جمع سپاری و مردم سازی تربیت: تربیت فعال از طریق مشارکت دهی طلاب در ارتقای اخلاقی و تربیتی

مشخصات کتاب

سرشناسه: عالم زاده نوری، محمد، 1349 -

عنوان و نام پدیدآور :جمع سپاری و مردم سازی تربیت: تربیت فعال از طریق مشارکت دهی طلاب در ارتقای اخلاقی و تربیتی(به ضمیمه بیانیه بالندگی بسیج حوزه های علمیه در گام دوم انقلاب اسلامی)/ مولف محمد عالم زاده نوری؛ به سفارش و نظارت معاونت تهذیب و تربیت حوزه های علمیه.

مشخصات نشر: قم: حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت، 1401.

مشخصات ظاهری:167 ص.: مصور؛ 14/5×21/5 س م.

شابک : 978-622-5677-33-3

وضعیت فهرست نویسی : فاپا

یادداشت : کتابنامه: ص.[165] - 166.

عنوان دیگر : تربیت فعال از طریق مشارکت دهی طلاب در ارتقای اخلاقی و تربیتی... .

موضوع : طلاب-- ایران -- اخلاق حرفه ای Islamic seminarians-- Iran -- Professional ethics حوزه های علمیه -- ایران -- مدیریت *Islamic theological seminaries -- Iran -- Administration تربیت اخلاقی -- ایران Moral education -- Iran

شناسه افزوده :مرکز مدیریت حوزه های علمیه. معاونت تهذیب

شناسه افزوده :حوزه علمیه قم. مرکز مدیریت

رده بندی کنگره : BP254/7

رده بندی دیویی : 297/656

شماره کتابشناسی ملی : 8849479

اطلاعات رکورد کتابشناسی: فاپا

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب : خانم نرگس قمی

ص: 1

اشاره

ص: 2

جمع سپاری و مردمی سازی تربیت

تربیت فعال از طریق مشارکت دهی طلاب در ارتقای اخلاقی و تربیتی

(به ضمیمه بیانیه بالندگی بسیج حوزه های علمیه در گام دوم انقلاب اسلامی)

محمد عالم زاده نوری

ص: 3

شناسنامه کتاب

ص: 4

﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ (1)

﴿قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَة أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ﴾ (2)

رهبر معظم انقلاب :

«مسئله اصلی ما، مسئله ی مردم است؛ حضور مردم میل مردم، اراده ی مردم، عزم راسخ مردم. این را باید عرض کنیم؛ در همه ی تحولات و جنبش های گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است». (3) «در حوزه ی علمیه ی صحیح شیعی، همه به خصوص طلاب جوان باید خود را در صفوف اوّل بدانند». (4)

آیت الله اعرافی، مدیر حوزه های علمیه کشور در باره ی مردمی سازی تربیت :

«طرحی اساسی، ضروری و جالب است در تربیت حوزوی، قیام همه ی ارکان حوزه و مشارکت استاد و طلبه و فضای دل انگیز روحی و معنوی ضرورت دارد و این طرح باید افزون بر مبانی و کلیات به برنامه های عملیاتی، اجرایی و واقع بینانه بینجامد و همه ی بخش های صفی و ستادی همکاری نمایند». (5)

ص: 5


1- سوره حدید، آیه 25 .
2- سوره سبأ، آیه 46 .
3- رهبر معظم انقلاب، 1390/07/20 . https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17510
4- رهبر معظم انقلاب، 1373/6/20. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2723
5- 1400 /10/18

چکیده

مردمی سازی تربیت از ضرورت بسیج اراده ها ارتقای انگیزه ها، قیام جهادی، اهتمام جمعی و حرکت خودجوش و هماهنگ و جبهه ای در تحقق اهداف تهذیبی و تربیتی سخن میگوید و بر نقش فعال، اثرگذار، پیش برنده و جریان ساز آحاد مخاطبان و متربیان و مشارکت مسئولانه و سلوک مجاهدانه آنها در فرایند تربیتی تأکید می کند و مربیان و مدیران تربیتی را از غفلت از ظرفیت های ایشان و فرصت های بی نظیر و اثرگذار مشارکت و نقش آفرینی فعال و نصرت و تعاون ایشان بر حذر داشته و تصدی گری امور تهذیبی و تربیتی را بدون بهره برداری از توان ایشان، برای رشد و تعالی و تحقق اهداف تربیتی کافی و مؤثر نمی داند .

در این طرح بر ضرورت بهره مندی از ظرفیت گروه و تشکیلات در جهت تحقق امر تهذیب و تربیت و در پیشبرد اهداف تربیتی تأکید می شود.

ص: 6

فهرست مطالب

مقدمه 11

مردمی سازی تربیت؛ چیستی 19

مردمی سازی تربیت؛ چرایی 25

1. تربیت در گرو مسئولیت پذیری و تمرین و اقدام عملی 25

2. خوب شدن در گرو خدمت به خوبی ها و معماری ساخت محیط معنوی 27

3. مسئولیت اجتماعی و رسالت الهی از بدو بلوغ 30

4. كسب تدریجی مهارت های تربیتی؛ خدمت در ضمن رشد و رشد در ضمن خدمت 32

5. حضور فعال، لازمه بروز و پرورش استعدادها 34

6. مقتضای دوران وزارت جوانان 38

7. بهره مندی از پویایی فکر و عمل جوانان 38

8. هنر مدیر؛ مدیریت هنرها و به کارگیری ظرفیت ها 49

9. مردمی سازی تربیت عامل رشد مدیران و مربیان تربیتی 44

10. سنگینی وظیفه ی تربیت و نیاز به نیروی فراوان 45

11. احساس مسئولیت و رسالت اجتماعی درمان ضعف هویت 48

12. نقش آفرینی عمومی و مردمی، مقتضای ولایت مؤمنان 49

13 . وظيفه الهی تمدنی و اجابت درخواست رهبری 52

ص: 7

14. حضور فعال در میدان تربیت؛ لازمه ی اخلاق انقلابی و معنویت عصر امام خمینی 60

15. رسالت ویژه طلبگی؛ حضور در مقیاس هدایتگری و راهبری 66

مردمی سازی تربیت؛ چگونگی 67

1. اضلاع فعالیت مردمی 69

اول: احساس مسئولیت کردن و به میدان آمدن 70

دوم: آرمان و هدف متعالی 70

سوم: سازه ی جمعی و قالب گروهی 75

2. گروه های کاری و انواع آن 81

الف) بر اساس سابقه 81

ب) بر اساس نوع مسائل 82

ج) بر اساس سن و مراتب علمی 83

د) بر اساس اثرگذاری و نقش آفرینی 84

ه-) بر اساس قالب اثرگذاری 85

و) بر اساس موضوع و در مدل پلکانی 86

- فعالیت های درون مدرسه ای 87

- فعالیت های برون مدرسه ای 90

- فعالیت های بین مدرسه ای 91

- فعالیت های کلان ناظر به نیاز انقلاب اسلامی و افق تمدن اسلامی 91

ز) تنوع الگوهای نقش آفرینی در کارگروه ها 95

3. ملاحظات مدیریتی و ساختاری در مردمی سازی 96

1. عدم کفایت مردمی سازی از حسن انجام وظیفه مسئولان 96

2. ساختارهای مردمی مکمل ساختارهای رسمی و نه جزئی از آن 97

ص: 8

3. سطوح متفاوت همکاری میان مدیران و فعالان 98

4. تعاون و تعامل بر پایه اختیار و آزادی و البته بلوغ نظری و عملی 99

5. ضرورت سعه صدر در تعامل با فعالان مردمی 99

آسیب ها و هشدارها 100

1. غفلت از خلوت و معنویت 100

2. کار اجرایی محض 104

3. برنامه ریزی محض 105

4. حضور فردی در فعالیت اجتماعی 106

5. نداشتن راهبر و غرور یا اشتباه 108

6. ناسازگاری با مدیریت 110

7. بی توجهی به وظیفه اصلی طلبگی در دوران تحصیل 111

8. عدم صلاحیت طلبه مبتدی برای تربیت 113

9. کم توجهی یا تضعیف روش های تربیتی مرسوم 119

پرسش 119

پژوهش 121

پیوست اول: بیانیه بالندگی بسیج حوزه های علمیه در گام دوم انقلاب اسلامی 123

پیوست دوم: شرح بیانیه بالندگی بسیج 129

چرایی این نوشتار 132

ماهیت و ارکان بسیج 132

1. اعتقاد به حضور حداکثری دین در اداره جامعه 134

2. احساس مسئولیت درک ،نیاز و آمادگی و داوطلبی برای اقدام به موقع 134

3. مجاهدت و نستوهی 136

4. اخلاص 137

ص: 9

5. هدفمندی و رسالت مداری 137

6. اصلاح تحول خواهی و پیش برندگی 138

7. نگاه تاریخی به رویارویی تمدنی با کفر و استکبار جهانی 140

8. پیشرو بودن استقلال عمل و حرکت خودجوش مردمی 141

9. اراده ی جمعی 142

بسیج در حوزه 148

هویت حوزوی و مأموریت طلبگی 149

پیوند مأموریت حوزه با آرمان انقلاب 151

تمایز بسیج حوزه با بسیج سایر اقشار 152

حوزه ی علمیه و بسیج 154

ویژگی های بسیج حوزه علمیه 157

پیوست سوم: مبلغ نوع جیم؛ مبلغ راهبر 161

منابع 165

کتابنامه 165

ص: 10

مقدمه

بزرگ مربی عالمیان، پروردگار متعال است که هدف خلقت را هدایت انسان ها در مسیر عبودیت و سعادت ﴿وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلا لِيَعْبُدُونِ﴾ (1) و هدف بعثت را حاکمیت دین خدا بر جان ها و جوامع بشری قرار داده است: ﴿هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَة؛ (2) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ ِدينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَه عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهِ الْمُشْرِكُونَ﴾. (3)

خدای متعال به واسطه ی رسول خود، ثقلین را ریسمانی برای رسیدن به هدایت و سعادت و دستاویزی برای تمسک قرار داده است ﴿مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِى أَبَداً﴾. (4)

در این بیان نورانی؛ تمسک به قرآن، همانا تمسک به امام، و تمسک به امام، همانا تمسک به قرآن است ﴿وأَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَي الْحَوْض﴾؛ (5) بنابراين تمسک به قرآن بدون تمسک به ،امام انحراف و ضلالت است و تمسک به امام نیز

ص: 11


1- سوره ذاریات، آیه 56.
2- سوره جمعه، آیه 2.
3- سوره توبه، آیه 33 و سوره صف، آیه 9 .
4- طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 380.
5- همان.

در پیروی و هماهنگی تام با او است؛ ﴿و قَلْبِی لَکمْ مُسَلِّمٌ وَ رَأْيِي لَكُمْ تَبع ونُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدّة﴾. (1)

شیعه ای که تمام حالات روحی و قلبی اش و همه اندوخته های علمی و دانشی اش و همه ی رفتارها و تکالیف عملی اش را با امام هماهنگ نماید و بی کم وکاست قدم در راه امام و اهداف او گذارد به سعادت و تربیت دینی مطلوب دست یافته است؛ زیرا همراهی و پیوند با امام، شرط زندگی توحیدی و محور تربیت دینی و اخلاقی است ﴿بشروطها و أنا من شروطها﴾. (2)

بی شک عصر غیبت امام، با همه ابتلاءات و دشواری ها، عصر تربیت و تکامل بیشک شیعه و ارتقای او به بالاترین مدارج توحید و ولایت است و تمرین ولایت مداری حول نایب امام زمان شیعیان را برای فرمان برداری کامل از امام عصر آماده و توانا خواهد ساخت. تربیت دینی در عصر غیبت به معنای همراهی و همدلی با دغدغه های ولی در پیشبرد اهداف حکومت اسلامی همفکری بر محور دغدغه های ولی و نصرت و یاری عملی او در مسیر تحقق چشم انداز تمدن اسلامی و اهداف انقلاب است.

حوزه های علمیه در تربیت اخلاقی و معنوی علمداران دین، عالمان مجاهد، هادیان عامل و مجاهدان ولایت مدار در طول تاریخ خصوصاً در عصر امام خمینی رحمه الله پیشگام و موفق بوده اند و همواره مسیر خودسازی طلبه را به جامعه سازی و پیشبرد اهداف اجتماعی اسلام منتهی دانسته اند؛ ﴿إلا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَتَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ (3) زیرا خودسازی و معنویت در عزلت و انزوا و بدون اهتمام به امور مسلمین معنا ندارد. (4)

ص: 12


1- زیارت جامعه کبیره، محمد بن حسن طوسی؛ تهذيب الاحكام؛ ج 6، ص 99.
2- صدوق، امالی، ص 235 .
3- سوره عصر، آیه 3 .
4- امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: ﴿مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ منْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِى يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم﴾؛ کسی که صبح کند و دغدغه مند کارهای مسلمانان نباشد او از آنان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. (کلینی؛ الكافى، ج 2، ص 164).

این خودسازی که در بستر سلوک جمعی بر محور ولایت و در میدان عینی جامعه واقع می شود همان اخلاق و معنویت مورد نظر بنیانگذار انقلاب و رهبری معظم است که می بایست ثمراتش را در جامعه سازی و تمدن سازی مشاهده نمود وگرنه سلوک فردی منهای رسالت اجتماعی به «تربیت مجاهدان ولایت مدار» نمی انجامد و چه بسیار است فاصله میان قاعدان و مجاهدان! (1)

معاونت تهذیب و تربیت حوزه های علمیه اخلاق و معنویت را در عصر امام خمینی، بر محور ولایت و تربیت عالمان مجاهد ولایت مدار دنبال می کند و این سخن مقام معظم رهبری را در آغاز درس خارج فقه شان طلیعه رویکردهای تحولی خود می داند که فرموده اند: «اگر دیدیم در حوزه های علمیه، شور علمی هست، اما این شور علمی و کار علمی، خلاهای نظام را چنان که باید، پر نمی کند، باز باید به مسئله ی تهذیب توجه کنیم. برای اینکه اگر اخلاق و تهذیب نفس در حوزه ها باشد و صفای نفس ناشی از آن پیدا شود هر کلمه ای که خوانده شود، باید به نفع مردم و جامعه باشد». (2)

لازم به ذکر است رویکرد تحولی معاونت تهذیب و تربیت با اعتقاد کامل به رسالت اجتماعی حوزه و روحانیت در تحقق اهداف انقلاب و تمدن اسلامی با تدوین و تحقق راهبردها و برنامه های زیر تعریف شده است :

ص: 13


1- خدای متعال این فاصله را این گونه توصیف کرده است: ﴿لایستَوِی القاعِدونَ مِنَ المُؤْمِنِينَ غَيرُ أُولِى الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِم وَأَنفُسِهِم فَضَّلَ اللَّهُ المُجَاهِدِينَ بِأَمَوالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنى وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدِينَ عَلَى القاعِدِينَ أَجرًا عَظِيمًا﴾ (سوره نساء، آیه 95).
2- رهبر معظم انقلاب، 1373/6/20. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2723

1. عنایت به تعریفی کامل از تربیت و اخلاق و معنویت در مقیاس «سلوک جمعی در عصر امام خمینی»؛

2. تربیت طلبه در مقیاس «راهبر تربیتی ولایت مدار».

3. تأکید بر «رسالت اجتماعی» حوزه و طلبه؛

4. ارتقای بصیرت و بینش اجتماعی طلاب از طریق طرح تحول بسیج طلاب و روحانیون و طرحهایی در رابطه با بیانه ی گام دوم انقلاب و مسائل پیش روی نظام خصوصاً در عصر تقابل تمدن اسلامی با تمدن غرب؛

5. تأکید بر اصل «تربیت در مسیر خدمت و خدمت ضمن تربیت»، یا به بیان دیگر «خدمت اجتماعی در ضمن رشد و رشد در ضمن خدمت»؛

6. مردمی سازی تربیت و مدیریت شبکه ای ظرفیت های عمومی در جهت پیشبرد اهداف تربیتی و تهذیبی؛

7. عنایت به ظرفیت های تربیتی فرهنگ، تربیت محیطی و ایجاد فضای متعالی و مناسب برای تربیت به مثابه کارخانه انسان سازی؛

8. فراگیری تربیت و محوریت اخلاق و معنویت در همه شئون ارکان و اجزای حوزه های علمیه و حیات طلبگی؛

9. تربیت متکامل و متوازن و فراگیری آن در همه ساحات و ابعاد وجودی طلبه اعم از معنوی، اعتقادی، عبادی، علمی، عقلانی، سیاسی، انقلابی، اجتماعی، خانوادگی، رسالتی، حرفه ای، معرفتی و بصیرتی و....

10. عنایت به سنت های ارزشمند و فراموش شده حوزوی در استاد محوری و شاگردپروری و تربیت مربیان دلسوز و تشکیل شبکه ارتباطی اساتید و شاگردان.

این نوشتار به غرض بحث و بررسی پیرامون راهبرد ششم یعنی «مردمی سازی تربیت» و بیان چیستی، چرایی و چگونگی آن پدید آمده است. «مردمی سازی» به مشارکت گرفتن توده ی انسان ها و به میدان آوردن اراده های همگانی است که

14

ص: 14

ضرورت انکارناپذیر کارهای بزرگ خصوصاً سازندگی انسان در فضای حوزه های علمیه به شمار می رود.

مردمی سازی

چیستی

چرایی

چگونگی

معاونت تهذیب و تربیت حوزه های علمیه در رویه ای جدید، روند دستوری و ابلاغی فعالیت های فرهنگی و تربیتی را به روند مشارکتی با کنشگری خود طلاب و مدارس تبدیل نموده است در روند قبلی، طلبه، مخاطب فرض شده و گزاره هایی به او القا یا دیکته می شد. طبعاً در آن تعامل، جوهره ی درونی افراد برای مسئولیت پذیری و صحنه گردانی نمایان نمی گشت؛ در حالی که این رویه ی جدید،

طلاب را بیش از پیش متوجه مسئولیت هایی که بر دوش دارند ساخته و آنها را نه مخاطب و مستمع آزاد که کارگزار و همیار فعالیت های تربیتی می شناسد و با مشارکت فعال طلبه، عنصر سازندگی را در وجود او تقویت می کند.

پیامبران خدا نیز چنین روشی داشتند. برخی گمان می کنند خدای متعال پیامبران را فرستاده یا امام زمان علیه السلام را می فرستد تا جامعه را اصلاح کنند؛ اما این تصور، آن گونه که قرآن کریم فرموده است، تصور کاملی نیست. پیامبران نیامدند تا مستقیم و مباشر، جامعه را اصلاح کنند؛ پیامبران آمدند تا «مردم» جامعه را اصلاح کنند: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾. (1) امام زمان علیه السلام نیز این کار مهم را نه با قدرت غیبی و امور ماورایی! یا با دست عنایت و نظر

ص: 15


1- سوره حدید، آیه 25 .

مرحمت! که با همراهی مردم و استفاده از نیروی آنان رقم خواهد زد؛ (1) بنابراین مردمی سازی بر تعالیم عمیق دین اتکا دارد و سرفصلی از «مکتب تربیتی اسلام ناب» است و نباید صرفاً یک ابلاغیه اداری تلقی شود. مردمی سازی و ایجاد حرکت از درون، طرح کلی اسلام در همه ی امور از جمله سازمان تربیتی است و از راهبردهای مهم سازمان مؤمنانه به شمار می رود.

عظمت اهداف تربیتی و سریان آن در تمامی لایههای پیدا و پنهان زندگی از طرفی و دشواری استقرار قلبی آن با وجود معارضان و راهزنان از سوی دیگر، هر مسئول دغدغه مندی را به این نتیجه میرساند که این جبهه خطیر را تنها با اتکای به فرماندهان آن و صرفاً با اساتید اخلاق نمی توان تدبیر کرد. آنچه که تنهایی این میدان و غربت متولیان آن را ترمیم می کند به کارگیری ظرفیت مردمی و «بسیج عمومی» است؛ (2) حقیقتی که می تواند علاوه بر فتح سنگرهای تربیتی، موجب

ص: 16


1- این حقیقت در قرآن کریم مورد تأکید است هُوَ الَّذى أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (سوره انفال، آيه 62)، يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (سوره انفال، آیه 64)، يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ (سوره توبه آیه 61) فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ (سوره هود، آیه 112)، إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (سوره رعد آیه (11) نظریه ی جمهوریت در نظام سیاسی اسلام بر همین اساس شکل گرفته است و تنها یک تاکتیک موقت تلقی نمی شود. بر اساس این منطق، کمک گروه های جهادی به مناطق محروم و یا کمک جمهوری اسلامی به سوریه و یمن و فلسطین و سایر امت های مستضعف حتى المقدور نباید به شکل مستقیم باشد، بلکه باید به شکل راهبری صورت گیرد؛ یعنی به شکلی که خود آنان احساس مسئولیت و قیام کنند و مشکل خود را با عزم و همت و جوشش درونی خود حل سازند همان گونه که ذوالقرنین برای ایمن سازی مردمان از شر یأجوج و مأجوج کار را بر عهده ی خود آنان نهاد و از قدرت خودشان کمک گرفت: فَأَعينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً * آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوِي بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِى أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً (سوره کهف، آیه 95 و 96).
2- امام خمینی در این باره فرموده اند: «ملتی که در خط اسلام ناب محمدی صلى الله عليه و آله و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند» (صحیفه امام، ج21، ص195).

فتح الفتوح اصلی یعنی تربیت مسئولانه ی افراد شود.

در حوزه های علمیه نیز تهذیب و تربیت جز با مشارکت مسئولانه ی خود طلاب به سامان نمی رسد. طلبه ای که خود را صرفاً مهمان، مخاطب و مصرف کننده ی مباحث اخلاقی بداند و برای این مهم در کنار اساتید و مسئولان، فردی یا گروهی، قيام لله نکند راهی به سلوک مجاهدانه نمی یابد. از این رو برای آنکه آموخته های اخلاقی، برکت یافته و در جانمان تثبیت و اقامه شود باید هم زمان برای ترویج و اقامه ی آن در محیط پیرامونی و جامعه ی خود مجاهدت کرده و سرفصل عملی «نصرت» را بگذرانیم. (1)

روشن ترین مصداق حرکت های مردمی، هیئات های مذهبی و عزاداری امام حسین علیه السلام است و پرشکوه ترین مراسم عزای سیدالشهداء علیه السلام پیاده روی اربعین که بزرگ ترین حماسه مردمی به شمار می رود؛ مراسمی که با کمترین مداخله ی دولت و نهادهای رسمی، با همت و مجاهدت و هزینه ی مردم از ابتدا تا انتها سامان می یابد و اسیر تصویب بودجه ی حاکمیتی و بروکراسی اداری نیست و اتفاقاً بیشترین اثر تربیتی را بر دل و جان همه ی کسانی که در آن سهمی ایفا می کنند دارد. فعالیت جوانان انقلابی در جهاد سازندگی (پیش از تبدیل آن به وزارت خانه ی رسمی و سازمان اداری) و همچنین فعالیت گروه های جهادی که به خدمات فرهنگی و عمرانی در مناطق محروم می پردازند نیز انجمن اولیا و مربیان، شوراهای محلی و مانند آن، مصداق روشن جریان مردمی است. هر جا که مردم بدون اینکه مسئولیت رسمی و جایگاه حقوقی داشته باشند احساس تکلیف کرده و با حضور رسالت مندانه ی خود مشکلی را حل کرده و نیازی را برآورده می سازند جریان مردمی پدید آمده است. کانون های فرهنگی و تربیتی مسجد محور نیز همین گونه است.

ص: 17


1- إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ (سوره محمد، آیه 7).

کسی حقوق نمی گیرد و موظفی رسمی اداری ندارد و جز از احساس مسئولیت و تعهد حضور اجتماعی برنمی خیزد مردم به شکل خودجوش و بدون جایگاه حقوقی و تعهد قانونی ورود کرده و رسالتی را دنبال می کنند. بسیج نیز از ابتدا همین حقیق را داشته است؛ گرچه یک سازمان رسمی نیز برای آن شکل گرفته است. این سازمان رسمی باید هنرش مرد می ساختن این حرکت ها و کمک به جوشش درونی نسبت به آرمان های انقلاب باشد .

در این کتاب که سومین دفتر از «راهبردهای تحولی تهذیب و تربیت» به شمار می رود تلاش شده است تصویر ملموس، کامل و یک پارچه ای از مردمی سازی تربیت با ذکر نمونه های عینی متعدد و مصادیق عملیاتی بیان شود تا دست اندرکاران امر تهذیب و تربیت با استفاده از این ظرفیت عظیم، امر خطیر انسان سازی را خصوصاً در حوزه های علمیه که کانون تربیت عالمان ربانی مجاهد است پی گیرند. (1)

این کتاب، یک متن درسی نگرش ساز است که مخاطب اصلی آن مدیران مدارس علمیه و معاونان تهذیب و تربیت اند گرچه خود طلاب و همه دست اندرکاران تربیت در حوزه و غیر حوزه نیز از محتوای آن بهره می برند.

شایسته است از دانشمند گران مایه مرحوم حجت الاسلام والمسلمين شيخ مهدی رضایی صفت، مشاور مطالعات و برنامه ریزی معاونت تهذیب که بخش هایی از این نوشتار، حاصل فکر خلاق و قلم روانش بود یاد کرده و به روح بلندش صلواتی نثار كنيم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و احشره مع الائمة الاطهار.

محمد عالم زاده نوری

بهار سال 1401 هجری شمسی

ص: 18


1- دفتر اول از راهبردهای تحولی تهذیب و تربیت کتاب «الگوی اهتمام جمعی در مدیریت تربیتی» و دفتر دوم آن کتاب «معادله الزام و اختیار در تربیت» است.

بخش اول : مردمی سازی تربیت؛ چیستی

«مردمی سازی» یعنی به میدان آوردن مردم و استفاده از ظرفیت عظیم توده ها و بهره گیری از نیروی متراکم همگان در یک عرصه ی خاص؛ بنابراین مشارکت گرفتن و درگیر کردن مردم، ایجاد احساس مسئولیت و تعهد در آنها و پدید آوردن حرکت و اقدام و عمل در میان توده را مرد می سازی گویند .

ص: 19

منظور از «مردم» در این اصطلاح همه ی کسانی هستند که وظیفه ی حقوقی، مسئولیت مستقیم و جایگاه اعتباری نسبت به یک کار ندارند و رسماً به انجام آن موظف نیستند. در این اصطلاح «مردم» مقابل «مسئولان» است و مصداق کامل آن در مدارس مدارس علمیه، «عموم طلاب» در مقابل مسئولان حوزه هستند؛ (1) بنابراین مردمی سازی به این هدف صورت می گیرد که همه ی مردم (یعنی طلاب و حوزویان) خود را مسئول بدانند و به انتظار نهادهای مدیریتی و ساختارهای رسمی و حاکمیتی حوزه ننشینند و از صرف توان خود در رشد و تعالی و تحقق اهداف تربیتی و در نتیجه حل مشکلات و موانع مختلف فردی و اجتماعی در مسیر خودسازی و جامعه سازی به شکل داوطلبانه، ارادی و آگاهانه دریغ نورزند.

مردمی سازی بر این مبنا شکل می گیرد که همه ی کسانی که مسئولیت رسمی ندارند هم مسئول اند.

مسئولان

مردم

ص: 20


1- «مردم» در این تعبیر قسیم روحانیت نیست؛ مثلا در عبارت «روحانیت با مردم باید چنین رفتار کند» مردم قسیم روحانیت گرفته شده است؛ اما در «مردمی سازی» ممکن است مردم روحانی باشند. زمانی که روحانیت نسبت به یک موضوع مسئولیت رسمی نداشته باشد در آن موضوع قسیم مردم نیست بلکه جزء مردم است.

مراد از «تربیت» هم در این عنوان هرگونه نقش آفرینی و تأثیرگذاری در «فرایند تربیت» و زمینه سازی برای ارتقا و رشد است که شامل تمامی فعالیت های آموزشی و فرهنگی هدفمند و منسجم تا حصول اهداف تربیتی می شود.

«مردمی سازی تربیت» به معنای ایجاد احساس مسئولیت برای عموم مؤمنان [از جمله طلاب] نسبت به امر انسان سازی و مشارکت دادن آنها در فرایندهای تربیتی و اثرگذاری بر جان انسان ها [خصوصاً در قالب های گروهی و تشکیلاتی] است .

مردمی سازی تربیت : راهبری و بسیج اراده ها و مشارکت همه ظرفیت ها در فرایند تهذیب و تربیت

ص: 21

همچنین تعبیر «مردم» تأکیدی بر این نکته است که صرفاً خواص از طلاب مراد نیستند؛ بلکه تمام حوزویان برای نقش آفرینی تهذیبی و تربیتی باید بسیج شوند؛ هر چند خواص طلاب در این میان نقش پیشران دارند؛ البته اساتید و مدیران نیز فراتر از مسئولیت مصرح و موظفی رسمی خود می توانند نقش مردمی ایفا کنند و به فعالیت هایی خودانگیخته و مؤثر در شاگرد پروری یا در حل مسائل حوزه و

نظام اسلامی بپردازند.

در این ایده، تربیت از حالت یک طرفه و استعلایی به حالتی تعاملی و دوجانبه تبدیل می شود و از نیروی متربیان نیز در امر کلان تربیت بهره گرفته می شود؛ در واقع تربیت در روش سنتی، عملیاتی فردی و عمدتاً یک طرفه میان مربی و متربی است؛ حال آنکه در وضعیتی متعالی متربی صرفاً یک شنونده ی محترم یا یک مهمان و مصرف کننده ی منفعل در مقابل رفتار مربی دیده نمی شود؛ بلکه علاوه بر

تأثیر پذیری از مربی خود در امر تربیت فعال و اثرگذار و مسئول و میزبان است و در عملیات گسترده ی تربیت مشارکت می ورزد.

مردمی سازی، تعاون است و تعاون در تربیت عبارت است از نقش آفرینی متربیان در برنامه ریزی، اجرا و مراحل تربیت در این ،رویکرد متصدی و متولی امر تربیت صرفاً مربی نیست و به گفتن و تبلیغ محتوای تربیتی نیز اکتفا نمی شود؛ بلکه متربی خودش با احساس مسئولیت و با اراده و اختیار در همه ی مراحل تربیت حضور فعال دارد و در واقع بازیگر فعال صحنه ی گسترده ی تربیت است، متربی علاوه بر تربیت نفس خود نسبت به تربیت دیگران، احساس مسئولیت و نقش آفرینی خواهد داشت و از این طریق خود نیز رشد می کند و تعامل در امر تربیت شکل می گیرد. همچنین در این نگاه، فرآیند تربیت اولا و بالذات مستند به خود انسان ها است و ثانیاً و بالعرض به هدایت و راهبری و تعین بخشی سازمان؛ یعنی افراد خودشان را نه صرفاً مجری توصیه ها و ابلاغیه ها و تماشاچی صحنه که

ص: 22

منبع جوشنده و خلاق آن می دانند و در توسعه همه جانبه ی کمی و کیفی تربیت می کوشند.

مردمی سازی تربیت به حرکت درآوردن انسانها و به میدان آوردن اراده ها و فعال سازی همگان در امر کلان تربیت است که اولاً نقش سازنده ای برای خود انسان و فعالان این عرصه دارد. این ایده از این مبنا نشئت گرفته که تا انسان، سرباز و کارگزار امر تربیت نشود و به آن اقدام نکند و دغدغه ی تربیت دیگران را نداشته باشد خود تربیت نمی شود .

در واقع مسئولیت تربیت و سازندگی انسان بر دوش همه است. همه در قبال این امر مکلف اند و نباید برخی را مربی و برخی دیگر را متربی صرف تلقی کرد: ﴿كُلُّكُم راعٍ وَ كُلُّكُم مسئول﴾. (1) در یک مدرسه علمیه همگان از مدیر و کارمند و استاد و طلبه باید احساس مسئولیت کنند و در عملیات بزرگ تربیت و انسان سازی سهیم باشند.

ص: 23


1- ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام؛ ج 1، ص6.

بنابراین برای تربیت باید جبهه ای فراهم آورد و همگان را مشارکت داد و اراده ها را بسیج کرد، به صورتی که هر کس گوشه ای از این کار بزرگ را برگیرد و خود را نسبت به آن مسئول بداند. کار بزرگ تربیت را به تنهایی نمی توان انجام داد و برای این مهم باید عزم و اهتمام جمعی و اراده ی عمومی شکل داد و سازمان یا نهاد تربیتی نباید گمان کند که به صورت استعلایی و یک جانبه می تواند راهبری کند و

به مقصود تربیت دست یابد برای تربیت بسیج توده ها نیاز است و این بار بر دوش همگان قرار می گیرد. (1)

ص: 24


1- این کلیدواژه ها را برای بیان محتوای مردمی سازی تربیت می توان به کار گرفت: بسیج تربیتی، عمومی سازی تربیت، شبکه مردمی تربیت، تعاون در تربیت، تربیت تعاملی، نهضت گسترده تهذیب و تربیت، نهضت تحول معنوی، نهضت مردمی تربیت، قیام تربیتی، ظهور اراده ی عمومی در سازندگی انسان ها، مردم سالاری در تربیت، قیام اراده ها و بسیج نیروهای مردمی در سازندگی انسان ها، مدیریت شبکه ای ظرفیتهای عمومی در فرایند تربیت، احساس مسئولیت همگانی و تعهد عمومی و رسالتمندی همگانی، خیزش، نهضت، بعثت، انتفاضه، رسالت الهی و قیام لله در اصلاح فرد و جامعه. مفهوم مرد می سازی چند ترجمه ی غربی دارد که برخی از آن ها به جنبه های نقش آفرینی و مشارکت دهی عمومی اشاره دارد و ناشی از مدل های جدید حکمرانی است. همین معنا مورد نظر ما است. برخی دیگر، حجیت و مشروعیت را به مردم و خواست یا میل آنها می دهد که دو پهلوست و مقصود ما نیست.

بخش دوم : مردمی سازی تربیت؛ چرایی

اشاره

این ایده مبتنی بر مبانی و متکی بر ادله ای است که به آن اشاره می شود :

1. تربیت در گرو مسئولیت پذیری و تمرین و اقدام عملی

حاصل تربیت در شکل کامل ،خود انسان مسئول متعهدی است که نسبت به دیگران دغدغه مند و راهبر است و در عمل و اقدام اجتماعی حضوری آگاهانه، ارادی و و داوطلبانه دارد. ما باید با تلاش ها و اقدامات تربیتی خود چنین کسی را پدید آوریم. برای ایجاد صفت مسئولیت پذیری و تعهد، متربی باید خود به میدان آید و مسئولیت پذیری را مشق کند؛ بنابراین صرف شنیدن و یادگرفتن کافی نیست.

با مطالعه ی کتاب رانندگی و شنیدن دستور شنا کسی راننده یا شناگر نمی شود. به دست آوردن همه صفات اخلاقی حاصل ممارست و تکرار عمل است: ﴿إذ خُمرَت طينَتُنا بِالمَلَكَة، وَتِلكَ فينا حَصَلَت بِالحَرَكَة﴾. (1) هر صفتی که بدان التزام و اهتمام داشته باشیم و آن را به کار بگیریم و در طی زمان بدان پای بند باشیم در وجود ما تقویت خواهد شد و هر صفتی که آن را آموخته باشیم ولی به کار نگرفته باشیم در ذهن ما به شکل مفهوم باقی خواهد ماند و به جان ما منتقل نخواهد شد؛ بنابراین کسی صفت مسئولیت پذیری و تعهد در وجودش ایجاد می شود که آن را تمرین کند و در طی زمان، مسئولیت و تعهد بورزد.

به این ترتیب نظام تربیتی موفق نظامی است که در جان متربیان انگیزه ی کارکردن ایجاد کند و آنان را به میدان عمل بیاورد. صرف گفتن و شنیدن و حفظ کردن برای تربیت کافی نیست؛ زیرا هر کس کار و فعالیتی دارد رشد می کند و بزرگ می شود. امام على علیه السلام فرمودند: ﴿مَنْ يَعْمَلْ يَزْدَدْ قُوَّة﴾؛ هرکس کار کند قدرتش زیاد می شود». (2)

ص: 25


1- ملاهادی سبزواری؛ شرح المنظومه، ج 3، ص 617.
2- عبدالواحد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الكلم؛ حدیث 345. حتى رشد معرفتی در گام های بعدی تربیت متوقف بر عمل به آموخته هاست؛ ﴿مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَم﴾، لازمه رشد و تعالی، تلاش و عمل و اقدام در هر مرحله است تا مجوز ورود به مرحله بعد صادر شود. ر.ک: به کجا و چگونه فصل دوم، اصل سوم.

جوان در میدان عمل بزرگ می شود و با تمرین و ممارست و عهده داری رشد می کند نه با تماشا کردن و از دور دستی بر آتش داشتن و دست بر روی دست نهادن. پس به جای تربیت نظری و کلاسی به تربیت میدانی و کارگاهی باید روی آوریم زیرا تربیت واقعی و رشد و تعالی وجودی در میدان عمل پدید می آید نه در کلاس درس؛ بنابراین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که ما کار کنیم تا جوان رشد کند! ما احساس مسئولیت بورزیم تا او مسئول شود وقتی مسئولان و کارگزاران کار می کنند آنان رشد می کنند نه نسل جوان؛ اینکه متولیان رسمی و نهادهای حاکمیتی برای جوانان برنامه اجرا کنند و آنان را مخاطب اجرای خود ببینند کافی نیست.

گاهی ما در مقام تربیت خودمان را فعال و متربی را منفعل تلقی می کنیم؛ یعنی سخنرانی می کنیم تا دیگران گوش کنند. نصیحت می کنیم تا دیگران اثر بپذیرند، مربی می شویم تا دیگران متربی باشند؛ در حالی که این تصور که ما فعالیت کنیم و آنها رشد کنند، ما هدایت کنیم و آنها بشوند و ما حرکت کنیم و آنها برسند تصور تامی نیست.

جوان برای رشد و بالندگی و کمال، باید خودش راه بیفتد و پیش رود، زمین بخورد و بلند شود، تلاش کند و نتیجه بگیرد. اگر و تنها اگر به جوان امکان و مجال کار دهیم و او را برای حضور در میدان تشویق کنیم و زمینه ی احساس مسئولیت و ایفای نقش را برایش آماده کنیم، او را رشد داده ایم. با این وصف به جای آنکه مردم و جوانان را دائماً مخاطب برنامه های فرهنگی تربیتی بشماریم، باید آنان را همکار و کارگزار بشناسیم و به آنها میدان عمل مستقل دهیم.

همان گونه که عمده جوانان انقلابی در مبارزات پیش از انقلاب و در جبهه ها

ص: 26

یعنی در میدان درگیری های واقعی تربیت شدند. اساتید اخلاق دست در دست هم نمی توانند در فضای کلاس و حجره یا در حلقات ذکر و موعظه، چنین فتح الفتوحی پدید آورند. مصعب بن عمیر مبلغ جوان رسالت پیامبر در مدینه، نمونه ی همین تربیت میدانی است. طلبه نیز باید مسئولانه وارد کار شود و مشق نقش آفرینی و اثرگذاری کند. به همین جهت باید در مسیر تربیت جامع و مؤثر طلبه، فکری برای

کشف و تعریف میدان کرد؛ بنابراین متربی نیز مانند مربی باید احساس مسئولیت تربیتی کند و با انگیزه کافی در میدان عملی تربیت حضور یابد و در میدان به تمرین و ممارست بپردازد و مشق مسئولیت پذیری و عمل و اقدام تربیتی داشته باشد و نیز مربی در یک فرایند مشخص تربیتی او را بیازماید ارزیابی و راهنمایی و دستگیری نماید تا تربیت در ابعاد متعالی خود محقق شود.

2. خوب شدن در گرو خدمت به خوبی ها و معماری ساخت محیط معنوی

صالح بودن حداقل وظیفه ی مؤمنان و گام اول است؛ فراتر از آن انتظار می رود که هر انسان مؤمنی در اصلاح دیگران نیز بکوشد. «صالح بودن» گرچه لازم است، کافی نیست و تنها هنگامی مؤمنان در صالح بودن به کمال میرسند که «مصلح» باشند.

انسان مؤمن چه در مقام مربی و چه در مقام متربی مکلف است نسبت به احوال برادران خود حساسیت ورزد و تحت رابطه ی اخوت، نسبت به آنان تعاون، تعاضد، تواصی، نصرت و دستگیری داشته باشد. انجام این تکلیف الهی خود مایه ی رشد و تقرب است. امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: ﴿وَ أُمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَكُنْ مِنْ أَهْلِهِ﴾؛ (1) امر به معروف کن تا اهل آن شوی»؛ یعنی اگر کسی بخواهد رشد کند و خوب شود باید در میدان جامعه، صرفاً مصرف کننده، تماشاچی و منفعل نباشد و

ص: 27


1- شریف رضی؛ نهج البلاغه نامه 31. ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول، ص 69.

به عنوان یک نیرو و کارگزار، دیگران را به کار خیر دعوت کند. این هزینه کردن برای دیگران به کمال فردی ما کمک میکند و ما را در مسیر خوبی ها پیش می برد. خوب شدن با سر در لاک فرو بردن و از کار دیگران بازماندن به دست نمی آید. یکی از عوامل رشد و کمال انسان تلاش برای دستگیری و ارتقای دیگران است و طلبه با معماری ساخت محیط معنوی و تربیتی سلوک معنوی می کند.

به صورت طبیعی وقتی کسی دست در کاری داشته باشد، پای پرچمی سینه زند و برای چیزی هزینه کند نسبت به آن وابسته تر خواهد شد؛ اگر کسی علاقه ی خود را به ایمان و ارزش های اخلاقی در عمل ابراز کند نسبت به آن دلبستگی و تعلق بیشتری خواهد یافت به بیان دیگر انسان ها در نسبت با ایمان و ارزش های اخلاقی بر دو گروه اند. دسته ای فقط از برکات آن بهره می برند. دسته ی دیگر خود را حامی و پاسدار آن می بینند. گروه دوم که علی القاعده برای آن هزینه می کنند به ارزش های ایمانی پایبندتر خواهند شد. تصمیم به مصلح شدن تصمیم بزرگی است که انسان را از قفس کوچک و تنگ منیت که البته جاذبه هایی هم دارد خارج می کند.

انسان بر پایه ی سرشت الهی و نیز بر اساس آموزه های اسلامی، وقتی در مقام

ص: 28

تربیت کردن و رشد دادن دیگران بر می آید، لاجرم خود را قبل از دیگران ملزم به رعایت می بیند و از خود شروع می کند (فليبدأ بتأدیب نفسه) و این راز مردمی سازی تربیت است. استادی که درس اخلاق میگوید مربی ای که در مقام تربیت قرار می گیرد و مدیر و معاونی که نسبت به دیگران دغدغه می ورزد و دل می سوزاند مجراى فيض الهی قرار می گیرد و پیش از متربی، خود بهترین فرصت را برای

خودسازی در اختیار دارد. این فرصت را باید قدر شناخت و از آن بهره گرفت و البته این فرصت را باید در اختیار خود طلبه هم قرار داد بر اساس معارف دینی، فیوضات الهی نیز نسبت به «جمع» مؤمنین که قدم در راهی گذاشته اند بیشتر خواهد بود، وقتی شخصی علاوه بر خودسازی در نسبت با دیگران، احساس مسئولیت تربیتی دارد و در میدان تربیت روابط مؤثری را با دیگران رقم می زند و اینگونه جمعی از مؤمنین در روابط و تأثیر و تأثر متقابل بر تربیت خود و دیگران می کوشند، فیوضات الهی و اسباب هدایت و رشد و تعالی بیش از تلاش های فردی نازل و حاصل می گردد ﴿يَدُ اللَّهِ مَعَ الجَماعه﴾. اساساً مراحلی از سلوک اخلاقی و طی طریق الهی، به واسطه ی قیام جمعی و حرکت گروهی ممکن می شود.

یکی از مدیران مدارس علمیه وقتی با تخلف طلبه ای مواجه می شود

هم حجره ای های او را فرامی خواند و مؤاخذه می کند و از آنان برای اصلاح دوست خود تعهد می گیرد تا احساس مسئولیت را در وجود آنان برانگیزد و آنان را به تعهد و تكافل اجتماعی تمرین دهد؛ زیرا محیط کوچک حجره میدان تمرین تعهد و مشق احساس مسئولیت اجتماعی است و اگر طلبه نسبت به هم حجره ی خود مسئولیت پذیر نباشد، فردا در جامعه نیز نمی تواند نسبت به مسائل بزرگتر احساس مسئولیت کند.

ص: 29

3. مسئولیت اجتماعی و رسالت الهی از بدو بلوغ

زندگی حوزویان دو دوره :دارد دوره ی رشد و تحصیل و بالندگی و دوره ی خدمت، ثمردهی و نقش آفرینی اجتماعی .

طلبه در دوره ی اول بیشتر به بالا بردن ظرفیت علمی و دیگر توانمندی های خود می پردازد و قابلیت های خود را فعال می کند. عمده ی فعالیت هایش ناظر به «خود» اوست و به هدف اعتلا و کمال خود از دیگران استفاده می کند .

در دوره ی دوم، بیشتر به بهره گیری از این توانمندی ها و ارائه ی خدمات، «به دیگران» می پردازد. شخصیت اصلی او بیشتر در خدمت رفع نیازهای جامعه قرار دارد و از او انتظار ثمردهی می رود.

گاهی گمان می شود: «تا کسی دوران رشد و تحصیل را به پایان نرسانده باشد حضور اجتماعی برای او مطلوب یا شایسته نیست؛ بنابراین ابتدا باید تمام هم و غم خود را به خود مشغول سازد و از دیگران برای رشد خود بهره بگیرد تا به حد بالایی برسد آنگاه دغدغه مند مسایل دیگران شود و برای خدمت به آنان هزینه کند.»

اما این تصور، تصور تامی نیست؛ زیرا :

اولا انسان از بدو بلوغ نسبت به خلق خدا و جامعه پیرامون خود تکلیف و مسئولیت دارد؛ یعنی همان لحظه که به نماز و روزه مکلف می شود، به امر به معروف و نهی از منکر نیز مکلف میشود و از همان لحظه حق ندارد تماشاچی فارغ البال و عنصر بی مسئولیت جامعه باشد انسان مؤمن از آغاز ایام تکلیف باید به منزله یک موجود زنده، نسبت به رخدادهای بیرونی موضع داشته باشد و از خود عکس العملی نشان دهد. کسی که از خود حرکت و اقدام و جوششی نشان نمی دهد به خفتگان و مردگان ملحق است و نشان از زنده بودن ندارد؛ «هرکه او بیدارتر پردردتر».

ص: 30

خطاب ﴿أَلَا كُلُّكُمْ رَاعٍ وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ﴾ (1) برای همه مکلفان است و از ابتدای بلوغ شامل جوانان می شود. همین طور حدیث نبوى ﴿مَنْ أَصْبَحَ لا يَهْتَمُّ بِأمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمِ﴾ (2) فقط خطاب به کهنسالان و سالخوردگان نیست و جوانان را هم به دل مشغولی نسبت به مسائل امت اسلامی از جمله به سازی محیط پیرامون خود فرامی خواند. (3)

نباید گمان کنیم کار انسان سازی و تربیت تنها وظیفه ی افرادی خاص است و دیگران نسبت به آن مسئولیتی ندارند تلاش برای سازندگی دیگران و نقش آفرینی تربیتی در جامعه چیزی شبیه واجب عینی است که همگان باید در آن حضور داشته باشند نه واجب کفایی که با تقسیم کار به گروهی خاص منحصر شود. (4)

ما انسان ها در زندگی روزمره - چه بخواهیم چه نخواهیم، آگاهانه یا ناهشیار - بر همدیگر اثر می گذاریم. حال که چنین است چه خوب که هنر اثرگذاری بر دیگران را بیاموزیم و از این فرصت مغتنم، آگاهانه و هوشمندانه استفاده کنیم.

ضرورت «تواصی به حق و صبر» به عنوان شرط نجات بخش انسان از خسران عُمر و یا تکلیف به «تعاون بر بر و تقوی»، رسالت دینی همه ی مؤمنان نسبت به برادران ایمانی خود را نشان میدهد؛ ضرورتی که کارویژه ی تخصصی طلاب

ص: 31


1- ورام بن ابی فراس؛ مجموعه ورام، ج1، ص 6.
2- محمد بن يعقوب كليني؛ الكافى، ج 2، ص 163.
3- در فرهنگ اسلامی رهبانیت به معنای کناره گیری از اجتماع وجود ندارد و اگر خلوت و اعتکافی هست به هدف کسب آمادگی روحی و ظرفیت معنوی برای اقدام و عمل پرشور اجتماعی و درگیری و مبارزه در جبهه حق و ذیل ولی است؛ انسان مؤمن از آغاز بلوغ خود باید در میدان درگیری با اولیای شیطان و ائمه ی کفر حضور داشته باشد و این ادعیه را در قنوت خود بخواند: ﴿وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾؛ ﴿رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾، ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾.
4- ر.ک: علی صفایی حائری؛ مسئولیت و سازندگی.

علوم دینی نسبت به جامعه و آحاد مردم به شمار رفته و باید در دوران تحصیل و در کارگاه مدرسه ورزیدگی کافی برای آن کسب شود.

ثانیاً اگر قرار باشد دوران رشد و بالندگی به پایان برسد تا خدمات اجتماعی و نقش آفرینی های اجتماعی آغاز گردد باید تا ایام کهنسالی و حوالی پایان عمر صبر کنیم. در این صورت لازم است برای یک فعالیت اجتماعی یا کار فرهنگی ساده در جمع کودکان و نوجوانان از کسانی در حد شیخ انصاری، آیت الله جوادی آملی یا میرزا جواد ملکی تبریزی استفاده کنیم؛ زیرا مسیر رشد و کمال ره صد ساله است و

حد يقف ندارد.

4. کسب تدریجی مهارت های تربیتی؛ خدمت در ضمن رشد و رشد در ضمن خدمت

خدمات اجتماعی آینده طلبه، در کار علمی و پژوهشی منحصر نیست و به ارتباطات انسانی نیازمند است رشد طلبه در زمینه ارتباطات اجتماعی نیز به تمرین نیاز دارد و با درس و بحث و مطالعه و پژوهش یا در گوشه ی حجره و کتابخانه حاصل نمی شود. کسی که رشدش تنها سمت و سوی دانشی دارد الزاماً برای خدمات متناسب با فضای انقلاب اسلامی و اداره ی جامعه اسلامی خصوصاً در عرصه ی تهذیب و تربیت و سازندگی انسان ها، آماده نیست. کسی که در دوران رشد خود فضای اجتماعی را درک نکرده است نمی تواند ناگهان بر پیچیدگی های میدان فائق آید و نیروی مؤثری گردد. قدرت اثرگذاری بر دیگران، و مهارت ایجاد تحول در جان انسان ها لازمه ی نقش آفرینی اجتماعی است؛ بنابراین در برنامه ی رشد و آموزش جوانان انقلابی، ارتباط واقعی با میدان های خدمت باید در نظر گرفته شود و حضور در عینیت جامعه و کار جمعی مؤثر باید جزئی از طرح رشد و بالندگی جوانان باشد. بسیاری از مسائل مهم در مقوله ی تربیت از جمله درک و

ص: 32

تحمل شرایط محیطی و فضای اجتماعی و اقتضائات میدانی و مهارت های ارتباطی و فنون مدیریتی و مانند آن صرفاً از طریق مطالعه و تحصیل و یا دفعتاً ایجاد نمی شود؛ بلکه به یک حضور مستمر و تدریجی و سیر از اجمال به تفصیل در میدان و کارزار تربیت نیاز دارد.

این حضور تدریجی و مشق کنشگری اجتماعی در زمینه های کوچک و

محدود، احتمال اشتباهات شخص را نیز پوشش می دهد. به هر حال در فعالیت های پرشور اجتماعی، خصوصا برای افراد مبتدی احتمال خطا و لغزش وجود دارد. اگر کسی از ابتدا در یک مسئولیت سنگین قرار گیرد، احتمال اشتباه او بالاست و این اشتباه معمولاً قابل جبران نیست؛ اما اگر در شرایط بسته و محدود تمرین کرده باشد برای حضور در عرصه های بزرگ آماده تر است و احتمال خطای او کاسته خواهد شد.

از مطالب گذشته روشن شد که انسان باید در دوران ،رشد ثمردهی نیز داشته باشد و از راه این نقش آفرینی اجتماعی رشد کند و این همان قاعده ی «خدمت در دوران رشد و رشد در ضمن خدمت» است؛ البته توجه داریم که عمده ی زمان و توان انسان در دوره ی رشد و بالندگی باید خرج تحصیل و بالابردن توانمندی های شخصی خودش شود؛ ولی در حاشیه ی آن حتماً ارائه و بازدهی نیز داشته باشد. برهم خوردن نسبت متن و حاشیه، شایسته نیست و مغایر با وظیفه اصلی است. حاشیه، نباید از متن بیشتر شود، مساوی آن هم نیست؛ بلکه از آن - به اندازه ای قابل توجه - کوچک تر است. می توان گفت نسبت متن و حاشیه تقریباً نسبت 4 به 1 است؛ یعنی اگر شخص چهار پنجم وقت و نیروی خود را به تحصیل و یک پنجم آن را به فعالیت های اجتماعی اختصاص دهد، اندام کلی برنامه ی او از تناسب خارج نشده است.

انتقال فرد از دوره ی اول به دوره ی دوم به صورت دفعی رخ نمی دهد؛ یعنی این دو دوره، مرز ظریف خطی ندارند که گام نهادن به دوره ی دوم تنها در «یک لحظه»

ص: 33

رخ دهد؛ بلکه این انتقال به صورتی تدریجی، آرام و در طی زمانی طولانی صورت می گیرد؛ بنابراین مرز میان این دو دوره، طیفی است نه خطی .

از سوی دیگر هر چه انسان دانش و توان بیشتری کسب کند به تناسب وسع جدیدی که برای او حاصل شده است، تکالیف اجتماعی بیشتری بر دوش او می آید؛ بنابراین به مرور باید زمان و توان بیشتری برای حضور اجتماعی خود صرف کند. هر سال که پیشتر میرود غلظت فعالیت ها و خدمات اجتماعی در برنامه ی کاری او افزایش مییابد و از برنامه های تحصیلی او اندک اندک کاسته می شود؛ البته رشد و تحصیل به شکل کلی از برنامه ی کاری او حذف نمی شود؛ زیرا هر انسانی موظف است از گهواره تا گور در جستجوی رشد و دانش باشد؛ اما میزان پرداختن به وظیفه ی دائمی دانشجویی در ادوار مختلف متفاوت است.

5. حضور فعال لازمه بروز و پرورش استعدادها

طلبه تا مستقیماً با میدان مواجه نشود عناصر هویتی خود را آشکار نمی کند. موفقیت در استعداد سنجی و استعدادپروری در گرو استفاده از ظرفیت «تربیت میدانی» و «خودکاوی» طلاب در مواجهه با نقش آفرینی های گوناگون است. می توان متناظر با کارویژه های طلبگی و ساحت های تحقیق، مدیریت، تدریس، تبلیغ و تربیت، نازله ی آن را در مدرسه برای تمرین طلاب فراهم کرد و بستر آن را پدید آورد تا طلاب فراتر از مشاوره های استعدادیابی و تست های رغبت سنجی

ص: 34

خودشان با کمک تست میدانی به تشخیص آگاهانه از توان و تمایل خود دست یابند. تنوع فعالیت ها در کارگروه های تربیتی میدانی است برای محک علاقه و توان فکری تحقیقی، توان مدیریتی و توان تبیینی لازم برای تبلیغ و تدریس. میدان «مدرسه» و «فعالیت گروهی»، بستری تمرینی و محیطی گلخانه ای و آزمایشی برای طلاب فراهم می کند تا اولاً جسارت تمرین و جرأت خطا داشته باشند و ثانياً به جهت فعالیت گروهی و کمک سایر اعضا علاوه بر ایجاد اعتماد به نفس توان و تمایل همفکری و همکاری را نیز محک زده و پرورش دهند.

بنابراین مردمی سازی، ایده ای صرفاً از سر ناچاری و اضطرار نیست؛ نباید گمان شود چون نیروی انسانی و امکان ما اندک است ناگزیر باید به جوانان روی آوریم و از آنان کمک بخواهیم؛ بلکه حتی اگر امکان لازم را می داشتیم و می توانستیم همه ی امور را به تنهایی پیش ببریم باز لازم بود جوان را به میدان آوریم و از توان او بهره بگیریم؛ زیرا با واسپاری مسئولیت به جوان، به مرور توان و استعداد او در آن مسئولیت آزموده می شود و افزایش می یابد. درگیری با مسائل واقعی و ورود در عرصه ی نقش آفرینی اجتماعی هم به شناخت استعدادهای او و هم به رشد و شکوفایی آن یاری می دهد .

ص: 35

واسپاری امور به جوانان موجب آشنایی آنان با صحنهی عمل و واقعیت های موجود می گردد و از پرتوقعی و آرمانگرایی افراطی جلوگیری می کند. همچنین روحیه ی اعتراض و گلایه مستمر ایراد و شکایت دائم و نق و ناله مداوم او را تعدیل می کند. وقتی مسئولیت و تمشیت امور به خود جوان داده می شود با نشیب و فراز کار از نزدیک آشنا می شود و بلند پروازی های خیالی و رؤیا اندیشی های او درمان می شود.

6. مقتضای دوران وزارت جوانان

به بیان زیبای پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله جوان با گذر از بهار چهاردهم، به دوران وزارت وارد می شود. (1) وزیر نماد کسی است که رأی او مسموع و نظر او مورد احترام است و شأنی تقریبا هم سنگ حاکم دارد، لذا باید به او شخصیت داد، توان او را به رسمیت شناخت و از آن بهره گرفت. «وزیر» تابع بی چون و چرای اوامر حاکم نیست و نباید مانند بردگان برای او تصمیم گرفت و از او انتظار اطاعت داشت؛ بنابراین اگر در مقابل نظر حاکم، از خود هیچ رأی و نظری نداشته باشد و همیشه در پیشگاه او «بله قربانگو و مؤید» باشد، وزیر نیست برده است. جوان در دوران وزارت، احساس استقلال می کند، خود را مورد اعتماد حاکم می داند و فطرتاً

ص: 36


1- قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم : الوَلَدُ سَيدٌ سَبعَ سِنِينَ وَ عَبْدٌ سَبعَ سِنِينَ وَ وَزِيرٌ سَبعَ سِنِينَ. فَإِن رَضِيتَ خَلَائِقَهُ لإحدى وَعِشْرِينَ وَ إِلا فَاصْرِبْ عَلى جَنبِهِ فَقَد أعذَرتَ إِلى اللَّهِ تَعالى (طبرسی؛ مکارم الاخلاق، ص 222)؛ «فرزند هفت سال سید است، هفت سال عبد است و هفت سال وزیر، پس اگر از روحیات او در بیست و یک سالگی راضی بودی (شکر خدای نما) و گرنه او را واگذار که در پیشگاه خدا معذوری ». شبیه این مضمون در روایات دیگر نیز آمده است از جمله در روایت منقول از امام جعفر صادق علیه السلام : دَع إبنك يلعَب سَبعَ سِنِينَ وَ ُيؤَدَّب سَبعَ سِنِينَ وَ الزِمَهُ نَفْسَكَ سَبْعَ سِنِينَ فَإِن أَفْلَحَ وَ إِلا فَلا خَيرَ فيهِ (صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 492) «فرزندت را هفت سال واگذار و هفت سال ادب آموز و هفت سال ملازم خویش گردان پس اگر رستگار گردید (شکر خدای نما) و الا خیری در او نیست».

انتظار دارد به او اطمینان نموده و کارهایی خطیر، واگذار نمایند؛ «وزیر» گرچه نهایتاً تحت ولایت حاکم است اما مورد اعتماد و نماینده ی او محسوب می شود و دارای حق فعالیت آزاد و اختیارات است.

بر این اساس جوان، همیار و کارگزار ماست و باید به او اعتماد کنیم و به جای اینکه او را مخاطب منفعل تربیت بشناسیم کار تربیت را به او بسپاریم و او را ملازم و همتای خود ببینیم، نه اینکه مانند یک ماشین بی اراده یا برده ی تحت اطاعت، برنامه ی کامل و دستوری برای عمل به او بدهیم و برای او تصمیم بگیریم. چنین برخوردی خلاف فطرت جوان و موجب شکست روانی و از بین رفتن خودباوری و اعتماد به نفس او است و مراحل رشد او را کند می سازد. ما در صورتی در کار تربیت موفق هستیم که جوانان گوش به فرمان را به جوانان آتش به اختیار، متعهد و مسئول تبدیل کنیم. کسانی که با فهم و آگاهی و اراده و عقلانیت، نسبت به اصلاح محیط پیرامون خود دغدغه مند و فعال هستند. چه بسا راز لزوم مشورت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با اصحاب خود - که در آیه ﴿وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر﴾ (1) بدان تأكيد شده است - همین باشد.

ص: 37


1- سوره آل عمران، آیه 159 .

القای یک جانبه محتوا، مراقبت شدید جلوگیری کامل از آسیب های احتمالی در فضای ایزوله و گلخانه ای ایجاد یک محیط مصنوعی بسیط و غیر متضاد و ارایه یک کلیشه ی شخصیتی دیکته شونده شاید برای هفت تا چهارده سالگی مفید باشد؛ قطعاً برای ایام وزارت و دوران جوانی مناسب نیست و نشاط و خلاقیت و ابتکار را از جوان سلب می کند.

بر اساس این ارشادات تربیت جوان از حالت یک طرفه و استعلایی به حالتی تعاملی و دوجانبه تبدیل می شود و از نیروی او نیز در امر کلان تربیت بهره گرفته می شود؛ جوان در امر تربیت، فعال و اثرگذار و مسئول است و در عملیات گسترده ی تربیت مشارکت می ورزد. تربیت جوان در این مرحله مستلزم به میدان آوردن اراده ی او و ایجاد احساس مسئولیت و روحیه حضور فعال است. جوان را باید پیشران و

هدایت گر و حرکت آفرین دانست نه کودک و برده و فرمان بردار. اگر به جوان بگوییم می خواهیم تو را تربیت کنیم چندان راه نمی افتد و انگیزه نمی گیرد؛ اما اگر بگوییم می خواهیم از تو قهرمان سازیم و تو را در مسند اثرگذاری و راهبری قرار دهیم احساس بزرگی می کند و شور می گیرد؛ بنابراین لازم است جوان را وزیر خود بشناسیم و به او شخصیت دهیم، توان و استقلال او را به رسمیت بشناسیم و از آن بهره بگیریم، به او اعتماد کنیم و او را به حضور در میدان عمل فراخوانیم.

7. بهره مندی از پویایی فکر و عمل جوانان

جوان برای ما یک ظرفیت است و توانایی های ذهنی و فکری و عملی جوان واقعاً برای ما قابل استفاده است. از این سرمایه ارزشمند باید بهره گرفت. امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده اند: ﴿إِذَا احْتَجْتَ إِلَى الْمَشْوَرَة فى أَمْرٍ قَدْ طَ-رَاً عَلَيْكَ فَاسْتَبْدِهِ بِبداية الشُّبَانِ، فَإِنَّهُمْ أَحَدُّ أَذْهانا وَ أَسْرَعُ حَدْسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعْدَ ذلِكَ إِلى رَأْيِ الْكُهَولِ وَ السُّيوخِ

ص: 38

لِيَسْتَعْقِبوهُ وَيُحْسِنُوا الاِخْتيارَ لَهُ ، فَإِنَّ تَجْرِبَتَهُمْ أَكْثَرُ﴾ (1) هرگاه در کاری به مشورت نیازمند شدی، نخست به جوانان مراجعه نما زیرا آنان ذهنی تیزتر و حدسی سریع تر دارند. سپس (نتیجه ی) آن را به نظر میانسالان و پیران برسان تا پی گیری نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند چرا که تجربه ی آنان بیشتر است.

8. هنر مدیر مدیریت هنرها و به کارگیری ظرفیت ها

مدیر باید در حل مشکلات یعنی هم در اصلاح افراد و هم در ایجاد موج اجتماعی در محیط مدرسه از طلاب کمک بگیرد و به آنان میدان مشارکت و عرصه ی حضور موثر دهد.

پاره ای از مسئولان این گونه اند که خود در میدان عمل اجتماعی کار می کنند و نقش می آفرینند؛ اما - یا از سر ناآگاهی یا به علت ناتوانی یا به خاطر بی توجهی یا از نگرانی و بی اعتمادی یا به هر جهت دیگر - به دیگران میدان عمل نمی دهند و فضا را برای

ص: 39


1- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20 ، ص 337 .

اقدام و قیام دیگران باز نمیکنند امام جماعتی را در نظر بگیرید که کلید مسجد را در اختیار دارد، هر روز پیش از اذان صبح در مسجد را می گشاید، چراغ ها را روشن می کند، سیستم صوتی را آماده می کند، و اذان می گوید، نماز را اقامه می کند، تعقیبات را هم می خواند، بعد از نماز سخنرانی می کند، چندین فعالیت فرهنگی دیگر را هم برای انواع مناسبت ها، برنامه ریزی و اجرا می کند. این شخص امام و راهبر جماعت نیست. یک طلبه فعال است که تنها به اندازه یک نفر کار می کند و اثر می گذارد. راهبر جماعت باید به مردم خود زمینه دهد برای آنها افق گشایی کند سازمان انسانی پدید آورد، نیازها را به آنان نشان دهد، آنان را به عزم و اراده و عمل برانگیزد و از حضور و اقدام آنان بهره گیرد؛ نه اینکه خود ببرد و بدوزد و بپوشد؛ بنابراین هزار فعالیت مفید و مثبت ما، جایگزین یک حرکت مستقل جوانان نخواهد بود.

به بیان دیگر مدیر باید مدیریت کند نه مباشرت؛ مدیر کسی است که کار را به وسیله دیگران انجام دهد نه اینکه بار همگان را بر دوش گیرد. مدیر خوب کسی نیست که به قدر چهل نفر کار کند؛ کسی است که چهل نفر را به کار اندازد. وظیفه ی مدیر و معاون تهذیب «مدیریت و راهبری» و «به جریان انداختن دیگران» است و دقیقا برای همین منظور نصب شده است. اگر همه ی کار را خود انجام دهد، به موظفی خود متعهد نبوده است.

ص: 40

مدیر باید همه ی طلاب را نیروی تهذیب و تربیت خود بداند. به آنان بیاموزد و از آنان انتظار داشته باشد به مسئولیت خود در رسیدگی به دیگران و اهتمام به بهسازی امور مدرسه عمل کنند و در بهبود وضع موجود مشارکت ورزند. اگر از مدیر مدرسه سؤال کنند «چند نیروی تربیتی در اختیار داری؟» نباید تنها به معاون تربیتی خود اشاره کند. مدیر باید همه ی زیر مجموعه خود را در شمار نیروهای تربیتی ببیند و جمع آمار همه اساتید، کادر و طلاب را در پاسخ به این سؤال بیان کند. مدیر باید این نیروی عظیم تربیتی را سازماندهی کند و از همه آنها در امر خطیر تربیت و تهذیب یاری خواهد یعنی از این ظرفیت عمومی، شبکه ی انسانی و نیروی مردمی در جهت پیشبرد اهداف تربیتی و تهذیبی بهره گیرد. هنر مدیر راه انداختن مخاطب و راهبری امر تربیت و توزیع نقش تربیتی است نه ورود مباشر به آن.

پیش تر مدیر یکی از مدارس علمیه را یاد کردیم که وقتی با تخلف طلبه ای مواجه می شود هم حجره ای های او را فرامی خواند و از آنان برای اصلاح دوست خود، تعهد می گیرد. این روش بر این مبناست که همه ی طلاب را لشکر تربیتی خود می بیند و به آنها اعتماد میکند و از توان همه ی نیروهای خود در این مسیر استفاده می کند.

گاهی عدم اعتماد به مردم به جهت نگرانی از ناتوانی و احتمال اشتباه است. بی شک کاری که یک مدیر انجام میدهد از همان کار وقتی توسط یک طلبه ی جوان انجام می گیرد شکیل تر، دقیق تر، کامل تر و مطمئن تر است. ولی مقام تربیت اقتضا می کند که مجال تمرین و ممارست در اختیار متربی قرار گیرد تا او نیز همانند مدیر رشد کند. اگر اجازه ی افت و خیز و احتمال آزمون و خطا را برداریم تربیت محقق نخواهد شد. همان گونه که در آموزش رانندگی، خود شخص باید پشت فرمان بنشیند و فرصت آزمون و خطا داشته باشد؛ هرچند مربی بهتر و مطمئن تر رانندگی می کند. پس به خاطر احتمال اشتباه نباید از خیر رشد و ارتقای شخص گذشت.

«امام از روز اول پیروزی یا حتی قبیل پیروزی با کشاندن مردم به عرصه، با گذاشتن بار حرکت به دوش مردم، با اعتماد به مردم، پایه ی بسیج را

ص: 41

گذاشت. به مردم اعتماد کرد؛ مردم هم به خودشان اعتماد پیدا کردند؛ اعتماد به نفس پیدا کردند؛ اگر امام به مردم اعتماد نمی کرد مردم هم به خودشان اعتماد نمی کردند». (1)

کار جمعی بدون اعتماد پیش نمی رود. اگر مدیر به مردم خود اعتماد نکند و کار نسپارد باید همه کارها را به تنهایی انجام دهد و این به معنای رکود و توقف است. ترس از خطای جوان در مشارکت تمشیت و مدیریت امور تربیتی نباید باعث شود تا صورت مسئله ی «مردمی سازی تربیت» را پاک کنیم؛ بلکه اگر مردمی سازی و مسئولیت سپاری به قیمت بروز خطا و اشتباه محقق شود و البته

ص: 42


1- رهبر معظم انقلاب، 1389/4/2 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9640 ایشان در جای دیگری فرموده اند سه باور در امام بزرگوار ما وجود داشت که همین سه باور به او قاطعیت می داد، شجاعت می داد و استقامت می داد. باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود. این سه باور، در وجود امام، در تصمیم امام، در همه ی حرکت های امام، خود را به معنای واقعی کلمه نشان داد. امام با دل خود با مردم حرف زد مردم هم با جان خود به او لبیک گفتند، به وسط میدان آمدند و مردانه ایستادند و حرکتی که از هیچ نقطه ای از دنیا نسبت به آن، نگاه محبت آمیزی وجود نداشت و دست کمکی دراز نشد، به تدریج به سمت پیروزی حرکت کرد و در نهایت به پیروزی (رسید (1392/3/14). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22788 شهید مطهری نیز در باره ی این ویژگی حضرت امام می نویسد: «در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه ی این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهار تا «آمَنَ» دیدم «آمَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمی توانند او را از هدفش منحرف کنند. «آمَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد او را از این راه منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راه خودش داشت. و «آمَنَ بِقَوْمِهِ». من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان می گویند کمی آرام تر، مردم سرد می شوند، مردم از پا در می آیند. می گوید مردم این طور نیستند که شما می گویید، من مردم را از شما بهتر می شناسم. از همه بالاتر «آمَنَ بِرَبِّهِ» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران؛ ج24، ص133).

مسیر رو به رشدی داشته باشد بسیار مطلوب تر از آن است که بدون مشارکت طلاب، شاهد هیچ و اشتباهی نباشیم. به بیان دیگر آشکار شدن خطای جوان در محیط کوچک و مقیاس محدود نه یک تهدید که فرصت است؛ زیرا گرچه املای نانوشته غلط ندارد؛ اما کسی که ننوشته و غلطش آشکار نشده در فضای بزرگ جامعه، زمانی که امکان فعالیت های گسترده پیدا می کند خطاهای فاحش مرتکب می شود؛ بنابراین با قرار دادن این فرصت در اختیار جوان او را برای حضور در عرصه های بزرگتر آماده می سازیم. تربیت در متن واقع و در میدان عمل و در حین نقش آفرینی های اجتماعی محقق میشود باید به جوان فرصت دویدن و البته زمین خوردن بدهیم اشتباه کردن لازمه ی طبیعی راه افتادن و حرکت کردن است. نباید گمان کنیم آنچه مهم است صرفاً انجام بهینه ی کار است؛ از انجام کار مهم تر، تربیت انسان است. حتی در شرایطی که می توانیم کاری را کامل و حرفه ای و متقن از آب درآوریم، شایسته تر آن است که با درصدی احتمال خطا آن را به جوان بسپاریم تا او را در میدان عمل بار آوریم.

ص: 43

9. مردمی سازی تربیت عامل رشد مدیران و مربیان تربیتی

یکی از مهم ترین پیامدها بلکه اهداف ثانویه ی این رویه، کمک به تعالی و ارتقای مسئولان مدارس است. مردمی عمل کردن و کارسپاری با رویکرد راهبری، یکی از ممتازترین الگوهای تربیتی مدیران سازمانهاست. حتی در سطح خانواده، گرچه مادران و پدران گمان می کنند مشارکت دهی و مسئولیت بخشی به فرزندان بیشتر برای رشد و تربیت فرزندان است؛ اما میتوان ادعا کرد خود آنان پیش از فرزندانشان در مقام یک راهبر تربیتی رشد می کنند. اصولاً یکی از مهم ترین موانع شکل گیری تربیت مسئولانه و درون زا ضعف اولیا و مربیان در ایفای شأن یک «راهبر تربیتی» است که باید از یک مدیر تصدی گر و اقتدارگرا در جایگاه یک راهنما و راهبر تربیتی قرار گیرند. رهبر انقلاب در جمع کارگزاران نظام در بیانی ممتاز به این تلازم اشاره کرده اند: «امروز بهترین چیزی که ممکن است ما بتوانیم برای تصحیح اخلاق و رفتار و منش خودمان - یعنی مسئولان کشور - ملاک قرار دهیم، مردم سالاری دینی است». (1)

بنابراین مسئولان باید از حیثت معرفتی توجیه شوند که کارسپاری به جوانان و راهبری تربیتی آنان گرچه آنان را به زحمت می اندازد و فکر و ذهنشان را مرتب درگیر می کند اما برای آنان سازنده است. طرح مرد می سازی تربیت، قبل از هر چیز محتاج تربیت مسئولانی است که باید ظرفیت روحی و تدبیر لازم برای کارسپاری به جوانان را به دست آورند .

ص: 44


1- رهبر معظم انقلاب: 1379/9/12. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3039

10. سنگینی وظیفه ی تربیت و نیاز به نیروی فراوان

آنچه در بند پیشین گفته شد بر این فرض بود که مدیر با تلاش و مجاهدت می تواند به تنهایی از پس مسئولیت تربیت برآید و کار همگان را انجام دهد؛ در حالی که امر تربیت و سازندگی انسان آن هم در تیراژ بالا، چنان حجیم و دشوار و پیچیده است که جز با استفاده از توان جمعی و به میدان آوردن اراده های متراکم مردمی تحقق پذیر نیست. باید همگان فراتر از موظفی رسمی و عنوان کارمندی به

خدمت این کار بزرگ در آیند و هر کس گوشه ای از این بار سنگین را بر دوش

ص: 45

گیرد. (1) مدیر باید بداند که این مسئولیت خطیر از وسع فردی او خارج است و با استفاده از امکانات فردی و حتی امکانات اداری رسمی نمی تواند از پس آن برآید.

درک این واقعیت مدیر را بر آن میدارد که جبهه ای پدید آورد و بسیج عمومی بپا کند و برای این منظور به مردم خود (یعنی به طلاب) اعتماد کند. با ورود همگان به این کار بزرگ موجی سنگین یا سیلی خروشان از جمع قطره ها و ضرب افراد پدید آورد و کار بزرگ تربیت را سهل کند؛ زیرا ظهور اراده ی عمومی و بسیج نیروهای مردمی همواره کارهای ناشدنی را شدنی ساخته است. (2)

ص: 46


1- به تعبیر امام راحل: «باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام» (صحیفه ی امام، ج 19، ص 220 ) .
2- مدل پیشنهادی امام راحل برای حل مسائل انقلاب همین حضور مردمی بود. این تجربه در اصل انقلاب اسلامی و در دوران جنگ تحمیلی به کار گرفته شد حضرت امام مشکل جنگ را تنها با متولیان رسمی (ارتش و سپاه) نمی توانست حل کند؛ به همین جهت نیروی مردمی را بسیج کرد. برای سازندگی کشور نیز مشارکت توده مردم را لازم دانست و جهاد سازندگی را پدید آورد. تکنیک موثر در این مدل استفاده کردن از نیروهای خرد در تیراژ انبوه است. شبیه جمع کردن پول های خرد برای ساختن یک مسجد با استفاده از این مدل انجمن اولیا و مربیان در مدارس، نظام معتمدان و کنشگران محلی، شوراهای محل و نظام سنتی کدخدامنشی در روستاها به نحو بسیار کارآمدی به جای نظامات دولتی یا در کنار آنها کار کرده اند. در این مدل از تکلف نهادسازی های رسمی پرهیز شده و ساختار چالاک بالنده ای برای راهبری جریانات اجتماعی شکل می گیرد. امام راحل در وصیت نامه نوشته اند: «از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول می باشند و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی کردند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند». (وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی، ص 68 و 69) منطق حرکت آتش به اختیار، در بیان رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای دقیقاً همین است.

خصوصاً به این موضوع توجه کنیم که تهذیب و تربیت در لایه های پیدا و پنهان زندگی افراد سریان دارد و طلاب علوم اسلامی به جهت همراهی طولانی در نقش دوست، هم بحث و هم حجره ای و به جهت همسالی و مؤانست فراوان، بیشترین تأثیرگذاری و تأثیر پذیری را دارند. پس لازم است با هوشمندی از این ظرفیت ممتاز در کنار اساتید و مسئولان تهذیب استفاده شود.

ثمره ی این مشارکت و حرکت جمعی پدید آوردن عزمهای بزرگ و انجام دادن کارهایی فراتر از توان فردی و به جریان انداختن توده ای از اراده های انسانی و شبکه کردن انسان هاست. از باب نمونه کسی که به مستمندان کمک می کند هر قدر سخاوتمند و بذول باشد تنها به اندازه یک فرد کار کرده است؛ اما کسی که مؤسسه ی خیریه تأسیس میکند و ده ها فرد دیگر را به همکاری و همراهی می گیرد، نه یک فرد که یک جریان انسانی شده و یک توده اراده پدید آورده است.

مدیر و مسئول تهذیب مدرسه نیز باید تلاش کنند انسان ها را به هم پیوند زنند و از فردیت و تنهایی در آورند. انسان ها باید دور هم جمع شوند گفتگو کنند و با یک هدف، یک جهت و یک اهتمام و اراده در یک تیم منسجم انرژی متراکمی پدید آورند و بتوانند کارهای بزرگی را رقم زنند. وقتی انسان ها تنها می شوند و در یک جریان گروهی

قرار نمی گیرند کارها و خدمتشان کوچک و تنها به قدر وسع باقی خواهد ماند.

کسانی که مخلصانه و مجاهدانه در میدان فعالیت می کنند؛ اما توان خودشان را کافی می دانند و از پیوند و همکاری با دیگران احساس بی نیازی می کنند معمولاً همت پایینی دارند؛ زیرا اگر قرار بود کاری بزرگ انجام دهند لاجرم وسع محدود و توان اندک خود را برای آن کافی نمی دیدند. کسی که واقعاً اراده کرده است یک

ص: 47

بنای رفیع یا برج بلند بسازد طبعاً نمی تواند به تنهایی پای در صحنه حنه گذارد و به سرعت درک می کند به تنهایی برای این کار کافی نیست و به پیوند با دیگران و به راه انداختن اراده های دیگر نیاز دارد علاوه بر این با مشارکت اهتمام جمعی و تضارب آرا و نیز اشراف و نظارت همگانی، امکان اشتباه کاهش یافته و دقت در امور افزایش مییابد همچنین سرعت و سهولت پدید می آید.

اساساً اراده خدای متعال به این حقیقت تعلق گرفته است که خود مردم در پیشبرد اهداف و تعالی فردی و اجتماعی نقش آفرینی داشته باشند؛ به همین جهت اقامه ی اسلام که پروژه ی بزرگ و طرح راهبردی خدای متعال است، با اقدام صرفاً رهبران دینی یا یکی دو نفر و یا حضور یکی دو گروه و یا حتی حرکت یکی دو نسل شکل نمی گیرد؛ بلکه کار بزرگی است که می بایست قرن ها و نسل ها در آن مشارکت داشته و آن را به سامان برسانند.

11. احساس مسئولیت و رسالت اجتماعی درمان ضعف هویت

یکی از راهبردی ترین تدابیر برای حل ریشه ای بحران بی انگیزگی و ضعف هویتی طلاب، تبدیل مدرسه به پایگاه رزم و سنگر جهاد تربیتی است؛ زیرا یکی از مهم ترین عوامل بحران هویت «عدم کارآمدی» یا «عدم احساس کارآمدی» است؛ بنابراین اگر طلاب به خودباوری در شناخت و حل مسائل اجتماعی و توانمندی در امور تربیتی برسند، احساس کرامت، فایده مندی و اثرگذاری خواهند یافت و تا حد زیادی از بحران هویت رهایی می یابند. طلاب حوزه های علمیه با هدف شورآفرین بنا کردن پایگاهی تربیتی از مدرسه خود دغدغه ی تشکیل یک جامعه ی کوچک تربیتی را مشق می کنند. تلاش و همبستگی فکری و عملی برای تحقق این هدف بزرگ، موجب تقویت «ولایت و اخوت» و «روح جمعی» در میان طلاب می شود؛ علاوه بر آنکه افزایش دلبستگی آنان به تعالی مدرسه ی خود، شور و شوق تحصیلی طلاب را نیز ارتقا می بخشد و در نهایت، تعالی مدرسه به

ص: 48

پایگاه تربیتی مقدمه ای خواهد بود برای نقش آفرینی طلاب در جامعه و گامی است برای ورود به راهبرد «برونگرایی مدارس».

در این راهبرد به دنبال تحقق نقش آفرینی حداکثری و مسئولانه ی عموم طلاب برای تبدیل مدرسه به کارگاه تربیتی و پایگاه تهذیبی هستیم تا علاوه بر تحول تربیتی در محیط مدرسه طلاب نیز با مشق مسئولیت، مسئله شناسی و نقش آفرینی، برای راهبری تربیتی ورزیده شوند و به ویرایش تربیتی محیط علمی و آموزشی مدرسه و خارج از آن بپردازند. (1) این فعالیت ها اگر هدایت شده باشد، هم انگیزه ی طلبه را برای درس خواندن بالا می برد، هم موجب رشد طلبه در امور

اخلاقی و معنوی می شود و هم کارآمدی صنفی او را می افزاید.

12. نقش آفرینی عمومی و مردمی، مقتضای ولایت مؤمنان

قرآن کریم مؤمنان را ولی یک دیگر دانسته و در قالب اخوت اسلامی و ساختار

ص: 49


1- یکی از ویژگی های طلبه مطلوب، صفت کارآفرینی است. «طلبه ی کارآفرین» طلبه ای است که در عالم طلبگی کاری ابداع کند؛ همان گونه که کشاورز کارآفرین در عرصه ی کشاورزی و دامدار کارآفرین در زمینه ی دامداری کاری می آفریند.

امتی از آنان خواسته تا از این حق ولایت و پیوند اخوت در اصلاح و تعالی هم دیگر استفاده کنند: ﴿وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ﴾. (1) امر به معروف و نهی از منکر بیان دیگری از حضور و نظارت همگانی و مردمی سازی تربیت است و مؤمنان را نسبت به جامعه و محیط پیرامون خود، رسالتمند و غیور می سازد جوشش درونی و احساس مسئولیت مؤمنان برای اصلاح جامعه لازمه این فریضه اسلامی و پیامد آن است.

این توصیف از اهل ایمان شامل طلاب جوان هم می شود و در زندگی طلبگی نیز این ولایت ایمانی باید وجود داشته باشد.

البته این تقریر از حرکت جمعی یک پیوند یا ولایت عرضی است که باید با پیوند طولی با ولی جامعه تکمیل شود. توضیح اینکه یک گروه از اجزای هماهنگ حول یک محور شکل می گیرد؛ بنابراین «محور هماهنگ کننده» در هر حرکت جمعی ضامن هدایت، انسجام و عدم انحراف آن است. خود آن شخص محوری در کنار اشخاص دیگری که محور گروه های دیگرند، می بایست به عنوان اجزای یک مجموعه ی شامل و بالاتر، حول یک محور هماهنگ کننده به هماهنگی برسند تا خطر انحراف و اشتباه آنها به حداقل برسد، این هماهنگی ها در یک سلسله مراتب نهایتاً به ولی و امام جامعه به عنوان محور اصلی میرسد و از این طریق جریان ولایت در همه ارکان و اجزا جاری میگردد این شبکه پیوسته از گروه ها، یک جبهه یک پارچه منسجم را تشکیل می دهند که آماده بر عهده گرفتن رسالت های بزرگ و حرکت های تاریخی است: ﴿وطَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلّة، وإمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَة﴾. (2)

عزم جمعی مردم از قدرتی فوق قدرت های شناخته شده در عالم طبیعت برخوردار است. امام راحل اراده ی مردم را مظهر اراده ی الهی می دانستند. رهبر

ص: 50


1- سوره توبه، آیه 71 .
2- طبرسى؛ الاحتجاج، ج 1، ص 99.

انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نیز می فرمایند:

« هر جایی که مسئولین کشور توانایی های مردم را شناختند و به کار گرفتند، ما موفق شدیم. هر جایی که ناکامی هست به خاطر این است که ما نتوانستیم حضور مردم را در آن عرصه تأمین کنیم». (1) از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند این ها قرار دادیم، کار متوقف مانده است. نمی گوییم حالا همیشه هم متوقف مانده اما غالباً یا متوقف يا كُند [ شده ]؛ اگر متوقف نمانده است، کُند پیش رفته است؛ اما کار دست مردم که افتاد، مردم کار را خوب پیش می برند. این مخصوص ما هم نیست؛ این را هم عرض بکنم که این مخصوص ما ایرانی ها نیست. در هر نقطه ای اگر کار دست مردم قرار گرفت و مردم دارای هدف بودند - [ نه] آدم های بی هدف، آدم های سرگردان در امور زندگی، گرفتار امور روزمره ی شخصی، آنه ا نه - هر جور کاری سخت ترین کارها کارهای نظامی، کارهای امنیتی، دست مردم وقتی افتاد صحنه وقتی در اختیار مردم قرار گرفت، پیش خواهد رفت.... مردم این جورند؛ هر جا صحنه به مردم سپرده شد، انگیزه های مردمی، نیروهای متنوع و متکثر مردمی، کارها را پیش خواهد برد.... این یک قاعده ی کلی است. در هر مسئله ای از مسائل خُرد و کلان کشور که ما حضور مردمی را داشتیم این معجزه را مشاهده کردیم». (2)

« معجزه های اجتماعی بر خلاف معجزه ی اژدها شدن عصای موسی

است؛ چون آن طور معجزه ها ربطی به اراده ی انسان ندارد؛ اما

ص: 51


1- رهبر معظم انقلاب، 1390/7/20. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17510
2- رهبر معظم انقلاب، 1393/11/29. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=28974

معجزه های اجتماعی به طور مستقیم به اراده ی انسانها ارتباط پیدا می کند؛ ﴿انّ الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم﴾. هرگاه ملتي تصمیم بگیرد، اراده کند، اقدام کند، حرکت متناسب با هدفش را انجام دهد، آن وقت معجزه ی اجتماعی اتفاق می افتد». (1)

13. وظيفه الهی تمدنی و اجابت درخواست رهبری

در چهلمین سالگرد پیروزی نهضت امام خمینی، بیست و دوم بهمن ماه سال 1397 رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای بیانیه ی گام دوم انقلاب را صادر کردند. در این پیام مهم به گذشته، حال و آینده ی انقلاب اشاره شده و مسیر رسیدن به آینده ی روشن تمدن اسلامی ترسیم گشته است . 1. عظمت حادثه انقلاب 2. عظمت راه طی شده و کارکرد انقلاب تا به امروز، 3. عظمت چشم انداز پیش رو و 4. نقش نیروی جوان متعهد در این مسیر مبارک، مطالبی است که به ترتیب در این بیانیه آمده است.

ص: 52


1- رهبر معظم انقلاب 1383/04/16 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3241 رهبر انقلاب فرموده اند: «چه کارکنیم که خدا ما را یاری کند؟ این یک مسئله است. چه کار کنیم که نصرت خدا شامل حال ما بشود؟ این را هم خود قرآن به ما گفته: ﴿ان تنصروا الله ينصركم﴾، ﴿ولينصرنّ الله من ينصره﴾؛ شما خدا را نصرت کنید دین خدا را نصرت کنید، برای خدا قیام کنید، خدا شما را نصرت خواهد کرد هر جا ملت ها برای دین خدا قیام کردند، نیروشان را آوردند وسط صحنه، خدای متعال آنها را نصرت کرد. و وقتی خدا آنها را نصرت کرد، دیگر هیچ کس نتوانست بر آنها غلبه پیدا کند» (رهبر معظم انقلاب: 1390/4/14) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12866 این نگاه رفیع متأثر از رفعت مقام مردم در نگاه حضرت امام بود که به همه ما آموخت و امروز به شایستگی شاگرد ایشان آن را با اعتقاد راسخ تبیین و حراست می کنند. امام در یک کلام مردم را رهبر خود میخواند و جدایی مردم از سیاست را خطرناکتر از جدایی دین از سیاست می دانست: «خمینی دست یکایک شما مردم را میبوسد و به یکایک شما احترام می گذارد و یکایک شما را رهبر خودش می داند» (صحیفه امام، ج 14، ص474)

اگر بخواهیم این پیام مفصل را در یک جمله خلاصه کنیم و برای آن یک نمایه ی محتوایی پدید آوریم به چنین عبارتی می رسیم: «دعوت از نسل جوان برای ورود به عرصه ی مدیریت نظام و احساس مسئولیت نسبت به حل مسائل انقلاب»، «آماده کردن نسل جوان برای پذیرفتن مسئولیت های بزرگ»، «گام دوم انقلاب در گرو مشارکت جوانان در خودسازی، جامعه سازی و تمدن سازی»، «جهاد تمدنی جوانان» یا «قیام جوانان برای ساخت ایران به عنوان جامعه اسلامی». (1)

ص: 53


1- معمولا گمان می شود «بیانه ی گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران صادر شده است. این تصور گمان درستی نیست و همان گونه که در متن بیانیه به صراحت آمده است مخاطب این متن اولاً جوانان اند نه همه ملت ایران؛ گرچه در مرحله ی بعد همه ی ملت ایران مخاطب اند. رهبر انقلاب فرموده اند: «اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل می گذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم». https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673 در جای دیگری نیز آورده اند: «جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل های عمده در سرگذشت چهل ساله ی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید». https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673 فرازهای دیگری از این بیانیه نیز خطاب صریح رهبری به جوانان را نشان می دهد. البته و بدون شک همه ی ملت ایران و همه ی غیر جوانان وظیفه دارند که برای تحقق بیانیه اقدام کنند؛ ولی کاری که آنان باید انجام دهند این است که مخاطبان اصلی بیانیه یعنی جوانان، هم بیانیه را بفهمند و هم زمینه ی لازم برای تحقق آن را داشته باشند. اگر بخواهیم این بیانیه را محقق کنیم باید راه را باز کنیم و جوان را آماده و مجهز سازیم تا وظایف مورد نظر رهبری را به خوبی بر دوش گیرد و ساختار را به گونه ای همراه کنیم که این مهم انجام شود. باید کاری کنیم که جوان، خود را مسافر قطار انقلاب نداند؛ بلکه نسبت به نیازهای انقلاب احساس مسئولیت کند و خود را متعهد بداند. خلاصه اینکه رهبری معظم، نسل جوان را برای پذیرش بار سنگین مسئولیت های انقلاب فرا می خواند. به نسلی که انقلاب را پدید آورده «خسته نباشید» می گوید و به نسل جوان فرمان آمادگی می دهد؛ یعنی نسل اول، در یک حرکت امدادی تاریخی، باید بار مسئولیت انقلاب را به نسل بعد انتقال دهد. این سخن اصلی و روح محتوای بیانیه است که ساختار محتوا و آرایش موضوعات آن را فاش می سازد. به این صورت که راهبر امت، در مقام انتقال این مسئولیت عظیم برای جوان تبیین می کنند که : - حقیقت و ماهیت این انقلاب چه بود و ما چه چیزی را به او تحویل می دهیم؟ - در طول این مدت تا کدام نقطه آمده ایم؟ - از اینجا به بعد چه مسیری پیش رو داریم؟ - چگونه باید این مسیر را ادامه داد و پیمود؟ ابتدای بیانیه که ماهیت انقلاب اسلامی بیان شده است پاسخ سؤال اول است. سؤال دوم (تا کجا آمده ایم؟) در بخش دستاوردهای انقلاب ذکر شده است. «کجا باید برویم ؟» همان بحث تمدن اسلامی است و «چگونه باید برویم؟» همان محورهای هفت گانه که در انتهای پیام ارایه شده است. و بدین ترتیب یک بسته ی هوشمندانه، ناظر به آن هدف محوری طرح شده است. اشتباه کمابیش رایج در فهم مفاد این بیاینه جزیی نگری است؛ یعنی از آنجا که این متن از مفاهیم درخشان، ارزشمند و کلیدی مشحون است روح کلی و مقصود اصلی آن مورد توجه واقع نمی شود. اگر به این رشته انسجام توجه نکنیم و فهم ما از این متن، در حد مجموعه ای پراکنده از مفاهیم بنیادین انقلاب باشد، مقصود رهبری را متوجه نشده ایم، و آنچه انجام میدهیم بیشتر در اندازه ی خدماتی جزیی است؛ اما اگر مقصود اصلی و دال مرکزی بیانیه را تشخیص داده باشیم، همه ی این مفاهیم جزیی را ذیل آن روح حاکم خوشه و زنجیره می کنیم.

برای اینکه جوان بتواند امر رهبری را اطاعت کند و با احساس مسئولیت به میدان انقلاب آید، بی تردید باید آمادگی هایی داشته باشد .

- این آمادگی ها چگونه ایجاد می شود و ما چه کاری برای این موضوع باید انجام دهیم؟

- به چه صورت نسل جوان را آماده کنیم تا بار مسئولیت اجتماعی را به دوش بکشد؟

- آیا جوان امروز برای این امر آماده است؟

- آیا جوان درک درستی از این تکلیف تاریخی دارد؟

- آیا دانش، توان و مهارت آن را دارد؟

- چه کنیم که هم درک آن را پیدا کند و هم توانش را بیابد؟

ص: 54

رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی (اول خرداد 98)، پس از تبیین ماهیت بیانیه (ترسیم کلی از گذشته و حال و آینده ی انقلاب و نقش نیروی جوان متعهد) فرایند ورود جوانان به این حرکت عمومی را توضیح داده اند. ایشان در این باره فرمودند اگر جوان می خواهد در این حرکت عمومی به شکل معقول و منضبط حضور داشته باشد؛ اولاً به شناخت درست از صحنه و ثانیاً به جهت گیری مشخص به سمت جامعه و تمدن اسلامی و ثالثا به عامل امیدبخش (توجه به ظرفیت های خود و فرسودگی جبهه مقابل) نیاز دارد.

رهبر انقلاب در ادامه، راهکاری را برای آماده سازی نسل جوان و به قول خود ایشان: «کارهایی که می تواند نسل جوان را در نقش و شأن محور بودن حرکت عمومی جامعه کمک کند و ظرفیت لازم را به آنها بدهد» (1) بیان می کنند. راهکار ایشان این است که جوان برای آمادگی نسبت به پذیرش مسئولیت سنگین انقلاب باید در «قالب گروهی» (کارگروه) با «دغدغه ی انقلابی» و «ناظر به افق تمدن اسلامی» فعالیت کند و گوشه ای از بار انقلاب را بردارد. تا جوان مشق فعالیت اجتماعی نداشته باشد آمادهی فعالیت اجتماعی نمی شود. تا جوان تمرین کنشگری نکرده باشد امکان حضور اجتماعی موفق ندارد و تا کسی در زمین

ص: 55


1- رهبر معظم انقلاب 1398/03/01 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42633

خاکی محل بازی نکرده باشد شایستگی حضور در تیم ملی را ندارد.

برای ایجاد این فضا و تقویت آن باید بسترهایی طراحی کنیم تا برای جوان مؤمن انقلابی، فرصت نقش آفرینی هایی ولو جزیی فراهم شود تا او خود را برای عرصه های برتر محک بزند و طی فرایندی تدریجی بزند و طی فرایندی تدریجی آماده خدمت های بزرگ تر گردد؛ چرا که نمی توان جوان را بی مقدمه و یکباره در مسئولیت های سنگین و

خدمات بزرگتر وارد کرد.

سپردن بخشی از کارها به جوانان و باز کردن عرصه هایی برای کنشگری ایشان نوید دهنده ی نتایج خوبی در عرصه ورود نسل جوان متعهد به خدمت های بزرگتر است.

نمونه هایی از کارهایی که می تواند نسل جوان را در نقش و شأنِ محور بودنِ حرکت عمومی جامعه کمک کند و ظرفیت لازم را به آنها بدهد.... یکی تشکیل کارگروه های فرهنگی است؛... یک کار دیگر، تشکیل گروه های فعالیت سیاسی [است].... سوم تشکیل میزگردها و کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها که بنده مکرّر این را تکرار کرده ام و تأکید کرده ام... یک راهکار دیگر تشکیل گروههای نهضتی در ارتباط با مسائل بین الملل و مسائل جهان [است].... یک راهکار دیگر تشکیل گروه های علمی و همکاری با مراکز علمی [است] یک راهکار دیگر همکاری با شرکت های دانش بنیان و کار اقتصادی .[است]. یک راهکار بسیار مهم دیگر کارهای خدماتی است؛ یعنی همین کارهای گروه های جهادی که میروند به این مناطق مختلف که یکی از بهترین کارهای دانشجویی است؛... [راهکار دیگر] فعالیت های اطلاعاتی مردمی [است]... و کارهای اجتماعی. ببینید، الان در این فهرستی که من گفتم تا حالا هفت هشت تا، ده دوازده تا راهکار شده؛ از این قبیل پنجاه تا راهکار می شود پیدا کرد؛ اما بایستی هدایت بشوند، باید برنامه ریزی بشود. همه ی این کارها باید به وسیله ی

ص: 56

جوان ها برنامه ریزی بشود؛ البته همه ی اینها هم بایستی با الهام گیری از آن جهت گیری کلی که عرض کردم [یعنی] در جهت رسیدن به جامعه ی اسلامی و تمدن اسلامی است در همه ی این کارها، آن برنامه ریزان، آن مراکز برنامه ریزی و هدایت - که گفتیم حلقه های میانی باید آن را انجام بدهند - باید به آن جهتگیری توجه داشته باشند.

در نهایت فرموده اند:

«نتیجه اینها چه می شود؟ اینجا من این جور یادداشت کرده ام که

سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهد به عرصه ی مدیریت کشور است که یکی از دوستان گله میکردند که جوان ها را به عرصه ی مدیریت راه نمی دهند. خب چه جوری وارد عرصه ی مدیریت می شوند؟ ورود در عرصه مدیریت برای نسل جوان از این راه ها اتفاق می افتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصه مدیریت شد و مدیران ارشد نظام از جمله ی جوان های متعهد [شدند]... آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا می کند، سرعت پیدا میکند و انجام می گیرد». (1)

نتیجه ای که رهبر انقلاب فرموده اند (کشاندن نسل جوان متعهد به عرصه ی مدیریت کشور) بسیار مهم است؛ زیرا دست یافتن به این نتیجه، معیار درست بودن فعالیت ما و محک ارزیابی این تلاش ها خواهد بود. اگر این نتیجه حاصل شود معلوم است که راه را درست رفته ایم و آنچه مطلوب رهبری است محقق گشته است و اگر هزار فعالیت مفید انجام دهیم و به این نتیجه دست نیابیم آب در هاون

کوبیده ایم.

گام دوم انقلاب اسلامی، گام حضور مردم خصوصاً جوانان به عرصه ی مسئولیت اجتماعی و گامی برای خودسازی دیگر سازی، جامعه سازی و

ص: 57


1- همان.

تمدن سازی است و بنابراین باید به حضور جوانان در آن اهتمام ورزید. از آنجا که اصلی ترین هدف و مطالبه رهبر حکیم انقلاب در بیانه ی گام دوم انقلاب، «زمینه سازی برای پذیرش مسئولیت و نقش آفرینی جوانان برای پیشرانی حرکت عمومی جامعه به سمت آرمان های انقلاب» است راهبرد مردمی سازی می تواند بستر لازم برای تمرین نقش آفرینی تربیتی طلاب جوان در مدارس خصوصاً در راستای توصیه ی دوم بیانیه یعنی اخلاق و معنویت را فراهم آورد.

بنابراین ماهیت بیانه ی گام دوم، حرکت آفرینی و جریان سازی است؛ یعنی به جریان انداختن اراده های عمومی و فعالسازی عزم جوانان و صیرورت بخشی و پویاسازی آنان برای پاسداری از انقلاب و نصرت دین خدا؛ یعنی دعوت آنان به حضور و مساهمت در مسائل اسلام و نظام اسلامی. این بیانیه شبیه اولین پیام سیاسی امام راحل که با آیه ی شریف ﴿قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَة أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى و فرادی﴾ (1) آغاز می شد، از مقوله ی توصیه به قیام و اقدام و عمل و جهاد و حرکت و پویایی است و جوان را در مسیر اقامه دین راه می اندازد و تلاش دارد از جوان یک عنصر دردمند، پردغدغه، حاضر در میدان، دست اندرکار، صحنه گردان،

ص: 58


1- سوره سبأ، آیه 46 .

نقش آفرین، اثر بخش، متعهد، رسالتمند و مسئول برای دین و نظام دینی بسازد؛ جوانی که نسبت به تحقق و اقامه ی دین در جان ها و جوامع انسانی، التزام و اهتمام دارد.

به این ترتیب مقیاس تهذیب و تربیت تغییر خواهد کرد و سطح تربیت از تربیت فردی و یک طرفه به تربیت جمعی و تعاملی ارتقا خواهد یافت؛ زیرا بر اساس گمانه های برخاسته از معارف اسلامی دست خدا با «جماعت» است و بسیاری از روابط اثرگذار و سازنده ی تربیتی در میان جماعت شکل می گیرد و مصداقی از ﴿تَعاوَنوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوی﴾ (1) می گردد.

رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم «عنصر اراده ملی» را روح و جان مایه ی «پیشرفت همه جانبه و حقیقی» معرفی می کنند که انقلاب آن را در «کانون مدیریت کشور» قرار داد و سپس مبتنی بر آن جوانان را میدان دار اصلی حوادث انقلاب ساخت و در نتیجه روح خودباوری را از این طریق به همگان منتقل کرد. شاهد آن نیز توفیقات بیشمار جوان انقلابی است که در میدان دفاع مقدس و جهاد علمی برای کشور رقم زده است. به همین ملاک جوان باوری مسئولان حوزه و اعتماد به عنصر اراده جوان شرط تحول و پیشرفت حقیقی و همه جانبه ی حوزه است و تحول تهذیبی و تربیتی نیز از این قاعده مستثنی نیست. (2)

ص: 59


1- سوره مائده، آیه 2 .
2- رهبر انقلاب فرمودند: «ما بحمدالله دارای قدرتیم و به توفیق الهی قوی تر هم خواهیم شد؛ البته قدرت فقط قدرت نظامی نیست قدرت، قدرت نظامی نیست؛ اقتصاد کشور باید قوی شود، وابستگی به نفت بایستی تمام بشود، نجات پیدا کنیم از وابستگی اقتصادمان به نفت؛ جهش علمی و فناوری باید ادامه پیدا کند؛ پشتوانه ی همه ی اینها هم حضور مردم عزیزمان در صحنه است.»؛ «برادران عزیز، خواهران عزیز، ملت عزیز ایران! حضور ملت ایران مهمترین عامل اقتدار است و این حضور در جاهای متعددی است» (1398/10/27). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=44695

14. حضور فعال در میدان تربیت؛ لازمه ی اخلاق انقلابی و معنویت عصر امام خمینی

اخلاق و معنویتی که نسل جوان را آماده میکند تا بار انقلاب را به دوش کشد همان اخلاق انقلابی، تربیت حماسی و معنویت اسلام ناب محمدی است که جهان را تحت تأثیر قرار میدهد و جبهه ی کفر را تضعیف می کند و طواغیت جهان را به ستوه می آورد. همان غیرت توحیدی متعالی است که کفر و ظلم را در هیچ نقطه ای از جهان تحمل نمی کند، همان روح مبارزه و خروش است که خداوندان زر و زور و تزویر را به زیر می کشد و در مقابل سلطه ی کفار گرفتار تسلیم و وادادگی نمی شود.

الگوی این خودسازی معنوی و اجتماعی، شهدای صدر اسلام، شهدای

کربلا، شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و شهدای مقاومت هستند. و پیش از همه ی آنها پیامبران و پیشوایان معصوم که تا آخرین نفس مقابل قدرت های ظالم و غاصب مبارزه کردند و همگی به شرف شهادت نایل آمدند.

رهبانیت اسلامی فاصله گرفتن از جامعه و در کنج عافیت ذکر گفتن یا در گوشه محراب سر بر سجده نهادن و عبادت کردن نیست. رهبانیت اسلامی جهاد است. (1) جهادی در وسط میدان جامعه که عابدان شب و شیر مردان روز برای

ص: 60


1- توجه داریم که رهبانیت اسلامی با رهبانیت سایر ادیان الهی تفاوتی ندارد و روش پیامبران در این جهت متفاوت نیست. رهبانیت عزلت نشین مسیحی نیز ساخته و پرداخته کشیشان مسیحی است نه رهنمود آسمانی عیسی روح الله: وَ رَهْبانِيَةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيهِمْ. عیسی مریم نیز برای انجام رسالت پرشور اجتماعی خود مردم را به یاری دین خدا در متن عینیت جامعه فراخواند: ﴿فَلَمَّا أَحَسَّ عيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصارِى إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾ (سوره آل عمران، آیه 52) ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قال عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِينَ مَنْ أَنْصارى إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ كَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرينَ﴾ (سوره صف، آیه 14)

پاک سازی ارض از لوث وجود فاسدان و ظالمان و برای تحقق اراده ی پروردگار بر عهده می گیرند. و مگر اوج اخلاق و انتهای معنویت فانی شدن اراده ی بنده در اراده ی پروردگار نیست و مگر ارادهی پروردگار به چیزی غیر از این تعلق گرفته که پرچم توحید در سراسر جهان به اهتزاز درآید و مدیریت زمین یک پارچه در اختیار صالحان قرار گیرد:

﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبادِى الصَّالِحُونَ﴾. (1)

﴿اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعاقِبَة لِلْمُتَّقِينَ﴾. (2)

﴿وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ﴾. (3)

﴿هُوَ الَّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ ِدينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَه عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهِ الْمُشْرِكُونَ﴾. (4)

ارسال پیامبران، انزال کتاب های آسمانی و فرستادن هدایت همه برای این بوده که دین حق و مکتب اهل بیت بر همه مکاتب و ادیان جهان غالب شود و سرانجام جهان به دست متقین رقم خورد.

به یقین، این آیات حاکی از اراده ی تکوینی خدا نیست؛ اعلام اراده ی تشریعی پروردگار است که باید توسط مؤمنان محقق شود و البته محقق خواهد شد. صرفاً خبر نیست؛ انشاء فرمان و دستور تأسیس سبک زندگی اسلامی و الهی است که

ص: 61


1- سوره انبیاء، آیه 105 .
2- سوره اعراف، آیه 128 .
3- سوره قصص، آیه 5 .
4- سوره توبه آیه 33 و سوره صف آیه 9 .

دانش اخلاق اسلامی باید مختصات آن را بیابد و عرضه کند.

پیامبر اکرم اصحاب خود را بر مدار این اخلاق و با این اندیشه، پرورده بود، یاران امام حسین علیه السلام چنین بودند و جوان دست پرورده ی مکتب امام راحل نیز که در 25 سالگی فرماندهی لشکر را بر عهده میگرفت همین گونه بار آمده بود.

حضرت امام رحمه الله از این جوانان با تعبیر «فتح الفتوح» (1) یاد می کردند و نسبت به «ارزش های انسانی و مقامات الهی آنان» (2) غبطه می خوردند. رهبر انقلاب نیز با همین جوان ها، مسیر مبارزه بعد از پذیرش قطعنامه را پیش بردند و صنایع دفاعی، هسته ای، ارتباطی، اطلاعاتی، موشکی، نانو و سایر صنایع را در نبرد علمی پدید آوردند. اخیراً نیز به تشکیل دولت جوان انقلابی در همین راستا تأکید فرموده اند.

«فتح الفتوح انقلاب اسلامی اینهاست. پیشرفت واقعی این است که جوان های ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ برای خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ برای کشور آینده ای را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آماده اند برای رسیدن به این آینده تلاش کنند». (3)

با توضیحاتی که در بند گذشته آمد معلوم می شود که مسئله ی اصلی در بیانه ی گام دوم انقلاب، صرفاً و اساساً اخلاق و معنویت نیست. مسئله ی اصلی «ورود نسل جوان به عرصه نیازهای انقلاب و مسئولیت های بزرگ اجتماعی» است؛ البته برای این منظور باید ظرفیت های ایمانی و اخلاقی و آمادگی های معنوی او را افزایش داد. آیا دستگاه کهن اخلاق و معنویت ما چنین آورده و محصولی دارد؟

ص: 62


1- صحیفه امام جلد 15 ص 395 .
2- صحیفه امام جلد 17 ص 305.
3- رهبر معظم انقلاب: 1391/7/12. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id= 21044

آیا نمونه های برجسته و شاگرد اولهای نظامات معروف اخلاقی و معنوی همین ویژگی ها را کسب کرده اند؟ آیا سیر و سلوک معنوی در حلقات تربیتی، عمار و ابوذر و مالک و حبیب و صیاد و چمران و مطهری و بهشتی و سلیمانی تحویل می دهد؟ آیا سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمه الله با سیر و سلوک معنوی پیش از عصر اقامه ی دین متفاوت نیست؟ آیا حلقه ی ذکر و مناجات و عبادت عارفان، توان پرورش شیران شب شکن و موحدان مجاهد تمدن ساز را دارد؟ آیا دانش اخلاق و معنویت اسلامی خود را برای ارائه الگوی تربیت معنوی انقلابی آماده کرده است؟

بی شک اخلاق عصر اقامه ی دین از جنس حماسه و جهاد و اقدام و قیام است و فاصله ی مجاهدان و قاعدان فاصله ای بس فراوان است. خودسازی در خلأ و معنویت ورزی در کنج حجره و حصار مدرسه پایدار و ماندگار نیست و ایمان و قداست در عزلت و فارغ از مسائل اجتماعی ثمره ی قابل توجهی ندارد. باید در میدان حوادث و در رویارویی با مسائل و در فشارها و تلاطمات اجتماعی و در متن شرایط محیطی و اقتضائات میدانی و تزاحمات موضوعی از ی از مسیر خودسازی به جامعه سازی و تمدن سازی و تحقق دغدغه های ولی جامعه رسید. (1) این مکتب

ص: 63


1- انسان بزرگ با موعظه و بخش نامه پدید نمی آید؛ با معرفت و حرکت و با ایمان و مجاهدت شکل می گیرد. انسان در مسیر تهذیب و خودسازی با نصرت خدا و نصرت ولی خدا رشد می کند، نه صرفاً با حضور در مجلس درس اخلاق. برادر گرامی ام حجت الاسلام و المسلمين على محمدی نوشته است: جز از طریق افعال و مناسک متناسب با تعبد، نمی توان وارد مراحل توحید و سلوک الى الله شد و در مسیر رشد الهی قرار گرفت؛ بنابراین کسانی که می خواهند صرفاً از راه توجه و خلوت، مراتب توحید را بپیمایند، متوجه نیستند که در عینیت و در بستر محیطی خود، یا تحت ولایت اولیای الهی قرار دارند یا تحت ولایت طاغوت قرار میگیرند و این عینیت و بستر به حدی اثرگذار است که نه تنها توجه صرف قلبی که حتی افعال فردی و شخصی نیز نمی تواند در برابر تبعات واقعی و اثرگذار درگیری ولات الهی و طواغیت مصون بماند؛ بنابراین غفلت از بستر اجتماعی دینداری و پرستش خدای متعال که از طریق تبعیت از اولی الامر و اولیای الهی واقع می شود، متغیر اصلی در تهذیب و سلوک الی الله است و از این روست که حکومت از احکام اولیه اسلام و مقدم بر سایر احکام است. تا معاونت تهذیب حوزه های علمیه اصل در تهذیب را فراهم آمدن محیطی عینی برای دفاع از اسلام و ولایت فقیه و حضور طلاب در صحنه های واقعی مقابله با تمدن مادی و دستیابی به تمدن نوین اسلامی قرار ندهد، نمی توان انتظار خیز بلند و تحولی تربیتی و تهذیبی در حوزه های علمیه داشت . البته ماجرا به اینجا ختم نمی شود و برای دفاع معقول از ایستادن در این موقعیت ها و همچنین انگیزه بخشی به طلاب برای به جان خریدن ناملایمت ها و سختی های ایستادن در مواقف دفاع از اسلام و انقلاب، لازم است حوزه علمیه بتواند چه از بُعد جهان بینی و اعتقادی و چه از بعد اخلاقی و ارزشی از این اقدامات پشتیبانی نماید. تا حوزه علمیه مباحث اعتقادی و کلامی و همچنین مباحث اخلاقی را برای طلاب ارتقا نبخشد، به نحوی که بتواند حضور در مواقف دفاع از انقلاب اسلامی در راستای تمدن سازی را هم توضیح کلامی بدهد و هم از ارزشی و اخلاقی بودن آن دفاع کند، نمی توان به تحول تهذیبی در حوزه علمیه امید داشت. اگر این سه رکن؛ بعنی «خلق موقعیت حضور در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی»، «پشتیبانی اعتقادی و کلامی از آن» و همچنین «تذکر و تواصی اخلاقی» شکل بگیرد، به نظر می رسد می توان تحولی تهذیبی - تربیتی در حوزه های علمیه را متوقع بود، به نحوی که سرریز این تحول، عرصه علمی و دانشی حوزه های علمیه را نیز متأثر نماید و نشاطی علمی در پاسخ گویی به مسئله های عینی انقلاب اسلامی فراهم آورد. توضیح رابطه تحول اخلاقی و تحول علمی این است که نقطه شروع تحول در یک نهاد علمی، ارتقای صورت مسئله های آن است و در نهادی مانند حوزه علمیه که تعهد درونی و التزام شرعی، قوام التزام و انضباط علمی آن است اگر نتوانیم مسئله های ناظر به اداره کشور و مدیریت همه جانبه ی پیشرفت اسلامی ایرانی و نیل به تمدن نوین اسلامی را در سامانه کلامی و اخلاقی حوزه های علمیه تعبیه و بازخوانی کنیم، عملاً توفیق چندانی در ایجاد یک نهضت عمومی و فراگیر در حوزه های علمیه نخواهیم داشت . به تعبیر دیگر، در نهادی مانند حوزه های علمیه که انگیزههای اصلی تحقیقی و ریاضیت های علمی، بر اساس تعهد و وظیفه شناسی دینی شکل می گیرد، چاره ای جز تبیین اهمیت و ضرورت مسئله های ناظر به نیاز انقلاب اسلامی و تذکر به آن، در سامانه های اعتقادی و ارزشی وجود ندارد؛ البته این «تبیین» و «تذکر» همان طور که گفته شد می بایست مسبوق به ایجاد موقعیت جدید برای طلاب، برای مواجهه حضوری و بی واسطه با مسئله های عینی و واقعی جمهوری اسلامی باشد، وگرنه صرف تبیین نظری و تذکر ،اخلاقی بدون برخورداری طلبه از درکی اجمالی و حضوری، کار به جایی نخواهد برد و تحرک و تحولی را پدید نخواهد آورد

ص: 64

تربیتی امام راحل و رهبری معظم و بلکه مکتب تربیتی اصیل اسلامی است؛ تربیت انقلابی و اجتماعی و سلوک جمعی تمدن ساز که میان معنویت و خدمت یا تزکیه و انجام مأموریت تاریخی جمع میکند و خودسازی در دل جامعه سازی و جامعه سازی برای خودسازی را روش خود می داند.

ثمره ی خودسازی، جامعه سازی و تلاش برای تمدن سازی و خدمت به انسان ها است و این سیر نیازمند تربیت در مقیاس راهبر تربیتی است؛ بنابراین تقویت انقلاب و خدمت به جامعه از اهداف تربیت و تهذیب است. رهبر انقلاب در این باره فرموده اند :

«اگر دیدیم در حوزه های علمیه شورِ علمی هست، اما این شور علمی و کار علمی، خلأهای نظام را چنان که باید پر نمی کند، باز باید به مسئله تهذیب توجه کنیم. برای اینکه اگر اخلاق و تهذیب نفس در حوزه ها باشد و صفای نفس ناشی از آن پیدا شود، هر کلمه ای که خوانده شود، باید به نفع مردم و جامعه باشد». (1)

بنابراین تلاش برای ایجاد محیط انسانی و خلق جامعه ی الهی یکی از عوامل تربیتی است و همه ی طلاب باید بتوانند تبیین روشنی از معنویت تمدن ساز داشته باشند. طلاب جوان باید گفتمان تربیت را در حوزه و در جامعه به پا کنند و مدارس علمیه را به کارگاه های حل مسائل معنوی و اخلاقی در ساحت های اجتماعی تبدیل سازند.

ص: 65


1- رهبر معظم انقلاب در آغاز درس خارج، 20 / 1373/6. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2723

15. رسالت ویژه طلبگی؛ حضور در مقیاس هدایتگری و راهبری

آنچه تا کنون گفته شد چه بسا شامل همه جوانان باشد. علاوه بر اینها به رسالت اجتماعی و مسئولیت طلبه نیز باید توجه کرد طلبه ی آرمانی و ایده آل طلبه ای است که در عین اتصاف به فضل علمی و مکارم اخلاق فردی دارای 1. نگاه روشنی به رسالت های اجتماعی حوزوی خود 2. روحیه ی قیام لله و ایجاد تغییر در محیط پیرامونی و 3. کارآمدی و عقلانیت همراه با شجاعت و خطر پذیری باشد؛ بنابراین طلبه همان گونه که وظیفه ی تهذیب نفس دارد باید میدان دار تهذیب و تربیت و راهبر اجتماعی باشد و برای این منظور به فرصت رشد و تجربه نیاز دارد. طلبه باید در تراز راهبر جامعه و امام جماعت تربیت شود و مربی یا مدیر گردد. چنین مطلوبیتی تربیت خاص خود را می طلبد و نیاز به تمرین و ممارست دارد. حضرت امام زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه ی بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی و مدیر و مدبر بودن را علاوه بر خلوص و تقوا و زهد برای یک مجتهد واقعی، شرط می دانستند. (1) سؤال مهم این است که در حین تحصیل طلبگی چگونه و چه زمان این توانایی در طلبه پدید می آید؟ آیا در زندگی طلبگی حیات تشکیلاتی و جمعی ضروری نیست؟ به خوبی روشن است که رشد جامع طلبه بدون حضور در عرصه ی خدمت اجتماعی خصوصاً در قالب جمعی ممکن نیست. تنها در میدان عمل است که ظرفیت کارگزاری و بلوغ مدیریتی پدید می آید.

ص: 66


1- ر.ک: صحیفه امام، جلد 21 ، ص 289 (منشور روحانیت)، 12/3/ 1367.

حقیقت آن است که تهذیب و تربیت تنها با تلاش اساتید و مسئولان حاصل نمی شود و طلاب در مقام سربازان تربیت می بایست به کمک فرماندهان و مسئولان آمده و در بستر ساخت سنگرهای تهذیب و تربیتی در مدرسه یا همان برنامه های تهذیبی تربیتی مدارس، برای نقش آفرینی های اجتماعی در آینده مشق راهبری تربیتی کنند؛ زیرا «اقامه ی دین» به عنوان رسالت اصلی حوزه با تحقق عملی تمام شاخص های اسلام ناب و مکتب امام محقق میشود. از جمله مهم ترین این شاخص ها «مردم سالاری دینی» و حضور مسئولانه ی مردم در ساحت های گوناگون جامعه سازی است. طلاب انقلابی که رسالتشان بسیج مردم و راهبری معنوی و تربیتی جامعه است تنها فرصتی که برای این مهم دارند دوران تحصیل در مدرسه است که می بایست با مشق تعاون تهذیبی در مدرسه، خود را برای بسیج اراده های مردمی و راهبری معنوی جامعه آماده سازند.

بخش سوم : مردمی سازی تربیت؛ چگونگی

اشاره

برای مردمی سازی تربیت چه باید کرد؟ چگونه و با چه قالب ها و موضوعاتی می توان عموم طلاب را به صورت حداکثری به میدان نقش آفرینی برای تحول تربیتی و تهذیبی آورد؟ ظرفیت ها و امتیازات طلاب در کمک به تهذیب و تربیت در مدارس چیست؟ با چه راهبردی میتوان طلاب را برای نقش آفرینی تربیتی در تمامی ساحات تربیتی ورزیده کرد؟ چه کنیم که طلاب در مدارس علمیه به پا خیزند و به حرکت در آیند؟

بی گمان مردمی سازی در این نوشته، یک طرح نیست. یک ایده ی کلان، یک راهبرد کلی و یک نگرش حاکم است که می تواند الهام بخش ده ها طرح اصلاحی و ارتقایی برای بخش های مختلف جامعه، دانشگاه و حوزه های علمیه باشد تا فرایند تربیت را فراگیر و به اصطلاح مردمی کند؛ بنابراین به شکل بخش نامه ای و دستوری نمی توان آن را اجرا کرد؛ بلکه باید نسبت به آن معرفت زایی، فرهنگ سازی و اقناع

ص: 67

داشت؛ به این ترتیب نباید انتظار داشته باشیم قالبهای اجرایی و برنامه ی کامل عملیاتی آن ریز به ریز معلوم یا دیکته شود؛ زیرا اولاً تحدید مدیریتی و تدوین بسته ی کامل کار، قدرت تدبیر و امکان تصمیم گیری و مشارکت را از زیر مجموعه سلب میکند و طبعاً با مردمی سازی منافات دارد. ثانیاً به اقتضای شرایط، مناطق، زمینه ها و مشکلات، متفاوت است؛ اما به هر حال برخی از چارچوب های کلی و نمونه های پیشنهادی را برای تأسیس و تصویر درست این حرکت لاجرم باید نشان داد.

به شکل عام، اگر مسئولان بخواهند مردمی سازی کنند، باید امور زیر را پی گیری نمایند :

- اجازه، فرصت و میدان دادن به مردم [در اینجا یعنی طلاب] در کار سازندگی و اصلاح اجتماعی [در اینجا مشارکت در فرایند تربیت]؛

- ایجاد این گفتمان در بین طلاب و تشویق و ترغیب آنان؛

- پدید آوردن زمینه های فعالیت اجتماعی و حمایت از مشارکت آنان؛

- واسپاری مسئولیت به طلاب و گروه های طلبگی؛

پدید آوردن تشکلها و کارگروه های طلبگی؛ (1)

ص: 68


1- «با توجه به رویش های معتنابه و جوشش های فراوان فعالیت های فرهنگی در سطوح مردمی، خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی، دستگاه های فرهنگی نظام و در رأس آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نقش حلقات مکمل و تسهیل گر و الهام بخش را در فعالیت های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه ی فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آنها کنار بزنند» (رهبر معظم انقلاب در حکم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1393/7/26). https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=27927 «این مجموعه های خودجوش مردمی که کار فرهنگی می کنند - که الان در سرتاسر کشور هزاران مجموعه ی خودجوش مردمی هست که دارند خودشان کار می کنند، خودشان فکر می کنند، خودشان تلاش می کنند و کار فرهنگی می کنند - روز به روز باید توسعه پیدا کنند؛ دستگاه های دولتی باید به اینها کمک کنند» (رهبر معظم انقلاب، 95/01/01). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32695

علاوه بر نگرش سازی و انگیزه بخشی، توفیق طلاب در نقش آفرینی تربیتی، مرهون ایجاد میدان است. تعریف میدان و ایجاد نقش های فراوان برای نقش آفرینی های تربیتی طلاب در قالب ها و موضوعات متنوع خصوصاً با تسهيل در کار گروهی می تواند تمامی سطوح استعدادها و تنوع دغدغه های طلاب را پوشش دهد و به میدان آورد.

1. اضلاع فعالیت مردمی

اشاره

جریان مردمی در صورت مطلوب خود سه وصف یا سه ضلع دارد: اول: احساس مسئولیت کردن و به میدان آمدن افراد؛ دوم: دغدغه متعالی و آرمان بلند؛ سوم: فعالیت گروهی.

می توان این مطلوبیت ها را به شکل مجزا و جداگانه دنبال کرد؛ مثلاً احساس مسئولیت و جوشش درونی را به شکل فردی و بدون وصف جمعی یا در یک فعالیت جمعی غیر آرمانی پدید آورد یا مهارت های کار گروهی را در یک فعالیت غیر آرمانی مانند بازی فوتبال یا یک فعالیت اجتماعی نازل تمرین کرد. ما در اینجا

ص: 69

تلاش می کنیم همین صورت مطلوب را بیان کنیم و از تلفیق احساس مسئولیت با دغدغه متعالی در یک سازه ی گروهی مطلوبیت بیشتری را دنبال کنیم .

بنابراین صورت شایسته ی مردمی سازی این است که انسان ها به شکل خودانگیخته و با احساس مسئولیت در یک سازه ی گروهی در راه خدا و به سوی آرمان بلند تمدن سازی اسلامی کاری کنند.

اول : احساس مسئولیت کردن و به میدان آمدن

اولین شرط حضور مردمی احساس مسئولیت و جوشش درونی است؛ یعنی کنار ننشستن و به انتظار نماندن؛ مصرف کننده، منفعل، بیخیال و تماشاچی نبودن، مایه گذاشتن و هزینه کردن بدون الزام حاکمیتی و وظیفه ی ابلاغی، مشارکت داوطلبانه و آگاهانه بدون مسئولیت سازمانی و رسمی. توصیه به حضور مردمی توصیه به قیام و اقدام و عمل و جهاد و حرکت و پویایی است و از جوان یک عنصر دردمند، پردغدغه، حاضر در میدان دست اندرکار، صحنه گردان، نقش آفرین، اثر بخش، متعهد، رسالتمند و مسئول برای جامعه و دین می سازد.

دوم : آرمان و هدف متعالی

عنصر دوم در مردمی سازی این است که هدف این فعالیت، بزرگ، متعالی و ارزنده باشد. احساس مسئولیت کردن و غیرت نشان دادن در یک فعالیت کم مایه یا نازل مانند بازی ها، مفید نیست؛ یعنی این روح حمیت و جدیت و قاطعیت باید در میدان واقعی نه در برابر دشمن فرضی به کار آید.

تفکر اسلامی و شیعی برای این منظور آرمان بزرگ اصلاح جهان را پیشنهاد کرده و همه مؤمنان را به این عرصه مجاهدت فراخوانده است. (1) مقوم شخصیت

ص: 70


1- سوره انبیاء، آیه 105 سوره اعراف، آیه 128 سوره قصص، آیه 5 سوره توبه، آیه 33 و سوره صف، آیه 9 .

ایمانی، درد اقامه ی دین در سراسر عالم را داشتن و مخلصانه و مجاهدانه در حل مسایل آن کوشیدن است. منطق زندگی دینی منطق بسیج است؛ یعنی نصرت دین خدا و مایه گذاشتن و هزینه کردن برای اسلام هزینه کردن مال و جان و توان و ذهن و استعداد و ذخیره های انسانی برای حاکمیت اسلام در تمام شئون فردی و اجتماعی.

قرآن کریم از جمله دعاهای مؤمنان را درخواست غلبه بر جبهه ی کفر برشمرده است؛ ﴿وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾؛ (1) یعنی هر انسان مؤمنی از ابتدای بلوغ باید در اندیشه ی ریشه کنی کفر و اعتلای پرچم توحید باشد.

افق کار خیلی مهم است. ممکن است یک جمع تشکیل شود و از ظرفیت بی بدیل فعالیت گروهی در یک کار غیر مهم استفاده کند؛ مثلاً جمعی که در زمینه ی یک هنر فعالیت و مباحثه می کنند اما کمکی به اهداف و مقاصد انقلاب اسلامی نمیکنند آرمان ندارد و رسالت اجتماعی بزرگی را هدف نگرفته است.

روح انقلابی مقصد را بزرگ و در ابعاد جهانی می بیند و به خرده فعالیت های نه چندان مفید قناعت نمی کند. تفاوت انسان انقلابی با غیر انقلابی در این است که انسان انقلابی اسلام را در عرصه جهان میخواهد اما انسان غیر انقلابی یا اسلام فردی دارد و یا اسلام را محدود به محله و منطقه خود می بیند. (2)

ص: 71


1- سوره آل عمران، آیه 147 .
2- برای انقلابی شدن باید عمل ناظر به نیازهای انقلاب را تمرین کرد؛ زیرا هر کاری توان متناسب با خود را پدید می آورد. تمرین رانندگی توان رانندگی را می افزاید و تمرین آشپزی توان آشپزی را. اگر بخواهیم جوان انقلابی تحویل دهیم باید به او اندیشه انقلاب اسلامی و تمرین عمل انقلابی بدهیم؛ بنابراین این کارگروه ها اگر قرار باشد جوان را برای مسئولیت های انقلاب آماده کند باید موضوعش یکی از دغدغه ها و نیازهای انقلاب باشد. کارگروه فقه اللغه یا کارگروه آموزش زبان خارجی و یا هنرهای تجسمی گرچه در جای خود مفید است؛ اما به رشد انقلابی اعضایش ربطی ندارد. اگر بخواهیم انسان انقلاب اسلامی یا طلبه عصر انقلاب را پدید آوریم باید کارگروه ناظر به انقلاب اسلامی که در صدد حل مسئله ای از مسائل جامعه انقلابی است شکل دهیم؛ البته آن گروه ممکن است در مرحله ای از حرکت خود به آموختن زبان خارجی یا یکی از هنرهای تجسمی هم برای حل مسائل انقلاب احساس نیاز کند و به دنبال آن هم برود؛ اما افق نگاه او جامعه ی اسلامی و تمدن سازی اسلامی است نه هنر برای هنر علم برای علم و زبان برای زبان و نه مهارت برای ثروت توانمندی برای رفاه بیشتر و مانند آن. نمی توان با خواندن اصول و منطق و فلسفه انقلابی شد. همان گونه که نمیتوان با تمرین رانندگی مکانیک شد. برای انقلابی شدن باید انقلابی شدن را تمرین کرد و در میدان حل مسائل انقلاب حضور داشت. باید برای خدمت به اسلام هزینه کرد و گوشه ای از بار انقلاب را برداشت.

در واقع صرف اینکه شخص احساس مسئولیت کند و روحیه ی حل مسئله داشته باشد و در یک قالب گروهی، فعال باشد کافی نیست. باید نظام مسائلی را که دنبال می کند و مشکلاتی را که حل میکند کاملاً در دستگاه کلان مسائل اجتماعی ولی جامعه باشد و همساز و همپای آن پیش رود. این جهت گیری مهم است که ولایت را شکل می دهد. پرداختن به مشغولیت های نابجا و خرده مسائل کم فایده که در طرح کلان رهبری جامعه جا ندارد روا نیست و توصیه نمی شود.

یک حرکت مردمی می بایست به عنوان بخشی از یک جبهه ی بزرگ، نقش آفرینی داشته باشد و هماهنگ با نقشه ی جامع تری باشد؛ نقشه جامع تری که على القاعده نقشه ی ولی جامعه است و در آن اصول و قواعد و اولویت ها تا حدودی مشخص می شود. جریان های خودجوش آتش به اختیار و مردمی، هر چند در حرکت و فعالیت خود استقلال و آزادی دارند ولی می بایست با نقشه ی کلان جبهه ی فرهنگی و تربیتی هماهنگ باشند وگرنه دچار تشتت، اختلاف، تهافت، غفلت از اولویت ها، هدر رفتن ظرفیت ها و... می گردند. «هماهنگی» در «شبکه ی ولایت» شکل می گیرد؛ اجزا و اعضای یک مجموعه حول یک محور، هماهنگ می شوند و محورها حول محور بالاتر و همه ی آنها حول محور اصلی يعنى ولی اجتماعی. و این گونه جبهه و به تعبیر مقام معظم رهبری «شبکه عظیم مردمی» شکل می گیرد .

ص: 72

بله این گروه ها اوایل از باب تمرین و یا کسب آمادگی و ورزیدگی از یک کار کوچک شروع می کنند و سنگ بزرگ یا لقمه ی گلوگیر برنمی دارند؛ مثلا مسائل واقعی پیرامون خود در مدرسه را رصد می کنند و به سرانجام می رسانند؛ سپس این بار را سنگین تر می کنند؛ مثلاً در حل مسایل محله و شهر خود می کوشند؛ اما در نهایت باید به آن افق بلند نظر داشته باشند و خود را برای قرار گرفتن در سنگرهای کلیدی آماده سازند. باید بدانند که اسلام یک حقیقت جهانی و یک آیین بین المللی است؛ بنابراین باید برای حاکمیت اسلام بر همه ی زمین برنامه ریزی کرد و به کارهای کوچک قناعت نورزید. به این ترتیب فرد از فردیت خارج می شود و در مسیر امامت قرار می گیرد.

راهبرد اجرایی این موضوع تعریف یک مدل پلکانی یا حرکت از ساده به مشکل است و البته تعریف الگوها و موضوعات متنوع برای پوشش تمام سطوح «استعدادها و توان ها» و تمام انواع «علائق و دغدغه ها» به این منظور کمک می کند؛ زیرا یکی از مهم ترین علت های عدم مشارکت در هر ساحتی، نداشتن تصویر کامل از تنوع نقش ها آن هم مطابق با سطوح مقدورات و توانایی ها است. تجربه ی دفاع مقدس برای مدل سازی از «تنوع نقش آفرینی ها» و «شبکه ی عظیم مردمی» می تواند الهام بخش باشد. طبق فرموده رهبر انقلاب باید از تجربه ی مشارکت متنوع مردم در دفاع مقدس الگوسازی کرد و با تنوع تعریف نقش، زمینه ی مشارکت حداکثری و بروز استعدادها را فراهم ساخت.

«در دفاع مقدس برای حضور مردمی یک مدل سازی جدیدی انجام گرفت. نحوه ی حضور مردمی یک نحوه ی شگفت آوری است و بر اساس این حضور، بروز استعدادها [است] که حالا من مختصری درباره ی هر کدام از اینها عرض می کنم.

اوّلاً همهی آحاد ملت ایران، آنهایی که مایل بودند در این عرصه شرکت

ص: 73

کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکه ی زنده، کارآمد،

داوطلبانه و پرشور جای خودش را پیدا کند. فرض بفرمایید یک رزمنده ی سیزده چهارده ساله که حالا مثلاً با دست کاری در شناسنامه موفق شده بود خودش را به جبهه برساند، جایش مشخص بود؛ یعنی می توانست جای خود را پیدا کند، بیکار نماند؛ فرض بفرمایید که آب بیاورد، خبر ببرد، پیام رسان باشد و از این قبیل کارها یک پیرمرد هفتاد ساله هم که می رفت جبهه، او هم همین جور؛ او هم میتوانست کار خودش را پیدا کند. توقعی که از یک پیرمرد در جبهه وجود داشت، کاملاً مشخص بود، معلوم بود؛ هیچ کس بی کار نمی ماند؛ نه آن بچه ی سیزده ساله بیکار می ماند، نه آن پیر مرد هفتاد ساله بیکار می ماند. یا فرض بفرمایید یک دختر دانش آموز هشت نه ساله ده ساله - دبستانی - که می خواست در این کار، او هم شرکت کند، جای خودش را پیدا می کرد. بر میداشت نامه می نوشت به برادر رزمنده ی ناشناس و این نامه را در بسته های غذایی و هدایای مردمی ای که می فرستادند می گذاشت و می فرستاد. مکرّر اتفاق افتاده بود که رزمنده در میدان جنگ فرض کنید که این بسته ی غذایی را باز میکرد می دید یک نامه در آن هست، می خواند می دید بله، یک بچه ای، یک دختر هفت هشت ساله ای، ده ساله ای نوشته «برادر رزمنده! خسته نباشید، من دعایتان می کنم» و مانند اینها؛ یعنی یک دختر بچه هم می توانست در اینجا حضور داشته باشد؛ یک بانوی محترم هم می توانست با چرخ خیاطی خودش، با وسایل طبخ خودش، با مربّاسازی خودش، با ترشی انداختن خودش، با نان پختن خودش، با لباس شستن خودش به پشت جبهه کمک کند... پزشک جراح مشخصاً می توانست آنجا حضور داشته باشد و حضور داشت و ما دیدیم. کاسب جزء، روحانی مسجد، کارگر کارخانه، شاعر و سرودخوان، راننده و صاحب کار و ریخته گر، کشاورز

ص: 74

روستایی، کارمند اداری و انواع و اقسام گروههای مردمی می توانستند در این «شبکه ی عظیم مردمی» حضور پیدا کنند؛ این یک مدل جدید بود. این در دنیا هیچ سابقه ای ندارد؛ هیچ جا ما [نمونه اش را] نه خوانده ایم و نه شنیده ایمو [ درباره ی ] جنگ های فراوان، کتاب هایشان، فیلم هایشان درآمده، ما هم خیلی از این قبیل چیزها را خوانده ایم، مطالعه کرده ایم [اما] نمونه ی چنین بسیج مردمی عظیمی اصلاً وجود ندارد. این مدل جدید بود؛ مدل سازی جدید که همه می توانستند همکاری کنند، همه می توانستند هم افزایی کنند همه کمک می دادند». (1)

سوم : سازه ی جمعی و قالب گروهی

بحث از چگونگی مردمی سازی در واقع سازه کار مشارکت گرفتن و درگیر کردن مردم (طلاب) است و راهکار به حرکت انداختن اراده ها و به صحنه آوردن آنها و هنر واسپاری مسئولیت و ایجاد روح تعهد و رسالتمندی.

با این وصف تعاون و فعالیت گروهی، مهم ترین زمینه ی مردمی سازی است؛ یعنی برای مشارکت بخشیدن، فعال کردن و به جریان انداختن مردم، بهترین راهکار استفاده از قدرت شگفت انگیز جمع است. وقتی انسان ها در جمع قرار می گیرند بیشترین انگیزش، انبعاث و شور را از خود نشان می دهند و ظرفیت های فراوانی را به میدان می آورند. تشویق طلاب به فعالیت های جمعی و تشکیل گروه و تشکل های طلبگی مانند بسیج، هیئت، کارگروه های جهادی و همیاران تربیتی زمینه ی حضور اجتماعی آنان را فراهم می کند و شور و نشاط و بالندگی را دامن می زند. (2)

ص: 75


1- رهبر معظم انقلاب، 1399/6/31 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=46525
2- این کلیدواژه ها را درباره کارهای جمعی باید به خاطر داشت : حلقات ایمانی، معنویت و تعالی جمعی، گروه های خودجوش جهادی، هسته های مقاومت، اجتماع القلوب، جمع مؤمنين.

توصیه ی دین اسلام به حضور اجتماعی و اقامه جماعات احتمالاً ناظر به این موضوع است که انسان در فعالیت فردی رشد بایسته و شایسته ای ندارد. پیشوایان معصوم، مؤمنان را از انفراد و تنهایی پرهیز داده اند و به این نکته تأکید ورزیده اند که تنهایی، انسان را در معرض طمع و آسیب شیطان قرار می دهد . امام باقر علیه السلام فرموده اند: ﴿أَجْرَأَ مَا يَكُونُ الشَّيْطَانُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ﴾؛ (1) جایی که شیطان بیش از همه بر انسان جرأت می ورزد زمانی است که انسان تنها باشد». این کلام نیز از آن حضرت نقل شده است: ﴿إِنَّ الشَّيْطَانَ أَشَدَّ مَا يَهُمُ بِالْإِنْسَانِ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ﴾؛ (2) بیشترین اهتمام شیطان به انسان زمانی است که تنها باشد». (3)

مطابق روایات برخی از فیوضات الهى تنها بر جمع مؤمنان نازل می شود؛ بنابراین فعالیت های فردی از بسیاری فیوضات و نصرت ها محروم خواهند بود.

ص: 76


1- محمد بن يعقوب کلینی، الکافی، ج 6، ص 534 و 533.
2- همان در وصیت پیامبر خدا به امیر مؤمنان علی علیه السلام آمده است: ﴿يَا عَلِيُّ لَا تَخْرُجْ فِي سَفَرِ وَحْدَكَ؛ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ مَعَ الْوَاحِدِ وَ هُوَ مِنَ الاثْنَيْنِ أَبْعَدُ يَا عَلِيُّ إِنَّ الرَّجُلَ إِذَا سَافَرَ وَحْدَهُ فَهُوَ غَاوِ وَ الِاثْنَانِ غَاوِيَانِ وَ الثَّلَاثَةُ نَفَرٌ﴾ (احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج 2، ص 356). قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ﴿أ لا أُنَبِّئُكُمْ بِشَرِّ النَّاسِ ؟ قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ. فَقَالَ: مَنْ سَافَرَ وَحْدَهُ وَ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ ضَرَبَ عَبْدَهُ﴾ (همان).
3- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَعَنَ ثَلَاثَةَ آكِلَ زَادِهِ وَحْدَهُ وَ رَاكِبَ الْفَلَاةِ وَحْدَهُ وَ النَّائِمَ فِي بَيْتٍ وَحْدَهُ، پيامبر خدا سه گروه را از رحمت خدا دور دانستند: کسی که به تنهایی زاد و توشه خود را می خورد، کسی که به تنهایی در خانه ای می خوابد و کسی که به تنهایی در بیابانی حرکت می کند ( الفقه المنسوب الى الامام الرضا علیه السلام، ص 355)

امیر مؤمنان علی علیه السلام دست هدایت و حمایت خدا را با جماعت دانسته اند: ﴿فَإِنَّ يَدَ اللهِ مَعَ الجَمَاعَةِ، وإيَّاكُم وَ الفُرقَةِ فَإِنَّ السَّاذَ مِنَ النَّاس لِلشَّيطانِ، كَما أَنَّ الشَّاذَ مِنَ الغَنَمِ ِللذَّتَبِ﴾؛ (1) دست خدا با جماعت است؛ از تنهایی بپرهیزید که انسان تنها در معرض آسیب شیطان است همان گونه که گوسفند تنها در معرض آسیب گرگ».

شيطان اگر بخواهد کسی را نابود کند او را کسل، مأیوس، بی انگیزه و سرگردان می سازد و بیشترین احتمال این آسیب ها در حالت انفراد و تنهایی است؛ بنابراین انسان در حالت خلوت و تنهایی باید بسیار به یاد خدا باشد و به خدا پناه برد: ﴿شِيعَتُنَا الَّذِينَ إِذَا خَلَوْا ذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيراً﴾. (2)

همچنین در سخن معروف نبوی که فرمودند ﴿الرَّفِيقَ ثُمَّ الطَّرِيقَ﴾ (3) نبايد «طریق» را صرفاً بر جاده ها و سفرهای جغرافیایی منحصر دانست؛ بلکه هر راه و شیوه و طرح و برنامه ای که انسان برای اقدام در نظر میگیرد نیاز به همراه و هم فکر و ملازم دارد و در شکل جمعی بهتر و کارآمدتر و ایمن تر محقق می شود.

قرآن کریم هم مؤمنان را سفارش فرموده که در مسیر خدا به شکل جمعی حرکت کنند و در کارهای خوب مشارکت جمعی داشته باشند: ﴾وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا﴾؛ (4) به ریسمان خدا (قرآن و اهل بیت) به شکل جمعی چنگ

ص: 77


1- نهج البلاغه، خطبه 127.
2- محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص499. اصْحَبِ الْخَلْوَةَ بِالذِّكْرِ؛ در خلوت همواره ذاكر باش (عبدالواحد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الكلم، حديث 150)، سَبَبُ الفُجُورِ الخَلْوَةُ سبب گناه خلوت است (همان؛ حدیث 396).
3- احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج 2، ص 357 در توصیه های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله علاوه بر اصل همراهی و پرهیز از تنهایی در سفر، انتخاب یک نفر به عنوان راهبر گروه و ایجاد یک تشکل هماهنگ نیز دیده می شود: ﴿إِذَا خَرَجَ ثَلَاثَةٌ فِى سَفَرٍ فَلْيُؤَمِّرُوا أَحَدَهُم﴾؛ هر گاه سه نفر به مسافرت رفتند یک نفر را امیر و سالار خود گردانند» (سنن ابی داوود، ج 3، 1129)
4- سوره آل عمران، آیه 103 .

زنيد». ﴿تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوی﴾؛ (1) در کارهای خوب و تقوا همکاری کنید.

مجاهدت و نقش آفرینی اجتماعی از سر احساس مسئولیت درونی به دو شکل انجام پذیر است؛ فردی و گروهی. بدون شک قیام جمعی مردم و پیوند خوردن اراده های انسانی در سازه های گروهی، مایه ایجاد توانی عظیم می گردد و امکان انجام کارهای بزرگ و رسیدن به اهداف بلند را فراهم می کند. وقتی تنها هستیم توان اندکی داریم و کار کوچکی می توانیم انجام دهیم؛ اما وقتی اراده های انسانی به هم می رسند مانند قطرات انباشته باران، سیلی خروشان و قدرتمند با نیرویی حیرت انگیز پدید می آورند. امام حسن علیه السلام فرموده اند: ﴿إِنَّهُ لَم يَجْتَمِعْ قَومٌ قَطُّ على أمرٍ واحِدٍ إِلَّا اشْتَدَّ أَمْرُهُم واسْتَحْكَمَتْ عُقْدَتُهُم﴾؛ هرگز گروهی بر امری متحد و هم داستان نشده اند مگر آن که بدین (همدستی) کارشان نیرو یافته و پیوندشان استوار و پایدار گشته است». (2) امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز طبق نقل نهج البلاغه خطاب به اهل کوفه فرمودند: ﴿واللَّهِ لَأَظُنُّ أنَّ هؤلاءِ القَومَ سَيُدالونَ مِنكُم بِاجْتِمَاعِهِم على باطِلِهم وتَفَرُّقِكُم عن حقّكُم﴾؛ به خدا سوگند می بینم که این قوم به زودی بر شما چیره می شوند، به خاطر اجتماعی که بر باطلشان دارند، و تفرقه ای که شما از حق دارید». (3)

مقصد این انقلاب یعنی ایجاد تمدن اسلامی، مقصد بلند و کار این انقلاب کار بزرگی است : پاک کردن جهان از ظلم و کفر و استکبار و برافراشتن پرچم توحید در سراسر عالم این بار سنگین را به تنهایی نمی توان برداشت و برای ساختن این بنای عظیم به تنهایی نمی توان به میدان آمد. تا مردم به وصف جمعی به میدان نیایند و نیروی متراکم جوانان به شکل انبوه بسیج نشود آن رخداد عظیم به

ص: 78


1- سوره مائده، آیه 2 .
2- نصر بن مزاحم، وقعه صفين، ص114.
3- شريف رضى؛ نهج البلاغه، خطبه ی 25.

وقوع نمی رسد. امام زمان علیه السلام در توقیع شریف به شیخ مفید چنین نوشته اند:

﴿وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعَنَا وَفَقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعِ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَانِنَا وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَة بِمُشَاهَدَيْنَا﴾ (1)

و اگر شیعیان ما - که خداوند بر طاعت خویش موفقشان گرداند - در

وفای به میثاق شیعه، اجتماع قلب (عزم جمعی متراکم) می داشتند برکت دیدار ما از آنان به تأخیر نمی افتاد و سعادت مشاهده ی ما برای آنها زودتر حاصل می شد.

بخواهیم یا نخواهیم ما نمی توانیم انبوه نیازهای انقلاب را به تنهایی برآوریم، نمی توانیم همه ی گره ها را باز کنیم، همه ی سنگرها را پر کنیم و همه ی کارها را انجام دهیم و نمی توانیم همه ی مسئولیت ها را یک باره برعهده بگیریم. باید هنر سازماندهی انسان ها و به میدان آوردن اراده ها را داشته باشیم و از توان عظیم توده ها استفاده کنیم. خصوصاً مسئولیت راهبری و جریان سازی برای طلاب و

روحانیون بیشتر است .

اگر به تنهایی برای ساختن خانه ای اقدام کنیم حاصل کار ما احتمالاً یک کپر کوچک است. اگر بخواهیم خانه ای کاملتر و فراتر از یک سایبان مختصر پدید آوریم توان اندک ما برای آن کافی نیست و باید از توان دیگران یاری بگیریم. به همین ترتیب اگر بنای مد نظر ما یک آسمان خراش عظیم باشد طبعاً به نیروی متخصص فراوان و انسجام بیشتری نیاز داریم و اگر یک بنای تمدنی بخواهیم بسازیم باید نسل هایی متوالی از مردم را به میدان آوریم و به کار بگیریم.

البته اگر به هر علتی در مسیر یاری دین خدا یک جمع همراه پدید نیامد و امکان فعالیت گروهی فراهم نشد انسان مؤمن مجاهد از پای نمی نشیند و یکه و

ص: 79


1- احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 499.

تنها در صحنه ی یاری خدا بر می خیزد: ﴿أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادی﴾ (1). گرچه کسی که در گوشه ی خانه یا محل کار خود آتش به اختیار و خالصانه برای ساخت تمدن اسلامی قدمی بر می دارد و کاری می کند در یک شبکه ی ولایی گسترده و متصل به یک توده ی انبوه ایمانی است. اگر شخص جایگاه خود را در تاریخ و تمدن بشناسد و اقدام خود را با اقدام امام جامعه همراه کند تنها نیست حتی اگر به ظاهر در سنگری تنها نشسته باشد. بنابراین مراد از کار جمعی یک نظام هرمی اقتدارگرا که از بالا دستور صادر میکند و دیگران را به خدمت می گیرد نیست.

با این مقدمات ضرورت پدید آوردن گروه های کاری بین مؤمنان روشن شده است و طبعاً پس از آن باید این کارها انجام گیرد :

اول : گفتمان سازی نسبت به ضرورت کار جمعی و تشکیلاتی؛

دوم : ارایه آموزش های اولیه برای تشکیل بهینه ی کارگروه ها و ایمنی از آفات آن.

سوم: فراهم آوردن زمینه های اجرایی و ساختاری تشکیل کارگروه ها و تعریف نقش ها و دست کم برداشتن موانع آن .

چهارم: هدایت، حمایت و نظارت بر کارگروه ها به شکلی که از کج روی و افراط آنان جلوگیری شود و البته آنها را از خودجوش بودن خارج نکند و وابسته نگرداند.

ص: 80


1- سوره سبأ، آیه 46 .

2. گروه های کاری و انواع آن

اشاره

کارگروه ها و تشکل ها را به جهات مختلف می توان تقسیم کرد. شناخت انواع فعالیت های گروهی به انتخاب و تأسیس آگاهانه آن کمک می کند.

الف) بر اساس سابقه

تشکل های طلبگی را به یک اعتبار میتوان بر دو قسم دانست. اول تشکل هایی که در مدرسه علمیه، سابقه و قالب آماده دارد؛ مانند بسیج هیئت و دارالقرآن. دوم: تشکل های خودجوشی که توسط طلاب ابداع شده و در زیرساخت مدیریتی مدرسه تعبیه نشده است؛ یعنی ناظر به مسائل مدرسه، محله یا مسائل کلان نظام، آسیب های جامعه و مطالبات رهبری شکل گرفته و اقدام و عمل بر محور کارهای

بر زمین مانده را هدف گرفته است؛ مانند گروه جهادی تجهیز اموات در ایام کرونا. در هر حال قوام این تشکل ها به حضور طلاب است و کار آنها توسط خود طلاب ونه با مباشرت مسئولان پیش می رود. همه ی این فعالیت های گروهی وظیفه محور، مصداق فعالیت بسیجی است و از بسیج نیروهای متراکم مردمی پدید آمده است؛ هر چند به شکل رسمی عنوان بسیج نداشته باشد.

ص: 81

ب) بر اساس نوع مسائل

برخی از کارگروه ها مسایل داخلی محیط مدرسه را مد نظر قرار می دهند و با احساس مسئولیت به حل و رفع آن می پردازند؛ برخی دیگر نیز مسائل خارج از فضای مدرسه علمیه را موضوع کار خود قرار می دهند مسائل بیرونی نیز بر دو قسم است. اول: مسائل مرتبط با محله و شهر و دوم مسائل کلان نظام و انقلاب. به نظر می رسد لازم است طلاب جوان در یک مدل پلکانی توانایی فعالیت های اجتماعی را در خود پدید آورند و حوزه تأثیر خود را گسترش دهند؛ یعنی در آغاز راه از مسائل و مشکلات محیط پیرامونی خود آغاز کنند و مسئولیت پذیری و چاره اندیشی را در مقیاس کوچک تمرین نمایند. از قبیل گسترش فرهنگ تهجد در میان طلاب و ترغیب طلاب به مطالعه آثار شهید مطهری و اندیشمندان بزرگ اسلامی. پس از آنکه تجارب آنان افزایش یافت و توانمندی حل مسئله و فعالیت های اجتماعی را به دست آوردند به مسائل مرتبط با محله و شهر بپردازند. مانند ارتباط با مدارس و مساجد محل و جذب جوانان به حوزه ی علمیه. در مرحله بعد با آمادگی های بیشتر، مسائل کلان نظام و انقلاب را موضوع کار خود قرار داده و فعالیت های خود را گسترش دهند.

ص: 82

ج) بر اساس سن و مراتب علمی

در جمع دانشگاهیان، کارگروه های دانشجویان تازه وارد با کارگروه های دانشجویان دوره ارشد و دکتری و با کارگروه های اساتید دانشگاه متفاوت است؛ شبیه تفاوت بسیج دانشجویی دانشگاه های صنعتی با بسیج مهندسان.

در حوزه های علمیه نیز باید میان طلاب ورودى سيكل (حوالی 15 تا 18 سال) با دیپلم (حوالی 17 تا 21 سال) و فارغ التحصیل دانشگاهی (بالاتر از 22 سال) تفاوت قایل شد همچنین حساب طلاب مبتدی را از طلاب سطح دو و اساتید و فضلای حوزه جدا دانست. طلاب مدارس که در دوران رشد هستند با روحانیونی که دوران اصلی رشد را گذرانده اند و به دوران خدمت نزدیک ترند متفاوت اند این تفاوت ها در انتخاب موضوع فعالیت کارگروه و هدف گذاری برای آن و نوع تعامل با دیگران ظاهر می شود .

ص: 83

د) بر اساس اثرگذاری و نقش آفرینی

برخی از کارگروه ها کاملاً آماده حل مسایل انقلاب هستند و بالفعل توان برآوردن نیازها و رسیدن به مقصد را دارند؛ در حالی که برخی دیگر بیشتر به هدف تحصیل آمادگی و کسب توان لازم برای این منظور تشکیل می شوند. افراد با تجربه ای که سوابق نقش آفرینی های علمی و اجرایی در جاهای مختلف را داشته اند وقتی از توان خود در یک کارگروه انقلابی استفاده می کنند هم گرهی گرهی را باز می کنند و هم توان و تجربه خود را می افزایند. در کنار آنان جوانان تازه کاری که عزم رشد و بالندگی دارند می توانند با تشکیل کارگروه های فعال، دغدغه مندی انقلابی خود را زنده نگاه دارند و با مشق فعالیتهای پرشور انقلابی، توان و آمادگی لازم را برای حضور اثرگذار اجتماعی کسب کنند. پس دانشجویان و طلاب جوان باید بسیجی بودن را بیاموزند و تمرین کنند. اساتید حوزه و دانشگاه هم بسیجی بودن را بورزند و اعمال کنند. کارگروه های اساتید و فضلا با حضور اجتماعی خود گره ها را می گشایند و مسئله ها را حل می کنند در حالی که کارگروه جوانان، مشق حل مسئله و تمرین احساس مسئولیت و حضور اجتماعی می کند؛ البته اگر جوانان در کنار بزرگ ترها قرار گیرند و فعالیت آنان تحت اشراف نخبگان فکری باشد میزان اثرگذاری و سرعت رشد آنان بسیار افزایش خواهد داشت.

ص: 84

بنابراین کارگروه ها بر دو قسم اند: اول کارگروه های مسئله یابی و حل کامل مسئله و کارگروه های تمرین مسئله یابی و حل مسئله.

ه-) بر اساس قالب اثرگذاری

تشکل های طلبگی و کارگروه های جهادی را به اعتبار دیگر می توان به کارگروه های نظری و عملی تقسیم کرد. برخی از گروه ها به هدف حل اندیشه ای و نظری یک مشکل پدید آمده است و بیشتر صورت مباحثاتی و پژوهشی دارد. برخی دیگر نیز گروه اقدام و عمل است و تحقق و اقامه را هدف گرفته است. همچنین می توان کارگروه هایی را پیشنهاد کرد که به شکل تلفیقی و همزمان هم به فعالیت اندیشه ای و نظری اهتمام داشته باشند و هم به عملیات میدانی .

توجه داریم که حل نظری مسائل جز با ارتباط وثیق و صمیمی با واقع خارجی و میدان عمل رخ نمی دهد و اقدام و عمل نیز نیاز به فکر و تدبیر و بررسی عالمانه دارد؛ اما صبغه ی غالب و صورت کلان کارگروه ها ممکن است یکی از این دو باشد؛ مثلاً گروه های جهادی که به هدف خدمات عمرانی در مناطق محروم تشکیل می شوند بیشتر صبغه ی عملی دارند هر چند از فکر و عقلانیت و تدبیر تهی نیستند؛ در حالی که گروه های مرتبط با اسلامی سازی علوم انسانی بیشتر صبغه ی پژوهشی و نظری دارند هر چند آنها هم باید باید در مرحله ای از کار با میدان عمل درگیر شوند.

به تفصیل بیشتر میتوان کارگروهها را بر اساس نوع فعالیت یا قالب اثرگذاری مشتمل بر این انواع دانست :

1) کارگروه های مطالعاتی همچون آسیب شناسی، مسئله شناسی، حل مسئله و سیاست پژوهی؛

2) کارگروه آزاداندیشی؛

ص: 85

3) کارگروه تولید محتوا؛

4) کارگروه آموزشی؛

5) کارگروه تبلیغی ترویجی؛

6) کارگروه رسانه و تأمین محتوای هنری؛

7) کارگروه مطالبه گری؛

و) بر اساس موضوع و در مدل پلکانی

اشاره

بی شک نمی توان فهرست کاملی از موضوعات کارگروه ها بیان کرد. بسیاری از این موضوعات نوپدید و خلاقانه هستند و باید توسط خود کارگروه ها تشخیص داده و انتخاب شوند. با این حال بیان سیاهه ای از تجارب و انواع موضوعاتی که قابلیت دارند محور فعالیت های مردمی قرار گیرند تصویر این بحث را روشن تر می سازد و حضور مردمی را بیشتر می نمایاند. به همین جهت و از باب نمونه برخی

از مصادیق بیان می شوند تا ذهن مدیران، معاونان مدارس و طلاب حوزه های علمه با نمونه های زیادی درگیر شود و قدرت اقتباس و ترکیب و خلاقیت پیدا کند. همین جا با تأکید نیز تذکر می دهیم که نه همه ی این موارد در همه ی مدارس قابل اجراست و نه این نمونه ها مصادیق منحصر تلقی می شوند. چه بسا موضوعات بسیار دیگری نیز وجود داشته باشد که بر حسب نیازهای منطقه ای و به تشخیص

طلاب به این فهرست اضافه شوند.

پیش تر گفته شد «کارگروه» به جمعی از مؤمنان اطلاق می شود که با احساس مسئولیت و دغدغه اجتماعی و با یک هدف متعالی فعالیتی انجام می دهند؛ این هدف متعالی چهار سطح دارد: فعالیت های درون مدرسه ای، فعالیت های برون مدرسه ای، فعالیت های بین مدرسه ای و فعالیت های ناظر به نیازهای انقلاب و افق تمدن سازی اسلامی. به نظر می رسد فعالیت های طلاب جوان در یک مدل

ص: 86

پلکانی و مدرّج باید از سطح اول شروع شود تا آرام آرام با مشق احساس مسئولیت و به دست آوردن مهارت های لازم در فعالیت های اجتماعی به سطح دوم یعنی فعالیت های برون مدرسه ای برسند و پس از آن آمادگی لازم برای حضور در فعالیت های کلانتر را پیدا کنند.

درون مدرسه ای

برون مدرسه ای

بین مدرسه ای

نظام و انقلاب و تمدن اسلامی

فعالیت های درون مدرسه ای

مراد از فعالیت های درون مدرسه ای مشارکت خودانگیخته و جمعی طلاب (به عنوان همیاران تهذیب و تربیت) در فعالیت هایی است که به ارتقای معنوی و تربيتي خود مدرسه علمیه و طلاب آن یاری می کند. برخی از نمونه های آن عبارت است از:

- بسیج برای فعالیت های بصیرتی و انقلابی؛

- هیئت برای برگزاری پرشور مراسم مذهبی و مناسبتی؛

- دار القرآن و العتره برای توسعه ی فرهنگ قرآن و حدیث؛

- واحد دفاع مقدس و سیره ی شهدا برای نشر فرهنگ ایثار و حماسه و شهادت؛

- کارگروه نشر سیره بزرگان و دیدار با علمای شهر؛

ص: 87

- کارگروه هویت صنفی برای ایجاد خودشناسی و خودباوری در طلاب و معرفت افزایی نسبت به وظایف طلبگی؛

- همیاران علمی برای ارتقای سطح علمی مدرسه علمیه و یاری به طلاب ضعیف؛

- شورای طلاب برای پیگیری مسائل جاری مدرسه؛

- واحد هنر و رسانه برای اطلاع رسانی و تولید محتوای مجازی؛

- واحد برنامه ریزی راهبردی؛

مدیر یا معاون تهذیب مدرسه میتوانند برای گره گشایی از مسائل جاری، کارگروه های فعالی از طلاب جوان متعهد تشکیل دهند و بررسی و حل آن مسائل را به آنان سپارند؛ مثلاً

- کارگروه فضاسازی و تبلیغات محیطی مدرسه؛

- کارگروه تهجد برای نشر فرهنگ نماز شب؛

- کارگروه ترویج مطالعه آثار شهید مطهری و اندیشمندان اسلامی؛

- کارگروه بررسی و تدوین قوانین خوابگاه؛

- کارگروه حل مشکل موبایل و فضای مجازی؛

- کارگروه تبیین و مطالبه رهنمودهای رهبر انقلاب؛

- کارگروه معیشت طلاب؛

- کارگروه استعدادیابی؛

- کارگروه تعالی نماز جماعت؛

- کارگروه تعالی دروس اخلاق؛

- کارگروه ورزش و نشاط؛

ص: 88

با توجه به اینکه مدیر مدرسه علمیه دغدغه مند اشراب اصول تربیتی در همه ی شئون حوزه است، می توان کارگروه هایی برای پی گیری رویکرد تربیتی در دیگر ساحت ها خصوصاً ساحت علمی و آموزشی در نظر گرفت که البته سطح بالاتری نسبت به موارد پیش دارد و چه بسا مناسب باشد به اساتید مدرسه یا طلاب قدیمیتر واسپاری شود مانند :

- کارگروه ارتقای تهذیب و تربیت در قوانین و فرایندهای مدرسه

- کارگروه رسیدگی تربیتی به برنامه های آموزشی همچون آزمون و ارزیابی

- کارگروه احیای نقش تربیتی اساتید در کلاس

- کارگروه تدریس شاگردپرور

- کارگروه ترویج آزاداندیشی معیار

- کارگروه شاخص های اخلاقی مباحثه و رسیدگی تربیتی به مباحثه طلاب

- کارگروه ترویج شاخص های تربیتی یک کار تیمی

- کارگروه اخلاق علمی طلبه تراز انقلاب

- کارگروه ارتقای تربیتی تعاملات و مناسبات طلاب

ص: 89

این ها برخی از عناوین و موضوعاتی است که مستقیماً مسئله ی درون مدرسه یا مدیر آن محسوب می شود .

فعالیت های برون مدرسه ای

طلاب جوان علاوه بر مسئولیتی که نسبت به اندرون مدرسه علمیه و محیط زیست داخلی حوزه دارند نسبت به محله و شهر خود نیز مسئولاند؛ زیرا مدرسه ی علمیه باید در محیط پیرامون خود پرتوافشانی و نقش آفرینی کند و محور معرفت و معنویت دینی در محله و شهر باشد. ارتباط با کسبه ی محل، مساجد محل، مدارس محل و ادارات محل، مدرسه علمیه را به یک موجود زنده و اثرگذار و

کانون فعال و پویا در منطقه تبدیل می کند؛ البته مناسب است این فعالیت ها مسبوق به فعالیت های درون مدرسه ای باشد و طلاب جوان پس از آنکه مهارت اجتماعی لازم را در فعالیت های درون مدرسه ای و در مقیاس کوچک آموختند به عرصه ی فعالیت های گسترده تر در خارج از چاردیواری مدرسه ورود کنند. اگر طلبه در سال های اول و دوم درون مدرسه فعال باشد، در سال های بعد می تواند فعالیت در فضای بازتر را تجربه کند در این بخش از باب نمونه به فعالیت های زیر اشاره می کنیم و مجدد تذکر می دهیم که این موارد صرفاً به عنوان مثال ذكر شده و انحصاری در آن وجود ندارد. ضمن اینکه همه ی این موارد در همه ی مدارس قابل فعال سازی نیست :

- کارگروه ارتباطات بیرونی مدرسه علمیه و ارتقای جایگاه حوزه در شهر؛

- کارگروه جذب و پذیرش طلبه به هدف دعوت از جوانان به حوزه و افزایش تعداد طلبه؛

- واحد خیریه و کمک به مستمندان محل؛

- کارگروه جذب منابع مردمی برای فعالیتهای فرهنگی؛

- کارگروه آموزش علوم حوزوی به اهالی شهر؛

ص: 90

- کارگروه تبلیغ در محل (مساجد، کسبه پارک ها، ورزشگاه ها و ... )؛

- تشکیل کانون های فرهنگی در سطح شهر؛

- برگزاری همایش و رویداد در مراکز شهر.

فعالیت های بین مدرسه ای

شایسته است طلاب هر حوزه علمیه، فعالیت های مشترکی با طلاب سایر مدارس علمیه نیز داشته باشند و «تعاون بر بر و تقوی» را در محیط بزرگ تر طلبگی نیز تمرین کنند. ارتباط طلاب با همدیگر در مقیاس مدارس علمیه شهر و حتی سایر شهرها و بلکه سایر کشورها به هم افزایی و شبکه سازی ظرفیتها می انجامد و زمینه ای برای مشق فعالیت جمعی در مقیاس کلان می گردد. طلبه در این ارتباط گسترده، همراهان، رقبا، منتقدان و اساتید بزرگتری را تجربه می کند و به مرور بزرگ می شود. «اتحادیه انجمن های اسلامی» نمونه ی مشابهی برای این ارتباط در فضای دانشگاهی است.

فعالیت های کلان ناظر به نیاز انقلاب اسلامی و افق تمدن اسلامی

می توان کارگروه هایی در نظر گرفت که فراتر از مدرسه یا مدارس علمیه و بزرگ تر از محله و شهر به مسائل کلان نظام و انقلاب می پردازند. ارائه ی شماری از موضوعاتی که دغدغه ی جامعه و مسئلهی انقلاب اسلامی است، به جوانان

ص: 91

انقلابی کمک می کند تا نیازهای دستیابی به افق تمدن اسلامی را به خوبی ببینند و در راستای تحقق آن تلاشهای شایسته ای داشته باشند؛ البته با همان تذکر که این موارد، استقرایی ذکر می شود نه انحصاری .

محور فعالیت کارگروه های مورد نظر رهبری معظم نیز در گام دوم انقلاب به شكل خلاصه «دغدغه ها و مسئله های انقلاب اسلامی» است. ایشان در سخنرانی خود (1391/3/1) (1) به هشت مورد تصریح کردند: 1. کارگروه های فرهنگی، 2. کارگروه های سیاسی 3 میزگردها و کرسی های آزاداندیشی، 4. کارگروه های نهضتی 5. کارگروه های علمی 6. کارگروه های اقتصادی، 7. کارگروه های خدمات جهادی 8. کارگروه اطلاعاتی امنیتی .

و سپس فرمودند: «از این قبیل پنجاه تا راهکار می شود پیدا کرد». (2) رهبر بزرگوار در ادامه ی سخن به «گروه جهادی، هیئت دانشجویی، مجموعه های خدماتی و کار نشریاتی» به عنوان مصداق اشاره کرده اند. ما در اینجا موضوعات دیگری را هم فهرست می کنیم تا ذهن مخاطب با انواع نیازها و مسئله های نظام و انقلاب و تمدن اسلامی آشنا شود :

- هویت طلبگی و دانشجویی در عصر حاکمیت اسلام

- رسالت اجتماعی

- تمدن سازی اسلامی

- رسانه و فضای مجازی

- اخلاق و معنویت عصر امام خمینی

- خانواده و سبک زندگی اسلامی

ص: 92


1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42633
2- همان .

- برنامه ی جامع تربیتی

- نظام جامع اندیشه اسلامی

- اندیشه ی امامین انقلاب

- آینده پژوهی

- حوزه ی انقلابی

- تربیت سیاسی اجتماعی و تمدنی

- کارآفرینی

- مدیریت و مهندسی فرهنگی

- نهضت تمدن سازی اسلامی

- غرب شناسی

- تحلیل سیاسی (مبانی و روش ها)

- حکومت اسلامی و ولایت فقیه

- زنان و خانواده

- فرهنگ انقلاب

- صدور انقلاب و هسته های مقاومت

- تاریخ انقلاب و جهان

- تمدن مهدوی

- هنر در نهضت اسلامی (1)

ص: 93


1- در همه موضوعات بالا و البته در موضوعات بسیار دیگری میتوان کارگروه های علمی پژوهشی تشکیل داد. برادر ارجمند حجت الاسلام والمسلمین حسین ایزدی در این باره نوشته است: حل مسئله ها و نیازهای چندلایه انقلاب اسلامی به تربیت افراد صاحب نظر و نیروهای مسلط در عرصه های مختلف فکری احتیاج دارد؛ اما عدم وجود رشته های متناظر با این نیازها، برجسته نشدن و مستقل دیده نشدن برخی از این مسئله ها و متولی روشن نداشتن برخی عرصه ها و ورودهای غیر تخصصی افراد، ایجاب می کند رشته هایی خارج از نهادهای آموزش رسمی و با ساختاری سهل الوصول راه اندازی شود تا هم نیازها را پاسخ دهد و هم دشواری ها و موانع آموزش عالی را نداشته باشد. از این پایگاه اندیشه ورزی میتوان به قرارگاه اندیشه انقلاب یاد کرد که در آن عده ای با انگیزه ی انقلابی و بدون دلبستگی به مدرک و عنوان و ... در حال فعالیت دقیق و عمیق علمی با همه لوازم آن و بلکه بسیار فراتر از فعالیت های مرسوم در نهادهای علمی هستند. فعالیتی که از پیوست نخبگانی نیز برخوردار است. می توان ذیل رشته های علمی و یا بدون توجه به ساختارهای مرسوم تنها از زاویه نیازسنجی انقلاب مواردی را به عنوان حوزه های تخصصی معرفی کرد که بمثابه یک رشته یا یک فعالیت مطالعاتی عمیق طراحی و عرضه می شود از جمله : 1. مطالعات پیشرفت 2. مطالعات عدالت 3. مطالعات چشم انداز نگاری 4. مطالعات تمدن پژوهی 5. مطالعات غرب شناسی 6. مطالعات جریان شناسی فکری 7. مطالعات جریان شناسی سیاسی 8. مطالعات جریان شناسی علمی 9. مطالعات علم دینی و اسلامی سازی، 10. مطالعات انقلاب اسلامی با گرایش آسیب شناسی آرمان پژوهی شاخص پژوهی انقلاب و مکتب امام و رهبری و ... ، 11. مطالعات تحول در حوزه 12. مطالعات فعالیت تربیتی با گرایش تأسیس مدرسه، تأسیس دفتر مشاوره، تأسيس حوزه علميه و.... 13. مطالعات فقه نظام، 14. مطالعات فقه حکومتی 15. مطالعات گرایش ها و رهبران جهان اسلام 16. مطالعات صدور انقلاب 17. مطالعات وحدت حوزه و دانشگاه 18. مطالعات کلام و اندیشه رهبری 19. مطالعات انتخابات . روشن است که برای بسیاری از موارد فوق اساساً سرفصل و ساختار و منبع نداریم و همین موجب تکاپو و نوزایی علمی بر اساس یک منطق و مبنای مقبول می شود. روش پردازش و ارائه - شناسایی افراد صاحب نظر در هر حوزه و طراحی لجنه و هیئت علمی - طراحی سیرهای مطالعاتی - طراحی لوازم و پیش نیازهای علمی - طراحی مقاطع مطالعات عمومی نیمه تخصصی و تخصصی - طراحی حوزه های متناظر با رشته در ابواب ،فقهی فلسفی و کلامی به منظور تعمیق و تحقیق - طراحی سازه کار ورود، تحصیل و تخصص دستاوردها و ظرفیت ها - ایجاد یک بستر اندیشه ورزی پویا، زنده و به روز برای نیازهای عینی انقلاب - ایجاد یک جریان جدید فکری انقلابی در حوزه و کشور - خارج کردن بسیاری از دغدغه مندان از حالت بلاتکلیفی و بی هویتی - تغییر سامانه و چینشهای رایج در سازمان علمی حوزه و دانشگاه و زمینه سازی برای تحول - داشتن سامانه ای پویا متناظر با ورودها و مطالبات رهبری فضای اجرا - طلبه یا دانشجو در این قرارگاه اولاً با نیازهای متنوعی آشنا میشود سپس یک حوزه را به عنوان حوزه تخصصی انتخاب می کند و با لجنه علمی آن حوزه مرتبط می شود. - سیر مطالعاتی در آن حوزه دریافت می کند. - بر نحوه، شیوه و مدل مطالعات وی نظارت وجود دارد. یک استاد راهنما دارد که مسیر را زیر نظر او طی می کند. - طلبه، درس خارج فقه، کلام یا فلسفه متناظر با این تخصص را شرکت می کند. - با حوزه های متناظر دانشگاهی آشنا می شود. - با فعالیت های عینی صورت گرفته در آن زمینه آشنا می شود. - مکلف به ارتباط با صحنه و متن عینیت در آن زمینه می شود. - الزام به آشنا شدن با مطالعات در آن حوزه در جهان غرب دارد و اینکه در غرب اکنون چه می گذرد. - به گفتمان سازی در این حوزه می پردازد و آثار ترویجی تولید می کند.

ص: 94

ز) تنوع الگوهای نقش آفرینی در کارگروه ها

در یک گروه کاری هر یک از افراد می تواند نقش خاصی را ایفا کند برخی از این نقش ها عبارت اند از:

1) نقش راهبری گروه؛ یعنی توان سازماندهی و مدیریت حرکت جمعی؛ (1)

2) نقش فکری و حل مسئله؛

3) نقش علمی و مطالعاتی؛

4) نقش ترویجی و تبلیغی؛

5) نقش تأمین و تولید محتوای هنری و چندرسانه ای؛

ص: 95


1- این نقش بسیار مهم است؛ برای اینکه قطار مردمی سازی حرکت کند باید لکوموتیوهای آن یعنی همین افراد بیش فعال راهبر به شکل ویژه تقویت شوند. در این زمینه یکی از وظایف اصلی مدیران و مسئولان، تسهیل حرکت و رفع مانع از پیش روی چنین افرادی است.

6) نقش اجرایی و عملیاتی؛

7) نقش ارتباط و تعامل با مجموعه های بیرونی؛

8) نقش دبیری و تدوین مباحث و پیگیری امور؛

9) نقش نظارت و ارزیابی عملکرد.

بنابراین مردمی سازی و واسپاری در همه ی این نقش ها ممکن و مطلوب است و طلاب جوان می توانند نسبت به همه ی این شئون (فهم نظام مسائل، ایده پردازی، گفتمان سازی، طراحی و برنامه ریزی، مدیریت و راهبری، اجرا و عملیات) احساس مسئولیت کنند.

3. ملاحظات مدیریتی و ساختاری در مردمی سازی

اشاره

در اینجا و پس از تبیین چیستی، چرایی و چگونگی مردمی سازی برخی ملاحظات مدیریتی و ساختاری را فهرست گونه بیان می کنیم

1. عدم کفایت مردمی سازی از حسن انجام وظیفه مسئولان

مردمی سازی به معنای رفع مسئولیت از مسئولان نیست. مسئولان رسمی باید وظیفه ی خود را به بهترین شیوه انجام دهند و از هیچ کوششی به بهانه ی حضور مردمی دریغ نکنند؛ ولی از جمله وظایف آنها این است که مردم را نیز در حل مسائل دخیل سازند. در ضمن مسئولیت آنها هم از مسئولیت مردم کفایت نمی کند.

ص: 96

2. ساختارهای مردمی مکمل ساختارهای رسمی و نه جزئی از آن

مردمی سازی همان گونه که جلوی ساختارهای رسمی را نمی گیرد و در کنار ساختارهای مدیریتی قرار دارد، به معنای پدید آوردن یک نهاد مدیریتی در کنار واحدهای رسمی به واسطه ی مسئولان نیست؛ مردمی سازی زمینه سازی مدیریتی برای جوشش طلاب و آزادسازی نیروی اراده های مردمی است؛ بنابراین رسمی بودن بسیج، هیئت یا دارالقرآن در مدرسه علمیه به معنای این نیست که این واحدها اجزای حاکمیتی و مدیریتی مدرسه هستند؛ بلکه به معنای به رسمیت شناختن حرکت مردم (طلاب) و تأیید استقلال آنها در تصمیم گیری و اقدام است.

این کارگروه ها، یک تشکیلات متصل به مدیریت و ساخته و پرداخته بالادستی ها به شمار نمی روند؛ بلکه باید کاملاً مردمی شکل بگیرند. کاری که مسئولان و مدیران انجام میدهند گفتمان سازی برای تشکیل این کارگروه ها و بیان ضرورت و فواید آن است که موجب می شود طلاب از سر آگاهی و احساس مسئولیت و خودانگیخته و مستقل این کارگروه ها را شکل دهند، نه آنکه مدیریت مدرسه زمام کار این گروهها را به دست بگیرد و صفر تا صد آن را مدیریت کند.

به بیان دیگر گروه های همیار، نیروهای رسمی مدیر یا زیر مجموعه ی اداری و حقوقی معاون تهذیب نیستند و از بالا دستور یا شرح وظیفه نمی گیرند. بازوان خودجوش عملیاتی هستند که از بزرگترهای مدرسه راهنمایی دریافت می کنند و البته با تلاش و عملیات خود به مدیریت مدرسه سود میرسانند و چارچوب حدود و ضوابط آن را رعایت می کنند.

روح بیاینه ی گام دوم انقلاب، مأموریت هایی است که مستقیم و مباشر یعنی بدون ساختار واسط متوجه عموم جوانان است ساختارهای واسط - مانند مدیران حوزه و شوراهای تهذیب - باید بدون الزامات ساختاری جوانان را بر این مأموریت ها برانگیزند یا دست کم مانع آن نشوند.

ص: 97

مدیریت و معاونت های مدرسه مستقیماً این گروه های همیار را تشکیل نمی دهند؛ نهایت این است که گفتمانش را ایجاد می کنند، ضرورتش را نشان می هند، زمینه اش را فراهم می کنند، انگیزه اش را پدید می آورند، قواعدش را می آموزند، امتیازاتی برای آن در نظر میگیرند و البته از حاصل آن نیز بهره می گیرند؛ شبیه شتاب دهنده ها و مراکز رشد. پس گرچه مدیریت مدرسه می تواند خطوط سلبی محدود کننده ای برای این کارگروه ها قرار دهد؛ اما نمی تواند حاکمیت آن را به شکل کامل بر عهده بگیرد؛ زیرا رکن اصلی و مقوم این کارگروه ها، جوشش درونی و راهبری مردمی است.

3. سطوح متفاوت همکاری میان مدیران و فعالان

مواجه هی مسئولان با جوانان در فرایند مردمی سازی چند گونه است: یکی اینکه مدیر یا مسئول مدرسه برای استفاده از نیروی مردمی و نیز مساهمت در رشد و بالندگی جوانان، آنان را به همکاری دعوت کند، مسئله های خود را با گروه هایی از آنان در میان گذارد و از آنان برای حل مسائل واقعی خود یاری گیرد. دوم اینکه به آنان میدان دهد در مسائلی که خود کشف کرده اند و به حل و رفع آن علاقه مندند فعالیت گروهی داشته باشند و اثری یا ثمری بیافرینند. دیگر اینکه فهرستی از انواع فعالیت ها و مسائل موجود - چه آنچه نیاز خودشان است و چه آنچه برای جامعه مفید است - را به آنان پیشنهاد کنند و ضمن تشویق آنان به فعالیت های هدفمند و اولویت دار گروهی، آنان را در انتخاب موضوع مخیر گذارند. در هر صورت مسئولان در مواجهه با مردم خود، به آنان اعتماد می کنند، استقلال آنان را به رسمیت می شناسند و از ورود مباشر يا تصدیگری می پرهیزند.

ص: 98

4. تعاون و تعامل بر پایه اختیار و آزادی و البته بلوغ نظری و عملی

در چگونگی مردمی سازی، این نکته مهم را هم باید گوشزد کرد که ما نمی خواهیم بر متربیان «تکلیف و الزام و اجبار» کنیم تا در فرایند تربیتی مشارکت و مداخله داشته باشند؛ بلکه می خواهیم آنها را به این رشد و بلوغ فکری برسانیم که خودانگیخته و آگاهانه برای خودسازی جامعه سازی و تمدن سازی قیام کنند. بر پایه این معرفت اولاً شور و انگیزه و احساس تکلیف درونی نسبت به سازندگی انسان ها داشته باشند، ثانیاً نسبت به اصول و قواعد و الزامات آن آگاهی و مهارت کافی کسب نمایند، ثالثاً در مرحله اقدام و عمل در قالب یک حرکت جمعی برای خود نقش آفرینی و اثرگذاری تعریف کنند.

5. ضرورت سعه صدر در تعامل با فعالان مردمی

مردمی سازی تربیت همانگونه که سیطره ی متحکمانه را نفی می کند رها کردن متربی و واسپاری او به حال خود را نیز نمیپذیرد و از این جهت نباید ساده تلقی شود. این روش نسبت به روش مکتب خانه ای و تلقی عرفی و سنتی از تربیت بسیار دشوارتر است و اهتمام و صبر و حوصله ی بیشتری نیاز دارد. شاید به همین جهت

ص: 99

هم کمتر مورد اعتنا قرار میگیرد بیشک ستادهای بالادستی باید سعه صدر لازم برای مدیریت و توان راهبری مردمی را به مدیران سطوح پایین بیاموزند.

بخش چهارم : آسیب ها و هشدارها

اشاره

از مباحث گذشته معلوم شد که رویکرد تربیت مردمی، سطح تربیت را ارتقا بخشیده و نیروی کارآمد و تواناتری در جهت فکری و عملی تحویل می دهد؛ اما به هر حال می توان احتمال داد که برخی آسیب ها این حرکت مفید و مؤثر را تهدید می کند و آن را از حقیقت خود خارج می سازد یا فواید آن را خنثی می کند. برخی از آن آسیب ها به شرح زیر است :

1. غفلت از خلوت و معنویت

آنچه گفته شد از احساس مسئولیت اجتماعی و نقش آفرینی و کارآمدی و اثرگذاری در محیط پیرامونی همه عمل صالح آموزه ی دینی و مورد توصیه پیشوایان اسلام است؛ اما این رفتارهای سودمند تنها در صورتی برای خود فرد اثرگذار و سازنده و تعالی بخش است که در پرتو ایمان و اخلاص و معنویت قرار گیرد و رنگ الهی داشته باشد. (1) بنابراین اگر این حرکت های پرشور، طلبه را از پرداختن به احوال معنوی خود غافل کند و رابطه با خدا را کمرنگ سازد، قابل توصیه نیست.

برخی کسان ایمان، تقوا، اخلاص، اخلاق و معنویت در ابعاد فردی را دارند؛ اما در حرکت های اجتماعی حضور ندارند. در مقابل، گروهی قدرت و حضور لازم برای انجام خدمات اجتماعی را دارن--د؛ ام-ا در تقوا و ایمان و معنویت

ص: 100


1- ر.ک: محمد عالم زاده نوری؛ راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم؛ فصل سوم.

ضعیف اند یا در اسارت هواها و هوس های پست حیوانی به سر می برند. هیچ یک از این دو گروه رضایت کامل امام عصر علیه السلام را تأمین نمی کنند.

روشن است که ارزش «ایمان و اخلاص» با ارزش «کارآمدی و نقش آفرینی اجتماعی» برابر نیست زیرا ،ایمان ارزش اصیل وجود انسان است و در امتداد حيات او تا ابدیت به کار می آید، در حالی که ارزش خدمات اجتماعی تابع ایمان و معنویت است. بر این اساس در دوران امر میان این دو ویژگی، یعنی جایی که تنها انتخاب یکی از این دو امکان پذیر باشد، بدون تردید انسان باید ارزش های والای فردی را برگزیند. ﴿یا أيها الّذينَ آمَنوا عَلَيكم أنفُسَكم لا يَضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتدیتم﴾؛ (1) ای کسانی که ایمان آورده اید به خودتان بپردازید، هرگاه شما هدایت یافتید آن کس که گمراه شده است به شما زیان نمی رساند». امام علی علیه السلام نیز فرمودند: ﴿وَ إِنِّي لَعَالِمٌ بَما يصلِحُكم و يقيمُ أوَدَكم، ولكنّي لا أرى إصلاحكم بإفسادِ نفسی﴾ (2) یعنی من نیک می دانم که چگونه میتوان شما را اصلاح کرد و از کجی به راستی آورد؛ اما هرگز اصلاح شما را با تباه کردن خود (روا) نمی بینم .

البته در شرایط عادی امکان تحصیل هر دو ارزش وجود دارد و نباید به بهانه ی اخلاق و تقوا و معنویت از نقش آفرینی های اجتماعی دوری گزید؛ زیرا توجه به مسئولیت اجتماعی و پرداختن بدان، آنقدر اهمیت دارد که عبادات فردی نیز جایگزین آن نمی شود و نمی توان به بهانه ی اشتغال به عبادت پروردگار از آن سرباز زد. امام کاظم علیه السلام آن هنگام که در سیاه چال مخوف هارون قرار گرفتند و از هرگونه ارتباط اجتماعی محروم و ممنوع چنین مناجات فرمودند: ﴿اللَّهُمَّ انّكَ تَعلَمُ انّى كُنتُ أسألُكَ أَن تَفرِغَنى لِعِبادَتِكَ، اللَّهُم وَ قَد فَعَلتَ فَلَکَ الحَمدُ﴾ (3) پروردگارا از

ص: 101


1- مائده: 105 .
2- شریف رضی؛ نهج البلاغه، خطبه 69 .
3- محمد بن محمد مفيد الارشاد، ج 2، ص 240 .

تو درخواست کرده بودم که مرا برای عبادت خود فارغ گردانی، تو را شکر می گویم که چنین نعمتی نصیبم کردی .

از این بیان معلوم میشود که انسان در میانه ی اجتماع حق ندارد زمان و توان خود را تنها صرف امور عبادی کند؛ و تا آن هنگام که اختیار عمل اجتماعی و تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود را دارد وظیفه ای مهم بر دوش دارد که او را از عبادت فردی فارغ البال و خلوت محض با پروردگار مانع می شود. (1) اما انسان مؤمن همانگونه که در پی تحقق «جامعه ایده آل اسلامی» در پیرامون خود تلاش می کند باید به فکر تحقق انسان ایده آل اسلامی در وجود خود باشد و بر صراط مستقیم عبودیت بماند. (2)

کسانی که در امور فرهنگی و دینی فعالیت می کنند حتما باید توجه داشته باشند که ممکن است این همه تلاش و تکاپو پوچ و بی ثمر بماند و برای خودشان آورده ای نداشته باشد. ﴿قُلْ هَلْ تُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعَا﴾؛ (3) ای پیامبر! به مردم بگو آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین مردم چه کسانی هستند؟ کسانی که تلاش هایشان در زندگی دنیا گم و نابود شده است، ولی با این حال می پندارند کار نیک انجام

ص: 102


1- نباید میان رشد فردی و تکالیف اجتماعی تزاحمی تصور شود زیرا رشد فردی انسان به بندگی است و بندگی خدا در گرو انجام وظیفه تحقق می یابد. اگر انسان دو وظیفه فردی و اجتماعی را به موازات یکدیگر داشته باشد رشد او در انجام وظیفه در هر دو حوزه است و نباید یکی از آنها مانع انجام دیگری شود. ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیک قَولًا ثَقِيلاً، إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيلِ هِي أَشَدُّ وَطناً وَ أَقوَمُ قِيلاً، إِنَّ لَک فِي النّهارِ سَبحًا طَوِیلا﴾ (مزمل: 5-7) اگر برنامه زندگی انسان به گونه ای تنظیم شود که جلوی کارآمدی و کمال اجتماعی گرفته شود یا با انجام وظیفه در اجتماع سازگار نباشد مطلوب نظر دین نیست .
2- ر.ک محمد عالم زاده نوری؛ میثاق طلبگی؛ دفتر اول، فصل پنجم.
3- سوره کهف، آیه103.

می دهند. بدترین خسارت، برای متدینان عمل زدگی و غفلت از بی ثمری فعالیت های اجتماعی و فرهنگی است. (1) روح این فعالیت ها، اخلاص و دینداری است که با اتصال به عالم معنا محقق می شود. اگر این اتصال نباشد خطر پوچی فعالیت ها، ما را تهدید می کند. طلبه باید در همه ی مناسبات خود با پروردگار متصل باشد و از غیب عالم تغذیه شود و نسبت به حقیقت روحانی خود و قرب به خدا غافل و بی اعتنا نگردد تا مشمول این آیه شریفه نباشد: ﴿وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلِ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا﴾؛ (2) و بر کارهایی که کرده اند می پردازیم و آن را چون گردی پراکنده می سازیم .

فعالیت های اجتماعی باید باطن قدسی و معنوی داشته باشد و توجه به اهداف معنوی و ملائکه ی الهی و اسماء پروردگار در آن ملحوظ باشد. تمام این فعالیت ها باید در راستای بندگی خدا باشد و در آن قصد قربت شود. غفلت از این موضوع مایه ی پدید آمدن آفاتی می گردد و تلاش بسیار ما را بر باد می دهد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ﴾؛ (3) ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، زیان کارند.

﴿رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ (4)؛ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ وَلا دائِمُونَ﴾. (5)

ص: 103


1- ر.ک: اصغر طاهرزاده؛ آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود.
2- سوره فرقان، آیه 23 .
3- سوره منافقون، آیه 9 .
4- سوره نور، آیه 37 .
5- سوره معارج، آیه 23 .

2. کار اجرایی محض

فعالیت های گروهی جوانان نباید صرفاً به کاریدی محض و اقدام اجرایی و عملیاتی - مانند خدمات جانبی برای برگزاری یک مراسم یا فضاسازی تبلیغاتی محیطی یا ساخت یک مسجد در محیط روستا - منحصر شود. اگر قرار است جوان رشد کند هم باید در ابعاد نظری رشد کند و هم در تعهد اجرایی و توان اقدام عملیاتی؛ بنابراین لازم است که هم در برنامه ریزی و طراحی و تصمیم گیری مشارکت ورزد و حضور داشته باشد و هم در مقام عمل. (1)

گاهی تیم بزرگترها، کار مطالعه، طراحی و برنامه ریزی را کامل انجام

می دهند و مهندسی نقشه عملیات را تا سرانجام پیش می برند و تصمیم نهایی را صادر می کنند، آنگاه از جوان برای برداشتن بار اجرا دعوت میکنند و کار گِل را به او می سپارند. این چگونگی علاوه بر آنکه استخفاف شخصیت جوان است، ما را از خلاقیت و جوالیت ذهن او محروم می سازد و جوان را از رشد قوای ذهنی و خلاقیت های مقام مهندسی و طراحی باز می دارد؛ بنابراین لازم است جوان را عقل

منفصل و عضو تیم فکری و برنامه ریزی خود تلقی کنیم نه یک نیروی خدماتی صرف و اپراتور ساده. امام علی علیه السلام در بیان بسیار مهمی، توان فکری جوانان را گوشزد فرموده و ما را به استفاده از آن و اعتماد به آن فراخوانده اند. (2)

ص: 104


1- با توجه به روایات امر به معروف و نهی از منکر و احادیث کتاب الجهاد در مجامع روایی، سه رتبه موضع گیری «بقلبه و لسانه ویده» یعنی در مرتبه تمایلات (قلب) و در مرتبه ابراز رأی و اعتقادات (لسان) و در مرتبه نصرت و اقدام (ید) توصیه شده است؛ بنابراین در مقام انسان سازی مناسب است هم فرصت جهت گیری و بروز احساسات و رشد انگیزه ها داده شود، هم فرصت رشد علمی و اعتقادی و هم این دو به اقدام و نصرت عملی منتهی گردد؛ بنابراین طلبه باید هم بتواند تمایلات قلبی خود را اظهار کند و هم اظهار نظر نماید و در برنامه ریزی ها مشارکت داشته باشد و هم در عمل و اجرای برنامه ها، همکاری و همراهی داشته باشد.
2- امیر بیان امام علی علیه السلام طبق نقل فرموده اند: «إذا احتجت إلى المشورة في أمر قد طرأ عليك فاستبده ببداية الشبان فإنهم أحد أذهانا و أسرع حدسا ثم رده بعد ذلك إلى رأى الكهول و الشيوخ ليستعقبوه ويحسنوا الاختيار له فإن تجربتهم أكثر ؛ هرگاه در کاری که برای تو عارض شده است به مشورت نیازمند شدی، نخست به جوانان مراجعه کن، زیرا آنان ذهنی تیزتر وحدسی سریع تر دارند. سپس (نتیجه) آن را به نظر میانسالان و پیران برسان تا پیگیری نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند چرا که تجربۀ آنان بیشتر است» (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ص 337) .

وقتی صفر تا صد کار را به جوان می سپاریم از او نیرویی طراح، خلاق،

برنامه ریز، تصمیم ساز، اهل فکر و تدبیر و چاره اندیشی پدید می آوریم. در حالی که اگر جوان را تنها نیروی خدماتی به شمار آوریم و فقط برای برداشتن بار اجرا به کار بگیریم فرصتی برای ارتقای او در این عرصه ها پدید نیاورده ایم و از خیرات و حسنات رشد او محروم مانده ایم.

3. برنامه ریزی محض

نقطه مقابل آسیبی که بیان شد این است که یک گروه یا تشکل طلبگی، دائم در کار طراحی و برنامه ریزی و رؤیاپردازی باشد و به اقدام و عمل فرصت نکند. چنین گروه هایی از تجربه میدان و عمل محروم می مانند و توان حضور اجتماعی مؤثر و نقش آفرینی فعال را نمی یابند.

ص: 105

4. حضور فردی در فعالیت اجتماعی

آسیب دیگر این است که جوانان به شکل فردی در این برنامه ها حضور یابند و از برکات کار جمعی محروم شوند؛ از باب نمونه در نظام نامه تهذیبی حوزه های علمیه (چاپ اول، 1400ش) از سازهای با عنوان «همیاران تهذیبی» یاد شده و آثار و ثمرات همکاری و همیاری طلاب در اداره مدرسه، گوشزد شده است مصادیقی که برای همیاری طلاب در این نظام نامه پیشنهاد شده به شرح زیر است:

1. مسئول تهجد و بیداری طلاب در سحر؛

2. مسئول امور قرآنی؛

3. مسئول برنامه صبحگاهی و صبحانه؛

4. مسئول امور فرهنگی در ایام اعیاد و عزاداری؛

5. مسئول برپایی هیئت های عزاداری و راهپیمایی در سطح شهر؛

6. مسئول حفظ و ارتقای فضای سبز؛

7. مسئول نظم و نظافت کلاس ها؛

8. مسئول نظم و نظافت و اداره کتابخانه؛

9. مسئول پذیرایی از میهمانان؛

10. مسئول برنامه های بصیرتی؛

11. مسئول هیئت طلاب خوابگاهی؛

ص: 106

12. مسئول هیئت طلاب متأهل؛

13 مسئول تهیه ی شام طلاب.

به این فهرست موارد دیگری نیز می توان افزود: مسئول نمازخانه (صوت، اذان، ادعیه و تعقیبات، نظافت و...)، مسئول ایستگاه فرهنگی و صلواتی، مسئول تدارکات و امور مالی، مسئول اردوها و امور تفریحی، مسئول بیان معارف و احکام، مسئول تلفن همراه، معاون یار (همیار معاون آموزش یا معاون پژوهش مدرسه) و...

بی شک همیاران تهذیب به معنای عام ،خود ایده ی مردمی سازی تربیت را محقق می کنند؛ اما با دو ملاحظه کیفیت کار آنان افزایش خواهد داشت. اول آنکه این همیاری به شکل جمعی صورت گیرد و نه فردی استفاده از کلمه ی «مسئول» در عبارات بالا موهم این است که گویا یک نفر این مسئولیت را بر عهده دارد و به تنهایی این کار را انجام می دهد. در این فرض تمام برکات و ثمرات کار گروهی حذف خواهد شد.

دوم اینکه (همان گونه که در بند اول گفته شد) علاوه بر عملیات اجرایی و انجام صوری این مسئولیت ها، در طرح و تدبیر و ارتقای نرم افزاری آن نیز مساهمت داشته باشند و صرفاً به عنوان یک نیروی خدماتی اپراتور یا ربات به کار گرفته نشوند. عمده ی عناوین بالا فعالیتهای خدماتی صرف را به ذهن می آورد؛ البته بی شک خدمت اجرایی و کار یدی لازم است و روح تعاون، تواضع و سخت کوشی را می افزاید؛ اما جوان علاوه بر این، باید در ابعاد نظری نیز رشد کند و قوه ی فکر و خلاقیت او نیز در ضمن کار واقعی افزایش یابد بنابراین مناسب است کارگروه هایی از طلاب جهت ارتقا و تعالی برنامه های جاری مدرسه تشکیل شود تا با تدبیر و برنامه ریزی از ظرفیت های موجود بهره ی بیشتری حاصل آید.

ص: 107

5. نداشتن راهبر و غرور یا اشتباه

آسیب دیگر این است که جوانان در این فعالیت های اجتماعی، به خاطر کم تجربگی یا کم سوادی اشتباهات فاحش کنند و مردمی سازی بیش از آنکه سود بخشد زیان رساند. پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم فرمودند: ﴿مَنْ عَمِلَ عَلَى غَيْرِ عِلْمٍ كَانَ مَا يُفْسِدُ أَكْثَرَ مِمَّا يُصْلِحُ﴾ (1)

البته فعالیت گروهی که مستلزم مباحثات و بررسی های جمعی و نقد و نظرهای فراوان است مقداری از این مشکل ایمنی ایجاد می کنند؛ اما همچنان نیاز به راهنما وجود دارد.

اتصال این گروه ها به یک استاد و راهبر یا دست کم به یک آرمان و گفتمان مادر ضروری است و حضور و اشراف یک استاد یا مربی در این گروه ها، نگهبان سلامت و ضامن استحکام خط و اصالت حرکت گروه خواهد بود؛ زیرا حرکت بدون راهنما در موارد زیادی به انحراف (مانند سطحی نگری و عوام زدگی یا جزم اندیشی) می انجامد یا دست کم عجب و غرور و خودبسندگی می آفریند. چه بسا این اجتماع قدرتمند به «اجتماع بر باطل» یا «اجتماع بر امری نازل» تبدیل شود. تشکیلات و فعالیت گروهی تنها یک قالب است، این قالب نباید تهی بماند و نباید ظرفی برای اندیشه ی باطل شود.

روح کلی مردمی سازی، فراخ دیدن میدان تربیت و برانگیختن احساس مسئولیت و خودآگاهی درونی متربی نسبت به جایگاه خود در تربیت است. این حقیقت در عین اینکه موجب فعال شدن ظرفیت های نهفته تربیتی می شود ممکن است به پیچیده شدن آسیب های تربیتی نیز بینجامد؛ بنابراین در تربیت مردمی و

ص: 108


1- برقى؛ المحاسن؛ ج 1، ص198. مثلا برگزاری عزاداری امام حسین علیه السلام که نمونه تام یک حرکت است، وقتی بر محور هدایت علما و بزرگان نباشد سبب انحرافاتی مانند قمه زنی یا استفاده از آلات موسیقی و سبک های سبک می گردد .

تعاون محور باید بر نقش مربی و ارتقای شایستگیهای راهبری او تأکید ورزیم.

راهبر گروه محوری ترین عنصر تربیت مردمی است که مسئولیت فکری و معرفتی دارد. گفتمان فائقی برای شکل دهی به اراده ها ایجاد می کند معنا و هویت می بخشد. عقول را قانع و خاضع می کند. فعالیت گروهی را از تشریک مساعی صرف در انجام یک کار صوری به سوی یک آرمان متعالی ارتقا می بخشد و پیوند واقعی میان اعضا ایجاد می کند؛ یعنی به جای کار مشترک، فهم مشترک، همت مشترک و آرمان مشترک جمعی پدید می آورد. راهبر گروه تصدیگری نمی کند و در قامت یک مدیر تشکیلاتی، تمشیت امور میدانی و دخالت در جزئیات ندارد؛ اما خط مشی کلی می دهد، بزنگاه ها را معلوم می سازد، الهام بخشی و افق گشایی دارد و هویت رسالی را می سازد. این مربی نقش امام را در مقیاس میانی ایفا می کند؛ یعنی مناسک اجرایی مدیریتی را به خود متربیان در گروه می سپارد و خود به عنوان ریل گذار حرکت جمع ظاهر می شود؛ زیرا اساساً تمام مزیت تربیت مردمی به واسپاری عرصه های آزمایش نشده به متربی و وجدان کردن حقایق عینی و حل تعارضات میدانی توسط متربی است.

ص: 109

پس این گروه ها گرچه خود جوشاند؛ خودرو نیستند؛ بلکه باید خط فکری خود را از یک منبع مطمئن دریافت کنند و در پرتو یک اندیشه ی مستحکم و آزموده (مانند گفتمان امامین انقلاب اسلامی) حرکت نمایند. اتصال این خرده جریان ها به جریان خروشان و حرکت تاریخی جبهه حق باید معلوم باشد و از آبشخور نقش آفرینی تاریخی پیامبران الهی در مقابله با باطل سیراب گردند.

معاون تهذیب یا شورای تهذیب مدرسه در صورتی که واجد اشراف محتوایی و مقبولیت مردمی در بین طلاب باشند می توانند این نقش راهبری و پدری را ایفا کنند و حلقه ی میانی شوند؛ اما بیشک نباید در قامت یک بالاسر متحکم و فرماندهی محدودکننده ظاهر شوند و تشکیلات مردمی را به نهاد حاکمیتی تبدیل کنند. تفاوت راهبر با فرماندهی متحکم در این است که راهبر از تبیین و اقناع عقلانی بهره میگیرد و فرمانده از موقعیت برتر خود و از الزام و قانون راهبر آگاهی و انگیزه می دهد و فرمانده اطاعت و تسلیم می گیرد. (1)

6. ناسازگاری با مدیریت

از آسیب های احتمالی مرد میسازی این است که گروه های خودجوش پس از مدتی فعالیت و به دست آوردن موفقیت هایی، صاحب ادعا شوند و کارهای خود را

ص: 110


1- این تفاوت، همان تفاوت میان امامت و امارت یا تفاوت میان ولایت و سلطنت است. ولایت و امامت مفهومی عینی و عملیاتی است که ظرفیت جانشینی برای امارت و مدیریت به اصطلاح رایج غربی را دارد، در این الگو به جای مدیریت رفتار و نظام پاداش و کیفر محسوس و فوری، بر مدیریت ذهن و عواطف تمرکز می شود؛ گرچه در مقام ضرورت نظام جزایی هم هست. در امامت، اصل بر ارشاد است؛ اما در امارت بر تثبت و گسترش قدرت امیر تکیه می شود. امام، به عنوان یک شخصیت معنوی هدایتگر و اسوهی عملی، امت را نه با ابزار تهدید و تطمیع که با توجیه و تبیین به راه می اندازد. ماهیت امامت دعوت است و امام بر حجت و اقناع مخاطب اتکا می کند تا در او آرامش و پذیرش پدید آورد؛ نه بر زر و زور و تزویر که تنها او را به راه بیندازد. برای تفصیل بیشتر ر.ک: معادله الزام و اختیار در تربیت .

مؤثرتر تلقی کنند؛ یعنی تلاش و ظرفیت مسئولان را هیچ پندارند و از ساختارهای رسمی گریز و زدگی یابند و بر علیه آنها ترویج و تبلیغ کنند. این موضوع به ناهماهنگی یا حتی مقابله با سیستم مدیریتی می انجامد. در این درگیری بدان جهت که قدرت مدیر بیشتر و غالباً تضمین شده است، معمولاً گروه مردمی محدود می شود؛ بنابراین جوانان باید ادب و نجابت لازم را رعایت کنند و از فرصت اعتمادی که به آنان شده است با احترام و حسن تعامل، بهره گیرند و با اخذ مشورت از بزرگترها و احترام به آنان زمینه ی استفاده از تجارب میدانی و بهره گیری از تجربه پیشکسوتان را برای خود پدید آورند.

جوان نباید نقش اپوزوسیون داشته باشد و ساختارهای موجود را نفی کند. بلکه باید توان سازگاری و بلوغ تعامل و هماهنگی را به دست آورد. به تعبیر دیگر جوان باید در حد وسط میان خنثی بودن و گستاخی قرار گیرد؛ نه نسبت به حوادث پیرامون خود منفعل و بی خیال و تماشاچی باشد و نه گستاخ و جسور و بی ادب. حد خود را

بشناسد و در همان چارچوب فعال و مسئول و متعهد باشد. مسئولان هم باید این چگونگی را به جوانان گوشزد کنند و به جای محدود کردن امکان فعالیت مستقل آنان، ایشان را بر یک حرکت معقول معتدل تشویق کنند و به این موضوع توجه کنند که گرچه محصول نهایی هرچه توانمندتر باشد در معرض آسیب های بیشتری است.

همان گونه که چاقو هر چه تیزتر باشد خطرش بیشتر است؛ اما بی گمان به خاطر احتمال خطر نباید از فواید فراوان این رویکرد درگذشت و نباید صورت مسئله را پاک کرد؛ باید فعالانه و با پیش بینی برای آن تدبیر کرد .

7. بی توجهی به وظیفه اصلی طلبگی در دوران تحصیل

خدمات اجتماعی و نقش آفرینی در ارتباط با مردم معمولاً برای جوانان جذابیت و مطلوبیت دارد و به همین دلیل شیب لغزنده ای می آفریند. آن شیب

ص: 111

لغزنده این است که جوان از سر احساس ضرورت و به قصد خدمت جذب این فعالیت ها شود و از رشد و تحصیل جدی خود فاصله گیرد و یکباره خود را نیروی عملیات میدانی تلقی کند و به خاطر دغدغه ی میدان دچار سطحی نگری و بی مایگی شود. آسیب مهمی که حضرت آیت الله جوادی آملی از آن به «نهال چینی» تعبیر فرموده اند .

طلبه در آغاز به منزله ی نهالی است که تازه به ثمر نشسته و میوه هایی نورس و خوش رنگ به رهگذران می نمایاند. اگر این نهال از رشد و تکامل بازداشته شود تا پایان، میوه هایی کوچک و اندک از همین دست خواهد داشت و در مقابل بادهای ناملایم خواهد شکست؛ ولی اگر ارتباط این نهال با زمینه ی علمی و معنوی خود محفوظ بماند و مرتب از آن تغذیه کند به رشد و پویش خود ادامه می دهد و به درخت بالغ تناوری تبدیل میشود که علاوه بر میوه های فراوان، سایه ی پهناوری بر جامعه می افکند و تکیه گاه علمی و معنوی جمعی گسترده می شود. ریشه و تنه و ساقه ای مستحکم به دست می آورد که در طوفان فتنه ها قامت خم نکند و آفات شبهات، آسیبش نرساند و با شکستن چند شاخه ی ضعیف از پای نیفتد.

رهبر انقلاب نیز پس از توصیه ی دانشجویان به تشکیل کارگروه های انقلابی تأکید فرموده اند :

ص: 112

این تحرکات نباید به کار علمی مجموعه ی دانشجوی جوان لطمه بزند؛ منافات هم ندارد؛ یعنی اینکه شما بگویید «راهبرد بلندمدت نظام، پیشرفت علمی و شکستن خطوط کنونی علم و رفتن به جلو است »درست است. ما قله ی علم را بلاشک باید فتح کنیم، [امّا] این کارها باید مانع آن نشود؛ منافات هم ندارد، می توان همین کار را کرد و می توان حرکت علمی هم کرد؛ میتوان در رشته های مختلف، دانشجوی برجسته ی صاحب رتبه های بالا بود و در عین حال در گروه جهادی حضور داشت، در هیئت دانشجویی حضور داشت، در مجموعه های خدماتی حضور داشت در کار نشریاتی حضور داشت. (1)

بنابراین بر جوانان خصوصاً طلاب حوزه های علمیه لازم است که میان «رشد علمی و اخلاقی» با «فعالیت اجتماعی» جمع کنند و اجازه ندهند یکی از این دو عرصه، راهزن دیگری شود. نه کنشگری اجتماعی مانع رشد علمی شود و نه فعالیت های علمی بهانه ای برای کناره گیری از میدان عمل اجتماعی. تعادل و توازن این دو عرصه، فرمول روشنی دارد که در بخش چرایی مردمی سازی (عنوان چهارم) به آن اشاره شد.

8. عدم صلاحیت طلبه مبتدی برای تربیت

آسیب یا دغدغه ی دیگر این است که طلبه مبتدی یا ناصالح، متولی امر خطیر تربیت شود و در انجام این کار دشوار خطا کند. تربیت کردن و تأثیر گذاری اخلاقی و معنوی، امری تخصصی و از شؤون اختصاصی اساتید و مربیان اخلاق است و طلاب جوان نمی توانند در مقام کارگزاران تهذیب و تربیت چنین نقشی را

ص: 113


1- رهبر معظم انقلاب، 1398/3/1 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42633

ایفا کنند؛ زیرا ذات نایافته از هستی ،بخش چون تواند که بود هستی بخش؟

این اشکال، ناشی از دغدغه مهمی نسبت به منزلت خطیر تهذیب و تربیت است و البته میتوان چند نکته را در رفع این دغدغه بیان کرد: 1. کارگزاری و همیاری تربیت سطوح و مراتب متعددی دارد و قطعاً بنا نیست طلاب پایه های اول در تراز استاد اخلاق یا معاون تهذیب یا در نقش تجویزگر و راهبر تربیتی عمل کنند؛ بلکه امتدادی برای اساتید بوده و به عنوان یکی از شئون آنان در قامت معین فکری و عملی مشق مسئولیت می کنند و عملکردشان نیز منقطع از اساتید و مسئولان نیست؛ بلکه گامهای خود را با هدایت و راهبری آنان، متقن و کارآمد بر می دارند. علاوه بر آنکه هم اندیشی و همکاری گروهی طلاب در کارگروه های تربیتی، موجب استحکام بیشتر تدابیر و اقدامات شان خواهد شد.

2. پهنای تربیت در تمام ساحت ها و بلندای فرایند تربیت تا مقام تثبیت و استقرار قلبی و امتداد عملی آن جز با مساعدت خود طلاب به عنوان «افسران و سربازان تربیت» ممکن نیست. فرایند نیازسنجی و مسئله یابی، تبیین و ترویج، ارزیابی و بازخوردگیری و کمک به فضاسازی، گفتمان سازی و فرهنگ سازی نیاز به پیوستار و زنجیره ی انسانی از فرمانده تا افسر و تا سرباز تهذیب و تربیت دارد.

3. نقش آفرینی و مسئولیت پذیری و به کارگیری خود متربی یکی از اصول و روش های مهم و فصل مقوم درون زایی تهذیب و تربیت است. اگر در مدرسه که اولین باشگاه رزم و کارگاه ورزیدگی طلاب است برای مشق مسئولیت خصوصاً در قواره ی یک مؤثر اخلاقی و تربیتی استفاده نکنیم، طلاب جوان کی و کجا به منزلت یک «هادی» و «راهبر تربیتی» دست بیابند؟

4. مهم ترین پایه ی این دغدغه، نه تعظیم جایگاه تربیت که عدم تعظیم جایگاه و منزلت جوان در نگاه متولیان است، آنهم در تراز باوری که امام جامعه به مردم خود دارد. فلسفه ی اصلی بیانه گام دوم نیز تبیین همین عظمت است که بارها

ص: 114

پیش از آن نیز در نظرگاه رهبر انقلاب بیان شده بود در نگاه تربیتی و مردم باور رهبر انقلاب حتى نوجوانان این کشور باید مشق مسئولیت و نقش آفرینی اجتماعی کنند. ایشان در این خصوص می فرمایند: «در محیط مدرسه و خانه، به عنوان یک نوجوان شاداب، فعّال کاری و مثبت، حضور خودتان را مؤثر قرار بدهید. سعی کنید در اطرافیان خودتان اثر بگذارید؛ هم در مدرسه، هم در محیط خانه، هم در محیط بازی، روی همسالان و دیگران سعی کنید اثر بگذارید؛ می توانید اثر بگذارید». (1)

5. یکی دیگر از عوامل این قضاوت و ناباوری نسبت به نقش آفرینی طلاب، عدم تلقی کامل از سطح اثرگذاری طلاب بر یکدیگر است. به عنوان نمونه کمترین تأثیر که شاید به چشم هم نیاید تأثیرات منفی بر یکدیگر است که می تواند تمام تلاش های اساتید و برنامه های اخلاقی را بی اثر سازد؛ همسالان به سادگی می توانند در نقش یک شتاب دهنده، بستر لغزش و خطای دوستان خود را فراهم کنند و برخلاف تواصی به حق و صبر یکدیگر را با وسوسه و سیاه نمایی ناامید سازند؛ بنابراین جلوگیری از تواصی منفی خود بسیار راهگشاست.

6. وقتی می گوییم مربی برای تربیت اخلاقی و معنوی ضرورت دارد، به این معنا نیست که هر کس در آغاز حرکت خود در جستجوی یک مربی راه رفته ی به مقصد رسیده باشد و به محضر یک عارف خودساخته اهل باطن برسد تا از راه دستگیری و راهنمایی او به مقصد نزدیک شود مربی مورد نیاز در قدم های آغازین با مربی مراحل نهایی متفاوت است. آنچه مبتدی نوپا برای حرکت نیاز دارد، به سرعت و سهولت بیشتری دسترس پذیر است؛ زیرا آموزش های اولیه را میتوان از مربیان درجه دو و سه نیز دریافت کرد.

ص: 115


1- رهبر معظم انقلاب، 1395/9/23 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35137

به چند دلیل نباید انتظار داشت که توان و ظرفیت مربیان درجه یک به توصیه ها یا مراقبت های عمومی صرف شود. دلیل اول اینکه مربیان ممتاز و شخصیت های برجسته، کارایی خاصی دارند که از غیر آنان برنمی آید و گرفتن وقت آنان برای نوآموزان یا مسائل خرد به صلاح نیست. تربیت کسانی که تا نیمه های راه رفته اند تنها به دست آن بزرگان امکان دارد اما برای تربیت سطوح پایین تر از شاگردان و شاگردان شاگردان آنها هم می توان بهره گرفت. دلیل دوم اینکه مربیان سطوح بالا به جهت فاصله ای که با مراحل عمومی دارند، ممکن است متناسب با سطح مخاطب نتوانند به انتقال آموزه های عمومی بپردازند. هر چه مربی به متربی نزدیک تر باشد در درک موقعیت او موفق تر است. نظیر این موضوع را در استفاده از استادان دانشگاه برای آموزش ریاضیات و علوم به کودکان ابتدایی می توان دید: اولا بهره گیری از پروفسور استاد دانشگاه برای آموزش جدول ضرب به کودک ابتدایی مقرون به صرفه و بهینه نیست. ثانیاً این استادان به سبب فاصله ی علمی زیادی که با کودکان دارند، در ایجاد ارتباط و تفهیم مطالب به اندازهی معلمان ابتدایی موفق نیستند؛ معلم ابتدایی به دلیل تصور روشنی که از اندوخته های کودک و سیر انتقال او به معلومات تازه دارد و همچنین به دلیل تسلط بیشتر بر زبان کودک می تواند در انتقال سر سريع مطالب علمی به او موفق تر باشد دلیل سوم اینکه تعداد متربیان مبتدی بسیار زیاد و تعداد مربیانی که مراحل عالی اخلاق و سير إلى الله را طى کرده اند بسیار کم است؛ از این رو امکان دستیابی به مربیان طراز اول نوعاً وجود ندارد.

بنابراین در استفاده ی بهینه از استادان و مربیان باید با یک طرح خوشه ای یا هرمی پیش رفت. در رأس این هرم استاد یا مربی درجه یک قرار می گیرد که شخصیت های درجه دو را تحت پوشش خود قرار می دهد. شخصیت های درجه دو هم با اشراف بر رده سوم بهره ی تربیتی می رسانند. همین طور هر گروه

ص: 116

رده ی پس از خود را سرپرستی می کند. هر چه در این هرم به سمت پایین حرکت می کنیم جمعیت افزوده و سطح کار تنزل می یابد. اگر این هرم تربیتی به خوبی تکمیل گردد، روش عاقلانه و عادلانه ای اعمال میشود که در آن هم مربی و هم متربی رشد می کنند. این طرح خوشه ای یک تقسیم کار حکیمانه است که با آن از سرمایه های تربیتی بهتر میتوان بهره گرفت و تمام مشتاقان را تحت پوشش

برنامه ی تربیت اخلاقی قرار داد .

همین جا اشاره می کنیم که وظیفه ی تربیتی شخص در قبال دیگران، بر اساس این منطق، پس از طی مقامات عالی آغاز نمی شود. نباید پنداشت که چون خودسازی بر تربیت دیگران مقدم است، تا رسیدن به درجات نهایی و فراغت از تهذیب نفس وظیفه ای در برابر دیگران نداریم.

بله؛ کسب برخورداری های شخصی بی تردید و از نظر عقلی مقدم بر توجه به دیگران است؛ اما این سخن نیز به جای خود ثابت است که تعلیم و تربیت - چه موضوع آن خود انسان باشد و چه دیگری - سطوح و مراتب مختلف دارد. هرکس به اندازه ای که رشد یافته و حرکت کرده است قابلیت بهره دهی پیدا می کند و به پایه های پایین تر اشراف دارد همان گونه که دانشجو می تواند دروس دبیرستان را

تعلیم دهد دانش آموز دبیرستانی هم می تواند دروس ابتدایی را تدریس کند. به این ترتیب یک خوشه ی تعلیمی یا تربیتی تشکیل می شود که هر کس باید جای خود را در این خوشه بشناسد امام صادق علیه السلام فرموده اند:

ایمان مانند یک نردبان دارای ده پله است که از آن پله پله بالا می روند. پس کسی که در پله ی دوم است نباید به کسی که در پله ی اول قرار گرفته بگوید که تو چیزی نداری همین گونه تا پله ی دهم. نباید کسی را که پایین تر از تو است ساقط کنی که مبادا کسی که بالادست تو است تو را ساقط کند. هرگاه کسی را دیدی که از تو پله ای پایین تر است او را با مدارا

ص: 117

بالا بیاور و بر او بیش از توانش تحمیل نکن که (طاقتش) می شکند؛ زیرا هر کس مؤمنی را درهم شکند باید جبرانش کند. (1)

هر کسی برای فعالیت های تعلیمی و تربیتی باید اقدامی متناسب و متکامل داشته باشد. «اقدام» یعنی از وظیفه شانه خالی نکند، جای خود را در خوشه ی تربیتی خالی نگذارد و عناصر سطوح بالا را با فرار خود به فعالیت های نازل مشغول ننماید. «متناسب» یعنی پا از گلیم خود فراتر ننهد، جایگاه خود را خوب بشناسد و فقط در محدوده توان خود فعالیت کند. «متکامل» یعنی با تحصیل و تهذيب مستمر جایگاه خود را در این خوشه بالاتر برد و روز به روز به بهره های وجودش بیفزاید.

کسانی مانند علامه طباطبایی و امام راحل که داشتن مربی را برای سلوک اخلاقی لازم می دانند، خود در سنین پختگی و کمال به مربیان عالی مقام دست یافته اند؛ اینان پیش از این مرحله از توصیه های عمومی و مربیان سطوح پایین تر بهره می گرفتند:

چنین متداول و مرسوم بوده که طالبی که به اوستاد عام برای پیمودن راه خدا مراجعه می نمود، اوستاد عام تربیت دوران مقدماتی او را به دست یکی از شاگردان محول مینمود و بعد از تربیت و بروز استعداد و قابلیت به دست خود اوستاد عام دوران را طی می نمود.

نقل است که مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی رحمه الله مدت چهار سال ملازم جمال الاولياء والعرفاء مرحوم آخوند مولی حسین قلی همدانی رحمه الله بوده اند. مرحوم حاج میرزا جواد آقا می فرمودند که «روزی اوستاد به من فرمود تربیت [فلان کس] به عهده ی شماست و آن شاگرد

ص: 118


1- شيخ صدوق؛ الخصال، ج 2، ص 447 .

بسیار همتی عالی و سعی بلند و رسا داشت؛ شش سال در مراقبت و مجاهدت دوران مقدماتی تجرد را پیمود و قابلیت افاضه ی مقام تجرد را پیدا نمود. خواستم به دست اوستاد بدین خلعت مخلع گردد. او را نزد اوستاد خود بردم. عرض کردم این آقا کار خود را انجام داده و مطلوب آن است که به دست مبارک بدین فیض نائل گردد». (1)

9. کم توجهی یا تضعیف روش های تربیتی مرسوم

اشاره

آنچه درباره ی مردمی سازی گفته شد نباید جایگاه منبر و موعظه و کلاس درس و تربیت مستقیم را تضعیف نماید و سنت های کهن تربیت را نابود سازد. مردمی سازی مکمل برنامه های تربیتی سنتی است نه جایگزین آنها؛ بنابراین شایسته است میدان داری امر تربیت مردمی به دست عالمان اخلاق باشد تا در کنار تلاش های مرسوم، ظرفیت توده ی طلاب هم در آن اهداف به کار گرفته شود. یکی از آسیب های مهم مردمی سازی این است که طیف سنتی به جهت تصور ناقص و عدم اقناع نسبت به این راهبرد، از همکاری و تعامل در فعالیت های نوین تربیتی و مردمی کناره گیری کند. به همین جهت نشست های روشنگر و گفتمان ساز ضرورت دارد.

پرسش

1. به نظر شما طلاب جوان چقدر می توانند در تعالی معنوی و تهذیبی حوزه مؤثر باشند؟

2. سهم امروز طلاب در کمک به اخلاق و معنویت و تهذیب و تربیت در مدارس چه میزان است؟

ص: 119


1- بحر العلوم؛ رساله سیر و سلوک؛ ص152.

3. مسئولیت بخشی و مشارکت فکری و عملی طلاب در ارتقای اخلاق و معنویت مدرسه چه میزان در ارتقای تربیتی و استعداد پروری طلاب مؤثر است؟

4. هر یک از عوامل زیر چه میزان در ارتقای نقش آفرینی طلاب مؤثر است؟

الف) باورمندی مسئولان به جوانان و میدان دهی به آنان

ب) توانمندسازی و مهارت افزایی طلاب

ج) تعریف نقش های متنوع متناسب با توان و تمایل طلاب

د) تسهیل نقش آفرینی در قالب فعالیت های گروهی

ه-) راهنمایی و مشاوره طلاب توسط کارشناسان و مسئولان

5. مهمترین تجارب و ایده های شما در فعال سازی و مشارکت دهی طلاب چیست؟

6. مهم ترین آسیب ها، موانع و مسائل پیش روی طلاب فعال در مدارس چیست؟

7. مقبول ترین برنامه ها و الگوهای نقش آفرینی تربیتی طلاب در مدارس کدام است و چرا؟

8. مؤثرترين طلاب فعال و نخبگان فرهنگی مدارس علمیه چه نوع تأثیرگذاری دارند؟

9. چگونه می توان با مردمی سازی سهم عوامل ضد تربیتی (تهاجم فرهنگی، مشکلات معیشتی، عدم همراهی برخی مسئولین حوزوی و ...) را کاهش داد؟

10. مردمی سازی چگونه می تواند بحران هویت و انگیزه را در حوزه ها مدیریت نماید؟

11. مردمی سازی در نهادهای دیگر چه معنا و مصادیقی دارد؟

ص: 120

پژوهش

1. سنجش «میزان خودباوری» و «اعتماد به نفس» طلاب نسبت به نقش آفرینی و تأثیر تربیتی بر یکدیگر. با پرسش از دو گروه: عم-وم طلاب و طلاب فعال و نقش آفرین .

2. احصا و تحلیل مهم ترین «عوامل اعتمادساز و اعتمادسوز» در طلاب جوان با پرسش از دو گروه عموم طلاب و طلاب فعال و نقش آفرین

3. احصا و تحلیل مهم ترین «عوامل تسهیلگر مشارکت طلاب» با پرسش از دو گروه عموم طلاب و طلاب فعال و نقش آفرین .

4. احصا و تحلیل مهم ترین «آسیب ها و موانع مشارکت طلاب» با پرسش از دو گروه عموم طلاب و طلاب فعال و نقش آفرین

5. احصای «ایده ها» و «تجارب موفق» تأثیرگذاری اخلاقی معنوی و تربیتی طلاب در مدارس در دو محور الف. برنامه ها و ب. الگوهای نقش آفرینی. با پرسش از دو گروه مسئولان و طلاب فعال

6. شناسایی طلاب نخبه و مؤثر در ساحت تهذیب و تربیت در مدارس

7. شناسایی مسئولان معتقد و مجرب در مشارکت دهی طلاب در امور تهذیبی و تربیتی

8. ضرورت تدبیر و اقدام لازم در بین مسئولان برای ارتقای نقش آفرینی طلاب در ساحت اخلاق و معنویت به عنوان پاسخ به مطالبه رهبر معظم انقلاب در بیانیه ی گام دوم انقلاب.

ص: 121

ص: 122

پیوست اول : بیانیه بالندگی بسیج حوزه های علمیه در گام دوم انقلاب اسلامی

با توجه به اینکه حقیقت بسیج به میدان آوردن نیروهای مردمی و

مشارکت دادن توده ی مؤمنان در برداشتن بار اسلام و انقلاب است،

بی مناسبت نیست که این مهمترین مصداق و مجرای مردمی سازی را بیشتر توضیح دهیم. به همین مناسبت «بیانیه ی بالندگی بسیج در حوزه های علمیه» که در پنجم آذر ماه سال 1400 14 و در هفته بسیج بسیج مستضعفین، در طلاب حوزه های علمیه در مدرسه دارالشفا رونمایی شد و نیز شرح مبسوط محتوای آن را نیز اینجا می آوریم.

بسم الله الرحمن الرحيم

می توان بسیج را بحق مکتبی ترین و مردمی ترین نیروی مقاومت جهانی نامید.» (1)

بسیج، تلألو باشکوهی از همه ی ارزش ها و حماسه های الهی، تبلور زیبایی از

ص: 123


1- رهبر معظم انقلاب، 62/09/04 https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=24514

همه ی مقدسات و معنویات روحانی تجسم پرمعنایی از همه ی معارف و آموزه های وحیانی و تجلی باصلابتی از اراده های پولادین بهترین بندگان خدا روی زمین است و به فرموده امام بسیجیان «بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه ی پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند».

این حقیقت نورانی که در ابتدای نهضت اسلامی با محوریت روحانیت

انقلابی و در هشت سال دفاع مقدس، تحرک و تکامل داشت و در گام اول انقلاب نقشی برجسته آفرید، در گام دوم انقلاب نیز باید به میزان انتظارات و نیازمندی های گسترده ی نظام و جامعه ی اسلامی خود را مجهز به خلاقیت، نوآوری و ابتکارات نموده و در مقیاس درگیری تمدنی با نظام مادی غرب و دستاوردهای آن به عنوان بزرگترین مُنكَر دوران غیبت، ظاهر شود و در برگیرنده، هماهنگ کننده انسجام بخش، هدایت آفرین و حامی حرکت ها و ظرفیت های

مردمی با امامت و هدایتگری روحانیت در مواجهه ی تمدنی با دنیای غرب باشد و آن گونه که شایسته است فرصت حضور مردمی را در یک درگیری همه جانبه در همه ی ساحات فراهم سازد؛

چه در ساحت فکر و اندیشه در برابر شبهات و نگرش های باطل،

چه در ساحت علم و دانش در برابر علوم سکولار،

چه در ساحت تربیت و اخلاق و معنویت انقلابی در برابر جریانهای معنوی نوپدید و بسترهای تربیتی ،غرب

چه در ساحت سبک زندگی در برابر سبک زندگی غربی و ساختارها و روابط اجتماعی آن،

چه در ساحت محصولات متنوع و جذاب هنری و رسانه ای در فضای حقیقی و مجازی در برابر رسانه های متنوع، جذاب و پر طمطراق عصر جدید،

ص: 124

چه در ساحت صنایع و تکنولوژی های پیشرفته در برابر دستاوردهای دنیای مدرن،

چه در ساخت مدیریت و حکمرانی جهانی در برابر ساختارها و اسناد بین المللی،

چه در عرصه جهاد کبیر و مقابله با قدرت های استکباری و فرهنگ سازی گفتمان مقاومت،

و چه در سایر ساحات و ابعاد تمدنی.

در هفته بسیج و در آستانه سالگرد تاسیس این نهاد مقدس به تدبیر حکیمانه حضرت امام خمینی رحمه الله که فرمودند: امروز یکی از ضروری ترین تشکل ها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند. (67/09/02) (1) و با هدف ارتقای جایگاه در حوزه های علمیه متناسب با رسالت و مأموریت «حوزه ی انقلابی» و ارائه الگوی نقش آفرینی بسیج اساتید، طلاب و روحانیون در مسیر بیانه ی گام دوم انقلاب اسلامی به ویژه در عرصه یاری بخشی به نظام اسلامی و شکل دهی به دولت و جامعه ی اسلامی برای تحقق تمدن نوین اسلامی به نکات زیر تاکید می کنیم :

1. بسیج گرچه وظیفه ی دفاع از امنیت کشور را برعهده دارد؛ اما صرفاً یک تشکیلات نظامی نیست و همه ی عرصه های مجاهدت در راه اقامه ی دین و پاسداری از انقلاب را خصوصا در عرصه های بحران شامل می شود.

2. بسیج یک تشکیلات صرفاً نخبگانی نیست و توده های مختلف ایمانی را در اقشار مختلف فرا می گیرد.

ص: 125


1- صحیفه امام، ج 21، ص 2، ص 195 .

3. بسیج یک تشکل خاص در عرض سایر تشکل ها یا حتی یک حزب فراگیر نیست؛ بلکه بستر حضور همه ی مؤمنان پای اهداف انقلاب اسلامی و در مسیر حرکت به سوی جامعه ی توحیدی و تمدن اسلامی جهانی را فراهم می کند.

4. بسیج تجلی حقیقی مردم سالاری است و به پیش بری حاکمیت با اراده ی قدرتمند مردم کمک می کند.

5. با توجه به اینکه مأموریت اصلی حوزه های علمیه تبلیغ و اقامه ی دین است و طلبه یک نیروی فکری، سیاسی، فرهنگی و تربیتی است که عمدتاً خدمات نرم به جامعه ارائه می دهد، طلبه ی بسیجی نیروی مخلصی است که با دریافت های علمی و معنوی از حوزه علمیه و حضور فعالانه در جامعه به سوی آرمان تشکیل تمدن نوین اسلامی به صورت سازمان یافته و با احساس مسئولیت و حضور هوشمندانه و بهنگام، مجاهدانه فعالیت می کند.

6. حوزه های علمیه و نهاد مرجعیت شیعه در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، با مجاهدت و فداکاری در اعتلای کلمه الله و پاسداری از مکتب تشیع کوشیده اند و میراث ارزشمند پیامبران الهی و اهل بیت عصمت و طهارت را به نسل ما و عصر ما رسانده اند و اکنون نیز اسناد بالادستی و تحولی ،حوزه به هدف تامین و تضمین حوزه ی انقلابی و پاسخگو شکل گرفته و تدوین شده است.

7. فعالیت بسیجی در عالم طلبگی باید به یکی از کارویژه های طلبگی بازگشت داشته باشد و شأن طلبگی در آن لحاظ شود. اگر طلبه، امامت و هدایت فکری و فرهنگی جامعه را برعهده دارد، بسیج روحانیت نیز باید امامت و هدایت سایر اقشار بسیج را برعهده بگیرد و نقش نرم خود را نسبت به آنان ایفا کند.

8. طلبه بسیجی در کنار فعالیت های مستقیم سیاسی و خدمات جهادی که در استحکام شخصیت و تربیت جامع او بی شک تأثیرگذار است، خود را موظف به حل مسائل فکری انقلاب و تربیت نیروی آن می داند.

ص: 126

9. طلبه باید در مقیاس یک راهبر تربیت شود و در قامت یک مربی و سرپرست بتواند در محیط پیرامون خود ایفای نقش کند.

10 . بسیج اساتید، طلاب و روحانیون (برادر و خواهر)، همه ی

کمالات بسیج و ارکان ماهیت آن را به هویت حوزوی پیوند می دهد و در کنار خدمات جهادی و کارهای شعائری و مناسکی، رویکرد محتوایی و تربیتی اتخاذ می کند.

11. بسیج حوزه های علمیه یک پایگاه تربیتی پرظرفیت است که تربیت جامع طلبه را خصوصاً در ظرف کار جمعی و تشکیلاتی تأمین می کند.

12. بسیج حوزه های علمیه پایگاه انقلابی بودن و پاسدار انقلابی ماندن حوزه های علمیه است.

13. بسیج حوزه های علمیه تحقق بخش گام دوم انقلاب در حوزه هاست.

14. مهمترین قالب فعالیت بسیج طلاب در رفع نیازهای جامعه و نظام، تشکیل کارگروه های حل مسئله در افق تمدن سازی اسلامی است که رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) بدان تاکید ورزیده اند.

15. بسیج میدان عمل مناسبی برای مشق نقش آفرینی در مقیاس «راهبر اجتماعی» است و فعالیت های بسیج در خدمت به نظام و جامعه، این فرصت را در اختیار طلاب قرار می دهد تا خود را در این مقیاس و این میدان ارزیابی نمایند .

16. بسیج طلاب كانون تولید فکر و تربیت نیرو است؛ یعنی بهترین خدماتی که حوزه می تواند در اختیار سازمان بسیج قرار دهد اول تولید فکر راهبری انقلاب و دوم: تربیت نیروی کارآمد انقلابی است.

17. بسیج حوزه باید با دست در دست بسیج دانشگاه با تمام توان به مقاصد بزرگی که امام راحل فرموده اند بیندیشد و مأموریتهای زیر را محقق سازد :

- دفاع از انقلاب و اسلام

- پاسداری از استقلال نظام و اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی

ص: 127

- جلوگیری از نفوذ ایادی بیگانه در حوزه و دانشگاه

- تحکیم باورهای اعتقادی بسیجیان

- ارائه چارچوب های اصیل اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله به تمام اعضای بسیج

- ایستادگی در مقابل شرق و غرب

- ایجاد حکومت بزرگ اسلامی از راه تأسیس هسته های مقاومت در تمام جهان

- قطع ریشه ی ضدانقلاب در تمام ابعاد

از ساحت قدس پروردگار توفیق انجام وظیفه در خدمت به بسیج و بسیجیان را خواهانیم و علو درجات امام بسیجیان و فرزندان مخلص جان برکف او را طلب می کنیم.

علیرضا اعرافی مدیر حوزه های علمیه کشور

عبدالله حاجی صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

ص: 128

پیوست دوم : شرح بیانیه بالندگی بسیج

اشاره

بسیج پدیده ای نوظهور در مهم ترین نقطه ی عطف تاریخ شیعه است که گرچه ریشه در نخستین همدلی ها، همفکری ها و همراهی های مؤمنان با پیامبران الهی در یاری دین خدا دارد و بر نوار بلند تاریخ همواره جاری بوده است (1) و به فرموده امام خمینی رحمه الله «لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه ی مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند» (2) ولی در نهضت اسلامی ایران با اسم و رسم مشخص تبلور یافته و «یقیناً از برکات و الطاف جلیه ی خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد». (3)

بسیج، تعین یافته ی معارف و آموزه های اسلامی در میدان عمل و جهاد است و این نهاد مقدس در اندیشه ی امامین انقلاب قدر و منزلتی رفیع و رسالتی وسیع دارد.

این حقیقت نورانی که در ابتدای نهضت اسلامی و در هشت سال دفاع مقدس، تحرک و تکامل داشت و در گام اول انقلاب نقشی برجسته آفرید، در گام دوم انقلاب نیز باید به میزان انتظارات و نیازمندیهای گسترده ی نظام و جامعه ی

ص: 129


1- ﴿وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبيلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكَانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ﴾ (سوره آل عمران، آیه 146).
2- صحیفه ی امام، ج 21 ، ص 194.
3- همان.

اسلامی خود را مجهز به خلاقیت، نوآوری و ابتکارات نموده و در مقیاس درگیری تمدنی با نظام مادی غرب و دستاوردهای آن به عنوان بزرگترین منگر دوران غیبت، ظاهر شود و در برگیرنده، هماهنگ کننده، انسجام بخش، هدایت آفرین و حامی حرکت ها و ظرفیت های مردمی در مواجهه تمدنی با دنیای غرب باشد و آن گونه که شایسته است فرصت حضور مردمی را در یک درگیری همه جانبه در همه ی ساحات فراهم سازد؛

چه در ساحت فکر و اندیشه در برابر شبهات و نگرش های باطل،

چه در ساحت علم و دانش در برابر علوم سکولار،

چه در ساحت تربیت و اخلاق و معنویت انقلابی در برابر اخلاق سکولار غرب و جریان های معنوی نوپدید و بسترهای تربیت الحادی،

چه در ساحت سبک زندگی اسلامی در برابر سبک زندگی غربی و ساختارها و روابط اجتماعی آن،

چه در ساحت محصولات متنوع و جذاب هنری و رسانه ای در فضای حقیقی و مجازی در برابر رسانه های متنوع جذاب و پرطمطراق عصر جدید،

چه در ساحت صنایع و تکنولوژی های پیشرفته در برابر دستاوردهای دنیای مدرن،

چه در ساخت مدیریت و حکمرانی جهانی در برابر ساختارها و اسناد بین المللی،

چه در عرصه جهاد کبیر و مقابله با قدرت های استکباری و فرهنگ سازی گفتمان مقاومت،

و چه در سایر ساحات و ابعاد تمدنی.

گرچه حقیقت و روح بسیج در همه ی این صحنه ها با قدرت و صلابت حضور دارد و تاکنون اقتدار نظام اسلامی را موجب گشته و افتخارات فراوانی فراهم ساخته است و به فرموده ی مقتدای حکیم انقلاب «بسیاری از پیشرفت ها و موفقیت های نظام اسلامی در عرصه های مختلف مرهون تفکر و عمل بسیجی

ص: 130

است»، (1) ولی در مواردی مشاهده می شود که اهتمام بسیجیان به حوزه های مشخصی محدود شده و این تشکل از لحاظ ساختار و برنامه و عملکرد، محدودتر از حوزه نیازمندی های انقلاب عمل کرده است. این در حالی است که مقام معظم رهبری، بسیج را مأمور «حضور و آمادگی در همان نقاطی که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنا فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است» (2) می دانند و تصریح فرموده اند: «بسیج؛ یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه ی میدان ها (3) ... عرصه ی بسیج یک عرصه ی عمومی است نه مختص یک قشر است، نه مختص یک بخشی از بخش های جغرافیایی کشور است، نه مختص یک زمانی دون زمان دیگری است، نه مختص یک عرصه ای دون عرصه ی دیگری است. در همه ی جاها، در همه ی مکان ها، زمان ها، عرصه ها و در همه ی قشرها، این وجود دارد. این معنای بسیج است». (4)

به هر حال بسیج که در توصیفات امام راحل رحمه الله «شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت يقين و حدیث عشق می دهد» (5) علاوه بر اینکه ریشه در تفکر ایمانی و در حوزه های علمیه دارد و حوزه ی علمیه مولد حرکت عظیم مردم در همه ی صحنه های مقاومت و مادر انقلاب است، اکنون نیز شاخه ی تنومندی در حوزه های علمیه تحت عنوان «بسیج اساتید، طلاب و

ص: 131


1- رهبر معظم انقلاب، 1379/11/24. https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=18602
2- رهبر معظم انقلاب 1378/09/03 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2983
3- رهبر معظم انقلاب، 1377/09/02 https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=839
4- رهبر معظم انقلاب، 1389/4/2 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9640
5- صحیفه ی امام، ج 21، ص194.

روحانيون» دارد و به فرموده رهبری: «امروز در حوزه ی علمیه فضلای بسیجی ما، علمای بزرگ بسیجی ما حضور دارند، افتخار هم می کنند. امام هم افتخار می کرد. امام با آن عظمت می گفت من افتخارم این است که یک بسیجی ام». (1)

چرایی این نوشتار

با گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب و صدور بیانیه ی گام دوم توسط راهبر بزرگ نهضت و نیز شروع دوره ی جدیدی از دولت اسلامی و انقلابی، جامعه و نظام اسلامی در موقعیت تازه ای قرار گرفته و برهه ی نوینی برای عزم و قیام حزب الله پدید آمده است. حضور هوشمندانه، بهنگام و مؤثر طلاب انقلابی در این دوره ی خطیر، نویدبخش «گام دوم بسیج حوزه های علمیه» در تحقق گام دوم انقلاب است. هدف از این نوشتار ارائه ی ایده ی تحولی بسیج در حوزه های علمیه متناسب با رسالت و مأموريت «حوزه ی انقلابی» و ارائه ی الگوی نقش آفرینی بسیج اساتید، طلاب و روحانیون در مسیر تحقق کامل گام دوم انقلاب اسلامی به ویژه در عرصه شکل گیری

دولت و جامعه اسلامی در زنجیره ی تمدنی است.

ماهیت و ارکان بسیج

اشاره

بسیج ماهیت و حقیقتی دارد و البته ساختار و صورتی. بسیجی بودن در معنای ماهوی و حقیقی خود با انقلابی بودن مترادف است؛ یعنی طلبه ی انقلابی، طلبه بسیجی است و حوزه ی انقلابی حوزه بسیجی حقیقت و ماهیت بسیج، فراتر از ساختار و سازمان عینی آن، بسته به ارکان و مقوماتی است؛ بنابراین هر فرد یا نهادی که دارای آن ارکان و مقومات باشد بسیجی و انقلابی است؛ هر چند در آن سازمان

ص: 132


1- رهبر معظم انقلاب، 1390/7/22. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17559

عضو نباشد و هر فرد یا نهادی که این ارکان را نداشته باشد به حقیقت، بسیجی و انقلابی نیست؛ حتی اگر به شکل رسمی و از راه پرونده ی پرسنلی، عضو بسیج شمرده شود.

رهبر انقلاب در این زمینه فرموده اند :

«بسیجی، هر یک از آحاد ملت است که در هر جایی که به حضور او نیاز هست، آماده باشد. دامنه ی بسیج، بسیار وسیع است. بسیج را نباید در نیروی مقاومت بسیج خلاصه کرد. نیروی مقاومت بسیج با فعالیت و ابتکار و حضور خود، مانند لکوموتیوی است که قطار عظیم بسیج ملت ایران را به پیش می راند. بنابراین دامنه ی بسیج، بسیار وسیع تر از نیروی است. کشور به نیروی مقاومت بسیج نیاز دارد؛ اما به بسیج عظیم مردمی در همه ی میدان های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و - آن وقتی که لازم باشد - نظامی نیز نیازمند است. وظیفه ی نیروی مقاومت بسیج، الگو شدن برای همه ی جوانان

بسیجی در کشور است.» (1)

«معنای بسیج حضور متن مردم در عرصه های فعالیت های اساسی برای ملت و کشور است... بسیج به نظر ما محدود در همین تعدادی که در سازمان بسیج اند نمی شود؛ خیلی ها هستند، دل هایشان با شما است، شما را تحسین می کنند، به شما احترام می گذارند، قدر شما را می دانند، در داخل سازمان بسیج هم نیستند؛ آنها بسیجی اند. آن کسانی که ارزش های شما را قبول دارند، به آن

ص: 133


1- رهبر معظم انقلاب، 1380/8/21 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8994

ارزش ها احترام می گذارند، به زحمات شما، به خدمات شما، به مجاهدت شما احترام می گذارند، آنها هم از نظر ما بسیجی اند.» (1)

ارکان بسیج و مقومات فعالیت بسیجی به شرح زیر است :

1. اعتقاد به حضور حداکثری دین در اداره ی جامعه

مهم ترین ویژگی بسیجیان اعتقاد به اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله و حضور دین در ابعاد کلان جامعه و نفی جدایی دین از سیاست است؛ یعنی بنای همه ی شئون زندگی و نظامات اجتماعی بر اساس اسلام باشد و به دنبال پدید آوردن جامعه، قانون، نظام روابط، شبکه ی مناسبات، نهادها و ساختارهای دینی باشد؛ بنابراین اینکه رسالت دین را به ابعاد فردی خلاصه نکنیم و وظیفه ی انسان را در خودسازی و معنویت فردی منحصر ندانیم از ویژگی های معرفتی بسیجیان است.

بسیجی باید به فکر عمق بخشیدن به اندیشه ها و باورهای خویش باشد و با پشتوانه چنین اعتقاد استواری در مقابل ظالمان و مستکبران قرار گیرد. این پشتوانه مستحکم بسیجی را در مقابل سیل مشکلات و شبهات بیمه می کند.

2. احساس مسئولیت، درک نیاز، و آمادگی و داوطلبی برای اقدام به موقع

یکی از ارکان ماهیت بسیج، احساس مسئولیت، آمادگی برای اقدام و حضور به موقع در میدان نیاز است. بسیجی، پای کار نیازهای انقلاب و دغدغه مند حل مسائل آن است؛ بنابراین طلبه ی انقلابی یا بسیجی، کسی است که به نیازهای انقلاب و حوایج ولی جامعه توجه دارد و برای حل و رفع آن تلاش می کند. (2)

ص: 134


1- رهبر معظم انقلاب 1392/8/29 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24552
2- اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّاتِينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ (فرازی از دعای عهد)

حوزه ی علمیه هم در صورتی انقلابی و بسیجی است که برای حل مسائل انقلاب اهتمام داشته باشد. اگر طلبه یا حوزه نسبت به معضلات نظام، بی تفاوت باشد و به فعالیت های روزمره خود سرگرم بماند، انقلابی و بسیجی نیست. (1)

ص: 135


1- رهبر انقلاب فرموده اند: «بسیج یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن چه میدانی؟ میدان چالش های حیاتی و اساسی. میدان ها و چالش های اساسی زندگی چیست؟ فقط آن وقتی است که به کشوری حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهای خودشان دفاع کنند؟ البته که نه! آن وقتی هم که نسل برگزیده ی یک ملت احساس می کنند از قافله ی دانش عقب مانده اند و باید علاجی بکنند، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که احساس بشود پایه های یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم و یا استوار شود، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که جبهه های فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملت ها با ابزارهای فوق مدرن می آیند تا ملتی را از سابقه و فرهنگ و ریشه ی خود جدا کنند و به راحتی آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جای به میدان آمدن است همه ی اینها انسان هایی را می طلبد که نیاز را احساس کنند؛ آدم های گیج و غافل و سرگرم نیازهای حقیر اصلاً این نیازها را احساس نمی کنند. بعد از احساس نیاز، آمادگی است. همه آماده نیستند از راحتی و حضور پای بخاری گرم در زمستان یا کولر خنک در تابستان صرف نظر کنند؛ همه حاضر نیستند برای خودشان دشمن بتراشند؛ همه حاضر نیستند در یک راه دشوار عرق بریزند و سنگلاخ ها را بنوردند؛ انسانی با همت و با اراده می خواهد پس عزم و اراده ی کار کردن و گذشت از راحتی و آسایش هم یک شرط است». (رهبر معظم انقلاب، 1384/3/5). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3292 «هر دانشجویی با هر سلیقه ی سیاسی، اگر پایبند به ارزش های انقلاب و آماده ی حضور در عرصه مبارزه ی فرهنگی و سیاسی با استکبار و ایادی آشکار و نقابدار آن است، می تواند در خیل بسیجیان دانشگاه و عضوی از بسیج دانشجویی باشد» (پیام رهبری به پنجمین گردهمایی بسیج دانشجویی 1377/7/14) https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=2908 «وقتی می گوییم «بسیج»، معنایش این است که مجموعه ای مورد نظر است که در عرصه ی مجاهدت انقلابی حضور پیدا کرده و حضور دارد؛ غایب نیست، آماده است. بسیج شدن نیرو، معنایش این است دیگر وقتی می گوییم نیروها را بسیج کردیم، یعنی چه؟ یعنی به این ها آمادگی لازم برای حضور در میدان کار، میدان مبارزه و مجاهدتی که مورد نظر است، داده ایم» (رهبر معظم ،انقلاب، 1376/11/11). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24650 «در کلمه ی «بسیج»، معنای حضور و ،آمادگی آن هم در حد فداکاری هست. در جنگ هم وقتی می گفتیم «بسیج» آن معنایی که به ذهن ما متبادر میشد عبارت بود از زبده و عصاره ی بهترین نیروهای کشور و جامعه. بسیج یعنی نیرویی که این وظیفه را بر حسب حد و حدود و خط کشی های رایج اداری و قشری، برعهده اش نگذاشته اند؛ اما داوطلبانه وارد میدان شده و ابراز آمادگی می کند و حضور خودش را اعلام می نماید که اینجا حاضرم (رهبر معظم انقلاب 1376/11/11 ). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24650 «شما دانشجوها باید خودتان را در صفوف مقدّم این مبارزه حس کنید. یک مبارزه ای است، وجود دارد، تمام نشده، ممکن است حالا حالاها هم تمام نشود، ادامه داشته باشد؛ در صفوف مقدم این مبارزه باید خودتان را احساس کنید و قرار بدهید. صحنه درگیری را ببینید. یکی از اشکالات بزرگ این است که بعضی درگیری را حس نمی کنند، صحنه درگیری را نمی بینند، نمی فهمند که ما درگیری داریم. ارتباط این مبارزه با خودتان را مدنظر داشته باشید. دانشجو باید احساس مسئولیت انسانی، احساس مسئولیت ملی، احساس مسئولیت دینی و اجتماعی و بین المللی بکند؛ این چیزی است که از دانشجو توقع می رود (رهبر معظم انقلاب، 1396/3/17). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=36775

3. مجاهدت و نستوهی

از مهم ترین ویژگی های فرد بسیجی و انقلابی، مجاهدت است، مجاهدت نقطه ی مقابل عافیت جویی و راحت طلبی و به معنای تلاشگری و خود را به زحمت انداختن است. (1) کسی که در راه انجام وظایف و در مقابله با دشمن،

ص: 136


1- در لسان روایات نقطه ی مقابل مجاهدت، احجام است احجام به معنای خود را کنار کشیدن، حضور نداشتن، از کار در رفتن، شانه خالی کردن و ترک اقدام است. در زیارت امام علی علیه السلام در روز غدیر آمده است: ﴿وَ لا أَحجَمتَ عَن مُجَاهَدَةِ غَاصِيكَ ناكلاً﴾ و نیز در جای دیگر آمده است: ﴿وَ جَاهَدتَ وَ هُم مُحجِمُون﴾ .

آسایش خود را قربانی کند و در تلاش سنگین، شب و روز نشناسد مجاهد است. امام حسین علیه السلام شیعه واقعی را ﴿مَنْ كَانَ بَادِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَمُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ الله نَفْسَهُ»﴾ معرفی می کنند. (1)

اما عافیت طلبان و قاعدان گرچه انقلاب را قبول دارند و بدان علاقه مندند و برای آن کار می کند؛ اما در موقعیت تزاحم منافع خود را ترجیح می دهند و از اقدام و عمل کوتاه می آیند. برای آنکه آرامش و آسایششان مخدوش نشود و زندگی مسالمت آمیزشان بر هم نخورد سکوت می کنند و اعتبار خود را هزینه نمی کنند.

4. اخلاص

اخلاص و نیت الهی نیز از مقومات بسیجی بودن است. بسیجی انگیزه ای ناشی از ایمان به خدا و عشق به آرمان الهی دارد و فارغ از عوامل بیرونی و تشویق و ترغیب مادی برای مقصد عالی اسلامی تلاش می کند بسیجی معتقد به لزوم حضور حداکثری دین در جامعه است و قیام بر این امر را تکلیف خویش می داند و با توشه ای از بصیرت و توفیق و تقوا که در عرصه جهاد اکبر فراهم می آورد، آماده است تا هم در عرصه جهاد اصغر و هم در عرصه جهاد کبیر مجاهدانه و مخلصانه به میدان آید و جان فدای اسلام و انقلاب باشد .

5. هدفمندی و رسالت مداری

ویژگی دیگر بسیجیان هدفمندی است هدفمندی با صفت مجاهدت ملازمه

ص: 137


1- ابن طاووس؛ اللهوف على قتلى الطفوف، ص61.

دارد. اگر کسی مقصد جدی و روشنی نداشته باشد توان و امکان مجاهدت و تاب آوری در راه آن نخواهد داشت برای طلبه بسیجی و حوزه ی انقلابی این هدف یک رسالت و آرمان بلند است اصلاح همهی عالم و نفی نظام سلطه در مقیاس جهانی.

عظمت رهبران انقلاب اسلامی در این است که همت خود را نه فقط بیان احکام دینی برای اهالی یک شهر یا کشور که تأسیس تمدن بزرگ توحیدی و برافراشتن پرچم ایمان در سراسر عالم در نظر گرفته و همه ی کارهای خُرد خود را در راستای این افق گسترده قرار داده اند. امام راحل بزرگوار می فرمودند: «ما می توانیم دنیای مادی را شکست دهیم و پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله را در تمامی دنیا به اهتزاز درآوریم». (1)

6. اصلاح تحول خواهی و پیش برندگی

ویژگی دیگر برای طلبهی انقلابی و حوزه ی بسیجی که از واژه ی انقلاب - به معنای دگرگونی – نیز استفاده می شود، تحول خواهی و پویایی است؛ یعنی

ص: 138


1- صحیفه ی امام، ج18، ص343 نیز فرموده اند: «قرآن می فرماید: قاتِلُوهُم حَتَّى لا تكونَ فِتنه، و همه ی بشر را دعوت میکند به مقاتله برای رفع فتنه؛ یعنی «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» ... کسانی که تبعیت از قرآن می کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایی که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این، یک رحمتی است برای عالم» (صحیفه ی امام، ج 19، ص 113). ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم؛ چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم. ما از مردم بی پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع می کنیم» (صحیفه ی امام، ج 17، ص481) «اسرائیل باید از صفحه ی روزگار محو شود و بیت المقدس مال مسلمين و قبله اول مسلمین است» (صحیفه ی امام، ج16، ص 490) انقلاب آیت الله خامنه ای نیز می فرمایند: «آنچه در ایران اتفاق افتاد، مسأله یک حرکت عظیم در مقیاس جهانی است». (رهبر معظم انقلاب، 1373/8/11). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2731

شرایط موجود را تحمل نکردن و به دنبال وضعیت برتر بودن. این ویژگی نیز لازمه ی مجاهدت و آرمان داشتن است انسان انقلابی یک موجود زنده است که در مقابل بدی ها واکنشی فعال نشان میدهد؛ نه بی تفاوت و خنثی می نشیند و نه از سر ضعف و درماندگی، به غصه و ناله و شکوا اکتفا میکند؛ بلکه حضور خود را نشان می دهد، موضع خود را معلوم میکند و پرقدرت و استوار در صحنه ی عمل می ماند. طبیعتاً درک درست حوادث، فهم عمیق زمان و رویدادهای آن و شناخت جریان های اجتماعی لازمه ی این حضور و موضع گیری به موقع است.

انقلابی بودن مفهومی بیش از «حامی انقلاب بودن» دارد. حمایت از انقلاب بیشتر دفاع از وضع موجود است؛ در حالی که علاوه بر آن لازم است انسان انقلابی در مسیر آینده ی انقلاب و پیشبرد آرمان آن به سوی نقطه ی کمال حرکت کند. حامی انقلاب بودن و حفظ دستاوردهای موجود آن، حرکتی انفعالی است. حفظ انقلاب در معنای کامل خود حفظ روحیه انقلابی است و علاوه بر حمایت، رو به جلو

داشتن و انقلاب را پیش بردن است و تکاپو به سوی افق های تازه. (1) این افق های تازه و قدم های بعد را نیز رهبر انقلاب در کلام خود معلوم ساخته اند:

ص: 139


1- رهبر انقلاب: پاسداری یعنی نگه داشتن، حفظ کردن. این حفظ کردن را می توان با یک تفسیر محافظه کارانه معنا کرد؛ یعنی بگوئیم وضع موجود انقلاب را حفظ کنیم. من این را نمی گویم. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیش رونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدف های ترسیم شده. هدف ها عوض نمی شوند. این اصول و ارزش هایی که بر روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزش هایی هستند که در اهداف مشخص شده اند. هدف نهایی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پائین تر از آن، انسان سازی است؛ هدف پائین تر از آن، ایجاد جامعه ی اسلامی است با همه ی مشخصات و آثار، که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. اینها اهداف هستند. این اهداف عوض شدنی نیستند؛ یعنی ما نمی توانیم بیائیم مایه بگذاریم تا از هدف کم کنیم. بگوئیم خیلی خوب، یک روز می خواستیم عدالت برقرار کنیم، حالا می گوئیم عدالت که نمی شود، یک نیمه عدالتی برقرار کنیم! نه، عدالت این، هدف است. توحید، استقرار شریعت اسلامی به طور کامل، اینها اهداف است، اینها تغییر پذیر نیست. لکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعت ها قابل کم و زیاد شدن است، شیوه ها قابل تغییر یافتن است، تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیشرونده و پیش برنده است. حفظ انقلاب یعنی همین حالت پیشروندگی و پیش برندگی، پاسداری از انقلاب، به این معناست» (رهبر معظم انقلاب، 1390/4/13) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12857

انقلاب اسلامی ← نظام اسلامی ← دولت اسلامی ← کشور اسلامی ← تمدن اسلامی

7. نگاه تاریخی به رویارویی تمدنی با کفر و استکبار جهانی

مجاهدت هدفمندی و تحول خواهی برای انقلابی بودن یا بسیجی بودن کافی نیست؛ انقلابی بودن مستلزم نگاه کلان تمدنی و تاریخی است؛ یعنی به یک محله منطقه خلاصه نمی شود و افق جهانی و بین المللی دارد کسی که مجاهدت و هدفمندی دارد اما نگاه کلان ندارد، هر چند کار زیادی می کند؛ اما چون افق نگاهش کوتاه است از این همه تلاش در دایره ای محدود، نتیجه ی درخوری دریافت نمی کند. در حالی که انسان انقلابی به گستره ی کفر و فساد و تباهی در تمام جهان و بر نوار بلند زمان نظر می کند، ابعاد مسئولیت خود را تاریخی و جهانی می بیند و در اندیشه نابودی همه ی کفر و ظلم و پلیدی است.

این نگاه بلند خواسته خدا و آرزوی همه ی اولیای اوست. خدای بزرگ در قرآن کریم خواسته ی خود را غلبه ی دین اسلام بر همه ی ادیان (1)، وارث شدن صالحان بر همه ی زمین (2) و امامت مستضعفان (3) بیان کرده و در روایات نیز پر شدن

ص: 140


1- ﴿هُوَ الَّذى أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدى و دينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ﴾ (سوره توبه، آیه 33، سوره فتح، آیه 28 سوره صف آیه 9).
2- ﴿وَ لَقَد كَتَبَنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذَّكرِ أَنَّ الأَرضَ يَرِثُهَا عِبادِيَ الصَّالِحُونَ﴾ (سوره انبیاء، آیه 105).
3- ﴿وَ نُرِيدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُم أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الوارثين (سوره قصص، آیه 5)

جهان از عدل و داد نوید داده شده است.

بنابراین نگاه تاریخی به جریان حق و باطل و درک تقابل تمدنی جمهوری اسلامی با کفر و استکبار جهانی نیز یکی از ارکان تفکر بسیجی و اصول نگاه انقلابی است. (1)

بنابراین ابعاد جهانی اسلام و نهضت اسلامی را نباید از نظر دور داشت. صدور انقلاب و بیداری اسلامی به این مقوله نظر دارد.

8. پیشرو بودن، استقلال عمل و حرکت خودجوش مردمی

بسیج مردم به معنای سوق دادن آنان به حضور در صحنه و اعتماد کردن به آنان برای برداشتن بار انقلاب است. در جوهر معنای بسیج، نوعی استقلال و حرکت خودجوش مردمی وجود دارد. کسی که دایم به دنبال دستور است و از خود اختیار و خلاقیتی نمی ورزد و نمی تواند صحنه را تشخیص دهد بسیجی شایسته ای نیست. بسیجی باید فراتر از یک ماشین بیفکر و اراده عمل کند؛ یعنی بتواند ببیند، بشناسد، تحلیل کند و بر اساس آن حرکت کند. این معنا در دانشجو و طلبه بسیجی ضروری تر است. (2)

ص: 141


1- «شما دانشجوها باید خودتان را در صفوف مقدم این مبارزه حس کنید یک مبارزه ای است، وجود دارد، تمام نشده ممکن است حالا حالاها هم تمام نشود ادامه داشته باشد؛ در صفوف مقدم این مبارزه باید خودتان را احساس کنید و قرار بدهید صحنه درگیری را ببینید. یکی از اشکالات بزرگ این است که بعضی درگیری را حس نمی کنند، صحنه درگیری را نمی بینند، نمی فهمند که ما درگیری داریم. ارتباط این مبارزه با خودتان را مدنظر داشته باشید. دانشجو باید احساس مسئولیت انسانی، احساس مسئولیت ملی، احساس مسئولیت دینی و اجتماعی و بین المللی بکند؛ این چیزی است که از دانشجو توقع می رود» (رهبر معظم انقلاب 1396/3/17). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=36775
2- در این جنگ نرم، شما جوان های دانشجو افسران جوان این جبهه اید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب یعنی سرباز هیچ گونه از خودش تصمیم گیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده می گوید عمل کند. نگفتیم هم فرماندهان طراح قرارگاه ها و یگان های بزرگ چون آنها طراحی های کلان را می کنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل می کند، هم صحنه را درست می بیند؛ با جسم خود و جان خود صحنه را می آزماید. لذا این ها افسران جوان اند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم می بینند، در چهارچوب هم کار می کنند (1388/6/8). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7959 «بسیجی یک فرهنگ است و اگر بخواهیم این فرهنگ را در یک جمله تعریف کنیم، باید بگوییم پیشرو بودن در همه عرصه های اساسی. زندگی درست است که بعضی ها اصرار دارند بسیجی را در محیط دانشگاه و بیرون دانشگاه بد معنا کنند؛ اما از کسانی که حرف های بوق های تبلیغاتی دشمنان این ملت را تکرار می کنند، انتظار زیادی نیست. مسئله این است که خود ما بفهمیم بسیجی یعنی چه» (1384/3/5). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3292

البته وقتی یک طلبه بسیجی به عنوان افسر جوان جنگ در عرصه های مختلف بخواهد به صورت «آتش به اختیار» عمل کند، برای انتخاب تاکتیک مناسب باید اولویت ها را بداند و مسائل اصلی و فرعی محور خود را به درستی شناسایی کند. لازمه ی رسیدن به تصمیم درست در شرایط «آتش به اختیار» اولا توجه به اصولِ فکری امام و رهبری و ثانیاً توجه به عقلانیت انقلابی است. در اندیشه ی رهبر انقلاب، مهم ترین تعابیری که در تقابل معنایی با عقلانیت انقلابی قرار دارند، محاسبه ی محافظه کارانه، قشری گری تحجر، اسیر اوهام و تخیلات خود شدن و سازشکاری با دشمن است؛ بنابراین توجه به «حکمت» و به کار گرفتن خرد و تدبیر، محاسبه و کار کارشناسی مطالعه ی درست نظم و قانون گرایی، و نیز ملاحظه ی جوانب و آثار یک اقدام از مهم ترین بایسته ها در شرایط آتش به اختیار است.

9. اراده ی جمعی

از دیگر مقومات بسیج و ویژگی های انسان انقلاب اسلامی فعالیت جمعی است. از آنجا که افق نگاه بسیجی دوردست و مأموریت او بسی سنگین است،

ص: 142

نمی توان آن را از آحاد افراد به تنهایی انتظار داشت برداشتن این بار سنگین و دست یابی به این افق بلند تاریخی، به همراهی و همیاری پیوستاری از انسان ها بلکه نسل ها و قرن ها نیاز دارد. جماعتی از اهل ایمان به صورت متشکل و هم افزا باید در این میدان بسیج شوند و جبهه ای ولایی، منسجم و یک پارچه بسازند تا به آن افق متعالی دست یابند. (1)

انسان انقلابی که هوای اصلاح جهان و درافتادن با دشمنی های بزرگ را دارد باید از اقدامات فردی به سوی اقدامات گروهی و از اقدامات گروهی به سوی پدید آوردن نهادهای مؤثر جمعی و از آنجا به سوی پدید آوردن جبهه ی متشکل ایمانی و انسانی بر علیه بدی ها و رذیلت ها گام بردارد برای این منظور تشکل داشتن و

ص: 143


1- «این کار عظیم و ماندگار تاریخی، این کاری که سر و کارش با نسل ها و قرن هاست، این را نباید با کارهای دفعی، جزئی و شعاری اشتباه کرد» (رهبر معظم انقلاب در اجتماع اساتید، فضلا و طلاب در مدرسه فیضیه ی قم 1379/7/14). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21451 «بسیج نماد حضور ملی و مقاومت ملی و آگاهی یک ملت است؛ آن هم آگاهی همراه با تحرک، همراه با معنویت و همراه با اخلاص» (رهبر معظم انقلاب، 1384/6/2) https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3303

فعالیت های گروهی ضروری است. (1) وقتی انسان نگاهش را توسعه دهد و آرمانش را بزرگ سازد باید دست در دست دیگران نهد و در یک شبکه ی انسانی منسجم قرار گیرد تا با همیاری آنان بتواند به مقصد عالی خود دست یابد.

این مولفه های ماهوی بسیج را در نمودار زیر خلاصه کرده ایم :

ص: 144


1- «جای ما به چالش کشیدن زشتی ها و سختی ها و دردمندی هایی است که از سلطه ی زر و زور و حاکمیت فساد مالی و قدرت در دنیا و در سطح بین المللی به وجود آمده؛ این را دست کم نگیرید... کی می خواهد با اینها مواجه شود؟ یک انسان، یک حزب و یک مجموعه نمی تواند. آن چیزی که می تواند در مقابل این امواج کشنده و کوبنده بایستد، یک هویت عظیم جمعی بین المللی است. امروز این هویت عظیم جمعی و بین المللی در حال شکل گرفتن است؛ محورش هم نظام جمهوری اسلامی است» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان برگزیده و نمایندگان تشکل های دانشجویی 1384/7/24). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3315

خلاصه اینکه ماهیت و حقیقت بسیج در گرو این ملاک ها و معیارها است و صورت تعین یافته ی بسیج - ذیل یک سازمان اداری مشخص - باید این ویژگی ها را محقق کند؛ بنابراین تمام گروه های جهادی و تبلیغی که به هدف اقامه ی دین و اعتلای نظام اسلامی به شکل خالصانه و خودجوش در زمینه های علمی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، خدماتی و... خصوصا در شرایط بحران فعالیت

ص: 145

دارند هر چند به اسم و عنوان و از حیث جایگاه اداری ذیل سازمان بسیج نیستند به حقیقت بسیجی اند. (1)

بنابراین در نگاه امام و رهبری، بسیج به یک گروه خاص اختصاص ندارد و در گستره ی ایران بلکه در جهان همه مردمی را که می خواهند حول ولی خدا برای اقامه ی دین او در روی زمین قیام کنند شامل می شود؛ همان جریان توده های مؤمنین که پشت سر راهبر دینی و امام جامعه به سوی مقاصد عالی تکوین و تشریع حرکت می کنند و غلبه ی دین خدا را در تمام ارض هدف گرفته اند. (2) قرآن کریم این گروه را «حزب الله» نامیده است. (3)

با این توصیف روشن می گردد که بسیج گرچه وظیفه ی دفاع از امنیت کشور را بر عهده دارد؛ اما صرفاً یک تشکیلات نظامی نیست و همه ی عرصه های مجاهدت در راه اقامه ی دین و پاسداری از انقلاب را شامل می شود. همچنین یک تشکیلات صرفاً نخبگانی نیست و توده های مختلف ایمانی را در اقشار مختلف فرا می گیرد؛ گرچه عوام زده هم نیست و بر اهمیت حضور نخبگان هدایتگر تأکید دارد. نیز یک تشکل خاص در عرض سایر تشکل ها یا حتی یک حزب فراگیر - اگرچه قدرتمند و مؤثر در معادلات انقلاب اسلامی - نیست؛ بلکه بستر حضور همه ی مؤمنان در راستای اهداف انقلاب اسلامی و در مسیر حرکت به سوی جامعه ی توحیدی و تمدن

ص: 146


1- بسیج به معنای فرد یا مجموعه ی آماده بر آوردن نیازهای انقلاب است، در هر زمان و از هر نوع؛ این معنای بسیج است. تشکلی به این نام تشکیل شده و شما عضو او هستید. اگر دیگری در یک سازمان دیگر است و همین احساسات شما را دارد، او هم بسیجی است و فقط رسماً جزو سازمان شما نیست (رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه ها، 1386/2/31). https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3385
2- ﴿هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ ِدينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ (سوره توبه، آیه 33 و سوره صف، آیه 9).
3- ر.ک: سوره مائده، آیه 54 تا 56 .

اسلامی جهانی است و در هر برهه ای متناسب با اولویت های انقلاب و نظام در عرصه ای نقش آفرینی کرده است؛ گاهی در میدان نبرد نظامی، گاهی در عرصه ی سازندگی، گاهی در عرصه ی سیاسی، گاهی در جهاد علمی، گاهی در ساحت اقتصاد مقاومتی و گاهی هم در مبارزه با حوادث طبیعی یا بیماری های همه گیر.

بسیج همه جا هست و معادل هیچ یک از ساختارهای رسمی و فرایندهای دیوان سالار نیست؛ بسیج به پهنه ی تمام نیازهای انقلاب تعریف می شود و هر جا که نظام اسلامی اولویتی دارد، حضور دارد؛ البته با ساختارها و نهادهای رسمی نظام هم رقابت و موازی کاری نمی کند؛ بلکه در طول آنها و به عنوان عامل حرکت دهنده و پیش برنده ی آنها به سازماندهی توده ها برای حل مسائل انقلاب می پردازد.

بسیج تجلی حقیقی مردم سالاری است و به پیش بری حاکمیت، با اراده ی قدرتمند مردم کمک می کند؛ چراکه ساختارهای رسمی به دلیل ظرفیت های محدود، قابلیت ساماندهی عرصه های گوناگون را ندارند و از یاری توده های مردمی بی نیاز نیستند. رهبر انقلاب فرموده اند: «بسیج تحقق مردم سالاری دینی است.... بعضی خیال می کنند مردم سالاری فقط پای صندوق رای و انتخابات است؛ آن [تنها] یکی از جلوه های مردم سالاری دینی است. مردم سالاری یعنی بر اساس دین و بر اساس اسلام، سالار جامعه، خود مردم اند.... این معنای مردم سالاری اسلامی است. بسیج در همه ی عرصه ها مظهر مردم سالاری دینی و مردم سالاری اسلامی است». (1)

نظام جمهوری اسلامی ساختارها و قوای رسمی گوناگونی دارد. در همه ی این ساختارها و نهادها شعبه ای از بسیج وجود دارد که تجلی حضور فراساختاری مردمی در کارویژه ی انقلابی آن نهاد به شمار می رود. بسیج حوزه و دانشگاه هم

ص: 147


1- رهبر معظم انقلاب، 1395/9/3 . https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=34995

باید بستر حضور انقلابی طلبه و دانشجو در نیازهای اجتماعی مرتبط با نقش روحانیان و دانشگاهیان باشد .

بسیج در حوزه

آنچه تا کنون گفته شد ویژگی های انسان انقلابی و مؤمن بسیجی بود و انسان بسیجی انقلابی اعم از طلبهی بسیجی انقلابی است؛ یعنی همه ی اقشار (مانند مدیر، کارمند، پزشک، مهندس، معلم بسیجی) را در بر می گیرد.

در تعریف حوزه و طلبه ی بسیجی علاوه بر همه ی اینها، طلبگی را هم باید اشراب کرد و به سرمایهی ویژه ی حوزویان که در سایر اقشار اجتماعی نیست نیز توجه داشت. آن سرمایه ویژه، آشنایی تخصصی با دین و منابع دینی است. طلبه باید از این دارایی ارزشمند نیز در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی بهره گیرد.

عنوان طلبه ی بسیجی دو مؤلفه دارد؛ بنابراین کسی که فقط طلبه است و بسیجی نیست، یا کسی که فقط بسیجی است و حوزوی نیست از این عنوان خارج است.

با این نگاه طلبه بسیجی یک هویت صنفی دارد و یک هویت تاریخی؛ بر اساس هویت صنفی، عالم و فقیه و وارسته و کارآمد است و بر اساس هویت تاریخی نقش اجتماعی خود را در سیر حرکت کلان بشر به سمت توحید می یابد و به خوبی آن را ایفا می کند. در این عصر کارآمدی اجتماعی طلبه بدون نظر به این هویت تاریخی و مخصوصا توجه به نهضت بزرگ حضرت امام رحمه الله تحقق نمی یابد. در این هویت تاریخی امام راحل رحمه الله نه تنها یک فقیه و فیلسوف و عالم که امام و علمدار نهضت است.

بنابراین نقطه ی ثقل جبهه متحجرین در دوران بعد از انقلاب، به مخالفت با ولایت فقیه یا حکومت اسلامی خلاصه نمی شود؛ بلکه جدایی از مسائل واقعی

ص: 148

جامعه و معضلات عینی انقلاب و عدم ایفای نقش تاریخی و تمدنی است که چه بسا رگه هایی از آن در برخی حوزویان به ظاهر انقلابی هم - به دلیل عدم درک عمیق از موقف تاریخی نهضت خمینی - مشاهده می شود. به همین جهت برای شناخت طلبه ی بسیجی لازم است هویت و مأموریت طلبگی را مرور کنیم و با نقش تاریخی و تمدنی او در این عصر پیوند بزنیم .

هویت حوزوی و مأموریت طلبگی

بسیج هر صنف و قشری باید مأموریت آن قشر را در خدمت مقاصد و اهداف انقلاب اسلامی قرار دهد و از آن به نفع نظام و جامعه و تمدن اسلامی بهره گیرد. بسیج حوزه های علمیه هم باید مأموریت های حوزه را به اهداف انقلاب اسلامی گره زند و پیوند بخشد؛ بلکه از آنجا که انقلاب از دل حوزه ها جوشیده است باید نگاه حوزه به انقلاب نگاه حفظ و حراست از ثمره خود باشد و نظام اسلامی را بستری برای تحقق رسالت و مأموریت خود بداند .

مأموریت اصلی حوزه های علمیه فهم و اقامه ی دین است و حوزویان «متولی فهم و اقامه ی دین خدا» هستند. برای این منظور لازم است به خوبی با دین و منابع آن آشنا باشند (تحصیل) و در راه توسعه ی این فهم بکوشند (تحقیق) سپس یافته های خود را ترویج و تبلیغ کنند و به دفاع از آن بپردازند و در راه عینیت بخشی و جاری کردن آن چه در جان آحاد انسان ها و چه در سطح کلان جامعه بکوشند.

ص: 149

بر اساس این نمودار طلبه یک نیروی فکری، فرهنگی و تربیتی است که عمدتاً خدمات نرم به جامعه ارائه می دهد؛ حتی مراد از «پاسداری از دین» در نمودار فوق دفاع نرم یعنی دفاع فکری و فرهنگی از دین خداست نه دفاع سخت که مأموریت مستقیم نیروهای نظامی و امنیتی است.

آنچه گفته شد هویت صنفی و تخصصی طلبه است؛ یعنی مقتضیات طلبگی را برای او از آن جهت که طلبه است بیان میکند؛ البته روشن است که طلبه به عنوان یک انسان یا به عنوان یک عنصر مؤمن وظایف انسانی و ایمانی دیگری هم دارد که از نقش صنفی او فراتر است و در آن با انسانهای دیگر یا با سایر اهل ایمان مشترک است. به همین جهت در مواضع نیاز و بحران، برحسب وظیفه ی شرعی در میدان نظامی، امنیتی، خدمات جهادی و مانند آن حضور خواهد داشت.

با این توضیح به خوبی آشکار می شود که حوزویان مأموریت اجتماعی

مشخصی دارند و به صورت تخصصی در عرصه ی شناخت، اشاعه و اقامه ی دین نقش آفرینی می کنند. به بیان دیگر هر کار خوبی وظیفه ی صنفی و تخصصی طلبه

ص: 150

نیست و طلبه از آن جهت که طلبه است عهده دار انجام همه ی مأموریت های اجتماعی نیست؛ البته اگر یک حوزوی بتواند در کنار فعالیت صنفی و خارج از زمان موظفی حوزوی خود، به کارهای مفید و مثبت دیگر بپردازد قطعاً شایسته است و ارزش افزوده ای را پدید آورده است؛ اما اگر فراغتی برای این کار نداشته باشد و تمام توان صنفی خود را به مسئولیت های حوزوی اختصاص دهد خطا نرفته است؛ مشروط بر اینکه وظایف انسانی، ایمانی و تاریخی خود را به خوبی عهده دار باشد .

خوشبختانه حوزه های علمیه و نهاد مرجعیت شیعه در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، با مجاهدت و فداکاری در اعتلای کلمه الله و پاسداری از مکتب تشیع کوشیده اند و میراث ارزشمند پیامبران الهی و اهل بیت عصمت و طهارت را به نسل ما و عصر ما رسانده اند و اکنون نیز اسناد بالادستی و تحولی حوزه، به هدف تامین و تضمین حوزه ی انقلابی و پاسخگو شکل گرفته و تدوین شده است.

پیوند مأموریت حوزه با آرمان انقلاب

نسبت گیری حوزه به عنوان نهاد علم دینی با حرکت کلی انقلاب اسلامی و مسائل حقیقی و عینی مردم حوزه را انقلابی و بسیجی میسازد و به ایفای نقش تاریخی و تمدنی او می انجامد. به بیان دیگر بسیج حوزویان یعنی کشاندن آنها به صحنه نیازهای انقلاب.

وظیفه ی این نهاد، شناخت، تبلیغ، پاسداری و جاری ساختن دین است. کدام دین؟ اسلام ناب؛ یعنی دینی که حضور حداکثری در اداره جامعه و تنظیم نظامات آن دارد و برنامه ی سعادت فردی و اجتماعی را ارائه می دهد و گهواره تا گور انسان را مدیریت می کند. چنین دین جامعی را باید شناخت، تبلیغ و ترویج کرد و از آن در مقابل شبهات و هجمات دفاع نمود، چنین مکتب شاملی مبنای

ص: 151

تربیت دینی جوانان است و چنین آیین گسترده ای در جامعه ی اسلامی محقق می گردد.

بسیج طلبگی موظف است حوزه را به مسائل نظام گره بزند و بستری فراهم کند تا طلاب عزیز از خاستگاه حوزوی خود به صورت تشکیلاتی و البته خودجوش با مسائل عینی جامعه و انقلاب پیوند بخورند و به ارائه ی راهکارهای مؤثر بپردازند.

آن گونه که امام بسیجیان در پیام دوم آذر سال 1367 ترسیم کرده است بسیج حوزه باید دست در دست بسیج دانشگاه با تمام توان به این مقاصد بزرگ بیندیشد و مأموریت های زیر را محقق سازد :

1. دفاع از انقلاب و اسلام

2. پاسداری از استقلال نظام و اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی

3. جلوگیری از نفود ایادی بیگانه در حوزه و دانشگاه

4. تحکیم باورهای اعتقادی بسیجیان

5. ارائه ی چهارچوب های اصیل اسلام ناب محمدی به تمام اعضای بسیج

6. ایستادگی در مقابل شرق و غرب

7. ایجاد حکومت بزرگ اسلامی از راه تأسیس هسته های مقاومت در تمام جهان

8. قطع ریشه ی ضدانقلاب در تمام ابعاد

و این امر مطابق توصیه ی آن امام حکیم، با مدیریت صحیح، فداکاری و مجاهدت مستمر و حضور در صحنه ها حاصل می گردد.

تمایز بسیج حوزه با بسیج سایر اقشار

با توضیحات گذشته معلوم شد بسیج طلاب تشکلی صرفاً برای فعالیت های

ص: 152

روزمره ی سیاسی یا آموزش های نظامی نیست. همچنین بسیج طلاب نباید با بسیج ادارات و محلات و سایر اقشار برابر باشد و یا حداکثر در حد یک گروه جهادی عمل کند. فعالیت بسیجی در عالم طلبگی باید به یکی از کارویژه های طلبگی بازگشت داشته باشد و شأن طلبگی در آن لحاظ شود. اگر طلبه، امامت و هدایت فکری و فرهنگی جامعه را بر عهده دارد، بسیج طلبگی نیز باید امامت و هدایت سایر اقشار بسیج را بر عهده بگیرد و نقش نرم خود را نسبت به آنان ایفا کند؛ بنابراین چه بسا بسیج طلاب بیشتر بسیج اقامه ی دین، بسیج هدایت فکری و تأثیرگذاری فرهنگی، بسیج علمی و معرفتی، بسیج آموزشی و پژوهشی، بسیج تبلیغی و تعلیمی، بسیج تولید محتوا و ترویج گفتمان، بسیج تبیین و مطالبه گری، بسیج تربیتی، بسیج پاسخ به شبهات، بسیج دفاع نرم از مبانی انقلاب و بسیج امر به معروف و نهی از منکر با استفاده از تمام ظرفیت های رسانه ای در فضای حقیقی و مجازی باشد.

طلبه بسیجی در کنار فعالیت های مستقیم سیاسی و خدمات جهادی که در استحکام شخصیت و تربیت جامع او بی شک تأثیرگذار است، خود را موظف به حل مسئله های فکری انقلاب و تربیت نیروی آن می.داند هر جا که انقلاب نیاز به تبیین و روشنگری و تحلیل دارد بسیج طلاب باید حاضر باشد. معارف انقلاب و گفتمان امامین آن را نشر دهد چهارچوبهای اعتقادی اسلام ناب را برای تمام اقشار بسیج تبیین کند، شبهات مربوط به حکومت دینی و ولایت فقیه را بسیج طلاب باید پاسخ دهد، کارآمدی نظام را بسیج طلاب باید تبیین کند، گره های نظری انقلاب از قبیل مشکلات اجتماعی و مسئله ی جمعیت را بسیج طلاب با بیان روشنگر خود باز کند و خلاصه پای کار نیازهای اندیشه ای انقلاب بایستد و حلقه میانی امام و امت شود. همچنین پس از کار عمیق علمی و اجتهادی در حل مسایل نظری انقلاب و تبیین و روشنگری نسبت به آن تلاش می کند تا آن را به

ص: 153

علوم انسانی و در نهایت به قانون و ساختار و الگوی پیشرفت تبدیل کند و در سطح جامعه محقق سازد.

طلبه باید در مقیاس یک راهبر تربیت شود و در قامت یک مربی و سرپرست بتواند در محیط پیرامون خود نقش ایفا کند ،طلبه پیشران حرکت های اجتماعی در مسیر اقامه ی دین و تحقق آن است و در نگاه رهبران انقلاب نیز حوزه و روحانیون باید راهبر و پیشران فکری، معرفتی و معنوی مردم باشند؛ یعنی طلاب انقلابی «حلقه ی واسط» و تبیین گر مبانی فکری و اهداف و آرمان های امام برای آحاد جامعه هستند، همان نقشی که در مرحله ی اول و دوم انقلاب یعنی پیدایش

انقلاب و نظام اسلامی انجام شد باید در مرحله ی دولت اسلامی و جامعه ی اسلامی دنبال شود .

به این ترتیب بسیج طلاب همه ی کمالات بسیج و ارکان ماهیت آن را به هویت حوزوی پیوند می دهد و در کنار خدمات جهادی و کارهای شعائری و مناسکی رویکرد محتوایی و تربیتی اتخاذ می کند. طلبه ی بسیجی نیروی مخلصی است که رو به سوی آرمان تشکیل تمدن نوین اسلامی به صورت متشکل و با احساس مسئولیت، فعالیت طلبگی می کند .

حوزه ی علمیه و بسیج

با توجه به رسالت عالی و مأموریت نهایی حوزه های علمیه که در یک جمله «اقامه ی دین و تحقق اهداف انقلاب» است؛ می توان طلبه، استاد یا عالم حوزوی را در مرتبه اعلای رسالت و مأموریت خود، یک «بسیجی انقلابی» دانست که؛

اولاً تمام شأن حوزوى یعنی ظرفیت های اخلاقی و معنوی فکری و علمی و مهارت های عملی و نقش آفرینی اجتماعی خود را در جهت خدمت به مردم و جامعه و رفع نیازهای انقلاب رشد داده و به کار می گیرد و

ص: 154

ثانياً جهت گیری کلان او نیز اهداف انقلاب و تمدن نوین اسلامی و پیشگامی در تحقق سند گام دوم انقلاب است.

از این رو در این برههی جدید همزمان با شروع «گام دوم انقلاب» و شروع به کار «دولت انقلابی» می توان بسیج را با نگاهی بالنده و متعالی؛

- جبهه ای پرشور و پرنشاط با روح و ریحانی از فضای جنگ و جهاد، - فضایی معنوی و اخلاقی با رنگ و لعابی از اخلاص و ایثار و فداکاری،

- میدانی کارآمد برای تکامل و تهذیب و تربیت

- محفلی پرانگیزه و پرتلاش برای تحصیل علم و کسب مهارت و بینش و بصیرت، مجمعی هم افزا برای تعاون و تعامل و تبادل

- و در یک کلام «تشکیلاتی تسهیل گر، حمایت کننده و هدایت کننده برای انسجام، هماهنگی، رشد و بالندگی ظرفیت های حوزوی در مسیر تربیت، تحصیل، تحقیق، تبلیغ و فعالیت اجتماعی طلاب و روحانیون حوزه های علمیه برای تحقق گام دوم انقلاب و موفقیت دولت انقلابی» دانست.

رسالت حوزه های علمیه، تربیت «عالمان مجاهد» است که در جهت «اقامه ی دین» صحنه ی علم و عمل را به هم پیوند داده و بر پایه ی دو رکن «اخلاق و معنویت» و «اجتهاد و فقاهت»، نظام و جامعه ی اسلامی را در نیل به اهداف انقلاب و تحقق تمدن نوین اسلامی هدایت و راهبری نمایند. در تربیت چنین عالمانی چند اصل وجود دارد :

1. اخلاق و معنویت،

2. علم و معرفت فقاهت و اجتهاد،

3. روحیه ی مجاهدت و قیام لله ملکه ی خدمت به مردم و جامعه، احساس مسئولیت و رسالت اجتماعی،

4. بصیرت و علم به مقتضیات زمانه و نیاز نظام و جامعه و آشنایی با اهداف انقلاب و تمدن نوین اسلامی،

ص: 155

بسیج نیز همواره؛

1. هم در بُعد اخلاقی و معنوی متضمن فضائلی همچون ایمان، اخلاص، ایثار و فداکاری بوده است و به فرموده رهبر معظم انقلاب «ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توأم با عواطف باعث درخشان شدن بسیج شد»، (1)

2. و هم در بعد علمی و معرفتی بر رشد علم و دانش و آگاهی تأکید دارد و به فرموده ی رهبری: «بسیاری از پیشرفت ها و موفقیت های نظام اسلامی در عرصه های مختلف مرهون تفکر و عمل بسیجی است»، (2)

3. و هم در بعد رسالت اجتماعی و احساس مسئولیت نسبت به نیازمندی های نظام و جامعه، پیشرو در رفع نیازها و حوائج جامعه و نظام است و به فرموده ی رهبر معظم انقلاب «بسیج، یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه ی میدان ها»، (3)

4. و هم در بعد بصیرتی و بینشی، بر اندیشه ی جامع و شناخت زمان و دشمن شناسی تأکید دارد و به فرموده ی رهبر معظم انقلاب «بسیج نگاه می کند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیر درست منحرف نشود، مراقب است که انحراف به وجود نیاید، هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن می ایستد. این از جمله ی خصوصیاتی است که مربوط به بسیج است». (4) و در یک جمله «جوانی که در نیروی مقاومت بسیج به عنوان یک نیروی بسیجی، خود را

ص: 156


1- رهبر معظم انقلاب در دیدار با سپاهیان و بسیجیان، 77/9/2. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id= 2920
2- رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای تشکل بسیج دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور، 79/11/24. https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=18602
3- رهبر معظم انقلاب در دیدار با سپاهیان و بسیجیان، 77/9/2 . https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2920
4- رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه، 1390/7/22. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17559

خدمتگزار اهداف انقلاب و آرمانهای اسلامی میداند باید چنان خود را بسازد که مثل شمعی پروانه ها را به دور خود جمع کند و سازندگی علمی، اخلاقی، معنوی، فکری و سیاسی داشته باشد». (1)

با این وصف شایسته است حوزویان یکپارچه بسیجی باشند و حوزه های علمیه مأمن و پشتیبان پایگاه های بسیج. طلاب و روحانیون با تمسک به اصول و آرمان های بسیجی، همواره حافظ انقلاب و نظام اسلامی هستند و «تا بسیج هست، نظام اسلامی و جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تهدید نخواهد شد؛ این یک رکن اساسی است» (2)

ویژگی های بسیج حوزه علمیه

ویژگی های بسیج طلاب را اینگونه می توان برشمرد :

1. بسیج حوزه های علمیه یک پایگاه تربیتی پرظرفیت است که تربیت جامع طلبه را خصوصاً در کار جمعی و تشکیلاتی تأمین می کند.

2. بسیج حوزه های علمیه به تقویت هویت طلبگی می انجامد؛ زیرا طلبه ای که خود را در حل مسائل جامعه کارآمد و اثرگذار می بیند، برای زیست طلبگی خود ارزش و معنایی متعالی مییابد و عزم و همتی مضاعف احساس می کند، هم در تحصیل علم و پیمودن پله های فقاهت تا اجتهاد و سایر تخصص ها، عزمی راسخ خواهد داشت و هم در تعالی اخلاقی و معنوی، انگیزه و شور وصف ناپذیری به دست می آورد. میدان اقدام و عمل در فعالیت های بسیج با تأکید بر روحیه جهاد و احساس مأموریت فضای مناسبی برای جهاد علمی و سلوک

ص: 157


1- رهبر معظم انقلاب در جمع بسيجيان، 1380/8/21 . https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8994
2- رهبر معظم انقلاب در دیدار بسیجیان کشور 1388/9/4. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8430

معنوی است. طلبه بسیجی باید در کار اصلی خود که تحصیل علوم اسلامی است موفق باشد و مهذب و پارسا شناخته شود نه اینکه سیره او دیگران را به این توهم بیندازد که یا باید طلبه بود یا بسیجی یا باید درس خوان بود یا انقلابی، یا باید سیاسی بود یا اخلاقی، یا باید با امامین انقلاب بود یا با طیف دیگر حوزوی!

3. بسیج حوزه های علمیه پایگاه انقلابی بودن و پاسدار انقلابی ماندن حوزه های علمیه است .

4. بسیج حوزه های علمیه تحقق بخش گام دوم انقلاب در حوزه هاست. بیانیه گام دوم و توضیحاتی که رهبر معظم انقلاب پیرامون آن در اول خرداد سال 1398 در دیدار دانشجویی بیان فرمودند وظیفه ی طلاب و اساتید بسیجی را نسبت به شکل دهی «کارگروه های حل مسئله در افق تمدن سازی اسلامی» تبیین می کند و نقش اساتید و نخبگان را به عنوان حلقه های میانی تأکید می نماید. (1)

5. مهم ترین قالب فعالیت بسیج طلاب در رفع نیازهای حکومت و جامعه خصوصا در یاری دولت جوان انقلابی تشکیل همین حلقه ها و کارگروه هاست که لازم است با بهره گیری از ظرفیت طلاب ،نخبه، اساتید، علما و صاحب نظران به صورت جدی و سراسری در همه ی مدارس علمیه اجرا شود. برای این مهم وحدت و هم افزایی بسیج طلاب و دانشجویان را که مورد سفارش امام راحل بوده است نباید از یاد برد.

6. بسیج میدان عمل مناسبی برای مشق نقش آفرینی در مقیاس «راهبر اجتماعی» است و فعالیت های بسیج در خدمت به نظام و جامعه، این فرصت را در اختیار طلاب قرار می دهد تا خود را در این مقیاس و این میدان ارزیابی نمایند ضمن آنکه رسالت بسیج طلاب نیز فراتر و مهم تر از دیگر بسیج ها یعنی «پشتیبانی

ص: 158


1- رهبر معظم انقلاب، بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 1398/03/01. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42633

فکری، معرفتی و معنوی» جامعه از پایگاه دین و اجتهاد و فقاهت است .

بسیج طلاب کانون تولید فکر و تربیت نیرو است؛ یعنی بهترین خدماتی که حوزه می تواند در اختیار سازمان بسیج قرار دهد اول: تولید فکر راهبردی انقلاب و دوم: تربیت نیروی کارآمد انقلابی است. حوزه علمیه از نظر نیروی فکری محتوایی و اندیشه ای سرمایه ای غنی دارد و در تربیت نیروی انسانی نقش اثرگذاری می تواند ایفا کند؛ بنابراین تأمین اساتید حلقات صالحین و مبلغان کاروان های راهیان نور، تربیت مربی انقلاب اسلامی و استاد در موضوعات مورد نیاز انقلاب (معارف انقلاب، مکتب امام، جهاد اقتصادی، جنگ نرم، جمعیت و...)، ارتقای کیفی اساتید بسیج طلاب و ارتقای کیفی فرماندهان بسیج بر عهده ی حوزویان است.

امید است این مسئولیت خطیر مایه ی ارتقا و تحول جایگاه بسیج در حوزه های علمیه گردد و در برآوردن حاجات امام عصر عج و نایب حکیم او و تحقق اهداف انقلاب اسلامی ثمرات فراوانی به بار آورد.

ص: 159

ص: 160

پیوست سوم : مبلغ نوع جیم؛ مبلغ راهبر

طلاب علوم دینی در سفرهای تبلیغی فعالیت های ارزنده فراوان و خدمات گرانقدری به فرهنگ تشیع و مکتب اهل بیت علیهم السلام انجام می دهند. تبادل تجربیات این سفرهای تبلیغی طبعاً برای دیگران نیز مفید است .

از یک زاویه مبلغان را به سه گروه می توان تقسیم کرد

الف) مبلغی که از سر درد و دغدغه و به هدف اعتلای دین خدا به یک منطقه تبلیغی می رود و در آنجا به انتظار فراهم آمدن فرصتی برای ارتباط می نشیند. فرصت ارتباط شفاهی با مخاطبان معمولاً در مسجد و بعد از نماز پدید می آید. اگر کل زمان تبلیغ را یک ماه (30 روز) در نظر بگیریم و هر وعده ی سخنرانی بعد از نماز را 30 دقیقه بشماریم مجموعا 15 ساعت فعالیت مفید تبلیغی توسط او در یک ماه رقم خواهد خورد؛ البته واقع بینانه تر این است که قبل و بعد این سخنرانی را نیز به آن ملحق سازیم و حداکثر یک ساعت در روز فرصت ارتباطی در نظر بگیریم. آنگاه سی روز ماه رمضان معادل سی ساعت فرصت ارتباط تبلیغی برای او پدید آمده است. مابقی حضور طلبه در آن منطقه احتمالاً به برنامه های فردی مانند مطالعه و عبادت و استراحت گذشته است.

ب) مبلغی که منتظر فراهم آمدن فرصت نمی نشیند؛ بلکه به فراهم آوردن فرصت تبلیغی و ارتباطی بر می خیزد. تلاش می کند از این فرصت طلایی بیشترین

ص: 161

استفاده را بکند و اکثر ساعات حضور خود در آن منطقه را به ساعات تبلیغ تبدیل کند. گاهی با ارتباط با جوانان و نوجوانان گاهی با ارتباطات چهره به چهره ی صمیمی، گاهی با برگزاری نشست ها و جلسات و کلاس ها، جلسات پرسش و پاسخ، جلسات انس، جلسات کارگاهی، در کوه و دشت و صحرا و کنار دریا، انس و صمیمیت با جوانان و نوجوانان در مراکز ورزشی و مراکز تفریحی و مسجد و مدرسه، مراجعه به ادارات و مدارس و مراکز حضور در محیط کسب و کار و بازار و مزرعه، از ساعات حضور خود بیشترین استفاده را به نفع این هدف داشته باشد.

در هر حال این مبلغ نیز به اندازه یک نفر کار می کند؛ اما یک فرد فعال که فعالیت های او ضایعات ندارد و از عمر خود بهره ورانه بهره می گیرد .بازده کارش خیلی زیاد است. منفعل نیست بلکه فعال است .

مبلغ نوع جیم مبلغی است که به دنبال رسالت است و غایتمند عمل می کند. او می اندیشد که به تنهایی این بار مسئولیت سنگین را نمی تواند بردارد و باید در این زمینه از امکانات بیشتری از جمله از امکانات انسانی بهره گیرد. لذا ساختارسازی و جریان سازی می کند؛ یعنی نیروهای دیگر را هم برای هدف خود بسیج می کند؛ یعنی نه تنها به عنوان یک فرد در خدمت اهداف تبلیغی است افراد دیگر را هم درگیر می کند و از انرژی دیگران هم استفاده می کند؛ به این صورت که ساختارهایی پدید می آورد و سنت هایی حسنه می افکند و تلاش می کند سازه های اجتماعی ای پدید آورد که به کار غایت مورد نظرش بیاید و آن غایت را تأمین کند؛ مثلاً گروه مطالعاتی درست می کند و به آنها برنامه ی مطالعه می دهد. کانون فرهنگی و ساختارهایی تولید میکند که بعد از او هم بماند. تابلوی دیواری می زند که جوانان آن منطقه آن را پر کنند.

مبلغ الف كاملا منفعل و منتظر است تا راهی باز شود. مبلغ ب یک موجود فعال است که تمام توان خود را به جریان می اندازد و مبلغ ج علاوه بر اینکه خود

ص: 162

فعال است، کارآفرین است و دیگران را به فعالیت می اندازد.

مبلغ نوع جیم جامعه سازی می کند. ساختار سازی می کند، به تحول اجتماعی می اندیشد و مهندسی و مدیریت اجتماعی دارد و خود را در راه انجام وظیفه ی مهم و سهمگین خود تنها نمی پندارد .

مبلغ نوع الف حداقل وظیفه ی خود را انجام می دهد. مبلغ نوع ب حداکثر توان خود را به کار می گیرد و مبلغ نوع جیم از حداکثر توان خود و دیگران بهره می برد.

مبلغ نوع الف فقط اثر علمی دارد. مبلغ نوع باثر علمی، تربیتی دارد. مبلغ نوع ج اثر علمی، تربیتی و مدیریتی. مبلغ نوع الف و ب در صف تعلیم و تربیت قرار گرفته اند و نیروی مباشر این عملیات هستند؛ ولی مبلغ نوع ج علاوه بر کار صفی کار مدیریتی نیز انجام می دهد در این گونه ی سوم مبلغ، راهبر و امام است.

ص: 163

ص: 164

منابع

کتابنامه

1. قرآن کریم

2. بیانات رهبری از سایت معظم له.

3. ابن ابى الحديد؛ شرح نهج البلاغه، قم: مكتبه آیت الله مرعشی، 1404 ق.

4. ابن شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ قم: جامعه مدرسین، 1404 ق.

5. ابن طاووس، على بن موسى؛ اللهوف على قتلى الطفوف؛ ترجمه احمد فهری، تهران: نشر جهان، بی تا.

6. ابوداود، سلیمان بن اشعث؛ سنن ابی داود مصر دارالحدیث، 1420ق.

7. بحر العلوم، محمدمهدی بن مرتضی؛ رساله سیر و سلوک؛ مشهد: نشر ملکوت نور قرآن، 1425ق.

8. برقی، احمد بن محمد؛ المحاسن ؛ قم، دارالکتب اسلامی 1371ق.

9. تمیمی آمدی، عبدالواحد؛ غرر الحكم و درر الكلم؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1366 ش.

10. خمینی، سید روح الله؛ صحیفه ی امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378ش.

11. خمینی سید روح الله؛ وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(س)؛ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1393

12. سبزواری، ملا هادی؛ شرح المنظومه؛ تصحيح حسن حسن زاده آملی، تهران نشر ناب، 1369 ش .

ص: 165

13. شریف رضی؛ نهج البلاغه؛ تحقیق صبحی صالحی، قم: هجرت، 1414ق.

14. صدوق، محمد بن على الخصال؛ تصحیح علی اکبر غفاری قم جامعه مدرسین، 1362ش.

15. صدوق، محمد بن على من لا يحضره الفقيه؛ تصحيح علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، 1413ق.

16. صفایی حائری، علی؛ مسئولیت و سازندگی؛ قم ليله القدر، 1386ش.

17. طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج؛ مشهد: نشر مرتضی، 1403ق.

18. طبرسی، حسن بن فضل؛ مكارم الاخلاق؛ قم، انتشارات الشريف الرضي، 1412ق.

19. طوسی، محمد بن حسن؛ تهذيب الاحكام؛ تهران: دارالکتب الاسلامي، 1407ق.

20. عالم زاده نوری؛ راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم؛ قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 1396 ش.

21. عالم زاده نوری، محمد معادله الزام و اختیار در تربیت؛ قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1400ش.

22. الفقه المنسوب الى الامام الرضا؛ على بن موسى الرضا علیه السلام ؛ مشهد: موسسه آل البيت، 1406ق.

23. کلینی، محمد بن یعقوب الکافی تهران دار الكتب الاسلامی، 1407ق.

24. مفید، محمد بن محمد بن نعمان الارشاد في معرفه حجج الله على العباد، قم: مؤسسه آل البیت، 1423ق.

25. نصر بن مزاحم، وقعه صفين؛ قم مكتبه آیت الله مرعشی نجفی، 1404ق.

26. ورام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی؛ مجموعه ورام؛ قم: مکتبه ی فقیه، 1410 ق.

ص: 166

بارکدها

ص: 167

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109