تحقیق و ترجمه کتاب تفسير العياشي المجلد 3

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی ، محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسير العياشي / تالیف ابوالنضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتابنامه : ص . 544 - 579؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

ذوَى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العّياشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپخانه سلیمانزاده • تیراژ : 1500 جلد • تاریخ چاپ : 1395 ه . ش

نوبت چاپ: اول • شابک ج 3 : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العياشي

جزء سوم

تألیف محدث جلیل القدر

أبوالنضر محمد بن مسعود بن عياش

السلیمی السمرقندی معروف به عیاشی

(رضوان الله تعالی علیه)

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

ص: 1

اشاره

ص: 2

سرشناسه : عیاشی ، محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسير العياشي / تالیف ابوالنضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتابنامه : ص . 544 - 579؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

ذوَى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العّياشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپخانه سلیمانزاده • تیراژ : 1500 جلد • تاریخ چاپ : 1395 ه . ش

نوبت چاپ: اول • شابک ج 3 : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

ص: 3

ص: 4

سورة المباركة الأنعام

[6]

ص: 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1083 / [1] - عن أبي بصير قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إِنَّ سُورَهَ «اَلْأَنْعَامِ» نَزَلَتْ جُمْلَهً وَاحِدَهً وَ شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حِینَ أُنْزِلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَعَظَّمُوهَا وَ بَجَّلُوهَا، فَإِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهَا فِی سَبْعِینَ مَوْضِعاً، وَ لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ بِمَا فِی قِرَاءَتِهَا مِنَ اَلْفَضْلِ مَا تَرَکُوهَا

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنْ کَانَ لَهُ إِلَی اَللَّهِ حَاجَهٌ یُرِیدُ قَضَاءَهَا فَلْیُصَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ بِفَاتِحَهِ اَلْکِتَابِ وَ «اَلْأَنْعَامِ»، فَلْیَقُلْ فِی صَلاَتِهِ إِذَا فَرَغَ مِنَ اَلْقِرَاءَهِ: «یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ یَا أَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ یَا سَمِیعَ اَلدُّعَاءِ یَا مَنْ لاَ تُغَیِّرُهُ اَلْأَیَّامُ وَ اَللَّیَالِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِرْحَمْ ضَعْفِی وَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی فَإِنَّکَ أَعْلَمُ بِهَا مِنِّی وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِحَاجَتِی یَا مَنْ رَحِمَ اَلشَّیْخَ یَعْقُوبَ حِینَ رَدَّ عَلَیْهِ یُوسُفَ قُرَّهَ عَیْنِهِ یَا مَنْ رَحِمَ أَیُّوبَ بَعْدَ حُلُولِ بَلاَئِهِ یَا مَنْ رَحِمَ مُحَمَّداً عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ وَ مِنَ اَلْیُتْمِ آوَاهُ وَ نَصَرَهُ عَلَی جَبَابِرَهِ قُرَیْشٍ وَ طَوَاغِیتِهَا وَ أَمْکَنَهُ مِنْهُمْ یَا مُغِیثُ یَا مُغِیثُ یَا مُغِیثُ» یَقُولُهُ مِرَاراً

فَوَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ دَعَوْتَ اَللَّهَ بِهَا بَعْدَ مَا تُصَلِّی هَذِهِ اَلصَّلاَهَ فِی دُبُرِ هَذِهِ اَلسُّورَهِ ثُمَّ سَأَلْتَ جَمِیعَ حَوَائِجِکَ مَا بَخِلَ عَلَیْکَ وَ لَأَعْطَاکَ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ . (1)

ص: 6


1- عنه مجمع البيان : 422/4، و بحار الأنوار: 348/91 ذيل ح 10 و 275/92 ح 6 القطعة الأولى منه، و وسائل الشيعة : 133/8 ح 10240 ، و البرهان في تفسير القرآن : 3/3 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 296/4 ح 4729 قطعة منه. الكافي : 622/2 ح 12 بإسناده عن الحسن بن عليّ بن أبي حمزة رفعه قال : قال أبو عبدالله علیه السلام- إلى قوله : ما تركوها ، عنه وسائل الشيعة : 230/6 ح 7805، و نحوه ثواب الأعمال : 105 مع زيادة عنه البحار : 275/92 ح 3، البلد الأمين : 155 (الصلوات المرغب في فعلها يوم الجمعة) عن كتاب الوسائل إلى المسائل من قوله : ثمّ قال أبو عبدالله علیه السلام، عنه البحار : 376/91 ، المجتنی : 37 (فصل في صلاة الحوائج بغير صيام) نحو البلد الأمين .

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از ابوبصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سوره «انعام» یک مرتبه نازل گردید و هفتاد هزار فرشته آن را همراهی می کردند پس آن را بزرگ بشمارید و تجلیل نمایید؛ زیرا که اسم خداوند تبارک و تعالی هفتاد بار در آن آمده است و اگر مردم می دانستند که در قرائت آن چه فضایلی هست (در هیچ حالتی) آن را ترک نمی کردند.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که حاجتی از درگاه خداوند دارد و خواستار برآورده شدن حاجت خود باشد پس چهار رکعت نماز بخواند با «فاتحة الكتاب» و سوره «انعام».و در نماز چون از قرائت (سوره انعام) فراغت یافت بگوید: «ای کریم، ای کریم، ای کریم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم تر از هر عظیمی، ای شنونده هر دعایی ای کسی که مرور و گذشت شب ها و روز ها در او تغییری ایجاد نمی کند بر محمد و آل محمد درود و صلوات فرست و بر ضعف و نیازمندی و بیچارگی و درماندگی ام رحم نما، پس به درستی که تو نسبت به خواسته و حاجت من داناتری ای کسی که یعقوب کُهن سال را - با برگرداندن فرزند و نور چشمش یوسف - رحم نمودی ای کسی که ایّوب را - پس از گذشت آزمایش او – رحم نمودی ای کسی که محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را در یتیمی رحم نمودی و پناهش دادی و بر ستمکاران قریش و طاغوت های زمان یاریش کردی، ای فریادرس ، ای فریادرس، ای فریادرس !»

آن را به طور مکرر می گویی پس به خدائی که جان من در دست قدرت اوست! اگر خدا را به وسیله این نام ها بخوانی سپس تمامی خواسته ها و نیاز هایت را از خداوند بخواهی به تو عطا خواهد نمود ان شاء الله.

1084 / [2] - عن أبي صالح، عن ابن عبّاس، قال :

ص: 7

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلْأَنْعَامِ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ کَانَ مِنَ اَلْآمِنِینَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ لَمْ یَرَ اَلنَّارَ بِعَیْنِهِ أَبَداً (1)

1085 / [3] - و قال أبو عبدالله علیه السلام :

﴿ نَزَلَتْ سُورَهُ اَلْأَنْعَامِ جُمْلَهً وَاحِدَهً شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حَتَّی أُنْزِلَتْ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَعَظَّمُوهَا وَ بَجَّلُوهَا فَإِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ فِیهَا فِی سَبْعِینَ مَوْضِعاً وَ لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ مَا فِی قِرَاءَتِهَا [مِنَ اَلْفَضْلِ] مَا تَرَکُوهَا﴾. (2)

ص: 8


1- عنه بحار الأنوار: 274/92 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 4/3 ح 4 ،و مستدرك الوسائل : 297/4 ح 4730. ثواب الأعمال : 105 ، عنه البحار : 274/92 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 297/4 ذيل ح 4730، أشار إليه.
2- عنه بحار الأنوار: 275/92 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 4/3 ح 5، و مستدرك الوسائل : 297/4 ح 4731. أعلام الدين: 369 (باب عدد أسماء الله تعالى تعالى و هي تسعة) مرسلاً. و تقدّمت بقيّة تخريجاته فى الحديث الأوّل من هذه السورة.

2)- از ابوصالح از ابن عبّاس روایت کرده است، که گفت:

هر شخصی که سوره «انعام» را هر شب بخواند (از سختی های) روز قیامت در امان خواهد بود و هرگز آتش را با چشم خود نبیند.

3)- و امام صادق علیه السلام فرمود:

سوره «انعام» (به طور مجموع) یک مرتبه نازل شده و هفتاد هزار فرشته آن را مشایعت و همراهی کردند تا بر حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم وارد شدند، پس آن را تعظیم و تجلیل نمایید؛ زیرا که اسم خدای عزّوجلّ هفتاد بار در آن آمده است و چنان چه مردم می دانستند که در قرائت آن چه فضایلی هست (در هیچ حالتی) آن را ترک نمی کردند.

ص: 9

بسم اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى : ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلمت وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾ ﴿1﴾ هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ﴾ ﴿2﴾

1086 / [4] - جعفر بن أحمد، عن العمركي بن علىّ، عن العبيدي، عن يونس ابن عبدالرحمن، عن علي بن جعفر، عن أبي إبراهيم علیه السلام قال :

لكلّ صلاة : وقتان وقت يوم الجمعة زوال الشمس ثم تلا هذه الآية :﴿الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمَتِ وَ النُّور ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾، قَالَ: یَعْدِلُونَ بَیْنَ اَلظُّلُمَاتِ وَ اَلنُّورِ وَ بَیْنَ اَلْجَوْرِ وَ اَلْعَدْلِ. (1)

1087 / [5] - عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله :﴿ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ﴾، قال :

أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ » قَالَ: اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی مَوْقُوفٌ یُقَدَّمُ مِنْهُ مَا شَاءَ [وَ یُؤَخَّرُ مِنْهُ مَا شَاءَ] وَ أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلْمُسَمَّی فَهُوَ اَلَّذِی یَنْزِلُ مِمَّا یُرِیدُ أَنْ یَکُونَ مِنْ لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ إِلَی مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ

ص: 10


1- عنه بحار الانوار: 355/82 ح 33 ، و 170/89 ذیل ح 10 قطعه منه ، و البرهان فی تفسير القرآن : 8/3 ح 4 ، و نور الثقلین : 701/1 ح 6. مسائل علیّ بن جعفر علیه السلام: 347 ح 853.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: حمد و سایش مخصوص خداوندی است که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و نور را پدید آورد سپس کافران برای پروردگار خود شریک و شبیه قرار داده و از پروردگار خود بازگشته اند (1) او همان کسی است که شما را از گل آفرید سپس همانی را مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد) و اجل حتمی نزد خداوند است با این همه سپس شما (مشرکان در وحدانیت و یگانگی و قدرت او) شک دارد. (2)

4) - جعفر بن احمد ، از عمرکی بن علی، از عبیدی، از یونس بن عبدالرحمان، از علی بن جعفر روایت کرده است که گفت:

امام كاظم عليه السلام فرمود: هر نمازی دارای دو وقت می باشد (یکی وقت اختصاصی و دیگری وقت اشتراكي) اما وقت نماز جمعه فقط موقع زوال خورشید (به سمت مغرب) است، سپس حضرت این آیه شریفه «سپاس و ستایش خدای را که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنی ها را پدید آورد. سپس (با این همه نشانه ها) عدّه ای کافر شدند و از پروردگار خویش باز می گردند»،را تلاوت نمود و افزود: بین تاریکی و روشنایی و بین ستم و عدالت،(به سمت تاریکی و ستم) عدول می کنند.

5)- از مسعادة بن صدقة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدّر کرد مرگی (دیگر) را که در نزد او معین گردیده است»، فرمود: مرگ (یک مرحله) موقوف می باشد که هر موردی را اراده کند جلو می اندازد و هر موردی را بخواهد تأخیر می اندازد و ما مرگ مسمّا (ی غیر موقوف) آن مرگی است که در شب قدر - برای یک سال - مقدّر و درک می شود؛

ص: 11

و ذلك قول الله تبارك و تعالى: ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةٌ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (1) . (2)

1088/ [6] - عن حُمران، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى:﴿ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ﴾، قال:

لمُسَمّی ما سَمّی لِمَلَکِ المَوتِ فی تِلکَ اللَّیلَهِ ، وهُوَ الَّذی قالَ اللّهُ تعالى: ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (3) ، وَ هُوَ اَلَّذِی سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ ، وَ اَلْآخَرُ لَهُ فِیهِ اَلْمَشِیَّهُ، إِنْ شَاءَ قَدَّمَهُ وَ إِنْ شَاءَ أَخَّرَهُ. (4)

1089 / [7] - عن حمران قال:

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله :﴿قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى﴾؟

قال : فقال : هُمَا أَجَلاَنِ، أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یَصْنَعُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ، وَ أَجَلٌ مَحْتُومٌ. (5)

1090 / [8] - و في رواية حمران، عنه علیه السلام:

أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی عِنْدَهُ فَهُوَ أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یُقَدِّمُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلْمُسَمَّی هُوَ اَلَّذِی یُسَمَّی فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ، (6)

ص: 12


1- سورة الأعراف : 34/7، و سورة النحل : 61/16.
2- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 44 و 139/5 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 5، و نور الثقلين: 703/1 ح 14 و 27/2 ح 99.
3- سورة الأعراف : 34/7، و سورة النحل : 61/16.
4- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 45 ، و 24/97 ح 60، و 143/6 ح 7 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 6 ، نور الثقلين : 703/1 ح 15 و 27/2 ح 100. بحار الأنوار : 139/5 ح 4 عن الأمالي للطوسي.
5- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 46 و 140/5 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 7. الكافي : 147/1 ح 4 بإسناده عن حمران، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه مع زيادة في الغيبة للنعماني : 301 ح 5 ، عنه البحار: 249/52 133.
6- عنه بحار الأنوار: 116/4 ذيل ح 46 ، و 2/97 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن: 9/3 ح 8، و نور الثقلين: 703/1 ح 16.

و این همان فرمایش خداوند متعال است پس موقعی که مرگ آنان فرا رسد لحظه ای عقب و جلو نمی افتد.»

6) - از حمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «سپس مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدّر کرد مرگی (دیگر) را که در نزد او معین گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: «مسمّی» آن مرگی است که در آن شب برای فرشته مرگ نامبرده و معرفی می شود همچنان که خداوند فرموده است: «پس موقعی که مرگ آنان فرا رسد لحظه ای عقب و جلو نمی افتد» و آن مرگی است که در شب قدر برای فرشته مرگ نامبرده می شود و مرگ دیگری هم هست که در مشیت و اراده خداوند می باشد اگر اراده نماید جلو و یا عقب می افتد.

7)- از حمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدر کرد مرگی (دیگر) را که معیّن گردیده است»، سؤال کردم؟

فرمود: آن ها دو نوع مرگ می باشند: مرگ موقوف، که خداوند هر اراده ای کند همان خواهد بود و مرگ حتمی (که تقدیم و تأخیری ندارد).

8)- و در روایتی دیگر نیز از حمران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اما آن مرگی که مسمّی نباشد، پس آن چنان مرگی است که موقوف (بر اجاری برنامه ای) می باشد و ممکن است مشیّت خدا تعلّق گیرد که جلو یا عقب بیفتد و اما مرگ مسمّی پس آن مرگی است، که در شب قدر نامیده و تعیین گردیده است.

ص: 13

1091 / [9] - عن حصين. عن أبي عبدالله علیه السلام فى قوله تعالى: ﴿قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسمّى عِندَهُ﴾؛ قال : اَلْأَجَلُ اَلْأَوَّلُ هُوَ مَا نَبَذَهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّسُلِ وَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَجَلُ اَلْمُسَمَّی عِنْدَهُ هُوَ اَلَّذِی سَتَرَهُ اَللَّهُ عَنِ اَلْخَلاَئِقِ. (1)

قوله تعالى:﴿وَلَوْ جَعَلْتَهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسنَا عَلَيْهم مَّا يَلْبِسُونَ﴾ (9)

1092 / [10] - عن عبد عبدالله بن أبي يعفور قال :

قال أبو عبدالله علیه السلام: لبسوا عليهم لبس الله عليهم، فإن الله يقول: ﴿وَ لَلَبَسنَا عَلَيْهم مَّا يَلْبِسُونَ﴾ (2)

قوله تعالى:﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ ۚ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُلْ لَا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾ (19 )

1093 / [11] - عن هشام المشرقي ، قال :

کَتَبْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْخُرَاسَانِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ یَسْأَلُ عَنْ مَعَانٍ فِی اَلتَّوْحِیدِ.

قَالَ: فَقَالَ لِی: مَا تَقُولُ: إِذَا قَالُوا لَکَ أَخْبِرْنَا عَنِ اَللَّهِ شَیْءٌ هُوَ أَمْ لاَ شَیْءٌ ؟

قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اَللَّهَ أَثْبَتَ نَفْسَهُ شَیْئاً، فَقَالَ: ﴿ قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَهً قُلِ اَللّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ﴾ لاَ أَقُولُ شَیْئاً کَالْأَشْیَاءِ أَوْ نَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ جِسْمٌ.

فَقَالَ: وَ مَا اَلَّذِی یَضْعُفُ فِیهِ مِنْ هَذَا إِنَّ اَللَّهَ جِسْمٌ لاَ کَالْأَجْسَامِ وَ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ مِنْ اَلْمَخْلُوقِینَ.

ص: 14


1- عنه بحار الأنوار 117/4 ح 47 ، و 140/5 ح 10 ،و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 9 ،و نور الثقلين: 703/1 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار : 207/5 ح 42 ، و 201/9 ح 62 ، و البرهان في تفسير القرآن : 11/3 ح 11 و نور الثقلين: 705/1 ح 26.

9) - از حُصین روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدّر کرد مرگی (دیگر) را که در نزد او معیّن گردیده است»،و فرمود: (منظور از) مرگ اول آن مرگی است که برای فرشته ها و رسولان و پیامبران آشکار می باشد ولی مرگ مسمّی در نزد خداوند است و از اطلاع مخلوف مسور و پنهان است.

فرمایش خداوند متعال: و اگر او (پیامبر) را فرشته ای قرار می دادیم حتماً وی را به صورت انسانی در می آوردیم و (باز هم به گمان آن ها) بر آن ها مثنبه می شد همان گونه که آن ها کار را بر دیگران مشتبه می سازند. (9)

10)- از عبدالله بن أبي يعفور روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جریان را بر خودشان و بر دیگران مشتبه می کردند.در نتيجه خداوند هم بر آنان مشتبه می کرد (تا از حقیقت و واقعیت بی خبر باشند): هم چنان که خداوند فرموده است: «و ما امور را بر آنان مشتبه می ساختیم»،همان طوری که امور را بر خودشان و بر دیگران مشتبه می کردند (و افرادی را به اشتباه می انداختند).

﴿فرمایش خداوند متعال:(ای پیامبرا) بگو: بالاترین گواهی گواهی کیست ؟(و خودت پاسخ بده و) بگو خداوند گواه میان من و شماست و این قرآن (بهترین دلیل) است که بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آن ها ابلاغ می شود بیم دهم (و از معصیت و نافرمانی خدا ترسانم). آیا به راستی شما گواهی می دهید که معبودان دیگری با خداست بگو من هرگز چنین گواهی نمی دهم بگو: اوست تنها معبود یگانه و من از آن چه برای او شریک قرار می دهید. بیزار هستم. (19)

11)- از هشام مشرقی روایت کرده است که گفت:

در نامه ای به حضرت ابو الحسن خراسانی (امام رضا) علیه السلام نوشتم که شخصی از معانی توحید، سؤال می کند؟

امام علیه السلام به من فرمود: اگر افرادی در تو سؤال کنند که ما را از خداوند آگاه نما که آیا او «شی ء» و چیزیست و یا آن که هیچ چیزی نیست؟ چه جواب خواهی داد؟

ص: 15

قال : ثمّ قال : إِنَّ لِلنَّاسِ فِی اَلتَّوْحِیدِ ثَلاَثَهَ مَذَاهِبَ، مَذْهَبُ نَفْیِ، وَ مَذْهَبُ تَشْبِیهٍ، وَ مَذْهَبُ إِثْبَاتٍ بِغَیْرِ تَشْبِیهٍ، فَمَذْهَبُ اَلنَّفْیِ لاَ یَجُوزُ، وَ...مَذْهَبُ اَلتَّشْبِیهِ لاَ یَجُوزُ، وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ، وَ اَلسَّبِیلُ فِی ذَلِکَ اَلطَّرِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ مُثْبَتٌ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ، وَ هُوَ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ أَحَدٌ صَمَدٌ نُورٌ . (1)

1094 / [12] - عن زرارة، و حُمران ، عن أبي جعفر ، و أبي عبدالله علیهما السلام في قوله : ﴿وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ﴾، يعني الأئمة من بعده، و هم ينذرون به الناس. (2)

1095 / [13] - عن أبي خالد الكابلي، قال :

قلت لأبي جعفر علیه السلام:﴿وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ﴾ حقيقة أي شيء عنى بقوله :﴿وَ مَن بَلَغَ﴾؟

قال : فقال : مَنْ بَلَغَ أَنْ یَکُونَ إِمَاماً مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ فَهُوَ یُنْذِرُ بِالْقُرْآنِ کَمَا أَنْذَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (3)

1096 / [14]- عن عبدالله بن بكير، عن محمّد، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ﴾، قال : عليّ علیه السلام ممّن بلغ. (4)

ص: 16


1- عنه بحار الأنوار: 63/3 ذيل ح 19 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 12/3 ح 3، و مستدرك الوسائل : 335/9 ح 11032. التوحيد : 100 ح 10 بإسناده هشام بن إبراهيم قال: قال العباسي: قلت له - يعني أبا الحسن علیه السلام، و 107 ح 8 بإسناده عن محمّد بن عيسى بن عبيد قال : قال لي أبو الحسن علیه السلام :...بتفاوت يسير فيهما عنهما البحار : 262/3 ح 19 و 304/3 ح 41 ، و نحوه فرج المهموم : 139.
2- عنه بحار الأنوار : 201/9 ح 64 و 101/92 ح 73 و البرهان في تفسير القرآن : 13/3 ح 2 .
3- عنه مجمع البيان : 437/3 فيه : عن أبي جعفر و أبي عبدالله علیهما السلام، و بحار الأنوار : 202/9 ذيل ح 64 ، و 190/23 ذيل ح 7 ، و 101/92 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن : 13/3 ح 3. الكافي : 344/1 ح 21 ، بإسناده عن مالك الجُهَني، قال : قلت : لأبي عبدالله علیه السلام... بتفاوت، و نحوه مختصر بصائر الدرجات : 63.
4- عنه بحار الأنوار: 101/92 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن : 13/3 ح 4.

عرض کردم: خداوند متعال خودش را به عنوان «شی ء» و چیز ثابت نموده و فرموده است: «بگو چه چیزی بزرگ ترین گواهی می باشد؟ بگو: خداوند، بین من و شما گواه خواهد بود» و (نیز) نمی گویم:خداوند چیزیست همچون دیگر چیز ها؛ و یا آن که بگویم خداوند جسم می باشد.

حضرت فرمود: از این گفتار چه چیزی (ثابت و یا) تضعیف می گردد، خداوند جسم هست ولی نه همچون دیگر جسم ها خداوند تشبیه به هیچ مخلوقی نمی شود، بعد از آن افزود: مردم در توحید دارای سه مذهب هستند:یکی مذهب نفی و دیگری مذهب تشبیه و (سومی) مذهب اثبات بدون تشبیه پس مذهب نفی (کردن چیز و شیئیت از خدا) جائز نیست.و مذهب تشبیه نیز روا نباشد؛ زیرا که خدای تبارک و تعالی چیزی به او شباهت (همه جانبه) ندارد و راه درست همان طریقه سوم می باشد که اثبات وجود خداوند بدون تشبیه باشد؛ زیرا که خداوند ثابت بوده و هست و هیچ چیزی شبیه او نمی باشد، او همچنانی است که خودش خود را توصیف نموده و فرموده است او یکتا است همه نیازمندان به او نیاز دارند ولی او به هیچ چیزی نیاز ندارد او نور و روشنی مطلق است.

12)- از زراره و حمران روایت کرده است که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر من این قرآن وحى شده است که شما و هر کسی (که سخن من) به او برسد انذار کنم و او را از دوزخ و عذاب برزخ و قیامت بترسانم» فرمودند منظور امامان بعد از آن حضرت (رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم)هستند که ایشان مردم را انذار می نمایند.

13)- از ابو خالد کابلی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (در مورد این آیه) و بر من این قرآن وحی شده است که شما و هر کسی (که سخن من) به او برسد انذار کنم (و او را از دوزخ و عذاب برزخ و قیامت بترسانم) (خداوند متعال) چه واقعیت و حقیقتی را از فرمایش خود: «و هر کسی (که سخن من) به او برسد»، اراده نموده است؟

فرمود: هر کسی که به مرحله امام از ذرّیه اوصیا (و آل محمد علیهم السلام) برسد به وسیله قرآن (مردم را) انذار می کند همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم انذار می کرد.

14) - از عبدالله بن بکیر، به نقل از محمد روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «که شما و هر کسی (که سخن من) به او برسد انذار کنم» فرمود امام علی علیه السلام از افرادی می باشد که به آن مرحله رسیده است.

ص: 17

قوله تعالى :﴿ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾ (23)

1097 / [15] - عن هشام بن سالم، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

إِنَّ اَللَّهَ یَعْفُو یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَفْواً لاَ یَخْطُرُ عَلَی بَالِ أَحَدٍ، حَتَّی یَقُولَ أَهْلُ اَلشِّرْکِ :﴿وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾. (1)

1098 / [16] - عن أبي معمر السعدي، قال:

أتى عليّا علیه السلام للرجل فقال : يا أمير المؤمنين! إِنِّی شَكَكْتُ فِی كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ كَیْفَ شَكَكْتَ فِی كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ؟!

فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ لِأَنِّی وَجَدْتُ الْكِتَابَ یُكَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ یَنْقُضُ بَعْضُهُ بَعْضاً قَالَ فَهَاتِ الَّذِی شَكَكْتَ فِیهِ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ :﴿يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَيكَة صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (2) ،و يقول حيث استنطقوا فقالوا :﴿وَ اللهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾ [فصواب ذلك ] و يقول :﴿يَوْمَ الْقِيَمَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا﴾ (3) ، و يقول :﴿إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النّارِ﴾ (4) ، و يقول:﴿لَا تَخْتَصِمُواْ لَدَيَّ﴾ (5) ، و يقول :﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ (6) .

فَمَرَّةً یَتَكَلَّمُونَ وَ مَرَّةً لَا یَتَكَلَّمُونَ وَ مَرَّةً یَنْطِقُ الْجُلُودُ وَ الْأَیْدِی وَ الْأَرْجُلُ،

ص: 18


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 15/3 ح 4، و نور الثقلين : 708/1 ح 40. الخرائج والجرائح : 686/2 ح 7 بتفاوت يسير، الصراط المستقيم : 209/2 ح 28.
2- سورة النبأ : 38/78.
3- سورة العنكبوت : 25/29.
4- سورة ص 64/38.
5- سورة ق : 28/50.
6- سورة يس : 65/36.

فرمایش خداوند متعال: «سپس پاسخ و عذر آن ها چیزی غیر از این نیست که می گویند: به خداوندی که پروردگار ماست سوگند بر این که ما مشرک نبودیم». (23)

15)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند در روز قیامت عفو و بخششی (نسبت به بندگان) می نماید که به فکر و خاطره هیچ کسی خطور نمی کند تا جایی که اهل شرک گویند: «سوگند به خدا! ای پروردگار ما مشرک نبوده ایم» (که شاید بخشش خداوند شامل حال آنان گردد).

16)- از ابو معمّر سعدی روایت کرده است که گفت:

مردی نزد امام علی علیه السلام آمد و اظهار داشت: ای امیرالمؤمنین! به راستی دربارهٔ کتاب خداوندی که نازل شده است، شک پیدا کرده ام.

پس حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! چگونه درباره کتابی که خداوند نازل کرده است شک پیدا نموده ای؟! آن مرد گفت: چون در آن کتاب دیدم که برخی (آیات)، برخی دیگر را تکذیب می کند! و برخی هم برخی دیگر را نقض و باطل می گرداند! حضرت فرمود: مواردی را که در آن ها شک کرده ای مطرح نما.

گفت: خداوند می فرماید: «روزی که فرشته روح و دیگر فرشته ها صف آرایی می کنند سخنی نمی گویند مگر آن که خدای رحمان به آنان اجازه دهد و (چون به سخن آیند) درست گویند»که منظور هنگامی است که از آنان استنطاق شود؛ و در جای دیگر فرموده: «سوگند به خدا ای پروردگار! ما مشرک نبوده ایم»؛ و (نیز در جایی دیگر) می فرماید: «روز قیامت بعضی (افراد) نسبت به بعضی دیگر کافر می شوند و بعضی (از ایشان) بعضی دیگر را لعن و نفرین می کنند»؛ (همچنین) می فرماید: «این گفتگوی خصمانه اهل دوزخ یک واقعیت است» و (در کلامی دیگر) می فرماید: «در پیشگاه من مخاصمه نکنید»؛ (همچنان که در جایی دیگر نیز) می فرماید: «امروز (در عالم برزخ و یا عالم قیامت) بر دهان افراد، مهر (سکوت) می زنیم و دستان ایشان سخن می گویند و پاهای شان گواهی می دهند بر آن چه که انجام می داده اند».

ص: 19

و مرة ﴿لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (1) ، فأنّى ذلك يا أمير المؤمنين؟!

فقال له علىّ علیه السلام: إِنَّ ذَلِکَ لَیْسَ فِی مَوْطِنٍ وَاحِدٍ هِیَ فِی مَوَاطِنَ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ اَلَّذِی مِقْدَارُهُ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَهٍ فَجَمَعَ اَللَّهُ اَلْخَلاَئِقَ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ فِی مَوْطِنٍ یَتَعَارَفُونَ فِیهِ فَیُکَلِّمُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ یَسْتَغْفِرُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ أُولَئِکَ اَلَّذِینَ بَدَتْ مِنْهُمُ اَلطَّاعَهُ مِنَ اَلرُّسُلِ وَ اَلْأَتْبَاعِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَی اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوی فِی دَارِ اَلدُّنْیَا وَ یَلْعَنُ أَهْلُ اَلْمَعَاصِی بَعْضُهُمْ بَعْضاً.

ثُمَّ یُجمَعُونَ فی مَوطِنٍ یَفِرُّ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، وَذلِکَ قَولُهُ:﴿ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَ أُمِّهِ، وَ أَبِيهِ * وَ صَحِبَتِهِ، وَ بَنِيهِ﴾ (2) ، إِذَا تَعَاوَنُوا عَلَی الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ فِی دَارِ الدُّنْیَا ، ﴿لِكُلِّ امْرِي مِنْهُمْ يَوْمَيذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ﴾ (3) ، ثُمَّ یُجْمَعُونَ فِی مَوْطِنٍ یَبْكُونَ فِیهِ فَلَوْ أَنَّ تِلْكَ الْأَصْوَاتُ بَدَتْ لِأَهْلِ الدُّنْیَا لَأَذْهَلَتْ جَمِیعَ الْخَلَائِقِ عَنْ مَعَایِشِهِمْ وَ صَدَعَتِ الْجِبَالَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ فَلَا یَزَالُونَ یَبْكُونَ حَتَّی یَبْكُونَ حَتَّی یَبْكُونَ الدَّمَ ثُمَّ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یُسْتَنْطَقُونَ فِیهِ فَیَقُولُونَ : ﴿وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾، وَ لَا یُقِرُّونَ بِمَا عَمِلُوا فَیُخْتَمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَ یُسْتَنْطَقُ الْأَیْدِی وَ الْأَرْجُلُ وَ الْجُلُودُ ، فَتَنْطِقُ فَتَشْهَدُ بِكُلِّ مَعْصِیَةٍ بَدَتْ مِنْهُمْ

ثُمَّ یُرْفَعُ الْخَاتَمُ عَنْ أَلْسِنَتِهِمْ فَیَقُولُونَ لِجُلُودِهِمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلِهِمْ : ﴿لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا﴾؟ فتقول:﴿أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ﴾ (4) .

ص: 20


1- سورة النبأ : 38/78.
2- سورة عبس : 34/80 - 36.
3- سورة عبس : 37/80.
4- سورة فصلت : 21/41.

پس می بینیم که یک جا می فرماید: سخن می گویند و جایی دیگر: سخن نمی گویند و در یک جا هم می فرماید پوست های بدن شان دست های شان و پاهای شان سخن می گویند و در کلامی دیگر هم می فرماید: «سخنی را نمی گویند مگر آن که خدای رحمان به آنان اجازه دهد و (چون به سخن آیند) درست گویند»؛ پس ای امير المؤمنین! آن ها چگونه می باشند (و چگونه قابل درک و فهم می باشند)؟!

امام علی علیه السلام فرمود: این مواردی که مطرح کردی، در یک محل و یک جایگاه نیستند بلکه نسبت به محل های مختلفی می باشند در آن زمانی که هر روزش به مقدار پنجاه هزار سال (از سال های این دنیا) می باشد که خداوند همه آفریده ها را در آن روز در یک محل احضار می نماید و همگی یکدیگر را می شناسند و بعضی از افراد با بعضی دیگر سخن می گویند و بعضی هم برای بعضی دیگر استغفار می کنند آنان کسانی هستند که از پیامبران (الهی) فرمان برداری و تبعیّت داشته اند در دنیا بر کار های نیک و رعایت تقوا به یکدیگر کمک می کرده اند و آن هایی را که اهل معصیت بوده و یا به ستمگران و دشمنان (اهل بیت رسالت علیهم السلام و پیروان ایشان) کمک و یاری می کرده اند مورد لعن و نفرین قرار می دادند همچنین مستکبرین و مستضعفین همدیگر را لعن و ناسزا می گفتند و یکدیگر را تکفیر و تکذیب می کردند سپس (خداوند متعال) مخلوقات را در محل دیگری احضار می نماید که بعضی افراد از دیگری گریزان و فراری هستند؛ همانند فرمایش خداوند: «روزی که مرد از برادرش فرار می کند و (از) مادر و پدرش و (از) همسر و فرزندانش» (فرار می کند) موقعی که در دنیا نسبت به ستمگر و دشمنان کمک و یاری کرده باشند! «در آن روز برای هر انسانی از آنان موقعیّت خاصّی است که او را (از هر جریان و برنامه ای) بی نیاز می کند». سپس (مخلوقات را) در محلی دیگر احضار می نماید و همه گریان اند که اگر اهل دنیا صدای آن گریه ها را بشنوند از زندگی دنیا دست می کشند و کوه ها متلاشی می گردند مگر آن چه را که خدا اراده کرده باشد؛ پس آن قدر گریه می کنند تا اشک چشمان شان تبدیل به خون شود.

آنان را در محلّی دیگر احضار می نماید و از آنان درخواست سخن گفتن می شود پس خواهند گفت: «به خدا سوگند! ای پروردگار! ما مشرک نبوده ایم» و بر آن چه انجام داده اند اقرار و اعتراف نمی کنند.

ص: 21

ثُمَّ یَجْتَمِعونَ فی مَوطِنٍ یُستَنطَقُ فیهِ جَمیعُ الخَلائِقِ ، فَلا یَتَکلَّمُ أَحَدٌ ﴿إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (1) ، وَ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یَخْتَصِمُونَ فِیهِ وَ یُدَانُ لِبَعْضِ الْخَلَائِقِ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ الْقَوْلُ وَ ذَلِكَ كُلُّهُ قَبْلَ الْحِسَابِ، فَإِذا أُخِذَ بِالحِسابِ شُغِلَ کُلُّ اِمرِیٍ بِما لَدَیهِ ، نَسأَلُ اللّه بَرَکَهَ ذلِکَ الیَومِ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿27﴾ بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾ ﴿28﴾

1099 / [17] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ فَلَمَّا وَقَفُوا عَلَیْهَا قَالُوا: ﴿يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾- إلى قوله : -﴿وَ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ ﴾ . (3)

1100 / [18] - عن عثمان بن عيسى عن بعض أصحابه، عنه علیه السلام، قال :

إنّ الله تعالى قال للماء : كُنْ عَذْباً فُرَانَا أَخْلُقَ مِنْكَ جَنَّتِي وَ أَهْلَ طَاعَتِي. وَقَالَ لِمَاءٍ: كُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقَ مِنْكَ نَارِي وَ أَهْلَ مَعْصِيَتِي. فَأَجْرَى الْمَاءَيْنِ عَلَى القِينِ، ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةٌ بِهَذِهِ- وَ هِيَ يَمِينٌ- ، فَخَلَقَهُمْ خَلْقاً كَالذَّرِ.

ثُمَّ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ عَلَيْكُمْ طَاعَتِي؟

ص: 22


1- سورة النبأ : 38/78.
2- عنه بحار الأنوار: 313/7 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 15/3 ح 4.
3- عنه بحار الأنوار: 314/7 - 8، و البرهان في تفسير القرآن : 16/3 ح 2، و نور الثقلين : ح 710/1 ح 48.

پس بر دهان آنان مُهر زده می شود و دست ها و پا ها و پوست های شان مورد استنطاق قرار می گیرند که به سخن می آیند و از هر کدام هر محصبتی انجام گرفته باشد شهادت و گواهی می دهند. سپس مهر از زبان هایشان برداشته می شود و آن ها به پوست ها دست ها و پا های خود اعتراض می کنند و می گویند: «چرا علیه ما شهادت و گواهی دادید؟» (در جواب) گویند: «خداوندی که هر چیزی را به سخن وا می دارد ما را به سخن را داشت!»

پس از آن در محلّی احضار می شوند که تمام مخلوقات استنطاق می شوند و هیچ مخنوقی سخن نخواهد گفت مگر آن که خداوند به و اذن دهد که سخن صحیح و پر حق بیان کند. بعد از آن در محلی احضار می شوند که در آن جا به خصومت با یکدیگر بر می خیزند و برخی افراد برخی دیگر را مورد محاکمه قرار می دهند که آن با نوعی سخن و کلام انجام می شود؛ و تمام این مراحل و موارد قبل از روز محاسبه (اعمال و گفتار) می باشند. اما هنگامی که افراد برای محاسبه (اعمال و گفتار) احضار شوند هر فردی به برنامه های خود مشغول می گردد. از خداوند برکت آن را تقاضامندیم (که آن را شامل ما نیز بگرداند.)

فرمایش خداوند متعال: و چنان چه هنگامی که آن ها در برابر آتش (دوزخ) ایستاده اند می دیدی که می گویند: ای کاش (بار دیگر به دنیا) بازگردانیده می شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم و از مؤمنین قرار می گرفتیم (27) (آن ها در واقع پشیمان نیستند) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان می کردند در برابر آن ها آشکار شده (و به وحشت افتاده اند) و اگر بازگردند. به همان اعمالی که از آن ها نهی شده بودند باز می گردند و به درستی که آن ها دروغگویان هستند. (28)

17) - از محمد بن مسلم روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: امير المؤمين علیه السلام در خطبه ای فرمود: هنگامی که (کفّار و مخالفان) در برابر آتش قرار گیرند پس گویند: «ای کاش ما را باز گردانند تا آیات پروردگارمان را تکذیب نکنیم و از مؤمنین باشیم * - تا جایی که فرموده:- و آنان دروغگویان هستند».

ص: 23

قَالُوا: بَلَی. فَقَالَ لِلنَّارِ : کُونِی نَاراً . فَإِذَا نَارٌ تَأَجَّجُ، وَ قَالَ لَهُمْ: قَعُوا فِیهَا. فَمِنْهُمْ مَنْ أَسْرَعَ، وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْطَأَ فِی اَلسَّعْیِ، وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَبْرَحْ مَجْلِسَهُ، فَلَمَّا وَجَدُوا حَرَّهَا رَجَعُوا، فَلَمْ یَدْخُلْهَا مِنْهُمْ أَحَدٌ.

ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً بِهَذِهِ ، فَخَلَقَهُمْ خَلْقاً مِثْلَ الذَّرِ - مِثْلَ أُولَئِكَ- ثُمَّ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ مِثْلَ مَا أَشْهَدَ الْآخَرِينَ. ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: قَعُوا فِي هَذِهِ النَّارِ. فَمِنْهُمْ مَنْ أَبْطَأَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَسْرَعَ وَ مِنْهُمْ مَنْ مَرَّ بِطَرْفِ الْعَيْنِ، فَوَقَعُوا فِيهَا كُلُّهُمْ. فَقَالَ: اخْرُجُوا مِنْهَا سَالِمِينَ ، فَخَرَجُوا لَمْ يُصِبْهُمْ شَيْءٌ

وَ قَالَ اَلْآخَرُونَ: یَا رَبَّنَا أَقِلْنَا نَفْعَلْ کَمَا فَعَلُوا

قَالَ: قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَمِنْهُمْ مَنْ أَسْرَعَ فِی اَلسَّعْیِ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْطَأَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَبْرَحْ مَجْلِسَهُ مِثْلَ مَا صَنَعُوا فِی اَلْمَرَّهِ اَلْأُولَی، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ﴾ (1) .

1101 / [19] - عن خالد، عن أبي عبدالله علیه السلام قال (في قوله تعالى): ﴿وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾، إنّهم ملعونون في الأصل. (2)

ص: 24


1- عنه بحار الأنوار : 256/5 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 16/3 ح 3 ،و نور الثقلين :710/1 ح 49.
2- عنه بحار الأنوار: 256/5 ح 54، و البرهان في تفسير القرآن : 17/3 ح 4، و نور الثقلين: 710/1ح 50.

18) - از عثمان بن ،عیسی به نقل از اصحاب روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خدای عزّوجلّ (پیش از آفرینش مخلوقات) به آب خطاب نمود: شیرین و گوارا باش تا از تو بهشت و فرمانبران خودم را بیافرینم و نیز به آب خطاب نمود: شور و تلخ باش تا از تو دوزخ و اهل معصیت و مخالفان خویش را بیافرینم سپس پس آن ها را در هم آمیخت و آب های مخلوط شده را روی خاک ریخت و چون گل شد مشتی از آن را با قدرت - راست خداوندی اش - بر گرفت و از آن همچون ذرّاتی بسیار ریز را آفرید و از آن ها شهادت و گواه طلبید آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آیا طاعت و فرمان برداری من بر شما لازم نیست؟ همگی پاسخ دادند: بلی.

پس از آن امر نمود: آتش ایجاد شو! که ناگهان آتشی بر افروخته شد و به آن ها خطاب نمود که در آن وارد شوید پس برخی با سرعت و برخی به آرامی حرکت کردند و برخی هم با بی حالی و برخی از جای خود تکان نخوردند و هنگامی که حرارت آن را احساس کردند برگشتند و هیچ کدام وارد آن نشدند.

بعد از آن مُشتی دیگر از گل ها را بر گرفت و نیز همچون ذراتی بسیار ریز از آن آفرید و از آن ها همانند قبلی ها شهادت و گواه طلبید و خطاب نمود درون آن (آتش) وارد شوید پس برخی با کُندی و برخی با سرعت و عده ای همچون سرعت بر هم خوردن پلک چشم؛ همگی وارد آن گشتند و خداوند خطاب نمود: با سلامت از آن بیرون آئید و بدون آن که آسیبی به آن ها رسیده باشد بیرون آمدند.

در این لحظه آن قبلی ها اظهار داشتند پروردگارا اجازه بفرما تا آن چه اینان انجام دادند ما نیز انجام دهیم خطاب شد مانعی ندارد، پس برخی با سرعت و برخی به آرامی حرکت کردند و برخی هم با بی حالی و برخی دیگر از جای خود تکان نخوردند و همانند مرحله اول عمل کردند (و وارد نشدند)؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: «و اگر آن ها (به دنیا) برگردانده شوند، باز هم به همان کار ها که منع شان کرده بودند بر می گردند.»

19)- از خالد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «و اگر آها (به دنیا) برگردانده شوند، باز هم به همان کار ها که منع شان کرده بودند بر می گردند»، فرمود: به خاطر آن که در ابتدا لعنت و نفرین شده اند.

ص: 25

قوله تعالى: ﴿قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذى يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَکِنَّ الظَّلِمِینَ بَِایَتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ﴾ (33)

1102 / [20]- عن عمّار بن ميثم، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال:

قرأ رجل عند أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَکِنَّ الظَّلِمِینَ بَِایَتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ﴾، فقَالَ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ كَذَّبُوهُ أَشَدَّ الْمُكَذِّبِینَ [التكذيب]، ولكنّها مخفّفة، «لَا يُكَذِّبُونَكَ» لا یَأْتُونَ بِبَاطِلٍ یُکَذِّبُونَ بِهِ حَقَّکَ. (1)

1103 / [21] - عن الحسين بن المنذر عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله: ﴿فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾، قَالَ: لاَ یَسْتَطِیعُونَ إِبْطَالَ قَوْلِکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (44)، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ ﴾ (45)

1104 / [22] - عن أبي الحسن علي بن محمّد علیهما السلام:

أَنَّ قَنْبَرَ مَوْلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أُدْخِلَ عَلَی اَلْحَجَّاجِ بْنِ یُوسُفَ فَقَالَ لَهُ :

ص: 26


1- عنه بحار الأنوار: 202/9 ح 65 ، و 231/18 ح 72 ، والبرهان في تفسير القرآن : 21/3 ح 3. تفسير القمّی: 204/1 مرسلاً، الكافي: 200/8 ح 241 ، باسناده عن عمران بن میثم.
2- عنه بحار الأنوار: 202/9 ذیل ح 65 ، و 232/18 ح 73 ، والبرهان فی تفسیر القران:21/3 ح 4، و نورالثقلین : 712/1 ح 57.

فرمایش خداوند متعال: در حقیقت ما می دانیم که گفتار آن ها تو را غمگین می کند ولی (غمگین مباش و بدان که) آن ها تو را تکذیب نمی کنند بلکه ظالمان آیات خدا را انکار (و تکذیب) می نمایند. (33)

20)- از عمار بن میثم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی برای امیر المؤمنین علیه السلام (این آیه شریفه را ) قرائت کرد: «پس به درستی ایشان تو را تکذیب نمی کنند ولی ظالمان آیات خداوند را انکار می کنند»؛ پسر حضرت به او فرمود: ولی به خدا سوگند! آن ها پیامبر را به شدید ترین نوع تکذیب کردند ولی (جمله: «لَا يُكَذِّبُونك»يا تشديد نیست بلكه «لَا يُكَذِّبُونك») با تخفیف است. یعنی چیز باطلی را نیاوردند که به وسیله آن دعوت به حقّ تو را دروغ سازند و از بین ببرند.

21)- از حسین بن مُنذر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس به درستی ایشان تو را تکذیب نمی کنند» فرمود: آنان توان باطل کردن فرمایشات تو را ندارند.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (اندرز ها برای آن ها سودی نبخشید و) آن چه که به آن ها یاد آوری شده بود چون فرامونی کردند. در های همه چیز (از انواع نعمت ها) را به روی آن ها گشودیم تا (کاملا سرگرم و) خوشحال شدند ناگهان آن ها را گرفتیم. پس همگی مایوس و سرگردان شدند (44) پس (به این ترتیب) دنباله (زندگی) جمعیتی که ستم کرده بودند قطع شد و (در هر حال) حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (45)

22)- از ابوالحسن امام هادی علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

قنبر غلام أمير المؤمنين علیه السلام در مجلس حجّاج بن یوسف احضار شد، حجّاج به او گفت چه کاری برای علی بن ابی طالب علیه السلام انجام می دادی؟

ص: 27

مَا اَلَّذِی کُنْتَ تَلِی مِنْ أَمْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ کُنْتُ أُوَضِّیهِ فَقَالَ لَهُ مَا کَانَ یَقُولُ إِذَا فَرَغَ مِنْ وُضُوئِهِ؟

قال : كان يتلو هذه الآية: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾.

فَقَالَ اَلْحَجَّاجُ : کَانَ یَتَأَوَّلُهَا عَلَیْنَا؟

فَقَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ: مَا أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا ضَرَبْتُ عِلاَوَتَکَ؟

قَالَ: إِذاً أَسْعَدُ وَ تَشْقَی فَأَمَرَ بِهِ [فقتله]. (1)

1105 / [23] - عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله :﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ﴾، قال :

لمّا تركوا ولاية على علیه السلام وقد أُمِروا بها ﴿أَخَذْتَهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾، قال : نزلت في ولد العبّاس. (2)

1106 / [24] - عن منصور بن يونس، عن رجل، عن أبي عبدالله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُوا بِهِ - إلى قوله - فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ﴾، قَالَ: أَخَذَ بَنِی أُمَیَّهَ بَغْتَهً، وَ یُؤْخَذُ بَنِی اَلْعَبَّاسِ جَهْرَهً. (3)

ص: 28


1- عنه بحار الأنوار : 136/42 ذيل ح 16 أشار إليه، و 199/67 و 315/80 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 322/1 ح 728. رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال) : 74 ح 130 عنه البحار : 135/42 ح 16 و 199/67.
2- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 6.
3- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 24 والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 7.

اظهار داشت: آب وضویش را فراهم می کردم.

گفت: هنگامی که از وضویش فارغ می شد چه می گفت؟

پاسخ داد: این آیات (شریفه) «چون فراموش کردند، در های همه چیز (از انواع نعمت ها) را به روی آن ها گشودیم تا (کاملاً سرگرم و) خوشحال شدند، ناگهان آن ها را گرفتیم پس همگی مأیوس و سرگردان شدند * پس دنباله (زندگی) جمعیتی که ستم کرده بودند قطع شد و (در هر حال) حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است» را تلاوت می نمود.

حجّاج گفت: (آیا آن آیات را درباره ما) تأویل می کرد؟ پاسخ داد: آری گفت: هنگامی که (رگ های) گردنت را بزنم و سرت را جدا کنم چه خواهی کرد؟

پاسخ داد: من سعادتمند و خوشبخت می گردم و تو شقیّ و بدبخت خواهی شد. پس حجّاج دستور کشتن او را داد و کشته شد (رحمت خداوند بر او باد).

23)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس چون فراموش کردند آن چه را که یادآور شده بودند» ، فرمود: هنگامی است که ولایت علی علیه السلام را رها نموده و با او مخالفت کردند با این که (بر اهمیّت و رعایت آن) مأمور شده بودند پس ناگاه تمامی آن ها را برگرفتیم و همگان ناامید گردیدند * پس حمد و ستایش پروردگار جهانیان را که ریشه ستمکاران قطع و نابود شد» که درباره فرزندان عباس نازل شده است.

24)- از منصور بن یونس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس چون فراموش کردند آن چه را که یادآور شده بودند - تا پایان - پس به ناگاه تمامی آن ها را برگرفتیم و همگان ناامید گردیدند)، فرمود: بنی امیّه ناگهان غافلگیر و مؤاخذه شدند،ولی بني العباس آشکار مؤاخذه خواهند شد.

ص: 29

1107 / [25] - عن الفُضيل بن عياض قال :

سَألْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: من الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ؟

فَقَالَ اَلَّذِی یَتَوَرَّعُ مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ یَجْتَنِبُ هَؤُلاَءِ وَ إِذَا لَمْ یَتَّقِ اَلشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِی اَلْحَرَامِ وَ هُوَ لاَ یَعْرِفُهُ ، وَ إِذَا رَأَی اَلْمُنْکَرَ فَلَمْ یُنْکِرْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ [يقوى] عَلَیْهِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَی اَللَّهُ، وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَی اَللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اَللَّهَ بِالْعَدَاوَهِ، وَ مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَ اَلظَّالِمِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَی اَللَّهُ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَمِدَ نَفْسَهُ عَلَی هَلاَکِ اَلظَّالِمِینَ فَقَالَ : ﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾. (1)

1108 / [26] - عن الأصبغ بن نباتة، قال :

بَیْنَمَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَخْطُبُ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ عَلَی اَلْمِنْبَرِ فَجَاءَ اَلْأَشْعَثُ بْنُ قَیْسٍ یَتَخَطَّی رِقَابَ اَلنَّاسِ: فقال يا أمير المؤمنين! حالت الحمراء (2) بينى و بين وجهك.

قال : فقال عليّ علیه السلام: مَا لِی وَ مَا لِلضَّیَاطِرَهِ (3) ؟ أَطْرُدُ قَوْماً غَدَوْا أَوَّلَ اَلنَّهَارِ یَطْلُبُونَ رِزْقَ اَللَّهِ، وَ آخِرَ اَلنَّهَارِ ذَکَرُوا اَللَّهَ، أَ فَأَطْرُدُهُمْ فَأَکُونَ مِنَ اَلظَّالِمِینَ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (54)

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 73/100 ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 8، و مستدرك الوسائل : 177/12 ح 13812 قطعة منه. تفسير قمّي : 200/1، معاني الأخبار : 252 ح 1 ، عنهما البحار : 73/100 ح 7 و 8.
2- في المصدر و كذا البرهان - الطبع الرحلي: «حالت الحمد»، والبرهان الطبع الحدى: «حالت الحُمْر»، و في البحار: 118/41 ح 26: حالت الخملاء».
3- الضَّيْطَر : العظيم من الرجال، والجمع ضَياطِر و ضياطرة لسان العرب 4 : 488 ( ضطر ).
4- عنه بحار الأنوار: 118/41 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 34/3 ح 2، و نور الثقلين : 721/1 ح 95. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 284/20 ح 251 بتفاوت يسير.

25)- از فُضیل بن عیاض روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: انسان با ورع (و پرهیزکار) چه کسی است؟

فرمود: آن کسی است که از محرّمات الهی دوری کند و از (شبهات و) معاشرت با مخالفان و دشمنان ما (اهل بیت رسالت) اجتناب ورزد و هرگاه کسی از امور شُبهه ناک پرهیز نکند، ندانسته و ناخودآگاه گرفتار حرام می گردد.

و اگر کار خلاف و زشتی را ببیند و بتواند از آن جلوگیری نماید ولی اقدامی نکند چنین شخصی دوستدار انجام معصیت و نافرمانی از دستورات خداوند می باشد و کسی که دوست داشته باشد فرمان خدا برده نشود، آشکارا به دشمنی خدا برخاسته است؛ و کسی که پایدار ماندن ستمکاران را دوست داشته باشد خواستار رایج شدن معصیت خدا می باشد به درستی که خداوند تبارک و تعالی بر هلاک نمودن ستمکاران خود را ستوده و ستایش نموده و فرموده است:﴿پس بریده شد دنباله آن گروه که (بر خود) ستم کردند؛ و شکر و سپاس در هلاک نمودن ظالمان﴾،مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان می باشد.

26)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

در ضمنی که امیرالمؤمنین علیه السلام در روز جمعه ای بالای منبر خطبه می خواند اشعث بن قیس از بین جمعیت جلو آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! بین من و وجود شما فاصله و مانع هست.

حضرت فرمود: مرا با شخصّیت هایی که ثروتمند می باشند و نیازی به آن ها نیست چه کار و چه رابطه ای است؟

آیا من گروهی را از خویش دور گردانم که اول روز به دنبال تحصیل معاش می روند و در آخر روز هم مشغول یاد خدا (و عبادت و ستایش) هستند؟ پس اگر من ایشان را از خود طرد و دور نمایم از ستمگران خواهم بود.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آن ها بگو سلام بر شما باد پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده هر کسی از شما کار بدی از روی نادانی مرتکب شود سپس توبه و اصلاح نماید (مشمول رحمت خدا می شود) به درستی که او آمرزنده و مهربان است.(54)

ص: 31

1109 / [27] - عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبدالله علیه السلام

قَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً تَابَ إِلَی اَللَّهِ قَبْلَ اَلْمَوْتِ، فَإِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ، وَ مُنْقِذَهٌ مِنْ شَقَاءِ اَلْهَلَکَهِ، فَرَضَ اَللَّهُ بِهَا عَلَی نَفْسِهِ لِعِبَادِهِ اَلصَّالِحِینَ، فَقَالَ: ﴿کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ اَلرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اَللّهَ یَجِدِ اَللّهَ غَفُوراً رَحِیماً﴾ (1) .

قوله تعالى:﴿وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾ (59)

1110 / [28] - عن أبي الربيع الشامي، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى:﴿ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾ إلى قوله: ﴿إِلَّا فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾؟

قال: «الورقة» السقط، و «الحبّة» الولد، و «ظلمات الأرض» الأرحام، و «الرطب» ما يحيا، و «اليابس» ما يغيض ، و كلّ ذلك في كتاب مبين. (2)

1111 / [29] - عن الحسين بن خالد، قال :

سألت أباالحسن علیه السلام عن قول الله جلّ و عزّ: ﴿وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾؟

ص: 32


1- عنه بحار الأنوار: 33/6 ح 45 ، والبرهان في تفسير القرآن : 35/3 ح 6، و نور الثقلين : 722/1 ح 96، و مستدرك الوسائل : 125/12 ح 13696.
2- عنه بحار الأنوار: 81/4 ذيل ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن :38/3 ح 4 الكافي : 248/8 ح 349 معاني الأخبار : 215 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، قال : سألته عنه ... ، بحار الأنوار: 80/4 ح 6.

27)- از ابو عمرو زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند رحمت کند بنده ای را که پیش از مردن (و مرگ) توبه کند پس به درستی که توبه پاک کننده چرکی های خطا ها و گناهان می باشد و نجات دهنده از هلاکت ها خواهد بود که خداوند، رحمت نمودن بندگان صالح را بر خود لازم دانسته و فرموده: «خداوند بر خویش مقرّر نموده که شما را رحمت کند زیرا هر کسی از شما از روی نادانی کاری بدی را مرتکب شود. آن گاه تو به نماید و نیکوکار شود (بداند که) خدا آمرزنده و مهربان است﴾.

فرمایش خداوند متعال: و کلید های (علم) غیب تنها نزد او می باشد و جز او کسی آن ها را نمی داند و او آن چه را در خشکی و دریاست می داند و هیچ برگی (از درختی) نمی افتد مگر این که از آن آگاه است و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تری و خشکی وجود دارد مگر این که در کتابی آشکار (در علم خداوند متعال) ثبت است. (59)

28)- از ابوالربیع شامی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّوّجلّ: «و هیچ برگی از درختی نمی افتد مگر آن که از آن آگاه است و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تری و خشکی نیست مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان شده است»، سؤال کردم ؟

فرمود: (منظور از) «وَرَقَةٍ» (نوزادی است که) سقط می شود؛ و «حَبَّةٍ» فرزند است؛ و «ظُلُمَتِ الأَرْضِ»، رحم های (مادران) هستند؛ و «رَطبٍ» هر فرزندی است که زنده بماند؛ و «یَابِسٍ» هر چیزی است که در رحم ( مادران) کمتر از هفت ماه بماند که تمامی آن ها در کتاب (قرآن حکیم) بیان شده است.

ص: 33

فَقَالَ: «اَلْوَرَقَهُ» اَلسِّقْطُ یَسْقُطُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُهِلَّ اَلْوَلَدُ.

قال : فقلت : و قوله:﴿وَ لَا حَبَّةٍ﴾؟ قال : یَعْنِی اَلْوَلَدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ إِذَا أَهَلَّ وَ یَسْقُطُ مِنْ قَبْلِ اَلْوِلاَدَهِ.

قال : قلت : قوله :﴿وَ لَا رَطبٍ﴾؟ قال : یَعْنِی اَلْمُضْغَهَ إِذَا أُسْکِنَتْ فِی اَلرَّحِمِ قَبْلَ أَنْ یَتُمَّ خَلْقُهَا، قَبْلَ أَنْ یَنْتَقِلَ.

قال : قلت : قوله :﴿وَ لَا یَابِسٍ﴾؟ قال : الولد التامّ.

قال : قلت :﴿فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾، قال : في إمام مبين. (1)

قوله تعالى: ﴿ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ﴾(62)

1112 / [30] - عن داود بن فرقد، عن أبي عبدالله علیه السلام قال :

دَخَلَ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ اَلْمَدِینَهَ قَالَ فَاسْتَلْقَی عَلَی اَلسَّرِیرِ، وَ ثَمَّ مَوْلًی لِلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالَ: ﴿ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ ...﴾ قال : فقال الحسين علیه السلام المولاء : ما ذا قال هذا حين دخل؟

قال : استلقى على السرير، فقرأ ﴿رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ﴾- إلى قوله :- ﴿الْحاسِبِينَ﴾ قال : فقال الحسين علیه السلام: نَعَمْ وَ اَللَّهِ! رُدِدْتُ أَنَا وَ أَصْحَابِی إِلَی اَلْجَنَّهِ ، وَ رُدَّ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ إِلَی اَلنَّارِ . (2)

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار 90/4 ح 36 بتفاوت یسير والبرهان في تفسير القرآن: 38/3 ح 5 ، و نور الثقلین: 723/1 ح 101.
2- عنه بحار انوار: 206/44 ح 3 ، والبرهان فی تفسیر القران: 39/3 ح 1 ، و نور الثقلین: 723/1 ح 105.

29)- از حسین بن خالد روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هیچ برگی از درختی نمی افتد، مگر آن که از آن آگاه است و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تری و خشکی نیست مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان شده است» سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از) «وَرَقَةٍ»، سقط (نوزاد) است که پیش از جیغ زدن در شکم مادر سقط می شود. راوی گوید: عرض کردم: منظور از «وَ لَا حَبَّةٍ»، چیست؟

فرمود: فرزند در شکم مادر است که وقت جیغ زدن او رسیده باشد، ولی پیش از زایمان (طبیعی) سقط کند.راوی گوید: عرض کردم: منظور از «وَ لَا رَطْب»،چیست؟

فرمود: مُضْغِه (خون بسته) است که پیش از تکمیل آفرینش (شکل و قیافه اش) در رحم مادر استقرار یافته و پیش از آن که (به حالت دیگری) منتقل شده باشد.

راوی گوید: عرض کردم: منظور از «وَ لَا يَابِسٍ»، چیست؟

فرمود: فرزندی است که آفرینش او تکمیل شده باشد. عرض کردم: منظور از «فِی كِتَبٍ مُّبِینِ»چیست؟ فرمود: امامی است که بیان گر می باشد.

فرمایش خداوند متعال:سپس (تمام بندگان) به سوی خدا که مولای حقیقی آن ها می باشد باز می گردند توجه داشته باشید که حکم و داوری مخصوص اوست و او سریع ترین حسابگران است. (62)

30)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی که مروان بن حکم وارد شهر مدینه شد، روی تخت خوابید و این آیه شریفه را تلاوت کرد: «سپس به نزد خدا مولای حقیقی خویش باز گردانیده می شوند؛ بدان که حکومت و حکمرانی از برای اوست و او سریع ترین حساب گران می باشد»، در همین بین یکی از دوستان امام حسین علیه السلام حضور داشت، پس حضرت به او فرمود: هنگامی که (مروان) وارد شد چه سخنی را گفت؟

پاسخ داد: زمانی که وارد شد روی تخت خوابید و این آیه «سپس به نزد خدا مولای حقیقی خویش بازگردانیده می شوند ... حساب گران می باشد» را خواند.

امام حسین علیه السلام فرمود: بلی به خدا سوگند! همین طور است، من و اصحاب من به بهشت برده خواهیم شد ولی او و اصحاب و پیروانش به دوزخ برده خواهند شد.

ص: 35

قوله تعالى: ﴿وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي ءَايَتِنَا فَأَعْرِضْ عنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيرِهِ، وَ إِمَّا يُنسِیَنِّكَ الشَّيْطَنُ فَلَا تَقْعُدُ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ﴾ (68)

1113/ [31] - عن ربعي بن عبدالله، عمّن ذكره، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى :﴿وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي ءَايَتِنَا﴾ قال: الكلام في الله والجدال في القرآن ﴿فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ﴾، قال: منه النصاص [قال : قال أبو عبدالله صلی الله علیه و اله و سلم]. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (74) وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾ (75)

1114/ [32] - عن عن أبي بصير ، قال:

سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله :﴿وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ﴾؟

قال : كان اسم أبيه أزر. (2)

ص: 36


1- عنه بحار الأنور : 260/3 ح 7 و 205/9 ح 70 و 44/69 و 111/92 ح 19 ، والبرهان فی تفسیر القرآن: 3/ 43 ح 6، و نور الثقلین: 725/1 ح 114، و مستدرک الوسائل: 247/12 ح 14017 ، ما بین المعقوتین لم یرد فی البحار.
2- عنه البرهان فی تفسیر القران: 51/3 ح 15.

فرمایش خداوند متعال: و هرگاه کسانی را دیدی که فرو می روند در آیات ما (استهزا و مسخره می کنند) از آن ها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و چنان چه شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر همنشین نباش. (68)

31)- از ربعی بن عبدالله، به نقل از شخصی که منذکر شده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و هنگامی که افرادی را می بینی که در آیات ما فرو رفته و غرق (در اندیشه) شده اند»، فرمود: منظور کلام درباره خداوند و مناظره پیرامون قرآن است، «پس از آن ها دوری کن تا در حدیثی دیگر فروروند»، [امام صادق علیه السلام فرمود:] از موارد آن قصّه گویی و داستان سرایی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر بیاورید) آن هنگامی که ابراهیم به پدرش (یعنی به عمویش) آزر گفت: آیا بت هایی را معبود های خود انتخاب می کنید؟! من تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم (74) و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین (حکومت مطلقه خداوند) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به وسیله آن استدلال کند) و اهل یقین گردد. (75)

32)- از ابوبصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند:«و هنگامی که گفت ابراهیم به پدرش آزر»، سؤال کردم؟

فرمود: نام پدرش ازر بود.

ص: 37

1115 / [33] - عن زرارة، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله سبحانه و تعالى :﴿وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾؟

قال :کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا وَ مَا فِیهَا، وَ اَلسَّمَاءِ وَ مَا فِیهَا، وَ اَلْمَلَکِ اَلَّذِی یَحْمِلُهَا، وَ اَلْعَرْشِ وَ مَا عَلَیْهِ.. (1)

1116 / [34] - عن عبدالرحيم القصير، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله: ﴿وَ کَذلِکَ نُرِی اِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ﴾، قال :

کُشِطَ لَهُ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ وَ مَا فِیهَا، وَ اَلْأَرَضِینَ اَلسَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ، وَ فُعِلَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا فُعِلَ بِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ إِنِّی لَأَرَی صَاحِبَکُمْ قَدْ فُعِلَ بِهِ مِثْلُ ذَلِکَ (2)

1117 / [35]- عن زرارة، عن أبي جعفر و أبي عبدالله علیهما السلام في قول الله:

﴿وَ كَذَلِكَ نُرى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلْعَرْشِ وَ مَا عَلَیْهِ﴾.

قَالَ: وَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْعَرْشِ وَ اَلْکُرْسِیِّ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا، وَ عَنِ اَلسَّمَاءِ وَ مَا فِیهَا، وَ اَلْمَلَکِ اَلَّذِی یَحْمِلُهَا، وَ اَلْکُرْسِیِّ وَ مَا عَلَیْهِ﴾. (3)

ص: 38


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 52/3 ح 16. بصائر الدرجات : 126 ح 1 بتفاوت يسير عنه البحار : 72/12 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 72/12 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 51/3 ح 17. بصائر الدرجات : 128 ح 10 بتفاوت يسير الخرائج والجرائح : 867/2 ح 83 مختصر (منتخب) بصائر الدرجات : 120 ، إثبات الهداة : 137/2 ح 563.
3- عنه بحار الأنوار: 72/12 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 51/3 ح 18.

33)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این چنین به ابراهیم، ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم تا از اهل یقین قرار گیرد»، سؤال کردم؟

فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار زمین و آن چه در زمین است برداشته شد و نیز از آسمان و آن چه در آسمان است برداشته شد به طوری که هر چه در آسمان بود مشاهده کرد حتّی فرشته ای که آن را حمل می کرد و عرش و آن چه بر عرش بود همه را مشاهده نمود.

34)- از عبد الرحیم قصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم»، فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار آسمان های هفت طبقه برداشته شد به طوری که همه آسمان های هفت طبقه و نیز هر آن چه که درون آن ها می باشد را مشاهده نمود و همچنین (این مطلب) نسبت به هفت طبقه زمین انجام گرفت؛ و نیز برای حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم همانند حضرت ابراهیم علیه السلام واقع شد و من می بینم که برای صاحب و پیشوای شما نیز انجام گرفته است.

35)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم تا از اهل یقین قرار گیرد»، (چنین) فرموده اند:

امام باقر علیه السلام فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار آسمان ها برداشته شد، به طوری که عرش و آن چه که بر آن بود را مشاهده کرد و افزود (حتّی) آسمان ها ، زمین عرش و کرسی (را هم مشاهده نمود)-

و امام صادق علیه السلام فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار زمین برداشته شد و (تمامی) آن را مشاهده کرد و نیز آسمان و آن چه در آسمان است و حتی فرشته ای که آن را حمل می کرد و کرسی و آن چه که بر آن بود، همه را مشاهده نمود.

ص: 39

1118 / [36]- و في رواية أخرى، عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾، قال: أَعْطَی بَصَرَهُ مِنَ اَلْقُوَّهِ مَا نَفَذَ اَلسَّمَاوَاتِ فَرَأَی مَا فِیهَا وَ رَأَی اَلْعَرْشَ وَ مَا فَوْقَهُ وَ رَأَی مَا فِی اَلْأَرْضِ وَ مَا تَحْتَهَا . (1)

1119 / [37] - عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام ، قال:

إنّ إبراهيم علیه السلام لما رأى مَلَکوتَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، التَفَتَ فَرَأی رَجُلاً یَزنی ، فَدَعا عَلَیهِ فَماتَ ، ثُمَّ رَأی آخَرَ فَدَعا عَلَیهِ فَماتَ ، حَتّی رَأی ثَلاثَهً فَدَعا عَلَیهِم فَماتوا فَأَوحَی اللّهُ عَزَّ ذِکرُهُ إلَیهِ : یا إبراهیمُ إنَّ دَعوَتَکَ مُجابَهٌ ؛ فَلا تَدعُ عَلی عِبادی ؛ فَإِنّی لَو شِئتُ لَم أخلُقهُم ، إنّی خَلَقتُ خَلقی عَلی ثَلاثَهِ أصنافٍ : عَبدا یَعبُدُنی لا یُشرِکُ بی شَیئا فَاُثیبُهُ ، وعَبدا یَعبُدُ غَیری فَلَن یَفوتَنی ، وعَبدا عَبَدَ غَیری فَاُخرِجُ مِن صُلبِهِ مَن یَعبُدُنی . (2)

1120 / [38] - عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام، قال في إبراهيم علیه السلام:

إِذْ رَأَی کَوْکَباً قَالَ: إِنَّمَا کَانَ طَالِباً لِرَبِّهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ کُفْراً، وَ إِنَّهُ مَنْ فَکَّرَ مِنَ اَلنَّاسِ فِی مِثْلِ ذَلِکَ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَتِهِ. (3)

ص: 40


1- عنه بحار الأنوار: 72/12 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 52/3 ح 19 و نور الثقلين: 734/1 ح 138.
2- عنه بحار الأنوار: 61/12 ذيل ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 52/3 ح 20. تفسير القمّي: 205/1 ، والكافي : 305/8 ح 473، و علل الشرائع : 585 ح 31 بزيادة فيهم، عنهم بحار الأنوار: 61/12 ح 16.
3- عنه بحار الأنوار: 87/11 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن : 53/3 ح 21، و نور الثقلين : 738/1 ح 150.

36)- و در روایتی دیگر زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام (درباره فرمایش خداوند): «و این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم، فرمود: به اندازه ای بر نور بینایی چشم او نور و قوّت عطا نمود که در آسمان ها نفوذ یافت و آن چه که در آن ها و در عرش و در مافوق عرش بود مشاهده کرد و نیز هر آن چه که در زمین و درون زمین وجود داشت.

37)- از ابوبصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان ها و زمین را مشاهده نمود مردی را دید که زنا می کند بر آن مرد نفرین کرد و آن مرد هلاک شد سپس مرد دیگری را در حال زنا دید او را نیز نفرین کرد و هلاک گردید و تا سه نفر که همچنان آنان را نفرین کرد و آن ها مردند.

پس خداوند جلیل به او وحی فرستاد ای ابراهیم! دعای تو مستجاب است بر بندگان من نفرین نکن؛ زیرا اگر می خواستم (که این گونه با آنان رفتار کنم) آن ها را خلق نمی کردم من بندگانم را سه گونه آفریده ام بنده ای که مرا می پرستد و چیزی را شریک من قرار نمی دهد به چنین بند های پاداش نیک می دهم و بنده ای که غیر مرا را می پرستد و مرا نیز فراموش نمی کند و بنده ای که غیر مرا می پرستد ولی (چه بسا) از پشت و (ذرّیه) او کسی را می آفرینم که مرا عبادت و پرستش می کند.

38)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: هنگامی که حضرت ابراهیم علیه السلام ستاره ای (را در آسمان) دید در جستجو (برای شناخت) پروردگارش بود و در مقام کُفرگویی نبود ولی هر شخصی دیگری که آن چنان بیندیشد و سخن بگوید در حکم کافر خواهد بود.

ص: 41

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ (76) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (77) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (78) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ (79)

1121 / [39]- عن أبي عبيدة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول إبراهيم صلوات الله عليه : ﴿لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴾: أَیْ نَاسٍ لِلْمِیثَاقِ. (1)

1122 / [40]- ععَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْهُمْ علیهم السلام: أَنَّهُ كَانَ مِنْ حَدِیثِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَنَّهُ وُلِدَ وَلَدٌ فِی زَمَانِ نُمْرُودَ بْنِ كَنْعَانَ وَ كَانَ قَدْ مَلَكَ الْأَرْضَ أَرْبَعَةٌ مُؤْمِنَانِ وَ كَافِرَانِ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ وَ ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ نُمْرُودُ بْنُ كَنْعَانَ وَ بُخْتُ نَصَّرَ

و أَنَّهُ قِیلَ لِنُمْرُودَ: إِنَّهُ یُولَدُ الْعَامَ غُلَامٌ یَكُونُ هَلَاكُكَ وَ هَلَاكُ دِینِكَ وَ هَلَاكُ أَصْنَامِكَ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَنَّهُ وَضَعَ الْقَوَابِلَ عَلَی النِّسَاءِ وَ أَمَرَ أَنْ لَا یُولَدَ هَذِهِ السَّنَّةَ ذَكَرٌ إِلَّا قَتَلُوهُ وَ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام حَمَلَتْهُ أُمُّهُ فِی ظَهْرِهَا وَ لَمْ تَحْمِلْهُ فِی بَطْنِهَا وَ أَنَّهُ لَمَّا وَضَعَتْهُ أَدْخَلَتْهُ سَرَباً وَ وَضَعَتْ عَلَیْهِ غِطَاءً إِنَّهُ كَانَ یَشِبُّ شَبّاً لَا یُشْبِهُ الصِّبْیَانَ وَ كَانَتْ تُعَاهِدُهُ.

ص: 42


1- عنه البرهان فی تفسیر القران: 53/3 ح 22 ، و نور الثقلین: 736/1 ح 147.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید و ستاره ای را مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد (و ناپدید شد)، گفت: غروب کنندگان را دوست ندارم (76) و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) می شکافد گفت: این خدای من است اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند حتماً از گمراهان خواهم بود (77) و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) می شکافت گفت: این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگ تر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریک هایی که شما (برای خدا) می سازید بیزارم (78) من روی (و توجه) خود را به سوی کسی گردانده ام که آسمان ها و زمین را آفریده است من در ایمان خود خالص هستم و از مشرکان نمی باشم (79)

39)- از ابو عبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد سخن حضرت ابراهیم علیه السلام: ﴿لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴾، فرمود: یعنی میثاق (الهی در عالّم ذرّ) را فراموش می کرد.

40)- از ابان بن عثمان به نقل از شخصی که نامش را برده از اهل بیت رسالت علیهم السلام، روایت کرده که فرموده اند:

حضرت ابراهیم علیه السلام در زمان نمرود بن کنعان به دنیا آمد و پادشاهی زمین در اختیار چهار نفر بود دو نفر مؤمن به نام های سلیمان بن داود و ذو القرنّين؛ و دو نفر کافر به نام های نمرود بن کنعان و بخت نُصَّر. روزی به نمرود گفته شد امسال پسری به دنیا می آید که نابودی و هلاکت شما و آیین شما و بت های شما به دست او انجام می پذیرد بنابراین دستور داد تا زن های زاوو - ماما قابله - بر دیگر زنان نظارت کنند و چنان چه پسری در آن سال به دنیا آید او را بکشند.

هنگامی که نطفه حضرت ابراهیم علیه السلام منعقد شد در کمر مادر قرار گرفت - بر خلاف دیگران که در شکم مادر قرار می گیرند - (و به همین دلیل حمل او برای زن های ماما آشکار و معلوم نبود) هنگامی که فرزندش را به دنیا آورد، او را در

ص: 43

فَخَرَجَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلسَّرَبِ، فَرَأَی اَلزُّهَرَهَ وَ لَمْ یَرَ کَوْکَباً أَحْسَنَ مِنْهَا، فَقَالَ:﴿هَذَا رَبِّي﴾، فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ طَلَعَ اَلْقَمَرُ.

فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ قَالَ: هَذَا أَعْظَمُ هَذَا رَبِّی، ﴿فَلَمّا أَفَلَ قالَ: لا أُحِبُّ اَلْآفِلِینَ﴾ ، فَلَمَّا رَأَی اَلنَّهَارَ وَ طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ، ﴿قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ﴾، مِمَّا رَأَیْتُ.

فَلَمّا أَفَلَتْ قَال: ﴿لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّالِّینَ * إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً - مُسْلِماً - وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ﴾. (1)

1123 / [41] - عن حُجر، قال :

أرسل العلاء بن سَيابة يسأل أبا عبدالله علیه السلام عن قول إبراهيم علیه السلام: ﴿هَذَا رَبِّى﴾ و قَالَ: إِنَّهُ مَنْ قَالَ هَذَا اَلْیَوْمَ فَهُوَ عِنْدَنَا مُشْرِکٌ، قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنْ إِبْرَاهِیمَ شِرْکٌ، إِنَّمَا کَانَ فِی طَلَبِ رَبِّهِ وَ هُوَ مِنْ غَیْرِهِ شِرْکٌ. (2)

1124 / [42]- عن محمد بن حمران، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله فيما أخبر عن إبراهيم علیه السلام:﴿هَذَا رَبِّي﴾؟ قَالَ: لَمْ یَبْلُغْ بِهِ شَیْئاً أَرَادَ غَیْرَ اَلَّذِی قَالَ . (3)

قوله تعالى:﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾ (82)

ص: 44


1- عنه بحار الأنوار: 87/11 ح 11 ، والبرهان في تفسير القرآن : 53/3 ح 23.
2- عنه بحار الأنوار: 787/11 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن: 53/3 ح 24، و نور الثقلين: 738/1 ح 151.
3- عنه بحار الأنوار: 88/11 ح 13، والبرهان في تفسير القرآن : 53/3 - ح 25.

غاری نهاد و پنهانش کرد.و رشد (جسمی و فکری) او شبیه دیگران نبود بلکه رشد فوق العاده ای داشت و مادرش مرتب به او سرکشی و رسیدگی می کرد (که مبادا مشکلی برایش پیش آید). پس موقعی که حضرت ابراهیم علیه السلام از غار بیرون آمد و چشمانش به ستاره زهره افتاد - و ستاره ای بهتر و روشن تر از آن ندید- اظهار داشت: این پروردگار من می باشد!

مدّتی کوتاه گذشت و ماه پدیدار شد و چون ماه را دید با تعجّب و ترس گفت: این عظیم تر می باشد! این پروردگار من خواهد بود!

و چون ماه افول کرد و ناپدید شد گفت: «من افول کننده گان و ناپدید شوندگان را دوست ندارم» زمانی که گردش روز انجام شد و خورشید طلوع کرد اظهار نمود این پروردگار من می باشد! این از تمامی آن چه دیده ام بزرگ تر است ولی موقعی که خورشید هم غروب کرد گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکند هر آینه از گمراهان خواهم بود * من روی خود را متوجه آفریننده آسمان ها و زمین کرده ام و بر دین حنیف اسلام هستم و از مشرکین نمی باشم».

41)- از حُجر روایت کرده است که گفت:

علاء بن سَيّابه (شخصی را) فرستاد تا از امام صادق علیه السلام در مورد سخن حضرت ابراهیم علیه السلام: «این پروردگار من است» سؤال کند و گفت: اگر امروزه شخصی چنان سخنی بگوید آیا مشرک می باشد.

فرمود: این سخن حضرت ابراهیم علیه السلام شرک نبود؛ زیرا که در جستجو و شناخت پروردگارش بود ولی اگر شخصی غیر از ابراهیم آن را بگوید مشرک خواهد گشت.

42)- از محمد بن حمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد سخن حضرت ابراهیم علیه السلام، در آن چه از او خبر رسیده که اظهار داشت: «این پروردگار من است»، سؤال کردم؟ فرمود: آن چیز قابل توجّهی نبود چون قصد و اراده او چیزی غیر از (ظاهر) کلامش بود.

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردند چنین افرادی ایمنی برای آن ها خواهد بود و آن ها هدایت یافتگان هستند. (82)

ص: 45

1125 / [43] - عن محمد بن مسلم، عن أبي عبدالله علیه السلام [قال] في قول الله:

﴿الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾: مِنْهُ مَا أَحْدَثَ زُرَارَهُ وَ أَصْحَابُهُ. (1)

1126/ [44] - عن أبي بصير، قال :

قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُ قَدْ أَلَحَّ عَلَیَّ اَلشَّیْطَانُ عِنْدَ کِبَرِ سِنِّی یُقَنِّطُنِی، قَالَ: قُلْ کَذَبْتَ یَا کَافِرُ یَا مُشْرِکُ، إِنِّی أُومِنُ بِرَبِّی، وَ أُصَلِّی لَهُ وَ أَصُومُ وَ أُثْنِی عَلَیْهِ، وَ لاَ أَلْبَسُ إِیمَانِی بِظُلْمٍ . (2)

1127 / [45] - عن جابر الجعفي، عمّن حدّثه قال :

بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فِی مَسِیرٍ لَهُ إِذْ رَأَی سَوَاداً مِنْ بَعِیدٍ فَقَالَ : هَذَا سَوَادٌ لَا عَهْدَ لَهُ بِأَنِیسٍ فَلَمَّا دَنَا سَلَّمَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله أَیْنَ أَرَادَ الرَّجُلُ؟

قَالَ: أَرَادَ یَثْرِبَ قَالَ وَ مَا أَرَدْتَ بِهَا ؟

قَالَ: أَرَدْتُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَنَا مُحَمَّدٌ.

قَالَ: وَ اَلَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا رَأَیْتُ إِنْسَاناً مُذْ سَبْعَهِ أَیَّامٍ وَ لاَ طَعِمْتُ طَعَاماً إِلاَّ مَا تَنَاوَلَ مِنْهُ دَابَّتِی قَالَ: فَعَرَضَ عَلَیْهِ اَلْإِسْلاَمَ فَأَسْلَمَ.

ققَالَ: فَعَضَّتْهُ رَاحِلَتُهُ فَمَاتَ وَ أَمَرَ بِهِ فَغُسِلَ وَ کُفِّنَ، ثُمَّ صَلَّی عَلَیْهِ اَلنَّبِیُّ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ

قَالَ: فَلَمَّا وُضِعَ فِی اَللَّحْدِ قَالَ صلی الله علیه و آله: هَذَا مِنَ ﴿الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾. (3)

1128 / [46] - عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

قلت له: ﴿ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ﴾ الزنا منه ؟

ص: 46


1- عنه بحار الأنوار : 152/69 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 58/3 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار : 152/69 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن : 58/3 ح 5.
3- عنه بحار الأنوار: 152/69 ح 5، والبرهان في تفسير القرآن : 58/3 ح 6.

43)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آغشته نکردند» فرمود: منظور بدعت هایی است که زراره و اصحاب او ایجاد کرده اند.

44)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شیطان می خواهد مرا در هنگام پیری مأیوس کند (حضرت) فرمود: به او بگو ای کافر ای مشرک تو دروغ می گوئی، من به خدای خود ایمان دارم و برای او نماز می گزارم و روزه می گیرم و او را حمد می نمایم و بگو من هرگز ایمان خود را به ظلم آلوده نمی کنم.

45)- از جابر جعفی به نقل از کسی که برایش حدیث گفته روایت کرده است که گفت:

در یکی از روز ها رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در مسیری حرکت می نمود که ناگهان یک سیاهی از دور به چشم خورد. (حضرت) فرمود: این سیاهی که از دور به نظر می رسد با ما رفاقتی ندارد و تاکنون با ما مأنوس نبوده است.

پس هنگامی که نزدیک رسید سلام کرد رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: ای مرد! قصد کجا را کرده ای و به کجا می روی؟

گفت: می خواهم به یثرب (مدینه) بروم، فرمود: در آن جا چه کار داری؟

گفت: می خواهم نزد محمد صلی الله علیه و اله و سلم بروم. فرمود: من محمد هستم آن مرد گفت: سوگند به خدائی که تو را مبعوث کرده من هفت روز است که انسانی را ندیده ام و غذائی نخورده ام مگر از خوراکی که چهارپایم خورده است.

رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم دین اسلام را بر او عرضه کرد و او هم اسلام را پذیرفت و مسلمان شد در این هنگام مرکبش او را گاز گرفت و او بلافاصله از دنیا رفت حضرت دستور داد او را غسل دادند و کفن کردند سپس خود حضرت بر جنازه او نماز خواند هنگامی که او را در قبر گذاشتند رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: این از «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آغشته نکردند» می باشد.

46)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند» آیا زنا هم از این نوع ظلم محسوب می شود؟

ص: 47

قال : أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ أُولَئِکَ، لاَ وَ لَکِنَّهُ ذَنْبٌ إِذَا تَابَ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، وَ قَالَ: مُدْمِنُ اَلزِّنَا وَ اَلسَّرِقَهِ وَ شَارِبُ اَلْخَمْرِ کَعَابِدِ اَلْوَثَنِ. (1)

1129 / [47] - يعقوب بن شعيب، عنه علیه السلام في قوله تعالى: ﴿وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْم﴾ قال : الضلال فما فوقه. (2)

1130 / [48] – أبو بصير، عنه علیه السلام: ﴿بِظُلْمٍ﴾ قال : بشكِّ. (3)

1131 / [49] - عن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي، عن أبي عبدالله علیه السلام قوله تعالى:﴿الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾، قال : آمنوا بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدُ صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يَخلِطُوهَا بِوَلَايَةِ فُلَانُ وَ فُلَانُ فَهُوَ المُلَبَسُ بِالظُّلْمِ.

وَ قَالَ: أَمَّا اَلْإِیمَانُ فَلَیْسَ یَتَبَعَّضُ کُلُّهُ وَ لَکِنْ یَتَبَعَّضُ قَلِیلاً.

قُلْتُ: بَیْنَ اَلضَّلاَلِ وَ اَلْکُفْرِ مَنْزِلَهٌ؟

قَالَ: مَا أَکْثَرَ عُرَی اَلْإِیمَانِ. (4)

1132 / [50] - عن أبي بصير، قال :

سألته علیه السلام عن قول الله تعالى: ﴿الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾؟

قَالَ: «نَعُوذُ بِاللَّهِ یَا أَبَا بَصِیرٍ! أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ لَبَسَ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ». ثُمَّ قَالَ: أُولَئِکَ اَلْخَوَارِجُ وَ أَصْحَابُهُمْ. (5)

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 7 و نور الثقلين : 739/1 ح 155.
2- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 8 ، و نور الثقلين:739/1 ح 156.
3- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 9. الكافي : 293/2 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 10.
5- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 11.

فرمود: من از چنان افرادی به خداوند پناه می برم نه آن طور نیست (یعنی زنا جزء مصادیق آیه نیست) بلکه زنا گناهی است که هرگاه (شخصی) توبه کند خداوند توبه اش را قبول می کند ولی کسانی که دائماً زنا می کنند و سرقت می نمایند و شراب می خورند مانند بت پرست می باشند.

47)- از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند» فرمود: منظور از آن گمراهی و بالاتر از آن می باشد.

48)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: مقصود از «ظلم»، شک و تردید (نسبت به اصول دین و ارکان دین) است.

49)- از عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند»، فرمود: آنان به آن چه از طرف حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم آمده ایمان آورده اند که ولایت (امام علی و دیگر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) می باشد و آن را با ولایت فلانی و فلانی آلوده نکرده اند که آن ظلم است بعد از آن افزود ایمان به طور کلی در یک جا از بین نمی رود، بلکه آهسته آهسته در بین گمراهی و کفر از آن کاسته می شود.

راوی گوید: عرض کردم آیا بین کفر و گمراهی فرقی و فاصله ای هست؟

فرمود: رشته های ایمان بسیار زیاد هستند (که هر یک ممکن است در هر لحظه به بهانه ای قطع گردد.)

50)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا بصیر! به خداوند پناه می بریم از این که تو جزء کسانی باشی که ایمان آن ها به ظلم آلوده شده باشد بعد از آن فرمود: آنان خوارج و یاران آن ها می باشند.

ص: 49

قوله تعالى: ﴿وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاً هَدَيْنَا وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُريَّتِهِ دَاوُرة وَ سُلَيمَنَ وَ أيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَرُونَ وَ كَذَلِكَ نَجْزى الْمُحْسِنِينَ (84) وَ زَكَريَّا وَ يَحْيَى وَ عِيسَى وَ إِلْبَاسَ كُلِّ مَنَ الصَّلِحِينَ﴾ (85)

1133 / [51]- عن محمّد بن الفضيل عن الشمالي، عن أبي جعفر علیه السلام قوله تعالى:﴿وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَق وَ يَعْقُوبَ كُلاّ هَدَينَا﴾ لنجعلها في أهل بيته.﴿وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ﴾، لِنَجْعَلَهَا فِی أَهْلِ بَیْتِهِ فَأُمِّرَ اَلْعَقِبُ مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ مَنْ کَانَ قَبْلَ إِبْرَاهِیمَ لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (1)

1134 / [52]- عن عن بشير الدهّان عن أبي عبدالله علیه السلام، قال:

وَ اَللَّهِ! لَقَدْ نَسَبَ اَللَّهُ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ فِی اَلْقُرْآنِ إِلَی إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ قِبَلِ اَلنِّسَاءِ» ثُمَّ تَلاَ علیه السلام: ﴿وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ ﴾ إلى آخر الآيتين و ذكر عيسى علیه السلام. (2)

1135 / [53]- عن أبي حرب بن أبي الأسود، قال :

أَرْسَلَ اَلْحَجَّاجُ إِلَی یَحْیَی بْنِ مَعْمَرٍ ، قَالَ: «بَلَغَنِی أَنَّکَ تَزْعُمُ أَنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلنَّبِیِّ تَجِدُونَهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، وَ قَدْ قَرَأْتُ کِتَابَ اَللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ فَلَمْ أَجِدْهُ. قَالَ: أَ لَیْسَ تَقْرَأُ سُورَهَ «اَلْأَنْعَامِ» ﴿وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ﴾ حَتَّی بَلَغَ ﴿وَ یَحْیی وَ عِیسی﴾، قَالَ: أَ لَیْسَ عِیسَی مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ علیهما السلام وَ لَیْسَ لَهُ أَبٌ؟ قَالَ: صَدَقْتَ. (3)

ص: 50


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 62/3 ح 6. الکافی: 116/8 ح 92، کمال (إكمال) الدين: 216 ح 2 عنهما البحار:47/11 ح 49 فی حدیث طویل.
2- عنه بحار الانوار: 243/96 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن: 62/3 ح 7 ، و نور الثقلین: 742/1 ح 166. المحاسن 156- 88 مع زيادة
3- عنه بحار الانوار: 243/96 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 3/62 ح 8.

فرمایش خداوند متعال: و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم) و این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم (84) و (همچنين) زكريّا ، یحیی عیسی و الیاس را که همه از صالحان بودند. (85)

51)- از محمد بن فضیل از ثمانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ما بخشیدیم برای او اسحاق و یعقوب که تمامی ایشان را هدایت نمودیم» فرمود: که این هدایت را در اهل بیت او قرار دادیم «و نوح را از قبل بخشیده بودیم» که نیز این هدایت را در اهل بیت او قرار دهیم بنابراین جریان نسل های بعد از پیامبران آن هایی هستند که از طرف حضرت ابراهیم علیه السلام متّصل به او باشد.

52)- از بشیر دهّان (دهقان) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! به راستی که خداوند عیسی بن مریم علیهما السلام در قرآن از طرف زن به ابراهیم علیه السلام نسبت داده است؛ آن جایی که فرموده است: «و از ذریّه و نسل او داود و سلیمان هستند»- تا پایان هر دو آیه - که حضرت عیسی علیه السلام را مطرح نموده است.

53)- از ابو حرب بن ابی اسود روایت کرده است که گفت:

حجّاج (بن یوسف ثقفی)، یحیی بن معمّر را احضار کرد چون حضور یافت به او گفت: شنیده ام عقیده داری بر این که حسن و حسین از ذریّه و نسل پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هستند و ادعا می کنی این مطلب در کتاب خدا آمده است و من کتاب خدا را از ابتدا تا پایان آن خوانده ام و چنین مطلبی را نیافتم.

یحیی اظهار داشت: آیا سوره «انعام»را نخوانده ای که می فرماید: «و از ذریّه و نسل او داود و سلیمان هستند» - تا پایان فرمایش او - «و یحیی و عیسی»؟ افزود: آیا عیسی از ذریّه ابراهیم نبود. با این که او پدر ندارد؟

حجّاج گفت: راست می گویی.

ص: 51

قوله تعالى :﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ (89) أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ (90) وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ﴾ (91)

1136/ [54]- عن محمّد بن حمران قال :

كنت عند أبي عبدالله علیه السلام فجاءه رجل وقال له : یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ مَا یُتَعَجَّبُ مِنْ عِیسَی بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ یَزْعُمُ أَنَّهُ مَا یَتَوَلَّی عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ عَلَی اَلظَّاهِرِ وَ مَا تَدْرِی لَعَلَّهُ کَانَ یَعْبُدُ سَبْعِینَ إِلَهاً مِنْ دُونِ اَللَّهِ

قال : فقال : و ما أصنع ؟ قال الله :﴿فَإِن یَکْفُرْ بهَا هَؤُلاءِ فَقَدْ وَکلْنَا بهَا قَوْماً لَّیْسوا بهَا بِکَفِرِینَ﴾ و أو ماً بيده إلينا، فقلت : نعقلها والله! (1)

1137 / [55]- عن العبّاس بن هلال، عن الرضا علیه السلام [قال:]

أَنَّ رَجُلاً أَتَی عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ - وهو [إمام] بالسبالة - فَسَأَلَهُ عَنِ اَلْحَجِّ؟ فَقَالَ لَهُ هَذَاکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِهَذَا فَاسْئَلْهُ فَأَقْبَلَ اَلرَّجُلُ إِلَی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ؛ قَدْ رَأَیْتُکَ وَاقِفاً عَلَی عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ فَمَا قَالَ لَکَ؟

ص: 52


1- عنه بحار الأنوار: 308/24 ح 10.و البرهان في تفسير القرآن : 633 ح 9 فیه: عن محمّد بن عمران، و نور الثقلین: 743/1 ح 169.

فرمایش خداوند متعال: آنان کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم و اگر این نظرات نسبت به آن کفر ورزند کسان دیگری را نگهبان آن می سازیم که نسبت به آن کافر بستند (89) آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو در برابر این (رسالت و تبلیغ) پاداشی از شما درخواست نمی کنم این (ابلاغ رسالت وظيفة من است و) چیزی جز یک یاد آوری برای جهانیان نیست (90) و آن ها حقیقت خداوند را درست نشناختند که گفتند خدا هیچ چیزی را بر هیچ انسانی نفرستاده است بگو: چه کسی کتابی را که موسی آورد نازل نمود؟ کتابی که برای مردم بود و هدایت بود اما شما آن را به صورت پراکنده قرار می دهید قسمتی را آشکار و قسمت زیادی را پنهان می دارید و مطالبی که به شما تعلیم داده شده نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبودید با او خدا و سپس آن ها را در گفتگو های لجاجت آمیزشان رها کن تا بازی کنند و سرگرم باشند.(91)

54)- از محمد بن عمران روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی نزد آن حضرت آمد و گفت:شما از يسى بن زيد بن علي تعجّب نمی کنید که ادّعا می کند حضرت علی علیه السلام عهده دار مقام خلافت نبود مگر همان مدّتی که در ظاهر خلافت داشت؟! ما اطلاعی (از درون او) نداریم شاید جز خدای یکتا هفتاد خدای دیگر را بپرستد!

فرمود: من چه کاری انجام دهم؟ خداوند می فرماید: «پس اگر آنان به این مقام (ولایت) کافر شوند گروهی را قرار داده ایم که کافر به آن نخواهند شد»- و (امام علیه السلام) به دست خود اشاره به سمت ما نمود-. عرض کردم: به خدا سوگند ما اعتراف به این مقام (ولایت شما) داریم و آن را درک می کنیم.

55)- از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: مردی در منطقه سَباله (محلّی است بین بصره و مدینه) نزد عبدالله بن الحسن آمد و مسائلی را درباره حج، سؤال کرد.

ص: 53

قال : سَأَلْتُهُ فَأَمَرَنِی أَنْ آتِیَکَ، وَ قَالَ هَذَاکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِهَذَا.

فقال جعفر علیه السلام: نعم، أنا من الذين قال الله تعالى في كتابه :﴿أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ﴾ ، سَلْ عَمَّا شِئْتَ.

فَسَأَلَهُ اَلرَّجُلُ فَأَنْبَأَهُ عَنْ جَمِیعِ مَا سَأَلَهُ. (1)

1138 / [56] - عن ابن سنان عن سليمان بن هارون قال :

والله ! لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَی أَنْ یُحَوِّلُوا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ فِیهِ مَا اسْتَطَاعُوا وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ كَفَرُوا جَمِیعاً حَتَّی لَا یَبْقَی أَحَدٌ لَجَاءَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ بِأَهْلٍ یَكُونُونَ مِنْ أَهْلِهِ.

ثمّ قال : أما تسمع الله يقول: ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ﴾ (2) الآية، و قال في آية أخرى :﴿فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَ كَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَفِرِينَ﴾.

ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ أَهْلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ هُمْ أَهْلُ تِلْکَ. (3)

1139 / [57] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قال الله تبارك و تعالى في كتابه :﴿وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُرِّيَّتِهِ، دَاوُدَ﴾- إلى قوله : - ﴿أُولٰئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ - إلى قوله: - بِهَا بكَفِرِينَ﴾، فَإنَّهُ وَکَّلَ بِالْفُضَّلِ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ وَ الْإخْوَانِ وَ الذُّرِّیَّةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ :

إِنْ یَکْفُرْ بِهِ أُمَّتُکَ یَقُولُ: فَقَدْ وَکَّلْتُ أَهْلَ بَیْتِکَ بِالْإِیمَانِ اَلَّذِی أَرْسَلْتُکَ بِهِ فَلاَ یَکْفُرُونَ بِهِ أَبَداً وَ لاَ أُضِیعُ اَلْإِیمَانَ اَلَّذِی أَرْسَلْتُکَ بِهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ بَعْدَکَ عُلَمَاءِ أُمَّتِکَ وَ وُلاَهِ أَمْرِی بَعْدَکَ

ص: 54


1- عنه بحار الأنوار: 145/24 ح 16، و وسائل الشيعة : 75/27 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن : 63/3 ح 10 ، و نور الثقلين : 744/1 ح 173.
2- سورة المائدة : 54/5.
3- عنه بحار الأنوار: 49/27 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 63/3 ح 11.

پس عبدالله به او گفت: جعفر بن محمد آن جا ایستاده است برو و از او سؤال کن که خود را لایق و شاسته این مقام می داند.

پس آن مرد خدمت امام جعفر صادق علیه السلام آمد و مسائل خود را مطرح کرد حضرت به او فرمود دیدم که نزد عبدالله بن الحسن ایستاده بودی، او به تو چه گفت؟

آن مرد اظهار داشت: از او سؤال کردم و او گفت که خدمت شما بیایم و گفت: این جعفر بن محمد است که آن جا ایستاده و خود را شایسته مقام امامت می داند.

حضرت فرمود: بلی من از کسانی هستم که خداوند می فرماید: «آنان کسانی هستند که خداوند ایشان را هدایت کرده است از آنان پیروی کنید»؛ اکنون هر چه مایل هستی سؤال کن پس آن مرد سؤال های خود را مطرح کرد و حضرت تمام آن ها را پاسخ داد.

56)- از ابن سنان از سلیمان بن هارون روایت کرده است که گفت:

به خدا سوگند! اگر اهل آسمان و زمین اجتماع کنند بر این که بخواهند این مقام امر (ولایت و امامت) را از جایگاهی که خداوند قرار داده تغییر دهند نخواهند توانست و نیز اگر تمام مردم کافر شوند به طوری که یک نفر باقی نماند خداوند برای برپایی امر امامت و ولایت گروهی را می آورد که شایسته آن هستند.

سپس افزود آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! (توجّه نمایید که اگر) کسی از شما از دین و آئین خود برگردد» تا آخر آیه و در آیه ای دیگر فرموده: «پس اگر آنان به این مقام کافر شوند، گروهی دیگر را قرار داده ایم که کافر به آن نخواهند شد»؟

بعد از آن فرمود: باید توجّه داشت که اهل این آیه اهل همان آیه می باشند.

57)- از (ابو حمزه) ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود فرموده: «و نوح را پیش از این هدایت کرده بودیم و از فرزندان او: داود - تا آن جا که فرموده:- اینان کسانی هستند که به آن ها کتاب و فرمان و نبوّت را داده ایم اگر این قوم بدان ایمان نیاورند قوم دیگری را بر آن می گماریم که آن را انکار نمی کنند و کافر نمی گردند».

فرمود: کسانی از اهل بیت پیغمبر و برادران و ذریّه اش هستند که دارای امتیاز و فضیلت می باشند این آیه می فرماید: اگر امّت تو راه خلاف را پیمودند و کافر شدند اهل بیت تو را شایسته این ایمان قرار داده ام که هرگز به آن کافر نخواهند شد و مسأله رسالت تو از بین نمی رود و از خاندان تو گروهی را دانای به علم

ص: 55

عُلَمَاءِ أُمَّتِکَ وَ وُلَاةِ أَمْرِی بَعْدَکَ وَ أَهْلِ اسْتِنْبَاطِ الْعِلْمِ الَّذِی لَیْسَ فِیهِ کَذِبٌ وَ لَا إِثْمٌ وَ لَا زُورٌ وَ لَا بَطَرٌ وَ لَا رِئَاءٌ. (1)

1140 / [58]- عن عبدالله بن سنان ، قال :

سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى :﴿قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا﴾، قال : کَانُوا یَکْتُمُونَ مَا شَاءُوا وَ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا. (2)

1141 / [59]- و في رواية أخرى عنه علیه السلام قال :

کَانُوا یَکْتُبُونَهُ فِی اَلْقَرَاطِیسِ، ثُمَّ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا وَ یُخْفُونَ مَا شَاءُوا، و قال: کُلُّ کِتَابٍ أُنْزِلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ اَلْعِلْمِ. (3)

قوله تعالى:﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ﴾ (93)

1142/ [60]- عن الحسين بن سعيد عن أحدهما علیهما السلام قال :

سألته عن قول الله :﴿أَوْ قَالَ أُوْحِیَ إِلَیَّ وَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ ﴾؟

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 357/23 ح 8، والبرهان في بعسير القرآن :63/3 ح 12. الكافي: 119/8 ح 92 ضمن حديث طويل.
2- عنه بحار الأنوار: 206/9 ح 72 و 181/26 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن: 66/3 ح 17.
3- عنه بحار الأنوار:206/9 ذيل ح 72 و 181/26 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن: 66/3 ح 18.

و فرمانروا بعد از تو و اهل استنباط علم خود قرار داده ام که در آنان دروغ گناه تبهکاری خودنمائی و ریایی وجود ندارد.

58)- از عبدالله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) بگو چه کسی کتابی را که بر موسی به عنوان نور و هدایت برای مردم بود نازل نمود؟ که آن را در کاغذ هایی قرار می دهید و (آن چه را می خواستید) آشکار می کردید»، سؤال کردم؟

فرمود: آنان آن چه را می خواستند و هوس می کردند. آشکار می نمودند و آن چه را که مایل نبودند مخفی نگاه می داشتند.

59)- و در حدیثی دیگر از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام روایت کرده که فرمود: أن مطالب را در کاغذ ها می نوشتند و سپس آن چه را می خواستند و هوس می کردند آشکار می نمودند و آن چه را که مایل نبودند مخفی نگاه می داشتند.

و حضرت افزود: هر آن چه کتاب نازل شده است همه آن ها نزد اهل علم (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) موجود است.

فرمایش خداوند متعال: و چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد یا بگوید بر من وحی فرستاده شده است؟ در حالی که چیزی به او وحی نشده است و کسی که نگوید: من نیز همانند آن چه را خدا نازل کرده،نازل می کنم و اگر ببینی هنگامی را که این ظالمان در شداید و سختی های مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دست های شان را گشود داند به آنان می گویند جان خود را خارج سازید امروز در برابر دروغ هایی که به خدا بستید و نسبت به پذیرش آیات او تکبر ورزیدید مجازات خوارکننده ای را خواهید دید. (93)

60)- از حسین بن سعید روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و یا گفت: بر من هم وحی می شود با این که هیچ چیزی بر او نازل نشده است»، سوال کردم؟

ص: 57

قال : نَزَلَتْ فِی اِبْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی کَانَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ اِسْتَعْمَلَهُ عَلَی مِصْرَ ، وَ هُوَ مِمَّنْ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهَ هَدَرَ دَمَهُ، وَ کَانَ یَکْتُبُ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَإِذَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ: ﴿فَإِنَّ اَللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾. کَتَبَ: ﴿فَإِنَّ اَللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.﴾

وَ قَدْ کَانَ اِبْنُ أَبِی سَرْحٍ یَقُولُ لِلْمُنَافِقِینَ: إِنِّی لَأَقُولُ اَلشَّیْءَ مِثْلَ مَا یَجِیءُ بِهِ هُوَ، فَمَا یُغَیِّرُ عَلَیَّ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ اَلَّذِی أَنْزَلَ. (1)

1143/ [61] - عن أبي بصير ، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ﴾، قَالَ: مَنِ اِدَّعَی اَلْإِمَامَهَ دُونَ اَلْإِمَامِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (2)

1144 / [62] - عن سلام، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله:﴿الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ﴾ قَالَ: اَلْعَطَشُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ. (3)

1145 / [63] - عن الفضيل ، قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام في قوله تعالى:﴿أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ﴾،قال: العطش. (4)

ص: 58


1- عنه بحار الأنوار: 37/92 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 68/3 ح 3. الكافي : 200/8 ح 242.
2- عنه بحار الأنوار: 113/25 ح 12 ، والبرهان في تفسير القرآن : 68/3 ح 4، و نور الثقلين :746/1 ح 182.
3- عنه بحار الأنوار: 186/7 ح 42 والبرهان في تفسير القرآن : 69/3 ح 8 ، و نور الثقلين : 746/1 ح 183.
4- عنه بحار الأنوار: 186/7 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 69/3 ح 9 و نور الثقلين: 746/1 ح 184.

فرمود: دربارۀ ابن ابی سَرح نازل شد همان کسی که عثمان او را والی و حاکم مصر قرار داد و او همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در فتح مکه ریختن خون و کشتنش را مباح و جایز نمود و او برای رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم کتابت می کرد ولی هنگامی که خداوند «إنّ الله عزیز حکیم» نازل نمود او می نوشت: «إنّ الله عليم حكيم» و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم می فرمود: آن را رها کن؛ زیرا خداوند عزیز و حکیم است.

همچنین ابن ابی سرح به منافقین می گفت: همانا من مطالبی را از پیش خودم می گویم همانند آن چه که بر او (رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم) وارد می شود و او بر من اعتراضی نمی کند و چیزی را تغییر نمی دهد پس خداوند تبارک و تعالی آن آیه را در شأن او نازل نمود.

61) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چه کسی ظالم تر است از کسی که به دروغ بر خداوند نسبتی را بدهد و یا بگوید بر من هم وحی می شود؟ با این که هیچ چیزی بر او نازل نشده است و کسی که بگوید: من هم به زودی همانند آن چه خدا نازل کرده نازل می کنم»، فرمود منظور کسی است که ادّعای امامت کند ولی (امام لایق و شایسته ای) نباشد.

62)- از سلام (بن مستنیر) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «امروز (روز قیامت) به وسیله عذاب سختی مجازات می شوید» فرمود: (منظور) تشنگی روز قیامت است.

63) - از فضیل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: (منظور از فرمایش خداوند متعال:) «(بدن های) خود را بیرون کنید امروز (روز قیامت) به وسیله عذاب سختی مجازات می شوید»، تشنگی می باشد.

ص: 59

قوله تعالى :﴿إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّی تُؤْفَكُونَ (95) فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ﴾ (96)

1146 / [64] - عن صالح بن سهل، رفعه إلى أبي عبدالله علیه السلام [قال] في قول الله:﴿فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی﴾: اَلْحَبُّ مَا حَبَّهُ وَ اَلنَّوَی مَا نَأَی عَنِ اَلْحَقِّ فَلَمْ یَقْبَلْهُ. (1)

1147 / [65] - عن المفضّل ، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قوله :﴿فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی﴾؟

قال : الحبّ، المؤمن؛ و ذلك قوله :﴿وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةٌ مِنِّي﴾ (2) وَ اَلنَّوَی هُوَ اَلْکَافِرُ اَلَّذِی نَأَی عَنِ اَلْحَقِّ فَلَمْ یَقْبَلْهُ. (3)

1148 / [66] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْفَضْلِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَمَّنْ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : إِذَا طَلَبْتُمُ اَلْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ، فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْحَیَاءَ فِی اَلْعَیْنَیْنِ، وَ إِذَا تَزَوَّجْتُمْ فَتَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا﴾. (4)

1149 / [67] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بِنْتِ إِلْیَاسَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَللَّیْلَ سَکَناً وَ جَعَلَ اَلنِّسَاءَ سَکَناً، وَ مِنَ اَلسُّنَّهِ اَلتَّزْوِیجُ بِاللَّیْلِ وَ إِطْعَامُ اَلطَّعَامِ. (5)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 109/24 ح 20، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 2 و 171/5 ح 1، و عنه نور الثقلين : 379/3 ح 63.
2- سورة طه : 39/20.
3- عنه بحار الأنوار: 109/24 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 3 و نور الثقلين :749/1 ح 195.
4- عنه بحار الأنوار: 166/76 ح 2 و 277/103 ح 47، و وسائل الشيعة : 80/17 ح 22039، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 8 و نور الثقلين: 749/1 ح 196، و مستدرك الوسائل : 195/14 ح 16491.
5- عنه بحار الأنوار: 278/103 ح 48 و وسائل الشيعة : 80/17 ح 22040 ، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 9 و مستدرك الوسائل : 196/14 ح 16492.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند شکافنده دانه و هسته است او زنده را از مرده خارج می سازد و مرده را از زنده بیرون می آورد این است خدای شما پس چگونه از حق منحرف می شوید؟ (95) او شکافنده (روشنایی) صبح (از تاریکی شب) است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب (و تاریخ) قرار داده است این اندازه گیری خداوند توانای داناست! (96)

64)- از صالح بن سهل به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «شکافنده دانه و هسته است» فرمود: منظور از «الْحَبِّ»، آن چیزی است که (خداوند) به آن محبت دارد و «النَّوَی»، آن چیزی است که از حق جدا گشته و آن را نمی پذیرد.

65) - از مفضّل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «شکافنده دانه و هسته است» سؤال کردم؟ فرمود: منظور از «الْحَبِّ»، مؤمن است؛ و دلیل آن فرمایش خداوند است: «محبتی از خودم بر تو وارد گردانیدم».

و «النَّوَى»، آن کافری است که از حق جدا گشته و آن را نمی پذیرد.

66) - از عبدالله بن فضل نوفلی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خواستید حاجت و نیاز های خود را برآورده و تأمین کنید روز به دنبال آن بروید (نه در شب) پس همانا خداوند حیا و پاکدامنی را در چشمان قرار داده است و هرگاه خواستید ازدواج و زناشویی نمایید در شب انجام دهید که: «خداوند شب را مایه آرامش (اعصاب و افکار) قرار داده است.»

67) - از حسن بن علی ابن بنت الیاس روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند شب را وسیله آرامش و سكونت (اعصاب و افکار) قرار داده، همچنین زنان را وسیله آرامش (مردان) قرار داده است؛ و از سنّت (پیامبران علیهم السلام) است که ازدواج و زناشویی و نیز طعام دادن به اشخاص در شب انجام گیرد.

ص: 61

1150 / [68] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ علیه السلام، قال :

تَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَانَّ اَللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً وَ لاَ تَطْلُبُوا اَلْحَوَائِجَ بِاللَّیْلِ فَإِنَّهُ مُظْلِمٌ. (1)

قوله تعالى:﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع قَدْ فَصَّلْنَا الْأَبَتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ﴾ (98)

1151 / [69] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قلت :﴿هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع﴾.

قَالَ: مَا یَقُولُ أَهْلُ بَلَدِکَ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ؟

قَالَ. قُلْتُ. یَقُولُونَ مُسْتَقَرٌّ فِی اَلرَّحِمِ، وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی اَلصُّلْبِ.

فَقَالَ. کَذَبُوا، اَلْمُسْتَقَرُّ مَا اِسْتَقَرَّ اَلْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ فَلاَ یُنْزَعُ مِنْهُ أَبَداً، وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلَّذِی یُسْتَوْدَعُ اَلْإِیمَانَ زَمَاناً ثُمَّ یُسْلَبُهُ وَ قَدْ کَانَ اَلزُّبَیْرُ مِنْهُمْ. (2)

1152 / [70] - عن جعفر بن مروان قال:

إنّ الزبير اخترط سيفه يوم قبض النبيّ صلی الله علیه و اله و سلم و قال : لَا أَغْمِدُهُ حَتَّی أُبَایِعَ لِعَلِیٍّ علیه السلام ثُمَّ اخْتَرَطَ سَیْفَهُ فَضَارَبَ عَلِیّاً علیه السلام فَكَانَ مِمَّنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ، فَمَشَی فِی ضَوْءِ نُورِهِ ثُمَّ سَلَبَهُ اللَّهُ إِیَّاهُ. (3)

ص: 62


1- عنه بحار الأنوار: 278/103 ح 49 و وسائل الشيعة : 80/17 ح 22038 ، والبرهان فی تفسیر القرآن: 3/ 73 ح 10، و نور الثقلين: 749/1 ح 197 ، و مستدرك الوسائل : 196/14 ح 16493.
2- عنه بحار الأنوار: 222/69 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 4، و نورالثقلين :750/1 ح 205.
3- عنه بحار الأنوار: 22/32 ح 95 و 222/69 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 5.

68)- از علی بن عُقبه به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ازدواج و زناشویی را در شب انجام دهید؛ زیرا که خداوند شب را مایه آرامش قرار داده است و اما حاجت و نیاز های (مالی و معاش) خود را در شب بر آورده نکنید که آن تاریک و ظلمانی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و او کسی است که شما را از یک فرد آفرید! پس (دو گروه شدید:) بعضی (از نظر ایمان یا کمال خلقت) پایدار و بعضی ناپایدار و به حالت ودیعه پذیر ما آیات خود را برای کسانی که می فهمند تشریح نمودیم (98)

69)- ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (منظور از) «و او همان کسی است که شما را از یک شخص آفرید، پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود» چیست؟ فرمود: اهالی محل شما در این مورد چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند: (نطفه ای که) در رحم مستقر و ثابت است ولی در صلب و کمر به طور عاریه ودیعه می باشد.

فرمود: دروغ می گویند بلکه منظور از «مستقر» آن چیزی است که سبب استقرار ایمان در قلب گردد پس هیچ موقع از آن زایل و جدا نمی گردد و منظور از «مستودع» آن چیزی است که سبب ودیعه ایمان در زمان محدودی بوده و سپس زایل می گردد و زُبیر از این افراد بود.

70) - از جعفر بن مروان روایت کرده است که گفت:

به درستی که زبیر هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رحلت نمود شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و گفت آن را غلاف نمی کنم تا آن که با علی علیه السلام بیعت کنم سپس (بیعت کرد پس از گذشت مدّتی دو مرتبه) شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و با امام علی علیه السلام جنگید، پس او از کسانی بود که ایمان برایش عاریه بود و در روشنایی نور ایمان حرکت می کرد ولی خداوند (در اثر اعمالش) ایمان را از او سلب نمود.

ص: 63

1153 / [71] - عن سعيد بن أبي الأصبغ ، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَسْأَلُ عَنْ مُسْتَقَرٍّ وَ مُسْتَوْدَعٌ؟

قَالَ: مُسْتَقَرٌّ فِی اَلرَّحِمِ وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی اَلصُّلْبِ، وَ قَدْ یَکُونُ مُسْتَوْدَعَ اَلْإِیمَانِ ثُمَّ یُنْزَعُ مِنْهُ، وَ لَقَدْ مَشَی اَلزُّبَیْرُ فِی ضَوْءِ اَلْإِیمَانِ وَ نُورِهِ حِینَ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی مَشَی بِالسَّیْفِ وَ هُوَ یَقُولُ: لاَ نُبَایِعُ إِلاَّ عَلِیّاً علیه السلام. (1)

1154 / [72] - عن محمّد بن الفضيل عن أبي الحسن علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع﴾، قال : مَا کَانَ مِنَ اَلْإِیمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ أَوْ أَبَداً وَ مَا کَانَ مُسْتَوْدَعاً سَلَبَهُ اَللَّهُ قَبْلَ اَلْمَمَاتِ. (2)

1155 / [73] - عن صفوان قال :

سألني أبو الحسن علیه السلام- وَ مُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ جَالِسٌ فَقَالَ لِی مَاتَ یَحْیَی بْنُ اَلْقَاسِمِ اَلْحَذَّاءُ ؟ فَقُلْتُ لَهُ. نَعَمْ، وَ مَاتَ زُرْعَهُ ، فَقَالَ. کَانَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ فَالْمُسْتَقَرُّ قَوْمٌ یُعْطَوْنَ اَلْإِیمَانَ وَ یُسْتَقَرُّ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ قَوْمٌ یُعْطَوْنَ اَلْإِیمَانَ ثُمَّ یُسْلَبُونَ. (3)

1156 / [74] - و عن أبي الحسن الأوّل علیه السلام قال :

سألته عن قول الله تعالى :﴿فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ﴾؟

قَالَ اَلْمُسْتَقَرِّ اَلْإِیمَانُ اَلثَّابِتُ وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلْمُعَارُ . (4)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار : 22/32 ح 96 و 222/69 ج 10، والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 6، و نور الثقلين : 750/1 ح 206.
2- عنه بحار الأنوار: 223/69 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 7، و نور الثقلين : 751/1 ح 207.
3- عنه بحار الأنوار: 159/48 ح 2 و 223/69 ح 12 والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 8 و نور الثقلين: 751/1 ح 208.
4- عنه بحار الأنوار: 223/69 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن : 75/3 ح 9، و نور الثقلين : 751/1 ح 209.

71) - از سعيد بن أبي الأصبغ روایت کرده است که گفت:

شنیدم که از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداى عزّوجلّ: ﴿فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ﴾، سؤال شد و حضرت فرمود: «مستقر» در رحم (مادر) است و «مستودع» در صُلب (پدر) می باشد و چه بسا هم «مستودع» از جهت ایمان باشد که (پس از جریاناتی) از او پس گرفته و سلب می شود؛ به درستی که زُبیر هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رحلت نمود در روشنایی نور ایمان حرکت می کرد و شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و گفت: با کسی بیعت نمی کنیم مگر با امام علی علیه السلام.

72)- از محمد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و او همان کسی است که شما را از یک شخص آفرید، پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود»، آن چه که از ایمان مستقر و پایدار باشد تا قیامت - یا به طور دوام - استقرار و ثابت می ماند و اما آن ایمانی که به حالت ودیعه و عاریه باشد خداوند آن را (در اثر اعمال) پیش از مرگ سلب و زایل می گرداند.

73)- از صفوان روایت کرده است که گفت:

امام كاظم علیه السلام- در موقعی که محمد در موقعی که محمد بن خلف حضور داشت - از من سؤال نمود: آيا يحيى بن قاسم حذّاء مرده است؟ عرضه داشتم: بلی و نیز زُرعه هم مرده است.

پس فرمود: امام جعفر (صادق) علیه السلام می فرمود: «پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود» پس (ایمان) «مستقرّ» (برای) گروهی است که ایمان به آنان داده می شود و در قلب ایشان ثابت و پایدار می ماند و «مستودع» (برای) گروهی است که ایمان به عنوان عاریه به آنان داده می شود و سپس (در اثر کردارشان) از آنان زایل می گردد.

74)- (نیز از صفوان) روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود»، سؤال کردم؟

فرمود: «مستقرّ»، ایمان ثابت و پایدار است و «مستودع» ایمان عاریه می باشد.

ص: 65

1157 / [75] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، قَالَ:

وقَفَ عَلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی بَنِی زُرَیْقٍ ، فَقَالَ لِی- وَ هُوَ رَافِعٌ صَوْتَهُ-: یَا أَحْمَدُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ. قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) جَهَدَ اَلنَّاسُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِ اَللَّهِ، فَأَبَی اَللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَلَمَّا تُوُفِّیَ أَبُو اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، جَهَدَ اِبْنُ أَبِی حَمْزَهَ وَ أَصْحَابُهُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِ اَللَّهِ فَأَبَی اَللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ. وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْحَقِّ إِذَا دَخَلَ فِیهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ، وَ إِذَا خَرَجَ مِنْهُمْ خَارِجٌ لَمْ یَجْزَعُوا عَلَیْهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عَلَی یَقِینٍ مِنْ أَمْرِهِمْ، وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْبَاطِلِ إِذَا دَخَلَ فِیهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ، وَ إِذَا خَرَجَ مِنْهُمْ خَارِجٌ جَزِعُوا عَلَیْهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عَلَی شَکٍّ مِنْ أَمْرِهِمْ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: (فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ) -

قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اَلْمُسْتَقَرُّ: اَلثَّابِتُ، وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ: اَلْمُعَارُ (1)

1158 / [76] - عن محمّد بن مسلم قال :

سمعته يقول : إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لاَ زَوَالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ لاَ زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذَلِکَ فَاسْتُوْدِعَ بَعْضُهُمْ اَلْإِیمَانَ، فَإِنْ شَاءَ أَنْ یُتِمَّهُ لَهُمْ أَتَمَّهُ، وَ إِنْ شَاءَ أَنْ یَسْلُبَهُمْ إِیَّاهُ سَلَبَهُمْ. (2)

قوله تعالى:﴿بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ، وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُن لَّهُ صَحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ (101)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار : 159/48 ح 3 ، و 223/69 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 75/3 ح 9، و نور الثقلين : 211/2 ح 120 قطعة منه . رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 445 ح 837.
2- عنه بحار الأنوار: 224/69 ح 15 ، والبرهان في تفسير القرآن : 75/3 ح 11. الكافي : 306/2 ح 1 بتفاوت يسير.

75)- از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

حضرت ابوالحسن دوم - امام رضا - علیه السلام در بین قبیله بنی زُریق در برابر من ایستاد و با صدای بلند به من فرمود: ای احمد!

عرضه داشتم: بله فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رحلت نمود، مردم تلاش می کردند تا نور خداوند را خاموش کنند ولی خداوند (اجرای خواسته و تلاش آنان را) نپذیرفت و نور (هدایت) خود را به وسیله امير المؤمنين علیه السلام روشن نگهداشت و چون امام کاظم علیه السلام رحلت نمود، علی بن ابی حمزه و یاران او تلاش کردند تا نور خدا را خاموش کنند ولی خداوند هم چنان نور خود را روشن و فروزان نگاه داشت.

به راستی که اهل حق هرگاه یک نفر داخل در جمع آنان شود مسرور و خوشحال می گردند و اگر یکی از میان آنان بیرون برود بی تابی نمی کنند؛ زیرا آنان در عقیده خود ثابت هستند.

ولی اهل باطل هرگاه یکی با آن ها همکاری کند خوشحال می شوند و اگر کسی آن ها را ترک کند بی تابی می کنند؛ برای این که آن ها در عقیده خود شک دارند همانا خداوند می فرماید: «پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود» که امام صادق علیه السلام (دربارۀ آن) فرموده است:«مستقرّ» یعنی ثابت و «مستودع» یعنی عاریه.

76)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (یکی از دو امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام) شنیدم که می فرمود:

به درستی که خداوند خلقی را بر ایمان ثابت ،آفریده که ایمان ایشان زوال ندارد و خلقی دیگر را برای کفر آفریده که کفرشان زوال ندارد و نیز خلقی را متوسط و بین این دو آفریده است پس به برخی از ایشان ایمان را عاریه داده که اگر بخواهد برای آن ها (در اثر اعمال شان) پایدار می نماید و اگر بخواهد از ایشان بگیرد می گیرد.

فرمایش خداوند متعال: او پدید آورنده آسمان ها و زمین است چگونه ممکن است که فرزندی داشته باشد؟ حال آن که همسری نداشته و همه چیز را آفریده و او به همه چیز دانا است. (101)

ص: 67

1159 / [77] - عن سدير قال :

سمعت حمران يسأل أبا جعفر علیه السلام عن قول الله عزّ وجلّ :﴿بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾؟

فقال له أبو جعفر علیه السلام: اِبْتَدَعَ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ، وَ اِبْتَدَعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِینَ وَ لَمْ یَکُنْ قَبْلَهُنَّ سَمَاوَاتٌ وَ لاَ أَرَضُونَ، أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَهُ: ﴿وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ﴾ (1) ؟ (2)

قوله تعالى:﴿لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَرُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَرَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخَبِيرُ﴾ (103)

1160 / [78] - عن أبي حمزة الثمالي عن علي بن الحسين علیهما السلام، قال:

سمعته يقول : لاَ یُوصَفُ اَللَّهُ بِمُحْکَمِ وَحْیِهِ، عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ اَلصِّفَهِ، وَ کَیْفَ یُوصَفُ مَنْ لاَ یُحَدُّ وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصَارَ لا تُدْرِکُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصارَ وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ . (3)

1161 / [79] - الأشعث بن حاتم، قال : قال ذو الرئاستين :

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَمَّا اِخْتَلَفَ فِیهِ اَلنَّاسُ مِنَ اَلرُّؤْیَهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: لاَ یُرَی.

یَا أَبَا اَلْعَبَّاسِ مَنْ وَصَفَ اَللَّهَ بِخِلاَفِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ فَقَدْ أَعْظَمَ اَلْفِرْیَهَ عَلَی اَللَّهِ، قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿لا تُدْرِكُهُ الأَبْصَرُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَرَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ هَذِهِ اَلْأَبْصَارُ لَیْسَتْ هِیَ اَلْأَعْیُنَ؛ إِنَّمَا هِیَ اَلْأَبْصَارُ اَلَّتِی فِی اَلْقَلْبِ لاَ یَقَعُ عَلَیْهِ اَلْأَوْهَامُ وَ لاَ یُدْرَکُ کَیْفَ هُوَ. (4)

ص: 68


1- سورة هود 7/11.
2- عنه بحار الأنوار : 85/57 ذيل ح 68 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 76/3 ح 15. بصائر الدرجات : 123 ح 1 بزيادة عنه البحار 85/57 ح 68 ، الكافي : 200/1 ح 2 نحو البصائر.
3- عنه بحار الأنوار: 308/3 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن : 82/3 ح 8.
4- عنه مجمع البيان : 533/4 باختصار، و بحار الأنوار: 53/4 ح 31، والبرهان في تفسير القرآن :82/3 ح 9.

77) - از شدیر (صیرفی) روایت کرده است که گفت:

شنیدم که حمران بن اعین از امام باقر علیه السلام راجع به فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آفریننده آسمان ها و زمین است» سؤال می کرد؟

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ همه چیز را با علم خود پدید آورده، بدون آن که نمونه و الگوی قبلی برای او بوده باشد و آسمان ها و زمین ها را آفرید در صورتی که پیش از آن آسمان و زمینی وجود نداشت آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که فرموده است:«و عرش خداوند بر آب بود»؟

فرمایش خداوند متعال: چشم ها او را نمی بینند ولی او همۀ چشم ها را می بیند و او باریک بین و دقیق می باشد و (از همه) چیز آگاه است.(103)

78)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام سجّاد علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال به سبب وحی محکم و قطعی خود قابل وصف نیست خداوند بزرگ تر از آن است که توصیف شود چگونه چیزی که محدود نیست را بتوان با چشم مشاهده اش کرد؟ او چشم ها را می بیند ولی چشم ها او را نمی بینند او لطیف و خبیر است.

79)- از اشعث بن حاتم به نقل از ذوالریاستین روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! نسبت به آن چه مردم (اهل سنّت) در مورد رؤیت و مشاهده روایت کرده اند و برخی گفته اند او (خداوند سبحان) مشاهده نمی شود ما را آگاه فرمایید؟

فرمود: ای ابا العباس! کسی که خداوند را بر غیر شکلی که خودش توصیف نموده تعریف کند تهمت عظیمی به خداوند نسبت داده است خداوند فرموده است:«چشم ها او را نمی بینند ولی او چشم ها را می بیند، او لطیف و خبیر است»، منظور از این چشم ها چشم های ظاهری (در چهره) نیست، بلکه آن چشم هایی است که در قلب وجود دارد (یعنی چشم های قلبی نمی توانند خداوند را درک کنند چه رسد به چشم های ظاهری) که خداوند سبحان به وسیله اوهام و بینش های قلبی از جهت کیفیّت و محدودیت قابل درک و شناخت نمی باشد.

ص: 69

قوله تعالى :﴿وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللَهَ عَدُوَا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (108)

1162/ [80]- عن عمر الطيالسی (1) ، عن أبي عبدالله علیه السلام قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللَهَ عَدُوَا بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ: یَا عُمَرُ! هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یَسُبُّ اَللَّهَ؟

قَالَ: فَقُلْتُ: جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ فَکَیْفَ قَالَ: مَنْ سَبَّ وَلِیَّ اَللَّهِ فَقَدْ سَبَّ اَللَّهَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ نُقَلِبُ أَفِئدَتَهُمْ وَ أَبْصَرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾ (110)

1163/ [81]- عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم عن أبي جعفر و أبي عبدالله علیهما السلام، عن قول الله تعالى :﴿وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَرَهُمْ﴾- إلى آخر الآية - أمّا قوله : ﴿كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾. فَإِنَّهُ حِینَ أَخَذَ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ. (3)

قوله تعالى : ﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةً رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ (115)

ص: 70


1- عدّه البرقي من أصحاب الإمام الصادق علیه السلام. رجال البرقي: 36. و هو جدّ عبدالله بن أبي عبدالله محمّد بن عمر الطیالسی ابوالعبّاس التمیمي (عن الکّشی)من اصحابنا، ثقة ،سلیم الجنبة. انظر رجال ابن داود: 197 رقم 815، و 212 رقم 882 و فیه زیادة: ما علمته الا خیراً ثقة.
2- عنه بحار الأنوار: 239/27 ح 62 و 217/74، و 439/75، و البرهان في تفسير القران: 84/3 ح 3، و نورالثقلین:757/1 ح 237،و مستدرك الوسائل: 306/12 ح 14156.
3- عنه بحار الأنوار: 256/5 ح 55 ،و البرهان في تفسير القران: 85/3 ح 6.

فرمایش خداوند متعال: و (به معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا که آن ها از روی (ظلم و) جهل خداوند را دشنام دهند! این چنین برای هر ایمنی عمل شان را زینت دادیم و سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود و او آن ها را از آن چه عمل کرده اند. آگاه نموده (و پاداش) می دهد. (108)

80)- از عمر طیالسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و کسانی را که غیر خداوند را می خوانند دشنام ندهید (و توهین نکنید) که آن ها نیز خداوند را از روی دشمنی و بدون آگاهی دشنام می دهند» سؤال کرد؟

فرمود: ای عمر آیا تا کنون کسی را دیده ای که به خداوند (متعال)، ناسزا و دشنام گوید؟ پس عرضه داشتم: خداوند مرا فدای شما گرداند! پس چگونه ممکن است؟! فرمود: کسی که ولیّ خدا را ناسزا و دستام دهد به راستی که خداوند را دشنام داده است.

فرمایش خداوند متعال: و ما دل ها و چشم های آن ها را دگرگون می گردانیم، (آن ها ایمان نمی آورند) همان گونه که در آغاز به آن ایمان نیاوردند و آنان را در حال طغیان و سرکشی به خود وا می گذاریم تا سرگردان شوند (110)

81)- از زواره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و دل ها و چشم های آنان را دگرگون می کنیم» تا آخر آیه فرموده اند: اما فرمایش خداوند که فرموده: «همان طوری که در ابتدا به او ایمان نیاوردند»، پس منظور در عالّم ذرّ و گرفتن میتاق می باشد (که آنان نپذیرفتند).

فرمایش خداوند:و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حدّ تمام رسید، هیچ نمی تواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست. (115)

ص: 71

1164 / [82]- عن يونس بن ظبيان قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول: إِنَّ اَلْإِمَامَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَحْمِلَ لَهُ بِإِمَامٍ أُتِیَ بِسَبْعِ وَرَقَاتٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَأَکَلَهُنَّ قَبْلَ أَنْ یُوَاقِعَ - قَالَ - فَإِذَا وَقَعَ فِی اَلرَّحِمِ سَمِعَ اَلْکَلاَمَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ، فَإِذَا وَضَعَتْهُ رُفِعَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ، مَا بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ، یَرَی مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، وَ کُتِبَ عَلَی عَضُدِهِ: ﴿وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً﴾- قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : قَالَ اَلْوَشَّاءُ حِینَ مَرَّ هَذَا اَلْحَدِیثَ: لاَ أَرْوِی لَکُمْ هَذَا، لاَ تُحَدِّثُوا عَنِّی (1)

1165/ [83]- عن يونس بن ظبيان عن أبي عبدالله علیه السلام، قال:

إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَقْبِضَ رُوحَ إِمَامٍ وَ یَخْلُقَ بَعْدَهُ إِمَاماً أَنْزَلَ قَطْرَهً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ إِلَی اَلْأَرْضِ یُلْقِیهَا عَلَی ثَمَرَهٍ أَوْ بَقْلَهٍ، قَالَ: فَیَأْکُلُ تِلْکَ اَلثَّمَرَهَ أَوْ تِلْکَ اَلْبَقْلَهَ اَلْإِمَامُ اَلَّذِی یَخْلُقَ اَللَّهُ مِنْهُ نُطْفَهً اَلْإِمَامِ اَلَّذِی یَقُومُ مِنْ بَعْدِهِ، قَالَ: فَیَخْلُقُ اَللَّهُ مِنْ تِلْکَ اَلْقَطْرَهِ نُطْفَهً فِی اَلصُّلْبِ، ثُمَّ یَصِیرُ إِلَی اَلرَّحِمِ فَیَمْکُثُ فِیهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً، فَإِذَا مَضَی لَهُ أَرْبَعُونَ یَوْماً سَمِعَ اَلصَّوْتَ، فَإِذَا مَضَی لَهُ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ کُتِبَ عَلَی عَضُدِهِ اَلْأَیْمَنِ ﴿وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ﴾ فَإِذَا خَرَجَ إِلَی اَلْأَرْضِ أُوتِیَ اَلْحِکْمَهَ وَ زُیِّنَ بِالْحُکْمِ وَ اَلْوَقَارِ، وَ أُلْبِسَ اَلْهَیْبَهَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ، فَعَرَفَ بِهِ اَلضَّمِیرَ وَ یَرَی بِهِ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ. (2)

قوله تعالى:﴿فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنتُم بَآیته مُؤْمِنِینَ﴾ (118)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار: 42/25 ذيل ح 15 أشار إليه، و البرهان في تفسير القران: 89/3 ح 9. بصائر الدرجات: 458 ح 2 بتفاوت یسیر، عنه البحار: 41/52 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 39/25 ذیل ح 8 أشار إلیه ، و البرهان فی تفسیر القران: 90/3 ح 10 بصائر الدرجات: 451 ح 4 و 452 ح 7 و 453 ح 8، عنهم البحار: 39/25 ح 8.

82)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا هنگامی که خدای عزّ و جلّ اراده نماید که امام (معصومی) را از امامی دیگر خلق کند هفت برگ از برگ های بهشت برایش آورده می شود و او پیش از مجامعت و نزدیکی با همسرش آن ها را تناول می نماید و موقعی که نطفه در رحِم (مادر) مستقر گردد، سخن می شنود.

و چون مادرش او را به دنیا آورد خدا در هر شهری برایش عمودی برافرازد که به وسیله آن بین مشرق و مغرب را مشاهده کند و بر بازوی راست او نوشته می شود:«و کلمات پروردگارت از روی صداقت و عدالت پایان یافت».

سپس امام صادق علیه السلام- چون و شّاء (از آن جا) رفت - فرمود: (پس از این دیگر) چنین حدیثی را برایتان مطرح نمی کنم و شما هم از من نقل نکنید.

83)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند اراده کند تا امام (معصومی) را قبض روح نماید و بعد از او امام دیگری را بیافریند قطره ای از آب زیر عرش بر زمین فرود فرستد و آن قطره بر میوه ای و یا بر گیاهی (خوردنی) بنشیند و امامی که بنا است امام بعدی از نطفه او آفریده شود آن میوه و یا سبزی را تناول می نماید و خداوند در صُلب او نطفه امام بعدی را می آفریند بعد از آن (در اثر آمیزش) در رحم مادر منتقل می گردد و چهل روز می ماند پس از گذشت چهل روز سخن بشنود و موقعی که چهار ماه بر او بگذرد بر بازوی راست او نوشته شود: «و کلمه پروردگارت با راستی و عدالت پایان یافت برای کلمات خداوند دگرگونی وجود ندارد»؛ و چون (از رحِم مادر) بر زمین وارد شود حکمت عطایش گردد، وقار و بردباری را در بر گیرد لباس هیبت و عظمت بر او پوشانده شود و چراغی از نور برایش برافراشته گردد که به وسیله آن درون اشخاص و اعمال بندگان را بنگرد.

فرمایش خداوند متعال: پس بخورید از (گوشت) آن چه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده است (و از غیر آن نخورید)، اگر به آیات او ایمان دارید. (118)

ص: 73

1166 / [84]- عن عمر بن حنظلة في قول الله تبارك و تعالى:﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾، قال : أَمَّا اَلْمَجُوسُ فَلاَ فَلَیْسُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ، وَ أَمَّا اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَی فَلاَ بَأْسَ إِذَا سَمَّوْا. (1)

1167 / [85]- عن محمد بن مسلم قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَذْبَحُ اَلذَّبِیحَهَ فَیُهَلِّلُ أَوْ یُسَبِّحُ أَوْ یُحَمِّدُ أَوْ یُکَبِّرُ؟

قَالَ هَذَا كُلُّهُ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى. (2)

1168 / [86] - عن ابن سنان، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ ذَبِیحَهِ اَلْمَرْأَهِ وَ اَلْغُلاَمِ هَلْ یُؤْکَلُ؟

قَالَ: نَعَمْ إِذَا کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مُسْلِمَهً، وَ ذَکَرَتِ اِسْمَ اَللَّهِ حَلَّتْ ذَبِیحَتُهَا، وَ إِذَا کَانَ اَلْغُلاَمُ قَوِیّاً عَلَی اَلذَّبْحِ وَ ذَکَرَ اِسْمَ اَللَّهِ حَلَّتْ ذَبِیحَتُهُ، وَ إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ مُسْلِماً فَنَسِیَ أَنْ یُسَمِّیَ فَلاَ بَأْسَ بِأَکْلِهِ، إِذَا لَمْ تَتَّهِمْهُ. (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ لا تَأْکلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ وَ إِنَّ الشیَطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیَائهِمْ لِیُجَدِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لمُشرِکُونَ (121) اَوَ مَنْ کانَ مَیْتا فَأَحْیَیْنهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُورا یَمْشی بِه فِی النّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکفِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (122)

ص: 74


1- عنه بحار الأنوار: 25/66 ح 20، و وسائل الشيعة : 57/24 ح 29983،و البرهان القرآن : 90/3 ح 1.
2- عنه بحار الأنوار: 324/65 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن: 90/3 ح 2، و مستدرك الوسائل : 138/16 ح 19398.
3- عنه بحار الأنوار: 324/65 ح 32 و 25/66 ح 21، و وسائل الشيعة: 46/24 ح 29950، والبرهان في تفسير القرآن : 91/3 ح 3.

84)- از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس از (گوشت) آن حیواناتی که نام خدا را (هنگام سر بریدن) سر بریدن بر آن ها گفته شده است بخورید»؛ فرمود: اما از (ذبیحه و کشتار) اهل مجوس نخورید چون آن ها از اهل کتاب نیستند ولی از یهود و نصارا - اگر نام خدا را ببرند - مانعی ندارد.

85)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام) در مورد مردی که هنگام کشتن حیوان «لا إله إلا الله» يا «سبحان الله» يا «الحمد لله» و يا «الله أكبر» می گوید سؤال کردم؟ فرمود: این ها تماماً از اسامی خداوند متعال است.

86)- از این سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ذبیحه و کشتار (حیوان توسط) زن و نوجوان سوال کردم که آیا خورده می شود؟

فرمود: بلی اگر زن مسلمان باشد و نام خداوند را بر زبان جاری کرده باشد. ذبيحه اش حلال خواهد بود و چنان چه نوجوان نیرومند باشد و بتواند خبر ببرد و نام خدا را بگوید نیز حلال است و اگر مرد مسلمان «بسم الله». را فراموش کند - و متّهم به لاابالی گری نباشد - نیز خوردن آن مانعی ندارد.

فرمایش خداوند متعال: و از آن چه که نام خدا بر آن برده نشده نخورید! و این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آن ها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود (121) و ایا کسی مرده بود سپس او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود همانند کسی است که در ظلمت ها باشد و از آن خارج نگردد؟ این گونه برای کافران اعمال (زشتی) که انجام می دادند تزیین (و جلوه گر) شده است. (122)

ص: 75

1169 / [87] - عن حمران قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: فِی ذَبِیحَهِ اَلنَّاصِبِ وَ اَلْیَهُودِیِّ، قَالَ: لاَ تَأْکُلْ ذَبِیحَتَهُ حَتَّی تَسْمَعَهُ یَذْکُرُ اِسْمَ اَللَّهِ، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿وَ لَا تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ﴾؟ (1)

1170 / [88] - عن داود بن فرقد قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ کُنْتُ أُصَلِّی عِنْدَ اَلْقَبْرِ وَ إِذَا رَجُلٌ خَلْفِی یَقُولُ: ﴿أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ﴾ (2) ،﴿َوَ اللهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا﴾ (3) قَالَ: فَالْتَفَتُّ إِلَیْهِ وَ قَدْ تَأَوَّلَ عَلَیَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ وَ مَا أَدْرِی مَنْ هُوَ وَ أَنَا أَقُولُ: ﴿وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾، فَإِذَا هُوَ هَارُونُ بْنُ سَعْدٍ ، قَالَ: فَضَحِکَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ إِذاً أَصَبْتَ اَلْجَوَابَ أَوْ قَالَ اَلْکَلاَمَ بِإِذْنِ اَللَّهِ. (4)

1171 / [89] - عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ:

قال الله :﴿أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ﴾، قَالَ الْمَيْتُ الَّذِي لا يَعْرِفُ هَذَا الشَّأْنَ قَالَ أَتَدْرِي مَا يَعْنِي مَيْتاً؟

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لا قَالَ الْمَيْتُ الَّذِي لا يَعْرِفُ شَيْئاً فَأَحْيَيْنَاهُ بِهَذَا الاْمْرِ،﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ ي فِي النَّاسِ﴾، قال: إماماً يأتمّ به، قال:﴿كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَتِ لَيْسَ بِخَارِج مِنْهَا﴾، قال علیه السلام: مَثَلِ هَذَا الْخَلْقِ الَّذِينَ لا يَعْرِفون الْإِمَامَ. (5)

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 25/66 ح 22 ، و وسائل الشيعة : 57/24 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن : 91/3 ح 4.
2- سورة النساء : 88/4.
3- سورة النساء : 88/4.
4- عنه بحار الأنوار : 346/47 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن : 91/3 ح 7. رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال) : 345 ح 640.
5- عنه بحار الأنوار: 310/23 ح 13، و 30/67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 92/3 ح 3، و نور الثقلين: 764/1 ح 272.

87)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد ذبیحه افراد ناصبی و یهودی می فرمود: از ذبیحه آنان نخور مگر آن که بشنوی نام خداوند را گفته اند آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید:«و از (گوشت) آن حیوانی که نام خدا بر آن برده نشده است نخورید».

88)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! در کنار قبر (مطهّر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم) نماز می خواندم و شنیدم که مردی پشت سر من می گفت: «آیا می خواهید کسی را که خدا گمراهش نموده است هدایتش نمایید؟!»، «و خداوند آنان را به خاطر کردار شان به حالت کفر برگردانیده است»؛ پس برگشتم و متوجّه او شدم که منظورش از آن آیات من هستم و او را نشناختم که چه کسی است؟ ولی من می گفتم: «و همانا شیطان ها به دوستان و اولیای خود الهام می کنند تا با شما مجادله کنند و اگر از آن ها متابعت کردید شما هم مشرک خواهید بود»، پس ناگهان متوجّه شدم که او هارون بن سعد (عِجلی کوفی، از طایفه زیدیه) می باشد.

امام صادق علیه السلام تبسّمی نمود و فرمود: با اذن خداوند! جواب صحیحی را داده ای - و یا فرمود: کلام درستی را گفته ای - .

89)- از بُرَید عجلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود»؟ فرمود: مرده آن کسی است که شأن و موقعیت ما (اهل بیت رسالت) را نشناسد؛ و سپس افزود آیا می دانی منظور از «مَیتاً» چیست؟

عرض کردم: فدایت گردم! نه نمی دانم فرمود مرده ای است که هیچ (چیز و راهی را) نمی شناسد «فَأَحْيَيْنَهُ» او را بر این امر (ولایت ائمه علیهم السلام آشنا و) زنده اش کردیم «و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود» فرمود: منظور امامی است که از او پیروی و متابعت می کند،«همانند کسی است که در ظلمت ها و تاریکی ها قرار داشته باشد و نتواند از آن خارج گردد!» فرمود: همانند این افرادی که امام (بر حق) را نمی شناسند.

ص: 77

1172/ [90]- و فى رواية أخرى عن بريد العجلي، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله تعالى :﴿أو مَن كانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِه فِي النَّاسِ﴾؟

قال: اَلْمَیِّتُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ هَذَا اَلشَّأْنَ یَعْنِی هَذَا اَلْأَمْرَ،،﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي﴾ إِمَاماً یَأْتَمُّ بِهِ؟ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.

قلت : فقوله :﴿كَمَن مَّثْلَهُ فِي الظُّلُمَتِ لَيْسَ بِخَارِج مَنْهَا﴾؟

فقال - : بيده هكذا - : هَذَا اَلْخَلْقُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ شَیْئاً. (1)

قوله تعالى:﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ (124) فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (125)

1173/ [91]- عن صفوان عن ابن سنان. قال :

سمعته يقول : أَنْتُمْ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِالْوَرَعِ عُودُوا اَلْمَرْضَی وَ شَیِّعُوا اَلْجَنَائِزَ، إِنَّ اَلنَّاسَ ذَهَبُوا کَذَا وَ کَذَا وَ ذَهَبْتُمْ حَیْثُ ذَهَبَ اَللَّهُ، ﴿اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾. (2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنور :404/35 ح 25 و 30/67، و البرهان في تفسير القرآن: 93/3 ح 4.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن :93/3 ح 6.

90) - و در حدیث دیگر از برید عجلی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود»، سؤال کردم؟ فرمود: مرده آن کسی است که این شأن و موقعیت را نشناسد - که همان امر امامت باشد- ،«و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم» امامی است که از او پیروی می کند که علی بن ابی طالب علیه السلام خواهد بود.

عرض کردم: پس فرمایش دیگر خداوند: «همانند کسی است که در ظلمت ها و تاریکی ها قرار داشته باشد و نتواند از آن خارج گردد!» چگونه است؟

با دست خود اشاره نمود و فرمود: این افراد چیزی (از حقایق) را نمی شناسند.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که آیه ای بر آن ها وارد شود می گویند: ما هرگز ایمان نمی آوریم مگر این که همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده به ما هم داده شود خداوند آگاه تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند (و مردم را منحرف کردند) در مقابل مکر (و نیرنگی) که انجام می دادند گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد (124) پس هر کسی را که خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را برای (پذیرش) اسلام گشاده می سازد و آن کسی را که (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراهش سازد سینه اش را آن چنان تنگ می کند که گویا می خواهد به آسمان بالا برود خداوند این گونه پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد. (125)

91)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت شنیدم که می فرمود: (شما شیعیان و پیروان ما) به پرهیزکار بودنتان سزاوارترین خلق (خدا) هستید؛ از افراد مریض عیادت کنید در تشییع جنازه ها شرکت کنید؛ مردم (مخالفین ما) چنین و چنان روشی را رفته و می روند ولى شما آن چنان روشی را می روید که خداوند بیان نموده است «خداوند بهتر می داند که رسالت خود را چگونه و کجا قرار دهد﴾.

ص: 79

1174 / [92] - عن أبي جميلة عن عبدالله بن أبي جعفر علیه السلام عن أخيه ، قال:

إِنَّ لِلْقَلْبِ تَلَجْلُجاً فِی اَلْجَوْفِ یَطْلُبُ اَلْحَقَّ، فَإِذَا أَصَابَهُ اِطْمَأَنَّ بِهِ، وَ قَرَأَ: ﴿فَمَن يُردِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَام وَ مَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ﴾. (1)

1175 / [93] - عن سليمان بن خالد قال:

قد سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیْضَاءَ، وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یُسَدِّدُهُ، وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً سَوْدَاءَ وَ شَدَّ عَلَیْهِ مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَکَّلَ بِهِ شَیْطَاناً یُضِلُّهُ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً﴾ اَلْآیَهِ.

وَ رَوَاهُ سُلَیْمَانُ بْنُ خَالِدٍ عَنْهُ : نُکْتَهٌ مِنْ نُورٍ وَ لَمْ یَقُلْ بَیْضَاءَ. (2)

1176 / [94] - عن أبي بصير، عن خيثمة، قال :

سمعت أبا جعفر علیه السلام يقول: ﴿إِنَّ اَلْقَلْبَ یَنْقَلِبُ مِنْ لَدُنْ مَوْضِعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ، مَا لَمْ یُصِبِ اَلْحَقَّ، فَإِذَا أَصَابَ اَلْحَقَّ قَرَّ﴾.

ثُمَّ ضَمَّ أَصَابِعَهُ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً﴾. (3)

ص: 80


1- عنه بحار الأنوار: 57/70 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن : 95/3 ح 6. الكافي : 308/2 ح 5 بسند آخر. الأحاديث من هنا إلى الحديث 97 في الطبع الموجود كانت على خلاف الترتيب و النظم، فعلى أساس ترتيب الآيات الشريفة، رتّبنا الأحاديث. مترجم.
2- عنه بحار الأنوار : 57/70 ح 30 والبرهان في تفسير القرآن : 96/3 ح 7. الكافي : 126/1 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار : 204/5 ذيل ح 34 أشار إليه و 57/70 ح 31، والبرهان في تفسير القرآن: 96/3 ح 8، و نور الثقلين: 766/1 ح 279 و فيه : أبي جهينة، بدل خيثمة. المحاسن : 202 ح 41 عنه بحار الأنوار : 204/5 ح 34.

92) - از ابو جمیله از عبدالله بن ابی جعفر (امام باقر علیه السلام)، به نقل از برادرش - امام صادق علیه السلام - روایت کرده است که فرمود: به راستی که قلب در درون انسان مضطرب و لرزان است و در جستجوی حق می باشد پس چون آن را دریابد آرامش پیدا کند و قرار گیرد سپس حضرت این آیه: «هر کسی را که خداوند خواهان هدایت او باشد سینه اش را (برای پذیرش انوار ایمان) باز نموده و توسعه می بخشد؛ و هر کسی را که خواهان گمراهی و حیرت او (در نتیجه مخالفت هایش) باشد سینه اش را تنگ و فشرده می گرداند گویا که در حال بالا رفتن به آسمان می باشد» را تلاوت نمود. (1)

93)- از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند چنان چه خیر و خوبی بنده ای از بندگانش را بخواهد درخشندگی سفیدی را در نهاد قلبش می افکند و گوش های قلب او را باز می نماید و فرشته ای را بر آن می گمارد تا آن را محکم و استوار گرداند.

و هرگاه (خداوند) بدبختی کسی را (در اثر اعمالش) بخواهد یک سیاهی را در درونش قرار می دهد که (آن سیاهی) گوش دل او را می بندد، سپس شیطانی بر او می گمارد تا از حقایق دور و گمراهش کند بعد از آن آیه: «هر کسی را که خداوند خواهان رهبری او باشد سینه اش را (برای پذیرش انوار ایمان) باز نموده و توسعه می بخشد؛ و هر کسی را که خواهان حیرت و گمراهی او (در نتیجه گناهان مخالفت هایش) باشد سینه اش را تنگ و فشرده می گرداند»- تا آخر - را تلاوت نمود.

سلیمان بن خالد این حدیث را از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است، ولی به جای «درخشندگی سفید» عنوان «درخششی از نور روشنایی» را گفته است.

94) - از ابو بصیر به نقل از خَیثمه (جُعفی) روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که قلب از محل خود حرکت می کند و تا گلو می رسد (کنایه از اضطراب است) تا هنگامی که به حقیقت نرسد اما هنگامی که به حق رسید و آن را شناخت آرام می گیرد. بعد از آن حضرت انگشتان خود را به هم چسبانید و سپس این آیه: «هر کسی را که خداوند خواهان هدایت او باشد، سینه اش را (برای پذیرش انوار ایمان) توسعه می بخشد؛ و هر کسی را که خواهان گمراهی و حیرت او (در نتیجه گناهاش) باشد سینه اش را تنگ و فشرده می گرداند» را قرائت نمود.

ص: 81


1- احادیث از این جا تا حدیث 97 در چاپ های موجود جابجا شده است که بر مبنای تنظیم آیات اصلاح گردید. مترجم.

1177/ [95]- قال : وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِمُوسَی بْنِ أَشْیَمَ: أَ تَدْرِی مَا اَلْحَرَجُ؟ قال : قلت : لا فَقَالَ: بِیَدِهِ وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ کَالشَّیْءِ اَلْمُصْمَتِ اَلَّذِی لاَ یَدْخُلُ فِیهِ شَیْءٌ، وَ لاَ یَخْرُجُ مِنْهُ شَیْءٌ. (1)

1178/ [96]- عن أبي بصير ، عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجسَ علَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ﴾، قال: هو الشكّ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ كَذَلِكَ نُوَلَّى بَعْضَ الظَّلِمِينَ بَعْضًا، بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ﴾ (129)

1179/[97]- عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

ما انتصر الله من ظالم إلّا بظالم. و ذلك قول الله تعالى:﴿وَ كَذَلِكَ نُوَلِى بَعْضَ الظَّلِمِينَ بَعْضَاء بمَا كَانُوا يَكْسبُون﴾. (3)

قوله تعالى:﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنشأَ جَنَّاتٍ مَّعرُوشَتٍ وَ غَيرَ مَعْرُوشَتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أَكلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَانَ مُتَشَبِهِّا وَ غَيْرَ مُتَشَبّهٍ كُلُوا مِن ثَمَرِهِ، إِذَا أَثمَرَ وَ ءَأتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ، وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾ (141)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 57/70 ح 31، و البرهان في تفسير القران: 96/3 ح 9 ، و نور الثقلين: 766/1 ح 280.
2- عنه بحار الأنوار: 128/72 ح 14، والبرهان في تفسير القران :96/3 ح 10.
3- عنه بحار الأنوار: 315/75 ح 38، و مستدرك الوسائل: 98/12 ح 13626.

95)- (خَیثمه) گفت: و امام صادق علیه السلام به موسی بن اَشیَم فرمود: آیا می دانی که معنا و منظور از «حرج» چیست؟

گفت: عرض کردم: نه نمی دانم پس حضرت انگشتان خود را به هم چسبانید همانند ظرف بسته ای که نه چیزی داخل آن شود و ته چیزی از آن بیرون آید.

96)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «این چنین خداوند بر کسانی که ایمان نمی آورند پلیدی ها را قرار می دهد»، فرمود: منظور از آن (حالت) شک و سرگردانی است.

فرمایش خداوند متعال: و ما این گونه بعضی از ستمگران را به بعضی دیگر وا می گذاریم به سبب اعمالی که انجام می دادند. (129)

97)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند از ستمگری انتقام نگرفته است. مگر به وسیله ستمگری دیگر؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده: «و این چنین برای هر یک (از این دو دسته) درجات (و مراتبی) قرار می دهیم به سبب آن چه عمل کردند».

فرمایش خداوند متعال: و او کسی است که باغ های معروش را که درختانش روی داربست ها قرار دارد و باغ های غیر معروش که نیاز به داربست ندارد را آفرید و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوت می باشد و (نیز) درخت زیتون و آثار را که از جهانی با هم شبیه و از جهانی تفاوت دارند. از میوه های آن هنگامی که به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام در و میوه های بپردازید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. (141)

ص: 83

1180 / [98] - عن الحسن بن علىّ، عن الرضاء علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله عزّ وجلّ: ﴿وَ ءَاتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾؟

قال علیه السلام: اَلضِّغْثَ وَ اَلاِثْنَیْنِ تُعْطِی مَنْ حَضَرَکَ. (1)

1181/ [99]- و قال : نهى رسول الله صلی الله علیه و اله سلم عن الحصاد بالليل. (2)

1182 / [100] - عن هاشم بن المثنّى قال :

قلت لأبي عبدالله علیه السلام: قوله : ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾؟

قَالَ: أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ مُشْرِکٍ أَوْ غَیْرِهِ. (3)

1183 / [101] - عن عبدالله بن سنان، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

سألته عن قوله: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾؟

قال : أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ إِنْ لَمْ یَحْضُرْکَ إِلاَّ مُشْرِکٌ فَأَعْطِهِ (4)

1184 / [102] - عن معاوية بن ميسرة، قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إِنَّ فِی اَلزَّرْعِ حَقَّیْنِ حَقٌّ تُؤْخَذُ بِهِ وَ حَقٌّ تُعْطِیهِ فَأَمَّا اَلَّذِی تُؤْخَذُ بِهِ فَالْعُشْرُ وَ نِصْفُ اَلْعُشْرِ ، وَ أَمَّا اَلْحَقُّ اَلَّذِی تُعْطِیهِ فَإِنَّهُ یَقُولُ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، فَالضِّغْثَ تُؤْتِیهِ ثُمَّ اَلضِّغْثَ حَتَّی تَفْرُغَ. (5)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 95/96 ح 11، و وسائل الشيعة : 200/9 ح 11834، و البرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 12.
2- عنه بحار الأنوار: 95/96 ذيل ح 11، و وسائل الشيعة : 200/9 ذيل ح 11834، والبرهان في تفسير القرآن: 103/3 ذيل ح 12 . في هذه المنابع لم ترقم هذه القطعة، بل أوردوها ذيل الرقم السابق.
3- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11853، والبرهان في تفسير القرآن : 103/3 ح 13.
4- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 208/9 ح 11854، و البرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 14.
5- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن : 103/3 ح 15، و مستدرك الوسائل: 92/7 ح 7733. الكافي : 564/3 ح 1 بتفاوت يسير.

98)- از حسن بن علی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور یک مشت و دو مشت دادن به افرادی است که (هنگام برداشت و درو) حاضر باشند.

99)- و فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله از برداشت و درو کردن (محصول) در شب نهی نموده است.

100) - از هاشم مُثنّی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»؛ عرض کردم (که منظور چیست)؟

فرمود: به هر فردی - مشرک و یا غیر آن - که (هنگام برداشت و درو) حاضر باشد عطایش کن.

101) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»؛ سؤال کردم؟

فرمود: به هر فردی از مسلمانان هنگام (برداشت و درو) محصول حاضر باشد عطایش کن و اگر هم مسلمانی نبود به جز مشرک نیز عطایش کن.

102)- از معاوية بن مَيسَره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: در زراعت دو نوع حق وجود دارد: حقّی که به وسیله آن دریافت و محاسبه می شوی و حقّی که باید بپردازی؛ اما حقّی که مورد محاسبه (یعنی زکات) می باشد ده یک (البته اگر آبی است) و نیم ده (که بیست یک باشد البته اگر دیم است) و اما حقّی که (مستحب است) بپردازی مقداری است که باید انفاق کنی، «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید» می باشد که مُشت مُشت باید انفاق نمایی تا (از جمع آوری آن) فارغ شوی.

ص: 85

1185 / [103] - و في رواية عبدالله بن سنان، عنه علیه السلام، قال:

تُعْطِی مِنْهُ اَلْمَسَاکِینَ اَلَّذِینَ یَحْضُرُونَکَ وَ لَوْ لَمْ یَحْضُرْکَ إِلاَّ مُشْرِکٌ. (1)

1186 / [104] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ بن أعین وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قَالاَ تُعْطِی مِنْهُ اَلضِّغْثَ تَقْبِضُ مِنَ اَلسُّنْبُلِ قَبْضَهً وَ اَلْقَبْضَهَ. (2)

1187 / [105]- عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾ قال: هَذَا مِنْ غَیْرِ اَلصَّدَقَهِ یُعْطَی مِنْهُ اَلْمِسْکِینُ وَ اَلْمِسْکِینُ اَلْقَبْضَهَ بَعْدَ اَلْقَبْضَهِ، وَ مِنَ اَلْجَدَادِ اَلْحَفْنَهَ ثُمَّ اَلْحَفْنَهَ ثُمَّ اَلْحَفْنَهَ حَتَّی یَفْرُغَ وَ یَتْرُکَ لِلْخَارِصِ أَجْراً مَعْلُوماً وَ یُتْرَکُ مِنَ اَلنَّخْلِ مِعَافَارَهُ وَ أُمُّ جُعْرُورٍ لاَ یُخْرَصَانِ وَ یُتْرَکُ لِلْحَارِسِ یَکُونُ فِی اَلْحَائِطِ اَلْعَذْقُ وَ اَلْعَذْقَانِ وَ اَلثَّلاَثَهُ لِنَظَرِهِ وَ حِفْظِهِ لَهُ . (3)

1188 / [106] - عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

لاَ یَکُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّیْلِ؛ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾، قَالَ کَانَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ اَلْأَنْصَارِیُّ - سَمَّاهُ - وَ کَانَ لَهُ حَرْثٌ وَ کَانَ إِذَا جَذَّهُ تَصَدَّقَ بِهِ، وَ بَقِیَ هُوَ وَ عِیَالُهُ بِغَیْرِ شَیْءٍ، فَجَعَلَ اَللَّهُ ذَلِکَ سَرَفاً. (4)

ص: 86


1- عنه بحار الأنوار: 96/96 ذيل ح 14 و وسائل الشيعة: 208/9 ح 3،و البرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار : 96/96 ح 15، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 11825، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 17.
3- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 104/3 ح 18،و مستدرك الوسائل: 90/7 ح 7728 ، و 92 ح 7734 بحذف الذيل. الكافي : 565/3 ح 2.
4- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 17، و وسائل الشيعة: 200/9 ح 11835 و 203 ح 11843 قطعتان منه والبرهان في تفسير القرآن : 104/3 ح 19.

103)- و در حدیثی از عبدالله بن سنان از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

هر فردی از مساکین و تهیدستان را که هنگام (برداشت و درو) محصول حاضر باشد، مورد عطا و انفاق قرار بده و اگر هم کسی نبود به جز مشرک (نیز عطایش کن).

104)- از زراره و حُمران فرزندان اعیّن و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید» فرموده اند: از برداشت محصول، مُشت مُشت و از خوشه ها دو مُشتی انفاق کن.

105)- از زراره محمد بن مسلم و ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، فرمود: این حق (مالی نیز)، جزء صدقات است که روز برداشت محصول یک مشت یک مشت از خوشه های گندم و جو به فقرا و مساکین باید بدهند و از محصول میوه یک مشت یک مشت تا موقعی که از جمع آوری آن فارغ شوند؛ و به نگهبان باغ و مزرعه همان حقی که معین و قرارداد شده می پردازند از خرما ها و میوه های فاسد و آفت زده چیزی نمی دهند (که خدا قبول نخواهد کرد) بلکه باید آن را به درخت رها کنند.

و برای باغبان علاوه بر حق مقرر یکی دو سه شاخه جدا بگذار تا برای خود بچیند زیرا که او میوه باغ را از گزند بلا نگهبانی کرده است.

106)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: در شب درو نکنید زیرا خدای عزّوجل می فرماید: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنیدو اسراف نکنید؛ به درستی که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد». و فرمود: فلانی فرزند فلان (شخص) انصاری - حضرت نام او را مطرح نمود - زمین کشت زاری داشت و هر موقع محصول خود را برداشت می کرد صدقه می داد و برای خود و خانواده اش چیزی بر نمی داشت پس خداوند این نوع روش را اسراف حساب کرده است.

ص: 87

1189 / [107] - عن أحمد بن محمد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، [كان أبي علیه السلام] يقول : مِنَ اَلْإِسْرَافِ فِی اَلْحَصَادِ وَ اَلْجُذَاذِ أَنْ یَصَّدَّقَ اَلرَّجُلُ بِکَفَّیْهِ جَمِیعاً، وَ کَانَ أَبِی إِذَا حَضَرَ حَصَدُ شَیْءٍ مِنْ هَذَا فَرَأَی وَاحِداً مِنْ غِلْمَانِهِ یَصَّدَّقُ بِکَفَّیْهِ صَاحَ بِهِ، وَ قَالَ: أَعْطِ بِیَدٍ وَاحِدَهٍ، اَلْقَبْضَهَ بَعْدَ اَلْقَبْضَهِ، وَ اَلضِّغْثَ بَعْدَ اَلضِّغْثِ، مِنَ اَلسُّنْبُلِ. (1)

1190 / [108] - عن سماعة، عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قَالَ: حَقُّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ عَلَیْکَ وَاجِبٌ، وَ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ یَقْبِضُ مِنْهُ اَلْقَبْضَهَ، وَ اَلضِّغْثَ مِنَ اَلسُّنْبُلِ لِمَنْ یَحْضُرُکَ مِنَ اَلسُّؤَّالِ، لاَ یَحْصُدُ بِاللَّیْلِ وَ لاَ یَجُذُّ بِاللَّیْلِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یَوْمَ حَصادِهِ ﴾ فَإِذَا أَنْتَ حَصَدْتَهُ بِاللَّیْلِ لَمْ یَحْضُرْکَ سُؤَّالٌ وَ لاَ یُضَحَّی بِاللَّیْلِ (2)

1191 / [109] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیه عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، أَنَّهُ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُصْرَمَ اَلنَّخْلُ بِاللَّیْلِ وَ أَنْ یُحْصَدَ اَلزَّرْعُ بِاللَّیْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قِیلَ: یَا نَبِیَّ اَللَّهِ! وَ مَا حَقُّهُ؟

قَالَ: نَاوَلَ مِنْهُ اَلْمِسْکِینَ وَ اَلسَّائِلَ. (3)

1192 / [110] - عَنْ جَرَّاحٍ المَدَائِنِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ، عَلَیْهِ السَّلامُ، فِی قَوْلِ اللهِ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قال: تُعْطِی مِنْهُ اَلْمَسَاکِینَ اَلَّذِینَ یَحْضُرُونَکَ تَأْخُذُ بِیَدِکَ اَلْقَبْضَهَ وَ اَلْقَبْضَهَ حَتَّی تَفْرُغَ. (4)

ص: 88


1- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 104/3 ح 20، و مستدرك الوسائل: 94/7 ح 7738. الكافي: 566/3 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 19، و وسائل الشيعة: 200/9 ح 11836، والبرهان في تفسير القرآن : 104/3 ح 21.
3- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 20، و وسائل الشيعة: 201/9 ح 11837، والبرهان في تفسير القرآن : 104/3 ح 22 ، و نور الثقلين: 769/1 ح 297.
4- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 21 و وسائل الشيعة: 197/9 ح 11826، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 104/3 ح 23.

107)- از احمد بن محمد (بن ابی نصر) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره اسراف (بیهوده هدر دادن و از بین بردن)، می فرمود: در برداشت و درو کردن محصول دو مُشتی (با دو کف دست) صدقه دهد.

پدرم می فرمود: ایشان هنگام برداشت محصول به مزرعه می آمد و اگر می دید که غلامان او دو مُشتی صدقه می دهند فریاد می زد با یک مشت بده و از دانه ها یک مشت یک مشت و از خوشه ها یک قبضه یک قبضه بپردازید.

108)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو و جمع آوری پرداخت کنید»، فرمود: حق زراعت این است که باید در هنگام برداشت محصول حق واجب آن را بپردازی که جزء زکات محسوب نمی شود- هر سائلی بر تو وارد شد یک مشت یک مشت به او بدهی در شب (زراعت را) درو نکنی و (خوشه های خرما را) نچینی؛ به درستی که خداوند می فرماید:﴿يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، که در روز باشد پس اگر محصول خود را در شب جمع آوری کنی سائلی به تو برخورد نمی کند و همچنین (حیوان را) در شب قربانی نکن.

109)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم چیدن خوشه های خرما و جمع آوری و درو زراعت در شب را مکروه دانسته است؛ زیرا خداوند می فرماید: «و حق محصولات را همان روز درو و جمع آوری پرداخت کنید» ،به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفته شد حق حصاد چیست؟

فرمود: مسکین و سائل را بهره مند ساختن و محروم نگردانیدن است

110)- از جرّاح مدائنی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، فرمود: از آن محصول - به مساکین و تهی دستانی که حضور یافته اند - به مقدار یک مشت یک مشت پرداخت می کنی تا فارغ شوی (تا این که تهی دست دیگری آن جا نباشد).

ص: 89

1193 / [111] - عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

لا يكون الجذاذ و الحصاد بالليل، إن الله يقول:﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، وَ حَقُّهُ فِی شَیْءٍ ضِغْثٌ یَعْنِی مِنَ اَلسُّنْبُلِ. (1)

1194 / [112] - عنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ - صلوات الله و سلامه عليهم - أَنَّهُ قَالَ علیه السلام لِقَهْرَمَانِهِ - وَ وَجَدَهُ قَدْ جَذَّ نَخْلاً لَهُ مِنْ آخِرِ اَللَّیْلِ، فَقَالَ لَهُ- : لاَ تَفْعَلْ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَهَی عَنِ اَلْجَدَادِ وَ اَلْحَصَادِ بِاللَّیْلِ، وَ کَانَ یَقُولُ اَلضِّغْثُ تُعْطِیهِ مَنْ یَسْأَلُکَ فَذَلِکَ حَقُّهُ یَوْمَ حَصادِهِ (2)

1195 / [113] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قوله:﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، کَیْفَ یُعْطَی؟

قَالَ: تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ حَقّاً.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا حَقُّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ؟

ققَالَ: اَلضِّغْثُ تُنَاوِلُهُ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ أَهْلِ اَلْخَاصَّهِ. (3)

1196 / [114] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، کَیْفَ یُعْطَی؟

قَالَ تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ فَتُعْطِیهِ اَلْمِسْکِینَ ثُمَّ اَلْمِسْکِینَ حَتَّی تَفْرُغَ وَ عِنْدَ اَلصَّرَامِ اَلْحَفْنَهَ ثُمَّ اَلْحَفْنَهَ حَتَّی تَفْرُغَ مِنْهُ. (4)

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 22، و وسائل الشيعة: 201/9 ح 22 و وسائل الشيعة : 201/9 ح 11838، والبرهان في تفسير القرآن : 105/3 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 23 ، و وسائل الشيعة: 201/9 ح 11839،و البرهان في تفسير القرآن: 105/3 ح 25.
3- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 24 ، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 11827،و البرهان في تفسير القرآن: 105/3 ح 26 ، و نور الثقلين: 769/1 ح 298.
4- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 25، و وسائل الشيعة: 198/9 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن: 105/3 ح 27.

111)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نباید برداشت محصول (زراعت) و چیدن (خوشه خرما) در شب باشد؛ زیرا خداوند می فرماید: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید» و حق پرداخت خوشه زراعت، دو مُشتی است.

112)- از محمد بن حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام به وکیل و مسئول خرید و تهیه ارزاق منزلش - بعد از آن که متوجّه شد خرما های درخت را درآخر شب جمع آوری کرده و به منزل آورده است - فرمود: چنین کاری را انجام نده؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم از چیدن خوشه خرما و برداشت محصول در شب نهی نموده است و ایشان می فرمود کسی که درخواست و گدایی می کند مشت مشت به او بده که این (مطلب در) هنگام برداشت محصول می باشد.

113)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند:﴿و حق محصولات را همان روز درو و جمع آوری پرداخت کنید»، (سؤال شد که) حقّ محصول زراعت چگونه پرداخت می شود؟ فرمود یک مشت با دست بر می داری (و می پردازی) که خداوند آن را حق نامیده است عرض کردم و حق هنگام برداشت و درو چیست؟

فرمود: به هر کسی که از اهل خاصّه (شیعیان و دوستداران اهل بیت رسالت علیهم السلام در هنگام برداشت و درو) حضور دارد مُشت مُشت بدهی.

114)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، سؤال کردم که چگونه پرداخت می شود؟

فرمود: برای هر مسکین یک مشت از خوشه های زراعت را با دست بر می داری و انفاق می کنی تا دیگر مسکینی (آن جا) حاضر نباشد و اما هنگام چیدن خوشه های خرما دو مُشتی و با دو کف دست ها انفاق کن (البته) تا وقتی که مشغول چیدن و برداشت آن هستی.

ص: 91

1197 / [115] - عن أبي الجارود زياد بن المنذر قال :

قال أبو جعفر علیه السلام: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قَالَ: اَلضِّغْثَ مِنَ اَلْمَکَانِ بَعْدَ اَلْمَکَانِ تُعْطِی اَلْمَسَاکِینَ . (1)

قوله تعالى: ﴿ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (143 ) وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ (144)

1198 / [116] - عن أيّوب بن نوح بن درّاج، قال :

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلثَّالِثَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْجَامُوسِ وَ أَعْلَمْتُهُ أَنَّ أَهْلَ اَلْعِرَاقِ یَقُولُونَ إِنَّهُ مَسْخٌ فَقَالَ علیه السلام أَو مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ ﴾؟

کَتَبْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ مَقْدَمِی مِنْ خُرَاسَانَ: أَسْأَلُهُ عَمَّا حَدَّثَنِی بِهِ أَیُّوبُ فِی اَلْجَامُوسِ، فکتب : هُوَ کَمَا قَالَ لَکَ. (2)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار : 98/96 ح 26، و وسائل الشيعة: 198/9 ح 11829، والبرهان في تفسیر القرآن: 105/3 ح 28 ، و نور الثقلين : 769/1 ح 299.
2- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 21 ، و وسائل الشيعة : 52/25 ح 31152، و 53 ح 31153 قطعتان منه، والبرهان في تفسير القرآن : 107/30 ح 4 ، و نور الثقلين: 772/1 ح 315 فيه القطعة الأخيرة، و مستدرك الوسائل : 62/7 ح 7650 القطعة الأولى منه.

115)- از ابو الجارود زیاد من منذر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»؛ فرمود در هر مرحله جابه جایی یک مشت به هر مسکیر عطا می کنی.

فرمایش خداوند متعال: «هشت جفت از چهارپایان را (برای شما) آفرید: از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو: آیا خداوند نر های آن ها را حرام کرده یا ماده ها را با آن چه که شکم ماده ها را در برگرفته؟ اگر راست می گویید او بر تحریم این ها دلیلی دارید به صخیر دهید (143) و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید) بگو: کدام یک از این ها را خدا حرام کرده است؟نر ها با ماده ها را؟ با آن چه را که شکم ماده ها در برگرفته اند؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد شما گواه (بر این تحریم) بودید؟! پس چه کسی ستمکارتر است از آن کسی که بر خدا دروغ می بندد تا مردم را از روی جهل گمراه و منحرف سازد؟ خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمی کند (144)

116)- از ایّوب بن نوح بن درّاج روايت کرده است که گفت:

از (حضرت ابوالحسن سوم) امام هادی علیه السلام در مورد «جاموس» (گاو میش) سؤال کردم و گفتم: اهل عراق می گویند آن از مسخ شدگان می باشد؟!

فرمود: یا فرمایش خداوند: «و از شتر دو تا و از گاو هم دو تا» را نشنیده ای؟!

و پس از آن که از خراسان آمدم به حضرت ابوالحسن علیه السلام نامه ای نوشتم (1) و از آن چه که ایّوب درباره گاومیش گفته بود سؤال کردم حضرت در پاسخ مرقوم نمود: مطلب همانی است که اتوب به ایوب گفته است.

ص: 93


1- نویسنده نامه، همان روایت کننده ای می باشد که از ايّوب نقل کرده است که نامش در این سند موجود نیست.

1199/ [117] - عن داود الرقّي، قال :

سَأَلَنِی بَعْضُ اَلْخَوَارِجِ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ الذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمَ الْأُنثَيَيْنِ﴾، ﴿وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ﴾، مَا اَلَّذِی أَحَلَّ اَللَّهُ مِنْ ذَلِکَ وَ مَا اَلَّذِی حَرَّمَ اَللَّهُ فَلَمْ یَکُنْ عِنْدِی فِیهِ شَیْءٌ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - وَ أَنَا حَاجٌّ- فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا کَانَ.

فقال : إن الله تبارك و تعالى أَحَلَّ فِی اَلْأُضْحِیَّهِ بِمِنًی مِنَ اَلْإِبِلِ اَلْعِرَابَ وَ حَرَّمَ مِنْهَا اَلْبَخَاتِیَّ، أَحَلَّ مِنَ اَلْبَقَرِ اَلْأَهْلِیَّهَ أَنْ یُضَحَّی فِیهَا وَ حَرَّمَ اَلْجَبَلِیَّهَ.

فَانْصَرَفْتُ إِلَی اَلرَّجُلِ فَأَخْبَرْتُهُ بِهَذَا اَلْجَوَابِ، فَقَالَ لِی: هَذَا شَیْءٌ حَمَلَتْهُ اَلْإِبِلُ مِنَ اَلْحِجَازِ عَنْ رَجُلٍ مِنَ اَلْبَصْرِیِّینَ مِنَ اَلشَّارِیَهِ (1) . (2)

1200 / [118] - عن صفوان الجمّال قال :

انَ مَتْجَرِی إِلَی مِصْرَ وَ کَانَ لِی بِهَا صَدِیقٌ مِنَ اَلْخَوَارِجِ فَأَتَانِی وَقْتَ خُرُوجِی إِلَی اَلْحَجِّ، فَقَالَ لِی: هَلْ سَمِعْتَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ مِنَ اَلضَّأْنِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اِثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ اَلْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اِشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾، ﴿وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ﴾ أَیّاً أَحَلَّ وَ أَیّاً حَرَّمَ قُلْتُ: مَا سَمِعْتُ مِنْهُ فِی هَذَا شَیْئاً، فَقَالَ لِی: أَنْتَ عَلَی اَلْخُرُوجِ فَأُحِبُّ أَنْ تَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ، قَالَ: فَحَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَهِ اَلْخَارِجِیِّ، فَقَالَ لِی: حَرَّمَ مِنَ اَلضَّأْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اَلْجَبَلِیَّهَ وَ أَحَلَّ اَلْأَهْلِیَّهِ یَعْنِی فِی اَلْأَضَاحِیِّ، وَ أَحَلَّ مِنَ اَلْإِبِلِ اَلْعِرَابَ، وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اَلْأَهْلِیَّهَ، وَ حَرَّمَ مِنَ اَلْبَقَرِ اَلْجَبَلِیَّهَ

ص: 94


1- الشارية : هم الشراة، لقب للخوارج، سمّوا بذلك لقولهم : إنّا شرينا أنفسنا في طاعة الله. هامش المصدر : 124/22 رقم 4 عن معجم الفرق الاسلامية. و نحوه مجمع البحرين: 508/2.
2- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 21 و 299/99 ح 32 ،و وسائل الشيعة : 53/25 ح 4 ، والبرهان في تفسير القرآن : 107/3 ذيل ح 4 أشار إليه. الكافي : 492/4 ح 17 بتفاوت عنه البحار : 221/47 ح 8، الاختصاص: 54، من لا يحضره الفقيه: 490/2 ح 3049.

117)- از داود رقّی روایت کرده است که گفت:

بعضی از خوارج در مورد این آیه «از میش دو جفت و از بُز دو جفت - تا جایی که فرمود: - و از شتر دو جفت و از گاو دو جفت»، از من سؤال کرد که خداوند متعال کدام نوع را حلال و کدام نوع را حرام نموده است؟

و من جوابی برای او نمی دانستم عازم سفر حج شدم و خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و عرضه داشتم: فدایت شوم به درستی که یکی از خوارج چنین و چنان از من سؤال کرده است. حضرت فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ برای قربانی در منی گوسفند و بز اهلی را حلال کرده و قربانی کردن بز کوهی (وحشی) را حرام نموده است و خداوند تبارک و تعالی شتر های عربی را حلال و شتر های خراسانی را حرام نموده و (نیز) گاو اهلی را حلال و گاو کوهی (وحشی) را حرام کرده است (داود رقّی گفت) چون بازگشتم این جواب را برای آن مرد بیان کردم، پس به من گفت این جوابی است که شتران از حجاز توسط مردی از اهالی بصره - از گروه خوارج - آورده اند.

118)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

تجارت من در مسیر دیار مصر بود و در مصر دوستی داشتم که از گروه خوارج بود موقعی که عازم سفر حج بودم نزد من آمد و گفت: آیا شنیده ای که جعفر بن محمد علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «هشت جفت از چهارپایان را- از میش دو جفت- و از بز دو جفت - (برای شما آفرید) بگو: آیا خداوند نر های آن ها را حرام کرده؟ و یا ماده ها را؟ و یا آن چه در شکم ماده ها قرار گرفته است؟» و همچنین «و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت» (برای شما آفرید)-، (چه فتوایی داده؟) و کدام را حلال و کدام را حرام نموده است؟

گفتم: در این باره چیزی نشنیده ام گفت: تو در حال رفتن سفر (حجّ خانه خدا) هستی علاقه مندم که این مطلب را از آن حضرت سؤال کنی.

پس چون به حج رفتم در محضر امام صادق علیه السلام وارد شدم و سؤال آن شخص را بازگو کردم فرمود: خداوند میش و بُز کوهی (وحشی) را حرام نموده

ص: 95

وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اَلْبَخَاتِیَّ یَعْنِی فِی اَلْأَضَاحِیِّ.

قَالَ: فَلَمَّا اِنْصَرَفْتُ أَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَوْلاَ مَا أَهْرَقَ جَدُّهُ مِنَ اَلدِّمَاءِ، مَا اِتَّخَذْتُ إِمَاماً غَیْرَهُ. (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطْعَمُه إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ، فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغِ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ (145)

1201/ [119]- عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سُئِلَ عَنْ سِبَاعِ اَلطَّيْرِ وَ اَلْوَحْشِ حَتَّى ذُكِرَ لَهُ اَلْقَنَافِذُ وَ اَلْوَطْوَاطُ وَ اَلْحَمِيرُ وَ اَلْبِغَالُ وَ اَلْخَيْلُ فَقَالَ علیه السلام: لَیْسَ اَلْحَرَامُ إِلاَّ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ قَدْ نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ خَیْبَرَ عَنْهَا وَ إِنَّمَا نَهَاهُمْ مِنْ أَجْلِ ظُهُورِهِمْ أَنْ یُفْنُوهَا وَ لَیْسَ اَلْحُمُرُ بِحَرَامٍ ثُمَّ قَالَ اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَات: ﴿قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بهِ﴾. (2)

1202 / [120]- عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَدْ کَانَ أَصْحَابُ اَلْمُغِیرَهِ یَکْتُبُونَ إِلَیَّ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْجِرِّیِّ وَ اَلْمَارْمَاهِی وَ اَلزِّمِّیرِ وَ مَا لَیْسَ لَهُ قِشْرٌ مِنَ اَلسَّمَکِ حَرَامٌ هُوَ أَمْ لاَ ؟

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 299/99 ح 33، و وسائل الشيعة: 97/14 ح 18689 ،و البرهان في تفسير القرآن : 107/3 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 22 والبرهان في تفسير القرآن : 109/3 ح 4، و مستدرك الوسائل : 174/16 ح 19491، قطعة منه ، و 175 ح 19495 بتمامه.

و اهلی آن را حلال کرده است - منظور برای قربانی است - و اما شتر عربی و گاو اهلی حلال ولی کوهی (وحشی) آن حرام می باشد.

چون از سفر حج بازگشتم و جواب آن شخص را برایش گفتم، اظهار داشت:اگر جدّش (امام علی علیه السلام) آن خون ها را (در جنگ نهروان) نمی ریخت، امامی غیر از او را بر نمی گزیدم.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: در آن چه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی را نمی یابم بجز این که مردار باشد یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته یا گوشت خوک- چون که این ها همه پلید می باشند - یا حیوانی که به گناه هنگام سر بریدن نام غیر خدا بر آن برده شده باشد اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود بدون آن که خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند گناهی بر او نیست؛ زیرا پروردگارت آمرزنده و مهربان است.(145)

119)- از حریز (سجستانی) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون پرندگان درنده (و لاش خور) و دیگر پرندگان وحشی و نیز خارپشت ها، شب پره ها (شب کور ها) الاغ ها، قاطر ها و اسب ها، سؤال کردند؟

فرمود: چیزی حرام نخواهد بود مگر آن چه را که خداوند در کتابش حرام کرده باشد؛ و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در روز جنگ خیبر از خوردن گوشت الاغ ها نهی نمود - چون برای بارکشی به آن ها نیاز بود - تا مبادا نابود شوند و (اساساً خوردن گوشت) الاغ ها حرام نیستند و فرمود این آیه را بخوان (ای پیامبر!) «بگو: در آن چه بر من وحی شده هیچ غذای حرامی نمی یابم، مگر این که مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته شده یا گوشت خوک و یا حیوانی که در هنگام سر بریدن نام غیر خدا (نام یکی از بت ها) بر آن برده شده است».

120)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

اطرافیان مُغیره نامه ای به من نوشتند که از امام باقر علیه السلام در مورد ماهی جِریّ مارماهی زمیر (یک نوع ماهی است که شاخکی در پشت دارد) و هر آن چه که بدون پولک باشد سؤال کنم که آیا آن ها حرام هستند یا حلال می باشند؟

ص: 97

قال : فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِکَ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! ، اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی اَلْأَنْعَامِ: ﴿قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَى مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِم يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ﴾، قَالَ: فَقَرَأْتُهَا حَتَّی فَرَغْتُ مِنْهَا، فَقَالَ: إِنَّمَا اَلْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ، وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا یَعَافُونَ أَشْیَاءَ فَنَحْنُ نَعَافُهَا (1)

1203 / [11] - عن زرارة قال :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْجِرِّیِّ فَقَالَ: وَ مَا اَلْجِرِّیُّ؟ فَنَعَتُّهُ لَهُ.

قال : فقال :﴿لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَى مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِم يَطْعَمُهُ﴾ -إلى آخر الآية-، ثُمَّ قَالَ: لَمْ یُحَرِّمِ اَللَّهُ شَیْئاً مِنَ اَلْحَیَوَانِ فِی اَلْقُرْآنِ إِلاَّ اَلْخِنْزِیرَ بِعَیْنِهِ، وَ یُکْرَهُ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ اَلْبَحْرِ لَیْسَ فِیهِ قِشْرٌ.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلْقِشْرُ؟

قَالَ: اَلَّذِی مِثْلُ اَلْوَرَقِ، وَ لَیْسَ هُوَ بِحَرَامٍ إِنَّمَا هُوَ مَکْرُوهٌ. (2)

قوله تعالى:﴿وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرِ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَم حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَهُم بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصَدِقُونَ﴾ (146)

ص: 98


1- عنه بحار الأنوار : 216/65 ح 68، والبرهان في تفسير القرآن : 110/3 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 178/16 ذيل ح 19504 أشار إليه . بحار الأنوار: 216/65 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 178/16 19504 عن كتاب عاصم حميد الحنّاط، تهذيب الأحكام : 6/9 ح 16، الاستبصار : 60/4 ح 9، عنهما وسائل الشيعة: 136/24 ح 30174.
2- عنه بحار الأنوار : 216/65 ح 69، والبرهان في تفسير القرآن : 110/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 178/16 ح 19505. تهذيب الأحكام : 5/9 ح 15.

پس من نیز از آن حضرت سؤال کردم فرمود: ای محمد! این آیه ای را که در سوره انعام می باشد بخوان: «بگو: در آن چه بر من وحی شده هیچ غذای حرامی نمی یابم مگر این که مردار باشد یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته شده یا گوشت خوک» پس آن را تا پایان آیه خواندم پس حضرت فرمود: حرام آن چیزی است که خداوند و رسولش - در کتاب قرآن - حرام نموده اند ولی ایشان چه بسا بعضی موارد را عفو کرده باشند، پس ما (اهل بيت رسالت) نیز عفو و چشم پوشی می نماییم.

121)- از زواره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد ماهي «جرّيث» -جِرىّ -(مار ماهی)، سؤال کردم ؟

فرمود و «جرّيث» چیست؟

سپس آن را برای حضرت توصیف کردم پس فرمود: «در آن چه بر من وحی شده هیچ غذای حرامی نمی یابم مگر این که مردار باشد» - تا پایان آيه - و سپس افزود: خداوند در قرآن حیوانات را حرام ننموده مگر خوک را؛ و هر حیوان دریایی که پولک نداشته باشد را مکروه و ناپسند می شمارد. ولی حرام نیست.

فرمایش خداوند متعال: و بر یهودیان هر حیوان ناخن دار (که سم یک پارچه دارند) را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه و چربی آن ها را هم بر آنان حرام نمودیم مگر چربی هایی که بر پشت آن ها قرار دارد و یا در دو طرف پهلو ها و با آن هایی که با استخوان آمیخته است این را بخاطر ستمی که می کردند به آن ها کیفر دادیم و به درستی که ما راست می گویم (146)

ص: 99

1204 / [122] - عن محمّد الحلبي، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

حَرَّمَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ اَلشُّحُومَ،﴿إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْم﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ البَلِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾ (149)

1205 / [123] - الحسين، قال:

سَمِعْتُ أَبَا طَالِبٍ اَلْقُمِّیَّ یَرْوِی عَنْ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : نَحْنُ اَلْحُجَّهُ اَلْبَالِغَهُ عَلَی مَنْ دُونَ اَلسَّمَاءِ وَ فَوْقَ اَلْأَرْضِ. (2)

قوله تعالى: ﴿قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ، شَيْئًا وَ بِالْوَلِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ، لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ (151)

1206 / [124] - عن أبي بصير ، قال :

کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مُتَّکٍ عَلَی فِرَاشِهِ، إِذْ قَرَأَ اَلْآیَاتِ اَلْمُحْکَمَاتِ اَلَّتِی لَمْ یَنْسَخْهُنَّ شَیْءٌ مِنَ اَلْأَنْعَامِ.

قَالَ علیه السلام: شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ: ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا﴾. (3)

ص: 100


1- عنه بحار الأنوار: 181/65 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن : 111/3 ح 1، و نور الثقلين : 775/1 ح 324.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 112/3 ح 4.
3- عنه بحار الأنوار: 275/92 ح 7 والبرهان في تفسير القرآن: 118/3 ح 7، و نور الثقلين : 778/1 ح 342.

122)- از محمد حلی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بر بنی اسرائیل (خوردن) هر (حيوان) ناخن (چنگال) دار و چربی پیه حرام شده «مگر آن چه که بر پشت حیوان ها و یا درون شکم آن ها و یا با استخوان آمیخته شده باشد» (که خداوند آن ها را به واسطه ستمی كه فقرا روا داشتند حرام کرد).

فرمایش خداوند متعال: بگو:﴿حجت رسا (و قاطع) برای خداوند است اگر بخواهد تمامی شما را (به اجبار) هدایت می نماید ولی چون بی ثمر می باشد انجام نمی دهد. (149)

123)- حسین به نقل از ابوطالب قمی از سُدیر (صیرفی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) حجّت بالغه خداوند، بر (تمامی کسانی که تحت) اهل آسمان و بر روی زمین می باشند هستیم.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: بیایید آن چه را که پروردگارتان در شما حرام کرده برایتان بخوانم چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از (ترس) فقر نکنید ما نما و آن ها را روزی می دهیم و نزدیک کار های زشت نروید - چه آشکار باشد چه پنهان - و انسانی را که خداوند محترم شمرده به قتل ترسانید مگر به حق (و از روی استحقاق) این ها چیز ها است که خداوند شما را به آن سفارش کرده شاید شعور و درک یابید. (151)

124)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام نشسته بودم و حضرت بر رختخواب تکیه داده بود پس شروع نمود به قرائت (بعضی از) آیاتی از محکمات (قرآن)- در سوره انعام- که (حکم) آن ها باطل و نسخ نشده است و افزود: این سوره را (در هنگام نزول) هفتاد هزار فرشته مشایعت و همراهی کردند (و از آن مقداری را که قرائت نمود. این بود): (به آنان) «بگو: بیایید تا آن چه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده است. برای شما بخوانم: این که چیزی را شریک خداوند قرار ندهید! و به پدر و مادر خود احسان و نیکی کنید».

ص: 101

1207 / [125]- عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبيه، عن عليّ بن الحسين -صلوات الله عليهما- قال: ﴿الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ﴾،قال: قَالَ: مَا ظَهَرَ مِنْهَا نِکَاحُ اِمْرَأَهِ اَلْأَبِ وَ مَا بَطَنَ اَلزِّنَا. (1)

قوله تعالى:﴿وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ (153)

1208 / [126] - عن بريد العجلي، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

﴿وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾،قال:أتدري ما يعني ب﴿صِرَاطِى مُسْتَقِيمًا﴾؟

قُلْتُ: لاَ. قَالَ: «وَلاَیَهَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: وَ تَدْرِی مَا یَعْنِی ﴿فَاتَّبِعُوهُ﴾؟

قال: قُلْتُ لاَ قَالَ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ وَ تَدْرِی مَا یَعْنِی ﴿وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾؟

قُلْتُ: لاَ، قَالَ: وَلاَیَهَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ اَللَّهِ،!

قَالَ: وَ تَدْرِی مَا یَعْنِی ﴿فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾؟

قلت:لا،قال:يعنى سبيل علىّ علیه السلام. (2)

1209 / [127] - عن سعد، عن أبي جعفر علیه السلام:﴿وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ﴾، قَالَ: آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی دَلَّ عَلَیْهِ. (3)

ص: 102


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 118/3 ح 8 و مستدرك الوسائل : 330/14 ح 16853، و 377 ح 17006.
2- عنه بحار الأنوار : 371/35 ح 16 و 31/67 ، والبرهان في تفسير القرآن : 119/3 ح 4، و نور الثقلين: 778/1 ح 343.
3- عنه بحار الأنوار: 14/24 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 119/3 ح 5، و نور الثقلين : 778/1 ح 344 و 10/2 ح 30.

125)- از عمرو بن ابی المقدام به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام زین العابدین علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کار های زشت آن چیز هایی است که چه آشکار باشد و چه پنهان» فرمود: (منظور از) «مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، ازدواج با زن پدر است و (منظور از) «وَ مَا بَطَنَ» زنا می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و این راه مستقیم من ،است از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می گردانند این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید پرهیزکاری را پیشه خود نمایید(153)

126)- از بُرید عجلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این است راه راست من از آن پیروی کنید و به راه های گوناگون نروید که شما را از راه او پراکنده می سازند»، فرمود: آیا می دانی که منظور از «صِرَطِی مُسْتَقِيمًا»، چیست؟

عرضه داشتم خیر.

فرمود: ولایت و امامت علی بن ابی طالب و دیگر اوصیا علیهم السلام می باشد.

فرمود: و آیا می دانی منظور از «فَاتَّبِعُوهُ»، چیست؟

گفتم: نه نمی دانم فرمود منظور پیروی و متابعت از علی بن ابی طالب علیه السلام است.

فرمود: و آیا می دانی منظور از «و آن راه ها را تبعیت و پیروی نکنید که راه او متفرق و نامعلوم شود» چیست؟

گفتم: نه نمی دانم .فرمود: به خدا سوگند منظور فلانی و فلانی هستند.

فرمود و آیا می دانی منظور از «که راه او متفرق و نامعلوم شود» چیست؟

گفتم نه نمی دانم فرمود منظور راه و سیره علی علیه السلام است.

127)- از سعد (بن عبدالله) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و این است راه راست من از آن پیروی کنید» فرمود: آل محمد علیهم السلام همان صراطی هستند که دلیل و برهان بر (ولایت و امامت آنان) می باشد.

ص: 103

قوله تعالى : ﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴾ (158)

1210 / [28] - عن مسعدة بن صدقة، عن أبي جعفر محمد بن علي، عن أبيه، عن جده علیه السلام، قال :

قال أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿إِنَّ اَلنَّاسَ یُوشِکُونَ أَنْ یَنْقَطِعَ بِهِمُ اَلْعَمَلُ وَ یُسَدَّ عَلَیْهِمْ بَابُ اَلتَّوْبَهِ،ف﴿لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَنْهَا لَمْ تَكُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَنِهَا خَيْرًا﴾. (1)

1211 / [129] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ ءَايَتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَنِهَا﴾، قَالَ: طُلُوعُ اَلشَّمْسِ مِنَ اَلْمَغْرِبِ ، وَ خُرُوجُ اَلدَّابَّهِ وَ، اَلدَّجَّالِ وَ اَلرَّجُلُ یَکُونُ مُصِرّاً وَ لَمْ یَعْمَلْ عَلَی اَلْإِیمَانَ ثُمَّ تَجِیءُ اَلْآیَاتُ فَلاَ یَنْفَعُهُ إِیمَانُهُ. (2)

1212 / [130] - عن حفص بن غياث عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، قال :

سَأَلَ رَجُلٌ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ حُرُوبِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ کَانَ اَلسَّائِلُ مِنْ مُحِبِّینَا فَقَالَ لَهُ أَبِی: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ ثَلَثَهٌ مِنْهَا شَاهِرَهٌ لاَ تُغْمَدُ إِلاَّ أَنْ تَضَعَ اَلْحَرْبُ أَوْزَارَهَا وَ لَنْ تَضَعَ اَلْحَرْبُ أَوْزَارَهَا حَتَّی تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا فَإِذَا طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا آمَنَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ فَیَوْمَئِذٍ ﴿ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً ﴾. (3)

ص: 104


1- عنه بحار الأنوار: 312/6 ح 12 ، والبرهان في تفسير القرآن : 123/3 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 312/6 ح 13 ، و 32/67، والبرهان في تفسير القرآن : 123/3 ح 8، و نور الثقلين: 781/1 ح 354.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 123/3 ح 9.

فرمایش خداوند متعال: آیا آنان جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند یا خداوند (خودش) به سوی آن ها بیاید، یا بعضی از آیات پروردگارت؟! اما آن روزی که بعضی از آیات پروردگارت تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده اند سودی به حالشان نخواهد داشت (ای پیامبر!) بگو: (اکنون که چنین انتظاراتی دارید) انتظار بکشید ما هم انتظار می کشیم. (158)

128)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است به راستی که احتمال می رود تا مردم (برنامه) اعمال شان خاتمه یابد و راه توبه برای آن ها بسته شود (که خداوند می فرماید:) «ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند یا در حال ایمان داشتنشان عمل نیکی انجام نداده اند سودی برایشان نخواهد داشت».

129)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که برخی از آیات پروردگارت می آید ایمان سودی برای افراد نخواهد داشت» فرموده اند: منظور طلوع خورشید از سمت مغرب خروج «دابّة» جنبنده ای (از زمین) آشکار شدن دجّال و این که مرد در تلاش می باشد ولی اعمال (و گفتارش) منطبق با (احکام و قوانین) ایمان نبوده پس چون آیات خداوند ظاهر گردد دیگر ایمان سودی برایش نخواهد داشت.

130)- از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخصی از پدرم دربارۀ جنگ های امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید و سؤال کننده از دوستداران ما بود امام صادق علیه السلام فرمود: امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا خداوند متعال حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم را با پنج شمشیر بر انگیخت که سه شمشیر از آن ها برهنه و در غلاف نمی روند تا موقعی که جنگ پایان یابد؛ و هرگز جنگ پایان نیابد مگر هنگامی که خورشید از مغرب طلوع کند و چون خورشید از مغرب سر برآورد آن روز امنیت عمومی بر همۀ مردم حکومت کند و آن روزی است که دیگر«ایمان کسانی که از پیش آن ایمان نیاورده باشند و یا از ایمانشان بهره برداری نکرده و کار نیکی انجام نداده اند سودی برای آن ها نخواهد داشت».

ص: 105

1213 / [131] - عن عمرو بن شمر، عن أحدهما علیهما السلام في قوله تعالى: ﴿أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَنِهَا خَيْرًا﴾، قال : اَلْمُؤْمِنُ، حَالَتِ اَلْمَعَاصِی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ إِیمَانِهِ کَثْرَهُ ذُنُوبِهِ وَ قِلَّهُ حَسَنَاتِهِ، فَلَمْ یَکْسِبْ فِی إِیمَانِهِ خَیْراً. (1)

قوله تعالى :﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (159) مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ (160)

1214 / [132] - عن كليب الصيداوي (2) ، قال:

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى :﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُواْ شِيَعًا﴾؟ ثُمَّ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقْرَؤُهَا: «فَارَقُوا دِينَهُمْ»، ثُمَّ قَالَ فَارَقَ وَ اَللَّهِ اَلْقَوْمُ دِینَهُمْ. (3)

1215 / [133] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: مَنْ صَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ فَقِیلَ لَهُ: أَنْتَ صَائِمُ اَلشَّهْرِ کُلِّهِ؟

فقال: نعم، فقد صدق؛ لأنه تعالى قال:﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾. (4)

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار: 312/6 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 123/3 ح 10، و نور الثقلين:781/1 ح 355.
2- هو كُلَيب بن معاوية بن معاوية الصيداوي، كوفيّ، له كتاب روى عن الباقر و الصادق علیهما السلام. راجع جامع الرواة: 30/2.
3- عنه بحار الأنوار: 461/31 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 124/3 ح 3.
4- وسائل الشيعة : 427/10 - 13764 ، عنه البرهان في تفسير القرآن : 125/3 ح 7.

131)- از عمرو بن شمر (ابو بصیر) روایت کرده است که گفت:

یکی از دو (امام باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «یا از ایمانشان بهره برداری نکرده و کار نیکی انجام نداده اند»، فرمود: آن مؤمنی است که اهل معصیت باشد و زیادی گناهان و کمی حسنات بین او و ایمانش فاصله انداخته باشد پس چنین کسی در ایمان خود خیر هایی را کسب نکرده است.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و به دسته های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند تو هیچ گونه رابطه ای با آن ها نداری سر و کار آن ها تنها با خدا است سپس خدا آن ها را از آن چه انجام می دادند با خبر می کند (159) هر کسی که کار نیکی را انجام دهد ده برابر آن را پاداش دارد و هر کس کار بدی انجام دهد جز همانند آن را کیفر نخواهد دید و ستمی بر آن ها نخواهد شد(160)

132)- از کُلَیب صیداوی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا کسانی که دین و آئین خود را پراکنده کردند و گروه گروه گشتند» سؤال کردم؟

فرمود: امام علی علیه السلام آن را (این چنین:) «فَارَقُوا دِينَهُمْ» قرائت می نمود (و و امام صادق علیه السلام افزود:) به خدا سوگند! آن افراد از دین خود مفارقت کرده و فاصله گرفتند.

133)- از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرموده است: شخصی که در ماه سه روز روزه بگیرد پس به او گفته می شود آیا تو تمام ماه را روزه گرفته ای؟ می گوید آری (پس این درست است و) او راست گفته؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت».

ص: 107

1216 /[134] - عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالُوا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ تعالى :﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾، هِیَ لِضُعَفَاءِ الْمُسْلِمِینَ؟

قال [قالا]: لَا وَ لَكِنَّهَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ إِنَّهُ لَحَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یَرْحَمَهُمْ. (1)

1217 / [135] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ ، یَرْفَعُهُ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ، وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ یُذْهِبْنَ بَلاَبِلَ اَلصَّدْرِ، وَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ صِیَامُ اَلدَّهْرِ ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ﴾. (2)

1218 / [136] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ: کَیْفَ یُصْنَعُ فِی اَلصَّوْمِ، صَوْمِ اَلسُّنَّهِ؟

فَقَالَ: «صَوْمُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ: خَمِیسٌ مِنْ عَشْرٍ، وَ أَرْبِعَاءُ مِنْ عَشْرٍ، وَ خَمِیسٌ مِنْ عَشْرٍ، وَ اَلْأَرْبِعَاءُ بَیْنَ اَلْخَمِیسَیْنِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ ثَلاَثَهُ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ صَوْمُ اَلدَّهْرِ. (3)

1219 / [137] - عن عليّ بن عمار، قال:

قال أبو عبدالله علیه السلام: ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾، مِنْ ذَلِکَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ. (4)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 8.
2- عنه بحار الأنوار: 100/97 ذيل ح 24 أشار إليه، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 13765 ،والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 9. الكافي: 92/4 ذيل ح6، من لا يحضره الفقيه : 83/2 ح 1789 ثواب الأعمال: 73، فضائل الأشهر الثلاثة: 97 ح 83 مكارم الأخلاق: 138 (الفصل الأوّل في فضل إطعام الطعام)، وسائل الشيعة: 424/10 ح 13753، والبحار : 100/97 ح 24 و يأتى نحوه في ح 142.
3- عنه بحار الأنوار: 104/97 ح 36 ، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 13766 ، والبرهان فى تفسير القرآن : 126/3 ح 10.
4- عنه بحار الأنوار: 103/97 ح 37 ، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 37، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 13767 ، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 11.

134)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «کسی که حسنه ای انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت»، سؤال کردیم که آیا این پاداش برای افراد ضعیف از مسلمانان است؟

فرمودند: نه، ولی برای مؤمنین می باشد چون ایشان سزاوار هستند که مورد لطف و رحمت خداوند قرار گیرند.

135)- از حسین بن سعید به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: روزه ماه صبر (ماه رمضان) و روزه سه روز در هر ماه، وسوسه سینه ها، دلشوره ها و اضطراب های درونی را از بین می برد به راستی که روزه سه روز در هر ماه برابر روزه دهر (دوران سال یا عمر) است؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت».

136)- از بعضی از اصحاب به نقل از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در مورد روزه (مستحبی) دوران سال سؤال کردم که چگونه می تواند روزه بگیرد؟

فرمود:در هر ماه سه روز روزه می گیرد: (اولین) پنج شنبه از ده روز اول و چهارشنبه از ده روز دوم و پنج شنبه از ده روز سوم می باشد به طوری که چهارشنبه بین دو پنج شنبه قرار گیرد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت» بنابراین سه روز روزه گرفتن در هر ماه مساوی است با روزه گرفتن در تمام سال.

137)- از علی بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (منظور از) «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت» از موارد آن روزه گرفتن سه روز در هر ماه می باشد.

ص: 109

1220 / [138]- قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی فِی رِوَایَهِ شَرِیفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام - وَ مَا رَأَیْتُ مُحَمَّدِیّاً مِثْلَهُ قَطُّ- اَلْحَسَنَهُ اَلَّتِی عَنَی اَللَّهُ وَلاَیَتُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، وَ اَلسَّیِّئَهُ عَدَاوَتُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ (1)

1221 / [139]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ نَوَی اَلصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ فَسَأَلَهُ أَنْ یُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْیُفْطِرْ، وَ لْیُدْخِلْ عَلَیْهِ اَلسُّرُورَ، فَإِنَّهُ یُحْسَبُ لَهُ بِذَلِکَ اَلْیَوْمِ عَشَرَهَ أَیَّامٍ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزی إِلاّ مِثْلَها﴾ (2)

1222 / [140] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی جَعَلَ لآِدَمَ علیه السلام ثَلاَثَ خِصَالٍ فِی ذُرِّیَّتِهِ: جَعَلَ لَهُمْ أَنَّ مَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَهٍ وَ لَمْ یَعْمَلْهَا کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَهٌ، وَ مَنْ هَمَّ بِحَسَنَهٍ فَعَمِلَهَا کُتِبَتْ لَهُ بِهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ، وَ مَنْ هَمَّ بِالسَّیِّئَهِ وَ لَمْ یَعْمَلْهَا لاَ یُکْتَبُ عَلَیْهِ، وَ مَنْ عَمِلَهَا کُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَهٌ وَاحِدَهٌ، وَ جَعَلَ لَهُمُ اَلتَّوْبَهَ حَتَّی تَبْلُغَ اَلرُّوحُ حَنْجَرَهَ اَلرَّجُلِ.

فَقَالَ إِبْلِیسُ : یَا رَبِّ، جَعَلْتَ لآِدَمَ ثَلاَثَ خِصَالٍ، فَاجْعَلْ لِی مِثْلَ مَا جَعَلْتَ لَهُ. فَقَالَ: قَدْ جَعَلْتُ لَکَ لاَ یُولَدُ لَهُ مَوْلُودٌ إِلاَّ وُلِدَ لَکَ مِثْلُهُ، وَ جَعَلْتُ لَکَ أَنْ تَجْرِیَ مِنْهُمْ مَجْرَی اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ، وَ جَعَلْتُ لَکَ أَنْ جَعَلْتُ صُدُورَهُمْ أَوْطَاناً وَ مَسَاکِنَ لَکَ..

فَقَالَ إِبْلِیسُ: یَا رَبِّ حَسْبِی. (3)

ص: 110


1- عنه بحار الأنوار: 41/24 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 12
2- عنه بحار الأنوار: 126/97 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 13
3- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 14، و مستدرك الوسائل : 92/1 ح 66 قطعة منه . الكافي: 440/2 ح 1 بتفاوت ، عنه وسائل الشيعة: 51/1 ح 100 ، والبحار: 18/6 ح 2 ، الزهد 75 ح 201 (باب 12 - باب التوبة والاستغفار والندم) نحو الكافي ، عنه البحار: 248/71 ح 11، ومستدرك الوسائل: 95/1 ح 75

138)- از محمد بن عیسی در حدیثی از شریف روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام- مانند او را در بین فرزندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله ندیده ام - شنیدم که (در مورد این آیه) می فرمود: حسنه ای که خداوند مورد توجه قرار داده (منظور) ولایت ما اهل بیت است و (منظور از) سیّئه عداوت و دشمنی با ما می باشد.

139)- از محمد بن حکیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود کسی که نیت روزه کند و سپس بر برادر (و یا دوست) خود وارد شود و او درخواست نماید که روزه اش را افطار کند باید بپذیرد و (مستحب است که) روزه خود را بخورد و با این کار (میزبان) خود را شادمان کرده و (ثواب آن) به تعداد ده روز روزه افزایش می یابد؛ و این همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرمود: «کسی که حسنه ای انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت و کسی که حسنه ای انجام دهد مجازات نمی شود، مگر به همان مقدار».

140)- از زراره روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی سه خصلت و فضیلت برای ذریّه حضرت آدم علیه السلام قرار داد:

اول این که هر کسی از آن ها تصمیم به انجام حسنه و عمل نیکی گرفت و آن را انجام نداد به خاطر همین تصمیم یک حسنه برای او نوشته می شود ولی اگر تصمیم گرفت و عمل نیک را انجام دهد برایش ده برابر نوشته می شود.

دوم این که هر کسی که تصمیم به معصیت بگیرد چیزی بر او نوشته نمی شود ولی اگر آن معصیت و خلاف را مرتکب ،شود یک گناه برای او ثبت می شود.

سوم این که (قبول نمودن) توبه را برای او قرار داده است، البته تا قبل از آن که جانش به گلویش برسد پس ابلیس (در چنین موقعیتی در مورد ذریّه حضرت آدم علیه السلام اظهار داشت: خدایا! تو برای بنی آدم سه خصلت و سه امتیاز قرار داده ای برای من نیز همانند آن را مقرر گردان خداوند فرمود برای تو هم قرار دادم اول آن که هر تعدادی که از نسل و ذریّه آدم به دنیا ،آید برای تو هم به ما تعادا به دنیا خواهد آمد. دوم آن که برای تو نیرو و توان نفوذ (در قوای غرائز او) قرار دادم همانند خونی که در تمامی رگ های انسان نفوذ و جریان دارد. سوم آن که سینه ، (قلب قوای اندیشه و تخیّلات) فرزندان آدم را لانه و آشیانه تو قرار دادم (اگر خودشان میل و رغبت بر معصیت داشته باشند) - شیطان گفت: خداوندا! همین ها برای من بس است.

ص: 111

1223 / [141] - عن زرارة، عنه علیه السلام: ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ﴾ ، قال :

مَنْ ذَکَرَهُمَا فَلَعَنَهُمَا کُلِّ غَدَاهٍ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ سَبْعِینَ حَسَنَهً، وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیِّئَاتٍ، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ. (1)

1224 / [142] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ یُذْهِبُ بَلاَبِلَ اَلصُّدُورِ وَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ صَوْمُ اَلدَّهْرِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ﴾ (2)

1225 / [143] - عليّ بن الحسن قال :

وَجَدْتُ فِی کِتَابِ إِسْحَاقَ بْنِ عُمَرَ - أَوْ فِی کِتَابِ أَبِی وَ مَا أَدْرِی - سَمِعَهُ عَنِ اِبْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَا یَسَارُ! تَدْرِی مَا صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ؟

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَدْرِی قَالَ الهانی إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ قُبِضَ أَوَّلُ خَمِیسٍ مِنْ أَوَّلِ اَلشَّهْرِ وَ أَرْبِعَاءُ فِی أَوْسَطِهِ وَ خَمِیسٌ فِی آخِرِهِ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ هُوَ اَلدَّهْرَ صَائِمٌ لاَ یُفْطِرُ ثُمَّ قَالَ مَا أَغْبَطَ عِنْدِیَ اَلصَّائِمَ یَظَلُّ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ وَ یُمْسِی یَشْتَهِی اَلطَّعَامَ وَ اَلشَّرَابَ إِنَّ اَلصَّوْمَ نَاصِرٌ لِلْجَسَدِ حَافِظٌ وَ رَاعٍ لَهُ . (3)

قوله تعالى : ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ (161)

ص: 112


1- عنه بحار الأنوار: 160/30 ح 91 ، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 15
2- عنه بحار الأنوار: 100/97 ذيل ح 24 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 16 . و تقدّم نحوه في الحديث 135 عن الحسين بن سعيد.
3- عنه بحار الأنوار: 103/97 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 17 ، فيه: محمّد بن ،الحسين، بدل عليّ بن الحسن.

141)- از زراره روایت کرده است که گفت:

أن حضرت (امام صادق) علیه السلام (یا در رابطه با) «کسی که حسنه ای انجام دهد. ده برابر آن پاداش خواهد داشت»، فرمود: کسی که آن دو نفر را در صبحگاهان هر روز یادآوری کند و بر آن ها لعنت فرستد، خداوند برایش هفتاد حسنه ثبت نماید و ده خط از خطاهایت را محو و نابود می گرداند و ده درجه درجانش می افزاید.

142)- از عبد الله حلبی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنين الله فرموده است: روزه ماه رمضان و روزه سه روز در هر ماه وسوسه میه ها دل شوره ها و اضطراب های درونی را از بین می برد به راستی که روزه به روز در هر ماه برابر روزه دهر (دوران سال یا عمر) است؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت»

143)- از علی بن الحسن روایت کرده است که گفت:

در کتاب اسحاق بن عمر (و یا) در کتاب پدرم - ولی من نمی دانم - یافته ام که ابن یسار به نقل از پدرش گفته است: امام صادق علیه السلام فرمود: ای یسار! آب میدانی منظور از سه (روز) روزه چیست؟ عرضه داشتم: فدایت گردم! نمی دانم.

فرمود: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که [حادثه ناگوار] وارد شد و رحلت نمود (آن سه روز برای روزه گرفتن عبارتند از): روز پنج شبه از اول هر ماه و چهارشنبه وسط هر ماه و پنج شنبه آخر هر ماه است که همان فرمایش خداوند می باشد: «کسی که حسنه ای انجام دهد. ده برابر آن پاداش خواهد داشت» چنین فردی همانند کسی است که تمام سال (و یا تمام عمر خویش ) را روزه گرفته باشد.

سپس فرمود: چقدر حسرت می خورم به شخصی که نزد من روزه بگیرد و در سایه (رحمت) خداوند مشغول اطلاعت او باشد و روز را سپری کند، در حالتی که اشتهای خوراک و نوشیدنی دارد! به راستی روزه یار و نگهبان بدن است و آن را (از آفات و بلیّات) حافظ و نگهبان خواهد بود.

فرمايش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: پروردگاره مرا به راه راست هدایت کرده آینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که او از آیین های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود. (161)

ص: 113

1226 / [144] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام:

ما أبقَتِ الحنیفیّهُ شیئاً، حتّی أنّ مِنها قَصَّ الأظفارِ ، وأخْذَ الشارِبِ ، والخِتانَ. (1)

1227 / [145]- عن جابر الجعفي، عن محمد بن على علیه السلام، قال :

مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ یَدِینُ بِدِینِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) غَیْرُنَا وَ شِیعَتِنَا (2)

1228 / [146]- عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

إنّ اللّهَ عز و جل بَعَثَ خَلِیلَهُ بالحَنِیفِیَّهِ و أمَرَهُ بأخذِ الشارِبِ ، وقَصِّ الأظفارِ ، و نَتْفِ الإبطِ ، وحَلْقِ العانَهِ ، والخِتانِ (3)

1229 / [147] - عن عمر [عمران] بن أبي ميثم قال :

سمعت الحسين بن على - صلوات الله عليما - يقول : أَحَدٌ عَلَی مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام إِلَّا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْهَا بِرَاءٌ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (165)

1230 / [148]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ نَقُولُ دَرَجَهً وَاحِدَهً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿دَرَجَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ﴾ إِنَّمَا تَفَاضَلَ اَلْقَوْمُ بِالْأَعْمَالِ (5)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار : 33/67 و 68/76 ح 5، و وسائل الشيعة : 437/21 ح 27521، والبرهان ، في تفسير القرآن : 129/3 ح ،4، و نور الثقلين: 786/1 ح 377
2- عنه بحار الأنوار: 33/67، و 85/68 ح 5 ، و 174/69 ح 25، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 5، و نور الثقلين : 786/1 ح 378
3- عنه وسائل الشيعة : 437/21 ح 27522، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 6، و نور الثقلين : 786/1 ح 379
4- عنه بحار الأنوار: 33/67 فيه : عن السجاد علیه السلام، و 85/68 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 7 ، و نور الثقلين : 786/1ح 380 و 92/3 262.
5- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 15 ، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 7 و 165 ح 12 ، و نور الثقلين : 786/1ح 380 و 92/3 262.

144)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر عليه السلام فرمود: آئین حنفیه چیزی را فروگزار نکرده است، تا جایی که گرفتن ناخن و کوتاه کردن سیل و ختنه کردن اشخاص در آن وجود دارد.

145)- از جابر جمعی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: فردی از این امت بر دین و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام نیست مگر ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان ما.

146- از طلحة بن زید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: همانا خدای عزّوجلّ خلیل خود (حضرت ابراهیم علیه السلام) را به حنفیه مبعوث نمود و خداوند او را به کوتاه کردن موی سبیل و گرفتن ناخن و موهای زیر بغل و خانه (اطراف عورت) و ختنه کردن، دستور داد.

147)- از عمر بن ابی میثم روایت کرده است که گفت:

از امام حسین علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی از این امّت بر دین و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام نیست مگر ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان ما دیگر مردم از آن بیزار و با آن بیگانه هستند.

فرمایش خداوند متعال: و او همان کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین قرار داد و درجات بعضی از شما را از بعضی دیگر بالاتر نمود. تا شما را به وسیله آن چه که در اختیارتان قرار داده است بیازماید. به درستی که پروردگار تو (در مجازات افراد نادرست) سريع العقاب و (نسبت به خوبان) آمرزنده مهربان است. (165)

148)- از از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: نمی گوییم که همه یک مقام و یک درجه دارند؛ زیرا که خداوند می فرماید: درجات بعضی از آن ها از بعضی دیگر بالاتر و عالی تر است؛ و تفاوت درجات مردمان (تنها و تنها) به سبب اعمالشان خواهد بود.

ص: 115

ص: 116

سورة المباركة الأعراف

[7]

ص: 117

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضل سورة الأعراف و بعض خواصّها

1231 / [1] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «اَلْأَعْرَافِ» فِی کُلِّ شَهْرٍ کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ مِنَ اَلَّذِینَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ، فَإِنْ قَرَأَهَا فِی کُلِّ جُمُعَهٍ کَانَ مِمَّنْ لاَ یُحَاسَبُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ.

ثم قال أبو عبد الله علیه السلام:

أَمَا إِنَّ فِیهَا آیاً مُحْکَمَهً، فَلاَ تَدَعُوا قِرَاءَتَهَا وَ تِلاَوَتَهَا وَ اَلْقِیَامَ بِهَا، فَإِنَّهَا تَشْهَدُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لِمَنْ قَرَأَهَا عِنْدَ رَبِّهِ. (1)

ص: 118


1- عنه بحار الأنوار: 276/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 132/3 ح 2، و مستدرك الوسائل : 103/6 ح 6539 ثواب الأعمال : 134 فيه القطعة الأولى، عنه البحار : 276/92 ح 1 أورده بتمامه

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام: فرمود: هر کس که سوره «اعراف» را در هر ماه بخواند، روز قیامت در زمره کسانی خواهد بود که هیچ گونه ترسی ندارند و اندوهگین نمی باشند. پس اگر آن را در هر جمعه بخواند از کسانی خواهد بود که روز قیامت مورد محاسبه قرار نمی گیرند.

سپس امام صادق علیه السلام: فرمود بدانید که در این سوره آیه هایی از محکمات است پس تلاوت و تدبّر در آن و مواظبت (از احکام و معارف) آن را ترک نکنید؛ زیرا این سوره در روز قیامت برای هر کسی که آن را قرائت کرده باشد در پیشگاه پروردگار شهادت و گواهی می دهد.

ص: 119

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى : ﴿المَصَ﴾ (1)

1232 / [2] - عن أبي جمعة، رحمة بن صدقة ، قال :

أَتَی رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ - وَ کَانَ زِنْدِیقاً - جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ لَهُ: قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ: ﴿المَصَ ﴾ أَیَّ شَیْءٍ أَرَادَ بِهَذَا؟، وَ أَیُّ شَیْءٍ فِیهِ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ أَیُّ شَیْءٍ فِی ذَا مِمَّا یَنْتَفِعُ بِهِ اَلنَّاسُ؟

قَالَ: فَأَغَاظَ ذَلِکَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ: أَمْسِکْ وَیْحَکَ: اَلْأَلْفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ، کَمْ مَعَکَ؟؟

فَقَالَ اَلرَّجُلُ: مِائَهٌ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ. فَقَالَ لَهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : إِذَا اِنْقَضَتْ سَنَهُ إِحْدَی وَ سِتِّینَ وَ مِائَهٍ اِنْقَضَی مُلْکُ أَصْحَابِکَ (1) قَالَ: فَنَظَرْنَا، فَلَمَّا اِنْقَضَتْ إِحْدَی وَ سِتُّونَ وَ مِائَهٌ یَوْمَ عَاشُورَاءَ دَخَلَ اَلْمُسَوِّدَهُ (2) اَلْکُوفَهَ ، وَ ذَهَبَ مُلْکُهُمْ (3)

ص: 120


1- إنّ انقضاء ملك بني أميّة على ما هو المشهور في التاريخ، كان سنة 132 من الهجرة و كان في سنة 161 من الهجرة، و قد استظهره العلّامة المجلسي على محاسبة ترتيب الأبجد، و ذكر وجوهاً أخرى عند ذكر الحديث، فراجع البحار : 164/10، و أيضاً أورد الوجوه مع بیان آخر في هامش تفسير العيّاشي : 3/2 رقم الهامش 5 ، و قال : إنّ الآراء والأقوال في هذا يبلغ ثلاثين قولاً، ذكرها الرازي في تفسيره عند قوله تعالى : ﴿ألم * ذلِک الْكِتابُ لا رَیبَ فِیهِ﴾، ولعلّ أقربها إلى الصواب كما يستفاد من بعض الأخبار التي وردت عن طريق الفريقين، هو أنّ هذه الحروف رموز و أسرار بين الله تعالى و رسوله و رسوله صلی الله علیه و آله و أهل بيته علیهم السلام من ذرّيته الذين هم الراسخوان في العلم، كما قال الله تعالى : (و أخر متشابهات - إلى قوله : - و ما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم وأيضاً قد روي عن أمير المؤمنين علیه السلام أنّه قال : لكلّ كتاب صفوة وصفوة هذا الكتاب حرف التهجّي. فراجع البحار أو هامش تفسير العيّاشي، تحقيق السيّد هاشم الرسولي المحلّاتي ، المطبوع بمكتبة العلمية الإسلامية .
2- المسوّدة : العباسيّون؛ لأنّهم اتّخذوا السواد شعاراً .
3- عنه بحار الأنوار: 377/92 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 135/3 ح 5 معاني الأخبار: 28 ح 5 بتفاوت يسير عنه البحار : 376/92 ح 7 .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف لام میم صاد. (1)

2)- از ابو جمعه - رحمت بن صدقه - روایت کرده است که گفت:

مردی از طایفه بنی امیّه - که تظاهر به اسلام می کرد و در باطن زندیق و بی دین بود - خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرضه داشت:

خداوند که در قرآن فرموده است «المص» از آن چه معنا و منظوری را داشته است؟ و چه حکمی از حلال و حرام و یا مطلب دیگری در آن است که مردم از آن سودمند گردند؟

راوی گفت: پس امام صادق علیه السلام از این سخن بر آشفت و با لحن پرخاشگرانه ای فرمود: بیش از این حرف نزن وای بر تو! (چرا نمی دانی که) «الف»، (عدد) یک و «لام»، عدد سی و «میم»، عدد چهل و «صاد»، عدد نود می باشند به نظر تو جمع آن ها چند می شود؟

آن مرد گفت: صد و شصت و یک می شود.

حضرت فرمود: (آماده باشید که چون) سال صد و شصت و یک سر آید حکومت اصحاب تو هم به پایان خواهد رسید.

راوی گوید: ما انتظار می کشیدیم پس همین که روز عاشورای سال 161 به پایان رسید سیاه پوشان وارد کوفه شدند و به حکومت آنان خاتمه دادند.

ص: 121

1233 /[3] - خيثمة الجعفي، عن أبي لبيد المخزومي ، قال :

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : یَا أَبَا لَبِیدٍ إِنَّهُ یَمْلِکُ مِنْ وُلْدِ عَبَّاسٍ اِثْنَا عَشْرَهَ، یُقْتَلُ بَعْدَ اَلثَّامِنِ مِنْهُمْ أَرْبَعَهٌ، یُصِیبُ أَحَدَهُمُ اَلذُّبَحَهُ فَتَذْبَحُهُ، هُمْ فِئَهٌ، قَصِیرَهٌ أَعْمَارُهُمْ قَلِیلَهٌ مُدَّتُهُمْ، خَبِیثَهٌ سِیرَتُهُمْ مِنْهُمُ اَلْفُوَیْسِقُ اَلْمُلَقَّبُ بِالْهَادِی ، وَ اَلنَّاطِقِ وَ اَلْغَاوِی ، یَا أَبَا لَبِیدٍ إِنَّ فِی حُرُوفِ اَلْقُرْآنِ اَلْمُقَطَّعَهِ لَعِلْماً جَمّاً، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ ﴿اَلَم * ذلِکَ اَلْکِتابُ﴾ (1) فَقَامَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی ظَهَرَ نُورُهُ وَ ثَبَتَتْ کَلِمَتُهُ وَ وُلِدَ یَوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَی مِنَ اَلْأَلْفِ اَلسَّابِعِ مِأَهُ سَنَهٍ وَ ثَلَثُ سِنِینَ ثُمَّ قَالَ، وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْحُرُوفِ اَلْمُقَطَّعَهِ، إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ، وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهٍ حَرْفٌ یَنْقَضِی أَیَّامٌ [الأیام] إِلاَّ قَامَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ اِنْقِضَائِهِ.

ثُمَّ قَالَ اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِکَ مِأَهٌ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ، ثُمَّ کَانَ بَدْوُ خُرُوجِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ،﴿ اَلَم * اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾ (2) فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلْدِ اَلْعَبَّاسِ عِنْدَ ﴿اَلَمَصَ﴾ وَ یَقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ اِنْقِضَائِهَا بِ اَلَرَ، فَافْهَمْ ذَلِکَ وَ عُهُ وَ اُکْتُمْهُ. (3)

قوله تعالى : ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ ۗ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ﴾ (3)

ص: 122


1- سورة البقرة : 1/2 - 2.
2- سورة آل عمران : 1/3 - 2.
3- عنه بحار الأنوار: 383/92 ح 23، والبرهان في تفسير القرآن : 135/3 ح 6، و نور الثقلين: 309/1 ح 3 و 2/2 ح 5

3)- از خَيثمه جُعفی به نقل از ابو لُبید مخزومی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا لبید! دوازده تن از اولاد عباس به سلطنت و حکومت می رسند چهار نفر آن ها بعد از هشتمین آنان کشته می شوند یکی از آن ها با گلو درد جان می دهد عمر آن ها کوتاه و مدت دولتشان قلیل خواهد بود دارای روش و سیره ای پلید می باشند یکی از آن ها فاسق کوچکی است که لقب هادی ناطق و غاوی دارد.

ای ابا لبید! در حروف مقطعه ،قرآن علم سرشاری است هنگامی که خداوند ﴿الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ﴾ را نازل نمود حضرت محمد صلی الله علیه و آله قیام کرد تا آن جا که نور وجودش آشکار گشت و سخنان او در دل های مردم جای گرفت هنگام ولادت او 7103 (هفت هزار و صد و سه) سال از آغاز خلقت آدم ابو البشر علیه السلام گذشته بود.

سپس فرمود: ای ابا لبید بیان این حروف مقطعه در قرآن وقتی آن را بدون تکرار حساب کنی هیچ یک از این حروف نمی گذرد، مگر این که یکی از بنی هاشم در موقع گذشتن ،آن قیام می کند.

سپس فرمود: «الف»، یک و «ل» سی و «م»، چهل و «ص» - در «المص» - نود است که جمع آن ها صد و شصت و یک می باشد که بعد از آن ابتدای قیام امام حسین علیه السلام «الف لام میم * خدایی نیست مگر همان خدای یکتا» خواهد ،بود وقتی مدت او به سر رسید قائم بنی عباس قیام می کند و چون او در پایان «المص» بگذرد، قائم ما (اهل بیت رسالت) در «الر» قیام می کند (1)؛ پس آن ها را بفهم و در خاطر بسپار و از دشمنان پوشیده بدار.

فرمایش خداوند متعال: آن چه را که از جانب پروردگارتان برایتان نازل شده ،است پیروی کنید و جز او از خدایان دیگر متابعت نکنید شما چه اندک متذکر می شوید و پند می پذیرید. (3)

ص: 123


1- آن چه از این روایت و دیگر اخبار مشابه نسبت به اسرار پنهان و مخفی می باشد! به نظر می رسد این است که فرموده اند حروف مقطّعه اوائل سوره های ،قرآن اشاره به ظهور دولت گروهی از پیروان باطل و ظاهر شدن دولت گروهی از اهل حق می.باشد .مترجم

1234 / [4] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ: قَالَ اَللَّهُ : ﴿أتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ﴾، فَفِی اِتِّبَاعِ مَا جَاءَکُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ، وَ فِی تَرْکِهِ اَلْخَطَأُ اَلْمُبِینُ. (1)

قوله تعالى : قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿12﴾

1235 / [5] - عن داود بن فرقد، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَحْسَبُونَ أَنَّ إِبْلِیسَ مِنْهُمْ، وَ کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهُمْ، فَاسْتَخْرَجَ اَللَّهُ مَا فِی نَفْسِهِ بِالْحَمِیَّهِ، فَقَالَ: ﴿خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ﴾. (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (16) ثُمَّ لَأَتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَنِهِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَكِرِينَ﴾ (17)

1236 / [6] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی قَالَ إِبْلِیسُ : ﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَأَتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ ﴾- الآية - و هو على علیه السلام. (3)

ص: 124


1- عنه بحار الأنوار: 103/23 ح ،9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 136/3 ح 1 و نور الثقلين 4/2 ح 8
2- عنه بحار الأنوار: 220/63 ح 59 ، والبرهان في تفسير القرآن : 138/3 ح 4
3- عنه بحار الأنوار: 220/63 ح 60 ، والبرهان في تفسير القرآن : 139/3 ح 3.

4)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن خطبه ای فرمود: خداوند متعال فرموده است: «از آن چه که از جانب پروردگارتان برای شما نازل شده پیروی کنید و از خدایان دیگر متابعت ننمایید شما چه کم موعظه می پذیرید»، پس در متابعت و پیروی از آن چه خداوند فرستاده است، سعادت عظیم خواهد بود و در ترک آن خطای آشکار (و هلاکت) می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند به ابلیس) فرمود: وقتی تو را به سجده فرمان دادم چه چیز تو را از آن بازداشت؟ گفت من از او ،بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریده ای. (12)

5- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فرشته ها پنداشته بودند که ابلیس از آن ها است خداوند می دانست که او از آن ها ،نیست پس این راز را به وسیله تکبّر و غیرت او فاش کرد که گفت: «مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریدی».

فرمایش خداوند متعال: (ابلیس) گفت: حال که مرا ناامید ساختی من هم ایشان (بندگانت) را از راه راست ،تو منحرف می کنم (16) سپس از پیش رو و از پشت سر و از سمت راست و چپ بر آن ها می تازم و بیشترین ایشان را شکرگزار نخواهی یافت. (17)

6)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: صراط و مسیری که ابلیس گفت: «هر آینه سر راه مستقیم تو برای ایشان می نشینم * سپس از جلوی رویشان وارد می شوم» و (منظور صراط) امام علی علیه السلام است.

ص: 125

1237 [7] - عن زرارة ، قال :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه عَزَّ وَجَلَّ: ﴿لأََقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَکَ الْمُسْتَقِیمَ﴾. -إلى - ﴿أَکْثَرَهُمْ شَکِرِینَ﴾؟

قالَ: یا زُرارَةُ اِنَّما صَمَدَ لَکَ وَ لأَصحابِکَ و أمَّا الآخَرُونَ فَقَد فَرَغَ مِنهُم. (1)

1238/ [8]- عن موسى بن محمد بن على علیهما السلام، عن أخيه أبى الحسن الثالث علیه السلام، قال :

الشَّجَرَةُ الَّتِی نَهَی اللَّهُ عَنْهَا آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْكُلَا مِنْهَا شَجَرَةُ الْحَسَدِ، عَهِدَ إِلَیْهِمَا أَنْ لَا یَنْظُرَا إِلَی مَنْ فَضَّلَ اللَّهُ عَلَی خَلَائِقِهِ بِعَیْنِ الْحَسَدِ فَنَسِیَ وَ نَظَرَ بِعَیْنِ الْحَسَدِ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً. (2)

قوله تعالى : ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ﴾ (20)

1239/ [196] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ کَیْفَ أَخَذَ اَللَّهُ آدَمَ علیه السلام بِالنِّسْیَانِ؟

فَقَالَ: إِنَّهُ لَمْ یَنْسَ وَ کَیْفَ یَنْسَی وَ هُوَ یَذْکُرُهُ وَ یَقُولُ لَهُ إِبْلِیسُ ﴿ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ اَلشَّجَرَهِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ اَلْخالِدِینَ﴾ (3)

ص: 126


1- عنه بحار الأنوار: 253/63 ذير ح: 253/63 ذيل ح 116 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 139/3 ح 4 المحاسن: 171 ح 138 تفاوت يسير، عنه البحار : 252/63 ح 116 و 68 /94 ح 116 و نحوه الکافی : 145/8 ح 118
2- عنه بحار الأنوار 187/11 ، ح 42، والبرهان في تفسير القرآن: 138/3 ح 4، و نور الثقلين:402/3 ح 156
3- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 43 والبرهان في تفسير القران 142/3ح، و نور الثقلین: 14/2 ح 38، 402/3 ح 157

7)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هر آینه سر راه مستقیم تو برای ایشان می نشینم - تا - بیشترین آن ها را شکرگزار «نمی یابی»، سؤال کردم؟

فرمود: ای زراره! همانا شیطان قصد تو و یاران تو را دارد و از کار دیگران فارغ شده و آسوده است.

8)- از موسی بن محمد بن علی علیهما السلام (موسی مُبرقَع)، به نقل از برادرش حضرت ابو الحسن سوم، امام هادی علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

درختی که خداوند حضرت آدم علیه السلام و همسرش را از خوردن آن نهی کرده ،بود درخت رشک و حسادت بود که از آنان عهد و پیمان گرفت تا به کسانی که خداوند آن ها را فضیلت بخشیده همچنین به دیگر ،افراد به چشم حسادت نگاه نکنند، ولی خداوند تصمیم استواری برای آدم یافت نکرد.

فرمایش خداوند متعال: پس شیطان آن دو را وسوسه ،کرد تا شرمگاهشان را که از آن ها پوشیده بود در نظرشان آشکار کند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع کرد تا مباد از فرشتگان یا جاویدانان باشید. (20)

9)- از جمیل بن دَرّاج به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام سؤال کردم که چگونه خداوند آدم علیه السلام را به نسیان و فراموشی مورد مؤاخذه قرار داد؟

فرمود: او فراموش نکرد چگونه ممکن است که فراموش کند و حال آن که خداوند متعال یادآوری کننده اوست؟! و ابلیس به او گوید: «پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرده تا مبادا از فرشتگان و یا از افراد جاوید قرار گیرید».

ص: 127

1240 / [10] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

أَنَّ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَجْمَعَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِیهِ آدَمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَیْثُ عُرِجَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فِی أَمْرِ اَلصَّلاَهِ فَفَعَلَ، فَقَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : یَا آدَمُ ، أَنْتَ اَلَّذِی خَلَقَکَ اَللَّهُ بِیَدِهِ، وَ نَفَخَ فِیکَ مِنْ رُوحِهِ، وَ أَسْجَدَ لَکَ مَلاَئِکَتَهُ، وَ أَبَاحَ لَکَ جَنَّتَهُ ، وَ أَسْکَنَکَ جِوَارَهُ، وَ کَلَّمَکَ قُبُلاً، ثُمَّ نَهَاکَ عَنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ، فَلَمْ تَصْبِرْ عَنْهَا حَتَّی أُهْبِطْتَ إِلَی اَلْأَرْضِ بِسَبَبِهَا، فَلَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَضْبِطَ نَفْسَکَ عَنْهَا، حَتَّی أَغْرَاکَ إِبْلِیسُ فَأَطَعْتَهُ، فَأَنْتَ اَلَّذِی أَخْرَجْتَنَا مِنَ اَلْجَنَّهِ بِمَعْصِیَتِکَ. فَقَالَ لَهُ آدَمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اِرْفَقْ بِأَبِیکَ - أَیْ بُنَیَّ - مِحْنَهَ مَا لَقِیَ مِنْ أَمْرِ هَذِهِ اَلشَّجَرَهِ، یَا بُنَیَّ إِنَّ عَدُوِّی أَتَانِی مِنْ وَجْهِ اَلْمَکْرِ وَ اَلْخَدِیعَهِ، فَحَلَفَ لِی بِاللَّهِ أَنَّهُ فِی مَشُورَتِهِ عَلَیَّ لَمِنَ اَلنَّاصِحِینَ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قَالَ لِی مُسْتَنْصِحاً: إِنِّی لِشَأْنِکَ - یَا آدَمُ - لَمَغْمُومٌ، قُلْتُ: وَ کَیْفَ؟

قَالَ: قَدْ کُنْتُ آنَسْتُ بِکَ وَ بِقُرْبِکَ مِنِّی، وَ أَنْتَ تَخْرُجُ مِمَّا أَنْتَ فِیهِ إِلَی مَا سَتَکْرَهُهُ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ مَا اَلْحِیلَهُ؟

فَقَالَ: إِنَّ اَلْحِیلَهَ هُوَ ذَا هُوَ مَعَکَ، أَ فَلاَ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَهِ اَلْخُلْدِ وَ مَلِکٍ لاَ یَبْلَی؟ فَکُلاَ مِنْهَا أَنْتَ وَ زَوْجُکَ فَتَصِیرَا مَعِی فِی اَلْجَنَّهِ أَبَداً مِنَ اَلْخَالِدِینَ. وَ حَلَفَ لِی بِاللَّهِ کَاذِباً إِنَّهُ لَمِنَ اَلنَّاصِحِینَ، وَ لَمْ أَظُنَّ - یَا مُوسَی - أَنَّ أَحَداً یَحْلِفُ بِاللَّهِ کَاذِباً، فَوَثِقْتُ بِیَمِینِهِ، فَهَذَا عُذْرِی فَأَخْبِرْنِی یَا بُنَیَّ، هَلْ تَجِدُ فِیمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَی إِلَیْکَ أَنَّ خَطِیئَتِی کَائِنَهٌ مِنْ قَبْلِ أَنْ أُخْلَقَ؟

قَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : بِدَهْرٍ طَوِیلٍ. قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : فَحَجَّ آدَمُ مُوسَی قَالَ ذَلِکَ ثَلاَثاً. (1)

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار: 188/11 ح 44 ، والبرهان في تفسير القرآن : 142/3 ح 5 و نور الثقلين : 14/2 ح 39 و مستدرك الوسائل : 78/16 ح 19204 قطعة منه، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 44 (الفصل الثالث في أنّ ذنبه كان ترك الأولى). تفسير القمي : 44/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن مسكان عن أبي عبد الله علیه السلام مختصراً، عنه البحار : 89/5 ح 5 ، و 163/11 ح 6 ، الطرائف : 324/2 الحديث عن ابن عمر قال : حدّثني عمر بن الخطّاب : أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله... باختصار

10)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به طور مرفوعه از رسول خدا صلی الله علیه و اله نقل نموده است که فرمود: حضرت موسی علیه السلام از پروردگار خود درخواست نمود تا با پدرش حضرت آدم علیه السلام ملاقات کند پس موقعی که درباره امر نماز به آسمان عروج کرده بود با آدم علیه السلام ملاقات نمود پس به او گفت: ای آدم! تو همان کسی هستی که خداوند تو را به دست (قدرت) خویش آفرید و در تو از روح خود دمید و ملائکه را به سجده تو امر کرد بهشت خود را برای تو مباح گردانید تو را در جوارش ساکن نمود، با تو از قبل سخن گفته بود سپس تو را از آن درخت منع نمود، ولی تو نتوانستی در برابر آن مقاومت کنی تا آن که به زمین هبوط کردی چون نتوانستی نفس خود را حفظ کنی و ابلیس تو را مغرور کرد و تو از او فرمان ،بردی، پس تو همان شخصی هستی که با معصیت ،خود ما را از بهشت بیرون رانده ای.

آدم علیه السلام به او گفت: ای فرزندم! نسبت به پدرت درباره سختی و ناراحتی که او از این درخت داشته است مدارا کن. ای فرزندم! به درستی که دشمن من (ابلیس) با من از در مکر و نیرنگ وارد شد و برای من به خدا سوگند خورد که در خصوص امر به خوردن از ،درخت دلسوز و خیرخواه من می باشد و (با تظاهر به مهربانی و خیر خواهی) به من گفت: ای آدم! من درباره شأن و مقام تو ناراحت و غمگین هستم. گفتم: چطور؟

گفت: من به تو مأنوس شده ام چون مدتی در کنار من بوده ای و تو از این مقامی که داری در حال رفتن به جایی می باشی که آن جا را دوست نخواهی داشت و از آن کراهت داری من به او گفتم چاره این کار چیست؟

گفت: چاره کار به دست خودت می باشد آیا تو را به درخت جاودانگی و موقعیتی که هرگز زایل نمی شود راهنمایی نکنم؟ پس تو و همسرت از آن بخورید تا همیشه در بهشت کنار من به طور جاوید بمانید و او (شیطان) برای من سوگند دروغ به خداوند خورد و ای موسی! من گمان نمی کردم که کسی به نام خدا سوگند دروغ یاد کند، به این خاطر به سوگند او اعتماد کردم و این عذر من در این مورد است؛ ای فرزندم! اکنون تو به من خبر بده در کتابی که خدا برای تو نازل کرده است آیا خوانده ای و یافته ای که خطای من پیش از خلقت و آفرینش من برایم مقدّر شده بوده است؟ حضرت موسی علیه السلام اظهار داشت: بلی سال هایی پیش از خلقت ،تو چنین مقدّر شده بوده است. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آدم این چنین استدلال نمود- و این مطلب را سه بار تکرار نمود-.

ص: 129

1241 / [11] - عن عبد الله بن سنان قال :

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ أَنَا حَاضِرٌ: کَمْ لَبِثَ آدَمُ وَ زَوْجُهُ فِی اَلْجَنَّهِ حَتَّی أَخْرَجَتْهُمَا مِنْهَا خَطِیئَتُهُمَا؟

ففَقَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَفَخَ فِی آدَمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) رُوحَهُ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ اَلْجُمُعَهِ ، ثُمَّ بَرَأَ زَوْجَتَهُ مِنْ أَسْفَلِ أَضْلاَعِهِ، ثُمَّ أَسْجَدَ لَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ مِنْ یَوْمِهِ ذَلِکَ، فَوَ اَللَّهِ مَا اِسْتَقَرَّ فِیهَا إِلاَّ سِتَّ سَاعَاتٍ فِی یَوْمِهِ ذَلِکَ حَتَّی عَصَی اَللَّهَ، فَأَخْرَجَهُمَا اَللَّهُ مِنْهَا بَعْدَ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ، وَ مَا بَاتَا فِیهَا وَ صُیِّرَا بِفِنَاءِ اَلْجَنَّهِ حَتَّی أَصْبَحَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا: أَ لَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا اَلشَّجَرَهَ؟! فَاسْتَحْیَا آدَمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ رَبِّهِ وَ خَضَعَ وَ قَالَ: رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ اِعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا، فَاغْفِرْ لَنَا. قَالَ اَللَّهُ لَهُمَا: اِهْبِطَا مِنْ سَمَاوَاتِی. إِلَی اَلْأَرْضِ، فَإِنَّهُ لاَ یُجَاوِرُنِی فِی جَنَّتِی عَاصٍ، وَ لاَ فِی سَمَاوَاتِی

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِنَّ آدَمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لَمَّا أَکَلَ مِنَ اَلشَّجَرَهِ ذَکَرَ أَنَّهُ نَهَاهُ اَللَّهُ عَنْهَا فَنَدِمَ، فَذَهَبَ لِیَتَنَحَّی مِنَ اَلشَّجَرَهِ، فَأَخَذَتِ اَلشَّجَرَهُ بِرَأْسِهِ فَجَرَّتْهُ إِلَیْهَا وَ قَالَتْ لَهُ: أَ فَلاَ کَانَ فِرَارُکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْکُلَ مِنِّی؟ (1)

قوله تعالى : ﴿فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ۖ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ (22)

ص: 130


1- عنه بحار الأنوار : 188/11 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن : 143/3 ح 6، و نور الثقلين : 14/2ح ،40 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 45 (الفصل الثالث في أنّ ذنبه كان ترك الأولى).

11)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردند - و من نیز حضور داشتم - آدم علیه السلام و همسرش حوا چه مدّتی در بهشت بودند تا وقتی که خداوند آنان را - به خاطر خطایشان (از بهشت) - اخراج نمود؟

فرمود: خداوند تبارک و تعالی هنگام زوال خورشید (در ظهر) روز جمعه از روح خود در آدم دمید سپس حوا را از باقی مانده گل (و سرشت) او آفرید سپس فرشته ها را دستور داد تا در برابر او سجده نمایند و او را از همان روز در بهشت ساکن گردانید پس به خدا سوگند که آدم بیش از شش ساعت در آن روز، در بهشت اقامت نداشت پس امر الهی را عصیان و مخالفت کرد و خداوند آن ها را بعد از غروب آفتاب از بهشت بیرون نمود و نتوانستند در بهشت حتی یک شب را به روز رسانند و چون به واسطه انجام آن خطابه فنای در بهشت رسیدند عورت آنان- که بر آنان پوشیده شده بود- برای ایشان آشکار شد و پروردگارشان آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: آیا شما را از این درخت نهی نکردم؟

پس آدم از پروردگار خود حیا نمود و به خضوع افتاد و گفت: پروردگارا! ما به خودمان ستم کردیم و اکنون به گناهان خود اعتراف می کنیم پس ما را بیامرز.

خداوند به آنان فرمود: از آسمان های من به سوی زمین فرود آیید و هبوط نمایید چون در جوار من و در آسمان های من هیچ معصیت کاری وجود نخواهد داشت.

سپس در پایان امام صادق علیه السلام فرمود: همانا آدم علیه السلام وقتی از آن درخت ،خورد به یادش افتاد که خداوند او را نهی کرده بود و پشیمان شد و خواست تا از درخت دوری گزیند اما درخت سر او را گرفته و به سوی خود کشید و به او گفت پس آیا (سزاوار نبود) قبل از این که از میوه من بخوری، تفکّر نمایی؟

فرمایش خداوند متعال: پس آن دو را بفریفت پس چون از آن درخت تناول کردند شرمگاهشان آشکار شد و به پوشاندن خویش به وسیله برگ های بهشت پرداختند و پروردگارشان ندا داد آیا شما را از آن درخت منع نکرده بودم و نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شما است؟ (22)

ص: 131

1242 / [12]- عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی :

﴿بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا﴾ قال :

کَانَتْ سَوْآتُهُمَا لاَ تَبْدُو لَهُمَا فَبَدَتْ، یَعْنِی کَانَتْ مِنْ دَاخِلٍ (1)

قوله تعالى: ﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿27﴾ وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿28﴾ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾ ﴿29﴾

1234 / [13]- عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿يَا بَنِي آدَمَ ﴾، قَالاَ: هِیَ عَامَّهٌ (2)

1244 / [14]- ععَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِالسُّوءِ وَ اَلْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْخَیْرَ

ص: 132


1- عنه بحارالأنوار: 189/11 ح 46 والبرهان في تفسير القرآن - 143/3 ح 7 و نور الثقلين: 15/2 ح 41 قصص الأنبیاء علیهم السلام للراوندي: 43 ذیل ح 7 عن هشام بن سالم، عن الصادق علیه السلام بتفاوت یسیر، عنه البحار: 145/11 ح 14، و 179 ح 26
2- عنه بحار الأنوار: 220/63ح 61، و البرهان في تفسیر القرآن: 144/3 ح 1، و نور الثقلین: 15/2 ح 42

12)- أر بعضی از صحاب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «عورت آنان نمایان گشت» فرمود: سوآت و عورات نمایان ،نبود بلکه بنهان و پوشیده بود، (پس با نافرمانی و خوردن از آن درخت) آشکار گردید به این معنا که آن داخل و زیر پوست قرار داشته است.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد هم چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون راند تماس را از تنشان کند با شرمگاهشان را به ایشان بنمایاند به درستی که او و قبله اش از جایی که آن ها را نمی بینید شما را می بینند ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند (27) و (ای پیامبر!) موقعی که کار زشتی کنند گویند: پدران خود را نیز چنین یافته ایم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو: خدا به زشتکاری فرمان نمی دهد چرا چنین نکاتی را که اطلاعی از آن ندارید به خدا نسبت می دهید؟ (28) (ای پیامبر!) نگو: پروردگار من به عدل فرمان داده است و به هنگام هر نماز روی به جانب او دارید و او را با ایمان خالص بخوانید و هم چنان که شما را آفریده است، باز می گردید. (29)

13)- از زراره از زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای فرزندان آدم»، فرمودند: منظور از آن عموم (فرزندان حضرت آدم علیه السلام) می باشد.

14)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که گمان کند خداوند (بندگانش را) به کارهای زشت و فحتنا دستور می دهد نسبت دروغ به خداوند داده است.

ص: 133

وَ اَلشَّرَّ بِغَیْرِ مَشِیَّهٍ مِنْهُ فَقَدْ أَخْرَجَ اَللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْمَعَاصِیَ عُمِلَتْ بِغَیْرِ قُوَّهِ اَللَّهِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ، وَ مَنْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلنَّارَ. (1)

1245 / [15] - عن محمد بن منصور، عن عبد صالح علیه السلام ، قال:

سألته عن قول الله تعالى : ﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَحِشَةً﴾ إلى قوله : ﴿أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾ ؟

فَقَالَ أَ رَأَیْتَ أَحَداً یَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَنَا بِالزِّنَا وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ شَیْءٍ مِنْ هَذِهِ اَلْمَحَارِمِ؟

فَقُلْتُ: لاَ، فَقَالَ: مَا هَذِهِ اَلْفَاحِشَهُ اَلَّتِی تَدَّعُونَ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِهَا؟

فَقُلْتُ: اَللَّهُ أَعْلَمُ وَ وَلِیُّهُ، فَقَالَ: إِنَّ هَذَا مِنْ أَئِمَّهِ اَلْجَوْرِ، اِدَّعَوْا أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَهُمْ بِالاِیتِمَامِ بِهِمْ، فَرَدَّ اَللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، فَأَخْبَرَنَا أَنَّهُمْ قَدْ قَالُوا عَلَیْهِ اَلْکَذِبَ فَسَمَّی ذَلِکَ مِنْهُمْ فَاحِشَهً. (2)

1246 / [16] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ إِلَیْهِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ . (3)

ص: 134


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 145/3 ح 3، و مستدرك الوسائل : 92/9 ح 10312 باختصار . الكافي : 158/1 ح 6 بإسناده عن حفص بن قرط عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله بتفاوت يسير، و نحوه التوحيد : 359 ح 2، عنه البحار : 51/5 ح 85.
2- عنه بحار الأنوار: 401/31 ح 19 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 145/3 ح 4 و مستدرك الوسائل : 92/9 ح 10313 . بصائر الدرجات: 34 ح 4 (باب - 16 في معرفة أئمّة الهدى) بإسناده عن محمّد بن منصور، قال : سألته علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 400/31 ح 18 ، و نحوه الكافي : 373/1 ح 9 ، ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 175 ( سورة الأعراف)، والغيبة للنعماني : 130 ح 10 بإسناده عن محمّد بن منصور قال: سألته يعني أبا عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 189/24 ح 9
3- عنه بحار الأنوار : 161/5 ذيل ح 23 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 145/3 ح 5 المحاسن : 284/1 ح 419 (باب - 44 في خلق الخير والشرّ)، عنه بحار الأنوار : 161/5 ح 23، الكافي : 156/1 ح 2

و کسی که گمان کند خوبی و بدی بدون اراده خداوند انجام می گیرد خداوند را از سلطنت و قدرتش بیرون شمرده است و کسی که گمان کند گناهان بدون قوّت و نیروی خدا (دادی) واقع می شود بر خدا نسبت دروغ داده است و کسی که بر خدا نسبت دروغ دهد خداوند او را در آتش دوزخ وارد گرداند.

15)- از محمّد بن منصور روایت کرده است که گفت:

از آن عبد صالح (امام کاظم) علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و اگر کار فحشا و زشتی را انجام دهند - تا پایان - آیا آن چه را که نمیدانید به خداوند نسبت می دهید» سؤال کردم؟

فرمود: تاکنون کسی را دیده ای که گمان کند خداوند متعال ما را به زنا و نوشیدن شراب یا چیزی از قبیل این برنامه های حرام دستور داده باشد؟

عرض کردم: نه فرمود: پس این کار زشتی که آنان ادعا می کنند خداوند متعال ایشان را به آن دستور داده چیست؟

عرض کردم: خداوند و ولیّ او بهتر می دانند.

فرمود: به راستی این عمل زشت در مورد سرکردگان و حاکمان جور است که ادّعا می کنند خدا ایشان را دستور داده تا افرادی را به پیروی از خود دعوت نمایند؛ با این که خداوند این ادعای آنان را رد نموده و خبر داده است که آنان به او نسبت دروغ می دهند و خداوند متعال عمل آنان را گناه و کار زشتی (به عنوان: فاحشه) نام نهاده است.

16)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که گمان کند خداوند (بندگانش را) به کارهای زشت و فحشا دستور می دهد نسبت دروغ به خدا داده است و کسی که گمان کند خوبی ها و بدی ها منسوب به خداوند است پس به او نسبت دروغ داده است.

ص: 135

1247 / [17] - عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام في قول الله تعالى : ﴿وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ﴾ ، قال : هو إلى القبلة. (1)

1248 / [18] - عن الحسين بن مهران، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله : ﴿وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾، قال : يعني الأئمة علیهم السلام. (2)

1249 / [19] - عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام عن قوله : ﴿وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾؟

قالا : مَسَاجِدَ مُحْدَثَةٍ فَأُمِرُوا أَنْ يُقِيمُوا وُجُوهَهُمْ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ. (3)

1250 / [20] - أبو بصير، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

هُوَ إِلَی اَلْقِبْلَهِ، لَیْسَ فِیهَا عِبَادَهُ اَلْأَوْثَانِ، خَالِصاً مُخْلِصاً (4)

قوله تعالى : ﴿یَبَنِی ءَادَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ﴾ (31)

1251 / [21] - عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قول الله :

﴿خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ﴾ ، قال : هي الثياب (5)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 66/84 ذيل ح 20، والبرهان في 20، والبرهان في تفسير القرآن : 4146/3، ح 4 و مستدرك الوسائل : 168/3 ح 3287
2- عنه بحار الأنوار: 331/23 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 146/3 ح 7، و نور الثقلين : 17/2 ح 55
3- عنه بحار الأنوار: 66/84 ذيل ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 146/3 ح 5، و مستدرك الوسائل : 168/3 ح 3288 تهذيب الأحكام : 43/2 ح 4 بإسناده عن محمد بن علي الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 296/4 ح 5197 .
4- عنه بحار الأنوار : 66/84 ذيل ح 20 والبرهان في تفسير القرآن : 146/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 168/3 ذیل ح 3288
5- عنه بحار الأنوار : 222/83 ح 6 ، و 168 مختصراً، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 8 و نور الثقلين: 19/2 ح 65 .

17)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمانش خداوند متعال: «و بر پا دارید صورت های خود را نزد هر مسجدی» فرموده اند: منظور به سمت قبله قرار دادن است.

18)- از حسین بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر پا دارید صورت های خود را نزد هر مسجدی» فرمود: منظور از آن (توجه به ولایت) امامان علیهم السلام می باشد.

19)- از زواره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است. که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر پا دارید صورت های خود را نزد هر مسجدی» فرموده اند: مسجدها جدید و حادث هستند بنابر این (بندگان) مأمور شدند تا صورت های خود را به سمت مسجد الحرام قرار دهند.

20)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرموده اند: منظور به سمت قبله قرار دادن است که در آن پرستش بُت ها وجود ندارد، بلکه (پرستش) خالص و بدون آلایش باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان آدم! به هنگام هر عبادت لباس خوب بپوشید و تیز بخورید و بیاشامید ولی اصراف نکنید که خدا اسرافکاران را دوست ندارد. (31)

21)- از محمد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را در نزد هر مجدی، برگیرید» فرمود: منظور لباس است (که لباس تمیز و پاک بپوشد).

ص: 137

1252 / [22] - عن الحسين بن ،مهران عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ﴾ ، قال : يعني الأئمة (علیهم السلام). (1)

1253/ [23]- عن أبان بن تغلب قال : قال أبو عبد الله علیه السلام:

أَ تَرَی اَللَّهَ أَعْطَی مَنْ أَعْطَی مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ کَلاَّ وَ لَکِنَّ اَلْمَالَ مَالُ اَللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ اَلرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً وَ یَنْکِحُوا قَصْداً یَرْکَبُوا قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِکَ عَلَی فُقَرَاءِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یَرْمُوا بِهِ شَعَثَهُمْ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلاَلاً وَ یَشْرَبُ حَلاَلاً وَ یَرْکَبُ حَلاَلاً وَ یَنْکِحُ حَلاَلاً وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً.

ثُمَّ قَالَ: ﴿لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُسْرِفِینَ﴾- أَ تَرَی اَللَّهَ اِئْتَمَنَ رَجُلاً عَلَی مَالٍ یَقُولُ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَهِ آلاَفِ دِرْهَمٍ وَ تُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ یَشْتَرِیَ جَارِیَهً بِأَلْفٍ وَ تُجْزِیهِ جَارِیَهٌ بِعِشْرِینَ دِینَاراً ثُمَّ و قَالَ: ﴿و لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُسْرِفِینَ﴾ (2)

1254 / [24] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى : ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدِ﴾؟

قال : عشيّة عرفة. (3)

1255 / [25] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قوله تعالى : ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدِ﴾؟

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 332/23 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 9، و نور الثقلين: 19/2 ح 66 .
2- عنه بحار الأنوار: 340/79 ح 17 و 305/75 ، ح 6، و وسائل الشيعة : 500/11 ح 15370، والبرهان في تفسير القرآن : 150/3 ح 19 ، و مستدرك الوسائل : 270/15 ح 18213.
3- عنه بحار الأنوار : 257/99 ح 34 ، و وسائل الشيعة : 561/13 ح 18445 ، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 10

22)- از حسین بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را در نزد هر مسجدی، برگیرید»، فرمود: منظور (هنگام ملاقات با) ائمه علیهم السلام می باشد.

23)- از ابان بن تَغلِب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیا به نظر تو آن چه را که خداوند به هر کسی عطا نموده، از روی کرامت و احترام به او داده است و آن چه را که از هر کسی منع کرده، برای خوارداشتن و ذلّت او است؟

نه این طور نیست ولیکن اموال (مردم) از خداوند است که نزد فردی به ودیعه و امانت می گذارد و به افراد اجازه می دهد تا به اندازه و با رعایت اقتصاد و صرفه جویی بخورند به اندازه بپوشند به اندازه با آن ازدواج کنند و مرکب سواری تهیه نموده و سوارش شوند و اضافه بر این مصارف را به مستمندان مؤمن باز گردانند و به وسیله آن پریشانی زندگانی فقیران مؤمن را بر طرف کنند پس هر کسی که با این روش عمل کند آن چه ،خورده ،نوشیده مرکب سواری گرفته و سوار شده و زناشویی کرده است حلال خواهد بود؛ و آن در غیر این موارد بر او حرام است سپس فرمود: «و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد» آیا به نظر تو خداوند مالی را که به شخصی امانت داده و به او اجازه فرموده تا اسبی را به ده هزار دِرهم (نقره) بخرد با این که یک اسب بیست در همی برایش کفایت می کند یا کنیزی را به هزار دینار (طلا) ،بخرد با این که کنیزی به ده دینار ،هم او را کفایت می کند (درست و صحیح است)؟ و فرمود: «و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد».

24)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید» سؤال کردم؟ فرمود: منظور شب عرفه است.

25)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید»، سؤال کردم؟

ص: 139

قَالَ: هُوَ اَلْمَشْطُ عِنْدَ کُلِّ صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ وَ نَافِلَهٍ (1)

1256 / [26] - عن عمّار النوفلي، عن أبيه، قال:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ اَلْمُشْطُ یَذْهَبُ بِالْوَبَاءِ.

قَالَ: وَ کَانَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مُشْطٌ فِی اَلْمَسْجِدِ یَتَمَشَّطُ بِهِ إِذَا فَرَغَ مِنْ صَلاَتِهِ. (2)

1257 / [27] - عن المحاملي (3)، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله علیه السلام فيقول الله تعالى: ﴿خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾.

قَالَ: اَلْأَرْدِیَهُ فِی اَلْعِیدَیْنِ وَ اَلْجُمُعَهِ (4)

1258 / [28] - عن هارون بن خارجة قال : قال أبو عبد الله علیه السلام:

﴿مَنْ سَأَلَ اَلنَّاسَ شَیْئاً وَ عِنْدَهُ مَا یَقُوتُهُ یَوْمَهُ فَهُوَ مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ﴾. (5)

1259 / [29] - عن خيثمة بن أبي خيثمة، قال :

كَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام إِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ لَبِسَ أَجْوَدَ ثِیَابِهِ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ تَلْبَسُ أَجْوَدَ ثِیَابِكَ؟

فَقَالَ علیه السلام: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی، وَ هُوَ یَقُولُ:

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 116/76 ح 1 و 169/83 و 329/84 ح ،4، و وسائل الشيعة : 122/2 ح 1675 فيه : «التمشّط» بدل «المشط»، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 11 ، و نور الثقلين : 19/2 ح 68 . تفسير القمّي: 227/1 مرسلاً، عنه البحار : 168/83 و 329/84 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 175/1 ح 319 بإسناده عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، مجمع البيان : 637/4، فيهما : «التمشّط» بدل «المشط»، عنهما وسائل الشيعة : 121/2 ح 1673 و 122 ح 1675 .
2- عنه بحار الأنوار: 116/76 ح ،2 و 329/84 ذيل ح4، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 12، و مستدرك الوسائل : 409/1 ح 1012، و 410 ح 1014 قطعتان منه الكافي : 488/62 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 121/2 ح 1672 .
3- هو أبو شعيب المحاملي - بالحاء المهملة - كوفي من أصحاب الكاظم علیه السلام. رجال العلّامة الحلّي: 187 رقم 5 ، و جامع الرواة للأردبيلي: 363/2.
4- عنه بحار الأنوار: 195/89 ح 40، و 369/90 ح 18، و وسائل الشيعة : 561/13 ح 18446، و البرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 13، و مستدرك الوسائل : 88/6 ح 6499، و 131 ح 6621
5- عنه بحار الأنوار : 155/96 ح 25 ، و وسائل الشيعة : 428/9 ح 12432، والبرهان في تفسير القرآن : 151/3 ح 20

فرمود: منظور شانه (زدن) هنگام (شروع) نمازهای واجب و مستحب می باشد.

26)- از عمّار ،نوفلی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمود: شانه زدن و با را از بین می برد.

حضرت افزود: و امام صادق علیه السلام در مسجد شانه ای داشت که پس از پایان نماز با آن شانه می زد.

27)- از مَحاملی، به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید: فرمود منظور جامه و لباس های بلند است (که تمام بدن را بپوشاند) که در عید فطر قربان و جمعه پوشیده می.شود

28)- از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که به مقدار و نیاز یک روزش را داشته باشد و از مردم درخواست چیزی کند او جزء اسراف کنندگان می باشد.

29)- از خَيْثَمة بن أبي خيثمه روایت کرده است که گفت:

هنگامی که امام حسن مجتبی علیه السلام می خواست به نماز بایستد بهترین لباس های خود را می پوشید پس به حضرت عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! برای چه بهترین لباس های خود را می پوشی؟

فرمود: به درستی که خداوند متعال زیبا است و زیبایی را دوست دارد پس به خاطر پروردگارم بهترین لباس هایم را می پوشم؛ زیرا که او می فرماید: «زینت خود را نزد هر مسجدی ،برگیرید» بنابر این دوست می دارم که بهترین لباس خود را بپوشم.

ص: 141

﴿خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾ ، فَأَحَبَّ أَنْ أَلْبَسَ أَجْوَدَ ثِیَابِی (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ، وَالطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴾ (32 )

1260 / [30] - عن الحكم بن عيينة [عُتَينة ]، قال:

رَأَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَلَیْهِ إِزَارٌ أَحْمَرُ قَالَ فَأَحْدَدْتُ اَلنَّظَرَ إِلَیْهِ.

فَقَالَ: یَا بَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ، ثُمَّ تَلاَ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ، وَالطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ﴾. (2)

1261 / [31] - عن الوشاء، عن الرضا علیه السلام، قال :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام یَلْبَسُ اَلْجُبَّهَ وَ اَلْمِطْرَفَ مِنَ اَلْخَزِّ وَ اَلْقَلَنْسُوَهَ وَ یَبِیعُ اَلْمِطْرَفَ وَ یَتَصَدَّقُ بِثَمَنِهِ وَ یَقُولُ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ﴾. (3)

ص: 142


1- عنه مجمع البيان : 637/4 ، و بحار الأنوار: 175/83 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 455/4 ح 5074، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 14، و نور الثقلين: 19/2 ح 67، و مستدرك الوسائل : 226/3 ح 3438 عوالي اللئالي : 321/1 ح 54 بتفاوت يسير، و نحوه البحار : 168/83 عن العيّاشي والجوامع، و 175 ذيل ح 2 أشار إليه
2- عنه بحار الأنوار : 305/79 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن : 155/3 ح 11، و نور الثقلين: 22/2 ح 80، و مستدرك الوسائل : 251/3 ح 3510 . مكارم الأخلاق : 105 ( في لبس المعصفر).
3- عنه بحار الأنوار : 306/79 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح 12، و نور الثقلين : 22/2 ح 81 و مستدرك الوسائل : 202/3 ح 3361 . قرب الإسناد : 157 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 365/4 ح 5404 ، و 7/5 5745 ، والبحار : 298/79 ح 2، و 231/83 ح 24، الکافي: 451/ 6 ح 4 بتاوت یسیر، عنه وسائل الشيعة: 364/4 ح 5400. والبحار : 106/46 ح 98 مكارم الأخلاق: (في 14 لباس السري)، و 107 (في لبس الخزّ) بتفاوت فیهما.

فرمایش خداوند متعال: (این پیامبر!) بگو: چه کسی لباس هایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و خوردنی های خوش طعم را حرام کرده است؟ بگو: این چیزها در این دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و در روز قیامت نیز مخصوص آن ها می باشد ما آیات خدا را برای دانایان، این چنین با تفصیل بیان می کنیم. (32)

30)- از حکم بن عتیبه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام را در حالی که لُنگی قرمز بر خود بسته بود مشاهده کردم چون حضرت به نگاه من توجه نمود. فرمود: ای ابا محمد این نوع پوشش مانعی ندارد و سپس این آیه «بگو: چه کسی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را حرام نموده؟» و را تلاوت نمود.

31)- از وشّاء روایت کرده است. که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: حضرت علی بن الحسين امام سجّاد علیهما السلام جُبّه (پالتو - روپوش) خزّ (ابریشم) و ردای (عبای) خزّ و کلاه خزّ می پوشید و (بعد از استفاده کردن) ردای خود را می فروخت و بهای آن را (به نیازمندان و تهی دستان) صدقه می داد و می فرمود: «چه کی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز چکسی) روزی های طّب و پاکیزه را حرام نموده است؟».

ص: 143

1262 / [32] - عن يوسف بن إبراهيم قال :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَلَیَّ جُبَّهُ خَزٍّ وَ طَیْلَسَانُ خَزٍّ فَنَظَرَ إِلَیَّ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ عَلَیَّ جُبَّهُ خَزٍّ وَ طَیْلَسَانُ خَزٍّ، مَا تَقُولُ فِیهِ؟

فقَالَ: وَ لاَ بَأْسَ بِالْخَزِّ، قُلْتُ: و سَدَاهُ أَبْرِیسَمٌ فَقَالَ: لاَ بَأْسَ بِهِ فَقَدْ أُصِیبَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ وَ عَلَیْهِ جُبَّهُ خَزٍّ.

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ لَمَّا بَعَثَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی اَلْخَوَارِجِ لَبِسَ أَفْضَلَ ثِیَابِهِ، وَ تَطَیَّبَ بِأَطْیَبِ طِیبِهِ، وَ رَکِبَ أَفْضَلَ مَرَاکِبِهِ، فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ فَوَافَقَهُمْ فَقَالُوا: یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ! بَیْنَا [بَیْنَنَا] أَنْتَ خَیْرُ اَلنَّاسِ إِذْ أَتَیْتَنَا فِی لِبَاسٍ مِنْ لِبَاسِ اَلْجَبَابِرَهِ وَ مَرَاکِبِهِمْ، فَتَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ﴾ أَلْبَسُ وَ أَتَجَمَّلُ، فَإِنَ اَللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ وَ لْیَکُنْ مِنْ حَلاَلٍ. (1)

1263 / [33] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ اَلشَّامِیِّ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا أَعْجَبَ إِلَی اَلنَّاسِ مَنْ یَأْکُلُ اَلْجَشِبَ وَ یَلْبَسُ اَلْخَشِنَ وَ یَتَخَشَّعُ، قَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ یُوسُفَ بْنَ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَبِیٌّ اِبْنُ نَبِیٍّ کَانَ یَلْبَسُ أَقْبِیَهَ اَلدِّیبَاجِ مَزْرُورَهً بِالذَّهَبِ وَ یَجْلِسُ فِی مَجَالِسِ آلِ فِرْعَوْنَ ، یَحْکُمُ وَ لَمْ یَحْتَجْ اَلنَّاسُ إِلَی لِبَاسِهِ وَ إِنَّمَا اِحْتَاجُوا إِلَی قِسْطِهِ، وَ إِنَّمَا یُحْتَاجُ مِنَ اَلْإِمَامِ إِلَی أَنْ إِذَا قَالَ صَدَقَ وَ إِذَا وَعَدَ أَنْجَزَ، وَ إِذَا حَکَمَ عَدَلَ، إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُحَرِّمْ طَعَاماً وَ لاَ شَرَاباً مِنْ حَلاَلٍ.

ص: 144


1- عنه مجمع البيان : 639/4 ، و بحار الأنوار : 125/65، و 304/79 ح 18 ، والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح ،13 ، و نور الثقلين : 23/2 ح 82 و مستدرك الوسائل : 203/3 ح 3362 قطعة منه، و 241 ح 3483. الكافي : 442/6 ح 7 ، عنه وسائل الشيعة : 364/4 ح 5401 والبحار: 401/33 ح 623 دعائم الإسلام: 153/2 ح 544 عنه مستدرك الوسائل : 239/3 ح 3477 مكارم الأخلاق : ، 96 (في التجمّل) ، عنه البحار : 306/79 ح 23 بتفاوت يسير في تمامها .

32)- از یوسف بن ابراهیم روایت کرده است که گفت:

روزی بر امام صادق علیه السلام وارد شدم - و جُبّه ای (روپوش - پالتو) و کلاهی که هر دو از جنس خز (ابریشم) بود بر تن داشتم - و عرضه داشتم: فدایت گردم! این جُبّه ابریشمی ،است درباره آن چه می فرمائی؟

فرمود: پوشیدن خَز مانعی ندارد

گفتم: پود آن نیز ابریشم است.

فرمود: مانعی ندارد پس همانا امام حسین علیه السلام را کشتند در حالی که جُبّه ای از خَز بر تن داشت و سپس فرمود: چون امیرالمؤمنین علیه السلام عبد الله بن عباس را نزد (بعضی از) خوارج فرستاد او بهترین جامه اش را پوشید و بهترین عطر را به خود زد و بر بهترین مرکب سوار شد و نزد خوارج رفت موقعی که با آنان ملاقات کرد گفتند: ای پسر عباس! (آیا) تو که بهترین مردم هستی این چنین در جامه و مرکب جبّاران ستم گر نزد ما آمده ای؟

پس ابن عباس این آیه را برای آنان قرائت نمود: «بگو: چه کسی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را، حرام نموده؟» پس می پوشم و زیبا می باشم که خداوند جمیل و زیبا است و زیبایان را دوست دارد ولی باید از حلال باشد.

32)- از عباس بن هلال شامی روایت کرده ،است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! چه می شود که مردم غذای خوب نخورند و لباس درشت بپوشند و تواضع و خشوع داشته باشند؟!

فرمود: آیا نمی دانی که یوسف علیه السلام پیامبر و فرزند پیامبر بود، لباس های دیبای آراسته با طلا می پوشید و در مجالس (و تخت) فرعون می نشست و حکومت می کرد مردم نیاز به لباس او نداشتند بلکه به عدالت و دادگری او نیازمند بودند، آن چه امام باید داشته باشد این است که اگر سخن گوید با صداقت باشد و اگر و عده ای داد وفا کند و وقتی حکومت کند عدالت داشته باشد

ص: 145

وَ إِنَّمَا حَرَّمَ اَلْحَرَامَ قَلَّ أَوْ کَثُرَ، وَ قَدْ قَالَ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ ى وَالطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ﴾. (1)

1264 / [34] - عن أحمد بن محمد، عن أبي الحسن علیه السلام، قال:

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَلْبَسُ اَلثَّوْبَ بِخَمْسِمِائَهِ دِینَاراً، وَ اَلْمِطْرَفَ بِخَمْسِینَ دِینَاراً یَشْتُو فِیهِ فَإِذَا ذَهَبَ اَلشِّتَاءُ بَاعَهُ وَ تَصَدَّقَ بِثَمَنِهِ. (2)

1265/[35] - وَ فِی خَبَرِ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَشْتَرِی اَلْکِسَاءَ اَلْخَزَّ بِخَمْسِینَ دِینَاراً، فَإِذَا صَافَ تَصَدَّقَ بِهِ، لاَ یَرَی بِذَلِکَ بَأْساً وَ یَقُولُ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ﴾. (3)

قوله تعالى : ﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَن تُشْرِكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِلْ بِهِ ى سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ (33)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 305/79 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح 14، و مستدرك الوسائل : 242/3 ح 3484 . الكافي : 453/6 ح 5 عنه وسائل الشيعة : 18/5 ح 5773 ، والبحار : 297/12 ح 83 کشف الغمّة : 310/2) (باب مولد الرضا علیه السلام) فيه: دخل عليه بخراسان قوم من الصوفية... بتفاوت يسير، عنه البحار 275/49 ح 26 ، و نحوه شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: 11 /34 فيه : روي أنّ فوماً من المتصوّفة دخلوا خراسان على عليّ بن موسى الرضا علیهما السلام ... عنه البحار: 120/70 ح 11
2- عنه بحار الأنوار: 305/79 ح 20 ، و 231/83 ح 25 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح 15، و نور الثقلين: 23/2 ح 83 و مستدرك الوسائل : 242/3 ح 3485. قرب الإسناد : 157 (الجزء الثالث) بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 365/4 ح 5404، و 7/5ح ،5745 ، الكافي : 450/6 ح 2 بحذف الذيل عنه وسائل الشيعة : 364/4 ح 5399، والبحار : 106/46 ح 97 .
3- عنه مجمع البيان : 639/4 فيه : بإسناده عن الحسين بن زيد عن عمّه عمر، و بحار الأنوار: 125/65 ، و 305 ذيل ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 157/3 ح 16، و نور الثقلين : 23/2 ح 84، و مستدرك الوسائل : 203/3 ح 3363 ، و 242 ح 3486

خداوند حرام را حرام قرار داده است کم باشد یا زیاد و خداوند متعال فرموده است: «بگو: چه کی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را حرام نموده ؟»

34)- از احمد بن محمد (بن ابی نصر ) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: علی بن الحسين علیهما السلام لباسی می پوشید که ارزش آن پانصد دینار بود، و نیز ردای خزّ را به پنجاه دینار خریداری می کرد و آن را در زمستان می پوشید و چون زمستان پایان می یافت آن را می فروخت و پولش را به فقراء صادقه می داد.

35)- و در حدیثی از عمر بن ،علی روایت کرده است که گفت:

پدرم على بن الحسين امام سجّاد علیهما السلام روپوشی را از جنس خزّ (ابریشم). پنجاه دینار می خرید و چون هوا صاف و مناسب و تابستانی می شد آن را می فروخت و بهایش را (به نیازمندان و نهی دستان) صدقه می داد و در (پوشیدن آن) اشکالی نمی دانست و این آیه «بگو: چه کی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گرداند و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را حرام نموده؟» را قرائت می نمود.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: پروردگار من زشتکاری ها را - چه آشکار و چه پنهان آن - و نیز گناهان و افزونی جستن به ناحق را حرام کرده است و نیز این که چیزی را شریک خدا دهید حرام است که هیچ دلیلی بر وجود آن نازل نشده است یا در مورد خداوند چیزهایی را بگویید که نمی دانید. (33)

ص: 147

1266 / [36] - عن محمّد بن منصور قال :

سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ﴾؟

قَالَ: إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ بِهِ فِی اَلْکِتَابِ هُوَ فِی اَلظَّاهِرِ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّهُ اَلْجَوْرِ، وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ فِی اَلْکِتَابِ هُوَ فِی اَلظَّاهِرِ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّهُ اَلْحَقِّ. (1)

1267 / [37] - عن عليّ بن أبي حمزة (الثمالي)، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : مَا مِنْ أَحَدٍ أَغْیَرَ [أعزّ] مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، وَ مَنْ أَغْیَرُ [أعزّ] مِمَّنْ حَرَّمَ اَلْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ؟ (2)

1268 / [38] - عن علىّ بن يقطين قال:

سَأَلَ اَلْمَهْدِیُّ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْخَمْرِ هَلْ هِیَ مُحَرَّمَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ یَعْرِفُونَ اَلنَّهْیَ وَ لاَ یَعْرِفُونَ اَلتَّحْرِیمَ؟

فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَلْ هِیَ مُحَرَّمَهٌ.

قَالَ فِی أَیِّ مَوْضِعٍ هِیَ مُحَرَّمَهٌ بِکِتَابِ اَللَّهِ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ!

قال : قول الله تبارك وتعالى : ﴿ قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ﴾.

ص: 148


1- عنه بحار الأنوار: 301/24 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 157/3 ح 4 . بصائر الدرجات : 33 ح 2 (باب - 16 في معرفة أئمّة الهدى)، عنه وسائل الشيعة : 10/25 ح ،31000 ، والبحار : 301/24 ح 7 ، الكافي : 374/1 ح 1، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 177 (سورة الأعراف).
2- عنه بحار الأنوار : 110/6 ح ،4، والبرهان في تفسير القرآن : 158/3 ح 5 الكافي : 535/5 ح 1 بإسناده عن عثمان بن عيسى عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 153/20 ح 25283، مشكاة الأنوار : 236 (الفصل السادس في الغيرة) بتفاوت يسير، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: 223/11

36)- از محمد بن منصور روایت کرده است که گفت:

از عبد صالح (امام کاظم علیه السلام) در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «همانا پروردگار من فواحش را خواه آشکار و یا پنهان حرام نموده است» سؤال کردم؟

فرمود: برای قرآن ظاهر و باطنی است همه آن چه را که خدا در قرآن حرام کرده باشد ظاهر قرآن است و باطن آن حاکمان و پیشوایان ستم کار هستند و همه آن چه را که خداوند متعال در قرآن حلال ،نموده ظاهر قرآن است و باطن آن امامان بر حق (علیهم السلام) می باشند.

37)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که به نقل از رسول خدا می فرمود:

کسی غیرت مندتر از خداوند تبارک و تعالی نیست و چه کسی می تواند غیرت مندتر (از خداوند) باشد در حالی که او فواحش آشکار و پنهان را حرام و ممنوع نموده است؟!

38)- از علی بن یقطین روایت کرده است که گفت:

مهدی (خلیفه عباسی) از امام موسی بن جعفر علیهما السلام از شراب (مست کننده) سؤال کرد: آیا در قرآن حرام شده است؟ چون مردم (اهل سنّت) یقین دارند که از آن نهی شده ولی حرام بودن آن را نمی دانند.

امام كاظم علیه السلام فرمود: بله شراب در کتاب خداوند حرام گردیده است.

سؤال :کرد در کجای کتاب خدا (قرآن) و کدام آیه حرام شده است؟

فرمود فرمایش خدای عزّوجل (که فرموده است): «بگو: همانا پروردگار من فواحش را خواه آشکار و یا پنهان حرام نموده است و (نیز هر) گناه و تجاوزی که بدون حق باشد»

ص: 149

فأَمَّا قَوْلُهُ: «ما ظَهَرَ مِنْها» فَیَعْنِی اَلزِّنَا اَلْمُعْلَنَ، وَ نَصْبَ اَلرَّایَاتِ اَلَّتِی کَانَتْ تَرْفَعُهَا اَلْفَوَاجِرُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ .

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: « وَ ما بَطَنَ » یَعْنِی مَا نَکَحَ مِنَ اَلْآبَاءِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ کَانُوا قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا کَانَ لِلرَّجُلِ زَوْجَهٌ وَ مَاتَ عَنْهَا تَزَوَّجَهَا اِبْنُهُ مِنْ بَعْدِهِ إِذَا لَمْ یَکُنْ أُمُّهُ، فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذَلِکَ، وَ أَمَّا « اَلْإِثْمُ » فَإِنَّهَا اَلْخَمْرُ بِعَیْنِهَا وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ﴾. (1)

فَأَمَّا اَلْإِثْمُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فَهِیَ اَلْخَمْرُ، وَ اَلْمَیْسِرُ فَهِیَ اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ وَ إِثْمُهُمَا کَبِیرٌ کَمَا قَالَ اَللَّهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: « اَلْبَغْیَ » فَهُوَ اَلزِّنَا سِرّاً.

فَقَالَ اَلْمَهْدِیُّ : هَذِهِ وَ اَللَّهِ فَتْوَی هَاشِمِیَّهٌ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (34)

1269/ [39]- عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله : ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُونَ﴾، قَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُسَمَّی لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِايَتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الجَنَّهَ حَتَّی یَلِجَ الجَمَلُ فِی سَمِّ الخِیَاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی المُجْرِمِینَ﴾ (40)

ص: 150


1- سورة البقرة : 219/2
2- عنه بحر الأنوار. 145/79 ح 59 قطعة منه والبرهان في تفسير القرآن: 158/3 ح 6 الكافي : 406/9 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة: 301/25 ح 319/48 و البحار : 149/48 ح 24، فقه القرآن المراوندي: 281/2 (باب بیان تحریم )
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 109/3 ح 1

اما فرمايش خداوند: «مَا ظَهَرَ مِنهَا» و کارهای ناشایست ظاهری عبارتند از: زنای آشکار که پرچم نصب کنند، همان گونه که زن های بدکاره در زمان جاهلیت پرچم نصب می کردند اما «وَ مَا بَطَنَ» کارهای ناشایست باطنی است که منظور ازدواج با زن پدر می باشد؛ زیرا قبل از بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله وقتی شخصی می مرد و زن او باقی می ماند، پسرش با او ازدواج می کرد البته اگر آن زن مادر خودش نبوده باشد که خداوند این کار را حرام کرده است.

و اما «الإِثْمَ»، همان شراب (مست کننده) است که خداوند در آیه ای دیگر می فرماید: (ای پیامبر!) «از تو درباره شراب و قمار سؤال می کنند بگو: در هر دوی آن ها گناه بزرگی می باشد گرچه منافعی هم برای مردم دارد»، پس اثم و گناه در قرآن همان شراب و قمار است که گناه آن دو بزرگ می باشد، چنان چه خداوند فرموده است و اما «و البَغیَ» همان زنای سرّی و پنهان است.

علي بن يقطین گفت: پس مهدی عباسی اظهار داشت: به خدا سوگند! این فتوا و نظریه هاشمی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و برای هر امتی مدت عمری معین است که چون ان مدت ،فرارسید یک لحظه جلو و عقب نکرد. (34)

39)- از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «چون اجل ایشان فرا رسد یک ساعت (لحظه) پس و پیش نخواهد شده فرمود: این همان اجل و مرگی است که به فرشته مرگ دستور داده می شود.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که آیات ما را تکذیب کردداند و از آن ها سر بر تافته اند درهای (رحمت) آسمان بر روی آن ها گشوده نخواهد شد و به بهشت در نخواهند آمد تا آن گاه که شتر از سوراخ سوزن بگذرد و ما مجر مین را اینچنین کیفر می دهیم. (40)

ص: 151

1270/ [40]- عن منصور بن يونس، عن رجل ، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله من تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ﴾. (قال): نَزَلَتْ فِی طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ ، وَ اَلْجَمَلُ جَمَلُهُمْ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ نَادَى أَصْحَبُ الْجَنَّةِ أَصْحَبُ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذَنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّلِمِينَ﴾ (44)

1271/ [41]- عن محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قوله تعالى : ﴿فَأَذَنَ مُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّلِمِينَ﴾ قال:

المؤذن، أمير المؤمنين علیه السلام: (2)

قوله تعالى : ﴿وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ﴾ (46)

ص: 152


1- عنه البرهان في تفسير تقول : 161/3 ج 2، نور الثقلین: 30/2 ح 111. تفسیر القمّي: 230/1 بإسناده عن ضذیس، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه تأویل الآیات الظاهرة: 177 (سورة الأعراف)، و البحار: 106/32 ح 76
2- عنه بحار الأنوار: 336/8 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 165/3 ح 4 و شواهد التنزیل للحسکانة: 268/1 ح 363 تفسیر القمّي: 1 /231 بإسناده من محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن علیه السلام، عنه البحار: 63/36 ح 1، الکافی: 426/1 ح 70 باسناده عن أحمد بن عمر الحلّال قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عنه البحار: 339/8 ح 19، 269/24 ح 38، المناقب ابن شهر آشوب: 236/3، تأویل الآیات الظاهرة: 180 (سورة الأعراف) فیه: روي عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، والبحار: 227/39 مرسلاً عن أبي جعفر علیه السلام و نحوه المناقب: 236/3.

40)- از منصور بن ،یونس به نقل از مردی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که درهای آسمان بر روی کسانی که آیات ما را تکذیب کرده اند و از آن ها سرباز زده اند. گشوده نخواهد شد و وارد بهشت نخواهند شد تا آن گاه که شنو از سوراخ سوزن بگذرد» (که در حقیقت این کار نشدنی است). فرمود: این آیه در مورد طلحه و زبیر و دیگر افراد و شترشان -در جنگ جمل- نازل شده است.

فرمایش خداوند متعال: و اهل بهشت اهل دوزخ را آواز دهند که ما آن چه را که روردگارمان وعده داده بود به حقیقت یافتیم پس آیا شما نیز آن چه را که پروردگارتان وعده داده بود به حقیقت یافته اید گویند: آری، پس آن گاه منادی در آن میان ندا دهد: لعنت خدا بر کافران باد. (24)

41)- از محمد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس اعلام کننده ای در آن میان اعلام دهد: لعنت خدا بر ستمگران باد»، فرمود:

«مُؤذّنُ»، امير المؤمنين علیه السلام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و میان آن دو (اهل بهشت و اهل دوزخ) حایلی است و بر اعراف مردانی هستند که همه را به نشانی هایشان می شناسند و اهل بهشت را نده دهند سلام بر شما باد! و این افراد هر چند طمع بهشت دارند ولی هنوز د آن نشده اند. (46)

ص: 153

1272 / [42] - عن مسعدة بن صدقة، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جدّه، عن علىّ علیهم السلام قال :

أَنَا یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلسَّابِقِینَ، وَ خَلِیفَهُ رَسُولِ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ، وَ أَنَا قَسِیمُ [ اَلْجَنَّهِ وَ] اَلنَّارِ وَ أَنَا صَاحِبُ اَلْأَعْرَافِ. (1)

1273 / [43] - عن هلقام (2)، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ ﴾ ما يعني بقوله : ﴿وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ﴾ ؟

قال : قالَ: ألَستُم تُعَرِّفونَ عَلَیکُم عُرَفاءَ عَلی قَبائِلِکُم لِیَعرِفونَ مَن فیها مِن صالِحٍ أو طالِحٍ؟

قُلْتُ: بَلَی، قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِکَ اَلرِّجَالُ اَلَّذِینَ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ. (3)

1274 / [44] - عن زاذان عن سلمان قال :

سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول لعلىّ علیه السلام - أكثر من عشر مرّات - : يَا عَليُّ إِنَّكَ وَالأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِكَ أَعْرَافٌ بَيْنَ الجَنَّةِ وَالنَّارِ، لا يَدْخُل الجَنَّةَ إِلا مَنْ عَرَفَكُمْ وَعَرَفْتُمُوهُ، وَلا يَدْخُلالنَّارَ إِلا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَأَنْكَرْتُمُوهُ. (4)

ص: 154


1- عنه بحار الأنوار: 336/8 ح 7 ، والبرهان : 173/3 ح 23 ، نور الثقلين : 33/2 ح 130. كتاب سليم بن قيس : 712 ( الحديث السابع عشر) بتفصيل عنه البحار : 258/34 و 153/26 ح 41 نقلاً من كتاب الجلوديّ .
2- هلقام من أصحاب أبي جعفر الباقر علیه السلام راجع معجم رجال الحدیث: 313/19 رقم 13371 ، عن رجال الشيخ والبرقي.
3- عنه بحار الأنوار: 336/8 ، والبرهان في تفسير القرآن : 1173/3 ح 24، نور نور الثقلين: 33/2 ح 131 بصائر الدرجات : 496 ح 3 (باب - 16 في الأئمة علیهم السلام أنهم الذين ذكرهم) عنه البحار: 250/24 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 9 ، والبرهان : 173/3 ح 25 نور الثقلين : 33/2 ح 132. بصائر الدرجات : 497 ح 7 و 498 ح 10، و 499 ح 12 ( باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام أنهم الذين ذكرهم) عنه البحار : 251/24 ح ،9 و 252 ح ،15 الخصال: 150/1 ح 183، عنه البحار: 99/23 ح 2 ، دعائم الإسلام : 25/1 ، المناقب لابن شهر آشوب : 233/3 (فصل في مراكبه ومراقيه علیه السلام) ينابيع المودّة : 102

42)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام از امام علی علیه السلام، فرمود: من يعسوب (رئیس) و پادشاه مؤمنین و اولین سبقت گرفته (در ایمان و اسلام) و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و من تقسیم کننده (اهل) بهشت و (اهل) دوزخ و صاحب «اعراف» می باشم.

43)- از هِلقام روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ساکنان اعراف مردانی هستند که به وسیله سیمای چهره شان شناخته می شوند»، سؤال کردم که معنای «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ»، چیست؟

فرمود: آیا شما در بین خانواده و قبیله خود عارف ندارید که افراد صالح و فاسد آن را بشناسد؟

عرض کردم: بله، هست.

فرمود: پس ما (اهل بیت رسالت) همان عارفان ،هستیم که هر کسی را به وسیله سیمایش می شناسیم.

44) - از ،زاذان به نقل از سلمان (فارسی) روایت کرده است که گفت:

از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم- که بیش از ده بار - به امام علی علیه السلام می فرمود: ای علی! تو و (دیگر) اوصیای بعد از تو «اعراف» بین بهشت و جهنّم هستید که (خداوند شناخته نخواهد شد مگر به وسیله معرفت نسبت به شما) و شما «اعرافی» هستید که کسی وارد بهشت نخواهد شد مگر آن که شما او را بشناسید و او هم شما را بشناسد.

همچنین کسی وارد دوزخ نمی شود مگر آن که شما او را انکار نمایید و او هم شما را انکار کند.

ص: 155

1275 / [45] - عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ﴾ قال :

یا سعد! هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ (1)

1275/ [46] - عَنِ اَلطَّیَّارِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَیُّ شَیْءٍ أَصْحَابُ اَلْأَعْرَافِ؟

قَالَ: اِسْتَوَتِ اَلْحَسَنَاتُ وَ اَلسَّیِّئَاتُ، فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ فَبِرَحْمَتِهِ، وَ إِنْ عَذَّبَهُمْ لَمْ یَظْلِمْهُمْ. (2)

قوله تعالى : ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿47﴾ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿48﴾ أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ﴾ ﴿49﴾

ص: 156


1- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 10، والبرهان في تفسیر القرآن: 173/3 ح 26، نور الثقلین: 33/2 ح 133 بصائر الدرجات: 496 ج 4 و 499 ح 11 (باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام الذین ذکرهم)، عنه البحار: 250/24 ح 8، تأويل الأيات الظاهرة : 182 (سورة الأعراف)، البحار : 331/8 غرر المحكم : 115 ح 1996
2- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 11، والبرهان فی تفسیر القرآن: 173/3 ح 27 الكافي : 381/2 ح 1 بتفصيل

45)- از سعد بن طریف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره این آیه شریفه: «و ساکنان اعراف مردانی هستند که از سیمای چهره شان می شناسند» فرمود: ای سعد! ایشان آل محمد علیهم السلام هستند کسی داخل بهشت نمی شود، مگر کسی که آنان را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و نیز کسی داخل جهنم نمی گردد مگر کسی که منکر آنان باشد و آنان نیز او را انکار کنند.

46)- از طیّار روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اصحاب «اعراف» چه افرادی هستند؟

فرمود: آن مربوط به کسانی است که حسنات و سیّئات آنان مساوی می باشد پس اگر وارد بهشت گردند به سبب رحمت خداوند خداهد بود و اگر هم مورد عذاب قرار گیرند خداوند به آنان ظلم نکرده است (بلکه به سبب کردار و رفتارشان خلافی که داشته اند عذاب شده اند).

فرمایش خداوند متعال: و چون چشم به جانب دوزخیان گردانند گویند: ای پروردگار ما ما را در شمار ستمکاران قرار مده (47) و ساکنان اعراف مردانی را که از نشانیشان می شناسند ندا دهند و گویند: آن خواسته هایی را که گرد آورده بودید و آن همه سرکشی که داشتید شما را فایده ای نبخشید (48) آیا اینان همان کسانی هستند که شما سوگند خورده بودید که رحمت خداوند نصیبشان نمی شود؟ (اکنون) وارد بهشت شوید نه بیم و وحشتی بر شماست و نه غمگین خواهید شد. (49)

ص: 157

1277 / [47] - عن كَرّام (1)، قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول :

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیمَهِ أَقْبَلَ سَبْعُ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ یَوَاقِیتَ خُضْرٍ وَ بِیضٍ، فِی کُلِّ قُبَّهٍ إِمَامُ دَهْرِهِ قَدْ اِحْتَفَّ بِهِ أَهْلُ دَهْرِهِ- بَرُّهَا وَ فَاجِرُهَا- حَتَّی یَقِفُونَ بِبَابِ اَلْجَنَّهِ ، فَیَطَّلِعُ أَوَّلَهَا صَاحِبُ قُبَّهٍ اِطِّلاَعَهً فَیُمَیِّزُ أَهْلَ وَلاَیَتِهِ وَ عَدُوِّهِ

ثُمَّ یُقْبِلُ عَلَی عَدُوِّهِ فَیَقُولُ: أَنْتُمْ ﴿اَلَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اَللّهُ بِرَحْمَهٍ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ﴾ اَلْیَوْمَ یَقُولُهُ لِأَصْحَابِهِ فَیَسْوَدُّ وَجْهُ اَلظَّالِمِ (2) فَیُمَیِّزُ أَصْحَابَهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ

وَ هُمْ یَقُولُونَ: ﴿رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ﴾ فَإِذَا نَظَرَ أَهْلُ قُبَّهٍ اَلثَّانِیَهِ إِلَی قِلَّهِ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ وَ کَثْرَهِ مَنْ یَدْخُلُ اَلنَّارَ خَافُوا أَنْ لاَ یَدْخُلُوهَا، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ ﴾. (3)

1278 / [48] - عن الثمالي، قال : سئل أبو جعفر علیه السلام عن قول الله : ﴿وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ﴾؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : نَحْنُ اَلْأَعْرَافُ اَلَّذِینَ لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ إِلاَّ بِسَبَبِ مَعْرِفَتِنَا، وَ نَحْنُ اَلْأَعْرَافُ اَلَّذِینَ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ، وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ.

وَ ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ لَوْ شَاءَ أَنْ یُعَرِّفَ اَلنَّاسَ نَفْسَهُ لَعَرَّفَهُمْ، وَ لَکِنَّهُ جَعَلَنَا سَبَبَهُ

ص: 158


1- هو كرّام بن عمرو يروي عن أبي عبد الله جعفر الصادق علیه السلام ، كثيراً . جامع الرواة للأردبيلي: 2/28 ، و معجم رجال الحديث: 111/14 رقم 9715 . و في هامش المصدر نقلاً عن تنقيح المقال: هو عبد الكريم بن عمرو بن صالح الخثعمي ، و كرام لقبه
2- في البحار : فيسودّ وجوه الظالم
3- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن : 174/3 ح 28، نور الثقلين : 36/2 ح 141

47)- از کرّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: چون روز قیامت برپا شود هفت قُبّه از نور سبز و سفید، روی آورند که در هر قُبّه ای امام روزگار خودش می باشد و تمام اهل همان روزگار - چه افراد خوب و صالح و چه افراد فاسد و فاجر - اطراف آن امام حضور دارند، (پس آن قبّه ها می آیند) تا به درب بهشت می رسند و توقّف می کنند سپس اولین قُبّه نگاه عمیقی به افراد می کند و اهل ولایت خود را از دشمنان خود تشخیص می دهد بعد از آن به دشمنان خود رو می کند و می گوید: «شما همان هایی هستید که سوگند می خوردید و می گفتید: رحمت خدا شامل این افراد نمی شود و به دنباله اش به اصحاب (و موالیان خود) گوید: شما وارد بهشت شوید که امروز دیگر بر شما ترس و وحشتی نخواهد بود».

پس چهره ظالمان سیاه می گردد و اصحاب امام وارد بهشت می شوند و می گویند: «پروردگارا! ما را با افراد ستم گر (همنشین) نگردان» پس هنگامی که اهل قُبّه دوم به تعداد اندک اهل بهشت و زیادی اهل ،دوزخ، نگاهی می کنند می ترسند که مبادا خودشان داخل بهشت نشوند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: (هنوز) «وارد بهشت نشده اند ولی در انتظار وارد شدن به آن می باشند»

48)- از ثُمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و ساکنان اعراف مردانی هستند که هرکس را از سیمای چهره شان می شناسند» سؤال شد؟

فرمود: ما (اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و اله)، «اعراف» هستیم که خداوند شناخته نخواهد شد مگر آن که (بندگان) نسبت به ما معرفت و شناخت داشته باشند و ما همان اعرافی هستیم که (خدای عزّوجلّ ما را در روز قیامت بر پل صراط می،ایستاند پس) کسی نمی تواند وارد بهشت شود مگر آن که ما را شناخته و (ولایت ما را) قبول داشته باشد و ما (نیز) او را شناخته باشیم و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر آن که منکر ما باشد و ما نیز منکر او باشیم و همانا اگر خداوند بخواهد خود را به مردم می،شناساند تا تمام حدود و صفات او را بشناسند و از راه خودش وارد شوند، ولی خداوند (ما اهل بیت رسالت) را ،ابواب صراط و اسباب (بین خویش و بندگان) قرار داده

ص: 159

وسَبیلَهُ وبابَهُ الّذی یُؤتی مِنه (1)

قوله تعالى : ﴿وَ نَادَى أَصْحَبُ النَّارِ أَصْحَبَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَفِرِينَ﴾ (50)

1279 / [49] - إبراهيم بن عبد الحميد، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

إِنَّ أَهلَ النّارِ یَموتُونَ عِطاشا ، وَ یَدخُلونَ قُبورَهُم عِطاشا ، وَ یُحشَرُونَ عِطاشا ، وَ یَدخُلونَ جَهَنَّمَ عِطاشا ، فَیُرفَعُ لَهُم قَراباتُهُم مِنَ الجَنَّهِ فَیَقولونَ : ﴿أَفِیضُوا عَلَینَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ﴾. (2)

1280/ [50] - عن الزهري، عن أبي عبد الله علیه السلام يقول :

﴿يَوْمَ التَّنَادِ﴾ (3) یَوْمَ یُنَادِی أَهْلُ اَلنَّارِ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ اَلْماءِ. (4)

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 338/8 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 174/3 ح 29، نور الثقلين : 34/2 ح 134 . بصائر الدرجات : 496 ح 6 ، (باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الذين ذكرهم) بإسناده عن الأصبغ عليه ابن نباتة قال : كنت عند أمير المؤمنين علیه السلام جالساً فجاءه رجل، فقال له : يا أمير المؤمنين! و 497 ح 8 - بسنده نحو الكافي - عنه و عن المختصر، البحار : 24 253 ح 16 ، الكافي : 184/1 ح 9 بإسناده عن الهيثم بن واقد عن مقرن قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : جاء ابن الكوّاء إلى أمير المؤمنين علیه السلام فقال :... بتفصيل عنه البحار: 339/8 ح 22 ، الاحتجاج : 227/1 بإسناده عن أصبغ بن نباتة قال : كنت جالساً عند أمير المؤمنين علیه السلام فجاءه ابن الكوّاء فقال : ... بتفاوت عنه البحار : 248/24 ، الخرائج والجرائح: 177/1 (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) فيه : روى أبو حمزة الثمالي عن أبي جعفر علیه السلام قال : قرئ عند أمير المؤمنين علیه السلام، عنه البحار : 17/42 ح 2
2- عنه بحار الأنوار: 338/8 ح 17 ، والبرهان : 178/3 ح 33، نور الثقلين : 37/2ح 144
3- سورة الغافر : 32/40
4- عنه بحار الأنوار: 339/8 ح ،18 والبرهان في تفسير القرآن : 178/3 ح 34 نور الثقلين : 37/2 ح 145. تفسير القمّي : 256/2 (40 - سورة المؤمن) مرسلاً، معاني الأخبار : 156 ح 1 بإسناده عن حفص بن غياث، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 59/7 ح 5

و ما را باب و وسیله رسیدن به (رحمت و برکات) خودش قرار داده است.

فرمایش خداوند متعال: و دوزخیان بهشتیان را ندا دهند: اندکی آب یا از چیزهایی که خدا به شما ارزانی داشته است برای ما فرو ریزید. (در جواب به آنان) گویند: خداوند آن چیزها را برای کافران حرام کرده است. (50)

49)- ابراهيم بن عبد الحميد روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: اهل أنس بما حمالت تشنگی می میرند و با حانت تشنگی وارد قبرشان می شوند و با حالت تشنگی (در قیامت) محشور می گردند و یا حالت تشنگی وارد دوزخ خواهند شد پس اشنایان خود را که در بهشت (در جایگاه بالاتر) قرار گرفته اند، صدا می زنند و می گویند: «از آب و آن چه که خداوند به شما روزی داده است، مقداری هم برای ما بریزید».

50)- از زُهری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود «يوم التناد»، روزی است که اهل ،آتش اهل بهشت را صدا زند و گویند: مقداری از آن آب هایی را که خداوند به شما روزی داده است برای ما بريزيد.

ص: 161

قوله تعالى: ﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحِهَا وَأَدْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ ﴾ (56)

1281/ [51]- عن ميسر، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله : ﴿لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحها﴾ (1) قال : إنَّ الأرضَ کانَت فاسِدَهً فَأصلَحَها اللَّهُ عَزَّوجلَّ بِنَبِیِّهِ صلی اللَّه علیه وآله فقالَ : ﴿ولا تُفْسِدُوا فی الأرضِ بعدَ إِصْلاحِها﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴾ (71)

1282 / [52]- عن أحمد بن محمد عن أبي الحسن الرضا علیه السلام قال :

سمعته يقول : ما أحسن الصبر و انتظار الفرج، أما سمعت قول العبد الصالح: ﴿فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَإِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَهُ اللَّهِ لَکُمْ آیَهً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ (73)

ص: 162


1- سورة لأعرف. 85/7
2- عنه بحار الأنوار: 227/28 ح 13، والبرهان في تفسير القران : 180/3 ح 3 الکافي: 58/8 ح 20، عنه البحار: 250/28 ح 32
3- عنه بحار الأنوار، 129/52 ذيل ح 23 أشار إليه، و نور الثقلین : 44/2 ح 179. قرب الإسناد : 168 (الجزء الثالث)، عنه البحار : 110/52 ح 17 ، إكمال الدين: 645/3ح 5 مع زيادة في آخره، عنه بحار الأنوار: 129/52 ح 23 و 379/12 فیه: روي من الرضا علیه السلام.

فرمایش خداوند متعال: و در زمین پس از آن که اصلاح و سالم گردیده فساد و تباهی انجام ندهید و خداوند را با حالت خوف و طمع بخوانید. همانا رحمت خداوند نسبت به افراد ،صالح نزدیک خواهد بود. (71)

51)- از مُیَسّر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و در زمین فساد نکنید. بعد از اصلاح شدنش» فرمود: ای مُیَسّر! زمین فاسد بود پس خداوند آن را به سیب وجود پیامبر ،خود اصلاح نمود پس فرمود: آن گاه که زمین به صلاح و (بهره مندی) رسیده است، فساد نکنید.

فرمایش خداوند متعال: گفت: عذاب و ختم پروردگارتان حتماً بر شما نازل خواهد شد. آیا درباره این بهایی که خود و پدرانتان بدین نام ها نامیده اید و خدا هیچ دلیلی بر آن ها نازل سنعوده است با من ستیزه می کنید؟ پس به انتظار بمانید. من هم با شما از منتظرین می باشم (71)

52)- از احمد از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: چقدر نیکوست صبر و انتظار فرج آیا فرمایش بندة صالح خدا را نشنیده ای؟ که (خداوند به نقل از او حکایت) می فرماید: «پس به انتظار بمانید که من هم با شما منتظر می مانم».

فرمایش خداوند متعال: و برای نوم نمود برادرشان صالح را فرستادیم او به آن ها گفت ای قوم من! خداوند (يكتا) را بپرستید هیچ خدایی جز او برای شما نمی باشد از جانب خدا برای شما نشانه ای آشکار آمده است: این ماده شتر خدا برایتان نشانه ای است پس رهایش کنید تا در زمین خدا بچرد و هیچ آسیبی به او نرسانید که عذابی درد آور شما را فرا خواهد گرفت. (73)

ص: 163

1283 / [53] - عَنْ یَحْیَی بْنِ اَلْمُسَاوِرِ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِیهِ:

جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: أَنْتَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ أَبُوکَ اَلَّذِی قَتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟

فَبَکَی عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام ثُمَّ مَسَحَ عَیْنَیْهِ فَقَالَ: وَیْلَکَ کَیْفَ قَطَعْتَ عَلَی أَبِی أَنَّهُ قَتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟

قَالَ: قَوْلُهُ: إِخْوَانُنَا قَدْ بَغَوْا عَلَیْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَی بَغْیِهِمْ، فَقَالَ: وَیْلَکَ أَ مَا تَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ قَالَ: بَلَی، قَالَ: فَقَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا﴾ (1) ﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَلِحًا﴾، فَکَانُوا إِخْوَانَهُمْ فِی دِینِهِمْ أَوْ فِی عَشِیرَتِهِمْ؟

قَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: لاَ بَلْ فِی عَشِیرَتِهِمْ.

ققَالَ: فَهَؤُلاَءِ إِخْوَانُهُمْ فِی عَشِیرَتِهِمْ، وَ لَیْسُوا إِخْوَانَهُمْ فِی دِینِهِمْ.

قَالَ: فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْکَ. (2)

1284 / [54] - عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر محمد بن علي عليهما السلام، قال :

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام : کَیْفَ کَانَ مَهْلَکُ قَوْمِ صَالِحٍ ؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إنَّ صَالِحاً بُعِثَ إلَی قَوْمِهِ وَ هُوَ ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً، فَلَبِثَ فِیهِمْ حَتَّی بَلَغَ عِشْرِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ لَا یُجِیبُونَهُ إلَی خَیْرٍ،

قَالَ: وَ کَانَ لَهُمْ سَبْعُونَ صَنَماً یَعْبُدُونَهَا مِنْ دُونِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَلَمَّا رَأی ذَلِکَ مِنْهُمْ قَالَ: یَا قَوْمِ بُعِثْتُ إلَیْکُمْ وَ أنَا ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وَ قَدْ بَلَغْتُ عِشْرِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ وَ أنَا أعْرِضُ عَلَیْکُمْ أمْرَیْنِ: إنْ شِئْتُمْ فَاسْألُونِی حَتَّی أسْألَ إلَهِی فَیُجِیبَکُمْ

ص: 164


1- سورة الأعراف : 84/7، و هود : 84/11
2- عنه بحار الأنوار: 345/32 ح 329، و تفسير البرهان : 186/3 2 ح 1 ، و 118/4 ح 2 ، و نور الثقلين : 45/2 ح 180 ، و 51 ح 198 تفسیر فرات الكوفي : 192 ح 248 ، الاحتجاج : 312/2 فيه : جاء رجل من أهل البصرة إلى علي بن الحسين علیهما السلام فقال : ... بتفاوت يسير عنه البحار : 343/32 ح 327.

53)- از یحیی بن مُساور ،همدانی به نقل از ،پدرش روایت کرده ،است که گفت:

مردی از اهالی شام خدمت امام زین العابدین علیه السلام آمد و اظهار داشت: شما علی بن الحسین هستی؟ فرمود: بلی گفت: پدرت همان کسی بود که مؤمنین را کشته است؟

پس حضرت گریه نمود و سپس (اشک) چشمان خود را پاک کرد و فرمود: وای بر حال تو! چگونه یقین پیدا کرده ای که پدر من مؤمنین را کشته است؟

آن مرد شامی :گفت با استفاده از سخن او که فرموده است برادران ما بر ما ستم کردند، پس آنان را به خاطر ستمی که مرتکب شدند کشتیم.

پس حضرت فرمود: وای بر حال تو آیا قرآن خوانده ای؟

عرضه داشت .بلی فرمود پس خداوند فرموده است: «و به سوی مردم مَدیَن برادرشان شعیب را فرستادیم» و نیز فرموده: «و به سوی برادرشان صالح را فرستادیم» بنابراین (آیا) آنان با یکدیگر برادر دینی بودند و یا خانوادگی و قبیله ای بودند؟ مرد شامی :گفت نه بلکه برادر قبیله ای بودند حضرت فرمود پس این افراد برادران قبیله ای بوده اند و با یکدیگر برادر دینی نبودند. مرد شامی اظهار داشت گشایشی برایم ایجاد ،نمودی خداوند بر شما گشایشی ایجاد نماید.

54)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که :گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام سؤال نمود که قوم صالح چگونه به هلاکت رسیدند؟ گفت ای محمد صالح در وقتی که شانزده ساله ،بود بر قوم خویش مبعوث به رسالت شد و تا سن صد و بیست سالگی به دعوت آنان مشغول بود ولی قوم او در هیچ جهت - خیر و سعادت - او را اجابت نکردند (سپس) گفت: آن ها دارای هفتاد بت بودند که به جای خدای یکتا پرستش و عبادتشان می کردند پس موقعی که صالح این رفتار نامناسب را از آن ها مشاهده کرد به آن ها گفت ای قوم من در سن شانزده سالگی به سوی شما مبعوث به رسالت شدم و اکنون به صد و بیست سالگی رسیده ام و در حال حاضر من دو برنامه را برای شما پیشنهاد می کنم و شما اختیار دارید که هر یک از آن دو پیشنهاد را انتخاب کنید اگر می خواهید از من درخواست کنید تا آن که من از پروردگارم بخواهم تا شما را در هر خواسته ای که دارید اجابت کند و یا آن که من از خدایان و معبودهای شما چیزی را درخواست کنم.

ص: 165

فِیمَا سَألْتُمُونِی وَ إنْ شِئْتُمْ سَألْتُ آلِهَتَکُمْ فَإنْ أجَابَتْنِی بِالَّذِی أسْألُهَا خَرَجْتُ عَنْکُمْ فَقَدْ سَئِمْتُکُمْ وَ سَئِمْتُمُونِی.

قَالُوا: قَدْ أنْصَفْتَ یَا صَالِحُ، فَاتَّعَدُوا لِیَوْمٍ یَخْرُجُونَ فِیهِ قَالَ: فَخَرَجُوا بِأصْنَامِهِمْ إلَی ظَهْرِهِمْ، ثُمَّ قَرَّبُوا طَعَامَهُمْ وَ شَرَابَهُمْ فَأکَلُوا وَ شَرِبُوا فَلَمَّا أنْ فَرَغُوا دَعَوْهُ، فَقَالُوا: یَا صَالِحُ سَلْ فَقَالَ لِکَبِیرِهِمْ: مَا اسْمُ هَذَا؟ قَالُوا: فُلَانٌ، فَقَالَ لَهُ صَالِحٌ: یَا فُلَانُ أجِبْ، فَلَمْ یُجِبْهُ، فَقَالَ صَالِحُ: مَا لَهُ لَا یُجِیبُ؟

فَقَالُوا لَهُ ادْعُ غَیْرَهُ فَدَعَاهَا کُلَّهَا بِأَسْمَائِهَا فَلَمْ یُجِبْهُ وَاحِدٌ مِنْهُمْ فَقَالَ یَا قَوْمِ قَدْ تَرَوْنَ قَدْ دَعَوْتُ أَصْنَامَکُمْ فَلَمْ یُجِبْنِی وَاحِدٌ مِنْهُمْ فَاسْأَلُونِی حَتَّی أَدْعُوَ إِلَهِی فَیُجِیبَکُمُ السَّاعَهَ فَأَقْبَلُوا عَلَی أَصْنَامِهِمْ فَقَالُوا لَهَا مَا بَالُکُنَّ لَا تُجِبْنَ صَالِحاً فَلَمْ تُجِبْ فَقَالُوا یَا صَالِحُ تَنَحَّ عَنَّا وَ دَعْنَا وَ أَصْنَامَنَا قَلِیلًا .

قَالَ: فَرَمَوا بِتِلْکَ الْبَسطِ الَّتی بَسَطُوها، وَبِتِلْکَ الآنِیَهِ وَتَمَرَّغُوا فی التُّرابِ وَقالُوا لَها: لَئِنْ لَمْ تُجِبْنَ صَالِحًا الْیَوْمَ لَنَفْضَحَنَّ.

قَالَ ثُمَّ دَعَوْهُ فَقَالُوا: یَا صَالِحُ تَعَالَ فَسَلْهَا فَعَادَ فَسَأَلَهَا فَلَمْ تُجِبْهُ، فَقَالَ: إِنَّمَا أَرَادَ صَالِحٌ أَنْ تُجِیبَهُ وَ تُکَلِّمَهُ بِالْجَوَابِ.

ققَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: یَا قَوْمِ هُوَ ذَا تَرَوْنَ قَدْ ذَهَبَ [صَدْرُ] اَلنَّهَارِ وَ لاَ أَرَی آلِهَتَکُمْ تُجِیبُنِی فَسَلُونِی حَتَّی أَدْعُوَ إِلَهِی فَیُجِیبَکُمُ اَلسَّاعَهَ، قَالَ: فَانْتَدَبَ لَهُ مِنْهُمْ سَبْعُونَ رَجُلاً مِنْ کُبَرَائِهِمْ وَ عُظَمَائِهِمْ وَ اَلْمَنْظُورِ إِلَیْهِمْ مِنْهُمْ فَقَالُوا: یَا صَالِحُ نَحْنُ نَسْأَلُکَ، قَالَ: فَکُلُّ هَؤُلاَءِ یَرْضَوْنَ بِکُمْ؟

قَالُوا: نَعَمْ فَإِنْ أَجَابُوکَ هَؤُلاَءِ أَجَبْنَاکَ، قَالُوا: یَا صَالِحُ نَحْنُ نَسْأَلُکَ فَإِنْ أَجَابَکَ رَبُّکَ تَبِعْنَاکَ وَ أَجَبْنَاکَ وَ تَابَعَکَ جَمِیعُ أَهْلِ قَرْیَتِنَا فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ : سَلُونِی مَا شِئْتُمْ، فَقَالُوا: اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ وَ کَانَ اَلْجَبَلَ- جَبَلٌ قَرِیبٌ مِنْهُ -حَتَّی نَسْأَلُکَ عِنْدَهُ

قَالَ: فَانْطَلَقَ [مَعَهُمْ اَلصَّالِحُ ] فَانْطَلَقُوا مَعَهُ، فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجَبَلِ قَالُوا: یَا صَالِحُ

ص: 166

و اگر آن ها درخواست مرا اجابت کردند من از میان شما بیرون می روم در حالی که شما از من برائت جسته و من نیز از شما برائت می جویم.

پس قوم او گفتند: ای صالح حق انصاف را بجا آوردی پس هنگامی که روز موعود فرا ،رسید قوم صالح با بت های خودشان از شهر بیرون آمدند و آشامیدنی و خوراکی های خود را حاضر کرده و مشغول خوردن و آشامیدن ،شدند پس موقعی که از خوردن و آشامیدن فارغ ،شدند به صالح :گفتند ای صالح! (هر چه می خواهی از بت های ما) در خواست کن در این موقع صالح بزرگ ترین بت آنان را مخاطب قرار داد و از آنان اسم آن بت را پرسید چون اسم آن را ،گفتند آن ثبت را با نام صدا زد جوابی و صدایی از ثبت شنیده نشد قوم گفتند بت های دیگر را صدا بزن آن وقت صالح همۀ آن ها را یک به یک با نام مورد خطاب قرار داد اما هیچ یک از آن ها جوابی ندادند.

صالح فرمود: ای قوم! دیدید که هیچ یک از این بت های شما جواب مرا ندادند اینک شما از من بخواهید تا خواسته شما را به درگاه پروردگارم عرضه دارم تا سریع اجابت کند آن ها به سوی بت های خودشان رفتند و گفتند شما را چه شده؟ چرا پاسخ صالح را نمی دهید؟ ولی آنان باز هم پاسخی ندادند، به همین خاطر مردم گفتند ای صالح ما را مدتی با بت های خود واگذار و ما را به حال خود رها کن.

جبرئیل فرمود پس مردم بساط و ظروف خود را پرتاب کرده و در خاک غلطیدند و گفتند: ای بت ها! اگر جواب صالح را ندهید امروز رسوا می شویم، پس از آن مجدّداً به صالح :گفتند ای صالح اکنون بیا و از این ها درخواست کن تا جوابت را بدهند صالح دوباره جلو آمد و آن ها را صدا زد اما باز هم جوابی نشنید و همانا صالح اراده جواب را داشت پس صالح :گفت ای قوم روز به پایان رسید و دیدید که روز گذشت و من جوابی از بت های شما نشنیدم حال شما از من بخواهید تا از پروردگارم درخواست کنم تا همین الآن دعای شما را اجابت کند.

پس قوم صالح هفتاد نفر از شخصیت ها و بزرگان مورد نظر خود را به نمایندگی برگزیدند و گفتند ای صالح ما از تو در خواستی داریم صالح گفت: آیا تمامی این افراد به نظریات و آراء شما رضایت داده اند؟ گفتند ،آری اگر این هفتاد نفر تو را قبول نمایند ما هم دعوت تو را می پذیریم سپس آن هفتاد نفر گفتند: ای صالح ما از تو درخواستی می کنیم اگر پروردگارت اجابت کرد ما از تو پیروی می کنیم و همه مردم شهر را نیز پیرو تو می نمائیم.

ص: 167

سَلْ رَبَّکَ أَنْ یُخْرِجَ لَنَا اَلسَّاعَهَ مِنْ هَذَا اَلْجَبَلِ نَاقَهً حَمْرَاءَ شَقْرَاءَ وَبْرَاءَ عُشَرَاءَ.

وَ فِی رِوَایَةِ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ حَمْرَاءَ شَعْرَاءَ بَیْنَ جَنْبَیْهَا مِیلٌ.

قَالَ قَدْ سَأَلْتُمُونِی شَیْئاً یَعْظُمُ عَلَیَّ وَ یَهُونُ عَلَی رَبِّی فَسَأَلَ اللَّهَ ذَلِكَ فَانْصَدَعَ الْجَبَلُ صَدْعاً كَادَتْ تَطِیرُ مِنْهُ الْعُقُولُ لَمَّا سَمِعُوا صَوْتَهُ قَالَ وَ اضْطَرَبَ الْجَبَلُ كَمَا تَضْطَرِبُ الْمَرْأَةُ عِنْدَ الْمَخَاضِ ثُمَّ لَمْ یَفْجَأْهُمْ إِلَّا وَ رَأْسُهَا قَدْ طَلَعَ عَلَیْهِمْ مِنْ ذَلِكَ الصَّدْعِ فَمَا اسْتُتِمَّتْ رَقَبَتُهَا حَتَّی اجْتَرَّتْ ثُمَّ خَرَجَ سَائِرُ جَسَدِهَا ثُمَّ اسْتَوَتْ عَلَی الْأَرْضِ قَائِمَةً فَلَمَّا رَأَوْا ذَلِكَ قَالُوا یَا صَالِحُ مَا أَسْرَعَ مَا أَجَابَكَ رَبُّكَ فَسَلْهُ أَنْ یُخْرِجَ لَنَا فَصِیلَهَا

قال : فَسَأَلَ اللّهَ ذلك فَرَمَتْ بِهِ فَدَبَّ حَوْلَهَا ، فَقَالَ لَهُمْ : یَا قَوْمِ ، أَبَقِیَ شَیْءٌ؟ قَالُوا : لاَ ، انْطَلِقْ بِنَا إِلی قَوْمِنَا نُخْبِرْهُمْ بِمَا رَأَیْنَا وَ یُوءْمِنُونَ بِکَ، قَالَ: فَرَجَعُوا فَلَمْ یَبْلُغْ السَّبْعُونَ الرَّجلَ إِلَیْهِمْ حَتّی ارْتَدَّ مِنْهُمْ أَرْبَعَهٌ وَ سِتّونَ رَجُلا وَقالُوا: سِحْر وَثَبَتَتِ السِّتَّه وَقَالُوا: الْحَقُّ مَا رَأَیْنا.

قَالَ فَكَثُرَ كَلَامُ الْقَوْمِ وَ رَجَعُوا مُكَذِّبِینَ إِلَّا السِّتَّةُ ثُمَّ ارْتَابَ مِنَ السِّتَّةِ وَاحِدٌ فَكَانَ فِیمَنْ عَقَرَهَا.

وَ زَادَ مُحَمَّدُ بْنُ نَصْرٍ فِی حَدِیثِهِ قَالَ سَعِیدُ بْنُ یَزِیدَ فَأَخْبَرَنِی أَنَّهُ رَأَی الْجَبَلَ الَّذِی خَرَجَتْ مِنْهُ بِالشَّامِ فَرَأَی جَنْبَهَا قَدْ حَكَّ الْجَبَلَ فَأَثَّرَ جَنْبُهَا فِیهِ وَ جَبَلٌ آخَرُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ هَذَا مِیلٌ . (1)

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 377/11 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 183/3 ح 2، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 91 (الباب الخامس في قصص نبي الله صالح علیه السلام) . تفسير القمّي : 330/1 مرسلاً و بتفاوت عنه البحار : 383/11 ح 8، الكافي : 185/8 ح 213 ، عنه البحار : 377/11 ذيل ح 3 أشار إليه

صالح :فرمود هر چه می خواهید در خواست کنید گفتند: با ما به کنار این کوه بیا - کوهی که در نزدیکی آنان بود - تا درخواست خود را در کنار آن کوه مطرح نماییم.

همگی به سمت کوه حرکت کردند و چون به کوه ،رسیدند گفتند حال از پروردگارت بخواه همین حالا ماده شتری قوی هیکل سرخ مو و آبستن، از این کوه بیرون بیاورد و در روایت محمد بن نصیر :آمده شتری سرخ مو و آبستنی که فاصله بین دو پهلویش یک میل.باشد

صالح فرمود برنامه ای را از من درخواست کردید که بر من بسیار دشوار ولی بر پروردگارم بسیار آسان است (ولی من آن را از خداوند درخواست می کنم) پس از آن به درگاه خداوند دعا کرد پس ناگهان کوه شکافته شد و چنان صدای مهیبی آشکار گشت که نزدیک بود عقل از سر همۀ آن قوم پرواز کند و کوه، آن چنان لرزید که گویا همچون زن در حال وضع حمل و زائیدن است، بعد از آن ناگهان سر شتر از شکاف کوه بیرون آمد و پس از آن گردنش از کوه بیرون کشیده شد و سرانجام سایر اجزاء بدنش از کوه بیرون آمد سپس استوار بر روی زمین ،ایستاد، پس وقتی آن قوم چنین دیدند گفتند ای صالح چقدر سریع پروردگارت درخواست تو را اجابت کرد اکنون از او درخواست کن تا فرزند این شتر را به دنیا بیاورد. پس صالح دعا کرد و در همان لحظه ،شتر بچه ای را از شکمش پرتاب کرد و به دنیا آورد و بچه شتر در کنار مادرش به حرکت و جنب و جوش در آمد.

صالح فرمود: ای قوم! آیا چیز دیگری هم باقی مانده است؟ گفتند: نه، ای صالح! به ما اجازه بده و همراه ما بیا تا به نزد قوم خود برگردیم و آن چه را دیده ایم برای ایشان بازگو کنیم تا به تو ایمان بیاورند چون بازگشتند در همین بین شصت و چهار نفر از آن افراد دست از عقیده خود برداشتند و مرتد شدند و گفتند این فقط یک سحر بود ولی شش نفر ثابت قدم ماندند و :گفتند حق همان بود که مشاهده کردیم پس صحبت زیادی کردند اما پس از آن یک نفر دیگر از آن شش نفر نیز مرتد شد و او در آینده جزء افرادی گشت که ناقه صالح را تعقیب و پی کرده و کشتند و محمد بن ابی نصر در ادامه این حدیث اضافه می کند: سعید بن یزید به من خبر داد که او آن کوهی را که شتر صالح علیه السلام از آن بیرون ،آمد در شام مشاهده نموده و دیده که سینه کوه شکافته شده است و اثر خروج شتر در آن وجود دارد و فاصله دو طرف شکاف ،کوه یک میل می باشد.

ص: 169

قوله تعالى : ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ، أَتَأْتُونَ الْفَحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَلَمِينَ (80 ) إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾ (81)

1285 / [55] - عَنْ یَزِیدَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یَأْتِیَ اَلنِّسَاءَ فِی أَدْبَارِهِنَّ فَقَالَ: سَفَلْتَ سَفَلَ اَللَّهُ بِکَ، أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿أَ تَأْتُونَ اَلْفاحِشَهَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ اَلْعالَمِینَ﴾ (1)

1286 / [56] - عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ذُکِرَ عِنْدَهُ إِتْیَانُ اَلنِّسَاءِ فِی أَدْبَارِهِنَّ، فَقَالَ: «مَا أَعْلَمُ آیَهً فِی اَلْقُرْآنِ أَحَلَّتْ ذَلِکَ، إِلاَّ وَاحِدَهٌ: ﴿إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ اَلرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ اَلنِّساءِ﴾- الآیة- (2)

قوله تعالى : ﴿فَأَنجَيْنَهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الغَبرِينَ﴾ (83)

1287 / [57] - عن الحسين بن علي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: یَا وَیْحَ هَذَا اَلْقَدَرِیَّهِ إِنَّمَا یَقْرَءُونَ هَذِهِ اَلْآیَهَ «إِلاّ اِمْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ اَلْغابِرِینَ» وَیْحَهُمْ! مَنْ قَدَّرَهَا إِلاَّ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی. (3)

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 167/12 ح 33 و 29/104 ح 9، و وسائل الشيعة : 144/20 ح 25258 والبرهان في تفسير القرآن : 186/3 ح 2 نور الثقلين : 51/2 ح 195، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 139 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه)
2- عنه بحار الأنوار: 167/12 ح 34 ، و 29/104 ح 10، و وسائل الشيعة : 148/20 ح 25270، والبرهان في تفسير القرآن : 186/3 ح 3 و نور الثقلين: 51/2 ح 196، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 139 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه). مستدرك الوسائل : 232/14 ح ،16582 عن أحمد بن محمد السيّاري في كتاب التنزيل والتحريف، عن الحسين بن عليّ بن يقطين، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 56/5 ح 102، و 29/104 ح 11

فرمایش خداوند متعال: و لوط را فرستادیم آن گاه به قوم خود گفت چراکار زشت انجام می دهید که هیچ کسی از مردم ،جهان پیش از شما آن را انجام نداده اند؟ (80) شما به جای زنان با مردان شهوت رانی می کنید بلکه شما مردمی تجاوزکار هستید. (81)

55)- از یزید بن ثابت روایت کرده است که گفت:

مردی از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کرد: آیا عمل زناشویی و مجامعت از دُبُر و عقب زنان انجام می شود؟

پس فرمود: آن را بی ارزش دانستی خداوند تو را سبک و بی ارزش قرار دهد آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «آیا شما کار زشتی را انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما انجام نداده است؟!».

56)- از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام شنیدم که از ایشان در مورد زناشویی و آمیزش با زنان از دُبُر، سؤال شد؟

حضرت فرمود: من در قرآن هیچ آیه ای را نمی شناسم که این عمل را مجاز دانسته باشد (1) مگر یک آیه: «هر آینه شما زنان را واگذاشته و با مردان آمیزش می کنید»

فرمایش خداوند متعال: بس لوط و خاندانش را نجات دادیم جز زنش را که با دیگران در شهر ماند (83)

57)- از حسین بن بن علی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: وای به حال این (طایفه) قدریّه، همانا این آیه را می خوانند: «مگر همسرش را که مقدر کردیم تا از ماندگاران (هلاک شوندگان) باشد» وای به حال آن ها! کسی غیر از خداوند تبارک و تعالی او را بر این برنامه مقدر کرده بود.

ص: 171


1- در مورد محتوای این حدیث فتوای مشهور مراجع تقلید این است: کراهت شدید دارد و نیز از نظر طبّی دارای ضررهای روانی و جسمی می باشد .مترجم

قوله تعالى: ﴿أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَن مَكْر الله إلَّا الْقَوْمُ الْخَسرُونَ﴾ (99)

1288/ [58]- عن صفوان الجمّال، قال :

صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَطْرَقَ ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ لاَ تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ ثُمَّ جَهَرَ (1)

فقال : ﴿فلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْم الْخَسِرُونَ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا وَجَدْنَا لأكثرهِم مِّنْ عَهْدِ وَإِن وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَسِقِينَ﴾ (102)

1289/ [59]- عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا صَدَقَ أَحَدٌ مِمَّنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ فَوَفَی بِعَهْدِ اللَّهِ غَیْرَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِمْ وَ عِصَابَةٍ قَلِیلَةٍ مِنْ شِیعَتِهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ ﴿وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ﴾، وقوله: ﴿وَ لَكِن أكثر النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (3). (4)

1290/ [60]- قَالَ: وَ قَالَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ اَلْحَکَمِ اَلْوَاسِطِیُّ:

کَتَبْتُ إِلَی بَعْضِ اَلصَّالِحِینَ علیه السلام: أَشْکُو اَلشَّکَّ

فَقَالَ: إِنَّمَا اَلشَّکُّ فِیمَا لاَ یَعْرِفُ، فَإِذَا جَاءَ اَلْیَقِینُ فَلاَ شَکَّ یَقُولُ اَللَّهُ ﴿وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ﴾ نَزَلَتْ فِی اَلشُّکَّاکِ. (5)

ص: 172


1- في بعض النسخ: «جهم» بمعني عبس وجهه
2- عنه بحار الأنوار : 391 ح 59، والبرهان في تفسير القرآن: 190/3 ح 2 نورالثقلین: 52/2 ح 203
3- سورة الرعد : 1/13
4- عنه بحار الأنوار : 85/67 ح 7، والبرهان في تفسير القرآن: 191/3 ح 7 نور الثقلين : 53/2 ح 209 وفيه: عن أبي داود
5- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 3 والبرهان في تفسير القرآن : 191/3 ح 8. فقه الرضا علیه السلام: 388 (باب - 109 في الرياء و النفاق والعجب)، أورد فیله مرسلاً، عنه البحار: 124/72، و مستدرك الوسائل : 179/18 ح 22440

فرمایش خداوند متعال: پس آیا (آن ها پنداشتند که) از مکر (و عذاب) خدا در امان می باشند؟ پس (توجه داشته باشید که) از مکر (عقاب و عذاب) خدا جز زیانکاران ایمن نباشند. (99)

58)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

پشت سر امام صادق علیه السلام نماز (جماعت) خواندم پس حضرت بعد از نماز لحظه ای سر به زیر انداخت و سپس فرمود: خداوند! مرا از مکر و عقاب خود ایمن مگردان و پس از آن با صدای بلند (این آیه را) تلاوت نمود: «پس از مکر (عقاب) خدا جز زبان کاران ایمن نخواهند بوده».

فرمایش خداوند متعال: و در بیشترین آن ها وفای به عهد نیافتیم و بیشترین آنان را جر فاسقان و نافرمانان ندیدیم. (102)

59)- ابو ذر روایت کرده است، که گفت:

به خدا سوگند! در میان افرادی که خداوند از آنان نهاد و میثاق گرفته هیچ شخصی نسبت به وفای به عهد راست نگفته مگر اهل بیت رسالت علیهم السلام و تعدادی اندک از شیعیان و پیروان ایشان؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است: «و برای بیشتر آنان (وفای به) عهد و میثاقی نیافتیم و (بلکه) بیشترین آنان را فاسق و نافرمان یافتیم» و نیز فرمایش دیگر خداوند: «اولی بیشترین مردم ایمان نمی آورند».

60)- و از حسين بن حَكَم واسطی روایت کرده است که گفت:

نامه ای به بعضی از صالحین (امام کاظم علیه السلام) نوشتم و عرضه داشتم: من از شک (به شما) شکایت می کنم (حضرت در جواب) نوشت: همانا شک تا جایی که به مرحله یقین ،نرسیده اعتباری ندارد پس چون به یقین برسد دیگر شک روا نباشید. همچنین نوشت به درستی که خدای عزوجل می فرماید: «و برای بیشتر آنان (وفای به) عهد و میثاقی نیافتیم و بیشترین آنان را فاسق و نافرمان یافتیم» که این درباره اهل شک نازل شده است.

ص: 173

1291 / [61] - عن عاصم المصري، رفعه قال :

إِنَّ فِرْعَوْنَ بَنَی سَبْعَ مَدَائِنَ یَتَحَصَّنُ فِیهَا مِنْ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ جَعَلَ فِیمَا بَیْنَهَا آجَاماً وَ غِیَاضاً، وَ جَعَلَ فِیهَا اَلْأُسْدَ لِیَتَحَصَّنَ بِهَا مِنْ مُوسَی - قَالَ: - فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِلَی فِرْعَوْنَ فَدَخَلَ اَلْمَدِینَهَ ، فَلَمَّا رَآهُ اَلْأُسْدُ تَبَصْبَصَتْ وَ وَلَّتْ مُدْبِرَهً، ثُمَّ لَمْ یَأْتِ مَدِینَهً إِلاَّ اِنْفَتَحَ لَهُ بَابُهَا، حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی قَصْرِ فِرْعَوْنَ اَلَّذِی هُوَ فِیهِ - قَالَ: - فَقَعَدَ عَلَی بَابِهِ، وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ، وَ مَعَهُ عَصَاهُ، فَلَمَّا خَرَجَ اَلْآذِنُ، قَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اِسْتَأْذِنْ لِی عَلَی فِرْعَوْنَ فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ.

قَالَ: - فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام: إِنِّی رَسُولُ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ قَالَ: فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ. قَالَ فَمَکَثَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ یَسْأَلُهُ أَنْ یَسْتَأْذِنَ لَهُ - قَالَ: - فَلَمَّا أَکْثَرَ عَلَیْهِ قَالَ لَهُ: أَ مَا وَجَدَ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ مَنْ یُرْسِلُهُ غَیْرَکَ؟

ققَالَ: فَغَضِبَ مُوسَی ، وَ ضَرَبَ اَلْبَابَ بِعَصَاهُ، فَلَمْ یَبْقَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ فِرْعَوْنَ بَابٌ إِلاَّ اِنْفَتَحَ، حَتَّی نَظَرَ إِلَیْهِ فِرْعَوْنُ وَ هُوَ فِی مَجْلِسِهِ، فَقَالَ: أَدْخِلُوهُ. قَالَ: فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی قُبَّهٍ لَهُ مُرْتَفِعَهٍ، کَثِیرَهَ اَلاِرْتِفَاعِ، ثَمَانُونَ ذِرَاعا.

قَالَ: فَقَالَ: إِنِّی رَسُولُ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ إِلَیْکَ. قَالَ: فَقَالَ: فَأْتِ بِآیَهٍ، إِنْ کُنْتَ مِنَ اَلصَّادِقِینَ قَالَ: فَأَلْقَی عَصَاهُ، وَ کَانَ لَهَا شُعْبَتَانِ قَالَ: فَإِذَا هِیَ حَیَّهٌ، قَدْ وَقَعَ إِحْدَی اَلشُّعْبَتَیْنِ عَلَی اَلْأَرْضِ، وَ اَلشُّعْبَهُ اَلْأُخْرَی فِی أَعْلَی اَلْقُبَّهِ - قَالَ: - فَنَظَرَ فِرْعَوْنُ إِلَی جَوْفِهَا وَ هُوَ یَلْتَهِبُ نِیرَاناً قَالَ: وَ أَهْوَتْ إِلَیْهِ فَأَحْدَثَ، وَ صَاحَ: یَا مُوسَی ، خُذْهَا. (1)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 137/13 ح 49، والبرهان في تفسير القرآن : 192/3 ح 1 نور الثقلين: 54/3 ح 211 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 246 (الفصل الرابع في بعثه موسى و هارون عليهما السلام) قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 155 ح 168 بإسناده عن جعفر بن غياث، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 109/13 ح 14

61)- از عاصم ،بصری به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

به درستی که فرعون - برای محفوظ ماندن و مصون بودن از تصمیمات موسی علیه السلام- هفت شهر بنا کرد و در بین آن ها نیزارها و دریاچه هایی درست نمود و شیرهایی را در آن ها قرار داد (تا مانع از ورود موسی علیه السلام شوند).

اما هنگامی که خداوند موسی علیه السلام را به سمت فرعون مبعوث نمود، وی داخل شهر شد شیرها او را دیدند و دُم خود را (به حالت تواضع) حرکت دادند سپس پشت کرد و رفتند پس وی به هر دری از دروازه های هر شهر می رسید برایش باز می،شد تا آن که به درون قصر فرعون وارد شد که او نیز در آن جا حضور داشت.

پس موسی علیه السلام جلوی درب ورودی آن جا - در حالی که روپوشی از پشم پوشیده بود و نیز عصایی در دست داشت - نشست چون دریان بیرون آمد موسی علیه السلام به او فرمود: اجازه ورود بر فرعون می خواهم پس دربان هیچ اعتنایی به او نکرد موسی علیه السلام اظهار داشت من رسول پروردگار جهانیان هستم.

باز هم دربان اعتنایی به او نکرد پس او مدتی را که خدا خواست، صبر نمود و مرتّب اجازه ورود می خواست و چون زیاد اصرار و تکرار نمود دربان به او گفت: آیا کسی غیر از تو نبود که پروردگار عالمیان او را بفرستد؟!

پس موسی علیه السلام عصبانی شد و با عصایش به درب ورودی زد و تمام درب هایی که به فرعون منتهی می شد گشوده گشت به طوری که فرعون - در همان حالی که در جایگاه خود نشسته بود - نگاهی به او انداخت و گفت: او را وارد نمایید و چون بر فرعون - در حالی که در قبّه ای بسیار بلند که هشتاد ذرع (چهل متر) ارتفاع داشت قرار گرفته بود - وارد شد اظهار داشت: من فرستاده پروردگار جهانیان .هستم فرعون گفت: (اگر چنین است) و راست می گویی، پس معجزه ای بیاور در این لحظه (موسی علیه السلام) عصای دو شعبه خود را رها کرد و ناگهان همچون ماری (عظیم الجثه) شد که یکی از دو فک خود را روی زمین و فکّ دیگرش را در بالای قبّه قرار داد.

هنگامی که فرعون چنین وضعیتی را دید و مشاهده کرد که از درون آن، آتش زبانه می کشد و به سوی او می آید حدَثی (باد یا ادرار و یا مدفوع) از او خارج شد و - در حالی که به آن اشاره می کرد - فریادی زد و گفت: ای موسی! آن را بگیر

ص: 175

قوله تعالى :﴿قَالُوا أَرْجِهُ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدَائنِ حَشِرِينَ﴾ (111).

1292 / [62] - عن يونس بن ظبيان قال : قال علیه السلام:

إِنَّ مُوسَی وَ هَارُونَ حِینَ دَخَلاَ عَلَی فِرْعَوْنَ لَمْ یَکُنْ فِی جُلَسَائِهِ یَوْمَئِذٍ وَلَدَ سِفَاحٍ کَانُوا وَلَدَ نِکَاحٍ کُلِّهِمْ، وَ لَوْ کَانَ فِیهِمْ وَلَدُ سِفَاحٍ لَأَمَرَ بِقَتْلِهِمَا، فَقَالُوا: ﴿أَرْجِهْ وَ أَخاهُ﴾ وَ أَمَرُوهُ بِالتَّأَنِّی وَ اَلنَّظَرِ، ثُمَّ وَضَعَ علیه السلام یَدَهُ عَلَی صَدْرِهِ قَالَ: وَ کَذَلِکَ نَحْنُ لاَ یَنْزِعُ إِلَیْنَا إِلاَّ کُلُّ خَبِیثِ اَلْوِلاَدَهِ. (1)

1293/ [63] - عن موسى بن بكر، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

أَشْهَدُ أَنَّ اَلْمُرْجِئَهَ عَلَی دِینِ اَلَّذِینَ قَالُوا : ﴿ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائنِ حَشِرِينَ ﴾ (2)

1294 / [64] - عن محمّد بن عليّ عليهما السلام قال :

کَانَتْ عَصَا مُوسَی لآِدَمَ علیه السلام فَصَارَتْ إِلَی شُعَیْبٍ ثُمَّ صَارَتْ إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ وَ إِنَّهَا لَعِنْدَنَا وَ إِنَّ عَهْدِی بِهَا آنِفاً وَ هِیَ خَضْرَاءُ کَهَیْئَتِهَا حِینَ انْتُزِعَتْ مِنْ شَجَرَتِهَا وَ إِنَّهَا لَتَنْطِقُ إِذَا اسْتُنْطِقَتْ أُعِدَّتْ لِقَائِمِنَا ع یَصْنَعُ بِهَا مَا کَانَ یَصْنَعُ مُوسَی وَ إِنَّهَا لَتَرُوعُ وَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ * وَ تَصْنَعُ مَا تُؤْمَرُ بِهِ إِنَّهَا حَیْثُ أَقْبَلَتْ- تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ* یُفْتَحُ لَهَا شُعْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا فِی الْأَرْضِ وَ الْأُخْرَی فِی السَّقْفِ وَ بَیْنَهُمَا أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ بِلِسَانِهَا. (3)

ص: 176


1- عنه بحار الأنوار: 137/13 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن : 192/3 ح 1 نور الثقلين: 55/2 ح 214 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 247 (الفصل الرابع في بعثه موسى و هارون 8). شرح الأخبار : 8/3 ح 929، فيه : عن أبي عبد الله جعفر بن محمّد الصادق علیهما السلام
2- عنه بحار الأنوار: 179/72 ح 3، والبرهان في تفسير القرآن : 193/3 ح 2 نور الثقلين: 55/2 ح 215 ، و مستدرك الوسائل : 176/18 ح 22431
3- عنه بحار الأنوار: 138/13 ح ،51 ، والبرهان في تفسير القرآن : 193/3 ح 1. بصائر الدرجات : 183 ح 36 (باب - 4 فيما عند الأئمّة علیهم السلام من سلاح رسول الله صلی الله علیه و اله) بتفصيل عنه البحار : 219/26 ح 41 و 318/52 ح 19 ، و نحوه الكافي : 231/1 ح 1، عنه البحار 45/13 ح 11، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 225 (الفصل الثاني في أحوال موسی علیه السلام)، الاختصاص للمفيد : 269 ، عنه البرهان : 193/3 ح 2 .

فرمایش خداوند متعال: (به فرعون) گفتند: برنامه او و برادرش را به تأخیر بینداز و آنان را در همه شهر منتقل گردان (111)

62)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی و هارون علیهما السلام بر فرعون وارد شدند در میان آن ،جمع فرزند حرام زاده ای وجود نداشت بلکه همگان با نكاح (و حلال زاده) بودند و چنانچه در میانشان فرزندی حرام زاده می بود دستور کشتن آنان (موسی و هارون علیهما السلام) را صادر می کرد پس اظهار داشتند «(کار) او و برادرش را به تأخیر انداز» سپس امام علیه السلام دست خود را بر سینه نهاده و فرمود و ما نیز این چنین هستیم که ما (اهل بیت نبوّت و امامت علیه السلام) را کسی به قتل نمیرساند مگر آن که حرام زاده باشد.

63)- از موسی بن بکر روایت کرده است که :گفت

امام صادق علیه السلام فرمود گواهی می دهم بر این که طایفه مُرجئه معتقد به دین آن هایی هستند که می گفتند: «او و برادرش (موسی و هارون) را نگهدار و بفرست تا مردم از شهرها جمع شوند».

64) - (به طور مُرسل روایت کرده است که) امام باقر علیه السلام فرمود:

عصای موسی از آن آدم علیهما السلام بود پس به شعیب علیه السلام رسید و سپس به موسی بن عمران علیهما السلام منتقل ،گردید به درستی که آن عصا هراس آور و حیرت انگیز بود و ساخته های (حیله گرانه و نیرنگ بازی) جادوگران را می بلعید و به هر چه مأمور می شد انجام می داد برایش دو شعبه باز می شد که یکی بر زمین و دیگری در سقف قرار داشت و میان دو فک آن چهل ذراع (بیست متر) فاصله بود که تمام نیرنگ ها و ساخته های آنان را با زبانش می بلعید

ص: 177

قوله تعالى : ﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ (128)

1295/ [65]- عن عمّار الساباطي. قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : ﴿إِنَّ اَلْأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ﴾، قَالَ: فَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا کَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (1)

1296/ [66]- عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قال :

وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام: ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾، و أَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِیَ اَلَّذِینَ أَوْرَثَنَا اَللَّهُ اَلْأَرْضَ وَ نَحْنُ اَلْمُتَّقُونَ وَ اَلْأَرْضُ کُلُّهَا لَنَا، فَمَنْ أَحْیَا أَرْضاً مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَعَمَرَهَا فَلْیُوَدِّ خَرَاجَهَا إِلَی اَلْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی ، وَ لَهُ مَا أَکَلَ مِنْهَا، فَإِنْ تَرَکَهَا وَ أَخْرَبَهَا بَعْدَ مَا عَمَرَهَا فَأَخَذَهَا رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ بَعْدَهُ فَعَمَرَهَا وَ أَحْیَاهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا مِنَ اَلَّذِی تَرَکَهَا، فَلْیُؤَدِّ خَرَاجَهَا إِلَی اَلْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی ، وَ لَهُ مَا أَکَلَ مِنْهَا حَتَّی یَظْهَرَ اَلْقَائِمُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی بِالسَّیْفِ، فَیَحُوزَهَا وَ یَمْنَعَهَا وَ یُخْرِجَهُ عَنْهَا، کَمَا حَوَاهَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ مَنَعَهَا، إِلاَّ مَا کَانَ فِی أَیْدِی شِیعَتِنَا ، فَإِنَّهُ یُقَاطِعُهُمْ وَ یَتْرُکُ اَلْأَرْضَ فِی أَیْدِیهِمْ. (2)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار 58/100 ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 195/3 نور الثقلین : 56/2 ح 221
2- عنه بحار الأنوار: 58/100 ح 2 والبرهان في تفسير القرآن: 196/3 ح 4 و مستدرک الوسائل: 112/17 ح 20908 الکافي: 336/1 ح 1، و 279/5 ح 5 عنه البرهان في تفسیر القرآن: 194/3 ح 1 تهذیب الأحکام: 152/7 ح 23 الاستبصار: 108/3 عنهم وسائل شيعة: 41/25 ح 32246 بحار الأنوار 390/52 ح 211 ، عن کتاب الغيبه للسیّد عليّ بن عبد الحميد.

فرمایش خداوند متعال: موسی به قوم خود گفت: از خداوند مدد جویید و صبر پیشه سازید که این زمین از آن خداوند است آن را به هر کسی از بندگانش که بخواهد به میراث می دهد و سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است. (128)

65)- از عمّار ساباطی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: (منظور از فرمایش خداوند متعال:) «به درستی که زمین برای خداوند است به هر کسی از بندگانش که بخواهد به عنوان ارث (تحویل) می دهد» آن چه برای خداوند ،باشد برای رسولش صلی الله علیه و آله خواهد بود و آن چه برای رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد برای امام و خلیفه (بر حق) بعد از او خواهد بود.

66)- از ابو خالد کابلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: در کتاب امام علی علیه السلام دیدیم که نوشته بود: «به درستی که زمین از آن خدا ،است به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به ارث می دهد و سرانجام امور به نفع پرهیزکاران است» من و خاندانم همان کسانی هستیم که خدا زمین را به ما واگذار نموده و مائیم پرهیزکاران که همه زمین از آن ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) است. پس هر یک از مسلمانان که (قطعه) زمینی را احیاء و زنده کند، باید آن را آباد نماید باید خراج و مالیات آن را به امام از خاندانم بپردازد، پس هر چه از آن زمین استفاده کند و بخورد حق او می باشد.

ولی اگر زمین را بعد از احیاء شدنش رها کند تا خراب شود و شخص دیگری از مسلمانان بعد از او آن را آباد و احیاء نماید او نسبت به آن زمین - از کسی که آن را رها کرده - سزاوارتر است که باید مالیات آن را به امام از خاندانم بپردازد، سپس هر چه از آن زمین استفاده کند حق او می باشد تا زمانی که قائم از خاندان من درود خداوند بر او باد با ،شمشیر ظاهر شود و زمین ها را در تصرف خود گرداند و (از تصرّف کنندگان) جلوگیری نماید و آنان را اخراج کند - همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله زمین ها را تصرف کرد و از تصرّف کنندگان جلوگیری نمود - مگر زمین هایی که در تصرّف شیعیان ما باشد که حضرت قائم علیه السلام نسبت به آن چه در دست ایشان است، با خود آن ها قرارداد مقاطعه می بندد و سپس زمین را در دست ایشان باقی می گذارد.

ص: 179

قوله تعالى : ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿133﴾ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾ ﴿134﴾

1297 / [67] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: مَا اَلطُّوفَانُ؟

قَالَ: هُوَ طُوفَانُ اَلْمَاءِ وَ اَلطَّاعُونُ. (1)

1298 / [68] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ أَنْبَأَنِی عَنْ سُلَیْمَانَ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا اَلرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ﴾ قَالَ: اَلرِّجْزُ هُوَ اَلثَّلْجُ ثُمَّ قَالَ: خُرَاسَانُ بِلاَدُ رِجْزٍ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾ (142)

1299 / [69] - عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ قَالَ بِعَشْرِ ذِی اَلْحِجَّهِ نَاقِصَهً حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی شَعْبَانَ فَقَالَ نَاقِصٌ لاَ یَتِمُّ. (3)

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 138/13 ح 52، و نور الثقلين : 60/2 ح 226
2- عنه بحار الأنوار: 138/13 ح 53، والبرهان في تفسير القرآن : 198/3 ح 3 نور الثقلين : 2/60 ح 227
3- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 29 301/96 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن : 205/3 ح 3، نور الثقلين : 61/2 ح 235 قطعة منه

فرمایش خداوند متعال پس ما بر آن ها نشانه هایی (از عذاب) آشکار و گوناگون همچون ،طوفان ،ملح ،نیش قورباغه و خون را فرستادیم ولی باز سرکشی کردند با آن ها و گروهی محرم بودند (133) و چون عذاب بر آن ها فرود آمد، گفتند: ای موسی! به آن عهدی که خداوند با تو دارد او را بخوان که اگر این عذاب را از ما دور نمایی به تو ایمان می آوریم و بنی اسرائیل را با تو می فرستیم. (134)

67)- از محمد بن فیس روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از طوفان چیست؟

فرمود: منظور طوفان آب و (مرض)، طاعون است.

68)- [از محمد بن علی از ابو عبد الله از] سلیمانی روایت کرده است که گفت: امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر این مشکل را از ما بر طرف نمودی به تو ایمان می آوریم» فرمود: «الرّجزَ» همان برف است. سپس افزود: خراسان از بلاد برف خیز می باشد.

فرمايش خداوند متعال: و سی شب با موسی وعده نهادیم و ده شب دیگر بر آن افرودیم پس وعده پروردگارش چهل شب کامل گردید و موسی به برادرش هارون گفت: در قوم من جانشین من باشی و راه صلاح را پیش گیر و از طریق و شیوه فساد کنندگان تبعیت نکن. (142)

69)- از محمد حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و با موسی وعده (ملاقات در) سی شب گذاشتیم و آن را با ده شب (اضافی) تکمیل کردیم» فرمود: در دهه ذی الحجه تمام گشت که متصل به شعبان شد. افزود: (ماه شعبان از لحاظ تعداد روزها همیشه) ناقص می باشد و تمام نخواهد بود.

ص: 181

1300 / [70] - عن الفضيل بن يسار، قال :

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَقِّتْ لَنَا وَقْتاً فِیهِمْ.

فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ خَالَفَ عِلْمُهُ عِلْمَ اَلْمُوَقِّتِینَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَهً﴾ - إِلَی - ﴿أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ﴾؟ أَمَا إِنَّ مُوسَی لَمْ یَکُنْ یَعْلَمُ بِتِلْکَ اَلْعَشْرِ وَ لاَ بَنُو إِسْرَائِیلَ ، فَلَمَّا حَدَّثَهُمْ قَالُوا: کَذَبَ مُوسَی وَ أَخْلَفَنَا مُوسَی ، فَإِنْ حَدَّثْتُمْ بِهِ فَقَالُوا: صَدَقَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ ، تُؤْجَرُوا مَرَّتَیْنِ. (1)

1301 / [7] - عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

إِنَّ مُوسَی علیه السلام لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَی رَبِّهِ وَ أَعْهَدَهُمْ ثَلاَثِینَ یَوْماً فَلَمَّا زَادَ اَللَّهُ عَلَی اَلثَّلاَثِینَ عَشْراً قَالَ قَوْمُهُ: أَخْلَفَنَا مُوسَی فَصَنَعُوا مَا صَنَعُوا .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اِبْنِ اَلْحَنَفِیَّهِ أَنَّهُ قَالَ: مِثْلَ ذَلِکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (143)

1302 / [2] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام، قال [قالا]:

لَمَّا سَأَلَ مُوسَی رَبَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿قالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانِی وَ لکِنِ اُنْظُرْ إِلَی اَلْجَبَلِ فَإِنِ اِسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانِی﴾ قَالَ: فَلَمَّا صَعِدَ مُوسَی عَلَی اَلْجَبَلِ فُتِحَتْ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ أَقْبَلَتْ اَلْمَلاَئِکَهُ أَفْوَاجاً فِی أَیْدِیهِمْ اَلْعُمُدُ وَ فِی

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 30، والبرهان في تفسير القرآن : 206/3 ح 4 . تفسير القمّي: 310/1 ،تفصيل عنه البحار: 99/4 ح 8 و 184/52 ح 9، و نحوه الكافي : 368/1 ح 5 ، الغيبة للنعماني : 294 ح 13، عنه البحار : 118/52 ح 45 .
2- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن : 206/3ح 5. هذا الحديث مندرج ضمن حديث سابقه فراجع المصادر المذكورة فيه

70)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: فدایت گردم! وقت معیّنی برای این امر (فرج آل محمد علیهم السلام تعيين فرما.

فرمود: علم خداوند با علم تعیین کنندگان وقت مخالف است. آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: «و موسی را وعده سی شب دادیم... (که) تا چهل شب طول کشید» همانا موسی علیه السلام و نیز بنی اسرائیل از آن ها (شب اضافی)، اطلاعی نداشتند و چون او آنان را در جریان گذاشت. گفتند: موسی با ما خلف وعده کرد و دروغ گفته است، اگر کسی با شما در مورد ما صحبت کند، بگویید: خدا و رسولش راست فرموده اند تا دو پاداش دریافت نمایید.

71)- از فضیل بن یسار روایت کرده است. که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام خواست به قصد (مناجات با) پروردگارش (از شهر) خارج شود به قوم خود و عده داد که بعد از مدت سی روز مراجعت می کند ولی چون خداوند ده روز بر آن افزود آنان گفتند: موسی با ما خلف وعده کرده است و آن چه را که نباید انجام دهند، انجام دادند.

و از محمد بن علی ابن حنفیّه نیز همانند آن وارد شده است.

فرمایش خداوند متعال: و چون موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت اظهار داشت ای پروردگار من! خود را به من بنمای تا در تو نظر :فرمود هرگز مرا نخواهی ،دید ولی به آن کوه بنگر پس اگر بر جای خود قرار یافت تو نیز مرا خواهی دید چون پروردگارش بر کوه تجلی نمود کوه متلاشی شد و موسی بیهوش بیفتاد چون به هوش آمد گفت تو منزه هستی به سوی تو بازگشتم و من نخستین مؤمن هستم .(143)

72)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: هنگامی که موسی از پروردگار تبارک و تعالی در خواست (رؤیت و دیدار او را) نمود: «گفت: ای پروردگار من! برای من خودت را بنمایان تا به سوی تو نظر کنم. (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهی دید ولی به آن کوه نظر کن اگر بر جای خود قرار ،یافت تو نیز مرا خواهی دید».

ص: 183

رَأْسِهَا اَلنُّورُ یَمُرُّونَ بِهِ فَوْجاً بَعْدَ فَوْجٍ، یَقُولُونَ: یَا اِبْنَ عِمْرَانَ اُثْبُتْ فَقَدْ سَأَلْتَ عَظِیماً، قَالَ: فَلَمْ یَزَلْ مُوسَی وَاقِفاً حَتَّی تَجَلَّی رَبُّنَا جَلَّ جَلاَلُهُ، فَجَعَلَ اَلْجَبَلَ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً، فَلَمّا أَنْ رَدَّ اَللَّهُ إِلَیْهِ رُوحَهُ أَفاقَ، ﴿قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾. (1)

1303 / [73] - قال ابن أبي عمير : و حدّثني عدة من أصحابنا :

أَنَّ اَلنَّارَ أَحَاطَتْ بِهِ حَتَّی لاَ یَهْرُبَ مِنْ هَوْلِ مَا رَأَی .

قَالَ: وَ رَوَی هَذَا اَلرَّجُلُ عَنْ بَعْضِ مَوَالِیهِ قَالَ: یَنْبَغِی أَنْ یَنْظُرَهَا [یُنْتَظَرَ] بِالْمَصْعُوقِ ثَلاَثاً أَوْ یَتَبَیَّنَ قَبْلَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ رُبَّمَا رُدَّ عَلَیْهِ رُوحُهُ. (2)

1304 / [74] - عن أبي بصير قال:

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : إِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لَمَّا سَأَلَ رَبَّهُ اَلنَّظَرَ إِلَیْهِ، وَعَدَهُ اَللَّهُ أَنْ یَقْعُدَ فِی مَوْضِعٍ، ثُمَّ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ تَمُرَّ عَلَیْهِ مَوْکِباً مَوْکِباً بِالْبَرْقِ وَ اَلرَّعْدِ وَ اَلرِّیحِ وَ اَلصَّوَاعِقِ، فَکُلَّمَا مَرَّ بِهِ مَوْکِبٌ مِنَ اَلْمَوَاکِبِ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَیَسْأَلُ: أَ فِیکُمْ رَبِّی؟ فَیُجَابُ: هُوَ آتٍ، وَ قَدْ سَأَلْتَ عَظِیماً یَا اِبْنَ عِمْرَانَ! (3)

1305 / [75] - عن حفص بن غیاث قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكَّا وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقًا﴾، قَالَ: سَاخَ اَلْجَبَلَ فِی اَلْبَحْرِ فَهُوَ یَهْوِی حَتَّی اَلسَّاعَهِ . (4)

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 6، نور الثقلين: 62/2 ح 240، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة).
2- عنه بحار الأنوار: 228/13 ذيل ح 33، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ج 7، نور الثقلين : 63/2 ح 241، و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة).
3- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 34 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 8 نور الثقلين : 63/2 ح 242، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة) .
4- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 35 والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 9 نور الثقلين: 63/2 ح243 تفسير القمّي: 239/1 (نزول التوراة) بتفصيل عنه البحار: 213/13 ح 7 ، التوحيد : 120 ح 23 عنه البحار: 223/13 ح 17 .

و چون از کوه بالا رفت درهای آسمان گشوده شد و فرشته ها فوج فوج به سمت او آمدند در حالی که در دست های ایشان ستون هایی از نور بود که همگی از کنار او فوج فوج عبور می کردند و می گفتند: ای پسر عمران استوار باش به درستی که درخواست عظیمی را مطرح نمودهای ناگهان پروردگار بر کوه تجلی کرد، پس کوه متلاشی و پراکنده ،گشت آن وقت موسی بر زمین افتاد و بیهوش شد، هنگامی که خداوند روحش را به او باز گردانید بلافاصله اظهار داشت: «خداوندا! تو منزّه هستی من به سوی تو توبه می کنم و باز می گردم و من اول کسی هستم که ایمان آورده ام».

73)- از ابن ابی عُمیر روایت کرده است که گفت:

برخی از اصحاب ما برای من حدیث کرده اند که شعله (نور) آتش اطراف او را فرا ،گرفت تا از شدت آن چه که دیده بود نتواند فرار کند و گفته است همین شخص از بعضی موالیان نسبت به کسی که سکته کرده روایت نموده است: اقتضا می کند که مدّت سه روز و یا مقداری که وضعیّت او روشن شود صبر کنند (و او را سریع تجهیز و دفن نکنند)؛ زیرا که چه بسا روح او به کالبدش باز گردد.

74)- از ابو بصیر از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود به درستی که وقتی موسی بن عمران علیهما السلام از خداوند درخواست دیدار او را ،نمود خداوند به او وعده داد که در محلی بنشیند، سپس به فرشته ها امر نمود تا فوج فوج با برق و رعد طوفان و صاعقه از کنار او عبور کنند و هرگاه گروهی از فرشته ها از کنار او می گذشتند بندهای استخوان هایش به لرزه می افتاد و سر خود را بلند می کرد پس از آنان سؤال می کرد آیا پروردگار من در بین شما می باشد؟ و آن ها به او جواب می دادند ای موسی! (نور) او خواهد آمد و به تحقیق که تو امر عظیم و مهمّی را درخواست کرده ای!

75)- از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس چون پروردگارش در کوه تجلی یافت آن را قطعه قطعه و پراکنده کرد» می فرمود: ناگهان کوه به لرزه درآمد در دریا افتاد و تا روز قیامت در حال سقوط و ریزش است.

ص: 185

1306/ [76]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: أَنَّ اَلنَّارَ أَحَاطَتْ بِمُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِئَلاَّ یَهْرُبَ لِهَوْلِ مَا رَأَی، وَ قَالَ: لَمَّا خَرَّ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ صَعِقاً مَاتَ، فَلَمَّا أَنْ رَدَّ اَللَّهُ رُوحَهُ أَفَاقَ فَقَالَ: ﴿سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحَ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةٌ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَ أمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُوْرِيكُمْ دَارَ الْفَسِقِينَ﴾ (145)

1307 / [77] - عن أبي حمزة، عن أبي عبد الله علیه السلام قال في الجفر:

إِنَّ فِی اَلْجَفْرِ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ اَلْأَلْوَاحَ عَلَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْزَلَهَا عَلَیْهِ وَ فِیهَا تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ إِلَی أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ فَلَمَّا اِنْقَضَتْ أَیَّامُ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ اِسْتَوْدِعِ اَلْأَلْوَاحَ وَ هِیَ زَبَرْجَدَهٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ فَأَتَی مُوسَی اَلْجَبَلَ فَانْشَقَّ اَلْجَبَلُ فَجَعَلَ فِیهِ اَلْأَلْوَاحَ مَلْفُوفَهً فَانْطَبَقَ اَلْجَبَلُ عَلَیْهَا فَلَمْ تَزَلْ حَتَّی بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَقْبَلَ رَکْبٌ مِنَ اَلْیَمَنِ یُرِیدُونَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجَبَلِ اِنْفَرَجَ اَلْجَبَلُ وَ خَرَجَتِ اَلْأَلْوَاحُ مَلْفُوفَهً کَمَا وَضَعَهَا مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَهَا اَلْقَوْمُ وَ دَفَعُوهَا إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

فَأَقْبَلَ رَکْبٌ مِنَ اَلْیَمَنِ یُرِیدُونَ اَلرَّسُولَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجَبَلِ اِنْفَرَجَ اَلْجَبَلُ وَ خَرَجَتِ اَلْأَلْوَاحُ مَلْفُوفَهً کَمَا وَضَعَهَا مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَأَخَذَهَا اَلْقَوْمُ، فَلَمَّا وَقَعَتْ فِی أَیْدِیهِمْ أُلْقِیَ فِی قُلُوبِهِمْ أَنْ لاَ یَنْظُرُوا إِلَیْهَا وَ هَابُوهَا حَتَّی یَأْتُوا بِهَا رَسُولَ اَللَّهِ، وَ أُنْزِلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَی نَبِیِّهِ فَأَخْبَرَهُ بِأَمْرِ اَلْقَوْمِ وَ بِالَّذِی أَصَابُوهُ

فَلَمَّا قَدِمُوا عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سَلَّمُوا عَلَیْهِ، اِبْتَدَأَهُمْ فَسَأَلَهُمْ عَمَّا وَجَدُوا فَقَالُوا: وَ مَا عِلْمُکَ بِمَا وَجَدْنَا؟

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 10 نور الثقلين : 63/2 ح 244 تقدّمت القطعة الأولى منه في صدر الحديث 73 مسنداً

76)- و در روایتی دیگر آمده است:

شعله (نور) آتش اطراف موسی را فرا ،گرفت تا از شدّت آن چه که دیده بود، نتواند گریزد آن وقت بر زمین افتاد و بیهوش شد پس هنگامی که خداوند روحش را به او باز گردانید بلافاصله اظهار داشت: «خداوندا! تو منزّه هستی، به سوی تو توبه می کنم و من اول مؤمن می باشم»

فرمایش خداوند متعال: و برای او در آن لوحها هر گونه اندرز و تفصیل هر چیزی را ،نوشتیم پس (گفتیم:) آن را با نیرومندی بگیر و قومت را دعوت نمای تا به بهترین آن عمل کنند به زودی جایگاه نافرمانان را به شما نشان می دهم. (145)

77)- از ابو حمزه (ثمالی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در (کتاب) جَفر آمده است: موقعی که خداوند الواح را بر موسی نازل ،نمود در آن ها توضیح و بیان هر چیزی که بوده و تا روز قیامت (ثابت) خواهد بود ذکر شده است.

و چون نبوّت موسی علیه السلام پایان یافت خداوند به او وحی فرستاد: الواح را - الواح زبرجدی که از بهشت آمده بود - به عنوان امانت به کوهی - به نام «زینت» - ،بسپار موسی کنار کوه ،رفت کوه شکافته شد پس او الواح را پیچیده و در آن قرار داد پس از نهادن کوه به هم آمد و پیوسته در آن کوه بود تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله مبعوث گردید پس یک قافله ای از یمن خدمت پیامبر ،آمدند چون به آن کوه رسیدند کوه شکافته شد و الواح - همان طوری که موسی علیه السلام پیچیده بود - بیرون آمد پس آن ها را برداشتند همین که آن ها را در دست خود گرفتند، خداوند وحشتی در دل آنان ایجاد نمود و ترسیدند که آن ها را بگشایند و در آن ها نگاه کنند و خداوند توسط جبرئیل جریان الواح و قافله یمنی را به اطلاع حضرت رسانید.

هنگامی که قافله به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، ابتدا سلام کردند و حضرت راجع به آن چه پیدا نموده بودند با آنان صحبت فرمود. آن ها نیز سؤال کردند از کجا فهمیدی که ما چیزی پیدا کرده ایم؟

ص: 187

قَالَ: أَخْبَرَنِی بِهِ رَبِّی وَ هُوَ اَلْأَلْوَاحُ، قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اَللّهِ ، فَأَخْرَجُوهَا فَوَضَعُوهَا إِلَیْهِ، فَنَظَرَ إِلَیْهَا وَ قَوْلِهَا وَ کَتَبَهَا بِالْعِبْرَانِیَّهِ، ثُمَّ دَعَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ فَقَالَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: دُونَکَ هَذِهِ فَفِیهَا عِلْمُ اَلْأَوَّلِینَ وَ...اَلْآخِرِینَ وَ هِیَ أَلْوَاحُ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَدْ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَیْکَ، فَقَالَ: لَسْتُ أُحْسِنُ قِرَاءَتَهَا.

قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَمَرَنِی أَنْ آمُرَکَ أَنْ تَضَعَهَا تَحْتَ رَأْسِکَ لَیْلَتَکَ هَذِهِ، فَإِنَّکَ تُصْبِحُ وَ قَدْ عَلِمْتَ قِرَاءَتَهَا

قَالَ: فَجَعَلَهَا تَحْتَ رَأْسِهِ فَأَصْبَحَ وَ قَدْ عَلَّمَهُ اَللَّهُ کُلَّ شَیْءٍ فِیهَا، فَأَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِنَسْخِهَا فَنَسَخَهَا فِی جِلْدٍ وَ هُوَ اَلْجَفْرُ، وَ فِیهِ عِلْمُ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ هُوَ عِنْدَنَا، وَ اَلْأَلْوَاحُ عِنْدَنَا، وَ عَصَا مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَنَا، وَ نَحْنُ وَرِثْنَا اَلنَّبِیِّینَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: تِلْکَ اَلصَّخْرَهُ اَلَّتِی حَفِظَتْ أَلْوَاحَ مُوسَی تَحْتَ شَجَرَهٍ فِی وَادٍ یُعْرَفُ بِکَذَا. (1)

1308 / [78] - عن محمد بن سابق بن محمد بن سابق بن طلحة الأنصاري، قال :

کَانَ مِمَّا قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ أُدْخِلَ عَلَیْهِ مَا هَذِهِ اَلدَّارُ؟

قَالَ: هَذِهِ دَارُ اَلْفَاسِقِینَ.

قَالَ: وَ قَرَأَ ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ اَلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ... وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ﴾ یَعْنِی وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً، فَقَالَ لَهُ هَارُونُ : فَدَارَ مَنْ هِیَ؟

قَالَ: هِیَ لِشِیعَتِنَا [قُرَّهٌ] وَ لِغَیْرِهِمْ فِتْنَهٌ قَالَ: فَمَا بَالُ صَاحِبِ اَلدَّارِ لاَ یَأْخُذُهَا قَالَ: أُخِذَتْ مِنْهُمْ [مِنْهُ] عَامِرَهً وَ لاَ یَأْخُذُهَا؟

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار: 138/17 ذيل ح 21 و 188/26 ذيل ح 25 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 212/3 ، 1 ، نور الثقلين : 69/2 ح 259. بصائر الدرجات: 139 ح 4 (باب - 11 في ما يبيّن فيه كيفيّة وصول الألواح) بتفاوت يسير، عنه البحار : 225/13 ح 21 ، 137/17 ح 21 ، و 187/26 ح 25

فرمود: خداوند به من اطلاع داد و آن چه پیدا کرده اید الواح است گفتند: ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی الواح را تقدیم حضرت کردند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله) به آن ها - با این که به زبان عبری نوشته شده بود - نگاه می کرد و می خواند سپس علی علیه السلام را خواست و به او فرمود: این ها را داشته باش که علم گذشتگان و آیندگان در آن است و این ها الواح موسی است و همانا خداوند به من دستور داده تا آن را در اختیار تو قرار دهم.

(امير المؤمنين على علیه السلام ) اظهار نمود: ای رسول خدا! من خوب نمی توانم آن ها را بخوانم فرمود جبرئیل به من گفته است تا به تو بگویم این الواح را امشب زیر سر خود بگذار فردا صبح که برخیزی می توانی بخوانی.

پس (علی علیه السلام) هنگامه شب آن ها را زیر سر خود گذاشت و خوابید وقتی که صبح شد خداوند تمام آن ها را به او آموخته بود پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود از آن نسخه برداری کند علی علیه السلام هم آن ها را در یک پوست گوسفند نسخه برداری کرد که آن همان علم جفر می باشد و علم گذشتگان و آیندگان در آن موجود است و آن ها با عصای موسی علیه السلام نزد ما می باشد؛ زیرا که ما (اهل بیت عصمت و طهارت) وارث پیامبران .هستیم

راوی :گوید امام باقر علیه السلام فرمود: آن صخره ای که الواح حضرت موسی علیه السلام در آن نگهداری ،شد زیر درختی بود که در یک وادی معروف قرار دارد.

78)- از محمد بن سابق بن طلحه انصاری روایت کرده است که گفت:

از گفتاری که هارون (خلیفه عباسی) با امام كاظم علیه السلام داشت - هنگامی که حضرت بر او وارد شد - این بود که :گفت این دار (دنیا) چگونه و چیست؟

فرمود: این جا دار فاسقین می باشد و سپس (این آیه شریفه را) قرائت نمود: «آن کسانی را که به ناحق در زمین سرکشی و ستم می کنند، زود باشد که (آنان را) از آیات خویش روی گردان سازم ... و اگر طریق هدایت را ببینند، در آن قدم نگذارند و اگر طریق گمراهی را ببینند آن راه را بپیمایند» یعنی هر آیه ای را که می بینند به آن ایمان نمی آورند و نیز هر راه راستی را که می بینند آن را نمی پیمایند.

هارون گفت این دار برای چه کسانی خواهد بود؟

ص: 189

قَالَ: أُخِذَتْ مِنْهُمْ عَامِرَهً وَ لاَ یَأْخُذُهَا إِلاَّ مَعْمُورَهً. (1)

قوله تعالى: ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَی مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلا جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ یُکَلِّمُهُمْ وَلاَ یَهْدِیهِمْ سَبِیلا اتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَالِمِینَ﴾. (148)

1309 / [79] - عن محمد بن أبي حمزة، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِن بَعْدِهِ، مِنْ حُلِيّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ ﴾ [قال:] فقال موسى: يا ربّ! و من أخار الصنم [العجل]؟

فقال الله : أنا يا موسى! أخرته، فقال موسى : ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ﴾ (2). (3)

1310 / [80] - عن ابن مسكان عن الوصاف، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

إِنَّ فِیمَا نَاجَی اَللَّهُ مُوسَی أَنْ قَالَ: یَا رَبِّ، هَذَا اَلسَّامِرِیُّ صَنَعَ اَلْعِجْلَ، فَالْخُوَارُ مَنْ صَنَعَهُ؟ قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا مُوسَی ، إِنَّ تِلْکَ فِتْنَتِی فَلاَ [تَفْحّصْ] عَنْهَا. (4)

1311 / [81] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قال:

قَالَ: حَیْثُ قَالَ مُوسَی علیه السلام: أَنْتَ أَبُو اَلْحُکَمَاءِ. (5)

ص: 190


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 216/3 ،8 نور الثقلين : 70/2 ح 260 و 643/5 ح 5 . الاختصاص : 262 (حديث في زيارة المؤمن لله تعالى) بتفاوت يسير، عنه البحار : 156/48 ح 28 ، و 136/72 ح 22
2- سورة الأعراف : 155/7
3- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 216/3 ح 1 و 221 ح 5، نور الثقلين : 70/2 ح 263 و 77 ح 284
4- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 38 والبرهان في تفسير القرآن : 221/3 ح 6 و نور الثقلين: 70/2 ح 264، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة).
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 221/3 ح 7.

فرمود: این دار برای شیعیان و پیروان ما (اهل بیت رسالت) قدرت و توانی است (برای رسیدن به کمالات دنیا و مقامات آخرت)، ولی برای غیر ایشان فتنه و آزمایش می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و قوم موسی بعد از او از زیورهایشان مجسمه و تندیس گوساله ای را ساختند که بانگ می کرد آیا نمی بینند که آن گوساله با آن ها سخن نمی گوید و ایشان را به هیچ راهی هدایت نمی کند؟ آن را به خدایی گرفتند و از ستمکاران گشتند. (148)

79)- از محمد بن ابی حمزه به نقل از شخصی که نام او را مطرح نموده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «قوم موسی بعد از او از زیورهای خود تندیس گوساله ای ساختند که بانگ و صدائی می کرد» فرمود: موسی اظهار داشت: پروردگارا! چه کسی گوساله را به صدا درآورد؟

خداوند فرمود: من آن را به صدا درآوردم، موسی عرضه داشت: «این (جریانی) نیست مگر فتنه و آزمایشی که هر کسی را بخواهی به وسیلۀ آن گمراه می کنی و هر کسی را هم به خواهی هدایت می نمایی».

80)- از ابن مُسکان به نقل از وصّافی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مناجات موسی علیه السلام با خداوند متعال این بود که گفت: ای پروردگار! این سامری بود که گوساله را ساخت ولی چه کسی آن را به صدا در آورد؟

خداوند به او وحی نمود: ای موسی! به درستی که فتنه و آزمایشی از طرف من بود، پس از من درباه آن تفحص و جستجو نکن. (1)

81)- از اسماعيل بن عبد العزيز روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همچنان که موسی علیه السلام گفت: تو پدر حکیمان هستی.

ص: 191


1- علامه مجلسی در پایان حدیث فرموده است: احتمال دارد که منظور این باشد از من نخواه که دلیل آن را برایت بیان کنم و این نکته را برای افرادی مطرح نکن که توان فهم آن را ندارند .مترجم

1312 / [82] - عن محمّد بن أبي حمزة، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَخْبَرَ مُوسَی أَنَّ قَوْمَهُ اِتَّخَذُوا عِجْلاً لَهُ خُوارٌ، فَلَمْ یَقَعْ مِنْهُ مَوْقِعَ اَلْعِیَانِ، فَلَمَّا رَآهُمْ اِشْتَدَّ غَضَبُهُ فَأَلْقَی اَلْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: وَ لِلرُّؤْیَهِ فَضْلٌ عَلَی اَلْخَبَرِ. (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ﴾ (152)

1313 / [83] - عن داود بن فرقد قال قال:

أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَرَضَتْ لِی إِلَی رَبِّی حَاجَهٌ فَهَجَرْتُ فِیهَا إِلَی اَلْمَسْجِدِ وَ کَذَلِکَ أَفْعَلُ إِذَا عَرَضَتِ اَلْحَاجَهُ فَبَیْنَا أَنَا أُصَلِّی فِی اَلرَّوْضَهِ إِذَا رَجُلٌ عَلَی رَأْسِی قَالَ فَقُلْتُ مِمَّنِ اَلرَّجُلُ؟

فَقَالَ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ قَالَ: قُلْتُ: مِمَّنِ اَلرَّجُلُ؟

قَالَ: مِنْ أَسْلَمَ قَالَ فَقُلْتُ مِمَّنِ اَلرَّجُلُ؟

قَالَ: مِنَ اَلزَّیْدِیَّهِ.

قَالَ: قُلْتُ: یَا أَخَا أَسْلَمَ! مَنْ تَعْرِفُ مِنْهُمْ؟

ققَالَ أَعْرِفُ خَیْرَهُمْ وَ سَیِّدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ هَارُونَ بْنَ سَعِدٍ.

قُلْتُ: یَا أَخَا أَسْلَمَ! ذَاکَ رَأْسُ اَلْعِجْلِیَّهِ کَمَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا اَلْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَّبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيا﴾، وَ إِنَّمَا اَلزَّیْدِیُّ حَقّاً مُحَمَّدُ بْنُ سَالِمٍ بَیَّاعُ اَلْقَصَبِ. (2)

ص: 192


1- عنه بحار الأنوار: 230/13 ح 39، و نور الثقلين : 71/2 ح 266
2- عنه بحار الأنوار: 347/47 ح 44 ، والبرهان في تفسير القرآن : 218/3 ح 2 نور الثقلين : 74/2ح 279 . رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 231 ح 418، عنه البحار : 180/72 ح 8

82)- از محمد بن ابی حمزه به نقل از کسی که نام او را برده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی بعد از آن که به موسی خیر داد که قوم او گوساله ای را که دارای جدایی است برگزیده اند، موسی یقین و اطمینانی - که همچون خودش دیده باشد - پیدا نکرد تا آن که آنان را با آن حالت مشاهده کرد و غضبناک شد و انواع را از دست خود انداخت.

امام صادق علیه السلام فرمود: برای رؤیت و مشاهده یک نوع برتری بر (شنیدن) خبر وجود دارد.

فرمایش خداوند متعال: همانا آن هایی که گوساله را برگزیدند به زودی به غضب پروردگارشان گرفتار خواهند شد و در زندگی این جهان به خواری خواهند افتاد و دروغ سازان و تهمت زنندگان را این چنین کیفر می دهیم. (152)

83)- از داود بن فَرقَد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی حاجت و مشکلی برایم پیش آمد، پس برای حلّ آن به مسجد رفتم- و هرگاه حاجت و مشکلی برایم پیش آید چنین انجام می دهم- پس در بین این که نماز (حاجت) در کنار روضة مقدّمه (حضرت رسول صلی الله علیه و اله) که به جا می آوردم ناگهان مردی را بالای سرم دیدم سؤال کردم: (تو کیستی و) از کجا آمده ای؟ گفت: از اهالی کوفه هستم

گفتم: از چه خانواده و قبیله ای؟ گفت: از قبیله اسلم می باشم.

گفتم: از چه طایفه و مذهبی هستی؟ گفت از طایفه زیدیه می باشم.

گفتم: ای برادر اسلَم! چه کسی از آنان را می شناسی؟

گفت: بهترینشان و سید و سروز و رشید و با فضیلت ترین آنان - نام هارون بن سعد را می شناسم پس از آن گفتم: ای برادر اسلم او که دسته گوساله پرستان است آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «آنان که گوساله را برگزیدند به زودی به غضب پروردگارشان گرفتار خواهند شد و در زندگانی این جهان به خواری خواهند افتاد»؟ و به درستی که زیدی ،واقعی محمد بن سالم نِی فروش می باشد.

ص: 193

قوله تعالى: ﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ﴾ (155)

1314 / [84]- عن الحارث بن المغيرة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

قُلْتُ لَهُ: إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَجْلاَنَ قَالَ فِی مَرَضِهِ اَلَّذِی مَاتَ فِیهِ. أَنَّهُ لاَ یَمُوتُ فَمَاتَ، فَقَالَ: لاَ غَفَرَ اَللَّهُ شَیْئاً مِنْ ذُنُوبِهِ أَیْنَ ذَهَبَ إِنَّ مُوسَی اِخْتَارَ سَبْعِینَ رَجُلاً مِنْ قَوْمِهِ، فَلَمّا أَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَهُ قالَ: رَبِّ أَصْحَابِی أَصْحَابِی.

قَالَ: إِنِّی أُبْدِلُکَ بِهِمْ مَنْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْهُمْ، فَقَالَ: إِنِّی عَرَفْتُهُمْ وَ وَجَدْتُ رِیحَهُمْ، قَالَ: فَبَعَثَهُمْ [فَبَعَثَ] اَللَّهُ لَهُ أَنْبِیَاءَ. (1)

1315 / [85] - عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ اَلْحَارِثِ مِثْلَهُ، إِلاَّ أَنَّهُ ذَکَرَ: فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ اَلصَّاعِقَهُ وَ لَمْ یَذْکُرِ اَلرَّجْفَهَ. (2)

1316 / [86] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

لَمَّا نَاجَی مُوسَی رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ.

قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟!

ص: 194


1- عنه بحار الأنوار: 243/13 ذيل ح 50 أشار إليه، و 347/47 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن: 243/3 ح 1 رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 243 ح 445 بتفاوت يسم ، عنه البحار : 242/13 ح 50
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 219/3 ذيل ح 1 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة)

فرمایش خداوند متعال: و موسی برای وعده گاه ما از میان قوم خود هفتاد مرد را برگزید و چون زلزله آن ها را فرا گرفت گفت ای پروردگار من! اگر می خواستی ایشان را و مرا پیش از این هلاک می کردی آیا به خاطر اعمالی که بی خردان ما انجام داده اند ما را به هلاکت می رسانی؟ و این جز امتحانی بیش از سوی تو نیست هر کسی را بخواهی بدان گمراه می کنی و هر کسی را بخواهی هدایت می،نمایی تو یاور ما ،هستی ما را بیامرز و بر ما ببخشای که تو بهترین آمرزندگان هستی. (155)

84)- از حارث بن مُغَیره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبد الله بن عجلان در هنگامی که مریض شده بود و در همان مرض فوت نمود می گفت: من نمی میرم ولی مرد.

پس فرمود: خداوند هیچ یک از گناهانش را نیامرزد به چه سمتی گرایش داشت؟ به درستی که موسی علیه السلام هفتاد نفر از قوم خود را انتخاب نمود، پس هنگامی که لرزه آن ها را فرا گرفت گفت پروردگارا! اصحابم، اصحابم.

(خداوند) به او فرمود: افرادی را برایت جایگزین آنان می کنم که بهتر از آن ها باشند عرضه داشت خداوندا! من آن ها را شناخته و آزموده ام پس خداوند آن ها را به عنوان پیامبر برایش برگزید -که دین موسی را در میان دیگران تبلیغ می کردند -

85)- از ابان بن عثمان به نقل از حارث مانند همان حدیث را روایت کرده است فقط به جای – موقعی که لرزه آن ها را فرا گرفت- ، آورده است: پس موقعی که صاعقه بر آن ها وارد شد.

86)- از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که موسی با پروردگار خود مناجات کرد، به او وحی فرستاد ای موسی! به درستی که قوم تو را آزمودم.

عرضه داشت: ای پروردگار چگونه و به چه وسیله ای؟

ص: 195

قال : یَا رَبِّ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً، قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّ حُلِیَّهُمْ لاَ یَحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟

قَالَ: صَاغَ لَهُمْ عِجْلاً فَخَارَ، قَالَ: یَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَهُ؟

قال: أنا، قال عنده موسى (علیه السلام) : ﴿و إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاءُ وَ تَهْدِي مَن تَشَاءُ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (158)

1317 / [87] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لِمَ سُمِّیَ اَلنَّبِیُّ اَلْأُمِّیَّ؟

قَالَ نُسِبَ إِلَی مَکَّهَ ، وَ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿لِتُنْذِرَ أُمَّ اَلْقُری وَ مَنْ حَوْلَها ﴾ (2)

وَ أُمُّ اَلْقُرَی مَکَّهُ ، فَقِیلَ أُمِّیٌّ لِذَلِکَ. (3)

ص: 196


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 220/3 ح ، و نور الثقلين : 71/2 ح 266 و 77 ح 285 . تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في سورة البقرة حديث 73
2- سورة الأنعام : 92/6 و شوری : 7/42
3- عنه بحار الأنوار : 133/16 ذيل ح 71 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن : 65/3 ح 4 و 223 ح 4 . بصائر الدرجات : 226 ح 4 (باب - 4 في أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله كان يقرأ)، علل الشرائع : 125/1 ح 2 (باب - 105 العلّة التي من أجلها سمّي النبيّ صلی الله علیه و آله الأمين) بتفصيل، عنه و عن البصائر، البحار: 133/16 ح 71

فرمود: به وسیله (گوساله) سامری که او (سامری) به وسیله (ذوب ، گداخته کردن) زینت آلات آن ها برای آزاد گوساله ای ساخت.

اظهار داشت: پروردگار! آلات آن ها به اندازه ای نبود که شود از آن ها آهویی و با مجسمه ای و یا گوساله ای بسازد؟! آنان چگونه ازمایش گشته اند؟

فرمود: سامری برای آنان ساخت پس به کمک زیورهای خود به صدا در آمد.

موسی گفت: ای پروردگار! چه کسی آن را به صدا در آورد؟

خداوند فرمود: من در این هنگام موسى اظهار داشت: «این (جریان) نیست مگر فتنه و آزمایشی که هر کسی را بخواهی به وسیله آن گمراه می کنی و هر کسی را هم يتعد أهی هدایت می نمایی».

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که از این ،رسول این پیامبر اتمی که نامش را در تورات و انجیل خود نوشته می یابند پیروی می کنند آن که به نیکی فرمانتان می دهد و از کارهای ناشایست بازشان می دارد و چیزهای پاکیزه را بر آن ها حلال و چیزهای ناپاک را حرام می کند و بارگرانشان را از دوششان بر می دارد و بند و تحیرشان را که بر ایشان بود می گشاید. پس کانی که به او ایمان آوردند و حرمنش را نگاه داشتند و یاری اش کردند و از آن کتاب که بر او نازل کردیم پیروی کردند. از رستگاران خواهند بود. (157)

87)- از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم برای چه پیامبر صلی الله علیه و آله را اُمّی گفته اند؟

فرمود: چون منسوب به مکه می باشد و این سمت از فرمایش خداوند متعال گرفته شده است که فرموده: «تا آن كه أمّ القُرى (مكه) و حوالی آن را انذار کنی» که «أمّ القُرى» همان مکه است و به همین علب حضرت را اُمّی گفته اند.

ص: 197

1318 / [88] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال : قوله : ﴿يَجِدُونَهُ﴾ یَعْنِی اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصَارَی صِفَهَ مُحَمَّدٍ وَ اِسْمَهُ ﴿مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی اَلتَّوْراهِ وَ اَلْإِنْجِیلِ ، یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ﴾ (1)

1319 / [89] - عن أبي بصير في قول الله : ﴿فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ ، وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ﴾ قال أبو جعفر علیه السلام: النور ، علىّ علیه السلام. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ مِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةً يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ ى يَعْدِلُونَ﴾ (159)

1320 / [90] - عن عبد عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَ مِن قَوْمٍ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ، يَعْدِلُونَ﴾، فَقَالَ: قَوْمُ مُوسَی هُمْ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ . (3)

1321 / [91] - عن المفضّل بن عمر، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام اِسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ اَلْکَعْبَهِ (4) سَبْعَهً وَ عِشْرِینَ رَجُلاً خَمْسَهَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی اَلَّذِینَ ﴿یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾ ، وَ سَبْعَهً مِنْ أَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ، وَ یُوشَعَ وَصِیَّ مُوسَی وَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ ، وَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ

ص: 198


1- عنه بحار الأنوار: 227/15 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن : 223/3 ح 5 . الكافي : 117/8 ضمن ح ،92 إكمال الدين: 216/1 ضمن ح 2 عنه وعن الكافي البحار: 48/11 ضمن ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 26 والبرهان في تفسير القرآن : 223/3 ح 6، نور الثقلين: 85/2 ح 304. تفسير القمّي: 240/1 فيه : يعنى أمير المومنين علیه السلام، عنه البحار : 309/23 - 9.
3- عنه بحار الأنوار: 151/24 ح 38 ، والبرهان في تفسير القرآن : 225/3 ح 1 نور الثقلين: 85/2 ح 305.
4- في تفسير البرهان : من ظهر الكوفة

88)- از ثُمانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از فرمایش خداوند متعال: «می بایند او را» یهود و نصارا هستند که او صاف و نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در تورات و انجیل «نوشته (می بایند) همان کسی که آنان را به کارهای نیک فرمان می دهد و از کارهای ناشایست بازشان می دارد».

89)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسانی که به او ایمان آوردند و او را عزیز دانستند باری اش کردند و پیروی و متابعتش نمودند از آن نوری که با او نازل گردید».

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از «النُّورَ» امام علی علیه السلام است

فرمایش خداوند متعال: و گروهی از قوم ،موسی هستند که مردم را به حق راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند. (159)

90)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در گروهی از قوم موسی هستند که مردم را به حقّ راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند»، فرمود: قوم موسی علیه السلام اهل اسلام هستند.

91)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت قائم آل محمد علیهم السلام از پشت شهر كعبه ظهور و قیام نماید بیست و هفت مرد همراه حضرت بیرون آیند که پانزده نفر آنان از قوم حضرت موسی علیه السلام می باشند که «بر حق هدایت کنند و نسبت به آن دادگری نمایند» و هفت نفر آنان اصحاب کهف هستند و (نیز) يوشع بن نون وصى موسی و مؤمن آل فرعون سلمان فارسی و ابودجانه

ص: 199

وَ أَبَا دُجَانَهَ اَلْأَنْصَارِیَّ ، وَ مَالِکَ اَلْأَشْتَرَ. (1)

1322/ [92]- عن أبي الصهبان البكريّ، قال :

سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام) وَقَدْ دَعَا رَأْسَ الْجَالُوتِ وَأُسْقُفَّ النَّصَارَى، فَقَالَ: «إِنِّي سَائِلُكُمَا عَنْ أَمْرٍ، وَأَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُمَا، فَلاَ تَكْتُمَانِي يَا رَأْسَالْجَالُوتِ بِالَّذِي أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى (عليه السلام) وَأَطْعَمَكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى، وَ ضَرَبَ لَكُمْ فِي الْبَحْرِ طَرِيقاً يَبَساً، وَ فَجَّرَ لَكُمْ مِنَ الْحَجَرِ الطُّورِيِّ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ عَيْناً، لِكُلِّ سِبْطٍ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَيْناً، إِلاَّ مَا أَخْبَرْتَنِي عَلَى كَمِ افْتَرَقَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ بَعْدَ مُوسَى؟

فَقَالَ: فِرْقَهً وَاحِدَهً فَقَالَ: کَذَبْتَ وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ لَقَدْ اِفْتَرَقَتْ عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً کُلُّهَا فِی اَلنَّارِ إِلاَّ وَاحِدَهً: فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾ فَهَذِهِ اَلَّتِی تَنْجُو. (2)

قوله تعالى : ﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ ۙ لَا تَأْتِيهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾ (163)

ص: 200


1- عنه بحار الأنور : 346/52 ح 92 و 91/53 ذيل ح 95 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 225/3 ح 2، نور الثقلین: 85/2 ح 306 الإرشاد بالمفيد: 386/2 تفاوت، إعلام الورى: 464 (الفصل الثالث في ذكر نبذ من سيرته علیه السلام) عنهما البحار: 90/53 ح 95 روضة الوعظین: 266/2 (محلي في ذكر إمامة صاحب الزمان علیه السلام). الصراط المستقيم: 251/2 (الفصل التاسع) باختصار كشف الغمّة: 466/2 (باب ذکر علامات قیام القائم علیه السلام)
2- عنه بحار الأنوار، 144/24 ح 10 مختصراً، والبرهان في تفسير القرآن: 225/3 ح 3 و نور الثقلین: 85/2 ح 307 . مجمع البیان: 503/4 عنه البحار: 318/57 تقدم الحديث أيضاً مع تخريجاته في سورة و «المائدة» الحديث 150

انصاری (مقداد و) مالک اشتر می باشند (که جمعاً بیست و هفت نفر می شوند این افراد یاران و حکمرانان حضرت هستند)

92)- از ابو العهیاء بکری روایت کرده است که گفت:

از امام علی بن ابی طالب علیه السلام شنیده که راس الحانوت و اُسقف نصاره را احضار نمود (و به آنان) فرمود: من از شما چیزی را می پرسم که خودم بهتر از شما می دانم، مبادا که دا که آن را از من کتمان کنید.

(پس) به رأس الجالوت فرمود: تو را به کسی که تورات را بر موسی نازل کرد و برای شما منّ (شيره لذيذ و شیرین درختان - ترنجبین -) و سلوا (مرغ های مخصوصی که شبیه کبوتر هستند) را فرستاد و راهی خشک در آب دریا برایتان ایجاد کرد و از سنگ ،طور دوازده چشمه برایتان جاری نمود، به طوری که برای هر خانواده یک چشمه مخصوص باشد، سوگندت می دهم نگو که قوم بنی اسرائیل بعد از موسی چند گروه و فرقه شده اند؟

(رأس الجالوت) پاسخ داد: فقط یک گروه شدند.

فرمود: به خدایی مجوز ام خدایی نیست سوگند! دروغ می گویی آنان بر هفتاد و یک فرقه گروه بندی شده اند که تمامی آنان در آتش دوزخ خواهند بود مگر یک گروها که (در بهشت می باشند) خداوند می فرماید: «و گروهی از قوم موسی هستند که مردم را به حقّ راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند» پس گروه نجات یافته همین ها هستند.

فرمایش خداوند متعال از آنان در مورد آن قریه و منطقه ای که در کنار دریا بود و روز شنبه بیست می شکستند (و از حدود الهی تجاوز می کردند) سؤال کن زیرا که ماهیان روز شنبه آشکارا روی آب ظاهر می شدند و در روزهای دیگر ظاهر نمی گشتند ایشان را که مردمی فاسق و نافرمان بودند این چنین آزمودیم. (163)

ص: 201

1323 / [93] - عن الأصبغ بن نباتة، عن علي بن أبي طالب علیه السلام، قال:

کَانَتْ مَدِینَهٌ حَاضِرَهَ اَلْبَحْرِ فَقَالُوا لِنَبِیِّهِمْ: إِنْ کَانَ صَادِقاً فَلْیُحَوِّلْنَا رَبُّنَا جِرِّیثاً فَإِذَا اَلْمَدِینَهِ فِی وَسَطِ اَلْبَحْرِ قَدْ غَرِقَتْ مِنَ اَللَّیْلِ، وَ إِذَا کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مُسْوَدّاً جِرِّیثاً یَدْخُلُ اَلرَّاکِبَ فِی فِیهَا. (1)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿164﴾ عفَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾ ﴿165﴾

1324 / [94] - عن أبي عبيدة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

وَجَدنا فی کِتابِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ قَوما مِن أهلِ أیلَهَ مِن قَومِ ثَمودَ ، وأَنَّ الحیتانَ کانَت سَبَقَت إلَیهِم یَومَ السَّبتِ ؛ لِیَختَبِرَ اللّهُ طاعَتَهُم فی ذلِکَ ، فَشَرَعَت لَهُم یَومَ سَبتِهِم فی نادیهِم وقُدّامَ أبوابِهِم فی أنهارِهِم وسَواقیهِم ، فَتَبادَروا إلَیها فَأَخَذوا یَصطادونَها ویَأکُلونَها ، فَلَبِثوا بِذلِکَ ما شاءَ اللّهُ ، لا یَنهاهُمُ الأَحبارُ ولا یَنهاهُمُ العُلَماءُ مِن صَیدِها ، ثُمَّ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ أَوْحَی إِلَی طَائِفَهٍ مِنْهُمْ: إِنَّمَا نُهِیتُمْ مِنْ أَکْلِهَا یَوْمَ اَلسَّبْتِ ، وَ لَمْ تُنْهَوْا عَنْ صَیْدِهَا یَوْمَ اَلسَّبْتِ، فَاصْطَادُوا یَوْمَ اَلسَّبْتِ ، وَ أَکَلُوهَا فِیمَا سِوَی ذَلِکَ مِنَ اَلْأَیَّامِ.

فَقَالَتْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ: اَلْآنَ نَصْطَادُهَا، وَ اِنْحَازَتْ طَائِفَهٌ أُخْرَی مِنْهُمْ ذَاتَ اَلْیَمِینِ، وَ قَالُوا: اَللَّهَ اَللَّهَ، إِنَّا نَهَیْنَاکُمْ عَنْ عُقُوبَهِ اَللَّهِ أَنْ تَعَرَّضُوا لِخِلاَفِ أَمْرِهِ، وَ اِعْتَزَلَتْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ ذَاتَ اَلْیَسَارِ فَسَکَتَتْ فَلَمْ تَعِظْهُمْ

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 10 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن : 230/3 ح 7

93)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: (اهالی) ساکن شده در ساحل دریا، (نسبت) به پیامبر خود گفتند اگر او راست می گوید از خدای خود بخواهد تا ما را به شکل مارماهی مسخ و تبدیل ،نماید پس ناگهان شبانگاه آب دریا اطراف آن ها را فرا گرفت و در همان شب غرق شدند و تمام مردان آن ها تبدیل به مارماهی سیاه ،گشتند به گونه ای که یک سوار می توانست در دهان او برود.

فرمایش خداوند متعال: و آن گاه که گروهی از ایشان گفتند چرا قومی را پند می دهید که خدا هلاک یا به عذابی دردناک مبتلایشان خواهد نمود؟ گفتند تا نزد پروردگارتان عذری باشد و شاید که پرهیزکار شوند (164) پس چون اندرزی را که داده شده بود فراموش کردند آنان را که از بدی نهی می کردند نجات دادیم و گنهکاران را به سبب گناهشان به عذابی سخت فراگرفتیم (165)

94)- از ابو عُبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود در کتاب امام علی علیه السلام یافتیم گروهی از اهالی اَیلَه که از قبیله قوم ثمود بودند که وقتی ماهی ها روزهای شنبه در انجمن ها و جلوی درب خانه ها در رودخانه ها و بازارهای آنان بیرون می آمدند و ظاهر می شدند تا خداوند آن افراد را مورد آزمایش قرار دهد پس آن افراد راه آبرویی را از دریا به حوضچه های خود ایجاد کردند و چون ماهی ها در آن آبروها می آمدند آن ها را می گرفتند و می خوردند و مدت زمانی را بر این منوال سپری کردند افراد خوب و مُتدیّن نیز آنان را (از این کار خلاف) نهی نمی کردند و علما هم آنان را از صید و حرام الهی مانع نمی شدند از طرفی دیگر شیطان به گروهی از آنان گفت شما در روز شنبه از خوردن ماهی نهی و ممنوع شده اید نه از شکار ،ماهی آن ها هم پذیرفتند و شنبه ها شکار ماهی می کردند و در دیگر روزهای هفته آن را می.خوردند

عدّه ای دیگر گفتند: (اکنون آن ها که طوری نشدند پس) ما هم شکار می کنیم؛ و از نهی پروردگار تخلف کردند و عده ای دیگر خود را - به سمت راست کنار کشیدند - و از آن خلافکاران جدا کردند و گفتند خداوند را شاهد و گواه می گیریم که ما شما را از این کار نهی می کنیم تا مبادا ازامر خداوند تخلف نموده و معصیت کنید و گرفتار عذاب

ص: 203

وَ قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی لَمْ تَعِظْهُمْ: ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اَللّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً﴾؟

وَ قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی وَ عَظَتْهُمْ: ﴿مَعْذِرَهً إِلی رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ﴾، قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ ﴾ یَعْنِی لَمَّا تَرَکُوا مَا وُعِظُوا بِهِ، وَ مَضَوْا عَلَی اَلْخَطِیئَهِ، قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی وَعَظَتْهُمْ: لاَ وَ اَللَّهِ، لاَ نُجَامِعُکُمْ وَ لاَ نُبَایِتُکُمْ اَللَّیْلَ فِی مَدِینَتِکُمْ هَذِهِ اَلَّتِی عَصَیْتُمُ اَللَّهَ فِیهَا، مَخَافَهَ أَنْ یَنْزِلَ بِکُمُ اَلْبَلاَءُ، فَنَزَلُوا قَرِیباً مِنَ اَلْمَدِینَهِ ، فَبَاتُوا تَحْتَ اَلسَّمَاءِ. فَلَمَّا أَصْبَحَ أَوْلِیَاءُ اَللَّهِ اَلْمُطِیعُونَ لِأَمْرِ اَللَّهِ، غَدَوْا لِیَنْظُرُوا مَا حَالُ أَهْلِ اَلْمَعْصِیَهِ، فَأَتَوْا بَابَ اَلْمَدِینَهِ ، فَإِذَا هُوَ مُصْمَتٌ فَدَقُّوا، فَلَمْ یُجَابُوا وَ لَمْ یَسْمَعُوا مِنْهَا حِسَّ أَحَدٍ، فَوَضَعُوا سُلَّماً عَلَی سُورِ اَلْمَدِینَهِ ، ثُمَّ أَصْعَدُوا رَجُلاً مِنْهُمْ، فَأَشْرَفَ عَلَی اَلْمَدِینَهِ ، فَنَظَرَ فَإِذَا هُوَ بِالْقَوْمِ قِرَدَهً یَتَعَاوَوْنَ، فَقَالَ اَلرَّجُلُ لِأَصْحَابِهِ: یَا قَوْمِ، أَرَی - وَ اَللَّهِ - عَجَباً!

فَقَالُوا: وَ مَا تَرَی؟

قَالَ: أَرَی اَلْقَوْمَ قِرَدَهً یَتَعَاوَوْنَ، لَهُمْ أَذْنَابٌ - قَالَ-: فَکَسَرُوا اَلْبَابَ وَ دَخَلُوا اَلْمَدِینَهَ ، قَالَ: فَعَرَفَتِ اَلْقِرَدَهُ أَنْسَابَهَا مِنَ اَلْإِنْسِ، وَ لَمْ تَعْرِفِ اَلْإِنْسُ أَنْسَابَهَا مِنَ اَلْقِرَدَهِ،

فَقَالَ اَلْقَوْمُ لِلْقِرَدَهِ: أَ لَمْ نَنْهَکُمْ؟!

قَالَ: «فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّهَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَهَ إِنِّی لَأَعْرِفُ أَنْسَابَهَا مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ لاَ یُنْکِرُونَ وَ لاَ یُغَیِّرُونَ، بَلْ تَرَکُوا مَا أُمِرُوا بِهِ [تَفَرَّقُوا]، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَبُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ﴾ (1) ، وَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿أَنْجَیْنَا اَلَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلسُّوءِ وَ أَخَذْنَا اَلَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ﴾ (2)

ص: 204


1- سورة المؤمنون: 41/23.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 230/3 ح 8. تفسير القمّي : 244/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 52/14 ذيل ح 5، و نحوه سعد السعود : 118، و قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 100 ح 9 قطعة منه .

الهی شوید و عدّه ای هم به سمت چپ کنار کشیده سکوت کرده و بی تفاوت گشتند و به افرادی که نهی (از منکر) می کردند می گفتند: «افرادی را که خداوند هلاک و یا عذاب شدید می نماید برای چه موعظه و نصیحت می کنید»؟ آنان در جواب گفتند: «به خاطر این که در پیشگاه پروردگار عذری داشته باشیم و شاید هم که آنان اهل تقوا قرار گیرند».

پس خداوند فرمود: «چون آن چه را که به آنان تذکر و اندرز داده شده بود فراموش کردند» منظور این است که موعظه ها را رها کردند و به خلافکاری ها ادامه دادند به همین جهت آن افرادی که آن ها را موعظه و نصیحت کرده بودند، :گفتند ،نه به خدا سوگند ما با شما مجالست و معاشرت نخواهیم کرد و حتی در این شهر شما که معصیت خدا را در آن کرده اید با شما بیتوته و همنشینی نمی کنیم مبادا که عذاب و بلای الهی بر شما نازل شود و ما هم به عذاب شما گرفتار .گردیم

پس این افراد از آن شهر و از میان آن خلافکاران جدا شدند تا مبادا عذابی بر آنان نازل شود و ایشان را هم فرا گیرد شب را در فاصله ای نزدیک همان شهر در بیابان زیر آسمان سپری کردند چون صبح شد به سمت آن ها حرکت کردند تا ببینند که آن معصیت کاران در چه وضعیتی ،هستند چون به دروازه شهر رسیدند متوجه شدند که شهر ساکت و بدون سر و صدا ،است پس دروازه را ،کوبیدند ولی جوابی نشنیدند و صدای هیچ کسی را احساس نکردند یکی از آنان از نردبان بالا رفت و بر داخل شهر نگاهی کرد دید تمام افراد مسخ و تبدیل به میمون شده اند و از این سمت به آن سمت می دویدند و فریاد می کشیدند آن مرد از بالای دیوار :گفت ای مردم به خدا سوگند جریان عجیبی را می بینم !گفتند چه می بینی؟ :گفت می بینم که تمامی افراد تبدیل به میمون گشته و عوعو می کنند و حتی دم دار شده اند پس دروازه را شکستند و داخل شهر شدند و انسان ها فامیل و نسب خود و خویشاوندانشان را می شناختند ولی میمون ها را نمی شناختند آنان میمون ها را مخاطب قرار دادند و گفتند آیا شما را نهی نمی کردیم؟

امام علی علیه السلام فرموده است سوگند به خدایی که دانه ها را شکافته و موجودات را آفریده است من تمامی فامیل های از این امت و نسبت آن ها را می دانم و می شناسم، آنان (خدا را) انکار نکردند و (حکمی را) تغییر ندادند بلکه فقط دستور خدا را ترک و به آن بی اعتنایی کرده و از یکدیگر پراکنده و متفرق شدند؛ و خدای متعال فرمود: (رحمت خداوند از) «افراد ستمگر دور خواهد بود» و نیز فرمود: «آنان را که از کارهای بد نهی می کردند نجات دادیم و گناه کاران را به سبب گناهشان به عذابی سخت مبتلا گرداندیم».

ص: 205

1325 / [95] - عن عليّ بن عقبة، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

إِنَّ اَلْیَهُودَ أُمِرُوا بِالْإِمْسَاکِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فَتَرَکُوا یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فَأَمْسَکُوا یَوْمَ اَلسَّبْتِ. (1)

1326 / [96] - عن الأصبغ، عن علي علیه السلام، قال :

أُمَّتَانِ مُسِخَتَا (2) مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَأَمَّا الَّتِی أَخَذَتِ الْبَحْرَ فَهِیَ الْجِرِّاري وَ أَمَّا الَّتِی أَخَذَتِ الْبَرَّ فَهِیَ الضِّبَابُ. (3)

1327 / [17] - عن هارون بن عبيد رفعه إلى أحدهم علیهم السلام، قال :

جَاءَ قَوْمٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْکُوفَهِ وَ قَالُوا لَهُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ هَذِهِ اَلْجَرَارِیَّ تُبَاعُ فِی أَسْوَاقِنَا قَالَ فَتَبَسَّمَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضَاحِکاً ثُمَّ قَالَ قُومُوا لِأُرِیَکُمْ عَجَباً وَ لاَ تَقُولُوا فِی وَصِیِّکُمْ إِلاَّ خَیْراً فَقَامُوا مَعَهُ فَأَتَوْا شَاطِئَ اَلْفُرَاتِ فَتَفَلَ فِیهِ تَفْلَهً وَ تَکَلَّمَ بِکَلِمَاتٍ فَإِذَا بِجِرِّیثَهٍ رَافِعَهٍ رَأْسَهَا فَاتِحَهٍ فَاهَا فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ أَنْتِ اَلْوَیْلُ لَکِ وَ لِقَوْمِکِ!؟

فَقَالَتْ: نَحْنُ مِنْ أَهْلِ اَلْقَرْیَهِ اَلَّتِی کَانَتْ حَاضِرَهَ اَلْبَحْرِ إِذْ یَقُولُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً﴾ (4) - اَلْآیَهَ- فَعَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْنَا وَلاَیَتَکَ فَقَعَدْنَا عَنْهَا فَمَسَخَنَا اَللَّهُ فَبَعْضُنَا فِی اَلْبَرِّ وَ بَعْضُنَا فِی اَلْبَحْرِ فَأَمَّا اَلَّذِینَ فِی اَلْبَحْرِ فَنَحْنُ اَلْجَرَارِیُّ وَ أَمَّا اَلَّذِینَ فِی اَلْبَرِّ فَالضَّبُّ وَ اَلْیَرْبُوعُ

ص: 206


1- عنه بحار الأنوار: 50/14 ذيل ح 1 إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 231/3 ح 9، نور الثقلين : 89/2 ح 318 علل الشرائع : 69/1 ح 1 (باب - 59 العلّة التي من أجلها حرّم الصيد)، عنه البحار : 50/14 ح 1 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 153 ضمن ح 165 مرسلاً، و 206 ح 269 بإسناده عن أبي عبيدة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 54/14 ح 7.
2- في المصدر : أمّتان تابعنا و ما أثبتناه عن الوسائل والبحار .
3- عنه بحار الأنوار : 216/65 ح 70، و وسائل الشيعة : 136/24 ح 30176 فيهما : مسختا، بدل تابعنا والبرهان في تفسير القرآن : 231/3 ح 10.
4- سورة الأعراف : 163/7

95)- از علی بن ،عقبه به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یهودیان مأمور شده بودند که روز جمعه امساک کنند (و دست از کار و تلاش برای امور دنیا بردارند) ولی امر الهی را رها کردند و روز شنبه را روز تعطیل قرار دادند.

96)- از اصبغ (بن نباته) روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام: فرمود دو گروه از بنی اسرائیل مسخ شدند: (یک گروه) در ،دریا که به مارماهی تبدیل شده و هلاک گشتند و گروهی هم در خشکی که تبدیل به سوسمار شدند.

97)- از هارون بن عبد العزیز که به طور مرفوعه از یکی از امامان علیهم السلام روایت کرده است که فرمود:

گروهی از اهل کوفه نزد امیر المؤمنين علیه السلام آمدند و اظهار داشتند ای امیر المؤمنین این مارماهی ها در بازارهای ما به فروش می رسد حضرت تبسمی کرد و فرمود برخیزید تا چیز عجیبی را به شما نشان دهم و دربارۀ وصی (پیغمبر خودتان) جز خیر و خوبی چیزی نگویید سپس همراه آنان به کنار رود فرات رفت و آب دهان (مبارک) خود را در آب رود انداخته و سپس کلماتی را بر زبان جاری ،نمود پس ناگهان یک مارماهی از آب سر بر آورد و دهان گشود امير المؤمنين علیه السلام به آن :فرمود وای بر تو و بر قومت تو کیستی؟

گفت: ما اهل قریه ای هستیم که در کنار دریا زندگی می کردیم؛ که خداوند در کتاب خود فرموده است: (که یهود در روز شنبه سنّت می شکستند) «زیرا در روزی که شنبه بود ماهیان به طور آشکار بر روی آب می آمدند» - تا آخر آیه -، پس خداوند ولایت تو را بر ما عرضه کرد و ما آن را نپذیرفتیم، پس خداوند ما را مسخ نمود و تغییر شکل ،داد بعضی از ما در خشکی و بعضی هم در دریا مسخ شدند که به صورت مارماهی در آمدند و اما آن هایی که در خشکی مسخ شدند آن هایی بودند که به صورت سوسمار و موش صحرایی در آمدند.

ص: 207

قال : ثُمَّ اِلْتَفَتَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَیْنَا فَقَالَ: أَ سَمِعْتُمْ مَقَالَتَهَا قُلْنَا: اَللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: وَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّهِ لَتَحِیضُ کَمَا تَحِیضُ نِسَاؤُکُمْ. (1)

1328 / [98] - عن طلحة بن زيد، عن جعفر بن محمد، عن أبيه علیهما السلام في قول الله تعالى: ﴿أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ﴾.

قَالَ: اِفْتَرَقَ اَلْقَوْمُ ثَلاَثَ فِرَقٍ، فِرْقَهٌ اِنْتَهَتْ وَ اِعْتَزَلَتْ، وَ فِرْقَهٌ أَقَامَتْ وَ لَمْ تُقَارِفِ اَلذُّنُوبَ، وَ فِرْقَهٌ اِقْتَرَفَتِ اَلذُّنُوبَ، فَلَمْ تَنْجُ مِنْ اَلْعَذَابِ إِلاَّ مَنِ اِنْتَهَتْ

قَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا صُنِعَ بِالَّذِینَ أَقَامُوا وَ لَمْ یُقَارِفُوا اَلذُّنُوبَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: بَلَغَنِی أَنَّهُمْ صَارُوا ذَرّاً (2)

قوله تعالى : ﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا الْأَدْنَىٰ وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ ۚ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ ۗ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾. (169)

1329 / [99] - عن إسحاق بن عبد العزيز، عن أبي الحسن الأول علیه السلام قال :

ص: 208


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 11 ، و 216/65 ح 71 فيه : عن هارون بن عبد، والبرهان في تفسير القرآن : 231/3 ح 11 و فيه : عن هارون بن العزيز، و نور الثقلين : 89/2 ح 319 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 356 (الفصل الثالث في قصة أصحاب السبت) عن المناقب لابن شهر آشوب .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 232/3 ح 12، و نور الثقلين : 90/2 ح 320 الكافي : 158/8 ح 151 قطعة منه عنه وسائل الشيعة : 149/16 ح 21208، والبحار: 54/14 ح 6، و نحوه أعلام الدين : 236 (فيما أنزل الله على عيسى بن مريم علیهما السلام)، و مجموعة ورّام : 147/2

سپس امير المؤمنين عليه السلام متوجّه ما شد و فرمو ما شد و فرمود: آیا گفتار آن مارماهی را شنیدید؟ همگی :گفتیم آری به خدا شنیدیم.

فرمود: قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث نمود! (مادّه های) این موجودات همانند زنان شما حیض می بینند.

98)- از طلحة بن زيد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آنان را که از بدی پرهیز و نهی از منکر می کردند نجات دادیم». فرمود: آن ها به گروه جداگانه بودند یک گروه آن هایی بودند که نهی (از تخلّفات) نمود و (از متخلّفین) کناره گیری کردند، گروه دوم آن هایی بودند که در شهر ماندند. ولی گناه نمی کردند. گروه سوم آن هایی بودند که از انجام گناه دست بر نداشتند پس فقط کسانی که نهی می کردند از عذاب نجات یافتند.

امام صادق علیه السلام افزود: به (پدرم) ابو جعفر علیه السلام عرض کردم: کسانی که همان جا ماندند ولی گناه نکردند چه شدند؟ فرمود اطلاع یافته ام که آنان به صورت «دزّ» (مورچه ریز و یا مرغابی)؛ مسخ و تبدیل شدند.

فرمایش خداوند متعال: پس بعد از اینان گروهی به جایشان نشستند که وارث آن کتاب شدند. به متاع دنیوی دل بستند و گفتند به زودی آمرزیده می شویم و اگر همانند آن باز هم متاعی بیابد برگیرند آیا از ایشان پیمان نگرفته اند که درباره خدا جز به راستی سخن نگویند؟ در حالی که هر آن چه در آن کتاب آمده بود را خوانده بودند و سرای آخرت برای کسانی که پرهیز کارند بهتر است پس آیا تعقل و اندیشه نمی کنید؟ (169)

99)- از اسحاق بن عبد العزيز روايت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند بندگان خود را به وسیله دو آیه در کتاب خود ممتاز نموده است اول این که چیزی را که نمی دانند ردّ و تکذیب

ص: 209

إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ أَنْ لاَ یَکْذِبُوا بِمَا لاَ یَعْلَمُونَ أَوْ یَقُولُوا بِمَا لاَ یَعْلَمُونَ، وَ قَرَأَ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اَللّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ﴾ (2)

1330 / [100] - عن إسحاق : قال أبو عبد الله علیه السلام:

خَصَّ اَللَّهُ اَلْخَلْقَ فِی آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ ، أَنْ یَقُولُوا عَلَی اَللَّهِ إِلاَّ بِعِلْمٍ، وَ لاَ یَرُدُّوا إِلاَّ بِعِلْمٍ، قَالَ تَعَالَی: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اَللّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ﴾ ، وَ قَالَ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ (3). (4)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ، ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعُ بِهِمْ خُذُواْ مَا وَ آتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ (171)

1331 / [101] - عن إسحاق بن عمّار، عن أبي عبد الله ، قال :

قلت له : أيضع الرجل يده على ذراعه في الصلاة؟

ص: 210


1- سورة يونس : 39/10
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 233/3 ح 6، و نور الثقلين : 91/2 ح 326. بصائر الدرجات : 537 ح 2 (باب - 22 في من لا يعرف الحديث فردّه) قطعة منه، عنه و عن العيّاشي، البحار : 186/2 ح 13، و نحوه الكافي : 43/1 ح ، و الأمالي للصدوق : 420 ح 15 (المجلس الخامس والستّون) عنه و عن الكافي ، البحار : 113/2 ح 3 و روضة الواعظين: 468/2 (مجلس في ذكر حفظ اللسان والصدق)، و منية المريد : 215 (الثالث والعشرون و هو من أهمّ الآداب).
3- سورة يونس : 39/10
4- عنه بحار الأنوار: 113/2 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 234/3 ح 7، و نور الثقلين : 91/2 ح 327 بتفاوت . الأمالي للصدوق، عنه بحار الأنوار : 113/2 ح 3.

نکنند و دوم چیزی را که نمی دانند نگویند و بیان نکنند، سپس حضرت (این آیات را) قرائت نمود: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که به آن علم نداشتند» و «آیا از ایشان پیمان گرفته نشده که درباره خدا جز به راستی و حقیقت سخن نگویند»؟

100)- از اسحاق (بن عبد العزيز) روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند مخلوقات خود را به وسیله دو آیه، در کتاب خود ممتاز نموده است اول آن که سخنی را در مورد خداوند نگویند مگر اطمینان بر (واقعیت) آن داشته باشند و دوم این که چیزی را ردّ و باطل نپندارند مگر آن که يقين و اطمینان بر خلاف (و غیر واقعی) بودن آن داشته باشند؛ خداوند عزیز و جلیل فرموده است: «آیا از ایشان پیمان کتاب گرفته نشده که درباره خدا جز به راستی و حقیقت سخن نگویند» و نیز فرموده: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که به آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برای شان وارد نشده بود».

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که کوه را بر فراز سرشان چون سایبانی نگاه داشتیم و آنان می پنداشتند که اکنون بر سرشان خواهد افتاد، کتابی را که به شما داده ایم با نیرومندی بگیرید و هر چه را که در آن آمده است به یاد بسپارید باشد که پرهیزکار شوید. (171)

101)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا (صحیح است که) مرد در حال نماز، دست خود را روی مچش بگذارد؟

فرمود: مانعی ندارد (1) زیرا بنی اسرائیل هنگامی که شروع به نماز می کردند - همانند مرده - دست های خود را روی سینه می،نهادند پس خداوند بر پیامبرش

ص: 211


1- به احتمال قوی این جواب بنابر تقیه می باشد چون خلاف برخی دیگر از روایات و نیز خلاف فتاوای بزرگان امامیه است. مترجم

قَالَ: لاَ بَأْسَ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانُوا إِذَا دَخَلُوا فِی اَلصَّلاَهِ دَخَلُوا مُتَمَاوِتِیْنِ کَأَنَّهُمْ مَوْتَی فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ خُذْ مَا آتَیْتُکَ بِقُوَّهٍ، فَإِذَا دَخَلْتَ اَلصَّلاَهَ فَادْخُلْ فِیهَا بِجَلَدٍ وَ قُوَّهٍ، ثُمَّ ذَکَرَهَا فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ، فَإِذَا طَلَبْتَ اَلرِّزْقِ فَاطْلُبْهُ بِقُوَّهٍ. (1)

1331/ [102]- و فی روایة إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ في قول الله: ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ﴾ أقُوَّةٌ فِی الأَبدانِ أم قُوَّةٌ فِی القُلوبِ؟

قالَ: فیهِما جَمیعاً (2)

1333 / [103] - عن محمد بن حمزة، عمّن أخبره، عن أبي عبد الله علیه السلام قول الله تعالى: ﴿ خُذُواْ مَا ءآتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ﴾، قَالَ: اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ. (3)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ﴾ (172)

1334 / [104] - عن رفاعة قال :

سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله تعالى : ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ ﴾؟

ص: 212


1- عنه بحار الأنوار: 327/84 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 234/3 ح 3، فيه : عن معاوية ابن عمّار و مستدرك الوسائل : 421/5 ح 6248
2- عنه بحار الأنوار: 50/70 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 235/3 ح 4، و نور الثقلين : 92/2 ح 334 المحاسن: 261/1 ح 319 (باب - 33 في النيّة) عنه الوسائل الشيعة : 52/1 ح 104، مشكاة الأنوار: 147 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله).
3- عنه بحار الأنوار : 244/84 ح 33 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 235/3 ذيل ح 4، و نور الثقلين : 92/2 ح 335 . تقدّم الحديث أيضاً مع تخريجاته في الحديث 54 من سورة «البقرة»

(حضرت موسی علیه السلام و یا حضرت محمد صلی الله علیه و آله) نازل نمود: آن چه را بر تو فرستاده ام با قوّت و اطمینان بگیر (و خود با پیروانت به آن عمل کن)، پس چون شروع به نماز ،کردی با اطمینان و قوّت وارد آن شو.

سپس حضرت فرمود: همچنین در دعا و درخواست روزی و هر حاجتی دیگر باید با قدرت و اطمینان ،باشی پس چون خواستی روزی طلب ،کنی با قوت و اطمینان آن را درخواست کن.

102)- و در روایتی (دیگر) از اسحاق بن عمار روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «کتابی را که) به شما داده ایم با نیرومندی (و اطمینان) بگیرید»، سؤال کردم که آیا منظور قوّت بدن است و یا قوّت قلب؟

فرمود: منظور هر دوی آن می باشد.

103)- از محمد بن ابی حمزه از کسی که به او خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کتابی را که) به شما عطا نمودیم با نیرومندی (و اطمینان) بگیرید» فرمود: منظور حالت سجده (در نماز) است و نیز نهادن دو دست بر ران ها در حالت رکوع.

فرمایش خداوند متعال: و یاد آور هنگامی که پروردگار تو از پشت فرزندان آدم ذریه آن ها را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت و سؤال نمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند ،آری گواهی می دهیم تا در روز قیامت نگویید که ما از آن بی خبر بودیم. (172)

104)- از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگارت از بنی آدم - و نسل و ذریّه آن ها - عهد و میثاق گرفت»، سؤال کردم؟

ص: 213

قَالَ: نَعَمْ، أَخَذَ اَللَّهُ اَلْحُجَّهَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ یَوْمَ اَلْمِیثَاقِ هَکَذَا- وَ قَبَضَ یَدَهُ- (1)

1335 / [105] - عن أبي بصير، قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : کَیْفَ أَجَابُوا وَ هُمْ ذَرٌّ؟

قَالَ: جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ ، یَعْنِی فِی الْمِیثَاقِ. (2)

1336 / [106] - عن عبد الله بن الحلبي، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، قَالاَ :

حَجَّ عُمَرُ أَوَّلَ سَنَهٍ حَجَّ وَ هُوَ خَلِیفَهٌ فَحَجَّ تِلْکَ اَلسَّنَهَ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ حَجَّ تِلْکَ اَلسَّنَهَ بِالْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ بِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ فَلَمَّا أَحْرَمَ عَبْدُ اَللَّهِ لَبِسَ إِزَاراً وَ رِدَاءً مُمَشَّقَیْنِ مَصْبُوغَیْنِ بِطِینِ اَلْمِشْقِ ثُمَّ أَتَی فَنَظَرَ إِلَیْهِ عُمَرُ وَ هُوَ یُلَبِّی وَ عَلَیْهِ اَلْإِزَارُ وَ اَلرِّدَاءُ وَ هُوَ یَسِیرُ إِلَی جَنْبِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ عُمَرُ مِنْ خَلْفِهِمْ مَا هَذِهِ اَلْبِدْعَهُ اَلَّتِی فِی اَلْحَرَمِ؟

فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا عُمَرُ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یُعَلِّمَنَا اَلسُّنَّهَ فَقَالَ عُمَرُ: صَدَقْتَ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ لاَ وَ اَللَّهِ مَا عَلِمْتُ أَنَّکُمْ هُمْ قَالَ: فَکَانَتْ تِلْکَ وَاحِدَهً فِی سَفَرٍ لَهُمْ، فَلَمَّا دَخَلُوا مَکَّهَ طَافُوا بِالْبَیْتِ فَاسْتَلَمَ عُمَرُ اَلْحَجَرَ وَ قَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکَ حَجَرٌ لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ، وَ لَوْ لاَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِسْتَلَمَکَ مَا اِسْتَلَمْتُکَ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : [مَهْ] یَا بَا حَفْصِ ، لاَ تَفْعَلْ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ لَمْ یَسْتَلِمْ إِلاَّ لِأَمْرٍ قَدْ عَلِمَهُ وَ لَوْ قَرَأْتَ اَلْقُرْآنَ فَعَلِمْتَ مِنْ تَأْوِیلِهِ مَا عَلِمَ غَیْرُکَ لَعَلِمْتَ أَنَّهُ یَضُرُّ وَ یَنْفَعُ، لَهُ عَیْنَانِ وَ شَفَتَانِ وَ لِسَانٌ ذَلِقٌ یَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ بِالْمُوَافَاهِ

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار 257/5 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن : 242/3 ح 20، و نور الثقلين: 99/2 365 المحاسن: 242/1 ح 229 (باب - 24 في جوامع من التوحيد) بإسناده عن رفاعة بن النخّاس ابن موسى، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 280/3 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 257/5 ،57 والبرهان في تفسير القرآن : 242/3 ح 21 ح 21 الكافي : 12/2 ح ،1 عنه البحار : 100/67 ح 17

فرمود: بلی خداوند برای روز قیامت از همه آفریده ها حجّت گرفته است.

(راوی گفت:) سپس ،حضرت انگشتان دست خود را جمع کرد.

105)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم چگونه (موجودات) در عالم ذرّ جواب دادند؟

فرمود: (خداوند قدرت و توانی) در آن ها ایجاد نمود که اگر سؤال کند (بتوانند) جواب او را دهند؛ که منظور در هنگام گرفتن عهد و میثاق است.

106)- از عبید الله بن حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند: عمر (بن خطاب) در اولین سال امارت خود برای حجّ (به خانه خدا) رفت و در همان سال (عدّه ای از) مهاجرین و انصار نیز به حجّ رفتند، همچنین امام علی علیه السلام به همراه حسن و حسین علیهما السلام و عبد الله بن جعفر به حجّ رفتند.

پس هنگامی که عبد الله خواست احرام ببندد لنگ و ردای قرمز پوشید، پس از ،آن عمر (بن خطاب) نزد او آمد، پس او را دید که با آن لباس احرام، لبیک می گوید و در کنار امام علی علیه السلام حرکت می کند از پشت سر به آنان گفت: این چه بدعتی است که در حریم خانه خدا انجام داده اید؟

پس امام علی علیه السلام متوجّه او شد و فرمود: ای عمرا صحیح و سزاوار نیست که کسی بخواهد سنت را به ما تعلیم دهد عمر :گفت ای ابا الحسن! درست فرمودی نه به خدا سوگند متوجه نشدم که آنان شما هستید این یک برخورد در این سفر بود که بین ایشان اتفاق افتاد پس چون وارد مکه شدند و خواستند طواف کعبه انجام دهند، عمر «حجر الأسود» را استلام کرد و دستی بر آن نهاد و گفت همانا به خدا سوگند می دانم که تو سنگی بیش نیستی نه زیانی داری و نه سودی و اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را استلام نکرده بود من دست بر تو نمی گذاشتم.

امام علی علیه السلام به او فرمود: (از این حرف) دست بردار ای ابا حفص! چنین کاری را نکن؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را استلام ننمود مگر برای موضوعی که خودش می دانست و اگر قرآن می خواندی و تأویل آن را می دانستی آن چه را که

ص: 215

قَالَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَأَوْجِدْنِي ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ يَا أَبَا الْحَسَنِ!

فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا﴾، فَلَمَّا أَقَرُّوا بِالطَّاعَةِ بِأَنَّهُ الرَّبُّ وَ أَنَّهُمُ الْعِبَادُ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ بِالْحَجِّ إِلَى بَيْتِهِ الْحَرَامِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ رَقّاً أَرَقَّ مِنَ الْمَاءِ وَ قَالَ...لِلْقَلَمِ اكْتُبْ مُوَافَاةَ بَنِي آدَمَ فِي الرَّقِّ ثُمَ قَالَ لِلْحَجَرِ احْفَظْ وَ اشْهَدْ لِعِبَادِيَ الْمُوَافَاةَ فَهَبَطَ الْحَجَرُ مُطِيعاً لِلَّهِ يَا عُمَرُ أَ وَ لَيْسَ إِذَا اسْتَلَمْتَ الْحَجَرَ قُلْتَ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ؟

فَقَالَ عُمَرُ اللَّهُمَّ! نَعَمْ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ علیه السلام آمِنْ ذَلِكَ. (1)

1337 / [107] - عن الحلبي قال :

سَأَلْتُهُ علیه السلام لَمْ جُعِلَ اِسْتِلاَمُ اَلْحَجَرِ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ حَیْثُ أَخَذَ اَلْمِیثَاقَ مِنْ بَنِی آدَمَ دَعَا اَلْحَجَرَ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ أَمَرَهُ وَ اِلْتَقَمَ اَلْمِیثَاقَ، فَهُوَ یَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ بِالْوَفَاءِ. (2)

ص: 216


1- عنه بحار الأنوار: 142/99 ح 3 قطعة منه، و 227 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 483/12 ح 16844 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 242/3 ح 22 ، و مستدرك الوسائل : 381/9 ح 11130 فيه : عن عبيد الله الحلبي . من لا يحضره الفقيه : 335/2 ح 2601 ، تهذيب الأحكام : 67/5 ح 27 بإسنادهما عن عاصم بن حَمَيد، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام مختصراً، عنهما وسائل الشيعة : 482/12 ح 16842
2- عنه وسائل الشيعة : 317/13 ذيل ح 17834 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 243/3 ح 23. الكافي : 184/4ح 2، مستطرفات السرائر : 34 ح 42، عنه وسائل الشيعة : 13/13 ح 17834، علل الشرائع : 425/2 ح 6 (باب - 161 علّة استلام الحجر الأسود) بإسناده عن عبد الله بن سنان بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 319/13 ح 17841 ، والبحار : 245/5 ح 35 ، و 217/199 ح 2، مستطرفات السرائر : 561 بإسناده عن الحلبي بتفصيل

دیگران می دانند تو هم می دانستی و می فهمیدی که آن سنگ هم زیان دارد و هم سود آن سنگ دارای دو چشم و دو لب و زبانی گویاست، شهادت و گواهی می دهد برای کسانی که با او وفای به عهد کنند.

پس عمر گفت: ای ابا الحسن این مطلب را از کتاب خدا به من نشان بده.

امام علی علیه السلام فرمود: فرمایش خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: «و زمانی که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می دهیم» پس چون همگان اقرار و اعتراف کردند که او پروردگارشان می باشد و آنان بندگان او هستند، سپس بر انجام حج کعبه از آنان عهد و میثاق گرفت پس از آن کاغذی را ظریف تر از آب آفرید و به قلم خطاب نمود عهد و وفای بندگانم را با خانه کعبه ،بنویس پس قلم آن را در کاغذ نوشت بعد از آن به «حجر الأسود» گفته شد: دهانت را باز کن و چون دهانش را گشود خداوند متعال آن نوشته را در دهانش انداخت. سپس به او گفت آن را محافظت و نگهداری کن و برای بندگانی که وفای کنند شهادت و گواهی ،بده پس بعد از آن سنگ با اطاعت (از فرمان خداوند) فرود آمد. ای عمر! و آیا چنین نیست که اگر «حجر الأسود» را استلام ،کردی می گویی امانت خود را ادا کردم و عهد میثاق خود را وفا نمودم تا تو نیز برایم شهادت به وفای عهد دهی؟ عمر در پاسخ :گفت به خداوند سوگند آری چنین است. پس امام علی علیه السلام به او فرمود آن مطلب از این قرار است (که بیان نمودم و شنیدی و خودت اعتراف کردی)

107) از حلبی روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام سؤال کردم چرا «حجر الأسود» استلام می شود؟

فرمود: به درستی که چون خداوند از بنی آدم عهد و میثاق گرفت «حجر الأسود» را از (درون) بهشت احضار نمود و به آن دستور داد تا میثاق (بندگان را که نوشته شده) بود در خود جای دهد پس هر کسی که وفای به عهد کند و «حجر الاسود» را استلام ،نماید برایش شهادت به وفای عهد می دهد.

ص: 217

1338 / [108] - عن صالح بن سهل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

إِنَّ بَعْضَ قُرَیْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : بِأَیِّ شَیْءٍ سَبَقْتَ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ؟

فَقَالَ: إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّی وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اَللّهُ مِیثاقَ اَلنَّبِیِّینَ ﴿وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا: بَلی﴾، فَکُنْتُ أَوَّلَ مَنْ قَالَ: بَلَی، فَسَبَقْتُهُمْ إِلَی اَلْإِقْرَارِ بِاللَّهِ. (1)

139 / [109] - عن زرارة قال:

سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ : ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ﴾ - إِلی- ﴿قَالُواْ بَلَی﴾؟

قَالَ: کَانَ مُحَمَّدٌ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَوَّلُ مَنْ قَالَ: بَلَی، قُلْتُ: کَانَتْ رُؤْیَهَ مُعَایَنَهٍ قَالَ: (نَعَمْ) فَأَثْبَتَ اَلْمَعْرِفَهَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ نَسُوا ذَلِکَ اَلْمِیثَاقَ، وَ سَیَذْکُرُونَهُ بَعْدَ، وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لاَ مَنْ یَرْزُقُهُ. (2)

1340 / [110] - عن زرارة : أن رجلاً سأل أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله : ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ﴾؟

فَقَالَ وَ أَبُوهُ یَسْمَعُ حَدَّثَنِی أَبِی أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَبَضَ قَبْضَهً مِنْ تُرَابِ اَلتُّرْبَهِ اَلَّتِی خَلَقَ مِنْهَا آدَمَ فَصَبَّ عَلَیْهَا اَلْمَاءَ اَلْعَذْبَ اَلْفُرَاتَ فَتَرَکَهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً.

ثُمَّ صَبَّ عَلَیْهَا اَلْمَاءَ اَلْمَالِحَ اَلْأُجَاجَ فَتَرَکَهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَلَمَّا اِخْتَمَرَتِ اَلطِّینَهُ

ص: 218


1- عنه بحار الأنوار : 16/15 ذيل ح 21 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 243/3 ح 24 . بصائر الدرجات : 83 ح 2 (باب - 14 في رسول الله صلی الله علیه و آله أنّه عرف ما رأى) الكافي : 441/1 ح 6، و 10/2 ح 1 ، عنه البحار : 353/16 ح ،36، علل الشرائع : 124/1 ح 1 (باب - 104 العلّة التي من أجلها صار النبي صلی الله علیه و آله أفضل الأنبياء علیهم السلام) ، عنه وعن البصائر والعيّاشي، البحار : 15/15 ح 21
2- عنه بحار الأنوار : 243/5 ذيل ح 32 أشار إليه، و 257 ح 58، و 17/15 ح 24 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 243/3 ح 25 . المحاسن : 241/1 ح 225 (باب - 24 جوامع من التوحيد) بتفاوت يسير، عنه البحار: 280/3 ح 16

108)- از صالح بن سهل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعضی از قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: به چه علت بر دیگر پیامبران سبقت گرفته ای با این که آخر ایشان مبعوث شده ای؟

فرمود: به درستی که من اولین کسی بودم که به ربوبیّت پروردگارم اقرار نمودم و (همچنین) اولین کسی بودم که جواب داد در زمانی که خداوند متعال از پیامبران عهد می گرفت «و آنان را بر خودشان گواه قرار داد آن هنگامی که فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی گفتند: بلی» پس من اول کسی بودم- که بلی گفتم بنابراین در اقرار به خداوند بر همگان سبقت گرفته ام

109)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و یاد بیاور هنگامی را که پروردگار تو از بنی آدم (عهد و میثاق) گرفت - تا جایی که فرمود:- همگی گفتند: بلی» سؤال کردم؟

فرمود: حضرت محمد صلی الله علیه و آله اول کسی بود که «بلی» گفت و اقرار نمود.

گفتم: آیا به طور مشاهده و رو در رو انجام گرفت؟

فرمود: بله خداوند معرفت را در قلوب آنان ایجاد نمود، ولی آن عهد و میثاق را فراموش کردند و آن را به زودی به یاد خواهند آورد و اگر آن جریان گرفتن میثاق نمی بود کسی آفریدگار و رازق خود را نمی شناخت.

110)- از زراره روایت کرده است که گفت:

مردی از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و یاد بیاور هنگامی را که پروردگار تو از پشت فرزندان آدم ذریه آن ها را برگرفت»، سؤال کرد؟

پس حضرت در حالی که پدر (بزرگوارش علیهما السلام) می شنید پاسخ داد: پدرم برای من حدیث نمود که خداوند متعال یک مشت از خاک زمینی که آدم علیه السلام را از آن آفرید برگرفت و از آب گوارای فرات بر آن ریخت و آن را چهل روز به حال خود گذاشت، سپس بر آن آب شور و تلخ ریخت و چهل روز دیگر آن را به حال خود رها نمود پس موقعی که آن ،گِل خمیر ،شد خداوند تبارک و تعالی آن را

ص: 219

أَخَذَهَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَعَرَکَهَا عَرْکاً شَدِیداً، ثُمَّ هَکَذَا حَکَی - بَسْطَ کَفَّیْهِ - فَجَمَدَتْ فَجَرَوْا کَالذَّرِّ مِنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ ، فَأَمَرَهُمْ جَمِیعاً أَنْ یَدْخُلُوا فِی اَلنَّارِ ، فَدَخَلَ أَصْحَابُ اَلْیَمِینِ فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلاَماً، وَ أَبَی أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ أَنْ یَدْخُلُوهَا. (1)

1341 / [111] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی﴾، قالوا بِأَلسِنَتِهِم؟

فقَالَ: نَعَمْ، وَ قَالُوا بِقُلُوبِهِمْ، فَقُلْتُ: وَ أَیَّ شَیْءٍ کَانُوا یَوْمَئِذٍ؟

قَالَ صَنَعَ مِنْهُمْ مَا اُکْتُفِیَ بِهِ. (2)

1342 / [112]- عن زرارة قال:

سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ : ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی ءَادَمَ﴾ - إلی - ﴿عَلَی أَنفُسِهِمْ﴾؟

قَالَ: أَخْرَجَ اَللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیمَهِ فَخَرَجُوا [وَ هُمْ] کَالذَّرِّ، فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ، وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ مَا عَرَفَ أَحَدٌ رَبَّهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اَللّهُ﴾ (3). (4)

ص: 220


1- عنه بحار الأنوار: 257/5 ح 59 ، و 112/67 ذيل ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 244/3 ح 26 الكافي : 7/2 ح 2 ، عنه البحار : 111/67 ح 22
2- عنه بحار الأنوار: 258/5 ح 60 ، و 102/67 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 27، و نور الثقلين: 98/2 ح 362
3- سورة الزمر : 38/39
4- عنه بحار الأنوار: 258/5 ح 61 والبرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 28 . تفسير فرات الكوفي : 148 ح 186 بإسناده معنعناً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 294/26 ح ،54 بصائر الدرجات: 71 ح 6، و 72 ح 9 (باب - 7 في ما خصّ الله به الأئمّة علیهم السلام) بإسنادهما عن عبد الرحمن بن كثير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنهما البحار: 250/5 ح 41، و 280/26 ح 23

برگرفت و به شدت ،مالید آن گاه آدمیان همانند مورچه های ریز از راست و چپ او بیرون آمدند پس به همگی آن ها دستور داد تا وارد آتش شوند، اصحاب يمين داخل آتش شدند و آتش بر آن ها سرد و سلامت گشت، ولی اصحاب شمال از داخل شدن در آن سرپیچی نمودند.

111)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بلی» سؤال کردم: آیا با زبان خود (اقرار کردند و) گفتند آری؟

فرمود: بلی و با قلب های خود اعتقاد یافتند

پس عرضه داشتم: و در آن موقع ذریه بنی آدم در چه وضعیت و موقعیتی بودند؟

فرمود: آنان به صورتی بودند که برای اقرار گرفتن کافی بود و می توانستند که اقرار کنند.

112)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر (میثاق) خودشان گواه گرفت» سؤال کردم؟

فرمود: خداوند از پشت ،آدم ذریّه اش را- که تا قیامت ایجاد می شوند - همانند مورچه هایی ریز بیرون آورد پس خود را به آنان شناساند و نشان داد؛ و اگر آن جریان انجام نمی گرفت کسی پروردگار خود را نمی شناخت و این مطلب همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده «و اگر از آنان سؤال کنی که چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ گویند: خدا»

ص: 221

1343 / [113] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قلت له : ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى ءَادَمَ﴾ - إلى - ﴿بَلَى شَهِدْنَا﴾؟

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ثَبَتَتِ اَلْمَعْرِفَهُ وَ نَسُوا اَلْمَوْقِفَ وَ سَیَذْکُرُونَهُ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لاَ مَنْ رَازِقُهُ. (1)

1344 / [114] - عن جابر، قال:

قلت لأبي جعفر علیه السلام: من [متى] سمّى أمير المؤمنين، أمير المؤمنين؟

قَالَ: اللَّهُ. أَنْزَلَت هَذِهِ الآيَةُ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله: «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ [نبیّکم] وَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين»؟ فَسَمَّاهُ اللهُ - وَاللهِ - أميرَ المُؤمِنين. (2)

1345 / [115] - عن جابر قال :

قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا جَابِرُ لَوْ یَعْلَمُ اَلْجُهَّالُ مَتَی سُمِّیَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ علیه السلام لَمْ یُنْکِرُوا حَقَّهُ.

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مَتَی سُمِّیَ؟

فَقَالَ لِی: قَوْلُهُ: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ﴾ - إِلَی ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾؟

«وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ» قَالَ: ثُمَّ قَالَ لِی یَا جَابِرُ ، هَکَذَا وَ اَللَّهِ جَاءَ بِهَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (3)

ص: 222


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 29 . علل الشرائع : 117/1 ح 1 (باب - 97 علّة المعرفة والجحود)، عنه البحار : 243/5 ح 32، كشف الغمة : 419/2 نقلاً من كتاب دلائل الحميري فيه : قال أبو هاشم: كنت عند أبي محمّد علیه السلام فسأله محمّد بن صالح الأرمني، بتفصيل عنه البحار : 260/5 ح 67
2- عنه بحار الأنوار: 332/37 ح 72 ، والبرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 30، و نور الثقلين : 98/2 ح 363 تفسير فرات الكوفي : 146 ح 181 بتفصيل، و 182 بتفاوت يسير عنه البحار : 293/26 ح 53 .
3- عنه بحار الأنوار: 333/37 ذيل ح 72 والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 31، و نور الثقلين : 98/2 ح 360 . اليقين : 231 (باب - 71 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بإسناده عن معروف بن خربوذ المكّي، عن أبي جعفر علیه السلام، و 235 (باب - 75 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بتفاوت يسير، عنه البحار : 285/26 ح 44 .

113)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت» تا «بله، شهادت می دهیم» (چگونه انجام گرفت)؟

فرمود: سپس چه شد؟ معرفت در دل های آنان تثبیت شد، ولی آن موقف و جایگاه را فراموش کردند و در آینده ای نزدیک آن را به یاد خواهند آورد؛ و اگر آن جریانات انجام نمی گرفت کسی نمی دانست که آفریدگار و روزی دهندۀ او کیست؟

114)- از جابر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: چه موقعی امیرالمؤمنين (على علیه السلام)، به عنوان امير المؤمنین نامیده شد؟

فرمود: به خدا سوگند! این آیه (این چنین) بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شد: «و آنان را بر خودشان گواه قرار داد که آیا من پروردگار شما نیستم و این که محمد رسول الله (پیامبر شما) نیست و على أمير المؤمنین نمی باشد» پس به خداوند سوگند خدای عزوجل او را امیرالمؤمنین نامیده است.

115)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! اگر جاهلان می دانستند که چه موقع امام على علیه السلام، اميرالمؤمنین نامیده شد حق او را انکار نمی کردند.

به حضرت عرض کردم فدایت گردم! چه زمانی به آن نامیده شد؟

پس به من فرمود: فرمایش خداوند متعال و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از بنی آدم ... که آیا من پروردگار شما نیستم و آیا محمد رسول الله پیامبر شما نیست و علی أمیر المؤمنین نمی باشد» (زمان آن را معلوم می کند)-

سپس به من فرمود: ای جابر به خدا سوگند این چنین حضرت محمد صلی الله علیه و آله آن را آورده است.

ص: 223

1346 / [116] - عن ابن مسكان عن بعض أصحابه، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتِی عُرِضَتْ عَلَیَّ فِی اَلْمِیثَاقِ، فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِی عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَنِی حِینَ بُعِثْتُ، وَ هُوَ اَلصِّدِّیقُ اَلْأَکْبَرُ، وَ اَلْفَارُوقُ یُفَرِّقُ بَیْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ. (1)

1347 / [117] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

أَتَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی هَلْ کَلَّمَ أَحَداً مِنْ وُلْدِ آدَمَ قَبْلَ مُوسَی علیه السلام.

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ کَلَّمَ اَللَّهُ جَمِیعَ خَلْقِهِ بَرَّهُمْ وَ فَاجِرَهُمْ وَ رَدُّوا عَلَیْهِ اَلْجَوَابَ فَثَقُلَ ذَلِکَ عَلَی اِبْنِ اَلْکَوَّاءِ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ فَقَالَ لَهُ کَیْفَ کَانَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟!

فَقَالَ لَهُ أَ وَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اَللَّهِ إِذْ یَقُولُ لِنَبِیِّه صلی الله علیه و آله - ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی﴾ فَقد أَسْمَعَهُمْ کَلاَمَهُ وَ رَدُّوا عَلَیْهِ اَلْجَوَابَ کَمَا تَسْمَعُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ قالُوا بَلی فَقَالَ إِنِّی أَنَا اَللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا وَ أَنَا اَلرَّحْمَنُ [الرحیم] فَأَقَرُّوا لَهُ بِالطَّاعَهِ وَ اَلرُّبُوبِیَّهِ وَ مَیَّزَ اَلرُّسُلَ وَ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَوْصِیَاءَ وَ أَمَرَ اَلْخَلْقَ بِطَاعَتِهِمْ فَأَقَرُّوا بِذَلِکَ فِی اَلْمِیثَاقِ فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ شَهِدْنَا عَلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ ﴿أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ اَلْقِیامَهِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ﴾. (2)

ص: 224


1- عنه بحار الأنوار: 154/17 ح 62 و 208/38 ح 3، والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 32 و نور الثقلين : 98/2 ح 361 . بصائر الدرجات : 84 ح 3 (باب - 14 في رسول الله صلی الله علیه و آله أنّه عرف ما رأى) بإسناده عن عبد الرحيم القصير ، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه كشف الغمّة : 89/1 (في ذكر الصدّيقين)، والبحار: 226/38 ح 30
2- عنه بحار الأنوار : 258/5 ح 62 ، و 101/67 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 33، و نور الثقلين : 99/2 ح 364 . خصائص الأئمة علیهم السلام : 87 (من جوابات المسائل التي سئل علیه السلام عنها)، بحار الأنوار: 283/40 ضمن ح 45 نقلاً من صفوة الأخبار

116)- از ابن ،مسکان به نقل از بعضی ،اصحابش روایت کرده است که :گفت

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی که در هنگام گرفتن عهد و میثاق امّت من بر من عرضه شدند پس اول کسی که به (نبوّت) من ایمان آورد علی (علیه السلام) بود و موقعی که مبعوث (به رسالت) شدم او اول کسی بود که مرا تصدیق نمود و او صدّیق اکبر (راستگویی بزرگ تر از همگان) است و او فاروقی است که بین حقّ و باطل جدایی و فاصله می اندازد.

117)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

ابن كَوّاء نزد امام علی علیه السلام آمد پس عرضه داشت: ای امیر المؤمنین! مرا آگاه نما که آیا خداوند تبارک و تعالی پیش از موسی با کسی از بنی آدم سخن گفته است؟

فرمود: خداوند متعال با همه خلق خود از نیک و بدشان، سخن گفته و آن ها نیز پاسخ او را داده اند.

این سخن بر ابن کوّاء سنگین و گران آمد و معنای آن را نفهمید پس به حضرت عرض کرد: ای امیر المؤمنین! چگونه چنین جریانی انجام گرفته است؟

حضرت به او فرمود: آیا کتاب خدا (قرآن) را نخوانده ای که به پیغمبرش می فرماید: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی» پس سخن خود را به همگی آن ها رسانید و همگی پاسخ او را دادند، همچنان که در کلام خدا می شنوی ای پسر کوّاء! که «گفتند: بلی» سپس خداوند به آنان :فرمود من آن خدایی هستم که کسی جز من شایسته پرستش نیست و من خدایی رحمان و رحیم هستم.

آن گاه برای او به طاعت و ربوبیت اعتراف کردند و (در این اعتراف و پاسخ) رسولان و پیامبران و اوصیاء ممتاز شدند و او خلق را به اطاعت از ایشان دستور داد؛ پس همگی در عهد و میثاق بر آن اعتراف کردند و فرشته ها هنگام اعتراف آنان بر ربوبیت ،گفتند ای فرزندان آدم ما بر شما شهادت می دهیم تا نگویید: «به راستی که ما از آن بی خبر و غافل بودیم».

ص: 225

1348 / [118] - قال أبو بصير:

:قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أَخبِرنی عَن الذَّرِّ حَیثُ ﴿أَشهَدَهُم عَلی أَنفُسِهِم، أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی﴾، وأَسَرَّ بَعضَهُم خِلافَ ما أظهَرَ ، فَقُلتُ : کَیفَ عَلِمُوا القَولَ حَیثُ قیلَ لَهُم : أَلَستُ بِرَبِّکُم ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي وَآتَيْنَهُ وَايْتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ﴾ (175)

1349 / [119] - عن سليمان اللبّان قال :

قال أبو جعفر علیه السلام: أَ تَدْرِی مَا مَثَلُ اَلْمُغِیرَهِ بْنِ سَعِیدٍ [شعبة]؟

قَالَ: قُلْتُ: لاَ، قَالَ: مَثَلُهُ مَثَلُ بَلْعَمَ اَلَّذِی أُوتِیَ اَلاِسْمَ اَلْأَعْظَمَ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ اَلشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ اَلْغاوِینَ﴾. (2)

قوله تعالى: ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿180﴾ وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ﴾ ﴿181﴾

ص: 226


1- عنه بحار الأنوار: 258/5 ح 63 ، و 102/67 ح 19 ، والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 34 . الكافي : 12/22 ح 1 بتفاوت يسير عنه البحار : 100/67 ح 17
2- عنه بحار الأنوار: 379/13 ح 3، 332/46 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن : 247/3 ح 3، و نور الثقلين : 102/2 ح 367 . رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال) : 227 ح 406 بإسناده عن سلمان الكناني، قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام

118)- از ابو بغیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم مرا از عالم در آگاه فرما، که «آنان را بر خودشان گواه گرفت آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی» (چگونه بود؟) با این که بعضی از آن افراد بر خلاف آن چه را که اظهار کردند. این امر مهم را در درون خود مخفی داشتندی :گفتم چگونه (در آن موقعیّت) - که خداوند فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ - توانستند سخن بگویند؟

:فرمود: به درستی که خداوند در آن ها (توان و نیرویی) ایجاد نمود که چون از آنان سؤال نمود توان پاسخ دادن را یافتند.

فرمایش خداوند متعال: و خبر آن مرد را بر ایشان بخوان که آیات خویش را به او مطا کرده بودیم سپس او از آن علم خالی گشت و شیطان به دنبال او افتاد پس در زمره گمراهان درآمد. (175)

119)- از سلیمان لبّان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آیا می دانی مثال مُغَيرة بن سعید چیست؟

عرضه داشتم: خیر نمی دانم.

فرمود: مثال او همانند بَلعَم بن باعُورا می باشد که اسم اعظم به او عطا شد. همان طوری که خداوند متعال می فرماید: «ما آیات خویش را به او عطا کرده بودیم ولی او خود را از آن (علم و دانش) عاری و جدا کرد و شیطان به دنبال او افتاد و در زمره گمراهان قرار گرفت».

فرمایش خداوند متعال: و نیکوترین نام ها برای خداوند است. پس او را به وسیله نام هایش بخوانید و آن هایی که به نام های خدا الحاد می ورزند را (به حال خود) واگذارید اینان به زودی به کیفر اعمال خود خواهند رسید (180) و از آفریده های ما گروهی هستند که به حق راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند. (181)

ص: 227

1350 / [120] - عن محمّد بن أبي زيد الرازي عمّن ذكره، عن الرضا علیه السلام قال :

إِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ شِدَّةٌ فَاسْتَعِينُوا بِنَا عَلَى اللَّهِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تعالى: ﴿وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها﴾

قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: نَحْنُ- وَ اَللَّهِ!- اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَی اَلَّذِی لاَ یُقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا [قَالَ فَادْعُوْهُ بِهَا. (1)

1351 / [121] - عن حمران، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ ، يَعْدِلُونَ ﴾ ، قال : هم الأئمة (2)

1352 / [122] - و قال محمد بن عجلان عنه علیه السلام: نحن هم (3)

1353 / [123] - عن ابن الصهبان البكري قال :

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتُفَرَّقَنَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ عَلَی ثَلاَثٍ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً، کُلُّهَا فِی اَلنَّارِ إِلاَّ فِرْقَهً، ﴿وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 5/94 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 249/3 ح 3، و مستدرك الوسائل: 229/5 ح 5760 الكافي : ج 111/1 ح 4 بإسناده عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله علیه السلام القطعة الثانية منه، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 194 (سورة الأعراف)، والبرهان : 247/3 ح 2، الاختصاص: 252 (حديث في زيارة المؤمن لله تعالى) القطعة الأولى منه، عنه البحار : 22/94 ح 17، و مستدرك الوسائل : 228/5 ح 5758
2- عنه بحار الأنوار: 144/24 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 250/3 ح 2، و نور الثقلين: 104/2 ح 379 . بصائر الدرجات : 36 ح 8 (باب - 17 في أئمّة آل محمّد علیهم السلام)، عنه البحار : 5/23 ح 7، الكافي : 414/1 ح 13 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 194 (سورة الأعراف)، والبحار : 146/24 ح 17، المناقب لابن شهر آشوب : 400/4 نحو الكافي
3- عنه بحار الأنوار: 144/24 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن : 250/3 ح 3، و نور الثقلين : 104/2 ح 380.

120)- از محمد بن ابی زید رازی - به نقل از شخصی که نام برده - روایت کرده ،است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: چنانچه بر شما مشکلی وارد شود از ما (اهل بیت رسالت) برای وساطت در پیشگاه خدای عزّوجلّ کمک بخواهید؛ دلیل آن فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «و برای خداوند اسم های نیکویی هست پس او را به وسیله آن نام ها بخوانید».

و در ادامه افزود: امام صادق علیه السلام فرموده است: به خدا سوگند! ما (اهل بیت رسالت) همان «اسماء حُسنی» هستیم که خداوند هیچ عملی را از بندگان نمی پذیرد مگر با (اعتقاد و) شناخت نسبت به ما پس او را به وسیلهٔ آن نام ها بخوانید.

121)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و برخی از کسانی که آفریده ایم امّتی هستند که به حقیقت هدایت می کنند و به عدالت رفتار می کنند» فرمود: آنان امامان علیهم السلام هستند.

122)- و از محمد بن عَجلان روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام باقر) علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) همان ها (که خداوند در آیه شریفه یاد نموده است ) هستیم

123)- از ابن صهبان بکری (بصری) روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: سوگند به کسی که جان من در دست (قدرت) اوست! به درستی که این امّت به هفتاد و سه فرقه و گروه پراکنده خواهند شد که تمامی آنان در آتش خواهند بود مگر یک گروه «و برخی از کسانی را که آفریده ایم امّتی هستند که به حقیقت هدایت می نمایند و بر

ص: 229

وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾، فَهَذِهِ اَلَّتِی تَنْجُو مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ. (1)

1354 / [124]- عن يعقوب بن زيد قال :

قال أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ﴾، قال : يعني أمّة محمد صلی الله علیه و اله. (2)

قوله تعالى : ﴿قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إلَّا مَا شَاءَ الله وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْر وَ مَا مَسَّنِيَ السُّوء إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ (188) .

1355/ [125]- عن خلف بن حمّاد، عن رجل عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إن الله يقول في كتابه : ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الخَيْرِ وَ مَا مَسَّنِي السوء﴾، يعنى الفقر. (3)

قوله تعالى : ﴿فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ (190)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار 144/24 ح 10 و 6068 ح 8 والبرهان تفسير القرآن : 250/3 ح 4 فیه: عن أبي الصهباء البكري، و نور الثقلین: 104/2 ح 381 تقدّم الحاديث بتمامه مع تخريجاته في سورة «المائدة» في حديث 150 الإمام عليّ أبي طالب علیه السلام مع رأس الحالميت وأسقف النصاري.
2- عنه بحار الأنوار: 144/24 ح 7 و 6/78 ح 9، والبرهان في تغير نقرآن: 250/3 ح 5 تقدّم الحديث أيضاً مع تحريحاته في سورة «المائدة» في الحديث 151.
3- عنه بحار الأنوار: 10626 ح 4 و البرهان في تفسير القراد : 255/3 ح 4 . معاني الأخبار : 172 فمن ح 1 بإسناده عن خلف بن محمد، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 112/17 ضمن 23118، والحار: 111/62 ضمن 11، طبّ الأئمّة علیهم السلام: 55 (عوذة عن الحجامة) بإسناده عن جابر بن يزيد الجعفي قال: قال أبو جعفر الباقر علیه السلام، عنه البحار: 143/93 ضمن 6

عدالت رفتار می کنند» پس همین گروه اهل نجات از این امّت می باشند.

124) - از یعقوب بن یزید روایت کرده است که گفت

امير المؤمنين علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال:) «و برخی از کانی را که آفریده ایم امّتی هستند که به حقیقت هدایت می کنند و به عدالت رفتار می کنند» فرمود: منظور امّت حضرت محمد صلی الله علیه و اله هستند.

فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) بگو: من مالک سود و زبان خود نیستم مگر آن چه را که خداوند بخواهد و اگر علم غیب می دانستم بر خیر خود بسی می افزودم و هیچ شّری به من نمی رسید؛ من جز بیم دهنده و مژده دهنده ای برای مؤمنین نیستم. (188)

125) - با سند خود از خَلَف بن حمّاد، به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال در کتاب خداوند: «و اگر علم غیب می دانستم بر (کارهای) خیر خود می افزودم و هیچ بدی و گزندی به من نمی رسید» فرمود: منظور فقر و تنگ دستی است.

فرمایش خداوند متعال: پس چون خداوند به آن دو فرزندی صالح عطا نمود، برای او در آن چه که به آن ها عطا کرده بود شریکانی قرار دادند پس خدا از هر چه با او شریک می سازند والا و برتر است. (190)

ص: 231

1356 / [126] - عن زرارة ، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

سمعته يقول : ﴿فَلَمّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما﴾ قَالَ: هُوَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِنَّمَا کَانَ شِرْکُهُمَا شِرْکَ طَاعَهٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍٍ.

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی وَ لَمْ یَکُنْ شِرْکَ عِبَادَةٍ. (1)

قوله تعالى: ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَهِلِينَ﴾ (199)

1357 / [127]- عن الحسين بن عليّ بن النعمان، عن أبيه، عمّن سمع أبا عبد الله و هو يقول :

إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ رَسُولَهُ (عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! ﴿خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ﴾ ، قَالَ: خُذْ مِنْهُمْ مَا ظَهَرَ وَ مَا تَیَسَّرَ، وَ اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ. (2)

1358 / [128] - عن عبد الأعلى، عن أبي عبد الله علیه السلام فى قول الله تعالى : ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ﴾ ، قال : بالولاية، ﴿ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَهِلِينَ ﴾ ، قال : عنها، يعني الولاية. (3)

ص: 232


1- عنه مجمع البيان : 783/4 فيه هكذا: روى العيّاشي في تفسيره عنهم علیهم السلام، و بحار الأنوار: 252/11 ح 4، و نور الثقلين : 109/2 ح 400 تفسير القمّي : 253/1، و 358 بإسنادهما عن موسى بن بكر عن الفضل ، عن أبي جعفر علیه السلام، عنهما البحار : 251/11 ح 2 ، و 94/72 ح 5 القطعة الأولى منه . الكافي : 397/2 ح 4 بإسناده عن ضُريس، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 126/27 ح 33388، القطعة الثانية منه
2- عنه بحار الأنوار: 84/96 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن : 257/3 ح 4 و نور الثقلين: 111/2 ح 407
3- عنه بحار الأنوار: 188/24 ح 3 والبرهان في تفسير القرآن : 258/3 ح ،5 و نور الثقلين: 112/2 ح 415

126) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که (در مورد فرمایش خداوند متعال:) «پس زمانی که فرزندی شایسته به ایشان داده شد برای او شریک قرار دادند در آن چیزی که به ایشان داده شده بود» می فرمود: منظور آدم و حواء هستند و شرک ایشان، شرک در فرمان برداری ،بود به شرک در عبادت.

و در روایتی دیگر آمده است: شرک در عبادت نبوده است.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) عفو را پیشه خود قرار ده و به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن. (199)

127)- از حسین بن علی بن ،نعمان به نقل از پدرش از کسی که شنیده روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال رسولش صلی الله علیه و آله را تأدیب نموده و سپس فرموده است: ای محمد! «عفو و بخشش را (برنامه خود) بگیر و به کارهای شایسته فرمان بده و از نادانان روی گردان» فرمود: آن چه از آنان ظاهر و ساده است از آنان بخواه و مؤاخذه ،نما ولی عفو و بخشش برنامه متوسط و میانه می باشد.

128)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارهٔ فرمایش خداوند متعال: «عفو و بخشش را (برنامه خود) بدان و به کارهای شایسته فرمان بده » فرمود: منظور ولایت (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است «و از نادانان روی گردان»، منظور، جاهلان نسبت به ولایت می باشد.

ص: 233

قوله تعالى : ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ (201)

1359 / [129] - عن زيد بن أبي أسامة، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلذَّنْبُ یَهُمُّ بِهِ اَلْعَبْدُ فَیَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ. (1)

1360 / [130] - عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سألته في قول الله : ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ ، مَا ذَلِکَ اَلطَّائِفُ؟

فَقَالَ: هُوَ اَلسَّیِّئُ یَهُمُّ اَلْعَبْدُ بِهِ ثُمَّ یَذْکُرُ اَللَّهَ فَیُبْصِرُ وَ یُقَصِّرُ (2)

1361 / [131] - أبو بصير عنه علیه السلام قال:

هُوَ اَلرَّجُلُ یَهُمُّ بِالذَّنْبِ ثُمَّ یَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ (3)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿204﴾ وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ﴾ ﴿205﴾

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 287/70 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن : 259/3 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار : 287/70 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 259/3 ح 4، و نور الثقلين: 112/2 ح 416 .
3- عنه بحار الأنوار: 273/70 فيه : عن الصادق علیه السلام: هو العبد يهمّ بالذنب ثمّ يتذكّر فيدعه، و 287 ذیل ح14، والبرهان في تفسير القرآن : 259/3 ح 5، و نور الثقلين : 112/2 ح 417 . الكافي : 434/2 بتفاوت، عنه البحار : 273/70

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که پرهیزکاری می کنند چون از شيطان وسوسه ای به آن ها برسد خدا را یاد می کنند. پس ناگهان بصيرت می یابند. (201)

129)- از زید بن ابی اُسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «به راستی کسانی که تقوا داشته باشند زمانی که مشکلی از سوی شیطان برای آنان پیش آید، متذکّر می شوند. پس ناگهان بصیرت و ناگهان بصیرت و بینش می یابند» سؤال کردم؟

فرمود: در مورد گناهی است که شخص تصمیم می گیرد آن را انجام دهد پس متذکر می گردد و آن را رها می کند.

130)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به راستی کسانی که تقوا داشته باشند زمانی که مشکلی از سوی شیطان برای آنان پیش آید متذکر می شوند پس ناگهان بصیرت و بینش می یابند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور چیز (کار و برنامه) بدی است که بنده تصمیم انجام آن را می گیرد سپس متذکّر یاد خدوند می شود. پس بصیرت و پینش می یابد و آن را رها می کند.

131)- از انو تهبب روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام باقر علیه السلام و یا امام صادق) علیه السلام فرمود: (آیه) در مورد مردی است که تصمیم می گیرد گناهی را انجام دهد. سپس متذكّر (خداوند و عقوبت آن) می گردد و آن را رها می کند.

فرمایش خداوند متعال: و چون قرآن خوانده شود به آن گوش فرا دهید و خاموش باشید. شاید مشمول رحمت خدا قرار گیرید (204) و پروردگارت را در دل خود به تضرّع و ترس و بدون آن که صدای خود را بلند کنی هر صبح و شام یاد کن و از غفلت کنندگان مباش. (205).

ص: 235

[1362 / [132]-عن زرارة، قال أبو جعفر علیه السلام: ﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ ﴾ ، فِی اَلْفَرِیضَهِ، خَلْفَ اَلْإِمَامِ، ﴿فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ (1)

1363 / [133] - عن زرارة قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: یَجِبُ اَلْإِنْصَاتُ لِلْقُرْآنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ فِی غَیْرِهَا، وَ إِذَا قُرِئَ عِنْدَکَ اَلْقُرْآنُ وَجَبَ عَلَیْکَ اَلْإِنْصَاتُ وَ اَلاِسْتِمَاعُ. (2)

1364 / [134] - عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَرَأَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ خَلْفَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ اَلْخاسِرِینَ﴾ (3) فَأَنْصَتَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ . (4)

1365 / [135] - عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام، قال:

لاَ یَکْتُبُ اَلْمَلَکُ إِلاَّ مَا أَسْمَعَ نَفْسَهُ وَ قَالَ اَللَّهُ ﴿وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَهً﴾ قَالَ: لاَ یَعْلَمُ ثَوَابَ ذَلِکَ اَلذِّکْرِ فِی نَفْسِ اَلْعَبْدِ لِعَظَمَتِهِ إِلاَّ اَللَّهُ

وَ قَالَ: إِذَا کُنْتَ خَلْفَ إِمَامٍ تَأْتَمُّ بِهِ فَأَنْصِتْ وَ سَبِّحْ فِی نَفْسِکَ. (5)

ص: 236


1- عنه بحار الأنوار: 221/92 ح 4، و وسائل الشيعة 214/6 ح 7766 ، والبرهان في تفسير القرآن: 260/3 ح 3 . من لا يحضره الفقيه : 392/1 ضمن ح 1161، عنه وسائل الشيعة : 355/8 ح 10886 مستطرفات السرائر : 585 (ما استطرفناه من كتاب حريز) ، عنه البحار 86/85 ح 3 و 70/88 ح 21 ، و 221/92 ح 3 .
2- عنه بحار الأنوار: 108/88 ذيل ح 80 و 221/92 ح ،5، و وسائل الشيعة : 215/6 ح 7767، والبرهان في تفسير القرآن: 260/3 ح 4، و نور الثقلين: 113/2 ح 422 و مستدرك الوسائل: 478/6 ح 7300 بحذف الذيل. مجمع البيان : 791/4 مختصراً
3- سورة الزُّمر : 65/39
4- عنه مجمع : ، البيان : 792/4 ، و بحار الأنوار ج : 22/85 و 108/88 ذیل ح 80 و 222/92 ح 6 فيه : عن أبي بصير، و وسائل الشيعة : 244/6 ح 7764، والبرهان في تفسير القرآن : 260/3 ح 5 نور الثقلين : 113/2 ح 423، فيه : عن أبي بصير
5- عنه بحار الأنوار: 76/85 ح 10 القطعة الأولى منه ، و 108/88 ح 80 القطعة الأخرى منه، و 159/93 ح 36 كذا القطعة الأولى منه، والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح و مستدرك الوسائل : 299/5 ح 5915، و مستدرك الوسائل : 480/6 ح 7309 القطعة الأخيرة منه . الزهد : 118 ح 147 ( باب - 9 في الملكين و ما يحفظان) بتفاوت عنه البحار : 322/5 ح 7 مستدرك الوسائل : 299/5 ح 5916، و نحوه الكافي : 502/2 ح 4 عنه وسائل الشيعة : 163/7 ح 9014، عدّة الداعي : 259 .

132)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «و هنگامی که قرآن قرائت شود» مربوط به نمازهای واجب در پشت سر امام جماعت است «گوش دهید و سکوت کنید، شاید که مورد رحمت الهی قرار گیرید»

133)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: در نماز و غیر نماز (هنگام قرائت قرآن) سكوت واجب است و چنان چه در حضورت قرآن قرائت شود، سکوت نمودن و گوش فرا دادن واجب می باشد.

134)- از ابو گهمس روایت کرده است که :گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: ابن کوّاء پشت سر امیرالمؤمنین علیه السلام (در نماز جماعت به طور مأموم) این آیه را: «اگر شرک آوردی اعمالت ضایع و نابود می گردد و از خسارت دیدگان خواهی بود» تلاوت کرد، پس امیر المؤمنين علیه السلام (به خاطر تعظيم قرآن) سکوت نمود.

135) - از زراره روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام فرمودند: فرشته (مأمور ثبت اعمال) نمی نویسد مگر آن چه را که خودش بشنود و (به درستی که) خدای عزَوجلّ می فرماید: «و پروردگار خود را در درون (ذهن) خویش به حالت تضرّع و ترس یادآور» فرمود: پاداش و ثواب آن ذکری را که بنده در درون گفته - آن قدر عظیم است که- کسی غیر از خدای عزّ و جلّ آن را نمی داند.

و افزود: هنگامی که پشت سر امام (در نماز جماعت) هستی و اقتدا کرده ای سکوت کن و در نفس و درون خود تسبیح بگو.

ص: 237

1366 / [136] - عن إبراهيم بن عبد الحميد، يرفعه قال :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضرُّعاً﴾ یَعنی مُستَکیناً ﴿وَ خِیفَهً یَعنی خَوفا مِن عَذابِهِ ﴿وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ﴾ یَعنی دونَ الجَهرِ مِنَ القِراءَهِ ﴿بِالْغُدُوِّ وَالْاصَالِ﴾ یَعنی بِالغَداهِ وَالعَشِیِّ. (1)

1367 / [137] - عن الحسين بن المختار، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى :

و﴿َ اذكُر رَبّكَ فِي نَفسِكَ تَضَرّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوّ وَ الآصالِ﴾، قال :

تقول عند المساء: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ اَلْمُلْکُ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ». قلت : بيده الخير.

قال: إِنَّ بِیَدِهِ اَلْخَیْرَ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ «أَعُوذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنْ هَمَزَاتِ اَلشَّیَاطِینِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ» عَشْرَ مَرَّاتٍ حِینَ تَطْلُعُ اَلشَّمْسُ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ...حِینَ تَغْرُبُ. (2)

1368 / [138] - عن محمّد بن مروان، عن بعض أصحابه، قال :

قالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : اِسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ، وَ قُلْ «لا إِلهَ إِلاَّ اَللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ اَلْمُلْکُ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».

ص: 238


1- عنه بحار الأنوار: 76/85 ذيل ح 10 و 159/93 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح 7 و نور الثقلين : 113/2 ح 424
2- عنه بحار الأنوار : 261/86 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح 8، و نور الثقلين: 114/2 ح 425 ، و مستدرك الوسائل : 249/5 ح 5800 . الكافي : 527/2 ح 17 بإسناده عن العلاء بن كامل قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 2277 ح 9187

136)- از ابراهیم بن عبد الحمید به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: منظور از «و پروردگار خود را در درون (ذهن) خویش به حالت تضرّع یادآور» حالت تضرّع و زاری است، «و ترس» حالت ترس از عذاب خداوند می باشد «و پایین و کوتاه تر از سخن گفتن» کم تر از حالت بلند و بدون صدا، خواندن است «بِالْغُدُوّ وَالْأَصَالِ» یعنی در صبحگاه و شبانگاه می باشد.

137)- از حسین بن مختار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «و پروردگارت را هر صبح و ،شام در دل خود و با حال تضرّع و ترس و بی آن که صدای خود را بلند کنی یادآور» فرمود: هنگام شب می گوئی: «نیست خدایی به جز خدای یگانه که شریکی برایش وجود ندارد برای اوست تمام مُلک و برای اوست حمد و ستایش او زنده می کند و می،میراند (سپس) می میراند و زنده می کند و او بر هر چیزی (و هر کاری) قادر و توانمند است»

راوی گوید: عرض کردم «بیده الخیر» (در این ذکر ،نبود، چطور است که در آن بیفزایم؟) حضرت فرمود درست است که خوبی به دست خداست ولی همان طوری که برایت ،گفتم آن را ده بار ،بگو همچنین هنگام طلوع خورشید و هنگام غروب آن ده بار بگو: «پناه می برم به خدایی که شنوا و دانا است از وسوسه های شیاطین و پناه می برم به تو ای پروردگار که مبادا آنان (اطراف من) حضور یابند به درستی که خداوند شنوا و دانا است».

138)- از محمد بن مروان به نقل از بعضی اصحاب خود روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خداوند شنوا و دانا پناه ببرید از (شرّ) شیطان رانده شده و به خداوند پناه می برم از این که اطراف من حضور یابند به درستی که او شنوا و دانا است» و بگو: «نیست خدایی به جز خدای یگانه که شریکی برایش وجود ندارد برای اوست تمام ملک و برای اوست حمد و ستایش او زنده می کند و می میراند (سپس) می میراند و زنده می کند و او بر هر چیزی (و هر کاری) قادر و توانمند است».

ص: 239

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مَفْرُوضٌ هُوَ؟

قَالَ نَعَمْ مَفْرُوضٌ هُوَ مَحْدُودٌ تَقُولُهُ قَبْلَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ وَ قَبْلَ اَلْغُرُوبِ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَإِنْ فَاتَکَ شَیْءٌ مِنْهَا فَاقْضِهِ مِنَ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ. (1)

(راوی گوید:) پس مردی به حضرت عرض کرد آیا (گفتن) آن اذکار، فرض و لازم دانسته شده است؟

فرمود ،بلی فرض شده و (زمان و کلمات آن) محدود است، پیش از آفتاب زدن ده بار و پیش از غروب نیز ده بار آن را می گوئی پس اگر چیزی از آن برایت فوت شد و فراموش کردی در شب و یا در روز آن را جبران کن

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار : 262/86 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح 9 و نور الثقلين: 114/2ح 426 . الكافي : 533/2 ح 32 بإسناده عن محمّد بن مروان، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 120/7 ح 8900، و عنه و عن العياشي ، البحار : 262/86 ح 31 .

سورة المباركة الأنفال

[8]

ص: 241

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضل سورة التوبة و الأنفال وبعض خواصّهما

1369 / [1] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «بَرَاءَة» وَ «اَلْأَنْفَالَ» فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً، وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَقّاً، وَ أَکَلَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّهِ مَعَ شِیعَتِهِ حَتَّی یَفْرُغَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْحِسَابِ. (1)

1370 / [2] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ : فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَقّاً. (2)

1371 / [3] - عن محمد بن مسلم قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: فِی سُورَهِ «اَلْأَنْفَالِ» جَدْعُ اَلْأُنُوفِ (3)

ص: 242


1- عنه مجمع البيان : 794/4 ، و بحار الأنوار: 277/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 264/3 ح 3، و نور الثقلين : 117/2 ح 1، و مستدرك الوسائل : 339/4 ح 4837 . المصباح للكفعمي (الطبع الحجرى): 440 (الفصل التاسع والثلاثون في ذكر ثواب ...) والبحار 133/97 ح 2 عن الدروع الواقية.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 264/3 ذيل ح 3. ثواب الأعمال : 106، عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7862 ، والبحار : 277/92 ح 1، أعلام الدین 370 (باب عدد أسماء الله تعالى).
3- عنه مجمع البيان : 794/4، و بحار الأنوار: 209/96 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن : 264/3 ح 4 ، و مستدرك الوسائل : 299/7 ح 8263 الكافي : 543/1 ح 6 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 149/4 ح 37، عنهما وسائل الشيعة : 32/2 ح 12646 ، و 535/9 ح 12658 ، المقنعة : 290 (باب - 38 الزيادات)

به نام خداوند بخشاينده مهربان

فضیلت و بعضی از خواص آن دو

1)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که سوره «انفال» و سوره «برائت» را در هر ماه (با دقت و تدبّر) قرائت کند هرگز نفاق به درونش وارد نخواهد شد و در روز قیامت در زمره شیعیان حقيقى امير المؤمنين علیه السلام خواهد بود و از نعمت های بهشت - همراه شیعیان حضرت - بهره مند می گردد تا هنگامی که مردم از محاسبه اعمال فارغ شوند.

2)- و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

اگر در هر ماه (بخواند) هرگز نفاق بر او وارد نگردد و حقیقتاً از شیعیان امير المؤمنين علیه السلام خواهد بود.

3)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: در سوره «انفال» بریدن بینی ها (1) است.

ص: 243


1- احتمالاً منظور از آن کنایه از به خاک مالیدن بینی دشمن باشد و یا این که در این سوره احکام سخت و طاقت فرسائی وجود دارد. برگرفته از مجمع البحرين: ج 4 مترجم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَحیم

قوله تعالى : ﴿يَسْئلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ (1)

1372 / [4] - عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ - أَوْ سُئِلَ - عَنِ الْأَنْفَالِ؟

فَقَالَ كُلُّ قَرْیَةٍ یَهْلِكُ أَهْلُهَا أَوْ یَجْلُونَ [انجلوا- یخلون] عَنْهَا فَهِیَ نَفَلٌ نِصْفُهَا یُقْسَمُ بَیْنَ النَّاسِ وَ نِصْفُهَا لِلرَّسُولِ. (1)

1373/ [5] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

اَلْأَنْفَالُ مَا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَ لا رِکابٍ. (2)

1374 / [6] - عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَنْفَالِ؟

قَالَ: هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ هَلَکُوا فَخَرِبَتْ فَهِیَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ. (3)

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 209/96 ح 3، و وسائل الشيعة : 533/9 - 12649، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 26 فيه : عن أبي بصير . تهذيب الأحكام : 133/4 ح 6 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول و في آخره زيادة : فما كان لرسول الله صلی الله علیه و آله فهو للإمام ، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12631
2- عنه بحار الأنوار: 209/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 532/9 ح 12647، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 27 ، و نور الثقلين : 120/2 ح 14 . الكافي : 539/1 ح 3 بإسناده عن حفص بن البختري، عن أبي عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة : 523/9 ح 12625
3- عنه بحار الأنوار : 209/96 ح 5، و وسائل الشيعة : 532/9 ح 12648، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 28 ، و نور الثقلين: 120/2 ح 15 .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) از تو در مورد غنائم جنگی سؤال می کنند بگو غنائم جنگی متعلق به خدا و پیامبر است پس اگر از مؤمنین هستید، از (عقاب) خداوند بترسید و با یکدیگر به آشتی زندگی کنید و از خدا و پیامبرش فرمان برید. (1)

4)- از ابو بصیر (حریز) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارة «أنفال» سؤال کردم یا کسی سؤال کرد؟

پس فرمود: هر قریه و آبادی است که اهالی آن هلاک شده و یا از آن جا کوچ کرده باشند چنین قریه ای جزء «أنفال» است که نصف آن بین مردم تقسیم می شود و نصف آن حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

5)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «أنفال» چیزی است که (لشکر اسلام) پیاده و سواره بر آن هجوم نیاورده باشند (بدون حمله به دست آمده باشد).

6)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: منظور قریه و آبادی هایی است که اهالی آن ها کوچ کرده و یا هلاک شده اند پس قریه ها نیز تخریب گشته باشند چنین آبادی های (خراب) حق خداوند و رسولش صلی الله علیه و آله است.

ص: 245

1375 / [7] - عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِنَّ اَلْفَیْءَ وَ اَلْأَنْفَالَ: مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ یَکُنْ فِیهَا هِرَاقَهُ دَمٍ، أَوْ قَوْمٌ صَالَحُوا، أَوْ قَوْمٌ أَعْطَوْا بِأَیْدِیهِمْ، وَ مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَهٍ أَوْ بُطُونِ اَلْأَوْدِیَهِ، فَهَذَا کُلُّهُ مِنَ اَلْفَیْءِ، فَهَذَا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ ، فَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ ، یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ، وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِ اَلرَّسُولِ. (1)

1376 / [8] - عن بشير الدهّان، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلُنَا [حملنا]، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ لَنَا [کَرَائِمُ] اَلْقُرْآنِ. (2)

1377 / [9] - و عن أبي إبراهيم علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَنْفَالِ؟ فَقَالَ: مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهُ فَذَلِکَ اَلْأَنْفَالُ فَهُوَ لَنَا. (3)

1378 / [10] - عن أبي أسامة بن زيد، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَنْفَالِ؟

فقَالَ: هُوَ کُلُّ أَرْضٍ خَرِبَهٍ وَ کُلُّ أَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهَا خَیْلٌ وَ لاَ رِکَابٌ.

وَ زَادَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ: غَلَبَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (4)

ص: 246


1- عنه بحار الأنوار: 209/96 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 29، و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8251. تهذيب الأحكام : 149/4 ح 38 عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12634
2- عنه بحار الأنوار : 210/96 ح ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 30 و مستدرک الوسائل : 298/7 ح 8260
3- عنه بحار الأنوار : 210/96 ح 8 و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12650 ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 31
4- عنه بحار الأنوار: 210/96 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 533/9 ع 12651 بحذف الذيل البرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 32 و نور الثقلين : 120/2 ح 16 بحذف الذيل تهذيب الأحكام : 133/4 ح 7 بإسناده عن سماعة بن مهران قال : سألته ... بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12632

7)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که غنیمت و انفال، هر زمینی است که بدون خونریزی در اختیار اسلام قرار گرفته باشد و یا آن که با گروهی بر آن مصالحه شده و با دست خود تقدیم اسلام کرده باشند و یا زمینی که بدون استفاده افتاده و یا همانند ته دره ها و رودها باشد پس تمامی این ها از موارد غنائم (و انفال) خواهد بود که مخصوص خداوند و رسول او می باشد و آن چه که مال خداوند باشد متعلّق به رسول خدا صلی الله علیه و آله است که به هر نوع و شکلی که صلاح بداند می تواند مصرف و هزینه کند و (ضمناً) بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، انفال مربوط به امام (و خلیفه بر حقّ او) می باشد.

8)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند در کتاب خود طاعت ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) را واجب ،نموده پس مردم حقّ بی توجّهی به ما و نادانانی نسبت به مقام ما را ندارند اموال نفیس و ارزشمند مربوط به ما خواهد بود؛ انفال حق ما می باشد و برترین (عبارات و عناوین) نفیس قرآن متعلّق به ما است.

9)- از ابو ابراهیم (امام کاظم) علیه السلام روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در مورد «أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: هر زمینی که اهالی ،آن رهایش کرده باشند از انفال است و متعلّق به ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد.

10)- از ابو اُسامة بن زيد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد «أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: انفال هر زمین بدون استفاده و بایری است (که بدون کشت و زرع می باشد که اهالی آن رهایش کرده باشند) و هر زمینی است که به حمله لشکر پیاده و سواره گرفته نشده باشد.

و در روایتی دیگر از او اضافه بر این آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر آن غالب شده باشد.

ص: 247

1379 / [11] - عن أبي بصير، قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَنَا اَلْأَنْفَالُ قُلْتُ: وَ مَا اَلْأَنْفَالُ؟

قَالَ: مِنْهَا اَلْمَعَادِنُ وَ اَلْآجَامُ وَ کُلُّ أَرْضٍ لاَ رَبَّ لَهَا، وَ کُلُّ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهَا فَهُوَ لَنَا (1)

1380 / [12] - و في رواية أخرى عن أحدهما علیهما السلام، و عن أبان بن تغلب، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

کُلُّ مَالٍ لاَ مَوْلَی لَهُ وَ لاَ وَرَثَهَ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ﴾. (2)

1381 / [13] - و في رواية ابن سنان قال :

هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ هَلَکُوا فَخَرِبَتْ فَهِیَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ. (3)

1382 / [14] - و فى رواية ابن سنان ومحمد الحلبى عنه علیه السلام قال :

مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ مَوْلًی فَمَالُهُ مِنَ اَلْأَنْفَالِ. (4)

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 210/96 ح 10، و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12652، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 33 ، و نور الثقلين : 120/2 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 210/96 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 249/26 ذيل ح 32937 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 34 ، و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8252 تهذيب الأحكام : 386/9 ح 1 ، الاستبصار : 195/4 ح 2 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 249/26 ح 32937.
3- عنه بحار الأنوار: 210/96 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12653 ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 35
4- عنه بحار الأنوار: 211/96 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 247/26 ذيل ح والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 36، و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8253، و 208/17 ح 21161 الكافي : 169/7 ح 1 ، و 169 ح 4 بإسنادهما عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ... بتفاوت فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 386/9 ح الاستبصار : 195/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 247/26 ح 32932 .

11)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «أنفال» متعلّق به ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد سؤال کردم: و «أنفال» چیست؟

فرمود: معدن ها و نیزارها جزء «أنفال» است و هر زمینی که بدون ارباب (کشاورز، بوستان کار و ...) باشد و نیز هر زمینی که اهالی آن رهایش کرده باشند پس تمامی آن ها مربوط به ما خواهد بود.

12)- و در روایتی دیگر با سند خود از یکی از دو امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مالی که مولایی (اربابی که مالک آن باشد) وارث نداشته باشد از موارد این آیه: «از تو در مورد انفال سؤال می کنند بگو: انفال برای خدا و رسول است: می باشد.

13)- و در روایت ابن سنان آمده است که گفت:

(أنفال) هر قریه ای است که اهالی آن کوچ کرده و هلاک شده باشند پس (زمین آن) قریه تخریب شده است که چنین جایی متعلّق به خداوند متعال و رسول او صلی الله علیه و آه می باشد.

14)- و در روایتی دیگر از ابن سنان و حلبی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کسی که بمیرد و مولایی (اربابی که مالک او باشد) نداشته باشد اموال او جزء انفال خواهد بود.

ص: 249

1383 / [15] - و في رواية زرارة، عنه علیه السلام قال :

هِیَ کُلُّ أَرْضٍ جَلاَ أَهْلُهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یُحْمَلَ عَلَیْهَا خَیْلٌ وَ لاَ رِجَالٌ وَ لاَ رِکَابٌ، فَهِیَ نَفَلٌ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ. (1)

1384 / [16] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اَلْمُلُوکِ اَلَّذِینَ یَقْطَعُونَ اَلنَّاسَ: هِیَ مِنَ اَلْفَیْءِ وَ اَلْأَنْفَالِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ. (2)

1385 / [17] - وفي رواية أخرى عن الثمالي، قال :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ﴾؟

قَالَ: مَا کَانَ لِلْمُلُوکِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ. (3)

1386 / [18] - عن سماعة بن مهران قال :

سَأَلْتُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأَنْفَالِ؟

قَالَ: کُلُّ أَرْضٍ خَرِبَهٍ وَ أَشْیَاءَ کَانَتْ تَکُونُ لِلْمُلُوکِ فَذَلِکَ خَاصُّ لِلْإِمَامِ، لَیْسَ لِلنَّاسِ فِیهِ سَهْمٌ قَالَ: وَ مِنْهَا اَلْبَحْرَیْنُ لَمْ تُوجَفْ بِخَیْلٍ وَ لا رِکابٍ. (4)

ص: 250


1- عنه بحار الأنوار: 211/96 ذيل ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 37 و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8254. تهذيب الأحكام : 132/4 ح 2 بإسناده عن حريز، عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12633
2- عنه بحار الأنوار : 211/96 ج 11، و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12654، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 38 ، و نور الثقلين : 120/2 ح 18 .
3- عنه بحار الأنوار: 211/96 ذيل ح 11، و وسائل الشيعة : 534/9 ح 12655 ، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 39 و نور الثقلين : 120/2 ح 19. هذه قطعة من الحديث الآتي في الحديث 20
4- عنه بحار الأنوار: 211/96 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 40، و نور الثقلين : 120/2 ح 20، و مستدرك الوسائل : 297/7 ح 8256. تهذيب الأحكام : 133/4 ح 7، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12632 .

15)- و در روایتی دیگر از زراره آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: انفال هر زمینی است که اهالی آن کوچ نموده باشند بدون آن که لشکری از پیاده و سواره بر اهالی آن حمله و هجوم آورده باشند پس چنین زمین هایی جزء انفال است و متعلّق به خداوند متعال و رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

16)- از (ابو حمزه) ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که دربارۀ پادشاهان و رؤسایی که با مردم مقاطعه کاری می کنند فرمود: این نوع زمین ها جزء غنائم و انفال و مشابه آن ها است.

17)- و نیز در روایتی دیگر از ثمالی آمده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «از تو در مورد انفال سؤال می کنند سؤال کردم؟

فرمود: آن چه مختص و مال پادشاهان است متعلق به امام (و خلیفه بر حقّ مسلمین) می باشد.

18)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام جعفر صادق علیه السلام و یا امام موسی کاظم علیه السلام) درباره »أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: آن هر زمینی است که خراب شده و مورد استفاده نباشد و یا چیزهایی که از مختصات پادشاهان باشد پس تمامی آن ها متعلق به امام (ولیّ (مسلمانان) می باشد و مردم در آن ها هیچ سهمی و حقّی نخواهند داشت - و فرمود: - و ،بحرین از نمونه آن ها ،است که تهاجمی به صورت پیاده و سواره بر آن نشده است.

ص: 251

1387 / [19] - عن بشير الدهّان قال :

کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام وَ اَلْبَیْتُ غَاصُّ بِأَهْلِهِ، فَقَالَ لَنَا أَحْبَبْتُمْ وَ أَبْغَضَ [أَبْغَضَنَا] اَلنَّاسُ وَ وَصَلْتُمْ وَ قَطَعَ [قَطَعَنَا] اَلنَّاسُ وَ عَرَفْتُمْ وَ أَنْکَرَ [أَنْکَرَنَا] اَلنَّاسُ وَ هُوَ اَلْحَقُّ، وَ إِنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَ مُحَمَّداً عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولاً، وَ إِنَّ عَلِیّاً عَبْدٌ نَصَحَ لِلَّهِ فَنَصَحَهُ، وَ أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ وَ حُبُّنَا بَیِّنٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا، وَ أَنَّکُمْ لَتَأْتَمُّونَ بِمَنْ لاَ یُعْذَرُ اَلنَّاسُ بِجَهَالَتِهِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ یَأْتَمُّ بِهِ فَمِیتَتُهُ جَاهِلِیَّهٌ ، فَعَلَیْکُمْ بِالطَّاعَهِ فَقَدْ رَأَیْتُمْ أَصْحَابَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. (1)

1388/ [20] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ﴾ ، قَالَ مَا کَانَ لِلْمُلُوکِ فَهُوَ لِلْإِمَام.

ققُلْتُ فَإِنَّهُمْ یُقْطِعُونَ [یعصون] مَا فِی أَیْدِیهِمْ أَوْلاَدَهُمْ وَ نِسَاءَهُمْ وَ ذَوِی قَرَابَتِهِمْ وَ أَشْرَافَهُمْ حَتَّی بَلَغَ ذِکْرٌ مِنَ اَلْخِصْیَانِ فَجَعَلْتُ لاَ أَقُولُ فِی ذَلِکَ شَیْئاً إِلاَّ قَالَ وَ ذَلِکَ حَتَّی قَالَ یُعْطَی مِنْهُ مَا بَیْنَ اَلدِّرْهَمِ إِلَی اَلْمِائَهِ وَ اَلْأَلْفِ.

ثُمَّ قَالَ ﴿هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾ (2). (3)

ص: 252


1- عنه بحار الأنوار: 211/96 ح 13، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 41، و مستدرك الوسائل : 298/7 ح 8261 بحذف الذيل المحاسن: 162/1 ح 108 (باب - 30 في التزكية) بإسناده عن بشير الكناسي قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام- إلى قوله : و هو الحق عنه البحار : 92/68 ح 31 ، الكافي 31، الكافي : 146/8 ح 123 بإسناده عن بشير الكناسي قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره
2- سورة ص: 39/38
3- عنه بحار الأنوار: 211/96 ح 14 والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 42 و مستدرك الوسائل : 298/7 ح 8262 تفسير القمّي : 254/1 بإسناده عن إسحاق بن عمّار قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت و بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 531/9 ح 12644 ، والبحار : 269/19 ح 8 و 213/96 ضمن ح 19.

19)- از بشیر دَهَان روایت کرده است که گفت:

(با برخی از دوستان) در محضر امام صادق علیه السلام بودیم - و مجلس مملوّ از جمعیت بود - پس حضرت به ما فرمود شما ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) را دوست دارید ولی مردم با ما کینه و دشمنی دارند و شما با ما مراوده و ارتباط دارید ولی مردم با ما قطع رابطه کرده اند و شما ما را شناخته اید و نسبت به ما معرفت دارید ولی مردم ما را انکار کرده و نادیده گرفته اند؛ و آن کاری را که شما انجام داده اید حق است و به راستی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پیش از آن که او را رسول خود برگزیند بنده خود قرار داد همچنان که علی علیه السلام بنده ای بود خیراندیش (بندگان)، برای خدا و خداوند نیز خیراندیش او بود و نیز خدا را دوست می داشت پس خداوند هم دوستدار او بود و محبت و دوستی ما در کتاب خداوند بیان و روشن گشته است اموال و اشیاء نفیس و ارزشمند متعلق به ما می باشد و انفال (و غنائم) مربوط به ما می باشد و ما گروهی هستیم که خداوند طاعت ما را (بر همگان) واجب نموده است ولی شما از کسانی پیروی می کنید که مردم به نشناختن آن عذری .ندارند و حقیقتاً رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است هر کسی که بمیرد بدون آن که امامی داشته باشد که از او پیروی کند همچون کسانی مرده است که در دوران جاهلیت بوده باشند پس بر شما باد به طاعت و فرمانبری که شما یاران علی علیه السلام را دیده (و شنیده اید که در برابر آن حضرت چه اظهار نظرها و مخالفت هایی کردند و چه مشکلاتی را برای اسلام و مسلمین به وجود آوردند).

20)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام ( درباره فرمایش خداوند متعال:) «از تو در مورد انفال سؤال می کنند» فرمود: آن چه مربوط به پادشاهان است متعلّق به امام (و خلیفه بر حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله) می باشد عرضه داشتم آن چه در اختیار پادشاهان است به طور مقاطعه (یا هبه) به فرزندان و زن ها و خویشاوندان ایشان و بزرگان داده می،شود تا جایی که حتی افرادی را اَخته می گردانند (تا عقیم شوند و بتوانند خوب تلاش و کار کنند)؛ پس من چیزی و نکته ای را مطرح نمی کردم مگر آن که حضرت می فرمود همین طور است تا جایی که در نهایت فرمود از آن بین یک درهم نقره تا صد هزار نیز داده می شود سپس افزود: «این است عطا و سخاوت بی حساب ما پس اگر می خواهی آن را ببخش و اگر می خواهی نگه دار».

ص: 253

1389 /[21] - عن داود بن فرقد قال

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَقْطَعَ عَلِیّاً مَا سَقَی اَلْفُرَاتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ مَا سَقَی اَلْفُرَاتُ اَلْأَنْفَالُ أَکْثَرُ مِمَّا سَقَی اَلْفُرَاتُ. (1)

قُلْتُ وَ مَا اَلْأَنْفَالُ؟

قَالَ بطول [بُطُونُ] اَلْأَوْدِیَهِ وَ رُءُوسُ اَلْجِبَالِ وَ اَلْآجَامُ وَ اَلْمَعَادِنُ وَ کُلُّ أَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهَا خَیْلٌ وَ لاَ رِکَابٌ وَ کُلُّ أَرْضٍ مَیْتَهٍ قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ قَطَائِعُ اَلْمُلُوکِ. (2)

1390 / [22] - عَنْ أَبِی مَرْیَمَ اَلْأَنْصَارِیِّ قَالَ:

سألت أبا عبد الله عن قوله تعالى: ﴿ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلهِ وَالرَّسُولِ﴾؟

ققَالَ سَهْمٌ لِلَّهِ وَ سَهْمٌ، لِلرَّسُولِ قَالَ: قُلْتُ فَلِمَنْ سَهْمُ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: لِلْمُسْلِمِینَ. (3)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿7﴾ لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾ ﴿8﴾

1391 [23] - عن محمد بن يحيى الخثعمي، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :

﴿َإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ﴾ ، فَقَالَ علیه السلام: اَلشَّوْکَهُ اَلَّتِی فِیهَا اَلْقِتَالُ. (4)

ص: 254


1- فى البحار : ممّا سقى الفرات
2- عنه بحار الأنوار: 212/96 ح 15، و وسائل الشيعة : 534/9 ح 12656 فيه قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 43، و نور الثقلين : 121/2 ح 21.
3- عنه بحار الأنوار: 212/96 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 273/3 ح 44، و نور الثقلين : 121/2 ح 22 ، و مستدرك الوسائل : 299/7 ح 8265.
4- عنه بحار الأنوار : 287/19 ح 30، والبرهان في تفسير القرآن : 287/3 ج 1، و نور الثقلين : 136/2 ح 27

21)- از داود بن فرقد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم به من خبر رسیده که رسول خدا صلی الله علیه و آله آب دهی به وسیله رود فرات را با امام علی علیه السلام مقاطعه می کرد.

فرمود ،بلی، (درست است و آیا می دانی که) آب دهی رود فرات چگونه و چیست؟ انفال بیش از آن چه است که آبدهی رود فرات آن را در بردارد.

عرض کردم: و «أنفال» چیست؟ فرمود: ته درّه ها و رودها، بالای کوه ها و تپّه ها، نیزارها و معدن ها و هر زمینی که به وسیله لشکرکشی و جنگ پیاده و سواره در اختیار مسلمین قرار نگرفته ،باشد همچنین هر زمین مرده ای که ساکنانش رفته اند و مورد بهره برداری قرار نگیرد و نیز اشیاء نفیس و ارزشمندی که مختص پادشاهان می باشد (همه متعلّق به امام و پیشوای بر حقّ مسلمین خواهد بود).

22)- از ابو مریم انصاری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در مورد انفال از تو سؤال می کنند بگو: انفال مخصوص خداوند و رسولش می باشد» سؤال کردم؟

فرمود: سهمی (از انفال و غنائم) متعلّق به خداوند است و نیز سهمی متعلّق به رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد. عرض کردم: پس سهم خداوند از آن کیست؟

فرمود مربوط به (عموم) مسلمانان است.

فرمایش خداوند متعال: و به یاد آور آن زمانی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از آن دو گروه به دست شما افتد و دوست داشتید که آن گروه که عاری از قدرت است به دست شما افتد حال آن که خدا می خواست با سخنان خویش حق را بر جای خود نشاند و ریشه کافران را قطع کند (7) تا حق را ثابت و باطل را بی ارزش و نابود گرداند و هر چند گناهکاران ناخشنود باشند. (8)

23)- از محمد بن یحیی خثعمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به یاد آورید آن موقعی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از آن دو گروه به دست شما بیفتد و دوست داشتید که آن گروه که قدرتی ندارند به دست شما بیفتد» فرمود: منظور از «الشَّوْكَةِ» چیزی است که در آن جنگیدن است (عظمت شما را همراه دارد)

ص: 255

139 / [24] - عن جابر، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَتِهِ ی وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَفِرِينَ﴾؟

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ یُرِیدُ اَللَّهُ، فَإِنَّهُ شَیْءٌ یُرِیدُهُ وَ لَمْ یَفْعَلْهُ بَعْدُ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿یُحِقَّ اَلْحَقَّ بِکَلِماتِهِ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی یُحِقُّ حَقَّ آلِ مُحَمَّدٍ.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿بِکَلِماتِهِ﴾ قَالَ: کَلِمَاتُهُ فِی اَلْبَاطِنِ عَلِیٌّ هُوَ کَلِمَهُ اَللَّهِ فِی اَلْبَاطِنِ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَ یَقْطَعَ دابِرَ اَلْکافِرِینَ﴾ فَهُمْ بَنُو أُمَیَّهَ ، هُمُ اَلْکَافِرُونَ یَقْطَعُ اَللَّهُ دَابِرَهُمْ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿لِیُحِقَّ اَلْحَقَّ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی لِیَحِقَّ حَقَّ آلِ مُحَمَّدِ حِینَ یَقُومُ لْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَ یُبْطِلَ اَلْباطِلَ﴾ یَعْنِی اَلْقَائِمَ فَإِذَا قَامَ یُبْطِلُ بَاطِلَ بَنِی أُمَیَّهَ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿لِیُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ یُبْطِلَ اَلْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ (11) إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ۚ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ﴾ (12)

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 178/24 ح 10 والبرهان في تفسير القرآن : 287/3 ح 3 و نور الثقلين: 136/2 ح 28

24)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در رابطه با تفسیر این آیه در کلام خداوند: «و خداوند میخواست با سخنان خویش حق را بر جای خود نشاند و ریشه کافران را قطع کند» سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر این آیه در باطن و در حقیقت آن است که خداوند اراده چیزی را دارد ولی هنوز آن را انجام نداده است و منظور از: «به وسیلۀ کلمات خود، حق را ثابت نماید »احقاق حقّ آل محمد علیهم السلام می باشد.

و اما فرمایش :خداوند: «بِكَلِمَتِهِ» منظور در باطن على علیه السلام، کلمة الله در باطن است. اما فرمایش دیگر خداوند: «و نسل کافران را قطع و نابود گرداند»، پس منظور از کافران بنی امیّه هستند که خداوند ریشه آن ها را در روزگار قطع می کند.

و اما این که فرموده: «تا حق را ثابت نماید» پس منظور این است تا حق آل محمد علیهم السلام را بگیرد که هنگام ظهور و قیام حضرت قائم (آل محمد:) انجام می شود.

و اما منظور از فرمایش دیگر خداوند: «و باطل بودن باطل را آشکار و آن را نابود گرداند»، موقعی است که حضرت قائم علیه السلام قیام و خروج نماید و باطل بودن بنی امیّه را آشکار کرده و آن را از میان می برد؛ و همین است معنای این آیه «تا حق را ثابت نماید و باطل بودن ،باطل آشکار و آن را نابود گرداند اگرچه مجرمین ناراحت شوند» یعنی تا حق را ثابت و باطل را ناچیز و نابود گرداند هر گناه کاران ناخشنود باشند.

فرمایش خداوند متعال: (به یاد آور) آن موقعی را که خدا چنان ایمنی تان داده بود که خوابی سبک شما را فرا گرفت و از آسمان برای تان بارانی بارید تا شست و شوی تان دهد و وسوسه شیطان را از شما دور کند و دل هایتان را قوی گرداند و قدم هایتان را استوار سازد (11) و آن موقعی را که پروردگارت به فرشتگان وحی :نمود من با شما هستم؛ پس شما مؤمنین را به پایداری وادارید من (نیز) به زودی در دل های کافران بیم خواهم ،افکند پس گردن های آن ها را بزنید و انگشتانشان را قطع کنید (12)

ص: 257

1393 / [25] - عن جابر، عن أبي عبد الله جعفر بن محمد عليها السلام ، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی اَلْبَطْنِ ﴿وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَنِ وَ لِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾؟

قَالَ: اَلسَّمَاءُ فِی اَلْبَاطِنِ رَسُولُ اَللَّهِ ، وَ اَلْمَاءُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَعَلَ اَللَّهُ عَلِیّاً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ مَاءَ لِيُطَهِّرَكُم بِهِ﴾، فَذَلِکَ عَلِیٌّ یُطَهِّرُ اَللَّهُ بِهِ قَلْبَ مَنْ وَالاَهُ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَنِ﴾، مَنْ وَالَی عَلِیّاً یُذْهِبُ اَلرِّجْزَ عَنْهُ، وَ یِقَوِّی قَلْبَهُ وَ ﴿لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ اَلْأَقْدامَ ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام، مَنْ وَالَی عَلِیّاً یَرْبِطُ اَللَّهُ عَلَی قَلْبِهِ بِعَلِیٍّ فَثَبَتَ عَلَی وَلاَیَتِهِ. (1)

1394 / [26] - عن رجل، عن أبي عبد الله في قول الله: ﴿ وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَنِ ﴾ ، قَالَ: لاَ یَدْخُلُنَا مَا یَدْخُلُ اَلنَّاسَ مِنَ اَلشَّکِّ. (2)

1395 / [27] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، عن أبيه، عن جده، عن آبائه علیهم السلام، قال :

قال أمير المؤمنين - صلوات الله عليه - : اِشْرَبُوا مَاءَ اَلسَّمَاءِ فَإِنَّهُ یُطَهِّرُ اَلْبَدَنَ وَ یَدْفَعُ اَلْأَسْقَامَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ﴾ - إلى قوله : - ﴿ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾. (3)

ص: 258


1- عنه بحار الأنوار: 176/36 ح 168 ، والبرهان في تفسير القرآن: 289/3 ح 2، و نور الثقلين: 137/2 ح 31 تفسیر فرات الكوفي : 153 ح 190 عن جعفر بن محمد الفزاري معنعناً عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 176/36 ح 167
2- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن : 289/3 ح 3، و نور الثقلين : 138/2 ح 32
3- عنه و عن الخصال البرهان في تفسير القرآن : 289/3 ح 4 . المحاسن : 574/2 ح 25 ، الكافي : 387/6 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 28/25 ح 31875 الخصال : 636/2 ضمن حديث الأربعمائة و نحوه تحف العقول: 124 ، الدعوات للراوندي : 183 ح 508 مكارم الأخلاق : 156 (في ماء السماء).

25)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (تفسیر) باطن آیه «و از آسمان بر شما آب را نازل می نماید تا شما را به وسیلۀ آن پاکیزه گرداند و وسوسه های شیطان را از شما دور کند و دل های شما را (با یکدیگر) مرتبط نماید و قدم هایتان را ثابت گرداند سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «السَّمَاءِ» در حقیقت رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و «مَآءً» علی علیه السلام است که خداوند او را از رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار داده است و آن همان فرمایش خداوند است: «تا شما را به وسیلۀ آب پاکیزه گرداند»، که خداوند به وسیله (پذیرفتن ولایت) علی علیه السلام - دل های کسانی که محبّت و ولایت او را داشته باشند - تطهیر و پاک می گرداند.

و اما فرمایش دیگر خداوند: «و وسوسه های شیطان را از شما دور کند» به این معناست کسی که ولایت علی علیه السلام را پذیرفته باشد از وسوسه های شیطان دور می باشد و قلبش (از جهت ایمان) قوی و ثابت خواهد بود «و دل های شما را (با یک دیگر) مرتبط نماید و قدم هایتان را ثابت گرداند» به درستی که خداوند کسی را که محبت و ولایت علی علیه السلام را پذیرفته باشد (ایمان) قلبی او را با ایشان مرتبط می،گرداند پس بر محبت و ولایت حضرت ثابت می ماند.

26)- از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و رجز شیطان را از شما بر طرف می نماید» فرموده است: آن شک و وسوسه های شیطانی که در درون دیگران وارد می شود در (قلوب و افکار) ما وارد نمی شود.

27) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام، حدیث نمود که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است آب آسمان را بنوشید به درستی که (آفت های درونی) بدن را تطهیر و پاک می نماید و دردها و مریضی ها را نیز دور می گرداند که خداوند متعال می فرماید: «و بر شما از آسمان آبی را می فرستد تا شما را تطهیر نماید - تا جایی که فرمود:- و به سبب آن قدم ها را ثابت می گرداند».

ص: 259

1396 / [28] - عن محمّد بن يوسف، قال : أخبرني أبي، قال :

سألت أبا جعفر علیه السلام، فقلت : ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ ﴾؟

قال : إلهام. (1)

قوله تعالى : ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ (15) وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (16)

1397 / [29] - عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

قُلْتُ: اَلزُّبَیْرُ شَهِدَ بَدْراً؟

قَالَ: نَعَمْ وَ لَکِنَّهُ فَرَّ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَإِنْ کَانَ قَاتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَدْ هَلَکَ بِقِتَالِهِ إِیَّاهُمْ، وَ إِنْ کَانَ قَاتَلَ کُفَّاراً َقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اَللّهِ حِینَ وَلاَّهُمْ دُبُرَهُ . (2)

1398 / [30] - عن أبي جعفر علیه السلام: مَا شَأْنُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ [مَا] رَکِبَ مِنْهُ مَا رَکِبَ لَمْ یُقَاتِلْ؟

ص: 260


1- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن : 290/3 ح 1، و نور الثقلين : 138/2 ح 33 فيه : «القائم»، بدل «إلهام». الكافي : 387/62 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 266/25 ح 31875 ، الخصال : 636/2 ضمن 10 (في ما علّم أمير المؤمنين علیه السلام أصحابه في مجلس واحد، أربعمائة باب ممّا يصلح للمسلم في دينه و دنياه) عنه وسائل الشيعة : 28/25 ذیل ،31077 ، والبحار: 97/62 ذيل ح 13 و 453/66 ح 27 .
2- عنه بحار الأنوار : 319/19 ح 69 ، و 123/32 ح ح 98 ، والبرهان في تفسير القرآن : 290/3 ح 4، و مستدرك الوسائل : 72/11 ح 12456 . دعائم الإسلام : 387/1 (ذكر قسمة الغنائم)

28)- از محمد بن يوسف روايت کرده است که گفت:

پدرم مرا خبر داد که از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شما هستم». سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از «وحی» در این آیه) الهام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید !چون کافران را حمله ور دیدید به هزیمت پشت نکنید (15) و هر کی که پشت به دشمن کند- مگر آن هایی که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند یا آن ها که به یاری گروهی دیگر می روند - مورد خشم و غضب خدا قرار میگیرد و جایگاه او جهنم است و جهنم بد جایگاهی می باشد. (16)

29)- از زواره روایت کرده است که گفتید:

به یکی از دو امام (باقر و یا امام صادق) علیهما السلام عرضه داشتم: (آیا) زُبیر در جنگ بدر مشارکت داشت؟

فرمود: بلی، ولی او در جنگ جمل فرار کرد. پس اگر با مؤمنین جنگ و قتال می کرد هلاک می گشت چون با مؤمنین جنگ کرده و اگر هم با کافران جنگ و قتال می کرد، به غضب خداوند گرفتار می گشت. چون پشت به مؤمنین کرد و گریخت.

30)- (از زراره) روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: چرا امیر المؤمنین علیه السلام موقعی که افراد سوار بر مرکب خلافت شد تا جنگ و قتال نمود (بلکه فقط در مقام دفاع بود)؟

فرمود: به خاطر آن چه که در علم خداوند بود که باید آماده باشد. آن چه که برای جنگ و جهاد لازم بود با این که او غیر از نفر نیره بیشتر نداشت

ص: 261

فقال : لِلَّذِی سَبَقَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنْ یَکُونَ مَا کَانَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُقَاتِلَ وَ لَیْسَ مَعَهُ إِلاَّ ثَلاَثَهُ رَهْطٍ فَکَیْفَ یُقَاتِلُ أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً ﴾ - إِلَی - ﴿ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾ فَکَیْفَ یُقَاتِلُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ بَعْدَ هَذَا وَ إِنَّمَا هُوَ یَوْمَئِذٍ لَیْسَ مَعَهُ مُؤْمِنٌ غَیْرُ ثَلاَثَهِ رَهْطٍ. (1)

1399 / [31] - عن أبي أسامة زيد الشحّام، قال :

قلت لأبي الحسن علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا مَنَعَ عَلِیّاً إِنْ کَانَ لَهُ حَقٌّ أَنْ یَقُومَ بِحَقِّهِ؟

فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا أَحَداً إِلاَّ نَبِیَّهُ - عليه وآله السلام - قال له : ﴿ فَقَتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ﴾ (2) و قال لغيره : ﴿إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيّزًا إِلَى فِئَةٍ﴾، فِئَهٍ فَعَلِیٌّ لَمْ یَجِدْ فِئَهً، وَ لَوْ وَجَدَ فِئَهً لَقَاتَلَ، ثُمَّ قَالَ: لَوْ کَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَهُ حَیَّیْنِ، إِنَّمَا بَقِیَ رَجُلاَنِ

قال : [﴿ مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيّزًا إِلَى فِئَةٍ﴾] قَالَ مُتَطَرِّداً یُرِیدُ اَلْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ، ﴿أَوْ مُتَحَيّزًا﴾، یَعْنِی مُتَأَخِّراً إِلَی أَصْحَابِهِ مِنْ غَیْرِ هَزِیمَهٍ فَمَنِ اِنْهَزَمَ حَتَّی یَجُوزَ صَفَّ أَصْحَابِهِ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اَللَّهِ. (3)

قوله تعالى : ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَ مَا رَمَیْتَ إذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَی وَ لِیُبْلِیَ المُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾ (17)

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 309/29 ح 41 و وسائل الشيعة : 89/15 ذيل ح 20045 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 291/3 ح 5. علل الشرائع : 148 ح 6 (باب - 122 في العلّة التي من أجلها ترك أمير المؤمنين علیه السلام مجاهدة (أهل الخلاف) بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابنا أنّه سئل أبو عبد الله علیه السلام باختصار، عنه وسائل الشيعة : 88/15 ح 20045 ، والبحار : 437/29 .
2- سورة النساء : 84/4
3- عنه بحار الأنوار : 310/29 ح 42 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 89/15 ح 20046 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 291/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 72/11 ح 12457 باختصار .

پس چگونه می توانست که جنگ و جهاد نماید؟ آیا فرمایش خدای عزّ و جل: «ای کسانی که ایمان آورده اید چون کافران را حمله ور دیدید به هزیمت پشت نکنید * مگر آن ها که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند و یا آن ها که به یاری گروهی دیگر می روند هر کس که پشت به دشمن ،کند مورد خشم خدا قرار می گیرد و جایگاه او جهنم است و جهنم بد جایگاهی خواهد بود» را نشنیده ای؟

بنابراین امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از چنین برنامه ای چگونه می توانست که جنگ و جهاد کند؟ با توجّه به این که در آن موقع بیش از سه نفر مؤمن برایش وجود نداشت.

31)- از ابو اُسامة زيد شحّام روایت کرده است که گفت:

به امام کاظم علیه السلام عرضه داشتم: فدایت گردم! آن ها (سنی ها و مخالفین) می گویند: اگر حقّ با علی علیه السلام بود چرا قیام ننمود و حقّ خود را نگرفت؟

فرمود: خداوند متعال بر جنگ و قتال و گرفتن حقّ به غیر از رسولش صلی الله علیه و اله کسی را تکلیف نکرده است؛ خداوند به رسولش خطاب کرده و فرموده: «پس در راه خدا جنگ و قتال کن؛ و کسی غیر از خودت را مکلّف نگردان»، ولی به غیر از رسولش فرموده: «مگر آن هایی که به یاری و دفاع گروهی دیگر بروند» بنابراین علی علیه السلام گروهی را (که دلخواه و ثابت قدم باشند) نیافت و اگر چنین گروهی را یافته بود حتماً جنگ و قتال می کرد - سپس حضرت افزود: - اگر جعفر و حمزه زنده می بودند دو مرد (جنگی) وجود داشتند.

و منظور از «مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ»، طرد کردن و عقب راندن است، که بخواهد بر دشمن تهاجم دیگری را انجام دهد و «مُتَحَيّزا» یعنی در آخر نیروها و افرادش قرار گیرد بدون آن که فرار ،نماید پس کسی که فرار کند به طوری که از صفوف افرادش کناره گیری ،نماید به خشم و غضب خداوند گرفتار خواهد شد.

فرمایش خداوند متعال: پس شما آن ها را نمی کشتید بلکه خدا بود که آن ها را می کشت و آن موقعی که تیر می انداختی تو تیر (به هدف) نمی انداختی بلکه خدا بود که تیر می انداخت تا به مؤمنان نعمتی نیکو ارزانی دارد هر آینه خدا شنوا و داناست (17)

ص: 263

1400 / [32] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کُلَیْبٍ اَلْأَسَدِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى﴾ ؟ قَالَ: عَلِیٌّ نَاوَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقَبْضَهَ اَلَّتِی رَمَی بِهَا . (1)

1401 / [33] - و في خبر آخر عنه علیه السلام:

أَنَّ عَلِیّاً نَاوَلَهُ قَبْضَهً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَی بِهَا (2)

1402 / [34] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

نَاوَلَ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَبْضَهً مِنْ تُرَابٍ اَلَّتِی رَمَی بِهَا فِی وُجُوهِ اَلْمُشْرِکِینَ، فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ رَمی﴾. (3)

قوله تعالى: ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿24﴾ وَاتَّقُواْ فِتْنَةٌ لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿25﴾

ص: 264


1- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 33، والبرهان في تفسير القرآن : 291/3 ح 8 و نور الثقلين : 140/2 ح 42 الأمالي للطوسي : 549 ضمن ح 1168 ( المجلس 20) بإسناده عن سالم بن أبي الجعد يرفعه إلى أبي ذرّ الاحتجاج : 134/1 (احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام على القوم) بإسناده عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر محمد بن عليّ الباقر علیه السلام بتفاوت يسير، إرشاد القلوب : 261/2 (في فضائله من طريق أهل البيت علیهم السلام) نحو الأمالي .
2- عنه بحار الأنوار : 287/19 ذيل ح 33 والبرهان في تفسير القرآن : 292/3 ذيل ح 8 و نور الثقلين: 140/2 ح 43
3- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن : 292/3 ح 9 و نور الثقلين: 140/2 ح 44

32)- از محمد بن کُلیب ،اسدی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و تو (تیر به هدف) پرتاب نکردی هنگامی که پرتاب کردی بلکه خداوند بود که (به هدف) پرتاب کرد» سؤال کردم؟

فرمود: منظور آن سنگ ریزه هایی است که علی علیه السلام برداشت و به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و حضرت آن ها را (به سمت افراد قریش) پرتاب نمود.

33)- و در روایتی دیگر آمده است:

امام علی علیه السلام مشتی از خاک را برداشت و تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و حضرت آن ها را (به سمت افراد قریش) پرتاب نمود.

34)- و از عمرو بن ابی المقدام روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام مشتی از خاک را برداشت و تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و حضرت آن ها را به سمت صورت های ،مشرکین پرتاب ،نمود که خداوند می فرماید: «و تو (به هدف) پرتاب نکردی هنگامی که پرتاب کردی بلکه خداوند بود که (به هدف) پرتاب کرد»

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فرا خوانند که آن شما را زنده می گرداند دعوتشان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و قلبش حایل است و همه به پیشگاه او گرد آورده می شوید (24) و بترسید از فتنه ای که تنها ستم کارانتان را در بر نخواهد گرفت و بدانید که خدا به سختی عقوبت می کند. (25)

ص: 265

1403 / [35] - عَنْ حَمْزَهَ بْنِ اَلطَّیَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾ قَالَ: هُوَ أَنْ یَشْتَهِیَ اَلشَّیْءَ بِسَمْعِهِ وَ بِبَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ، أَمَا إِنْ هُوَ غَشِیَ شَیْئاً مِمَّا یَشْتَهِی فَإِنَّهُ لاَ یَأْتِیهِ إِلاَّ وَ قَلْبُهُ مُنْکِرٌ لاَ یَقْبَلُ اَلَّذِی یَأْتِی، یَعْرِفُ أَنَّ اَلْحَقَّ لَیْسَ فِیهِ . (1)

1404 / [36] - و في خبر هشام، عنه علیه السلام قال :

يَحُولُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ الْبَاطِلَ حَقٌّ. (2)

1405 / [37] - عن حمزة بن الطيار، عن أبي عبد الله علیه السلام: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾، قَالَ: هُوَ أَنْ یَشْتَهِیَ اَلشَّیْءَ بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ، وَ أَمَّا أَنَّهُ لاَ یَغْشَی شَیْئاً مِنْهَا وَ إِنْ کَانَ یَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ لاَ یَأْتِیهِ إِلاَّ وَ قَلْبُهُ مُنْکِرٌ، لاَ یَقْبَلُ اَلَّذِی یَأْتِی یَعْرِفُ أَنَّ اَلْحَقَّ لَیْسَ فِیهِ. (3)

1406 / [38]- عن جابر، عن أبي جعفر علی السلام قال :

هَذَا اَلشَّیْءَ یَشْتَهِیهِ اَلرَّجُلِ بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ، لاَ تَتُوقُ نَفْسُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ، فَقَدْ حِیلَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ قَلْبِهِ إِلَی ذَلِکَ اَلشَّیْءِ. (4)

ص: 266


1- عنه بحار الأنوار: 58/70 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن : 294/3 ح 8، و نور الثقلين : 142/2 ح 5 المحاسن : 276 ح 389 (باب - 39 البيان والتعريف و لزوم الحجّة) بتفصيل عنه البحار: 301/5 ح 7 ، والبرهان : 294/3 ح 7 .
2- عنه مجمع البيان : 820/4 فيه : هشام بن سالم عنه علیه السلام و بحار الأنوار: 58/70 ذيل ح 32، ، والبرهان في تفسير القرآن : 294/3 ح 9. المحاسن: 237/1 ح 205 بإسناده عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 205/5 ح 41 التوحيد : 358 ح 6 ، عنه البحار : 158/5 ح 12 ، الصراط المستقيم : 30/1 ح 2 (الباب الثاني في إبطال الجبر المنافي).
3- عنه بحار الأنوار: 58/70 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن : 294/3 ح 10، و نور الثقلين : 142/2 ح 56 . هذا الحديث تكرار الحديث 35
4- عنه بحار الأنوار: 58/70 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 11، و نور الثقلين : 142/2 ح 57

35- از حمزة بن طیّار روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «حائل و مانع می شود بین شخص و قلب او» فرمود معنای آن این است که انسان از راه گوش و چشم و زبان و دست تمایل (به انجام گناه) پیدا می کند و حتی ممکن است آن چیز (معصیت) را انجام دهد ولی در اعماق قلبش از آن کار متنفّر و ناراحت باشد و درونش آن (گناه) را نمی پذیرد و می داند که بر خلاف حقّ انجام داده است.

36- و در حدیثی از هشام روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام (در معنای آیه) فرموده است: خداوند مانع می شود از این که باطل در نظر او به صورت حق جلوه کند.

37- از حمزة بن طيّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند:) «بدانید که خداوند بین شخص و قلب او حائل و مانع می شود» فرمود: معنای آن این است که انسان از راه،گوش ،چشم زبان و دست تمایل (به انجام معصیت) پیدا می کند و حتی ممکن است آن چیز را انجام دهد ولی در اعماق قلبش از آن کار متنفّر و ناراحت است و درونش آن عمل را نمی پذیرد و می داند که بر خلاف حقّ انجام داده است.

38)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: معنای آن چنین است که انسان از راه قلب گوش و چشم تمایل به چیزی پیدا می کند که درونش اشتیاق به آن ندارد پس بین او و قلبش در مورد آن ،چیز فاصله ایجاد می شود.

ص: 267

1407 / [39] - و في خبر يونس بن عمار، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

لاَ یَسْتَیْقِنُ اَلْقَلْبُ أَنَّ اَلْحَقَّ بَاطِلٌ أَبَداً، وَ لاَ یَسْتَیْقِنُ أَنَّ اَلْبَاطِلَ حَقٌّ أَبَداً (1)

1408 / [40] - عن عبد الرحمن بن سالم عنه علیه السلام في قوله تعالى : ﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةٌ لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً ﴾ ، قال :

أَصَابَتِ اَلنَّاسَ فِتْنَهٌ بَعْدَ مَا قَبَضَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ حَتَّی تَرَکُوا عَلِیّاً وَ بَایَعُوا غَیْرَهُ، وَ هِیَ اَلْفِتْنَهُ اَلَّتِی فُتِنُوا فِیهَا، وَ قَدْ أَمَرَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِاتِّبَاعِ عَلِیٍّ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. (2)

1409 / [41] - عن إسماعيل السدّى [السري ]، عن [عبد الله البهى (3) ﴿ وَاتَّقُواْ فِتْنَةٌ لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً﴾، قَالَ: أَخْبَرَتْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ اَلْجَمَلِ (4)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبُتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوك أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ الله وَاللهُ خَيْرُ الْمَكِرِينَ﴾ ﴿30﴾

1410 / [42] - عن زرارة وحمران ومحمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام:

أَنَّ قُرَیْشاً اِجْتَمَعَتْ فَخَرَجَتْ مِنْ کُلِّ بَطْنِ أُنَاسٌ، ثُمَّ اِنْطَلَقُوا إِلَی دَارِ اَلنَّدْوَهِ لِیَشَاوَرُوا فِیمَا یَصْنَعُونَ بِرَسُولِ اَللَّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ، - فَإِذَا هُمْ بِشَیْخٍ قَائِمٍ عَلَی

ص: 268


1- عنه مجمع البيان : 820/4، و بحار الأنوار : 58/70 ذيل ح 32، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 12
2- عنه مجمع البيان : 532/4، و بحار الأنوار : 335/70 ، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 1، و نور الثقلين : 142/2 ح 58 .
3- هو مولى الزبير عبد الله بن يسار - أو بشّار -
4- عنه بحار الأنوار: 123/32 ح 99 ، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 2 و نور الثقلين : ، 142/2 ح 59 . مجموعة ورّام: 10/1 (الجزء الأوّل) عن الحسن (البصري) والسدي و مجاهد و ابن عبّاس شواهد التنزيل : 275/1 ح 279 بإسناده عن إسماعيل بن أبي خالد، عن السدّي

39)- و در خبری از یونس بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ موقع قلب به یقین نمی رسد که حق (در موردی) باطل ،گردد همچنان که هرگز یقین پیدا نمی کند که باطل تبدیل به حق گردد.

40)- از عبد الرحمان بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بترسید از فتنه ای که تنها ستمکارانتان را در بر نخواهد گرفت» فرمود: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله (از این جهان فانی به جهان ابدی) رحلت ،نمود فتنه ای (عظیم) مردم را فرا گرفت تا جایی که امام علی علیه السلام را رها کردند و با دیگری بیعت نموده و عهد بستند؛ و آن فتنه این بود که مفتون آن ،گشتند با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را دستور داده بود که از اميرالمؤمنین علی علیه السلام و دیگر اوصیا و جانشینان (بر حقّ) او تبعیت و پیروی کنند.

41)- از اسماعیل بن سُدَّى (السرىّ - الصيقل)، روایت کرده است، که گفت:

(عبد الله بن يسار - بشّار - مولای ،زُبیر معروف به) بهیّ درباره فرمایش خداوند: «و بترسید از فتنه ای که تنها ستمکارانتان را در بر نخواهد گرفت» گفته است: اطّلاع یافته ام که منظور از آنان اصحاب جنگ جمل می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و به یاد آور آن هنگامی را که کافران درباره تو مکر و حیله ای کردند تا در بندت افکنند یا تو را بکشند و یا از شهر بیرونت ،سازند، آنان مکر می کردند و خدا نیز مکر کرد؛ و به درستی که خداوند بهترین مکرکنندگان است. (30)

42)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: به درستی که قریش (برای مقابله رسول خدا صلی الله علیه و آله) وحدت نظر پیدا کردند پس از هر خانواده ای مردانی حرکت کرده و در محل «دار النَّدوه» اجتماع نمودند تا درباره این که چگونه با رسول خدا صلی الله علیه و آه مبارزه و برخورد کنند مشورت نمایند در همان بین که می خواستند وارد شوند پیرمردی را دیدند که جلوی درب ایستاده است و به آن ها می گفت: مرا هم همراه خود ببرید .گفتند ای پیرمرد! تو کیستی؟

گفت من پیر مردی از قبیله بنی مُضَر هستم و من نیز پیشنهادی برای شما دارم

ص: 269

اَلْبَابِ فَإِذَا ذَهَبُوا إِلَیْهِ لِیَدْخُلُوا قَالَ: أَدْخِلُونِی مَعَکُمْ، قَالُوا: وَ مَنْ أَنْتَ یَا شَیْخُ؟!

قَالَ: أَنَا شَیْخٌ مِنْ بَنِی مُضَرَ ، وَ لِی رَأْیٌ أُشِیرُ بِهِ عَلَیْکُمْ فَدَخَلُوا وَ جَلَسُوا وَ تَشَاوَرُوا وَ هُوَ جَالِسٌ، وَ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَی أَنْ یُخْرِجُوهُ فَقَالَ: لَیْسَ هَذَا لَکُمْ بِرَأْیٍ إِنْ أَخْرَجْتُمُوهُ أَجْلَبَ عَلَیْکُمُ اَلنَّاسَ فَقَاتَلُوکُمْ.

قَالُوا: صَدَقْتَ مَا هَذَا بِرَأْیٍ، ثُمَّ تَشَاوَرُوا فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَی أَنْ یُوثِقُوهُ، قَالَ: هَذَا لَیْسَ بِالرَّأْیِ إِنْ فَعَلْتُمْ هَذَا وَ مُحَمَّدٌ رَجُلٌ حُلْوُ اَللِّسَانِ أَفْسَدَ عَلَیْکُمْ أَبْنَاءَکُمْ وَ خَدَمَکُمْ وَ مَا یَنْفَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا فَارَقَهُ أَخُوهُ وَ اِبْنُهُ أَوْ اِمْرَأَتُهُ ثُمَّ تَشَاوَرُوا فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَی أَنْ یَقْتُلُوهُ وَ یَخْرُجُونَ مِنْ کُلِّ بَطْنٍ مِنْهُمْ بِشَاهِرٍ فَیَضْرِبُونَهُ بِأَسْیَافِهِمْ جَمِیعاً عِنْدَ اَلْکَعْبَهِ ثُمَّ قَرَأَ اَلْآیَهَ ﴿ وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - (1)

1411 / [43] - عن زرارة وحمران، عن أبي جعفر علیه السلام و أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾، قال [قالا]:

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَدْ کَانَ لَقِیَ مِنْ قَوْمِهِ بَلاَءً شَدِیداً حَتَّی أَتَوْهُ ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ سَاجِدٌ حَتَّی طَرَحُوا عَلَیْهِ رَحِمَ شَاهٍ، فَأَتَتْهُ اِبْنَتُهُ وَ هُوَ سَاجِدٌ لَمْ یَرْفَعْ رَأْسَهُ، فَرَفَعَتْهُ عَنْهُ وَ مَسَحَتْهُ، ثُمَّ أَرَاهُ اَللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ اَلَّذِی یُحِبُّ، إِنَّهُ کَانَ بِبَدْرٍ وَ لَیْسَ مَعَهُ غَیْرُ فَارِسٍ وَاحِدٍ، ثُمَّ کَانَ مَعَهُ یَوْمَ اَلْفَتْحِ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفاً، حَتَّی جَعَلَ أَبُو سُفْیَانَ وَ اَلْمُشْرِکُونَ یَسْتَغِیثُونَ، ثُمَّ لَقِیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنَ اَلشِّدَّهِ وَ اَلْبَلاَءِ وَ اَلتَّظَاهُرِ عَلَیْهِ، وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ أَحَدٌ مِنْ قَوْمِهِ بِمَنْزِلَتِهِ، أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ ، وَ أَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُؤْتَهَ. (2)

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار : 52/19 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 310/3 ح 4، و نور الثقلين : 145/2 ح 75 . الأمالي للمفيد : 114) 7 (المجلس الثالث عشر) بإسناده عن كامل، عن حبيب بن أبي ثابت بتفاوت يسير عنه البحار: 360/31 ، و 167/18 عن مجمع البيان بتفصيل.
2- عنه بحار الأنوار: 205/18 ح 35 و 319/19 ح 70 ، والبرهان في تفسير القرآن : 310/3 ح 5، و نور الثقلين: 146/2 ح 76

می خواهم آن را برایتان مطرح کنم پس همگی داخل شدند و نشستند - و آن پیرمرد هم در جمع آن ها نشست - و مشغول مشورت شدند و تصمیم گرفتند که او (رسول خدا صلی الله علیه و آله) را (از مکه یا حجاز) بیرون کنند پیر مرد :گفت این نظریه سودمند نخواهد ،بود اگر او را بیرون کنید دیگران را علیه شما می شوراند و با شما به جنگ بر می خیزند.

گفتند: درست گفتی (حقّ با تو است) این نظریه صحیحی نیست و دو مرتبه مشورت کردند و تصمیم گرفتند که او را ببندند (و در جایی نگهداری کنند تا از دنیا ،برود) پیرمرد گفت: این هم نظریه درستی نیست اگر چنین کنید او مردی شیرین زبان است و فرزندان و پیش خدمتان شما را فاسد و گمراه می کند و موقعی که شخصی ،برادر فرزند و همسرش از او مفارقت کند به هدف خود نخواهد رسید.

باز هم مشورت کردند و گرفتند که او را بکشند و برای این کار از هر خانواده ای یک جوانمرد بیاید و همگی با هم با شمشیر بر او نزد خانه خدا حمله کنند در این لحظه خداوند متعال این آیه: «و به یادآور زمانی را که افرادی که کافر شدند و با تو مکر و حیله کردند تا تو را تثبیت نمایند یا به قتل رسانند» را تا آخر نازل نمود.

43)- از زراره و حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و خداوند بهترین مکر کنندگان است» فرمودند: به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از قوم و قبیله خود سختی های بسیاری را متحمل شد تا حدی که روزی به حالت سجده ،بود که شکنبه گوسفند بر سرش ریختند و در همان حالت سجده دخترش (فاطمه علیها السلام) آمد و حضرت سر خود را بلند نکرد تا آن که دخترش شکنبه را از روی سر او برداشت و پاک و تمیز ،نمود پس از آن خداوند مقام و جایگاه او را نشانش داد.

همچنین در جنگ بدر (همه بی وفایی کردند و) رسول خدا صلی الله علیه و آله را تنها گذاشتند و بیش از یک نفر اسب سوار ( علی علیه السلام) با حضرت باقی نماند سپس دوازده هزار نفر در فتح (مکه) همراه حضرت بودند به طوری که ابو سفیان و مشرکین با فریاد کمک می طلبیدند ولی با این حال علی علیه السلام برای حمایت از آن حضرت، آن سختی ها و جراحت ها را تحمل کرد و کسی از قوم و قبیله اش جلو نمی آمد و کسی نیز همانند علی علیه السلام محکم و ثابت ،نبود اما حمزه (سید الشّهداء) در جنگ اُحد به شهادت رسید و جعفر در جنگ موته شهید گشت.

ص: 271

قوله تعالى : ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿33﴾ وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿34﴾ وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾ ﴿35﴾

1412 / [44] - عن عبد الله بن محمّد الجعفي، قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلاِسْتِغْفَارُ حِصْنَیْنِ حَصِینَیْنِ لَکُمْ مِنَ اَلْعَذَابِ فَمَضَی أَکْبَرُ اَلْحِصْنَیْنِ وَ بَقِیَ اَلاِسْتِغْفَارُ فَأَکْثِرُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ مَمْحَاهٌ لِلذُّنُوبِ وَ إِنْ شِئْتُمْ فَاقْرَءُوا ﴿وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اَللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ (1)

1413 / [45] - عن حنّان، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام ، قال :

قال رسول الله - صلوات الله عليه وآله - وَ هُوَ فِی نَفَرٍ بَیْنَ أَصْحَابِهِ: إِنَّ مُقَامِی بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنَّ مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ، فَقَامَ إِلَیْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیُّ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا مُقَامُکَ بَیْنَ أَظْهُرِنَا خَیْرٌ لَنَا فَقَدْ عَرَفْنَا، فَکَیْفَ یَکُونُ مُفَارَقَتُکَ إِیَّانَا خَیْراً لَنَا ؟

فَقَالَ: أَمَّا مُقَامِی بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اَللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ فَعَذَّبَهُمْ بِالسَّیْفِ، وَ أَمَّا مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 281/93 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 312/3 ح 4، و نور الثقلين : 152/2 ح ،85 و مستدرك الوسائل : 317/5 ح 5978، و 121/12 ح 13682 ثواب الأعمال : 164 (ثواب الاستغفار)، عنه وسائل الشيعة : 68/16 ح 21002 ، والبحار 279/93 ح 13، جامع الأخبار : 56 ( الفصل السادس والعشرون في الاستغفار).

فرمایش خداوند متعال: و تا آن گاه که تو در میانشان هستی خدا عذابشان نمی کند و تا آن گاه که از خدا آمرزش می طلبند نیز خدا عذابشان نخواهد کرد (33) و چرا خدا عذابشان نکند حال آن که آنان مردم را از مسجد الحرام باز می دارند و صاحبان آن نیستند؟ صاحبان آن تنها پرهیزکاران خواهند بود ولی بیشترشان نمی دانند (34) و دعای ایشان در نزد خانه کعبه جز صفیر کشیدن و دست زدن هیچ نبود پس به پاداش کفرتان عذاب را بچشید. (35)

44)- از عبد الله بن محمد جُعفی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود وجود رسول الله صلی الله علیه و آله و (توفيق انجام و) درخواست ،توبه دو قلعه محکم برای ایمنی شما (از هر بلا و عذابی) هستند، پس بزرگ ترین دو ،قلعه قلعه ایمنی درگذشت و رحلت نمود ولی استغفار و درخواست توبه ادامه دارد پس آن را بسیار انجام دهید که نجات بخش از گناهان است و اگر خواستید بخوانید: «و تا آن گاه که تو در میان ایشان هستی و تا آن گاه که از خدا آمرزش می طلبند خداوند آن ها را عذاب نمی کند».

45)- از حنّان (بن سُدیر) به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع عده ای از اصحاب خود فرمود: وجود من در جمع شما برایتان خیر و سعادت می باشد و نیز مفارقت و جدایی من از میان شما خیر و سعادت برای شما است، پس جابر بن عبد الله انصاری برخاست و عرضه داشت: ای رسول خدا! اما بودن وجود شما را که در جمع ما خیر و سعادت است می دانیم اما مفارقت و جدایی شما چگونه برای ما خیر و سعادت می باشد؟

فرمود: اما وجود من در بین شما سبب خیر و سعادت است چون خداوند می فرماید: «و تا آن گاه که تو در میان ایشان هستی و تا آن گاه که از خدا آمرزش می،طلبند خدا آن ها را عذاب نمی کند».

ص: 273

ففَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِأَنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ إِثْنَیْنِ وَ خَمِیسٍ ، فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنٍ حَمِدْتُ اَللَّهَ عَلَیْهِ، وَ مَا کَانَ مِنْ سَیِّئٍ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لَکُمْ. (1)

1414 / [46] - عن إبراهيم بن عمر اليماني، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله في - قول الله تعالى : ﴿وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا كَانُواْ أَوْلِيَاءَهُ ﴾ [قال :] یَعْنِی أَوْلِیَاءَ اَلْبَیْتِ یَعْنِی اَلْمُشْرِکُونَ ﴿إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ﴾ حَیْثُ مَا کَانُوا هُمْ أَوْلَی بِهِ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ ﴿وَ مَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَ تَصْدِيَةٌ﴾، قَالَ اَلتَّصْفِیرُ وَ اَلتَّصْفِیقُ. (2)

قوله تعالى : ﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَنتَهُوا یُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَ إِن یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ ﴿38﴾ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ ۚ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴾ ﴿39﴾

1415 / [47] - عليّ بن دراج الاسدي ، قال :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: إِنِّی کُنْتُ عَامِلاً لِبَنِی أُمَیَّهَ فَأَصَبْتُ مَالاً

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار: 338/23 ذيل ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 312/3 ح 5. تفسير القمّي: 277/1 ، عنه البحار: 149/17 ح 46، بصائر الدرجات: 444 ح 5 (باب - 13 قول رسول الله صلی الله علیه و آله في عرض الأعمال)، عنه البحار: 338/23 ح 9 الأمالي للطوسي : 408 ح 917 (المجلس الرابع عشر)، عنه وسائل الشيعة : 110/16 ح 21114، سعد السعود : 85، بحار الأنوار: 33/23 ح 9 عن تفسير الفرات.
2- عنه بحار الأنوار: 264/79 ذيل ح 1 أشار إليه، و 339/104 ح 3 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 315/3 ح ،2 و نور الثقلين : 153/2 ح 90 ، ومستدرك الوسائل : 141/17ح 20982 ، قطعة منه بتفاوت يسير . معاني الأخبار : 297 ح 1 القطعة الثانية منه، عنه البحار : 264/79 ح 1

اما این که مفارقت و جدایی من برای شما خیر و سعادت است بر این اساس می باشد که اعمال شما - بعد از مرگم - در هر پنج شنبه و دوشنبه بر من عرضه می شود، پس آن چه که از حسنات باشد خداوند را سپاس می گویم ولی اگر سیّئه و گناه باشد از درگاه خداوند برای شما درخواست آمرزش می نمایم.

46)- از ابراهیم بن عمر یمانی - به نقل از کسی که نام او را برده - روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «حال آن که آنان مردم را از مسجد الحرام باز می دارند و صاحبان آن نیستند؟!» فرمود: منظور (مدّعیان) صاحب اختیار کعبه هستند که مشرکین باشند «صاحبان آن تنها پرهیزکاران ،هستند» زیرا که ایشان از مشرکین سزاوارتر می باشند و دعا و نیایش آن ها (مشرکین) در کنار خانه کعبه جز صفیر کشیدن و دست زدن چیز دیگری نبود» فرمود: منظور همان سوت زدن و کف زدن می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) به کسانی که کافر شدند بگو که اگر دست ،بردارند گناهان گذشته آن ها آمرزیده می شود و اگر بازگردند، توجه کنند که با پیشینیان چه رفتاری شده است (38) و با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نماند و آئین ،همه دین خدا گردد پس اگر دست از کفر کشیدند خداکردارشان را می بیند (39)

47)- از علی بن درّاج اسدی روایت کرده است که گفت:

به نزد امام باقر علیه السلام شر ف حضور یافتم پس عرضه داشتم: من برای بنی اُمیّه کار می کردم و اموال بسیاری را بدست آوردم ولی اکنون گمان می کنم که این اموال برای من حلال نیست!

فرمود: آیا این مطلب را از غیر من هم پرسیده ای؟

عرضه داشتم: بلی (از دیگران هم سؤال کرده ام و) گفته اند: خانواده ات و اموالت و هر چه داری بر تو حرام می باشند فرمود آن طوری که برایت گفته اند، نیست.

ص: 275

کَثِیراً فَظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِکَ لاَ یَحِلُّ لِی قَالَ: فَسَأَلْتَ عَنْ ذَلِکَ غَیْرِی؟

قَالَ: قُلْتُ: قَدْ سَأَلْتُ] فَقِیلَ لِی: إِنَّ أَهْلَکَ وَ مَالَکَ وَ کُلَّ شَیْءٍ لَکَ حَرَامٌ.

قَالَ: لَیْسَ کَمَا قَالُوا لَکَ قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ عَلَیَّ [فَلِیَ] تَوْبَهٌ قَالَ: نَعَمْ تَوْبَتُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ﴿قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ﴾. (1)

1416 / [48] - عن زرارة قال : قال أبو عبد الله علیه السلام:

سئل أبي علیه السلام عن قول الله :﴿ قَتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةٌ كَمَا يُقَتِلُونَكُمْ كَافَّةٌ﴾ (2) حَتَّی لاَ یَکُونَ مُشْرِکٌ ﴿ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ ﴾ (3)؟

فقَالَ إِنَّهُ لَمْ یَجِئْ تَأْوِیلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا سَیَرَی مَنْ یُدْرِکُهُ مَا یَکُونُ مِنْ تَأْوِیلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ وَ لَیَبْلُغَنَّ دِینُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا بَلَغَ اَللَّیْلُ حَتَّی لاَ یَکُونَ شِرْکٌ عَلَی ظَهْرِ اَلْأَرْضِ کَمَا قَالَ اَللَّهُ. (4)

1417 / [49] - عن عبد الأعلى الحلبى [الجبلي]، قال :

يَكُونُ لِصَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ غَيْبَةٌ فِي بَعْضِ هَذِهِ اَلشِّعَابِ - ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى نَاحِيَةِ ذِي طُوًى - حَتَّى إِذَا كَانَ قَبْلَ خُرُوجِهِ بِلَيْلَتَيْنِ اِنْتَهَى اَلمَوْلَى اَلَّذِي يَكُونُ بَيْنَ يَدَيْهِ حَتَّى يَلْقَى بَعْضَ أَصْحَابِهِ، فَيَقُولُ: كَمْ أَنْتُمْ هَاهُنَا؟

فَيَقُولُونَ: نَحْوٌ مِنْ أَرْبَعِينَ رَجُلاً، فَيَقُولُ: كَيْفَ أَنْتُمْ لَوْ قَدْ رَأَيْتُمْ صَاحِبَكُمْ؟

ص: 276


1- عنه بحار الأنوار: 374/75 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن : 317/3 ح 1، و نور الثقلين : 154/2 ح 94
2- سورة التوبة : 36/9
3- والعبارة في المطبوع لمكتبة العلمية الإسلامية، هكذا : عن قول الله : ﴿ قَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةٌ كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلهِ﴾، ولم تكن مثلها في القرآن، فيحتمل أن يكون الاشتباه من الناسخ أو غيره، والله تعالى عالم به حقائق الأمور.
4- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 41 والبرهان في تفسير القرآن : 317/3 ح 2. ينابيع المودّة : 423

گفتم: فدایت گردم! آیا راه توبه ای برایم وجود دارد؟

فرمود: بلی راه توبه تو در کتاب خداوند آمده است: «به کافران بگو: اگر دست (از شیطنت) بردارند گناهان گذشته آن ها آمرزیده می شود».

48)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از پدرم در مورد این آیه شریفه: «مشرکان را کاملاً از بین ببرید (و نابودشان کنید)، همچنان که آن ها شما را به طور کامل می کشند»، تا آن که مشرکی باقی نباشد «و دین فقط برای خداوند باشد» سؤال شد؟

فرمود: هنوز زمان تأویل این آیه نرسیده است و اگر حضرت قائم (حجّة بن الحسن المهدى علیهما السلام) ظهور و قیام نماید کسانی که او را درک کنند تأویل این آیه را خواهند دید و دین حضرت محمد صلی الله علیه و آله به تمام جهانیان ابلاغ خواهد شد تا آن که مشرکی بر روی زمین باقی نماند همچنان که خدای عزّ و جلّ (در فرمایش خود) بیان فرموده است.

49)- از عبد الأعلی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: صاحب این امر در یکی از این درّه ها غیبتی پیدا می کند - و با دست خود به ناحیه ذی طُوی (که نام کوهی است در اطراف مکّه) اشاره نمود - تا آن که دو شب قبل از خروجش خدمتکار مخصوص او که پیوسته با اوست بیاید و با تعدادی از اصحاب حضرت ملاقات کند و بگوید شما در این جا چند نفر هستید؟

پس آنان می گویند: حدود چهل مرد می باشیم پس بگوید: اگر شما صاحب خود را ببینید چه خواهید کرد؟ آنان پاسخ می دهند به خدا سوگند! اگر به کوه ها پناه ببرد در رکاب او ما نیز پناه به آن می بریم سپس سال بعد نزد آنان خواهد آمد و می گوید: سر کردگان و برگزیدگان قوم خودتان را نشان دهید و معرفی کنید و آنان ایشان را معیّن و معرّفی می کنند پس با ایشان (از آن جمع جدا می شود و) روانه می گردند تا صاحب خویش را ملاقات کنند و حضرت به ایشان وعده فردا شب را می دهد.

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند گویا هم اکنون او را می بینم که پشت خود را به به حَجَر (الأسود) تکیه داده و از خداوند وفای وعده خود را درخواست می کند سپس (خطاب به مردم) می فرماید: ای مردم! هر کس با من در مورد خداوند احتجاج (و گفتگو) نماید پس من خودم سزاوارترین مردم نسبت به خداوند هستم ای مردم! هر کس با من درباره آدم علیه السلام به بحث و گفتگو بپردازد، پس من سزاوارترین مردم به آدم هستم؛ ای مردم! هر کس با من درباره نوح علیه السلام گفتگو کند پس من سزاوارترین مردم به نوح

ص: 277

فَيَقُولُونَ: وَاَللهِ لَوْ يَأْوِي بِنَا الجِبَالَ لَآوَيْنَاهَا مَعَهُ، ثُمَّ يَأْتِيهِمْ مِنَ القَابِلَةِ، فَيَقُولُ لَهُمْ: أَشِيرُوا إِلَى ذَوِي أَسْنَانِكُمْ وَأَخْيَارِكُمْ عَشَرَةً، فَيُشِيرُونَ لَهُ إِلَيْهِمْ، فَيَنْطَلِقُ بِهِمْ حَتَّى يَأْتُونَ صَاحِبَهُمْ، وَ يَعِدُهُمْ إِلَى اَللَّيْلَةِ اَلَّتِي تَلِيهَا.

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَی الْحَجَرِ ثُمَّ یَنْشُدُ اللَّهَ حَقَّهُ ثُمَّ یَقُولُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِاللَّهِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی آدَمَ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِآدَمَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی نُوحٍ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِنُوحٍ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی إِبْرَاهِیمُ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی مُوسَی فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُوسَی یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی عِیسَی فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِعِیسَی یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُحَمَّدٍ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ يُحَاجَّنِي فِي كِتَابِ اَللهِ فَأَنَا أَوْلَى اَلنَّاسِ بِكِتَابِ اَللهِ.

ثُمَّ يَنْتَهِي إِلَى اَلمَقَامِ، فَيُصَلِّي عِنْدَهُ رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ يَنْشُدُ اَللهَ حَقَّهُ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ فِی كِتَابِ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ ﴿أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ﴾ (1) وَ جَبْرَئِیلُ عَلَی الْمِیزَابِ فِی صُورَةِ طَائِرٍ أَبْیَضَ فَیَكُونُ أَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ یُبَایِعُهُ جَبْرَئِیلَ وَ یُبَایِعُهُ الثَّلَاثُمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَمَنِ ابْتُلِیَ فِی الْمَسِیرِ وَافَاهُ فِی تِلْكَ السَّاعَةِ وَ مَنْ لَمْ یُبْتَلَ بِالْمَسِیرِ فُقِدَ عَنْ فِرَاشِهِ

ثُمَّ قَالَ: هُوَ وَاللهِ قَوْلُ عَلِيَّ بْن أبِي طَالِبٍ عليه السلام: الْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ، وَ هُوَ

ص: 278


1- سورة النمل : 62/27

می باشم؛ ای مردم! هر کس با من درباره ابراهیم علیه السلام گفتگو نماید، پس من ای سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم؛ ای مردم هر کس دربارۀ موسی علیه السلام با من گفتگو نماید پس من سزاوارترین مردم به موسی هستم؛ ای مردم هر کس با من درباره عیسی علیه السلام بحث و گفتگو نماید پس من سزاوارترین مردم به عیسی هستم؛ ای مردم هر کس با من درباره محمد صلی الله علیه و آله احتجاج نماید، پس من سزاوارترین مردم نسبت به محمد صلی الله علیه و اله هستم؛ ای مردم! هر کس درباره کتاب خدا (قرآن حکیم) با من احتجاج ،نماید پس من سزاوارترین مردم به کتاب خداوند می باشم.

سپس به سوی مقام (حضرت ابراهیم علیه السلام) می رود و نزدیک آن دو رکعت نماز به جای می آورد و از خداوند وفای به وعده اش را درخواست می نماید.

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند او همان مُضطَرّی است که در کتاب خداوند مطرح شده است و آن فرمایش خداست که می فرماید: «ای کسی که اگر درمانده ای او را بخواند پاسخ می دهد و رنج و سختی را از او دور می کند و شما را در زمین جانشین قرار دهد». در همین حال جبرئیل بر ناودان (کعبه) همچون پرنده ای سفید رنگ قرار دارد و اول کسی که با حضرت بیعت می نماید جبرئیل خواهد بود و بعد از او سیصد و سیزده مرد با او بیعت می کنند.

امام باقر علیه السلام افزود: هر کسی که در مسیر او به راه افتد به زودی به او می رسد و کسی که در مسیر او قرار نگیرد در رختخوابش مفقود و ناپدید می گردد.

بعد از آن فرمود: به خدا سوگند! این مطلب همان فرمایش امام علی بن ابی طالب علیه السلام است که فرموده: «المفقودون عن فرشهم» (یعنی از همان جا که خوابیده ،بودند ناگهان حرکت می کنند و به حضرت ملحق می شوند) و این همان فرمایش خداوند است که می فرماید: «پس به سوی خیرات (ولایت و دوستی اهل بیت و ظهور و قیام امام زمان علیهم السلام) از یکدیگر سبقت گیرید که هر کجا باشید خداوند تمامی شما را حاضر خواهد نمود» اصحاب حضرت سیصد و سیزده مرد هستند فرمود همان به خدا سوگند ،ایشان امّت شمارش شده هستند همچنان که خداوند در قرآن فرموده است: «و اگر عذاب (خود) را از آنان به گروهی معین تأخیر بیندازیم».

امام باقر علیه السلام فرمود: این جمعیت (اصحاب حضرت قائم علیه السلام) صبح گاهان در مکّه در یک ساعت در اطراف حضرتش - همانند ابرهای متفرق و پراکنده - اجتماع می یابند

ص: 279

قول الله : ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا﴾ (1) أصْحَابُ الْقَائِم الثَّلاَثُمِائَةِ وَالْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً، قَالَ: (هُمْ وَاللهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ الَّتِي قَالَ اللهُ فِي كِتَابِهِ : ﴿وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ﴾ (2)

قَالَ: يَجْتَمِعُونَ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعاً كَقَزَع الْخَريفِ، فَيُصْبِحُ بِمَكَّةَ.

فَيَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَى كِتَابِ اَللهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، فَيُجِيبُهُ نَفَرٌ يَسِيرٌ، وَ يَسْتَعْمِلُ عَلَى مَكَّةَ، ثُمَّ يَسِيرُ، فَيَبْلُغُهُ أَنْ قَدْ قُتِلَ عَامِلُهُ، فَيَرْجِعُ إِلَيْهِمْ، فَيَقْتُلُ اَلمُقَاتِلَةَ لَا يَزِيدُ عَلَى ذَلِكَ شَيْئاً - يَعْنِي اَلسَّبْيَ -. ثُمَّ يَنْطَلِقُ فَيَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَى كِتَابِ اَللهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (عَلَيْهِ وَآلِهِ اَلسَّلَامُ) وَالوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام) وَالبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَلَا يُسَمِّي أَحَداً حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى البَيْدَاءِ، فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ اَلسُّفْيَانِيِّ، فَيَأْمُرُ اَللهُ الأَرْضَ فَيَأْخُذُهُمْ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمْ، وَهُوَ قَوْلُ اَللهِ: ﴿وَلَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ * وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ﴾ (3) يَعْنِي بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ﴿وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ﴾ (4) يَعْنِي بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام،- إِلَى آخِرِ اَلسُّورَةِ- فَلَا يَبْقَى مِنْهُمْ إِلَّا رَجُلَانِ يُقَالُ لَهُمَا: وَتْرٌ وَ وُتَيْرَةٌ مِنْ مُرَادٍ، وُجُوهُهُمَا فِي أَقْفِيَتِهِمَا، يَمْشِيَانِ القَهْقَرَى، يُخْبِرَانِ اَلنَّاسَ بِمَا فُعِلَ بِأَصْحَابِهِمَا ثُمَّ یَدْخُلُ الْمَدِینَهَ فَیَغِیبُ عَنْهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ قُرَیْشٌ وَ هُوَ قَوْلُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ اللَّهِ لَوَدَّتْ قُرَیْشٌ أَیْ عِنْدَهَا مَوْقِفاً وَاحِداً جَزْرَ جَزُورٍ بِکُلِّ مَا مَلَکَتْ وَ کُلِّ مَا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ ثُمَّ یُحْدِثُ حَدَثاً.

فَإِذَا هُوَ فَعَلَ قَالَتْ قُرَیْشٌ اخْرُجُوا بِنَا إِلَی هَذِهِ الطَّاغِیَهِ فَوَ اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ مُحَمَّدِیّاً مَا فَعَلَ وَ لَوْ کَانَ عَلَوِیّاً مَا فَعَلَ وَ لَوْ کَانَ فَاطِمِیّاً مَا فَعَلَ فَیَمْنَحُهُ اللَّهُ أَکْتَافَهُمْ

ص: 280


1- سورة البقرة: 148/2
2- سورة هود : 8/11
3- سورة سبأ : 51/34 - 52
4- سورة سبأ : 53/34

پس مردم را به کتاب خداوند متعال و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله دعوت می نماید و تعداد اندکی دعوت حضرت را اجابت می کنند سپس (یک نفر را) عامل و نماینده خود در مکه قرار می دهد و حرکت می نماید که (در مسیر راه) خبردار می،شود نماینده او را کشته اند به همین خاطر مراجعت می نماید و (با مخالفان) قتال و کشتار می کند و به غیر از کشتار برنامه ای دیگر انجام نمی دهد - یعنی اسیر نمی گیرد -.

بعد از آن حرکت می نماید و مردم را به کتاب خداوند متعال و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و نیز برائت و بیزاری از دشمنانش دعوت می کند در این مرحله نام کسی را نمی برد تا آن که به سرزمین «بَيداء» (که بین مکه و مدینه واقع شده است) می رسد و لشکر سفیانی به سمت حضرت خروج می کنند و خداوند زمین را دستور می دهد تا آن ها را از زیر پاهایشان در خود فرو برد؛ که آن فرمایش خداوند است: «و اگر ببینی هنگامی را که سخت بترسند و ناراحت شوند و راه نجاتی برای آن ها نباشد و از مکانی نزدیک گرفتار گردند * و گویند: اکنون به او ایمان آوردیم» که منظور ایمان به قائم آل محمد علیهم السلام می باشد «و حال این که آن ها پیش از این به او کافر شده بودند» که نیز منظور کفر به قائم آل محمد علیهم السلام می باشد - تا پایان سوره -.

و از آن افراد باقی نخواهند ماند مگر دو مرد که به آن دو گفته می شود: وِتر و وُتِیر از قبیله ،مراد صورت های آن ها به پشت برگشته به عقب راه می روند و مردم را - نسبت به آن چه که برای دوستان آن ها انجام گرفته - باخبر می سازند.

پس از آن حضرت وارد مدینه (منوّره) می شود و در آن موقع، قریش خود را از آنان پنهان می کنند؛ و این همان فرمایش امام علی بن ابی طالب علیه السلام است که فرمود: به خدا سوگند در آن هنگام قریش آرزو و علاقه دارند که - آن چه را که در اختیار دارند و آن چه را که خورشید بر آن می تابد و یا غروب می کند بپردازد و - برای ادامه موقعیّت خود هر چند به اندازه (زمان و یا جایگاه) کشتن ،شتری فرصت داشته باشند.

سپس (دربارۀ قریش جریانی اتفاق خواهد افتاد (1) که قریش بعد از آن (جریان) گویند: همراه ما به سمت این گروه طغیانگر و سرکش خروج کنید؛ به خدا سوگند! اگر این ها پیرو حضرت محمد (صلی الله علیه و اله) باشند چنین نمی کنند؛ و اگر این ها پیرو حضرت

ص: 281


1- مرحوم علامه مجلسی گفته است منظور از آن جریان کشتن و آتش زدن آن دو شیخ ملعون می باشد. بحار الأنوار: ج 52 344

فَیَقْتُلُ الْمُقَاتِلَهَ وَ یَسْبِی الذُّرِّیَّهَ ثُمَّ یَنْطَلِقُ حَتَّی یَنْزِلَ الشُّقْرَهَ فَیَبْلُغُهُ أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا عَامِلَهُ فَیَرْجِعُ إِلَیْهِمْ فَیَقْتُلُهُمْ مَقْتَلَهً لَیْسَ قَتْلَ الْحَرَّهِ (1) إِلَیْهَا بِشَیْ ءٍ ثُمَّ یَنْطَلِقُ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ وَ الْوَلَایَهِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْ عَدُوِّهِ حَتَّی إِذَا بَلَغَ إِلَی الثَّعْلَبِیَّهِ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ صُلْبِ أَبِیهِ وَ هُوَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ بِبَدَنِهِ وَ أَشْجَعِهِمْ بِقَلْبِهِ مَا خَلَا صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ فَیَقُولُ یَا هَذَا مَا تَصْنَعُ فَوَ اللَّهِ إِنَّکَ لَتُجْفِلُ النَّاسَ إِجْفَالَ النَّعَمِ أَ فَبِعَهْدٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمْ بِمَا ذَا

فَیَقُولُ الْمَوْلَی الَّذِی وَلِیَ الْبَیْعَهَ وَ اللَّهِ لَتَسْکُتَنَّ أَوْ لَأَضْرِبَنَّ الَّذِی فِیهِ عَیْنَاکَ فَیَقُولُ لَهُ الْقَائِمُ اسْکُتْ یَا فُلَانُ إِی وَ اللَّهِ إِنَّ مَعِی عَهْداً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ هَاتِ لِی یَا فُلَانُ الْعَیْبَهَ أَوِ الزِّنْفِیلَجَهَ.

فَیَأْتِیهِ بِهَا فَیَقْرَؤُهُ الْعَهْدُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَیَقُولُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَعْطِنِی رَأْسَکَ أُقَبِّلْهُ فَیُعْطِیهِ رَأْسَهُ فَیُقَبِّلُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ جَدِّدْ لَنَا بَیْعَهً فَیُجَدِّدُ لَهُمْ بَیْعَهً

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ مُصْعِدِینَ مِنْ نَجَفِ الْکُوفَهِ ثَلَاثَمِائَهٍ وَ بِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلًا کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ یَسِیرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُ شَهْراً وَ خَلْفَهُ شَهْراً أَمَدَّهُ اللَّهُ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمِینَ حَتَّی إِذَا صَعِدَ النَّجَفَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ تَعَبَّدُوا لَیْلَتَکُمْ هَذِهِ فَیَبِیتُونَ بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ یَتَضَرَّعُونَ إِلَی اللَّهِ حَتَّی إِذَا أَصْبَحَ قَالَ خُذُوا بِنَا طَرِیقَ النُّخَیْلَهِ وَ عَلَی الْکُوفَهِ جُنْدُ مُجَنَّدٌ

قُلْتُ: جُنْدُ مُجَنَّدٌ؟

ص: 282


1- و كان وقعت الحرّة يوم الأربعاء لثلاث بقين من ذي الحجّة، سنة ثلاث و ستّين. بحار الأنوار: 125/18

علی (علیه السلام) باشند چنین نمی کنند؛ و اگر این ها پیرو حضرت فاطمه (علیها السلام) ،باشند چنین نمی کنند؛ پس خداوند ایشان را بر قریش مسلّط می گرداند که در نهایت (قریش) به حالت ذلّت و خواری قرار گیرند و جنگی واقع شود و نسل آن ها را اسیر کنند. پس از آن حرکت می نماید تا در محلی به نام «شَقره» فرود آید و به حضرت خبر دهند که نماینده او را کشته اند لذا به آن جا باز می گردد و کشتار سختی انجام می شود - که کشتار «حَرّه» در مقابل آن هیچ است - سپس مردم را بر (گرایش به) کتاب خداوند و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و برائت و بیزاری از دشمنان او، دعوت می کند و بعد از آن حرکت می نماید تا به منطقه «تَعْلَبیّه» می رسد و مردی از نسل پدرش که از نظر جسم بسیار نیرومند و نترس می باشد در برابر حضرت می ایستد و می گوید: ای مرد این چه برنامه ای است؟ این ها چه کارهایی است که انجام می دهی؟ به خدا سوگند تو مردم را - همچون چهار پایان - با سرعت به سمت مرگ و هلاکت می کشانی! آیا عهد و پیمانی از رسول خدا صلی الله علیه و آله داری؟ و یا چیز دیگری در کار است؟

پس کسی که مسئول بر بیعت افراد ،است می گوید به خدا سوگند یا سرجایت می نشینی و یا آن چه را که چشمانت در آن قرار گرفته می زنم (و سرت را جدا می کنم) حضرت قائم علیه السلام به او می فرماید ای فلانی! ساکت و (آرام) باش، بلی به !خدا سوگند! از رسول خدا صلی الله علیه و آله عهد و پیمان دارم ای فلانی! با سرعت و شتاب آن صندوق و بسته و پارچه پیچیده شده را برایم بیاور موقعی که آن را می آورد، باز می کند پس عهد رسول صلی الله علیه و آله را قرائت می نماید و آن مرد می گوید: خداوند مرا فدای شما گرداند! اجازه بفرما تا سر (پیشانی) شما را ببوسم پس حضرت سر خود را جلو می آورد و او ما بین دو چشم حضرت را می بوسد و اظهار می دارد خداوند مرا فدای شما گرداند بیعت خود را بر ما تجدید گردان و حضرت دو مرتبه از ایشان بیعت می گیرد.

امام باقر علیه السلام فرمود: گویا آنان را می بینم که به سمت نجف و کوفه می روند و آنان سیصد و سیزده مرد هستند دل های ایشان همچون قطعه هایی از آهن است، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ حرکت می کنند ترس و وحشت برای دیگران از جلو و از پشت سرشان - به فاصله مسافت یک ماه حرکت - خواهد بود خداوند او را به وسیله پنج هزار نفر از فرشتگان نشان دار و ،مخصوص حمایت و یاری می نماید چون وارد نجف شود به اصحاب و یاران خود می فرماید امشب را مشغول عبادت باشید.

ص: 283

قَالَ: إِی وَ اَللَّهِ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی مَسْجِدِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالنُّخَیْلَهِ ، فَیُصَلِّی فِیهِ رَکْعَتَیْنِ فَیَخْرُجُ إِلَیْهِ مَنْ کَانَ بِالْکُوفَهِ مِنْ مُرْجِئِهَا وَ غَیْرِهِمْ مِنْ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ ، فَیَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: اِسْتَطْرِدُوا لَهُمْ ثُمَّ یَقُولُ کَرُّوا عَلَیْهِمْ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ لاَ یَجُوزُوا لِلَّهِ اَلْخَنْدَقَ مِنْهُمْ مُخْبِرٌ ثُمَّ یَدْخُلُ اَلْکُوفَهَ فَلاَ یَبْقَی مُؤْمِنٌ إِلاَّ کَانَ فِیهَا أَوْ حَنَّ إِلَیْهَا وَ هُوَ قَوْلُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ سِیرُوا إِلَی هَذِهِ اَلطَّاغِیَهِ، فَیَدْعُوهُ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَیُعْطِیهِ، اَلسُّفْیَانِیُّ مِنَ اَلْبَیْعَهِ سِلْماً فَیَقُولُ لَهُ کَلْبٌ : وَ هُمْ أَخْوَالُهُ [مَا] هَذَا مَا صَنَعْتَ وَ اَللَّهِ مَا نُبَایِعُکَ عَلَی هَذَا أَبَداً، فَیَقُولُ: مَا أَصْنَعُ؟

فَیَقُولُونَ: اِسْتَقْبِلْهُ فَیَسْتَقْبِلُهُ، ثُمَّ یَقُولُ لَهُ اَلْقَائِمُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ : خُذْ حِذْرَکَ فَإِنَّنِی أَدَّیْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا مُقَاتِلُکَ، فَیُصْبِحُ فَیُقَاتِلُهُمْ فَیَمْنَحُهُ اَللَّهُ أَکْتَافَهُمْ. وَ یَأْخُذُ اَلسُّفْیَانِیَّ أَسِیراً، فَیَنْطَلِقُ بِهِ وَ یَذْبَحُهُ بِیَدِهِ، ثُمَّ یُرْسِلُ جَرِیدَهَ خَیْلٍ إِلَی اَلرُّومِ فَیَسْتَحْضِرُونَ بَقِیَّهَ بَنِی أُمَیَّهَ ، فَإِذَا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلرُّومِ قَالُوا: أَخْرِجُوا إِلَیْنَا أَهْلَ مِلَّتِنَا عِنْدَکُمْ، فَیَأْبَوْنَ وَ یَقُولُونَ وَ اَللَّهِ لاَ نَفْعَلُ، فَیَقُولُ اَلْجَرِیدَهُ: وَ اَللَّهِ لَوْ أَمَرَنَا لَقَاتَلْنَاکُمْ، ثُمَّ یَنْطَلِقُونَ إِلَی صَاحِبِهِمْ فَیَعْرِضُونَ ذَلِکَ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ: اِنْطَلِقُوا فَأَخْرِجُوا إِلَیْهِمْ أَصْحَابَهُمْ، فَإِنَّ هَؤُلاَءِ قَدْ أَتَوْا بِسُلْطَانٍ [عَظِیمٍ] وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿فَلَمّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها یَرْکُضُونَ * لا تَرْکُضُوا وَ اِرْجِعُوا إِلی ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ﴾ (1) قَالَ: یَعْنِی اَلْکُنُوزَ اَلَّتِی کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ، ﴿قالُوا یا وَیْلَنا إِنّا کُنّا ظالِمِینَ * فَما زاَلَتْ تِلْکَ دَعْواهُمْ حَتّی جَعَلْناهُمْ حَصِیداً خامِدِینَ﴾ (2) لاَ یَبْقَی مِنْهُمْ مُخْبِرٌ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَی اَلْکُوفَهِ فَیَبْعَثُ اَلثَّلاَثَمِائَهِ وَ اَلْبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً إِلَی اَلْآفَاقِ کُلِّهَا، فَیَمْسَحُ بَیْنَ أَکْتَافِهِمْ وَ عَلَی

ص: 284


1- سورة الأنبياء : 12/21 - 13
2- سورة الأنبياء : 14/21 - 15

و آنان مشغول عبادت می شوند که عدّه ای در رکوع و برخی در سجود به مناجات و گریه و زاری خواهند بود، تا آن که صبح شود و به آنان می فرماید: با ما راه «نُخَيْلَه» را در پیش گیرید و در آن موقع اطراف کوفه خندقی پُر از آب می باشد و سربازانی مجهز بر آن خواهند بود.

به حضرت (امام باقر علیه السلام) عرض کردم آیا منظور سربازانی مجهّز است؟

فرمود بلی به خدا سوگند موقعی که در «نُخَيْلَه» وارد مسجد حضرت ابراهیم علیه السلام می شود دو رکعت نماز می خواند، ،شود دو رکعت نماز می خواند پس طائفه مرجئه از اهل کوفه غیر آن ها از افراد عقب مانده از لشکر ،سفیانی به سمت حضرت خروج می کنند و حضرت به اصحاب خود می فرماید راه را برایشان باز بگذارید (تا جلو آیند) و پس از آن می فرماید بر آن ها بتازید و حمله کنید.

امام باقر علیه السلام افزود و به خدا سوگند هیچ کسی نمی تواند از آن خندق، گذر و عبور کند که بخواهد به اهالی کوفه گزارش دهد از آن حضرت وارد کوفه می شود و (در آن موقع) مؤمنی نخواهد بود مگر آن که به آن جا خواهد آمد و یا به آن عشق ورزد - و این همان فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام است (1)- و به اصحاب و یاران خود می فرماید به سمت این طغیانگر ستم پیشه (سفیانی)، حرکت نمایید پس حضرت او را به قرآن و سنت رسول خدا دعوت می کند (و چون جلو آیند) سفیانی در بیعت تسلیم حضرت شود پس افراد قبیله بنی کلب - که دایی های سفیانی هستند - (به حالت اعتراض) گویند: این چیست؟ این چه کاری است که انجام دادی؟ به خدا سوگند بر این روشی که داری هرگز بیعت نخواهیم کرد.

پس سفیانی (به اصحاب و یاران خود) می گوید چه کنم؟

گویند: به سمت او برو (تا بجنگیم) پس او نیز به طرفش می رود، سپس حضرت به می رود، سفیانی می فرماید خودت را آماده کن که من وظیفه خود را درباره ات انجام داده ام و باید با تو جنگ کنم و چون فردای آن روز ،شود خداوند حضرت را بر آنان مسلّط گرداند و آنان ذلیل و خوار شوند و سفیانی اسیر می گردد پس حضرت او را برده و با دست خود به قتل می رساند

ص: 285


1- حضرت در ضمن بیان اقسام ایمان و انواع ارواح به درجات آن ها اشاره فرموده است: «حَنَّ إِلَيْها» (مؤمنین حقیقی) به آن عشق و اشتیاق ورزیده اند. تحف العقول: ص 190.

صُدُورِهِمْ، فَلاَ یَتَعَایَوْنَ فِی فَضَاءٍ وَ لاَ تَبْقَی أَرْضٌ إِلاَّ نُودِیَ فِیهَا شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ﴾ (1) وَ لاَ یَقْبَلُ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلْجِزْیَهَ کَمَا قَبِلَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: (وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ اَلدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یُقَاتِلُونَ وَ اَللَّهِ حَتَّی یُوَحَّدَ اَللَّهُ وَ لاَ یُشْرَکَ بِهِ شَیْئاً، وَ حَتَّی تَخْرُجَ اَلْعَجُوزُ اَلضَّعِیفَهُ مِنَ اَلْمَشْرِقِ تُرِیدُ اَلْمَغْرِبَ وَ لاَ یَنْهَاهَا أَحَدٌ، وَ یُخْرِجَ اَللَّهُ مِنَ اَلْأَرْضِ بَذْرَهَا، وَ یُنْزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ قَطْرَهَا، وَ یُخْرِجَ اَلنَّاسُ خَرَاجَهُمْ عَلَی رِقَابِهِمْ إِلَی اَلْمَهْدِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ یُوَسِّعُ اَللَّهُ عَلَی شِیعَتِنَا وَ لَوْلاَهُ مَا یُدْرِکُهُمْ [یُنْجِزُ لَهُمْ]. مِنَ اَلسَّعَادَهِ لَبَغَوْا، فَبَیْنَا صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ قَدْ حَکَمَ بِبَعْضِ اَلْأَحْکَامِ وَ تَکَلَّمَ بِبَعْضِ اَلسُّنَنِ، إِذْ خَرَجَتْ خَارِجَهٌ مِنَ اَلْمَسْجِدِ یُرِیدُونَ اَلْخُرُوجَ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: اِنْطَلِقُوا فَتَلْحَقُوا بِهِمْ فِی اَلتَّمَّارِینَ فَیَأْتُونَهُ بِهِمْ أَسْرَی لِیَأْمُرَ بِهِمْ فَیُذْبَحُونَ وَ هِیَ آخِرُ خَارِجَهٍ تَخْرُجُ عَلَی قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (2)

ص: 286


1- سورة آل عمران : 83/3
2- عنه بحار الأنوار: 341/52 ح 91 و 231/68 ، قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 318/3 ح 3 ، و 209/5 ح 4 قطعة منه الغيبة للنعماني : 181 ح 30 بإسناده عن إسماعيل بن جابر، عن أبي جعفر محمد بن عليّ علیهما السلام- قطعة منه من قوله : خلفاء الارض - ، الكافي : 201/8 - 243 - قطعة منه من قوله : قول الله عزّ وجلّ : و قاتلوهم حتّى ، عنه وسائل الشيعة : 127/15 ح 20132 و 313 ح 487 بإسناده عن أبي خالد الكابلي، عن أبي جعفر علیه السلام - قطعة منه من قوله : فاستبقوا الخيرات- عنه البحار : 288/52 ح 26 ، و 387 ح 203 عن كتاب الفضل بن شاذان رفعه إلى عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام - قطعة منه من قوله : يقتل القائم علیه السلام حتّى يبلغ السوق -

بعد از آن گروهی از اسب سواران را به سمت روم می فرستد تا باقی مانده های بنی اُمیّه را بیاورند موقعی که آنان وارد روم ،شوند گویند اهل ملّتِ ما را که در جمع شما هستند تحویل ما ،دهید ولی آن ها نمی پذیرند و می گویند: به خدا سوگند! ما هرگز چنین کاری را نمی کنیم پس اسب سواران گویند به خدا سوگند چنان چه دستور صادر شود با شما جنگ و کشتار خواهیم کرد.

پس از آن به صاحب (و مولای) خود باز می گردند و جریان را گزارش می دهند و حضرت می فرماید بازگردید و اصحاب آن ها (بنی اُمیّه) را از ایشان بازگردانید؛ زیرا که آنان قدرت نمایی (عظیمی) کرده اند (که در برابر ما ایستاده و نافرمانی کرده اند)؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «پس چون عذاب ما را احساس کنند به ناگاه از آن جا می گریزند * فرار نکنید و به نعمت هایی که در آن بودید و خانه های خویش بازگردید تا بازخواست گردید» فرمود: منظور ثروت ها و گنج هایی است که ذخیره کرده اید «خواهند گفت: وای بر ما، ما ستمکار بوده ایم * پس همواره سخن آن ها همین خواهد بود تا همه را همچون کشت (زراعت) درو کرده و در آتشی خاموش گشته وارد کنیم» که هیچ گزارشگری از آن ها باقی نخواهد ماند. (1)

ص: 287


1- پس از آن به کوفه باز می گردد و تعداد سیصد و سیزده مرد را به تمام اطراف بسیج می نماید و دستی بر پشت - بین شانه های شان - و دستی بر سینه هایشان می کشد که دیگر عجز و ناتوانی در حکمرانی و قضاوت برایشان باقی نخواهد ماند و نیز سرزمینی و سُکنایی باقی نماند مگر آن که ندای شهادت «لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، و أن محمداً رسول الله» در آن بلند گردد؛ و این همان فرمایش خداوند است: «و آن چه که در آسمان ها و زمین است خواه و ناخواه تسلیم فرمان او می گردند و به نزد او بازگردانده خواهند شد» (نکته مهم و قابل توجه این که) صاحب این امر (ولایت) از (مخالفین و مشرکین) جزیه نمی پذیرد همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله می پذیرفت، و این همان فرمایش خداوند است که می فرماید: «و با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نباشد و تمام دین برای خداوند قرار گیرد». امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! به قدری جنگ و جهاد نمایند تا فقط خدای یکتا پرستش گردد و اثری از شرک نماند و (به قدری امنیت بر قرار گردد که) اگر زنی ناتوان از مشرق زمین بیرون رود و بخواهد تا مغرب زمین (از دیاری به دیاری دیگر) برود کسی مزاحم او نشود و همچنین خداوند بذرهای زمین را بیرون نماید و آسمان باران خود را فرو ریزد و مردم مالیات و حقوق خود را به گردن گیرند و تحویل حضرت مهدی علیه السلام دهند؛ و خداوند بر شیعیان و پیروان ما گشایش و توسعه بر قرار ،نماید که اگر چنین سعادتی را درک نمی کردند چه بسا مرتکب ستم و خلاف می شدند پس در بین این که صاحب امر ،ولایت برخی از احکام را اجرا نماید و بعضی سنّت ها را مطرح ،فرماید گروهی از مسجد (کوفه) بیرون آیند- که قصد خروج و شورش علیه حضرت را دارند - و حضرت به اصحاب و یاران خود می فرماید بروید آن ها را دنبال کنید پس آن ها را دنبال کرده تا در محله «تمّارین» (خرما فروشان) دستگیرشان می نمایند و آن ها را به حالت اسارت نزد حضرت می آورند و ایشان دستور می دهد که آن ها را بکشند و این آخرین خروج و شورشی است که علیه قائم آل محمد علیهم السلام انجام می گیرد= از باب ناچاری ادامه ترجمه این جا قرار گرفت.

قوله تعالى: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ، وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ (41)

1418 / [50] - عن محمد بن مسلم، عن أحدهما عليها السلام ، قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾؟ قال : هم أهل قرابة رسول الله - عليه و آله السلام - مِنْهُمُ اَلْیَتَامَی وَ اَلْمَسَاکِینُ وَ اِبْنُ اَلسَّبِیلِ؟ قَالَ: نَعَمْ. (1)

1419 / [51] - عن ابن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اَلْغَنِیمَهِ یُخْرَجُ مِنْهَا اَلْخُمُسُ، وَ یُقْسَمُ مَا بَقِیَ فِیمَنْ قَاتَلَ عَلَیْهِ وَ وَلِیَ ذَلِکَ، فَأَمَّا اَلْفَیْءُ وَ اَلْأَنْفَالُ فَهُوَ خَالِصٌ لِرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (2)

1420 /[52] - عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : سمعته يقول :

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ مَوْضِعِ اَلْخُمُسِ لِمَنْ هُوَ؟

ص: 288


1- عنه وسائل الشيعة : 516/9 ح 12612 و 517 ح 12616 قطعة منه، 12616 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 331/3 ح 41، و نور الثقلين : 159/2 ح 111 الكافي : 539/12 ح 2 بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 511/9 ح 12604
2- عنه بحار الأنوار: 192/96 ح 10، و 55/100 ح 6، و وسائل الشيعة : 517/9 ح 12613 والبرهان في تفسير القرآن : 331/3 ح ،42 و مستدرك الوسائل : 96/11 ح 12505 . تهذيب الأحكام : 132/4 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 536/9 ح 12660

فرمایش خداوند متعال: و توجه داشته باشید هرگاه چیزی را به غنیمت گرفتید پس به درستی که خمس آن برای خدا و پیامبر و خویشاوندان (آن حضرت علیهم السلام) و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است البته اگر به خدا و آن چه که ما بر بنده خود در روز فرقان- که دو گروه به هم رسیدند - نازل ،کردیم ایمان آورده اید و خدا بر هر چیزی توانمند است (41)

50)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و بهره یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربی می باشد» سؤال کردم؟

فرمودند: ایشان اهل بیت و خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند.

پس سؤال کردم: آیا «و یتیمان و درماندگان و در سفر وامانده» از همین افراد می باشند؟ فرمود: بلی

51)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

از از امام صادق علیه السلام شنیدم که دربارۀ غنائم (جنگی) می فرمود: باید خمس آن جدا شود و پرداخت گردد و باقیمانده آن را بین کسانی که در جنگ مشارکت داشته اند و متولی امر آن بوده اند تقسیم کنند و اما فَییء (آن چیزهایی است که صاحبانشان رها کرده و یا مانند نیزارها و ...) و انفال (که بدون جنگ گرفته می شود) مخصوص رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهد بود.

52)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: نَجْدِه حروری در نامه ای از ابن عباس سؤال :نمود خمس مربوط به چه کسانی است؟

ابن عباس در پاسخ نوشت ما معتقد هستیم که خمس برای ما می باشد ولی مخالفین ما می گویند برای ما نیست و ما بر این امر صبر می کنیم

ص: 289

فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَمَّا اَلْخُمُسُ فَإِنَّا نَزْعُمُ أَنَّهُ لَنَا، وَ یَزْعُمُ قَوْمُنَا أَنَّهُ لَیْسَ لَنَا فَصَبَرْنَا . (1)

1421 / [53] - عن زرارة و محمد بن مسلم وأبي بصير، أنهم قالوا له :

مَا حَقُّ اَلْإِمَامِ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ؟

قَالَ: اَلْفَیْءُ وَ اَلْأَنْفَالُ وَ اَلْخُمُسُ، وَ کُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَیْءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ أَوْ غَنِیمَهٌ فَإِنَّ لَهُمْ خُمُسَهُ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ اِعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ، وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتامی وَ اَلْمَساکِینِ﴾ وَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلدُّنْیَا فَإِنَّ لَهُمْ فِیهِ نَصِیباً فَمَنْ وَصَلَهُمْ بِشَیْءٍ مِمَّا یَدْعُونَ لَهُ أَکْثَرَ مِمَّا یَأْخُذُونَ مِنْهُ. (2)

1422 / [54] - عن سماعة، عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام ، قال :

سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَنِ اَلْخُمُسِ، فَقَالَ: لَیْسَ اَلْخُمُسُ إِلاَّ فِی اَلْغَنَائِمِ. (3)

1423 / [55] - عن محمد بن مسلم عن عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ، وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾، قَالَ: هُمْ أَهْلُ قَرَابَهِ نَبِیِّ اَللَّهِ . (4)

1424 / [56] - عن محمد بن الفضيل، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال :

ص: 290


1- عنه مجمع البيان : 837/4 و عوالي اللئالي : 76/2ح 204 ، و بحار الأنوار: 256/29 أشار إليه، و 200/96 ج 11، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 43، و نور الثقلين : 159/2 ح 112 ، و مستدرك الوسائل : 288/7 ح 8241. الخصال : 235 ضمن ح 75 (كتب نجدة الحروري إلى ابن عبّاس، يسأله) بإسناده عن عبيد الله ابن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 198/96 ح 4 و 31/100 ح 6 ، و 161/103 ح 3 و مستدرك الوسائل : 288/7 ذيل ح 8241 أشار إليه .
2- عنه بحار الأنوار: 200/96 ج 12، ووسائل الشيعة : 534/9 12657، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 44 و نور الثقلين : 159/2 ح 113
3- عنه بحار الأنوار : 201/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 491/9 ح 12560، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 45 من لا يحضره الفقيه : 40/2 ح 1646 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام : 124/4 ح 16، والاستبصار : 56/2 ح 6 عنهم وسائل الشيعة : 485/9 ح 12546
4- عنه بحار الأنوار : 201/96 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 46 . تقدمت تخريجاته في الحديث 50

53)- از زراره و محمد بن مسلم و ابو بصیر روایت کرده است که گفتند:

از آن حضرت علیه السلام در مورد این که امام چه حقی در اموال مردم دارد سؤال کردیم؟

فرمود: فییء (آن چیزهایی است که صاحبانشان رها کرده و یا مانند نیزارها و ...) و انفال (که بدون جنگ گرفته می شود) و خمس و نیز هر آن چه که یکی از آن ها بر آن شامل شود و نیز درآمدهایی که به دست می آید خمس آن ها مربوط به امامان علیهم السلام می باشد؛ زیرا که خداوند می فرماید: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و بهره یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربی و یتیمان و مساکین می باشد» و هر آن چه که در دنیا وجود دارد ایشان در آن سهم دارند پس هر شخص که چیزی به آن ها برساند از آن چه که آنان می طلبند بداند که آن چه به جای می گذارد بیشتر از آن مقداری است که آنان از او می گیرند.

54)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (صادق و یا امام کاظم) علیهما السلام در مورد خمس سؤال کردم؟

فرمود: خمسی تعلّق نمی گیرد، مگر به غنائم.

55)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و سود یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن مال خدا و رسول و ذوی القربی است»، فرمود: «ذِي الْقُرْبَى» اهل بیت و خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند.

56)- از محمد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و بهره درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربی است»، سؤال کردم؟

ص: 291

سألته عن قول الله تعالى: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ، وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾؟

قَالَ اَلْخُمُسُ لِلَّهِ وَ اَلرَّسُولِ وَ هُوَ لَنَا. (1)

1425 / [57] - عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَالَ: یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْخُمُسِ، فَلَوْ مَحَوْهُ فَقَالُوا: لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ، أَوْ لَمْ یَعْلَمُوا بِهِ، لَکَانَ سَوَاءً. (2)

1426 / [58] - عن ابن الطيار، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

یُخْرَجُ خُمُسُ اَلْغَنِیمَهِ ثُمَّ یُقْسَمُ أَرْبَعَهَ أَخْمَاسٍ عَلَی مَنْ قَاتَلَ عَلَی ذَلِکَ أَوْ وَلِیِّهِ. (3)

1427 / [59] - عن فيض بن أبي شيبة، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ اَلنَّاسُ حَالاً یَوْمَ اَلْقِیمَهِ إِذَا قَامَ صَاحِبُ اَلْخُمُسِ، فَقَالَ: یَا رَبِّ خُمُسِی وَ إِنَّ شِیعَتَنَا مِنْ ذَلِکَ لَفِی حَلٍّ. (4)

1428 / [60]- عن إسحاق بن عمّار، قال :

سَمِعْتُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ یُعْذَرُ عَبْدٌ اِشْتَرَی مِنَ اَلْخُمُسِ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ یَا رَبِّ اِشْتَرَیْتُهُ بِمَالِی حَتَّی یَأْذَنَ لَهُ أَهْلُ اَلْخُمُسِ. (5)

1429 /[61] - عن إبراهيم بن محمد، قال :

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 201/96 ح 15 ، و وسائل الشيعة : 518/9 ح 12617 ، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 47 و نور الثقلين : 159/2 ح 114
2- عنه بحار الأنوار : 188/96 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 - 48 . تقدّم الحديث مع تخريجاته في (مقدّمات) المجلّد الأوّل في ما عني به الأئمّة علیهم السلام من القرآن - الحديث 2 -
3- عنه بحار الأنوار: 193/96 ح 12، و 55/100 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 49 و مستدرك الوسائل : 281/7 ح 8226، و 96/11 ح 12506
4- عنه بحار الأنوار: 188/96 ح 18 و 193 ح 15، و وسائل الشيعة : 553/9 ح 12696، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 50 . الكافي : 546/1 ح 20 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 43/2 ح 1654 ، و تهذيب الأحكام : 136/4 ح 4، والاستبصار : 57/2 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 545/9 ح 12679
5- عنه بحار الأنوار : 193/96 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ،13، ح 51 و مستدرك الوسائل : 278/7 ح 8217

فرمود: خمس مال خدا و رسولش می باشد (و بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله) مربوط به ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

57)- از سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا الفضل! در رابطه با خمس در کتاب خداوند، برای ما سهمی می باشد پس اگر آن را (از قرآن) مَحو و پاک کنند و بگویند: این مطلب از جانب خداوند نیست و یا آن را انکار ،نمایند هر دو (حالت) یکسان است.

58)- از ابن طیّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (اول) خمس غنائم جدا می شود و سپس به چهار قسمت (باقی مانده) تقسیم می گردد بین کسانی که در جنگ مشارکت داشته اند یا متولّی امر آن بوده اند.

59)- از فیض بن ابی شیبه به نقل از مردی روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی سخت ترین حالتی که مردم در روز قیامت به آن گرفتار می باشند زمانی است که صاحب خمس بر پا می ایستد و می گوید: پروردگارا! خمس من را غصب کردند و به من ندادند؛ و ما (اهل بيت رسالت علیهم السلام) آن را برای شیعیان خود گوارا و حلال نموده ایم.

60)- از اسحاق بن عمار روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام کاظم علیه السلام) شنیدم که می فرمود: بنده ای که جنسی را با پول خمس نداده خریداری کند و بگوید خداوند آن را با مال خودم خریداری کردم (چنین شخصی) معذور و تبرئه نخواهد شد مگر آن که اهل خمس به او اجازه دهند.

61)- از ابراهیم بن محمد روایت کرده است که گفت:

در نامه ای به امام هادی علیه السلام نوشتم: نسبت به دارایی (و باغستان ها و زراعت ها) چه چیزی از آن ها واجب است (که پرداخت شود)؟

فرمود: خارج نمودن و پرداخت خمس بعد از هزینه مئونه زندگی

ص: 293

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع أَسْأَلُهُ عَمَّا يَجِبُ فِي الضِّيَاعِ؟

فَكَتَبَ الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ.

قَالَ فَنَاظَرْتُ أَصْحَابَنَا فَقَالُوا الْمَئُونَةُ بَعْدَ مَا يَأْخُذُ السُّلْطَانُ وَ بَعْدَ مَئُونَةِ الرَّجُلِ فَكَتَبْتُ إِلَيْهِ أَنَّكَ قُلْتَ: اَلْخُمُسُ بَعْدَ اَلْمَئُونَهِ وَ أَنَّ أَصْحَابَنَا اِخْتَلَفُوا فِی اَلْمَئُونَهِ.

فَکَتَبَ، اَلْخُمُسُ بَعْدَ مَا یَأْخُذُ اَلسُّلْطَانُ وَ بَعْدَ مَئُونَهِ اَلرَّجُلِ وَ عِیَالِهِ. (1)

1430 / [62] - عن إسحاق، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ سَهْمِ اَلصَّفْوَهِ؟

فَقَالَ: کَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَرْبَعَهُ أَخْمَاسٍ لِلْمُجَاهِدِینَ وَ اَلْقُوَّامِ، وَ خُمُسٌ یُقْسَمُ بَیْنَ مُقَسِّمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ نَحْنُ نَقُولُ هُوَ لَنَا وَ اَلنَّاسُ، یَقُولُونَ: لَیْسَ لَکُمْ، وَ سَهْمٌ لِذِی اَلْقُرْبَی وَ هُوَ لَنَا، وَ ثَلاَثَهُ أَسْهَامٍ لِلْیَتَامَی وَ اَلْمَسَاکِینِ وَ أَبْنَاءِ اَلسَّبِیلِ، یَقْسِمُهُ اَلْإِمَامُ بَیْنَهُمْ، فَإِنْ أَصَابَهُمْ دِرْهَمٌ دِرْهَمٌ لِکُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ نَظَرَ اَلْإِمَامُ بَعْدُ، فَجَعَلَهَا فِی ذِی اَلْقُرْبَی، قَالَ: یَرُدُّوهَا إِلَیْنَا. (2)

1431 / [63] - عَنِ اَلْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: لِیَتَامَانَا وَ مَسَاکِینِنَا وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِنَا. (3)

1432 / [64] - عن زكريّا بن مالك الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى : ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنْ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَمَى وَالْمَسَكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيل﴾؟

قَالَ: أَمَّا خُمُسُ اَللَّهِ فَلِرَسُولِهِ یَضَعُهُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ لَنَا خُمُسُ اَلرَّسُولِ وَ لِأَقَارِبِهِ وَ خُمُسُ ذَوِی اَلْقُرْبَی فَهُمْ أَقْرِبَاؤُهُ، وَ اَلْیَتَامَی یَتَامَی أَهْلِ بَیْتِهِ ، فَجَعَلَ هَذِهِ

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 193/96 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 333/3 ح 52، و مستدرك الوسائل : 285/7 ح 8237
2- عنه بحار الأنوار: 201/96 ح 16، و وسائل الشيعة : 518/9 ح 12618، والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ح 53
3- عنه بحار الأنوار: 201/96 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ح 54 . وسائل الشيعة : 113/15 ح 20097 عن الفضل بن الحسن (أبو عليّ) الطبرسي في مجمع البيان، بتفاوت يسير

گفت: پس از آن با اصحاب خود در این مورد مناظره کردیم و آن ها گفتند: منظور از ،مئونه بعد از چیزی است که سلطان و حکومت دریافت می کند و بعد از چیزی است که مرد هزینه خانواده خود می کند پس همین مطلب را به حضرت نوشتم که شما فرموده اید خمس بعد از مئونه است ولی اصحاب ما در مورد مئونه اختلاف دارند.

حضرت در جواب مرقوم فرمود خمس بعد از مئونه ای است که سلطان و حکومت دریافت می کند و بعد از هزینه ای است که مرد خرج خانواده خود می کند.

62)- از اسحاق (بن عمّار) به نقل از مردی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد سهم صفوه، سؤال کردم؟

فرمود: آن برای رسول خدا صلی الله علیه و آله است و چهار پنجم از خمس برای مجاهدین و فرماندهان است و یک پنجم از کل آن برای رسول خدا صلی الله علیه و آله است و ما معتقد هستیم که آن سهم (بعد از آن حضرت) مربوط به ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد گرچه مخالفین می گویند مربوط به شما نمی شود.

و اما سهم ذی القربی نیز برای ما خواهد بود و سه سهم باقی مانده برای یتیمان مساکین و افراد درمانده در سفر می باشد که امام بین ایشان توزیع می نماید و اگر چنانچه به هر گروه از آنان درهمی برسد امام علیه السلام بعداً در آن نظارت می کند پس آن را برای ذوی القربی قرار می دهد و فرمود آنان آن سهم را به ما (اهل بیت رسالت:) بر می گردانند.

63)- از منهال بن عمرو روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خمس برای یتیمان مساکین و افراد درمانده در سفر از (ذريّه) ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد.

64)- از زکریا بن مالک جُعفی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید از آن چه که غنیمت (و بهره یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربى ،یتیمان مسکینان و درماندگان در سفر است» سؤال کردم؟

فرمود: اما خمس (سهم) خداوند مربوط به رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد که در راه خدا به هر نوعی که صلاح بداند هزینه می نماید و اما خمس (سهم) رسول خدا صلی الله علیه و آله (بعد از آن حضرت) مربوط به ما و دیگر ذریّه و خویشاوندان او می باشد.

ص: 295

اَلْأَرْبَعَهَ اَلْأَسْهُمَ فِیهِمْ، وَ أَمَّا اَلْمَسَاکِینُ وَ أَبْنَاءُ اَلسَّبِیلِ فَقَدْ عَلِمْتَ أَنْ لاَ تَأْکُلَ اَلصَّدَقَهَ وَ لاَ تَحِلُّ لَنَا فَهُوَ لِلْمَسَاکِینِ وَ أَبْنَاءِ اَلسَّبِیلِ. (1)

1433 / [65] - عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَیْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ وَ الصَّدَقَةُ عَلَیْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِیضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ أَمْرٌ لَنَا حَلَالٌ. (2)

1434 / [66] - عن الْحَلَبِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی اَلرَّجُلِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِی لِوَائِهِمْ فَیَکُونُ مَعَهُمْ فَیُصِیبُ غَنِیمَهً قَالَ: یُؤَدِّی خُمُسَنَا وَ یَطِیبُ لَهُ. (3)

1435 / [67] - عن إسحاق بن عمار، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

فِی تِسْعَهَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ یَلْتَقِی اَلْجَمْعَانِ، قُلْتُ: مَا مَعْنَی قَوْلِهِ: یَلْتَقِی اَلْجَمْعَانِ؟ قَالَ: یَجْتَمِعُ فِیهَا مَا یُرِیدُ مِنْ تَقْدِیمِهِ وَ تَأْخِیرِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ قَضَائِهِ. (4)

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 202/96 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ح 55، و مستدرك الوسائل : 288/7 ح 8239 من لا يحضره الفقيه: 42/2 ح 1651 بتفاوت يسير، و نحوه الخصال: 324/1 ح 12، عنه البحار: 199/96 ح 8.
2- عنه مجمع البيان : 837/4، و بحار الأنوار: 203/96 ح 19، و وسائل الشيعة : 270/9 ح 11998 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن : 334/3 ح 56 ، و مستدرك الوسائل : 288/7 ح 8240. من لا يحضره الفقيه : 41/2 ح 1649 ، عنه وسائل الشيعة : 483/9 ح 12541، الخصال : 29/1 ح 52، عنه البحار : 199/96 ح 6 فقه القرآن للراوندي : 262/1 بتفاوت يسير
3- عنه بحار الأنوار: 193/96 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 334/3 ح 57، و نور الثقلين : 159/2 ح 115، و مستدرك الوسائل : 281/7 ح 8225 تهذيب الأحكام : 124/4 ح 14 عنه وسائل الشيعة : 488/9 ح 12553 .
4- عنه بحار الأنوار: 1/97 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 334/3 ح 58 و نور الثقلين : 160/2 ح 116، و مستدرك الوسائل : 473/7 ح 8690. الكافي : 158/4 ضمن ح 8 عنه وسائل الشيعة : 357/10 ضمن ،13595 ، إقبال الأعمال : 185 (الباب الثالث والعشرون)، والبحار : 144/98 ، و مستدرك الوسائل : 471/7 ضمن ح 8684 عن عليّ بن عبد الواحد النهدي في كتاب عمل شهر رمضان

و منظور از خمس «وَلِذِي الْقُرْبَى» خویشاوندان (و ذریّه) آن حضرت هستند و «الْيَتَمَى»، يتيمان اهل بیت آن حضرت می باشند که چهار سهم برای ایشان خواهد بود و اما نسبت به «الْمَسَكِينِ وَأبناء السَّبِيل»، توجّه داشته باش که ما صدقه نمی خوریم و اساساً صدقه برای ما (اهل بیت رسالت و نیز برای ذریّه ما) حرام است پس این صدقه برای تهیدستان و درماندگان در سفر می باشد.

65)- از عیسی بن عبد الله ،علوی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد، چون خداوند (گرفتن و خوردن) صدقه را بر ما حرام ،نمود (آیه) خمس را برای ما نازل کرد و صدقه بر ما حرام است و خمس برای ما (از طرف خداوند) واجب و حتمی شده است و نیز گرفتن هدیه و احسان برای ما حلال است.

66)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی از اصحاب دوستانمان سؤال کردم که زیر دست ظالمان و غاصبان است و برای آن ها کار می کند و منافعی را به دست می آورد (تکلیفش چیست)؟

فرمود: خمس حقّ ما را بپردازد و باقی مانده برایش پاک و حلال خواهد بود.

67)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در شب نوزدهم ماه رمضان (جنگ بدر واقع شد و) دو لشكر (حقّ و باطل) با یکدیگر رو در رو و بر خورد کردند.

به حضرت عرض کردم: معنای فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «یلتقی الجمعان» چیست؟

فرمود: در آن روز ( تقدیر) جمع می شوند تمام آن اموری که اراده می شود جلو یا عقب بیفتد و یا آن اراده و انجام شود.

ص: 297

قوله تعالى: ﴿إِذْ أَنتُم بِالْمُدْوَةِ الدُّنْيَا وَ هُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَند ولَكِن ليَقْضِيَ اللهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيْنَة وَ يَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيْنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ (42)

1436 / [68]- عن عمرو بن سعيد قال :

خاصمه [خاصمني] رَجُلٌ جَاءَ مِنْ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ فِی لَیْلَهِ اَلْفُرْقَانِ حِینَ اِلْتَقَی اَلْجَمْعَانِ، فَقَالَ اَلْمَدَنِیُّ: هِیَ لَیْلَهُ سَبْعَ عَشْرَهَ مِنْ رَمَضَانَ

قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقُلْتُ لَهُ وَ أَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ لِی: جَحَدَ اَلْمَدَنِیُّ، أَنْتَ تُرِیدُ مُصَابَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، إِنَّهُ أُصِیبَ لَیْلَهَ تِسْعَ عَشْرَهَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَ هِیَ اَللَّیْلَهُ اَلَّتِی رُفِعَ فِیهَا عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ. (1)

1437 / [69]- عن محمد بن يحيى عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :

﴿وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ﴾. قَالَ: أَبُو سُفْیَانَ وَ أَصْحَابُهُ. (2)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ (48)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار، 297 3، والبرهان في تفسير القرآن : 3343 ح 59 الماقب لامن شهر آشوب: 313/3 مرسلاً و باختصار.
2- عنه بحار الأنوار - 319/19 ح 71، والبرهان في تفسير القران 3353 ح 2.

فرمایش خداوند متعال: زمانی که شما در کرانه نزدیک تر بیابان بودید و آن ها در کرانه ای دورتر بودند و آن قافله در مکانی فروتر از شما قرار داشت و اگر شما با یکدیگر زمان جنگ را تعیین می کردید باز هم از آن تخلف می ورزیدید، ولی کاری را که خدا مقرر کرده است واقع می شود تا هر که هلاک می شود با دلیل هلاک شود و هر کسی که زنده می ماند با دلیل زنده بماند و به درستی که خدا شنوا و داناست. (42)

68)- از عمرو بن سعید روایت کرده است که گفت:

مردی از اهائی مدینه (بر من) وارد شد و در مورد شب فرقانی که دو گروه (حقّ و باطل) با هم برخورد می کنند با من گفتگو کرد و مرد مدنی (اهل مدینه) گفت: آن ز شب هفدهم ماه رمضان است. بعد من بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و چون جریان مرد مدتی را به عرض حضرت رساندم ایشان به من فرمودند: مرد مدنی (حقیقت را) به انکار کرده است منظور تو شبی است که امیرالمؤمنین علیه السلام مصیبت دید (و قصریت شمشیر را بر سرش وارد کردند) که شب نوزدهم ماه رمضان می باشد و آن شب همان شبی است که عیسی بن مریم علیهما السلام (به آسمان) بالا برده شد.

69)- از محمد بن یحیی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «و قافله پایین تر از شما بود». :فرمود: ابو سفیان و اصحاب و یارانش بودند.

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که شیطان کردارشان را در نظرشان زیبا جلوه داد و بیاراست و (به ایشان) گفت: امروز کسی از مردم بر شما پیروز نمی شود و من پناه شما هستم پس زمانی که دو فوج رو به روی هم قرار گرفتند. او بازگشت و گفت: من از شما بیزارم چون چیزهایی را می بینم که شما نمی بینید. من از خدا می ترسم به درستی که او به سختی عقوبت می کند. (48)

ص: 299

1438 / [70] - عن عمرو بن أبي مقدام، عن أبيه، عن علي بن الحسين عليهما السلام ، قال :

للَمَّا عَطِشَ اَلْقَوْمُ یَوْمَ بَدْرٍ اِنْطَلَقَ عَلِیٌّ بِالْقِرْبَهِ یَسْتَقِی وَ هُوَ عَلَی اَلْقَلِیبِ إِذْ جَاءَتْ رِیحٌ شَدِیدَهٌ ثُمَّ مَضَتْ فَلَبِثَ مَا بَدَا لَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ رِیحٌ أُخْرَی ثُمَّ مَضَتْ ثُمَّ جَاءَتْهُ أُخْرَی کَادَ أَنْ تَشْغَلَهُ وَ هُوَ عَلَی اَلْقَلِیبِ ثُمَّ جَلَسَ حَتَّی مَضَی، فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَخْبَرَهُ بِذَلِکَ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَمَّا اَلرِّیحُ اَلْأُولَی [فِیهَا] جَبْرَئِیلُ مَعَ أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ اَلثَّانِیَهُ فِیهَا مِیکَائِیلَ مَعَ أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ اَلثَّالِثَهُ فِیهَا إِسْرَافِیلُ مَعَ أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ قَدْ سَلَّمُوا عَلَیْکَ وَ هُمْ مَدَدٌ لَنَا، وَ هُمُ اَلَّذِینَ رَآهُمْ إِبْلِیسُ فَ « نَکَصَ عَلی عَقِبَیْهِ » یَمْشِی اَلْقَهْقَرَی حَتَّی یَقُولَ: إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ وَ ﴿إِنِّی أَخافُ اَللّهَ وَ اَللّهُ شَدِیدُ اَلْعِقابِ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾ (50)

1439 / [71] - أبو على المحمودي، عن أبيه، رفعه في قول الله : ﴿يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَرَهُمْ ﴾ قَالَ: إِنَّمَا أَرَادَ وَ أَسْتَاهَهُمْ أَنَّ اَللَّهَ کَرِیمٌ یُکِنُّ. (2)

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار : 306/19 ح 49، 103/39 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 337/3 ح 3 و نور الثقلين: 162/2 ح 125 . بصائر الدرجات : 95 ح 1 (نادر من الباب) بإسناده عن جابر ، عن أبي جعفر علیه السلام باختصار، قرب الإسناد : 53 بتفاوت يسير عنه البحار : 305/19 ح 48، الخصال : 555/2 ضمن ح 31 (احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام على الناس يوم الشورى) بإسناده عن عامر بن واثلة عنه البحار: 316/19 ح 63، و 318/31، إعلام الورى : 190 (الفصل الثاني في ذكر مقامه في الجهاد)، عنه البحار : 293/19 ح 36، المناقب لابن شهر آشوب : 242/2 (فصل في محبة الملائكة إيّاه علیه السلام) عن محمّد بن ثابت بإسناده عن ابن مسعود والفلكي المفسّر بإسناده عن محمد بن الحنفية بحار الأنوار: 94/39 ح 5 عن علل الشرائع، و 286/19 عن فضائل الصحابة، عن أحمد ( بن حنبل) وخصائص العلويّة عن النطنزي وعن محمّد بن ثابت بإسناده عن ابن مسعود والفلكي المفسّر بإسناده عن محمد بن الحنفية، بتفاوت يسير .
2- عنه بحار الأنوار: 286/19 ح 28 ، والبرهان: 338/3 ح 1، و نور الثقلين: 162/2 ح 126 . تفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام: 325 بتفاوت، عنه البحار : 184/9 ذيل ح 14

70)- از عمرو بن ابی المقدام به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت: امام سجّاد علیه السلام فرمود: چون اصحاب (رسول خدا صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر تشنه گشتند علی علیه السلام مشکی را برداشت و روانه شد تا برای آنان آب بیاورد و چون نزدیک چاه آمد باد سختی به وزیدن گرفت و تمام شد پس حضرت مقداری صبر کرد و حرکت نمود؛ مجدداً باد سخت دیگری شروع به وزیدن گرفت و (بعد از مدتی) به اتمام رسید سپس - هنگامی که حضرت در کنار چاه قرار گرفت - باد سخت دیگری آمد که نزدیک بود حضرت را از پای در ،آورد به ناچار مختصری نشست تا وزش باد پایان یافت پس (از آن که داخل چاه رفت و از آب آن برداشت و بیرون آمد) نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت و جریان را برای حضرت تعریف کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اما باد ،اول جبرئیل بود که به همراه هزار فرشته بر تو وارد شد و اما باد ،دوم میکائیل بود که او نیز به همراه هزار فرشته بر تو وارد شد و اما باد ،سوم اسرافیل بود که همچنین او به همراه هزار فرشته بر تو وارد شدند و همگی بر تو سلام کردند و تمامی آنان پشتیبان و مددکار ما خواهند بود؛ آن ها همان هایی بودند که ابلیس آن ها را دید و به عقب گریخت همان طوری که خداوند (به نقل از ابلیس) می فرماید: «من چیزهایی را می بینم که شما نمی بینید، من از خدا می ترسم که او به سختی عقوبت می کند»

فرمایش خداوند متعال: و اگر آن زمان را ببینی که فرشتگان جان کافران را می ستانند و به صورت و پشتشان (ضربه) می زنند و (می گویند:) عذاب سوزان را بچشید (50)

71)- از ابو علی محمودی به نقل از پدرش به طور مرفوعه - روایت کرده است که گفت:

در مورد فرمایش خداوند متعال: «بر صورت ها و پشت های آن ها می زنند» گفته است همانا منظور از «أَدْبَرَهُمْ» نشیمن گاه آن ها می باشد، خداوند گرامی است و الفاظ را با کنایه بیان می فرماید.

ص: 301

قوله تعالى : ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِ عِندَ اللهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (55)

1440 / [72] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن هذه الآية: ﴿ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَ عِندَ اللهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾؟

قَالَ: نَزَلَتْ فِی بَنِی أُمَیَّهَ هُمْ شَرُّ خَلْقِ اَللَّهِ هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فِی بَطْنِ اَلْقُرْآنِ ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ (1)

قوله تعالى : ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ، عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ ءاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿60﴾ وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ ﴿61﴾

1441 / [73] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿وَ أَعِدُوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ ، قال : سيف وتُرس. (2)

1442 / [74] - عبد الله بن المغيرة رفعه، قال :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ قَالَ اَلرَّمْیُ. (3)

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 347/31 ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 339/3 ح 2 . تفسير القمّي : 279/1 (مبيت علىّ علیه السلام على فراش النبيّ صلی الله علیه و آله) بإسناده عن أبي حمزة، عنه البحار : 347/31 ح 5
2- عنه بحار الأنوار: 158/64 ح 1 و 191/103 ح 11، و وسائل الشيعة : 427/11 ح 15171، والبرهان في تفسير القرآن : 340/3 ح 3، و نور الثقلين : 164/2 ح 139 .
3- عنه بحار الأنوار: 191/103 ح 12 ، و وسائل الشيعة : 427/11 ح 15172 ، والبرهان في تفسير القرآن : 340/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 116/11 ح 12574 . الكافي : 49/5 ح 12، عنه وسائل الشيعة : 427/11 ح 15172 و 252/19 ح 24527 والبحار 185/19 ح 40 البرهان : 340/3 ح 2

فرمایش خداوند متعال: هر آینه بدترین جنبندگان در نزد خدا آن هایی هستند که کافر شده اند پس آنان ایمان نمی آورند (55)

72)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه «همانا شرورترین جنبندگان در پیشگاه خداوند، آن کسانی هستند که کافر شده و ایمان نمی آورند»، سؤال کردم؟

فرمود: (این آیه) در مورد بنی اُميّه نازل شد؛ بنابراین آن ها شرورترین آفریده های خداوند خواهند بود آن ها کسانی هستند که در واقع به حقیقت و محتوای قرآن کافر شدند و آنان کسانی اند که ایمان نمی آورند.

فرمایش خداوند متعال: و در برابر آن ها تا می توانید نیرو و اسب های سواری آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود- و غیر از آن هایی که شما نمی شناسید و خدا آنان را می شناسد - را بترسانید و آن چه را که در راه خدا هزینه می کنید به طور کامل به شما بازگردانده می شود و به شما ستم نخواهد شد (60) و اگر به صلح گرویدند تو نیز به صلح گرایش پیدا نما و بر خدا توکل کن که او شنوا و دانا است. (61)

73)- از محمد بن عیسی به نقل از کسی که از او روایت کرده است گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و مهیا کنید برای آن ها از هر نیرویی که توان دارید» فرمود منظور از آن شمشیر و سپر است.

74)- از جابر انصاری روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله (در مورد فرمایش خداوند:) «و مهیا کنید برای آن ها از هر نیرویی که توان دارید» فرمود: (منظور تعلیم و فراگیری) تیر اندازی است.

ص: 303

1443 / [75] - عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله : ﴿ وَإِن جَنَحُوا لِلسّلْم فَاجْنَحْ لَهَا﴾، فَسُئِلَ مَا اَلسَّلْمُ؟

قَالَ: اَلدُّخُولُ فِی أَمْرِکَ. (1)

قوله تعالى : ﴿يَأَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِنكُمْ عِشْرُونَ صَبِرُونَ يَغْلِبُواْ مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِانَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ﴾ ﴿65﴾

1444 / [76] - عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبيه، عن جدّه :

مَا أَتَی عَلَیَّ یَوْمٌ قَطُّ أَعْظَمَ مِنْ یَوْمَیْنِ أَتَیَا عَلَیَّ، فَأَمَّا اَلْیَوْمُ اَلْأَوَّلُ فَیَوْمٌ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ أَمَّا اَلْیَوْمُ اَلثَّانِی فَوَ اَللَّهِ إِنِّی لَجَالِسٌ فِی سَقِیفَهِ بَنِی سَاعِدَهَ عَنْ یَمِینِ أَبِی بَکْرٍ وَ اَلنَّاسُ یُبَایِعُونَهُ، إِذْ قَالَ لَهُ عُمَرُ : یَا هَذَا لَیْسَ فِی یَدَیْکَ شَیْءٌ مَهْمَا لَمْ یُبَایِعْکَ عَلِیٌّ ، فَابْعَثْ إِلَیْهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ یُبَایِعَکَ، فَإِنَّمَا هَؤُلاَءِ رَعَاعٌ فَبَعَثَ إِلَیْهِ قُنْفُذَ فَقَالَ لَهُ: اِذْهَبْ فَقُلْ/ لِعَلِیٍّ : أَجِبْ خَلِیفَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَذَهَبَ قُنْفُذٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ رَجَعَ فَقَالَ لِأَبِی بَکْرٍ : قَالَ لَکَ: مَا خَلَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ أَحَداً غَیْرِی

قَالَ: اِرْجِعْ إِلَیْهِ فَقُلْ: أَجِبْ فَإِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَی بِیعَتِهِمْ إِیَّاهُ، وَ هَؤُلاَءِ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ یُبَایِعُونَهُ وَ قُرَیْشٌ ، وَ إِنَّمَا أَنْتَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ لَکَ مَا لَهُمْ وَ عَلَیْکَ مَا عَلَیْهِمْ، فَذَهَبَ إِلَیْهِ قُنْفُذٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ رَجَعَ فَقَالَ: قَالَ لَکَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِی وَ أَوْصَانِی أَنْ إِذَا وَارَیْتُهُ فِی حُفْرَتِهِ لاَ أَخْرُجُ مِنْ بَیْتِی حَتَّی أُؤَلِّفَ کِتَابَ اَللَّهِ ، فَإِنَّهُ فِی جَرَائِدِ اَلنَّخْلِ وَ فِی أَکْتَافِ اَلْإِبِلِ

قَالَ عُمَرُ : قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ، فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ ، وَ عُمَرُ ، وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنُ اَلْوَلِیدِ

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 341/3 ح 2 . الكافي : 415/12 ح ،16، عنه البحار : 162/24 ح 12

75)- از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و اگر برای صلح و تسلیم گرایش داشتند پس تو نیز برای صلح اظهار تمایل کن»، سؤال کردند که تسلیم چیست؟

فرمود: ورود در امر ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر! مؤمنین را به جنگ ترغیب و تشویق ،نما اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند بر دویست تن (از دشمنان) غلبه خواهند یافت و اگر از شما صد تن ،باشند بر هزار تن از کافران پیروز می شوند؛ زیرا آن ها مردمی هستند که (پشتیبانی ندارند و) نمی فهمند (65)

76)- از عمرو بن ابی ،المقدام به نقل از ،پدرش از جدش روایت کرده که گفت:

روزی سخت تر از دو ،روز بر من سپری نشده است: اما اولین ،روز آن روزی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت نمود و دومین روز آن روزی بود که - به خدا سوگند - در سقیفه بنی ساعده در سمت راست ابو بکر نشسته بودم و مردم با او بیعت می کردند ناگهان عمر به او گفت این چه کاری است که انجام می دهی؟! مادامی که علی با تو بیعت نکند چیزی در دست و اختیار تو نخواهد بود پس شخصی را بفرست تا بیاید و با تو بیعت کند؛ زیرا که این ،خانواده رهبر و اهل هستند.

پس قُنفُذ را به سوی حضرت فرستادند و گفتند می روی و به علی (علیه السلام) می گویی: دعوت خليفه رسول الله (صلی الله علیه و آله) را اجابت کن پس قُنفُذ رفت و پس از ساعتی بازگشت و به ابو بکر گفت: علی (علیه السلام) به تو پیام داد رسول الله صلی الله علیه و آله کسی را غیر از من خليفه قرار نداده است ابو بکر گفت برو و به او بگو دعوت را اجابت کن چون مردم همگی بر بیعت با او اجتماع کرده اند و تمام ،مهاجرین انصار و قریش در حال بیعت با او هستند و تو هم همانند یکی از دیگر مسلمان ها ،هستی هر چه برای دیگران باشد برای تو هم خواهد بود و هر چه علیه آن ها باشد، برای تو هم می باشد.

پس قنفذ رفت و پس از ساعتی برگشت و گفت او به تو گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله من وصیّت نموده که هرگاه او را به خاک سپردم و دفن ،کردم از خانه بیرون نروم، مگر آن که (قرآن) کتاب خداوند را جمع آوری ،نمایم چون (آیات شریفه) در برگ شاخه های

ص: 305

وَ اَلْمُغِیرَهُ بْنُ شُعْبَهَ ، وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ ، وَ سَالِمٌ مَوْلَی أَبِی حُذَیْفَهَ ، وَ قُنْفُذٌ ، وَ قُمْتُ مَعَهُمْ، فَلَمَّا اِنْتَهَیْنَا إِلَی اَلْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَهُ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا- أَغْلَقَتِ اَلْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ، وَ هِیَ لاَ تَشُکُّ أَنْ لاَ یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهَا، فَضَرَبَ عُمَرُ اَلْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ ثُمَّ دَخَلُوا فَأَخْرَجُوا عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُلَبَّباً

فَخَرَجَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ فَقَالَتْ: یَا بَا بَکْرٍ أَ تُرِیدُ أَنْ تُرْمِلَنِی مِنْ زَوْجِی وَ اَللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَّ جَیْبِی وَ لآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَی رَبِّی، فَأَخَذَتْ بِیَدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ، وَ خَرَجَتْ تُرِیدُ قَبْرَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِسَلْمَانَ : أَدْرِکْ اِبْنَهَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَی جَنْبَتَیِ اَلْمَدِینَهِ تُکْفَیَانِ، وَ اَللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَی رَبِّهَا لاَ یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَهِ أَنْ یُخْسَفُ بِهَا [وَ بِمَنْ فِیهَا.

فَأَدْرَکَهَا سَلْمَانُ - رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ -فَقَالَ: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّ اَللَّهَ إِنَّمَا بَعَثَ أَبَاکَ رَحْمَهً فَارْجِعِی، فَقَالَتْ: یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَی عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّی آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَی رَبِّی

فَقَالَ سَلْمَانُ : إِنِّی أَخَافُ أَنْ تُخْسَفَ بِالْمَدِینَهِ ، وَ عَلِیٌّ بَعَثَنِی إِلَیْکِ وَ یَأْمُرُکِ أَنْ تَرْجِعِی إِلَی بَیْتِکِ وَ تَنْصَرِفِی، فَقَالَتْ: إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ

قَالَ: فَأَخْرَجُوهُ مِنْ مَنْزِلِهِ مُلَبَّباً وَ مَرُّوا بِهِ عَلَی قَبْرِ اَلنَّبِیِّ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ-.

قَالَ: فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿یَا اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِی﴾ (1)- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ- وَ جَلَسَ أَبُو بَکْرٍ فِی سَقِیفَهِ بَنِی سَاعِدَهَ وَ قُدِّمَ عَلِیٌّ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : بَایِعْ، فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ : فَإِنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَهْ

ص: 306


1- سورة الأعراف : 150/7

خرما و در روی استخوان اکتاف (پشت شانه های) شتران پراکنده است.

عمر پیشنهاد داد: همگی برخیزیم و نزد او برویم پس ابو بکر، عمر، عثمان خالد بن وليد مُغَيرة بن شعبه، ابو عُبيدة بن جراح سالم - غلام ابو حذيفه - و قنفذ برخاستند و من نیز به همراه آن ها برخاستم موقعی که جلوی خانه رسیدیم حضرت فاطمه علیها السلام آن جماعت را دید و درب را به روی آن ها بست و یقین داشت که بدون اجازه او وارد نخواهند شد پس عمر با لگد به (تخته) درب خانه کوبید و آن را شکست سپس داخل شدند و علی (علیه السلام) را - در حالی که عمامه و یا ریسمان بر گردنش بسته بودند می کشیدند و - بیرون آوردند.

پس حضرت فاطمه علیها السلام بیرون آمد و اظهار داشت: ای ابابکر! آیا می خواهی مرا نسبت به همسرم بی سرپرست گردانی؟! به خدا سوگند! اگر او را رها نکنی گیسوان خودم را باز و پریشان می کنم یقه پیراهنم را می شکافم نزد قبر پدرم می روم و به درگاه خداوند شیون میکنم پس دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و به سمت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله حرکت ،نمود امام علی علیه السلام به سلمان فرمود: دختر محمد صلی الله علیه و آله را دریاب احساس میکنم که دو سمت مدینه به لرزه می آید، به خدا !سوگند اگر گیسوانش را باز و پریشان نماید و یقه پیراهنش را بشکافد و نزد قبر پدرش برود و به درگاه خداوند شیون ،بزند به شهر نظر (رحمت) نمی کند و مدینه بدون مهلتی اهل خود را در خود فرو می برد.

سلمان به حضرت فاطمه علیها السلام رسید و گفت: ای دختر محمد صلی الله علیه و آله، به راستی خداوند پدرت را همراه با رحمت مبعوث ،نمود (خواهش می کنم) مراجعت بفرما.

پس حضرت فرمود: ای سلمان! می خواهند همسرم علی علیه السلام را بکشند نمی توانم بر (دوری از) علی علیه السلام صبر کنم مرا رها کن تا کنار قبر پدرم بروم و گیسوانم را باز و پریشان ،نمایم یقه پیراهنم را بشکافم و به درگاه خداوند شیون بزنم.

سلمان :گفت می ترسم که شهر مدینه اهل خود را در خود فرو برد و علی علیه السلام مرا پیش شما فرستاد و به شما دستور داده که به خانه بازگردی فرمود: حال که چنین است باز می گردم و صبر می کنم و دستور او را گوش داده و فرمان می برم.

پس امام علی علیه السلام را - با آن حالت - از خانه بیرون آورده و از کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله عبور دادند، در همین حال شنیدم که اظهار داشت: «ای فرزند مادرم! به درستی که این افراد مرا ضعیف و ناتوان کرده اند»- تا آخر آیه -.

ص: 307

فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : إِذاً أَضْرِبُ - وَ اَللَّهِ!- عُنُقَکَ.

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ : إِذَا وَ اَللَّهِ أَکُونُ عَبْدَ اَللَّهِ اَلْمَقْتُولَ، وَ أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله.

فَقَالَ عُمَرُ : أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ اَلْمَقْتُولُ فَنَعَمْ، وَ أَمَّا أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ فَلاَ- حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً - فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ فَأَقْبَلَ مُسْرِعاً یُهَرْوِلُ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: اُرْفُقُوا بِابْنِ أَخِی وَ لَکُمْ عَلَیَّ أَنْ یُبَایِعَکُمْ، فَأَقْبَلَ اَلْعَبَّاسُ وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَمَسَحَهَا عَلَی یَدِ أَبِی بَکْرٍ ، ثُمَّ خَلَّوْهُ مُغْضَباً فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ [- وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ-]: اَللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ قَالَ لِی: إِنْ تَمُّوا عِشْرِینَ فَجَاهِدْهُمْ، وَ هُوَ قَوْلُکَ فِی کِتَابِکَ ﴿إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ﴾

قَالَ: وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اَللَّهُمَّ وَ إِنَّهُمْ لَمْ یُتِمُّوا عِشْرِینَ-حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً- ثُمَّ اِنْصَرَفَ (1)

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 227/28 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 344/3 ح 3، و نور الثقلين : 166/2 ح 150 قطعة منه . الاختصاص : 185 (حديث سقيفة بني ساعدة) بإسناده عن أبي محمد، عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبيه، عن جده عنه البحار: 228/28 ح 15

و چون ابو بکر (وارد شد و) در سقیفه ،نشست علی علیه السلام را آوردند و عمر به او :گفت بیعت ،کن حضرت فرمود اگر این کار را نکنم چه خواهید کرد؟

عمر :گفت در این حالت - به خدا سوگند! - گردنت را می زنم.

پس علی علیه السلام به او فرمود: در چنین حالتی - به خدا سوگند! - من بنده (فرمان بر) خدا و برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشم؛ عمر گفت: اما نسبت به این که بنده مقتول خدا هستی ،بله ولی برادر رسول خدا خیر - و این مطلب را سه بار تکرار کرد -

پس این خبر به عباس بن عبد المطلب ،رسید دوان دوان آمد و می گفت با فرزند برادرم مدارا کنید و من تعهد می دهم که با شما بیعت کند، پس عباس جلو آمد و دست علی علیه السلام را گرفت و بر دست ابو بکر ،کشید، سپس او را در حالی که عصبانی و غضبناک بود رها کردند در آن موقع شنیدم در حالی که سرش را به سوی آسمان بالا می برد می گفت خداوندا! تو خود می دانی که پیامبرت صلی الله علیه و آله به من فرموده اگر بیست نفر برایت آماده شد با آن ها جنگ و قتال کن و این همان فرمایش تو در کتابت (قرآن) است که فرموده ای: «اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند بر دویست تن غلبه خواهند یافت»؛ و نیز شنیدم که می فرمود: خداوندا! بیست نفر هم برایم مهیّا نشده است این مطلب را سه بار تکرار نمود و از پیش آن ها بیرون رفت.

ص: 309

قوله تعالى : ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ (66)

1445 / [77] - عن فرات بن أحنف عن بعض أصحابه، عن على علیه السلام أنه قال :

مَا نَزَلَ بِالنَّاسِ أَزْمَهٌ قَطُّ إِلاَّ کَانَ شِیعَتِی فِیهَا أَحْسَنَ حَالاً، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا﴾ (1)

1446 / [78] - عن حسين بن صالح قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : كان على - صلوات الله عليه - یَقُولُ: مَنْ فَرَّ مِنْ رَجُلَیْنِ فِی اَلْقِتَالِ مِنَ اَلزَّحْفِ فَقَدْ فَرَّ، وَ مَنْ فَرَّ مِنْ ثَلَثَهٍ فِی اَلْقِتَالِ مِنَ اَلزَّحْفِ فَلَمْ یَفِرَّ. (2)

قوله تعالى : ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (70)

1447 / [79] - عن معاوية بن عمار ، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سمعته يقول في هذه الآية: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ﴾ ، قال :

ص: 310


1- عنه بحار الأنوار: 414/75 ح 67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 346/3 ح 4، و نور الثقلين: 166/2 ح 151 تفسیر فرات الكوفي : 155 ح 193 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة، عنه البحار : 55/68 ح 99.
2- عنه بحار الأنوار: 40/100 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 346/3 ح 5، و نور الثقلين : 166/2 ح 152 ، و مستدرك الوسائل : 69/11 ح 12449 الكافي : 34/5 ح 1 تهذيب الأحكام : 174/6 ح 20 بإسنادهما عن الحسن بن صالح، عن أبي ، عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 84/15 ح 20036.

فرمایش خداوند متعال: اکنون خدا باری را از دوش تان برداشت و از ناتوانی تان آگاه شد. اگر از شما صد تن باشند و در جنگ پای فشاری کنند بر دویست تن پیروز می شوند و اگر از شما هزار تن ،باشند به یاری خدا بر دو هزار تن پیروز می شوند و خداوند پشتیبان آن هایی است که پایداری می کنند. (66)

77)- از فُرات بن احنف به نقل از بعضی صحابی روایت کرده که گفت:

امام على علیه السلام فرمود: هرگز مردم به بحرانی دچار نشدند، مگر این که شیعیان من در آن خوشحال تر بودند و همین است تفسیر فرمایش خدا: «اکنون خداوند به شما تخفيف داد و دانست که در شما سستی است».

78)- از حسن بن صالح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام را شنیدم که فرمود: امام علی علیه السلام می فرمود: کسی که در جنگ از برابر دو نفر فرار کند فرار از جنگ و جهاد کرده است. ولی کسی که از برابر سه نفر فرار کند فرار از جنگ و جهاد محسوب نمی شود.

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر! به اسرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دل های شما نشانی از ایمان ببیند بهتر از آن چه را که از شما گرفته شده عطایتان خواهد کرد و شما را می آمرزد و خدا آمرزنده و مهربان است. (70)

79)- از معاوية بن عمّار روايت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد این آیه: «ای پیامبر! بگو: افرادی که از اسیران در کنترل شما هستند اگر خدا بداند که در دل های شما خیری و خوبی باشد به شما خیر و خوبی عطا می ،کند نسبت به آن چه که از شما گرفته است» می فرمود درباره عباسی عقیل و نوفل نازل شده است.

و فرمود: همان رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بدر نهی نمود که مسلمانان فردی

ص: 311

نَزَلَتْ فِی الْعَبَّاسِ وَ عَقِیلٍ وَ نَوْفَلٍ» وَ قَالَ: إنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَهَی یَوْمَ بَدْرٍ أنْ یُقْتَلَ أحَدٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ أبُو الْبَخْتَرِیِّ، فَأُسِرُوا فَأرْسَلَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالَ: انْظُرْ مَنْ هَاهُنَا مِنْ بَنِی هَاشِمٍ.

قَالَ: فَمَرَّ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلامُ عَلَی عَقِیلِ بْنِ أبِی طَالِبٍ کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فَحَادَ عَنْهُ

قفَقَالَ لَهُ: هَذَا أَبُو اَلْفَضْلِ فِی یَدِ فُلاَنٍ، وَ هَذَا عَقِیلٌ فِی یَدِ فُلاَنٍ، وَ هَذَا نَوْفَلٌ فِی یَدِ فُلاَنٍ. یَعْنِی نَوْفَلَ بْنَ اَلْحَارِثِ . فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ (عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ) حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی عَقِیلٍ ، فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَا یَزِیدَ ، قُتِلَ أَبُو جَهْلٍ . فَقَالَ: إِذَنْ لاَ تُنَازَعُونَ فِی تِهَامَهَ . قَالَ: إِنْ کُنْتُمْ أَثْخَنْتُمُ اَلْقَوْمَ، وَ إِلاَّ فَارْکَبُوا أَکْتَافَهُمْ

قَالَ: فَجِیءَ بِالْعَبَّاسِ فَقِیلَ لَهُ: اِفْدِ نَفْسَکَ وَ اِفْدِ اِبْنَیْ أَخِیکَ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ تَرَکْتَنِی أَسْأَلُ قُرَیْشاً فِی کَفِّی قَالَ: أَعْطِ مِمَّا خَلَّفْتَ عِنْدَ أُمِّ اَلْفَضْلِ وَ قُلْتَ لَهَا: إِنْ أَصَابَنِی شَیْءٌ فِی وَجْهِی فَأَنْفِقِیهِ عَلَی وُلْدِکِ وَ نَفْسِکِ.

قَالَ: یَا اِبْنَ أَخِی مَنْ أَخْبَرَکِ بِهَذَا؟

قَالَ: أَتَانِی بِهِ جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ فَقَالَ: وَ مَحْلُوفِهِ مَا عَلِمَ بِهَذَا أَحَدٌ إِلاَّ أَنَا وَ هِیَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اَللَّهِ ، قَالَ: فَرَجَعَ اَلْأُسَارَی کُلُّهُمْ مُشْرِکِینَ إِلاَّ اَلْعَبَّاسُ وَ عَقِیلٌ وَ نَوْفَلُ بْنُ اَلْحَارِثِ ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ اَلْأَسْری﴾ - إِلَی آخِرِهَا- (1)

ص: 312


1- عنه بحار الأنوار : 302/19 ذيل ح 45 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 347/3 ح 3. الكافي : 202/8 ح ،244 ، عنه بحار الأنوار: 301/19 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن : 346/2 ح 1 ، المناقب لابن شهر آشوب : 107/1 بإسناده عن الكلبي - من قوله : أفد نفسك - عنه البحار: 130/18

از بنی هاشم یا ابوالبَختری (عاص بن هشام) را بکشند و این چند نفر اسیر شدند پس رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را فرستاد و فرمود: برو و ببین که از بنی هاشم چه کسانی در میان اسیران هستند.

على علیه السلام همان گونه که می رفت گذرش بر عقیل بن ابی طالب افتاد پس از او گذشت عقیل :گفت ای فرزند مادر علی! به خدا سوگند! که مرا دیدی.

على علیه السلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت و عرض کرد: ابو الفضل (عباس) در دست فلان شخص و عقیل در دست فلانی و نوفل بن حارث در دست دیگری اسیر ،هستند رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاست (و حرکت نمود) تا به عقیل رسید و به او فرمود: ای ابا یزید! ابو جهل کشته شد. عقیل گفت: در این صورت دیگر کسی با شما بر سر به چنگ آوردن تهامه جنگ و ستیز نخواهد کرد، سپس عقیل (به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله) را چنین گفت: اگر آن ها (دشمن) را از پای در آوردید (که هیچ) و گرنه بر آن ها به طور کامل مسلط شوید پس در همین بین عباس را آوردند، به او گفته شد برای آزادی خود و دو برادر زاده ات (عقیل و نوفل) فدیه بپرداز تا آزاد شوید.

عباس رو به حضرت کرد و گفت ای محمد! آیا تو حاضری که من برای پرداخت ،فدیه به گدایی بیفتم و دست گدایی در پیش قریش دراز کنم؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نه، ولی از همان پول هایی که نزد همسرت اُمّ الفضل گذارده ای و به او گفته ای: اگر در این راهی که می روم آسیبی به من رسید این پول ها را خرج خود و بچه هایت کن (بپرداز)

عباس به حضرت عرض کرد: ای برادر زاده! چه کسی این خبر را به شما داده است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل علیه السلام از جانب خدای عزّ و جلّ آمد و آن را به من خبر داد پس عباس :گفت سوگند به کسی که به او سوگند می خورند کسی جز من و همسرم از این ماجرا آگاه نبود من گواهی می دهم که تو رسول خدا هستی.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: به این ترتیب همۀ اسیران در حالی به مکه بازگشتند که مشرک ،بودند مگر عباس و عقیل و نوفل - خداوند چهره های آنان را گرامی و بزرگوار گرداند - و این آيه ﴿قُل لِمَن فِى أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَى﴾ - تا آخر آیه - درباره آنان نازل شده است.

ص: 313

1448 / [80] - عن عليّ بن أسباط، أنه سمع أبا الحسن الرضا علیه السلام يقول :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أُتِیَ اَلنَّبِیُّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ بِمَالٍ فَقَالَ لِلْعَبَّاسِ : اُبْسُطْ رِدَاءَکَ فَخُذْ مِنْ هَذَا اَلْمَالِ طَرَفاً قَالَ: فَبَسَطَ رِدَاءَهُ فَأَخَذَ طَرَفاً مِنْ ذَلِکَ اَلْمَالِ.

قَالَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : هَذَا مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ یَا أَیُّهَا اَلنَّبِیِّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیَکُمْ مِنْ اَلْأُسَارَی إِنْ یَعْلَمِ اَللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أَخَذَ مِنْکُمْ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴾ (72)

1449 / [81] - عن زرارة و حُمران، و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام، قالوا :

سألناهما عن قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُم مِّن وَلَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُوا ﴾؟

قالا : أَهْلَ مَكَّةَ لَا یَرِثُونَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ. (2)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 286/19 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن : 348/3ح 4 . قرب الإسناد : 12 (الجزء الأوّل) بإسناده عن عبد الله بن ميمون، عن جعفر، عن أبيه علیهما السلام، عنه البحار : 265/19 ح 5 ، و 284/22 ح 48 .
2- عنه بحار الأنوار : 90/19 ح 45 والبرهان في تفسير القرآن : 355/3 ح 3، و نور الثقلين : 170/2 ح 160

80)- از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: مقداری اموال (درهم های سکه از جنس نقره از غنائم جنگی) برای رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند، پس به عباس فرمود: دامنت را باز کن و مقداری از این پول ها را بردار؛ او نیز دامن خود را گشود و مقداری از آن درهم ها را برداشت سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: این از همان مواردی است که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «ای پیامبر! به افرادی از اسیران که در کنترل شما هستند بگو: اگر خدا بداند که در دل های شما خیری و خوبی باشد نسبت به آن چه که از شما گرفته شده است به شما خیر و خوبی عطا می کند».

فرمایش خداوند متعال: همانا آنان که ایمان آورده اند و مهاجرت کرده اند و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد کرده اند و آنان که به مهاجران جای داده و یاری شان کرده اند خویشاوندان یکدیگر خواهند بود و آنان که ایمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند خویشاوندان شما نیستند تا آن که مهاجرت کنند و اگر شما را در مورد دین به یاری طلبیدند باید به یاریشان برخیزید مگر آن که آنان بر ضد آن گروهی باشند که میان شما و ایشان پیمانی بسته شده باشد و خدا به کارهایی که می کنید بیناست (72)

81)- از ،زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که ایمان آورده اند ولی هجرت نکردند شما در سرپرستی آن ها مسئولیتی ندارید تا آن که هجرت کنند» سؤال کردیم؟

فرمودند: منظور این است اهل مکه (که مهاجرت نکردند) از اهالی مدینه ارث نمی برند.

ص: 315

قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ﴾ (75)

1450/ [82]- عن عبد عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام، قال :

دَخَلَ عَلِی(علیه السلام) عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی مَرَضِهِ، وَ قَدْ أُغْمِی عَلَیهِ، وَ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ جَبْرَئِیلَ، وَ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَةِ دِحْیةِ الْكَلْبِی (1)، فَلَمَّا دَخَلَ عَلِی(علیه السلام)، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: دُونَک رَأْسَ ابْنِ عَمِّک، فَأَنْتَ أَحَقُّ بِهِ مِنِّی، لِأَنَّ اللَّهَ یقُولُ فِی كِتَابِهِ: «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی كِتابِ اللَّهِ»، فَجَلَسَ عَلِی(علیه السلام) وَ أَخَذَ رَأْسَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم)فَوَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ، فَلَمْ یزَلْ رَأْسُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)فِی حَجْرِهِ، حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)أَفَاقَ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ، فَنَظَرَ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ أَیْنَ جَبْرَئِیلُ؟

فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ إِلاَّ دِحْیَهَ اَلْکَلْبِیَّ دَفَعَ إِلَیَّ رَأْسَکَ وَ قَالَ: یَا عَلِیُّ!

ص: 316


1- دحية بن خليفة بن فروة الكلبي ... كان من كبار الصحابة، لم يشهد بدراً و شهد أحداً و ما بعدها من المشاهد، و بقي إلى خلافة معاوية، و هو الذي بعثته رسول الله صلی الله علیه و اله إلى قيصر (الروم) رسولاً في الهدفة ... فآمن به قيصر . و ذكر موسى بن عقبة عن شهاب، قال : كان رسول الله صلی الله علیه و آله يشبّه دحية الكلبي بجبرئيل علیه السلام. الاستيعاب في معرفة الأصحاب : 461/2 رقم 701 . و كان حصوره علیه السلام بصورة دحية الكلبي كان بمساءلة من النبيّ صلی الله علیه و آله للهتعالى في ذلك، كما رواه العلّامة المجلسي عن السیّد المرتضى؛ بحار الأنوار: 209/59 و إن جبرئيل علیه السلام ظهر (أيضاً) لأصحابه رسول الله صلی الله علیه و آله فى صورة دحية الكلبي . البحار: .159/63 و حارثة بن نعمان - كنيته أبو عبد الله الأنصارى - شهد بدراً و اُحداً و ما بعدهما من المشاهد، ذکر: أنّه رأى جبرئيل علیه السلام دفعتين على صورة دحية الكلبي... و (الدحية) توفّي في زمن معاوية . رجال ابن داود : 97 رقم 365

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که بعداً ایمان آورده اند و مهاجرت نموده و همراه شما جهاد کردند، از شما هستند و خویشاوندان بعضی نسبت به بعضی دیگر به حکم کتاب خداوند سزاوارتر می باشند و خداوند به هر چیزی دانا است. (75)

82)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام، فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بیمار ،بود علی علیه السلام بر او وارد شد دید که در حالت بیهوشی است و سرش در دامن جبرئیل می باشد- و جبرئیل به صورت دِحیَه کلبی در آمده بود - پس چون علی علیه السلام وارد شد جبرئیل به او گفت بیا سر پسر عمویت را (در آغوش) بگیر و مواظب او باش؛ زیرا که تو نسبت به او از من سزاوارتر هستی چون خداوند در کتاب خود می فرماید: «و خویشاوندان بعضی بر بعضی دیگر به حكم كتاب خدا اولویت دارند».

پس علی علیه السلام (بر بالین رسول خدا صلی الله علیه و آله) نشست و سر (مقدّس) حضرت را در دامان خود نهاد و بر همین حالت سر آن بزرگوار در دامان علی علیه السلام بود تا هنگامی که خورشید غروب ،کرد سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به هوش آمد و سر خود را بلند کرده و نگاهی به علی علیه السلام نمود و فرمود: ای علی! جبرئیل کجاست؟

على علیه السلام اظهار داشت: ای رسول خدا! من به غیر از دِحیَه کلبی کسی را ندیدم و او سر (مبارک) شما را تحویل من داد و به من گفت: بیا سر پسر عمویت را (در آغوش) بگیر و مواظب او باش؛ زیرا که تو از من سزاوارتر هستی چون خداوند در کتاب خود می فرماید: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» پس من بر بالین شما نشستم و سر شما را در دامان خود نهادم و بر همین حالت سر شما در دامان من بود تا (اکنون که) خورشید غروب کرده است.

و رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا نماز عصر را خوانده ای؟

پاسخ داد ،نه ،فرمود: چه چیزی مانع شد که نمازت را بخوانی؟

ص: 317

دُونَکَ رَأْسَ اِبْنِ عَمِّکَ فَأَنْتَ أَحَقُّ بِهِ مِنِّی، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَأُوْلُواْ الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَبِ اللهِ﴾، فَجَلَسْتُ وَ أَخَذْتُ رَأْسَکَ فَلَمْ تَزَلْ فِی حَجْرِی حَتَّی غَابَتِ اَلشَّمْسُ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ فَصَلَّیْتَ اَلْعَصْرَ؟

فَقَالَ لاَ قَالَ: فَمَا مَنَعَکَ أَنْ تُصَلِّیَ؟

فَقَالَ: قَدْ أُغْمِیَ عَلَیْکَ وَ کَانَ رَأْسُکَ فِی حَجْرِی، فَکَرِهْتُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، وَ کَرِهْتُ أَنْ أَقُومَ وَ أُصَلِّیَ وَ أَضَعَ رَأْسَکَ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَللَّهُمَّ إِنْ کَانَ فِی طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِکَ حَتَّی فَاتَتْهُ صَلاَهُ اَلْعَصْرِ، اَللَّهُمَّ فَرُدَّ عَلَیْهِ اَلشَّمْسَ حَتَّی یُصَلِّیَ اَلْعَصْرَ فِی وَقْتِهَا.

قَالَ: فَطَلَعَتِ اَلشَّمْسُ فَصَارَتْ فِی وَقْتِ اَلْعَصْرِ بَیْضَاءَ نَقِیَّهً، وَ نَظَرَ إِلَیْهَا أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ وَ إِنَّ عَلِیّاً قَامَ وَ صَلَّی فَلَمَّا اِنْصَرَفَ غَابَتِ اَلشَّمْسُ وَ صَلُّوا اَلْمَغْرِبَ. (1)

1451 / [83] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام، قال :

اَلْخَالُ وَ اَلْخَالَهُ یَرِثُونَ إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُمْ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ﴾، فَإِذَا اِلْتَقَتِ اَلْقَرَابَاتُ فَالسَّابِقُ أَحَقُّ بِالْمِیرَاثِ مِنْ قَرَابَتِهِ. (2)

1452 / [84] - عن ابن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

لَمَّا اِخْتَلَفَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فِی اَلرَّجُلِ یَمُوتُ وَ لَیْسَ لَهُ عَصَبَهٌ یَرِثُونَهُ وَ لَهُ ذُو قَرَابَهٍ لاَ یَرِثُونَهُ لَیْسَ لَهُ سَهْمٌ مَفْرُوضٌ؟

ص: 318


1- عنه بحار الأنوار : 172/41 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 356/3 ح 4، و نور الثقلين: 173/2 ح 173
2- عنه بحار الأنوار: 336/104 ح 15 ، و وسائل الشيعة : 194/26 ح 32804، والبرهان في تفسير القرآن : 356/3 ح 5، و نور الثقلين: 174/2 ح 181 . الكافي : 119/7 ح 2 و 3 كلاهما إلى آخر الآية عنهما وسائل الشيعة : 180/26 ح 32778 تهذيب الأحكام : 269/9 ح 5، الاستبصار : 170/4 ح 2 بإسنادهما عن يونس، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام- من قوله : إذا التقت القرابات - عنهما وسائل الشيعة : 69/26 ح 32501 .

على علیه السلام اظهار داشت همانا شما در حالت بیهوشی بودی و سر شما در دامان من بود پس دوست نداشتم- ای رسول خدا! - که بر شما زحمت و سختی ایجاد کنم و دوست نداشتم که برخیزم و نماز بخوانم و سر شما را (بر زمین) بگذارم.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار نمود: خداوندا! علی (علیه السلام) در حال طاعت تو و طاعت رسولت بوده تا در این راه نماز عصرش فوت گردیده است خداوندا! خورشید را برایش باز گردان به طوری که نماز عصرش را در وقت خود بخواند.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: پس خورشید (از همان جایی که غروب کرده بود) طلوع کرد - و آسمان سفید و روشن گردید - با این که هنگام بازگشت خورشید وقت نماز عصر بود و تمامی اهل مدینه آن را تماشا می کردند و علی علیه السلام برخاست و نمازش را خواند و موقعی که نمازش را به پایان رسانید خورشید غروب کرد و مردم مشغول خواندن نماز مغرب شدند.

83)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: دایی و خاله - در صورتی که میّت وارثی غیر از آن ها نداشته باشد - از او ارث می برند زیرا خداوند متعال می فرماید: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» ولی چنان چه چند (طبقه از ورثه ها) با هم حضور داشتند (طبقه) سابق از سایر نزدیکان مقدّم در میراث می باشند.

84)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که علی بن ابی طالب علیه السلام با عثمان بن عفّان- در مورد مردی که مرده بود و ورثه ای نداشت که از او ارث ببرد، مگر خویشاوندان دوری که نمی توانستند وارث او قرار گیرند و برایشان سهمی معیّن نشده است - اختلاف نظر داشتند.

ص: 319

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: مِیرَاثُهُ لِذَوِی قَرَابَتِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ﴾ وَ قَالَ عُثْمَانُ : أَجْعَلُ مِیرَاثَهُ فِی بَیْتِ مَالِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ لاَ یَرِثُهُ أَحَدٌ مِنْ قَرَابَتِهِ. (1)

1453 / [85] - عن سليمان بن خالد، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُعْطِی مَوَالِیَ شَیْئاً مَعَ ذِی رَحِمٍ سُمِّیَتْ لَهُ فَرِیضَهٌ أَمْ لَمْ تُسَمَّ لَهُ فَرِیضَهٌ، وَ کَانَ یَقُولُ: ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴾ قَدْ عَلِمَ مَکَانَهُمْ فَلَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ مَعَ أُولِی اَلْأَرْحَامِ حَیْثُ قَالَ: « وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ. (2)

1454 / [86]- عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿ وَأُوْلُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَبِ اللَّهِ ﴾، [قال :] إِنَّ بَعْضَهُمْ أَوْلَی بِالْمِیرَاثِ مِنْ بَعْضٍ، لِأَنَّ أَقْرَبَهُمْ إِلَیْهِ رَحِماً أَوْلَی بِهِ.

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: إِنَّهُمْ أَوْلَی بِالْمَیِّتِ، وَ أَقْرَبُهُمْ إِلَیْهِمْ أُمُّهُ وَ أَخُوهُ وَ أُخْتُهُ لِأُمِّهِ وَ أَبِیهِ، أَ لَیْسَ اَلْأُمُّ أَقْرَبَ إِلَی اَلْمَیِّتِ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ؟ (3)

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار: 337/104 ح 16، و وسائل الشيعة : 88/26 ح 32551 ، والبرهان فى تفسير القرآن : 357/3 ح 6 ، و نور الثقلين : 175/2 ح 183 تهذيب الأحكام: 327/9 ح 14 و 396 ح 23 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 191/26 ح 32799
2- عنه بحار الأنوار: 337/104 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 89/26 ح 32552، والبرهان في تفسير القرآن : 357/3 ح 7 و نور الثقلين : 175/2 ح 184 دعائم الإسلام : 391/2 ح 1384 عن الإمام عليّ و أبي جعفر و أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 160/17 ح 21031 ، و 191 ح 21119
3- عنه بحار الأنوار: 337/104 ح 18، و وسائل الشيعة : 89/26 ح 32553، والبرهان في تفسير القرآن : 357/3 ح 8 و نور الثقلين : 174/2 ح 182 قطعة منه

على علیه السلام فرمود: ارثیه او برای خویشاوندان او (با رعایت اولویت ها) خواهد بود؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند»

و عثمان گفت: میراث او را جزء بیت المال مسلمین قرار می دهم و هیچ یک از خویشاوندانش حق ارث بردن از او را نخواهند داشت.

85)- از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امام علی علیه السلام با وجود ورثه از خویشاوندان، به موالی (غلامان و کنیزان) میّت ارث نمی داد - خواه آن که فریضه ای برایشان باشد و یا نباشد - و می فرمود: «و خویشاوندان در کتاب خداوند، بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند خداوند بر هر چیزی دانا است» البته که حضرت موقعیت آن ها را می دانست پس بر همین اساس موالی را شریک خویشاوندان قرار نمی داد؛ چون خداوند فرموده است: «و خویشاوندان در کتاب ،خداوند، بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند»

86)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و خویشاوندان در کتاب خداوند، بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» فرمود: بعضی خویشاوندان در ارث بردن نسبت به بعضی دیگر در اولویت هستند به دلیل آن که هر که به میت نزدیک تر ،باشد در بردن ارث اولویت دارد.

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: خویشاوندان از هر شخص دیگری به میت در اولویت می باشند و نزدیک ترین افراد به ،میت مادر ،او برادر او خواهر مادری و پدری او خواهند بود؛ آیا چنین نیست که مادر میّت از برادران و خواهران او به او نزدیک تر می باشد؟

ص: 321

1455 / [8] - عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ خُرُوجِ اَلْإِمَامَةِ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ إِلَی وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام کَیْفَ ذَلِکَ وَ مَا اَلْحُجَّةُ فِیهِ؟

قَالَ: لَمَّا حَضَرَ اَلْحُسَیْنَ علیه السلام مَا حَضَرَهُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ لَمْ یَجُزْ أَنْ یَرُدَّهَا فِی وُلْدِ أَخِیهِ وَ لاَ یُوصِیَ بِهَا فِیهِمْ، لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ﴾ وَ کَانَ وُلْدُهُ أَقْرَبَ رَحِماً إِلَیْهِ مِنْ وُلْدِ أَخِیهِ، وَ کَانَ أَوْلَی بِالْإِمَامَةِ، وَ أَخْرَجَتْ هَذِهِ اَلْآیَةُ وُلْدَ اَلْحَسَنِ مِنْهَا، فَصَارَتِ اَلْإِمَامَةُ إِلَی وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ وَ حَکَمَتْ بِهِ اَلْآیَةُ لَهُمْ، فَهِیَ فِیهِمْ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ. (1)

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار: 252/25 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 357/3 ح 9. دعائم الإسلام : 35/1 و 37 بتفاوت و تفصيل فيهما.

87)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: مرا نسبت به این موضوع آگاه فرما که چگونه امامت از فرزندان امام حسن علیه السلام به فرزندان امام حسین علیه السلام منتقل گردیده است؟ و چه دلیلی بر آن وجود دارد؟

فرمود: هنگامی که مقدّرات الهی بر امام حسین علیه السلام وارد شد و در آن موقعیت قرار گرفت جایز نبود که ودایع امامت و اموال خود را به برادر زادگانش تحویل دهد و جایز نبود که در مورد آن به آنان وصیت نماید؛ چون خداوند فرموده است: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» بنابراین فرزندان خودش نسبت به برادر زادگانش نزدیک ترین خویشاوندان به او می باشند و ایشان برتر و اولای به امامت (و خلافت) بودند و فرزندان امام حسن علیه السلام به سبب این آیه از منصب امامت (و خلافت) خارج گشته اند و طبق حکم آیه شریفه امامت اختصاص به فرزندان امام حسین علیه السلام یافته است پس امامت تا قیامت در فرزندان امام حسین علیه السلام خواهد بود.

ص: 323

ص: 324

سورة المباركة التوبة - البرائة

(91)

ص: 325

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضائلهما و بعض خوصّهما

1456 / [1] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَرَاءَهَ وَ اَلْأَنْفَالَ فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً، وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَقّاً، وَ أَکَلَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّهِ مَعَ شِیعَتِهِ علیّ علیه السلام حَتَّی یَفْرُغَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْحِسَابِ. (1)

1457 / [2] - عن داود بن سرحان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

کَانَ اَلْفَتْحُ فِی سَنَهِ ثَمَانٍ ، وَ بَرَاءَهُ فِی سَنَهِ تِسْعٍ ، وَ حَجَّهُ اَلْوَدَاعِ فِی سَنَهِ عَشْرٍ. (2)

1458 / [3] - عن أبي العباس، عن أحدهما علیهما السلام قال :

اَلْأَنْفَالُ وَ سُورَهُ بَرَاءَهَ وَاحِدَهٌ. (3)

ص: 326


1- عنه نور الثقلين: 176/2 ح 2 . ثواب الأعمال : 106 (ثواب من قرأ سورة الأنفال و سورة التوبة) قطعه منه، عنه وسائل الشيعة : 25/6 ح 7862، والبحار : 277/92 ج 1، أعلام الدين : 370 (باب عدد أسماء الله تعالى) نحو ثواب الأعمال المصباح للكفعمي : 440 (الفصل التاسع والثلاثون) بتمامه البحار: 133/97 ح 2 عن الدروع الواقية بتمامه
2- عنه بحار الأنوار: 121/21 ح 19، و 273 ح 4 و 294/35 ح 14 ، والبرهان فى تفسر القرآن : 359/3ح 5 ، و نور الثقلين: 177/2 ح 7 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 353 ح 428 بتفصيل
3- عنه بحار الأنوار: 277/92 ح3، والبرهان في تفسير القرآن : 359/3 ح 4

به نام خداوند بخشاينده مهربان

فضائل و بعضی از خواص آن دو

1)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره برائت و انفال را در هر ماه بخواند هرگز نفاق در قلب او راه نمی یابد و به راستی که از شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام محسوب می شود؛ و در روز قیامت از سفره های بهشتی همراه با شيعيان على علیه السلام غذا میل می کند تا این که مردم از حسابرسی اعمالشان فارغ گردند.

2)- از داود بن سرحان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فتح مکه در سال هشتم (هجری) انجام شد و سوره «برائت در سال نهم (هجری) نازل گردید و حجّة الوداع نیز در سال دهم (هجری) واقع شد.

3)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام فرمود: سوره انفال و برائت یک سوره محسوب می شوند

ص: 327

قوله تعالى: ﴿بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ (1) فَسِيحُواْ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَفِرِينَ﴾ (2)

1459 / [4] - عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ مَعَ بَرَاءَهَ إِلَی اَلْمَوْسِمِ لِیَقْرَأَهَا عَلَی اَلنَّاسِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ - لاَ یُبَلِّغُ عَنْکَ إِلاَّ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً فَأَمَرَهُ أَنْ یَرْکَبَ نَاقَتَهُ اَلْعَضْبَاءَ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَلْحَقَ أَبَا بَکْرٍ فَیَأْخُذَ مِنْهُ بَرَاءَهَ وَ یَقْرَأَهُ عَلَی اَلنَّاسِ بِمَکَّهَ

فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: أَسَخْطَهٌ؟

فَقَالَ - لاَ إِلاَّ أَنَّهُ أُنْزِلَ عَلَیْهِ أَنَّهُ لاَ یُبَلِّغُ إِلاَّ رَجُلٌ مِنْکَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَکَّهَ وَ کَانَ یَوْمَ اَلنَّحْرِ بَعْدَ اَلظُّهْرِ وَ هُوَ یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ قَامَ ثُمَّ قَالَ إِنِّی رَسُولُ رَسُولِ اَللَّهِ إِلَیْکُمْ فَقَرَأَهَا عَلَیْهِمْ : ﴿بَراءَهٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی اَلَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ * فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ﴾ عِشْرِینَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمَ وَ صَفَرَ وَ شَهْرَ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ وَ عَشْراً مِنْ رَبِیعٍ اَلْآخَرِ

وَ قَالَ لاَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لاَ عُرْیَانَهٌ وَ لاَ مُشْرِکٌ أَلاَ مَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمُدَّتُهُ إِلَی هَذِهِ اَلْأَرْبَعَهِ اَلْأَشْهُرِ. (1)

ص: 328


1- عنه بحار الأنوار: 273/21 ح 5 ، و 295/35 ح 15، و وسائل الشيعة : 401/13 ح 18068 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 362/3 ح 6، و نور الثقلين : 179/2 ح 17 تفسير فرات الكوفي : 162 ح 203 بإسناده عن ابن عبّاس بتفصيل عنه البحار : 299/35 ح 25، و مستدرك الوسائل : 407/9 ح 11198، علل الشرائع : 1/ 190 ح 2 ( باب - 150) بإسناده عن ابن عبّاس باختصار عنه البحار : 285/35 ح 2، بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 204 عن الحرث مالك بتفاوت، إعلام الورى : 125 بتفاوت، عنه البحار : 274/21 ح 9 ، إقبال الأعمال: 320 (الطبع الحجري) بتفاوت عنه مستدرك الوسائل : 408/9 ح 11200 .

فرمایش خداوند متعال: خدا و پیامبرش از مشرکانی که با آن ها پیمان بسته اید بیزار هستند (1) پس چهار ماه به شما مهلت داده شد که در این سرزمین سیر کنید و بدانید که شما بر قدرت خداوند غالب نخواهید شد و به درستی که او کسافران را ذلیل و خوار می سازد. (2)

4)- از حریز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله سوره «برائت» را توسط ابو بکر فرستاد تا در موسم حج برای مردم قرائت ،کند پس جبرئیل نازل شد و گفت: کسی نمی تواند از طرف تو آن را ابلاغ کند مگر علی (بن ابی طالب علیه السلام) پس رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خواست و به او دستور داد تا شتر عضبا (مرکب سواری حضرت را) سوار شود و دنبال ابو بکر رود و سوره «برائت» را از او بگیرد و آن را در مکه برای مردم قرائت نماید

ابو بکر (به حضرت) گفت: آیا پیامبر صلی الله علیه و آله از روی سخط و قهر از من چنین نمود؟

فرمود: نه بلکه (جبرئیل) بر او (پیامبر صلی الله عیه و آله) نازل شده و گفته که شخصی به غیر از فردی که از اهل بیت ،توست نباید ابلاغ کند.

هنگامی که علی علیه السلام- بعد از ظهر روز ،قربان که روز حجّ اکبر بود - وارد مکه شد (در بین مردم) ایستاد و فرمود: من فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی شما هستم و سپس آیات «برائت و بیزاری از سوی خدا و رسولش می باشد با کسانی که از مشرکین معاهده بسته اید * پس در زمین به مدت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» را برای آن ها قرائت نمود که (آن چهار ماه) عبارت باشند از: بیست روز از ماه ذی الحجه محرّم صفر ربيع الأول و ده روز از ربیع الثانی.

پس از آن افزود: هیچ مرد و زنی حقّ ندارد عریان طواف کند و (در پایان امسال) مشرکی حقّ ورود (به مسجد الحرام را) ندارد مگر کسانی که با رسول خدا عهد و پیمانی بسته ،باشد که مدت آن تا پایان این چهار ماه می باشد.

ص: 329

1460/ [5] - وفي خبر محمّد بن مسلم : فقال :

یَا عَلِیُّ هَلْ نَزَلَ فِیَّ شَیْءٌ مُنْذُ فَارَقْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ أَبَی اَللَّهُ أَنْ یُبَلِّغَ عَنْ مُحَمَّدٍ إِلاَّ رَجُلٌ مِنْهُ، فَوَافَی اَلْمَوْسِمَ فَبَلَّغَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ بِعَرَفَهَ وَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ یَوْمَ اَلنَّحْرِ عِنْدَ اَلْجِمَارِ ، وَ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ کُلِّهَا یُنَادِی: ﴿بَراءَهٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی اَلَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ * فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ﴾ وَ لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ (1)

1461 / [6] - عن زرارة قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَهَ لَهْواً کَانَ یَبْعَثُ بِهَا مَعَهُ ثُمَّ یَأْخُذُهَا مِنْهُ وَ لَکِنَّهُ اِسْتَعْمَلَهُ عَلَی اَلْمَوْسِمِ وَ بَعَثَ بِهَا عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ مَا فَصَلَ أَبُو بَکْرٍ عَنِ اَلْمَوْسِمِ فَقَالَ لِعَلِیٍّ حِینَ بَعَثَهُ إِنَّهُ لاَ یُؤَدِّی عَنِّی إِلاَّ أَنَا وَ أَنْتَ (2)

1462 / [7] - عن أبي بصير ، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

خَطَبَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِالنَّاسِ، وَ اِخْتَرَطَ سَیْفَهُ، وَ قَالَ: لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ، وَ لاَ یَحُجَّنَّ بِالْبَیْتِ مُشْرِکٌ وَ لاَ مُشْرِکَهٌ، وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ مُدَّهٌ فَهُوَ إِلَی مُدَّتِهِ، وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مُدَّهٌ فَمُدَّتُهُ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ. وَ کَانَ خَطَبَ یَوْمَ اَلنَّحْرِ ، وَ کَانَتْ عِشْرِینَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ ، وَ اَلْمُحَرَّمَ ، وَ صَفَرَ ، وَ شَهْرَ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ ، وَ عَشْرٌ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخِرِ. وَ قَالَ: یَوْمُ اَلنَّحْرِ یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ. (3)

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار : 273/21 ذيل ح 5، و 295/35 ذيل ح 15، و وسائل الشيعة : 400/13 ح 18064 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 362/3 ح 7 ، و نور الثقلين : 180/2 ح 18 .
2- عنه بحار الأنوار: 295/35 ح 16 ، والبرهان : 362/3 ح 8، و نور الثقلين : 180/2 ح 19 تفسیر فرات الكوفي : 158 ح 197 بإسناده عن عيسى بن عبد الله [القمّي]، قال : سمعت أبا عبد الله جعفر الصادق علیه السلام بتفصيل عنه البحار : 299/35 ح 24، تفسير القمّي : 281/1 و شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 167/6 بتفاوت فيهما، بحار الأنوار: 411/30 مرسلاً و بتفاوت يسير
3- عنه بحار الأنوار: 296/35 ح ،17 و وسائل الشيعة : 401/13 ح 18066 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 9. المناقب لابن شهر آشوب : 127/2 ، عنه البحار 267/21

5- و در خبری از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

(ابو بکر به امیرالمؤمنین علیه السلام) خطاب کرد: ای علی! آیا از موقعی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله جدا شدم درباره من چیزی نازل شده است؟

فرمود: نه ولی خداوند از ابلاغ آن توسط شخصی که از غیر خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد امتناع ورزیده است.

پس علی علیه السلام از طرف خداوند و از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفات و روز مزدلفه و روز (عید) قربان در کنار جَمَره های (سه گانه) - و بلکه در سه روز ایّام تشریق ،(دهم یازدهم و دوازدهم ماه ذی الحجّه این آیات شریفه را)- ابلاغ نمود: «برائت و بیزاری از سوی خدا و رسولش می باشد با کسانی که از مشرکین معاهده بسته اید * پس در زمین به مدت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» و افزود: نباید با حالت عریان طواف بیت الله الحرام انجام گیرد.

6)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: نه به خدا سوگند! رسول خدا صلی الله علیه و آله، ابو بکر را برای ابلاغ سورۀ «برائت» نفرستاد آیا می شود که این امر مهم را به او سپرده باشد و دوباره بازپس بگیرد؟ بلکه او را ناظر بر انجام مناسک حجّ قرار داد و بعد از آن که ابو بکر را از این موقعیت عزل نمود، علی علیه السلام را فرستاد تا ابلاغ ،کند پس هنگامی که او را فرستاد فرمود: (ای علی!) آن را شخصی جز خودم و یا مردی از من ابلاغ نکند.

7)- ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: علی علیه السلام در جمع مردم به ایراد سخنرانی و خطبه مشغول شد و در حالی که شمشیرش را به دست گرفته بود فرمود: هیچ کسی حق ندارد با حالت عریان طواف ،کند هیچ مرد و زن مشرکی حق انجام حج در (اطراف) خانه خدا را ندارد و هر کسی که دارای مدّت (معاهده و پیمان) است به همان مدت اکتفا می گردد و کسی که فاقد آن (معاهده و پیمان) باشد چهار ماه به او مهلت داده می شود - و خطبه حضرت در روز عید قربان انجام گرفت - و آن چهار ماه عبارت بود از: بیست روز از ماه ذی الحجه محرّم، صفر و ماه ربيع الأول و ده روز از ماه ربیع الثانی و حضرت افزود: روز (عید) قربان روز حجّ اکبر است.

ص: 331

1463 / [8] - وفي خبر أبي الصباح (1)، عنه علیه السلام:

فَبَلَّغَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ بِعَرَفَهَ وَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ عِنْدَ اَلْجِمَارِ فِی أَیَّامِ اَلْمَوْسِمِ کُلِّهَا یُنَادِی ﴿بَراءَهٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ﴾ وَ لاَ یَطُوفَنَّ عُرْیَانٌ، وَ لاَ یَقْرَبَنَّ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ بَعْدَ عَامِنَا هَذَا مُشْرِکٌ. (2)

1464 /[9] - عَنْ حَنَشٍ بن المعتمر (3)، عَنْ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنَّ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حِینَ بَعَثَهُ بِبَرَاءَهَ :

یَا نَبِیَّ اَللَّهِ ، إِنِّی لَسْتُ بِلَسِنٍ، وَ لاَ بِخَطِیبٍ، قَالَ: مَا بُدٌّ أَنْ أَذْهَبَ بِهَا أَوْ تَذْهَبَ بِهَا أَنْتَ. قَالَ: فَإِنْ کَانَ لاَ بُدَّ فَسَأَذْهَبُ أَنَا

قَالَ: فَانْطَلِقْ، فَإِنَّ اَللَّهَ یُثَبِّتُ لِسَانَکَ، وَ یَهْدِی قَلْبَکَ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی فَمِهِ، وَ قَالَ: اِنْطَلِقْ فَاقْرَأْهَا عَلَی اَلنَّاسِ. وَ قَالَ: اَلنَّاسُ سَیَتَقَاضَوْنَ إِلَیْکَ، فَإِذَا أَتَاکَ اَلْخَصْمَانِ فَلاَ تَقْضِ لِوَاحِدٍ حَتَّی تَسْمَعَ اَلْآخَرَ، فَإِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ تَعْلَمَ اَلْحَقَّ. (4)

1465 / [10] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَسِيحُواْ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾، قال :

ص: 332


1- هو مشترك بين خمسة أشخاص، و الظاهر إما الكناني و اسمه إبراهيم بن نعيم، و إما الحكم بن عمير، و كلاهما من أصاحب الإمام الصادق علیه السلام. راجع جامع الرواة 2: 394 .
2- عنه بحار الأنوار: 296/35 ذيل ح 17 ، و وسائل الشيعة : 401/13 ذيل ح 18066 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 10.
3- في المصدر: عن حُنش [حُبيش]، و في الوسائل والبحار: عن الحسن، وما أثبتناه عن معجم رجال الحديث : 306/6 رقم 4106 ، و جامع الرواة: 287/1، و قال الأردبيلي فيه - ص 179- عن الخلاصة والنجاشي: حبيش كان من أصحابنا، اسمه ،محمّد له كتاب كبير.
4- عنه بحار الأنوار : 296/35 ح 18 فيه : عن حسن ، عن علیّ علیه السلام، و نحوه 277/104 ح 7 الاقطعة الأخيرة منه، و وسائل الشيعة : 217/27 ح 33631 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 11. العمدة : 161ح 248 (الفصل الثامن عشر) : بإسناده عن سماك، عن حنش ، عن عليّ علیه السلام- إلى قوله : فاقرأها على الناس - ، و نحوه شواهد التنزيل : 311/1 ح 319.

8)- و در خبر ابو الصبّاح آمده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: (علی علیه السلام) از طرف خداوند و از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفات و روز مزدلفه و در کنار جَمَره های (سه گانه) - و بلکه در تمام ایام مناسک حجّ - این آیات را ابلاغ می نمود: «برانت و بیزاری از سوی خدا و رسولش (با مشرکین) است» و می افزود: هرگز نباید با حالت عریان طواف انجام گیرد و هیچ مشرکی - پس از پایان امسال - حقّ انجام حجّ در (اطراف) خانه خدا را ندارد.

9)- از حَنْش (بن مُعتمر کنانی ،کوفی یکی از اصحاب امام علی علیه السلام) روایت کرده است، که گفت:

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست علی علیه السلام را برای ابلاغ برائت بفرستد (على علیه السلام) اظهار داشت: ای پیامبر خدا! من سخنور و خطیب نیستم حضرت فرمود: ناچارم که یا خودم برای ابلاغ آن بروم و یا تو بروی و آن را ابلاغ کنی. (على علیه السلام) عرض نمود: اگر چنین است به زودی خواهم رفت.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: روانه شو و حرکت کن خداوند زبانت را تثبیت و قلبت را هدایت می نماید سپس دست خود را بر دهانش نهاد و فرمود برو و آن را برای مردم قرائت کن و افزود به زودی مردم تو را قاضی خویش قرار می دهند و در اختلافاتشان به تو مراجعه می کنند پس اگر دو نفر که به دشمنی (و دعوا) برخاسته اند و نزدت ،آمدند برای هیچ کدام قضاوت نکن مگر آن که سخن هر دو نفر را شنیده باشی که چنین روشی برای پی بردن به حقّ بهتر و شایسته تر خواهد بود

10)- از زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس در زمین به مدت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» فرمودند:

ص: 333

عِشْرُونَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ وَ شَهْرُ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ وَ عَشْرٌ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخَرِ (1)

1466 / [11] - جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُجَاعٍ ، قَالَ: رَوَی أَصْحَابُنَا :

قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : لِمَ صَارَ اَلْحَاجُّ لاَ یُکْتَبُ عَلَیْهِ ذَنْبٌ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ؟

قَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَمَرَ اَلْمُشْرِکِینَ فَقَالَ: ﴿فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ﴾ وَ لَمْ یَکُنْ یُقَصِّرُ بِوَفْدِهِ عَنْ ذَلِکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ أَذَنْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجَ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِئَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرَ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ (3)

1467 / [12] - عَنْ حَکِیمِ بن جبير [بن مطعم] (3)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: وَ اَللَّهِ إِنَّ لِعَلِیٍّ لَأَسْمَاءَ فِی اَلْقُرْآنِ مَا یَعْرِفُهُ اَلنَّاسُ.

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 274/21 ح 6 ، و 53/100 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 12 و نور الثقلين: 183/2 ح 28 . من لا يحضره الفقيه : 457/2 ح 2962 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 273/11 ح 14776 الخصال : 487/2 ح 64 بإسناده عن محمد بن أبي عمير رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام، معاني الأخبار : 296 ح 5 بإسناده عن فضيل بن عياض، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 43/14 ح 18547 ، روضة الواعظين: 392/2 (مجلس في ذكر الأوقات وما يتعلّق بها) .
2- عنه بحار الأنوار : 11/99 ح 35، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 13، و نور الثقلين : 183/2 ح 27 ، و مستدرك الوسائل : 39/8 ح 9018 بتفاوت يسير . المحاسن : 335/2 ح 107 (كتاب العلل) بإسناده عن الحسين بن خالد قال : كتبت لأبي الحسن علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 10/99 ح 29، من لا يحضره الفقيه : 198/2 مرسلاً، علل الشرائع : 443/2 ح 1 (باب - 191) بإسناده عن الحسين بن خالد قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام، عيون أخبار الرضاء علیه السلام: 83/2 ح 23 بإسناده عن الحسين بن خالد قال : قلت لأبي الحسن علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما البحار : 17/99 ح 60
3- حكيم بن جبير بن مطعم روى عن الإمام عليّ بن الحسين عليهما السلام راجع معجم رجال الحديث : 184/6 رقم 3890 و 3891

بیست روز از ماه ذی الحجه و ماه محرّم و ماه صفر و ماه ربيع الأول و ده روز از ماه ربیع الثانی است.

11)- جعفر بن احمد از علی بن محمد بن شجاع روایت کرده که گفت:

اصحاب روایت کرده اند که شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به چه دلیل شخص حاجی تا مدت چهار ماه خطاهایش ثبت نمی شود؟

فرمود: همانا خدایی که نامش جلیل است به مشرکین دستور داد و فرمود: «پس در زمین به مدّت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» و خداوند آن هیئت (هبه و مهلت داده شده) را در مورد مهمانان مورد و عده اش کم و کوتاه نخواهد کرد.

فرمایش خداوند متعال: و در روز حج اکبر از جانب خداوند و پیامبرش به مردم اعلام می شود که خدا و پیامبرش از مشرکان بیزار هستند پس اگر توبه کنید برایتان بهتر است و اگر سرپیچی کنید بدانید که از (قدرت و خشم) خداوند توان گریختن نخواهید داشت و کافران را به عذابی دردآور بشارت بده. (3)

12)- از حکیم بن جُبیر روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! اسم هایی در قرآن برای علی علیه السلام است که مردم آن ها را نمی شناسند.

ص: 335

قَالَ: قُلْتُ: وَ أَیُّ شَیْءٍ تَقُولُ جُعِلْتُ فِدَاکَ ؟!

فقال لي : ﴿ وَأَذَنْ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجَ الْأَكْبَرِ﴾، قَالَ فَبَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - هُوَ وَ اَللَّهِ!- اَلْمُؤَذِّنَ فَأَذَّنَ بِإِذْنِ اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ یَوْمَ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ مِنَ اَلْمَوَاقِفِ کُلِّهَا فَکَانَ مَا نَادَی بِهِ أَنْ لاَ یَطُوفَ بَعْدَ هَذَا اَلْعَامِ عُرْیَانٌ وَ لاَ یَقْرَبَ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ بَعْدَ هَذَا اَلْعَامِ مُشْرِکٌ. (1)

1468 / [13] - عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

فِی اَلْأَذَانِ هُوَ اِسْمٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ لاَ یَعْلَمُ ذَلِکَ أَحَدٌ غَیْرِی. (2)

1469 / [14] - عن حكيم بن جبير، عن عليّ بن الحسين علیهما السلام في قول الله :

﴿وَأَذَنْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ﴾ ، قَالَ: اَلْأَذَانُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (3)

1470 /[15] - عن جابر ، عن [جعفر بن محمّد علیهما السلام و] أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَأَذَنْ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجَ الْأَكْبَرِ ﴾ ، قَالَ: خُرُوجُ اَلْقَائِمِ وَ أَذَانٌ دَعْوَتُهُ إِلَی نَفْسِهِ. (4)

1471 / [16] - عن عبد الرحمن، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ یَوْمُ اَلنَّحْرِ ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ. (5)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 274/21 ح 7 ، و 296/35 ح 19 فيه : عن حكيم بن الحسين، و وسائل الشيعة : 401/13 ح 18067 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 14
2- عنه بحار الأنوار: 297/35 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3ح 15 دعائم الإسلام : 16/1 (ذكر ولاية أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام) بتفاوت
3- عنه بحار الأنوار : 293/35 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 16. تفسير القمّي: 281/1 ، معاني الأخبار : 297 ح 1 عنهما البحار : 292/35 ذیل ح 7 و 293 ح 10.
4- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 17 .
5- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 298/14 ح 19237، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 18 و نور الثقلين : 186/2 ح 47 ، و مستدرك الوسائل : 62/10 ح 11460 . الكافي : 264/4 ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة، و 290 ح 1 عن معاوية بن عمّار، ح و نحوه تهذيب الأحكام : 450/5 ح 217، عنهم وسائل الشيعة : 7/11 ح 14108، و 42/14 ح 18544، والبحار : 272/21 ج 1، معاني الأخبار : 295 ح 2 بإسناده عن معاوية بن عمّار، ح عنه البحار : 322/99 ح 3 . و يأتى أيضاً في الحديث 20

عرض کردم: فدایت گردم! و کدامین (آیه) را می فرمایی؟

پس به من فرمود: «و اعلامی است به مردم از جانب خدا و پیامبرش در روز حجّ اکبر» سپس افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برای اعلام نمودن برائت علی علیه السلام را فرستاد و به خدا سوگند! او مؤذّن بود که به اذن خدا و رسولش - در روز حجّ اکبر، در تمام مواقف (سرزمین مِنی)- برائت را اعلام کرد؛ و آن چه را که اعلام کرد این بود بعد از امسال کسی حقّ ندارد به حالت عریان طواف کند و هیچ مشرکی بعد از امسال حقّ ندارد نزدیک مسجد الحرام شود.

13) - از حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد «اذان» فرمود: همان اسمی است که در کتاب خداوند آمده است (که نام حضرت علی علیه السلام باشد) (و در زمان حیاتم) کسی غیر از من از آن اطلّاعی ندارد.

14)- از حکیم بن جُبیر روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اعلامی از جانب خدا و پیامبرش می باشد» فرمود: منظور از «أذان»، امیر المؤمنین علیه السلام است.

15)- از جابر (بن یزید جُعفی) روایت کرده است که گفت:

[امام صادق علیه السلام و] امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اعلامی است به مردم از جانب خدا و پیامبرش در روز حجّ اکبر» فرمودند: مقصود (ظهور و) خروج حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) می باشد.

16)- از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روز حجّ اکبر، روز (عید) قربان است و حجّ اصغر، (حجّ) عمره می باشد.

ص: 337

1472 / [17] - و في رواية ابن سرحان (1)، عنه علیه السلام، قال :

اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ عَرَفَهَ وَ جَمْعٍ (2) وَ رَمْیُ اَلْجِمَارِ بِمِنًی وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ. (3)

1473 / [18] - و فى رواية ابن أذينة عن زرارة، عنه علیه السلام، قال :

اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ اَلْوُقُوفُ بِعَرَفَهَ وَ بِجَمْعٍ وَ رَمْیُ اَلْجِمَارِ بِمِنًی ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ. (4)

1474 / [19] - و فى رواية فضيل بن عياض عنه علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ، فَإِنَّ اِبْنَ عَبَّاسٍ کَانَ یَقُولُ: یَوْمُ عَرَفَهَ.

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ اَلنَّحْرِ.

وَ یَحْتَجُّ بِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَسِيحُواْ فِى الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾، عِشْرُونَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ ، وَ اَلْمُحَرَّمُ ، وَ صَفَرٌ ، وَ شَهْرُ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ ، وَ عَشْرٌ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخِرِ ، وَ لَوْ کَانَ اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمَ عَرَفَهَ لَکَانَ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ یَوْماً. (5)

1475 / [20] - عن عبد الرحمن، عنه علیه السلام، قال :

یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ یَوْمُ اَلنَّحْرِ ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ . (6)

ص: 338


1- لم نعثر بهذا العنوان في كتب الرجال والحديث غير ههنا والبحار والمستدرك اللذان رويا عن العيّاشي، والظاهر أنّه داود بن سرحان العطّار، كوفي، ثقة، روى عن الصادق و الكاظم عليهما السلام راجع جامع الرواة: 304/1 ، و تنقيح المقال: 410/1 قم 3838
2- جمع، هو المزدلفة و هو المشعر، سمّي جمعاً؛ لاجتماع الناس به . معجم البلدان : 189/2
3- عنه بحار الأنوار : 323/99 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 19، و نور الثقلين: 186/2 ح 48 ، و مستدرك الوسائل : 62/10 ج 11461
4- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 12، و وسائل الشيعة : 298/14 ح 19238 ، والبرهان فى تفسير القرآن : 364/3 ح 20، و مستدرك الوسائل : 63/10 ح 11462 . الكافي : 264/4 ذيل ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة، عنه وسائل الشيعة : 7/11 ذيل ح 14108
5- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن : 365/3 ح 22، و مستدرك الوسائل : 63/10 ح 11464 . الكافي : 290/4 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 43/14 ح 18547، والبحار 272/21 ح 3، معاني ، الأخبار : 296 ح 5 مع زيادة في آخره، عنه البحار : 321/99 ح 1، و مستدرك الوسائل : 64/10 ذيل ح 11464 أشار إليه
6- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 13 و وسائل الشيعة : 298/14 ح 19239 ، والبرهان في تفسير القرآن : 365/3 ح 21 ، و مستدرك الوسائل : 63/10 ح 11463

17)- و در حدیثی از (داود) ابن سرحان روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: روز حجّ اکبر، روز عرفه، روز مشعر و روز رَمی (و پرتاب) سنگ به سمت جَمَره - در سرزمین منی - است و حجّ اصغر، (حجّ) عمره می باشد.

18)- و در روایت ابن اُذَینه به نقل از زراره آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: حجّ اکبر ، روز وقوف در عرفه و مشعر و روز رَمی (و پرتاب) به سمت جَمَره - در سرزمین مِنی - است و حجّ اصغر، (حجّ) عمره می باشد.

19)- و در روایت عبد الرحمان آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: روز حجّ اکبر، روز (عید) قربان است روز حجّ اصغر، روز (انجام) عمره می باشد.

20)- و در حدیثی از فُضیل بن عیاض روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد حجّ اکبر سؤال کردم و این که ابن عباس گفته است: (حجّ اکبر) روز عرفه می باشد.

حضرت فرمود: امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است: حجّ اکبر روز (عید) قربان می باشد و به فرمایش خداوند: «پس در زمین چهار ماه گردش کنید» استدلال می نمود.

و (این چهار ماه سیر و سیاحت) عبارتند از: بیست روز اول ماه ذی الحجّه و محرّم و صفر و ربیع الأول و دَه روز از ربیع الثانی؛ و اگر حجّ عرفه باشد (مدت مهلت داده شده) چهار ماه و یک روز خواهد شد (که خلاف صریح قرآن می باشد، پس این طور نیست).

ص: 339

قوله تعالى : ﴿فَإِذَا أَنسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّكَوٰةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (5)

1476 / [21] - عن جعفر بن محمد (1)، عن أبي جعفر علیه السلام:

أَنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، فَسَیْفٌ عَلَی مُشْرِکِی اَلْعَرَبِ قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهَهُ: ﴿ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَاحْضُرُوهُمْ وَأقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا﴾، يعني فإن آمنوا ﴿فَإِخْوَتُكُمْ فِي الدِّينِ﴾ (2) لاَ یُقْبَلُ مِنْهُمْ إِلاَّ اَلْقَتْلُ أَوِ اَلدُّخُولُ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ تُسْبَی لَهُمْ ذُرِّیَّهٌ وَ مَا لَهُمْ فَیْءٌ (3)

1477 / [22] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ ﴾، قَالَ: هِیَ یَوْمُ اَلنَّحْرِ إِلَی عَشْرٍ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخِرِ . (4)

قوله تعالى: ﴿وَإِن نَّكَثُوا أَيْمَنَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَتِلُوا أَئمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَنَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ﴾ (12)

ص: 340


1- علّه جعفر بن محمّد بن رباح، من أصحاب الباقر علیه السلام. انظر جامع الرواة: 158/1
2- سورة التوبة : 11/9.
3- عنه بحار الأنوار: 53/100 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 373/3 ح 3 و مستدرك الوسائل : 25/11 ح 12339 تفسير القمّي : 320/2، عنه و عن الخصال البحار : 16/100 ج 1 ، الكافي : 10/5 ح 2 بتفصيل، عنه البحار : 181/19 ح 30 و 292/32 ح 248 ، الخصال : 274/1 ح 18، تهذيب الأحكام : 114/4 ح 1 و 136/6 ح 1 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 25/15 ح 19938، تحف العقول : 288 (من كلامه علیه السلام في أحكام السيوف) ، عنه البحار : 166/78 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار : 274/21 ح 8، 53/1000 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 373/3 ح 4 و نور الثقلين: 187/2 ح 51

فرمایش خداوند متعال: پس چون ماه های حرام به پایان رسید هر جا که مشرکان را یافتید آنان را بکشید و یا دستگیرشان کنید و به حبس شان افکنید و در همه جانه کمین شان بنشینید. پس اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند. از آن ها دست بردارید زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (3)

21)- از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت به نقل از (پدر بزرگوارش) امام باقر علیه السلام فرمود:

به درستی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و اله را با پنج شمشیر برانگیخت پس یک شمشیر برای مشرکین عرب بود که خداوند جلیل فرموده است: «و چون ماه های حرام به پایان رسید هر کجا (و در هر حالتی) که مشرکین را یافتید آنان را بکشید و دستگیرشان کرده و آنان را به زندان انداخته و همه جا به کمین شان بنشینید پس اگر توبه کردند».

اگر ایمان آورند «پس برادران دینی شما خواهند بود سایر این از آن ها پذیرفته نمی باشد مگر کشته شدن یا ورود در اسلام و ذراری آن ها اسیر تنی شوند و غنیمت هم (حقی و سهمی) ندارند.

22)- از زواره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس چون ماه های حرام به پایان رسید. هر کجا (و در هر حالتی) که مشرکین را یافتید آنان را بکشید». فرمود: این (حکم) از روز (عید) قربان است تا موقعی که ده روز از ماه ربیع الثانی سپری شود.

«بنشینید پس اگر توبه کردند» به این معنا که اگر ایمان آوردند «پس برادران دینی شما خواهند بود» و از آنان چیزی پذیرفته نخواهد بود مگر تن به کشته شدن با هند و با مسلمان شدن و فرزندان آن ها اسیر الدير نخواهند شد و برای آن ها غنیمت هایی که برای مسلمانان است نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان پس از بش پیمان سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه زدند پس با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود باز ایستند (و پشیمان شوند). (12)

ص: 341

1478 / 1479 / [23] - عن حنّان بن سدير، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: دَخَلَ عَلَیَّ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَهِ فَسَأَلُونِی عَنْ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ ، فَقُلْتُ لَهُمْ: کَانَا إِمَامَیْنِ مِنْ أَئِمَّهِ اَلْکُفْرِ، إِنَّ عَلِیّاً (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ) یَوْمَ اَلْبَصْرَهِ لَمَّا صَفَّ اَلْخُیُولَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ: لاَ تَعْجَلُوا عَلَی اَلْقَوْمِ حَتَّی أُعْذَرَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ بَیْنَهُمْ. فَقَامَ إِلَیْهِمْ، فَقَالَ: یَا أَهْلَ اَلْبَصْرَهِ ، هَلْ تَجِدُونَ عَلَیَّ جَوْراً فِی حُکْمٍ؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَحَیْفاً فِی قَسَمٍ؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَرَغْبَهً فِی دُنْیَا أَصَبْتُهَا لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی دُونَکُمْ، فَنَقِمْتُمْ عَلَیَّ فَنَکَثْتُمْ عَلَیَّ بَیْعَتِی؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَأَقَمْتُ فِیکُمُ اَلْحُدُودَ وَ عَطَّلْتُهَا عَنْ غَیْرِکُمْ؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَمَا بَالُ بَیْعَتِی تُنْکَثُ، وَ بَیْعَهُ غَیْرِی لاَ تُنْکَثُ، إِنِّی ضَرَبْتُ اَلْأَمْرَ أَنْفَهُ وَ عَیْنَهُ فَلَمْ أَجِدْ إِلاَّ اَلْکُفْرَ أَوِ اَلسَّیْفَ.

ثُمَّ ثَنَی إِلَی أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ﴾.

فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّهَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَهَ وَ اِصْطَفَی مُحَمَّداً (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِالنُّبُوَّهِ إِنَّهُمْ لَأَصْحَابُ هَذِهِ اَلْآیَهِ، وَ مَا قُوتِلُوا مُنْذُ نَزَلَتْ. (1)

1480 / [24] - عن أبي الطفيل، قال :

سَمِعْتُ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْجَمَلِ وَ هُوَ یُحَرِّضُ [یَحُضُّ] اَلنَّاسَ عَلَی قِتَالِهِمْ وَ یَقُولُ: وَ اَللَّهِ! مَا رُمِیَ أَهْلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ بِکِنَانَهٍ قَبْلَ هَذَا اَلْیَوْمِ ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ﴾، فَقُلْتُ لِأَبِی اَلطُّفَیْلِ : مَا اَلْکِنَانَهُ؟

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 185/32 ح 133، والبرهان في تفسير القرآن : 375/3 ح 4، و مستدرك: الوسائل : 63/11 ح 12430 . قرب الإسناد (الطبع الحجري ) : 46 بتفاوت يسير عنه البحار : 186/32 ح 134.

23) - از حنّان بن سُدیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: عدّه ای از مردم بصره بر من وارد شدند و دربارۀ طلحه و زبیر سؤال کردند به آن ها گفتم آن ها دو پیشوا از پیشوایان کُفر بودند؛ زیرا امام علی علیه السلام در روز (جنگ) بصره، هنگامی که اسب سواران لشکر صف آرائی ،کردند به اصحاب و یاران خود فرمود: (در جنگ و هجوم) بر این گروه شتاب نکنید تا عذری را که بین من و خدای عزّ و جل و بین آن ها است انجام دهم (و دیگر حجّتی نداشته باشند) سپس به سمت آن ها رفت و فرمود: ای اهل بصره! آیا دربارهٔ من ستم و تجاوزی پیرامون حکمی سراغ دارید (که علیه من به جنگ آمده اید)؟ پاسخ دادند: نه فرمود: آیا در تقسیم (بیت المال مسلمین) حیف و میلی کرده ام؟

پاسخ دادند نه فرمود: آیا در (اموال) دنیا رغبتی داشته ام که آن را برای خود و خانواده ام گرفته و شما را محروم کرده باشم که این چنین بر من شوریده اید و بیعت و عهد مرا شکسته اید؟ گفتند: نه فرمود: پس آیا حدود (الهی) را دربارۀ شما جاری کرده ولی آن را بر دیگران انجام نداده ام؟ گفتند: نه.

فرمود: بنابراین چه شده است که بیعت و عهد من را شکسته و با من مخالفت می شود ولی بیعت با دیگری محکم و ثابت می ماند؟ به درستی که من این جریان را بررسی کرده ام و چاره ای جز انتخاب کفر و یا شمشیر نیافتم.

پس از آن به اصحاب و یاران خود رو کرد و فرمود به راستی خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود می فرماید: «و اگر آنان پس از بستن ،پیمان سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد کردند با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود بازگردند» پس حضرت امیر المؤمنين علیه السلام افزود: سوگند به کسی که دانه ها را شکافت و جانداران را آفرید و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید! شما اهل این آیه هستید و از موقعی که این آیه نازل شده (با آن ها) جنگ و قتالی انجام نگرفته است.

24)- از ابو طُفَیل روایت کرده است که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که در جنگ جمل (جنگ بصره) - در حالی که افراد را به جنگ (با منافقان و مخالفان) ترغیب و تشویق می نمود - فرمود: به خدا سوگند! اهل این ،آیه تا پیش از ،امروز تیر کنانه ای (ترکشی) به سمت آن ها پرتاب نشده است و سپس این آیه را قرائت نمود: «پس با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود بازگردند».

ص: 343

قَالَ: اَلسَّهْمُ یَکُونُ مَوْضِعَ اَلْحَدِیدِ فِیهِ عَظْمٌ تُسَمِّیهِ بَعْضُ اَلْعَرَبِ اَلْکِنَانَهَ. (1)

1481 / [25] - عن الحسن البصري، قال :

خَطَبَنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ - صلوات الله علیه - عَلَی هَذَا اَلْمِنْبَرِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ أَمْرِ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ وَ عَائِشَهَ صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ: [یَا] أَیُّهَا اَلنَّاسُ وَ اَللَّهِ مَا قَاتَلْتُ هَؤُلاَءِ إِلاَّ بِآیَهٍ تَرَکْتُهَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ﴾ أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَهِدَ إِلَیَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ -عَلَیْهِ وَ آلِهِ- وَ قَالَ: یَا عَلِیُّ لَتُقَاتِلَنَّ اَلْفِئَهَ اَلْبَاغِیَهَ وَ اَلْفِئَهَ اَلنَّاکِثَهَ وَ اَلْفِئَهَ اَلْمَارِقَهَ. (2)

1482 / [26] - عَنْ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: مَنْ طَعَنَ فِی دِینِکُمْ هَذَا فَقَدْ کَفَرَ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ-: ﴿یَنْتَهُونَ﴾ (3)

1483 / [27] - عن الشعبي قال:

قرأ عبد الله : ﴿وَإِن نَّكَثواْ أَيْمَنَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ ﴾- إلى آخر الآية - ثمّ قال :

مَا قُوتِلَ أَهْلُهَا بَعْدُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلْجَمَلِ قَرَأَهَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ :

مَا قُوتِلَ أَهْلُهَا مُنْذُ یَوْمَ نَزَلَتْ حَتَّی کَانَ اَلْیَوْمُ (4)

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار: 186/32 ح 135، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 5، و نور الثقلين : 189/2 ح 62 ، و مستدرك الوسائل : 63/11 ح 12431
2- عنه بحار الأنوار: 232/32 ح 183 ، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 6، و نور الثقلين : 189/2 ح 63 ، و مستدرك الوسائل : 64/11 ح 12432 . تفسير القمّي : 283/1 بتفاوت عنه البحار ،429/29 المناقب لابن شهر آشوب : 147/3 (فصل في حرب الجمل) عن الإمام الصادق علیه السلام بتفاوت عنه البحار : 282/32، تأويل الآيات الظاهرة : 205 (سورة براءة) مرسلاً و باختصار
3- عنه بحار الأنوار: 136/72 ح 20 و وسائل الشيعة : 352/28 ح 34944 و 356 ح 34960، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 7 ، و نور الثقلين : 190/2 ح 64
4- عنه بحار الأنوار: 233/32 ح 184 والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 8، و نور الثقلين: 190/2 ح 65، و مستدرك الوسائل : 64/11 ح 12433

(راوی گوید:) پس به ابو طُفَیل گفتم: منظور از تیر کنانه چیست؟ گفت: تیری است که در جایگاه آهنی آن استخوانی قرار گرفته باشد که عرب آن را کنانه گوید.

25)- از حسن بصری روایت کرده است که گفت:

على بن ابى طالب علیه السلام - هنگامی که از برنامه ،طلحه، زبیر و عایشه فارغ گشت- برای ما روی این منبر رفت و سخنرانی نمود و پس از حمد و ثنای خداوند و فرستادن صلوات و تحیّت بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم! به خداوند سوگند! دیروز با آن جماعت جنگ نکردم مگر به سبب آیه ای که در کتاب خداوند به آن عمل نشده بود؛ زیرا که خداوند می فرماید: «و اگر آنان پس از بستن پیمان سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد کردند پس با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود بازگردند» به خدا سوگند! که به تحقیق رسول خدا صلی الله علیه و آله با من عهد نمود و فرمود: ای علی! حتماً با گروه ستم پیشه و طغیانگر جنگ و کشتار خواهی کرد و نیز با گروهی که عهد و پیمان شکسته اند و همچنین گروهی که از دین خارج گشته اند.

26)- از عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در دین (و اعتقادات) شما طعنه ای وارد کند کافر می باشد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «و در دین شما طعنه وارد کردند - تا جایی که فرموده:- بازگردند»

27)- از شَعبی روایت کرده است که گفت:

عبد الله (بن مسعود این آیه شریفه را) «و اگر آنان پس از بستن پیمان سوگند خود را شکستند» - تا پایان آن - قرائت نمود و سپس گفت: هنوز با اهل این آیه جنگ و قتالی انجام نگرفته است و چون روز جنگ جمل شد، امام علی علیه السلام این آیه را قرائت نمود و سپس فرمود: از روزی که این آیه نازل شده (با اهل آن) جنگ و قتالی انجام نگرفته است تا امروز (که واقع شد).

ص: 345

1484 / [28] - عن أبي عثمان مولى بني أقصى [مؤذن بني قصّي]، قال :

شَهِدتُ عَلِیّاً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ سَنَتَهُ کُلَّها،فَما سَمِعتُ مِنهُ وِلایَهً ولا بَراءَهً،وقَد سَمِعتُهُ یَقولُ : عَذَرَنِی اَللَّهُ مِنْ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ بَایَعَانِی طَائِعَیْنِ غَیْرَ مُکْرَهَیْنِ، ثُمَّ نَکَثَا بَیْعَتِی مِنْ غَیْرِ حَدَثٍ أَحْدَثْتُهُ، وَ اَللَّهِ مَا قُوتِلَ أَهْلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ مُنْذُ نَزَلَتْ حَتَّی قَاتَلْتُهُمْ ﴿وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ ﴾ اَلْآیَهِ (1)

قوله تعالى : ﴿قَتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ (14) وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (15)

1485 / [29] - عن عليّ بن عقبة، عن أبيه، قال

دَخَلْتُ أَنَا وَ اَلْمُعَلَّی عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ:

أَبْشِرُوا إِنَّکُمْ عَلَی إِحْدَی اَلْحُسْنَیَیْنِ شَفَی اَللَّهُ صُدُورَکُمْ وَ أَذْهَبَ غَیْظَ قُلُوبِکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ عَلَی عَدُوِّکُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ ﴾ وَ إِنْ مَضَیْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَرَوْا ذَلِکَ مَضَیْتُمْ عَلَی دِینِ اَللَّهِ اَلَّذِی رَضِیَهُ [اِرْتَضَاهُ] لِنَبِیِّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَم - وَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ . (2)

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 333/32 ح 185، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 9، و نور الثقلين 190/2 ح 66 ، و مستدرك الوسائل : 64/11 ح 12434. الأمالي للمفيد : 72 ح 7 (المجلس الثامن، مجلس يوم الإثنين) بإسناده عن أبي عثمان مؤذّن بني أفصی عنه البحار : 124/32 ح 100 ، و شواهد التنزيل : 276/1 ح 281 .
2- عنه بحار الأنوار: 85/67 ح 8 بتفاوت، والبرهان 377/3 ح 2 و نور الثقلين: 190/2 ح 67 المحاسن : 169/1 ح 135 ( باب - 36 ما نزل في الشيعة من القرآن) بتفاوت يسير، عنه البحار : 93/68 ح 35

28)- از ابو عثمان غلام آزاد شدۀ بنی افصی - اذان گوی مسجد بنی افصی - روایت کرده ،است که گفت:

یک سال کامل با علی - صلوات الله عليه - بودم و از آن حضرت چیزی پیرامون ولایت و برائت نشنیدم ولی (روزی) از او شنیدم که می فرمود: خداوند مرا نسبت به طلحه و زبیر معذور داشت؛ آن دو نفر از روی رغبت و رضایت بدون هیچ کراهت و اجباری با من بیعت کردند سپس بی آن که از سوی من کاری شده و خلافی سر زده باشد بیعت خود را با من !شکستند به خدا سوگند اهل این آیه از زمانی که نازل شده (با آن ها) جنگ و قتالی انجام نگرفته است، تا امروز که با آنان جنگ و کشتار می کنم (سپس حضرت این آیه را) «و اگر آنان پس از بستن پیمان، سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد کردند»- تا آخر ، تلاوت نمود.

فرمایش خداوند متعال: با آن ها بجنگید خدا به دست شما عذابشان می کند و خوارشان می گرداند و شما را بر آنان پیروز می نماید و دل های مؤمنان را شفا می دهد (14) و کینه را از دل هایشان می برد و خدا توبه هر کسی که را که بخواهد می پذیرد و خداوند دانا و حکیم است. (15)

29)- از علی بن عُقَبة بن خالد به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

من و مُعلَّى بن خنيس بر امام صادق علیه السلام، وارد شدیم، حضرت فرمود: بر شما مژده باد شما دارای یکی از دو فرجام نیک از طرف خدا می باشید خداوند سینه های شما را شفا دهد و خشم دل هایتان را فرو نشاند و شما را بر دشمنانتان پیروز گرداند و این همان فرمایش خداوند است: «و سینه و دل های گروهی از مؤمنین را شفا می دهد».

و اگر قبل از آن (نعمت ها) از دنیا بروید به آئینی که خدا برای پیامبرش پسندیده و او (خلیفه اش) علی علیه السلام را بر آن برگزیده است از دنیا رفته اید (سعادت مند گشته اید).

ص: 347

1486 / [30] - عن أبي الأغرّ التميمي، قال:

إِنِّی لَوَاقِفٌ یَوْمَ صِفِّینَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَی اَلْعَبَّاسِ بْنِ رَبِیعَهَ بْنِ اَلْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ شَاکٍ فِی اَلسِّلاَحَ ، عَلَی رَأْسِهِ مِغْفَرُ وَ بِیَدِهِ صَفِیحَهٌ یَمَانِیَّهٌ وَ هُوَ عَلَی فَرَسٍ لَهُ أَدْهَمَ وَ کَأَنَّ عَیْنَیْهِ عَیْنَا أَفْعَی، فَبَیْنَا هُوَ یَرُوضُ فَرَسَهُ وَ یُلَیِّنُ مِنْ عَرِیکَتِهِ إِذْ هَتَفَ بِهِ هَاتِفٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ- : یُقَالُ لَهُ عَرَارُ بْنُ أَدْهَمَ -: یَا عَبَّاسُ! هَلُمَّ إِلَی اَلْبِرَازِ

قَالَ: فَالنُّزُولُ إِذاً فَإِنَّهُ إِیَاسٌ مِنَ اَلْقُفُولِ قَالَ: فَنَزَلَ اَلشَّامِیُّ وَ وَجَدَ وَ هُوَ یَقُولُ:

إِنْ تَرْکَبُوا فَرُکُوبُ اَلْخَیْلِ عَادَتُنَا *** أَوْ تَنْزِلُونَ فَإِنَّا مَعْشَرٌ نُزُلٌ

قَالَ: وَ ثَنَی عَبَّاسٌ رِجْلَهُ وَ هُوَ یَقُولُ:

وَ یَصُدُّ عَنْکَ مَخِیلَهُ اَلرَّجُلِ اَلْ *** عَرِیْضِ مُوضِحَهً عَنِ اَلْعَظْمِ

بِحُسَامِ سَفْکٍ أَوْ لِسَانِکَ وَ اَلْ *** کَلْمُ اَلْأَصِیلُ کَأَرْغَبِ اَلْکَلْمِ

قَالَ: ثُمَّ عَصَبَ فَضَلاَتِ دِرْعِهِ فِی حُجْزَتِهِ ثُمَّ دَفَعَ فَرَسَهُ قَوْسَهُ إِلَی غُلاَمٍ لَهُ- یُقَالُ لَهُ: أَسْلَمُ- کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قَلاَئِدِ شَعْرِهِ، وَ دُلَفُ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَی صَاحِبِهِ،

قَالَ: فَذَکَرْتُ قَوْلَ أَبِی ذُؤَیْبٍ :

فَتَنَازَلاَ وَ تَوَاقَفَتْ خَیْلاَهُمَا *** وَ کِلاَهُمَا بَطَلُ اَللِّقَاءِ مِخْدَعٌ

قَالَ ثُمَّ تَکَافَحَا بِسَیْفِهِمَا مَلِیّاً مِنْ نَهَارِهِمَا لاَ یَصِلُ وَاحِدٌ مِنْهَا إِلَی صَاحِبِهِ لِکَمَالِ اَللَّأْمَهِ إِلَی أَنْ لَحَظَ اَلْعَبَّاسُ وَهْیاً فِی دِرْعِ اَلشَّامِیِّ فَأَهْوَی إِلَیْهِ بِیَدِهِ فَهَتَکَهُ إِلَی ثُنْدُوَتِهِ ثُمَّ عَاوَدَ لِمُجَاوَلَتِهِ وَ قَدْ أَصْحَرَ لَهُ مَفْتِقُ اَلدِّرْعِ فَضَرَبَهُ اَلْعَبَّاسُ بِالسَّیْفِ فَانْتَظَمَ بِهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ وَ خَرَّ اَلشَّامِیُّ صَرِیعاً بِخَدِّهِ وَ أُمَّ فِی اَلنَّاسِ وَ کَبَّرَ اَلنَّاسُ تَکْبِیرَهً اِرْتَجَّتْ لَهَا اَلْأَرْضُ فَسَمِعْتُ قَائِلاً یَقُولُ مِنْ وَرَائِی ﴿قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اَللّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ * وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ وَ یَتُوبُ اَللّهُ عَلی مَنْ یَشاءُ﴾

ص: 348

30)- از ابو الأغر تمیمی روایت کرده است که گفت:

من در روز جنگ صفّین ایستاده بودم ناگهان متوجه عباس بن ربيعة بن حارث بن عبد المطلب که مجهز به سلاح و کلاه خود بر سر نهاده بود، شدم که در دستش شمشیر پهن یمنی گرفته و سوار بر اسبی تیز و تندرو می باشد و چشمانش (قرمز) همچون چشمان افعی است در ضمن این که اسب خود را آرام می زد و به آرامی حرکت می کرد ناگاه فریاد کننده ای از (درون) لشکر اهل شام- که به او عرار بن ادهم می گفتند-، فریاد برآورد ای عباس! برای رزم جلو بیا عباس به او پیشنهاد داد: پیاده به رزمیم؛ زیرا که این چنین رزمیدن از بازگشت ناامیدی می بخشد.

پس مرد شامی با حالت غضب پیاده شد و گفت اگر سوار شوید پس سوار شدن بر اسب عادت ما می باشد و اگر پیاده شوید باز ما گروه پیاده هستیم. راوی :گوید و عباس پای خود را (از رکاب) بیرون آورد (که پیاده شود) در حالی که می گفت و تو را (از حرکتی) باز می داریم همچون مرد بزرگی که در برابر شر (و جراحتی آشکار) که روی استخوان باشد.

به وسیله تیزی شمشیر برّنده ات و یا زبان و کلام گویایت که تأثیرش همچون نمکی بر روی زخم است (راوی گوید:) سپس عباس بندهای (بلند و) اضافی لُنگ (و پیراهن) خود را زیر گره (کمربند روی هم) قرار داد و اسب خود را تحویل غلامش - به نام اسلم - ،داد گویا که می دیدم موهای سرش با شدت و سرعت به حرکت افتاده است و هر یک به سمت دیگری جلو آمد (راوی گوید:) من در این موقع به یاد این سخن ابو ذُؤيب افتادم: پس با هم گلاویز شدند و اسبان ایشان (سرگردان) متوقف شدند، و هر یک از ایشان دلیری ،شجاع خُدعه گر و نیرنگ باز در جنگ هستند.

سپس با شمشیر مدتی از روز به جان هم افتادند ولی شمشیر هیچ کدام به دیگری اصابت نکرد چون زره ای که داشتند کاملاً بدنشان را پوشانده بود تا این که عباس خللی را در زره مرد شامی ملاحظه ،کرد پس با دستش ضربتی بر زره مرد شامی فرود آورد و آن را پاره نمود و بعد شمشیرش را به او تا سینه اش رسانید و برای کشتن به سمت او آمد و با همان حالت که زره او پاره شده بود بر او حمله کرد و ضربت شمشیری (دیگر) به او زد که سینه اش سخت مجروح گشت و سریع به صورت روی زمین افتاد و عباس بین مردم رفت و مردم همگی تکبیر گفتند به طوری که زمین از آن به لرزه درآمد.

ص: 349

فَالْتَفَتُّ فَإِذَا هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ قَالَ یَا أَبَا اَلْأَعَزِّ مَنِ اَلْمُبَارِزُ لِعَدُوِّنَا

قُلْتُ: هَذَا اِبْنُ شَیْخِکُمْ اَلْعَبَّاسِ بْنِ رَبِیعَهَ ،

قَالَ: یَا عَبَّاسُ قَالَ: لَبَّیْکَ، قَالَ: أَ لَمْ أَنْهَکَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ أَنْ تَخْلُوا بِمَرْکَزٍ أَوْ تُبَاشِرُوا حَدَثاً

قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ لِذَلِکَ قَالَ: فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا قَالَ: أَ فَأُدْعَی إِلَی اَلْبِرَازِ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَلاَ أُجِیبَ جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ

قَالَ: نَعَمْ طَاعَهُ إِمَامِکَ أَوْلَی بِکَ مِنْ إِجَابَهِ عَدُوِّکَ، وَدَّ مُعَاوِیَهُ أَنَّهُ مَا بَقِیَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ نَافِخُ ضَرْمَهٍ إِلاَّ طَعَنَ فِی نِیطِهِ أَطْفَأَ لِنُورِ اَللَّهِ وَ یَأْبَی اَللّهُ إِلاّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ أَمَا وَ اَللَّهِ لَیَمْلِکَنَّهُمْ مِنَّا رِجَالٌ، وَ رِجَالٌ یَسُومُونَهُمْ اَلْخَسْفُ حَتَّی یَتَکَفَّفُوا بِأَیْدِیهِمْ وَ یَحْفِرُوا اَلْآبَارَ إِنْ عَادُوا لَکَ فَقُلْ لِی قَالَ وَ نَمِیَ اَلْخَبَرُ إِلَی مُعَاوِیَهَ فَقَالَ: وَ اَللَّهِ دَمُ عَرَارٍ؟ أَلاَ رَجُلٌ یَطْلُبُ بِدَمِ عَرَارٍ

قَالَ: فَانْتَدَبَ لَهُ رَجُلاَنِ مِنْ لَخْمٍ ،

فَقَالاَ: نَحْنُ لَهُ قَالَ: اِذْهَبَا فَأَیُّکُمَا قَتَلَ اَلْعَبَّاسَ بِرَازاً فَلَهُ کَذَا وَ کَذَا، فَأَتَیَاهُ فَدَعَوَاهُ إِلَی اَلْبِرَازِ، فَقَالَ: إِنَّ لِی سَیِّداً أُؤَامِرُهُ،

قَالَ: فَأَتَی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ: نَاقِلْنِی سِلاَحَکَ بِسِلاَحِی، فَنَاقَلَهُ

قَالَ: وَ رَکِبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی فَرَسِ اَلْعَبَّاسِ وَ دَفَعَ فَرَسَهُ إِلَی اَلْعَبَّاسِ وَ بَرَزَ إِلَی اَلشَّامِیَّیْنِ، فَلَمْ یَشُکَّا أَنَّهُ اَلْعَبَّاسُ فَقَالاَ لَهُ: أَذِنَ لَکَ سَیِّدُکَ؟

فَخَرَجَ أَنْ یَقُولَ نَعَمْ فَقَالَ: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اَللّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ﴾. (1)

قَالَ: فَبَرَزَ إِلَیْهِ أَحَدُهُمَا فَکَأَنَّمَا اِخْتَطَفَهُ ثُمَّ بَرَزَ إِلَیْهِ اَلثَّانِی فَأَلْحَقَهُ بِالْأَوَّلِ وَ اِنْصَرَفَ

ص: 350


1- سورة الحج : 39/22.

در همین لحظه گوینده ای را شنیدم که از پشت سرم می گفت: «با آن ها بجنگید خداوند آن ها را به دست شما عذاب می کند و خوارشان می نماید و شما را بر آنان پیروز می گرداند و دل های مؤمنان را شفا داده و خنک می گرداند * و کینه را از دل های ایشان می زداید و خدا توبه هر که را که بخواهد می پذیرد» پس متوجه شدم که ،او امیر المؤمنین علی علیه السلام می باشد و به من :فرمود ای ابا اَغرّا کیست که با دشمن ما می رزمد؟ گفتم: این فرزند بزرگ ،مردتان عباس بن ربیعه است فرمود: ای عباس!

عرض کرد: بلی فرمود: آیا تو و حسن و حسین و عبدالله بن جعفر را نهی نکردم که مرکز (میدان) را خالی نکنید و با هیچ جوانی جنگ نداشته باشید؟ عرضه داشت: بلی چنین بود فرمود پس چه چیزی سبب شد که چنین حرکتی از تو سر بزند؟ گفت ای امیر مؤمنان فدایت گردم پس آیا به مبارزه دعوت شوم و جواب ندهم؟!

فرمود: بلی اطاعت و پیروی از امامت واجب تر از پاسخ دادن به دشمنت می باشد معاویه دوست دارد که از بنی هاشم (حتی) فوت کننده آتشی وجود نداشته باشد مگر آن که شاهرگ او را قطع کند تا نور خدا خاموش شود ولی خداوند جز کامل گرداندن نور خود را نمی،خواهد اگر چه برای مشرکین ناخوش آیند ،باشد به خدا سوگند مردانی از ما آن ها مسلط می شوند و مردانی می شوند و مردانی آنان را به زیر زمین فرو می برند و آنان را خواری فرا می گیرد که دست نیاز و گدایی داراز می کنند و چاه ها را حفر می کنند پس اگر به سمت تو ،بازگشتند تو به سوی من بیا چون این خبر به معاویه رسید پس :گفت به خدا سوگند خون عرار مظلومانه ریخته شد آیا کسی هست حق خون عرار را طلب کند؟

پس دو نفر مرد – از قبیله لَخُم - ندای او را لَبَّیک گفتند و اظهار داشتند: ما برای آن آماده ایم معاویه گفت بروید و هر یک از شما با عباس رزم و کارزار نماید و او را بکشد، نزد من چنین و چنان پاداش خواهد داشت. پس آن دو نفر آمدند و او را برای مبارزه دعوت کردند ولی او اظهار نمود من سید و مولایی دارم که باید از او دستور بگیرم.

سپس عباس نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و جریان را به حضرت خبر داد حضرت فرمود: اسلحه ات را با اسلحه من تبدیل کن و عباس نیز چنین کرد بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام بر اسب عباس سوار شد و اسب خود را به عباس داد و به طرف آن دو نفر شامی حرکت نمود پس آنان شکی نداشتند که او عباس است به او گفتند آیا سید و مولایت اجازه داد؟ پس نخواست که بفرماید: بلی اظهار نمود «اجازه داده شد به کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند جهاد و قتال کنند و به درستی که خداوند بر یاری و حمایت از ایشان توانمند است»

ص: 351

وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿اَلشَّهْرُ اَلْحَرامُ بِالشَّهْرِ اَلْحَرامِ وَ اَلْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اِعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدی عَلَیْکُمْ﴾ (1)

ثُمَّ قَالَ: یَا عَبَّاسُ خُذْ سِلاَحَکَ وَ هَاتِ سِلاَحِی

قَالَ وَ نَمِیَ اَلْخَبَرُ إِلَی مُعَاوِیَهَ فَقَالَ: قَبَّحَ اَللَّهُ اَللَّجَاجِ إِنَّهُ لَقَعُودٌ مَا رَکِبْتُهُ قَطُّ إِلاَّ خُذِلْتُ،

فَقَالَ عَمْرُو بْنُ اَلْعَاصِ : اَلْمَخْذُولُ وَ اَللَّهِ اَللَّخْمِیَّانِ لاَ أَنْتَ، قَالَ: اُسْکُتْ أَیُّهَا اَلشَّیْخُ فَلَیْسَ هَذِهِ مِنْ سَاعَاتِکَ.

قَالَ: فَإِنْ لَمْ یَکُنْ رَحِمَ اَللَّهُ اَللَّخْمِیَّیْنِ وَ مَا أَرَاهُ یَفْعَلُ! قَالَ: ذَلِکَ وَ اَللَّهِ أَضِیقُ لِجُحْرِکَ وَ أَخْسَرُ لِصَفْقَتِکَ، قَالَ: أَجَلْ وَ لَوْ لاَ مِصْرُ لَقَدْ کَانَتِ اَلْمَنْجَاهُ مِنْهَا، فَقَالَ: هِیَ وَ اَللَّهِ أَعْمَتْکَ وَ لَوْلاَهَا لَأَلْفَیْتَ بَصِیراً. (2)

قوله تعالى : ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ جَهَدُوا مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ، وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (16)

1487/[31] - عن أبي العباس، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

أَتَی رَجُلٌ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: بَایِعْنِی یَا رَسُولَ اَللَّهِ!، فَقَالَ: عَلَی أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ.

قَالَ: فَقَبَضَ اَلرَّجُلُ یَدَهُ، ثُمَّ قَالَ: بَایِعْنِی یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ عَلَی أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ فَقَالَ اَلرَّجُلُ: نَعَمْ عَلَی أَنْ أَقْتُلَ أَبِی

ص: 352


1- سورة البقرة : 194/2.
2- عنه بحار الأنوار : 591/32 ح 473، والبرهان في تفسير القرآن : 377/3 ح 3 و نور الثقلين : 190/2 ح 67 قطعة منه شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 219/5 (من أخبار يوم صفّين) فيه : روى ابن قتيبة في كتابه المسمّى ب:عيون الأخبار، بتمامه

بعد از آن یکی از آن دو نفر برای مبارزه به سمت حضرت رفت و حضرت او را از پای در آورد دومی جلو آمد او را هم به اولی ملحق نمود و (به طرف اصحاب خود) بازگشت و (در حال بازگشتن این آیه را) تلاوت می نمود: «این ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و برای شکستن حُرمت ماه های حرام قصاص است، پس هر کسی که بر شما تجاوز و ستم کند به همان اندازه ستمی که بر شما کرده بر او تجاوز کنید» سپس به عباس فرمود: بیا اسحله خود را بگیر و اسلحه مرا بده.

(راوی) گوید: چون این خبر به معاویه ،رسید :گفت خدا لجاجت را زشت (و نابود) گرداند به راستی که او (سر جای خود) نشسته بود هیچ موقع او را سوار و به حرکت در نیاوردم مگر آن که خوار و ذلیل ،گشتم سپس عمرو بن عاص گفت: به خداوند سوگند آن دو مرد ،لَخمی خوار و ذلیل گشته اند نه تو.

معاویه :گفت تو ساکت شو- ای پیرمرد- که این زمان زمان تو نیست عمرو گفت: اگر زمان (برای) من نیست پس خدا بر آن دو مرد لخمی رحمت فرستد و گمان نکنم که بر آنان رحمت فرستد. معاویه گفت: به خدا سوگند! ( آن موقعیت) از سوراخی برایت تنگتر می باشد و زیان بارتر است بر آن دست بیعتی که داده ای (عمرو) گفت: آری به خدا همین طور است و اگر وعده (ولایت) مصر نبود سوار می شدم و از این (مهلکه) نجات می یافتم سپس (معاویه) گفت: به خدا سوگند! همان تو را کور کرده است و اگر آن (وعده ها) نمی بود تو را بینا می یافتم.

فرمایش خداوند متعال: آیا گمان کرده اید که (بیهوده به حال خود) رها شده اید و خداوند افرادی را که از شما جهاد کرده اند نمی شناسد (ایشان) غیر از خداوند و رسولش و دیگر ایمان آوردگان را معتمد و محرم اسرار خود نمی گیرند و خدا به تمام آن چه انجام می دهید آگاه است. (16)

31)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت:

ای رسول خدا! با من بیعت نمایید.

فرمود: بیعت می کنم مشروط بر این که پدر خود را بکشی. آن مرد دست پیامبر را در دست گرفت و باز هم گفت ای رسول خدا با من بیعت نمایید.

فرمود: بیعت می کنم مشروط بر این که پدر خود را بکشی.

مرد در جواب گفت آری بر این که پدرم را بکشم

ص: 353

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ-: إِلَی مَنْ حِینَ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ وَ لاَ رَسُولِهِ وَ لاَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَهً إِنَّا لاَ نَأْمُرُکَ أَنْ تَقْتُلَ وَالِدَیْکَ، وَ لَکِنْ نَأْمُرُکَ أَنْ تُکْرِمَهُمَا . (1)

1488 / [32] - عن ابن أبان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول :

یَا مَعْشَرَ اَلْأَحْدَاثِ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَأْتُوا اَلرُّؤَسَاءَ دَعُوهُمْ حَتَّی یَسِیرُوا أَذْنَاباً، لاَ تَتَّخِذُوا اَلرِّجَالَ وَلاَئِجَ (2) مِنْ دُونِ اَللَّهِ إِنَّا وَ اَللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْهُمْ، ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ. (3)

1489 / [33] - عن أبي الصباح الكناني، قال :

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ! إِیَّاکُمْ وَ اَلْوَلاَئِجَ فَإِنَّ کُلَّ وَلِیجَهٍ دُونَنَا فَهِیَ طَاغُوتٌ أَوْ قَالَ نِدٌّ. (4)

قوله تعالى : ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجَ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ﴾ (19)

ص: 354


1- عنه بحار الأنوار: 246/24 ذيل ح 4 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 381/3 ح 5 المحاسن : 248/1 ح 253 (باب - 29 اليقين والصبر في الدين) بإسناده عن أبي خديجة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 281/68 ح 33 و 177/70 ح 36 ، و 76/74 ح 71 ، مشكاة الأنوار: 38 (الفصل العاشر في الإيمان والإسلام) و 163 ( الفصل الرابع عشر في حقوق الوالدين)، عنه البحار : 291/68 ح 51، و مستدرك الوسائل : 200/15 ح 18004، والبحار : 245/24 ح 4 عن كنز الفوائد وتأويل الآيات
2- وليجة الرجل: بِطانَته و خاصَته و دِخلته، و في التنزيل: و لم يتّخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنين وَلِيجَة، و قال أبو عبيدة: الوليجة البطانة، و هي مأخوذة من وَلَج يلج وُلوجاً وَلِجةً إذا دخل أَي ولم يتّخذوا بينهم و بين الكافرين دخيلة مودّة . لسان العرب: 399/2 (ولج).
3- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 5، و وسائل الشيعة : 133/27 ح 33405، والبرهان في تفسير القرآن : 381/3 ح 6 ، و نور الثقلين : 191/2 ح 69 . مشكاة الأنوار : 67 (الفصل الثالث في آداب الشيعة)، و 334 ( في الرئاسة) باختصار في كليهما .
4- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 6، و وسائل الشيعة : 133/27 ح 33408، والبرهان في تفسير القرآن : 381/3 ح 7 ، و نور الثقلين: 191/2 ح 70.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اینک نباید به جز خدا و پیامبر و مؤمنین، پشت و پناهی بگیری ما هرگز تو را امر نمی کنیم که پدر و مادرت را بکشی ولی دستور می دهیم که به آن ها را احترام کنی.

32)- از ابان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ای جوانان! از (معصیت و نافرمانی اوامر و نواهی) خدا بپرهیزید و در اطراف رؤسا جمع نشوید، آنان را به حال خود رها کنید تا بدون جایگاه و موقعیت ،شوند دیگران را پشت و پناه خود در مقابل خدا قرار ندهید.

به خدا سوگند! ما (اهل بیت رسالت) برای شما بهتر از آنان هستیم؛ سپس حضرت با دست به سینه خود اشاره نمود.

33)- از ابو الصّباح کنانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا صبّاح! بپرهیزید از پشت و پناه گرفتن دیگران؛ زیرا هر پشت و پناهی غیر از ما (اهل بیت عصمت و طهارت) طاغوت است.

و یا فرمود: شبیه و نظیر آن می باشد:

فرمایش خداوند متعال: آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجد الحرام را با کار کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد انجام داده برابر می دانید؟ نه نزد خدا برابر نیستند و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند. (19)

ص: 355

1490 / [34] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ - قِیلَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنَا بِأَفْضَلِ مَنَاقِبِکَ.

قَالَ: نَعَمْ کُنْتُ أَنَا وَ عَبَّاسٌ وَ عُثْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ.

قَالَ عُثْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ : أَعْطَانِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْخِزَانَهَ -یَعْنِی مَفَاتِیحَ اَلْکَعْبَهِ- ، وَ قَالَ اَلْعَبَّاسُ : أَعْطَانِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسِّقَایَهَ وَ هِیَ زَمْزَمُ وَ لَمْ یُعْطِکَ شَیْئاً یَا عَلِیُّ!

قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿أَ جَعَلْتُمْ سِقایَهَ اَلْحاجِّ وَ عِمارَهَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اَللّهِ لا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ﴾ (1)

1491 / [35] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاَج وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ﴾ ، قال :

نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ اَلْعَبَّاسِ وَ شَیْبَهَ إِنَّهُمْ فَخَرُوا فِی اَلسِّقَایَهَ وَ اَلْحِجَابَهَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقایَهَ اَلْحاجِّ ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ﴾ اَلْآیَهِ، فَکَانَ عَلِیٌّ وَ حَمْزَهُ وَ جَعْفَرٌ وَ اَلْعَبَّاسُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اَللّهِ. (2)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار : 236/38 ح 36، والبرهان في تفسير القرآن : 383/3 ح 5، و نور الثقلين : ح 194/2 ح 82. تفسير فرات الكوفي : 168 ح 216 بإسناده عن جعفر، عن أبيه علیهما السلام بتفاوت عنه البحار: 37/36 ح ،6 دعائم الإسلام : 19/1 بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار: 36/36 ذيل ح 3 أشار إليه، و 237/38 ح 37 ، والبرهان : 383/3 ح 6 . تفسير فرات الكوفي : 166 ح 210 بإسناده عن ابن سيرين - إلى قوله : نزلت في عليّ بن أبى طالب علیه السلام- ، و 168 ح 215 باسناده عن الكلبي بتفاوت يسير الكافي : 203/8 ح 245، عنه البحار : 35/36 ح ، والبرهان في تفسير القرآن : 382/2 ح 3، تأويل الآيات الظاهرة : 207، بتفاوت يسير في الجميع.

34)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفته شد: مهم ترین منقبت و فضیلت خود را برای ما مطرح نما.

فرمود: بلی روزی من و عباس و عثمان بن ابی شیبه در مسجد الحرام نشسته ،بودیم عثمان بن ابی شیبه اظهار داشت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله خزینه داری و کلید کعبه را به من لطف نمود و عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله مدیریت آب رسانی و آب دهی به حاجیان را به من واگذار نمود ولی ای علی! به شما سمتی را واگذار نکرده است.

امام صادق علیه السلام افزود: پس خداوند (این آیه) «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را با کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است برابر می دانید؟ نه نزد خداوند یکسان نخواهند بود» را نازل نمود.

35)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را» فرمودند: در مورد علیه السلام، حمزه جعفر ،عباس و شیبه نازل شده است؛ زیرا که آنان با یک دیگر در مدیریت «سقایة الحاج» (آب رسانی به حاجیان) و پرده پوشی «کعبه» و تولیت «مسجد الحرام»، فخر و مباهات می کردند پس خداوند جلیل این آیه «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را» - تا - «و روز قیامت» را نازل نمود و امام علی علیه السلام، حمزه و جعفر و عبّاس کسانی بودند که پیش از دیگران - به خداوند و روز قیامت- ایمان آورده و در راه خداوند هجرت و جهاد کرده بودند و در پیشگاه خداوند متعال با دیگران مساوی نمی باشند.

ص: 357

قوله تعالى: ﴿ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿23﴾ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَ مَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿24﴾ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴾ ﴿25﴾

1492 / [26] - عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام: قال:

سألته عن هذه الآية في قول الله : ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا لا تَتَّخِذُواْ ءابَاءَكُمْ و إخونَكُمْ أَوْلِيَاءَ﴾- إلى قوله : - ﴿الْفَسِقِينَ﴾. [فقال علیه السلام:]

فأما ﴿ولا تَتَّخِذُوا ايَّاءَ كُمْ وَإِخْوَنَكُمْ أَوْلِيَاء إِن اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الإيمن﴾. فَإِنَّ اَلْکُفْرَ فِی اَلْبَاطِنِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ وَلاَیَهُ اَلْأَوَّلِ وَ اَلثَّانِی، وَ هُوَ کُفْرٌ. وَ قَوْلُهُ: ﴿عَلَی اَلْإِیمانِ﴾ فَالْإِیمَانُ وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: ﴿وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ اَلظّالِمُونَ﴾ (1)

1493 / [37]- يوسف بن السُخت قال :

اشْتَکَی الْمُتَوَکِّلُ شَکَاةً شَدِیدَةً فَنَذَرَ لِلَّهِ إِنْ شَفَاهُ اللَّهُ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِمَالٍ کَثِیرٍ، فَعُوفِیَ مِنْ عِلَّتِهِ فَسَأَلَ أَصْحَابَهُ عَنْ ذَلِکَ فَأَعْلَمُوهُ أَنَّ أَبَاهُ تَصَدَّقَ بِثَمَانِمِائَهِ أَلْفِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ إِنْ أَرَاهُ تَصَدَّقَ بِخَمْسَهِ أَلْفِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَاسْتَکْثَرَ ذَلِکَ

فَقَالَ أَبُو یَحْیَی بْنُ أَبِی مَنْصُورٍ اَلْمُنَجِّمُ لَوْ کَتَبْتَ إِلَی اِبْنِ عَمِّکَ - یَعْنِی أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ- فَأَمَرَ أَنْ یَکْتُبَ لَهُ فَیَسْأَلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ، فَکَتَبَ أَبُو اَلْحَسَنِ علیه السلام: تَصَدَّقْ بِثَمَانِینَ

ص: 358


1- عنه بحار الأنوار: 165/30 ح 93 و 68/ 230 قطعة منه. والبرهان في تفسير القرآن 385/3 ح 1 و نور الثقلین: 195/2 ح 83

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید اگر پدران و برادرانتان دوست دارند که کفر را به جای ایمان برگزینند آن ها را به دوستی خود نگیرید و هر کسی که از شما آن ها را به دوستی بگیرد از ستمکاران خواهد بود (23) (ای پیامبر!) بگو: اگر پدرانتان فرزندانتان ،برادرانتان ،زمانتان خویشاوندانتان و اموالی که آن را اندوخته اید و تجارتی که از کناد آن بیم دارید و نیز خانه هایی که بدان دلخوش کرده اید برای شما از خدا و پیامبرش و جهاد کردن در راه او دوست داشتنی تر است پس منتظر باشید تا خدا فرمان خویش را بیاورد و خدا نافرمانان را هدایت نخواهد کرد (24) هر آینه خداوند شما را در بسیاری از جاها یاری کرد و نیز در روز خنین آن موقعی که انبوهی لشکرتان، شما را به شگفت آورده بود ولی برای شما سودی نداشت و زمین با همه فراخیش بر شما تنگ شده بود سپس بازگشتید و به دشمن پشت کردید. (25)

36)-از جایی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه: «ای کانی که ایمان آورده اید. اگر پدران و برادرانتان دوست دارند که کفر را به جای ایمان برگزینند. ... تا نافرمانان را هدایت نخواهد کرد» سؤال کردم؟ فرمود: کفر از جهت معنای باطن ،آبه پذیرفتن ولایت اولی و دومی است و است و او همان کفر است و اما فرمایش خداوند: «عَلَى الإيمَنِ» منظور پذیرفتن ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد و فرمود: «و کسانی که ولایت آنان را بپذیرد پس آنان از ظالمین و ستمگران خواهند بود»

37)- يوسف بن سُخت روایت کرده است که گفت:

متوكلّ سخت مریض شده بود نذر کرد که اگر برایش بهبودی حاصل شود مال کثیری را صدقه دهد و چون خوب شد از اصحابش سؤال کرد که مقدار آن کثیر چه اندازه می باشد؟ پس آنان خبر دادند که پدر متوکّل هشت صد هزار هزار (هشت صد میلیون) درهم صدقه داد و اگر او مایل باشید تواند پنج میلیون درهم صدقه دهد؛ پس این مقدار در نظرش زیاد آمد.

ص: 359

دِرْهَمٍ، فَقَالُوا: هَذَا غَلَطٌ سَلُوهُ مِنْ أَیْنَ قَالَ: هَذَا ؟

فَکَتَبَ قَالَ اَللَّهُ لِرَسُولِهِ ﴿لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَهٍ﴾ وَ اَلْمَوَاطِنُ اَلَّتِی نَصَرَ اَللَّهُ رَسُولَهُ- عیه و اله السلام- فِیهَا ثَمَانُونَ مَوْطِناً فَثَمَانُونَ دِرْهَماً مِنْ حِلِّهِ مَالٌ کَثِیرٌ. (1)

1494 / [38] - عن عجلان، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ وَ يَوْمَ حُنَيْنِ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَفْرَتُكُمْ﴾ - إلى - ﴿لَمْ وَلَّيْتُم مُدْبِرِينَ﴾، فَقَالَ: أَبُو فُلاَنٍ. (2)

قوله تعالى : ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ، وَ أَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ذَلِكَ جَزَاءُ الْكَفِرِينَ﴾ (26)

1495 / [39] - عن الحسن بن على بن فضال، قال :

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیٌّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ : أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟

قَالَ: لاَ أَدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَیْءٍ هُوَ فَقَالَ: رِیحٌ مِنَ اَللَّهِ تَخْرُجُ طَیِّبَهً لَهَا صُورَهٌ کَصُورَهِ وَجْهِ اَلْإِنْسَانِ، فَتَکُونُ مَعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هِیَ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَلرَّحْمَنِ حَیْثُ بَنَی اَلْکَعْبَهَ ، فَجَعَلَتْ تَأْخُذُ کَذَا وَ کَذَا فَبُنِیَ اَلْأَسَاسُ عَلَیْهَا. (3)

ص: 360


1- عنه وسائل الشيعة : 23/ 300 ح 29609 و 227/104 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن : 387/3 ح 4 ، و نور الثقلين : 196/2 ح 87. الكافي : 463/7 ح 21 بإسناده عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن بعض أصحابه، ذكره بتفاوت يسير، عنه عوالي اللئالي : 314/2 ح 10 ، و نحوهما تهذيب الأحكام : 309/8 ح 24 ، عنه و عن الكافي، وسائل الشيعة : 298/23 ح 29606، تحف العقول: 481 باختصار الاحتجاج : 453/2 بإسناده عن أبي عبد الله الزيادي بتفاوت يسير، و نحوه المناقب لابن شهرآشوب : 402/4 عنهما البحار : 162/50 ح 51 ، و 216/104 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 165/30 ح 94 ، والبرهان : 388/3 ح 1 و نور الثقلين : 201/2 ح 92 .
3- عنه مجمع البيان : 28/5 بتفاوت يسير، و بحار الأنوار: 147/21 و 53/99 ذيل ح 2 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 388/3 ح 2 و نور الثقلين: 201/2 ح 93، قطعة منه . الكافي : 206/4 ح 5 من لا يحضره الفقيه : 246/2 ح 2318 بإسناده عن إسماعيل بن همّام عن الرضا علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 212/13 ح 17584 ، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 312/1 ح 80 بإسناده عن إسماعيل بن همّام عن الرضا علیه السلام، و نحوه معاني الأخبار : 285 ح 3 ، عنهما البحار : 102/12 ح 9 ، و 444/13 ح 9، و 53/99 ح 2.

ابو يحيى بن أبي منصور منجّم گفت: اگر به پسر عمویت - (ابو الحسن هادی علیه السلام)- نامه ای بنویسی (جواب صحیح را می دهد)، پس دستور داد تا برای حضرت نامه ای بنویسند و از او سؤال کنند و حضرت در جواب نوشت هشتاد درهم صدقه بدهد (اطرافیان متوکّل) گفتند این جواب اشتباه است از او سؤال کنید: دلیل او چیست؟

پس حضرت (در جواب) نوشت: این از کتاب خداوند استفاده می شود همچنان که خداوند به رسولش صلی الله علیه و آله فرمود: «هرآینه خداوند شما را در موارد متعدّد یاری نمود» و مواردی را که خداوند رسولش صلی الله علیه و آله را در آن ها یاری ،نمود هشتاد مورد بوده است پس او باید هشتاد در هم از مال حلال که مال زیادی ،است (صدقه) بدهد.

38)- از عجلان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و در روز (جنگ) حُنین، آن گاه که انبوه لشکرتان شما را به شگفت آورده بود ... سپس بازگشتید و به دشمن پشت کردید»، فرمود منظور از آن ابو فلان می باشد.

فرمایش خداوند متعال: سپس خداوند سکینه و آرامش خود را بر رسول خود نازل نمود و سربازانی را فرستاد که (همانند آن ها را) ندیده اید و کسانی را که کافر شدند عذاب نمود و این مجازات کافران خواهد بود. (26)

39)- از حسن بن علی بن فضّال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام به حسن بن احمد فرمود: به نظر شما، منظور از سکینه چیست؟

عرض کردم: فدایت گردم! نمی دانم (شما بفرمایید که منظور از آن چیست؟).

فرمود: باد و نسیمی است که از طرف خداوند (و از سوی بهشت) پاکیزه خارج می شود که دارای شکل و صورتی همچون صورت انسان می باشد و این ،نسیم همراه پیامبران الهی اعلام می باشد و این همان چیزی است که بر حضرت ابراهيم - خلیل الرحمان - علیه السلام هنگامی که کعبه را بنا می نهاد، نازل شد و با آرامش کامل آن را بنا نمود و اساس و پایه کعبه را بر مبنای آن پایه ریزی کرد.

ص: 361

1496 / [40] - عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُتْبَةَ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام قَالَ: مَنْ ضَرَبَ النَّاسَ بِسَيْفِهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِي الْمُسْلِمِينَ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ ضَالٌّ مُتَكَلِّفٌ قَالَهُ لِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ حَيْثُ سَأَلَهُ أَنْ يُبَايِعَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْحَسَنِ. (1)

قوله تعالی: ﴿قتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الاْخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدینُونَ دینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذینَ اُوتُوا الْکِتبَ حَتّی یُعْطُوا الْجِزْیَهَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صغِرُونَ﴾ (29)

1497 / [41] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: مَا حَدُّ اَلْجِزْیَهِ عَلَی أَهْلِ اَلْکِتَابِ وَ هَلْ عَلَیْهِمْ فِی ذَلِکَ شَیْءٌ مُوَظَّفٌ لاَ یَنْبَغِی أَنْ یُجَاوِزَهُ إِلَی غَیْرِهِ؟

قَالَ: فَقَالَ لاَ ذَاکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَأْخُذُ مِنْهُمْ مِنْ کُلِّ إِنْسَانٍ مَا شَاءَ عَلَی قَدْرِ مَالِهِ، وَ مَا یُطِیقُ إِنَّمَا هُمْ قَوْمٌ فَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْ أَنْ یُسْتَعْبَدُوا أَوْ یُقْتَلُوا فَالْجِزْیَهُ تُؤْخَذُ مِنْهُمْ مَا یُطِیقُونَ لَهُ أَنْ یَأْخُذَهُمْ بِهَا حَتَّی إِذَا یُسْلِمُوا فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿حَتّی یُعْطُوا اَلْجِزْیَهَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ ﴾ وَ کَیْفَ یَکُونُ صَاغِراً وَ هُوَ لاَ یَکْتَرِثُ لِمَا یُؤْخَذُ مِنْهُ، لاَ حَتَّی یَجِدَ ذُلاًّ لِمَا أُخِذَ مِنْهُ فَیَأْلَمَ لِذَلِکَ فَیُسَلِّمَ. (2)

ص: 362


1- عنه بحار الأنوار: 26/100 ح 30 والبرهان في تفسير القرآن : 395/3 ح 11، و مستدرك الوسائل : 29/11 ح 12353 الكافي : 26/5 ذيل ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 150/6 ذيل ح 7 ، عنهما وسائل الشيعة : 41/15 ذيل ح 19950 ، الاحتجاج : 364/2 ذيل حديث طويل، عنه البحار 215/47 ح 2 و 20/100 ذيل ح ،6 مشكاة الأنوار : 333 (في الرئاسة) باختصار.
2- عنه بحار الأنوار: 64/100 ح 2 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 395/3 ح 12، و مستدرك الوسائل : 122/11 ح 12594. تفسير القمي : 388/1، الكافى : 1566/3 ح 1 إلى قوله : و قال محمّد بن مسلم - ، عنهما بحار الأنوار: 63/100 ح 1، والبرهان : 393/3 ح 2 و 394 ح 10، و نحو الكافي من لا يحضره الفقيه : 50/2 ح 1670 ، و تهذيب الأحكام : 117/4 ح 1 والاستبصار : 53/2 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 149/15 ح 20185 ، المقنعة : 272 (باب - 31 مقدار الجزية)، عوالي اللئالي : 185/3 ح 12 (باب الجهاد) قطعة منه.

40)- از عبد الملک بن عُتبه هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: کسی که مردم را با شمشیر بزند و آنان را به سمت خود دعوت کند - در حالی که در بین مسلمین عالم تر و برتر از او وجود دارد - پس او (انسان) گمراه و زورگویی است.

این مطلب را حضرت به عمرو بن عُبید در رابطه با آن هنگامی که او از ایشان خواست که با محمد بن عبد الله بن حسن بیعت کند گفته است.

فرمایش خداوند متعال: با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمی کنند و دین حق را نمی پذیرند جنگ کنید تا آن موقعی که به دست خود در کمال ذلت و خواری جزیه بدهند. (29)

41)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: جزیه و مالیات بر اهل کتاب چگونه است؟ و جزیه حدّ معیّنی دارد که نباید از آن تجاوز شود؟

فرمود: خیر، تعیین آن با رأی و نظریه امام مشخص می شود که از هر فردی به اندازه امکانات مالی او سهمی که می خواهد مطالبه می کند و اهل کتاب باید آن را بپردازد؛ زیرا آن ها افرادی هستند که با دادن ،جزیه جان خویش و خانواده خود را می خرند که اسیر نشوند و مردانشان کشته ،نشوند بر همین اساس جزیه طبق امکانات مالی آنان و به صلاح دید ،امام تعیین می شود مگر موقعی که اسلام ،بیاورند همچنان که خداوند می فرماید: «تا آن گاه که به دست خود با ذلت و خواری جزیه بپردازند» و چگونه ممکن است ذمّی احساس ذلّت و حقارت کند در صورتی که از پرداخت مالیات ناچیز پروایی ندارد؟ و با پرداخت مالیات ،سنگین طعم خواری و ذلت را می چشد و احساس درد می کند و در نتیجه به اسلام گرایش می یابد.

ص: 363

1498/ [42] - عن حفص بن غياث، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه عليهما السلام ، قال:

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً﴾ (1) نَزَلَتْ فِی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ثُمَّ نَسَخَتْهَا أُخْرَی قَوْلُهُ: ﴿قاتِلُوا اَلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ﴾ - إِلَی - ﴿وَ هُمْ صاغِرُونَ ﴾ فَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ فِی دَارِ اَلْإِسْلاَمِ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُمْ إِلاَّ أَدَاءُ اَلْجِزْیَهِ أَوِ اَلْقَتْلُ وَ یُؤْخَذُ مَالُهُمْ، وَ تُسْبَی ذَرَارِیُّهُمْ، فَإِذَا قَبِلُوا اَلْجِزْیَهَ مَا حَلَّ لَنَا نِکَاحُهُمْ وَ لاَ ذَبَائِحُهُمْ وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهُمْ إِلاَّ أَدَاءُ اَلْجِزْیَهِ أَوِ اَلْقَتْلُ. (2)

قوله تعالی: ﴿وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿30﴾ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ ﴿31﴾

1499 / [43] - عن عطية العوفي، عن أبي سعيد الخدري، قال: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَی اَلْیَهُودِ حِینَ قَالُوا عُزَیْرٌ اِبْنُ اَللَّهِ وَ اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ.

ص: 364


1- سورة البقرة : 83/2
2- عنه بحار الأنوار: 67/100 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 396/3 ح 13، و مستدرك الوسائل : 25/11 ح 12340 . تفسير القمّي : 320/2 بإسناده عن حفص بن غياث، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 16/100 ح 1 ، الكافي : 11/5 ح 2 بتفاوت يسير عنه وعن التهذيب وسائل الشيعة : 25/15 ح 19938، والبحار : 67/100 ح 14 ، الخصال : 274/1 ح 18، عنه البحار : 312/71 ح 13، تهذيب الأحكام : 114/4 ح 1، تمامها نحو تفسير القمّي.

42)- از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام، فرمود: به درستی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با پنج شمشیر مبعوث ،نمود، پس یکی از آن ها شمشیری است که بر اهل ذِمّه است خداوند می فرماید: «و با مردم به نیکوئی سخن بگوئید» این آیه درباره اهل ذمّه نازل شده است.

ولی پس از چندی آیه ای دیگر (حکم) آن را نسخ کرد، که این فرمایش خداوند متعال می باشد: «با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند جنگ کنید» تا: «با دست خود در حالت ذلّت و خواری جزیه بپردازند»، پس هر کسی از آنان که در کشور اسلامی باشد جز جزیه دادن و یا کشته شدن هیچ چیز دیگری از ایشان پذیرفته نیست و گرنه اموالشان مصادره شده و خانواده هایشان اسیر می گردند پس اگر جزیه را قبول ،کردند ازدواج با آنان و خوردن ذبیحه شان بر ما حرام است ولی آن کفاری که در سرزمین شرک ،هستند اسیر کردنشان برای ما حلال است ولی ازدواج با آنان بر ما ،حرام لذا از آنان یا جزیه گرفته می شود و یا کشته می شوند.

فرمایش خداوند متعال: و یهودیان گفتند: عُزیر پسر خداست و نصاری گفتند: عیسی پسر خداست این سخنی که می گویند همانند گفتار کسانی است که پیش از این کافر بودند خدا آن ها را بکشد و نابودشان کند چگونه افراد را از حق منحرف می کنند؟ (30) (یهودیان) اخبار (دانشمندان) و مسیحیان و راهبان مسیح پسر مریم را به جای «الله» به خدایی برگرفتند و حال آن که مأمور بودند که تنها خدای یگانه را بپرستند خدایی که هیچ خدایی جز او نیست او از آن چه که شریکش می سازند منزّه است. (31)

43)- از عطیه ،عوفی به نقل از ابو سعید خدری روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هنگامی که یهودیان گفتند: عُزیر پسر خدا است غضب سخت خداوند بر آن ها نازل گشت و همچنین هنگامی که نصارا گفتند:

ص: 365

عَلَی اَلنَّصَارَی حِینَ قَالُوا اَلْمَسِیحُ اِبْنُ اَللَّهِ، وَ اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ مَنْ أَرَاقَ دَمِی وَ آذَانِی فِی عِتْرَتِی. (1)

1500 / [44] - عن يزيد بن عبد الملك، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

إِنَّهُ لَنْ یَغْضَبَ لِلَّهِ شَیْءٌ کَغَضَبِ اَلطَّلْحِ وَ اَلسِّدْرِ، أَنَّ اَلطَّلْحَ کَانَتْ کَالْأُتْرُجِّ، وَ اَلسِّدْرَ کَالْبِطِّیخِ، فَلَمَّا ﴿قَالَتْ اَلْیَهُودُ : یَدُ اَللَّهِ مَغْلُولَهٌ﴾ (2) نَقَصَا حَمْلَهُمَا فَصَغُرَ فَصَارَ لَهُ عَجَمٌ، وَ اِشْتَدَّ اَلْعَجَمُ، فَلَمَّا أَنْ قَالَتِ اَلنَّصَارَی اَلْمَسِیحُ اِبْنُ اَللَّهِ إِذْعَرَتَا فَخَرَجَ لَهُمَا هَذَا اَلشَّوْکُ وَ نَقَصَتَا حَمْلَهُمَا، وَ صَارَ اَلشَّوْکُ إِلَی هَذَا اَلْحَمْلِ، وَ ذَهَبَ حَمْلُ اَلطَّلْحِ، فَلاَ یَحْمِلُ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ ثُمَّ قَالَ: مَنْ سَقَی طَلْحَهً أَوْ سِدْرَهً فَکَأَنَّمَا سَقَی مُؤْمِناً مِنْ ظَمْآنَ. (3)

1501/ [45]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ﴾ قَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ مَا صَامُوا، لَهُمْ وَ لاَ صَلُّوا وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلاَلاً فَاتَّبَعُوهُمْ. (4)

ص: 366


1- عنه بحار الأنوار: 206/27 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 404/3 ح 3، و نور الثقلين: 208/2 ح 107 الجعفريات : 183 (كتاب التفسير) القطعة الأخيرة منه، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 27/2 ح 11، و صحيفة الرضا علیه السلام: 62 ح 98 ، و كشف اليقين: 293 (المبحث الرابع عشر في التوعد)، الأمالي للطوسي : 142 ح 231 (المجلس الخامس) بإسناده عن أبي سعيد الخدري بتمامه، عنه البحار: 71/20 ح 8 بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 280
2- سورة المائدة : 64/5
3- عنه وسائل الشيعة : 42/17 ح 21934 قزعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 404/3ح 2 ، و نور الثقلين : 208/2 ح 108
4- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 7، والبرهان في تفسير القرآن : 405/3 ح 4، و نور الثقلين: 209/2 ح 113 . المحاسن: 246/1 ح 245 (باب - 28) عنه البحار : 8/2 ح 48 ، الكافي : 53/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة : 125/27 ح 33384 دعائم الإسلام: 2/1 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 307/17 ح 21424، مشكاة الأنوار: 259 (الفصل الخامس في الحقائق والنجابة)، والبحار : 97/9 مرسلاً عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام

مسیح پسر خدا است غضب سخت خداوند نیز بر آن ها نازل گشت.

همچنین کسانی که خون (عترت) مرا بریزند و به من - به واسطه عترت و اهل بيت من - اذیّت و آزار برسانند غضب سخت خداوند بر آن ها نازل می گردد.

44)- از یزید بن عبد الملک روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ چیز همانند درخت طلح (1) و سدر برای خداوند متعال خشم نکرده است چون که طَلح به اندازه ترنج بود و سدر همانند خربزه بوده است موقعی که یهودیان گفتند: - دست خدا بسته است - میوه های آن ها کوچک شد و (نیز) دارای هسته و دانه ای سخت شدند.

و هنگامی که نصرانی ها گفتند: (عیسی) «مسیح پسر خدا است» این دو درخت، کم برگ شده و خاردار گشتند و میوۀ آن ها نیز کوچک و ریز شد، سدر به این کوچکی شد و میوه طلح از بین رفت و دیگر - تا قیام قائم ما (آل محمد علیهم السلام) - میوه ای نخواهد داد.

سپس فرمود: هر کس درخت طلح و سدر را آب دهد مثل این است که مؤمنی را از تشنگی سیراب نموده باشد.

45)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «دانشمندان و راهبان خود را به غیر از خداوند برای خود ارباب گرفتند» فرمود: به خدا سوگند! که (یهودیان و مسیحیان) نه برای علماء و راهبان نماز خواندند و نه روزه ،گرفتند بلکه علماء و راهبان حرام خدا را برای آن ها حلال و حلال او را بر آن ها حرام کردند و آن ها (یهودیان و مسیحیان) بدون شعور و اندیشه از ایشان تبعیّت و پیروی نمودند.

ص: 367


1- طلح درختی است که در بیابان های حجاز می روید و دارای تیغ های زیادی است که ام غیلان نیز نامیده می شود و مورد علاقه شدید شتر می باشد.

1502 / [46]- قَالَ فِی خَبَرٍ آخَرَ عَنْهُ علیه السلام وَ لَكِنَّهُمْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ. (1)

1503 / [47]- عن جابر، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله : ﴿ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ﴾ ؟

قَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَتَّخِذُوهُمْ آلِهَةً إِلَّا أَنَّهُمْ أَحَلُّوا حَلَالًا فَأَخَذُوا بِهِ وَ حَرَّمُوا حَرَاماً فَأَخَذُوا بِهِ فَكَانُوا أَرْبَابَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ. (2)

1504 / [48] - و قال أبو بصير:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : «مَا دَعَوْهُمْ إِلَی عِبَادَهِ أَنْفُسِهِمْ، وَ لَوْ دَعَوْهُمْ إِلَی عِبَادَهِ أَنْفُسِهِمْ مَا أَجَابُوهُمْ، وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً، وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلاَلاً، فَکَانُوا یَعْبُدُونَهُمْ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ. (3)

1505 / [49] - عن حذيفة (4)، سئل عن قول الله تعالى : ﴿ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِن دُونِ الله﴾؟

فقَالَ: لَمْ یَکُونُوا یَعْبُدُونَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا أَحَلُّوا لَهُمْ أَشْیَاءَ اسْتَحَلُّوهَا وَ إِذَا حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَرَّمُوهَا. (5)

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 8، والبرهان في تفسير القرآن: 405/3 ذيل ح 4، و نور الثقلين: 209/2 ح 114 . المحاسن: 246/1 ح 244 بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام عن رجل، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 133/27، 33406 والبحار : 97/2 ح 47 ، فلاح السائل : 117 (ذكر الشهادة لله جلّ جلاله بالوحدانيّة).
2- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 134/27 ح 33409، والبرهان في تفسير القرآن : 404/3ح 5 و نور الثقلين : 209/2 ح 115.
3- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 406/3 ح 6. المحاسن : 246/1 ذيل ح 245 (باب - 28)، عنه البحار : 98/2 ح 50 ، الكافي : 53/1 ح 1 ، و 398 ح 7، عنه وسائل الشيعة : 124/27 ح 33382
4- هو إمّا حديفة بن عامر ، و إما حذيفة بن منصور بن كثير الخزاعي، أو حذيفة بن منصور مولی حسین بن زيد العلوي الكوفي، فأما الأوّلان من أصحاب الصادق علیه السلام، والثالث من أصحاب الباقر والصادق علیها السلام رجع جامع الرواة: 181/1 - 182
5- عنه بحار الأنوار: 247/24 ح 11، و وسائل الشيعة : 134/27 ح 33410 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن : 406/3 ح 7 .

46)- و در روایتی دیگر آمده است که (امام صادق علیه السلام) فرمود: ولیکن در معصیت خداوند از ایشان تبعیت و پیروی کردند.

47)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «علماء و راهبان خود را به غیر از خداوند برای خود ارباب گرفتند» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها علماء و راهبان را به عنوان خدایی بر نگزیدند (و بُت پرستی نکردند) بلکه علماء و راهبان حرام (خداوند) را برایشان حلال و حلال او را برایشان حرام کردند و آنان نیز بر طبق آن (گفتار و نظرات) رفتار می،نمودند پس بر همین اساس یهودیان و ،مسیحیان اربابانی را غیر از خداوند اختیار کردند

48)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که (علما و راهبان) مردم را به عبادت خویش دعوت ننموده و اگر هم دعوت به عبادت خود می کردند آن ها نمی پذیرفتند ولی آن ها حرام خدا را برای مردم حلال و حلال او را برایشان حرام کردند بنابر این آن ها ندانسته و بدون شعور و اندیشه ایشان را عبادت می کردند.

49)- از حُذیفه روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «علماء و راهبان خود را به غیر از خداوند برای خود ارباب قرار دادند» سؤال کردند؟

فرمود: آن ها را نمی پرستیدند ولی به طوری بود که اگر آن ها چیزی را برایشان حلال می کردند (مردم هم) می پذیرفتند و اگر هم (چیزی را) برایشان حرام می گرداندند، (بر طبق آن رفتار می کردند) و آن را حرام می دانستند.

ص: 369

قوله تعالى: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿33﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ ﴿34﴾

1506 / [50] - عن أبي المقدام، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ، وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾، [قال :] یَکُونُ أَنْ لاَ یَبْقَی أَحَدٌ إِلاَّ أَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1)

1507 / [51] - وَ قَالَ فِی خَبَرٍ آخَرَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: لِیُظْهِرَهُ اَللَّهُ فِی اَلرَّجْعَهِ. (2)

1508 / [2] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ﴾ قَالَ: إِذَا خَرَجَ اَلْقَائِمُ لَمْ یَبْقَ مُشْرِکٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ وَ لاَ کَافِرٌ إِلاَّ کَرِهَ خُرُوجَهُ. (3)

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار: 346/52 ح 93، والبرهان في تفسير القرآن : 407/3 ح 2، و نور الثقلين: 212/2 ح 127
2- عنه بحار الأنوار: 346/52 ذيل ح 93 أشار إليه، و 67/53 ذيل ح 61، والبرهان في تفسير القرآن: 407/3 ح 3 بحار : 67/53 61 عن مختصر (منتخب) بصائر الدرجات
3- عنه بحار الأنوار : 346/52 ح 94 ، والبرهان في تفسير القرآن : 407/3 ح 4 تفسير فرات الكوفي : 481 ح 627 (سورة الصفّ) مع زيادة في آخره، ونحوه إكمال الدين : 670/2 ح 16 بإسناده عن أبي بصير قال : قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 324/52 ح 36 ، تأويل الآيات الظاهرة : 663 (سورة الصفّ) بإسناده عن أبي بصير قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام... بتفصيل، عنه البحار : 60/51 ح 58 ، العدد القويّة : 69 (نبذة من أحوال الإمام الحجّة علیه السلام) نحو تفسير الفرات.

فرمایش خداوند متعال: او کسی است که پیامبر خود را با هدایت و با دین و آئینی درست و بر ،حق برای مردم فرستاد تا (دین) او را بر همه دین ها پیروز گرداند. هر چند مشرکان را خوش نیاید (33) ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از اخبار و راهبان اموال مردم را به باطل (ناشایست) می خورند و دیگران را از راه خدا باز می دارند و کسانی را که طلا و نقره (ثروت) می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند آنان را به عذابی درد آور بشارت ده. (34)

50)- از ابو المقدام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تا آن را بر تمامی دین ها پیروز گرداند اگر چه مشرکین ناراحت شوند» فرمود: موقعیت به شکلی خواهد شد که هیچ کسی باقی نماند مگر آن که به نبوّت (و رسالت) حضرت محمد صلی الله علیه و آله اقرار نماید.

51)- و در روایتی دیگر از آن حضرت علیه السلام وارد شده است که (درباره این آیه شریفه) فرمود: منظور از این که خداوند دینش را پیروز گرداند. در زمان رجعت است.

52)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «او همان کسی است که رسول خود را با هدایت و آئینی درست فرستاد تا دین خود را بر سایر ادیان پیروز نماید. اگر چه مشرکان ناراحت شوند» فرمود: هنگامی که حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام ظهور و) خروج نماید مشرک و کافری - نسبت به خداوند بزرگ - باقی نخواهد ماند، مگر آن که از خروج حضرت ناخوش آیند باشد.

ص: 371

1509 / [53] - عن سعدان، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿ الَّذِينَ يَكْنزونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ ﴾ قَالَ: إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ مَا جَاوَزَ أَلْفَیْ دِرْهَمٍ. (1)

1510 / [54] - عن معاذ بن كثير - صاحب الأكسية - قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: مُوَسَّعٌ عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یُنْفِقُوا مِمَّا فِی أَیْدِیهِمْ بِالْمَعْرُوفِ، فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا علیه السلام حَرَّمَ عَلَی کُلِّ ذِی کَنْزٍ کَنْزَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ فَیَسْتَعِینَ بِهِ عَلَی عَدُوِّهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّهَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ﴾ (2)

1511 / [55] - عن الحسين بن علوان عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

اَلْمُؤْمِنَ إِذَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ یُنْفِقُهُ عَلَی عِیَالِهِ مَا شَاءَ ثُمَّ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ علیه السام فَیَحْمِلُ إِلَیْهِ مَا عِنْدَهُ وَ مَا بَقِیَ مِنْ ذَلِکَ یَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی أَمْرِهِ فَقَدْ أَدَّی مَا یَجِبُ عَلَیْهِ (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللهِ أثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَبِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَ قَتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ (36)

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 142/73 ح 21 والبرهان في تفسير القرآن : 409/3 ح 5 . مشكاة الأنوار: 274 (الفصل الثامن فيما جاء في جمع المال).
2- عنه بحار الأنوار: 143/73 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن : 409/3ح 6. الكافي : 61/4 ح 4 ، تهذيب الأحكام : 143/4 ح 24 - فيه إلى قوله : فيستعين به -، عنهما وسائل الشيعة : 547/9 ح 12685
3- عنه بحار الأنوار: 143/7 ح 24 ، والبرهان في تفسير القرآن : 409/3 ح 7

53)- از سَعدان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «کسانی که طلا و نقره را در گنجینه قرار می دهند» فرمود: همانا مقصود خداوند از آن (پولی است که) از دو هزار درهم تجاوز کند.

54)- از معاذ بن كثير - صاحب کیسه ها - روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: شیعیان ما در وسعت می باشند، آنان می توانند از آن چه در اختیار دارند در کارهای خیر انفاق کنند اما هنگامی که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما (اهل بیت رسالت) قیام ،کند همه گنج ها بر صاحبان آن ها حرام می باشد؛ پس آنان باید گنج ها را بیاورند و در اختیار آن حضرت قرار دهند تا با آن دشمنان خود را منکوب نماید و بر آن ها غالب گردد و این همان فرمایش خداوند متعال می،باشد که در کتاب خود فرموده است: «کسانی که طلا و نقره را در گنجینه قرار می دهند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند پس آنان را به عذابی دردناک بشارت بده».

55)- از حسین بن علوان (خالد) به نقل از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که مؤمن اگر چیزی (از مال دنیا) داشته باشد، آن طور که بخواهد بر خانواده اش انفاق نماید اما موقعی که حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) ظهور و قیام نماید هر آن چه نزدش موجود باشد خدمت آن حضرت تحویل می دهد پس آن چه که باقی مانده در کارها و امور خود از آن استعانت ،نماید پس او حقّ واجب بر خود را ادا کرده است.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که تعداد ماه ها در نزد خدا و در کتاب خدا از آن روز که آسمان ها و زمین را آفریده دوازده ماه است چهار ماه از آن ها ماه های حرام می باشند این است شیوه درست پس در آن ماه ها بر خویشتن ستم نکنید و هم چنان که مشرکان همگی به جنگ شما برخاستند، همگی به جنگ ایشان برخیزید و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. (36)

ص: 373

1512 / [56] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

کُنْتُ عِنْدَهُ قَاعِداً خَلْفَ اَلْمَقَامِ وَ هُوَ مُحْتَبٍ مُسْتَقْبِلَ اَلْقِبْلَهِ فَقَالَ أَمَّا اَلنَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَهٌ إِلَی أَنْ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِمَا حَرَّمَ اَللَّهُ اَلْأَشْهُرَ فِی کِتَابِهِ ﴿یَوْمَ خَلَقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ﴾ ثَلاَثَهُ أَشْهُرٍ مُتَوَالِیَهٍ وَ شَهْرٌ مُفْرَدٌ لِلْعُمْرَهِ.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ وَ رَجَبٌ (1)

1513 / [57] - عن أبي خالد الواسطي، قال :

أَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ شُکَّ فِیهِ مِنْ رَمَضَانَ فَإِذَا مَائِدَهٌ مَوْضُوعَهٌ وَ هُوَ یَأْکُلُ وَ نَحْنُ نُرِیدُ أَنْ نَسْأَلَهُ فَقَالَ اُدْنُوا اَلْغَدَاءَهَ إِذَا کَانَ مِثْلُ هَذَا اَلْیَوْمِ وَ لَمْ یَجِئْکُمْ فِیهِ سَبَبٌ بِرُؤْیَهٍ فَلاَ تَصُومُوا

ثُمَّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ: أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَلسَّنَهَ اِثْنَا عَشَرَ شَهْراً مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ثُمَّ قَالَ بِیَدِهِ رَجَبٌ مُفْرَدٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمُ ثَلاَثٌ مُتَوَالِیَاتٌ أَلاَ وَ هَذَا اَلشَّهْرُ اَلْمَفْرُوضُ رَمَضَانُ فَصُومُوا لِرُؤْیَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِهِ فَإِذَا خَفِیَ اَلشَّهْرُ فَأَتِمُّوا اَلْعِدَّهَ، شَعْبَانَ ثَلاَثِینَ، وَ صُومُوا اَلْوَاحِدَ وَ اَلثَّلاَثِینَ، وَ اَلثَّلاَثَهَ، ثُمَّ ثَنَی إِبْهَامَهُ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ شَهْرٌ کَذَا وَ شَهْرٌ کَذَا.

وَ قَالَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : صُمْنَا مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) تِسْعَهً وَ عِشْرِینَ یَوْماً وَ لَمْ نَقْضِهِ، وَ رَآهُ تَمَاماً. (2)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 53/99 ح 5 بحذف الذيل، و 54/100 ح 8، والبرهان في تفسير القرآن : 414/3 ح 8، و مستدرك الوسائل : 334/9 ح 11031، و 356 ح 11065 و 357 ح 11069 قطعة منه فيهما، و 177/10 ح 11784 بتمامه . الكافي : 239/4 ح 1 أورده بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 262/13 ح 17699 ، والبحار 353/46 ح 6 من لا يحضره الفقيه : 457/2 ح 2961 مرسلاً و باختصار، عنه وسائل الشيعة : 273/11 ح 14775 .
2- عنه بحار الأنوار: 301/96 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 414/3 ح 7، و نور الثقلين :215/2 ح 141 بحذف الذيل، و مستدرك الوسائل : 403/7 ح 8531 و 406 ح 8542 القطعة الأخيرة منه، و 419 ح 8581 القطعة الأولى . تهذيب الأحكام : 161/4 ح 26 ، عنه وسائل الشيعة : 257/10 ح 13355 و 266 ح 13384، و 298/10 ح 13461 .

56)- از زراره روایت کرده است که گفت:

در کنار امام باقر علیه السلام، پشت مقام (حضرت ابراهیم علیه السلام نشسته بودم و او پارچه ای را به خود پیچیده (حالت لباس احرام) و رو به قبله نشسته بود به من فرمود متوجه باش که نگاه به کعبه عبادت است و خداوند بقعه ای را در زمین نزد خودش محبوب تر از آن نیافریده است - سپس با دست خود به سمت کعبه اشاره نمود و فرمود: - و هیچ چیزی نزد او گرامی تر از آن ،نیست خداوند به خاطر آن در کتاب خود ماه های حرام را در همان «روزی که آسمان ها و زمین را آفرید» حرام ،نمود که سه ماه پشت سر هم هستند و یک ماه هم تک و تنها برای عمره .است امام صادق علیه السلام فرموده است: (آن چهار ماه عبارتند از:) شوّال و ذو القعده و ذو الحجّه و رجب.

57)- از ابو خالد واسطی روایت کرده است که :گفت روز یوم الشّک ماه رمضان محضر امام باقر علیه السلام شرف حضور یافتم دیدم که سفره گسترده و حضرت مشغول خوردن می باشد و ما خواستیم که سؤال ،کنیم فرمود جلو بیایید و غذا میل کنید هرگاه مانند چنین روزی اتفاق بیفتد که حکم به مشاهده هلال نشده باشد روزه نگیرید.

سپس فرمود: پدرم علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علی علیه السلام حدیث نمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالتی که در سخت ترین مرض قرار گرفته بود فرمود:

ای مردم! به درستی که سال دوازده ماه دارد که چهار عدد از آن ماه ها حرام هستند سپس با دست خود اشاره نمود و فرمود ماه رجب تک و تنها است و ذو القعده و ذو الحجّه و محرّم سه ماه پشت سر هم می باشند آگاه باشید آن ماهی که (روزه اش) واجب است ماه رمضان خواهد بود پس هنگام رؤیت و مشاهده هلال ماه شب اول روزه بگیرید و هنگام مشاهده (ماه) (در آخر) آن افطار نمایید (و آن را عید فطر قرار دهید) و اگر هلال مخفی بود (روزها را) شمارش کنید که از شعبان 30 روز گذشته باشد و روز 31 را روزه بگیرید.

و (مجدّداً) با انگشتان دست خود اشاره نمود: یک و دو و سه سپس انگشت ابهام خود را بست و فرمود: ای مردم! یک ماه چنین و یک ماه چنان است.

و امام على علیه السلام فرمود: همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله 29 روز، روزه گرفتیم و آن را ناقص ،ندانستیم و ماه تمام محسوب شد.

ص: 375

قوله تعالى : ﴿إلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَحِبهِ، لَا تَحْزَنْ إِنَّ الله مَعَنا فَأَنزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَ كَلِمَةُ الله هي العليا و اللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (40)

1414 / [58] - عن عبد الله بن محمد الحجّال، قال :

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَعِی اَلْحَسَنُ بْنُ اَلْجَهْمِ ، فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ : إِنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ عَلَیْنَا بِقَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ثانِیَ اِثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی اَلْغارِ﴾.

قَالَ: وَ مَا لَهُمْ فِی ذَلِکَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ قَالَ اَللَّهُ: «فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ» وَ مَا ذَکَرَهُ فِیهَا بِخَیْرٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَنَا-جُعِلْتُ فِدَاکَ!- وَ هَکَذَا تَقْرَؤُنَهَا؟

قَالَ: هَکَذَا قَدْ قَرَأْتُهَا. (1)

1515/ [59]- قال زرارة : قال أبو جعفر علیه السلام:

فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ أَ لاَ تَرَی أَنَّ اَلسَّکِینَهَ إِنَّمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِهِ؟ ﴿وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّقْلَى﴾ فَقَالَ: هُوَ اَلْکَلاَمُ اَلَّذِی تَکَلَّمَ بِهِ عَتِیقٌ.

رَوَاهُ اَلْحَلَبِیُّ عَنْهُ. (2)

قوله تعالى: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَٰكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ ۚ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾ (42)

ص: 376


1- عنه بحار الأنور : 80/19 ح 36 والبرهان في تفسير القرآن: 424/3 ح 12 و نور الثقلين: 220/2 ح 160
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 434/3 ح 13، و نور القثقلین: 220/2 ح 161 التوحيد: 351 ح 15 بإسناده عن عبد الأعلى بن أعين عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 36/5 ح 50

فرمایش خداوند متعال: اگر شما او را یاری نکنید همانا خدا آن هنگامی که کافران بیرونش کردند. یاریش نمود وقتی یکی از آن دو که در غار بودند به رفیقش گفت: اندوهگین مباش خدا با ما می باشد پس خدا به دل او آرامش بخشید و با لشکری که شما آن ها را نمی دیدید تاییدنی نمود و کلام کافران را پست و بی ارزش گردانید؛ در حالی که کلام خدا بالاست و خدا پیروزمند و حکیم است. (40)

58)- از عبد الله بن محمد حجّال روایت کرده است که گفت:

به همراه حسن بن ،خهم در محضر امام رضا علیه السلام بودم پس حسن به حضرت عرض کرد: آن ها (برای فضیلت و حقانیت ابوبکر) به فرمایش خداوند تبارک و تعالی «دومین آن دو (نفر) زمانی که در غار بودند» استدلال می کنند.

فرمود: در این آیه تأییدی برای آن ها نیست پس به خدا سوگند! حقیقت مطلب این است که خداوند متعال فرموده: «پس خداوند آرامش خود را بر رسولش نازل نمود» و هیچ یاد خیری از او (ابوبکر) در این آیه به میان نیامده است.

من به حضرت عرض کردم: من قربانت گردم شما آن را این چنین قرانت می نمایید؟

فرمود این چنین قرائت کردم:

59)- از زواره روایت کرده است، که گفت:

امام علیه السلام فرمود: خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر رسولش بازان نمود. آيا توجّه نداری که به طور قطع سکینه بر حضرت وارد شد؟ «و خداوند کلام کسانی را که کفر را برگزیدند پست گردانید» فرمود: منظور از کلام همان سخنانی است که عنیق (ابو بکر) آن را مطرح کرده است.

این حدیث را حلبی از آن حضرت روایت نموده است.

فرمایش خداوند متعال: اگر متاعی دست یافتنی بود و سفری در پیش بود نه چندان دراز از پی تو می آمدند ولی اکنون که راه دراز شده است پیمودنش را دشوار می پندارند و برودی به خدا سوگند یاد می کنند که اگر می توانستیم همراه شما بیرون می آمدیم این افراد خود را به هلاکت می سپارند و خدا می داند که آن ها دروغگویان هستند. (42)

ص: 377

1516 / [60]- عَنْ زُرَارَهَ ، وَ حُمْرَانَ ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَ سَفَرًا قَاصِدًا لَّا تَبَعُوكَ﴾ - الآية - ، [قالا:] أَنَّهُمْ یَسْتَطِیعُونَ وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنَّهُ لَوْ کَانَ عَرْضاً قَرِیباً وَ سَفَراً قَاصِداً لَفَعَلُوا. (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾ (46)

1517/ [61]- عن المغيرة (2)، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ لَوْ أَرادُوا اَلْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّهً﴾ قَالَ: یَعْنِی بِالْعُدَّهِ اَلنِّیَّهَ، یَقُولُ: لَوْ کَانَ لَهُمْ نِیَّهٌ لَخَرَجُوا (3) فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ ﴿55﴾

قوله تعالى: ﴿وَ مَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كَارِهُونَ﴾ ﴿54﴾

1518/ [62]- عن يوسف بن ثابت عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قِیلَ لَهُ لَمَّا دَخَلْنَا عَلَیْهِ: أَنَا أَحْبَبْنَاكُمْ لِقَرَابَتِكُمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله وَ لِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ مِنْ حَقِّكُمْ مَا أَحْبَبْنَاكُمْ لِدُنْیَا نُصِیبُهَا مِنْكُمْ إِلَّا لِوَجْهِ اللَّهِ وَ الدَّارِ الْآخِرَةِ

ص: 378


1- عنه بحار الأنوار 235/21 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 475/3 ح 4
2- هو مشتراك بين عشرة نقراب، كلّهم من أصحاب الإمام جعفر الصادق علیه السلام ألّا واحد منهم و هو المغیرة بن نوفا بن الحرب، من أصحاب الإمام علىّ أمير المؤمنين علیه السلام. راجع جامع الرجال: 255/2.
3- عنه بحار الأنوار: 335/21 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن: 432/3 ح 2، و نورالثقلین: 224/2 ح 175

60)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر متاعی دست یافتنی بود و سفری نه چندان دور بود به دنبال تو می آمدند» تا آخر آيه شريفه فرمودند: آن ها می توانستند و در علم خداوند معلوم بود که اگر متاعی نزدیک و سفری در دسترس می بود حتماً حتماً حرکت حرکت می کردند.

فرمایش خداوند متعال: و اگر می خواستند که به جنگ بیرون آیند برای آن ساز و برگی آماده کرده بودند ولی خدا بسیج آنان را ناخوش داشت و از جنگشان باز داشت و به ایشان گفته شد: همراه کسانی که باید در خانه بنشینند. در خانه بنشینید. (49)

91) - از مُغیره روایت کره است که گفت:

از آن حضرت شنیدم که درباره فرمایش خداوند (متعال): «و اگر قصد خروج می کردند برای آن آمادگی لازم را فراهم می کردند» می فرمود: منظور خداوند از «عُدّه» نیست می باشد خداوند متعال می فرماید: اگر آنان دارای نیت می بودند حتماً خروج می کردند.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ چیزی مانع قبول اتفاق از آن ها نشده مگر آن که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده اند و جز با بی میلی به نماز حاضر نمی شوند و جز کراهت اتفاق نمی کنند (54) پس دارایی و فرزندانشان تو را به شگفت نیندازد جز این نیست که خدا می خواهد آن ها را به سبب در این دنیا عذاب کند و در حالی که هنوز کافر هستند جانشان برآید. (55)

62)- از یوسف بن ثابت روایت کرده است که گفت:

چون بر امام صادق علیه السلام شرف حضور یافتیم، برخی گفتند: ما شما را دوست می،داریم چون فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستید و خود خداوند حق شما را بر

ص: 379

وَ لِیَصْلُحَ لِامْرِئٍ مِنَّا دِینُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام صَدَقْتُمْ مَنْ أَحَبَّنَا جَاءَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ هَكَذَا - ثُمَّ جَمَعَ بَیْنَ السَّبَّابَتَیْنِ - وَ قَالَ وَ اللَّهِ! لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَامَ النَّهَارَ وَ قَامَ اللَّیْلَ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَلَقِیَهُ وَ هُوَ غَیْرُ رَاضٍ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیْهِ.

ثُمَّ قَالَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ: ﴿وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاّ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿وَ هُمْ کافِرُونَ ﴾ ثُمَّ قَالَ: وَ کَذَلِکَ اَلْإِیمَانُ لاَ یَضُرُّ مَعَهُ عَمَلٌ، وَ کَذَلِکَ اَلْکُفْرُ لاَ یَنْفَعُ مَعَهُ عَمَلٌ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ﴾ (58)

1519 / [63] - عن إسحاق بن غالب قال :

قال أبو عبد الله علیه السلام: یَا إِسْحَاقُ کَمْ تَرَی أَهْلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ﴾؟

قَالَ: هُمْ أَکْثَرُ مِنْ ثُلُثَیِ اَلنَّاسِ. (2)

قوله تعالى : ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَكِين وَ الْعَمِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَالْغَرِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (60)

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 190/27 ح 47، والبرهان في تفسير القرآن : 434/3 ح 4، و مستدرك الوسائل : 165/1 ح 266 قطعة منه . الزهد : 106 ح 129 (باب - 8 ما جاء في الدنيا و من طلبها) عنه البحار : 124/73 ح 119 الكافي : 412/2 ح 4 ، عنه و عن مجمع البيان وتفسير العيّاشي ، البحار : 110/71
2- عنه بحار الأنوار: 110/71، و 56/96 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 436/3 ح 3. الكافي : 412/2 ح 4 بإسناده عن سماعة قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 33/2 ح 1629 ، و تهذيب الأحكام : 48/4 ح 1 و 107 ح 42، عنه وسائل الشيعة : 235/9 ح 11916 ، و 239 ح 11925، المقنعة : 263 (باب - 28 من الزيادات في الزكاة)، عوالي اللئالي : 120/3 ح 28 (باب الزكاة) مجمع البيان: 71/5، عنه و عن الكافي البحار: 110/71

ما واجب گردانده است ما شما را برای این که از دنیا چیزی از شما به ما برسد دوست نداریم بلکه برای خشنودی خدا و جهان آخرت به شما علاقه داریم و نیز برای آن که دین نیک از ما سامان یابد.

پس امام صادق علیه السلام فرمود: راست گفتید راست گفتید سپس افرود هر که ما را دوست بدارد در روز قیامت همراه ما خواهد آمد این چنین - سپس دو انگشت سبابه خود از دو دست را به هم چسبانید و فرمود به خدا سوگند اگر مردی روزها را روزه بگیرد و شب ها را به عبادت برخیزد ولی بدون ولایت ما (اهل بیت رسالت) خداوند را ملاقات ،کند خداوند او را در حالی ملاقات خواهد کرد که از او خشنود نبوده یا خشمگین است.

سپس فرمود: و این همان فرمایش خداوند است که می فرماید: «و هیچ چیز مانع قبول اتفاق ها از ایشان نشده مگر آن که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده اند .... و در حالی که هنوز کافر خواهند بودند» و سپس فرمود: همچنین است ،ایمان که هیچ عملی با آن زیان نبیند و همچنین کفر که هیچ عملی با آن سودی ندارد.

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از آن ها تو را در تقسیم صدفات به بیدادگری متهم می کنند پس اگر به آن ها (چیزی) از آن عطا شود خشنود می شوند و اگر ،عطا نشود خشمگین می شوند. (58)

63)- از اسحاق بن غالب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای اسحاق! به نظر تو چقدر از مردم اهل این آبه هستند: «پس اگر از آن (صدقات) به آن ها داده شود خوشنود شوند و اگر داده نشود ناگهان خشم کنند»؟

(سپس خود) حضرت فرمود: آنان بیش از دو سوم مردم هستند.

فرمایش خداوند متعال: همانا صدقات (زکات) برای فقیران و مسکیان و کارگزاران و جمع آوری کنندگان آن است و نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و آزاد کردن بردگان و قرص داران و انفاق در راه خدا و مسافران (نیازمند) می باشد آن فریضه ای است از جانب خدا و او دانا و حکیم است. (60)

ص: 381

1520 / [64] - عن سماعة ، قال:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلزَّکَاهِ لِمَنْ یَصْلُحُ أَنْ یَأْخُذَهَا؟

فَقَالَ هِيَ لِلَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ ﴿لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اَللّهِ ﴾ وَ قَدْ تَحِلُّ اَلزَّکَاهُ لِصَاحِبِ ثَلاَثِمِائَهِ دِرْهَمٍ وَ تَحْرُمُ عَلَی صَاحِبِ خَمْسِینَ دِرْهَماً فَقُلْتُ لَهُ: وَ کَیْفَ یَکُونُ هَذَا.

قَالَ: إِذَا کَانَ صَاحِبُ اَلثَّلاَثِمِائَهِ دِرْهَمٍ لَهُ مُخْتَارٌ [عِیَالٌ] کَثِیرٌ فَلَوْ قَسَمَهَا بَیْنَهُمْ لَمْ یَکْفِهِمْ، فَلَمْ یَعْفِفْ عَنْهَا نَفْسُهُ، وَ لْیَأْخُذْهَا لِعِیَالِهِ، وَ أَمَّا صَاحِبُ اَلْخَمْسِینَ فَإِنَّهَا تَحْرُمُ عَلَیْهِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ وَ هُوَ مُحْتَرِفٌ یَعْمَلُ بِهَا، وَ هُوَ یُصِیبُ فِیهَا مَا یَکْفِیهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ. (1)

1521 / [65] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلْفَقِیرِ وَ اَلْمِسْکِینِ؟ قَالَ: اَلْفَقِیرُ اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ أَجْهَدُ مِنْهُ اَلَّذِی لاَ یَسْأَلُ. (2)

1522 / [66] - عن أبي بصير، قال :

قلت لأبي عبد الله علیه السلام: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَكِينِ﴾؟

قَالَ: اَلْفَقِیرُ اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ: أَجْهَدُ مِنْهُ، وَ اَلْبَائِسُ: أَجْهَدُهُمَا. (3)

ص: 382


1- عنه بحار الأنوار: 120/6 ح 7 ، و 56/96 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 15، و مستدرك الوسائل : 101/7 ح 7749 و 109 ح 7775، فيهما القطعة الأولى منه إلى آخر الآية، و 111 ح 7780 بتمامه الكافي : 501/3 ح 16 بإسناده عن عبد الله بن مسكان عن أبي بصير، قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام- مع زيادة في آخره- ، و نحوه تهذيب الأحكام : 104/4 ح 31، عنهما وسائل الشيعة : 210/9 ح 11858، دعائم الإسلام ،260/1 عنه البحار: 70/96، و مستدرك الوسائل : 112/10 ح 11912 عوالي اللئالي : 71/2 ح 185 و 120/3 ح 26 باختصار فيهما
2- عنه بحار الأنوار : 57/96 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 16 . تقدّمت تخريجاته في الحديث السابق
3- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 17، و مستدرك الوسائل : 101/7 ح 7750 الكافي : 41/7 ح 1 بإسناده عن السكوني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و 41 ح 2 عن صفوان بن يحيى و أحمد بن محمد بن أبي نصر قالا: سألنا أبا الحسن الرضا علیه السلام بتفصيل من لا يحضره الفقيه : 204/4 ح 5474 عن السكوني، و نحوه تهذيب الأحكام : 210/9 ح 9، و ح 10 عن ابن أبي نصر الاستبصار : 133/4 ح 1 و 2 عنهما وسائل الشيعة : 385/19 ح 24816، و ح 24817 و 386 ح 24818، معاني الأخبار : 216 ح 1 عن إسماعيل بن مسلم السكوني، عن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 2 عن صفوان عنهما البحار: 209/103 ح 5 و 6 ، عوالي اللئالي : 276/3 ح 26 مختصراً، فقه القرآن : 313/2 ( باب الوصيّة المبهمة) عن صفوان وابن أبي نصر

64)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام کاظم) علیه السلام درباره زکات سؤال کردم که چه کسی صلاحیت گرفتن آن را دارد؟

فرمود: آن برای کسانی است که در توصیف و بیان خداوند - در قرآن - قرار گرفته باشند: «همانا صدقات برای فقیران و مسکینان و کارگزاران جمع آوری آن و نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و در راه آزاد کردن بندگان (غلامان و کنیزان) و قرض داران و اتفاق در راه خدا و مسافران نیازمند می باشد آن از جانب خدا فریضه ای است» و چه بسا ممکن است که زکات برای شخصی که سیصد درهم ،دارد حلال باشد ولی برای کسی که فقط پنجاه در هم دارد حتی یک درهم از آن نیز حرام باشد. عرض کردم چگونه چنین چیزی ممکن می شود؟!

فرمود: هنگامی که صاحب سیصد درهم دارای خانواده بسیاری باشد، اگر آن مقدار را بین ایشان تقسیم نماید کفایتشان نکند و باید خودش از آن بی بهره ،بماند و می تواند برای خانواده خود (صدقه) دریافت نماید و اما کسی که پنجاه درهم دارد اگر تنها و بدون خانواده زندگی می کند، بر او حرام می باشد که صدقه بگیرد و حتی ممکن است که او اهل حرفه و شغل هم باشد و با آن پنجاه در هم درآمدی داشته باشد که ان شاء الله آن مقدار او را کفایت می نماید.

65)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فقیر و مسکین، سؤال شد؟

فرمود: فقیر کسی است که سؤال و درخواست می کند و مسکین کسی است که در سختی بیشتری نسبت به او می باشد با این حال درخواست نمی کند

66)- از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مقصود از «همانا صدقات برای فقیران و مسکینان است» چیست؟

فرمود: فقیر کسی است که سؤال و درخواست می کند و مسکین کسی است که در سختی و تلاش بیشتری نسبت به او می باشد و سؤال هم نمی کند ولی بانس نسبت به آن دو نفر در سختی بیشتری می باشد.

ص: 383

1523 / [67] - عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن أبي الحسن علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِسَهْمٍ مِنْ مَالِهِ وَ لَیْسَ یُدْرَی أَیُّ شَیْءٍ هُوَ ؟

قَالَ: اَلسِّهَامُ ثَمَانِیَهٌ، وَ لِذَلِکَ قَسَمَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، ثُمَّ تَلاَ ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ اَلْمَساکِینِ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلسَّهْمَ وَاحِدٌ مِنْ ثَمَانِیَهٍ. (1)

1524/ [68]- عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ- قَالَ علیه السلام: إِنْ جَعَلْتَهَا فِیهِمْ جَمِیعاً، وَ إِنْ جَعَلْتَهَا لِوَاحِدٍ أَجْزَأَ عَنْکَ. (2)

1525 / [69] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ: ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ-، کُلُّ هَؤُلاَءِ یُعْطِی إِنْ کَانَ لاَ یَعْرِفْ قَالَ: إِنَّ اَلْإِمَامَ یُعْطِی هَؤُلاَءِ جَمِیعاً لِأَنَّهُمْ یُقِرُّونَ لَهُ بِالطَّاعَهِ، قَالَ قُلْتُ لَهُ: فَإِنْ کَانُوا لاَ یَعْرِفُونَ فَقَالَ: یَا زُرَارَهُ لَوْ کَانَ یُعْطَی مَنْ یَعْرِفُ دُونَ مَنْ لاَ یَعْرِفُ لَمْ یُوجَدْ لَهَا مَوْضِعٌ: وَ إِنَّمَا کَانَ یُعْطَی مَنْ لاَ یَعْرِفُ لِیَرْغَبَ فِی اَلدِّینِ فَیَتَثَبَّتَ عَلَیْهِ وَ أَمَّا اَلْیَوْمَ فَلاَ تُعْطِهَا أَنْتَ وَ أَصْحَابُکَ إِلاَّ مَنْ یَعْرِفُ. (3)

ص: 384


1- عنه بحار الأنوار: 210/103 ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 18 و مستدرك الوسائل : 130/14 ح 16287 . معاني الأخبار : 216 ح 1، عنه البحار : 209/103 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 5 ، و وسائل الشيعة 267/9 ح 11991، والبرهان في تفسير القرآن: 441/3 - 19. الكافي : 496/3 ح1 بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 4/2 ح 1577 ، و تهذيب الأحكام : 49/4 ح 2 ، عنهم وسائل الشيعة : 209/9 ح 11856، فقه القرآن : 260/1 .
3- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 6 والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 20، و مستدرك الوسائل : 101/7 ح 7751 تفسير القمّي: 298/1 (مصرف الصدقات) مرسلاً و بتفصيل عنه البحار : 61/96 ح 21 و نحوه تهذيب الأحكام: 49/4 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 211/9 ح 11862 والمقنعة : 241 (باب - 11 أصناف أهل الزكاة) نحو تفسير القمي، و دعائم الإسلام: 260/1 (ذكر دفع الصدقات) مختصراً

67)- از احمد بن محمد بن ابی نصر (بزنطی) روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام در مورد مردی که یک سهم از اموالش را وصیّت کرده و نمی داند که آن چه مقدار می باشد سؤال کردم؟

فرمود: مجموع سهام هشت تا است و رسول خدا صلی الله علیه و آله این چنین آن را تقسیم نمود.

سپس حضرت این آیه (شریفه) را «همانا صدقات برای فقیران و مسکینان است» - تا پایان آن - تلاوت کرد سپس فرمود: به درستی که یک سهم یکی از هشت سهم می باشد.

68)- از ابو مریم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا صدقات» - تا آخر آیه - فرمود: اگر آن ها (صدقات) را در تمام افراد و یا برای یکی از آن ها قرار دهی کفایت می کند و تکلیف خود را انجام داده ای.

69)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نظر شما در مورد فرمایش خداوند متعال: «همانا صدقات» - تا پایان آیه - چیست؟ آیا صدقه به تمام این دسته ها داده می،شود اگرچه اهل معرفت (نسبت به نبوّت و امامت) نباشند؟

فرمود: امام (زمان) آن را به تمامی آن ها عطا می نماید چون آنان (اگرچه به ظاهر) اقرار و ایمان به او (خدا و رسول و وصیّ) دارند و در طاعت و فرمان او می باشند. (زراره) گوید: گفتم: پس اگر اهل معرفت نباشند (تکلیف چیست)؟

فرمود: ای زراره! اگر فقط به شناخته شده ها بدهند و از دیگران دریغ کنند دیگر جایگاهی برای صدقات نمی ماند و همانا آن به منکرانِ هم ،امامت داده می شود تا به اصل امامت دلگرم شوند و بر آن ثابت قدم بمانند و اما امروزه تو و یارانت فقط کسانی را (از زکات و فریضه صدقات) بهره مند سازید که عارف و آشنا باشند.

ص: 385

1526 / [70] - عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله : ﴿وَ الْعَمِلِينَ عَلَيْهَا ﴾ ، قال : هم السعاة. (1)

1527 / [71] - عن زرارة قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام في قوله : ﴿وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ ﴾؟

قَالَ هُمْ قَوْمٌ وَ حَّدُوا اَللَّهَ وَ خَلَعُوا عِبَادَهَ مَنْ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ شَهِدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ شُکَّاکٌ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَمَرَ اَللَّهُ نَبِیَّهُمْ أَنْ یَتَأَلَّفَهُمْ بِالْمَالِ وَ اَلْعَطَاءِ لِکَیْ یَحْسُنَ إِسْلاَمُهُمْ وَ یَثْبُتُوا عَلَی دِینِهِمُ اَلَّذِی قَدْ دَخَلُوا فِیهِ وَ أَقَرُّوا بِهِ.

وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ حُنَیْنٍ تَأَلَّفَ رُءُوسَهُمْ مِنْ رُءُوسِ اَلْعَرَبِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ سَائِرِ مُضَرَ مِنْهُمْ أَبُو سُفْیَانَ بْنُ حَرْبٍ وَ عُیَیْنَهُ بْنُ حُصَیْنٍ اَلْفَزَارِیُّ وَ أَشْبَاهُهُمْ مِنَ اَلنَّاسِ فَغَضِبَتِ اَلْأَنْصَارُ فَأَجْمَعُوا إِلَی سَعْدِ بْنِ عُبَادَهَ فَانْطَلَقَ بِهِمْ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْجِعْرَانَهِ.

فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَ تَأْذَنُ لِی فِی اَلْکَلاَمِ؟

قَالَ نَعَمْ فَقَالَ إِنْ کَانَ هَذَا اَلْأَمْرُ مِنْ هَذِهِ اَلْأَمْوَالِ اَلَّتِی قَسَمْتَ بَیْنَ قَوْمِکَ شَیْئاً أَمَرَکَ اَللَّهُ بِهِ رَضِینَا بِهِ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ لَمْ نَرْضَ.

قَالَ زُرَارَهُ : فَسَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا مَعْشَرَ اَلْأَنْصَارِ کُلُّکُمْ عَلَی مِثْلِ قَوْلِ سَعْدٍ سَیِّدِکُمْ؟

ص: 386


1- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 442/3 ح 21 الكافي : 411/2 ح 2 ، عنه البحار: 177/21 ح 11

70) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و کارگران جمع آوری آن» فرمود:

آن ها اهل سعی و تلاش در واسطه گری (جمع آوری و رساندن به امام و یا نماینده امام) هستند.

71)- از زراره روایت کرده است که گفت از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و برای به دست آوردن دل مخالفان» سؤال کردم؟

فرمود: آنان گروهی بودند که خدا را به یکتائی پرستش می کردند و از طاعت و بندگی کسی که غیر از خداوند متعال را عبادت می کرد دست کشیده بودند و نیز شهادت می دادند که خدا یکتا است و محمد صلی الله علیه و اله، رسول خدا است ولی با وجود ،این در برخی از آن مسائلی که حضرت (از طرف خداوند) آورده بود در شک و تردید بودند بر همین اساس خداوند به پیامبرش دستور داد تا به وسیله مال و عطا کردن به آنان به تألیف دل ها و تشویق افکارشان بپردازد و دل گرمشان ،نماید شاید در اسلام خود که (تازه) در آن داخل شدهاند ثابت قدم گردند و از روی معرفت (به تمام احکام و دستورات دین) ایمان بیاورند و اقرار کنند.

و به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ حُنین به تألیف دل های قریش و دیگر افراد قبیله مُضَر ،پرداخت از آن جمله: ابو سفیان بن حرب و عُيينة بن حُصَين فزاری و مانند آنان از دیگر مردم (که از سران عرب) بودند.

پس انصار مدینه از این برنامه دلگیر و خشمناک شدند و گرد (رئیس خود) و سعد بن عُباده جمع شدند و سعد بن عُباده به همراه آنان برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله- که در «جعرانِه» (محلی بین مکه و طائف است) بود - حرکت کرد و چون خدمت حضرت رسید گفت ای رسول خدا! آیا به من اجازه سخن می دهید؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلی. سعد اظهار داشت: اگر این روش (تقسیم اموال) که آن را بین قبیله ات تقسیم کردی با دستور خدا باشد، آن را پذیرفته و خوشنود هستیم ولی اگر غیر از این باشد راضی نمی شویم. زراره گوید: پس از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مقابل آن ها فرمود: ای گروه انصار! آیا همه شما با سخن سرورتان سعد بن عُباده، هم عقیده هستید؟

ص: 387

قَالُوا: اَللَّهُ سَیِّدُنَا وَ رَسُولُهُ فَأَعَادَهَا عَلَیْهِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُونَ: اَللَّهُ سَیِّدُنَا وَ رَسُولُهُ ، ثُمَّ قَالُوا بَعْدَ اَلثَّالِثَهِ: نَحْنُ عَلَی مِثْلِ قَوْلِهِ وَ رَأْیِهِ.

قَالَ زُرَارَهُ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: فَحَطَّ اَللَّهُ نُورَهُمْ وَ فَرَضَ لِلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ سَهْماً فِی اَلْقُرْآنِ. (1)

1528 / [72] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ﴿وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ﴾، قال :(قالا) : قَوْمٌ تَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَسَمَ فِیهِمُ اَلْفَیْءَ. (2)

1529 / [73] - قال زرارة : قال أبو جعفر علیه السلام:

فَلَمَّا کَانَ فِی قَابِلٍ جَاءُوا بِضِعْفِ اَلَّذِینَ أَخَذُوا وَ أَسْلَمَ نَاسٌ کَثِیرٌ» قَالَ: «فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) خَطِیباً، فَقَالَ: هَذَا خَیْرٌ أَمِ اَلَّذِی قُلْتُمْ، قَدْ جَاءُوا مِنَ اَلْإِبِلِ بِکَذَا وَ کَذَا ضِعْفَ مَا أَعْطَیْتُهُمْ، وَ قَدْ أَسْلَمَ لِلَّهِ عَالَمٌ وَ نَاسٌ کَثِیرٌ، وَ اَلَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ عِنْدِی مَا أُعْطِی کُلَّ إِنْسَانٍ دِیَتَهُ عَلَی أَنْ یُسْلِمَ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ. (3)

1530 / [74] - قال الحسن بن موسى - من غير هذا الوجه أيضاً – رفعه قال :

قَالَ: قَالَ رَجُلٌ مِنْهُمْ حِینَ قَسَمَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) غَنَائِمَ حُنَیْنٍ : إِنَّ هَذِهِ اَلْقِسْمَهُ مَا یُرِیدُ اَللَّهُ بِهَا. فَقَالَ لَهُ بَعْضُهُمْ: یَا عَدُوَّ اَللَّهِ، تَقُولُ هَذَا لِرَسُولِ اَللَّهِ . ثُمَّ جَاءَ إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَأَخْبَرَهُ مَقَالَتَهُ، فَقَالَ: قَدْ أُوذِیَ أَخِی مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِأَکْثَرَ مِنْ هَذَا فَصَبَرَ، قَالَ: وَ کَانَ یُعْطِی لِکُلِّ رَجُلٍ مِنَ اَلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ مِائَهَ رَاحِلَهٍ. (4)

ص: 388


1- عنه بحار الأنوار : 57/96 ، والبرهان في تفسير القرآن : 442/3 ح 22
2- عنه بحار الأنوار: 58/96 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 442/3 ح 23
3- عنه بحار الأنوار: 178/21 ح 12، و 59/96 ذيل ح 9 بحذف الذيل، والبرهان في تفسير القرآن: 442/3ح 24 . هذا الحديث في الطبع الإسلامية متّصل بالحديث السابق من دون ذكر رقم ، وفي آخره زيادة: عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام نحوه
4- عنه بحار الأنوار: 178/21 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن : 443/3 ح 25

همگی گفتند: سرور ما خدا و رسول خدا است. (تا سه مرتبه حضرت رسول صلی الله علیه و آله سؤال خود را تکرار نمود و انصار مدینه همان جواب را دادند سپس) در نوبت سوم گفتند: آری ما با سعد بن عباده هم سخن و هم رأی می باشیم زراره گوید همچنین از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: به این جهت بود که خداوند پرتو نور انصار مدینه را بی فروغ کرد و برای تشویق افرادی که نیاز به دلگرمی و تألیف دل ،داشتند سهمی از صدقات در قرآن مقرّر نمود.

72)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره «و برای به دست آوردن دل مخالفان»، فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی را تألیف قلوب می نمود و برای به دست آوردن دل های آن ها مقداری (از صدقات را) بینشان تقسیم می نمود.

73)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: چون سال بعد (از نزول این آیه) فرا رسید دو برابر آن افرادی که صدقه گرفته و اسلام را پذیرفته ،بودند آمدند و مردم زیادی اسلام ،آوردند، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله - به حالت خواندن خطبه - برخاست و فرمود: این برنامه بهتر است و یا آن چه را که شما می گفتید؟ به راستی از شتران به تعداد چنین و چنان دو برابر آن چه را که به آنان داده بودیم آورده اند و تعداد بسیاری از مردم تسلیم خداوند شده (و دین و احکام او را پذیرفته اند)، سوگند به کسی که جان محمد در قدرت اوست به درستی که دوست دارم به اندازه ای مال داشته باشم که بتوانم به قدر دیه و خون بهای یک انسان کامل به فردی بپردازم تا تسلیم (دین و شریعت) پروردگار جهانیان گردند.

74)- حسن بن موسی با سندی دیگر - به طور مرفوعه - روایت کرده که:

شخصی از آن ها (منافقین) هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله غنیمت های حَنین را تقسیم می کرد آمد و اظهار داشت: این نوع تقسیم را خداوند هم نخواسته است، پس بعضی از اصحاب به او گفت ای دشمن خدا! با چه جرأتی این سخن را در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله مطرح می کنی؟! و سپس نزد حضرت آمد و جریان و کلام او را برای حضرت بازگو کرد، پس حضرت فرمود: همانا برادرم موسی علیه السلام را بیش از این مورد اذیّت و آزار قرار دادند ولی او بردباری نمود راوی گوید: و حضرت به هر مردی از افراد برای تألیف قلوب و جذب ،آنان (چه بسا) صد شتر عطا می نمود.

ص: 389

1531 / [75] - عن سماعة، عن أبي عبد الله أو أبي الحسن عليهما السلام، قال :

ذَکَرَ أَحَدُهُمَا أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ غَنِیمَهِ حُنَیْنٍ وَ کَانَ یُعْطِی اَلْمُؤَلَّفَهَ قُلُوبُهُمْ یُعْطِی اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ مِائَهَ رَاحِلَهٍ وَ نَحْوَ ذَلِکَ، وَ قَسَمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَیْثُ أَمَرَ فَأَتَاهُ ذَلِکَ اَلرَّجُلُ - قَدْ أَزَاغَ اَللَّهُ قَلْبَهُ وَ رَانَ عَلَیْهِ - فَقَالَ لَهُ: مَا عَدَلْتَ حِینَ قَسَمْتَ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ :

وَیْلَکَ مَا تَقُولُ أَ لَمْ تَرَ قَسَمْتُ اَلشَّاهَ حَتَّی لَمْ یَبْقَ مَعِی شَاهٌ، أَ وَ لَمْ أَقْسِمْ اَلْبَقَرَهَ حَتَّی لَمْ یَبْقَ مَعِی بَقَرَهٌ وَاحِدَهٌ، أَ وَ لَمْ أَقْسِمْ اَلْإِبِلَ حَتَّی لَمْ یَبْقَ مَعِی بَعِیرٌ وَاحِدٌ؟

فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَهُ: اُتْرُکْنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ حَتَّی نَضْرِبَ عُنُقَ هَذَا اَلْخَبِیثِ، فَقَالَ: لاَ هَذَا یَخْرُجُ فِی قَوْمٍ یَقْرَءُونَ اَلْقُرْآنَ لاَ یَجُوزُ تَرَاقِیَهُمْ، بَلَی قَاتِلُهُمْ اَللَّهُ . (1)

1532 / [76] - عن زرارة قال :

دخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْنَا: إِنَّا بِهَذَا اَلْمُطَهَّرِ؟

فَقَالَ: وَ مَا اَلْمُطَهَّرُ؟

قُلْنَا: اَلدِّینُ فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ، وَ مَنْ خَالَفَنَا بَرِئْنَا مِنْهُ مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ قَالَ: یا زرارة! قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ فَأَیْنَ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً ﴾ (2)؟ أَیْنَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ أَیْنَ اَلَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً؟ أَیْنَ أَصْحابُ اَلْأَعْرافِ؟ أَیْنَ اَلْمُؤَلَّفَهُ قُلُوبُهُمْ؟

فَقَالَ زُرَارَهُ : اِرْتَفَعَ صَوْتُ أَبِی جَعْفَرٍ وَ صَوْتِی حَتَّی کَانَ یَسْمَعُهُ مَنْ عَلَی بَابِ اَلدَّارِ، فَلَمَّا کَثُرَ اَلْکَلاَمُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَالَ لِی: یَا زُرَارَهُ حَقّاً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یُدْخِلَکَ اَلْجَنَّهَ. (3)

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 164/21 ح 8 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن : 443/3 ح 26 .
2- سورة النساء : 98/4
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 26 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن : 443/3 ح 23 . الكافي : 282/22 ح 3 بتفاوت يسير

75)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (صادق و یا کاظم) علیهما لسلام فرمودند: مردی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله - موقعی که مشغول تقسیم غنیمت های حُنین بود - وارد شد و حضرت مشغول اعطاء به مؤلّفة قلوبهم بود و (چه بسا) به هر مردی از آنان صد شتر و مانند آن را عطا می نمود و چگونگی تقسیم حضرت طبق برنامه ای بود که (از طرف خداوند) به آن مأمور شده بود پس آن مرد - که خداوند قلبش را خمود کرده و نفسش بر او چیره شده بود - نزد ایشان آمد و به حضرت گفت: در تقسیم (غنیمت ها) عدالت را رعایت نکردی!

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: وای بر تو! چه می گویی؟ آیا نمی بینی که تمام گوسفندان را تقسیم کردم و حتی یک گوسفند هم برای خود برنداشتم؟ و آیا همه گاوها را تقسیم نکردم و حتی یک گاو هم برای خودم نمانده است؟ و آیا همه شترها را تقسیم نکرده ام به طوری که حتی یک شتر هم برای خودم بر نداشتم؟ پس بعضی از اصحاب اظهار داشتند ای رسول خدا ما را با او به حال خود رها کن تا گردن این خبیث را بزنیم فرمود: نه این در جمع افرادی قرار گیرد که قرآن تلاوت می کنند ولی از حلقوم آن ها تجاوز نمی کند (و اثری برای آن ها نخواهد داشت) آری، خداوند آن ها را می کشد.

76)- از زراره روایت کرده است که گفت:

من و حُمران بر امام باقر علیه السلام شرف حضور یافتیم و گفتیم: ما به این مطهریم فرمود: مطهر چیست؟ عرضه داشتیم: منظور دین کسی است که با (ایده و مرام) ما موافق باشد - خواه علوی و یا غیر از آن باشد - که ما با او دوستی می کنیم و کسی که با ما مخالف - خواه علوی و یا غیر از آن - باشد از او تبرئه و بیزاری می جوییم.

فرمود: ای زراره! فرمایش خداوند از گفتار تو صادق تر و صحیح تر می باشد پس کجا شد آن چه را که خداوند فرموده: «مگر آن عدّه از مستضعفین از مردان و زنان و فرزندانی که هیچ راه چاره ای ندارند و نه به راه و روشی آشنا هستند»؟ کجایند آن هایی که منتظر امر خدا می باشند؟ کجایند آن هایی که اعمال خوب و بدشان مخلوط گشته؟ اصحاب اعراف چه می شوند؟ افراد مؤلّفة قلوبهم - که باید دل هایشان را به دست آورد - چه خواهند شد؟ پس زراره گوید: سپس صدای امام باقر علیه السلام و صدای من بلند شد به طوری که تمام آنان که بر درب خانه بودند صدای ما را می شنیدند پس چون گفتار بین ما به طول انجامید به من فرمود: ای زراره! بر خداوند حقّ است که تو را وارد بهشت گرداند.

ص: 391

1533 / [77] - عن العيص بن القاسم، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

إِنَّ أُنَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ أَنْ یَسْتَعْمِلَهُمْ عَلَی صَدَقَهِ اَلْمَوَاشِی وَ اَلنَّعَمِ، فَقَالُوا: یَکُونُ لَنَا هَذَا اَلسَّهْمُ اَلَّذِی جَعَلَهُ اَللَّهُ لِلْعَامِلِینَ عَلَیْها وَ اَلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ فَنَحْنُ أَوْلَی بِهِ.

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَحِلُّ لِی وَ لاَ لَکُمْ وَ لَکِنْ وُعِدْتُ اَلشَّفَاعَهَ،

ثُمَّ قَالَ: أَنَا أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ وَعَدَهَا فَمَا ظَنُّکُمْ یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِذْ أَخَذْتُ بِحَلْقَهِ بَابِ اَلْجَنَّهِ أَ تَرَوْنِی مُؤْثِراً عَلَیْکُمْ غَیْرَکُمْ؟! (1)

1534 / [78] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلَ عَنْ مُکَاتَبٍ عَجَزَ عَنْ مُکَاتَبَتِهِ وَ قَدْ أَدَّی بَعْضَهَا؟

قَالَ: یُؤَدَّی مِنْ مَالِ اَلصَّدَقَهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿وَ فِی اَلرِّقابِ﴾. (2)

1535 / [79] - عن زرارة قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَبْدٌ زَنَی قَالَ: یُجْلَدُ نِصْفَ اَلْحَدِّ.

قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّهُ عَادَ فَقَالَ: یُضْرَبُ مِثْلَ ذَلِکَ، قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّهُ عَادَ قَالَ: لاَ یُزَادُ عَلَی نِصْفِ اَلْحَدِّ قَالَ: قُلْتُ: فَهَلْ یَجِبُ عَلَیْهِ اَلرَّجْمُ فِی شَیْءٍ مِنْ فِعْلِهِ؟

فَقَالَ: نَعَمْ یُقْتَلُ فِی اَلثَّامِنَهِ إِنْ فَعَلَ ذَلِکَ ثَمَانَ مَرَّاتٍ، فَقُلْتُ: فَمَا اَلْفَرْقُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلْحُرِّ وَ إِنَّمَا فِعْلُهُمَا

ص: 392


1- عنه بحار الأنوار: 75/96 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 28، و مستدرك الوسائل : 119/7 ح 7799 الكافي : 58/42 ح ، تهذيب الأحكام 58/4 ح 1 عنهما وسائل الشيعة : 268/9 ح 11992.
2- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 29، و مستدرك الوسائل : 127/7 ح 7817 ، و 25/16 ح 19013 . من لا يحضره الفقيه : 125/3 ح 3471، تهذيب الأحكام: 275/8 ح 35 عنهما وسائل الشيعة : 293/9 ح 12052، و 166/23 ح 29317 .

77)- از عیص بن قاسم روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام فرمود:

تعدادی از افراد بنی هاشم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و از ایشان در خواست کردند بر این که حضرت آنان را مسؤول نگهداری حیواناتی که صدقه هستند مانند گوسفندان شترها و ،گاوها قرار دهد و :گفتند این سهمی را که خداوند به عنوان عاملین صدقه - دریافت کننده نگهداری کننده حمل کننده و تحویل امام دهنده - و مؤلفة قلوبهم قرار ،داده نصیب ما گردد؛ زیرا که ما از دیگران نسبت به آن در اولویت هستیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمود: ای بنی عبدالمطلب! صدقه برای من و شما حلال نیست ولی به من وعده شفاعت داده شده.

سپس افزود من شهادت می دهم بر این که به من وعده داده شده و عملی خواهد شد ای عبدالمطلب چگونه می اندیشید هنگامی که حلقه دروازه بهشت را ،بگیرم آیا گمان می کنید که من شما را فدای دیگران می کنم؟!

78)- از ابو اسحاق به نقل بعضی از اصحاب ،ما روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (برده) مکاتبی که عاجز و ناتوان از پرداخت قرارداد خود می باشد گرچه مقداری از آن را پرداخت کرده سؤال کردم؟

فرمود: بقیه آن از مال صدقه پرداخت می شود؛ زیرا که خدای عزوجل می فرماید: «و در راه آزاد کردن بندگان و بردگان می باشد»

79)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم برده ای زنا کرده است (حکم او چیست)؟ :فرمود نصف حدّ (افراد آزاد) بر او جاری می شود :گفتم اگر تکرار کرد؟

فرمود: به همان مقدار (شلاق) زده می شود گفتم: اگر باز هم تکرار کرد؟

فرمود: بیش از نصف حدّ (افراد آزاد) بر او جاری نخواهد شد.

عرض کردم: آیا در نهایت بر او حکم سنگسار جاری می گردد؟ فرمود: بلی، در مرحله هشتم کشته خواهد شد - اگر آن را هشت مرتبه انجام داده باشد -

گفتم: پس چه فرقی بین او و افراد آزاد می باشد با این که عمل هر دو یکی است؟

ص: 393

فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی رَحِمَهُ أَنْ یَجْمَعَ عَلَیْهِ رِبْقَ اَلرِّقِّ وَ حَدَّ اَلْحُرِّ، قَالَ ثُمَّ قَالَ: عَلَی إِمَامِ اَلْمُسْلِمِینَ أَنْ یَدْفَعَ ثَمَنَهُ إِلَی مَوْلاَهُ مِنْ سَهْمِ اَلرِّقَابِ (1)

1536 / [80] - عن الصبّاح بن سيّابة قال :

أَیُّمَا مُسْلِمٍ مَاتَ وَ تَرَکَ دَیْناً لَمْ یَکُنْ فِی فَسَادٍ وَ عَلَی إِسْرَافٍ فَعَلَی اَلْإِمَامِ أَنْ یَقْضِیَهُ، فَإِنْ لَمْ یَقْضِهِ فَعَلَیْهِ إِثْمُ ذَلِکَ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ اَلْمَساکِینِ وَ اَلْعامِلِینَ عَلَیْها وَ اَلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی اَلرِّقابِ وَ اَلْغارِمِینَ﴾ فَهُوَ مِنَ اَلْغَارِمِینَ وَ لَهُ سَهْمٌ عِنْدَ اَلْإِمَامِ فَإِنْ حَبَسَهُ فَإِثْمُهُ عَلَیْهِ (2)

1537/ [81]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ : أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ خَالِدٍ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلصَّدَقَاتِ؟

قَالَ اِقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اَللَّهُ وَ لاَ یُعْطَی مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ اَلَّذِینَ یُنَادُونَ نِدَاءَ اَلْجَاهِلِیَّهِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا نِدَاءُ اَلْجَاهِلِیَّهِ ؟

قَالَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ یَا آلَ بَنِی فُلاَنٍ فَیَقَعُ فِیهِمُ اَلْقَتْلُ وَ اَلدِّمَاءُ فَلاَ یُؤَدَّی ذَلِکَ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ وَ لاَ اَلَّذِینَ یَغْرَمُونَ مِنْ مُهُورِ اَلنِّسَاءِ قَالَ وَ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ قَالَ وَ لاَ اَلَّذِینَ لاَ یُبَالُونَ بِمَا صَنَعُوا بِأَمْوَالِ اَلنَّاسِ. (3)

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 30. من لا يحضره الفقيه : 44/4 ح 5051 ، علل الشرائع : 546/2 ح 1 (باب - 337 العلّة التي من أجلها يضرب الحدّ)، عنه البحار: 8279 ح 2
2- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 31، و مستدرك الوسائل : 127/7 ح 7818 الكافي : 407/12 ح 7 بإسناده عن صبّاح بن سيابة، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 249/27 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 13، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 32، و مستدرك الوسائل : 128/7 ح 7821 مستطرفات السرائر : 607 ، عنه وسائل الشيعة : 298/9 ح 12062

فرمود: خداوند متعال ترحّم نموده که مبادا هم اسارت بردگی داشته باشد و هم حدّ و مجازات افراد آزاد بر او جاری ،گردد گفت: سپس حضرت افزود: بر امام مسلمین است که قیمت او را - از سهم صدقه - به اربابش بپردازد.

80) - از صبّاح بن سیابه روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) فرمود: هرگاه مسلمانی بمیرد و قرضی داشته که در راه فساد و اسراف نبوده باشد بر امام لازم است که آن را بپردازد؛ پس اگر نپرداخت مسئولیت و گناه آن به عهده او (امام و حاکم) خواهد بود؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «همانا صدقات برای فقیران مسکینان و کارگران است؛ و جمع آوری آن نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و در راه آزاد کردن بندگان (غلامان و کنیزان) و قرض داران و انفاق در راه خدا می باشد» پس او جزء غارمین و خسارت دیدگان می باشد و او نزد امام علیه السلام سهمی در صدقات ،دارد که اگر سهم او را محبوس کرد، گناهش بر عهده او خواهد بود.

81) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

محمد بن خالد از امام صادق علیه السلام درباره صدقات سؤال کرد؟

فرمود: آن ها را طبق فرموده خداوند بین افراد تقسیم می کنم و به کسانی که خسارت دیده اند ولی ندای جاهلیت سر می دهند سهمی و چیزی داده نخواهد شد.

عرضه داشتم: و ندای جاهلیت چیست؟

فرمود مردی است که می گوید ای آل بنی فلان! با ندای او کشتار و خونریزی در آنان واقع شود که چنین افرادی سهمی در (صدقات) از باب سهم خسارت دیده نخواهند داشت و همچنین است حکم کسانی که مهریه زنان را نادیده می گیرند راوی گوید و دیگر چیزی را متوجه نشدم مگر آن که حضرت فرمود: و نیز آن کسانی که هیچ مبالاتی ندارند و دقت نمی کنند که نسبت به اموال مسلمین چه می شود و چه می کنند سهمی نخواهند داشت.

ص: 395

1538 / [82] - عن محمّد القصري (القسري)، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلصَّدَقَهِ؟

فقال : نعم، اقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اللَّهُ وَ لَا یُعْطَی مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِینَ الَّذِینَ یَغْرَمُونَ فِی مُهُورِ اَلنِّسَاءِ، وَ لاَ اَلَّذِینَ یُنَادُونَ بِنِدَاءِ اَلْجَاهِلِیَّهِ

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا نِدَاءُ اَلْجَاهِلِیَّهِ؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ یَقُولُ: یَا آلَ بَنِی فُلاَنٍ. فَیَقَعُ بَیْنَهُمُ اَلْقَتْلُ وَ لاَ یُؤَدَّی ذَلِکَ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ، وَ لاَ اَلَّذِینَ لاَ یُبَالُونَ مَا صَنَعُوا بِأَمْوَالِ اَلنَّاسِ (1)

1539 / [83] - عن الحسن بن راشد (2)، قال :

سَأَلْتُ اَلْعَسْکَرِیَّ بِالْمَدِینَهِ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِمَالٍ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ سَبِیلُ اَللَّهِ شِیعَتُنَا. (3)

1540 / [84] - عن الحسن بن محمّد قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِنَّ رَجُلاً أَوْصَی لِی فِی اَلسَّبِیلِ؟.

قَالَ: فَقَالَ لِی: اِصْرِفْ فِی اَلْحَجِّ. قَالَ: قُلْتُ: إِنَّهُ أَوْصَی فِی اَلسَّبِیلِ؟

قَالَ: اِصْرِفْهُ فِی اَلْحَجِّ، فَإِنِّی لاَ أَعْلَمُ سَبِیلاً مِنْ سَبِیلِهِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْحَجِّ. (4)

ص: 396


1- عنه بحار الأنوار: 60/96 ح 14 والبرهان في تفسير القرآن : 445/3 ، ح 4 ح 33، و مستدرك الوسائل : 117/7 ح 7793 القطعة الأولى منه، و 129 ح 7822.
2- الحسن بن راشد أبو علي البغدادي مولى آل مهلب ثقة روى عن أبي جعفر الجواد وأبي الحسن العسكري علیهما السلام. راجع جامع الرواة: 197/1
3- عنه بحار الأنوار: 211/103 ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 445/3ح 34 . الكافي : 15/7 ح 2 من لا يحضره الفقيه : 206/4 ح 5478، تهذيب الأحكام : 204/9 ح 8 الاستبصار : 130/4 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 338/19 ح 24724، معاني الأخبار : 167 ح 1304 ح 3 عنه البحار : 66/96 ح 32، و 211/103 ح 15 فقه القرآن : 314/2 (باب الوصية المبهمة)، مستدرك الوسائل : 117/14 ح 16247 عن الهداية، عن الإمام الصادق علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار: 211/103 ح 14 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 445/3 ح 35 من لا يحضره الفقيه : 206/4 2 ح 5479 ، عنه وسائل الشيعة : 339/19 ح 24725 معاني الأخبار : 167 ح 2 ، عنه البحار: 211/103 ح 13

82)- از محمد قَصری (قسری) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره صدقات سؤال کردم (که آن را چه می کنید)؟

فرمود: آن ها را طبق فرموده خداوند بین افراد تقسیم می کنم و به کسانی که به واسطه مهر زنان خسارت دیده و یا ندای جاهلیت سر می دهند چیزی داده نخواهد شد. عرضه داشتم: ندای جاهلیت چیست؟ فرمود: مردی است که می گوید ای آل بنی فلان و با ندای او کشتار و خونریزی در آنان واقع شود چنین افرادی سهمی در (صدقات) از باب سهم خسارت دیده نخواهند داشت و نیز کسانی که هیچ مبالاتی ندارند و دقت نمی کنند که نسبت به اموال مسلمین چه (می شود و چه) می کنند، سهمی نخواهند داشت.

83)- از حسن بن راشد روایت کرده ،است که گفت:

در مدینه از امام عسکری علیه السلام در مورد مردی که مقداری از اموالش را وصیت کرده تا «في سبيل الله» در راه خداوند هزینه شود، سؤال کردم؟

فرمود: «سبیل الله» شیعیان و پیروان ما (اهل بیت رسالت) هستند.

84)- از حسن بن محمد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی برای من به مقداری از اموالش وصیت کرد که در «سَبیل» مصرف شود.

فرمود در راه حجّ مصرف نما عرض کردم او وصیت کرده که در «سبیل» مصرف و هزینه گردد.

فرمود: آن را در راه حجّ مصرف نما؛ زیرا من راهی از راه های خداوند را با فضیلت تر از حجّ نمی شناسم

ص: 397

قوله تعالى: ﴿وَ مِنْهُمْ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النبي وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذن قُلْ أَذْنَ خَيْر لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِالله وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَالذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهم عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ (61)

1541 / [85]- عن حماد بن عثمان، عن أبي عبد الله علیه السلام. قال:

إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ، فَأَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقُلْتُ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً بِضَاعَهً، فَقَالَ لِی: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ؟

فَقُلْتُ: قَدْ بَلَغَنِی مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ذَلِکَ، فَقَالَ: صَدِّقْهُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ فَقَالَ: یَعْنِی یُصَدِّقُ اَللَّهَ وَ یُصَدِّقُ اَلْمُؤْمِنِینَ لِأَنَّهُ کَانَ رَءُوفاً رَحِیماً بِالْمُؤْمِنِینَ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿65﴾ لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿66﴾ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ ﴿67﴾

ص: 398


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 4473 ح 3، و نور الثقلين: 237/2 ح 220 باختصار. الکافي: 15/7 ح 5 بإسناده في الحسين بن عمر قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام، و نحوه من لا یحضرة الفقیه : 209/4 ح 5479، و تهديب لأحده: 203/9 ح 6 والاستبصار : 130/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 339/19 ح 24725، معاني الأخبار: 167 ح 2. عنه البحار . 66/96 ح 33، و 211/103 ح 13

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از آن ها کسانی هستند که پیامبر را می آزارند و می گویند: او به سخن هر کسی گوش می دهد بگو: او برای شما شنونده سخن و خوبی است او به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور دارد و رحمتی است برای آن هایی که از شما ایمان آورده اند و آنان که رسول خدا را آزرده کنند به غذایی درد آور گرفتار خواهند شد. (61)

85)- از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من می خواستم مال التّجاره ای را با شخصی به یمن بفرستم به خاطر نزد پدرم أبو جعفر - حضرت باقر العلوم - علیه السلام آمدم و گفتم: می خواهم سرمایه ای از خود را با فلای بفرستم، فرمود: مگر نمی دانی که او شراب خوار است؟

گفتم: از مؤمنین خبردار شده ام که آنان چنین می گویند. فرمود: گفتارمان را باور کن زیرا خداوند می فرماید: «و به خداوند و به مؤمنین ایمان می آورد»، فرمود: یعنی گفتار خداوند و گفتار مؤمنین را تصدیق می کند (پس به گفته خداوند و مؤمنین ایمان داشته باش) چون خداوند نسبت به مؤمنین دلسوز و مهربان است.

فرمایش خداوند متعال: و اگر از آنان سؤال کنی (که چه می کردید)؟ گویند: ما با حرف می زدیم و سرگرم بازی می بودیم. (ای پیامبر!) بگو: آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخرد می کردید؟ (65) عذر نیاورید شما پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید، اگر از تقصیر گروهی از شما گذشت کنیم گروه دیگری را که مجرم بوده اند عذاب خواهیم کرد (66) مردان منافق و زنان منافق همه همانند یکدیگرند به کارهای زشت و ناپسند فرمان می دهند و از کارهای نیک جلوگیری می کنند و مشت خود را از انفاق در راه خدا می بندند خدا را فراموش کرده اند پس خدا نیز آن ها را فراموش کرده است به درستی که منافقان فاسق و معصیت کار می باشند. (67)

ص: 399

1542 / [86] - عن جابر الجعفي، قال :

قال أبو جعفر علیه السلام: نزلت هذه الآية: ﴿ وَ لَئن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ﴾ - إلى قوله : - ﴿نُعَذِّبَ طَائِفَهً﴾ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ تَفْسِیرُ هَذِهِ اَلْآیَهِ؟

قال: وَ اَللَّهِ! مَا نَزَلَتْ آیَهٌ قَطُّ إِلاَّ وَ لَهَا تَفْسِیرٌ. ثُمَّ قَالَ: نَعَمْ، نَزَلَتْ فِی اَلتَّیْمِیِّ وَ اَلْعَدَوِیِّ (1) وَ اَلْعَشَرَهُ مَعَهُمَا، إِنَّهُمُ اِجْتَمَعُوا اِثْنَا عَشَرَ فَکَمَنُوا لِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی اَلْعَقَبَهِ ، وَ اِئْتَمَرُوا بَیْنَهُمْ لِیَقْتُلُوهُ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ:

إِنْ فَطَنَ نَقُولُ: إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ. وَ إِنْ لَمْ یَفْطُنْ لَنَقْتُلَنَّهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ﴾ فَقَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ﴾ یَعْنِی مُحَمَّداً (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ﴿کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ * لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَهٍ مِنْکُمْ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، إِنَّ یَعْفُ عَنْهُمَا فِی أَنْ یَلْعَنَهُمَا عَلَی اَلْمَنَابِرِ وَ یَلْعَنَ غَیْرَهُمَا فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: ﴿إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَهٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَهً﴾. (2)

1543 / [87] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿نَسُواْ الله﴾، قال :

قَالَ: قَالَ تَرَکُوا طَاعَهَ اَللَّهِ ﴿فَنَسِیَهُمْ﴾ قَالَ فَتَرَکَهُمُ (3)

ص: 400


1- و في نسخة : نزلت في عدوّي الله
2- عنه بحار الأنوار: 236/21 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 449/3 ح 1، و نور الثقلين: 238/2 ح 224 الكافي : 397/6 ضمن ح 9 بإسناده عن حمّاد بن بشير، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام : 103/9 ح 185 عنهما وسائل الشيعة : 311/25 ح 31984.
3- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 458/3 ح 3 و نور الثقلين : 239/2 ح 229

86)- از جابر جُعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه ﴿وَ لَئن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ﴾ - تا جایی که فرموده است - ﴿نُعَذِّبْ طَائِفَةٌ﴾ - و اگر از آن ها سؤال کنی که چه می کردید؟ به تحقیق گویند: همانا ما با هم حرف می زدیم و بازی می کردیم ... ما گروهی را (که مجرم بوده اند) عذاب خواهیم کرد - نازل شده است.

به حضرت عرض کردم: تفسیر این آیه چیست؟

فرمود: به خدا سوگند! هیچ آیه ای نازل نشده است، مگر آن که دارای تفسیر و ( تأويل) می باشد و سپس افزود: بلی این آیه در مورد تیمی و عدوی و ده نفری که با آن ها بودند نازل شده است دوازده نفرشان با هم تجمّع کردند و در عَقَبه عليه رسول خدا صلی الله علیه و آله در کمین شدند و بر کشتن آن حضرت با یک دیگر هم پیمان گشتند و بعضی از آن ها به بعضی دیگر اظهار داشتند اگر او (رسول خدا صلی الله علیه و آله) متوجه برنامه ما شد می گوییم: «همانا ما با هم حرف می زدیم و بازی می کردیم» و اگر هم متوجه نشد پس او را خواهیم کشت، بر همین اساس خداوند متعال این آیه: «و اگر از آن ها سؤال کنی (که چه می کردید؟) گویند: همانا ما با هم حرف می زدیم و بازی می کردیم» را نازل نمود و در برابر آن ها خداوند به پیامبرش فرمود: «ای محمد!) بگو: آیا خدا و آیات او و پیامبرش یعنی محمد صلی الله علیه و آله را مسخره می کردید؟ * عذر نیاورید پس از ،ایمان کافر شده اید اگر از تقصیر گروهی از شما بگذریم» که منظور علی علیه السلام می،باشد که چنان چه او عفو و بخشش نماید از این که آن دو نفر و نیز دیگران را بالای منبرها لعن و توهین کند؛ پس این همان فرمایش خداوند متعال است: «اگر از تقصیر گروهی از شما بگذریم گروه دیگر را که مجرم بوده اند عذاب خواهیم کرد».

87)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد آیه «خداوند را فراموش کردند» فرمود: طاعت خداوند را رها نمودند «پس خداوند ایشان را فراموش نمود» و (به حال خود) رهایشان کرده است.

ص: 401

1544 / [88] - عن أبي معمر السعدي [السعداني]، قال:

قال علي علیه السلام في قول الله : ﴿نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ﴾:

فَإِنَّمَا یَعْنِی أَنَّهُمْ نَسُوا اَللَّهَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا فَلَمْ یَعْمَلُوا لَهُ بِالطَّاعَهِ، وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ وَ بِرَسُولِهِ ، فَنَسِیَهُمْ فِی اَلْآخِرَهِ، أَیْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ فِی ثَوَابِهِ نَصِیباً فَصَارُوا مَنْسِیِّینَ مِنَ اَلْخَیْرِ﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ يُطِيعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أَوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (71) وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَتِ جَنَّتِ تَجْرى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ مَسَكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ (72)

1545 / [89] - عن صفوان الجمال قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی تَأْتِیَنِی اَلْمَرْأَهُ اَلْمُسْلِمَهُ قَدْ عَرَفَتْنِی بِعَمَلِی وَ عَرَفْتُهَا بِإِسْلاَمِهَا ، وَ حُبِّهَا إِیَّاکُمْ وَ وَلاَیَتِهَا لَکُمْ وَ لَیْسَ لَهَا مَحْرَمٌ،

قَالَ: فَإِذَا جَاءَتْکَ اَلْمَرْأَهُ اَلْمُسْلِمَهُ فَاحْمِلْهَا فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مَحْرَمُ اَلْمُؤْمِنَهِ، وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ﴾ (2)

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن : 458/3 ح 4، و نور الثقلين : 240/2 ح 230. التوحيد : 259 ضمن ح 5 عنه البحار: 132/93 ضمن ح 2 الاحتجاج: 240/1 (احتجاجه علیه السلام على زنديق)، عنه البحار: 98/93 ضمن ح 1
2- عنه بحار الأنوار: 42/104 ح 54، والبرهان في تفسير القرآن: 459/3 ح 2، و نور الثقلين: 240/2 ح 233 . من لا يحضره الفقيه : 439/2 ح 2912 عنه وسائل الشيعة : 153/11 ح 14503

88)- از ابو معمر سعدی روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند را فراموش کردند پس خداوند نیز ایشان را فراموش نمود» فرمود: جز این نیست که خداوند را در دنیا فراموش کردند و به طاعت و فرمانش عمل ننمودند و به خداوند و پیامبرش ایمان نیاوردند پس خدا ایشان را در آخرت فراموش می کند یعنی برای ایشان در ثواب خود بهره ای قرار نمی دهد و پس نسبت به خیر و نیکی به فراموشی سپرده می شوند.

فرمایش خداوند متعال: و مردان مؤمن و زنان مؤمن اولیاء یکدیگرند، به نیکی فرمان می دهند (افراد را) از کارهای زشت و ناشایست باز می دارند نماز به پا می،دارند زکات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمانبرداری می کنند خداوند به زودی ایشان را رحمت خواهد کرد خداوند پیروزمند حکیم است (71) خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن بهشت هایی را وعده داده است که جوی ها از زیر آن جاری است و بهشتیان همواره در آن جا جاودانه خواهند بود و نیز دارای خانه هایی نیکو و جاوید در بهشت هستند ولی رضایت خداوند از همه چیز برتر است که آن همان پیروزی بزرگ می باشد (72)

89)- از صفوان بن مهران (جمّال) روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد! (چه بسا) زنی مسلمان - که آشنای به مسائل سفر حجّ می باشد - به من مراجعه می کند و من او را به مسلمان بودنش می شناسم و می دانم که از دوستداران و موالیان شما ،است، ولی او محرمی ندارد (در این صورت تکلیف من نسبت به او ،چیست آیا او را همراه خود ببرم)؟

حضرت فرمود: هر موقع زنی مسلمان به تو مراجعه کرد او را همراه خود ببر؛ زیرا که مرد مؤمن محرم زن مؤمن است و حضرت این آیه را «و مردها و زن های مؤمن هر کدام ولیّ دیگری می باشند» تلاوت نمود.

ص: 403

1546 / [90] - عن ثُوير (1)، عن علىّ بن الحسين عليهما السلام قال :

إِذَا صَارَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ وَ دَخَلَ وَلِیُّ اَللَّهِ إِلَی جَنَّاتِهِ وَ مَسَاکِنِهِ وَ اِتَّکَأَ کُلُّ مُؤْمِنٍ مِنْهُمْ عَلَی أَرِیکَتِهِ حَفَّتْهُ خُدَّامُهُ وَ تَهَدَّلَتْ عَلَیْهِ اَلثِّمَارُ وَ تَفَجَّرَتْ حَوْلَهُ اَلْعُیُونُ، وَ جَرَتْ مِنْ تَحْتِهِ اَلْأَنْهَارُ، وَ بُسِطَتْ لَهُ اَلزَّرَابِیُّ وَ صُفِّفَتْ لَهُ اَلنَّمَارِقُ وَ أَتَتْهُ اَلْخُدَّامُ بِمَا شَاءَتْ شَهْوَتُهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَسْأَلَهُمْ ذَلِکَ.

قَالَ: وَ یَخْرُجُ عَلَیْهِمُ اَلْحُورُ اَلْعِینُ مِنَ اَلْجِنَانِ فَیَمْکُثُونَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ.

ثُمَّ إِنَّ اَلْجَبَّارَ یُشْرِفُ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُ لَهُمْ: أَوْلِیَائِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ سُکَّانَ جَنَّتِی فِی جِوَارِی أَلاَ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِمَّا أَنْتُمْ فِیهِ؟ فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا وَ اَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ مِمَّا نَحْنُ فِیهِ نَحْنُ فِیمَا اِشْتَهَتْ أَنْفُسُنَا وَ لَذَّتْ أَعْیُنُنَا مِنَ اَلنِّعَمِ فِی جِوَارِ اَلْکَرِیمِ،

قَالَ: فَیَعُودُ عَلَیْهِمْ بِالْقَوْلِ، فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا نَعَمْ یَا رَبَّنَا رِضَاکَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُکَ لَنَا خَیْرٌ لَنَا وَ أَطْیَبُ لِأَنْفُسِنَا، ثُمَّ قَرَأَ عَلِیُّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿وَعَدَ اَللّهُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِوَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلَمِهِمْ وَ هَمُواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَ مَا نَقَمُواْ إِلَّا أَنْ أَغْنَنهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ، فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْاْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيّ وَلَا نَصِيرٍ ﴾ (74 )

ص: 404


1- هو أبو جهم بن أبي فاختة سعيد بن أبي علاقة ، من أصحاب الإمام زين العابدين والباقر والصادق علیهم السلام . راجع جامع الرواة: 141/1
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/3 ح 1 ، و نور الثقلين : 240/2 ح 234 فيه : عن يونس

90)- با سند خود از تویر روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هنگامی که اهل بهشت ورد بهشت شوند و وای خدا در باغات و مَسکن های آن سکنی گزیند و هر مؤمی بر عرش و تحت خود تکیه زند. خدمتگزاران او اطرافش جمع شوید و انواع میوه ها در محضرش حضور ببند و چشمه ها و شهرها و زیر (و اطرافش) جاری گردد فرش های نفیس مخملی بریش گسترده گردد بالش های به هم پیوسته برایش مرتب گردد و خدمت کاران هر آن چه را که اشتها کند و بخواهد- قبل از آن که در خواست کند - برایش بیاورند و افزود: حور العین از بهشت نزد ایشان آیند و تا (زمانی که) خدا خواهد نزدشان بمانند. سپس خداوند جبّار بر آنان اشراف یابد و گوید: ای دوستان و پیروان من! و ای ساکنان بهشت من که در کنار من هستید! آگاه باشید آیا شما را به بهتر از آن چه که در آن هستید خبر دهم؟

گویند: پروردگار! آیا بهتر از آن چه در آن هستیم چیز دیگری ان هستیم؟ ما در جوار خدای کریم هر چه بخواهیم داریم و چشمانمان از (دیدن) نعمت ها لذت می برند.

فرمود: پس خداوند فرمایش خود را تکرار می کند و (اهل بهشت) گوید: پروردگارا آری! به ما بهتر از آن چه که در آن هستیم عطا فرما.

پس خداوند تبارک و تعالی گوید: رضایت من از شما و دوستی من با شما بهتر و با عظمت تر از چیزی است که شما در آن می باشید. پس از آن می گویند آری پروردگار! رضایت و خشنودی و دوستی تو نسبت به ما از هر چیزی بهتر و نیکوتر و پاک تر است.

سپس امام سجّاد علیه السلام این این آیه را تلاوت نمود: «خداوند به مردان و زنان یا ،ایمان بهشتی را وعده ،فرموده که از زیر آن نهرها جاری است در آن جاودان خواهند بود و نیز دارای خانه هایی پاک در بهشت جاوید هستند ولی خشنودی از خداوند (از همه این ها) بزرگ تر است که آن همان رستگاری بزرگ است».

فرمایش خداوند متعال: به خدا سوگند می خورند که نگفته اند ولی به تحقیق آن ها کلمه کفر را بر زبان رانده اند و پس از آن که اسلام آورده بودند کافر شده اند و قصد اجرای برنامه ای را کردند اما بدان نایل نشدند عیب جویی آن ها از آن روست که خدا و پیامبرش از بخشش خود آن ها را از غنایم بی نیازشان کردند. پس اگر توبه کنند خیرشان در آن است و اگر روی گردان شوند خدا به عذاب دردناکی در دنیا و آخرت مجازاتشان خواهد کرد و برای آن ها در روی زمین نه دوست داری خواهد بود و به مددکاری. (74)

ص: 405

1547 / [11] - عن جابر بن أرقم ، قال :

بَیْنَا نَحْنُ فِی مَجْلِسٍ لَنَا وَ أَخِی زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ یُحَدِّثُنَا إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ عَلَی فَرَسِهِ - عليه هيئة السفر - فَسَلَّمَ عَلَیْنَا ثُمَّ وَقَفَ فَقَالَ أَ فِیكُمْ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ ؟

فَقَالَ زَیْدٌ أَنَا زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ فَمَا تُرِیدُ؟

فَقَالَ الرَّجُلُ أَ تَدْرِی مِنْ أَیْنَ جِئْتُ قَالَ لَا.

قَالَ مِنْ فُسْطَاطِ مِصْرَ لِأَسْأَلَكَ عَنْ حَدِیثٍ بَلَغَنِی عَنْكَ تَذْكُرُهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فَقَالَ لَهُ زَیْدٌ وَ مَا هُوَ؟

قَالَ حَدِیثُ غَدِیرِ خُمٍّ فِی وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.

فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِی إِنَّ قَبْلَ غَدِیرِ خُمٍّ مَا أُحَدِّثُكَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِیلَ الرُّوحَ الْأَمِینَ علیه السلام نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَدَعَا قَوْماً أَنَا فِیهِمْ فَاسْتَشَارَهُمْ فِی ذَلِكَ لِیَقُومَ بِهِ فِی الْمَوْسِمِ فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ لَهُ وَ بَكَی صلی اللّٰه علیه و آله

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام مَا لَكَ یَا مُحَمَّدُ أَ جَزِعْتَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؟

فَقَالَ كَلَّا یَا جَبْرَئِیلُ وَ لَكِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ إِذْ لَمْ یُقِرُّوا لِی بِالرِّسَالَةِ حَتَّی أَمَرَنِی بِجِهَادِی وَ أَهْبَطَ إِلَیَّ جُنُوداً مِنَ اَلسَّمَاءِ فَنَصَرُونِی، فَکَیْفَ یُقِرُّوا لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی؟

فَانْصَرَفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ ، ثُمَّ نَزَلَ عَلَیْهِ ﴿فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ﴾. (1) فَلَمَّا نَزَلْنَا اَلْجُحْفَهَ رَاجِعِینَ وَ ضَرَبْنَا أَخْبِیَتَنَا نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِهَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ﴾ (2)

ص: 406


1- سورة هود: 12/11
2- سورة المائدة : 67/5

91) - از جابر بن ارقم روایت کرده است که گفت:

در مجلسی نشسته بودیم و برادرم زید بن ارقم صحبت می کرد ناگهان مردی سوار بر اسب که غبار- سفر بر او نشسته بود - به سمت ما آمد و بر ما سلام کرد، سپس ایستاد و گفت: آیا در بین شما زید بن ارقم حضور دارد؟

زید گفت آری من زید ،هستم چه کار داری؟ گفت آیا می دانی که از کجا آمده ام؟ زید ،گفت نه خبر ندارم گفت: من از فُسطاط مصر آمده ام تا در مورد حدیثی که شنیده ام و از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده ای از تو سؤال کنم زید پرسید: آن حدیث چیست؟

گفت: حدیث غدیر خُم درباره ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام.

زید اظهار داشت: ای برادر زاده! به راستی به تو می گویم که - پیش از (جریان) غدیر خُم - جبرئيل (فرشته وحی) امین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله (جهت اعلام ) ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد پس حضرت گروهی را- که من نیز داخل آن ها بودم - دعوت کرد و با آنان مشورت نمود که آیا آن را در موسم حجّ اعلام نماید؟ و ما ندانستیم که چه چیزی به او پاسخ دهیم و حضرت به گریه افتاد جبرئیل :گفت تو را چه شده است آیا از اجرای دستور خداوند ناراحت هستی؟

فرمود: نه هرگز چنین نیست ولی ای جبرئیل پروردگارم می داند که من چه بلاها و مشکلاتی را از سوی قریش تحمل کرده ام از آن وقتی که به رسالت من اعتراف نکردند تا آن که خداوند به من دستور داد با آن ها جهاد کنم و خداوند لشکریانی را از آسمان فرستاد تا مرا یاری کنند پس با این حال چگونه به ولایت علی بعد از من اعتراف و اقرار می کنند؟

بعد از آن جبرئیل بازگشت و پس از لحظاتی آمد و این آیه را بر پیامبر نازل نمود: «پس چه بسا بعضی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به سبب آن تنگ شده است».

پس بعد از اعمال حجّ و مناسک آن چون (در بازگشت به مدینه) به محل جُحفه رسیدیم برای استراحت خیمه بر پا کردیم جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «ای پیامبر! آن چه بر تو از طرف پروردگارت فرستاده شده ابلاغ کن و اگر انجام ،ندهی رسالت خدا را انجام نداده ای و همانا خداوند تو را از (شرّ) مردم حفظ می نماید».

ص: 407

فَبَیْنَا نَحْنُ کَذَلِکَ إِذْ سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یُنَادِی أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ فَأَتَیْنَاهُ مُسْرِعِینَ فِی شِدَّهِ الْحَرِّ فَإِذَا هُوَ وَاضِعٌ بَعْضَ ثَوْبِهِ عَلَی رَأْسِهِ وَ بَعْضَهُ عَلَی قَدَمِهِ مِنَ الْحَرِّ وَ أَمَرَ بِقَمِّ مَا تَحْتَ الدَّوْحِ فَقُمَّ مَا کَانَ ثَمَّهَ مِنَ الشَّوْکِ وَ الْحِجَارَهِ.

فَقَالَ رَجُلٌ مَا دَعَاهُ إِلَی قَمِّ هَذَا الْمَکَانِ وَ هُوَ یُرِیدُ أَنْ یَرْحَلَ مِنْ سَاعَتِهِ إِلَّا لِیَأْتِیَنَّکُمُ الْیَوْمَ بِدَاهِیَهٍ.

فَلَمَّا فَرَغُوا مِنَ الْقَمِّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یُؤْتَی بِأَحْلَاسِ دَوَابِّنَا وَ أَقْتَابِ إِبِلِنَا وَ حَقَائِبِنَا فَوَضَعْنَا بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ ثُمَّ أَلْقَیْنَا عَلَیْهَا ثَوْباً ثُمَّ صَعِدَ عَلَیْهَا رَسُولُ اللَّهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ نَزَلَ عَلَیَّ عَشِیَّهَ عَرَفَهَ أَمْرٌ ضِقْتُ بِهِ ذَرْعاً مَخَافَهَ تَکْذِیبِ أَهْلِ الْإِفْکِ

حَتَّی جَاءَنِی فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ وَعِیدٌ مِنْ رَبِّی إِنْ لَمْ أَفْعَلْ، أَلاَ وَ إِنِّی غَیْرُ هَائِبٍ لِقَوْمٍ وَ لاَ مُحَابٍ لِقَرَابَتِی. أَیُّهَا اَلنَّاسُ، مَنْ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟

قَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ ،

قَالَ: «اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ، وَ أَنْتَ یَا جَبْرَئِیلُ! فَاشْهَدْ- حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً- ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَرَفَعَهُ إِلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ - قَالَهَا ثَلاَثاً- ثُمَّ قَالَ: هَلْ سَمِعْتُمْ؟

قَالُوا: اَللَّهُمَّ بَلَی، قَالَ: فَأَقْرَرْتُمْ؟

قَالُوا: اَللَّهُمَّ نَعَمْ.

ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ، وَ أَنْتَ یَا جَبْرَئِیلُ فَاشْهَدْ.

ثُمَّ نَزَلَ فَانْصَرَفْنَا إِلَی رِحَالِنَا، وَ کَانَ إِلَی جَانِبِ خِبَائِی خِبَاءٌ لِنَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ ، وَ هُمْ ثَلاَثَهٌ، وَ مَعِی حُذَیْفَهُ بْنُ اَلْیَمَانِ ، فَسَمِعْنَا أَحَدَ اَلثَّلاَثَهِ وَ هُوَ یَقُولُ:

ص: 408

در همین بین، ناگهان ما شنیدیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله ندا می کند: ای مردم! دعوت خداوند را بپذیرید من رسول خدا هستم پس ما - در آن گرمای شدید - با سرعت به سمت حضرت رفتیم دیدیم که او از شدت گرما مقداری از لباس خود را روی سر و مقداری را روی پاهایش انداخته است و دستور داد تا (تیغ و سنگ از) زیر درختان جمع آوری و تمیز شود پس هرچه بود، به سرعت جمع و تمیز شد یکی از افراد گفت: برای چه (پیامبر صلی الله علیه و آله ) این محل را تمیز می کند با این که ساعتی دیگر از اینجا کوچ می کند و می رود؟! (حتماً) امروز می خواهد مطلب عظیمی را برای مردم مطرح نماید چون از نظافت و تمیز کردن آن محل فارغ شدند (پیامبر صلی الله علیه و آله) دستور داد تا پالان های حیوانات و بار شترانمان را بیاوریم و آن ها را روی هم انباشته کنیم پس دستور حضرت اجرا شد سپس پارچه ای روی آن ها انداختیم و بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بالای آن ها رفت و پس از حمد و ثنای خداوند اظهار داشت ای مردم در شب عرفه برنامه ای بر من نازل شد که مرا در مضیقه قرار داد تا مبادا اهل تهمت و دروغ گویان مشکل ایجاد کنند تا این که در این محل خبردار شدم که اگر مأموریت خود را انجام ندهم از طرف پروردگارم مورد تهدید قرار می گیرم، متوجه باشید که من هیچ گروهی را مورد ترس و طرد قرار نمی دهم و به خویشاوندان خود هم محبت و علاقه ندارم ای مردم چه کسی از شما نسبت به شما نزدیک تر و سزاوارتر می باشد؟ همگی :گفتند خدا و رسول خدا و اظهار نمود: خداوندا! (برگفته آنان) گواه باش و تو نیز ای جبرئیل! گواه باش - و این سخن را سه بار تکرار نمود -.

سپس دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و بلند نمود و فرمود: خداوندا! هر که من مولای او هستم علی مولای او است خداوندا! دوست بدار هر که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند یاری کن هر که علی را یاری نماید و خوار و ذلیل گردان هر که علی را خوار و ذلیل گرداند - همچنین این کلمات را سه بار تکرار نمود- سپس افزود: آیا شنیدید؟

گفتند: خدا را گواه می گیریم که شنیدیم فرمود پس آیا ایمان آورده و اقرار نمودید؟

گفتند: خدا را گواه می گیریم که اقرار کردیم پس از آن اظهار نمود: خداوندا! شاهد و گواه باش و ای !جبرئیل تو (نیز) گواه باش سپس فرود آمد و هر کسی به کنار وسایل خود رفت و کنار خیمه ،من خیمه ای بود که چند نفر از قریش در آن بودند - و آن ها سه نفر بودند - و حذيفة بن يمان نیز با من بود پس شنیدیم که یکی از آن سه نفر می گفت:

ص: 409

وَ اَللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَأَحْمَقُ إِنْ کَانَ یَرَی أَنَّ اَلْأَمْرَ یَسْتَقِیمُ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ! وَ قَالَ آخَرُ: أَ تَجْعَلُهُ أَحْمَقَ، أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَجْنُونٌ، قَدْ کَادَ أَنْ یُصْرَعَ عِنْدَ اِمْرَأَهِ اِبْنِ أَبِی کَبْشَهَ ؟ وَ قَالَ اَلثَّالِثُ: دَعُوهُ إِنْ شَاءَ أَنْ یَکُونَ أَحْمَقَ، وَ إِنْ شَاءَ أَنْ یَکُونَ مَجْنُوناً، وَ اَللَّهِ مَا یَکُونُ مَا یَقُولُ أَبَداً.

فَغَضِبَ حُذَیْفَهُ مِنْ مَقَالَتِهِمْ، فَرَفَعَ جَانِبَ اَلْخِبَاءِ فَأَدْخَلَ رَأْسَهُ إِلَیْهِمْ، وَ قَالَ: فَعَلْتُمُوهَا وَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ وَ وَحْیُ اَللَّهِ یَنْزِلُ عَلَیْکُمْ، وَ اَللَّهِ لَأُخْبِرَنَّهُ بُکْرَهً بِمَقَالَتِکُمْ.

فَقَالُوا لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ، وَ إِنَّکَ هَاهُنَا وَ قَدْ سَمِعْتَ مَا قُلْنَا، اُکْتُمْ عَلَیْنَا فَإِنَّ لِکُلِّ جِوَارٍ أَمَانَهً. فَقَالَ لَهُمْ: مَا هَذَا مِنْ جِوَارِ اَلْأَمَانَهِ، وَ لاَ مِنْ مَجَالِسِهَا، وَ مَا نَصَحْتُ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ أَنَا طَوَیْتُ عَنْهُ هَذَا اَلْحَدِیثَ.

فَقَالُوا لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ، فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ، فَوَ اَللَّهِ لَنَحْلِفَنَّ أَنَّا لَمْ نَقُلْ، وَ أَنَّکَ قَدْ کَذَبْتَ عَلَیْنَا، أَ فَتَرَاهُ یُصَدِّقُکَ وَ یُکَذِّبُنَا وَ نَحْنُ ثَلاَثَهٌ؟ فَقَالَ لَهُمْ: أَمَّا أَنَا فَلاَ أُبَالِی إِذَا أَدَّیْتُ اَلنَّصِیحَهَ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ ، فَقُولُوا مَا شِئْتُمْ أَنْ تَقُولُوا.

ثُمَّ مَضَی حَتَّی أَتَی رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِلَی جَانِبِهِ مُحْتَبٍ بِحَمَائِلِ سَیْفِهِ، فَأَخْبَرَهُ بِمَقَالَهِ اَلْقَوْمِ،

فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَأَتَوْهُ، فَقَالَ لَهُمْ: مَاذَا قُلْتُمْ؟

فَقَالُوا: وَ اَللَّهِ مَا قُلْنَا شَیْئاً، فَإِنْ کُنْتَ بُلِّغْتَ عَنَّا شَیْئاً فَمَکْذُوبٌ عَلَیْنَا. فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿یَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَهَ اَلْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا﴾

وَ قَالَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عِنْدَ ذَلِکَ: لِیَقُولُوا مَا شَاءُوا، وَ اَللَّهِ إِنَّ قَلْبِی بَیْنَ أَضْلاَعِی، وَ إِنَّ سَیْفِی لَفِی عُنُقِی، وَ لَئِنْ هَمُّوا لَأَهُمَّنَّ.

ص: 410

به خدا سوگند! محمد بی عقل و نادان است اگر فکر می کند بر این که امر (ولایت و خلافت) بعد از او برای علی بر قرار و ثابت خواهد ماند و دیگری می گفت: تو او را نادان می دانی خبر نداری که او دیوانه است؟ نزدیک بود که ابن ابی کبشه (رسول خدا صلی الله علیه و آله) پیش زنی به زمین بخورد؛ و سومی :گفت به حال خود رهایش کنید خواه نادان و یا دیوانه ،باشد به خدا سوگند هرگز آن چه را که می گوید واقع نخواهد شد.

پس حُذیفه از گفتار ،آن ها غضبناک شد و پرده خیمه را بالا زد و سر خود را داخل نمود و گفت: رسول خدا هنوز زنده است و وحی خداوند علیه شما نازل می شود، ولی شما (شرم نکرده و) برنامه خود را اجرا کرده اید به خدا سوگند! فردا صبح اول وقت گفتار شما را به حضرت منتقل می کنم.

گفتند: ای ابا عبد الله! تو این جا بودی و گفتار ما را شنیدی؟ (خواهش می کنیم) آن ها را مخفی ،بدار چون برای هر همسایه ای امانتی است (و همسایه باید رازدار ،باشد) حُذیفه گفت: این (یک توطئه است و) ارتباطی به همسایگی و رازداری ندارد من اگر این را به حضرت نرسانم به خدا و رسولش خیانت کرده ام.

پس به او گفتند: ای ابا عبدالله! هر کاری که مایل هستی انجام بده به خدا سوگند یاد می کنیم که ما سخنانی را نگفته ایم و به تحقیق تو به ما نسبت دورغ می دهی آیا فکر می کنی که او تو را تصدیق و تأیید می کند و ما سه نفر را تکذیب می نماید؟ حذیفه گفت ولی من باکی ندارم موقعی که من وظیفه خود را نسبت به خدا و رسولش انجام دادم پس شما هر چه می خواهید بگویید. پس از آن حذیفه حرکت کرد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت - در حالی که علی علیه السلام در کنار حضرت بر شمشیر خود تکیه کرده بود - جریان گفتگوی آنان را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگو کرد و حضرت به دنبال آن ها فرستاد و به آن ها فرمود: (پشت سر من) چه گفته اید؟

اظهار داشتند به خدا سوگندا ما چیزی نگفته ایم پس اگر نسبت به ما خبری به شما رسیده تکذیب می کنیم و دروغ محض می باشد در همین لحظه جبرئیل وارد شد و این آیه را آورد: «آن ها به خدا سوگند می خورند که نگفته اند ولی کلمه کفر را بر زبان رانده اند و پس از آن که اسلام آوردند کافر شدند و قصد کاری را کردند که به آن دست نیافتند». و علی علیه السلام بعد از آن :فرمود بگذار هر چه می خواهند بگویند به خدا سوگند قلب من در میان دنده هایم قرار دارد و به راستی که شمشیرم بر گردنم می باشد و اگر آن ها همت و حرکتی کنند من نیز همت و حرکت خواهم کرد.

ص: 411

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): اِصْبِرْ لِلْأَمْرِ اَلَّذِی هُوَ کَائِنٌ.

فَأَخْبَرَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِمَا أَخْبَرَهُ بِهِ جَبْرَئِیلُ . فَقَالَ: إِذَنْ أَصْبِرُ لِلْمَقَادِیرِ.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ قَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمَلَأِ شَیْخٌ: لَئِنْ کُنَّا بَیْنَ أَقْوَامِنَا کَمَا یَقُولُ هَذَا لَنَحْنُ أَشَرُّ مِنَ اَلْحَمِیرِ قَالَ: وَ قَالَ آخَرُ شَابٌّ إِلَی جَنْبِهِ: لَئِنْ کُنْتَ صَادِقاً لَنَحْنُ أَشَرُّ مِنَ اَلْحَمِیرِ. (1)

1548 / [92] - عن جعفر بن محمد الخزاعي، عن أبيه، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَا قَالَ فِی غَدِیرِ خُمٍّ وَ صَارَ بِالْأَخْبِیَهِ، مَرَّ اَلْمِقْدَادُ بِجَمَاعَهٍ مِنْهُمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ:

وَ اَللَّهِ إِنْ کُنَّا أَصْحَابَ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ لَکُنَّا فِی اَلْخَزِّ وَ اَلْوَشْیِ وَ اَلدِّیبَاجِ وَ اَلنِّسَاجَاتِ، وَ إِنَّا مَعَهُ فِی اَلْأَخْشَنَیْنِ: نَأْکُلُ اَلْخَشِنَ وَ نَلْبَسُ اَلْخَشِنَ، حَتَّی إِذَا دَنَا مَوْتُهُ وَ فَنِیَتْ أَیَّامُهُ وَ حَضَرَ أَجَلُهُ أَرَادَ أَنْ یُوَلِّیَهَا عَلِیّاً مِنْ بَعْدِهِ، أَمَا وَ اَللَّهِ لَیَعْلَمَنَّ.

قَالَ: فَمَضَی اَلْمِقْدَادُ وَ أَخْبَرَ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِهِ فَقَالَ: اَلصَّلاَهَ جَامِعَهً قَالَ: فَقَالُوا: قَدْ رَمَانَا اَلْمِقْدَادُ فَقُومُوا نَحْلِفُ عَلَیْهِ.

قَالَ: فَجَاءُوا حَتَّی جَثَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالُوا: بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ! لاَ وَ اَلَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ، وَ اَلَّذِی أَکْرَمَکَ بِالنُّبُوَّهِ، مَا قُلْنَا مَا بَلَّغَکَ، لاَ وَ اَلَّذِی اِصْطَفَاکَ عَلَی اَلْبَشَرِ!.

قَالَ: فَقَالَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴿یَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَهَ اَلْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا﴾ بِکَ یَا مُحَمَّدُ! لَیْلَهَ اَلْعَقَبَهِ ﴿وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ کَانَ أَحَدُهُمْ یَبِیعُ

ص: 412


1- عنه بحار الأنوار: 151/37 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن: 462/3 ح 1 ، و نور الثقلين: 243/2 ح 246. شواهد التنزيل : 356/1 ح 368 باختصار

پس جبرئیل به پیامبر اظهار داشت در برابر برنامه ای که اتفاق خواهد افتاد صبر و تحمّل داشته ،باش سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چه را که جبرئیل خبر برای علی علیه السلام مطرح نمود و علی علیه السلام گفت: حال که چنین است در برابر مقدّرات الهی صبور و بردبار خواهم بود.

امام صادق علیه السلام فرموده است: پیرمردی از آن جمع گفت: اگر آن چه را که این می گوید (انجام بگیرد) و ما در پیش اقوام و خانواده های خود باشیم از الاغ پست تر خواهیم بود فرمود: و جوانی دیگر از بین جمعیت - که کنار او بود - :گفت اگر تو راست بگویی ما از الاغ پست تر می باشیم.

92)- از جعفر بن محمد خزاعی به نقل از ،پدرش روایت کرده که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم آن فرمایشات را بیان نمود و افراد درون خیمه ها ،رفتند مقداد به عدّه ای از آن ها (منافقین) مرور کرد که می گفتند: به خدا سوگند! اگر ما از اطرافیان کسرا و قیصر می بودیم در (لباس ها و رختخواب های) ابریشمی و مخملی و پرها و پارچه ها (ی زیبا) قرار داشتیم ولی با این (حضرت محمد صلی الله علیه و آله)، همیشه در فشار و سختی می باشیم خوراک خشک و خشن می خوریم و لباس خشن و زیر می پوسیم، الآن هم که موقع وفاتش شده می خواهد خلافت و جانشینی خود را به علی واگذار ،کند به خدا سوگند! او خوب می داند (که چه خواهد شد)! فرمود: مقداد این سخنان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله گزارش داد پس حضرت اعلام نمود که مردم برای نماز جمع شوند - و آن ها گفتند: مقداد مطالب ما را گزارش داده ،برخیزید برویم تا برایش سوگند یاد کنیم - موقعی که مردم جمع شدند - آن ها آمدند و جلوی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشستند و اظهار داشتند پدران و مادران ما فدای شما باد! ای رسول خدا سوگند به کسی که تو را بر حق مبعوث !نموده و به نبوّت بر انگیخته آن چه که برای شما گزارش ،شده ما نگفته ایم به کسی که شما را بر سایر انسان ها برگزیده! واقعیت ندارد. پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به نام خداوند بخشاینده و مهربان، «به خدا سوگند یاد می کنند که (چنان مطلبی را) نگفته اند همانا آن ها کلمات کفر آمیز را گفته اند و بعد از آوردنشان کافر شدند و توطئه کردند» توطئه ای که در شب عقبه علیه تو - ای محمد! - انجام دادند «و توطئه نکردند مگر آن که خداوند و رسولش به وسیله فضل خود آنان را بی نیاز نموده است».

ص: 413

اَلرُّءُوسَ وَ آخَرُ یَبِیعُ اَلْکُرَاعَ وَ یَفْتِلُ اَلْقَرَامِلَ (1) فَأَغْنَاهُمُ اَللَّهُ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله، ثُمَّ جَعَلُوا حَدَّهُمْ وَ حَدِیدَهُمْ عَلَیْهِ. (2)

1549 / [93] - قال أبان بن تغلب عنه علیه السلام:

لَمَّا نَصَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ.

فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ فَهَمَّ رَجُلاَنِ مِنْ قُرَیْشٍ رُءُوسَهُمَا وَ قَالاَ: وَ اَللَّهِ لاَ نُسَلِّمُ لَهُ مَا قَالَ أَبَداً

فَأُخْبِرَ اَلنَّبِیُّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُمَا عَمَّا قَالاَ فَکَذَبَا وَ حَلَفَا بِاللَّهِ مَا قَالاَ شَیْئاً.

فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا﴾- اَلْآیَهِ- قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَقَدْ تَوَلَّیَا وَ مَا تَابَا. (3)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ۙ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (79) اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾ (80)

1550 / [94] - عن أبي الجارود، عن أبي عبدالله علیه السلام في قول الله : ﴿ الَّذِينَ يَلْمِرُونَ الْمُطَّوعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَتِ﴾، قال :

ذَهَبَ عَلِیٌّ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَآجَرَ نَفسَهُ عَلی أن یَستَقِیَ کُلَّ دَلوٍ بِتَمرَهٍ یَختارُها

ص: 414


1- القراميل من الشعر والصوف: ما تصل المرأة به شعرها كتاب العين: 265/5 ، و جاء في الحديث ذكر القرامل، هي ما تشدّه المرأة في شعرها من الخيوط مجمع البحرين: 453/5 (قرمل).
2- عنه بحار الأنوار : 154/37 ح 38 ، والبرهان في تفسير القرآن : 464/3 ح 2 ، و نور الثقلين : 244/2 ح 247
3- عنه بحار الأنوار: 154/37 ذيل ح 38 ، والبرهان في تفسير القرآن : 465/3 ح 3

با این که بعضی از آن ها از راه فروش کلّه و بعضی با فروش پاچه و برخی هم با فروش تکّه های مو پشم و ابریشم امرار معاش می کردند، خداوند به سبب وجود پیامبرش آن ها را از سختی ها نجات داده و بی نیازشان نمود، اما اکنون فشار خود و شمشیرهای خود را علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار گرفته اند.

93) - ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیر خُم، على علیه السلام را (برای خلافت بعد از خود) منصوب نمود و اظهار داشت: خداوندا! هر که من مولای او هستم علی مولای او است، دو نفر از افراد قریش سرهای خود را نزدیک هم آورده و (با حالت نجوا) گفتند: به خدا سوگند! هرگز در مورد این سخن تسلیم او نخواهیم شد و چون این خبر به حضرت منتقل شد، حضرت از آن ها پرسش ،نمود ولی آنان تکذیب کردند و به خداوند سوگند خوردند که ما نگفته ایم پس جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله با این آیه: «به خدا سوگند یاد می کنند که (چنان گفتاری را) نگفته اند در حالی که گفتند» نازل شد.

امام صادق علیه السلام افزود آن دو نفر (از امیرالمؤمنین علیه السلام) روی برگرداندند و توبه نکردند (تا از دنیا رفتند).

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که از صدقه دهندگان و انفاق کنندگان مؤمن عیب جویی می کنند و نیز کسانی را که برای توانمندی غیر از تلاش و زحمت خود چیزی به دست نمی آورند مسخره می کنند خداوند آن ها را مسخره می کند و برای آن ها عذابی درد آور خواهد بود (79). (ای پیامبر) چه می خواهی برای آن ها (منافقین) درخواست آمرزش کن یا طلب آمرزش نکن اگر هفتاد بار هم برای آن ها آمرزش بخواهی خداوند آن ها را نخواهد آمرزید؛ زیرا آنان به خدا و پیامبرش ایمان ندارند و خدا مردم نافرمان را هدایت نمی کند (80)

95)- از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که مؤمنینی را که به رغبت صدقه می دهند عیب جویی و مسخره شان می کنند» فرمود: امیر المؤمنين علی علیه السلام برای افراد کارگری می کرد و (برای آبیاری درختان و زراعت) به وسیله دلو آب می کشید و برای هر دلوی یک خرما اختیار می کرد تا آن که مقداری

ص: 415

فَجَمَعَ تَمْراً فَأَتَی بِهِ اَلنَّبِیَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ عَلَی اَلْبَابِ، فَلَمَزَهُ - أَیْ وَقَعَ فِیهِ-، فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿اَلَّذِینَ یَلْمِزُونَ اَلْمُطَّوِّعِینَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی اَلصَّدَقاتِ﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اَللّهُ لَهُمْ﴾ (1)

1551 / [95] - عن العباس بن هلال، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال :

إن الله تعالى قال لمحمد صلی الله علیه و آله: ﴿و إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ﴾ ، فَاسْتَغْفَرَ لَهُمْ مِائَهَ مَرَّهٍ لِیَغْفِرَ لَهُمْ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ﴾ (2)، وقال : ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ﴾ (3)، فَلَمْ یَسْتَغْفِرْ لَهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ، وَ لَمْ یَقُمْ عَلَی قَبْرِ وَاحِدٍ مِنْهُمْ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ، إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ مَاتُوا وَ هُمْ فَسِقُونَ﴾ (84)

1552 / [96] - عن زرارة قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: إِنَّ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لاِبْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أُبَیٍّ : إِذَا فَرَغْتَ

ص: 416


1- عنه بحار الأنوار : 306/38 ح 6 ، والبرهان : 468/3 ح 2 ، و نور الثقلين : 247/2 ح 256 . كشف الغمّة : 60/2 ( الثاني عشر في مصرعه و مقتله علیه السلام) مرسلاً، عوالي اللئالي : 254/3ح 4 مرسلاً و مختصراً، : عنه مستدرك الوسائل : 28/14 ح 16014 و 188/13 ح 15058 عن أحمد بن محمّد السيّاري في كتاب القراآت و 28/14 ح 16015 عن أحمد بن محمد السيّاري في كتاب التنزيل والتحريف .
2- سورة المنافقون : 6/63 .
3- سورة التوبة : 84/9
4- عنه بحار الأنوار: 390/75 ح 8 و تفسير البرهان 19/8 ح 1 و 3/468 ح 3، و نور الثقلين: 247/2 ح 257.

خرما جمع کرد و آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد و عبد الرحمان بن عوف جلوی درب منزل ایستاده بود پس او را مسخره و سرزنش کرد، خداوند هم این آیه: «کسانی که اطاعت کنندگان از مؤمنین را در مورد جمع آوری صدقات زخم زبان می زنند و توهین می نمایند» را نازل ،نمود تا آن جا که فرمود: «می خواهی برای آن ها طلب آمرزش کن یا طلب آمرزش نکن اگر هفتاد بار هم برای آن ها طلب آمرزش کنی خدا آن ها را نخواهد آمرزید».

94)- از عباس بن هلال روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند متعال به حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرموده است: «اگر هفتاد مرتبه هم برای آن ها استغفار و درخواست آمرزش کنی خداوند آن ها را نخواهد آمرزید» پس برای آن ها صد مرتبه استغفار و طلب آمرزش کرد تا (شاید) آن ها آمرزیده شوند و خداوند بعد از آن این آیه را نازل نمود: «برای آن ها مساوی است خواه برایشان طلب مغفرت کنی یا نکنی خداوند هرگز آن ها را نمی آمرزد» و نیز فرمود: «و هیچ موقع بر جنازه آن ها نماز (میّت) نخوان و بر قبر آن ها نایست» پس از آن حضرت برای آن ها استغفار و طلب مغفرت نکرد و بر بالین قبر هیچ یک از آنان هم نایستاد.

فرمایش خداوند متعال: و چون بمیرند بر هیچ یک از آن ها نماز نخوان و بر قبرشان نایست این ها به خدا و رسولش کافر شده اند و با حالت فسق (و نافرمانی) مُرده اند (84)

96)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به فرزند عبد الله بن أُبَىّ - بعد از آن که پدرش فوت کرد - فرمود:

ص: 417

مِنْ أَبِیکَ فَأَعْلِمْنِی - وَ کَانَ قَدْ تُوُفِّیَ - فَأَتَاهُ فَأَعْلَمَهُ، فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ- (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) نَعْلَیْهِ لِلْقِیَامِ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : أَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ﴾ ؟!

فَقَالَ لَهُ: وَیْحَکَ! - أَوْ وَیْلَکَ! - إِنَّمَا أَقُولُ: اَللَّهُمَّ اِمْلَأْ قَبْرَهُ نَاراً، وَ اِمْلَأْ جَوْفَهُ نَاراً، وَ أَصْلِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ نَارا. (1)

1553 / [97] - حنّان بن سدير، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام [قال :]

تُوُفِّیَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُنَافِقِینَ فَأَرْسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَی اِبْنِهِ: إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَخْرُجُوا فَأَعْلِمُونِی. فَلَمَّا حَضَرَ أَمْرُهُ أَرْسَلُوا إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَأَقْبَلَ نَحْوَهُمْ حَتَّی أَخَذَ بِیَدِ اِبْنِهِ فِی اَلْجِنَازَهِ فَمَضَی.

قَالَ: فَتَصَدَّی لَهُ عُمَرُ ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، أَ مَا نَهَاکَ رَبُّکَ عَنْ هَذَا، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً أَوْ تَقُومَ عَلَی قَبْرِهِ؟!

فَلَمْ یُجِبْهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، قَالَ: فَلَمَّا کَانَ قَبْلَ أَنْ یَنْتَهُوا بِهِ إِلَی اَلْقَبْرِ قَالَ عُمَرُ أَیْضاً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ مَا نَهَاکَ اَللَّهُ عَنْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً أَوْ تَقُومَ عَلَی قَبْرِهِ؟ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ؟

فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعُمَرَ عِنْدَ ذَلِکَ: مَا رَأَیْتَنَا صَلَّیْنَا لَهُ عَلَی جَنَازَهٍ وَ لاَ قُمْنَا لَهُ عَلَی قَبْرٍ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اِبْنَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ کَانَ یَحِقُّ عَلَیْنَا أَدَاءُ حَقِّهِ، وَ قَالَ لَهُ عُمَرُ : أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سَخَطِ اَللَّهِ وَ سَخَطِکِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! (2)

ص: 418


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 469/3 ح 4، ونور الثقلين : 250/2 ح 264 الكافي: 188/3 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 196/3 ح 24 ، عنهما وسائل الشيعة : 70/3 ح 3042 ، والبحار : 125/22 ح 97، الدعوات للراوندي: 256 ح 729 مرسلاً عن الإمام أبي جعفر علیه السلام
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 469/3 ح 5، و نور الثقلين : 250/2 ح 265 . تفسير القمّي: 302/1 مرسلاً و بتفصيل عنه البحار: 148/30 ح 3.

هنگامی که از برنامه (دفن) پدرت فارغ ،شدی مرا خبر کن، پس نزد حضرت آمد و به او خبر داد و حضرت کفش های خود را پوشید و برخاست.

پس عمر به او گفت آیا خدا نگفته است: «و هرگز بر فردی از جنازه آن ها نماز نخوان و بر قبر او نایست»؟

حضرت به او فرمود وای بر حال تو! - یا وای بر تو - من می گویم خداوندا! قبر او و درون او را پُر از آتش بگردان و او را در روز قیامت بر آتش وارد گردان

97)- از حنّان بن شدیر به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از مردان منافقین وفات یافت و رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنبال فرزندش فرستاد و فرمود: هرگاه خواستید او را (به سمت قبرستان) حرکت دهید مرا آگاه نمایید چون آماده شدند برای حضرت پیام فرستادند و حضرت هم به سمت آن ها حرکت نمود و در (تشییع) جنازه دست پسر میت را گرفت و به راه خود ادامه داد.

عمر حضرت را دید و گفت ای رسول خدا! آیا پروردگارت تو را از این کار نهی نکرده است که بر جنازه آن ها نماز نخوانی و بر قبرشان نایستی؟

ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله جواب او را نداد.

امام باقر علیه السلام افزود: پیش از آن که او را به قبرش نزدیک کنند، مجدّداً عمر گفت: آیا خداوند تو را نهی نکرده است که بر جنازه آن ها نماز نخوانی و بر قبرشان نایستی؛ زیرا که آن ها به خدا و رسولش کافر گشته اند و با حالت کُفر از دنیا رفته اند؟!

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به عمر فرمود: ندیدی که بر او نماز نخواندیم و بر سر قبرش هم نایستادیم سپس افزود: فرزندش مردی از مؤمنین است و بر ما حق ،دارد جهت ادای حق او حضور یافته ایم و عمر به او گفت: ای رسول خدا از غضب و خشم خدا و غضب ،شما به خدا پناه می برم.

ص: 419

1554 / [98] - عن محمد بن المهاجر، عن أمّه أمّ سلمة قالت :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ صَحِبَتْنِی اِمْرَأَهٌ مِنَ اَلْمُرْجِئَهِ فَلَمَّا أَتَیْنَا اَلرَّبَذَهَ أَحْرَمَ اَلنَّاسُ فَأَحْرَمْتُ مَعَهُمْ، وَ أَخَّرْتُ إِحْرَامِی إِلَی اَلْعَقِیقِ ، فَقَالَتْ: یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ تُخَالِفُونَ اَلنَّاسَ فِی کُلِّ شَیْءٍ، یُحْرِمُ اَلنَّاسُ مِنَ اَلرَّبَذَهِ وَ تُحْرِمُونَ مِنَ اَلْعَقِیقِ ، وَ کَذَلِکَ تُخَالِفُونَ اَلنَّاسَ فِی اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْمَیِّتِ یُکَبِّرُ اَلنَّاسُ أَرْبَعاً وَ تُکَبِّرُونَ خَمْساً وَ هِیَ تَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّ اَلتَّکْبِیرَ عَلَی اَلْمَیِّتِ أَرْبَعٌ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّی عَلَی اَلْمَیِّتِ کَبَّرَ فَتَشَهَّدَ ثُمَّ کَبَّرَ فَصَلَّی عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ دَعَا ثُمَّ کَبَّرَ وَ اِسْتَغْفَرَ لِلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ کَبَّرَ فَدَعَا لِلْمَیِّتِ ثُمَّ کَبَّرَ وَ اِنْصَرَفَ، فَلَمَّا نَهَاهُ اَللَّهُ عَنِ اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْمُنَافِقِینَ کَبَّرَ وَ تَشَهَّدَ ثُمَّ کَبَّرَ وَ صَلَّی عَلَی اَلنَّبِیِّ ثُمَّ کَبَّرَ فَدَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ، ثُمَّ کَبَّرَ فَانْصَرَفَ وَ لَمْ یَدْعُ لِلْمَیِّتِ. (1)

قوله تعالی: ﴿رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ﴾ (87)

1555 / [99] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله: ﴿ رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ﴾، قال : مع النساء. (2)

1556 / [100] - عن عبد الله الحلبي قال :

ص: 420


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 469/3 ح 6. الكافي : 181/3 ح 3 قطعة منه، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 163/1 ح 466 مرسلاً، و تهذيب الأحكام : 189/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة : 60/3 ح 3021، علل الشرائع : 303/1 ح 3 باب - 244) بتمامه عنه البحار : 339/81 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 236/21 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن : 471/3 ح 1. دعائم الإسلام : 344/1 (ذكر الرغائب في الجهاد) مرسلاً عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهم السلام، عنه البحار : 51/100 ح 33 .

98)- از محمد بن مهاجر به نقل از مادرش اُمّ سلمه روایت کرده که گفت:

بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و عرض کردم خداوند امور شما را اصلاح نماید! یکی از زن های مُرجِئه (منافقین) با من هم صحبت و همراه شد، چون به محل رَبَذه رسیدیم مردم (اهل سنّت) احرام بستند و آن زن هم احرام بست ولی من از محل عقیق احرام بستم و آن زن به من گفت شما شیعه ها در همه جا با دیگران مخالفت می،کنید مردم از رَبَذه احرام می بندند و شما از عقیق احرام می بندید؟! و همچنین در نماز میّت هم با مردم مخالفت می کنید آن ها چهار تکبیر می گویند و شما پنج تکبیر می گویید و این زن شهادت می داد که نماز بر میت چهار تکبیر دارد.

امام صادق صلی الله علیه و آله فرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر جنازه ای نماز می خواند تکبیر می گفت و شهادتین می،خواند سپس تکبیر (دوم) می گفت و بر پیامبر صلوات و تحیّت می فرستاد سپس تکبیر (سوم) می گفت و برای مؤمنین استغفار می نمود سپس تکبیر (چهارم) می گفت و برای میّت دعا می کرد سپس تکبیر (پنجم) می گفت و از نماز فارغ می گشت و بعد از آن که خداوند حضرت را از نماز بر جنازه منافقین نهی نمود، او فقط تکبیر می گفت و شهادتین می خواند سپس تکبیر (دوم) می گفت و بر پیامبر صلوات و تحیت می فرستاد سپس تکبیر (سوم) می گفت و برای مؤمنین دعا می کرد سپس تکبیر (چهارم) می گفت و فارغ می شد و برای میت (منافق) دعا نمی کرد.

فرمایش خداوند متعال: آن ها به این راضی شده اند که همنشین خانه نشینان (زنان و کودکان و پیران) باشند (به جهاد حاضر نشوند) و بر دل های آن ها مُهر نهاده شده پس آنان نمی فهمند (87)

99)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راضی شدند که با خوالف، باقی ،بمانند» فرمود: (منظور از «خوالف» یعنی) با زنان (که در خانه ها برای نگه داری فرزندان و یتیمان باقی مانده بودند) می باشد.

100)- از عبد الله حلبی روایت کرده است که گفت:

ص: 421

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ اَلْخَوالِفِ﴾؟

فَقَالَ: اَلنِّسَاءُ، إِنَّهُمْ قَالُوا إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَهٌ ، وَ کَانَتْ بُیُوتُهُمْ فِی أَطْرَافِ اَلْبُیُوتِ حَیْثُ یَتَفَرَّدُ [یَتَقَذَّرُ] اَلنَّاسُ، فَأَکْذَبَهُمْ اَللَّهُ قَالَ: ﴿وَ ما هِیَ بِعَوْرَهٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً﴾ (1) وَ هِیَ رَفِیعَهُ اَلسَّمْکِ حَصِینَهٌ. (2)

قوله تعالى: ﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلا عَلَى الْمَرْضَى وَلا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلِ وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (91)

1957 / [101] - عن عبد الرحمن بن حرب قال :

لَمَّا أَقْبَلَ اَلنَّاسُ مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ صِفِّینَ أَقْبَلْنَا مَعَهُ، فَأَخَذَ طَرِیقاً غَیْرَ طَرِیقِنَا اَلَّذِی أَقْبَلْنَا فِیهِ، حَتَّی إِذَا جُزْنَا اَلنُّخَیْلَهَ وَ رَأَیْنَا أَبْیَاتَ اَلْکُوفَهِ ، إِذَا شَیْخٌ جَالِسٌ فِی ظِلِّ بَیْتٍ وَ عَلَی وَجْهِهِ أَثَرُ اَلْمَرَضِ، فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ نَحْنُ مَعَهُ حَتَّی سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ سَلَّمْنَا مَعَهُ، فَرَدَّ رَدّاً حَسَناً، فَظَنَنَّا أَنَّهُ قَدْ عَرَفَهُ. فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ : مَا لِی أَرَی وَجْهَکَ مُتَنَکِّراً مُصْفَرّاً، فَمِمَّ ذَاکَ، أَ مِنْ مَرَضٍ؟

فَقَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ: لَعَلَّکَ کَرِهْتَهُ؟

فَقَالَ: مَا أُحِبُّ أَنَّهُ یَعْتَرِینِی قَالَ: [ألیس] اِحْتِسَاباً بِالْخَیْرِ فِیمَا أَصَابَکَ بِهِ؟

[قال: بلی،] قَالَ فَأَبْشِرْ بِرَحْمَهِ اَللَّهِ وَ غُفْرَانُ ذَنْبِکَ فَمَنْ أَنْتَ یَا عَبْدَ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: أَنَا صَالِحُ بْنُ سُلَیْمٍ ، فَقَالَ: مِمَّنْ؟

قَالَ: أَمَّا اَلْأَصْلُ فَمِنْ سُلاَمَانَ بْنِ طَیٍّ.

ص: 422


1- سورة الأحزاب: 13/33
2- عنه بحار الأنوار: 236/21 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن : 471/3 ح 2 و نور الثقلین: 251/2 ح 268 و 243/4 ح فیهما: عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله: ...

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راضی شدند که با خوالف باقی بمانند» سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از آن) زنان ،هستند که مردها می گفتند خانه های ما بدون حفاظ (و خالی) است؛ با این که خانه هایشان در اطراف خانه ها قرار داشت و هر شخصی برای خودش مستقل بود پس خداوند آن ها را تکذیب ،نمود فرمود: «در حالی که آن (خانه ها) بدون حفاظ ،نبود آن ها فقط می خواستند (از جنگ و جهاد) فرار کنند» و خانه هایشان دارای سقف های بلند بود و نیز (اطراف آن ها) دیوار بود.

فرمایش خداوند متعال: بر ناتوانان و بیماران و آنان که هزینه خویش را نمی یابند هرگاه در عمل برای خدا و پیامبرش اخلاص ورزند گناهی نیست اگر به جنگ نیایند بر نیکوکاران هیچ گونه عتاب و سرزنشی نیست خدا آمرزنده و مهربان است (91)

101)- از عبد الرحمان بن حَرْب روایت کرده است که گفت:

چون مردم از جنگ صفّین به همراه امیرالمؤمنین علیه السلام بازگشتند، ما نیز همراه ایشان بودیم - حضرت برای بازگشت راهی را انتخاب نمود که از آن راه نیامده بودیم - هنگامی که از محلّ نُخَیله گذشتیم و خانه های کوفه را مشاهده کردیم ناگهان پیر مردی را دیدیم که در سایه (دیوار) خانه ای نشسته و بر صورت او آثار زخم و مریضی است پس امیر المؤمنين علیه السلام به سمت او رفت و ما نیز همراه حضرت رفتیم تا حضرت سلام کرد و ما نیز سلام کردیم و او هم جواب خوبی داد و ما گمان کردیم که او حضرت را شناخته است امیر المؤمنین علیه السلام به او فرمود: چه شده است که چهره ات را ناراحت و زرد می بینم؟ جریان چیست؟ آیا مریض هستی؟ اظهار داشت: بلی. حضرت فرمود شاید که از آن ناراحت و ناراضی می باشی؟

گفت: دوست ندارم که چنین حالتی دچار من شود فرمود: آیا حساب نمی کنی که هرچه به تو می رسد خیر باشد؟ گفت آری.

حضرت فرمود: پس تو را به رحمت الهی و آمرزش گناهانت بشارت باد

ص: 423

وَ أَمَّا الْجِوَارُ وَ الدَّعْوَةُ فَمِنْ بَنِی سُلَیْمِ بْنِ مَنْصُورٍ.

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَا أَحْسَنَ اسْمَكَ وَ اسْمَ أَبِیكَ وَ اسْمَ أَجْدَادِكَ وَ اسْمَ مَنِ اعْتَزَیْتَ إِلَیْهِ فَهَلْ شَهِدْتَ مَعَنَا غَزَاتَنَا هَذِهِ؟

فَقَالَ لَا وَ لَقَدْ أَرَدْتُهَا وَ لَكِنْ مَا تَرَی فِیَّ مِنْ لَجَبِ الْحُمَّی خَذَلَنِی عَنْهَا.

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ﴿لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ لا یَجِدُونَ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - مَا قَوْلُ اَلنَّاسِ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ أَهْلِ اَلشَّامِ ؟.

قَالَ: مِنْهُمُ اَلْمَسْرُورُ وَ اَلْمَحْبُورُ فِیمَا کَانَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، أُولَئِکَ أَغَشُّ اَلنَّاسِ لَکَ. فَقَالَ لَهُ: صَدَقْتَ.

قَالَ: وَ مِنْهُمُ اَلْکَاسِفُ اَلْآسِفُ لِمَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ، وَ أُولَئِکَ نُصَحَاءُ اَلنَّاسِ لَکَ.

فَقَالَ لَهُ: صَدَقْتَ، جَعَلَ اَللَّهُ مَا کَانَ مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ، فَإِنَّ اَلْمَرَضَ لاَ أَجْرَ فِیهِ، وَ لَکِنْ لاَ یَدَعُ عَلَی اَلْعَبْدِ ذَنْباً إِلاَّ حَطَّهُ، وَ إِنَّمَا اَلْأَجْرُ فِی اَلْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ اَلْعَمَلِ بِالْیَدِ وَ اَلرِّجْلِ، فَإِنَّ اَللَّهَ لَیُدْخِلُ بِصِدْقِ اَلنِّیَّهِ وَ اَلسَّرِیرَهِ اَلصَّالِحَهِ [عالماً] جَمّاً مِنْ عِبَادِهِ اَلْجَنَّهَ. (1)

قول تعالی: ﴿وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ (92) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ ۚ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (93)

ص: 424


1- عنه بحار الأنوار: 43/33 ح 387 فيه : عن عبد الرحمن بن جندب، والبرهان في تفسير القرآن : 472/3 ح 2، و نور الثقلين : 253/2 ح 273 قطعة منه وقعة صفّين لنصر بن مزاحم : 528 (مقدم علىّ علیه السلام من صفّين إلى الكوفة) عن عمر، عن عبد الرحمن بن جندب عنه البحار : 550/32 ح 462، و 189/81 ح 46، و مستدرك الوسائل : 58/2 ح 1402 .

اکنون بگو که تو کیستی؟ :گفت من صالح بن سلیم هستم فرمود: از چه خانوده ای؟ پاسخ داد اما اصلیت من از (طایفه) سلامان بن طی می باشم ولی از جهت همسایگی و سکونت از بنی سلیم بن منصور .هستم امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: چه نام نیکی برای تو و پدرت و اجدادت و کسی که به او منسوب ،هستی می باشد آیا در این جنگ با ما مشارکت داشته ای؟

گفت: نه ولی قصد داشتم که شرکت کنم اما با این حالتی که در من می بینی تب شدید بدنم را بلرزه در آورده و از شرکت در جنگ ناتوانم کرده است.

بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: « (حرجی) نیست بر کسانی که ضعیف و ناتوان هستند و افراد مریض و کسانی که چیزی ندارند انفاق کنند» - تا پایان آیه - نظر مردم را راجع به ما بین ما و اهل شام چه می بینی؟

گفت: بعضی از آن ها نسبت به جریانی که بین شما و آن ها واقع شده شادمان و خوشحال و بعضی مورد حسادت می باشند و به نظر من این افراد برای شما بدترین مردم هستند حضرت فرمود درست .گفتی پس از آن گفت و بعضی دیگر از آن ها کسانی می باشند که از این جریان دگرگون پژمرده و غمگین هستند که این افراد سالم ترین و نصیحت پذیرترین مردم برای تو خواهند حضرت فرمود درست ،گفتی خداوند این ناراحتی و مریضی تو را وسیله آمرزش گناهان و خطاهایت قرار دهد؛ زیرا که در مریضی پاداش و ثوابی نخواهد ،بود ولی (اثرش این است که) گناهی بر بنده باقی نمی گذارد مگر آن که نابودش می گرداند فقط پاداش و ثواب در گفتار با زبان و کار به وسیله دست و پا خواهد ،بود پس به راستی که خداوند عده بسیاری از بندگانش را به خاطر نیت صادقانه و درون پاکی که دارندوارد بهشت می نماید بود.

فرمایش خداوند متعال: و نیز بر آنان که نزد تو آمدند تا آنان را برای جنگ آماده و مهیا سازی و تو گفتی که تجهیزاتی برای شما ندارم و آن ها برای خرج کردن هیچ نیافتند و اشک ریزان و محزون بازگشتند گناهی (نیز بر آن ها) نیست (92) همانا خشم و عذاب خدا بر کسانی است که در عین توانگری از تو رخصت می خواهند بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند و خدا بر دل های ایشان مهر نهاده است ولی نمی دانند. (93)

ص: 425

1558 / [102] - عن الحلبي، عن زرارة، وحمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام، قال :

إِنَّ اَللَّهَ اِحْتَجَّ عَلَی اَلْعِبَادِ بِالَّذِی آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَیْهِمْ رَسُولاً، ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتَاباً فَأَمَرَ فِیهِ وَ نَهَی، وَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالصَّلاَهِ فَنَامَ عَنْهَا فَقَالَ: أَنَا أَنَمْتُکَ وَ أَنَا أَیْقَظْتُکَ، فَإِذَا قُمْتَ فَصَلِّهِ لِیَعْلَمُوا إِذَا أَصَابَهُمْ ذَلِکَ کَیْفَ یَصْنَعُونَ وَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِذَا نَامَ عَنْهَا هَلَکَ، وَ کَذَلِکَ اَلصَّائِمُ أَنَا أَمْرَضْتُکَ وَ أَنَا أَصْحَحْتُکَ، فَإِذَا شَفَیْتُکَ فَاقْضِهِ، وَ کَذَلِکَ إِذَا نَظَرْتَ فِی جَمِیعِ اَلْأُمُورِ لَمْ تَجِدْ أَحَداً فِی ضِیقٍ، وَ لَمْ تَجِدْ إِلاَّ وَ لِلَّهِ عَلَیْهِ اَلْحُجَّهُ وَ لَهُ فِیهِ اَلْمَشِیَّهُ،

قَالَ: فَلاَ یَقُولُونَ إِنَّهُ مَا شَاءُوا صَنَعُوا وَ مَا شَاءُوا لَمْ یَصْنَعُوا.

وَ قَالَ: فَإِنَّ اَللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ مَا أَمَرَ اَلْعِبَادُ إِلاَّ یَرَوْنَ سَعْیُهُمْ، وَ کُلُّ شَیْءٍ أُمِرَ اَلنَّاسُ فَأَخَذُوا بِهِ فَهُمْ مُوَسَّعُونَ لَهُ، وَ مَا یَمْنَعُونَ لَهُ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ، وَ لَکِنَّ اَلنَّاسَ لاَ خَیْرَ فِیهِمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿لَیْسَ عَلَی اَلضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی اَلْمَرْضی وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ ﴾ قَالَ: وَضَعَ عَنْهُمْ ﴿ما عَلَی اَلْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَ اَللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ، * وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ اَلدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ﴾.

قَالَ: وَضَعَ عَنْهُمْ إِذْ لاَ یَجِدُونَ مَا یُنْفِقُونَ، وَ قَالَ ﴿إِنَّمَا اَلسَّبِیلُ عَلَی اَلَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ ﴾- إِلَی قَوْلِهِ- ﴿فَهُم لا یَعْلَمُونَ﴾ قَالَ: وَضَعَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ یُطِیقُونَ ﴿إِنَّمَا اَلسَّبِیلُ عَلَی اَلَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ اَلْخَوالِفِ﴾ فَجَعَلَ اَلسَّبِیلَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ یُطِیقُونَ ﴿وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ﴾- اَلْآیَهَ -.

ص: 426

102)- ،از ،حلبی ،زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: خداوند بر بندگان به وسیله آن چه را که برای ایشان فرستاده و عطایشان ،کرده برای آن ها پیامبر فرستاده کتاب نازل ،نموده در آن کتاب امر و نهی کرده و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله به نماز دستور داده (ولی افراد غفلت و بی اعتنایی کرده) احتجاج و مؤاخذه می نماید بر این که من تو را خواباندم و من تو را بیدار ،نمودم پس چون بیدار شدی باید قضای نماز را بخوانی تا (بندگان) بدانند که اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتند چه کنند و آن طوری که می گویند نیست که اگر خوابیدند (و برای نماز بیدار نشدند)، نماز از بین رفته و دیگر قابل جبران ،نیست همچنین برای شخص روزه دار خداوند به او می فرماید: من تو را مریض گردانیده ام و من تو را سالم نموده ام پس هرگاه شفایت دادم قضای آن را انجام بده.

و نیز نسبت به همه امور و جریانات کسی را نمی یابی که در تنگنا و سختی باشد و کسی را نخواهی یافت مگر آن که خداوند حجّت خود را بر او تمام کرده و مشیت و اراده (همه امور) مخصوص خداوند (باری تعالی) می باشد.

پس (بندگان) نمی توانند بگویند هر چه را خواسته اند انجام داده اند و هر چه را نخواستند انجام نداده اند- و فرمود: - این خداوند است که هر کسی را بخواهد (به سبب اعمالش) گمراه (و سرگردان) و هر که را بخواهد هدایت کرده (و ثابت) می دارد و خداوند به بندگانش امر می کند تا (نتیجه) کوشش خود را ببینند.

خداوند هر کسی را که دستوری ،داده بر کم تر از توان و قدرتش بوده و به طور کلی هر چه را که به بندگان دستور داده شده آنان نسبت به آن در وسعت هستند و توان تلاش برای انجام آن را دارند و آن چه را که توانش را نداشته باشند (تکلیف) از آنان برداشته شده است ولی (در اکثریت) مردم خیری وجود ندارد.

سپس حضرت این آیه: «بر ناتوانان و بیماران و آنان که هزینه زندگی خویش را نمی یابند هر گاه در عملی برای خدا و پیامبرش اخلاص ورزند، گناهی برای آن ها نیست» را تلاوت نمود و فرمود: (حکم جهاد) از آن ها برداشته شده است «بر نیکوکارن هیچ گونه عتاب و سرزنشی نیست و خدا آمرزنده و مهربان است * و نیز بر آنان که نزد تو آمده اند تا ساز و برگ نبردشان را بدهی و تو گفتی که ساز و برگی برایتان ندارم و آن ها برای خرج کردن هیچ چیز نیافتند و اشک ریزان و محزون بازگشتند، گناهی بر آن ها نیست» همچنین اگر نتوانند هزینه اتفاق را تأمین کنند از آن ها (جهاد) برداشته شده است.

ص: 427

قَالَ: عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ یَزِیدَ بْنِ وَرْقَاءَ اَلْخُزَاعِیُّ أَحَدُهُمْ. (1)

1559/ [103]- عن عبد الرحمن بن كثير ، قال :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ شِیعَتُنَا- وَ اَللَّهِ! - لاَ یَتَخَتَّمُ اَلذُّنُوبَ وَ اَلْخَطَایَا، هُمْ صَفْوَهُ اَللَّهِ اَلَّذِینَ اِخْتَارَهُمْ لِدِینِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ ما عَلَی اَلْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ﴾ (2)

قولخ تعالی: ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿99﴾ وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ ﴿100﴾

1560 / [104]- عن داود بن الحصين، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سألته عن قوله : ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ﴾ أَ یُثِیبُهُمْ عَلَیْهِ؟

قَالَ: نَعَمْ. (3)

ص: 428


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن: 473/3 ح 3 و نور الثقلین: 253/2 ح 275 قطعة منه. المحاسن: 236/1 ح 204 (باب-22 حجج الله علی خلقه) بإسناده عن حمرة بن الطیّار عن أبي عبدالله علیه السلام بتفاوت یسیر، عنه البحار: 300/5 ح 4، و نحوه الکافي: 164/1 ح 4، والتوحید: 413 ح 10 قطعة منه، عنه وسائل الشیعة: 254/8 ح 10570
2- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 16 بتفاوت یسیر، و البرهان في تفسیر القرآن: 474/3 ح 4، و نورالثقلین: 253/2 ح 274.
3- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 17 بتفاوت یسیر، و البرهان في تفسیر القرآن: 474/3 ح 2، و نورالثقلین: 254/2 ح 280

و نیز فرمود: «همانا خشم و عذاب خدا بر کسانی است که در حال توانایی از تو رخصت می خواهند و بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند خدا دل های ایشان را مهر نهاده است پس آنان نمی دانند» (جهاد) بر این افراد واجب و لازم می باشد چون توانایی دارند و خداوند راه ماندن را بر آن ها بسته است چون طاقت و توان حرکت را ،دارند همچنین است «و (حرَجی) نیست بر کسانی که نزد تو می آیند تا آن ها را همراه خود برداری» تا پایان آیه شریفه

فرمود: عبد الله بن بديل [يزيد] بن ورقاء خزاعی یکی از ایشان می باشد.

103)- از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای عبد الرحمان! به خدا شیعیان ما (اهل بیت رسالت) گناهان و خطاهایشان بر آن ها سنگینی نمی کند آن ها برگزیدگان خدا هستند که آنان را برای (یاری و اجرای) دین خود انتخاب نموده و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و بر نیکوکارن هیچ گونه عتاب و سرزنشی نمی باشد».

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از عربهای بادیه نشین به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آن چه را که خرج می کنند برای نزدیک شدن به خدا و به خاطر دعای پیامبر خرج می کنند بدانید که این سبب نزدیکی به خدا می باشد و خدوند به زودی آنان را داخل در رحمت خویش می نماید؛ همانا خدا آمرزنده و مهربان است (99) و از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند و آن کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردند خشنود است و ایشان نیز از خداوند خشنود می باشند و خداوند برای ایشان بهشت هایی را آماده کرده که از زیر آن ها نهرها جاری است و همیشه در آن جا خواهند بود و این کامیابی بزرگی است. (100)

104)- از داود بن حُصین روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بعضی از عرب های بادیه نشین به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آن چه را که خرج می کنند برای نزدیک شدن به خدا و به خاطر دعای پیامبر می باشد» سؤال کردم که آیا (خداوند) به آنان در مقابل کارهایشان پاداش و ثواب می دهد؟ فرمود: بلی

ص: 429

1561 / [105] - وَ فِی رِوَایَهٌ أُخْرَی عَنْهُ : یُثَابُونَ عَلَیْهِ قَالَ: نَعَمْ (1)

1562 / [106] - عن أبي عمرو الزبيري ، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَقَ بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَمَا سَبَقَ بَیْنَ اَلْخَیْلِ یَوْمَ اَلرِّهَانَ، قُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَمَّا نَدَبَ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ اَلاِسْتِبَاقِ إِلَی اَلْإِیمَانِ؟

قَالَ علیه السلام: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿سابِقُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ ﴾ (2)

وَ قَالَ: ﴿ اَلسّابِقُونَ اَلسّابِقُونَ * أُولئِکَ اَلْمُقَرَّبُونَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ اَلسّابِقُونَ اَلْأَوَّلُونَ مِنَ اَلْمُهاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصارِ وَ اَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اَللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ﴾ فَبَدَأَ بِالْمُهَاجِرِینَ اَلْأَوَّلِینَ عَلَی دَرَجَهِ سَبْقِهِمْ، ثُمَّ ثَنَّی بِالْأَنْصَارِ ثُمَّ ثَلَّثَ بِالتَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ، فَوَضَعَ کُلَّ قَوْمٍ عَلَی قَدْرِ دَرَجَاتِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ عِنْدَهُ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (102)

1563 / [107] - عن محمد بن خالد بن الحجاج الكرخي، عن بعض أصحابه، رفعه إلى خيثمة، قال:

قال أبو جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ﴾: وَ العَسَى مِنَ الله وَاجِبٌ وَ أِنَّمَا نَزَلّت فِي شِيعَتِنِا المُذنِبِينَ. (5)

ص: 430


1- عنه بحار الأنوار: 172/69 ذيل ح 17 والبرهان في تفسير القرآن : 476/3 ذيل ح 4، و نور الثقلين: 254/2 ح 281 .
2- سورة الحديد : 21/57
3- سورة الواقعة : 11/56 - 12 .
4- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح ،18 ، والبرهان في تفسير القرآن : 482/3 ح 2. الكافي : 40/2 ح 1 بتفاوت يسير عنه البحار : 308/22 ح 9 ، دعائم الإسلام : 8/1 بتفصيل، عنه البحار : 27/69
5- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 19، والبرهان في تفسير القرآن : 483/3 ح 3.

105)- و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده ،است که (راوی سؤال کرد:) به آنان در مقابل کارهایشان پاداش و ثواب داده می شود؟ فرمود: بلی

106)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند عزّ و جلّ بين مؤمنان مسابقه ،گذاشته ،همان گونه که بین اسب ها مسابقه نهاده است عرض کردم بفرمائید که خداوند در چه چیزی مؤمن را نسبت به ایمانش مورد مسابقه قرار داده است؟

فرمود: فرمایش خداوند عزّوجلّ است که می فرماید: «برای رسیدن به مغفرت از جانب خداوند و بهشتی که عرض آن مانند عرض آسمان ها و زمین است با یکدیگر مسابقه ،دهید خداوند آن بهشت را برای مؤمنان به خداوند و پیامبران خود آماده نموده است».

و نیز فرموده: «و کسانی که بر دیگران سبقت گرفته اند * آنان مقرّب (درگاه الهی) می باشند» همچنین فرموده است: «و مهاجران و انصار اولیّه که قبل از همه مسلمان شدند و هجرت کردند و کسانی که از آن ها به خوبی پیروی کردند خداوند از آن ها راضی و آن ها هم از خداوند راضی می باشند» (خداوند در این آیه شریفه) نخست از مهاجران اوّلیّه به خاطر سبقت در ایمان نام برده و بعد از آن از انصار سخن به میان آورده و سپس در مقام سوم از تابعین به خوبی از آن ها نام برده است و هر یک از آن ها را در مقام و مرتبه خود در نزد خداوند قرار داده است.

فرمایش خداوند متعال: و گروهی دیگر به گناه خود اعتراف کردند که اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند شاید خدا توبه شان را بپذیرد؛ زیرا خدا آمرزنده و مهربان است (102)

107)- از محمد بن خالد بن حجاج ،کرخی از بعضی از اصحاب خود به طور مرفوعه از خَيْثَمه (جعفی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: (آن گروهی که به گناه خود اعتراف کردند) «اعمال نیکو را با کارهای زشت ،آمیخته اند امید باشد که خدا توبه آنان را بپذیرد»، فرمود و «امیدواری» از جانب خداوند ثابت و محقّق می گردد؛ و این آیه درباره شیعیان گنه کار ما (اهل بیت عصمت و طهارت) نازل شده است.

ص: 431

1564 / [108] - عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، رفعه إلى الشيخ علیه السلام (1) في قوله تعالى: ﴿ خَلَطُواْ عَمَلاً صَلِحًا وَءَاخَرَ سَيِّئًا﴾. قَالَ: قَوْمٌ اِجْتَرَحُوا ذُنُوباً مِثْلَ قَتْلِ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ اَلطَّیَّارِ ثُمَّ تَابُوا ثُمَّ قَالَ: وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً لَمْ یُوَفَّقْ لِلتَّوْبَهِ إِلاَّ أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَقْطَعُ طَمَعَ اَلْعِبَادِ فِیهِ وَ رَجَاهُمْ مِنْهُ وَ قَالَ هُوَ أَوَ غَیْرُهُ إِنَّ عَسَی مِنَ اَللَّهِ وَاجِبٌ. (2)

1565/ [109]- عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: اَلْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ قَوْمٌ اِعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً. (3)

1566 / [110] - عن أبي بكر الحضرمي، قال:

مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ : اِسْأَلْ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَعْرِضْ عَلَیْهِ کَلاَمِی وَ قُلْ لَهُ: إِنِّی أَتَوَلاَّکُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ أَقُولُ بِالْقَدَرِ وَ قَوْلِی فِیهِ قَوْلُکَ،

قَالَ: فَعَرَضْتُ کَلاَمَهُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَرَّکَ یَدَهُ ثُمَّ قَالَ: ﴿ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اَللّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ: مَا أَعْرِفُهُ مِنْ مَوَالِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ: یَزْعُمُ [اِبْنُ عُمَرَ ] أَنَّ سُلْطَانَ هِشَامٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ.

فَقَالَ: وَیْلَهُ!، مَا له؟ أما عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ جَعَلَ لِآدَمَ دَوْلَهً وَ لِإِبْلِیسَ دَوْلَهً؟ (4)

1567 / [111] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿وَءَاخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَلِحًا وَ ءَاخَرَ سَيِّئًا﴾، قال :

أُولَئِکَ قَوْمٌ مُذْنِبُونَ، یُحْدِثُونَ فِی إِیمَانِهِمْ مِنَ اَلذُّنُوبِ اَلَّتِی یَعِیبُهَا اَلْمُؤْمِنُونَ وَ یَکْرَهُونَهَا، فَأُولَئِکَ عَسَی اَللّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ. (5)

ص: 432


1- الشيخ لقب من ألقاب أبي عبد الله جعفر الصادق علیه السلام، بما أنّ عمره الشريف كن أطول من سائر أهل بيت النبوّة علیهم السلام ، كما أن نوح النبيّ أحد ألقابه شيخ الأنبياء، لما كان أطولهم عمراً حتّى كان عمره على ما قالوا: 2500 سنة.
2- عنه بحار الأنوار: 173/69 ح 20 و 380/104 ح 58، و وسائل الشيعة : 32/29 ح 35077، والبرهان في تفسير القرآن : 483/3 ح 4 . تفسیر فرات الكوفي : 170 بإسناده عن خيثمة الجعفي عنه البحار : 55/68 ح 100
3- عنه بحار الأنوار: 173/69 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن : 484/3 ح 5 .
4- عنه بحار الأنوار: 173/69 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن: 484/3 ح 6، و نور الثقلين: 257/2 ح 295 .
5- عنه بحار الأنوار: 174/69 ح 23 ، والبرهان : 484/3 ح 7، و نور الثقلين: 258/2 ح 296 . الكافي : 408/2 ح 2 بإسناده عن موسى بن بكر، عن رجل قال : قال أبو جعفر علیه السلام بتفاوت يسير .

108)- از احمد بن محمد بن ابی نصر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند»، فرمود گروهی گناهانی را مانند قتل حمزه و جعفر طیّار مرتكب شدند ولی بعد از آن توبه کردند - بعد از آن فرمود: - و هر کسی که مؤمنی را بکشد، موفق به توبه نمی شود ولی خداوند امید و آرزوی بندگان به او را قطع و ناامید نمی گرداند و آن حضرت و دیگران علیهم السلام فرموده اند: «عسی» از طرف خداوند ثابت و محقّق می باشد

109)- از حلبی به نقل از ،زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرموده اند: اعتراف کننده به گناه خود آن گروهی هستند که اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند امید می باشد که خداوند توبه آنان را بپذیرد.

110)- از ابوبکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

محمد بن سعید به من :گفت از امام صادق علیه السلام سؤال کن و کلام مرا بر حضرت عرضه نما و بگو: من ولایت شما را پذیرفته ام و از دشمنان شما هم برائت می جویم، ولی به مسأله قدر و تفویض (امور به بندگان) هم اعتقاد دارم ایا این عقیده هم مانند عقیده شما هست؟

راوی گوید: من گفته های او را برای امام صادق علیه السلام نقل کردم، پس حضرت دست خود را حرکتی داد و سپس فرمود: «آن ها کارهای خوب را با بد مخلوط کرده اند امید است خداوند آن ها را رحمت کند» بعد از آن فرمود: من او را از موالیان و دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام نمی شناسم. گفتم: او معتقد است که سلطنت و ریاست هشام (بن عبد الملک) از طرف خداوند نیست.

فرمود: وای بر او! او را چه می شود؟ مگر نمی داند که خداوند برای آدم ها دولتی قرار داده و برای شیطان هم دولتی معیّن نموده است؟

111)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و دیگران که اعتراف به گناهان خود کرده و اعمال پسندیده را با زشتی ها آغشته کرده اند»، فرمود: آن ها گروهی هستند که مرتکب گناه می شوند و در ایمان خود به معصیت آلوده می گردند و مورد اعتراض و کراهت مؤمنان قرار می گیرند امید هست که خداوند آن ها را بیامرزد.

ص: 433

1568 / [112] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: مَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا بَرِئْنَا مِنْهُ مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ؟ قَالَ: یَا زُرَارَهُ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ، أَیْنَ اَلَّذِینَ ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً﴾؟ (1)

قوله تعالى : ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهِرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا وَ صَلَّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَوْتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (103) أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ، وَ يَأْخُذُ الصَّدَقَتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴾ (104)

1569 / [113] - عن عليّ بن الحسّان الواسطي عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : سألته عن قول الله : ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهَرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا ﴾ ، جَارِيَةً هِيَ فِي الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ؟ قَالَ : نَعَمْ. (2)

1570 / [114] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قلت له : قوله : ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا﴾، هو قوله: ﴿وَ ءَاتَوُا الزَّكَوٰةَ﴾ (3)، قَالَ: اَلصَّدَقَاتُ فِی اَلنَّبَاتِ وَ اَلْحَیَوَانِ، وَ اَلزَّکَاهُ فِی اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ وَ زَکَاهُ اَلصَّوْمِ. (4)

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 174/69 ح 24 ، والبرهان: 484/3 ح 8 و نور الثقلين 258/2 ح 2 ح 297. الكافي : 382/2 ح 3 بإسناده عن زرارة قال: دخلت أنا و حمران أو أنا و بكير على أبي جعفر علیه السلام... بتفصيل
2- عنه بحار الأنوار : 84/96 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 486/3 ح 5، و نور الثقلين : 259/2 ح 302.
3- سورة البقرة : 277/2، والتوبة : 5/9 و 11، والحج : 41/22
4- عنه بحار الأنوار : 84/96 ح 6 ، و وسائل الشيعة : 60/9 ح 11520 والبرهان في تفسير القرآن : 486/3 ح 5 ، و نور الثقلين : 260/2 ح 303

112)- از زراره روایت کرده است که گفت:

خدمت امام باقر علیه السلام عرض کردم هر کسی که با ما موافق باشد - خواه علوی و یا غیر علوی - ما او را دوست داریم و هر کسی که با ما مخالفت کند - چه علوی و یا غیر از آن باشد - با او قطع رابطه می کنیم امام علیه السلام فرمود: ای زراره! گفتار خداوند از همه بهتر و از گفته تو صادق تر است که می فرماید: «کجایند افرادی که کارهای نیک و بد را با هم مخلوط کرده اند»؟

فرمایش خداوند متعال: از دارایی های آن ها صدقه دریافت کن تا آنان را به وسیله آن پاک و منزه سازی و برایشان دعا کن؛ زیرا دعای تو مایه آرامش آن ها خواهد بود و خدا شنوا و داناست (103) آیا نمی دانند که خداوند توبه بندگان خود را می پذیرد و صدقه ها را می گیرد؟ و به درستی که او توبه پذیر و مهربان است. (104)

113)- از علی بن حسّان واسطی به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از اموال آنان صدقه (زکات و خمس) بگیر که آنان را به وسیلهٔ آن تطهیر و تزکیه خواهی نمود» سؤال کردم: آیا حکم آن برای امام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز جاری است؟ فرمود: بلی.

114)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از فرمایش خداوند: «از اموال آنان صدقه (زکات و خمس) بگیر که آنان را به وسیلۀ آن تطهیر و تزکیه خواهی نمود» همان: «و زکات (و خمس) را بپردازید» می باشد؟ فرمود صدقات در روئیدنی ها و حیوانات است ولی زکات در طلا و نقره و زکات فطره می باشد.

ص: 435

1571 / [115] - عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : تَصَدَّقْتُ یَوْماً بِدِینَارٍ.

فَقَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ صَدَقَهَ اَلْمُؤْمِنِ لاَ تَخْرُجُ مِنْ یَدِهِ حَتَّی یَفُکَّ بِهَا عَنْ لُحِیِّ سَبْعِینَ شَیْطَاناً ، وَ مَا تَقَعُ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ حَتَّی تَقَعَ فِی یَدِ اَلرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَ لَمْ یَقُلْ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اَللّهَ هُوَ یَقْبَلُ اَلتَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ اَلصَّدَقاتِ ﴾؟ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ-. (1)

1572 / [116] - عن معلّى بن خُنيس ، قال :

خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی لَیْلَهٍ قَدْ رُشَّتْ وَ هُوَ یُرِیدُ ظُلَّهَ بَنِی سَاعِدَهَ فَاتَّبَعْتُهُ فَإِذَا هُوَ قَدْ سَقَطَ مِنْهُ شَیْءٌ فَقَالَ بِسْمِ اَللَّهِ اَللَّهُمَّ اُرْدُدْهُ عَلَیْنَا فَأَتَیْتُهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ.

فَقَالَ مُعَلًّی قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ اِلْتَمِسْ بِیَدِکَ فَمَا وَجَدْتَ مِنْ شَیْءٍ فَادْفَعْهُ إِلَیَّ فَإِذَا أَنَا بِخُبْزٍ کَثِیرٍ مُنْتَشِرٍ فَجَعَلْتُ أَدْفَعُ إِلَیْهِ اَلرَّغِیفَ وَ اَلرَّغِیفَیْنِ وَ إِذَا مَعَهُ جِرَابٌ أَعْجَرُ مِنْ خُبْزٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَحْمِلُهُ عَلَیَّ فَقَالَ أَنَا أَوْلَی بِهِ مِنْکَ وَ لَکِنِ اِمْضِ مَعِی فَأَتَیْنَا ظُلَّهَ بَنِی سَاعِدَهَ فَإِذَا نَحْنُ بِقَوْمٍ نِیَامٍ فَجَعَلَ یَدُسُّ اَلرَّغِیفَ وَ اَلرَّغِیفَیْنِ حَتَّی أَتَی عَلَی آخِرِهِمْ حَتَّی إِذَا اِنْصَرَفْنَا.

قُلْتُ لَهُ یَعْرِفُ هَؤُلاَءِ هَذَا اَلْأَمْرَ قَالَ لاَ لَوْ عَرَفُوا کَانَ اَلْوَاجِبُ عَلَیْنَا أَنْ نُوَاسِیَهُمْ بِالدُّقَّهِ - وَ هُوَ اَلْمِلْحُ - إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً إِلاَّ وَ لَهُ خَازِنٌ یَخْزُنُهُ إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنَّ اَلرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَلِیهَا بِنَفْسِهِ، وَ کَانَ أَبِی إِذَا تَصَدَّقَ بِشَیْءٍ وَضَعَهُ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ، ثُمَّ اِرْتَجَعَهُ مِنْهُ فَقَبَّلَهُ وَ شَمَّهُ، ثُمَّ رَدَّهُ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ، وَ ذَلِکَ أَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ قَبْلَ

ص: 436


1- عنه بحار الأنوار : 127/96 ح 47، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12418، والبرهان: 487/3 ح 6 . ثواب الأعمال : 141 (ثواب الصدقة)، عنه وسائل الشيعة : 370/9 ح 12263، والبحار : 124/96 ح 38 ، دعائم الإسلام : 241/1 ، و 328/2 ، 12383، عنه البحار : 24/96، و مستدرك الوسائل : 156/7 ح 7900.

115)- از جابر جُعفی روایت کرده است که :گفت

امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام حدیث ،نمود که آن حضرت فرمود: روزی یک دینار صدقه دادم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود ای علی! آیا می دانی که صدقه از دست مؤمن بیرون نمی آید مگر آن که او از وسوسه های هفتاد شیطان رها می شود (که همگی می خواهند او را از این کار باز دارند) و پیش از آن که صدقه در دست شخص سائل قرار گیرد در دست پروردگار تبارک و تعالی قرار خواهد گرفت؟! آیا این آیه چنین مطرح ننموده است که می فرماید: «آیا نمی دانند که خداوند توبه بندگان خود را می پذیرد و صدقه ها (ی آنان) را می گیرد؟ - تا پایان آیه -

116)- از مُعلّی بن خُنیس روایت کرده است که گفت:

شبی بارانی امام صادق علیه السلام از منزل به قصد سایه بان (محل مسکونی) بنی ساعده (از منزل) بیرون رفت و من نیز به دنبال ایشان رفتم در بین راه دیدم چیزی از حضرت بر زمین افتاد (و آن را گم کرد پس) گفت: «بسم الله» خدایا! آن (گم شده) را به ما باز گردان من جلو رفته و سلام کردم فرمود: مُعلّی هستی؟

عرضه داشتم ،بلی فدایت ،گردم فرمود با دستت جست و جو کن هر چه را پیدا کردی به من بده وقتی دست کشیدم دیدم نان های بسیاری روی زمین پخش شده است هر چه پیدا کردم - یک نان و دو نان - به حضرت تقدیم کردم، سپس مشاهده کردم که همیانی پر از نان برداشته که سنگین است و توان برداشتن آن را ،ندارد عرض کردم فدایت !گردم اجازه بفرمایید تا من آن را بردارم.

فرمود: من خودم در این کار سزاوارتر هستم ولی تو هم همراه من بیا.

مُعلّی گفت: آمدیم تا به سایه بان (محل مسکونی) بنی ساعده رسیدیم، دیدم عدّه ای در خواب هستند و حضرت شروع نمود برای هر نفر یک یا دو نان زیر جامه اش پنهان کند تا برای همه آن ها نان گذاشت و سپس بازگشتیم.

به حضرت عرض کردم: این افراد نسبت به این امر (ولایت و امامت شما) عارف هستند؟ فرمود نه ولی اگر امام شناس و عارف می بودند باید هر چه داشتیم حتی نمک خودمان را هم با آن ها تقسیم می کردیم به راستی خداوند هیچ چیزی را نیافریده مگر آن که برای آن انبارداری را تعیین نموده است تا آن را ذخیره ،کند مگر صدقه که پروردگار تبارک و تعالی خودش متولّی و نگهدار آن می باشد.

و پدرم (امام محمد باقر علیه السلام) هرگاه چیزی را به سائلی صدقه می داد، مجدّداً آن را از او می گرفت بعد می بوسید و می بوئید و باز آن را به او بر می گرداند؛

ص: 437

أَنْ تَقَعَ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ، فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُقَبِّلَهَا إِذْ وَلِیَهَا اَللَّهُ وَ وَلِیَهَا أَبِی ، إِنَّ صَدَقَهَ اَللَّیْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ اَلرَّبِّ وَ تَمْحُو اَلذَّنْبَ اَلْعَظِیمَ، وَ تُهَوِّنُ اَلْحِسَابَ، وَ صَدَقَهَ اَلنَّهَارِ تُنْمِی اَلْمَالَ وَ تَزِیدُ فِی اَلْعُمُرِ. (1)

1573 / [117] - عن محمد بن مسلم، عن بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ إِلاَّ اَلصَّدَقَهُ فَإِنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ تَعَالَی. (2)

1574 / [118] - عن أبي بكر (3)، عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

خلّتان [خَصْلَتَانِ] لاَ أُحِبُّ أَنْ یُشَارِکَنِی فِیهِمَا أَحَدٌ وُضُوئِی فَإِنَّهُ مِنْ صَلاَتِی، وَ صَدَقَتِی مِنْ یَدِی إِلَی یَدِ سَائِلٍ فَإِنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَلرَّحْمَنِ. (4)

1575 / [119] - عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِذَا أَعْطَی السَّائِلَ قَبَّلَ یَدَ السَّائِلِ.

فَقِیلَ لَهُ: لِمَ تَفْعَلُ ذَلِکَ؟

ص: 438


1- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 48 ، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12419 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 487/3 ح 7، و مستدرك الوسائل : 186/7 ح 7991 الكافي : 8/4، تهذيب الأحكام : 105/4 ح 34 مع زيادة في آخرهما، عنهما وسائل الشيعة : 399/9 ح 12331 ثواب الأعمال : 144 عنه البحار : 20/47 ح 17، و 125/96 ح 39، المناقب لابن شهر آشوب : 75/2.
2- عنه بحار الأنوار: 128/96 ح 49، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12420 ، والبرهان في تفسير القرآن : 487/3 ح 8 و مستدرك الوسائل : 155/7 ح 7897 الكافي : 47/4 ح 6 بإسناده عن سالم بن أبي حفصة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 109/4، 51، عنهما وسائل الشيعة : 407/9 ح 12347 .
3- هو أبو بكر القناني زاهد، من أصحاب العياشي جامع الرواة: 370/1.
4- عنه بحار الأنوار: 329/80 ذيل ح 2 أشار إليه، و 128/96 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن: 487/3 ح 9، و نور الثقلين: 261/2 ح 313 بتفاوت في السند والمتن، و مستدرك الوسائل: 344/1 ح 799 ، و 164/7 ح 7933 الخصال : ج 1 ص 33 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 478/1 ح ،1268 ، والبحار : 329/80 ح 2 و 178/96 ح 11 الجعفريات (الطبع الحجري) : 17 ، عنه مستدرك الوسائل : 164/7 ذيل ح 7933

(و می فرمود:) چون صدقه پیش از رسیدن به دست سائل در دست خدا قرار می گیرد پس به این سبب من دوست دارم آن چه را که در دست خدا قرار گرفته ،است آن را ببوسم و ،ببویم سپس آن را به صاحبش بازگردانم.

بنابراین من نیز دوست داشتم که خودم مستقیماً آن برنامه (توزیع نان ها) را به عهده بگیرم همچنان که خداوند خودش مستقیماً دریافت و نگهداری می نماید و همچنان که پدرم مستقیماً خودش انجام می داد.

به راستی که صدقه دادن در شب خشم الهی را فرو می نشاند و گناهان بزرگ را پاک می کند و کار حسابرسی را (بر کسی که چنین کند) آسان می گرداند و صدقه دادن در ،روز مال را افزون و عمر را طولانی می گرداند

117)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی (برای دریافت و نگهداری آن) وکیلی دارد مگر صدقه که مستقیماً در دست خداوند متعال قرار می گیرد.

118)- از ابوبکر به نقل از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام حدیث نمود که رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرموده است: دو خصلت و برنامه می باشد که آن ها را دوست ندارم در آن ها کسی با من مشارکت نماید وضو گرفتن؛ زیرا که آن جزء نماز خودم می باشد و (دوم) صدقه دادن من است؛ زیرا که آن در دست خداوند بخشنده قرار می گیرد.

119)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود: هر موقعی که امام سجّاد علیه السلام چیزی را به سائل می داد اول دستش را می بوسید و سپس (صدقه را) در دست او قرار می داد. روزی به حضرت گفته شد که چرا چنین کاری را انجام می دهی؟

فرمود چون صدقه پیش از آن که در دست سائل قرار گیرد، در دست خداوند قرار می گیرد و فرمود هر چیزی فرشته موکل دارد غیر از صدقه که آن در دست خداوند قرار می گیرد.

ص: 439

قَالَ: لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ قَبْلَ یَدِ اَلْعَبْدِ. وَ قَالَ: لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ إِلاَّ اَلصَّدَقَهُ فَإِنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ.

قَالَ اَلْفَضْلُ : أَظُنُّهُ یُقَبِّلُ اَلْخُبْزَ أَوِ اَلدِّرْهَمَ. (1)

1576 / [120] - عن مالك بن عطية، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ - صلوات الله عليه - : ضَمِنْتُ عَلَی رَبِّی أَنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَقَعُ فِی یَدِ اَلْعَبْدِ حَتَّی تَقَعَ فِی یَدِ اَلرَّبِّ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: ﴿ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِى وَ يَأْخُذُ الصَّدَقَت﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ، وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَلِم الْغَيْبِ وَالشَّهَدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ (105)

1577 / [121] - عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

سُئِلَ عَنِ اَلْأَعْمَالِ هَلْ تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ؟

فَقَالَ: مَا فِیهِ شَکٌّ، قِیلَ لَهُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ (3)

قَالَ: لِلَّهِ شُهَدَاءُ فِی أَرْضِهِ. (4)

ص: 440


1- عنه بحار الأنوار : 129/96 ح 51 ، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12421 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 488/3 ح 10، و نور الثقلين : 262/2 ح 314 . عدة الداعي: 68 (القسم السادس: ما يرجع إلى الفعل) باختصار، وسائل الشيعة: 433/9 ح 12416
2-
3- عنه بحار الأنوار: 129/96 ح 52، والبرهان في تفسير القرآن : 488/3 ح 11، و نور الثقلين : 262/22 ح 315، و مستدرك الوسائل : 155/7 ح 7898
4- عنه بحار الأنوار: 348/23 ذيل ح 51 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 493/3 ح 27، و نور الثقلين : 262/2 ح 316، و مستدرك الوسائل : 161/12 ح 13781 بصائر الدرجات: 425 ح 10 (باب - 4 الأعمال تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله) بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألته ، و 430 ح 6 (باب - 6 في عرض الأعمال على الأئمة علیهم السلام) محمّد بن مسلم وزرارة قال : سألنا أبا عبد الله علیه السلام، و ح 7 عن محمّد بن مسلم قال : سألت عن أبا عبد الله علیه السلام، و ح 10 عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 344/23، 34، و 348 ح 51، مستدرك الوسائل : 163/12 ح 13786 عن كتاب العلاء بن رزین

فضل (که یکی از راویان حدیث است) گوید: من گمان می کنم که حضرت نان و پول (یا هر چیزی را که می خواسته به سائل بدهد) می بوسیده است.

120)- از مالک بن عطیه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امام سجّاد علیه السلام، فرمود: بر پروردگارم تضمین کرده ام که صدقه در دست بنده ای (سائل) قرار نگیرد مگر آن که اول در دست خداوند قرار گیرد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «او خداوندی است که توبه بندگانش را می پذیرد و صدقات را دریافت می دارد»

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) بگو: عمل ،کنید پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنین اعمال شما را خواهند دید و به زودی شما به نزد دانای نهان و آشکارا بازگردانده می شوید و او (شما را) از (نتیجه) اعمالتان آگاه خواهد کرد. (105)

121)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر یا امام صادق علیه السلام در رابطه با اعمال (بندگان) سؤال شد که آیا آن بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه می شود؟

فرمود: شک و تردیدی در آن نیست.

سپس به حضرت گفته شد در مورد فرمایش خداوند متعال: «و بگو عمل و وظیفه خود را انجام دهید پس به زودی خدا و رسول او و مؤمنین اعمال شما را می بینند» نظر شما چیست؟

فرمود: در زمین گواهانی برای خداوند متعال وجود دارد (که ناظر بر اعمال بندگان خدا هستند).

ص: 441

1578 / [122] - عن زرارة، قال : سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله : ﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ ؟

قَالَ تُرِیدُونَ أَنْ تَرْوُوا عَلَیَّ هُوَ اَلَّذِی فِی نَفْسِکَ. (1)

1579 / [123 ] - عن يحيى بن مساور [الحلبي]، قُلْتُ: حَدِّثْنِی فِی عَلِیٍّ حَدِیثاً؟ فَقَالَ: أَشْرَحُهُ لَکَ أَمْ أَجْمَعُهُ؟

قُلْتُ: بَلِ اِجْمَعْهُ. فَقَالَ: عَلِیٌّ بَابُ اَلْهُدَی، مَنْ تَقَدَّمَهُ کَانَ کَافِراً، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ کَانَ کَافِراً. قُلْتُ: زِدْنِی. قَالَ: «إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ لَهُ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ مِرْقَاهً، فَیَأْتِی عَلِیٌّ علیه السلام وَ بِیَدِهِ اَللِّوَاءُ حَتَّی یَرْتَقِیَهُ وَ یَرْکَبَهُ، وَ یُعْرَضُ اَلْخَلْقُ عَلَیْهِ، فَمَنْ عَرَفَهُ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ ، وَ مَنْ أَنْکَرَهُ دَخَلَ اَلنَّارَ

قُلْتُ: هَلْ فِیهِ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ ؟

قَالَ: نَعَمْ، مَا تَقُولُ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ، یَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ هُوَ -وَ اَللَّهِ! عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (2)

1580 / [124] - عن أبي بصير عن أبي عبد الله علیه السلام: إِنَّ أَبَا اَلْخَطَّابِ کَانَ یَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ خَمِیسٍ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَیْسَ هَکَذَا وَ لَکِنْ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا فَاحْذَرُوا

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 347/23 ذيل ح 49 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 493/3 ح 28، و نور الثقلين : 262/2 ح 317، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13782. بصائر الدرجات : 429 ح 4 (باب- 6 في عرض الأعمال على الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن ابن بكير قال : سألت أبا جعفر علیه السلام، و ح 5 عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 347/23 ح 49، و ح 50
2- عنه بحار الأنوار: 330/7 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 29 معاني الأخبار : 392 ح 37 بتفاوت يسير ، عنه بحار الأنوار: 340/23 ح 16

122)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «عمل و وظیفه خود را انجام دهید پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنین اعمال شما را می بینند» سؤال کردم؟

فرمود می خواهی آن را بر من تطبیق دهی (و به من نسبت دهید)، (آری) آن همان چیزی است که در درون و ذهن تو می باشد.

123)- از یحیی بن مساور حَلَبی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حدیثی را درباره امام علی علیه السلام، برای من بیان فرما فرمود: به طور مشروح و یا خلاصه برایت بیان کنم؟

عرض کردم: بلکه آن خلاصه باشد.

فرمود: امام علی علیه السلام باب هدایت است هر کسی که بر او سبقت گیرد، کافر است و همچنین هر که از او عقب بیفتد کافر .است عرضه داشتم: برایم بیفزا.

فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد منبری را در سمت راست عرش الهی قرار می دهند که دارای 24 پله می باشد پس امام علی علیه السلام- در حالی که پرچمی در دست دارد - وارد می شود و بر بالای منبر می رود و مردم (خدا) بر او عرضه خواهند شد پس هر که او را بشناسد وارد بهشت می گردد و کسی که او را انکار نماید وارد دوزخ خواهد شد.

اظهار داشتم: آیا در این ،رابطه آیه ای از کتاب خداوند هست؟

فرمود: بلی در مورد این آیه چه نظری داری؟ که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید» به خدا سوگند! منظور از آن (مؤمنون)، علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

124)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم ابو الخطاب می گوید: هر پنج شنبه اعمال همه امّت بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه می شود. حضرت فرمود: چنین نیست بلکه بامداد هر روز اعمال امّت - از نیکوکاران و تبه کاران - بر رسول خدا صلی اله علیه و آله ارائه می،گردد بنابراین مواظب (کردار و گفتار خود) باشید؛

ص: 443

وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ (1)

1581 / [125] - عن محمّد بن الفضيل ، عن أبي الحسن علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تبارك و تعالى : ﴿فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ﴾ ؟ قَالَ: تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوا. (2)

1582 / [126] - [عن زرارة] عن بريد العجلي قال :

قلت لأبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾؟

فَقَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ وَ لاَ کَافِرٍ یُوضَعُ فِی قَبْرِهِ حَتَّی یُعْرَضَ عَمَلُهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَهَلُمَّ جَرّاً إِلَی آخِرِ مَنْ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَهُ عَلَی اَلْعِبَادِ. (3)

1583 / [127] - و قال أبو عبد الله علیه السلام: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ هم الأئمّة علیهم السلام. (4)

1584 / [128] - عن محمّد بن مسلم عن بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :

﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ﴾ .

ص: 444


1- عنه بحار الأنوار : 340/23 ذيل ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 30، و نور الثقلين: 262/2 ح 318 ، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13783 . بصائر الدرجات : 424 ذيل ح 3 (باب - 4 الأعمال تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله)، عنه البحار : 150/17 ح 48 معاني الأخبار: 392 ح 37 عنه وسائل الشيعة : 109/16 ح 21110 ، والبحار : 340/23 ح 16
2- عنه بحار الأنوار: 344/23 ح 32 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 31 ، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13784 بصائر الدرجات : بإسناده عن أحمد بن عمر، عن أبي الحسن علیه السلام عنه بحار الأنوار: 343/23 ح 30.
3- عنه بحار الأنوار: 351/23 ح 67 ، والبرهان : 494/3 ح 32، و نور الثقلين: 262/2 ح 319. تفسير القمي : 304/1 (توبة أبي لبابة) باختصار عنه البحار : 149/17، و 340/23 ح 15 بصائر الدرجات : 428 ح 8 (باب - 5 عرض الأعمال على الأئمّة علیهم السلام) بإسناده عن بريد العجلي قال : قلت لأبي جعفر علیه السلام، و ح ،10، عنه وسائل الشيعة : 113/16 والبحار : 183/6 ح 13 .
4- عنه بحار الأنوار: 351/23 ح 68 ، والبرهان: 494/3 ح 33، و نور الثقلين: 262/2 ح 320.

و این همان فرموده خداوند تبارک و تعالی است که فرموده: «پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید».

125)- از محمد بن فُضَیل روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید» سؤال کردم؟

فرمود: هر بامداد اعمال امّت - از نیکوکاران و تبه کاران - بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ارائه می گردد بنابراین مواظب (کردار و گفتار خود) باشید.

126)- از [زراره از] بُرید عِجْلی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند متعال:) «اعمال و وظیفه خود را انجام دهید پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید»، (چیست)؟

فرمود: هیچ مؤمن و کافری نیست که بمیرد و در قبر نهاده شود، مگر آن که اعمالش بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و بر امام علی علیه السلام و بر دیگر افرادی که طاعت و فرمان ایشان بر بندگان واجب می باشد عرضه می شود

127)- و امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از (فرمایش خداوند متعال:) «وَالْمُؤْمِنُونَ»، ائمه علیهم السلام هستند.

128)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی:) «اعمال و وظایف خود را انجام دهید پس همانا خدا و پیامبرش و مؤمنان به زودی اعمال شما را خواهند دید»

ص: 445

قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ شَاهِداً فِی أَرْضِهِ، وَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ - عليه وآله السلام- (1)

1585 / [129] - عن محمّد بن حسّان الكوفي، عن محمد بن جعفر، عن أبيه ،جعفر، عن أبيه علیهم السلام ، قال :

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیمَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ لَهُ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ مِرْقَاهً، وَ یَجِیءُ عَلَی اِبْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ اَلْحَمْدِ، فَیَرْتَقِیهِ وَ یَذْکُرُهُ وَ یُعْرَضُ اَلْخَلاَئِقُ عَلَیْهِ، فَمَنْ عَرَفَهُ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ دَخَلَ اَلنَّارَ وَ تَفْسِیرُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ : ﴿قُلِ اِعْمَلُوا فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ قَالَ: هُوَ - وَ اَللَّهِ! - أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ- صلوت الله عليه - (2)

قوله تعالى: ﴿وَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (106)

1586 / [130] - عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى :

﴿ وَ ءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾ هُمْ قَوْمٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ أَصَابُوا دَماً مِنْ اَلْمُسْلِمِینَ ثُمَّ أَسْلَمُوا فَهُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ. (3)

1587 / [131] - عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام، قالا :

ص: 446


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 34، و نور الثقلين : 262/2 ح 321، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13785 بتفاوت يسير بصائر الدرجات : 425 ح 8 (باب - 4 الأعمال تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله) عن مسلم قال : سألته علیه السلام بتفاوت، من لا يحضره الفقيه : 191/1 ح 583 مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 109/16 ح 21109
2- عنه بحار الأنوار: 331/7 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 494/3 ح 35، و نور الثقلين: 263/2 ح 322
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 27 ، والبرهان: 496/3 ح 4 ، و نور الثقلين: 265/2 ح 338

فرمود: به درستی که در زمین برای (نظارت بر اعمال بندگان) خداوند گواهی وجود دارد و به راستی که اعمال بندگان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه خواهد شد.

129)- از محمد بن حسّان کوفی روایت کرده است که گفت:

محمد بن جعفر به نقل از پدرش امام صادق علیه السلام، و او از پدرش امام باقر علیه السلام حدیث نمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد منبری را در سمت راست عرش الهی قرار می دهند که دارای 24 پله می باشد و امام علی علیه السلام- در حالی که پرچم ستایش را در دست دارد - وارد می شود و بر بالای منبر می رود و انسان ها بر او عرضه خواهند شد پس هر که او را بشناسد وارد بهشت می گردد و کسی که او را انکار ،نماید وارد دوزخ خواهد شد.

و دلیل آن تفسیر فرمایش خداوند در کتابش: «بگو: اعمال خود را انجام دهید که به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید» می باشد به خدا سوگند! منظور از آن (مؤمنان) علی بن ابی طالب علیه السلام خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و گروهی دیگر به مشیت خداوند واگذاشته شده اند که یا عذابشان می کند و یا توبه شان را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است (106)

130)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و عدّه ای دیگر اراده و به مشیّت خداوند متعال واگذاشته شده اند» فرمود: آنان گروهی از مشرکین بودند که خون بعضی از مسلمانان را ریختند سپس اسلام آوردند، پس آن ها کارشان به امر خداوند واگذار شده است.

131)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند:

ص: 447

اَلْمُرْجَوْنَ هُمْ قَوْمٌ قَاتَلُوا یَوْمَ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ سَلِمُوا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ، ثُمَّ أَسْلَمُوا بَعْدَ تَأَخُّرٍ، فَإِمَّا یُعَذِّبُهُمْ، وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ. (1)

1588 / [132]- عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ وَ ءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾ قالَ: هُمْ قَوْمٌ مُشْرِکُونَ، فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، ثُمَّ إِنَّهُمْ دَخَلُوا فِی اَلْإِسْلاَمِ فَوَحَّدُوا اَللَّهَ وَ تَرَکُوا اَلشِّرْکَ، وَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَیَکُونُوا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَتَجِبَ لَهُمُ اَلْجَنَّهُ ، وَ لَمْ یَکْفُرُوا فَتَجِبَ لَهُمُ اَلنَّارُ ، فَهُمْ عَلَی تِلْکَ اَلْحَالِ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ. (2)

1589 / [133]- قال حمران:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ؟

قَالَ: هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِ وَ لاَ بِالْکَافِرِ وَ هُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ. (3)

1590 / [134] - عن ابن الطيّار قال :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلنَّاسُ عَلَی سِتَّهِ فِرَقٍ یُؤْتَوْنَ إِلَی ثَلاَثِ فِرَقٍ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْکُفْرِ وَ اَلضَّلاَلِ، وَ هُمْ أَهْلُ اَلْوَعْدِ مِنَ اَلَّذِینَ وَعَدَ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ ، وَ هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْکَافِرُونَ وَ اَلْمُسْتَضْعَفُونَ وَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ إِمّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ ، وَ اَلْمُعْتَرِفُونَ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَهْلُ اَلْأَعْرَافِ. (4)

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 28، والبرهان في تفسير القرآن: 496/3 ح 5، و نور الثقلين: 266/2 ح 339
2- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن : 496/3 ح 6 . معاني الأخبار : 202 ح 8 عن حمران قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 559/20 ح 26345 ، والبحار : 160/72 ح 13 .
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ذيل ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن 496/3 ح 7، و نور الثقلين: 266/2 ح 340
4- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 30 والبرهان : 496/3 ح 8، و نور الثقلين: 266/2 ح 341 . تفسير القمّي : 304/1 (توبة أبي لبابة) بإسناده عن أبي الطيّار قال : قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الكافي : 381/2 ح 2 بإسناده عن حمزة بن الطيّار.

(منظور از) «مُرْجَوْنَ» (به اراده و مشیّت الهی واگذار شدگان) گروهی بودند که در جنگ بدر و اُحد و حُنین (علیه مسلمین) جنگ کردند و پس از مدتی اسلام آوردند و خود را از شرک رهانیدند پس (خداوند متعال) اگر بخواهد آن ها را عذاب می نماید و یا آنان را می بخشد و توبه شان را می پذیرد.

132)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و عده ای دیگر در انتظار امر خداوند می باشند» فرمود: آنان مردمی مشرک بودند پس چون حمزه و جعفر و مانند آن ها از مؤمنین را کشتند سپس همان ها مسلمان شدند و خدا را به یگانگی شناختند و شرک را به دور انداختند ولی ایمان در دل آن ها ننشست که جزو مؤمنین باشند و اهل بهشت شوند و (از طرفی هم) بر حالت جحود و انکار خود ،نماندند تا کافر باشند و دوزخ سرای شان باشد پس بر این وضع خواهند بود و منتظر امر خداوند هستند.

133)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «مستضعفین»، سؤال کردم؟

فرمود: چنین افرادی نه جزو مؤمنین هستند و نه از کافرانند و این ها همان: «و عده ای دیگر در انتظار امر خداوند می باشند» هستند (که سر و کارشان با خداوند است).

134)- از ابن طیّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم بر شش دسته هستند و به سه فرقه بر می گردند: ایمان و کفر و ضلالت و این ها اهل وعده های الهی می باشند که خداوند به آن ها وعده بهشت و دوزخ را داده است و آن ها مؤمنین و کافرین و مستضعفین هستند.

و اما «کسانی که امید به امر و رحمت خداوند دارند»، آن ها یا توبه کرده و مورد رحمت خداوند قرار می گیرند و یا عذاب خواهند شد.

و کسانی که به گناهان خود اعتراف می کنند و کارهای نیک و بد را به هم آمیخته اند و (فرقه آخر) اصحاب اعراف می باشند.

ص: 449

1591 / [135] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال : ﴿ مُرْجَوْنَ لِأمْرِ اللهِ ﴾ قَوْمٌ کَانُوا مُشْرِکِینَ فَقَتَلُوا مِثْلَ قَتْلِ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهِهِمَا.

ثُمَّ دَخَلُوا بَعْدُ فِی اَلْإِسْلاَمِ فَوَحَّدُوا اَللَّهَ وَ تَرَکُوا اَلشِّرْکَ وَ لَمْ یَعْرِفُوا اَلْإِیمَانَ بِقُلُوبِهِمْ فَیَکُونُوا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَیَجِبَ لَهُمُ اَلْجَنَّهُ وَ لَمْ یَکُونُوا عَلَی جُحُودِهِمْ فَیَکْفُرُوا فَیَجِبَ لَهُمُ اَلنَّارُ فَهُمْ عَلَی تِلْکَ اَلْحَالِ ﴿إِمّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ﴾.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَرَی فِیهِمْ رَأْیَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْ أَیْنَ یُرْزَقُونَ؟

قَالَ مِنْ حَیْثُ شَاءَ اَللَّهُ

وَ قَالَ أَبُو إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَؤُلاَءِ قَوْمٌ وَقَفَهُمْ حَتَّی یَرَی فِیهِمْ رَأْیَهُ. (1)

1592 / [136] - عن الحارث، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ: بَیْنَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْکُفْرِ مَنْزِلَهٌ؟

فَقَالَ: نَعَمْ وَ مَنَازِلُ لَوْ یَجْحَدُ شَیْئاً مِنْهَا أَکَبَّهُ اَللَّهُ فِی اَلنَّارِ ، بَیْنَهُمَا آخَرُونَ ﴿مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ ﴾، وَ بَیْنَهُمَا اَلْمُسْتَضْعَفُونَ، وَ بَیْنَهُمَا آخَرُونَ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً، وَ بَیْنَهُمَا قَوْلُهُ: ﴿وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ﴾ (2). (3)

1593 / [137] - عن داود بن فرقد قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اَلْمُرْجَوْنَ قَوْمٌ ذُکِرَ لَهُمْ فَضْلُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالُوا: مَا نَدْرِی لَعَلَّهُ کَذَلِکَ وَ مَا نَدْرِی لَعَلَّهُ لَیْسَ کَذَلِکَ؟

قال : أرجه، قال : ﴿ وَ ءاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾- الآية - (4)

ص: 450


1- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن: 496/3 ح 9، و نور الثقلين: 266/2 ح 343 الكافي : 407/2 ح 1 بإسناده عن زرارة عن أبي جعفر علیه السلام، و ح 2 عن موسى بن بكر الواسطي، عن رجل قال : قال أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار : 113/20 ح 44
2- سورة الأعراف : 46/7
3- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن: 497/3 ح 10، و نور الثقلين: 266/2 ح 342
4- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن : 497/3 ح 11

135)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «آنان امید وار امر خداوند هستند» گروهی از مردمان مشرک بودند و چون حمزه و جعفر و مانند آنان را کشتند سپس همان ها اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند و خدا را به یگانگی شناختند و شرک را رها کردند ولی ایمان در دل آن ها ننشست تا جزو مؤمنین باشند و اهل بهشت قرار گیرند و (از طرفی هم) بر حالت جحود و انکار خود نماندند تا کافر باشند و سرایشان دوزخ باشد پس بر این وضع معلق هستند «یا خدا آن ها را عذاب می کند و یا توبه آن ها را می پذیرد و آن ها را مورد عفو و بخشش قرار می دهد»

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند مشیّت و اراده خود را در مورد آن ها جاری می نماید، عرضه داشتم: فدایت گردم! روزی آن ها از کجا و چگونه تأمین می شود؟

فرمود: از هر جا و هر نوعی که خداوند اراده نماید.

و امام کاظم علیه السلام: فرموده آنان گروهی هستند که خداوند آن ها را متوقّف می گرداند تا رأی خود را در موردشان اجرا نماید.

136)- از حارث روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ایمان و کفر سؤال کردم که آیا فاصله بین آن دو هست؟

فرمود: بلی و فاصله هایی وجود دارد که اگر یکی از آن ها را انکار کند خداوند او را به رو در آتش می افکند ولی بین ایمان و کفر کسانی هستند که امید به رحمت خدا دارند.

و در میان آن ها مستضعفانی هستند که خود حکم خاصی دارند و در آن بین کسانی دیگر هم می باشند که کارهای نیک و بد را به هم مخلوط ساخته اند این ها هم حکمی جداگانه دارند و نیز بین آند و افرادی دیگر به نام اهل اعراف هستند که خداوند از آن ها در قرآن نام برده و فرموده است: «و بر اعراف مردانی هستند».

137)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: گروهی که به مشیت خداوند واگذاشته شده اند، همان گروهی هستند که هرگاه فضیلتی از امام علی علیه السلام برای آن ها بیان شود، گویند: ما نمی دانیم شاید چنین باشد و شاید چنین نباشد؟ فرمود: امید داشته باش که این همان فرمایش خداوند متعال: «و عده ای در انتظار امر خدا هستند» است.

ص: 451

قوله تعالى : ﴿لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسَسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ﴾ (108)

1594 / [138] - عن الحلبي عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلَّذِی ﴿أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ﴾؟

فَقَالَ: مَسْجِدُ قُبَا (1)

1595 / [139] - عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام عن قوله تعالى: ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ﴾، قَالَ: مَسْجِدُ قُبَا.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ﴾ قَالَ: «یَعْنِی: مِنْ مَسْجِدِ اَلنِّفَاقِ، وَ کَانَ عَلَی طَرِیقِهِ إِذَا أَتَی مَسْجِدَ قُبَا ، فَکَانَ یَنْضَحُ بِالْمَاءِ وَ اَلسِّدْرِ، وَ یَرْفَعُ ثِیَابَهُ عَنْ سَاقَیْهِ، وَ یَمْشِی عَلَی حَجَرٍ فِی نَاحِیَهِ اَلطَّرِیقِ، وَ یُسْرِعُ اَلْمَشْیَ، وَ یَکْرَهُ أَنْ یُصِیبَ ثِیَابَهُ مِنْهُ شَیْءٌ. فَسَأَلْتُهُ: هَلْ کَانَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یُصَلِّی فِی مَسْجِدِ قُبَا ؟

قَالَ: نَعَمْ، کَانَ مَنْزِلُهُ عَلَی سَعْدِ بْنِ خَیْثَمَهَ اَلْأَنْصَارِیِّ.

فَسَأَلْتُهُ هَلْ کَانَ لِمَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّقْفُ؟

فَقَالَ لاَ وَ قَدْ کَانَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ قَالَ: أَ لاَ تَسْقَفُ مَسْجِدَنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟!

قَالَ عَرِیشٌ کَعَرِیشِ مُوسَی. (2)

1596 / [140] - عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى : ﴿فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا﴾؟

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 256/21 ح 4، و 215/100 ح 10، و وسائل الشيعة : 356/14 ح 19379، والبرهان في تفسير القرآن : 499/3 7. الكافي : 296/3 ح 2 ، تهذيب الأحكام : 261/3 ، ح 56 عنهما وسائل الشيعة : 285/5 ح 6563، والبحار : 120/19 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار : 256/21 ح 5 بحذف الذيل ، و 215/100 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 499/3 ح 8 و نور الثقلين : 267/2 ح 346 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 368/3 ح 3802 و 428 ح 3930، و 199/10 ح 11841 قِطَع منه فيها

فرمایش خداوند: هرگز در آن مسجد نماز اقامه نکن مسجدی که از روز نخست بر پرهیزکاری بنیان شده، شایسته تر است که در آن جا نماز بگزاری، در آن جا مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خدا پاکیزگان را دوست دارد. (108)

138)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد: «هر آینه مسجدی که از روز اوّل بر تقوا تاسیس و پایه ریزی شده» سؤال کردم؟

فرمود: مسجد قبا می باشد.

139)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «هر آینه مسجدی که بر تقوا از روز اول تاسیس و پایه ریزی شده»، فرمودند: منظور مسجد قُبا است.

و اما در مورد فرمایش (دیگر) خداوند: «سزاوارتر است که در آن بایستی» فرمودند: منظور مسجد نفاق می باشد که این مسجد در مسیر راه (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) بود موقعی که به مسجد قُبا می رفت، پس (هر موقع از آن جا می گذشت) آب و سدر می پاشید و پیراهن (دِشداشه) خود را بالای ساق پایش می گرفت و بر سنگی که کنار جاده بود، با سرعت مرور می نمود و دوست نداشت که لباسش در آن جا آلوده شود.

(راوی گوید: پس از حضرت) سؤال کردم آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد قُبا نماز خوانده است؟ فرمود ،بلی هنگامی که منزلش پیش سعد بن خُيْثَمه انصاری بود.

سؤال کردم: آیا مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله دارای سقف بود؟

فرمود: نه و بعضی از اصحابش به آن حضرت پیشنهاد دادند: ای رسول خدا! آیا سقفی برای مسجد بسازیم؟

حضرت فرمود (خیر) بلکه چوب بستی همانند چوب بست موسی (بسازید، که چوب روی سر دیوارها قرار می دادند و روی آن ها را شاخه درخت خرما می ریختند).

14)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در آن جا مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه ،باشند» سؤال کردم؟

ص: 453

قَالَ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا نُظْفَ اَلْوُضُوءِ وَ هُوَ اَلاِسْتِنْجَاءُ بِالْمَاءِ و قَالَ: قَالَ علیه السلام نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی أَهْلِ قُبَاءَ . (1)

1597 / [141] - وَ فِی رِوَایَهِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ مَا ذَلِکَ اَلطُّهْرُ؟

قَالَ نُظْفُ اَلْوُضُوءِ إِذَا خَرَجَ أَحَدُهُمْ مِنَ اَلْغَائِطِ فَمَدَحَهُمُ اَللَّهُ بِتَطَهُّرِهِمْ (2)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ، مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ، وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (111) التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (112)

1598 / [142] - عن زرارة قال:

کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلرَّجْعَهِ، فَأَقْبَلَتْ مَسْأَلَهٌ لَطِیفَهٌ أُبْلِغُ فِیهَا حَاجَتِی، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قُتِلَ مَاتَ

قَالَ: لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ.

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: مَا أَحَدٌ یُقْتَلُ إِلاَّ مَاتَ.

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 256/21 ح 6 ، و 205/80 ح 14 و 344/83 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 499/3 ح 9 . عوالي اللئالي : 12/2 ح 24 مرسلاً عن الباقر و الصادق علیهما السلام بتفاوت يسير، فقه القرآن للراوندي : 67/1 (فصل فيما ينقض الطهارتين) مرسلاً عن النبيّ صلی الله علیه و آله و بتفاوت
2- عنه بحار الأنوار: 257/21 ذيل ح ،6 ، و 205/80 ذيل ح 14، والبرهان : 499/3 ح 10

فرمود: آن کسانی بودند که دوست می داشتند خود را به وسیله آب تطهیر و تنظيف ،کنند که همان استنجا و طهارت با آب .باشد

و حضرت افزود: این آیه در مورد اهالی (مسجد) فيا نازل گردید.

141)- و در روایتی از این ستان نقل کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق) علیه السلام عن عرض کردم منظور از آن طهارت و پاکیزگی (در آیه قرآن) چیست؟

فرمود: منظور نظافت (قبل از) وضوء موقعی است که شخص از قضای حاجت فارغ شود و به وسیله آب خود را تطهیر و تمیز کند پس خداوند ایشان و به خاطر این پاکیزگی تعریف و تمجید نموده است.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند از مؤمنین در مقابل بهشت جان ها و مال هایشان را خریداری نموده آنان در راه خدا جنگ می کنند پس چه بکنید با کشته شوند و عده ای را که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق بر عهده او است و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ پس به این خرید و فروشی که کرده اید شاد باشید و آن کامیابی بزرگی خواهد بود (111) آنان توبه کنندگان عبادت کنندگان ستایش کنندگان روزه داران، رکوع کنندگان سجده کنندگان امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود خدا هستند و مؤمنان را بشارت بده. (112)

142)- از زراره روایت کرده است که گفت:

مطلبی داشتم که نمی خواستم ابتدا آن را از امام باقر علیه السلام سؤال كم لذا سؤال لطیفی را پیش کشیدم تا در ضمن آن مسئله مورد نظر خود را مطرح داشتم قلی شما گردم! مرا آگاه فرمان آیا کسی که کشته می شیرده موده است؟ فرمود: نه! مرگ مرگ است و کشته شدن کشته شدن است (و هر کدام حساب و حالتی جدا گانه دارند). عرض کردم: کسی کشته نشده مگر این که مرده است.

ص: 455

قَالَ: فَقَالَ: یَا زُرَارَهُ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ قَدْ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا فِی اَلْقُرْآنِ قَالَ: ﴿أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ﴾ (1)وَ قَالَ: ﴿وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اَللّهِ تُحْشَرُونَ﴾ (2) لَیْسَ کَمَا قُلْتَ یَا زُرَارَهُ ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿إِنَّ اَللّهَ اِشْتَری مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّهَ﴾- اَلْآیَهِ-.

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ (3) أَ فَرَأَیْتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ

قَالَ: فَقَالَ: لَیْسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّیْفِ کَمَنْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی یَذُوقَ اَلْمَوْتَ . (4)

1599 / [143] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ - الآية - قال : يعني في الميثاق .

قال : ثمّ قرأت عليه : ﴿اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ الْحَمِدُونَ﴾ .

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : لاَ، وَ لَکِنْ اِقْرَأْهَا: اَلتَّائِبِینَ اَلْعَابِدِینَ، إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ وَ قَالَ: إِذَا رَأَیْتَ هَؤُلاَءِ فَعِنْدَ ذَلِکَ هَؤُلاَءِ اِشْتَرَی مِنْهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ یَعْنِی فِی اَلرَّجْعَهِ. (5)

1600 / [144] - مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خُرَّزَادَ عَنِ اَلْبَرْقِیِّ : فِی هَذَا اَلْحَدِیثِ ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لَهُ مَیْتَهٌ وَ قَتْلَهٌ، مَنْ مَاتَ بُعِثَ حَتَّی یُقْتَلَ، وَ مَنْ قُتِلَ بُعِثَ حَتَّی یَمُوتَ. (6)

ص: 456


1- سورة آل عمران : 144/3
2- سورة آل عمران : 158/3
3- سورة آل عمران : 185/3 ، الأنبياء : 35/21 ، العنكبوت : 57/29
4- عنه بحار الأنوار: 71/53ح 68 القطعة الأخيرة، والبرهان في تفسير القرآن : 508/3 ح 8، و نور الثقلين : 428/3 ح 67 تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في سورة «آل عمران»، الحديث 160
5- عنه بحار الأنوار: 72/53 ذيل ح 70 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 508/3 ح 9 و نور الثقلين : 273/2 ح 362 الكافي : 377/8 ح 569 قطعة منه، عنه البحار : 59/92 ح 41 من لا يحضره الفقيه : 219/2 ذیل ح 2220 مرسلاً، منتخب (مختصر) بصائر الدرجات : 21 عنه البحار : 71/56 ح 70
6- عنه البرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 10 منتخب (مختصر) بصائر الدرجات : 21 بتفصيل عنه البحار : 71/56 ذيل ح 70.

فرمود: ای زراره! فرمایش خداوند از کلام تو راست تر است که او بین آن دو در قرآن فرق گذاشته است و حضرت این آیه «آیا اگر بمیرد و یا کشته شود» و فرمایش دیگر خداوند (متعال) را: «و چنان چه بمیرید و یا کشته شوید، در پیشگاه خداوند حضور می یابید» تلاوت نمود.

و سپس فرمود: ای زراره! آن طور که می اندیشی ،نیست بلکه مرگ مرگ است و کشته ،شدن کشته شدن ،است (با این فرق که) خداوند متعال فرموده: «همانا خداوند جانها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده تا در عوض به آنان بهشت عطا نماید».

زراره می گوید: عرض کردم: به درستی که خداوند (در آیه ای دیگر) می فرماید: «هر موجودی مرگ را می چشد» آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود مرگ را نمی چشد؟

فرمود: کسی که با شمشیر در راه خدا کشته می شود با آن شخص که در بسترش جان می دهد یکسان نیستند کسی که کشته می شود ناچاراً به دنیا بازگردانده می شود (تا مجدّداً زندگی کند و سپس بمیرد) تا مزه مرگ را بچشد.

143)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند جان ها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده تا در عوض به آنان بهشت عطا نماید» - تا آخر آیه - سؤل کردم؟

فرمود: منظور (وعده خداوند) در عالَم (ذرّ و) میثاق است.

سپس این آیه را «اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ الْحَمِدُونَ» یعنی کسانی که توبه کننده عبادت کننده و ستایش کننده هستند - را تا آخر - برای ایشان خواندم و حضرت فرمود: این چنین قرائت نکن بلکه این طور آن را بخوان: «اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ الْحَمِدینَ»، یعنی در حالی که توبه کننده عبادت کننده و ستایش کننده باشند - تا آخر آیه - سپس افزود: هرگاه چنین افرادی را مشاهده کردی در آن هنگام آنان همان هایی هستند که خداوند جان ها و اموال آنان را از ایشان خریداری نموده ،است که منظور بازگشت ایشان در زمان رجعت می باشد.

144)- محمد بن الحسن به نقل از حسین بن خُرَّزاد، از برقی همان حدیث را روایت کرده است و در پایان فرموده هیچ مؤمنی نیست، مگر آن که مزه مردن و مزه کشته شدن را می چشد کسی که مرده ،باشد محشور می شود تا کشته شود و کسی که کشته شده محشور می گردد تا بمیرد.

ص: 457

1601 / [145] - صبّاح بن سيّابة في قول الله تعالى : ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم ﴾ ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ثُمَّ وَصَفَهُمْ فَقَالَ: ﴿اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ اَلْحامِدُونَ﴾ - الآية- ، قال : هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ . (1)

1602 / [146] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ إِذَا أَرَادَ اَلْقِتَالَ قَالَ هَذِهِ اَلدَّعَوَاتِ: ﴿اَللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمْتَ سَبِیلاً مِنْ سُبُلِکَ جَعَلْتَ فِیهِ رِضَاکَ وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ جَعَلْتَهُ أَشْرَفَ سُبُلِکَ عِنْدَکَ ثَوَاباً وَ أَکْرَمَهَا إِلَیْکَ مَآباً، وَ أَحَبَّهَا إِلَیْکَ مَسْلَکاً، ثُمَّ اِشْتَرَیْتَ فِیهِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فَاجْعَلْنِی مِمَّنِ اِشْتَرَیْتَ فِیهِ مِنْکَ نَفْسَهُ، ثُمَّ وَفَی لَکَ بِبَیْعَتِهِ اَلَّتِی بَایَعَکَ عَلَیْهَا غَیْرَ نَاکِثٍ وَ لاَ نَاقِضٍ عَهْداً وَ لاَ مُبَدِّلٍ تَبْدِیلاً﴾ مُخْتَصَرٌ. (2)

1603 / [147] - عن عبد الرحيم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ ، فَقَالَ: هَلْ تَدْرِی مَا یَعْنِی؟

فَقُلْتُ: یُقَاتِلُ اَلْمُؤْمِنُونَ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ، قَالَ: قَالَ: مَنْ مَاتَ مِنْ اَلْمُؤْمِنِینَ رُدَّ حَتَّی یُقْتَلَ، وَ مَنْ قُتِلَ رُدَّ حَتَّی یَمُوتَ، وَ ذَلِکَ اَلْقَدَرُ فَلاَ تُنْکِرْهَا. (3)

ص: 458


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 11
2- عنه بحار الأنوار: 26/100 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 12، و مستدرك الوسائل : 103/11 ح 12539 الكافي : 46/5 ح 1 بإسناده عن ابن القدّاح عن أبيه ،ميمون، عن أبي عبد الله علیه السلام أنّ أمير المؤمنين علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 81/3 ح 9 عنهما وسائل الشيعة : 136/15 ح 20158، والبحار : 452/33 ح 664 ، إقبال الأعمال: 170 (الباب الثالث والعشرون) بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن عليّ بن الحسين عن أمير المؤمنين علیهم السلام، عنه البحار : 126/98
3- عنه بحار الأنوار: 74/53 ذيل ح 73 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 13 مختصر بصائر الدرجات : 23 بتفاوت يسير عنه البحار : 74/53 ح 73

145)- از صبّاح بن سيّابه روایت کرده است که گفت:

حضرت درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند جان ها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده»، فرمود سپس آنان را توصیف کرد همچنین فرمایش دیگر خداوند: «کسانی که توبه کننده عبادت کننده و ستایش کننده هستند» - تا آخر آیه - فرمود: ایشان، ائمه علیهم السلام هستند.

146)- از عبد الله بن میمون قدّاح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه امام علی علیه السلام اراده جهاد و مبارزه می نمود، این دعاها را می خواند خداوندا تو راهی از راه های خود را اعلام و بیان نمودی که رضایت و خوشنودی تو در آن است و اولیای خود را به سمت آن دعوت کردی و آن راه را - از جهت ثواب و پاداش - شریف ترین راه ها قرار دادی و آن را راه ها گرامی ترین مسیر بازگشت عنوان نمودی و محبوب ترین اسباب دانستی سپس از مؤمنین جان ها و اموالشان را خریداری نموده ای که در برابر آن به ایشان بهشت عطا ،نمایی که در راه خدا مبارزه و جهاد می کنند تا بکشند و کشته شوند این وعده ای است بر ،حق پس مرا از آن افرادی قرار ده که در این مسیر جان او را خریداری کرده ای سپس بر بیعت خود با تو وفا نموده و عهد و پیمان شکن نباشد و (همچنین) تبدیل کننده و تغییر دهنده (توجیه گر) .نباشد. تلخیص شده است.

147)- از عبد الرحیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه «همانا خداوند جان ها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده تا در عوض به آنان بهشت عطا نماید» را قرائت نمود و فرمود آیا می دانی آنان چه کسانی هستند؟

عرض کردم: آنان مؤمنین هستند که مبارزه می کنند تا بکشند و کشته شوند. ،فرمود ،نه این چنین نیست بلکه هر شخصی از مؤمنین کشته شده باشد (در زمان رجعت) باز می گردد تا بمیرد و کسی هم که مرده باشد باز می گردد تا کشته شود و این قدرت خداوند است پس (مواظب باش که) منکر آن نگردی.

ص: 459

1604 / [148] - عن يونس بن عبد الرحمن، عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال :

مَنْ أَخَذَ سَارِقاً فَعَفَا عَنْهُ فَإِذَا رُفِعَ إِلَی اَلْإِمَامِ قَطَعَهُ، وَ إِنَّمَا اَلْهِبَهُ قَبْلَ أَنْ تُرْفَعَ إِلَی اَلْإِمَامِ وَ کَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلْحافِظُونَ لِحُدُودِ اَللّهِ ﴾ فَإِذَا اُنْتُهِیَ بِالْحَلاَلِ إِلَی اَلْإِمَامِ فَلَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَتْرُکَهُ. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّهُ حَلِيمٌ (114) وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمَا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ (115)

1605 / [149] - عن إبراهيم بن أبي البلاد، عن بعض أصحابه، قال :

قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ما یَقولُ النّاسُ فی قَولِ اللّهِ : ﴿وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَ هِیمَ لِأَبِیهِ إِلَا عَن مَّوْعِدَهٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ﴾؟

قُلتُ : یَقولونَ : إنَّ إبراهیمَ علیه السلام وَعَدَ أباهُ لِیَستَغفِرَ لَهُ .

قالَ : لَیسَ هُوَ هکَذا ، إنَّ إبراهیمَ علیه السلام وَعَدَهُ أن یُسلِمَ فَاستَغفَرَ لَهُ ، فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ. (2)

1606 / [150] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قلت : قوله : ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّهُ حَلِيمٌ﴾؟ قَالَ: اَلْأَوَّاهُ دَعَّاءٌ . (3)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار : 99/79 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 14. الكافي : 2517 ح 1 بإسناده عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام123/10 ح 110، والاستبصار : 251/4 ج 1 عنهم وسائل الشيعة : 39/28 ح 34162 .
2- عنه بحار الأنوار: 88/11 ح 14 ، والبرهان : 510/3 ح 1 و نور الثقلين : 274/2 ح 370 .
3- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 31 و 293/93 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن : 511/3 ح 3، و مستدرك الوسائل : 163/5 ح 5567 . الكافي : 338/2 ح 1 و 466 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة : 25/7 ح 8607 ، والبرهان : 511/3 ح 4 دعائم الإسلام : 166/1 ( ذكر الدعاء بعد الصلاة) عن جعفر بن محمّد عليهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 167/5 ح 5579، عدّة الداعي : 39 (الباب الأول في الحثّ على الدعاء).

148)- از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که دزدی را دستگیر کند، می تواند او را ببخشد و این حق اوست و اگر هم خواست می تواند او را نزد امام (و حاکم) ببرد تا (دستش را) قطع کند ولی اگر صاحب مال بگوید من به او هبه کردم و او را بخشیدم، دیگر حقی ندارد و چون نزد امام برده شد باید دست او را قطع نماید و همانا بخشش و هبه می بایست قبل از آوردن نزد امام باشد و همچنین است که خداوند فرموده: «و حافظان حدود خداوند هستند» (امامان) حافظان و اجرا کننده گان حدود (و احکام) الهی هستند پس چون حدّی (از حدود) پیش امام آورده شد کسی نمی تواند از او گذشت کند و او را ببخشد.

فرمایش خداوند متعال: و آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش (یعنی عمویش) نبود مگر به خاطر وعده ای که به او داده بود پس چون برای او آشکار شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست؛ زیرا ابراهیم بسیار خدای ترس و بردبار بود (114) و خداوند قومی را بعد از هدایت گمراه نخواهد کرد تا برایشان روشن کند که از چه چیز باید بپرهیزند خدا بر هر چیزی داناست. (115)

149)- از ابراهیم بن ابی ،البلاد به نقل بعضی از اصحابش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم (اهل سنّت) در مورد فرمایش خداوند متعال: «و آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش (عمویش)، نبود مگر به خاطر وعده ای که به او داده بود» چه می گویند؟

عرضه داشتم: آن ها می گویند ابراهیم علیه السلام به پدرش وعده داده بود تا برایش طلب آمرزش .کند حضرت فرمود این چنین نیست بلکه پدرش وعده داد که اسلام را بپذیرد پس او هم برایش طلب آمرزش ،نماید اما هنگامی که فهمید او دشمن خدا می باشد از او بیزاری جُست.

150)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «به درستی که ابراهیم بسیار بازگشت کننده به سوی خدا و بردبار بود» چیست؟

فرمود: «أوّاه» به معنای بسیار دعا کننده است.

ص: 461

1607 / [151] - عن أبي إسحاق الهمداني (1)، عن رجل قال :

صَلَّی رَجُلٌ إِلَی جَنْبِی فَاسْتَغْفَرَ لِأَبَوَیْهِ، وَ کَانَا مَاتَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ.

فَقُلْتُ: تَسْتَغْفِرُ لِأَبَوَیْکَ وَ قَدْ مَاتَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ؟

فَقَالَ: قَدِ اِسْتَغْفَرَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ. فَلَمْ أَدْرِ مَا أَرُدُّ عَلَیْهِ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿وَ ما کانَ اِسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ﴾.

قَالَ: لَمَّا مَاتَ تَبَیَّنَ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ فَلَمْ یَسْتَغْفِرْ لَهُ. (2)

1608 / [152] - عن علىّ بن أبي حمزة، قال :

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَبَاکَ أَخْبَرَنَا بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَلَوْ أَخْبَرْتَنَا بِهِ.

قال : فَأَخَذَ بِیَدِی فَهَزَّهَا، ثُمَّ قَالَ: ﴿وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتّی یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ ﴾ قَالَ فَخَفَقْتُ فَقَالَ لِی: مَهْ لاَ تُعَوِّدْ عَیْنَیْکَ کَثْرَهَ اَلنَّوْمِ فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَیْءٍ فِی اَلْجَسَدِ شُکْراً .

فَقَالَ لِی: مَهْ، لاَ تُعَوِّدْ عَیْنَیْکَ کَثْرَهَ اَلنَّوْمِ فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَیْءٍ فِی اَلْجَسَدِ شُکْراً. (3)

1609 / [153] - عن عبد الأعلى، قال

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمَا بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ﴾؟

قال : حَتَّی یُعَرِّفَهُمْ مَا یُرْضِیهِ وَ مَا یُسْخِطُهُ.

ثُمَّ قَالَ أَمَا أَنَّا أَنْکَرْنَا لِمُؤْمِنٍ بِمَا لاَ یُعْذِرُ اَللَّهُ اَلنَّاسَ بِجَهَالَهٍ، وَ اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَهِ وَ تَرْکُ رِوَایَهِ حَدِیثٍ

ص: 462


1- هو أبو إسحاق السبيعي ، والسبيع بطن من همدان و هو م أصحاب أمير المؤمنين علیه السلام. راجع جامع الرواة: 365/2
2- عنه بحار الأنوار: 88/11 ح 15 و 39/75 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 510/3 ح 2، و نور الثقلين: 274/2 ح 371
3- عنه بحار الأنوار: 27/49 ح 45، و 180/76 ح 9 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 512/3 ،4، 12 ح ،4 و نور الثقلين: 277/2 ح ،384 ، و مستدرك الوسائل : 44/13ح 14692

151)- از ابو اسحاق ،همدانی به طور مرفوعه از مردی روایت کرده که گفت:

شخصی در کنار من نماز می خواند و برای پدر و مادرش که در زمان جاهلیّت مرده بودند - طلب آمرزش می کرد به او گفتم آن ها در زمان جاهلیّت مرده اند چگونه برای آنان طلب آمرزش می کنی؟

گفت: به دلیل این که حضرت ابراهیم نیز برای پدرش طلب آمرزش کرده است چون نتوانستم جواب او را بدهم مطلب را برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مطرح ،کردم پس خداوند این آیه: «و ابراهیم برای پدرش طلب آمرزش نکرد مگر به خاطر وعده ای که به او داده بود و چون برای او آشکار شد که پدرش دشمن خدا است از او برائت و بیزاری جست» را نازل نمود و حضرت فرمود: موقعی که پدرش ،مُرد فهمید که او دشمن خدا بوده پس برایش طلب آمرزش نکرد.

152)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

به امام كاظم علیه السلام عرض کردم: پدر شما خبر داد که چه کسی بعد از او خلیفه می،باشد شما هم اگر ممکن است ما را نسبت به آن آگاه نمایید.

پس حضرت دست مرا گرفت و تکان داد و فرمود: «و خداوند گروهی را گمراه نمی کند بعد از آن که هدایتشان نموده تا زمانی که بیان نماید برای آن ها آن چه را که تقوای آن ها باشد» پس خواب چشمانم را فرا گرفت و حضرت به من فرمود: آرام باش! چشمان خود را به خواب زیاد عادت ،نده پس آن کم ترین شکر در مورد اندام و تن است.

153)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و خداوند گروهی را گمراه نمی کند بعد از آن که هدایتشان نموده تا زمانی که بیان نماید برای آن ها آن چه را که سبب تقوای آن ها باشد» سؤال کردم؟ فرمود تا پروردگار به هر یک از آنان بفهماند و بیاموزد که چه عملی سبب رضایت و خوشنودی خداوند و نیز چه اموری سبب غضب او می شود سپس افزود: ما هیچ مؤمنی را بر آن چه خداوند - به خاطر نادانی او - معذورش داشته انکار و سرزنش نمی کنیم (توجّه نمایید که) توقّف در موارد شبه ناک بهتر از قرار گرفتن و افتادن در هلاکت است و رها کردن بیان حدیثی که سبب محافظت انسان نباشد بهتر از حدیثی است که نتوانی آن را حفظ و رعایت کنی.

ص: 463

لَمْ تُحْصَی، إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ عَلَی کُلِّ ثَوَابٍ نُوراً: فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ، وَ لَنْ یَدَعَهُ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ هَذَا اَلْعَالَمِ. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمْ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَ ضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ (118)

1610 / [154] - عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله : ﴿وَ عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِفُواْ﴾؟

قال : کَعْبٌ ، وَ مَرَارَهُ بْنُ اَلرَّبِیعِ ، وَ هِلاَلُ بْنُ أُمَیَّهَ . (2)

1611 / [155] - عن فيض بن المختار قال :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّوْبَهِ: ﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُواْ﴾؟

قَالَ: قُلْتُ: خُلِّفُوا . قَالَ: لَوْ خُلِّفُوا لَکَانُوا فِی حَالِ طَاعَهٍ .

1612 / [156] وَ زَادَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ اَلْمُخْتَارِ عَنْهُ : لَوْ کَانُوا خُلِّفُوا مَا کَانَ عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ - وَ لَکِنَّهُمْ خَالَفُوا، عُثْمَانُ وَ صَاحِبَاهُ، أَمَا وَ اَللَّهِ مَا سَمِعُوا صَوْتَ حَافِرٍ وَ لاَ قَعْقَعَهَ حَجَرٍ إِلاَّ قَالُوا أُتِینَا، فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِمُ اَلْخَوْفَ حَتَّی أَصْبَحُوا. (3)

ص: 464


1- عنه بحار الأنوار: 165/2 ح 25 بتفاوت، والبرهان في تفسير القرآن : 512/3 ح 5 . الكافي : 69/1 ح 1 بإسناده عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله قطعة منه، عنه وسائل الشيعة : 109/27 ح 33343، رسالة في المهر : 30 (رسالة في المهر تأليف الإمام الشيخ المفيد) عن مولانا أمير المؤمنين علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 237/21 ح 21 والبرهان في تفسير القرآن : 514/3 ح 6. المناقب لابن شهر آشوب : 211/1 عن الزهري
3- عنه بحار الأنوار: 237/21 ح 22، والبرهان: 514/3 ح 7 ، و نور الثقلين: 278/2 ح 388. الكافي : 377/8 ح 568 - من قوله : و زاد الحسين بن المختار- ، عنه البحار : 58/92 ح 40

بر هر حقّی حقیقتی است و بر هر ،اجری نوری می باشد پس به هر آن چه که موافق کتاب خداوند باشد عمل کنید و آن چه را که مخالف کتاب خدا باشد رها نمایید؛ با این که بسیاری از افراد این دنیا آن را رعایت نکرده و رها نمی کنند.

فرمایش خداوند متعال: و نیز خداوند توبه آن سه تن را پذیرفت که از جنگ تخلف کرده بودند تا آن گاه که زمین با همه گشادگیش بر آن ها تنگ شد و جان در تنشان نمی گنجید و خودشان دانستند که جز خداوند هیچ پناهگاهی که به آن روی آورند ندارند سپس خداوند توبه آنان بپذیرفت تا به سوی او باز آیند که خداوند توبه پذیر و مهربان است. (118)

154)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر آن سه نفری که تخلّف کردند» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها کعب (بن مالک) و مُرارة بن ربيع و هلال بن أميّه بودند.

155)- از فیض بن مختار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این آیه: «و بر آن سه نفری که تخلّف کردند» را - در سوره توبه - چگونه قرائت می کنی؟

عرض کردم: «خُلِفُواْ» می خوانم. فرمود: اگر چنین باشد آن ها در حالت اطاعت و فرمان بری بوده اند (و نباید سرزنش می شدند).

156)- و علاوه بر این حسین بن مختار از آن حضرت نقل کرده، که فرمود: اگر آن ها جا مانده بودند نباید مشکلی برایشان پیش می آمد ولی آن ها که مخالفت و سرپیچی کردند عثمان و دو رفیقش بودند به خدا سوگند صدای پای اسبی و یا برهم خوردن سنگی را نمی شنیدند مگر (از روی وحشت و ترس) می گفتند: ما هم آمدیم الآن به شما می رسیم، پس خداوند وحشت و ترس (سختی) را بر آن ها مسلط گردانید تا شب را به صبح رساندند.

ص: 465

1613 / [157] - قال صفوان :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کَانَ أَبُو لُبَابَهَ أَحَدَهُمْ یَعْنِی فِی آية : ﴿وَ عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِفُواْ﴾. (1)

1614/ [158 ] - عن سلّام، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله : ﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ﴾، قَالَ: أَقَالَهُمْ فَوَاللَّهِ مَا تَابُوا. (2)

1615/ [159] - عن أبي حمزة الثمالي، قال:

قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : یا أبا حَمزَهَ ، إِنَّما یَعبُدُ اللّهَ مَن عَرَفَ اللّهَ ، فَأَمّا مَن لا یَعرِفُ اللّهَ کَأَنَّما یَعبُدُ غَیرَهُ هکَذا ضالّاً

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ وَمَا مَعْرِفَهُ اللَّهِ؟

قَالَ: یصَدِّقُ اللَّهَ وَ یصَدِّقُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مُوَالَاهِ عَلِی علیه السلام وَ الِایتِمَامِ بِهِ وَ بِأَئِمَّهِ الْهُدَی مِنْ بَعْدِهِ وَالْبَرَاءَهُ إِلَی اللَّهِ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ کَذَلِکَ عِرْفَانُ اللَّهِ.

قَالَ: قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَی شَیءٍ إِذَا عَمِلْتُهُ أَنَا اسْتَکْمَلْتُ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ؟

قَالَ علیه السلام: تُوَالِی أَوْلِیاءَ اللَّهِ وَتُعَادِی أَعْدَاءَ اللَّهِ وَتَکُونُ مَعَ الصَّادِقِینَ کَمَا أَمَرَکَ اللَّهُ.

قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ أَوْلِیاءُ اللَّهِ؟ ومن أعداء الله؟

فَقَالَ: أَوْلِیاءُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِی وَالْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ وَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ انْتَهَی الْأَمْرُ إِلَینَا ثُمَّ ابْنِی جَعْفَرٌ- وَ أَوْمَأَ إِلَی جَعْفَرٍ وَ هُوَ جَالِسٌ - فَمَنْ وَالَی هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَالَی اللَّهِ وَکَانَ مَعَ الصَّادِقِینَ کَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ.

قُلْتُ: وَ مَنْ أَعْدَاءُ اللَّهِ أَصْلَحَکَ اللَّهُ؟

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار : 237/21 ذيل ح 22، والبرهان في تفسير القرآن : 514/3 ح 8، والحديث فيه هكذا: ما كان أبو لبالبة ،أحمدهم ، يعني : ﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُوا ﴾، و في نسخة أخرى : قال أبو عبد الله علیه السلام: كان أبو لبالبة أحدهم، إلى آخر الحديث
2- عنه بحار الأنوار: 237/21 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 514/3 ح 9، و نور الثقلين: 278/2 ح 389

157)- از صفوان روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام فرمود: ابو لُبابه، جزء افراد: «و بر آن سه نفری که تخلّف کردند»، بوده است.

158)- از سلام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «سپس به آن ها فرصت توبه داد تا توبه کنند» فرمود منظور از آن اقاله و پذیرش پشیمانی آن ها است، گرچه به خدا سوگند! در حقیقت توبه نکرده بودند.

159)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا حمزه! به راستی کسانی خداوند را عبادت و ستایش می کنند که او را شناخته باشند و اما کسی که او را نشناخته همچون کسی است که غیر خدا را عبادت می کند و او این چنین گمراه می باشد. عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید معرفت و شناخت خداوند چگونه است؟

فرمود: خداوند را (در تمام دستورات و احکام) تصدیق نماید و همچنین نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله را و پیروی از (امیرالمؤمنین) علی و دیگر امامان علیهم السلام را بعد از او تصدیق کند و در پیشگاه خداوند از دشمنان ایشان برائت و بیزاری جوید؛ به درستی که شناخت نسبت به خداوند این چنین تحقّق پیدا می کند.

(راوی) گوید: عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! من چه برنامه ای انجام دهم و چه کاری را بکنم تا حقیقت ایمان (و عرفان) را به طور کامل درک کنم؟

فرمود: موالات و محبت اولیای خداوند متعال را (در کردار و گفتار) داشته باش و از دشمنان خدا برائت و بیزاری بجوی و در همه حالات همان طور که خداوند به تو دستور داده همراه و دنباله روی صادقین باش.

عرض کردم: و اولیای خدا و دشمنان او چه کسانی هستند؟ فرمود اولیای خدا: حضرت محمد رسول خدا ،علی ،حسن ،حسین علی بن الحسین علیهم السلام، تا جایی که امر (ولایت و امامت) به ما منتهی ،شود سپس فرزندم جعفر - و حضرت اشاره به جعفر که نشسته بود- کرد و افزود: هر کسی دوستدار ایشان ،باشد دوستدار خدا می باشد و همچنان که خداوند به او امر ،فرموده همراه صادقین خواهد بود.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! دشمنان خدا چه کسانی هستند؟

ص: 467

قَالَ: اَلْأَوْثَانُ اَلْأَرْبَعَهُ، قَالَ: قُلْتُ مَنْ هُمْ؟

قَالَ: أَبُو اَلْفَصِیلِ وَ رُمَعُ وَ نَعْثَلُ وَ مُعَاوِیَهُ وَ مَنْ دَانَ بِدِینِهِمْ فَمَنْ عَادَی هَؤُلاَءِ فَقَدْ عَادَی أَعْدَاءَ اَللَّهِ. (1)

قوله تعالى: ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ (119)

1616/ [160] - و روى المعلّى بن خنيس، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله : ﴿وَ كُونُواْ مَعَ الصَّدِقِينَ ﴾ : بطاعتهم. (2)

1617/ [161] - عن هشام بن عجلان، قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَسْأَلُکَ عَنْ شَیْءٍ لاَ أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَداً بَعْدَکَ، أَسْأَلُکَ عَنِ اَلْإِیمَانِ اَلَّذِی لاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلُهُ؟

فَقَالَ: شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، وَ إِقَامُ اَلصَّلاَهِ، وَ إِیتَاءُ اَلزَّکَاهِ، وَ حِجُّ اَلْبَیْتِ ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ اَلْوَلاَیَهُ لَنَا وَ اَلْبَرَاءَهُ مِنْ عَدُوِّنَا وَ تَکُونُ مَعَ اَلصِّدِّیقِینَ. (3)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلَّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ (122)

ص: 468


1- عنه بحار الأنوار: 57/27 ح 16، والبرهان 16، والبرهان في تفسير القرآن : 516/3 ح 6، نور الثقلين : 281/2 ح 401 قطعة منه . الكافي : 180/1 ح 1 - إلى قوله : إلى الله عزّ وجلّ من عدوّهم -
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 516/3 ح 7. بصائر الدرجات : 31 ح 2 (باب - 14 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الصادقون) بإسناده عن أحمد بن محمّد قال : سألت الرضا علیه السلام بتفصيل عنه البحار : 31/24 ح ،5، و نحوه الكافي : 208/1 ح 2 ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 218
3- عنه بحار الأنوار: 5/69 ح 6 ، والبرهان : 516/3 ح 8 و مستدرك الوسائل : 71/1 ح 6

فرمود: بت های چهارگانه گفتم: آن ها که مند ؟

:فرمود: ابو الفُضَيل، رُمَع، نَعثل و معاویه و دیگر افرادی که تابع پیرو و هم عقیده با آن ها باشند پس کسی که با آن ها دشمنی کند با دشمنان خدا دشمنی کرده است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اند از (معصیت و عقاب) خدا پرهیز کنید و با راستگوبان باشد. (119)

160)- و از مُعَلّی بن خنيس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و با راستگویان باشید» فرمود: همراه ایشان باشید یعنی در عمل (کردار و گفتار) پیرو ابتان باشید.

161)- از هشام بن عجلان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السام عرض کردم: از شما چیزی را سؤال می کنم که بعد از شما آن را از هیچ کسی سؤال نخواهم کرد؛ از شما می پرسم آن نمانی که مردم از ندانستن آن راه نجاتی ندارند، چگونه و چیست؟

فرمود: شهادت بر این که خداوند یکتا و بی شریک است و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا می باشد و اقرار نسبت به آن چه که او از طرف خداوند آورده است انجام نماز پرداخت زکات (و خمس)، انجام حجّ، گرفتن روزه ماه ،رمضان پذیرفتن ولایت ما (اهل بیت عصمت و طهارت) و دشمنی داشتن با دشمنان ما که (با انجام و رعایت آن ها) با صادقین خواهی بود.

فرمایش خداوند متعال: و مؤمنین نتوانند که همگی به سفر روند پس چرا از هر گروهی از آنان دسته ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون به سوی آنان بازگشتند مردم خود را هشدار دهنده؟ باشد که (از خلاف و معصیت) حذر کنند. (122)

ص: 469

1618 / [162] - عن يعقوب بن شعيب، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: إِذَا حَدَثَ لِلْإِمَامِ حَدَثٌ کَیْفَ یَصْنَعُ اَلنَّاسُ؟

قَالَ یَکُونُوا کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿یَحْذَرُونَ﴾.

قَالَ: قُلْتُ: فَمَا حَالُهُمْ قَالَ: هُمْ فِی عُذْرٍ. (1)

1619 / [163] - و عنه أيضاً في رواية أخرى :

مَا تَقُولُ فِی قَوْمٍ هَلَکَ إِمَامِهِمْ کَیْفَ یَصْنَعُونَ؟

قَالَ فَقَالَ لِی: أَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اَللَّهِ : ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ﴾؟

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا حَالُ اَلْمُنْتَظِرِینَ حَتَّی یَرْجِعَ اَلْمُتَفَقِّهُونَ؟

قَالَ فَقَالَ لِی: رَحِمَکَ اَللَّهُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ کَانَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ عِیسَی- صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمَا- وَ آلِهِمَا خَمْسُونَ وَ مِأَتَا سَنَهٍ، فَمَاتَ قَوْمٌ عَلَی دِینِ عِیسَی اِنْتِظَاراً لِدِینِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَآتَاهُمُ اَللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ. (2)

1620 / [164]- عن أحمد بن محمّد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال :

کَتَبَ إِلَیَّ: إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا، فَإِذَا خِفْنَا خَافَ، وَ إِذَا أَمِنَّا أَمِنَ، قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾ (3) ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ﴾- اَلْآیَهَ- فَقَدْ فُرِضَتْ عَلَیْکُمُ اَلْمَسْئَلَهُ وَ اَلرَّدُّ إِلَیْنَا وَ لَمْ یُفْرَضْ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ. (4)

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار: 298/27 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 7 ، و نور الثقلين: 283/2 ح 410 . الكافي : 378/12 ح 1 بتفاوت يسير .
2- عنه بحار الأنوار: 298/27 ح 10 والبرهان 522/3 ح 8، و نور الثقلين: 284/2 ح 411 . علل الشرائع : 591/2 ح 41 (باب - 385 نوادر العلل) بتفاوت عنه البحار : 295/27 ح 2
3- سورة النحل : 43/16 ، والأنبياء : 7/21
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 9 ، و نور الثقلين : 284/2 ح 412 . الحديث طويل يأتي بتمامه مع تخريجاته في سورة «النحل»، الحديث 33

162)- از یعقوب بن شعیب روایت کرده که :گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چون برای امام حادثه و جریانی پیش آید (و وفات نماید)، مردم چه کنند؟

فرمود: طبق فرمایش خدای عزوجل عمل کنند که می فرماید: «پس چرا از هر طایفه ای از آنان گروهی کوچ نمی کنند تا در دین فقیه شوند؟» - تا آن جا که فرموده:- «که شاید آنان (از گناهان) حذر و دوری کنند». گفتم: در طول این زمانی که در جست و جو هستند تکلیف شان چیست؟ فرمود: آنان معذور خواهند بود.

163)- و در روایتی دیگر از او نقل کرده است که گفت:

به حضرت عرضه داشتم: چه می فرمایی در مورد کسانی که امامشان فوت نموده، تکلیف آن ها چیست؟ و باید چه کنند؟ فرمود: آیا این آیه را: «پس چرا از هر طایفه ای از آنان گروهی کوچ نمی کنند؟» - تا آن جایی که فرموده: - «که شاید آنان (از گناهان) حذر و دوری کنند» در کتاب خداوند نخوانده ای؟

عرض کردم: فدایت گردم! بنابر این تکلیف افرادی که در انتظار به سر می برند تا کسانی که برای دانش و تفقّه رفته اند باز گردند، چه خواهد بود؟

فرمود: خداوند تو را رحمت نماید! آیا خبر نداری که فاصله بین حضرت محمد صلی الله علیه و اله و بین عیسی علیه السلام دویست و پنجاه سال بوده؟ عدّه ای بر آئین عیسی علیه السلام در حال انتظار دین حضرت محمد صلی الله علیه و آله بودند و (بر این انتظار) مردند که خداوند پاداش آنان را دو برابر عطا می نماید.

164)- از احمد بن محمد (بن ابی نصر) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام در نامه ای برای من نوشت: همانا شیعیان ما کسانی هستند که پیرو ما بوده و با ما مخالفتی نداشته باشند پس اگر ما در خوف و وحشت باشیم آن ها هم در حال خوف باشند و اگر ما احساس امنیت کنیم آن ها هم احساس امنیت کنند؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: - «پس اگر نمی دانید (و آشنا نیستید) از اهل ذکر (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) سؤال کنید» و فرموده: «پس چرا از هر طایفه ای از آنان گروهی کوچ نمی کنند تا در دین فقیه گردند؟»، پس بر شما واجب شده که جست و جو و سؤال کنید و ردّ جواب مربوط به ما می باشد ولی آن بر ما واجب نیست.

ص: 471

1621 / [165] - عن عبد الأعلى، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: [إِنْ] بَلَغَنَا وَفَاهُ اَلْإِمَامِ، کَیْفَ نَصْنَعُ؟؟

قَالَ: عَلَیْکُمْ اَلنَّفْرَ قُلْتُ: جَمِیعاً؟

قَالَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا﴾ اَلْآیَهَ قُلْتُ: نَفَرْنَا فَمَاتَ بَعْضُنَا فِی اَلطَّرِیقِ؟ قَالَ: فَقَالَ: ﴿وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اَللّهِ وَ رَسُولِهِ- إِلَی قَوْلِهِ: -أَجْرُهُ عَلَی اَللّهِ﴾. (1) قُلْتُ: فَقَدِمْنَا اَلْمَدِینَهَ ، فَوَجَدْنَا صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ مُغْلَقاً عَلَیْهِ بَابُهُ مُرْخًی عَلَیْهِ سَتْرُهُ.

قَالَ: إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ بِأَمْرٍ بَیِّنٍ، هُوَ اَلَّذِی إِذَا دَخَلْتَ اَلْمَدِینَهَ.

قُلْتَ: إِلَی مَنْ أَوْصَی فُلاَنٌ؟ قَالُوا: إِلَی فُلاَنٍ. (2)

1622 / [166] - عن أبي بصير قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: تَفَقَّهُوا، فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ أَعْرَابِیٌّ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿یَحْذَرُونَ﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (123) وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَهُمْ كَفِرُونَ﴾ (125)

ص: 472


1- سورة النساء : 100/4
2- عنه بحار الأنوار: 296/27 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 10، و نور الثقلين : 284/2 ح 413 . علل الشرائع : 316 ح 42 (باب - 385 نوادر العلل) - إلى قوله : وقع أجره على الله، عنه البحار : 296/27 ح 3
3- عنه بحار الأنوار: 215/1 ذيل ح 19 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 11 و نور الثقلين : 284/2 ح 414. المحاسن : 229/1 ح 163 (باب - 15 الحثّ على طلب العلم) بإسناده عن عليّ بن أبي حمزة، قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 19، و نحوه الكافي: 31/1 ح 6، منية المريد : 112 (فصل 3 - فيما روي عن طريق الخاصّة)، و 375 (الفصل الأوّل في أقسام العلوم الشرعيّة).

165)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (اگر) خبر دار شده ایم که امام وفات یافته است (تكليف ما چه خواهد بود)؟

فرمود بر شما لازم است که کوچ کنید (تا در تحقیق و جست و جو باشید)- عرضه داشتم: آیا همه (اهالی) باید کوچ کنند؟

فرمود: خداوند می فرماید: «پس چرا عده ای از هر طایفه ای از آنان برای تفقّه و فراگیری (احکام و معارف) دین کوچ نمی کنند»؟

گفتم: اگر کوچ کردیم و بعضی از ما در مسیر وفات یافت (حکمش چیست)؟

فرمود: (خداوند می فرماید:) «و کسی که برای مهاجرت به سوی خدا و رسولش از منزل خود بیرون رفته - تا آن جا که می فرماید: - پس پاداش او بر خداوند است».

گفتم: اگر به مدینه آمدیم و دیدیم که درب منزل (حضرت) قفل است و پرده ای (ورود ممنوع) بر آن انداخته اند (وظیفه ما چیست؟).

فرمود: صاحب این امر (ولایت و امامت) معیّن نمی باشد مگر به وسیله یک برنامه ،روشن او همان کسی است که وقتی وارد مدینه شدی و سؤال کنی: او به چه شخصی وصیّت کرده است؟ خواهند گفت: به فلانی (وصیّت کرده است).

166)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: فقیه (و آشنای به احکام و معارف الهی) شوید؛ زیرا کسی که فقیه نباشد اعرابی (بیابان نشین و بی فرهنگ) است به راستی خداوند در کتابش می فرماید: «تا در دین فقیه شوند» - تا پایان فرمایش او:- «شاید که دوری کنند» (که هدف تفقّه در دین و سپس انذار و ارشاد دیگران است)

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که نزدیک شما می باشند جنگ کنید تا در شما شدت و درشتی یابند و بدانید که خدا با پرهیزگاران است (123) و اما آن کسانی که در دل هایشان مرضی است پس چیزی جز پلیدی بر پلیدیشان نیفزوده است و هم چنان کافر بمُردند (125)

ص: 473

1623 / [167] - عن عمران بن عبد الله القمّى، عن جعفر بن محمد علیهما السلام في قول الله تبارك و تعالى: ﴿قَتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ﴾ ، قال : الديلم. (1)

1624 / [168] - عن زرارة بن أعين ، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ﴾ یَقُولُ: شَکّاً إِلَی شَکِّهِمْ. (2)

قوله تعالى : ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ (128)

1625 / [169] - عن ثعلبة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قال الله تبارك و تعالى : ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ﴾ ، قال : فينا، عَزِيزٌ ﴿ عَلَيْهِ مَا عَنِتُمْ ﴾ ، قال : فينا، ﴿ حَرِيصٌ عَلَيْكُم﴾ ، قال: فينا، ﴿ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾ ، قال : شَرِکَنَا اَلْمُؤْمِنُونَ فِی هَذِهِ اَلرَّابِعَهِ وَ ثَلاَثَهٌ لَنَا. (3)

1626 / [170] - عن عبد الله بن سليمان، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

تلا هذه الآية : ﴿ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ﴾، قَالَ: مِنْ أَنْفُسِنَا قَالَ : ﴿عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُمْ ﴾ ، قالَ: مَا عَنِتْنَا قَالَ: حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ قَالَ: عَلَیْنَا، ﴿بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾ ، قَالَ بِشِیعَتِنَا رَءُوفٌ رَحِیمٌ فَلَنَا ثَلاَثَهُ أَرْبَاعِهَا، وَ لِشِیعَتِنَا رُبُعُهَا (4)

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 27/100 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن : 523/3 ح 2، و نور الثقلين: 285/2 ح 421، و مستدرك الوسائل : 26/11 ح 12341 تهذيب الأحكام : 174/6 ح 23 ، عنه وسائل الشيعة : 28/15 ح 19940
2- عنه بحار الأنوار : 126/72 ح 3 والبرهان في تفسير القرآن : 527/3 ح 2، و نور الثقلين : ، 286/2 ح 425 . تفسير القمّي : 308/1 (مسجد ضرار) مرسلاً، عنه البحار : 68/22 ح 14
3- عنه بحار الأنوار: 329/24 ح ،49 والبرهان في تفسير القرآن: 528/3 ح 3، و نور الثقلين: 286/2 ح 426 .
4- عنه بحار الأنوار : 329/24 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن: 529/3 ح 4، و نور الثقلين: 286/2 ح 427 مشكاة الأنوار : 95 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء) عن عبد الله بن سليمان

167)- از عمران بن عبدالله قمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «مقاتله کنید با کسانی که از کافران پهلوی شما قرار می گیرند» فرمود: (منظور) دیلم هستند.

168)- از زرارة بن اعیَن روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد: «و اما کسانی که در دل های آن ها مرض است، پس پلیدی بر پلیدی آن ها افزوده گشته است» فرمود: (منظور از «رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ» - پلیدی و انکاری بر انکار آنان-) شک و تردیدی بر تردید (آن ها افزوده می گردد).

فرمایش خداوند متعال: هر آینه پیامبری از خود شما برای شما مبعوث شد که هر آن چه شما را رنج می دهد بر او گران می آید بر هدایت شما حريص است و در مورد مؤمنین با محبت و مهربان است. (128)

169)- از ثَعْلَبه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «همانا رسولی از خودتان برای (هدایت) شما آمده» یعنی در بین ما است (که مراد از ضمیر ،خطاب متكلّم مع الغیر می باشد) «رنج و سختی به خاطر شما بر او تحمیل شد» یعنی درباره ما می باشد و «حریص بر هدایت و خوشبختی شما می باشد» نیز درباره ما است، «در مورد مؤمنین دلسوز و مهربان است» در این قسمت چهارم مؤمنین با ما (اهل بیت رسالت) شریک شده اند و آن سه قسمت اول اختصاص به ما خواهد داشت.

170)- از عبد الله بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه: «همانا رسولی از خودتان برای (هدایت) شما آمده» را تلاوت نمود فرمود: (منظور این است که) از بین ما (برگزیده شده) است، «رنج و سختی به خاطر شما بر او تحمیل شد» رنج و سختی بر ما باشد، «حریص بر هدایت و خوشبختی شما می باشد» او حریص و دل بسته بر ما است «در مورد مؤمنین دلسوز و مهربان است» که او به شیعیان و مؤمنین با محبت و مهربان می باشد پس سه چهارم آیه مربوط به ما (اهل بیت رسالت) می باشد و یک چهارم آن برای شیعیان ما خواهد بود.

ص: 475

ص: 476

سورة المباركة یونس

[10]

ص: 477

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1627/ [1] - عن أبان بن عثمان، عن محمّد، قال:

قال أبو جعفر علیه السلام: اِقْرَأْ قُلْتُ: مِنْ أَیِّ شَیْءٍ أَقْرَأُ؟

قَالَ [اِقْرَأْ] مِنَ اَلسُّورَهِ اَلسَّابِعَهِ، قَالَ: فَجَعَلْتُ أَلْتَمِسُهَا، فَقَالَ: اِقْرَأْ سُورَهَ یُونُسَ فَقَرَأْتُ حَتَّی اِنْتَهَیْتُ إِلَی ﴿ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا اَلْحُسْنی وَ زِیادَهٌ وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ﴾ (1) ثُمَّ قَالَ: حَسْبُکَ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنِّی لَأَعْجَبُ کَیْفَ لاَ أَشِیبُ إِذَا قَرَأْتُ اَلْقُرْآنَ؟ (2)

1628 / [2] - عن فضيل الرسّان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «یُونُسَ» فِی کُلِّ شَهْرَیْنِ أَوْ ثَلاَثَهٍ لَمْ یَخَفْ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْجَاهِلِینَ، وَ کَانَ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ مِنْ اَلْمُقَرَّبِینَ. (3)

ص: 478


1- سورة يونس: 26/10
2- عنه بحار الأنوار: 278/92 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 5/4 ح 2، و نور الثقلين: 290/2 ، ح 1 و مستدرك الوسائل : 238/4 ح 4591. لابد للقارئ المحترم أن يعلم أن محلّ هذه الحديث والآية المذكورة، يكون قبل آية 27 والحديث 17 ولكن عملنا كما في الطبعين الموجودّين. الكافي : 632/2 ح 19 بإسناده عن ميمون القدّاح قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار: 302/46 ح 49
3- عنه بحار الأنوار: 278/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 5/4 ذيل ح 1، و مستدرك الوسائل: 341/4 ح 4841. ثواب الأعمال: 106 (ثواب من قرأ سورة يونس) بإسناده عن فضل الغسّان، عن أبي عبدالله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة 251/6 ح 7863 ، والبحار: 293/7 ح 7 ، و 278/92 ح 1، والبرهان 5/4 ح 1، أعلام الدين: 370 (باب عدد أسماء الله تعالى) مرسلاً، المصباح للكفعمي: 440 (الفصل التاسع والثلاثون).

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از ابان بن عثمان از محمد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قرائت کن.

عرض کردم: از چه جایی قرائت کنم؟

فرمود: از سوره هفتم قرائت کن.

پس شروع به بررسی و جستجو کردم (که منظور کدام سوره است؟)

حضرت فرمود: سوره «یونس» را بخوان پس شروع به خواندن آن نمودم تا رسیدم به «پاداش کسانی که خوبی می کنند نیکی است و چیزی اضافه بر آن خواهد بود نه سیه روی شوند و نه خوار گردند»، پس از آن (حضرت) فرمود: کافی است (و نیازی به ادامه قرائت نیست)، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا برای من جای شگفتی می باشد که قرآن را می خوانم ولی پیر نمی شوم.

2)- از فُضیل بن رسّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در هر دو ماه یا سه ماه یک بار سوره «یونس» را قرائت ،کند وحشتی بر او نیست که از افراد جاهل قرار گیرد و در روز قیامت از مقربین (درگاه خداوند متعال) خواهد بود.

ص: 479

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿الر * تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَبِ الْحَكِيمِ (1) أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَفِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَحِرٌ مُّبِينٌ (2) إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَدَبرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعِ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ، ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ (3)

1629 / [3] - عن يونس، عمن ذكره في قول الله: ﴿ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ - إلى آخر الآية - قال: الولاية. (1)

1630 / [4] - عن يونس بن عبد الرحمن، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ ﴾ ، قال : الولاية. (2)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار: 41/24 ح 4 ، و 59/36 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 6/4 ح 2. بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 261 بإسناده عن جابر، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه كشف الغمّة: 322/1 عن ابن مردويه عنه البحار 58/36 ح 5 تأويل الآيات الظاهرة : 219 (سورة يونس)، كشف اليقين: 394 (المبحث الحادي والعشرون).
2- عنه بحار الأنوار: 43/8 ح 29 البرهان في تفسير القرآن: 6/4 ح 4. الكافي : 422/1 ح 50 بإسناده عن يونس قال: أخبرني من رفعه عن أبي عبد الله علیه السلام- فيه : ولاية أمير المؤمنين علیه السلام - عنه البحار: 40/24 ح عنه البحار 40/24 ح ،2 نهج الحقّ: 203 (السابعة والستّون) البحار: 43/8 ح 42 عن فردوس الديلمي بإسناده عن أبي عبد الله علیه السلام نحو الكافي.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال : الف لام راء- این آیان کتاب محکم استوار و حکمت آمیز است (1) آیا مردم در شگفتند از این که به مردی از خودشان وحی کردیم که مردم را بترسان و مؤمین را بشارت ده که نزد پروردگارشان پایگاه رفیعی دارند؟ کافران گفتند: این مرد جادو گر آشکاری است (2) به درستی که پروردگار شما «الله» است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش تسلّط یافت ترتیب کارها را از روی تدبیر انجام داد جز به رخصت او شفاعت کننده ای نخواهد بود. این همان «الله» است که پروردگار شما می باشد. پس او را عبادت و پرستش نمایید آیا بند نمی گیرید؟ (3)

3)- از یونس به نقل از کسی که نام او را برده روایت کرده است. که گفت: منظور از فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) و کانی را که ایمان آورده اند بشارت بده»- تا پایان آن - ولایت (و امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

4)- از یونس بن عبد الرحمان روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) و کانی را که ایمان آورده اند بشارت بده بر این که در پیشگاه پروردگارشان قدمی صادق و ثابت خواهند داشت».

فرمود: ولایت (و امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

ص: 481

1631 / [5] - عن إبراهيم بن عمر ، عمن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنْ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ﴾.

:قال هو رسول الله صلی الله علیه و آله. (1)

1632 / [6] - عن أبي جعفر عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : ﴿ إِنَّ رَبَّكُمُ الله اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ﴾ ،فَالسَّنَهُ تَنْقُصُ سِتَّهَ أَیَّامٍ. (2)

1633 / [7] - عن الصباح بن سيّابة، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الشُّهُورَ اثْنَیْ عَشَرَ شَهْراً وَ هِیَ ثَلَاثُمِائَهٍ وَ سِتُّونَ یَوْماً [فَحَجَرَ فخرج] مِنْهَا سِتَّهَ أَیَّامٍ خَلَقَ فِیهَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ فَمِنْ ثَمَّ تَقَاصَرَتِ الشُّهُورُ. (3)

1634 / [8] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ خَلَقَ اَلْأَرْضَ قَبْلَ اَلسَّمَاءِ، ثُمَّ اِسْتَوی عَلَی اَلْعَرْشِ لِتَدْبِیرِ اَلْأُمُورِ﴾ (4)

قوله تعالى: ﴿دَعْوَنهُمْ فِيهَا سُبْحَنَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾ (10)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 40/24 ذيل ح 1 أشار إليه، و 59/36 ح 7 ، و 35/67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 6/4 ح 4. تفسير القمّي: 308 ، الكافي : 364/8 ح 554 عنهما البحار 40/24 ح 1 ، والبرهان: 7/4 ح .
2- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 74 ، و 381/58 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 7/4ح 2، و نور الثقلين: 292/2 ح 11.
3- عنه بحار الأنوار: 374/58 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 7/4ح 3، و نور الثقلين: 292/2 ح 10. الخصال: 486/2 ح ،62 علل الشرائع: 558/2 ح 1 عنهما (باب - 347 العلّة التي من أجلها تقاصرت الشهور)، عنهما وعن تفسير العياشي ، البحار : 373/58 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 75 ، والبرهان في تفسير القرآن: 8/4 ح 4، و نور الثقلين: 292/2 ح 12 . البحار: 204/57 ح 150 عن الدرّ المنثور للسيوطي بأسانيده عن مجاهد، بتفاوت يسير.

5)- از ابراهیم بن عمر به نقل از کسی که نامش را یادآور شده روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی را که ایمان آورده اند بشارت بده بر این که در پیشگاه پروردگارشان قدمی صادق و ثابت خواهند داشت» فرمود: او رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

6)- از ابو جعفر به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستی که خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید» بنابر این شش روز از سال کاسته شده است.

7)- از صبّاح بن سَیابه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود به درستی که خداوند ماه های (سال را) دوازده ماه آفرید و آن روی هم 360 روز می شوند ولی شش روز از آن ها را کم نمود که در آن (شش روز) آسمان ها و زمین آفریده شد پس بر همین اساس (بعضی از) ماه ها کسری دارد (و کامل نیست).

8)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به درستی که خداوندی - که نامش جلیل و اسامی او مقدّس است - زمین را قبل از آسمان آفرید، سپس برای تدبیر امور بر عرش مستولی و تسلّط یافت.

فرمایش خداوند متعال: گفتار و دعای ایشان در بهشت چنین می باشد: خداوندا! تو منزّه هستی و تحیت ایشان در آن جا سلام و آخرین گفتارشان حمد و ستایش مخصوص خداوند پروردگار جهانیان خواهد بود (10)

ص: 483

1635 / [9] - عن زيد الشحّام، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سَأَلْتُهُ عَنْ اَلتَّسْبِیحِ، فَقَالَ: هُوَ اِسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ وَ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ ۙ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ ۚ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۖ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾ (15)

1636 / [10] - عن الشمالي، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ ۙ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ ۚ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۖ ﴾، قالوا [قال]: بُدِّلَ مَکَانَ عَلِیٍّ أَبُو بَکْرٍ أَوْ عُمَرُ اِتَّبَعْنَاهُ. (2)

1637 / [11] - عن أبي السفاتج عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله: ﴿ أَنْتِ بِقُرْءَانِ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِلْهُ﴾، يعنى أمير المؤمنين علیه السلام. (3)

1638 / [12] - عن منصور بن حازم، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

لَمْ یَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ یقول: ﴿إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾ حَتَّی نَزَلَتْ سُورَهُ اَلْفَتْحِ ، فَلَمْ یَعُدْ إِلَی ذَلِکَ اَلْکَلاَمِ. (4)

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 183/93 ح 22 والبرهان في تفسير القرآن: 23/4 ح 4، و نور الثقلين: 295/2 ح 21
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 15/4 ح ،4 و نور الثقلين: 296/2 ح 28.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 15/4 ح 5 تفسير القمّي: 310/1 ، عنه البحار : 213/9 ، و 79/36 ح 2
4- عنه بحار الأنوار: 326/16 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 16/4 ح 6، و نور الثقلين: 296/2 ح 30 و 47/5 ح 6.

9)- از زید شَحّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد «تسبیح» سؤال کردم؟

فرمود: یکی از اسم های خداوند است و اهل بهشت به وسیله آن (خواسته های خود را) می خوانند.

فرمایش خداوند متعال: و چون آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود آن هایی که به دیدار ما امید ندارند می گویند قرآنی غیر از این قرآن را بیاور یا آن را دگرگون کن بگو: مرا نرسد که آن را از سوی خود دگرگون کنم هر چه به من وحی می شود پیرو همان هستم می ترسم که اگر پروردگارم را مخالفت و معصیت کنم به عذاب آن روز بزرگ گرفتار شوم. (15)

10)- از ثُمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت ،شود آن ها که به دیدار ما امید ندارند گویند: قرآنی غیر از این قرآن را بیاور و یا دگرگون و تبدیلش کن (ای پیامبر!) بگو: من نمی توانم که آن را از پیش خود دگرگون کنم، هر آن چه که به من وحی می شود پیرو همان هستم» فرمود: آن ها می گفتند: اگر علی (علیه السلام) را تغییر داده شود و ابو بکر و یا عمر به جای او قرار داده ،شود از او پیروی می کنیم.

11)- از ابوالسَّفاتج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «قرآنی غیر از این قرآن را بیاور و یا دگرگون و تبدیلش کن» فرمود: منظور امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد.

12)- از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به طور مرتب می فرمود: «به راستی من می ترسم که اگر پروردگارم را معصیت و نافرمانی کنم به عذاب آن روز بزرگ (قیامت) گرفتار شوم» تا موقعی که سورۀ «فتح» نازل گردید پس آن کلام را دیگر تکرار نمی نمود.

ص: 485

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿23﴾ إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ ﴿24﴾

1639 / [13] - عن منصور بن يونس، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

ثَلاَثٌ یَرْجِعْنَ عَلَی صَاحِبِهِنَّ: اَلنَّکْثُ وَ اَلْبَغْیُ وَ اَلْمَکْرُ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم﴾ (1)

1640 / [14] - عن الفضيل بن يسار، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نَتَحَدَّثُ أَنَّ لِآلِ جَعْفَرٍ رَایَهً وَ لآِلِ فُلاَنٍ رَایَهً فَهَلْ فِی ذَلِکَ شَیْءٌ؟

فَقَالَ: أَمَّا لِآلِ جَعْفَرٍ فَلاَ، وَ أَمَّا رَایَهُ بَنِی فُلاَنٍ فَإِنَّ لَهُمْ مُلْکاً مُبَطِّئاً یُقَرِّبُونَ فِیهِ اَلْبَعِیدَ، وَ یُبَعِّدُونَ فِیهِ اَلْقَرِیبَ وَ سُلْطَانُهُمْ عَسِرٌ لَیْسَ فِیهِ یُسْرٌ، لاَ یَعْرِفُونَ فِی سُلْطَانِهِمْ مِنْ أَعْلاَمِ اَلْخَیْرِ شَیْئاً، یُصِیبُهُمْ فِیهِ فَزَعَاتٌ کُلُّ ذَلِکَ یَتَجَلَّی عَنْهُمْ حَتَّی إِذَا أَمِنُوا مَکْرَ اَللَّهِ وَ أَمِنُوا عَذَابَهُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قدر الکافر قَدْ اِسْتَقَرُّوا صِیحَ فِیهِمْ صَیْحَهً لَمْ یَکُنْ لَهُمْ فِیهَا مُنَادٍ یُسْمِعُهُمْ وَ لاَ یَجْمَعُهُمُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿حَتّی إِذا أَخَذَتِ اَلْأَرْضُ زُخْرُفَها﴾- إلی

ص: 486


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 17/4 ح ،1 و نور الثقلين: 298/2 ح 37 تفسير القمّي: 210/2 عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 107/32 ح 78

فرمایش خداوند متعال: پس چون خداوند آن ها را نجات داد (خواهی دید که) در زمین به ناحق سرکشی و فساد کنند ای مردم! این سرکشی به زبان خودتان است این یک متاعی بیش در این زندگی دنیا نیست سپس همه نزد ما باز می گردید تا از کارهایی که می کرده اید آگاهتان سازیم (23) همانا مثل این زندگی دنیا همانند بارانی است که از آسمان نازل کنیم پس با هر گونه روییدنی هایی که از زمین بروید مخلوط می گردد چه آن هایی که آدمیان می خورند و چه آن هایی که چارپایان می چرند تا این که زمین زینت به خود گرفت و آراسته شد و اهل زمین پنداشتند که خود قادر بر آن همه (تلاش ها و برنامه ها) بوده اند پس فرمان ها شب هنگام یا در روز فرا رسد و آن ها را چنان از بیخ بر کنیم که گویا دیروز در آن مکان هیچ چیز نبوده است آیات را برای مردمی که می اندیشند. این جنین تفصیل می دهیم. (24)

13)- از منصور بن يونس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است که به صاحب خودش باز می گردد: عهد شکنی و خلف وعده ستم و تجاوز مکر و نیرنگ همچنان که خداوند فرموده است: «ای مردم! این ستم ها و سرکشی ها به زبان خودتان می باشد».

14)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! به ما می گویند برای خاندان جعفر یک پرچم است و نیز برای خاندان فلان (بنی عباس) یک پرچم می باشد آیا در این مورد مدرکی هست؟ فرمود برای خاندان جعفر نه اما برای فلانی ها صحیح است. آن ها مدتی طولانی حکومت می کنند افراد دور را نزدیک و نزدیک را دور می گردانند آن ها حکومت و فرمان روانی سختی دارند که آسایشی در آن نیست. در زمان آن ها خیری نخواهد بود آنان گرفتار رنج ها و مشکلاتی می شوند . باز هم برای مرتبه دوم گرفتار خواهند شد و موقعی که از انتظام و مکر جدا ایمن بوده و از عذاب او خود را درمان ببستند همه این ناملایمات بر طرف می شود.

ص: 487

قوله: - ﴿لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ﴾ أَلاَ إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلظَّلَمَهِ إِلاَّ وَ لَهُمْ بُقْیَا إِلاَّ آلَ فُلاَنٍ، فَإِنَّهُمْ لاَ بُقْیَا لَهُمْ قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ لَهُمْ بُقْیَا.

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُمْ یُصِیبُونَ مِنَّا دَماً فَبِظُلِمِهِمْ نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا و من یظلمه نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا فَلاَ بُقْیَا لَهُ (1)

1641 / [15] - عن الفُضيل بن يسار، قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَا مِنْ عَبْدٍ اِغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِمَائِهَا إِلاَّ حَرَّمَ اَللَّهُ ذَلِکَ اَلْجَسَدَ عَلَی اَلنَّارِ ، وَ مَا فَاضَتْ عَیْنٌ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ إِلاَّ لَمْ یَرْهَقْ ذَلِکَ اَلْوَجْهَ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ. (2)

1642/ [16]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ وَزْنٌ أَوْ ثَوَابٌ إِلاَّ اَلدُّمُوعُ فَإِنَّ اَلْقَطْرَهَ تُطْفِئُ اَلْبِحَارَ مِنَ اَلنَّارِ فَإِنِ اِغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِمَائِهَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَی اَلنَّارِ وَ إِنْ سَالَتِ اَلدُّمُوعُ عَلَی خَدَّیْهِ لَمْ یَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّهٌ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً بَکَی فِی أُمَّهٍ لَرَحِمَهَا اَللَّهُ. (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 256/46 ح 58 والبرهان في تفسير القرآن: 18/4 ح 2. بحار الأنوار: 270/52 ح 161 عن كتاب سرور أهل الإيمان، عن السيّد عليّ بن عبد الحميد بإسناده عن محمّد بن بشر الهمداني قال: قلنا لمحمّد بن الحنفيّة، بتفاوت
2- عنه بحار الأنوار: 335/93 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 22/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 242/11 ح 12867 الكافي: 482/2 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عدّة الداعي: 170 (العاشر: البكاء حالة الدعاء).
3- عنه بحار الأنوار: 335/93 ح 28 ، والبرهان في تفسير القرآن: 22/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 305/5 ح 5703 ، و 242/11 ح 12869 الكافي : 41/22 ح 1 بإسناده عن محمّد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 227/15 ح 20343 ، جامع الأخبار: 97 (الفصل الرابع والخمسون في الخوف)، عدّة الداعي: 170 (العاشر: البكاء حالة الدعاء).

ولی آنان گمان می کنند که دیگر جای پای خود را محکم کرده اند و در همین موقع (قدرت آن ها متلاشی و افرادشان پراکنده می شوند)، صدایی در بین آن ها بر آورد که همه آن صدا را می شنوند ولی دیگر نخواهند توانست که جمع فریاد شوند و فرمایش خداوند در این آیه شریفه: «تا موقعی که زمین پیرایهٔ خویش را برگیرد و آراسته شود .... ما آیات را این چنین برای مردمی که می اندیشند تفصیل می دهیم» اشاره به همین جریان است و باید توجه داشت که هر یک از ستم گران مهربانی و دل سوزی دارند مگر این خانواده.

عرض کردم: فدایت گردم! آیا این ها محبت و دل سوزی ندارند؟

فرمود: خیر ولی آن ها مرتکب یک خونریزی از ما خانواده (اهل بیت رسالت) می شوند به واسطه ستمی که بر ما و شیعیان ما روا می دارند دیگر رحم و دلسوزی از آن ها معنا ندارند.

15)- از فُضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است:

هیچ چشمی نیست که اشک در آن حلقه ،زند مگر این که خداوند تمام آن بدن را بر آتش حرام نماید و قطره اشکی نیست که بر گونه صاحبش از خوف خداوند جاری ،شود مگر این که آن چهره روز قیامت خواری و ذلّت نخواهد دید.

16)- از محمد بن مروان به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ چیزی نیست مگر آن که پیمانه و ثوابی دارد، به غیر از گریه که یک قطره اش دریاهایی از آتش را خاموش می گرداند پس چون چشم (از خوف خداوند) به اشک خود پر شود (و اشک در آن حلقه ،زند) آن چهره پریشانی و خواری نبیند و چون اشک جاری گردد خداوند آن را بر آتش دوزخ حرام نماید.

و به راستی اگر در میان یک امت یک نفر گریان ،باشد همه آن ها مورد رحمت خداوند قرار خواهند گرفت.

ص: 489

قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ، بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ الَّيْلِ مُظْلِمًا أَوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ﴾ (27)

1643 / [17] - عن أبو بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْلِمًا ﴾ ، قال:

أما تَرَی البَیتَ إذا کانَ اللَّیلُ کانَ أشَدَّ سَواداً مِن خارِجٍ ؟! فکَذلکَ وُجوهُهُم تَزدادُ سَواداً . (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾ (35)

1644 / [18] - عن عمرو بن أبي القاسم، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ ذَکَرَ أَصْحَابُ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَرَأَ : ﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ﴾ - إلى قوله: - ﴿كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴾ ؟

مَنْ هُوَ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

فَقَالَ: بَلَغَنَا أَنَّ ذَلِکَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ). (2)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 186/7ح 45 والبرهان في تفسير القرآن: 23/4 ح 3. الكافي : 252/8 ح 355 ، عنه البحار 18/59 ح 12 .
2- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح ،42 والبرهان في تفسير القرآن: 26/4 ح 9، و نور الثقلين: 304/2 ح 63

فرمایش خداوند متعال: و برای آنان که مرتکب بدی ها ،شوند پاداش هر بدی همانند آن خواهد بود و ذلت و خواری بر آن ها چیره می شود کسی آن ها را از خشم خدا نگاه نمی،دارد چهره هایشان چنان شود که گویا در پاره ای از شب تاریک پوشیده شده ،است اینان اهل جهنم هستند و جاودانه در آن خواهند ماند (27)

17)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مثل این که صورت های آنان را قطعه ای از تاریکی شب فرا گرفته» فرمود: آیا اتاق را موقعی که شب (تاریک) می باشد نمی بینید که نسبت به بیرون آن تاریک تر است؟ به همین شیوه صورت های آنان از سیاهی بیشتری برخوردار هستند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: آیا از این بتان شما کسی هست که به حق راهنمایی نماید؟ بگو خدا به حق راهنمایی می نماید، آیا آن که به حق راهنمایی می نماید به متابعت و پیروی سزاوارتر است یا آن که راهنمایی با حق نمی کند و خود نیز نیازمند هدایت است؟ پس شما را چه می شود؟ چگونه حکم می کنید؟ (35)

18)- از عمرو بن ابی القاسم روایت شده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را یاد آور شد و سپس (فرمایش خداوند متعال:) «پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند سزاوار است که متابعت شود یا کسی که هدایت نمی کند را مگر این که هدایت شود پس شما را چه شده و چگونه حکم می کنید؟! را قرائت ،نمود پس ما عرضه داشتیم: خداوند (امور) شما را اصلاح نماید او کیست؟

فرمود: به ما ابلاغ شده که او امام علی علیه السلام است.

ص: 491

قوله تعالى: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ، وَلَمَّا يَأْتِهم تَأْوِيلُهُ, كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَقِبَةُ الظَّالِمِينَ﴾ (39)

1645 / [19]- عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سُئِلَ عَنِ اَلْأُمُورِ اَلْعِظَامِ اَلَّذِی تَکُونُ مِمَّا لَمْ یَکُنْ؟

فَقَالَ لَمْ یَأْنِ [یَکُنْ] أَوَانُ کَشْفِهَا بَعْدُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾. (1)

1646/ [20]- عن حمران، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأُمُورِ اَلْعِظَامِ مِنَ اَلرَّجْعَهِ وَ غَیْرِهَا؟

فَقَالَ: إِنَّ هَذَا اَلَّذِی تَسْأَلُونِی عَنْهُ لَمْ یَأْتِ أَوَانُهُ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ (2)

1647 / [21] - عن أبي السفاتج، قال:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : آیَتَانِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ حَصَرَ [حَظَرَ] اَللَّهُ اَلنَّاسَ، أَلاَّ یَقُولُوا مَا لاَ یَعْلَمُونَ، قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اَللّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ ﴾ (3) وَ قَوْلُهُ: ﴿ بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ (4)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 70/2 ح 25 والبرهان في تفسير القرآن: 28/4 ، ح 5 و نور الثقلين: 304/2 ح 64 منتخب (مختصر) بصائر الدرجات: 24 ، بإسناده زرارة قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير، عنه البحار 40/53 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار: 70/2ح ،26 ، والبرهان 28/4 ح 6، و نور الثقلين: 304/2 ح 65
3- سورة الأعراف: 169/7.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن 28/4 ح 7 بصائر الدرجات: 537 ح 2 (باب - 22 فيمن لا يعرف الحديث فردّه) بإسناده عن أبي يعقوب بن إسحاق بن عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 186/2 ح 13، و نحوه الكافي: 43/1 ح ، والأمالي للصدوق: 420 ح 15 (المجلس الخامس والستّون) عنه البحار: 113/2 ح 3 روضة الواعظين: 468/2 (مجلس في ذكر حفظ اللسان والصدق)، منية المريد: 215 (الثالث والعشرون و هو من أهم الآداب).

فرمایش خداوند متعال: بلکه آن ها چیزی را دروغ شمردند که احاطه به علم آن نیافته بودند و هنوز تأویل آن واقع نشده است کسانی که پیش از آنان بودند نیز پیامبران را این چنین به دروغ نسبت دادند پس بنگر که عاقبت کار ستم کاران چگونه بوده است (39)

19)- از مسعدة بن صدقة روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این امور مهمی که هنوز تحقّق نیافته بود، سؤال کردند (که آیا آن از رجعت می باشد)؟

فرمود: این چیزهایی را که سؤال می کنید هنوز وقت بیان و کشف آن ها نرسیده است و خداوند متعال فرموده: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که بر آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است».

20)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام امور مهمی را پیرامون رجعت و مشابه آن سؤال کردم؟

فرمود: این چیزهایی را که سؤال می کنید هنوز وقت آن ها نرسیده است خداوند متعال فرموده: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که بر آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است».

21)- از ابو السَّفاتج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند مردم را به سبب دو آیه - از آیات کتاب خود - (در دو مورد) بر حذر داشته است: این که چیزی را که نمی دانند نگویند (در مورد چیزی که اطلاع ندارند نظر ندهند) و چیزی را که (از حقیقت آن) اطلاعی ندارند ردّ و تکذیب نکنند سپس حضرت (این آیه شریفه را) قرائت ،نمود که خداوند متعال فرموده: «آیا بر آن ها عهد و میثاق قرآنی گرفته نشده که چیزی را به خداوند نسبت ندهند مگر آن که حقیقت داشته باشد»؟ و نیز (خداوند متعال) فرموده است: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که نسبت به آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است».

ص: 493

1648 / [22] - عن إسحاق بن عبد العزيز، قال:

سمعت أبا عبد الله عیه السلام يقول: إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ : أَلاَّ یَقُولُوا مَا لاَ یَعْلَمُونَ، وَ أَلاَّ یَرُدُّوا مَا لاَ یَعْلَمُونَ، ثُمَّ قَرَأَ: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ ﴾ (1) اَلْآیَهِ وَ قَوْلُهُ: ﴿ بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿کَیْف کانَ عقِبَهُ الظَّالِمینَ ﴾ (2)

قوله تعالی: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ (47)

1649 / [23] - عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

سألته عن تفسير هذه الآية: ﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾؟

قَالَ تَفْسِیرُهَا بِالْبَاطِنِ أَنَّ لِکُلِّ قَرْنٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ رَسُولاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ یَخْرُجُ إِلَی اَلْقَرْنِ اَلَّذِی هُوَ إِلَیْهِمْ رَسُولٌ وَ هُمُ اَلْأَوْلِیَاءُ وَ هُمُ اَلرُّسُلُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ﴾ قَالَ مَعْنَاهُ أَنَّ اَلرُّسُلَ یَقْضُونَ بِالْقِسْطِ ﴿وَ هُمْ لاَ یَظْلِمُونَ﴾ کَمَا قَالَ اَللَّهُ. (3)

ص: 494


1- سورة الأعراف: 169/7.
2- عنه بحار الأنوار: 113/2 ذيل 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 28/4 ح 8، و نور الثقلين: 305/2 ح 69. بصائر الدرجات: 537 ح 2 (باب - 22 فيمن لا يعرف الحديث فردّه) بإسناده عن أبي يعقوب بن إسحاق بن عبد الله، عن أبي عبد الله الله علیه السلام، و نحوه الكافي: 43/1 ح 8، الأمالي للصدوق: 420 ح 15 (المجلس الخامس والستّون)، عنه البحار: 113/2 ح 3، و عن البصائر: 186 ح 13، روضة الواعظين: 468/2 (مجلس في ذكر حفظ اللسان والصدق) منية المريد: 215 (الثالث والعشرون وهو من أهم الآداب).
3- عنه بحار الأنوار: 306/24 6 ، والبرهان : 29/4 ح 1، و نور الثقلين: 305/2 ح 71

22)- از اسحاق بن عبد العزيز روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که خداوند این امّت را به سبب دو آیه (از آیات کتاب خود) ممتاز نموده است این که چیزی را که نمی دانند نگویند (در مورد چیزی که اطلاع ندارند نظر ندهند) و چیزی را که (از حقیقت آن) اطلاعی ،ندارند رد و تکذیب نکنند سپس حضرت (این آیه شریفه را) «آیا از آن ها عهد و میثاق گرفته نشده که چیزی را به خداوند نسبت ندهند»؟ تا پایان آن قرائت نمود و نیز فرموده است: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که به آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است ... سرنوشت ستمکاران چگونه بوده است».

فرمایش خداوند متعال: و برای هر امتی پیامبری می باشد و چون پیامبرشان ،بیاید کارها در بین آن ها به عدالت فیصله می یافت و آنان مورد ستم واقع نمی شدند (47)

23)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه (شریفه): «و برای هر امّتی رسولی است پس هرگاه رسول ایشان بیاید، بین ایشان به عدالت قضاوت می شود و آنان ظلمی نخواهند دید» سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن از نظر باطن این است که برای هر قرنی از این امت، رسولی از آل محمد علیهم السلام هست که در هر قرنی برای (نجات و) هدایت امّت بیرون می آید و ایشان اولیای خدا و رسول می باشند و اما فرمایش خداوند متعال: «پس اگر رسول ایشان بیاید بین ایشان به عدالت قضاوت می شود و بر آنان ظلمی نمی شود»، فرمود: معنای آن این است که رسولان حکم به عدالت می کنند و ظلم و ستمی انجام نمی دهند همچنان که خداوند فرموده است: «و آن ها ظلم نخواهند شد».

ص: 495

قوله تعالى: ﴿قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (49)

1650 / [24] - عن حمران، قال:

سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله تعالى: ﴿إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةٌ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ ؟

قال: هُوَ اَلَّذِی سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ یَسْتَنبِئونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ (53) وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ، وَ أَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ (54)

1651 / [25] - عن يحيى بن سعيد، عن أبي عبد الله، عن أبيه علیهما السلام في قول الله: ﴿وَ يَسْتَنبِئُونَك أَحَقُّ هُوَ﴾، قال:

یَسْتَنْبِئُکَ یَا مُحَمَّدُ أَهْلُ مَکَّهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِمَامٌ هُوَ؟ ﴿ قُلْ إِلى وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ﴾. (2)

ص: 496


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 29/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 306/2 ح 72. بحار الأنوار: 139/5 ح 4 عن الأمالي للشيخ الطوسي بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار: 100/36 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 30/4 ح 5 شواهد التنزيل: 351/1 ح 363 و 364 مسنداً. تفسير القمّي: 92/2 مرسلاً و بتفاوت يسير الأمالي للصدوق: 673 ح 7 (المجلس السادس والتسعون)، تأويل الآيات الظاهرة: 221 عن أبي عبد الله الحسين بن جبير في كتاب نخب المناقب بإسناده عن الباقر علیه السلام عنه و عن الكنز البحار: 351/24 ح 67، المناقب لابن :شهر آشوب: 39/3 (فصل في قصّة يوم الغدير) عن أبي عبد الله علیه السلام نحو تفسير القمّي.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: من درباره خود - جز آن چه را که خدا بخواهد - مالک هیچ سود و زیانی ،نیستم برای (مرگ) هر امتی زمان معیّنی است چون زمان آن فرا رسد نه یک لحظه تأخیر کنند و نه یک لحظه جلو افتند. (49)

24)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «برای (مرگ) هر امتی زمان معینی است چون زمان آن فرا رسد نه یک ساعت تأخیر کند و نه یک ساعت پیش افتد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور همان چیزی است که در شب قدر برای (فرشته مرگ) عزرائیل بیان می گردد.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) از تو خبر می گیرند که آیا (قیامت و عذاب دوزخ) حق است؟ بگو: آری سوگند به پروردگارم! حق است و شما ناتوان کننده خدا نیسید (53) و اگر مردم ستمکار صاحب همه روی زمین ،باشند تمام دارایی و ثروت خود را برای بازخرید ،عذاب فدیه می دهند (تا خود را از عذاب برهانند سودی ندارد) و چون عذاب را بنگرند حسرت و پشیمانی خود را در دل پنهان دارند و به عدالت در بین آنان حکم شود و آنان مورد ستم واقع نگردند. (54)

25)- از یحیی بن سعید روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و از تو سؤال می کنند که آیا آن حق است؟» فرمود: (منظور این است:) ای محمد! اهالی مکه در مورد امامت (و خلافت) علی علیه السلام از تو سؤال می کنند؟ بگو: «آری، سوگند به پروردگارم! او بر حقّ است».

ص: 497

1652/ [26] - عن حمّاد بن عيسى عمّن رواه، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال: سئل علیه السلام عن قول الله تعالى: ﴿ وَأَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ الْعَذَابَ ﴾، قَالَ: قِیلَ لَهُ: وَ مَا یَنْفَعُهُمُ أَسْرَارُ اَلنَّدَامَهِ وَ هُمْ فِی اَلْعَذَابِ؟

قَالَ: کَرِهُوا شَمَاتَهَ اَلْأَعْدَاءِ. (1)

قوله تعالى: ﴿يَأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (57) قُلْ بِفَضْل اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾ (58)

1653 / [27] - عن السكوني، عن أبي عبد الله، عن أبيه علیهما السلام، قال :

شَکَا رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَجَعاً فِی صَدْرِهِ، فَقَالَ: اِسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ﴾ (2)

1654 / [28] - عن الأصبغ بن نباتة، عن أمير المؤمنين علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا﴾، قال:

فَلْیَفْرَحْ شِیعَتُنَا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا أُعْطِیَ عَدُوُّنَا مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ. (3)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 188/7 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 31/4 ح 9. تفسير القمّي: 313/1 و 203/2 ، عنه البحار 294/8 ح 37
2- عنه بحار الأنوار 203/92 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 31/4 ح 2 . الكافي : 600/2 ح 7 عدّة الداعي 292 ، عنه البحار: 176/92 ح 5 ، مكارم الأخلاق 378 (لوجع الصدر)، عنه البحار 101/95 ذيل ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 61/24 ح 41 والبرهان في تفسير القرآن: 32/4 ح 3، و نور الثقلين 308/2 ح 87 تفسير القمّي: 313/1 مرسلاً و بتفاوت يسير عنه البحار: 423/35 ح 1.

26)- از حمّاد بن عیسی به نقل از دیگری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و پشیمانی را کتمان و مخفی کردند هنگامی که عذاب را دیدند» سؤال شد؟

(راوی) گوید: به حضرت گفته شد: و کتمان ندامت در حالی که آنان عذاب می شوند چه سودی برایشان دارد؟ فرمود آنان شماتت دشمنان را ناخوش می دارند.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم برای شما از جانب پروردگارتان موعظه ای آمد و شفایی برای آن بیماری هایی که در دل دارید و راهنما و رحمتی برای مؤمنین خواهد بود (57) (ای پیامبر!) بگو: تنها به فضل و رحمت خدا شادمان شوند؛ زیرا این از هر چه که می اندوزند بهتر است (58)

27)- از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام، فرمود: مردی از ناراحتی و درد سینه اش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گلایه کرد حضرت به او فرمود: خود را به وسیله قرآن درمان کن؛ زیرا خداوند می فرماید: «و (قرآن) شفای دردهایی است که در سینه ها می باشد».

28)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ای محمد!) «بگو: به فضل خدا و رحمت خداوند شادمان شوند» فرمود:

شادمانی شیعیان ما بهتر است از آن چه که - از طلا و نقره - به دشمنان و مخالفين ما عطا گردیده است.

ص: 499

1655/ [29]- عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

قلت: ﴿ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾؟

فَقَالَ اَلْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهِ مُحَمَّدٍ- صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- وَ اَلاِئْتِمَامُ بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُ هَؤُلاَءِ فِی دُنْیَاهُمْ. (1)

قوله تعالى: ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿62﴾ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ ﴿63﴾ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ ﴿64﴾

1656 / [30] - عن عبد الرحمن بن سالم الأشلّ، عن بعض الفقهاء، قال:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: ﴿إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾،ثُمَّ قَالَ: تَدرُونَ مَن أولياءُ الله؟

قَالُوا: مَنْ هُمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!؟

فَقَالَ: هُمْ نَحْنُ وَ أَتْبَاعُنَا، فَمَنْ تَبِعَنَا مِنْ بَعْدِنَا طُوبَی لَنَا طُوبَی لَنَا وَ طُوبَی لَهُمْ وَ طُوبَاهُمْ أَفْضَلُ مِنْ طُوبَانَا،

قِیلَ مَا شَأْنُ طُوبَاهُمْ أَفْضَلُ مِنْ طُوبَانَا أَ لَسْنَا نَحْنُ وَ هُمْ عَلَی أَمْرٍ؟

قَالَ: لاَ لِأَنَّهُمْ حَمَلُوا مَا لَمْ تَحْمِلُوا عَلَیْهِ وَ أَطَاقُوا مَا لَمْ تُطِیقُوا. (2)

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 425/35 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 33/4 ، ح ،4 و نور الثقلين 308/2 ح 88 الكافي: 423/8 ح 55 بإسناده عن محمّد بن الفضيل عن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 221 ، والبحار: 61/24 ح 41.
2- عنه بحار الأنوار: 34/67 ح 72 ، و 277/69 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن: 37/4 ح 6، و نور الثقلين: 309/2 ح 91 مشكاة الأنوار: 96 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء في فضائل ....)، عن منصور بن عمرو بن الحمق الخزاعي بتفاوت.

29)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (معنا و مقصود از) «بگو: به فضل خدا و رحمت خداوند شادمان ،شوند آن بهتر است از آن چه که جمع می کنند» چیست؟

فرمود: اقرار و ایمان به نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اقتدا و متابعت از امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد که (این حالت) از تمام آن چه را که مخالفین - از اموال دنیا - جمع آوری می کنند، بهتر خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: آگاه باشید به درستی که بر دوستان خدا بیمی نیست و آنان غمگین نمی شوند (62) کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزکاری می کردند (63) برای ایشان در دنیا و آخرت بشارت است سخن خداوند دگرگون نمی شود این (برای مؤمنین) کامیابی بزرگی است. (64)

30) - از عبد الرحمان بن سالم اشَل به نقل از بعضی از دانشمندان روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: «هر آینه حتماً اولیای خدا خوف و ترسی بر آن ها نیست و آنان غم و اندوهی هم نخواهند داشت»، سپس افزود آیا می دانید اولیای خداوند چه کسانی هستند؟

(اصحاب) گفتند: ای امیرالمؤمنین! ایشان چه کسانی می باشند؟

فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت) و پیروان ما هستند و هر کسی که بعد از این از ما پیروی و متابعت ،کند خوشا به حال ما خوشا به حال ما و به حال ایشان و بلکه ایشان سعادتی والا و برتر از سعادت (یاران زمان) ما دارند.

سؤال کردند: ای امیرالمؤمنین! مگر ایشان چه می کنند؟! مگر ما با ایشان در یک مسیر و بر یک امر (ولایت شما) نیستیم؟

فرمود: نه برای آن که ایشان جریاناتی را متحمّل می شوند که شما توانای تحمّل آن را ندارید ایشان توان چیزی را دارند که شما توان آن ها را ندارید.

ص: 501

1657 / [31] - عن بريد العجلي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اَللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ إِذَا أَدَّوْا فَرَائِضَ اَللَّهِ، وَ أَخَذُوا بِسُنَنِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ تَوَرَّعُوا عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ، وَ زَهِدُوا فِی عَاجِلِ زَهْرَهِ اَلدُّنْیَا، وَ رَغِبُوا فِیمَا عِنْدَ اَللَّهِ، وَ اِکْتَسَبُوا اَلطَّیِّبَ مِنْ رِزْقِ اَللَّهِ، لاَ یُرِیدُونَ اَلتَّفَاخُرَ وَ اَلتَّکَاثُرَ، ثُمَّ أَنْفَقُوا فِیمَا یَلْزَمُهُمْ مِنْ حُقُوقٍ وَاجِبَهٍ، فَأُولَئِکَ اَلَّذِینَ بَارَکَ اَللَّهُ لَهُمْ فِیمَا اِکْتَسَبُوا وَ یُثَابُونَ عَلَی مَا قَدَّمُوا لِآخِرَتِهِمْ. (1)

1658 / [32] - عن عبد الرحيم قال:

قال أبو جعفر علیه السلام: إِنَّمَا أَحَدُکُمْ حِینَ تَبْلُغُ نَفْسُهُ هَاهُنَا، فَیَنْزِلُ عَلَیْهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ ، فَیَقُولُ لَهُ: أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ أُعْطِیتَهُ، وَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَخَافُهُ فَقَدْ أَمِنْتَ مِنْهُ، وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی مَنْزِلِهِ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ یُقَالُ لَهُ: اُنْظُرْ إِلَی مَسْکَنِکَ مِنَ اَلْجَنَّهِ، وَ اُنْظُرْ هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ) رُفَقَاؤُکَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ اَلْبُشْری فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾ (2)

1659 / [33] - عن عُقبة بن خالد، قال:

دخلت أنا والمعلّى على أبي عبد الله علیه السلام، فقال:

یَا عُقْبَهُ لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ هَذَا اَلدِّینَ اَلَّذِی أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ إِلَی هَذِهِ- وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 277/69 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن: 37/4 ح ، و نور الثقلين: 309/2 ح 92 بحار الأنوار: 146/7 و 256/69 مرسلاً في كليهما.
2- عنه بحار الأنوار: 177/6 ح 5، والبرهان في تفسير القرآن: 37/4 ح 8، و نور الثقلين: 312/2 ح 104 دعائم الإسلام: 75/1 (ذكر مودّة الأئمّة من آل محمّد علیهم السلام)، تأويل الآيات الظاهرة: 224 الام، بإسناده يرفعه إلى الإمام أبي جعفر علیه السلام، أعلام الدين: 458 (فصل في حسن الظنّ بالله تعالى)، عنه البحار: 164/27 ح 17.

31)- از بُرَيْد عِجْلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: در کتاب علی بن الحسین (امام سجّاد) علیهما السلام یافته ایم: «هر آینه حتماً اولیای خدا خوف و ترسی بر آن ها نیست و آنان غم و اندوهی هم نخواهند داشت»، اگر (مؤمنین) واجبات الهی را انجام دهند و طبق سُنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل نمایند و از کارهایی که خداوند حرام نموده دوری کنند و نسبت به لذت های زودگذر دنیا بی میل بوده و نسبت به آن چه در پیشگاه خداوند می باشد اشتیاق داشته باشند و از روزی حلال ارتزاق نمایند و با آن بر یکدیگر فخر فروشی نکنند و در فکر جمع آوری دنیا نباشند و در نهایت حقوق واجب خداوند را بپردازند پس چنین افرادی را خداوند در کسب و کارشان برکت می دهد (که از آن به خوبی استفاده کرده و بهرمند شوند) و نسبت به آن چه که برای آخرت خود پیش می فرستند پاداش داده می شوند.

32)- از عبد الرحیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر یک از شما موقعی که جانش به این جا (گلویش) ،برسد فرشته مرگ بر او وارد می شود و می گوید آن چه را که آرزو داشتی به آن رسیده ای و از آن چه واهمه داشتی و می ترسیدی در امان می باشی سپس دری از درهای بهشت به منزلش گشوده می شود و به او گفته می شود به جایگاه خود در بهشت نگاه کن و این رسول خدا علی حسن و حسین (علیهم السلام) رفقای تو در بهشت می باشند (سپس افزود:) و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «کسانی که ایمان آورده اند و پرهیزکار باشند * برای ایشان در زندگی دنیا و ،آخرت بشارت خواهد بود».

33)- از عُقبة بن خالد روایت کرده است که گفت:

من به همراه مُعَلّی (بن خُنیس) به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم، حضرت فرمود: ای عُقبه! خداوند در روز قیامت (عمل و آئینی را) از بندگان نمی،پذیرد مگر آن عمل و آئینی که شما بر آن معتقد هستید و فاصله ای بین شما و آن چه شما را با دیدنش خوشحال و چشم روشنی می بخشد، نیست مگر آن که روح و جان به این جا برسد - و حضرت با دست خود اشاره به شاه رگ گردن نمود- و سپس حضرت (به دیوار و یا جایی که کنار آن بود) تکیه زد.

ص: 503

اَلْوَرِیدِ- ثُمَّ اِتَّکَأَ وَ غَمَزَنِی اَلْمُعَلَّی أَنْ سَلْهُ فَقُلْتُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ إِلَی هَذِهِ فَأَیَّ شَیْءٍ یَرَی.

فَقَالَ: یَرَی، فَقُلْتُ لَهُ -بُضْعَ عَشَرَ مَرَّهً-: أَیَّ شَیْءٍ یَرَی؟

فَقَالَ فِی آخِرِهَا: یَا عُقْبَهُ !

فَقُلْتُ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ، فَقَالَ: أَبَیْتَ إِلاَّ أَنْ تَعْلَمَ؟

فَقُلْتُ: نَعَمْ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّمَا دِینِی مَعَ دِینِکَ ، فَإِذَا ذَهَبَ دِینِی کَانَ ذَلِکَ، فَکَیْفَ بِکَ، یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ، کُلَّ سَاعَهٍ؟ وَ بَکَیْتُ، فَرَقَّ لِی، فَقَالَ: یَرَاهُمَا، وَ اَللَّهِ!

فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی، مَنْ هُمَا؟

فَقَالَ: رَسُولُ اَللَّهِ! (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) . یَا عُقْبَهُ ، لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ مُؤْمِنَهٌ أَبَداً حَتَّی تَرَاهُمَا. قُلْتُ: فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْهِمَا اَلْمُؤْمِنُ، أَ یَرْجِعُ إِلَی اَلدُّنْیَا؟

قَالَ: لاَ، یمَضَی أَمَامَهُ، فَقُلْتُ لَهُ: یَقُولاَنِ لَهُ شَیْئاً، جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، یَدْخُلاَنِ جَمِیعاً عَلَی اَلْمُؤْمِنِ فَیَجْلِسُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَنْ رَأْسِهِ، وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ رِجْلَیْهِ، فَیُکِبُّ عَلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَیَقُولُ: یَا وَلِیَّ اَللَّهِ، أَبْشِرْ فَإِنِّی رَسُولُ اَللَّهِ ، إِنِّی خَیْرٌ لَکَ مِمَّا تَتْرُکُ مِنَ اَلدُّنْیَا. ثُمَّ یَنْهَضُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَیَقُومُ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَتَّی یُکِبَّ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ: یَا وَلِیَّ اَللَّهِ، أَبْشِرْ أَنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ اَلَّذِی کُنْتَ تُحِبُّنِی، أَمَا لَأَنْفَعَنَّکَ. ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ.

قلت: جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَیْنَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ؟

قال: فِی یُونُسَ ﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ اَلْبُشْری فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾. (1)

ص: 504


1- عنه بحار الأنوار: 186/6 ذيل ح 20 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 38/4 ح 9 المحاسن: 175/1 ح 158 (39- باب الاغتباط عند الوفاة) عن عقبة بن خالد قال: دخلنا على أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 185/6 ح 20تفسیر فرات الكوفي: 216 ح 291 عن عبد الله بن الوليد باختصار

در این بین مُعَلّی کنار من نشسته بود به من اشاره ای کرد که از حضرت توضیح ،بخواهم به همین خاطر عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! هنگامی که روح و جان به این جا (حلقوم) برسد (انسان) چه چیزهایی را می بیند؟

فرمود: بیش از سیزده مرتبه این سؤال را تکرار کردم و ایشان در هر مرتبه فقط می فرمود می بیند سپس در پایان فرمود ای عُقبه! پاسخ دادم: «لبّيك وسعديك» - من در اختیار و در محضر شمایم که با اطاعت از شما سعادتمند و خوشبخت هستم .- :فرمود مثل این که میل ،داری تا ندانی دست بر نداری؟

عرض کردم: بلی ای فرزند رسول خدا! دین من همراه خون من می باشد اگر دینم از بین برود بدبخت و بیچاره گشته ام ای فرزند رسول خدا چگونه می توانم هر موقعی که خواستم خدمت شما برسم؟ و گریه ام ،گرفت پس حضرت دلش به حال من سوخت و :فرمود به خدا سوگند! (مؤمن در آن لحظه) آن دو نفر را می بیند.

عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد منظور از آن دو نفر چه کسانی هستند؟

فرمود: یکی رسول خدا صلی الله علیه و آله و دیگری امام علی علیه السلام هستند ای عُقْبَه هیچ شخص مؤمنی نمی میرد مگر آن که ایشان را می بیند

عرض کردم: هنگامی که مؤمن ایشان را مشاهده می کند آیا به دنیا باز می گردد؟

فرمود: نه، بلکه چون ایشان را ببیند به راه خود ادامه می دهد (و به سرای باقی می رود).

عرض کردم آیا ایشان کلامی هم به او می فرمایند؟ فرمود: بلی، ایشان با هم بر مؤمن وارد می شوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بالین سر و امام علی علیه السلام سمت پایین پا می نشینند، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله رسول خدا بر او خم میشود و می فرماید: ای دوست خدا تو را بشارت باد من رسول خدا هستم من از آن چه در دنیا رها کردی برایت بهتر می باشم. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله بر می خیزد، بعد از آن امام علی علیه السلام جلو می آید تا بر او خم می گردد و می فرماید: ای دوست خدا تو را بشارت باد! من علی بن ابی طالب ،هستم همان کسی که دوست دارش بودی من برای تو سودمند و نجات بخش خواهم بود. سپس افزود: همانا این مطلب در کتاب خداوند موجود است.

عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند این مطلب کجای کتاب خداوند می باشد؟

فرمود: آن در (سوره) یونس می باشد: «کسانی را که ایمان آورده اند و پرهیزگار بوده اند * برای ایشان در دنیا و آخرت مژده ای خواهد بود، سخن خدا دگرگون نمی شود و این سعادت و کامیابی بزرگی می باشد»

ص: 505

1660 / [34] - عن أبي حمزة الثمالي، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا یُصْنَعُ بِأَحَدٍ عِنْدَ اَلْمَوْتِ؟

قَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ یَا بَا حَمْزَهَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی مَکَانَهُ مِنَ اَللَّهِ وَ مَکَانَهُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا -، ثُمَّ أَهْوَی یَدَهُ إِلَی نَحْرِهِ-، أَ لاَ أُبَشِّرُکَ یَا بَا حَمْزَهَ ؟

فَقُلْتُ: بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ!

فَقَالَ: إِذَا کَانَ ذَلِکَ أَتَاهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَعَهُ قَعَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ - إِذَا کَانَ ذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ-.

أَ مَا تَعْرِفُنِی؟ أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَمَا أَمَامَکَ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا خَلَّفْتَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَخَافُ فَقَدْ أَمِنْتَهُ وَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ هَجَمْتَ عَلَیْهِ أَیَّتُهَا اَلرُّوحُ اُخْرُجِی إِلَی رَوْحِ اَللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ.

و فَیَقُولُ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِثْلَ قَوْلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

ثُمَّ قَالَ: یَا بَا حَمْزَهَ أَ لاَ أُخْبِرُکَ بِذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ﴾ اَلْآیَهَ. (1)

قوله تعالى: ﴿ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ، رُسُلاً إِلَىٰ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُوا بِهِ، مِن قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ﴾ (74)

1661 / [35] - عن زرارة وحمران ، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام ، قالا:

إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ وَ هُمْ أَظِلَّهٌ فَأَرْسَلَ رَسُولَهُ مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَذَّبَهُ، ثُمَّ بَعَثَهُ فِی اَلْخَلْقِ اَلْآخَرِ فَآمَنَ بِهِ مَنْ کَانَ آمَنَ بِهِ فِی اَلْأَظِلَّهِ

ص: 506


1- عنه بحار الأنوار: 178/6 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن: 38/4 ح 10، ونور الثقلين 313/2 ح 105.

34)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: هنگام مرگ با افراد چه کاری انجام می شود؟

فرمود: ای ابا حمزه به خدا سوگند برای شما فاصله ای که می توانید محل و موقعیت خویش را در پیشگاه خداوند ببینید این است که جان و روح شما به این جا ،برسد سپس با دست به حلق و گلوی خود اشاره نمود و افزود ای ابا !حمزه آیا مایل هستی تا تو را بشارت دهم؟ عرض کردم بلی فدایت گردم!

فرمود: هنگامی که چنان مرحله ای (برای امثال شما) فرا رسد، رسول خدا صلی الله علیه و اله با امام علی بر بالین شما حاضر می شوند - و هر دو بزرگوار بر بالای سر او می نشینند- ، در آن حالت رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرماید: آیا مرا می شناسی؟ من رسول خدا صلی الله علیه و اله هستم نزد ما بیا پس آن چه در پیش داری برایت بهتر است و از آن چه وحشت داشتی و می ترسیدی در امان خواهی بود و آن چه را که آرزو داشتی به آن خواهی ،رسید ای روح! (از کالبد او) بیرون برو و به رحمت و رضوان خداوند وارد شو و امام علی علیه السلام نیز همان فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و اله را برای شما بازگو می نماید بعد از آن امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای ابا حمزه! آیا میل داری که این مطالب را از کتاب خدا برایت بیان کنم؟ فرمایش خداوند متعال است که می فرماید: «آن کسانی که ایمان آورده اند و پرهیزکاری می کردند» تا آخر آیه بعد از آن.

فرمایش خداوند متعال: آن گاه پس از او پیامبرانی را به سوی قومشان مبعوث کردیم پس آنان دلیل های روشن برایشان آوردند ولی مردم به آن چه که پیش از آن تکذیبش کرده بودند ایمان آورنده ،نبودند این چنین بر دل های تجاوزکاران مهر می نهیم (74)

35)- از زراره و حمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: به راستی که خداوند خلق را آفرید و این آفرینش در سایه انجام گرفت پس حضرت محمد صلی الله علیه و آله را رسول خود قرار داد پس بعضی به او ایمان آوردند و بعضی نپذیرفتند و او را تکذیب کردند سپس او را در آفرینشی دیگر (در این جهان دنیا) به رسالت مبعوث نمود پس همان هایی که در سایه به او ایمان آورده بودند ایمان آوردند و آن هایی که در آن

ص: 507

وَ جَحَدَهُ مَنْ جَحَدَ بِهِ یَوْمَئِذٍ، فَقَالَ: ﴿فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ ى مِن قَبْلُ﴾. (1)

1662 / [36] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله: ﴿ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ، رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ﴾ - إلى - ﴿بِمَا كَذَّبُوا بِهِی مِن قَبْلُ﴾، قال :

بَعَثَ اَللَّهُ اَلرُّسُلَ إِلَی اَلْخَلْقِ وَ هُمْ فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ اَلنِّسَاءِ، فَمَنْ صَدَّقَ حِینَئِذٍ صَدَّقَ بَعْدَ ذَلِکَ، وَ مَنْ کَذَّبَ حِینَئِذٍ کَذَّبَ بَعْدَ ذَلِکَ. (2)

1663 / [37] - عن عبد الله بن محمد الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ اللهَ خَلَقَ الْخَلْقَ فَخَلَقَ مَنْ أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ وَکَانَ مَا أَحَبَّ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِینَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ ، وَخَلَقَ مَنْ أَبْغَضَ مِمَّا أَبْغَضَ وَکَانَ مَا أَبْغَضَ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِینَةٍ مِنَ النَّارِ ، ثُمَّ بَعَثَهُمْ فِی الظِّلَالِ؟

فَقَالَ: أَ مَا تَرَی ظِلُّکَ فِی اَلشَّمْسِ شَیْءٌ وَ لَیْسَ بِشَیْءٍ، ثُمَّ بَعَثَ فِیهِمْ اَلنَّبِیِّینَ یَدْعُونَهُمْ إِلَی اَلْإِقْرَارِ بِاللَّهِ فَأَقَرَّ بَعْضُهُمْ وَ أَنْکَرَ بَعْضٌ، ثُمَّ دَعَوْهُمْ إِلَی وَلاَیَتِنَا فَأَقَرُّوا بِهَا- ولِلَّهِ!- مَنْ أَحَبَّ اَللَّهَ وَ أَنْکَرَهَا مَنْ أَبْغَضَ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ﴾ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: کَانَ اَلتَّکْذِیبُ [مِنْ قَبْلُ] ثُمَّ. (3)

قوله تعالى: ﴿ فَقَالُواْ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةٌ لِلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ﴾ (85)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار: 259/5 ح 64 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/4 ح 2 ، و نور الثقلين: 313/2 ح 107.
2- عنه بحار الأنوار: 259/5ح 65 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/4 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار 245/5 ذيل ح 34 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/4 ح 4. بصائر الدرجات: 80 ح 1 (باب - 12 ما أخذ الله مواثيق الخلق) بإسناده عن عبد الله بن محمّد الجعفي، عن أبي جعفر، عن عقبة، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، ونحوه الكافي: 436/1 ح 2 و 2/ 10 ح 3، عنهما البحار: 98/67 16 ، علل الشرائع: 118/1 ح 3 (باب - 97 علّة المعرفة والجحود)، عنه بحار الأنوار: 244/5 ح 34.

زمان او را تکذیب کرده بودند ،نپذیرفتند پس بر همین اساس خداوند فرموده است: «پس مردم به سبب آن چه که پیش از آن تکذیبش کرده بودند ایمان نیاوردند»

36)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «سپس بعد او رسولانی برای قوم آن ها بر انگیختیم» - تا پایان - تا پایان - «تکذیب کردند به خاطر آن که از قبل تکذیب کردند» فرمود: خداوند متعال پیامبران را از بین آفریده ها (از همان دورانی که در صُلْب مردان و در رحم زنان بودند) برانگیخت پس هر کسی که در آن دوران تصدیق کرده و ایمان آورده باشد بعد از آن هم تصدیق کرده و ایمان می آورد و هر کسی که در آن دوران تکذیب کرده باشد بعد از آن هم تکذیب خواهد نمود.

37)- از عبد الله بن محمد جعفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند خلق را آفرید و هر مخلوقی را که دوست داشت از همان چیزی آفرید که دوست داشت و آن چه را دوست داشت این بود که او را از سرشت بهشت آفرید و هر چه را دشمن داشت از آن چیزی آفرید که بدش می آمد و آن چه را دشمن داشت این بود که او را از سرشت دوزخ ،آفرید، سپس آن ها را به سایه ای فرستاد عرضه داشتم منظور از سایه چیست؟ فرمود تو سایه خود را در برابر خورشید نمی بینی که (ظاهراً) چیزی است ولی در حقیقت چیزی نیست؟ سپس پیغمبران را در میان آفریده ها برانگیخت و آنان را بر اقرار به خداوند دعوت کرد و سپس دیگر آفریده ها را دعوت نمود تا اقرار بر پیامبران ،کنند پس بعضی اقرار و بعضی انکار نمودند و بعد از آن ایشان را به اقرار بر ولایت ما دعوت کرد پس به خدا سوگند هر کسی که خدا را دوست می داشت اقرار نمود و هر کسی را که دشمن می داشت (ولایت ما را) انکار کرد و این تفسیر همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس مردم به سبب آن چه که پیش از آن تکذیبش کرده بودند، ایمان نیاوردند». سپس امام باقر علیه السلام فرمود: تکذیب از آن جا می باشد (منظور هنگام آفرینش است).

فرمایش خداوند متعال: پس گفتند: بر خدا توکل ،کردیم ای پروردگار ما! ما را مغلوب و دست خوش فتنه این مردم ستم کار نگردان (85)

ص: 509

1664 / [38] - عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةٌ لِلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ ﴾، قَالَ: لاَ تُسَلِّطْهُمْ عَلَیْنَا فَتَفْتِنَهُمْ بِنَا. (1)

قوله تعالى: ﴿ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَ أَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (87)

1665 / [39] - عَنْ أَبِی رَافِع، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) خَطَبَ اَلنَّاسَ، فَقَالَ: «أَیُّهَا اَلنَّاسُ، إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ مُوسَی وَ هَارُونَ أَنْ یَبْنِیَا لِقَوْمِهِمَا بِمِصْرَ بُیُوتاً، وَ أَمَرَهُمَا أَنْ لاَ یَبِیتَ فِی مَسْجِدِهِمَا جُنُبٌ، وَ لاَ یَقْرَبَ فِیهِ اَلنِّسَاءَ إِلاَّ هَارُونُ وَ ذُرِّیَّتُهُ، وَ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ وَ ذُرِّیَّتِهِ مِنْ مُوسَی ، فَلاَ یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَقْرَبَ اَلنِّسَاءَ فِی مَسْجِدِی ، وَ لاَ یَبِیتَ فِیهِ جُنُبٌ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ ذُرِّیَّتُهُ، فَمَنْ سَاءَهُ ذَلِکَ فَهَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ نَحْوَ اَلشَّامِ- (2)

قوله تعالی: ﴿قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ﴾ (89)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار: 216/5 ح 2 و 111/71، والبرهان في تفسير القرآن: 43/4 ح 2، و نور الثقلين: 314/2 ح 110 ، فيه عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم في قوله:.. مجمع البيان: 128/5 ، عنه البحار: 111/71
2- عنه بحار الأنوار: 22/39 ذيل ح 8 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 44/4 ح 4. علل الشرائع: 201/1 ح 2 (باب - 154 العلّة التي من أجلها سدّ رسول الله صلی الله علیه و آله...) عنه وسائل الشيعة: 208/2 1943 ، والبحار: 22/39 ح ،8 و 5/84 ح 77

38)- از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پروردگارا! ما را برای گروه ستمگران فتنه قرار نده» فرموده اند: آن ها را بر ما مسلّط نگردان که بخواهی آن ها را به وسیله ما مورد آزمایش قرار دهی.

فرمایش خداوند متعال: و ما به موسی و برادش (هارون) وحی فرستادیم شما و پیروانتان در شهر مصر منزل ،گزینید و خانه های خود را مقابل همدیگر قرار دهید و نماز را به پا دارید و مؤمنین را (به فتح و پیروزی در دنیا و بهشت در آخرت) بشارت دهید (87)

39)- از (محمد بن عبید الله بن) ابی رافع روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و اله ضمن ایراد خطبه ای برای ،مردم فرمود: ای مردم! به راستی که خداوند به موسی و هارون علیهما السلام امر نمود تا در (شهر) مصر برای قوم خود خانه هایی را بنا کنند و به آنان دستور داد که افراد ،جُنب حق ندارند در مسجد بخوابند و همچنین حرام است آنان در مسجد با همسران خود نزدیکی کنند مگر برای هارون و فرزندان او (که برای ایشان مانعی ندارد).

و به درستی که علی (علیه السلام) نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی است پس بر همین اساس برای هیچ فردی جایز نیست که در مسجد من با زنان خود نزدیکی کند و حق ندارد با حالت جنابت در مسجد بیتوته کند مگر علی و فرزندان او پس هر شخص که از آن ناراحت باشد و بدش آمده است پس آن جا (برود و با دست مبارک خود به طرف شام اشاره نمود)

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: خواسته شما دو نفر (موسی و هارون علیهما السلام) اجابت شد پس ثابت قدم باشید و از راه و طریقه نادانان پیروی نکنید (89)

ص: 511

1666 / [40] - عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

كان بين قوله تعالى: ﴿ قَدْ أُجِيبَت دَعْوَتُكُمَا﴾ وَ بَیْنَ أَنْ أُخِذَ فِرْعَوْنُ أَرْبَعِینَ سَنَهً. (1)

1667 / [41]- عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابنا، يرفعه قال:

لَمَّا صَارَ مُوسَی فِی اَلْبَحْرِ، اِتَّبَعَهُ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ، قَالَ: فَتَهَیَّبَ فَرَسُ فِرْعَوْنَ أنْ یَدْخُلَ اَلْبَحْرَ، فَتَمَثَّلَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَی رَمَکَهٍ فَلَمَّا رَأَی فَرَسُ فِرْعَوْنَ اَلرَّمَکَهَ اِتَّبَعَهَا، فَدَخَلَ اَلْبَحْرَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ فَغَرِقُوا. (2)

قوله تعالى: ﴿فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَسْئَل الَّذِينَ يَقْرَمُونَ الْكِتَبَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ (94)

1668/ [42] - عن محمّد بن سعيد الأزدي:

أَنَّ مُوسَی بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَخْبَرَهُ أَنَّ یَحْیَی بْنَ أَکْثَمَ کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ عَنْ مَسَائِلَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ ﴾ مِنَ اَلْمُخَاطَبِ بِالْآیَهِ؟

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار 140/13 ح ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 48/4 ح 5 و مستدرك الوسائل : 177/5 ح 5663. الكافي : 489/2 ح ،5 عنه وسائل الشيعة: 57/7 ح 8711، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 167 ضمن ح 195، عنه البحار: 113/13 ح 16، و نحوه إرشاد القلوب: 151/1 (الباب السابع والأربعون في الدعاء) مرسلاً.
2- عنه بحار الأنوار: 140/13 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن: 52/4 ح 6. الاختصاص: 266 (حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عبد الله بن جندب عن أبي الحسن الرضا علیه السلام عنه البحار 134/13 ح 41 ، والبرهان : 52/4 ح 7 ، قصص الأنبيا علیهم السلام للراوندي: 155 ح 168 مرسلاً و مفصّلاً، عنه البحار: 109/13 ح 14.

40)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فاصله بین فرمایش خداوند متعال: «به تحقيق دعا و خواسته شما دو نفر برآورده شد» و بین دستگیری و هلاکت ،فرعون چهل سال شد

41)- از ابن ابی ،عُمیر به نقل از بعضی اصحاب ما به طور مرفوعه، روایت کرده است که گفت:

هنگامی که موسی علیه السلام (با اصحاب خود) وارد دریا شدند، فرعونیان به دنبال آنان حرکت کردند ولی اسب فرعون از ورود به دریا امتناع می ورزید (و قدم از قدم بر نمی داشت) پس جبرئیل علیه السلام سوار بر مادیانی (قاطر ماده) شد و چون اسب ،فرعون مادیان را دید که از جلو میرود به همراهش رفت و موقعی که همگی (فرعونیان) وارد دریا گردیدند غرق شدند

فرمایش خداوند متعال: پس اگر در آن چه بر تو نازل کرده ایم در تردید هستی از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خوانند سؤال کن هر آینه آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل می شود حق است پس نباید در شمار تردید کنندگان باشی (94)

42)- از محمد بن سعید ازدی روایت کرده است که گفت:

موسى (مُبَرْقَع) فرزند امام جواد علیه السلام به من خبر داد که یحیی بن اکثم نامه ای به او نوشت و از مسائلی چند سؤال ،کرد از جمله (سؤالات) این بود که گفت: مرا از فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس اگر در مورد آن چه که بر تو نازل شده در شک و تردید می باشی از آن هایی که کتاب های آسمانی پیش از تو را می خوانند سؤال کن» آگاه نما که مخاطب به آیه کیست؟

اگر مخاطب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد او در آن چه خدا نازل نموده شک و تردید

ص: 513

فَإِنْ کَانَ اَلْمُخَاطَبُ فِیهَا اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ قَدْ شَکَّ فِیمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ، وَ إِنْ کَانَ اَلْمُخَاطَبُ بِهِ غَیْرَهُ فَعَلَی غَیْرِهِ إِذاً أَنْزَلَ اَلْکِتَابَ.

قَالَ مُوسَی : فَسَأَلْتُ أَخِی عَنْ ذَلِکَ قَالَ: فَأَمَّا قَوْلُهُ: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ فَإِنَّ اَلْمُخَاطَبَ بِذَاکَ رَسُولُ الله صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یَکُ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ وَ لَکِنْ قَالَتِ اَلْجَهَلَهُ:

کَیْفَ لَمْ یَبْعَثْ إِلَیْنَا نَبِیّاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ أَنَّهُ لَمْ یُفَرِّقْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ نَبِیِّهِ فِی اَلاِسْتِغْنَاءِ فِی اَلْمَأْکَلِ وَ اَلْمَشْرَبِ وَ اَلْمَشْیِ فِی اَلْأَسْوَاقِ.

فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ ﴿ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ ﴾ بِمَحْضَرِ اَلْجَهَلَهِ هَلْ بَعَثَ اَللَّهُ رَسُولاً قَبْلَکَ إِلاَّ وَ هُوَ یَأْکُلُ اَلطَّعامَ وَ یَشْرَبُ وَ یَمْشِی فِی اَلْأَسْواقِ؟، وَ لَکَ بِهِمْ أُسْوَهٌ، وَ إِنَّمَا قَالَ: ﴿فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ﴾ وَ لَمْ یَکُنْ وَ لَکِنْ لِیُتْبِعَهُمْ کَمَا قَالَ (الله تعالی) لَهُ صلی الله علیه و آله ﴿فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّهِ عَلَی اَلْکاذِبِینَ ﴾ (1)

وَ لَوْ قَالَ: تَعَالَوْا نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ لَمْ یَکُونُوا یَجِیئُونَ لِلْمُبَاهَلَهِ ، وَ قَدْ عَرَّفَ أَنَّ نَبِیَّکُمْ مُؤَدٍّ عَنْهُ رِسَالَتَهُ، وَ مَا هُوَ مِنَ اَلْکَاذِبِینَ، وَ کَذَلِکَ عَرَّفَ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ صَادِقٌ فِیمَا یَقُولُ، وَ لَکِنْ أَحَبَّ أَنْ یُنْصِفَ مِنْ نَفْسِهِ. (2)

ص: 514


1- سورة آل عمران: 61/3.
2- عنه بحار الأنوار: 89/17 ذيل ح 17 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 54/4 ح 4 علل الشرائع: 129/1 ح 1 (الباب 107) بإسناده عن محمّد بن سعيد الإذخري وكان ممّن یصحب موسى بن محمد بن عليّ الرضا علیهما السلام أنّ موسى أخبره بتفاوت يسير عنه و عن تحف العقول و تفسير العيّاشي، بحار الأنوار: 88/17 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 53/4 ح 2. و نحوه الاختصاص 90 بإسناده عن محمّد بن عيسى بن عبيد البغدادي.

نداشته و اگر مخاطب غیر حضرت باشد پس قرآن بر غیر آن جناب نازل شده است.

موسى گوید: از برادرم امام علی هادی علیه السلام راجع به این مسأله سؤال کردم حضرت فرمود: اما فرموده خداوند: «پس اگر در مورد آن چه که بر تو نازل شده در شک و تردید می باشی از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از (کتاب آسمانی) تو را می خوانند سؤال کن» مخاطب در این آیه شریفه رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و آن حضرت در آن چه خدای عزّ و جلّ بر او نازل ،نموده شک و تردیدی نداشتند ولی افراد جاهل و نادان می گفتند چرا خداوند از فرشتگان پیامبری برای ما نمی فرستد؟ زیرا که بین ما و او (حضرت محمد صلی الله علیه و اله) از جهت احتیاج به غذا و نوشیدنی و رفتن به بازار جهت رفع نیازها فرقی نمی باشد پس خداوند بر پیامبرش صلی الله علیه و آله وحی نمود: «پس از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از (کتاب آسمانی) تو را می خوانند سؤال کن» یعنی در حضور این افراد ،نادان از علماء یهود و نصاری سؤال کن: آیا پیش از تو خداوند پیامبری را فرستاده که طعام نخورد، آب نیاشامد و جهت رفع نیازهایش به بازار نرود؟ و یا آن که تمام پیامبران همچون دیگر مردم به این کارهای معمولی و بشری مبادرت داشته اند و تو هم نیز همچون آنان می باشی پس وجهی ندارد این نوع اشکالات را در خصوص تو ایراد نمایند.

و همانا خداوند فرمود: «پس اگر در شک و تردید هستی» با این که آن حضرت در آن چه بر او نازل شده بود شک و تردیدی نداشت ولی چون افراد نادان چنین شکی داشتند برای تبعیت ظاهری از ایشان عبارت چنین ایراد شده که منصفانه ،باشد همچنان که خداوند متعال در جای دیگر به آن حضرت فرموده است: «پس (به نصارای نجران) بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و خودمان را دعوت کرده، سپس به مباهله برخیزیم پس بدین ترتیب دروغ گویان را مورد لعن و نفرین خداوند قرار دهیم» اما اگر به افراد نادان و کافر گفته می شد: بیایید مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر شما قرار دهیم هرگز به مباهله حاضر نمی شدند بر همین اساس کلام به صورت خطاب آورده نشد تا آن ها به مباهله حاضر شوند و گرنه خداوند می دانست که پیامبرش رسالت او را انجام خواهد داد و او از دروغ گویان نیست و خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز به صادق بودن گفتار خویش آگاه بود؛ فقط به خاطر آن که بر خوردش منصفانه باشد (این گونه عبارات را ادا و تنظیم نموده است).

ص: 515

1669 / [43] - عن عبد الصمد بن بشير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَبَ مِن قَبْلِكَ ﴾ ، قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَفَرَغَ مِنْ مُنَاجَاتِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ وَ هُوَ بَیْتٌ فِی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ بِحِذَاءِ اَلْکَعْبَهِ ، فَجَمَعَ اَللَّهُ لَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ اَلْمَلاَئِکَهُ، ثُمَّ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ فَأَذَّنَ وَ أَقَامَ اَلصَّلَوهَ، وَ تَقَدَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی بِهِمْ، فَلَمَّا فَرَغَ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُ: ﴿فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ﴾ -إلی قوله:- ﴿مِنَ اَلمُمْتَرِینَ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَنُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا ءَامَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَوة الدُّنْيَا وَ مَتَّعْنَهُمْ إِلَى حِينٍ﴾ (98)

1670 / [44] - عن أبي عبيدة الحذاء، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ وَجَدْنَا فِی بَعْضِ کُتُبِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَهُ أَنَّ یُونُسَ بْنَ مَتَّی عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعَثَهُ اَللَّهُ إِلَی قَوْمِهِ وَ هُوَ اِبْنُ ثَلاَثِینَ سَنَهً وَ کَانَ رَجُلاً یَعْتَرِیهِ اَلْحِدَّهُ وَ کَانَ قَلِیلَ اَلصَّبْرِ عَلَی قَوْمِهِ وَ اَلْمُدَارَاهِ لَهُمْ عَاجِزاً عَمَّا حُمِّلَ مِنْ ثِقَلِ حَمْلِ أَوْقَارِ اَلنُّبُوَّهِ وَ أَعْلاَمِهَا وَ أَنَّهُ یُفْسَخُ تَحْتَهَا کَمَا یُفْسَخُ اَلْجَذَعُ تَحْتَ حِمْلِهِ وَ أَنَّهُ أَقَامَ فِیهِمْ یَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ اَلتَّصْدِیقِ بِهِ وَ اِتِّبَاعِهِ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَلَمْ یُؤْمِنْ بِهِ وَ لَمْ یَتَّبِعْهُ مِنْ قَوْمِهِ إِلاَّ رَجُلاَنِ اِسْمُ أَحَدِهِمَا رُوبِیلُ وَ اِسْمُ اَلْآخَرِ تَنُوخَا وَ کَانَ رُوبِیلُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلْعِلْمِ وَ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْحِکْمَهِ وَ کَانَ قَدِیمَ اَلصُّحْبَهِ لِیُونُسَ بْنِ مَتَّی مِنْ قَبْلِ أَنْ یَبْعَثَهُ اَللَّهُ بِالنُّبُوَّهِ وَ کَانَ تَنُوخَا رَجُلاً مُسْتَضْعَفاً عَابِداً زَاهِداً مُنْهَمِکاً فِی اَلْعِبَادَهِ وَ لَیْسَ لَهُ عِلْمٌ وَ لاَ حُکْمٌ وَ کَانَ رُوبِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ یَرْعَاهَا وَ یَتَقَوَّتُ مِنْهَا وَ کَانَ تَنُوخَا رَجُلاً حَطَّاباً یَحْتَطِبُ عَلَی رَأْسِهِ وَ یَأْکُلُ مِنْ کَسْبِهِ وَ کَانَ لِرُوبِیلَ مَنْزِلَهٌ مِنْ یُونُسَ غَیْرُ مَنْزِلَهِ تَنُوخَا لَعِلْمِ رُوبِیلَ وَ حِکْمَتِهِ

ص: 516


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 55/4 ح 5 بصائر الدرجات: 190 ح 1 (باب - 5 في الأئمّة علیهم السلام عندهم الصحيفة) بإسناده عن عبد الصمد ابن بشیر قال: ذكر عند أبي عبد الله علیه السلام، و 192 ح 6 بإسناده عن عبد الصمد بن بشير، عن السلام أبي جعفر علیه السلام بتفصيل فيهما عنهما البحار: 147/17 ح 41، و 387/18 ح 95، و 124/26 ح 20 ، المناقب لابن شهر آشوب: 160/2 (فصل في أنّه جواز الصراط وقسيم الجنّة) نحو البصائر.

43)- از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر نسبن به آن چه که بر تو فرستاده ایم در شک ،هستی از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خواندند سؤال کن» فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله به آسمان عروج نمود و از مناجات با پروردگارش فارغ ،گشت به بیت المعمور که در آسمان چهارم به محاذات کعبه قرار دارد باز گردانده شد و خداوند ،پیامبران رسولان و فرشته ها را جمع نمود و دستور داد جبرئیل اذان و اقامه بگوید، پس (حضرت محمد صلی الله علیه و آله) جلو آمد و با آنان نماز (جماعت) خواند موقعی که از نماز فارغ شد مورد خطاب قرار گرفت: «از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خواندند سؤال کن» که هر آینه حق است آن چه که از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است «و از شک کنندگان نباش».

فرمایش خداوند متعال: پس چرا مردم هیچ قریه ای در آن هنگامی که ایمانشان برایشان سودی داشت ایمان نیاوردند؟ مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب ذلت را در دنیا از آنان برداشتیم و تا هنگامی که اجل آن ها فرا رسید از زندگی برخوردارشان کردیم. (98)

44)- از ابو عُبيده حَذّاء روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: در بعضی از نوشته های امیرالمؤمنین علیه السلام یافتیم: رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی به من فرمود: جبرئیل علیه السلام اظهار داشت: همانا خداوند یونس فرزند متی را در سنین سی سالگی برای طایفه اش (به نبوّت) برانگیخت او مردی غضبناک کم صبر و بی حوصله نسبت به قوم خود بود و نیز از تحمل بار سنگین و خویشتن داری در اجرای رسالت عاجز بود همانند تنه درخت خرمایی که تحمل بار خود را نداشته باشد مدت سی سال در بین قوم خود بود و آن ها را بر ایمان به خداوند و تصدیق نبوتش و اطاعت از احکام دعوت می کرد ولی آن ها ایمان نیاوردند و از او پیروی نکردند، مگر دو مرد یکی به نام روبیل و دیگری به نام تنوخا و روبیل از خانواده نبوّت و حکمت و از دانشمندان

ص: 517

وكانَ قَديمَ الصُّحبَةِ لِيونُسَ بنِ مَتّى مِن قَبلِ أن يَبعَثَهُ اللّهُ بِالنُّبُوَّةِ،وكانَ تَنوخا رَجُلاً مُستَضعَفًا عابِدًا زاهِدًا مُنهَمِكًا فِي العِبادَةِ و لَيسَ لَهُ عِلمٌ ولا حُكمٌ،وكانَ روبيلُ صاحِبَ غَنَمٍ يَرعاها ويَتَقَوَّتُ مِنها،وكانَ تَنوخا رَجُلاً حَطّابًا يَتَحَطَّبُ عَلى رَأسِهِ ويَأكُلُ مِن كَسبِهِ،وكانَ لِروبيلَ مَنزِلَةٌ مِن يونُسَ علیه السلام غَيرُ مَنزِلَةِ تَنوخا لِعِلمِ روبيلَ وحِكمَتِهِ وقَديمِ صُحبَتِهِ.

فَلَمَّا رَأَی یُونُسُ علیه السلام أَنَّ قَوْمَهُ لَا یُجِیبُونَهُ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ ضَجِرَ وَ عَرَفَ مِنْ نَفْسِهِ قِلَّةَ الصَّبْرِ فَشَكَا ذَلِكَ إِلَی رَبِّهِ وَ كَانَ فِیمَا شَكَا أَنْ قَالَ یَا رَبِّ إِنَّكَ بَعَثْتَنِی إِلَی قَوْمِی وَ لِی ثَلَاثُونَ سَنَةً فَلَبِثْتُ فِیهِمْ أَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِیمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِیقِ بِرِسَالاتِی وَ أُخَوِّفُهُمْ عَذَابَكَ وَ نَقِمَتَكَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً فَكَذَّبُونِی وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِی وَ جَحَدُوا نُبُوَّتِی وَ اسْتَخَفُّوا بِرِسَالاتِی وَ قَدْ تَوَاعَدُونِی وَ خِفْتُ أَنْ یَقْتُلُونِی فَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ عَذَابَكَ فَإِنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یُؤْمِنُونَ.

قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی یُونُسَ علیه السلام أَنَّ فِیهِمُ الْحَمْلَ وَ الْجَنِینَ وَ الطِّفْلَ وَ الشَّیْخَ الْکَبِیرَ وَ الْمَرْأَهَ الضَّعِیفَهَ وَ الْمُسْتَضْعَفَ الْمَهِینَ وَ أَنَا الْحَکَمُ الْعَدْلُ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی لَا أُعَذِّبُ الصِّغَارَ بِذُنُوبِ الْکِبَارِ مِنْ قَوْمِکَ وَ هُمْ یَا یُونُسُ عِبَادِی وَ خَلْقِی وَ بَرِیَّتِی فِی بِلَادِی وَ فِی عَیْلَتِی أُحِبُّ أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ وَ أَرْفُقَ بِهِمْ وَ أَنْتَظِرُ تَوْبَتَهُمْ وَ إِنَّمَا بَعَثْتُکَ إِلَی قَوْمِکَ لِتَکُونَ حیطاً عَلَیْهِمْ تَعْطَفَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحِمِ الْمَاسَّهِ مِنْهُمْ وَ تَأَنَّاهُمْ بِرَأْفَهِ النُّبُوَّهِ وَ تَصْبِرَ مَعَهُمْ بِأَحْلَامِ الرِّسَالَهِ وَ تَکُونَ لَهُمْ کَهَیْئَهِ الطَّبِیبِ الْمُدَاوِی الْعَالِمِ بِمُدَاوَاهِ الدَّاءِ فَخَرَقْتَ بِهِمْ وَ لَمْ تَسْتَعْمِلْ قُلُوبَهُمْ بِالرِّفْقِ وَ لَمْ تَسُسْهُمْ بِسِیَاسَهِ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ سَأَلْتَنِی عَنْ سُوءِ نَظَرِکَ الْعَذَابَ لَهُمْ عِنْدَ قِلَّهَ الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَبْدِی نُوحٌ کَانَ أَصْبَرَ مِنْکَ عَلَی قَوْمِهِ وَ أَحْسَنَ صُحْبَهً وَ أَشَدَّ تَأَنِّیاً فِی الصَّبْرِ عِنْدِی وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ فَغَضِبْتُ لَهُ حِینَ غَضِبَ لِی وَ أَجَبْتُهُ حِینَ دَعَانِی.

فَقَالَ یُونُسُ علیه السلام یَا رَبِّ! إِنَّمَا غَضِبْتُ عَلَیْهِمْ فِیکَ وَ إِنَّمَا دَعَوْتُ

ص: 518

بود و پیش از آن که یونس به نبوت مبعوث شود با یک دیگر هم صحبت بودند و روبیل دارای گوسفندانی بود که آن ها را می چرانید و به وسیله آن ها هزینه های زندگی خود را تأمین می نمود.

اما تنوخا شخصی مستضعف ،عابد زاهد و مرتب سرگرم عبادت بود و علم و دانشی هم نداشت او هیزم کش ،بود هیزم روی سر خود می نهاد و می فروخت و از این طریق ارتزاق می نمود روبیل - چون دارای علم و حکمت بود - جایگاه خاصی نزد یونس داشت و از قدیم هم صحبت یکدیگر بودند بر خلاف تنوخا که چندان آشنایی و ارتباطی با یونس نداشت.

هنگامی که یونس دید که قوم او گفتارش را نمی پذیرند و ایمان نمی آورند، سخت ناراحت شد و فهمید که صبر و طاقت ندارد پس با خدا درد دل و مناجات کرد و گفت خداوندا مرا به سوی قوم خودم مبعوث نمودی و من سی سال در بین ایشان ماندم و آن ها را بر ایمان به تو و تصدیق رسالتم دعوت کردم آن ها را از عذاب و عقاب تو ترساندم ولی آن ها مرا تکذیب نموده و ایمان نیاوردند و رسالت مرا انکار کردند و مرا تهدید نمودند و می ترسم که مرا به قتل برسانند بنابر این عذابت را بر آن ها بفرست زیرا آن ها افرادی هستند که ایمان نمی آورند.

پس خداوند به او وحی فرستاد ای !یونس در میان قوم تو زن حامله و جنین (بچّه در شکم مادر) نوزاد و طفل بی گناه مردان و زنان کهن سال و زنان ناتوان و ضعیف وجود دارند و من حاكم عادل هستم که رحمت من بر غضبم سبقت گرفته و کودکان را به گناه بزرگ سالان عذاب نمی کنم ای یونس آن ها بندگان من و مخلوقاتم در سرزمین من هستند دوست دارم به آن ها مهلت دهم و با ایشان مدارا کنم و منتظر توبه آن ها باشم و من تو را برای این به سوی آن ها فرستادم که آنان را حفظ کنی و با آن ها مهربان باشی و مانند پزشک معالج و آگاه درد آن ها را درمان کنی ولی تو با آن ها مدارا نکردی و با روش انبیاء با آنان برخورد نکردی و اکنون با این بی صبری از من تقاضای عذاب می کنی؟ در حالی که بنده من نوح صبر بسیار زیادی داشت و مدت درازی با قوم خود مدارا نمود و با آن ها معاشرت خوبی داشت و وقتی که پس از سال ها دعوت او را اجابت ،نکردند غضبناک ،شد من هم از غضب او به خشم آمدم و نفرین او را درباره عذاب قومش اجابت کردم.

ص: 519

عَلَیْهِمْ حِینَ عَصَوْکَ فَوَ عِزَّتِکَ لَا أَتَعَطَّفُ عَلَیْهِمْ بِرَأْفَهٍ أَبَداً وَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِنَصِیحَهِ شَفِیقٍ بَعْدَ کُفْرِهِمْ وَ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّایَ وَ جَحْدِهِمْ بِنُبُوَّتِی فَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ عَذَابَکَ فَإِنَّهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ أَبَداً.

فَقَالَ اللَّهُ یَا یُونُسُ إِنَّهُمْ مِائَهُ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ مِنْ خَلْقِی یَعْمُرُونَ بِلَادِی وَ یَلِدُونَ عِبَادِی وَ مَحَبَّتِی أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ لِلَّذِی سَبَقَ مِنْ عِلْمِی فِیهِمْ وَ فِیکَ وَ تَقْدِیرِی وَ تَدْبِیرِی غَیْرُ عِلْمِکَ وَ تَقْدِیرِکَ وَ أَنْتَ الْمُرْسَلُ وَ أَنَا الرَّبُّ الْحَکِیمُ وَ عِلْمِی فِیهِمْ یَا یُونُسُ بَاطِنٌ فِی الْغَیْبِ عِنْدِی لَا تَعْلَمُ مَا مُنْتَهَاهُ وَ عِلْمُکَ فِیهِمْ ظَاهِرٌ لَا بَاطِنَ لَهُ یَا یُونُسُ قَدْ أَجَبْتُکَ إِلَی مَا سَأَلْتَ مِنْ إِنْزَالِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ مَا ذَلِکَ یَا یُونُسُ بِأَوْفَرَ لِحَظِّکَ عِنْدِی وَ لَا أَجْمَلَ لِشَأْنِکَ وَ سَیَأْتِیهِمْ عَذَابٌ فِی شَوَّالٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَسَطَ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَأَعْلِمْهُمْ ذَلِکَ.

قَالَ فَسُرَّ بِذَلِکَ یُونُسُ وَ لَمْ یَسُؤْهُ وَ لَمْ یَدْرِ مَا عَاقِبَتُهُ فَانْطَلَقَ یُونُسُ إِلَی تَنُوخَا الْعَابِدِ فَأَخْبَرَهُ بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ قَالَ لَهُ انْطَلِقْ حَتَّی أُعْلِمَهُمْ بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیَّ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ فَقَالَ تَنُوخَا فَدَعْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ وَ مَعْصِیَتِهِمْ حَتَّی یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ .

فَقَالَ لَهُ یُونُسُ بَلْ نَلْقَی رُوبِیلَ فَنُشَاوِرُهُ فَإِنَّهُ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ النُّبُوَّهِ فَانْطَلَقَا إِلَی رُوبِیلَ فَأَخْبَرَهُ یُونُسُ علیه السلام بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ فِی شَوَّالٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ.

فَقَالَ لَهُ مَا تَرَی انْطَلِقْ بِنَا حَتَّی أُعْلِمَهُمْ ذَلِکَ.

فَقَالَ لَهُ رُوبِیلُ ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ رَجْعَهَ نَبِیٍّ حَکِیمٍ وَ رَسُولٍ کَرِیمٍ وَ سَلْهُ أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ فَإِنَّهُ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِهِمْ وَ هُوَ یُحِبُّ الرِّفْقَ بِعِبَادِهِ وَ مَا ذَلِکَ بِأَضَرَّ لَکَ عِنْدَهُ وَ لَا أَسْوَأَ لِمَنْزِلَتِکَ لَدَیْهِ وَ لَعَلَّ قَوْمَکَ بَعْدَ مَا سَمِعْتَ وَ رَأَیْتَ مِنْ کُفْرِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ یُؤْمِنُونَ یَوْماً فَصَابِرْهُمْ وَ تَأَنَّهُمْ.

ص: 520

یونس گفت: پروردگارا! من به خاطر تو بر آن ها غضب کرده ام و همانا آن ها ایمان نیاورده اند و نافرمانی و عصیان تو را می کنند آن ها را نفرین کردم پس به عزّت تو سوگند هرگز درباره آن ها احساس دلسوزی و مهربانی نمی کنم و بعد از کفر و این که مرا تکذیب ،کردند دیگر به آنان نگاه خیر خواهی و دوستی نخواهم داشت پس عذاب خویش را بر آنان نازل ،گردان چون آن ها هرگز ایمان نمی آورند.

پس خداوند متعال وحی فرستاد ای !یونس آن ها بیش از صد هزار نفر از مخلوقات من هستند که شهرهای مرا آباد کرده و بندگان مرا به دنیا می آورند پس محبت من به واسطه علم خود - که درباره تو و آن ها سبقت گرفته - و به آن ها مهلت می دهم چون تقدیر و تدبیر من غیر از علم و تقدیر تو است و تو پیامبر ،هستی ولی من پروردگار حکیم هستم ای یونس منتهای علم غیب مرا کسی آگاه نیست و علم تو نسبت به آن ها ظاهری است که باطن ندارد ای یونس به خاطر شأن و موقعیتی که نزد من ،داری خواسته تو را- که نزول عذاب بر آنان باشد - اجابت می کنم و به زودی روز چهارشنبه در نیمه ماه شوّال بعد از طلوع ،خورشید عذاب خود را بر آنان نازل می کنم پس این مطلب را به آن ها اطلاع بده.

یونس با شنیدن این خبر خوشحال شد و ناراحت نگشت و از عاقبت آن اطلاعی نداشت (که چه خواهد شد) و نزد تنوخای عابد رفت و خبر نزول عذاب را به او داد و از او خواست تا ماجرا را به دیگر افراد قومش خبر دهد اما تنوخا گفت: آن ها را رها کن تا در گمراهی و سرگردانی و گناه غوطه ور باشند تا وقتی که عذاب خداوند متعال بر آن ها فرود آید.

یونس (با خود) گفت: بهتر است با روبیل دانشمند ملاقات کرده و مشورت کنیم؛ چون او مردی حکیم و دانا و از خاندان نبوّت است پس نزد روبیل رفتند و یونس جریان نزول عذاب را به او گفت که خداوند روز چهارشنبه نیمه ماه شوّال بعد از طلوع ،خورشید عذاب را بر آنان نازل می کند و با او دربارۀ خبر کردن قومش مشورت کرد روبیل گفت: به صورت یک پیامبر دانا نزد پروردگارت باز گرد و بخواه عذاب را از قوم تو بر طرف ،نماید چون او از عذاب خلق بی نیاز است و مدارای با بندگان را بیشتر می پسندد و این نزد خداوند ضرری به موقعیت تو نمی رساند و شاید قوم تو پس از این کفر و انکار توبه کنند و متوجّه پروردگار ،شوند پس با آن ها صبر و مدارا کن و به آن ها مهلت بده.

ص: 521

فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا وَیْحَکَ یَا رُوبِیلُ! [علی] مَا أَشَرْتَ عَلَی یُونُسَ وَ أَمَرْتَهُ بَعْدَ کُفْرِهِمْ بِاللَّهِ وَ جَحْدِهِمْ لِنَبِیِّهِ وَ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّاهُ وَ إِخْرَاجِهِمْ إِیَّاهُ مِنْ مَسَاکِنِهِ وَ مَا هَمُّوا بِهِ مِنْ رَجْمِهِ فَقَالَ رُوبِیلُ لِتَنُوخَا اسْکُتْ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَابِدٌ لَا عِلْمَ لَکَ.

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی یُونُسَ فَقَالَ أَ رَأَیْتَ یَا یُونُسُ إِذَا أَنْزَلَ اللَّهُ الْعَذَابَ عَلَی قَوْمِکَ أَنْزَلَهُ فَیُهْلِکُهُمْ جَمِیعاً أَوْ یُهْلِکُ بَعْضاً وَ یَبْقَی بَعْضاً؟

فَقَالَ لَهُ یُونُسُ علیه السلام بَلْ یُهْلِکُهُمْ جَمِیعاً وَ کَذَلِکَ سَأَلْتُهُ مَا دَخَلَتْنِی لَهُمْ رَحْمَهُ تَعَطُّفٍ فَأُرَاجِعَ اللَّهَ فِیهِمْ وَ أَسْأَلَهُ أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُمْ فَقَالَ لَهُ رُوبِیلُ أَ تَدْرِی یَا یُونُسُ لَعَلَّ اللَّهَ إِذَا أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ فَأَحَسُّوا بِهِ أَنْ یَتُوبُوا إِلَیْهِ وَ یَسْتَغْفِرُوا فَیَرْحَمَهُمْ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ یَکْشِفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَخْبَرْتَهُمْ عَنِ اللَّهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فَتَکُونَ بِذَلِکَ عِنْدَهُمْ کَذَّاباً.

فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا وَیْحَکَ یَا رُوبِیلُ لَقَدْ قُلْتَ عَظِیماً یُخْبِرُکَ النَّبِیُّ الْمُرْسَلُ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْهِمْ فَتَرُدُّ قَوْلَ اللَّهِ وَ تَشُکُّ فِیهِ وَ فِی قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُکَ.

فَقَالَ رُوبِیلُ لِتَنُوخَا لَقَدْ فَشِلَ رَأْیُکَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی یُونُسَ فَقَالَ إِذَا نَزَلَ الْوَحْیُ وَ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ فِیهِمْ عَلَی مَا أَنْزَلَ عَلَیْکَ فِیهِمْ مِنْ إِنْزَالِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ أَ رَأَیْتَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَهَلَکَ قَوْمُکَ کُلُّهُمْ وَ خَرِبَتْ قَرْیَتُهُمْ أَ لَیْسَ یَمْحُو اللَّهُ اسْمَکَ مِنَ النُّبُوَّهِ وَ تَبْطُلُ رِسَالَتُکَ وَ تَکُونُ کَبَعْضِ ضُعَفَاءِ النَّاسِ وَ یَهْلِکُ عَلَی یَدَیْکَ مِائَهُ أَلْفٍ مِنَ النَّاسِ.

فَأَبَی یُونُسُ أَنْ یَقْبَلَ وَصِیَّتَهُ فَانْطَلَقَ وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهِ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ رَجَعَ یُونُسُ إِلَی قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ الْعَذَابَ عَلَیْکُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَرَدُّوا عَلَیْهِ قَوْلَهُ فَکَذَّبُوهُ وَ أَخْرَجُوهُ مِنْ قَرْیَتِهِمْ إِخْرَاجاً عَنِیفاً

ص: 522

اما تنوخا گفت ای روبیل وای بر تو با آن اشاره و رأیی که با یونس داشتی! بعد از آن که این قوم کفر و عصیان ورزیدند و پیامبر خدا را تکذیب کرده و او را از منازلش بیرون نمودند و قصد سنگ پرانی به او را داشتند از او طلب رحمت می کنی؟ روبیل به او گفت ساکت باش تو مردی عابد هستی و علم و حکمتی ،نداری سپس رو به یونس کرد و گفت ای یونس! اگر عذاب الهی نازل شود آیا همه آن ها را هلاک می کند و یا بعضی هلاک شده و بعضی باقی می مانند؟

یونس گفت: همه آن ها هلاک می شوند و از شدّت غضب چنین درخواستی را کردم و هیچ گونه احساس دل سوزی نسبت به آن ها ندارم که بخواهم به درگاه الهی مناجات کنم و از او بخواهم تا عذاب را از آن ها برطرف کند.

روبیل گفت: ای یونس! آیا می دانی که شاید بعد از رفتن تو و احساس عذاب این قوم توبه کنند و از خدا بخواهند که عذاب را بر طرف کند؟ زیرا او مهربان ترین مهربانان است و اگر خداوند مهربان توبه آن ها را بپذیرد و عذاب را برطرف کند تو در نزد مردم دروغگو خواهی شد تنوخای عابد :گفت وای بر تو ای روبیل به راستی سخن عظیمی می گویی پیامبر و رسول خدا به تو خبر می دهد که خداوند عذاب را بر این قوم خواهد فرستاد اما تو در گفتار خدا و در گفتار پیامبرش تردید می کنی؟! برو که با این گفتار همه اعمال تو نابود و هبط شد!

پس روبیل به تنوخا گفت: نظر و رأی تو سست و غیر معقول است، سپس متوجه یونس شد و به او گفت بعد از آن که وحی و امر خدا در مورد آنان بر تو نازل شد حتماً اراده خدا حاکم است و فرمایش خداوند حق است ولی آیا می دانی که اگر عذاب نازل شود و همۀ قوم تو هلاک شوند و شهرشان ویران گردد خداوند تعالی نام تو را از میان پیامبران محو و پاک خواهد کرد و رسالت تو باطل می شود و تو همانند بسیاری از مردم ضعیف خواهی بود و به دست تو بیش از صد هزار نفر از مردم هلاک می شوند؟ اما یونس سفارش و نصایح او را نپذیرفت پس مقداری از آن ها دور ،شدند سپس یونس نزد قوم خود آمد سپس یونس نزد قوم خود آمد و به آن ها خبر نزول عذاب را در چهارشنبه نیمه ماه شوال ابلاغ کرد پس آن ها سخنان او را نپذیرفتند و او را تکذیب کرده و با خواری از شهرشان بیرونش نمودند.

ص: 523

فَخَرَجَ یُونُسُ علیه السلام وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهِ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ أَقَامَا یَنْتَظِرَانِ الْعَذَابَ وَ أَقَامَ رُوبِیلُ مَعَ قَوْمِهِ فِی قَرْیَتِهِمْ حَتَّی إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِمْ شَوَّالٌ صَرَخَ رُوبِیلُ بِأَعْلَی صَوْتِهِ فِی رَأْسِ الْجَبَلِ إِلَی الْقَوْمِ أَنَا رُوبِیلُ شَفِیقٌ عَلَیْکُمْ رَحِیمٌ بِکُمْ [إلی ربّه قد أنکرتم عذب الله] هَذَا شَوَّالٌ قَدْ دَخَلَ عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَخْبَرَکُمْ یُونُسُ نَبِیُّکُمْ وَ رَسُولُ رَبِّکُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْکُمْ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ رُسُلَهُ فَانْظُرُوا مَا أَنْتُمْ صَانِعُونَ فَأَفْزَعَهُمْ کَلَامُهُ وَ وَقَعَ فِی قُلُوبِهِمْ تَحْقِیقُ نُزُولِ الْعَذَابِ فَأَجْفَلُوا نَحْوَ رُوبِیلَ وَ قَالُوا لَهُ مَا ذَا أَنْتَ تُشِیرُ بِهِ عَلَیْنَا یَا رُوبِیلُ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ لَمْ نَزَلْ نَعْرِفُکَ بِالرِّقَّهِ [الرأفة] عَلَیْنَا وَ الرَّحْمَهِ لَنَا وَ قَدْ بَلَغَنَا مَا أَشَرْت بِهِ عَلَی یُونُسَ فِینَا فَمُرْنَا بِأَمْرِکَ وَ أَشِرْ عَلَیْنَا بِرَأْیِکَ.

فَقَالَ لَهُمْ رُوبِیلُ فَإِنِّی أَرَی لَکُمْ وَ أُشِیرُ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْظُرُوا وَ تَعْمَدُوا إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ أَنْ تَعْدِلُوا الْأَطْفَالَ عَنِ الْأُمَّهَاتِ فِی أَسْفَلِ الْجَبَلِ فِی طَرِیقِ الْأَوْدِیَهِ وَ تَقِفُوا النِّسَاءَ فِی سَفْحِ الْجَبَلِ وَ یَکُونُ هَذَا کُلُّهُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِذَا رَأَیْتُمْ رِیحاً صَفْرَاءَ أَقْبَلَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ فَعِجُّوا الْکَبِیرُ مِنْکُمْ وَ الصَّغِیرُ بِالصُّرَاخِ وَ الْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ التَّوْبَهِ إِلَیْهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ وَ ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ إِلَی السَّمَاءِ وَ قُولُوا رَبَّنَا ظَلَمْنَا وَ کَذَّبْنَا نَبِیَّکَ وَ تُبْنَا إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ إِنْ لَا تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ الْمُعَذَّبِینَ فَاقْبَلْ تَوْبَتَنَا وَ ارْحَمْنَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ثُمَّ لَا تَمَلُّوا مِنَ الْبُکَاءِ وَ الصُّرَاخِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ التَّوْبَهِ إِلَیْهِ حَتَّی تَتَوَارَی الشَّمْسُ بِالْحِجَابِ أَوْ یَکْشِفَ اللَّهُ عَنْکُمُ الْعَذَابَ قَبْلَ ذَلِکَ.

فَأَجْمَعَ رَأْیُ الْقَوْمِ جَمِیعاً عَلَی أَنْ یَفْعَلُوا مَا أَشَارَ بِهِ عَلَیْهِمْ رُوبِیلُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ الَّذِی تَوَقَّعُوا الْعَذَابَ تَنَحَّی رُوبِیلُ مِنَ الْقَرْیَهِ حَیْثُ یَسْمَعُ صُرَاخَهُمْ

ص: 524

سپس یونس به همراه تنوخا از شهر خارج شد و در مکانی که چندان از شهر فاصله نداشت مسکن گرفتند و هر دو منتظر ورود عذاب شدند.

اما روبیل (عالم و حکیم) همراه قومش در شهرشان باقی ماند تا وقتی که ماه شوّال فرا رسید آن گاه روبیل با صدای بلند از بالای کوه مردم را فرا خواند و به آن ها گفت من ،روبیل دوستدار و خیر خواه شما هستم اکنون ماه شوّال فرا رسیده و شما عذاب الهی را انکار کردید در حالی که پیامبر خدا یونس وقوع عذاب را در نیمه ماه شوال روز چهارشنبه به شما اعلام کرده و خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد، حال چه خواهید کرد؟

مردم با شنیدن صدای او وحشت کرده و در قلبشان بر نزول عذاب اطمینان پیدا کردند و با جزع و فزع به نزد روبیل شتافتند و گفتند ای روبیل به نظر تو که مرد عالم و حکیمی هستی و ما دائماً تو را خیر خواه و دلسوز خودمان می دانیم، چه باید بکنیم؟ ما می دانیم که تو درباره ما به یونس سفارش کرده ای پس اکنون هم دربارۀ امر ما نظر خود را اعلام کن تا ما به حکم تو عمل کنیم.

روبیل گفت: من معتقدم شما منتظر طلوع فجر روز چهارشنبه وسط ماه باشید و در آن روز قبل از طلوع فجر کودکان را از مادران جدا کنید و آن ها را در دامنه کوه رها نمایید و مادران آن ها را در بالای کوه نگاه دارید و همچنین تمام چهارپایان را از فرزندانشان جدا سازید پس وقتی دیدید باد زردی از جانب مشرق می وزد همه از بزرگ و کوچک شروع به فریاد و گریه و تضرع نمایید و به سوی خدای یگانه توبه و استغفار کنید و سر خود را به سمت آسمان بلند کنید و بگویید پروردگارا! ما به نفس خود ستم کردیم و پیامبرت را تکذیب کردیم و اکنون به سوی تو باز می گردیم و از گناهان خود توبه می کنیم و اگر تو ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی هر آینه از خسارت دیدگان و اهل عذاب خواهیم بود پس توبه ما را بپذیر و به ما رحم کن ای مهربان ترین مهربانان سپس دست از گریه و تضرع و فریاد و توبه به سوی خداوند بر ندارید تا وقتی که خورشید با ابری پوشانده شود یا خداوند قبل از آن عذاب را از شما برطرف کند.

پس قوم همگی با شنیدن این مطالب از ،روبیل تصمیم به اجرای آن گرفتند و چون روز چهارشنبه موعود فرا ،رسید روبیل از شهر فاصله گرفت اما صدای ناله و تضرع آن ها را می شنید و در صورت وقوع عذاب آن را مشاهده می کرد.

ص: 525

وَ یَرَی الْعَذَابَ إِذَا نَزَلَ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فَعَلَ قَوْمُ یُونُسَ مَا أَمَرَهُمْ رُوبِیلُ بِهِ فَلَمَّا بَزَغَتِ الشَّمْسُ أَقْبَلَتْ رِیحٌ صَفْرَاءُ مُظْلِمَهٌ مُسْرِعَهٌ لَهَا صَرِیرٌ وَ حَفِیفٌ وَ هَدِیرٌ فَلَمَّا رَأَوْهَا عَجُّوا جَمِیعاً بِالصُّرَاخِ وَ الْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ تَابُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفَرُوهُ وَ صَرَخَتِ الْأَطْفَالُ بِأَصْوَاتِهَا تَطْلُبُ أُمَّهَاتِهَا وَ عَجَّتْ سِخَالُ الْبَهَائِمِ تَطْلُبُ اللَّبَنَ وَ عَجَّتِ الْأَنْعَامُ تَطْلُبُ الرَّعْیَ فَلَمْ یَزَالُوا بِذَلِکَ وَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَسْمَعَانِ صَیْحَتَهُمْ [صیحتهم] صُرَاخَهُمْ وَ یَدْعُوَانِ اللَّهَ عَلَیْهِمْ بِتَغْلِیظِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ رُوبِیلُ فِی مَوْضِعِهِ یَسْمَعُ صُرَاخَهُمْ وَ عَجِیجَهُمْ وَ یَرَی مَا نَزَلَ وَ هُوَ یَدْعُو اللَّهَ بِکَشْفِ الْعَذَابِ عَنْهُمْ.

فَلَمَّا أَنْ زَالَتِ الشَّمْسُ وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ سَکَنَ غَضَبُ الرَّبِّ تَعَالَی وَ رَحِمَهُمُ الرَّحْمَنُ فَاسْتَجَابَ دُعَاءَهُمْ وَ قَبِلَ تَوْبَتَهُمْ وَ أَقَالَهُمْ عَثْرَتَهُمْ وَ أَوْحَی إِلَی إِسْرَافِیلَ أَنِ اهْبِطْ إِلَی قَوْمِ یُونُسَ فَإِنَّهُمْ قَدْ عَجُّوا إِلَیَّ بِالْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ وَ تَابُوا إِلَیَّ وَ اسْتَغْفَرُوا لِی فَرَحِمْتُهُمْ وَ تُبْتُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ أَسْرَعُ إِلَی قَبُولِ تَوْبَهِ عَبْدِیَ التَّائِبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ قَدْ کَانَ عَبْدِی یُونُسُ وَ رَسُولِی سَأَلَنِی نُزُولَ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ أَحَقُّ مَنْ وَفَی بِعَهْدِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنِ اشْتَرَطَ یُونُسُ حِینَ سَأَلَنِی أَنْ أُنْزِلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ أَنْ أُهْلِکَهُمْ فَاهْبِطْ إِلَیْهِمْ فَاصْرِفْ عَنْهُمْ مَا قَدْ نَزَلَ بِهِمْ مِنْ عَذَابِی.

فَقَالَ إِسْرَافِیلُ یَا رَبِّ إِنَّ عَذَابَکَ قَدْ بَلَغَ أَکْتَافَهُمْ وَ کَادَ أَنْ یُهْلِکَهُمْ وَ مَا أَرَاهُ إِلَّا وَ قَدْ نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَکَیْفَ أَنْزِلُ أَصْرِفُهُ؟

فَقَالَ اللَّهُ کَلَّا إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ مَلَائِکَتِی أَنْ یَصْرِفُوهُ [یوقفوه] فلَا یُنْزِلُوهُ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَأْتِیَهُمْ أَمْرِی فِیهِمْ وَ عَزِیمَتِیَ فَاهْبِطْ یَا إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ وَ اصْرِفْهُ عَنْهُمْ وَ اصْرِفْ بِهِ إِلَی الْجِبَالِ بِنَاحِیَهِ مَفَاوِضِ الْعُیُونِ وَ مَجَارِی السُّیُولِ فِی الْجِبَالِ الْعَادِیَهِ الْمُسْتَطِیلَهِ عَلَی الْجِبَالِ فَأَذِلَّهَا بِهِ وَ لَیِّنْهَا حَتَّی تَصِیرَ مُلَیَّنَهً [ملتثمة] حَدِیداً جَامِداً

ص: 526

پس وقتی طلوع فجر روز چهارشنبه نزدیک شد قوم یونس برنامه هایی را که روبیل به آن ها تعلیم داده بود انجام دادند پس هنگامی که خورشید طلوع کرد، باد زرد و تاریک و تندی که صدایی زوزه کنان و ترسناک داشت آشکار شد پس وقتی که همگی آن را دیدند با ناله و فریاد و گریه دست تضرع به درگاه خداوند برداشتند و به درگاه الهی توبه و استغفار کردند کودکان با ناله و فریاد مادران خود را طلبیدند و بچه های چهارپایان در طلب شیر مادران خود بانگ و فریاد بر آوردند و چهارپایان نیز چریدن را طلب می کردند و مردم همچنان به این تضرّع ادامه دادند.

در آن حال یونس و تنوخای عابد صدای ناله و فریاد آن ها را می شنیدند اما برای شدیدتر شدن عذاب بر آن ها دعا می کردند و روبیل عالم نیز صدای ناله و فریاد آن ها را می شنید و می دید آن چه را که بر آنان نازل شده ولی برای بر طرف شدن عذاب از ایشان دست به دعا برداشته بود.

وقتی خورشید به وسط آسمان رسید و درهای آسمان گشوده شد و غضب پروردگار متعال آرام گرفت خداوند دعای آن ها را پذیرفت و توبه آن ها را قبول کرد و عذر آنان را پذیرفت و به اسرافیل علیه السلام وحی نمود تا بر قوم یونس نازل شود و به او گفت من بر ناله و تضرع قوم یونس رحم نمودم، و آنان توبه و استغفار کرده و من توبه پذیر و مهربان هستم ولی بنده من یونس برای آن قوم درخواست نزول عذاب نموده و من شایسته است که به وعده خود وفا کنم، ولی یونس با من شرط نکرد تا در اثر نزول عذاب آن ها را هلاک کنم پس بر آن ها فرود آی و عذاب مرا از آن ها بر طرف گردان.

اسرافیل گفت: پروردگارا! عذاب تو تا سرشانه های ایشان نزدیک شده و نزدیک است که آنان را هلاک کند پس چگونه آن را برطرف گردانم؟

خدای متعال فرمود: هرگز چنین نیست من به فرشته ها امر کردم که عذاب را متوقف نمایند تا امر حتمی من به آن ها برسد پس ای اسرافیل بر آنان فرود آی و عذاب را از آن ها دور گردان و آن را به سمت کوه ها بلند و مسیر رودهای جاری برگردان و آن را طوری نرم کن که تبدیل به آهن جامد گردد.

پس اسرافیل فرود آمد و با گشودن بال های خود عذاب را از آن ها به سمت کوه هایی که خداوند امر فرموده بود برگردانید.

ص: 527

فَهَبَطَ إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ فَنَشَرَ أَجْنِحَتَهُ فَاسْتَاقَ بِهَا ذَلِکَ الْعَذَابَ حَتَّی ضَرَبَ بِهَا تِلْکَ الْجِبَالَ الَّتِی أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَصْرِفَهُ إِلَیْهَا.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هِیَ الْجِبَالُ الَّتِی بِنَاحِیَهِ الْمُوصِلِ الْیَوْمَ فَصَارَتْ حَدِیداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلَمَّا رَأَی قَوْمُ یُونُسَ أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ صُرِفَ عَنْهُمْ هَبَطُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ عَنْ رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ ضَمُّوا إِلَیْهِمْ نِسَاءَهُمْ وَ أَوْلَادَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ وَ حَمِدُوا اللَّهَ عَلَی مَا صَرَفَ عَنْهُمْ وَ أَصْبَحَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَوْمَ الْخَمِیسِ فِی مَوْضِعِهِمَا الَّذِی کَانَا فِیهِ لَا یَشُکَّانِ أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ نَزَلَ بِهِمْ وَ أَهْلَکَهُمْ جَمِیعاً لَمَّا خَفِیَتْ أَصْوَاتُهُمْ عِنْدَهُمَا فَأَقْبَلَا نَاحِیَهَ الْقَرْیَهِ یَوْمَ الْخَمِیسِ مَعَ طُلُوعِ الشَّمْسِ یَنْظُرَانِ إِلَی مَا صَارَ إِلَیْهِ الْقَوْمُ.

فَلَمَّا دَنَوْا مِنَ الْقَوْمِ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمُ الْحَطَّابُونَ وَ الْحُمَاهُ وَ الرُّعَاهُ بِأَغْنَامِهِمْ وَ نَظَرُوا إِلَی أَهْلِ الْقَرْیَهِ مُطْمَئِنِّینَ قَالَ یُونُسُ لِتَنُوخَا یَا تَنُوخَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ وَ کَذَبْتُ وَعْدِیَ لِقَوْمِی وَ لَا عِزَّهَ لِی وَ لَا یَرَوْنَ لِی وَجْهاً أَبَداً بَعْدَ مَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ.

فَانْطَلَقَ یُونُسُ هَارِباً عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ نَاحِیَهَ الْبَحْرِ مُسْتَنْکِراً فِرَاراً مِنْ أَنْ یَرَاهُ أَحَدٌ مِنْ قَوْمِهِ فَیَقُولَ لَهُ یَا کَذَّابُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ ﴿وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ﴾ (1) الْآیَهَ وَ رَجَعَ تَنُوخَا إِلَی الْقَرْیَهِ.

فَلَقِیَ رُوبِیلَ فَقَالَ لَهُ یَا تَنُوخَا أَیُّ الرَّأْیَیْنِ کَانَ أَصْوَبَ وَ أَحَقَّ أَنْ یُتَّبَعَ رَأْیِی أَوْ رَأْیُکَ؟

فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا بَلْ رَأْیُکَ کَانَ أَصْوَبَ وَ لَقَدْ کُنْتَ أَشَرْتَ بِرَأْیِ الْحُکَمَاءِ الْعُلَمَاءِ فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا أَمَا إِنِّی لَمْ أَزَلْ أَرَی أَنِّی أَفْضَلُ مِنْکَ لِزُهْدِی وَ فَضْلِ عِبَادَتِی حَتَّی اسْتَبَانَ فَضْلُکَ لِفَضْلِ عِلْمِکَ وَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ مَعَ التَّقْوَی أَفْضَلُ مِنَ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَهِ بِلَا عِلْمٍ فَاصْطَحَبَا فَلَمْ یَزَالا مُقِیمَیْنِ مَعَ قَوْمِهِمَا

ص: 528


1- سورة الأنبياء: 87/21

امام باقر علیه السلام فرمود: و آن کوه ها امروز در ناحیه (شهر) موصل قرار دارد و تا روز قیامت به آهن مبدّل شده است.

پس وقتی قوم یونس دیدند که عذاب از آن ها بر طرف شده از قلّه کوه ها به سوی منازل خود پایین آمدند و زنان و کودکان به یک دیگر رسیدند و همگی شکر و سپاس الهی را به جای آوردند.

و اما یونس و تنوخا روز پنج شنبه در حالی که هیچ شکی نداشتند که عذاب بر پنجشنبه آن قوم نازل شده و همۀ آن ها هلاک شده اند چون صدای مردم را از شهر نمی شنیدند پس روز پنجشنبه موقع طلوع آفتاب به سمت شهر آمدند تا اوضاع مردم را از نزدیک مشاهده کنند موقعی که به شهر نزدیک شدند هیزم کشان چوپانان با گوسفندانشان و نیز کشاورزان را در حال عادی مشغول کار روز مره خود دیدند و مردم را در حال آرامش مشاهده کردند یونس به تنوخا گفت: ای تنوخا! (به گمان مردم) ندای وحی به من دروغ گفته و نیز قوم من وعده مرا دروغین یافتند پس سوگند به عزّت پروردگارم دیگر هیچ وقت آنان مرا نخواهند دید و آبرو و عزّتی برای من نمانده است.

سپس یونس با حالت فرار و غضب از خداوند به جانب دریای «ایله» رفت در حالی که از ملاقات با مردم بیمناک بود و می ترسید که او را دروغگو بنامند؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و صاحب نهنگ با حالت غضب حرکت کرد و رفت پس گمان می کرد که ما بر او تنگ نمی گیریم پس در همان تاریکی ندا کرد: خدایی جز تو وجود ندارد تو منزّه ،هستی به راستی من ستم کرده ام».

و امّا تنوخای عابد به سمت قریه رفت و با روبیل (دانشمند) مواجه شد روبیل به او گفت ای تنوخا! کدام یک از دو رأی و نظریه درست تر بود، رأی و نظریه تو یا رأی و نظریه من؟

تنوخا گفت: بلکه رأی و نظریه تو صحیح تر بود و تو به رأی حکیمان و عالمان اشاره کردی و من همواره فکر می کردم که به خاطر زهد و عبادت هایم بر تو برتری دارم، اما اکنون فهمیدم که تو به جهت علم و حکمتی که داری بر من فضیلت داری و علم و حکمتی که پروردگارت در کنار تقوی به تو عنایت کرده از زهد و عبادت بدون علم برتر است از آن پس آن دو با صلح و صفا در میان قوم خود زندگی کردند ولی یونس همچنان با حالت غضب از خداوند حرکت می کرد و از جریان و

ص: 529

وَ مَضَی یُونُسُ عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ فَکَانَ مِنْ قِصَّتِهِ مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ فِی کِتَابِهِ إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ﴾. (1)

قَالَ أَبُو عُبَیْدَهَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام کَمْ کَانَ غَابَ یُونُسُ عَنْ قَوْمِهِ حَتَّی رَجَعَ إِلَیْهِمْ بِالنُّبُوَّهِ وَ الرِّسَالَهِ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ؟

قَالَ أَرْبَعَهَ أَسَابِیعَ سَبْعاً مِنْهَا فِی ذَهَابِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعاً مِنْهَا فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِیعُ شُهُورٌ أَوْ أَیَّامٌ أَوْ سَاعَاتٌ؟

فَقَالَ یَا عُبَیْدَهُ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی النِّصْفِ مِنْ شَوَّالٍ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ یَوْمِهِمْ ذَلِکَ فَانْطَلَقَ یُونُسُ مُغَاضِباً فَمَضَی یَوْمَ الْخَمِیسِ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فِی مَسِیرِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فِی بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ وَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَکَانَ ذَهَابُهُ وَ رُجُوعُهُ مَسِیرَهَ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ یَوْماً ثُمَّ أَتَاهُمْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ اتَّبَعُوهُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ: ﴿فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ﴾ (2)

1671 / [45] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

لَمَّا أَظَلَّ قَوْمَ یُونُسَ اَلْعَذَابُ دَعَوُا اَللَّهَ فَصَرَفَهُ عَنْهُمْ، قُلْتُ: کَیْفَ ذَلِکَ؟

قَالَ: کَانَ فِی اَلْعِلْمِ أَنَّهُ یَصْرِفُهُ عَنْهُمْ. (3)

ص: 530


1- سورة الصافّات: 148/37
2- عنه بحار الأنوار: 392/14 ح 12 ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/4 ح 6، و نور الثقلين: 453/3 ح 146 و 437/4 ح 118، و 397/5 ح 60 قطع منه ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 433 (باب في قصص يونس علیه السلام). قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 251 ح 294 بتفاوت يسير.
3- عنه بحار الأنوار: 386/14 ذيل ح 3 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 66/4 ح 7. الكافي : 92/82 ح 64 بإسناده عن معروف بن خربوذ عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 352/11 ح 3 ، و 16/60 ح 20 ، علل الشرائع: 77/1 ح 2 (باب 66 - العلّة التي من أجلها صرف الله ...) بإسناده عن سماعة بتفاوت يسير عنه البحار: 386/14 ح 4.

داستان آنان (قوم یونس) همان چیزی است که خداوند در کتاب خود به آن اشاره نموده تا آن جا که فرموده است: «پس ایمان آوردند و آنان را تا زمانی معلوم و معيّن مهلت دادیم».

(ابو عبیده) می گوید: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: یونس چه مدتی از میان قوم خود غایب بود تا زمانی که با نبوت و رسالت به سوی ایشان بازگشت و آن ها به او ایمان آوردند و او را تصدیق کردند؟

فرمود: چهار هفته به طول انجامید که هفت روز طول کشید تا به دریا رسید و هفت روز را هم در مسیر برگشت به قومش طی کرد عرض کردم این هفته ها چگونه بود؟ آیا چند ماه و یا چند روز و یا چند ساعت بود؟

فرمود: ای ابا عُبیده! عذاب الهی روز چهارشنبه در نیمه ماه شوال وارد شد و همان روز از آن ها بر طرف گردید پس یونس با حالت غضب در روز پنج شنبه رفت و هفت روز طول کشید تا به دریا رسید و هفت روز در شکم نهنگ به سر برد و هفت روز هم در زیر بوته کدو ماند و هفت روز هم طول کشید تا به قوم خود باز ،گردد پس بنابر این رفت و بازگشت او مدت بیست و هشت روز به طول انجامید.

سپس به نزد قوم خویش آمد و آن ها به او ایمان آوردند و او را تصدیق نموده و از او پیروی کردند؛ پس در همین رابطه خداوند می فرماید: «پس چرا مردم هیچ قریه ای به هنگامی که ایمانشان برای آن ها سودی می داشت ایمان نیاوردند؟ مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب ذلّت در دنیا را از آنان برداشتیم».

45)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که عذاب خداوند بر قوم یونس سایه افکند، آنان به درگاه خداوند متعال دعا کردند پس عذاب از آن ها بر طرف گشت.

عرض کردم: چگونه (ممکن است که عذاب بیاید و سپس از بین برود)؟

فرمود: از اول در علم خداوند چنین بوده که (در اثر توبه و ایمان آوردنشان) عذاب از آن ها بر طرف خواهد شد.

ص: 531

1972/ [46] - عن الثمالى، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

إِنَّ یُونُسَ علیه السلام لَمَّا آذَاهُ قَوْمُهُ دَعَا اَللَّهَ عَلَیْهِمْ فَأَصْبَحُوا أَوَّلَ یَوْمٍ وَ وُجُوهُهُمْ صَفِرَهٌ وَ أَصْبَحُوا اَلْیَوْمَ اَلثَّانِیَ وَ وُجُوهُهُمْ سُودٌ، قَالَ: وَ کَانَ اَللَّهُ وَاعَدَهُمْ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اَلْعَذَابُ فَأَتَاهُمُ اَلْعَذَابُ حَتَّی نَالُوهُ بِرِمَاحِهِمْ، فَفَرَّقُوا بَیْنَ اَلنِّسَاءِ وَ أَوْلاَدِهِنَّ وَ اَلْبَقَرِ وَ أَوْلاَدِهَا وَ لَبِسُوا اَلْمُسُوحَ وَ اَلصُّوفَ وَ وَضَعُوا اَلْحِبَالَ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَ اَلرَّمَادَ عَلَی رُءُوسِهِمْ وَ ضَجُّوا ضَجَّهً وَاحِدَهً إِلَی رَبِّهِمْ، وَ قَالُوا آمَنَّا بِإِلَهِ یُونُسَ ،

قَالَ: فَصَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُمُ اَلْعَذَابَ إِلَی جِبَالِ آمِدَ قَالَ: وَ أَصْبَحَ یُونُسُ علیه السلام وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُمْ هَلَکُوا فَوَجَدَهُمْ فِی عَافِیَهٍ، فَغَضِبَ وَ خَرَجَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿مُغاضِباً﴾ حَتَّی رَکِبَ سَفِینَهً فِیهَا رَجُلاَنِ، فَاضْطَرَبَتِ اَلسَّفِینَهُ.

فَقَالَ اَلْمَلاَّحُ: یَا قَوْمِ فِی سَفِینَتِی مَطْلُوبٌ.

فَقَالَ یُونُسُ علیه السلام: أَنَا هُوَ، وَ قَامَ لِیُلْقِیَ نَفْسَهُ فَأَبْصَرَ اَلسَّمَکَهَ وَ قَدْ فَتَحَتْ فَاهَا فَهَابَهَا، وَ تَعَلَّقَ بِهِ اَلرَّجُلاَنِ، وَ قَالاَ لَهُ: أَنْتَ وَحْدَکَ وَ نَحْنُ رَجُلاَنِ فَسَاهَمَهُمْ (1) فَوَقَعَتِ اَلسِّهَامُ عَلَیْهِ، فَجَرَتِ اَلسُّنَّهُ بِأَنَّ اَلسِّهَامَ إِذَا کَانَتْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ أَنَّهَا لاَ یَخْطَأُ، فَأَلْقَی نَفْسَهُ فَالْتَقَمَهُ اَلْحُوتُ فَطَافَ بِهِ اَلْبِحَارَ اَلسَّبْعَهَ حَتَّی صَارَ إِلَی اَلْبَحْرِ اَلْمَسْجُورِ وَ بِهِ یُعَذَّبُ قَارُونُ ، فَسَمِعَ قَارُونُ دَوِیّاً فَسَأَلَ اَلْمَلَکَ عَنْ ذَلِکَ.

فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ یُونُسُ علیه السلام، وَ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ حَبَسَهُ فِی بَطْنِ اَلْحُوتِ.

فَقَالَ لَهُ قَارُونُ : أَ تَأْذَنُ لِی أَنْ أُکَلِّمَهُ؟

فَأَذِنَ لَهُ فَسَأَلَهُ عَنْ مُوسَی علیه السلام فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ مَاتَ وَ بَکَا

ص: 532


1- أسهم بينهم : أي أقرع و استهموا : أي اقترعوا و تساهموا: أي تقارعوا ، ومنه الحديث : ساهم رسول الله صلی اله علیه و آله قريشاً في بناء البيت. و أوّل من سوهم عليه : مريم بنت عمران علیهما السلام، ثمّ يونس علیه السلام، ثم عبد المطلب و قد كان عنده تسعة بنين فنذر في العاشرة أن يذبحه، فلما ولد عبد الله لم يكن يقدر أن يذبحه- و رسول الله صلی الله علیه و اله - فساهم عليه في الإبل . مجمع البحرين 6: 95 (سهم).

46)- از ثُمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پس از آن که قوم ،یونس او را آزار و اذیت کردند، علیه آن ها به درگاه خداوند نفرین ،کرد روز اول چهره های آن ها زرد شد و روز دوم سیاه گردید و خداوند (به یونس) وعده داده بود که بر آن ها عذاب بفرستد و موقعی که عذاب فرود آمد به قدری نزدیک شده بود که با سر نیزه های آن ها تماس ،داشت پس بین زن ها و بچه های آن ها و نیز بین گاوها (و دیگر حیوانات) و بچه های شان جدایی انداختند و لباس پشمینه و خشن بر تن کردند و در گردن خود طناب انداختند و بر سرشان خاکستر ریختند و با گریه و ضجه یک صدا همگی به درگاه خداوند ناله کنان توبه کردند و گفتند ما به خدای یونس ایمان آوردیم. سپس خداوند عذاب را از آن ها به جانب کوه های آمِد (1) باز گردانید.

(امام باقر علیه السلام) افزود: صبح فردا یونس گمان کرد همه آن ها هلاک شده اند ولی (بر خلاف انتظارش) آن ها را سالم ،دید لذا بسیار غضبناک شد و به سمت دریا رفت کما این که خداوند متعال می فرماید در حالی که غضبناک بود تا این که سوار بر یک کشتی شد- که در آن دو مسافر دیگر هم بودند - و با سوار شدن ،یونس کشتی مضطرب شد و به لرزش در آمد ملوان (صاحب کشتی) گفت: ای مسافران! این نهنگ به دنبال یک قربانی است.

یونس گفت: من آنم و برخاست تا خود را قربانی کند و به آب بیندازد ولی با دیدن نهنگی که دهان خود را گشوده بود یونس وحشت کرد و آن دو مرد او را نگاه داشتند و گفتند تو یک نفر می باشی ولی ما دو نفر هستیم قرعه می اندازیم پس چون قرعه انداختند به نام یونس درآمد و سنت چنین جاری بود که اگر سه بار قرعه به نام کسی می افتاد دلیل بر درست بودن و خطا نبودن قرعه می بود پس یونس خود را در دریا افکند و نهنگ او را بلعید و یونس را همراه خود از هفت دریا عبور داد تا به بحر مسجور رسید که قارون در آن عذاب می شد.

قارون صدایی را شنید و از فرشته مأمور خود سؤال کرد: صدای کیست؟

ص: 533


1- آمِد: یکی از شهرهای بزرگی است که دارای قلعه بوده و در سرزمین دیار بکر واقع شده و از لحاظ فرهنگ و تمدن آن ،زمان زبانزد و معروف بوده است معجم البلدان: ج 1 ص 56

ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ هَارُونَ علیه السلام فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ مَاتَ فَبَکَا وَ جَزِعَ جَزَعاً شَدِیداً وَ سَأَلَهُ عَنْ أُخْتِهِ کُلْثُمَ وَ کَانَتْ مُسَمَّاهً لَهُ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهَا مَاتَتْ.

فَبَكَى وَ جَزِعَ جَزَعاً شَدِيداً [فَقَالَ: وَا أَسَفَی عَلَی آلِ عِمْرَانَ ]

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْمَلَکِ اَلْمُوَکَّلِ بِهِ: أَنِ ارْفَعْ عَنْهُ اَلْعَذَابَ بَقِیَّهَ اَلدُّنْیَا لِرَأْفَتِهِ عَلَی قَرَابَتِهِ. (1)

1673 / [47] - عن مُعمّر، قال:

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ یُونُسَ علیه السلام لَمَّا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَهُ فَأَعْلَمَ قَوْمَهُ فَأَظَلَّهُمْ اَلْعَذَابُ فَفَرَّقُوا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَوْلاَدِهِمْ وَ بَیْنَ اَلْبَهَائِمِ وَ أَوْلاَدِهَا، ثُمَّ عَجُّوا إِلَی اَللَّهِ وَ ضَجُّوا، فَکَفَّ اَللَّهُ اَلْعَذَابَ عَنْهُمْ فَذَهَبَ، یُونُسُ مُغَاضِباً فَالْتَقَمَهُ اَلْحُوتُ فَطَافَ بِهِ سَبْعَهً فِی اَلْبَحْرِ.

فَقُلْتُ لَهُ: کَمْ بَقِیَ فِی بَطْنِ اَلْحُوتِ؟

قَالَ: ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ، ثُمَّ لَفَظَهُ اَلْحُوتُ وَ قَدْ ذَهَبَ جِلْدُهُ وَ شَعْرُهُ فَأَنْبَتَ اَللَّهُ عَلَیْهِ شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ فَأَظَلَّتْهُ، فَلَمَّا قَوِیَ أَخَذَتْ فِی اَلْیُبْسِ،

فَقَالَ: یَا رَبِّ شَجَرَهٌ أَظَلَّتْنِی یَبِسَتْ.

فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا یُونُسُ تَجْزَعُ لِشَجَرَهٍ أَظَلَّتْکَ وَ لاَ تَجْزَعُ لِمِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ مِنَ اَلْعَذَابِ. (2)

ص: 534


1- عنه بحار الأنوار: 399/14 ح ،13، و وسائل الشيعة: 263/27 ح 33731 ، والبرهان في تفسير القرآن: 66/4 ح 8 بتفاوت يسير، و نور الثقلين: 454/3 ح 147 قطعة منه و 142/4 ح 116، و 425 ح 114، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 437 (باب في قصص يونس علیه السلام). تفسير القمّي: 317/1 بإسناده عن جميل قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 380/14 ح 2 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 431 ( باب في قصص يونس علیه السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 400/14 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 67/4 ح 9، و نور الثقلين: 454/3 ح 148 قطعة منه.

به او گفت صدای یونس است که خداوند او را در شکم نهنگی زندانی کرده قارون گفت اجازه می دهی با او سخن بگویم؟ به او اجازه داد و قارون :گفت ای !یونس خداوند با موسی بن عمران چه کرد؟

پاسخ داد: او مرده است است پس قارون گریه کرد و گفت خدای رئوف و مهربان با هارون فرزند ،عمران چه کرد؟ پاسخ داد او هم مرده است پس قارون گریه سختی کرد و گفت: بر سر خواهر هارون- (به نام) کَلثَم که نامزد قارون بود - چه آمده است؟

پاسخ داد: او نیز مرده است. پس (قارون) فریاد زد و گفت چه مصیبت سختی بر آل عمران وارد شده است. (امام باقر علیه السلام) افزود: بعد از آن خداوند متعال به فرشته مأمور ،قارون دستور داد تا - زمانی که او در دنیا هست - به خاطر دل سوختگی او بر قوم ،خودش عذاب را از او بر دارد.

47)- از مُعَمِّر روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: هنگامی که یونس با خداوند درباره قومش مناجات کرد و درخواست عذاب نمود و خداوند دستوراتی را به او داد یونس به قوم خود خبر داد (که عذاب الهی وارد خواهد شد) پس هنگامی که عذاب بر سر آن ها سایه افکند بين خودشان و بچه هایشان و نیز بین حیوانات و بچه هایشان جدایی انداختند سپس به درگاه خداوند شیون و ناله کردند پس خداوند عذاب را از آن ها بر طرف نمود و یونس با حالت غضب (و عصبانیّت از آن جا دور شد و به طرف دریا) رفت و نهنگی او را بلعید و در هفت دریا او را گردانید.

(مُعَمّر گوید:) عرض کردم: او چه مدتی را در شکم نهنگ سپری نمود؟

فرمود سه روز و بعد از آن او را از درون خود بیرون انداخت در حالی که پوست و موهای بدنش ریخته بود پس بوته کدویی را برایش رویاند تا بر (بدن) او سایه بیندازد و چون بدنش تقویت شد و نیرو گرفت آن بوته خشکید، (یونس) اظهار داشت خداوندا! این بوته ای که بر من سایه می افکند خشک شد. خداوند به او وحی فرستاد ای یونس! برای خشک شدن یک بوته ای که برایت سایه می،انداخت ناراحت شده ای! پس چرا برای عذاب و هلاکت بیش از صد هزار انسان ناراحت نمی شدی؟!

ص: 535

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَأمَنَ مَن فِى الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرَهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ﴾ (99)

1674 / [48] - عن علىّ بن عُقبة، عن أبيه، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ: اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ هَذَا للَّهِ، وَلا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ؛ فَإِنَّهُ مَا كَانَ للَّهِ فَهُوَ للَّهِ، وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ فَلا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ، وَ لاَ تُخَاصِمُوا اَلنَّاسَ بِدِینِکُمْ فَإِنَّ اَلْخُصُومَهَ مَمْرَضَهٌ لِلْقَلْبِ إِنَّ اَللَّهَ قَالَ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله یَا مُحَمَّدُ! ﴿إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ﴾ (1) قَالَ: ﴿أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ اَلنّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ﴾ ذَرُوا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ أَخَذُوا مِنَ اَلنَّاسِ وَ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ وَ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ لاَ سَوَاءٌ إِنِّی سَمِعْتُ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَتَبَ إِلَی عَبْدٍ أَنْ یَدْخُلَ فِی هَذَا اَلْأَمْرِ کَانَ أَسْرَعَ إِلَیْهِ مِنَ اَلطَّیْرِ إِلَی وَ کْرِهِ. (2)

قوله تعالى: ﴿قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا تُغْنِي الْأَيْاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ (101) فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ (102) ثُمَّ نُنَجِّى رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (103)

ص: 536


1- سورة القصص: 56/28
2- عنه بحار الأنوار: 207/5 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 68/4 ح 3. المحاسن: 201/1 ح 38 (باب - 3 الهداية من الله عزّ وجلّ) بإسناده عن عليّ بن عقبة، عن أبيه، قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : ... بتفاوت يسير عنه البحار: 133/2 ح 24، و مستدرك الوسائل: 243/12 ح 14006 ، و نحوه الكافي: 166/1 ح 3 ، و 293/2 ح 2 قطعة منه، عنه وسائل الشيعة 71/1 ح 158 والبحار 281/72 ح 2 ، التوحيد: 414 ح 13 ، دعائم الإسلام: 62/1، عنه مستدرك الوسائل: 113/1 ح 127.

فرمایش خداوند متعال: و اگر پروردگار تو بخواهد همه کسانی که در روی زمین هستند ایمان می آورند؛ پس آیا تو مردم را به اجبار وادار می کنی که ایمان بیاورند؟ (99)

48)- از علی بن عُقبه به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امر دین داری خود را به حساب خداوند بگذارید نه به حساب مردم؛ زیرا هر چه برای خدا انجام شود از آنِ خدا است و هر چه به حساب مردم باشد به سوی خدا بالا نرود و درباره دین خود با مردم خصومت و جنگ نکنید؛ زیرا خصومت دل را بیمار می کند به راستی که خداوند متعال به پیغمبرش صلی الله علیه و آله و فرموده است: «به راستی تو هر که را دوست داری هدایت نتوانی کرد ولی خدا است که هر که را بخواهد هدایت می کند».

و نیز فرمود: «آیا تو می توانی که مردم را وادار نمایی تا ایمان بیاورند»؟

مردم را به حال خود بگذارید این مردم دین را از دهان مردم فرا گرفته اند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علیعلیه السلام آن را فرا گرفته اید و این دو نوع گرفتن مساوی با هم نیستند به درستی که از پدرم شنیدم که می فرمود همانا خداوند اگر در سرنوشت بندهای ثبت کرده باشد که وارد این آیین ،شود او از پرنده به آشیانه خود نسبت به آن شتابنده تر است.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: بنگرید که چه چیزهایی در آسمان ها و زمین است (و توجه داشته باشید که) این آیات و هشدارها قومی را که ایمان نمی آورند سود (برایشان) نخواهد داشت (101) پس آیا جز این است که انتظار روزی را می کشند همانند روزهایی که پیشینیان آن ها منتظر آن بودند؟ (ای (پیامبر!) بگو: پس انتظار ،بکشید که من نیز با شما از منتظرین می باشم (102) سپس ما پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند نجات می بخشیم، این چنین بر ما فرض و لازم است که مؤمنین نجات بخشیم. (103)

ص: 537

1675 / [49] - عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ - أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْبُرَاقِ ، فَرَکِبَهَا فَأَتَی بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ ، فَلَقِیَ مَنْ لَقِیَ مِنْ إِخْوَانِهِ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، ثُمَّ رَجَعَ فَأَصْبَحَ یُحَدِّثُ أَصْحَابَهُ إِنِّی أَتَیْتُ بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ اَللَّیْلَهَ وَ لَقِیتُ إِخْوَانِی مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ کَیْفَ أَتَیْتَ بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ اَللَّیْلَهَ ؟

فَقَالَ: جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْبُرَاقِ فَرَکِبْتُهُ، وَ آیَهُ ذَلِکَ أَنِّی مَرَرْتُ بِعِیرٍ لِأَبِی سُفْیَانَ عَلَی مَاءِ بَنِی فُلاَنٍ وَ قَدْ أَضَلُّوا جَمَلاً لَهُمْ وَ هُمْ فِی طَلَبِهِ، قَالَ: فَقَالَ اَلْقَوْمُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ إِنَّمَا جَاءَ رَاکِبٌ سَرِیعٌ وَ لَکِنَّکُمْ قَدْ أَتَیْتُمُ اَلشَّامَ وَ عَرَفْتُمُوهَا فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَسْوَاقِهَا وَ أَبْوَابِهَا وَ تُجَّارِهَا.

قَالَ فَسَأَلُوهُ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اَللَّهِ کَیْفَ اَلشَّامُ وَ کَیْفَ أَسْوَاقُهَا؟

وَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا سُئِلَ عَنِ اَلشَّیْءِ لاَ یَعْرِفُهُ شَقَّ عَلَیْهِ حَتَّی یُرَی ذَلِکَ فِی وَجْهِهِ قَالَ فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذَا أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ هَذِهِ اَلشَّامُ قَدْ رُفِعَتْ لَکَ فَالْتَفَتَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَإِذَا هُوَ بِالشَّامِ وَ أَبْوَابِهَا وَ تُجَّارِهَا فَقَالَ أَیْنَ اَلسَّائِلُ عَنِ اَلشَّامِ؟

فَقَالُوا أَیْنَ بَیْتُ فُلاَنٍ وَ مَکَانُ فُلاَنٍ فَأَجَابَهُمُ فِی کُلِّ مَا سَأَلُوهُ عَنْهُ.

قَالَ فَلَمْ یُؤْمِنْ فِیهِمْ إِلاَّ قَلِیلٌ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ ما تُغْنِی اَلْآیاتُ وَ اَلنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ﴾ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ لاَ نُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ. (1)

1676 / [50] - عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال:

سَأَلْتُهُ عَنْ شَیْءٍ فِی اَلْفَرَجِ؟

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 143/18 ح ،42 والبرهان في تفسير القرآن: 70/4 ح 3. الكافي : 364/8 ح ،555 عنه البحار: 310/18 ح 19.

49)- از عبد الله بن یحیی کاهلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله (شبانه) به معراج ،رفت جبرئيل علیه السلام (مرکب سواری) بُراق را برای او آورد، حضرت بر آن سوار شد و به بیت المقدس رفت و در آن جا با پیامبران قبل از خود دیدار کرد.

پس از آن که از معراج بازگشت صبحگاه به اصحاب خود فرمود: من دیشب به بیت المقدس رفتم و بازگشتم جبرئیل علیه السلام برای من براق را آورد و من بر آن سوار شدم و نشانه صحت سخنانم این است که من به کاروان ابو سفیان برخوردم که بر سر آبشخوار فلان قبیله بودند و شتری (سرخ مو) از آن ها گم شده بود و آنان در جست و جو و یافتن آن بودند بعضی از آن ها- که سخنان حضرت را شنیدند - با یک دیگر گفتند او سوار تندرویی بوده که به شام رفته است و شما که به شام رفته اید آن جا را می شناسید اینک از بازارها و دروازه ها و بازرگانان آن جا از او سؤال کنید پس گفتند: ای رسول خدا! شام و بازارهای آن چگونه است؟

(امام صادق علیه السلام) فرمود: هرگاه از رسول خدا صلی الله علیه و اله چیزی را که نمی دانست می پرسیدند بر او سخت و ناگوار بود و آن از چهره او دانسته می شد.

در همین حال جبرئیل نزد آن حضرت آمد و عرض کرد ای رسول خدا! این شام است که در برابر دیدگانت قرار گرفته است. سپس رسول خدا صلى الله عليه و سلم نگاهی کرد و شام را با همه دروازه ها و بازرگانانش در پیش روی خود مشاهده کرد و فرمود کجاست آن کسی که از وضع شام سؤال کرد؟

گفتند: خانه فلانی کجاست؟ و محل کار فلانی کجا می باشد؟

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به تمام سؤال های آن ها پاسخ داد، ولی جز اندکی از آن افراد به حضرت ایمان نیاوردند؛ و این همان تفسیر فرمایش خداوند است که فرموده: «و این آیه ها و بیم دادن ها گروهی را که مؤمن شدنی نیستند سود نمی بخشد». (سپس امام علیه السلام فرمود:) به خدا پناه می بریم از این که ایمان به خدا و رسولش نداشته باشیم ما به خدا و رسول او ایمان داریم ما به خدا و رسول او ایمان داریم.

50)- از محمد بن فُضَیل روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام در مورد مسائلی پیرامون فَرَج، سؤال کردم؟

ص: 539

فَقَالَ: أَ وَ لَیْسَ تَعْلَمُ أَنَّ اِنْتِظَارَ اَلْفَرَجِ مِنَ اَلْفَرَجِ؟ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فاِنْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ اَلْمُنْتَظِرِین﴾. (1)

1677 / [51] - عن مصقلة الطحّان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

مَا یَمْنَعُکُمْ أَنْ تَشْهَدُوا عَلَی مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ؟ ان الله یقول: ﴿ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ﴾. (2)

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 129/52 ذيل ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 71/4ح 1، و نور الثقلين: 333/2 ح 149 إكمال الدين: 645/2 ح 4 (باب - 55 ما روي في ثواب المنتظر للفرج)، عنه البحار 128/52 ح 22 ، الغيبة للطوسي : 459 (ذكر طرف من العلامات الكائنة قبل خروجه علیه السلام) بإسناده عن الحسن بن الجهم قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عنه البحار: 130/52 ح 29 .
2- عنه بحار الأنوار: 36/67، و 110/68 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن: 71/4 ح 1، و نور الثقلين: 333/2 ح 150.

فرمود: آیا نمی دانی که خود انتظار فرج نیز جزئی از فرج و گشایش است؟ به درستی که خداوند می فرماید: «پس انتظار بکشید که من نیز با شما منتظر هستم»

51)-از مُصْقَلة طحّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چه چیزی مانع شما شده است که اگر شخصی از شما بمیرد در حالی که او بر این امر (ولایت و امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) مرده است (شهادت دهید که) او اهل بهشت است؟! به درستی که خداوند می فرماید: «سپس ما پیامبران و مؤمنین را نجات می دهیم این چنین بر ما فریضه است که مؤمنان را نجات دهیم».

ص: 541

ص: 542

(1)

الآيات

فهرس الآيات المباركة

الآيات رقم الآية / الصفحة

سورة الأنعام «6»

فضل سورة الأعراف و بعض خواصّها.../ 4

﴿بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم * الْحَمْدُ لِلَّهِ ... عِنْدَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ﴾...2-1 / 10

﴿وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا﴾...9 / 14

﴿و قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ﴾...19 / 14

﴿ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾...23 / 18

﴿وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ... عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ﴾... 27-28 / 22

﴿و قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾... 33/ 26

﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا...وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾... 44-45/ 26

﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ﴾... 54/ 30

﴿وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِي﴾...59/ 32

﴿ ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللهِ مؤلهُمُ الْحَق أَلَا لَهُ الْحُكْمُ﴾... 62/ 34

﴿ وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى ءَايَتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ﴾...68/ 35

﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ... وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾.... 74- 75/ 36

﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ ... حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾...76- 79/ 36

﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ﴾...82/ 44

﴿وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ ... وَإِلْيَاسَ ۖ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ﴾ ... 84-85/ 50

ص: 543

﴿و أُوْلَئكَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ ... ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ﴾...89-91/ 52

﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ﴾...93/ 56

﴿ فإنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى ... ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم﴾...95-96/ 60

﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ﴾...98/ 62

﴿ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ﴾...101/ 66

﴿ و لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَ هُوَ اللَّطِيفُ﴾...103/ 68

﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ﴾ ...108/ 70

﴿وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ﴾...110/ 70

﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ﴾...115/ 70

﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ﴾ ... 118/ 72

﴿وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ ... لِلْكَفِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾... 121 - 122 / 74

﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ وَ ايَةٌ قَالُوا لَن ... الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ﴾... 124 - 125 / 78

﴿وَكَذَلِكَ نُوَلّى بَعْضَ الظَّلِمِينَ بَعْضاء بمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾...129/ 82

﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ﴾...141/ 82

﴿ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ... إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾...143 - 144 / 92

﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ﴾...145/ 96

﴿وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ ۖ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ﴾...146/ 98

﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ﴾... 149/ 100

﴿ قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ ۖ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ﴾... 151/ 102

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا﴾...153/ 102

﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ﴾...158/ 104

﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا... مِثْلَهَا وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ﴾...159-160/ 106

﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا﴾...161/ 112

﴿ وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ ﴾... 165/ 114

ص: 544

سورة الأعراف «7»

فضل سورة الأعراف و بعض خواصّها.../ 118

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * المص﴾...1/ 120

﴿و اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ﴾... 3/ 122

﴿ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ﴾... 12/ 124

﴿ وَ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ ... وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾...16/ 17/ 124

﴿ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُ ورِيَ عَنْهُما مِنْ﴾... 20/ 126

﴿ فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما﴾... 22/ 130

﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ... الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾... 27- 29/ 132

﴿يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا﴾...31/ 136

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ﴾...32/ 142

﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ﴾...33/ 146

﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً﴾...34/ 150

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ﴾...40/ 150

﴿وَ نَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا﴾...44/ 152

﴿وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا﴾...46/ 152

﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ... عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ﴾... 47 - 49 / 156

﴿وَ نَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا﴾...50/ 160

﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا﴾...56/ 162

﴿قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي﴾...71/ 162

﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا﴾...73/ 162

﴿وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها﴾...81/ 170

﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾...83/ 170

و أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ﴾...99/ 172

ص: 545

﴿وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ۖ وَ إِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ﴾...102/ 172

﴿و قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴾...111/ 176

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ﴾ ...128/ 178

﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ ... وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ﴾...133-134/ 180

﴿وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ﴾...142/ 180

﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي﴾... 143/ 182

وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحَ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةٌ وَ تَفْصِيلاً﴾...145/ 186

﴿وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً﴾...148/ 190

﴿وإِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ﴾...152/ 192

﴿ وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا ۖ فَلَمَّا﴾...155/ 194

﴿ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ﴾...157/ 196

﴿ وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ﴾...159/ 198

﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ﴾...163/ 200

﴿ وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ﴾...165/ 202

﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ﴾...169/ 208

﴿وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا﴾...171/ 210

﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ﴾...172/ 212

﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ﴾...175/ 226

﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ... بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ﴾...180- 181/ 226

﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ﴾...188/ 230

﴿فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا﴾...190/ 230

﴿ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾...199/ 132

﴿ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ﴾...201/ 234

﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا... وَلا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ﴾...204- 205/ 234

ص: 546

سورة الأنفال «8»

فضل سورة التوبة والأنفال و بعض خواصّهما... 242

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * يَسْئلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ﴾...1/ 244

﴿وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى ... الْبَطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾...7-8/ 254

﴿إِذْ يُعَمِّيكُمُ التَّعَاسَ أَمَنَةً ... وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ﴾...11- 12/ 256

﴿أَمَنَةٌ... يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ ... مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾...15-16/ 260

﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ﴾ ...7/ 262

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا... اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾...24-25/ 264

﴿وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ﴾...30/ 268

﴿وَمَا وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ...الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ﴾...33-35/ 272

﴿ قُل لِلَّذِينَ كُفَرُوا إِن يَنتَهُوا... فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرُ﴾...38- 39/ 274

﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ﴾...41/ 288

﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَىٰ﴾...42/ 298

﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لَا غَالِبَ﴾...48/ 298

﴿وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ﴾...50/ 300

﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾...55/ 302

﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ... عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾...60-61/ 302

﴿ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ﴾...65/ 304

﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِنْ﴾...66/ 310

﴿أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَىٰ إِن﴾...70/ 310

﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ﴾...72/ 314

﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَكُمْ ﴾ 75 / 316

سورة التوبة «9»

فضائلهما و بعض خوصّهما... / 326

ص: 547

﴿بَرَاءَةٌ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى ... الَّذِينَ عَهَدتُّم مِّنَ﴾...1-2 / 328

﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ﴾ ...3/ 334

﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ﴾...5/ 340

﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي﴾...12/ 340

﴿ اتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ... يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾...14-15/ 346

﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ الَّذِینَ جاهَدُوا﴾...16/ 352

﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ﴾...19/ 354

﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ... رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴾... 23- 25/ 358

﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ أَنزَلَ جُنُودًا﴾...26/ 360

﴿ و قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا﴾...29/ 362

﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ... هُوَ سُبْحَانهُ، عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾...30-31/ 364

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى ... فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾...33-34/ 364

﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ﴾...36/ 372

﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾...40/ 376

﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَٰكِنْ بَعُدَتْ﴾...42/ 376

﴿ وَ لَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ ، عُدَّةٌ وَ لَكِن كَرِهَ﴾...46/ 378

﴿وَ مَا مَنعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ ... وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَ هُمْ كَفَرُونَ﴾...54- 55/ 378

﴿ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها ﴾...58/ 380

﴿ وإِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا﴾ ...60/ 380

﴿وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ﴾...61/ 398

﴿ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا ... الْمُنَفِقِينَ هُمُ الْفَسِقُونَ﴾...65- 67/ 398

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ ... ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾...71- 72/ 402

﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ﴾...72/ 404

﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ... لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفَسِقِينَ﴾...79-80/ 414

ص: 548

﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى﴾...84/ 416

﴿رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ﴾ ...87/ 420

﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ﴾... 91/ 422

﴿وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوكَ ... عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾...92- 93/ 424

﴿وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بالله ... أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾...99-100/ 428

﴿ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً﴾ ...102/ 430

﴿خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهَرُهُمْ ... اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾...103- 104/ 434

﴿ وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ، وَالْمُؤْمِنُونَ﴾...105/ 440

﴿وَءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا﴾...106/ 446

﴿ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ﴾...108/ 452

﴿إنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾...111-112/ 454

﴿ وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ ... يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾... 114-115/ 460

﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُوا حَتَّى إذا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ﴾...118/ 464

﴿یايُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّدِقِينَ﴾...119/ 468

﴿وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُ وا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلّ﴾...122/ 468

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَتِلُوا... رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ كَافِرُونَ﴾...124- 125/ 472

﴿لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ ﴾...128/ 474

سورة يونس «10»

فضائلهما و بعض خوصّهما.../ 478

﴿الر * تِلْكَ ايَاتُ الْكِتَبِ الْحَكِيم ... فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾...1- 3/ 480

﴿دَعْوَلَهُمْ فِيهَا سُبْحَنَكَ اللّهُم وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَام وَ ءاخِرُ﴾...10/ 482

﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ ءايَاتُنَا بَيِّنَتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ﴾...15/ 484

﴿ فَلَمَّا أَنجَلَهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ ... الْأَيَتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾...23-24/ 486

﴿وَالَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَهِم بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ﴾...27/ 490

ص: 549

﴿ قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي﴾...35/ 490

﴿و بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾ ...39/ 492

﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ﴾...47/ 494

﴿قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ لِكُلِّ أُمَّةٍ﴾...49/ 496

﴿وَ يَسْتَنبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ... بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾...53-54/ 496

﴿يَأْيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم ... هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴾...57-58/ 498

﴿ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ ... ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾...63-64/ 500

﴿ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ ى رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَآءُ و هُم بِالْبَيِّنَتِ﴾...74/ 506

﴿فَقَالُوا عَلَى اللهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةٌ لِلْقَوْمِ﴾...74/ 506

﴿وَ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَ أَخِيهِ أَن تَبَوَّة لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ﴾... 85/ 508

﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ﴾...89/ 510

﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ﴾...94/ 512

﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ﴾...98/ 516

﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ﴾...99/ 536

﴿قُل أنظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَوَاتِ ... عَلَيْنَا تُنج الْمُؤْمِنِينَ﴾... 101-103/ 536

ص: 550

(2)

فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم -الصفحة

﴿ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی دَلَّ عَلَیْهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 102

﴿آمنوا بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله مِنَ الْوَلَایةِ، وَ لَمْ یخْلِطُوهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 48

﴿آیَتَانِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ حَصَرَ / حَظَرَ/ اَللَّهُ اَلنَّاسَ: أَلاَّ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 492

﴿اِبْتَدَعَ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ، وَ اِبْتَدَعَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 68

﴿أَبْشِرُوا إِنَّکُمْ عَلَی إِحْدَی اَلْحُسْنَیَیْنِ: شَفَی اَللَّهُ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 346

﴿ أَبُو سُفْیَانَ وَ أَصْحَابُهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام-298

﴿أتدري ما الحرج؟﴾...الإمام الصادق علیه السلام-82

﴿أتدري ما مثل الْمُغِيرَةِ بن سعيد / شعبة؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 226

﴿أتدري ما يعني ب- ﴿صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا﴾؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 102

﴿ أتَرَی اللّهَ أعطی مَن أعطی مِن کَرامَتِهِ عَلَیهِ و مَنَعَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 138

﴿اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِمَالٍ، فَقَالَ لِلْعَبَّاسِ : اُبْسُطْ رِدَاءَکَ فَخُذْ مِنْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 314

﴿إجْعَلُوا أَمْرَکُمْ هَذَا إِلَی اللهِ، وَلاَ تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ، فَإنَّهُ مَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 536

﴿اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی مَوْقُوفٌ یُقَدَّمُ مِنْهُ مَا شَاءَ وَ یُؤَخَّرُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 10

﴿الأَجَلُ الأَوَّلُ ، هُوَ ما نَبَذَهُ إلَی المَلائِکَهِ وَالرُّسُلِ وَالأَنبِیاءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 14

﴿أَحْبَبْتُمْ وَ أَبْغَضَ /أَبْغَضَنَا/ اَلنَّاسُ وَ وَصَلْتُمْ وَ قَطَعَ /قَطَعَنَا/﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 252

﴿خَذَ بَنِی أُمَیَّهَ بَغْتَهً، وَ یُؤْخَذُ بَنِی اَلْعَبَّاسِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 28

﴿أَخْرَجَ اَللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیمَهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 220

ص: 551

﴿ اُدْنُوا اَلْغَدَاءَ إِذَا کَانَ مِثْلُ هَذَا اَلْیَوْمِ لَمْ یَحْکُمْ فِیهِ سَبَبٌ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 374

﴿اَلْأَذَانُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عليّ﴾... الإمام السجّاد علیه السلام- 336

﴿إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَقْبِضَ رُوحَ إِمَامٍ وَ یَخْلُقَ بَعْدَهُ إِمَاماً﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 72

﴿إِذاً أَصَبْتَ اَلْجَوَابَ أَوْ قَالَ اَلْکَلاَمَ بِإِذْنِ اَللَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 76

﴿إِذَا خَرَجَ اَلْقَائِمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لَمْ یَبْقَ مُشْرِکٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 370

﴿إِذَا صارَ أهلُ الجَنَّهِ فِی الجَنَّهِ،ودَخَلَ وَلِیُّ اللّهِ إلی جَنّاتِهِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 404

﴿إِذَا طَلَبْتُمُ اَلْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ، فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 60

﴿إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ اسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ الْکَعْبَةِ سَبْعَةَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 198

﴿إِذَا کَانَ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ أَقْبَلَ سَبْعُ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ یَوَاقِیتُ خُضْرٌ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 158

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیمَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 446

﴿إذا نَزَلَت بِکُم شِدَّهٌ فَاستَعینُوا بِنا عَلَی اللَّه﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 228

﴿إِذْ رَأَی کَوْکَباً قَالَ: إِنَّمَا کَانَ طَالِباً لِرَبِّهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ﴾...أحدهما علیهما السلام - 40

﴿وإِذْ يُوحِي رَبُّكَ ... أَنِّي مَعَكُمْ ﴾؟ قال علیه السلام: إلهام...الإمام الباقر علیه السلام- 260

﴿أَ رَأَیْتَ أَحَداً یَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَنَا بِالزِّنَا وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ﴾... الإمام الكاظم علیه السلام- 134

أرجه، قال: ﴿ وَ ءاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 450

﴿اَلْأَرْدِیَهُ فِی اَلْعِیدَیْنِ وَ اَلْجُمُعَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 140

﴿اِسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 238

﴿اِسْتَوَتِ اَلْحَسَنَاتُ وَ اَلسَّیِّئَاتُ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ اَلْجَنَّهَ فَبِرَحْمَتِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 156

﴿اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَی اَلْیَهُودِ حِینَ قَالُوا عُزَیْرٌ اِبْنُ اَللَّهِ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 364

﴿اشْربُوا مَاءَ السَّمَاءِ فإنَّهُ يُطَهِّرُ البَدَنَ و يَدْفَعُ الأَسقَامَ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 258

﴿أَشْهَدُ أَنَّ اَلْمُرْجِئَهَ عَلَی دِینِ اَلَّذِینَ قَالُوا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 176

﴿أَصَابَتِ اَلنَّاسَ فِتْنَهٌ بَعْدَ مَا قَبَضَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَتَّی﴾... الإمام الصادق صلی اله علیه و آله- 268

﴿اِصْرِفْ فِی اَلْحَجِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 396

﴿أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ] مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ إِنْ لَمْ یَحْضُرْکَ إِلاَّ مُشْرِکٌ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 84

ص: 552

﴿أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ مُشْرِکٍ أَوْ غَیْرِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 84

﴿أَعْطَی بَصَرَهُ مِنَ اَلْقُوَّهِ مَا نَفَذَ اَلسَّمَاوَاتِ فَرَأَی مَا فِیهَا﴾... الإمام الباقر علیه السلام-40

﴿أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ أُولَئِکَ، لاَ وَ لَکِنَّهُ ذَنْبٌ إِذَا تَابَ تَابَ اَللَّهُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 48

﴿اِفْتَرَقَ اَلْقَوْمُ ثَلاَثَ فِرَقٍ، فِرْقَهٌ اِنْتَهَتْ وَ اِعْتَزَلَتْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 208

﴿اِقْرَأْ مِنَ اَلسُّورَهِ اَلسَّابِعَهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 478

﴿اَلْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهِ مُحَمَّدٍ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ- وَ اَلاِیْتِمَامُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 500

﴿اِقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اَللَّهُ، وَ لاَ یُعْطَی مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 394

﴿ألَستُم تُعَرِّفونَ عَلَیکُم عُرَفاءَ عَلَی قَبَائِلِکُمْ لَیَعْرِفُونَ مَنْ فِیهَا﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 154

﴿أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی عِنْدَهُ فَهُوَ أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یُقَدَّمُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 12

﴿أَمَّا اَلْمَجُوسُ فَلاَ فَلَیْسُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ، وَ أَمَّا اَلْیَهُودُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 74

﴿أمّا النَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَةٌ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ بُقْعَةً مِنَ الْأَرْضِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 374

﴿أمَا إِنَّهُمْ لَمْ یتَّخِذُوهُمْ آلهةً، إِلاَّ أنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 368

﴿أما تَرَی البَیتَ إذا کانَ اللَّیلُ کانَ أشَدَّ سَواداً مِن خارِجٍ؟﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 490

أَمَا تَقْرَأُ كِتَابَ الله ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 470

﴿ أَمَّا خُمُسُ اَللَّهِ فَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله یَضَعُهُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ لَنَا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 294

﴿أمَا عَلِمْتَ أنَّ یُوسُفَ بن یعقوب عَلَیْهِ السَّلامُ نبي ابن نَبِیٌّ کَانَ یَلْبَسُ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 144

﴿أَمَّا لِآلِ جَعْفَرٍ فَلاَ، وَ أَمَّا رَایَهُ بَنِی فُلاَنٍ فَإِنَّ لَهُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 486

﴿أَمَا وَ اَللَّهِ مَا صَامُوا، لَهُمْ وَ لاَ صَلُّوا وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 366

﴿أَمَا وَ اَللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَهَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 506

﴿أُمَّتَانِ مُسِخَتَا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ: فَأَمَّا اَلَّتِی أَخَذَتِ اَلْبَحْرَ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 206

﴿أَمْسِکْ وَیْحَکَ اَلْأَلْفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 120

﴿أَنَا یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلسَّابِقِینَ، وَ خَلِیفَهُ رَسُولِ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 154

﴿اَلْأَنْفَالُ مَا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَ لاَ رِکَابٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 244

﴿اَلْأَنْفَالُ وَ سُورَهُ بَرَاءَهَ وَاحِدَهٌ﴾...أحدهما علیهما السلام- 326

ص: 553

﴿إنّ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام لَمَّا رَأَی مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْتَفَتَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 40

﴿إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ اَلنَّاسُ حَالاً یَوْمَ اَلْقِیمَهِ إِذَا قَامَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 292

﴿إِنَّ اَلْأَرْضَ کَانَتْ فَاسِدَهً فَأَصْلَحَهَا اَللَّهُ بِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 162

﴿إِنَّ اَلْإِمَامَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَحْمِلَ لَهُ بِإِمَامٍ أُتِیَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 72

﴿إِنَّ اَلْإِمَامَ یُعْطِی هَؤُلاَءِ جَمِیعاً لِأَنَّهُمْ یُقِرُّونَ لَهُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 384

﴿إِنَّ أُمَّتِی عُرِضَتْ عَلَیَّ فِی اَلْمِیثَاقِ، فَکَانَ أَوَّلَ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 224

﴿إنّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ- صلی الله علیه و آله - قيل له : يا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 356

﴿إِنَّ اَلْفَیْءَ وَ اَلْأَنْفَالَ: مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ یَکُنْ فِیهَا هِرَاقَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 246

﴿إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ بِهِ فِی اَلْکِتَابِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 148

﴿إِنَّ اَلْقَلْبَ یَنْقَلِبُ مِنْ لَدُنْ مَوْضِعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ، مَا لَمْ یُصِبِ اَلْحَقَّ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 80

﴿إِنَّ اَللَّهَ اِحْتَجَّ عَلَی اَلْعِبَادِ بِالَّذِی آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ، ثُمَّ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 426

﴿إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ ! (خُذِ الْعَفْوَ...﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 232

﴿إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً بَیْضَاءَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 80

﴿إن الله بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ ثَلاَثَهٌ مِنْهَا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 104

﴿إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 364

﴿ أَنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، فَسَیْفٌ عَلَی مُشْرِکِی﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 340

﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَحَلَّ فِي الْأُضْحِيَّةِ بِمِنًي الْإِبِلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 94

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی جَعَلَ لِآدَمَ ثَلاَثَ خِصَالٍ فِی ذُرِّیَّتِهِ﴾...الإمام الصادق - 110

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَخْبَرَ مُوسَی أَنَّ قَوْمَهُ اِتَّخَذُوا ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 192

﴿أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ اَلْأَلْوَاحَ عَلَی مُوسَی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 186

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَفَخَ فِی آدَمَ رُوحَهُ بَعْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 130

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی﴾...المجتبى علیه السلام- 140

﴿إِنَّ اللَّهَ تعالی قَالَ لِلمَاءٍ كُنْ عَذْباً فُرَاتاً أَخْلُقْ مِنْكَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 22

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 416

ص: 554

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَللَّیْلَ سَکَناً وَ جَعَلَ اَلنِّسَاءَ سَکَناً﴾... الإمام الرضاء علیه السلام- 60

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 226

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَمَرَ اَلْمُشْرِکِینَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 334

﴿إنَّ اللّهَ جَلَّ ذِکرُهُ وتَقَدَّسَت أسماؤُهُ خَلَقَ الأَرضَ قَبلَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 482

﴿إِنَّ اَللَّهَ حَیْثُ أَخَذَ اَلْمِیثَاقَ مِنْ بَنِی آدَمَ دَعَا اَلْحَجَرَ مِنَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 216

﴿إنَّ اللّهَ خالَفَ عِلمُهُ عِلمَ المُوَقِّتینَ،أما سَمِعتَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 182

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ أَنْ لاَ یَکْذِبُوا﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 210

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 494

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لاَ زَوَالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ﴾...أحدهما علیهما السلام- 66

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ، فَخَلَقَ مَنْ أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 508

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ وَ هُمْ أَظِلَّهٌ فَأَرْسَلَ رَسُولَهُ﴾ ...الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 506

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلشُّهُورَ اِثْنا عَشَرَ شَهْراً وَ هِیَ ثَلاَثُمِائَهٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 482

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ خَلِیلَهُ بِالْحَنِیفِیَّهِ ، وَ أَمَرَهُ بِأَخْذِ﴾...النبي صلی الله علیه و اله- 114

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَقَ بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَمَا سَبَقَ بَیْنَ اَلْخَیْلِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 430

﴿إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلُنَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 246

﴿إِنَّ اَللَّهَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَیْنَا اَلصَّدَقَهَ أَنْزَلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 296

﴿إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا أَحَداً إِلاَّ نَبِیَّهُ - عليه و آله السلام - ﴾.... الإمام الكاظم علیه السلام- 262

﴿إِنَّ اَللَّهَ یَعْفُو یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَفْواً لاَ یَخْطُرُ عَلَی بَالِ أَحَدٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 18

﴿إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ...﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 230

﴿إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَحْسَبُونَ أَنَّ إِبْلِیسَ مِنْهُمْ، وَ کَانَ فِی عِلْمِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 124

﴿أَنَّ اَلنَّارَ أَحَاطَتْ بِمُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِئَلاَّ یَهْرُبَ لِهَوْلِ مَا رَأَی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 186

﴿إِنَّ اَلنَّاسَ یُوشِکُونَ أَنْ یَنْقَطِعَ بِهِمُ اَلْعَمَلُ وَ یُسَدَّ عَلَیْهِمْ﴾...الإمام علي علیه السلام- 104

﴿إِنَّ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لاِبْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أُبَیٍّ : إِذَا فَرَغْتَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 416

﴿إِنَّ هَذَا اَلَّذِی تَسْأَلُونِی عَنْهُ لَمْ یَأْتِ أَوَانُهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 492

ص: 555

﴿إِنَّ اَلْیَهُودَ أُمِرُوا بِالْإِمْسَاکِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فَتَرَکُوا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 206

﴿إنَّ یونُسَ علیه السلام لَمّا آذاهُ قَومُهُ دَعَا اللّهَ عَلَیهِم ، فَأَصبَحوا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 532

﴿ أَنَّ یُونُسَ علیه السلام لَمَّا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَهُ فَأَعْلَمَ قَوْمَهُ ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 534

﴿إِنَّ أُنَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَسَأَلُوهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 392

﴿إِنَّ أَهْلَ اَلنَّارِ یَمُوتُونَ عِطَاشاً، وَ یَدْخُلُونَ قُبُورَهُمْ عِطَاشاً﴾...أحدهما علیهما السلام- 160

﴿أَهْلَ مَكَّةَ لَا یَرِثُونَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ﴾...الإمام الباقر والصادق عليهما السلام - 314

﴿أَنَّ بَعْضَ قُرَیْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : بِأَیِّ شَیْءٍ سَبَقْتَ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 218

﴿ إِنَّ بَعْضَهُمْ أَوْلَی بِالْمِیرَاثِ مِنْ بَعْضٍ، لِأَنَّ أَقْرَبَهُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 320

﴿إِنْ جَعَلْتَهَا فِیهِمْ جَمِیعاً، وَ إِنْ جَعَلْتَهَا لِوَاحِدٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 384

﴿أَنَّ رَجُلاً أَتَی عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ - وهو / إمام / بالسبالة﴾ ...الإمام الرضا علیه السلام- 52

﴿أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ غَنِیمَهِ حُنَیْنٍ﴾... أحدهما علیهما السلام- 390

﴿إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ مَعَ بَرَاءَهَ إِلَی اَلْمَوْسِمِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 328

﴿إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام : کَیْفَ کَانَ مَهْلَکُ قَوْمِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 164

﴿إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ کَانَ لَقِیَ مِنْ قَوْمِهِ بَلاَءً شَدِیداًً﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 270

﴿إنّ سورة «الأنعام» نَزَلَتْ جُمْلَهً وَاحِدَهً وَ شَیَّعَهَا سَبْعُونَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 6

﴿أَنَّ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) نَاوَلَهُ قَبْضَهً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَی بِهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 264

﴿إِنَّ فِی اَلزَّرْعِ حَقَّانِ : حَقٌّ تُؤْخَذُ بِهِ، وَ حَقٌّ تُعْطِیهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 84

﴿إِنَّ فِیمَا نَاجَی اَللَّهُ مُوسَی أَنْ قَالَ: یَا رَبِّ هَذَا اَلسَّامِرِیُّ﴾...الإمام الباقر علیه السلام-190

﴿ أَنَّ قُرَیْشاً اِجْتَمَعَتْ فَخَرَجَتْ مِنْ کُلِّ بَطْنِ أُنَاسٌ، ثُمَّ اِنْطَلَقُوا﴾...أحدهما علیهما- 268

﴿أَنَّ قَنْبَرَ مَوْلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أُدْخِلَ عَلَی اَلْحَجَّاجِ بْنِ یُوسُفَ﴾...الإمام الهادي علیه السلام- 26

﴿إنَّ لِلْقَلْبِ تَلَجْلُجاً فِی اَلْجَوْفِ یَطْلُبُ اَلْحَقَّ، فَإِذَا أَصَابَهُ اِطْمَأَنَّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 80

﴿إِنَّ لِلَّهِ شَاهِداً فِی أَرْضِهِ، وَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 446

﴿إِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمَّا سَأَلَ رَبَّهُ اَلنَّظَرَ إِلَیْهِ وَعَدَهُ اَللَّهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 184

﴿ أَنَّ مُوسَی علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَجْمَعَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِیهِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حيث﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 128

ص: 556

﴿إِنَّ مُوسَی لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَی رَبِّهِ وَ أَعْهَدَهُمْ وَاعَدَهُمْ ثَلاَثِینَ یَوْماً﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 182

﴿إِنَّ مُوسَی وَ هَارُونَ حِینَ دَخَلاَ عَلَی فِرْعَوْنَ لَمْ یَکُنْ فِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 176

﴿أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ مَوْضِعِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 288

﴿إِنَّمَا أَحَدُکُمْ حِینَ تَبْلُغُ نَفْسُهُ هَاهُنَا، فَیَنْزِلُ عَلَیْهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 502

﴿إِنَّمَا اَلشَّکُّ فِیمَا لاَ یَعْرِفُ، فَإِذَا جَاءَ اَلْیَقِینُ فَلاَ شَکَّ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 172

﴿إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا، فَإِذَا خِفْنَا﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 470

﴿ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ مَا جَاوَزَ أَلْفَیْ دِرْهَمٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 372

﴿أنّه (أي اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّهُ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُصْرَمَ اَلنَّخْلُ بِاللَّیْلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 88

﴿أَنَّهُ کَانَ مِنْ حَدِیثِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنَّهُ وُلِدَ فِی زَمَانِ نُمْرُودَ بْنِ کَنْعَانَ﴾... عنهم علیهم السلام- 42

﴿إِنَّهُ لَمْ یَنْسَ وَ کَیْفَ یَنْسَی وَ هُوَ یَذْکُرُهُ؟﴾...أحدهما علیهما السلام- 126

﴿إِنَّهُ لَنْ یَغْضَبَ لِلَّهِ شَیْءٌ کَغَضَبِ اَلطَّلْحِ وَ اَلسِّدْرِ، أَنَّ اَلطَّلْحَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 366

﴿إِنَّهُمْ مَلْعُونُونَ فِی اَلْأَصْلِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام...24

﴿ أَنَّهُمْ یَسْتَطِیعُونَ وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنَّهُ لَوْ کَانَ ﴾... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 378

﴿إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 398

﴿إِنِّي سَائِلُكُمَا عَنْ أَمْرٍ، وَأَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُمَا، فَلاَ تَكْتُمَانِي﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 200

﴿ اَلْأَوَّاهُ الدّعَّاءٌ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 460

﴿أُولَئِکَ قَوْمٌ مُذْنِبُونَ، یُحْدِثُونَ فِی إِیمَانِهِمْ مِنَ اَلذُّنُوبِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 432

﴿وَ لَیسَ تَعلَمُ أنَّ انتِظارَ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ ؟﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 540

﴿أو مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تعالى: ﴿وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ ﴾ ؟...الإمام الهادي علیه السلام-92

﴿(أيثيبهم عليه ؟ قال :) نعم﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 428

﴿أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 360

﴿ أَیْ نَاسٍ لِلْمِیثَاقِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 42

﴿أَیُّهَا اَلنَّاسُ! إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ مُوسَی وَ هَارُونَ أَنْ یَبْنِیَا﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 510

﴿أَیُّهَا اَلنَّاسُ! وَ اَللَّهِ مَا قَاتَلْتُ هَؤُلاَءِ بِالْأَمْسِ إِلاَّ ﴾...الإمام علي علیه السلام- 344

ص: 557

حرف الباء

﴿بالولاية، (وَ أعْرِضْ عَنِ الْجَهلِينَ)، قال: عنها﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 232

﴿بُدِّلَ مَکَانَ عَلِیٍّ أَبُو بَکْرٍ أَوْ عُمَرُ اِتَّبَعْنَاهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 484

﴿بِسْمِ اَللَّهِ اَللَّهُمَّ اُرْدُدْهُ عَلَیْنَا ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 436

﴿بَعَثَ اَللَّهُ اَلرُّسُلَ إِلَی اَلْخَلْقِ وَ هُمْ فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 508

﴿بِعَشْرِ ذِی اَلْحِجَّهِ نَاقِصَهً حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی شَعْبَانَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 180

﴿بَلَغَنَا أَنَّ ذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 490

﴿بَلْ هِیَ مُحَرَّمَهٌ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 148

حرف التاء

﴿تَدرُونَ مَن أولياءُ الله؟﴾...الإمام علي علیه السلام- 500

﴿تَرَکُوا طَاعَهَ اَللَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 400

﴿تُرِیدُونَ أَنْ تَرْوُوا عَلَیَّ هُوَ اَلَّذِی فِی نَفْسِکَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 442

﴿تَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَانَّ اَللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً وَ لاَ تَطْلُبُوا اَلْحَوَائِجَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 62

﴿تَصَدَّقْ بِثَمَانِینَ دِرْهَمٍ﴾...الإمام الهادي علیه السلام - 360

﴿ تَصَدَّقْتُ یَوْماً بِدِینَارٍ فَقَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ مَا عَلِمْتَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 436

﴿تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ﴾... الإمام الكاظم علیه السلام- 444

﴿تُعْطِی مِنْهُ الضِّغْثَ تَقْبِضُ مِنَ السُّنْبُلِ قَبْضَةً وَ الْقَبْضَةَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 86

﴿تُعْطِی مِنْهُ اَلْمَسَاکِینَ اَلَّذِینَ یَحْضُرُونَکَ تَأْخُذُ بِیَدِکَ اَلْقَبْضَهَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 88

﴿تَفْسِیرُهَا بِالْبَاطِنِ أَنَّ لِکُلِّ قَرْنٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 494

﴿ تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ یُرِیدُ اَللَّهُ، فَإِنَّهُ شَیْءٌ یُرِیدُهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 256

﴿تَفَقَّهُوا فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ أَعْرَابِیٌّ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 472

﴿ تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ، فَتُعْطِیهِ اَلْمِسْکِینَ ثُمَّ اَلْمِسْکِینَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام...90

﴿تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ حَقّاً﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 90

﴿تَقُولُ عِنْدَ اَلْمَسَاءِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 238

ص: 558

﴿تُوُفِّیَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُنَافِقِینَ فَأَرْسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَی اِبْنِهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 418

حرف الثاء

﴿ثَبَتَتِ اَلْمَعْرِفَهُ وَ نَسُوا اَلْمَوْقِفَ وَ سَیَذْکُرُونَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 222

﴿ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ کَیْفَ شَکَکْتَ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ؟!﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 18

﴿ثَلاَثٌ یَرْجِعْنَ عَلَی صَاحِبِهِنَّ: اَلنَّکْثُ وَ اَلْبَغْیُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 486

حرف الجيم

﴿جَاءَ قَوْمٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِالْکُوفَهِ ، وَ قَالُوا لَهُ﴾...أحدهم علیهم السلام- 206

﴿جَحَدَ اَلْمَدَنِیُّ أَنْتَ تُرِیدُ مُصَابَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 298

﴿جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 214

حرف الحاء

﴿اَلْحَبُّ اَلْمُؤْمِنُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 60

﴿اَلْحَبُّ مَا حَبَّهُ وَ اَلنَّوَی مَا نَأَی عَنِ اَلْحَقِّ فَلَمْ یَقْبَلْهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 60

﴿حَتَّی یُعَرِّفَهُمْ مَا یُرْضِیهِ وَ مَا یُسْخِطُهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 462

﴿ اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ اَلنَّحْرِ وَ یَحْتَجُّ بِقَوْلِ اَللَّهِ﴾...الإمام علي علیه السلام- 338

﴿اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ عَرَفَهَ وَ جَمْعٍ وَ رَمْیُ اَلْجِمَارِ بِمِنًی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 338

﴿حَدَّثَنِی أَبِی أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَبَضَ قَبْضَهً مِنْ تُرَابِ اَلتُّرْبَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 218

﴿حَجَّ عُمَرُ أَوَّلَ سَنَهٍ حَجَّ وَ هُوَ خَلِیفَهٌ فَحَجَّ تِلْکَ اَلسَّنَهَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 214

﴿حَرَّمَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ اَلشُّحُومَ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام

﴿حَرَّمَ مِنَ اَلضَّأْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اَلْجَبَلِیَّهَ وَ أَحَلَّ اَلْأَهْلِیَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 94

﴿اَلْحَسَنَهُ اَلَّتِی عَنَی اَللَّهُ وَلاَیَتُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، وَ اَلسَّیِّئَهُ﴾... الإمام الباقر علیه السلام-110

﴿حَقُّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ عَلَیْکَ وَاجِبٌ، وَ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ یَقْبِضُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 88

﴿حَیْثُ قَالَ مُوسَی علیه السلام: أَنْتَ أَبُو اَلْحُکَمَاءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 190

حرف الخاء

﴿اَلْخَالُ وَ اَلْخَالَهُ یَرِثَانِ إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُمْ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ إِنَّ اَللَّهَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 318

ص: 559

﴿خُرُوجُ اَلْقَائِمِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ أَذَانٌ دَعْوَتُهُ إِلَی نَفْسِهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 336

﴿خَصَّ اَللَّهُ اَلْخَلْقَ فِی آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 210

﴿خَطَبَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلنَّاسَ وَ اِخْتَرَطَ سَیْفَهُ وَ قَالَ لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام-330

﴿خَلَّتَانِ / خصلتان/ لَا أُحِبُّ أَنْ یُشَارِكَنِی فِیهِمَا أَحَدٌ﴾...النبي صلی الله علیه و آله- 438

﴿الخُمُسُ بَعدَ المَؤُونَهِ﴾... الإمام الهادي علیه السلام- 294

﴿ اَلْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ هُوَ لَنَا﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 292

حرف الدال

﴿دَخَلَ عَلَیَّ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَهِ فَسَأَلُونِی عَنْ طَلْحَهَ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 342

﴿دَخَلَ عَلِی علیه السلام على رسول الله من فِی مَرَضِهِ، وَ قَدْ أُغْمِی﴾...الإمام الصادق علیهالسلام- 316

﴿دَخَلَ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ اَلْمَدِینَهَ قَالَ: فَاسْتَلْقَی عَلَی اَلسَّرِیرِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 34

﴿اَلدُّخُولُ فِی أَمْرِکَ...الإمام الصادق علیه السلام- 304

حرف الدال

﴿ذَهَبَ عَلِیٌّ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَآجَرَ نَفسَهُ عَلی أن یَستَقِیَ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 414

حرف الراء

﴿اَلرِّجْزُ هُوَ اَلثَّلْجُ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 180

﴿رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً تَابَ إِلَی اَللَّهِ قَبْلَ اَلْمَوْتِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 32

حرف السين

﴿سَاخَ اَلْجَبَلَ فِی اَلْبَحْرِ فَهُوَ یَهْوِی حَتَّی اَلسَّاعَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 184

سُئِلَ أَبِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿قَتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 276

﴿سَبِیلُ اَللَّهِ شِیعَتُنَا﴾ ...الإمام الهادي علیه السلام- 396

﴿ اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 212

﴿سفلت ، سفل الله بك، أما سمعت الله يقول﴾... الإمام علي علیه السلام- 170

﴿السَّمَاءُ فِی اَلْبَاطِنِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْمَاءُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 258

﴿ اَلسِّهَامُ ثَمَانِیَهٌ، وَ لِذَلِکَ قَسَمَهَا رَسُولُ اَللَّهِ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 384

ص: 560

﴿سَهْمَ اللَّهِ وَسَهْمَ الرَّسُولِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 254

﴿سَیْفٌ وَ تُرْسُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 302

حرف الشين

﴿اَلشَّجَرَهُ اَلَّتِی نَهَی اَللَّهُ آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْکُلاَ مِنْهَا شَجَرَهُ اَلْحَسَدِ﴾...الإمام الهادي علیه السلام- 126

﴿شَکّاً إِلَی شَکِّهِمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 474

﴿شَکَا رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَجَعاً فِی صَدْرِهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 498

﴿شوّال و ذُو القَعْدة و ذو الحِجَّةِ و رجب﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 374

﴿اَلشَّوْکَهُ اَلَّتِی فِیهَا اَلْقِتَالُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 254

﴿شَهَادَهَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 468

﴿شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 100

حرف الصاد

﴿صَدَقْتُمْ صَدَقْتُمْ وَ مَنْ أَحَبَّنَا جَاءَ مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ هَکَذَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 380

اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی قَالَ إِبْلِیسُ: ﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 124

﴿صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ یُذْهِبُ بَلاَبِلَ﴾... الإمام علي علیه السلام- 112

﴿صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ، وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ یُذْهِبْنَ بَلاَبِلَ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 108

﴿ضَمِنْتُ عَلَی رَبِّی أَنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَقَعُ فِی یَدِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 440

حرف الضاد

﴿اَلضِّغْثَ مِنَ اَلْمَکَانِ بَعْدَ اَلْمَکَانِ تُعْطِی اَلْمَسَاکِینَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 92

﴿اَلضِّغْثَ وَ اَلاِثْنَیْنِ تُعْطِی مَنْ حَضَرَکَ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 84

﴿اَلضَّلاَلُ فَمَا فَوْقَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 48

حرف الطاء

﴿طُلُوعُ اَلشَّمْسِ مِنَ اَلْمَغْرِبِ ، وَ خُرُوجُ اَلدَّابَّهِ وَ، اَلدَّجَّالِ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 104

حرف العين

﴿عَذَرَنِی اَللَّهُ مِنْ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ بَایَعَانِی طَائِعَیْنِ غَیْرَ مُکْرَهَیْنِ﴾ ... الإمام علي علیه السلام- 346

ص: 561

﴿ عَرَضَتْ لِی إِلَی رَبِّی حَاجَهٌ فَهَجَرْتُ فِیهَا إِلَی اَلْمَسْجِدِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 192

﴿عِشْرُونَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ﴾...الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 334

﴿عَشِیَّهَ عَرَفَهَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 138

﴿عَلَی أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ﴾...النبيّ علیه السلام-252

﴿عَلَیْکُمْ اَلنَّفْرَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 472

﴿عليّ - صلوات الله عليه – يقول: مَنْ فَرَّ مِنْ رَجُلَيْنِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 310

﴿عَلِیٌّ علیه السلام مِمَّنْ بَلَغَ ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 16

﴿عَلِیٌّ علیه السلام نَاوَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقَبْضَهَ اَلَّتِی رَمَی بِهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 264

حرف الفاء

﴿فَإِذَا جَاءَتْکَ اَلْمَرْأَهُ اَلْمُسْلِمَهُ فَاحْمِلْهَا فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 402

﴿فَالسَّنَهُ تَنْقُصُ سِتَّهَ أَیَّامٍ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 482

﴿ فأما قوله: (مِمَّا أَنزَلْنَا...) فَإِنَّ اَلْمُخَاطَبَ بِذَاکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴾...الإمام الهادي علیه السلام- 514

فأمّا ﴿لا تَتَّخِذُوا مَابَاءَكُمْ وَ إِخْوَنَكُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 358

﴿فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ ألا تري أن السَکِینَتَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 376

﴿فَإِنَّمَا یَعْنِی أَنَّهُمْ نَسُوا اَللَّهَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا﴾...الإمام علي علیه السلام- 402

﴿فَإِنَّهُ حِینَ أَخَذَ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 70

﴿فَبَلَّغَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ بِعَرَفَهَ وَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ عِنْدَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 332

﴿لا فَسَأَلْتُ عَنْ ذَلِکَ غَیْرِی؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 276

﴿فَقَالَ مُوسَی : یَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَ اَلصَّنَمَ / العجل﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 190

﴿اَلْفَقِیرُ اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ أَجْهَدُ مِنْهُ اَلَّذِی لاَ یَسْأَلُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 382

﴿اَلْفَقِیرُ: اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ: أَجْهَدُ مِنْهُ، وَ اَلْبَائِسُ: أَجْهَدُهُمَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 382

﴿فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ اَلصَّاعِقَهُ وَ لَمْ یَذْکُرِ اَلرَّجْفَهَ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 194

﴿فَلَمَّا کَانَ فِی قَابِلٍ جَاءُوا بِضِعْفِ اَلَّذِینَ أَخَذُوا وَ أَسْلَمَ نَاسٌ﴾...الإمام الباقر علیه السلام-388

فَلَمَّا وَقَفُوا عَلَیْهَا قَالُوا: ﴿ يَلَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 22

ص: 562

﴿فَلْیَفْرَحْ شِیعَتُنَا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا أُعْطِیَ عَدُوُّنَا مِنَ اَلذَّهَبِ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 498

﴿فَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا کَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ فَهُوَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 178

﴿فِی اَلْأَذَانِ: هُوَ اِسْمٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ لاَ یَعْلَمُ ذَلِکَ أَحَدٌ غَیْرِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 336

﴿فِی اَلْإِمَامِ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ؟ قَالَ: نَعَمْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 434

﴿اَلْفَرِیضَهِ خَلْفَ اَلْإِمَامِ﴾....الإمام الباقر علیه السلام- 236

﴿فِی تِسْعَهَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ یَلْتَقِی اَلْجَمْعَانِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام - 296

﴿فِی سُورَهِ «اَلْأَنْفَالِ» جَدْعُ اَلْأُنُوفِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 242

﴿فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً، وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 242

﴿فِیهِمَا جَمِیعاً﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 212

حرف القاف

﴿قاَلصَّدَقَاتُ فِی اَلنَّبَاتِ وَ اَلْحَیَوَانِ وَ اَلزَّکَاهُ فِی اَلذَّهَبِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 434

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: ﴿وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 54

﴿قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ: فَلَمَّا وَقَفُوا﴾...جدّه علیهما السلام-22

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ: قَالَ اَللَّهُ:﴿ أَتَّبِعُواْ مَا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 124

﴿قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): وَ هُوَ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 272

﴿قتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ﴾ قال : الدَّیْلَمُ... الإمام الصادق علیه السلام- 474

﴿قَدْ كَلَّمَ اللهُ جَمِيعَ خَلْقِهِ بَرَّهُمْ وَ فَاجِرَهُمْ، وَرَدُّوا عَلَيْهِ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 224

قَرَأَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ خَلْفَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لَنْ أَشْرَكْتَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 236

قَرَأَ رَجُلٌ عِنْدَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 26

﴿قُل کَذِبتَ یا کافِرُ یا مُشرِکُ! انّی اومِنُ بِرَبّی وَاصَلّی لَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 46

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 146

قَوْلِهِ: ﴿يَجِدُونَهُ﴾ یَعْنِی اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصَارَی﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 198

﴿قَوْمٌ اِجْتَرَحُوا ذُنُوباً مِثْلَ قَتْلِ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ اَلطَّیَّارِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 432

﴿قَوْمٌ تَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ قَسَمَ فِیهِمُ اَلشَّیْءَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 388

ص: 563

﴿قَوْمٌ مُشْرِکُونَ، فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 448

﴿قَوْمُ مُوسَی هُمْ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 198

﴿کَانَ أَبُو لُبَابَهَ أَحَدَهُمْ، یَعْنِی فِی آية﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 466

حرف الكاف

﴿/كان أبي علیه السلام/ يَقُولُ فِي الْإِسْرَافِ فِي الْحَصَادِ وَ الْجَذَاذِ أَنْ ﴾... الإمام الرضا علیه السلام- 88

﴿ کَانَ اِسْمُ أَبِیهِ آزَرَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 36

﴿كان بين قوله تعالى: ﴿قَدْ أُجِيبَت دَعْوَتُكُمَا﴾ و بين...الإمام الصادق علیه السلام- 512

﴿کَانَ اَلْفَتْحُ فِی سَنَهِ ثَمَانٍ ، وَ بَرَاءَهُ فِی سَنَهِ تِسْعٍ ، وَ حَجَّهُ اَلْوَدَاعِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 326

﴿کَانَتْ سَوْآتُهُمَا لاَ تَبْدُو لَهُمَا فَبَدَتْ، یَعْنِی کَانَتْ مِنْ دَاخِلٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 132

﴿کَانَتْ عَصَا مُوسَی لِآدَمَ ، فَصَارَتْ إِلَی شُعَیْبٍ ، ثُمَّ صَارَتْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 176

﴿کَانَتْ مَدِینَهٌ حَاضِرَهَ اَلْبَحْرِ فَقَالُوا لِنَبِیِّهِمْ: إِنْ کَانَ صَادِقاً فَلْیُحَوِّلْنَا ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 202

﴿كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله إِذَا صَلَّی عَلَی الْمَیِّتِ كَبَّرَ فَتَشَهَّدَ ثُمَّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 420

﴿کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ اَلاِسْتِغْفَارُ حِصْنَیْنِ /حَصِینَیْنِ/ لَکُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 272

﴿قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا أَرَادَ اَلْقِتَالَ قَالَ هَذِهِ اَلدَّعَوَاتِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 458

﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَلْبَسُ اَلثَّوْبَ بِخَمْسِمِائَهِ دِینَاراً﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 146

﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ یَلْبَسُ اَلْجُبَّهَ وَ اَلْمِطْرَفَ مِنَ اَلْخَزِّ﴾... الإمام الرضا علیه السلام- 142

﴿ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُعْطِی مَوَالِیَ شَیْئاً مَعَ ذِی رَحِمٍ سُمِّیَتْ لَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 320

﴿کَانَ عَلِیٌّ یَقْرَؤُهَا: «فَارَقُوا دِينَهُمْ»، ثمّ قال﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 106

﴿کَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَرْبَعَهُ أَخْمَاسٍ لِلْمُجَاهِدِینَ وَ الْقُوَّامِ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 294

﴿کَانَ مُحَمَّدٌ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَوَّلَ مَنْ قَالَ بَلَی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 218

﴿کَانُوا یَکْتُبُونَهُ فِی اَلْقَرَاطِیسِ، ثُمَّ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا وَ یُخْفُونَ﴾...الإمام الصادق - 56 الله

﴿کَانُوا یَکْتُمُونَ مَا شَاءُوا وَ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 56

﴿کَرِهُوا شَمَاتَهَ اَلْأَعْدَاءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 498

ص: 564

﴿کُشِطَ لَهُ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 38

﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا وَ عَنِ اَلسَّمَاءِ وَ مَا فِیهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 38

﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا وَ مَا فِیهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 38

﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلْعَرْشِ وَ مَا عَلَیْهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 38

﴿کَعْبٌ وَ مَرَارَهُ بْنُ اَلرَّبِیعِ وَ هِلاَلُ بْنُ أُمَیَّهَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 464

﴿کَلاَّ یَا جَبْرَئِیلُ ، وَ لَکِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ﴾...النبيّ صلی الله علیه و اله - 406

﴿اَلْکَلاَمُ فِی اَللَّهِ، وَ اَلْجِدَالُ فِی اَلْقُرْآنِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 36

﴿کُلُّ قَرْیَهٍ یَهْلِکُ أَهْلُهَا، أَوْ یَجْلُونَ / انجلوا - يخلون/ عنها﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 244

﴿کُلُّ مَالٍ لاَ مَوْلَی لَهُ وَ لاَ وَرَثَهَ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ﴾...أحدهما علیهما- 248

﴿کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّوْبَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 464

حرف اللام

﴿اللَّهُمَّ لاَ تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 172

﴿ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا نُظَفُ اَلْوُضُوءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 454

﴿اَلَّذِی یَتَوَرَّعُ مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ یَجْتَنِبُ هَؤُلاَءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 30

﴿لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 454

﴿لاَ بَأْسَ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانُوا إِذَا دَخَلُوا فِی اَلصَّلاَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 212

﴿لاَ تَأْکُلْ ذَبِیحَتَهُ حَتَّی تَسْمَعَهُ یَذْکُرُ اِسْمُ اَللَّهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 76

﴿لاَ تُسَلِّطْهُمْ عَلَیْنَا فَتَفْتِنَهُمْ بِنَا﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 510

﴿ لا تفعل ألم تعلم أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله نَهَی عَنِ اَلْجَذَاذِ ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 90

﴿لاَ ذَاکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَأْخُذُ مِنْهُمْ مِنْ کُلِّ إِنْسَانٍ مَا شَاءَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 362

﴿لاَ غَفَرَ اَللَّهُ شَیْئاً مِنْ ذُنُوبِهِ أَیْنَ ذَهَبَ إِنَّ مُوسَی اِخْتَارَ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 194

﴿لاَ نَقُولُ دَرَجَهً وَاحِدَهً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: دَرَجَاتٌ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 114

﴿لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ قَبْلَ یَدِ اَلْعَبْدِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 440

﴿لاَ وَ اَللَّهِ مَا بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَبَا بَکْرٍ بِبَرَائَهَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 330

ص: 565

﴿ لاَ یَدْخُلُنَا مَا یَدْخُلُ اَلنَّاسَ مِنَ اَلشَّکِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 258

﴿لاَ یَسْتَطِیعُونَ إِبْطَالَ قَوْلِکَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 26

﴿لاَ یَستَیقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبداً ، ولا یَستَیقِنُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 268

﴿لاَ یُعْذَرُ عَبْدٌ اِشْتَرَی مِنَ اَلْخُمُسِ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ: یَا رَبِّ!﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 292

﴿لاَ یَکْتُبُ اَلْمَلَکُ إِلاَّ مَا أَسْمَعَ نَفْسَهُ﴾ ...أحدهما علیهما السلام- 236

﴿لاَ یَکُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّیْلِ؛ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 90

﴿ لاَ یَکُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّیْلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 86

﴿لاَ یُوصَفُ اَللَّهُ بِمُحْکَمِ وَحْیِهِ، عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ اَلصِّفَهِ وَ کَیْفَ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 68

﴿لَبَسُوا عَلَیْهِمْ لَبَسَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 14

﴿لَقَدْ تَوَلَّیَا وَ مَا تَابَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 414

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ﴾ قال : فينا...الإمام الباقر علیه السلام- 474

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ﴾ ، قال : من أنفسنا...الإمام الباقر علیه السلام- 474

﴿لِکُلِّ صَلاَهٍ وَقْتَانِ وَقْتُ یَوْمِ اَلْجُمُعَهِ زَوَالُ اَلشَّمْسِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 10

﴿لِلَّذِی سَبَقَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنْ یَکُونَ مَا کَانَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 262

﴿لَمَّا اِخْتَلَفَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 318

﴿لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَفَرَغَ مِنْ مُنَاجَاتِ رَبِّهِ رُدَّ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 516

﴿لَمَّا بَدَأَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِتَعْلِیمِ اَلْأَذَانِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِالْبُرَاقِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 538

﴿لَمَّا أَظَلَّ قَوْمَ یُونُسَ اَلْعَذَابُ دَعَوُا اَللَّهَ فَصَرَفَهُ عَنْهُمْ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 530

﴿لِمَا تَرَکُوا وَلاَیَهَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أُمِرُوا بِهَا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 28

﴿لَمَّا حَضَرَ اَلْحُسَیْنَ مَا حَضَرَهُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ لَمْ یَجُزْ أَنْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 322

لَمَّا سَأَلَ مُوسَی رَبَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ...﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 182

﴿لَمَّا عَطِشَ اَلْقَوْمُ یَوْمَ بَدْرٍ اِنْطَلَقَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالْقِرْبَهِ یَسْتَقِی﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 300

﴿لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا قَالَ فِی غَدِیرِ خُمٍّ وَ صَارَ بِالْأَخْبِیَهِ﴾...الإمام الصادق - 412

﴿لَمَّا مَاتَ تَبَیَّنَ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ فَلَمْ یَسْتَغْفِرْ لَهُ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 462

ص: 566

﴿لَمَّا نَاجَی مُوسَی رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی قَدْ فَتَنْتُ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 194

﴿لَمْ یَأْنِ [یَکُنْ] أَوَانُ کَشْفِهَا بَعْدُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: تعالى﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 492

﴿قَالَ: لَمْ یَبْلُغْ بِهِ شَیْئاً أَرَادَ غَیْرَ اَلَّذِی قَالَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 44

﴿لَمْ یَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: (إِنِّي أَخَافُ...)﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 484

﴿لَمْ یَکُنْ مِنْ إِبْرَاهِیمَ شِرْکٌ، إِنَّمَا کَانَ فِی طَلَبِ رَبِّهِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 44

﴿لَمْ یَکُونُوا یَعْبُدُونَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا أَحَلُّوا لَهُمْ أَشْیَاءَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 368

﴿لَنَا اَلْأَنْفَالُ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 248

﴿لِنَجْعَلَهَا فِی أَهْلِ بَیْتِهِ فَأَمَرَ اَلْعَقِبَ مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ مَنْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 50

﴿کَانُوا خُلِّفُوا مَا کَانَ عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ، وَ لَکِنَّهُمْ خَالَفُوا ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 464

﴿لِیَتَامَانَا. وَ مَسَاکِینِنَا وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِنَا ﴾...الإمام السّجاد علیه السلام- 294

﴿ لَیْسَ الْحَرَامُ إِلَّا مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 96

﴿لَیْسَ اَلْخُمُسُ إِلاَّ فِی اَلْغَنَائِمِ﴾...الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام- 290

﴿لَیْسَ هُوَ هَکَذَا وَ لَکِنْ رَسُولُ اَللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 442

﴿لِیُظْهِرَهُ اَللَّهُ فِی اَلرَّجْعَهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 370

حرف الميم

﴿مَا أَبَقَتْ اَلْحَنِیفِیَّهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ اَلْأَظْفَارِ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 114

﴿أَحَدٌ عَلَی مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا﴾...الإمام الحسين علیه السلام- 114

﴿مَا أَحْسَنُ الصَّبرُ وَ انتِظارُ الفَرَجِ أَما سَمِعتَ قَولَ العَبدِ الصّالِح﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 162

﴿مَا أَعْرِفُهُ مِنْ مَوَالِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 432

﴿مَا أَعْلَمُ آیَهً فِی اَلْقُرْآنِ أَحَلَّتْ ذَلِکَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 170

﴿ مَا اِنْتَصَرَ اَللَّهُ مِنْ ظَالِمٍ إِلاَّ بِظَالِمٍ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 82

﴿مَا تَقولُ إِذا قالوا لَکَ أَخبِرنا عَنِ اللّهِ ، شَیءٌ هوَ أَم لا شَیء؟﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 14

﴿مَاتَ یَحْیَی بْنُ اَلْقَاسِمِ اَلْحَذَّاءُ؟﴾... الإمام الكاظم عله السلام- 64

﴿مَا خَلَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ أَحَداً غَیْرِی﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 304

ص: 567

﴿ مَا دَعَوْهُمْ إِلی عِبادَةِ أَنْفُسِهِمْ، وَلَوْ دَعَوْهُمْ إِلی عِبادَةِ أَنْفُسِهِمْ﴾...الإمام الصادق - 368

﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا: نِکَاحُ اِمْرَأَهِ اَلْأَبِ، وَ مَا بَطَنَ: اَلزِّنَا﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 102

﴿مَا فيه شكّ﴾... أحدهما علیهما السلام - 440

﴿مَا قُوتِلَ أَهْلُهَا مُنْذُ یَوْمَ نَزَلَتْ حَتَّی کَانَ اَلْیَوْمَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 344

﴿مَا کَانَ لِلْمُلُوکِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 252،250

﴿مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهُ فَذَلِکَ اَلْأَنْفَالُ فَهُوَ لَنَا﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 246

﴿مَا کَانَ مِنَ اَلْإِیمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 64

﴿ مَا لِی وَ مَا لِلضَّیَاطِرَهِ أَطْرُدُ قَوْماً غَدَوْا أَوَّلَ اَلنَّهَارِ﴾ ...الإمام عليّ علیه السلام- 30

﴿مَا مِنْ أَحَدٍ أَغْیَرَ / أعز/ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله - 148

﴿مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ یَدِینُ بِدِینِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) غَیْرُنَا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 114

﴿مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ إِلاَّ اَلصَّدَقَهُ فَإِنَّهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 438

﴿مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ وَزْنٌ أَوْ ثَوَابٌ إِلاَّ اَلدُّمُوعُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 488

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ اِغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِمَائِهَا إِلاَّ حَرَّمَ اَللَّهُ﴾...النبيّ علیه السلام- 488

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لَهُ مَیْتَهٌ وَ قَتْلَهٌ، مَنْ مَاتَ بُعِثَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 456

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ وَ لاَ کَافِرٌ یُوضَعُ فِی قَبْرِهِ حَتَّی یُعْرَضَ عَمَلُهُ﴾...الإمام الباقر - 444

﴿مَا نَزَلَ بِالنَّاسِ أَزْمَهٌ قَطُّ إِلاَّ کَانَ شِیعَتِی فِیهَا أَحْسَنَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 310

﴿ما يقول الناس في قول الله تعالى: ﴿وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 460

﴿مَا یَقُولُ أَهْلُ بَلَدِکَ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 62

﴿مَا یَمْنَعُکُمْ أَنْ تَشْهَدُوا عَلَی مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 540

﴿ (مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ )،قَوْمٌ کَانُوا مُشْرِکِینَ، فَقَتَلُوا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 450

﴿اَلْمُرْجَوْنَ هُمْ قَوْمٌ قَاتَلُوا یَوْمَ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ﴾...الإمام الباقر والصادق علیه السلام- 448

﴿مَسَاجِدَ مُحْدَثَهٍ، فَأُمِرُوا أَنْ یُقِیمُوا وُجُوهَهُمْ شَطْرَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 136

﴿مُسْتَقَرٌّ فِی اَلرَّحِمِ وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی اَلصُّلْبِ. وَ قَدْ یَکُونُ مُسْتَوْدَعَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 64

مَسْجِدُ قُبَا، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 452

ص: 568

﴿اَلْمُسْتَقَرِّ اَلْإِیمَانُ اَلثَّابِتُ وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلْمُعَارُ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 64

﴿اَلْمُسَمَّی مَا سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَهِ، وَ هُوَ اَلَّذِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 12

﴿اَلْمَشْطُ یَذْهَبُ بِالْوَبَاءِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 140

﴿مَعَ النِّسَاءِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 420

﴿اَلْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ قَوْمٌ اِعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً﴾ ...أحدهما علیهما السلام- 432

﴿الْمُؤَذِّنُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 152

﴿اَلْمُؤْمِنَ إِذَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ یُنْفِقُهُ عَلَی عِیَالِهِ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 372

﴿اَلْمُؤْمِنُ، حَالَتِ اَلْمَعَاصِی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ إِیمَانِهِ کَثْرَهُ ذُنُوبِهِ﴾ ...أحدهما علیهما السلام- 106

﴿مَنْ أَخَذَ سَارِقاً فَعَفَا عَنْهُ فَإِذَا رُفِعَ إِلَی اَلْإِمَامِ قَطَعَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 460

﴿مَنْ بَلَغَ أَنْ یَکُونَ إِمَاماً مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ فَهُوَ یُنْذِرُ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 16

﴿ذَلِکَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 108

﴿مَن زَعَم أَنَّ اللهَ أَمَرَ بالسُّوء والفَحْشاءِ فَقَد كَذَبَ عَلَى اللهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 132

﴿مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 134

﴿مَنْ سَأَلَ اَلنَّاسَ شَیْئاً وَ عِنْدَهُ مَا یَقُوتُهُ یَوْمَهُ فَهُوَ مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 140

﴿مَنْ صَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ فَقِیلَ لَهُ: أَنْتَ صَائِمُ ﴾...النبي صلی الله علیه و اله- 106

﴿مَنْ ضَرَبَ النَّاسَ بِسَیْفِهِ، وَ دَعَاهُمْ إِلی نَفْسِهِ وَ فِی الْمُسْلِمِینَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 362

﴿مَنْ طَعَنَ فِی دِینِکُمْ هَذَا فَقَدْ کَفَرَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 344

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «اَلْأَعْرَافِ» فِی کُلِّ شَهْرٍ کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ مِنَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 118

﴿لا مَنْ قَرَأَ سُورَةَ «براءة» و «الأنفال» فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 242

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَرَاءَهَ وَ اَلْأَنْفَالَ فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 326

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «يونس» فِی کُلِّ شَهْرَیْنِ أَوْ ثَلاَثَهٍ لَمْ یُخَفْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 478

﴿مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ مَوْلًی فَمَالُهُ مِنَ اَلْأَنْفَالِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 248

﴿مَنْ نَوَی اَلصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ فَسَأَلَهُ أَنْ یُفْطِرَ عِنْدَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 110

﴿مِنْهُ مَا أَحْدَثَ زُرَارَهُ وَ أَصْحَابُهُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 46

ص: 569

﴿مُوَسَّعٌ عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یُنْفِقُوا مِمَّا فِی أَیْدِیهِمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 372

﴿ مَهْ لاَ تُعَوِّدْ عَیْنَیْکَ کَثْرَهَ اَلنَّوْمِ فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَیْءٍ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 462

﴿اَلْمَیِّتُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ هَذَا اَلشَّأْنَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 76

﴿اَلْمَیِّتُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ هَذَا اَلشَّأْنَ یَعْنِی هَذَا اَلْأَمْرَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 78

حرف النون

﴿اَلنَّاسُ عَلَی سِتَّهِ فِرَقٍ یُؤْتَوْنَ إِلَی ثَلاَثِ فِرَقٍ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 448

﴿نَاوَلَ رَسُولُ اَللَّهِ علي بن أبي طالب- كرم الله وجهه - ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 264

﴿نَحْنُ اَلْأَعْرَافُ اَلَّذِینَ لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ إِلاَّ بِسَبَبِ مَعْرِفَتِنَا﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 158

﴿نَحْنُ اَلْحُجَّهُ اَلْبالِغَهُ عَلَی مَنْ دُونَ اَلسَّمَاءِ وَ فَوْقَ اَلْأَرْضِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 100

﴿نحن - والله! - اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَی اَلَّذِی لاَ یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 228

﴿نحن، هم...الإمام الباقر علیه السلام- 228

﴿نَزَلَتْ سُورَهُ اَلْأَنْعَامِ جُمْلَهً وَاحِدَهً شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 8

﴿نَزَلَتْ فِی اِبْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی کَانَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ اِسْتَعْمَلَهُ...أحدهما علي علیهما السلام- 58

﴿نَزَلَتْ فِی اَلْعَبَّاسِ وَ عَقِیلٍ وَ نَوْفَلٍ و قال : إنّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 312

﴿نَزَلَتْ فِی بَنِی أُمَیَّهَ ، هُمْ شَرُّ خَلْقِ اَللَّهِ، هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا﴾...الإمام الباقر علیه السلام-302

﴿نَزَلَتْ فِی طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ ، وَ اَلْجَمَلُ جَمَلُهُمْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 152

﴿ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ اَلْعَبَّاسِ وَ شَیْبَهَ﴾...أحدهما علیهما السلام- 356

﴿نَزَلَتْ هذه الآية: ﴿وَلَئن سألتهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا﴾... الإمام الباقر علیه السلام-400

﴿اَلنِّسَاءِ، إِنَّهُمْ قَالُوا: إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَهٌ. وَ کَانَتْ بُیُوتُهُمْ فِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 422

﴿نُسِبَ إِلَی مَکَّهَ ، وَ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 196

﴿نُظَفُ اَلْوُضُوءِ إِذَا خَرَجَ أَحَدُهُمْ مِنَ اَلْغَائِطِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 454

﴿نعم (أَبُوکَ اَلَّذِی قَتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟) وَیْلَکَ! کَیْفَ قَطَعْتَ عَلَی﴾...الإمام السجّاد علیه السلام- 164

﴿نَعَمْ، أَخَذَ اَللَّهُ اَلْحُجَّهَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ یَوْمَ اَلْمِیثَاقِ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 214

﴿نَعَمْ إِذَا کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مُسْلِمَهً، وَ ذَکَرَتِ اِسْمَ اَللَّهِ حَلَّتْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 74

ص: 570

﴿نعم اقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اللَّهُ وَ لَا یُعْطَی مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 396

﴿نَعَمْ، وَ قَالُوا بِقُلُوبِهِمْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 220

﴿نَعَمْ وَ لَکِنَّهُ فَرَّ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَإِنْ کَانَ قَاتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾... أحدهما علیهما السلام- 260

﴿نَعَمْ وَ مَا سَقَی اَلْفُرَاتُ، اَلْأَنْفَالُ أَکْثَرُ مَا سَقَی﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 254

﴿نَعَمْ وَ مَنَازِلُ لَوْ یَجْحَدُ شَیْئاً مِنْهَا أَکَبَّهُ اَللَّهُ فِی اَلنَّارِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام - 450

﴿نَعُوذُ بِاللَّهِ یَا أَبَا بَصِیرٍ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ لَبَسَ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 48

﴿النور ، علیّ علیه السلام﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 198

﴿ نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنِ اَلْحَصَادِ بِاللَّیْلِ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 84

حرف الواو

﴿وَجَدْنَا فِي بَعْضِ كُتُبِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ: حَدَّثَنِي رَسُولُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 516

﴿وَجَدنا فی کِتابِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ قَوما مِن أهلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 202

﴿وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا...﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 178

﴿وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : (أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 502

«الورقة» السقط، و «الحبّة» الولد، و «ظلمات الأرض»...الإمام الصادق علیه السلام- 32

﴿«الورقة» اَلسِّقْطُ یَسْقُطُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُهِلَّ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 34

﴿اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتُفَرَّقَنَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ عَلَی ثَلاَثٍ﴾...الإمام علي علیه السلام- 228

﴿وَ العَسَى مِنَ الله وَاجِبٌ وَ أِنَّمَا نَزَلّت فِي شِيعَتِنِا المُذنِبِينَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 430

﴿وَ اَللَّهِ إِنَّ لِعَلِیٍّ علیه السلام لَإِسْماً فِی اَلْقُرْآنِ مَا یَعْرِفُهُ اَلنَّاسُ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 334

﴿والله ! لَقَدْ نَسَبَ اَللَّهُ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ فِی اَلْقُرْآنِ إِلَی إِبْرَاهِیمَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 50

﴿وَ اَللَّهِ مَا رَمَی أَهْلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ بِکِنَانَهٍ قَبْلَ اَلْیَوْمِ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 342

﴿وَ اَللَّهِ مَا نَزَلَتْ آیَهٌ قَطُّ إِلاَّ وَ لَهَا تَفْسِیرٌ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 400

﴿وَ اَللَّهِ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 222

﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾، قال: الرمي... النبيّ صلی الله علیه و آله - 302

﴿وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا ﴾ یَعْنِی مُسْتَکِیناً...النبيّ صلی الله علیه و آله - 238

ص: 571

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ هم الأئمة علیهم السلام... الإمام الصادق علیه السلام- 444

﴿وَ كُونُوا مَعَ الصَّدِقِينَ﴾: بطاعتهم...الإمام الصادق علیه السلام- 468

﴿وَ لَکِنَّهُمْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام - 368

﴿الولاية﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 480

وَ ما أصنع ؟ قال الله: ﴿فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 52

﴿وَ مَا اَلْجِرِّیُّ فَنَعَتُّهُ لَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 98

﴿وَ مَا اَلْمُطَهَّرُ؟... الإمام الباقر علیه السلام - 390

﴿وَ مَا بَأْسٌ بِالْخَزِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 144

﴿وَ مَا لَهُمْ فِی ذَلِکَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ قَالَ اَللَّهُ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 376

﴿وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ ﴾: أبو فلان...الإمام الصادق علیه السلام- 360

حرف الهاء

﴿هَذَا اَلشَّیْءَ یَشْتَهِیهِ اَلرَّجُلِ بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ، لاَ تَتُوقُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 266

﴿هَذَا سَوَادٌ لاَ عَهْدَ لَهُ بِأَنِیسٍ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله - 46

﴿هَذَا مِنْ غَیْرِ اَلصَّدَقَهِ یُعْطَی مِنْهُ اَلْمِسْکِینُ وَ اَلْمِسْکِینُ اَلْقَبْضَهَ بَعْدَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 86

﴿هَذِهِ دَارُ اَلْفَاسِقِینَ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 188

﴿هَلْ تَدْرِی مَا یَعْنِی؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 458

﴿هُمَا أَجَلاَنِ، أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یَصْنَعُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ، وَ أَجَلٌ مَحْتُومٌ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 12

﴿هُمُ الْأَئِمَّةُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 228

﴿هُمُ اَلسُّعَاهَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 386

﴿هُمْ أَهْلُ قَرَابَهِ رَسُولِ اَللَّهِ - عليه وآله السلام -﴾...أحدهما السلام علیه السلام- 288

﴿هُمْ أَهْلُ قَرَابَهِ نَبِیِّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 290

﴿هُمْ قَوْمٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ أَصَابُوا دَماً مِنْ اَلْمُسْلِمِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 446

﴿هُمْ قَوْمٌ وَحَّدُوا اَللَّهَ، وَ خَلَعُوا عِبَادَهَ مَنْ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 386

﴿هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَلا بِالْکفّار﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 448

ص: 572

﴿هُوَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِنَّمَا کَانَ شِرْکُهُمَا شِرْکَ طَاعَهٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 232

﴿هُوَ اِسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ وَ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 484

﴿هُوَ اَلذَّنْبُ یَهُمُّ بِهِ اَلْعَبْدُ فَیَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 234

﴿هُوَ اَلَّذِی یُسَمَّی لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 150

﴿هُوَ اَلَّذِی سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ علیه السلام فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 496

﴿هُوَ اَلرَّجُلُ یَهُمُّ بِالذَّنْبِ ثُمَّ یَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ﴾...الإمام الباقر والصادق علیه السلام- 234

﴿هُو السَّیِّئُ یَهِمُّ العَبدُ بهِ ، ثُمّ یَذکُرُ اللَّهَ فیُبصِرُ و یَقصُرُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 234

﴿هو الشكّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 82

﴿هُوَ اَلْمَشْطُ عِنْدَ کُلِّ صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ وَ نَافِلَهٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 140

﴿إلى القبلة﴾... أحدهما علیهما السلام- 136

﴿هُوَ إِلَی اَلْقِبْلَهِ، لَیْسَ فِیهَا عِبَادَهُ اَلْأَوْثَانِ، خَالِصاً مُخْلِصاً ﴾...أحدهما علیهما السلام- 136

﴿هُوَ أَنْ یَشْتَهِیَ اَلشَّیْءَ بِسَمْعِهِ وَ بِبَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 266

﴿هو رسول الله صلی الله علیه و آله﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 482

﴿هُوَ طُوفَانُ اَلْمَاءِ وَ اَلطَّاعُونُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 180

﴿هُوَ کُلُّ أَرْضٍ خَرِبَهٍ وَ کُلُّ أَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهَا﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 246

﴿هِیَ اَلثِّیَابُ ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 136

﴿هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ هَلَکُوا فَخَرِبَتْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 244

﴿هِیَ عَامَّهٌ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 132

﴿ کُلُّ أَرْضٍ جَلاَ أَهْلُهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یُحْمَلَ عَلَیْهَا خَیْلٌ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 250

﴿هِیَ مِنْ اَلْفَیْءِ، وَ اَلْأَنْفَالِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 250

﴿ یَوْمُ اَلنَّحْرِ إِلَی عَشْرٍ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 340

حرف الياء

﴿یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ إِیَّاکُمْ وَ اَلْوَلاَئِجَ فَإِنَّ کُلَّ وَلِیجَهٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 354

﴿یَا أَبَا اَلْعَبَّاسِ مَنْ وَصَفَ اَللَّهَ بِخِلاَفِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ فَقَدْ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 68

ص: 573

﴿یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْخُمُسِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 292

﴿يَا بَا لَبِيدٍ، إِنَّهُ يَمْلِكُ مِنْ وُلْدِ الْعَبَّاسِ إِثْنَا عَشَرَ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 122

﴿یا أبا حَمزَهَ ، إِنَّما یَعبُدُ اللّهَ مَن عَرَفَ اللّهَ ، فَأَمّا مَن لا یَعرِفُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 466

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! إِنَّ هَذَا لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 142

﴿يا أَحْمَدُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ، قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ﴾... الإمام الرضاء علیه السلام - 66

﴿یَا إِسْحَاقُ کَمْ تَرَی أَهْلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 380

﴿ یَا جَابِرُ لَوْ یَعْلَمُ اَلْجُهَّالُ مَتَی سُمِّیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 222

﴿ یا زُرارَةُ اِنَّما صَمَدَ لَکَ وَ لأَصحابِکَ و أمَّا الآخَرُونَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 126

﴿یَا زُرَارَهُ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 434

﴿یَا سَعْدُ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 156

﴿ یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ شِیعَتُنَا- وَ اَللَّهِ!- لاَ یَتَخَتَّمُ اَلذُّنُوبَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 428

﴿یَا عُقْبَهُ لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 502

﴿یَا عَلِیُّ إِنَّکَ وَ اَلْأَوْصِیَاءَ مِنْ بَعْدِکَ أَعْرَافٌ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ﴾... النبيّ صلی الله علیه و آله - 154

﴿یَا عُمَرُ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یَسُبُّ اَللَّهَ؟﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 70

﴿ یَا مُحَمَّدُ، اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی اَلْأَنْعَامِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 98

﴿یَا مَعْشَرَ اَلْأَحْدَاثِ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَأْتُوا اَلرُّؤَسَاءَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 354

﴿يَا نَبِيَّ الله ، إِنِّي لَسْتُ بِلَسِنٍ وَلَا بِخَطِيبٍ﴾...الإمام علىّ علیه السلام- 332

﴿یَا وَیْحَ هَذَا اَلْقَدَرِیَّهِ إِنَّمَا یَقْرَءُونَ هَذِهِ اَلْآیَهَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 170

﴿یَا یَسَارُ! تَدْرِی مَا صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ؟﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 112

﴿یُثَابُونَ عَلَیْهِ قَالَ علیه السلام:) نَعَمْ﴾... الإمام الصادق علیه السلام - 430

﴿یَجِبُ اَلْإِنْصَاتُ لِلْقُرْآنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ فِی غَیْرِهَا، وَ إِذَا قُرِئَ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 236

﴿یُجْلَدُ نِصْفَ اَلْحَدِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 392

﴿يَحُولُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ الْبَاطِلَ حَقٌّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 266

﴿یُخْرَجُ خُمُسُ اَلْغَنِیمَهِ ثُمَّ یُقْسَمُ أَرْبَعَهَ أَخْمَاسٍ عَلَی مَنْ قَاتَلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 292

ص: 574

﴿یُخْرَجُ مِنْهَا اَلْخُمُسُ، وَ یُقْسَمُ مَا بَقِیَ فِیمَنْ قَاتَلَ عَلَیْهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 288

﴿يَسْتَنْبِئُكَ يَا مُحَمَّدُ أَهْلُ مَكَّةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 496

﴿یَعْنِی اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 136، 138

﴿یَعْنِی اَلْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِ، وَ هُمْ یُنْذِرُونَ بِهِ اَلنَّاسَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 16

﴿یَعْنِی أُمَّهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾...الإمام علي علیه السلام- 230

﴿یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 484

﴿یَعْنِی أَوْلِیَاءَ اَلْبَیْتِ یَعْنِی اَلْمُشْرِکُونَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 274

﴿ یَعْنِی فِی اَلْمِیثَاقِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 456

﴿ یَکُونُ أَنْ لاَ یَبْقَی أَحَدٌ، إِلاَّ أَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 370

﴿یَکُونُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةٌ فِی بَعْضِ هَذِهِ الشِّعَابِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 276

یَکُونُوا کَمَا قَالَ اَللَّهُ : ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 470

﴿یُؤَدِّی خُمُسَنَا وَ یَطِیبُ لَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 296

﴿ یُؤَدَّی مِنْ مَالِ اَلصَّدَقَهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 392

﴿یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ یَوْمُ اَلنَّحْرِ ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 336، 338

﴿(يَوْمَ التَّنَادِ) یَوْمَ یُنَادِی أَهْلُ اَلنَّارِ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 160

ص: 575

(3)

فهرس الآثار

أُخبرت أنهم أصحاب الجمل...عبد الله البهي - 268

الحجّ الأكبر، الوقوف بعرفة، و بجمع، ورمي الجمار...(مضمرة) زرارة - 338

الفيء والأنفال والخمس، و كلّ ما دخل منه فيء أو أنفال ... (مضمره) زرارة، محمد بن مسلم وأبو بصير - 290

أليس عيسى من ذرّيّة إبراهيم علیهما السلام و ليس له أب؟...يحيى بن مَعمَر - 50

إنّ الزبير اخترط سيفه يوم قبض النبيّ صلی الله علیه وآله و قال : لا أغمده...جعفر بن مروان - 62

أنّ النار أحاطت به حتّى لا يهرب من هول ما رأى...ابن أبي عمير – 184

أنتم أحقّ الناس بالورع عودوا المرضى، و شيّعوا... (مقطوعة) ابن سنان - 78

إنّما أراد وأستاههم، إن الله كريم يكنّ... (مرفوعة) أبو عليّ المحمودي - 300

أيّما مسلم مات وترك ديناً لم يكن في فساد...الصبّاح بن سيّابة - 394

تعطي منه المساكين الذين يحضرونك ولو لم يحضرك...(مضمرة) ابن سنان - 86

رجل منهم، حين قسم النبي غنائم حنين : إنّ هذه (مرفوعة)...حسن بن موسى - 388

عليّ باب هدى، من تقدّمه كان كافراً ومن تخلّف...یحیی بن مساور - 442

عليّ بن الحسين علیهماأنه كان يشتري الكساء الخز بخمسين...عمر بن عليّ - 146

كلّ أرض خربة وأشياء كانت تكون للملوك، فذلك...سماهة بن مهران - 250

لمّا صار موسى في البحر أتبعه فرعون وجنوده...(مرفوعة) ابن أبي عميرة - 512

لمّا نصب رسول الله صلی الله علیه و آله علياً لا يوم غدير خمّ... (مضمرة) أبان بن تغلب - 414

من قرأ سورة «الأنعام» في كل ليلة كان من الآمنين...ابن عبّاس - 8

ص: 576

الولاية...یونس - 480

والله! لو أنّ أهل السماء والأرض اجتمعوا على أن يحوّلوا ... سلیمان بن هارون - 54

والله! ما صدق أحد ممن أخذ الله ميثاقه فوفى بعهد...أبو ذرّ- 172

هم الأئمة علیهم الإسلام...صباح بن سيّابة - 458

هي القرية التي قد جلا أهلها وهلكوا فخربت، فهى لله...ابن سنان - 248

هي للذين قال الله في كتابه... (مضمرة) سماعة - 382

يا علي! هل نزل في شيء منذ فارقت رسول الله صلی الله علیه وآله...محمّد بن مسلم - 330

يعني بالعدّة : النيّة ، يقول : لو كان لهم....(مضمرة) المغيرة - 378

والحمد لله أوّلاً و آخراً، و صلى الله على محمّد و آله الطاهرين المعصومين.

ص: 577

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109