تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي المجلد 1

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

جزء اوّل

تألیف محدّث جلیل القدر ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیّاشی رضوان الله تعالی علیه

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم مریم محققیان

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

ذوى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقّق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپ خانه سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395ه . ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 1 : 0 - 573 - 518 - 964 - 978

قیمت دوره : 180000 تومان

ص: 3

پیش گفتار

با سپاس و ستایش بی نهایت خداوند یکتا را به پاس نعمت های بی منتهایش به ویژه که برای هدایت بندگانش کتاب حکمت آمیز و سعادت بخش قرآن را نازل نمود تا راه گشای حقیقی برای رسیدن به کمالات دنیا و آخرت بندگان باشد و ما را از معتقدان و پیروان آن و نیز موالیان و علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام قرار داد؛ و سلام و درود بر اشرف موجودات و افضل پیامبران، حضرت محمد مصطفى صلی الله علیه و آله ، و بر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام پیشوایان بر حقّ و هدایت گران راستین بشریّت

لعن و نفرین بی حدّ بر ظالمان و دشمنان آنان باد که در حقیقت دشمنان خدا و رسول او هستند.

* حیات و زندگی انسان - در مادیات و معنویات - بستگی به معرفت و شناخت دارد که اگر معرفت و شناختی برایش نباشد راه به جایی نمی برد پس شناخت برای انسان یک هدف می باشد که بدون شناخت وسیله و سبب رسیدن به کمالات امکان پذیر نخواهد بود بنابر این از هر طریق صحیحی که شده باید وسیله را کاملاً بشناسد تا به هدف نهایی شناخت پیدا کند.

که یکی از وسائل و اسباب شناخت، قرآن حکیم می باشد، ولی باید توجّه داشت که شناخت قرآن نسبت به دیگر حقائق و اسباب از امتیاز و ویژگی خاصی برخوردار می باشد و آن این است که خوشبختانه شناخت خود قرآن نیاز به اسباب دیگری ندارد بلکه خودش وسیله شناخت خودش خواهد بود و اساساً

ص: 4

قرآن شناسی برای هر کسی که جویای آن باشد امکان پذیر است هم چنان که خداشناسی هم دارای چنین ویژگی است همان طوری که گفته اند: ﴿ يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ ﴾ ای خدایی که خود وسیله شناساندن ذات خود هستی که او در همه آثار و آفرینش جهان هستی آشکار است و از باب نمونه گفته شده است:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفتری است معرفت کردار

بنابر این هم چنان که برای نزدیک شدن به خدا از قدرت آفرینش استفاده خواهد شد راه نزدیک شدن به قرآن ،هم از محتوای خود قرآن خواهد بود که این مطلب به خوبی برای اهل معرفت روشن و از بدیهیات می باشد

و از طرفی دیگر قرآن سند حقانیت رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله می باشد و برای حقانیت آن همین بس که تا کنون حدود 1431 سال از نزول آن می گذرد و هیچ انسانی نتوانسته حتی آیه ای از آن را بیاورد با این که خود قرآن به طور مکرر فریاد می زند اگر می توانید مثل آن را و یا سوره ای و یا حتی آیه ای از آن را بیاورید که تا کنون با تمام تجهیزات علمی پیشرفته نتوانسته اند و بعد از این هم نخواهند توانست.

پس ضمن آنکه قرآن از هر جهت معجزه ای جاوید می باشد نیز وسیله ای برای شناخت دیگر اسبابی است که انسان را به هدف سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت میرساند البته اگر درست و دقیق جستجو کنیم و درست و صحیح بفهمیم و درست طبق خودش به اجرا در آوریم و آن را در ابعاد گوناگون زندگی بدون هیچ گونه توجیه نفسانی، سیاسی و شخصی، پیاده کنیم.

* شرافت و عظمت قرآن بر هیچ صاحب دانش و ادب - از هر ملّت و مذهبی

ص: 5

که باشد - پوشیده نیست که چنان چه در حقانیت آن شک و تردیدی می داشتند آن را به هر نوع ممکن تضعیف و نابود می کردند و حد اقل آیه ای همانند آن را ارائه می کردند ولی چون خود را از چنین معارضه ای ناتوان دیده و می بینند این همه توطئه ها سمپاشی ها تهمت ها خونریزی ها و جنگ های تسلیحاتی و تبلیغاتی از همان دوران نزول آن به راه انداخته اند

* نکته دیگری که نیاز به اشاره دارد این است که قرآن مادر دیگر قوانین گوناگون - مورد نیاز جوامع بشری - است و استفاده از این قوانین برای همه افراد قابل تشخیص و بهره گیری نیست بلکه طبق تصریح خود قرآن باید به اهل قرآن مراجعه نمود که همان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند و چون علوم ایشان اکتسابی نیست بلکه ( به اصطلاح) لدنّی می باشد و علوم ایشان متّصل به علوم الهی است و لذا برای ایشان سن و سال مطرح نیست همان طوری که برای انبیا مطرح نبوده مثلاً حضرت عیسی علیه السلام در دو سه روز بعد از ولادت خود که به دلائلی واهی و پوچ خود و مادر معصومش مورد اعتراض افراد غرض ورز و کینه توز قرار گرفت خداوند چنین حکایت می فرماید: ﴿ قَالُواْ كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا﴾ (1) (اعتراض کنندگان مُغرض) گفتند: ما چگونه با یک بچه شیرخوار و تازه به دنیا آمده صحبت کنیم، ﴿ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ وَ اتَئنِيَ الْكِتَبَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا * وَ جَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَ أَوْصَنِي بِالصَّلَوَةِ وَ الزَّكَوْةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَ بَرِّمَ ابِوَلِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾ (2) (نوزاد) اظهار

ص: 6


1- سوره مریم 29/19
2- سورة مريم: 30/19 - 32

داشت:« من بنده خدا هستم خداوند برای من (از طرف خودش) کتاب فرستاده و مرا پیامبر خود قرار داده است * و تا زمانی که زنده باشم ، مرا به انجام نماز و پرداخت زکات سفارش نموده * و این که به مادرم نیکی و احسان کنم، خداوند مرا ستمگر و بدبخت خود سر قرار نداده است.»

و امير المؤمنين على علیه السلام در ابتدای ولادتش روی دستان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله ، قرآن را - که هنوز کسی از آن اطلاعی نداشت - تلاوت نمود و بلکه دیگر کتاب های آسمانی پیشین را هم خواند (1) و یا حضرت جواد الأئمه علیهم السلام در شش ماهگی نامه خواند و حتی چشم نابینا را به اذن خداوند شفا بخشید. (2) و در 9 سالگی با دانشمندان و درباریان مأمون عباسی به مناظره و مباحثه علمی پرداخت و مسائل بسیار مشکل را پاسخ فرمود و حتی حضرت مسائلی را مطرح نمود که علما و اندیشمندان در جواب آن ها ماندند و از حضرت تقاضا کردند تا خودش جواب گوید.(3) و در دو سالگی در جمع خطیبان و شاعران و دیگر دانشمندان سخنرانی کند (4) و با بچه ها مشغول بازی بود که چون مأمون عباسی خواست از بین آن ها عبور کند همه فرار کردند ولی حضرت ماند و با او احتجاج نمود و سپس از وجود دریا در آسمان ها خبر داد. (5)

ص: 7


1- شجره طوبی ج 2 ص 219 و مدينة المعاجز: ج 1 ص 48 تصریح کرده است که آیات سوره مبارکه «مؤمنون» را تلاوت نمود
2- خرائج مرحوم راوندی: ج 1 ص ،372، بحار ج 50 ص 46 ح 20.
3- احتجاج طبرسی ج 2 ص ،472، کشف الغمّة: ج 2 ص 370
4- حلية الأبرار: ج 4 ص 534 ح 2.
5- اثبات الهداة : ج 4 ص 351

پس استفاده صحيح از قرآن در بسیاری از آیات بدون مراجعه به اهل بیت رسالت علیهم السلام، امکان پذیر نمی باشد و در مقدمات همین تفسیر شریف دلیل بر یکایک ادعا ها مطرح شده که از دید خوانندگان گرامی خواهد گذشت

* قرآن بنا بر آن چه در روایات و بین مفسّرین مشهور است دو مرحله نزول داشته است که برخی از آیات شریفه بر آن دلالت دارد یکی نزول «انزالی» است (از باب افعال) که یک مرتبه مجموعه قرآن از طرف خداوند بر آسمان چهارم و یا بر قلب نازنین حضرت محمد صلی الله علیه و آله در شب قدر نازل گردید ﴿ إِنَّا أَنزَلْتَهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴾ (1) و دوم نزول «تنزیلی» است (از باب تفعیل) که به مرور زمان و مقتضیات جامعه و نیاز زمان توسط فرشته وحی، جبرئیل امین علیه السلام بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مدت 23 سال - نازل گردید ﴿ وَ نَزَّلْتَهُ تَنزِيلاً ﴾ (2) و نيز ﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ تَنزيلاً ﴾ (3) و سپس آن حضرت در اختیار اهل بيت علیهم السلام و اصحاب قرار می داد.

*نکته ای پیرامون تفسیر عیّاشی

این کتاب یکی از تفسیر های کهن شیعه در عصر غیبت صغرا، تأليف ابو نضر محمد بن مسعود عیاشی می باشد که مورد استفاده بزرگان قرار می گرفته و حتی به آن استناد می نموده و در استدلالات خود از آن بهره می گرفته اند.

ص: 8


1- سوره قدر 1/97
2- سورة إسراء: 106/17.
3- سورة إنسان: 23/76.

مؤلف این تفسیر محمد بن مسعود سمرقندي ( عیاشی) است ابتدا دارای مذهب تسنّن بود و بعد تشیّع را پذیرفت او معاصر محدّث بزرگ محمد بن يعقوب کلینی بوده است.

این تفسیر که به شیوه و سبک روائی تألیف و تنظیم گردیده است در ضمن تفسیر آیات مبارکه قرآن، اهمیّت ویژه ای در بیان مناقب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مبذول داشته و با استناد به روایات از طریق تشیع و تسنّن - درج گردیده است هم چنین توجه خاصی به آیات الاحکام و مسائل فقهی دارد که بیش تر از دیگر تفاسیر کهن امامیه - هم چون تفسیر فرات کوفی و تفسیر علی بن ابراهیم قمی - به چشم می خورد

در تفسیر عیاشی علاوه بر مطالب تفسیری و فقهی به مسائل کلامی نیز پرداخته شده است که خواننده محترم با مطالعه منظّم و توجّه کامل به این نکات و دیگر نکات ارزشمند خواهد رسید.

جلد اول - بر مقیاس چاپ رحلی حجری - این تفسیر شامل مطالب و عناوین بسیار مهمی پیرامون قرآن است - که در فهرست موضوعات اشاره شده است و نیز شامل سوره «حمد» تا آخر سوره «کهف» می باشد که به مقیاس و شیوه چاپ جدید در دو جلد وزیری در اختیار دانشمندان و دانش پژوهان علوم قرآنی قرار گرفته است.

و اما جلد دوم این تفسیر از کتاب های مفقود به حساب آمده - که هم چون بسیاری از دیگر آثار بزرگان شیعه به دلائل مختلفی مفقود گشته است ولی ظاهراً دو نسخه قدیمی از این تفسیری که مفقود شده نزد علامه مجلسی بوده و که در کتاب شریف و ارزشمند بحار الأنوار و دیگر تألیفات گران قدرشان مورد

ص: 9

استفاده قرار گرفته و همانند این نسخه های موجود سند آن ها حذف شده است.

انتخاب متن برای ترجمه

متن موجود از این کتاب شریف به دو نوع در اختیار عموم اهل تفسیر و حدیث قرار دارد یکی همان متنی است که توسط حجة الإسلام حاج سيد هاشم رسولی محلاتی - در 2 جلد وزیری - تصحیح و تحقیق شده که از آن سه ، مرحله - توسط انتشارات علامه در قم توسط مکتبه علمیه اسلامیه در تهران و مؤسّسه اعلمی در بیروت - چاپ گردیده است

دومین متن توسط هیئت تحقيقاتي دراسات الاسلامية، مؤسّسه بعثت در قم تصحیح و با چهار نسخه معتبر - در 3 جلد - تصحیح و تحقیق شده است که ما برای برنامه تحقیق و ترجمه از هر دو متن استفاده نموده ایم، چون هر کدام دارای مزایا و نیز نواقصی هستند و این روال طبیعی برای این نوع کار ها می باشد ، گر چه همّت هر شخصی در این است که کار او به نحو احسن و بدون نقص و اشکال قرار گیرد ولی در نهایت مواجه با برخی از ایراد ها و اشکال هایی می شود که خود مؤلّف، محقق و مترجم متواضعانه ناچار به پذیرش و عذرخواهی و پوزش طلبی می گردد «العُذرُ عِندَ کِرامِ النّاسِ مَقبولٌ» و چون «الانسان محلّ الخطإ و النسيان» می باشد مورد اعتراض و تضعیف نباید قرار گیرد

*نکات قابل توجه

- چنانچه اختلاف مهمّی با دیگر منابع و مصادر بوده است، در متن با علامت کروشه [ ] و یا در ذیل همان عبارت در پاورقی و یا در ضمن آدرس دهی منابع اشاره به اختلاف شده است

ص: 10

- آیات مربوط به احادیث در متن اصل کتاب آورده نشده است ولی ما هر آیه مربوط به احادیث را - با علایم آیه و قلمی روشن تر - در جایگاه مناسب افزوده ایم هم چنین ترجمه این آیات را قبل از ترجمه همان احادیث آورده ایم تا خواننده محترم با اطلاع از مضمون آیه احادیث را بهتر مورد مطالعه استفاده قرار دهد.

- ترجمه و توضیح برای لغت های مشکل عبارات مبهم با استفاده از کتابهای لغت و یا بیان بزرگان در پاورقی مربوطه اشاره شده است.

- راویانی که احیاناً نیاز به ترجمه و توضیح رجالی داشته باشند، در ذیل نام همان شخص (با استفاده از کتاب های رجال و درایه) توضیح لازم انجام گرفته است.

- آدرس منابع و مصادری که حدیث را آورده اند، در پاورقی همان حدیث انجام گرفته با توجه به این که آن منابع و مصادری که حدیث را مستقیماً از کتاب «التفسير العيّاشي» نقل کرده اند اولین منبع با عبارت - عنه ... ثبت شده و سپس دیگر منابع و مصادری که حدیث را با همان سند و عبارات؛ و یا با سندی دیگر و یا با اختلاف در الفاظ نقل نموده اند ثبت گردیده است.

- در ترجمه از هر گونه توضیح تأویل و توجیه دربارۀ عبارت ها و سند ها، خودداری شده و بر عهده خواننده محترم واگذار گردیده است تا با معلومات و ذکاوت های علمی و فکری خود به نحو احسن استفاده و بهره برداری نماید.

- همان طور که ملاحظه خواهید نمود در جلد سوم این کتاب شریف که جلد پنجم این تحقیق و ترجمه می شود قسمتی به عنوان مستدرکات اختصاص یافته که این قسمت در تحقیقات آقای رسولی محلاتی وجود ندارد - و با این که

ص: 11

زحمت زیادی کشیده اند ولی طبیعی است که نواقصی وجود دارد ولی در این تحقیق به مواردی دیگر دست یافته که در جایگاه مربوط خود افزوده ایم؛ و چنان چه به اشتباهی در کلمات عبارات عناوین و یا راویان برخورد شود در پاورقی همراه با اصلاح توضیحی - هر چند مختصر - داده شده است.

- فهرست آیات در پایان هر جلد به همراه هفت فهرست دیگر: احادیث، آثار، أعلام 14 معصوم علیهم السلام ، اعلام پیامبران و اوصیاء علیهم السلام ، اعلام راویان حدیث مکان ها و شهر ها مصادر و منابع جهت استفاده بیشتر و بهتر خوانندگان و علاقه مندان محترم در پایان آخرین جلد آورده می شود.

- برای هر حدیث در متن عربی دو شماره - یکی برای مجموع احادیث کتاب و دیگری برای احادیث هر فصل و هر سوره - ثبت نموده، ولی در ترجمه ها فقط به شماره فرعی بسنده شده است.

- در نهایت از خوانندگان گرامی تقاضامندم که از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازنده خود حقیر را بهره مند فرمایند تا در چاپ های بعدی و دیگر تألیفات و تحقیقات و ترجمه ها مورد استفاده قرار گیرد و قبلاً از همه بزرگان و صاحب نظران کمال تشکّر و قدر دانی را دارم.

- امید است که این اثر ارزشمند مورد استفاده و افاده عموم مقبول افتد و هم چنین مورد قبول خداوند کریم و ذخیره ای «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ - لي و لمن له على حقّ المؤلّفه» قرار گیرد. آمین یا ربّ العالمین

معرفی مؤلّف محترم رحمة الله علیه

ابو نضر محمد فرزند مسعود فرزند محمد فرزند عیّاش از قبیله سلمی و

ص: 12

از اهالی سمرقند - معروف به عیّاشی - می باشد.

جدّ او عيّاش پادشاه سمرقند بوده و یکی از رؤسای بزرگ قبیله تمیم به حساب می آمده است و در سال 112 کشته شد. (1)

بعضی بر آنند که او اهل سمرقند بوده و برخی گفته اند از قبیله بنی تمیم بوده (2) و عدّه ای هم بر این عقیده اند که او عراقی و از اهالی کوفه بوده است. (3)

با کمال تأسّف هم چون برخی دیگر از بزرگان شیعه در کتاب ها نسبت به تاریخ ولادت و رحلت و نیز محل دفن او اشاره ای نشده است، گر چه بعضی از بزرگان تخمین زده و گفته اند: تاریخ وفات او سال 320 ه . ق می باشد (4)

و در مجموع از بین کلمات بزرگان و معاصران او می توان ادعا کرد که او از بزرگان دوران غیبت صغرا بوده و در نیمه قرن دوم زندگی می کرده است. (5)

بیان بزرگان در تعریف و توثیق مؤلّف

*شیخ طوسی رحمة الله علیه متوفای سال 560 ه. ق:

در کتاب رجال خود او را در قسمت افرادی که مستقیماً از ائمّه علیهم السلام روایت نکرده اند وارد نموده و گفته است: او در زمان خود از جهت دانش ،ادب فضل و

ص: 13


1- تاریخ :طبری ج 7 ص 76 - 80 (حوادث سال 112 ه ) و اعلام زرکلی: ج 3 ص 145
2- فهرست شیخ طوسی: ص 136 رقم 593 معالم العلماء ابن شهر آشوب: ص 99 فهرست ابن ندیم: ص 274
3- روضات الجنّات : ج 6 ص 129، ريحانة الأدب: ص 220
4- برای اطلاع بیشتر به معجم المفسّرین ج 2 ص 636 و اعلام زرکلی: ج 7 ص 95 مراجعه شود. .
5- هم چنین برای اطلاع بیشتر به ريحانة الأدب: ج 4 ص 221 مراجعه شود.

فهم و ذکاوت، نسبت به بسیاری از افراد بالا تر بوده او بیش از دویست کتاب نوشته است که تعدادی از آن ها را در کتاب فهرست درج کرده ایم، او دو مجلس (درس و سخن) داشت: یکی برای اهل سنّت و دیگری برای شیعه

هم چنین نامبرده در کتاب فهرست خود ص 126 گفته است: عیّاشی اهل سمرقند بود و برخی گفته اند: از قبیله بنی تمیم و کنیه اش: ابو النضر بوده است او جليل القدر، عظيم الشأن، واسع الأخبار و نسبت به روایت شناسی بصیر و آشنای کامل بوده است.

*نجاشی متوفای سال 450 ه. ق:

درباره او گفته است: مورد وثوق صدوق و راستگو، عينٌ مِن عُيون هذه الطائفة - بزرگی از بزرگان این شیعه - بوده است ولی بسیار از افراد ضعیف روایت کرده او در ابتدا مذهب اهل سنّت را داشت سپس بصیرت یافت و چون حقیقت برایش آشکار شد مذهب شیعه امامیه را پذیرفت او جوان بود و از بسیاری از محدّثین و راویان همچون علی بن حسن فضّال، عبد الله بن محمد بن خالد طیالسی و جماعتی از بزرگان کوفه بغداد و قم روایت نقل کرده است منزل او همانند مسجد محل افراد بسیاری از نسخ کنندگان ( که از نوشته ها و دست خط دیگران رونویسی می کرده اند) مقابله کنندگان نسخه ها و نوشته ها با یک دیگر خوانندگان عبارات و متون نوشته ها تعلیقه و حاشیه نویس های متعدّد بوده است، او بیش از دویست کتاب در موضاعات مختلف نوشته که از بین آن ها فقط همین کتاب تفسیر در دسترس عموم قرار گرفته است. (1)

ص: 14


1- نام کتاب ها در این کتاب - رجال نجاشی - آمده است و ما به خاطر خلاصه گویی از درج آن ها خودداری کرده ایم

هم چنین از بیانات مرحوم نجاشی استفاده می شود که عیّاشی عشق و علاقه وافری به کسب علوم، فنون و دیگر معارف داشته و برای دست یابی به آن ها مکان و زمان برایش مطرح و ملاک نبود و بر همین اساس به شهر های مختلفی هم چون ،کوفه ،بغداد خراسان و قم هجرت کرده و از بزرگان به شیوه های مختلف شفاهی کتبی و استنساخی حدّاکثر بهره را می گرفته است. (1)

*ابن ندیم متوفای سال 380 ه. ق

عّیاشی از فقهای بزرگ شیعه امامیه و از جهت دانش و کمال از نمونه های نایاب دوران خود بود و در نواحی خراسان از موقعیت خاصی برخوردار بود (2)

*علامه حلّى متوفای سال 707 ه. ق:

او شخصیتی مورد وثوق صدوق، مورد اعتماد طایفه امامیه و از بزرگان ایشان بود او بسیار مأنوس با روایات و احادیث و اهل بصیرت به رجال و درایه بود ولی از افراد ضعیف بسیار نقل روایت می کرد او در ابتدا عامی مذهب بود و سپس با پی بردن به حقیقت و بصیرت یافتن مذهب حقه امامیه را پذیرفت. (3)

*ابن شهر آشوب متوفای سال 588 ه. ق:

او از علمای برجسته دوران خود و از دانشمند ترین و فاضل ترین اهل شرق در زمان خود بود. (4)

ص: 15


1- گزیده ای از اظهارات رجال نجاشی ص 350 شماره 944
2- الفهرست ص 275
3- رجال علامه حلّى : ص 184 رقم 1502.
4- معالم العلماء: ص 88

*سید ابن طاووس متوفای سال 664 ه. ق:

از جمله کسانی که در بین علمای شیعه به علم نجوم آشنا بوده و در این زمینه کتاب نوشته است استاد بزرگواری است که همگان بر عدالت و جلالت او تصریح و اعتقاد دارند آقای محمد بن مسعود عیّاشی که بزرگانی هم چون شیخ طوسی، نجاشی و ابن ندیم از او با تجلیل فراوانی نام برده اند و کتابی را در علم نجوم برای او یادآور شده اند.(1)

*علّامه و محدّث بزرگوار محمد تقی مجلسی متوفای 1111 ه. ق:

او از رؤسا بزرگان و شاخص های مهم شیعه است او جليل القدر، عظيم الشأن كثير الروايه بوده و اهل نقد و بررسی رجال و درایه است بزرگان ما نام او را در کتابهای تراجم و اعلام با تجلیل و ثنای خاصی نقل نموده اند. (2)

*علامه و مفسّر محمد حسین طباطبائی، متوفای سال 1402 ه.ق

او از اعیان و دانشمندان برجسته شیعه بود او از اسطوانه های حدیث و تفسیر بود که در اواخر قرن سوم هجری قمری زندگی می کرد تمام دانشمندان و بزرگانی که بعد از او آمده اند بر جلالت و منزلت علمی و تقوای او بر کثرت فضائل و مناقب او اتفاق نظر دارند و از مجموع گفتار و نظریات بزرگان چنین استفاده می شود که او شخصیتی مورد وثوق و اعتماد، در بیان سخن و نقل حدیث راست گو و از مشایخ روایت و حدیث بوده که اعیان محدّثین هم چون کشّی صاحب رجال - که خود شاگرد عیّاشی - بوده و فرزندش جعفر بن محمد

ص: 16


1- فرج المهموم: ص 124.
2- بحار الأنوار: ج 1 ص 97 (در مقدمه دوم).

ابن مسعود عیّاشی از او روایت نقل کرده اند. (1)

اساتید و شاگردان مؤلّف

علامه مجلسی شخصیت هایی را که مرحوم عیّاشی از آنان نقل روایت نموده و نیز بزرگانی را که از او نقل کرده اند در ضمن حالات او بیان نموده است (2) هم چنین به طور مبسوط در مقدمه چاپ جدید تفسیر عیاشی آورده شده است، که تعداد 65 نفر از مشایخ و شخصیتهای برجسته و ممتاز بوده اند و آن هایی که از او نقل روایت کرده اند بیش از 40 نفر از شخصیت های ممتاز هستند که برخی از شاگردان و برخی از دیگر بزرگان هم عصر او می باشند که به جهت اختصار از نقل و یاد آوری آن ها خودداری می شود

محقق و مترجم: عبد الله صالحی

27 / رجب المرجّب / 1435 ه. ق

ص: 17


1- برگرفته شده از تقریض مرحوم علامه طباطبایی است که بعد از دو سه صفحه آینده می آید.
2- بحار الأنوار: ج 1 ص 99 - 100 (در مقدمه دوم).

مقدّمة من العلّامة الفيلسوف المفسّر الطباطائي رحمة الله علیه

بسمه تَعَالَى ، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيْنَا بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةُ ، مُحَمَّدِ الَّذِي أَرْسَلْتُهُ بِكِتَابِكَ الْكَرِيمِ ، وَ بالطاهرين مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ هَدَيْتَنَا بِهِمْ إِلَى مَعَارِفُ كِتَابِكَ وَ مَعَالِمِ دِينُكَ ، وَ وَ فَقُتْنَا لاقتفاء آثَارَ هُمْ وَ تَعَاطِي أَخْبَارِهِمْ ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ ، وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ .

أما بعد : فإنّ من البين اللائح الذي لا يرتاب فيه ذو ريب : أن الكتاب الكريم هو الأساس القويم الذي تقوم عليه بنية الدين الحنيف، و هو الروح السماوية التي بها حياة العلّة البيضاء ، و أنّ النبيّ الكريم هو الذي خصّه الله ببيان ما أنزل إلى الناس من ربّهم و تعليمه كما قال عزّ من قائل: ﴿ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴾ (1) . وقال : ﴿ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾ (2)

و أن الطاهرين من أهل بيته هم الذين قارنهم النبي صلی الله علیه و آله بكتاب الله ، فسمّاهما الثقلين ، و أوقفهم موقف البيان و التعليم، و أمر بالتمسّك بهم و أخذ الكتاب عنهم ، فهم الهداة ، يهدي الله بهم لنوره من يشاء ، و هم المعلّمون القائمون بتعليم ما فيه من حقائق المعارف و شرائع الدين.

و قد بعث الله رجالاً من أولى النهى و البصيرة ، و ذوي العلم و الفضيلة على الاقتباس من مشكاة أنوارهم، و الأخذ و الضبط العلومهم و آثارهم، و إيداع ذخائرها في كتبهم، و تنظيم شتاتها في تأليفهم ليذوق بذلك الغائب من منهل

ص: 18


1- سورة النحل : 44/16 .
2- سورة البقرة : 129/2

ترجمه پیش گفتار فیلسوف و مفسّر علامه طباطائی رحمة الله علیه

به نام خداوند متعال خداوندا! سپاس مخصوص تو می باشد که بر ما به وسیله پیامبر رحمت خود نعمت عطا کردی حضرت محمد صلی الله علیه و آله که او را به همراه کتاب (قرآن) کریم ارسال نمودی و به وسیله اهل بیت پاک و پاکیزه او ما را به معارف کتاب و احکام دین هدایت (و آشنا) نمودی و به ما توفیق دادی تا پیرو آثار و اجرا کننده اخبار ایشان باشیم. خداوندا بر او و بر ایشان درود فرست و از سوی خودت بر ما رحمت عنایت فرما همانا تو بخشنده ای

اما بعد از آن به درستی از چیز هایی که روشن و آشکار می باشد و شک و تردیدی در آن راه نمی یابد این است که کتاب (قرآن) کریم همان اساس محکمی است که بنای دین حنیف (اسلام) بر آن استوار می باشد آن همان روح آسمانی است که علت زندگی روشن و سعادت بخش قرار گرفته و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله همان شخصیتی است که خداوند او را برای به آن (کتاب) برای مردم و آموزش به آنان مختص گردانید؛ هم چنان که خداوند عزیز فرموده است: «تا آن چه را که برای مردم نازل می شود، برای آنان بیان نمایی، شاید که بیندیشند (و در گفتار و کردار خود تجدید نظر نمایند)» و نیز فرموده: «و خداوند به ایشان کتاب و حکمت می آموزد و ایشان را تزکیه می نماید به راستی که تو عزیز و بخشنده هستی»

و به درستی که پاکان از اهل بیت آن حضرت، کسانی هستند که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آنان را همتای کتاب خدا معرفی نموده و هر دو را به عنوان دو چیز گران بها نامیده است و آنان را در جایگاه بیانگر قرار داده و امر نموده تا به آنان تمسّک شود و از آنان دریافت گردد پس ایشان هدایت گر هستند و خداوند هر کسی را که بخواهد به وسیله نور هدایت ایشان هدایت می نماید ایشان تعلیم دهندگانی هستند که بر تعلیم آن چه درون آن (کتاب حکیم) - از حقایق معارف و مسائل (مختلف) دین – می باشد، ایستاده اند.

ص: 19

الشاهد ، ویرد به اللاحق مورد السابق

و إنّ أحسن ما ورثناه من ذلك كتاب التفسير المنسوب إلى شيخنا العيّاشي - رحمه الله -، و هو الكتاب القيّم الذي يقدمه النشر اليوم إلى القرّاء الكرام ، فهو لعمري أحسن كتاب ألّف قديماً في بابه، وأوثق ما ورّثناه من قدماء مشايخنا من كتب التفسير بالمأثور.

أمّا الكتاب فقد تلقّاه علماء هذا الشأن منذ ألف إلى يومنا هذا - و يقرب من أحد عشر قرناً - بالقبول من غير أن يذكر بقدح أو يغمض فيه بطرف.

و أمّا مؤلّفه : فهو الشيخ الجليل أبو النضر (النصر) محمّد بن المسعود بن محمّد بن العيّاش التميمي الكوفي السمرقندي من أعيان علماء الشيعة، و أساطين الحديث و التفسير بالرواية ممن عاش في أواخر القرن الثالث من الهجرة النبويّة.

أجمع كلّ من جاء بعده من أهل العلم على جلالة قدره، و علوّ منزلته ، وسعة فضله ، و أطراه علماء الرجال متسالمين على أنّه ثقة ، عين ، صدوق في حديثه ، من مشايخ الرواية ، يروي عنه أعيان المحدّثين كشيخنا الكشّي صاحب الرجال وهو من تلامذته ، و شيخنا جعفر بن محمّد بن المسعود العيّاشي و هو ولده.

كان شيخنا المترجم عنه نشأ على مذهب أهل السنّة، ثمّ تشيّع فكان أحد أساطين العلم و أعيان الطائفة. اشتغل فى حداثة من سنّه بتحصيل العلم ، فلم يلبث كثيراً حتى برع و تمهّر في شتّى العلوم، و تضلّع في مختلفها كالفقه و الحديث و الطبّ و النجوم و القيافة و غيرها.

ص: 20

و به تحقیق مردانی را مبعوث نمود که از خردمندان بزرگ و بصیرت می باشند صاحبان دانش و فضیلت هستند که از مشکات انوار ایشان اقتباس می گردد و بهره گرفتن و مواظبت بر علوم و آثار ایشان و نگهداری در نوشته ها و تنظیم و تألیف آن ها (وظیفه شرعی و عقلی است) تا افراد و نسل های غایب از دست پرورده شاهدان حاضر بچشند و استفاده (و افاده) نمایند و آیندگان در جایگاه سابقین قرار گیرند.

و به راستی بهترین چیزی که به ارث برده ایم کتاب تفسیری است که به استاد ما عیّاشی رحمه الله منسوب می باشد و آن کتاب ارزشمندی است که امروزه به خوانندگان گرامی عرضه می گردد سوگند به جان خودم آن بهترین کتابی است که در موضوع خود نگاشته شده و معتبرترین اثری می باشد که از مشایخ گذشته ما در باب تفسیر به وسیله احادیث معصومین عليهم السلام به دست ما رسیده است.

اما این کتاب که از (حدود) هزار سال پیش در اختیار دانشمندان قرار گرفته تا زمان کنونی ما که نزدیک به 11 قرن می شود مورد قبول همگان بوده و هست بدون آن که خدشه و ایرادی بر آن وارد شده باشد

و اما نویسنده ،آن شیخ جلیل القدر ابو نضر محمد فرزند مسعود، فرزند محمد، فرزند عيّاش تمیمی کوفی سمرقندی است که از شخصیت های برجسته شیعه و از استوانه های حدیث و تفسیر روائی می باشد او در اواخر قرن سوم هجری می زیسته است تمام دانشمندانی که بعد از او آمده اند بر جلالت قدر او، عظمت منزلت او و بسياري فضل او وحدت کلمه و اتّفاق نظر داشته اند و تمامی دانشمندان علم رجال که متعرّض او شده اند همگی معتقد هستند بر این که او موثّق مورد اعتماد راستگو در سخن و از مشایخ روایت هماهنگ بوده است شخصیت های بر جسته ای همانند شیخ بزرگوار کشّی - صاحب علم رجال - که خود از شاگردان او بوده و شیخ بزرگوار جعفر بن محمد بن مسعود عیّاشی که فرزند او است از او روایت نقل کرده اند

شیخ بزرگوار ما که مورد بحث می باشد در ابتدا بر مذهب اهل سنّت بوده و سپس تشیّع را پذیرفته است و یکی از استوانه های علم و شخصیت های برجسته

ص: 21

و كان ( رحمه الله) ذا جدّ بليغ في ما اندرس من رسوم العلم، و رفع ما عفى من قواعده، فكانت داره مجمع رجال العلم و الثقافة و طلّاب الفضيلة كالمدرسة المملوءة بأهلها من محصّل وباحث وكاتب و مقابل و ناسخ حتّى قيل: إنّه أنفق في سبيل العلم جمیع ما کان عنده من مال و ثروة بالغة ، و قد كان ورث من أبيه ثلاث مائة ألف دینار، و كان له مجلس مع العامّ و مجلس مع الخاصّ.

وفّق رحمه الله لتأليفات جمّة فى مختلف العلوم و الفنون، ربما انهميت إلى مأتي كتاب أو أزيد ، و أشهرها ذكراً و أعرفها عند القوم تفسيره المعروف بتفسير العيّاشي في جزئين، يروي عنه علمائنا. و قد أصيب الكتاب من جهتين أحدهما: أنّ جلّ رواياته كانت مسندة فاختصره بعض النسّاخ بحذف الأسانيد و ذكر المتون ، فالنسخة الموجودة الآن مختصر التفسير.

و الثانية : إنّ الجزء الثانى منه صار مفقوداً بعده حتّى أنّ أرباب التفاسير الروائية و المحدّثين لم ينقلوا منه إلّا ما في جزئه الأوّل (1) من الروايات كالبحراني في تفسير البرهان ، و الحويزي في نور الثقلين، و الكاشاني في الصافي ، و المجلسي في البحار ، نعم ربّما يذكر فيما يذكر أنّ بعض خزائن الكتب من بلاد ايران الجنوبيّة يحتوي على الكتاب بجزئيه ، و لم يتحقّق ذلك و لا اهتدينا إليه بعد ، و نسأل الله عزّ اسمه أن يوفّقنا للحصول عليه و نشره بتمامه، إنّه سمیع الدعاء، قريب مجيب.

محمد حسين الطباطبائي - آخر ذي القعدة 1380 ه -.

ص: 22


1- يستفاد من هذه العبارة بأنّ هذين الجزءين الموجودين عندنا وعند العلماء - الماضين منهم والباقين كانا قبل الطبع مجلّداً واحداً، و أنّ محقّقيهما جزأ ذلك المجلّد بهذه الصورة المطبوعة الموجودة في أيدينا، فالموضوع في المجموع قابل للتدبّر و البحث والتفحّص المحقّق و المترجم.

شیعه قرار گرفت از دوران نوجوانی به تحصیل علم مشغول گردید و مدّت زمانی نگذشت که در بسیاری از رشته های علوم آشنا و کارشناس گردید و در انواع علوم پهلو گرفت همانند ،فقه ،حدیث ،طبابت ستاره شناسی چهره شناسی و غیر این ها

آن مرحوم علاقه و تلاش خستگی ناپذیری در بحث و بررسی و بهره وری علوم داشت و بر همین اساس خانه او همانند مدرسه ای محل تجمع مردان علم فرهنگ و دانشجویان فضل و کمال بود که برخی تحصیل می کردند برخی مباحثه می نمودند برخی می نوشتند برخی نسخه ها را مقابله و برخی هم استنساخ می کردند به طوری که گفته شده در راه ترویج علم تمام ثروت و اموال انبوه خود را، انفاق و هزینه می کرد، او سی صد هزار دینار (طلا) از پدر خود ارث گرفته بود که همه آن ها را هزینه این امور نمود، او دارای دو جلسه درس و بحث داشت یکی برای عموم و دیگری برای خواص

او توفیق یافت تا در علوم و فنون مختلف تألیفی داشته باشد و متجاوز از دویست كتاب تأليف نماید که مشهور ترین آن ها در نزد شیعه تفسیر معروف به تفسیر عیّاشی است که در دو جلد می باشد و علمای ما از آن نقل می نمایند گرچه این کتاب از دو جهت آسیب دیده است یکی این که بیشترین روایاتش مستند بوده ولی ناسخین به جهت اختصار و خلاصه نویسی سند های آن را حذف کرده و فقط به ثبت متن (روایات) اکتفا نموده اند.

بنابر این نسخه موجود (از جهت سند) خلاصه نویسی شده. دیگر این که جلد دوم آن بعد از خودش مفقود گشته و بزرگان تفسیر روایی ،هم چیزی از آن نقل نکرده مگر آن چه را که در جلد اول موجود بوده همانند بحرانی در تفسیر برهان حویزی در نور الثقلين، کاشانی در تفسیر صافی و مجلسی در بحار الأنوار

بلی چه بسا گفته شود: در بعضی کتاب خانه های جنوب ایران هر دو جلد موجود می باشد ولی تا کنون ثابت نگشته و ما به آن دست نیافته ایم از خداوند عزیز درخواست می کنیم تا توفیقی بر تحصیل مجموعه و نشر آن عطا نماید به درستی که او اجابت کننده نزدیکی است. محمد حسین طباطبایی - آخر ماه ذی القعده، 1380 قمری (تاریخ ترجمه: 22 ماه رمضان 1432 قمری، صالحی)

ص: 23

مقدّمة المحقّق، السيّد رسولى المحلّاتي

مصادر التصحيح، اعتمدت في تصحيح الكتاب : اولاً : على نسخة مخطوطة عتيقة من مكتبة دانشكاه تهران و هي من جملة ما أهداه الأستاذ العلّامة الحاجّ السيّد محمّد - المشتهر بمشكوة – إلى تلك المكتبة من الكتب القيّمة ، و قد توسّط في إيصالها إلينا الأخ الأعزّ المفضال السيّد محمود الزرندي دامت توفيقاته العالية.

و ثانياً : على نسخة مصحّحة للفاضل الكامل الشيخ عبد الله الشاه ميري التفرشي - نزيل تهران - و قد استنسخها بخطه من نسخة العلّامة المحدّث النورى رضوان الله عليه ، ثم سافر إلى المشهد المقدّس الرضوي - أرواحنا له الفداء - و قابلها دامت توفيقاته مع نسخة المكتبة الرضويّة. و ثالثاً : الموسوعات الكبيرة و الجوامع المتأخّرة الناقلة عن الكتاب، و إليك أسماء بعضها : 1 - كتاب تفسير البرهان لمؤلّفه العلّامة المحدّث المتبحّر السيّد هاشم التوبلي البحراني (رحمه الله) ، المتوفّى سنة 1107 - 1109.

و قد نقل (رحمه الله ) تمام الكتاب إلا ما شذّ مما يحتمل سقطه من قلم النسّاخ - في مطاويه. 2 - كتاب بحار الأنوار تأليف العلّامة النحرير المحدّث ، المولى محمّد باقر المجلسى (رحمه الله ) ، المتوفّى سنة ،1111 ، المطبوع بطهران بالطبعة الحروفيّة، سنة 1375 3 - كتاب الصافي في تفسير القرآن لمؤلّفه العارف المحقّق المحدّث محمّد ابن المرتضى ، المدعوّ ابالمحسن ، الملّقب بالفيض الكاشاني، المتوفّى سنة 1091.

4 - كتاب وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة ، لمؤلّفه المحدّث الشهير

ص: 24

الشيخ محمّد بن الحسن الحرّ العاملي ( رحمه الله) ، المتوفّى سنة 1104. 5 - كتاب ، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات له ( رحمه الله) أيضاً. 6 - كتاب مجمع البيان في تفسير القرآن، لمؤلّفه العلّامة المحقّق الأديب الشيخ أبي علىّ الفضل بن الحسن الطبرسي (رحمه الله ) ، المتوفّى سنة 548 ، و غير ذلك من كتب الحديث و التفسير على كثرتها. و قد قابلنا أحاديث الكتاب مع ما نقل منه في هذه الكتب، و ذكرنا موارد الاختلاف و رقم صفحاتها في الذيل، تتميماً للفائدة. و لا تسأل أيّها الأخ الكريم عمّا قاسينا في تصحيح الكتاب و مقابلته و تهذيبه من الكدّ و التعب إلى أن خرج من الطبع بهذه الصورة البهيّة ، فللّه الحمد على هذا التوفيق العظيم. و لا يسعني دون أن أقدّم ثنائي العاطر إلى كلّ من وازرني و ساعدني في هذا المشروع من الأصدقاء الكرام و العلماء العظام سيّما الزميل الفاضل الشيخ حسين الدارابي، المشتهر بالكرماني حيث ساعدني في مقابلة الكتاب مع كتابي البحار و البرهان ، وفّقه تعالى لمرضاته، و نسأل الله تعالى أن يوفّقنا و جميع إخواننا لخدمة الدين و إحياء آثار سيّد المرسلين و أولاده الطاهرين المعصومين - صلوات الله عليهم أجمعين- و آخر دعوانا : أن الحمد لله ربّ العالمين. قمّ المشرّفة : السيّد هاشم الرسولي المحلّاتي، 12 ذي الحجّة 1380 . (1)

ص: 25


1- نیاز برای ترجمه این مقدمه نیست چون فقط بیان مصادر و منابعی است که مورد استفاده محقق محترم قرار گرفته است.

بسم الله الرحمن الرحيم، و به نستعين

* مقدّمة ناسخ الكتاب :

الحمد لله على إفضاله و الصلوة على محمّد و آله.

قال العبد - الفقير إلى رحمة الله - إنّي نظرت في التفسير الذي صنفّه أبو النضر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عيّاش السلمى بإسناده، و رغبت إلى هذا وطلبت من عنده سماعاً من المصنّف ، أو غيره فلم أجد في ديارنا من كان عنده سماع أو إجازة منه، حذفت منه الأسناد ، و كتبت الباقي على وجهه ليكون أسهل على الكاتب و الناظر فيه، فإن وجدت بعد ذلك من عنده سماع أو إجازة من المصنّف أتبعت الأسانيد ، و كتبتها على ما ذكره المصنّف ، أسأل الله تعالى التوفيق لإتمامه ، و ما توفيقي إلا بالله عليه توكّلت و إليه أنيب.

***

ص: 26

27

به نام خداوند بخشاینده مهربان و از او کمک می طلبیم

*پیش گفتار بازنویس کتاب:

شکر و سپاس مخصوص خداوند است در برابر نعمت ها و بخشش های والايش و درود و تحیت بر حضرت محمد و بر اهل بیت (طاهرین) او باد این بنده نیازمند رحمت خداوند گوید: به راستی در تفسیری که جناب ابو نضر محمد بن مسعود بن محمد بن عیّاش سلمی با سند خود نگاشته با دقت نگاه کردم و شیفته آن شدم و در مورد شخص و اشخاصی که از مصنّف و یا از غیر او شنیده باشند جستجو کردم ولی کسی را در مناطق خود نیافتم که شنیده و یا اجازه ای در نقل داشته باشد به همین علت سند های آن را حذف کردم و ما بقی آن ها را به همان شیوه خودش بازنویسی کردم تا برای نویسنده و نگاه (مطالعه) کننده آسانتر باشد پس اگر بعد از این شخصی را یافتم که از مصنف شنیده و یا اجازه داشته باشد سند آن را نیز همراه قرار می دهم

و من بر همان شیوه ای که مصنّف تألیف و تصنیف نموده بازنویسی کرده ام از خداوند متعال درخواست توفیق می کنم که بتوانم آن را به پایان برسانم و توفیقی برای من نیست مگر به خواست خداوند بر او توکّل می کنم و به سوی او بازگشت و توبه می نمایم

ص: 27

في فضائل القرآن

1 / [1] - روی جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه، عن أبي عبد الله جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ها عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّکُمْ فِی زَمَانِ هُدْنَهٍ وَ أَنْتُمْ عَلَی ظَهْرِ اَلسَّفَرِ وَ اَلسَّیْرُ بِکُمْ سَرِیعٌ فَقَدْ رَأَیْتُمُ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهَارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ یُبْلِیَانِ کُلَّ جَدِیدٍ،وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ وَ یَأْتِیَانِ بِکُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا اَلْجَهَازَ لِبُعْدِ اَلْمَفَازِ

فَقَامَ اَلْمِقْدَادُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا دَارُ اَلْهُدْنَهِ؟

قَالَ دَارُ بَلاَءٍ وَ اِنْقِطَاعٍ فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ اَلْفِتَنُ کَقِطَعِ اَللَّیْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَی اَلنَّارِ وَ هُوَ اَلدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَی خَیْرِ سَبِیلٍ وَ هُوَ کِتَابُ تَفْصِیلٍ وَ بَیَانٍ وَ تَحْصِیلٍ ،وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حِکْمَهٌ [حكم ] وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَی نُجُومِهِ نُجُومٌ(1) ، لاَ تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لاَ تُبْلَی غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ اَلْهُدَی وَ مَنَازِلُ اَلْحِکْمَهِ وَ دَلِیلٌ

ص: 28


1- في بعض النسخ و كذا تحقيق المحلاتى : له تخوم و على تخومه تخوم . و قال العلامة المجلسي رحمه الله : لعلّ المراد بقوله : له نجوم أي آيات تدل على أحكام يهتدى بها، وفيه آيات تدلّ على على هذاه الآيات و توضّحها . أو المراد بالنجوم الثالث : السنّة، فإنّ السنّة توضح القرآن أو الأئمّة علیهم السلام العالمون بالقرآن أو المعجزات فإنّها تدلّ على حقيقة الآيات لمن عرف الصفة، أي الصفات التي توجب المغفرة من القرآن، أو الصفة التعرّف و الاستنباط . مرآة العقول : 479/12 .

بیان فضائل قرآن

1) - امام صادق علیه السلام ، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت نموده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

ای مردم: به راستی شما در زمان هدنه قرار گرفته اید و در فراهم سازی سفر (آخرت) هستید عُمر به سرعت می گذرد حرکت شب و روز خورشید و ماه را ملاحظه کرده اید که هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می گردانند و هر وعده ای را می رساند پس بار سفر و نیاز هایش را فراهم سازید که این سفر بسی طولانی و پر زحمت است سپس مقداد برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! هُدنه چیست؟

فرمود سرای آزمایش، سختی و جدایی (از براهین و حجت های الهی) است هر گاه فتنه هایی همانند قطعه های شب تاریک شما را فرا گیرد بر شما باد به قرآن؛ زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته شود و گواهی دهنده ای راست گو است.

هر کس قرآن را پیشوای خویش قرار دهد او را به بهشت هدایت می کند و هر که قرآن را پشت سر خود اندازد او را به دوزخ می کشاند قرآن راهنمایی است که به سوی بهترین صراط (خیر و سعادت) هدایت می نماید کتابی است که در آن تشریح ( جریانات) بیان (احکام و اخلاق) و راه تحصیل (سعادت یا شقاوت) می باشد.

این کتاب تشریح کننده حقایق و واقعیات است فاصل و دایی (بین حق و باطل) ،است باطل و شوخی نیست دارای (عبارات و الفاظی) ظاهر و درونی پر محتوا است؛ ظاهرش حکمت و درونش دانش است ظاهرش ساده و پسندیده ولی درونش بسیار عمیق و شگفت انگیز است؛ مرز های بی شماری دارد و برای هر یک از آن ها مرز های دیگری می باشد که شگفتی ها و امور غریبه اش قابل محاسبه نیست؛ کُهنه و پوسیده نگردد (و برای همه جوامع و زمان ها کافی است) درون آن چراغ های هدایت،

ص: 29

عَلَی اَلْمَعْرُوفِ لِمَنْ عَرَفَهُ (1)

2 / [2] - عَنْ یُوسُفَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ رَفَعَهُ إِلَی اَلْحَارِثِ اَلْأَعْوَرِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّا إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ سَمِعْنَا اَلَّذِی نَسُدُّ (نشدّ) هِ دِینَنَا وَ إِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِکَ سَمِعْنَا أَشْیَاءَ مُخْتَلِفَهً مَغْمُوسَهً لاَ نَدْرِی مَا هِیَ؟

قَالَ أَوَ قَدْ فَعَلُوهَا؟

قُلْتُ نَعَمْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَهٌ قُلْتُ فَمَا اَلْمَخْرَجُ مِنْهَا؟

فَقَالَ کِتَابُ اَللَّهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ مَنْ ولّاه مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اَللَّهُ وَ مَنِ اِلْتَمَسَ اَلْهُدَی فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اَللَّهُ وَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ اَلْحَکِیمُ وَ هُوَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ لاَ تُزَیِّفُهُ اَلْأَهْوَاءُ وَ لاَ تُلَبِّسُهُ اَلْأَلْسِنَهُ وَ لاَ یَخْلُقُ عَنِ اَلرَّدِّ وَ لاَ تَنْقَضِی عَجَائِبُهُ وَ لاَ یَشْبَعُ مِنْهُ اَلْعُلَمَاءُ هُوَ اَلَّذِی لَمْ تُکِنَّهُ اَلْجِنُّ إِذَ سَمِعَهُ أَنْ قَالُوا: ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشْرِكَ

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 17/92 ح 16 فيه : بأسانيد عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله ، و البرهان في تفسير القرآن : 19/1 ح 4، و نور الثقلين : 13/4 ح 47 . الكافي : 598/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 171/6 ح 7657 قطعة منه، أعلام الدين : 333 (الحديث الخامس)، فيه : عن أبي سعيد الخدري قال : خطبنا رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 177/74 ح 5 إرشاد القلوب : 79/1 ( باب 19 في قرائة القرآن) مرسل و بتفاوت، النوادر للراوندي : 143، عنه البحار : 134/77 ح 46، و 179 إرشاد القلوب : 79/1 (الباب التاسع ، عشر في قراءة القرآن)، کنز العمّال: 288/2 ح 4027 بتفاوت يسير في الجميع .

منزل های حکمت آمیز و راهنمایی (برای کردار گفتار و برنامه های) خوب و مفید، ( تمامی آن ها) برای کسی است که نسبت به آن ایمان و معرفت داشته باشد.

2)- از یونس بن عبد الرحمان از حارث اعور روایت کرده است که گفت:

بر امير المؤمنين علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: ای امیر مؤمنان! هنگامی که در محضر شما هستیم چیزی ما می شنویم که دین و ایمان ما محکم می گردد و چون از نزد شما بیرون می رویم چیز های گوناگونی را می شنویم که سرگردان کننده است؛ نمی دانیم این تغییر حالت برای چیست؟

فرمود: آیا آن ها چنین حرکاتی را انجام داده اند؟ عرضه داشتم: بلی.

فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! به زودی در بین امّت تو فتنه و آشوبی تحقّق می یابد

گفتم: راه چاره چیست؟

گفت: ارتباط با کتاب خدا که اخبار و جریانات گذشته و آیندگان و هم چنین شرح وظایف کنونی شما در آن وجود دارد این کتاب تشریح حقایق و واقعیّات است هر ستمگری که آن را وسیله قرار دهد و بر خلاف آن عمل کند خداوند او را بر زمین زند و کسی که از غیر آن هدایت جوید خداوند گمراهش نماید.

و این کتاب ریسمان محکم خدا تذکّر دهنده و یاد آورنده ای حکیم و صراط مستقیم است؛ هوا ها و امیال آن را منحرف و کج نمی گرداند و به وسیله زبان ها پوشانده و پنهان نگردد؛ به وسیله رد کردن و یا ایراد گرفتن کهنه و مندرس نشود؛ شگفتی هایش پایان نیابد دانشمندان از آن سیر و بی رغبت نمی شوند آن چنان کتابی است که جنیان در آن نفوذ نکرده و هنگامی که (نزول) قرآن را شنیدند گفتند: یعنی «به راستی که ما قرآنِ شگفت آوری را شنیدیم * که به سوی سعادت و کمال هدایت می نماید و ما به آن ایمان آوردیم و به پروردگارمان شرک نمی آوریم».

هر که آن را بپذیرد و بر طبق آن عمل نماید مأجور است و هر که به آن چنگ

ص: 31

بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴾ (1) ، مَنْ قَالَ بِهِ صُدِّقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ أُجِرَ وَ مَنِ اِعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ هُوَ اَلْکِتَابُ اَلْعَزِیزُ اَلَّذِی لا یَأْتِیهِ اَلْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ .(2)

3/[3] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ (3) ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

[ لمّا ] خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ - بَعْدَ صَلاَهِ اَلظُّهْرِ اِنْصَرَفَ عَلَی اَلنَّاسِ - فَقَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی قَدْ نَبَّأَنِی اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنَّهُ لَنْ یُعَمَّرَ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ نِصْفَ عُمُرِ اَلَّذِی یَلِیهِ مِمَّنْ قَبْلَهُ وَ إِنِّی لَأَظُنُّنِی أَوْشَکَ أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبَ،وَ إِنِّی مَسْئُولٌ وَ إِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ، فَهَلْ بَلَّغْتُکُمْ؟فَمَا ذَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟

قَالُوا: نَشْهَدُ بِأَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ، فَجَزَاکَ اَللَّهُ عَنَّا خَیْراً

ص: 32


1- سورة الجنّ : 1/72 - 2.
2- عنه بحار الأنوار: 24/92 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 19/1 ح 5. مجمع البيان: 45/1 ، اعلام الدین : 99 ، فيه : روى الشيخ الفقيه أبو الفتح الكراجكي في كتابه كنز الفوائد، مرفوعاً إلى الحارث الأعور ، مناقب أمير المؤمنين علیه السلام لمحمّد بن سليمان الكوفي : 30 بتفاوت يسير، و نحوه شرح الأخبار: 310/2 ح 6321 ، كشف الغمّة : 48/1 عن زيد بن أرقم قال : أقبل نبيّ الله من حجّة الوداع حتّى إذا نزل بغدير الجحفة - بين مكّة و المدينة - قام بالدوحات فقم ما تحتهنّ من شوك و نادى الصلاة جامعة قال : فخرجنا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله في يوم شديد الحرّ و إنّ منّا من يضع بعض ردائه تحت قدميه من شدّة الرمضاء حتّى انتهينا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله فصلّى بنا ثمّ انصرف فقال ... بتفاوت يسير، و نحوه الصوارم المهرقة : 180 ، سنن الترمذي : 172/5 ح 2906 ، سنن الدارمي : 435/2، و المصنّف لابن أبي شيبة : 164/7 ح 2 و الدرّ المنثور للسيوطي : 337/6، و كنز العمّال: 1 / 375 ح 1636 بتفاوت يسير في الجميع .
3- المفضلّ بن صالح ، عدّه الشيخ في رجاله من أصحاب الصادق علیه السلام ، قائلاً : أبو عليّ مولى بنی أسد يكنّى بأبي جميلة مات في حياة الإمام الرضا علیه السلام راجع قاموس الرجال: /203/10 رقم 7695 ، و رجال الشيخ: 307 رقم

زند به سوی صراط مستقیم هدایت می شود این کتابی شریف، نیرومند و بی مانندی است که باطل - نه از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه ندارد؛ کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل شده است.

3) - از ابو جميله مفضّل بن صالح نقل نموده که یکی از اصحاب گفته است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله روز جمعه بعد از نماز ظهر رو به مردم نمود و خطبه ای برای آنان ایراد نمود ای مردم! خداوند مرا خبر داده که هر پیامبری نصف عمر پیامبر قبل از خود را می نماید من گمان می کنم که به زودی دعوت حقّ را لبیک گویم از من سؤال خواهند کرد و از شما نیز سؤال خواهد شد؛ سپس از آن فرمود: آیا من رسالت خود را به شما رسانده ام؟! شما چه می گوئید؟

گفتند: ما گواهی می دهیم که شما تبلیغ رسالت نمودی و نصیحت کردی و در راه خدا جهاد نمودی خداوند جزای خیر به شما عنایت کند

اظهار نمود: خدایا تو شاهد باش

آن گاه فرمود: ای مردم! مگر شما گواهی نمی دهید که خدائی جز آفریدگار جهان نیست؟ و اینکه محمد بنده و رسول اوست؟ و بهشت حقّ است و جهنّم واقعیّت دارد؟ و زنده کردن بعد از مرگ حقّ است؟

گفتند: (خداوندا)، بلی.

اظهار نمود: خدایا تو گواه باش بعد فرمود: ای مردم! به راستی خدا مولای من است و من نسبت به مؤمنین از جانشان اولی تر هستم بدانید که هر کس من سرور و رهبر اویم علی نیز سرور و رهبر اوست خدایا دوست بدار هر که علی را ولیّ خود بداند و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد

بعد از آن فرمود: ای مردم! من (در رفتن سفر آخرت) بر شما سبقت می گیرم

ص: 33

قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ ثُمَّ قَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَ لَمْ تَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ اَلْجَنَّهَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلنَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلْبَعْثَ حَقٌّ مِنْ بَعْدِ اَلْمَوْتِ قَالُوا: [اَللَّهُمَّ] نَعَمْ، قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ،هد.

ثُمَّ قَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ مَوْلاَیَ وَ أَنَا « أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ »، أَلاَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ

ثُمَّ قَالَ: أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی فَرَطُکُمْ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ اَلْحَوْضَ وَ حَوْضِی أَعْرَضُ مَا بَیْنَ بُصْرَی وَ صَنْعَاءَ فِیهِ عَدَدَ اَلنُّجُومِ قِدْحَانٌ مِنْ فِضَّهٍ أَلاَ وَ إِنِّی سَائِلُکُمْ حِینَ تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ اَلثَّقَلَیْنِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا حَتَّی تَلْقَوْنِی

قَالُوا: وَ مَا اَلثَّقَلاَنِ؟ یَا رَسُولَ اَللَّهِ!

قَالَ: اَلثَّقَلُ اَلْأَکْبَرُ کِتَابُ اَللَّهِ سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدَیِ اَللَّهِ وَ طَرَفٌ فِی أَیْدِیکُمْ، فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ لاَ تَضِلُّوا وَ لاَ تُذِلُّوا وَ اَلثَّقَلُ اَلْأَصْغَرُ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِیَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنْ لاَ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَلْقَیَانِی وَ سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهُمَا ذَلِکَ فَأَعْطَانِیهِ فَلاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لاَ تَقْصُرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا، فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ (1)

4 / [4] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مَوْلَی بَنِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی سُخَیْلَهَ قَالَ:

حَجَجْتُ أَنَا وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِیُّ مِنَ اَلْکُوفَهِ فَمَرَرْتُ بِأَبِی ذَرٍّ فَقَالَ: اُنْظُرُوا إِذَا کَانَتْ بَعْدِی فِتْنَهٌ وَ هِیَ کَائِنَهٌ فَعَلَیْکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ، بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ لِعَلِیٍّ علیه السلام : هذا أوّل من آمن بي ، هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ، وَ هُوَ اَلصِّدِّیقُ اَلْأَکْبَرُ وَ هُوَ اَلْفَارُوقُ یُفَرِّقُ

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار: 141/23 ح 92 و البرهان في تفسير القرآن : 26/1 ح 9، و إثبات الهداة : 539/3 . الخصال : 65/1 ح 98 بتفاوت يسير عنه البحار : 121/37 ، عنه البحار : 121/37 ح 15 الصوارم المهرقة في جواب الصواعق المحرقة : 180 ، فيه : أنه صلی الله علیه و آله خطب بغدير خمّ تحت شجرات فقال أيّها الناس! إنّه قد نبأني ...

و شما در کنار حوض (کوثر) بر من وارد می شوید حوضی که پهنای آن به اندازه فاصله بین بصره و صنعاء است در آن حوض به تعداد ستارگان قدح های نقره ای است بدانید که وقتی در کنار حوض بر من وارد شوید من از شما راجع به دو ذخیره گران بها پرسش می کنم مواظب باشید که با آن دو، پس از من چگونه رفتار خواهید کرد.

گفتند: ای رسول خدا! آن دو ذخیره گرانب ها چیست؟

فرمود: ذخیره اکبر، کتاب خداست که یک طرف آن به دست خدا و یک طرف دیگرش به دست شماست به آن تمسّک جویید تا گمراه نشوید و خوار نگردید؛ و ذخیره اصغر، عترت و اهل بیت من هستند خداوندِ لطیف و خبیر به من اطلاع داده است که آن ها از یک دیگر جدا نخواهند شد تا بر من وارد شوند من نیز از خداوند همین را درخواست داشته ام و او اجابت نمود، پس بر آن ها سبقت نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید و گرنه هلاک خواهید شد و به چیزی نیاموزید که از شما داناترند

4) - از ابو عبد الله مولی بنی هاشم از ابو سخیله روایت کرده است که گفت:

من با سلمان از کوفه برای انجام حجّ حرکت نمودیم چون به اباذر برخوردیم اظهار داشت: پس از من فتنه و آشوبی بر پا شود - که خواهد شد – بر شما باد که دو موضوع را از دست ندهید: که یکی کتاب خداوند و دیگری علی بن ابی طالب است؛ زیرا که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به علی علیه السلام اشاره فرمود: این اوّل کسی است که به من ایمان آورد؛ اول کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند؛ راست گویی بزرگ است؛ فارق و جدایی انداز بین حقّ و باطل می باشد علی علیه السلام رئیس و پیشوای مؤمنین است و ثروت پیشوای منافقین

ص: 35

یْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ هُوَ یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ اَلْمَالُ یَعْسُوبُ اَلْمُنَافِقِینَ.(1)

5/ [5] - عن زرارة ، عن أبي جعفر علیه السلام :

خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ فَکَانَ فِیمَا قَالَ لَهُمْ اَلْحَدِیثَ (2)

6/[6] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیَهً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ، وَ مَا وَجَدْتُمُوهُ هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوا (3)

7/[7] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی اَلْخَشَّابِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یُرْفَعُ اَلْأَمْرُ وَ اَلْخِلاَفَهُ إِلَی آلِ أَبِی بَکْرٍ أَبَداً وَ لاَ إِلَی آلِ عُمَرَ وَ لاَ إِلَی آلِ بَنِی أُمَیَّهَ وَ لاَ فِی وُلْدِ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ أَبَداً وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ بَتَّرُوا اَلْقُرْآنَ وَ أَبْطَلُوا اَلسُّنَنَ وَ عَطَّلُوا اَلْأَحْکَامَ

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقُرْآنُ هُدًی مِنَ اَلضَّلاَلَهِ وَ تِبْیَانٌ مِنَ اَلْعَمَی وَ اِسْتِقَالَهٌ مِنَ اَلْعَثْرَهِ وَ نُورٌ مِنَ اَلظُّلْمَهِ وَ ضِیَاءٌ مِنَ اَلْأَحْزَانِ وَ عِصْمَهٌ مِنَ اَلْهَلَکَهِ وَ رُشْدٌ مِنَ اَلْغَوَایَهِ وَ بَیَانٌ مِنَ اَلْفِتَنِ وَ بَلاَغٌ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلَی اَلْآخِرَهِ وَ فِیهِ کَمَالُ دِینِکُمْ

ص: 36


1- عنه بحار الأنوار : 26/92 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 6 . الأمالي للطوسي : 147 ح 242(المجلس الخامس فيه بقية أحاديث) بإسناده عن أبي سخيلة، قال : حججت أنا و سلمان الفارسي، فمررنا بالربذة و جلسنا إلى أبي ذرّ الغفاري، عنه ، عنه البحار 424/22 ح 34، و نحوه بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 84 و 103 و 152 ، عنه البحار : 38 : 217 ح 22 شرح الأخبار : 257/2 ح 559 بتفاوت يسير، و كشف الغمة : 385/1 (فصل في - ذكر مناقب شتّى)، و نحوه تاريخ مدينة دمشق : 41/42 و فرائد السمطين: 140/1، سير أعلام النبلاء : 73/23 مختصراً و نحوه مجمع الزوائد : 102/9
2- البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ذيل ح 6 .
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح ،43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 7.

5 )- از زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه خطبه ای را ایرد نمود در ضمن آن فرمود:.. .

6) - از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: بر شما باد به قرآن پس هر آیه ای را یافتید که پیشینیان شما به وسیله آن نجات یافته اند به آن عمل نمایید و هر چه را دیدید که باعث نابودی پیشینیان شما گردیده است، از آن اجتناب ورزید.

7)- از حسن بن موسی خشّاب نقل کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امر خلافت در دودمان ابو بکر و عمر هرگز باز نگردد، نه در بنی امیّه و نه در فرزندان طلحه و زبیر باز نخواهد گشت برای آن که اینان قرآن را به یک سور ها و سنّت ها (ی رسول خدا صلی الله علیه و آله را باطل و احکام (الهی) را تعطیل (و بی اهمیّت رها) کردند

و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است: قرآن راهنمایی در گمراهی ها، بینائی برای هر کوری است؛ و سبب بخشش و گذشت از لغزش ها و روشنی در هر (نوع) تاریکی و نوری از غم و اندوه ها خواهد بود سدّی در برابر پیشامد ها (و بدعت ها) ،است نگاهدارنده از هر هلاکتی ره جوئی در هر گمراهی و بیانگر هر فتنه و اشتباهی است انسان را (از پستی های دنیا به سعادت های) آخرت می رساند و در آن کمال دین شماست.

پس توصیف رسول خدا صلی الله علیه و آله برای قرآن این گونه می باشد که هیچ کس از قرآن روی گردان نشود جز به سوی دوزخ

ص: 37

فَهَذِهِ صِفَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْقُرْآنِ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ إِلَی اَلنَّارِ .(1)

8/[8] - عن مسعدة بن صدقة ، قال :

قال أبو عبد الله : إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَا یتنا أَهْلَ الْبَیْتِ قُطْبَ الْقِرَانِ وَ قُطْبَ جَمِیعِ الکتب عَلَیْهَا یَسْتَدُّ یرمحکم الْقِرَانِ وَ بِهَا یُوهَبُ الکتب وَ یَستَبیین الْإِیمَانِ، وقَد أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن یُقتَدی بِالقُرآنِ وآلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ، وذلِکَ حَیثُ قالَ فی آخِرِ خُطبَهٍ خَطَبَها:إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ:الثَّقَلَ الأَکبَرَ،وَالثَّقَلَ الأَصغَرَ؛فَأَمَّا الأَکبَرُ فَکِتابُ رَبّی،وأمَّا الأَصغَرُ فَعِترَتی أهلُ بَیتی،فَاحفَظونی فیهِما،فَلَن تَضِلّوا ما تَمَسَّکتُم بِهِما. (2)

9/ [9] - عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟

فَقَالَ لِی: هُوَ کَلاَمُ اَللَّهِ . (3)

10 / [10] - وَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتَکَ سَتُفْتَتَنُ، فَسُئِلَ مَا اَلْمَخْرَجُ مِنْ ذَلِکَ؟

فَقَالَ: کِتَابُ اَللَّهِ اَلْعَزِیزِ اَلَّذِی لاَ یَأْتِیهِ اَلْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ مَنِ اِبْتَغَی اَلْعِلْمَ فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ وَلِّیَ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اَللَّهُ، وَ هُوَ اَلذِّکْرُ اَلْحَکِیمُ، وَ اَلنُّورُ اَلْمُبِینُ، وَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ. فِیهِ خَبَرُ مَا کَانَ قَبْلَکُمْ، وَ نَبَأُ مَا بَعْدَکُمْ، وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ، وَ هُوَ

ص: 38


1- عنه بحار الأنوار: 94/9 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 8. الكافي : 600/2 ح 8 عنه البحار : 26/89 ح 28 .
2- عنه بحار الأنوار: 142/23 ذيل ح 92 أشار إليه، و 27/92 ح 29، البرهان في تفسير القرآن: . 26/1 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 9 .

8 )- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند ولایت ما اهل بیت را قطب و محور قرآن و محور تمامی کتاب های آسمانی قرار داد؛ محکمات قرآن بر گرد این موضوع می گردد که کتاب ها (ی آسمانی هم) به آن اشاره نموده اند و ایمان به وسیله آن آشکار می شود.

و همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان داد که به قرآن و به آل محمد علیهم السلام اقتدا شود و این در آخرین خطبه ای بود که ایراد نمود و فرمود: من در میان شما دو ذخیره ای گران بها برجای می گذارم: ذخیره اکبر و ذخیره اصغر.

اما اکبر کتاب پروردگارم است و اصغر عترت من – اهل بيتم – خواهند بود حُرمت مرا در مورد آن ها رعایت کنید که اگر به آن ها تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد.

9) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام (درباره قرآن) سؤال کردم؟ فرمود: قرآن سخن خداوند است.

10) - از امام حسن مجتبی علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته شد: به راستی امّت تو به زودی مورد فتنه ها و دسیسه ها قرار می گیرد سؤال شد که راه نجات چگونه است؟

فرمود: تمسّک به کتاب عزیز ،خداوند که باطل - نه از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه ندارد، کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل گردیده؛ هر که دانش را در غیر آن جستجو کند خداوند او را گمراه کند و کسی که در این امر ( ولایت و امامت) از ستمگری پیروی نماید و به غیر از قرآن عمل کند خداوند او را با شکست مواجه کند قرآن تذکر دهنده و یادآورنده ای حکیم و نوری روشنایی بخش و صراطی مستقیم است.

ص: 39

اَلَّذِی سَمِعَتْهُ اَلْجِنُّ فَلَمْ تَنْأَهَا أَنْ قَالُوا: ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبًا * يَهْدِى إِلَى الرُّشْدِ فَنَامَنَّا بِهِ﴾ (1) ، لاَ یَخْلَقُ عَلَی طُولِ اَلرَّدِّ، وَ لاَ تَنْقَضِی عِبَرُهُ، وَ لاَ تَفْنَی عَجَائِبُهُ (2)

11/[11] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَجَعَلَهُ فِرْقَتَیْنِ، فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی إِحْدَی اَلْفِرْقَتَیْنِ، ثُمَّ جَعَلَهُمُ أَثْلاَثاً فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی إِحْدَی اَلّأَ ثْلاَثِ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَخْتَارُ حَتَّی اِخْتَارَ عَبْدَ مَنَافٍ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ مَنَافٍ هَاشِمَ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ هَاشِمٍ عَبْدَ اَلْمُطَّلِبِ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَبْدَ اَللَّهِ ، وَ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّداً رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَکَانَ أَطْیَبَ اَلنَّاسِ وِلاَدَهً وَ أَطْهَرَهَا، فَبَعَثَهُ اَللَّهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً ، وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلْکِتَابَ فَلَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ فِی اَلْکِتَابِ تِبْیَانُهُ .(3)

12/[12] - عَنْ عَمْرِو بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ ، وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ حَدّاً وَ جَعَلَ دَلِیلاً یَدُلُّ عَلَیْهِ، وَ جَعَلَ عَلَی مَنْ تَعَدَّی ذَلِکَ اَلْحَدَّ حَدّاً .(4)

ص: 40


1- سورة الجن : 1/72 - 2.
2- عنه بحار الأنوار: 27/92 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 10 . إعجاز القرآن للباقلاني : 185 .
3- عنه بحار الأنوار : 94/92 ح 44 فيه : عن محمّد بن حمدان و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 11 . المحاسن للبرقى : 267/1 ح (354 ( باب 36) عنه البحار : 89/89 ح 33
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 12 . الكافي : 59/1 ح 2، عنه وسائل الشيعة : 16/28 ح 34103، بصائر الدرجات : 6 - 3 بتفاوت يسر (باب - 3 معرفة العالم الذي من عرفه) عنه البحار : 84/89 ح 16 .

اخبار گذشتگان پیش از شما، جریانات دوران خودتان و حوادث بعد از شما، در آن موجود می باشد این کتاب تشریح حقایق و واقعیّات است آن چنان کتابی که جنیّان (هنگام نزول قرآن) شنیدند ولی به آن دست نیافتند و گفتند: «به راستی که ما قرآنِ شگفت آوری را شنیدیم* که به سوی سعادت و کمال هدایت می نماید پس به آن ایمان آوردیم» به وسیله ردّ و ایراد کهنه و مندرس نشود عبرت ها و شگفتی هایش نابود نگردد (آری) شگفتی های این کتاب بی پایان است.

11) - از محمد بن حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقعی که خداوند بندگان را آفرید، آن ها را دو گروه قرار داد پس برترین مخلوق خود را در یکی از آن دو گروه قرار داد و ایشان را سه دسته گردانید؛ برترین مخلوق خود را در یکی از آن سه قرار داد سپس بر همین شیوه برترین ها را برگزید تا آن که عبد مناف را انتخاب نمود و از عبد مناف هاشم را و از هاشم عبد المطلب را و از عبد المطلب، عبد الله را و از عبد الله محمّد رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم را برگزید که از جهت ولادت پاک و پاکیزه ترین مردمان بود؛ پس خداوند او را بر حقّ و بشارت دهنده و انذار کننده بندگان مبعوث نمود و کتابی را بر او نازل کرد که چیزی موجود نیست مگر آن که در آن کتاب تبیین گشته است.

12) - از عمرو بن قیس روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند تبارک و تعالی چیزی را که مورد نیاز این امت تا قیامت باشد رها نکرده مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان کرده و بر رسول گرامی اش نازل کرده است و برای هر چیزی محدوده ای همراه با راهنما و دلیل قرار داده است و هر کس از آن حدود تجاوز نماید برایش مجازات مقرّر نموده است.

ص: 41

13 / [13] - عن زرارة ، قال : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ القُرآنِ؟

فَقالَ لي: لا خالِقٌ ولا مَخلوقٌ (1)، ولكِنَّهُ كَلامُ الخالِقِ (2)

14 / [14] -عَنْ زُرَارَهَ قَالَ ، قال : سَأَلتُهُ عَنِ القُرآنِ ، أخالِقٌ هُوَ؟

قال : لا، قُلتُ : أمَخلوقٌ؟

قالَ : لا، ولكِنَّهُ كَلامُ الخالِقِ - یَعْنِی أَنَّهُ کَلاَمُ اَلْخَالِقِ بِالْفِعْلِ - (3)

15 / [15] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

خَطَبَنَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خُطْبَهً فَقَالَ فِیهَا :

نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِکِتَابٍ فَصَّلَهُ وَ أَحْکَمَهُ وَ أَعَزَّهُ وَ حَفِظَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَحْکَمَهُ بِنُورِهِ وَ أَیَّدَهُ بِسُلْطَانِهِ وَ کَلَأَهُ مَنْ لَمْ یَتَنَزَّهْ هَوًی لا (4) تمِیلُ بِهِ شَهْوَهٌ لا یَأْتِیهِ اَلْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ وَ لاَ یُخْلِقُهُ طُولُ اَلرَّدِّ وَ لاَ یَفْنَی عَجَائِبُهُ مَنْ قَالَ بِهِ صُدِّقَ وَ مَنْ عَمِلَ أُجِرَ وَ مَنْ خَاصَمَ بِهِ فَلَجَ وَ مَنْ قَاتَلَ بِهِ نُصِرَ وَ مَنْ قَامَ بِهِ

ص: 42


1- هذا الخبر وأشباهه ممّا يتمسّك به في البحث عن مخلوقية ،القرآن، و قد عنونه كثير من العلماء والمحدّثين من الخاصّة و غيرهم في كتبهم ، فراجع البحار : 147/2 و 31/19، و كتاب البيان في تفسير القرآن : 283/1 ، و كتاب الملل و النحل (ط مصر ) : 117/1 ، و تاريخ الخلفاء : 207 ، و غير ذلك .
2- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 13. ، الأمالي للصدوق : 545 ح 12 (المجلس 81) بإسناده عن الحسين بن خالد، قال : قلت للرضا علیه السلام...، و نحوه التوحيد : 223 ج 1، عنهما البحار : 117/89 ح 1 .
3- عنه بحار الأنوار: 120/92 ،ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 14 .
4- في النسخ أو ، و ما أثبتناه فمن البحار .

13) - و از زراره روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام پیرامون قرآن سؤال کردم؟

فرمود: قرآن نه خالق است و نه مخلوق، بلکه سخن و کلام خالق (خداوند) است.

14) - نیز زراره گفت:

از آن حضرت پیرامون قرآن سؤال کردم که آیا خالق است؟

فرمود: نه گفتم: آیا مخلوق است؟

فرمود: نه ولكن سخن خالق است - یعنی قرآن سخن خالق می باشد که به فعلیّت و حالت کنونی در آمده است -

15) - از مسعدة بن صدقه از امام صادق از پدر و جدّ بزرگوارش علیهم السلام، روایت نموده است که فرمود:

امير مؤمنان على علیه السلام خطبه ای خواند و در آن فرمود: شهادت می دهیم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد؛ و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست او را با کتابی (قرآن) محکم و روشن و آیاتی ماندگار (برای راهنمائی بشر) محفوظ (از دستبرد اجانب) فرستاد با نور حکمت خود محکمش نمود و با قدرت خود تأیید و پایدارش ،گردانید آن را دور نمود از این که هوا ها پراکنده و متلاشی اش کند و یا شهوات متمایل آن شود و یا باطل نتواند - از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه یابد کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل گردیده ایراد شبهه ها آن را کهنه و تضعیف نکند شگفتی هایش نابود و فانی نگردد هر که گویای به آن باشد راست گو هر که بر طبق آن عمل نماید مأجور؛ هر که به وسیله آن مخاصمه و محاجّه کند رستگار و پیروز باشد؛ هر که به وسیله آن مقاتله نماید نصرت یابد؛ و هر که به وسیله آن به پا ایستد به سوی صراط مستقیم هدایت یابد.

ص: 43

هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فِیهِ نَبَأُ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ اَلْحُکْمُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ خَیرُة مَعَادِکُمْ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَشْهَدَ اَلْمَلاَئِکَهَ بِتَصْدِیقِهِ

قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ : ﴿ لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ، وَالْمَلَئكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بالله شهيدًا ﴾ (1)،فَجَعَلَهُ اَللَّهُ نُوراً یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ قَالَ : ﴿فَإِذَا قَرَأْنَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ ﴾ (2)، وَ قالَ: ﴿ أَتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَ لَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ وَ أَوْلِيَاءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ ﴾ (3)

و َقالَ: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَكَ وَ لَا تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴾ (4) ، فَفِی اِتِّبَاعِ مَا جَاءَکُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ وَ فِی تَرْکِهِ اَلْخَطَأُ اَلْمُبِینُ قَالَ: ﴿فَإِما يَأْتِيَنَكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى﴾ (5) ، فَجَعَلَ فِی اِتِّبَاعِهِ کُلَّ خَیْرٍ یُرْجَی فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ فَالْقُرْآنُ آمِرٌ وَ زَاجِرٌ حُدَّ فِیهِ اَلْحُدُودُ وَ سُنَّ فِیهِ اَلسُّنَنُ وَ ضُرِبَ فِیهِ اَلْأَمْثَالُ، وَ شُرِعَ فِیهِ اَلدِّینُ إِعْذَاراً من نَفْسِهِ وَ حُجَّهً عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَی ذَلِکَ مِیثَاقَهُمْ وَ اِرْتَهَنَ عَلَیْهِ أَنْفُسَهُمْ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ مَا یَأْتُونَ وَ مَا یَتَّقُونَ ﴿ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اَللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ .﴾ (6). (7)

ص: 44


1- سورة النساء : 166/4 .
2- سورة القيامة: 18/75
3- سورة الأعراف: 3/7
4- سورة هود 112/11
5- سورة طه : 123/20
6- سورة الأنفال : 42/8
7- عنه بحار الأنوار: 25/92 ح ،26 ، و البرهان في تفسير القرآن: 21/1 ح 15 .

در آن سرگذشت پیشنیان شما و احکام و برنامه ها معاد و قیامت شما را (بر دنیای فانی) برتری داد آن را با علم خود نازل کرد و فرشتگان را بر تصدیق آن گواه گرفت که خداوند جلیل فرموده است: «و لکن خداوند به آن چه بر تو فرستاده گواهی می دهد که با علم خویش نازل کرده و فرشتگان نیز گواهی می دهند هر چند که گواهی خداوند کفایت می کند».

پس آن را نوری قرار داد که هدایت گر کسانی باشد که ثابت و پا برجا هستند؛ و فرمود: هر گاه آن را خواندی از آن پیروی نما و با آن همراه باش؛ و فرمود: از چیزی که از طرف پروردگارتان برای شما نازل گشته پیروی نمایید و با غیر خدا مأنوس نشوید و از آن ها پیروی نکنید که افراد اندکی از شما متذکّر خواهید شد و فرمود: «پس بر همان گونه که دستور یافته ای با کسانی که با تو (به سوی خدا آمده و) توبه نموده اند، محکم و با استقامت باش و طغیان نکنید که آن چه را انجام دهید خداوند به آن بینا است».

بنابراین در پیروی آن چه از سوی خدا آمده سعادتی عظیم و در رهایی از آن اشتباهی آشکار خواهد بود که فرموده است: « پس هرگاه هدایت من بر شما آمد هر کس از آن پیروی کند نه گمراه خواهد شد و نه در شقاوت قرار گیرد» پس تمام خیر های دنیا و آخرت را در پیروی از آن قرار داد.

پس قرآن هم امر کننده است و هم بیم دهنده حدّی است که در آن حدّ و مرز ها تعیین گشته در آن روش ها و آداب اخلاقی ترسیم شده ضرب المثل ها(ی سازنده) ،مطرح گشته مسایل دین در آن تشریع گردیده تا آن که عذر موجّه خود را بیان نماید و حجّتی برای بندگان باشد و بر این مطلب از ایشان عهد و پیمان گرفته و خودشان را بر آن شاهد گرفت تا آن چه را که انجام داده و آن چه را که رعایت و اجتناب کرده اند

ص: 45

16 / [16] - عَنْ یَاسِرٍ اَلْخَادِمِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟

فَقَالَ: لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ (1) وَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَة [أبا عُبيدة]، أنَّهُ کَلاَمُ اَللَّهِ غَیْرُ مَخْلُوقٍ حَیْثُ مَا تَکَلَّمْتَ بِهِ، وَ حَیْثُ مَا قَرَأْتَ وَ نَطَقْتَ فَهُوَ کَلاَمٌ وَ خَبَرٌ وَ قِصَصٌ .(2)

17 / [17] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ وَ هُوَ اَلصَّادِقُ اَلْبَرُّ، فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ خَبَرُ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ مِنْ ذَلِکَ. (3)

ص: 46


1- وهم الذين يعتقدون بأنه لا يضرّ مع الإيمان ،معصية، كما لا ينفع مع الكفر طاعة، و قيل غير ذلك
2- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن: 22/1 ح 16 .
3- عنه بحار الأنوار: 90/92 ذيل ح 35 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 22/1 ح 17. المحاسن: 267/1 ح 353(36 ، باب إنزال الله في القرآن تبياناً) بتفاوت يسير، عنه البحار 90/92 ح 35 ، الكافي: 599/2 ح 3 ، و نور الثقلين: 77/3 ح 189

اخبار گذشتگان پیش از شما جریانات دوران خودتان در آن موجود است برایشان تبیین کند «تا آن که از روی حجّت و برهان هلاک (و گمراه) شوند و از روی حجّت و برهان زنده (و هدایت) گردند و به راستی که خداوند شنوا و داناست.»

16)- از یاسر خادم روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره قرآن سؤال شد؟

فرمود: خدا لعنت کند (طایفه) مُرجئه (1) را، خدا لعنت کند ابو حنيفه (ابو عبيده) را به راستی که قرآن بدون آن که مخلوق باشد به هر طوری که قرائت نمائی و بر زبان جاری کنی سخن خداست براستی که قرآن (مجموعه ای از) سخنان اخبار و داستان ها می باشد

17) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند کتابی را بر شما نازل کرد که راست گو و نیکو است در آن احوال شما اخبار گذشتگان و آیندگان بعد از شما اخبار آسمان و زمین را در بر دارد چنان چه از آن اخبار برایتان بیان شود، به شگفت درآیید.

ص: 47


1- آن ها گروهی هستند که عقیده دارند با داشتن ایمان گناه و معصیت ضرری نمی رساند هم چنان که با کفر اطاعت (و عبادت) سودی نخواهد داشت.

باب ترك رواية التي بخلاف القرآن

18/[1] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فِی خُطْبَهٍ بِمِنًی أَوْ بِمَکَّهَ -: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ! مَا جَاءَکُمْ عَنِّی یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَکُمْ عَنِّی لاَ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَلَمْ أَقُلْهُ .(1)

19 / [2] - عن إسمعيل بن أبي زياد السكوني، عن أبي جعفر ، عن أبيه ، عن علي صلوات الله عليهم ، قال :

اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَهِ وَ تَرْکُکَ حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیْرٌ مِنْ رِوَایَتِکَ حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ ، إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ عَلَی کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ(2)

20/[3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«یَا مُحَمَّدُ ، مَا جَاءَکَ فِی رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَخُذْ بِهِ، وَ مَا جَاءَکَ فِی

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار : 244/2 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21414 المحاسن: 221/18 ح 120 ، (باب 11، الاحتياط في الدين) عنه البحار : 242/2 ح 39 .
2- عنه بحار الأنوار: 165/2 ح 25 و 243 ذيل ح 44 أشار إليه، و وسائل الشيعة : 171/27 ح 33520 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21415 . المحاسن : 226/12 ح 150 ، (باب 14، حقيقة الحقّ) فيه : عن قوله : إن على كلّ حقّ .... عن رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 243/2 ح 44 و 259 ح 7 قطعة منه، و نحوه الكافي : 65/1 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 109/27 ح 33343، و الأمالي للصدوق : 367 ح 16، (اللمجلس 57) عنه البحار : 227/2 ح 4.

باب - رها کردن روایات مخالف قرآن

1) - از هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مِنی - یا مکه - خطبه ای ایراد نمود و فرمود: ای مردم! آن چه که از من به شما رسد اگر موافق کتاب خدا بود، آن را گفته ام و آن چه بر خلاف کتاب خدا باشد آن را نگفته ام.

2) - و از سکونی از امام باقر علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام روایت کرده که فرمود:

امام علی علیه السلام فرمود: تأمّل و توقّف نزد چیزی که شبهه ناک و حقّ از باطل نا معلوم است بهتر از افتادن در سختی هلاکت و تباه شدن می باشد؛ ترک نمودن حدیث و سخنی که آن را (از دیگری) روایت نکرده ای برایت بهتر است از روایت حدیثی که آن را خوب حفظ نکرده ای به درستی که برای هر جریان حقّی واقعیتی است و در هر جریان ،درستی نوری وجود دارد پس هر آن چه که موافق کتاب خدا (قرآن) است آن را دریافت کنید و آن چه را که مخالف کتاب خداست رهایش نمائید

3) - و از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای محمد! اگر روایتی به شما رسید و چه گوینده آن، خوب و چه بد باشد، چنان چه آن روایت با قرآن موافقت کند آن را بگیر و (بر طبق آن) عمل کن؛ ولی اگر با قرآن مخالف بود آن را مورد عمل قرار مده

ص: 49

رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُخَالِفُ اَلْقُرْآنَ فَلاَ تَأْخُذْ بِهِ. (1)

21 / [4] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ ، قَالَ :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام یَقُولُ : کُلُّ شَیْءٍ مَرْدُودٌ إِلَی الْکِتَابِ وَالسُّنَّهِ ، وَکُلُّ حَدِیثٍ لَا یُوَافِقُ کِتَابَ اللّه ، فَهُوَ زُخْرُفٌ (2)

22 / [5] - عَنْ کُلَیْبٍ اَلْأَسَدِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا أَتَاکُمْ عَنَّا مِنْ حَدِیثٍ لاَ یُصَدِّقُهُ کِتَابُ اَللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ .(3)

23 / [6] - عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ يَقولان : لاَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا إِلاَّ بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه. (4)

24 / [7] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا کَانَ جَاءَکَ اَلْحَدِیثَانِ اَلْمُخْتَلِفَانِ فَقِسْهُمَا عَلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ عَلَی أَحَادِیثِنَا، فَإِنْ أَشْبَهَهُمَا فَهُوَ حَقٌّ وَ إِنْ لَمْ یُشْبِهْهُمَا فَهُوَ بَاطِلٌ .(5)

ص: 50


1- عنه بحار الأنوار : 244/2 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21416 .
2- عنه بحار الأنوار: 242/2 ذيل ح 37 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 10 و مستدرك الوسائل : 303/17 - 21417. المحاسن : 220/1 ح 128 عنه البحار : 242/2 ح 37 ، الكافي : 69/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة : 116/27 ح 33347، مشكاة الأنوار : 152 (الفصل 12 في الأخذ بالسنّة .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح ،11، و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21418 . المحاسن : 221/1 ح 129 عنه البحار : 242/2 ح 38 و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21418 .
4- عنه بحار الأنوار: 244/2 ح 51 ، و وسائل الشيعة : 123/27 ح 33380 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 73/1 ح 12
5- عنه بحار الأنوار: 244/2 ح 52، و وسائل الشيعة : 123/27 ح 33381، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 13

4) - از ایوب بن حُرّ روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر چیزی به کتاب خدا و سنّت (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) ارجاع و تطبیق داده می شود؛ هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد مزخرف و دروغی فریبنده است.

5) - و از کُلیب اسدی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آن چه از احادیث ما به شما می رسد چنان چه کتاب خدا آن را تصدیق نکند باطل و غیر حق است.

6) - و از سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمودند: حدیثی را از ما قبول نکنید مگر آن که موافق کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد

7). و از حسن بن جهم روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: چنان چه دو حدیث مختلف به شما رسید آن ها را بر کتاب خدا و بر دیگر احادیث ما عرضه کنید اگر همانند آنها بود حقّ است و گرنه باطل و غیر حق خواهد بود

ص: 51

في ما أنزل [في] القرآن

25/[1] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: یَقُولُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ عَلَی أَرْبَعَهِ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا، وَ رُبُعٌ فِی فَرَائِضَ وَ أَحْکَامٍ، وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ لَنَا کَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ .(1)

26 / [2] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ : قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْفُرْقَانِ ، قَالَ: اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ وَ أَخْبَارُ مَا یَکُونُ، وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلَّذِی یُعْمَلُ بِهِ، وَ کُلُّ مُحْکَمٍ فَهُوَ فُرْقَانِ (2)

27 / [3] - وَ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَثْلاَثاً ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ .(3)

28 / [4] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی! وَاسْمَعِی یَا جَارَةُ (4).(5)

ص: 52


1- عنه بحار الأنوار: 114/92 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 4. . الكافي : 459/2 ح 4 .
2- عنه بحار الأنوار: 15/92 ح ،11، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 5 و 2/6 ح 4. الكافي : 481/2 ح 11 بتفاوت يسير معاني الأخبار : 189 ح 1 ، عنه البحار : 28/92 ح 32
3- عنه بحار الأنوار: 114/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 6 . الكافي : 459/2 ح 2 .
4- و هذا مثل يضرب لمن يتكلّم بكلام و يريد به شيئاً غيره ، و قيل : إن أوّل من قال ذلك سهل بن مالك الفزاري، ذكرت قصّته في مجمع الأمثال (ج 1 - 50 - 51 ط مصر)، و قال الطريحي : هو مَثَل يراد به التعريض للشيء يعني أنّ القرآن خوطب به النبي صلی الله علیه و آله ، لكنّ المراد به الأمّة
5- عنه بحار الأنوار : 382/92 ح ،17 و البرهان في تفسير القرآن : 55/1 ح 2. الكافي : 461/2 ح 14 .

درباره (کلیاتی از) آن چه در قرآن نازل شده است

1) - از ابی الجارود روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: قرآن بر چهار قسمت نازل شده: یک چهارم آن درباره ما (اهل بیت)؛ یک چهارم درباره دشمنان ما یک چهارم آن واجبات و احکام یک چهارم دیگر آن دربارۀ سنّت ها و مَثَل ها؛ که عالی ترین برگزیده های قرآن مخصوص ما می باشد

2) - (هم چنین با سند خود) از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون قرآن و فرقان سؤال کردم؟

فرمود: قرآن مجموعه ای از مطالب و خبر هایی است که رخ می دهد و فرقان، محکمات (و دستور العمل هایی) است که بر طبق آن ها عمل می شود و هر محکمی فرقان می باشد

3) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنين على علیه السلام شنیدم که می فرمود: قرآن بر سه قسمت نازل شده است: یک سوم آن درباره ما (اهل بیت) و دشمنان ما و یک سوم پیرامون سنّت ها و مَثَل ها؛ و یک سوم هم درباره واجبات و احکام

4) - از عبد الله بن بُکیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: قرآن همانند این ضرب المثل عربي: «إيّاك أعنى و اسمعى يا جارة» نازل شده است ،یعنی تو را قصد می کنم ولی ای همسایه تو گوش کن

ص: 53

29 / [5] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

مَا عَاتَبَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَنْ قَدْ مَضَی فِی اَلْقُرْآنِ ، مِثْلُ قَوْلِهِ: : ﴿ وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً ﴾ (1) عَنَی بِذَلِکَ غَیْرَهُ (2)

30/[6] - عن أبي بصير ، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ لا يَقُولُ : إنَّ القُرآنَ زاجِرٌ و آمِرٌ،یَأمُرُ بِالجَنَّهِ و یَزجُرُ عَنِ النّارِ (3).

31 / [7] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ اَلْکَرْخِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ إِلَی خَیْثَمَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام:

یَا خَیْثَمَهُ اَلْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی أَحِبَّائِنَا، وَ ثُلُثٌ فِی أَعْدَائِنَا وَ عَدُوِّ مَنْ کَانَ قَبْلَنَا وَ ثُلُثٌ سُنَّهٌ وَ مَثَلٌ، وَ لَوْ أَنَّ اَلْآیَهَ إِذَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ ثُمَّ مَاتَ أُولَئِکَ اَلْقَوْمُ مَاتَتِ اَلْآیَهُ لَمَا بَقِیَ مِنَ اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ، وَ لَکِنْ اَلْقُرْآنُ یَجْرِی أَوَّلُهُ عَلَی آخِرِهِ ما دامَتِ اَلسَّماواتُ وَ اَلْأَرْضُ ، وَ لِکُلِّ قَوْمٍ آیَهٌ یَتْلُونَهَا [وَ] هُمْ مِنْهَا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ . (4)

ص: 54


1- سورة الإسراء : 74/17.
2- عنه بحار الأنوار : 382/92 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 55/1 ح 3، و نور الثقلين: 198/3 ح 365. الكافي : 461/2 ح 14
3- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/1 ح 9
4- عنه بحار الأنوار: 115/92ح4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/1 ح 7

5 )- از ابن ابی عُمیر، به نقل از کسی که برایش نقل حدیث نموده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود مواردی که خداوند پیغمبرش صلی الله علیه و آله را در قرآن مورد عتاب و سرزنش قرار داده مانند فرمایش خداوند: «چنان چه ما تو را ثابت قدم نمی گرداندیم چه بسا که به آنها تمایل پیدا می کردی»؛ مقصود غیر حضرت است.

6) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که قرآن بازدارنده و فرمان دهنده است فرمان دهنده به سمت بهشت و بازدارنده از آتش دوزخ می باشد

7)- و از محمد بن خالد کرخی، از بعضی اصحابش، از خیثمه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای خیثمه! قرآن بر سه قسمت نازل شده یک سوم آن درباره ما و دوستان ما و یک سوم دربارۀ دشمنان ما و دشمنان کسانی که پیش از ما بوده اند؛ و یک سوم درباره سنّت ها و مَثَل ها است و اگر آیه ای درباره گروهی نازل شده که آن ها از دنیا رفته اند در صورتی که منظور و مفهوم آیه نیز از بین رفته باشد دیگر از قرآن چیزی باقی نمی ماند تمام قرآن از ابتدا تا انتهایش (در تمام دورا ن ها و برای تمامی طبقات) قابل تطبیق و اجرا شدن است تا وقتی که آسمان ها و زمین پایدار باشند برای هر گروهی (در هر دوره ای) آیه ای است، - سعادت باشد یا شقاوت - ، که آن را تلاوت می کنند.

ص: 55

تفسير الناسخ و المنسوخ و الظاهر و الباطن و المحكم و المتشابه

32 / [1] - عن أبي محمد الهمداني ، عن رجل ، عن أبي عبد الله الله قال : سَأَلتُهُ عَنِ النّاسِخِ وَالمَنسوخِ وَالمُحكَمِ وَالمُتَشابِهِ؟

قالَ : النّاسِخُ الثّابِتُ ، وَ المَنسوخُ ما مَضى ، وَ المُحكَمُ ما يُعمَلُ بِهِ ، وَ المُتَشابِهُ الَّذي يُشبِهُ بَعضُهُ بَعضاً (1)

33/[2] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

یَا جَابِرُ ، إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً، وَ لِلْبَطْنِ ظَهْراً. ثُمَّ قَالَ: یَا جَابِرُ! ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْهُ، إِنَّ اَلْآیَهَ لَیَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ، وَ أَوْسَطُهَا فِی شَیْءٍ، وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ، وَ هُوَ کَلاَمٌ مُتَّصِلٌ یُتَصَرَّفُ عَلَی وُجُوهٍ(2)

34/[3] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

نَزَلَ القُرآنُ ناسِخاً و مَنسوخاً (3)

35 / [4] - عن حمران بن أعين ، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

ظَهرِ القُرآنِ الَّذينَ نَزَلَ فيهِمُ القُرآنُ ، وبَطنُهُ الَّذينَ عَمِلوا بِمِثلِ أعمالِهِم. (4)

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 93/69 و 383/92 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 45، و وسائل الشيعة : 204/27 ح 33605، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 46، و 383 ح 20 ، و وسائل الشيعة : 203/27 ح 33603، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 8.
4- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 46 ، و 383 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 9.

تفسیر ناسخ ،منسوخ ،ظاهر ،باطن، محکم و متشابه

1) - از ابو محمد همدانی به نقل از مردی روایت نموده که گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه سؤال کردم؟

فرمود: ناسخ آن چیزی است که ثابت و پا بر جا باشد و منسوخ سپری گردیده و محکم بر طبق آن عمل می شود و متشابه آن چیزی است که بعضی از (مطالب) آن با بعضی دیگر شبیه می باشد

2) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای جابر! همانا برای قرآن باطنی است و هر باطنی ظاهری دارد سپس افزود: ای جابر! چیزی دورتر از تفسیر قرآن نسبت به عقل و اندیشه مردمان نیست چه بسا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش در مورد چیزی دیگر و پایانش هم چیز دیگری باشد قرآن کلامی متصل و مرتبط به هم است که بر شکل های مختلف قابل توجیه و تفسیر است.

3)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قرآن به حالت ناسخ و منسوخ نازل شده است.

4)- از حمران بن اعین روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ظهر (ظاهر) قرآن کسانی هستند که قرآن در شأن آن ها نازل شده؛ و بطن (باطن) قرآن کسانی هستند که بر طبق (محتوای) آن عمل می نمایند.

ص: 57

36 / [5] - عن الفضیل بن یسار ، قال :

سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام عَن هذِهِ الرِّوایَهِ : ما فِی القُرآنِ آیَهٌ إلّا ولَها ظَهرٌ و بَطنٌ ، و ما فیهِ حَرفٌ إلّا و لَهُ حَدٌّ ، و لِکُلِّ حَدٍّ مُطَّلَعٌ (1) ، ما یَعنی بِقَولِهِ : لَها ظَهرٌ و بَطنٌ ؟

قال علیه السلام : ظَهرُهُ و بَطنُهُ تَأویلُهُ ، مِنهُ ما مَضی و مِنهُ ما لَم یَکُن بَعدُ ، یَجری کَما یجرِی الشَّمسُ وَ القَمَرُ ، کُلَّما جاءَ مِنهُ شَیءٌ وَقَعَ ، قالَ اللّهُ تَعالی : «وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» (2) ، [نَحنُ نَعلَمُهُ] (3).

37 / [6] - عن أبي بصير ، قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : إنّ القرآنَ فیهِ مُحکَمٌ و مُتَشابِهٌ ، فأمّا المُحکَمُ فنُؤمِنُ بهِ و نَعمَلُ بهِ و نَدینُ بهِ ، وأمّا المُتَشابِهُ فنُؤمِنُ بهِ و لا نَعمَلُ به.(4)

38/[7] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّاسِخِ وَ اَلْمَنْسُوخِ وَ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ؟ قَالَ: «اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ اَلْمَعْمُولُ بِهِ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا قَدْ کَانَ یُعْمَلُ بِهِ ثُمَّ جَاءَ مَا

ص: 58


1- قال الفيض : المطّلع مكان الاطلاع من موضع عال و يجوز أن يكون بوزن مصعّد و معناه : أي مصعد يصعد إليه من معرفة علمه، و محصّل معناه قريب من معنى التأويل و البطن كما أنّ معنى الحدّ قريب من معنى التنزيل و الظهر
2- سورة آل عمران : 7/3
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 47 ، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 10 .
4- عنه بحار الأنوار : 283/89 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 11. بصائر الدرجات : 233ح 3 (باب 10 - في الأئمة عليهما السلام أنهم راسخون في العلم)، بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 27/ 198 ح 33583 . ،

5) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این روایت سؤال کردم: در قرآن آیه ای نیست مگر آن که دارای ظاهر و باطنی است؛ و حرفی در قرآن نیست مگر آن که دارای حدّی و برای هر حدّی آغاز سخنی است مقصود از ظهر و بطن چیست؟

فرمود: ظاهر و باطن آن تأویل و تفسیر آن است که بعضی مربوط به گذشته و برخی مربوط به آینده است که با گذشت زمان و گردش خورشید و ماه (و پدید آمدن شب و روز)، روشن خواهد شد، هر وقت تأویل آیه ای از قرآن به وقوع انجامد نسبت به آن هائی می باشد که از دنیا رفته اند هم چنان که برای افراد زنده هم خواهد بود خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «کسی غیر از خداوند و راسخان در دانش تأویل قرآن را نمی داند» (و آن ها کسانی هستند که آگاه به تمام علوم و صاحبان امور بوده و اهل استنباط می باشند)

(پس از آن افزود:) (به درستی که) ما علم تأویل آن (قرآن) را می دانیم.

6)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که قرآن در بر دارنده محکم و متشابه می باشد محکم همان است که به آن ایمان داریم و بر طبق آن عمل می کنیم و به آن پایبند هستیم به متشابه ایمان داریم ولی بر طبق (ظاهر) آن عمل نمی کنیم.

7) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه سؤال کردم؟

فرمود ناسخ ثابت و پایدار است که بر طبق آن عمل می شود؛ و منسوخ چیزی است که مدّتی به آن عمل شده سپس چیز دیگری می آید و حکم آن را

ص: 59

نَسَخَهُ، وَ اَلْمُتَشَابِهُ مَا اِشْتَبَهَ عَلَی جَاهِلِهِ (1)

39/ [8] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ شَیْ ءٍ فِی تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ فَأَجَابَنِی ثُمَّ سَأَلْتُهُ ثَانِیَهً فَأَجَابَنِی بِجَوَابٍ آخَرَ. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ کُنْتَ أَجَبْتَ فِی هَذِهِ الْمَسْأَلَهِ بِجَوَابٍ غَیْرِ هَذَا قَبْلَ الیَوْمِ؟!

فَقَالَ علیه السلام لِی : یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ یَا جَابِرُ (2) وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ لَتَکُونُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ وَ هُوَ کَلاَمٌ مُتَّصِلٌ یُتَصَرَّفُ عَلَی وُجُوهٍ . (3)

40 / [9] - عن أبي عبد الرحمن السُّلّمى:

إنَّ عَلِيّاً عليه السلام مَرَّ عَلى قاضٍ فَقالَ: تَعرِفُ النّاسِخَ مِنَ المَنسوخِ؟

فَقالَ: لا فَقالَ: هَلَكتَ و أهلَكتَ، تَأويلُ كُلِّ حَرفٍ مِنَ القُرآنِ عَلى وُجوهٍ. (4)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 93/66 و 93/69 ، و 283/92 ح 22 ، و تفيسر الصافي ،30:1 ، و البرهان ، في تفسير القرآن : 51/1 ح 12 . و يأتى قطعة منه في سورة آل عمران ح3 .
2- في تحقيق المحلّاتي : و للبطن ظهراً يا جابرا .
3- بحار الأنوار: 95/92 ح 48 ، و 110 ح 10، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33604 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 13 . المحاسن : 300/2 ح 5 ، (کتاب العلل)، عنه وسائل الشيعة : 192/27 ح 33572، و البحار : 91/89 ح 37، تأويل الآيات الظاهرة : 23
4- عنه بحار الأنوار 95/92 ح 45، و 110 ح 9 ، و 265/101 ح 10 و 265/104 ح 10، و وسائل الشيعة : 202/27 ح 33596 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 14 .

نسخ و از مرحله عمل می اندازد متشابه هم چیزی است که برای افراد نادان مشتبه و نا مفهوم می باشد

8) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ چیزی از تفسیر قرآن سؤال کردم پس جواب مرا را داد دو مرتبه سؤال کردم و پاسخی دیگر بیان نمود سپس عرضه داشتم: فدایت گردم! برای این سؤال قبلاً جواب دیگری بیان نمودید؟

فرمود: ای جابر! همانا قرآن در بر دارنده باطنی است؛ و هر باطنی، باطن و ظاهری دارد و هر ظاهری هم، دارای ظاهر دیگری می باشد

ای جابر! چیزی دورتر از تفسیر قرآن نسبت به عقل و اندیشه مردمان نیست چه بسا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش در مورد چیزی دیگر و پایانش هم چیز دیگری باشد قرآن کلامی متّصل و مرتبط به هم است که بر شکل های مختلف قابل توجیه و تفسیر است.

9) - از ابو عبد الرحمان سُلّمی روایت کرده است که گفت:

همانا امام علی علیه السلام با یک نفر قاضی برخورد نمود، به او فرمود: ناسخ را از منسوخ می شناسی و تشخیص می دهی؟

اظهار داشت: خیر. فرمود: (با ندانستن آن) هم خویش را هلاک کرده ای و هم دیگران را به هلاکت انداخته ای (همانا) تأویل و تفسیر هر حرفی از قرآن بر شکل های مختلفی قابل تفسیر است

ص: 61

تأويل كلّ حرف من القرآن على وجوه

*تأويل كلّ حرف من القرآن على وجوه (1)

41 / [1] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

إِنَّ فِی اَلْقُرْآنِ مَا مَضَی وَ مَا یَحْدُثُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، کَانَتْ فِیهِ أَسْمَاءُ اَلرِّجَالِ فَأُلْقِیَتْ، وَ إِنَّمَا اَلاِسْمُ اَلْوَاحِدُ مِنْهُ فِی وُجُوهٍ لاَ تُحْصَی، یَعْرِفُ ذَلِکَ اَلْوُصَاهُ (2) .(3)

42/[2] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ اَلْأَحَادِیثَ تَخْتَلِفُ عَنْکُمْ؟

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام: ﴿إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَی سَبْعَهِ أَحْرُفٍ ، وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ أَنْ یُفْتِیَ عَلَی سَبْعَهِ وُجُوهٍ ثُمَّ قَالَ: ﴿هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ﴾ (4).(5)

ص: 62


1- هذا العنوان لم يؤت في تحقيق المحلّاتي و وقعا الحديثان الآتيان ذيل الأحاديث السابقة .
2- قال الفيض رحمه الله : لعلّ المراد بأسماء الرجال الملقية أعلامهم و بالإسم الواحد ما کنی به تارة عنهم و تارة عن غيرهم من الألفاظ التي لها معان متعدّدة، و ذلك كالذكر فإنّه قد يراد به رسول الله صلی الله علیه و آله ، و قد يراد به أمير المؤمنين علیه السلام، و قد يراد به القرآن و كالشيطان فإنّه قد يراد به الثاني، و قد يراد به إبليس، و قد يراد به غيرهما، أراد علیه السلام أن الرجال كانوا مذكورين في القرآن تارة بأعلامهم فألقيت و أخرى بكنايات فألقيت فهم اليوم مذكورون بالكنايات بألفاظ لها معان آخر يعرف ذلك الأوصياء . تفسير الصافي : ج 1 : 25
3- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 23 و 95 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 15 بصائر الدرجات : 215 ح 6، عنه البحار : 95/92 ح 50 .
4- سورة ص: 39/38 .
5- عنه بحار الأنوار: 83/92 ذيل ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 16، و نور الثقلين : 462/4 ح 65 ، و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21419 . الخصال : 358 ح 43 ، عنه البحار : 83/92 ح 13 .

تأویل هر حرفی از قرآن بر وجوهی است

1)- از ابراهیم بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که در قرآن چیز هایی است که بعضی سپری گشته و بعضی ایجاد می شود و بعضی هم در حال وقوع و اجراء می باشد می باشد در قرآن اسامی مردانی بوده که انداخته شده، همانا اسم یک چیزی (در قرآن) می باشد که وجوهی مختلف و معانی بسیاری دارد، آن ها را فقط اوصیا(ی رسول خدا علیهما السلام) می شناسند.

2) - و از حماد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: (چرا) احادیث و فرمایشات شما به صورت های مختلف و گوناگون به دست ما می رسد؟!

فرمود: همانا قرآن بر هفت (گونه) حرف (قابل تفسیر) نازل شده کمترین موارد آن ها این است که امام (معصوم) می تواند به هفت نوع بیان نماید، سپس فرمود: «این است عطای ما (به هر کس که می خواهی منّت گذار و) عطایش کن و یا امساک و خودداری نما بدون آن که محاسبه ای در کار باشد

ص: 63

ما عنى به الأئمة علیهم السلام من القرآن

43/[1] -عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

مَنْ لَمْ یَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ اَلْفِتَنَ (1)

44/[2] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

یَا أَبَا اَلْفَضْلِ لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُحْكَمِ مِنَ اللَّهِ لَوْ مَحَوْهُ فَقَالُوا لَیْسَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، أَوْ لَمْ یَعْلَمُوا، لَکَانَ سَوَاءً. (2)

45/[3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

یَا مُحَمَّدُ! إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ أَحَداً مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بِخَیْرٍ فَنَحْنُ هُمْ وَ إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ قَوْماً بِسُوءٍ مِمَّنْ مَضَی فَهُمْ عَدُوُّنَا (3)

46/[4] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَوْ قَدْ قُرِئَ اَلْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْنَ (4)

47 / [5] وَ قَالَ سَعِیدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اَلْکِنْدِیُّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: بَعْدَ مُسَمَّیْنَ کَمَا سُمِّیَ مَنْ قَبْلَنَا (5)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن: 56/1 ح 2، و مستدرك الوسائل: 277/7 ح 8216.
3- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 24 و 115 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 4 .
5- عنه بحار الأنوار : 55/92 ح 24 و 115 ذيل ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 5 . قال السيد الخوئي رحمه الله : في الروايات التي تدلّ على أن بعض الآيات المنزّلة من القرآن قد ذكرت فيها أسماء الأئمة علیهم السلام : إنّ بعض التنزيل كان من قبيل التفسير للقرآن، و ليس من القرآن ،نفسه، فلا بدّ من حمل هذه الروايات على أنّ ذكر أسماء الائمّة علیهم السلام في التنزيل من هذا القبيل، و إذا لم يتمّ هذا الحمل فلا بدّ من طرح هذه الروايات لمخالفتها للكتاب و السنّة و الأدلّة القائمة على نفى التحريف، و قد دلّت الأخبار المتواترة على وجوب عرض الروايات على الكتاب و السنّة، و أنّ ما خالف الكتاب منها يجب طرحه و ضربه على الجدار. البيان في تفسير القرآن : 230 . قوله : ( لولا أنه زيد في كتاب الله و نقص منه ...) لقد أجمع المسملون على عدم الزيادة في القرآن و أقاموا الأدلّة على ذلك من القرآن و السنة، و قالوا : إن مجموع ما بين الدّفّتين كلّه من القرآن، ممّن ادّعى الإجماع الشيخ المفيد و الطوسي، و البهائي و غيرهم من الأعاظم . أمّا النقيصة؛ فلا بدّ من حملها على وجه معيّن، و إلّا فلابدّ من طرحها لمخالفتها للكتاب و السنّة . البيان في تفسير القرآن : 233

مواردی که در قرآن مقصود از آن ها امامان علیهم السلام هستند

1) - از ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که (موقعیّت و عظمت) ما را در قرآن نشناخته باشد، از فتنه ها و انحرافات کناره گیری نکرده است.

2) - از حنّان بن سُدیر از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا الفضل! برای ما (اهل بیت رسالت) از طرف خداوند (متعال) در کتابش حقّی محکم و حتمی وجود دارد پس عدّه ای گفته اند: از طرف خدا نیست آیا اینان نمی دانند که اگر چنین بود یک سان می گشت.

3) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای محمد! چنان چه شنیدی که خداوند در قرآن شخصی از این امّت را به خوبی یاد نماید مقصود ما هستیم؛ و چنان چه شنیدی که خداوند (در قرآن) گروهی از گذشتگان از این امّت را به زشتی و بدی یاد نماید مقصود دشمنان ما هستند.

4) - از داود بن فرقد، از کسی که به او خبر داده روایت کرده ،است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه قرآن به کیفیّتی که نازل شده خوانده شود، خواهی یافت که ما (اهل بیت رسول) از نام برده شدگان هستیم

5) - و از سعید بن حسین کندی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (به درستی که) ما از نام برده شدگانیم هم چنان که گذشتگان ما نام برده شده اند.

ص: 65

48/[6] - عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَوْ لاَ أَنَّهُ زِیدَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ نَقَصَ مِنْهُ مَا خَفِیَ حَقُّنَا عَلَی ذِیّ حِجًا وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا فَنَطَقَ صَدَّقَهُ اَلْقُرْآنُ (1)

49/[7] - عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عليهما السلام ، قال : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَمْثَالِ الْقُرْآنِ - یَعْنِی عِتْرَةَ النَّبِیِّ صلی اللّه علیه و آله - هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا. (2)

50 / [8] - عن عمر بن حنظلة ، عن أبي عبد الله عَلَیْهِ السَّلاَمُ، عن قول الله : ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَبِ ﴾ (3) فَلَمَّا رَآنِی أَتَتَبَّعُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنَ اَلْکِتَابِ قَالَ علیه السلام: حَسْبُکَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْکِتَابِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ مِثْلُ هَذَا، فَهُوَ فِی الْأَئِمَّةِ عُنِیَ بِهِ (4)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 25 و 115 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 7 .
3- سورة الرعد : 43/13 .
4- عنه بحار الأنوار: 116/92 ح 11 ، و البرهان : 56/1 ح 8 و نور الثقلين : 523/2 ح 215 .

6) - و از میسّر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر در کتاب خداوند کم و زیاد نشده بود، حقّ ما بر صاحبان عقل پنهان نمی ماند و چنان چه قائم ما ( حقایق) سخن را بیان نماید، قرآن او را تصدیق و تأیید می کند

7) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام از پدرش، از جدش علیهما السلام نقل نماید که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: آن ها را با بهترین نام ها و مثال های قرآن بخوانید، یعنی عترت و اهل بیت پیغمبراکرم علیهم السلام را، این آب گوارای شیرین است از آن بیاشامید و این هم آب

شور و تلخ است از آن دوری و اجتناب کنید

8) - از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام (پیرامون) آیه شریفه قرآن: (ای پیغمبر!) «بگو: خداوند، به عنوان شاهد کفایت می کند بین من و شما و کسی که علم کتاب نزد اوست» (سؤال کردم)؟ و چون حضرت متوجّه شد که درباره این آیه و امثال آن تتبّع و کنجکاوی دارم فرمود: (همین مقدار) تو را کافی است که هر چیزی در این کتاب از ابتدا تا انتهایش همانند این مورد بود مقصود امامان علیهم السلام هستند.

ص: 67

علم الأئمّة علیهم السلام بالتأويل

51/[1] -عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهُ قَالَ:

لَمَّا تَقَدَّمَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْکُوفَهَ صَلَّی بِهِمْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً یَقْرَأُ بِهِمْ ﴿سَبِّحِ اِسْمَ رَبِّکَ اَلْأَعْلَی﴾ ، قالَ : فَقَالَ اَلْمُنَافِقُونَ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا یُحْسِنُ اِبْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ یَقْرَأَ القُرآنَ، ولَو أحسَنَ أن يَقرَأَ القُرآنَ لَقَرَأَ بِنا غَيرَ هذِهِ السّورَةِ،.

قالَ: فَبَلَغَهُ ذلِكَ، فَقالَ: وَيلٌ لَهُم! إنّي لَأَعرِفُ ناسِخَهُ مِن مَنسوخِهِ، ومُحكَمَهُ مِن مُتَشابِهِهِ، وفَصلَهُ مِن وِصالِهِ، وحُروفَهُ مِن معانيهِ، وَاللّهِ ما مِن حَرفٍ نَزَلَ عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله إلّا إنّي أعرِفُ فيمَن انزِلَ، وفي أيِّ يَومٍ، وفي أيِّ مَوضِعٍ،

وَيلٌ لَهُم أما يَقرَؤونَ ﴿إِنَّ هَذَا لَفِى الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ﴾ (1) ، وَ اللّهِ عِندي، وَرِثتُهُما مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وقَد أنهى رَسولُ اللّهِ من إبراهيم و موسى علیهما السلام وَيلٌ لَهُم! وَاللّهِ أنَا الَّذي أنزَلَ اللّهُ فِيَّ ﴿ وَ تَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴾ (2)، فَإِنَّما كُنّا عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَيُخبِرُنا بِالوَحيِ فَأَعيهِ أنَا ومَن يَعيهِ، فَإِذا خَرَجنا قالوا: ماذا قالَ آنِفاً.؟ (3)

52 / [2] - سُلَیْمُ بْنُ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیُّ قَالَ: سَمِعْتُ أمير المؤمنين علیه السلام یَقُولُ:

مَا نَزَلَتْ آية عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ فَأَکْتُبُهَا بِخَطِّی - وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا - وَ دَعَا اَللَّهَ

ص: 68


1- سورة الأعلى : 18/87 - 19.
2- سورة الحاقة : 12/69
3- عنه بحار الأنوار: 88/92 ذيل ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 40/1 ح 13. بصائر الدرجات : 155 ح 3، عنه البحار : 87/91ح 23

علوم امامان علیهم السلام در تأویل قرآن

1) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

چون امیر المؤمنین علی علیه السلام به کوفه آمد، چهل روز نماز صبح را برای اهل کوفه امامت نمود و سوره «سبّح اسم ربك الأعلی» را قرائت می نمود منافقین گفتند: نه به خدا سوگند! پسر ابو طالب قرآن را خوب نمی داند اگر می توانست قرآن را نیک می خواند و برای ما سوره ای غیر از این را تلاوت می نمود

اصبغ گوید: چون این مطالب به حضرت رسید ،فرمود: وای بر این افراد! همانا ناسخ قرآن را از منسوخ آن محکم آن را از متشابه آن، اتصال و انفصال آن را، الفاظ آن را از معانیش می شناسم؛ به خداوند سوگند! حرفی بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل نشده مگر آن که من می شناسم درباره چه کسی و در چه روزی و در چه مکانی نازل شده است وای بر ایشان! آیا نمی خوانند: «به راستی که این در صحیفه های پیشینیان است * در صحیفه های حضرت ابراهیم و موسی علیهما السلام می باشد».

وای بر ایشان به خداوند سوگند من آن کسی هستم که خداوند درباره ام نازل نمود: «گوش های شنونده و نگهدارنده آن ها را می شنود و نگه می دارد» همانا که ما در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و ما را بر وحی آگاه می نمود پس من و دیگران آن را حفظ می کردیم چون بیرون می رفتیم دیگران می گفتند: چند لحظه پیش چه فرمود؟ (البته که از روی بی اعتنایی و بی توجّهی سریع فراموش می کردند.)

2) - از سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: آیه ای (از قرآن) بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل نگشته مگر آن که آن را برای من خوانده و برایم املا فرموده که با خط خود بنویسم و تأویل و تفسیر آن را ناسخ و منسوخ آن را محکم و متشابه آن را

ص: 69

لِی أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا ، فَما نَسيتُ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ و لا عِلماً إملائهُ عَلَيَّ و كَتَبتُهُ مُنذُ دَعَالی بِما دَعا، و ما تَرَكَ شَيئاً عَلَّمَهُ اللّهُ مِن حَلالٍ و لا حَرامٍ، و لا أمرٍ و لا نَهيٍ كانَ أو يَكونُ مِن طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ إلّاعَلَّمَنيهِ وحَفِظتُهُ، فَلَم أنسَ حَرفاً واحِداً، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلى صَدري ودَعَا اللّهَ لي أن يَملَأَ قَلبي عِلماً وفَهماً وحكمة و نوراً ، لَم أنسَ شَيئاً ولَم يَفُتني شَيءٌ لَم أكتُبهُ

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ وَ تَخَوَّفْتَ عَلَیَّ اَلنِّسْیَانَ فِیمَا بَعْدُ؟

فَقَالَ: لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَ لاَ جَهْلاً، وَ قَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ شُرَکَائِی مِنْ بَعْدِی

قَالَ: اَلَّذِینَ قَرَنَهُمُ اَللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِی فَقَالَ: اَلْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَی أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لاَ یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ، هُمْ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَهُمْ، لاَ یُفَارِقُهُمْ وَ لاَ یُفَارِقُونَهُ بِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِی وَ بِهِمْ یُمْطَرُونَ، وَ بِهِمْ یُدْفَعُ عَنْهُمْ وَ بِهِمْ اِسْتَجَابَ دُعَاءَهُمْ،

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! سَمِّهِمْ لِی فَقَالَ: اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحَسَنِ - ثُمَّ اِبْنِی هَذَا- وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنُ-، ثُمَّ اِبْنٌ لَهُ یُقَالُ لَهُ عَلِیٌّ سَیُولَدُ فِی حَیَوتِکَ فَاقْرَأْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ، [ثُمَّ] تُکْمِلُهُ اِثْنَا عَشَرَ من ولد محمد صلی الله علیه و آله.

فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ [وَ أُمِّی] فَسَمِّهِمْ لِی فَسَمَّاهُمْ رَجُلًا رَجُلًا. فِيهِمْ وَاللهِ يَا أَخَی بَنِي هِلَالٍ! - مهديّ أمّة محمّد صلی الله علیه و آله ، الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً ، وَ اللهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ مَنْ يُبَايِعُهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ المَقَامِ، وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَ

ص: 70

به من تعلیم نموده است؛ و از خداوند خواست که (قدرت) فهم و حفظ آن ها را عطایم نماید پس هیچ آیه ای از کتاب خدا و دانشی را که بر من املا نموده و نوشته،ام از روزی که برایم دعا نموده فراموش نکرده ام

و چیزی را که خداوند از علوم حلال و حرام از امر و نهی را - مربوط به طاعت و یا معصیت - که تعلیمش داد او نیز مرا تعلیم داد و من آن ها را حفظ نموده و حتی یک حرفش را هم فراموش نکرده ام؛ سپس (رسول خدا صلی الله علیه و آله) دستش را بر سینه ام نهاد و به درگاه خدا برایم دعا کرد که قلب مرا از علم و فهم و نور حکمت انباشته کند؛ و چیزی را فراموش نکرده و نوشته هایم را از دست نداده ام.

پس از آن اظهار داشتم: ای رسول خدا! می ترسی که من بعد از این فراموش کنم؟

فرمود :ترسی از فراموشی و ندانستگی برایت ندارم زیرا که پروردگارم مرا آگاه نمود که (دعایم را) دربارۀ تو و شریکان پس از تو مستجاب نمود.

اظهار داشتم: ای رسول خدا! شرکای من چه کسانی هستند؟

فرمود: آن شریکانی که خداوند قرین خود و قرین من قرار داده است پس فرمود: پس فرمود: اوصیاء از جانب او می باشند تا آن که کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند همه ایشان هدایت گر و هدایت شده هستند توهین و ستم افراد به ایشان آسیبی نمی رساند ایشان با قرآن و قرآن با ایشان است و از یک دیگر جدا نخواهند شد، امّت به وسیله ایشان یاری و حمایت ،شوند به وسیله ایشان باران می بارد به وسیله ایشان دفع عذاب می شوند و به وسیله ایشان دعا ها مستجاب می گردد.

عرضه داشتم: ای رسول خدا! نام ایشان را برایم بفرما

فرمود: این فرزندم - و دست خود را بر سر حسن علیه السلام نهاد سپس این فرزندم - و دست خود را بر سر حسین علیه السلام نهاد - ، سپس پسر او که علی نام دارد و به زودی در حیات تو تولّد می یابد سلام مرا به او برسان سپس ایشان

ص: 71

آبَائِهِمْ وَقَبَائِلِهِمْ (1)

53 / [3] - عَنْ سَلَمَهَ بْنِ کُهَیْلٍ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: :

لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِیَ اَلْإِمْرَهُ وَ کُسِرَتْ - أَوْ ثُنِیَتْ - لِیَ اَلْوِسَادَهُ لَحَکَمْتُ لِأَهْلِ اَلتَّوْرَاهِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلتَّوْرَاهِ ، حَتَّی تَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهَا، وَ لَحَکَمْتُ لِأَهْلِ اَلْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلْإِنْجِیلِ ، حَتَّی یَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ، وَ لَحَکَمْتُ فِی أَهْلِ اَلْقُرْآنِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ ، حَتَّی یَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ(2)

54/[4] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ حُرٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: اَلْأَئِمَّهُ بَعْضُهُمْ أَعْلَمُ مِنْ بَعْضٍ؟

قَالَ: نَعَمْ وَ عِلْمُهُمْ بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ وَاحِدٌ (3)

55 / [5] - عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ اَلْجُهَنِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَاحِبَ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ وَ عِلْمٍ بِالْقُرْآنِ ، وَ نَحْنُ عَلَی مِنْهَاجِهِ (4)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار: 100/92 ذيل ح 69 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 40/1 ح 14، و نور الثقلين : 554/5 ح 8 قطعة منه إكمال (كمال) الدّين و إتمام (تمام) النعمة : 284 ح 37 عنه البحار: 98/92 ح 69، و شواهد ، التّنزيل: 35/1 ح 41
2- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 15
3- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 16
4- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 17

تکمیل یابند تا به دوازده نفر از فرزندان محمد (صلی الله علیه و آله) برسند.

عرضه داشتم: پدر و مادرم فدایت باد! نام ایشان را برایم بفرما

پس نام یکا یک ایشان را بیان نمود.

به خدا سوگند ای برادر بنی هلال! مهدی از امّت محمد صلی الله علیه و آله است که زمین را پُر از عدل و داد می نماید هم چنان که پُر از ظلم و ستم گشته به خدا سوگند! من می شناسم آن هایی را که بین رکن و مقام (کنار کعبه الهی) با او بیعت می کنند و اسامی پدران و قبایل آن ها را می شناسم

3)- از سلمة بن کهیل، و او از کسی که برایش حدیث گفته، روایت نمود:

امام علی علیه السلام فرمود: چنان چه برایم مسند قضاوت و ریاست قرار داده شود و برایم تکیه گاهی نهاده گردد ، برای اهل تورات از آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم به طوری که اگر نزد خدا رود شهادت دهد که حکم من در تورات مطابق با آن چه است که خداوند نازل نموده و برای اهل انجیل از آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم که چون نزد خدا رود شهادت دهد حکم من در انجیل مطابق است با آن چه که خداوند نازل نموده و برای اهل قرآن بر آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم به طوری که نزد خدا رود شهادت دهد که حکم من در قرآن مطابق می باشد با آن چه که خداوند نازل نموده است.

4) - از ایوب بن حرّ روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم آیا امامان علیهم السلام، بعضی بر بعضی دیگر ترجیح و برتری دارند؟

فرمود: بلی، ولی علم ایشان نسبت به حلال و حرام و تفسیر قرآن یک سان می باشد.

5) - از حفص بن قرط جهنی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امام علی علیه السلام صاحب (آشنائیت به) حلال و

ص: 73

56 / [6] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِهِ، وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ . (1)

57 / [7] - عَنْ بَشِیرٍ اَلدَّهَّانِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلاً، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ لَنَا کَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ وَ لاَ أَقُولُ لَکُمْ: إِنَّا أَصْحَابُ اَلْغَیْبِ، وَ نَعْلَمُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ کِتَابَ اَللَّهِ یَحْتَمِلُ کُلَّ شَیْءٍ، إِنَّ اَللَّهَ أَعْلَمَنَا عِلْماً لاَ یَعْلَمُهُ أَحَدٌ غَیْرُهُ، وَ عِلْماً قَدْ أَعْلَمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ، فَمَا عَلِمَتْهُ مَلاَئِکَتُهُ وَ رُسُلُهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ .(2)

58 / [8] - وَ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ یَبْعَثُ فِینَا مَنْ یَعْلَمُ کِتَابَهُ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ. و إنَّ عِندَنا مِن حَلالِ اللّهِ و حَرامِهِ ما يَسَعُنا [من] كِتمانُهُ ما نَستَطيعُ أن نُحَدِّثَ بِهِ أحَداً (3)

ص: 74


1- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 54، و وسائل الشيعة : 203/27 ح 33606 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 18 .
2- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 19.
3- عنه بحار الأنوار : 96/92 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 20، و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21511. بصائر الدّرجات : 155 ح 3 .

حرام و عالم به قرآن بود و ما (اهل بیت رسالت، بعد از او) بر راه و روش او هستیم

6) - سکونی از امام صادق از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت نموده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی که در بین شما کسی است که بر تأویل قرآن می جنگد هم چنان که من بر تنزیل قرآن جنگیدم و او علی بن ابی طالب علیه السلام است.

7)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند فرمانبرداری از ما (اهل بیت) را در قرآن واجب نموده پس مردم راهی (برای رسیدن به سعادت) جز فراگیری آن ندارند و جهلشان مانع از آن نمی شود، اموال برگزیده پاکیزه و غنیمت های جنگی از برای ماست آیات کریمه قرآن مخصوص ما نازل گردیده است.

من نمی گویم: ما اصحاب غیب هستیم و غیب می دانیم، ولی ما به کتاب خداوند عالم هستیم و کتاب خدا در بر دارنده هر چیزی است خداوند ما را به علمی تعلیم داد که دیگران آن را نمی دانند؛ و علمی را هم به فرشته ها و رسولانش آموخت، پس آن چه را که به فرشته ها و رسولانش آموخت ما نیز می دانیم.

8)- از مرازم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما اهل بیتی هستیم که خداوند، همیشه از ما کسی را بر می گزیند که آشنای به کتابش (قرآن) - از ابتدا تا انتهای آن - باشد و به راستی که نزد ما از حلال و حرام خداوند علومی است که چاره ای جز کتمان و پنهان داشتن آن نداریم زیرا که توان بیان آن ها را با هیچ کس نداریم

ص: 75

59 / [9] -عَنِ اَلْحَکَمِ بْنِ عتینة (عُیَیْنَهَ) قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ - وَ سَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ - : لَوْ لَقِیتُکَ بِالْمَدِینَهِ لَأَرَیْتُکَ أَثَرَ جَبْرَئِیلَ فِی دُورِنَا، وَ نُزُولِهِ عَلَی جَدِّی بِالْوَحْیِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِلْمِ، فَیَسْتَسْقِی اَلنَّاسُ اَلْعِلْمَ مِنْ عِنْدِنَا فَیَهْدُونَهُمْ وَ ضَلَلْنَا نَحْنُ؟! هَذَا مُحَالٌ (1)

60 / [10] - عَنْ یُوسُفَ بْنِ اَلسَّخْتِ اَلْبَصْرِیِّ قَالَ:

رَأَیْتُ اَلتَّوْقِیعَ بِخَطِّ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (2) فَکَانَ فِیهِ: اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِنَّا قُدْوَهُ اَللَّهِ وَ أَئِمَّهٌ ، وَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَی خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِی بِلاَدِهِ، نَعْرِفُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ نَعْرِفُ تَأْوِیلَ اَلْکِتَابِ وَ فَصْلَ اَلْخِطابِ (3)

61/[11] - عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا بَیْنَ اَللَّوْحَیْنِ شَیْءٌ إِلاَّ وَ أَنَا أَعْلَمُهُ .(4)

62 / [12] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْأَعْمَشِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا نَزَلَتْ آیَهٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِیمَنْ أُنْزِلَتْ وَ أَیْنَ نَزَلَتْ وَ عَلَی مَنْ

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 57 فيه : عن الحكم بن عيينة، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 21.
2- كذا في نسختي الأصل و البحار، و في نسخة البرهان في تفسير القرآن : محمّد بن محمّد بن الحسن بن عليّ و الظاهر : محمّد بن الحسن بن عليّ، و هو الحجّة المنتظر صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين.
3- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح22 .
4- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح23 .

9) - از حکم بن عتيبه ( عُيِينه) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به مردی از اهل کوفه - که چیزی را از حضرت سؤال کرده بود - فرمود: چنان چه تو را در مدینه ملاقات می کردم جای پای جبرائیل را در منزلمان و داخل شدنش بر جدّ ما که وحی قرآن و علوم را می آورد نشانت می دادم پس مردم از علوم ما سیراب خواهند شد آیا مردم هدایت یافته گانند ما گمراه شدگانیم؟ این محال و غیر ممکن است

10) - از یوسف بن سخت بصری روایت کرده است که گفت:

توقیع و دست خط حضرت محمد بن الحسن بن علی (امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف) را مشاهده نمودم در آن چنین بود: آن چه بر شما (شیعیان و دوستان ما) واجب است که دربارۀ ما (اهل بیت رسالت) بگویید این است که ما برای شما الگو پیشوا و خلفای خداوند در ،زمین امینان بر مخلوقاتش و حجّت هایی در برابر جنایتکاران هستیم ماییم که حلال و حرام تأویل کتاب و فصل الخطاب را می شناسیم

11) - از ثویر بن ابی فاخته از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: ما بین دو لوح (کتاب (خدا) چیزی وجود دارد که من بر آن آگاه هستم

12) - از سلیمان اعمش از پدرش روایت کرده است که گفت: امام علی علیه السلام فرمود: آیه ای (از قرآن) نازل نشده مگر آن که من می دانم درباره

ص: 77

نَزَلَتْ، إِنَّ رَبِّی وَ هَبَ لِی قَلْباً عَقُولاً وَ لِسَاناً طِلْقاً (1)

63 / [13] - عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ:

قال أبو عبد الله علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِيّاً علیه السلام(2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 60 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 43/1 ح 25، و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21512 .

چه کسی در کجا و در چه موردی نازل شده است همانا خداوند قلب درّاک و هوشمندی با زبانی رسا و گویا به من عطا نموده است.

13) - و از ابو الصباح (کنانی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند (متعال) علم تأويل و تنزیل را به پیغمبرش صلی الله علیه و آله آموخت و او (نیز) به علی علیه السلام آموخت

ص: 79

في من فسّر القرآن برأيه

64/[1] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ یَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ، وَ أَوْسَطُهَا فِی شَیْءٍ، وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ ، ثُمَّ قَالَ:﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ﴾ (1) مِنْ مِیلاَدِ اَلْجَاهِلِیَّهِ (2)

65/[2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ (3) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ إِثْمُهُ عَلَیْهِ (4)

66/[3] - عن أبى الجارود ، قال : قال أبو جعفر

مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا ، وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا : اللّه أَعْلَمُ ؛ فإِنَّ الرَّجُلَ لَیَنْزِل بالْایَهَ فیَخِرُّ بهَا أَبْعَدَ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ (5)

ص: 80


1- سورة الأحزاب : 33/33 .
2- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 46/1 ح 7، و نور الثقلين : 277/4 ح 110 .
3- و في نسخة من البرهان في تفسير القرآن : هشام بن سالم عن أبي جعفر علیه السلام ، ولكنّ الظاهر هو المختار، فإنّه لا يروي عن أبي جعفر الباقر علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21513
5- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 10 الكافي : 33/1 ح 4.

کسی که قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر کند

1) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نسبت به عقل و اندیشه مردمان، چیزی دورتر از تفسیر قرآن نیست همانا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش چیز دیگری و پایانش هم چیز دیگری باشد، و پایانش هم چیز دیگری باشد سپس فرمود: «همانا خداوند اراده کرده است که هر نوع پلیدی و گناه را از شما اهل بیت (رسالت) دور نماید؛ و شما را پاک و منزّه گرداند» که از (فرزندان و) تربیت یافته گان زمان جاهلیّت نباشند!!

2)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که قرآن را با (رأی و) نظر خود تفسیر نماید چنان چه حقیقت را درک کند پاداشی ندارد و اگر خطا کند گناه و عقابش بر خود اوست.

3)- از ابی الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آن چه را که فرا گرفته اید و می دانید پاسخ دهید و آن چه را که نمی دانید بگویید خداوند داناتر است همانا مردی (برای این که ادّعای خویش را ثابت کند) آیه ای از قرآن را می رباید ولی (با این کار) از حقیقت منحرف گشته و گویا به اندازه فاصله آسمان تا زمین سقوط کرده است.

ص: 81

67/[4] - عَنْ أبی بَصِیرٍ عَنْ أبی عَبْدِاللهِ علیه السلام قَالَ:

مَنْ فَسَّرَ القُرآنَ برَأیِهِ إنْ أصَابَ لَمْ یُؤجَرْ وَ إن أخْطَأَ خَرَّ أبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ. (1)

68/[5] -عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَیْسَ أَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلْقُرْآنِ .(2)

69/[6] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنِ اَلْحُکُومَهِ قَالَ: مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ [بِرَأْیِهِ] آیَهً مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ . (3)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 13، وسائل الشيعة : 202/27 ح 33597، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 11.
2- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 14، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33600 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 12 و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21514
3- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 15 و 264/104 ح 9، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33195 و 203 ح 33598، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 13

4) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر نماید، اگر حقیقت را درک کند پاداشی ندارد و اگر خطا کند (فاصله او با حقیقت و معنویت) هم چون دوری و فاصله آسمان (تا زمین) است.

5) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چیزی دورتر از تفسیر (و تأویل قرآن) نسبت به عقل و اندیشه انسان نیست

6) - از عمّار بن موسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره حکم و قضاوت سؤال شد؟

فرمود: هر کسی که بین دو نفر با (رأی و) نظر خود قضاوت کند کافر گشته؛ و هر که آیه ای از قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر کند کافر شده است.

ص: 83

كراهية الجدال في القرآن

70/[1] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِیَّاکُمْ وَ اَلْخُصُومَهَ فَإِنَّهَا تُحْبِطُ اَلْعَمَلَ وَ تَمْحَقُ اَلدِّینَ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَنْزِعُ بِالْآیَهِ یَقَعُ [منها] فِیهَا أَبْعَدَ مِنَ اَلسَّمَاءِ (1)

71/[2] - عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ (2) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا ضَرَبَ رَجُلٌ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ (3) إِلاَّ کَفَرَ (4)

عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ یَاسِرٍ [الخادم] عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ:

الْمِرَاءُ فِی كِتَابِ اللَّهِ كُفْرٌ (5)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 16، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33602 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 14 .
2- في بعض النسخ : القاسم بن المعمّر و في بعضها القاسم بن القمر، و لعلّ الظاهر ما أثبتاه كما في جامع الرواة : 17/2 ، و معجم رجال الحديث : 20/14
3- و قال الفيض ( رحمه الله ) : لعلّ المراد بضرب بعضه بعض : تأويل بعض متشابهاته إلى بعض، بمقتضى الهوى من دون سماع من أهله، أو نور و هدى من الله . تفسير الصافي : ج 1 : 21 .
4- عنه بحار الأنوار: 39/92 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 15 . المحاسن : 212 ح 86، و الكافي : 462/2 ح 17، و عقاب الأعمال: 280 ، و معاني الأخبار : 19 ح 1 عنهم البحار : 39/92 ح 1.
5- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 17، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33601، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 16.

ناپسند بودن جدال پیرامون قرآن

1) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام : فرمود بر شما باد دوری از خصومت و دشمنی با یکدیگر زیرا که (این روش) عمل را بی تاثیر و دین را نابود می نماید و چه بسا یکی از شما (برای ادّعای خود) آیه ای (از قرآن) را برباید، و در آن سخن گوید، ولی فاصله او دورتر از فاصله بین آسمان و زمین است.

2) - از قاسم بن سلیمان از یاسر (خادم) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: شخصی که قسمتی از (آیات) قرآن را با آیاتی دیگر مورد استفاده قرار نداده و تفسیر نکرده مگر آن که کافر گشته است.

3)- از یعقوب بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام می فرمود: مراء و جدال پیرامون قرآن، کفر و بی دینی است.

ص: 85

73 / [4] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ تَقُولُوا لِکُلِّ آیَهٍ هَذِهِ رَجُلٌ وَ هَذِهِ رَجُلٌ إِنَّ مِنَ اَلْقُرْآنِ حَلاَلاً وَ مِنْهُ حَرَاماً وَ فِیهِ نَبَأُ مَنْ قَبْلَکُمْ، وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، فَهَکَذَا هُوَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُفَوَّضٌ فِیهِ إِنْ شَاءَ فَعَلَ اَلشَّیْءَ وَ إِنْ شَاءَ تَذَکَّرَ حَتَّی إِذَا فُرِضَتْ فَرَائِضُهُ، وَ خُمِّسَتْ أَخْمَاسُهُ، حَقَّ عَلَی اَلنَّاسِ أَنْ یَأْخُذُوا بِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ ما آتاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهئکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾. (1). (2)

ص: 86


1- سورة الحشر : 7/59
2- عنه بحار الأنوار : 111/92 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 47/12 ح17.

4)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای هر آیه ای نگویید: این مردی است و آن مردی همانا بعضی از آیات (قرآن) بیان حلال و بعضی بیان محرّمات (الهی) است، بعضی سرگذشت پیشینیان برخی خبر های آیندگان و بعضی هم احکام بین شما است (آری) قرآن چنین خواهد بود.

این امر بر رسول خدا صلی الله علیه و آله تفویض شده، چنان چه مایل بود انجام می داد و اگر می خواست تذکّر می داد؛ و چون واجبات مطرح گشت و حقّ الناس تخمیس (یک پنجم) گردید (مأمور شد) که بر طبق آن عمل نماید، چون خداوند فرمود: «آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله را برایتان آورده دریافت و عمل کنید و آن چه را که نهی نموده آن را رها و ترک نمایید»

ص: 87

ص: 88

سورة المباركة [1] ﴿الحمد - فاتحة الكتاب﴾

ص: 89

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضلها و بعض خواصها

74 / [1] - بِأَسَانِیدَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ اَلْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اِسْمُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ مُقَطَّعٌ فِی أُمِّ اَلْکِتَابِ .(1)

75/[2] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهَ: مَا سُورَهٌ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ

فَبَقِیَ مُتَحَیِّراً ثُمَّ قَالَ: لاَ أَدْرِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلسُّورَهُ اَلَّتِی أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ، وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ، وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ: سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» (2)

76/ [3] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَمَّنْ رَفَعَهُ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :[عن] ﴿وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثانِی وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِیمَ ﴾؟ (3)

فَقَالَ: هِیَ سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» ، وَ هِیَ سَبْعُ آیَاتٍ مِنْهَا ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلْمَثَانِیَ لِأَنَّهَا تُثَنَّی فِی اَلرَّکْعَتَیْنِ.(4)

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 234/92 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 12 . ثواب الأعمال : 104 عنه البحار : 234/92 ح 16 .
2- عنه بحار الأنوار: 235/92 ح 22 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 13.
3- سورة الحجر : 87/15
4- عنه بحار الأنوار : 20/85 ح 10 و 235/92 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 14، و نور الثقلين: 6/1 ح 11 و 27/3 ح 98 ، و مستدرك الوسائل : 159/4 ح 4361، و 164 ح 4385 بحذف الذيل .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

1)- با سند هایی از ابو حمزه بطائنی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (حروفِ) اسم اعظم خداوند، در «أم الكتاب»، تقطيع و پراکنده است.

2) - از محمد بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام کاظم از پدر بزرگوارش علیهما السلام نقل نموده که به ابو حنیفه فرمود: چیست آن سوره ای که ابتدای آن ستایش وسط آن اخلاص و پایان آن دعا و نیایش می باشد؟ ابو حنیفه سرگردان ماند و گفت: نمی دانم

امام صادق علیه السلام فرمود: سوره ای که ابتدای آن ستایش وسط آن اخلاص و پایان آن نیایش ،باشد، سوره «حمد» است.

3)- از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که بعضی از اصحاب گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند: ) «به تحقیق ما هفت تا از جفتی ها را با قرآن عظیم به تو دادیم»، سؤال کردم؟

فرمود: سوره «حمد» است که دارای هفت آیه می باشد و ﴿ بسم الله الرّحمن الرّحیم﴾ جزئی از آن هاست: و به آن «مثانی» گفته شده، چون دو بار در دو رکعت نماز خوانده می شود

ص: 91

77/[4] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ (1)

78/[5] - عن صفوان الجمّ قال: قال ابو عبدالله علیه السلام

ما أنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ کِتابا إلّا و فاتِحَتُهُ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ، و إنَّما کانَ یُعرَفُ انقِضاءُ السّورَهِ بِنُزولِ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ابتِداءً لِلاُخری . ﴾ (2)

79/[6] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَجْهَرُ بِ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ وَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ بِهَا، فَإِذَا سَمِعَهَا اَلْمُشْرِکُونَ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ (3).(4)

80/[7] - قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَادَ ، وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إذَا أَمَّ اَلرَّجُلُ اَلْقَوْمَ، جَاءَ شَیْطَانٌ إِلَی اَلشَّیْطَانِ اَلَّذِی هُوَ قَرِیبٌ اَلْإِمَامِ، فَیَقُولُ: هَلْ ذَکَرَ اَللَّهَ - یَعْنِی هَلْ قَرَأَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾» -؟ فَإِنْ قَالَ: نَعَمْ، هَرَبَ مِنْهُ، وَ إِنْ قَالَ: لاَ، رَکِبَ عُنُقَ اَلْإِمَامِ، وَ دَلَّی رِجْلَیْهِ فِی صَدْرِهِ، فَلَمْ یَزَلِ اَلشَّیْطَانُ إِمَامَ اَلْقَوْمِ حَتَّی یَفْرُغُوا مِنْ صَلاَتِهِمْ (5)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار: 20/85 ذيل ح 10 ، و 236/92 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 15 ، و نور الثقلين: 6/1ح 12، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4386 .
2- عنه بحار الأنوار : 20/85 ضمن ح 10 و 236/92 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 16 ، و نور الثقلين: 6/1 ح 13 و 238/2 ح 223، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح ، 4383 ، و 166 ح 4393 عن السيّاري في كتاب التزيل .
3- سورة الإسراء : 46/17 .
4- عنه بحار الأنوار: 82/85 ح 24 و 236/92 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 17، و نور الثقلين: 173/3 247 .
5- عنه بحار الأنوار: 20/85 ضمن ح 10 و 236/92 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4388 .

4) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: گرامی ترین آیات کتاب خدا را سرقت کرده اند که ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ می باشد.

5)- و از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کتابی از آسمان نازل نگشته مگر آن که در ابتدای آن ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ بوده است و پایان هر سوره با نزول ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ شناخته می شد چون در ابتدای دیگری می بود.

6) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ را با صدای بلند تلاوت می نمود و چون مشرکین آن را می شنیدند پشت کرده و می رفتند لذا خداوند در آیه فرمود: «هنگامی که خدا را به تنهایی نام می بری ، (مشرکان) با نفرت پشت کرده و می روند».

7) - حسن بن خرّزاد :گفت و از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که فرمود:

هنگامی که مردی برای گروهی امام جماعت شود، ابلیس نزد شیطانی می آید که کنار امام جماعت است و می گوید: آیا خدا را نام برده یعنی ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ را قرائت کرده است؟

پس اگر بگوید: بلی فرار می کند؛ ولی چنان چه بگوید نه بر گردن او سوار شود و پا های خود را بر سینه اش اندازد پس شیطان امام جماعت آن ها خواهد بود تا از نماز فارغ شوند.

ص: 93

94

81/[8] - عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ (1) أَوَّلُهُنَّ یَوْمَ لُعِنَ، وَ حِینَ هَبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ حِینَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلی فَتْرَهٍ مِنَ اَلرُّسُلِ ، وَ حِینَ أُنْزِلَتْ أُمُّ اَلْکِتَابِ ﴿ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ ﴾، وَ نَخَرَ نَخْرَتَیْنِ (2) حِینَ أَکَلَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ، وَ حِینَ أُهْبِطَ آدَمُ إِلَی اَلْأَرْضِ

قَالَ: وَ لَعَنَ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ . (3)

82/[9] - عن إسمعيل بن أبان ، يرفعه إلى النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال :

قال رسول الله صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ : يَا جابِرُ، ألا اُعَلِّمُكَ أفْضَلَ سُورَةٍ أنْزَلَهاَ اللّه في كِتابِهِ؟

قال : فَقَالَ جَابِرٌ : بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَلِّمْنِیهَا

قال: فَعَلَّمَهُ «اَلْحَمْدَ لله» - أُمَّ اَلْکِتَابِ-

قال: ثُمَّ قَالَ له : یَا جَابِرُ! أَلاَ أُخْبِرُکَ عَنْهَا؟

قَالَ: بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! فَأَخْبَرَنی

قَالَ: هِیَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلاَّ اَلسَّامَ یعنی اَلْمَوْتُ (4)

ص: 94


1- الرنّة : صوت المكروب أو المريض.
2- نخر الإنسان أو الدّابة : مدّ الصوت و النفس في خياشيمه
3- عنه بحار الأنوار: 237/92 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 19 الخصال : 263 ح 141 .
4- . عنه مجمع البيان: 88/1، فيه السام الموت، و بحار الأنوار: 237/92 ح 33، و وسائل الشيعة : 232/6 ح 7813 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 20

8)- از عبد الملک بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیطان در چهار مرحله ناله کنان، فریاد زده است: اولین بار روزی بود که لعن شد دومین بار هنگامی بود که به زمین هبوط کرد، سومین بار موقعی بود که (خداوند متعال) حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پس از فاصله ای از پیامبران مبعوث نمود چهارمین بار وقتی بود که «أمّ الكتاب» نازل شد.

و دو بار از شادی باد در بینی خود انداخت (و به خود بالید): اول هنگامی بود که آدم علیه السلام از (میوه آن) درخت خورد؛ و دوم هنگامی که آدم (از بهشت) به زمین فرود آمد

حضرت افزود: و بر این (روش) کارش بود که لعنت شد

9) - از اسماعیل بن ابان به طور مرفوعه از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به جابر بن عبد الله (انصاری) فرمود:

ای جابر! آیا تو را تعلیم ندهم بر افضل و برترین سوره هایی که خداوند نازل کرده است؟

جابر گفت: بلی، پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا آموزشم بدهید.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله سورة «الحمد لله» - امّ الکتاب – را برایش قرائت نمود و سپس فرمود: ای جابر آیا تو را از (خاصیّت) آن آگاه نگردانم؟

جابر گفت: بلی پدر و مادرم فدایت باد مرا آگاه فرما

فرمود: این سوره شفابخش و درمان هر دردی است مگر مرض سام که همان مرگ باشد.

ص: 95

83/[10] - عن سلمة بن محرز [محمّد]، قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام یَقُولُ: مَنْ لَمْ تبْرِئْهُ «الْحَمْدِ» لم یبْرِئْهُ شيء (1)

84/ [11] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اُدْعُ اَللَّهَ، قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! وَ مَا اَلْمَثَانِی؟ قَالَ (علیه السلام): «فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ» ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ﴾... (2)

85/[12] -عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ [عبید] اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: بَلَغَهُ أَنَّ أُنَاساً یَنْزِعُونَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ فَقَالَ: هِیَ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَنْسَاهُمْ إِیَّاهَا اَلشَّیْطَانُ .(3)

86/[13] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ أَقْرَبُ إِلَی اِسْمِ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ اَلْعَیْنِ إِلَی بَیَاضِهَا .(4)

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 237/92 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 21 . الكافي : 458/2 ح 22، و مجمع البيان: 88/1.
2- عنه مجمع البيان: 18/1 مختصراً، و بحار الأنوار : 20/85 ضمن ح 10 و 237/92 ح 35 ، و وسائل الشيعة : 232/6 ح 7814 مختصراً، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 22، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4389، و 312/6 ح 6889 . و يأتي الحديث أيضاً في سورة «الحجر» ح 35
3- عنه بحار الأنوار: 20/85 ضمن ح 10 و 237/92 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4390 .
4- عنه بحار الأنوار : 233/92 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 24 . عيون أخبار الرضاء علیه السلام : 5/2 ح 11، تحف العقول: 487، عنهما البحار : 233/92 ح 15، تهذيب الأحكام : 389/2 ح 1159 مجمع البيان: 89/1، كشف الغمة : 420/2، و البحار 371/78 ح 6.

10) - از سلمة بن محرز [محمد] روايت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر دردمندی که سوره حمد شفایش نبخشد چیز دیگری درمانش نکند.

11) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه حاجتی داشتی سوره «مثانی» را به همراه سوره ای دیگر تلاوت کن و پس از آن دو رکعت نماز به جای آور و سپس حاجت خود را بخواه

عرضه داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! «مثانی» چیست؟

فرمود: «فاتحة الكتاب»: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ...﴾

12) - از عیسی بن عبد [عبید] الله، به نقل از پدر از جدّش، از امام علی علیه السلام روایت کرده است که گفت:

چون به امام علی علیه السلام خبر رسید که مردم ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم﴾ از (از ابتدای سوره ها) می اندازند فرمود: این آیه ای از کتاب خداوند است که شیطان آن ها (مخالفین) را به فراموشی انداخته است.

13) - از اسماعیل بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم﴾ از نزدیک ترین اسماء به اسم اعظم خداوند متعال است (حتّی) از فاصله سیاهی چشم به سفیدی آن هم نزدیک تر می باشد

ص: 97

18/[14] - عن سليمان الجعفري ، قال :

عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، فَلْیَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُلاَطَفَهٌ، فَإِنَّهُ أَلْیَنُ لِقَلْبِهَا، وَ أَسَلُّ لِسَخِیمَتِهَا (1)، فَإِذَا أَفْضَی إِلَی حَاجَتِهِ، قَالَ: بِسْمِ اَللّهِ -ثَلثاً، فَإِنْ قَدَرَ أَنْ یَقْرَأَ أَیَّ آیَهٍ حَضَرَتْهُ مِنَ اَلْقُرْآنِ فَعَلَ، وَ إِلاَّ قَدْ کَفَتْهُ اَلتَّسْمِیَهُ»

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ فِی اَلْمَجْلِسِ فَإِنْ قَرَأَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ أُوجِرَ بِهِ؟

فَقَالَ: وَ أَیُّ آیَهٍ أَعْظَمُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ (2)

15/88] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ خُرَّزَادَ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلصَّادِقِ علیه السلام: أَسْأَلُ عَنْ مَعْنَی اَللَّهِ؟

فَقَالَ: اِسْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ. (3)

89/[16] - عَنْ خَالِدِ بْنِ مُخْتَارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اَللَّهُ عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، فَزَعَمُوا أَنَّهَا بِدْعَهٌ إِذَا أَظْهَرُوهَا، وَ هِیَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ . (4)

ص: 98


1- السخيمة: الحقد و الضغينة و المَوْجِدة في النفس، و في الحديث: اللهم اسْلُلْ سخيمة قلبي. لسان العرب: 282/12 (سخم).
2- عنه بحار الأنوار: 238/92 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 25، فيه قطعة منه .
3- عنه بحار الأنوار : 238/92 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ح 10 . الكافي : 114/11 ح 3 ، التوحيد: 230 ح 4 فيه: عن الحسن بن راشد عن أبي الحسن موسى علیه السلام، و نحوه معاني الأخبار: 4 ح 1.
4- عنه بحار الأنوار: 21/85 ضمن ح 10 و 238/92 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 26 ، و مستدرك الوسائل : 166/4 ح 4391 .

14) - از سلیمان جعفری روایت کرده است که گفت:

شنیدم که امام رضا علیه السلام می فرمود: هنگامی که یکی از شما بخواهد با همسر خود هم بستر شود باید قبل از آن با همسرش ملاطفت و معاشقه کند تا دل او را به دست آورد و برای انجام عمل جنسی آماده گردد (و با رغبت خود را در اختیار شوهر قرار دهد)

و چون خواست مجامعت کند، سه بار «بسم الله» بگوید؛ و نیز اگر توانست یک آیه دیگر هم بخواند ولی اگر نتوانست همان «بسم الله» کفایت می کند

پس مردی به حضرت عرض کرد: اگر فقط ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ را بخواند پاداش خواهد داشت؟

فرمود: و چه آیه ای عظیم تر از آن می باشد؟

پاسخ داد: ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾

15) - از حسن بن خُرّزاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام نوشتم و پیرامون معنای «الله» از آن حضرت سؤال کردم؟

فرمود: خداوند (تبارک و تعالی) بر هر چیز کوچک، ظریف بزرگ و جلیل تسلّط و استیلاء دارد

16) - از خالد مختار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ایشان را چه شده؟! خدا آنان را بکشد عظیم ترین آیه در کتاب خداوند را قصد کردند و گمان نموده اند که اگر آن را آشکار کنند بدعت است و آن ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ می باشد.

ص: 99

قوله تعالى : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴿2﴾ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾

90/[17] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عز وجل: ﴿ وَ لَقَدْ آتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾؟ (1)

فَقَالَ: « فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ [یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ،

قَالَ: وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : إِنَّ اَللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفَاتِحَهِ اَلْکِتَابِ] مِنْ کَنْزِ اَلْجنة، فِیهَا ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ اَلْآیَهُ اَلَّتِی یَقُولُ فِیهَا: ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَ لَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ .(2) وَ ﴿اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ﴾ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، حِینَ شَکَرُوا اَللَّهَ حُسْنَ اَلثَّوَابِ.وَ ﴿مالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ﴾ قَالَ جَبْرَئِیلُ : مَا قَالَهَا مُسْلِمٌ قَطُّ إِلاَّ صَدَّقَهُ اَللَّهُ وَ أَهْلُ سَمَاوَاتِهِ. ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ﴾ إِخْلاَصُ اَلْعِبَادَهِ. ﴿وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ أَفْضَلُ مَا طَلَبَ بِهِ اَلْعِبَادُ حَوَائِجَهُمْ. ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ﴾ صِرَاطَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ. ﴿غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ﴾ اَلْیَهُودُ وَ ﴿وَ غَیْرِ اَلضَّالِّینَ﴾ اَلنَّصَارَی ﴾(3)

91 / [18] -﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی تَفْسِیرِ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ فَقَالَ: ﴿اَلْبَاءُ﴾ بَهَاءُ اَللَّهِ وَ ﴿اَلسِّینُ﴾ سَنَاءُ اَللَّهِ وَ ﴿اَلْمِیمُ﴾ مَجْدُ اَللَّهِ .﴾(4)

ص: 100


1- سورة الحجر : 87/15
2- سورة الإسراء : 46/17 .
3- عنه مجمع البيان : 109/1، و بحار الأنوار : 21/85 ذیل ح 10، و 238/92 ح 40، و البرهان في : تفسير القرآن : 120/1 ح 28، و مستدرك الوسائل : 166/4 ح 4392 قطعة منه
4- عنه بحار الأنوار: 231/92 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ح 9. المحاسن: 238 ح 213، و الكافي : 89/1 ح 1، و معاني الأخبار: 3 ،1، و التوحيد : 213 ح 2

فرمایش خداوند متعال: به نام خداوند بخشاینده مهربان (1) حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است (2) (که او) بخشاینده و مهربان است. (3)

17) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند «ما آیات هفت گانه دوتایی و قرآن عظیم را بر تو نازل کردیم»، سؤال کردم؟

فرمود: سورة «فاتحة الكتاب» است که دو بار «در نماز» خوانده می شود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خداوند بر من منّت نهاد و «فاتحة الكتاب» را از گنجینه عرش برایم فرستاد در آن ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ است همان آیه ای که دربارۀ آن می فرماید: «هنگامی که پروردگارت را به تنهایی در قرآن یاد نمودی، (کافران) با حالت نفرت روی گردانده و پشت کنند؛ و ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ﴾، ادّعای اهل بهشت است که این گونه خدا را بر پاداش نیکویش سپاس گویند؛ و ﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّینِ﴾ که جبرئیل فرموده است: مسلمانی آن را نگوید مگر آن که خداوند و اهل آسمان ها تصدیقش نمایند.

و ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ﴾، سخن اخلاص بندگان است؛ ﴿وَإِيَّاكَ نَسْتَعِين﴾، برترين خواسته ای است که بندگان در حاجت های خود درخواست می کنند؛ و ﴿اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ﴾، صراط همان پیامبرانی هستند که خداوند بر آن ها نعمت، ارزانی داشته است؛ ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، يهوديان هستند؛ و﴿وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ نصرانی ها می باشند

18) - از عبد الله بن بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره تفسير ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾، سؤال کردم؟

فرمود: ﴿باء﴾ بهاء خداوند، ﴿سین﴾ سناء خدا، ﴿میم﴾ مجد و عظمت خدا است

ص: 101

92 / [19] - وَ رَوَى غَيْرُهُ عَنْهُ علیه السَّلَامُ : « الْمِيمُ » مُلْكُ اللَّهُ ، « اللَّهُ » إِلَهَ الْخُلُقِ ، « الرَّحْمنُ » بِجَمِيعِ الْعَالِمُ « الرَّحِيمُ » بِالْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهُ (1)

93 / [20] -وَ رَوَوی غَیْرَهُ عَنْهُ : وَ اَللَّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ .(2)

قوله تعالى : مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4﴾

94 / [21] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ ﴿ مالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ ﴾ .(3)

95/[22] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقْرَأُ مَا لاَ أُحْصِی ﴿ ملِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ ﴾ (4)

96/ [23] - عَنِ اَلزُّهْرِیِّ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ :

لَوْ مَاتَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ اَلْقُرْآنُ مَعِی ،كَانَ إِذَا قَرَأَ ﴿ملِكِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ یُكَرِّرُهَا وَ یَكَادُ أَنْ یَمُوتَ (5)

ص: 102


1- عنه بحار الأنوار: 231/92 ذيل ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 104/1 ذيل ح 9. المحاسن : 238 ذيل ح 213 ، و الكافي : 89/1 ذيل ح 1 ، و معاني الأخبار: 3 ح 1، و التوحيد : 213 ذیل ح 2 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ذيل ح 9. تفسیر قمي : 1/28 .
3- عنه مجمع البيان: 109/1 ، و بحار الأنوار: 85/22 ضمن ح 11 ، و 22/85 ح11 و 239/92 ح 41، و البرهان في تفسير القرآن : 121/1 ح 29 ، و نور الثقلين: 19/1 ح 79.
4- عنه بحار الأنوار: 85/22 ضمن ح 11 و 22/85 ذیل ح 11 و 239/92 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 121/1 ح 30 ، و نور الثقلين : 19/1 ح 80
5- عنه بحار الأنوار : 22/85 ذيل ح 12 قطعة منه، 239/92 ح 43، و البرهان في تفسیر القرآن : 121/1 ح 31 و مستدرك الوسائل : 463/3 ح 4003، و 221/4 ذيل ح : 4542 . الكافي : 440/2 ح 13، و مشكاة الأنوار : 120، عنه مستدرك الوسائل : 221/4 ح 4542 .

19) - و غیر از او دیگران از آن حضرت علیه السلام روایت کرده اند:

«میم» ملک خداوند ؛ - «الله» معبود و مورد پرستش آفریده ها؛ «رحمن» بخشاینده به همه آفریده ها و موجودات «رحیم» فقط نسبت به مؤمنان مهربان است .

20) - و دیگران از آن حضرت علیه السلام روایت کرده اند:

«الله» خداوند تمامی موجودات است.

فرمایش خداوند متعال: او مالک روز جزا خواهد بود. (4)

21) - از محمد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام همیشه (آیه شریفه) ﴿مَالِكِ يَوْم الدِّينِ﴾ را قرائت می نمود.

22)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که ﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّینِ﴾ را بی نهایت قرائت می نمود.

23) - از زهری روایت کرده است که گفت:

امام زین العابدين علیه السلام فرمود: اگر (تمامی موجودات) ما بين مشرق و مغرب بمیرند چون قرآن با من باشد از تنهایی هراسی ندارم

و آن حضرت آن چنان ﴿مَالِكَ يَوْمِ الدِّينِ﴾ را قرائت و تکرار می کرد که گویا مرگش نزدیک می باشد

ص: 103

قوله تعالى : ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ ﴿5﴾

97 / [24] - عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ الْجَمَّالِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:

بَعَثَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ مَرْوَانَ إِلَى عَامِلِ الْمَدِينَةِ أَنْ وَجِّهُ إِلَى مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ لَا تُهَيِّجْهُ وَ لَا تُرَوِّعُهُ وَ اقْضِ لَهُ حَوَائِجَهُ. وَ قَدْ كَانَ وَرَدَ عَلَى عَبْدِ الْمَلِكِ رَجُلٌ مِنَ الْقَدَرِيَّةِ (1) فَحَضَرَ جَمِيعُ مَنْ كَانَ بِالشَّامِ فَأَعْيَاهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ: مَا لِهَذَا إِلَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ فَكَتَبَ إِلَى صَاحِبِ الْمَدِينَةِ أَنْ يَحْمِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٌّ إِلَيْهِ، فَأَتَاهُ صَاحِبُ الْمَدِينَةِ بِكِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرِ (علیه السلام) : إِنِّي شَيْخُ كَبِيرٌ لَا أَقْوَى عَلَى الْخُرُوجِ وَ هَذَا جَعْفَرٌ ابْنِي يَقُومُ مَقَامِي فَوَجَّهَهُ إِلَيْهِ، فَوَجِّهُهُ إِلَيْهِ فلَمّا قَدِمَ عَلَی الاُمَوِیِّ ازدَراهُ (2) لِصِغَرِهِ و کَرِهَ أن یَجمَعَ بَینَهُ و بَینَ القَدَرِیِّ مَخافَهَ أن یَغلِبَهُ ، و تَسامَعَ النّاسُ بِالشّامِ بِقُدومِ جَعفَرٍ لِمُخاصَمَهِ القَدَرِیِّ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ اجتَمَعَ النّاسُ بِخُصومَتِهِما . فَقالَ الاُمَوِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ قَد أعیانا أمرُ هذَا القَدَرِیِّ ، و إنَّما کَتَبتُ إلَیکَ لِأَجمَعَ بَینَکَ و بَینَهُ ، فَإِنَّهُ لَم یَدَع عِندَنا أحَدا إلّا خَصَمَهُ .

فَقالَ علیه السلام: إنَّ اللّهَ یَکفیناهُ

لَمّا قَدِمَ عَلَی الاُمَوِیِّ ازدَراهُ لِصِغَرِهِ وکَرِهَ أن یَجمَعَ بَینَهُ وبَینَ القَدَرِیِّ مَخافَهَ أن یَغلِبَهُ ، وتَسامَعَ النّاسُ بِالشّامِ بِقُدومِ جَعفَرٍ لِمُخاصَمَهِ القَدَرِیِّ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ اجتَمَعَ النّاسُ بِخُصومَتِهِما . فَقالَ الاُمَوِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ قَد أعیانا أمرُ هذَا القَدَرِیِّ ، وإنَّما کَتَبتُ إلَیکَ لِأَجمَعَ بَینَکَ وبَینَهُ ، فَإِنَّهُ لَم یَدَع عِندَنا أحَدا إلّا خَصَمَهُ . فَقالَ : إنَّ اللّهَ یَکفیناهُ .

قالَ : فَلَمَّا اجتَمَعوا ، قالَ القَدَرِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : سَل عَمّا شِئتَ .

فَقالَ لَهُ : اِقرَأ سورَهَ «الحَمدِ»

قالَ : فَقَرَأَها ، و قالَ الاُمَوِیُّ - و أنَا مَعَهُ - : ما فی سورَهِ «الحَمدِ» علِینا إنّا لِلّه وَ إنّا

ص: 104


1- القدريّ في الأخبار يطلق على الجبريّ و على التفويضيّ، و المراد في هذا الخبر هو الثاني، و قد أحال كلّ من الفريقين ما ورد في ذلك على الآخر، و قد ورد في ذمّهم أحاديث كثيرة في كتب الفريقين مثل قوله : لعن الله القدريّة على لسان سبعين نبيّاً، و قوله صلی الله علیه و آله: القدريّة مجوس أمّتي ، و قوله صلی الله علیه و آله: إذا قامت القيامة نادى مناد أهل الجمع : أين خصماء الله؟ فتقوم القدريّة، إلى غير ذلك
2- از درأه: احتقره و استخفّ به و أصله من زری، ثمّ از ترى ثمّ ازترأ، فادراً.

فرمایش خداوند متعال ما فقط تو را عبادت می کنیم و تو را کمک می طلبیم(5)

24) - از حسن بن محمد جمال به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده که گفت: عبد الملک بن مروان به استاندار مدینه پیام فرستاد: محمد بن علی بن الحسين (علیهم السلام) را به سوی من بفرست و او را تحریک و ناراحت مگردان او را نترسان و خواسته هایش را برآورده کن در همین حال مردی از طایفه قدریّه بر عبد الملک وارد شده بود، پس تمامی اهل شام را (برای احتجاج و مناظره با او) به حضور دعوت کرد و همگی در مقابل او درمانده گشتند، چون چنین دید گفت: فقط محمد بن علی علیهما السلام از عهده این کار بر می آید و نامه ای (با این مضمون) برای استاندار مدینه نوشت: محمد بن علی را به نزد عبد الملک بفرستد.

چون استاندار مدینه نامه را خدمت حضرت آورد فرمود: من پیرمردی بزرگ سال هستم و توان بیرون رفتن را ندارم فرزندم جعفر جانشین من است، او را به نزد عبدالملک بفرست

موقعی که (امام صادق علیه السلام) بر عبد الملک اموی وارد شد، حضرت را به خاطر سنّ کم و کوتاهی عمرش تحویل نگرفت و احترام لازم را به جای نیاورد و دوست نداشت که او را با دانشمند قدّری کنار هم بنشاند، مبادا که (مرد) قَدری بر حضرت پیروز آید - و اهالی شام از آمدن امام صادق علیه السلام برای احتجاج با (مرد) قدّری آگاه شده بودند - به ناچار چون فردای آن روز شد مردم جهت مشاهده و مناظره آن دو نفر اجتماع کردند عبد الملک اموی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: این (دانشمند) قدّری تمامی ما را درمانده کرده من نامه نوشتم که بیایی و با او اجتماع (و احتجاج) نمایی؛ زیرا کسی نمانده که با او مخاصمه نکرده باشد.

حضرت فرمود: خداوند ما را کفایت می نماید.

ص: 105

إِلَیْهِ راجِعُونَ ، قَالَ: فَجَعَلَ اَلْقَدَرِیُّ یَقْرَأُ سُورَهَ «اَلْحَمْدِ» حَتَّی بَلَغَ قَوْلَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ علیه السلام: قِفْ مَنْ تَسْتَعِینُ؟ وَ مَا حَاجَتُکَ إِلَی اَلْمَعُونَهِ؟ إِنَّ اَلْأَمْرَ إِلَیْکَ

فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ .(1)

قوله تعالى : ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ ﴿6﴾

98 / [25] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَ: ﴿ اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾، يَعْنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ (2)

99 / [26] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیُّ:

سَمِعْتُهُ علیه السلام مَا لاَ أُحْصِی وَ أَنَا أُصَلِّی خَلْفَهُ یَقْرَأُ: ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ﴾ .(3)

قوله تعالى: غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ﴿7﴾

100/[27] - عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار : 55/5 ح 98 و 239/92 ح 44، و في تفسير القرآن البرهان : 121/1 ح 32 و نور الثقلين : 20/1 ح 83
2- عنه بحار الأنوار: 23/85 ح 12 و 240/92 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن: ح121/1 ح 33 . تفسير قمّي : 28/1، و معاني الأخبار : 32 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 240/92 ح 45 ، و البرهان في تفسير القرآن : 122/1 ح 34 ، و مستدرك الوسائل : 221/4 ح 4543 .

و چون اجتماع نمودند دانشمند قدّری به امام صادق علیه السلام گفت: از آن چه می خواهی سؤال کن

حضرت فرمود: سوره «حمد» را قرائت کن هنگامی که خواست بخواند اموی (در پیش خود) گفت: در سوره «حمد» چیزی بر ضرر ما نیست، ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾، پس شروع بخواندن کرد تا رسید به فرمایش خداوند متعال: ﴿ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين﴾.

امام صادق علیه السلام به او فرمود: همین جا بایست چه کسی را کمک می طلبی؟

اگر امور به دست خودت می باشد چه نیازی به کمک داری

پس او مبهوت ماند؛ زیرا خداوند ظالمان را هدایت نمی کند

فرمایش خداوند متعال: ما را بر صراط مستقیم هدایت نما (6)

25) - از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ یعنی (صراط و طريق) امير المؤمنين علیه السلام.

26) - از محمد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

هنگامی که پشت سر آن حضرت (امام صادق علیه السلام) نماز می خواندم بسیار می شنیدم که ﴿اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ را قرائت می نمود

فرمایش خداوند متعال: همان صراط و راهی که بر ایشان نعمت دادی نه آنهایی غضب شدند و نه آن هایی که گمراه کشتند(7)

27)- از معاوية بن وهب روايت کرده است که گفت:

ص: 107

وَ لاَ الضَّالِّينَ ﴾؟ قال : هم اليهود و النصارى (1)

101/ [28] - عَنْ رَجُلٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ رَفَعَهُ: فِی قَوْلِهِ: «غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ غَیْرِ اَلضَّالِّینَ» هَکَذَا نَزَلَتْ؟ (2)

قَالَ: اَلْمَغْضُوبُ عَلَیْهِمْ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ اَلنُّصَّابُ وَ اَلضَّالِّینَ: اَلشُّکَّاکُ اَلَّذِینَ لاَ یَعْرِفُونَ اَلْإِمَامَ (3)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 23/85 ضمن ح 11 و 240/92 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 122/1 ح 35 . الاستبصار : 319/1 ح 1 .
2- مسألة اختلاف النزول و القراءات في الآيات الكريمة القرآنيّة من العويصات التي عنونها المفسّرون في كتبهم، و ذهب كلّ إلى قول، و نقل أقوالهم و ما هو الحقّ فيها خارج عن وضع هذه التعليقة، و من أراد الوقوف على شتّى الأقوال و معتقد الإمامية في ذلك، فليراجع كتاب البيان في تفسير القرآن للمرجع المعظّم العلّامة الخوئي قدّس الله نفسه، و غيره من الموسوعات ،و التفاسير، و رأيت أخيراً في مجلّة الهادي (العدد الأوّل من السنّة الثانية) مقالة في كيفيّة نزول القرآن من الزميل الفاضل الدكتور السيّد محمد باقر الحجّتي، و قد جمع فيها الأقوال و الآراء و لا تخلو مطالعتها عن الفائدة، و كيف كان فهذا الحديث و نظائره ممّا مرّ و قد ورد عن أئمة أهل البيت علیهم السلام بقرائة «غير الضالّين» بدل «و لا الضالّين»، و قد نقل هذه القرائة عن عمر بن الخطّاب و غيره أيضاً . قال الطبرسي : و قرأ «غير «الضالّين» عمر بن الخطّاب، و روي ذلك عن عليّ علیه السلام، و قد مرّ نظير هذا الحديث في اختلاف النزول أحاديث أخرى فيما تقدّم و يأتي في مطاوي الكتاب أيضاً، و لا يخفى عن معنى النزول في تلك الروايات ليس هو التحريف المدّعى في بعض الكلمات، بل المراد من النزول هو التفسير و التأويل من حيث المعنى، كما صرّح به معظم العلماء بل المنتمين إلى ذلك القول، كالمحدّث الحرّ العاملي في كتاب إثبات الهداة و المولى محسن الفيض في الوافي و غيرهم، و الّا فهى أخبار آحاد لا تعارض ما ثبت بالتواتر بين المسلمين هامش المطبوع لمكتبة الإسلامية
3- عنه بحار الأنوار: 23/85 ضمن ح 12، و 240/92 ح 47، و البرهان في تفسير القرآن: 122/1 ح 36 .

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ - غضب شدگان و گمراهان ، سؤال کردم؟

فرمود: یهودی ها و نصرانی ها هستند.

28) - از مردی که از ابن ابی عمیر نقل نموده روایت کرده است که گفت:

كه ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ این چنین نازل شده است، ﴿ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، فلان و فلان و فلان و ناصبی ها هستند؛ و ﴿الضالّین﴾، شک اندازانی می باشند که امام (زمان شان) را نشناخته اند.

ص: 109

ص: 110

سورة المباركة [2] البقرة

ص: 111

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

فضلها و بعض خواصّها

102/[1] - عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أُعْطِیتُ اَلطِّوَالَ مَکَانَ اَلتَّوْرَاهِ ، وَ أُعْطِیتُ اَلْمِئِینَ مَکَانَ اَلْإِنْجِیلِ ، وَ أُعْطِیتُ اَلْمَثَانِیَ مَکَانَ اَلزَّبُورِ ، وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ (1) سَبْعَ وَ سِتِّینَ سُورَهً .(2)

103/[2] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ قَرَأَ اَلْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَائتَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تُظِلاَّنِهِ عَلَی رَأْسِهِ مِثْلَ اَلْغَمَامَتَیْنِ

ص: 112


1- اختلف الأقوال في تفسير هذه الألفاظ أقربها إلى الصواب : أنّ الطول كصُرَد، هي السبع الأول بعد الفاتحة على أنّ بعد الأنفال و البرائة واحدة لنزولهما جميعاً في المغازي و تسميتهما بالقرينتين، و المثين من بني إسرائيل إلى سبع سور؛ سمّيت بها لأن كلّا منها على نحو مائة آية و المفصل من سورة محمّد صلی الله علیه و اله إلى آخر القرآن؛ سمّيت به لكثرة الفواصل بينهما و المثاني بقيّة السور، و هي التي تقصر عن المنين و تزيد على المفصّل .
2- عنه بحار الأنوار: 27/92 ح 31 و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 1. الكافي : 601/2ح 10 بتفاوت يسر، عنه نور الثقلين: 638/1 ح 232 و 29/3 ح 112 و 25/5 ح 4 المناقب لابن شهر آشوب : 229/1 بتفاوت عنه البحار : 335/16 ذيل ح 28، المعجم الكبير للطبراني : 258/8 ، تفسير الثعلبي : 68/9 ، الدّر المنثور للسيوطي : 189/1 و 101/6 ،كنز العمّال: 573/1 ح 2585

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فضائل و بعض از خواصّ آن

1) - از سعد اسکاف روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: سوره های طولانی به جای تورات به من عطا شده است و سوره های صد آیه ای به جای انجیل، سوره های مثانی (که تفسیر آن می آید) به جای زبور

و به وسیله سوره های مفصّل (که آیات کم و کوتاه دارند) - و شصت و شش سوره هستند - برتری یافته ام

2) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «بقره» و «آل عمران» را بخواند، روز قیامت به گونه ای وارد (صحرای محشر) شود که هم چون دو کبوتر و یا دو عبا بر سرش سایه افکنند.

ص: 113

أَوْ غَیَابَتَیْنِ﴾. (1)

104/[3] - عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ ، رَفَعَهُ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ اَلْبَقَرَهِ ، وَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ ، وَ آیَتَیْنِ بَعْدَهَا، وَ ثَلاَثَ آیَاتٍ مِنْ آخِرِهَا، لَمْ یَرَ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ شَیْئاً یَکْرَهُهُ، وَ لَمْ یَقْرَّبْهُ اَلشَّیْطَانُ، وَ لَمْ یَنْسَ اَلْقُرْآنَ(2)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار: 265/92 ذيل ح 8 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 332/4 - 4809 . ثواب الأعمال : 104 (ثواب من قرأ سورة البقرة و آل عمران) عنه وسائل الشيعة : 249/6 ح 7859 ، و البحار : 265/92 ح 8، و نور الثقلين: 309/1 ح 1 مجمع البيان: 75/1، جوامع الجامع : 61/1، أعلام الدين: 369 ( باب عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة) .
2- عنه بحار الأنوار: 265/92 ذيل ح 9 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 3. الكافي : 621/2 ح 5 عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7860 ، ثواب الأعمال : 104 (ثواب ، من قرأ أربع آيات من أول البقرة)، عنه البحار : 265/92 ح 9، عدّة الداعي : 294، المصباح للكفعمي : 193، جامع الأخبار : 45 ( الفصل الثاني و العشرون).

3)- از عمرو بن جميع روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که چهار آیه از اول سوره «بقره» و «آیة الکرسی» و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر این سوره را بخواند در بین خویشان و خانواده و اموالش چیزی را که برایش ناخوش باشد نخواهد دید و شیطان نزدیکش نشود و قرآن را فراموش نکند

ص: 115

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قوله تعالى : الَمَ ( 1 ) ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ( 2 )

105/[4] - عن سعدان بن مسلم عن بعض أصحابه ، عن أبي عبد الله علیه السلام فى قوله: ﴿ الَمَ * ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ﴾ ، قال : [في] كتاب علىّ ﴿ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴾ ، قال : المتقون شيعتنا ﴿ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴾،وَ مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ یَبُثُّونَ. ﴾ (1)

106/[5] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یُحَدِّثُ، قَالَ: «إِنَّ حُیَیّاً وَ أَبَا یَاسِرٍ اِبْنَیْ أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ یَهُودِ أَهْلِ خَیْبَرَ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَقَالُوا لَهُ: أَ لَیْسَ فِیمَا تَذْکُرُ، فِیمَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ: ﴿الم﴾ ؟ قَالَ: بَلَی. قَالُوا: أَتَاکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ؟

قَالَ: نَعَمْ. قَالُوا: لَقَدْ بُعِثَتْ أَنْبِیَاءُ قَبْلَکَ، وَ مَا نَعْلَمُ نَبِیّاً مِنْهُمْ أَخْبَرَ مَا مُدَّهُ مُلْکِهِ، وَ مَا أَجَلُ أُمَّتِهِ غَیْرُکَ!

فَأَقْبَلَ حَیٌّ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَهُمْ: اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، فَهِیَ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ، فَعَجَبٌ مِمَّنْ یَدْخُلُ فِی دِینٍ مُدَّهُ مُلْکِهِ وَ أَجَلُ أُمَّتِهِ

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار: 22/2 ح 59 و 18/67 ، و البرهان في تفسير القرآن : 124/1 ح 2. تفسير القمّي : 30/1 بإسناده عن سعدان بن مسلم، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه معاني الأخبار: 23 ح 2 بإسناده عن سعدان عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام ، يتفاوت يسير عنه البحار : 16/2 ح 38 و 375/92 ح 3، تأويل الآيات الظاهرة : 33 باسناده عن جميل بن صالح، عن المفضل، عن جابر ، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف لام، میم (1) این همان کتابی است که شکی در آن (و حقانیت آن که هدایت گر پرهیزکان است) نخواهد بود. (2)

4) - از سعدان بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «الف لام میم * در این کتاب هیچ شکی و تردیدی وجود ندارد فرمود» (منظور از) کتاب، امام علی علیه السلام است که شکّی در آن نیست و فرمود: منظور از متّقین شیعیان ما هستند که از آن چه تعلیم ایشان داده ایم پخش و منتشر می کنند

5)- از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم: که می فرمود: روزی حُيَی و ابو یاسر از فرزندان أخطب با گروهی از یهود خیبر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: آیا در آن چه که می گوئی خدا بر تو نازل کرده است «الم» هم هست؟

فرمود: بلی. گفتند: آیا آن را جبرئیل از جانب خدا آورده است؟

فرمود: بلی گفتند: قبل از تو پیامبرانی هم مبعوث شده اند، ولی ما پیامبری را که از مدّت حکومت و زمان انقراض امّتش خبر داده باشد نمی شناسیم مگر جنابعالی را

ص: 117

إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهً [قال :] ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صلى الله عليه وآله و سلم فقال له : يَا مُحَمَّدُ هَلْ هَذَا غَيْرٌ؟ فقَالَ: نَعَمْ، قَالَ فهَاتِهِ

قَالَ ﴿المص﴾ قَالَ هذه أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ، اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ (1) وَ اَلْمِيمُ أَرْبَعُونَ وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَهَذِهِ مِائَةٌ وَ إِحْدَى وَ سِتُّونَ سَنَةً

ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : هَلْ مَعَ هَذَا غَيْرُهُ؟ قَالَ نَعَمْ، قَالَ هَاتِه.

قَالَ صلی الله علیه و آله: ﴿المر﴾ قَالَ هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ، اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ وَ اَلرَّاءُ مِائَتَانِ، ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ : فَهَلْ مَعَ هَذَا غَيْرِهِ ؟

قال : نَعَمْ . قَالَ : هَاتِهِ قَالَ : ﴿المر﴾ ، قَالَ : هَذِهِ أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ ، الْأَلْفُ وَاحِدٍ ، وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ ، وَ الْمِيمُ أَرْبَعُونَ ، وَ الرَّاءُ مِائَتَانِ ، ثُمَّ قَالَ لَهُ : هَلْ مَعَ هَذَا غَيْرِهِ ؟

قَالَ : نَعَمْ . قالُوا : قَدِ الْتَبَسَ عَلَيْنَا أَمْرِكَ ، فَمَا نَدْرِي مَا أُعْطِيَتْ . ثُمَّ قَامُوا عَنْهُ

ثُمَّ قَالَ أَبُو يَاسِرِ للحيىّ أَخِيهِ ما يُدْرِيكَ! لَعَلَّ مُحَمَّداً قَدْ جَمَعَ لَهُ هَذَا كُلُّهُ وَ أَكْثِرْ مِنْهُ .

قَالَ : فَذَكِّرْ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ : إِنَّ هذِهِ الْآيَاتِ أُنْزِلَتْ فِيهِمْ ﴿ مِنْهُ ءَايَتٌ مُحْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشَبِهَتْ﴾ (2)

قَالَ : وَ هِيَ تَجْرِي فِي وَجْهٍ آخَرَ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِ حَيِيَّ وَ أَبَا يَاسِرٍ وَ أَصْحَابِهِمَا .(3)

ص: 118


1- من هنا إلى آخر الحديث ساقط عن تفسيره فيما بأيدينا، فأضفناها من تفسير القمي و معاني الأخبار و البحار .
2- سورة آل عمران : 7/3.
3- عنه بحار الأنوار : 374/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 129/1 ح 10، فيه إلى قوله : و اللام ثلاثون تفسير القمّي : 223/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 209/9 ح 79، معاني الأخبار: 3/23 عنه و عن القمّي البحار : 374/92 ح 2 تفسير ابن كثير : 40/2 ، الدر المنثور للسيوطي : 23/1 ، و 4/2 .

سپس حيّي (بن أخطَب) به همراهانش روی کرد و گفت: «الف» (به حساب ابجد) یک «لام» سی، «میم» «چهل که جمعش هفتاد و یک سال می شود با این حساب شگفت انگیز است کسی دینی را بپذیرد که هفتاد و یک سال بیشتر دوام ندارد، سپس روی به رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت ای محمد! آیا غیر از آن کلمه دیگری هم هست؟

فرمود:بلی گفت: آن را بگو فرمود: «المص» عرض کرد: این سنگین تر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی، «میم» چهل «صاد» نود تازه این حساب را هم که بگیریم یک صد و شصت و یک سال می شود.

سپس به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا چیز دیگری هم هست؟

فرمود بلی گفت: آن را بگو.

فرمود: «الر» حییّ گفت: این پرمحتواتر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی «ر» دویست است بعد از آن به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا غیر از این ها (باز هم) هست؟ فرمود ،بلی گفت آن را هم بیان کن فرمود: «المر».

گفت: این سنگین تر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی، «میم» چهل، «ر» دویست سپس گفت: آیا چیز دیگری اضافه بر آن ها هست؟

فرمود: بلی گفتند: ما از کار تو سر در نمی آوریم و نمی فهمیم که به تو چه چیزی داده شده است سپس از جای خود برخاستند. أبو ياسر به برادرش حيىّ گفت: چه (چیزی) دستگیرت شد؟ شاید همۀ این ها با هم جمع شود و نیز شاید بیشتر از این هایی که حُییّ و ابو یاسر و یارانشان یافته اند باشد.

سپس امام باقر علیه السلام یادآور شد که این آیات «این آیات محکمات امّ الکتاب و برخی دیگر متشابهات هستند» در مورد آن ها نازل شده و فرمود این آیات به نوعی دیگر غیر از تأويل حیّى و ابو ياسر و همراهمانشان جاری می گردد.

ص: 119

قوله تعالى: وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةٌ قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿30﴾ وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ﴿31﴾ قَالُوا سُبْحَنَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿32﴾

107/[6] - حدثنا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قال: حدثنا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ [اراد] أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِهِ - وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا مَضَی لِلْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ (1) فِی الْأَرْضِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ -

قَالَ: وَ لَمَّا كَانَ مِنْ شَأْنِ اللَّهِ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ علیه السلام لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ التَّدْبِیرِ وَ التَّقْدِیرِ لِمَا هُوَ مُكَوِّنُهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ عِلْمِهِ لِمَا أَرَادَهُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَشَطَ عَنْ أَطْبَاقِ

ص: 120


1- النسناس : قيل : خلق على صورة الناس أشبهوهم في شيء وخالفوهم في، ليسوا من بني آدم ، و قيل : إن حيّاً من قوم عاد عصوا رسولهم، فمسخهم الله نسناساً لكل منهم يد و رجل من شقّ واحد ينقرون كما ينقر الطائر و يرعون كما يرعون البهائم، و قيل : هم يأجوج و مأجوج . مجمع البحرين: 306/4، (نسنس).

فرمایش خداوند متعال: آن هنگامی را به خاطر بیاور که پروردگارت به فرشتگان گفت: من روی زمین جانشین (و نماینده ای را) قرار خواهم داد فرشتگان اظهار داشتند: پروردگارا! آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی می کند؟ (زیرا موجودات زمینی دیگری که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شده بودند پس اگر هدف از آفرینش این انسان عبادت است) ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم فرمود: من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید (30) سپس علم و دانش تمامی اسماء (و اسرار آفرینش و نام گذاری موجودات) را به آدم آموخت و سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید، اسامی این ها را به من خبر دهید (31) (فرشتگان) اظهار داشتند: (خداوندا!) تو منزّه هستی، ما چیزی جز آن چه را که به ما تعلیم نموده ای، نمی دانیم تو دانا و حکیم هستی (32)

6 )- ... از عمرو بن ابی المقدام به نقل از جابر (بن یزید جعفی) روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود:

امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است: به درستی که خداوند تبارک و تعالی هنگامی که اراده نمود تا موجودی را به دست (قدرت) خود (در زمین) بیافریند - در حالی که این جریان بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس بر روی زمین بود -، حضرت افزود: از شأنیت خداوند چنین بود که - به جهت تدبیر و تقدیری را که اراده کرده بود تا در آسمان ها و زمین تکوین گردد - آدم علیه السلام را آفرید و چون خداوند تمامی آن (امور و مقدّرات) را می دانست، از تمامی طبقات آسمان ها پرده برداشت

ص: 121

السَّمَاوَاتِ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ: انْظُرُوا إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ خَلْقِی مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فَلَمَّا رَأَوْا مَا یَعْمَلُونَ فِیهَا مِنَ الْمَعَاصِی وَ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الحقّ ،عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیْهِمْ وَ غَضِبُوا لِلَّهِ وَ أَسِفُوا عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَمْ یَمْلِكُوا غَضَبَهُمْ أَنْ قَالُوا یَا رَبِّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْقَادِرُ الْجَبَّارُ الْقَاهِرُ الْعَظِیمُ الشَّأْنِ وَ هَذَا خَلْقُكَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ فِی أَرْضِكَ یَتَقَلَّبُونَ فِی قَبْضَتِكَ وَ یَعِیشُونَ بِرِزْقِكَ وَ یَسْتَمْتِعُونَ بِعَافِیَتِكَ وَ هُمْ یَعْصُونَكَ بِمِثْلِ هَذِهِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ لَا تَأْسَفُ وَ لَا تَغْضَبُ وَ لَا تَنْتَقِمُ لِنَفْسِكَ لِمَا تَسْمَعُ مِنْهُمْ وَ تَرَی وَ قَدْ عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیْنَا وَ أَكْبَرْنَاهُ فِیكَ

فَلَمَّا سَمِعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ لِی عَلَیْهِمُ فَیَكُونُ حُجَّةً لِی عَلَیْهِمْ فِی أَرْضِی عَلَی خَلْقِی

فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبْحَانَكَ ﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ﴾ ، وَ قَالُوا فَاجْعَلْهُ مِنَّا فَإِنَّا لَا نُفْسِدُ فِی الْأَرْضِ وَ لَا نَسْفِكُ الدِّمَاءَ

قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یَا مَلَائِكَتِی! ﴿إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ﴾ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِی أَجْعَلُ ذُرِّیَّتَهُ أَنْبِیَاءَ مُرْسَلِینَ وَ عِبَاداً صَالِحِینَ وَ أَئِمَّةً مُهْتَدِینَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی عَلَی خَلْقِی فِی أَرْضِی یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعَاصِیَ وَ یُنْذِرُونَهُمْ عَذَابِی وَ یَهْدُونَهُمْ إِلَی طَاعَتِی وَ یَسْلُكُونَ بِهِمْ طَرِیقَ سَبِیلِی وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّةً لِی عُذْراً أَوْ نُذْراً وَ أُبِینُ النَّسْنَاسَ مِنْ أَرْضِی فَأُطَهِّرُهَا مِنْهُمْ وَ أَنْقُلُ مَرَدَهَ اَلْجِنِّ اَلْعُصَاهَ عَنْ بَرِیَّتِی وَ خَلْقِی وَ خِیَرَتِی وَ أُسْکِنُهُمْ

ص: 122

سپس به فرشته ها فرمود: به زمین بنگرید و از آفریده های من - جنّ و نسناس را - ببینید. پس موقعی که نگاه کردند و دیدند که چه معصیت هایی از آن ها سر می زند و بر روی زمین بدون حق خون ریزی و فساد می کنند بر ایشان بسیار بزرگ و دشوار گشت و برای خداوند غضباناک شده و بر اهل زمین تأسّف خورده و نتوانستند خشم خود را کنترل و مهار کنند لذا اظهار داشتند: پروردگار تو ،عزیز ،قادر جبّار غالب و عظیم الشأن ،هستی این ها آفریده های ضعیف و ذلیل در زمین تو هستند که در قبضه (قدرت) تو تقلب و حرکت می کنند و با روزی تو زندگی خود را می گذرانند و با عافیت و تندرستی تو (که عطایشان کرده ای) خوش گذرانی می کنند و نافرمانی و با چنین گناهانی بزرگ معصیت تو را انجام می دهند و بر آنها تأسّف نمی خوری و خشمگین نمی گردی و به خاطر آن چه از آن ها مشاهده می نمایی برای خودت انتقام نمی گیری و این جریان برای ما بسی سخت و سنگین گشته است و آن ها را در برابر تو بزرگ (ستیزی) می پنداریم

پس چون خداوند عزیز و جلیل این نکات را از آنان شنید، فرمود: «به درستی که من در زمین جانشینی را قرار می دهم که حجت من در (بین اهل) زمین باشد»، و حجّت من بر آن ها باشد و (این جانشین) حجت من در زمین حجتی بر آفریده هایم خواهند بود فرشته ها گفتند: تو منزّه می باشی «آیا در زمین موجودی را می آفرینی که (همانند جنیّان) در زمین فساد کنند و خونریزی انجام دهند ما همیشه ستایش و تسبیح تو را می گوئیم و تو را تقدیس می نمائیم» و اظهار داشتند: این حجّت را از بین ما انتخاب فرما؛ زیرا ما در زمین فساد نمی کنیم و خون ریزی (و نافرمانی) نخواهیم کرد.

خدای عزیز و جلیل فرمود: ای فرشته های من! «همانا من چیزی را می دانم که شما نمی دانید» به درستی که من اراده کرده ام با دست (قدرت) خود آفرینشی را بیافرینم و از ذریّه او پیامبران و رسولان و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ای

ص: 123

فِی اَلْهَوَاءِ وَ فِی أَقْطَارِ اَلْأَرْضِ لاَّ یَجْأَرُونَ نَسْلَ خَلْقِی: وَ أَجْعَلُ بَیْنَ اَلْجِنِّ وَ بَیْنَ خَلْقِی حِجَاباً، وَ لاَ یَرَی نَسْلُ خَلْقِی اَلْجِنَّ وَ لاَ یُؤَانِسُونَهُمْ وَ لاَ یُخَالِطُونَهُمْ وَ لاَ یُجَالِسُونَهُمْ فَمَنْ عَصَانِی مِنْ نَسْلِ خَلْقِیَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْتُهُمْ لِنَفْسِی أَسْکَنْتُهُمْ مَسَاکِنَ اَلْعُصَاهِ وَ أَوْرَدْتُهُمْ مَوَارِدَهُمْ وَ لاَ أُبَالِی،

فَقَالَتِ اَلْمَلَئِکَهُ: یَا رَبَّنَا! اِفْعَلْ مَا شِئْتَ ﴿لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ﴾ (1)

فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِلْمَلَائِكَةِ :﴿ إِنِّى خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَلٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ، وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَجِدِينَ ﴾ (2)

وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلٍ تَقَدَّمَ إِلَى الْمَلَائِكَةُ فِي آدَمَ علیه السَّلَامُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَخْلُقَهُ ، وَ احْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَيْهِمْ .

قال ( علیه السلام ) : فَاغْتَرَفَ رَبُّنَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی غُرْفَهً [بِیَمِینِهِ] مِنَ اَلْمَاءِ اَلْعَذْبِ اَلْفُرَاتِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ- فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ ثُمَّ قَالَ لَهَا مِنْکِ أَخْلُقُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِیَ اَلصَّالِحِینَ وَ اَلْأَئِمَّهَ اَلْمُهْتَدِینَ وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلدِّینِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ - يعني بذلك خلقه - .

ص: 124


1- سورة البقرة : 32/2
2- سورة الحجر : 28/15 - 29 .

قرار دهم و آنان را جانشینان خود بر آفریده های خود در زمین قرار دهم تا آن ها را از معصیت و نافرمانی بازدارند و آن ها را از عذاب (سوزان و دردناک) من دور گردانند و به طاعت و فرمان برداری از من هدایتشان نمایند و در مسیر راه من هدایتشان کنند و من ایشان را حجّت های خود بر آن ها قرار می دهم تا عذر و بهانه ای نداشته باشند و زمین خود را از لوث نسناس پاک سازم و جنّیان عصیان گر را پراکنده کرده و از بین خوبان و نیکانی که آفریده هایم جدایشان کرده و در هوا و اطراف زمین سکونت می دهم تا مجاور ذریه این آفریده ام قرار نگیرند و بین آن ها و آفریده ام حجابی قرار می دهم که ذریه آفریده ام جن را نخواهند دید و با آن ها مأنوس و هم نشین نخواهند گشت

پس هر که از ذریه این آفریده ام -که برای خود برگزیده ام - معصیت و نافرمانی مرا کند همنشین معصیت کاران قرارشان می دهم و ایشان را در جایگاه آن ها وارد می گردانم و واهمه ای نخواهم داشت. سپس فرشته ها گفتند: ای پروردگار !ما هر چه مایل هستی انجام ده و ایجاد فرما، «علم و آگاهی برای ما نیست مگر آن چه را که به آموخته ای همانا تو همان دانای حکیم هستی»

خداوند جلیل به فرشته ها فرمود: «من انسانی را از گل و لای کهنه و دگرگون یافته خواهم آفرید* پس هر گاه او را آفریدم و از روح خود در (کالبد) او دمیدم بر او سجده کنید.»

و این جریان امر خداوند بود که در مورد آدم علیه السلام که پیش از آن که آفریده شده باشد به فرشته ها ارائه گردید در حالی که حجابی بر ایشان قرار داشت.

(امام علیه السلام) فرمود: پس خداوند تبارک و تعالی با دست (قدرت) راستش مشتی از آب خالص فرات را برگرفت - در حالتی که هر دو دست (قدرت) او راست می باشد - و آن را چرخانید تا منجمد گردید سپس به آن فرمود: پیامبران رسولان بندگان شایسته

ص: 125

ثُمَّ إنّه اِغْتَرَفَ غُرْفَهً أُخْرَی مِنَ اَلْمَاءِ اَلْمَالِحِ اَلْأُجَاجِ (1) فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ

ثُمَّ قَالَ لَهَا: مِنْکِ أَخْلُقُ اَلْجَبَّارِینَ وَ اَلْفَرَاعِنَهَ وَ اَلْعُتَاهَ وَ إِخْوَانَ اَلشَّیَاطِینِ و ائمة الکفر وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلنَّارِ و اتباعهم إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ وَ اشَترَطَ فِی ذَلِکَ اَلْبَدَاءَ فِیهِمْ وَ لَمْ یَشْتَرِطْ فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ اَلْبَدَاءَ لله فیهم ثُمَّ خَلَطَ اَلْمَائیْنِ فِی کَفِّهِ جمیعا! فَصَلْصَلَهُا ثُمَّ کَفَأَهُمَا قُدَّامَ عَرْشِهِ وَ هُمَ بلّة [ثلّة] مِنْ طِینٍ

ثُمَّ أَمَرَ اللهُ الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ -الشَّمَالَ وَالدَّبُور وَالصَّبَا وَ الْجَنُوبَ - أَنْ جَوِّلُوها عَلَی هَذِهِ الثلّةِ الطِّینَ فَأَبْرثوهَا وَ أَنْشَئُوهَا ثمّ جَزَّوهَا وَ فَصّلُوهَا وَ أَجروا فِیهَا الطَّبَائِعَ الْأَرْبَعَة: الرِّیحَ وَالْبَلْغَمَ وَالْمِرَّةَ وَ الدَّمَ

قَالَ: فَجَالَتْ عَلَیْهِ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلشَّمَالُ وَ اَلْجَنُوبُ وَ اَلدَّبُورُ وَ اَلصَّبَا وَ أَجْرَوْا فِیهَا اَلطَّبَائِعَ فَالرِّیحُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ قِبَلِ اَلشِّمَالِ وَ اَلْبَلْغَمُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ فِی اَلْبَدَنِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلصَّبَا

قَالَ وَ اَلْمِرَّهُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلدَّبُورِ قَالَ: وَ اَلدَّمُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلْجَنُوبِ قَالَ فَاسْتَعْلَتِ اَلنَّسَمَهُ وَ کَمَلَ اَلْبَدَنُ قَالَ: فَلَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَة اَلرِّیحِ حُبُّ اَلْحَیَاهِ وَ طُولُ اَلْأَمَلِ وَ اَلْحِرْصُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلْبَلْغَمِ: حُبُّ

ص: 126


1- قد وقع إلى هنا من النسخ في صدر الحديث سقط كما هو ظاهر و الله أعلم به، و تمامه مذكور في علل الشّرائع : 104/1 ح 1 ،(الباب 96 علّة الطبائع و الشهوات و المحبّات) و هكذا الحديث مذكور في تفسير القمّي رحمه الله عند تفسير قوله تعالى :﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا﴾ -(32) : 52/1 - و نحن أوردناه من صدر الحديث إلى هنا، بلفظ علل الشرائع .

و امامان هدایت یافته را که تا برپایی روز قیامت دعوت کننده به بهشت هستند و (نیز) پیروان ایشان را از تو می آفرینم و باک و واهمه ای نخواهم داشت و از آن چه انجام دهم بازخواست نخواهم شد ولی آفریده ها بازخواست می شوند

بعد از آن مشتی از آب شور و تلخ مزه را برگرفت و آن را گردانید تا منجمد گردید سپس به آن فرمود: ستمگران ،فرعونیان سرکشان برادران شیطان ها، پیشوایان کفر و دعوت کنندگان به آتش تا روز قیامت را از تو می آفرینم و باک و واهمه ای نخواهم داشت و از آن چه انجام دهم بازخواست نخواهم شد ولی آفریده ها بازخواست می شوند.

و در همین موقعیت (موضوع) بدا (در امور تشریعی و تکوینی) را با آن ها شرط نمود (که در تمام امور کلی و جزئی برای خداوند بدا وجود خواهد داشت) هر دو آب را در مشت (قدرت) خود مخلوط یکدیگر نمود و آن ها را گردانید و بعد از آن آن ها را که هم چون گلی مرطوب نیمه پخته بود جلوی عرش خود قرار داد و فرشته های چهارگانه - (باد) شمال، دبور (مغرب) صبا (مشرق) و مغرب دستور داد تا بر آن گل مرطوب نیمه پخته - به شکل جولان - بدمند، سپس آن را خشکاندند و بعد از آن تجزیه و جدایش کردند و طبیعت های چهارگانه - باد ،بلغم سوداء و خون را بر آن ها جاری گردانند.

(امام علیه السلام) فرمود: فرشته های باد شمال، جنوب ، دبور (مغرب) و صبا (مشرق) را بر آن ها جاری کردند و طبیعت های چهارگانه را در آن ها جریان دادند.

پس باد در بین طبیعت های چهار گانه از ناحیه شمال می باشد و بلغم در بین طبیعت های چهارگانه بدن از صبا خواهد بود و سوداء در طبیعت های چهارگانه از ناحیه مغرب است و خون در طبیعت های چهارگانه از ناحیه جنوب می باشد

ص: 127

اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ وَ اَللِّبَاسِ وَ اَللِّینُ وَ اَلْحِلْمُ وَ اَلرِّفْقُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلْمِرَّهِ: اَلْغَضَبُ وَ اَلسَّفَهُ وَ اَلشَّیْطَنَهُ وَ اَلتَّجَبُّرُ وَ اَلتَّمَرُّدُ وَ اَلْعَجَلَهُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلدَّمِ: اَلشَّهْوَهُ لِلنِّسَاءِ وَ اللَّذَّاتِ وَ رُكُوبُ الْمَحَارِمِ فِي الشَّهَوَاتِ .

قَالَ أَبُو عَلِیٍّ اَلْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ: وَ أَخْبَرَنِی عُمَرُ عَنْ جَابِرٍ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ قَالَ وَجَدْنَا هَذَا اَلْکَلاَمَ مَکْتُوباً فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام. (1)

108 / [7] - قَالَ : قَالَ هِشَامِ بْنُ سَالِمٍ :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ : وَ مَا عَلِمَ الْمَلَائِكَةُ بِقَوْلِهِمْ : ﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ﴾ لَولَا أَنَّهُمْ قَدْ كَانُوا رَأَوْا مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ . (2)

109/[8] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، قَالَ:

إِنِّی لَأَطُوفُ بِالْبَیْتِ مَعَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ طُوَالٌ جُعْشُمٌ (3) مُتَعَمِّمٌ بِعِمَامَهٍ، فَقَالَ: اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ، یَا بْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، قَالَ: فَرَدَّ عَلَیْهِ أَبِی، فَقَالَ: أَشْیَاءُ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا، مَا بَقِیَ أَحَدٌ یَعْلَمُهَا إِلاَّ رَجُلٌ أَوْ رَجُلاَنِ،

قَالَ: فَلَمَّا قَضَی أَبِی اَلطَّوَافَ دَخَلَ اَلْحِجْرَ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قَالَ هَهُنَا

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار : 103/11 ح 10 و 298/61 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 109/1 ح 107. تفسير القمّي : 36/1، عنه البحار : 103/11 ح 10 علل الشّرائع : 104 ح 1، عنه البحار : 298/61 ح 7 فيه : عن أبي عبد الله علیه السلام ، 82/63 ح 39 نور الثقلين : 51/1 ح 80
2- عنه بحار الأنوار: 103/11 ح 10 و 117 ح 47، 298/61 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 165/1 ح 3 تفسير القمّي : 36/1، و علل الشرائع : 104 ح 1 ، دعائم الإسلام: 291/18 (ذكر الرغائب في الحجّ) فيه : روينا عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 324/9 ح 11011 ، و البحار : 46/99 ح 36 بتفاوت .
3- الجعشم : الرجل الغليظ مع شدة .

(امام علیه السلام) فرمود: در نهایت وجود برتری یافت و (اجزای) بدن کامل شد بنابر این از ناحیه باد عشق بر زندگی آرزو های طولانی، حرص و طمع لازمه آن گردید و از ناحیه بلغم عشق به طعام (و خوردنی ها) نوشیدنی، لباس، ملایمت و مدارا بردباری و رفاقت لازمه آن شد و از ناحیه سوداء غضب، نادانی، شیطنت، ،زورگویی سرکشی و عجله حادث می شود و از ناحیه ،خون تمایل و شهوت به زنان و دیگر لذت ها و ارتکاب کار های حرام و انواع شهوت ها لازم می آید.

ابو علی حسن بن محبوب گفت: عمرو از جابر به من خبر داد که امام باقر علیه السلام به من خبر داد که این کلمات را در کتابی از کتاب هایی که امام علی بن ابى طالب علیه السلام نوشته است یافته ایم.

7)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرشته ها مفهوم گفته خود را نمی دانستند، «آیا در زمین موجودی را می آفرینی که در زمین فساد کنند و خونریزی انجام دهند»، اگر ندیده بودند که آنان در زمین فساد و خون ریزی نموده اند.

8 )- از محمد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من با پدرم در حال طواف کعبه الهی بودیم که مردی بلند قد و تنومند که عمامه بر سر داشت وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و پدرم جواب سلامش را داد پس از آن گفت چیز هایی را می خواهم از شما سؤال کنم که کسی جواب آن ها را نمی داند مگر یکی دو نفر.

فرمود هنگامی که پدرم از طواف فارغ گردید داخل حجر (اسماعیل) شد و دو رکعت نماز خواند سپس به من فرمود: ای جعفر! همین جا بمان و به آن مرد رو کرد و فرمود گویا که غریب هستی؟

ص: 129

یَا جَعْفَرُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی اَلرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ أَبِی کَأَنَّکَ غَرِیبٌ؟

فَقَالَ: أَجَلْ فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا اَلطَّوَافِ کَیْفَ کَانَ؟ وَ لِمَ کَانَ؟

قَالَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا قَالَ لِلْمَلاَئِکَهِ ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها﴾ (1) إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ کَانَ ذَلِکَ مَنْ یَعْصِی مِنْهُمْ فَاحْتَجَبَ عَنْهُمْ سَبْعَ سِنِینَ فَلاَذُوا بِالْعَرْشِ یَلُوذُونَ یَقُولُونَ: لَبَّیْکَ ذَا اَلْمَعَارِجِ لَبَّیْکَ حَتَّی تَابَ عَلَیْهِمْ فَلَمَّا أَصَابَ آدَمُ اَلذَّنْبَ طَافَ بِالْبَیْتِ حَتَّی قَبِلَ اَللَّهُ مِنْهُ

قَالَ فَقَالَ صَدَقْتَ قَالَ فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ صَدَقْتَ قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ ﴿ن * وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ﴾ (2) قَالَ: نُونُ نَهَرٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اَللَّبَنِ،

قَالَ: فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلْقَلَمَ فَجَرَی بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ مَا یَکُونُ، فَهُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ مَوْضُوعٌ مَا شَاءَ مِنْهُ زَادَ فِیهِ، وَ مَا شَاءَ نَقَصَ مِنْهُ، وَ مَا شَاءَ کَانَ، وَ مَا لاَ یَشَاءُ لاَ یَکُونُ.

قَالَ: صَدَقْتَ، فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ: ﴿فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ﴾ (3) مَا هَذَا اَلْحَقُّ اَلْمَعْلُومُ؟

قَالَ: هُوَ اَلشَّیْءُ یُخْرِجُهُ اَلرَّجُلُ مِنْ مَالِهِ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَوة، فَیَکُونُ لِلنَّائِبَهِ وَ اَلصِّلَهِ.

قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَعَجِّبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَالَ: ثُمَّ قَامَ اَلرَّجُلُ، فَقَالَ أَبِی : عَلَیَّ بِالرَّجُلِ، قَالَ: فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَجِدْهُ ﴾ (4)

ص: 130


1- سورة البقرة : 30/2
2- سورة القلم : 1/68
3- سورة المعارج : 24/70
4- عنه بحار الأنوار : 369/57 ح 7 ، و 95/96 ح 10 فيهما قطعتان منه، و 204/99 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 165/1 4، و مستدرك الوسائل : 35/7 ح 7584، و 369/9ح 11098 قطعتان منه فيهما .

گفت: آری (اکنون) مرا خبر بده این طواف چگونه بوده؟ و برای چه می باشد؟

فرمود: چون خداوند به ملائکه فرمود: به راستی من در روی زمین جانشینی قرار می دهم گفتند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خون می ریزد این جریان از برخی مخالفین معصیت کار بود پس هفت سال در پرده حجاب قرار گرفتند و به عرش الهی پناهنده گشته و می گفتند: بلی ای صاحب مقامات و درجات بلی تا آن که خداوند توبه آنان را پذیرفت؛ و چون آدم علیه السلام مرتكب آن لغزش شد بر این خانه (الهی) طواف کرد تا خداوند (توبه) او را پذیرفت

آن مرد اظهار داشت راست گفتی سپس پدرم از این سخن تعجّب کرد.

سپس گفت: مرا از ﴿ن * وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ﴾ خبر ده؟

فرمود: ﴿ن﴾ نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر می باشد پس خداوند قلم را دستور داد و بر هر بود و نبودی به جریان افتاد و حرکت کرد، آن قلم در پیشگاه خداوند قرار گرفته و آن چه را که خدا اراده نماید به آن افزوده شود و آن چه را که بخواهد نقصان یابد خلاصه هر چه را اراده نماید وجود یابد و هر چه را اراده نکند تحقّق نیابد

آن مرد اظهار داشت، راست گفتی مرا از فرمایش خداوند: ﴿فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ﴾ خبر ده که این حق چه حقّی می باشد؟

فرمود: این چیزی که مرد از اموال خود خارج می نماید زکات نیست بلکه برای جبران کمبود ها و خسارت دیدگان و کمکی به خویشاوندان است.

آن مرد اظهار داشت راست گفتی پس پدرم از این سخن تعجّب کرد.

سپس آن مرد برخاست (و رفت) پدرم فرمود: او را بیاورید من دنبال او رفتم و پیدایش نکردم

ص: 131

110/[9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اَلْحِجْرِ فَبَیْنَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَجَلَسَ إِلَیْهِ فَلَمَّا اِنْصَرَفَ سَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنِّی أَسْئَلُکَ عَنْ ثَلَاثَهِ أَشْیَاءَ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ أَنْتَ وَ رَجُلٌ آخَرُ، قَالَ: مَا هِیَ؟

قَالَ: أَخْبِرْنِی أَیُّ شَیْءٍ کَانَ سَبَبَ اَلطَّوَافِ بِهَذَا اَلْبَیْتِ ؟

فَقَالَ. إِنَّ اَللَّهَ تبارک و تَعَالَی لَمَّا أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لِآدَمَ ، رَدَّتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَقَالَتْ: ﴿أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ﴾ (1)

فَغَضِبَ عَلَیْهِمْ، ثُمَّ سَأَلُوهُ اَلتَّوْبَهَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَطُوفُوا بِالضُّرَاحِ - وَ هُوَ اَلْبَیْتُ اَلْمَعْمُورُ - فَمَکَثُوا بِهِ یَطُوفُونَ سَبْعَ سِنِینَ، یَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ مِمَّا قَالُوا، ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَ رَضِیَ عَنْهُمْ، فَکَانَ هَذَا أَصْلَ اَلطَّوَافِ. ثُمَّ جَعَلَ اَللَّهُ اَلْبَیْتَ اَلْحَرَامَ حِذَاءَ اَلضُّرَاحِ، تَوْبَهً لِمَنْ أَذْنَبَ مِنْ بَنِی آدَمَ وَ طَهُوراً لَهُمْ،

فَقَالَ: صَدَقْتَ ثُمَّ ذَکَرَ اَلْمَسْأَلَتَیْنِ نَحْوَ اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ ثُمَّ قَامَ اَلرَّجُلُ (2) فَقُلْتُ: مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ یَا أَبَهْ ؟

فَقَالَ: یَا بُنَیَّ هَذَا اَلْخَضِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .(3)

ص: 132


1- سورة البقرة : 30/2 .
2- و في نسخة البرهان في تفسير القرآن : ثم قال الرجل : صدقت
3- عنه بحار الأنوار : 205/99 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 166/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 424/32 ح 3919 قطعة منه ، و 370 ح 11099 بتمامه . الكافي : 188/4 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 295/13 ح 17782 قطعة منه ، البحار : 59/58 ، ح 7 نقلاً عن الدرّ المنثور ، قال : أخرج الأزرقي عن عليّ بن الحسين علیهما السلام بتفاوت

9)- از محمد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من با پدرم در داخل حجر (اسماعیل) بودیم پس در حالی که پدرم نماز می خواند مردی وارد شد و در محضر او نشست و چون از نماز فارغ گشت به پدرم سلام کرد و گفت: درباره سه چیز از تو سؤال دارم که کسی جز تو جواب آن ها را نداند.

پدرم فرمود چیست؟ گفت: مرا خبر بده که علّت طواف بر این خانه چیست؟

فرمود: چون خداوند متعال ملائکه را دستور داد تا بر آدم سجده کنند دستور خدا را رد کرده و اظهار داشتند« آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون بریزد؟ ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم خداوند فرمود: من چیزی را می دانم که شما نمی دانید،» پس خداوند بر آن ها غضب نمود و آن ها درخواست توبه کردند لذا دستور داد تا بر اطراف «ضراح» که همان بیت معمور می باشد (در کنار عرش الهی که مساوی کعبه ) است با ناله طواف کنند

پس به مدت هفت سال در آن جا طواف می کردند و از آن چه گفته بودند استغفار می نمودند بعد از آن (خداوند) توبه آنان را پذیرفت و راضی گشت این اصل و اساس طواف بود. سپس خداوند کعبه را محاذی و مساوی «صراخ» و بیت معمور - را حالت طهارت - برای پذیرش توبه گناه کاران بنی آدم، قرار داد.

آن مرد اظهار داشت راست گفتی؛ و پس از آن دو سؤال دیگر خود را مطرح نمود که در حدیث قبل آمده بود و باز آن مرد گفت: راست فرمودی من پرسیدم ای پدرم! این مرد کیست؟

پدرم فرمود: ای فرزندم! او حضرت خضر علیه السلام است.

ص: 133

111 / [10] - عليّ بن الحسين علیه السلام في قوله : ﴿ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ﴾ (1) ، [قال:] رَدُّوا عَلَي اللهِ فَقَالُوا «أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ الدِّماءَ؟ وَ اِنَّمَا قالُوا ذلِكَ بِخَلقٍ مَضَي - يَعنِي الجَانَّ ابنَ الجِنَّ - ، ﴿ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ ﴾، فَمَنُّوا عَلَي اللهِ بِعِبادَتِهِم اِيَّاهُ فَأَعرَضَ عَنهُم ثُمَّ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَّها ،ثُمَّ قالَ لِلمَلائِكَةِ : ﴿ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ ﴾ ، قالوا : ﴿لَا عِلْمَ لَنَا ﴾ ، قالَ : ﴿ يَادَمُ أَنبِئُهُم بِأَسْمَائهِمْ﴾ ،فَأَنبَأَهُم ثُمَّ قالَ لَهُمُ: ﴿ اسْجُدُوا لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ ﴾ (2) ، وَ قَالُوا فِی سُجُودِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا کُنَّا نَظُنُّ أَنْ یَخْلُقَ اَللَّهُ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا نَحْنُ خُزَّانُ اَللَّهِ وَ جِیرَانُهُ وَ أَقْرَبُ اَلْخَلْقِ إِلَیْهِ

فَلَمَّا رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ قالَ: الله مَا تُبْدُونَ مِنْ رَدِّکُمْ عَلَیَّ وَ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ظَنَنَّا أَنْ لاَ یَخْلُقَ اَللَّهُ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا وَ هُمُ الَّذِينَ أُمِرُوا بِالسُّجُودِ فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ وَ قَالُوا بِأَيْدِيهِمْ - وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ يُدِيرُهَا فَهُمْ يَلُوذُونَ حَوْلَ الْعَرْشِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَمَّا أَصَابَ آدَمُ الْخَطِيئَةَ جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْبَيْتَ لِمَنْ أَصَابَ مِنْ وُلْدِهِ خَطِيئَةً أَتَاهُ فَلَاذَ بِهِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام كَمَا لَاذَوا أُولَئِكَ بِالْعَرْشِ

فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ إِلَی اَلْأَرْضِ طَافَ بِالْبَیْتِ ، فَلَمَّا کَانَ عِنْدَ اَلْمُسْتَجَارِ دَنَا مِنَ اَلْبَیْتِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَقَالَ: یَا رَبِّ اِغْفِرْ لِی فَنُودِیَ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَکَ،

ص: 134


1- سورة البقرة : 30/2
2- سورة البقرة : 30/2 - 32 .

10) - امام علی بن الحسين علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: چون به ملائکه فرمود: «به - راستى من روی زمین جانشینی قرار می دهم به عنوان ردّ بر فرمایش خدا، گفتند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خون می ریزد؟! البته این موضوع را از آفریده هایی که سپری گشته بودند می دانستند، که جنّیان باشند.

(سپس (افزودند:) «ما تو را تسبیح و تقدیس می گوییم»؛ و با این طرح ،عبودیّت بر خداوند منّت نهادند ولی خدا اعتنایی ننمود و تمامی نام ها را به آدم تعلیم داد و به ملائکه فرمود: «نام های ایشان را به من بگوئید.»

گفتند خداوندا! تو منزّه هستی «ما که علمی نداریم»

لذا به حضرت آدم علیه السلام دستور داد آن اسامی را به ایشان خبر بده؛ و چون ایشان را آگاه نمود خداوند دستورشان داد: «برای آدم سجده کنید، پس سجده کردند» و گفتند: گمان نمی کردیم که خداوند مخلوقی بیافریند که از ما برتر باشد ما خزینه داران خداییم در جوار عرش او می باشیم و نزدیک ترین خلق او هستیم.

هنگامی که سر از سجده برداشتند خداوند اظهار نمود: آن چه را آشکارا در ردّ من می گویید و یا پنهان می دارید به آن عالم و آگاه هستم (که با خود می گویید): گمان می کردیم که خداوند مخلوقی نمی آفریند که از ما برتر باشد پس چون ملائکه متوجّه شدند که در اشتباه می باشند - اینان جمعی از ملائکه بودند که چنین اندیشه ای را کرده بودند و مأمور به سجده برای آدم شدند - به عرش پناهنده شدند و با دست خود می گفتند - و امام علیه السلام انگشت خود را می چرخانید - و تا روز قیامت در اطراف عرش پناهنده خواهند بود.

چون آدم علیه السلام به خطا مبتلا شد خداوند این بیت (کعبه) را برای بعضی از فرزندان آدم که خطا کار هستند قرار داد که همانند ملائکه به آن پناهنده شوند؛ و چون آدم بر زمین فرود آمد در اطراف این خانه طواف نمود هنگامی که به محلّ مستجار رسید

ص: 135

قَالَ: یَا رَبِّ! وَ لِوُلْدِی قَالَ: فَنُودِیَ یَا آدَمُ مَنْ جَاءَنِی مِنْ وُلْدِکَ فَبَاءَ بِذَنْبِهِ بِهَذَا الْمَكَانِ غَفَرْتُ لَهُ (1)

112/[11] - عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَهَ قَالَ:

قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلنَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّ اَلدُّنْیَا عُمُرُهَا سَبْعَهُ آلاَفِ سَنَهٍ

فَقَالَ: لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ لَهَا خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فَتَرَکَهَا قَاعاً قَفْرَاءَ خَاوِیَهٌ (2) عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ بَدْأُ اَلْخَلْقِ فِیهَا، خَلْقاً لَیْسَ مِنَ اَلْجِنِّ وَ لاَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لاَ مِنَ اَلْإِنْسِ، وَ قَدَّرَ لَهُمْ عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، فَلَمَّا قَرُبَتْ آجَالُهُمْ أَفْسَدُوا فِیهَا فَدَمَّرَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ تَدْمِیراً ثُمَّ تَرَکَهَا قَاعاً قَفْرَاءَ خَاوِیَهٌ عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ خَلَقَ فِیهَا اَلْجِنَّ وَ قَدَّرَ لَهُمْ عَشْرَهَ أَلْافَ عَامٍ، فَلَمَّا قَرُبَتْ آجَالُهُمْ أَفْسَدُوا فِیهَا وَ سَفَکُوا اَلدِّمَاءَ وَ هُوَ قَوْلُ اَلْمَلاَئِکَهِ :﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ﴾ (3) ، کَمَا سَفَکَتْ بَنُو اَلْجَانِّ، فَأَهْلَکَهُمُ اَللَّهُ.

ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ فَخَلَقَ آدَمَ ، وَ قَدَّرَ لَهُ عَشَرَهَ آلاَفِ عَامٍ، وَ قَدْ مَضَی مِنْ ذَلِکَ سَبْعَهُ آلاَفِ عَامٍ وَ مِائَتَانِ، وَ أَنْتُمْ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ.(4)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 205/99 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 166/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 370/9 ح 11100 دعائم الإسلام : 291/1 (ذكر الرغائب في الحجّ) فيه : روينا عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام أنه قال : .... عنه البحار : 3646/99، و مستدرك الوسائل : 386/9 ح 11141.
2- القاع : المستوى من الأرض، و خاوية : أي خالية من الأهل
3- سورة البقرة : 30/2
4- عنه بحار الأنوار : 86/57 ح 72 فيه : عن عيسى بن أبي حمزة و البرهان : 167/1 ح 7 . تفسير القمّي: 36/1 (ابتداء خلفة آدم علیه السلام) بإسناده عن جابر، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين، عن أبيه ، عن آبائه علیهم السلام، عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 103/11 ح 10 .

کنار بیت آمد و دو دست خود را بلند کرد و اظهار داشت ای پروردگارا مرا بیامرز پس ندایی به او رسید: من تو را آمرزیدم ،گفت: پروردگارا! فرزندانم را هم بیامرز ندا آمد ای آدم هر که از فرزندانت نزد من آید و در این محل از خطای خود توبه کند، او را می آمرزم.

11) - از عیسی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت :

مردی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: فدایت گردم: مردم می پندارند که عمر دنیا هفت هزار سال است. حضرت فرمود چنان نیست که آنان می گویند همانا خداوند دنیا را به مدت پنجاه هزار سال آفریده که مدّت ده هزار سال به آن حالت بیابانی هموار و بدون آبادانی رهایش نمود

سپس برای خداوند بدا (و تجدید اراده) حاصل شد و اراده کرد که در آن خلقی بیافریند پس موجودی آفرید که نه جن بود نه فرشته و نه آدمی؛ و مدّت ده هزار سال به آنان مهلت داد

و چون و عدشان فرا رسید فساد کردند و خداوند آن ها را نابود کرد و سپس ده هزار سال آن را بیابانی ویران و بدون سکَنه رها نمود، پس از آن جنیّان را آفرید و ده هزار سال به آنان مهلت داد و چون موعدشان نزدیک شد در آن فساد و خون ریزی کردند که این (معنای) همان گفتار فرشته ها است «آیا در آن کسی را قرار می دهی که فساد و خون ریزی کند»

هم چنان که جنیّان انجام دادند پس خداوند آن ها را نابود کرد و آدم را آفرید و نیز مدّت ده هزار سال به او مهلت داد که البته هفت هزار و دویست سال آن گذشته است و شما در آخرین مراحل زمان هستید.

ص: 137

113 / [12] - قَالَ: قَالَ زُرَارَهُ :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ مِنْ أَحَادِیثِ اَلشِّیعَهِ

فَقُلْتُ: إِنَّ عِنْدِی مِنْهَا شَیْئاً کَثِیراً قَدْ هَمَمْتُ أَنْ أُوقِدَ لَهَا نَاراً ثُمَّ أُحْرِقَهَا

فَقَالَ و بَیَّنّا [وَارِهَا تَنْسَا] مَا أَنْکَرْتَ مِنْهَا فَخَطَرَ عَلَی بَالِ الآدمیّون فَقَالَ لِی: مَا کَانَ عِلْمُ اَلْمَلاَئِکَهِ حَیْثُ قَالُوا ﴿ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ ﴾ (1)

114 / [13]- قالَ: وَ کَانَ یَقُولُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : - إِذَا حَدَّثَ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ -: هُوَ کَسْرٌ عَلَی اَلْقَدَرِیَّهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ آدَمَ کَانَ لَهُ فِی اَلسَّمَاءِ خَلِیلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ اِسْتَوْحَشَ اَلْمَلَکُ وَ شَکَی إِلَی اَللَّهِ وَ سَأَلَهُ أَنْ یَأْذَنَ لَهُ فَیَهْبِطَ عَلَیْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَهَبَطَ عَلَیْهِ، فَوَجَدَهُ قَاعِداً فِی قَفْرَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ، فَلَمَّا رَآهُ آدَمُ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ صَاحَ صَیْحَهً

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَرْوُونَ أَنَّهُ أَسْمَعَ عَامَّهَ اَلْخَلْقِ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلَکُ: یَا آدَمُ! مَا أَرَاکَ إِلاَّ قَدْ عَصَیْتَ رَبَّکَ وَ حَمَلْتَ عَلَی نَفْسِکَ مَا لاَ تُطِیقُ، أَ تَدْرِی مَا قَالَ اَللَّهُ لَنَا فِیکَ فَرَدَدْنَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: لاَ قَالَ: «قَالَ ﴿ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَهً ﴾

قُلْنَا ﴿ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ ﴾ فَهُوَ خَلَقَکَ أَنْ تَکُونَ فِی اَلْأَرْضِ یَسْتَقِیمُ أَنْ تَکُونَ فِی اَلسَّمَاءِ:

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ عُزِّیَ بِهَا آدَمُ ثَلاَثاً (2)

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 282/25 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 167/1 ح 8. بصائر الدرجات : 236 - 6 (باب - 10 في الأئمة علیهم السلام ، عنه البحار : 282/25 ح 28
2- عنه بحار الأنوار: 211/11 ح 18 فيه : عن زرارة، و البرهان في تفسير القرآن : 167/1 ح 9، ملاحظة : قطعة صدر الحديث وقع ذيل الحديث السابق، فأصلحناه

12) - زراره گفته است: موقعی که در محضر امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم، به من فرمود: چه احادیثی از شیعه داری؟

عرضه داشتم: احادیث زیادی از آن ها دارم که تصمیم داشته ام آتشی بیفروزم و همه آن ها را بسوزانم فرمود: آن هایی را که قبول نداری و انکار می کنی پنهان کن

در همین حال چند مطلب به ذهنم خطور کرد و حضرت به من فرمود: دانش ملائکه چه مقدار بود که (به خداوند اعتراض کردند و گفتند: «آیا کسانی قرار می دهی تا در زمین فساد و خون ریزی نمایند» (همانا حکمت خداوند قابل درک نمی باشد)

13)- (هم چنین زراره) گفته است:

هرگاه امام صادق علیه السلام این حدیث را مطرح می نمود، می فرمود: (این مطالب)، اعتقادات قدریه را در هم می شکند.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: همانا آدم در آسمان دوستی از ملائکه داشت، هنگامی که از آسمان بر زمین فرود آمد وحشت وجود آن دوست را فرا گرفت و به خدا شکایت نمود و درخواست کرد که اجازه فرماید تا بر زمین فرود آید، خداوند هم اجازه داد و چون بر آدم فرود آمد مشاهده کرد که آدم بر زمینی بدون آبادانی و امکانات و خالی از سکنه نشسته است دست خود را بر آدم نهاد و فریادی زد.

امام صادق علیه السلام افزود: گویند که تمامی موجودات و آفریده ها صدای او را شنیدند، سپس اظهار داشت: ای آدم! در تو چنین حالتی نمی بینم مگر آن که نافرمانی خدا نمودی و کاری را که طاقت و تحمل آن را نداشتی انجام دادی آیا می دانی که خداوند درباره تو به ما چه گفت، که جواب رد به او دادیم؟

پاسخ داد: نه. فرشته گفت : خدا فرمود: «می خواهم در زمین خلیفه ای قرار دهم»؛ و ما گفتیم: «آیا می خواهی کسی را بیافرینی که در زمین فساد و خون ریزی نماید» پس او تو را آفریده تا در زمین باشی و توان دارد که تو در آسمان واقع شوی.

سپس امام صادق علیه السلام افزود: خداوند به وسیله او، آدم را سه بار تعزیت نمود.

ص: 139

115 / [14] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ]: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها﴾ مَاذَا عَلَّمَهُ؟ قَالَ: اَلْأَرَضِینَ، وَ اَلْجِبَالَ، وَ اَلشِّعَابَ ، وَ اَلْأَوْدِیَهَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی بِسَاطٍ تَحْتَهُ، فَقَالَ: وَ هَذَا اَلْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَهُ (1) .

116 / [15] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ﴾ مَا هِیَ؟

قَالَ: أَسْمَاءُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ اَلنَّبَاتِ وَ اَلشَّجَرِ وَ اَلْجِبَالِ مِنْ اَلْأَرْضِ:(2)

قوله تعالى: ﴿ قَالَ يَادَمُ أَنبِتْهُم بِأَسْمَائهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿33﴾

117/[16] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ اَلْعَطَّارِ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَدَعَا بِالْخِوَانِ فَتَغَدَّیْنَا ثُمَّ جَاءُوا بِالطَّشْتِ وَ اَلدَّسْتِ سِنَانَهْ (3) فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ﴾ اَلطَّشْتُ وَ اَلدَّسْتُ سِنَانَهْ مِنْهُ فَقَالَ: وَ اَلْفِجَاجُ (4) وَ اَلْأَوْدِیَهُ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ کَذَا وَ کَذَا .(5)

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 10 . مجمع البيان: 180/1 عنه البحار : 146/11 ذيل ح 16 .
2- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن: 168/1 ح 11 فيه: عن الفضل أبي العبّاس تفسير القمّي : 45/1 ( حجّ آدم علیه السلام مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه البحار : 146/11 ح 16.
3- كذا في النسخ ، و استظهر في هامش نسخة البحار أن الصحيح : ثمّ جاؤا بالطشت و الدست سويه - في الموضعين - و عليه فالكلمة فارسيّة، و هو الإناء المعدّ لغسل اليد
4- الفجاج جمع الفجّ : الطريق الواضح بين الجبلين. و في بعض النسخ : العجاج، و هو بمعنى الغبار.
5- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 12 ،

14) - از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» پرسش کردم که آن علم و دانش چه بود؟

فرمود: (همان علمی که مربوط به) زمین ها ،کوه ها، راه ها، درّه ها و رود ها است سپس حضرت به گلیمی که روی آن نشسته بود نگاهی انداخت و فرمود: این گلیم نیز جزء علم و دانش آدم است.

15) - از فضل بن عباس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» سؤال کردم که آن چه بود؟

فرمود: اسامی رود ها، نباتات و گیاهان درختان کوه ها و زمین بود.

فرمایش خداوند متعال: فرمود: ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار این) موجودات آگاه نما پس هنگامی که آنان را آگاه نمود (خداوند) فرمود: آیا به شما نگفتم: من غیب آسمان ها و زمین را می دانم؟ و نیز آن چه را که شما آشکار می کنید و آن چه را پنهان می دارید (همه را) می دانم (33)

16) - از داود بن سَرحان عطار روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که دستور داد سفره ای آوردند و غذا خوردیم سپس تشت و ظرف آب آوردند پس اظهار داشتم: فدایت گردم فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» مربوط به تشت و ظرف آب هم بود؟

فرمود: (آری، حتّی) راه های بیابانی و کوهستانی درّه ها. سپس با دست خود اشاره به چنین و چنان نمود.

ص: 141

118 / [17] - عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَنْ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ، فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فِی أَنْفُسِهَا: مَا کُنَّا نَظُنُّ أَنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا، فَنَحْنُ جِیرَانُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ خَلْقِهِ إِلَیْهِ،

فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴾ (1) فِیمَا أَبْدَوْا مِنْ أَمْرِ بَنِی اَلْجَانِّ، وَ کَتَمُوا مَا فِی أَنْفُسِهِمْ فَلاَذَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلَّذِینَ قَالُوا مَا قَالُوا بِالْعَرْشِ. (2)

119 / [18] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ إِبْلِیسَ أَکَانَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ أَوْ کَانَ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ؟

فَقَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا، وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ لاَ کَرَامَهَ،

فَأَتَیْتُ اَلطَّیَّارَ (3) فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا سَمِعْتُ فَأَنْکَرَ وَ قَالَ: کَیْفَ لاَ یَکُونُ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ و اَللَّهُ یَقُولُ لِلْمَلاَئِکَهِ ﴿ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ ﴾ (4) فَدَخَلَ عَلَیْهِ اَلطَّیَّارُ فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! قَوْلُ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا ﴾ فِی غَیْرِ مَکَانٍ فِی مُخَاطَبَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ یَدْخُلُ فِی هَذِهِ اَلْمُنَافِقُونَ؟

فَقَالَ: نَعَمْ یَدْخُلُونَ فِی هَذِهِ اَلْمُنَافِقُونَ وَ اَلضُّلاَّلُ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهِ اَلظَّاهِرَهِ. (5)

ص: 142


1- سورة البقرة : 33/2
2- عنه بحار الأنوار: 148/11 ح 21، و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 13.
3- المشهور بهذا اللقب محمّد بن عبد الله، و قد يطلق على ابنه حمزة بن الطيّار.
4- سورة البقرة : 34/2 .
5- عنه مجمع البيان: 190/1 ، و بحار الأنوار: 148/11 ح 22 و 217/63 ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/1 ح 13، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 28 ( الفصل الأول في فضلهما) . الكافي : 274/8 ح 413 ، عنه البحار : 217/63 ذيل ح 54

17) - از حریز به نقل از کسی که خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند آدم را آفرید به ملائکه دستور داد تا برایش سجده کنند پس آنان با خود گفتند گمان نمی کردیم خداوند مخلوقی را بیافریند که از ما برتر باشد با این که ما در جوار خدا و از نزدیک ترین مخلوقات او به او می باشیم پس خداوند فرمود: «مگر نگفتم: من غیب آسمان ها و زمین را می دانم و آن چه آشکار و یا کتمان نمایید همه را می دانم».

در آن چه پیرامون جنیّان آشکار کرده و آن چه را که در افکار و اذهان خود می پروراندند و ملائکه هایی که چنین گفتند و یا نگفتند، به عرش خداوند، پناهنده شدند.

18) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره ابلیس پرسیدم که آیا از فرشته ها بود و یا برخی از برنامه های آسمان را در دست داشت؟

فرمود: فرشته نبود ولی فرشته ها او را از خود می دانستند و فقط خدا می دانست که از فرشته ها نیست و متصدّی هیچ کاری در آسمان نبود و کرامتی هم نداشت.

من نزد (حمزة بن محمد) طیّار آمدم و آن چه را که شنیده بودم برایش گفتم و او انکار کرد و گفت: چگونه از فرشته ها نبود (در صورتی که) خدا به فرشته ها می فرماید: «به آدم سجده کنید و همه سجده کردند جز ابلیس». پس طیّار نزد آن حضرت آمد و سؤال کرد که من حضور داشتم گفت: فدایت گردم فرمایش خدا: ای کسانی که ایمان آورده اید! - که در جاهای مختلف خطاب به مؤمنان نموده ، آیا شامل منافقان نیز می گردد؟

فرمود: بلی گمراهان و هر که دعوت آشکار (اسلام) را اقرار کرده شامل می شود.

ص: 143

120/ [19] -عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ إِبْلِیسَ أَ کَانَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ أَوْ هَلْ کَانَ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ؟

قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ کانَ مِنَ اَلْجِنِّ ، وَ کَانَ مَعَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا (1) فَلَمَّا أُمِرَ بِالسُّجُودِ کَانَ مِنْهُ اَلَّذِی کَانَ . (2)

121 / [20] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ أَوَّلَ کُفْرٍ کُفِرَ بِاللَّهِ حَیْثُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ کُفْرُ إِبْلِیسَ حَیْثُ رَدَّ عَلَی اَللَّهِ أَمْرَهُ، وَ أَوَّلَ اَلْحَسَدِ حَیْثُ حَسَدَ اِبْنَ آدَمَ أَخَاهُ، وَ أَوَّلَ اَلْحِرْصِ حِرْصُ آدَمَ ، نُهِیَ عَنِ اَلشَّجَرَة فَأَکَلَ مِنْهَا فَأَخْرَجَهُ حِرْصُهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ .(3)

ص: 144


1- قال المجلسي رحمه الله بعد ذكر احاديث: ما حاصله: أنّ الله تعالى إنّما أدخله في لفظ الملائكة لأنّه كان مخلوطاً بهم و كونه ظاهراً منهم، و إنّما وجّه الخطاب في الأمر بالسجود إلى هؤلاء الحاضرين، و كان من بينهم فشمله الأمر ، أو المراد أنّه خاطبهم بيا أيها الملائكة! مثلاً و كان إبليس أيضاً مأموراً، لكونه ظاهراً منهم و مظهراً لصفاتهم، كما أن خطاب يا أيها الذين آمنوا يشمل المنافقين لكونهم ظاهراً من المؤمنين. و أما ظنّ الملائكة فيحتمل أن يكون المراد أنهم ظنوا أنّه منهم في الطاعة و عدم العصيان؛ لأنه يبعد أن لا يعلم الملائكة أنه ليس منهم مع أنّهم رفعوه إلى السماء، و أهلكوا قومه فيكون من قبیل قولهم : سلمان منّا أهل البيت على أنّه يحتمل أن يكون الملائكة ظنّوا أنّه كان ملكاً جعله الله حاكماً على الجان. و يحتمل أن يكون هذا الظنّ من بعض الملائكة الذين لم يكونوا بين جماعة منهم قتلوا الجانّ و رفعوا إبليس
2- عنه بحار الأنوار: 218/63 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/1 ح 14 و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 36 ( الفصل الثاني في سجود الملائكة). مجمع البيان : 190/1 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 42 ح 6 ، عنه البحار : 144/11 ح 14، و 63 / 249 ح 109 . و يأتي الحديث أيضاً في سورة «الكهف»، الحديث 36.
3- عنه بحار الأنوار: 149/11 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 178/1 ح 15 .

19) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ ابلیس سؤال کردم که آیا از فرشته ها بود و یا این که برخی برنامه های آسمان را در دست داشت؟

فرمود: فرشته نبود و متصدّی هیچ کاری هم در آسمان نبود، او از جنیّان و در کنار و و هم ردیف فرشته ها بود، ولی فرشته ها او را از خود می دانستند؛ و خدا می دانست که از فرشته ها نیست و چون امر به سجده شدند درون خود را آشکار کرد

20) - نیز از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اولین مرحله (کفر ابلیس)، موقعی بود که خداوند متعال آدم علیه السلام را آفرید و ابلیس در آن حالتی که از دستور خدا سر باز زد کافر گشت

و اولین کاربرد حسادت زمانی بود که فرزند آدم برادر خود را کشت

و اولین جایی که حرص و طمع واقع شد زمانی بود که آدم از خوردن (میوه) آن درخت ممنوع گردید ولی از آن تناول نمود و همین طمع، سبب بیرون راندنش از بهشت شد.

ص: 145

122/[12] - عَنْ بَدْرِ بْنِ خَلِیلٍ اَلْأَسَدِیِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صلوات الله علیه : أَوَّلُ بُقْعَهٍ عُبِدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لآِدَمَ سَجَدُوا عَلَی ظَهْرِ اَلْکُوفَهِ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُوا لأدمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَفِرِينَ ﴿34﴾ وَ قُلْنَا يَادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْهَا رغَدًا حَيْثُ شَئتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَذه الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ ﴿35﴾

123 [22] - عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ اَلْوَاسِطِیِّ (2)، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْکُفْرِ وَ اَلشِّرْکِ، أَیُّهُمَا أَقْدَمُ؟

فَقَالَ: مَا عَهْدِی بِکَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ!. قُلْتُ: أَمَرَنِی هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ ذَلِکَ. فَقَالَ لِی: اَلْکُفْرُ أَقْدَمُ وَ هُوَ اَلْجُحُودُ قَالَ [اَللَّهُ عزّوجلّ] ﴿ الِّا إبْلِیسَ أَبی وَ اِسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ اَلْکافِرِینَ﴾.(3)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 149:11 ح 24 و 232/100 ح 25 و البرهان في تفسیر القرآن: 178/1 ح 16 و مستدرك الوسائل : 484/4 ح 5227 و 206/10 - 11865، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجرائري : 36 (الفصل الثاني في سجود الملائكة)
2- فيه بكر بن موسى الواسطي، وما أثبتناء عن البحار و البرهان
3- عنه بحار الأنوار: 97/72 ح 14 و البرهان في في تفسير القرآن 178/1 ح 17 الکافی 385/2 ح 6 باسناد عن موسى بن بكير، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام بتفاوت يسير.

21)- از بدر بن خلیل اسدی از مردی اهل شام روایت کرده است که گفت: امير المؤمنين علیه السلام فرمود: اولین محل و جایگاهی که: خداوند پرستش شد. کوفه بود چون خداوند به فرشته ها دستور سجده برای آدم را داد که بر بلندای کوفه انجام گرفت.

فرمایش خداوند متعال و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده (و فروتنی) کنید پس همگی سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید و تکبر کرد (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران گردید (34) و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت نما و از (نعمت های انبوه) آن - از هر جا که می خواهید گوارا - بخورید (ولی مواظب باشید) به این درخت نزدیک نشوید (و نخورید) که از ستمگران خواهید شد. (35)

22)- از موسی بن بكر واسطی روایت کرده است که گفت: از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم که کدام یک از کفر و شرک جلوتر بوده است؟

فرمود: من سابقه ستیزه گی و مخاصمه تو را با مردم نداشتم.

عرض کردم: هشام بن حکم مرا دستور داده که این را از شما سؤال کنم

فرمود: کفر جلوتر است و آن (به معنای) انکار است خداوند عزیز و جلیل فرموده است: (همه سجده کردند) «مگر ابلیس که سرپیچی و تکبّر کرد و از کافران گردیده»

ص: 147

124 / [23] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ ﴾ : یَعْنِی لاَ تَأْکُلاَ مِنْهَا (1)

125 / [24] - عَنْ عَطَاءٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ آبَائِهِ ، عَنْ عَلِيٍّ عليهم السلام ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله ، قَالَ :

إِنَّمَا كَانَ لَبِثَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ فِي الْجَنَّةِ حَتَّى خَرَجَا مِنْهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنْ أَيَّامِ الدُّنْيَا حَتَّى أَكَلا مِنَ الشَّجَرَةِ ، فَأَهْبَطَهُمَا اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ مِنْ يَوْمِهِمَا ذَلِكَ ،

قَالَ : فَحَاجَّ آدَمُ رَبَّهُ فَقَالَ : يَا رَبِّ أَرَأَيْتُكَ قَبْلَ أَنْ تَخْلُقَنِي كُنْتَ قَدَّرْتَ عَلَىَّ هَذَا الذَّنْبَ وَ كُلَّ مَا صِرْتُ وَ أَنَا صَائِرٌ إِلَيْهِ ، أَوْ هَذَا شَيْ ءٌ فَعَلْتُهُ أَنَا مِنْ قَبْلُ لَمْ تُقَدِّرْهُ عَلَيَّ ، غَلَبَتْ عَلَيَّ شِقْوَتِي، فَكَانَ ذَلِكَ مِنِّي وَ فِعْلِي لا مِنْكَ وَ لا مِنْ فِعْلِكَ ؟

قَالَ لَهُ : يَا آدَمُ أَنَا خَلَقْتُكَ...وَ عَلَّمْتُكَ أَنِّي أُسْكِنُكَ وَ زَوْجَتَكَ الْجَنَّةَ ، وَ بِنِعْمَتِي وَ مَا جَعَلْتُ فِيكَ مِنْ قُوَّتِي قَوِيتَ بِجَوَارِحِكَ عَلَى مَعْصِيَتِي ، وَ لَمْ تَغِبْ عَنْ عَيْنِي ، وَ لَمْ يَخْلُ عِلْمِي مِنْ فِعْلِكَ وَ لا مِمَّا أَنْتَ فَاعِلُهُ ، قَالَ آدَمُ : يَا رَبِّ! الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيَّ يَا رَبِّ!

قال :فحِينَ خَلَقْتَنِي وَ صَوَّرْتَنِي وَ نَفَخْتَ فِيَّ مِنْ رُوْحِک! قال الله تعالی: یا آدم انّی أَسْجَدْتُ لَكَ مَلائِكَتِي (2)، وَ نَوَّهْتُ بِاسْمِكَ فِي سَمَاوَاتِي ، وَابْتَدَأْتُكَ بِكَرَامَتِي

ص: 148


1- عنه مجمع البيان: 194/1، و بحار الأنوار: 187/11 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 188/1 ح14 الكافي : 447/7 ضمن ح 2 عنه وسائل الشيعة : 253/23 ح 29506 ، و البحار: 289/16 ح 149 ، النوادر للأشعري : 55 ضمن ح 107 (باب - 8 الاستثناء في اليمين)، عنه البحار : 306/76 ح 7 و 231/104 ح 73 ، و مستدرك الوسائل : 16 / 60 ح 19146
2- ما أثبتاه عن البرهان، و الأصل هكذا و نفخت فيّ من روحي، أسجدت لك ملائكتي ...

23) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «نزدیک این دخت نشوید»، فرمود: یعنی از آن درخت نخورید

24) - از عطا به نقل از امام باقر، از پدران بزرگوارش، از امام علی علیهم السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

همانا آدم و حوّا مدّت هفت ساعت از ساعات روز های دنیا در بهشت ماندند که در همان روز خداوند آنان را بر زمین فرود فرستاد

سپس فرمود: آدم با خداوند احتجاج کرد و گفت: ای پروردگار! فکر می کنم پیش از آن که مرا بیافرینی بر من مقدّر نموده ای که چنین گناهی را مرتکب شوم و به سمت چنین سرنوشتی رهسپار گردم؟ و یا آن که چنین کاری را که من کردم از روی شقاوت خودم بوده است؟! که در این صورت گناه از خودم سرچشمه گرفته و ربطی به مقدّرات تو ندارد؟

خداوند فرمود: ای آدم! من تو را آفریدم و می دانستم که با همسرت ساکن بهشت من خواهی شد و با استفاده از نعمت ها و توانایی هایی که به تو دادم مرا معصیت می کنی؛ و هیچ موقع از من پنهان نگشته ای و علم من بر اعمال و حالات تو تداوم داشته است.

آدم اظهار داشت: ای پروردگار! بنابراین در همان لحظه ای که مرا آفریدی و از روح خود در من دمیدی حجّت تو بر علیه من تمام گشته است.

خدای متعال فرمود: ای آدم! فرشته هایم را دستور دادم تا برایت سجده کنند و نام تو را در آسمان ها یم بالا برده و منتشر کردم آفرینش تو را با تکریم خود

ص: 149

وَ أَسْكَنْتُكَ جَنَّتِي ، وَ لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ إِلّا بِرِضاً مِنِّي عَلَیْکَ أبلوک [اِبْتَلَیْتُکَ] بِذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ عَمِلْتَ لِی عَمَلاً تَسْتَوْجِبُ بِهِ عِنْدِی مَا فَعَلْتُ بِکَ،

قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ اَلْخَیْرُ مِنْکَ وَ اَلشَّرُّ مِنِّی، قَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ أَنَا اَللَّهُ اَلْکَرِیمُ خَلَقْتُ اَلْخَیْرَ قَبْلَ اَلشَّرِّ، وَ خَلَقْتُ رَحْمَتِی قَبْلَ غَضَبِی، وَ قَدَّمْتُ بِکَرَامَتِی قَبْلَ هَوَانِی، وَ قَدَّمْتُ بِاحْتِجَاجِی قَبْلَ عَذَابِی، یَا آدَمُ! أَ لَمْ أَنْهَکَ عَنِ اَلشَّجَرَهِ وَ أُخْبِرْکَ أَنَّ الشَّیْطَانَ عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجَتِكَ؟ وَ أُحَذِّرْكُمَا قَبْلَ أَنْ تَصِیرَا إِلَی الْجَنَّةِ وَ أُعَلِّمْكُمَا أَنَّكُمَا إِنْ أَكَلْتُمَا مِنَ الشَّجَرَةِ كُنْتُمَا ظَالِمَیْنِ لِأَنْفُسِكُمَا عَاصِیَیْنِ لِی یَا آدَمُ! لَا یُجَاوِرُنِی فِی جَنَّتِی ظَالِمٌ عَاصٍ لِی

قَالَ: فَقَالَ: بَلَی یَا رَبِّ! الْحُجَّةُ لَكَ عَلَیْنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ عَصَیْنَا وَ إِن تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا نَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ قَالَ: فَلَمَّا أَقَرَّا لِرَبِّهِمَا بِذَنْبِهِمَا وَ أَنَّ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ لَهُمَا تَدَارَكَهُمَا رَحْمَةُ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَتَابَ عَلَیْهِمَا رَبُّهُمَا إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

قَالَ اللَّهُ: یَا آدَمُ! اهْبِطْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ إِلَی الْأَرْضِ فَإِذَا أَصْلَحْتُمَا أَصْلَحْتُكُمَا وَ إِنْ عَمِلْتُمَا لِی قَوَّیْتُکُمَا، وَ إِنْ تَعَرَّضْتُمَا لِرِضَایَ تَسَارَعْتُ إِلَی رِضَاکُمَا، وَ إِنْ خِفْتُمَا مِنِّی آمَنْتُکُمَا مِنْ سَخَطِی.

قَالَ: فَبَکَیَا عِنْدَ ذَلِکَ، وَ قَالاَ: رَبَّنَا!، فَأَعِنَّا عَلَی صَلاَحِ أَنْفُسِنَا، وَ عَلَی اَلْعَمَلِ بِمَا یُرْضِیکَ عَنَّا.

قَالَ اَللَّهُ لَهُمَا: إِذَا عَمِلْتُمَا سُوءاً فَتُوبَا إِلَیَّ مِنْهُ أَتُبْ عَلَیْکُمَا، وَ أَنَا اَللَّهُ اَلتَّوَّابُ اَلرَّحِیمُ. قَالاَ: فَأَهْبِطْنَا بِرَحْمَتِکَ إِلَی أَحَبِّ اَلْبِقَاعِ إِلَیْکَ؛

ص: 150

شروع نمودم تو را ساکن بهشتم گرداندم این چنین کار ها را با رضا و رغبت خویش برایت انجام داده ام؛ (به درستی که) تو را با آن برنامه ها آزمایش می کنم بدون این که عملی برایم انجام داده باشی و مستحقّ آن همه تکریم باشی

آدم گفت: ای پروردگار! خیر و خوبی از آن تو و شرّ و بدی از سوی من است

خداوند فرمود: ای آدم! من خدای کریمی هستم خیر و خوبی ها را پیش از شرّ و بدی ها آفریدم رحمت خود را پیش از غضب آفریدم، کرامت و بزرگواری من پیش از خواری و ذلّت می باشد؛ قبل از آن که به عذاب من مبتلا گردی با من احتجاج می کنی؟ ای آدم! آیا تو را از آن درخت نهی نکردم؟ و آیا تو را آگاه نساختم که شیطان دشمن (آشکار) تو و همسرت می باشد؟ و آیا پیش از آن که وارد بهشت شوید شما را متوجه نکردم که اگر از آن درخت تناول نمایید بر خود ستم کرده و مرا نیز معصیت و نافرمانی نموده اید؟ ای آدم! کسی که ستم و عصیان نموده هم جوار من در بهشت نمی شود

حضرت فرمود: آدم اظهار داشت: بلی قبول دارم حجت تو بر ما تمام است ما بر خود ستم و تو را نافرمانی کردیم اگر ما را نیامرزی و به ما رحم ننمایی از خسارت دیدگان می باشیم

حضرت فرمود: چون هر دو بر گناه خود اقرار کرده و پذیرفتند که حجّت خداوند بر ایشان انجام گرفته است رحمت خدای بخشاینده مهربان شامل حالشان گردید و توبه شان را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و مهربان است.

خداوند فرمود: ای آد! تو با همسرت بر زمین فرود آیید، پس اگر خود را اصلاح نمودید (امور) شما را اصلاح می نمایم اگر برای من کاری کردید شما را نیرو می بخشم اگر خواستار رضایت و خوشنودی من بودید، سریع از شما راضی می شوم اگر از من ترسیدید شما را از خشم خود در امان می دارم

ص: 151

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ : أَنْ أَهْبِطْهُمَا إِلَی اَلْبَلْدَهِ اَلْمُبَارَکَهِ مَکَّهَ

قَالَ: فَهَبَطَ بِهِمَا جَبْرَئِیلُ فَأَلْقَی آدَمَ عَلَی اَلصَّفَا ، وَ أَلْقَی حَوَّاءَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ .قالَ : فَلَمّا اُلقِیا ، قاما عَلی أرجُلِهِما و رَفَعا رُؤوسَهُما إلَی السَّماءِ ، و ضَجّا بِأَصواتِهِما بِالبُکاءِ إلَی اللّهِ ، و خَضَعا بِأَعناقِهِما . قالَ : فَهَتَفَ اللّهُ بِهِما : ما یُبکیکُما بَعدَ رِضایَ عَنکُما ؟

قالَ : فَقالا : رَبَّنا! أبکَتنا خَطیئَتُنا ، وهِیَ أخرَجَتنا مِن جِوارِ رَبِّنا .وَ قَدْ خَفِيَ عَنَّا تَقْدِيسُ مَلائِكَتِكَ لَكَ رَبَّنَا! ، وَ بَدَتْ لَنَا عَوْرَاتُنَا وَاضْطَرَّنَا ذَنْبُنَا إِلَى حَرْثِ الدُّنْيَا وَ مَطْعَمِهَا وَ مَشْرَبِهَا ، وَ دَخَلَتْنَا وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ لِتَفْرِيقِكَ بَيْنَنَا.

قَالَ : فَرَحِمَهُمَا الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ عِنْدَ ذَلِكَ وَ أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، وَ أَنِّي قَدْ رَحِمْتُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ لِمَا شَكَيَا إِلَيَّ فَاهْبِطْ عَلَيْهِمَا بِخَيْمَةٍ مِنْ خِيَامِ الْجَنَّةِ ، وَ عَزِّهِمَا (1) عَنِّي بِفِرَاقِ الْجَنَّةِ ، وَاجْمَعْ بَيْنَهُمَا فِي الْخَيْمَةِ فَإِنِّي قَدْ رَحِمْتُهُمَا لِبُكَائِهِمَا وَ وَحْشَتِهِمَا وَ وَحْدَتِهِمَا ، وَانْصِبْ لَهُمَا الْخَيْمَةَ عَلَى الترعة (2)

ص: 152


1- من التعزية بمعنى التسلية .
2- و قال المجلسي رحمه الله في بيان الحديث : الترعة بالتاء المثناة من فوق و الراء المهملة : الدرجة و الروضة في مكان مرتفع، و لعلّ المراد هنا الدرجة لكون قواعد البيت مرتفعة، و في بعض النسخ بالنون و الزاي المعجمة ، أي المكان الخالي عن الأشجار و الجبال، تشبيهاً بنزعة الرأس، و ظفائر الأرجوان في أكثر نسخ الحديث بالظاء، و لعلّه تصحيف الضاد، قال الجزري : الضفر : النسج و الضفائر الذوائب المضفورة و الضفير حبل مفتول . انتهى . و الأرجوان صبغ أحمر شديد الحمرة، و كأنّه معرّب أرغوان . و هبوطه تعالى كناية عن توجّه أمره و اهتمامه بصدور ذلك الأمر كما قال تعالى : ﴿ هَلْ يَنظُرُونَ إِلا أَن يَأْتِيَهُمُ اللهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَام وَ الْمَلَئكة﴾ . (البقرة : 210/2). و الظلال ما أظلك من شيء، و ههنا كناية عن كثرة الملائكة و اجتماعهم : أي اهبط أمرى مع جمّ غفير من الملائكة، و اليوم المذكور في آخر الخبر لعلّ المراد به اليوم من أيّام الآخرة، كما مرّ، و قد سقط فيما عندنا من نسخ العيّاشي من أوّل الخبر شيء تركناه كما وجدنا .

حضرت فرمود: در این لحظه هر دو گریستند و گفتند: ای پروردگار! ما را بر اصلاح نفس خویش و بر کاری که موجب رضای تو باشد، یاری فرما.

خداوند به هر دوی آنان فرمود: چنان چه خلافی انجام دهید و به درگاه من توبه کنید تو به شما را می پذیرم زیرا که من توبه پذیر مهربانی هستم اظهار داشتند پس ما را در بهترین جایگاه زمین فرود آور

حضرت فرمود: پس خداوند به جبرئیل وحی فرستاد: هر دو را در سرزمینی مبارک - به نام مکه - فرود آور؛ و جبرئیل آنان را فرود آورد و آدم را در کوه صفا و حوا را در کوه مروه نهاد و چون بر زمین قرار گرفتند بر پای خود ایستادند و سر خود را به سمت آسمان بلند کرده و با حالت تواضع و صدای بلند به درگاه خدای متعال گریه کردند.

خداوند به آنان ندا داد: با این که از شما راضی شدم چرا گریه می کنید؟

اظهار داشتند پروردگارا! بر خطای خود گریه می کنیم که سبب بیرون راندن ما از بهشت و جدائی از جوار پروردگارمان شد؛ و از طرف دیگر ارزش تکریم و تقدیس فرشته ها ندانستیم و عورت های ما نمایان گشت گناه ما سبب شد که ما (برای امرار معاش خویش) در زمین کار کنیم تا خوردنی و آشامیدنی خویش را تهیّه نماییم و حشت سختی بر ما وارد گشته چون بین ما جدایی انداخته ای

حضرت فرمود: پس خداوند بخشاینده مهربان به آنان رحم کرد و به جبرئیل وحی نمود: من خدای بخشاینده مهربان هستم من آدم و حوا را چون شکایت خود را با من گفتند رحمشان کردم خیمه ای از خیمه های بهشتی برایشان فرود آور و آن ها را به خاطر فراق بهشت، از طرف من تسلیت بگو و آنان را در خیمه کنار هم جمعشان کن زیرا که من آنان را به سبب گریه و تنهایی و ترسشان رحم کردم و خیمه را نیز بر تُزعه گلزار بین کوه های مکه بر پا گردان

ص: 153

الَّتِي بَيْنَ جِبَالِ مَكَّةَ

قَالَ وَ التُّرْعَةُ مَكَانُ الْبَيْتِ وَ قَوَاعِدِهِ الَّتِي رَفَعَتْهَا الْمَلائِكَةُ قَبْلَ ذَلِكَ ، فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ بِالْخَيْمَةِ عَلَى مِقْدَارِ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ قَوَاعِدِهِ فَنَصَبَهَا.

قَالَ: وَ أَنْزَلَ جَبْرَئِيلُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا وَ أَنْزَلَ حَوَّاءَ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ جَمَعَ بَيْنَهُمَا فِي الْخَيْمَةِ ، قَالَ : وَ كَانَ عَمُودُ الْخَيْمَةِ قَضِيبَ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ فَأَضَاءَ نُورُهُ وَ ضَوْؤُهُ جِبَالَ مَكَّةَ وَ مَا حَوْلَهَا ، قَالَ : وَ کلّما امْتَدَّ ضَوْءُ الْعَمُودِ فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً فَهُوَ مَوَاضِعُ الْحَرَمِ الْيَوْمَ ، كُلُّ نَاحِيَةٍ مِنْ حَيْثُ بَلَغَ ضَوْءُ الْعَمُودِ فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لِحُرْمَةِ الْخَيْمَةِ وَ الْعَمُودِ لِأَنَّهُنّ مِنَ الْجَنَّةِ ، قَالَ : وَ لِذَلِكَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَسَنَاتِ فِي الْحَرَمِ مُضَاعَفَةً وَ السَّيِّئَاتِ فِيهِ مُضَاعَفَةً ، قَالَ : وَ مُدَّتْ أَطْنَابُ الْخَيْمَةِ حَوْلَهَا فَمُنْتَهَى أَوْتَادِهَا مَا حَوْلَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ، قَالَ : وَ كَانَتْ أَوْتَادُهَا مِنْ غُصُونِ الْجَنَّةِ ، وَ أَطْنَابُهَا مِنْ ظَفَائِرِ الْأُرْجُوَانِ

قَالَ : فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَهْبِطْ عَلَى الْخَيْمَةِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الْجِنِّ ، وَ يُؤْنِسُونَ آدَمَ وَ حَوَّاءَ ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ الْخَيْمَةِ تَعْظِيماً لِلْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ ،

قَالَ : فَهَبَطَتِ الْمَلائِكَةُ فَكَانُوا بِحَضْرَةِ الْخَيْمَةِ يَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الشَّيَاطِينِ وَ الْعُتَاةِ ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ كَمَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، وَ أَرْكَانُ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فِي الْأَرْضِ حِيَالَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ الَّذِي فِي السَّمَاءِ .

قَالَ : ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ بَعْدَ ذَلِكَ : أَنِ اهْبِطْ إِلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَنَحِّهِمَا عَنْ مَوَاضِعِ قَوَاعِدِ بَيْتِي فَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَهْبِطَ فِي ظِلالٍ مِنْ مَلائِكَتِي إِلَى أَرْضِي فَأَرْفَعَ

ص: 154

حضرت (رسول صلی الله علیه آله) فرمود: «تُرعه» جایگاه کعبه و پایه های آن است که قبل از این ،مورد ملائکه آن ها را بالا برده بودند پس جبرئیل بر جایگاه کعبه و پایه های آن به همراه خیمه بر آدم فرود آمد و خیمه را بر پا داشت، سپس آدم را از کوه صفا و حوا را از کوه مروه پایین آورد و در خیمه جمعشان نمود.

تیرک و ستون خیمه از یاقوت قرمز بود که تمام مکه و کوه ها و حوالی آن را نور افشانی کرد و تا هر کجا که نور پرتو افکند به احترام خیمه و تیرک آن، در محدوده حرم قرار گرفت زیرا که خیمه و تیرک آن از بهشت بود.

حضرت فرمود: بر همین اساس خداوند کار های حسنه و یا سیّئه ای که در حریم کعبه انجام شود جزایشان را چند برابر قرار داد

و چون می خواستند طناب های خیمه را ببندند آن قدر کشاندند تا آن که میخ های آن در اطراف مسجد الحرام کوبیده شد که (البته) میخ های طناب ها از شاخه های پیچا پیچ بوته گل قرمز بهشتی بود.

حضرت فرمود: پس از آن خداوند بر جبرئیل وحی فرستاد: که هفتاد هزار فرشته برای نگهبانی خیمه - از نزدیک شدن شیطان و نوادگان جنیان - فرود آور تا این که مونس آدم و حوا باشند و اطراف خیمه به عنوان تعظیم خیمه و جایگاه کعبه طواف کنند پس فرشته ها فرود آمدند و از ورود شیطان و نوادگانش به خیمه، نگهبانی می دادند و اطراف آن هر شبانه روز طواف می کردند که این جایگاه در موازی «بیت المعمور» قرار گرفته که فرشته های آسمان اطراف آن طواف می کنند و پایه های کعبه روی زمین در قبال «بیت المعمور» در آسمان قرار دارد.

حضرت فرمود: بعد از آن خداوند به جبرئیل وحی فرستاد بر آدم و حوا فرود آی و آنان را از جایگاه و پایه های خانه من دورشان ،گردان زیرا که می خواهم با جمعی از فرشتگان بر زمین وارد شویم و پایه های خانه ام را برای فرشته ها

ص: 155

أَرْكَانَ بَيْتِي لِمَلائِكَتِي وَ لِخَلْقِي مِنْ وُلْدِ آدَمَ

قَالَ : فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَأَخْرَجَهُمَا مِنَ الْخَيْمَةِ وَنَ حَّاهُمَا عَنْ تُرْعَةِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ نَحَّى الْخَيْمَةَ عَنْ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ ،

قَالَ : وَ وَضَعَ آدَمَ عَلَى الصَّفَا ، وَ وَضَعَ حَوَّاءَ عَلَى الْمَرْوَةِ ، وَ رَفَعَ الْخَيْمَةَ إِلَى السَّمَاءِ ، فَقَالَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ : يَا جَبْرَئِيلُ! بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ حَوَّلْتَنَا وَ فَرَّقْتَ بَيْنَنَا أَمْ بِرِضًى تَقْدِيراً مِنَ اللَّهِ عَلَيْنَا ؟

فَقَالَ لَهُمَا : لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ سَخَطاً مِنَ اللَّهِ عَلَيْكُمَا ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ ، يَا آدَمُ : إِنَّ السَّبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ الَّذِينَ أَنْزَلَهُمُ اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ لِيُؤْنِسُوكَ وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ سَأَلُوا اللَّهَ أَنْ يَبْنِيَ لَهُمْ مَكَانَ الْخَيْمَةِ بَيْتاً عَلَى مَوْضِعِ التُّرْعَةِ الْمُبَارَكَةِ حِيَالَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ فَيَطُوفُونَ حَوْلَهُ كَمَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ : أَنْ أُنَحِّيَكَ وَ حَوَّاءَ وَ أَرْفَعَ الْخَيْمَةَ إِلَى السَّمَاءِ ،

فَقَالَ آدَمُ : رَضِينَا بِتَقْدِيرِ اللَّهِ وَ نَافِذِ أَمْرِهِ فِينَا ، فَكَانَ آدَمُ عَلَى الصَّفَا وَ حَوَّاءُ عَلَى الْمَرْوَةِ ، قَالَ : فَدَخَلَ آدَمَ لِفِرَاقِ حَوَّاءَ وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ وَ حُزْنٌ

قَالَ : فَهَبَطَ مِنَ الصَّفَا يُرِيدُ الْمَرْوَةَ شَوْقاً إِلَى حَوَّاءَ وَ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ كَانَ فِيمَا بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَادٍیاً

وَ كَانَ آدَمُ يَرَى الْمَرْوَةَ مِنْ فَوْقِ الصَّفَا ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى مَوْضِعِ الْوَادِي غَابَتْ عَنْهُ الْمَرْوَةُ فَسَعَى فِي الْوَادِي حَذَراً لِمَا لَمْ يَرَ الْمَرْوَةَ مَخَافَةَ أَنْ يَكُونَ قَدْ ضَلَّ عَنْ طَرِيقِهِ ، فَلَمَّا أَنْ جَازَ الْوَادِيَ وَ ارْتَفَعَ عَنْهُ نَظَرَ إِلَى الْمَرْوَةِ فَمَشَى حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَرْوَةِ فَصَعِدَ عَلَيْهَا فَسَلَّمَ عَلَى حَوَّاءَ ، ثُمَّ أَقْبَلا بِوَجْهِهِمَا نَحْوَ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ يَنْظُرَانِ هَلْ رُفِعَ قَوَاعِدُ الْبَيْتِ وَ يَسْأَلانِ اللَّهَ أَنْ يَرُدَّهُمَا إِلَى مَكَانِهِمَا حَتَّى هَبَطَ مِنَ الْمَرْوَةِ فَرَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَقَامَ عَلَيْهِ وَ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ نَحْوَ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ فَدَعَا اللَّهَ ،

ص: 156

و بنی آدم مقرر گردانم. فرمود: پس جبرئیل بر آدم و حوا فرود آمد و آنان را از خیمه بیرون کرد و از حوالی جایگاه کعبه دورشان کرد هم چنین خیمه را هم از حوالی آن دور نمود؛ و آدم را بر کوه صفا و حوا را بر کوه مروه قرار داد و خیمه را به آسمان برد، آدم و حوا اظهار داشتند: ای جبرئیل! آیا با خشم خدا جای ما را تغییر دادی و بین ما جدایی انداختی؟ یا آن که با رضایت و مقدّرات خداوند چنین کردی؟

در پاسخ گفت: از روی خشم و غضب خدا نبود ولی بدانید که خداوند هر چه را انجام دهد مورد سؤال و پرسش قرار نمی گیرد ای آدم هفتاد هزار فرشته را خداوند بر زمین فرستاد تا مونس تو باشند و در اطراف جایگاه خیمه و کعبه طواف نمایند از خدا تقاضا کردند که در ساختمانی به جای خیمه مقابل «بیت المعمور» ساخته شود تا در اطراف آن طواف کنند هم چنان که در آسمان اطراف «بيت المعمور» طواف می نموده اند خداوند بر من وحی فرستاد: تا تو و حوا را از این جا دور گردانم و خیمه را به آسمان ببرم آدم گفت: به مقدرات خداوند و آن چه بر ما حکم فرماید راضی شدیم.

پس آدم بر کوه صفا و حوا بر کوه مروه ماندند؛ آدم از فراق حوا به وحشت و ناراحتی سختی افتاد پس از صفا پایین آمد که بر مروه کنار حوا رود و بر او سلام کند ما بین صفا و مروه درّه ای بود - و آدم از بالای صفا حوا را در مروه می دید- چون به انتهای وادی رسید مروه از دید او ناپدید گشت پس شروع به سعی و تلاش در وادی نمود که چرا مروه را نمی بیند و نکند که راه را اشتباه پیموده و چون از وادی بیرون شد و بالا آمد چشمش به مروه افتاد و به راه خود ادامه داد تا به مروه رسید پس بر بالای آن رفت و بر حوا سلام کرد و سپس با هم به سمت «تُرعه» روی کرده و نگاه می کردند که آیا پایه های کعبه بالا رفته است یا نه؟ و از خداوند تقاضا می کردند که به جایگاهشان برگردند. سپس از مروه پایین آمد و چون در بالای صفا ایستاد روی خود را به سمت ترعه گرداند و به درگاه خدا دعا کرد.

ص: 157

ثُمَّ إِنَّهُ اشْتَاقَ إِلَى حَوَّاءَ فَهَبَطَ مِنَ الصَّفَا يُرِيدُ الْمَرْوَةَ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَهُ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَفَعَلَ عَلَيْهِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ، ثُمَّ إِنَّهُ هَبَطَ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَقَامَ عَلَيْهِ وَ دَعَی اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ حَوَّاءَ

قَالَ: فَكَانَ ذَهَابُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ وَ رُجُوعُهُ ثَلاثَ مَرَّاتٍ فَذَلِكَ سِتَّةُ أَشْوَاطٍ ، فَلَمَّا أَنْ دَعَيَا اللَّهَ وَ بَكَيَا إِلَيْهِ وَ سَأَلاهُ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُمَا مِنْ سَاعَتِهِمَا مِنْ يَوْمِهِمَا ذَلِكَ مَعَ زَوَالِ الشَّمْسِ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ وَ هُوَ عَلَى الصَّفَا وَاقِفٌ يَدْعُو اللَّهَ مُقْبِلاً بِوَجْهِهِ نَحْوَ التُّرْعَةِ

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : انْزِلْ يَا آدَمُ! مِنَ الصَّفَا فَالْحَقْ بِحَوَّاءَ ، فَنَزَلَ آدَمُ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الثَّلاثِ الْمَرَّاتِ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَرْوَةِ فَصَعِدَ عَلَيْهَا وَ أَخْبَرَ حَوَّاءَ بِمَا أَخْبَرَهُ جَبْرَئِيلُ فَفَرِحَا بِذَلِكَ فَرَحاً شَدِيداً وَ حَمِدَا اللَّهَ وَ شَكَرَاهُ ، فَلِذَلِكَ جَرَتِ السُّنَّةُ بِالسَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ، وَ لِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ : ﴿ إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما ﴾(1) قَالَ : ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَاهُمَا فَأَنْزَلَهُمَا مِنَ الْمَرْوَةِ وَ أَخْبَرَهُمَا أَنَّ الْجَبَّارَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَفَعَ قَوَاعِدَ الْبَيْتِ الْحَرَامِ بِحَجَرٍ مِنَ الصَّفَا ، وَ حَجَرٍ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ حَجَرٍ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ وَ حَجَرٍ مِنْ جَبَلِ السَّلامِ وَ هُوَ ظَهْرُ الْكُوفَةِ ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنِ ابْنِهِ وَ أَتِمَّهُ ، قَالَ : فَاقْتَلَعَ جَبْرَئِيلُ الْأَحْجَارَ الْأَرْبَعَةَ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ مَوَاضِعِهِنَّ بِجَنَاحَيْهِ فَوَضَعَهُمَا حَيْثُ أَمَرَهُ اللَّهُ فِي أَرْكَانِ الْبَيْتِ عَلَى قَوَاعِدِهِ الَّتِي قَدَّرَهَا الْجَبَّارُ وَ نَصَبَ أَعْلامَهَا ،

ص: 158


1- سورة البقرة : 158/2 .

باز هم مشتاق (دیدار) حوا شد از صفا پایین آمد و به طرف مروه رفت – و کار هایش را همانند دفعه اول انجام داد - و باز به صفا بازگشت - و همانند دفعه قبل کار ها را انجام داد - و باز هم از صفا به قصد مروه فرود آمد – و همانند دو دفعه قبل عمل کرد - و به صفا بازگشت و از خداوند درخواست نمود که او را با همسرش کنار هم آورد

حضرت فرمود: رفت و آمد آدم به مروه سه مرتبه واقع شد که روی هم شش مرحله (رفت و برگشت) انجام گرفت پس چون خدا را خواندند و به درگاهش گریه کردند و تقاضا نمودند که کنار یک دیگر باشند خداوند همان روز پیش از غروب آفتاب دعایشان را مستجاب نمود و جبرئیل نزد او آمد در حالی که بالای به سمت «ترعه» ایستاده و دعا می کرد پس جبرئیل به او گفت: ای آدم! از کوه صفا پایین بیا و نزد حوا برو پس آدم از صفا به قصد مروه فرود آمد و همانند سه مرحله قبل عمل نمود تا به مروه رسید و بالا رفت و حوا را بر آن چه جبرئیل بود آگاهش نمود و بسیار خوشحال گشتند و خدا را سپاس گزاری کردند.

و بر همین اساس سعی بین صفا و مروه (برای حاجیان) سنّت گردید و خداوند فرمود: همانا (سعی بین) صفا و مروه از شعائر الهی است پس هر که حجّ انجام دهد باکی بر او نیست که ما بین آن دو را سعی و طواف کند

حضرت فرمود: سپس جبرئیل نزد هر دو آمد و آنان را از مروه پائین آورد و خبر داد که خدای جبّار متعال بر زمین هبوط نموده و پایه های (چهار دیواری) کعبه را به وسیله سنگ هائی از کوه «صفا»، «مروه»، «طور سینا» و «سلام» - که در پشت کوفه قرار دارد - (ساخته و) مرتفع نموده است. بعد از آن خداوند بر جبرئیل وحی فرستاد: بنای کعبه را به اتمام رسان

پس جبرئیل به وسیله بال های خود سنگ هایی را به امر خداوند از چهار کوه جدا می کند و طبق دستور خدا در پایه های دیواری که خداوند مهندسی آن را

ص: 159

ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَنِ ابْنِهِ وَ أَتْمِمْهُ بِحِجَارَةٍ مِنْ أَبِي قُبَيْسٍ وَ اجْعَلْ لَهُ بَابَيْنِ : بَابَ شَرْقيٍّ ، وَ بَابَ غَرْبِيٍّ ،

قَالَ : فَأَتَمَّهُ جَبْرَئِيلُ ، فَلَمَّا انْفَرَغَ مِنْهُ طَافَتِ الْمَلائِكَةُ حَوْلَهُ فَلَمَّا نَظَرَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِلَى الْمَلائِكَةِ يَطُوفُونَ حَوْلَ الْبَيْتِ انْطَلَقَا فَطَافَا بِالْبَيْتِ سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ ، ثُمَّ خَرَجَا يَطْلُبَانِ مَا يَأْكُلانِ وَ ذَلِكَ مِنْ يَوْمِهِمَا الَّذِي هَبَطَ بِهِمَا فِيهِ(1)

126/ [25] - عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ جَمِیعاً مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ بَكَّةَ فَأَنْزَلَ فِی بَكَّةَ سُرَادِقاً مِنْ نُورٍ مَحْفُوفاً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ ثُمَّ أَنْزَلَ فِی وَسَطِ السُّرَادِقِ عَمَداً أَرْبَعَةً وَ جَعَلَ بَیْنَ الْعَمَدِ الْأَرْبَعَةِ لُؤْلُؤَةً بَیْضَاءَ وَ كَانَ طُولُهَا سَبْعَةَ أَذْرُعٍ فِی تَرَابِیعِ الْبَیْتِ وَ جَعَلَ فِیهَا نُوراً مِنْ نُورِ السُّرَادِقِ بِمَنْزِلَةِ الْقَنَادِیلِ وَ كَانَتِ الْعَمَدُ أَصْلُهَا فِی الثَّرَی وَ الرُّوسُ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ كَانَ الرُّبُعُ الْأَوَّلُ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ وَ الرُّبُعُ الثَّانِی مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ الرُّبُعُ الثَّالِثُ مِنْ لُؤْلُؤٍ أَبْیَضَ وَ الرُّبُعُ الرَّابِعُ مِنْ نُورٍ سَاطِعٍ وَ كَانَ الْبَیْتُ یَنْزِلُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُرْتَفِعاً مِنَ الْأَرْضِ وَ كَانَ نُورُ الْقَنَادِیلِ یَبْلُغُ إِلَی مَوْضِعِ الْحَرَمِ وَ کَانَ أَکْبَرُ اَلْقَنَادِیلِ مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَکَانَ اَلْقَنَادِیلُ ثَلاَثَ مِائَهٍ وَ سِتِّینَ قِنْدِیلاً فالرُکن

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 182/11 ح 36، وسائل الشيعة : 224/13 ح17606 ، قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 188/1 ح 15، و مستدرك الوسائل : 322/9 ح 11009، و 334 ح 11013 قطعتان منه الكافي : 195/4 ح 2 بإسناده عن محمّد بن إسحاق، عن أبي جعفر، عن آبائه علیهم السلام بتفاوت، و نحوه علل الشرائع : 420/2 ح 3 (باب - 159) عنه البحار: 208/11 ح 11 و 70/99 ح 1 الخصال: 396/2 ح 103 - إلى قوله من يومها ذلك عنه البحار 142/11 ح 10، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 35 (الفصل الثاني في سجود الملائكة).

نموده بود قرار می داد سپس خدا به جبرئیل وحی نمود: باقی مانده پایه ها را با سنگ های کوه «ابو قبیس» به پایان رسان و دو درب ورودی - درب شرقی و درب غربی - برایش قرار بده

حضرت فرمود: جبرئیل آن را به پایان رساند و چون فارغ گشت فرشته ها اطراف آن طواف کردند موقعی که آدم و حوا دیدند که فرشته ها اطراف کعبه طواف می کنند به راه افتادند و هفت دور طواف انجام دادند سپس حرکت کردند تا چیزی را برای خوردن تهیّه کنند تمامی این برنامه ها و جریانات در همان روزی انجام گرفت که از بهشت فرود آمدند.

25) - و از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگواش علیهم السلام فرمود: همانا که خداوند از بین تمامی زمین ها مکه را برگزید و از مجموع مکه، بکّه (جایگاه بیت) را برگزید پس خیمه و پرده ای را که از نور و آغشته به درّ و یاقوت بود برای آن ،قرارداد سپس چهار تیرک (ستون) برای وسط خیمه فرستاد و در بین هر تیرک لؤلؤی سفید قرار داد درازای آن خیمه هفت ذراع (30/3 متر) برای چهار گوشه بیت بود و درون آن نور هایی از سرادق عرش - به جای چند قندیل (چراغ های آویز) - ایجاد نمود و اصل ستون ها در زمین نمناک و سر آن ها زیر عرش بود که یک چهارم اول آن از زمرّد سبز، یک چهارم دوم آن از یاقوت قرمز، یک چهارم سوم آن از لؤلؤ سفید و یک چهارم آخر آن از نور پرتو افکن بود.

و بیت در بین آن ها بلند تر از زمین قرار داشت؛ و روشنایی نور قندیل ها تا جایگاه حرم، نور افشانی می کرد؛ بزرگ ترین قندیل در مقام (کنونی) حضرت ابراهيم علیه السلام بود؛ که تعداد مجموعه قندیل ها 360 قندیل بود.

ص: 161

الْاسْوَدُ بَابُ الرَّحْمَهِ إِلَی الرُّکْنِ الشَّامِیِّ فَهُوَ بَابُ الْانَابَهِ وَ بَابُ الرُّکْنِ الشَّامِیِّ بَابُ التَّوَسُّلِ وَ بَابُ الرُّکْنِ الْیَمَانِیِّ بَابُ التَّوْبَه وَ هُوَ بَابُ آلِ مُحَمَّد (علیهم السلام) وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی الْحَجَرِ. فَهَذَا الْبَيْتُ حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ.

فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ إِلَى الْأَرْضِ هَبَطَ إِلَى الصَّفَا وَ لِذَلِكَ اشْتَقَّ اللَّهُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِ آدَمَ لِقَوْلِ الله: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ﴾ (1) وَ نَزَلَتْ حَوَّاءُ عَلَى الْمَرْوَةِ فَاشْتَقَّ اللَّهُ لَهُ اسْماً من اسْمِ المَرْأَةِ وَ كَانَ آدَمُ نَزَلَ بِمِرْآةٍ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَمَّا لَمْ يَخْلُقْ آدَمَ الْمِرْآةَ إِلَى جَنْبِ الْمَقَامِ وَ كَانَ يَرْكَنُ إِلَيْهِ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُهْبِطَ الْبَيْتَ إِلَی الْأَرْضِ فَأَهْبَطَ فَصَارَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَكَانَ آدَمُ يَرْكَنُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ارْتِفَاعُهَا مِنَ الْأَرْضِ سَبْعَةَ أَذْرُعٍ وَ كَانَتْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ وَ كَانَ عَرْضُهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً تَرَابِيعِهِ وَ كَانَ السُّرَادِقُ مِائَتَيْ ذِرَاعٍ فِي مِائَتَيْ ذِرَاعٍ(2)

127 / [26] - عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ:

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ تَغَنَّی، فَلَمَّا أُهْبِطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اِسْتَترَّ عَلَی اَلْأَرْضِ نَاحَ یُذَکِّرُهُ مَا فِی اَلْجَنَّهِ. (3)

ص: 162


1- سورة آل عمران : 33/3
2- عنه بحار الأنوار: 63/99 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن: 191/1 ح 16، و مستدرك الوسائل : 329/9 ح 11019 قطعة منه، و 335 ح 11034 .
3- عنه بحار الأنوار: 247/79 ح 25 ، وسائل الشيعة : 310/17 ح 22621 ، و البرهان في تفسير القرآن : 192/1 ح 17 ، و الحديث قطعة من الحديث 278 في سورة «النساء» فتأتي تخريجاته هناك . و زاد بعده في نسخة البحار فقال آدم ربّ! هذا الذي جعلت بيني و بينه العداوة لم أقو عليه و أنا في الجنّة و إن لم تعني عليه لم أقو عليه، فقال الله : السيّئة بالسئيّة و الحسنة بعشر أمثالها إلى سبعمائة ، قال : رب زدني ، قال : لا يولد لك ولد إلا جعلت معه ملكاً أو ملكين يحفظانه قال : رب زدني، قال : التوبة مفروضة في الجسد مادام فيها الروح، قال : ربّ! زدني ، قال : أغفر الذنوب و لا أبالي قال : حسبي ، قال : فقال إبليس : ربّ! هذا الذي كرّمت عليّ و فضّلته و إن لم تفضّل عليّ لم أقو عليه ، قال : لا يولد له ولد إلا ولد لك ولدان، :قال ربّ زدني، قال : تجري منه مجرى الدم في العروق، قال: ربّ زدني ، قال : تتخذ أنت وذرّيّتك في صدورهم مساكن، قال : ربّ زدني، قال : تعدهم وتمنيهم : ﴿ وَ مَا يَعِدُهُمْ الشَّيْطَنُ إِلَّا غُرُورًا ﴾ النساء : 120/4 . انتهى

پس رکن سیاه همان باب رحمت است که به سمت رکن شامی - ركن انابه - (زاری و توبه) می باشد؛ و رکن شامی همان باب توسّل است، رکن یمانی همان باب توبه است که باب آل محمد علیهم السلام و شیعیانشان می باشد.

این بیت در زمین حجّت خداوند بر آفریده هایش خواهد بود و موقعی که آدم بر زمین فرود آمد بر کوه صفا وارد شد و به همین خاطر نام آن یکی از نام های آدم (علیه السلام) برگرفته شده است در آن جایی که خداوند فرموده: «به راستی که خداوند آدم را برگزید» که اصل «اصطفی» «صفا» بوده است .

حوا بر کوه مروه وارد شد و خداوند نام آن را از نام زن «مرأة» برگرفته است

(آدم به همراه آئینه ای از بهشت فرود آمد و آن را در کنار مقام حضرت ابراهیم علیه السلام آویزان و ایجاد کرد) - آن جا تکیه گاه آدم بود - و از پروردگار خود تقاضا نمود که «بیت» را از آسمان بر زمین فرود فرستد

پس (خداوند متعال) آن را فرستاد و روی سطح زمین قرار داد و تکیه گاه آدم شد که ارتفاع آن از زمین هفت ذراع (3/50 متر) بود چهار درب داشت، پهنای سطح آن 25 × 25 ذراع - چهار گوش - بود و خیمه و سرادقی که برای آن آورده شد 200 × 200 ذراع بوده است.

26) - از جابر بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ابلیس اول کسی بود که سرود و آوازه خوانی غنا، نوحه و آهنگ حداخوانی را انجام داد.

(و نیز) هنگامی که آدم از آن درخت تناول نمود غنا و آواز موسیقی را سرایید.

(هم چنین) زمانی که از بهشت بیرون شد: آهنگ حدا سرداد و موقعی که بر زمین مستقر گردید نوحه و ناله کرد و او را بر نعمت های بهشت یادآور می شد.

ص: 163

128/[27] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ حِینَ أَهْبَطَ آدَمَ إِلَی اَلْأَرْضِ أَمَرَهُ أَنْ یَحْرِثَ بِیَدِهِ فَیَأْکُلَ مِنْ کَدِّهِ بَعْدَ اَلْجَنَّهِ وَ نَعِیمِهَا فَلَبِثَ یَجْأَرُ (1) وَ یَبْکِی عَلَی اَلْجَنَّهِ مِائَتَیْ سَنَهٍ ثُمَّ إِنَّهُ سَجَدَ لِلَّهِ فَلَمْ یَرْفَعْ رَأْسَهُ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیَهَا .ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ! ثُمَّ قَالَ : أَيْ رَبِّ أَلَمَ تخلقني ؟

فَقَالَ اللَّهُ : قَدْ فَعَلْتُ ، فَقَالَ : أَلَمَ تَنْفُخْ فِى مِنْ رَوْحِكَ ؟

قَالَ : قَدْ فَعَلْتُ ، قَالَ : أَلَمَ تسكنى جَنَّتَكَ ؟

قَالَ: قَدْ فَعَلْتُ ، قَالَ : أَلَمَ تَسْبِقُ لِي رَحْمَتُكَ غَضَبُكَ ؟

قَالَ اللَّهُ : قَدْ فَعَلْتُ ، فَهَلْ صَبَرْتَ أَوْ شَكَرْتَ؟

قَالَ آدَمَ : « لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ، فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » ، فَرَحِمَهُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ تَابَ عَلَيْهِ ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ».(2)

ص: 164


1- جار : رفع صوته بالدعاء .
2- عنه بحار الأنوار: 212/11 ح 19، و وسائل الشيعة : 36/19 ح 24096 ، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 475/4 ح 5203 قطعة منه، و 24/13 ذيل ح 14633 أشار إليه . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 49 ح 21 بإسناده عن عامر، عن أبي جعفر علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله - إلى قوله : ثلاثة أيام ولياليها- عنه وسائل الشيعة : 382/6 ح 8244، و البحار : 210/11 ح 159 و مستدرك الوسائل : 461/13 ح 15901 .

27) - از جابر (بن یزید جرفی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی هنگامی که خداوند آدم را بر زمین فرود آورد دستور داد که با دست خود زراعت کند - و با توجه به از دست دادن بهشت و نعمت هایش - و با زحمت، روزی خود را تهیّه نماید و بخورد پس مدتی را (به همین منوال) گذراند و با صدای بلند استغاثه می کرد و تا دویست سال در فراق بهشت گریه می نمود.

بعد از آن در برابر خداوند سجده ای کرد و مدّت سه شبانه روز سر از سجده نداشت، سپس اظهار داشت: ای پروردگار من! آیا تو مرا نیافریده ای؟

خداوند فرمود: بلی چنین کردم

گفت: از روح خودت در من ندمیدی؟

فرمود: بلی چنین کردم

گفت: آیا نسبت به من رحمت تو بر غضبت پیشی نگرفته بود؟

فرمود: بلی چنین انجام دادم ولی آیا تو صبر کردی؟ یا شکر بجای آوردی؟

آدم گفت نیست خدایی مگر خدای یکتا خداوندا! تو منزّه هستی من بر خودم ستم کردم پس (بر من رحم کن) و مرا بیامرز همانا تو بهترین آمرزندگان و برترین مهربانان هستی

پس خداوند او را بر چنین حالتش رحم نمود و توبه او را پذیرفت به درستی که او توبه پذیر مهربانی است

ص: 165

129/ [28] - عَن مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ: اَلْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهُنَّ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی، قَالَ: «سُبْحَانَکَ اَللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ! إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ ، اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْغَافِرِینَ، اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ) ، إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ».(1). (2)

130 / [ 29] -وَ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ رَاشِدٍ :

إِذَا اِسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ فَقُلْ اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سبحانک إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی وَ اِرْحَمْنِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلتَّوَّابُ اَلرَّحِیمُ اَلْغَفُورُ» (3).

ص: 166


1- الدعاء في الطبع المكتبة الإسلامية هكذا : «سبحانك اللّهم و بحمدك! إنّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي، فاغفر لي إنك خير الغافرين، اللّهم إنّه لا إله إلا أنت سبحانك و بحمدك، إنّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي، فاغفر لي، إنّك أنت الغفور الرحيم»
2- عنه بحار الأنوار: 186/11ح 37، و 193/95 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 8 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 53 ح 29 بتفاوت يسير عنه البحار : 181/11 ح 35 ، و 354/95 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار: 186/11 ح 38 ، و 195/76 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 9 .

28)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کلماتی را که آدم (علیه السلام) از خداوند دریافت کرد و بعد از آن توبه نمود و هدایت یافت چنین بود که اظهار داشت:

خداوندا! تو منزّه و اهل سپاسی به درستی که من کار بدی را مرتکب شده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی ای خداوند! همانا خدایی غیر از تو وجود ندارد تو منزّه و اهل سپاسی، کار بدی کرده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز که تو برترین آمرزنده ها هستی ای خداوند! همانا خدایی غیر از تو نیست تو منزّه و اهل سپاسی

همانا من کار بدی انجام داده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز همانا تو خودت آمرزنده و مهربان هستی

29) - از حسن بن راشد روایت کرده است که گفت:

هر گاه از خواب بیدار شدی کلماتی را که آدم (علیه السلام) از پروردگار خود دریافت نمود بگو: بسیار منزّه و مقدّس است پروردگار فرشته ها و روح رحمت تو بر غضبت پیشی گرفته است نیست خدایی مگر خدای یکتا همانا من بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز که تو بسیار توبه پذیر مهربان و آمرزنده هستی.

ص: 167

قوله تعالى : ﴿ فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ، كَلِمَةٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿37﴾ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ ﴿37﴾

131/ [30] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ عَلَی آدَمَ فِی اَلْمِیثَاقِ ذُرِّیَّتَهُ، فَمَرَّ بِهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَما تَتْلُوهُمَا، وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ یَتْلُوَانِ فَاطِمَهَ علیهم السلام،

فَقَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ ، إِیَّاکَ أَنْ تَنْظُرَ عَلَیْهِمْ بِحَسَدٍ، أُهْبِطْکَ مِنْ جِوَارِی.

فَلَمَّا أَسْکَنَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ ، مُثِّلَ لَهُ اَلنَّبِیُّ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ -صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ بِحَسَدٍ، ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَیْهِ اَلْوَلاَیَهُ فَأَنْکَرَهَا فَرَمَتْهُ اَلْجَنَّهُ بِأَوْرَاقِهَا، فَلَمَّا تَابَ إِلَی اَللَّهِ مِنْ حَسَدِهِ وَ أَقَرَّ بِالْوَلاَیَهِ وَ دَعَا بِحَقِّ اَلْخَمْسَهِ؛ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ - غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ (تبارک و تعالی): ﴿فَتَلَقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ﴾ اَلْآیَهَ. (1)

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 39 و 326/26 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 196/1 ح 10.

فرمایش خداوند متعال: پس از آن آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت و (به وسیله آن ها) به درگاه خداوند توبه کرد و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است (37) گفتیم: همگی از (درون) آن (بهشت) فرود آیید پس چنان چه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند شد . (38)

30 - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند هنگام گرفتن میثاق، ذریه آدم را بر او عرضه کرد، پس چشم آدم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افتاد که کنار علی علیه السلام بود فاطمه و نیز حسن و حسین علیهم السلام در کنار ایشان بودند.

خداوند به آدم فرمود: مواظب باش که با نگاه حسادت به آنان نظر نکنی که از جوار من پایین خواهی رفت

و چون خداوند آدم را در بهشت جای داد (انوار) پیامبر اکرم ،علی ،فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام در مقابلش تجسّم یافتند و آدم با حسادت بر (مقام و منزلت) ایشان نگریست سپس (پذیرش) ولایت ایشان بر آدم اعلام شد و او نپذیرفت با این کار لباس بهشتی که بر وجودش بود ریخت. هنگامی که به درگاه خداوند - نسبت به حسادت خود - توبه نمود و اقرار بر ولایت ایشان کرد و خدا را به حقّ خمسه طيّبه - حضرت محمد علی فاطمه حسن و حسين علیهم السلام - خواند، خداوند او را آمرزید و این همان فرمایش خداوند است:

«پس آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد»

ص: 169

132 / [ 31] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ قَالَ: «یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَّا تُبْتَ عَلَیَّ» ، قَالَ: وَ مَا عِلْمُکَ بِمُحَمَّدٍ

قَالَ: رَأَیْتُهُ فِی سُرَادِقِکَ اَلْأَعْظَمِ مَکْتُوباً وَ أَنَا فِی اَلْجُنَّهِ .(1)

133 / [32] - عَنْ جَابِرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ : ﴿فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ .

قَالَ: «تَفْسِیرُ اَلْهُدَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ اَللَّهُ فِیهِ: ﴿فَمَنْ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴾ (2)

قوله تعالى : يَنبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّيَ فَارْهَبُونِ ﴿40﴾ وَ ءامِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَ لَا تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرِ بِهِ، وَ لَا تَشْتَرُواْ بِايَتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَ إِيَّىَ فَاتَّقُونِ ﴿41﴾

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 40، و 367/16 ح 74، و البرهان في تفسير القرآن : 196/1 ح 11 . اليقين: 190 (باب - 42 فيما نذكره من كتاب القاضي) بإسناده عن الحميري رفعه و 234 (باب - 74 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير في كليهما عنه البحار : 7/27 ح 15 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 200/1 ح 18 . . تفسير فرات الكوفي : 58 ح 17 بتفاوت .

31) - از محمد بن عیسی بن عبد الله علوی به نقل از پدرش از جدّش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: کلماتی را که آدم از پروردگارش دریافت نمود، چنین بود که اظهار داشت ای پروردگار تو را به حق حضرت محمد سوگندت می دهم که توبه مرا قبول فرمایی خداوند خطاب نمود محمد را از کجا می شناسی؟

گفت: زمانی که در بهشت بودم او را در سرادق (سراپرده عرش) دیدم که ثبت گردیده بود.

32) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر باطن این آیه شریفه پس هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آید کسانی که از آن پیروی کنند ترس و وحشتی بر آن ها نخواهد بود و ناراحت و غمگین نخواهند شد سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر «هدی» علی علیه السلام است که خداوند فرمود: هر کسی که هدایت مرا پیروی کند (در برزخ و روز قیامت) ترس و اندوهی برایش نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان اسرائیل! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم یاد آور شوید! و به عهد و پیمانی که با من بسته اید وفا کنید تا من نیز به پیمان شما و فاکنم (و در انجام وظیفه و بندگی) فقط از من واهمه داشته باشید (40) و به آن چه (از کتاب های آسمانی و قرآن) نازل کرده ام ایمان بیاورید! که (این قرآن) تصدیق کننده کتاب های شما است می باشد و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و تنها از من (و از مخالفت دستور های من) بترسید (41)

ص: 171

134 / [33] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ﴾ (1) قَالَ: أَوْفُوا بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَرْضاً مِنَ اَللَّهِ أُوفِ لَکُمْ اَلْجَنَّهَ. (2)

135 / [34] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ ﴿وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ (3) ، [قَالَ:] «یَعْنِی فُلاَناً وَ صَاحِبَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ وَ دَانَ بِدِینِهِمْ، قَالَ اَللَّهُ یَعْنِیهِمْ: ﴿وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.(4)

قوله تعالى : وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ وَاتُواْ الزَّكَوْةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّكِمِينَ ﴿43﴾ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿44﴾

136 / [35] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکوة﴾ قَالَ: هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ . (5)

ص: 172


1- سورة البقرة : 40/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 97/36 ح 35 ، و 341/69، و البرهان في تفسير القرآن : 203/1 ح 7 . تفسیر فرات الكوفي : 58 ح 18 و 19 بإسنادهما عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنهما البحار : 130/36 ح 80 و 62/37 ح 31 .
3- سورة البقرة : 41/2 .
4- عنه بحار الأنوار : 97/36 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/1 ح 2 .
5- عنه بحار الأنوار: 6/96 ، و 6/104 ، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 3.

33) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند «به عهد و میثاق من وفا کنید، به عهد شما وفا می نمایم» سؤال کردم؟ حضرت فرمود: بر ولایت علی علیه السلام که از طرف خداوند بر شما واجب گردیده و فادار باشید تا بر بهشت وفا کنم.

34) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون باطن تفسیر آیه شریفه «ایمان بیاورید به آن چه نازل کرده ام که تصدیق کننده است آن چه را که نزد شما و همراه شما است و اولین فرد کافر نسبت به آن نباشید» سؤال کردم؟

فرمود: یعنی فلانی و رفیقش و کسانی که از آن ها پیروی و آئین آن ها را عمل کردند که خداوند آنان را قصد نمود «اولین فرد کافر نسبت به او نباشید» یعنی (مقصود از ضمیر در «به») علی علیه السلام می باشد (که اولین کافر و انکار کننده ولایت و امامت او نباشید)

فرمایش خداوند متعال: و نماز را بیا دارید و زکات (و خمس) را بپردازید و همراه رکوع کنندگان رکوع (و پیروی) کنید)! (43) آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او در تورات) آمده دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می نمایید با این که شما کتاب (آسمانی) را می خوانید آیا (در سرنوشت خود) نمی اندیشید؟! (44)

35) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و نماز را به پا دارید و زکات (مال خود) را بپردازید»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه در مورد زکات فطره است که خداوند بر مؤمنان واجب نموده است.

ص: 173

137 / [36] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَدَقَهِ اَلْفِطْرِ أَ وَاجِبَهٌ هِیَ بِمَنْزِلَهِ اَلزَّکَة؟

فَقَالَ: هِیَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: « أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکاهَ » هِیَ وَاجِبَهٌ .(1)

138 / [37] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَیْسَ عِنْدَهُ غَیْرُ اِبْنِهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ زَکَوة اَلْفِطْرَة؟

فَقَالَ: یُؤَدِّی اَلرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ وَ عَنْ رَقِیقِهِ اَلذَّکَرِ مِنْهُمْ وَ اَلْأُنْثَی وَ اَلصَّغِیرِ مِنْهُمْ وَ اَلْکَبِیرِ، صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَنْ کُلِّ إِنْسَانٍ أَوْ نِصْفَ صَاعٍ مِنْ حِنْطَهٍ، وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ اَلَّتِی فَرَضَهَا اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ مَعَ اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْغَنِیِّ وَ اَلْفَقِیرِ مِنْهُمْ، وَ هُمْ جُلُّ اَلنَّاسِ وَ أَصْحَابُ اَلْأَمْوَالِ أَجَلُّ اَلنَّاسِ، قَالَ: قُلْتُ: وَ عَلَی اَلْفَقِیرِ اَلَّذِی یُتَصَدَّقُ عَلَیْهِمْ؟

قَالَ: نَعَمْ یُعْطِی مَا یُتَصَدَّقُ بِهِ عَلَیْهِ .(2)

139 / [38] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَتِ اَلزَّکَاهُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ اَلْأَمْوَالُ وَ إِنَّمَا کَانَتِ اَلْفِطْرَهُ . (3)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 104/96 ح 7 و وسائل الشيعة : 320/9 ح 12119، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار: 108/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 320/9 ح 12120 قطعة منه و 339 ح 12178 بتمامه، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 5. الكافي : 172/4 ح 11 القطعة الأخيرة منه، و نحوه تهذيب الأحكام : 74/4 ح 16 ، و الاستبصار : 41/2 ح 10 ، عنهم وسائل الشيعة : 324/9 ح 12134، و نحوهم دعائم الإسلام : 267/1 ( ذكر زكاة الفطر)، عنه مستدرك الوسائل : 139/7 ح 7849 .
3- عنه بحار الأنوار : 6/96 ، و 8/104 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/1 ح 6 . الكافي : 171/4 ح 3 مع زيادة في أوّله، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 180/2 ح 2075 ، و تهذيب الأحكام : 85/4 ح 3 عنهم وسائل الشيعة : 317/9ح 12110، و نحوهم علل الشرائع : 30/22 ح 1 (باب - 128)، عنه البحار : 106/96 ح 8.

36)- از ابراهیم بن عبد الحميد روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ صدقه فطره سؤال کردم: آیا همانند زکات پرداخت آن واجب است؟

فرمود: این از موارد فرمایش خداوند (متعال) است: نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید

37)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام - هنگامی که غیر از فرزندش جعفر علیه السلام کسی در محضرش نبود - پیرامون زکات فطره سؤال کردم؟

فرمود: مرد از طرف خود و عیال و دیگر افراد خود، مرد باشند یا زن کوچک باشند یا بزرگ یک صاع (سه کیلو) خرما برای هر نفر یا نصف صاع گندم می پردازد و این همان زکاتی است که خداوند آن را همراه نماز بر مؤمنان - خواه فقیر باشند و یا ثروتمند - واجب نموده است که این افراد اکثریّت مردم می باشند و صاحبان ثروت اکثریّت جامعه خواهند بود.

زراره گوید: اظهار داشتم: آیا بر فقیری هم که صدقه می گیرد، (پرداخت فطره) واجب است؟

فرمود: بلی از همان چیزی که گرفته است پرداخت می کند

38)- از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیه زکات در موقعی نازل شد که مردم مال و اموالی نداشتند؛ و این آیه در رابطه با زکات فطره بود.

ص: 175

140 / [39] - عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَّمٍ اَلْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَعْطِ اَلْفِطْرَهَ قَبْلَ اَلصَّلاَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکاهَ﴾ (1) وَ اَلَّذِی یَأْخُذُ اَلْفِطْرَهَ عَلَیْهِ أَنْ یُؤَدِّیَ عَنْ نَفْسِهِ وَ عَنْ عِیَالِهِ وَ إِنْ لَمْ یُعْطِهَا حَتَّی یَنْصَرِفَ مِنْ صَلاَتِهِ فَلاَ تعدّ فِطْرَه. (2)

141 / [ 40] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ أَ تَأْمُرُونَ اَلنّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾

قَالَ: فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی حَلْقِهِ قَالَ: کَالذَّابِحِ نَفْسَهُ .(3)

142 / [41] - وَ قَالَ اَلْحَجَّالُ عَنِ اِبْنِ إِسْحَاقَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ : ﴿ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾ أَیْ تَتْرُکُونَ .(4)

قوله تعالى: وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَشِعِينَ ﴿45﴾ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَقُواْ رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿46﴾ يَبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّى فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴿47 ﴾

ص: 176


1- سورة البقرة : 43/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 108/96 ح 13 ، و وسائل الشيعة : 355/9 ح 12223 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 84/100 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 208/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 202/12 ح 13883
4- عنه بحار الأنوار: 85/100 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 209/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 202/12 ذیل ح 13883. تفسير القمّي : 199/1 (سورة الأنعام) مرسلاً، عنه البحار : 204/9 ذيل ح 67 .

139) - از سالم بن مکرم جمال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زکات فطره را پیش از انجام نماز (عید) بپردازد که همان فرمایش خداوند: «نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید می باشد».

و کسی هم که زکات دریافت می کند بر او لازم است که از طرف خود و خانواده اش ( زکات) بپردازد و چنان چه پرداخت نکند تا از نماز فارغ گردد. فطره ای برایش محسوب نمی شود

120) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق لیه السلام عرضه داشتم: ( درباره) فرمایش خداوند: «آیا مردم را دستور به احسان و نیکی می دهید ولی خودتان را فرموش می کنید» ( که احسان نمایید)؟ پس حضرت دست خود را بر حلق خود نهاد و فرمود: هم چون کسی خواهد بود که خود را ذبح کرده باشد.

41 )- و حجّال به نقل از ابو اسحاق از شخصی که از او روایت شده (فرمود: )و ﴿وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾ یعنی خود را رها (و از دیگران جدا) می نمایید.

فرمایش خداوند متعال: به وسیله شکیبایی (در امور) و نماز یاری جویید (و با مهار کردن هوس ها از پروردگار نیرو بگیرید) و این برنامه (یاری جستن) برای غیر خشوع کنندن سنگین و سخت است (45) آنان (خاشعین) کسانی هستند که می دانند با پروردگار خود دیدار کننده هستند و (برای حسابرسی اعمال و پاداش) به سوی او باز می گردند (49) ای بنی اسرائیل! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید و (توجه داشته باشید که) من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم (47)

ص: 177

143 / [42] - عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

یَا مِسْمَعُ! مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ اَلدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ یَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ فَیَدْعُوَ اَللَّهَ فِیهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾. (1)

144 / [43] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : [فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:] ﴿ وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ قَالَ: اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ .(2)

145 / [44] - عَنْ سُلَیْمَانَ الفرّاء عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ قَالَ:

اَلصَّبْرُ اَلصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ اَلشِّدَّهُ أَوْ اَلنَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ قَالَ: اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ اَلصَّبْرُ (3) :اَلصَّوْمُ .(4)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 342/69، و 348/91 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 319/6 ح 6903 . مصباح المتهجّد : 323 (صلوات الحوائج في يوم الجمعة)، عنه وسائل الشيعة : 134/8 ح 10242، مجمع البيان: 217/1 ، عنه وسائل الشيعة : 138/8 10251، و البحار : 342/69 .
2- عنه بحار الأنوار: 254/96 ح 29 ، وسائل الشيعة : 408/10 ح 13718 ، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 5، و نور الثقلين : 76/1ح 181 و يأتي الحديث أيضاً في هذه السورة - الحديث 127 -.
3- البرهان في تفسير القرآن : ج 1 ص 94 . وزاد بعده : إذا نزلت بالرجل الشدّة أو النازلة، فليصم، فإنّ الله عزّ و جلّ يقول: ﴿ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ ﴾ ، و الخاشع الذليل في صلاته المقبل عليها، يعني رسول الله صلی الله علیه و آله و أمير المؤمنين علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار : 254/96 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 6 . الكافي : 63/4 ح 7، الدعوات للراوندى : 26 - 42 بتفاوت يسير فيهما، عنه البحار: 313/9 ضمن ح 17 .

42) - از مسمع روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای مسمع! یکی از شما (مؤمنین) را چه می شود که وقتی غم و اندوه دنیایی برایش روی آورد وضو بگیرد و وارد مسجد شود، دو رکعت نماز بخواند و از درگاه خداوند برای بر طرف شدن غم و اندوه خود دعا نماید آیا نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک نمایید»

43) - از عبد الله بن طلحه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال فرمود: (منظور از) «صبر» روزه گرفتن است.

44) - از سلیمان فراء روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک و یاری نمایید» فرمود

«صبر» روزه گرفتن است موقعی که بر مردی مشکل و سختی وارد شود روزه بگیرد هم چنان که خداوند می فرماید «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک نمایید» صبر روزه داری است.

ص: 179

146 / [45] - وَ عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اَلَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ ﴾ یَقُولُ علیه السلام: یُوقِنُونَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ وَ اَلظَّنُّ مِنْهُمْ یَقِینٌ.(1)

147 / [46] - عَنْ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا بَنِی إِسْرائِیلَ ﴾ قَالَ: هُمْ نَحْنُ خَاصَّهً .(2)

148/ [47] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿ یا بَنِی إِسْرائِیلَ ﴾

قَالَ: هِیَ خَاصَّهٌ بِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ .(3)

149/[ 48] - عَنْ أَبِی دَاوُدَ عَمَّنْ سَمِعَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ:

أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی أَحْمَدُ وَ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ (4) اِسْمِی إِسْرَائِیلُ فَمَا أَمَرَهُ فَقَدْ أَمَرَنِی وَ مَا عَنَاهُ فَقَدْ عَنَانِی (5)

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح 16، و 193/82، و البرهان في تفسير القرآن : 211/1 ح 10 . التوحيد : 267 ضمن ح 5 (باب - 36 في الردّ على الثنوية و الزنادقة) بإسناده عن أبي معمر السعداني أن رجلاً أتى أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام، الاحتجاج : 250/1 (احتجاجه علیه السلام على الزنديق) بتفاوت يسير فيهما، عنه و عن التوحيد و العيّاشي البحار: 193/83 ح 5، و 138/93 ضمن ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 117، و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح 1
3- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 118 و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح2
4- و قال المجلسي ( رحمه الله ) : لعل المعنى : أن المراد بقوله تعالى : ﴿ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾ في الباطن آل محمّد صلی الله علیه و آله ؛ لأن إسرائيل معناه : عبد الله و انا ابن عبد الله و أنا عبد الله، لقوله سبحانه : ﴿سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ﴾ فكلّ خطاب حسن يتوّجه إلى بنى اسرائيل في الظاهر يتوّجه إليّ و إلى أهل بيتي في الباطن .
5- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 119 و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح 3.

45) - و از ابو مُعمّر روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که گمان می کنند بر این که پروردگارشان را ملاقات می کنند و به سوی او باز می کردند» می فرمود:

آنان یقین دارند که (پس از مرگ) زنده و محشور می شوند و «ظنّ» آنان به معنای یقین است.

46)- از هارون بن محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند «ای فرزندان اسرائیل!» سؤال کردم؟

فرمود مقصود فقط ما (اهل بیت رسالت) هستیم

47)- از محمد بن علی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «ای فرزندان اسرائیل!»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود فقط آل محمّد علیهم السلام هستند.

48) - از ابو داود به نقل از کسی که از او شنیده روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: من بنده خدا هستم، نامم احمد است، من عبد الله هستم نام من اسرائیل می باشد آن چه که به او امر شده، به من نیز امر گردیده و (نیز) هدف او، هدف من می باشد

ص: 181

قوله تعالى: وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ، وَ أَنتُمْ ظَلِمُونَ ﴿51﴾

150 / [ 49] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَهً » قَالَ: کَانَ فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلتَّقْدِیرِ ثَلاَثِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ فَزَادَ عَشْراً فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ لِلْأَوَّلِ وَ اَلْآخِرِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً .(1)

قوله تعالى : ( وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَيْكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْرًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ﴿59﴾

151/ [50] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ قُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ ﴾ قَالَ: فَقَالَ (2) أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نَحْنُ بَابُ حِطَّتُکُمْ (3)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 226/13 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 218/1 ح 2، و قصص 226/13 الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة).
2- في المصدر فقال، و ما أثبتاه عن البحار.
3- عنه بحار الأنوار: 122/23 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 230/1 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: و (هم چنین بیاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم (و او برای گرفتن فرمان های الهی به میعادگاه آمد.) سپس شما گوساله را بعد از او برای خود انتخاب کردید در حالی که شما ستمکار بودید (51)

49) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هنگامی که به موسی وعده چهل شب دادیم» فرمود: در علم و مقدّرات الهی سی شب بود سپس تصمیم خداوند بر آن شد که ده شب افزایش یابد بنابراین وعده خداوند چهل شب پایان یافت

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آورید) زمانی را که گفتیم: در این شهر (بیت المقدس) وارد شوید و هر چه می خواهید از نعمت های فراوان آن بخورید و از درب ( معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد شوید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز تا خطا های شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد (58) ولی افراد ستمگر این سخن را که به آن ها گفته شده بود تغییر دادند (و به جای آن جمله استهزا آمیزی را مطرح کردند) لذا بر ستمگران در برابر این نا فرمانی عذابی از آسمان فرستادیم (59)

50) - از سلیمان جعفری روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «و بگویید: حطّه ای هستیم که خطایای شما را می آمرزیم» به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) حطّه شما ( شیعیان و پیروانمان) هستیم

ص: 183

152/[51]- عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ : ﴿ وَ قُولُوا حِطَّهٌ ﴾ مَغْفِرَهً حُطَّ عَنَّا، أَیْ اِغْفِرْ لَنَا .(1)

153/[52]- عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿فَبَدَّلَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ قولاً غَیْرَ اَلَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ رِجْزاً مِنَ اَلسَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ.﴾ (2)

154/[53]- عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قال الله تعالى لقوم موسى : ﴿وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا و قُولُوا حِطَّةٌ فَبَدَّل الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْر الذي قِیلَ لَهُمْ﴾ الآية .(3)

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ﴿61﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 266/13 ح 23، و البرهان تفسير القران : 2301 ح 4 .
2- عنه بحار الأبرار: 222:24 ح8 ، و البرهان في تفسير القرن : 230/1ح 5. تفسير القمّى : 47/1 ( حجّ آدم) مرسلاً القطعة الأدنى منه الكافي : 423/1 ح 58 بإسناده عن محمّد بن الفضيل، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 121/24 ح و نحوه تأويل الایات الظاهرة: 69 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 230/1 ح 6

51)- از ابو اسحاق از کسی که از او نقل کرده روایت کرده است که «و قُولُواْ حِطَّةٌ» مغفرت و آموزش است و «حطاً عنّا» یعنی برای ما بیامرز

52)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل این آیه را این چنین نازل کرد: پس کسانی که به محمد و آل او علیهم السلام ستم کردند سخنان را تبدیل و تغییر دادند به غیر از آن طوری برای ایشان گفته شده بود پس بر کسانی که در حق محمد و آل او علیهم السلام ستم کردند از آسمان عذابی سخت فرستادیم به خاطر آن که فاسق شدند

53)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال به قوم موسی فرمود:

«با حالت سجده وارد دروازه (شهر بیت المقدس) شوید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بیامرز پس آن هایی که ستم کردند سخنان را تغییر دادند به غیر از آن طوری برای ایشان گفته شده بود»

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آوورید) زمانی را که گفتید: ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک خوراک اکتفا کنیم از پروردگار خود بخواه از آن چه زمین می رویاند از سبزیجات ،خیار ،سیر عدس و پیازش برای ما فراهم سازد. موسی گفت: آیا غذای پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟! (اکنون که چنین است بگوشید از این بیابانی) در مصر فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آن جا برای شما هست و (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آن ها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند چرا که آنان نسبت به آیات الهی کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند این افراد به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (61)

ص: 185

155/ [54] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اَللّهِ وَ یَقْتُلُونَ اَلنَّبِیِّینَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ ﴾ فَقَالَ: وَ اَللَّهِ! مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَیْهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلاً وَ اِعْتِدَاءً وَ مَعْصِیَهً .﴾ (1)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿63﴾

156/[55] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ﴾ أَ قُوَّهٌ فِی اَلْأَبْدَانِ؟، أَمْ قُوَّهٌ فِی اَلْقُلُوبِ؟

قَالَ: فِیهِمَا جَمِیعاً.﴾ (2)

157/[56] - ﴿ عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

قَالَ: ﴿ اُذْکُرُوا ما فِیهِ ﴾ وَ اُذْکُرُوا مَا فِی تَرْکِهِ مِنَ اَلْعُقُوبَهِ﴾ (3)

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 74/2 ذيل ح 44 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 231/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 296/12 ح 14128 و 213/18 ، ح 22535 المحاسن : 256/1 ح 291 (باب - 31 في التقيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمّار قال : تلا أبو عبد الله علیه السلام عنه البحار : 74/2ح 44، و نحوه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 181 ح 219 عنه البحار : 420/75 ح 76. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 132 من سورة «آل عمران» .
2- عنه بحار الأنوار: 226/13 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/1 ح 3. المحاسن: 261/1 ح 319 (باب - 33 في النيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمّار و يونس قالا : سألنا أبا عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 52/1 ح 104، و نحوه مشكاة الأنوار: 147 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) . و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 101 من سورة «الأعراف» .
3- عنه بحار الأنوار : 226/13 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 233/1 ح 4 . مجمع البيان : 262/1 ، فيه : عن الإمام الصادق علیه السلام ، عنه البحار : 267/70 .

54) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه قرآن «و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز می ورزیدند» را قرائت نمود و فرمود: به خدا سوگند! پیامبران را با دست کتک نزدند و با شمشیر نکشتند ولی احادیثی را از آنان شنیدند و منتشر کردند پس دشمنان و مخالفان آنان را برای همان احادیث دستگیر کرده و کشتند پس به جهت کار کشتن، دشمنی و معصیت نمودند.

فرمایش خداوند متعال: و (نیز به یاد آورید) زمانی را که از شما عهد و پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم (و به شما گفتیم:) آن چه را (از آیات و احکام) به شما داده ایم با قدرت بگیرید و آن چه را که در آن قرار دارد به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید) شاید پرهیزکار شوید (63)

55)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن چه را که به شما داده ایم با اطمینان بگیرید» سؤال کردم که مقصود قوّت و نیروی جسم است یا نیروی قلب؟

فرمود: مقصود هر دوی آن ها می باشد.

56) - از عبید الله حلبی روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) فرمود: به یاد آورید (و عمل نمایید) آن چه را که در ترک آن عذاب و عقوبت می باشد

ص: 187

158/[57]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ ابی حَمْزَهَ عَنْ بعض اصحابنا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: « خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ » قَالَ: اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ أَنْتَ رَاکِعٌ ﴾.(1)

159/[58] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَرَّارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَتِ اَلْقِرَدَهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا فِی اَلسَّبْتِ فَمَسَخَهُمُ اَللَّهُ قُرُوداً. ﴾(2)

﴿فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَ مَا خَلْفَهَا وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿66﴾ وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿67﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَ لَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿68﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿69﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿70﴾ ﴾

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار. 266/13ح 36 و البرهان في تفسير القران 233/1 ح5 يأتي التحديث أيضاً في سورة «الأعراف» الحديث 102
2- عنه بحار الأنور 55/14 ح 8، و البرهان في تفسير القراد : 233/1 ح 6 . الكافى 246/6 ضمن ح 14 بإسناده عن محمّد بن الحسن الأشعري، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام و نحوه تهذیب الأحکام 39/9 ح 166 عنهما وسائل الشیعه 106/24 ح 30095

57) - از محمد بن ابی حمزه از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن چه را که به شما داده ایم با اطمینان بگیرید» فرمود: حالت سجود و نهادن دو کف دست بر سر زانو ها در حالت رکوع می باشد.

58) - از عبد الصمد بن برار روایت کرده است که گفت:

شنیدم که امام کاظم علیه السلام می فرمود: بوزینه و میمون همان یهودیانی بودند که در روز شنبه تعدّی و مخالفت کردند پس خداوند آنان را به بوزینه مسخ و تبدیل کرد.

فرمایش خداوند متعال: پس ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسل های بعد از آن ها و (نیز) پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم (66) و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می دهد که گاو ماده ای را ذبح کنید (و قطعه ای از آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) گفتند: (ای موسی! آیا ما را مسخره می کنی؟ گفت: به خدا پناه می برم از این که من از جاهلان باشم! (67) گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن نماید این گاو ماده چگونه باشد؟ گفت: (خداوند) می فرماید: گاو ماده ای که نه پیر، نه از کار افتاده و نه کوچک باشد بلکه میان این دو باشد پس آنچه به شما دستور داده شد انجام دهید (68) گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن گرداند که رنگ آن چگونه باشد؟ گفت: می فرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد (69) گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟ زیرا این گاو برای ما مبهم شده است! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد! (70)

ص: 189

160 / [59] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ ﴾ قَالَ: [قالا]:

لِمَا مَعَهَا یَنْظُرُ إِلَیْهَا مِنْ أَهْلِ اَلْقُرَی وَ لِمَا خَلْفَهَا قَالَ [قالا]: وَ نَحْنُ وَ لَنَا فِیهَا مَوْعِظَهً. (1)

161 / [ 60] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبی نَصْرِ البِزَنْطِیِّ قالَ:

سَمِعْتُ أَبَا الحَسَن الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَتَلَ قَرَابَهً لَهُ ثُمَّ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ عَلَی طَرِیقِ أَفْضَلِ سِبْطٍ مِنْ أَسْبَاطِ بَنِی إِسْرَائِیلَ ثُمَّ جَاءَ یَطْلُبُ بِدَمِهِ فَقَالُوا لِمُوسَی: إِنَّ سِبْطَ آلِ فُلانٍ قَتَل فُلاناً فَأَخْبِرْنَا مَنْ قَتَلَهُ؟ فقَالَ: ائْتُونِی بِبَقَرَهٍ ﴿ قَالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ﴾

قال: وَ لَوْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَهٍ أَجْزَئتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَة أَجْزَأَتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ

﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَّنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَة لاجْزَأَتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ

﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَهٌ لا شِیَة فِیها قالُوا الآْنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ﴾

ص: 190


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 233/1 ح 7.

59)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «پس قرار دادیم آن را ، عبرت و مجازات سختی برای حاضران و آیندگانشان هم چنین موعظه ای برای پرهیزکاران باشد» فرمودند: بر آن چه ناظران و یا آیندگان، بر آن (مسخ بوزینه) نگاه می اندازند سپس افزودند: شخص برای ما و وجود ما نیز در آن موعظه ای است.

60) - و از احمد بن محمد بزنطی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: مردی از بنی اسرائیل یکی از خویشان خود را کشت سپس جنازه او را در سر راه بهترین قبیله از قبیله های بنی اسرائیل انداخت آن گاه خود مطالبه خون او را نمود بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: فلان شخص از فلان قبیله، فلانی را کشته است به ما خبر بده که چه کسی او را کشته است؟

فرمود: گاوی را نزد من آورید، «گفتند: ما را مسخره کرده و دست انداخته ای؟ گفت: به خدا پناه می برم که از نادانان باشم»

(امام علیه السلام) فرمود: اگر آنان (به دستور موسی) عمل کرده بودند و هر گاوی را که آورده بودند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت؛ زیرا که گفتند: «از پروردگارت بخواه که چه گاوی باشد، موسی گفت : خدا می فرماید: آن گاوی که نه چندان بزرگ و از کار افتاده و نه کوچک باشد میان حال و متوسّط باشد.

(امام علیه السلام) فرمود: اگر آنان عمل کرده بودند هر گاوی را که آورده بودند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت و باز گفتند: «از پروردگارت بخواه که برای ما توضیح دهد که رنگش چگونه باشد؟ * موسی گفت : خدا می فرماید: آن گاوی است که زرد پر رنگ و خالص و شاد کننده بینندگان باشد».

(امام علیه السلام) نیز فرمود: اگر آنان عمل کرده بودند، هر گاوی را که می آوردند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت؛ و به موسی

ص: 191

فَطَلَبُوهَا فَوَجَدُوهَا عِنْدَ فَتًی مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ: لا أَبِیعُهَا إِلا بِمِلْیءِ مَسْکِهَا ذَهَباً فَجَاءُوا إِلَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالُوا قَالَ: اشْتَرُوهَا

قال: فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: إِنَّ هَذِهِ الْبَقَرَهَ لَهَا نَبَأٌ

فَقَالَ: وَ مَا هُوَ؟

قَالَ: إِنَّ فَتًی مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ بَارّاً بِأَبِیهِ وَ إِنَّهُ اشْتَرَی بَیْعاً فَجَاءَ إِلَی أَبِیهِ والأَقَالِیدُ تَحْتَ رَأْسِهِ فَکَرِهَ أَنْ یُوقِظَهُ فَتَرَکَ ذَلِکَ فَاسْتَیْقَظَ أَبُوهُ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ له: أَحْسَنْتَ خُذْ هَذِهِ الْبَقَرَهَ فَهِیَ لَکَ عِوَض بما فَاتَکَ

قَالَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : انْظُرُوا إِلَی الْبِرِّ مَا بَلَغَ بِأَهْلِهِ(1)

162 / [61] -عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ (2)، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ یَذْبَحُوا بَقَرَهً، وَ إِنَّمَا کَانُوا یَحْتَاجُونَ إِلَی ذَنَبِهَا، [فَشَدَّدُوا] ، فَشَدَّدَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ (3)

ص: 192


1- عنه مجمع البيان: 273/1، و بحار الأنوار: 262/13 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 137/1 ذیل ح 161 أشار إليه، و مستدرك الوسائل : 213/15 ذيل ح 18033 أشار إليه . تفسير القمّي : 49/1 ( قصّة البقرة) بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض رجالهم، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 1259/13 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 283 (الفصل السابع في قصّة قارون و ذبح البقرة)، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 13/2 ح 31، عنه بحار الأنوار: 262/13 ح2 و 68/74 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 244/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 211/15 ح 18032
2- في طبع القديم: عن الحسن بن عليّ بن محبوب، عن عليّ بن يقطين، قال: سمعت أبا الحسن علیه السلام .
3- عنه بحار الأنوار: 266/13 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 4 .

گفتند: «از پروردگارت بخواه که این چگونه گاوی است؟ * جریان آن گاو بر ما مشتبه و مشکل شده است همانا که اگر خدا بخواهد ما از هدایت شدگانیم موسی گفت : خدا می فرماید : آن گاوی است که نه رام باشد که زمین شخم زند و نه با آن از چاه آب کشند و زراعت را آب دهند و دارای رنگ خالص یک دست ،باشد (در این موقع) گفتند: اکنون حقیقت را برای ما بیان نمودی»

پس جستجو کردند آن گاو را با آن خصوصیّات نزد جوانی از بنی اسرائیل یافتند ولی او گفت: آن را نمی فروشم مگر این که پوست آن را پر از طلا کنید، بنی اسرائیل نزد موسی آمده و خبر را گزارش دادند موسی فرمود: باید آن را خریداری کنید

پس بعضی از اصحاب موسی علیه السلام به او گفتند: به درستی که این گاو حکایتی دارد! فرمود: آن حکایت چیست؟

گفتند: جوانی از بنی اسرائیل بسیار بر پدرش نیکوکار بود تا آن که معامله ای را انجام داد و خواست که آن را تحویل (خریدار دهد ولی) کلید (محل آن) زیر سر پدرش قرار داشت (که خوابیده بود) پس دوست نداشت که پدر خود را بیدار کند پس معامله را رها کرد چون پدرش از خواب برخاست و به او جریان را گفت (پدر هم) وی را تحسین کرد و گفت: این گاو را - عوض آن سودی که در آن معامله از دست داده ای - بگیر

امام رضا علیه السلام افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به عمل نیک و نیکوکاری بنگرید که اهلش را تا کجا می برد

61)- از حسن بن علی بن فضّال روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند دستور داد که بنی اسرائیل، گاوی را سر ببرند و آنان فقط دم گاو را نیاز داشتند، پس (با بهانه جویی) سخت گرفتند و خداوند نیز بر آنان سخت گرفت.

ص: 193

163 / [62] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ مَسْرُوراً حَتَّی یُبْلِیَهَا، کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴿ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ اَلنّاظِرِینَ﴾ (1)

164 /[63] - وَ قَالَ علیه السلام: مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً أَوْ مَالاً (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةً لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّاشِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الْانَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَ مَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ﴾ ﴿71﴾

165/[64] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ (3)، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ أَهْلَ مَکَّهَ یَذْبَحُونَ اَلْبَقَرَهَ فِی اَللَّبَبِ فَمَا تَرَی فِی أَکْلِ لُحُومِهَا؟ قَالَ فَسَکَتَ هُنَیْهَهً ثُمَّ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ ﴾ لاَ تَأْکُلْ إِلاَّ مَا ذُبِحَ مِنْ مَذْبَحِهِ. (4)

ص: 194


1- عنه وسائل الشيعة : 70/5 ح 5940 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 5. الكافي : 466/6 ح 5 بإسناده عن أبي البختري ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 6 بإسناده عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنه وسائل الشيعة: 69/5 ح 5936 ، و ح 5937 ، و البحار 261/13 ، مجمع البيان: 274/18 عنه وسائل الشيعة: 70/5 ح 5939، و مكارم الأخلاق 124 ( في خلع النعال و الخفاف إذا جلس).
2- عنه وسائل الشيعة : 70/5ح 5940 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ذيل ح 5 عيون أخبار الرّضاء علیه السلام : 13/2 ح 31 مجمع البيان: 273/1
3- و في البرهان في تفسير القرآن: يونس بن عبد الرحمن، بدل يونس بن يعقوب .
4- عنه بحار الأنوار : 323/65 ح 27 وسائل الشيعة : 15/24 ذيل ح 529865 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 6 مجمع البيان : 132/2، عنه وسائل الشيعة : 14/24 ذيل 529865

62) - از فضل بن شاذان به نقل از بعضی اصحاب ما، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که نعلین زردی بپوشد، همیشه خوشحال است تا آن نعلین را کهنه کند هم چنان که خداوند فرمود: «رنگ آن زرد بسیار روشن است که بینندگان از دیدن آن شادمان شوند».

63)- و حضرت فرمود: کسی که نعلین زردی بپوشد آن را کهنه نمی کند تا آن که از مال و یا از علم و دانشی استفاده نماید.

فرمایش خداوند متعال: (موسی) گفت: خداوند می فرماید: گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده و نه برای زراعت آبکشی کند و از هر عیبی بر کنار باشد و حتى هیچ گونه رنگ دیگری در آن نباشد، گفتند: اکنون حق مطلب را آوردی! سپس (چنان گاوی را پیدا کردند و) آن را سر بریدند ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند (71)

64) - از یونس بن يعقوب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام گفتم: اهل مکه گاو ها را از گودی زیر گلو ذبح می کنند، در مورد خوردن گوشت آن ها چه می فرمائی؟

حضرت اندکی سکوت نمود و سپس فرمود: خدا فرموده است: «آن را سر بریدند و نزدیک بود که انجام ندهند» از آن نخور مگر آن که از محلّ ذبح آن، سر بریده شده باشد.

ص: 195

قوله تعالى : ﴿ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ، ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾ ﴿79﴾

166 / [65] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ [مُسْلِمٍ]، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:

قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: خَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ اَلْعَاصِ مِنْ عِنْدِ عُثْمَانَ فَلَقِیَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ ، فَقَالَ لَهُ: یَا عَلِیُّ! بَیَّتْنَا اَللَّیْلَهَ فِی أَمْرٍ نَرْجُو أَنْ یُثَبِّتَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: لَنْ یَخْفَی عَلَیَّ مَا بَیَّتُّمْ فِیهِ حَرَّفْتُمْ وَ غَیَّرْتُمْ وَ بَدَّلْتُمْ تِسْعَ مِائَهِ حَرْفٍ، ثَلاَثَمِائَهٍ حَرَّفْتُمْ وَ ثَلاَثَمِائَهٍ غَیَّرْتُمْ وَ ثَلاَثَمِائَهٍ بَدَّلْتُمْ ﴿فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ اَلْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اَللّهِ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - مِمّا یَکْسِبُونَ ﴾ .(1)

167/ [66] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً﴾ قَالَ: قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یُبْغِضُ اَللَّعَّانَ اَلسَّبَّابَ اَلطَّعَّانَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُتَفَحِّشَ، اَلسَّائِلَ اَلْمُلْحِفَ، وَ یُحِبُّ اَلْحَیِیَّ اَلْحَلِیمَ اَلضَّعِیفَ اَلْمُتَعَفِّفَ (2)

ص: 196


1- عنه بحار الأنوار: 126/30 ح 38 و 55/92 ح 26 ، و البرهان في تفسير القرآن : 260/1 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 309/71 قطعة منه ، و 161/74 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 82/12 ح 13573 بحذف الذيل، و نحوه 387 ح 14367. الكافي : 165/2 ح 10 بإسناده عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر علیه السلام - إلى قوله : أن يقال فيكم - عنه وسائل الشيعة : 341/16 ح 21711 ، و البحار : 341/74 ح 125، الأمالي للصدوق : 254 ح 4 (المجلس الرابع و الأربعون)، تحف العقول: 300 ، عنه البحار: 181/78، روضة الواعظين : 370/2 (مجلس في ذكر الحثّ على اصطناع المعروف)، مشكاة الأنوار : 189 (الفصل الثاني في آداب المعاشرة)، مجموعة ورام : 197/2 نحو الكافي.

فرمایش خداوند متعال گفت: پس وای بر آن افرادی که نوشته ای را با دست خود می نویسند سپس می گویند این از طرف خداوند می باشد تا آن را به بهای ناچیزی بفروشند پس وای بر آن ها از آن چه با دست خود نوشتند و وای بر آن ها از آن چه از این راه به دست می آورند! (79)

65) - از محمد بن سالم (مسلم) از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عبد الله بن عمرو بن عاص از نزد عثمان بیرون آمد و در بین راه علی علیه السلام را ملاقات نمود به حضرت عرض کرد: ای علی! امشب را در جریان و برنامه ای سپری کردیم که امید است خداوند این امّت را پایدار بدارد

امير المؤمنين على علیه السلام فرمود: برنامه شما از من مخفی و پنهان نمی باشد، شما (حقایق و واقعیّات را) تحریف و دگرگون کردید و نه صد حرف را تبدیل نموده سی صد حرف آن ها را ،تحریف سی صد حرف را تغییر و سی صد حرف را تبدیل کردید «عذاب وَیل برای کسانی است که کتابی را با دست خود (و از پیش خود) می نویسند و می گویند این نوشته (و مطالب) از طرف خداست ... و (این عذاب به خاطر) آن چه است که کسب می کنند و به دست می آورند».

66) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «با مردم سخن نیکو بگویید»، فرمود: به مردم بهترین سخنی را بگویید که دوست دارید درباره شما بگویند زیرا خداوند افراد فحش دهنده بد زبان طعنه زن و زخم زبان زننده به مؤمنین را مبغوض و دشمن می دارد آن که فحش دهد و هرزگی کند، پُر توقّع و پُر حرف است ولی (خداوند) افراد شرمگین ،بردبار، عفیف و آبرومند را دوست دارد.

ص: 197

168 / [67] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بریرٍ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أُطْعِمُ رَجُلاً سَائِلاً لاَ أَعْرِفُهُ مُسْلِماً؟

قَالَ: نَعَمْ أَطْعِمْهُ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِوَلاَیَتِهِ وَ لاَ بِعَدَاوَهِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾. وَ لاَ تُطْعِمْ مَنْ یَنْصِبُ لِشَیْءٍ مِنَ اَلْحَقِّ، أَوْ دَعَا إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلْبَاطِلِ . (1)

169/[68] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَحْمِلُوا اَلنَّاسَ عَلَی أَکْتَافِکُمْ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾ قَالَ: وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِی مَسَاجِدِهِمْ حَتَّی اَلنَّفْسِ (2) وَ حَتَّی یَکُونُ اَلْمُبَایَنَهُ .(3)

170/ [69] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾ نَزَلَتْ فِی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ثُمَّ نَسَخَتْهَا أُخْرَی قَوْلُهُ ﴿ قاتِلُوا

ص: 198


1- عنه بحار الأنوار : 31371 ح 15، إلى آخر الآية، و 367/74 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 265/12 ح 9 ، و نور الثقلين: 94/1 ح 262 - إلى قوله تعالى : للناس حسناً -، و مستدرك الوسائل : 198/7 ح 8022، و 238/16 ح 19719 قطعة منه الكافي : 13/42 ح 1 بإسناده عن سدير الصيرفي قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 107/4 ح 40 عنهما وسائل الشيعة : 414/9 ح 12363، و البحار: 370/74 ، المقنعة للمفيد : 263 (باب - 28 من الزيادات في الزكاة).
2- في البحار حتّى ينقطع النفس
3- عنه بحار الأنوار: 313/71 ح 16 إلى آخر الآية، و 161/74 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 10، و نور الثقلين : 94/1 ح 263 إلى قوله تعالى: للناس حسناً، 94/1ح ، و مستدرك الوسائل : 457/6 ح 7228 و 509 ح 7386 و 314/8 ح 9532 بحذف الذيل. المحاسن: 18/1 ح 51 (باب - 11 في وصايا أهل بيته علیه السلام) بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 301/8 ح 10724 ، و البحار : 159/74 ح 14 و 419/75 ح 75 و 73/88ح 24 صفات الشيعة : 27 ح 38 نحو المحاسن، مستطرفات السرائر : 599 عنه وسائل الشيعة : 7/12 ح 15500 .

67 - از حریز از بریر روایت کرده ،است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: چه بسا درخواست کننده (فقیری) را که نمی شناسم مسلمان است یا نه طعام دهم؟

فرمود: بلی، کسی را که نمی شناسی معتقد به ولایت اهل حقّ (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام )هست یا نیست عطایش کن زیرا خداوند می فرماید: «با مردم سخن نیکو بگویید» ولی کسی که ناصبی و دشمن سرسخت جزئی از حق هم که باشد و یا دعوت به باطل کند عطایش نکن

68) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: از (عذاب) خدا بترسید و مردم را بر خود وا ندارید که همانا خدا در کتابش فرموده است: «با مردم سخن نیکو بگویید» از بیمار های آنان عیادت کنید در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید و همراه آنان در مساجدشان نماز بخوانید تا نفس بند آید و آن چه میان شما و آنان است جدا و مشخّص گردد

69) - از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با پنج شمشیر مبعوث نمود که یکی از آن ها بر علیه اهل ذمّه می باشد زیرا که خداوند فرمود: «با مردم سخن نیکو بگویید» و دربارۀ اهل ذمّه نازل گردید که پس از مدّتی به واسطه آیه: «با آن گروه از اهل کتاب که ایمان به خدا نمی آورند، جنگ نمایید» نسخ و حکم آن لغو گردید.

ص: 199

الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ (1) - الآية - (2)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿83﴾ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿84﴾ ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿85﴾

171 /[70] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا کُفْرُ اَلْبَرَائهِ [وَ هُوَ عَلَی قِسْمَیْنِ:] کُفْرِ اَلنِّعَمِ وَ اَلْکُفْرِ بِتَرْکِ أَمْرِ اَللَّهِ فَالْکُفْرُ بِمَا نَقُولُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ (3) فَهُوَ کُفْرُ اَلْمَعَاصِی وَ تَرْکُ مَا أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ

ص: 200


1- سورة التوبة : 29/9
2- عنه بحار الأنوار: 67/100 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 11 . يأتي الحديث بتفصيل في سورة «البراءة» حديث 42 .
3- في العبارة تشويش ، يحتمل فيها السقط

فرمایش خداوند متعال و (به یاد آورید آن) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر مادر نزدیکان یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم گفتار نیک داشته و نماز را برپا دارید و زکات بدهید سپس همه شما - جز افراد اندکی - سرپیچی کردید و از آن روی گردان شدید (83) و (نیز) هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم دیگر را نریزید و یک دیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید پس شما اقرار کردید (و بر این پیمان) گواه بودید (84) اما این شما هستید که یک دیگر را می کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می کنید و در این گناه و تجاوز، به یک دیگر کمک می نمایید در حالی که اگر بعضی از آن ها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می دهید و آنان را آزاد می سازید! با این که بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می آورید و به بعضی کافر

می شوید؟ برای هر کسی از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان چیزی نخواهد بود و روز قیامت به شدیدترین عذاب ها گرفتار می شوند و خداوند از آن چه انجام می دهید غافل نیست (85)

70)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کفر در کتاب خداوند بر پنج حالت می باشد، بعضی از آن کفر بیزاری و برائت است که بر دو قسم خواهد بود و کفران نعمت ها نیز بر دو قسم می باشد کفر و ترک دستورات خداوند و کفر آن چه به خدا نسبت داده می شود

ص: 201

دِماءَکُمْ - إِلَی قَوْلِهِ (تعالی): أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ اَلْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ﴾ فَکُفْرُهُمْ بِتَرْکِهِمْ مَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ نَسَبَهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُمْ وَ لَمْ یَنْفَعْهُمْ عِنْدَهُ، فَقَالَ: ﴿ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاّ خِزْیٌ - إِلَی قَوْلِهِ: - وَ مَا اللَّهُ بِغَفِل عَمَّا تَعْمَلُونَ عَمّا تَعْمَلُونَ﴾ .(1)

قوله تعالى : ﴿وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿87﴾

172/[71] -عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَمَّا قَوْلُهُ ﴿أَفَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی أَنْفُسُکُمُ ﴾ اَلْآیَهَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، ذَلِکَ مَثَلُ مُوسَی وَ اَلرُّسُلِ مِنْ بَعْدِهِ وَ عِیسَی صلوات الله علیهم ضُرِبَ مَثَلاً لِأُمَّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، فَقَالَ اَللَّهُ لَهُمْ. فَإِنْ جَاءَکُمْ مُحَمَّدٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنْفُسُکُمُ بِمُوَالاَهِ عَلِیٍّ اِسْتَکْبَرْتُمْ وَ فَرِیقاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ کَذَّبْتُمْ، وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ فَذَلِکَ تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ. (2)

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 52/71 ح 78 ، و البرهان في تفسير القرآن : 270/1 ح 2 الكافي : 389/22 ح 1 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 32/1 ح 48 ، و البحار: 308/8 ح 73 ، و أيضاً البحار: 100/2 ح 30 و مستدرك الوسائل: 76/1 ح 18 كلاهما عن تفسير النعماني، في كتاب فضل القرآن عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير . - و تأتي قطعة منه في الحديث 124 في هذه السورة
2- عنه بحار الأنوار: 307/24 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 272/1 ح 3 و نور الثقلين: 99/1 ح 275. الكافي : 418/12 ح 31 بتفاوت يسير عنه البحار : 374/23 ح 54 ، و البحار : 307/24 ح 7 المناقب لابن شهر آشوب : 206/3 ( فصل في بغضه علیه السلام) ، عنه البحار : 262/39 ذيل ح 35

همان کفر معصیت و گناه و ترک کردن دستورات او خواهد بود «و آن هنگام را که از شما پیمان گرفتیم که خونریزی نکنید - تا جایی که فرمود - آیا به بعضی از کتاب ایمان می آورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟» که خداوند آنان را به خاطر ترک دستورات و نسبتشان به ایمان تکفیرشان نموده و کردارشان را نپذیرفته که (اعمالشان) سودی هم برایشان نخواهد داشت سپس فرمود: «پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست تا جایی که فرموده: - و خدا از آن چه می کنید غافل نیست» جزای کسانی که آن چنان انجام می دهند چیزی جز خواری و ذلّت نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و بعد از او پیامبرانی را پشت سر هم فرستادیم و به عیسی بن مریم دلایل روشنی را دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید نمودیم، آیا چنین نیست که هر زمان پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد در برابر او تکبّر کردید (و ایمان نیاوردید) پس عده ای را تکذیب کرده و جمعی را به قتل رساندید؟! (87)

71) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اما فرمایش خداوند: «آیا چنین نیست که پیامبری برایتان آمده، برنامه ای بر خلاف هوای نفس شما آورده است»؛ همانند موسی و پیامبران بعد از او و عیسی - درود خدا بر او و بر دیگر پیامبران باد - مثلی است برای امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، که خداوند به ایشان فرموده است: اگر محمد نکات و دستوراتی - همانند موالات علی علیه السلام - را آورد که هوای نفس شما پذیرای آن نباشد تکبّر نموده و عدّه ای از آل محمد علیهم السلام را تکذیب نمودید و بعضی را هم می کشید و به شهادت می رسانید این تفسیر باطن و درون آیه شریفه بود.

ص: 203

قوله تعالى : ﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَبٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾ ﴿89﴾

173 / [ 72] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ كَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا ﴾ ،فَقَالَ:

کَانَتِ اَلْیَهُودُ تَجِدُ فِی کُتُبِهَا أَنَّ مُهَاجَرَ مُحَمَّدٍ علیه الصوة و السلام مَا بَیْنَ عَیْرٍ (1) وَ احِدٍ فَخَرَجُوا یَطْلُبُونَ اَلْمَوْضِعَ، فَمَرُّوا بِجَبَلٍ یُسَمَّی حِدَادَاً فَقَالُوا، حِدَادٌ وَ أُحُدٌ سَوَاءٌ فَتَفَرَّقُوا عِنْدَهُ.

فَنَزَلَ بَعْضُهُمْ بِفَدَکَ وَ بَعْضُهُمْ بِخَیْبَرَ وَ بَعْضُهُمْ بِتَیْمَاءَ (2) ، فَاشْتَاقَ اَلَّذِینَ بِتَیْمَاءَ إِلَی بَعْضِ إِخْوَانِهِمْ فَمَرَّ بِهِمْ أَعْرَابِیٌّ مِنْ قَیْسٍ...فَتَکَارَوْا مِنْهُ وَ قَالَ لَهُمْ: أَمُرُّ بِکُمْ مَا بَیْنَ عَیْرٍ وَ أُحُدٍ فَقَالُوا لَهُ: إِذَا مَرَرْتَ بِهِمَا فَآذِنَّا بِهِمَا،

فَلَمَّا تَوَسَّطَ بِهِمْ أَرْضُ اَلْمَدِینَهِ قَالَ لَهُمْ: ذَلِکَ عِیرٌ وَ هَذَا أُحُدٌ ،

فَنَزَلُوا عَنْ ظَهْرِ إِبِلِهِ. فَقَالُوا لَهُ: قَدْ أَصَبْنَا بُغْیَتَنَا (3) فَلاَ حَاجَهَ لَنَا فِی إِبِلِکَ، فَاذْهَبْ حَیْثُ شِئْتَ وَ کَتَبُوا إِلَی إِخْوَانِهِمُ اَلَّذِینَ بِفَدَکَ وَ خَیْبَرَ : أَنَّا قَدْ أَصَبْنَا اَلْمَوْضِعَ فَهَلُمُّوا إِلَیْنَا فَکَتَبُوا إِلَیْهِمْ: أَنَّا قَدِ اِسْتَقَرَّتْ بِنَا اَلدَّارُ وَ اِتَّخَذْنَا

ص: 204


1- العَيْر: الجَبلُ ، و قد غلب على جبل بالمدينة ، و عَيْر جبلان بالمدينة. انظر لسان العرب: 620/4 ، و مجمع البحرين: 418/3 ( عير) . و قيل : إن بالمدينة جبلين يقال لأحدهما : عير : الوارد و الآخر غير الصادر.
2- تيماء : اسم أرض على عشر مراحل من مدينة النبي صلی الله علیه و آله شامياً، و على خمس مراحل من خيبر شامياً. مجمع البحرين: 24/6(تيم).
3- البغية - بضم الموحدة - الحاجة نفسها مجمع البحرين: 53/1 (بغو - بغا).

فرمایش خداوند متعال: و بعد از آن که از طرف خداوند کتابی برای آن ها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند و پیش از این به خود نوید پیروزی بر کافران را می دادند (که به وسیله آن بر دشمنان پیروز خواهند شد) با این حال هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آن ها آمد به او کافر شدند پس لعنت خدا بر کافران باد! (89)

72) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند « (مشرکان اهل کتاب) از قبل پیش بینی می کردند که بر کافران پیروز می شوند ولی هنگامی که چیزی برایشان وارد شد که نسبت به آن معرفت داشتند، به آن کافر شدند و ایمان نیاوردند» فرمود:

یهودیان در کتاب های خود یافته بودند که هجرت گاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله میان کوه «عیر» (در مدینه) و کوه «اُحد» (در حجاز) است، به همین جهت در جستجوی آن حضرت از دیار خود خارج شده و به آن جا رفتند تا این که به کوهی – به نام «حداد» - برخورد کردند و با خود گفتند: «حداد» و «اُحد» یکی است و در اطراف آن کوه توقّف کرده و پراکنده شدند پس برخی از ایشان در «تیماء» (صحرای بین وادى القُرى و شام) و برخی دیگر در «فدک» و برخی هم در «خیبر» منزل گرفتند.

آن هایی که در «تیماء» بودند اشتیاق دیدار بعضی از برادران خود را پیدا کردند پس مردی بیابان نشین از قبیله قیس به آن ها برخورد کرد و (برای دیدن برادران خود) از او شتر کرایه کردند و آن مرد قیسی گفت: من شما را از میان دو کوه «عَیر» و «اُحد» عبور می دهم آن ها گفتند: هر زمان که به آن دو کوه رسیدی ما را خبر کن هنگامی که به وسط سرزمین مدینه رسید به آن ها گفت: این کوه «عَیر» است و آن دیگری کوه «اُحد» می باشد یهودیان از شتر ها پیاده شدند و گفتند: ما به خواسته خود رسیدیم و دیگر نیازی به شتر های تو نداریم و تو به هر کجا که می خواهی برو.

سپس نامه ای به برادران خود که در «فدک» و «خیبر» بودند نوشتند: ما آن

ص: 205

اَلْأَمْوَالَ وَ مَا أَقْرَبَنَا مِنْکُمْ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَمَا أَسْرَعَنَا إِلَیْکُمْ فَاتَّخَذُوا بِأَرْضِ اَلْمَدِینَهِ اَلْأَمْوَالَ

فَلَمَّا کَثُرَتْ أَمْوَالُهُمْ بَلَغَ تُبَّعَ (1) فَغَزَاهُمْ فَتَحَصَّنُوا مِنْهُ فَحَاصَرَهُمْ، فَکَانُوا یَرِقُّونَ لِضُعَفَاءِ أَصْحَابِ تُبَّعٍ ، فَیُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِاللَّیْلِ اَلتَّمْرَ وَ اَلشَّعِیرَ.

فَبَلَغَ ذَلِکَ تُبَّعَ فَرَقَّ لَهُمْ وَ آمَنَهُمْ فَنَزَلُوا إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُمْ: إِنِّی قَدِ اِسْتَطَبْتُ بِلاَدَکُمْ وَ لاَ أَرَی إِلاَّ مُقِیماً فِیکُمْ،

فَقَالُوا لَهُ: إِنَّهُ لَیْسَ ذَلِکَ لَکَ إِنَّهَا مُهَاجَرُ نَبِیٍّ وَ لَیْسَ ذَلِکَ لِأَحَدٍ حَتَّی یَکُونَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُمْ: فَإِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ مِنْ أُسْرَتِی مَنْ إِذَا کَانَ ذَلِکَ سَاعَدَهُ وَ نَصَرَهُ،

فَخَلَفَ فِیهِمْ حَیَّیْنِ اَلْأَوْسَ وَ اَلْخَزْرَجَ فَلَمَّا کَثُرُوا بِهَا کَانُوا یَتَنَاوَلُونَ أَمْوَالَ اَلْیَهُودِ ، فَکَانَتِ اَلْیَهُودُ تَقُولُ لَهُمْ: أَمَا لَوْ بُعِثَ مُحَمَّدٌ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ دِیَارِنَا وَ أَمْوَالِنَا،

فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ آمَنَتْ بِهِ اَلْأَنْصَارُ وَ کَفَرَتْ بِهِ اَلْیَهُودُ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی اَلَّذِینَ کَفَرُوا - إِلَی قوله: - فَلَعْنَهُ اَللّهِ عَلَی اَلْکافِرِینَ ﴾.(2)

ص: 206


1- تبّع كسُكّر من ملوك حمير سمّي تبّعاً لكثرة اتّباعه و قال الطريحي : هو ذو القرنين الذي قال الله فيه : ﴿أَهُم خَيرٌ أَم قَومُ تُبَّع.﴾
2- عنه مجمع البيان : 310/1، و بحار الأنوار: 225/15 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 278/1 ذيل ح 2 أشار إليه. الكافي : 308/8 ح 481 بتفاوت يسير عنه البحار : 225/15 ذيل ح 49 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 277/1 ح 2.

محلی را که می خواستیم پیدا کردیم شما هم نزد ما بیائید

در پاسخ نوشتند: ما در این جا خانه ساخته ایم و اموالی به دست آورده ایم و فاصله ما با شما نزدیک است هرگاه جریان هجرت محمد پیش آمد شتابان نزد شما خواهیم آمد و این گروه در شهر مدینه اموالی را به دست آوردند و چون دارائی آن ها زیاد شد «تُبَّع» ( پادشاه «یمن» در آن زمان) از وضع آن ها آگاه گشت و به جنگ ایشان آمد آن ها از روی ناچاری به قلعه های خود پناهنده و در محاصره مهاجمان قرار گرفتند؛ و چنان بودند که برای ضعیفان و ناتوانان از همراهان «تُبّع» دل سوزی می کردند و چون شب فرا می رسید برای آن ها از بالای قلعه ها خرما و (نان) جو پائین می ریختند

این جریان به گوش «تُبّع» رسید و دلش به حال آنان سوخت و ایشان را امان داد یهود از قلعه ها نزد او آمدند سپس «تُبّع» به ایشان گفت: من از شهر شما خوشم آمده و تصمیم گرفته ام در میان شما بمانم یهودیان به او گفتند: تو نمی توانی چنین کاری را بکنی چون این جا هجرت گاه پیغمبر است و هیچ کس پیش از او نمی تواند این کار را بکند تا موقعی که جریان واقع شود. «تُبّع» گفت: پس من از خاندان خود کسانی را در میان شما بر جای می گذارم که چون آن پیغمبر بیاید او را یاری و کمک دهند. پس دو طایفه «اوس» و «خزرج» را جایگزین خود کرد و چون افراد این دو طایفه در آن جا زیاد شدند بر اموال یهودیان دست انداخته و به تصرّف خود در می آوردند یهودیان به آن ها می گفتند: توّجه داشته باشید که چون محمد مبعوث گردد شما را از شهر های خود بیرون می نماییم و دست شما را از اموال خود کوتاه می گردانیم. موقعی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، انصار به او ایمان آوردند و یهودیان کافر شدند؛ و این است (معنای) فرمایش خداوند:

« (مشركان اهل کتاب) از قبل پیش بینی می کردند که بر کافران پیروز می شوند ولی هنگامی که چیزی بر ایشان وارد شد که نسبت به آن معرفت داشتند، به آن کافر شده و ایمان نیاوردند پس لعنت خدا بر کافران باد»

ص: 207

قوله تعالى : ﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿90﴾ وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿91﴾

174 / [7] - عَنْ جَابِرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ، منْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ ﴾؟

قَالَ: ﴿تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ: لَمَّا جَائهُمْ مَا عَرَفُوا فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَفَرُوا بِهِ، فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: [فِیهِمْ: ﴿فَلَعْنَهُ اَللّهِ عَلَی اَلْکافِرِینَ﴾] : «یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ، هُمُ اَلْکَافِرُونَ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ».

وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله هَکَذَا:﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِيَ أَنْفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ الله - فى علىّ - بَغْيًا ﴾.

قَالَ اَللَّهُ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿أَنْ یُنَزِّلَ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَباءؤا بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ ﴿ وَ لِلْکافِرِینَ﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ ﴿عَذابٌ مُهِینٌ﴾. (1)

ص: 208


1- عنه بحار الأنوار : 98/36 ح 38، و البرهان في تفسير القرآن : 279/1 ح 4 القطعة الأولى 279/1 منه و نور الثقلين: 101/18 ح 281 و 282 . تفسير فرات الكوفي : 60ح 60 بتفاوت يسير عنه البحار : 129/36 ح 78 .

فرمایش خداوند متعال: ولی آن ها در مقابل بهای بدی (ارزش) خود را فروختند و به ناروا به آیاتی که خداوند فرستاده بود کافر گشتند و اعتراض داشتند که چرا خداوند به فضل خویش بر هر شخصی از بندگانش بخواهد آیات خود را نازل می کند ؟ از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند و برای کافران عذایی خوار کننده است (90) و اگر به آن ها گفته شود: به آن چه خداوند نازل نموده است ایمان آوریدگویند: به آن چه بر ما نازل گشته ایمان می آریم و به ماورای آن کفر می ورزند. و حال آن که (این قرآن ) تصدیق کننده همان چیز هایی است که با آن ها می باشد نگو: پس چرا پیامبران خدا را می کشتید اگر ایمان دارید ؟! (91)

173 - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه از فرمایش خداوند: «و چون برای ایشان از جانب خدا چیزی (کتابی) آمد آن را شناختند، به آن ایمان نیاوردند»، سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن در معنا و باطن چنین است: چون بر ایشان مطالبی پیرامون على علیه السلام ما وارد شد نسبت به آن کفر ورزیدند و خداوند فرمود: «پس لعنت خدا بر کافران باد» که مقصود از کافران - در باطن قرآن - ، بنی امیّه هستند.

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه چنین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «بد معامله ای با خودشان کردند، آن گاه که از روی حسادت و ستم، به آن چه از جانب خدا - درباره علی- نازل گردید، کافر شدند» و خداوند در (شأن و منزلت ) على علیه السلام ، فرمود «و از این که خدا فضل و کرم خویش را به هر کس از بندگان خود بخواهد نازل می نماید (حسد بردند)» که مقصود علی علیه السلام می باشد؛ (هم چنین) فرمود: «پس قرین خشمی افزون بر خشم دیگر قرار گرفتند» که مقصود بنی امیّه هستند «و برای کافران» هم چنین منظور بنی امیّه است. «عذابی خوارکننده خواهد بود»

ص: 209

175/ [74] - وَ قَالَ جَابِرٌ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ - ﴿ وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ - مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ فِی عَلِیٍّ- ) یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ، ﴿قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا﴾ یَعْنِی فِی قُلُوبِهِمْ، بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ ﴿وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ﴾ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی عَلِیٍّ ﴿ وَ هُوَ اَلْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام. (1)

176/[75] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تعالی فِی کِتَابِهِ - یَحْکِی قَوْلَ اَلْیَهُودِ - ، ﴿ إِنَّ اَللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ﴾ (2) اَلْآیَهَ فقَالَ «فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اَللّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَ هَذَا فِی قَوْمٍ [مِنَ] اَلْیَهُودِ وَ کَانُوا عَلَی عَهْدِ محمّد صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمْ یَقْتُلُوا اَلْأَنْبِیَاءَ بِأَیْدِیهِمْ، وَ لاَ کَانُوا فِی زَمَانِهِمْ، وَ إِنَّمَا قُتِلَ أَوَائِلُهُمْ اَلَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ، فَجَعَلَهُمْ اَللَّهُ مِنْهُمْ وَ أَضَافَ إِلَیْهِمْ فِعْلَ أَوَائِلِهِمْ بِمَا تَبِعُوهُمْ وَ تَوَلَّوْهُمْ.(3)

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 98/36 ذيل ح 38 و البرهان في تفسير القرآن: 282/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 102/1 ح 283 دعائم الإسلام : 29/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفصیل.
2- سورة آل عمران : 183/3 .
3- عنه بحار الأنوار: 95/100 ح 5، و البرهان في تفسیر القرآن : 282/1 ح 3 و نور الثقلين : 102/1 ح 284.

74) - و از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه شریفه این چنین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «و هنگامی که به آن ها گفته می شود: - پروردگار شما دربارۀ علی چه چیزی نازل نموده؟ - » که منظور بنی امیّه می باشند، «گفتند: ایمان می آوریم بر آن چه که بر ما نازل شده» یعنی در دل هایشان (ایمان بیاورند)، به آن چه که خداوند نازل نموده «ولی نسبت به ما ورای آن کفر می ورزند» یعنی به آن چه که خداوند در شأن و منزلت علی نازل کرده است «و حال آن که او بر حقّ و تصدیق کننده است آن چه را که آن ها (از کتاب های آسمانی مانند تورات و انجیل) همراه دارند» یعنی، علی علیه السلام

75)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در کتاب خود به نقل از قول یهودیان حکایت فرماید: «همانا خداوند با ما عهد و پیمان بسته است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر آن که یک نوع قربانی بیاوریم.»

و( خداوند در جواب) فرمود: «پس اگر ایمان آورده اید، چرا پیامبران الهی را می کشتید؟!» این آیه درباره گروهی از یهود نازل شد چون که یهودیان زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله شخصاً در کشتار پیامبران دخالت و مشارکتی نداشتند و در زمان گذشته هم با کشندگان نبودند، بلکه پیشینیان آن ها پیامبران را کشته بودند پس این آیه دربارۀ پیشینیان آن ها نازل شده است و خداوند آن ها را شریک آن کشندگان قرار داده چون از آنان پیروی کرده و به آنان اظهار علاقه می کردند

ص: 211

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿93﴾

177/[76] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله عزّ و جلّ:﴿وأُشْرِبُوا فِي قُلُوبهمْ الْعِجْلُ بِكَفْرِهِمْ ﴾

قَالَ: لَمَّا نَاجَی مُوسَی علیه السلام رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی! قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ، قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ، قال و ما فعل السَّامِرِیِّ؟

قالَ: صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً، قَالَ: یَا رَبِّ! إِنَّ حُلِیَّهُمْ لتحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟!

قَالَ: انّه صَاغَ لَهُمْ عِجْلاً فَخَارَ، قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنْ أَخَارَهُ؟

قَالَ: أَنَا، فقَالَ عِنْدَهُا مُوسَی : ﴿ إِنْ هِیَ إِلاّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ ﴾ (1). قَالَ: فَلَمَّا اِنْتَهَی مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ وَ رَآهُمْ یَعْبُدُونَ اَلْعِجْلَ أَلْقَی اَلْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ فَتَکَسَّرَتْ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَانَ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ عِنْدَ إِخْبَارِ اَللَّهِ إِیَّاهُ قَالَ: فَعَمَدَ مُوسَی فَبُرِّدَ (2) اَلْعِجْلُ مِنْ أَنْفِهِ إِلَی طَرَفِ ذَنَبِهِ ثُمَّ أَحْرَقَهُ بِالنَّارِ ، فَذَرَّه فِی الْیَمِّ قَالَ: فَکَانَ أَحَدُهُمْ لَیَقَعُ فِی اَلْمَاءِ وَ مَا بِهِ إِلَیْهِ مِنْ

ص: 212


1- سورة الأعراف : 155/7
2- البرد: سحكك الحديا بالمبرد أی السوهان ( بالفارسيه) كتاب العين: 27/8 (برد).

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم (و گفتیم:) این دستوراتی را که به شما داده ایم محکم بگیرید و درست بشنوید (و مورد عمل قرار دهید)! آن ها گفتند: شنیدیم ولی مخالفت کردیم دل های آن ها بر اثر کفرشان با محبت گوساله آمیخته شده، به آن ها بگو: ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می دهد اگر ایمان داشته باشید! (93)

76) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و در درون و دل هایشان گوساله نوشانیده شد» فرمود: چون موسی علیه السلام با پروردگار خود مناجات کرد، به او وحی نمود ای موسی! قوم تو مبتلا به آزمایش و فتنه شده اند موسی گفت: پروردگارا! چگونه چنین امری انجام شده است؟

خطاب رسید: به وسیله (گوساله) سامری

گفت: (گوسالۀ) سامری چگونه ساخته شد؟

فرمود: (سامری با ذوب کردن) از طلا ها و زیور آلات خودشان (گوساله) را ساخت موسی گفت: پروردگارا! زیور آلات آنان به قدری بود که بتوانند آهو، مجسّمه و یا گوساله بسازند ولی چگونه ایشان را آزمایش نمودی؟

فرمود: او گوساله ای را ساخت و در آن صدای مخصوص گوساله را در آورد.

گفت: چه کسی آن را ایجاد کرد؟

فرمود من. پس موسی اظهار داشت: «این نیست مگر آزمایشی از جانب خودت که به واسطۀ آن هر کسی را بخواهی گمراه و یا هدایت می کنی»

امام علیه السلام افزود: موقعی که موسی به قوم خود رسید و آن ها را در حال گوساله پرستی مشاهده کرد الواح تورات از دست او افتاد و شکست.

ص: 213

حَاجَهٍ، فَیَتَعَرَّضُ بِذَلِکَ لِلرَّمَادِ فَیَشْرَبُهُ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ اَلْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ ﴾ (1)

قوله تعالی: ﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿101﴾

178/[77] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَضَعَ إِبْلِیسُ اَلسِّحْرَ، ثُمَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ فَطَوَاهُ وَ کَتَبَ عَلَی ظَهْرِهِ: هَذَا مَا وَضَعَ آصَفُ بْنُ بَرْخِیَا مِنْ مُلْکِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ ذَخَائِرِ کُنُوزِ اَلْعِلْمِ، مَنْ أَرَادَ کَذَا وَ کَذَا فَلْیَقُلْ کَذَا وَ کَذَا ثُمَّ دَفَنَهُ تَحْتَ اَلسَّرِیرِ ثُمَّ اِسْتَشَارَهُ لَهُمْ فَقَالَ اَلْکَافِرُونَ: مَا کَانَ یَغْلِبُنَا سُلَیْمَانُ إِلاَّ بِهَذَا، وَ قَالَ اَلْمُؤْمِنُونَ: وَ هُوَ عَبْدُ اَللَّهِ وَ نَبِیُّهُ فَقَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ اِتَّبَعُوا ما تَتْلُوا اَلشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ ﴾ أَیْ اَلسِّحْرَ (2)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 227/13 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 284/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 102/1 ح 285 قطعة منه، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة)
2- عنه مجمع البيان : 337/1، و بحار الأنوار : 138/14 ذيل ح 3 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 299/1 ذيل ح 3 أشار إليه، و مستدرك الوسائل : 105/13 ح 14903 . تفسير القمّي : 55/1 (أصل السحر ) مفصّلاً، و 199/2 ( سورة سبا) بتفاوت يسير، عنه البحار : 138/14 ح3 ، و 279/63 ح 167 ، و البرهان في تفسير القرآن: 298/1 ح 3، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 384 (الفصل الثالث في قصّته علیه السلام مع بلقيس)، و مستدرك الوسائل: 105/13 ذيل ح14903.

آنگاه امام باقر علیه السلام افزود: وقوع این امر در علم الهی مقدر شده بود سپس موسی از (سر) بینی تا دم آن گوساله را به وسیله ارّه و سوهان سایید و سپس آن را به آتش سوزانید و در آب دریا ریخت.

پس بعضی از آن ها آن قدر به آن گوساله علاقه داشت که خود را به آب می انداخت و از خاکستر آن گوساله (که در آب دریا ریخته شده بود می نوشید بدن آن که حاجتی داشته باشد و این همان فرمایش خداوند است: «و در درون و دل هایشان گوساله نوشانیده شد»

فرمایش خداوند متعال: بگو: و هنگامی که فرستاده ای از سوی خدا به سوی آن ها آمد، و با نشانه هایی که نزد آن ها بود مطابقت داشت جمعی از آنان که به آن ها کتاب (آسمانی) داده شده بود کتاب خدا را پشت سر افکندند، گویا که هیچ از آن خبر ندارند (101)

77) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که سلیمان درگذشت ابلیس جادو را ساخت و آن را در کتابی نوشت و در هم پیچید و بر پشت آن نوشت: این توسط آصف بن برخیا برای سلیمان بن داود علیهما السلام ساخته شده که از گنجینه های دانش می باشد هر که خواهد چنین و چنان شود چنین و چنان کند

پس آن را زیر تخت خود در خاک پنهان کرد و آنان را بر آن آگاه نمود و برایشان خواند که کافران گفتند: سلیمان بر ما چیره نشده بود مگر به این برنامه ولی مؤمنان گفتند: بلکه او بنده خدا و پیغمبر بوده است.

ص: 215

179 / [78] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - وَ سَأَلَهُ عَطَا وَ نَحْنُ بِمَکَّهَ - عَنْ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَنْزِلُونَ مِنْ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَ أَهْلِ أَوْسَاطِ اَلْأَرْضِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ وَ اَلْجِنِّ فَیَکْتُبُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ یَعْرُجُونَ بِهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ،

قَالَ فَضَجَّ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ مِنْ مَعَاصِی أَهْلِ أَوْسَاطِ اَلْأَرْضِ فَتَآمَرُوا بَیْنَهُمْ مِمَّا یَسْمَعُونَ وَ یَرَوْنَ مِنْ اِفْتِرَائِهِمْ اَلْکَذِبَ عَلَی اَللَّهِ وَ جُرْأَتِهِمْ عَلَیْهِ وَ نَزَّهُوا اَللَّهَ فِیمَا یَقُولُ فِیهِ خَلْقُهُ وَ یَصِفُونَ

قَالَ: فَقَالَتْ طَائِفَهٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ : یَا رَبَّنَا! مَا تَغْضَبُ مِمَّا یَعْمَلُ خَلْقُکَ فِی أَرْضِکَ مِمَّا یَفْتَرُونَ عَلَیْکَ اَلْکَذِبَ وَ یَقُولُونَ اَلزُّورَ وَ یَرْتَکِبُونَ اَلْمَعَاصِیَ وَ قَدْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا ثُمَّ أَنْتَ تَحْلُمُ عَنْهُمْ؟ وَ هُمْ فِی قَبْضَتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ خِلاَلِ عَافِیَتِکَ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ أَحَبَّ اَللَّهُ أَنْ یَرَی اَلْمَلاَئِکَهُ قُدْرَتَهُ وَ نَافِذَ أَمْرِهِ فِی جَمِیعِ خَلْقِهِ وَ یَعْرِفَ اَلْمَلاَئِکَهُ مَا مَنَّ بِهِ عَلَیْهِمْ مِمَّا عَدَلَهُ عَنْهُمْ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِهِمْ وَ مَا طَبَعَهُمْ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلطَّاعَهِ وَ عَصَمَهُمْ بِهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ،

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ أَنِ اُنْدُبُوا (1) مِنْکُمْ مَلَکَیْنِ حَتَّی أُهْبِطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ أَجْعَلَ فِیهِمَا مِنْ طَبَائِعِ اَلمَطْعَمِ وَ اَلْمَشْرَبِ وَ اَلشَّهْوَهِ وَ اَلْحِرْصِ وَ اَلْأَمَلِ مِثْلَ مَا جَعَلْتُ فِی وُلْدِ آدَمَ ثُمَّ أَخْتَبِرُهُمَا فِی اَلطَّاعَهِ لِی،

قَالَ: فَنَدَبُوا لِذَلِکَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ کَانُوا [کانا] مِنْ أَشَدِّ اَلْمَلاَئِکَهِ قَوْلاً

ص: 216


1- ندبه إلى الأمر و للأمر : دعاه وحثّه عليه، و في بعض النسخ: انتدبوا، و هو بمعناه، واستظهره المجلسي .

78) - از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

در مکه بودیم که عطا از امام باقر علیه السلام دربارۀ هاروت و ماروت سؤال کرد؟

حضرت فرمود: فرشته ها هر روز و هر شب از آسمان بر زمین وارد می شدند و کردار ساکنان زمین را از آدمی و جنّی نگهبانی می دادند و می نوشتند و به آسمان می بردند

فرمود: پس اهل آسمان از دیدن گناهان اهل زمین ضجّه و شیون می کردند و با هم در این باره گفتگو کردند و سخن چینی نمودند نسبت به آن چه که می شنیدند و می دیدند از نسبت دادن دروغ به خداوند و از جرأت داشتن در برابر خدا، هم چنین خدا را از آن چه به او نسبت می دادند و یا او را به اوصافی توصیف می کردند منزّه می دانستند.

پس گروهی از فرشته ها اظهار داشتند پروردگارا خشم نمی کنی نسبت به آن چه که خلق تو در زمین انجام می دهند و به تو نسبت دروغ می دهند و اوصاف نادرست می گویند و گناهانی را مرتکب می شوند با این که آن ها را نهی کرده ای باز هم بردباری می کنی با آن که آن ها در قبضه قدرت تو هستند و آسایش و امنیت از طرف تو دارند

امام باقر علیه السلام فرمود: خدا خواست که به فرشته ها قدرت و نفوذ فرمان خود را در همه آفریده هایش بنمایاند و به فرشته ها بفهماند که چه منّتی بر آن ها دارد از این که آن چه با خلق خود کرده از آن ها برگردانده و چه آمادگی به آن ها برای پذیرش اطاعت ارزانی داشته که از گناهان معصوم بمانند.

فرمود: به همین خاطر، خداوند به فرشته ها وحی نمود: از میان خود دو فرشته را انتخاب کنید تا به زمین بفرستم و طبیعت و منش خوردن نوشیدن شهوت طمع و آرزو که خوی آدم ها می باشد به ایشان بدهم و ایشان را در فرمان بری خود آزمایش کنم.

ص: 217

فِی اَلْعَیْبِ لِوُلْدِ آدَمَ.

قَالَ: ثُمَّ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِمَا اُنْظُرَا أَلاَّ تُشْرِکَا بِی شَیْئاً وَ لاَ تَقْتُلاَنِ اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمْتُ، وَ لاَ تَزْنِیَانِ وَ لاَ تَشْرَبَانِ اَلْخَمْرَ،

قَالَ: ثُمَّ کَشَطَ (1) عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعِ لِیُرِیَهُمَا قُدْرَتَهُ ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ فِی صُورَهِ اَلْبَشَرِ وَ لِبَاسِهِمْ، فَهَبَطَا بِرحته بَابِلَ مَهْرُوزٍ (2) فَرُفِعَ لَهُمَا بِنَاءٌ مُشْرِفٌ فَأَقْبَلاَ نَحْوَهُ فَإِذَا بِحَضْرَتِهِ اِمْرَأَهٌ جَمِیلَهٌ حَسْنَاءُ مُزَیَّنَهٌ مُعَطَّرَهٌ مُسْفِرَهٌ مُقْبِلَهٌ نَحْوَهُمَا، فَلَمَّا نَظَرَا إِلَیْهَا وَ نَاطَقَاهَا وَ تَأَمَّلاَهَا وَقَعَتْ فِی قُلُوبِهِمَا مَوْقِعاً شَدِیداً لِمَوْضِعِ اَلشَّهْوَهِ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا، ثُمَّ إِنَّهُمَا اِئْتَمَرَا بَیْنَهُمَا وَ ذَکَرَا مَا نُهِیَا عَنْهُ مِنَ اَلزِّنَا فَمَضَیَا ثُمَّ حَرَّکَتْهُمَا اَلشَّهْوَهُ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا فَرَجَعَا إِلَیْهَا رُجُوعَ فِتْنَهٍ وَ خِذْلاَنٍ، فَرَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَقَالَتْ لَهُمَا: إِنَّ لِی دِیناً أَدِینُ بِهِ وَ لَسْتُ أَقْدِرُ فِی دِینِی اَلَّذِی أَدِینُ لهُ عَلَی أَنْ أُجِیبَکُمَا إِلَی مَا تُرِیدَانِ إِلاَّ أَنْ تَدْخُلاَنِ فِی دِینِی اَلَّذِی أَدِینُ بِهِ،

فَقَالاَ لَهَا: وَ مَا دِینُکِ؟

فَقَالَتْ: لِی إِلَهٌ مَنْ عَبَدَهُ وَ سَجَدَ لَهُ کَانَ لِی اَلسَّبِیلُ إِلَی أَنْ أُجِیبَهُ إِلَی کُلِّ مَا سَأَلَنِی فَقَالاَ لَهَا: وَ مَا إِلَهُکِ؟

قَالَتْ: إِلَهِی هَذَا اَلصَّنَمُ،

قَالَ: فَنَظَرَ أَحَدُهُمَا إِلَی صَاحِبِهِ فَقَالاَ هَاتَانِ اَلْخَصْلَتَانِ مِمَّا نُهِینَا عَنْهُمَا اَلشِّرْکُ

ص: 218


1- كشط الغطاء عن الشيء : نزعه و كشف عنه
2- كذا في النسخ، و في نسختي البحار و الصافي : فهبطا في ناحية ،بابل، فرفع لهما ....، و الظاهر هو الصحيح

فرمود: پس دو فرشته را به نام هاروت و ماروت که بیش از دیگران آدمیان را نکوهش و سرزنش می کردند انتخاب کردند و خداوند به آن دو سفارش کرد مواظب باشید که برای من شریک قرار ندهید و بت پرستی نکنید آدمی را بی تقصیر نکشید زنا نکنید و شراب ننوشید.

و فرمود: سپس آسمان های هفت طبقه را گشود تا قدرت خود را به آن ها بنمایاند و سپس آن ها را به صورت انسان و با پوشش و لباس آنان به زمین فرستاد و آن دو در سرزمین بابل فرود آمدند و یک ساختمان با شکوه نظر آن ها را جلب کرد و به سمت آن رفتند که نا گاه در آن ساختمان زنی نیکو، زیبا، خوش بو و آرایش کرده به استقبال آن ها ،آمد موقعی که او را دیدند و با او سخن گفتند، به او خیره شدند و او سخت دل آن ها را به غریزه شهوتی که داشتند بر افروخت و در نتیجه عاشق او شدند ولی (هر دو با هم) گفتگو کرده و بیاد نهی خداوند از زنا افتادند پس منصرف گشتند و به آن زن اعتنایی نکردند.

اما به لحاظ شهوتی که در آن ها قرار گرفته بود تحریک شدند و به سمت آن زن به حالت ذلّت و خواری بازگشتند و از او خواستند تا کامی برگیرند

زن گفت: من کیش و آئینی دارم که جز با هم کیش خود هم بستر نخواهم شد مگر این که شما هم به کیش من در آیید و آئین مرا بپذیرید، گفتند: آئین تو چیست؟

گفت: من یک بُت دارم هر کسی که آن را بپرستد و به او سجده کند می تواند از من کام گیرد گفتند خدا و معبود تو کدام است؟

گفت: این بت خدای من می باشد

(امام علیه السلام) فرمود: آن دو به یکدیگر نگاه کرده و گفتند: این دو کار است که خداوند ما را از آن نهی کرده بت پرستی و زنا چون اگر به این بت سجده کنیم شرک به خدا آورده ایم پس باید بت پرستیم تا به زنا برسیم

ص: 219

وَ اَلزِّنَا، لِأَنَّا إِنْ سَجَدْنَا لِهَذَا اَلصَّنَمِ وَ عَبَدْنَاهُ أَشْرَکْنَا بِاللَّهِ، وَ إِنَّمَا نُشْرِکُ بِاللَّهِ لِنَصِلَ إِلَی اَلزِّنَا، وَ هُوَ ذَا نَحْنُ نَطْلُبُ اَلزِّنَا فَلَیْسَ نُعْطَاهُ إِلاَّ بِالشِّرْکِ،

قَالَ: فَأْتَمَرَا بینهما فَغَلَبَتْهُمَا اَلشَّهْوَهُ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا، فَقَالاَ لَهَا: نُجِیبُکِ إِلَی مَا سَأَلْتِ، قَالَتْ: فَدُونَکُمَا فَاشْرَبَا هَذَا اَلْخَمْرَ فَإِنَّهُ قُرْبَانٌ لَکُمَا عِنْدَهُ، وَ بِهِ تَصِلاَنِ إِلَی مَا تُرِیدَانِ، فَقَالَ فَأْتَمَرَا بَیْنَهُمَا فَقَالاَ: هَذِهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ مِمَّا قَدْ نَهَانَا رَبُّنَا عَنْهُ: اَلشِّرْکُ وَ اَلزِّنَا، وَ شُرْبُ اَلْخَمْرِ، وَ إِنَّمَا نَدْخُلُ فِی شُرْبِ اَلْخَمْرِ حَتَّی نَصِلَ إِلَی اَلزِّنَا فَأْتَمَرَا بَیْنَهُمَا ثُمَّ قَالاَ لَهَا: مَا أَعْظَمَ اَلْبَلِیَّهَ بِکِ قَدْ أَجَبْنَاکِ إِلاَّ مَا سَأَلْتِ،

قَالَتْ: فَدُونَکُمَا فَاشْرَبَا مِنْ هَذَا اَلْخَمْرِ وَ اُعْبُدَا اَلصَّنَمَ وَ اُسْجُدَا له

قَالَ: فَشَرِبَا اَلْخَمْرَ وَ سَجَدَا لَهُ، ثُمَّ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَلَمَّا تَهَیَّئتْ لَهُمَا وَ تَهَیَّئَا لَهَا دَخَلَ عَلَیْهِمَا سَائِلٌ یَسْئلُ فَلَمَّا أَنْ رَأَیَاهُ ذَعِرَا مِنْهُ، فَقَالَ لَهُمَا: إِنَّکُمَا لَمُرِیبَینِ ذَعِرَینِ قَدْ خَلَوْتُمَا بِهَذِهِ اَلْمَرْأَهِ اَلْعَطِرَهِ اَلْحَسْنَاءِ إِنَّکُمَا لَرَجُلاَ سَوْءٍ وَ خَرَجَ عَنْهُمَا،

فَقَالَتْ لَهُمَا: لاَ وَ إِلَهِی! لا تصِلان إِلَیّ أَنْ تَقْرَبَانِی وَ قَدِ اِطَّلَعَ (1) هَذَا اَلرَّجُلُ عَلَی حَالِکُمَا وَ عَرَفَ مَکَانَکُمَا خَرَجَ اَلْآنَ فَیُخْبِرُ بِخَبَرِکُمَا، وَ لَکِنْ بَادِرَا إِلَی هَذَا اَلرَّجُلِ فَاقْتُلاَهُ قَبْلَ أَنْ یَفْضَحَکُمَا وَ یَفْضَحَنِی، ثُمَّ دُونَکُمَا فَاقْضِیَا حَاجَتَکُمَا وَ أَنْتُمَا مُطْمَئِنَّانِ آمِنَانِ،

قَالَ: فَقَامَا إِلَی اَلرَّجُلِ فَأَدْرَکَاهُ فَقَتَلاَهُ ثُمَّ رَجَعَا إِلَیْهَا فَلَمْ یَرَیَاهَا وَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا، وَ نُزِعَ عَنْهُمَا رِیَاشُهُمَا، وَ أُسْقِطَا فِی أَیْدِیهِمَا،

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِمَا: أَنَّمَا أَهْبَطْتُکُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ مَعَ خَلْقِی سَاعَهً مِنْ نَهَارٍ فَعَصَیْتُمَانِی بِأَرْبَعِ مَعَاصِی کُلِّهَا قَدْ نَهَیْتُکُمَا عَنْهَا، وَ تَقَدَّمْتُ إِلَیْکُمَا فِیهَا فَلَمْ تُرَاقِبَانِی وَ لَمْ تَسْتَحِیَا مِنِّی وَ قَدْ کُنْتُمَا أَشَدَّ مَنْ یَنْقِمُ عَلَی

ص: 220


1- و في نسختي البحار و الصافي : لا تصلان الآن إليّ و قد اطّلع .

فرمود: آن دو با هم در این مورد مشورت کردند و شهوت بر آن ها غلبه کرد و از آن زن پذیرفتند و او گفت این شراب است آن را بنوشید که شما را آماده کار کند با هم مشورت کردند که این سه کار - شرک به خدا زنا و شراب خواری که خدا ما را از آن ها نهی کرده بود و شراب خواری هم که برای انجام زنا می باشد و پس از مشورت و گفتگوی با هم به زن گفتند ای زن تو چه بلای خطرناکی هستی خواسته تو را پذیرفتیم

زن گفت: بسیار خوب پس از این شراب بنوشید و برای این بت سجده کنید و آن ها هم این کار ها را انجام دادند و چون از او کام خواستند و او هم آماده شد و آن ها هم آماده شدند یک گدا بر آن ها وارد شد و درخواست چیزی کرد از دیدن او ترسیدند و او به آن ها گفت شما دو مرد هراسناک و ترسو هستید و با این زن زیبایی که عطر زده خلوت کرده اید شما دو مرد بدی هستید و از نزد آن ها بیرون رفت.

آن زن گفت: نه به خدایم سوگند! به من دست نخواهید یافت چون با اطلاع این مرد به حال شما و شنیدن سخنان شما و دیدن موقعیت شما الان می رود و برای دیگران مطرح می کند زود بروید و تا شما و مرا رسوا نکرده او را بکشید و پس از آن کار خود را با دلی آرام و آسوده انجام دهید.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: آن دو برخاستند و آن مرد را گرفتند و کشتند و نزد آن زن بازگشتند ولی او را ندیدند و پشیمان شدند و پرهایشان ریخت و سرافکنده گشتند و خداوند به آن ها وحی نمود من شما را یک ساعت به زمین فرستادم و از چهار گناه مخصوص نهی کردم اما شما مرا در نظر نداشتید و از من شرم نکردید و شمایی که از همه بیشتر بر اهل زمین عیب می گرفتید و از افسوس و خشم من

ص: 221

أَهْلِ اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْمَعَاصِی وَ أسَجَرَ سعیر غَضَبِی عَلَیْهِمْ و لِمَا جَعَلْتُ فِیکُمْ مِنْ طَبْعِ خَلْقِی وَ عِصْمَتِی إِیَّاکُمْ مِنَ اَلْمَعَاصِی فَکَیْفَ رَأَیْتُمَا مَوْضِعَ خِذْلاَنِی فِیکُمَا، اِخْتَارَا عَذَابَ اَلدُّنْیَا أَمْ عَذَابَ اَلْآخِرَهِ؟

فَقَالَ أَحَدُهُمَا: نَتَمَتَّعُ مِنْ شَهَوَاتِنَا فِی اَلدُّنْیَا إِذْ صِرْنَا إِلَیْهَا إِلَی أَنْ نَصِیرَ إِلَی عَذَابِ اَلْآخِرَهِ، وَ قَالَ اَلْآخَرُ: إِنَّ عَذَابَ اَلدُّنْیَا لَهُ مُدَّهٌ وَ اِنْقِطَاعٌ، وَ عَذَابُ اَلْآخِرَهِ دَائِمٌ لاَ اِنْقِطَاعَ لَهُ، فَلَسْنَا نَخْتَارُ عَذَابَ اَلْآخِرَهِ اَلدَّائِمَ اَلشَّدِیدَ عَلَی عَذَابِ اَلدُّنْیَا اَلْفَانِی اَلْمُنْقَطِعِ،

قَالَ: فَاخْتَارَا عَذَابَ اَلدُّنْیَا، فَکَانَا یُعَلِّمَانِ اَلسِّحْرَ بِأَرْضِ بَابِلَ ، ثُمَّ لَمَّا عَلَّمَا اَلنَّاسَ [اَلسِّحْرَ] رُفِعَا مِنَ اَلْأَرْضِ إِلَی اَلْهَوَاءِ فَهُمَا مُعَذَّبَانِ مِنَکَّسَانِ مُعَلَّقَانِ فِی اَلْهَوَاءِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ.(1)

180/[79]- عن زرارة ، عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فَسَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ- وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ - فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! مَا الْهُدَی؟

فقَالَ علیه السلام لَعَنَكَ اللَّهُ! - وَ لَمْ یُسْمِعْهُ - مَا الْهُدَی تُرِیدُ وَ لَكِنَّ الْعَمَی تُرِیدُ ثُمَّ قَالَ لَهُ ادْنُ فَدَنَا مِنْهُ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ الْكَوْكَبَةِ الْحَمْرَاءِ؟ یَعْنِی الزُّهَرَةَ

قَالَ: إِنَّ اللَّهَ اطَّلَعَ مَلَائِكَتَهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ هُمْ عَلَی مَعْصِیَةٍ مِنْ مَعَاصِیهِ

فَقَالَ الْمَلَكَانِ هَارُوتُ وَ مَارُوتُ: هَؤُلَاءِ الَّذِینَ خَلَقْتَ أَبَاهُمْ بِیَدِكَ وَ أَسْجَدْتَ لَهُ مَلَائِكَتَكَ یَعْصُونَكَ؟

ص: 222


1- عنه مجمع البيان: 339/1، و بحار الأنوار: 319/59 ذيل ح 2 أشار إليه . تفسير القمي : 55/1 (قصّة هاروت و ماروت) بإسناده عن محمّد بن قيس عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 316/59 ح 2 ، و نور اليقلين: 112/1 ح 304، و مجمع البيان: 338/1

بر آن ها سخن می گفتید چون شما را معصوم ساخته و از گناه بدور داشتم اکنون چگونه می خواهید شما را کیفر و مجازات کنم آیا عذاب دنیا را می خواهید و یا عقاب آخرت را می طلبید؟ یکی به دیگری گفت: اکنون که به این دنیا آمده ایم از دلخواه های آن بهرمند شویم تا روزی که به عذاب آخرت برسیم دیگری گفت: عذاب دنیا اندازه دارد و تمام می شود ولی عذاب آخرت پیوسته و بی نهایت است و نباید عذاب آخرت را بر عذاب دنیا برگزینیم که آن تمام شدنی نخواهد بود .

فرمود: آن ها عذاب دنیا را اختیار کردند و در سرزمین بابل به مردم جادو یاد می دادند و چون آموزش دادند از زمین به هوا بالا برده شدند و در فضا آویزان گشتند و تا روز قیامت چنین خواهند بود.

79) - از زراره از أبو طفیل روایت کرده است که گفت:

در مسجد کوفه بودم شنیدم که امام علی علیه السلام بر بالای منبر است و این کوّاء از آخر مسجد فریاد زد: ای امیرالمؤمنین! هدایت چیست؟

فرمود: خدا تو را لعنت کند تو طالب هدایت نیستی بلکه کور دلی می خواهی - ولی او کلام حضرت را نشنید - سپس به او فرمود: نزدیک بیا و او نزدیک رفت و از چیز هایی سؤال کرد و حضرت جواب او را داد. سپس گفت: از ستاره سرخ - یعنی زهره - به من خبر بده

فرمود: خداوند فرشته ها را نسبت به خلق خود آگاه کرد که در حال انجام گناهی از گناهان بودند. و هاروت و ماروت- که دو فرشته بودند - گفتند: این هایی که پدرشان را به دست (قدرت) خود آفریدی و فرشته ها را به سجده برای او واداشتی ،اکنون در نافرمانی و معصیت تو می باشند.

خداوند فرمود: شاید شما اگر مانند آن ها آزموده شوید و دارای شهوت باشید نیز همانند آن ها مرا نافرمانی و معصیت کنید.

اظهار داشتند: به عزّت خودت سوگند! نه (ما چنان نخواهیم کرد)

ص: 223

قَالَ فَلَعَلَّكُمْ إِذَا ابْتُلِیتُمْ بِمِثْلِ الَّذِی ابْتَلَیْتُهُمْ (1) بِهِ عَصَیْتُمُونِی كَمَا عَصَوْنِی قَالا: لَا وَ عِزَّتِكَ! قَالَ: فَابْتَلَاهُمَا بِمِثْلِ الَّذِی ابْتَلَی بِهِ بَنِی آدَمَ مِنَ اَلشَّهْوَهِ ثُمَّ أَمَرَهُمْ أَنْ لاَ یُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ لاَ یَقْتُلُوا اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللّهُ ، وَ لاَ یَزْنُوا وَ لاَ یَشْرَبُوا اَلْخَمْرَ

ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ فَکَانَا یَقْضِیَانِ بَیْنَ اَلنَّاسِ هَذَا فِی نَاحِیَهٍ وَ هَذَا فِی نَاحِیَهِ، فَکَانَا بِذَلِکَ حَتَّی أَتَتْ إِحْدَاهُمَا هَذِهِ اَلْکَوْکَبَهُ تُخَاصِمُ إِلَیْهِ، وَ کَانَتْ مِنْ أَجْمَلِ اَلنَّاسِ فَأَعْجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا: اَلْحَقُّ لَکِ وَ لاَ أَقْضِی لَکِ حَتَّی تُمْکِنَیِنِی مِنْ نَفْسِکِ فَوَاعَدَتْ یَوْماً ثُمَّ أَتَتِ اَلْآخَرَ فَلَمَّا خَاصَمَتْ إِلَیْهِ وَقَعَتْ فِی نَفْسِهِ وَ أَعْجَبَتْهُ کَمَا أَعْجَبَتِ اَلْآخَرَ، فَقَالَ لَهَا مِثْلَ مَقَالَهِ صَاحِبِهِ، فَوَاعَدَتْهُ اَلسَّاعَهَ اَلَّتِی وَعَدَتْ صَاحِبَهُ فَاتَّفَقَا جَمِیعاً عِنْدَهَا فِی تِلْکَ اَلسَّاعَهِ، فَاسْتَحَیا کُلُّ وَاحِدٍ مِنْ صَاحِبِهِ حَیْثُ رَآهُ وَ طَأْطَأَ رُؤوسَهَما وَ نَکَسَا، ثُمَّ نُزِعَ اَلْحَیَاءُ عنْهُمَا، فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: یَا هَذَا! جَاءَ بی اَلَّذِی جَاءَ بِکَ،

قَالَ: ثُمَّ أَعْلَمَاهَا وَ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ عَلَیْهِمَا حَتَّی یَسْجُدَا لِوَثَنِهَا وَ یَشْرَبَا مِنْ شَرَابِهَا، وَ أَبَیَا عَلَیْهَا وَ سَأَلاَهَا فَأَبَتْ إِلاَّ أَنْ یَشْرَبَا مِنْ شَرَابِهَا فَلَمَّا شَرِبَا صَلَّیَا لِوَثَنِهَا وَ دَخَلَ مِسْکِینٌ فَرَآهُمَا، فَقَالَتْ لَهُمَا: یَخْرُجُ هَذَا فَیُخْبِرُ عَنْکُمَا فَقَامَا إِلَیْهِ فَقَتَلاَهُ، ثُمَّ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ حَتَّی یُخْبِرَاهَا بِمَا یَصْعَدَانِ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ کَانَا یَقْضِیَانِ بِالنَّهَارِ، فَإِذَا کَانَ اَللَّیْلُ صَعِدَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَأَبَیَا عَلَیْهَا وَ أَبَتْ أَنْ تَفْعَلَ فَأَخْبَرَاهَا، فَقَالَتْ ذَلِکَ لِتُجَرَّبَ مَقَالَتُهُمَا وَ صَعِدَتْ، فَرَفَعَا أَبْصَارَهُمَا إِلَیْهَا فَرَأَیَا أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مُشْرِفِینَ عَلَیْهِمَا یَنْظُرُونَ إِلَیْهِمَا وَ تَنَاهَتْ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَمُسِخَتْ فَهِیَ اَلْکَوْکَبَهُ اَلَّتِی تَرَی .(2)

ص: 224


1- في نسخة البحار : إذا ابتليتم بمثل الذي ابتلوهم.
2- عنه بحار الأنوار: 324/59 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 149/1 ح 181 . تأتي قطعتان منه في سورة «بني إسرائيل»، الحديث 30 و 99.

پس خداوند آن ها را همانند بنی آدم گرفتار شهوت کرد و به آن ها دستور داد: برای من شریکی قرار ندهید و بُت نپرستید شخصی را به نا حق نکشید زنا نکنید و شراب ننوشید و سپس آن ها را بر زمین فرستاد

آن ها در میان مردم قضاوت می کردند و هر کدام در یک ناحیه ای قرار گرفتند و به این کار مشغول بودند تا این ستاره ای که زیباترین مردم بود برای مرافعه و حل نزاع نزد یکی از آن ها آمد و چون از او خوشش آمد به او گفت حق با تو است ولی حکم برای تو نمی کنم تا خود را بر من عرضه کنی و روزی را با او وعده گذاشت

بعد از آن او برای مرافعه و حلّ نزاع نزد دیگری رفت و دل او را به خود جلب کرد و همان وعده را در همان ساعت با او گذاشت.

و در همان ساعت هر دو با وی ملاقات کردند و هر کدام از رفیق خود خجالت کشید و سر های خود را به زیر انداختند ولی شرم و حیا از آن ها رفت و یکی به دیگری گفت: من برای همان مقصودی آمده ام که تو آمده ای و با هم از او کام جویی خواستند، ولی او قبول نکرد و گفت تا بت مرا نپرستید و از شراب من ننوشید نمی شود آن ها پیشنهاد او را نپذیرفتند و خواسته خود را تکرار کردند و او اصرار ورزید که باید شراب بنوشند و چون شراب نوشیدند به بت او هم سجده کردند.

در همین بین مسکینی وارد شد و آن ها را (با آن حالت) دید، زن گفت: این مسکین می رود و گزارش شما را می دهد پس (هر دو) برخاستند و آن مسکین را کشتند و از او خواستند تا کام برگیرند گفت: نه (امکان ندارد) مگر آنکه به من بیاموزید به چه وسیله ای به آسمان می روید - چون روز ها برای مردم قضاوت می کردند و شب ها به آسمان می رفتند گفتند: نه و او هم گفت: نه تا در نهایت به او خبر دادند. پس او هم به عنوان آزمایش به آسمان بالا رفت و آن ها دیده از او برنداشتند و دیدند که اهل آسمان آن ها را می نگرند و آن زن هم به آسمان رسید و به صورت این ستاره که می بینی درآمد.

ص: 225

قوله تعالى: ﴿ مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾

181/[80] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها﴾ .

قَالَ: اَلنَّاسِخُ مَا حُوِّلَ، وَ مَا یَنْسَیهَا مِثْلُ اَلْغَیْبِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ بَعْدُ، کَقَوْلِهِ: ﴿یَمْحُوا اَللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتبِ﴾. (1)

قَالَ: فَیَفْعَلُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُحَوِّلُ مَا یَشَاءُ، مِثْلُ قَوْمِ یُونُسَ إِذْ بَدَا لَهُ فَرَحِمَهُمْ، وَ مِثْلُ قَوْلِهِ: ﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ﴾ (2) قَالَ: أَدْرَکَتهُمْ رَحْمَتِهِ﴾.(3)

182/[81]- عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها﴾؟

فَقَالَ: کَذَبُوا مَا هَکَذَا هِیَ، إِذَا کَانَ یُنْسِی وَ یَنْسَخُهَا أَوْ یَأْتِ بِمِثْلِهَا لَمْ یَنْسَخْهَا

قُلْتُ: هَکَذَا قَالَ اَللَّهُ؟

قَالَ: لَیْسَ هَکَذَا قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی،

قُلْتُ: فَکَیْفَ قَالَ؟

قَالَ لَیْسَ فِیهَا أَلِفٌ وَ لاَ وَاوٌ قَالَ: ﴿ مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ

ص: 226


1- سورة الرعد : 39/13
2- سورة الذاريات : 54/51
3- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 42، 324:59 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن 303/1 ح2

فرمایش خداوند متعال: هر حکمی را که نسخ کنیم و یا نسخ آن را به تأخیر بیندازیم بهتر از آن یا همانند آن را می آوریم، آیا نمی دانستی که خداوند بر هر چیزی توانمند است؟! (106)

80) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن و یا همانند آن را می آوریم» فرمود ناسخ و نسخ متحوّل و دگرگون یافته است نسیان مانند هر چیز پنهان و پوشیده ای است که هنوز واقع نشده باشد همانند فرمایش خداوند: «خداوند آن چه را بخواهد محو و نابود و آن چه را که بخواهد ثابت و پایدار می نماید و مادر تمامی علوم در پیشگاه او می باشد پس هر چه را بخواهد و مصلحت بداند انجام می دهد و آن چه را که نخواهد دگرگون می گرداند؛ همانند قوم یونس هنگامی که مشیّت خدا تعلّق گرفت مورد رحمت قرار گرفتند؛ و همانند فرمایش خداوند: «تو از آنان روی گردان پس مورد ملامت و سرزنش قرار نمی گیری» یعنی آنان را به وسیله رحمت خویش نجات داد.

81) - از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن و یا همانند آن را می آوری»، سؤال کردم؟

فرمود: دروغ گفته اند آیه این طور نیست زیرا اگر آیه را نسخ کند و مانند آن را بیاورد پس نسخ نکرده است گفتم: آیا خداوند این طور بیان نموده است؟

فرمود: ،نه خدای تبارک و تعالی چنین نفرموده است.

گفتم: پس چگونه فرموده است؟

فرمود: در آیه الف و واو «أَوْ» نبوده بلکه خداوند چنین فرموده: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن همانند آن را بیاوریم» هیچ امامی

ص: 227

مِنْهَا مِثْلِهَا ﴾ ، یَقُولُ: مَا نُمِیتُ مِنْ إِمَامٍ أَوْ نُنْسِهِ ذِکْرَهُ نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهُ مِنْ صُلْبِهِ مِثْلَهُ ﴾.(1)

قوله تعالى: ﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿114﴾ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿115﴾

183/[82] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی : فِی قَوْلِهِ ﴿ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ﴾ یَعْنِی اَلْإِیمَانَ لاَ یَقْبَلُونَهُ إِلاَّ وَ اَلسَّیْفُ عَلَی رُءُوسِهِمْ .﴾(2)

184 / [83] - عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

أَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّطَوُّعِ خَاصَّهً ﴿ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾ وَ صَلَّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِیمَاءً عَلَی رَاحِلَتِهِ أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ بِهِ حَیْثُ خَرَجَ إِلَی خَیْبَرَ ، وَ حِینَ رَجَعَ مِنْ مَکَّهَ وَ جَعَلَ اَلْکَعْبَهَ خَلْفَ ظَهْرِهِ .﴾ (3)

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 3 و 208/23 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 304/1 ح ، و نور الثقلين : 115/1 ح 312
2- عنه بحار الأنوار: 341/83 قطعة منه، و 26/100 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 150/1 ح 184 .
3- عنه بحار الأنوار : 70/84 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 333/4 ح 5317، و البرهان في تفسير القرآن : 314/1 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 191/3 ح 3330.

را نمی میرانیم یا او را از خاطر نمی بریم مگر آن که بهتر (1) از او را (از صلب او ) مانند خودش می آوریم.

فرمایش خداوند متعال: و چه کسی ستم کار تر از آن فردی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کند و سعی در ویرانی آن ها را دارد؟ شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت وارد این (کانون های عبادت) شوند بهره آن ها در دنیا (فقط) رسوایی است و در آخرت عذاب عظیمی خواهند داشت! (114)

(ای پامبر بگو: ) مشرق و مغرب از آنِ خداوند است! و به هر سو و سمتی رو کنید خدا آن جا می باشد خداوند بی نیاز و دانا است (115)

82) - از محمد بن یحیی روایت کرده است که گفت:

منظور از فرمایش خداوند «حق نداشتند وارد آن شوند مگر به حالت ترسناک» این است که ایمان را نمی پذیرند مگر آن که شمشیر بالای سرشان باشد.

83)- از حریز ( سجستانی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند این آیه را فقط در مورد نماز های مستحبّی نازل نمود: «پس به هر سمتی رو گردانید، به طرف خدا خواهد بود ، به درستی که خداوند گسترش دهنده و دانا است»؛ و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن موقعی که به طرف خیبر می رفت هم چنین زمانی که از مکه به سوی مدینه باز می گشت سوار بر مرکب بود و به هر سمت که مرکب می رفت سمت نماز می خواند که (گاهی) مکه پشت سرش قرار می گرفت

ص: 229


1- شاید منظور از بهتر بودن در تمام این عبارات از نظر مصلحت است نه از جهت فضائل و كمالات مترجم.

185/[84] -قَالَ زُرَارَهُ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلصَّلاَهُ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَحْمِلِ سَوَاءٌ؟

قَالَ: اَلنَّافِلَهُ کُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِی إِیمَاءاً أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُکَ وَ سَفِینَتُکَ وَ اَلْفَرِیضَهُ تَنْزِلُ لَهَا عَنِ اَلْمَحْمِلِ إِلَی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مِنْ خَوْفٍ فَإِنْ خِفْتَ أَوْمَأْتَ وَ أَمَّا اَلسَّفِینَهُ فَصَلِّ فِیهَا قَائِماً وَ تَوَخَّ [توجّه] اَلْقِبْلَهَ بِجُهْدِکَ فَإِنَّ نُوحاً علیه السلام قَدْ صَلَّی اَلْفَرِیضَهَ فِیهَا قَائِماً مُتَوَجِّهاً إِلَی اَلْقِبْلَهِ وَ هِیَ مُطْبِقَهٌ عَلَیْهِمْ

قَالَ: قُلْتُ وَ مَا کَانَ عِلْمُهُ بِالْقِبْلَهِ فَیَتَوَجَّهَهَا وَ هِیَ مُطْبِقَهٌ عَلَیْهِمْ

قَالَ: کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُقَوِّمُهُ نَحْوَهَا

قَالَ: قُلْتُ: فَأَتَوَجَّهُ نَحْوَهَا فِی کُلِّ تَکْبِیرَهٍ؟

قَالَ أَمَّا فِی اَلنَّافِلَهِ فَلاَ إِنَّ مَا تُکَبِّرُ فِی اَلنَّافِلَهِ عَلَی غَیْرِ اَلْقِبْلَهِ أَکْثَرُ ثُمَّ قَالَ کُلُّ ذَلِکَ قِبْلَهٌ لِلْمُتَنَفِّلِ إِنَّهُ قَالَ: ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾.(1)

186 / [85] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ یَقْرَأُ اَلسَّجْدَهَ وَ هُوَ عَلَی ظَهْرِ دَابَّتِهِ؟

قَالَ یَسْجُدُ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی عَلَی نَاقَتِهِ اَلنَّافِلَهَ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ اَلْمَدِینَهِ ، یَقُولُ (اَللَّهُ تعالی): ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾ .(2)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 70/84 ذيل ح 29 ، و 45/87 ح 36، وسائل الشيعة : 324/4 ح 5283، و البرهان في تفسير القرآن : 315/1 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 100/84 ح 18 ، و 169/85 ذيل ح 4 أشار إليه، 50/87 ذيل ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 315/1 ح 7 علل الشرائع: 2 358 ح 1 (باب- 76 العلّة التي من أجلها يسجد) بإسناده عن حمّاد، عن الحلبي ، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 248/6 ح 7857 ، و البحار : 70/84 ح 28 و 169/85 ح 4 ، و 40/87 ح 30.

84) - زراره گفته است: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا نماز در حال مسافرت، داخل کشتی و کجاوه یکسان است؟

فرمود: (نماز های) نافله فرقی نمی کند هر کجا در هر حالتی در کشتی و یا بر روی حیوان و به هر سمتی که باشی (برای رکوع و سجود) اشاره می کنی؛ ولی برای (نماز های) واجب از مرکب سواری فرود می آیی و نماز را روی زمین (در محلی ثابت) بجای می آوری مگر آنکه ترسی وجود داشته باشد که در این صورت نیز با اشاره انجام می دهی و اما نسبت به کشتی در آن نماز به جا می آوری و سعی می کنی رو به قبله باشی حضرت نوح علیه السلام نماز واجب خود را در کشتی رو به قبله به حالت ایستاده به جای آورد با این که کشتی دارای چند طبقه (و تاریک) بود. عرض کردم: قبله را چگونه تشخیص می داد و در سمت آن قرار می گرفت با این که کشتی دارای چند طبقه بود؟

فرمود: جبرئیل او را به سمت قبله می گردانید، گفتم: آیا در هر تکبیری باید رو به سمت قبله کنم؟

فرمود: در نماز مستحبی لازم نیست و می توانی به سمت غیر قبله می توانی تکبیر بگویی سپس افزود: برای نماز نافله همه جهت ها و قبله است «به طرف خدا خواهد بود به درستی که خداوند گسترده و دانا است».

85) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره شخصی که بر پشت چهار پا سوار است و می خواهد سجده انجام دهد سؤال کردم؟

فرمود: به هر سمتی که می تواند رو کند همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار بر شتر بود و به سمت مدینه می رفت و نماز می خواند خداوند فرموده: «پس به هر سمتی که رو گردانید ، به طرف خدا خواهد بود به درستی که خداوند گسترده و دانا است».

ص: 231

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ آتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ ى أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ﴾ ﴿121﴾

187/[86] - عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ اَلَّذِینَ آتَیْناهُمُ اَلْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ علیهم السلام. (1)

188/[87] - عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ﴾ فَقَالَ: اَلْوُقُوفُ عِنْدَ ذِکْرِ اَلْجَنَّة وَ اَلنَّارِ ﴾. (2)

189/[88] - ﴿عَنْ یَعْقُوبَ الْأَحْمَرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْعَدْلُ الْفَرِیضَةُ.﴾ (3)

190/[89] - ﴿وَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «الْعَدْلُ» فِی قَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: الْفِدَاءُ.﴾ (4)

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 189/23 ح 6 ، و 189/89 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 316/1 ح 2 . الكافي : 168/1 ح 4، تأويل الآيات الظاهرة : 77/1 ح 56 .
2- عنه بحار الأنوار : 214/92 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن 317/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 237/4 ح 4590. عدّة الداعي : 153 مرسلاً و بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 83 ، و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 1، و نور الثقلين : 77/1 ح 188.
4- عنه بحار الأنوار : 61/8 ح 84، و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 2، و نور الثقلين: 77/1 ح 189

فرمایش خداوند متعال: کسانی (یعنی یهود و نصارا) که کتاب آسمانی را به آن ها داده ایم آن را چنان که شایسته آن است می خوانند، آن ها به او (پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) ایمان می آورند. (121)

86) - از ابو ولّاد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آن کسانی که کتاب را عطایشان کردیم و آن را با درک حقیقت و توجّه تلاوت می کنند، آن ها به او ایمان می آورند» فرمود: آن ها ائمه علیهم السلام هستند.

87)- از منصور از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن را با درک حقیقت و توجّه تلاوت می کنند» پرسیدم؟

فرمود: (هنگام تلاوت قرآن) وقتی به اسم بهشت و دوزخ می رسند، توقّف می کنند (که اهل کدام می باشند)

88) - از یعقوب احمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ( منظور از) «العدل»، واجبات (الهی) است.

89)- از ابراهیم بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «العدل» در نظر حضرت ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام: قربانی است.

ص: 233

قوله تعالى: ﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لَا تَنفَعُهَا شَفَعَةٌ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴾ ﴿123﴾

191/[90] - قَالَ: وَ رَوَاهُ أَسْبَاطٌ اَلزُّطِّیُّ قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ «لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لاَ عَدْلاً»

قَالَ: اَلصَّرْفُ: اَلنَّافِلَهُ وَ اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ. (1)

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 85 و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 3 و نور الثقلين : 1/ 77 ح 190

فرمایش خداوند متعال: از روزی بترسید که هیچ کسی از دیگری کفایت و دفاع نمی کند و هیچ گونه عوضی از او قبول نمی شود و شفاعت هم برای او سودی نخواهد داشت و (از هیچ سویی) یاری نمی شوند! (123)

90) - گفت: و نیز اسباط زطّی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: تفسیر فرمایش خداوند متعال: «خداوند از او هیچ عملی را - چه مستحب و چه واجب - نمی پذیرد» (1) (چیست)؟

فرمود: (منظور از) «صرف»، مستحبّات و «عدل» (در این مورد) واجبات (الهی) است.

ص: 235


1- این عبارت در قرآن نیست یا ناسخ اشتباه کرده و احتمالاً در كلام سائل: ﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ﴾ - بقره آیه 123 بوده است و یا آن که عبارت «قوله تعالی» در حدیث نبوده و ناسخ آن را افزوده است. خداوند به حقایق امور عالم می باشد مترجم

قوله تعالى: وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿124﴾ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعَاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿125﴾ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿126﴾

192/ [91] - رَوَاهُ بِأَسَانِیدَ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ ، قَالَ:

کُنَّا بِمَکَّهَ فَجَرَی اَلْحَدِیثُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ إِذِ اِبْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ﴾ قَالَ: أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾،(1) ثُمَّ قَالَ: ﴿إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ﴾ قَالَ: یَا رَبِّ!، وَ یَکُونُ مِنْ ذُرِّیَّتِی ظَالِمٌ؟

قَالَ: نَعَمْ، فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مَنِ اِتَّبَعَهُمْ. قَالَ: یَا رَبِّ! فَعَجِّلْ لِمُحَمَّدِ وَ عَلَیٍّ

ص: 236


1- سورة آل عمران : 34/3

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که خداوند ابراهیم را با برنامه های گوناگونی آزمود و او آن ها را به پایان رساند پس (خداوند) به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم ابراهیم اظهار داشت: از ذریه و دودمان من (نیز امامانی قرار بده!) (خداوند) فرمود: عهد و پیمان من به ستم کاران نمی رسد! (124) و هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم پس از مقام ابراهیم عبادت گاهی برای خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه گردانید (125) و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده و اهل آن را - که به خدا و روز آخرت ایمان آورده اند - از ثمرات (گوناگون آن) روزی ده فرمود: و به آن هایی که کافر شدند بهره ناچیزی خواهیم داد سپس آن ها را به عذاب آتش می کشانیم و چه بد سرانجامی خواهد بود! (126)

91) - با سند هایی از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

در مکّه بودیم که بحثی از فرمایش خداوند به میان آمد: «و زمانی که خداوند ابراهیم را به کلمات (و برنامه هایی) مورد ابتلا قرار داد و او آن ها را به پایان رساند» فرمود: کلمات را به وسیله محمد علی و امامان از فرزندان علی علیهم السلام تکمیل کرد؛ و آن تفسیر این فرمایش خداوند است که: «دودمان و ذریّه ای که بعضی از بعضی دیگرند و خداوند شنوا و دانا است»

ص: 237

مَا وَعَدْتَنِی فِیهِمَا، وَ عَجِّلْ نَصْرَکَ لَهُمَا وَ إِلَیْهِ أَشَارَ بِقَوْلِهِ تعالی : ﴿ وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْراهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ، وَ لَقَدِ اصْطَفَيْنَهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ، فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّلِحِينَ﴾ (1) فَالْمِلَّهُ : اَلْإِمَامَهُ

فَلَمَّا أَسْکَنَ ذُرِّیَّتَهُ بِمَکَّهَ قَالَ: ﴿رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ﴾ (2) ، فَاسْتَثْنَی ﴿مَنْ آمَنَ﴾ خَوْفاً أَنْ یَقُولَ لَهُ: لاَ، کَمَا قَالَ لَهُ فِی اَلدَّعْوَهِ اَلْأُولَی: ﴿ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ﴾ .

فَلَمَّا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ اَلنّارِ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾ قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنِ اَلَّذِی مَتَّعْتَهُمْ؟

قَالَ: اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِی فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ.(3)

193/[92]- عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ ﴾ أَیْ لاَ یَکُونُ إِمَاماً ظَالِماً .(4)

ص: 238


1- سورة البقرة : 130/2.
2- سورة البقرة : 126/2 في الطبع القديم (الرحلي)، بدل الآية الموجودة، هكذا جائت : ﴿ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ﴾ - إلى قوله : - ﴿ مِنَ الثَّمَرَاتِ مِنْ أمَنَ ﴾ .
3- عنه بحار الأنوار: 201/25 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 6 .
4- عنه بحار الأنوار: 202/25 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 7.

سپس به او فرمود: «من تو را امام و پیشوا قرار داده ام، اظهار داشت: و در دودمان و فرزندانم؟ جواب داد: عهد و خلافت من به ستمگران نمی رسد»

ابراهیم گفت: ای پروردگار! آیا در دودمان و ذریّه من ظالم و ستمگر وجود خواهد داشت؟ پاسخ داد: بلی فلان و فلان و فلان پیروان آن هایند.

ابراهیم اظهار نمود: ای پروردگار! آن چه را که در مورد محمد و علی (علیهما السلام) به من وعده داده ای عجله فرما و زود ایشان را یاری فرما که به همین مطلب با فرمایش خود اشاره نموده است: «و کسی از دین و ملت ابراهیم کناره گیری نخواهد کرد مگر آن که سفیه و نادان باشد ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحین و نیکان خواهد بود» که منظور از ملت (در این آیه) امامت می باشد

موقعی که (حضرت ابراهیم علیه السلام ) خانواده خود را ساکن مکه گردانید گفت: «پروردگارا! این شهر را امن قرار ده و آن دسته از اهالی که ایمان به خداوند و قیامت آورند، از میوه ها روزیشان گردان» از اهالی آن «کسانی که ایمان آورده اند» را استثنا نموده که مبادا به او بگویند: نه چنان چه در دعای قبلی خود به او گفتند: «عهد (خلافت) به ظالمان نمی رسد»

و چون خداوند فرمود: «هر کسی که کافر شود او را (در دنیا) مختصری بهره مند می کنیم و پس از آن به سوی عذاب جهنم رهسپارش خواهیم نمود که آن گرفتاری بدی است؛ ابراهیم اظهار داشت: ای پروردگار! آن هایی که مختصری بهره مندشان می کنی چه کسانی هستند؟ (خداوند) فرمود: آنان کسانی هستند که به آیات من کفر می ورزند که فلانی و فلانی و فلانی می باشند.

92) - از حریز (سجستانی) به نقل از کسی که یادآورش شده روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «عهد (خلافت) به ظالمان نمی رسد» فرمود: یعنی امام و پیشوا نمی تواند ظالم و ستمگر باشد.

ص: 239

194/[93]-﴿ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً ﴾ قَالَ: فَقَالَ: لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ اِسْماً أَفْضَلُ مِنْهُ لَسَمَّانَا بِهِ ﴾.(1)

195/[94] -﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ [عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ ] قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ اَلرَّکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلطَّوَافِ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ ؟

فَقَالَ: إِنْ کَانَ بِالْبَلَدِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی ﴾ وَ إِنْ کَانَ اِرْتَحَلَ وَ سَارَ فَلاَ آمُرُهُ أَنْ یَرْجِعَ .﴾ (2)

196/[95] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَیْتِ طَوَافَ اَلْفَرِیضَهِ فِی حَجٍّ کَانَ أَوْ عُمْرَهٍ وَ جَهِلَ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یُصَلِّیهَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی ﴾(3)

197/[96] - ﴿ عَنِ اَلْمُنْذِرِ اَلثَّوْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْحَجَرِ؟ فَقَالَ علیه السلام : نَزَلَتْ ثَلاَثَهُ أَحْجَارٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ : اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اِسْتَوْدَعَهُ إِبْرَاهِیمَ ، وَ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ حَجَرُ بَنِی إِسْرَائِیلَ

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار: 104/25 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 8
2- عنه بحار الأنوار : 215/99 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 327/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 414/9 ح 11218، و 415 ح 11222 .باختصار . الكافي : 425/4 ح 1 تهذيب الأحكام : 139/5 ح 130، الاستبصار : 235/2 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 431/13 ح 18138
3- عنه بحار الأنوار: 215/99 ح 10، و وسائل الشيعة : 433/13 ح 18142 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 328/1 ح 8 مجمع البيان : 203/1 ، عنه وسائل الشيعة : 432/13 ح 18141 .

93)- از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار داده ام» فرمود: چنان چه خداوند اسمی بهتر و برتر از آن می دانست، آن را برای ما نام می نهاد.

94)- از محمد بن الفضيل [از ابو الصباح] روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق درباره مردی که دو رکعت نماز طواف حج یا عمره را فراموش کرده است که در کنار مقام (ابراهیم علیه السلام) بخواند، سؤال شد؟

فرمود: اگر در شهر مکه است دو رکعت نماز را کنار مقام ابراهیم علیه السلام انجام دهد همانا که خدای عزّ و جلّ می فرماید «از کنار مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز برگزینید» ولی اگر کوچ کرده و رفته است دستورش نمی دهم که برگردد.

95) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی طواف واجب کعبه - در حج یا عمره – را انجام داد ولی نمی دانست که باید دو رکعت نماز را در کنار مقام ابراهیم علیه السلام بخواند سؤال کردم؟

فرمود: آن نماز را انجام دهد، گر چه چند روزی هم گذشته باشد زیرا که خداوند فرموده است از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز برگزینید».

96) - از منذر ثوری روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «حَجَر» (سنگ)، سؤال کردم؟

فرمود سه عدد سنگ از بهشت فرود آمد: (اول) «حجر الأسود» که إبراهيم علیه السلام آن را به ودیعه نهاد؛ (دوم) سنگ موجود در مقام إبراهيم و (سوم) سنگی که (همراه) بنی اسرائیل بود.

ص: 241

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : إِنَّ اَللَّهَ اِسْتَوْدَعَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام اَلْحَجَرَ اَلْأَبْیَضَ وَ کَانَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اَلْقَرَاطِیسِ فَاسْوَدَّ مِنْ خَطَایَا بَنِی آدَمَ .﴾ (1)

198/[97] - ﴿عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام:

یَا جَابِرُ! مَا أَعْظَمَ فِرْیَهَ أَهْلِ اَلشَّامِ عَلَی اَللَّهِ یَزْعُمُونَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَیْثُ صَعِدَ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَضَعَ قَدَمَهُ عَلَی صَخْرَهِ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ، وَ لَقَدْ وَضَعَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ قَدَمَهُ عَلَی حَجَرٍ فَأَمَرَنَا اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ نَتَّخِذَهَا مُصَلًّی، یَا جَابِرُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لاَ نَظِیرَ لَهُ وَ لاَ شَبِیهَ، تَعَالَی عَنْ صِفَهِ اَلْوَاصِفِینَ وَ جَلَّ عَنْ أَوْهَامِ اَلْمُتَوَهِّمِینَ، وَ احْتَجَبَ عَنْ عَیْنِ اَلنَّاظِرِینَ لاَ یَزُولُ مَعَ اَلزَّائِلِینَ وَ لاَ یَأْفُلُ مَعَ الآفِلِینَ ﴿ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ﴾ ﴾ (2)

199/[98] - ﴿ عَنْ الْحَلَبِیِّ عن أَبَی عَبْدِ اللّه ِعلیه السلام قال:

سألته: أَتَغْتَسِلُ النِّسَاءُ إِذَا أَتَیْنَ الْبَیْتَ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللّه یَقُولُ: ﴿وَ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ﴾ یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ لا یَدْخُلَ إِلاَّ وَ هُوَ طَاهِرٌ قَدْ غَسَلَ عَنْهُ الْعَرَقَ وَ الأَذَی وَ تَطَهَّرَ ﴾ (3)

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار : 227/99 ح 27، و البرهان في تفسير القرآن : 333/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 431/9 ح 11270 . البحار : 84/12، و قصص الأنبياء علیه السلام للجزائري :120 (الفصل الرابع في أحوال أولاده علیه السلام و أزواجه) كلاهما عن الطبرسي رحمه الله قال : روي عن الباقر علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 291/3 ح 6، و 270/102 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 6 . التوحيد : 179 ح 13 ، عنه البحار: 329/3 ح 31
3- عنه بحار الأنوار : 193/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 282/13 ذيل ح 17749 ، و البرهان في تفسير القرآن : 329/1 ح 5 علل الشرائع : 411/2 ح 1 (باب - 151 علّة غسل دخول البيت)، عنه وسائل الشيعة : 281/13 ح 17749 ، و البحار : 369/99 ح 3، تهذيب الأحكام : 251/5 ح 12 عنه وسائل الشيعة : 247/14 ح 19112 .

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند «حجر الأسود» را به إبراهيم وديعه داد، که سفیدتر از کاغذ بود پس (دست) خطا کاران و گناه کاران بنی آدم آن را سیاه کرد.

97)- از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام : فرمود ای جابر! بزرگ ترین نسبت ناروای اهل شام به خداوند این بود که عقیده داشتند خدای متعال به آسمان بالا رفته و پای خود را روی سنگ بیت المقدس نهاده است حال آن که بنده ای از بندگان خدا پای خود را روی آن سنگ نهاده که خداوند پس از آن دستور داد تا آن را مصلای خود قرار دهیم.

ای جابر! همانا خداوند متعال مانندی و شبیهی ندارد خداوند والاتر است از آن چه که توصیفش می کنند شریف تر است از آن چه که خیال اندیشان در ذهن خود می پرورانند خداوند از چشم هر بیننده ای ناپیداست او به همراه از بین روندگان نابود نمی شود و با خاموش شوندگان خاموش نمی گردد، چیزی همانند او نخواهد بود او شنوا و دانا می باشد.

98) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: آیا زنانی که می خواهند وارد خانه (کعبه) شوند باید غسل کنند؟

فرمود: بلی زیرا خداوند (سبحان) فرموده است: «خانه مرا برای طواف کنندگان و رکوع و سجود کنندگان (نمازگزاران) تطهیر و پاک گردانید»، پس مقتضی است که بنده خدا وارد مکه نشود مگر با طهارت که بدن خود را از عرق و گرد و خاک و (و...) شستشو دهد.

ص: 243

200/[19] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِّ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، ﴿ رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ﴾ إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ، قَالَ: ﴿وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ اَلنّارِ﴾ قَالَ: عَنَی بِذَلِکَ مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ، وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ.﴾ (1)

201 / [100] - ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا أَنْ دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرَاتِ قَطَعَ قِطْعَهً مِنَ اَلْأُرْدُنِّ فَأَقْبَلَتْ حَتَّی طَافَتْ بِالْبَیْتِ سَبْعاً ثُمَّ أَقَرَّهَا اَللَّهُ فِی مَوْضِعِهَا وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلطَّائِفَ بِالطَّوَافِ بِالْبَیْتِ .﴾ (2)

202/ [101] - ﴿ عَنْ أَبِی سَلَمَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

أَنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ مِنَ اَلْجَنَّهِ لِآدَمَ علیه السلام وَ کَانَ اَلْبَیْتُ دُرَّهً بَیْضَاءَ فَرَفَعَهُ اَللَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ بَقِیَ أَسَاسُهُ فَهُوَ حِیَالَ هَذَا اَلْبَیْتِ

وَ قَالَ: یَدْخُلُهُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ لاَ یَرْجِعُونَ إِلَیْهِ أَبَداً فَأَمَرَ اَللَّهُ

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 84/99ح 43، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 7، و نور الثقلين : 24/1 ح 360.
2- عنه بحار الأنوار: 109/12 ذيل ح 31، و 80/99 ح 21 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 334/1 ح .8 المحاسن : 340/2 ح 130 (كتاب العلل) بإسناده عن أحمد بن محمد أبي نصر قال : قال أبو الحسن علیه السلام ، الكافي : 428/4 ح 7 بتفاوت يسير علل الشرائع : 442/2 ح 1 ( باب - 189) بإسناده عن إبراهيم بن مهزيار، عن أخيه علىّ بإسناده قال : قال أبو الحسن علیه السلام ، عنه البحار : 109/12 ح 3، و 79/99 ح 18 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 127 (الفصل الرابع في أحوال أولاده علیه السلام و أزواجه.)

99) - از عبد الله بن غالب او از ،پدرش به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام سجاد علیه السلام درباره سخن حضرت ابراهیم: «پروردگارا! این شهر را محل امن قرار ده و از انواع میوه ها روزی اهل آن گردان آن هایی که به خداوند ایمان آورند» فرمود: مقصود ما (اهل بيت عصمت و طهارت) با دوست داران و شیعیان وصیش می باشیم

و فرمود «و کسانی که کفر ورزند، پس اندک متاعی در اختیارشان قرار می دهم سپس به عذاب آتش مجبورشان می نمایم»، مقصود کسانی هستند که وصیّ (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) را انکار کرده و از امّت او پیروی و متابعت ننموده اند.

100) - از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

آن حضرت امام ابو الحسن علیه السلام فرمود: هنگامی که ابراهیم به درگاه پروردگارش دعا کرد که خداوند اهل مکه را از ثمرات بهره مند نماید، خداوند نیز قطعه ای از زمین اردن را جدا نمود و آن قطعه آمد و در اطراف کعبه هفت دور طواف نمود سپس خداوند آن را در جایگاه خودش برگردانید؛ و این که چرا آن را طائف گویند؟ فرمود: چون در اطراف کعبه طواف نموده است.

101) - و از ابو سلمه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند «حجر الأسود» را از بهشت برای آدم فرستاد و خانه کعبه هم چون درّی سفید و شفّاف بود، سپس خداوند آن را به آسمان بالا برد ولی اساس و جایگاهش باقی ماند آن خانه ای که بالا رفته در موازی و قبال این (خانه ای است که در زمین موجود) می باشد

سپس افزود: هر روز هفتاد هزار فرشته در آن وارد می شوند که باز نمی گردند؛

ص: 245

إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ علیهما السلام أَنْ یَبْنِیَا اَلْبَیْتَ عَلَی اَلْقَوَاعِدِ .﴾. (1)

203/[102] - ﴿ وَ قَالَ اَلْحَلَبِیُّ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْبَیْتِ أَ کَانَ یُحَجُّ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؟

قَالَ: نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فِی اَلْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ علیه السلام حِینَ قَالَ لِمُوسَی علیه السلام - حَیْثُ تَزَوَّجَ - : ﴿عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ﴾ (2) وَ لَمْ یَقُلْ ثَمَانِیَ سِنِینَ. وَ إِنَّ آدَمَ وَ نُوحاً علیهما السلام حَجَّا وَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ علیهما السلام قَدْ حَجَّ اَلْبَیْتَ بِالْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلطَّیْرِ وَ اَلرِّیحِ وَ حَجَّ مُوسَی علیه السلام عَلَی جَمَلٍ أَحْمَرَ یَقُولُ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ، وَ إِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ ﴾ (4) وَ قَالَ ﴿ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ اَلْعاکِفِینَ وَ اَلرُّکَّعِ اَلسُّجُودِ﴾ وَ إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ لِآدَمَ وَ کَانَ اَلْبَیْتُ ﴾.(5)

ص: 246


1- عنه مجمع البيان 389/1 ، و بحار الأنوار: 86/12 و 64/99 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/12 ح 9 و مستدرك الوسائل : 322/9 ح 11008 . الكافي : 188/4 ح 2 بإسناده عن أحمد بن عائذ، عن أبي خديجة قال : ...، عنه وسائل الشيعة : 208/13 ح 17580، علل الشرائع : 398/2 ح 1 (باب - 140) بإسناده عن أبي خديجة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 57/58 ح 2 و 1258/99 .
2- سورة القصص : 27/28
3- سورة آل عمران : 96/3
4- سورة البقرة: 127/2
5- عنه بحار الأنوار : 64/99 ح 42 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 10، و نور الثقلين: 124/4 ح 54 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 9/8 ح 8922، كذا قطعة فيه

و خداوند ابراهیم و اسماعیل را دستور داد تا این خانه را بر همان پایه ها (اولیه اش) بسازند.

102 - و حلبی گفته است:

از امام صادق علیه السلام پیرامون خانه (کعبه) سؤال شد که آیا (مردم در آن زمان) پیش از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حج به جا می آوردند؟

فرمود: بلی؛ و تأیید آن در قرآن به نقل از سخن شعیب که به موسی علیه السلام در موقع ازدواجش گفت: «بنابر آن که هشت مرحله حج انجام دهی» و نگفت هشت سال دیگر آن که آدم و نوح عليهما السلام حج را انجام دادند.

هم چنین سلیمان علیه السلام به همراه ،جنیان ،انسیان، پرندگان و باد ها، حج را به جای آورد، موسی علیه السلام سوار بر شتر سرخ رنگ حج انجام داد و می گفت: «لبّيك لبّيك».

و هم چنان که خداوند متعال فرموده است «همانا اولین خانه ای که روی زمین نهاده شد آن خانه ای است که در مکّه با برکت واقع شد که هدایت گر جهانیان می باشد» و فرموده «و هنگامی که ابراهیم با اسماعیل پایه های خانه را بالا می بردند» و (نیز) فرموده: «خانه مرا برای طواف کنندگان و رکوع و سجود کنندگان (نمازگزاران) تطهیر و پاک گردانید» خداوند متعال حجر الأسود را نازل نمود در حالی که کعبه وجود داشت.

ص: 247

قوله تعالى : ﴿ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ ﴿127﴾ ﴿ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ ﴿128﴾

204/ [103] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلْوَرْقَاءِ [ أبى الورد] قَالَ:

قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ مَا هُوَ؟

قَالَ: أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فَهُوَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی بِمَکَّهَ أَنْزَلَهُ اَللَّهُ یَاقُوتَهً حَمْرَاءَ فَفَسَقَ قَوْمُ نُوحٍ فَرَفَعَهُ حَیْثُ یَقُولُ ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ﴾ .﴾(1)

205/[104] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ هُمْ؟

قَالَ: أُمَّهُ مُحَمَّدٍ بَنُو هَاشِمٍ خَاصَّهً،

قُلْتُ: فَمَا اَلْحُجَّهُ فِی أُمَّهِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ اَلَّذِینَ ذَکَرْتَ دُونَ غَیْرِهِمْ؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ *`رَبَّنا وَ اِجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ ﴾ فَلَمَّا أَجَابَ اَللَّهُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ جَعَلَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أُمَّهً مُسْلِمَهً وَ بَعَثَ فِیهَا رَسُولاً مِنْهَا - یَعْنِی مِنْ تِلْکَ اَلْأُمَّهِ - یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَهَ رَدِفَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 64/99 ح 42 و البرهان في تفسير القرآن : 335/1 ح 11، و نور الثقلين: 126/1 ح 365 .

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند (می گفتند:) پروردگارا! از ما بپذیر همانا تو شنوا و دانا هستی! (127) پروردگار ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از نسل و دودمان ما امتی که تسلیم فرمان تو باشند به وجود آور و شیوه عبادت و مناسک ما را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر به درستی که تو توبه پذیر و مهربان هستی (128)

103) - از ابو ورقاء روایت کرده است که گفت:

به امیر المؤمنين علیه السلام عرض کردم: اولین چیزی که از آسمان فرود آمد، چه بود؟

فرمود: اولین چیزی که از آسمان بر زمین نازل شد خانه ای است که در مکه می باشد که خداوند آن را هم چون یاقوتی قرمز نازل نمود، ولی قوم نوح فسق و فجور کردند تا این که خداوند آن را به آسمان بالا برد همان طوری که فرمود: «در آن هنگامی که ابراهیم و اسماعیل اساس و پایه های خانه (کعبه) را بالا بردند».

104) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا از امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آگاه فرما چه کسانی هستند؟

فرمود: امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله فقط بنی هاشم می باشند.

عرض کردم: چه دلیلی است که فقط اهل بیت آن حضرت از امّت او هستند؟ فرمود: فرمایش خداوند است که می فرماید: «هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه ( کعبه) را بالا می بردند گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانا هستی * پروردگارا! ما و فرزندان ما را فرمان بردار خویش قرار ده و مناسک ما را به ما بیاموز و توبه ما را بپذیر که تو ، توبه پذیر و مهربان هستی» پس چون خداوند ( دعای) ابراهیم و اسماعیل را اجابت نمود بعضی از دودمان و ذریّه،

ص: 249

دَعْوَتَهُ اَلْأُولَی بِدَعْوَتِهِ اَلْأُخْرَی فَسَأَلَ لَهُمْ تَطْهِیراً مِنَ اَلشِّرْکِ وَ مِنْ عِبَادَهِ اَلْأَصْنَامِ لِیَصِحَّ أَمْرُهُ فِیهِمْ وَ لاَ یَتْبَعُوا غَیْرَهُمْ، فَقَالَ ﴿ وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ اَلنّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾ (1) فَهَذِهِ دَلاَلَهٌ عَلَی أَنَّهُ لاَ تَکُونُ اَلْأَئِمَّهُ وَ اَلْأُمَّهُ اَلْمُسْلِمَهُ اَلَّتِی بُعِثَ فِیهَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لِقَوْلِهِ ﴿ وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ ﴾ (2). (3)

قوله تعالى : ﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَ إِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿133﴾ ﴾

206/[105]- ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِدا؟ ﴾

ص: 250


1- سورة إبراهيم : 36/14 .
2- سورة إبراهيم : 35/14
3- عنه بحار الأنوار: 154/24 ح 7 و 229/68 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 335/1 ح 12، و نور الثقلين : 129/1 ح 379 دعائم الإسلام : 33/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفاوت .

ایشان را امّت مسلمان قرار داد و از بین خود آن امّت پیامبری را برگزید، که آیات خداوند را برای ایشان تلاوت می نمود و ایشان را تزکیه و تربیت می کرد و کتاب و حکمت را تعلیم شان می داد

هم چنین حضرت ابراهیم علیه السلام به دنبال دعای اولش، دعای دیگری نمود و درخواست کرد که (امّت مسلمان و ذریّه اش) از هر نوع شرک و بت پرستی پاک و منزّه باشند تا آن که دستور خداوند صحیح و درست اجرا شود و از هر گونه تمایل به غیر خدا اجتناب نمایند هم چنان که فرمود: «(خداوندا!) مرا و فرزندانم را از بت پرستی دورگردان * پروردگارا! آنان بسیاری از انسان ها را گمراه کردند پس هر که مرا پیروی نماید از من است و هر کسی که مخالفت و معصیت مرا کند، تو دربارۀ او آمرزنده و مهربان هستی» بنابراین استفاده می شود که امامان و امّت مسلمانی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از بین آنان برانگیخته شد فقط از ذریّه ابراهیم علیه السلام هستند؛ زیرا که فرمود: «من و فرزندان مرا از بت پرستی دور گردان».

فرمایش خداوند متعال: آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید شما حاضر بودید؟ در آن هنگامی که به فرزندانش گفت: بعد از (در گذشت) من چه چیز را می پرستید؟ گفتند: خدای تو، و خدای پدرانت ابراهیم اسماعیل و اسحاق را همان خداوند یکتا را (پرستش می نماییم) و ما در برابر او تسلیم هستیم (133)

105) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر این آیه از فرمایش خداوند: «هنگامی که (یعقوب) به فرزندان خود گفت: بعد از من چه کسی را پرستش می کنید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را به عنوان خدای یکتا

ص: 251

قَالَ جَرَتْ فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾ (1)

207/[106] -﴿ عَنِ اَلْوَلِیدِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اَلْحَنِیفَهَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ ﴾. (2)

208/[107]- ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :[قال]:

مَا أَبَقَتْ اَلْحَنِیفِیَّهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ الشّارب وَ قلم وَ اَلْأَظْفَارِ اَلْخِتَانَ ﴾. (3)

قوله تعالى : ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِيَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿136﴾ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾ ﴿137﴾

209/[108] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ (4) ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اَلْأَسْباطِ ﴾ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿قُولُوا﴾ فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ قَوْلُهُ: ﴿ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اِهْتَدَوْا﴾ سَائِرُ اَلنَّاسِ.﴾ (5)

ص: 252


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 337/1 ح 1 و نور الثقلين: 131/1 ح 387.
2- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 337/1 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار : 33/67 و 68/76 ح 4 ، و وسائل الشيعة : 437/21 ح 27521 ، و البرهان في تفسير القرآن : 337/1 ح 2 و نور الثقلين : 94/3 ح 263 .
4- في تحقيق المحلّاتي : الفضل بن صالح
5- عنه بحار الأنوار : 355/23 ح 5 و 152/24 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ح 1.

می پرستیم» سؤال کردم که مقصود کیست؟

فرمود: دربارۀ حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) می باشد

106) - از ولید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که «حنيفية»، همان اسلام می باشد.

107) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر لیه السلام فرمود: دین حنیف (اسلام واقعی) چیزی را (از شرح وظایف برای انسان ها) ترک نکرده است بلکه حتی کوتاه کردن شارب (سبیل)، ناخن و ختنه کردن را هم آورده است.

فرمایش خداوند متعال: بگویید: ما به خدا ایمان آورده ایم و به آن چه که بر ما نازل شده و آن چه که بر ابراهیم، اسماعیل ،اسحاق، یعقوب و (بر دیگر) پیامبران از فرزندان او نازل گردیده و آن چه به موسی عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده (ایمان آوردیم) و در میان هیچ یک از آن ها جدایی قائل نمی شویم و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (136) پس اگر آن ها نیز به مانند آن چه شما ایمان آورده اید ایمان بیاورند هدایت یافته اند ولی اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده اند و خداوند شرّ آن ها را از تو برطرف می نماید و او شنونده و دانا است (137)

108) - از مفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحابش پیرامون فرمایش خداوند: «بگویید: ما به خدا و آیاتی که بر ما نازل شده ایمان آورده ایم و نیز آن چه بر ابراهیم اسماعیل ، اسحاق ، يعقوب و سبط ها نازل آمده است» روایت کرده است که مقصود از «قُولُوا» آل محمّد علیهم السلام هستند و «پس اگر به آن چه شما ایمان آورده اید، آنان نیز ایمان بیاورند، هدایت یافته اند» سایر انسان ها می باشند

ص: 253

210/[109] - ﴿ عَنْ حَنَّانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطَ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَمْ یَکُونُوا یُفَارِقُوا اَلدُّنْیَا إِلاَّ سُعَدَاءَ تَابُوا وَ تَذَکَّرُوا مَا صَنَعُوا.﴾ (1)

211/[110] - ﴿ عَنْ سَلاَّمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا ﴾ قَالَ: [إِنَّمَا] عَنَی بِذَلِکَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ وَ فَاطِمَهَ علیهم السلام، وَ جَرَتْ بَعْدَهُمْ فِی اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام قَالَ: ثُمَّ یَرْجِعُ اَلْقَوْلُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلنَّاسِ فَقَالَ: ﴿ فَإِنْ آمَنُوا ﴾ یَعْنِی اَلنَّاسَ ﴿ بِمِثْلِ ما ءآمَنْتُمْ بِهِ ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ وَ اَلْأَئِمَّهَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِمْ ﴿ فَقَدِ اِهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ ﴾ .(2)

قوله تعالى : ﴿ صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَبدُونَ﴾ ﴿ 138﴾

212 / [111] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام

ص: 254


1- عنه مجمع البيان: 405/1، و بحار الأنوار: 9/11 و 291/12 ذيل ح 75 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ح 2 الكافي : 246/82 ح 343 مع زيادة في آخره، عنه البحار: 30 269 ح و 26930 ح 137 قطعه منه، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ذيل ح 2 أشار إليه . و تأتي قطعتان منه في الحديث ح 83 سورة «آل عمران» و الحديث 77 من سورة «يوسف».
2- عنه بحار الأنوار: 355/23 ح 6 ، و 152/24 ح 40 ، و 20/67، و البرهان في تفسير القرآن : 339/1 ذيل ح 3 أشار إليه . الكافي : 344/1 ح 19 عنه تأويل الآيات الظاهرة : 84 ، و البحار : 356/23 ذيل ح 6 أشار إليه، و عنه و عن العيّاشي، البحار : 20/67

109) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا فرزندان یعقوب، پیامبر بودند؟

فرمود: نه ولی آنان اسباط و فرزندان پیامبران بودند و از دنیا نرفتند، مگر آن که خوشبخت و رستگار گردیدند چون موفق به توبه شدند و از کردار گذشته خویش استغفار کردند.

110) - از سلّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (ابراهیم علیه السلام اظهار نمود:) ما به خدا و آیاتی که بر ما نازل شده ایمان آورده ایم» فرمود: مقصود علی، فاطمه حسن و حسین علیهم السلام هستند که بعد از ایشان در دیگر امامان علیهم السلام نیز جاری می باشد سپس سخن خداوند به دیگر مردم باز می گردد که فرموده است: «پس اگر ایمان آوردند» یعنی مردم هم چنان که شما ایمان آورده اید» که علی فاطمه ،حسن ،حسین و دیگر امامان علیهم السلام هستند «پس هدایت یافته اند، اما اگر روی برگردانند و پشت کنند در شقاوت و بدبختی خواهند بود»

فرمایش خداوند متعال رنگ خدایی را رنگ ایمان و توحید و اسلام (بپذیرید) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما فقط او را عبادت می کنیم(138)

111) - از زراره از امام باقر علیه السلام ، و (نیز) از حمران از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که (دربارۀ این آیه شریفه) فرموده اند «صبغة»، (همان معارف و احکام) اسلام است

ص: 255

قَالَ: اَلصِّبْغَهُ اَلْإِسْلاَمُ .﴾ (1)

213 /[112] - ﴿ عَنْ عمر و بن عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ الهاشمی-مولی أبی جعفر- عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿صِبْغَهَ اَللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ صِبْغَهً ﴾ قَالَ: اَلصِّبْغَهُ مَعْرِفَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْوَلاَیَهِ فِی اَلْمِیثَاقِ.﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿143﴾

214 / [113] -﴿ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ

قُلْتُ لَهُ ﴿وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ﴾ قَالَ: نَحْنُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اَللَّهِ

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 340/1 ح 6 . المحاسن : 240/12 ح 221 (باب - 24 جوامع من التوحيد) بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام قال: عروة الله الوثقى التوحيد و الصبغة الإسلام عنه البحار: 279/3 ح 14
2- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 340/1 ح 7. تفسير فرات الكوفي : 53 ح 25 عنه البحار: 366/23 ح 32 بتفاوت، و نحوه الكافي: 422/1 ح 53، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 85 و البحار: 379/23 ح 65، الصراط المستقيم: 291/1 (الباب الثامن فيما جاء في تعيينه).

112) - از عمرو بن عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق درباره فرمایش خداوند: «این رنگ خداست و رنگ چه کسی از رنگ خدا بهتر است» فرمود: مقصود از «صبغة» امیر المؤمنین علیه السلام می باشد که این آیه نسبت به ولایت آن حضرت در (عالم ذرّ و) میثاق است.

فرمایش خداوند متعال: و هم چنین شما را ،نیز امت میانه ای قرار دادیم (که در حد اعتدال بوده) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه خواهد بود و ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن ،بودی تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می کنند از آن افرادی که به جاهلیت باز می کردند مشخص شوند و این حکم بر غیر از کسانی که خداوند آن ها را هدایت کرده دشوار بود و خداوند هرگز ایمان (و نماز) شما را ضایع نمی گرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم رحیم و مهربان است .(143)

113) - از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت :

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (مقصود از) فرمایش خدای تبارک و تعالی: «ما شما را این چنین از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و رسول هم بر شما گواه باشد»، (چه کسانی هستند)؟

فرمود: ما امّت وسط هستیم و ما گواهان خدا بر آفریده هایش خواهیم بود

ص: 257

عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ ﴾. (1)

215 /[114] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَحْنُ نَمَطُ اَلْحِجَازِ (2) فَقُلْتُ: وَ مَا نَمَطُ اَلْحِجَازِ؟

قَالَ: أَوْسَطُ اَلْأَنْمَاطِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِلَیْنَا یَرْجِعُ اَلْغَالِی وَ بِنَا یَلْحَقُ اَلْمُقَصِّرُ ﴾.(3)

216 /[115] - ﴿وَ رَوَی عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ﴾ (4)

217 / [116] -وَ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: ﴿لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ ﴾ قَالَ: بِمَا عِنْدَنَا مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ بِمَا ضَیَّعُوا مِنْهُ ﴾.(5)

ص: 258


1- عنه بحار الأنوار : 342/23 ذيل ح 23 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 7. بصائر الدرجات 77 ح 11 (الباب 3)، عنه البحار : 342/23 ح 23 ، الكافي : 190/1 ح 2 بتفصيل عنه البحار : 357/16 ح 48 و 336/23 ح 2 .
2- قال المجلسي رحمه الله : كأنه كان النمط المعمول في الحجاز أفخر الأنماط، فكان يبسط في صدر المجلس وسط سائر الأنماط، و في النهاية : في حديث علي علیه السلام : خير هذه الأمة النمط الأوسط، النمط : الطريقة من الطرائق إلى أن قال: و الأنماط: ضرب من البسط له خمل رقيق، واحدها نمط . انتهى ، ثمّ ذكر كلام صاحب القاموس في ذلك، فراجع أن شئت.
3- عنه بحار الأنوار : 349/23 ح 57 ، و 441/22 ، و 334/23، و البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 8، و نور الثقلين : 134/1 ح 407 .
4- عنه بحار الأنوار : 343/23 ذيل ح 28 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 346/1 ح 10 بصائر الدرجات : 82 ح2 (باب - 13- في الأئمة علیهم السلام أنّهم شهداء لله)، عنه البحار : 343/23 ح 28 .
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 9 و نور الثقلين : 135/1 ح 408. بصائر الدرجات : 82 ح 1 (باب - 13 في الأئمة علیهم السلام أنّهم شهداء لله)، و 516 ح 45 (باب - 18 النوادر فى الأئمة علیهم السلام) ، عنهما البحار : 34/23 ح 27 .

و حجّت های او در زمینش می باشیم.

114) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما (اهل بیت رسالت) نمط حجاز هستیم گفتم: نمط حجاز چیست؟

فرمود: بهترین و برترین مردم حجاز می باشند همان طوری که خداوند فرموده است «و ما شما را این چنین از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید»، سپس فرمود: هر بلند پروازی به سوی ما باز می گردد و هر کندرو و عقب افتاده ای به ما ملحق می شود

115) - و از عمر بن حنظله روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: ایشان، امامان و پیشوایان می باشند.

116) - و نیز از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «تا بر مردمان گواه باشید» فرمود: به خاطر آن چه از حلال و حرام نزد ما می باشد و بر آن چه که دیگران ضایع کردند.

117)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال می فرماید: «هم چنین ما شما را امّت میانه و از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و رسول هم بر شما گواه باشد» پس اگر گمان می کنی که خداوند در این آیه تمام اهل قبله - از یکتا پرستان - را اراده نموده است (گمان نادرستی است) آیا (چنین تفسیری صحیح است) کسی که شهادتش در دنیا برای یک من خرما پذیرفته نمی شود

ص: 259

218/[117] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ﴾ فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّ اَللَّهَ عَنَی بِهَذِهِ اَلْآیَهِ جَمِیعَ أَهْلِ اَلْقِبْلَهِ مِنَ اَلْمُوَحِّدِینَ أَفَتَرَی أَنَّ مَنْ لاَ یَجُوزُ شَهَادَتُهُ فِی اَلدُّنْیَا عَلَی صَاعٍ مِنْ تَمْرٍ یَطْلُبُ اَللَّهُ شَهَادَتَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ یَقْبَلُهَا مِنْهُ بِحَضْرَهِ جَمِیعِ اَلْأُمَمِ اَلْمَاضِیَهِ کَلاَّ لَمْ یَعْنِ اَللَّهُ مِثْلَ هَذَا مِنْ خَلْقِهِ، یَعْنِی اَلْأُمَّهَ اَلَّتِی وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ ﴾ (1) وَ هُمُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ هُمْ خَیْرُ أُمّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ .﴾ (2)

219/[118] قَالَ أَبُو عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَ لاَ تُخْبِرُنِی عَنِ اَلْإِیمَانِ أَ قَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلاَ عَمَلٍ؟

فَقَالَ علیه السلام: اَلْإِیمَانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَ اَلْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِکَ اَلْعَمَلِ، مَفْرُوضٌ مِنَ اَللَّهِ مُبَیَّنٌ فِی کِتَابِهِ وَاضِحٌ نُورُهُ، ثَابِتَهٌ حُجَّتُهُ یَشْهَدُ لَهُ بِهَا اَلْکِتَابِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ وَ لَمَّا أَنْ أَصْرَفَ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله إِلَی اَلْکَعْبَهِ عَنْ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ قَالَ اَلْمُسْلِمُونَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَرَأَیْتَ صَلاَتَنَا اَلَّتِی کُنَّا نُصَلِّی إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ مَا حَالُنَا فِیهَا، وَ مَا حَالُ مَنْ مَضَی مِنْ أَمْوَاتِنَا وَ هُمْ یُصَلُّونَ إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ؟

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اَللّهَ بِالنّاسِ لَرَءؤُفٌ رَحِیمٌ ﴾ فَسَمَّی اَلصَّلاَهَ إِیمَاناً فَمَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ حَافِظاً لِجَوَارِحِهِ مُوفِیاً کُلَّ جَارِحَة مِنْ جَوَارِحِهِ بِمَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، لَقِیَ اَللَّهَ مُسْتَکْمِلاً لِإِیمَانِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ

ص: 260


1- سورة آل عمران : 110/3 .
2- عنه بحار الأنوار: 350/23 ح 58، و البرهان في تفسير القرآن: 346/1 ح 11، و نور الثقلين: .135/1 ح 409. دعائم الإسلام : 35/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمد علیهم السلام ) بتفصيل .

خداوند در روز قیامت از او شهادت بطلبد و در مقابل تمام امّت های گذشته شهادت او را بپذیرد؟

هرگز چنین چیزی را خداوند اراده نکرده که مانند چنین فردی منظورش باشد ابراهیم علیه السلام برای چنین فردی دعا نکرده است، بلکه منظور افرادی هستند که دعوت ابراهیم علیه السلام شاملشان گشته باشد هم چنان که فرمود: «شما بهترین و برترین امّت هایی می باشید که برای مردم آفریده شده اید» و ایشان معتدل ترین امّت و بهترین امّت از میان مردم خواهند بود.

118) - ابو عمر و زبیری گفته است:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مرا از ایمان آگاه نمی فرمایی، که آیا سخن و کردار با هم است؟ یا سخن بدون کردار؟

فرمود: مجموعه ایمان همان کردار است و سخن، بخشی از کردار می باشد که خداوند آن را واجب گردانده و در کتابش (قرآن) بیان نموده که نورش فراگیر است برهانش آشکار و پایدار می باشد کتاب (قرآن) بر آن گواه و دعوت کننده به آن است.

چون خداوند (قبله) پیامبرش را از بیت المقدس به سمت مکه بازگردانید عدّه ای از مسلمانان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: نمازی را که (تا کنون) به سمت بيت المقدس خوانده ایم (حکمش) چیست؟ وظیفه ما و مردگان ما که با آن حالت نماز خوانده اند چگونه است؟

پس خداوند ( متعال ) فرمود: «خدا ایمان شما را تباه نمی کند او بر مردمان مهربان و بخشاینده است و نماز را ایمان نامید بنابراین هر کسی که نگهدار اعضا و جوارح خود باشد و هر عضوی را در انجام وظیفه ای که خداوند بر آن نهاده وادار کند؛ خداوند را در حالی ملاقات می کند که ایمانش کامل و اهل بهشت باشد؛ و کسی که در یکی از آن موارد خیانت کند خداوند را

ص: 261

وَ مَنْ خَانَ فِی شَیْءٍ مِنْهَا أَوْ تَعَدَّی مَا أَمَرَ اَللَّهُ فِیهَا لَقِیَ اَللَّهَ نَاقِصَ اَلْإِیمَانِ .(1)

قوله تعالى: ﴿ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿144﴾

220/ [119] - ﴿ عَنْ حَرِیزٍ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اِسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَهَ بِوَجْهِکَ وَ لاَ تُقَلِّبْ وَجْهَکَ مِنَ اَلْقِبْلَة فَتَفْسُدَ صَلاَتُکَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فِی اَلْفَرِیضَهِ: ﴿ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ﴾ .(2)

221 / [120] - ﴿عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

اِلْزَمِ اَلْأَرْضَ، لاَ تُحَرِّکنّ یَدَکَ وَ لاَ رِجْلَکَ أَبَداً حَتَّی تَرَی عَلاَمَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ فِی سَنَهٍ

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 199/19 ح 1 قطعة منه، 66/84 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن: 347/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 172/3 ح 3293 قطعة منه . الكافي : 33/2 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و 38 ح 7 بإسناده عن حمّاد بن عمرو النصيبي قال: سأل رجل العالم علیه السلام بتفصيل في كليهما، عنه البحار: 23/69 ح 6 ، دعائم الإسلام 4/1 (ذكر الإيمان)
2- عنه بحار الأنوار: 55/84 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 348/1 ح 2 ، و مستدرك ، الوسائل : 182/3 ح 3306 . من لا يحضره الفقيه : 278/1 ح 856 عنه وسائل الشيعة : 312/4 ح 5243 .

در حالی ملاقات می کند که ایمانش ناقص خواهد بود

فرمایش خداوند متعال: همانا ما نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می بینیم! پس اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی باز می گردانیم پس روی خود را به سوی مسجد الحرام بگردان! و هر جا باشید روی خود را به سوی آن بگردانید و کسانی که کتاب آسمانی به آن ها داده شده بخوبی می دانند که این فرمان حقی است که از ساحیه پروردگارشان صادر شده است و خداوند از اعمال آن ها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست! (144)

119) - از حریز ( سجستانی ) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که با صورت خود رو به قبله قرار گرفتی صورت خویش را از قبله بر مگردان و گرنه نمازت باطل می شود زیرا که خدای عزّ وجّل درباره نماز واجب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «پس روی خود را به سمت مسجد الحرام برگردانید؛ و در هر کجا که بودید صورت های خود را به سمت آن برگردانیده»

120) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام (به جابر) فرمود: در جای خود بنشین و حرکتی از خود نشان نده تا موقعی که علائمی را در سال طاق رخ می دهد مشاهده کنی که اکنون آن علائم را برای تو یادآور می شوم در دمشق فریاد گری را ببینی که صدا می زند. در یکی از روستا های آن فرورفتگی پدید می آید قسمتی از مسجد آن فرو می ریزد پس از آن طایفه ترک را می بینی که از آن جا (دمشق) می گذرند و در جزیره (موصل - بین

ص: 263

وَ تَرَی مُنَادِیاً یُنَادِی بِدِمَشْقَ ، وَ خَسْفاً بِقَرْیَهٍ مِنْ قُرَاهَا، وَ تَسْقُطُ طَائِفَهٌ مِنْ مَسْجِدِهَا، فَإِذَا رَأَیْتَ اَلتُّرْکَ جَازُوهَا، فَأَقْبَلَتِ اَلتُّرْکُ حَتَّی نَزَلَتِ اَلْجَزِیرَة ، وَ أَقْبَلَتِ اَلرُّومُ حَتَّی نَزَلَتِ اَلرَّمْلَهَ ، وَ هِیَ سَنَهُ اِخْتِلاَفٍ فِی کُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ اَلْعَرَبِ .وَ أَنَّ أَهْلَ اَلشَّامِ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی ثَلاَثِ رَایَاتٍ: اَلْأَصْهَبِ ، وَ اَلْأَبْقَعِ، وَ اَلسُّفْیَانِیِّ، مَعَ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ مُضَرُ، وَ مَعَ اَلسُّفْیَانِیِّ أَخْوَالُهُ مِنْ کَلْبٍ، فَیَظْهَرُ اَلسُّفْیَانِیُّ، وَ مَنْ مَعَهُ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ، حَتَّی یَقْتُلُوا قَتْلاً لَمْ یَقْتُلْهُ شَیْءٌ قَطُّ

وَ یَحْضُرُ رَجُلٌ بِدِمَشْقَ، فَیُقْتَلُ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ قَتْلاً لَمْ یَقْتُلْهُ شَیْءٌ قَطُّ ، وَ هُوَ مِنْ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ، وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی یَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴾. (1) یظْهَرُ السُّفْیانِی وَ مَنْ مَعَهُ حَتَّى لَا یكُونَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ شِیعَتَهُمْ

فَیبْعَثُ والله! بَعْثاً إِلَى الْكُوفَةِ فَیصَابُ بِأُنَاسٍ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْبا و تُقبِلُ رایَهٌ مِن خُراسانَ حَتّی تَنزِلَ ساحِلَ الدِّجلَهِ، یَخرُجُ رَجُلٌ مِنَ المَوالی ضَعیفٌ ومَن تَبِعَهُ، فَیُصابُ بِظَهرِ الکوفَهِ، و یَبعَثُ بَعثاً إلَی المَدینَهِ فَیَقتُلُ بِها رَجُلاً،و یَهرُبُ المَهدِیُّ وَ المَنصورُ مِنها،و یُؤخَذُ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام صَغیرُهُم و کَبیرُهُم،لا یُترَکُ مِنهُم أحَدٌ إلّاحُبِسَ،و یَخرُجُ الجَیشُ فی طَلَبِ الرَّجُلَینِ، و یَخرُجُ المَهدِیُّ علیه السلامِ منها عَلی سُنَّهِ موسی علیه السلام خائِفاً یَتَرَقَّبُ، حَتّی یَقدَمَ مَکَّهَ،

و تُقبِلُ الجَیشُ حَتّی إذا نَزَلُوا البَیداءَ و هُوَ جَیشُ الهَمَلاتِ، خُسِفَ بِهِم

ص: 264


1- سورة مريم : 37/19.

دجله و فرات -) فرود می آیند و رومیان هم در رمله فرود خواهند آمد. در آن سال، در تمام سرزمین عرب اختلاف روی می دهد، اهل شام در اطراف سه پرچم مختلف جمع می شوند یکی زرد و سفید دیگری سرخ و سفید و سوم پرچم سفیانی است.

سفیانی با دائی های خود - که از قبیله «کلب» هستند - خروج می کنند و بر قبیلۀ «بنی ذنَب الحمار» - از قبیله «مُضَر» - حمله می کنند و چنان جنگی می شود که تا آن روز آن چنان جنگی واقع نشده است سپس مردی از «بنی ذنب الحمار» وارد دمشق می شود و با همراهانش به طوری کشته می گردد که کسی را بدان گونه نکشته باشند؛ و این همان معنای آیه شریفه است که خداوند متعال فرموده: «طوائف و احزاب از میان مردم به جان هم می افتند پس وای بر کافرانی که در آن روز بزرگ در جنگ شرکت می کنند». سفیانی و پیروانش خروج می کنند و قصدی جز آزار و کشتن ذراری پیغمبر و شیعیان آنان را ندارند به خدا سوگند او یک لشکر به سمت کوفه می فرستد و جمعی از شیعیان آن جا را به قتل می رساند و عدّه ای را به دار می آویزد و لشکری از سمت خراسان می آیند و در ساحل رود دجله وارد می شوند

مرد ضعیفی از شیعیان (و دوستداران اهل بیت رسالت) با طرفداران و یارانش (برای مقابله با سفیانی) به بیرون کوفه می رود و مغلوب می گردد سپس (سفیانی) لشکر دیگری به مدینه می فرستد و مردی در آن جا کشته می شود و مهدی و منصور از آن جا فرار می کنند؛ و سفیانی بزرگ و کوچک سادات و ذریّه پیغمبر را گرفته و تمامی آنان را زندانی می كند آن گاه لشکری را برای پیدا کردن آن دو (مهدی و منصور) می فرستد. مهدی علیه السلام اما هم چون موسی بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد) هراسان و نگران از مدینه بیرون می رود تا بدین گونه وارد مکه شود؛ و لشکری که به دنبال وی آمده اند (و قصد جان او را دارند) حرکت می کنند تا به بیابان «بیداء» (بین مکه و مدینه) می رسند زمین آنان را در خود فرو می برد و همه هلاک می شوند جز یک نفر که خبر آن ها را

ص: 265

فَلا یُفلِتُ مِنهُم إلّا مُخبِرٌ،فَیَقومُ القائِمُ علیه السلام بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، فَیُصَلّی و یَنصَرِفُ و مَعَهُ وَزیرُهُ، فَیَقولُ:«یا أیُّهَا النّاسُ! إنّا نَستَنصِرُ اللّهَ عَلی مَن ظَلَمَنا و سَلَبَ حَقَّنا، مَن یُحاجَّنا فِی اللّهِ فَأَنَا أولی بِاللّهِ، و مَن یُحاجَّنا فی آدَمَ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِآدَمَ، و مَن حاجَّنا فی نوحٍ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِنوحٍ، و مَن حاجَّنا فی إبراهیمَ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِإِبراهیمَ،و مَن حاجَّنا بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَنَا أولَی النّاسِ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، و مَن حاجَّنا فِی النَّبِیّینَ فَنَحنُ أولَی النّاسِ بِالنَّبِیّینَ، و مَن حاجَّنا فی کِتابِ اللّهِ فَنَحنُ أولَی النّاسِ بِکِتابِ اللّهِ.

إنّا نَشهَدُ و کُلُّ مُسلِمٍ الیَومَ أنّا قَد ظُلِمنا و طُرِدنا و بُغِیَ عَلَینا، و اُخرِجنا مِن دِیارِنا وأَموالِنا و أَهالینا و قُهِرنا،إلّا أنّا نَستَنصِرُ اللّهَ الیَومَ و کُلَّ مُسلِمٍ.

ویَجیءُ وَ اللّهِ ثَلاثُمِئَهٍ و بِضعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، فیهِم خَمسونَ امرَأَهً، یَجتَمِعونَ بِمَکَّهَ عَلی غَیرِ میعادٍ قَزَعاً کَقَزَعِ الخَریفِ (1) ،یَتبَعُ بَعضُهُم بَعضاً، و هِیَ الآیَهُ الَّتی قالَ اللّهُ تبارک و تعالی: ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴾ فَیَقولُ رَجُلٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام :و هِیَ القَریَهُ الظّالِمَهُ أهلُها.

ثُمَّ یَخرُجُ مِن مَکَّهَ هُوَ و مَن مَعَهُ الثَّلاثُمِئَهِ و بِضعَهَ عَشَرَ یُبایِعونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، و مَعَهُ عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ و وَزیرُهُ مَعَهُ،فَیُنادِی المُنادی بِمَکَّهَ بِاسمِهِ و أَمرِهِ مِنَ السَّماءِ، حَتّی یَسمَعَهُ أهلُ الأَرضِ کُلُّهُم، اسمُهُ اسمُ نَبِیٍّ، صلی الله علیه و آله.

ص: 266


1- قال الجزري في النهاية : و منه حديث علي علیه السلام: يجتمعون إليه كما يجتمع قزع الخريف، أي قطع السحاب المتفرقة، و إنّما خصّ الخريف؛ لأنّه أوّل الشتاء، و السحاب يكون فيه متفرّقاً غير متراكم و لا مطبق ثمّ يجتمع بعضه إلى بعض بعد ذلك .

گزارش دهد و او باقی می ماند حضرت قائم علیه السلام در بین رکن (کعبه) و مقام (ابراهیم) می ایستد و نماز می خواند سپس منصرف شده و بر می گردد در حالی که وزیر حضرت نیز با وی می باشد حضرت در آن هنگام می فرماید: ای مردم! من از خداوند می خواهم که مرا بر آن هایی که بر ما (آل محمد علیهم السلام) ظلم کردند و حقّ ما را گرفتند نصرت و یاری دهد.

هر که درباره خداوند متعال با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر کسی دیگر به خداوند نزدیک تریم. هر کسی درباره آدم علیه السلام با ما گفتگویی دارد، (بگوید زیرا که) ما از هر کسی به آدم نزدیک تریم هر فردی دربارۀ نوح علیه السلام با ما گفتگویی دارد، (با ما بگوید که) ما از هر شخصی به او نزدیک تر می باشیم هر که درباره ابراهیم علیه السلام با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر شخص دیگری به ابراهیم نزدیک تریم

هر شخصی که درباره محمد صلی الله علیه و آله و با ما گفتگو و احتجاجی دارد (با ما بگوید زیرا که) ما از هر کس دیگر به محمد صلی الله علیه و آله و نزدیک تر خواهیم بود. هر کسی که دربارۀ دیگر پیغمبران علیهم السلام اما با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر کسی به پیغمبران .نزدیک تریم و (خلاصه) هر فردی که در خصوص کتاب خدا (قرآن) با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما در این خصوص از هر کس دیگری سزاوارتر می باشیم

ما و هر مسلمان دیگری امروز گواهی می دهیم که (دشمنان) بر ما (خاندان پیغمبر) ستم کردند ما را آواره کردند و از خانه و دیار خود بیرون نمودند اموال ما را چپاول و ضبط کردند ما را از خانواده هایمان جدا نمودند ما را از همه چیز محروم و مقهور نمودند؛ توجّه نمایید که اکنون ما از خداوند و از هر مسلمانی کمک و یاری می طلبیم.

(سپس امام علیه السلام افزود: ) به خدا سوگند! 313 مرد، که در بین ایشان پنجاه زن نیز می باشند همانند قطعه های ابر در فصل پاییز در غیر موسم حج در مکه اجتماع می کنند؛ هم چنان که خداوند فرموده است: «هر کجا که باشید خداوند همگی شما را

ص: 267

ما أشکَلَ عَلَیکُم فَلَم یُشکِل عَلَیکُم عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ وَ النَّفسُ الزَّکِیَّهُ مِن وُلدِ الحُسَینِ، فَإِن أشکَلَ عَلَیکُم هذا فَلا یُشکِلُ عَلَیکُمُ الصَّوتُ مِنَ السَّماءِ بِاسمِهِ و أَمرِهِ،

و إیّاکَ و شُذّاذاً مِن آلِ مُحَمَّدٍ، فَإِنَّ لِآلِ مُحَمَّدٍ و عَلِیٍّ علیهما السلام رایَهً و لِغَیرِهِم رایاتٍ. فَالزَمِ الأَرضَ و لا تَتَّبِع مِنهُم رَجُلاً أبَداً حَتّی تَری رَجُلاً مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السلام مَعَهُ عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ،فَإِنَّ عَهدَ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله صارَ عِندَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، ثُمَّ صارَ عِندَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ علیهما السلام، و یَفعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ، فَالزَم هؤُلاءِ أبَداً و إیّاکَ و مَن ذَکَرتُ لَکَ،

فَإِذا خَرَجَ رَجُلٌ مِنهُم مَعَهُ ثَلاثُمِئَهٍ و بِضعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، و مَعَهُ رایَهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عامِداً إلَی المَدینَهِ،حَتّی یَمُرَّ بِالبَیداءِ، حَتّی یَقولَ هنا مَکانُ القَومِ الَّذینَ یُخسَفُ بِهِم، و هِیَ الآیَهُ الَّتی قالَ اللّهُ: ﴿ أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ ﴾ (1) ؟

فَإِذا قَدِمَ المَدینَهَ، أخرَجَ مُحَمَّدَ بنَ الشَّجَرِیِّ عَلی سُنَّهِ یوسُفَ علیه السلام ،

ثُمَّ یَأتِی الکوفَهَ فَیُطیلُ بِهَا المَکثَ ما شاءَ اللّهُ أن یَمکُثَ حَتّی یَظهَرَ عَلَیها. ثُمَّ یَسیرُ حَتّی یَأتِیَ العَذراءَ هُوَ و مَن مَعَهُ، و قَد لَحِقَ بِهِ ناسٌ کَثیرٌ، وَ السُّفیانِیُّ یَومَئِذٍ بِوادِی الرَّملَهِ، حَتّی إذَا التَقَوا و هُم یَومَ الأَبدالِ، یَخرُجُ اناسٌ کانوا مَعَ السُّفیانِیِّ مِن شیعَهِ آلِ مُحَمَّدٍ، و یَخرُجُ ناسٌ کانوا مَعَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إلَی السُّفیانِیِّ، فَهُم مِن شیعَتِهِ حَتّی یَلحَقوا بِهِم، و یَخرُجُ کُلُّ

ص: 268


1- سورة النحل : 45/16 - 46 .

گرد هم می آورد ، همانا خداوند بر همه چیز توانا است»؛ پس در آن موقع مردی از خاندان پیغمبر می گوید: از این جا بیرون برو که شهر (مکه) مردمی ستمگر دارد.

پس از آن او (حضرت مهدی علیه السلام) در حالی که عهد، علم و بیرق، سلاح و ابزار پیغمبر خدا با او می باشد به همراه 313 نفر خروج نموده و بین رکن ( کعبه) و مقام (ابراهیم) با او بیعت می کنند سپس منادی در مکه و از آسمان، آن حضرت را با نام صدا می زند که مردم صدای او را می شنوند (و از ظهورش اطلاع می یابند)؛ به طوری که تمام اهل زمین اسم آن حضرت را می شنوند که نام وی نام پیغمبر است.

پس اگر (شناخت و نام او) برای شما مشکل باشد ،عهد پرچم و سلاح پیغمبر و این که او (حضرت مهدی علیه السلام) یا مردی پاکدل از فرزندان امام حسین علیه السلام است باعث اشتباه و اشکال نخواهد ،بود ولی اگر این هم باعث اشتباه گردد، با آن صدای آسمانی که او را با نام و ظاهر شدنش صدا میزند دیگر اشتباهی نخواهد شد.

(سپس امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود:) مبادا به تعدادی اندک از سادات (که مدّعی مهدویّت می شوند) اعتنا کنی زیرا علم و بیرق آل محمد و علی علیهم السلام جدای از دیگران است پس خودداری کن و مواظب باش که از این افراد (مدّعی دروغین مهدویّت) پیروی نکنی، تا هنگامی که مردی از فرزندان امام حسین علیه السلام را ببینی که عهد نامه، علم و سلاح پیغمبر صلی الله علیه و آله با او خواهد بود. زیرا عهد نامه پیغمبر صلی الله علیه و آله به علی بن الحسین رسید، سپس به محمد بن علی علیهم السلام (که خود امام باقر علیه السلام باشد) رسید بعد هم خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد؛ پس همیشه با این افراد باش و از آنان - که برای تو ذکر کردم - جدا مباش موقعی که مردی از آل محمد که علم و بیرق پیغمبر با اوست به همراه 313 نفر مرد قیام و خروج کند و به سوی مدینه حرکت نماید و چون از بیابان «بیداء» عبور کند گوید: این جا جایگاه کسانی است که زمین آن ها را در خود فرو برده است هم چنان که خداوند می فرماید: «آیا مکّاران حیله گری که کار های

ص: 269

ناسٍ إلی رایَتِهِم و هُوَ یَومُ الأَبدالِ.

قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: و یَقتُلُ یَومَئِذٍ السُّفیانِیَّ و مَن مَعَهُ حَتّی لا یُترَکَ مِنهُم مُخبِرٌ، وَ الخائِبُ یَومَئِذٍ مَن خابَ مِن غَنیمَهِ کَلبٍ، ثُمَّ یُقبِلُ إلَی الکوفَهِ فَیَکونُ مَنزِلُهُ بِها، فَلا یَترُکُ عَبداً مُسلِماً إلَّااشتَراهُ وأَعتَقَهُ، و لا غارِماً إلّا قَضی دَینَهُ،و لا مَظلِمَهً لِأَحَدٍ مِنَ النّاسِ إلّا رَدَّها،و لا یُقتَلُ مِنهُم عَبدٌ إلّا أدّی ثَمَنَهُ دِیَهً مُسَلَّمَهً إلی أهلِها، و لا یُقتَلُ قَتیلٌ إلّا قَضی عَنهُ دَینَهُ ، و أَلحَقَ عِیالَهُ فِی العَطاءِ حَتّی یَمَلَأَ الأَرضَ قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَوراً و عُدواناً،

و یَسکنُه هُوَ و أَهلُ بَیتِهِ الرُّحبَهَ، وَ الرُّحبَهُ إنَّما کانَت مَسکَنَ نوحٍ علیه السلام، و هِیَ أرضٌ طَیِّبَهٌ، و لا یَسکُنُ رَجُلٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام و لا یُقتَلُ إلّا بِأَرضٍ طَیِّبَهٍ زاکِیَهٍ، فَهُمُ الأَوصِیاءُ الطَّیِّبونَ.(1)

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار: 222/52 ح 87، و البرهان في تفسير القرآن : 352/1 ح 10 و 456/4 ح 3 و120/5 ح 1 قطعتان منه، و تأويل الآيات الظاهرة : 87 مختصراً

زشت و خلاف انجام دادند، خود را در امان دانستند که خداوند آن ها را در زمین فرو ببرد یا عذابی بر آنان وارد شود که انتظارش را نداشتند * یا در هنگامی که (برای کسب و تجارت) رفت و آمد می کنند عذاب شوند و ناتوان از فرار باشند؟»

و موقعی که وارد مدینه گردد (شخصی به نام) محمد بن شجری را مانند یوسف (از زندان) در می آورد سپس به کوفه می آید و مدّتی طولانی را که خداوند اراده نماید در آن جا توقّف می نماید و بر کوفه غلبه می کند سپس با همراهان خود به «عذراء» می رود، در آن جا مردم بسیاری به حضرت می پیوندند؛ و سفیانی در آن اوقات در بیابان «رمله» است (با لشکر حضرت مهدی علیه السلم) با هم برخورد می کنند آن روز، روز تبدیل و تحوّل می باشد که جمعی از لشکر سفیانی به اصحاب و شیعیان آل محمد علیهم السلام ملحق می شود و جمعی از کسانی که همراه آل محمد بوده اند به سفیانی می پیوندند (و این عدّه غیر از آن 313 نفر هستند) آنان از پیروان سفیانی قرار می گیرند در این وقت هر کسی به صف واقعی خود می پیوندد آن روز، روز تبدیل و تحوّل است. (1)

ص: 271


1- این قطعه ادامه متن است: امیر المؤمنين علیه السلام فرمود: در آن روز سفیانی با تمام پیروانش کشته می شوند به طوری که حتی یک نفر هم باقی نمی ماند که خبر و گزارش آن ها را بیان کند؛ بدبخت و بیچاره کسی است که در آن روز از غنیمت قبیله کلب بی نصیب بماند. آن گاه (قائم آل محمد علیهم السلام) به سمت کوفه حرکت می نماید و جایگاهش آن جا می باشد پس از آن هر جا مسلمانی را به بردگی فروخته باشند او را می خرد و آزاد می کند هر جا قرض داری باشد، قرض او را می پردازد هر کس مظلمه (حقّ الناس) به گردن داشته باشد آن را ادا می کند اگر یک نفر از ایشان کشته شود دیه یک مسلمان او را به ولیّ او می پردازد هم چنین اگر فردی کشته شود و قرض داشته باشد، قرض او را ادا می نماید و به خانواده اش کمک (های لازم را) می کند تا جایی که زمین پر از عدل و داد می شود چنان که پر از ظلم و ستم و دشمنی ها شده باشد حضرت و خانواده اش در «رحبه» سکونت می نماید که «رحبه» قبلاً محل سکونت حضرت نوح علیه السلام بوده و سرزمینی پاک می باشد؛ و ذریّه آل محمد علیهم السلام در محلّی سکونت نمی کنند و به شهادت نمی رسند مگر در زمین هایی که پاک و پاکیزه بوده باشد زیرا که ایشان جانشینان پاک سرشت پیغمبران خواهند بود.

قوله تعالى: ﴿ وَ لِكُلِّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿148﴾

222/[121] -﴿ عَنْ أَبِی سُمَیْنهَ عَنْ مَوْلًی لِأَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ عزّ و جلّ: ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّهُ جَمِیعاً ﴾

قَالَ: وَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ! أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یَجْمَعُ اَللَّهُ إِلَیْهِ شِیعَتَنَا مِنْ جَمِیعِ اَلْبُلْدَانِ. ﴾(1)

223/[122] - ﴿عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِذَا أُوذِنَ اَلْإِمَامُ دَعَا اَللَّهَ بِاسْمِهِ اَلْعِبْرَانِیِّ اَلْأَکْبَرِ فَانْتَحَتْ لَهُ (2) أَصْحَابُهُ اَلثَّلاَثُ مِائَهِ وَ اَلثَّلاَثَهَ عَشَرَ قَزَعاً کَقَزَعِ اَلْخَرِیفِ وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْوَلاَیَهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُفْتَقَدُ مِنْ فِرَاشِهِ لَیْلاً فَیُصْبِحُ بِمَکَّهَ ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرَی یَسِیرُ فِی اَلسَّحَابِ نَهَاراً یُعَرَّفُ بِاسْمِهِ وَ اِسْمِ أَبِیهِ وَ حَسَبِهِ وَ نَسَبِهِ

قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّهُمْ أَعْظَمُ إِیمَاناً؟

قَالَ: اَلَّذِی یَسِیرُ فِی اَلسَّحَابِ نَهَاراً وَ هُمُ اَلْمَفْقُودُونَ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 291/52 ح 37 و 42/84، و البرهان في تفسير القرآن : 354/1 ح 11 الاختصاص : 255 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام، عن جابر الجعفي قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام: ... بتفاوت يسير .
2- في بعض النسخ فانتخب له، و في بعضها : فانتحيت له، و في الغيبة : فأتيحت له أي تهيّأت له .

فرمایش خداوند متعال: و برای هر طایفه ای قبله ای خواهد بود که خداوند آن را تعیین نموده است (بنا بر این زیاد درباره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن) در نیکی ها و اعمال خیر بر یک دیگر سبقت گیرید هر جا که باشید خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در روز قیامت) حاضر می کند؛ زیرا او بر هر کاری توانمند است. (148)

121)- از ابو سمينه - مولا و پیش خدمت امام کاظم علیه السلام - روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هر کجا باشید خداوند تمامی شما را احضار می نماید» سؤال کردم؟

فرمود: آن به خدا سوگند! در رابطه با قائم آل محمد علیهم السلام است که چنان چه قیام و خروج نماید خداوند تمام شیعیان ما را از همه شهر ها در کنار او جمع می نماید.

122)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که به امام اجازه (ظهور) داده شود، او خدای بزرگ را به نام عبرانی اش می خواند پس از آن 313 نفر یاران آن حضرت برای آن حضرت هم چون پاره پارۀ ابر پاییزی، گرد آورده می شوند آنان پرچم داران حضرت می باشند بعضی از ایشان شبانه در بسترشان ناپدید می گردند و صبحگاهان در مکه ظاهر می شوند؛ و بعضی از ایشان در روز دیده می شوند که در میان ابر راه می روند که نام آنان و نام پدر ان ایشان و مشّخصات و نسب ایشان شناخته شده است.

عرض کردم: فدایت گردم! کدام یک از ایشان از نظر ایمان برتر است؟

فرمود آنانی که در روز به وسیله ابر راه می روند ایشان مفقود شدگانند

ص: 273

اَلْآیَهُ ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّهُ جَمِیعاً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ أَشْكُرُوا لِي وَ لَا تَكْفُرُونِ﴾ ﴿152﴾

224/[123] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَلْمَلَکَ یُنْزِلُ اَلصَّحِیفَهَ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ، وَ أَوَّلَ اَللَّیْلِ یَکْتُبُ فِیهَا عَمَلَ اِبْنِ آدَمَ فَأَمْلُوا فِی أَوَّلِهَا خَیْراً وَ فِی آخِرِهَا خَیْراً فَإِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ لَکُمْ مَا بَیْنَ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ ﴾ ﴾(2)

22/[124]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ لِلشُّکْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ اَلرَّجُلُ کَانَ شَاکِراً؟ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: مَا هُوَ؟

قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَهٍ أَنْعَمَهَا عَلَیَّ وَ إِنْ کَانَ لَکُمْ فِیمَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ حَقٌّ أَدَّاهُ.

قَالَ: وَ مِنْهُ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا﴾ (3) حَتَّی عَدَّ آیَاتٍ ﴾.(4)

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار : 368/52 ذيل ح 153 إليه و البرهان في تفسير القرن : 354/1 ح 12 الغيبة للنعماني : 312 ح 3، عنه البحار : 368:52 ح 153
2- عنه بحار الأنوار: 247/96 ذيل ح 7، و البرهان في تفسير القرآن ، 358/1 ج 2، و مستدرك الوسائل : 202/5 ح 5695، و 295 ح 5902 لأماني المفيد: 1 ح 1 (المجلس الأوّل مجلس يوم السبت)، بتفاوت يسير عنه فلاح السائل 215 (الفضل الثاني و العشرون)، و وسائل الشيعة : 99/16 ح 26086, و البحار : 328/5 ح 25 245/86 ح 4 و مستدرك الوسائل 204/5 ح 5700، جامع الاخبار: 100 (الفصل السادس و الخمسون في الإخلاص.)
3- في النسخ هكذا، و الآية في سورة الزخرف : 13/43، و هي : ﴿ سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا﴾
4- عنه البيان: 63/9، و بحار الأنوار: 212/93 ح 14 و البرهان في تفسیر القرآن : 358/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 309/5 ح 5942 .

که این آیه در مورد آنان نازل شده است هر کجا باشید. خداوند همگی شما را گرد هم خواهد آورد»

فرمایش خداوند متعال: پس (همیشه و در هر کجا) به یاد من باشید تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (بر نعمت های من) کفران نکنید! (152)

123)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همانا اول هر صبح گاه و سر شب فرشته ای نامه ای را می آورد و در آن کردار و گفتار انسان ها نوشته می شود پس سعی نمایید که اول و آخر آن نامه خوب باشد تا اعمال در میان آن ها مورد آمرزش قرار گیرد. ان شاء الله؛ زیرا که خداوند فرموده است: «پس مرا بیاد آورید تا شما را بیاد آورم.»

124) - با سند خود از سماعه بن مهران روایت کرده است. که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا برای انجام شکر و سپاس حدّ و اندازه ای می باشد که اگر شخصی آن را انجام دهد شکرگزار گردد؟

فرمود: بلی. عرض کردم: چگونه است؟

فرمود: «الحمد لله على كل نعمة أنعمها علىّ» شکر مخصوص خداوندی می باشد بر هر نعمتی که بر من ارزانی داشته است و اگر شما نسبت به نعمت های الهی حقی داشته باشید آن ادا شده است. سپس حضرت افزود: و از همین موارد می باشد. این فرمایش خداوند «منزّه است خدایی که این (حیوانات) را در تسخیر ما در آورده» و آیات دیگری را نیز حضرت متذکّر شد.

ص: 275

226/[125] - ﴿ عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ علیه السلام عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا کُفْرُ اَلنِّعَمِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی یَحْکِی قَوْلَ سُلَیْمَانَ علیه السلام ﴿هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ﴾ (1) اَلْآیَهِ؟ وَ قَالَ اَللَّهُ ﴿ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اُشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُون﴾ (3)

227 / [126] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ الْكَثِيرِ الَّذِي قَالَ تعالی: ﴿ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾ (4)

228/[127] - ﴿ عَنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ: إِنِّی أَقُولُ: إِنِّی لاَ أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اَللَّهِ شَیْئاً إِلاَّ بِوَرَعٍ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ عَلَیْکُمْ

ص: 276


1- سورة النمل : 40/27
2- سورة إبراهيم : 7/14 .
3- عنه بحار الأنوار : 52/68 ح 78 و البرهان في تفسير القرآن : 358/1 ح 4. تفسير القمّي : 32/1 ( معاني الكفر) بتفصيل عنه البحار : 92/72 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 78/1 ح 22 ، و نحوه باختلاف الكافي : 389/2 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 32/1 ح 48، و البحار: 308/8 ح 73 قطعة منه .
4- عنه بحار الأنوار : 331/85 ذيل ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 358/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 36/5 ح 5304 معاني الأخبار: 193 ذيل ح 5 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 442/6 ح 8393، و البحار :331/85 ح 8 و 155/93 ح 19 تأويل الآيات الظاهرة : 446 (سورة الأحزاب)، عنه مستدرك الوسائل : 36/5ح 5305 .

(125 - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کفر در کتاب خداوند (متعال) بر پنج شکل آمده است:

بعضی از آن در قبال کفران نعمت ها می باشد که خداوند به نقل از سلیمان (علیه السلام) فرموده است: «این (موقعیّت و امکانات همه) از فضل خداوند است تا مرا آزمایش نماید که سپاسگزارم و یا کفرگو؟»

هم چنین فرموده است: «چنان چه شکرگزار و سپاس گو (از نعمت ها) باشید بر شما می افزایم»

و نیز فرموده است: «پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم شکرگزار (نعمت های) من باشید و کفر نگویید».

126) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام یادآوری و ذكر كثير می باشد هم چنان که خداوند (متعال) فرموده است: «پس مرا به یاد آورید تا شما را به یاد آورم»

127) - از فضیل روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای فضیل! از دوستان ما هر شخصی را که دیدی، سلام ما را به او برسان و بگو همانا من می گویم:

برای شما در پیشگاه خداوند هیچ چیزی را بر عهده نمی گیرم، مگر با رعایت تقوا و پرهیزکاری؛ پس زبان های خود را حفظ نموده و دست های خود را کنترل نمایید ،شکیبایی و به پا داشتن نماز را پیشه خود قرار دهید به راستی که خداوند با صبر پیشگان می باشد.

ص: 277

بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ إِنَّ اَللّهَ مَعَ اَلصّابِرِینَ ﴾ .(1)

229/[128]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ .﴾ (2).(3)

قوله تعالى: ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأمْوَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّبِرِينَ﴾ ﴿155﴾

230/[129] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ﴾ ؟ قَالَ: ذَلِکَ جُوعٌ خَاصُّ وَ جُوعٌ عَامٌ، فَأَمَّا بِالشَّامِ فَإِنَّهُ عَامٌّ وَ أَمَّا اَلْخَاصُّ بِالْکُوفَهِ یَخُصُّ وَ لاَ یَعُمُّ، وَ لَکِنَّهُ یَخُصُّ بِالْکُوفَهِ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ فَیُهْلِکُهُمُ اَللَّهُ بِالْجُوعِ، وَ أَمَّا اَلْخَوْفُ فَإِنَّهُ عَامٌّ بِالشَّامِ وَ ذَاکَ اَلْخَوْفُ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ أَمَّا اَلْجُوعُ فَقَبْلَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ

ص: 278


1- عنه البرهان فی تفسیر القرآن: 358/1 - 1، و نور الثقلين. 141/1 ح 441 . دعائم الإسلام : 113/1 (ذكر الرغائب في الصلاة)، عنه مستدرك الوسائل : 76/3 ح 3070 مستطرفات السرائر 1587 (من ذلك ما استطر فناه ممن كتاب حريز)، عنه وسائل الشيعة : 195/12 ح 16067 . و البحار: 308/70 ح 36 مشكاة الأنوار : 46 (الفصل الثاني عشر في التقوى و الورع)، عنه البحار، 132/82، و مستدرك الوسائل: 268/11 ح 12966
2- فی نسخة البحار هكذا: عى عبد الله بن طلحة، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :﴿ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ﴾، قال : الصبر هو الصوم
3- عنه البرهان فی تفسیر اقرآن : 359/1 ح2 و تقدّم أيضاً في الحديث 40 في هذه السورة

128) – از عبد الله بن طلحه روایت کرده است که گفت:

امام صادق عليه السلام فرمود: «الصبر» همان روزه می باشد.

فرمایش خداوند متعال: حتماً همه شما را با چیزی همانند ترس گرسنگی کاهش در اموال جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و شکیبایان از استقامت کنندگان را بشارت ده! (155)

129)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «و هر آینه شما را به مختصری از ترس و گرسنگی آزمایش می کنیم» سؤال کردم؟

فرمود: جوع و گرسنگی در این آیه شریفه دو نوع است:

گرسنگی خاص و گرسنگی عام، امّا گرسنگی عام در شهر شام می باشد ولی گرسنگی خاص در شهر کوفه است ولی عمومیّت ندارد بلکه اختصاص به دشمنان آل محمّد علیهم السلام دارد که خداوند به وسیله همین گرسنگی آن ها را به هلاکت می رساند.

اما خوف و ترس فقط در (سرزمین) شام عمومیّت دارد و آن هنگامی است که حضرت قائم علیه السلام قیام نماید که آن گرسنگی پیش از قیام حضرت خواهد بود. هم چنان که در فرمایش خداوند متعال آمده است: «و هر آینه حتماً شما را به مختصری از ترس و گرسنگی آزمایش می کنیم»

ص: 279

بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ ﴾(1)

قوله تعالى : الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿156﴾ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿157﴾

231/ [130] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

لَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَعَلْنَا نُعَزِّی أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَقَالَ بَعْضُ مَنْ کَانَ مَعَنَا فِی اَلْمَجْلِسِ: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً وَ صَلَّی عَلَیْهِ، کَانَ إِذَا حَدَّثَنَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، قَالَ: فَسَکَتَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ طَوِیلاً وَ نَکَتَ فِی اَلْأَرْضِ (2)

قَالَ: ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: إِنِّی أَعْطَیْتُ اَلدُّنْیَا بَیْنَ عِبَادِی فَیْضاً

فَمَنْ أَقْرَضَنِی مِنْهَا قَرْضاً أَعْطَیْتَهُ لِکُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ عَشْراً إِلَی سَبْعِمِائَهِ ضِعْفٍ وَ مَا شِئْتُ، فَمَنْ لَمْ یُقْرِضنی مِنْهَا قَرْضاً فَأَخَذْتُهَا مِنْهُ قَهْراً أَعْطَیْتُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ لَوْ أَعْطَیْتُ وَاحِدَهً مِنْهُنَّ مَلاَئِکَتِی رَضُوا بِهَا عنّی ثُمَّ قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ

ص: 280


1- عنه بحار الأنوار: 229/52 ذيل ح 94 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 363/1 ح 9 و نور الثقلين: 120/1 ح 446 . الغيبة للنعماني : 68 ح 27 بتفاوت يسير عنه البحار : 229/52 ح 94.
2- نكت الأرض بقضيب أو بإصبعه : ضربها به حال التفكّر فأثّر فيها .

فرمایش خداوند متعال: آن افرادی که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد می گویند ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم! (156) این افراد، همان هایی هستند که الطاف و رحمت های خدا شامل حالشان شده و آن ها هدایت یافتگان هستند. (157)

130)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

موقعی که امام باقر علیه السلام قبض روح شد (و به شهادت رسید)، شروع نمودیم که به امام صادق علیه السلام تسلیت بگوییم پس بعضی از افراد حاضر در مجلس، به حضرت اظهار داشتند: خداوند او را رحمت نماید خوب بنده ای بود و درود خدا بر او باد موقعی که می خواست برای ما سخنی مطرح نماید، می فرمود: رسول خدا فرموده است. (1)

امام صادق علیه السلام مدّتی طولانی ساکت ماند و روی زمین نگاه می کرد و خط می کشید پس از آن نگاهی به ما کرد و اظهار نمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال فرموده است من دنیا را در میان بندگانم به عنوان قرض، قرار داده ام پس هر کسی که از آن به من قرض دهد (همانند صدقه هدیه صله به امام و انفاق) در برابر هر یکی ده برابر تا هفت صد برابر و چنان چه بخواهم بیشتر از آن را هم عطایش می کنم و کسی که به من قرض ندهد بر خلاف میلش چیزی را از او می گیرم پس اگر صبر کند سه خصلت عطایش می نمایم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم دهم خوشحال و از من راضی می شوند سپس فرمود: «کسانی که اگر مصیبت و حادثه ای به آن ها برسد، بگویند - ﴿ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ -

ص: 281


1- مقصود این است که آن حضرت فرمایشات خود را به فرمایشات حضرت رسول صلی الله علیه و آله مستند می نمود

مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأَوْلَبِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴾ (1)

232/[131] -﴿ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ : مَنْ کَانَتْ عِصْمَتُهُ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ،

وَ مَنْ إِذَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنِّعْمَهَ قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ،

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ ذَنْباً قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ،

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ﴾ (2)

233/[132] - ﴿ عَنْ أَبِی عَلِیِّ اَلْمُهَلَّبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ فِی نُورِ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمِ: مَنْ کَانَ عِصْمَهُ أَمْرِهِ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، وَ مَنْ إِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ ، وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ خَیْراً قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ

ص: 282


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 363/1 ح 10. الخصال : 130/1ح 135 بإسناده عن عبدالله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 85/71ح 32 و 395/74 ح 21 .
2- عنه بحار الأنوار: 213/93 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 309/5 ح 5943 الأمالي للمفيد : 76 ح 1 (المجلس التاسع مجلس يوم السبت) بإسناده عن محمّد بن عليّ ابن جعفر، عن أبيه، قال: حدثني أخي موسى بن جعفر، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 396/69 ح 82، و 129/82 ح 8 و مستدرك الوسائل :403/2ح 2307، مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 340 ح 837 مكارم الأخلاق: 306 ( في التسبيح و التحميد و التهليل)، جامع الأخبار: 50 (الفصل الرابع والعشرون في التهليل).

تا آن جایی که فرمود: «و ایشان هدایت یافتگان و سعادت مندان هستند».

131) - از اسماعيل بن زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کسی که دارای چهار خصلت باشد خداوند او را از اهل بهشت ثبت می نماید:

1- کسی که پناهگاه او شهادت بر یکتایی خداوند باشد.

2- کسی که چنانچه خداوند متعال نعمتی را عطایش کند حمد و ستایش خداوند را گوید.

3- کسی که مرتکب گناهی شود توبه و درخواست آمرزش کند

4 - کسی که مصیبتی دچارش شود (با معرفت) بگوید: ما از خداییم و به سوی او بازمی گردیم

132) - از ابو علی مهلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق صلی الله علیه و آله فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کسی که دارای چهار خصلت باشد در نور (رحمت) عظیم خداوند می باشد:

1 - کسی که پناهگاه امور و برنامه هایش شهادت بر یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد.

2- کسی که مصیبتی دچارش شود (با معرفت) بگوید: ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم

3- کسی که چنان چه خیری و نعمتی به او برسد حمد و ستایش خدا را گوید.

ص: 283

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ خَطِیئَهً قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ .﴾ (1)

234/[133] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ صَالِحٍ اَلْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ تعالی: عَبْدِی اَلْمُؤْمِنُ إِنْ خَوَّلْتُهُ وَ أَعْطَیْتُهُ وَ رَزَقْتُهُ وَ اِسْتَقْرَضْتُهُ، فَإِنْ أَقْرَضَنِی عَفْواً أَعْطَیْتَهُ مَکَانَ اَلْوَاحِدِ مِائَهَ أَلْفٍ فَمَا زَادَ، وَ إِنْ لاَ یَفْعَلْ أَخَذْتُهُ قَسْراً بِالْمَصَائِبِ فِی مَالِهِ فَإِنْ یَصْبِرْ أَعْطَیْتُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ، إِنْ أَخْتَبِرْ بِوَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ مَلاَئِکَتِی اِخْتَارُوهَا ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ -إلى قوله تعالى : - وَ أَوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾(2)

235 /[134] - قَالَ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذَا إِنْ أَخَذَ اَللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً فَصَبَرَ وَ اِسْتَرْجَعَ .(3)

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 213/93 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 12، و مستدرك الوسائل : 310/5 ح 5944 فيه : عن أبي عليّ اللهبي. المحاسن: 7/1 ح 19 (باب - 2 في الأربعة) بإسناده عن عمرو بن جميع، عن أبي عبد الله، أبيه علیهما السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله، عنه وسائل الشيعة : 70/16 ح 21008، من لا يحضره الفقيه : 175/1 ح 514 عنه وسائل الشيعة : 248/3 ح ح 3539 ثواب الأعمال : 166 ، عنه البحار 280/93 ح 17، الخصال: 222/18 ح 49 نحو المحاسن، عنه البحار : 371/69 ح 14 ، تحف العقول: 40 عنه البحار : 146/77 ح 37 مشكاة الأنوار: 148 (الفصل الحادي عشر في الخصال المعدودة)، عنه البحار : 145/82 ح 30 ، جامع الأخبار : 50 (الفصل الرابع و العشرون في التهليل)، مسكّن الفؤاد : 110 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 13
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 14 . الكافي : 92/2 ذيل ح 21 بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله، بتفاوت عنه البحار: 78/71 ذيل ح 15 و 126/82، الخصال: 130/1 ذيل ح 135 نحو الكافي

4- کسی که مرتکب گناهی شود توبه و درخواست آمرزش کند و بگوید أستغفر الله و أتوب إليه.

133)- از عبد الله بن صالح خثعمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال فرموده است: هرگاه چیزی را به بنده ام ببخشم و عطایش کنم و روزی او گردانم بعد از مدتی از او درخواست قرض می کنم پس هر کسی که از آن به من قرض دهد (همانند ،صدقه ،هدیه، صله به امام و انفاق به تهیدستان) در برابر هر یکی صد هزار برابر و چنان چه بخواهم بیشتر از آن را هم عطایش می کنم.

و کسی که انجام ندهد بر خلاف میلش مقداری از اموالش را می گیرم پس اگر صبر کند، سه خصلت عطایش می نمایم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم دهم خوشحال و از من راضی می شوند.

سپس فرمود: «کسانی که چنان چه مصیبتی به آن ها برسد - تا آنجا که فرمود: - آن ها هدایت یافتگان هستند»

134)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این در صورتی است که خداوند متعال چیزی (فرزندی، مالی و....) را از او بگیرد و او نیز بردبار و صبور باشد و (در هر موردی از این موارد) ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ بگويد.

ص: 285

قول تعالی: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴾﴿158﴾

236/[135]- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ أَیْ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ﴾.(1)

237/[136]- ﴿عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ ﴾ یَقُولُ:

لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ، فَقُلْتُ: هِیَ خَاصَّهٌ أَوْ عَامَّهٌ؟

قَالَ: هِیَ بِمَنْزِلَهِ قَوْلِهِ (تعالی)﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْکِتابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا ﴾(2) فَمَنْ دَخَلَ فِیهِمْ مِنَ اَلنَّاسِ کَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ یَقُولُ اَللَّهُ تعالی﴿ وَ مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً ﴾ (3). (4)

ص: 286


1- بحار الأنوار: 336/99 ح13 و البرهان في تفسير القرآن: 367/1 ح 7 و مستدرك الوسائل، 436/9 ح11276 .
2- سورة فاطر: 32:35
3- سورة النساء : 69/4 .
4- بحار الأنوار 237/99 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 367/1 ح 8، و مستدرك الوسائل: 436/9 ح 11277 و 438 ج 11280 كليهما عن عاصم بن حميد، عن أبي عبد الله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: همانا (کوه) صفا و مروه از شعائر (و نشانه های) خداوند است؛ بنابر این کسانی که حج خانه خدا و یا عمره انجام می دهند مانعی نیست که دور آن دو طواف کنند (و سعی بین صفا و مروه را انجام دهند) و کسی فرمان خدا را - در انجام کار های نیک - اطاعت کند. خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار و (از اعمال او) آگاه است.(158)

135) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «به درستی که (سعی و هروله بین کوه) صفا و مروه از شعار های خداوند است پس هر کسی که حجّ و یا عمره به جای آورد مشکلی برایش نیست که بین آن دو (کوه) طواف و سعی نماید». فرمود: یعنی منعی و گناهی بر او نیست که طواف و سعی بین از دو (کوه) را انجام دهد

136) - از عاصم بن حمید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره (آیه شریفه:) «به درستی که (سعی و هَروَله بین کوه) صفا و مروه از شعار های خداوند است» فرمود: طبق این آیه، گناهی بر او نیست که بین (كوه) صفا و مروه طواف و سعی نماید به حضرت عرض کردم: این حکم برای زمان و جامعه ای خاص است و یا آن که کلی و عمومی می باشد؟

فرمود: این آیه همانند فرمایش دیگر خداوند می باشد که فرموده: «سپس کتاب را در بین بندگان خود به ارث قرار دادیم» (که نسلی پس از نسلی از آن بهره می برند). پس هر کسی از مردم جزئی از بندگان گردد همانند آنان خواهند بود، هم چنین فرمایش دیگر خداوند متعال: «و کسانی که از خداوند و رسولش پیروی نمایند با افرادی خواهند بود که خداوند نعمت خود را بر آنان ارزانی داشته که پیامبران راستگویان شهیدان و نیکوکاران می باشند که بهترین رفیقان و همنشینان خواهند بود».

ص: 287

238 / [137 ] - ﴿ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلسَّعْیِ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ فَرِیضَهٌ هُوَ أَوْ سُنَّهٌ؟

قَالَ: فَرِیضَهٌ

قَالَ: قُلْتُ: أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾؟

قَالَ: کَانَ ذَلِکَ فِی عُمْرَهِ اَلْقَضَاءِ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ شَرْطُهُ عَلَیْهِمْ (1) أَنْ یَرْفَعُوا اَلْأَصْنَامَ فَتَشَاغَلَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّی أُعِیدَتِ اَلْأَصْنَامُ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ وَ قِیلَ لَهُ: إِنَّ فُلاَناً لَمْ یَطُفْ وَ قَدْ أُعِیدَتِ اَلْأَصْنَامُ، قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ أَیْ وَ اَلْأَصْنَامُ عَلَیْهِمَا﴾ (2)

239/ [138] - ﴿وَ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ: وَ لِمَ جُعِلَ اَلسَّعْیُ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَة؟

قَالَ: إِنَّ إِبْلِیسَ تَرَاءَی لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْوَادِی فَسَعَی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام مِنْهُ کَرَاهِیَهَ

ص: 288


1- قال الفيض ( رحمه الله ) في الوافي : يعني شرط على المشركين أن يرفعوا أصنامهم التي كانت على الصفا والمروة حتّى ينقضي أيّام المناسك ثمّ يعيدوها، فتشاغل رجل من المسلمين عن السعي حتّى انقضت الأيّام وأعيدت الأصنام، فزعم المسلمون عدم جواز السعي حال كون الأصنام على الصفا و المروة.
2- عنه بحار الأنوار : 237/99 ح 15 ، و البرهان في تفسير القرآن 367/1 ح 9، و مستدرك الوسائل : 435/9 ح 11274. تفسير القمّي : 64/1 بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 435/9 ذيل ح 11274 أشار إليه الكافي : 435/4 ح 8 بإسناده عن الحسن بن عليّ الصيرفي، عن بعض أصحابنا قال : سئل أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت، تهذيب الأحكام : 149/5 ح 15 عنه وسائل الشيعة : 468/13 ح 18227، المناقب لابن شهر آشوب : 257/4 .

137) - از بعضی اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون سعی بین کوه صفا و مروه سؤال نمودم که آیا واجب است یا مستحب؟

فرمود: واجب است عرض کردم: آیا خداوند متعال نفرموده است: «پس باکی آن ها نیست که بین آن دو (کوه صفا و مروه) طواف کنند»؟

فرمود: این موضوع در مورد (حج) عمره قضا می باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با مشرکین شرط نمود تا بت های خود را از روی کوه صفا و مروه بردارند پس مردی در سعی بین صفا و مروه به جمع آوری آن ها مشغول گردید و سعی را ترک کرد تا آن که ایام حج پایان یافت و ثبت ها بازگردانده شدند، پس نزد آن حضرت آمده و اظهار داشتند: ای رسول خدا! فلانی سعی بین صفا و مروه را انجام نداد تا بت ها بازگردانده شدند.

پس خدای عزّ و جلّ (این آیه) «به درستی که (سعی و هَرْوَله بین کوه) صفا و مَرْوَه از شعار های خداوند است پس هر کسی که حجّ و یا عمره به جای آورد، مشکلی برایش نیست که بین آن دو (کوه) طواف و سعی نماید» را نازل نمود که مقصود حالتی است که بت ها روی کوه صفا و مروه باشند.

138) - و ابن مسکان، از حلبی روایت کرده است که گفت:

از او (امام صادق علیه السلام) سؤال کردم و گفتم: برای چه بین صفا و مروه، سعی قرار داده شده است؟

فرمود: ابلیس در آن وادی (و سرزمین) خود را برای حضرت ابراهیم علیه السلام ظاهر گردانید پس ابراهیم تلاش نمود که از او دور شود تا مبادا با او سخن گوید؛

ص: 289

أَنْ یُکَلِّمَهُ وَ کَانَ مَنَازِلَ اَلشَّیَاطِینِ ﴾ (1)

240/ [139] - قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي خَبَرِ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ:

أَنَّهُ كَانَ عَلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَصْنَامٌ فَلَمَّا أَنْ حَجَّ النَّاسُ لَمْ يَدْرُوا كَيْفَ يَصْنَعُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ فَكَانَ النَّاسُ يَسْعَوْنَ وَ الْأَصْنَامُ عَلَى حَالِهَا فَلَمَّا حَجَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَمَی بِهَا.(2)

قوله تعالى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿159﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿160﴾

241/[140]- ﴿ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ (3) عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: (قال) ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيْنَتِ و الهُدَى ﴾ في علىّ علیه السلام (4)

ص: 290


1- بحار لأنور: 237/99 ح 16 و البرهان في تفسير القرآن: 368/1 ح 10، و مستدرك الوسائل: 436/9 ح 11275 مستطرفات السرائر561 (ما استطرقيه من نوادر أحمد)، عنه وسائل الشيعة وسائل الشيعة : 471/13 ذيل ح 18233
2- عنه بحار الأنوار: 237/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 504/13 - 18316، و البرهان في تفسير القرآن 368/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 452/19 ح 11314
3- في الطبع القديم : عن بن أبي عميه .
4- عنه بحار الأنوار: 76/2 ح 53 و البرهان في تفسير القرآن: 368/1 ح1 و نور الثغلين: 148/1 ح 473

و در آن وادی منزلگاه های شیاطین بود

139) - و در روایتی از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمود: بت ها بین کوه صفا و مروه بود چون مردم خواستند حج به جای آورند نمی دانستند چه کنند خداوند این آیه را نازل نمود، پس مردم در همان حالتی که بت ها موجود بود سعی خود را انجام می دادند؛ و هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حج نمود بت ها را دور انداخت

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم بعد از آن که در کتاب برای مردم بیان نمودیم. کتمان کنند خدا آن ها را لعنت می کند و همه لعن کنندگان نیز آن ها را لعن می کنند (159) فرمایش خداوند متعال: مگر آن کسانی که توبه و بازگشت کردند و (اعمال بد خود را به وسیله اعمال نیک) اصلاح نمایند (و آن چه را کتمان کرده اند آشکار سازند.) پس من توبه آن ها را می پذیرم؛ زیرا که من توّاب و رحیم هستم (160)

140) - از این ابی عمیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم کتمان می کنند» درباره امام علی علیه السلام می باشد که آن حضرت نشانه و برهان خواهد بود)

ص: 291

242 / [141] - ﴿ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ ﴾ یَعْنِی بِذَلِکَ نَحْنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ .﴾ (1)

243/ [142] - ﴿عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ عَذَابِ اَلْقَبْرِ؟

قَالَ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَنَا أَنَّ رَجُلاً أَتَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ حَدِّثْنِی فَسَکَتَ عَنْهُ ثُمَّ عَادَ فَسَکَتَ فَأَدْبَرَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ یَقُولُ وَ یَتْلُو هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ﴾ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ إِنَّا لَوْ وَجَدْنَا أَمِیناً لَحَدَّثْنَاهُ وَ لَکِنْ أَعِدَّ لِمُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِذَا أَتَیَاکَ فِی اَلْقَبْرِ فَسَأَلاَکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَإِنْ شَکَکْتَ أَوِ اِلْتَوَیْتَ (2) ، ضَرَبَاکَ عَلَی رَأْسِکَ بِمِطْرَقَهٍ (3) مَعَهُمَا تَصِیرُ مِنْهَا رَمَاداً،

فَقُلْتُ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: یَعُودُ، ثُمَّ تعَذَّبُ، قُلْتُ: وَ مَا مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ ؟

قَالَ: هُمَا قَعِیدَا اَلْقَبْرِ(4) قُلْتُ: أَ مَلَکَانِ یُعَذِّبَانِ اَلنَّاسَ فِی قُبُورِهِمْ؟

قَالَ: نَعَمْ ﴾. (5)

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 76/2ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 368/1 ح 2، و نور الثقلين : 148/1 ح 474 .
2- التوى عليه الأمر : اشتدّ و امتنع .
3- المطرقة: آلة من حديد و نحوه يضرب بها الحديد و نحوه.
4- القعيد : الذي يصاحبك في قعودك، فعيل بمعنى مقاعد.
5- عنه بحار الأنوار: 76/2ح 55 و 235/6 ح 53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 368/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 295/12 ح 14126 قطعة منه

141) - از حمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم، کتمان می کنند بعد از آن که آن چه را در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم» مقصود (از آن براهین و نشانه ها) ما (اهل بیت رسالت) هستیم؛ و خداوند کمک خواسته (کمک دهنده) می باشد

142) - از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره عذاب قبر سؤال شد، حضرت فرمود: همانا امام باقر علیه السلام فرموده است: مردی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: برایم حدیثی بیان کن سلمان سکوت نمود او سخن خود را تکرار کرد و باز سلمان سکوت نمود پس پشت کرد و در حال رفتن این آیه را «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم ، کتمان می کنند، بعد از آن که آن چه را در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم» می خواند

سلمان گفت: برگرد اگر ما امینی را بیابیم برایش سخن می گوییم مواظب باش که خود را برای فرشته نکیر و منکر باید آماده کنی که چنان چه درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کنند (باید پاسخی صحیح داشته باشی) که اگر شک داشتی و یا متحیّر بودی آن دو با پتکی که همراه دارند چنان بر سرت می کوبند که خاکستر شوی

عرض کردم: سپس چه خواهد شد؟

فرمود: بر می گردد و باز عذاب می شود.

گفتم: نکیر و منکر چه کسانی هستند؟

فرمود: جایگاه آن ها در قبر می باشد.

گفتم: آیا دو فرشته الهی مردم را عذاب می کنند؟ فرمود: بلی.

ص: 293

244 / [143] - ﴿عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ ﴾

قَالَ: نَحْنُ یُعْنَی بِهَا وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ، إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنَّا إِذَا صَارَتْ إِلَیْهِ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَوْ لَمْ یَسَعْهُ - إِلاَّ أَنْ یُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَنْ یَکُونُ بَعْدَهُ ﴾ (1)

245/[144] - ﴿ وَ رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: هُمْ أَهْلُ الْکِتَابِ.﴾ (2)

246/[145] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ ﴿ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ ﴾ قَالَ: نَحْنُ هُمْ وَ قَدْ قَالُوا: هَوَامُّ الْأَرْضِ.﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿165﴾ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿166﴾ وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿167﴾

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 76/7 ح 56 و البرهان في تفسير القرآن: 369/1 ح 4، و نور الثقلين: 149/1 ح 475.
2- عنه بحار الأنوار: 76/2 - 57، و البرهان في تفسير القرآن: 369/1 ح 5، و نور الثقلين : 149/1 ح 476 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 247 فصل (2)
3- عنه بحار الأنوار : 76/2 ح 58، و البرهان في تفسير القرآن : 369/1 ح 6، و نور الثقلين. 149/1 ح 477

143) - از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم کتمان می کنند. بعد از آن که را آن چه در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم». آگاه فرما

فرمود: مقصود از آن ما هستیم؛ و خداوند کمک کننده می باشد همانا یک نفر از ما موقعی که مطلبی به او برسد و نتواند و یا مجاز نباشد که برای مردم بیان نماید باید آن را برای (جانشین) بعد از خود بیان کند.

144)- و از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: مقصود اهل کتاب می باشند.

145) - از عبدالله بن بكير، به نقل از کسی که حدیث گفته روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آنان را خداوند و هر لعنت کننده ای لعنت می کند» فرمود: ما همان ها ( یعنی لعنت کنندگان) هستیم و حال آن که مخالفین گفته اند ،مقصود حشرات و جانداران زمینی هستند!

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی که ستم کردند و غیر از خدا را برگزیدند) چون که عذاب را مشاهده کنند می فهمند که تمام قدرت از آن خدا (وند یکتا) است و او دارای مجازات شدید می باشد(165) در آن هنگام رهبران (گمراه کننده) از پیروان خود بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و از هر وسیله ای قطع (و نا امید) شده اند (166) و پیروان آن ها گویند: ای کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آن ها بیزاری جوییم آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جسته اند! خداوند این چنین اعمال آن ها را به صورت حسرت آمیز به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد. (167)

ص: 295

247/[146] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اَللّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اَللّهِ ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ: هُمْ أَوْلِیَاءُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ اِتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّهً مِنْ دُونِ اَلْإِمَامِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ لَوْ یَرَی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ اَلْعَذابَ أَنَّ اَلْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اَللّهَ شَدِیدُ اَلْعَذابِ * إِذْ تَبَرَّأَ اَلَّذِینَ اُتُّبِعُوا ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ اَلنّارِ ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ! یَا جَابِرُ! هُمْ أَئِمَّهُ اَلظُّلْمِ وَ أَشْیَاعُهُمْ.﴾ (1)

248/[147] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیهما السلام [في] قوله تعالى: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُون اللَّه أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ ، قال : هم آل محمد ﴾ (2)

249/[148] - ﴿ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ کَذلِکَ یُرِیهِمُ اَللّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ ﴾ ﴾

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 363/8 ح 41 ، و 157/30 ح 85 و البرهان في تفسير القرآن : 374/1 ح 3 و مستدرك الوسائل: 176/18 ح 22430 الكافي : 374/2 ح 11 بإسناده عن عمرو بن ثابت عن جابر قال : سألت أبا جعفر علیه السلام. عنه تأويل الآيات الظاهرة : 88 (سورة البقرة)، الاختصاص : 334 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عمرو بن ثابت قال : سألت أبا جعفر علیه السلام ، عنه البحار : 137/72 ح 23 و مستدرك الوسائل : 178/18 ح 22437 ، الغيبة للنعماني : 131 ح 12 نحو الكافي، عنه البحار : 359/23 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 158/30 ح 86، و البرهان في تفسير القرآن : 374/1 ح 4، و نور الثقلين : 151/1 ح 487

146) - از جابر روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برخی از مردم کسانی هستند که به غیر از خداوند ، شریکانی را برای او قرار می دهند و به آن ها همانند خدا عشق می ورزند»، سؤال کردم؟

فرمود: به راستی که آن ها دوستداران و پیروان فلان و فلان و فلان هستند که آنان را امام و پیشوای خود قرار داده اند بدون توجّه به افرادی که از طرف خداوند به عنوان امام و پیشوایان انسان ها منصوب شده اند؛ و به همین خاطر خداوند متعال فرموده است: «کسانی که ستم کرده اند هنگامی که عذاب را ببینند ، متوجّه می شوند که همۀ قدرت ها به (دست توانا و) قدرت خداوند است به راستی که عذاب خداوند سخت است * موقعی که پیروی شدگان از پیروان خود بیزاری می جویند عذاب را می بینند و رشتۀ اسباب آنان گسیخته می شود * و پیروان آن ها می گویند: ای کاش ما را بازگشتی می بود تا ما نیز از آنان بیزاری می جستیم - تا جایی که فرمود: - امکان خارج شدنشان از آتش نخواهد بود».

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! به خدا سوگند! آنان (همان) پیشوایان ظالم و پیروان آنان می باشند.

147) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و برخی از مردم کسانی هستند که به غیر از خداوند شریکانی را برای او قرار می دهند و به آن ها همانند خدا عشق می ورزند ولی آن هایی که اهل ایمان هستند کمال ایمان را مخصوص به خدا می دانند» فرمودند: ایشان آل محمد علیهم السلام هستند.

148) - از عثمان بن عیسی به نقل از دیگری روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال: «این چنین خداوند اعمال ایشان را نشان شان می دهد که موجب حسرتشان خواهد شد» فرمود:

ص: 297

قَالَ هُوَ اَلرَّجُلُ یَدَعُ مَالَ وَ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ بُخْلاً ثُمَّ یَمُوتُ فَیَدَعُهُ لِمَنْ هو یَعْمَلُ فِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ أَوْ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَإِنْ عَمِلَ به فِی طَاعَهِ اَللَّهِ رَآهُ فِی مِیزَانِ غَیْرِهِ فَزاد حَسْرَهً وَ قَدْ کَانَ اَلْمَالُ لَهُ وَ إِنْ عَمِلَ بِهِ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ قَوَّاهُ بِذَلِکَ اَلْمَالِ حَتَّی أعَمِلَ بِهِ فِی مَعْاصِیَ اَللَّهِ (1)

250/[149] - ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ اَلنّارِ﴾؟

قَالَ: أَعْدَاءُ عَلِیٍّ علیه السلام هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ وَ دَهْرَ اَلدَّاهِرِینَ .﴾ (2)

قوله تعالى :﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ ﴿168﴾

251/[150]- ﴿ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اِمْرَأَهٍ جَعَلَتْ مَالَهَا هَدْیاً وَ کُلَّ مَمْلُوکٍ لَهَا حُرّاً إِنْ کَلَّمَتْ أُخْتَهَا أَبَداً؟

قَالَ: تُکَلِّمُهَا وَ لَیْسَ هَذَا بِشَیْءٍ إِنَّمَا هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیَاطِینِ.﴾ (3)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 147/73 ح 20، و البرهان في تفسير القران: 375/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 274/15 ح 18222.
2- عنه بحار الأنوار 158/30 ح 87 و البرهان في تفسير القرن 375/1 ح 8 و نور الثقلين: 151/1 ح 488 و يأتي الحدث أيضاً في الحديث 101 من سورة «المائدة»
3- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن 376/1 ح 6 و مستدرك الوسائل 43/16 - 19078 أشار اليه . من لا يحضره الفقيه : 360/3 ح 4274 عنه وسائل الشیعه : 218/23 ح 29407، النوادر للأشعري: 26 ح 16 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار 231/104 ح 77، و مستدرك الوسائل : 43/16 ح 19077، و نحوه فقه القرآن: 235/2

مردی مالی از خود بجا می گذارد که چون بخیل بوده آن را در مسیر طاعت و فرمان خدا هزینه و مصرف نکرده است پس موقعی که بمیرد دیگران آن را در طاعت و یا معصیت خدا مصرف می کنند چنان چه در طاعت خدا باشد، ثواب و پاداش آن را در میزان و نامه عمل دیگری می بیند و افسوس و حسرت می خورد که مال او بوده (ولی نتوانسته در راه خیر مصرف کند و ثواب ببرد) ولی اگر دیگری آن را در معصیت خدا مصرف کرده که در این صورت به وسیله آن کمک و تقویتی در گناه و معصیت او گردیده است (و صاحب اولیه مال را نیز عذاب می کنند.

149) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از «و آنان از آتش خارج و نجات نخواهند یافت» چیست؟

فرمود: دشمنان و مخالفان امام علی علیه السلام می باشند که در باشند که در آتش جهنم جاوید خواهند بود.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! آن چه در زمین است از حلال و پاکیزه اش بخورید و از (وسوسه ها و) گام های شیطان پیروی نکنید! چون که او دشمن آشکار شما است. (168)

150)- از علاء بن رزین از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره زنی که نذر کرده اگر با خواهرش کلامی سخن بگوید هر چه مال دارد همۀ آن ها را به کعبه هدیه دهد و هر آن چه برده در اختیار دارد همه را آزاد کند سؤال شد؟

فرمود: با خواهرش سخن بگوید این (نذر ها) چیزی نیست این ها و امثال این موارد از خطوات و گام های شیطان است.

ص: 299

252 / [151] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :

أَنَّ اِمْرَأَهً مِنْ آلِ اَلْمُخْتَارِ حَلَفَتْ عَلَی أُخْتِهَا أَوْ ذَاتِ قَرَابَهٍ لَهَا قَالَتْ: اُدْنُی یَا فُلاَنَهُ! فَکُلِی مَعِی، فَقَالَتْ: لاَ فَحَلَفَتْ عَلَیْهَا بِالْمَشْیِ إِلَی بَیْتِ اَللَّهِ وَ عِتْقِ مَا یَمْلِکُ إِنْ لَمْ تَدْنِی فَتَأْکُلِی مَعِی، أَنْ لاَ أَظَلَّ وَ إِیَّاکِ سَقْفُ بَیْتٍ أَوْ أَکَلْتُ مَعَکِ عَلَی خِوَانِی أَبَداً، قَالَ: فَقَالَتِ اَلْأُخْرَی مِثْلَ ذَلِکَ.

فَحَمَلَ عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَهَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَقَالَتَهُمَا، فَقَالَ علیه السلام: أَنَا أَقْضِی فِی ذَا، قُلْ لَهُمَا: فَلْتَأْکُلْ وَ لْیُظِلَّهَا وَ إِیَّاهَا سَقْفُ بَیْتٍ، وَ لاَ تَمْشِی وَ لاَ تُعْتِقُ وَ لْتَتَّقِ اَللَّهَ رَبَّهُمَا وَ لاَ تَعُودَا إِلَی ذَلِکَ فَإِنَّ هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیَاطِینِ. (1)

253 / [152] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَ مَا سَمِعْتَ بِطَارِقٍ؟ أَنَّ طَارِقاً کَانَ نَحَّاساً بِالْمَدِینَهِ فَأَتَی أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا أَبَا جَعْفَرٍ! إِنِّی هَالِکٌ إِنِّی حَلَفْتُ بِالطَّلاَقِ وَ اَلْعَتَاقِ وَ اَلنُّذُورِ،

فَقَالَ لَهُ: یَا طَارِقُ! إِنَّ هَذِهِ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ﴾ .(2)

254 / [153] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ حَلَفَ أَنْ یَنْحَرَ وَلَدَهُ؟

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 376/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 45/16 ح 19086. الكافي : 440/7 ح 8 عنه وسائل الشيعة : 220/23 ح 29415، النوادر للأشعري : 27 ح 19 عنه البحار: 232/104 ح 80
2- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 376/1 ح 8 و مستدرك ، الوسائل : 48/16 ح 19099. تهذيب الأحكام : 287/8 ح 50 ، عنه وسائل الشيعة : 231/23 ح 29450، النوادر للأشعري : 31 /27 عنه البحار : 234/104 ح 88، و مستدرك الوسائل : 296/15 ح 18295، و 48/16 ح 1900 أشار إليه .

151) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

زنی از آل مختار بر خواهرش و یا یکی دیگر از خویشانش سوگند خورد و گفت: ای فلانی! بیا با من غذا بخور پاسخ داد: نه نمی خورم.

پس آن زن بر علیه او سوگند خورد که اگر نیایی و با من غذا نخوری، به حج خانه خدا پیاده می روم و هر چه برده دارم آزاد می باشند و هیچ موقع من با تو در زیر یک سقف جمع نخواهم شد مگر این که بیایی و همراه من غذا بخوری

او نیز مانند اول پاسخ داد: نه نمی آیم

عمر بن حنظله گفت و گوی آن دو زن را به عرض امام باقر علیه السلام رساند، حضرت فرمود: حکم می کنم که به آن زن بگویی: با او غذا بخورد و هر دو زیر یک سقف قرار گیرند و لازم نیست پیاده به حج برود و برده هایش را آزاد کند؛ و سعی نماید که تقوای الهی را پیشه خود قرار دهد و بداند که این ها از خطوات و گام های شیطان است.

152) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا جریان طارق را شنیده ای؟ او مردی بود که در مدینه برده (غلام و کنیز) خرید و فروش می کرد روزی محضر امام باقر علیه السلام آمد و گفت: ای ابا جعفر! به درستی که من در هلاکت قرار گرفته ام همانا من سوگند خورده ام که (همسرم را) طلاق دهم و (برده هایم را) آزاد نمایم؛ و نذر هایی کرده ام.

حضرت فرمود: ای طارق! این ها از خطوات شیطان است (و اعتنایی نکن)

153) - و از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که سوگند خورده است فرزندش را سر ببرد سؤال کردم؟

ص: 301

فَقَالَ: ذَلِکَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ﴾ (1)

255/[154] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ﴾ قَالَ: کُلُّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اَللَّهِ فَهِیَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ﴾. $ عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 33، و البرهان في تفسير قرآن: 376/1 ح 10، و نور الثقلين: 152/1 ح 492

وسائل الشيعة : 46/22 ح 27987 عن الفضل بن الحسن الطيربي في مجمع ميان، بتفاوت یسیر. $

قوله تعالى : ﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿173﴾

256 / [155] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ رَفَعَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: ﴿فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ قَالَ:

اَلْبَاغِی اَلظَّالِمُ وَ اَلْعَادِی اَلْغَاصِبُ﴾ (2)

257/[156] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْمُضْطَرُّ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ لِأَنَّهَا لاَ تَزِیدُهُ إِلاَّ

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 32، و البرهان في تفسير القرآن : 376/6 ح 9. تهذيب الأحكام: 288/8 ح 55 و.24 و 317 ح 59 الاستبصار : 48/4 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 222/23 ح 29419 و 282 ح 29574 و 325 ح 29661 ، النوادر للأشعري : 33 ح 36، عنه البحار : 235/104 ح 97، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19200
2- عنه بحار الأنوار: 136/65 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن 380/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 200/16 ح 19583 . و البحار : 137/65 ح 8 عن دعائم الإسلام

فرمود: این موارد از خطوات و گام های شیطان است.

154) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «از خطوه ها و وسوسه های شیطان متابعت و پیروی نکنید» هر نوع سوگندی به غیر از سوگند به خداوند از خطوات و گام های شیطان است.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فقط مردار، خون، گوشت خوک و آن چه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود حرام نموده است (ولی) آن کسی که مضطر و مجبور شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد گناهی بر او نیست (و می تواند به مقدار حفظ جان خود، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است. (173)

155) - از محمد بن اسماعیل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد، فرمود باغی، ظالم و ستمگر است و عادی غاصب و متجاوز می باشد.

156) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: مضطر کسی است که شراب (مست کننده) نیاشامد؛ زیرا چیزی به غیر از شرّ برایش به بار نمی آورد که اگر بنوشد سبب هلاکت و بیچارگی او گردد، پس نباید حتّی قطره ای از آن را بیاشامد.

ص: 303

شَرّاً فَإِنْ شَرِبَهَا قَتَلَتْهُ فَلاَ یَشْرَبَنَّ مِنْهَا قَطْرَهً .﴾ (1)

258/[157] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْمَرْأَهِ أَوِ اَلرَّجُلِ یَذْهَبُ بَصَرُهُ فَیَأْتِیهِ اَلْأَطِبَّاءُ فَیَقُولُونَ: نُدَاوِیکَ شَهْراً أَوْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً مُسْتَلْقِیاً کَذَلِکَ یُصَلِّی فَرَجَعْتُ إِلَیْهِ لَهُ، فَقَالَ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ ﴾ .﴾ (2)

259/[158] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ ﴾ قَالَ:

اَلْبَاغِی اَلْخَارِجُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ اَلْعَادِی اَللِّصُّ ﴾.﴾(3)

260/ [159] - ﴿ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: أَتَتِ اِمْرَأَهٌ إِلَی عُمَرَ فَقَالَتْ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! إِنِّی فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِیَّ حَدَّ اَللَّهِ، فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَاضِراً، قَالَ: فَقَالَ لَهُ: سَلْهَا کَیْفَ فَجَرْتِ؟

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 83/62 ذيل ح 5 أشار إليه، و 157/65 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 67/17 ح 20778، و 76 ح 20807. علل الشرائع : 164/2 ح 1 عنه (باب - 227 علة منع شرب الخمر)، عنه وسائل الشيعة : 347/25 ح 32093 و 378 ح 32172 ، و البحار : 83/62 ح 5 ، و 157/65 ذيل ح 34 ، و 137/79 ح 34 .
2- عنه بحار الأنوار: 66/62 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 6. الكافي: 410/3 ح 4 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 496/5 ح 7155
3- عنه بحار الأنوار : 136/65 ح 6 و زيادة في آخره : و العادي الذي يقطع الطريق، لا يحل لهما الميتة، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 201/16 ح 19584 . الكافي : 265/6 ح 1 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 216/24 ح 30378، و البحار : 104/65، و نحوه معاني الأخبار: 213 ح 1، عنه البحار : 136/65 ح 3 و 137/65 ح 9 عن دعائم الإسلام

157) - و (نیز با سند خود) از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره زن یا مردی که بینائی خود را از دست بدهد، پس وقتی به پزشکان مراجعه می کند می گویند: باید یک ماه یا چهل شب به پشت بخوابی تا درمان شوی با همین حالت نماز می خواند و چشمش بهبود می یابد

سپس در مورد او به امام علیه السلام رجوع کردم فرمود: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد هر کسی که به حال اضطرار بیفتد و این اضطرار دستاورد خودش نباشد مانعی ندارد

158) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد ، ستمگر و متجاوز نمی باشد» فرمود: «باغی» کسی است که بر امام و پیشوا خروج کند و «عادی» دزد می باشد

159) - از بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

زنی نزد عمر آمد و اظهار داشت من فحشا مرتکب شده و زنا داده ام بر من حدّ خداوند را جاری کن پس عمر دستور داد تا او را سنگسار کنند.

امیر مؤمنان على علیه السلام حضور داشت به عمر بن خطاب فرمود: از زن سؤال کن که چگونه اقدام به چنین عملی کرده است؟

(موقعی که سؤال کردند) گفت: در بیابانی تشنه بودم خیمه ای دیدم و نزدیک آن رفتم مردی بیابان نشین در آن بود از او درخواست آب کردم و او از آب ممانعت کرد و گفت مگر آن که خود را در اختیارش قرار دهم پس از او دور شده و فرار کردم تشنگی بر من غلبه کرد به طوری که چشمانم جایی را نمی دید و زبانم از کار افتاد و بی حال روی زمین افتادم.

ص: 305

قَالَتْ: کُنْتُ فِی فَلاَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ أَصَابَنِی عَطَشٌ شَدِیدٌ فَرُفِعَتْ لِی خَیْمَهٌ فَأَتَیْتُهَا فَأَصَبْتُ فِیهَا رَجُلاً أَعْرَابِیّاً فَسَأَلْتُهُ اَلْمَاءَ، فَأَبَی عَلَیَّ أَنْ یَسْقِیَنِی إِلاَّ أَنْ أُمَکِّنَهُ مِنْ نَفْسِی، فَوَلَّیْتُ عَنْهُ هَارِبَهً فَاشْتَدَّ بِیَ اَلْعَطَشُ حَتَّی غَارَتْ (1) عَیْنَایَ وَ ذَهَبَ لِسَانِی، فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِکَ مِنِّی أَتَیْتُهُ فَسَقَانِی وَ وَقَعَ عَلَیَّ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذِهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ وَ هَذِهِ غَیْرُ بَاغِیَهٍ وَ لاَ عَادِیَهٍ فَخَلِّ سَبِیلَهَا، فَقَالَ عُمَرُ : لَوْ لاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ .﴾ (2)

261 /[160] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ قَالَ: اَلْبَاغِی طَالِبُ اَلصَّیْدِ وَ اَلْعَادِی اَلسَّارِقُ لَیْسَ لَهُمَا أَنْ یُقَصِّرَا مِنَ اَلصَّلاَهِ وَ لَیْسَ لَهُمَا إِذَا اُضْطُرَّا إِلَی اَلْمَیْتَهِ أَنْ یَأْکُلاَهَا وَ لاَ یَحِلُّ لَهُمَا مَا یَحِلُّ لِلنَّاسِ إِذَا اُضْطُرُّوا .﴾(3)

262/[161 ] - ﴿ عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فی قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی اَلنّارِ ﴾ (4) قَالَ:

مَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی فِعْلِ مَا یَعْمَلُونَ أَنَّهُ یُصَیِّرُهُمْ إِلَی اَلنَّارِ ﴾. (5)

ص: 306


1- غارت عينه : دخلت في الرأس وانخسفت
2- بحار الأنوار: 51/79 ح 40 ، و البرهان : 380/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 58/18 ح 22025 . من لا يحضره الفقيه : 35/4 ح 5025 بإسناده عن محمّد بن عمرو بن سعيد رفعه، تهذيب الأحكام 49/10 ح 186 بإسناده عن محمد بن عمرو بن سعيد عن بعض أصحابنا قال .... عنهما وسائل الشيعة : 111/28 ح 34346، عوالي اللئالي : 156/2 ح 433، فقه القرآن : 370/2
3- عنه بحار الأنوار : 157/65 ح 35 ، و 68/89 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 381/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 531/6 ح 7437، و 201/16 ح 19585.
4- سورة البقرة : 175/2
5- عنه بحار الأنوار: 298/8 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن: 382/1 ح 2 . الكافي : 268/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 299/15 ح 20566، و البحار : 313/73 ح 2 .

پس آن مرد آمد و مقدار آبی به من نوشانید و سپس با من عمل فحشای زنا انجام داد (که توان دفاع نداشتم)

امام علی علیه السلام فرمود: این از موارد فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد» این زن نه باغی است و نه عادی او را آزاد بگذارید

در این موقع عمر گفت: « لو لا علیّ لهلك عمر» اگر علی (علیه السلام) نمی بود (و این مشکل را حلّ نمی کرد) عمر به هلاکت می رسید.

160) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد»، فرمود: «باغی»، جوینده شکار است و «عادی» دزد می باشد این دو نفر نمی توانند (در سفر) نماز خود را شکسته بخوانند و حتّی نباید در ضرورت گوشت مردار بخورند؛ و آن چه (در حکم) بر دیگر مسلمان ها حلال است بر این دو نفر حلال نمی باشد

161) - از ابن مسکان، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس چه چیزی آنان را در برابر آتش بردبار کرده است» فرمود: (خداوند) آنان را بر عملی که می دانند نتیجه اش آتش می باشد، مهلت شان نمی دهد

ص: 307

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾﴿178﴾

263/[162]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:

﴿اَلْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ اَلْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ اَلْأُنْثی بِالْأُنْثی﴾ ، قَالَ لاَ یُقْتَلُ حُسر بِعَبْدٍ وَ لَکِنْ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً وَ یُغَرَّمُ دِیَهَ اَلْعَبْدِ وَ إِنْ قَتَلَ رَجُلٌ اِمْرَأَهً فَأَرَادَ أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ أَنْ یَقْتُلُوا أَدَّوْا نِصْفَ دِیَتِهِ إِلَی أَهْلِ اَلرَّجُلِ.﴾ (1)

264/[163]- ﴿ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ اَلْبَرْقِیُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِصاصُ﴾ هِیَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ مَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً.﴾ (2)

265/[164]- ﴿ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسنٍ﴾؟

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 406/104 ح 7، و وسائل الشيعة : 86/29 ح 35219، و البرهان في تفسیر القرآن 386/1 ح 6 و نور الثقلين: 157/1 ح 514 الکافی: 304/7 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أحادهما علیهما السلام - إلى قوله : دية العبد، و نحوه تهذیب الأحكام 191/10 ح 51. و الاستبصار. 272/4 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 96/29 ح 35240، عوالي اللئالي : 583/3 ح 27
2- عنه بحار الأنوار: 396/104 ح 39، و وسائل الشيعة : 118/29 ح 35293. و البرهان في تفسير القرن : 387:1 ح 7، و نور الثقلين: 156/1 ح 513 و 162 ح 545

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! حکم قصاص در مورد کشته شدگان بر شما نوشته (و با این بیان واجب) شده است آزاد در برابر آزاد برده در برابر برده و زن در برابر زن پس اگر کسی از سوی برادر دینی خود چیزی به او بخشیده شود باید از راه پسندیده پیروی کند و قاتل نیز به نیکی دیه را (به ولیّ مقتول) بپردازد این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن تجاوز کند عذاب دردناکی خواهد داشت. (178)

162) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «شخص آزاده در برابر آزاده و (زرخرید) در برابر عبد و زن در برابر زن قصاص می شود» فرمود: انسان آزاد در برابر برده قصاص و کشته نمی شود بلکه کتک سختی بر او زده می شود و خون بهای او به عنوان یک برده پرداخت خواهد شد ولی اگر مردی زنی را کشت و اولیا و ورثه زن خواستند مرد را بکشند باید نصف خون بهای مرد را به اولیا و ورثه مرد بپردازند

163) - محمد بن خالد برقی، به نقل بعضی از اصحاب خود روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! قصاص بر شما نوشته و واجب شده است» فرمود: منظور جمعیّت مسلمانان هستند این آیه مخصوص مؤمنان نمی باشد

164) - از حلبی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که حقّ خود را به برادر (دینی خود) ببخشد و با او رفتار خوب داشته باشد و با نیکی به او ادا نماید» سؤال کردم که چیست؟

ص: 309

قَالَ علیه السلام: یَنْبَغِی لِلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ لاَ یَضُرَّ (1) أَخَاهُ إِذَا کَانَ قَادِراً عَلَی دِیَهٍ، وَ یَنْبَغِی لِلَّذِی عَلَیْهِ اَلْحَقُّ [بالمعنی أصلحت] أَنْ لاَ یُمَاطِلَ أَخَاهُ إِذَا قَدَرَ عَلَی مَا یُعْطِیهِ، وَ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ، قَالَ: یَعْنِی إِذَا وُهِبَ اَلْقَوَدُ أَتْبَعُوهُ بِالدِّیَهِ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ لِکَیْ لاَ یَبْطُلَ دَمُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ.﴾ (2)

266/[165]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ ﴾ مَا ذَلِکَ؟

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ یُتْبِعَهُ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ یُعْسِرَهُ، وَ أَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی عَلَیْهِ اَلدِّیَهُ أَلاَّ یَمْطُلَهُ وَ أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ إِذَا أَیْسَرَ.﴾ (3)

267 / [166] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَمَنِ اِعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ أَوْ یَعْفُو أَوْ یُصَالِحُ ثُمَّ یَعْتَدِی فَیَقْتُلُ ﴿ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴾

ص: 310


1- و في بعض النسخ : أن لا يعسر، و في نسخ أخرى : أن لا يعتر.
2- عنه بحار الأنوار: 409/104 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن: 387/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22664 . الكافي : 358/7 ح 1 بتفاوت في آخره، و نحوه تهذيب الأحكام : 179/10 ح 16، عنهما وسائل الشيعة : 119/29 ح 35296 .
3- عنه بحار الأنوار : 409/104 ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 387/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22665 الكافي : 359/7 ح 4 بإسناده عن سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 111/4 ح 5218 ، و تهذيب الأحكام : 178/10 ح 14، عنهم وسائل الشیعه: 120/29 ح 35298 ، دعائم الإسلام : 412/2 ح 1439 مختصراً عنه مستدرك الوسائل : 251/18 ح 22666 ..

فرمود: کسی که صاحب حق می باشد سزاوار نیست که به برادر (دینی) خود ضرر و خسارتی وارد کند اگر چه توان پرداخت خون بها را داشته باشد؛ و نیز سزاوار است کسی که مدیون و بدهکار شده اگر توان پرداخت خون بها را دارد تأخیر نیندازد بلکه به نیکی پرداخت نماید.

(حضرت در ادامه) افزود: معنای آن این می شود که اگر ورثه و اولیای مقتول از قصاص صرف نظر کردند باید خون بها به روش نیکی پرداخت گردد تا مبادا خون مسلمانی پایمال گردد و یا به وی توهین شود.

165 - از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «کسی که حقّ خود را به برادر (دینی خود) ببخشد»، (سؤال کردم که) منظور چیست؟

فرمود: او مردی است که خون بها را پذیرفته است پس خداوند به کسی که صاحب حق می باشد دستور داده تا با خوبی رفتار کند و بر او سخت نگیرد؛ و نیز به کسی که خون بها را بدهکار است دستور داده تا تأخیر نیندازد و در حد توان به نیکی ادا نماید.

166)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که پس از عفو و بخشش دشمنی و ظلم کند، عذابی دردناک برایش خواهد بود»، سؤال کردم؟

فرمود: مردی است که خون بها را قبول کرده و یا بخشیده و یا مصالحه نموده است ولی بعد از آن عداوت و دشمنی کرده و (طرف مقابلش را) می کشد پس برای او عذابی دردناک خواهد بود»

ص: 311

وَ فِی نُسْخَهٍ أُخْرَی فَیَلْقَی صَاحِبَهُ بَعْدَ اَلصُّلْحِ فَیُمَثِّلَ بِهِ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿180﴾ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿181﴾ ﴾

268/ [167] - ﴿ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ ﴾.؟

قَالَ: حَقٌّ جَعَلَهُ اَللَّهُ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ.

قَالَ: قُلْتُ: لِذَلِکَ حَدٌّ مَحْدُودٌ؟

قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: کَمْ؟

قَالَ: أَدْنَاهُ اَلسُّدُسُ، وَ أَکْثَرُهُ اَلثُّلُثُ. ﴾(2)

269/[168] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْوَصِیَّهِ تَجُوزُ لِلْوَارِثِ؟

ص: 312


1- عنه بحار الأنوار: 409/104 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن 387/1 ج 10، و مستدرك الوسائل : 252/68 ح 22668 الكافي : 358/7 ذيل ح 1، من لا يحضره الفقيه : 111/4 ذیل ح 5218 تهذيب الأحكام: 178/10 ذیل ج 14 و 179 ذيل 13 ح 16، عنهم وسائل الشيعة : 120/29 ذيل ح 35300، و 121/29 ذیل ح 35302.
2- عنه بحار الأنوار: 199/103 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 142/14 ح 16327.

و در نسخه ای دیگر آمده است: پس بعد از مصالحه برادر (دینی) خود را می بیند و او را قصاص می کند، ﴿ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾.

فرمایش خداوند متعال: (هم چنین) بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا می رسد اگر چیز خوبی همانند بعضی اموال از خود به جای گذارده برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند که این حقی است بر پرهیزکاران (180) پس کسانی که بعد از شنیدن (حکم وصیت) آن را تغییر دهند گناه آن فقط بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر می دهند. خداوند شنوا و دانا می باشد. (181)

167) - از عمّار بن مروان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «اگر چیز ارزشمند و خوبی را به عنوان وصیّت رها کند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور وصیّت حقّی است که خداوند آن را در اموال مردم برای صاحب این امر قرار داده است.

گفتم: برای آن حدّ و حدودی هم هست؟ فرمود بلی گفتم: چگونه و چیست؟

فرمود کمترین آن یک ششم و بالاترین آن یک سوم (از تمامی اموال) می باشد.

168)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره وصیّت برای وارث سؤال کردم آیا جایز و صحیح است؟

ص: 313

قَالَ: نَعَمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ .﴾ (1)

270/ [169] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ أَوْصَی بِوَصِیَّهٍ لِغَیْرِ اَلْوَارِثِ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِالْمَعْرُوفِ غَیْرِ اَلْمُنْکَرِ فَقَدْ جَازَتْ وَصِیَّتُهُ .﴾ (2)

271/[170] ﴿عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ لَمْ یُوصِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِذَوِی قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لاَ یَرِثُ فَقَدْ خَتَمَ عَمَلَهُ بِمَعْصِیَهٍ .﴾ (3)

272/[171]- ﴿ عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: قَوْلُهُ تعالی﴿ کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ اَلْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ ﴾

قَالَ: هِیَ مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِی هِیَ اَلْمَوَارِیثُ ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾ یَعْنِی بِذَلِکَ اَلْوَصِیَّ .﴾ (4)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 199/103 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 101/14 ح 16207 فيه : هل يجوز للوارث؟
2- عنه وسائل الشيعة : 435/19 ح 24897 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1ح 5 .
3- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 91/14 ح 16169 و 138 ح 16312 . ، من لا يحضره الفقيه : 182/4 ح 5415، تهذيب الأحكام : 174/9 ح 8، عنهم وسائل الشيعة : 263/19 ح 24553 و 418 ح - 24873، روضة الواعظين : 482/2 ( مجلس في ذكر الوصيّة)، عوالي اللئالي : 116/2 ح 320 ، مشكاة الأنوار : 335 ( في ذكر الوصيّة)، مكارم الأخلاق: 363 ( في الوصيّة).
4- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 33، و وسائل الشيعة : 290/19 ح 24630 و 71/26 ح ، 32506 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 159/1 ح 528 .

فرمود: بلی جایز است؛ و سپس این آیه شریفه را چنان چه برای پدر و مادر و دیگر خویشاوندان وصیّتی کند بهتر می باشد» تلاوت نمود.

169)- از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که برای غیر ورثه وصیّت پسندیده ای کند، خواه صغیر باشند یا کبیر، چنان چه منکر (و خلاف شرع) نباشد، وصیّتش نافذ و جایز می باشد

170) - از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، از امام علی علیه السلام، فرمود:

کسی که هنگام مرگ خود برای خویشاوندانی که وارث او نمی باشند، وصیّت نکرده باشد اعمال او با معصیت پایان یافته است.

171) - از ابن مسکان از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقرّر شد که هر گاه مرگ یکی از شما فرا رسد و مالی بر جای گذارد درباره پدر، مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند، این (روش) شایسته پرهیزکاران است».

فرموده اند: این آیه به وسیله آیه فرائض - که همان آیه ارث باشد - نسخ گردیده که آن عبارت است از: «کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند» که منظور وصایت و جانشینی می باشد

ص: 315

273/[172 ] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ.﴾ قَالَ: شَیْءٌ جَعَلَهُ اَللَّهُ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ قَالَ: قُلْتُ: فَهَلْ لِذَلِکَ حَدٌّ؟

قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: وَ مَا هُوَ؟

قَالَ: أَدْنَی مَا یَکُونُ ثُلُثُ اَلثُّلُثِ.﴾ (1)

274/[173] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِمَالِهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؟

قَالَ علیه السلام أَعْطِهِ لِمَنْ أَوْصَی لَهُ، وَ إِنْ کَانَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾.﴾ (2)

275/[174]- ﴿ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی فِی حِجَّهٍ فَجَعَلَهَا وَصِیُّهُ فِی نَسَمَهٍ؟

قَالَ: یَغْرَمُهَا وَصِیُّهُ وَ یَجْعَلُهَا فِی حِجَّتِهِ کَمَا أَوْصَی بِهِ إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ : ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾.﴾ (3)

ص: 316


1- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 142/14 ح 16326. من لا يحضره الفقيه : 235/4 ح 5562
2- عنه بحار الأنوار: 203/103 ح 6 و البرهان في تفسير القرآن : 391/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 117/14 ح 16248 . من لا يحضره الفقيه : 200/4 ح 5462، تهذيب الأحكام : 203/9 ح 5، الاستبصار : 129/4 ح 5 عنهم وسائل الشيعة : 337/19 ح 24722 ، و 345 ح 24734 عن عليّ بن موسى بن طاووس في كتاب غياث سلطان الورى عوالي اللئالي : 271/3 ح 10
3- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 119/14 ح 16254 . الکافي: 22/7 ح2 من لا يحضره الفقيه : 443/3 ح 2923 و 207/4 ح 5480، تهذيب الأحكام : 493/5 ح 416، و 230/9 ح 52 عنهم وسائل الشيعه 207/11 ح 14636 ، 350/19 ح 24745 فقه القرآن: 323/2 : (باب الزيادات)

172) - و از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر مالی را بر جای گذارد، دربارۀ ،پدر مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند این (روش) شایسته پرهیزکاران است» فرمود: وصیّت چیزی است که خدای عزّ و جلّ آن را برای صاحب این امر قرار داده است. گفتم: برای آن حدّ و حدودی هم هست؟

فرمود: بلی. گفتم چگونه و چیست؟

فرمود: کمترین آن یک سوم از یک سوم (تمامی اموال شخص) می باشد.

173) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره مردی که وصیّت کرده تا اموالش در راه خداوند مصرف شود سؤال کردم؟

فرمود: به هر کسی (و هر چیزی) که وصیّت کرده، عطا کن، اگر چه، یهودی و یا نصرانی باشد؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند.»

174) - از ابو سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی سؤال کردند که وصیت کرده تا یک برایش حجی را انجام دهند ولی وصیّ او آن (مال) را درباره آزاد کردن برده ای هزینه کرد؟

فرمود: وصی باید غرامت و خسارت آن را بر عهده گیرد و همان گونه که درباره حج وصیّت کرده است انجام دهد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند»

ص: 317

276/[175]- ﴿ عَنْ مُثَنَّی بْنِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أُوصِیَ لَهُ بِوَصِیَّهٍ فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَقْبِضَهَا وَ لَمْ یَتْرُکْ عَقِباً؟

قَالَ: اِطْلُبْ لَهُ وَارِثاً أَوْ مَوْلًی فَادْفَعْهَا إِلَیْهِ فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ﴾

قُلْتُ: إِنَّ اَلرَّجُلَ کَانَ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ دَخَلَ فِی اَلْإِسْلاَمِ لَمْ یُسَمَّ وَ لاَ یُعْرَفُ لَهُ وَلِیٌّ.

قَالَ اِجْهَدْ أَنْ تَقْدِرَ لَهُ عَلَی وَلِیٍّ فَإِنْ لَمْ تَجِدْهُ وَ عَلِمَ اَللَّهُ مِنْکَ اَلْجَهْدَ تَتَصَدَّقُ بِهَا .﴾ (1)

قوله تعالى : فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿182﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾

277/[176] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُوقَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾؟

قَالَ علیه السلام: نَسَخَتْهَا اَلَّتِی بَعْدَهَا ﴿ فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً ﴾

ص: 318


1- بحار الأنوار: 204/103 ح 8 ، و وسائل الشیعه : 334/19 ذيل ح 24717 أشارإليه، و البرهان في تفسير القرأن 391/1 ح 9. و مستدرك وسائل 114/14 - 16238 . الکافي 13/7 ح 3 بإسناده عن العبّاس بن عامر قال : سأله من لا يحضره الفقيه . 311/4 ح5490 إسماده عن العبّاس بن عامر، عن مثنّي قال: سألته، و نحوه تهذيب الأحكام. 231/9 ح 3. و الاستبصار : 138/4 ح 3 عنهم وسائل شيعة: 334/19 ح 24717

175( - نیز از مثّنى فرزند عبد السّلام روایت کرد است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که وصیّتی به نفع او انجام گرفته، ولی او پیش از آن که (مورد) وصیّت را دریافت کند فوت کرده در حالی که وارث فرزندی هم ندارد سؤال کردم؟ فرمود: وارثی دیگر و یا مولا و اربابی برای او جستجو کن و آن را به او بپردار؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند»

گفتم: این مرد از اهالی فارس است و تازه مسلمان شده، بدون آن که اسم و شهرتی داشته باشد ولیّ و سرپرستی هم برای او شناخته نیست

فرمود: کوشش کن تا ولیّ و سرپرستی برایش پیدا کنی؛ پس اگر نیافتی و خداوند از کوشش و تلاش تو آگاه شد، پس آن را از طرف او صدقه قرار بده

فرمایش خداوند متعال: پس کسی که از انحراف وصیت کننده با از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد و میان آن ها را اصلاح دهد گناهی بر او نیست خداوند آمرزنده و مهربان است(182) ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته (و واجب) شده است - همان گونه بر افرادی که قبل از شما بودند نوشته شده بود- تا پرهیزکار شوید. (183)

176) - از محمد بن سوقه روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «پس کانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند» سؤال کردم؟

فرمود: این آیه را، آیه ای که بعد از آن می باشد، نسخ کرده است که گفت:

«پس کسی که از (محتوای) وصیّت بترسد که از حق منحرف شود و یا

ص: 319

یَعْنِی اَلْمُوصَی إِلَیْهِ إِنْ خَافَ جَنَفاً مِنَ اَلْمُوصِی فِی ثُلُثِهِ جَمِیعاً فِیمَا أَوْصَی بِهِ إِلَیْهِ مِمَّا لاَ یَرْضَی اَللَّهُ بِهِ فِی خِلاَفِ اَلْحَقِّ فَلاَ إِثْمَ عَلَی اَلْمُوصَی إِلَیْهِ أَنْ یُبَدِّلَهُ إِلَی اَلْحَقِّ وَ إِلَی مَا یَرْضَی اَللَّهُ بِهِ مِنْ سَبِیلِ اَلْخَیْرِ ﴾.(1)

278/[177]- عَنْ یُونُسَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ قَالَ: یَعْنِی إِذَا مَا اِعْتَدَی فِی اَلْوَصِیَّهِ وَ زَادَ فِی اَلثُّلُثِ. (2)

279/[178] - ﴿عَنِ اَلْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیامُ ﴾ قَالَ: هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً .﴾ (3)

280/[179]- ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِتالُ ﴾(4) وَ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیامُ ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام هَذِهِ: کُلُّهَا یَجْمَعُ اَلضُّلاَّلَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهِ اَلظَّاهِرَهِ.﴾ (5)

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 392/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 120/14 ح 16255. الكافي : 21/7 ح 2 تهذيب الأحكام : 186/9 ح 5 عنهما وسائل الشيعة : 351/19 ح 24746 .
2- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 392/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 98/14 ح 16195 . علل الشرائع : 567/2 ح 4 (باب - 369) بإسناده عن يونس بن عبد الرحمن رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 275/19 ح 24581، و البحار : 198/103 ح 26
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 394/1ح 3.
4- سورة البقرة: 216/2
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 394/1 ح 4، و نور الثقلين : 159/1 ح 528 و 162 ح 544 قطعة منه .

معصیت و خلافی ایجاد گردد» یعنی؛ کسی که وصیّت نموده و از وصیّ خود می ترسد که مبادا نسبت به ثلث (یک سوم) مورد وصیّت، در جهت رضایت خداوند عمل و هزینه نکند بلکه بر خلاف حق انجام نماید، پس گناهی بر وصیّت کننده نیست که بر مبنای حقّ و رضایت خداوند در جهت امور خیر وصیّت خود را تبدیل و اصلاح نماید

177) - از یونس به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که از (محتوای) وصيّت بترسد که از حق منحرف شود و یا معصیت و خلافی ایجاد گردد ، گناهی بر او نیست» فرمود: آن هنگامی است که در عمل به وصیّت تعدّی و خلاف شود و بیشتر از ثلث (یک سوم) هزینه گردد.

178) - از برقی به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه ثبت و واجب گردیده است» فرمود: این اختصاص به مؤمنین دارد.

179) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «جنگ و قتال بر شما ثبت (و واجب) شده است» و نیز از: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه ثبت و واجب گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: تمامی این موارد مربوط به گمراهان و منافقان و هر کسی که به ظاهر، دعوت به اسلام را پذیرفته می باشد.

ص: 321

قوله تعالى: ﴿ أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿184﴾

281/[180] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾

قَالَ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ .﴾ (1)

282/[181] ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ اَلَّذِی لاَ یَسْتَطِیعُ، وَ اَلْمَرِیضُ. (2)

283/[182]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَرِضَ مِنْ رَمَضَانَ إِلَی رَمَضَانٍ قَابِلٍ وَ لَمْ یَصِحَّ بَیْنَهُمَا وَ لَمْ یُطِقِ اَلصَّوْمَ؟

قَالَ: یتَصَدَّقَ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ، أَفْطَرَ عَلَی مِسْکِینٍ مُدّاً مِنْ طَعَامٍ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ حِنْطَهٌ فَبمِدّ من تَمْرٍ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾ فَإِنِ اِسْتَطَاعَ أَنْ

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 3، و البرهان في تفسیر القرآن 397/1 ح 14. و مستدرك الوسائل 385/7 ح 8483 الكافي : 116/4 ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 237/4 ح 2، منهما وسائل الشيعة 210/10 ح 13242. فقه القرآن : 185/1
2- عنه بحار الأنور: 320/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 212/10 ح 13246، البرهان في تفسيرالقرآن 39711 ح 13. و مستدرك الوسائل، 386/7 ح 8484 ح 8493

فرمایش خداوند متعال: چند روز معدود و معیّنی را (باید روزه بگیرید) و هر کسی از شما بیمار با مسافر باشد تعدادی از روز های دیگر را (روزه بگیرد) و بر کسانی که روزه برای آن ها طاقت فرسا می باشد لازم است کفّاره بدهند: (یعنی) مسکینی را اطعام کنند و کسی که کار خیری انجام دهد برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید (184)

180) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که قدیه (به مقدار یک وعده) طعام مسکین بپردازند سؤال کردم؟

فرمود: منظور پیر کهن سال است و کسی که حالت تشنگی (مشقّت بار) داشته باشد.

181) - از سماعه، به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار یک وعده) طعام مسكين بپردازند» سؤال کردم؟

فرمود: (این در مورد) پیر کهن سالی است که نمی تواند روزه بگیرد و (یا) مریض می باشد.

182)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در باره مردی که از ماه رمضان تا رمضان بعدی مریض است و در بین آن هم، سلامتی خود را باز نیافته و توان روزه گرفتن نداشته سؤال کردم؟

ص: 323

یَصُومَ اَلرَّمَضَانَ اَلَّذِی یَسْتَقْبِلُ وَ إِلاَّ فَلْیَتَرَبَّصْ إِلَی رَمَضَانٍ قَابِلٍ فَیَقْضِیَهُ فَإِنْ لَمْ یَصِحَّ حَتَّی جَاءَ رَمَضَانٌ قَابِلٌ فَلْیَتَصَدَّقْ کَمَا تَصَدَّقَ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَ مُدّاً وَ إِنْ صَحَّ فِی مَا بَیْنَ اَلرَّمَضَانَیْنِ فَتَوَانَی (1) أَنْ یَقْضِیَهُ حَتَّی جَاءَ رَمَضَانٌ اَلْآخَرُ فَإِنَّ عَلَیْهِ اَلصَّوْمَ وَ اَلصَّدَقَهَ جَمِیعاً یَقْضِی اَلصَّوْمَ وَ یَتَصَدَّقُ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ ضَیَّعَ ذَلِکَ اَلصِّیَامَ.﴾ (2)

284/[183] - ﴿ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدٍ بن مسلم عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ ﴾

قَالَ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ ﴾ (3)

285 / 184] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾

قَالَ: اَلْمَرْأَهُ تَخَافُ عَلَی وَلَدِهَا وَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ.﴾ (4)

ص: 324


1- توانى في الأمر : ترفّق و تمهّل فيه و لم يجعل . و في نسخة البحار: متوالي، و هو تصحيفه .
2- عنه بحار الأنوار : 333/96 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 339/10 ح ،13553 ، و البرهان في تفسير القرآن : 397/1 ح 15 تهذيب الأحكام : 251/4 ح 20 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار : 111/2 ح 4 عنهما وسائل الشيعة : 337/10 ح 13458 .
3- عنه بحار الأنوار: 320/96 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن: 397/1 ح 16، و مستدرك ، الوسائل : 386/7 ح 8485 تقدّم مع تخريجاته بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في الحديث 180 في هذه السورة .
4- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 6، و وسائل الشيعة : 212/10 ح ،13247 ، و البرهان في تفسير القرآن : 398/18 ح 17 و مستدرك الوسائل : 388/7 ح 8490.

فرمود برای هر روزه ای که افطار کرده یک مدّ طعام به مسکین صدقه دهد و اگر دسترسی به گندم نداشت یک مدّ خرما بدهد که این همان فرمایش خداوند: «فدیه (به مقدار) طعام مسکین بپردازند» می باشد.

بعد از آن اگر توانست باید رمضان آینده را روزه بگیرد و گر نه بعد از آن باید قضا و جبران کند پس چنان چه بعد از آن هم سالم نگشت تا رمضان بعدی فرا رسید، هم چنین مانند قبل باید برای هر روز یک مدّ طعام صدقه دهد.

اما اگر سالم شد و توانست روزه بگیرد ولی در اثر سُستی کردن قضای آن ها را به عقب انداخت تا رمضانی دیگر آمد، بر او لازم است که هم قضایش را بگیرد و هم صدقه دهد؛ چون عمداً قضای آن ها را تضییع کرده است.

183) - از علاء از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار) طعام مسکین بپردازند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور پیر کهن سال می باشد و کسی است که حالت تشنگی (شدید) داشته باشد.

184)- از رفاعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار) طعام مسكين بپردازند» فرمود: (آنان دو دسته اند یکی) آن زنی است که بر فرزند (نوزاد) خود بترسد (خواه حامله باشد یا شیر دهد) و (دوم) پیر مرد کهن سال می باشد.

ص: 325

286/[185] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی بِهِ اَلْعُطَاشُ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُفْطِرَا فِی رَمَضَانَ وَ تَصَدَّقَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی کُلِّ یَوْمٍ بمُدَّ مِنْ طَعَامٍ وَ لاَ قَضَاءَ عَلَیْهِمَا وَ إِنْ لَمْ یَقْدِرَا فَلاَ شَیْءَ عَلَیْهِمَا .﴾ (1)

287/[186] - ﴿عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْنصْرِیِّ [البصری]، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

قَالَ فِی آخِرِ شَعْبَانَ : ﴿ إِنَّ هَذَا اَلشَّهْرَ اَلْمُبَارَکَ اَلَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ ، وَ جَعَلْتَهُ هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ اَلْهُدَی وَ الْفُرْقانِ، قَدْ حَضَرَ، فَسَلِّمْنَا فِیهِ، وَ سَلِّمْهُ لَنَا، وَ سَلِّمْهُ مِنَّا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ. ﴾ (2)

288/[187] - ﴿ عَنْ عُبْدُوسٍ اَلْعَطَّارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقُلِ: «اَللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ اِفْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ : هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ اَلْهُدی وَ اَلْفُرْقانِ اَللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا فِیهِ وَ سَلِّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا لَهُ فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ .﴾ (3)

ص: 326


1- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 398/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 388/7 ح 8491. الكافي : 116/4 ح 4 من لا يحضره الفقيه : 133/2 ح 1947 ، تهذيب الأحكام : 238/4 ح 4 : الاستبصار : 104/2 ح 3، عنهم وسائل الشيعة: 209/10 ح 13240 ، عوالي اللئالي: 145/3 ح 45 فقه القرآن : 185/1 .
2- عنه بحار الأنوار : 383/96 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 399/1 ح 8. الكافي : 71/4 ح 2 بإسناده عن عمّار بن موسى الساباطي قال : قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 322/10 ح 13511، و نحوه إقبال الأعمال : 23 (دعاء آخر في أوّل ليلة من شهر رمضان)
3- عنه بحار الأنوار: 383/96 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 9. الكافي : 74/4ح 5 بإسناده عن علىّ بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 325/10 ح 13518 . إقبال الأعمال: 18 (فصل فيما تذكره من الدعوت عند رؤية الهلال)، و 62 (دعاء أخر في هذه الليلة)، عن ابن أبي قرّة بإسناده إلى الصادق علیه السلام

185) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: پیر مرد کهن سال و کسی که حالت تشنگی (شدید) دارد بر آنان مشکلی نیست که روزه خود را افطار کنند و برای هر روز آن یک مدّ (طعام) صدقه دهند (و در نوشته ای: دو مدّ وارد شده است) و قضا بر آنان نیست و اگر هم نتوانستند (پرداخت کنند)، باکی بر آنان نمی باشد

186) - از حارث نصری [بصری] روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در آخرین روز ماه شعبان (خطاب به خداوند) اظهار داشت: «به راستی این ماه مبارکی است که قرآن را در آن نازل نمودی و آن را هدایت گر انسان ها قرار دادی و روشنایی بخش هدایت و جدایی گرداندی این ماه فرا رسید ما را در آن سالم بدار و در حالت سادگی و تندرستی، آن را از ما سالم تحویل بگیر».

187) - از عبدوس ،عطار به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که ماه رمضان فرا می رسد، بگو: «خداوندا! ماه رمضان فرا رسید و روزه آن را بر ما واجب نمودی قرآن را در آن نازل کردی که هدایت گر انسان ها و بیانگر هدایت و فرقان می باشد خداوندا! ما را بر روزه آن کمک نما (روزه) آن را از ما قبول فرما ما را در آن سالم بدار و در سلامتی و آسانی و تندرستی آن را از ما بپذیر به راستی تو بر هر چیزی توانمندی ای که رحم کننده ترین رحم کنندگان هستی»

ص: 327

قوله تعالى: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ ﴿185﴾

289/[188] - ﴿ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تبارک و تعالی:﴿ شَهْرُ رَمَضانَ اَلَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ ﴾ کَیْفَ أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ؟ وَ إِنَّمَا أُنْزِلَ اَلْقُرْآنُ فِی عِشْرِینَ سَنَهً مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ ، ثُمَّ أُنْزِلَ مِنَ اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَهً، ثُمَّ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَزَلَتْ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ فِی أَوَّلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتِ اَلتَّوْرَاهُ لِسِتٍّ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتْ اَلْإِنْجِیلُ لِثَلاَثَ عَشْرَهَ لَیْلَهً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَ أُنْزِلَ اَلزَّبُورُ لِثَمَانِیَ عَشْرَهَ مِنْ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ اَلْقُرْآنُ لِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَمَضَانَ .﴾ (1)

ص: 328


1- عنه مجمع انیان 497/2 و بحار الأنوار 25/97 ح 61 و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 10، و بحار الأنوار 106/20 تفسير القمّي : 66/1 (ابراهيم علیه السلام و بناء البيت) مرسلاً ، و باختصار عنه البحار: 237/9 ح 132 و 12/97 ح 19، الكافي : 628/2 ح 6 بإسناده عن حفص بن عباك، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه الأمالي للمصدوق : 62 ح 5 (المجلس الخامس عشر). فضائل الأشهر الثلاثة : 87 ح 67 عنهما البحار 11/97 ح 14

فرمایش خداوند متعال (روزه در) ماه رمضان است ماهی که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانه های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است پس آن کسی که از شما در ماه رمضان در (وطن و منزل خود) حاضر باشد باید روزه بگیرد و آن کسی که بیمار یا در سفر است روز های دیگری را به جای آن روزه بگیرد (آری) خداوند آسایش و راحتی شما را می خواهد نه زحمت شما را و هدف این است که این روز ها را تکمیل کنید و خدا را بر این که شما را هدایت کرده بزرگ شمارید باشد که شکر گزاری کنید. (185)

188) - از ابراهیم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام به درباره فرمایش حدى عزّ و جلّ: «ماه رمضان همان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است» سوال کردم که چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید؟ (و افزودم:) با این که قرآن از اول تا آخر آن در مدّت بیست سال نازل شده است.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: تمامی قرآن یک جا در ماه رمضان در «بیت المعمور» نازل شد سپس در طول بیست سال تدریجاً نازل گردید؛ پس از آن افزود: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان نازل شد و تورات در موقعی نازل شد که شش شب از آن گذشته بود و انجیل در وقتی نازل شد که سیزده شب از آن باقی مانده بود و زبور هیجدهم ماه رمضان و قرآن در بیست و چهارم آن نازل شده است

ص: 329

290/[189]- ﴿ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْفُرْقَانِ أَهُمَا شَیْئَانِ أَوْ شَیْءٌ وَاحِدٌ؟

قَالَ: فَقَالَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ، وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلْوَاجِبُ اَلْعَمَلِ بِهِ﴾ (1)

291/[190]- ﴿ عَنِ اَلصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ اِبْنَ أَبِی یَعْفُورٍ أَمَرَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ مَسَائِلَ فَقَالَ علیه السلام: وَ مَا هِیَ؟

قَالَ: یَقُولُ لَکَ: إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَنَا فِی مَنْزِلِی إِلَی أَنْ أُسَافِرَ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ﴾ فَمَنْ دَخَلَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ فِی أَهْلِهِ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یُسَافِرَ إِلاَّ لِحَجٍّ أَوْ عُمْرَهٍ أَوْ فِی طَلَبِ مَالٍ یَخَافُ تَلَفَهُ﴾ (2)

292/[191] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ﴾ قَالَ:

فَقَالَ: مَا أَبْیَنَهَا لِمَنْ عَقَلَهَا، قَالَ: مَنْ شَهِدَ رَمَضَانَ فَلْیَصُمْهُ، وَ مَنْ سَافَرَ فَلْیُفْطِرْ.﴾ (3)

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار: 28/92 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 11 الكافي : 630/2 ح 11، عنه وسائل الشيعة : 183/27 ح 33552، معاني الأخبار : 189 ح 1، عنه البحار : 15/92 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار : 324/96 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/1 ح 4، و نور الثقلين: 169/1 ح 580 ، و مستدرك الوسائل : 377/7 ح 8459.
3- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 395/1 ح 4 و 402 ح 5، و مستدرك الوسائل : 372/7 ح 8449 الكافي : 118/4 ح 3 بإسناده عن يونس عن سماعة قال: سألته علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 256/4 ح 2 ، الاستبصار : 114/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 220/10 ح 13264، فقه القرآن : 180/1

189) - از ابن سنان از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره قرآن و فرقان پرسیدم که آیا دو چیز می باشند، یا یک چیز هستند؟

پس فرمود: قرآن همۀ کتاب است و فرقان همان آیات محکم است که عمل به آن ها واجب می باشد

190)- از صباح بن سیابه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ابن ابي يعفور مرا امر کرده تا مسائلی را از شما سؤال کنم حضرت فرمود: آن ها چیست؟

گفت: سؤال او این است: موقعی که ماه رمضان فرا رسد و من در منزل خود باشم آیا می توانم مسافرت کنم؟

فرمود: همانا خداوند فرموده است پس کسی که در ماه رمضان حضور داشته باشد باید آن ماه را روزه بگیرد، پس کسی که ماه رمضان برایش فرا رسد و در (کنار) خانواده (و شهر) خود باشد حق مسافرت ندارد مگر برای حج و یا عمره و یا برای به دست آوردن اموالی که می ترسد تلف شود.

191)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که در ماه رمضان حضور دارد باید آن ماه را روزه بگیرد»، فرمود:

برای کسی که اندیشه و تعقّل نماید چه قدر واضح و روشن می باشد که چون فرموده ماه رمضان فرا رسد و در منزل خود باشد باید روزه بگیرد و کسی که مسافر باشد باید افطار کند

ص: 331

293/ [192] - ﴿ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: «فَلْیَصُمْهُ » قَالَ:

اَلصَّوْمُ فُوهُ لاَ یَتَکَلَّمُ إِلاَّ بِالْخَیْرِ .﴾ (1)

294/[193] - ﴿عَنْ ابی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ حَدِّ اَلْمَرَضِ اَلَّذِی یَجِبُ عَلَی صَاحِبِهِ فِیهِ اَلْإِفْطَارُ کَمَا یَجِبُ عَلَیْهِ فِی اَلسَّفَرِ فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ» ؟

قَالَ: هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ، فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ، وَ إِنْ وَجَدَ قُوَّهً فَلْیَصُمْ، کَانَ اَلْمَرِیضُ عَلَی مَا کَانَ.﴾ (2)

295/[194 ] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَصُومُ فِي السَّفَرِ تَطَوُّعاً وَ لَا فَرِيضَةً يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ رَسُولُ اللَّهِ بِكُرَاعِ الْغَمِيمِ (3) عِنْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِإِنَاءٍ فَشَرِبَ وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُفْطِرُوا فَقَالَ قَوْمٌ: قَدْ تَوَجَّهَ النَّهَارُ وَ لَوْ صُمْنَا يَوْمَنَا هَذَا فَسَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْعُصَاةَ فَلَمْ يَزَالُوا یُسَمَّوْنَ بِذَلِکَ اَلاِسْمِ حَتَّی قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴾ (4)

296/[195] - ﴿ عَنِ اَلثُّمَالِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ ﴾. قَالَ:

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 325/96 ذيل ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 402/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن : 395/1ح 5، و نور الثقلين : 164/1 ح 552 ، و مستدرك الوسائل : 389/7ح 8494.
3- كُراع الغميم : موضع بناحية الحجاز بين مكة و المدينة. معجم البلدان : 503/4 .
4- عنه مجمع البيان : : 493/1، و فقه القرآن : 206/1 ، و بحار الأنوار: 325/96 ح 16، وسائل الشيعة : 204/10 ح 13223، و البرهان في تفسير القرآن : 395/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 164/1 ح 553 ، و مستدرك الوسائل : 382/7 ح 8474

192) - و امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «پس روزه بگیرد»، فرمود: روزه دهان این است که سخن نگوید، مگر به خیر و خوبی.

193) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره حدود و مقدار مریضی که سبب می شود صاحبش روزه نگیرد همان طوری که مسافر در سفر واجب است افطار کند طبق فرمایش خداوند متعال پس کسی که ماه رمضان را (در محل خود) حاضر باشد، باید آن (ماه) را روزه بگیرد» سؤال کردم؟

فرمود: تشخیص آن به خود شخص واگذار شده پس اگر (مریض) ضعف و ناتوانی دچارش شود باید افطار نماید ولی اگر توان و نیرو داشت - در هر وضعیّتی که باشد - باید روزه بگیرد

194- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسافرت، نه روزه مستحبی می گرفت و نه روزه واجب بر آن حضرت دروغ می بندند، موقعی که آیه قرآن نازل شد، هنگام نماز صبح بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله در محلی به نام «کراع غمیم» بود پس حضرت ظرف آبی را طلبید و نوشید سپس دستور داد تا دیگران هم افطار کنند بعضی افراد اعتراض کردند: روز روشن شده و ما روزه گرفته ایم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را گروه عصیان گر نامید و بر همین عنوان در بین اصحاب بودند تا موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نمود.

195)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند نسبت به شما آسان می طلبد و (کار های) سخت را نمی خواهد» فرمود:

ص: 333

اَلْیُسْرُ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ اَلْعُسْرُ، فَمَنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ یَدْخُلْ فِی وَلاَیَهِ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ﴾. (1)

297/[196] - ﴿ عَنِ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

صَوْمُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ أَنَّ اَلْعَامَّهَ اِخْتَلَفَتْ فِی ذَلِکَ فَقَالَ قَوْمٌ: یَصُومُ وَ قَالَ قَوْمٌ لاَ یَصُومُ، وَ قَالَ قَوْمٌ: إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَرَ، وَ أَمَّا نَحْنُ فَنَقُولُ یُفْطِرُ فِی اَلْحَالَیْنِ جَمِیعاً فَإِنْ صَامَ فِی اَلسَّفَرِ أَوْ فِی حَالِ اَلْمَرَضِ فَعَلَیْهِ اَلْقَضَاءُ، ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ ﴾ - الی آخر قوله تعالی: - ﴿یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ﴾ .﴾ (2)

298/[197] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ اَلنَّقَّاشِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یقول: إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ لَتَکْبِیراً وَ لَکِنَّهُ مَسْتُورٌ (مسنون) یُکَبِّرُ فِی اَلْمَغْرِبِ لَیْلَهَ اَلْفِطْرِ وَ فِی اَلْعَتَمَهِ وَ اَلْفَجْرِ وَ فِی صَلاَهِ اَلْعِیدِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح 41، و نور الثقلين : 169/1 ح 581 . المحاسن : 186/1 ح 199 (باب - 47 الرادّ لحديث آل محمّد علیهم السلام) عن بعض أصحابه رفعه، عنه البحار : 220/24 ح 18 ، المناقب لابن شهر آشوب : 103/3 (فصل في أنّه الرضوان و الإحسان، عنه البحار : 103/36
2- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 396/1 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 374/7 ح 8450 تفسير القمّي: 187/1 (أقسام الصوم) ضمن حديث طويل، عنه البحار : 262/96 ح 1، الكافي : 86/4 ضمن ح 1 بإسناده عن سفيان بن عيينة، عن الزهري، عن عليّ بن الحسين عليهما السلام ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 81/2 ضمن 1784 ، و تهذيب الأحكام : 296/4 ضمن ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 174/10 ح 13142 ، الخصال : 537/2 ح 2 (الصوم على أربعين ، وجهاً)، فقه الرضا علیه السلام : 23 ، عنه مستدرك الوسائل : 374/7 ذيل ح 8450 أشار إليه، كشف الغمّة : 103/2 (ثبتت له الإمامة من وجوه.)

منظور از «اليُسر» امام علی علیه السلام و منظور از «العُسر» فلان و فلان می باشند، پس هر کسی که از فرزندان حضرت آدم علیه السلام باشد داخل در ولایت فلانی و فلانی نمی شود

196) - و از زهری روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام (ضمن حدیثی مفصّل) فرمود: و اما در مورد روزه مسافر و مریض که علمای اهل سنّت در آن اختلاف دارند عدّه ای گفته اند: باید روزه بگیرد، عدّه ای دیگر گفته اند: نباید بگیرد، عدّه ای هم گفته اند: مختار است، اگر خواست می تواند روزه بگیرد و اگر خواست افطار کند؛ ولی ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می گوییم: در هر دو حالت اگر مسافر و یا مریض روزه بگیرد باید قضای آن را هم به جا آورد؛

زیرا که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «هر کسی که مریض و با مسافر باشد باید در روز های دیگری (که مریض و یا مسافر نباشد) جبران نماید» - تا آخر فرمایش خداوند متعال: - «خداوند نسبت به شما آسان میطلبد و (کار های سخت را از شما نمی خواهد» پس او (عمل و عبادت) آسان را انتخاب می کند (که طبق فرمان و خواسته اش باشد) و سختی (غیر قابل تحمّل) را نمی خواهد

197) - از سعید نقّاش روایت کرده است که گفت:

شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: همانا در (عید) فطر تکبیری است که مستحبّ می باشد و آن در (نماز) مغرب عشا و صبح (عید) فطر و در نماز عید است پس تکبیر بگو که (گفتن) آن فرمایش خداوند متعال است:

ص: 335

تبارك وتعالى : ﴿ وَ لِتُکْمِلُوا اَلْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اَللّهَ عَلی ما هَداکُمْ ﴾- وَ اَلتَّکْبِیرُ أَنْ تَقُولَ « اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ اَلْحَمْدُ »

قَالَ فِی رِوَایَهِ أَبِی عَمْرٍو: اَلتَّکْبِیرُ اَلْأَخِیرُ أَرْبَعُ مَرَّاتٍ .﴾ (1)

299/[198] - ﴿ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! مَا يُتَحَدَّثُ بِهِ عِنْدَنَا أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله صَامَ تِسْعَةً وَ عِشْرِينَ أَكْثَرَ مِمَّا صَامَ ثَلَاثِينَ أَحَقٌّ هَذَا؟

قَالَ: مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ هَذَا حَرْفاً مَا صَامَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِلَّا ثَلَاثِينَ لِأَنَّ اللَّهَ تعالی يَقُولُ: ﴿ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ﴾ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَنْقُصُهُ ؟!﴾ (2)

300 /[199] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ تَکْبِیراً قَالَ: قُلْتُ: مَا تَکْبِیرٌ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلنَّحْرِ

قَالَ: فِیهِ تَکْبِیرٌ وَ لَکِنَّهُ مَسْنُونٌ فِی اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ وَ اَلْفَجْرِ وَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ رَکْعَتَیِ اَلْعِیدِ .﴾ (3)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 133/90 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 403/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 137/6 ح 6638 .
2- عنه بحار الأنوار: 299/96 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 403/1 ح 7، و نور الثقلين : 170/1 ح 585 و مستدرك الوسائل : 412/7 ح 8561. من لا يحضره الفقيه: 170/22 ح 2042 بإسناده عن شعيب، عن أبيه، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، تهذيب الأحكام : 167/4 ح 49 بإسناده عن معاذ بن كثير قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام ، و 171 ح 55 بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما الاستبصار : 65/2 ح 13، و67 ح 18 عنهم وسائل الشيعة : 268/10 ح 13392، و 271 ح 13400 ، و البحار : 215/57 ح 186 ، معاني الأخبار : 382 ح 14 نحو الفقيه، عنه البحار : 298/96 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 133/90 ذيل ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 403/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 137/6 ح 6639 الكافي : 166/4 ح 1 بإسناده عن سعيد النقّاش قال : قال بو عبد الله علیه السلام بتفصيل ، و نحوه من لا يحضره الفقه:167/2 ح 2034. و تهذيب الأحكام: 138/3 ح 43، عنهم وسائل الشیعه: 455/7 ح 9847، إقبال الأعمال : 271 (لباب السادس و الثلاثون) بإسناده عن معاوية بن عمّار قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 116/91 ح 2

«بر آن چه که شما هدایت نموده خداوند را بزرگ شمارید و تکبیرگو باشید»؛ و اما تکبیر عبارت است از: «الله أكبر الله أكبر، الله أكبر ، لا إله إلا الله و الله أكبر، الله أكبر و لله الحمد» یعنی خدا بزرگ است، خداوند بزرگ است خداوند بزرگ است نیست خدایی مگر خدای یکتا و خداوند بزرگ است و حمد مخصوص خداوند است

و در روایت ابو عمرو آمده است که تکبیر آخر چهار مرتبه گفته شود.

198) - از ابن ابی عمیر، به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آن چه نزد ما بحث می شود این است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بیست و نه روز بیشتر روزه می گرفت تا سی روز، آیا این واقعیّت دارد؟

فرمود: حتی یک حرف از آن را هم خدا نیافریده است پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آل غیر از سی روز روزه نگرفت؛ زیرا خداوند می فرماید: «باشد که عدد را تکمیل نمایید» آن وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را ناقص انجام می داد؟!

199) - از سعید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا برای (عید) فطر تکبیری است عرضه داشتم: تکبیری نمی باشد مگر در عید قربان

فرمود: در آن هم تکبیر هست ولی مستحب می باشد که آن برای نماز مغرب، عشا، صبح، ظهر، عصر و هم چنین برای دو رکعت نماز عید خواهد بود.

ص: 337

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ ﴿187﴾

301/[200] - ﴿ عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تبارک و تعالی: ﴿ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی﴾ یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُونَ .﴾ (1)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 323/93 ح 37 و البرهان في تفسير القرآن: 405/1 ح و مستدرک الوسائل 190/5 ح 5654

فرمايش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو:) من (به شما و هر چیزی) نزدیک هستم. دعای دعا کننده را هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا ارشاد شوند (و به مقصد برسند.) (186 ) آمیزش جنسی بما همسرانتان در شب (اول ماه رمضان و) روز هایی که روزه می گیرید حلال است آن ها لباس شما هستند و شما لباس آن ها (هر دو زینت هم و سب حفظ یک دیگر می باشید) خداوند می دانست که شما به خود خیانت می کردید پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید اکنون با آن ها آمیزش کنید و آن چه را خدا برای شما مقرر داشته طلب نمایید و بخورید و بیاشامید تا سفیده صبح از سياه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید با زنان آمیزش نکنید! این ها حدود و مرز های الهی است پس به آن نزدیک نشوید خداوند آیات خود را این چنین برای مردم روشن می نماید باشد که پرهیز کار گردند. (187)

200) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام پيرامون فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس باید (دعوت) مرا اجابت نمایند و به من ایمان آورنده و به من ایمان آورنده» فرمود آنان علم و اطمینان دارند که من (خدا) توان دارم بر این که هر چه را درخواست کنند عطایشان کنم

ص: 339

302 / [201] - ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ اَلصِّیامِ اَلرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ هُنَّ لباسٌ - إِلَی- وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی خَوَّاتِ بْنِ جُبَیْرٍ وَ کَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْخَنْدَقِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَأَمْسَی عَلَی ذَلِکَ وَ کَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَنْزِلَ هَذِهِ اَلْآیَهُ إِذَا نَامَ أَحَدُهُمْ حَرُمَ عَلَیْهِ اَلطَّعَامُ فَرَجَعَ خَوَّاتٌ إِلَی أَهْلِهِ حِینَ أَمْسَی فَقَالَ عِنْدَکُمْ طَعَامٌ فَقَالُوا: لاَ تَنَمْ حَتَّی نَصْنَعَ لَکَ طَعَاماً فَاتَّکَأَ فَنَامَ فَقَالُوا: قَدْ فَعَلْتَ؟

قَالَ: نَعَمْ فَبَاتَ عَلَی ذَلِکَ فَأَصْبَحَ فَغَدَا إِلَی اَلْخَنْدَقِ فَجَعَلَ یُغْشَی عَلَیْهِ فَمَرَّ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا رَأَی اَلَّذِی بِهِ سَأَلَهُ فَأَخْبَرَهُ کَیْفَ کَانَ أَمْرُهُ فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿أحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ- إِلَی- وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ .﴾ (1)

303/[202]- ﴿ عَنْ سَعْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْهُمَا علیهما السلام فِی رَجُلٍ تَسَحَّرَ وَ هُوَ شَاکٌّ فِی اَلْفَجْرِ؟ قَالَ: لاَ بَأْسَ ﴿ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ﴾ وَ أَرَی أَنْ یَسْتَظْهِرَ فِی رَمَضَانَ وَ یَتَسَحَّرَ قَبْلَ ذَلِکَ.﴾ (2)

ص: 340


1- عنه بحار الأنوار: 269/96 ح 2، و البرهان في تفسير القرآن : 408/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 344/7ح 8369 الكافي : 98/4 ح 4 بإسناده عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 130/2 ح 1935 ، و تهذيب الأحكام : 184/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 112/10 ح 12990 ، و البحار : 267/20 ح 21 ، و 131/83 ح 95، فقه القرآن : 196/1 (الفصل الثامن في صوم الاعتكاف)
2- عنه بحار الأنوار: 270/96 ح 3، و وسائل الشيعة : 121/10 ح 13008 ، و البرهان في تفسير القرآن : 408/1 ح 9

201) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «شب ماه رمضان برای شما حلال گردید هم خوابی و زناشویی با همسرتان- ... - بخورید و بیاشامید» سؤال کردم؟

فرمود: درباره خوّات بن جبیر انصاری نازل شده است که با رسول خدا صل الله علیه و آله در کندن خندق با حالت روزه شرکت داشت پس با همان حالت (روزه و تلاش روز را) به شب رسانید؛ و تا پیش از نزول این آیه اگر کسی هنگام افطار می خوابید افطار (خوردن و آشامیدن) بر او حرام می شد. موقعی که خوّات شب به منزل نزد خانواده اش ،رسید به اهل منزل گفت: آیا غذایی دارید؟

گفتند: نه، (غذای حاضر نداریم) ولی خوابت نبرد تا غذایی برایت تهیه کنیم

خوّات( به پشتی) تکیه داد و (چون خسته بود )خوابش برد پس اهل منزل غذایی را تهیه کرده و گفتند غذایت را بخور خوّات از خواب بیدار شد و به ناچار دوباره خوابید و با شکم خالی روزۀ خود را ادامه داد صبح روز بعد برای کندن خندق به دیگران پیوست و (در اثر گرسنگی) مرتّب به حالتِ ضعف و بیهوشی دچار می شد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خوّات عبور کرد و چون وضعیّت او را دید احوال را او پرسید، و او هم ماجرای خود را برای حضرت بیان کرد سپس این آیه نازل شد «شب ماه رمضان برای شما زناشویی با همسرتان حلال گردید - تا جایی که فرمود: - و بخورید و بیاشامید تا موقعی که خیط ابیض (سفیده فجر) از تاریکی آشکار و روشن گردد.»

202) - از سعد به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ مردی که سحری خورده و شک کرده که آیا فجر طلوع کرده یا نه؟ فرمودند: مشکلی برایش نیست، «بخورید و بیاشامید تا رشته سفیدی صبح از سیاهی شب بر شما پدیدار شود» ولی بهتر است که در ماه رمضان تفحّص نماید و پیش از آن سحری میل کند

ص: 341

304/[203] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ قَامَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ أَحَدُهُمَا: هَذَا اَلْفَجْرُ وَ قَالَ اَلْآخَرُ: مَا أَرَی شَیْئاً قَالَ لِیَأْکُلِ اَلَّذِی لَمْ یَسْتَیْقِنِ اَلْفَجْرَ وَ قَدْ حَرُمَ اَلْأَکْلُ عَلَی اَلَّذِی زَعَمَ قَدْ رَأَی إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ.﴾ (1)

305/[204] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أُنَاسٍ صَامُوا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَغَشِیَهُمْ سَحَابٌ أَسْوَدُ عِنْدَ مَغْرِبِ اَلشَّمْسِ فَظَنُّوا أَنَّهُ اَللَّیْلُ فَأَفْطَرُوا أَوْ أَفْطَرَ بَعْضُهُمْ ثُمَّ إِنَّ اَلسَّحَابَ فَصَلَ عَنِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا اَلشَّمْسُ لَمْ تَغِبْ؟

قَالَ عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ قَضَاءُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ﴾ فَمَنْ أَکَلَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ اَللَّیْلُ فَعَلَیْهِ قَضَاؤُهُ لِأَنَّهُ أَکَلَ مُتَعَمِّداً .﴾ (2)

306/[205] - ﴿عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ عَنْ الصادق علیه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ (تبارک) و تعالی: ﴿ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ﴾ يَعْنِي صَوْمَ رَمَضَانَ

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 271/96 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن: 408/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 348/7 ح 8378 دعائم الإسلام : 274/12 ( ذكر ما يفسد الصوم) بتفصيل، عنه البحار : 284/96 ح ضمن ح 13، و مستدرك الوسائل: 348/7 ح 8379
2- عنه بحار الأنوار : 278/96 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 409/1 ح 11، و مستدرك الوسائل: 328/7 ح 8310 فيه قطعة منه، و 349 ح 8381 الكافي : 100/4 ح 1 بإسناده عن سماعة قال: سألته علیه السلام، و ح 2 بإسناده عن أبي بصير و سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 270/4 ح 8 ، و الاستبصار : 115/2ح 4، عنهم وسائل الشيعة: 121/10 ح 13009.

203) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ آن دو مردی که هر دو در ماه رمضان (برای خوردن سحری) برخاستند پس یکی گفت: فجر طلوع کرده و دیگری گفت: چیزی احساس نمی کنم سؤال کردم؟

فرمود: آن کسی که یقین به طلوع فجر ندارد می تواند بخورد، ولی بر کسی که یقین دارد (که طلوع کرده) خوردن حرام است زیرا خداوند می فرماید: «و بخورید و بیاشامید تا رشته سفیدی صبح از سیاهی شب بر شما پدیدار شود، سپس روزه را تا شب به پایان رسانید».

204) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ گروهی که در ماه رمضان روزه گرفته اند، پس نزدیک غروب خورشید ابر سیاهی بالا آمده و گمان کردند که شب شده است پس بعضی از آنان افطار ،نمودند سپس ابر کنار رفت و خورشید نمایان گشت فرمود: کسی که افطار کرده همان را باید قضا نماید؛ زیرا خداوند می فرماید: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» بنابراین هر کسی که قبل از ورود شب چیزی بخورد (یا بیاشامد) واجب است روزۀ آن روز را قضا کند؛ چون عمداً باطل کرده است.

205)- از قاسم بن سلیمان به نقل از جرّاح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از این که خدای متعال فرموده است: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» منظور روزه ماه مبارک رمضان می باشد

ص: 343

فَمَنْ رَأَى الْهِلَالَ بِالنَّهَارِ فَلْيُتِمَّ صِيَامَهُ.﴾ (1)

307/[206]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ اَلْقَضَاءُ لِأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ ﴾ فَمَنْ أَکَلَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ اَللَّیْلُ فَعَلَیْهِ قَضَاؤُهُ لِأَنَّهُ أَکَلَ مُتَعَمِّداً .﴾ (2)

308/[207]- ﴿ عَنْ [عُبَیْدِ] اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلْخَیْطِ اَلْأَبْیَضِ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ ﴾؟

فَقَالَ: بَیَاضُ اَلنَّهَارِ مِنْ سَوَادِ اَللَّیْلِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ و َلَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِل وَ تُدْلُوا بهَا إِلَى الْحُكّام لتَأْكُلُوا فَرِيقًا مَنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْم وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿188﴾

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار، 299/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 280/10 ح 13417 و البرهان في تفسير القرآن : 409 ح 12، و نور الثقين. 175/1 - 606 . تهذيب الأحكام: 178/4 ح 64 بإسناده عن جرّاح المدائني قال : قال أبو عبد الله علیه السلام. و نحوه الاستبصار: 73/3 ح 3 عنهما وسائل البشعة : 378/10 - 13411
2- عنه بحار الأنوار: 278/96 ح 2. و البرهان في تفسير القرآن 409/1 13 الكافي : 100/4 ذیل ح 1، و ذیل تهذيب الأحكام 270/4 ذيل ح 8 الاستبصار : 115/2 ذیل ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 121/10 ذيل ح 13009
3- عنه بحار الأنوار: 271/96 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن. 409/1 ح14 تفسير القمّي. 66/1 (إبراهيم علیه السلام و بناء البيت) ، مرسلاً، الكافي : 98/4 ح 3 بإسناده عن الحلبي قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام مع زياده في آخره. من لا يحضره الفقيه : 131/2 ح 1936، و تهذيب الأحكام 184/4 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 111/10 ح 12987، و البحار: 265/22ح 7، و 111/83 ح 13، و 131ح 96 عن الكافي و الفقيه .

بنابراین کسی که در روز ماه را می بیند باید روزه را به پایان برساند

206) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

کسی که افطار کرده همان را باید قضا نماید؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» بنابراین هر کسی که قبل از ورود شب چیزی بخورد (یا بیاشامد) واجب است روزه آن روز را قضا کند؛ چون عمداً باطل کرده است.

207)- از عبید الله حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «خيط ابيض و خیط اسود» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود سفیدی و روشنایی روز از سیاهی و تاریکی شب می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اموال یک دیگر را به باطل (و ناحق ) در بین خود نخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید در حالی که شما می دانید (که این کار، خلاف و گناه است) (188)

ص: 345

309/ [208] - ﴿ عَنْ زِیَادِ بْنِ عِیسَی[عبدالله] ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ﴾ . قَالَ: کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ ﴾ (1)

310/[209] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: قَوْلُ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی اَلْحُکّامِ ﴾ فَقَالَ: یَا أَبَا بَصِیرٍ! إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی اَلْأُمَّهِ حُکَّاماً یَجُورُونَ، أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ حُکَّامَ أَهْلِ اَلْعَدْلِ وَ لَکِنَّهُ عَنَی حُکَّامَ أَهْلِ اَلْجَوْرِ، یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَمَا إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلاَّ أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی (حُکَّامِ) أَهْلِ اَلْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ کَانَ مِمَّنْ یُحَاکِمَ إِلَی اَلطَّاغُوتِ .﴾ (2)

311 /[210] - ﴿ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ:

قَرَأْتُ فِی کِتَابِ أَبِی اَلْأَسَدِ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ جَوَابَهُ بِخَطِّهِ، سَأَلَ مَا تَفْسِیرُ قَوْلِهِ تَعَالَی، ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ، وَ تُدْلُوا بِها إِلَی اَلْحُکّامِ﴾؟

قَالَ فَکَتَبَ علیه السلام إِلَیْهِ: اَلْحُکَّامُ اَلْقُضَاهُ، قَالَ: ثُمَّ کَتَبَ تَحْتَهُ هُوَ أَنْ یَعْلَمَ

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 410/1 ح 4 . الكافي : 122/5 ح 1 بإسناده عن زياد بن عيسى - و هو أبو عبيدة الحذّاء - قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 164/17 ح 22254
2- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 8، و وسائل الشيعة : 13/27 ذيل ح 33081 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 410/1 ح 5 . الكافي : 411/7 ح 3 بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الاحکام : 219/6 ح 9، عنهما وسائل الشيعة : 12/27 ح 33081 ، دعائم الإسلام : 530/2 ح 1884 ، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21226 ..

208) - از زیاد بن عیسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ «و اموال خود را در بین یک دیگر از روی ناحق و باطل نخورید» سؤال کردم؟

فرمود: قریش قماربازی می کردند و خانواده و اموال خود را در معرض برد و باخت قرار می دادند پس خدای عزّ و جلّ آنان را نهی کرده و از انجام چنین کار جلوگیری نمود.

209) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت :

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و اموالتان را میان خود به باطل نخورید و آن را به حاکمان ستمگر ندهید» سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا بصیر! خداوند می دانست که در میان امّت حاکمانی ستمگر خواهند بود هرگز مقصود او حاکمان عادل نیست بلکه حكّام ستمگر را در نظر داشته است.

ای ابا محمد (1) اگر از شخصی ادعای حقّی را داشته باشی و برای داوری نزد حاکمانی از اهل عدل مراجعه کنی ولی آن شخص دادرسی را نپذیرد مگر با مراجعه به حاکم ستمگر آن شخص از جمله کسانی است که داوری را نزد طاغوت می برند

210) - از حسن بن علی (بن فضّال) روایت کرده است که گفت:

در نامه ای از ابی اسد به امام رضا علیه السلام همراه با جواب و دست خط حضرت خواندم که نوشته بود: سؤال شده است که تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و اموالتان را میان خود به باطل نخورید و آن را به حاکمان ستمگر ندهید» چیست؟

حضرت در جوابش مرقوم فرموده بود منظور از آیه شریفه حکّام و قاضیان هستند. سپس در پایین آن افزوده بود همانند کسی که می داند او حاکم ستمگری است

ص: 347


1- ظاهراً كنيه دوم برای ابا بصیر می باشد.

اَلرَّجُلُ أَنَّهُ ظَالِمٌ عَاصٍ هُوَ غَیْرُ مَعْذُورٍ فِی أَخْذِهِ ذَلِکَ اَلَّذِی حَکَمَ لَهُ بِهِ إِذَا کَانَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ ظَالِمٌ.﴾ (1)

312/ [211] - ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلرَّجُلِ یَکُونَ عِنْدَهُ شَیْءٌ یَتَبَلَّغُ بِهِ وَ عَلَیْهِ الدَیْنٌ أَیُطْعِمُهُ عِیَالَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ اَللَّهُ بمیْسَرَة فیَقْضِیَ دَیْنَهُ أَوْ یَسْتَقْرِضُ عَلَی ظَهْرِهِ؟

فقال: یَقْضِی بِمَا عِنْدَهُ دَیْنُهُ، وَ لاَ یَأْکُلُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ مَا یُؤَدِّی إِلَیْهِمْ حُقُوقَهُمْ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ ﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿ يَسْتَلُونَكَ عَن الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وأتوا البيوتَ مِنْ أَبْوَبهَا وَاتَّقُوا الله لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ ﴿189﴾

ص: 348


1- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 12، و البرهاب في تفسير القرآن: 410/1 ح 6، و نور الثقلين: 176/1 ح 613 تهذيب الأحكم 219/6 ح 10 عنه وسائل الشيعة : 15/27 ح 33087
2- عنه بحر الأنوار: 144/103 ح 17 قطعة منه و البرهان في تفسير القرآن : 411/1 ح 7 الكافي : 95/5 ح 2 بتفصيل، من لا يحضره العقيه : 184/3 ح3690 و تهذيب الأحكام. 185/6 ح 8 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 297/9 ح 12061، و 325/18 ح 23773، مستطرفات السرائر : 590 عنه البحار ، 144/103 ح 18، فقه القرآن: 380/1، و مجموعة ورّام: 264:2 ( باب ذكر جمل من مناهي رسول الله صلی الله علیه و آله) ، فیهما من أيّوب عن مسلمة قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. و يأتي أیضا في الحديث 101 من سورة «النساء» .

و برای داوری و قضاوت به او مراجعه می کند و او هم برایش حکم می نماید پس او حق ندارد آن چه را که حکم کرده بگیرد؛ (البته) اگر می دانسته که او ستمگر و ظالم است.

211) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی سرمایه ای دارد که با آن (معاش) زندگی خود و خانواده اش را می گذراند و هم چنین بدهکاری و دینی بر عهده اش است آیا می تواند سرمایه اش را هزینه خوراک و مخارج خانواده خود کند و به انتظار گشایشی باشد تا دین خویش را از آن طریق پرداخت کند؟ یا دین خود را پرداخت نماید و برای مخارج خانواده) قرض کند؟

فرمود: از موجودی خویش دین خود را بپردازد و با نداشتن سرمایه چیزی از کسی قرض (و وام) نگیرد؛ همانا خداوند متعال فرموده است: «اموال خود را با یک دیگر به باطل نخورید»

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) دربارۀ هلال های ماه از تو سؤال می کنند بگو: آن ها بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین زمان) حج است و کار نیک آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید بلکه کار نیک این است که پرهیزگار باشید و از درب خانه ها وارد شوید و تقوا را پیشه خود قرار دهید تا رستگار گردید. (189)

ص: 349

313/[212] - ﴿ عَنْ زَیْدٍ أَبِی أُسَامَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأَهِلَّة؟

قَالَ: هِیَ اَلشُّهُورُ فَإِذَا رَأَیْتَ اَلْهِلاَلَ فَصُمْ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ فَأَفْطِرْ.

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ اَلشَّهْرُ تِسْعَهً وَ عِشْرِینَ أَیَقْضِی ذَلِکَ اَلْیَوْمَ؟

قَالَ: لاَ إِلاَّ أَنْ تَشْهَدُ ثَلاَثَهَ عُدُولٍ فَإِنَّهُمْ إِنْ شَهِدُوا أَنَّهُمْ رَأَوُا اَلْهِلاَلَ قَبْلَ ذَلِکَ فَإِنَّهُ یَقْضِی ذَلِکَ اَلْیَوْمَ.﴾ (1)

314/ [213] - ﴿ عَنْ زِیَادِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: صُمْ حِینَ یَصُومُ اَلنَّاسُ، وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ اَلنَّاسُ فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْأَهِلَّهَ مَوَاقِیتَ .﴾ (2)

315/ [214] - ﴿عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ اَلْبِرَّ مَنِ

ص: 350


1- عنه بحار الأنوار : 300/96 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 412/1 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 403/7 ح 8530 الكافي : 76/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله : فأفطر - عنه البحار : 356/58، تهذيب الأحكام : 155/4 ح 2 بإسناده عن زيد الشحّام جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتمامه ، و نحوه 156/4 ح 6، و 161 ح 27 ، و 163 ح 31 عن عبد الله بن بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام، و ح 32 عن أبي أحمد عمر بن الربيع البصري قال : .... و نحوهم الاستبصار : 62/2 ح 2 ، و 63 ح 6 ، عنهم الجميع وسائل الشيعة : 252/10 ح 13339 ، و 262 ح 13372، و 267 ح 13387 .
2- عنه بحار الأنوار: 300/96 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 412/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 418/7 ح 8580. جوابات أهل الموصل (للشيخ المفيد): 30، عنه مستدرك الوسائل : 404/7ح 8536، تهذيب الأحكام : 164/4 ح 34 عنه وسائل الشيعة : 293/10 ح 13450.

212) - از زید بن ابی اسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «الأهِلَّةِ»، سؤال کردند؟

فرمود: منظور ماه ها می باشد چنان چه هلال ماه مبارک رمضان را مشاهده کردی روزه بگیر و چون (در پایان آن ماه را) دیدی (فردایش) روزه خود را افطار کن

گفتم: آیا اگر ماه (رمضان) بیست و نه روز شود یک روز آخر را باید قضا و جبران نمود؟

فرمود نه، مگر آن که سه نفر عادل گواهی دهند که ماه را دیده ایم در این صورت باید آن روز را قضا و جبران کند.

213) - از زیاد بن منذر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که مردم (اهل سنّت) روزه می گیرند (تو نیز برای رعایت تقیّه) روزه بگیر و چون افطار کنند، تو نیز افطار کن؛ همانا خداوند (سبحان) ماه ها را وقت های مخصوصی (برای شناسایی زمان ها مقرّّر نموده است

214) - از سعد روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه (شریفه): راه و روش پسندیده و نیک چنین نیست که از پشت خانه ها وارد (خانه) شوید، بلکه روش پسندیده این است که با رعایت تقوا و ادب، از درب آن وارد شوید»، سؤال کردم؟

فرمود: آل محمد علیهم السلام (وسیله و) درب های ورودی خداوند (به سوی سعادت ها و کمال) هستند و ایشان وسیله و دعوت کنندگان به بهشت می باشند

ص: 351

اِتَّقی وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها ﴾ فَقَالَ علیه السلام: آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَبْوَابُ اَللَّهِ وَ سَبِیلُهُ وَ اَلدُّعَاهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ اَلْقَادَهُ إِلَیْهَا وَ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَیْهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (1)

316 / [215] - ﴿عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها ﴾ اَلْآیَهِ قَالَ:

یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهَا أَیُّ اَلْأُمُورِ کَانَ .﴾ (2)

317 /[216] - ﴿قَالَ: وَ رَوَی سَعِیدُ بْنُ مُنَخَّلٍ فِی حَدِیثٍ لَهُ رَفَعَهُ قَالَ: ﴿اَلْبُیُوتُ﴾ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْأَبْوَابُ أَبْوَابُهَا .﴾ (3)

318/[217] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها﴾ قَالَ اِئْتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا ﴾(4)

قوله تعالى: ﴿ وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿193﴾ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿194﴾

ص: 352


1- عنه بحار الأنوار : 104/2 ح 60، وسائل الشيعة : 20/27 ح 33099، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 5 ، و نور الثقلين : 177/1 ح 622
2- عنه بحار الأنوار: 104/2 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 6 . المحاسن: 224/1 ح 143 ( باب - 11 الاحتياط في الدين) عنه البحار : 262/2 ح 8 .
3- عنه بحار الأنوار: 105/2 ح 62 ، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 105/2 ح 63، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 8.

وایشان تا زمان برپایی قیامت رهبران و راهنمایان به سوی بهشت خواهند بود.

215) - از جابر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راه و روش پسندیده و نیک چنین نیست که از پشت خانه ها وارد شوید»، فرمود: منظور این است که برای ورود در امور و انجام برنامه ها - هر جریان و برنامه ای که باشد - از مقابل و راه صحیح و طريق مستقیم باید وارد شد.

216) - و سعيد بن مُنخّل در حدیثی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت: «البيوت امامان معصوم علیهم السلام هستند و «الأبواب» نیز درب های همین خانه ها باشند.

217) - از جایر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره «و خانه ها را از درشان وارد شوید» فرمود: برای ورود در جریان ها و برنامه ها، از طریق آن ( یعنی از طریق اهل بیت علیهم السلام و واسطه های فيض الهى) وارد شويد.

فرمایش خداوند متعال: و با آن ها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی و سلب آزادی از مردم) از بین برود و دین مخصوص خدا گردد پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (مزاحم آن ها نشوید زیرا) تعدّی جز بر ستم کاران روا نمی باشد (193) ماه حرام در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند شما نیز حق دارید مقابله به مثل

کنید و بجنگید) و (در) تمام ماه های ،حرام (قابلِ) قصاص است پس هر کسی که به شما تجاوز کند همانند آن بر او تجاوز کنید و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید) و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. (194)

ص: 353

319/[218]- ﴿ عَنِ اَلْحَسَنِ بَیَّاعِ اَلْهَرَوِیِّ یَرْفَعُهُ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِهِ « فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَی اَلظّالِمِینَ » قَالَ إِلاَّ عَلَی ذُرِّیَّهِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾(1)

320 / [219] - ﴿ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ:

سَألْتُهُ عَنِ الْمُشْرِکِینَ أیَبْتَدِئُهُمُ الْمُسْلِمُونَ بِالْقِتَالِ فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ؟

فَقَالَ:إذَا کَانَ الْمُشْرِکُونَ ابْتَدِؤوهُمْ بِاسْتِحْلَالِهِم، و رَأی الْمُسْلِمُونَ أنَّهُمْ یَظْهَرُونَ عَلَیْهِمْ فِیهِ؛ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللهِ سبحانه: ﴿ اَلشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ﴾ (2)

321/[220] - ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ قَالَ أَخْبَرَنِی مَنْ رَوَاهُ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: قُلْتُ: « فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَی اَلظّالِمِینَ » قَالَ: لاَ یَعْتَدِی اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ إِلاَّ عَلَی نَسْلِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾ (3)

ص: 354


1- عنه بحار الأنوار : 298/45 ح 8 ، و وسائل الشيعة : 142/16 ح 21191 ، و البرهان في تفسير القرآن : 417/1 ح 3 و نور الثقلين : 178/1 ح 627.
2- عنه بحار الأنوار: 53/100 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 419/1 ح 3 و نور الثقلين: ، 179/1 ح 630 ، و مستدرك الوسائل : 48/11ح 12400 بتفاوت يسير . تهذيب الأحكام : 142/6 ح 3 مع زيادة في آخره، عنه وسائل الشيعة : 70/15 ح 20006
3- عنه بحار الأنوار : 298/45 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 142/16 ح 21192، و البرهان في تفسير القرآن : 417/1 ح 4، و نور الثقلين: 178/1 ح 628 .

218) - از حسن بیّاع هروی (1)، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خصومت و دشمنی وجود ندارد مگر علیه ستمگران» فرمود: منظور ذریّه و نسل قاتلان امام حسین علیه السلام می باشند.

219) - از علاء بن فضیل روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت درباره مشرکین سؤال کردم آیا در ماه های حرام می توان با آنان شروع به جنگ کرد؟

فرمود: اگر مشرکین شروع جنگ در ماه های حرام را حلال بدانند و مسلمانان بدانند که مشرکین می خواهند بر علیه ایشان جنگ کنند مانعی ندارد که این فرموده خداوند است: «ماه حرام در برابر ماه حرام است و در ماه های حرام قصاص صحیح می باشد»

220)- از ابراهیم به نقل یکی از اصحاب خود روایت کرده است، که گفت: به یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند): «پس خصومت و دشمنی وجود ندارد مگر علیه ستمگران چیست»؟

فرمود: خداوند سبحان بر هیچ کسی ستم روا نمی دارد مگر بر نسل قاتلان امام حسین علیه السلام (که بر اعمال شنیع و دلخراش اجداد خود راضی هستند.)

1).

ص: 355


1- یعنی فروشنده نوع لباس مخصوصی بوده که منسوب به هَرَوِی در حوالی خراسان می باشد مجمع البحرين: 424/4 (هرو).

قوله تعالى: ﴿ وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛوَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿195﴾ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿196﴾

232/[221] - ﴿ عَنْ حَمَّادٍ اَللَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَنْفَقَ مَا فِی یَدَیْهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ مَا کَانَ أَحْسَنَ وَ لاَ وُفِّقَ أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ﴾؟ یَعْنِی اَلْمُقْتَصِدِینَ .﴾ (1)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار، 167/96 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 420/1 ح 2، و مستدرك الوسائل 241/7 ح 8140 الكافي: 53/4 ح 7، عنه وسائل الشيعة: 552/21 ح 27847 ، فقه القرآن 336/1 ( باب من لیس له نهضة إلى الجهاد).

فرمایش خداوند متعال: و در راه خدا انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. (195 و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید، (و مانعی همانند: ترس از دشمن یا بیماری، مانع از ورود به مکه شد.) آن چه از قربانی فراهم شود (ذبح) کنید و از احرام خارج شوید) ولی سر های خود را نتراشید تا قربانی به محل خود برسد (و در قربانگاه ذبح شود) و اگر کی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت (و ناچار بود که سر خود را بتراشد). باید قدیه و کفّاره ای از قبیل روزه گرفتن یا صدقه و یا گوسفندی (به فقیر دادن) بدهد و هنگامی که (از بیماری و یا از دشمن) در امان بودید هر کس با پایان یافتن عمره حج را آغاز کند و آن چه از قربانی برای او امکان پذیر است (ذبح کند) و هر کی که (قربانی) نیافت سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز می گردد روزه بدارد! این ده روز کامل است (البته) این برای کسی است که خانواده او نزد مسجد الحرام نباشد (یعنی اهل مکّه و اطراف آن نباشد) و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او دارای کیفری سخت است. (196)

221)- از حماد لحّام روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی تمام آن چه را که در دست دارد در راه خدا انفاق کند، کار خوبی انجام نداده و توفیقی هم نداشته است. مگر نه این که خداوند فرموده: «و با دست خود، خود را در هلاکت و بیچارگی نیندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد» مقصود: صرفه جویان هستند.

ص: 357

323/[222] - ﴿ عَنْ حُذَیْفَهَ قَالَ: ﴿ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَة﴾ قَالَ هَذَا فِی اَلنَّفَقَهِ ﴾(1). (2).

324/[223]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ﴾ ما ذلک؟ هِیَ وَاجِبَهٌ مِثْلُ اَلْحَجِّ، وَ مَنْ تَمَتَّعَ أَجْزَأَتْهُ، وَ اَلْعُمْرَهُ فِی أَشْهُرِ اَلْحَجِّ مُتْعَهٌ ﴾ (3)

325/[224] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: إِتْمَامُهُمَا إِذَا أَدَّاهُمَا، یَتَّقِی مَا یَتَّقِی اَلْمُحْرِمُ فِیهِمَا.﴾ (4)

326/[225] - ﴿عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: اَلْحَجُّ جَمِیعُ اَلْمَنَاسِکِ وَ اَلْعُمْرَهُ لاَ یُجَاوَزُ بِهَا مَکَّهَ.﴾ (5)

ص: 358


1- و في بعض النسخ : «في التقيّة».
2- عنه بحار الأنوار: 270/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 213/16 ح 21391 فيه: هذا فی التقيّة، و البرهان في تفسير القرآن : 420/1 ح 3
3- عنه بحار الأنوار : 97/99 ح 11 و 332 ح 10 إلى قوله : مثل الحجّ، و وسائل الشيعة : 307/14 ح 19272، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 92/8 ح 9137، و 96 ح 9150 فيهما القطعة الأخيرة منه، و 176/10 ح 11781 باختصار . تهذيب الأحكام : 433/5 ح 148 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 295/14 ح 19229، دعائم الإسلام : 333/1 ( ذكر العمرة المفردة) عنه البحار : 332/99 ح 11 .
4- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 15 . الكافي : 264/4 ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة قال : كتبت إلى أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 7/11ح 14108 .
5- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 7، و وسائل الشيعة : 316/14 ح 19303، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 16.

222) - از حذیفه روایت شده است، که گفت:

«و با دست خود خود را در هلاکت و بیچارگی نیندازید» درباره نفقه و هزینه زندگی می باشد. (1)

223)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: عمره همانند حج (بر کسی که توان داشته باشد) واجب است زیرا خداوند متعال می فرماید: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» پس عمره مثل ،حج واجب می باشد و کسی که حج تمتّع بجا آورد (از عمره) کفایت می کند ضمناً عمره در ماه های حج تمتّع محسوب می شود.

224)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» فرمود اتمام و تکمیل آن ها چنین است: از آن چه در احرام حج باید اجتناب شود نیز همان را (در احرام عمره) باید رعایت کند

225) - از ابو عبیده روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، فرمود: در حج باید تمام مناسک و برنامه ها انجام شود ولی اعمال عمره عمره فقط در محدوده مکه می باشد.

ص: 359


1- و در نسخه ای دیگر آمده است که درباره تقیّه می باشد.

327/[226] - ﴿عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال :

﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلَّهِ﴾ قُلْتُ: یَکْتَفِی اَلرَّجُلُ إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ مَکَانَ ذَلِکَ اَلْعُمْرَهَ اَلْمُفْرَدَهَ

قَالَ نَعَمْ کَذَلِکَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أصحابه﴾ (1)

328/[227]- ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ عَلَی اَلْخَلْقِ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَتِ اَلْعُمْرَهُ بِالْمَدِینَهِ وَ أَفْضَلُ اَلْعُمْرَهِ عُمْرَهُ رَجَبٍ .﴾ (2)

329/[228] - ﴿عَنْ أَبَانٍ عَنِ اَلْفَضْلِ [بْنِ] أَبِی اَلْعَبَّاسِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: عَنْ أَبَانٍ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی اَلْعَبَّاسِ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: هُمَا مَفْرُوضَانِ .﴾ (3)

330 / [229] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالُوا: سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ﴾

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 97/99 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 17، و مستدرك الوسائل : 178/10 ح 11789.
2- عنه بحار الأنوار: 332/99 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 176/10 ح 11783. الكافي : 265/4 ح 4 تهذيب الأحكام : 433/5 ح 148 بإسناده عن زرارة بن أعين قال : قلت ح لأبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير فيهما عنهما، وسائل الشيعة : 9/11 ح 14111، و 295/14 ح ،19229 ، علل الشرائع : 408/2 ح 1 (باب - 144) نحو الكافي عنه البحار : 331/99 ح 2 .
3- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن: 425/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 8/8 ح 8920 ، و 176/10 ح 11780 فيهما : مفروضتان. الكافي : 265/4 ح 2، تهذيب الأحكام : 459/5 ح 239 عنهما وسائل الشيعة : 7/11 ح 14107 ، و 8 ح 14109 ، و 295/14 ح 19228.

226) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، سؤال کردم و گفتم: اگر مردی بجای عمره مفرده عمره تمتّع را تبدیل به حج کرد آیا این کفایت می کند؟

فرمود ،بلی، رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب خود را این چنین دستور داد.

227) - از معاوية بن عمّار دُهنى روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عمره بر تمام مسلمان هایی که توان داشته باشند، همانند حج واجب است؛ زیرا که خداوند متعال فرموده: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» که آیه عمره در مدینه نازل شد و با فضیلت ترین (زمان انجام) حج عمره در ماه رجب خواهد بود.

228) - به نقل از ابان از فضل بن ابی العباس روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، فرمود: هر دوی آن ها واجب هستند.

229) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، سؤال کردیم؟

فرمودند: همانا به پایان رساندن حج و عمره این است که در آن ها «رفث»، فحش و ناسزاگویی (و یا همبستر شدن) «فسوق» گناه و خلاف «جدال» نزاع و کشمکش نبوده باشد.

ص: 361

قَالاَ فَإِنَّ تَمَامَ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ أَنْ لاَ یَرْفُثَ وَ لاَ یَفْسُقَ وَ لاَ یُجَادِلَ .﴾ (1)

331/ [230] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْهَدْیُ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ لاَ یَجِبُ حَتَّی یُعَلَّقَ عَلَیْهِ یَعْنِی إِذَا قَلَّدَهُ فَقَدْ وَجَبَ، وَ قَالَ: ﴿ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ﴾ شَاهٌ .﴾ (2)

332/[231] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ ﴾ قَالَ: یُجْزِیهِ شَاهٌ وَ اَلْبَدَنَهُ وَ اَلْبَقَرَهُ أَفْضَلُ .﴾ (3)

333/[232] - ﴿عَنْ زَیْدٍ [بِن] أبی أُسَامَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بَعَثَ بِهَدْیٍ مَعَ قَوْمٍ یُسَاقُ فَوَاعَدَهُمْ یَوْمَاً یُقَلِّدُونَ فِیهِ هَدْیَهُمْ وَ یُحْرِمُونَ فِیهِ؟، قَالَ: یَحْرُمُ عَلَیْهِ مَا یَحْرّمُ عَلَی اَلْمُحْرِمِ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ حَتَّی یَبْلُغَ اَلْهَدْیُ مَحِلَّهُ، قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنِ اِخْتَلَفُوا فِی مِیعَادِهِمْ أَوْ أَبْطَئُوا فِی اَلسَّیْرِ عَلَیْهِ وَ هُوَ جُنَاحٌ أَنْ یَحِلَّ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ؟ قَالَ: لاَ.﴾ (4)

ص: 362


1- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 316/14 ح 19304 ، و البرهان في تفسير القرآن : 425/12 ح 20 ، و مستدرك الوسائل: 215/9 ح 10711 الكافي : 337/4 ح 2 بإسناده عن النضر بن سُويد، عن عبد الله بن سنان بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 466/12 ح 16793 ، الخصال : 605/2 ضمن ح 9 بإسناده عن الأعمش، عن جعفر بن محمد علیهما السلام ، عنه البحار : 169/99 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 102/99 ح 7 و 278 ح 1، و وسائل الشيعة : 144/14 ح 18828، و البرهان في تفسير القرآن: 425/1 ح 21 ، و مستدرك الوسائل : 93/8 ح 9142 .
3- عنه بحار الأنوار : 278/99 ح 2 و وسائل الشيعة : 101/14 ح 18704، و البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 22 .
4- عنه بحار الأنوار : 329/99 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 425/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 314/9 ح 10989 الكافي : 539/4 ح 1 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني قال: سألت أبا عبد الله 7 ، و نحوه تهذيب الأحكام: 424/5 ح 117 ، عنهما وسائل الشيعة : 190/13 ح 17545 و 191 ح 17548 .

230) - از عبد الله بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هدی و قربانی عبارت است از: شتر، گاو و گوسفند، ضمناً آن واجب نمی شود مگر آن که بر گردن آن چیزی و علامتی آویزان کرده باشد به این معنا که اگر علامتی بر آن آویزان کرده واجب می شود سپس افزود: «پس آن چه نسبت به انجام قربانی ممکن باشد»، منظور گوسفند می باشد.

231) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «اگر محصور و مجبور گشتید ، پس از هر آن چه میسور و ممکن باشد، قربانی انجام گیرد» فرمود: گوسفند کفایت کند گر چه شتر و گاو با فضیلت تر می باشد.

232) - از زید [بن] ابی اسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که شتر قربانی خود را به همراه عدّه ای فرستاده که خودشان علامتی بر آن بیاویزند و نیز با آن احرام بندند سؤال کردند؟

فرمود: از آن روزی که قرار گذاشته اند احرام ببندند، هر چه بر آنان حرام گشته بر این مرد نیز حرام می باشد تا موقعی که قربانی به محل خود برسد (و قربانی شود)

به حضرت عرض کردم: روزی را که قرار گذاشته اند چنانچه تخلّف شود و یا در حرکت مسیر خود آهسته (و یا سریع) بروند آیا بر او مشکلی ایجاد می شود که در همان روزی که قرار گذاشته اند (مُحرم شود و یا) از احرام بیرون گردد؟

فرمود نه (مشکلی برایش نخواهد بود)

ص: 363

334/[233] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ حَجَّ حِجَّهَ اَلْوَدَاعِ ، خَرَجَ فِی أَرْبَعٍ بَقِینَ مِنْ ذِی اَلْقَعْدَهِ حَتَّی أَتَی اَلشَّجَرَهَ فَصَلَّی ثُمَّ قَادَ رَاحِلَتَهُ حَتَّی أَتَی اَلْبَیْدَاءَ.

فَأَحْرَمَ مِنْهَا وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ وَ سَاقَ مِائَهَ بَدَنَهٍ وَ أَحْرَمَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ بِالْحَجِّ، لاَ یُرِیدُونَ عُمْرَهً وَ لاَ یَدْرُونَ مَا اَلْمُتْعَهُ، حَتَّی إِذَا قَدِمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَکَّهَ ، طَافَ بِالْبَیْتِ وَ طَافَ اَلنَّاسُ مَعَهُ

ثُمَّ صَلَّی عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاسْتَلَمَ اَلْحَجَرَ

ثُمَّ قَالَ: أَبْدَأُ بِمَا بَدَأَ اَللَّهُ بِهِ، ثُمَّ أَتَی اَلصَّفَا فَبَدَأَ بِهَا،

ثُمَّ طَافَ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ ، فَلَمَّا قَضَی طَوَافَهُ خَتَمَ بِالْمَرْوَهِ قَامَ یَخْطُبُ أَصْحَابَهُ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یُحِلُّوا وَ یَجْعَلُوهَا عُمْرَهً وَ هُوَ شَیْءٌ أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ فَأَحَلَّ اَلنَّاسُ﴾ (1)

335/ [234] - ﴿ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَوْ کُنْتُ اِسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اِسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ مَا أَمَرْتُکُمْ وَ لَمْ یَکُنْ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُحِلَّ مِنْ أَجْلِ اَلْهَدْیِ اَلَّذِی کَانَ مَعَهُ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتّی یَبْلُغَ اَلْهَدْیُ مَحِلَّهُ ﴾

فَقَالَ سُرَاقَهُ بْنُ جُعْشُمٍ اَلْکِنَانِیُّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ! علّمنا [عَلَّمْتَنَا] دِینَنَا کَأَنَّمَا خُلِقْنَا اَلْیَوْمَ أَرَأَیْتَ لِهَذَا اَلَّذِی أَمَرْتَنَا بِهِ لِعَامِنَا هَذَا أَوْ لِکُلِّ عَامٍ﴾

ص: 364


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 75/8 ح 9108 الكافي : 248/4 ح 6 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 222/11 ح 14657 ، و البحار: 395/21 ح 18 ، علل الشرائع : 412/2 ح 1 (باب - 153) نحو الكافي عنه البحار: 88/99 ح 6

233) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برای انجام حجّة الإسلام، از ماه ذى القعده چهار روز باقی مانده بود که (از مدینه) خارج شد تا به (مسجد) «شجرة» آمد و نماز خواند سپس مرکب خود را راند تا به «بیداء» رسید و در آن جا لباس احرام پوشید و مشغول انجام حج گردید و صد شتر همراه خود سوق و حرکت داد و تمام مردم نیز به عنوان حج، احرام پوشیدند آنان نیّت عمره نکردند و نمی دانستند که (عمره) تمتّع چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله با حال احرام آمد تا به مکّه رسید و اطراف خانه (کعبه) طواف کرد و مردم با آن حضرت طواف کردند، سپس دو رکعت نماز طواف در کنار مقام (ابراهیم علیه السلام) بجای آورد و پس از آن «حجر الأسود» را لمس کرد و آن را بوسید سپس فرمود: به آن چه خدای عزّ و جلّ (در قرآن) ابتدا نموده شما نیز شروع نمایید (به همین خاطر) به سمت (کوه) صفا رفته و از آن جا آغاز نمود و مابین صفا و مروه هفت بار طواف و رفت و آمد انجام داد چون هفت دور را به پایان رسانید در (کوه) مروه قرار گرفت (و در همان جا) ایستاد و (برای اصحاب) سخنرانی نمود و پس از آن دستور داد تا همگی لباس احرام خود را در آورند و حج را بدل به عمره کنند زیرا دستور خدای عزّ و جلّ چنین بود. پس مردم از احرام بیرون آمدند و مُحِل گشتند (یعنی چیز هایی که در احرام بر آنان حرام بود حلال شد.)

(234 - و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: با برنامه ای که مواجه شدم با آن مخالفت نخواهم کرد و همان کار و برنامه ای را که به شما دستور دادم انجام می دهم کسی که برای قربانی شتری همراه دارد نمی تواند از احرام بیرون بیاید مگر پس از رسیدن به محل قربانگاه؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید و سر خود را نتراشید (و بدین وسیله از احرام بیرون نیایید) مگر پس از رساندن قربانی به محل قربانگاه».

ص: 365

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ بَلْ لِلْأَبَدِ .﴾ (1)

336/[235] - ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی ﴿ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَهٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَهٍ أَوْ نُسُکٍ﴾ فامَره رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یَحْلِقَ رَأْسُهُ وَ جَعَلَ اَلصِّیَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ وَ اَلصَّدَقَهَ عَلَی سِتَّهِ مَسَاکِینَ مُدَّیْنِ لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ اَلنُّسُکَ شَاهً .﴾ (2)

337/[236] -﴿ قَالَ: وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ بِالْخِیَارِ، یَخْتَارُ مَا یَشَاءُ، وَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «فَإِنْ لَمْ یَجِدْ» فَعَلَیْهِ ذَلِکَ .﴾ (3)

ص: 366


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 426/1 ذيل ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 13/8 ح 8935، و 75 ذیل ح 9108 و يظهر من البرهان و المستدرك بل و من المصادر بأنّ هذا الحديث مرويّ ضمن حديث سابقه فراجع المصادر المذكورة هناك. هذا الحديث مروي ضمن مصادر حديث سابقه فراجع إليها
2- عنه بحار الأنوار: 180/99 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 426/1 ح 25، و مستدرك الوسائل : 302/9 ح 10971 بتفاوت يسير . الكافي : 358/4 ح 2 مع زيادة في آخره عنه البحار : 402/21 ح 37 و نحوه تهذيب الأحكام : 333/5 ح 60 ، و الاستبصار : 195/2 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 165/13 ح 17494 ، النوادر للأشعري : 72 ح 150 .
3- عنه بحار الأنوار: 336/96 ح 6 ، و 180/99 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 426/1 ذيل ح 25 و مستدرك الوسائل : 303/9 ذیل ح 10971. كذا هذا الحديث مرويّ ضمن مصادر حديث سابقه فراجع إليها.

در این موقع سراقة بن مالک بن جعشم کنانی برخاست و اظهار داشت: ای رسول خدا! ما را به احکام و مسائل دینمان آشنا نما گویا که امروز خلق شده ایم، آیا فرمانی که صادر نمودی نسبت به امسال است؟ یا هر سال؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خیر، اختصاص به امسال نداشته بلکه تا ابد ادامه خواهد داشت.

235) - از حریز به نقل از کسی که به او خبر داده روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس هر کس از شما بیمار باشد ، یا موی سرش به علّت مرض یا حشراتی که در سر او باشند»، فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر کعب بن عجره که لباس احرام پوشیده بود مرور کرد در حالی که شپش بر سر ابرو ها و چشمانش پُر شده بود پس به او فرمود: آیا این حشرات تو را اذیّت می کنند؟

گفت: آری. پس این آیه شریفه نازل شد: «پس هر کس از شما بیمار باشد یا موی سرش به علّت مرض یا حشراتی که در سر او باشند، او را آزار دهد، باکی نیست که سر خود را بتراشد و با فدیه ای (کفاره ای): از گرفتن روزه یا دادن صدقه یا انجام مناسک آن را جبران کند» پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد تا سر او را تراشیدند.

و روزۀ امساک سه روز است و دادن صدقه به شش ،مسکین که هر نفر دو مدّ (طعام، هر مدّى 10 سير - 750 گرم - می باشد) خواهد بود و «نُسک»، قربانی کردن گوسفند است.

236) - (راوی) گفت: امام صادق علیه السلام افزود: هر کجا در قرآن کلمه «أو» آمده مخاطب آن می تواند هر کدام را که مایل بود انتخاب و عمل کند. ولی هر کجا در قرآن عبارت «فمن لم يجد كذا ، فعليه كذا» - هر کسی که نیافت پس بر او چنین و چنان است - باشد بهتر می باشد که آن عمل را انجام دهد

ص: 367

338 /[237] - ﴿وَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْه عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنِ اِسْتَمْتَعْتَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَیْکَ اَلْهَدْیَ ﴿ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ﴾ إِمَّا جَزُورٌ وَ إِمَّا بَقَرَهٌ وَ إِمَّا شَاهٌ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَعَلَیْکَ اَلصِّیَامُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ﴾(1)

339/[ 238] - ﴿ و ذكر أبو بصير عنه علیه السلام قَالَ:

وَ نَزَلَتِ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتْعَهُ ، وَ هُوَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ اَلسَّعْیِ .﴾(2)

340 /[239] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ» قَالَ: لْیَکُنْ کَبْشاً سَمِیناً فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَعِجْلاً مِنَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْکَبْشُ أَفْضَلُ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ جَذَع فَمَوْجِاً مِنَ اَلضَّأْنِ وَ إِلاَّ مَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ شَاهٌ .﴾ (3)

341/[240] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

کُنْتُ قَائِماً أُصَلِّی وَ أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَاعِداً قُدَّامِی وَ أَنَا لاَ أَعْلَمُ، قَالَ: فَجَاءَهُ عَبَّادٌ اَلْبَصْرِیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ جَلَسَ وَ قَالَ: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ! مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ تَمَتَّعَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ هَدْیٌ؟

قَالَ: یَصُومُ اَلْأَیَّامَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ،

قَالَ: فَجَعَلْتُ سَمْعِی إِلَیْهِمَا قَالَ عَبَّادٌ : وَ أَیُّ أَیَّامٍ هِیَ﴾

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 3، و وسائل الشيعة : 102/14 ح 18704 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 4 ، و وسائل الشيعة : 102/14 ذيل ح 18704، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 18 و مستدرك الوسائل : 85/8 ح 9117 من لا يحضره الفقيه : 236/2 صدر ح 2288، عنه وسائل الشيعة : 231/11 صدرح 14668
3- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 4، و وسائل الشيعة : 102/14 ح 18705 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 86/10 ح 11528 .

237)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه عمره را به حج متصل کردی باید قربانی «هَدْی» همراه داشته باشی خواه آن که شتر یا گاو یا گوسفند باشد، پس اگر توان آن را نداشتی باید همان طوری که خداوند فرموده است روزه بگیری

238) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (این آیه در حالی) بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد که او بعد از انجام سعی (بین کوه صفا و مروه) بر بالای مروه قرار داشت.

239) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلا درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که حج تمتّع به وسیله عمره انجام دهد، ، آن چه از قربانی ممکن باشد باید انجام دهد»، فرمود: قربانی گوسفند فربه ای باشد ولی اگر گوساله نیافت گوسفند برتر خواهد بود و چنان چه آن را هم نیافت گوسفندی باشد که آن را اخته کرده باشند و اگر آن را نیز نیافت پس هر چه که برایش از (انواع) گوسفند مقدور باشد (مانعی ندارد)

240) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

من ایستاده مشغول نماز بودم و امام موسی بن جعفر علیهما السلام جلوی من نشسته بود؛ و من از همه چیز بی خبر بودم که ناگهان عبّاد بصری وارد شد و سلام کرد و نشست پس از آن گفت ای ابا الحسن درباره مردی که در حج تمتّع است ولی قربانی به همراه نیاورده چه می فرمایی؟

حضرت فرمود: روز هایی را که خداوند دستور داده است روزه بگیرد - عبد الرحمان گوید: خوب به سخنان ایشان گوش می کردم -.

عبّاد اظهار داشت آن روز ها چه روز هایی می باشند؟

ص: 369

قَالَ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ

قَالَ: فَإِنْ فَاتَهُ؟

قَالَ: یَصُومُ صَبِیحَهَ اَلْحَصْبَهِ وَ یَوْمَیْنِ بَعْدَهُ

قَالَ: أَ فَلاَ تَقُولُ کَمَا قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ؟

قَالَ: وَ أَیَّ شَیْءٍ قَالَ؟

قَالَ: یَصُومُ أَیَّامَ اَلتَّشْرِیقِ قَالَ: إِنَّ جَعْفَراً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ بِلاَلاً یُنَادِی: إِنَّ هَذِهِ أَیَّامُ أَکْلٍ وَ شُرْبٍ وَ لاَ یَصُومَنَّ أَحَدٌ،

فَقَالَ: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ! إِنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذا رَجَعْتُمْ ﴾

قَالَ: کَانَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ کلتین أَشْهُرُ اَلْحَجِّ .﴾ (1)

342/[241] - ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ هَدْیٌ صَامَ قَبْلَ یَوْمِ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَإِنْ لَمْ یَصُمْ هَذِهِ اَلْأَیَّامَ صَامَ بِمَکَّهَ فَإِنْ أَعْجَلُوا صَامَ فِی اَلطَّرِیقِ، وَ إِنْ أَقَامَ بِمَکَّهَ قَدْرَ مَسِیرِهِ إِلَی مَنْزِلِهِ فَشَاءَ أَنْ یَصُومَ اَلسَّبْعَهَ اَلْأَیَّامِ فَعَلَ .﴾(2)

343 /[242] - ﴿ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّوجلّ ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ﴾؟

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار : 291/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 20. تهذيب الأحكام : 230/5 ح 118، الاستبصار : 278/2 ح 6 ، عنهما وسائل الشيعة : 192/14 ح 18961 .
2- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 191/14 ح 18957 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 21.

فرمود: یک روز قبل از ترویه (هشتم ذی حجه) و روز ترویه و روز عرفه می باشد گفت:

اگر آن روز ها را از دست بدهد و نتوانست روزه بگیرد (تکلیفش چیست)؟

فرمود: روز حصبه (1) و دو روز بعد از آن را روزه می گیرد.

گفت: آیا گفته و نظر شما همانند گفتار عبد الله بن حسن نمی باشد؟

فرمود: او چه می گوید و چه نظریه ای دارد؟ گفت: باید ایام تشریق را روزه بگیرد.

فرمود: جعفر (بن محمد علیهما السلام) می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به بلال دستور داد تا اعلام کند: این ایام (تشریق)، روز های خوردن و آشامیدن است، پس کسی حقّ گرفتن روزه (در این روز ها) را ندارد.

گفت: ای ابا الحسن! خداوند فرموده است «هر کسی که (قربانی) پیدا نکرد، سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که (به محل خود) بازگردد، باید روزه بگیرد».

حضرت فرمود: جعفر (بن محمد علیهما السلام) می فرمود: ماه ذی قعده و ذی حجّه، هر دوی آن ها از ماه های حج خواهند بود.

241) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه حج تمتّع به انجام عمره و حج تبدیل شد و شخص همراه خود قربانی نیاورده باشد باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد و اگر نتوانست این روز ها را روزه بگیرد در مکه انجام دهد و اگر قافله (کاروان) شتاب نمود و تحمّل ماندن را نکرد در راه روزه بگیرد ولی چنان چه در مکه قصد اقامت کند و توانست به تنهایی به دیار خود بازگردد و مایل به روزه گرفتن بود باید هفت روز را روزه بگیرد.

242) - از ربعی بن عبد الله بن جارود روایت کرده که گفت: از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس سه روزه در روز های حج» سؤال کردم؟

ص: 371


1- روزی که به سمت مکه کوچ می کنند.

قَالَ: قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ یَصُومُ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَمَنْ فَاتَهُ ذَلِکَ فَلْیَقْضِ ذَلِکَ فِی بَقِیَّهِ ذِی اَلْحِجَّهِ ، فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ (1)

344/[243] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذا رَجَعْتُمْ ﴾ قَالَ: إِذَا رَجَعْتَ إِلَی أَهْلِکَ.﴾ (2)

345/[244] - ﴿عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِیمَنْ لَمْ یَصُمِ اَلثَّلاَثَهَ اَلْأَیَّامِ فِی ذِی اَلْحِجَّهِ حَتَّی یُهِلَّ اَلْهِلاَلَ؟

قَالَ: عَلَیْهِ دَمٌ لِأَنَّ اَللَّهَ سبحانه و تعالی یَقُولُ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ ﴾ فِی ذِی اَلْحِجَّهِ

قَالَ اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ: وَ سَقَطَ عَنْهُ اَلسَّبْعَهُ اَلْأَیَّامِ .﴾ (3)

346/[245] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلسَّبْعَهِ أَ یَصُومُهَا مُتَوَالِیَهً أَمْ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا؟

قَالَ: یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ جَمِیعاً﴾ (4)

347/[246] -﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ اَلثَّلاَثَهِ اَلْأَیَّامِ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلسَّبْعَهِ أَ یَصُومُهَا مُتَوَالِیَهً أَوْ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا؟

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18933، و البرهان في ، تفسير القرآن : 432/1 ح 22 .
2- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18934، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 23 .
3- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 11، و وسائل الشيعة : 187/14ح 18944 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 24 .
4- عنه بحار الأنوار : 293/99 ح 12، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18935 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 25 ، و مستدرك الوسائل : 492/7 ح 8727 بتفاوت يسير .

فرمود باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد و کسی که این سه روز را از دست دهد در باقیمانده روز های ذى حجّه باید جبران کند همان طوری که خداوند متعال در کتاب خود فرموده است: «ایام حج در ماه های معین و معلومی است.»

243) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس سه روزه در روز های حج و هفت روز هنگامی که (به محل خود) بازگشتید» فرمود: هنگامی است که به منزل و خانواده خود بازگردی

244) - از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کسی که سه روز در ایام ذی حجّه را روزه نگرفته تا زمانی که ماه (شب اول محرّم) را مشاهده کند سؤال کردم؟ فرمود: باید یک گوسفند به عنوان کفاره سر ببُرد همان طوری که خداوند فرموده است: «پس سه (روز) روزه گرفتن در روز های ،حج» که آن در ماه ذی حجّه باید واقع شود.

ابن ابی عُمیر گفته است عبارت هفت روز از حدیث افتاده است.

245) - از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت کرده است که گفت: از ایشان سؤال کردم کسی که می خواهد سه روز و هفت روز از ایام حج را روزه بگیرد آیا آن را دنبال هم و یا جدای از هم روزه بگیرد؟

فرمود: سه روز اول را دنبال هم و بدون فاصله سپس هفت روز بعدی را نیز دنبال هم روزه بگیرد؛ ولی سه و هفت را جمع نکند.

246) - از علی بن جعفر از برادرش (امام کاظم علیه السلام) روایت کرده است که گفت: از ایشان سؤال کردم کسی که می خواهد سه روز و هفت روز ایام حج را روزه بگیرد آیا آن را دنبال هم و یا جدای از هم بگیرد؟

ص: 373

قَالَ: یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلسَّبْعَهَ وَ اَلثَّلاَثَهَ جَمِیعاً .﴾ (1)

348/ [247] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَزْرَمِیِّ [العزرمی] عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی صِیَامِ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَالَ: قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِکَ تَسَحَّرَ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ.﴾ (2)

349/[248] - ﴿ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِکَ تَسَحَّرَ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ ، فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ وَ سَبْعَهٍ إِذَا رَجَعَ .﴾ (3)

350/[249]- ﴿ وَ قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: إِذَا فَاتَ الرَّجُلَ الصِّیَامُ فَلْیَبْدَأْ صِیَامَهُ مِنْ لَیْلَةِ النَّفْرِ﴾ (4)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 26 . تهذيب الأحكام : 315/4 ح 25 ، الاستبصار : 281/2 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 383/10 ح 13649 ، و 183/14 ح 18935، و 200 ح 18979
2- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 14، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18936، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 27 . الكافي : 506/4 ح 1 بإسناده عن رفاعة بن موسى قال: سألت أبا عبد الله بتفصيل ونحوه تهذيب الأحكام : 38/5 ح 43، و 232 ح 124، و الاستبصار : 280/2 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 178/14 ح 18919.
3- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 15، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18937 ، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ح 28 . قرب الإسناد : 10 بتفاوت يسير عنه البحار : 290/99 ج 1، تهذيب الأحكام : 232/5 ح 125 بإسناده عن حمّاد بن عيسى قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : قال على علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 280/2 ح 6 عنهما وسائل الشيعة : 198/14 ح 18974
4- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 184/14 ذيل ح 18937، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ذيل ح 28

فرمود: هم سه روز اول و هم هفت روز بعدی را دنبال هم روزه بگیرد بگونه ای که بین سه روز و بین هفت روز فاصله ای نباشد و (دقت کند که) بین سه و هفت جمع و اتصال نگردد.

247) - از عبد الرحمان بن محمد عزرمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره سه روز روزه گرفتن در ایام حج به نقل از پدرش از امام علی علیه السلام روایت نموده که فرمود: یک روز قبل از ترویه و (خود) روز ترویه و روز عرفه می باشد پس اگر از دستش رفت و نتوانست در شب حصبه (1) نیّت روزه کند.

248)- از غیاث بن ابراهیم به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: سه روز روزۀ ایّام حج یک روز قبل از ترویه، یک روز ترویه و یک روز عرفه می باشد پس اگر از دستش رفت و نتوانست باید در شب حصبه نیّت روزه کند و سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز گردد، روزه بگیرد.

249) - و امام علی علیه السلام فرمود: هنگامی که شخصی روزه های ایام حج از دستش برود باید از شبی که می خواهد کوچ کند روزه بگیرد.

ص: 375


1- معنای آن جلوتر بیان شد.

351/[250]- ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یَصُومُ اَلْمُتَمَتِّعُ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ أَنْ یَصُومَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ دَمٌ صَامَ إِذَا اِنْقَضَتْ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ، فَیَتَسَحَّرُ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ ثُمَّ یُصْبِحُ صَائِماً .﴾(1)

352/[251]- ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾؟

قَالَ: هُوَ لِأَهْلِ مَکَّهَ لَیْسَتْ لَهُمْ مُتْعَهٌ وَ لاَ عَلَیْهِمْ عُمْرَهٌ.

قُلْتُ: فَمَا حَدُّ ذَلِکَ؟

قَالَ: ثَمَانِیَهٌ وَ أَرْبَعِینَ مِیلاً مِنْ نَوَاحِی مَکَّهَ ، کُلُّ شَیْءٍ دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ فَهُوَ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ.﴾ (2)

353/ [252] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: فِی ﴿ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾ قَالَ: دُونَ اَلْمَوَاقِیتِ إِلَی مَکَّهَ فَهُمْ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ وَ لَیْسَ لَهُمْ مُتْعَهٌ .﴾(3)

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18938 ، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ح 29
2- عنه بحار الأنوار: 86/99 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن: 433/1 ح 30، و مستدرك الوسائل: 88/8 ح 9125. تهذيب الأحكام : 492/5 ح 412 عنه وسائل الشيعة : 260/11 ح 14742 .
3- عنه بحار الأنوار: 87/99 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن 433/1 ح 31، و مستدرك الوسائل : 89/82ح 9126 بحذف الذيل . تهذيب الأحكام: 33/5 ح 28 ، الاستبصار: 158/2 ح 4 عنهما وسائل الشيعة: 260/11 ح 14739 .

250) - و از ابراهیم بن ابی یحیی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش از امام علی علیهما السلام فرمود: شخصی در حج تمتّع یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و روز عرفه روزه می گیرد؛ ولی اگر نتوانست سه روز ایام حج را روزه بگیرد و نیز قربانی همراه نداشت تا خونی را بریزد هنگامی که ایام تشریق سپری شود باید شب حصبه سحری بخورد سپس با حالت روزه وارد صبح شود.

251) - و از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (تفسیر) فرمایش خدای عزّ و جلّ در قرآن: «آن (حکم) برای کسی است که اهل او در مسجد الحرام حضور نداشته باشد» چیست؟

فرمود: یعنی بر اهالی مکه حج تمتّع نیست هر کسی که در اطراف بیست و چهار فرسخی باشد مانند «ذات عِرق» و «عَسفان» که حوالی مکه دور می زنند آیه شاملشان می شود ولی برای کسی که اهل مکه باشد و در بیش از این محدوده زندگی کند حج تمتّع بر او لازم می باشد.

252) - و از حماد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره «در (حوالی و اطراف) مسجد الحرام»، فرمود: کسانی که فاصله آن ها تا مکه کمتر از مسافت یکی از میقات ها (محل پوشیدن لباس احرام) باشد، پس آنان افراد حاضر در مسجد الحرام می باشند و برای آنان حج تمتّع نمی باشد.

ص: 377

354/[253] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ أَهْلِ مَکَّهَ هَلْ یَصْلُحُ لَهُمْ أَنْ یَتَمَتَّعُوا فِی اَلْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ؟

قَالَ: لاَ یَصْلُحُ لِأَهْلِ مَکَّهَ اَلْمُتْعَهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ﴾ ﴾ (1)

355/[254] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ اَلْأَعْرَجِ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

لَیْسَ لِأَهْلِ سَرِفَ وَ لاَ لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لاَ لِأَهْلِ مَکَّهَ مُتْعَهٌ یَقُولُ اَللَّهُ تعالی: ﴿ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَ لَا فُسُوقَ وَ لَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَ اتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ ﴿197﴾ ﴾

256/[356] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ هُوَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ .﴾ (3)

ص: 378


1- عنه بحار الأنوار 8799 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 433/1 ح32 و مستدرك الوسائل: 89/8 ح 9127 قرب الإسناد 107 (باب الحجّ و العمرة) مرسلاً و باختصار عنه البحار 91/99 ح 11
2- عنه بحار الأنوار : 87/99 ح 4 و البرهان فی تفسير القرآن: 433/1 ح 33، و مستدرك الوسایل 89/8 ح 9128 الکافی: 299/4 ح 1 تهذيب أحكام: 497/5 ح411، عنهما وسائل الشيعة 260/11 ح 14741
3- عنه بحر الأنوار: 133/99 ح 5. و البرهان فی تفسير القرآن: 436/1 ح 11 و مستدرک الوسائل، 91/8 - 9133 الكافي : 289/4 ذیل ح 2 بتفصیل عنه وسائل الشيعة : 271/11 - 14767.

252) - و از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت کرده که گفت:

از آن حضرت درباره اهل مکه سؤال کردم که آیا می توانند حج عمره و تمتّع را انجام دهند؟

فرمود: نه برای اهل مکه حج تمتّع نیست؛ زیرا که خداوند فرموده است: «آن (حج تمتّع) بر کسی واجب است که اهل او در (حوالی و اطراف ) مسجد الحرام نباشد» .

254) - و از سعید اعرج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای اهالی منطقه سرف (حدود 3 کیلومتری مکه) و اهالی «مرّه» (فاصله مرحله ای مکه) و اهالی مکه حج تمتّعی نیست زیرا خداوند متعال می فرماید: «آن (حج تمتّع ) بر کسی واجب است که اهل او در (حوالی و اطراف) مسجد الحرام نباشند»

فرمایش خداوند متعال: حج در ماه های معلوم و معیّنی است و کسانی که (با بستن احرام و شروع به مناسک حج) حج را بر خود واجب کرده اند (باید توجه داشته باشند که) آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدال در حج نیست و آن چه از کار های نیک انجام دهید خدا آن را می داند. پس زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه تقوا و پرهیزکاری است ای صاحبان خرد! از (عذاب) من بپرهیزید. (197)

255) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» فرمود: ماه شوال و ذی قعده و ذی حجّه است.

ص: 379

256/[357] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ قَالَ: شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ بِالْحَجِّ فِیمَا سِوَاهُنَّ .﴾ (1)

358/ [257] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ ﴾ قَالَ: اَلْأَهِلَّهَ .﴾ (2)

359 /[258] -﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی:

﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ ﴾ وَ اَلْفَرْضُ فَرْضُ اَلْحَجِّ اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ فَأَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ فَقَدْ فَرَضَ اَلْحَجَّ، وَ لاَ یُفْرَضُ اَلْحَجُّ إِلاَّ فِی هَذِهِ اَلشُّهُورِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ وَ هِیَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ.﴾ (3)

360 / [ 259] -﴿ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:

مَنْ جَادَلَ فِی اَلْحَجِّ فَعَلَیْهِ إِطْعَامُ سِتَّهِ مَسَاکِینَ لِکُلِّ مِسْکِینٍ نِصْفُ صَاعٍ إِنْ کَانَ صَادِقاً أَوْ کَاذِباً، فَإِنْ عَادَ مَرَّتَیْنِ فَعَلَی اَلصَّادِقِ شَاهٌ، وَ عَلَی اَلْکَاذِبِ بَقَرَهٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن 437/1 ح 12، و مستدرك الوسائل: 91/8 ح 9134 . الكافي : 2321/4 في حديث طول، من لا يحضره الفقيه : 456/2 ح 2959، تهذيب الأحكام: 51/5 ح 1 الاستبصار : 161/2 ح 1 كلاهما نحو الكفي، عنهم وسائل الشيعة: 273/11 ح 14773، و 323 ح 14921 .
2- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن: 437/1 ح 13، و مستدرك الوسائل : 91/8 ح 9135
3- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن: 437/1 ح 14، و مستدرك الوسائل: 91/8 ح 9136 الكافي : 289/4ح 2 عنه وسائل الشيعة : 271/11 ح 14767 .

256)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام پیرامون: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» فرمود: ماه شوال و ذی قعده و ذی حجّه است و کسی در غیر از این ماه ها نمی تواند حج انجام دهد

257)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: « (مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است، پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود» فرمود: (منظور) ماه ها (ی حج) می باشد

258) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود» فرمود: انجام اعمال حج با گفتن لبّیک و یا شکافتن کوهان شتر قربانی و یا آویختن نعلین (کفش یا دمپایی) بر گردن قربانی فرض و واجب می شود، هر یک از این سه کار که صورت بگیرد انجام حج واجب خواهد شد و کسی حق ندارد حج را بر خود واجب گرداند مگر در همین سه ماهی که خداوند فرموده است: «( مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» که عبارت از ماه شوّال و ذی قعده و ذی حجّه می باشند.

259)- از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: کسی که در حج جدال نماید، باید شصت مسکین را - به هر مسکین، 1/5 کیلو - طعام دهد خواه آن جدال، صادق و حق باشد و یا دروغ و باطل؛ پس اگر تکرار کرد و بر حق بود باید یک گوسفند قربانی کند ولی اگر باطل بود باید یک گاو بدهد هم چنان که خدای عزّ وجلّ فرموده است:

ص: 381

عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: ﴿ فلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوق و لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ وَ اَلرَّفَثُ اَلْجِمَاعُ، وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ، وَ اَلْجِدَالُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ وَ اَلْمُفَاخَرَهُ ﴾ (1)

361/[260] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَوْلُ اَللَّهِ ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ وَ اَلسِّبَابُ وَ اَلْجِدَالُ: قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ [وَ اَلْمُفَاخَرَهُ] .﴾ (2)

362/[261] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ وجلّ: ﴿فَمَن فَرَضَ فِيهِنّ الحَجّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الحَجّ﴾؟

قَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً، فَمَنْ وَ فَی لِلَّهِ وَ فَی اَللَّهُ لَهُ، قُلْتُ: فَمَا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ؟ وَ مَا اَلَّذِی شَرَطَ لَهُمْ؟

قَالَ: أَمَّا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾

وَ أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا

ص: 382


1- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 148/13 ح 17445 ، و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 467/12 ح 16797 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 16 . تفسير القمّي : 68/1 ( كيفيّة الحجّ) بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 115/13 ح 17374 ، و البحار 169/99 ح 1 الكافي : 337/4 ح 3 في حديث طويل، تهذيب الأحكام : 296/5 ح 1 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 463/12 ح 16788 ، و 465 ح 16791 ، دعائم الإسلام: بتفاوت، عنه البحار : 137/96 ح 11 .

«(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند ، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند»؛ «الرفث»، زناشویی و هم خوابی؛ «فسوق»، دروغ و ناسزا گویی؛ و «جدال» این است که مرد هنگام سخن گفتن بگوید: نه به خدا آری به خدا چنین است که بخواهد فخر و مباهات کند می باشد

260) - از معاوية بن عمّار روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج در ماه های معلوم و معینّی است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند»؛ «الرفث- زناشویی و هم خوابی و «فسوق»، دروغ و ناسزا گویی می باشد؛ و «جدال»، این است که مرد هنگام سخن گفتن بگوید: نه به خدا، آری به خدا چنین می باشد.

261) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند» سؤال کردم؟

فرمود: ای محمد! به راستی خداوند (در این آیه) شرطی را بر علیه مردم و شرطی را به سود مردم مقرّر نموده کسی که وفای به شرط کند، خداوند نیز برایش وفا می نماید. گفتم: آن شرطی را که بر علیه مردم و شرطی را که به سود مردم مقرّر نموده چیست؟

فرمود: اما شرطی که بر علیه ایشان مقرّر داشته آن است که فرموده است: «(مناسک) حج در ماههای معیّنی انجام می گیرد پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض گرداند، باید از مباشرت با زنان از فحش و سخنان زشت ، از دروغ و جدال در اعمال حج دوری و اجتناب نماید.»

ص: 383

إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ (1) قَالَ: یَرْجِعُ لاَ ذَنْبَ لَهُ. (2)

363/[ 262] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَلَفَ ثَلاَثَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَیْهِ دَمٌ، وَ إِذَا حَلَفَ بِوَاحِدَهٍ کَاذِباً فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَیْهِ دَمٌ .﴾(3)

364/[263] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ قَالَ لِرَجُلٍ: لاَ لَعَمْرِی؟ قَالَ علیه السلام لَیْسَ ذَلِکَ بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! ﴾ (4)

365/[264] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾؟.

فقال: یَا مُحَمَّدُ! إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً، فَمَنْ وَ فَی لِلَّهِ وَ فَی اَللَّهُ لَهُ، قال : قُلْتُ: فَمَا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ و شَرَطَ لَهُمْ﴾

ص: 384


1- سورة البقرة : 203/2
2- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 17، و مستدرك الوسائل : 215/9 ح 10712 الكافي : 337/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 328/22 ح 2587 ، عنهما وسائل الشيعة : 464/12 ح 16789، معاني الأخبار : 294 ح 1 عنه البحار : 170/99 ح 9 فقه القرآن : 324/1
3- عنه بحار الأنوار : 174/99 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن: 438/1 ح 18 . الكافي: 338/4 ح 4 بإسناده عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة : 146/13 ح 17439.
4- عنه بحار الأنوار: 174/99 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 438/1 ح 19 و مستدرك الوسائل: 216/9 ح 10713. الكافي : 337/4 ذيل ح 3 بإسناده عن معاوية بن عمار قال : قال أبو عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 465/12 ذيل ح 16792. يأتي الحديث أيضاً في الحديث 265 من هذه السورة

و اما شرطی که به سود ایشان قرار داده آن است که فرموده است: «پس کسی که مناسک حج خود را شتابان در این دو روز انجام دهد ، گناهی بر او نیست؛ و هم چنین کسی که تأخیر بیندازد و در منی بماند، گناهی بر او نیست این احکام برای کسی است که تقوای الهی را پیشه خود سازد»

سپس افزود: چنین شخصی که از حج (و در چنین حالتی به دیار خود) باز می گردد هیچ گونه گناهی بر او نیست.

262) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه (در حال احرام حج) سه مرتبه دنبال هم، سوگند راست یاد کند اگر از روی مجادله بوده باید یک قربانی سر ببرد و اگر هم یک بار سوگند دروغ یاد کرد (هم چنین) باید یک قربانی سر ببرد.

263) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام درباره مردی که در حال احرام بگوید: نه به جان خودم سوگند! سؤال نمودم؟ فرمود این (از موارد) جدال نیست، جدال آن است که بگوید: نه به خدا! آری به خدا این چنین است.

264) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج در ماه های معیّنی انجام می گیرد ، پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض گرداند»، سؤال کردم؟

فرمود: ای محمد! به راستی خداوند (در این آیه شریفه) شرطی را بر علیه مردم و شرطی را به سود مردم مقرّر نموده پس کسی که وفای به شرط کند خداوند نیز با او وفا می نماید .گفتم آن شرطی را که بر علیه مردم و آن شرطی را که به سود مردم مقرّر ،نموده چیست؟

ص: 385

قَالَ: أَمَّا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ فِی اَلْحَجِّ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾

وَ أَمَّا اَلَّذِی شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی ﴾(1) یَرْجِعُ لاَ ذَنْبَ لَهُ

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ مَنِ اُبْتُلِیَ بِالرَّفَثِ - وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ - مَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: یَسُوقُ اَلْهَدْیَ وَ یُفَرِّقُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَهْلِهِ حَتَّی یَقْضِیَانِ اَلْمَنَاسِکَ وَ حَتَّی یَعُودَا إِلَی اَلْمَکَانِ اَلَّذِی أَصَابَا فِیهِ مَا أَصَابَا

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یَرْجِعَا فِی غَیْرِ ذَلِکَ اَلطَّرِیقِ اَلَّذِی اُبْتُلِیَ فِیهِ؟

قَالَ فَلْیَجْتَمِعَا إِذَا قَضَیَا اَلْمَنَاسِکَ،

قُلْتُ: فَمَنِ اُبْتُلِیَ بِالْفُسُوقِ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ - فَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ حَدّاً؟

قَالَ یَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ یُلَبِّی،

قُلْتُ: فَمَنِ اُبْتُلِیَ بِالْجِدَالِ - وَ اَلْجِدَالُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ- مَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: إِذَا جَادَلَ قَوْماً مَرَّتَیْنِ فَعَلَی اَلْمُصِیبِ دَمُ شَاهٍ وَ عَلَی اَلْمُخْطِئِ دَمُ بَقَرَهٍ (2)

ص: 386


1- سورة البقرة : 203/2
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 438/1 ح 20. الكافي : 337/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 328/2 ح 2587 بإسناده عن محمّد بن مسلم و الحلبي جميعاً عن أبي عبدالله علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 464/12 ح 16789، معاني الأخبار : 294 ح 1 بإسناده عن عبدالله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 170/99 ح، مستطرفات السرائر : 558 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر علیه السلام.

فرمود: اما شرطی که بر علیه ایشان مقرّر داشته آن است که فرموده: «حج در ماه های معیّنی انجام می گیرد پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض کند، باید از مباشرت با زنان از فحش و سخنان زشت، از دروغ و جدال در اعمال حج ، دوری و اجتناب کند»

و اما شرطی که به سود ایشان قرار داده این است که فرموده: «پس کسی که مناسک حج خود را شتابان در این دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست؛ و هم چنین کسی که تأخیر بیندازد و در منی بماند گناهی بر او نیست ، این احکام برای کسی است که تقوای الهی را پیشه خود سازد». سپس افزود: چنین شخصی که از حج (در چنین حالتی به دیار خود) باز می گردد، هیچ گونه گناهی ندارد.

گفتم: کسی که مبتلا به عمل زناشویی شود چه تکلیفی دارد؟

فرمود: باید یک شتر به عنوان قربانی، همراه خود حرکت دهد و ضمناً تا زمانی که مناسک و اعمال حج را انجام دهند و به همان محلی که زناشویی و خلاف کرده بودند باز گردند باید از همسر خود جدا باشد.

گفتم: چنان چه بخواهند از غیر آن راهی که رفته بودند باز گردند، آیا می توانند ؟

فرمود: پس از آن که اعمال حج را انجام دادند می توانند با هم باشند.

گفتم: کسی که مرتکب فسق و دروغ شده با توجّه بر این که محدوده ای برایش بیان نشده، تکلیفش چیست؟

فرمود: توبه می کند و سپس تلبیه می گوید.

گفتم: کسی که مرتکب جدال شده - با توجّه به معنای جدال که بگوید: نه به خدا آری به خدا چنین است ، تکلیفش چیست؟

فرمود اگر دو بار با عدّه ای جدال کند کسی که بر حق بوده یک گوسفند و کسی که بر اشتباه بوده یک گاو باید قربانی نمایند.

ص: 387

366/[265] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلرَّجُلِ اَلْمُحْرِمِ قَالَ لِأَخِیهِ: لاَ لَعَمْرِی! قَالَ: لَیْسَ هَذَا بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ .﴾ (1)

قوله تعالى: لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ اذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ﴿198﴾ ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿199﴾

367/[266]- ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ - بَیَّاعِ اَلسَّابُرِی- عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلرِّزْقَ إِذَا أَحَلَّ اَلرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَی نُسُکَهُ فَلْیَشْتَرِ وَ لْیَبِعْ فِی اَلْمَوْسِمِ﴾ (2)

368/[267]- ﴿عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾؟

قَالَ: أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ: نَحْنُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالْبَیْتِ وَ لاَ یُفِیضُونَ إِلاَّ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ ، فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ یُفِیضُوا مِنْ عَرَفَهَ .﴾ (3)

ص: 388


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 43/81 ح 21 الكافي : 337/4 ذيل ح 3 باسناده عن معاوية بن عمّار قال : قال أبوعبدالله علیه السلام عنه وسائل ، الشيعه 465/12 ذیل ح 16792
2- عنه بحار الأنوار : 372/99 ح 6، و وسائل الشیعه: 60/11 ح 14238 و البرهان في تفسير القرآن 438/1 ح1 و مستدرك الوسائل : 166/10 ح 11769
3- عنه بحار الأنوار : 255/99 ح 28 و وسائل الشیعه: 553/13 ح 18433 والبرهان فی تفسیر القرآن: 4401/1 ح 3 و نور الثقلين 195/1 ح 710.

265)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت :

از امام باقر علیه السلام درباره مردی که در حال احرام بگوید: نه به جان خودم سوگند! سؤال کردم فرمود: این (از موارد) جدال نیست جدال آن است که بگوید: نه به خدا و آری به خدا ( چنین است ).

فرمایش خداوند متعال: گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (از منافع اقتصادی در ایّام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج پایه ریزی یک برنامه اقتصادي صحیح است) و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید. خداوند را نزد مشعر الحرام یاد کنید ، او را همان گونه که شما را هدایت نمود یاد کنید و قطعاً شما پیش از این از گمراهان بودید (198) سپس از همان جا که مردم کوچ می کنند. ( به سوی سرزمین منی) کوچ کنید و از (درگاه) خداوند آمرزش طلب نمایید همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (199)

266)- از عمر بن یزید - بيّاع سابری - روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «بر شما مشکل و مانعی نیست که بخواهید در (به دست آوردن) فضل پروردگارتان تلاش و کوشش کنید»، فرمود: منظور رزق و روزی است که چنان چه شخص از احرام خود بیرون آمده و مناسک حج را انجام داده می تواند در همان ایام حج، خرید و فروش نماید.

267) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: آنان قریش بودند که می گفتند: ما سزاوارترین مردم نسبت به خانه (کعبه) هستیم و کوچ نمی کردند مگر از «مزدلفه» (که «مشعر الحرام» می باشد.) پس خداوند دستور داد تا آنان از عرفات کوچ کنند و خارج شوند.

ص: 389

369/[268] - ﴿ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾؟

قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْحَرَمِ کَانُوا یَقِفُونَ عَلَی اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ وَ یَقِفُ اَلنَّاسُ بِعَرَفَهَ وَ لاَ یُفِیضُونَ حَتَّی یَطَّلِعَ عَلَیْهِمْ أَهْلُ عَرَفَهَ ، وَ کَانَ رَجُلاً یُکَنَّی أَبَا سَیَّارٍ وَ کَانَ لَهُ حِمَارٌ فَارِهٌ وَ کَانَ یَسْبِقُ أَهْلَ عَرَفَهَ فَإِذَا طَلَعَ عَلَیْهِمْ قَالُوا: هَذَا أَبُو سَیَّارٍ ، ثُمَّ أَفَاضُوا فَأَمَرَهُمْ اَللَّهُ أَنْ یَقِفُوا بِعَرَفَهَ وَ أَنْ یُفِیضُوا مِنْهُ.﴾ (1)

370/[269]- ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾ قَالَ: یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ.﴾ (2)

371/[270] - ﴿عَنِ عَلِیِّ [بْنِ رِئَابٍ] قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ الله تعالی: ﴿ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ﴾

قَالَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، یَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَی بِالْبَیْتِ مِنَ اَلنَّاسِ فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ أَنْ یُفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ اَلنَّاسُ مِنْ عَرَفَهَ .﴾ (3)

372/[271] - ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْری، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 255/99 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18424 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 4 و نور الثقلين: 195/1 ح 711.
2- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 30 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18425 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 5، و نور الثقلين : 196/1 ح 712.
3- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 31 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18426، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 6 . دعائم الإسلام : 320/18 ( ذكر الدفع من عرفة إلى المزدلفة) بتفاوت يسير عنه البحار: 269/99 ح 12 ، و مستدرك الوسائل : 33/10 ح 11387

268) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» سؤال کردم؟

فرمود: اهالی حرم در مشعر الحرام و دیگر مردم در عرفات توقّف می کردند و از آن جا کوچ نمی کردند مگر هنگامی که اهالی عرفات بر آنان وارد و آشکار گردند در آن زمان شخصی معروف به ابو سیّار بود او الاغی چابک و تیز رو داشت و از اهالی عرفات سبقت می گرفت موقعی که (اهالی مشعر) او را می دیدند می گفتند: ابو سیّار آمد و به دنبال او کوچ می کردند، پس خداوند دستور داد که در عرفات توقّفی داشته باشند و سپس از عرفات کوچ کنند و خارج شوند.

269) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» فرمود: منظور حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هستند.

270)- از علی [بن رئاب ] روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» سؤال کردم؟

فرمود: آنان قریش بودند که در زمان جاهلیّت از «مزدلفه» (که «مشعر الحرام: می باشد کوچ نمی کردند و می گفتند ما سزاوارترین مردم نسبت به خانه (کعبه) هستیم، پس خداوند دستور داد تا از همان جایی که دیگر مردم کوچ می کنند آن ها نیز کوچ کنند که منظور عرفات می باشد.

271) - و در روایتی دیگر (از حریز) چنین آمده است:

ص: 391

إِنَّ قُرَیْشاً کَانَ تُفِیضُ مِنْ جَمْعٍ(1) وَ مُضَرُ وَ رَبِیعَهُ مِنْ عَرَفَاتٍ﴾ (2)

373/[272] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَخْرَجَ إِسْمَاعِیلَ إِلَی اَلْمَوْقِفِ فَأَفَاضَا مِنْهُ ثُمَّ إِنَّ اَلنَّاسَ کَانُوا یُفِیضُونَ مِنْهُ حَتَّی إِذَا کَثُرَتْ قُرَیْشٌ قَالُوا لاَ نُفِیضُ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ اَلنَّاسُ وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ مَنَعُوا اَلنَّاسَ أَنْ یُفِیضُوا مَعَهُمْ إِلاَّ مِنْ عَرَفَاتٍ ، فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ أَمَرَهُ أَنْ یُفِیضَ مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ، وَ عَنَی بِذَلِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ.﴾ (3)

374 /[273] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾ قَالَ: هُمْ أَهْلُ اَلْیَمَنِ .﴾ (4)

قوله تعالى: ﴿ فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ﴿200﴾ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿201﴾

ص: 392


1- جمع : هو المزدلفة: سمّي جمعاً، لاجتماع الناس به، معجم البلدان: 189/2
2- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 32 و وسائل الشيعة . 554/13 ح 18427 و البرهان في تفسير القرآن : 4401 ح 7
3- عنه بحار الأنوار: 256/99ح 33، و وسائل الشيعة : 554/13 ح 1848و البرهان في تفسير القرآن: 440/1 ح 7
4- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 33 و وسائل الشيعة: 554/13 ح 18429 و البرهان فی تفسير القرآن: 441/1 ح 9 ،و نور الثقلين: 196/1 ح 713

امام صادق علیه السلام فرمود: قریش از «جمع» (که همان مزدلفه است) کوچ می کردند و خارج می شدند ولی طایفه مضر و ربیعه از عرفات کوچ می نمودند.

272)- از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام ( فرزندش) اسماعیل را (از مزداغه بیرون می آورد و) در «موقف» (یعنی عرفات) نگاه می داشت و سپس از آن جا کوچ می نمودند و پس از آن مردم نیز از همان جا کوچ می کردند تا آن که افراد قریش زیاد شدند و اظهار داشتند از آن جایی که مردم کوچ می کنند و بیرون می روند ما از آنجا کوچ نمی کنیم و از مزدلفه کوچ می کردند و مانع دیگر مردم می شدند تا آن که از ته از عرفات کوچ کنند

هنگامی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، به او دستور داد تا از آن جایی کوچ کند که دیگر مردم کوچ می کنند که منظور از دیگر مردم حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هستند

273) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» فرمود: آنان اهالی یمن هستند.

فرمایش خداوند متعال: پس موقعی که مناسک (حج ) خود را انجام دادید خدا را یاد کنید همانند یادآوری از پدرانتان بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می گویند خداوندا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن که در آخرت بهره ای ندارند (200) و بعضی (از مردم) می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن و در آخرت نیز (نیکی) مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگاه دار (201)

ص: 393

375 /[274] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾

قَالَ: کَانَ اَلرَّجُلُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی ذَلِکَ .﴾ (1)

376/[275] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْحُسَیْنِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ مِثْلَهُ سَوَاءً، أَیْ کَانُوا یَفْتَخِرُونَ بِآبَائِهِمْ یَقُولُونَ: أَبِی اَلَّذِی حَمَلَ اَلدِّیَاتِ وَ اَلَّذِی قَاتَلَ کَذَا وَ کَذَا إِذَا قَامُوا بِمِنًی بَعْدَ اَلنَّحْرِ وَ کَانُوا یَقُولُونَ أَیْضاً یَحْلِفُونَ بِآبَائِهِمْ لاَ وَ أَبِی وَ لاَ وَ أَبِی﴾ (2)

377/[276]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ ءاباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾؟

قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانَ مِنْ قَوْلِهِمْ: کَلاَّ وَ أَبِیکَ، بَلَی وَ أَبِیکَ، فَأُمِرُوا أَنْ یَقُولُوا: لاَ وَ اَللَّهِ، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ.﴾ (3)

378/[277] - ﴿ وَ رَوَی مُحَمَّدُ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾ قَالَ:

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 159/93ح 35 و 311/99 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 4 . مستطرفات السرائر : 562 (من كتاب البزنطي ) بتفاوت، عنه البحار : 311/99ح 32 .
2- عنه بحار الأنوار : 311/99 ح 34، و وسائل الشيعة : 272/14 ذيل ح 19173 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 5 . مستطرفات السرائر : 35 ح 50 عنه وسائل الشيعة : 272/14 ح 19173.
3- عنه بحار الأنوار : 311/99 ح 35 ، و 211/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 6، و نور الثقلين : 199/1 ح 724.

274) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یاد کردنی پر محتواتر از ایشان» سؤال کردم؟

فرمود در زمان جاهلیت می گفتند: پدرم چنین بود: پدرم چنان بود پس این آیه نازل گردید.

275) - از محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام و حسین از فضاله فرزند ایوب - از علاء از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام همانند ( سؤال و جواب حدیث) قبل را روایت کرده و افزوده است: یعنی؛ (موقعی که بعد از قربانی به منی می آمدند) به وسیلۀ پدران خود بر یک دیگر فخر فروشی می کردند و می گفتند: پدرم کسی بود که خون بهای افراد را به عهده می گرفت و دیگری می گفت: پدرم چنان کسی بود که جنگجو و قاتل فلان و فلان بوده و در کار ها به پدران خود سوگند می خوردند (و می گفتند): نه به پدرم سوگند! آری به پدرم سوگند!

276)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یادکردنی پر محتواتر از ایشان» سؤال کردم؟

فرمود: همانا از گفتار مردم در زمان جاهلیت این بود که می گفتند: به جان پدرت! هرگز چنین نیست به جان پدرت! حتماً چنین است پس مأمور شدند که بگویند: نه به خدا سوگند! آری به خدا سوگند! (که در گفتار خود) خداوند را به جای پدرانشان مطرح کنند

277) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس موقعی که مناسک حج را انجام دادید خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یاد کردنی

ص: 395

کَانَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ فِی ذَلِکَ .﴾ (1)

379 / [ 278] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ رَبَّنا آتِنا فِی اَلدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی اَلْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ اَلنّارِ ﴾

قَالَ علیه السلام رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ وَ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ فِی اَلدُّنْیَا.﴾ (2)

380/[279] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلتَّوْسِعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَهِ وَ فِی اَلْآخِرَهِ اَلْجَنَّهُ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ ﴿203﴾

381/[280] - ﴿عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَیَّامِ الْمَعْدُودَاتِ»؟

ص: 396


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 443/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5864
2- عنه بحار الأنوار: 348/95 ذيل ح 2 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 443/1 ح 8. الكافي : 71/5ح 2 بإسناده عن جميل بن صالح، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 156/3 ح 3566 ، تهذيب الأحكام : 327/6 ح 21 عنهم وسائل الشيعة : 9/17 ح 21843، معاني الأخبار : 174 ح 1 نحو الفقيه عنه البحار : 383/71 ح 18 و 348/95 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 7/13ح 14564 ، فقه القرآن : 299/1 و 22/2
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 443/1 ح9 و مستدرك الوسائل : 7/13ح 14565 .

پر محتواتر از ایشان» فرمود: (در زمان جاهلیت) می گفتند: پدرم چنین بود پدرم چنان بود پس این آیه بر علیه آنان نازل گردید.

278)- از عبد الاعلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! در دنیا حسنه و در آخرت به ما حسنه ای عطا فرما و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار»، سؤال کردم؟

فرمود: رضوان خداوند و بهشت در قیامت می باشد و هم چنین معاش اخلاق نیکو در دنیا است.

279) - از عبد الاعلی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رضوان خداوند و توسعه در معاش و اخلاق نیکو داشتن و هم چنین بهشت در آخرت است.

فرمایش خداوند متعال: و خدا را در روز هایی که معین شده یاد کنید (که روز های 11 و 12 و 13 ماه ذی حجّه باشد) پس هر کسی که شتاب کند (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد گناهی بر او نیست و هر که تأخیر اندازد (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست (البته) برای کسی که تقوا پیشه کند پس از خدا بپرهیزید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد. (203)

280) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره روز های (معیّن و) شمارش شده» سؤال کردم؟

ص: 397

قَالَ: هِیَ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ .﴾(1)

382/[281] - ﴿ عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَعْدُودَاتُ وَ اَلْمَعْلُومَاتُ هِیَ وَاحِدَهٌ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ﴾ (2)

383/[282] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ اُذْکُرُوا اَللّهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ ﴾ قَالَ: أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ.﴾(3)

384 / [283] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ سبحانه: ﴿وَ اُذْکُرُوا اَللّهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ﴾؟

قَالَ: اَلتَّکْبِیرُ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ فِی دُبُرِ اَلصَّلَوَاتِ.﴾ (4)

ص: 398


1- عنه بحار الأنوار : 309/99 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 272/14 ح 19174 ، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 15 . معاني الأخبار : 297 ح 2 بإسناده عن محمد بن الفضيل عن أبي الصباح، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 309/99 ح 23
2- عنه بحار الأنوار: 309/99 ح 25 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 16 . معاني الأخبار : 296 ح 3 بتفاوت يسير عنه البحار : 309/99 ح 24 .
3- عنه بحار الأنوار : 309/99 ح 20 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 18 . قرب الإسناد (الطبع (الحجري) : 10 ، عنه البحار : 309/99 ح 19، تهذيب الأحكام : 487/5 ذيل ح 382 عنه وسائل الشيعة : 271/14 ح 19172.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 446/1 ح 17 ، و مستدرك الوسائل : 138/6 ح 6642 ، فيه : في دبر الصلوات الكافي : 516/4 ح 1 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 139/3 ح 44 و 269/5 ح 33، عنهم وسائل الشيعة : 457/7 ح 9852، و 271/14 ح 19171، عوالي اللئالي : 168/3 ح 67 ، نزهة الناظر : 34 فصل في التكبيرات الواجبة).

فرمود: منظور روز های تشریق (کوچ کردن حاجیان) می باشد.

281) - از زید شحّام روایت کرده است که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از معدودات و معلومات یک مفهوم است که روز های تشریق (کوچ کردن حاجیان) می باشد.

282) - از حمّاد بن عیسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به یاد آورید خداوند را در روز های (معیّن و) شمارش شده» فرموده است: منظور ایام تشریق (روز های کوچ کردن حاجیان) می باشد

283) - از محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به یاد آورید خداوند را در روز های (معیّن و) شمارش شده» سؤال کردم؟

حضرت فرمود: تکبیراتِ روز های تشریق بعد از نماز ها(ی واجب شبانه روز) می باشد

ص: 399

385 / [284] - ﴿عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ مِنْهُمْ اَلصَّیْدَ وَ اِتَّقَی اَلرَّفَثَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْجِدَالَ وَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی إِحْرَامِهِ .﴾(1)

386 / [ 285] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ ﴾ قَالَ: یَرْجِعُ مَغْفُوراً لَهُ لاَ ذَنْبَ لَهُ .﴾ (2)

387 / [286] -﴿عَنْ أَبِی أَیُّوبٍ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّا نُرِیدُ أَنْ نَتَعَجَّلَ فَقَالَ لاَ تَنْفِرُوا فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَأَمَّا اَلْیَوْمُ اَلثَّالِثُ فَإِذَا اِنْتَصَفَ فَانْفِرُوا فأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ فَلَوْ سَکَتَ لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ إِلاَّ تَعَجَّلَ وَ لَکِنَّهُ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ .﴾ (3)

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 447/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 161/10 ح 11754 . من لا يحضره الفقيه : 480/2 ح 3017 عنه وسائل الشيعة : 28014 ح 19201.
2- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 4 و البرهان في تفسير القرآن: 447/1 ح 20، و مستدرك الوسائل : 160/10 ح 11751 من لا يحضره الفقيه : 215/2 ح 2201 عنه وسائل الشيعة : 276/14 ح 19186.
3- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن: 447/1 ح 21، و مستدرك ، الوسائل : 159/10 ح 11750 الكافي : 519/4 ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 271/5 ج 2، و الاستبصار : 300/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 275/14 ح 19182 ، و البحار : 275/2 ح 22

284) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز عجله کند ، گناهی بر او نیست و (نیز) بر کسی که تأخیر بیندازد و تقوا داشته باشد، گناهی بر او نیست فرمود: مربوط به کسانی است که از شکار حیوانات هم خوابی و زناشویی با همسر دروغ و ناسزا گویی جدال و از هر چه خداوند در حالت احرام بر او حرام نموده تقوای الهی را رعایت کرده و مرتکب نشده باشد.

285) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز عجله کند، گناهی بر او نیست و کسی که تأخیر بیندازد (نیز) گناهی بر او نیست» فرمود: (بعد از اعمال حج) با حالت آمرزیده (شدن گناهان) باز می گردد

286) - از ابوایّوب خزّاز روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما برای حرکت و مسافرت عجله داریم (چه ساعتی کوچ کنیم)؟

فرمود: روز دوم کوچ نکنید مگر آن که زوال خورشید شود و ظهر گردد و اما روز سوم موقعی که خورشید منتصف (و روز بلند) شد حرکت نمایید که خداوند می فرماید: «پس اگر در دو روز اول عجله و کوچ کند گناهی بر او نیست» اگر خداوند به همین جمله اکتفا نموده بود همه عجله می کردند و کسی باقی نمی ماند ولی فرموده است: «و کسی که (کوچ کردن و بیرون رفتن را) عقب بیندازد گناهی بر او نخواهد بود.»

ص: 401

388/ [287] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَاجّاً لاَ یَخْطُو خُطْوَهً وَ لاَ یَخْطُو بِهِ رَاحِلَتُهُ إِلاَّ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا حَسَنَهً، وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَهً، وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَهً، فَإِذَا وَقَفَ بِعَرَفَاتٍ فَلَوْ کَانَتْ لَهُ ذُنُوبٌ عَدَدَ اَلثَّرَی رَجَعَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، یقول لَهُ: اِسْتَأْنِفِ اَلْعَمَلَ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ .﴾ (1)

389/[288] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عنه علیه السلام: نَحْوَهُ وَ زَادَ فِیهِ: فَإِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ لَمْ تَسْقُطْ شَعْرَهٌ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا نُوراً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ مَا أَنْفَقَ مِنْ نَفَقَهٍ کُتِبَتْ لَهُ فَإِذَا طَافَ بِالْبَیْتِ رَجَعَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.﴾ (2)

390/[ 289 ] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ اَلْآیَهَ قَالَ أَنْتُمْ - وَ اَللَّهِ! هُمْ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لاَ یَثْبُتُ عَلَی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ علیه السلام إِلاَّ اَلْمُتَّقُونَ .﴾ (3)

391 /[290] - ﴿عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ: ﴿لِمَنِ اِتَّقی ﴾ اَلصَّیْدَ فَإِنِ اُبْتُلِیَ

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار : 315/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 447 ح 22، و نور الثقلين: 203/1 ح 746. المحاسن : 63/1 ح 113 بتفاوت، عنه البحار : 8/96 ح 19 ، الكافي : 252/4 ح 2 بإسناده عن عبد الأعلى قال : قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 93/11 ح 14327.
2- عنه بحار الأنوار : 315/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 447/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 136/10 ح 11690 .
3- عنه بحار الأنوار : 316/99 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 447/1 ح 24 ، و نور الثقلين : 203/1 ح 747

287) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که بنده خدا از منزل خود، به قصد حج (و زیارت کعبه الهی) بیرون شود قدمی بر نمی دارد و مرکب سواری او گامی بر نمی دارد مگر آن که خداوند حسنه ای برایش ثبت و سیّئه ای از او نابود کرده و یک درجه بر درجاتش می افزاید

هنگامی که در عرفات توقّف کند گناهانش اگر چه به تعداد ستارگان باشد هم چون روزی که از مادر متولد شده (آمرزیده و) از آن جا مراجعت می کند و به او خطاب شود: اعمال خود را از امروز (با دقّت) انجام بده که خداوند می فرماید: «پس کسی که در دو روز اول با عجله کوچ کند و تقوای الهی را رعایت کرده باشد گناهی بر او نیست»

288)- از ابو بصیر همانند حدیث قبل را روایت کرده است و در پایان افزوده: و اگر سر خود را بتراشد مویی از او نیفتد مگر آن که خداوند در قیامت آن را برایش نور گرداند؛ و چیزی را انفاق نکند مگر آن که خداوند برایش ثبت نماید و چون طواف خانه (کعبه) کند در حالتی به منزل خود باز گردد هم چون وقتی که از مادر متولد شده است (و گناهی برایش نباشد)

289) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز اول با عجله کوچ کند ، گناهی بر او نیست» فرمود: به خدا سوگند! شما (شیعیان) آنان هستید، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی بر ولایت علی علیه السلام ثابت نمی ماند، مگر آن که پرهیزکار باشد.

290)- از حمّاد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای کسی که تقوا را رعایت کند» فرمود:

ص: 403

بشَیْءٌ مِنَ اَلصَّیْدِ فَفَدَاهُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْفِرَ فِی یَوْمَیْنِ .﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿204﴾ وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ ﴿205﴾

392/ [291] - ﴿عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ:﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا ﴾؟ قَالَ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ، ﴿ وَ یُهْلِکُ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ ﴾ «اَلنَّسْلُ» هُمُ اَلذُّرِّیَّهُ وَ «اَلْحَرْثُ» اَلزَّرْعُ .﴾(2)

393/[292]- ﴿عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُمَا عَنْ قَوْلِهِ: ﴿وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ -؟ فَقَالاَ: اَلنَّسْلُ: اَلْوَلَدُ، وَ اَلْحَرْثُ: اَلْأَرْضُ ﴾ (3).

ص: 404


1- عنه بحار الأنوار: 316/99 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 447/6 ح 25، و نور الثقلين: 203/1 ح 748، و مستدرك الوسائل: 161/10 ح 11755 تهذيب الأحكام : 273/5 ح 8 بإسناده عن حمّاد بن عثمان عن أبی عبدالله علیه السلام بتفاوت یسير، عنه وسائل الشیعة - 279/14 ح 19196
2- عنه بحار الأنوار : 189/9 ح 22 و البرهان في تفسير القرآن، 448/1 ح 2 و نور الثقلين: 203/1 ح 749 فقه القران : 140/2 فيه : قال بن عبّاس : معنى قوله : ﴿و حَرث لَكُم﴾ مزدرع أولادكم، کأنّه قیل: محترث لكم. و إنّما الحرث، الزرع
3- عنه بحار الأنوار: 189/9 ح 23، 315/75 ح 36 وفيهما: الحرث: النسل، و البرهان في تفسير القرآن: 448/1 ح 3 و نور الثقلین: 204/1 ح 751

منظور شکار است که اگر حیوانی را شکار کرد باید کفاره بدهد و در دو روز اول نمی تواند از آن جا کوچ کند

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از مردم کانی هستند که گفتار آنان در زندگی دنیا مایه شگفتی تو می شود (در ظاهر اظهار علاقه و محبّت می کنند) و خدا را بر آن چه در دل دارند گواه می گیرند (با این که) آنان سر سخت ترین دشمنان می باشند (204) (نشانه آن، این است) هنگامی که روی بر می گردانند (و از نزد تو می روند) در زمین کوشش در فساد می کنند و زراعت ها و چهار پایان را نابود می گردانند و (البته) خدا فاد را دوست نمی دارد. (205)

291) - از حسین بن بشّار روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و برخی مردم هستند که گفتارشان در امور دنیایی برایت شگفت انگیز می باشد». سؤال کردم؟

فرمود: فلان و فلان (شخص) بوده اند (و درباره) «و زراعت و نسل (انسان) را هلاکت و نابود می نماید» فرمود: مقصود از «نسل» اولاد و ذریّه می باشند و «حرث» زراعت خواهد بود.

292)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و زمانی که پشت کند. سعی و تلاش می کند تا زراعت و نسل (انسان) را هلاک و نابود کند» تا آخر ،آیه سؤال کردم؟

فرمودند: «نسل فرزندان هستند و «حرث» زمین می باشد.

ص: 405

394/ [293] - ﴿وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: اَلْحَرْثُ: اَلذُّرِّیَّهُ .﴾ .(1)

395/[294] - ﴿عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ ﴾ بِظُلْمِهِ وَ سُوءِ سِیرَتِهِ ﴿ وَ اَللّهُ لا یُحِبُّ اَلْفَسادَ ﴾. (2)

396/[295] - ﴿ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصامِ ﴾ بَلْ هُمْ یَخْتَصِمُونَ.

قَالَ: قُلْتُ مَا «أَلَدُّ» قَالَ: شَدِیدُ اَلْخُصُومَهِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَات الله و اللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾﴿207﴾

296/1397 - ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ وَ اَللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ﴾ فَإِنَّهَا أُنْزِلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ بَذَلَ نَفْسَهُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ لَیْلَهً اِضْطَجَعَ عَلَی فِرَاشِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا طَلَبَتْهُ کُفَّارُ قُرَیْشٍ.﴾ (4)

ص: 406


1- عنه بحار الأنوار: 189/9 ذيل ح 23 و 315/75 ذيل ح 36، و البرهان في تفسير القرآن. 448/1 ح 4. و نور الثقلين . 204/1 ح 752
2- عنه بحار الأنوار: 189/9 ح 315/75،24 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 448/1 ح 5 الكافي: 289/8 ح 435، عنه البحار : 57/92 ح 34 .
3- عنه بحار الأنور. 190/9 ح25 و البرهان في تفسير القران : 448/1 القران: 448/1 ح 6 و نور الثقلين: 203/1 ح 750
4- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 452/1 ح 6. تفسير فرات الكوفي : : 65 ح 31 و 32 بإسنادهما من أبي مالك عن ابن عبّاس باختصار

293) - و امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از «حرث» فرزندان می باشند.

294)- از ابو اسحاق سُبیعی روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين على علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چون روی برگردانند و از نزد شما بیرون روند در فساد و تباهی تلاش می کنند که زراعت ها و چهارپایان را نابود نمایند» فرمود: این تلاش به خاطر ستمگری بد رفتاری و کینه توزی آن هاست و خداوند فساد و فتنه انگیزی را دوست ندارد»

295)- از سعد اسکاف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیهما السلام فرمود: به راستی که خداوند در کتاب خود فرموده است: «بلکه آنان مخالف و دشمن کینه نوز هستند».

به حضرت عرض کردم: «ألَدُّ» به چه معنایی است؟

فرمود: درباره خصومت و دشمنی، سخت ( و لجوج) است.

فرمایش خداوند متعال: بعضی از مردم (با ایمان و فداکار هم چون امام علی علیه السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله) جان خود را به خاطر خشنودی خداوند می فروشند و (البته) خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (207)

296)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اما فرمایش خداوند: «و بعضی از مردم کسانی هستند که وجود خود را برای کسب رضای خداوند می فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان رؤوف و مهربان است» در شأن و منزلت امام علی علیه السلام نازل شد، در آن موقعی که جان خود را در راه خدا و رسولش، فدا کرد و چون کفار قریش حضرت را جستجو کردن و بر علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله هجوم آوردند در رختخواب آن حضرت خوبید.

ص: 407

398/[297] - ﴿عَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: شَرَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِنَفْسِهِ، لَبِسَ ثَوْبَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ نَامَ مَکَانَهُ فَکَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَرْمُونَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَجَاءَ أَبُو بَکْرٍ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَائِمٌ وَ أَبُو بَکْرٍ یَحْسَبُ أَنَّهُ نَبِیُّ اَللَّهِ ، فَقَالَ: أَیْنَ نَبِیُّ اَللَّهِ؟

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ قَدْ اِنْطَلَقَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَ قَالَ: فَانْطَلَقَ أَبُو بَکْرٍ فَدَخَلَ مَعَهُ اَلْغَارَ

وَ جَعَلَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُرْمَی بِالْحِجَارَهِ کَمَا کَانَ یُرْمَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ یَتَضَوَّرُ قَدْ لَفَّ رَأْسَهُ فَقَالُوا: إِنَّکَ! لَکِنَّهُ کَانَ صَاحِبُکَ لاَ یَتَضَوَّرُ قَدِ اِسْتَنْکَرْنَا ذَلِکَ .﴾ (1)

قوله تعالى :﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ ﴿208﴾

399/[298] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ﴾ قَالَ: أَ تَدْرِی مَا اَلسِّلْمُ؟

قَالَ: قُلْتُ أَنْتَ أَعْلَمُ، قَالَ: وَلاَیَهُ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ علیهم السلام﴾

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 31 و البرهان في تفسير القرآن : 453/1 ح 7. تفسير فرات الكوفي: (سورة الأحزب) ح 466 بإسناده عن عمرو بن ميمون قال : إني لجالس عند ابن عبّاس رضي الله عنه إذ جاءه تسعة رهط فقالوا .. بتفصيل ، الطرائف: 36/1 ح 26 رواه عن أحمد بن حنبل في مسنده في حديث طويل يرويه عن عمر بن ميمون، و نحوه لعمدة : 237 ح 366 عنهما البحار : 41/36 ح 4، و 241/38. و كشف الغمّة. 81/1 ، و292 كشف اليقين : 26 (المبحث الأوّل ، الإيمان) مسند احمد بن حنبل 331/1، عنه الطرائف : 36/1 ح 26، و البحار، 41/36 ح 4، المناقب للخوارزمي:73 .

297)- از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام خود را فدای رسول خدا صلی الله علیه و آله نمود و جامه آن حضرت را پوشید و در جایش خوابید و چون مشرکین در انتظار دستگیری رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند و چشم از خانه آن حضرت بر نمی داشتند تا در فرصت مناسبی آن حضرت را دستگیر کنند پس ابوبکر (به گمان آن که حضرت خوابیده) نزدیک آمده ولی متوجّه شد که علی علیه السلام در جای آن حضرت خوابیده، پس گفت: پیامبر خدا کجا رفته است؟

علی علیه السلام پاسخ داد به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به سمت محل چاه میمون عزیمت کرده است اگر مایل هستی آن حضرت را دریاب! (ابن عباس) گفته است: ابو بکر به سوی چاه میمون حرکت کرد و به اتفاق آن حضرت وارد غار ثور شد.

سپس علی علیه السلام به عنوان این که او پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد، هدف سنگ های دشمن قرار گرفت ولی علی علیه السلام سر و صورت خود را (به وسیله پارچه ای) پوشانده بود (تا شناخته نشود و در ضمن سنگ ها به سر و صورتش آسیبی نرساند)، پس کافران (به او) گفتند: تو هستی؟! صاحب و رفیق تو خود را نمی پوشانید.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های (و افکار) شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست (208)

298) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما وارد اسلام شوید و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید»، فرمود: آیا می دانی «السِّلمِ» چیست؟ عرضه داشتم: شما آگاه تر می باشید، فرمود: منظور ولایت علی و امامان و جانشینان علیهم السلام بعد از او هستند.

ص: 409

قَالَ: وَ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ وَ اَللَّهِ وَلاَیَهُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ .﴾ (1)

400/[299] - ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام قَالا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِ الله جل وعزّ ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً﴾ ، قال : أمروا بمعرفتنا (2)

401/[300 ] - ﴿عَن جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله تعالى:﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ ﴾ قَالَ: اَلسَّلَمُ: هُم آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ،﴾ (3)

402/[301] - ﴿ عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْکَلْبِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً ﴾ هُوَ وَلاَیَتُنَا .﴾ (4)

403/[302] - ﴿وَ رَوَی جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (5) قَالَ:

﴿اَلسَّلَمُ﴾ هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ، وَ هُمْ حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 455/1 ح 4، و نور الثقلين: 206/1ح 767.
2- عنه بحار الأنوار : 159/24 ح 2 و 230/68 باختصار، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 5، و نور الثقلين : 206/1 ح 768 . بصائر الدرجات : 525 ح 32 (باب - 20 في التسليم لآل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن داود بن فرقد، عن زيد عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 204/2 ح 83.
3- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 6، و نور الثقلين : 206/1 ح 769
4- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 4، و 230/68 ح باختصار، و البرهان في تفسير القرآن: 456/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 206/1 ح 770 .
5- و في الطبع الجديد : عن أبي عبد الله علیه السلام ، و هو غير صحيح؛ لأن جابر لم يرو عنه علیه السلام

سپس افزود: و (منظور از) «خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ» به خدا سوگند! ولایت فلانی و فلانی می باشد

299) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفتند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما در اسلام وارد شوید»، سؤال کردیم؟

فرمودند: مؤمنین مأمور شده اند که نسبت به ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ) معرفت پیدا کنند.

300)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما در اسلام وارد شوید و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید»، فرمود: «السِّلمِ» (ولایت) آل محمد علیهم السلام می باشد، که خداوند دستور داده تا (مؤمنین) در آن وارد شوند

301) - از ابو بکر کلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی شما در اسلام وارد شوید» فرمود: منظور از آن ولایت ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام ) می باشد

302) - و از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «السِّلمِ » آل محمد علیهم السلام هستند، که خداوند دستور داده است تا (مؤمنین) در آن وارد شوند ایشان همان ریسمان خداوند می باشند که مردم مأمور شده اند تا به آنان چنگ زنند و توسّل جویند،

ص: 411

أُمِرَ بِالاِعْتِصَامِ بِهِ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا ﴾ (1). (2) .

404/[303] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ﴾ قَالَ: هِیَ وَلاَیَهُ اَلثَّانِی وَ اَلْأَوَّلِ.﴾ (3) .

405/[304] - ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلاَ إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعُ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ إِلَی خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ فِی عِتْرَهِ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ ، فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ أَیْنَ تَذْهَبُونَ؟ یَا مَعَاشِرَ مَنْ فُسِخَ مِنْ أَصْلاَبِ أَصْحَابِ اَلسَّفِینَهِ! ، فَهَذَا مَثَلُ مَا فِیکُمْ فَکَمَا نَجَا فِی هَاتَیْکَ مِنْهُمْ مَنْ نَجَا وَ کَذَلِکَ یَنْجُو فِی هَذِهِ مِنْکُمْ مَنْ نَجَا وَ رَهَنَ ذِمَّتِی، وَ وَیْلٌ لِمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ فِیکُمْ کَأَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ، وَ مَثَلُهُمْ بَابُ حِطَّهٍ، وَ هُمْ بَابُ اَلسِّلْمِ فَاُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ﴾(4)

406/[305]- ﴿عَنْ جَابِرٍ قَالَ. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ الله تَعَالَی: ﴿فِی ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَمامِ وَ اَلْمَلَئِکَهُ وَ قُضِیَ اَلْأَمْرُ﴾ قَالَ: یَنْزِلُ فِی سَبْعِ

ص: 412


1- سورة آل عمران : 102/3
2- عنه بحار الأنوار: 85/24 ح 9 ، 233/65 ، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 8. و يأتي الحديث في السورة «آل عمران»، الحديث 123
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 9.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 10، و نور الثقلين: 206/1 ح 771 تفسير القمّي : 367/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن أذنية، عن أبي عبد الله علیه السلام باختصار، عنه البحار : 80/92 ح 7، الغيبة للنعماني : 44 الإرشاد للمفيد: 231/1(فصل من كلامه علیه السلام في أهل البدع) عنه البحار : 99/2 ح 59 ، الاحتجاج : 262/1 (احتجاجه علیه السلام على من قال بالرأي) عنه البحار: 285/2

هم چنان که فرموده: «همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نگردید»

303) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید» فرمود: منظور ولایت دومی و اولی می باشد

304- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش از امیر المؤمنین علیهم السلام فرمود: توجّه نمایید علومی که حضرت آدم علیه السلام به همراه آن ها فرود آمد و دیگر پیامبران تا حضرت خاتم صلی الله علیه و آله همه به وسیلۀ آن ها بر دیگران برتری یافتند، تمامی آن علوم، نزد عترت (علیهم السلام) موجود است پس شما را به کجا می برند؟ و پیش چه کسی می روید؟ ای جدا شدگان از ذریّه اصحاب کشتی (نجات اهل بیت رسالت علیهم السلام) این عترت مَثلی برای شما و در بین شماست، پس عترت هم چون کشتی نوح نجات بخش است؛ هر که بر ایشان وارد شود نیز نجات یابد و من به آن چه می گویم بر تعهّد این گفتار هستم، وای بر کسی که روی از ایشان برتابد ایشان در بین شما همانند اصحاب کهف می باشند ایشان باب حطّه بنی اسرائیل هستند ایشان باب تسلیم به درگاه خدایند پس همگی سر تسلیم فرود آورید و از (برنامه ها و) گام های شیطان پیروی نکنید.

305)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ( آیا کافران مهلت داده می شوند هنگامی که امر) «خداوند در سایه هایی از فرشتگان وارد شود و امر الهی اجرا گردد»، فرمود: او در هفت نور گنبدی نما فرود می آید - و معلوم نیست

ص: 413

قِبَابٍ مِنْ نُورٍ لاَ یُعْلَمُ فِی أَیِّهَا هُوَ حِینَ یَنْزِلُ فِی ظَهْرِ اَلْکُوفَهِ ، فَهَذَا حِینَ یَنْزِلُ.﴾ (1)

407/[306] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: یَا أَبَا حَمْزَهَ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ عَلاَ نَجَفَکُمْ ، فَإِذَا عَلاَ فَوْقَ نَجَفِکُمْ نَشَرَ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَإِذَا نَشَرَهَا اِنْحَطَّتْ عَلَیْهِ مَلاَئِکَهُ بَدْرٍ.﴾ (2)

408/[307] - و﴿ [ عن أبي حمزة]، وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ نَازِلٌ فِی قِبَابٍ مِنْ نُورٍ حِینَ یَنْزِلُ بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ عَلَی اَلْفَارُوقِ فَهَذَا حِینَ یَنْزِلُ وَ أَمَّا ﴿ قُضِیَ اَلْأَمْرُ ﴾ فَهُوَ اَلْوَسْمُ عَلَی اَلْخُرْطُومِ یَوْمَ یُوسَمُ اَلْکَافِرُ.﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿211﴾

409 / [308] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ ﴾ (قال:) فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ جَحَدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقَرَّ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اَللّهِ﴾ (4)

ص: 414


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ح 4، و نور الثقلين : 206/1 ح 772 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ح 5. الأمالي للمفيد : 45 5ح (المجلس السادس) بإسناده عن أبي خالد الكابلي قال: قال لي عليّ بن الحسين عليهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 135/51 ح 3، و نحوه الغيبة للنعماني : 308 ح 3 بإسناده عن أبي حمزة الثمالي قال : قال لي أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار : 361/52 ح 130 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ذيل ح 5 و نور الثقلين : 206/1 ح 773 ، و 395/5 ح 46
4- عنه بحار الأنوار: 190/9 ح 26 بحذف القطعة الأخيرة، و البرهان : 460/1 ح 2 . الكافي : 290/8 ح 440 ، عنه البحار : 58/92 ح 39.

که (امر و قدرت خدا) در بین کدام خواهد بود - و در حوالی کوفه فرود خواهد آمد پس این همان واقعه ای است که انجام خواهد شد.

306) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا حمزه مثل این که قائم اهل بیت خود را می بینم که بر بلندای نجف، ظهور کرده و بر بلندای آن بیرق و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله در اهتزاز می باشد و فرشته های جنگ بدر همه بر او فرود آیند.

307) - و [ از ابو حمزه] روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امر (رحمت و قدر خداوند) در هفت نور گنبدی نما در حوالی کوفه بر فاروق (قطعه ای از ابر) فرود می آید و این همان واقعه ای است که انجام خواهد شد؛ و اما «امر (خداوند) اجرا گردد» علامت و نشانه ای است که - بر بینی افراد هنگام داغ نهادن - بر کافر خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: از بنی اسرائیل سؤال کن: چه اندازه نشانه های روشن به آن ها داده ایم؟ (ولی آنان نعمت های مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان نهاده بود در راه غلط استفاده کردند) و کسی که نعمت خدا را پس از آن که به سراغش آمد تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد) به درستی عقاب و عذاب خداوند سخت شدید است. (211)

308)- از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از بنی اسرائیل سؤال کن، چه مقدار آیات و بیّنات عطایشان کردیم» پس برخی ایمان آوردند برخی انکار کردند، برخی اقرار نمودند، برخی ردّ کردند و برخی دیگر نعمت های خدا را تبدیل و تحریف می کنند.

ص: 415

قوله تعالى :﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴾ ﴿213﴾

410/[309] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ [سألوا] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ ﴾؟

قَالَا علیهما السلام: کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ وَ لَوْ سَأَلْتَ اَلنَّاسَ لَقَالُوا: قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ﴾ (1)

411/[310]- ﴿ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً﴾؟

قَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ اَلرُّسُلُ قَبْلَ نُوحٍ ،

قُلْتُ: أَ عَلَی هُدًی کَانُوا أَمْ عَلَی ضَلاَلَهٍ؟

قَالَ: بَلْ کَانُوا ضُلاَّلاً، کَانُوا لاَ مُؤْمِنِینَ وَ لاَ کَافِرِینَ وَ لاَ مُشْرِکِینَ.﴾ (2)

ص: 416


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 2. الأمالي للطوسي : 661 ح 1374 (مجلس يوم الجمعة الثانت و العشر) بإسناده عن هشام، عن أبی عبد الله علیه السلام باختصار عنه البحار : 113/4 ح 35، 48/5 ح78
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 461/8 ح 3، و نور الثقلين: 208/1 ح 782

فرمایش خداوند متعال مردم (در آغاز) یک دسته بودند. پس خداوند پیامبران را مبعوث نمود تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی را برای دعوت به سوی حق بر آنان نازل نمود تا در میان مردم در آن چه اختلاف داشتند داوری کنند ولی کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند و نشانه های روشن به آن ها رسیده بود به خاطر انحراف از حق و ستمگری در آن اختلاف کردند و خداوند آن هایی را که ایمان آورده بودند به حقیقت آن چه مورد اختلاف بود به فرمان خودش رهبری نمود و خداوند هر کسی را بخواهد به راه راست هدایت می نماید. (213)

309) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «تمامی مردم یک امّت بودند. پس خداوند پیامبران را (برای هدایت ایشان) فرستاده» فرمودند: مردم گمراه بودند پس خدوند رسولانی را از بین آنان برگزید ولی گر از مردم (اهل سنت) سؤال کنی گویند: خداوند (از ابتدا) در امر (بعثت رسولان) فارغ پشته بود

310)- از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند» سؤال کردم؟

فرمود: مردم (یاد شده در) این آیه، مربوط به قبل از زمان نوح علیه السلام بوده که همگی یک اُمت را تشکیل می دادند خداوند قبل از نوح رسولانی را برای ایشان برگزید عرض کردم: مردم آن زمان هدایت یافته بودند یا گمراه؟

فرمود: بلکه گمراه بودند نه مؤمن و نه کافر و نه مشترک (یعنی، سرگردان و بودند).

ص: 417

412/[311] - ﴿ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً ﴾؟

قَالَ: بعد آدَمَ َعلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قبل نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضُلاَّلاً فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ، أَمَا إِنَّکَ إِنْ لَقِیتَ هَؤُلاَءِ قَالُوا: إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یَزَلْ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ بَدَا لِلَّهِ فِیهِ .﴾(1)

413/[312] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ﴾ فَقَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ علیه السلام کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ .﴾ (2)

414/[313] - ﴿ عَنْ مَسْعَدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ﴾ فَقَالَ علیه السلام:

کَانَ ذَلِکَ قَبْلَ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قِیلَ: فَعَلَی هُدًی کَانُوا؟

قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : بَلْ کَانُوا ضُلاَّلاً، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمَّا اِنْقَرَضَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ صَلَحَ ذُرِّیَّتُهُ بَقِیَ شِیثٌ وَصِیُّهُ لاَ یَقْدِرُ عَلَی إِظْهَارِ دِینِ اَللَّهِ اَلَّذِی کَانَ عَلَیْهِ آدَمُ وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّ قَابِیلَ تَوَاعَدَهُ بِالْقَتْلِ کَمَا قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ ، فَسَارَ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّهِ وَ اَلْکِتْمَانِ، فَازْدَادُوا کُلَّ یَوْمٍ ضَلاَلاً حَتَّی لَمْ یَبْقَ عَلَی اَلْأَرْضِ مَعَهُمْ إِلاَّ مَنْ هُوَ سَلَفَ وَ لَحِقَ اَلْوَصِیَّ بِجَزِیرَهٍ فِی اَلْبَحْرِ یَعْبُدُ اَللَّهَ، فَبَدَا لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَبْعَثَ اَلرُّسُلَ وَ لَوْ سُئِلَ هَؤُلاَءِ اَلْجُهَّالُ لَقَالُوا قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا [هِیَ] شَیْءٌ یَحْکُمُ بِهِ اَللَّهُ فِی کُلِّ عَامٍ.

ص: 418


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 4. إن كان في هذا الحديث و بعده إشكال، يأتي جوابه في الحديث الثالث .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 5 . تفسير القمّي : 70/1 (كيفيّة الحجّ) مرسلاً و باختصار، عنه البحار : 24/11 ح 1 .

311) - از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره این آیه: «تمامی مردم یک امّت بودند» سؤال کردم؟

فرمود: مردم بعد از آدم علیه السلام و قبل از زمان نوح علیه السلام گمراه بودند، پس خداوند پیامبرانی را به عنوان بشارت دهنده (به بهشت) و انذار کننده (از دوزخ) ،برگزید ولی چنان چه از این جماعت (اهل سنّت) جویا شوی گویند: خداوند همیشه رسولانی را برایشان برگزیده است؛ آنان دروغ می گویند، بلکه خداوند این برنامه را (از زمان نوح علیه السلام) انجام داد.

312) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند ، پس خداوند پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده (ایشان) فرستاد» فرمود مردم قبل از زمان نوح علیه السلام گمراه بودند پس خداوند پیامبرانی را به عنوان بشارت دهنده (به بهشت) و انذار کننده (از (دوزخ) برگزید.

313) - و از مسعدة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند که خداوند پیامبران را (برای هدایت آنان) فرستاد تا بشارت دهنده و انذار کننده باشند، فرمود: آن مربوط به زمان قبل از حضرت نوح علیه السلام بوده است.

سؤال کردند: آیا (مردم آن زمان) هدایت یافته بودند؟

فرمود: گمراه بودند؛ زیرا هنگامی که حضرت آدم وفات یافت ذریّه اش صالح بودند و فرزندش شیث جانشین او گردید ولی نمی توانست دین و آئینی را که آدم و ذریّه اش داشتند آشکار و تبلیغ کند؛ و این به خاطر آن بود که برادرش قابیل او را تهدید به قتل کرده همان طوری که هابیل را کشته بود

بنابراین شیث با تقیّه و حالت سرّی انجام وظیفه می کرد و بر همین اساس روز به روز بر گمراهی آنان افزوده می گشت تا آن جا که روی زمین غیر از آن ها

ص: 419

ثُمَّ قَرَأَ ﴿ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ﴾ (1) فَیَحْکُمُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَا یَکُونُ فِی تِلْکَ اَلسَّنَهِ مِنْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ مَطَرٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ

قُلْتُ: أَ فَضُلاَّلاً کَانُوا قَبْلَ اَلنَّبِیِّینَ أَمْ عَلَی هُدًی؟

قَالَ: لَمْ یَکُونُوا عَلَی هُدًی کَانُوا عَلَی فِطْرَهِ اَللَّهِ اَلَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللّهِ، وَ لَمْ یَکُونُوا لِیَهْتَدُوا حَتَّی یَهْدِیَهُمْ اَللَّهُ أَ مَا تَسْمَعُ لقُولُ إِبْرَاهِیمُ: ﴿ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّالِّینَ﴾ (2) أَیْ نَاسِیاً لِلْمِیثَاقِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾ ﴿214﴾

415/[314]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، قَالَ: حَدَّثَنِی اَلْمُعَافَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ ، قَالَ:

لَمَّا قُتِلَ اَلْوَلِیدُ ، خَرَجَ مِنْ هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ نَفَرٌ بِحَیْثُ أَحْدَثَ اَلْقَوْمُ، قَالَ: فَدَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ: مَا اَلَّذِی أَخْرَجَکُمْ عَنْ غَیْرِ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ؟

قَالَ: فَقَالَ اَلْقَائِلُ مِنْهُمْ: اَلَّذِی شَتَّتَ اَللَّهُ مِنْ کَلِمَهِ أَهْلِ اَلشَّامِ ، وَ قَتْلِ خَلِیفَتِهِمْ، وَ اِخْتِلاَفِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ.

الَ: «مَا تَجِدُونَ أُعِینُکُمْ إِلَیْهِمْ؟ - فَأَقْبَلَ یَذْکُرُ حَالاَتِهِمْ - أَ لَیْسَ اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ

ص: 420


1- سورة الدخان : 4/44
2- سورة الأنعام: 77/6
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 461/1 ح 6، و نور الثقلين : 2081 ح 783، 783 و 185/4 ح69

کسی باقی نماند و جانشین آدم (شیث) به جزیره ای در میان دریا پناهنده شد و در آن جا خدا را پرستش می کرد پس خداوند متعال اراده نمود که رسولانی را برانگیزد ولی چنان چه از نادانان سؤال کنید. گویند: خداوند از هدایت مردم فارغ گشته و مردم مشکل دینی نداشتند. اما آن ها دروغ می گویند همانا خداوند در هر سال (شب قدر) حکم می نماید حضرت این آیه را قرائت نمود: «در آن (شب قدر) هر امری را بر مبنای حکمت، مقدّر و ثبت می نماید».

پس خداوند متعال آن چه در آن سال از مشکلات و سختی ها رفاهیات و سادگی ها نزول باران و رحمت و ... را حکم (بر وقوع آن ها) می نماید.

گفتم: آیا مردم قبل از آمدن پیامبران گمراه و یا هدایت شده بودند؟

فرمود: هدایت یافته بودند ولی آشنای به معارف و مسائل نبودند بلکه بر همان فطرت خدایی می زیستند و هیچ گونه تغییری ایجاد نکرده بودند، لذا تا موقعی که خداوند پیامبرانی را برایشان نفرستنده بود ( به امور لازم) آشنا نبودند و با آمدن پیامبران خداوند هدایتشان نمود، آیا فرمایش حضرت ابراهیم را نشنیده ای: «چنان چه پروردگارم مرا هدایت نکند از گمراهان خواهم بود» که منظور فراموشي زمان عهد و میثاق (خداوند با ذرّات آفرینش) می باشد

فرمایش خداوند متعال: آیا گمان کردید وارد بهشت می شوید بدون آن که حوادثی هم چون حوادث گذشتگان به شما برسد؟ گرفتاری ها و ناراحتی هایی به آن ها رسید و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: یاری خداکی خواهد آمد؟! (پس از خدا تقاضای یاری کردند و به آن ها گفته شد:) آگاه باشید یاری خدا نزدیک است. (214)

314) - از محمد بن سنان به نقل از معافی بن اسماعیل روایت کرده است که گفت: هنگامی که ولید کشته شد. بعضی افرد حرکت کرده و به محضر امام صادق علیه السلام

ص: 421

یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ إِلَی سُوقِهِ فَیَقْضِی حَوَائِجَهُ، ثُمَّ یَرْجِعُ وَ لَمْ تَخْتَلِفْ ، إِنْ کَانَ لِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَتَی هُوَ عَلَی مِثْلِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ، لِیَأْخُذَ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ فَیَقْطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ، وَ یَنْشُرَهُ بِالْمَنَاشِیرِ، وَ یُصْلَبَ عَلَی جِذْعِ اَلنَّخْلَهِ، وَ لاَ یَدَعُ مَا کَانَ عَلَیْهِ؟

ثُمَّ تَرَکَ هَذَا اَلْکَلاَمَ، ثُمَّ اِنْصَرَفَ إِلَی آیَهٍ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا اَلْجَنَّة وَ لَمّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ اَلْبَأْساءُ وَ اَلضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّی یَقُولَ اَلرَّسُولُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اَللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اَللّهِ قَرِیبٌ.﴾(1)

قوله تعالى : ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿219﴾

416/[315]- ﴿ حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَتَبَ إِلَیْهِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ - یَعْنِی إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ -: إِنْ رَأَی سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَتَبَ إِلَیْهِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ یَعْنِی إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنْ رَأَی سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَیْسِرِ﴾ اَلْآیَهِ فَمَا اَلْمَیْسِرُ؟ جُعِلْتُ فِدَاکَ!

ص: 422


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن، 462/1 ح 1 الغيبة للطوسي : 458 (ذكر طرف من العلامات الكائنة)، بإسناده عن خالد العاقولي - في حدیث له - عن أبي أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 130/52 ح 28 .

حضور یافتند حضرت به ایشان فرمود: چه برنامه ای شما و از رفتن به حج باز داشته است؟ یکی از ایشان گفت: همان چیزی که وحدت کلمه شامیان را بر هم زده و خلیفه شان را کشته و در بین یک دیگر اختلاف و درگیری به وجود آورده است.

حضرت فرمود: چه چیزی دیدگاه شما را نسبت به آن ها جلب کرده؟ آیا فردی از شما از منزل خود به بازار نمی رود و چون کار های خود را انجام داد بدون اختلاف و درگیری به منزل باز نمی گردد. اگر وضعیت پیش از شما بر شما حاکم می بود که افراد را می گرفتند و دست و پایشان را قطع می کردند. بدنش را با ارّه می بریدند بر شاخه های درخت آویزانش می کردند و چیزی برایش باقی نمی گذاشتند، (آیا خوب بود؟!)

بعد از آن حضرت این نوع مطالب را قطع نمود و به وسیله آیه ای از آیات کتاب خداوند توجّه آنان را جلب نمود: «آیا گمان می کنید که وارد بهشت می شوید بدون آن که مشکلات پیشینیان را داشته باشید؟! تا جایی که مؤمنین به همراه پیامبرشان بگویند: نصرت و یاری خداوند چه وقت فرا می رسد؟ توجّه کنید که نصرت خداوند نزدیک خواهد بود.»

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) در مورد شراب و قمار از تو سوال می کنند، بگو:آن ها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بر دارد (ولی) گناه آن ها از نفعشان بیشتر است و (نیز) از تو سوال می کنند: چه چیزی را اتفاق کنند؟ بگو از ما زاد نیازمندی های خود خداوند آیات را اینچنین برای شما روشن می نماید شاید که اندیشه کنید. (219)

315) - از حمادویه به نقل از محمد بن عیسی رو روایت کرده است که گفت: ابراهيم بن عیینه برای امام هادی علیه السلام نامه ای به این مضمون نوشت: چنان چه سرور و مولایم صلاح بدند مرا از تغییر فرمایش خداوند: « (ای پیامبر!) در رابطه با

ص: 423

فَکَتَبَ کُلُّ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ اَلْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ .﴾ (1)

417 /[316] - ﴿ اَلْحُسَیْنُ عَنْ مُوسَی بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْمَیْسِرِ .﴾ (2)

418/[317]-﴿عَنْ عَامِرِ بْنِ اَلسِّمْطِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْخَمْرُ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ: اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ، وَ اَلْحِنْطَهِ. وَ اَلشَّعِیرِ، وَ اَلْعَسَلِ، وَ اَلذُّرَهِ .﴾ (3)

419/[318] - ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ ﴾؟

قَالَ: اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ .﴾(4)

ص: 424


1- عنه وسائل الشيعة : 325/17 ح 22675 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 5، و نور الثقلين : 209/1 ح 789 و مستدرك الوسائل : 119/13 ح 14945 بتفاوت .
2- عنه وسائل الشيعة : 326/17 ح 22676 ، و البرهان في تفسير القرآن: 468/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 224/13 ح 15197 مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 294 ح 750
3- عنه وسائل الشيعة : 281/25 ح 31912 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 7، و نور الثقلين: 210/1 ح 790 الكافي : 392/6 ح 1 باسناده عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ، و ح 2 عن الحسن الحضرمي عمّن أخبره، عن عليّ بن الحسين علیهما السلام، و نحو الأول تهذيب الأحكام : 101/9 ح 177 - فيهما : الخمر من خمسة أشياء ...- عنهما وسائل الشيعة : 279/25 ح 31907، و 31908 و 280 ح 31909 ، دعائم الإسلام : 133/2 ح 469 عن عليّ بن الحسین علیهما السلام - كذا فيه: الخمر من خمسة - ، عنه البحار : 495/66 ، و مستدرك الوسائل: 37/17 ح 20672.
4- عنه وسائل الشيعة : 553/21 ح 27854 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 9: الكافي : 52/4 ح 3 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 551/21 ح 27843 ، فقه الرضاء علیه السلام: 254 ( باب - 37 النفقة و المآكل و المشارب)، عنه البحار : 72/104 ح 13، و مستدرك الوسائل : 37/13 ح 14676 فقه القرآن : 240/1 .

خمر و میسر از تو سؤال می کنند» آگاه نماید که منظور از «المَيْسِر» چیست؟

حضرت در جواب نوشت: هر چیزی است که به وسیله آن قمار بازی و برد و باخت شود؛ و (ضمناً) هر مست کننده ای حرام است.

316) - از حسین از موسی بن قاسم بجلی از محمد بن علی بن جعفر، به نقل از پدرش، از برادرش امام کاظم علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام، روایت نموده است که فرمود:

نرد (تخته ای است که به وسیله آن بازی می نمایند) و شطرنج (وسایل مجسّمه ای شکلی است که به وسیله آن ها بازی می کنند و) نوعی از قمار است

317) – از عامر بن سمط روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خمر (شراب مست کننده) از شش چیز ( گرفته و تهیه می شود) خرما ، مویز ،گندم، جو، عسل و ذرّت.

318) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (ای پیامبر!) از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: «الْعَفْوَ» در این جا به معنای میانه روی و اعتدال می باشد

ص: 425

420/[319] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یَسْئَلُونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ﴾ ؟

قَالَ: ﴿اَلَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً﴾ (1) قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ بَعْدَ هَذِهِ، هِیَ اَلْوَسَطُ ﴾(2)

421 /[320 ] - ﴿عَنْ یُوسُفَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ ﴾ قَالَ: اَلْکَفَافُ ﴾(3)

422 / [321] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ : اَلْقَصْدُ﴾ (4)

قوله تعالى : ﴿فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿220﴾

423 / [322] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ ﴾؟

قَالَ: تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا یَکْفِیکَ،

ص: 426


1- سورة الفرقان : 67/25
2- عنه وسائل الشيعة : 554/21 ح 27855 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 10، و 472/5 ح 6، و نور الثقلين : 28/4 ح 99
3- عنه وسائل الشيعة : 554/21 ح 27856 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 11 .
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ذيل ح 11

319) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید»، سؤال نمودم؟

فرمود: (منظور آن در آیه ای دیگر آمده است که می فرماید:) «آن کسانی که چون انفاق و بخشش کنند نه اسراف می کنند و نه بخل می ورزند، بلکه با میانه روی بین آن دو حالت را انجام می دهند» که در آیه بعد از آن نازل شده و در مورد صرفه جویی و میانه روی است

320) - از یوسف روایت کرده است که گفت:

امام صادق و یا امام باقر علیهماالسلام درباره فرمایش خداوند: «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید» فرمود: منظور از آن کفاف و صرفه جویی است

321)- و در روایت ابو بصیر آمده است: منظور اقتصاد و قناعت می باشد.

فرمایش خداوند متعال: دربارۀ دنیا و آخرت (بیندیشید) و (ای پیامبر!) از تو در مورد یتیمان سؤال می کنند بگو: اصلاح کار آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید (مانعی ندارد) آنان برادران (و خواهران دینی) شما هستند خداوند فساد کنندگان را از اصلاح گران می شناسد و اگر خدا بخواهد شما را به زحمت می اندازد (که آنان را از خودتان جدا سازید، ولی خداوند چنین نمی کند) زیرا او توانمند و حکیم است (220)

322- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر با آنان (یتیمان) مخلوط شوید، پس آن ها نیز برادران شما هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: به مقدار کفایت از اموال یتیمان بر می دارد و مصرفشان می نماید

ص: 427

قَالَ: قُلْتُ: أَرَأَیْتَ أَیْتَامٌ صِغَارٌ وَ کِبَارٌ وَ بَعْضُهُمْ أَعْلَی فِی اَلْکِسْوَهِ مِنْ بَعْضٍ؟

فَقَالَ: أَمَّا اَلْکِسْوَهُ فَعَلَی کُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ کِسْوَتِهِ، وَ أَمَّا اَلطَّعَامُ فَاجْعَلْهُ جَمِیعاً فَأَمَّا اَلصَّغِیرُ فَإِنَّهُ أَوْشَکَ أَنْ یَأْکُلَ کَمَا یَأْکُلُ اَلْکَبِیرُ .﴾ (1)

424/[323] - ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ علیهما السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تعالی : وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ﴾؟

قَالَ یَعْنِی الْیَتَامَی یَقُولُ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ یَلِی یَتَامَی وَ هُوَ فِی حَجْرِهِ فَلْیُخْرِجْ مِنْ مَالِهِ عَلَی قَدْرِ مَا یُخْرِجُ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَیُخَالِطُهُمْ فَیَأْكُلُونَ جَمِیعاً وَ لَا یَرْزَأن مِنْ أَمْوَالِهِمْ شَیْئاً فَإِنَّمَا هُوَ نَارٌ ﴾ (2)

425/[324] - ﴿ عَنِ اَلْکَاهِلِیِّ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ رَجُلٌ ضَرِیرُ اَلْبَصَرِ فَقَالَ: إِنَّا نَدْخُلُ عَلَی أَخٍ لَنَا فِی بَیْتِ أَیْتَامٍ مَعَهُمْ خَادِمٌ لَهُمْ، فَنَقْعُدُ عَلَی بِسَاطِهِمْ وَ نَشْرَبُ مِنْ مَائِهِمْ، وَ یَخْدُمُنَا خَادِمُهُمْ، وَ رُبَّمَا أَطْعَمَنَا فِیهِ اَلطَّعَامَ مِنْ عِنْدِ صَاحِبِنَا وَ فِیهِ مِنْ طَعَامِهِمْ فَمَا تَرَی أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار: 10/75 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 470/1 ح 7. الكافي : 130/5 ح 5 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 254/17 ح 22459 ، فقه القرآن: 35/2 (باب التصرّف في أموال اليتامى).
2- عنه بحار الأنوار: 10/75 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 8. الكافي: 129/5 ح 1 ، و ح 2 بإسنادهما عن سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 340/6 ح 69 ، و ح 70 ، عنهم وسائل الشيعة : 251/17 ح 22451 و 254 ح 22460 ، فقه القرآن : 35/2 ( باب التصرّف في أموال اليتامى). و يأتي أيضاً في الحديث 30 من سورة «النساء».

هم چنین از اموال خودت به مقدار کفایت برداشت و مصرف می کنی.

گفتم: اگر بعضی یتیمان صغیر و بعضی کبیر بودند و بعضی از جهت زندگی نسبت به بعضی دیگر بیشتر در رفاه باشند و نیز بعضی اهل خورد و خوراک و بعضی دیگر اهل قناعت و صرفه جویی بودند با این که اموالشان یک جا درهم است نظر شما در این مورد چیست؟

فرمود: اما نسبت به لباس هر کدام به اندازه سهمشان پول داده می شود، ولی نسبت به خوراک همه افراد یک جا بر سر یک سفره از غذا استفاده می کنند که چه بسا افراد کوچک تر همانند بزرگ ترها استفاده خواهند نمود.

323) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و اگر با آنان (یتیمان) مخلوط شوید، پس آن ها نیز برادران شما هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: مربوط به یتیمان است چنان چه مردی سرپرستی یتیمان را بر عهده دارد باید به مقدار نیاز از اموال خود برداشت نماید و با مقدار لازم برای مصرف يتيمان مخلوط کند و با هم بخورند و مواظب باشد که از اموال یتیمان چیزی بر ندارد که عقاب و جزای آن آتش می باشد.

324) - از کاهلی روایت کرده است که گفت:

نزد امام صادق علیه السلام بودم که مرد نابینایی از آن حضرت سؤال کرد: بر یکی از دوستانمان وارد می شویم که در خانه یتیمان زندگی می کند و آنان پیش خدمتی مشترک دارند ما بر فرش های ایشان می نشینیم و از آب هایشان می نوشیم و پیش خدمتشان برای ما خدمت می کند چه بسا هم از خوراکشان که مخلوط طعام دوستمان است تناول می کنیم نظر شما در این موارد چیست؟

-خداوند امورتان را اصلاح فرماید-..

ص: 429

فَقَالَ: قَدْ قَالَ اَللَّهُ ﴿ بَلِ اَلْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ ﴾ (1) فَأَنْتُمْ لاَ یَخْفَی عَلَیْکُمْ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ﴾ - إِلَی قوله:- ﴿ لَأَعْنَتَکُمْ ﴾ ثُمَّ قَالَ: إِنْ یَکُنْ دُخُولُکُمْ عَلَیْهِمْ فِیهِ مَنْفَعَهٌ لَهُمْ فَلاَ بَأْسَ، وَ إِنْ کَانَ فِیهِ ضَرَرٌ فَلاَ .﴾ (2)

426/[325] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ أَخِی هَلَکَ وَ تَرَکَ أَیْتَاماً وَ لَهُمْ مَاشِیَهٌ فَمَا یَحِلُّ لِی مِنْهَا؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنْ کُنْتَ تَلِیطُ حَوْضَهَا وَ تَرُدُّ نَادِیَتَهَا وَ تَقُومُ عَلَی رَعِیَّتِهَا فَاشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ وَ لاَ ضَارٍّ بِالْوَلَدِ ﴿ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (3)

427/[326] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ بِیَدِهِ اَلْمَاشِیَهُ لاِبْنِ أَخٍ لَهُ یَتِیمٍ فِی حَجْرِهِ أَ یَخْلِطُ أَمْرَهَا بِأَمْرِ مَاشِیَتِهِ؟

قَالَ: فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هَنَاتِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا فَلْیَشْرَبْ عَنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ لِلْحِلاَبِ وَ لاَ مُضِرٍّ بِالْوَلَدِ، ﴾

ص: 430


1- سورة القيامة : 14/75
2- عنه بحار الأنوار : 10/75 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 9، و مستدرك الوسائل : 193/13 ح 15076 . الكافي : 129/5 ح 4 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي قال: قيل لأبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 68339/6 ، عنهما وسائل الشيعة : 248/17 ح 22446 ، و البحار : 272/79 ح 18
3- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 194/13 ح 15077 .

فرمود: خداوند فرموده است: «انسان بر نفس (و حرکات) خود (آشنا) و بینا» است، بنابراین چیزی بر شما مخفی و پنهان نخواهد بود با توجّه بر این که خدای عزّ و جلّ می فرماید: «اگر با یتیمان (در زندگی) مخلوط شدید ، آنان برادران شما هستند ، البته خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد که اگر خدا بخواهد شما را از رحمت خود دور می گرداند»

سپس افزود: اگر ورود شما بر ایشان سودمند است مانعی ندارد، ولی چنان چه ضرر بر ایشان وارد می کند جایز نیست (و تشخیص آن بر خود انسان می باشد.)

325) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مردی به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا! برادرم مرده است و یتیمانی را باقی گذاشته که دارای چهار پایانی هستند از آن ها برای من چه چیز و چه مقدار حلال و جایز است؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چنان چه آبخور (شتران) آن ها را تمیز و رسیدگی می کنی و فراریان آن ها را بر می گردانی و بر چرانیدن و نگهداری آنها اهمیّت می دهی می توانی از شیر آن ها استفاده نمایی ولی باید توجّه کنی که تا آخر ندوشی و خسارتی بر بچّه هایشان وارد ننمایی که خداوند فرموده است: «خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد»

326) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت درباره مردی که چهارپایانی از یتیمان برادرش در دستش می باشد که یتیمان نیز در زندگی و خانه او هستند آیا می تواند امور خود را با آنان مخلوط و مشترک گرداند؟

فرمود چنان چه آبخور آن ها را تمیز و رسیدگی می کند و فراریان آن ها را بر می گرداند و بر چرانیدن و نگهداری آن ها اهمیّت می دهد می تواند از شیر

ص: 431

ثُمَّ قَالَ: ﴿ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ (1) ﴿ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (2)

428/[327]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾

قَالَ: تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا یَکْفِیکَ ثُمَّ تُنْفِقُهُ .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ .﴾ (3)

429/ [328]- ﴿ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْیَتَامَی ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ ﴾؟

قَالَ: یَکُونُ لَهُمُ اَلتَّمْرُ وَ اَللَّبَنُ وَ یَکُونُ لَکَ مِثْلُهُ عَلَی قَدْرِ مَا یَکْفِیکَ وَ یَکْفِیهِمْ، وَ لاَ یَخْفَی عَلَی اَللَّهِ اَلْمُفْسِدُ مِنَ اَلْمُصْلِحِ .﴾ (4)

ص: 432


1- سورة النساء : 6/4 .
2- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 252/17 ذيل ح 22455 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 11 مجمع البيان : 9/2 عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام ، عنه وسائل الشيعة : 352/17 ح 22453 ، و نحوه عوالي اللئالي : 120/2 ح 332 عنه البحار: 12/75 ح 45 .
3- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن : 472/1 ح 12 . الكافي : 130/5 ضمن ح 5 عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 341/6 ح 73 عنهما وسائل الشيعة : 254/17 ح 22459 .
4- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 41، و وسائل الشيعة : 255/17ح 22461 ، و البرهان في تفسير القرآن : 472/1 ح 13 ، و نور الثقلين: 212/1 ح 803. الكافي : 18/3 ح 13 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 355/1 ح 943 .

آن ها استفاده نماید ولی باید توجّه کند که تا آخر ندوشد و خسارتی بر بچّه هایشان وارد ننماید.

سپس افزود: خداوند فرموده است: «هر کسی که غنی و بی نیاز باشد باید اجتناب و احتیاط نماید و کسی که تهی دست و فقیر باشد، با خوبی و نیکی می تواند تناول کند» خداوند فرموده است: «و خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد. »

327) - از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر با يتيمان مخلوط شوید، آنان برادران شما هستند و خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد» چه می فرمایی؟

فرمود از اموال خودتان و از اموال آنان به اندازه کافی برداشت می کنی و پس از آن انفاق و هزینه (یتیمان) می نمایی

و مانند آن نیز توسط محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت شده است.

328) - از علی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون «ایتام» در ضمن فرمایش خداوند متعال: «و اگر با يتيمان مخلوط شوید ، آنان برادران شما هستند» سؤال کردم؟

فرمود: برای یتیمان، خرما و شیر (یا ماست) می باشد و تو نیز به همان مقدار داری که برای جمعتان کفایت می کند و البته شخص فاسد و صالح برای خداوند مخفی نمی باشد

ص: 433

430/[329]- ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ حَجَّاجٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ یَکُونُ لِلْیَتِیمِ عِنْدِیَ اَلشَّیْءُ وَ هُوَ فِی حَجْرِی أُنْفِقُ عَلَیْهِ مِنْهُ وَ رُبَّمَا أَصَبْتُ مِمَّا یَکُونُ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ مَا یَکُونُ مِنِّی إِلَیْهِ أَکْثَرُ؟

فَقَالَ: لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّ اَللَّهَ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ ﴿222)

431/ [331] - ﴿عَنْ جَمِیلٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ اَلنَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِالْحِجَارَهِ وَ اَلْکُرْسُفِ ثُمَّ أُحْدِثَ اَلْوَضُوءُ وَ هُوَ خُلُقٌ حَسَنٌ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [وَ صَنَعَهُ] وَ أَنْزَلَهُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلتَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ ﴾ (2)

432/[331]- ﴿عَنْ سَلاَّمٍ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ حُمْرَانُ بْنُ أَعْیَنَ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَمَّا

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 42 و وسائل الشيعة: 255/17ح 22462و البرهان في تفسير القرن : 472/1 ح 14 و نور الثقلین: 212/1 ح 804
2- عنه بحار الأنوار : 204/80 ح 13 و البرهان في تفسیر القرآن: 475/1 ح 9 و مستدرک الوسائل : 277/1 - 593

329) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

به امام كاظم علیه السلام عرض کردم با یتیمی زندگی می کنم و او نزد من چیزی دارد که از مال خودش برایش مصرف می کنم و چه بسا مقداری از مال او را استفاده می کنم ولی بیشتر از آن را برایش جایگزین می نمایم.

فرمود با این روش مانعی ندارد البته خداوند نسبت به فسادگر و اصلاح گر آگاه و دانا می باشد

فرمایش خداوند متعال: و (نیز) از تو دربارۀ خون حیض سؤال می کنند بگو آن چیز زیان بار و آلوده است پس در حالت قاعدگی از همسران خود کناره گیری کنید و با آن ها نزدیکی ننماید تا پاک شوند و هنگامی که پاک شدند از طریقی که خدا به شما فرمان داده با آن ها آمیزش کنید، خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را (نیز) دوست دارد. (222)

330 )- از جمیل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود مردم خودشان را به وسیله سنگ و (پارچه از جنس) پنبه تطهیر و پاک می کردند سپس برنامه وضو (و شستشو مطرح و) اجرا شد و آن اخلاق و پدیده خوبی بود؛ پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور به وضو داد و خود نیز اجرا نمود؛ و خداوند در کتاب خود «به راستی که خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد» را نازل نمود

331) - از سلّام (بن مستنیر) روایت کرده است که گفت:

من در محضر امام باقر علیه السلام بودم که حُمران بن اعین وارد شد و چیز هایی را از آن حضرت پرسید و چون حمران خواست از جایش برخیزد، به امام باقر علیه السلام عرض کرد: -خداوند عمر شما را پاینده دارد و ما را به وجود شما بهره مند سازد

ص: 435

هَمَّ حُمْرَانُ بِالْقِیَامِ قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أُخْبِرُکَ أَطَالَ اَللَّهُ بَقَاکَ وَ أَمْتَعَنَا بِکَ! إِنَّا نَأْتِیکَ فَمَا نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی تَرِقَّ قُلُوبُنَا وَ تَسْلُوَ أَنْفُسُنَا عَنِ اَلدُّنْیَا وَ تَهُونَ عَلَیْنَا مَا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ مِنْ هَذِهِ اَلْأَمْوَالِ، ثُمَّ نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِکَ فَإِذَا صِرْنَا مَعَ اَلنَّاسِ وَ اَلتُّجَّارِ أَحْبَبْنَا اَلدُّنْیَا

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّمَا هِیَ اَلْقُلُوبُ مَرَّهً یَصْعُبُ عَلَیْهَا اَلْأَمْرُ وَ مَرَّهً یَسْهُلُ، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَمَا إِنَّ أَصْحَابَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ نَخَافُ عَلَیْنَا اَلنِّفَاقَ،

قَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: وَ لِمَ تَخَافُونَ ذَلِکَ؟

قَالُوا إِنَّا إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ فَذَکَّرْتَنَا رُوِّعْنَا وَ وَجِلْنَا نَسِینَا اَلدُّنْیَا وَ زَهِدْنَا فِیهَا حَتَّی کَأَنَّا نُعَایِنُ اَلْآخِرَهَ وَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ وَ نَحْنُ عِنْدَکَ، فَإِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِکَ وَ دَخَلْنَا هَذِهِ اَلْبُیُوتَ وَ شَمِمْنَا اَلْأَوْلاَدَ وَ رَأَیْنَا اَلْعِیَالَ وَ اَلْأَهْلَ وَ اَلْمَالَ، یَکَادُ أَنْ نُحَوَّلَ عَنِ اَلْحَالِ اَلَّتِی کُنَّا عَلَیْهَا عِنْدَکَ وَ حَتَّی کَأَنَّا لَمْ نَکُنْ عَلَی شَیْءٍ أَ فَتَخَافُ عَلَیْنَا أَنْ یَکُونَ هَذَا اَلنِّفَاقَ؟

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَلاَّ هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ لَیُرَغِّبَنَّکُمْ فِی اَلدُّنْیَا، وَ اَللَّهِ! لَوْ أَنَّکُمْ تَدُومُونَ عَلَی اَلْحَالِ اَلَّتِی تَکُونُونَ عَلَیْهَا وَ أَنْتُمْ عِنْدِی فِی اَلْحَالِ اَلَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِهَا لَصَافَحَتْکُمُ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ مَشَیْتُمْ عَلَی اَلْمَاءِ

وَ لَوْ لاَ أَنَّکُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لَخَلَقَ اَللَّهُ خَلْقاً لِکَیْ یُذْنِبُوا ثُمَّ یَسْتَغْفِرُوا فَیَغْفِرَ لَهُمْ، إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مُفَتَّنٌ تَوَّابٌ أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ عَلَیْهِ السَّلاَم إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ

ص: 436

- من به شما گزارش می دهم که ما هرگاه خدمت شما می رسیم از نزد شما بیرون نمی رویم مگر آن که دل ما نرم و نفوس ما نسبت به این دنیا آرامش می یابد و آن چه از مال و دارائی که در دست مردم است بر ما خوار و بی ارزش می شود ولی همین که از نزد شما بیرون می رویم و پیش مردم و تجّار قرار می گیریم دنیا دوست می شویم

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا این دل ها است که گاهی سخت و سرکش و گاهی هموار و آسان می شوند. سپس امام باقر علیه السلام افزود: ولی اصحاب و یاران حضرت محمد صلی الله علیه و آله اظهار داشتند: ای رسول خدا! ما از حالت نفاق بر خود ترس داریم فرمود: چرا از آن می ترسید؟

گفتند: تا زمانی که در خدمت شما هستیم شما به ما یادآوری و موعظه می کنید و ما را به آخرت تشویق می نمایید از خدا می ترسیم و دنیا را فراموش می کنیم و نسبت به آن بی رغبت می شویم تا جایی که گویا آخرت را به چشم خود می نگریم بهشت و دوزخ را تا نزد شما هستیم در نظر داریم ولی موقعی که از نزد شما بیرون می رویم و در خانه های خود وارد می شویم و بوی فرزندان خود را می شنویم و خانواده را می نگریم نزدیک است از آن حالی که در خدمت شما داشتیم ،برگردیم تا جایی که گویا هیچ عقیده و ایمانی نداریم آیا شما هم از این که این تغییر حالت برای ما نفاق باشد نمی ترسید؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هرگز چنین نیست این ها از وسوسه ها و نیرنگ های شیطان است که به وسیلۀ آن ها شما را به دنیا تشویق می کند به خدا سوگند اگر شما بر همان حالی که برای خود شرح دادید پیوسته می ماندید هر آینه فرشته ها با شما دست می دادند و بر روی آب راه می رفتید و اگر نبود که شما گناه می کنید و از خدا آمرزش می خواهید هر آینه خدا خلقی را می آفرید تا گناه کنند و سپس از خدا آمرزش بخواهند

ص: 437

اَلتَّوّابِینَ﴾ وَ قَالَ ﴿ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ.﴾ (1) . (2)

433/[332] - ﴿ عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِثَلاَثَهِ أَحْجَارٍ؛ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ اَلْبُسْرَ وَ کَانُوا یُبِعِّرُونَ بَعْراً فَأَکَلَ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ اَلدُّبَّاءَ فَلاَنَ بَطْنُهُ وَ اِسْتَنْجَی بِالْمَاءِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَجَاءَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ خَائِفٌ أَنْ یَکُونَ قَدْ نَزَلَ فِیهِ أَمَرَ فَیَسُوؤَهُ فِی اِسْتِنْجَائِهِ بِالْمَاءِ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: هَلْ عَمِلْتَ فِی یَوْمِکَ هَذَا شَیْئاً؟

فَقَالَ: نَعَمْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی وَ اَللَّهِ! مَا حَمَلَنِی عَلَی اَلاِسْتِنْجَاءِ بِالْمَاءِ إِلاَّ أَنِّی أَکَلْتُ طَعَاماً فَلاَنَ بَطْنِی، فَلَمْ تُغْنِ عَنِّی اَلْحِجَارَهُ [شَیْئاً] فَاسْتَنْجَیْتُ بِالْمَاءِ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : هَنِیئاً لَکَ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ فِیکَ آیَهَ ﴿ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلتَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ ﴾ فَکُنْتَ أَوَّلَ مَنْ صَنَعَ ذَا أَوَّلَ اَلتَّوَّابِینَ وَ أَوَّلَ اَلْمُتَطَهِّرِینَ .﴾(3)

ص: 438


1- سورة هود 90/11
2- عنه بحار الأنوار: 56/70 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 475/1 ح 10 . الكافي : 423/2 ح 1 بإسناده عن سلّام بن المستنير قال : كنت عند أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 41/6 ح 78 مجموعة ورّام: 210/2 (الجزء الثاني).
3- عنه بحار الأنوار: 198/80 ذيل ح 3 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 11، و مستدرك الوسائل: 277/1 ح 594 . علل الشرائع : 286/10 ح 1 (باب - 205)، عنه وسائل الشيعة: 355/1ح 944، و البحار : 198/80 ح 3 ، من لا يحضره الفقيه : 30/1 ح 59 مرسلاً، عنه وسائل الشيعة : 354/1 ح 942، و البحار : 2/80

و خدا آنها را بیامرزد به راستی که مؤمن در حال امتحان و آزمایش است و بسیار توبه می نماید و درخواست مغفرت و آمرزش می کند آیا گفتار خدای عزّ و جلّ: «به راستی خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد»، را نشنیده ای؟ و نیز فرموده است: «و از پروردگار خود درخواست آمرزش کنید و به سوی او توبه نمایید»

332)- از ابو خدیجه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به وسیلۀ سه قطعه سنگ، خود را تطهیر و استنجا می کردند؛ زیرا که معمولاً خوراکشان خرمای نارس بود و (همانند حیوانات) پشکل می کردند پس در یک روز مردی مقداری کدوی حلوایی خورد و شکمش روان گشت و به وسیلۀ آب خود را تطهیر و استنجا کرد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (از جریان او خبردار شد و) به دنبال او فرستاد، موقعی که او نزد حضرت آمد می ترسید که نکند آیه ای در نکوهش و سرزنش او نازل شده که چرا به وسیلۀ ،آب استنجا و تطهیر کرده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا امروز کار خاصی انجام داده ای؟

عرضه داشت ،بلی ای رسول خدا! به خدا سوگند تنها چیزی که مرا بر استنجای با آب واداشت این بود که مقداری کدو خوردم و شکمم روان گشت و نتوانستم با سنگ تنها استنجا و تطهیر کنم، لذا با آب استنجا کردم.

رسول خدا ثصلی الله علیه و آله فرمود: گوارایت ،باد زیرا خدای عزّ و جلّ (در تأیید تو) آیه ای را فرستاد: «به راستی که خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد» بنابراین تو اولین کسی هستی که چنین کردی و اولین توبه کننده و اولین تطهیر کننده می باشی

ص: 439

434/[333] - ﴿عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلْمَرْأَهُ تَحِیضُ یَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ .﴾ فَيَسْتَقِيمُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَأْتِيَ امْرَأَتَهُ، وَ هِيَ حَائِضٌ فِيمَا دُونَ الْفَرْجِ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ ﴿223﴾

435/[334]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟

قَالَ: لاَ بَأْسَ: ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ (2)

436/[335] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ قَالَ: حَیْثُ شَاءَ.﴾ (3)

ص: 440


1- عنه بحار الأنور : 293/103 ح 43. و وسائل الشيعة: 327/20 ح 25738، و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 12 . هذه قطعة من الحديث الأتي في سورة «النساء»، الحديث 78
2- عنه بحار الأنوار 28/104 ح 1، و وسائل الشيعة : 147/20 ح 25268 و البرهان في تفسير القرآن. 476/1 ح 13 و نور الثقلين، 217/1 ح 825
3- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 2 و وسائل الشيعة: 148/20 ح 25269 و البرهان في تفسير القرن : 476/1 ح 14، و نور الثقلين، 217/1 ح 825

333) - از عیسی بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زنی که خون حیض می بیند، بر همسرش حرام است که - با استفاده از فرج و عورت - با او مجامعت نماید؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: «و با آنان نزدیکی نکنید تا موقعی که پاک شوند» در صورتی که مرد تحمّل نداشته باشد در حال حیض از غیر عورت فرج استفاده کند.

فرمایش خداوند متعال: زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند پس هر زمان که بخواهید می توانید با آن ها آمیزش کنید ولی (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود پیش فرستید و از (معصیت) خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و (ای پیامبر!) به مؤمنان بشارت ده (223)

334) - از عبد الله بن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره استمتاع مرد از پشت زن سؤال کردم؟

فرمود: حرمت و منعی برایش ،نیست سپس این آیه را «زنان شما (زمین تولید و) بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید (به هر شیوه مشروع) نزدیکی و بذر افشانی نمایید» تلاوت نمود.

335) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» فرمود: هر موقع و به هر شکلی (مشروع) که بخواهید.

ص: 441

437 / [336] - ﴿ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ﴾ فَقَالَ: مِنْ قُدَّامِهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا فِی اَلْقُبُلِ. (1)

1438/[337] - ﴿ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟

قُلْتُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِینَهِ لاَ یَرَوْنَ بِهِ بَأْساً، قَالَ: إِنَّ اَلْیَهُودَ کَانَتْ تَقُولُ: إِذَا أَتَی اَلرَّجُلُ مِنْ خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ قُلْتُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِینَهِ لاَ یَرَوْنَ بِهِ بَأْساً، قَالَ: إِنَّ اَلْیَهُودَ کَانَتْ تَقُولُ: إِذَا أَتَی اَلرَّجُلُ مِنْ خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ یَعْنِی مِنْ خَلْفٍ أَوْ قُدَّامٍ خِلاَفاً لِقَوْلِ اَلْیَهُودِ ، وَ لَمْ یَعْنِ فِی أَدْبَارِهِنَّ .

عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ.﴾ (2)

439/[338] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ قَالَ: مَنْ قُبُلٍ.﴾(3)

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 3، و وسائل الشيعة : 143/20 ح 25254 ، و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 15، و نور الثقلين: 217/1 ح 826.
2- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 4 و 5 و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 16، و نور الثقلين : 217/1 ح 827 و مستدرك الوسائل : 231/14 ح 16580. تهذيب الأحكام: 415/7 ح 32 ، و 460 ح 49 الاستبصار : 244/3 ح 11، عنهما وسائل الشيعة: 141/20 ح 25248 .
3- عنه بحار الأنوار: 29/104 ح 6، و وسائل الشيعة : 143/20ح 25255 ، و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 17، و نور الثقلين: 217/1 ح 828

336)- از صفوان بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: از جلو و از پشت ولی با استفاده از جلو و فرج باشد.

337) - از مُعمر بن خلّاد روایت کرده است که گفت :

امام رضا علیه السلام فرمود: (اهل سنّت) در مورد کامیابی مرد از دبر و عقب همسرش چه می گویند؟

گفتم: اطلاع یافته ام که اهل مدینه منعی و مشکلی در آن نمی بینند

فرمود یهودیان می گفتند: چنان چه مرد از پشت زن مجامعت نماید و فرزندی منعقد گردد، لوچ می شود که خداوند این آیه: «زنان شما زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» را نازل نمود؛ که از پشت باشد و یا از جلو مانعی (و حرمتی) ندارد بر خلاف قول یهود، البته منظور در دبر و عقب نیست.

338) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور استفاده و کامیابی از جلو می باشد

ص: 443

440/[339]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَأْتِی أَهْلَهُ فِی دُبُرِهَا؟

فَکَرِهَ ذَلِکَ وَ قَالَ: وَ إِیَّاکُمْ وَ مَحَاشَّ اَلنِّسَاءِ وَ قَالَ: إِنَّمَا مَعْنَی ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ أَیَّ سَاعَهٍ شِئْتُمْ.﴾ (1)

441/[340 ]- ﴿عَنِ اَلْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ اَلْجُرْجَانِیِّ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی مِثْلِهِ فَوَرَدَ مِنْهُ اَلْجَوَابُ: سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَی جَارِیَتَهُ فِی دُبُرِهَا وَ اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهُ [اَلرَّجُلِ] لاَ تُؤْذَی وَ هِیَ حَرْثٌ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی .﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ لَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿224﴾ لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿225﴾

442/[341]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ-: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا﴾؟

ص: 444


1- ،عنه البحار الانوار: 29/104 ح و وسائل الشيعة: 144/20 ح 25256، و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 18، و نور الثقلين: 217/1ح 829
2- عنه بحار الأنوار: 29/104 ح 9 و وسائل الشيعة : 144/20 ح 25257، و البرهان فی تفسير القران : 477/1 ح 19 و نور الثقلین : 217/1 ح 830

339) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که از پشت زن مجامعت می کند سؤال کردم؟

فرمود بر حذر باشید از این که بخواهید از محل خروج مدفوع زن استفاده و کامیابی کنید سپس افزود: معنای «زنان شما زمین تولید و) بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» هر ساعت و هر زمان می باشد.

340)- از فتح بن یزید جرجانی روایت کرده است که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم، پس حضرت در جواب مرقوم نمود: درباره کسی سؤال کرده ای که با همسر خود از پشت جماع کرده است، باید توجه نمایی که زن وسیله سرگرمی و آسایش مرد است نباید مورد اذیّت و آزار قرار گیرد همان طوری که خداوند متعال فرموده است: زن هم چون زمین کشتزار بذر می باشد (پس مواظب باش که بذر و نطفه خود را در کجا تلف می کنی)

فرمایش خداوند متعال: و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید و نیکی کنید و تقوا پیشه سازید و در میان مردم اصلاح کنید و خداوند شنوای داناست (224) خداوند شما را به خاطر سوگند هایی که بدون توجه یاد می کنید مؤاخذه نخواهد کرد اما به آن چه که افکار و دل های شما کسب کرده (و سوگند هایی که از روی اراده و اختیار یاد می کنید) مؤاخذه می کند و خداوند آمرزنده و بردبار است (225)

341) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید، نیکی نمایید و تقوا را رعایت کنید»، سؤال کردم؟

ص: 445

قَالَ: هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ، ﴾ (1)

443/[342]-﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ [قالا:]: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾ قَالاَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ اَلرَّجُلِین فَیَحْمِلُ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ اَلْإِثْمِ.﴾ (2)

444/[343]- ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: یَعْنِی اَلرَّجُلَ یَحْلِفُ أَنْ لاَ یُکَلِّمَ أَخَاهُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ أَوْ لاَ یُکَلِّمَ أُمَّهُ.﴾ (3)

445 / [344] - ﴿ عَنْ أَیُّوبَ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لاَ تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لاَ کَاذِبِینَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: إِذَا اِسْتَعَانَ رَجُلٌ بِرَجُلٍ عَلَی صُلْحٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَجُلٍ فَلاَ تَقُولَنَّ: إِنَّ عَلَیَّ یَمِیناً أَنْ لاَ أَفْعَلَ؛ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا

ص: 446


1- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 21 ، و 281/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 239/23 ح 29473 ، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 4. الكافي : 443/7 ح 1 بإسناده عن مسعدة بن صدقة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 228/3 ح 1076 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشیعة : 239/23 ح 29472 ، و نحو الكافي، تهذيب الأحكام: 280/8 ح 15، عنه و عن الكافي، وسائل الشيعة : 238/23 ح 29470.
2- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 5، و نور الثقلين : 218/1 ح 835 و كنز الدقائق : 535/12 ، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19201.
3- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 35 ، و وسائل الشيعة : 223/23 ح 29421 ، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 6 ، و كنز الدقائق : 535/1، و نور الثقلين: 218/1 ح 836.

فرمود: آن گفتار شخصی است که بگوید: نه، به خدا سوگند! بلی، به خدا سوگند!

342) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: امام باقر و امام صادق علیهما السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید)، فرمودند: منظور آن شخصی است که بین دو نفر، صلح و دوستی بر قرار می کند و در بین ایشان (به خاطر سوگند به خداوند) مرتکب گناه می شود.

343) - از منصور بن حازم از امام صادق علیه السلام و محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید» فرمودند منظور این است که شخصی سوگند می خورد تا با برادر خود سخن نگوید و معاشرتی با او نداشته باشد و یا با مادر خود تکلّمی نکند.

344 - از ایّوب روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند نخورید، نه سوگند راست و نه دروغ؛ زیرا که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید»

حضرت افزود: چنان چه شخصی برای ایجاد صلح و دوستی بین دو نفر، از دیگری کمک بخواهد پس حقّ ندارد که بگوید: من سوگند خورده ام که در چنین برنامه هایی دخالت نکنم زیرا خداوند فرموده است: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید، این که خوبی کنید و تقوا را رعایت نمایید و بین مردم صلح بر قرار کنید»

ص: 447

وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ اَلنّاسِ﴾ (1)

446/[345]- ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ لا یُؤاخِذُکُمُ اَللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: هُوَ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! وَ کَلاَّ وَ اَللَّهِ! لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا أَوْ لاَ یَعْقِدُ عَلَی شَیْءٍ﴾ (2)

قول تعالى : ﴿ لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿226﴾ وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴿227﴾

447/[346] -﴿ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فِی اَلْإِیلاَءِ: «إِذَا آلَی اَلرَّجُلُ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، لاَ یَقْرَبُهَا وَ لاَ یَمَسُّهَا وَ لاَ یَجْمَعُ رَأْسَهُ وَ رَأْسَهَا، فَهُوَ فِی سَعَهٍ مَا لَمْ یَمْضِ اَلْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ، فَإِذْ مَضَی اَلْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ فَهُوَ فِی حِلٍّ مَا سَکَتَتْ عَنْهُ، فَإِذَا طَلَبَتْ حَقَّهَا بَعْدَ اَلْأَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ وُقِفَ؛ فَإِمَّا أَنْ یَفِیءَ فَیَمَسَّهَا، وَ إِمَّا أَنْ یَعْزِمَ عَلَی اَلطَّلاَقِ فَیُخَلِّیَ عَنْهَا،

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 36، و وسائل الشيعة : 200/23 ح 29361 و 29362 و البرهان في تفسير القرآن: 479/1 ح 7، و نور الثقلين: 218/1 ح 837، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19202
2- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 37، و وسائل الشيعة : 239/23 ح 29474 و البرهان في تفسير القرآن : 479/1 ح 2. الكافي : 443/7 ح 1 من لا يحضره الفقيه: 361/3 ح 4279 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله: و بلى و الله- ، تهذيب الأحكام : 280/8ح 15، عنهم وسائل الشيعة: 23/ 239 ح 29472 .

345)- از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «خداوند شما را به خاطر سوگند هایی بیهوده خورده اید، مؤاخذه نمی کند» سؤال کردم؟

فرمود: لغو و بیهوده گویی شخص این است که بگوید: نه، به خدا سوگند! بلی، به خدا سوگند! نه به خدا سوگند! هرگز چنین نمی کنم ولی بر چیزی متعهّد و پایند نباشد.

فرمایش خداوند متعال: کسانی که زنان خود را ایلام می نمایند (یعنی سوگند یاد می کنند که با آن ها آمیزش جنسی نکنند) حق دارند چهار ماه انتظار بکشند (و در این چهار ماه وضعیت خود را از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند) پس اگر (در این فرصت) بازگشت کنند. (چیزی بر آن ها نیست؛ زیرا) خداوند آمرزنده و مهربان است (226) و اگر تصمیم به جدایی گرفتند (آن هم با شرایطش مانعی ندارد) پس خداوند شنوای داناست. (227)

346) - از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره ایلام می فرمود: چنان چه مردی همسر خود را ایلاء کند بر این که با او مجامعت و هم خوابی نکند تا مدت چهار ماه فرصت دارد که از تصمیم خود برگردد و توبه نماید ولی اگر چهار ماه سیری گشت و پشیمان نگردید، چنان چه زن ساکت و بی تفاوت باشد، مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر مطالبه حقّ خود را کند زندانی و بازداشت می شود تا آن که یا برگردد و با او دوستی و نزدیکی کند و یا تصمیم بر طلاق گیرد و از بند زوجیت آزادش نماید و پس از این که یک بار حیض و سپس پاک شود بدون آن

ص: 449

حَتَّی إِذَا حَاضَتْ وَ تَطَهَّرَتْ مِنْ مَحِیضِهَا، طَلَّقَهَا تَطْلِیقَهً مِنْ قَبْلِ أَنْ یُجَامِعَهَا بِشَهَادَهِ عَدْلَیْنِ، ثُمَّ هُوَ أَحَقُّ بِرَجْعَتِهَا مَا لَمْ یَمْضِ اَلثَّلاَثَهُ أَقْرَاءٍ ﴾ (1)

448/[347] -﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَیُّمَا رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ فَالْإِیلاَءُ أَنْ یَقُولَ الرجل :وَ اَللَّهِ! لاَ أُجَامِعُکِ کَذَا وَ کَذَا، وَ یَقُولَ وَ اَللَّهِ! لَأَغِیظَنَّکِ ثُمَّ یُغَایِظُهَا وَ لَأُسَوِّأَنَّکِ ثُمَّ یَهْجُرُهَا فَلاَ یُجَامِعُهَا فَإِنَّهُ یَتَرَبَّصُ بِهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءَ - وَ اَلْإِیفَاءُ أَنْ یُصَالِحَ - ﴿فَإِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ وَ إِنْ لَمْ یَفِئْ أُجْبِرَ عَلَی اَلطَّلاَقِ (وَ لاَ یَقَعُ بَیْنَهُمَا طَلاَقٌ حَتَّی تُوقَفَ وَ إِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ) (2) فَهِیَ تَطْلِیقَهٌ .﴾ (3)

449/[348 ] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ : فِی رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ حَتَّی مَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ قَالَ: یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ اِعْتَدَّتِ اِمْرَأَتُهُ کَمَا تَعْتَدُّ اَلْمُطَلَّقَهُ وَ إِنْ أَمْسَکَ فَلاَ بَأْسَ﴾ (4)

ص: 450


1- عنه بحار الأنوار: 170/104 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 482/1 ح 10، و مستدرك الوسائل: 401/15 ح 18632. الكافي: 130/6 ح 1، تهذيب الأحكام : 3/8 ح 3 الاستبصار: 255/3 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 351/222 ح 28767 ، عوالي اللئالي : 293/2 ح 56 قطعة منه، و 405/3 ح 2.
2- ما بين القوسين لم يرد في الطبع الجديد
3- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 404/15 ح 18642 . الكافي : 130/6 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 524/3 ح 4824، تهذيب الأحكام : 2/8 ح 1 الاستبصار: 252/3 ح 1 بتفاوت يسير في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 347/22 ح 28756.
4- عنه بحار الأنوار : 171/104 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 12، و مستدرك الوسائل : 407/15 ح 18652 تهذيب الأحكام : 7/8 ح 20 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار : 254/3 ح 6 عنهما وسائل الشيعة : 355/22ح 28779.

که مجامعت کرده باشد در حضور دو شاهد عادل، طلاق را جاری می گرداند بعد از آن اگر مایل بود می تواند رجوع کند به شرط آن که سه مرحله (پاکی از حيض) را نگذرانده باشد.

347) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مردی که همسر خود را ایلاء کند و بگوید: سوگند به خدا! با تو مجامعت و هم خوابی نمی کنم و یا بگوید سوگند به خدا! تو را غضبناک می گردانم، سپس (با بی توجّهی نسبت به او) غضبناکش کند و یا بگوید: تو را ناراحت می نمایم و سپس با ترک دوستی و زناشویی ناراحتش کند به چنین مردی چهار ماه مهلت داده می شود پس اگر وفا کرد که همان دوستی و زناشویی باشد «پس خداوند آمرزنده و مهربان است».

ولی اگر وفا نکرد مجبور به طلاق می شود و طلاق واقع نمی شود، مگر بعد از توقیف و بازداشت او پس اگر طلاق داد یک طلاق محسوب می شود.

348) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

مردی که با زن خود ایلاء کند و چهار ماه از آن گذشته باشد، توقیف و بازداشت می شود تا زن خود را طلاق دهد و چون طلاقش داد باید عدّه طلاق نگاه دارد ولی اگر پشیمان شد و توبه کرد مشکلی نخواهد بود.

ص: 451

450/[349] - ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ فَمَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ؟

قَالَ: یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ بَانَتْ مِنْهُ وَ عَلَیْهَا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ، وَ إِلاَّ کَفَّرَ یَمِینَهُ وَ أَمْسَکَهَا .﴾ (1)

451/[350]- ﴿ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال]:

انَّه ذُکِرَ لَنَا أَنَّ أَجَلَ اَلْإِیلاَءِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ بَعْدَ مَا یَأْتِیَانِ اَلسُّلْطَانَ فَإِذَا مَضَتِ اَلْأَرْبَعَهُ اَلْأَشْهُرِ فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ وَ اَلْإِمْسَاکُ اَلْمَسِیسُ .﴾ (2)

452/[351] - ﴿سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِذَا بَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِنَ اَلرَّجُلِ هَلْ یَخْطُبُهَا مَعَ اَلْخُطَّابِ؟ قَالَ: یَخْطُبُهَا عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ لاَ یَقْرَبْهَا حَتَّی یُکَفِّرَ یَمِینَهُ .﴾ (3)

453/[352]- ﴿عَنْ صَفْوَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْمُوَلِّی إِذَا أَبَی أَنْ یُطَلِّقَ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَجْعَلُ لَهُ حَظِیرَهً مِنْ قَصَبٍ وَ یَحْبِسُهُ فِیهَا وَ یَمْنَعُهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ حَتَّی یُطَلِّقَ .﴾ (4)

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 10، وسائل الشيعة : 356/22 ذيل ح 28781 ، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 13 . من لا يحضره الفقيه : 525/3 ح 4825 ، تهذيب الأحكام : 8/8 21، الاستبصار : 254/3 ح 7 عنهم وسائل الشيعة : 355/22 ح 28781
2- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 11 وسائل الشيعة : 349/22 ح 28762 ، و البرهان في تفسير القرآن : 383/1 ح 14 .
3- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 12، وسائل الشيعة : 356/22 ح 28782 ، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 15 .
4- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 13، و وسائل الشيعة : 354/22 ح 28778، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 16 . الكافي : 133/6 ح 10 بإسناده عن حمّاد بن عثمان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 524/3 ذیل ح 4824 مرسلاً و بتفاوت يسير تهذيب الأحكام: 6/8 ح 13، الاستبصار : 257/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 353/22 ح 28772 و 354 ح 28775، و مستدرك الوسائل : 407/15 ح 18650 عن الصدوق في المُقنع .

349) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زن خود ایلاء کند و چهار ماه از آن گذشته باشد، سؤال کردم؟

فرمود: او توقیف و بازداشت می شود پس اگر تصمیم بر طلاق گرفت و طلاق داد از یک دیگر جدا می شوند و باید عدّه طلاق نگاه دارد و گرنه باید کفاره سوگند پرداخت کند و با زن خود معاشرت دوستانه داشته باشد.

350) - از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام: فرمود: مدّت ایلاء چهار ماه می باشد، سپس به سلطان (حاکم و یا قاضی) مراجعه می کنند پس اگر مایل بود و خواست با هم زندگی می کنند و اگر نپذیرفت باید طلاق دهد؛ ضمناً معنای زندگی این است که باید همراه با زناشویی باشد.

351) - از امام صادق علیه السلام سؤال شد که اگر زنی (به سبب ایلاء ) از شوهرش جدا شود و مرد بخواهد رجوع کند خطبه و عقد لازم است؟

فرمود: خطبه را جاری می کند به عنوان این که دو مرحله طلاق واقع شده است و تا زمانی که کفاره سوگند خود را نپردازد نمی تواند با او نزدیکی و زناشویی نماید.

352) - و از صفوان به نقل از بعضی از اصحابش روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زن خود ایلاء کند و حاضر به طلاق نشود، فرمود: امام علی علیه السلام برای چنین شخصی اتاقکی از نی تهیه می کرد و او را در آن بازداشت و زندانی می نمود و از خوردنی ها و آشامیدنی ها ممنوعش می نمود تا حاضر به طلاق گردد

ص: 453

454/[353] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی اَلرَّجُلِ إِذَا آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ، فَمَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یَفِئْ، فَهِیَ مُطَلَّقَهٌ، ثُمَّ یُوقَفُ؛ فَإِنْ فَاءَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ، وَ إِنْ عَزَمَ فَهِیَ بَائِنَهٌ مِنْهُ». ﴾ (1)

455/[354] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَنْ زُرَارَهَ قَالاَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ .﴾(2)

456/[355] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ رَبِیعَهَ اَلرَّأْیِ وَ هُوَ یَقُولُ: [إِنَّ مِنْ رَأْیِی] أَنَّ اَلْأَقْرَاءَ اَلَّتِی سَمَّی اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ إِنَّمَا هِیَ اَلطُّهْرُ فِیمَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ وَ لَیْسَ بِالْحَیْضِ

قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَدَّثْتُهُ بِمَا قَالَ رَبِیعَهُ ، فَقَالَ: کَذَبَ وَ لَمْ یَقُلْ بِرَأْیِهِ وَ إِنَّمَا بَلَغَهُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَقُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ أَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ ذَلِکَ؟

قَالَ: نَعَمْ کَانَ یَقُولُ: إِنَّمَا اَلْقُرْءُ: اَلطُّهْرُ تُقْرَأُ فِیهِ اَلدَّمُ فَیَجْمَعُهُ فَإِذَا

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 172/104 ح 14، وسائل الشيعة : 356/22 ح 28783 ، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 17 . تهذيب الأحكام : 4/8 ح 7 ، الاستبصار : 256/3 ح 5 عنهما وسائل الشيعة : 352/22 ح 28770.
2- عنه بحار الأنوار: 187/104 ح 21 ، وسائل الشيعة : 203/22 ح 28389، و البرهان في تفسير القرآن : 475/1 ح 9 الكافي : 88/6 ضمن ح 9 ، وتهذيب الأحكام : 122/8 ح 22 و 123 ح 23 ، وضمن ح 28 الاستبصار: 330/3 ح 11 و ح 12 عنهم وسائل الشيعة : 201/22 ح 28381- 28383، دعائم الإسلام : 296/2 ح 1112 ، عنه مستدرك الوسائل : 353/15 ح 18476 .

353) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی با زن خود ایلاء کرده است بر اینکه با او مجامعت و زناشویی نکند و اگر چهار ماه از آن بگذرد و رجوع ننماید، زن (در حكم) مطلّقه قرار می گیرد پس مرد را توقیف و بازداشت می کنند، سپس اگر حاضر به دوستی و نزدیکی شد زن در حکم دو مرحله طلاق قرار گرفته است ولی چنان چه تصمیم بر طلاق گرفت زن او جدا خواهد شد.

354) - از محمد بن مسلم و زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «قُرء» پاکی بین دو مرحله خون حیض می باشد.

355)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از ربيعة الرأی (1) شنیدم که می گفت: رأی و عقیده من درباره «الأقراء» که خداوند در قرآن مطرح نموده به این معنا است که یک مرحله پاکی در بین دو مرتبه حیض می باشد. سپس به حضور امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و آن چه را که از ربیعه شنیده بودم بیان کردم

حضرت فرمود: دروغ گفته است این مطلب را با رأی و عقیده خود نگفته است بلکه آن را از امام علی علیه السلام دریافت کرده است.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا امام علی علیه السلام چنین مطلبی را بیان نموده است؟

فرمود: بلی می فرمود: همان معنای «قُرء» پاکی از خون می باشد که خون در مدّت پاکی، جمع و نگهداری می شود تا وقتی که زمان حیض فرا رسد و پاکی را نابود کند.

ص: 455


1- او ابو عثمان ربيعة بن فروخ تیمی است که با نظریه خود و قیاس در احکام عمل می کرد و در مدینه مفتی اهل سنّت بود تاریخ بغداد: ج 8 ص 420 شماره 4531 و تهذيب التهذيب: ج 3 ص 258 شماره 491

جائت [حَاضَتْ] قَذَفَتْهُ،

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ رَجُلٌ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ طَاهِراً مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَهِ عَدْلَیْنِ،

قَالَ: إِذَا دَخَلَتْ فِی اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدِ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا وَ حَلَّتْ لِلْأَزْوَاجِ

قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ أَهْلَ اَلْعِرَاقِ یَرْوُونَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: هُوَ أَحَقُّ بِرَجْعَتِهَا مَا لَمْ تَغْتَسِلْ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ، فَقَالَ: کَذَبُوا قَالَ: وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدِ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا﴾.(1)

457/[356] - ﴿ وَ فِی رِوَایَهِ رَبِیعَهِ اَلرَّأْیِ : وَ لاَ سَبِیلَ لَهُ عَلَیْهَا، وَ إِنَّمَا اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَتَزَوَّجَ حَتَّی تَغْتَسِلَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ، فَإِنَّکَ إِذَا نَظَرْتَ فِی ذَلِکَ لَمْ تَجِدِ اَلْأَقْرَاءَ إِلاَّ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، فَإِذَا کَانَتْ لاَ تَسْتَقِیمُ مِمَّا تَحِیضُ فِی اَلشَّهْرِ مِرَاراً وَ فِی اَلشَّهْرِ مَرَّهً، کَانَ عِدَّتُهَا عِدَّهَ اَلْمُسْتَحَاضَهِ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، وَ إِنْ کَانَتْ تَحِیضُ حَیْضاً مُسْتَقِیماً فَهُوَ فِی کُلِّ شَهْرٍ حَیْضَهٌ، بَیْنَ کُلِّ حَیْضَهٍ شَهْرٌ وَ ذَلِکَ اَلْقُرْءُ .﴾ (2)

ص: 456


1- عنه بحار الأنوار: 187/104 ح 22 وسائل الشيعة : 310/22 ذيل ح 28408، و البرهان في تفسير القرآن : 485/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 354/15 ح 18482 و 353 ح 18479 و 355 ح 18486 قطع منه فيها الكافي : 86/6 ح 1 - من قوله : قلت : أصلحك الله - ، و 89 ح 1 - إلى قوله : جاء المحيض دفقه ، عنه وسائل الشيعة : 201/22 ح 28384 عوالي اللئالي : 141/2 المسلك الرابع في أحاديث ...)، مجمع البيان: 326/1 بتفات عنه وسائل الشيعة : 309/22 ح 28408 .
2- عنه بحار الأنوار : 187/104 ذيل ح 22 و البرهان في تفسير القرآن : 485/1 ذيل ح 10، و مستدرك الوسائل : 355/15 ح 18487. الكافي : 88/6 ح 9 تهذيب الأحكام : 123/8 ح 28 ، الاستبصار : 327/3 ح 4 ، عنهم وسائل الشيعة : 204/22 ح 28393.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! مردی همسر خود را در حالت پاکی و بدون آن که مجامعت و نزدیکی کرده ،باشد در حضور دو شاهد عادل طلاق می دهد (حکمش چگونه است)؟

فرمود: موقعی که دو مرحله حیض دید و مرحله سوم نیز حیض شود، عدّه طلاقش پایان یافته و می تواند (با هر کسی که بخواهد) ازدواج کند.

گفتم: اهالی عراق از امام علی علیه السلام روایت کرده اند: تا زمانی که حیض سوم پایان نیافته و غسل نکرده شوهر قبلی او در رجوع اولویت دارد.

فرمود: دروغ گفته اند امام علی علیه السلام می فرمود: چنان چه زن مرحله سوم خون را ببیند عدّه اش پایان یافته است.

356) - و در روایت ربيعة الرأى آمده: مرد حقّ رجوع به زن را ندارد و همانا «قُرء» ما بین دو مرحله دیدن خون حیض می باشد و هم چنین گفته است: زن حقّ شوهر کردن ندارد مگر بعد از غسل از حیض سوم

پس موقعی که تو خوب به فتوا ها دقّت کنی در می یابی که «أقراء»، سه مرحله دیدن خون حیض است و باید سه مرحله به طول انجامد بنابراین اگر زن عادت ماهیانه منظّمی نداشته باشد بلکه چه بسا چند بار و یا فقط یک بار در یک ماه خون ببیند عدّه او همانند عدّه مستحاضه می باشد که سه ماه خواهد بود، ولی اگر عادت ماهیانه اش منظّم باشد در هر ماه یک بار خون حیض می بیند و بین هر دو مرحله حیض یک ماه فاصله می شود و منظور از «قُرء» همین مورد اخیر می باشد.

ص: 457

458/[357] - ﴿قَالَ اِبْنُ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

اَلْعِدَّهُ اَلَّتِی تَحِیضُ وَ تَسْتَقِیمُ حَیْضُهَا ثَلاَثَهُ أَقْرَاءٍ وَ هِیَ ثَلاَثُ حِیَضٍ﴾ (1)

459/[358]- ﴿ وَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ : اَلْقُرْءُ هُوَ اَلطُّهْرُ إِنَّمَا یُقْرَأُ فِیهِ اَلدَّمُ حَتَّی إِذَا جَاءَ اَلْحَیْضُ دَفَعَتْهَا .﴾ (2)

460/[359]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ مَتَی تَبِینُ مِنْهُ؟

قَالَ: حِینَ یَطْلُعُ اَلدَّمُ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ.﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿228﴾

ص: 458


1- عنه بحار الأنوار 188/104 ح 23 و البرهان في تفسير القرآن: 485/6 ح 11 و مستدرك الوسائل : 352/15 ح 18473 بحذف الذیل ، و 353 ح 18477 بتمامه تهذيب الأحكام : 126/8 ح 33 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام و ح 34 عن أبي بصیر الاستبصار: 330/3 ح 9 و ح 10 عنهم وسائل الشیعه: 220/22 ح 28387
2- عنه بحار الأنوار: 188/104 ذیل ح 23، و البرهان في تفسير القرآن: 486/1 ح 12 ، مستدرک الوسائل: 353/15 ح 18478.
3- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 24 و البرهان فی تفسیر القرآن: 486/1 ح 13 الكافي 88/6 ح 11 بتفصيل، و نحوه تهذیب الأحكام: 124/8 ح 30، الاستبصار: 328/3 ح 6 عنهم وسائل الشیعة 205/22 ح 28395، و 210 ح28410 .

357) - ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

ابو بصیر گفته است عدّه زنی که خون حیض می بیند و عادت ماهیانه اش منظّم است سه «قُره» می باشد که سه مرحله دیدن خون حیض خواهد بود.

358) - از احمد بن محمد روایت کرده است، که گفت:

«قُرء» همان پاکی است که از خون حیض پاک شود و چون خون حیض جاری گردد پاکی را از بین می برد.

359)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم که همسر خود را طلاق داده چه زمانی از یک دیگر جدای قطعی می شوند؟

فرمود: موقعی که خون حیض را در مرحله ببيند.

فرمایش خداوند متعال: زنان طلاق داده شده باید به مدت سه مرتبه عادت ماهیانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند (و عدّه نگاه دارند) و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند برای آن ها حلال نیست که آن چه را خدا در رحم های ایشان آفریده کتمان کنند و همسرانشان برای بازگرداندن آن ها (و از سر گرفتن زندگی زناشویی) در این مدت (از دیگران) سزاوارتر خواهند بود در صورتی که خواهان اصلاح باشند و برای آنان همانند وظایفی که بر دوش آن ها می باشد. حقوق شایسته ای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند و خداوند توان مند حکیم است. (228)

ص: 459

461/[360] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ اَلْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَهَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اَللّهُ فِی أَرْحامِهِنَّ ﴾ یَعْنِی لاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ اَلْحَمْلَ إِذَا طُلِّقَتْ وَ هِیَ حُبْلَی، وَ اَلزَّوْجُ لاَ یَعْلَمُ بِالْحَمْلِ، فَلاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ حَمْلَهَا وَ هُوَ أَحَقُّ بِهَا فِی ذَلِکَ اَلْحَمْلِ مَا لَمْ تَضَعْ﴾ (1)

462/[361]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمُطَلَّقَهُ تَبِینُ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ﴾(2)

463/[362]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْمَرْأَهِ إِذَا طَلَّقَهَا زَوْجُهَا مَتَی تَکُونُ أَمْلَکَ بِنَفْسِهَا؟

قَالَ: إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدْ بَانَتْ.﴾ (3)

464/[363]- ﴿ قَالَ زُرَارَهُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

اَلْأَقْرَاءَ هِیَ اَلْأَطْهَارُ قَالَ: اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ .﴾(4)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 25، و وسائل الشيعة : 196/22 ح 28371 و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 14 و نور الثقلين: 221/1 ح 853.
2- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 26، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 15، و مستدرك الوسائل 355/15 ح 18483 الكافي : 87/6 ح 3 بإسناده عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 206/22 ح 28397.
3- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 16، و مستدرك الوسائل : 355/15 ح 18484 . الكافي : 87/6ح 2 و 6 بإسنادهما عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام- فيه من قوله : إذا رأت الدم ، عنهما وسائل الشيعة : 205/22 ح 28396 ، و 206 ح 28398
4- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 17 . الکافی: 89/6 ح 2 و3 فیهما القطعة الثانية منه، و ح 4 القطعة الأولى منه و نحوه تهذیب الاحکام 122/8 ح 22و 23 و 123 - 4 2 عن أبي عبد الله علیه السلام ، و الاستبصار: 3303 ح 11 - 13 عنه وسائل الشيعة : 201/22 ح 28381 - 28383- عوالي اللئالي : 385/3 ح 52 نحو الكافي.

360) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زنانی که طلاق داده شده اند، باید سه مرحله پاکی از خون حیض را عدّه نگاه دارند و جایز نیست که آن چه را خداوند در رحم ایشان آفریده (حاملگی خود را) کتمان نمایند.»

فرمود: منظور این است که زن در صورتی که طلاق داده شده، اگر آبستن باشد و شوهر نداند، حقّ ندارد حاملگی خود را کتمان نماید، با توجّه بر این که مرد تا زمانی که همسرش آبستن باشد و زایمان نکرده در اولویت می باشد

361)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: زنی که طلاق داده شده در اولین لحظه دیدن خون حیض در مرحله سوم از مرد خود جدا خواهد شد.

362) - از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره زنی که شوهرش او را طلاق داده، سؤال شد: چه وقت می تواند آزاد و مالک وجود خود باشد؟

فرمود: زن در اولین لحظه دیدن خون حیض در مرحله سوم از مرد خود جدا خواهد شد.

363)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «أقراء» به معنای پاکی از خون حیض است.

و (نیز) :فرمود «قرء» پاکی بین دو مرحله دیدن خون حیض می باشد.

ص: 461

قوله تعالى : ﴿ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ ﴿229﴾

465/[364]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی اَلرَّجُلِ إِذَا تَزَوَّجَ اَلْمَرْأَهَ. قَالَ: أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ: ﴿ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ.﴾(1)

466/[365]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَرْأَهُ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ اَلَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ ترَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ اَلثَّالِثَهَ، فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسنٍ ﴾ وَ اَلتَّسْرِیحُ هُوَ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ﴾(2)

ص: 462


1- عنه بحار الأنوار: 154/104 ح 63. و البرهان في تفسير القرآن 488/1 ح 4 الكافي: 501/5 ح 5 بإسناده عن عبد الرحمان بن أعين قال : سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : ... عنه وسائل الشيعة . 116/20 ح 25179
2- عنه بحار الأنوار: 195/104 ح 64 و البرهان في تفسير القرآن: 488/1 ح 5 . الكافي 76/6 ح 3. تهذيب الأحكام : 33/8 ح 17 بتفاوت فيهما، الاستبصار : 274/3 ج 15، عنهم وسائل الشيعة . 118/22ح 28159

فرمایش خداوند متعال طلاق، (طلاقی که مرد حق رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (که در هر مرتبه) باید همسر خود را به طور شایسته نگاهداری کند (و با او دوستی و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود) و برای شما حلال نیست که چیزی از آن چه به آن ها داده اید پس بگیرید مگر این که هر دو همسر بترسند که حدود الهی را اجرا نکنند که اگر بترسید که آنان حدود الهی را رعایت نکنند مانعی برای آن ها نیست که زن فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد)، این ها حدود الهی است پس از آن تجاوز نکنید و هر کسی که از آن تجاوز کند ستمگر خواهد بود. (229)

364) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم درباره مردی که ازدواج کرده می فرمود: او بر عهد و میثاقی که خداوند از او گرفته اقرار کرده است که فرموده: «پس یا باید درست با زن زندگی کند و با او را به نیکویی رها کند و طلاقش دهد»

365) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آن زنی که شوهرش بر و (حرام گشته) حلال نمی شود. مگر آن که به دیگری شوهر کند پس اگر این شوهر بعدی طلاقش داد، می تواند به اولی ازدواج نماید و آن به این صورت می باشد: یک مرتبه طلاقش داده و به او رجوع کرده سپس طلاق (دوم) داد و باز هم رجوع نمود و بعد از آن نیر طلاق سوم داد، دیگر حق رجوع ندارد مگر آن که به دیگری شوهر نماید همان طوری که خداوند فرموده است «طلاق دو مرتبه است و بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» که معنای «تسریح» همان طلاق سوم می باشد.

ص: 463

467/[366] -﴿قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ﴾ (1) قال هِیَ هَاهُنَا اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلْأَخِیرُ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا بِتَزْوِیجٍ جَدِیدٍ.﴾ (2)

468/[367] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ﴾ وَ اَلتَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ هِیَ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ.﴾ (3)

469/[368] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَرْأَهِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟

قَالَ: هِیَ اَلَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ اَلثَّالِثَهَ فَهِیَ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » ، وَ تَذُوقَ عُسَیْلَتَهُ وَ یَذُوقَ عُسَیْلَتَهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ ﴾ فانَّ اَلتَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ﴾ (4)

470/[369] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلْقَاسِمِ اَلْفَارِسِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : « فَإِمْساکٌ

ص: 464


1- سورة البقرة : 230/2
2- سورة البقرة : 230/2
3- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 65، و البرهان في تفسير القرآن : 488/1 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 66، و البرهان في تفسير القرآن : 488/1 ح 8 الكافي : 76/6ح 3 بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و ح 5 باختصار، و نحوهما تهذيب الأحكام : 33/8 ح 17، و الاستبصار : 274/3 ح 15 ، عنهم وسائل الشيعة : 114/22 ح 28152 و 118 ح 28159 ، دعائم الإسلام : 297/2 ح 1115، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل: 327/15 ح 18398، النوادر للأشعري : 112 ح 276 ، عنه البحار : 138/104 ح 7.

366) - (ابو بصیر) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر او را طلاق داد پس برای او حلال نیست که با آن زن نکاح کند مگر آن که شوهری دیگر انتخاب کند»، فرمود: منظور از این آیه، در جایی است که زن سه طلاقه گشته که اگر شوهر بعدی طلاقش داد بر این زن و شوهر قبلی او مشکلی نیست که به یک دیگر رجوع نمایند و ازدواج جدید کنند.

367) - ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند می فرماید: «طلاق دو مرتبه است پس بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» که معنای «تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنِ»، همان سه طلاقه شدن همسر می باشد.

368) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق و یا امام کاظم علیهما السلام ) درباره آن زنی که شوهرش بر او حلال نیست، مگر آن که به دیگری شوهر کند سؤال کردم؟

فرمود: آن زنی است که یک مرتبه طلاقش داده و به او رجوع کرده، سپس طلاق (دوم) داد و باز هم رجوع نمود و بعد از آن نیز طلاق سوم داد که دیگر حق رجوع ندارد مگر آن که به دیگری شوهر نماید و از یک دیگر کامیاب شوند همان طوری که خداوند فرموده است: «طلاق دو مرتبه است پس بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند»، که معنای «تسریحٌ» همان طلاق سوم می باشد

369)- از ابو القاسم فارسی روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! خداوند در کتابش می فرماید: «پس بعد

ص: 465

بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسنٍ﴾ وَ مَا یَعْنِی بِذَلِکَ؟

قَالَ: أَمَّا اَلْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ اَلْأَذَی وَ إِجْبَاءُ [إحباء] اَلنَّفَقَهِ، وَ أَمَّا اَلتَّسْرِیحُ بِإِحْسَانٍ فَالطَّلاَقُ عَلَی مَا نَزَلَ بِهِ اَلْکِتَابُ.﴾ (1)

471/[370]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: «لاَ یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اَللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ، وَ مَا لَمْ یُعْطِ لِلَّهِ وَ فِی اَللَّهِ فَلَهُ أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ، نِحْلَهً کَانَتْ أَوْ هِبَهً، جیزَتْ أَوَ لَمْ تُجزْ ، [وَ لاَ یَرْجِعُ اَلرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لاِمْرَأَتِهِ، وَ لاَ اَلْمَرْأَهُ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا. جیزَتْ أَ وَ لَمْ تُجزْ]،(2) أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً﴾؟ وَ قَالَ: ﴿فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً.﴾ (3).(4)

472 / [371] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُخْتَلِعَهِ کَیْفَ یَکُونُ خُلْعُهَا؟

فَقَالَ: لاَ یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ: وَ اَللَّهِ! لاَ أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لاَ أُطِیعُ لَکَ أَمْراً وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَکَ وَ لَأُدْخِلَنَّ عَلَیْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ فَإِذَا هِیَ قَالَتْ ذَلِکَ حَلَّ خُلْعُهَا،

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 67 ، وسائل الشيعة : 512/21 ح 27726 ، و البرهان في تفسير القرآن: 489/1 ح 9.
2- ما بين المعقوفتين لم يرد في الطبع الجدي
3- سورة النساء : 4/4
4- عنه بحار الأنوار: 188/103 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 69/14 ح 16119 فيه إلى قوله : أو لم تجز وفيه : حيزت او لم تحز، بدل جيزت او لم تجز، و 71 ح 16125 القطعة الأخيرة منه . الكافي : 30/7 ح 3 بإسناده عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام: 152/9 ح 1 ، و الاستبصار : 110/4 ح 17 عنهم وسائل الشيعة : 231/19 ح 24479.

از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» معنا و مقصود آن چیست؟

فرمود: اما «فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ» ،یعنی (به او) اذیّت و آزار نرساند و هزینه زندگی او را بدون نقصان و بدون منّت تأمین کند؛ و اما «تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنِ» آن طلاقی می باشد که کتاب (و سنّت) بیان نموده است.

370)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: سزاوار نیست چیزی را که انسان در راه خدا داده پشیمان شود و پس بگیرد ولی آن چه را که برای خدا و در راه او نداده می تواند پس بگیرد خواه آن که به عنوان مهریه باشد و یا هدیه و بخشش و یا این که قابل تصرّف باشد یا نباشد

هم چنین چیزی را که مرد به همسر خود داده است و یا زن به شوهر خود داده - قابل حیازت و تصرّف باشد یا نباشد - حقّ رجوع ندارند؛ مگر خداوند متعال نفرموده است: «پس برای شما حلال نیست پس گرفتن مقداری از آن چه را که به همسرانتان داده اید»؟ و نیز فرموده است چنان چه همسرانتان با رغبت و رضایت چیزی را به شما دادند، بخورید که نوش جانتان و گوارایتان باد»

371) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره طلاق خُلع سؤال کردم که چگونه واقع می شود؟

فرمود: طلاق خُلع همسر صحیح نیست مگر آن که زن (به شوهر) خود بگوید: به خداوند سوگند! هیچ موقع به سوگند تو اهمیتی نمی دهم فرمان تو را رعایت و اطاعت نمی کنم مردی دیگر را در رختخواب تو وارد می گردانم و بدون اجازه تو بر تو وارد می شوم هنگامی که چنین نکاتی را بگوید طلاق خلع او حلال واقع خواهد شد.

ص: 467

وَ حَلَّ لَهُ مَا أَخَذَ مِنْهَا مِنْ مَهْرِهَا وَ مَا زَادَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا اِفْتَدَتْ بِهِ ﴾ وَ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِتَطْلِیقَهٍ وَ هِیَ أَمْلَکُ بِنَفْسِهَا، إِنْ شَاءَتْ نَکَحَتْهُ، وَ إِنْ شَاءَتْ فَلاَ فَإِنْ نَکَحَتْهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی ثِنْتَیْنِ﴾. (1)

473/[372]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اَللّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اَللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ اَلظّالِمُونَ ﴾ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ غَضِبَ عَلَی اَلزَّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلْدَ مِائَهٍ فَمَنْ غَضِبَ عَلَیْهِ فَزَادَ فَأَنَا إِلَی اَللَّهِ مِنْهُ بَرِیءٌ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اَللّهِ فَلا تَعْتَدُوها﴾ (2)

474/[373]-﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ فَضَالَهَ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ عِنْدَ قُرْئِهَا تَطْلِیقَهً ثُمَّ لَمْ یُرَاجِعْهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا عِنْدَ قُرْئِهَا اَلثَّالِثَهَ فَبَانَتْ مِنْهُ، أَ لَهُ أَنْ یُرَاجِعَهَا؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ لَهُ: فَرَجُلٌ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ تَطْلِیقَهً ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا؟ قَالَ: لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ.﴾ (3)

ص: 468


1- عنه بحار الأنوار: 163/104 ح 5، وسائل الشيعة : 282/22 ح 28596 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 6، و نور الثقلين : 224/1 ح 863 الكافي : 139/6 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 523/3 ح 4821، و تهذيب الأحكام : 95/8 ح 1 ، و الاستبصار : 315/3 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 280/22 ح 28590، عوالي اللئالي : 395/3 ح 12
2- عنه بحار الأنوار : 52/79 ح 42، و وسائل الشيعة : 18/28 ح 34311، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 1 و نور الثقلين : 224/1 ح 864.
3- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 68 ، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 8

و آن چه را که مرد از زن در برابر طلاقش بگیرد - خواه مهریه باشد و یا بیشتر از آن - جایز و حلال می باشد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده:) «و برای ایشان مشکلی نیست نسبت به آن چه انجام داده است».

و موقعی که چنین جریانی انجام پذیرد زن از مرد جدا گشته و زن نسبت به خود مالک و اختیاردار می باشد اگر مایل بود با مرد (مجدداً) ازدواج می کند و اگر مایل نبود خیر، پس اگر به همان مرد شوهر کند این زن نزد او در دو مرحله (نکاح) می باشد

372)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه گذشت، بیان) احکام و حدود الهی است، از آن تجاوز نکنید که هر کس از حدود خداوند تجاوز نماید، ستمگر خواهد بود» فرمود: به راستی خداوند بر زناکار غضب نموده و برای مجازاتش یک صد ضربه شلّاق قرار داده است پس هر کسی که بر او غضب کند و بیش از آن را بزند من در پیشگاه خداوند از او بیزار خواهم بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده): «آن ها احکام و حدود الهی است، از آن تجاوز نکنید»

373) - از عبد الله بن فضاله روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره مردی سؤال کردم که همسر خود را هنگام پاکی از خون حیض طلاق داده و رجوع نکرده سپس هنگام پاکی سوم نیز او را طلاق داد و از یک دیگر جدا شدند آیا می تواند به او رجوع نماید؟

فرمود: بلی. عرض کردم آیا پیش از آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند؟! فرمود .بلی گفتم: بنابراین اگر مردی زن خود را یک بار طلاق دهد و رجوع نماید، سپس طلاق دهد و رجوع کند مرتبه سوم نیز طلاق دهد چگونه است؟

فرمود حلال نیست، مگر آن که با مردی دیگر ازدواج نماید (سپس اگر طلاقش داد می تواند با اولی ازدواج نماید)

ص: 469

475/[374]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلطَّلاَقِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لَهُ « حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » قَالَ لِی: أُخْبِرُکَ بِمَا صَنَعْتُ أَنَا بِامْرَأَهٍ کَانَتْ عِنْدِی فَأَرَدْتُ أَنْ أُطَلِّقَهَا فَتَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا طَمِثَتْ ثُمَّ طَهُرَتْ، طَلَّقْتُهَا مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدَیْنِ، ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا رَاجَعْتُهَا وَ دَخَلْتُ بِهَا وَ مَسَسْتُهَا وَ تَرَکْتُهَا حَتَّی طَمِثَتْ وَ طَهُرَتْ ثُمَّ طَلَّقْتُهَا بِغَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدَیْنِ ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا رَاجَعْتُهَا وَ دَخَلْتُ بِهَا وَ مَسَسْتُهَا ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی طَمِثَتْ فَطَهُرَتْ ثُمَّ طَلَّقْتُهَا بِشُهُودٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ وَ إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ بِهَا لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِی بِهَا حَاجَهٌ .﴾(1)

قوله تعالى: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴾﴿230﴾

476/[375] - ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ فَتَزَوَّجَتْ بِالْمُتْعَهِ أَتَحِلُّ لِزَوْجِهَا اَلْأَوَّلِ؟

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار. 156/104 ح 69 و البرهان في تفسير القرآن: 492/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 324/15 ح 18387 الكافي 75/6 ح 1، تهذيب أحكام: 41/8 ح 44 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 119/22 ح 28161

374) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد طلاقی که رجوع در آن حلال نیست مگر آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند سؤال کردم؟

فرمود: بر آن چه در رابطه با خانمی که انجام داده ام تو را شنا می نمایم موقعی که خواستم او را طلاق دهم رهایش کردم تا خون حیض دید و چون پاک شد بدون آن که بعد از آن با او نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم پس از آن رهایش نمودم تا اواخر عدّه اش رسید سپس رجوع کرده و با او مجامعت کردم باز وهایش نمودم تا خون حیض دید و چون پاک شد نیز بدون آن که نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم و به حال خود رهایش کردم موقعی که به نزدیکی پایان عدّه اش رسید رجوع کرده و زناشویی انجام دادم باز هم رهایش نمودم تا خون حیض دید و چون پاک شد نیز بدون آن که نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم اما دلیل این که با او چنین کردم؛ چون (مشکلاتی داشت و برای ادب و تربیت او ناچار به این برخورد بودم و چندان) نیازی به او نداشتم

فرمایش خداوند متعال: پس اگر (بعد از دو مرحله طلاق و رجوع) او را طلاق داد از آن به بعد زن بر او حلال نخواهد بود مگر این که همسر دیگری را انتخاب کند (و با او آمیزش نماید)، پس اگر (همسر دوم) او را طلاق داد گناهی

ندارد که بازگشت کنند. در صورتی که امیدوار باشند که حدود الهی را محترم می شمارند این ها حدود الهی است که خداوند آن را برای گروهی که آگاه هستند بیان می نماید. (230)

375)- از حسن بن زیاد روایت کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق علیه السلام ) عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرده سپس او را به نوعی طلاق داده و مرد دیگری با او ازدواج موقت کرد، آیا برای

ص: 471

قَالَ: لاَ لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَدْخُلَ فِی مِثْلِ اَلَّذِی خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا إِنْ ظَنّا أَنْ یُقِیما حُدُودَ اَللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ﴾ اَلْمُتْعَهُ لَیْسَ فِیهَا طَلاَقٌ ﴾ (1)

477 / [376] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلطَّلاَقِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ؟

قَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُطَلِّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ - وَ اَلرَّجْعَهُ هُوَ اَلْجِمَاعُ - ثُمَّ یُطَلِّقُ ثُمَّ یُرَاجِعُ ثُمَّ یُطَلِّقُ اَلثَّالِثَهَ فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ وَ قَالَ: اَلرَّجْعَهُ اَلْجِمَاعُ وَ إِلاَّ فَهِیَ وَاحِدَهٌ﴾ (2)

478/[277] - ﴿ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

إِذَا قَالَ اَلرَّجُلُ لاِمْرَأَتِهِ: أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ قَالَ: أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ قَالَ: أَنْتِ طَالِقَهٌ لَمْ تَحِلَّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا وَ لَمْ یُشْهِدْ فَهُوَ یَتَزَوَّجُهَا إِذَا شَاءَ .﴾ (3)

ص: 472


1- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 70، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 10، و نور الثقلين: 225/12 ح 870 و مستدرك الوسائل: 328/15 ح 18402. کتاب درست بن أبي منصور (المطبوع ضمن الأصول الستّة عشر) : 165 بإسناده عن الحسن الصيقل، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 329/15 ح 18404، و نحوه تهذيب الأحكام: 34/8 ح 22 و الاستبصار: 275/3 ح 20، عنهما وسائل الشيعة: 132/22 ح 28199.
2- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 71 ، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 110 ، و مستدرك الوسائل : 323/15 ح 18386، و 331 ح 18411. الكافي : 74/6ح 5 بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن أبي الحسن علیه السلام ، فيه القطعة الأخيرة منه
3- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 72، و وسائل الشيعة : 123/22 ح 28173، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 12، و مستدرك الوسائل: 289/15 ح 18273

او ازدواج با شوهر اولش حلال می باشد؟

فرمود ،نه مگر اینکه با شوهر دوم ازدواج (دائم) کند (که بعد از طلاق اگر طلاقش دهد حق رجوع دارد)؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: «پس چنان چه شوهر، همسر خود را طلاق دهد رجوع برایش جایز نیست، مگر آن که به دیگری شوهر کند، پس اگر دومی طلاقش داد مانعی نیست که با شوهر اولی ازدواج کند اگر احتمال دهند که می توانند به حدود و احکام خداوند اهمیّت داده و آن را اجرا کنند»، ضمناً در نکاح متعه و ازدواج موقّت طلاقی نمی باشد (و تا زمانی که زناشویی و سپس طلاق نباشد برای نفر اول حلال نمی شود)

376) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد طلاقی که رجوع در آن حلال نیست مگر آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند سؤال کردم؟

فرمود: آن در موردی است که او طلاق داده و (پیش از تمام شدن عدّه) رجوع و زناشویی نموده پس از آن دو مرتبه طلاق داد و رجوع نمود تا مرتبه سوم که دیگر بر او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند (و طلاقش دهد).

377)- از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی به همسر خود بگوید: تو را طلاق دادم سپس به او رجوع کند دو مرتبه طلاقش دهد و رجوع نماید و نیز مرتبه سوم طلاقش دهد دیگر برای او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند پس اگر شوهر بعدی طلاقش داد و رجوع نکرد می تواند در صورت تمایل با شوهر اولی ازدواج نماید.

ص: 473

479/[378] - ﴿مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ، ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا، ثُمَّ تَزَوَّجَهَا، ثُمَّ طَلَّقَهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا، حَتَّی فَعَلَ ذَلِکَ بِهَا ثَلاَثاً. قَالَ: لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ﴾ (1)

480/[379] - ﴿عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ طَلاَقاً لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَتَزَوَّجَهَا عَبْدٌ ثُمَّ طَلَّقَهَا هَلْ یَهْدِمُ اَلطَّلاَقَ؟

قَالَ: نَعَمْ لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ﴾ وَ هُوَ أَحَدُ اَلْأَزْوَاجِ .﴾ (2)

481/[380 ] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا أَرَادَ اَلرَّجُلُ اَلطَّلاَقَ طَلَّقَهَا مِنْ قَبْلِ عِدَّتِهَا فِی غَیْرِ جِمَاعٍ، فَإِنَّهُ إِذَا طَلَّقَهَا وَاحِدَهً ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی یَخْلُوَ أَجَلُهَا وَ شَاءَ أَنْ یَخْطُبَ مَعَ اَلْخُطَّابِ فَعَلَ، فَإِنْ رَاجَعَهَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُوَ اَلْأَجَلُ أَوْ اَلْعِدَّهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَهٍ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلثَّانِیَهَ فَشَاءَ أَیْضاً أَنْ یَخْطُبَ مَعَ اَلْخُطَّابِ إِنْ کَانَ تَرَکَهَا حَتَّی یَخْلُوَ أَجَلُهَا وَ إِنْ شَاءَ رَاجَعَهَا قَبْلَ أَنْ یَنْقَضِیَ أَجَلُهَا فَإِنْ فَعَلَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ فَإِنْ

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 73 و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 13، و مستدرك الوسائل : 322/15 ح 18381 تهذيب الأحكام: 65/8 ح 133 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و ح 134 عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما الاستبصار: 297/3 ح 5 و 6، عنهما وسائل الشيعة : 111/22 ح 28146 .
2- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 14 و مستدرك الوسائل : 329/15 ح 18405 . الكافي : 425/5 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 133/22ح 28204، النوادر للأشعري :112 ح 277، عنه البحار : 139/104 ح 8.

378) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که همسر خود را طلاق داده و بعد از سپری شدن عدّه اش با او ازدواج کرده ولی بدون عمل مجامعت طلاقش داده و این برنامه را سه مرتبه انجام داده (سؤال کردم؟)

فرمود: بر او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند (و طلاقش دهد.)

379) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم که همسر خود را به نوعی طلاق داده که دیگر بر او حلال نمی باشد بعد از آن زن با عبد و غلامی (زر خرید) ازدواج کرد و طلاقش داد آیا اثر آن طلاق قبلی را از بین برده و بی اثر می نماید؟

فرمود: بلی چون خداوند فرموده است: «مگر آن که شوهری دیگر با او نکاح کند» و غلام هم یکی از شوهران می باشد

380) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هنگامی که مردی بخواهد همسر خویش را طلاق دهد و او را پیش از ورود به عادت ماهیانه اش - بدون آن که نزدیکی کرده باشد - طلاق داده و رهایش کند تا عدّه اش سپری گردد، چنان چه بخواهد (بعد از عدّه) رجوع و دوستی نماید باید همانند یک فرد بیگانه هم چون دیگران از او خواستگاری نماید.

ولی اگر پیش از سپری شدن عدّه اش به او رجوع کرد (مانعی ندارد و) با یک دیگر زندگی می کنند اما اگر باز هم او را طلاق داد و رجوع نکرد، همانند دیگران از او خواستگاری می کند مگر آن که پیش از پایان عدّه اش رجوع کرده باشد (که مانعی ندارد و همانند قبل، زن و شوهر هستند) و این طلاق دوم محسوب می شود اما اگر باز هم طلاقش داد سه طلاقه شده است و دیگر حقّ

ص: 475

طَلَّقَهَا ثَلاَثاً فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ، وَ هِیَ تَرِثُ وَ تُورَثُ مَا کَانَتْ فِی اَلدَّمِ فِی اَلتَّطْلِیقَتَیْنِ اَلْأَوَّلَتَیْنِ.﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ﴿231﴾

482/[381] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ اِبْنَیْ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالُوا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ ﴿ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا ﴾؟

فَقَالاَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ اَلْمَرْأَهَ تَطْلِیقَهً وَاحِدَهً ثُمَّ یَدَعُهَا حَتَّی إِذَا کَانَ آخِرُ عِدَّتِهَا رَاجَعَهَا ثُمَّ یُطَلِّقُهَا أُخْرَی فَیَتْرُکُهَا مِثْلَ ذَلِکَ فَنَهْیُهُ ذَلِکَ .﴾ (2)

ص: 476


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 15، و مستدرك الوسائل : 322/15 ح 18379 و 198/17 ح 21138 قطعتان منه الكافي : 69/6 ح 9 ، تهذيب الأحكام : 29/8 ح 5 ، الاستبصار : 270/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة : 106/22 ح 28138 ، و 113 ح 28150
2- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 76، و وسائل الشيعة : 172/22 ح 28311 و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 4 .

رجوع و خواستگاری نخواهد داشت مگر آن که مردی دیگر با او نکاح کند

ضمناً این زنی که طلاق داده شده با شوهرش که طلاقش داده در مدّت عدّه طلاق اول و دوم (چنان چه یکی بمیرد) از یک دیگر ارث می برند

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که زنان را طلاق دادید و آنان به آخرین روز های عدّه (طلاق) رسیدند پس به شیوه ای صحیح آن ها را نگاهداری کنید و یا به گونه ای پسندیده آن ها را رها سازید و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن آن ها را نگاه ندارید و کسی که چنین کند. به خویشتن ستم کرده است (و با این رفتار ناپسند) آیات خدا را به استهزا نگیرید و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود و کتاب آسمانی و علم و دانشی را که بر شما نازل کرده است و شما را با آن پند می دهد پس از (غضب و عذاب) خدا بپرهیزید و بدانید که خداوند از هر چیزی (نسبت به اعمال و نیات شما، آشکار یا پنهان) آگاه است. (231)

381) - از زراره و حمران فرزندان اعین و از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « و همسران خود را به خاطر ضرر زدن و ستم بر آن ها نگاه ندارید» سؤال کردیم؟

فرمودند: در مورد مردی است که همسر خود را طلاق می دهد و در زمان پایانی عدّه اش رجوع می کند سپس طلاقش می دهد و نیز رجوع می نماید تا سه مرتبه که خداوند از این کار نهی نموده است.

ص: 477

483/[382]- ﴿ عَنْ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا ﴾؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ یَخْلُوَ أَجَلُهَا رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثُمَّ رَاجَعَهَا یَفْعَلُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَنَهَی اَللَّهُ عَنْهُ .﴾ (1)

484/[383]- ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ: مَنْ أَصْبَحَ عَلَی اَلدُّنْیَا حَزِیناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اَللَّهِ سَاخِطاً، وَ مَنْ أَصْبَحَ یَشْکُو مُصِیبَهً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ یَشْکُو اَللَّهَ، وَ مَنْ أَتَی غَنِیّاً فَتَوَاضَعَ لِغِنَاهُ ذَهَبَ اَللَّهُ بِثُلُثَیْ دِینِهِ، وَ مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ ثُمَّ دَخَلَ اَلنَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ کَانَ یَتَّخِذُ آیاتِ اَللّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَمْ یَسْتَشِرْ یَنْدَمْ وَ اَلْفَقْرُ اَلْمَوْتُ اَلْأَکْبَرُ .﴾ (2)

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 77 و وسائل الشيعة: 172/22 ذيل ح 28310 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 5 و مستدرك الوسائل : 342/15 ح 18445. من لا يحضره الفقيه : 501/3 ح 4761 ، عنه وسائل الشيعة : 172/22 ح 8310، دعائم الإسلام: 294/2 ح 1108 عن الإمام عليّ و جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 342/15 ح 18446
2- عنه بحار الأنوار: 45/72 ح 54 ، و 104/75 ح 35 و 196 ح 21 قطعة منه، و 182/92 ح 17 أخرى قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 1، و مستدرك الوسائل : 235/4 ح 4583 و 341/8 ح 9607 قطعتان منه فيهما . الاختصاص : 226 ( حديث في زيارة المؤمن لله) عن رفاعة عن أبي عبد الله علیه السلام ، الأمالي للمفيد : 188 ح 15 (المجلس الثالث و العشرون) عنهما البحار: 43/77 ح 13، و نحوه الأمالی للطوسي: 229 ح 404 (المجلس الثامن) عنه البحار: 348/13 ح 35 ، و 196/78 ح 18، تحف العقول: 6 ( وصيّه صلی الله علیه و آله لأميرالمؤمنين علیه السلام) عنه البحار : 56/78 ح 118، جواهر السنيّة للشيخ الحرّ العاملي : 137، نقلاً عن الإمام الصادق علیه السلام بتفاوت يسير .

382) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و همسران خود را به خاطر ضرر زدن و ستم بر آن ها نگاه ندارید»، سؤال کردم؟

فرمودند: در مورد مردی است که همسر خود را طلاق می دهد و در زمان پایانی عدّه اش رجوع می کند سپس طلاقش می دهد و نیز رجوع می نماید تا سه مرتبه که خداوند از این کار نهی نموده است.

383) - از عمرو بن جُميع روایت کرده که به طور مرفوعه گفته است:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: در کتاب تورات نوشته شده است: هر کس نسبت به دنیا اندوهناک و حریص باشد در برابر مقدّرات خداوند خشمناک خواهد گشت؛ هر کس برای مصیبتی که به وی نازل شده (برای افراد درد دل و )شکایت کند از خداوند شکایت کرده است.

هر شخصی که در برابر ثروتمندی به خاطر ثروتش تواضع و فروتنی کند خداوند دو سوم دین او را از بین می برد؛ هر کسی که از این امّت ( محمد صلی الله علیه و آله) قرآن را قرائت کند سپس داخل دوزخ شود از افرادی می باشد که آیات قرآن را مسخره می دانسته اند؛ و هر کسی که در کار هایش مشورت نکند پشیمان می شود و فقر و تنگدستی برای آدمی مرگ بزرگی می باشد.

ص: 479

قوله تعالى: ﴿ وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿233﴾

485/[384]- ﴿ دَاوُدُ بْنُ اَلْحُصَیْنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿وَ اَلْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ ﴾ قَالَ: مَا دَامَ اَلْوَلَدُ فِی اَلرَّضَاعِ فَهُوَ بَیْنَ اَلْأَبَوَیْنِ بِالسَّوِیَّهِ فَإِذَا فُطِمَ فَالْأَبُ أَحَقُّ مِنَ اَلْأُمِّ فَإِذَا مَاتَ اَلْأَبُ فَالْأُمُّ أَحَقُّ بِهِ مِنَ اَلْعَصَبَهِ، وَ إِنْ وَجَدَ اَلْأَبُ مَنْ یُرْضِعُهُ بِأَرْبَعَهِ دَرَاهِمَ وَ قَالَتِ: اَلْأُمُّ لاَ أُرْضِعُهُ إِلاَّ بِخَمْسَهِ دَرَاهِمَ، فَإِنَّ لَهُ أَنْ یَنْزِعَهُ مِنْهَا، إِلاَّ أَنَّ ذَلِکَ خیر [أَخْیَرُ] لَهُ وَ أَقْدَمُ وَ أَرْفَقُ بِهِ أَنْ یُتْرَکَ مَعَ أُمِّهِ .﴾ (1)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار 133/104 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن: 497/6 ح 9، و مستدرك الوسائل: 162/15 ح 17865 الكافي: 45/6 ح 4 من لا يحضره الفقيه : 434/3 ح4501 تهذيب الأحكام: 104/8 ح 1، الاستبصار 320/3 ح1 عنهم وسائل الشيعة: 470/21 ح 27611 عوالى اللئالي: 369/3 ح 345

فرمایش خداوند متعال: مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و بر کسی که فرزند برای او متولّد شده (یعنی بر پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور متعارف (در مدّت شیر دادن بپردازد اگر چه طلاق گرفته باشد) و هیچ کسی موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر هم چنین بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد (یعنی هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید) و اگر آن دو با رضایت یک دیگر و مشورت بخواهند کودک را (زودتر) از شیر باز گیرند گناهی بر آن ها نیست و اگر (با عدم توانایی یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه ای برای فرزندان خود بگیرید گناهی بر شما نیست به شرط این که حق گذشته مادر را به طور متعارف بپردازید و (از مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و بدانید که خداوند به آن چه انجام می دهید بیناست! (233)

384)- از داود بن حصین روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مادران نوزادان خود را دو سال کامل شیر دهند» فرمود: تا موقعی که فرزند شیر خوار باشد پدر و مادر به طور مساوی حقّ نگهداری دارند و پس از شیر خوارگی پدر در اولویت می باشد و اگر پدر بمیرد مادر نسبت به دیگر ورثه در اولویت خواهد بود و چنان چه پدر زن شیر دهی را پیدا کند که مثلاً چهار درهم ولی مادر پنج در هم می گیرد پدر می تواند شیر خوار را از مادر بگیرد و به آن زن (دایه) بدهد ولی بچه را نزد مادر نهادن مناسب تر خواهد بود.

ص: 481

486/[385] - ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ﴾

قَالَ: اَلْجِمَاعُ .﴾ (1)

487/[386] - ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [فی قوله تعالی:] ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ﴾ قَالَ:

کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِمَّنْ تَرْفَعُ یَدَهَا إِلَی اَلرَّجُلِ إِذَا أَرَادَ مُجَامَعَتَهَا فَتَقُولُ: لاَ أَدَعُکَ إِنِّی أَخَافُ أَنْ أَحْمِلَ عَلَی وَلَدِی وَ یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ: لاَ أُجَامِعُکِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ تَعْلَقِی فَأَقْتُلَ وَلَدِی، فَنَهَی اَللَّهُ عَنْ أَنْ یُضَارَّ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَهَ وَ اَلْمَرْأَهُ اَلرَّجُلَ﴾ (2)

488/[387]- ﴿ عَنِ اَلْعَلاَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾؟

قَالَ: هُوَ فِی اَلنَّفَقَهِ عَلَی اَلْوَارِثِ مِثْلُ مَا عَلَی اَلْوَالِدِ.

و عَنْ جَمِیلٍ عَنْ سَوْرَة عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ.﴾ (3)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 44 و وسائل الشيعة: 458/21 ح 27575 ، و البرهان في تفسير القرآن: 497/1 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 45، وسائل الشيعة : 458/21 ذيل ح 27573 أشار إليه،و البرهان في تفسير القرآن 497/1 ح 11 . الكافي : 41/6 ح 6 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام، و 103 ح 3 عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 418/7 ح 45، و 180/10 ح 1 عنهما وسائل الشيعة : 189/20 ح 25392 و 457/21 ح 27573
3- عنه بحار الأنوار: 75/104 ح 6 و 7، و وسائل الشيعة : 527/21 ح 27767 ، و البرهان في تفسير القرآن : 497/1 ح 12 و نور الثقلين: 228/1 ح 885 دعائم الإسلام : 290/2 ذیل ح 1091

385) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود حالت مجامعت و زناشویی است

386) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خدای متعال: ) «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند» فرمود: برخی زنان (بچه شیرده) بودند که هرگاه شوهرش می خواست با او هم بستر شود دست خود را به سمت شوهرش بالا می برد و با گفتن: می ترسم آبستن شوم و به فرزند (شیرخوارم) ضرر و صدمه ای وارد شود مانع از مجامعت شوهر می گشت و مرد نیز متقابلاً می گفت: مجامعت نمی کنم که مبادا آبستن شوی و فرزندم از بین برود.

پس خدای عزّ وجلّ نهی نمود از این که زن و مرد بخواهند به یک دیگر ضرر وآسیب برسانند.

387) - از علاء به نقل از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر وارث همانند آن می باشد» سؤال نمودم؟

فرمود: مقصود از آن نفقه و خرجی است که بر ورثه واجب است تا نفقه (زن و شیرخوارش) را تأمین و پرداخت کنند.

همین حدیث به نقل از ،جمیل از سوره از امام باقر علیه السلام نیز وارد شده است.

ص: 483

489/[388] - ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾؟

قَالَ: لاَ یَنْبَغِی اَلْوَارِثَ أَنْ یُضَارَّ اَلْمَرْأَهَ فَیَقُولَ: لاَ أَدَعُ وَلَدَهَا یَأْتِیهَا وَ یُضَارَّ وَلَدَهَا إِنْ کَانَ لَهُمْ عِنْدَهُ شَیْءٌ وَ لاَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَقْتُرَ عَلَیْهِ .﴾ (1)

490/[389] - ﴿عَنْ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمُطَلَّقَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا حَتَّی تَضَعَ حَمْلَهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِوَلَدِهَا أَنْ تُرْضِعَهُ مِمَّا تَقْبَلُهُ اِمْرَأَهٌ أُخْرَی، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾ إِنَّهُ نَهَی أَنْ یُضَارَّ بِالصَّبِیِّ أَوْ یُضَارَّ بِأُمِّهِ فِی رَضَاعِهِ، وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَأْخُذَ فِی رَضَاعِهِ فَوْقَ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ فَإِنْ أَرَادَ اَلْفِصَالَ قَبْلَ ذَلِکَ عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا کَانَ حَسَناً، وَ اَلْفِصَالُ هُوَ اَلْفِطَامُ.﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾ ﴿234﴾

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 75/104 ح 8 و 133 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 528/21 ح 27768 و البرهان في تفسير القرآن : 497/1 ح 13، و نور الثقلين : 228/1 ح 886 . دعائم الإسلام 290/2 ح 1091 عن أمير المومنين علیه السلام بتفاوت عنه مستدرك الوسائل: 158/15 ح 17849 .
2- عنه بحار الأنوار: 133/104 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 498/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 157/15 ح 17847 ، و 162 ح 17866 قطعة منه الكافي : 103/6 ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 510/3 ح 4788 عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 472/21 ح 27615

388) - از ابو الصباح (کنانی ) روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند »و بر وارث همانند آن می باشد» سؤال کردم؟

فرمود: سزاوار نیست که ورثه بر زن بچه در و شیر دهنده ضرر و آسیب وارد کند و مثلاً بگویند: نمی گذاریم بچه نزد مادرش باشد و با این شیوه ضرری بر شیر خوار وارد کنند، هم چنین ورثه نمی توانند بر چنین زنی - در پرداخت نفقه - سخت گیری نمایید.

389) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زنی که طلاق داده شده (و آبستن باشد) بر او نفقه و خرجی پرداخت می شود تا موقعی که زایمان کند بعد از آن هم شیردادن و نگهداری نسبت به این فرزند حقّ اولویّت با همین مادر می باشد تا آن که آن را بخواهند به زن (و دایه ای) دیگر بدهند؛ زیرا خداوند می فرماید: «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند و مولود او هم نمی تواند سبب ضرر به نوزادش باشد و بر وارث نیز هم چنان است» که از ضرر و آسیب وارد کردن بر شیر خوار و نیز بر مادرش نهی نموده است؛ و ضمناً مادر بیش از دو سال (برای شیردادن حقّ ندارد که خرجی و نفقه دریافت کند ولی اگر ولیّ شیر خوار بخواهد فرزند را از مادر جدا کند، با رضایت و توافق هر دو طرف مانعی ندارد و منظور از «الفصام» همان قطع شیردادن و گرفتن از شیر است.

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که از شما می میرند و همسرانی باقی می گذارند باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند) و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند گناهی بر شما نیست که هر چه می خواهند درباره خودشان به طور متعارف انجام دهند (و با مرد دل خواه خود ازدواج کنند) و خدا به آن چه عمل می کنید، آگاه است. (234)

ص: 485

491/[390] - ﴿ عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ « وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً » جِئْنَ اَلنِّسَاءُ یُخَاصِمْنَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قُلْنَ لاَ نَصْبِرُ، فَقَالَ لَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَانَتْ إِحْدَاکُنَّ إِذَا مَاتَ زَوْجُهَا أَخَذَتْ بَعْرَهً فَأَلْقَتْهَا خَلْفَهَا فِی دُوَیْرِهَا فِی خِدْرِهَا ثُمَّ قَعَدَتْ، فَإِذَا کَانَ مِثْلُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ مِنَ اَلْحَوْلِ أَخَذَتْهَا فَفَتَّتْهَا ثُمَّ اِکْتَحَلَتْ بِهَا ثُمَّ تَزَوَّجَتْ فَوَضَعَ اَللَّهُ عَنْکُنَّ ثَمَانِیَهَ أَشْهُرٍ .﴾(1)

492/[391] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اِمْرَأَهٍ تُوُفِّیَ عَنْهَا زَوْجُهَا لَمْ یَمَسَّهَا قَالَ لاَ تَنْکِحُ حَتَّی تَعْتَدَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً عِدَّهَ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا .﴾ (2)

493/[392] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی ﴿ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ ﴾؟(3)

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28484 ، و البرهان في تفسير القرآن: 499/1 ح 4، و نور الثقلين : 229/1 ح 895 الكافي : 117/6 ح 13 بإسناده عن أبي بصير ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 235/22 ح 28477، و 244 ح 28502 و نحوه دعائم الإسلام : 285/2 ح، 1071 عن جعفر بن محمّد، عن أبيه عن آبائه، عن أمير المؤمنين علیهم السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 362/15 ح 18511
2- عنه بحار الأنوار : 189/104 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 5. الكافي: 119/6 ح 8 بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قضى أمير المؤمنين علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 508/3 ح 4783 فيه : قضى أمير المؤمنين علیه السلام في امرأة ... و تهذيب الأحكام : 143/8 ح 95، و الاستبصار : 338/30 ح 1 كلاهما نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة: 247/22 ح 28508.
3- سورة البقرة : 240/2 .

390) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که آیه شریفه «و کسانی که فوت می نمایند و همسرانی بر جای می گذارند باید چهار ماه و ده روز صبر کنند و بنشینند» نازل شد عدّه ای از زنان برای مخاصمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: ما طاقت و توان تحمّل نداریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در سابق هرگاه یکی از شما شوهرش فوت می کرد شکنبه (و یا پشگل و گالی) را بر می داشت و پشت سر خود می انداخت و در خانه خود می نشست تا یک سال بعد در همان روز آن را بر می داشت و سورمه می کشید و خود را آرایش می نمود و سپس شوهر می کرد و خداوند (برای شما لطف نموده و) مدّت هشت ماه را از آن برداشته است.

391) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم درباره زنی که شوهرش مرده و بین ایشان مجامعتی انجام نگرفته است می فرمود: نمی تواند ازدواج کند، مگر آن که چهار ماه و ده روز از فوت شوهرش گذشته باشد.

392)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (همسرانی که شوهرشان فوت نموده) تا یک سال باید نگهداری شوند بدون آن که حق بیرون رفتن از منزل را داشته باشند» سؤال کردم؟

فرمود: به وسیله آیه ای دیگر: «باید چهار ماه و ده روز صبر کنند و (در خانه) بنشینند»، نسخ شده است که آن نیز توسط آیه ارث نسخ گردیده است.

ص: 487

قَالَ: مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا ﴿یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً ﴾ وَ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْمِیرَاثِ. (1)

494/ [393] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! کَیْفَ صَارَتْ عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَ حَیْضَاتٍ أَوْ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، وَ صَارَتْ عِدَّهُ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً؟

فَقَالَ: أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَهُ قُرُوءٍ فَلِأَجْلِ اِسْتِبْرَاءِ اَلرَّحِمِ مِنَ اَلْوَلَدِ وَ أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی شَرَطَ لِلنِّسَاءِ شَرْطاً وَ شَرَطَ عَلَیْهِنَّ شَرْطاً فَلَمْ یَجُرْ فِیمَا شَرَطَ لَهُنَّ وَ لَمْ یَجُرْ فِیمَا شَرَطَ عَلَیْهِنَّ، أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُنَّ فَفِی اَلْإِیلاَءِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ إِذْ یَقُولُ تعالی: ﴿ لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ ﴾ (2) فَلَنْ یُجَوِّزَ لِأَحَدٍ أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ فِی اَلْإِیلاَءِ لِعِلْمِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَّهَا غَایَهُ صَبْرِ اَلْمَرْأَهِ مِنَ اَلرَّجُلِ، وَ أَمَّا مَا شَرَطَ عَلَیْهِنَّ فَإِنَّهُ أَمَرَهَا أَنْ تَعْتَدَّ إِذَا مَاتَ زَوْجُهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَأَخَذَ لَهُ مِنْهَا عِنْدَ مَوْتِهِ مَا أَخَذَ لَهَا مِنْهُ فِی حَیَاتِهِ.﴾ (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 31، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28483 ، و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 6 ، و نور الثقلين : 240/1 ح 954 ، و مستدرك الوسائل : 362/15 ح 18512 عن معاوية قال: سألته ... تفسير القمّي : 5/1 ( مقدّمة المصنّف)، و 77 ( أقسام الطلاق)، عنه وسائل الشيعة : 237/22 ح 28481، أوائل المقالات : 122 (132 - القول في ناسخ القرآن و منسوخه) مرسلاً و البحار: 191/104 ح 41 عن تفسير النعماني، بالإسناد عن كتاب القرآن، عن أمير المؤمنين علیه السلام وسائل الشيعة : 237/22 ح 28480 عن عليّ بن الحسين المرتضى في رسالة المحكم و المتشابه بإسناده عن عليّ علیه السلام في بيان الناسخ و المنسوخ، بتفصيل .
2- سورة البقرة : 227/2
3- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 363/15 ح 18513، فيه : محمد بن سليمان، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام الكافي : 113/6 ح 1 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 235/22 ح 28478 ، علل الشرائع : 507/2 ح 1 (باب - 277) بإسناده عن محمد بن سليمان الديلمي، عن أبي الهيثم قال: سألت أبا الحسن الثاني علیه السلام عنه البحار : 104/ 184 ح 711 و 192 ح 48 عن كتاب الغايات، عن محمّد ابن سليمان الديلمي، عن أبي جعفر علیه السلام، بتفاوت يسير في الجميع.

393) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! چگونه عدّه زنی که طلاق داده شده است سه حیض و یا سه ماه قرار گرفته ولی عدّه زنی که شوهرش مرده چهار ماه و ده روز می باشد؟

فرمود: اما این که عدّه زن طلاق داده شده باید سه مرحله پاکی را ببیند، به خاطر آن است که رحم زن از نطفه پاک شود و اما عدّه زنی که شوهرش فوت کرده چهار ماه و ده روز است حکمتش این است که خداوند متعال یک شرط به نفع زنان و یک شرط هم بر علیه ایشان قرار داده و در این دو شرط نسبت به ایشان تقصیر و کوتاهی نکرده بلکه در شرط بر علیه شان هم چون شرط به نفعشان جانب مصلحت را رعایت نموده است.

اما شرط به نفع ایشان: این که است خداوند متعال در مورد ایلاء به نفع زنان چهار ماه را تعیین نموده؛ زیرا می داند که نهایت صبر ایشان تا این مدّت است لذا خداوند عزّ و جلّ می فرماید: «آنان که با زنان خود ایلاء می کنند، باید چهار ماه انتظار بکشند»

بنابراین خداوند متعال مرد را در ایلاء اجازه نداده که بیشتر از چهار ماه مباشرت و زناشویی با همسرش را ترک کند؛ زیرا می داند که این مدّت نهایت صبر زنان بوده که می توانند خود را از مردان باز دارند و اما شرط بر علیه ایشان: این است که اگر شوهرشان فوت نماید، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند، بنابراین خداوند مقداری را که در زمان حیات شوهر قرار داده در زمان فوت هم قرار داده است.

ص: 489

قوله تعالى : ﴿وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَ لَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿235﴾

495/[394]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾ قَالَ: هُوَ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ ﴿ وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَهَ اَلنِّکاحِ حَتّی یَبْلُغَ اَلْکِتابُ أَجَلَهُ﴾ أَلَیْسَ یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا: مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلاَنٍ ثُمَّ طَلَبَ إِلَیْهَا أَنْ لاَ تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا.

قُلْتُ: فَقَوْلُهُ: ﴿ إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾؟

قَالَ: هُوَ طَلَبُ اَلْحَلاَلِ فِی غَیْرِ أَنْ یَعْزِمَ عُقْدَهَ اَلنِّکاحِ حَتّی یَبْلُغَ اَلْکِتابُ أَجَلَهُ ﴾ (1)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 32 و البرهان في تفسير القرآن: 501/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17141 . تفسير القمي: 77/1 (أقسام الطلاق) مرسلاً و مختصراً، الكافي : 434/5 ح 2 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 497/20 ح 26188 .

فرمایش خداوند متعال: و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه (از زنانی که همسرانشان مرده اند) خواستگاری کنید و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون این که آن را اظهار کنید) خداوند می دانست شما به یاد آن ها خواهید افتاد (و با خواسته طبیعی شما به شکل معقول مخالف نیست) ولی پنهانی با آن ها قرار زنا شویی نگذارید مگر این که به شیوه ای پسندیده (و متعارف) اظهار کنید! اقدام به ازدواج ننمایید تا عده آن ها سرآید و بدانید خداوند آن چه را در دل دارید می داند پس از مخالفت او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است. (235)

394) - از عبد الله بن سنان به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «با زن ها وعده های پنهانی قرار ندهید، مگر آن که کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور درخواست و پیشنهاد از راه حلال می باشد، «عقد و گره نکاح را بر هم نزنید تا موقعی که مهلت نوشته سر آید» بدون آن که قصد قطعی برای نکاح و مجامعت داشته باشد، مگر آن که مهلت عدّه، تمام شده باشد؛ آیا نمی تواند چنین باشد که مرد به زن پیش از آن که عدّه اش پایان یافته باشد بگوید: به تو قول می دهم همانند فلان خانواده قرار گیری؟ سپس از زن تقاضا کند که پس از پایان یافتن عدّه اش سبقت در خواستگاری و ازدواج نداشته باشد.

عرضه داشتم: پس این فرمایش خداوند متعال: «مگر آن که کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید،» چه معنایی دارد؟

فرمود: پیشنهاد حلال و مباح است ولی بدون آن که (در هنگام پیشنهاد خواستگاری) قصد (انشاء) نکاح نماید مگر این که مدّت عدّه پایان یافته باشد.

ص: 491

496/[395] - ﴿وَ فِی خَبَرِ رِفَاعَةَ عَنْهُ علیه السلام: ﴿قَوْلًا مَعْرُوفاً﴾ قَالَ: تَقُولُ خَیْراً﴾ (1)

497/[396] - ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ [أُخْرَی عَنْ] أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ علیه السلام: ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا ﴾ قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا: أُوَاعِدُکِ بَیْتَ آلِ فُلاَنٍ لِتَرْفُثَ وَ یَرْفُثَ مَعَهَا﴾ (2)

498/[397] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلاَنٍ ثُمَّ یَطْلُبُ إِلَیْهَا أَنْ لاَ تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا﴾.(3)

499/[398] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قَالَ: اَلْمَرْأَهُ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلاً جَمِیلاً تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ، وَ لاَ تَقُولُ: إِنِّی أَصْنَعُ کَذَا وَ أَصْنَعُ کَذَا اَلْقَبِیحَ مِنَ اَلْأَمْرِ فِی اَلْبُضْعِ وَ کُلِّ أَمْرٍ قَبِیحٍ.﴾ (4)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 414/14 ذيل ح 17141 . الكافي : 434/5 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 497/20 ح 26188 .
2- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17142 الكافي : 434/5 ح 1 بإسناده عن الحلبي ، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و 435 ح 3 بإسناده عن عليّ بن أبي حمزة قال : سألت أبا الحسن علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 498/20 ح 26190 .
3- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 35، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17143 . هذا الحديث قطعة من الحديث السابق تحت الرقم 394 الذي تقدّم مع تخريجاته فراجع.
4- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 36، وسائل الشيعة: 499/20 ح 26193 ، و البرهان في تفسير القرآن: 502/1 ح 9 ، و نور الثقلين : 232/1 ح 906.

395) - در روایت رفاعه از امام صادق علیه السلام آمده است:

(مقصود از) ﴿قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴾ این است که سخن خوب و دلنشین بگویی.

396) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

مقصود (آیه شریفه) این است که مرد به زن - پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد - بگوید: به تو وعده می دهم که همانند خانوادۀ فلان طایفه باشی و نسبت به یک دیگر اظهار عشق و علاقه نمایند

397)- و هم چنین با سند خود از عبدالله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود (از آیه شریفه) این است که مرد به زن بگوید: به تو وعده می دهم که همانند خانواده فلان طایفه باشی پس از آن پیشنهاد دهد که چنان چه عدّه اش پایان یافت برای خواستگاری از او سبقت نگیرد

398) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «با زن ها وعده های پنهانی قرار ندهید مگر آنکه کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» فرمود: نسبت به زن - پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد – گفتار خوب و دلنشین داشته باشی که او را علاقه مند به خود کنی ولی حقّ گفتن این که با تو چنین هم خوابی و یا چنین عمل زناشویی انجام می دهم را نداری که در رابطه با کیفیّت نزدیکی کردن و قصد جماع باشد.

ص: 493

500/[399] - ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قَالَ: یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ - وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا -: یَا هَذِهِ! مَا أُحِبُّ إِلاَّ مَا أَسُرُّکَ وَ لَوْ قَدْ مَضَی عِدَّتُکِ لاَ تَفُوتُینِی إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلاَ تَسْبِقِینِی بِنَفْسِکِ، وَ هَذَا کُلُّهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَعْزِمُوا عُقْدَهَ اَلنِّکَاحِ .﴾(1)

قوله تعالى : ﴿ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ﴾ ﴿236﴾

501/ [400] - ﴿عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی اَلرَّجُلِ یُطَلِّقُ اِمْرَأَتَهُ أَیُمَتِّعُهَا؟

فقَالَ: نَعَمْ أَ مَا یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ أَمَا تُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ (2)

502/[401] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا طَلَّقَ اَلرَّجُلُ اِمْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَلَهَا نِصْفُ مَهْرِهَا، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَمَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 37 ، و وسائل الشيعة : 499/20 ح 26194 ، و البرهان في تفسير القرآن : 502/1 ح 10 ، و نور الثقلين: 232/1 ح 907 . الكافي : 435/5 ح 4 بإسناده عن عبد الرحمان بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 498/20 ح 26191 .
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 88/15 ح 17617 . الكافي : 104/6 ح 1، بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 140/8 ح 86، عنهما وسائل الشيعة : 306/21 ح 27144 .

399) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «مگر آنکه کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» فرمود: این که مرد به زن – پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد - بگوید: ای فلانی (خانم، عزیزم و...) من سعادت خوش بختی تو را آرزومندم اگر مهلت عدّه شما پایان یافت - ان شاء الله - مرا فراموش نکنی و بر من (نسبت به دیگری) سبقت نگیری؛ ضمناً در تمامی این گفتار و برخورد ها نباید (هیچ یک از مرد و زن) در آن موقع قصد جدّی جماع و نکاح را داشته باشد.

فرمایش خداوند متعال: اگر زنان را قبل از آمیزش یا تعیین مهر (به عللی) طلاق دهید گناهی بر شما نیست و آن ها را (به وسیله هدیه ای مناسب) بهره مند سازید آن کسی که توانایی دارد به اندازه تواناییش و آن کسی که تنگدست است به اندازه خودش هدیه ای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد و این برای نیکوکاران الزامی است (236)

400) - از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که همسر خود را طلاق داده آیا لازم است که او را از اموال و امکانات خود کمک نموده و بهره مند گرداند؟

فرمود: بلی آیا دوست نداری که از محسنین و نیکوکاران باشی؟! آیا دوست ندارد که از متّقین و پرهیزکاران باشی؟!

401) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی همسر خود را پیش از آن که با او عمل مجامعت انجام دهد بخواهد طلاقش دهد پس باید نصف مهریه اش را بپردازد؛ ولی اگر مهریه ای مقرّر نشده باشد باید در حد توان خود از جهت قدرت و توان

ص: 495

وَ لَیْسَ لَهَا عِدَّهٌ، وَ تَزَوَّجُ مَنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا﴾ (1)

503/[402] - ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْمُوسِعُ﴾ یُمَتِّعُ بِالْعَبْدِ وَ اَلْأَمَهِ وَ یُمَتِّعُ اَلْمُعْسِرُ بِالْحِنْطَهِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلثَّوْبِ وَ اَلدَّرَاهِمِ.﴾ (2)

504/[403] - ﴿وَ قَالَ: إِنَّ اَلْحُسَیْنَ [اَلْحَسَنَ] بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً طَلَّقَهَا أَمَهً و لَمْ یَکُنْ یُطَلِّقُ اِمْرَأَهً إِلاَّ مَتَّعَهَا بِشَیْءٍ﴾ (3)

505/[404] - ﴿ عَنْ اِبْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾ مَا قَدَرُ اَلْمُوسِعِ وَ اَلْمُقْتِرِ؟

قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یُمَتِّعُ بِرَاحِلَتِهِ یَعْنِی حَمَّلَهَا اَلَّذِی عَلَیْهَا﴾ (4)

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 6، و مستدرك الوسائل: 1/ 88 ح 17618 ، و 92 ح 17637 القطعة الأولى منه من لا يحضره الفقيه : 505/3 ح 4773 عنه وسائل الشيعة: 307/21 ح 27147، و 177/22 ح 28320 .
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 51، و البرهان: 503/1 ح 7 و مستدرك الوسائل: 89/15 ح 17622 الكافي : 105/6 ح 4 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، و نحوه تهذيب الأحكام : 139/8 ح 84 عنهما وسائل الشيعة : 312/21 ح 27163، دعائم الإسلام : 293/2 ح 1103 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 90/15 ح 17627 .
3- عنه بحار الأنوار: 357/103 ذيل ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ذيل ح 7، و مستدرك الوسائل : 89/15 ذیل ح 17622 . الكافي : 105/6 ذيل ح 4 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد الله علیه السلام، تهذيب الأحكام : 139/8 ذيل ح 84 عنهما وسائل الشيعة : 312/21 ح 27163 .
4- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 52، وسائل الشيعة: 310/21 ذيل ح 27156 أشار إليه، و البرهان : 503/1 ح 8 و نور الثقلين : 232/1 ح 908 و مستدرك الوسائل: 89/15 ح 17623. قرب الإسناد: 174 ح 637 عنه وسائل الشيعة: 310/21 ح 27156 ، و البحار: 354/103 ح 39 .

مالی و یا تنگدستی و ناتوانی» او را کمک و بهره مند گرداند.

ضمناً چنین زنی بعد از طلاق عدّه لازم ندارد و با هر کسی که مایل باشد می تواند ازدواج کند

402) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخص توانمند (برای کمک به همسر طلاق داده اش، که بدون مجامعت طلاقش داده و مهریه ای نداشته است) در حدّ دادن یک عبد (زر خرید و غلام) و یا کنیز (به عنوان دلگرمی به این همسرش) بپردازد

ولی شخص ضعیف و ناتوان در حدّ (مانند) گندم، کشمش، لباس و پول نقد پرداخت کند

403)- و افزود: امام حسین [يا حسن مجتبی ] علیهما السلام همسر خود را طلاق داد و یک کنیز به او داد و حضرت زنی را طلاق نمی داد مگر آن که چیزی را به او عطا کرده و بهره مندش می نمود.

404) - از ابن بُکَیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آنان را متعه کنید با رعایت قدرت و توان مالی و یا تنگدستی و ناتوانی» سؤال کردم که قدرت «موسع» و «مقتر» چه اندازه است؟

فرمود: امام سجّاد علیه السلام به مقدار اجناسی که بر حیوانش بار بود او را بهره مند می نمود

ص: 497

506/[405]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُرِیدُ أَنْ یُطَلِّقَ اِمْرَأَتَهُ؟

قَالَ علیه السلام: یُمَتِّعُهَا قَبْلَ أَنْ یُطَلِّقَهَا، قَالَ اَللَّهُ تعالی فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ لَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿237﴾

507/ [406] - ﴿عَنْ أُسَامَهَ بْنِ حَفْصِ - قَیِّمُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ - قَالَ: قُلْتُ لَهُ: سَلْهُ عَنْ رَجُلٍ یَتَزَوَّجُ اَلْمَرْأَهَ وَ لَمْ یُسَمِّ لَهَا مَهْراً؟

قَالَ: لَهَا اَلْمِیرَاثُ وَ عَلَیْهَا اَلْعِدَّهُ وَ لاَ مَهْرَ لَهَا وَ قَالَ: أَ مَا تَقْرَأُ مَا قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ ؟﴾ (2)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 9 و نور الثقلين: 232/1 ح 8909 و مستدرك الوسائل : 88/15 ح 17619 تهذيب الأحكام : 141/8 ح 88 بإسناده عن أبي حمزة علیه السلام عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 306/21 ح 27143.
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 54 فيه: بدل قيّم، عن، و نحوه وسائل الشيعة : 335/21 ح 27231، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 12، و نور الثقلين : 233/1 ح 917 الكافي : 120/6 ح 11 بإسناده عن عبيد بن زرارة قال : سألت أبا عبد الله ... بتفاوت، ونحوه من لا يحضره الفقية : 507/3 ح 4780 ، و تهذيب الأحكام : 363/7 ح 23 وسائل الشيعة : 270/21 ح 27068 ، و 327 ح 27205

405) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره مردی که می خواهد همسر خود را طلاق دهد و از او جدا شود، سؤال کردم؟

فرمود: پیش از آن که طلاقش دهد او را از اموال خود بهره مند گرداند؛ زیرا خداوند متعال در کتابش فرموده است: «و آنان را از اموال خود و در حدّ توانایی - نسبت به حالت توان، قدرت و یا تنگدستی خود - کمک و بهره مند نمایید.»

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان را پیش از آن که با آن ها تماس بگیرید و (آمیزش کنید) طلاق دهید در حالی که مهری برای آن ها تعیین کرده باشید پس نصف آنچه را تعیین کرده اید (به آن ها بدهید) مگر این که آن ها (حق خود را) ببخشند یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند ولیّ آن ها، یعنی) کسی که گره ازدواج به دست اوست آن را ببخشد و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آن ها) به پرهیزکاری نزدیک تر است و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست. (237)

406) - از اسامة بن حفص - کارگذار امام کاظم علیه السلام- روایت کرده که گفت: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرده، ولی مهریه و صداقی تعیین نکرده اند (تکلیفشان چیست؟

فرمود: (اگر شوهر بمیرد زن از او) ارث می برد و (اگر طلاقش دهد) باید عد)ه نگه دارد و مهریه ای هم طلبکار نمی باشد سپس فرمود: آیا فرمایش خداوند متعال را در کتابش نخوانده ای که می فرماید: «اگر همسران خود را پیش از آن که زناشویی کرده باشید طلاق دادید برای او نصف آن چه را قرار بسته اید، خواهد بود»؟ (مفهومش این است که اگر قرار نبسته باشند حقّی ندارد.)

ص: 499

508/[407] - ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ: رَجُلٌ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ سَمَّی لَهَا صَدَاقاً ثُمَّ مَاتَ عَنْهَا وَ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا قَالَ: لَهَا اَلْمَهْرُ کَمَلاً وَ لَهَا اَلْمِیرَاثُ قُلْتُ فَإِنَّهُمْ رَوَوْا عَنْکَ أَنَّ لَهَا نِصْفَ اَلْمَهْرِ قَالَ: لاَ یَحْفَظُونَ عَنِّی إِنَّمَا ذَاکَ اَلْمُطَلَّقَهُ .﴾(1)

509/[408] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکَاحِ هُوَ وَلِیُّ أَمْرِهِ ﴾.(2)

510/[409]-﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ « إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ » قَالَ: هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ اَلَّذِینَ یَعْفُونَ عِنْدَ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّونَ عَنْهُ بَعْضَهُ أَوْ کُلَّهُ .﴾ (3)

511/[410] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلْمُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 13، و نور الثقلين : 233/1 ح 918 ، و مستدرك الوسائل : 96/15 ح 17650 تهذيب الأحكام: 147/8 ح 112 بإسناده عن منصور بن حازم قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحو الاستبصار : 342/3 ح 12 عنهما وسائل الشيعة : 333/21 ح 27225 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 319/14 ح 16822، و 93/15 ح 17640 تهذيب الأحكام : ج 392 ح 1570 .
3- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 57، وسائل الشيعة : 316/21 ح 27175 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 15

407) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

به حضرت عرض کردم: مردی با زنی با تعیین مهریه و صداق ازدواج کرده و پیش از آن که با او مجامعت و زناشویی کند فوت نمود، تکلیفشان چیست؟

فرمود: زن آن تمامی مهر را حقّ مطالبه دارد و ارث هم می برد

گفتم: بعضی از شما روایت کرده اند که فرموده اید: نصف مهر حقّ اوست؟

فرمود: به خوبی کلام مرا رعایت و حفظ نکرده اند آن مربوط به زنی است که طلاق داده شده است.

408) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که عقده و گِرۀ نکاح به دست اوست»، ولیّ و قیّم او می باشد

409)- از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عُقده و گرۀ نکاح به دست اوست» فرمودند: وی ولیّ و قیّم او می باشد و نیز کسانی که می توانند مهریه و یا بعضی از آن را ببخشند و یا بگیرند.

410) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «یا ببخشد کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: پدر (زن) برادر و یا کسی که به او وصیّت کرده و یا هر کسی که تصرّفش در اموال و امور زن جایز و نافذ باشد که برایش خرید و فروش می کند بنابراین هر یک از ایشان (هر مقدار از مهریه اش

ص: 501

فِی مَالِ اَلْمَرْأَهِ فَیَبْتَاعُ لَهَا وَ یَشْتَرِی، فَأَیُّ هَؤُلاَءِ عَفَا فَقَدْ جَازَ﴾(1)

512/[411] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلَّذِی أَنْکَحَ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَدَعُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ کُلَّهُ.﴾(2)

513/[412] -﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَخُ وَ اَلْأَبُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ فِی مَالِهِ بِقِیمَهٍ

قُلْتُ لَهُ: أَرَأَیْتَ إِنْ قَالَتْ لاَ أُجِیزُ مَا یَصْنَعُ؟

قَالَ: لَیْسَ ذَلِکَ لَهَا أَتُجِیزُ بَیْعَهُ فِی مَالِهَا وَ لاَ تُجِیزُ هَذَا﴾ (3)

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 58 و البرهان في تفسير القرآن: 506/1 ح 16، و نور الثقلين: 233/1 ح 919 بتفاوت، و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17639 الكافي : 106/62 ح 2 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و ذيل ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما من لا يحضره الفقيه : 506/32 ح 4778 ، و تهذيب الأحكام : 393/7 ح 49، و 142/8 ذيل ح 92 وسائل الشيعة : 283/20 ح 25634 و 315/21 ح 27172
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 59 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/18 ح 17 ، و نور الثقلين : 234/12 ح 921 و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17641 . من لا يحضره الفقيه: 88/3 ح 3387 عن نوادر محمّد بن أبي عمير، عن غير واحد من أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و 507 ح 4779، و نحو الأوّل تهذيب الأحكام: 215/6 ح 6 ، و 392/7 ح 48 عن رفاعة قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام ، عنهم وسائل الشيعة:168/19 ح 24374 ، و 282/20 ح 25633، و 316/21 ح 27173
3- عنه بحار الأنوار : 358/103 ح 60، و وسائل الشيعة: 316/21 ح 27174 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 18 و نور الثقلين : 233/1 ح 919. الكافي : 106/6 ح 2 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و ذيل ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوهما من لا يحضره الفقيه: 506/3 ح 4778 ، و تهذيب الأحكام: 393/7 ح 49، و 142/8 ذيل ح 92 عنهم وسائل الشيعة: 283/20 ح 25634، و 315/21 ح 27172

را) ببخشد جایز و نافذ خواهد بود.

411) - از رفاعة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد «کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، فرمود: ولیّ او آن کسی است که ازدواج را برنامه ریزی کرده او می تواند مقداری از مهریه را بگیرد و یا ببخشد ولی او حقّ ندارد که تمام آن را ببخشد و رها کند.

412) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: برادر (زن) و پدر (او) و هر کسی که به او وصیّت کرده و نیز کسی که سرپرست و قیّم اموال اوست

عرضه داشتم: نظر شما در این که اگر زن بگوید آن چه را او انجام دهد، اجازه نمی دهم چیست؟

فرمود: چنین حقّی را ندارد آیا اجازه تصرّف در اموالش را دارد ولی در این مورد اجازه نداشته باشد؟!

ص: 503

514 / [413] - ﴿ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾؟

فَقَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُزَوِّجُ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَتْرُکُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَتْرُکَ کُلَّهُ.﴾ (1)

515 / [414] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ ﴾؟

قَالَ: اَلْمَرْأَهُ تَعْفُو عَنْ نِصْفِ اَلصَّدَاقِ،

قُلْتُ: ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾؟

قَالَ: أَبُوهَا إِذَا عَفَا جَازَ لَهُ وَ أَخُوهَا إِذَا کَانَ یُقِیمُ بِهَا وَ هُوَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهَا، فَهُوَ بِمَنْزِلَهِ اَلْأَبِ یَجُوزُ لَهُ، وَ إِذَا کَانَ اَلْأَخُ لاَ یُقِیمُ بِهَا وَ لاَ یَقُومُ عَلَیْهَا لَمْ یَجُزْ عَلَیْهَا أَمْرُهُ .﴾ (2)

516 / [415] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی:﴿ إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ﴾ قال: اَلَّذِی یَعْفُو عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّ بَعْضَهُ أَوْ کُلُّهُ .﴾ (3)

517 / [416] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ، وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ فِی مَالِ اَلْمَرْأَهِ فَیَبْتَاعُ لَهَا وَ یَشْتَرِی فَأَیُّ هَؤُلاَءِ عَفَا فَقَدْ جَازَ،

ص: 504


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 19 و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17642 . تهذيب الأحكام : 392/7 ح 1572 .
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 62، و وسائل الشيعة : 317/21 ح 27176، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 20، و نور الثقلين: 234/1 ح 920 .
3- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 63 ، و وسائل الشيعة : 317/21 ح 27177، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 21

413) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (فرمایش خداوند متعال:) «کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، سؤال کردم؟

فرمود: او کسی است که ازدواج را برنامه ریزی و اجرا کرده است او می تواند مقداری از مهریه او را بگیرد و یا ببخشد ولی حقّ ندارد که تمام آن را ببخشد و رها کند.

414) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد»، سؤال کردم؟

فرمود: زن می تواند نصف صداق و مهریه خود را ببخشد.

گفتم: «یا کسی که عقده و گرۀ نکاح به دست اوست»، چگونه است؟

فرمود: اگر پدر زن مهریه را ببخشد جایز و نافذ می باشد هم چنین برادر او اگر قیّم و سرپرست اموال و کار های خواهرش باشد که همانند پدر مجاز خواهد بود ولی اگر او قیمومیّت و ولایتی نداشته ،باشد تصرّفاتش غیر مجاز می باشد

415) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، فرمود: کسی است که می تواند صداق و مهریه - تمام و یا بعضی از آن - را ببخشد و یا دریافت کند.

416) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: پدر و برادر (زن) و هر کسی که به او وصیت کرده و نیز کسی که سرپرست و قیّم اموال اوست و می تواند برایش خرید و فروش نماید پس هر کدام که نسبت به مهریه بخششی داشته باشد صحیح می باشد

ص: 505

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ قَالَتْ: لاَ أُجِیزُهَا مَا یَصْنَعُ؟

قَالَ: لَیْسَ لَهَا ذَلِکَ أَ تُجِیزُ بَیْعَهُ فِی مَالِهَا وَ لاَ تُجِیزُ هَذَا﴾؟!(1) .

518/[417] - ﴿ عَنْ بَعْضِ بَنِی عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی مَالِ اَلْیَتِیمِ یَعْمَلُ بِهِ اَلرَّجُلُ

قَالَ: یُنِیلُهُ مِنَ اَلرِّبْحِ شَیْئاً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَنْسَوُا اَلْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ﴾.(2)

519 / [418] - ﴿عَنْ اِبْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَأْتِی عَلَی اَلنَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ کُلُّ اِمْرِئٍ عَلَی مَا فِی یَدَیْهِ وَ یَنْسَوْنَ اَلْفَضْلَ بَیْنَهُمْ، قَالَ اَللَّهُ:﴿ وَ لا تَنْسَوُا اَلْفَضْلَ بَیْنَکُمْ﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ﴾﴿238﴾

ص: 506


1- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 64 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 22 . الكافي : 106/6 ح 2 من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4778 ، عنهما وسائل الشيعة: 315/21 ح 27172
2- عنه بحار الأنوار: 12/75 ح 43، و البرهان في تفسير القرآن : 508/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 50/7 ح 7626 . الكافي : 305/5 ح 28 مع زيادة و نحوه تهذيب الأحكام : 18/71 ح 80، و الاستبصار: 71/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة: 448/17 ح 22964 .
3- عنه بحار الأنوار: 413/74 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 508/1 ح 24 . الكافي : 310/5 ح 28 بإسناده عن معاوية بن وهب عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 18/7 ح 80 و الاستبصار: 71/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة: 448/17 ح 22964 ، عيون أخبار الرضاء علیه السلام: 42/2 ح 168، خصائص الأئمة علیهم السلام: 124، صحيفة الرضا علیه السلام : 83 ح 190 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 219/20.

عرضه داشتم نظر شما در این که اگر زن بگوید آن چه را او انجام دهد، اجازه نمی دهم چیست؟

فرمود: چنین حقّی را ندارد آیا اجازه تصرف در اموالش را دارد ولی در این مورد اجازه نداشته باشد؟

417) - از بعضی فرزندان عطیه روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره اموال یتیم سؤال کردم که مرد تا چه حدّی می تواند در آن تصرّف کند؟

فرمود: مقداری از سود و درآمد اموالش را تصرّف و مصرف می نماید همان طوری که خداوند می فرماید: «و فراموش نکنید افزایش و احسان (به یک دیگر) را در بین خودتان»

418) - از فرزند ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی سخت بر مردم خواهد آمد که هر کس بر آن چه در دست های خود دارد. دندان فرو می برد و مردم احسان به یک دیگر را فراموش می کنند در صورتی که خداوند فرموده است: «و احسان و کمک به یک دیگر را فراموش نکنید»

فرمایش خداوند متعال: در انجام همه نماز ها (به خصوص) نماز وسطي ( يعني نماز ظهر ) کوشا باشید و از روی خضوع و اطاعت برای خدا بپا خیزید. (238)

ص: 507

520 / [419] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: ﴿اَلصَّلاَهُ اَلْوُسْطَی﴾؟

فَقَالَ: ﴿ حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی ﴾ وَ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ وَ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلظُّهْرُ وَ کَذَلِکَ کَانَ یَقْرَؤُهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .﴾(1)

521/[420] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی﴾ وَ «اَلْوُسْطَی» هِیَ أَوَّلُ صَلاَهٍ صَلاَّهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هِیَ وَسَطُ صَلاَتَیْنِ بِالنَّهَارِ صَلاَهِ اَلْغَدَاهِ وَ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ ﴿ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾ فِی اَلصَّلاَهِ اَلْوُسْطَی وَ قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی سَفَرٍ، فَقَنَتَ فِیهَا وَ تَرَکَهَا عَلَی حَالِهَا فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ، وَ أَضَافَ لِمَقَامِهِ رَکْعَتَیْنِ وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ اَلرَّکْعَتَانِ اَللَّتَانِ أَضَافَهُمَا یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ لِلْمُقِیمِ لِمَکَانِ اَلْخُطْبَتَیْنِ مَعَ اَلْإِمَامِ، فَمَنْ صَلَّی اَلْجُمُعَهَ فِی غَیْرِ اَلْجَمَاعَهِ فَلْیُصَلِّهَا أَرْبَعاً کَصَلاَهِ اَلظُّهْرِ فِی سَائِرِ اَلْأَیَّامِ،

قَالَ: قَوْلُهُ: ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ قَالَ: مُطِیعِینَ رَاغِبِینَ﴾ .(2)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار : 288/82 ح 12 و 110/83 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 509/1 ح 4 و نور الثقلين: 237/1 ح 936، و مستدرك الوسائل : 21/3 ح 2914
2- عنه بحار الأنوار: 188/82 ح 12 و 108/83 ذيل ح 6، أشار إليه، و 201/85 ح 14، و 194/89 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 509/1 ح 5، و نور الثقلين : 237/1 ح 937 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 15/6 ح 6310 بحذف الذيل . الكافي : 271/3 ح 1 بإسناده عن حريز عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام في كلام طويل و نحوه من لا يحضره الفقيه : 195/1 ح 600 ، و تهذيب الأحكام : 241/2 ح 23 عنهم وسائل الشيعة : 10/4 ح 4385 علل الشرائع : 354/2 ح 1 (باب - 67) نحو الفقيه عنه البحار: 283/82 ذیل ح 3 .

419) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «نماز وسطی»، سؤال کردم؟

فرمود: «بر» نماز ها و نماز وسطی و نماز عصر محافظت نمایید و برای خدا با حالت قنوت به پا خیزید» که «وسطی» ظهر است و رسول خدا صلی الله علیه و آله و این چنین قرائت می نمود.

420) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید» که (منظور از «صلاة الوسطی» (همان نماز ظهر خواهد بود و آن) اولین نمازی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله خواند

و این نماز در بین دو نماز در روز قرار گرفته است و آن دو نماز عبارتند از: نماز صبح و نماز عصر.

سپس حضرت فرمود: این آیه در روز جمعه هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود، نازل شد پس حضرت در آن نماز (وسطی) قنوت خواند و سپس آن نماز را به همان حالت خود واگذارده و چیزی به آن - برای مسافر و غیر مسافر - اضافه نکرد ولی برای مقیم (کسی که مسافر نباشد) دو رکعت اضافه نمود؛ و حکمت این دو رکعتی که حضرت برای مقیم (به عنوان نماز ظهر به جای نماز جمعه) اضافه نمود وجود دو خطبه (در نماز جمعه) می باشد بنابراین کسی که آن را تنها و بدون جماعت بخواند باید چهار رکعت بخواند همانند نماز ظهر سایر روز ها (و ضمناً وقت نماز عصر در روز جمعه، همان وقت ظهر در درسایر روزها می باشد)

و حضرت افزود: فرمایش خداوند: ﴿ قُومُوا لِلَّهِ قَنِتِينَ﴾ ،یعنی با حالت اطاعت از دستور و اشتیاق (به عبادت و ستایش خداوند) باشید.

ص: 509

522/[421] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : أَنَّهُمَا سَأَلاَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : أَنَّهُمَا سَأَلاَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی﴾

قَالَ: صَلاَهِ اَلظُّهْرِ وَ فِیهَا فَرَضَ اَللَّهُ اَلْجُمُعَهَ وَ فِیهَا اَلسَّاعَهُ اَلَّتِی لاَ یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ فَیَسْأَلُ خَیْراً إِلاَّ أَعْطَاهُ اَللَّهُ إِیَّاهَا.﴾ (1)

523/[422] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلصَّلاهُ اَلْوُسْطی﴾ اَلظُّهْرُ ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ إِقْبَالُ اَلرَّجُلِ عَلَی صَلاَتِهِ وَ مُحَافَظَتُهُ عَلَی وَقْتِهَا حَتَّی لاَ یُلْهِیَهُ عَنْهَا وَ لاَ یَشْغَلُهُ شَیْءٌ .﴾ (2)

524/[423] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صَلاَهُ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلْوُسْطَی مِنْ صَلاَهِ اَلنَّهَارِ وَ هِیَ اَلظُّهْرُ، وَ إِنَّمَا یُحَافِظُ أَصْحَابُنَا عَلَی اَلزَّوَالِ مِنْ أَجْلِهَا﴾ (3)

525/[424] - ﴿ وَ فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ : ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلدُّعَاءُ﴾ (4)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار : 288/82 ح 13 و 195/89 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 509/1ح 6 و نور الثقلين : 237/1 ح 938 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 21/3 ح 2915 ، و 9/6 ح 6292 . الكافي : 47/22 ح 10 بإسناده عن عمر بن أذينة قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت تهذيب الأحكام : 117/2 ح 209 ، عنهما وسائل الشيعة : 69/7 ح 8750، مكارم الأخلاق : 272 (في الأوقات المرجوّة لإجابة الدعاء) نحو الكافي، عنه البحار : 345/93 ضمن ح 9.
2- عنه بحار الأنوار: 289/82 ح 14 قطعة منه ، و 321/84 ذيل ح 4 و 201/85 ذيل ح 14، وسائل الشيعة : 23/4 ح 4411 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 7. تفسير القمي: 79/1 (أقسام العدّة) مرسلاً، عنه البحار 286/82 ح 4 .
3- عنه بحار الأنوار : 289/82 ح 15 وسائل الشيعة : 23/4 ح 4412 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 509/1 ح 8، و نور الثقلين: 237/1 ح 939
4- عنه بحار الأنوار : 202/85 ذيل ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 9، و نور الثقلين: 237/1 ح 940 .

421) - از زراره و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید» سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مقصود (از این فرمایش خداوند) نماز ظهر است که خداوند نماز جمعه را در آن وقت واجب نموده است و در آن ساعتی می باشد که چنان چه انسان در آن ساعت خداوند را بخواند و از او چیزی درخواست کند، خداوند متعال عطایش کند.

422) - از عبد الله سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (مقصود از فرمایش خداوند متعال) «الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى»، نماز ظهر است و «قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ» روی آوردن انسان به سمت نماز می باشد و رعایت و اهمیّت دادن به وقت آن که غفلت نکند و کاری مانعش نگردد

423) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «صلاة وُسطی» نماز وسط روز است که (همان نماز) ظهر می باشد و همانا دوستان و یاران ما بر زوال خورشید به خاطر نماز، اهمیّت می دهند

424) - و در روایت سماعة (حضرت) فرموده است (منظور از) «قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ» ، دعا و راز و نیاز است

ص: 511

526/[425] - ﴿[عَنْ زُرَارَهَ ] عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾

[قَالَ: اَلصَّلاَهُ، رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْوُسْطَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ] ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾ طَائِعِینَ لِلْأَئِمَّهِ علیهم السلام.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿239﴾ وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿240﴾

527/[426] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ صَلاَهِ اَلْمُوَاقَفَهِ؟

فَقَالَ: إِذَا لَمْ تَکُنْ اَلنِّصْفَ مِنْ عَدُوِّکَ صَلَّیْتَ إِیمَاءً رَاجِلاً کُنْتَ أَوْ رَاکِباً فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ تَقُولُ فِی اَلرُّکُوعِ: لَکَ رَکَعْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی، وَ فِی اَلسُّجُودِ: لَکَ سَجَدْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ بکَ

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار : 302/24 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 10، و نور الثقلين : 237/1 ح 941.

425) - [ از زرارة ] از عبد الرحمان بن کثیر روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید و با حالت اطاعت از دستور و اشتیاق (به عبادت و ستایش خداوند) باشید، فرمود: (منظور از) «الصلوات» رسول الله امير المؤمنين ،فاطمه حسن و حسین - سلام الله عليهم - هستند، «الوسطى» امير المؤمنين علیه السلام است « وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ»، تابعین و پیروان ائمه علیهم السلام می باشید.

فرمایش خداوند متعال: پس اگر (به خاطر جنگ یا خطر دیگری) بترسید (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید خدا را یاد کنید (و نماز را به صورت متعارف انجام دهید) همان گونه که خداوند چیز هایی را که نمی دانستید به شما تعلیم داد (239) و کسانی که در آستانه مرگ هستند و همسرانی از خود بر جای می گذارند باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آن ها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهره مند سازند به شرط این که آن ها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج نکنند) و اگر بیرون روند (حقی برای هزینه ندارند و) گناهی بر شما نیست نسبت به آن چه که آنان در مورد خود به گونه ای شایسته انجام می دهند و خداوند توان مند و حکیم است (240)

426)- از زراره روایت کرده است که گفت:(1)

ص: 513


1- ادامه متن است: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: مرا از چگونگی نماز در حالت رویارویی و جنگ با دشمن آگاه فرما فرمود: چنان چه در حالت آرامش نباشی (بلکه مشغول جنگ و ستیز باشی)، نماز را (برای رکوع و سجود) با حالت اشاره (سر، چشم و ابرو) انجام بده - فرقی نمی کند که پیاده باشی و یا سواره - زیرا که خداوند متعال فرموده است: «و اگر چنان چه ترسیدید، پس (نماز را) به حالت پیاده و یا سواره (انجام دهید) اگر در حالت جنگ و ترس - خواه پیاده و یا سواره - باشید (نماز را برای دفاع با اشاره انجام دهید) در حال اشاره برای رکوع می گویی: «لك ركعت ودأنت ربی» (ای خدا!) برای تو رکوع به جا می آورم تو پروردگار من هستی و با حالت اشاره برای سجده می گویی: «لك سجدت و أنت ربّي» (ای خداوند!) برای تو سجده می کنم، تو پروردگار من هستی.

دَابَّتُکَ غَیْرَ أَنَّکَ تَوَجَّهُ حِینَ تُکَبِّرُ أَوَّلَ تَکْبِیرَهٍ.﴾ (1)

528/[427] - ﴿ عَنْ أَبَانِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

فَاتَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ اَلنَّاسَ یَوْماً بِصِفِّینَ یَعْنِی صَلاَهَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ، فَأَمَرَهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُسَبِّحُوا وَ یُکَبِّرُوا وَ یُهَلِّلُوا، قَالَ: وَ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَصَنَعُوا ذَلِکَ رُکْبَاناً وَ رِجَالاً .

وَ رَوَاهُ اَلْحَلَبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فَاتَ اَلنَّاسَ اَلصَّلاَهُ مَعَ عَلِیِّ علیه السلام یَوْمَ صِفِّینَ إِلَی آخِرِهِ .﴾ (2)

529/[428] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ [بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ کَیْفَ یَفْعَلُ وَ مَا یَقُولُ وَ مَنْ یَخَافُ سَبُعاً أَوْ لِصّاً کَیْفَ یُصَلِّی؟

قَالَ: یُکَبِّرُ وَ یُومِئُ إِیمَاءً بِرَأْسِهِ .﴾ (3)

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار : 116/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 446/8 ح 11128، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 239/12 ح 948 . من لا يحضره الفقيه : 466/1 ح 1345 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 173/3 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 441/8 ح 11113 .
2- عنه بحار الأنوار : 116/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 446/8 ح 11129، و البرهان في تفسير القرآن : 510/18 ح 3، و نور الثقلين: 239/1 ح 949 القطعة الأولى منه .
3- عنه بحار الأنوار : 117/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 447/8 ح 11130، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 4 . الكافي : 457/3 ح 6، تهذيب الأحكام : 173/3 ح 382 عنهما وسائل الشيعة : 439/8 ح 11106،

فرقی نمی کند که مرکب سواری تو را به هر سویی ببرد و یا مواجه کند مهم این است که هنگام گفتن اولین تکبیر توجه (به سمت قبله را) داشته باشی

427) - از ابان بن منصور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه اصحاب و لشکرش در جنگ صفّین یک روز نماز ،ظهر ،عصر، مغرب و عشا را از دست دادند، (به ناچار) امير المؤمنين علیه السلام دستور داد تا آنان تسبیح و تكبير و لا إله إلا الله، بگویند.

امام صادق علیه السلام افزود: خداوند متعال فرموده است: (پس اگر در حالت جنگ و ترس) خواه پیاده و یا سواره - باشید (نماز را در حال دفاع با اشاره انجام دهید)، بر همین اساس امام علی علیه السلام چنان دستوری را داد و لشکر، در حال پیاده و سواره آن را انجام دادند.

و نیز حلبی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: امام علی علیه السلام به همراه اصحاب و لشکرش در جنگ صفّین نمازشان را از دست دادند ... تا آخر حدیث قبل.

428) - از عبد الرحمان [بن ابی عبد الله] روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: - (پس اگر در حالت جنگ و ترس) خواه پیاده و یا سواره- سؤال کردم که او چگونه نماز بخواند؟ و نیز چنان چه شخصی از درنده و دزد ترسید چطور نماز را به جا آورد؟

فرمود: (نیّت می کند و) تكبيرة الإحرام می گوید و (برای رکوع و سجود و تشهّد و...) با سر (و یا چشم) اشاره می نماید.

ص: 515

530 / [ 429] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی صَلاَهِ اَلزَّحْفِ قَالَ: یُکَبِّرُ وَ یُهَلِّلُ یَقُولُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ یَقُولُ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ (1)

531/[430] -﴿عَنْ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّهً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ﴾؟

قَالَ: مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهَ ﴿ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً﴾ (2) وَ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْمِیرَاثِ.﴾ (3)

532/[431] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّهً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ﴾؟

قَالَ: هِیَ مَنْسُوخَهٌ قُلْتُ: وَ کَیْفَ کَانَتْ؟

قَالَ: کَانَ اَلرَّجُلُ إِذَا مَاتَ أُنْفِقَ عَلَی اِمْرَأَتِهِ مِنْ صُلْبِ اَلْمَالِ حَوْلاً، ثُمَّ أُخْرِجَتْ بِلاَ مِیرَاثٍ ثُمَّ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلرُّبُعِ وَ اَلثُّمُنِ فَالْمَرْأَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا مِنْ نَصِیبِهَا.﴾ (4)

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار : 117/89 ذيل ح 11، وسائل الشيعة : 447/8 ح 11131 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 5. من لا يحضره الفقيه : 465/12 ح 1341 ، عنه وسائل الشيعة : 443/8 ح 11118.
2- سورة بقرة: 234/2.
3- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28483 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/18 ح 1 و نور الثقلين : 240/1 ح 955 ، و مستدرك الوسائل : 363/15 ح 18512 .
4- عنه بحار الأنوار: 191/104 ح 40، و وسائل الشيعة : 239/22 ح 28485 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 2 .

429) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در میدان جنگ و ستیز با دشمن به جای نماز، تکبیر «الله أكبر» و «لا إله إلا الله» می گویی؛ زیرا که خداوند می فرماید: «اگر در حالت جنگ و ترس - خواه پیاده و یا سواره - » باشید (نماز را در حال دفاع با اشاره انجام دهید)

430) - از ابن ابی عمیر به نقل از (معاوية بن عمّار) روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که فوت می کنند و همسران خود را بدون وصیت باقی می گذارند (تا یک سال) باید تأمین هزینه شوند و از منزل بیرون نروند سؤال کردم؟

فرمود: به وسیله آیه ای دیگر: باید چهار ماه و ده روز خود را نگاه دارند» نسخ شده است که آن نیز توسط آیه ارث نسخ گردیده است.

431) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که فوت می کنند و همسران خود را بدون وصیت باقی می گذارند (تا یک سال) باید تأمین هزینه شوند و از منزل بیرون نروند»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه نسخ شده است.

عرض کردم: چگونه انجام گرفته است؟

فرمود: هنگامی که مردی از دنیا می رفت تا یک سال از اصل اموال شوهر به همسرش نفقه داده می شد و سپس او بدون ارث از زندگی آن مرد بیرون می شد که به وسیله آیه (ارث) یک چهارم و یک هشتم نسخ گردید، بعد از آن، نفقه زن از سهمیه ارث خود او پرداخت شد.

ص: 517

قوله تعالى: ﴿وَ لِلْمُطَلَّقَتِ مَتَعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿241﴾

533/[432] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ ﴾ مَا أَدْنَی ذَلِکَ اَلْمَتَاعِ إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ مُعْسِراً لاَ یَجِدُ؟

قَالَ: اَلْخِمَارُ وَ شِبْهُهُ .﴾ (1)

534/[433] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ﴾ قَالَ: مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ »، فَأَمَّا فِی عِدَّتِهَا فَکَیْفَ یُمَتِّعُهَا وَ هِیَ تَرْجُوهُ وَ هُوَ یَرْجُوهَا وَ یُجْرِی اَللَّهُ بَیْنَهُمَا مَا شَاءَ، أَمَا إِنَّ اَلرَّجُلَ اَلْمُوسِرَ یُمَتِّعُ اَلْمَرْأَهَ اَلْعَبْدَ وَ اَلْأَمَهَ، وَ یُمَتِّعُ اَلْفَقِیرُ بِالْحِنْطَهِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلثَّوْبِ وَ اَلدَّرَاهِمِ،

وَ إِنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً کَانَتْ لَهُ بِأَمَهٍ، وَ لَمْ یُطَلِّقْ اِمْرَأَهً إِلاَّ مَتَّعَهَا.﴾ (2)

ص: 518


1- عنه بحار الأنوار: 360/103 ح 68، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 89/15ح 17625 . الكافي : 105/6 ح 5 تهذيب الأحكام: 140/8 ح 85 عنهما وسائل الشيعة : 309/21 ح 27153
2- عنه بحار الأنوار: 359/103 ح 65 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 89/15 ح 17624 و 91 ح 17633 قطعة منه. الكافي : 105/6 ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و ح 4 عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 139/8 ح 83 و ح 84 عنهم وسائل الشيعة : 308/21 ح 27152

فرمایش خداوند متعال: و برای زنان طلاق داده شده هدیه متعارفی لازم است (که از طرف شوهر پرداخت گردد) این حقی است بر عهده مردان پرهیزکار (241)

432) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: (مرا نسبت به فرمایش خداوند: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی است بر عهده مردان پرهیزکار» آگاه نمایید که اگر مرد در تنگدستی و سختی باشد کمترین مقدار بهره مندی از اموال (برای همسرش) چه مقدار می باشد؟

فرمود: «خمار» مقنعه و پوششی که زن را بپوشاند.

433) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی است بر عهده مردان پرهیزگار» فرمود: زن طلاق داده شده را - بعد از آن که عدّه اش پایان یافت - در حدّ توان از اموال خود کمک نماید و بهره مندش کند

(گفتم:) چگونه او را از اموال خود بهره مند گرداند با این که در عدّه است و هر دو نفر امید به یکدیگر دارند؟ تا خدوند چه اراده کند و بین آنان چه اتفاقی بیفتد؟

فرمود: چنان چه شخص توانمند باشد. برای کمک به همسر طلاق داده اش در حدّ دادن یک عبد (زر خرید و غلام) و یا کنیز بپردازد، ولی شخص ضعیف و ناتوان در حدّ خود (مانند) گندم ،کشمش لباس و پول نقد پرداخت کند.

سپس افزود: امام حسن مجتبی علیه السلام همسر خود را طلاق داد و یک کنیز به او عطا کرد و حضرت زنی را طلاق نمی داد مگر آن که چیزی را به او عطا می کرد و بهرمندش می نمود

ص: 519

535/[434] - ﴿ قَالَ: وَ قَالَ اَلْحَلَبِیُّ :

مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾ (1)

536/[435 ] - [عن حلبی] ﴿ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَنِ اَلْمُطَلَّقَهِ مَا لَهَا مِنَ اَلْمُتْعَهِ؟ قَالَ: عَلَی قَدْرِ مَالِ زَوْجِهَا.﴾ (2)

537/[436]- ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: علیه السلام: إِنْ کَانَ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُ اَلْمَهْرِ وَ لاَ عِدَّهَ عَلَیْهَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلاَ مَهْرَ لَهَا وَ لَکِنْ یُمَتِّعُهَا فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ﴾ (3)

538/[437]- ﴿قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا إِنَّ مُتْعَهَ اَلْمُطَلَّقَهِ فَرِیضَهٌ .﴾ (4)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار : 359/103 ذيل ح 65 و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27161 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 9. قطعة من حديث سابقه، فراجع تخريجاته
2- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 66، وسائل الشيعة : 311/21 ح 27158 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 10.
3- عنه بحار الأنوار: 359/103 ح 67 ، و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27159 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 11 الكافي : 106/6 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، و 119 ح 6 بإسناده عن ابن أبي يعفور، عن أبي الله علیه السلام بتفاوت فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 313/21 ح 27168، و 328 ح 27209
4- عنه بحار الأنوار: 360/103 ذيل ح 67 ، و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27160 ، و و البرهان في تفسير القرآن : 514/1 ح 12 الكافي: 105/6 ح 2 بإسناده عن البزنطي قال: ذكر: بعض أصحابنا .... ونحوه من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4775، و تهذيب الأحكام: 141/8 ح 9 عنهم وسائل الشيعة : 306/21 ح 27141 ، و 307 ح 27145

434) - و از حلبی روایت کرده است که گفت:

بهره مند شدن زن بعد از گذشت عدّه اش از اموال شوهر، به مقدار استطاعت و توان و یا ناتوانی شوهرش می باشد

435) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام صادق و امام کاظم علیهما السلام درباره زنی که طلاق داده شده سؤال کردم که از چه مقدار از اموال شوهرش باید بهره مند شود؟

فرمود: به مقدار توان و استطاعت شوهرش خواهد بود

436) - از حسن بن زیاد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که همسر خود را پیش از آن که با او نزدیکی و مجامعت کرده باشد طلاق داده سؤال کردم؟

فرمود: چنان چه مهریه ای برایش قرار داده شده نصف آن حقّ همسرش می باشد، (و برای زن شوهر کرده ای که همبستر نشده باشند) عدّه لازم نیست، ولی اگر مهریه ای قرارداد نشده باشد چیزی طلب کار نمی باشد لیکن (از باب احسان) او را از اموال خود در حدّ توان بهرهمند و کمک نماید؛ زیرا که خداوند متعال در کتاب خود می فرماید: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی بر عهدۀ مردان پرهیزکار می باشد»

437) - از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

بعضی از اصحاب گفته اند: بهره مند ساختن زن طلاق داده شده از اموال شوهرش فریضه و لازم می باشد

ص: 521

قوله تعالى : ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿243﴾ وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿244﴾ مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿245﴾

539/[438]- ﴿ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: حَدِّثْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ اَلْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اَللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ ﴾ قُلْتُ: أَحْیَاهُمْ حَتَّی نَظَرَ اَلنَّاسُ إِلَیْهِمْ ثُمَّ أَمَاتَهُمُ مِنْ یَوْمِهِمْ أَوْ رَدَّهُمْ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا اَلنِّسَاءَ؟

قَالَ: بَلْ رَدَّهُمُ اَللَّهُ حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا اَلنِّسَاءَ وَ لَبِثُوا بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ مَاتُوا بِآجَالِهِمْ.﴾ (1)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 381/13 ح 2 أشار إلیه. و 74/53 ح 74 و البرهان فی تفسير القرآن: 515/1 ح 2 مختصر بصائر الدرجات : 24 بإسناده عن حمران بن أعين، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 381/13 ح 2 و 74/53 ح 74، و البرهان: 515 ذيل 2، مجمع البيان: 605/2 عنه البحار: 381/13 ح 2. هذه القصّة وقعت لأهل مدينة من مدائن الشام في ز من نبیّ من أنبياء بني إسرائيل المسمّى حزقيل علیه السلام راجع تفصيلها إلى الكافي : 198/8 ح 237 بإسناده عن ابن محبوب عن عمر ابن يزيد و غیره عن بعضهم عن أبي عبد الله علیه السلام، و بعضهم عن أبي جعفر علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ از خانه های خود قرار کردند؟ و آنان هزار ها نفر بودند (که به بهانه ترس از بیماری طاعون از شرکت در میدان جهاد امتناع ورزیدند)، پس خداوند به آن ها گفت: بمیرید (و به همان بیماری که آن را بهانه قرار داده بودند مردند.) سپس خداوند آن ها را (برای عبرت دیگران) زنده کرد خداوند نسبت به بندگان خود فضل و احسان می کند ولی بیشتر مردم شکر (او را) بجا نمی آورند (243)و در راه خداوند قتال و جهاد نمایند و بداند که همانا خداوند شنوا و دانا است (244) کیست که به خدا قرض الحسنه ای دهد (و از اموالی که در اختیار او قرار داده انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر افزایش دهد؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می نماید و شما به سوی او باز می گردید (و پاداش خود را دریافت خواهید کرد). (245)

438) - از حمران بن اعین روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که - از ترس مرگ - از دیار خود بیرون رفتند و هزاران نفر بودند؟ پس خداوند به آنان فرمود: همگی بمیرید و سپس تمامی آن افراد را زنده نموده» ، برایم مطالبی را بیان فرما: آيا خداوند ایشان را زنده نمود تا دیگر انسان ها به ایشان بنگرند (و عبرت گیرند)؟ آیا پس از آن همه را می راند و در همان روز مجدّداً زنده نمود؟ و در خانه های خود ساکن شدند و همانند دیگرن غذا می خوردند و به زنان نگاه می کردند؟

فرمود: بلکه خداوند آنان را زنده نمود تا (زنده شدگان) در خانه های خود ساکن شدند و همانند دیگران غذا می خوردند و با زبان نکاح می کردند. زمانی که اراده خدوند تعلّق گرفت تمامی آنان با سرآمدن و پایان عمرشان مردند.

ص: 523

540/[439] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ﴾ (1) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَبِّ زِدْنِی، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ (2) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَبِّ! زِدْنِی فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: (مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً﴾ وَ اَلْکَثِیرَهُ عِنْدَ اَللَّهِ لاَ یُحْصَی.﴾ (3)

541/[440] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام :قَوْلُهُ تعالی : ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً ﴾؟ قَالَ: هِیَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ﴾ (4)

542/ [441] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ زِیَادٍ ، قَالَ:

کُنْتُ فِی دِیوَانِ اِبْنِ عَبَّادِ ، فَرَأَیْتُ کِتَاباً یُنْسَخُ فَسَأَلْتُ عَنْهُ؟، فَقَالُوا: کِتَابُ اَلرِّضَا إِلَی اِبْنِهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مِنْ خُرَاسَانَ فَسَأَلْتُهُمْ أَنْ یَدْفَعُوهُ إِلَیَّ، فَإِذَا فِیهِ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ، أَبْقَاکَ اَللَّهُ طَوِیلاً، وَ أَعَاذَکَ مِنْ عَدُوِّکَ یَا وَلَدِی!، فِدَاکَ أَبُوکَ! قَدْ فَسَّرْتُ لَکَ مَالِی وَ أَنَا حَیٌّ سَوِیٌّ، رَجَاءَ أَنْ یُمِنّکَ [اَللَّهُ] بِالصِّلَهِ لِقَرَابَتِکَ،

ص: 524


1- سوره نمل ،89/27 و سوره قصص 84/28
2- سورة الأنعام : 160/6 .
3- عنه بحار الأنوار : 246/71 ذيل ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 516/1 ح 3. معاني الأخبار : 397 ح 54 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول: ... ، عنه البحار : 246/71 ح 1 و 137/96 ح 72 .
4- عنه بحار الأنوار: 215/96 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 516/1 ح 4. تفسير القمّي : 351/2 ، الكافي : 537/1 ذيل ح 2 بإسناده عن الخيبري و يونس بن ظبيان قالا: سمعنا أبا عبد الله علیه السلام يقول: ...، و 302/8 ح 461، ثواب الأعمال : 99 ( ثواب صلة الإمام علیه السلام عن إسحاق بن عمّار قال : قلت للصادق علیه السلام، عنه البحار : 215/96 ح 3 .

439) - از علی بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پس از آن که این آیه شریفه «هر کسی که کار نیکی انجام دهد برای او (در پیشگاه خداوند) بهتر خواهد بود» را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل کرد - هر کسی که حسنه ای انجام دهد بهتر از آن برایش ذخیره گردد - حضرت اظهار داشت: خداوندا! برای (امّت) من بیفزا سپس خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «هر کسی که کار نیکی انجام دهد برای او ده برابر آن خواهد بود»

حضرت اظهار داشت: «الّلهمّ زدنی» خداوند تبارک و تعالی (این آیه): «هر کسی که به خداوند (عمل ، وام) قرض الحسنه ای دهد، پس خداوند چندین برابر برایش افزایش می دهد» را نازل کرد که خیر بسیار در پیشگاه خداوند قابل تعیین و شمارش نمی باشد

440) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام کاظم علیه السلام عرضه داشتم: منظور از «هر کسی که به خداوند (عمل ، وام) قرض الحسنه ای دهد» (چیست)؟

فرمود: صله و کمک رسانی به امام است.

441) - از محمد بن عیسی بن زیاد روایت کرده است که گفت:

در دفترخانه (نویسندگان) ابن عُبّاد بودم پس نوشته ای را دیدم که مشغول نسخه برداری از آن بودند؛ از (محتوای) آن سؤال کردم؟

گفتند: نامه ای است که امام رضا علیه السلام- از خراسان - به فرزندش نوشته است.

از ایشان درخواست کردم که آن را به من دهند تا ببینم وقتی آن را گرفتم و ملاحظه کردم در آن نوشته بود به نام خداوند بخشاینده ،مهربان ،خداوند، طول عمر عطایت کند و از شر دشمنان در پناه خویش قرارت دهد ای فرزندم پدرت فدایت باد!

همانا من آن چه را در نظر داشتم برایت بیان کرده ام - من زنده و سالم هستم و اما نسبت به (خانم) سعیده (که مورد اعتماد امام کاظم علیه السلام بود)، او زنی است که

ص: 525

وَ لِمَوَالِی مُوسَی وَ جَعْفَرٍ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُمَا، فَأَمَّا سَعِیدَهُ فَإِنَّهَا اِمْرَأَهٌ قَوِیَّهُ اَلْجَزْمِ فِی اَلنَّحْلِ، وَ اَلصَّوَابِ فِی دِقَّهِ اَلنَّظَرِ ، [رقة الفطر] وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ: قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً ﴾، وَ قَالَ: ﴿ لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِّنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اَللّهُ ﴾ (1) وَ قَدْ أَوْسَعَ اَللَّهُ عَلَیْکَ کَثِیراً یَا بُنَیَّ! فِدَاکَ أَبُوکَ! - لاَ یَسْتُرْ فی (2) اَلْأُمُورَ بحسبِّهَا فَتُخْطِئَ حَظَّکَ، وَ اَلسَّلاَمُ.﴾ (3)

قوله تعالى :﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَ مَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿246﴾ - الی - وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿248﴾

ص: 526


1- سورة الطلاق: 7/65
2- فی الطبع الحديث: لا تستردني و هو تغير مفهوم و في البحار: لا تستردونی
3- عنه بحار الأنور 103/50 ج 18، و البرهان في تفسير القرآن: 566/1 ح 5 و موسوعة مکاتیب الائمة و رسائلهم علیهم السلام 138/1 ح 147 (تأليف المحقّق)

دارانی زاده ای قوی می باشد و در رسیدن به واقعیّات و داشتن نظریات صحیح ثابت و مستقیم است ولی با همه این حالات چنین جوّی که اشاره شد وجود ندارد، خداوند متعال فرموده است: «کسی که به خداوند قرض الحسنه ای دهد. خداوند برایش چند برابر می گرداند» و نیز فرمود: «صاحبان امکانات که توانایی دارند و نیز آن هایی که ناتوان هستند (هر کدام در حدّ توانشان) باید از آن چه خداوند عطایشان نموده انفاق نمایند» ای فرزندم! پدرت فدایت باد! همانا که خداوند برای تو وسعت بسیاری قرار داده است؛ (دقت کن) امور جاری از نظرت جهان نگردد که سهم و نصیب خود را در پیشگاه خداوند از دست می دهی در پایان بر تو سلام باد.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی به پیامبر خود گفتند: زمامدار برای ما انتخاب کن تا (به فرمان او) در راه خدا جهاد کنیم؟ پیامبر به آن ها گفت: شاید اگر دستور جنگ آید (سرپیجی کنید و) در راه خدا جهاد نکنید گفتند: چگونه ممکن است جهاد نکنیم در حالی که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم، (و شهر ها به وسیله دشمن اشغال و فرزندان ما اسیر شده اند؟! اما زمانی که دستور جهاد آمد روی گرداندند مگر افرادی اندک خداوند به موقعیت ستمگران (246)- ادامه اش تا - و پیامبرشان گفت : نشانه حکومت او، این است (همان صندوق عهدی که) به سوی شما خواهد آمد در آن آرامشی از پروردگار شما و یادگار های خاندان موسی و هارون قرار دارد فرشتگان آن را حمل می کنند و در این نشانه ای (روشن) برای شما خواهد بود. اگر ایمان داشته باشید. (248)

ص: 527

543/[442 ] - ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فی قوله تعالی: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ اِبْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ﴾ قَالَ علیه السلام:

وَ کَانَ اَلْمَلِکُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ هُوَ اَلَّذِی یَسِیرُ بِالْجُنُودِ وَ اَلنَّبِیُّ یُقِیمُ لَهُ أَمْرَهُ وَ یُنْبِئُهُ بِالْخَبَرِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ فَلَمَّا قَالُوا ذَلِکَ لِنَبِیِّهِمْ قَالَ لَهُمْ: إِنَّهُ لَیْسَ عِنْدَکُمْ وَفَاءٌ وَ لاَ صِدْقٌ وَ لاَ رَغْبَهٌ فِی اَلْجِهَادِ،

فَقَالُوا: إِنَّا کُنَّا نَهَابُ (1) اَلْجِهَادَ فَإِذَا أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلاَ بُدَّ لَنَا مِنْ اَلْجِهَادِ وَ نُطِیعُ رَبَّنَا فِی جِهَادِ عَدُوِّنَا،

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً﴾

فَقَالَتْ عُظَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ : وَ مَا شَأْنُ طَالُوتَ یُمَلَّکُ عَلَیْنَا وَ لَیْسَ فِی بَیْتِ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْمَمْلَکَهِ، وَ قَدْ عَرَفْتَ أَنَّ اَلنُّبُوَّهَ وَ اَلْمَمْلَکَهَ فِی آلِ اَللاَّوِی وَ یَهُودَا وَ طَالُوتَ مِنْ سِبْطِ اِبْنِ یَامِینَ بْنِ یَعْقُوبَ

فَقَالَ لَهُمْ ﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ اِصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلْجِسْمِ﴾ وَ اَلْمُلْکُ بِیَدِ اَللَّهِ یَجْعَلُهُ حَیْثُ یَشَاءُ لَیْسَ لَکُمْ أَنْ تَخْتَارُوا وَ ﴿ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ﴾ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ ﴿ فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ﴾ وَ هُوَ اَلَّذِی کُنْتُمْ تَهْزِمُونَ بِهِ مَنْ لَقِیتُمْ، فَقَالُوا: إِنْ جَاءَ اَلتَّابُوتُ رَضِینَا وَ سَلَّمْنَا.﴾ (2)

ص: 528


1- هاب الشيء: إذا خافه و إذا و قرّه و عظّمه . مجمع البحرين: 2/ 185 (هيب).
2- عنه بحار الأنوار: 449/13 ح 11 و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 11.

442)- از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «آیا گروهی از بنی اسرائیل را مشاهده نکردی که بعد از موسی به پیامبرشان گفتند: پادشاهی را برای ما بفرست تا با او در راه خدا جهاد و قتال کنیم: فرمود: پادشاه آن زمان (به این سو و آن سو) لشکرکشی می کرد و پیامبرشان برنامه ها و امور او را اجرا می نمود و اخبار و حوادث را از طرف خداوند می گرفت و برای او بیان می کرد

هنگامی که آن پیشنهاد را برای پیامبرشان مطرح کردند در پاسخ به ایشان گفت: در شما وفای به عهد و پیمان نمی بینم هم چنین شما صداقت در گفتار و اشتیاق به جنگ و جهاد ندارید گفتند: ما از جنگ میترسیدیم ولی هنگامی که از دیار و از نزد فرزندانمان خارج شویم ناچاریم که جنگ و جهاد کنیم و در جنگ و جهاد با دشمن از فرمان خدا اطاعت خواهیم کرد.

پیامبر خدا علیه السلام فرمود: خداوند طالوت را به عنوان پادشاه برای شما برگزیده است.

بزرگان بنی اسرائیل اظهار داشتند: موقعیّت و برتری طالوت چیست که بر ما حاکم و پادشاه باشد؟ او نه از خانواده انبیاء است و نه از خانواده حاکمان و پادشاهان می باشد؛ و تو خود می دانی که نبوّت و مملکت داری در خانواده لاوی و یهودا بوده است و طالوت از ذریّه بنیامین می باشد پیامبرشان گفت: «همانا خداوند او را برای شما برگزیده و او را از علم و توان جسمی بهره مند گردانده است» ضمناً ،پادشاهی به دست خدا می باشد که به هر کس اراده کند عطا می نماید؛ و شما حقّ انتخاب نخواهید داشت و نشانه پادشاهی او این است که صندوق تابوت را برایتان می آورد» که از آن را طرف خداوند فرشته ها برایتان حمل می کنند «در آن (تابوت) سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد» آن همان چیزی است که در برابر برخورد با دشمنان حرکت می دادید و هجوم می آوردید.

همگی اظهار داشتند: اگر تابوت آورده شود راضی و تسلیم خواهیم بود.

ص: 529

544/[443] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَم فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ ﴾ قَالَ: کَانَ اَلْقَلِیلُ سِتِّینَ أَلْفاً﴾ (1)

455/[444]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنّی یَکُونُ لَهُ اَلْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ﴾ قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنْ سِبْطِ اَلنُّبُوَّهِ وَ لاَ مِنْ سِبْطِ اَلْمَمْلِکَة ﴿ قالَ إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ﴾ وَ قَالَ ﴿ إِنَّ آیَة مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ ﴾ فَجَاءَتْ بِهِ اَلْمَلاَئِکَةُ تَحْمِلُهُ .﴾ (2)

546/[445]- ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی:﴿ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَةُ﴾ قَالَ: رُضَاضُ اَلْأَلْوَاحِ فِیهَا اَلْعِلْمُ وَ اَلْحِکْمَهُ، اَلْعِلْمُ جَاءَ مِنَ اَلسَّمَاءِ فَکُتِبَ فِی اَلْأَلْوَاحِ وَ جُعِلَ فِی اَلتَّابُوتِ ﴾ (3)

547/[446] - ﴿عَنْ أَبِی اَلْمُحَسِّنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ﴾؟

فَقَالَ علیه السلام: ذُرِّیَّهُ اَلْأَنْبِیَاءِ .﴾ (4)

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 443/13 ذيل ح 6 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 12. معاني الأخبار : 151 ح 1 ، عنه البحار : 443/13 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 438/13 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 13 . الكافي : 316/82 ح 498 بتفصيل عنه البحار : 437/13 ح 1
3- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 522/1 ح 14، و نور الثقلين: 246/1 ح 977 . الكافي : 317/8 ح 500 بإسناده عن حريز عمّن أخبره، عن أبي جعفر علیه السلام- إلى قوله : و الحكمة - عنه البحار : 438/13 ح 3 .
4- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 15 و فيه : عن أبي الحسن، و نور الثقلين : 247/1 ح 978

443) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس از آن که جنگ و جهاد بر ایشان نوشته و واجب گردید، مخالفت کردند ، مگر عدّه اندکی از ایشان»، فرمود:

تعداد قلیل شصت هزار نفر بودند

444) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند، طالوت را برای شما به عنوان پادشاه فرستاد، گفتند: پادشاهی از کجا به او رسیده است؟ با این که ما نسبت به آن در اولویّت هستیم»؛ فرمود: طالوت از خانواده نبوّت و ذریّه پادشاهان نبود، « (پیامبرشان) گفت: خداوند او را برای شما برگزیده است»، سپس فرمود: «نشانه پادشاهی او این است که صندوق تابوت را برایتان می آورد (که آن را فرشته ها از طرف خداوند ، برایتان حمل می نمایند،) در آن سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد» پس فرشته ها در حالتی که آن را حمل می کردند آوردند

445) - حریز به نقل از شخصی (از اصحاب) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «صندوق (تابوت) را برایتان می آورد که در آن سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد پس در حالتی که فرشته ها آن را حمل می کردند ، آوردند» فرمود:

در آن تابوت قطعه هایی از الواح (موسی علیه السلام) بود که در بردارنده علوم و حکمت می باشد که علم از آسمان آمد و بر الواح نوشته شد و درون تابوت قرار گرفت.

446) - از ابو الحسن (ابو المحسن) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آثار آل موسی و آل هارون می باشد و فرشته ها آن را حمل می کرده اند» سؤال نمودم؟

فرمود ایشان ذریّه پیامبران بودند.

ص: 531

548/[447] - ﴿ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ لِلْحَسَنِ : أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟ وَ قَرَأَ ﴿ فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ ﴾ (1) فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ! لاَ أَدْرِی فَأَیُّ شَیْءٍ هی؟

قَالَ: رِیحٌ تَخْرُجُ مِنَ اَلْجَنَّهِ طَیِّبَهٌ لَهَا صُورَهٌ کَصُورَة وَجْهِ اَلْإِنْسَانِ

قَالَ: فَتَکُونُ مَعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ: تَنْزِلُ عَلَی اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ؟

فَقَالَ: تَنْزِلُ عَلَی اَلْأَنْبِیَاءِ: وَ هِیَ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَیْثُ بَنَی اَلْکَعْبَهَ فَجَعَلَتْ تَأْخُذُ کَذَا کَذَا وَ بَنَی اَلْأَسَاسَ عَلَیْهَا،

فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ : قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ﴾؟

قَالَ: هِیَ مِنْ هَذَا، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی اَلْحَسَنِ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ اَلتَّابُوتُ فِیکُمْ؟

فَقَالَ: اَلسِّلاَحُ، فَقَالَ علیه السلام نَعَمْ هُوَ تَابُوتُکُمْ، فَقَالَ: فَأَیُّ شَیْءٍ فِی اَلتَّابُوتِ اَلَّذِی کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ؟

قَالَ: کَانَ فِیهِ أَلْوَاحُ مُوسَی علیه السلام اَلَّتِی تَکَسَّرَتْ وَ اَلطَّسْتُ اَلَّتِی تُغْسَلُ فِیهَا قُلُوبُ اَلْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام﴾ (2)

ص: 532


1- سورة الفتح: 26/48
2- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 16، و نور الثقلين : 247/1 ح 979 قطعة منه . الكافي : 206/4 ح 5 بإسناده عن ابن فضّال قال: قال أبو الحسن - يعني الرضا - علیه السلام باختصار، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 246/2 ح 2318 باسنادهما عن إسماعيل بن همّام عن الرضاء علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 212/13 ح 17584 ، عيون أخبار الرضا علیه السلام : 312/1 ح 80 و معاني الأخبار : 285 ح 3 نحو الفقيه عنهما البحار : 102/12 ح 9 و 444/13 ح 9، و 53/99 ح 2 .

447) - از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که به حسن (بن جَهم) می فرمود: از دیدگاه شما (سكينة) چیست؟ و (حضرت این آیه شریفه:) «پس خداوند سکینه را بر رسول خود نازل نمود» را قرائت نمود

حسن به حضرت عرض کرد: فدایت گردم! من نمی دانم شما برایم بفرمایید: «سكينة»، چیست؟

فرمود: رایحه ای خوش بو است که از بهشت هم چون شکل ظاهری انسان، بیرون می آید و همراه پیامبران الهی می باشد

على بن اسباط از حضرت پرسید: آیا این سکینه و رایحه بر پیامبران و اوصیای ایشان نازل می شود؟

فرمود بر پیامبران نازل می گردد که بر حضرت ابراهیم علیه السلام در آن موقعی که مشغول بنای کعبه بود نازل گردید و محدوده کعبه را توسط آن تنظیم نمود و اساس پایه ها و ستون های آن را بنا کرد

محمد بن علی به امام عیه السلام گفت: (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «در آن (تابوت) سکینه ای از طرف پروردگارتان می باشد» چیست؟

فرمود: آن سکینه هم همین می باشد سپس حضرت مجدّداً به حسن، خطاب نمود تابوت از دیدگاه شما چیست؟

عرضه داشت: سلاح می باشد فرمود: بلی از دید شما تابوت سلاح است حسن گفت: شما بفرمایید: تابوتی که در بین بنی اسرائیل بود چیست؟

فرمود: در آن الواح موسی علیه السلام قرار داشت که شکست؛ و تشت همان چیزی است که در آن قلوب پیامبران شستشو داده می شد.

ص: 533

قوله تعالى : ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ ﴿249﴾

549/[448] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی﴾

[قال علیه السلام:] فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ ثَلاَثَمِائَهٍ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، مِنْهُمْ مَنِ اِغْتَرَفَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَشْرَبْ، فَلَمَّا بَرَزُوا قَالَ اَلَّذِینَ اِغْتَرَفُوا ﴿ لا طاقَهَ لَنَا اَلْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ﴾ وَ قَالَ اَلَّذِینَ لَمْ یَغْتَرِفُوا: ﴿کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اَللّهِ وَ اَللّهُ مَعَ اَلصّابِرِینَ﴾ . (1)

550/[449] - ﴿عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَقَلَّ مِنَ اَلْفِئَهِ وَ لاَ یَکُونُ اَلْفِئَهُ أَقَلَّ مِنْ عَشَرَهِ آلاَفٍ ﴾ (2)

ص: 534


1- عنه بحار الأنوار: 438/13 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 17، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 . الكافي : 316/8 ح 498 في حديث طويل، عنه البحار : 437/13 ح 1
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 18 و نور الثقلين : 249/1 ح 984. إكمال الدين: 654/2 ح 20 بتفصيل، و نحوه العُدد القويّة: 65 (نبذة) من أحوال الإمام الحجّة علیه السلام) ، و بحار الأنوار: 323/52 ح 33

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر منصوب شد و) سپاهیان را با خود بیرون برد گفت: خداوند شما را به وسیله یک نهر آب آزمایش می کند آن هایی که از آن بنوشند از من نیستند و آن هایی که جز یک پیمانه با دست خود بیشتر نیاشامند از من هستند پس جز عدّه اندکی همگی از آن آب نوشیدند و هنگامی که او و افرادی که با او ایمان آورده بودند از آن نهر گذشتند (و از کمی نفرات خود، ناراحت شدند، عده ای) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با (جالوت و) سپاهیان او را نداریم ولی آن هایی که می دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسیار گروه کوچکی که به فرمان خدا بر گروه های عظیمی پیروز شدند و خداوند با استقامت کنندگان است. (249)

248) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند شما را به وسیله نهر آبی مورد آزمایش قرار می دهد هر که از آن بیاشامد از (حزب) من نخواهد بود» فرمود: همگی از آن آب آشامیدند مگر 313 نفر از مردانشان بعضی یک مشت آب آشامیدند و بعضی هیچ نیاشامیدند. هنگامی که رو در روی دشمن قرار گرفتند. آن هایی که یک مشت آب نوشیده بودند گفتند: «ما امروز توان جنگ با جالوت و لشکریانش را نداریم» و آن هایی که آب نیاشامیده بودند گفتند: «چه بسا افراد اندکی که با اذن و اراده خداوند بر افراد بیشماری ، غالب و پیروز گردند که البته خداوند با صبر کنندگان است» (1)

ص: 535


1- ترجمه حدیث 449) - از حمّاد عثمان روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود :قائم (آل محمد علیهم السلام، خداوند ظهور مبارکش را نزدیک تر بگرداند و ما را از یاران با وفایش قرار دهد. ان شاء الله) در کمتر از «فئة» ظهور و خروج نمی کند که تعداد «فئه» کمتر از ده هزار نفر نمی باشد.

551/[450] - ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ دَاوُدُ وَ إِخْوَهٌ لَهُ أَرْبَعَهٌ وَ مَعَهُمْ أَبُوهُمْ شَیْخٌ کَبِیرٌ وَ تَخَلَّفَ دَاوُدُ فِی غَنَمٍ لِأَبِیهِ فَفَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ فَدَعَا أَبُوهُ دَاوُدَ - وَ هُوَ أَصْغَرُهُمْ- فَقَالَ: یَا بُنَیَّ! اِذْهَبْ إِلَی إِخْوَتِکَ بِهَذَا اَلَّذِی قَدْ صَنَعْنَاهُ لَهُمْ یَتَقَوَّوْنَ بِهِ عَلَی عَدُوِّهِمْ - وَ کَانَ رَجُلاً قَصِیراً أَزْرَقَ قَلِیلَ اَلشَّعْرِ طَاهِرَ اَلْقَلْبِ - فَخَرَجَ وَ قَدْ تَقَارَبَ اَلْقَوْمُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضِ.

[فَذَکَرَ] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فَمَرَّ دَاوُدُ عَلَی حَجَرٍ فَقَالَ اَلْحَجَرُ: یَا دَاوُدُ! خُذْنِی فَاقْتُلْ بِی جَالُوتَ ، فَإِنِّی إِنَّمَا خُلِقْتُ لِقَتْلِهِ، فَأَخَذَهُ فَوَضَعَهُ فِی مِخْلاَتِهِ اَلَّتِی تَکُونُ فِیهَا حِجَارَتُهُ اَلَّتِی کَانَ یَرْمِی بِهَا عَنْ غَنَمِهِ بِمِقْذَافِهِ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْعَسْکَرَ سَمِعَهُمْ یَتَعَظَّمُونَ أَمْرَ جَالُوتَ فَقَالَ لَهُمْ دَاوُدُ : مَا تُعَظِّمُونَ مِنْ أَمْرِهِ؟ فَوَ اَللَّهِ لَئِنْ عَایَنْتَهُ لَأَقْتُلَنَّهُ فَتَحَدَّثُوا بِخَبَرِهِ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی طَالُوتَ ، فَقَالَ: یَا فَتَی! وَ مَا عِنْدَکَ مِنَ اَلْقُوَّهِ وَ مَا جَرَّبْتَ مِنْ نَفْسِکَ؟

قَالَ: کَانَ اَلْأَسَدُ یَعْدُو عَلَی اَلشَّاهِ مِنْ غَنَمِی فَأُدْرِکُهُ فَآخُذُ بِرَأْسِهِ فَأَفُکُّ لَحْیَیْهِ عَنْهَا فَآخُذُهَا مِنْ فِیهِ،

قَالَ: فَقَالَ: اُدْعُ لِی بِدِرْعٍ سَابِغَهٍ

قَالَ: فَأُتِیَ بِدِرْعٍ فَقَذَفَهَا فِی عُنُقِهِ فَتَمَلَّأَ مِنْهَا حَتَّی رَاعَ طَالُوتُ وَ مَنْ حَضَرَهُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ ، فَقَالَ طَالُوتُ : وَ اَللَّهِ لَعَسَی اَللَّهُ أَنْ یَقْتُلَهُ بِهِ

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ أَصْبَحُوا وَ رَجَعُوا إِلَی طَالُوتَ وَ اِلْتَقَی اَلنَّاسُ، قَالَ دَاوُدُ : أَرُونِی جَالُوتَ فَلَمَّا رَآهُ أَخَذَ اَلْحَجَرَ فَجَعَلَهُ فِی مِقْذَافِهِ فَرَمَاهُ فَصَکَّ بِهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ فَدَمَغَهُ وَ نُکِسَ عَنْ دَابَّتِهِ وَ قَالَ اَلنَّاسُ: قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ مَلَّکَهُ اَلنَّاسُ حَتَّی

بص: 536

450 - از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت داود علیه السلام چهار برادر داشت و پدر پیرشان، نیز همراه ایشان بود ولی داود برای چوپانی گوسفندان به جای پدر می ایستاد هنگامی که طالوت با لشکریانش آماده جنگ شدند پدر داود داود را که کوچک ترین فرزندش بود احضار کرد و گفت: ای فرزندم! با این وسیله ای که ساخته ایم، در کنار برادرانت برو تا بر دشمن شان تقویت گردند داود علیه السلام مردی ،کوتاه قد، با چشمانی آبی رنگ، سری كم مو و قلبی پاک بود پس داود حرکت نمود و افراد به یک دیگر نزدیک شدند.

سپس به نقل از ابو بصیر ادامه داد: پس شنیدم که حضرت فرمود: داود در مسیر راه خویش به سنگی برخورد کرد سنگ به او گفت: ای داود! مرا همراه خود برگیر و جالوت را به وسیله من هلاک گردان که من برای هلاکت او آفریده شده ام پس آن را برداشت و در توبره خود نهاد که «مقلاع» (وسیله پرتاب سنگ) خود را در آن نهاده بود چون بین لشکر (طالوت) وارد شد شنید که آنان درباره عظمت و قدرت جالوت و لشکریانش گفتگو می کنند داود به آنان گفت: آیا عظمتِ قدرت و امر خداوند را اهمیّت نمی دهید؟! به خدا سوگند! اگر با جالوت روبرو شوم او را هلاک می کنم

افراد، سخنان داود را بر زبان های خود می راندند تا آن که او بر طالوت وارد شد طالوت به او گفت: نیرو و توانت چه مقدار است؟ و چه اندازه بدن خود را (برای مقابله با دشمن) آزموده ای؟

داود اظهار داشت: (روزی) شیر درنده ای یکی از گوسفندانم را دنبال کرد و به آن رسید و سرش را گرفت من (نزدیک آن ها رفتم و) دو فک شیر را گرفتم و گوسفند را نجات دادم طالوت گفت: آن زره (جنگی) گشاد را بیاورید، موقعی که آن را آوردند و بر بدن داود پوشاندند اندازه قامت او بود و تمامی بنی اسرائیل به او خیره شدند طالوت اظهار داشت: به خدا سوگند! امید است که تو جالوت را به قتل رسانده و هلاکش کنی

ص: 537

لَمْ یَکُنْ یُسْمَعُ لِطَالُوتَ ذِکْرٌ، وَ اِجْتَمَعَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ عَلَی دَاوُدَ وَ أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلزَّبُورَ وَ عَلَّمَهُ صَنْعَهَ اَلْحَدِیدِ فَلَیَّنَهُ لَهُ وَ أَمَرَ اَلْجِبَالَ وَ اَلطَّیْرَ یُسَبِّحْنَ مَعَهُ،

قَالَ: وَ لَمْ یُعْطَ أَحَدٌ مِثْلَ صَوْتِهِ، فَأَقَامَ دَاوُدُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُسْتَخْفِیاً وَ أُعْطِیَ قُوَّهً فِی عِبَادَتِهِ﴾.(1)

قوله تعالى: ﴿فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾ ﴿251﴾

552/[451]- ﴿ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا ، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصَّلاَهِ لَهَلَکُوا، وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یَصُومُ مِنْهُمْ عَمَّنْ لاَ یَصُومُ مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصِّیَامِ لَهَلَکُوا وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُزَکِّی عَنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلزَّکَاهِ لَهَلَکُوا وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلْحَجِّ لَهَلَکُوا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ لا دَفْعُ اَللّهِ اَلنّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ اَلْأَرْضُ وَ لکِنَّ اَللّهَ

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 451/13 ح 16 .و 17 و البرهان في تفسير القرآن: 5231 ح 19، و نور الثقلین :249/1 ح 985 قطعة منه إكمال الدین : 155/1 ح 17 بإسناد عن جعفربن محمّد بن عمارة عن أبيه قال: قلت للصادق جعفر محمّد علیهما السلام بتفاوت یسیر عنه البحار: 445/13 ح 10 و 67/14 ح 2

چون صبح فردای آن روز شد و مردم با یک دیگر نزد طالوت آمدند داود گفت: جالوت را به من نشان دهید. هنگامی که او را دید سنگ را از توبره خود در آورد و درون مقلاع گذاشت و پرتابش نمود پس بر پیشانی - در بین دو چشمان - جالوت اصابت کرد و او از مرکب سواری خود با صورت به زمین افتاد و مردم فریاد می زدند داود جالوت را کشت و داود را رهبر و پادشاه خود قرار دادند و دیگر نامی از طالوت برده نمی شد و بنی اسرائیل اطراف داود تجمّع کردند و خداوند «زبور» را برایش فرستاد و صنعت آهنگری را تعلیم شداد پس آهن را برایش نرم گردانید و به کوه ها و پرندگان دستور داد تا در تسبیح داود هم نوا گردند.

امام علیه السلام افزود: هیچ کسی هم چون داود صدایش زیبا و دلنشین نبود، پس مدّتی را داود در بین بنی اسرائیل به طور مخفیانه و ناشناس اقامت نمود و با نیرو و نشاطی فوق العاده مشغول عبادت و ستایش خداوند گردید

فرمایش خداوند متعال: پس به اذن خدا آن ها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند و داود (آن نوجوان نیرومند) جالوت را کشت و خداوند حکومت و دانش را به او عطا نمود و از آن چه می خواست به او تعلیم داد و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی کرد زمین را فساد فرا می گرفت ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان (بی حدّ) دارد. (251)

451) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند به وسیله کسانی – از پیروان ما – که نماز به جای می آورند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که نماز نمی خوانند بر طرف می گرداند و چنان چه همگی ترک نماز کنند هلاک شوند همانا خداوند به وسیله کسانی – از شیعیان ما - که روزه می گیرند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که روزه نمی گیرند بر طرف

ص: 539

ذُو فَضْلٍ عَلَی اَلْعالَمِینَ ﴾ فَوَ اَللَّهِ! مَا أُنْزِلَتْ إِلاَّ فِیکُمْ وَ لاَ عَنَی بِهَا غَیْرَکُمْ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ لَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾ ﴿253﴾

553/[452] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: بِالزِّیَادَهِ بِالْإِیمَانِ یَتَفَاضَلُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ،

قُلْتُ: وَ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا اَلْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اَللَّهِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: صِفْ لِی ذَلِکَ - رَحِمَکَ اَللَّهُ - حَتَّی أَفْهَمَهُ

قَالَ: مَا فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ، فَقَالَ: ﴿ تِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ ﴾ اَلْآیَهِ

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 382/73 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 525/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983، و مستدرك الوسائل : 92/3 ح 3100 قطعة منه. تفسير القمّي : 83/1 ( قصّة طالوت و جالوت) بإسناده عن جميل قال : قال أبو عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 28/1 ح 36، الكافي : 451/2 ح 1 بإسناده عن يونس بن ظبيان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 100
2- في المصدر: الزبيري و الظاهر أنّه سهو و تصحيف راجع جامع الرواة: 406/2

می نماید و چنان چه همگی بر ترک روزه متّحد شوند هلاک می شوند.

همانا خداوند به وسیله کسانی - از پیروان ما - که زکات (و خمس) می پردازند، (بلا و عذاب را) از پیروان ما که زکات نمی پردازند بر طرف می گرداند و چنان چه همگی زکات نپردازند هلاک می شوند همانا خداوند به وسیله کسانی - از پیروان ما - که حج انجام می دهند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که حج انجام نمی دهند، بر طرف می نماید و چنان چه همگی ترک حج کنند هلاک می شوند؛ و این موارد همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است «و چنان چه خداوند به وسیله بعضی انسان ها (بلا و عذاب را) از بعضی دیگر دفع و بر طرف نمی کرد فساد و هلاکت تمام زمین را فرا می گرفت، و لیکن خداوند برای جهانیان، صاحب فضل و کرامت است» حضرت افزود: به خداوند سوگند! این آیه فقط درباره شما (دوستان ما) نازل شده و برای غیر از شما نمی باشد.

فرمایش خداوند متعال: بعضی از رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم خداوند با برخی از آنان سخن گفت و بعضی را درجاتی برتر داد و به عیسی بن مریم نشانه هایی روشن دادیم و او را با روح القدس تأیید نمودیم و اگر خدا می خواست جنگ و ستیز نمی کردند (خدا مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است) کسانی که بعد از آن ها بودند پس از آن همه نشانه های روشن که برای آنان آمد این امّت ها بودند که با هم اختلاف کردند، بعضی ایمان آورده و بعضی کافر شدند اگر خدا می خواست با هم پیکار نمی کردند ولی خداوند آن چه را بخواهد (از روی مصلحت و حکمت) انجام می دهد (253)

452) - از ابو عمرو زُبیدی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعضی افراد به سبب تقویت و افزایش ایمان، بر بعضی دیگر برتری می یابند و به مقامات بلند مرتبه نایل می شوند.

ص: 541

وَ قَالَ: ﴿ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ اَلنَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ اُنْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَهُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اَللّهِ﴾ (3) فَهَذَا ذَکَرَ اَللَّهُ دَرَجَاتِ اَلْإِیمَانِ وَ مَنَازِلَهُ عِنْدَ اَللَّهِ . (4)

554 / [453] - ﴿عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ ، قَالَ:

کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَجَاءَ رَجُلٌ حَتَّی وَقَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، کَبَّرَ اَلْقَوْمُ وَ کَبَّرْنَا، وَ هَلَّلَ اَلْقَوْمُ وَ هَلَّلْنَا، وَ صَلَّی اَلْقَوْمُ وَ صَلَّیْنَا، فَعَلاَمَ نُقَاتِلُهُمْ؟

فَقَالَ: عَلَی علیه السلام هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿تِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ اَلْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلَ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ﴾

فَنَحْنُ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ ﴿مِّنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ اَلْبَیِّناتُ وَ لکِنِ اِخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اَللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ﴾

فَنَحْنُ اَلَّذِینَ آمَنَّا، وَ هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَقَالَ اَلرَّجُلُ: کَفَرَ اَلْقَوْمُ، وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ!

ص: 542


1- سورة الإسراء : 55/17
2- سورة الإسراء : 21/17
3- سورة آل عمران : 163/3 .
4- عنه بحار الأنوار: 171/69 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن: 528/1 ح 3، و نور الثقلين 253/1 ح 1009. الكافي : 40/2 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 308/22 ح 9 ، و 27/69 ح 2 .

عرضه داشتم: و آیا ایمان دارای درجات و مراتبی است، که مؤمنان در پیشگاه خداوند، بعضی بر بعضی دیگر برتری و فضیلت پیدا می کنند؟

فرمود: بلی، این چنین است گفتم: خداوند متعال شما را در رحمت و پناه خود قرار دهد! آن ها را برایم بیان فرما تا خوب بفهمم و درک کنم.

فرمود: آن چه را که خداوند به سبب آن بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده فرمایش خداوند است: (آن پیامبران را برخی بر برخی دیگر برتری دادیم ، بعضی از آنان با خدا سخن گفته و بعضی را چند درجه بالا بردیم»، هم چنین فرموده است «و در حقیقت بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر فضیلت و برتری داده ایم» و فرمود: «دقّت نظر نما که چگونه بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر برتری بخشیده ایم و در آخرت درجات و مراتبی والاتر خواهد بود»؛ و فرمود: «آنان در پیشگاه خداوند (دارای) درجات و مقاماتی هستند» پس این (اشاره ای به) درجات و مراحل ایمان در پیشگاه خداوند بود.

453) - از اصبغ بن نباتة روایت کرده است که گفت:

در جنگ جمل (با عایشه و طرف دارانش( در کنار امام علی علیه السلام ایستاده بودم مردی آمد و در به حضرت گفت: ای امیر مؤمنان! آن گروه (مخالف ما) «الله اكبر» گفته اند و ما هم گفته ایم آنان « لا إله إلا الله» گفته اند و ما هم گفته ایم، آنان نماز به جا آورده اند و ما هم به جا آورده ایم بنابراین برای چه و با چه ملاکی با آنان می جنگیم؟

فرمود: بر اساس این آیه: «آن پیامبران را برخی بر برخی دیگر برتری دادیم. بعضی از آنان با خدا سخن گفته و بعضی را چند درجه بالا بردیم و به عیسی بن مریم معجزات روشنی را دادیم و او را به وسیله روح قدس تقویت نمودیم؛ و اگر خدا می خواست ،آنان بعد از آن که دلائل روشنی برایشان آمد جنگ و کشتار نمی کردند» به این دلیل جنگ و قتال می کنیم، بنابراین، ما کسانی

ص: 543

ثُمَّ حَمَلَ فَقَاتَلَ حَتَّی قُتِلَ رَحِمَهُ اَللَّهُ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ ﴿255﴾

555/[454] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: قَالَتِ اَلْجِنُّ: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهً وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ﴾. (2)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار : 309/29 ح 40 ، و 451، و البرهان في تفسير القرآن : 528/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الاحتجاج: 169/1 ( احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام بعد دخوله البصرة) بتفاوت يسير، عنه البحار : 202/32 ح 155 .
2- عنه بحار الأنوار: 267/92 ح 14، و نور الثقلين ؟؟؟249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل: 337/4 ح 4829 الدعوات للراوندی : 217 ح 586 ، مجمع البيان : 626/2 عنه مستدرك الوسائل : 337/4ح 4828 ، أعلام الدين: 369 ( باب عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة).

هستیم که بعد از آنان می باشیم «و لیکن اختلاف کردند، پس برخی از آنان ایمان آوردند و عدّه ای دیگر کفر ورزیدند که اگر خدا می خواست کشتار نمی کردند ولی خداوند آن چه را اراده نماید انجام می دهد».

پس ما ایمان آورده ایم و آنان (همان) کسانی هستند که کفر ورزیده اند.

آن مرد گفت: به پروردگار کعبه سوگند! که آنان کافر شده اند سپس بر آنان حمله کرد و جنگید تا به شهادت رسید - خداوند او را رحمت نماید- .

فرمایش خداوند متعال: خدایی جز خداوند یکتایی که زنده و قائم به ذات خویش است وجود ندارد و موجودات دیگر قائم به او هستند هیچ گاه چرت (خواب سبک) و سنگینی او را فرا نمی گیرد آن چه در آسمان ها و زمین است همه از آن اوست کیست که نزد او جز به فرمان او شفاعت کند؟! بنابر این شفاعتِ شفاعت کنندگان برای آن ها که شایسته شفاعت هستند از مالکیت مطلقه او نمی کاهد) آن چه را در پیش روی آن ها و پشت سرشان است می داند و گذشته و آینده در پیشگاه علم او یکسان است) و کسی از علم او آگاه نمی گردد جز به اندازه ای که او بخواهد تخت (حکومت او) آسمان ها و زمین را در برگرفته و نگاهداری آن دو (آسمان و زمین) او را خسته نمی کند بلندی مقام و عظمت مخصوص او است. (255)

554) - از عبد الحميد بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جنیان گفته اند برای هر چیزی بلندایی است و بلندای قرآن «آیة الکرسی» است.

ص: 545

556/[455] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ: ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ ﴾ قَالَ علیه السلام: نَحْنُ أُولَئِکَ اَلشَّافِعُونَ.﴾ (1)

557/[456] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ انّه قَالَ:

إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَقُولُونَ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهٌ وَ ذِرْوَهُ، اَلْقُرْآنِ آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ ، مَنْ قَرَأَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ مَرَّهً صَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ مَکْرُوهٍ مِنْ مَکَارِهِ اَلدُّنْیَا وَ أَلْفَ مَکْرُوهٍ مِنْ مَکَارِهِ اَلْآخِرَهِ، وَ أَیْسَرُ مَکْرُوهِ اَلدُّنْیَا اَلْفَقْرُ، وَ أَیْسَرُ مَکْرُوهِ اَلْآخِرَهِ عَذَابُ اَلْقَبْرِ، وَ إِنِّی لَأَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی صُعُودِ اَلدَّرَجَهِ﴾ (2)

558/[457] - ﴿ عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

رَأَیْتُهُ جَالِساً مُتَوَرِّکاً بِرِجْلِهِ عَلَی فَخِذِهِ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ عِنْدَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذِهِ جِلْسَهٌ مَکْرُوهٌ فَقَالَ: لاَ إِنَّ اَلْیَهُودَ قَالَتْ: إِنَّ اَلرَّبَّ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ جَلَسَ عَلَی اَلْکُرْسِیِّ هَذِهِ اَلْجِلْسَهَ لِیَسْتَرِیحَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ ﴾ لَمْ یَکُنْ مُتَوَرِّکاً کَمَا کَانَ ﴾ (3)

ص: 546


1- عنه بحار الأنوار: 42/8 ذيل ح 30 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 533/1 ح 3 و نور الثقلين: 249/1 ح 1983 . المحاسن: 183/18 ح 184 ( باب - 44 شيعتنا أخذون بحجزتنا)، عنه البحار : 41/8 ح 30.
2- عنه بحار الأنوار: 267/92 ح 15 ، و وسائل الشيعة :396/11 ح 15098، و البرهان في تفسير القرآن: 541/1 ح 7 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 338/4 ح 4830 . الأمالي للصدوق : 98 ح 6 (المجلس الحادي و العشرون) باسناده عن عمرو بن أبي المقدام قال : سمعت أبا جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 262/92 ح 1، و نحوه جامع الأخبار : 45 ( الفصل الثاني و العشرون) و مستدرك الوسائل : 337/4 ح 4827 عن مجمع البيان
3- عنه بحار الأنوار: 469/75 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 14، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدك الوسائل : 338/4 ح 4830 الكافي : 661/2 ح 5 عنه وسائل الشيعة: 107/12 ح 15774 ، و البحار : 47/47 ح 72

455) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (تفسیر و تأویل فرمایش خداوند:) «چه کسی در پیشگاه خداوند شفاعت می کند مگر با اذن خداوند؟!»، (چیست)؟

فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت) همان شفاعت کنندگان هستیم

456)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیاطین می گویند همانا برای هر چیزی یک نوع بلندی و رفعتی است و «آیة الکرسی» بالاترین جایگاه قرآن کریم است.

هر کسی «آیة الکرسی» را یک بار بخواند خداوند هزار چیز ناخوشایند دنیوی را و هزار ناخوشایند آخرتی را از او دور می گرداند؛ ساده ترین آن ها دنیا تنگ دستی و در آخرت عذاب قبر می باشد همانا من به وسيله «آية الكرسي» برای رسیدن به مقامات عالیه کمک می گیرم.

457) - از حمّاد روایت کرده است که گفت:

دیدم آن حضرت (امام صادق) علیه السلام روی پای چپ نشسته و پای راست خود را روی پای چپ گذارده است که مردی به حضرت عرض کرد: فدایت گردم! این نوع نشستن مکروه و ناپسند است.

فرمود: نه همانا یهودیان گفته اند: هنگامی که پروردگار از آفرینش آسمان ها و زمین پایان یافت به همین شکل روی کرسی نشست تا استراحت کند پس خداوند متعال این آیه شریفه «خداوند، نیست خدایی مگر خودش ، او زنده و ایستاده (فعّال ابدی) است، او را چرت و خواب فرا نمی گیرد: را نازل نمود و خداوند «مُتورّك» نبود که روی ران خود نشسته باشد.

ص: 547

559/[458] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ « وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ » قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾(1)

560 / [459] -﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ ﴾ أَوَسِعَ اَلْکُرْسِیُّ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ؟ أَمْ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَسِعْنَ اَلْکُرْسِیَّ؟

فَقَالَ: إِنَّ کُلَّ شَیْءٍ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾ (2)

561/[460] - ﴿ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ اَلْمُثَنَّی [اَلْمِیثَمِیِّ] (3) عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبُوذَرٍّ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ ؟

قَالَ: آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ ، مَا اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ فِی اَلْکُرْسِیِّ إِلاَّ کَحَلْقَهٍ مُلْقَاهٍ بِأَرْضِ بَلاَقِعَ وَ إِنَّ فَضْلَهُ عَلَی اَلْعَرْشِ کَفَضْلِ اَلْفَلاَهِ عَلَی اَلْحَلْقَهِ .﴾ (4)

ص: 548


1- عنه بحار الأنوار : 24/58 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 15، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 137/12 بتفاوت يسير عنه البحار : 22/55 ح 39 .
2- عنه بحار الأنوار: 24/58 ذيل ح 40 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 17، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 132/1 ح 4 و 5 بتفاوت يسير في كليهما، و نحوهما التوحيد : 327 ح 4، و 328 ح 5، عنه البحار : 23/58 ح 40 .
3- هو محسن الميثمي، روى عن أبي عبد الله علیه السلام جامع الرواة: 42/2.
4- عنه بحار الأنوار: 5/58 ح 1 ، و البرهان 534/1 ح 18 و نور الثقلين: 249/1 ح 983 . معاني الأخبار: 333 ح 1 في حديث طويل، و نحوه الخصال : 524 ح 13، عنهما البحار : 5/58 ح 1 عوالي اللئالي : 90/1 ح 26 (الفصل الخامس) في حديث طويل، الدرّ المنثور للسيوطي : 17/2

458) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است»، فرمود: آسمان ها و زمین و تمامی آن چه را که خداوند آفریده است همه در کرسی قرار دارند.

459) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده می باشد و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم که آیا کرسی وسیع تر از آسمان ها و زمین است و یا آسمان ها و زمین وسیع تر می باشند؟

فرمود: همانا هر چیزی در (تحت پوشش) کرسی قرار دارد.

460) - از محسن بن مُثنّی (میثمی)، به نقل از کسی که یادآورش شده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ابوذر اظهار داشت: ای رسول خدا! برترین چیزی که بر شما نازل شده چیست؟

فرمود: «آیة الکرسی» است؛ آسمان های هفت گانه و زمین هفت طبقه درون کرسی نیستند مگر همانند حلقه ای که در سرزمینی پهناور قرار گرفته باشد به راستی که اهمیّت و برتری عرش بر کرسی همانند برتری آن زمین پهناور نسبت به آن حلقه است.

ص: 549

562/[461] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا علیهما السلام عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ﴾ أَیُّهُمَا وَسِعَ اَلْآخَرَ؟

قَالَ: اَلْأَرَضُونَ کُلُّهَا وَ اَلسَّمَاوَاتُ کُلُّهَا وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾ (1)

563/[462] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ﴾ وَسِعَ اَلْکُرْسِیَّ؟ أَوِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ؟ قَالَ: لاَ بَلِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ اَلْعَرْشَ وَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ ﴾ (2)

564/[463] - ﴿ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ ﴾؟ فَقَالَ: إِنَّ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا مِنْ خَلْقٍ مَخْلُوقٍ فِی جَوْفِ اَلْکُرْسِیِّ وَ لَهُ أَرْبَعَهُ أَمْلاَکٍ یَحْمِلُونَهُ بِإِذْنِ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 550


1- عنه بحار الأنوار: 171/19 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 18، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 85/1 (آية الكرسي) بتفاوت يسير عنه البحار : 22/58 ح 39
2- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 19، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي: 85/1 عنه البحار 22/58 ح 39 ، الكافي: 132/1 ح 4، التوحيد: 327 ح 4 بتفاوت يسير في الجميع.
3- عنه بحار الأنوار 33/58 ح 52 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 20، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 85/1 (آية الكرسي) بتفصيل عنه البحار : 21/58 ح 38 .

461)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم کدام یک از آن دو (کرسی و یا آسمان ها) وسیع ترند؟

فرمود: تمامی (هفت طبقه) زمین و تمامی آسمان ها و تمامی آن چه را که خداوند آفریده است همگی در (تحت پوشش) کرسی قرار دارد.

462) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم که آیا آسمان ها و زمین وسیع ترند و کرسی را در بر دارند؟ و یا کرسی وسیع تر و در برگیرنده آسمان ها و زمین می باشد؟

فرمود: نه بلکه کرسی وسیع تر و آسمان ها و زمین و عرش را در بر گرفته است و هر چیزی را که خداوند آفریده در (تحت پوشش) کرسی قرار دارند.

463)- از اصبغ بن نباتة روایت کرده است که گفت:

از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین فرا گفته است»، سؤال کردند؟

فرمود: به درستی که آسمان ها و زمین که آسمان ها و زمین و هر آن چه از آفریده ها که در بین آن هاست همگی در درون کرسی قرار گرفته اند و چهار فرشته کرسی را به اذن خداوند حمل می کنند

ص: 551

قوله تعالى : ﴿ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿256﴾ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾ ﴿257﴾

565/[464] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ بِالْعُرْوَهِ اَلْوُثْقی ﴾ قَالَ: هِیَ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ﴾.(1)

566/[465] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنِّی أُخَالِطُ اَلنَّاسَ فَیَکْثُرُ عَجَبِی مِنْ أَقْوَامٍ لاَ یَتَوَلَّوْنَکُمْ وَ یَتَوَلَّوْنَ فُلاَناً وَ فُلاَناً لَهُمْ أَمَانَهٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ یَتَوَلَّوْنَکُمْ لَیْسَ لَهُمْ تِلْکَ اَلْأَمَانَهُ وَ لاَ اَلْوَفَاءُ وَ لاَ اَلصِّدْقُ؟

قَالَ: فَاسْتَوَی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جَالِساً وَ أَقْبَلَ عَلَیَّ کَالْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ: لاَ دِینَ لِمَنْ دَانَ بِوِلاَیَهِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ، وَ لاَ عَتْبَ عَلَی مَنْ دَانَ بِوِلاَیَهِ إِمَامٍ عَدْلٍ مِنَ اَللَّهِ،

قَالَ: قُلْتُ: لاَ دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَی هَؤُلاَءِ؟!

ص: 552


1- عنه بحار الأنوار: 60/67 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن 538/1 ح 12، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 14/22 ح 1 بإسناده عن عبدالله بن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار : 131/67 ح 1 .

فرمایش خداوند متعال: در قبول دین، اکراهی و اجباری نیست؛ (زیرا) راه درست از راه انحرافی روشن شده است بنابر این کسی که به طاغوت (بت و شیطان و هر موجود طغیان گری) کافر شود و به خدا ایمان آورد همانا به دستگیره محکمی چنگ زده است که گسستنی برای آن نیست و خداوند شنوا و داناست (256) خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد (ولی) کسانی که کافر شدند اولیای آن ها طاغوت ها هستند که آن ها را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند

آن ها اهل آتش می باشند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)

464) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ریسمان محکم»، فرمود: آن ایمان به خداوند است که ایمان و اعتقاد به یگانگی او باشد.

465) - از عبد الله بن ابی یعفور روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: من با مردم معاشرت دارم مردمی که از شما پیروی نمی کنند و به دنبال فلان و فلان می روند بسیار تعجّب می نمایم که امین راست گو و با وفایند و مردم دیگری هم هستند که هستند که پیرو و دنباله روی شما هستند ولی امانت داری وفا داری و راست گویی در آن ها نمی باشد.

راوی گوید: امام صادق علیه السلام (تا این مطلب را شنید) راست نشست و مانند شخصی خشمناک متوجّه من شد سپس فرمود: هر که از امام ستمگری که از جانب خدا نیست دینداری و پیروی کند دین ندارد و کسی که از امام عادلی که از جانب خداست دینداری و پیروی کند مذمّت و سرزنشی بر او نمی باشد

عرض کردم: آیا آنان دین ندارند و بر این افراد هم سرزنشی نیست؟!

ص: 553

فَقَالَ: نَعَمْ لاَ دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَی هَؤُلاَءِ، ثُمَّ قَالَ: أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ ﴾ یُخْرِجَهُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ اَلذُّنُوبِ إِلَی نُورِ اَلتَّوْبَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ لِوَلاَیَتِهِمْ کُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ، قَالَ اَللَّهُ ﴿ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَی اَلظُّلُماتِ﴾

قَالَ: قُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ عَنَی بِهَا اَلْکُفَّارَ حِینَ قَالَ: ﴿ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا ﴾

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام: وَ أَیُّ نُورٍ لِلْکَافِرِ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُخْرِجَ مِنْهُ إِلَی اَلظُّلُمَاتِ؟ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ بِهَذَا أَنَّهُمْ کَانُوا عَلَی نُورِ اَلْإِسْلاَمِ ، فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا کُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ خَرَجُوا بِوَلاَیَتِهِمْ إِیَّاهُمْ مِنْ نُورِ اَلْإِسْلاَمِ إِلَی ظُلُمَاتِ اَلْکُفْرِ، فَأَوْجَبَ لَهُمُ اَلنَّارَ مَعَ اَلْکُفَّارِ، فَقَالَ: ﴿ أُولئِکَ أَصْحابُ اَلنّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ﴾.(1)

567/[466] - ﴿ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ قَالَ:

قَصَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قِصَّهَ اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً فِی اَلْمِیثَاقِ حَتَّی بَلَغَ اَلاِسْتِثْنَاءُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلْفَرِیقَیْنِ، فَقَالَ: إِنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ لَهُ فِیهِمَا اَلْمَشِیَّهُ فِی تَحْوِیلِ مَا یَشَاءُ فِیمَا قَدَّرَ فِیهَا حَالٍ عَنْ حَالٍ، وَ اَلْمَشِیَّهُ فِیمَا خَلَقَ لَهَا مِنْ خَلْقِهِ فِی مُنْتَهَی مَا قَسَمَ لَهُمْ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ اَلشَّرِّ، وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ تعالی قَالَ فِی کِتَابِهِ: ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَی اَلظُّلُماتِ﴾ فَالنُّورُ هُمْ

ص: 554


1- عنه بحار الأنوار : 23/67 ، و 104/68 ح 18 و 135/72 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن: 538/1 ح 538/1 ح 13 و نور الثقلين : 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 174/18 ح 22425 . الكافي : 305/1 ح 3 عنه و عن النعماني البحار: 322/23 ح 39 الغيبة للنعماني : 132 ح 14 عنه تأويل الآيات الظاهرة : 102، و البحار : 135/72 ح 19.

فرمود: بلی آنان دین ندارند و بر این ها نیز سرزنش و مذمّتی نخواهد بود سپس افزود: مگر فرمایش خدای عزّ و جلّ را نشنیده ای (که فرمود): «خداوند ، کار ساز و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها خارج و به نور و روشنایی می برد»؟ یعنی از تاریکی های گناهان به واسطه پیروی ایشان از امام عادلی که از جانب خداوند می باشد به نور توبه و آمرزش هدایت شان می نماید.

و نیز فرموده است: «و کسانی که کافر شده اند کارساز و سرپرست شان طغیان گرانی سرکش هستند که ایشان را از نور و روشنایی به تاریکی ظلمت می برند» که مقصود از این آیه این است که آن ها بر نور هدایت اسلام بوده اند ولی چون از هر امام ستمگری که از جانب خدا نمی باشند پیروی می کنند به خاطر همین پیروی از نور اسلام به ظلمات کفر گرائیده اند، به همین دلیل خداوند برای ایشان به همراه کافران، آتش دوزخ را واجب نموده است، لذا فرمود: «آن ها اهل دوزخ هستند و در آن جاودان خواهند بود».

466) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام داستان دو فرقه (شیعه و مخالفین) را در جریان عهد و میثاق نقل کرد تا آن جا که فرمود: خداوند برای هر دو فرقه استثناء قرار داد و سپس فرمود: خیر و شر دو مخلوق از مخلوقات خدا هستند که برای خداوند در هر دوی آن ها نسبت به تغییر مشیّت و اراده خود تأثیر به سزایی دارند، برای هر کسی که مقدّر شده است تا از حالتی به حالتی دیگر تغییر یابد؛ که این آیه شریفه به همین مطلب اشاره دارد: «خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آورده اند که ایشان را از تاریکی ها به روشنایی هدایت می نماید و (اما) کسانی که کافر شدند اولیای آنان طاغوت خواهد بود که آنان را نور به تاریکی ها می کشاند» که

ص: 555

آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ اَلظُّلُمَاتُ عَدُوُّهُمْ ﴾(1)

568/[467] - ﴿ عَنْ مِهْزَمٍ اَلْأَسَدِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِإِمَامٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّهُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّهً تَقِیَّهً وَ لَأَغْفِرَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِکُلِّ إِمَامٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّهُ فِی أَعْمَالِهَا سَیِّئَهً قُلْتُ: فَیَعْفُو عَنْ هَؤُلاَءِ وَ یُعَذِّبُ هَؤُلاَءِ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ ﴾ ثُمَّ ذَکَرَ اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ - حَدِیثَ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ - رِوَایَهَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، وَ زَادَ فِیهِ: فَأَعْدَاءُ عَلِیٍّ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام هُمُ اَلْخَالِدُونَ فِی اَلنَّارِ، وَ إِنْ کَانُوا فِی أَدْیَانِهِمْ عَلَی غَایَهِ اَلْوَرَعِ وَ اَلزُّهْدِ وَ اَلْعِبَادَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ بِعَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْخَالِدُونَ فِی اَلْجَنَّهِ وَ إِنْ کَانُوا فِی أَعْمَالِهِمْ [مُسِیئَهً] عَلَی ضِدِّ ذَلِکَ﴾ (2)

569/[468] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

لَمَّا دَخَلَ یُوسُفُ علیه السلام عَلَی اَلْمَلِکِ قَالَ لَهُ: کَیْفَ أَنْتَ یَا إِبْرَاهِیمُ؟ قَالَ: إِنِّی لَسْتُ بِإِبْرَاهِیمَ أَنَا یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَلَیْهِم السَّلاَمُ قَالَ: وَ هُوَ صَاحِبُ إِبْرَاهِیمَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ قَالَ: وَ کَانَ أَرْبَعَ مِائَهِ سَنَهٍ شَابّاً﴾. (3)

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 310/23 ح 12، و 23/67 عن الكافي فيه : فالنور هم آل محمّد علیهم السلام و الظلمات عدوّهم، و البرهان في تفسير القرآن : 538/1 ح 14 ، و نور الثقلين : 264/1 ح 1066 .
2- عنه بحار الأنوار: 23/67 ، و 105/68 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 539/1 ح 15 و نور الثقلين : 265/12 ح 1067، و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22426 . كفاية الأثر : 156 (باب ما روي عن أمير المؤمنين عليّ علیه السلام ) بإسناده عن محمّد بن الحنفيّة، قال أمير المؤمنين علیه السلام: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول ... بتفاوت يسير عنه البحار: 337/36 ح 200 و 349/26 ح 23 عن كتاب المحتضر، للحسن بن سليمان من كتاب السيّد الجليل حسن بن كبش بإسناده إلى المفيد رفعه إلى محمّد بن الحنفيّة .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 542/1 ح 2 و نور الثقلين : 267/1 ح 1075 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 137 ح 144، عنه البحار : 42/12 ح 32 و 296 ح 81.

منظور از «النور»، آل محمّد علیهم السلام می باشند و «الظلمات»، دشمنان ایشان هستند.

467) - از مهزم اسدی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال فرموده است: من هر کسانی را که به امام غیر منصوب از طرف خدا ایمان بیاورند، حتماً عذابشان خواهم کرد اگر چه آن مردم در کار های خویش نیکو و پرهیزکار باشند، ولی هر کسانی که از امام بر حق و منصوب از طرف خداوند پیروی کنند، آنان را می آمرزم اگر چه در کار های خود دارای خطا و لغزش باشند.

عرض کردم: آیا خداوند از آن ها می گذرد ولی این ها را عذاب می کند؟!

فرمود: بلی خداوند می فرماید: «خدا آن هایی را که ایمان آورده اند از تاریکی ها نجات می دهد و به نور روشنائی ها هدایت می کند»

و در روایت دیگر به نقل از محمد بن الحسین مانند آن آمده و در پایان افزوده است که حضرت فرمود: دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام به طور دائم در آتش ماندگار هستند اگر چه اهل ورع و تقوی و زهد و عبادت باشند و کسانی که به على علیه السلام اعتقاد و ایمان داشته باشند (بعد از گذراندن دوران مجازات) در بهشت جاودان به سر می برند اگر چه اهل گناه و خطا باشند.

468) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام بر پادشاه وارد شد به او گفت: ای ابراهیم! در چه وضعیتی هستی؟ فرمود: من ابراهیم نیستم بلكه من يوسف فرزند یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم می باشم؛ سپس فرمود و آن پادشاه همان کسی بود که با حضرت ابراهیم علیه السلام درباره آفرینش پروردگار، احتجاج کرد.

ابو بصیر افزود: و عمر آن پادشاه چهار صد سال - در حال شادابی- بوده است.

ص: 557

قوله تعالى : ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴿258﴾ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...﴾ ﴿259﴾

570/[469] - ﴿ عَنْ أَبَانِ بْنِ حَجَرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

خَالَفَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْمَهُ وَعَابَ آلِهَتَهُمْ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی نُمْرُودَ فَخَاصَمَهُمْ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ : ﴿ رَبِّیَ اَلَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اَللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ﴾ (1)

ص: 558


1- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39و البرهان فی تفسير القرآن: 542/1 ح 1 و نور الثقلين 249/1 ح 983 الکافي : 368/8 ح 559 بإسناده عن أبان بن عثمان، عن حجر، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 44/12 ح 37 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي:104ح 96 عنه البحار: 38/12 ح 23

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی (و نشنیده ای) کسی را (به نام نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش احتجاج و گفتگو کرد؟ خداوند به او حکومت داده بود (و مغرور گشته بود) چون ابراهیم گفت: خدای من آن کسی است که زنده می کند و می میراند او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم (و دو زندانی را که محکوم به اعدام بودند یکی را آزاد و دیگری را به قتل رساند). ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق می آورد (تو نیز) خورشید را از مغرب بیاور! پس (نمرود که) کافر بود مبهوت و در مانده شد و خداوند قوم منمگر را هدایت نمی کند (258) یا همانند کسی که از کنار یک قریه (ویران شده) عبور کرد. در حالی که دیوار های آن روی سقف هایش فرو ریخته (و اعضای اهل آن در هر سو پراکنده شده بودند با خود) گفت: چگونه خدا این ها را بعد از مرگ زنده می گرداند؟! ... (259)

469) - از ابان به نقل از حجر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام با (رسم و رسومات و اعتقادات) قوم خود مخالفت نمود و خدایانشان را سرزنش و نکوهش کرد با جایی که بر نمرود وارد شد و مخاصمه و احتجاج نمود و اظهار داشت: «پروردگار من کسی است که زنده می نماید و می میراند» نمرود گفت: «من نیز زنده می نمایم و می می رانم» ابراهیم فرمود: «به درستی که پروردگار من خورشید را از مشرق ظاهر می گرداند، تو (اگر قدرت داری) از مغرب ظاهر گردان! پس کسی که کافر گشته بود سرگردان شد» و خداوند ستمگران را هدایت نمی کند

ص: 559

571 /[470] - ﴿وَ عَنْ حَنَّانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنْ أَشَدَّ اَلنَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَسَبْعَهُ نَفَرٍ: أَوَّلُهُمْ اِبْنُ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ، وَ نُمْرُودُ بْنُ کَنْعَانَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ﴾ (1)

572/[471] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها﴾ فَقَالَ علیه السلام: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ: أَرْمِیَا، فَقَالَ الله تعالی : قُلْ لَهُمْ: مَا بَلَدٍ تَنَقَّیْتُهُ مِنْ کَرَائِمِ اَلْبُلْدَانِ، وَ غُرِسَ فِیهِ مِنْ کَرَائِمِ اَلْغَرْسِ وَ نَقَّیْتُهُ مِنْ کُلِّ غَرِیبَهٍ فَأَخْلَفَ فَأَنْبَتَ خُرْنُوباً

قَالَ: فَضَحِکُوا وَ اِسْتَهْزَءُوا بِهِ فَشَکَاهُمْ إِلَی اَللَّهِ، قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ: إِلَیْهِ أَنْ قُلْ لَهُمْ: إِنَّ اَلْبَلَدَ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ وَ اَلْغَرْسَ بَنُو إِسْرَائِیلَ تَنَقَّیْتُهُ مِنْ کُلِّ غَرِیبَهٍ وَ نَحَّیْتُ عَنْهُمْ کُلَّ جَبَّارٍ فَأَخْلَفُوا فَعَمِلُوا بِمَعَاصِی اَللَّهِ فَلَأُسَلِّطَنَّ عَلَیْهِمْ فِی بَلَدِهِمْ مَنْ یَسْفِکُ دِمَاءَهُمْ وَ یَأْخُذُ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنْ بَکَوْا إِلَیَّ فَلَمْ أَرْحَمْ بُکَاءَهُمْ وَ إِنْ دَعَوْا لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُمْ ثُمَّ لَأُخَرِّبَنَّهَا مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ لَأَعْمُرَنَّهَا،

فَلَمَّا حَدَّثَهُمْ جَزِعَتِ اَلْعُلَمَاءُ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ذَنْبُنَا نَحْنُ وَ لَمْ نَکُنْ نَعْمَلُ

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 43/12 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 542/1 ح 3، و نور الثقلين:249/1 ح 983 ثواب الأعمال : 214 (عقاب ابن آدم الذي قتل أخاه) ، عنه البحار: 313/8 ح 83 و 410/30 ح الخصال : 346/2 ح 15، عنه البحار : 233/11 ح 12 و 37/12 ح 17 و 128/13 ح 28

470) - و از حنّان بن سدیر به نقل از شخصی از اصحاب امام صادق علیه السلام روایت کرده است که گفت:

شنیدم که (امام صادق علیه السلام) می فرمود: سخت ترین عذاب الهی در روز قیامت، برای هفت نفر می باشد؛ اولین آن ها فرزند آدم است که برادر خود را به قتل رسانید و (دوم) نمرود است که با ابراهیم علیه السلام درباره پروردگارش احتجاج کرد.

471) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «همانند آن کسی که بر قریه ای که مخروبه شده بود و اهالی آن مرده و پوسیده بودند ، مرور کرد» فرمود: موقعی که بنی اسرائیل مرتکب معصیت شدند و از اوامر پروردگارشان سرپیچی کردند خداوند اراده نمود تا شخصی را بر آن ها مسلط نماید و آن ها را به ذلت و خواری افکند پس به درستی که خداوند متعال پیامبری را به نام ارمیا برای بنی اسرائیل مبعوث نمود و به او فرمود به بنی اسرائیل بگو: در این شهری که من آن را از میان همه شهر ها برگزیده ام بهترین درختان را در آن کاشته ام و از هر درخت نامناسبی پاک گردانده ام، اکنون درخت خرنوب را به جای آن ها جایگزین خواهم نمود.

هنگامی که ارمیا این خبر را به آنان ابلاغ کرد خندیدند و مسخره نمودند، (ارمیا) برخورد آنان را برای خداوند بازگو نمود خدای متعال به او وحی فرستاد: به ایشان بگو: آن شهری که برگزیدم بیت المقدس است و بهترین درختان همان بنی اسرائیل ساکن آن جا می باشند که هیچ غریبه ای در میانشان نیست و هر ستمگری را از ایشان دور داشته ام ولی با انجام معصیت و تحریف احکام دین من هر آینه کسی را در شهرشان بر آنان مسلّط می گردانم تا خونشان را بریزد و اموال شان را بگیرد، پس اگر گریه و ناله کنند رحمشان نمی کنم و اگر دعا کنند دعایشان را مستجاب نخواهم کرد، آنان را ذلیل و خوار می گردانم سپس دیارشان را به مدت صد سال تخریب می نمایم و پس از آن، بازسازی و آباد می گردانم پس موقعی که ارمیا علیه السلام این مطالب را برای آنان بیان کرد دانشمندانشان اظهار ناله و ناراحتی کردند و گفتند ای فرستاده خدا در این

ص: 561

بِعَمَلِهِمْ فَعَاوِدْ لَنَا رَبَّکَ، فَصَامَ سَبْعاً فَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ

فَأَکَلَ أَکْلَهً ثُمَّ صَامَ سَبْعاً فَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ فَأَکَلَ أَکْلَهً ثُمَّ صَامَ سَبْعاً

فَلَمَّا أَنْ کَانَ یَوْمُ اَلْوَاحِدِ وَ اَلْعِشْرِینَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: لَتَرْجِعَنَّ عَمَّا تَصْنَعُ أَتُرَاجِعْنِی فِی أَمْرٍ قَضَیْتُهُ أَوْ لَأَرُدَّنَّ وَجْهَکَ عَلَی دُبُرِکَ ثُمَّ أَوْحَی إِلَیْهِ: قُلْ لَهُمْ: لِأَنَّکُمْ رَأَیْتُمُ اَلْمُنْکَرَ فَلَمْ تُنْکِرُوهُ، فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ بُخْتَ نَصَّرَ فَصَنَعَ بِهِمْ مَا قَدْ بَلَغَکَ،

ثُمَّ بَعَثَ بُخْتَ نَصَّرَ إِلَی اَلنَّبِیِّ فَقَالَ: إِنَّکَ قَدْ نُبِّئْتَ عَنْ رَبِّکَ وَ حَدَّثْتَهُمْ بِمَا أَصْنَعُ بِهِمْ فَإِنْ شِئْتَ فَأَقِمْ عِنْدِی فِیمَنْ شِئْتَ وَ إِنْ شِئْتَ فَاخْرُجْ فَقَالَ: لاَ بَلْ أَخْرُجُ فَتَزَوَّدَ عَصِیراً وَ تِیناً وَ خَرَجَ،

فَلَمَّا أَنْ غَابَ مَدَّ اَلْبَصَرِ اِلْتَفَتَ إِلَیْهَا فَقَالَ: ﴿ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَهَ عامٍ﴾ أَمَاتَهُ غُدْوَهً وَ بَعَثَهُ عَشِیَّهً قَبْلَ أَنْ تَغِیبَ اَلشَّمْسُ وَ کَانَ أَوَّلُ شَیْءٍ خُلِقَ مِنْهُ عَیْنَاهُ فِی مِثْلِ غِرْقِئِ ء (1) اَلْبَیْضِ

ثُمَّ قِیلَ لَهُ: ﴿ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی اَلشَّمْسِ لَمْ تَغِبْ قَالَ: ﴿ أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ اُنْظُرْ إِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَهً لِلنّاسِ وَ اُنْظُرْ إِلَی اَلْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً﴾

ص: 562


1- الغرْقَىء: قشرة البيض الداخلة. كتاب العين: 354/4 ، و في لسان العرب: 10/ 2283 ، و مجمع البحرين: 221:5 : الغرْقَى: القشرة المُلْتزقة ببياض البيض ( غرق).

میان گناه ما چیست؟ ما که برنامه های آنان را انجام نمی دهیم به (پیش) پروردگارت باز گرد و از او درخواست کن که توضیح دهد.

ارمیا هفت روز دیگر روزه گرفت ولی وحی بر او نازل نشد پس اندکی غذا خورد و هفت روز دیگر روزه گرفت ولی باز هم وحی نرسید، مجدّداً اندکی غذا خورد و هفت روز دیگر روزه گرفت پس چون روز بیست و یکم فرا رسید خداوند برایش وحی فرستاد: از این حرکت و پیشنهاد خود درگذر آیا در چیزی که اراده و مقدّرات من بر آن تعلّق گرفته دخالت می کنی؟ مواظب باش که صورتت را به پشت سرت برخواهم ،گرداند سپس افزود: به آنان بگو: شما فحشا و منکرات آنان را مشاهده می کردید ولی مانع نمی شدید و نهی نمی کردید. پس از آن که خداوند بخت النصر را بر بنی اسرائیل مسلّط نمود به پیامبر خدا گفت: آن چه را که من می خواهم انجام دهم تو از طرف پروردگارت به بنی اسرائیل ابلاغ کرده ای اگر مایل هستی نزد ما ماندگار باش و گرنه هر کجا که می خواهی برو.

پاسخ داد: نه نمی مانم بلکه بیرون می روم پس مقداری انجیر و آب میوه همراه خود برداشت و بیرون رفت (و چون مقداری از شهر فاصله پیدا کرد) نگاهی به خانه ها و دیار آنان کرد و اظهار داشت: «چگونه خداوند این مردگان پوسیده و متلاشی شده را زنده می گرداند پس خداوند او را به مدّت صد سال می راند» - که مردن او صبحگاهان و زنده شدنش پیش از غروب خورشید انجام گرفت - و اولین جایی که از بدنش زنده گشت چشم های او - که همانند پوست نازک زیر پوست تخم (پرندگان) - بود سپس به او گفته شد چه مدّتی درنگ کرده ای؟

پاسخ داد: یک روز، و سپس با نگاه به خورشید - که غروب نکرده بود - گفت: «یا مقداری از یک روز» (خداوند متعال فرمود:) «بلکه صد سال درنگ کرده ای به خوراک و نوشیدنی های خود توجّه کن که چگونه تغییری نیافته است ، به الاغ خود نگاه کن تو را آیت و نشانه ای برای مردم قرار می دهیم به استخوان های پوسیده نگاه کن که چگونه آن ها را روی هم تنظیم می کنیم و گوشت را بر روی آن ها می پوشانیم»

ص: 563

قَالَ: فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی عِظَامِهِ کَیْفَ یَصِلُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ وَ یَرَی اَلْعُرُوقَ کَیْفَ تَجْرِی، فَلَمَّا اِسْتَوَی قَائِماً قَالَ: ﴿ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾

وَ فِی رِوَایَهِ هَارُونَ: فَتَزَوَّدَ عَصِیراً وَ لَبَناً.﴾ (1)

573/[472] - ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله هَکَذَا: «أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ» قَالَ: مَا تَبَیَّنَ لِرَسُولِ اَللَّهِ أَنَّهَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ صلی الله علیه و آله قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ اَللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ - سَلَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلرَّبِّ وَ آمَنَ بِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴾(2)

574/[473] - ﴿أَبُو طَاهِرٍ اَلْعَلَوِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

ذَکَرَ جَمَاعَهٌ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ أَنَّ اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا وُلْدٌ أَکْبَرُ مِنْ أَبِیهِ مِنْ أَهْلِ اَلدُّنْیَا؟ قَالَ: نَعَمْ أُولَئِکَ وُلْدُ عُزَیْرٍ حَیْثُ مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ، وَ قَدْ جَاءَ مِنْ ضَیْعَهٍ لَهُ تَحْتَهُ حِمَارٌ وَ مَعَهُ شَنَّهٌ فِیهَا تِینٌ وَ کُوزٌ فِیهِ عَصِیرٌ

ص: 564


1- عنه بحار الأنوار: 373/14 ح 14، وسائل الشيعة : 142/16 ح 21193 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 547/1 ح 2 و نور الثقلين: 249/1 ح 983. تفسير القمّي: 58/1 ، الزهد : 240 ح 291 ( باب - 20) بإسناده عن هارون بن خارجة، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله : ما قد بلغك - بتفاوت يسير عنه البحار: 86/100ح 61 و مستدرك الوسائل : 191/12 ح 13851 ، التوحيد : 327 ح 4 بتفاوت يسير، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 222 ح 294 (الباب الخامس عشر في نبوّة إرميا و داود عليهما السلام ) بإسناده عن هارون بن خارجة عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله تعالى : فأماته الله مائة عام - سعد السعود : 117 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 547/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983.

(امام صادق علیه السلام افزود:) او مشغول نگاه به استخوان ها (ی پوسیده و پراکنده) شده بود که چگونه از این جا و آن جا جمع می شوند و این که رگ ها چگونه پیوند می خورند تا آن که خود (و الاغش) به پا ایستاد، سپس گفت: «دانستم که خداوند بر هر کاری توانمند و قدرتمند است»

و در روایت هارون آمده است: که از عصیر و شیر توشه می گرفت.

472) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه شریفه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله این چنین نازل گشت: آیا استخوان ها را مشاهده نمی کنی که چگونه آن ها را روی هم تنظیم می کنیم و سپس روی آن ها گوشت (و پوست) می پوشانیم؟ «پس موقعی که برایش آشکار شد»؛ و رسول خدا تسلیم پروردگار گشت و ایمان آورد، «اظهار داشت : یقین کردم که خداوند بر هر کاری توانمند و قدرتمند است».

473) - از أبو طاهر علوی از علی بن محمد علوي از علی بن مرزوق از ابراهیم بن محمد روایت کرده است که گفت:

عدّه ای از اهل علم یادآور شده اند بر این که ابن کوّاء (روزی) به امام علی علیه السلام عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! کدام فرزندانی هستند که در دنیا از پدر خودشان بزرگتر بوده اند؟

فرمود: بله فرزندان عُزیر بودند؛ او در حالی که سوار بر الاغ به سمت زمین کشاورزی خود می رفت توبره ای همراه داشت که در آن مقداری انجیر و کوزه ای از آب میوه بود.

ص: 565

فَمَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ فَقالَ: ﴿أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَهَ عامٍ﴾ فَتَوَالَدَ وُلْدُهُ وَ تَنَاسَلُوا ثُمَّ بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِ فَأَحْیَاهُ فِی اَلْمَوْلِدِ اَلَّذِی أَمَاتَهُ فِیهِ فَأُولَئِکَ وُلْدُهُ أَکْبَرُ مِنْ أَبِیهِمْ.﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿260﴾

575/[474] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

لَمَّا أُرِیَ إِبْرَاهِیمُ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَأَی رَجُلاً یَزْنِی فَدَعَا عَلَیْهِ فَمَاتَ، ثُمَّ رَأَی آخَرَ فَدَعَا عَلَیْهِ فَمَاتَ حَتَّی رَأَی ثَلاَثَهً فَدَعَا عَلَیْهِمْ فَمَاتُوا، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ! إِنَّ دَعْوَتَکَ مُجَابَهٌ فَلاَ تَدْعُ عَلَی عِبَادِی، فَإِنِّی لَوْ شِئْتُ لَمْ أَخْلُقْهُمْ، إِنِّی خَلَقْتُ خَلْقِی عَلَی ثَلاَثَهِ أَصْنَافٍ: عَبْداً یَعْبُدُنِی لاَ یُشْرِکُ بِی شَیْئاً فَأُثِیبُهُ، وَ عَبْداً یَعْبُدُ غَیْرِی فَلَنْ یَفُوتَنِی، وَ عَبْداً یَعْبُدُ غَیْرِی فَأُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ مَنْ یَعْبُدُنِی

ثُمَّ اِلْتَفَتَ ابراهیم علیه السلام فَرَأَی جِیفَهً عَلَی سَاحِلٍ بَعْضُهَا فِی اَلْمَاءِ وَ بَعْضُهَا فِی

ص: 566


1- عنه بحار الأنوار: 374/14 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن : 548/1 ح 4، و نور الثقلين : 275/1 ح 1086، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 428 ( باب في قصص أرميا و دانيال علیهما السلام)

پس بر قریه ای مخروبه مرور کرد و گفت: «چگونه خداوند این مردگان پوسیده و متلاشی شده را زنده می گرداند؟ پس خداوند او را به مدّت صد سال میراند.»

پس از آن فرزندانش زاد و ولد کردند و نسل فراوانی به جای گذاشتند سپس خداوند عُزیر را در همان جایی که میرانده بود (در همان سنّ جوانی) زنده اش کرد بنابراین فرزندانش از او (پدرشان) بزرگ تر بودند

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آور) هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری ولی می خواهم قلبم آرامش یابد فرمود: در این صورت چهار نوع از پرندگان را انتخاب کن! و آن ها را (پس از سر بریدن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز) و سپس بر هر کوهی قسمتی از آن ها را قرار بده بعد آن ها را بخوان پس به سرعت به سوی تو می آیند و بدان که خداوند (بر هر چیزی) قادر و حکیم است.(260)

474)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره سخن حضرت ابراهیم: «پروردگارا! نشان من بده که چگونه مرده را زنده می گردانی» فرمود: هنگامی که ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان ها و زمین را دید مردی را مشاهده کرد که زنا می کند بر آن مرد نفرین کرد و آن مرد مُرد سپس مرد دیگری را در حال زنا دید او را نیز نفرین کرد و او نیز مُرد و تا سه نفر را هم چنان نفرین شان کرد و مردند خداوند به او وحی فرستاد ای ابراهیم! دعای تو مستحاب است بر بندگان من نفرین نکن؛ زیرا که اگر می خواستم آن ها را نمی آفریدم همانا من بندگانم را به سه گونه آفریده ام: بنده ای که مرا می پرستد و

ص: 567

اَلْبَرِّ یَجِیءُ سِبَاعُ اَلْبَرِّ فَیَأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ فَسَدَ بَعْضُهَا عَنْ بَعْضٍ (1) فَیَأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَعَجَّبَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام مِمَّا رَأَی وَ قَالَ: ﴿ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ کَیْفَ تخْرُجُ مَا تَنَاسَخَ هَذِهِ أُمَمٌ أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً ﴿ قالَ: أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی﴾ یَعْنِی حَتَّی أَرَی هَذَا کَمَا رَأَی اَللَّهُ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا،

قَالَ: خُذْ « أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً وَ تُقَطِّعُهُنَّ وَ تَخْلُطُهُنَّ کَمَا اِخْتَلَطَتْ هَذِهِ اَلْجِیفَهُ فِی هَذِهِ اَلسِّبَاعِ اَلَّتِی أَکَلَتْ بَعْضُهَا بَعْضاً، ﴿ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ اُدْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً ﴾ فَلَمَّا دَعَاهُنَّ أَجَبْنَهُ وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً.﴾ (2)

576/[475] - ﴿ وَ رَوَی أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَتْ اَلطُّیُورُ: اَلدِّیکَ وَ اَلْحَمَامَهَ وَ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْغُرَابَ، وَ قَالَ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ﴾ فقطعهن بِلَحْمِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ وَ رِیشِهِنَّ ثُمَّ أَمْسِکْ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ فَرِّقْهُنَّ عَلَی عَشْرَهِ جِبَالٍ ﴿ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً

ص: 568


1- في نسخة : و فسد بعضها عن بعض
2- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن: 551/1 ح 7، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 205/1 ( سورة الأنعام) بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام - إلى قوله : فأخرج من صلبه من يعبدني ، و نحوه الكافي : 305/8 ح 473، عنه و عن العلل وسائل الشيعة : 383/19 ح 24810، و البحار : 41/7 ح 12 علل الشرائع : 585/2 ح 31 (باب - 385 نوادر العلل) بإسناده عن أبي أيوب قال : حدثنا أبو بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 61/12 ح 6 .

چیزی را برای من شریک نمی گیرد که به چنین بنده ای پاداش نیک می دهم؛ و بنده ای که غیر از مرا می پرستد اما مرا هم از دست نمی دهد؛ و بنده ای که غیر از مرا می پرستد از نسل او کسی را می آفرینم که او مرا می پرستد.

سپس ابراهیمعلیه السلام توجه نمود که در ساحل دریا مرداری افتاده که نیمی از آن در آب و نیمی در خشکی (بیرون آب) قرار داشت و درندگان دریا را دید که می آیند و نیمه او را که در دریا قرار دارد می خورند و سپس باز می گردند و به یک دیگر حمله می کنند و هم را می خورند و پس از لحظه ای دید که درندگان صحرایی می آیند و از آن می خورند و آن ها هم به یک دیگر یورش می برند و یک دیگر را می خورند.

ابراهیم از این ،جریان شگفت زده شد و اظهار داشت: «پروردگارا! نشان من بده که چگونه مرده را زنده می گردانی چگونه این مرده ها را در روز قیامت زنده می نمایی با این که یک دیگر را خورده اند؟ خداوند فرمود «آیا ایمان و یقین نداری»؟

اظهار داشت: «آری، ولی برای آن که اطمینان قلب پیدا کنم» یعنی (می خواهم) هم چنان که همه چیز را به چشم می بینم این حقیقت را نیز به چشم خود بنگرم خداوند دستور داد: «چهار پرنده بگیر و نزد خود صدای شان بزن»؛ آن ها را قطعه قطعه کن و با یک دیگر در هم آمیز چنان چه گوشت این مردار در تن این درندگان که یک دیگر را خورده اند در هم آمیزد «سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدایشان بزن با سرعت جوابت را بدهند و به سویت آیند» و چون ابراهیم علیه السلام آن ها را خواند و به نزدش آمدند ضمناً تعداد آن کوه ها، ده کوه بوده است.

(475 - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کوه ها، ده تا بودند و پرندگان، عبارت بودند از خروس کبوتر طاووس و کلاغ و خداوند فرمود: «پس چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدایشان بزن» چهار پرنده را بگیر و سر آن ها را ببر و گوشت استخوان و پرهایشان را مخلوط گردان سپس سر های آن ها را نزد خود نگهدار

ص: 569

فَجَعَلَ مَا کَانَ فِی هَذَا اَلْجَبَلِ یَذْهَبُ إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ بِرِیشِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ ثُمَّ یَأْتِیهِ حَتَّی یَضَعَ رَأْسَهُ فِی عُنُقِهِ حَتَّی فَرَغَ مِنْ أَرْبَعَتِهِنَّ .﴾ (1)

577/[476] - ﴿عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ، عَمَدَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَ اَلنَّعَامَهَ وَ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْوَزَّهَ وَاَلدِّیکَ فَنَتَفَ رِیشَهُنَّ بَعْدَ اَلذَّبْحِ ثُمَّ جَعَلَهُنَّ فِی مِهْرَاسِهِ فَهَرَسَهُنَّ ثُمَّ فَرَّقَهُنَّ عَلَی جِبَالِ اَلْأُرْدُنِّ ، وَ کَانَتْ یَوْمَئِذٍ عَشْرَهَ أَجْبَالٍ فَوَضَعَ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ دَعَاهُنَّ بِأَسْمَائِهِنَّ فَأَقْبَلْنَ إِلَیْهِ سَعْیاً، یَعْنِی مُسْرِعَاتٍ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ ذَلِکَ ﴿ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ (2)

578 /[477] - ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ : أَنَّ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ﴾ أَکَانَ فِی قَلْبِهِ شَکٌّ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُ أَرَادَ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ فِی یَقِینِهِ،

قَالَ: وَ اَلْجُزْءُ وَاحِدٌ مِنَ اَلْعَشَرَهِ﴾ (3)

ص: 570


1- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن: 552/1 ج 8، و نور الثقلين: 280/1 ح 1097
2- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن: 552/1 ح 9، و نور الثقلين: 280/1 ح 1096.
3- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 21 وسائل الشيعة : 383/19 ح 24811، و البرهان في تفسير القرآن : 552/1 ح 10، و نور الثقلين : 278/1 ح 1092 ، و مستدرك الوسائل : 128/14 ح 16280 المحاسن : 247/1 ح 249 (باب - 29 اليقين و الصبر في الدين) بإسناده عن صفوان بن يحيى قال : سألت أبا الحسن الرضاء علیه السلام - إلى قوله: الزيادة في يقينه . ، عنه البحار : 176/70 ح 34، و مستدرك الوسائل : 195/11 ح 12724 ، و نحوه مشکاة الأنوار : 15 (الفصل الثالث في اليقين).

و آن ها را با گوشت ها و استخوان هایشان مخلوط نموده و سپس دَه قسمت کن و هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار

بعد از آن که او طبق دستور عمل کرد و سرها را به دست گرفت (و پرنده ها را صدایشان زد) دید قطعه ها به سمت یکدیگر حرکت می کنند و در نهایت نزد او می آیند و به سر های خود ملحق می گردند تا آن که هر چهار پرنده به طور کامل در آمدند

476) - از معروف بن خَرّبوذ روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به راستی هنگامی که خداوند به ابراهیم وحی فرستاد: چهار پرنده از پرندگان را بگیر حضرت ابرهیم علیه السلام هم شتر مرغ طاووس مرغابی ماده و خروس را گرفت و پس از سر بریدن و کندن پرهایشان همه آن ها را یک جا در هاونی ریخت و کوبید سپس هر مقداری از آن ها را سر کوهی از کوه های اردن - که ده کوه بود - قرار داد در پایان آن ها را با نام صدا زد پس همگی یکی پس از دیگری با سرعت به سمت حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند و در چنین موقعیّتی اظهار داشت: «به راستی که خداوند بر هر کاری قادر و توانمند است».

477) - از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «گفت : بلی، ولی می خواهم که قلبم مطمئن شود» سؤال کردند: آیا در قلب حضرت ابراهیم علیه السلام شکی وجود داشت؟

فرمود: نه ولیکن از خداوند افزایش و تقویت ایمان و یقین خویش را درخواست کرد سپس افزود: «جزء»، یکی از ده قسمت می باشد

ص: 571

579/[478] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

جُمِعَ لِأَبِی جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورِ اَلْقُضَاهُ، فَقَالَ لَهُمْ: رَجُلٌ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ فَلَمْ یَعْلَمُوا کَمِ اَلْجُزْءُ وَ اِشْتَکَوْا إِلَیْهِ فِیهِ، فَأَبْرَدَ بَرِیداً إِلَی صَاحِبِ اَلْمَدِینَهِ أَنْ یَسْأَلَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : رَجُلٌ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ فَقَدْ أَشْکَلَ ذَلِکَ عَلَی اَلْقُضَاهِ فَلَمْ یَعْلَمُوا کَمِ اَلْجُزْءُ فَإِنْ هُوَ أَخْبَرَکَ بِهِ وَ إِلاَّ فَاحْمِلْهُ عَلَی اَلْبَرِیدِ وَ وَجِّهْهُ إِلَیَّ،

فَأَتَی صَاحِبُ اَلْمَدِینَهِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ وَ سَأَلَ مِنْ قِبَلِهِ مِنْ اَلْقُضَاهِ فَلَمْ یُخْبِرُوهُ مَا هُوَ، وَ قَدْ کَتَبَ إِلَیَّ إِنْ فَسَّرْتَ ذَلِکَ لَهُ وَ إِلاَّ حَمَلْتُکَ عَلَی اَلْبَرِیدِ إِلَیْهِ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ بَیِّنٌ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: لَمَّا قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام ﴿رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً﴾ فَکَانَتِ اَلطَّیْرِ أَرْبَعَهً وَ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً، یُخْرِجُ اَلرَّجُلُ مِنْ کُلِّ عَشَرَهِ أَجْزَاءٍ جُزْءاً وَاحِداً، وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام دَعَا بِمِهْرَاسٍ فَدَقَّ فِیهِ اَلطُّیُورَ جَمِیعاً، وَ حَبَسَ اَلرُّءُوسَ عِنْدَهُ، ثُمَّ إِنَّهُ دَعَا بِالَّذِی أُمِرَ بِهِ فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی اَلرِّیشِ کَیْفَ یَخْرُجُ، وَ إِلَی اَلْعُرُوقِ عِرْقاً عِرْقاً حَتَّی تَمَّ جَنَاحُهُ مُسْتَوِیاً فَأَهْوَی نَحْوَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَمَالَ إِبْرَاهِیمُ بِبَعْضِ اَلرُّءُوسِ فَاسْتَقْبَلَهُ بِهِ، فَلَمْ یَکُنِ اَلرَّأْسُ اَلَّذِی اِسْتَقْبَلَهُ بِهِ لِذَلِکَ اَلْبَدَنِ حَتَّی اِنْتَقَلَ إِلَیْهِ غَیْرُهُ، فَکَانَ مُوَافِقاً لِلرَّأْسِ فَتَمَّتْ اَلْعِدَّهُ وَ تَمَّتِ اَلْأَبْدَانُ.﴾ (1)

ص: 572


1- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 22 و 212/103 ح 18، و وسائل الشيعة : 382/19 ح 24809 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 552/1 ح 11، و نور الثقلين: 278/1 ح 1093، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري 116 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

478) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

تمام قضات نزد ابو جعفر (منصور) دوانیقی جمع بودند و او از آن ها پرسید: شخصی جزئی از مال خود را وصیّت می کند (منظور از) آن جزء چقدر است؟

هیچ کس پاسخ آن را نمی دانست و همگی اظهار عجز و ناتونی کردند، لذا او قاصدی را برای حاکم مدینه فرستاد تا از امام صادق علیه السلام سؤال نماید: مردی بخش و جزئی از مال خود را وصیّت می کند (منظور از) آن جزء چقدر است؟ چون جواب این مسأله برای قضات ایجاد مشکل کرده است و آنان از جواب آن درمانده و عاجز هستند.

والی مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: ابو جعفر دوانیقی شخصی را نزد من فرستاده است تا از شما درباره مردی که جزئی از مال خود را وصیّت می کند سؤال کنم: (منظور از) آن جزء چقدر است؟ ضمناً دوانیقی برای او نامه نوشته است که چنان چه جواب آن را ندهی شما را به همراه مأمور نزد او بفرستم.

امام صادق علیه السلام فرمود: این مسأله در کتاب خدا بیان شده است آن جا که حضرت ابراهیم می گوید: «پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می نمایی؟» تا آن جا که می فرماید: «سپس بر سر هر کوهی جزیی از آن ها را قرار بده» که پرندگان چهار تا و کوه ها ده تا بودند؛ بنابراین آن مرد از هر ده تا جزء یک جزء بر می دارد

و حضرت ابراهیم هاونی را خواست و بدن آن پرندگان را در آن کوبید و سر های آنها را نزد خود نگاه داشت (بعد از آن که آن ها را کوبید به ده جزء تقسیم کرد و هر جزئی را بر کوهی نهاد) آن ها را صدا زد و نگاه می کرد که چگونه پر ها، رگ ها استخوان ها و گوشت ها به هم می پیوندند و چگونه بال در می آورند تا حرکت کردند و به سمت حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند سپس یکی از سر ها را برداشت و پیش یکی از پرندگان آورد پس متوجّه شد که این مال آن بدن نیست و به نزد بدنی دیگر برد و منطبق درآمد تا آن که یکی پس از دیگری کامل گردید.

ص: 573

580/[479] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَیَّابَهَ قَالَ:

إِنَّ اِمْرَأَهً أَوْصَتْ إِلَیَّ وَ قَالَتْ لِی: ثُلُثِی تَقْضِی بِهِ دَیْنَ اِبْنِ أَخِی، وَ جُزْءٌ مِنْهُ لِفُلاَنَهَ، فَسَأَلْتُ عَنْ ذَلِکَ اِبْنَ أَبِی لَیْلَی فَقَالَ: مَا أَرَی لَهَا شَیْئاً وَ مَا أَدْرِی مَا اَلْجُزْءُ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَخْبَرْتُهُ کَیْفَ قَالَتِ اَلْمَرْأَهُ وَ مَا قَالَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی ،

فَقَالَ: کَذَبَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لَهَا عُشْرُ اَلثُّلُثِ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ﴾ وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ یَوْمَئِذٍ عَشَرَهً وَ هُوَ اَلْعُشْرُ مِنَ اَلشَّیْءِ﴾ (1)

581/[480] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَقَالَ: جُزْءٌ مِنْ عَشَرَهٍ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَ اَلطَّیْرُ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْحَمَامَهَ وَ اَلدِّیکَ وَ اَلْهُدْهُدَ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ أَنْ یُقَطِّعَهُنَّ وَ یَخْلُطَهُنَّ وَ أَنْ یَضَعَ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً وَ أَنْ یَأْخُذَ رَأْسَ کُلِّ طَیْرٍ مِنْهَا بِیَدِهِ،

قَالَ: فَکَانَ إِذَا أَخَذَ رَأْسَ اَلطَّیْرِ مِنْهَا بِیَدِهِ تَطَایَرَ إِلَیْهِ مَا کَانَ مِنْهُ حَتَّی یَعُودَ کَمَا کَانَ﴾ (2)

ص: 574


1- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 553/1 ح 12 و نور الثقلين : 249/12 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 129/14 ح 16281 . الكافي : 39/7 ح 1، تهذيب الأحكام: 208/9 ح 1، الاستبصار : 131/4 ح 1 بتفاوت يسير في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 380/19 ح 24804
2- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 553/1 ح 13، و نور الثقلين: 278/1 ح ،1094 ، و مستدرك الوسائل : 129/14 ح 16282 فيه القطعة الأولى منه. تهذيب الأحكام : 209/9 ح 4، قطعة منه، و نحوه الاستبصار : 132/4 ح 4 عنهما وسائل الشيعة : 383/19 ح 24812.

479) - از عبد الرحمان بن سيّابه روایت کرده است که گفت:

خانمی به من وصیّت کرد و گفت با یک سوم اموالم بدهکاری برادر زاده ام را می پردازی و جزئی از اموالم را به فلانی می دهی درباره حکم آن از ابن ابی لیلی سؤال کردم پس او گفت: چیزی (و حقی) برای او نمی بینم اما جزء را نمی دانم که چه مقدار می باشد؟

سپس از امام صادق علیه السلام سؤال کردم و کیفیّت وصیّت و نیز جواب ابن ابی لیلی را برای حضرت بازگو کردم فرمود: ابن ابی لیلی دروغ گفته است برای آن زن یک دهم از یک سوم اموالش می باشد؛ زیرا خداوند متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد: «بر سر هر کوهی جزیی از آن ها را قرار بده» کوه ها در آن زمان ده تا بودند؛ که جزء یک دهم از هر چیزی می باشد

480) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد مردی که به جزئی از اموالش وصیّت کرده بود فرمود: «جزء»، یک قسمت از ده قسمت است؛ زیرا که کوه ها ده تا بود و پرندگان، طاووس، کبوتر خروس و هدهد (شانه سر) بودند پس خداوند دستور داد که او آن ها را (سر ببرد و) تکه تکه و مخلوط کند و بر هر کوهی جزئی از آن ها را قرار دهد ولی سر آن ها را نزد خود نگاه دارد.

امام علیه السلام افزود: پس از آن سر هر کدام را که به دست می گرفت ( و صدای شان می زد پرواز و حرکت می کرد و به سر خود ملحق می گشت.

ص: 575

582/[481] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

جَاءَنِی أَبُو جَعْفَرِ بْنُ سُلَیْمَانَ اَلْخُرَاسَانِیُّ وَ قَالَ: نَزَلَ بِی رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ مِنَ اَلْحُجَّاجِ فَتَذَاکَرْنَا اَلْحَدِیثَ فَقَالَ: مَاتَ لَنَا أَخٌ بِمَرْوَ وَ أَوْصَی إِلَیَّ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَ أَبَا حَنِیفَهَ مِنْهَا جُزْءاً وَ لَمْ أَعْرِفِ اَلْجُزْءَ کَمْ هُوَ مِمَّا تَرَکَ، فَلَمَّا قَدِمْتُ اَلْکُوفَهَ أَتَیْتُ أَبَا حَنِیفَهَ فَسَأَلْتُهُ عَنِ اَلْجُزْءِ؟

فَقَالَ: لِی اَلرُّبُعُ، فَأَبَی قَلْبِی ذَلِکَ، فَقُلْتُ: لاَ أَفْعَلُ حَتَّی أَحُجَّ وَ أَسْتَقْصِیَ اَلْمَسْأَلَهَ فَلَمَّا رَأَیْتُ أَهْلَ اَلْکُوفَهِ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَی اَلرُّبُعِ قُلْتُ لِأَبِی حَنِیفَهَ: لاَ سَوْأَهَ بِذَلِکَ لَکَ أُوصِی بِهَا یَا أَبَا حَنِیفَهَ! ، وَ لَکِنْ أَحُجُّ وَ أَسْتَقْصِی اَلْمَسْأَلَهَ

فَقَالَ أَبُو حَنِیفَهَ : وَ أَنَا أُرِیدُ اَلْحَجَّ.

فَلَمَّا أَتَیْنَا مَکَّهَ وَ کُنَّا فِی اَلطَّوَافِ فَإِذَا نَحْنُ بِرَجُلٍ شَیْخٍ قَاعِدٍ قَدْ فَرَغَ مِنْ طَوَافِهِ وَ هُوَ یَدْعُو وَ یُسَبِّحُ، إِذْ اِلْتَفَتَ أَبُو حَنِیفَهَ فَلَمَّا رَآهُ قَالَ: إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ غَایَهَ اَلنَّاسِ فَسَلْ هَذَا فَلاَ أَحَدٌ بَعْدَهُ، قُلْتُ: وَ مَنْ هَذَا؟

قَالَ: جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) ، فَلَمَّا قَعَدْتُ وَ اِسْتَمْکَنْتُ إِذْ اِسْتَدَارَ أَبُو حَنِیفَهَ خَلْفَ ظَهْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ فَقَعَدَ قَرِیباً مِنِّی فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ عَظَّمَهُ وَ جَاءَ غَیْرُ وَاحِدٍ مُزْدَلِفِینَ مُسَلِّمِینَ عَلَیْهِ وَ قَعَدُوا، فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ مِنْ تَعْظِیمِهِمْ لَهُ اِشْتَدَّ ظَهْرِی فَغَمَزَنِی أَبُو حَنِیفَهَ أَنْ تَکَلَّمْ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنِّی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ وَ إِنَّ رَجُلاً مَاتَ وَ أَوْصَی إِلَیَّ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَ مِنْهَا جُزْءاً وَ سَمَّی لِی اَلرَّجُلَ، فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ جُعِلْتُ فِدَاکَ!

فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : یَا أَبَا حَنِیفَهَ! لَکَ أَوْصَی قُلْ فِیهَا فَقَالَ: اَلرُّبُعُ،

ص: 576

481) - به نقل از محمد بن اسماعیل از عبد الله بن عبدالله روایت کرده است که گفت:

شخصی به نام جعفر بن سلیمان خراسانی نزد من آمد و گفت: مردی از حاجیان پیش من آمد و پس از صحبت هایی اظهار داشت: یکی از دوستان ما در شهر مرو فوت نمود و مقدار صد هزار درهم برای من وصیّت کرد و گفت: جزئی از آن ها را به ابو حنیفه بده؛ نمی دانم که «جزء» چه مقدار می باشد؟

چون به کوفه رفتم از ابو حنیفه درباره «جزء»، سؤال کردم؟

ابو حنیفه جواب داد: یک چهارم خواهد بود ولی دلم نپذیرفت و با خود گفتم: به گفته او عمل نمی کنم که تا وقتی به حج بروم و درباره آن تحقیق کنم ولی دیدم که اهل کوفه هم سخن ابو حنیفه را می گویند به همین دلیل به او گفتم ناراحت نباش آن چه را برایت وصیّت کرده محفوظ می باشد و لیکن می خواهم به حج بروم و درباره آن تحقیق می کنم ابو حنیفه گفت: و من نیز قصد سفر حج دارم؛ هنگامی که وارد مکه شدیم و مشغول طواف (کعبه الهی) گشتیم در بین طواف پیرمردی را دیدیم که از طواف فارغ گشته و (در گوشه ای) نشسته است و مشغول دعا و تسبیح می باشد و ابو حنیفه نیز متوجّه او شد و به من گفت: اگر سخن نهایی مردم را می خواهی از این مرد سؤال کن که بالاتر از او نیست. گفتم: این مرد کیست؟

گفت: او جعفر بن محمد علیهما السلام است پس کنار آن حضرت نشستم و ابو حنیفه از پشت حضرت دور زد و کنار من نشست و بر حضرت سلام و احترام کرد و نیز بسیاری از حاجیان می آمدند و بر حضرت سلام می کردند و می نشستند؛ پس چون چنین احترامی را از مردم دیدم دلم آرام گرفت و نیرو گرفتم و ابو حنیفه به من اشاره کرد که سخن خود را مطرح نما

به حضرت اظهار داشتم: فدایت گردم! مردی از اهالی خراسان هستم یکی از دوستانم مرده است و یک صد هزار دینار وصیّت کرده که جزئی از آن را به دیگری بدهم و نام او را معیّن کرده است بفرمایید که «جزء» چه مقدار می باشد؟ فدایت گردم!

ص: 577

فَقَالَ لاِبْنِ أَبِی لَیْلَی قُلْ فِیهَا، فَقَالَ: اَلرُّبُعُ،

فَقَالَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ مِنْ أَیْنَ قُلْتُمُ اَلرُّبُعَ؟

قَالُوا: لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً﴾ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَهُمْ - وَ أَنَا أَسْمَعُ - : هَذَا قَدْ عَلِمْتَ اَلطَّیْرَ أَرْبَعَهً فَکَمْ کَانَتِ اَلْجِبَالُ إِنَّمَا اَلْأَجْزَاءُ لِلْجِبَالِ لَیْسَ لِلطَّیْرِ، فَقَالُوا: ظَنَنَّا أَنَّهَا أَرْبَعَهٌ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ لَکِنَّ اَلْجِبَالَ عَشْرَهٌ.﴾ (1)

583/[482]- ﴿ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ﴾ اَلْآیَهِ فَقَالَ: أَخَذَ اَلْهُدْهُدَ وَ اَلصُّرَدَ وَ اَلطَّاوُوسَ وَ اَلْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ نَخَرَ أَبْدَانَهُنَّ بِالْمِنْخَارِ بِرِیشِهِنَّ وَ لُحُومِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ حَتَّی اِخْتَلَطَ، ثُمَّ جَزَّأَهُنَّ عَشْرَهَ أَجْزَاءٍ عَلَی عَشْرَة جِبَالٍ، ثُمَّ وَضَعَ عِنْدَهُ حَبّاً وَ مَاءَاً ثُمَّ جَعَلَ مَنَاقِیرَهُنَّ بَیْنَ أَصَابِعِهِ ثُمَّ قَالَ: اِئتِینِ سَعْیاً بِإِذْنِ اَللَّهِ فَتَطَایَرَتْ بَعْضُهُنَّ إِلَی بَعْضٍ اَللُّحُومُ وَ اَلرِّیشُ وَ اَلْعِظَامُ حَتَّی اِسْتَوَتْ بِالْأَبْدَانِ کَمَا کَانَتْ وَ جَاءَ کُلُّ بَدَنٍ حَتَّی اِلْتَزَقَ بِرَقَبَتِهِ اَلَّتِی فِیهَا اَلْمِنْقَارُ.

فَخَلَّی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام عَنْ مَنَاقِیرِهَا فَرَفَعْنَ وَ شَرِبْنَ مِنْ ذَلِکَ اَلْمَاءِ، وَ اِلْتَقَطْنَ مِنْ ذَلِکَ اَلْحَبِّ، ثُمَّ قُلْنَ: یَا نَبِیَّ اَللَّهِ! أَحْیَیْتَنَا أَحْیَاکَ اَللَّهُ، فَقَالَ: بَلِ اَللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ،

ص: 578


1- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 21، و وسائل الشيعة : 382/19 ح 24810 قطعة منه و البرهان في تفسير القرآن : 554/1 ح 14، و نور الثقلين : 279/1 ح 1095.

امام صادق علیه السلام خطاب به ابو حنیفه کرد و فرمود: برای تو وصیّت کرده است، جوابش را بگو پس گفت: یک چهارم می باشد سپس به ابن ابی لیلی خطاب کرد و فرمود تو نظرت را بگو، او نیز گفت: یک چهارم است پس از آن امام صادق علیه السلام فرمود: از کجا و با چه دلیلی گفتید: (مقصود از آن) یک چهارم است؟

گفتند: به دلیل فرمایش خداوند: «پس چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدای شان بزن سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدای شان بزن» امام صادق علیه السلام به آنان فرمود: من نیز این آیه را شنیده ام و می دانم که پرندگان چهار تا بوده اند بگویید: کوه ها چند تا بوده اند؟ چون اجزاء نسبت به کوه ها بود نه نسبت به پرندگان گفتند: فکر می کنیم که کوه ها نیز چهار تا بوده اند امام صادق علیه السلام فرمود: ولی (بدانید که) کوه ها ده تا بوده است

482) - از صالح بن سهل همدانی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس بگیر چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدای شان بزن سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدایشان بزن»، فرمود: (ابراهیم علیه السلام چهار پرنده) هدهد، جغد، طاووس و کلاغ را گرفت و آن ها را سر برید و سرهایشان را جدا نمود سپس بدن ها ،پر ها گوشت ها و استخوان هایشان را در هاون کوبید به طوری که همه با هم آمیخته شدند، سپس به ده جزء تقسیمشان کرد و هر جزئی را بر سر یکی از ده کوه نهاد، بعد از آن مقداری دانه و آب کنار خود گذاشت و سر های آنها را با انگشتان خود گرفت و گفت: به اذن خداوند با شتاب به سوی من آیید پس برخی ،گوشت ها پر ها و استخوان ها به سمت یک دیگر حرکت کردند تا بدن هایشان تکمیل شد و به سوی ابراهیم علیه السلام آمدند و به سر های خود ملحق گشتند و ابراهیم علیه السلام سر هایشان را رها کرد تا به سمت دانه ها و آب رفتند؛ پس خوردند نوشیدند و گفتند: ای پیامبر خدا! ما را زنده کردی خداوند تو را زنده نگاه دارد، ابراهیم علیه السلام فرمود: بلکه این خداوند است که زنده می کند و می میراند.

ص: 579

فَهَذَا تَفْسِیرُهُ فِی اَلظَّاهِرِ، وَ أَمَّا تَفْسِیرُهُ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ قَالَ: خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ مِمَّنْ یَحْتَمِلُ اَلْکَلاَمَ فَاسْتَوْدِعْهُمْ عِلْمَکَ، ثُمَّ اِبْعَثْهُمْ فِی أَطْرَافِ اَلْأَرْضِ حُجَجاً لَکَ عَلَی اَلنَّاسِ،

فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَأْتُوکَ دَعَوْتَهُمْ بِالاِسْمِ اَلْأَکْبَرِ یَأْتُونَکَ سَعْیاً بِإِذْنِ اَللَّهِ .﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ ﴿261﴾

584/[483] - ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ یزید [یُونُسَ] قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا أَحْسَنَ اَلْمُؤْمِنُ عَمَلَهُ ضَاعَفَ اَللَّهُ [لَهُ] عَمَلَهُ بِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ﴾ فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَکُمُ اَلَّتِی تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اَللَّهِ

قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِحْسَانُ؟

قَالَ: إِذَا صَلَّیْتَ فَأَحْسِنْ رُکُوعَکَ وَ سُجُودَکَ، وَ إِذَا صُمْتَ فَتَوَقَّ کُلَّ مَا فِیهِ فَسَادُ صَوْمِکَ وَ إِذَا حَجَجْتَ فَتَوَقَّ کُلَّ مَا یَحْرُمُ عَلَیْکَ فِی حِجَّتِکَ وَ عُمْرَتِکَ، قَالَ: وَ کُلُّ

ص: 580


1- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 554/1 ح 15 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الخصال : 264 ح 146 بتفاوت يسير عنه البحار : 63/12 ح 9، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 114 ( الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

این تفسیر ظاهر ( کلام خداوند متعال) بود اما تفسیر باطن قرآن چنین است که فرمود: چهار تا از پرندگانی را بگیر که توان سخن گفتن داشته باشند پس علوم خود را نزد آن ها به ودیعه بگذار و آن ها را به اطراف زمین بفرست تا برای دیگران حجّت و دلیل قرار گیرند و هرگاه خواستی که باز گردند به وسیله اسم اکبر (اعظم) صدایشان کن تا به اذن خداوند با سرعت به سویت آیند.

فرمایش خداوند متعال: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه بذری هستند که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یک صد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی که بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می گرداند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) دانا می باشد (261)

483) - از عمر بن یونس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که مؤمن عمل نیکی را انجام دهد خداوند متعال عملش را چندین برابر نموده و برای هر عمل نیک هفت صد برابر پاداش عطا می نماید؛ زیرا که در قرآن فرموده است: «خداوند برای هر که بخواهد می افزاید» بنابر این اعمال خود را برای رسیدن به ثواب های الهی نیکو گردانید عرض کردم: نیکو گرداندن عمل چگونه است؟

فرمود: هنگامی که نماز می خوانی، رکوع و سجود آن را نیکو به جا آور و اگر روزه گرفتی از آن چه که روزه را فاسد می کند خود داری نما و اگر حجّی انجام دادی از آن چه که در حجّ و عمره بر تو حرام شده است خودداری کن و هر عملی را که به جا می آوری باید از آلودگی و فساد پاکیزه باشد.

ص: 581

عَمَلٍ تَعْمَلُهُ فَلْیَکُنْ نَقِیّاً مِنَ اَلدَّنَسِ .﴾ (1)

585/[484] - ﴿عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ اَلْمُؤْمِنَ لَهُ فَضْلٌ عَلَی اَلْمُسْلِمِ فِی شَیْءٍ مِنَ اَلْمَوَارِیثِ وَ اَلْقَضَایَا وَ اَلْأَحْکَامِ حَتَّی یَکُونَ لِلْمُؤْمِنِ أَکْثَرُ مِمَّا یَکُونُ لِلْمُسْلِمِ فِی اَلْمَوَارِیثِ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ؟

قَالَ: لاَ هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرًی وَاحِداً إِذَا حَکَمَ اَلْإِمَامُ عَلَیْهِمَا وَ لَکِنَّ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلاً عَلَی اَلْمُسْلِمِ فِی أَعْمَالِهِمَا یَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَی اَللَّهِ،

قَالَ: فَقُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾؟ (2) وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ مَعَ اَلْمُؤْمِنِ.

قَالَ: فَقَالَ: أَلَیْسَ اَللَّهُ قَدْ قَالَ: ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ یُضَاعِفُ اَللَّهُ لَهُمُ اَلْحَسَنَاتِ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعِینَ ضِعْفاً، فَهَذَا مِنْ فَضْلِهِمْ وَ یَزِیدُ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ فِی حَسَنَاتِهِ عَلَی قَدْرِ صِحَّهِ إِیمَانِهِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَهً کَثِیرَهً، وَ یَفْعَلُ اَللّهُ بِالْمُؤْمِنِینَ ما یَشاءُ﴾ (3)

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 247/71 ذيل ح 7 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 556/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983. المؤمن ( تحقيق المحقّق) : 54 ح 53 (باب - 2 فيما خص الله به المؤمنين) قطعة منه، عنه البحار : 247/71 ح 8 ، المحاسن : 254/12 ح 283 (باب - 30 في الإخلاص) بإسناده عن عمر بن يزيد قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول: .... عنه البحار : 247/71 ح 7، و 116/85 ح 24، و 291/96 ح 11 و مستدرك الوسائل : 443/4 ح 5121 ثواب الأعمال : 168 ( ثواب الإحسان) بإسناده عن أبى محمّد الوابشي، عن أبي عبد الله علیه السلام نحو المؤمن عنه البحار : 412/73 ح 23.
2- سورة الأنعام : 160/6 .
3- عنه بحار الأنوار: 283/68 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 42/26 ح 32449 ، و البرهان في تفسير القرآن: 556/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/12 ح 983 . الكافي : 26/2 ح 5 بتفصيل و زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة: 42/26 ح 32449، و البحار: 250/68 ح 12.

484 - از حمران روایت کرده است که گفت:

خدمت حضرت باقر العلوم علیه السلام عرض کردم: آیا مؤمن در میراث و دیگر احکام و قضاوت بر مسلمان فضیلتی دارد؟ و آیا مؤمن حقّ بیشتری از مسلمان دارد؟

فرمود: نه هر دو نفرشان مساوی می باشند و چنان چه امام (قاضی)، حکمی را صادر ،کند برای هر دو یک سان انجام می دهد ولی مؤمن برای اعمال و عباداتی که انجام می دهد بر مسلمان فضیلت دارد

راوی گوید: عرضه داشتم: مگر خداوند نفرموده است: «هر کس کار نیکی انجام دهد خداوند ده برابر به او پاداش می دهد»؟ بنابر این مؤمن و مسلمان در اعمال عبادی مانند: نماز ،روزه، زکات و حج با هم شریک هستند و در یک حال این اعمال را انجام می دهند.

امام علیه السلام فرمود: مگر خداوند نفرموده است: «خداوند به هر شخص که بخواهد چند برابر می دهد»؟ و این افزایش برای مؤمنان می باشد که تا هفتاد برابر به آن ها عطا می کند می کند هم چنین خداوند اعمال مؤمن را به اندازه صحّت و کمال ایمانش چند برابر افزایش می دهد و بلکه درباره مؤمن هر چه بخواهد و اراده نماید عمل می کند

ص: 583

586/[485] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ﴾؟

قَالَ: اَلْحَبَّهُ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السلام وَ اَلسَّبْعُ اَلسَّنَابِلُ سَبْعَهٌ مِنْ وُلْدِهَا سَابِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ،

قُلْتُ: اَلْحَسَنُ؟ قَالَ: إِنَّ اَلْحَسَنَ إِمَامٌ مِنَ اَللَّهِ مُفْتَرَضُ طَاعَتُهُ وَ لَکِنْ لَیْسَ مِنَ اَلسَّنَابِلِ اَلسَّبْعَهِ أَوَّلُهُمْ اَلْحُسَیْنُ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ علیهم السلام،

فَقُلْتُ: قَوْلُهُ: ﴿ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ﴾؟

قَالَ: یُولِدُ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ فِی اَلْکُوفَهِ مِائَهً مِنْ صُلْبِهِ وَ لَیْسَ ذَاکَ إِلاَّ هَؤُلاَءِ اَلسَّبْعَهُ .﴾ (1)

587/[486] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ اَلْوَابِشِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ (2)

ص: 584


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 556/1 ح 6، و نور الثقلين: 282/1 ح 1106 .
2- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن: 556/1 ح 5، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 المؤمن للحسين سعيد الأهوازي : 54 ح 53 (الباب الثاني)، عنه البحار : 64/67 ح 10، 24/68 ح 42 عن الأمالي المحاسن : 254/1 ح 283 (باب - 30 في الإخلاص) بإسناده عن عمر بن يزيد قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول ... مع زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة : 61/1 ح 132، و البحار : 247/71 ح 7 ، ثواب الأعمال : 168، الأمالي للطوسي : 223 ح 388 ( المجلس الثامن)، عنه وسائل الشيعة : 118/1 ح 296 . أقول: يحتمل أن تكون قطعة من حديث 483 .

485) - از مفضّل بن محمد جعفی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانند دانه ای است که هفت خوشه رویانده باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: «حَبَّةٍ»، حضرت فاطمه علیها السلام است و «سَبْعَ سَنَابِلَ»، هفت نفر از فرزندان حضرت فاطمه علیهم السلام می باشند که هفتمین ایشان قائم ( آل محمد علیهم السلام ) خواهد بود.

عرضه داشتم: پس حسن علیه السلام چه می شود؟

فرمود: او پیشوایی است که خداوند متابعت و پیروی از او را بر همگان واجب نموده ولی از سنبله های هفتگانه نیست بلکه اولین ایشان حسین و آخرین ایشان قائم (آل محمد علیهم السلام) هستند.

گفتم: منظور از «در هر خوشه ای صد دانه وجود دارد» چیست؟

فرمود: از نسل هر یک از مردان ایشان در کوفه یک صد مرد دیگر به دنیا می آید و چنین ذریه و نسلی نمی باشد مگر از همین هفت نفر.

486) - از محمد وابشی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه بنده ای عملی نیکو انجام دهد، خداوند اعمال او را در مقابل هر کار نیک هفت صد برابر پاداش می دهد؛ زیرا که او در قرآن فرموده است «و خداوند برای هر که بخواهد می افزاید»

ص: 585

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿264﴾ وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿265﴾

588/[487] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ قَالَا:

نَزَلَتْ فِی عُثْمَانَ وَ جَرَتْ فِی مُعَاوِیَهَ وَ أَتْبَاعِهِمَا.﴾ (1)

589/[488] - ﴿ عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی﴾ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ هَذَا تَأْوِیلٌ قَالَ: أُنْزِلَتْ فِی عُثْمَانَ﴾ (2)

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 73، و البرهان في تفسير القرآن: 558/1 ح 4، و نور الثقلين: . 283/1 ح 1113.
2- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 5، و نور الثقلين: 284/1 ح 1114 .

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه ها و بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می کند و به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورد. پس (کار او) هم چون قطعه سنگی است که بر آن (مختصر گردی از) خاک باشد (و دانه هایی در آن افشانده شود) و رگبار باران بر آن ببارد (پس همه خاک ها و بذر ها را می شوید) و آن را صاف رها کند آن ها از کاری که انجام داده اند. چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند (264) و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود اتفاق می کنند هم چون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره مند شود)

پس میوه خود را دو چندان دهد (و همی شاداب و با طراوت خواهد بود) و خداوند به آن چه که انجام می دهید بینا می باشد.(265)

487) - از مفضّل بن صالح از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت گذاری و آزار رساندن باطل نگردانید» - تا آخر آیه - فرمود: در شأن عثمان نازل گشته ولی در مورد معاویه و پیروانش به اجرا در آمده است.

488) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت و آزار رساندن باطل نگردانید» فرمود: از جهت تأویل مربوط به محمد و آل محمد علیهم السلام می باشد ولی در مورد عثمان (بن عفّان) نازل شده است.

ص: 587

590/[489] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمّا کَسَبُوا ﴾ قَالَ ؟«صَفْوَانٍ» أَیْ حَجَرٍ ﴿ وَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ اَلنّاسِ﴾ (1) فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَشْیَاعُهُمْ﴾ (2)

591/[490] - ﴿ عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی قَوْلِهِ تعالی ﴿ وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: أُنْزِلَتْ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ﴾ (3)

592/[491] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُهُمْ، وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ اِبْتِغَاءَ مَرَضَاتِ اَللَّهِ﴾ (4)

ص: 588


1- سورة النساء: 38/4
2- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 6، و نور الثقلين: 284/1 ح 1116 .
3- عنه بحار الأنوار : 61/36 ح 5، و 35/41 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 7، و نور الثقلين: 284/1 ح 1119. تفسير فرات الكوفي : 70 ح 41 الشواهد التنزيل : 104/1 ح 144، شرح نهج البلاغة : 261/13 فيه : قد روى المفسّرون كلهم أنّ ...
4- عنه بحار الأنوار: 35/41 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 8 و نور الثقلين: 284/1 ح 1118 .

489)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق درباره فرمایش خداوند: «متعال ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت گذاری و آزار رساندن باطل نگردانید» تا پایان «توان ندارند (بر نگهداری) چیزی از آن چه را که به دست آورده اند» فرمود: «صفوان» یعنی صخره صاف (تخته سنگ)؛ و منظور از (این فرمایش خداوند:) «کسانی که اموال خود را برای خود نمایی و ریا انفاق می کنند فلانی فلانی فلانی و معاویه و پیروان شان هستند

490) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند» فرمود: (منظور از آن) امام علی علیه السلام است.

491) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره و کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند» فرمود: امیر مؤمنان امام على علیه السلام همه برتر می باشد و او از کسانی بود که اموال خود را در جهت خشنودی و جلب رضایت خداوند انفاق می کرد

ص: 589

قوله تعالى : ﴿ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿266﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ ﴿267﴾

593/[492] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [فی قوله تعالی]: ﴿ إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ » قَالَ علیه السلام: رِیحٌ.﴾(1)

594/[493] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی :﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾ قَالَ:

کَانَ أُنَاسٍ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَتَصَدَّقُونَ بِأَشَرِّ مَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلتَّمْرِ

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 9 و نور الثقلين: 285/1 ح 1121

فرمایش خداوند متعال آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن نهر ها جاری است و برای او از هر نوع میوه ای وجود داشته باشد در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد پس گردبادی که در آن آتش (سوزانی) است به آن برخورد کند و شعله ور گردد و آن را بسوزاند؟ ( چنین است حال کسانی که انفاق های خود را با ریا و منت و آزار باطل می کنند) خداوند ایات خود را این چنین برای شما آشکار می سازد. شاید بينديشيد (و راه حق را بیایید). (266) فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از قسمت های پاکیزه اموالی را که به دست آورده اید و از آن چه از (درون) زمین (هم چون منابع و معادن و درختان و گیاهان) برای شما خارج ساخته ایم انفاق کنید و برای انفاق به سراغ قسمت های ناپاک نروید در حالی که خود شما حاضر نیستید آن ها را بپذیرید مگر از روی چشم پوشی و کراهت و بدانید که خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است. (267)

492) - ار أبو بصير روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام دربارة «إعصارٌ فِيهِ نَارٌ»، فرمود : (منظور از آن تند) باد (آتش زا) است.

493) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید از بهترین چیز هایی که به دست آورده اید و نیز از آن چه که از زمین (مانند معادن ،منابع درختان و ...) برای شما خارج نموده ایم انفاق کنید و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید»

ص: 591

اَلرَّقِیقِ اَلْقِشْرِ، اَلْکَبِیرِ اَلنَّوَی یُقَالُ لَهُ اَلْمَعَافِارَهُ فَفِی ذَلِکَ أَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ .﴾ (1)

595/[494] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: ﴿ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ﴾؟

قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَمَرَ بِالنَّخْلِ أَنْ یُزَکَّی یَجِیءُ قَوْمٌ بِأَلْوَانٍ مِنَ اَلتَّمْرِ هُوَ مِنْ أَرْدَی اَلتَّمْرِ یُؤَدُّونَهُ عَنْ زَکَاتِهِمْ، تَمْرٌ یُقَالُ لَهُ: اَلْجُعْرُورُ وَ اَلْمِعَافَارَهُ، قَلِیلَهُ اَللِّحَاءِ عَظِیمَهُ اَلنَّوَی فَکَانَ بَعْضُهُمْ یَجِیءُ بِهَا عَنِ اَلتَّمْرِ اَلْجَیِّدِ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَخْرُصُوا هَاتَیْنِ وَ لاَ تَجِیئُوا مِنْهَا بِشَیْءٍ وَ فِی ذَلِکَ أَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ وَ اَلْإِغْمَاضُ أَنْ یَأْخُذَ هَاتَیْنِ اَلتَّمْرَیْنِ مِنَ اَلتمَرِ،

وَ قَالَ: لاَ یَصِلُ إِلَی اَللَّهِ صَدَقَهٌ مِنْ کَسْبٍ حَرَامٍ﴾ (2)

596/[495] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ فَقَالَ:

بعث رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ رَوَاحَهَ فَقَالَ: لاَ تَخْرُصُوا جُعْرُوراً وَ لاَ مِعَافَارَهَ، وَ کَانَ أُنَاسٌ یَجِیئُونَ بِتَمْرِ سَوْءٍ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ:

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 18، و وسائل الشيعة : 206/9 ح 11850، و البرهان في تفسير القرآن : 560/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 46/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 206/9 ح 11849 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 560/1 ح 5 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 48/42 ح 9 بحذف الذيل عنه وسائل الشيعة : 205/9ح 11848

فرمود در زمان رسول خدا ثلی الله علیه و آله عدّه ای بودند که به وسیله بدترین و پست ترین خرما های خشکیده ،لاغر پوسیده و هسته بزرگ صدقه و زکات می دادند که به آن «معافاره» می گفتند خداوند در همین مورد آیه «و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید» را نازل نمود

494) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال): «و از آن چه که از زمین (مانند معادن منابع درختان و ...) برای شما خارج کرده ایم، انفاق نمایید و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید»، سؤال کردم؟

(حضرت) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه دستور می داد که زکات خرما ها داده شود عدّه ای از افراد انواع خرما ها (یی که پوسیده و بی ارزش بود) را می آوردند و به عنوان زکات تحویل می دادند - آن خرماها «جُغرور» بود خرمای ریزی که معمولاً استفاده نمی شود «معافاره» خرمای خشک و لاغری که دارای هسته ای بزرگ است-.

عدّه ای دیگر از خرما های خوب و مرغوب می آوردند پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود خرما های آن درخت نخل را نچینید و از آن ها نیاورید و در همین رابطه خداوند (این آیه را) ای کسانی که ایمان آورده اید ، از بهترین چیز هایی که به دست آورده اید و نیز از آن چه که از زمین است» نازل نمود- تا جایی که فرمود: - «مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نباشید که خودتان حاضر به گرفتن آن ها نیستید مگر آن که مورد علاقه و رغبت خودتان باشد. «أَن تُغمضُوا» ،یعنی خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید و افزود: اگر انفاق و صدقه درآمد حرام باشد مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد.

495) - از رفاعة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله عبد الله بن رواحة را فرستاد

ص: 593

﴿ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ وَ ذَکَرَ أَنَّ عَبْدَ اَللَّهِ خَرَصَ عَلَیْهِمْ تَمْرَ سَوْءٍ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا عَبْدَ اَللَّهِ! لاَ تَخْرُصْ جُعْرُوراً وَ لاَ مِعَافَارَهً .﴾ (1)

496/597] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾ قَالَ:

کَانَتْ بَقَایَا فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ أَصَابُوهَا مِنَ اَلرِّبَا وَ مِنَ [اَلْمَکَاسِبِ] اَلْخَبِیثَهِ قَبْلَ ذَلِکَ، فَکَانَ أَحَدُهُمْ یَتَیَمَّمُهَا فَیُنْفِقُهَا وَ یَتَصَدَّقُ بِهَا فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ.﴾ (2)

598/[497] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾؟

قَالَ: کَانَ اَلنَّاسُ حِینَ أَسْلَمُوا عِنْدَهُمْ مَکَاسِبُ مِنَ اَلرِّبَا، وَ مِنْ أَمْوَالٍ خَبِیثَهٍ، فَکَانَ اَلرَّجُلُ یَتَعَمَّدُهَا مِنْ بَیْنِ مَالِهِ فَیَتَصَدَّقُ بِهَا، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ وَ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ مِنْ کَسْبِ طِیبٌ .﴾ (3)

ص: 594


1- عنه بحار الأنوار : 46/96 ح 5، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11851، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 6 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983.
2- عنه بحار الأنوار: 167/96 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 468/9 ح 12514 ، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 7، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 وسائل الشيعة : 466/9 ح 12511 عن المقنع، عن الحلبي أنه سأل الصادق علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 168/96 ح 11، و وسائل الشيعة : 466/9 ذيل ح 12510 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 8، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. المقنع : 54 ، عنه وسائل الشيعة : 466/9 ح 12510 ، دعائم الإسلام : 244/1 عن جعفر ابن محمّد علیهما السلام ، و 329/2 ح 1243 عن أمير المؤمنين علیه السلام أنّه قال .... عنهما مستدرك الوسائل : 95/7 ح 77742 و 244 ح 8151، و 173/13 ح 15021

تا به مردم بگوید: خرما های این دو درخت نخل - جعرور و معافاره – را نچینید (و از آن ها صدقه ،نیاورید) چون عدّه ای بودند که خرما های بی ارزش را به عنوان زکات و صدقه) می آوردند سپس خداوند جلیل (این آیه) «و شما خود گیرنده آن نیستید مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» را نازل نمود. و امام علیه السلام یادآور شد که عبد الله درخت های خرمای بد و بی ارزش را برای آنان می چید پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای عبد الله! خرما های درخت جعرور و معافاره را نچین.

496) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و مخلوط نگردانید آن را به وسیله اجناس پست تا از آن انفاق کنید»، فرمود: پیش از آن که این آیه نازل شود اموالی از گذشته برای مردم مانده بود که از ربا و دیگر درآمد های خبیث (کسب شده) بود، پس بعضی از ایشان آن اموال را درهم می آمیختند و انفاق می کردند و صدقه می دادند که خداوند ایشان را از آن کار نهی نمود

497) - از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و مخلوط نگردانید آن را به وسیله اجناس پست تا از آن انفاق کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: مردم پیش از آن که اسلام آورند اموالی را داشتند که از ربا و دیگر درآمد های خبیث و حرام (کسب شده) بود پس عدّه ای از ایشان آن اموال را دَرهم مخلوط می کردند و انفاق می نمودند و صدقه می دادند که خداوند ایشان را از آن کار نهی نمود و این که انفاق و صدقه پذیرفته نمی شود مگر از کسب و درآمد پاک و حلال

ص: 595

599 / [ 498] - ﴿عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَأْتُونَ بِصَدَقَهِ اَلْفِطْرِ إِلَی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فِیهِ عِذْقٌ یُسَمَّی اَلْجُعْرُورَ وَ عِذْقٌ یُسَمَّی مِعَافَارَهً، کَانَا عَظِیمَ نَوَاهُمَا، رَقِیقَ لِحَاهُمَا، فِی طَعْمِهَا مَرَارَهٌ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْخَارِصِ: لاَ تَخْرُصْ عَلَیْهِمْ هَذَیْنِ اَللَّوْنَیْنِ لَعَلَّهُمْ یَسْتَحْیُونَ لاَ یَأْتُونَ بِهِمَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی:﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿مِنهُ تُنْفِقُونَ﴾ (1)

600/[499] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلضَّبِّیِّ قَالَ:

مَرَّ إِبْرَاهِیمُ اَلنَّخَعِیُّ عَلَی اِمْرَأَهٍ وَ هِیَ جَالِسَهٌ عَلَی بَابِ دَارِهَا بُکْرَهً وَ کَانَ یُقَالُ لَهَا أُمُّ بَکْرٍ ، وَ فِی یَدِهَا مِغْزَلٌ تَغْزِلُ بِهِ، فَقَالَ: یَا أُمَّ بَکْرٍ! أَمَا کَبِرْتِ؟ أَ لَمْ یَأْنِ لَکِ أَنْ تَضَعِی هَذَا اَلْمِغْزَلَ؟

فَقَالَتْ: وَ کَیْفَ أَضَعُهُ؟ وَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: هُوَ مِنْ طَیِّبَاتِ اَلْکَسْبِ﴾(2)

قوله تعالى : ﴿ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿268﴾ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ ﴿269﴾

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 47/96 ح 6، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11852 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 561/1 ح 9 ، و نور الثقلين: 286/1 ح 1124 .
2- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 15، و وسائل الشيعة : 237/17 ح 22429 ، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 10، و نور الثقلين : 249/1 ح 983.

498 - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اهالی مدینه، زکات فطره خود را به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می آوردند در حالی که آن مخلوط بود با خرمای «جغرور» (خرمای ریزی که معمولاً استفاده نمی شد) و «معافاره» (خرمای خشک و لاغری که دارای هسته ای بزرگ است) که که هر دو تلخ مزه هستند

رسول خدا صلی الله علیه و آله به همین خاطر به کسانی که خرما ها را می چیدند دستور داد: از این دو درخت خرما نچینند تا شاید آنان خجالت بکشند از این دو نوع (برای انفاق و صدقه ) نیاورند؛ و در همین رابطه خداوند متعال فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیز های خوب و پاکیزه ای که به دست آورده اید ، انفاق کنید» تا آن جا که - « تا از آن انفاق نمایید» را نازل نمود.

499) - از محمد بن خاند ضبی روایت کرده است که گفت:

ابراهیم نخعی در صبگاهی عبورش به زنی افتاد که جلوی منزلش نشسته بود -و به او امّ بکر می گفتند - و دوک ریسندگی در دست داشت و ریسندگی می کرد، پس به او گفت: ای امّ بکر! تو بزرگ و پیر شده ای، ایا وقت آن نرسیده که این دوک ریسندگی را رها کرده و کنار بگذاری؟ گفت: آن را رها کنم؟ و از علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسندگی از کار ها و در آمد های پاک و حلال است.

فرمایش خداوند متعال: شیطان شما را وعده فقر و تهیدستی می دهد و به فحشا (و زشتی ها) فرمان می دهد ولی خداوند به شما وعده آمرزش و فزونی می دهد و قدرت خداوند گسترده است و او داناست (268) دانش و حکمت را به هر کی بخواهد (و شایسته بداند) می دهد و به هر کسی دانش داده شود خیر فراوانی داده شده است و جز خردمندان (این حقایق را درک نمی کنند و) متذکر نمی گردند. (269)

ص: 597

601/[500] - ﴿عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ إِنِّی أَفْرَحُ مِنْ غَیْرِ فَرَحٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی، وَ أَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ خَیْراً مَا أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ لاَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَهً هَلْ تَنْتَظِرُ إِلاَّ مِثْلَ اَلَّذِی اِنْتَظَرَ اَلَّذِینَ مَنْ قَبْلَکَ؟ فَهَلْ قَالُوا شَیْئاً؟ فَذَاکَ اَلَّذِی یَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ.

وَ أَمَّا اَلْفَرَحُ فَإِنَّ اَلْمَلَکَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: إِنْ کَانَ اَللَّهُ أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَهً، فَإِنَّمَا هِیَ أَیَّامٌ قَلاَئِلُ أَبْشِرْ بِمَغْفِرَهٍ مِنَ اَللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: اَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ اَلْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اَللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً﴾ (1)

602 / [ 501] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾؟

قَالَ: هِیَ طَاعَهُ اَللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ.﴾(2)

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 56/70 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن: 562/1 ح 3، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 22 ، و 86/24 ذيل ح 2 أشار إليه ، و البرهان في تفسير القرآن: 563/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 المحاسن : 148/1 ح 60 (باب - 19 في المعرفة) بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام ، الكافي : 142/1 ح 11 ، عنهما البحار : 86/24 ح 2 .

500) - از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: من چه بسا به گونه ای شادمان و خوشحال می گردم که آن شادمانی را نه در خانواده و نه در ثروت و نه در دوستانم می یابم؛ و چه بسا به گونه ای ناراحت و اندوهناک می گردم که آن ناراحتی را در خانواده و ثروت و دوستانم نمی بینم .فرمود: آری چنین است شیطان در دل انسان، مشغول وسوسه می شود و خاطرات بدی ایجاد می کند و می گوید: اگر تو در نزد خداوند ارزشی داشتی دشمنت را بر تو چیره و غالب نمی کرد و تو را فقیر و تهی دست نمی نمود

آیا تو انتظار و توقّعی غیر از داشتن اوضاع گذشتگان را داری؟

و آیا آن ها چیزی گفته اند؟ این وسواس و خاطرات است که باعث اندوه و ناراحتی می شود بدون آن که سببی داشته باشد.

و اما نسبت به خوشحالی و شادمانی از جهت الهامات فرشته است که در دل و باطن انسان می گوید: اگر خداوند دشمن تو را بر تو پیروز کرده و تو را نیازمند او نموده این یک امری است زودگذر و کوتاه مدّت بشارت باد تو را که در نعمت ها و بخشش ها و عنایات ابدی خداوند خواهی بود و این است معنای فرمایش خداوند متعال: «شیطان شما را به فقر و بیچارگی وعده می دهد و به فحشاء و منکرات وا می دارد ولی خداوند مغفرت و کرامت را از طرف خود به شما وعده می دهد و (قدرت) خداوند وسیع و (او به هر چیزی) آشنا است».

501) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد، خیر بسیاری عطایش گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: آن اطاعت و پیروی از فرامین الهی است هم چنین شناخت و معرفت نسبت به امام (معصوم) می باشد

ص: 599

603/[502]- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً﴾ قَالَ: مَعْرِفَهُ ﴾(1)

604/[503]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾ قَالَ: مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلنَّارَ.﴾ (2)

605/[504]- ﴿ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾؟ فَقَالَ علیه السلاک : إِنَّ اَلْحِکْمَهَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ، فَمِنْ فَقُهَ مِنْکُمْ فَهُوَ حَکِیمٌ، وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ فَقِیهٍ .﴾ (3)

قوله تعالی: ﴿ إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾ ﴿271﴾

ص: 600


1- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن: 563/1 ح 5، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 24 و 86/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 563/1 ح 6، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13239. الكافي : 276/2 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبدالله علیه السلام و 284 ح 20 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 315/15 ح 20619 ، و ح 20620 .
3- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 25 و 86/24 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 564/1 ح 7، و نور الثقلين: 287/1 ح 1135 شواهد التنزيل للحسكاني : 109/1 ح 155

502) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد ، خیر بسیاری عطایش گردیده است» می فرمود: شناخت و معرفت (نسبت به امام واجب الاطاعه) می باشد.

503) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد، خیر بسیاری عطایش گردیده است»، می فرمود: شناخت و معرفت نسبت به امام ( واجب الاطاعه) می باشد هم چنین دوری و اجتناب از گناهان کبیره ای که نسبت به آن ها وعده آتش و عقاب داده شده است

504) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد خیر بسیاری عطایش گردیده است سؤال کردم؟

فرمود: مقصود از «الْحِكْمَةَ» معرفت و آشنا شدن به (معارف و احکام) دین است؛ کسی که از شما (شیعیان و پیروان ما) فقیه و آشنای در دین باشد، حکیم خواهد بود در نزد ابلیس مرگ مؤمن فقیه از مرگ دیگر مومنین محبوب تر است.

فرمایش خداوند متعال: اگر انفاق ها را آشکار کنید خوب است و اگر هم آن را پنهان به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است و آن قسمتی از گناهان شما را می پوشاند (و در پرتو بخشش در راه خدا بخشوده خواهید شد) و خداوند به آن چه انجام می دهید آگاه است (271)

ص: 601

606/[505] -﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا اَلْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ﴾؟

قَالَ: لَیْسَ تِلْکَ اَلزَّکَاهَ وَ لَکِنَّهُ اَلرَّجُلُ یَتَصَدَّقُ لِنَفْسِهِ وَ اَلزَّکَاهُ عَلاَنِیَهٌ لَیْسَ بِسِرٍّ.﴾ (1)

607/[506] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یُبْغِضُ اَلْمُلْحِفَ .﴾ (2)

608/[507] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُهُ تعالی: « اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً » قَالَ: لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ .﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ ﴿274﴾

ص: 602


1- عنه بحار الأنوار: 79/96 ح 9 و وسائل الشيعة : 311/9 ح 12100، و البرهان في تفسير ، القرآن : 565/1 ح 4 ، و نور الثقلين : 289/1 ح 1148 . دعائم الإسلام : 329/2 ح 1246 ، عنه مستدرك الوسائل : 133/7 ح 7832
2- عنه بحار الأنوار: 155/96 ح 23 ، و وسائل الشيعة : 444/9 ح 12455 و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي: 499/3 ضمن ح 9 بإسناده عن أبي بصير قال: كنّا عند أبي عبد الله علیه السلام من لا يحضره الفقيه: 48/2 ضمن ح 1666 فيه: روى سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنهما وسائل الشيعة : 47/9 ح 11488، و 51 ح 11496 .
3- عنه بحار الأنوار : 95/96 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 311/9 ح 12101، و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 3، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 499/3 ضمن ح 9، عنه وسائل الشيعة : 47/9 ح 11488، و 311/9 ح 12101 .

505 - از حلبی روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر آن را در پنهانی انجام دهید و به فقیران بپردازید برای شما بهتر است» سؤال نمودم؟

فرمود: مربوط به زکات (واجب) نیست بلکه چه بسا مردی برای خود صدقه دهد؛ ولی زکات (واجب) علنی و آشکارا خواهد بود، نباید سرّی و پنهانی انجام پذیرد

506) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند درخواست کننده (و گدای) التماس کننده و اصرار ورز را دوست ندارد

507) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که اموال و دارایی خود را در شب و روز پنهانی و آشکارا انفاق می کنند (و صدقه می دهند)» سؤال کردم؟

فرمود این (نوع انفاق صدقه است و) ربطی به زکات (واجب) ندارد

فرمایش خداوند متعال: آن افرادی که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند پاداش آن ها نزد پروردگارشان (محفوظ) است نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند شد. (274)

ص: 603

609/[508] - ﴿عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ:

کَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَرْبَعَهُ دَرَاهِمَ لَمْ یَمْلِکْ غَیْرَهَا فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ لَیْلاً وَ بِدِرْهَمٍ نَهَاراً وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلاَنِیَهً فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ! مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ؟

قَالَ: إِنْجَازُ مَوْعُودِ اَللَّهِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً ﴾ اَلْآیَة.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَوا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴾ ﴿275﴾

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 35/41 ح 11 ، و وسائل الشيعة : 403/9 ح 12338، و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 4، و نور الثقلين : 290/1 ح 1153، و مستدرك الوسائل : 180/7 ح 7975 مختصراً . تفسیر فرات الكوفي: 70 ح 42 بإسناده عن أبي صالح عن ابن عبّاس، الاختصاص: 150 ( من كتاب ابن دأب في فضل أمير المؤمنين علیه السلام ) ، كشف الغمّة : 177/1 (في وصف زهده علیه السلام في الدنيا) عن الواحدي في تفسيره يرفعه بسنده إلى ابن عبّاس، عنه البحار : 61/36 ح 6 ، و 3341، الطرائف : 99/1 ح 142 ( ما نزل من الآيات في شأن علي علیه السلام)، كشف اليقين : 89 (المبحث السادس في السخاء) مرسلاً، مستدرك الوسائل : 180/7 ح 7974 عن الراوندي في لبّ اللباب، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 21/1 فيه : روى المفسّرون .... شواهد التنزيل : 140/1 ح 155 نحو تفسير الفرات، و 141 ح 156 باسناده عن أيّوب بن سليمان قال : حدّثنا محمّد بن مروان.

508 - از ابو اسحاق روایت کرده است که :گفت

امام على علیه السلام فقط دارای چهار درهم بود پس یک درهم آن ها را شبانه و درهمی را در روز و درهمی را پنهانی و آخرین درهم را آشکارا صدقه داد چون این خبر به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسید ، فرمود: ای علی! چه چیزی سبب شد و تو را واداشت که چنین کنی؟

پاسخ داد: انجام وعده های خداوند

سپس این آیه شریفه نازل گردید: «کسانی که اموال و دارایی خود را در شب و روز پنهانی و آشکارا انفاق می کنند (و صدقه می دهند) .

فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ربا می خورند، (از درون قبر) بر نمی خیزند، مگر همانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان دیوانه شده (و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین می خورد و گاهی بر می خیزد) این به خاطر آن است که گفتند: داد و ستد همانند ربا است (و تفاوتی با هم ندارند) در حالی که خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام نموده است (و فرق بین آن دو بسیار است) پس اگر کسی موعظه های خداوند به او رسد و (از رباخواری) خودداری کند، سود هایی که در سابق (قبل از نزول آیه) به دست آورده مال او خواهد بود و کار او به خدا واگذار می شود (و گذشته او را خواهد بخشید)، ولی کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند) اهل آتش خواهند بود و همیشه در آن می مانند. (275)

ص: 605

610/[509] - ﴿عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: آکِلُ اَلرِّبَا لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَتَخَبَّطَهُ اَلشَّیْطَانُ .﴾ (1)

611/[510] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یَکُونُ اَلرِّبَا إِلاَّ فِیمَا یُوزَنُ وَ یُکَالُ .﴾ (2)

612/[511]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَللّهِ﴾ قَالَ: اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ .﴾ (3)

613/[512] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :

أَنَّ رَجُلاً سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ عَمِلَ بِالرِّبَا حَتَّی کَثُرَ مَالُهُ بَعْدَ أَنْ سَأَلَ غَیْرَهُ مِنَ اَلْفُقَهَاءِ، فَقَالُوا لَهُ: لَیْسَ یَقِبل مِنْکَ شَیْءٌ إِلاَّ أَنْ تَرُدَّهُ إِلَی أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا قَصَّ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَخْرَجُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُهُ:

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 120/103 ح 30، و وسائل الشيعة : 124/18 ح 223292، و البرهان في تفسير القرآن : 568/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 291/1 ح 1158 .
2- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 37 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 6 بتفاوت يسير، و نور الثقلين: 291/1 ح 1159، و مستدرك الوسائل : 338/13 ح 15532 الكافي : 146/5 ح 10، من لا يحضره الفقيه : 175/3 ح 786 ، تهذيب الأحكام : 17/7 74، عنهم وسائل الشيعة : 131/18 ح 23311 ، النوادر للأشعري : 162 ح 414، عنه البحار: 117/100 ح 15، بتفاوت يسير في الجميع .
3- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 38، و وسائل الشيعة : 132/18 ح 223312، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 5، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 314/2 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام ، تهذيب الأحكام: 15/7 ذيل ح 68 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : دخل رجل على أبي جعفر علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 72/16 ح 21010 ، و 130/18 ح 23307 .

509) - از شهاب بن عبد ربّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خورنده را از دنیا نمی رود، مگر آن که شیطان در او نفوذ می کند و هم چون دیوانگان خواهد گشت.

510) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ربایی وجود ندارد مگر در آن چه که با کیل و پیمانه و یا با وزن مبادله شود.

511) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که موعظه ای از پروردگارش دریافت کند و بر طبق آن عمل نماید، پس آن چه به دست آورده برای اوست و امور او واگذار به خداوند می باشد» فرمود: «مَوْعِظَةٌ» توبه و درخواست آمرزش است

512) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

شخصی بر امام باقر علیه السلام وارد شد که در اثر رباخواری، اموال بسیاری را به دست آورده بود و از فقهاء و دانشمندان (پیرامون اموال خود که از این طریق به دست آورده بود) سؤال کرده و همگی گفته بودند: هیچ خیرات و انفاقی (از این اموال که این چنین به دست آورده ای) پذیرفته نیست بلکه باید آن ها را به صاحبانش باز گردانی

و زمانی که خدمت امام باقر علیه السلام شرفیاب شد و مشکل خود را مطرح کرد حضرت به او فرمود: کتاب خداوند متعال راه نجات تو را بیان نموده «کسی که موعظه ای از پروردگارش دریافت کند و بر طبق آن عمل نماید، پس آن چه

ص: 607

﴿ فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَللّهِ﴾ وَ اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ .﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿276﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ ﴿277﴾

614/[513]- ﴿ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَکَّلْتُ بِهِ مَنْ یَقْبِضُهُ غَیْرِی إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنِّی أَتَلَقَّفُهَا بِیَدِی تَلَقُّفاً حَتَّی إِنَّ اَلرَّجُلَ وَ اَلْمَرْأَهَ یَتَصَدَّقُ بِالتَّمْرَهِ وَ بِشِقِّ تَمْرَهٍ فَأُرَبِّیهَا لَهُ کَمَا یُرَبِّی اَلرَّجُلُ فَلُوَّهُ وَ فَصِیلَهُ فَیَلْقَانِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هِیَ مِثْلُ أُحُدٍ وَ أَعْظَمُ مِنْ أُحُدٍ .﴾ (2)

ص: 608


1- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 و مستدرك الوسائل : 336/13 ح 15527 . تهذيب الأحكام : 15/7 ح 68 ، عنه وسائل الشيعة : 130/18 ح 23307
2- عنه بحار الأنوار: 126/96 ح 43، و وسائل الشيعة : 382/9 ذيل ح 11520 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 570/1 ح 10، و نور الثقلين: 294/1 ح 1173 . الكافي : 47/4 ح 6 تهذيب الأحكام : 109/4 ح 51 ، رجال الكّشي : 500/2 ح 423، عنهم وسائل الشيعة : 382/9 ح 12291 ، و 407 ح 12347 ، المقنعة : 266 ( باب - 28 من الزيادات في الزكاة)، عدّة الداعي : 68 ( القسم السادس ما يرجع إلى الفعل)، مكارم الأخلاق : 135 (الفصل الأوّل في فضل إطعام الطعام)

به دست آورده برای اوست و امور او واگذار به خداوند می باشد».

و حضرت افزود: «مَوْعِظَةٌ» توبه و درخواست استغفار است.

فرمایش خداوند متعال: خداوند (سودگیری از طریق) ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد! و خداوند هیچ انسان نا سپاس گنهکاری را دوست نمی دارد (276) کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح و نیکو را انجام دادند و نماز را برپا داشته اند و زکات (و خمس اموالشان) را پرداخته اند اجرشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند گشت (277)

513) - از سالم بن ابی حفصه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند (متعال در حدیث قدسی) می فرماید:

هیچ چیزی از اعمال (و برنامه های) شما پذیرفته نمی باشد مگر آن که من دیگری را وکیل گردانده ام تا آن را دریافت نماید، مگر صدقه را؛ زیرا که من خودم صدقه را به سرعت و با دست خودم از صدقه دهنده می گیرم تا جایی که آن مرد و یا ،زن فقط یک خرما و یا نصف خرما صدقه می دهد، پس من خودم آن را دریافت می کنم و برایش (به عنوان ذخیره) نگه می دارم و به رشد می رسانم تا اندازه ای که روز قیامت آن صدقه همانند کوه احد و بلکه بزرگ تر از آن خواهد بود.

ص: 609

615/[514] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْقَمَّامِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ لَیُرَبِّی لِأَحَدِکُمُ اَلصَّدَقَهَ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ مِثْلُ أُحُدٍ .﴾(1)

616/[515] - ﴿ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَنَا خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَکَّلْتُ بِالْأَشْیَاءِ غَیْرِی إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنِّی أَقْبِضُهَا بِیَدِی حَتَّی إِنَّ اَلرَّجُلَ أَوِ اَلْمَرْأَهَ یَصَّدَّقُ بِشِقَّهٍ اَلتَّمْرَهِ فَأُرَبِّیهَا لَهُ کَمَا یُرَبِّی اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ فَصِیلَهُ وَ فَلُوَّهُ، حَتَّی أَتْرُکَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَعْظَمَ مِنْ أُحُدٍ .﴾ (2)

617/[516 ] - ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ غَیْرَ اَلصَّدَقَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَأْخُذُ بِیَدِهِ وَ یُرَبِّیهِ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هِیَ مِثْلُ أُحُدٍ .﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿278﴾ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ﴾ ﴿279﴾

ص: 610


1- عنه بحار الأنوار: 126/96 ح 43، و وسائل الشيعة : 382/9 ح 12292 ، و البرهان في تفسير القرآن : 570/1 ح 11، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 .
2- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 44 و البرهان في تفسير القرآن: 570/1 ح 12، و نور الثقلين: 294/1 ح 1174 .
3- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 45 ، و البرهان في تفسير القرآن: 570/1 ح 13، و نور الثقلين: 294/1 ح 1175.

514) - از محمد قمّام روایت کرده است که گفت: امام سجاد علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به درستی که خداوند صدقه های شما را رشد و پرورش می دهد - هم چنان که شما فرزندتان را نگهداری کرده و پرورش می دهید - و در قیامت تحویلتان داده می شود در حالی که به اندازه کوه احد پرورش یافته است.

515) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند می فرماید: من آفریننده هر چیزی هستم، ولی برای دریافت اشیاء دیگری را وکیل گردانده ام که دریافت نماید، مگر صدقه را که با خودم تحویل می گیرم تا جایی که آن مرد و یا زن فقط یک خرما و یا نصف خرما صدقه می دهد من آن را دریافت می کنم و برایش نگه می دارم و به رشد می رسانم تا جایی که روز قیامت آن صدقه همانند کوه احد و بلکه بزرگ تر از آن می شود.

516) - به نقل از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ چیزی وجود ندارد مگر آن که خداوند فرشته ای را وکیل و محافظ آن قرار داده مگر صدقه را که با دست خویش می گیرد و آن را نگهداری نموده و پرورش می دهد هم چنان که شما فرزندتان را نگهداری و پرورش می دهید و روز قیامت تحویل تان داده می شود در حالی که به اندازه کوه احد پرورش یافته است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و آن چه که از (مطالبات) ربا باقی مانده است را رها کنید اگر ایمان دارید! (278) پس اگر (چنین) نمی کنید، بدانید که خدا و رسولش با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید سرمایه های شما از آن شما خواهد بود نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود (279)

ص: 611

618/[517] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ عَلَیْهِ اَلدَّیْنُ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فَیَأْتِیهِ غَرِیمُهُ فَیَقُولُ: أَنْقِدْ لی؟

فَقَالَ. لاَ أَرَی بِهِ بَأْساً؛ لِأَنَّهُ لَمْ یَزِدْ عَلَی رَأْسِ مَالِهِ، وَ قَالَ اَللَّهُ تعالی:﴿ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ.﴾ (1)

619/[518] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ، قَالَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ اَلرِّبوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ لا تَظْلِمُونَ ﴾ فَهَذَا مَا دَعَا اَللَّهُ إِلَیْهِ عِبَادَهُ مِنَ اَلتَّوْبَهِ، وَ وَعَدَ عَلَیْهَا مِنْ ثَوَابِهِ، فَمَنْ خَالَفَ مَا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِهِ مِنَ اَلتَّوْبَهِ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، وَ کَانَتِ اَلنَّارُ أَوْلَی بِهِ وَ أَحَقُّ﴾ (2)

620/[519] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ.﴾ (3)

ص: 612


1- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن: 571/1 ح 2، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الكافي : 259/5 ح 4 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 33/3 ح 3270 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام ، تهذيب الأحكام : 207/6 ح 6 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 376/18 ح 23882 ، و 448 ح 24019 ، دعائم الإسلام : 62/2 ح 175 عنه مستدرك الوسائل : 313/13 ح 15456 ، و 414 ح 15764 ، فقه القرآن : 395/1
2- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 41، و وسائل الشيعة : 124/18 ح 223293، و البرهان في تفسير القرآن : 571/18 ح 3 و نور الثقلين : 295/1 ح 1178، و مستدرك الوسائل : 125/12 ح 13698 يأتي الحديث أيضاً بهذا الإسناد في سورة «الأنعام» في الحديث 27 بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 150/103 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 574/1 ح 4، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 35/4 ح1 من لا يحضره الفقيه : 59/2 ح 1703 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 319/16 ح 21654 .

517) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره شخصی که در زمان معیّنی بدهی دارد و طلبکار می آید و می گوید: هم اکنون طلب مرا نقداً پرداخت کن فرمود: اشکالی در آن نمی بینم؛ رأس المال خود را طلب کرده و چیزی اضافه نمی خواهد و خداوند متعال فرموده است «پس رأس المال و اصل آن برای خود شما (حلال و مباح) می باشد نه ظلم کنید و نه مورد ظلم قرار بگیرد.»

518)- از ابو عمرو ژبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا توبه (و استغفار) پاک کننده (انسان) از آلودگی های گناهان و خطا ها می باشد هم چنان که خداوند متعال فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی را رعایت نمایید و اگر (واقعاً) ایمان و اعتقاد دارید رباخواری را رها کنید ... نباید ظلم کنید».

این چیزی است که خداوند بندگانش را به آن دعوت نموده تا توبه نمایند و از پاداش او برخوردار گردند پس هر کسی که مخالفت با دستور خدا کند و توبه ننماید به سخط و خشم او گرفتار شود و جایگاه حقیقی او آتش خواهد بود.

519) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: کسی که بخواهد روز قیامت - که سایه ای جز سایه (رحمت) الهی نیست - در سایه خداوند متعال قرار گیرد فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و (طلبش را) ببخشد

ص: 613

621/[520] - ﴿عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَةُ اَللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ .﴾ (1)

622/[521]- ﴿ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال:]

أَنَّ أَبَا اَلْیُسْرِ (2) رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی سَلِیمَهَ (3) ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَنْفَصِلُ (4) مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟

فَقَالَ اَلْقَوْمُ: نَحْنُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، فَقَالَ: مَنْ أَنْظَرَ غَرِیماً أَوْ وَضَعَ لِمُعْسِرٍ .﴾ (5)

ص: 614


1- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 13 ، و البرهان 574/1 ح 5 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983.
2- هو أبو اليّسر كعب بن عمرو الأنصاري الصحابي، و هو الذي أسر العبّاس بن عبد المطلّب، و شهد صفّين مع الإمام علىّ علیه السلام، لا حظ مستدرك الحاكم : 505/3 ، و سير أعلام النبلاء : 537/2 .
3- في الحديث سقط واضح، كما يتّضح من مراجعة المصادر التالية
4- هذه الكلمة وردت مختلفة في المطبوع و النسخ. و استثناءً نورد الحديث من غير ترجمة من الأمالي للطوسي: بإسناده عن محمّد بن جعفر، عن أبيه جعفر بن محمّد، عن أبيه محمّد بن علىّ علیهم السلام، عن أبي لبابة بن عبد المنذر ، أنّه جاء يتقاضى أبا اليسر ديناً له عليه، فسمعه يقول: قولوا له: ليس هو هاهنا فصاح أبو لبابة: يا أبا اليسرا اخرج إليّ، فخرج إليه، فقال: ما حملك على هذا؟! فقال العسر يا أبا لبابة. قال: الله، قال الله فقال أبو لبابة: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول: من أحبّ أن يستظلّ من فور جهنّم؟ فقلنا: كلّنا نحبّ ذلك. قال: فلينظر غريماً، أو ليدع لمعسر.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 574/1 ح 6، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي 35/4 ضمن ح 14 بإسناده عن عبد الرحمن بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 319/16 ح 21655، أمالي المفيد : 315 ح 7، أمالي الطوسی: 83 ح 123 (المجلس 3) ، و 459 ح 25 أسد الغابة : 245/4 بتفاوت في الجميع .

520) - از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که می خواهد خداوند متعال او را از شعله های سوزان دوزخ در امان قرارش دهد و شادمان و خوشحال گردد فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و (طلبش را) ببخشد.

521) - از قاسم بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:.. (1) رسول خدا صلی الله علیه و آله ( خطاب به اصحاب خود کرد و) فرمود: کدام یک از شما دوست دارد که از شعله های سوزان دوزخ جدا، دور و در امان باشد؟

پس تمامی افراد گفتند: همه ما ای رسول خدا!

حضرت فرمود: کسی که بدهکار ناتوانی را مهلت دهد و یا بدهی او را ببخشد (از شعله های سوزان دوزخ در امان خواهد بود)

ص: 615


1- جمله وسط - به جای نقطه چین - ترجمه نشد چون حدیث افتادگی دارد و منظور از آن جمله واضح نیست

623/[522]- ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ [قَالَ:]

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَا لِلرَّجُلِ أَنْ یَبْلُغَ مِنْ غَرِیمِهِ؟

قَالَ: لاَ یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ أَنْظَرَهُ.﴾ (1)

624/[523]- ﴿ عَنْ أَبَانٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ غَرِیماً أَوْ لِیَدَعْ لِمُعْسِرٍ .﴾ (2)

625/[524]- ﴿عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ، وَ لِبَاسُهُمْ مِنْ نُورٍ، وَ رِیَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَی کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ، قَالَ: فَیُشْرِفُ اَللَّهُ لَهُمْ عَلَی اَلْخَلْقِ فَیَقُولُونَ: هَؤُلاَءِ اَلْأَنْبِیَاءُ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ: هَؤُلاَءِ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ

قَالَ: فَیَقُولُونَ: هَؤُلاَءِ شُهَدَاءُ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ لَیْسَ هَؤُلاَءِ شُهَدَاءَ وَ لَکِنَّ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ یُیَسِّرُونَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ اَلْمُعْسِرَ حَتَّی یُیْسِّرَ.﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿ وَ إِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿280﴾

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 575/1 ح 7، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 15 و البرهان 575/1 ح 8 و نور الثقلين: 249/1 ح 983
3- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 575/1 ح 9 و نور الثقلين:249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 365/12 ح 14315 . ثواب الأعمال : 145 ( ثواب إنظار المعسر) بإسناده عن حمّاد، عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 366/18 ح 23862 ، و البحار: 149/103 ح 5 .

522) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: تا چه اندازه طلب کار می تواند بر بدهکار ناتوان خود سخت گیری نماید؟ فرمود: هیچ اندازه! هم چنان که خدا به او مهلت داده است

523) - از ابان و او از کسی که به او خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در روزی که هوا بسیار گرم بود، فرمود: کسی که می خواهد روز قیامت - که سایه ای جز سایه (رحمت) الهی وجود ندارد - در سایه خداوند قرار گیرد باید فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و او را ببخشد.

524) - از حنّان بن سدیر به نقل از پدرش سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند در روز قیامت گروه هایی را از زیر عرش خویش مبعوث می نماید در حالتی که صورت های ایشان از نور لباس هایشان از نور پرهایشان از نور است که بر کرسی هایی از نور قرار گرفته اند بعد از آن خداوند آفریده های خود را بر آنان مشرف می گرداند که بتوانند آن گروه (های نوارانی) را ببینند موقعی که چشمشان بر آنان افتاد گویند: اینان پیامبرانند از عرش خداوند ندا آید: اینان پیامبر نیستند گویند شهدا هستند. ندا آید: اینان شهدا نمی باشند ولی اینان کسانی هستند که مؤمنان را شادمان می گردانیدند و به بدهکار درمانده و ناتوان مهلت می دادند تا بتواند به آسانی بدهی خود را بپردازد.

فرمایش خداوند متعال: و اگر (بدهکار) قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانایی مهلت دهید (و چنان چه قدرت پرداخت را ندارد) برای (رضای) خداوند به او ببخشید که بهتر است اگر (منافع این جریان را) بدانید (280)

ص: 617

626/[525] - ﴿عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ:

ثَلاَثَهٌ یُظِلُّهُمُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ: رَجُلٌ دَعَتْهُ اِمْرَأَهٌ ذَاتُ حُسْنِ إِلَی نَفْسِهَا فَتَرَکَهَا وَ قَالَ: إِنِّی أَخافُ اَللّهَ رَبَّ اَلْعالَمِینَ ، وَ رَجُلٌ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَوْ تَرَکَ لَهُ مِنْ حَقِّهِ، وَ رَجُلٌ مُعَلَّقٌ قَلْبُهُ بِحُبِّ اَلْمَسَاجِدِ ﴿وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ﴾ یَعْنِی إِنْ تَصَدَّقُوا بِمَالِکُمْ عَلَیْهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ، فَلْیَدَعْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ نَظَراً.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهً بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَوْفِیَ حَقَّهُ .﴾ (1)

627/[526] -﴿ عَنْ عُمَرَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْجَزِیرَهِ قَالَ:

سَأَلَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ فَنَظِرَهٌ إِلی مَیْسَرَهٍ﴾ فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ اَلنَّظِرَهِ اَلَّتِی ذَکَرَهَا اَللَّهُ لَهَا حَدٌّ یُعْرَفُ إِذَا صَارَ هَذَا اَلْمُعْسِرُ لاَ بُدَّ لَهُ مِنْ أَنْ یُنْظَرَ وَ قَدْ أَخَذَ مَالَ هَذَا اَلرَّجُلِ وَ أَنْفَقَ عَلَی عِیَالِهِ وَ لَیْسَ لَهُ غَلَّهٌ یُنْتَظَرُ إِدْرَاکُهَا، وَ لاَ دَیْنٌ یُنْتَظَرُ مَحِلُّهُ، وَ لاَ مَالٌ غَائِبٌ یُنْتَظَرُ قُدُومُهُ؟

قَالَ علیه السلام: نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی خَبَرُهُ إِلَی اَلْإِمَامِ فَیَقْضِیَ عَنْهُ مَا عَلَیْهِ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ إِذَا کَانَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ، فَإِنْ کَانَ أَنْفَقَهُ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَلاَ شَیْءَ لَهُ عَلَی اَلْإِمَامِ،

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 151/103ح 17 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 575/1 ح الثقلين : 249/1 ح 983. عدّة الداعي : 234 (خاتمة) عن رسول الله صلی الله علیه و آله مختصراً .

525) - ابن سنان به نقل از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

سه گروه هستند در روز قیامتی که سایبانی جز سایبان (رحمت) خداوند نیست خداوند متعال آنان را در سایه عرش (رحمت) خود قرار می دهد: (اول) مردی که زن ،زیبایی او را به سوی خود بخواند، اما وی به او اعتنایی نکند و در پاسخ بگوید: «من از خداوندی که پروردگار جهانیان است می ترسم» (دوم) مردی که به بدهکار درمانده و ناتوانی مهلت دهد و از حقّ خود گذشت نماید، هم چنان که خداوند می فرماید: «و اگر صدقه حساب کنید و بپردازید، برای شما بهتر است» یعنی آن چه را از بدهکار طلب دارید به جای صدقه حساب کنید و یا حقّ خود را رها کرده و مهلتش دهید (سوم) مردی است که عشق و علاقه اش حضور در مساجد است.

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی که «معسر» و بدهکار ناتوانی را مهلت دهد بر خدای عزّ و جلّ است که هر یک روزی را که مهلت بدهد برایش به همان مقدار صدقه حساب نماید تا موقعی که طلب خود را وصول کند.

526) - از عمر بن ،سلیمان به نقل از مردی از اهالی جزیره روایت کرده است که گفت:

شخصی از امام رضا علیه السلام سؤال می کرد و گفت: فدایت شوم! همانا خدای بزرگ می فرماید: «فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ» (اگر بدهکار در سختی تنگدستی باشد)، (طلبکار) باید منتظر بماند تا سختی او بر طرف شود؛ مرا آگاه فرما و این مهلت دادن را که خداوند مطرح نموده آیا اندازه ای دارد که بر اساس آن به این تنگدست مهلت دهد و منتظر بماند، یعنی انسانی که مال دیگری را گرفته و خرج خانواده خود کرده است و (اکنون) نه مالی و نه محصولی دارد که در انتظار برداشت آن باشد و نه از کسی طلبی دارد که در انتظار دریافت آن باشد و نه مالی در دست مسافری دارد که منتظر آمدن او باشد؟

امام علیه السلام فرمود: بلی باید آن قدر منتظر بماند تا خبر (ناتوانی) او به امام (و حاکم

ص: 619

قُلْتُ: فَمَالُ هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی اِئْتَمَنَهُ وَ هُوَ لاَ یَعْلَمُ فِیمَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ أَوْ مَعْصِیَتِهِ؟

قَالَ: یَسْعَی لَهُ فِی مَالِهِ فَیَرُدُّهُ وَ هُوَ صَاغِرٌ .﴾(1)

628/[527] - ﴿ عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَتَی یُدْفَعُ إِلَی اَلْغُلاَمِ مَالُهُ؟

قَالَ: إِذَا بَلَغَ وَ أُونِسَ مِنْهُ رُشْدٌ، وَ لَمْ یَکُنْ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً

قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّ مِنْهُمْ مَنْ یَبْلُغُ خَمْسَ عَشْرَهَ سَنَهً وَ سِتَّ عَشْرَهَ سَنَهً وَ لَمْ یَبْلُغْ

قَالَ: إِذَا بَلَغَ ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً جَازَ أَمْرُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلسَّفِیهُ وَ اَلضَّعِیفُ؟

قَالَ: اَلسَّفِیهُ اَلشَّارِبُ اَلْخَمْرِ، وَ اَلضَّعِیفُ اَلَّذِی یَأْخُذُ وَاحِداً بِاثْنَیْنِ.﴾ (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 152/103 ح 18 ، و البرهان في تفسير القرآن: 575/1 ح 11، و نور الثقلين : 249/12 ح ،983 و مستدرك الوسائل : 129/7 ،7823 ، و 397/13 ح 15767 الكافي : 93/2 ح 5 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن رجل من أهل الجزيرة يكنّى أبا محمّد قال : سأل الرضا علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 185/6 ح 10، عنه وسائل الشيعة : 336/18 ح 336/18 ح 23796، فقه القرآن : 383/1
2- عنه بحار الأنوار: 164/103 ح 11، و وسائل الشيعة : 370/19 ح 24787، و البرهان في تفسير القرآن : 577/18 ح 3 و نور الثقلين: 299/1 ح 1192، و مستدرك الوسائل : 242/13 ح 15243 قطعة منه

وقت ) برسد و بدهکاری او را از سهمی که بدهکاران (در بیت المال) دارند پرداخت نماید به شرط آن که شخص آن پول را در راه طاعت خدا مصرف کرده باشد ولی اگر در جهت معصیت مصرف کرده باشد امام (و حاکم) مسئولیتی نخواهد داشت.

(محمد بن سلیمان گوید:) من گفتم: گناه این شخص چیست که او را قبول داشته و به او قرض و یا نسیه داده است و اکنون نمی داند که او در راه طاعت خدا مصرف کرده و یا در راه خلاف و معصیت؟ فرمود باید تلاش کند و مال خود را باز گرداند گرچه بدهکار بیچاره و خوار گشته است.

527) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اموال نوجوان را چه وقت می توان تحویلش داد؟

فرمود موقعی که به حد بلوغ برسد و رشد (جسمی و فکری) او آشکار گردد به شرط آن که سفیه و یا ضعیف نباشد.

عرض کردم: بعضیها هستند که به سنّ 15 و یا 16 سالگی رسیده اند، ولی بالغ نشده اند تکلیف آنان چیست؟

فرمود: اگر به 13 سالگی برسد کارهایش صحیح و مشروع می شود مگر آن که سفیه و یا ضعیف باشد.

گفتم: (افراد) سفیه و ضعیف کیستند؟

فرمود: سفیه کسی است که (نفهمد و) شراب (مست کننده) بنوشد و ضعیف شخصی می باشد که یک درهم را به بیشتر از آن بگیرد (و تشخیص ندهد).

ص: 621

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا... ﴿282﴾

629/[528] -﴿ عَنْ یَزِیدَ بْنِ أُسَامَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا﴾ . قَالَ علیه السلام: لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ إِلَی اَلشَّهَادَهِ لِیَشْهَدَ عَلَیْهَا، أَنْ یَقُولَ: لاَ أَشْهَدُ لَکُمْ﴾ (1)

630/[529]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا ﴾ قَالَ علیه السلام:

إِذَا دَعَاکَ اَلرَّجُلُ تَشْهَدُ عَلَی دَیْنٍ أَوْ حَقٍّ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَتَقَاعَسَ عَنْهَا.﴾ (2)

ص: 622


1- عنه بحار الأنوار. 3020104 ح 14. و وسائل تشيعة : 311/27 ح 33814، و البرهان في تفسیر القرآن 580/1 ح 14 فيه : عن زيد أبي سامة : (و هو زيد الشحّام)، و نور تثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 379/7 ج 1 بإسناده عن سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام و ح 2 عن أبي الصبّاع الكناني ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما تهذيب الأحكام : 275/6 ح 156 و ح 158، عنهم وسائل الطبيعة : 309/27 ح 33806 و 310 ح 33809 عوالي اللئالي: 347/2 ح 19)
2- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ج 15، و نور الثقلين: 249/1 ح 983، و مستدرك الوسال : 409/17 ح 21686 الكافي : 380/7 ح 3 من لا يحضره الفقيه : 57/3 ح 3326 مختصراً، عنهما وسائل الشيعة:

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که بدهی مدّت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یک دیگر پیدا کنید آن را بنویسید و باید (سند را) نویسنده ای عادل و مورد اعتماد بین شما بنویسد و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد نباید از نوشتن - همان گونه که خدا به او تعلیم داده - خودداری کند پس باید بنویسد و آن کسی که حق بر عهده اش می باشد املا گوید (و او بنویسد) و از خداوند پروردگار خویش بپرهیزد و چیزی را فروگذار ننماید... (282)

528) - از یزید بن ابو اُسامه (معروف به زید شحّام) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه گواهان دعوت برای گواهی شدند امتناع نورزند» سؤال کردم؟

فرمود: سزاوار نیست هنگامی که شخصی را برای ادای شهادت دعوت نمودند امتناع ورزد و بگوید: من برای شما شهادت نمی دهم.

529) - از محمد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام موسی کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه گواهان: دعوت برای گواهی شدند امتناع نورزند» فرمود: موقعی که شخصی تو را برای ادای شهادت - درباره قرض و یا هر حقّی دیگر - دعوت کرد، سزاوار نیست که بهانه جویی کنی و آن را به تأخیر بیندازی

ص: 623

631/[530] - ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا ﴾ قَالَ: قَالَ: قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ؟ قَالَ: لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ لِلشَّهَادَهِ شَهِدَ عَلَیْهَا أَنْ یَقُولَ: لاَ أَشْهَدُ لَکُمْ وَ ذَلِکَ قَبْلَ اَلْکِتَابِ﴾ (1)

632/[531] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی (2) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ رَهْنَ إِلاَّ مَقْبُوضاً﴾ (3)

633/[532 ] - ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: ﴿ وَ لا تَکْتُمُوا اَلشَّهادَهَ﴾ قَالَ: بَعْدَ اَلشَّهَادة.﴾ (4)

ص: 624


1- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 15 ، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 16 ، و نور الثقلين : 249/12 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 409/17 ح 21687. الكافي : 379/7 ح 1 بإسناده عن سماعة، عن أبي عبدالله علیه السلام، و ح 2 عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 275/6 ح 156 ، و ح 158، عنهما وسائل الشيعة : 309/27 ح 33801 و 310 ح 33809 ، دعائم الإسلام : 516/2 ح 1853 ، عوالي اللئالي : 347/2 ح عوالي اللئالي : 347/2 ح 19 و 3 / 540 ح 48 .
2- وقع بهذا العوان في أسناد كثير من الروايات .... فقد روى عن أبي الحسن الرضا و أبي جعفر الثاني عليهما السلام ...، معجم رجال الحديث: 86/17 رقم 11500 فأبو جعفر علیه السلام في هذا الحديث هو الثاني، أي الجواد علیه السلام. مترجم.
3- عنه بحار الأنوار: 159/103 ح 4 و وسائل الشيعة : 383/18 ح 23894 ، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 2، و نور الثقلين : 301/1 ح 1204 . تهذيب الأحكام : 176/7 ح 36 بإسناده عن محمّد بن قيس، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 383/18 ح 23893 ، و نحوه عوالي اللئالي : 113/2 ح 312
4- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 17 ، و البرهان: 582/1 ح 4، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الكافي : 381/7 ذيل ح 2 ، من لا يحضره الفقيه : 57/3 ذيل ح 3327، تهذيب الأحكام: 275/6 ذیل ح 155 ، عنهم وسائل الشيعة : 309/27 ذيل ح 33805 و 312 ذيل ح 33815، عوالي اللئالي : 346/2 ذيل ح 18، و 540/3 ذيل ح 47

530) - از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند (متعال): «و چنان چه گواهان، برای دادن گواهی دعوت شدند، نباید امتناع ورزند» فرمود: این فرمان الهى) مربوط به قبل از شاهد قرار گرفتن (شخص) می باشد که سزاوار نیست شخصی که برای ادای شهادت دعوت شود امتناع ورزد و بگوید: من برای شما شهادت نمی دهم که البته این حکم مربوط به قبل از شاهد گرفتن (و نوشتن گواهی) است.

531) - از محمد بن عیسی روایت کرده است، که گفت:

امام جواد علیه السلام فرمود: وثیقه و رهنی واقع نمی شود مگر آن که تحویل و دریافتی در کار باشد

532) - از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و شهادت و گواهی (خود) را کتمان نکنید، سؤال کردم؟

فرمود مربوط به بعد از شاهد قرار گرفتن می باشد (که بعد از آن حقّ استنکاف و امتناع نخواهد داشت).

ص: 625

قوله تعالى : ﴿ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿283﴾ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿284﴾

634/[533] - ﴿عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ﴾ قَالَ: قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ.﴾ (1)

635/[534]- ﴿عَنْ سَعْدَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اَللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ﴾ قَالَ علیه السلام: حَقِیقٌ عَلَی اَللَّهِ أَنْ لاَ یُدْخِلَ اَلْجَنَّة مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّهِمَا.﴾ (2)

ص: 626


1- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 17، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 و مستدرک الوسائل : 410/17ح 21668 تقدّمت بقیة تخريجاته في الحديث السابق.
2- عنه بحار الأنوار: 57/27 ح 15، و 153/30 ح 76 و البرهان فی تفسير القرآن : 588/1 ح 6 و نور الثقلین: 301/1 ح 1212

فرمایش خداوند متعال و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید چیزی را وثیقه بگیرید (وثیقه ای که در اختیار طلبکار قرار گیرد) پس اگر به یک دیگر اطمینان (کامل) داشته باشید (وثیقه لازم نیست و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون وثیقه چیزی از دیگری گرفته) امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست بپرهیزد و (ای مؤمنین!) شهادت را کتمان نکنید هر کسی که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است و خداوند به آن چه انجام می دهید دانا است (283) آن چه در آسمان ها و زمین است از آنِ خدا خواهد بود و (از این رو) اگر آن چه را که در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان نمایید خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می کند پس او هر کسی را که بخواهد (و شایستگی داشته باشد) می بخشد و هر کسی را بخواهد (و مستحق باشد مجازات می کند و خداوند بر همه چیز قدرت دارد. (284)

533) - از هشام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و شهادت و گواهی را کتمان نکنید فرمود» مربوط به قبل از شاهد قرار گرفتن می باشد (ولی بعد از آن حقّ استنکاف و امتناع نخواهد داشت).

534) - از سعدان و او به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه را که در درون خود دارید ، خواه آشکار و یا پنهان نمایید، خداوند محاسبه می نماید و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عقاب می کند» فرمود: بر خداوند سزاوار است که هر که ذرّه ای از دوستی و علاقه آن دو نفر (اولی و دومی) را در دل دارد وارد بهشت نگرداند.

ص: 627

636/[535] - ﴿ عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ وَ قَسَمَ عَلَیْهَا وَ فَرَّقَهُ فِیهَا فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِلَتْ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِلَتْ بِهِ أُخْتُهَا فَمِنْهَا قَلْبُهُ اَلَّذِی بِهِ یَعْقِلُ وَ یَفْقَهُ وَ یَفْهَمُ وَ هُوَ أَمِیرُ بَدَنِهِ اَلَّذِی لاَ یَرِدُ اَلْجَوَارِحُ وَ لاَ یَصْدُرُ إِلاَّ عَنْ رَأْیِهِ وَ أَمْرِهِ. فَأَمَّا مَا فُرِضَ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِیمَانِ فَالْإِقْرَارُ وَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلْعَقْدُ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِیمُ بِأَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً. لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ مِنْ نَبِیٍّ أَوْ کِتَابٍ، فَذَلِکَ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِقْرَارِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿أَلا بِذِکْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ ﴾ (2) وَ قَالَ ﴿ اَلَّذِینَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اَللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ ﴾ فَذَلِکَ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِقْرَارِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ رَأْسُ اَلْإِیمَانِ .﴾ (4)

ص: 628


1- سورة النحل : 106/16 .
2- سورة الرعد : 28/13
3- سورة المائدة : 41/5
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 588/1 ح 7 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي : 33/2 ضمن ح 1 عنه وسائل الشيعة : 164/15 ضمن ح 20218 ، و البحار : 23/69 ح 6، دعائم الإسلام : 4/1 ( ذكر الإيمان) في حديث طويل، عنه مستدرك الوسائل : 149/11 ح 12661. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 292 من سورة «النساء» و كذا الحديث 77 في سورة «بني إسرائيل».

535) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند ایمان را بر فرزندان آدم واجب دانسته است و آن را در بین ایشان تقسیم نموده بنابر این عضوی از اعضای بدن، وجود ندارد مگر آن که دارای قسمی از ایمان می باشد که در عضوی دیگر به نوعی دیگر خواهد بود پس یکی از اعضا قلب است که به وسیله آن می اندیشد تشخیص می دهد و می فهمد؛ قلب امیر و فرمانده تمامی اعضای بدن می باشد به طوری که هیچ عضوی بدون اراده و دستور آن حرکتی انجام نمی دهد.

آن چه که نسبت به ایمان بر قلب لازم و حتمی گشته عبارتند از: اقرار ،شناخت تصوّر و تصمیم رضایت و تسلیم (حقایق و مقدّرات الهی) بودن است و دلیل بر این که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد ،شریکی برایش نمی باشد او خدای یکتا و تنها می باشد نه همدمی دارد و نه فرزندی و بر این که محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست.

هم چنین به آن چه از نزد خداوند آمده - اعم از پیامبران و کتاب هایی که بر ایشان نازل شده - اقرار کند و ایمان آورد؛ این ها همه مواردی بود که خداوند بر قلب از جهت اقرار و معرفت و عمل واجب و لازم دانسته است که همان فرمایش خداوند متعال است: «مگر کسی که (بر عملی یا گفتاری) مجبور شود ولی قلبش از جهت ایمان مطمئن و استوار باشد»

هم چنین (حضرت در ادامه) فرمود: «هر آینه دل ها به نام و یاد خدا آرام می گیرد» نیز فرمود: «کسانی در کفر ورزیدن شتاب می کنند و با زبان می گویند: ایمان آورده ایم، اما قلب ایشان ایمان نیاورده است» باز هم فرمود: «اگر آن چه را در درون خود دارید ، خواه آشکار و یا پنهان نمایید، خداوند محاسبه می نماید و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عقاب می کند»

ص: 629

قوله تعالى : ﴿ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿285﴾ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾﴿286﴾

637/[536] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ علیه السلام بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَدْءُ اَلْأَذَانِ فَقَالَ: إِنَّ رَجُلاً مِنَ اَلْأَنْصَارِ رَأَی فِی مَنَامِهِ اَلْأَذَانَ فَقَصَّهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَمَرَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُعَلِّمَهُ بِلاَلاً ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: کَذَبُوا إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ نَائِماً فِی ظِلِّ اَلْکَعْبَهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُ طَاسٌ فِیهِ مَاءٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَأَیْقَظَهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَغْتَسِلَ بِهِ ثُمَّ وُضِعَ فِی مَحْمِلٍ لَهُ أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنْ نُورٍ، ثُمَّ صَعِدَ بِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ، فَلَمَّا رَأَتْهُ اَلْمَلاَئِکَهُ نَفَرَتْ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ وَ قَالَتْ: إِلَهَیْنِ: إِلَهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَهٍ فِی اَلسَّمَاءِ

فَأَمَرَ اَللَّهُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَقَالَ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ، فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ

ص: 630

فرمایش خداوند متعال: پیامبر به آن چه از سوی پروردگارش بر او نازل شده. ایمان آورده است و همه مؤمنان و فرشتگان (نیز) به خداوند و کتاب ها و رسولاتش ایمان آورده اند: (و گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او فرقی نمی گذاریم و (مؤمنان در عالم ذر) گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم؛ پروردگارا! ( انتظار) آمرزش (داریم) و بازگشت به سوی تو می باشد (385) خدا هر فردی را به مقدار توانش تکلیف می کند هر فردی کار نیکی با زشتی را انجام دهد برای خودش می باشد پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا خطایی مرتکب شدیم ما را بازخواست منما پروردگارا! آن گونه که بر امّت های بیش از ما تکلیف طاقت فرسا نمودهای چنان تکلیفی را برای ما قرار مده و آن چه را که طاقت آن را نداریم بر ما تکلیف مگردان گناه ما را ببخش و ما را بیامرز و رحم نما تو مولای ما هستی پس ما را بر کافران پیروز گردان (286)

536) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام صحبت از شروع دان شد و داستانی مطرح گردید و آن این که مردی از انصار در خواب دید که اذان می گوید. نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و خواب خود را بیان کرد حضرت رسول صلی الله علیه و آله به او دستور داد تا اذان را به بلال تعلیم دهد امام صادق علیه السلام فرمود: دروغ گفته اند بلکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در ساية ديوار کعبه خوابیده بود، پس جبرئیل به همراه ظرفی از آب بهشت فرود آمد و آن حضرت را از خواب بیدار کرد و دستور داد تا خود را بشوید.

سپس حضرت را در کجاوه ی قرار داد که انباشته از هزاران رنگ از انواع نور ها بود و او را بالا بود تا به در های آسمان رسید چون فرشته ها او را دیدند همگی از جلوی در ها کنار رفته و گفتند: دو خدا هست: یکی در زمین و دیگری در آسمان پس خداوند به جبرئیل دستور داد تا بگوید: «الله اکبر، الله اکبر» و چون جبرئیل آن را گفت

ص: 631

نَحْوَ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ وَ عَلِمَتْ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ فَفَتَحَتِ اَلْبَابَ، فَدَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِیَهِ، فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَقَالَتْ: إِلَهَیْنِ: إِلَهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَهٍ فِی اَلسَّمَاءِ

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ عَلِمَتْ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ، ثُمَّ فُتِحَ اَلْبَابُ فَدَخَلَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ مَرَّ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّالِثَهِ، فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ فُتِحَ اَلْبَابُ، وَ مَرَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ، فَإِذَا هو بِمَلَکٍ متّکیء عَلَی سَرِیرٍ تَحْتَ یَدِهِ ثَلاَثُمِائَهِ أَلْفِ مَلَکٍ تَحْتَ کُلِّ مَلَکٍ ثَلاَثُ مِائَهٍ أَلْفِ مَلَکٍ فَهَمَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالسُّجُودِ وَ ظَنَّ أَنَّهُ فَنُودِیَ أَنْ قُمْ

قَالَ: فَقَامَ اَلْمَلَکُ عَلَی رِجْلَیْهِ

قَالَ: فَعَلِمَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ عَبْدٌ مَخْلُوقٌ قَالَ: فَلاَ یَزَالُ قَائِماً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ.

قَالَ: وَ فُتِحَ اَلْبَابُ وَ مَرَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ، قَالَ: وَ اِنْتَهَی إِلَی سِدْرَهِ اَلْمُنْتَهَی

قَالَ: فَقَالَتِ اَلسِّدْرَهُ : مَا جَاوَزَنِی مَخْلُوقٌ قَبْلَکَ، ثُمَّ مَضَی ﴿فَتَدَانَی فَتَدَلّی* `فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی* فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی ﴾ (1)، قَالَ: فَدَفَعَ إِلَیْهِ کِتَابَیْنِ کِتَابَ أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ کِتَابَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ بِشِمَالِهِ، فَأَخَذَ

ص: 632


1- سوره نجم : 8/53 - 10

فرشته ها بازگشتند و دانستند که او مخلوقی از آفریده های خداوند است و درب آسمان گشوده شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد گشت و بالا رفت تا رسید به آسمان دوم فرشته ها (وقتی او را دیدند) همگی از جلوی در های آسمان کنار رفتند و گفتند: دو خدا هست یکی خدایی در زمین و دیگری خدایی در آسمان

جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله إلّا الله» و فرشته ها بازگشتند و دانستند که او مخلوقی از آفریده های خداوند است و درب آسمان گشوده شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد گشت و بالا رفت تا رسید به آسمان سوم پس فرشته ها (وقتی او را دیدند) همگی از جلوی در های آسمان کنار رفتند و جبرئیل گفت: «أشهد أنّ محمداً رسول الله، أشهد أن محمداً رسول الله» و فرشته ها بازگشتند و دری باز شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله عبور نمود تا رسید به آسمان چهارم، پس فرشته ای را دیدند که بر تختی تکیه زده است و سی صد هزار فرشته زیر دست او هستند و زیردست هر یک از ایشان سی صد هزار فرشته دیگر است در این هنگام، رسول خدا صلی الله علیه و آله گمان کرد که این همان مقصود می باشد و خواست سجده کند که ندا آمد بر خیز و آن فرشته برخاست و رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست که مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: این فرشته تا روز قیامت بر پای خود ایستاده است. سپس افزود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به راه خود ادامه داد تا رسید به آسمان هفتم و از آن جا گذشت تا به «سدرة المنتهى» رسيد و «سدرة المنتهی» به پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار داشت: هیچ مخلوقی تا کنون از من گذر نکرده است پس از آن جلو رفت تا جایی که «نزدیک شد * به مقدار (پرتاب) دو تیر در کمان و یا کمتر از آن مقدار * پس خداوند به بنده اش وحی مخصوصی فرستاد»

امام صادق علیه السلام فرمود: آن گاه نامه اصحاب یمین و اصحاب شمال را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت و نامۀ اصحاب یمین را به دست راست خویش گرفت و آن را گشود اسم بهشتیان و اسم پدر و قبیله آن ها را در آن مشاهده کرد، پس در آن

ص: 633

کِتَابَ أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ فَتَحَهُ فَنَظَرَ فِیهِ فَإِذَا فِیهِ أَسْمَاءُ اَلْجَنَّهِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ.

قَالَ: فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ﴾ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا﴾ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ ﴾ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ ﴾ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَللَّهُ تعالی قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا ﴾ فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ ﴾ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ اَللَّهِ قَدْ فَعَلْتُ،

ثُمَّ طَوَی اَلصَّحِیفَهَ فَأَمْسَکَهَا بِیَمِینِهِ. وَ فَتَحَ اَلْأُخْرَی صَحِیفَهَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَإِذَا فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ اَلنَّارِ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ،

قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ ، فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: یَا مُحَمَّدُ! ﴿ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴾، (1)

قَالَ: فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ مُنَاجَاهِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ - وَ هُوَ فِی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ

ص: 634


1- سورة الزحرف : 89/43

هنگام خداوند متعال فرمود: «پیامبر بر آن چه از جانب خدا بر او نازل شده ایمان آورد»؛ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در جواب گفت: «مؤمنین همگی به خداوند و فرشته ها و کتاب های آسمانی و پیامبران، ایمان آوردند و فرقی بین پیامبران نمی گذاریم»؛ پس خداوند فرمود: «و گفتند: شنیدیم و فرمان بردیم»؛ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اظهار داشت: «پروردگارا! آمرزش خود را بر ما لازم بدار که بازگشت ما به سوی تو خواهد بود» خداوند فرمود: «خداوند بر شخصی تکلیف نمی کند مگر آن که توان داشته باشد، بنابراین آن چه را انجام دهد و به دست آورد (چه خوب و مفید و یا بد و مُضرّ) همه به نفع او و یا به ضرر خود او خواهد بود».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای پروردگارا! چنان چه (موردی را) فراموش کردیم و یا اشتباه نمودیم ما را بازخواست و مؤاخذه مگردان» پس خداوند متعال در جواب فرمود: قبول کردم باز پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای پروردگارا! (اعمال و رفتار) سخت و طاقت فرسا را بر ما تحمیل نگردان، هم چنان که بر گذشتگان ما تکلیف نمودی»

پس خداوند متعال فرمود: خواسته ات را برآورده کردم هم چنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای پروردگار ما! آن چه را که ما توان و طاقت آن را نداریم، بر ما تکلیف و تحمیل نگردان ما را مورد عفو قرار ده و ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو مولای ما هستی ما را بر کافران یاری و پیروز گردان»؛ و خداوند متعال در تمام موارد می فرمود: این خواسته ات را نیز برای تو و برای امّتت بر آورده کردم.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دیوان را بست و به دست راست گرفت آن گاه نوشته اصحاب شمال را گشود که اسم های جهنمی ها و اسم های پدرانشان و قبیله های آن ها در آن بود. امام صادق علیه السلام افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار داشت: خداوندا! اینان گروهی هستند که ایمان نخواهند آورد خداوند (در جواب) فرمود: ای محمد (اکنون که چنین است آنان را رها کن و) «از آنان روی برگردان و (هر گاه با تو برخوردی کردند) بگو: سلام که البته به زودی متوجه خواهند شد.

امام علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از مناجات با پروردگار فارغ گشت

ص: 635

بِحِذَاءِ اَلْکَعْبَهِ - ،

قَالَ: فَجَمَعَ لَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ

وَ اَلْمَلاَئِکَهَ ثُمَّ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَأَتَمَّ اَلْأَذَانَ وَ أَقَامَ اَلصَّلاَهَ وَ تَقَدَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی بِهِمْ فَلَمَّا فَرَغَ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ اَللَّهُ تعالی لَهُ: ﴿ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ اَلمُمْتَرِینَ ﴾ (1)

فَسَأَلَهُمْ یَوْمَئِذٍ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ نَزَلَ وَ مَعَهُ صَحِیفَتَانِ، فَدَفَعَهُمَا إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَهَذَا کَانَ بَدْءَ اَلْأَذَانِ﴾ (2)

638/[537] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَتَی جَبْرَئِیلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ - بِالْبُرَاقِ - أَصْغَرُ مِنَ اَلْبَغْلِ وَ أَکْبَرُ مِنَ اَلْحِمَارِ- عَلَیْهِ أَلْفُ أَلْفِ مِحَفَّهٌ مِنْ نُورٍ فَشَمِسَ البراق حِینَ أَدْنَاهُ مِنْهُ لِیَرْکَبَهُ فَلَطَمَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَطْمَهً عَرِقَ اَلْبُرَاقُ مِنْهَا، ثُمَّ قَالَ: اُسْکُنْ فَإِنَّهُ مُحَمَّدٌ ثُمَّ زَفَّ بِهِ مِنْ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَتَطَایَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ مِنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ فَقَالَتْ اَلْمَلاَئِکَهُ: عَبْدٌ مَخْلُوقٌ،

ص: 636


1- سورة يونس : 94/10
2- عنه بحار الأنوار: 119/84 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 588/1 ح 8 و 524/4 ح 31، قطعة منه، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 42/4 ح 4136، و 48 ح 4152 قطعتان منه .

به جانب «بیت المعمور» رفت - که در آسمان هفتم موازی کعبه قرار دارد -.

و خداوند تمامی پیامبران و رسولان را با فرشته ها جمع نمود و به جبرئیل دستور داد: (جمله های) اذان را کامل گردان و اقامه نماز را بگو.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله جلو رفت و با ایشان نماز به جای آورد و چون نماز پایان یافت رو به ایشان نمود و خداوند به او خطاب کرد و فرمود: «از ایشان که پیش از تو کتاب های آسمانی می خواندند، سؤال کن (تا بدانی) که حقّ از طرف پروردگارت بر تو آمده است، بنابراین هرگز از تردید کنندگان مباش» به همین خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان سؤال نمود و بعد از آن فرود آمد و دو صحیفه همراه خود آورد، که هر دو را به امیر المؤمنين على علیه السلام تحويل داد.

پس امام صادق علیه السلام افزود شروع اذان این چنین بوده است.

537) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواست در سرزمین ابطح بر براقی (فضا پیمایی) که از قاطر کوچک تر و از الاغ بزرگ تر بود و بر آن هزار هزار هودج از نور قرار داشت سوار شود ولی براق کمر نمی داد، پس جبرئیل سیلی (و ضربه ای) بر صورت براق زد که بدنش عرق کرد و سپس به آن فرمود: آرام باش او محمد صلی الله علیه و آله است. بعد از آن حضرت را سریع از بیت المقدس به آسمان بالا برد و فرشته ها از جلوی درب های آسمان ها کنار رفتند و جبرئیل گفت: «الله اکبر، الله اکبر» و فرشته ها می گفتند او نیز مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد و از جبرئیل سؤال می کردند: او کیست؟ جبرئیل در جواب می گفت: او محمد صلی الله علیه و آله است بر او سلام کنید سپس از آن جا با سرعت به سمت آسمان دوم رفتند و فرشته ها از جلوی درب آسمان کنار رفتند و جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله الا الله» و فرشته ها می گفتند: او نیز مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد و نزد جبرئیل می آمدند و سؤال می کردند: او کیست؟

ص: 637

قَالَ: ثُمَّ لَقُوا جَبْرَئِیلَ فَقَالُوا: یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا؟

قَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ ثُمَّ زَفَّ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِیَهِ، فَتَطَایَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: عَبْدٌ مَخْلُوقٌ فَلَقُوا جَبْرَئِیلَ فَقَالُوا: مَنْ هَذَا؟

فَقَالَ: مُحَمَّدٌ ، فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ فَلَمْ یَزَلْ کَذَلِکَ فِی سَمَاءٍ سَمَاءٍ ثُمَّ أَتَمَّ اَلْأَذَانَ ثُمَّ صَلَّی بِهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ وَ أَمَّهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، ثُمَّ مَضَی بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ إِلَی مَوْضِعٍ فَوَضَعَ إِصْبَعَهُ عَلَی مَنْکِبِهِ ثُمَّ رَفَعَهُ فَقَالَ لَهُ: اِمْضِ یَا مُحَمَّدُ! ، فَقَالَ لَهُ: یَا جَبْرَئِیلُ! تَدَعُنِی فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ؟

قَالَ: فَقَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا اَلْمَقَامَ، وَ لَقَدْ وَطِئْتَ مَوْضِعاً مَا وَطِئَهُ أَحَدٌ قَبْلَکَ وَ لاَ یَطَأُهُ أَحَدٌ بَعْدَکَ،

قَالَ: فَفَتَحَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْعَظِیمِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، قَالَ: فَکَلَّمَهُ اَللَّهُ ﴿آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ﴾ قَالَ: نَعَمْ: یَا رَبِّ! ﴿ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ﴾ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ﴾

قَالَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ﴾

ص: 638

جبرئیل در جواب می گفت: او محمد صلی الله علیه و آله است، بر او سلام کنید. و به همین منوال آسمانی را بعد از آسمانی دیگر گذراند سپس اذان را تکمیل کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله با ایشان در آسمان هفتم نماز جماعت به جای آورد، سپس جبرئیل، حضرت را در محلی آورد و انگشت خود را بر شانه اش نهاد و گفت ای محمد! برو. فرمود: مرا در این محل تنها رها می کنی؟! جبرئیل :گفت ای محمد! من از این جا حقّ تجاوز و عبور ندارم تو در جایی قدم نهاده ای که هیچ کسی قبل از تو قدم ننهاده است و بعد از تو نیز کسی قدم نخواهد گذاشت.

پس خداوند برای او از هر آن چه عظیم بود برایش گشود و با او سخن گفت: «رسول بر آن چه بر او از سوی پروردگارش نازل شده ایمان آورد» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب گفت ،بلی ای پروردگارا! و همۀ مؤمنان به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پیامبرانش ایمان دارند و میان هیچ یک از پیامبرانش فرقی نمی گذاریم و گفتند: ای پروردگار ما شنیدیم و اطاعت کردیم ما آمرزش تو را خواستاریم که سرانجام (بازگشت همه) به سوی تو خواهد بود» خدای تبارک و تعالی فرمود: «خداوند هیچ کسی را جز به اندازه طاقت و توانش مکلّف نمی کند نیکی های هر کسی از آن خود او خواهد بود و بدی هایش هم از آن خودش می باشد»

حضرت محمد صلی الله علیه و آله عرض کرد: «پروردگارا! اگر ما فراموش کرده ایم یا خطایی نموده ایم ما را بازخواست نکن ای پروردگار ما آن گونه که بر امّت های پیش از ما تکلیف سخت قرار دادی بر ما تکلیف سخت تحمیل منما و آن چه را که طاقت آن را نداریم بر ما تکلیف نگردان، گناه ما را ببخش و ما را بیامرز و ما را رحمت نما تو مولای ما ،هستی پس ما را بر گروه کافران پیروز و یاری فرما»

ص: 639

قَالَ: قَالَ اَللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ! مَنْ لِأُمَّتِکَ [مِنْ] بَعْدِکَ؟

فَقَالَ: اَللَّهُ أَعْلَمُ، قَالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ.

قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ مَا کَانَتْ وَلاَیَتُهُ إِلاَّ مِنَ اَللَّهِ مُشَافَهَهً لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .﴾ (1)

639/[538]- ﴿ عَنْ قَتَادَهَ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ ءآمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ﴾ حَتَّی یَخْتِمَهَا قَالَ: وَ حَقِّ اَللَّهِ! إِنَّ لِلَّهِ کِتَاباً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ بِأَلْفَیْ سَنَهٍ [فَوَضَعَهُ] عِنْدَهُ فَوْقَ اَلْعَرْشِ فَأَنْزَلَ آیَتَیْنِ فَخَتَمَ بِهِمَا اَلْبَقَرَهَ فَأَیُّمَا بَیْتٍ قُرِئَ فِیهِ لَمْ یَدْخُلْهُ شَیْطَانٌ.﴾ (2)

640/[539] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ:

فِی آخِرِ اَلْبَقَرَهِ لَمَّا دَعَوْا أُجِیبُوا ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها﴾ قَالَ: مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهَا: ﴿ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ﴾ وَ قَوْلُهُ: ﴿ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا﴾ (3)

ص: 640


1- عنه بحار الأنوار: 402/18 ح 106، و البرهان في تفسير القرآن : 590/1 ح 9 و 525/4 ح 32 قطعة منه، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي : 376/8ح 567 باسناده عن عبدالله بن عطاء، عن أبي جعفر علیه السلام- أورد صدره بتفاوت ، عنه البحار: 311/18 ح 20 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 591/1 ح 10، و نور الثقلين : 304/1 ح 1220. بحار الأنوار : 206/57 ح 157 نقلاً عن الدرّ المنثور للسيوطي بأسانيده عن مجاهد، و 371 ح 15 عن أنس - كذا عن الدر المنثور، عن أبي نعيم في الحلية بتفاوت يسير فيهما .
3- عنه بحار الأنوار: 306/5 ح 26 ، و البرهان 5911 ح 11، و نور الثقلين: 305/1 ح 1225 الكافي : 380/7 ح 3، تهذيب الأحكام : 276/6 ح 754

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند متعال فرمود: ای محمد! چه کسی را بعد از خودت برای (هدایت) امّت خود در نظر گرفته ای؟

اظهار داشت: خدا داناتر می باشد خداوند فرمود: علی امیرالمؤمنین را انتخاب نموده ام.

امام صادق علیه السلام افزود به خدا سوگند! ولایت (علی علیه السلام) مطرح نشد مگر به طور مشافهه و رویارویی (نور عظمت) خداوند متعال با حضرت محمد صلی الله علیه و آله

538) - از قتاده روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که این آیه ﴿ ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ ﴾ را تلاوت می نمود و به پایان می رسانید می فرمود: سوگند به حقیقت خداوند در پیشگاه خدا نوشته ای می باشد که دو هزار سال پیش از آن که آسمان ها و زمین را بیافریند انجام گرفته است و آن را بالای عرش نزد خود قرار داد.

پس دو آیه از آن را نازل نمود و سوره بقره را با آن ختم گردانید پس در هر خانه ای که خوانده شود شیطان وارد آن نخواهد شد.

539) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: در آخر سوره بقره (دو آیه ای) است که هر گاه به وسیلۀ آن ها دعا شود مستجاب خواهد شد: «خداوند کسی را تکلیف نمی نماید، مگر آن که در توانش باشد» فرمود: آن چه را خداوند واجب نموده «برای اوست آن چه انجام داده و علیه اوست آن چه انجام داده» و نیز فرمایش دیگر: خداوندا! بر ما مشقّت و سختی بار نگردان، هم چنان که بر دیگران پیش از بارگردانده ای» می باشد

ص: 641

641/[540] - ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَأوا وَ مَا نَسُوا وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ اَلْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ مَا أَخْطَئُوا وَ مَا نَسُوا وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ ﴾ وَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ ﴾ (1). (2)

ص: 642


1- سورة النحل : 106/16 .
2- عنه بحار الأنوار : 306/5 ح 27 ، وسائل الشيعة : 218/16 ح 21401 ، و البرهان في تفسير القرآن : 591/12 ح 12، و نور الثقلين: 249/1 ح 983، و مستدرك الوسائل : 24/12 ح 13403 الكافي : 462/22 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 369/15 ح 20770. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 75 من سورة «النحل».

540) - از عمرو بن مروان خزّاز روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: (عقاب و مجازات) چهار خصلت از امّت من برداشته شده است: خطاها فراموشی ها چیز هایی که بر انجام آن ها مجبور گردند و آن چه را طاقت و توان انجامش را نداشته باشند هم چنان که خدای تبارک و تعالی فرمود: «ای پروردگار ما! چنان چه (موردی را) فراموش کردیم و یا اشتباه نمودیم، ما را بازخواست و مؤاخذه مگردان ای پروردگار ما کار های سخت و طاقت فرسایی که بر گذشتگان تحمیل می کردی بر ما تحمیل نگردان ای پروردگار ما! بر آن چه که طاقت و توان آن را نداریم بر ما تکلیف نفرما»

و خداوند متعال فرمود: «مگر کسی که بر انجام خلافی مجبور گردد ولی قلبش مطمئن از ایمان باشد»

ص: 643

(1)

فهرس الآيات المباركة

سورة الحمد«1»

الآیات رقم الآیة/الصفحة

فضلها و بعض خواصّها...90

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ ﴾...1-3/ 100

﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴾...102/4

﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾...104/5

﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾...6-7/ 106

﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ ﴾...106/7

سورة البقرة « 2 »

فضلها و بعض خواصّها...112

﴿ المَ * ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هدىً لِلمُتَّقين﴾...1-2/ 116

﴿ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ ... إِنَّكَ أنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴾...30-32/ 120

﴿قَالَ يَادَمُ أَنبِئُهُم بِأَسْمَابِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم﴾...140/33

﴿وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَكَةِ اسْجُدُوا لِأَدَمَ ... فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ﴾...34-35/ 146

﴿ فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ... فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾...37-38/ 168

ص: 644

﴿يَبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُوا ... ثَمَناً قَلِيلاً وَ إيَّىَ فَاتَّقُونِ﴾...40-41/ 170

﴿وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوَةَ وَ اتُوا... تَتْلُونَ الْكِتَب أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾...43-44/ 172

﴿ وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوَةِ ... فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ﴾...45-47/ 176

﴿ وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةٌ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ﴾...182/51

﴿ وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ... السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾...58-59/ 182

﴿ وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ ﴾...184/61

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ ﴾...186/63

﴿ فَجَعَلْنَهَا نَكَلاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا... وَ إِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ﴾ 66 - 70 / 188

﴿ قَالَ إِنَّهُ، يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةً لَّا ذَلُولُ تُنِيرُ الْأَرْضَ ﴾...194/71

﴿ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ ﴾...196/79

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَءِيلَ... اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴾...83-85/ 200

﴿ وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ وَ قَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ ي بِالرُّسُلِ﴾...202/87

﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقُ لِمَا مَعَهُمْ ﴾...204/89

﴿ بِئْسَمَا أَشْتَرَوْا بِهِ يَ أَنفُسَهُمْ أَن ... اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ 90 - 91 / 208

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا﴾...212/93

﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ﴾...214/101

﴿ مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ﴾...226/106

﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَجِدَ ... إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾...114-115/ 228

﴿ الَّذِينَ انَيْنَهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ ، حَقَّ تِلاوَتِه ى﴾...232/121

﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلُ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَعَةٌ وَ لَا ﴾...234/123

ص: 645

﴿وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ ... عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾...124-126/ 236

﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ ... فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾...136- 137/ 252

﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةٌ وَ نَحْنُ لَهُ ﴾...254/138

﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْنكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى ﴾...256/143

﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِيَنَّكَ قِبْلَةً﴾...262/144

﴿وَ لِكُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا﴾...272/148

﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ أَشْكُرُوا لِي وَ لَا تَكْفُرُونِ﴾...274/152

﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ﴾...278/155

﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ... وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾...156-157/ 280

﴿إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شَعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ﴾...286/158

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ ... وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾...159-160/ 290

﴿وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ ... هُم بِخَيْرِجينَ مِنَ النَّارِ﴾...165-167/ 294

﴿يَأْیُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالاً طَيِّبًا﴾...298/168

﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزير﴾...302/173

﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى﴾...308/178

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ ... يُبَدِّلُونَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾...180-181/ 312

﴿فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا ... مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾...182-183/ 318

﴿أَيَّامًا مَّعْدُودَتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ ﴾...322/184

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِلنَّاسِ﴾...328/185

﴿ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّى فَإِنِّي... لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾...186-187/ 338

ص: 646

﴿ وَ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِل وَ تُدْلُوا﴾...344/188

﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ﴾...348/189

﴿وَ قَتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ ... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾... 193- 194/ 352

﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا ... أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾... 195- 196/ 356

﴿الْحَجُ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتُ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَتَ ﴾...378/197

﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ ... اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾...198-199/388

﴿فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا ...حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾...200-201/ 392

﴿وَ اذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ﴾...396/203

﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ ... وَ اللهُ لا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ 204-205/ 404

﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ﴾...406/207

﴿يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً﴾...408/208

﴿سَلْ بَنِي إِسْرَ ءِيلَ كَمْ آتَيْنَهُم مِّنْ ءَايَة بَيِّنَةٍ﴾...414/211

﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةٌ وَاحِدَةٌ فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ﴾...416/213

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ ﴾...420/214

﴿يَسْئلُونَكَ عَن الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمُ كَبِيرٌ ﴾...422/219

﴿فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ﴾...426/220

﴿ وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ﴾...434/222

﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّقمُوا﴾...440/223

﴿وَ لَا تَجْعَلُواْ اللَّهَ عُرْضَةٌ ... قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾...224-225/ 444

﴿لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئهِمْ ... الطَّلَقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾...226-227/ 448

ص: 647

﴿وَ الْمُطَلَّقَتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ﴾...458/228

﴿ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحُ بِإِحْسَن﴾...462/229

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا﴾...470/230

﴿وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ﴾...476/231

﴿وَ الْوَلِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾...480/233

﴿وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ﴾...484/234

﴿وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ﴾...490/235

﴿ لَّا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ﴾...494/236

﴿وَ إِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ﴾...498/237

﴿ حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَتِ وَ الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا﴾...506/238

﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا... مَّعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾... 239-240/ 512

﴿ وَ لِلْمُطَلَّقَت مَتَعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾...519/241

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَرِهِمْ ... وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾...243-245/ 522

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَا مِن بَنِي إِسْرَءِيلَ... لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾... 246-248/ 526

﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ﴾...534/249

﴿ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ ءاتَهُ﴾...538/251

﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ﴾...540/253

﴿الله لا إله إلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ ﴾...544/255

﴿ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ ... النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ﴾...256-257/ 552

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَاجٌ إِبْرَاهِيمَ ... خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾... 258-259/ 558

ص: 648

﴿ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ﴾... 566/240

﴿مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فِي سَبيل اللهِ كَمَثَل﴾...580/261

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُواْ لا ... والله بما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾...264-265/ 586

﴿ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ .... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾... 266-267/ 590

﴿ الشَّيْطَنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ ... وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَب﴾...268- 269 /596

﴿ إن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِن تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا﴾...600/271

﴿ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَ عَلَانِيَةٌ﴾... 602/274

﴿ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرّبوا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي﴾...604/275

﴿ يَمْحَقُ اللَّهُ الرَّبَوَاْ وَ يُرْبي ... خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾... 276-277/ 608

﴿ يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ ... لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ﴾... 278- 279/ 610

﴿ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَن تَصَدَّقُوا﴾...616/280

﴿يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ﴾...622/282

﴿وَ إِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا ... عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾...283-284/ 626

﴿ ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ ... عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾...285-286/ 630

ص: 649

(2)

فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم - الصفحة

آکِلُ اَلرِّبَا لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَتَخَبَّطَهُ اَلشَّیْطَانُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 606

آلُ مُحَمَّدٍ اَبوابُ اللهِ وَ سَبيلُهُ وَ الدُّعاةُ اِلَى الجَنَّةِ...الإمام الباقر علیه السلام - 352

اِئْتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا...الإمام الباقر علیه السلام - 352

أتدري ما السلم؟ ... وَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ... الإمام الصادق علیه السلام الله - 408

اِتَّقُوا اللَّهَ ولا تَحمِلُوا النّاسَ علی أکتافِکُم... الإمام الصادق علیه السلام - 198

إِتْمَامُهُمَا إِذَا أَدَّاهُمَا، یَتَّقِی مَا یَتَّقِی اَلْمُحْرِمُ فِیهِمَا.... الإمام الصادق علیه السلام - 358

أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 236

أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ بِالْبُرَاقِ أَصْغَرَ... الإمام الصادق علیه السلام- 636

خْبِرُکَ بِمَا صَنَعْتُ أَنَا بِامْرَأَهٍ کَانَتْ عِنْدِی فَأَرَدْتُ أَنْ أُطَلِّقَهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 470

أَخَذَ اَلْهُدْهُدَ وَ اَلصُّرَدَ وَ اَلطَّاوُوسَ وَ اَلْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ ...الإمام الصادق - 578

(ادْخُلُواْ فِى السّلْم كَافَّةٌ) ، هُوَ وَلاَیَتُنَا... الإمام الباقر علیه السلام - 410

ذَا آلَی اَلرَّجُلُ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، لاَ یَقْرَبُهَا وَ لاَ یَمَسُّهَا وَ لاَ یَجْمَعُ... الإمام الصادق علیه السلام - 448

إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 584

ذا أحسَنَ المُؤمِنُ عَمَلَهُ ضاعَفَ اللّهُ عَمَلَهُ؛ بکُلِّ حَسَنَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 580

ص: 650

إِذَا أَرَادَ اَلرَّجُلُ اَلطَّلاَقَ طَلَّقَهَا فِی قَبْلِ عِدَّتِهَا بِغَیْرِ جِمَاعٍ... الإمام العلي علیه السلام - 474

إِذَا اِسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ فَقُلْ اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ علیه السلام ... الإمام الباقر علیه السلام - 166

إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، فَلْیَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُلاَطَفَهٌ، فَإِنَّهُ أَبرُ لِقَلْبِهَا، ... الإمام الكاظم علیه السلام - 98

إِذَا أَمَّ اَلرَّجُلُ اَلْقَوْمَ جَاءَ شَیْطَانٌ إِلَی اَلشَّیْطَانِ اَلَّذِی هُوَ قَرِیبُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 91

إِذَا أُوذِنَ اَلْإِمَامُ دَعَا اَللَّهَ بِاسْمِهِ اَلْعِبْرَانِیِّ اَلْأَکْبَرِ... الإمام الصادق علیه السلام- 272

إِذَا بَلَغَ وَ أُونِسَ مِنْهُ رُشْدٌ وَ لَمْ یَکُنْ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 620

إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ هَدْیٌ صَامَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 370

إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقُلِ « اَللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شهر رَمَضَانُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 326

إِذَا حَلَفَ ثَلاَثَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 384

إِذَا دَعَاکَ اَلرَّجُلُ تَشْهَدُ عَلَی دَیْنٍ أَوْ حَقٍّ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ... الإمام الكاظم علیه السلام - 622

إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدْ بَانَتْ.... الإمام الصادق علیه السلام- 460

إِذَا رَجَعْتَ إِلَی أَهْلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 372

إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَلَهَا نِصْفُ مَهْرِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 494

إِذَا فَاتَ اَلرَّجُلَ اَلصِّیَامُ فَلْیَبْدَأْ صِیَامَهُ مِنْ لَیْلَهِ اَلنَّفْرِ ... الإمام علي علیه السلام - 374

ذَا قَالَ اَلرَّجُلُ لاِمْرَأَتِهِ أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا قَالَ أَنْتِ .. الإمام الصادق علیه السلام- 472

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی ، و صلّ... الإمام الصادق علیه السلام- 96

ذَا کَانَ جَائَکَ اَلْحَدِیثَانِ اَلْمُخْتَلِفَانِ فَقِسْهُمَا عَلَی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 50

إِذَا لَمْ تَکُنْ اَلنِّصْفَ مِنْ عَدُوِّکَ صَلَّیْتَ إِیمَاءً رَاجِلاً کُنْتَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 512

أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مَنْ کَانَت... النبيّ صلی الله علیه و آله - 282

اَلْأَرَضُونَ کُلُّهَا وَ اَلسَّمَاوَاتُ کُلُّهَا وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ ... أحدهما عليهما السلام - 550

اَلْأَرَضِینَ وَ اَلْجِبَالَ وَ اَلشِّعَابَ وَ اَلْأَوْدِیَهَ...الإمام الصادق علیه السلام- 140

ص: 651

اِسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَهَ بِوَجْهِکَ، وَ لاَ تُقَلِّبْ بِوَجْهِکَ عَنِ اَلْقِبْلَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 262

سْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ... الإمام الصادق علیه السلام - 98

اِسْمُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ مُقَطَّعٌ فِی أُمِّ اَلْکِتَابِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 90

أَسْمَاءُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ اَلنَّبَاتِ وَ اَلشَّجَرِ وَ اَلْجِبَالِ مِنْ اَلْأَرْضِ... الإمام الصادق علیه السلام- 140

اُطْلُبْ لَهُ وَارِثاً أَوْ مَوْلًی فَادْفَعْهَا إِلَیْهِ، فَإِنَّ اَللَّهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 318

عْدَاءُ عَلِیٍّ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 298

(إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ ) ، قَالَ عَلیه السلام :ریحٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 590

أَعْطِ اَلْفِطْرَهَ قَبْلَ اَلصَّلاَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: (وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ . الإمام الصادق علیه السلام- 176

أُعْطِيتُ الطِّوَالَ مَكانَ التَّوْرَیةِ ، أُعْطِيتُ الْمِئِينَ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 112

أَعْطِهِ لِمَنْ أُوصِیَ لَهُ وَ إِنْ کَانَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 316

أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ (فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ ... الإمام الباقر علیه السلام - 462

أَلاَ إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ ... الإمام علي علیه السلام - 412

اَلْأَقْرَاءَ هِیَ اَلْأَطْهَارُ قَالَ: اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 460

إِلاَّ عَلَی ذُرِّیَّهِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .... أحدهما علیهم السلام- 354

الزَمِ الأَرْضَ لَا تُحَرِّكَنَّ يَدَكَ وَلَا رِجْلَكَ أَبَداً حَتَّى تَرَى ... الإمام الباقر علیه السلام - 262

أَ مَا سَمِعْتَ بِطَارِقٍ أَنَّ طَارِقاً کَانَ نَحَّاساً بِالْمَدِینَهِ فَأَتَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 300

أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 410

أُمِرُوا بِمَعْرِفَتِنَا.... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 410

مَّا اَلْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ اَلْأَذَی وَ إِجْبَاءُ [إحباء] اَلنَّفَقَهِ. الإمام الرضا علیه السلام - 466

أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَهُ قُرُوءٍ فَلِأَجْلِ اِسْتِبْرَاءِ اَلرَّحِمِ مِنَ اَلْوَلَدِ . الإمام الباقر علیه السلام - 488

أما قوله : (وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ... الإمام الباقر علیه السلام - 406

ص: 652

أُمَّهُ مُحَمَّدٍ بَنُو هَاشِمٍ خَاصَّهً... الإمام الصادق علیه السلام - 248

أَنَا أَقْضِی فِی ذَا، قُلْ لَهُمَا فَلْتَأْکُلْ وَ لْیُظِلَّهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 300

أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی أَحْمَدُ وَ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی إِسْرَائِیلُ ... النبیّ صلی الله علیه و آله- 180

أَنْتُمْ - وَ اللَّه! - هُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ؛ قَالَ لَا یَثْبُتُ... الإمام الباقر علیه السلام - 402

إِنْ کَانَ بِالْبَلَدِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ7... الإمام الصادق علیه السلام - 240

إِنْ کَانَ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُهُ اَلْمَهْرِ، وَ لاَ عِدَّهَ عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 520

أَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّطَوُّعِ خَاصَّهً : (فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ... الإمام الباقر علیه السلام - 228

أُنْزِلَتْ فِی عُثْمَانَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 586

أُنْزِلَتْ فِی عليّ...الإمام الباقر علیه السلام - 588

إِنَّ آدَمَ کَانَ لَهُ فِی اَلسَّمَاءِ خَلِیلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، فَلَمَّا هَبَطَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 138

نَّ أَبَا اَلْیُسْرِ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی سَلِیمَهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 614

نَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَنَا أَنَّ رَجُلاً أَتَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 292

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَخْرَجَ إِسْمَاعِیلَ إِلَی اَلْمَوْقِفِ فَأَفَاضَا مِنْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا أَنْ دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرَاتِ ... الإمام السجاد علیه السلام - 244

إِنَّ إِبْلِیسَ تَرَاءَا لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلْوَادِی... الإمام الصادق علیه السلام - 288

إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ : أَوَّلُهُنَّ یَوْمَ لُعِنَ، وَ حِینَ... الإمام الصادق علیه السلام - 94

إِنِ اِسْتَمْتَعْتَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَیْکَ اَلْهَدْیَ ...الإمام الصادق علیه السلام الله - 368

إِنْ أَشَدَّ اَلنَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَسَبْعَهُ نَفَرٍ: أَوَّلُهُمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 560

إِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 612

إِنَّ اَلْحَسَنَ [ الحسن ] بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً طَلَّقَهَا أَمَهً...الإمام الصادق علیه السلام - 496

إِنَّ اَلْحِکْمَهَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْکُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 600

ص: 653

إِنَّ اَلْحَنِیفَهَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 252

إِنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ لَهُ فِیهِمَا اَلْمَشِیَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 554

إِنَّ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا مِنْ خَلْقٍ مَخْلُوقٌ فِی جَوْفِ ... الإمام عليّ علیه السلام - 550

إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَقُولُونَ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهٌ وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ آیَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546

إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَاجّاً لاَ یَخْطُو ... الإمام الصادق علیه السلام - 402

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 358

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ عَلَی اَلْخَلْقِ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 360

إِنَّ اَلْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ یَأْمُرُ بِالْجَنَّهِ وَ یَزْجُرُ عَنِ اَلنَّارِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 54

إِنَّ اَلْقُرْآنَ فِیهِ مُحْکَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ، فَأَمَّا اَلْمُحْکَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58

إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَی سَبْعَهِ أَحْرُفٍ ، وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ... الإمام الصادق علیه السلام- 62

إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ جَمِيعاً مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ بَكَّةَ... آبائه علیهم السلام- 160

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ یَذْبَحُوا بَقَرَهً، وَ إِنَّمَا ... الإمام الرضا علیه السلام - 192

إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ ، وَ هُوَ اَلصَّادِقُ اَلْبَرُّ، فِیهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 46

أَنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ مِنَ اَلْجَنَّهِ لآِدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَانَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 244

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ أَرْمِیَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 560

إنّ الإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله ... بِخَمْسَةِ أَسْيَافٍ فَسَيْفٌ عَلَى ... الإمام الصادق علیه السلام - 198

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ عَلَی آدَمَ فِی اَلْمِیثَاقِ ذُرِّیَّتَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 168

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ [أراد] أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 120

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلَی یَوْمِ... الإمام الباقر علیه السلام - 40

إِنَّ اَللَّهَ تعالى يقول : ﴿ الطَّلَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ ...الإمام الباقر علیه السلام - 464

إنَّ اللّهَ جَعَلَ وَلایَتَنا أهلَ الْبَیتِ قُطبَ الْقرآنِ ، و قُطبَ جَمیعِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 38

ص: 654

إِنَّ اَللَّهَ حِینَ أَهْبَطَ آدَمَ إِلَی اَلْأَرْضِ أَمَرَهُ أَنْ یَحْرِثَ بِیَدِهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 164

نَّ اَللَّهَ غَضِبَ عَلَی اَلزَّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلْدَ مِائَهٍ فَمَنْ غَضِبَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 468

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ وَ قَسَمَ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 628

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلا، لَنَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 74

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ، عَمَدَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 570

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَجَعَلَهُ فِرْقَتَیْنِ، فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 40

إِنَّ اَللَّهَ لَیُرَبِّی لِأَحَدِکُمُ اَلصَّدَقَهَ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ ... النبي صلی الله علیه و آله - 610

إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 538

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : (وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ) ... الإمام الباقر علیه السلام - 406

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ : لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَکَّلْتُ بِهِ مَنْ یَقْبِضُهُ غَیْرِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 608

إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا یَنْزِلُونَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ فِی كُلِّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 216

إِنَّ اَلْمَلَکَ یُنْزِلُ اَلصَّحِیفَهَ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ، وَ أَوَّلَ اَللَّیْلِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 274

إِنَّ أَوَّلَ کُفْرٍ کُفِرَ بِاللَّهِ حَیْثُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ کُفْرُ إِبْلِیسَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144

إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانَ مِنْ قَوْلِهِمْ کَلاَّ وَ أَبِیکَ، بَلَی وَ أَبِیکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394

إِنَّ أَهْلَ اَلْحَرَمِ کَانُوا یَقِفُونَ عَلَی اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ ، وَ تَقِفُ اَلنَّاسُ الإمام الصادق علیه السلام - 390

إِنَّ أَهْلَ مَکَّهَ یَذْبَحُونَ اَلْبَقَرَهَ فِی اَللَّبَبِ ، فَمَا تَرَی فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 194

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَتِ)، في عليّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 290

إنّ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» أقرَبُ إلَی اسمِ اللّهِ ... الإمام الرضا علیه السلام- 96

إِنَّ حُیَیّاً وَ أَبَا یَاسِرٍ اِبْنَیْ أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ یَهُودِ... الإمام الباقر علیه السلام - 116

إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَتَلَ قَرَابَهً لَهُ ثُمَّ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 190

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ تَکْبِیراً... الإمام الصادق علیه السلام - 336

ص: 655

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ لَتَکْبِیراً وَ لَکِنَّهُ مَسْتُورٌ [مسنون]، یُکَبِّرُ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 334

إِنَّ فِی اَلْقُرْآنِ مَا مَضَی وَ مَا یَحْدُثُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 62

إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِهِ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 74

إِنَّ قُرَیْشاً کَانَ تُفِیضُ مِنْ جَمْعٍ وَ مُضَرُ وَ رَبِیعَهُ مِنْ عَرَفَاتٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

إِنَّ کُلَّ شَیْءٍ فِی اَلْکُرْسِیِّ...الإمام الصادق علیه السلام - 548

إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ قَدْ اِنْطَلَقَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَ... الإمام علىّ علیه السلام- 408

إِنْ هَذَا اَلشَّهْرَ اَلْمُبَارَکَ اَلَّذِی أُنْزِلَتْ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ جَعَلَتْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 326

إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ یَبْعَثُ فِینَا مَنْ یَعْلَمُ کِتَابَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 74

إِنَّا نَدْخُلُ عَلَی أَخٍ لَنَا فِی بَیْتِ أَیْتَامٍ مَعَهُمْ خَادِمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 428

إِنَّمَا کَانَ لَبْثُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ فِی اَلْجَنَّهِ حَتَّی خَرَجَا مِنْهَا ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 148

إِنَّمَا هِیَ اَلْقُلُوبُ؛ مَرَّهً یَصْعُبُ عَلَیْهَا اَلْأَمْرُ، وَ مَرَّهً یَسْهُلُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 436

إنّه ذُکِرَ لَنَا أَنَّ أَجَلَ الْإِیلَاءِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعْدَ مَا... الإمام الرضا علیه السلام - 452

أَنَّهُ کَانَ عَلَی اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ أَصْنَامٌ فَلَمَّا أَنْ حَجَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 290

إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ غَیْرَ اَلصَّدَقَهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 610

إِنَّهُ نَازِلٌ فِی قِبَابٍ مِنْ نُورٍ حِینَ یَنْزِلُ بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

إِنِّی لَأَطُوفُ بِالْبَیْتِ مَعَ أَبِی 7 إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ طُوَالٌ جُعشَم ... الإمام الصادق علیه السلام - 128

أَوْفُوا بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَرْضاً مِنَ اَللَّهِ أُوفِ لَکُمْ اَلْجَنَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 172

أو قَد فَعَلوها ؟... الإمام على علیه السلام - 30

أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ: نَحْنُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالْبَیْتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 388

أَوَّلُ بُقْعَهٍ عُبِدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَهَ ... الإمام على علیه السلام - 146

أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فَهُوَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی ... الإمام علىّ علیه السلام - 248

ص: 656

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) ، يعني أمير المؤمنين ... الإمام الصادق علیه السلام - 106

الأهلة (في قوله تعالى : الْحَج أَشْهُرٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 380

أَیْ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 286

لْإيمَانُ عَمَلٌ كُلُّهُ، وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذلِكَ الْعَمَلِ ، مُفترض ..... الإمام الصادق علیه السلام - 260

أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟... الإمام الرضا علیه السلام - 532

أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ مِنْ أَحَادِیثِ اَلشِّیعَهِ؟... الإمام الباقر علیه السلام - 138

أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟... الإمام الرضا علیه السلام - 442

إِیَّاکُمْ وَ اَلْخُصُومَهَ ، فَإِنَّهَا تُحْبِطُ اَلْعَمَلَ وَ تَمْحَقُ اَلدِّینَ... الإمام الباقر علیه السلام - 84

إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ... الإمام السجاد علیه السلام - 244

أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَنْفَصِلُ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟... النبيّ صلی الله علیه و آله - 614

یُّمَا رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ وَ اَلْإِیلاَءُ: أَنْ یَقُولَ اَلرَّجُلُ: وَ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 450

اَیُّهَا النّاسُ اِنَّکُم فی زَمانِ هُدْنَهٍ و أَنْتُم علی ظَهرِ سَفَرٍ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 28

حرف الباء

«اَلْبَاءُ» بَهَاءُ اَللَّهِ وَ «اَلسِّینُ» سَنَاءُ اَللَّهِ وَ «اَلْمِیمُ» ... الإمام الصادق علیه السلام - 100

اَلْبَاغِی اَلْخَارِجُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ اَلْعَادِی اَللِّصُّ .... الإمام الصادق علیه السلام - 304

اَلْبَاغِی اَلظَّالِمُ وَ اَلْعَادِی اَلْغَاصِبُ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

لْبَاغِی طَالِبُ اَلصَّیْدِ وَ اَلْعَادِی اَلسَّارِقُ لَیْسَ لَهُمَا... الإمام الصادق علیه السلام - 306

بِظُلْمِهِ وَ سُوءِ سِیرَتِهِ... الإمام علي علیه السلام - 406

بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عبد الله بْنَ رَوَاحَهَ فَقَالَ: لاَ تَخْرُصُوا ... الإمام الصادق علیه السلام - 592

بَعْدَ آدَمَ و قَبْلَ نُوحٍ علیهم السلام ضُلاَّلاً، فَبَدَا لِلَّهِ، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 418

بَعدَ الشَهادَة ...الإمام الصادق علیه السلام - 624

ص: 657

بَعْدَ مُسَمَّیْنَ کَمَا سُمِّیَ مَنْ قَبْلَنَا .... الإمام الباقر علیه السلام - 64

بَلْ رَدَّهُمُ اَللَّهُ حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا ... الإمام الباقر علیه السلام - 522

بِمَا عِنْدَنَا مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ بِمَا ضَیَّعُوا مِنْهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 258

بَیَاضُ اَلنَّهَارِ مِنْ سَوَادِ اَللَّیْلِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 344

بِالزِّیَادَهِ بِالْإِیمَانِ یَتَفَاضَلُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 540

حرف التاء

تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 432

تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 426

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ الْكَثِيرِ الَّذِي قَالَتعالى ... الإمام الباقر علیه السلام - 276

تَعْرِفُ اَلنَّاسِخَ مِنَ اَلْمَنْسُوخِ ؟... الإمام عليّ علیه السلام - 60

تفسير الهدى ، عليّ علیه السلام ، قال الله فيه : ( فَلَا خَوْفٌ ...الإمام الباقر علیه السلام - 170

تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ لَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا فِی عَلِیٍّ علیه السلام کَفَرُوا ... الإمام الباقر علیه السلام - 208

تَقُولُ خَيراً... الإمام الصادق علیه السلام - 492

اَلتَّکْبِیرُ اَلْأَخِیرُ أَرْبَعُ مَرَّاتٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 336

اَلتَّکْبِیرُ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ فِی دُبُرِ اَلصَّلَوَاتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

حرف الجيم

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ أَخِی هَلَکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 430

جَرَتْ فِی اَلْقَائِمِ... الإمام الباقر علیه السلام - 252

جُزْءٌ مِنْ عَشَرَهٍ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَ اَلطَّیْرُ اَلطَّاوُسَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 574

حرف الحاء

اَلْحَبَّهُ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ ، وَ اَلسَّبْعُ اَلسَّنَابِلُ سَبْعَهٌ مِنْ وُلْدِهَا، ... الإمام الصادق علیه السلام - 584

ص: 658

اَلْحَجُّ جَمِیعُ اَلْمَنَاسِکِ وَ اَلْعُمْرَهُ لاَ یُجَاوَزُ بِهَا مَکَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 358

اَلْحَرْثُ اَلذُّرِّیَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 406

حَسْبُکَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْکِتَابِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 66

الحكّام ، القضاة... الإمام الرضا علیه السلام - 346

الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾ ،قالَ : المَعرِفَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 600

﴿حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوَةِ) وَ صَلاة العَصر ... الإمام الباقر علیه السلام - 508

حَقٌّ جَعَلَهُ اَللَّهُ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 312

حَقِیقٌ عَلَی اَللَّهِ تعالی أَنْ لاَ یَدْخُلَ اَلْجَنَّهَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 626

حَيْثُ شَاءَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 440

ینَ یَطْلُعُ اَلدَّمُ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 458

خَالَفَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْمَهُ وَ عَابَد آلِهَتَهُمْ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 558

حرف الخاء

خَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ اَلْعَاصِ مِنْ عِنْدِ عُثْمَانَ... الإمام الصادق علیه السلام - 196

خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ فَکَانَ فِیمَا قَالَ لَهُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 36

خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ حَجَّ حِجَّهَ اَلْوَدَاعِ ، خَرَجَ فِی أَرْبَعٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 364

اَلْخِمَارُ وَ شِبْهُهُ . ... الإمام الباقر علیه السلام - 518

اَلْخَمْرُ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ، وَ اَلْحِنْطَهِ. وَ اَلشَّعِیرِ ... الإمام السجّاد علیه السلام - 424

حرف الدال

دُونَ اَلْمَوَاقِیتِ إِلَی مَکَّهَ فَهُمْ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ... الإمام الصادق علیه السلام - 376

حرف الذال

ذُرِّیَّةِ الْأنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 530

ص: 659

ذَلِکَ جُوعٌ خَاصُّ، وَ جُوعٌ عَامٌ؛ فَأَمَّا بِالشَّامِ فَإِنَّهُ عَامٌّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 278

ذَلِکَ مِثْلُ مُوسَی وَ اَلرُّسُلِ مِنْ بَعْدِهِ وَ عِیسَی صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِم... الإمام الباقر علیه السلام - 202

ذَلِکَ مِنْ خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

حرف الراء

اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ یَخْلُوَ أَجَلُهَا رَاجَعَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 478

رَدُّوا عَلَي اللهِ فَقَالُوا أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ... الإمام السجّاد علیه السلام - 134

رُضَاضُ اَلْأَلْوَاحِ فِیهَا اَلْعِلْمُ وَ اَلْحِکْمَهُ، اَلْعِلْمُ جَاءَ مِنَ اَلسَّمَاءِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

رِضْوَانُ اَللَّهِ، وَ اَلتَّوْسِعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ، وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 396

رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ وَ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 396

رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَأُوا، وَ مَا نَسُوا... النبیّ صلی الله علیه و آله -642

حرف السين

سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَی جَارِیَتَهُ فِی دُبُرِهَا، وَ اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 444

اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلَوهِ.... الإمام الصادق علیه السلام - 188

سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ بِسْمِ اَللّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 92

اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 548

(اَلسَّلَمُ) هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 411

سَلْهَا کَیْفَ فَجَرَتْ ... الإمام علي علیه السلام - 304

سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَمْثَالِ اَلْقُرْآنِ یَعْنِی عِتْرَهَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، هَذَا، ... الإمام علي علیه السلام- 66

حرف الشين

شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ بِالْحَجِّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 380

شَیْءٌ جَعَلَهُ اَللَّهُ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 316

ص: 660

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی بِهِ اَلْعُطَاشُ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُفْطِرَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 326

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ... الإمام الباقر علیه السلام - 322

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ... الإمام الباقر علیه السلام - 324

حرف الصاد

اَلصَّبْرُ اَلصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ اَلشِّدَّهُ أَوْ اَلنَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 178

اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 179، 278

اَلصِّبْغَهُ مَعْرِفَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْوَلاَیَهِ فِی اَلْمِیثَاقِ... الإمام الصادق علیه السلام - 256

اَلصَّرْفُ اَلنَّافِلَهُ وَ اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 234

اَلصَّلاَهُ رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 512

صَلاَهِ اَلظُّهْرِ وَ فِیهَا فَرَضَ اَللَّهُ اَلْجُمُعَهَ وَ فِیهَا اَلسَّاعَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 510

صَلاَهُ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلْوُسْطَی مِنْ صَلاَهِ اَلنَّهَارِ وَ هِیَ اَلظُّهْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 510

﴿الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى ﴾ ، الظهر... الإمام الصادق علیه السلام - 510

صُمْ حِینَ یَصُومُ اَلنَّاسُ، وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ اَلنَّاسُ... الإمام الباقر علیه السلام- 350

صَوْمُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ أَنَّ اَلْعَامَّهَ اِخْتَلَفَتْ فِی ذَلِکَ ... الإمام السجّاد علیه السلام - 334

اَلصَّوْمُ فُوهُ لاَ یَتَکَلَّمُ إِلاَّ بِالْخَیْرِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 332

صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ... الإمام علي علیه السلام- 374

اَلصَّیْدَ فَإِنِ اُبْتُلِی بِشَیْءٍ مِنَ اَلصَّیْدِ فَفَدَاهُ ... الإمام الباقر علیه السلام الله - 404

حرف الظاء

ظَهْرُ اَلْقُرْآنِ اَلَّذِینَ نَزَلَ فِیهِمْ، وَ بَطْنُهُ اَلَّذِینَ عَمِلُوا ...الإمام الباقر علیه السلام - 56

ظَهْرَهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ، مِنْهُ مَا مَضَی وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَکُنْ بَعْدُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 58

حرف العين

اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 232

ص: 661

اَلْعَدْلُ فِی قَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اَلْفِدَاءُ... الإمام الصادق علیه السلام - 232

اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ... الإمام الصادق علیه السلام - 424

عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ قَضَاءُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ، إِنَّ اَللَّهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَفْضَلُهُمْ، وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588

عَلَی قَدْرِ مَالِ زَوْجِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام و الكاظم عليهما السلام - 520

عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیَهً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36

عَلَيْهِ دَمُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَقُولُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 372

حرف الفاء

فَاتَ اَلنَّاسَ اَلصَّلاَهُ مَعَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَوْمَ صِفِّینَ إِلَی آخِرِهِ.ه... الإمام الصادق علیه السلام - 514

فَاتَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلنَّاسَ یَوْماً بِصِفِّینَ - يعني صلاة ... الإمام الصادق علیه السلام - 514

فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ [ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 100

فَإِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ لَمْ یَسْقُطْ شَعْرَهٌ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 402

فَإِنَّ تَمَامَ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ أَنْ لاَ یَرْفُثَ وَ لاَ یَفْسُقَ وَ لاَ ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام - 362

فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّ اَللَّهَ عَنَی بِهَذِهِ اَلْآیَهِ جَمِیعَ أَهْلِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 260

فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هَنَاتِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا... الإمام الباقر علیه السلام - 430

فَرِيضَةٌ... كَانَ ذَلِكَ فِي عُمْرَةِ الْقَضَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 288

فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ ثَلاَثَمِائَهٍ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، مِنْهُمْ مَنِ اِغْتَرَفَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 534

فلان و فلان ... «النسل» ، هم الذرية ، و «الحرث»: الزرع ... الإمام الكاظم علیه السلام - 404

فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَشْیَاعُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588

فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغِ وَ لَا عَادٍ... الإمام الباقر علیه السلام - 304

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ جَحَدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقَرَّ وَ مِنْهُمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 414

ص: 662

فَهِیَ مُطَلَّقَهٌ، ثُمَّ یُوقَفُ فَإِنْ فَاءَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 454

فِی آخِرِ اَلْبَقَرَهِ لَمَّا دَعَوْا أُجِیبُوا ( لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا)...أحدهما علیهماالسلام - 640

في كِتاب عليّ ( لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ )... الإمام الصادق علیه السلام - 116

فيهِما جَميعاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 186

حرف القاف

قَالَ أَبُو ذَرٍّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ... الإمام الصادق علیه السلام - 548

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَا خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَکَّلْتُ بِالْأَشْیَاءِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 610

قَالَ اَللَّهُ تبارک تَعَالَی: إِنِّی أَعْطَیْتُ اَلدُّنْیَا بَیْنَ عِبَادِی ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 280

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِإِمَامٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 556

قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ یَحْکِی قَوْلَ اَلْیَهُودِ - : ( إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 210

قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِقومِ مُوسَى: (وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا ...الإمام الصادق علیه السلام - 184

قَالَتِ اَلْجِنُّ: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهً وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ... الإمام الصادق علیه السلام - 544

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 616

قال : علي علیه السلام في قول الله تعالى : (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهَ مَا سُورَهٌ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 90

قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ... الإمام علىّ علیه السلام - 374

قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ یَصُومُ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَمَنْ فَاتَهُ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 372

قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 626

(الْقُرْآنِ ، أَخَالِقِ هُوَ؟ قَالَ:) لَا... الإمام الباقر علیه السلام - 42

اَلْقُرْآنُ : جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ ، وَ أَخْبَارُ مَا یَکُونُ، وَ اَلْفُرْقَانُ : اَلْمُحْکَمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 52

اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلْوَاجِبُ اَلْعَمَلُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 330

ص: 663

الْقُرْءُ مَا بَیْنَ الْحَیْضَتَیْنِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454

قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 196

قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتَکَ سَتُفْتَتَنُ فَسُئِلَ مَا اَلْمَخْرَجُ ... الإمام المجتبى علیه السلام - 38

حرف الكاف

کَالذَّابِحِ نَفْسَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 176

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 164

کَانَ اَلرَّجُلُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی ، فَأُنْزِلَتْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394

کَانَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 396

کَانَ اَلْقَلِیلُ سِتِّینَ أَلْفاً . ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

کَانَ اَلنَّاسُ حِینَ أَسْلَمُوا عِنْدَهُمْ مَکَاسِبُ مِنَ اَلرِّبَا، و مِن ... الإمام الباقر علیه السلام- 594

کَانَ اَلنَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِالْحِجَارَهِ وَ اَلْکُرْسُفِ ثُمَّ أُحْدِثَ... الإمام الصادق علیه السلام - 434

کَانَ أُنَاسٌ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، یَتَصَدَّقُونَ بِأَشَرِّ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 590

کَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَأْتُونَ بِصَدَقَهِ اَلْفِطْرَهِ مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 596

انَتِ اَلْقِرَدَهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا فِی اَلسَّبْتِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 188

کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِمَّنْ تَرْفَعُ یَدَهَا إِلَی اَلرَّجُلِ إِذَا أَرَادَ مُجَامَعَتَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 482

كَانَتِ الْيَهُودُ تَجِدُ فِي كُتُبِهَا أنَّ مُهاجَرَ مُحَمَّدٍ عليه الصلوة ... الإمام الصادق علیه السلام - 204

کَانَتْ بَقَایَا فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ أَصَابُوهَا مِنَ اَلرِّبَا وَ مِنَ... الإمام الباقر علیه السلام - 594

کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، یَقُولُونَ : ... الإمام الصادق علیه السلام - 390

کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346

کَانَ دَاوُدُ وَ أَخُوهُ لَهُ أَرْبَعَهٌ وَ مَعَهُمْ أَبُوهُمْ شَیْخٌ کَبِیرٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 536

انَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَمَرَ بِالنَّخْلِ أَنْ یُزَکَّی، یَجِیءُ قَوْمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 592

ص: 664

کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَجهَرُ بِ - «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»... الإمام الباقر علیه السلام - 92

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یُمَتِّعُ بِرَاحِلَتِهِ یَعْنِی حَمَّلَهَا .. الإمام الصادق علیه السلام - 496

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَاحِبَ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ وَ عِلْمٍ بِالْقُرْآنِ ، وَ نَحْنُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 72

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَجْعَلُ لَهُ حَظِیرَهً مِنْ قَصَبٍ وَ یَحْبِسُهُ فِیهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

کَانَ فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلتَّقْدِیرِ ثَلاَثِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 182

کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ وَ لَوْ سَأَلْتَ ....... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 416

کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِثَلاَثَهِ أَحْجَارٍ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ اَلْبُسْرَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 438

کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ اَلرُّسُلُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 416

انَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانُوا ضُلاَّلاً، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 418

کَذَبَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لَهَا عُشْرُ اَلثُّلُثِ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 574

کَذَبُوا، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ نَائِماً فِی ظِلِّ اَلْکَعْبَهِ.. الإمام الصادق علیه السلام - 630

کَذَبُوا مَا هَکَذَا هِیَ إِذَا کَانَ یُنْسِی وَ یَنْسَخُهَا أَوْ یَأْتِ بِمِثْلِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 226

کَذَبَ وَ لَمْ یَقُلْ بِرَأْیِهِ وَ إِنَّمَا بَلَغَهُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ، فَمِنْهَا: کُفْرُ اَلنِّعَمِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 276

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ، فَمِنْهَا: کُفْرُ اَلنِّعَمِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200

اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ ، قَالَ: یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ ... الإمام علي علیه السلام- 170

لْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهُنَّ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 166

کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ بِالْخِیَارِ یَخْتَارُ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 366

کُلُّ شَیْءٍ، مَرْدُودٌ إِلَی اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ، وَ کُلُّ حَدِیثٍ لاَ یُوَافِقُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 50

کُلُّ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ اَلْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ ... الإمام الهادي علیه السلام- 424

کُلُّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اَللَّهِ فَهِیَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 302

ص: 665

کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اَلْحِجْرِ فَبَیْنَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَتَاهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 132

حرف اللام

لاَ أَرَی بِهِ بَأْساً لِأَنَّهُ لَمْ یَزِدْ عَلَی رَأْسِ مَالِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 612

لاَ إِنَّ اَلْیَهُودَ قَالَتْ: إِنَّ اَلرَّبَّ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ اَلسَّمَاوَاتِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546

لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّ اَللَّهَ « یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 434

لاَ بَأْسَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ( نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ ...الإمام الصادق علیه السلام - 440

لاَ بَلِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ اَلْعَرْشَ وَ کُلَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 550

لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لَا کَاذِبِینَ... الإمام الصادق علیه السلام - 446

لَا تَحِلُّ لَهُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ. ... الإمام الصادق علیه السلام - 474

لا تَقولوا لِكُلِّ آيَةٍ هذِهِ رَجُلٌ، وهذِهِ رَجُلٌ، إنَّ مِنَ القُرآنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 86

لاَ تَنْفِرُوا فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَأَمَّا اَلْیَوْمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 400

اَ تَنْکِحُ حَتَّی تَعْتَدَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً، عِدَّهَ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 486

لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 286

لاَ خَالِقٌ وَ لاَ مَخْلُوقٌ وَ لَکِنَّهُ کَلاَمُ اَلْخَالِقِ... الإمام الباقر علیه السلام - 42

لا دِینَ لِمَن دانَ بولایهِ إمامٍ جائرٍ لَیسَ مِنَ اللّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 552

لَا رَهْنَ إِلَّا مَقْبُوضاً... الإمام الجواد علیه السلام - 624

لاَ، لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَدْخُلَ فِی مِثْلِ اَلَّذِی خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 472

اَ، وَ لَکِنه أَرَادَ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ فِی یَقِینِهِ... الإمام الرضا علیه السلام - 570

لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطَ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَمْ یَکُونُوا...الإمام الباقر علیه السلام - 254

لاَ هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرًی وَاحِداً إِذَا حَکَمَ اَلْإِمَامُ ...الإمام الباقر علیه السلام - 582

لاَ یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ أَنْظَرَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 616

ص: 666

لاَ یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ: وَ اَللَّهِ لاَ أُبِرُّ لَکَ قَسَماً ... الإمام الصادق علیه السلام - 466

لاَ یَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَقَلَّ مِنَ اَلْفِئَهِ، وَ لاَ تَکُونُ اَلْفِئَهُ أَقَلَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 534

لاَ یُرْفَعُ اَلْأَمْرُ وَ اَلْخِلاَفَهُ إِلَی آلِ أَبِی بَکْرٍ أَبَداً وَ لاَ إِلَی آلِ عُمَرَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36

لاَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا إِلاَّ بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام -50

لَا يَصْلُحُ لِأَهْلِ مَكَّةَ الْمُتْعَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعالى ...الإمام الكاظم علیه السلام - 378

لاَ یَعْتَدِی اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ إِلاَّ عَلَی نَسْلِ وُلْدِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ ... أحدهما علیهما السلام - 354

لاَ یُقْتَلُ حُرٌّ بِعَبْدٍ وَ لَکِنْ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً وَ یُغْرَمُ دِیَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 308

لاَ یَکُونُ اَلرِّبَا إِلاَّ فِیمَا یُوزَنُ وَ یُکَالُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 606

یَنْبَغِی اَلْوَارِثَ أَنْ یُضَارَّ اَلْمَرْأَهَ فَیَقُولَ: لاَ أَدَعُ وَلَدَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 484

لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ إِلَی اَلشَّهَادَهِ لِیَشْهَدَ عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 622

لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ لِلشَّهَادَهِ شَهِدَ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 624

لاَ یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اَللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ وَ مَا لَمْ یُعْطِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 466

(الَّذِي بِيَدِهِي عُقْدَةُ النِّكَاحِ ) ، هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلَّذِی... الإمام الصادق علیه السلام - 502

(الَّذِي بِيَدِهِي عُقْدَةُ النِّكَاح ) ، هُوَ وَلِیُّ أَمْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 500

اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِنَّا قُدْوَهُ اَللَّهِ ... التوقيع (منه) علیه السلام - 76

لَّذِی یَعْفُو عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّ بَعْضَهُ أَوْ کُلُّهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 504

لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَهَ[أبا عُبيدة] ... الإمام الرضا علیه السلام- 460

لَعَنَكَ اللَّهُ - وَ لَمْ یُسْمِعْهُ - مَا الْهُدَی تُرِیدُ وَ لَكِنَّ الْعَمَی ... الإمام عليّ علیه السلام - 222

لَمَّا أُرِیَ إِبْرَاهِیمُ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَأَی رَجُلاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 566

لَمَّا أَنْ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ، فَقَالَتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 142

لِمَا مَعَهَا، یَنْظُرُ إِلَیْهَا مِنْ أَهْلِ اَلْقُرَی، قَالَ: وَ نَحْنُ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 190

ص: 667

لَمَّا نَاجَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا مُوسَی! ... الإمام الباقر علیه السلام - 212

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ : ( مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 524

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ : ( وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 486

لَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَضَعَ إِبْلِیسُ اَلسِّحْرَ وَ ثُمَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ ... الإمام الباقر علیه السلام - 214

مْ یَکُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَصُومُ فِی اَلسَّفَرِ تَطَوُّعاً وَ لاَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 332

لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، ... الإمام الصادق علیه السلام الله - 142

لَمْ یَكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ یَكُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144

لَمْ یَکُنْ مِنْ سِبْطِ اَلنُّبُوَّهِ وَ لاَ مِنْ سِبْطِ اَلْمَمْلِکَهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِیَ اَلْإِمْرَهُ وَ کُسِرَتْ - أَوْ ثُنِیَتْ - لِیَ اَلْوِسَادَهُ... الإمام عليّ علیه السلام - 72

لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَنْفَقَ مَا فِی یَدَیْهِ فِی سَبِیلٍ مِنْ سُبُلِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 356

لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ اِسْماً أَفْضَلُ مِنْهُ لَسَمَّانَا بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 240

لَوْ قَد قُرِئَ اَلْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْنَ ... .. الإمام الصادق علیه السلام - 64

لَوْ کُنْتُ اِسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اِسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ... النبيّ صلی الله علیه و آله -364

لَوْ لاَ أَنْ زِیدَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ نَقَصَ مِنْهُ مَا خَفِیَ حَقُّنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 66

لَوْ لَقِیتُکَ بِالْمَدِینَهِ لَأَرَیْتُکَ أَثَرَ جَبْرَئِیلَ فِی دُورِنَا... الإمام الصادق علیه السلام - 76

وْ مَاتَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ ... الإمام السجّاد علیه السلام- 102

لَهَا اَلْمِیرَاثُ وَ عَلَیْهَا اَلْعِدَّهُ وَ لاَ مَهْرَ لَهَا وَ قَالَ: أَ مَا تَقْرَأُ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 498

لِیَأْکُلِ اَلَّذِی لَمْ یَسْتَیْقِنْ اَلْفَجْرَ، وَ قَدْ حَرُمَ اَلْأَکْلُ عَلَی اَلَّذِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

لَیْسَ أَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلْقُرْآنِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 82

لَیْسَ تِلْکَ اَلزَّکَاهَ، وَ لَکِنَّهُ اَلرَّجُلُ یَتَصَدَّقُ لِنَفْسِهِ اَلزَّکَاهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 602

لَیْسَ ذَلِکَ بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ .... أحدهما علیهم السلام - 384

ص: 668

لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 80

لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ لَهَا خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 136

لَیْسَ لِأَهْلِ سَرِفَ وَ لاَ لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لاَ لِأَهْلِ مَکَّهَ مُتْعَهٌ... الإمام الكاظم - 378

لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 602

یْسَ هَذَا بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 388

حرف الميم

مَا أَتَاکُمْ عَنَّا مِنْ حَدِیثٍ لاَ یُصَدِّقُهُ کِتَابُ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 50

مَا أَبْقَتِ اَلْحَنِیفَهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ اَلشَّارِبِ... الإمام الباقر علیه السلام - 252

مَا أَبْیَنَهَا لِمَنْ عَقَلَهَا، قَالَ: مَنْ شَهِدَ رَمَضَانَ فَلْیَصُمْهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 330

مَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی فِعْلِ مَا یَعْمَلُونَ أَنَّهُ یُصَیِّرُهُمْ إِلَی اَلنَّارِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 306

مَا اَلَّذِی أَخْرَجَکُمْ مِنْ غَیْرِ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ؟... الإمام الصادق علیه السلام - 420

مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ مِنَ اَلسَّمَاءِ کِتَاباً إِلاَّ وَ فَاتِحَتُهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 92

مَا بَیْنَ اَللَّوْحَیْنِ شَیْءٌ إِلاَّ وَ أَنَا أَعْلَمُهُ . ... الإمام علي علیه السلام - 76

مَا خَلَقَ اَللَّهُ مِنْ هَذَا حَرْفاً، مَا صَامَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ ثَلاَثِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 336

مَا دَامَ اَلْوَلَدُ فِی اَلرَّضَاعِ فَهُوَ بَیْنَ اَلْأَبَوَیْنِ بِالسَّوِیَّهِ فَإِذَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 480

مَا ضَرَبَ رَجُلٌ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلاَّ کَفَرَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 84

مَا عَاتَبَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَنْ قَدْ مَضَی فِی اَلْقُرْآنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 54

مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اَللَّهُ أَعْلَمُ... الإمام الباقر علیه السلام - 80

مَا عَهْدِی بِکَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ، ... الإمام الكاظم علیه السلام- 146

مَا لَهُمْ - قَاتَلَهُمُ اَللَّهُ - عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 98

مَا نَزَلَتْ آیَهٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِیمَنْ أُنْزِلَتْ، وَ أَیْنَ أُنْزِلَتْ، وَ عَلَی ... الإمام عليّ علیه السلام - 76

ص: 669

مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ... الإمام علي علیه السلام - 68

مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ( عَلَى الْمُوسِع قَدَرُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 518

مَخْرَجُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 606

اَلْمَرْأَهُ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ اَلَّتِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 462

اَلْمَرْأَهُ تَحِیضُ یَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 440

اَلْمَرْأَهُ تَخَافُ عَلَی وَلَدِهَا وَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 324

اَلْمَرْأَهُ تَعْفُو عَنْ نِصْفِ اَلصَّدَاقِ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

اَلْمَرْأَهُ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلاً جَمِیلاً تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 492

اَلْمِرَاءُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ کُفْرٌ... الإمام الرضا علیه السلام - 84

مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَی کَعْبِ بْنِ عُجْرَهَ وَ اَلْقَمْلُ یَتَنَاثَرُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 366

مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی أَوْجَبَ اَللَّهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 600

مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ : مَنْ أَصْبَحَ عَلَی اَلدُّنْیَا حَزِیناً، فَقَدْ أَصْبَحَ ... الإمام علي علیه السلام- 478

مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ ... النبي صلی الله علیه و آله- 612

مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهٌ بِمِثْلِ ...النبي صلی الله علیه و آله - 618

مَنْ أَوْصَی بِوَصِیَّهٍ لِغَیْرِ اَلْوَارِثِ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِالْمَعْرُوفِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314

مَنْ جَادَلَ فِی اَلْحَجِّ فَعَلَیْهِ إِطْعَامُ سِتَّهِ مَسَاکِینَ، لِکُلِّ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 380

مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَهُ اَللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً... النبي صلی الله علیه و آله- 614

مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهُ ( يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 516

مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا : ( يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 488

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ، إِنْ أَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ فَهُوَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

ص: 670

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 80

مِنْ قُدَّامِهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا، فِی اَلْقُبُلِ... الإمام الصادق علیه السلام - 442

مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ اَلْبَقَرَهِ وَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ وَ آیَتَیْنِ... النبي صلی الله علیه و آله - 114

مَنْ قَرَأَ اَلْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَاءَتَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تُظِلاَّنِهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 112

مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً.. الإمام الصادق علیه السلام - 194

مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ مَسْرُوراً حَتَّی یُبْلِیَهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 194

مَنْ لَمْ تُبْرِئْهُ «اَلْحَمْدُ» لَمْ یُبْرِئْهُ شَیْءٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 96

مَنْ لَمْ یَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ اَلْفِتَنَ... الإمام الصادق علیه السلام - 64

مَنْ لَمْ یُوصِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِذَوِی قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لاَ یَرِثُ فَقَدْ خَتَمَ... الإمام على علیه السلام - 314

مِنْهُمْ اَلصَّیْدَ وَ اِتَّقَی اَلرَّفَثَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْجِدَالَ وَ مَا حَرَّمَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 400

اَلْمُضْطَرُ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ لِأَنَّهَا لاَ تَزِیدُهُ إِلاَّ شَرّاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

اَلْمُطَلَّقَهُ تَبِینُ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 460

اَلْمُطَلَّقَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا حَتَّی تَضَعَ حَمْلَهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِوَلَدِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 484

اَلْمَعْدُودَاتُ وَ اَلْمَعْلُومَاتُ هِیَ وَاحِدَهٌ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

( الْمُوسِع ) يمتّع بالعبد و الأمة ، و يمتع المعسر... الإمام الصادق علیه السلام - 496

اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 606

«الميمُ» مُلكُ اللهِ ، «الله» إله الخلق... الإمام الصادق علیه السلام - 102

حرف النون

اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ اَلْمَعْمُولُ بِهِ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا قَدْ کَانَ یُعْمَلُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58

اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا مَضَی، وَ اَلْمُحْکَمُ مَا یُعْمَلُ بِهِ، ... الإمام الصادق علیه السلام - 56

اَلنَّاسِخُ مَا حُوِّلَ وَ مَا یُنْسِیهَا: مِثْلُ اَلْغَیْبِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ بَعْدُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 226

ص: 671

لنَّافِلَهُ کُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِئُ إِیمَاءاً أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُکَ... الإمام الصادق علیه السلام - 230

نَحْنُ الْاُمَّهُ الْوُسْطی وَ نَحْنُ شُهَداءُ اللّه ... الإمام الباقر علیه السلام - 256

نَحْنُ أُولَئِکَ اَلشَّافِعُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 546

نَحْنُ نَمَطُ اَلْحِجَازِ ...الإمام الباقر علیه السلام - 258

نَحْنُ هُمْ وَ قَدْ قَالُوا هَوَامُّ اَلْأَرْضِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 294

نَحْنُ یُعْنَی بِهَا وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ، إِنَّ اَلرَّجُلَ... الإمام الصادق علیه السلام - 294

اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْمَیْسِرِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 424

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا، وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ... الإمام عليّ علیه السلام- 52

زَل القُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي واسْمَعِي يَا جَارَةُ! ... الإمام الصادق علیه السلام - 52

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی اَلْبَیْتِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 328

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ عَلَی أَرْبَعَهِ أَرْبَاعٍ: رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 52

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 56

نَزَلَتِ اَلزَّکَاهُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ اَلْأَمْوَالُ وَ إِنَّمَا کَانَتِ اَلْفِطْرَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 174

نَزَلَتْ ثَلاَثَهُ أَحْجَارٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ : اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اِسْتَوْدَعَهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 240

نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتْعَهُ وَ هُوَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ بَعْدَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 368

نَزَلَتْ فِي خَوَّاتِ بْنِ جُبَيْرٍ وَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ فِي الْخَنْدَقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 340

زَلَتْ فِی عُثْمَانَ وَ جَرَتْ فِی مُعَاوِیَهَ وَ أَتْبَاعِهِمَا . ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 586

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا : ألم تر إلى... الإمام الباقر علیه السلام - 564

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ ! : ( وَ إِذَا قِيلَ ... الإمام الباقر علیه السلام -210

نَزَلَتْ هَذِهِ بَعْدَ هَذِهِ، هِیَ اَلْوَسَطُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 426

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیَةِ (فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آل محمد علیهما السلام... الإمام الباقر علیه السلام - 184

ص: 672

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ .... من قبل... الإمام الباقر علیه السلام - 442

نَسَخَتْهَا اَلَّتِی بَعْدَهَا : (فَمَنْ خَافَ مِن مُوصٍ جَنَفًا... الإمام الباقر علیه السلام - 318

اَلنَّسْلُ: اَلْوَلَدُ، وَ اَلْحَرْثُ اَلْأَرْضُ ... أحدهما علیهما السلام - 404

نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ... الإمام على علیه السلام - 42

نَعَمْ أَطْعِمْهُ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِوَلاَیَهٍ وَ لاَ بِعَدَاوَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 198

نعم، ... اَلْحَمْدُ للّه عَلی کُلِّ نِعْمَةٍ اَنْعَمَها عَلَیَّ ...الإمام الصادق علیه السلام - 274

نَعَمْ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 494

نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 598

نَعَم ؛ إنَّ اللّهَ یَقولُ : ( طَهِرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 242

نَعَمْ أُولَئِکَ وَلَدُ عُزَیْرٍ حَیْثُ مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ وَ قَدْ جَاءَ ... الإمام علي علیه السلام- 564

عَمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ : (إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314

عَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ زَوْجاً غَیْرَهُ قَالَ: نَعَمْ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 468

نَعَمْ کَذَلِکَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ . أصحابه ... الإمام الصادق علیه السلام - 360

نعم ، لقول الله تعالى : (حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا)... الإمام الصادق علیه السلام - 474

نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فِی اَلْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ قَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 246

نَعَمْ وَ عِلْمُهُمْ بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ وَاحِدٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 72

نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی إِلَی اَلْإِمَامِ فَیَقْضِی عَنْهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 618

حرف الواو

وَ إِیَّاکُمْ وَ مَحَاشَّ اَلنِّسَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 444

وَ حَقِّ اَللَّهِ إِنَّ لِلَّهِ کِتَاباً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 640

وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ وَ اَلسِّبَابُ وَ اَلْجِدَالُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 382

ص: 673

«اَلْوُسْطَی» هِیَ أَوَّلُ صَلاَهٍ صَلاَّهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هِیَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 508

وَ اَلْفِجَاجُ وَ اَلْأَوْدِیَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 140

وَ اَلْفَرْضُ فَرْضُ اَلْحَجِّ اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 380

الوُقوفِ عِندَ الشُّبهَهِ خَيْرُ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَةِ ...الإمام على علیه السلام- 48

اَلْوُقُوفُ عِنْدَ ذِکْرِ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 232

وَ اَللَّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 102

وَ اَللَّهِ مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ... الإمام الصادق علیه السلام - 186

وَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یَجْمَعُ اَللَّهُ إِلَیْهِ شِیعَتَنَا ... الإمام الكاظم علیه السلام- 272

و کَانَ اَلْمَلِکُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ هُوَ اَلَّذِی یَسِیرُ بِالجُنُودِ، وَ اَلنَّبِیُّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 528

و کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً، وَ کَانَتِ اَلطُّیُورُ اَلدِّیکَ وَ اَلْحَمَامَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 568

لاَ سَبِیلَ لَهُ عَلَیْهَا وَ إِنَّمَا اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ... الإمام الباقر علیه السلام - 456

(وَ لَا مَوْلُودٌ لَّهُ و بِوَلَدِهِ)؟ قال : الجماع... الإمام الصادق علیه السلام - 482

وَ مَا عِلْمُ اَلْمَلاَئِکَهِ بِقَوْلِهِمْ : ( أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 128

وَ مَا هِیَ قَالَ یَقُولُ ( إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَنَا فِی مَنْزِلِی) ... الإمام الصادق علیه السلام - 330

وَیْلٌ لَهُمْ إِنِّی لَأَعْرِفُ نَاسِخَهُ مِنْ مَنْسُوخِهِ وَ مُحْکَمَهُ مِنْ ... الإمام على علیه السلام - 68

حرف الهاء

اَلْهَدْیُ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ لاَ یَجِبُ حَتَّی یُعَلَّقَ عَلَیْهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 362

هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 34

هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ بَیِّنٌ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ لَمَّا ...الإمام الصادق علیه السلام - 572

هَذِهِ کُلُّهَا تَجْمَعُ اَلضُّلاَّلَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ، وَ کُلَّ مَنْ أَقَرَّ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

هم آل محمد علیهم السلام... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 296

هم الأئمة علیهم السلام ... الإمام الصادق علیه السلام - 232 ، 258

ص: 674

هم اليهود و النصارى... الإمام الصادق علیه السلام - 108

هما مفروضان ...الإمام الصادق علیه السلام - 360

هم أهل الكتاب ...الإمام الصادق علیه السلام - 294

هم أهل اليمن ... الإمام الباقر علیه السلام - 392

هُمْ أَوْلِیَاءُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ اِتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّهً مِنْ دُونِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 296

هُمْ نَحْنُ خَاصَّهً . ... الإمام الصادق علیه السلام - 180

هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ، وَ اَلَّذِی یَجُوزُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلْمُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ ...الإمام الباقر علیه السلام -500

هُوَ اَلْأَخُ وَ اَلْأَبُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 502

هُوَ اَلَّذِی یُزَوِّجُ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَتْرُکُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

هُوَ اَلَّذِی یُطَلِّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ وَ اَلرَّجْعَهُ هُوَ اَلْجِمَاعُ -... الإمام الصادق علیه السلام - 472

هُوَ اَلرَّجُلُ یَدَعُ مَالَ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ بُخْلاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 298

هُوَ اَلرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ اَلرَّجُلِین فَیَحْمِلُ مَا بَیْنَهُمَا ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام - 446

هُوَ اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ اَلْمَرْأَهَ تَطْلِیقَهً وَاحِدَهً، ثُمَّ یَدَعُهَا.... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 476

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ أَوْ یَعْفُو أَوْ یُصَالِحُ ثُمَّ یَعْتَدِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 310

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ... أحدهما علیهم السلام - 310

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا : أواعدك... الإمام الصادق علیه السلام - 492

هُوَ الشَّیْخُ الْکَبِیرُ الَّذِی لَا یَسْتَطِیعُ وَ الْمَرِیضُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 322

هو (القرآن) كلام الله ... الإمام الرضا علیه السلام - 38

هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ اَلَّذِینَ یَعْفُونَ عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّونَ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 500

هُوَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 378

هُوَ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ، (وَ لَا تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى ... الإمام الصادق علیه السلام - 491

ص: 675

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ !... الإمام الصادق علیه السلام - 446

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 492

هُوَ لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ وَ کَلاَّ وَ اَللَّهِ، لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 448

هُوَ لِأَهْلِ مَکَّهَ لَیْسَتْ لَهُمْ مُتْعَهٌ وَ لاَ عَلَیْهِمْ عُمْرَهٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 376

هُوَ مِنْ طَیِّبَاتِ اَلْکَسْبِ ... الإمام علي علیه السلام - 596

هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 332

هِیَ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَنْسَاهُمْ إِیَّاهَا اَلشَّیْطَانُ .... الإمام عليّ علیه السلام- 96

هِیَ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ .... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 552

هِیَ الَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 464

هِيَ الشُّهُورِ (الْأَهِلَّةِ؟)... الإمام الصادق علیه السلام - 350

هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172

هِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

هِیَ خَاصَّهٌ بِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 180

هِیَ سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» ، وَ هِیَ سَبْعُ آیَاتٍ مِنْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 90

هِیَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 524

هِیَ طَاعَهُ اَللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ .... الصادق علیه السلام - 598

هِیَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ مَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام - 308

هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

هِیَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: (وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ اتُواْ... الإمام الكاظم علیه السلام - 174

هِیَ مَنْسُوخَهٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 516

هِیَ مَنْسُوخَهٌ ، نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِی هِیَ اَلْمَوَارِیثُ... أحدهما علیهماالسلام - 314

هِیَ وَلاَیَهُ اَلثَّانِی وَ اَلْأَوَّلِ... الإمام الصادق علیه السلام - 412

ص: 676

هِیَ هَاهُنَا اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلْأَخِیرُ... الإمام الصادق علیه السلام - 464

حرف الياء

یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ اَلْمُحْکَمِ مِنَ اَللَّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 64

یَا أَبَا بَصِیرٍ ، إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی اَلْأُمَّهِ حُکَّاماً یَجُورُونَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346

یَا أَبَا حَمْزَهَ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ عَلاَ نَجَفَکُمْ ، فَإِذَا عَلاَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

یَا أَبَا حَنِیفَهَ لَکَ أَوْصَی قُلْ فِیهَا فَقَالَ: اَلرُّبُعُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 576

ايُّهَا النّاسُ! ما جائَكُمْ عَنّى يُوافِقُ القرآن فَأنا قُلتُهُ ... النبیّ صلی الله علیه و آله -48

یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی قَدْ نَبَّأَنِی اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنَّهُ لَنْ یُعَمَّرَ ... النبیّ صلی الله علیه و آله -32

يأْتِي عَلى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ کُلُّ اِمْرِئٍ عَلَی مَا ... النبیّ صلی الله علیه و آله - 506

يا جابِرُ، ألا اُعَلِّمُكَ أفْضَلَ سُورَةٍ أنْزَلَهاَ اللّه في كِتابِهِ... النبیّ صلی الله علیه و آله - 94

یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ و ظَهْرٌ، وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 60

یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ ظهراً ... الإمام الصادق علیه السلام - 56

یَا جَابِرُ مَا أَعْظَمَ فِرْیَهَ أَهْلِ اَلشَّامِ عَلَی اَللَّهِ یَزْعُمُونَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 242

یَا خَیْثَمَهُ ، اَلْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی أَحِبَّائِنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 54

یَا عَلِیُّ مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ؟... النبیّ صلی الله علیه و آله -604

یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا اَلسَّلاَمَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 276

یَا مُحَمَّدُ إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ أَحَداً مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 64

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 382

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ وَ شَرَطَ لَهُمْ فَمَنْ وَفَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 384

یَا مُحَمَّدُ مَا جَاءَکَ فِی رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 48

یَا مِسْمَعُ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 178

یَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وُجُوهُهُمْ مِنْ... الإمام الباقر علیه السلام - 616

ص: 677

یَتَصَدَّقُ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَ عَلَی مِسْکِینٍ مدّاً مِنْ طَعَامٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 322

یُجْزِیهِ شَاهٌ وَ اَلْبَدَنَهُ وَ اَلْبَقَرَهُ أَفْضَلُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362

یَحْرُمُ عَلَیْهِ مَا یَحْرُمُ عَلَی اَلْمُحْرِمِ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362

خْطُبُهَا عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ لاَ یَقْرَبْهَا حَتَّی یُکَفِّرَ یَمِینَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

یَرْجِعُ مَغْفُوراً لَهُ لاَ ذَنْبَ لَهُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 400

یَسْجُدُ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی ... الإمام الصادق علیه السلام - 230

( يَسْتَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ) ، قَالَ اَلْکَفَافُ ... أحدهما علیهما السلام - 426

اَلْیُسْرُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ اَلْعُسْرُ، فَمَنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام... الإمام الباقر علیه السلام - 334

یُصَلِّیهَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 240

یَصُومُ اَلْأَیَّامَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ... الإمام الكاظم علیه السلام- 368

یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 372

اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهَا، وَ لاَ یَجْمَعُ اَلسَّبْعَهَ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 374

یَصُومُ الْمُتَمَتِّعُ قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ... الإمام عليّ علیه السلام - 376

یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُونَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 338

یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 390

یَعْنِی إِذَا مَا اِعْتَدَی فِی اَلْوَصِیَّهِ وَ زَادَ فِی اَلثُّلُثِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

یَعْنِی اَلرَّجُلَ یَحْلِفُ أَنْ لاَ یُکَلِّمَ أَخَاهُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 446

یَعْنِی اَلرِّزْقَ إِذَا أَحَلَّ اَلرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَی نُسُکَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 388

یَعْنِی اَلْیَتَامَی یَقُولُ: إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ یَلِی یَتَامَی ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 428

یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهَا أَیُّ اَلْأُمُورِ کَانَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 352

یَعْنِی بِذَلِکَ نَحْنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ... الإمام الباقر علیه السلام - 292

یَعْنِی صِیَامَ رَمَضَانَ ، فَمَنْ رَأَی هِلاَلَ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

ص: 678

یَعْنِی فُلاَناً وَ صَاحِبَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ وَ دَانَ بِدِینِهِمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172

یَعْنِی لاَ تَأْکُلاَ مِنْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 148

یَعْنِی لاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ اَلْحَمْلَ إِذَا طُلِّقَتْ وَ هِیَ حُبْلَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 460

یَغْرَمُهَا وَصِیُّهُ وَ یَجْعَلُهَا فِی حِجَّتِهِ کَمَا أَوْصَی بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 316

یَقْضِی بِمَا عِنْدَهُ دَیْنَهُ وَ لاَ یَأْکُلُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 348

یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ - وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا- یَا هَذِهِ مَا أُحِبُّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 494

یُکَبِّرُ و يَومي، إيماءاً برأسه... الإمام الصادق علیه السلام - 514

یُکَبِّرُ وَ یُهَلِّلُ؛ یَقُولُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ. یَقُولُ اَللَّهُ تعالى... الإمام الصادق علیه السلام - 516

یَکُونُ لَهُمُ اَلتَّمْرُ وَ اَللَّبَنُ وَ یَکُونُ لَکَ مِثْلُهُ عَلَی قَدْرِ مَا... الإمام الصادق علیه السلام - 432

يُمَتِّعُهَا قَبْلَ أَنْ يُطَلِّقَهَا ، قال اَللَّهَ تَعَالَى في كتابه ... الإمام الصادق علیه السلام - 498

یَنْبَغِی لِلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ لاَ یَضُرَّ أَخَاهُ إِذَا کَانَ قَادِراً ... الإمام الصادق علیه السلام - 310

یَنْزِلُ فِی سَبْعِ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ لاَ یُعْلَمُ فِی أَیِّهَا هُوَ حِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

یُنِیلُهُ مِنَ اَلرِّبْحِ شَیْئاً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ... الإمام الصادق علیه السلام - 506

یُؤَدِّی اَلرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ وَ عَنْ رَقِیقِهِ اَلذَّکَرِ مِنْهُمْ...الإمام الباقر علیه السلام الله - 174

یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ اِعْتَدَّتِ اِمْرَأَتُهُ کَمَا تَعْتَدُّ اَلْمُطَلَّقَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 450

یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ بَانَتْ مِنْهُ وَ عَلَیْهَا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

یُوقِنُونَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ وَ اَلظَّنُّ مِنْهُمْ یَقِینٌ ... إمام علي علیه السلام - 180

[إِنَّمَا] عَنَی بِذَلِکَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ و فَاطِمَهَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ... الإمام الباقر علیه السلام - 254

ص: 679

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109