رجعت حضرت زهرا (علیها السلام)

مشخصات کتاب

سرشناسه:بیگی کلشتری، جواد، 1362-

عنوان و نام پديدآور:رجعت حضرت زهرا علیها السلام/ مولف جواد بیگی کلشتری.

مشخصات نشر:اصفهان: نورالحیات، 1402.

مشخصات ظاهری:122 ص.؛ 14/5 × 21/5 س م.

شابک:978-622-5985-66-7

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:کتابنامه: ص. 118 - 122.

موضوع:رجعت

*Raj'ah

موضوع:فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق.

موضوع:Fatimah Zahra, The Saint

موضوع:رجعت -- جنبه های قرآنی

*Raj'ah -- Qur'anic teaching

رده بندی کنگره:BP222/4

رده بندی دیویی:297/44

شماره کتابشناسی ملی:9507967

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فیپا

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

ص: 1

اشارة

ص: 2

فهرست

مقدمه 5

بخش اول: رجعت به چه معناست؟ . 7

فصل اول: رجعت چیست؟ .................................................................. 8

فصل دوم: رجعت از دیدگاه قرآن 9

فصل سوم: رجعت از دیدگاه روایات .... 51

فصل چهارم: رجعت در میان گذشتگان و پیشینیان ............................. 56

بخش دوم:رجعت بانوان .. 69

فصل اول: رجعت بانوان .................................................................... 70

فصل دوم: شرح حال برخی از بانوان رجعت کننده بر اساس تاریخ حیاتشان... 75

ص: 3

بخش سوم:رجعت حضرت زهرا(علیها السلام).. 85

فهرست منابع و مآخذ ...................................................................... 114

ص: 4

مقدمه

از آنجایی که تجلّی حقّ و حقیقت در حکمت ازلی، پس از اظهار وجود باطل به دست طواغیت زمان خودنمایی کرده، و زمین را وارث گردیده و به ارث می برد، چنانچه باری تعالی وعده آنرا به رسولش(صلی الله علیه و آله و سلم) در آیات پنجم و ششم سوره قصص داده است،ظهور مطلق ولایت خود را به نمایش می گذارد. لذا ائمه اثنی عشر(علیه السلام) آن برهه از زمان را در توصیفات خود به بیان رجعت آل محمد(علیهم السلام) مسمّی نموده و قلوب حق شناسان را به استقرار در ایمان راسخ تر و شاداب نموده اند.

و از آنجا که وجود مقدّس امّ الأئمة النّجباء حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) مجری امانت ولایت الهیّة و مظهر تام توحید حقیقی به ذات خویش و افاضه دهنده به ذوات مقدّس اولاد طاهرینش(علیهم السلام)، در تجلّی دنیویّه به حکمت ازلیّه بوده است، و از دیدگاهی حقیقت بین، مقصود اصلی ذات باری بوده،لذا وجود مطهّره اش را در آیه دویست و شصت و یکم سوره بقره به حبّه تمثیل

ص: 5

می نماید، که به فرموده پاره تنش حضرت امام به حقّ ناطق جعفربن محمد الصّادق(علیه السلام): الحَبَّة فاطِمَة، الحدیث(1)، در زمان رجعت وجود نابش را به لطف ازلی و ابدیش،در بین عالم ناسوت قرار داده، تا با الطاف الهیّه اش، آن حقیقت مکتوم ذاتی را برای ماسوی اللّه به عرصه ظهور کشیده وفیضان فیض فاطمیّه را به حدّ کمال برساند و همگان را از مصدر مطهّره اش صاحب فیض قرار دهد.

بدین ترتیب فاضل ارجمند و برادر گرامی جناب آقای جواد بیگی با اهتمامی این عقیده را در مقام تحقیق به قلم فرسائی خود بر خوانندگان این اوراق بروز داده تا علاوه با آشنایی اجمالی با عقیده حقّه رجعت در مقام درک آن نعمت عظیمه الهیّه برآیند و بدانند که ذات مقدّسه میمونه فاطمیّه از ارکان بلکه اصل اصیل زمان رجعت و حکومت حقّه تامّه حضرات معصومین(علیهم السلام) به مطلق معانی خود می باشند. به امید آنکه در درک آن زمان برآئیم و با وجود عنصری و روحانی آن تجلّی مقدّسه را به تماشا بنشینیم.

مهدی امامی شیرازی

8 جمادی الاولی

1445 ه.ق

ص: 6


1- - القطرة: ج 1، ص 265.

بخش اول: رجعت به چه معناست؟

ص: 7

فصل اول: رجعت چیست؟

رجعت در لغت به معنای بازگشت و در اصطلاح عبارت است از بازگشت بعضی از مؤمنان خالص و برخی از منافقان فاجر به این جهان پیش از قیام قیامت است. برخی از مؤمنان خالص که در تمام عمر آرزوی درک دولت حقه را در دل می پرورانیدند باز می گردند تا به آرزوی خود برسند و حکومت عدالت گستر ولی اللّه اعظم (عج الله تعالی فرجه الشریف) را ببینند و برخی از منافقان فاجر که در تمام عمر تلاش می کردند که در مقابل حق باشند و در برابر آن صف آرایی کنند تا به سزای اعمال خویش برسند.(1)

ص: 8


1- - رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی: محمد خادمی شیرازی، ویرایش علامه مهدی پور، ص 20.

فصل دوم: رجعت از دیدگاه قرآن

آیات زیادی از قرآن کریم توسط پیشوایان معصوم به عنوان آیات رجعت مطرح شده که از بررسی آن ها وقوع رجعت در میان پیشینیان و امکان آن در آینده به روشنی اثبات می شود. در مورد پیشینیان در فصل دیگری سخن خواهیم گفت. در این جا از آیاتی گفتگو می کنیم که در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به رجعت گروهی از مؤمنان و مشرکان خالص بعد از ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) تفسیر شده است.

آیه اول: الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالْغَیْبِ(1)

«آنان که غیب را باور دارند.»

در تفسیر این آیه آمده است که غیب سه روز است:

ص: 9


1- - سوره بقره: آیه 3.

1- روز رجعت

2- روز قیامت

3- روز قیام قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) که این روزها روزهای آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است.(1)

آیه دوم: وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ(2)

«و چون خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمت عطا کردیم و آنگاه پیامبری آمد که آنچه با شماست را تصدیق کرد البته به او ایمان آورید و یاری اش کنید.»

عَن عَبْدِ اللَّهِ بْن مُشکَانَ عَن ابی عَبْدِاللّهِ فیِ قَوْلِهِ: «وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ» قٰال: مَا بَعَثُ اللَّهُ نبِیاً مِن لدُنْ آدَمَ إلی عِیسَی(علیه السلام) إلاَّ اَن یُرجَع إلی الدُّنْیَافَیَنْصُر

ص: 10


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 340.
2- - سوره آل عمران: آیه 81.

اَمیرالمُؤمنین(علیه السلام) و هُوَ قَوْلُه «لَتُؤمِنن بِهِ» یَعْنیٖ رَسُولَ اللهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) وَ لَتَنْصرَنَّهُ یَعْنِی أمیرُالمؤمنین(علیه السلام)(1)

علی بن ابراهیم در تفسیرش از عبدالله بن مُسْکان نقل می کند که حضرت صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه: «هنگامی که خدا از پیغمبران پیمان گرفت که این کتاب و حکمتی را که به شما دادم اگر پیغمبری به سویتان آمد و آنچه نزد شما است تصدیق کرد باید به وی ایمان آورید و یاریش کنید» فرمودند: از زمان حضرت آدم علی

نبینا و آله و سلم تا کنون خدا هیچ پیغمبری نفرستاد جز این که به دنیا بر می گردد و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) را یاری می کند و تأویل آیه چنین است که: «باید به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورید و امیرالمؤمنین(علیه السلام) را یاری کنید. این در زمان رجعت محقق خواهد شد انشاءاللّه.امام صادق(علیه السلام) از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل می کنند که فرمودند: این آیه تحقق نمی یابد مگر در رجعت.

ص: 11


1- - الایقاظ بالبرهان علی الرجعه، ص 332 / بحار الانوار: ج 53، ص 50 / البرهان فی تفسیرالقران: ج 1، ص 99 و ص 646 / تفسیرالصافی: ج 1، ص 351 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 251 و 106 / تفسیر کنزالدقائق: ج 3، ص 150 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 359 / مختصرالبصائر: ص 150 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم، ص 82 و 81 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم ص 87-86.

آیه سوم: وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ.(1)

«اگر در راه خدا کشته شوید و یا بمیرید رحمت و مغفرت خدا بهتر است از آنچه می توان گرد آورد.»

عَنْ جٰابِرِ بْنِ یَزید عَنْ أبِی جَعْفَرٍ(علیه السلام) قَالَ:سَئلتُهُ عَنْ قَوْلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ لَئِن قُتِلْتُم فِی سَبیل اللّهِ أَوْمُتَّمْ» فقَالَ یا جَابِرُ! أَتَدْرِی مٰا سَبیلُ اللّهِ؟ قُلْتُ: لَاوَاللّهِ إِلاَّ إِذا سَمِعْتَ مَنْکَ فَقَالَ: الْقَتْلُ فِی سَبیلِ عَلیِ وَ ذُرِیتِه فَمَنْ قِتِلَ فیٖ وِلَایِتِه قُتِلُ فِی سَبیلِ اللّهِ وَ لَیسَ مِنْ أحَدٍ یؤمِنس بَهَدهِ الإیة إلاّ وَ لَهُ قَتلة (2)

امام باقر(علیه السلام) پیرامون این آیه از جابر پرسیدند:

ای جابر! آیا می دانی که معنای «سبیل اللّه» چیست؟

جابر گفت: نه به خدا سوگند جز این که از شما بشنوم. فرمودند سبیل اللّه راه علی و راه اولاد علی(علیه السلام) است. هر کس با ولایت او کشته شود در راه خدا کشته شده است. و هر کس با ولایت او بمیرد در راه خدا مرده است. هیچ

ص: 12


1- - سوره آل عمران: آیه 157.
2- - تفسیر عیاشی: ج 1، ص 202 / تفسیر برهان: ج 1، ص 706 / بحار: ج 53، ص 40 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 406 / معانی الاخبار: ص 167 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 91.

مؤمنی از این امت نیست جز این که برای او قتل و مرگی هست هر کدام از آنها کشته شود بار دیگر برمی گردد تا بمیرد (و هر کدام از آنها بمیرد برمی گردد تا کشته شود).

امام رضا(علیه السلام) می فرمایند: هر مؤمنی در بستر بمیرد در رجعت کشته می شود و هر مؤمنی کشته شود زمان رجعت در بستر خود می میرد.

آیه چهارم: اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ(1)

«به یاد آورید نعمت های خدا را بر شما هنگامی که در میان شما پیامبرانی برانگیخت و شما را فرمانروا ساخت و آنچه را که به احدی از جهانیان نداده بود به شما عطا کرد.»

عَن مُحَمَّد بْن سُلَیمان الدَّیْلَمِی عَن أبیهِ قَال: سَألْتُ أبَا عَبْدِاللّهِ(علیه السلام) عَن قَوْلِ اللّهِ جل جلاله: « إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا».

ص: 13


1- - سوره مائده: آیه 20.

فَقَال: الأنبیاءُ: رَسُولُ اللّهِ(علیه السلام) و إِبراهیمُ و إِسمَاعیلُ و ذُرِّیَّتُهُ و المُلُوکُ: الأئمه(علیه السلام). قَال: فُقُلْتُ: وَ أیَّ مُلْکٍ اَعطیتُم قال: مُلْکَ الجَنَّه وَ مُلکَ الکرَة(1)

محمد بن سلیمان دیلمی از پدرش روایت می کند گه گفت: از حضرت صادق(علیه السلام) تفسیر این آیه شریف را پرسیدم: «إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا» یعنی: شما را پیامبران و پادشاهان قرار دادیم. حضرت فرمودند: مقصود از انبیاء پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ابراهیمعلی

نبینا و آله و سلم و اسماعیل و ذریه ی اوست و منظور از پادشاهان ائمه اطهار(علیهم السلام) می باشند، عرض کردم: خداوند چه سلطنتی به شما عطا می کند؟ فرمودند: سلطنت بهشت و سلطنت به هنگام رجعت.

آیه پنجم: وَمِنْ قَوْمِ مُوسَىٰ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ(2)

«و از قوم موسی گروهی هستند که به سوی حق هدایت می کنند و به حق و عدالت حکم می نمایند.»

ص: 14


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 273 / الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة: ص 363 / بحارالأنوار: ج 53، ص 45 ح 18 / البرهان: ج 2، ص 266 / مختصر البصائر: ص 119 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 117 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 98-97.
2- - سوره اعراف: آیه 159.

عَن مُفضلِ بْن عُمَر عَنْ أبی عَبْدِاللّهِ(علیه السلام):

قَال: يَخرُجُ مَع القائمِ (علیه السلام)

مِن ظَهرِ الكوفةِ سَبعٌ و عِشرونَ رجُلاً، خَمسَةَ عَشَرَ مِن قَومِ موسى (علیه السلام)الذينَ كٰانُوا يَهدُونَ بالحَقِّ و بهِ يَعدِلُونَ ، و سَبعةٌ مِن أهلِ الكَهفِ ، و يُوشَعُ بنُ نُونٍ ، و سَلمانَ ، و أبو دُجانَةَ الأنصاريُّ ، و المِقدادُ ، و مالكٌ الأشتَرُ ، فيكونونَ بينَ يَدَيهِ أنصارا و حُكّاماً.(1)

مفضل بن عمر از امام صادق(علیه السلام) روایت می کند که حضرت فرمودند: از پشت شهر کوفه بیست و هفت مرد همراه قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) بیرون می آیند پانزده تن آنان از قوم حضرت موسی(علیه السلام) می باشند که به حق هدایت کنند و بدان دادگری نمایند و هفت تن آنان اصحاب کهف هستند.و همچنین یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر می باشند. پس آنها از یاران و حکمرانان او هستند.

ص: 15


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 234 و ص 285 / اعلام الوری باعلام الهدی: ص 464 / بحارالانوار: ج 53، ص90، ح 95 / البرهان فی تفسیرالقرآن: ج 2، ص 546 / تفسیر کنزالدقائق: ج 8، ص 43 / کشف الغمه فی معرفة الأئمه: ج 2، ص 466 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 151.

آیه ششم: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.(1)

«او خداوندی است که پیامبرش را برای هدایت و دین حق فرستاده تا او را بر همه ادیان پیروز گرداند اگر چه مشرکان دوست ندارند.»

امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: این آیه در رجعت تحقق خواهد یافت.

آیه هفتم: بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ(2)

«آنچه را که احاطۀ علمی به آن ندارند و هنوز تأویلش فرا نرسیده است تکذیب کردند. پیشینیان نیز چنان به تکذیب برخاستند ببین عاقبت ستمکاران چگونه شد.»عن زُرارَة قَال: سَألْتُ اَباعَبْدِاللّه(علیه السلام) عَن هَذِهِ الأمُور الْعِظَام مِن الرِجْعَة وَ أشْبَاهِهَا فَقَالَ: إِن هَذَا الَّذی تسألُون عَنْهُ لَمْ یَعیء أوَانَه وَ قدْ قَالَ اللّهُ جل جلاله « بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ».(3)

ص: 16


1- - سوره توبه: آیه 33.
2- - سوره یونس: آیه 39.
3- - الایقاظ من الهجعة علی الرجعة، ص 278 / بحارالانوار: ج 53، ص 40 / البرهان فی تفسیرالقرآن: ج 3، ص 31 / مختصر البصائر: ص 108 / کلیواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 181 / کلیدواژه های آیات رجعت در قرآن کریم: ص 115-114.

از زراره روایت است که گفت: از حضرت صادق(علیه السلام) از رجعت و امثال این امور مهم سوال کردم حضرت فرمودند: این راکه می پرسید هنوز وقتش نرسیده است. خداوند می فرماید: «بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ» یعنی: بلکه آنها آنچه را که با علم خود به آن احاطه نداشتند دروغ پنداشتند در صورتی که (دروغ نیست) هنوز (موقع) تأویل آن نرسیده است.

آیه هشتم: رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ(1)

«بسیار دوست می دارند آنان که کافر شدند که ای کاش مسلمان بودند.»عَن جَابِربْن یَزید عَن أبی جَعْفَر(علیه السلام) فِی خَبرٍ طَویل. اِلی اَن قالُوا اَبوجَعْفَر(علیه السلام) قَال اَمیرِالْمُؤمنین(علیه السلام) فِی قُولِهِ جل جلاله: «رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ» قَال: هُوَ أنا اِذا خَرجْتَ أنَا وَشیعَتی و خَرَجَ عُثْمان بْن عَفَّان و شِیعتَه و نَقْتَلُ بَنی أُمَیة فعِندَها «يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ»(2)

ص: 17


1- - سوره حجر: آیه 2.
2- - بحارالانوار / ج 52، ص 64 / البرهان فی تفسیرالقرآن: ج 3، ص 331 / مختصرالبصائر: ص 89 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم / ص 215 / مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر: ج 3، ص 98 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 220.

امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل می کند که حضرت در تفسیر آیه «رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ» فرمودند: آن هنگامی است که من و شیعیانم خارج شویم عثمان لعنت اللّه علیه و پیروانش نیز خارج شوند و بنی امیه را از دم شمشیر بگذرانیم. آن روز کافران آرزو می کنند که ای کاش مسلمان بودند.

آیه نهم: إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ(1)

«تا روز وقت معین تو از مهلت داده شده ها هستی.»عَن وَهَب بْنِ جُمَیْعٍ مَوْلَی أسْحَاق بن عَمَّار قَال: سَألتُ أبَاعَبْدِاللّهِ(علیه السلام) عَنْ قَوْل أبلیسَ «رَبِّ فَأَنظِرْنِيٓ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ٱلْمُنظَرِينَ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْوَقْتِ ٱلْمَعْلُومِ» قال لَهُ وَهْبٌ: جُعلْت فِداکَ! ای یَوْم هُوَ؟

قَال: یَا وَهْبُ! تَحْسَبُ انَّهُ یَوْم یَبْعَثُ اللّهِ النّاسَ؟ أِنَّ اللّهَ انْظَرَهُ إلی یَوْم یَبْعَث فِیه قَائِمَنا فِأذا بَعَثَ اللّهُ قَائَمَنا کَان فِی مَسْجِدالْکوفَة وَ جَاءَ إبْلیسَ حِتی یَخْشو بَیْن یَدَیْه عَلی رُکْبَتَه، فَیَقُول: یَا وَیْلَه مِن هَذَا الْیَوم! فَیَأخذ بِناصِیَة فَیَضْرب عَلُقَه فَذٰلَکَ یَوْمَ الْوَقْتِ المَعْلوم.(2)

ص: 18


1- - سوره حجر: آیه 38.
2- - اثبات الهداة: ج 5، ص 175 / بحارالانوار: ج 52، ص276 و ج 60، ص 254 / البرهان: ج 3، ص 366 / تفسیرالصافی: ج 3، ص 113 / تفسیرالعیاشی: ج 2، ص 242 / تفسیر کنزالدقائق: ج 7، ص 124 / تفسیر نورالثقلین: ج 3، ص 14 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 217.

وهب بن جمیع از بستگان اسحاق بن عمار گوید: پرسیدم از امام صادق(علیه السلام) از گفته ی ابلیس: «پروردگارا مهلتم ده تا روزی که مبعوث شوند فرمود: تو مهلت داری تا وقت معلوم»

وهب گفت: قربانت شوم! آن چه روزی است؟

حضرت فرمودند: ای وهب! آیا می پنداری که روز رستاخیز مردم است؟ بلکه خدایش مهلت داده تا روزی که قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) ما ظهور کند و چون قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) ما ظهور کند در مسجد کوفه باشد ابلیس آید و برابرش زانو زند و گوید: ای وای بر من از این روز! و قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) موی جلوی سرش را بگیرد و گردنش را بزند و این روز وقت معلوم است.

آیه دهم: إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ(1)

«معبود شما خداوند یگانه است اما کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند دلهایشان (حق را) انکار می کند و مستکبرند.»

عَن أبِی حَمْزَه الثُّمَالی قَال: سَمِعْتُ أبَا جَعْفَر یَقُول فِی قُوْلِهِ:«فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» یَعْنی اِنَّهُم لَا یُؤمِنُونَ بِالرجْعَة أَنّها حَق قُلُوبُهُمْ مُنْکِرة یَعْنی أَنَّهَا کَافِرَة(2)

ص: 19


1- - سوره نحل: آیه 22.
2- - الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة: ص 91 / بحارالانوار: ج 36، ص 104 / البرهان: ج3، ص 411 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 383 / تفسیر کنزالدقائق: ج 7، ص 195 / تفسیر نورالثقلین: ج 3، ص 47 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن: ص 226 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 127-126.

ابوحمزه ثمالی از حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) روایت کرده که حضرت درباره ی قول خداوند «آنان که به آخرت ایمان نیاورند دلهاشان به انکار خو گرفته و متکبرند» فرمودند: یعنی آنان که به رجعت ایمان ندارند دلهاشان به انکار خو گرفته و کافرند.

آیه یازدهم: كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ(1)

«هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید.»عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: كَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي اَلرَّجْعَةِ ... قَالَ فَقُلْتُ: إِنَّ اَللّٰهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ: «كُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ اَلْمَوْتِ» أَ فَرَأَيْتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ يَذُقِ اَلْمَوْتَ فقَالَ: فَقَالَ: لَيْسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّيْفِ كَمَنْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ يَرْجِعَ إِلَى اَلدُّنْيَا حَتَّى يَذُوقَ اَلْمَوْتَ.(2)

ص: 20


1- - سوره آل عمران: آیه 185.
2- - الایقاظ من الهجعة علی الرجعه: ص 272، ح 10 / بحارالانوار: ج 53، ص 66، ح 58 / البرهان فی تفسیر القرآن: ج 1، ص 705، ح 1961 و ج 2 ص 856، ح 4756 / تفسیر العیاشی: ج 1، ص 202، ح 160 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 403، ح 406 / مختصرالبصائر: ص 93، ح 61 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 93.

از زراره نقل است که گفت: دوست نداشتم آشکارا از حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) درباره ی رجعت سؤال کنم تا اینکه...

عرض کردم: همانا خداوند عزّوجلّ می فرماید: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ» آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود مرگ را نمی چشد؟

حضرت فرمودند: کسی که با شمشیر در راه خدا کشته می شود با آن کسی که در بسترش جان می دهد یکسان نیستند کسی که کشته می شود به ناچار می باید به دنیا برگردد (و مجدداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزه ی مرگ را بچشد.

آیه دوازدهم: وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ.(1)

«و هر کس که ستم کرده اگر تمامی آنچه روی زمین است در اختیار داشته باشد و بخواهد همه آن را فدا کند از او پذیرفته نخواهد شد و چون عذاب را مشاهده کنند پشیمانی خود را نهان می دارند و میان آنها به عدالت حکم می شود و ستمی به آنان نخواهد شد.»

ص: 21


1- - سوره یونس: آیه 54.

فی تفسیرالقمی فی قوله تعالی: « وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ» آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) حَقَّهُمْ «مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ» فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ یعنی الرَّجعة.(1)

در تفسیر قمی درباره ی آیه ی: «وَ لَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ» می فرماید: هر کس ظلمی به آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نموده باشد حاضر است تمام آنچه را که در روی زمین است اگر مالک باشد همه را بدهد تا از کیفر روز رجعت نجات یابد.

آیه سیزدهم: فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ.(2)

«و سرانجام بدیهای اعمالشان به آنها رسید و آنچه را (از وعده های عذاب) استهزاء می کردند به آنان وارد شد.»

روی علی بن ابراهیم فی قوله تعالی: «فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» قال: انّ المراد العذاب فی الرجعة.(3)

ص: 22


1- - الزام الناصب: ج 2: ص 286 / الایقاظ: ص 252 / بحارالانوار: ج 53، ص 51، ح 26 / البرهان: ج 3، ص 34، ح 4911 / تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب ج 6، ص 66 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 313 / تفسیر نورالثقلین: ج 2، ص 306 / ح 76 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 117-116.
2- - سوره نحل: آیه 34.
3- - الایقاظ: ص 91، ح 40 / البرهان: ج 3، ص 419 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 385 / تفسیر کنزالدقائق: ج 7، ص 206 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 128.

علی بن ابراهیم قمی در تفسیر این آیه «و عذابی که مسخره اش می کردند دامنگیرشان شد» روایت می کند که: مراد از عذابی که مسخره می کردند عذاب در رجعت است.

آیه چهاردهم: وَمَنْ كَانَ فِي هٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا.(1)

«هر کس در این سرای نابینا باشد در آن سرای نیز نابینا و گمراه تر است.»

عَن أبِی بَصیر عَنْ أَحَدِهِمٰا فِی قَولِ اللّهِ عزّوجلّ: « وَمَنْ كَانَ فِي هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِيلًا» قَالَ: فِی الرّجعة.از ابوبصیر نقل است که گفت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) و یا حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) درباره فرمایش خداوند عزوجل «کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابیناست در آخرت نیز نابینا و گمراه تر است.» فرمودند: این مربوط به رجعت است.(2)

ص: 23


1- - سوره اسراء: آیه 72.
2- - الایقاظ: ص 274، ح 81 / بحارالانوار: ج 53، ص 67، ح 61 / البرهان: ج 3، ص 560 / تفسیر العیاشی: ج 2، ص 306 / مختصرالبصائر: ص 96، کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم، ص 143 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 242.

آیه پانزدهم: وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ اِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا.(1)

«و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبری (بزرگ) بود.»

عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ إِسْمَاعِيلَ الَّذِي ذَكَرَهُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ حَيْثُ يَقُولُ: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» أَ كَانَ إِسْمَاعِيلَ بْنَ إِبْرَاهِيمَ فَإِنَّ النَّاسَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُ إِسْمَاعِيلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ؟

فَقَالَ(علیه السلام) إِنَّ إِسْمَاعِيلَ مَاتَ قَبْلَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ حُجَّةً لِلَّهِ كُلَّهَا]قَائِماً [ صَاحِبَ شَرِيعَةٍ فَإِلَى مَنْ أُرْسِلَ إِسْمَاعِيلُ إِذَنْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! فَمَنْ كَانَ؟قَالَ(علیه السلام) ذَاكَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ حِزْقِيلَ النَّبِيُّ(علیه السلام) بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَى قَوْمِهِ فَكَذَّبُوهُ فَقَتَلُوهُ وَ سَلَخُوا وَجْهَهُ فَغَضِبَ اللَّهُ لَهُ عَلَيْهِمْ فَوَجَّهَ إِلَيْهِ أَسْطَاطَائِيلَ مَلَكَ الْعَذَابِ فَقَالَ لَهُ: يَا إِسْمَاعِيلُ أَنَا أَسَطَاطَائِيلُ مَلَكُ الْعَذَابِ وَجَّهَنِي إِلَيْكَ رَبُّ الْعِزَّةِ لِأُعَذِّبَ قَوْمَكَ بِأَنْوَاعِ الْعَذَابِ إِنْ شِئْتَ.

فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِيلُ لَا حَاجَةَ لِي فِي ذَلِكَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ فَمَا حَاجَتُكَ يَا إِسْمَاعِيلُ فَقَالَ: يَا رَبِّ! إِنَّكَ أَخَذْتَ الْمِيثَاقَ لِنَفْسِكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِمُحَمَّدٍ بِالنُّبُوَّةِ وَ لِأَوْصِيَائِهِ

ص: 24


1- - سوره مریم: آیه 54.

بِالْوَلَايَةِ وَ أَخْبَرْتَ خَيْرَ خَلْقِكَ بِمَا تَفْعَلُ أُمَّتُهُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(علیه السلام) مِنْ بَعْدِ نَبِيِّهَا وَ إِنَّكَ وَعَدْتَ الْحُسَيْنَ(علیه السلام) أَنْ تَكُرَّهُ إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى يَنْتَقِمَ بِنَفْسِهِ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِهِ فَحَاجَتِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ! أَنْ تَكُرَّنِي إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى أَنْتَقِمَ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِكَ بِي كَمَا تَكُرُّ الْحُسَيْنَ(علیه السلام) فَوَعَدَ اللَّهُ إِسْمَاعِيلَ بْنَ حِزْقِيلَ ذَلِكَ فَهُوَ يُكَرُّ مَعَ الْحُسَيْنِ(علیه السلام).(1)

از برید بن معاویه العجلی نقل است که گفت: خدمت امام جعفر صادق(علیه السلام) عرض کردم: ای پسر رسول خدا مرا از اسماعیل که حق تعالی در کتاب خودش از او یاد کرده و فرموده «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَإِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا» خبر دهید آیا مقصود اسماعیل بن ابراهیم(علیه السلام) است. همان طور که مردم این گونه می پندارند که او اسماعیل بن ابراهیم(علیه السلام) می باشد.

حضرت فرمودند: اسماعیل(علیه السلام) قبل از حضرت ابراهیم(علیه السلام) از دنیا رفت و جناب ابراهیم(علیه السلام) حجت قائم حق تعالی و صاحب شریعت بود و با این حال اسماعیل با چنین موقعیتی به جانب چه کسانی می توانست مبعوث شده باشد؟ راوی می گوید: محضر مبارکش عرض کردم: پس اسماعیل در آیه ی مذکور چه کسی است؟

ص: 25


1- - الایقاظ: ص 328، ح 42 / بحار: ج 13، ص 390، ح 6 / البرهان: ج 3، ص 720 / کامل الزیارات: ص 65 / مختصرالبصائر: ص 421 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 151-150 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 248.

حضرت فرمودند: او اسماعیل پسر حزقیل پیامبر می باشد که خداوند متعال او را به جانب قومش مبعوث نمود و آنها وی را تکذیب کرده و کشتند و سپس پوست صورتش را کندند. پس خداوند به ایشان غضب نمود و اسطاطائیل را که فرشته ی عذاب است بر او نازل کرد. فرشته عرضه داشت: ای اسماعیل! من اسطاطائیل فرشته ی عذاب هستم. پروردگار متعال مرا نزد تو فرستاده تا قوم تو را به انواع عذاب ها عذاب نمایم و در صورتی که بخواهی ایشان را به بلاها و گرفتاری ها مبتلا سازم. اسماعیل به او فرمود: به این امر نیاز و احتیاجی ندارم.

پس حق تعالی وحی فرستاد ای اسماعیل حاجت تو چیست؟ عرض کرد: پروردگارا از بندگانت عهد و میثاق گرفتی که تو را رب و پروردگار دانسته وحضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را پیامبر و اوصیاء کرامش را ولی بدانند و به بهترین مخلوقاتت خبر دادی که امتش با حسین بن علی(علیه السلام) بعد از پیامبرشان چه خواهند کرد و به حسین(علیه السلام) وعده دادی که به دنیا رجعت می کند تا خودش از آن قوم جفاکار انتقام بگیرد.

پس حاجت من به تو پروردگارم! آن است که مرا نیز (در زمان رجعت) به دنیا برگردانی تا انتقام خود را از ظالمین بگیرم. همان طور که حسین(علیه السلام) را به

ص: 26

دنیا باز می گردانی. پس حق تعالی به اسماعیل بن حزقیل وعده داد که او را با حضرت حسین بن علی(علیه السلام) به دنیا برگرداند.

آیه شانزدهم: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ.(1)

«هر کس از یاد من روی گردان شود زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.»عَنْ مُعاویَه بن عَمار قال: قُلتُ لِاَبی عَبْداللّه(علیه السلام) عَن قُولَ اللّه «فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا» قال: هِی وَاللّه النَصابِ قَال: جَعلْتُ فَداکَ قَدر اِیتَاهُمْ دَهرِهُمْ الاَطولُ فِی کَفایَةِ فِی مَاتُوا قَال: ذَلْکَ وَاللّه فِی الرَجْعَه یَاکلُونَ العُذرْة.(2)

از معاویه بن عمار نقل است که گفت: به حضرت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: معنی زندگی تنگ در آیه ی: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا»

ص: 27


1- - سوره طه: آیه 124.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 288 / الایقاظ: ص 255 / بحار: ج 53، ص 51 / البرهان: ج 3، ص 785 / تفسیرالصافی: ج 3، ص 325 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 65 / مختصرالبصائر: ص 61، کلیدواژه آیات مهدوی در قرآن کریم، ص 258 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 154-153 / تفسیر نورالثقلین: ج 3، ص 405.

هر کس از ذکر ما روی بگرداند زندگی تنگی برای او خواهد بود چیست؟ حضرت فرمودند: به خدا قسم این آیه درباره ی نواصب (و دشمنان ما) است.

عرض کردم: قربانت گردم ما که آنها را همواره در ناز و نعمت دیده و می بینیم و بدین گونه هم می میرند.

حضرت فرمودند: به خدا قسم این در هنگام رجعت خواهد بود که در آن زمان آنها نجاست می خورند.

آیه هفدهم: وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ.(1)

«و حرام است به شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت.»

قال الصادق(علیه السلام): کُلَ قَرْیَه اَهْلَکَ اللَّه اَهلِهٰا بِالعَذابِ لاٰیَرْجَعونَ فِی الْرَجْعة وَ امِا یَوْم الْقِیامَة فَیُرْجَعُونْ اَلَّذینَ مِحْضَ والاَیِماَن مَحْضَاً وَ غَیْرَهُم مِمَنْ لَمْ یَهْلَکُوا بِالْعَذابِ وَ مَحْفُوا اَلْکُفر مَحْضاً یَرْجَعُونِ.(2)

ص: 28


1- - سوره انبیاء: آیه 95.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 288 / الایقاظ: ص 247 / بحار: ج 53، ص 52 / البرهان: ج 1، ص 91 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 25 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 1560 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 266.

امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: هر شهری که خداوند اهلش را به عذاب هلاک کرده است در رجعت برنمی گردند اما در قیامت برمی گردند و در رجعت مومن خالص و کافر خالص و آنان که به عذاب خدا نمرده اند برمی گردند.

آیه هجدهم: حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ.(1)«تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم (و چنان گرفتار می شوند که) ناگهان به کلی مأیوس گردند.»

عن جابر بن یزید عن ابی جعفر(علیه السلام) فی قوله: «حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ» هو عَلی بْنُ اَبیطالِب(علیه السلام) اِذٰا اَرْجَعَ فِی اَلرْجَعة.(2)

از جابر بن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) درباره ی فرمایش خداوند متعال «حَتَّىٰ إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ» فرمودند: او علی بن ابیطالب(علیه السلام) است هنگامی که در زمان رجعت برمی گردد.

ص: 29


1- - سوره مؤمنون: آیه 77.
2- - بحار: ج 53، ص 64 / البرهان: ج 1، ص 721 / مختصر البصائر: ص 88 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 160 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 180.

آیه نوزدهم: وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ.(1)

«آن روز از هر امتی جمعی را که منکر آیات ما بودند محشور می سازیم و آنها بازداشته می شوند.»عَنْ المُفضَلَ عَن أَبی عَبْداللّه (علیه السلام) فِی قُولَه تَعالَی: «وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» قال: لَیْسَ اَحْدُ مِنْ الْمؤمِنَینَ قَتَل الاَ یرِجُع حَتیٰ یَموْتُ وَ لاٰ یرَجْعُ اِلاٰ مَنْ ِمحْضَ الایمانْ مَحْضاً وَ مَنْ مَحِضْ الکُفر مَحِضاً.(2)

از مفضل نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره فرمایش خدای متعالی «وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» فرمودند: هر کدام از مؤمنین که کشته شده باشد در زمان رجعت برمی گردد تا به مرگ عادی و طبیعی بمیرد و رجعت مختص مؤمن محض یا کافر محض است.

آیه بیستم: إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ(3)

ص: 30


1- - سوره نمل: آیه 83.
2- - الایقاظ: ص 258 / بحار: ج 53، ص 53 / البرهان: ج 4، ص 238 / تفسیرالصافی: ج 4، ص 76 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 131 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 167.
3- - سوره قصص: آیه 85.

«آن کسی که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاهت بازمی گرداند.»

عَنْ اَبی خَالِد الکٰابُلْی عَن عَلیَ بِنَ الحُسْیَن(علیه السلام) فی قول اللّه عَزَوجل «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ » قال، یَرْجَعُ فِیهَ اِلَیْکُم نَبِیَکُم(صلی اللهعلیه و آله و سلم) وَ اَمیرَالمُؤمِنین(علیه السلام) وَ الْاَئِمَه(علیهم السلام).(1)

از ابوخالد کابلی نقل است که گفت: حضرت امام سجاد(علیه السلام) درباره ی فرمایش خداوند عزوجل «إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَىٰ مَعَادٍ» فرمودند: اشاره به زمانی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ائمه(علیهم السلام) در آن برمی گردند.

آیه بیست و یکم: وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ .(2)

«به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) می چشانیم شاید بازگردند.»

ص: 31


1- - الایقاظ: ص 343، البرهان: ج 4، ص 291 / تفسیرالصافی: ج 4، ص 107 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 147 / تفسیر نورالثقلین: ج 4، ص 144 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 172 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 316.
2- - سوره سجده: آیه 21.

فی تفسیرالقمی فی قوله تعالی: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ» قٰالَ: العَذابُ الاَدْنیٰ عَذابُ اَلرْجَعْه بَالْسَیفْ وَ مَعْنَی قُولَه: «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» اَیْ یَرْجَعُونَ فِی اَلرْجَعة حَتیٰ یَعْذَبوا.(1)

در تفسیر قمی درباره فرمایش خداوند متعال: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ» می فرماید: عذاب نزدیک عذاب رجعت با شمشیر است و منظور از «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» یعنی در رجعت برمی گردند تا عذاب شوند.

آیه بیست و دوم: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَىٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ.(2)

آنها می گویند پروردگارا ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی اکنون به گناهان خود معترفیم آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟

ص: 32


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 290 / بحار: ج 53، ص 56 / تفسیرالصافی: ج 4، ص 158 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 170 / تفسیر نورالثقلین: ج 4، ص 231 / تفسیر کنزالدقائق: ج 10، ص 303 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 175.
2- - سوره غافر: آیه 11.

قٰالَ عَلی بنَ اِبْرٰاهِیم فِیْ قُولِه تَعالیٰ «رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ» قَالَ اَلْصادِقُ(علیه السلام) ذٰلِکَ فِیْ اَلرْجَعة.(1)

علی بن ابراهیم در تفسیر آیه «رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ» یعنی «خداوندا ما را دو مرتبه میرانیدی و دو مرتبه زنده کردی» حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند: این آیه درباره رجعت است.

آیه بیست و سوم: إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ.(2)

«ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند در زندگی دنیا و (آخرت) روزی که گواهان به پا می خیزند یاری می دهیم!»

عَنْ جَمیِلَ عَن اَبی عَبدَاللّهَ (علیه السلام) قَال: قُلْتُ قَوْلَ اللّهَ تَبارکَ وَ تَعالی: « إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ » قَال َذَلِکَ وَ اللّه فِی الرَجْعَة

ص: 33


1- - الایقاظ: ص 258 / بحار: ج 53، ص 56 / البرهان: ج 4، ص 749 / تفسیرالصافی: ج 4، ص 336 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 256 / تفسیر کنزالدقائق: ج 11، ص 365 / تفسیر نورالثقلین: ج 4، ص 513 / مختصرالبصائر: ص 157 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 362.
2- - سوره غافر: آیه 51.

اِما عَمِلْتَ اِنْ اَنْبیاء کَثیرَة لَمْ یَنْصِرُوا فِی الدُّنْیا وَ قَتَلوا وَ الاَئِمَه مِنْ بَعْدهم قُتِلوا وَ لَمْ ینْصُروا وَ ذَلِکَ فِی الرَجْعَة.(1)

از جمیل نقل است که گفت: از حضرت امام صادق(علیه السلام) درباره ی فرمایش خدای متعال: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» پرسیدم حضرت فرمودند: به خدای قسم این در رجعت است. مگر نمی دانی که بسیاری از پیامبران در دنیا یاری نشدند بلکه کشته شدند و ائمه(علیهم السلام) هم کشته شدند و کسی آنها را یاری نکرد پس این نصرت و یاری در زمان رجعت است.

آیه بیست و چهارم: وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَىٰ مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ .(2)

«و ستمگران را خواهی دید که عذاب را با چشم به یقین مشاهده کنند می گویند آیا برای ما راه بازگشتی وجود دارد.»

ص: 34


1- - بحارالانوار: ج 11، ص 27 / البرهان: ج 4، ص 764 / تفسیرالصافی: ج 4، ص 345 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 258 / تفسیر نورالثقلین: ج 4، ص 526 / مختصرالبصائر: ص 92 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 291 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 363.
2- - سوره شوری: آیه 44.

فِیْ تَفْسِیرالقُمْی فِیْ قُولِه تَعٰالی «وَتَرَى الظَّالِمِينَ» آل مُحَمَّدْ(صلی الله علیه و آله و سلم) حَقَهُمْ «لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ» وَ عَلیْ(علیه السلام) هُوَ العَذٰابُ فِی اَلرَجْعَة «يَقُولُونَ هَلْ إِلَىٰ مَرَدٍّ مِنْ سَبِيلٍ» فَنَوالِیَ علِیاً(علیه السلام).(1)

علی بن ابراهیم قمی درباره ی فرمایش خدای متعال «وَتَرَى الظَّالِمِينَ» گفت: و ستمگران در حق آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را می بینی که علی بن ابیطالب(علیه السلام) را که برای ستمکاران عذاب است در زمان رجعت ببیند (چون آن حضرت می خواهند از آنان انتقام بگیرند) می گویند: آیا راهی برای بازگشت است؟ تا ولایت حضرت علی(علیه السلام) را بپذیریم.

آیه بیست و پنجم: وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا.(2)

«ما انسان را به احسان و نیکی در حق پدر و مادرش سفارش بسیار کردیم. مادرش با رنج و زحمت بار حمل کشید و با درد و رنج وضع حمل نمود.»فِی تَفسیرالقُمی فی قُوله تَعالَی: «وَ وَصینَا الانسَان بِوالدَیه» اِنمَا عَنی الْحَسَنْ و الحُسُینْ8 ثُمَ عَطِف عَلی الحَسَنْ(علیه السلام) فقال: «حَملة اُمُهُ کُرْهاً وَ وَضْعَتُه کُرهاً» وَ

ص: 35


1- - الایقاظ: ص 258 / بحار: ج 31، ص 580 / البرهان: ج 4، ص 830 / تفسیرالصافی: ج 4، ص 380 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 278 / تفسیر کنزالدقائق: ج 11، ص 535 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 195.
2- - سوره احقاف: آیه 15.

ذَلِکَ اِنَ اللّه اُخْبُر رَسول اللّه و بَشَرُه بالحُسین(علیه السلام) قَبل حُمِلُه وَ اَن الامامُه یکون فِی وُلْدِهُ اِلی یَوم القَیامَه ثُم اَخَبرَهُ بِما یَصْبهُ مِنْ القتَل وَ المِصَیَبَةُ فِی نَفْسِهَ وَ وَلدهَ ثَم عَوِضُهَ باَنَ جَعِلَ الاَمِامَه فَی عَقِبَهُ وَ اعَلمه اَنِه یقتل ثم یرده الَی الدنیا وَ ینصِرَهِ حَتی یَقْتَل اَعِدَاءَهُ.(1)

در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل آیه ی «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ» می فرماید منظور از والدین امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) هستند. آنگاه درباره ی امام حسین(علیه السلام) فرموده «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا» زیرا خدای علیم قبل از انعقاد نطفه ی امام حسین(علیه السلام) رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) خود را به وجود امام حسین(علیه السلام) و اینکه مقام امامت تا روز قیامت نصیب فرزندان وی خواهد شد بشارت و مژده داده بود. آنگاه آن حضرت را از آن مصائبی که دچار امام حسین(علیه السلام) و فرزندانش می شود آگاه نموده بود. پس مقام امامت را در عوض آن مصائب به فرزندانش خواهد داد و پیامبر(صلی الله علیه و آلهو سلم) خود را خبر داده بود که امام حسین(علیه السلام) کشته خواهد شد. پس خداوند او را به دنیا بازمی گرداند و وی را یاری می کند تا دشمنان خود را به مجازات برساند.

ص: 36


1- - الایقاظ: ص 345 / بحار: ج 43، ص 246 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 297 / تفسیر نورالثقلین: ج 5، ص 11 / تفسیر کنزالدقائق: ج 12، ص 179 / مختصرالبصائر: ص 159 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 200-199.

آیه بیست و ششم: يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ.(1)

«همان روزی است که آنها را به آتش می سوزانند.»

عَن اَبی عَبداللّه (علیه السلام) فِی قَولَ اللّه عَزَوجل «يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ» قالَ: یَکْسِرُونَ فِی الکرة کَما یِکْسُرالذهِبَ حتی یُرِجُعَ کُلْ شَیٌ اِلیٰ شَبْهَة یَعنی اِلَی حَقیقَة.(2)

حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره ی فرمایش خداوند عزوجل «يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ» فرمودند: یعنی روزی که آنها بر آتش امتحان می شوند فرمودند: مقصود اینست که در رجعت شکسته می شوند همان گونه که طلا شکسته می شود تا هر چیزی به حقیقت خود بازگردد.

آیه بیست و هفتم: وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.(3)

«و برای ستمگران عذابی قبل از آن است (در همین جهان) ولی بیشترشان نمی دانند.»

ص: 37


1- - سوره ذاریات: آیه 13.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 293 / بحار: ج 53، ص 44 / البرهان: ج 5، ص 159 / مختصرالبصائر: ص 117 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 204.
3- - سوره طور: آیه 47.

عَن سَعید بن عبدِاللّه قال اَبوجَعفر(علیه السلام) نَزل جبرَئیل بهَذه الاَیةَ هکذا: قال للظالِمین آلَ مُحمَد حَقهم «عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» یعنی عَذاباً فِی الرَجِعُهً.(1)

از سعید بن عبداللّه نقل است که گفت: حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) فرمودند: جبرئیل این آیه را چنین نازل کرد: آنها که حق آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را گرفتند عذابی غیر از این دارند و این عذاب در رجعت است.

آیه بیست و هشتم: مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَٰذَا يَوْمٌ عَسِرٌ.(2)«در حالی که (بر اثر وحشت و اضطراب) به سوی این دعوت کننده گردن می کشند کافران می گویند امروز روز سخت و دردناکی است.»

قٰالَ عَلی بْنَ اِبْراهِیمَ فِیْ قَولِه تَعالیٰ: «مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ» اِذٰا رَجَعَ فَیقُولْ اِرْجَعُوا «يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَٰذَا يَوْمٌ عَسِرٌ».(3)

ص: 38


1- - الایقاظ: ص 298 / بحار: ج 53: ص 117 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 206 / الزام الناصب: ج 3، ص 293 / البرهان: ج 5، ص 71 / تفسیرالقمی: ج 4، ص 333 / تفسیر نورالثقلین: ج 5، ص 142 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 401.
2- - سوره قمر: آیه 8.
3- - الایقاظ: ص 261 / البرهان: ج 5، ص 218 / تفسیرالصافی: ج 5، ص 100 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 341 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 210.

علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه (شتابان به سوی دعوت کننده گردن می کشند) می فرمایند: هنگامی که در رجعت به آنان می گویند برگردید و کافران می گویند: این روز سخت و دشواری است.

آیه بیست و نهم: سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ.(1)

« ما به زودی به بینی او علامت و داغ ننگ می نهیم.»

عَنْ عَلی بْنِ اِبْراهِیمْ فِیْ تَفسِیرْ قَوله تَعالی «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ» قَال فِی الرَجْعَة اِذَا اِرْجَعْ امِیرَالمؤمِنینَ وَ یَرجَع اعِدَواهُ فَیهُم بمَسْیمُ مَعَه کَما توِسَمَ البِهَائم عَلی الخِرَاطِیمُ الاَنفَ و الشَفَتِاَنْ.(2)در تفسیر قمی روایت است که: این آیه مربوط به رجعت است هنگامی که شاه ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) رجعت کنند و دشمنان آن حضرت نیز برگردند. آن حضرت بر پیشانی آنها مهر می زنند همان گونه که بر بینی و لبهای چهارپایان داغ می زنند تا نشاندار شوند.

ص: 39


1- - سوره قلم: آیه 16.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 293 / الایقاظ: ص 346 / بحار: ج 30، ص 166 و ج 53، ص 103 / البرهان: ج 5، ص 459 / تفسیرالصافی: ج 5، ص 210 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 381 / تفسیر نورالثقلین: ج 5، ص 394 / تفسیر کنزالدقائق: ج 13، ص 384 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 313 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 427.

آیه سی ام: تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ.(1)

«فرشتگان و روح به سوی او عروج می کنند در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.»

عَن اَبِی عَبداللّه(علیه السلام) اِنَهُ قَالَ: حینَ سُئِل عَنِ الیَوم الذی ذکراللّه تَعالی مَقداره فی القُرآن «فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» وَ هِیَ کَرهِ رَسولَ اللّهَ فَیَکونُ مَلِکه فی کَریِهَ خَمسِین الفِ سنه و یَملَکُ امیرَالمؤمنین(علیه السلام)فِی کربَهِ اَربِعا و اَربَعینِ الْف سِنه.(2)از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت است که وقتی تفسیر آیه «فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» را از آن حضرت پرسیدند، حضرت فرمودند: این در موقع بازگشت و رجعت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به دنیا است که مدت سلطنتش پنجاه هزار سال خواهد بود و امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز چهل و چهار هزار سال سلطنت می کنند.

ص: 40


1- - سوره معارج: آیه 4.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 294 / الایقاظ، ص 368 / بحار: ج 53، ص 104 / البرهان: ج 5، ص 487 / مختصرالبصائر: ص 167 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم، ص 214 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 432.

آیه سی و یکم: عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا.(1)

«عالم بر غیب تنها اوست و هیچ دانایی بر غیب او آگاه نیست.»

فِی تَفْسِیرالقُمیْ فِی قُولهِ تَعالیٰ ... وَ قَولَهُ «عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا» «إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا» قَال: یَخبِراللّه رَسولَه الَذیْ یَرْتَضیَه بِمَا کَان قَبِلِه مَنْ الاَخْبٰارِ وَ مَا یَکون بَعْدَهُ مَنِ اَخبٰارِ القَائِم(علیه السلام) وَالرَجْعَة و القِیَامَة.(2)علی بن ابراهیم در تفسیر آیه ی:دانای غیب است و احدی را بر غیب خویش آشکار نکند جز آن پیامبری را که مورد رضایت بود حوادث زمان خود و حوادث آینده راجع به حضرت قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) و رجعت و قیامت را به آن جناب خبر داد.

آیه سی و دوم: يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ.(3)

ص: 41


1- - سوره جن: آیه 26.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 294 / الایقاظ: ص 262 / بحار: ج 53، ص 28 / البرهان: ج 5، ص 512 / تفسیرالصافی: ج 5، ص 238 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 391 / تفسیر کنزالدقائق: ج 13، ص 493 / تفسیر نورالثقلین: ج 5، ص 445 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 217 / کلید واژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 438.
3- - سوره مدثر: آیات 1 و 2.

«ای جامه به خود پیچیده! برخیز و انذار کن. (و عالمیان را بیم ده)»

فِی تَفسِیرالقُمی فِی قَوله تَعالیٰ «قُمْ فَأَنْذِرْ» قَالَ: هُوَ قَیامَة فِیْ الرَجعَةِ لِیَنْذُرْ فِیهٰا

وَ فِی قَولَهُ «اِنَهٰا لِاَحْدیٰ الکِبَرُ» «نَذْیرِاً لِلبَشِرَ» یَعْنِیْ مُحَمَّد(صلی الله علیه و آله و سلم)

نَذِیراً لِلْبَشِرَ فِیْ اَلرِجْعَة.(1)

علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه «ای جامه به خود پیچیده برخیز و بترسان» فرمود: مقصود حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آمدن آن حضرت در زمان رجعت است که مردم را از نافرمانی خدا برحذر می دارند و نیز در قول خداوند «اِنَها لِاَحدَی الکِبَرُ نَذیراً لِلبَشَر» مقصود: پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) هستند که در رجعت به دنیا بازگشته بشر را از معصیت خدا برحذر می دارند.

آیه سی و سوم: يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا.(2)

«روزی که در (صور) دمیده می شود و شما فوج فوج (به محشر) می آیید.»

ص: 42


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 294 / الایقاظ: ص 357 / بحار: ج 9، ص 244 و ج 16، ص 97 و ج 52، ص 42 / البرهان: ج 5 ، 721 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 393 / تفسیر کنزالدقائق: ج 14، ص 13 / تفسیر نورالثقلین: ج 5، ص 425 / مختصرالبصائر: ص 88 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 271.
2- - سوره نبا: آیه 18.

عَن اَبی عَبدِاللّه (علیه السلام) سُئلَ عَن الرَجْعُة احَقِ هِیَ؟ قَالَ: نَعَمْ: فَقیلَ لَهُ: مَن اَوَلَ مِنْ یَخْرُج؟ قَال الحُسین(علیه السلام) یَخْرُجُ عَلی اثَر القَائم(علیه السلام) قیل: وَ معهُ الناسِ کُلَهم؟ قَال: لابِلَ کَما ذِکرَ اللّه تَعالی فِی کتَابه «يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا» قُوماً بعدِ قَوم.(1)

از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) سوال شد: آیا رجعت حق است؟ حضرت فرمودند: آری. عرض شد: اول کسی که بیرون می آید کیست؟ حضرت فرمودند: حضرت حسین بن علی(علیه السلام) است که پس از قیام حضرتقائم(علیه السلام) خارج می شود. گفته شد مردم هم همراه ایشان هستند؟ فرمودند خیر چنانکه خداوند می فرماید: دسته دسته بیایند به ترتیب خواهند آمد قومی پس از قوم دیگر.

آیه سی و چهارم: فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا.(2)

«حال که چنین است کافران را (فقط) اندک مهلت ده.»

ص: 43


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 294 / الایقاظ: ص 367 / بحار: ج 53، ص 103 / مختصرالبصائر: ص 165 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 221 / الوافی: ج 2، ص 467 / کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم: ص 449.
2- - سوره طارق: آیه 17.

عَن اَبی بَصیر عَن اَبیْ عَبْداللّه (علیه السلام) فِی قَوله تَعالی «فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا» لِوَقت بُعِثَ القائِم(علیه السلام) فَیَنتَقِمِ لِیْ مَن الجَبارینَ وَ العَواغَیب مِن قُرَیش وَ بَنی اُمَیه وَ سَائرالنَاسِ.(1)

از ابوبصیر نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره ی فرمایش خدای متعال در «فَمَهِّلِ

الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا» فرمودند: من نیز با آنها مقابله به مثل می کنم ایشان را مهلت بده تا وقت ظهور حضرتقائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) خداوند ستمکاران و طغیانگران قریش و بنی امیه و دیگران را برای او زنده می کند تا از آنها انتقام گیرد.

آیه سی و پنجم: فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا.(2)

ولی آنها او را تکذیب و ناقه را پی کردند (و به هلاکت رساندند) از این رو پروردگارشان آنها (و سرزمینشان) را به خاطر گناهانشان درهم کوبید و با خاک یکسان کرد.

ص: 44


1- - الایقاظ: ص 262 / بحار: ج 23، ص 368 ، ج 51، ص 49 و ج 52، ص 58 / البرهان: ج 5، ص 632 / تفسیرالقمی: ج 2، ص 416 / تفسیرکنزالدقائق: ج 14، ص 230 / تفسیر نورالثقلین: ج 5، ص 552 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 232.
2- - سوره الشمس: آیه 14.

عَنْ الفَضلِ بنَ عَباس عَن اَبی عَبداللّه(علیه السلام) فِی قَولَه تَعَالی: «فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا» قَالَ: فی الِرجعَه «وَ لا یَخافُ عُقبَاها» قال:لایَخافُ مِن مِثْلِها اِذا رجِعَ.(1)

از فضل بن عباس نقل است که گفت: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه پروردگارشان به سزای گناهانشان هلاکشان کرد و دیارشان را هموار کرد» فرمودند: این در رجعت است و بعد که می فرماید: «و از عاقبت آن بیم ندارد» یعنی اگر مانند آن (در رجعت) تکرار شود نمی ترسد.

آیه سی و ششم: وَلَلآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَىٰ.(2)

«و مسلماً آخرت برای تو از دنیا بهتر است.»

عَن اَبی بَصیرَ عَن ابی عَبداللّه (علیه السلام) فِی قَوله «وَلَلآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» قَالَ: یَعنی الکرَة هِیَ الاخِره للنَبی قلت: قوله « وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى » قَالَ: یعَطِیَکِ مِنَ الجَنة فَتَرضی.(3)

ص: 45


1- - الزام الناصب: ج 1، ص 102، الایقاظ: ص 299، بحار: ج 24،ص 73 و ج 53، ص 120 / البرهان: ج 5،ص 672 / تأویل الآیات الظاهره: ص 777 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 233.
2- - سوره الضحی: آیه 4.
3- - بحار: ج 53، ص 59 / البرهان: ج 5، ص 682 / تفسیرالقمی: ج 2، ص427 / تفسیر کنزالدقائق: ج 14،ص311 / مختصر البصائر: ص 164 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 234.

از ابوبصیر نقل است که گفت: حضرت امام صادق(علیه السلام) درباره ی آیه: «وَلَلآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى» فرمودند:یعنی ای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)! رجعت برای تو از دنیا بهتر است. عرض کردم: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ» یعنی چه؟ فرمودند: خداوند به زودی بهشت را به تو می دهد تا خشنود گردی.

آیه سی و هفتم: كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ.(1)«چنین نیست که می پندارند. (آری) به زودی خواهید دانست باز چنان نیست که شما می پندارید. به زودی خواهید دانست.»

عَن عُبَیداللّه بنِ نجیع قَال: قُلت لِاَبی عبدِاللّه(علیه السلام) قَوله عزوجل «كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» « ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» قال: یعنَی مره فَی الکرة وَ مَرة اخِری یومَ القِیامَة.(2)

از عبداللّه بن نجیع نقل است که گفت: معنی این آیه را از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) پرسیدم: «بس کنید به زودی خواهید دانست باز هم بس کنید به زودی خواهید دانست» حضرت فرمودند: یک مرتبه در رجعت است و مرتبه دیگر در قیامت.

ص: 46


1- - سوره تکاثر: آیات 3 و 4.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 296 / الایقاظ: ص 282 / بحار: ج 53، ص 120 / البرهان: ج 5، ص 745 / تأویل الآیات الظاهره : ص 815 / تفسیر کنزالدقائق: ج 1،ص 418 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 235 .

آیه سی و هشتم: وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا.(1)

«هیچ کس از اهل کتاب نیست جز آنکه پیش از مرگش به او ایمان می آورد و روز قیامت گواه بر او خواهد بود.»فِی تَفسیراَلقُمی فِی قَوله تَعالی «وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» فَاِنَه رَوِی اِنِ رَسُولِ اللّه اذَا رِجعَ امِنَ بهِ الناسِ کُلَهِم.(2)

در تفسیر قمی درباره ی آیه «وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا» روایت شده که به تحقیق وقتی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به دنیا رجعت می کنند همه مردم به ایشان ایمان می آورند.

ص: 47


1- - سوره نساء: آیه 159.
2- - الایقاظ: ص 90، بحار: ج 52،ص 50 / البرهان: ج 2، ص 197 / تفسیرالصافی: ج 1، ص 519 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 158 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 157 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 94.

آیه سی و نهم: ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا.(1)

«پس شما را بر آنها چیره می کنیم و شما را به وسیله داراییها و فرزندان کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار می دهیم.»عَنْ المُعَلِی بنِ خَنِیسَ وَ زید الُحشٰامْ عَن اَبی عَبدِاللّه(علیه السلام) قالا:سَمِعنَاه یَقوُلُ: اَنِ اَولَ مِن یُکرِ فی الرِجعُه الحسَینِ بنَ عَلی(علیه السلام) وَ یَمکَثُ فِی اَلْارضِ اَربَعین سَنهً حَتی یَسْقُط حاجِباهُ عَلی عَینِیَه.(2)

از معلی بن خنیس و زید حشام نقل است که گفتند: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: اول کسی که در رجعت بر می گردد حضرت امام حسین(علیه السلام) است و چهل هزار سال در دنیا بماند تا ابروهایش روی چشمانش را بگیرد.

ص: 48


1- - سوره اسراء: آیه 6.
2- - الایقاظ: ص 358 / بحار: ج 53، ص 64 / البرهان: ج 3، ص 506 / مختصر البصائر: ص 91 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 142.

آیه چهلم: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ ... فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون.(1)

همان ها که از پیامبر امی پیروی می کنند... پس کسانی که به او ایمان آوردند و حمایت و یاریش کردند و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند آنان رستگارانند.»فِی الْتَفسیرَالقُمِی: « فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ» یعنی برسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) «وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ» یَعنی اَمیرالمُؤمنین(علیه السلام) «أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» فَاَخَذاللّه مِیثاق رَسولَ اللّه علی الْاَنبِیاء اَن یخبَروا اممَهِم و یَنْصُروه فَقد نَصرُوه بِالقَول و امِروا امَمهِم بِذَلِکَ و یَرجَع رسول اللّه و یَرجعُون و یَنصُرونِه فِی الدِین.(2)

در تفسیر قمی روایت است که « فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ » کسانی که ایمان به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند «وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ» یعنی از امیرالمؤمنین(علیه السلام) پیروی و تبعیت کنند «أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون» آنها رستگاران هستند. خداوند از پیامبران پیمان گرفت که امتشان را به آمدن پیامبر بشارت دهند و او را یاری نمایند. انبیاء هم با گفتار او را یاری نمودند و به امتشان دستور

ص: 49


1- - سوره اعراف: آیه 157.
2- - الایقاظ: ص 341 / بحار: ج 23 / ص 209 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 242 / کلید واژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 206.

دادند که امیرالمؤمنین(علیه السلام) را نصرت دهند طولی نمی کشد که همه به دنیا برمی گردند و در همین دنیا او را یاری می کنند.

ص: 50

فصل سوم: رجعت از دیدگاه روایات

با توجه به این که دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) برای از بین بردن کتابهایشان در طول قرون و اعصار تلاشی فراوان نموده اند و بیش از 90 درصد کتابهای ما از بین رفته است، هنوز احادیث به جای مانده پیرامون رجعت بیش از حد تواتر است.

علامه مجلسی در دائرة المعارف بزرگ بحارالانوار بیش از 200 حدیث پیرامون رجعت نقل کرده و فرموده است.(1)

اگر احادیث رجعت متواتر نباشد در هیچ موردی نمی توان ادعای تواتر نمود.(2)

شیخ حر عاملی در کتاب گرانسنگ «الایقاظ» 520 حدیث در مورد رجعت نقل کرده و بعد از اثبات تواتر آن فرموده است:

ثبوت رجعت از ضروریات مذهب شیعه می باشد.(3)

ص: 51


1- - سخنرانی علامه علی اکبر مهدی پور، دهه فرخنده مهدویت 10-20 شعبان 1439 ق، مرکز جهانی ولی عصر – اصفهان.
2- - بحار: جلد 53، ص 123.
3- - الایقاظ: ص 60.

در بخش «رجعت از دیدگاه قرآن» چهل آیه از قرآن کریم که به رجعت تأویل و تفسیر شده است و در ذیل هر آیه حدیثی از اهل بیت(علیهم السلام) نقل کردیم. احادیث یاد شده در ذیل آیات برای اثبات رجعت از دیدگاه اخبار و احادیث کفایت می کند ولی از باب تبرک به پنج حدیث بسنده می کنیم.

حدیث اول: قَالَ الشَیخ الصدُوقْ فِی کِتاب «مَنْ لَایحَضُره الْفَقِیه» قَالَ الصَادِقُ(علیه السلام): لَیسَ مِنّٰا مَنْ لَمْ یؤْمِن بِکَرَّتَنا وَ ... (1)

مرحوم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه از امام صادق(علیه السلام) روایت نموده که آن حضرت فرمودند: از ما نیست کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد و ...

حدیث دوم: عَن المُفَضَّل بن عُمَر قَالَ: ذَکَرَنا لِقائِمَ وَ مَن مَاتَ مِنْ أَصْحَابِنَا یَنظُرُهُ فَقَالَ لَنا أَبُو عَبْداللّه(علیه السلام) إِذا قَامَ أتِی الْمُؤمِنُ فِی قَبْرِه فَیَقال لَهُ: یَا هَذَاإِنَّهُ قَدْ ظُهر صَاحِبُکَ فَإِنْ تشا أَنْ تَلْحَقُ بِهِ فَالْحَقَ و إِنْ تَشَا أَن تُقیمَ فِی کَرَامَته رَبکَ فَأقِم.(2)

ص: 52


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 221 / الایقاظ: ص 61 / بحارالانوار: ج 52، ص 125 / تفسیرالصافی: ج 3، ص 252 / تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب ج 3، ص 312 / من لایحضره الفقیه: ج 3، ص 128.
2- - الایقاظ: ص 61/ بحار:ج 53، ص 119 / کتاب الغیبه (طوسی): ص 172.

از مفضل بن عمر نقل است که گفت: در خدمت امام جعفر صادق(علیه السلام) صحبت از حضرت قائم(علیه السلام) و کسانی که در انتظار او جان داده اند به میان آمد حضرت فرمودند: هنگامی که قائم(علیه السلام) قیام کند مأمورانی بر سر قبور مؤمنین بیایند و گویند: مولای تو ظهور کرده است اگر می خواهی به او ملحق شو و اگر می خواهی در جوار پروردگارت بمان.

حدیث سوم:عَن محمَد بن مُسلم قَالَ: سَمِعْتُ عَمْرَانَ بنَ أَعْینَ و أَبَا الخَطّٰاب یَحدثّانِ جَمیعاً قَبْلَ أَنْ یحدثَ أبُوالخَطاب مَا أحْدَثَ أَنَّهَا سِمِعَا أباعبداللّه(علیه السلام): یَقُولُ أَوَّلَ مَنْ تَنْشَقُ الأَرض عَنْهُ و یُرجِعَ إِلَی الدُّنیا الحُسینُ بنُ عَلی و إِنَّ الرجعةُ لَیتَ بِعامَةٍ و هِی خَاصَةٌ لَا یرجِعُ إِلاّ مَنْ مَحَضَ الإیمَان محضاً لو محضَ الشرکَ مُحْضاً.(1)از محمد بن مسلم نقل است که گفت:شنیدم حمران بن اعین و ابوالخطاب پیش از این می گفتند شنیدم از امام صادق(علیه السلام) در حدیثی فرمودند: اول کسی که از قبر بیرون می آید و به دنیا برمی گردد حسین بن علی است و رجعت

ص: 53


1- - الزام الناصب:ج 2، ص 221 / الایقاظ: ص 60 / بحار: ج 52، ص 120 / البرهان: ج 3، ص 128 / مختصرالبصائر: ص 99.

عمومی نیست. کسی به این دنیا برنمی گردد مگر اینکه مؤمن خالص و یا مشرک خالص باشد.

حدیث چهارم: عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) يَقُول: ... ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَذْهَبُ الْأَيَّامُ وَ اللَّيَالِي حَتَّى يُحْيِيَ اللَّهُ الْمَوْتَى وَ يُمِيتَ الْأَحْيَاءَ وَ يَرُدَّ الْحَقَّ إِلَى أَهْلِهِ وَ يُقِيمَ دِينَهُ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا فَوَ اللَّهِ مَا الْحَقُّ إِلَّا فِي أَيْدِيكُم.(1)

حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند به خدا قسم! روزها و شبها به پایان نمی رسد تا اینکه خداوند مرده ها را زنده نماید و زنده ها را بمیراند و خداوند حق را به اهلش بازگرداند و دینی را که مورد رضایت خود و رسولشمی باشد برپا دارد. پس بشارت باد بر شما! بشارت باد بر شما! و بشارت باد بر شما؛ به خدا قسم! که حق جز در دست های شما نمی باشد.

ص: 54


1- - الزام الناصب: ج 2، ص 123 / الایقاظ: ص 62 / بحار:ج 53، ص 195 / البرهان: ج 3، ص 124 / مختصرالبصائر: ص 78.

حدیث پنجم: حَدَثنَا اَحمَدِ بنَ عَلی الاَنصارِی عَن الحَسَن بنَ الجَهم قَالَ: مَجْلِس المَأمُونَ یَوْماً وَ عِندَه عَلی بنَ مُوسَی الرّضَا(علیه السلام)وَ قَدْ اِجتَمِعس الفُقَهَا وَ اَهلِ الکَلام مِنْ الفِرَقِ المُخْتَلِفَه ؟؟ بَعْضَهُمْ... فَقَالَ المُأمونَ: یَا اَبا فَما تَقَولُ فِی الرَجعهُ؟ فَقَالَ الرِضا(علیه السلام): اَیَّها لَحْق قَد کَانَتْ فِی الاُمَمْ السَالِفَة وَ نَطَقَ به اَلقَرأنَ و قَد قَالَ رَسُولَ اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) یَکُونُ فِی هَذِه الأمَة کُلُ مَا کَانَ فِی الَامَمِ السَاَلفَه خذُوا لنَعلِ بَالنَعْل وَ القَذَةِ بَالقَذَه. قَال(علیه السلام): اِذَا خَرَجَ المَهْدَیَ مِنْ وَلَدیَ نَزَلَ عِیسَی بْن مَریَم(علیه السلام)فَصَلی خَلْفَه وَ قَال(علیه السلام): اِنَ الْاِسلَام بَداً غَریبَا وَ سَعوَدَ غریبَا فَطَوبی للغُرَباءِ قِیلَ: یَا رَسُولَ اللّه ثُمَّ یَکُونُ مَاذَا؟ قَالَ: ثُمَّ یَرْجَعُ الحَقَ اِلی اَهلِه.(1)

مأمون عباسی لعنت اللّه علیه از امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) پرسید: دربارۀ رجعت چه می گویی؟ فرمود: رجعت حق است در امت های گذشته بوده و قرآن از آن یاد کرده. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)فرموده: هر آنچه در امت های پیشین واقع شده نظیر آن در این امت نیز واقع می شود. نیز فرمود: هنگام ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) حضرت عیسی(علیه السلام) از آسمان فرود می آید و به وی اقتدا می کند. باز فرمود: اسلام غریب بود و به غربت باز می گردد خوشا به حال غریبان. پرسیدند: آنگاه چه می شود؟ فرمود: حق به اهلش بازمی گردد.

ص: 55


1- - عیون الاخبار الرضا7: ج 2، ص 201

فصل چهارم: رجعت در میان گذشتگان و پیشینیان

آیه اول: ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.(1)

«آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم تا شاید سپاسگزار باشید.»

عبداللّه بن ابی بکر شیکری به خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) عرض کرد: گروهی از اصحاب شما خیال می کنند که پس از مرگ یک باردیگر زنده شده به این جهان بازمی گردند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) با استناد به آیاتی از قرآن کریم در مورد رجعت استدلال نمود و در پایان فرمودند: این هفتاد نفر برگزیدگان حضرت موسی پس از مرگ زنده شدند و به خانه های خود بازگشتند. آنگاه مدتی

ص: 56


1- - سوره بقره: آیه 56.

زندگی کردند، غذا خوردند، ازدواج کردند، صاحب اولاد شدند و پس از فرا رسیدن اجلشان از دنیا رفتند.(1)

آیه دوم: وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ . فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ.(2)

«به یاد آورید هنگامی که فردی را به قتل رساندند پس دربارۀ قاتل او به نزاع پرداختید و خداوند آنچه را که مخفی می کردید آشکار می سازد. پس گفتیم که قسمتی از گاو را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند. خداوند این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما نشان می دهد شاید عقل خود را به کار ببرید.»

علی بن ابراهیم قمی در تفسیر این آیه از ابن ابی عمیر نقل می کند که شخصی گفت: حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: یکی از نیکان و علمای بنی اسرائیل زنی را خواستگاری کرد زن جواب مثبت نداد پس پسرعموی آن مرد که مرد فاسق و نالایقی بود خواستگاری کرد وی را رد کردند

ص: 57


1- - تفسیر صافی: ج 4، ص 129 / تفسیر برهان: ج 1، ص 132 / بحارالانوار: ج 53، ص 252.
2- - سوره بقره: آیات 72 و 73.

لذا بر پسرعموی خویش حسد برد و در کمینش نشست تا بی خبر او را کشت و جنازه را نزد موسی آورده که گفت پسرعموی مرا کشته اند؟

حضرت موسی فرمود: چه کسی او را کشته است؟ گفت نمی دانم. در بنی اسرائیل هم قتل جرم بزرگی به شمار می رفت. بستگانش گرد آمده شروع به گریه و شیون کردند.

حضرت موسی فرمود: خدا دستور می دهد (برای پیدا کردن قاتل) گاوی را بکشید.

به حضرت موسی وحی شد بگو قسمتی از بدن گاو را به مقتول بزنید و از او بپرسند قاتل تو کیست. دُم گاو را به وی زدند و پرسیدند چه کسی تو را کشت؟ گفت فلان پسر فلان که پسرعموی من است. این است که خداوند می فرماید:«قسمتی از آن را به وی بزنید. این طور خدا مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما می نماید. شاید به عقل آیید».(1)

از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت شده: شخص مقتول 60 سال داشت. هنگامی که به اذن خدا زنده شد خدای تبارک و تعالی 70 سال دیگر به او عمر

ص: 58


1- - الایقاظ: ص 137 / بحار: ج 13، ص 259 / البرهان: ج 1، ص 244 / تفسیرالصافی: ج 1، ص 141 / تفسیرالقمی: ج 1، ص 49 / کنزالدقائق: ج 2، ص 47 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 88 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 73.

داد 130 سال عمر کرد و تا پایان عمر از نشاط و تندرستی و سلامتی حواس برخوردار بود.(1)

آیه سوم: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ.(2)

«ندیدی کسانی را که هزاران نفر بودند و از ترس مرگ از سرزمین و دیار خود بیرون رفتند خدا به آنان گفت بمیرید پس آنها را زنده کرد خدا برای مردم همیشه دارای بخشش و رحمت است ولی اکثر مردم سپاسگزار نیستند.»از عمروبن یزید نقل است که گفت: حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) و به نقل بعضی حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه «مگر قصه ی آنان را که هزاران نفر بودند و از بیم مرگ از وطن بیرون رفتند خداوند به آنان فرمود بمیرید پس همه را زنده کرد ندانستی؟» فرمودند: اینان هفتاد هزار خانوار و اهل یکی از شهرهای شام بودند گاهگاهی در شهرشان طاعون می آمد و ثروتمندان که قدرت داشتند وقتی که می فهمیدند بیرون می رفتند و فقرا که

ص: 59


1- - تفسیرالصافی: ج 1، ص 143 / تفسیر البرهان: ج 1، ص 247.
2- - سوره بقره: آیه 243.

توانایی نداشتند می ماندند و در نتیجه طاعون زده در میان باقی مانده ها بیشتر بود. از این رو همه تصمیم گرفتند وقتی که آثار طاعون را مشاهده کردند عموماً از شهر بیرون روند. این دفعه که احساس طاعون کردند همه از ترس مرگ بیرون رفتند. مدتی در شهرها می گشتند تا به خرابه ای رسیدند که اهلش همه هجرت کرده بودند و طاعون همه را نابود کرده بود آنجا پیاده شدند.

وقتی که بارها بر زمین گذاشتند خداوند امر فرمود: بمیرید! همه در یک ساعت مردند و کم کم پوسیدند چون در راه عابرین بودند همه را در محلی جمع کردند.

یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام حزقیل از آنجا عبور کرد. این وضع را که دید گریه کرد و اشکش جاری شد و گفت: پروردگارا! ای کاش همان طور کهاینان را میراندی اکنون زنده شان می کردی تا شهرها را آباد کنند و نسلها را به وجود آورند و مثل سایر بندگان ترا بپرستند.

از جانب خداوند وحی شد: می خواهی زنده شان کنم! عرض کرد: آری! خطاب شد: چنان و چنان بگو و آن کلمات اسم اعظم بود چون به زبان جاری کرد دید استخوان ها به جان یکدیگر پرواز کردند و به هم پیوستند و همه زنده شدند و بنا کردند به یکدیگر نگریستند و سبحان اللّه و اللّه اکبر و لا اله الاّ اللّه گفتند اینجا حزقیل گفت: می دانم که خدا بر هر چیز

ص: 60

تواناست. عمر بن یزید گفت: حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند: این آیه درباره ی اینها نازل شده است.(1)

آیه چهارم: أو کَالذی مَرَّ عَلی قَرْیَه وَ هی خاویةٌ علی عُرُوشِها قالَ اَی یَحْیی هِذِه اللَهُ بَعدَ مَوتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مائَةَ عَام ثُمَّ بَعَثَهُ.(2)

«یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد در حالی که دیوارهای آن به روی سقفها فرو ریخته بود (و اجساد و استخوانهای اهل آن در هر سو پراکند بود او با خود) گفت: چگونه خدا اینها را پس از مرگ زنده می کند؟ (در این هنگام) خدا او را یکصد سال میراند سپس زنده کرد.»

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: عزیر پیامبر وقتی از عائله اش جدا شد همسرش باردار بود و خود او در سن پنجاه سالگی بود تا خدا او را صد سال میراند و پس از آن او را زنده کرد و برگشت به سوی اهلش به همان سن پنجاه

ص: 61


1- - الایقاظ: ص 124 / بحار: ج 6، ص 123 / البرهان: ج 1، ص 502 / تفسیرالصافی: ج 1، ص 272 / تفسیر کنزالدقائق: ج 2، ص 374 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 241 / کافی: ج 8، ص 198 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 75.
2- - سوره بقره: آیه 259.

سالگی در حالی که پسرش به سن صدسالگی رسیده بود و پسرش پنجاه سال از خودش بزرگتر بود و این از آیات خدا بود.(1)

آیه پنجم: وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَوَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.(2)

«و او را به رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستاد که به آنان بگوید: من ازطرف خدا معجزی آورده ام من از گل مجسمه مرغی ساخته و به آن (نفس قدسی) بدمم تا به امر خدا مرغی گردد و کور مادرزاد و مبتلای پیسی را به امر خدا شفا دهم و مردگان را به امر خدا زنده کنم و به شما (از غیب) خبر دهم که در خانه هاتان چه می خورید و چه ذخیره می کنید. این معجزات برای شما حجت و نشانه (حقانیت من) است اگر اهل ایمان هستید.»

ص: 62


1- - الایقاظ: ص 125 / بحار: ج 6، ص 124 / البرهان: ج 1، ص 506 / تفسیر الصافی: ج 1، ص 275 / تفسیر نورالثقلین: ج 1، ص 244 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 76.
2- - سوره آل عمران: آیه 49.

مرحوم طبرسی در تفسیرش می گوید: گفته اند که حضرت عیسی چهار نفر را زنده کرد:

اول: عارز که دوست وی بود و سه روز پس از مرگش بر سر قبر او رفت و گفت: (بار خدایا! ای پروردگار آسمانها و زمین تو مرا به سوی بنی اسرائیل فرستادی که آنها را به دین تو دعوت کنم و به ایشان خبر دهم که مردگان را زنده خواهی کرد. اینک عارز را زنده گردان)

پس عارز زنده شد و برخاست و پس از آن هم صاحب فرزندی گردید.دوم: پسر پیرزنی بود که حضرت عیسی جنازه ی او را بر دوش مردم دید که با تابوت می برند. پس دعایی کرد و او زنده شد و از دوش مردم پایین آمد و لباس پوشید و به خانه برگشت و بعد صاحب فرزند شد.

سوم: دختری ده ساله را که یک روز پس از مردن زنده ساخت تا به خانه خود برگشت و شوهر کرد و بچه دار شد.

چهارم: سام بن نوح که اسم اعظم خدا را خواند و دعا کرد و زنده شد. پس حضرت عیسی به او گفت: باید بمیری وی شرط کرد که خدا مرا از سکرات موت و رنج جان کندن در امان نگهدارد. عیسی در این باره دعایی نمود و دعایش مستجاب شد.(1)

ص: 63


1- - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن: ج 4، ص 80 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم رجعت: ص 85-84.

آیه ششم: وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ.(1)«این چنین آنان را برانگیختیم تا از یکدیگر بپرسند. یکی از آنها گفت چقدر درنگ کرده اید؟ گفتند: یک روز یا قسمتی از یک روز گفتند: پروردگارتان داناتر است که چقدر درنگ کرده اید.»

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: گروه بسیاری از مردگان به این جهان بازگشتند و اصحاب کهف از این دسته اند که مدت 309 سال خداوند آنان را میراند سپس در زمان قومی که رستاخیز را نمی پذیرفتند آنها را برانگیخت تا حجت بر آن قوم تمام شود.(2)

آیه هفتم: وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ.(3)

ص: 64


1- - سوره کهف: آیه 19.
2- - تفسیر صافی: ج 3، ص 251 / بحار: ج 53، ص 267.
3- - سوره ص: آیه 43.

«و ما اهل و فرزندانی که از او مردند و به مقدار آنها هم علاوه به او عطا کردیم (ایوب) تا در حق او لطف و رحمتی کنیم و تا صاحبان عقل متذکر شوند.»

از ابوبصیر نقل است که گفت: از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) دربارۀ فرمایش خداوند «وَآتَيْنَاهُ

أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ» پرسیدم که چگونهخداوند

مانند آنها را به ایوب داد؟ حضرت فرمودند خداوند چه آن فرزندانش را که قبلاً مرده بودند و چه آنان که در واقعۀ امتحان مردند همه را با هم زنده نمود.(1)

آیه هشتم: وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ.(2)

«هنگامی که به پسر مریم مثال زده شد ناگهان قوم تو از آن امتناع می کنند.»

در تفسیراین آیه ازابن عباس روایت شده:

ص: 65


1- - الایقاظ: ص 125 / بحار: ج 12، ص 347 / البرهان: ج 3، ص 833 / تفسیرالصافی: ج 3، ص 351 / تفسیر نورالثقلین: ج 3، ص 448 / الکافی: ج 8، ص 252 / کلیدواژه ی آیات رجعت در قرآن کریم: ص 187.
2- - زخرف: 57.

گروهی به خدمت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند و عرضه داشتند ای محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)! عیسی بن مریم مرده ها را زنده می کرد شما نیز برای ما مرده هایی را زنده کنید فرمود: چه کسی را می خواهید؟ گفتند فلانی را که تازه از دنیا رفته است. آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) علی بن ابیطالب(علیه السلام)را فراخواندند و چیزی در گوش او فرمودند که ما نفهمیدیم. پس فرمود: همراه این جمعیت به کنار قبر آن شخص برو و او را با نام و نام پدرش صدا کن. امیر مؤمنان(علیه السلام) همراه آن جمعیت بر سر قبر آن شخص رفته و او را با نام و نام پدرش صدا کردند. آن شخص از قبر بیرون آمد و همراهان حضرت پرسش هایی از او کردند. آنگاه او در قبر خود آرمید و مردم بازگشتند در حالی که می گفتند این نیز از شگفتی های فرزندان عبدالمطلب است. پس خداوند این آیه را نازل کرد: «هنگامی که به پسر مریم مثل زده شود ناگهان قوم تو از آن امتناع می ورزند».(1)

ده ها روایت از طریق شیعه و سنی به ما رسیده است که هر چه در اقوام گذشته روی داده است کم و زیاد در این امت روی خواهد داد. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آنچه در امت های پیش واقع شده مو به مو در این امت (امت اسلامی) نیز واقع خواهد شد.(2)

ص: 66


1- - تفسیر برهان: ج 4، ص 238 / الزام الناصب: ج 2، ص 293.
2- - بحار: ج 53، ص 210 / الایقاظ: ص 65.

مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب پر ارج الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة هفتاد مورد از رجعت امت اسلامی در عصر معصومین(علیهم السلام) را آورده است. علاقمندان به این کتاب مراجعه فرمایند.(1)

ص: 67


1- - الایقاظ: ص 64.

ص: 68

بخش دوم: رجعت بانوان

ص: 69

فصل اول: رجعت بانوان

باید بدانیم که در حکومت امام زمان(علیه السلام) زنان چه کسانی هستند، چند نفرند، از کجا می آیند و چه می کنند و چه مسئولیتی بر عهده دارند؟ بر اساس برخی از روایات حضور و نقش زنان به چند طریق آورده شده است:

اول:حضور پنجاه زن در بین یاران امام(علیه السلام):

در این مورد دو روایت وارد شده است:

روایت اول: از ام سلمه(علیها السلام) حدیثی دربارۀ علائم ظهور از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که حضرتفرمودند: «یَعُوذُ عائِذٌ فِی الْحَرَمِ فَیَجْتَمِعُ النّاسُ اِلَیْهِ کَالطَیْرِ الْوارِدِ الْمُتَفَرِّقَةِ حَتّی یَجْتَمِعَ اِلَیْهِ ثَلاثُ مِائَةٍ وَاَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فِیهِ نِسْوَةٌ فَیَظْهَرُ عَلیٰ کُلِّ جَبارٍ وَابْنِ جُبّار... (1)

ص: 70


1- - مجمع الزوائد: ج 7، ص 315 / معجم احادیث الامام المهدی: ج 1، ص 500 / المعجم الاوسط: ج 5، ص 334.

در آن هنگام پناهنده ای به حرم امن الهی پناه آورد و مردم همانند کبوترانی که از چهارسو به یک جهت هجوم می برند به سوی او جمع می شوند تا این که در نزد آن حضرت سیصد و سیزده نفر گرد می آیند که برخی از آنان زن می باشند و بر هر جبار و جبارزاده ای پیروز می شوند.

روایت دوم: جابر بن یزید جعفی حدیث مفصلی از امام محمد باقر(علیه السلام) در بیان برخی نشانه های ظهور آورده است که حضرت فرمودند: وَ یَجِیءُ وَ اللَّهِ ثَلَاثُ مِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا فِیهِمْ خَمْسُونَ امْرَأَةً یَجْتَمِعُونَ بِمَکَّةَ عَلَی غَیْرِ مِیعَادٍ قَزَعاً کَقَزَعِ الْخَرِیفِ یَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ هِیَ الْآیَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(1)

به خدا سوگند سیصد و سیزده نفر مرد می آیند که پنجاه نفر از این عده زن هستند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه کنار یکدیگر جمع خواهند شد؛ این است معنای آیه شریفه:هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر می کند زیرا او به هر کاری توانا است.

توضیحاتی در مورد روایت: حضرت فرمودند سیصد و سیزده مرد می آیند که پنجاه نفر آنها زن هستند. اولاً اینکه آنها جزء آن سیصد و سیزده نفر هستند این است که امام(علیه السلام) می فرمایند: فیهم یعنی در این عده پنجاه زن وجود دارد.

ص: 71


1- - تفسیر عیاشی:ج 1 ، ص 651 / بحارالانوار: ج 52، ص 223.

ثانیاً اینکه تعبیر به مردان بدین سبب می باشد که بیشتر این افراد مرد هستند و این کلمه از باب فزونی عدد مردان است.

ثالثاً اینکه اگر مقصود امام(علیه السلام) خارج کردن زنان از این عده بوده بایستی می فرمودند منهم ولی امام(علیه السلام) فرمود فیهم. یعنی جزء این سیصد و سیزده نفر هستند.

دوم:حضور چهارصد بانوی برگزیده که به همراه حضرت عیسی(علیه السلام) به زمین می آیند.

ابوهریره از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که حضرت فرمودند: یُنَزَلُ عِیْسَی بْنِ مَرْیَم عَلیٰ ثَمٰانٍ مَأةَ رَجُلً وَ اَرْبَعَ مَائَة اِمْرَاةَ خِیٰارَ مِنَ عَلَی الْاَرضِ وَ اَصْلَحَ مِنْ مَضیٰ.(1)

عیسی بن مریم(علیها السلام) به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.در این روایت آمدن چهارصد زن همراه با حضرت عیسی(علیه السلام) تصریح شده که این زنان می توانند هم از امتهای گذشته و هم از امت اسلامی باشند که هنگام حضور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) همراه با حضرت عیسی(علیه السلام) به زمین بیایند.

سوم:زنده شدن عده ای از زنان مؤمن هنگام ظهور امام زمان(علیه السلام).

ص: 72


1- - معجم الامام المهدی: ج 1، ص 534 / فردوس الاخبار: ج 5، ص 515 / کنز العمال: ج 14، ص 338.

در بحث رجعت گفته شد که عده ای از افراد مؤمن و عده ای از افراد کافر به دنیا رجعت می کنند و این رجعت هم شامل مردان و هم شامل زنان می باشد که در منبع معتبر نام سیزده زن برده شده است که در هنگام ظهور قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)رجعت

خواهند کرد و در لشکر امام زمان(علیه السلام) به مداوای مجروحان جنگی و سرپرستی بیماران خواهند پرداخت.

مفضل به عمر از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمودند: همراه قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) سیزده زن خواهند بود. گفتم آنها را برای چه کاری می خواهد؟ فرمودند: به مداوای مجروحان پرداخته و سرپرستی بیماران را بر عهده خواهند گرفت. عرض کردم: نام آنها را بفرمایید. فرمودند: قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه،سمیه مادر عماریاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه و ام خلد جهینه ...

عَنْ المُفضلِ بن عَمَرْ: قَالَ: «سَمِعْتُ أبَا عَبْدِاللّه(علیه السلام) یَقُولُ: يَكِرُّ مَعَ القائِمِ عليه السلام ثَلاثَ عَشرَةَ امرَأةً قُلْتُ: وَ مَا ینفع لهن؟ قَالَ: يُداوِينَ الجَرحى ويَقُمنَ عَلَی المَرضى کَمَا کانَ مَعَ رَسُولِ اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) قُلْتُ: فَسْتَمهنَ

لِی فَقَالُ: القنواء بِنْتِ رشید و امِّ أَیْمَن و حَبَابَه الْوابِیَّة و سُمَیّهُ اُمُ عَمَارِ بْنِ یَاسرٍ وَ زُبَیْدَه و اُمُ خَالِدٍ الْاَحمسیة و اُمُ سَعِیدِ الْحَنَفِیة و صُبَانَةُ الْمَاشِطَةُ و اُمُ خَالِدٍ الجُهَنِّیُه.(1)

ص: 73


1- - دلائل الإمامة: ص 484،ح 48.

این روایت را نویسنده کتاب بیان الائمه با واسطه از دلائل الامامة نقل می کند اما دو اسم در آن تضعیف شده است «زبیده» را «وتیره» و «الاحمسیه» را «الاحبشیه» نوشته است.(1)

در این روایت امام صادق(علیه السلام) از آن سیزده زن تنها نام نه نفر را یاد می کند که این بانوان جزء همان پنجاه بانویی می باشند که حضرت فرمودند در هنگام ظهور حضرت مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) به دنیا رجعت می کنند و به مداوای مجروحان و سرپرستی بیماران را به عهده می گیرند.

چهارم: زنان مؤمن و پرهیزکاری هستند که قبل از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) از دنیا رحلت کرده اند. هنگامی که امام زمان(علیه السلام) ظهور می کنند به آنها گفته می شود امام شما ظهور کرده اگر می خواهی می توانی رجعت کنی و به دنیا برگردی و در کنار امام زمانت باشی و به یاری دولت او بپردازی چنانچه در دعای عهد می خوانیم که امام صادق(علیه السلام) فرمودند هر کس چهل صبح این دعا را بخواند از یاوران قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) ما باشد و اگر پیش از ظهور از دنیا برود خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد.(2)

ص: 74


1- - بیان الائمه: ج 3، ص 417.
2- - سفینة البحار: ج 2، ص 294.

فصل دوم: شرح حال برخی از بانوان رجعت کننده بر اساس تاریخ حیاتشان

صیانه آرایشگر (ماشطه): نامش صبانه یا صیانه است و شغلش آرایشگری دختر فرعون بود که به او ماشطه آل فرعون یا ماشطه بنت فرعون می گفتند.(1)

ماشطه همسر حزقیل بود که حزقیل به مؤمن آل فرعون معروف بود و در قرآن کریم از او یاد شده است که برادر آسیه همسر فرعون بوده است و همان کسی می باشد که ایمانش را پنهان می کرد تا هنگام پیروزی حضرت موسی(علیه السلام) بر ساحران ایمان خود را آشکار کرد و با فرعونیان به مجادله پرداخت و همراه ساحران به دار کشیده شد و به شهادت رسید.(2)

ماشطه هم مانند همسرش ایمان خود را پنهان می کرد تا روزی در حال آرایش و شانه کردن موی دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد. در این

ص: 75


1- - کنز العمال: ج 84، ص 19.
2- - بحارالانوار: ج 13،ص 162.

هنگام گفت: سبحان اللّه دختر فرعون پرسید پدر مرا یاد کردی؟ گفت نه پروردگار خود و پروردگار تو و پروردگار پدرت را یاد کردم. دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صیانه را احضار کرد و پرسید: پروردگار تو کیست؟جواب داد: اللّه پروردگار من و توست. فرعون گفت: از عقیده خود برگرد او قبول نکرد. فرعون دستور داد تا تنور مسی آماده کنند و همه بچه های آن زن را در حضورش در تنور آتش انداخت چون نوبت به طفل شیرخوارش رسید صیانه می خواست به ظاهر از دین خود برائت جوید که کودک شیرخوارش به زبان آمد و گفت: مادر صبر کن که تو بر حق هستی. فرعون آن زن و بچه شیرخوارش را در آتش افکند سوزاند و خداوند در اثر صبر و تحمل آن زن در راه دین، او را در دولت امام زمان(علیه السلام) زنده می گرداند تا هم به آن حضرت خدمت کند و هم انتقام خود را از فرعونیان بگیرد.(1)

1- سمیه مادر عمار یاسر: وی همسر یاسر و مادر عمار بود و هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و اولین شهید اسلام می باشد که در سال پنجم بعثت به شهادت رسید.(2)

ص: 76


1- - قصص الانبیاء: ص 296 / کنز العمال: ج 14، ص 21 / تاریخ مدینه دمشق: ج 16، ص 420: سیر اعلام النبلاء: ج 6، ص 112 / البدایه و النهایه: ج 1، ص 385.
2- - مستدرک علی صحیحین: ج 3، ص 383 / مجمع الزوائد: ج 9، ص 291.

او و شوهرش یاسر در دام ابوجهل لعنت الله علیه گرفتار شدند و او نخست آنها را وادار کرد به پیامبر دشنام دهند آنها به چنین کاری راضی نشدند او نیز زره آهنی به سمیه و یاسر پوشانید و آنها را در آفتاب سوزان نگه داشت. وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دید که آنها شکنجه می شوند فرمود «یٰا آل یٰاسِر فَاِنْ مُوعِدکُمْ الجَنَة اللّهُمَ اِغْفِر لِآلِ یٰاسِرْ». ای خاندان یاسر صبر پیشه کنید که وعده گه شما بهشت است. خداوندا خاندان یاسر را بیامرز.(1) سرانجام ابوجهل با نیزه ای آنها را به شهادت رسانید.(2)

خداوند این زن را به پاداش صبر و مجاهدتی که در راه اسلام نشان داد در ایام ظهور مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) زنده خواهد کرد تا تحقق وعده الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا به یاوران آن حضرت خدمت کند.

2- نسیبه دختر کعب مازنیه: معروف به ام عُماره و از زنان فداکار صدر اسلام است و در سال سیزدهم بعثت به همراه همسرش در عقبه ثانی پیش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و با ایشان بیعت کرد.(3) او در جنگ احد شرکت کرد و همچنین در جنگهای دیگر مانند خیبر و حنین شرکت داشت و مجروحان

ص: 77


1- - شرح نهج البلاغه: ج 2، ص 36.
2- - ریاحین الشریعة: ج 4، ص 353 / المصنف: ج 4، ص 42.
3- - بحارالانوار: ج 19، ص 24 / تاریخ طبری: 2، ص 92 / سیره ابن هشام: ج 2، ص 302.

جنگی را مداوا می کرد ولی در جنگ احد وقتی دید که مسلمانان فرار می کنند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را تنها گذاشتند به دفاع از جان شریف آن حضرت پرداخت و در این راه بدنش زخم های فراوان برداشت. پیامبر این فداکاری را ستود و به فرزندش عماره فرمود: امروز مقام مادر تو از مردان جنگی والاتر است.(1)

سرانجام این بانوی بزرگوار در واقعه حره که یزید لعنت الله علیه برای فتح مدینه به این شهر حمله کرد در سن هفتاد و سه سالگی به شهادت رسید.(2) ایشان از کسانی می باشد که برای یاری امام زمان(علیه السلام) زنده خواهند شد.

3- ام ایمن: نام وی برکة و از اهل حبشه و هنگام حمله ابرهه به کعبه به مکه آورده شد که پس از شکست ابرهه اسیر گشت. ایشان کنیز آمنه مادر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و بعد از فوت آمنه پرستار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شد.(3) و وقتی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با حضرت خدیجه(علیها السلام) ازدواج کرد او را آزاد ساخت و پیامبر به ایشان مادر خطاب می کرد.(4)

و می فرمود این زن باقی مانده خاندان من است.(5) ام ایمن چهارمین فردی است که به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورد.(6) و جزو راویان و

ص: 78


1- - مغازی واقدی: ج 1، ص 272.
2- - مستدرک علی صحیحین: ج 3، ص 520.
3- - عدد القویه: ص 125.
4- - الاصابة: ج 8، ص 169.
5- - مستدرک علی صحیحین: ج 4، ص 70 / تهذیب الکمال: ج 35، ص 229.
6- - شرح نهج البلاغه: ج 13، ص 272.

محدثان به شمار می آید که چندین روایت از ایشان نقل شده از جمله روایت عقد حضرت زهرا(علیها السلام) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) که جبرئیل و میکائیل در آسمان خواندند.(1)

و همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ایشان را مسئول خرید جهیزیه برای حضرت زهرا(علیها السلام) نمود و در شب عروسی نیز دربان خانه حضرت زهرا(علیها السلام) بود.(2) ایشان در جنگهای احد و خیبر و حنین شرکت داشتند.(3) ام ایمن از شیفتگان خاندان امامت بود و همیشه در کنار اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و در مصائب از ایشان دفاع می کرد. در روزی که به خانه امیرالمؤمنین(علیه السلام) حمله شد و دشمنان خواستند امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به مسجد ببرند ام ایمن خطاب به ابوبکر لعنت الله علیه گفت چه زود حسادت و نفاق خود را آشکار ساختید وقتی عمر لعنت الله علیه این جمله را از ام ایمن شنید دستور داد ام ایمن را از مسجد بیرون کنند.(4)

و در ماجرای فدک هم حضرت زهرا(علیها السلام) ایشان را به عنوان شاهد معرفی کردند در وقتی که ابوبکر لعنت الله علیه از آن حضرت شاهد خواست. حضرت فاطمه(علیها السلام) امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ام ایمن را به عنوان شاهد معرفی کردند. که ام ایمن خطاب به ابوبکر لعنت الله علیه گفت تو را به خدا سوگند می دهم که آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

ص: 79


1- - المناقب:ج 3، ص 346.
2- - کشف الغمه: ج 1: ص 350.
3- - ملحقات ابن سعد: ج 8، ص 225 / الاصابه: ج 8، ص 172.
4- - کتاب سلیم: ص 593 و 865.

شنیدی که فرمودند: ام ایمن زنی از اهل بهشت است. ابوبکر لعنت الله علیه گفت: بله. ام ایمن گفت پس بدان که خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وحی کرد که حق نزدیکان را بده و پیامبر فدک را به امر الهی به فاطمه(علیها السلام) داد.(1) ایشان بعد از شهادت حضرت زهرا(علیها السلام)قسم خورد که در مدینه نماند زیرا طاقت جای خالی حضرت فاطمه(علیها السلام) را نداشت. از این رو به مکه رفت.(2)

به خاطر همین فداکاری ها و عشق داشتن به اهل بیت(علیهم السلام) می باشد که ایشان جزو رجعت کنندگان می باشند.1- حبابه والِبیه: ایشان در زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) می زیستند و زمان امام رضا(علیه السلام) را نیز درک کرده است. دو بار جوانی اش به او بازگردانده شد یکبار به اشاره امام سجاد(علیه السلام) و بار دیگر به عنایت امام رضا(علیه السلام) و در زمان امام رضا(علیه السلام) فوت شدند و امام رضا(علیه السلام) او را در پیراهن مبارک خودشان دفن کردند.(3)

در حدیثی نقل شده که وقتی ایشان خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) رسیدند از حضرت دلیلی بر امامت درخواست کردند. حضرت(علیه السلام) به سنگ

ص: 80


1- - تفسیر قمی: ج 2، ص 155.
2- - المناقب: ج 3، ص 338 / الخرایج و الجرائع: ج 2، ص 530.
3- - غیبت طوسی: ص 76.

کوچکی اشاره کردند و فرمودند آن را بیاور. وقتی آن سنگ را خدمت حضرت بردند امیرالمؤمنین(علیه السلام) با انگشتر خود بر سنگ مهر زدند پس فرمودند ای حبابه هر کس ادعای امامت کرد و توانست چنان که دیدی روی سنگ مهر کند بدان او امام است و اطاعت از او واجب. امام کسی است که هر چه بخواهد در دسترس او باشد. از این رو حبابه پس از شهادت هر امامی نزد امام دیگری می رفت و آنان مهر خود را به همان سنگ می زدند و اثر آن نقش می بست تا زمان امام سجاد(علیه السلام) که سن ایشان به صد و سیزده سال رسیده بود و به اشاره امام جوانی او برمی گردد و تازمان امام رضا(علیه السلام) زنده بودند و خدمت هر امامی که می رسیدند آن سنگ را مهر می زدند و نه ماه بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) زنده بودند و پس از آن از دنیا رحلت کردند.(1)

5- قنواء دختر رُشَید هَجَری: رشید هجری یکی از شیعیان و پیروان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده که حضرت نحوه شهادتش را به او خبر دادند و از اصحاب سر امیرالمؤمنین(علیه السلام) می باشد که به دست عبیداللّه بن زیادلعنت الله علیه به شهادت رسیدند. که به گفته شیخ مفید؟ره؟ هنگام ورود پدرش نزد عبیداللّه بن زیاد قنواء شاهد قطع دو دست و دو پای پدر خود بوده و به کمک دیگران

ص: 81


1- - سفینة البحار: ج 1، ص 204 / کافی: ج 1، ص 326 / کمال الدین:باب 49 (با تلخیص و تصرف).

بدن نیمه جان پدر را از دارالعماره بیرون آورده و به خانه منتقل کرده است و همان شب دستور قتل رشید به دستور عبیداللّه صادر شد و بعد از قطع کردن زبان او به طرز دلخراشی به شهادت رسید.(1)

قنواء از یاران باوفای حضرت امام صادق(علیه السلام) بوده(2) قنوا می گفت پدرم از من خواسته بود حدیث را کتمان کنم و قلبم را محل امانت قراربدهم.(3) که نشان می دهد ایشان هم مانند پدرش اسرار می دانسته ولی اجازه بیان آن را نداشته.

علامه مجلسی؟ره؟ در باب فصل انتظار روایت می کند قنوا می گوید به پدرم عرض کردم شما چقدر خود را به رنج و مشقت عبادت می اندازید؟ فرمود: دخترم قومی بعد از ما می آیند که در دینشان بصیرت دارند و شدت ایمانشان از ما بیشتر است.(4)

6- ام خالد: معروف به ام خالد مقطوعة الید (دست بریده) که از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) بوده که به جرم شیعه بودن توسط یوسف بن عمر

ص: 82


1- - اختصاص: ص 77 / رجال کشی: ج 1، ص 290 / امالی طوسی: ص 165 / الخرایج و الجرایح: ج 1، ص 228.
2- - جامع الرواة: ج 2، ص 458 / رجال شیخ طوسی: ص 341.
3- - الاختصاص: ص 78.
4- - بحارالانوار: ج 52، ص 130 / محاسن:ج 1، ص 251.

دستهای او قطع گردید. او زنی صالح و از شیعیان و یاران امام صادق(علیه السلام) بوده و در سخنوری زنی بلیغ بوده و در کمال فصاحت و بلاغت سخن می گفت.(1)

ایشان هم از زنانی می باشد که امام صادق(علیه السلام) فرمودند جزء رجعت کنندگان می باشد.

7- زبیده: همسر هارون الرشید لعنت الله علیه و مادر محمد امین بوده.(2) ایشان یکی از هواداران و پیروان اهل بیت(علیهم السلام) بوده که وقتی هارون دانست او از شیعیان می باشد قسم خورد که وی را طلاق دهد.(3)

او معروف به خیّر و تفضل کردن به اهل علم و اصلاح بود و به فقیران کمک می کرد که خدماتی بسیاری کرد و از مهمترین آنها آبرسانی به عرفات است. آثار زیادی در شهر مکه و مدینه و در راه مکه اعم از چاه آب و برکه ایجاد کرد.(4)

و همچنین گفته اند که زبیده صد کنیز داشت که پیوسته مشغول حفظ قرآن بودند و همیشه از محل سکونت او صدای تلاوت قرآن شنیده می شد.(5)

ص: 83


1- - رجال کشی: ص 242.
2- - تاریخ دمشق: ج 50، ص 329.
3- - تنقیح المقال: ج 3،ص 78.
4- - تاریخ بغداد: ج 14، ص 434.
5- - تنقیح المقال: ج 3،ص 78 / سیر اعلام النبلاء: ج 10، ص 241.

زبیده در سال 216 از دنیا رفت. قبر او در کرخ بغداد در قبرستان قریش می باشد.(1)

ص: 84


1- - تنقیح المقال: ج 3، ص 78 / تاریخ بغداد: ج 14،ص 434 / البدایه و النهایه: ج 10، ص 296.

بخش سوم: رجعت حضرت زهرا(علیها السلام)

ص: 85

در این قسمت از کتاب روایاتی که تصریح به رجعت حضرت زهرا(علیها السلام) دارد را به نظر خوانندگان این اوراق می رسانیم:

دلیل اول:

عَنْ سَلْمَانَ قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم): إِنَّ اللّه تَبارَکَ و تَعَالَی لَمْ یَبْعَث نَبِیاً و لَا رَسُولاً إِلاَّ جَعَلَ لَهُ أثنَی عَشَرَ نَقیباً فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللّهِ لَقَدْ عَرَفْتُ هَذَا مِنْ أَهْل الکِتابَینِ، فَقال: سَلْمَانُ! هَلْ عَلَمْت مَنْ نَقَبَائی وَ مِنَ الإِثنی عَشَرَ الَّذینَ اختَارَهُمُ اللّهُ لِلأُمَّةِ مِنْ بَعْدِی؟ فُقُلْتُ: اللّهُ و رَسُولُهُ أَعْلَمُ.

فَقَالَ يَا سَلْمَانُ! خَلَقَنِيَ اَللَّهُ مِنْ صَفْوَةِ نُورِهِ وَ دَعَانِي فَأَطَعْتُه وَ خَلَقَ مِنْ نُورِي عَلِيّاً وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ وَ خَلَقَ مِنْ نُورِ عَلِيٍّ فَاطِمَةَ فَدَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ وَ خَلَقَ مِنِّي وَ مِنْ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ: اَلْحَسَنَ وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ وَ خَلَقَ مِنِّي وَ مِنْ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ: اَلْحُسَيْنَ فَدَعَاهُ فَأَطَاعَهُ ثُمَّ سَمَّانَا بِالْخَمْسَةِ أَسْمَاءِ مِنْ أَسْمَائِهِ فَاللَّه اَلْمَحْمُودُ وَ أَنَا مُحَمَّدٌ وَ اَللَّهُ اَلْعالِی وَ هَذَا عَلِيٌّ وَ اَللَّهُ

ص: 86

اَلْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ اَللَّهُ ذُو اَلْإِحْسَانِ وَ هَذَا اَلْحَسَنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُحْسِنُ وَ هَذَا اَلْحُسَيْنُ ثُمَّ خَلَقَ مِنَّا مِنْ نُورِ اَلْحُسَيْنِ تِسْعَةَ أَئِمَّةٍ فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اَللَّهُ سَمَاءً مَبْنِيَّةً وَ أَرْضاً مَدْحِيَّةً وَ لَا مَلَكاً وَ لاَ بَشَراً وَ كُنَّا نُوراً نُسَبِّحُ اللّهَ وَ نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِيعُ .

قَالَ سَلْمَانُ: فُقُلْتُ: يا رَسولَ اللّه ِ ، بِأَبي أنتَ واُمّي ، فَما لمِنَ عَرَفَ هؤُلاءِ ؟ فَقالَ : يا سَلمانُ ، مَن عَرَفَهُم حَقَّ مَعرِفَتِهِم واقتَدى بِهِم ، وَ والى وَلِيَّهُم وتَبَرَّأَ مِن عَدُوِّهِم فَهُوَ واللّه ِ مِنّا ، يَرِدُ حَيثُ نَرِدُ ، ويَسكُنُ حَيثُ نَسكُنُ.

فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ هَلْ يَكُونُ إِيمَانٌ بِهِمْ بِغَيْرِ مَعْرِفَةِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ؟ فَقَالَ: لاَ سَلْمَانُ! فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اَللَّه! فَأَنَّى لِي بِهِمْ وَ قَدْ عَرَفْتَ إِلَی الْحُسَيْن؟ قَالَ: لاَ یا سَلْمَانُ! فَقُلتُ: یا رَسُولَ اللّهِ! فَأَنَّی لیٖ بِهِمْ و قَدْ عَرَفْتَ إِلَی الْحُسَین؟ قَال: ثُمَّ سَيِّدُ اَلْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ ثُمَّ اِبْنُهُ مُحَمَّدٌ بَاقِرُ عِلْمِ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ مِنَ النَّبیینُ و المُرْسَلینَ ثُمَّ اِبْنُهُ جَعْفَرُ بْنُ محمَّدِ لِسَانُ اَلصَّادِقُ ثُمَّ اِبْنُهُ مُوسَى بنِ جَعْفَرِ اَلْكَاظِمُ غَيْظَهُ صَبْراً فِي اَللَّهِ عزَّوجل ثُمَّ اِبْنُهُ عَلِيُّ بْنُ مُوسیَ اَلرَّضِی لِأَمْرِ اللَّهِ. ثُمَّ اِبْنُهُ مُحَمَّد بْنُ عَلِی اَلْمُخْتَارُ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ. ثُمَّ اِبْنُهُ عَلِیِّ بْنِ محمّد الهادِی إِلَی اللّهِ ثمَّ اِبْنُهُ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی اَلصَّامِتُ

ص: 87

الْأَمِینُ لِسِرِّ اللّهِ ثُمَّ محمَّد بن الحَسَنِ اَلْهَادِي اَلْمَهدِی النّاطِق الْقَائِمُ بِحَقِّ اللّه.

إِلَى اَللَّهِ.ثُمَّ قَالَ. یا سَلْمَانُ! إِنَّكَ مُدْرِكُهْ وَ مَن کَانَ مِثْلِكَ وَ مَنْ تَوَلاَّهُمْ بِحَقِيقَةِ اَلْمَعْرِفَتِه. قَالَ سَلْمَانُ: فَشَكَرْتُ اَللَّهَ کَثیراً ، ثُمَّ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اَللَّه وَ إِنّی مُؤَجَّلٌ إِلَى عَهْدِهِ. قَالَ یا سَلْمَانُ! اقْرَأ «فَإِذٰا جٰاءَ وَعْدُ أُولاٰهُمٰا بَعَثْنٰا عَلَيْكُمْ عِبٰاداً لَنٰا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجٰاسُوا خِلاٰلَ اَلدِّيٰارِ وَ كٰانَ وَعْداً مَفْعُولاً.» `ثُمَّ رَدَدْنٰا لَكُمُ اَلْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْنٰاكُمْ بِأَمْوٰالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنٰاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً»

قَالَ سَلْمَانُ:فَاشْتَدَّ بُكَائِي وَ شَوْقِي، ثُمَّ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اَللَّه! أَ بِعَهْدٍ مِنْكَ؟

فقَالَ: إِي وَ اللّهِ! اَلَّذِي أَرْسَلَ مُحَمَّداً بِالحَقِّ مِنِّي وَ مِنْ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ التِسْعَةِ وَ كُلِّ مَنْ هُوَ مِنَّا و مَعَنَا وَ مُضَامّ فِينَا، إِي وَ اَللَّهِ! يَا سَلْمَانُ وَ ؟؟ إِبْلِيسُ وَ جُنُودُهُ وَ كُلُّ مَنْ مَحَضَ اَلْإِيمَانَ مَحْضاً وَ مَحَضَ اَلْكُفْرَ مَحْضاً حَتَّى يُؤْخَذَ بِالْقِصَاصِ وَ ألْاوتَار يَظْلُمَ رَبُّكَ أَحَداً»(1) و یحققُ تَأْوِيلُ هَذِهِ اَلايَة:« وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ وَ

ص: 88


1- - سوره کهف: آیه 49.

نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوٰارِثِينَ». «وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي اَلْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هٰامٰانَ وَ جُنُودَهُمٰا مِنْهُمْ مٰا كٰانُوا يَحْذَرُونَ»(1)قَالَ سَلْمَانُ: فَقُمْتُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ و مَا يُبَالِي سَلْمَانُ مَتَی لَقِيَ اَلْمَوْتُ أَوْ اَلْمَوْتُ لَقِيُه.(2)

از سلمان فارسی نقل است که گفت: محضر مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شدم چون نظرشان به من افتاد فرمودند: ای سلمان! خداوند متعال هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نفرموده جز اینکه برای او دوازده نقیب قرار داده. عرض کردم: ای رسول خدا! این مطلب را از اهل کتاب تورات و انجیل دانسته ام نقبای شما کیانند؟

حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای سلمان! خداوند مرا از برگزیده نور خود آفرید. پس مرا خواند و من اطاعتش کردم، و علی(علیه السلام) را از نور من آفرید پس او را خواند و او اطاعتش کرد و از نور من و علی(علیه السلام) فاطمه(علیها السلام) را آفرید پس او را خواند و او اطاعت کرد و از من و علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) حسن(علیه السلام) را آفرید و

ص: 89


1- - سوره قصص: آیه 5 و 6.
2- - الزام الناصب: ج 2، ص 274 / بحارالانوار: ج 25، ص 6 ، ح 9، ج 53، ص 142 ، ح 162/ البرهان فی تفسیر القرآن: ج 3، ص 503 و ج 4، ص 252 / دلائل الامامة: ص 448 / مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر: ص 6 / نوادرالاخبار فیما یتعلق بأصول الدین: ص 128، ح 26 / الهدایة الکبری: ص 375.

خواندش و او اطاعت کرد و از من و علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و حسن(علیهالسلام)، حسین(علیه السلام) را آفرید و او را خواند وی اطاعت کرد و ما را به پنج نام از نامهای خودش نام نهاد.

خداوند محمود است و من محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) خدا عالی است و این علی(علیه السلام) خدا فاطر است و این فاطمه(علیها السلام) خدا احسان است و این حسن(علیه السلام) خدا محسن است و این حسین(علیه السلام) پس از آن خداوند از ما و از صلب حسین(علیه السلام) نه امام آفرید و آنان را خواند آنها اطاعت کردند و این پیش از آن بود که خداوند آسمان افراشته و زمین پهناور یا هوا یا ملک یا آب یا بشری را بیافریند و ما به علم او نوری بودیم که وی را تسبیح می نمودیم و دستورات و فرامین او را می شنیدیم و اطاعت می کردیم.

سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! چه ثواب و اجری است برای کسی که ایشان را بشناسد!

حضرت فرمودند: ای سلمان! هر که ایشان را بشناسد و به حقیقت معرفت به آنان پیدا کند و از ایشان پیروی کند و دوست بدارد هر که آنان را دوست دارد و دشمن بدارد دشمنان آنها را، او به خدا سوگند از ما است وارد شود هر کجا ما وارد شویم و منزل کند هر کجا که ما منزل کنیم.

ص: 90

عرض کردم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! آیا بدون شناختن نامهای ایشان ایمان به آنها کافی است؟ حضرت فرمودند: نه! ای سلمان! عرض کردم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! من تا حسین(علیه السلام) بیش نشناسم، بقیه را از چه راهی بشناسم؟

حضرت فرمودند: پس از حسین(علیه السلام)، آقای عبادت کنندگان فرزندش علی بن الحسین(علیه السلام)، سپس محمد بن علی باقر(علیه السلام) (شکافنده ی) علم اولین و آخرین از پیامبران و مرسلین و پس از او جعفر بن محمد صادق(علیه السلام) زبان گویای خدا، پس موسی بن جعفر کاظم(علیه السلام) فرونشاننده ی غیظ و غضب خود به بردباری در راه خدای عزّوجلّ، پس علی بن موسی الرضا(علیه السلام) راضی به امر پروردگار، پس محمد بن علی(علیه السلام) برگزیده از خلق خدا و پس از او علی بن محمد(علیه السلام) راهنمای به سوی خدا، پس حسن بن علی(علیه السلام) صامت (خاموش) و امین بر اسرار خدا، پس از او محمد بن الحسن مهدی هادی(علیه السلام) و ناطق و قائم به امر خدای عزّوجلّ (عج الله تعالی فرجه الشریف) .

سلمان گوید: گریان شدم و عرض کردم: سلمان کجاست که آنها را درک کند؟حضرت به من فرمودند: تو و امثال تو از کسانی هستید که به حقیقت شناخت و معرفت آنها را دوست دارید و آنها را درک می کنید.

سلمان گوید: خدای را بسیار شکر کردم. پس عرض کردم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! آیا من به زمان آنها می رسم؟

ص: 91

فرمودند: ای سلمان بخوان این آیه شریفه را «پس گاهی که آید وعده ی نخستین، آنها را برانگیزیم بر شما بندگانی از ما، دارندگان نیروی سخت، پس بگردند میان شهرها و بوده است وعده ی شدنی» «پس بازگردانیم برای شما تاختن را بر ایشان و کمک دادیم شما را به مالها و پسرانی و گردانیم شما را افزون تر در گروه» پس گریه ی شوقم شدید شد و عرض کردم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! آیا شما در آن زمان حضور خواهید داشت؟ فرمودند: آری به خدایی که محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را فرستاده! من و علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و نه امام و هر مؤمنی که درباره ی ما به او ستم شده است حضور خواهد داشت. آری به خدا سوگند! ای سلمان! پس شیطان و لشکریانش و همچنین هر مؤمن خالص و هر کافر خالص بیایند تا قصاص و انتقام ظلم ها و خونها گرفته شود و خداوند احدی را ستم نکند و ماییم تأویل این آیه شریفه:«و اراده کنیم که منت نهیم بر آنان که ناتوان شمرده شدند در زمین و بگردانیمشان ارث برندگان و فرمانرواییشان دهیم در زمین» «و بنمایانیم فرعون و هامان و سپاهیان ایشان را از آنچه می ترسیدند» سلمان گوید: از نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برخاستم و عرض کردم: هر زمان مرگ بیاید سلمان باکی ندارد.

ص: 92

دلیل دوم:

روی فی بعض مؤلفات اصحابنا عن الحسین بن حموان عن محمد ابن اسماعیل و علی بن عبداللّه الحسنی عن ابی شعیب ]و[ محمد بن نصیر عن عمر بن الفرات عن محمد بن المفضل عن المفضل بن عمر قال: سالت سیدی الصادق(علیه السلام) ...

قال المفضل: یا سیدی ثم یسیر الهدی الی این؟ قال(علیه السلام) الی مدینه جدی رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) فاذا وردها کان له فیها مقام عجیب یظهر فیه سرور المؤمنین و خزی الکافرین.

قال المفضل: یا سیدی ما هو ذاک؟ قال: یرد الی قبر جده(صلی الله علیه و آله و سلم) فیقول: یا معاشرالخلائق هذا قبر جدی رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم)؟ فیقولون: نعم یا مهدی آل محمد فیقول: و من معه فی القبر؟ فیقولون صاحباه و ضجیعاه ابوبکر و عمر فیقول و هو اعلم بهما و الخلائقکلهم جمیعاً یسمعون: من ابوبکر و عمر؟ و کیف دفنا من بین الخلق مع جدی رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و عسی المدفون غیرهما.

فیقول الناس: یا مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) ما ههنا غیرهما انهما دفنا معه لانهما خلیفتا رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوا زوجنیه فیقول للخلق بعد ثلاث: اخرجوهما من قبرهما فیفر جان غفیین طریفین لم یتغیر خلقهما و لم شیعب لونهما فیقول: هل

ص: 93

فیکم من یعرفهما؟ فیقولون: تعرفهما ؟؟ و لیس ضجیعا جدک غیرهما فیقول: هل فیکم احد یقول غیر هذا اوثیک فیهما؟ فیقولون: لافیوخر اخراجهما ثلاثه ایام ثم ینتشر الخبر فی الناس و یحضر المهدی و یکشف البدران عن القبرین و یقول للنفتاء: ابحثوا عنهما و انبشوهما فیبحثون بایدیهم حتی یطون الیهما: یخرجان غفین طریفین کصورتهما فیکشف عنهما اکفانهما و یامر برفعهما علی دوقه یابسه نقرة فیطبهما علیها فتحیی الشجرة و تورق و یطول فرعها.

فیقول المرتابون من اهل ولایتهما: هذا واللّه الشرف حقا و لقد فزنا بمحبتهما و ولایتهما و یخبر من اخفی نفسه ممن فی نفسه مقیاس حبه من محبتهما و ولایتهما فیحضر فهما و یرونهما و یفتنون بهما و ینادی المهدی(علیه السلام): کل مناحب صاحبی رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و ضجیعیه فلیقرد جانباً فتتجزَّء الخلق جزئین احدهما موال و الاخر متبری منهما.

فیعرض المَهدی(علیه السلام) عَلی اولیَائهما الْبراءة منهما فَیقولوُن: یا مهدی آلِ رَسول اللّه نَحن لم تَنبرأ منهمَا و لنا نَعلَم انَ لهَما عَندَاللّه وَ عَندک هذه المَنزلَه و هذا الَذی بدَالِنا من فظهما اِنتبرأ السَاعة منهما وَ فدراَنیاَ منهما ما را نیافِی هذا الوَقت؟ مِنَ نضَارِتهَما و غْضافَتِهما و حَیاة الشَجرةِ بهَمَا؟ بلَ و اَللّه تنَبرأ مَنک و ممَن آمن بَکَ

ص: 94

منَ لا یَومَن بهَما و من صَلبهِمَا و اخرَجَهما وَ فَعل بهَما ما فَعلَ فیامرَ المهَدَی(علیه السلام) ریَحا سوداءَ فتهَب علیهِم فتَجعلَهم کَاعجازَ نخل خَاویه.

ثُمَ يأَمر بَإنزَالهما فينزَلان إِليهَ فيحيَيهما بإَذن اللّه تعالى و يأمر الخلائق بالاجتماع ثم يقص عليهم قصص فعالهما في كل كور و دور حتى يقص عليهم قتل هابيل بن آدم(علیه السلام) و جمع النار لإبراهيم(علیه السلام) و طرح يوسف(علیه السلام) في الجب و حبس يونس(علیه السلام) في الحوت و قتل يحيى(علیه السلام) و صلب عيسى(علیه السلام) و عذاب جرجيس و دانيال(علیه السلام) و ضرب سلمان الفارسي و إشعال النار على باب أمير المؤمنين و فاطمة و الحسن و الحسين(علیه السلام) لإحراقهم بها و ضرب يد الصديقة الكبرى فاطمة بالسوط و رفسبطنها و إسقاطها محسنا و سم الحسن(علیه السلام) و قتل الحسين(علیه السلام) و ذبح أطفاله و بني عمه و أنصاره و سبي ذراري رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و إراقة دماء آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و كل دم سفك و كل فرج نكح حراما و كل رين و خبث و فاحشة و إثم و ظلم و جور و غشم منذ عهد آدم(علیه السلام) إلى وقت قيام قائمنا ع كل ذلك يعدده(علیه السلام) عليهما و يلزمهما إياه فيعترفان به ثم يأمر بهما فيقتص منهما في ذلك الوقت بمظالم من حضر ثم

ص: 95

يصلبهما على الشجرة و يأمر نارا تخرج من الأرض فتحرقهما و الشجرة ثم يأمر ريحا فتنسفهما فِي الْيَمِّ نَسْفاً .

قال المفضل: یا سیدی ذلک آخر عذابهما؟ قال: هیهات یا مفضل واللّه لیردن ولیحضرن السید الاکبر محمد رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله والصدیق الاکبر أمیر المؤمنین وفاطمة والحسن والحسین والائمة(علیهم السلام) و کل من محض الایمان محضا أو محض الکفر محضا، ولیقتصن منهما لجمیعهم حتى أنهما لیقتلان فی کل یوم ولیلة ألف قتلة، ویردان إلى ما شاء ربهما.

ثم لکانی انظر ... یا مفضل ... الینا معاشر الائمه بین یدی رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) نشکوا الیه ما نزل بنا من الائمه بعده و مانا لنا منالتکذیب و الرد علینا و سببنا و لعننا و تغویفنا بالقتل و قصد طواغیتهم الولاة لامورهم من دون الامة تبر قیلنا عن الحرمة الی دار ملکهم و قتلهم ایانا بالسم و الحبس فیبکی رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم)و یقول: یا بنی ما نزل بکم الا ما نزل یعدکم قبلکم.

ثمّ تبتدئ فاطمة و تشکو ما نالها من أبی بکر و عمر و أخذ فدک منها و مشیها إلیه فی مجمع من المهاجرین و الأنصار و خطابها له فی أمر فدک و ما ردّ علیها من قوله: إنّ الأنبیاء لا تورث، و احتجاجها بقول زکریا و یحیی(علیه السلام) و قصّه

ص: 96

داود و سلیمان(علیه السلام) و قول عمر: هاتی صحیفتک التی ذکرت أنّ أباک کتبها لک و إخراجها الصحیفة و أخذه إیّاها منها و نشره لها علی رءوس الأشهاد من قریش و المهاجرین و الأنصار و سائر العرب و تفله فیها و تمزیقه إیّاها و بکائها و رجوعها إلی قبر أبیها رسول اللّه باکیة حزینة تمشی علی الرمضاء قد أقلقتها و استغاثتها باللّه و بأبیها رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلم و تمثّلها بقول رقیة بنت صیفی:

قد كان بعدک انباء و هنئة *** لو كنت شاهدها لم تكبر الخطب

انا فقدناك فقد الارض و ابلها *** و اختل قومك فاشهدهم و قد نكبوا

ابدت رجال لنا فحوی صدورهم *** لا نایت و حالت دونک العجب

لکل قوم لهم قرب و منزلة *** عدالاله علی الادنین مقترب

یا لیت قبلک کان الموت حل بنا *** املوا اناس فقازو ابالذی طلبو

و تقص علیه قصه ابی بکرو انفادة خالد بن الولید و قنفذاً و عمر بن الخطاب و جمعه الناس لاخراج امیرالمؤمنین(علیه السلام) من بیته الی البیعة فی سقیفه بنی ساعده و

ص: 97

اشتغال امیرالمؤمنین بعد وفات رسول اللّه ؟؟ ازواجه و قبره و تعزیتهم و جمع القرآن و قضا دینه و انجاز عداته و هی ثمانون الف درهم باع فیها تلیده و طارفه و قضاها عن رسول اللّه...

و قول عمر: اخراج یا علی الی ما اجمع علیه المسلمون و الا قنلناک و قول فضه جاریه فاطمه ان امیرالمؤمنین مشغول و الحق له ان انصفتم ن انفسکم و انضمتوه وجمعهم الجزل و الحطب علی الباب لاحراق بیت امیرالمؤمنین و فاطمه و الحسن و الحسین و زینب و ام کلثوم و فضه و اضرامهم النار علی الباب و خروج فاطمه الیهم و خطابها لم من وراء البابو قولها: ویحک یا عمر ما هذه الجرأة علی اللّه و علی رسوله؟ تریدان تقطع نسله من الدنیا و نعید و تطفیء نور اللّه؟ و اللّه متم نوره و انتهاره لها.

و قوله: کفی یا فاطمه فلیس محمد حاضراً و لا الملائکة آتیه بالامر و النهی و الزجر من عنداللّه و ما علی الا کاحد المعین فاختاری ان شئت خروجه بیعة ابی بکر او حراقکم جمیعاً.

ص: 98

فقالت و هی باکیة: اللّهم الیک نشکو فقد نبیک و رسولک و صفیک و ارتداد امته علینا و منهم ایانا حقنا الذی جعلة لنا فی کتابک المنزل علی نبیک المرسل.

فقال لها عمر: دعی عنک یا فاطمه حمقات النساءفلم یکن اللّه لیجمع لکم النبوة و الخلافة و اخذت النار فی خشب الباب.

و ادخال قنفذ یده لعنه اللّه یروم فتح الباب و ضرب عمر لها بالسوط علی عضدها حتی صار کالدملج الاسود و رکل الباب یرجله حتی الصاب بطنها و هی حامله بالمحسن ؟؟الاشهر و اسقاطها ایاه.

و هجوم عمر و قنفذ و خالدبن الولید و صفقة خدها حتی بداقرطاها تحت خمارها و هی بقهر بالبکاء و تقول: واابتاه وا رسول اللّه ابنتک فاطمه تکذب و تضرب و یقتلجنین فی بطنها. و خروج امیرالمؤمنین(علیه السلام) من داخل الدار محمرا العین حاسراً حتی القی ملاءته علیها و ضمها الی صدره و قوله لها: یا بنت رسول اللّه قد علمتنی ان اباک بعثه اللّه رحمة للعالمین فاللّه اللّه ان تکشفی خمارک و ترفعی ناصیتک فولاله یا فاطمه لئن فعلت ذلک لا ابقی اللّه علی الارض من یشهد ان محمد رسول اللّه و لا موسی و لا عیسی و لا ابراهیم و لا نوح و لا آدم ]و لا[ دابة تمشی علی الارض و لا طائر فی السماء الی اهلکه اللّه.

ص: 99

ثم قال: یاابن الخطاب لک الویل من یومک هذا و ما بعده و مایلیه اخراج قبل ان اشهر سیفی فافنی غابر الامة.

فخرج عمرو خالد بن الولید و قنفذ و عبدالرحمن بن ابی بکر فصاروا عن خارج الدار و صاح امیرالمؤمنین بفضه یا فضه مولاتک فاقبلی منها ما تقبله النساء فقد جاءها المخاض من الرفسة و ردالباب فاسقطت محسناً فقال امیرالمؤمنین(علیه السلام): فانه لا یحق یجده رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) فیشکوا الیه.

و حمل امیرالمؤمنین...

ثم یقول الحسین(علیه السلام) مخضباً بدمه هو و جمبع من قتل معه فاذا رآه رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) بکی و بکی اهل السماواتوالارض لبکائر و تصرخ فاطمه(علیها السلام) فنزلزل الارض و من علیها و یقف امیرالمؤمنین و الحسن عن یمینه و فاطمه عن شماله و یقبل الحسین فیفمه رسول اللّه الی صدره و یقول یا حسین! فدتیک قرت عیناک و عینایی فیک و عن یمین الحسین حمزه اسداللّه فی ارضه و عن شماله جعفر بن ابیطالب الطیار و یاتی محسن تحمله خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت اسد ام امیرالمؤمنین(علیه السلام) و هن صارخات و امه فاطمه تقول « هَٰذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ

ص: 100

تُوعَدُونَ»(1) الیوم « يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا»(2)

قال: فبکی الصادق(علیه السلام) حتی اخضلت لحیة بالدموع قال: لافزت عین لاتبکی عند هذاالذکر قال: و بکی المفضل بکاء طویلا ثم قال: یا مولای ما فی الدموع یا مولای؟ فقال: ما لا یحصی اذا کان من محق.

قال المفضل: یا مولای ثم ماذا؟ قال الصادق(علیه السلام): تقوم فاطمه بنت رسول اللّه فیقول: اللّهم انجز وعدک و موعدک لی فیمن ظلمنی و غصبی و ضربنی و جزعنی بکل اولادی فتبکها ملائکه السماوات السبع و حملة العرض و سکانالهواء و من فی الدنیا و من تحت أطباق الثری صائحین صارفین الی اللّه تعالی فلا یبقی احد ممن قاتلنا و ظلمنا و رفی بما جری علینا الاقتل فی ذلک الیوم الف قتله... .(3)

ص: 101


1- - سوره انبیاء: آیه 103.
2- - سوره آل عمران: آیه 30.
3- - بحارالانوار: ج 53، ص 1 تا 35 / مختصرالبصائر: ص 433 / الهدایة الکبری: ص 392 / شیخ حسن بن سلیمان در کتاب منتخب البصائر روایت کرده به سند معتبر از مفضل بن عمر الایقاظ: ص 286، ح 109 / کتاب رجعت: ص 129 / کشف الحق خاتون آبادی: ص 121 / حق الیقین: ص 575 / النوار النعمانیه: ج 2، ص 85 / عوالم الامام الحجة: ج 5، ص 19 / حلیة الابرار: ج 2، ص 603 / نوائب الدهور: ج 3، ص 295 / کتاب الرجعة استرآبادی: ص 100.

مفضل بن عمر روایت می کند از امام صادق(علیه السلام) که پرسیدم؟ ای سید من! ... پس مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) دیگر به کجا متوجه خواهد شد؟؟

فرمودند: به سوی مدینه جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و چون وارد مدینه شود امری عجیب از او به ظهور آید که موجب شادی مؤمنان و خواری کافران باشد.

مفضل پرسید که آن چه امری است؟

فرمودند: چون به نزد قبر جد بزرگوارش رسد گوید ای گروه خلایق این قبر جد من رسول خداست(صلی الله علیه و آله و سلم)؟؟

گویند: بلی ای مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم).

گوید که کیستند اینها که با او دفن کرده اند؟

گویند که دو مصاحب او و دو هم خوابۀ او ابوبکر و عمر لعنت الله علیهما.پس حضرت صاحب (عج الله تعالی فرجه الشریف) در حضور خلق از روی مصلحت می پرسند که کیست ابوبکر و کیست عمر؟ و به چه سبب ایشان را از میان جمیع خلایق با جدم دفن کرده اند، چه بسا کسان دیگر باشند که در اینجا مدفون شده اند.

پس مردم گویند: ای مهدی آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)! غیر ایشان کسی در اینجا مدفون نیست. ایشان را از برای همین در اینجا دفن کرده اند که خلیفه رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و پدر زنان آن حضرت بودند.

ص: 102

پس می فرمایند که: آیا کسی هست که اگر ببیند ایشان را بشناسد؟ گویند: بلی ما به صفت می شناسیم. باز فرماید که: آیا کسی شک دارد در اینکه ایشان در اینجا مدفونند؟ گویند: نه.

پس بعد از سه روز امر می فرمایند که دیوار را بشکافند و هر دو را از قبر بیرون آورند. پس هر دو را با بدنی تازه به همان صورتی که بوده اند بیرون آورند. پس بفرماید که کفن ها از آنان بگشایند و آنان را به دار کشند بر درخت خشکی، پس برای امتحان خلق در همان لحظه درخت سبز شود و برگ درآورد و شاخه هایش بلند شود. پس جمعی که ولایت ایشان را داشته باشند گویند که این است و اللّه شرف و بزرگی و ما رستگار شدیم به محبت ایشان! و چون این خبر منتشر گردد هر که در دل به قدر ذره ای از محبت ایشان داشته باشد حاضر شود.پس منادی از جانب صاحب(علیه السلام) ندا کند که هر که این دو مصاحب و دو هم خوابه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست می دارد از میان مردم جدا شود و به یک جانب بایستد. پس خلق دو طایفه شوند یکی دوستدار ایشان و یکی لعنت کننده ایشان. پس حضرت عرض فرمایند به دوستان آنان که بیزاری جویید از آنان وگرنه به عذاب الهی گرفتار می شوید.

ایشان جواب گویند که: ای مهدی آل رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، ما پیش از آنکه بدانیم که آنان را نزد خدا قرب و منزلتی هست از آنان بیزاری نکردیم چگونه

ص: 103

امروز بیزار شویم حال آنکه کرامات بسیار از آن دو نفر به ما ظاهر شد و دانستیم که مقرب درگاه حق اند. بلکه از تو بیزاریم و از هر که ایمان به تو آورده است و از هر که ایمان به آن دو نیاورده و از هر که آنان را به این خواری به درآورده و بر دار کشیده.

پس حضرت مهدی(صلوات اللّه علیه) امر نماید باد سیاهی را که بر ایشان وزد و همگی را به هلاکت رساند. پس بفرماید که آن دو ملعون را از درخت به زیر آورید و آنان را به قدرت الهی زنده گرداند و امر فرماید خلایق را که همگی جمع شوند پس هر ظلمی و کفری که از اول عالم تا آخر شده گناهانش را بر آنان بشمارد و زدن سلمان فارسی و آتش افروختن به در خانه امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) و حسن(علیهالسلام) و حسین(علیه السلام) برای سوختن ایشان و زهر دادن امام حسن(علیه السلام) و کشتن امام حسین(علیه السلام) و اطفال و یاران او(علیهم السلام) و اسیر کردن ذریه رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و ریختن خون آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) در هر زمانی و هر خونی که به ناحق ریخته شده و هر فرجی به حرام جماع شده و هر سودی و حرامی که خورده شده و هر گناه و ظلم و جوری که واقع شده تا قیام قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) همه را بر آنان بشمارد که از شما شده و آن دو نفر اعتراف نمایند که اگر در روز اول غصب حق امیرالمؤمنین(علیه السلام) نمی کردند اینها در عالم نمی شد. پس امر فرماید که از برای مظالم هر که حاضر باشد از آنان قصاص

ص: 104

نمایند پس آنان را بفرماید به درخت بکشند و آتش را امر فرماید که از زمین بیرون آید و ایشان را بسوزاند و بادی را امر فرماید که خاکستر ایشان را به دریاها بپاشد.

مفضل گفت که ای سید: این آخر عذاب ایشان خواهد بود؟

فرمود که هیهات ای مفضل! واللّه که سید اکبر محمد رسول اللّه(صلی الله علیه و آله و سلم) و صدیق اکبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه زهراء(علیها السلام) و حسن مجتبی(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) شهید کربلا و جمیع ائمه هدی(علیهم السلام) همگی زنده خواهند شد و هر که ایمان محض خالص داشته باشد و هر که کافر محض بوده همگیزنده خواهند شد و از برای جمیع ائمه(علیهم السلام) و مؤمنان آنان را عذاب خواهند کرد. حتی آنکه در شبانه روزی هزار مرتبه ایشان را بکشند و زنده شوند پس خدا به هر جایی که خواهد در جهنم آنان را برد و معذب گرداند پس از آنجا مهدی متوجه کوفه شود...

پس فرمود که گویا می بینم ای مفضل آن روز که ما گروه امامان نزد جد خود رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ایستاده باشیم و به آن حضرت شکایت کنیم آنچه بر ما واقع شده از این امت جفاکار بعد از وفات آن حضرت و آنچه به ما رسانیدند از تکذیب و رد گفته های ما و دشنام دادن و لعن کردن ما و ترسانیدن ما را به کشتن و بیرون کردن خلفای جور ما را از حرم خدا و رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) به شهرهای خود و شهید کردن ما به زهر و محبوس گردانیدن ما.

ص: 105

پس حضرت رسالت پناه(صلی الله علیه و آله و سلم) گریان شود و فرماید که ای فرزندان من! نازل نشده است به شما مگر آنچه به جدش پیش از شما واقع شده.

پس ابتدا کند حضرت فاطمه(علیها السلام) و شکایت کند از ابوبکر و عمر علیهم اللعنة که فدک را از من گرفتند و چندان که حجت ها بر ایشان اقامه کردند سود نداد و نامه ای که شما برای من نوشته بودی برای فدک عمرلعنت الله علیه گرفت در حضور مهاجر و انصار و آب دهان نجس خود را بر آنانداخت و پاره کرد و من به سوی قبر تو آمدم ای پدر و شکایت ایشان را به تو کردم و ابوبکر و عمر ]و خالید بن ولید و قنفذ[ به سقیفۀ بنی ساعده رفتند و با منافقان دیگر اتفاق کردند و خلافت را از شوهر من امیرالمؤمنین(علیه السلام) غصب کردند پس آمدند که او را برای بیعت ببرند او ابا کرد هیزم بر در خانه ما جمع کردند که اهل بیت رسالت را بسوزانند. پس من صدا زدم که ای عمر این چه جرأت است که بر خدا و رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) می نمایی؟ می خواهی که نسل پیغمبر را از زمین براندازی؟! عمر گفت: که بس کن ای فاطمه که محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر نیست که ملائکه بیایند و امر و نهی از آسمان بیاورند علی را بگو که بیاید و بیعت کند وگرنه آتش می اندازم در خانه و همه را می سوزانم!

ص: 106

پس من گفتم در حالتی که گریان بودم: خداوندا! به تو شکایت می کنم از این که پیغمبر تو از میان رفته و امتش همه کافر شده اند و حق ما را غصب می کنند.

پس عمر صدا زد که حرفهای احمقانه زنان را کنار بگذار! خدا پیغمبری و امامت را هر دو به شما نداده است. پس عمر تازیانه زد و دست مرا شکست و در به شکم من زد و فرزندم محسن(علیه السلام) شش ماهه از من سقط شد و من فریاد می کردم که واابتاه! وا رسول اللّه! دختر توفاطمه را دروغگو می نامند و تازیانه به او می زنند و فرزندش را شهید می کنند و خواستم که گیسو بگشایم امیرالؤمنین(علیه السلام) دوید و مرا به سینه خود چسبانید و گفت: ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)! پدرت رحمت عالمیان بود به خدا سوگند می دهم تو را که معجر از سر نگشایی و سر به آسمان بلند نکنی واللّه که اگر این کار را بکنی خدا یک جنبنده بر زمین و یک پرنده در هوا زنده نگذارد . پس برگشتم و از آن درد و آزار شهید شدم.

پس حضرت امیرالمؤمنین شکایت کند...

پس برخیزد امام مظلوم حسین بن علی(صلوات اللّه علیهما) با خون خود خضاب کرده با جمیع شهدایی که با او شهید شدند. پس چون حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) نظرش بر او افتد بگرید و جمیع اهل آسمانها و

ص: 107

زمین گریان شوند و حضرت فاطمه(علیها السلام) نعره بزند که زمین بلرزد و حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) از جانب راست حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) بایستند و حضرت فاطمه(علیها السلام) از جانب چپ آن حضرت. پس حضرت امام حسین(علیه السلام) نزدیک آید. حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) او را به سینه خود چسباند و بگوید که فدای تو شوم ایحسین(علیه السلام)! دیده تو روشن باد و دیده من درباره تو روشن باد و از جانب راست حضرت امام حسین(علیه السلام) حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) باشد و از جانب چپ او جعفر طیار(علیه السلام)، و محسن(علیه السلام) را حضرت خدیجه(علیها السلام) و فاطمه بنت اسد(علیها السلام) مادر امیرالمؤمنین(علیه السلام) برداشته بیاورند فریادکنان و حضرت فاطمه آیه ای تلاوت فرماید که آن اینست «هَذَا

يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»(1) «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا»(2)

«این است آن روز که شما وعده می دادند.» «امروز می باید که هر نفسی آنچه کرده است از کار خیر حاضر گردانیده شده و آنچه کرده است از کار بد آرزو کند که کاش میان او و آن کار زشت فاصله دوری باشد»

ص: 108


1- - سوره انبیاء: آیه 103.
2- - سوره آل عمران: آیه 30.

پس حضرت صادق(علیه السلام) بسیار گریست و فرمود که: «روشن مباد دیده ای که نزد او ذکر این روایت شود و گریان نگردد»

مفضل گریست و گفت: ای مولای من! چه ثواب دارد گریستن بر ایشان. فرمود: که ثواب غیر متناهی اگر شیعه باشد.

مفضل پرسید: که دیگر چه خواهد شد؟فرمود که: حضرت فاطمه(علیها السلام) برخیزد و بگوید که خداوندا! وفا کن به وعده ای که با من کرده ای در باب آنها که به من ظلم کرده اند و حق مرا غصب کرده اند و مرا زدند و به جزع آوردند به ستمهایی که بر جمیع فرزندان من کردند.

پس بگریند بر او ملائکه آسمانهای هفتگانه و حاملان عرش الهی و هر که در دنیاست و هر که در تحت الثری است همگی خروش برآورند پس نماند احدی از کشندگان ما و ستمکاران ما و آنها که راضی بودند به ستمهای ما مگر آن که هزار مرتبه در آن روز کشته شوند.

دلیل سوم:

مارواه الشیخ الجلیل رئیس الطائفه ابوجعفر طوسی فی المصباح الکبیر فی اعمال یوم الجمعه عن الصادق جعفر بن محمد(علیه السلام) انه قال: من أراد أن یزور قبر رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین و فاطمه و الحسن والحسین و قبور ؟؟(علیهم السلام) و

ص: 109

هو فی بلده فلیغتسل یوم الجمعه الی ان قال: ولیقل: السلام علیک ایها النبی و رحمه اللّه و برکاته السلام علیک ایها النبی المرسل والوصی المرتضی و السیدة الکبری و السیدة الزهراء والسبطان المنتحیان و الاولاد و الاعلام؛ والامناء المستحزتون جئت انقطاعاً الیکم و الی آبائکم و ولدکم ؟؟ علی برکة الحق فقلبی لکم سلم و نصرتی لکم معدة حتی حکم اللّه بدینه فمعکم معکم لامع عدوکم انی من القائلین ؟؟ مقر برجعتکم لا انکر لله قدرة و لا ازعم الا ماشاءاللّه.(1)

شیخ طوسی در کتاب مصباح در اعمال روز جمعه از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که فرمودند: هر که بخواهد از راه دور قبر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) امیرمؤمنان(علیه السلام) حضرت فاطمه(علیها السلام) و حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) و قبر دیگر ائمه(علیهم السلام) را زیارت کند در روز جمعه غسل کند و بگوید: درود و رحمت و برکت های خدا به تو ای پیغمبر مرسل(صلی الله علیه و آله و سلم) و ای وحی پسندیده و ای بانوی بزرگوار(علیها السلام) و ای دو نوه برگزیده پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ای فرزندان رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) و راهنمایان امت و امینان وحی خدا. از همه بریدم و به سوی شما و پدران و فرزند جانشینان شتافتم. دلم دراختیار شما

ص: 110


1- - مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: شیخ طوسی: ص 252 / الایقاظ: ص 301، ح 2 / بحارالانوار: ج 100، ص 889 / مصباح الزائر: ص 36 / الزام الناصب: ج 2، ص 358 – جمال الاسبوع: ص 232.

است و نیرویم در کمکتان آماده است تا وقتی که خدا دینش را تحکیم فرماید با شمایم نه با دشمنان شما. به فضلتان عقیده مندم و به رجعتان اقرار دارم. قدرت خدا را منکر نیستم و جز خواست خدا رأیی ندارم...

دلیل چهارم:

مارواه الشیخ الجلیل ابوجعفر بن بابویه فی کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال فی عقاب قاتل الحسین(علیه السلام) عن محمد بن علی بن جیلویه عن محمد بن یحیی عن محمد بن احمد عن محمد بن الحسین عن محمد بن نسان عن بعض اصحابه عن ابی عبداللّه (علیه السلام) قال: قال رسول اللّه6: اذا کان یوم القیامه نصب اللّه لفاطمة قبة من نور فیقبل الحسین(علیه السلام) و رأسه علی یده فتصرخ صرفة الی ان قال:؟؟ اللّه لها فی احسن صورة و هو تخاصم قتلة فیجمع اللّه قتلته و المجهزین علیه و من شرک فی دمه فیقتلهم الحسین ثم ینشرون فلا یبقی احد من ذریتنا الا قتلهم قتله فعند ذلک یکشف اللّه الغیظ و ینسی الحزن و رواء السید رضی الدین علی بن طاوس فی کتاب المهلوف علی قتلی الطفوف.

اقول:الظاهر ان المراد من القیامة هنا الرجعه لانها مأخوذة من القیام الخاص ای الحیوة بعد الموت و قد اطلق علی الرجعه فی کلام بعض المتقدمین اسم القیامة

ص: 111

الصغری و القرنیة علی ارادة ذلک هنا ما یأتی التصریح به من وقوع هذا بعینه فی الرجعه و ما هو معلوم من عدم ورود الاخبار بوقوع القتل و الحیوة بعد الموت مراراً کثیرة جداً فی القیامة الکبری اصلا و غیر ذلک من القرائن علی ان هذا لم یکن من قسم الرجعه فلا شک انه اعجب منها و اغرب فهو یزیل الاستبعاد لها و یمتع من انکارها و اللّه اعلم.(1)

شیخ صدوق در کتاب ثواب الاعمال از محمد بن نسان از یکی از شیعیان از حضرت صادق(علیه السلام) نقل می کند که پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: روز قیامت خداوند قبه ای از نور برای حضرت فاطمه(علیها السلام) نصب می کند. حسین(علیه السلام) در حالی که سر روی دست دارد می آید حضرت زهرا(علیها السلام) ناله ای می زند. خداوند حسین(علیه السلام) را به بهترین صورتی درمی آورد تا با قاتلانش مخاصمه کند آنگاه هر که را که در خون او شرکت داشته و در کشتنش کمک کرده جمع می فرماید و همه را می کشد. سپس زنده شوند و امام حسن(علیهالسلام) همه را بکشد باز زنده شوند و امام حسین(علیه السلام) آنها را بکشد و همینطور هر یک از فرزندان ما جدا جدا آنها را می کشد آنگاه خداوند خشم و غصه ما را برطرف کند و اندوه را فراموش گرداند. این حدیث را سید بن طاوس در لهوف آورده.

ص: 112


1- - الایقاظ: ص 251 و 250، ح 29.

صاحب کتاب الایقاظ مرحوم شیخ حر عاملی می گوید: ظاهراً مراد از «قیامت» رجعت است چون قیامت مشتق از قیام است یعنی قیام مخصوصی که عبارت از زنده شدن بعد از مرگ است چنانکه در کلمات بعضی از متقدمین هم از رجعت به قیامت صغری تعبیر شده و شاهد مطلب هم روایاتی است که عین جریان را راجع به رجعت می فرماید چنانکه بیاید و شاهد دیگر اینکه هیچ چیزی وارد نشده که در قیامت کسی را چند بار بکشند و باز زنده کنند و شواهد دیگری هم هست. علاوه بر اینکه اگر این موضوع را از اقسام رجعت نشماریم بی شک از رجعت عجیب و غریب تر است و استبعاد رجعت را برطرف و از انکارش جلوگیری می کند.

در پایان پس از بررسی آیات و روایات و حکایات بر همگان واضح گردید که عقیده به رجعت فاطمی حقیقتی است انکارناپذیر، و بدان امید که همگان در مقام درک آن برآییم، آن زمان را به انتظار می نشینیم.

شب شهادت حضرت زهرا(علیها السلام)

12 جمادی الاولی

1445 ه.ق

ص: 113

فهرست منابع و مآخذ

قرآن کریم

الاختصاص شیخ مفید

الاصابة ابن حجر عسقلانی

اصول کافی شیخ کلینی

اعلام الوری باعلام الهدی طبرسی

امالی شیخ طوسی

الایقاظ بالبرهان علی الرجعه شیخ حر عاملی

بحار الانوار علامه مجلسی

البدایة و النهایة ابن کثیر

بیان الائمه شیخ مهدی زین العابدین

تاریخ بغداد خطیب بغدادی

ص: 114

تاریخ طبری الطبری

تاریخ مدینه دمشق ابن عساکر

تاویل الایات الظاهره استرآبادی

تفسیر البرهان علامه بحرانی

تفسیر الصافی فیض کاشانی

تفسیر القمی قمی

تفسیر عیاشی عیاشی

تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب قمی

تفسیر مجمع البیان طبرسی

تفسیر نورالثقلین حویزی

تنقیح المقال علامه مامقانی

تهذیب الکمال المری

ثبات الهداة شیخ حر عاملی

جامع الرواة اردبیلی

جمال الاسبوع سیدبن طاووس

حق الیقین علامه مجلسی

حلیة الابرار علامه بحرانی

الخرایج و الجرائح قطب راوندی

دلائل الامامة طبرسی

ص: 115

رجال طوسی شیخ طوسی

رجال کشی کشی

رجعت یا دولت کریمه خاندان وحی محمد خادمی شیرازی

ریاحین الشریعة رسول محلاتی

الزام الناصب یزدی حایری

سخنرانی علی اکبر مهدی پور دهه مهدویت 1439 ه.ق

سفینة البحار شیخ عباس قمی

سیر اعلام النبلاء ذهبی

سیره ابن هشام ابن هشام

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

العدد القویة علامه حلی

عوالم الامام الحجة علامه بحرانی

عیون اخبارالرضا شیخ صدوق

فردوس الاخبار دیلمی

قصص الانبیاء جزائری

القطره علامه مستنبط

کامل الزیارات ابن قولویه

کتاب الرجعة استرآبادی

ص: 116

کتاب الغیبه شیخ طوسی

کتاب رجعت علامه مجلسی

کتاب سلیم بن قیس هلالی

کشف الحق خاتون آبادی

کشف الغمه فی معرفة الائمه محقق أربلی

کلیدواژه ی ایات رجعت در قرآن کریم سیدمحمدجعفر روضاتی

کلیدواژه ی آیات مهدوی در قرآن کریم سیدمحمد جعفر روضاتی

کمال الدین شیخ صدوق

کنزالعمال متقی هندی

مجمع الزوائد هیثمی

المحاسن برقی

مختصر البصائر حلی عاملی

مدینه المعاجر علامه بحرانی

مستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری

مصباح الزائر کفعمی

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد شیخ طوسی

المصنف ابن ابی شیبه

ص: 117

معانی الاخبار ابن بابویه

معجم احادیث الامام المهدی مؤسسه معارف اسلامی

المعجم الاوسط طبرانی

مغازی واقدی واقدی

مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر جوهری

ملحقات ابن سعد ابن سعد

من لایحضره الفقیه شیخ صدوق

المناقب ابن شهرآشوب

منتخب البصائر حسن بن سلیمان

نوادر الاخبار فیض کاشانی

النوار النعمانیة سیدنعمت الله جزائری

نوائب الدهور علامه میرجهانی

الوافی فیض کاشانی

الهدایة الکبری خطیبی

ص: 118

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109