چرا دعایم مستجاب نمی شود؟!: بررسی اسباب استجابت دعا

مشخصات کتاب

سرشناسه :صدری، مهدی، 1347 -

عنوان و نام پدیدآور :چرا دعایم مستجاب نمی شود؟!: بررسی اسباب استجابت دعا/ مهدی صدری.

مشخصات نشر :تهران: دلیل ما، 1399.

مشخصات ظاهری :127 ص.؛ 5/14×5/21 س م.

شابک :978-600-442-226-0

وضعیت فهرست نویسی :فیپا

یادداشت :چاپ قبلی: طوبای محبت، 1393.

یادداشت :کتابنامه به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر :بررسی اسباب استجابت دعا.

موضوع :دعا -- فلسفه Prayer -- Philosophy دعا -- تاثیر Prayer -- *Influence

رده بندی کنگره :BP266

رده بندی دیویی :297/77

شماره کتابشناسی ملی :7371485

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

اطلاعات رکورد کتابشناسی :فیپا

ص: 1

اشاره

چرا دعايم

مستجاب نمى شود ؟!

بررسى اسباب استجابت دعا

مهدى صدرى

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

ص: 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ اَلْرَحیمْ

تقديم به پيشگاه با عظمت

امام زين العابدين على بن الحسين عليهماالسلام

ساجد عابدى كه آيين بندگى ، نيايش ، مناجات و راز و نياز به درگاه قاضى الحاجات را به ما آموخت .

ص: 3

خداوند سوگند ياد نموده است كه : هر كس به غير من اميدوار باشد ، اميدش را نااميد ، او را پيش مردم خوار و از خويش دور مى سازم . آيا در مشكلات با فكرش درِ ديگران را مى كوبد ، در حالى كه همه كليدها نزد من است و درها همه بسته است ولى درِ [ خانه ]من به روى كسى كه مرا بخواند باز است . چه كسى براى مشكلات و حاجت هاى بزرگ به من اميدوار بود و من او را نااميد كردم ؟ ! . . . آيا كسى كه مشكلى برايش رخ داده نمى داند كسى جز من نمى تواند آن را برطرف كند مگر به اجازه من . پس چرا از من غافل است ؟ ! به جود و كرم خويش چيزهايى را كه از من درخواست نكرده بود به او دادم سپس از او گرفتم ، ولى او از من درخواست نكرد بلكه از ديگران آن را طلب نمود . آيا من قبل از درخواست عطا مى كنم ولى پس از طلب ، سائل خويش را محروم مى سازم ؟ ! مگر من بخيل هستم كه اين بنده مرا تنگ نظر و بخيل مى داند ؟ ! مگر جود و كرم از من نيست ؟ ! مگر عفو و رحمت به دست من نيست ؟ ! آيا من جايگاه آمال و آرزوها نيستم ؟ ! . . . اگر تمام اهل آسمان و زمين آرزو كنند و به هر كدام به اندازه اى كه همه آرزو كرده اند عطا نمايم از ملك من ذره اى كاسته نمى شود . . . پس فلاكت باد كسانى را كه از رحمت من نااميد هستند .

كافى 2/66 - 67 ، بحارالانوار 68/130 ، وسائل 5/214 و رجوع شود به بحار 91/94 - 95 .

ص: 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ اَلْرَحیمْ

الحمد للّه ربّ العالمين ، وصلّى اللّه على سيّدنا محمّد وآله الطاهرين ،

لا سيّما بقيّة اللّه في الأرضين ، واللعن على أعدائهم أجمعين .

گاهى ساعت ها ، روزها بلكه سال ها دعا مى كنيم و از درگاه خداوند حاجتى را درخواست مى نماييم ولى نتيجه اى نمى گيريم !

چرا دعاى ما مستجاب نمى شود ؟ آيا خدا ما را دوست ندارد ؟ آيا دعاى ما نزد او بى ارزش است ؟ يا ممكن است برآورده نشدن حاجت ما جهت ديگرى داشته باشد .

شايد براى آن باشد كه ما را دوست دارد و دوست دارد صداى دعاى ما را بشنود ! شايد صلاح آن باشد كه حاجت ما با تأخير روا شود . شايد برآورده شدن نياز ما به ضرر ما تمام شود ، ما كه از سرانجام كار اطلاعى نداريم .

گاهى در اثر تأخيرِ استجابت يا مستجاب نشدن دعا ، يأس و نا اميدى و گمان هاى ناروا براى انسان پيش مى آيد . اين حالت ناشى از جهل به حقيقت دعا، عدم آگاهى از شرايط و موانع استجابت آن و يا بى توجهى به حكمت خداى تعالى است .

ص: 5

نوشتار مختصرى كه پيش رو داريد براى رفع ابهام از اين امر مهم نگاشته شده است . از كتاب شريف « مشكاة الانوار » علامه مجلسى رحمه الله بهره فراوان برده و براى تنظيم و تكميل مطالب به مصادر حديثى ديگرى از جمله « بحارالانوار » ، « مستدرك سفينة البحار » ، « جامع احاديث الشيعة » و « ينابيع الحكمة » نيز مراجعه نموده و براى رعايت اختصار ذيل هر موضوع به برخى از روايات اكتفا كرده ايم .

مطالب كتاب در چهار بخش تقديم مى شود :

بخش اول : حقيقت ، فضيلت و اهميت دعا .

بخش دوم : آداب و شرايط دعا .

بخش سوم : بررسى موانع استجابت دعا .

بخش چهارم : اهميت توسل به اهل بيت عليهم السلام در استجابت دعا .

اميدواريم بتوانيم با برطرف كردن موانع استجابت دعا و رعايت آداب و شرايط آن ، به درگاه پروردگار مهربان روى آورده و با توسل به اهل بيت عليهم السلام سعادت دنيا و آخرت خويش را تأمين نماييم . خاضعانه از مولايمان امام زمان عليه السلام التماس دعا داريم و عرض مى كنيم:

« أَسْأَلُكَ يا مَوْلايَ أَنْ تَسْأَلَ اللّهَ تَبارَكَ وَتَعالى فِي صَلاحِ شَأْني ،

وَقَضاءِ حَوائِجِي ، وَغُفْرانِ ذُنُوبي ، وَالْأَخْذِ بِيَدي فِي دِيني وَدُنْيايَ وَآخِرَتي ،

لي وَلاِءِخْواني وَأَخَواتيَ الْمُؤمِنِينَ وَالْمُؤمِناتِ كافَّةً إِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ».(1)

17 ربيع الاول 1435 ، 29 دى 1392 ، قم ، مهدى صدرى

ص: 6


1- . بحار 99 / 101، و رجوع شود به مزار شهيد اول 209 ، مصباح شيخ كفعمى 497 .

بخش اول: فضیلت دعا

اشاره

حقيقت ، فضيلت و اهميت دعا

حقيقت دعا

دعا در لغت به معناى صدا زدن ، خواندن و درخواست كمك است . دعا در كتاب و سنت در معناى سخن گفتن و عرض نياز به درگاه پروردگار استعمال شده است .

نكته اى كه در شناخت حقيقت دعا اهميت دارد آن است كه دعا از لشكريان عقل ، و ضدّ آن يعنى استنكاف و استكبار و ترك دعا از لشكريان جهل شمرده شده است(1) لذا از باب « تُعرَفُ الأشياءُ بِاَضدادِها » يعنى : هر چيزى به ضدّش شناخته مى شود ، از تقابل دعا و ضدّش معلوم مى شود كه حقيقت دعا اظهار نياز و خضوع و بندگى در برابر خدا، و ترك آن تكبر ورزيدن و خود را بى نياز دانستن از او است.(2)

ص: 7


1- . كافى 1/20 ، محاسن 1 / 196 ، خصال 2 / 591 ، علل الشرائع 1 / 115 ، بحارالانوار 1 / 109 .
2- . در همين زمينه رجوع شود به صفحه : 12 - 13 «نكوهش ترك دعا» .

پس - با توجّه به حقيقت و مفهوم دعا - انسان بايد با تواضع و فروتنى و حضور قلب دعا نمايد و هم چنان كه در بيان حاجت به انسان هاى ديگر آدابى را رعايت مى كند ، حداقل در مورد خداوند تعالى نيز همان اندازه رعايت آداب را داشته باشد .

در حديث قدسى آمده است : اى بنده من ، آيا زيباست كه هنگام مناجات با من به اين سو و آن سو التفات دارى و [ اگر ]بنده اى با تو سخن گويد رو به سوى او آورده و مرا رها كنى ؟ ! تو هنگام سخن گفتن با برادرت [ كاملاً به او توجه دارى و] به ديگرى التفات ندارى ، پس [ چرا] همين اندازه براى من رعايت ادب ندارى ! بد بنده اى است كسى كه چنين رفتارى دارد .(1)

فضيلت دعا

در آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام بر دعا كردن تأكيد و سفارش فراوان شده است . دعا اساس بندگى ، بهترين و محبوب ترين عبادات ، عمود و ركن اساسى دين ، نور آسمان و زمين ، كليد رستگارى و موفقيت ، بهترين وسيله تقرّب به خدا ، سلاح پيامبران عليهم السلام ، سپر و سلاح مؤمنان ، سبب رزق و روزى فراوان ، موجب برطرف شدن امواج بلاها و قضاهاى حتمى ، شفاى تمام بيمارى ها و دردها ، كليد رحمت ،

ص: 8


1- . ارشاد القلوب 1/160 - 161 .

وچراغ تاريكى ها است ؛ و در تأثيرگذارى نفوذش از هر چيزى بيشتر است و با وجود دعا سختى و گرفتارى آسيبى به ما وارد نمى كند.(1)

اهميت آن به اندازه اى است كه اشتغال به دعا و نيايش در نماز از قرائت طولانى برتر(2) و موجب آسايش بيشتر در قيامت است .(3)

زياد دعا كردن از صفات اهل ايمان و شيعيان خالص است ،(4) خدا آن را دوست دارد ،(5) نشانه بالاترين درجات معرفت به خداوند بوده(6) وبزرگانى چون اميرمؤمنان وحضرت ابراهيم عليهماالسلام به آن وصف شده اند.(7)

دعا كردنِ انسان ، كيفيت دعا و مطلبى كه اصرار بر درخواست آن دارد همه بيانگر شخصيت اوست .(8)

ص: 9


1- . در مورد مطالب پانزده گانه فوق به ترتيب رجوع شود به : بحارالانوار جلد 90 صفحات : 302 ، 297 ، 294 ، 297 ، 341 ، 303 ، 300 ، 300 ، 291 ، 300 ، 299 ، 300 ، 300 ، 295 ، 289 .
2- . تهذيب 2/104 ، بحارالانوار 90/292 .
3- . فقيه 2/487 ، بحارالانوار 82/199 .
4- . ارشاد 1/237 - 238 ، بحارالانوار 65/151 .
5- . كافى 2/487، ثواب الاعمال 161، مكارم الاخلاق 317 ، بحار 90/344 ، 345، 346 .
6- . غرر الحكم 192 .
7- . رجوع شود به كافى 2/466 ، 468 ، تفسير قمى 1/306 ، تفسير عياشى 2/114 ، وسائل 7/25 - 26 ، بحارالانوار 90/293 ، 304 .
8- . رجوع شود به درخواست عجوزه نابيناى زمين گيرى كه از حضرت موسى عليه السلام خواست دعا كند تا بيمارى اش برطرف شده و سلامتى و شادابى جوانى او باز گردد و در بهشت با آن حضرت باشد . دعوات 41 ، بحارالانوار 13 / 127 ، 129 و 90/327 و در نقطه مقابل آن ، مردى كه سه دعاى مستجاب داشت و آن را ضايع نمود . ( دعوات 38 ، بحارالانوار 14 / 485 و 90/326 ) .

امام صادق عليه السلام فرمود : قبل از طلوع و غروب خورشيد ملزم باش به دعا ، و در عبادت و دعا كوشش داشته باش . از درخواست چيزى خوددارى مكن ، مبادا درباره چيزى بگويى : اين ممكن نيست به من داده شود . دعا كن ، كه خداوند آنچه بخواهد انجام مى دهد .(1)

دعا بهترين وسيله اى است كه با آن مى توان به آنچه نزد خداوند هست رسيد .(2)

بعضى از بندگان با عمل صالح به درجات بهشتى نائل مى شوند و بعضى با درخواست صادقانه .(3)

خداى تعالى دعاهاى مؤمنين را در قيامت تبديل به عمل كرده و در برابر آن پاداش هاى بهشتى به آنان عنايت مى فرمايد .(4)

انسان مى تواند با دعا بلاهايى را كه براى او مقدّر شده از خود دور نمايد ،(5) و يا از پيش آمدهاى ناگوارى كه ممكن است براى او رخ دهد جلوگيرى كند .(6)

ص: 10


1- . كتاب الزهد 19 ، بحارالانوار 75/227 .
2- . كافى 8/4 ، بحارالانوار 75/212 .
3- . عدة الداعى 42 - 43 ، بحارالانوار 90/302 .
4- . كافى 8/7 ، بحارالانوار 75/215 .
5- . رجوع شود به : كافى 2/469 ، بحارالانوار 90/292 ، 295 - 298 ، 300 - 301 .
6- . كافى 2/469 ، بحار 90/292 ، 297 . مانند هلاكت منصور دوانيقى و دفع شرّ او به نفرين شيعه به تعليم امام كاظم عليه السلام . رجوع شود به بحار 90/298 ، عوالم 57/37 به نقل از فلاح السائل 74 .

از مهم ترين آثار دعا آن است كه اگر بنده اصرار در دعا داشته باشد ، مى تواند ايمان عاريه اى را به ايمان ثابت و راسخ تبديل كرده و عاقبت به خير شود !(1)

اميرمؤمنان عليه السلام فرمود : زوال نعمت ها و شادابى هاى زندگى فقط به جهت نافرمانى و گناه است ، خدا هرگز به بندگان ستم روا نمى دارد . در عين حال اگر پس از گناه دست دعا به درگاه خداوند بردارند [ و از گناهان توبه نموده و برطرف شدن آثار و تبعات معاصى را از خدا بخواهند] از بلاها ايمن خواهند بود ، بلكه اگر پس از نزول بلا و زوال نعمت هم صادقانه به درگاه خدا روى آورده و كوتاهى نكنند و از زياده روى [ در گناه] دست بردارند خدا فساد آنان را اصلاح نموده و آنچه شايسته است به آنها باز مى گرداند.(2)

اهميت دعا

نيايش با خداى تعالى از اهميت فوق العاده اى برخوردار است تا جايى كه در زمان هاى مختلف ، مكان هاى گوناگون ، هنگام اشتغال به هر كارى ، و در هر حالى دعاى خاصّى از اهل بيت عليهم السلام وارد شده ، و اين حاكى از آن است كه ارتباط ، مناجات و نيايش با ساحت قدس ربوبى هميشه لازم است .

ص: 11


1- . كافى 2/419 ، بحارالانوار 66/220 .
2- . خصال 2 / 624 ، بحارالانوار 10 / 102 و 70 / 350 و 78 / 203 - 204 و 90 / 289 ، عوالم العلوم 57/131 .

از بين انواع دعاها مى توان به موارد زير اشاره كرد: دعا براى حمد و ثنا ، تسبيح ، تمجيد ، تهليل ، مناجات و تضرّع به درگاه خداوند ، براى توسل و استغاثه به خدا و اهل بيت عليهم السلام ، براى استغفار و طلب عفو ، طلب عافيت ، درخواست رزق و روزى ، دفع بلاها ، شفاى انواع بيمارى ها ، دعاهاى روزهاى هفته ، ساعت هاى مختلف روز ، دعاهاى ماههاى قمرى - مانند ادعيه ماه رجب ، ماه شعبان ، ماه رمضان - دعاهاى مناسبت هاى خاص - مانند اعياد غدير ، فطر ، قربان ، روز عرفه ، شب هاى قدر - دعاهاى قبل از خواب ، بعد از خواب ، هنگام تخلّى ، هنگام وضو ، هنگام خروج از منزل ، وارد شدن مسجد ، قبل از نماز ، در حالات مختلف نماز ، بعد از نماز ، هنگام سفر ، موقع سوار شدن مركب ، در مراحل مختلف حج ، عمره و زيارات معصومين عليهم السلام ، دعاهاى قبل از ازدواج ، شب زفاف ، براى درخواست فرزند ، هنگام زايمان ، هنگام عقيقه ، هنگام حجامت ، ورود به حمام ، لباس پوشيدن ، در آينه نگاه كردن ، آب نوشيدن ، غذا خوردن و . . . .(1)

نكوهش ترك دعا

خداوند تعالى در قرآن كريم - پس از امر به دعا كردن و تضمين اجابت آن - ترك دعا را تمرّد و سرپيچى از بندگى ، و سبب دخول در

ص: 12


1- . براى آشنايى بيشتر در اين زمينه رجوع شود به دعاهاى پيامبران عليهم السلام در قرآن و رواياتى كه در دعاهاى پيشوايان معصوم عليهم السلام وارد شده است. مانند موسوعه «الصحائف الجامعة» تأليف دانشمند محترم سيد محمد باقر ابطحى .

آتش با خوارى و ذلّت دانسته و فرموده است :

«وَقالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ» .(1)

امام سجاد عليه السلام - هنگام وداع ماه مبارك رمضان و پس از ذكر اين آيه شريفه - به درگاه خداوند عرضه مى دارد : خدايا تو دعا كردن و درخواست از درگاهت را عبادت ، و رها كردن آن را تكبر ورزيدن و روى تافتن از بندگى ناميده اى ، و تهديد كرده اى كه هر كس دعا را ترك نمايد با خوارى وارد آتش جهنم خواهد شد .(2)

امام باقر عليه السلام فرمود : پيش خدا چيزى بهتر از آن نيست كه از آنچه نزد اوست درخواست شود ، و هيچ كس نزد خدا مبغوض تر نيست از كسى كه از بندگى او تكبر ورزيده و از آنچه نزد اوست درخواست نكند .(3)

امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه از خدا درخواست نكند كه از فضلش به او عنايت نمايد ، فقير مى گردد .(4)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : ناتوان ترين مردم تارك دعا است .(5)

ص: 13


1- . غافر 40 : 60 .
2- . صحيفه سجاديه 196 ، دعاى 45 .
3- . كافى 2/466 ، بحارالانوار 90/294 .
4- . كافى 2/467 ، بحارالانوار 90/294 .
5- . مكارم الاخلاق 268 ، بحارالانوار 90/291 ، 294 ، 302 .

پندارهاى نادرست درباره دعا

اشاره

آنچه گفته شد اهميت و ارزش دعا را معلوم مى نمايد ولى دشمن قسم خورده بشر - كه با انواع و اقسام شبهات در صدد گمراهى اوست - با تلبيس و غلط اندازى و وارونه جلوه دادن حقائق ، او را از مسير بندگى خدا به انحراف مى كشاند . از مهم ترين دام هاى شيطان ، شبهاتى است كه درباره دعا مطرح شده كه اينجا به چند مورد آن اشاره مى شود .

1 . منافات دعا با رضاى به قضاى الهى

جاى بسى تعجّب است از كسى كه كم ترين آشنايى با قرآن و حديث داشته باشد و باز در دام شياطين صوفيه افتد و گوش به ياوه سرايى آنها دهد كه گفته اند دعا كردن با رضا به قضاى خداوند منافات دارد ، مولوى مى گويد :

قوم ديگر مى شناسم ز اوليا *** كه دهانشان بسته باشد از دعا(1)

چگونه ممكن است - با وجود آيات محكمات و روايات بى شمار - به بهانه رضا به قضاى الهى ، دعا و نيايش كه اصل و اساس بندگى است

ص: 14


1- . رجوع شود به مثنوى دفتر سوم ص 380 ، بيت 1880 . گرچه مولوى در ديباچه در ستايش كتاب خود مبالغه را از حدّ گذرانده و گفته : «هذا كتاب المثنوي ، وهو أصول أصول أصول الدين . . . وهو فقه اللّه الأكبر وشرع اللّه الازٔر ... وكشاف القرآن ، لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه . . . وله ألقاب أُخر لقّبه اللّه [ ! ! ]» ولى مطالب باطلى در كتاب خويش آورده كه با بسيارى از معارف دينى حتى توحيد ، نبوت ، امامت و . . . منافات دارد . علامه امينى رحمه الله در يكى از سخنرانى هايش در همدان مى فرمايد : ممكن است خداوند گناه صد سال مشروب خوارى را بيامرزد ولى اين را نمى آمرزد كه كسى بگويد : مثنوى اصل دين است !

كنار گذاشته شود ؟ ! آيا كسانى كه از سنّت و سيره پيامبران و امامان عليهم السلام روى گردانده اند اولياء اللّه هستند ؟ ! يعنى كسانى كه از فهم ابتدايى ترين مطالب معارف وامانده اند ، چه رسد به فهم قضا و قدر و رضاى به آن ! !

آرى ، رضا به قضاى الهى در آنچه گذشته هيچ منافاتى با دعا و

درخواست نسبت به آينده ندارد .

امام صادق عليه السلام فرمود : هيچ گاه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره امور گذشته نمى فرمود : كاش غير از اين واقع شده بود .(1)

در جوامع روايى بابى آمده با اين عنوان كه : جايز - يا مستحب - است قبل از نزول مصيبت ، اظهار تأثر شود ولى پس از واقع شدن آن بايد صبر پيشه نمود ، تسليم امر پروردگار شد و به آن راضى گرديد .(2)

در روايات آن باب آمده است :

معصومين عليهم السلام قبل از آن كه مصيبتى براى آنان پيش آيد اظهار نگرانى مى نمودند ، ولى پس از وقوع آن ، آرامش نشان داده و مى فرمودند : ما قبل از پيش آمدن مصيبت بى تاب مى شويم ولى پس از وقوع آن ، به حكم خدا راضى و خوشنوديم . ما عافيت را براى خود و فرزندان و دارايى مان دوست داريم ولى اگر پيش آمدى رُخ داد ، جز آنچه خدا دوست دارد نمى پسنديم .

ص: 15


1- . كافى 2 / 63 ، وسائل الشيعة 3 / 252 و رجوع شود به : فقه الرضا عليه السلام 359 .
2- . وسائل الشيعة 3/275 ، مستدرك 2 / 458 ، جامع أحاديث الشيعة 3 / 525 چاپ دوم 3/707 .

اگر گفته شود : از حضرت ابراهيم عليه السلام نقل شده كه هنگامى كه آن حضرت را در آتش انداختند از فرشتگان هم اظهار بى نيازى كرد ، جبرئيل عليه السلام به آن حضرت گفت : از خدا بخواه كه تو را نجات دهد ، در پاسخ فرمود : « حَسْبي مِن سُؤلي عِلمُهُ بِحالي » يعنى : آنچه مرا از درخواست بى نياز مى كند آگاهى او به حال من است .

در پاسخ مى گوييم اولاً : در همين روايت آمده است كه حضرت قبلاً در پاسخ جبرئيل فرمود : « حَسْبيَ اللّهُ وَ نِعْمَ الوَكيلُ » . اين جمله و عبارت : « حَسْبي مِن سُؤلي عِلمُهُ بِحالي » هر دو ياد خدا و اظهار نياز به درگاه اوست ، چنان كه از روايات ديگر نيز همين مطلب استفاده مى شود ؛ زيرا اين گونه جملات ، گذشته از جنبه ذكر بودن و به اصطلاح اِخبارى بودن ، صبغه انشائى نيز دارد و دعا حساب مى شود .(1)

ثانياً : اگر اين جملات صرفا ذكر هم باشد ، مشمول رواياتى است كه خدا مى فرمايد : كسى كه اشتغال به ذكر ، او را از درخواست باز دارد برترين عطايى كه به دعاكنندگان مى دهم ، به او خواهم داد .(2)

ثالثاً : در روايت ديگر افزوده شده كه حضرت ابراهيم عليه السلام اظهار بى نيازى از مخلوق فرمود نه خالق ، و فرمود : « حَسبيَ اللّهُ وَ نِعْمَ الوَكيلُ ، إنّي لا اَسْاَلُ غَيرَهُ ، وَ لا حاجَةَ لي إلاّ إلَيهِ » .(3) يعنى : خداوند براى من كافى و بهترين

ص: 16


1- . رجوع شود به فلاح السائل 32 ، بحارالانوار 83/256 ، مرآة العقول 12/1 كتاب الدعاء ، لسان العرب 14/257 .
2- . كافى 2/501 ، محاسن 1 / 39 ، بحارالانوار 90/160 - 161 ، 323 .
3- . احتجاج 1 / 24 ، بحارالانوار 9 / 259 .

وكيل است ، من از كسى جز او درخواستى ندارم و حاجت و نياز خود را به غير او اظهار نمى كنم .

رابعا : اگر خيال شود كه حضرت ترك دعا نموده ، منافات دارد با رواياتى كه حضرت را به كثرت دعا وصف كرده،(1) و منافى روايات متعدد ديگرى است كه دلالت دارد آن حضرت هنگامى كه در آتش انداخته شد در همان حال دعا مى نمود .(2)

2 . اكتفا به دعا و كوتاهى در انجام وظيفه

در نقطه مقابل آنچه گذشت ، برخى ديگر نيز خيال كرده اند كه به بهانه توكل بر خدا و دعا و نيايش مى توان از زير بار وظيفه شانه خالى كرد ، لذا از تلاش در راه به دست آوردن رزق و روزى ، رفع و حلّ مشكلات ، مداواى بيمارى ها و . . . بازمانده اند ، و بر اساس همين توهم گفته شده : دعا انسان را تنبل مى كند و باعث مى شود به درخواست از خدا اكتفا كرده از سعى و تلاش باز بماند .

در پاسخ مى گوييم : انسان هم به دعا و هم به كار و كوشش ، به هر دو نياز دارد . اكتفا كردن به دعا صحيح نيست ولى سعى و تلاش بدون دعا

ص: 17


1- . مصادر آن صفحه 9 گذشت .
2- . رجوع شود به : تفسير قمى قدس سره 1 / 354 و 2 / 73 ، كافى 8 / 369 ، امالى شيخ صدوق رحمه الله 218 ، تفسير عياشى 2 / 170 ، قصص الأنبياء عليهم السلام راوندى قدس سره 105 ، مهج الدعوات 306 ، احتجاج 1/48 ، مكارم الأخلاق 343 - 345 ، جامع الأخبار 8 ، روضه الواعظين 2 / 272 ، وسائل الشيعة 7/100 ، بحارالانوار 12/ 24 ، 33 ، 39 و 16 / 366 و 26 / 319 و 82 / 234 و 88 / 182 و 91 / 219 و 92/169 - 170 ، 189 ، 269 ، 405 ، 355 و 95 / 361 ، نور الثّقلين 3/438 - 439 .

نيز ارزشى ندارد و در پاره اى از موارد نمى تواند مفيد باشد . امّا اينكه با اتّكاى به دعا از تلاش خوددارى شود ، اين مطلبى است كه در روايات از آن نهى شده و پيشوايان معصوم عليهم السلام بارها به اين نكته مهم تذكر داده اند كه اين تفكّر اصلاً صحيح نيست و دعاى چنين افرادى مستجاب نخواهد شد .

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم با عده اى مواجه شد كه دست از [ كار كردن و] زراعت برداشته بودند، از آنها سبب اين عمل را پرسيد، در پاسخ گفتند : ما به خدا توكل كرده ايم. حضرت عمل آنها را انكار نموده و فرمود : نه [ اين توكل نيست] .(1) مشابه اين مطلب از اميرمؤمنان عليه السلام نيز نقل شده است.(2)

امام حسين عليه السلام فرمود : « اِبتِغاءُ الرِّزقِ مِنَ السُّنَّةِ » يعنى : دنبال روزى رفتن سنت [ و روشى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به آن دستور داده] است .(3)

راوى به امام صادق عليه السلام عرض كرد : من در خانه مى نشينم و به نماز و روزه و عبادت پروردگار مشغول مى شوم ، آنچه رزق و روزى من باشد به من خواهد رسيد . حضرت فرمود : يكى از سه گروهى كه دعايشان مستجاب نمى شود همين گروه است [ كه به اتكاى مقدّر بودن رزق و روزى دست از تلاش كردن برمى دارند] .(4)

ص: 18


1- . مستدرك 11 / 217 به نقل از قطب راوندى قدس سره در لبّ اللباب .
2- . مستدرك 11 / 220 به نقل از تفسير شيخ ابوالفتوح رازى 2/323 .
3- . اعلام الدين 428 ، بحارالانوار 100 / 27 در بحار به جاى «ابتغاء» ، «اتباع» آمده است .
4- . كافى 5/77 ، بحارالانوار 90/357 ، وسائل 25/17 و رجوع شود به كافى 5/84 .

امام صادق عليه السلام فرمود : از راه حلال دنبال رزق و روزى باش و آن را رها مكن كه كمكِ دين توست . مركبت را ببند و توكل كن .(1)

ذكر اين نكته را لازم مى دانيم كه دعاهاى وارد شده براى بيمارى هاى مختلف نيز به اين معنا نيست كه دست از معالجه و مداوا برداريم ، بلكه در عين انجام وظيفه و لزوم مبادرت به معالجه ، ارتباط معنوى خويش را با ساحت قدس ربوبى حفظ كرده ، شفا را از جانب او دانسته و به دعا ونيايش مى پردازيم .(2)

3 . چرا دعا ؟ آنچه مقدّر است مى رسد !

بعضى از ناآگاهان خيال كرده اند كه خداوند از تقدير مقدرات فارغ گشته و سرنوشت تمام ممكنات - به نحوى كه قابل تغيير نيست - تعيين شده است ، پس اگر خواسته ما جزء مقدّرات ما باشد نيازى به دعا كردن ندارد و خدا بدون دعا آن را به ما خواهد داد ؛ و اگر جزء مقدّرات ما نباشد به آن نخواهيم رسيد ، چه دعا بكنيم چه نكنيم .

در پاسخ مى گوييم : مقدّرات بر دو قسم است : مقدّرات حتمى و مقدّرات غير حتمى . در بخش مقدّرات غير حتمى ، ممكن است تقدير چنين باشد كه اگر بنده دعا كند چيزى به او داده شود يا بلايى از او برطرف شود ، و اگر از دعا كردن امتناع نمايد به حاجتش نمى رسد و بلا از او دفع نمى گردد . در اين صورت تقدير به دعاى بنده وابسته مى شود.

ص: 19


1- . امالى شيخ مفيد قدس سره 172 - 173 ، بحارالانوار 68/137 - 138 .
2- . در همين زمينه رجوع شود به صفحه 100 شماره هاى 1 - 4 و پاورقى آن .

شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد : آيا رُقْيَة [ كه از اقسام دعا و تعويذ است(1)] مى تواند مقدّرات را دفع كند؟ حضرت در پاسخ فرمود : آن نيز [ بخشى] از قَدَر (يعنى مقدّرات) است .(2)

و فرمود : خدا به واسطه دعا بلايى را از بنده دفع مى كند كه مى داند اگر او دعا كند دعايش را مستجاب خواهد كرد ؛ و اگر توفيق براى آن دعا نداشت بلايى بر سرش مى آمد كه او را نابود مى كرد .(3)

امام رضا عليه السلام در برابر اشكال اين گروه ، به كلام خداى تعالى استناد جستند كه فرموده : «يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ»(4) يعنى : خداوند آنچه بخواهد در آفرينش مى افزايد . و همچنين فرموده : «يَمْحُوا اللّه ُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتابِ»(5)يعنى : خدا آنچه را بخواهد محو وآنچه را بخواهد ثبت مى نمايد .(6)

امام صادق عليه السلام فرمود : مگو كار از كار گذشته [ و سرنوشت قابل تغيير نيست ]، انسان نزد خدا مقامى دارد كه جز با دعا به آن نمى رسد و اگر بنده اى دهانش را ببندد و از دعا كردن خوددارى نمايد چيزى به او داده نمى شود .(7)

ص: 20


1- . رجوع شود به بحارالانوار 92 / 4 - 6 ، مستدرك سفينة البحار 4/184 - 185 .
2- . بحارالانوار 5 / 87 ، 98 .
3- . كافى 2/470 ، عوالم 57/42 .
4- . فاطر 35 : 1 .
5- . الرعد 13 : 39 .
6- . توحيد 452 ، عيون اخبار الرضا عليه السلام 1/189 ، بحارالانوار 10/336 ، نورالثقلين 2/532 .
7- . كافى 2/466 ، وسائل 7/34 .

در روايات ديگر نيز با اين فكر باطل مخالفت شده و فرموده اند : دعا كن و مگو كار از كار گذشته و سرنوشت قابل تغيير نيست .(1)

در احاديث باب « إنَّ الدُّعاءَ يَرُدُّ البَلاءَ وَ القَضاءَ » به صراحت فرموده اند كه دعا بلايى را كه مقدّر شده و از آسمان نازل گرديده است برطرف

مى نمايد .(2)

مناسب است به عنوان نمونه قضيه اى از بنى اسرائيل را نقل نماييم كه در آن عبرتى براى ما وجود دارد واقعه اى كه بيان مى دارد براى آنان 400 سال عذاب مقدّر شده بود ولى پس از 230 سال عذاب ، آنها 40 روز به درگاه خدا گريه و زارى نمودند تا آن كه تتمه آن مدت - يعنى 170 سال - بر آنها بخشيده شد .

امام صادق عليه السلام فرمود: خداى تعالى به حضرت ابراهيم عليه السلام وحى كرد كه تو در آينده داراى فرزند مى شوى. آن حضرت اين مطلب را با همسر خويش ساره بازگو نمود . ساره با تعجب گفت: آيا ممكن است من در پيرى بچه دار شوم؟! خداوند بر آن حضرت وحى فرستاد كه او داراى فرزند خواهد شد ولى چون ساره در مقابل كلام خدا چنين صحبتى نمود، نسل او 400 سال عذاب مى كشند .

حضرت در ادامه فرمود: هنگامى كه عذاب بنى اسرائيل طولانى شد، 40 روز به درگاه خداوند ضجّه و ناله زده ، و گريه و زارى

ص: 21


1- . كافى 2/466 - 467 احاديث 3 ، 5 ، 7 ، وسائل 7/34 - 35 .
2- . كافى 2/469 ، وسائل 7/36 - 37 .

نمودند . پس از آن خداوند به حضرت موسى و هارون عليهماالسلام وحى نمود كه آنها را از دست فرعون نجات دهند و خداوند از بقيه مدت تعيين شده - كه 170 سال بود - صرف نظر نمود .

امام صادق عليه السلام در ادامه حديث فرمود: هكَذا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللّهُ عَنّا فَأَمّا إِذَا لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْتَهي إِلى مُنْتَهاهُ .

يعنى : شما هم اگر همين برنامه را اجرا كنيد [و از درگاه الهى با تضرع و گريه فرج را درخواست نماييد] خدا فرج ما را مى رساند، و گرنه غيبت تا آخرين حدّ تعيين شده طول خواهد كشيد.(1)

4 . خدا از خواسته هاى ما اطلاع دارد ، نيازى به دعا نيست !

برخى گمان مى كنند كه چون خدا از خواسته قلبى ما آگاه است ، پس نيازى به اظهار آن نيست .

در پاسخ مى گوييم : درست است كه خدا از سويداى قلب ما اطّلاع دارد ، ولى خداوند خود اظهار نياز به درگاهش را اصل و اساس بندگى دانسته و ما را فرمان داده كه دعا كنيم و حاجات خويش را از او درخواست نماييم . امام صادق عليه السلام فرمود : خدا از حاجات بندگان آگاه است ولى دوست دارد كه درخواست هاى خود را با او در ميان بگذارند .(2)

ص: 22


1- . تفسيرعياشى 2 / 154، بحار 4 / 118 و 13 / 140 و 52 / 132 ، مستدرك 5/239 ، عوالم 57/35 .
2- . كافى 2/476 ، دعوات 17 ، بحارالانوار 90/312 .

5 . فرصت نداشتن براى خواندن همه دعاها

بعضى خيال كرده اند كه با وجود مشغله هاى گوناگون براى مردم ، فرصت كافى براى خواندن دعاهايى كه از معصومين عليهم السلام به ما رسيده نيست ، بلكه اشتغال به آن باعث اختلال امور معيشتى خواهد شد.

پاسخ اين اشكال آن است كه : اين مطلب اختصاص به قرائت دعا ، قرآن و اذكار ندارد بلكه در همه كارهاى پسنديده و مستحبّات جارى است . كاملاً روشن است كه پرداختن به همه آن امور از عهده بشر عادى خارج بوده و خداوند چنين چيزى را از ما نخواسته است . ولى هر كس با توجه به شرايط و موقعيت خودش بايد از فرصت بهترين استفاده را نموده و به قدر امكان به كارهاى نيك بپردازد(1) و سعى كند ارتباط معنوى خويش را با ساحت قدس ربوبى به وسيله دعا و مناجات حفظ نمايد . اين شبهه بدان مى مانَد كه با توجه به رشته هاى مختلف علوم ، كسى بخواهد به بهانه عدم امكان تحصيل همه دانش ها، دست از تحصيل علم و دانش برداشته و در نادانى و جهالت خويش باقى بماند .

ص: 23


1- . در قضيه بلوهر و سفارشات او به يوذاسف - كه پند و اندرزهاى بسيارى را در بردارد - آمده : سزاوار نيست انسان عاقل كارى را كه توان انجام آن را دارد كوچك شمرده و ترك نمايد ، به اين حهت كه نمى تواند به كارهاى بيشتر و بزرگ تر بپردازد . اين يكى از سلاح هاى پنهانى و روش هاى پيچيده شيطان است كه جز اهل تدبر متوجه آن نمى شوند و فقط كسى كه خدا او را حفظ كند از شرّش در امان خواهد ماند . . . ابليس امر را بر انسان مشتبه مى كند و مى گويد : «مگر نمى بينى كه تو نمى توانى اين كار را به پايان برسانى و اصلاً طاقت آن را ندارى ؟! چرا خودت را به زحمت و مشقت مى اندازى ؟!» و با اين حيله بسيارى را بر زمين زده و از تحصيل كمالات باز داشته است . (كمال الدين 2 / 613 ، بحارالانوار 75 / 419) .

6 . تلاش بى حاصل يا پاداش برتر و ماندگار ؟ !

گاهى انسان براى رسيدن به مقصود خويش مدّت هاى طولانى به دعا كردن مشغول مى شود ولى به جهت آن كه به نتيجه دلخواه نرسيده خيال مى كند تلاش بى حاصل داشته است .

ولى اين نيز توهمى بيش نيست ؛ زيرا اگر شرايط دعا رعايت و موانع استجابت آن برطرف شده باشد ، اشتغال به دعا عبادتى بى نظير است كه در برابر آن ، برتر از آنچه درخواست كرده در دنيا يا پاداش فراوان و ماندگار در آخرت را به دنبال خواهد داشت ، و گاهى بدون آن كه انسان متوجه شود بلاهاى خانمانسوز را از او برطرف مى كند ! لذا در آخرت كه پرده ها كنار زده مى شود اهل ايمان با مشاهده آنچه در برابر آن دعاها دريافت مى كنند آن چنان شاد و مسرور مى گردند كه آرزو مى كنند اى كاش هيچ يك از دعاهاى آنان در دنيا به اجابت نرسيده بود !(1)

ص: 24


1- . رجوع شود به صفحه : 93 - 97 «اعطاى برتر در دنيا يا اعطاى پاداش اخروى» .

بخش دوم: شرایط و آداب دعا

شرايط استجابت دعا

اشاره

استجابت دعا بستگى به وجود شرايطى دارد كه بدون تحصيل آن نمى توان توقّع تأثير داشت . در اين بخش به اختصار برخى از آن شرايط ذكر مى شود .

1 . شناخت خداوند

از امام صادق عليه السلام پرسيدند : چرا دعاى ما مستجاب نمى شود ؟ حضرت فرمود : چون شما كسى را كه نمى شناسيد مى خوانيد .(1)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به نقل از خداى تعالى فرموده : كسى كه از من درخواست كند ، و سود و زيان را به دست من بداند ، دعايش مستجاب است .(2)

ص: 25


1- . توحيد 289 ، بحارالانوار 90/368 .
2- . عدة الداعى 144 ، بحارالانوار 90/305 .

2 . اعتقاد صحيح در نبوت و امامت

امام هادى عليه السلام فرمود : اگر در بندگى خدا اخلاص داشته باشى و به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و حقّى كه خدا براى ما اهل بيت قرار داده اعتراف نمايى ، سپس از خدا چيزى درخواست كنى، محروم نخواهى شد .(1)

3 . گمان نيك به خدا داشتن

هنگام دعا انسان بايد به اجابت يقين داشته باشد كه خداوند فرموده : من مطابق گمان بنده مؤمن با او رفتار مى كنم پس جز نيكى درباره ام گمان نداشته باشد .(2)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : سوگند به خدايى كه جز او خدايى نيست هرگز خير دنيا و آخرت به مؤمن داده نمى شود مگر به جهت گمان نيك ، اميد به خدا ، حُسن خُلق ، و دورى از غيبت اهل ايمان.(3)

امام باقر عليه السلام - در ضمن روايتى به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم - فرمود خداى تبارك و تعالى مى فرمايد :

اهل عمل به اعمال و عبادات خويش تكيه نكنند ، بلكه به رحمت من اعتماد نموده ، به فضل و احسان من اميدوار باشند ، و به گمان نيك به من اطمينان داشته باشند تا رحمت من شامل حال آنان شود.(4)

ص: 26


1- . رجوع شود به صفحه 76، امالى شيخ طوسى 285، بشارة المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 135 ، بحار 50/127 .
2- . عدّه الداعى 144 ، بحارالانوار 90/305 ، و رجوع شود به كافى 2 / 72 ، بحار 67/366 ، 385 .
3- . كافى 2 / 71 - 72 ، بحارالانوار 72/259 .
4- . كافى 2 / 71 ، بحارالانوار 69/328 .

4 . يأس از ديگران

امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه بخواهد هر چه از خدا درخواست مى كند به او عطا گردد بايد از همه مردم مأيوس شود و اميدى به غير خدا نداشته باشد ، هنگامى كه خدا چنين حالتى را در قلب او ملاحظه فرمايد هر چه بنده از خدا بخواهد به او مى دهد .(1)

امام سجاد عليه السلام فرمود : تمام خير را در اين يافتم كه از مردم قطع اميد شود . كسى كه هيچ اميدى به مردم نداشته باشد و تمام امور خود را به خدا واگذار نمايد خدا همه حاجات او را روا مى سازد .(2)

5 . اقبال قلبى

امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه با دل غافل دعا كند ، خدا دعايش را مستجاب نمى گرداند ، پس هنگام دعا با قلبت [ به سوى پروردگار]

اقبال كن و يقين داشته باش كه دعايت مستجاب است.(3)

6 . كسب حلال

شخصى از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم درخواست كرد كه از خدا بخواهيد دعاى مرا مستجاب نمايد . حضرت به او فرمود : اگر مى خواهى دعايت مستجاب شود بايد درآمد تو از راه پاك و حلال باشد .(4)

ص: 27


1- . كافى 2/148 ، بحار90/314 و رجوع شود به دعاى 13 و 28 صحيفه سجاديه .
2- . كافى 2 / 148 ، بحارالانوار 72 / 110 و 92 / 162
3- . كافى 2/473 ، وسائل 7/54 .
4- . دعوات 24 ، بحارالانوار 90/371 - 372 .

7 . عمل صالح و فرمان بردارى از خداوند

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : دعاى بدون عمل صالح مانند آن است كه با كمان بدون زه تيراندازى شود .(1)

اميرمؤنان عليه السلام فرمود : تقوا پيشه كنيد ، اعمال خويش را درست بجا آوريد ، باطنى خالص [ قلبى پاك و نيتى درست] داشته باشيد و امر به معروف و نهى از منكر نماييد تا خدا دعايتان را مستجاب كند .(2)

امام باقر عليه السلام فرمود: خدا به حضرت داود عليه السلام وحى كرد: به قوم خويش پيغام مرا برسان كه: هر كس فرمان مرا اطاعت كند سزاوار است كه من هم به سخن او گوش دهم و او را بر فرمان بردارى خويش يارى نمايم ، اگر از من درخواستى نمايد به او عطا كنم ، اگر دعا كند او را اجابت نمايم ، اگر به من پناه آورد او را از وقوع در گناه نگه دارم ، اگر بخواهد او را كفايت نمايم ، اگر بر من توكل كند او را از وقوع در مهالك حفظ كنم و اگر همه خلق با او مكر و نيرنگ كنند با من طرف هستند.(3)

تذكّر

در روايتى آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : اى ابوذر ، كافى است از دعا كردن - همراه با كار نيك و عمل صالح - به اندازه نمك در غذا .

اين روايت نيز اشاره به مطلب فوق - در شماره 6 - دارد يعنى براى

ص: 28


1- . دعوات 19 ، بحار90/312 .
2- . أعلام الدين 269 ، بحارالانوار 90/ 376 - 377 .
3- . عدّه الداعى 311 ، بحار 90/376 .

انسان صالح و نيكوكار كافى است كه هنگام نياز ، با عبارتى كوتاه حاجتش را ذكر كند ، پس منافاتى با رواياتى كه تأكيد بر كثرت دعا و راز و نياز و مناجات با خدا داشت ، ندارد . بهترين دليل بر اين مطلب دنباله روايت است كه حضرت فرمود :

اى ابوذر ، دعاى بدون عمل صالح مانند آن است كه با كمان بدون زه تيراندازى شود .

اى ابوذر ، خدا به جهت صلاح [ و نيكوكارى] بنده ، فرزندان و نوادگان او را اصلاح و خودش و اهل خانه و همسايگانش را از بلاها محفوظ مى دارد .(1)

8 . صدق و اخلاص

هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام پرسيد : با اين كه خدا فرموده : مرا بخوانيد تا شما را اجابت نمايم ،(2) چرا گاهى دعاى مؤمن مستجاب مى شود و گاهى نمى شود ؟ ! حضرت در پاسخ فرمود : اگر بنده با نيتى صادقانه و قلبى مخلص خدا را بخواند ، و به عهد و پيمانى كه با خدا دارد وفا كرده باشد دعايش مستجاب است ، ولى اگر نيت و اخلاص نداشته باشد حاجتش را نمى گيرد ، مگر خداوند نفرموده : «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ»(3) يعنى : به عهد من وفا كنيد تا به عهدتان وفا كنم ؟! پس هركس به

ص: 29


1- . امالى شيخ طوسى قدس سره 534 ، مكارم الاخلاق 465 ، اعلام الدين 197 ، مجموعه ورام 2 / 59 - 60 ، بحارالانوار 74 / 85 ، وسائل الشيعة 7/84 .
2- . غافر 40 : 60 .
3- . البقرة 2 : 40 .

پيمانش وفادار باشد خدا هم با او وفا خواهد نمود .(1)

اميرمؤمنان عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم پرسيد : يا رسول اللّه، چگونه خدا را بخوانم ؟ فرمود : با صدق و وفا .(2)

باز پرسيد: از خدا چه بخواهم؟ فرمود: عافيت .(3)

اميرمؤمنان عليه السلام به فرزندش محمد بن حنفيه فرمود : پسرم ! هنگام درخواست از پروردگارت اخلاص داشته باش ؛ زيرا خير و شرّ، عطا و منع [ دارا شدن و نشدن] و ... به دست اوست .(4)

احتمال دارد كه مراد از صدق در روايت قبل و اخلاص در اين روايت نيت صادقانه در درخواست از خداوند باشد . و ممكن است از دنباله روايت استفاده شود كه مقصود از اخلاص در درخواست ، آن باشد كه فقط از خدا بخواهد و سود و زيان را به دست او بداند و از ديگران قطع اميد نمايد ، چنان كه در مواعظ خداى تعالى به حضرت عيسى عليه السلام آمده است : از من درخواست نما و از ديگران نه ، پس دعاى نيكو از تو و اجابت از من .(5)

ص: 30


1- . اختصاص 242 ، بحارالانوار 90 / 379 .
2- . يعنى وفادار بودن به عهد الهى در بندگى و ترك گناه به شرحى كه در شرط 7 گذشت .
3- . عوالم العلوم 57/130 ، مستدرك 5/218.
4- . فقيه 4 / 384 ، وسائل الشيعة 7 / 73 ، عوالم العلوم 57/130 .
5- . كافى 8 / 133 ، أعلام الدين 228 ، امالى شيخ صدوق قدس سره 516 ، عده الداعى 134 ، مجموعه ورام 2/139 ، وسائل الشيعة 7/143 ، بحارالانوار 14 / 290 - 291 و 90 / 314 ، عوالم العلوم 57/133 .

آداب دعا

اشاره

رعايت آدابى كه براى دعا كردن در روايات آمده است تأثير فوق العاده اى در اجابت آن دارد . دعا سپر و سلاح مؤمن در جنگ با لشكر شيطان است ، و جنگجويى در كارش موفق است كه به آداب رزم آشنايى كامل داشته و كيفيت استفاده از ادوات جنگى را خوب بداند . در اين قسمت تلاش مى كنيم كه مهم ترين آداب دعا را ذكر نماييم .

1 . پاكى دل

امام صادق به نقل از اميرمؤمنان عليهماالسلام فرمود : بهترين دعا آن است كه از سينه اى پاك و دلى پرهيزكار صادر شود .(1)

2 . مداومت بر دعا در سختى و آسايش

بارها در قرآن مجيد و كلمات نورانى اهل بيت عليهم السلام به مذمّت كسانى برمى خوريم كه در گرفتارى ها خدا را مى خوانند ولى پس از رفع بلا همه چيز را فراموش مى كنند .(2) در احاديث و روايات تأكيد شده كه مؤمن بايد هميشه - در سختى و آسايش - مداومت بر دعا داشته باشد .

امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه دوست دارد در سختى دعايش مستجاب شود بايد هنگام آسايش زياد دعا كند .(3)

ص: 31


1- . كافى 2/468 ، عدّه الداعى 177 ، بحارالانوار 90/341 .
2- . مانند آيه 65 سوره العنكبوت 29 ، و آيه هاى 22 - 23 سوره يونس عليه السلام (10) .
3- . كافى 2/472 ، مكارم الاخلاق 270 ، بحارالانوار 90/382 .

آن حضرت در روايت ديگرى از جدّ بزرگوارش نقل مى فرمايد :

بنده اى كه زياد دعا مى كند اگر براى او بلايى پيش آيد و دعا كند ، در پاسخ او گفته مى شود : اين صدايى آشنا است ؛ در غير اين صورت به او گفته مى شود : تا الآن كجا بودى ؟ !(1)

امام سجاد عليه السلام فرمود : من چيزى مؤثرتر از دعاى پيشاپيش سراغ ندارم ؛ زيرا اجابت براى بنده در هر زمان ممكن نيست .(2) يعنى با دعاى

هنگام آسايش و قبل از نزول بلا مى توان از حوادث ناگوار بعدى جلوگيرى كرد .

3 . الحاح و اصرار در دعا

امام باقر عليه السلام فرمود : اصرار در درخواست مردم از يكديگر ناپسند است ولى نسبت به درخواست از خداوند [ چنين نيست ، بلكه] اصرار در دعا نزد خدا محبوب است .(3)

4 . نام بردن حوائج

امام صادق عليه السلام فرمود : خدا از حاجت بنده اش آگاه است ولى دوست دارد حوائج نزد او گفته شود ، پس هنگام دعا حاجات خويش را ذكر كرده و نام ببر .(4)

ص: 32


1- . كافى 2/472 ، بحارالانوار 90/339 .
2- . ارشاد 2/151 ، بحارالانوار 46 / 122 و 93 / 221 و رجوع شود به : كافى 2/472 .
3- . كافى 2/475 ، عدّه الداعى 156 ، ممكارم الاخلاق 170 ، بحار90/374 .
4- . كافى 2/476 ، دعوات 17 ، بحارالانوار 90/312 .

5 . درخواست نيازهاى خرد و كلان

در حديث قدسى آمده است : اى موسى هر چيزى كه نياز داشتى از من درخواست كن حتى علف گوسفند و نمك آشت را .(1)

امام صادق عليه السلام فرمود : بر شما باد به دعا كردن كه چيزى مانند آن باعث تقرب به خدا نمى شود ، مبادا از درخواست نيازهاى كوچك خود - به جهت ناچيز بودن آن - امتناع كنى ، كسى كه نيازهاى بزرگ تو را برآورده مى كند ، نيازهاى كوچك تو را هم عطا خواهد كرد .(2)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : خداى تعالى درخواست از مخلوق را مبغوض مى دارد ولى درخواست از خودش را دوست دارد . چيزى نزد خدا محبوب تر از آن نيست كه [ دعا كنند و او را بخوانند و] از او درخواست نمايند ، پس خجالت نكشيد كه از خدا بخواهيد تا از فضلش به شما عنايت كند حتى بند كفشتان را !(3)

6 . شتاب نداشتن

شتابِ مذموم در مورد دعا به دو معنا آمده است : نخست آن كه انسان بدون مقدمه به عرض حاجت به درگاه خدا بپردازد ، ديگر آن كه پس از دعا ، حالت يأس از اجابت بر او غالب شده و از ادامه دادن به دعا امتناع ورزد .

ص: 33


1- . عدّه الداعى 134 ، بحارالانوار 90/303 .
2- . عدّه الداعى 134 ، بحارالانوار 90/303 و رجوع شود به روايت امام باقر عليه السلام صفحه : 36 .
3- . كافى 4/20 ، فقيه 2/70 ، وسائل 7/32 .

الف ) شتاب در عرض حاجت

امام صادق عليه السلام فرمود : مردى وارد مسجد شد ، دو ركعت نماز گزارد و شروع كرد به دعا ، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : اين بنده در درخواست از پروردگار شتاب نمود . شخص ديگرى آمد و دو ركعت نماز گزارده ، سپس به ستايش و ثناى خداوند پرداخت و صلوات فرستاد . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمفرمود : هر چه مى خواهى درخواست كن كه خدا به تو عنايت خواهد كرد .(1)

ب ) شتاب در گرفتن حاجت

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : دعاى بنده ، مادامى كه عجله نكند مستجاب مى شود ، [ شتاب او به اين است كه] مى گويد : من از خدا خواستم ولى دعايم مستجاب نشد .(2)

امام صادق عليه السلام فرمود : مؤمن هميشه در نيكى و آسايش و رحمت الهى است مگر آن كه شتاب كند ، نا اميد شود و دعا را ترك نمايد . راوى پرسيد : غرض از شتاب چيست ؟ حضرت فرمود : به اين است كه بگويد : مدت هاست كه من دعا مى كنم ولى اجابتى نمى بينم .(3)

ص: 34


1- . كافى 2 / 485 ، بحارالانوار 90 / 315 - 316 .
2- . مكارم الاخلاق 352 ، بحارالانوار 90/371 .
3- . كافى 2 / 490 ، بحارالانوار 90/374 ، عدة الداعى 201 .

7 . تسليم بودن در برابر مشيت پروردگار

امام صادق عليه السلام فرمود : هنگامى كه انسان پس از دعا [ و ذكر حاجت خويش] بگويد : « ما شاءَ اللّهُ ، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ » يعنى : هر چه خدا بخواهد ، قدرت بر ترك گناه و انجام اطاعت از جانب خداست . خدا [ به فرشته ها] مى فرمايد : اين بنده تسليم من گرديد ، [يارى اش كنيد ، او را دريافته و] حاجتش را روا كنيد .(1)

در روايت مفصلى آمده است كه گفتن « ما شاءَ اللّهُ » و تسليم پروردگار بودن بنى اسرائيل ، باعث شده كه مدت گرفتارى آنان كوتاه گشته و زودتر به هدف خويش برسند .(2)

امام مجتبى عليه السلام فرمود : من ضامنم كسى كه در دلش جز خوشنودى نسبت به مقدرات الهى خطور نكند دعايش مستجاب شود.(3)

8 . رقّت قلب ، گريه ، تباكى و تضرّع

از آدابى كه هنگام دعا بر آن تأكيد شده است رقّت قلب ، گريه كردن ، و خود را به گريه انداختن است اگر چه اشك بسيار كمى از چشم خارج شود تا جايى كه راوى عرض كرد : مى خواهم دعا كنم ولى اشك ندارم ، با ياد كردن بعضى از بستگانم كه از دنيا رفته اند رقّت قلبى برايم حاصل مى شود و به گريه مى افتم [ سپس دعا مى كنم] .

ص: 35


1- . كافى 2/521 ، قسمت داخل كروشه از جامع احاديث الشيعه 19/327 به نقل محاسن .
2- . جامع احاديث الشيعه 19/328 - 329 به نقل از اثبات الوصيه منسوب به مسعودى 44 ، 46 .
3- . كافى 2 / 62 ، مشكاة الأنوار 34 ، 301 ، بحار 32 / 153 و 43 / 351 و 68 / 159 و 69 / 335 .

امام صادق عليه السلام فرمود : اشكالى ندارد .(1)

آن حضرت به ابوبصير فرمود : اگر از چيزى هراسناك شده يا حاجتى داشتى اول مجد و ثناى الهى را چنان كه سزاوار است بجاى آورده و صلوات بفرست و دعا كن و حاجتت را نام ببر . و سعى كن گريه كنى گر چه اشك كمى از چشم تو خارج شود ، پدرم مى فرمود : نزديك ترين حالت بنده به پروردگار هنگامى است كه در سجده گريه كند .(2)

امام باقر عليه السلام فرمود : تضرّع و زارى كردن و نماز گزاردن نزد خدا منزلت والايى دارد . اگر بنده در حال سجده اشكش جارى گردد رحمت الهى نازل مى شود . در چنين حالى درخواست حاجت را غنيمت شماريد . خيال نكنيد حاجات شما خيلى زياد [ و بزرگ] است ؛ زيرا آنچه نزد خداست از تصور شما بسيار بيشتر است . نيازهاى كوچك خود را هم ذكر كنيد [ و از درخواست چيزى فروگذار ننماييد] ؛ زيرا محبوب ترين مؤنان نزد خداى تعالى كسى است كه از او بيشتر درخواست كند .(3)

اميرمؤنان عليه السلام فرمود : اگر بنده اى در بين امتى [ به درگاه خدا روى آورد و] اشك بريزد خدا به جهت اشك او به آن امت ترحم مى فرمايد .(4)

ص: 36


1- . كافى 2/483 ، وسائل 7/74 و رجوع شود به كافى 2/481 .
2- . كافى 2/483 ، بحارالانوار 90 / 33 .
3- . مكارم الاخلاق 317 ، جامع احاديث الشيعه 19/245 .
4- . مكارم الاخلاق 317 ، جامع احاديث الشيعه 19/274 .

امام صادق عليه السلام فرمود : در مناجات خداى تعالى با حضرت موسى عليه السلام آمده است : اى پسر عمران ، براى من قلبى خاشع ، بدنى خاضع و چشمى گريان بياور ، و در تاريكى شب مرا بخوان تا مرا نزديك و اجابت كننده بيابى.(1)

و فرمود : خداوند تعالى حضرت عيسى عليه السلام را موعظه نمود كه : با ناتوان مدارا كن ، و خاشعانه و عاجزانه سر به سوى آسمان بلند نما و مرا بخوان كه به تو نزديك هستم . مرا نخوان مگر با حالت تضرع ، و تمام همّ و غمت يك چيز باشد [و آن جلب رضاى پروردگار] اگر اين گونه مرا بخوانى تو را اجابت مى نمايم .(2)

گذشته از فرمان به تضرّع هنگام دعا در قرآن(3) در دعاها مكرر آمده : «وَلا يُنْجي مِنْكَ - أو : مِنْ سَخَطِكَ ، أو : مِنْ عَذابِكَ ، أو : مِنْ عُقُوبَتِكَ - إِلاّ التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ» .(4) يعنى : جز تضرع و زارى به درگاهت چيز ديگرى باعث نجات از جانب تو - يا از غضب ، عقوبت و عذاب تو - نخواهد بود .

ص: 37


1- . امالى شيخ صدوق قدس سره 357 ، أعلام الدين 263 ، روضة الواعظين 2 / 329 ، عدّه الداعى 207 ، ارشاد القلوب 1 93 ، وسائل الشيعة 7 / 78 ، بحارالانوار 13 / 330 و 13 / 361 و 67 / 15 و 84/139 و 84 / 172 ، عوالم العلوم 57/131 .
2- . كافى 8 / 133 ، أعلام الدين 228 ، امالى شيخ صدوق قدس سره 516 ، عده الداعى 134 ، مجموعه ورام 2/139 ، وسائل الشيعة 7/143 ، بحارالانوار 14 / 290 - 291 و 90 / 314 ، عوالم العلوم 57/133 .
3- . «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً ... » الأعراف 7 : 55 .
4- . براى نمونه رجوع شود به : من لا يحضره الفقيه 1 / 490 ، تهذيب الأحكام 3 / 88 ، بحارالانوار 86 / 294 و 92 / 167 .

9 . مخفيانه دعا كردن

بنابر روايات معصومين عليهم السلام يك مرتبه دعا در پنهانى برابر با هفتاد دعاى آشكار است . و بنابر روايت ديگر : از آن هم افضل است .(1)

10 . اجتماع در دعا

امام صادق عليه السلام فرمود : سه نفر مؤمن يا بيشتر گرد هم نمى آيند مگر آن كه به همان تعداد از فرشتگان نزد آنان حاضر مى شوند ، اگر دعاى خيرى كنند فرشتگان آمين مى گويند ، اگر از شرّى به خدا پناه ببرند فرشتگان دعا مى كنند تا آن شرّ از آنها دور شود ، و هر چه از خدا بخواهند فرشتگان نزد خدا شفاعت كرده و روا شدن آن را درخواست مى كنند .(2)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : چهل نفر براى [ دعا كردن در] يك امر جمع نمى شوند مگر آن كه خدا دعاى آنها را مستجاب خواهد كرد ، [آن گونه كه حتى ] اگر به كوهى نفرين كنند از جا كنده مى شود .(3)

ص: 38


1- . كافى 2 / 476 ، ثواب الاعمال 160 - 161، مكارم الاخلاق 270 ، بحارالانوار 90 / 312، 340 . لازم به تذكّر است كه در روايات عنوان آينده اجتماع در دعا سفارش شده است ، در جمع بين ايندو گروه از روايات گفته شده : اين روايات دلالت بر فضيلت و پاداش اخروى دعاى در خفا دارد و آن احاديث بر اجابت دعاى دسته جمعى واين دو مطلب - يعنى فضيلت و اجابت - با يكديگر تفاوت دارد . ممكن است نسبت به افراد مختلف يا حالات مختلف يك فرد ، نيز حكم تغيير كند ، به خصوص با ملاحظه اخلاص [مرآه العقول 12 / 76]، توجّه، حضورقلب و....
2- . كافى 2 / 187 ، وسائل الشيعة 16 / 347 ، مستدرك 5 / 241 ، بحارالانوار 60 / 258 و 71 / 261 .
3- . دعوات 30 ، بحارالانوار 90 / 39 .

امام صادق عليه السلام فرمود : اگر چهل نفر [ جمع شوند و با يكديگر] دعا كنند دعايشان مستجاب خواهد شد ، اگر امكان نداشت چهار نفر ده مرتبه دعا نمايند و اگر يك نفر بيشتر نبود چهل مرتبه دعا كند تا دعايش مستجاب گردد .(1)

و فرمود : پدرم هنگامى كه به مشكل سختى برمى خورد ، زنان و كودكان خانه را جمع كرده و دعا مى نمود ، آنها هم آمين مى گفتند .(2)

سيره عملى بقيه اهل بيت عليهم السلام نيز اجتماع در دعا را تأييد مى كند . امام حسين عليه السلام عصر عرفه هنگام دعا همراه با جمعى از فرزندان و اهل بيت و موالى خويش در صحراى عرفات به دعا و راز و نياز با پروردگار پرداختند .(3)

راوى مى گويد : نزد امام صادق عليه السلام از پريشانى خويش گلايه نمودم ، حضرت فرمود : بالشى از خانه ات بردار و به ده درهم بفروش و غذايى تهيه كرده ، برادران مؤمن خويش را دعوت كن و از آنها بخواه تا برايت دعا كنند . دستور حضرت را انجام دادم ، به خدا سوگند پس از مدت كوتاهى ... اوضاع [ عوض شد و دنيا] به من روى آورد .(4)

ص: 39


1- . كافى 2/487 ، عدّه الداعى 157 ، مكارم الاخلاق 274 ، بحارالانوار 90/316 .
2- . كافى 2 / 487 ، عدّه الداعى 158 ، در بحارالانوار 90 / 394 مطلب به خود امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است .
3- . بحارالانوار 95 / 214 به نقل از مصباح الزائر .
4- . كافى 5 / 314 ، وسائل 17 / 52 ، بحار47 / 382 .

امام كاظم عليه السلام فرمود : اگر مؤمن دعاى حق كند و از دوستانش بخواهد كه آمين گويند براى آنها واجب است كه بپذيرند .(1)

11 . توسل به اهل بيت عليهم السلام

راوى مى گويد : امام صادق عليه السلام هنگام اصرار بر دعا غالبا خدا را به پنج وجود مقدس مى خواند [ و به آن حضرات توسل مى جست] .(2)

روايات درباره توسل به اهل بيت عليهم السلام فراوان است .(3)

12 . اهميت مكان دعا

خداى تعالى دوست دارد كه بندگان در مكان هاى خاصّى او را بخوانند و به دعا و عبادت مشغول شوند . از مهم ترين آن مكان ها كنار قبور مطهّر معصومين عليهم السلامبه خصوص كربلا است .

امام باقر و امام صادق عليهماالسلام هر دو فرموده اند : يكى از عطيه هاى خداوند به امام حسين عليه السلام در قبال شهادت آن بزرگوار ، اين بود كه قبر حضرت را محل استجابت دعا قرارداد .(4)

ص: 40


1- . مسائل على بن جعفر 155 و رجوع شود به : قرب الإسناد 122 ، وسائل 7 / 105 ، بحار90 / 393.
2- . كافى 2 / 580 ، وسائل الشيعة 7 / 97 .
3- . رجوع شود به: تفسيرفرات 57 ، تفسيرعياشى 1/41 ، الصراط المستقيم 1/294 ، بحار 11/ 187 و 26/326 ، 333 و 91/308 ، مستدرك 5/238 ، جامع احاديث الشيعة 19/301 چاپ دوم . و بخش هاى مستقل در بحارالانوار 91 / 1 باب 28 ، وسائل الشيعة 7 / 97 باب 37 ، مستدرك الوسائل 5 / 228 باب 35 ، جامع أحاديث الشيعة 19 / 293 باب 11 ( چاپ دوم ) .
4- . امالى شيخ طوسى قدس سره 317 ، اعلام الورى 220 ، بشارة المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 211 ، عدّه الداعى 57، تأويل الآيات 598 ، وسائل الشيعة 14 / 423 ، 537 ، بحار الانوار 44 / 221 و 98 / 69 . در همين زمينه مراجعه شود به كتاب خاك بهشت 28 .

در روايت هاى متعدد آمده است كه امام هادى عليه السلام بيمار شده بود و مى فرمود : كسى را از جانب من ، با خرج خودم به كربلا بفرستيد تا آن جا برايم دعا كند . خدمت حضرت عرض شد : مقام و منزلت شما نزد خداى متعال كمتر از حرم امام حسين عليه السلام نيست .در جواب فرمود :

خداى متعال را مكانهايى است كه دوست دارد در آن جا او را بخوانند [ و عبادت كنند] و او آنان را اجابت نمايد و حرم امام حسين عليه السلام از جمله آنهاست .(1)

نظير همين قضيه براى امام صادق عليه السلام نيز اتفاق افتاده و حضرت نيز همين جواب را بيان فرموده اند .(2)

امام هادى عليه السلام فرمود : هر كس كه حاجتى دارد با غسل ، جدّم امام رضا عليه السلام را زيارت كند ، بالاى سر آن حضرت دو ركعت نماز گزارده و در قنوت حاجتش را از خدا بخواهد .(3)

برخى از مكان هاى مناسب دعا عبارت است از : مكه معظّمه هنگام ديدن كعبه ، زير ناودان كعبه ، داخل كعبه ، كنار مقام حضرت ابراهيم عليه السلام ، بين مقام حضرت ابراهيم عليه السلام و درب خانه خدا ، كنار

ص: 41


1- . كافى : 4 / 567 ، كامل الزيارات 273 - 274 ، بحارالانوار 50 / 224 و 101 / 112 - 114 .
2- . عدّة الداعى 48 ، وسائل 10 / 421 .
3- . بحارالانوار 99 / 49 .

حجرالاسود ، كنار چاه زمزم ، بالاى كوه صفا و مروه ، مشعرالحرام ، مِنى هنگام رمى جمرات ،(1) نزد مستجار ، ركن يمانى ، ملتزم ،(2) كنار قبر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ، كنار منبر آن حضرت ،(3) مساجد عموما ،(4) مسجد كوفه ،(5) مسجد سهله ،(6) كنار قبر پدر و مادر ، اول براى آنها دعا [ و طلب آمرزش] كند سپس حاجت خويش را از خداوند تعالى درخواست نمايد .(7)

13 . زمان هاى مناسب براى دعا

زمان هاى خاصّ در استجابت دعا تأثير فوق العاده اى دارد ، مثلاً هنگامى كه فرزندان حضرت يعقوب عليه السلام از پدر درخواست كردند كه براى آنان طلب مغفرت و آمرزش نمايد، حضرت بلافاصله دست به دعا برنداشت بلكه فرمود : «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي»(8) و وعده داد كه بعدا براى آنان دعا خواهد كرد . اين تأخير به جهت انتظار زمان مناسب دعا بود ، چنان كه در روايت آمده است : تأخير انداخت تا سحر شب جمعه فرا برسد [ و آن گاه براى آنان دعا و طلب آمرزش نمايد].(9)

ص: 42


1- . بحارالانوار 90/349 .
2- . رجوع شود به بحارالانوار 96/47 - 48 ، كافى 4 / 408 ، 410 .
3- . بحارالانوار 91 / 151 .
4- . بحارالانوار 90/345 .
5- . بحارالانوار 97 / 404 .
6- . بحارالانوار 97 / 435 .
7- . بحارالانوار 10/97 .
8- . يوسف 12 : 98 .
9- . جامع احاديث الشيعة 19 / 340 - 341 چاپ دوم.

برخى از زمان هاى مناسب دعا عبارت است از :

هنگام ظهور معجزات الهى در زمين ،

هنگام وزيدن باد ،

هنگام باريدن باران ،

هنگام مهيّا شدن لشكر حقّ و باطل براى نبرد و آماده شدن مؤمنان براى شهادت ،

هنگام ريخته شدن اولين قطره خون مؤمن بر زمين .

هنگام دعا كردن ستم ديده ،

هنگام اذان ،

بين اذان و اقامه ،

پس از نمازهاى واجب [ و قبل از آن(1)] ،

در نماز وتر (يعنى قنوت آخرين ركعت نماز شب) ،

بعد از نصف شب و قبل از گذشتن يك ششم آن ،

از آخر شب - هنگام سحر - تا طلوع خورشيد ،

هنگام زوال ( يعنى اذان ظهر ) ،

قبل از غروب خورشيد ،

شب جمعه [ به ويژه هنگام سحر(2)] ،

روز جمعه [ به ويژه هنگام زوال(3)] ،

ص: 43


1- . در مورد قسمت داخل كروشه رجوع شود به: بحارالانوار 82 / 325 .
2- . در مورد قسمت داخل كروشه رجوع شود به: جامع احاديث الشيعة 19/340 - 341 چاپ دوم.
3- . در مورد قسمت داخل كروشه رجوع شود به: بحارالانوار 86 / 283 .

هنگام فارغ شدن امام جمعه از خطبه تا مرتب شدن صف هاى نماز ،

آخر روز جمعه تا غروب ،

هنگام غروب خورشيد روز جمعه كه نصف قرص غروب كرده باشد .

شب اول رجب ،

شب نيمه رجب ،

شب و روز مبعث ،

شب نيمه شعبان ،

ماه رمضان [ به ويژه اوقات نمازهاى واجب(1)] ،

هنگام افطار ،

شب هاى قدر ،

شب و روز عيد فطر ،

شب و روز عرفه ،

شب و روز عيد قربان ،

شب و روز عيد غدير ،

هفدهم ربيع الاول ،(2)

روز اول محرم براى كسى كه روزه بگيرد .(3)

ص: 44


1- . در مورد قسمت داخل كروشه رجوع شود به خطبه شعبانيه، بحارالانوار 93/257 .
2- . براى تمام موارد گذشته - به جز مواردى كه داخل كروشه است - رجوع شود به بحارالانوار 90 / 343 - 353 .
3- . بحارالانوار 44 / 285 - 286 و 98/102 - 103 .

14 . رعايت حالات ظاهرى و باطنى

گاهى انسان در شرايط معنوى خاصّى قرار مى گيرد كه توجه او به عالم بالا و صفاى باطن برايش محسوس است . در اين مواقع حساس دعا سفارش شده ، مانند : هنگام رقت قلب ،(1) هنگام خوف از نزول بلا ،(2) هنگامى كه بدن انسان از خوف خدا به لرزه درآيد و اشك او جارى گردد(3) و در حال گريه ، بلكه توصيه شده كه اگر دعاكننده اشك ندارد سعى كند كه خود را به گريه كردن وادار نمايد .(4)

حالات ظاهرى انسان از جهت آراسته بودن ظاهر و يا رعايت ادب هنگام مناجات و نيايش با پروردگار نيز بى تأثير نيست ، چنان كه در روايات سفارش شده كه دعا كننده مسواك زده ،(5) وضو گرفته باشد ،(6) بوى خوش استعمال كند ،(7) انگشتر فيروزه و انگشتر عقيق در دست داشته باشد ،(8) ياد بگيرد كه دعا را غلط نخواند ،(9) رو به قبله باشد .(10)

ص: 45


1- . بحار 10/247 و 90/313 .
2- . رجوع شود به : بحارالانوار 90/339 ، 443 ، 353 .
3- . بحارالانوار 90/345 . در حديث قدسى آمده : اى موسى هنگام دعا ترسان ، هراسان و خائف باش و صورتت را بر خاك بگذار . كافى 8 / 44 ، بحار 13 / 334 و 74 / 34 و 90 / 305 ، 341 .
4- . بحارالانوار 90/334 .
5- . جامع الاخبار 58 ، بحارالانوار 73/138 .
6- . بحار 90/314 .
7- . بحارالانوار 90/345 .
8- . بحارالانوار 90/321 .
9- . وسائل 7/56 .
10- . رجوع شود به : بحارالانوار 90/306 ، 338 .

در حال سجده(1) و يا در حالى كه دست ها را به سوى آسمان بلند كرده(2)حاجات خويش را ذكر نمايد .

اشتغال به عبادت و بندگى و ذكر و ياد خدا ، كار نيك و خيرخواهى برادران دينى نيز تأثير فوق العاده اى در اجابت دارد لذا توصيه شده كه انسان بعد از صدقه دادن ،(3) پس از بجا آوردن دو ركعت نماز با ركوع و سجود نيكو ،(4) هنگام قرائت قرآن و پس از آن حاجت خويش را ذكر نموده ،(5) و ديگران را در دعاى خود شريك كند ، بلكه اول براى چهل نفر از اهل ايمان و سپس براى خودش دعا نمايد .(6)

قبل از دعا « بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم » بگويد ،(7) حمد و ثناى الهى بجا آورد ، و چنان كه شايسته است خدا را تمجيد نمايد ، « سُبْحانَ اللّهِ » و

« لا إِلَهَ إِلاّ اللّهُ » بگويد ، اسماء الحسنى را زياد بر زبان جارى نمايد ،(8) به گناهانش اقرار كرده [ از آنها استغفار نمايد] ، و صلوات بفرستد ،(9)

ص: 46


1- . بحارالانوار 90/343 ، جامع احاديث الشيعة 5/464 ، 467 ، 484 چاپ دوم .
2- . بحار 90/309 ، 365 ، جامع احاديث الشيعة 19/260 - 262 چاپ دوم، عوالم 57/180 - 181 .
3- . بحارالانوار 90/345 .
4- . بحارالانوار 90/314 .
5- . بحارالانوار 90/313 ، 343 - 345 .
6- . بحارالانوار 90/383 - 392 .
7- . بحارالانوار 90/313 .
8- . در مورد اسماء الحسنى گذشته از آدرس آينده رجوع كنيد به : آيه شريفه : 180 سوره اعراف 7 و آيه مباركه : 110 سوره اسراء (17) ، و كتاب شريف توحيد شيخ صدوق قدس سره : 195 ، بحارالانوار 4 / 187.
9- . رجوع شود به كافى 2/484 - 486 ، 431 - 493 ، بحارالانوار 90/313 - 316 .

بلكه پيش از دعا و اثناء دعا و آخر آن صلوات را ترك نكند .(1)

از روايات استفاده مى شود كه ذكر صلوات از شرايط استجابت ، و ترك آن از موانع استجابت دعا است .(2)

قبل از آن كه انسان حاجتش را ذكر كند خدا را به يكى از انحاء ذيل ياد نمايد :

«يا ذَا الْجَلالِ وَ الإِكْرامِ» بگويد . (3)

سه مرتبه « أَيْ رَبِّ » ،

سه بار « يا اَللّهُ ، يا رَبّاهْ ، يا سَيِّداهْ » و بنابر نقلى در حال سجده باشد .

هفت مرتبه «يا أَرْحَم الرّاحِمين» و بنابر روايتى در حال سجده باشد.

ده بار « يا اَللّهُ » ،

ده بار « يا رَبِّ » ،

ده بار « يا رَبّاهْ » ،

ده بار « يا سَيِّداهْ » ،

آن قدر « يا رَبِّ » بگويد تا نفسش بند آيد .

« يا رَبِّ ، يا اَللّهُ » را آن قدر تكرار كند كه نفسش قطع شود .

گفتن هر يك از اين اذكار به نحوى كه گذشت باعث مى شود كه خدا به دعاكننده «لَبَّيْك» گفته ، يا آن كه بفرمايد : حاجت خويش را ذكر كن .(4)

ص: 47


1- . كافى 2/492 ، بحارالانوار 90/316 .
2- . كافى 2/491 - 494 ، بحارالانوار 90/311 ، 316 و 91/58 ، 65 .
3- . بحارالانوار 92 / 135 .
4- . رجوع شود به وسائل الشّيعه 7/85 باب 33 از ابواب الدعاء .

براى حمد و ثنا و تمجيد قبل از دعا كافى است كه بگويد :

يا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ ، يا فَعّالاً لِما يُريدُ ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ ، يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الأَعْلى ، يا مَنْ هُوَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ .

يا بگويد :

يا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطى ، وَ يا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ ، يا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ، يا أَحَدُ ، يا صَمَدُ ، يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا أَحَدٌ ، يا مَنْ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَدا ، يا مَنْ يَفْعَلُ ما يَشاءُ وَ يَحْكُمُ ما يُريدُ وَ يَقْضي ما أَحَبَّ ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ ، يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلى ، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ، يا سَميعُ ، يا بَصير . (1)

حمد وثنا و تمجيد قبل از دعا اهميت فوق العاده اى دارد تا جايى كه در روايت آمده است : كسى كه هنگام دعا مشغول ثناى خداوند گردد ، خداوند بدون درخواست حاجت او را روا مى سازد .(2)

امام صادق عليه السلام فرمود : بنده اى براى اظهار نياز به درگاه الهى مشغول ثناى خداوند و صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اهل بيت عليهم السلام مى شود تا آن كه

حاجتش را فراموش مى كند ، خدا بدون درخواست، حاجتش را روا مى نمايد .(3)

ص: 48


1- . كافى 2 / 484 ، باب : الثناء قبل الدعاء ، روايات شماره 2 و 6 .
2- . مستدرك الوسائل 5 / 216 ، عوالم العلوم 57/126 .
3- . كافى 2 / 501 ، دعوات 22 ، عده الداعى 247 ، وسائل الشيعة 7 / 162 ، مستدرك الوسائل 5/216 ، بحارالانوار 90 / 312 ، 342 ، عوالم العلوم 57/125 .

بلكه بنابر روايت نبوى شريف : كسى كه به جهت پرداختن به ثناى الهى از درخواست حاجتش باز بماند، خداوند مى فرمايد: برترين عطايى كه به درخواست كنندگان داده ام، به او عنايت خواهم كرد .(1)

در روايات سفارش شده كه پس از دعا بگويد :

ما شاءَ اللّهُ ، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ .(2)

يا بگويد :

ما شاءَ اللّهُ اسْتِكانَةً لِلّهِ ، ما شاءَ اللّهُ تَضَرُّعاً إِلَى اللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ تَوَجُّهاً إِلَى اللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ.(3)

يا بگويد :

يا اَللّهُ الْمانِعُ بِقُدْرَتِهِ خَلْقَهُ ، والْمالِكُ بِها سُلْطانُهُ ، وَ الْمُتَسَلِّطُ بِما في يَدَيْهِ . كُلُّ مَرْجُوٍّ دُونَكَ يُخَيِّبُ رَجاءَ راجيهِ، وَراجيكَ مَسْرُورٌ لا يَخيبُ، أَسْأَلُكَ

بِكُلِّ رِضىً لَكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ أَنْتَ فيهِ ، وَبِكُلِّ شَيْءٍ تُحِبُّ أَنْ تُذْكَرَ بِهِ ، وَ بِكَ يا اَللّهُ فَلَيْسَ يَعْدِلُكَ شَيْءٌ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَأَنْ تَحُوطَني وَ والِدَيَّ وَ وُلْدي وَ إِخْواني وَ أَخَواتي وَ مالي بِحِفْظِكَ ، وَ أَنْ تَقْضِيَ حاجَتِي في كَذا وَ كَذا . (4) و به جاى «كَذا وَ كَذا» حاجتش را ذكر نمايد .

ص: 49


1- . مستدرك الوسائل 5 / 216 ، عوالم العلوم 57/122 .
2- . رجوع شود به صفحه 35 همين كتاب .
3- . عدة الداعى 211 .
4- . بحارالانوار 92 / 315 - 316 .

دعاهاى مأثوره

از پيشوايان معصوم عليهم السلام دعاهايى به ما رسيده است كه از آن با عنوان « ادعيه مأثوره » ياد مى شود ، مانند دعاهاى صحيفه سجاديه ، دعاى كميل ، دعاى ندبه ، دعاى جوشن كبير ، دعاى جوشن صغير ، دعاى صباح ، دعاى ابوحمزه ثمالى ، دعاى افتتاح ، دعاى عرفه ، دعاى مكارم الاخلاق ، دعاى عالية المضامين و امثال آن .(1)

اين دعاها - به جهت ويژگى هايى كه در آنها وجود دارد - از اهميت و ارزش فوق العاده اى برخوردار است ، از جمله :

1 . بيانگر معارف و اعتقادات صحيح است .

2 . از جهت فصاحت و بلاغت و همچنين محتوا و مضامينِ عالى در نقطه اوج قرار گرفته است .

3 . چگونگى درخواست از درگاه خداوند تعالى و مناجات با ساحت قدس ربوبى را به ما ياد مى دهد .

4 . راه و رسم بندگى و زندگى ، صفات حسنه و اخلاق و رفتار نيكو در لابلاى آن بيان شده است .

5 . نگرشى جامع به نيازهاى دنيا و آخرت انسان دارد .

6 . با يادآورى عالَم آخرت ، مواقف قيامت ، نعمت هاى بهشت و عذاب هاى جهنم به بهترين وجه موجب تهذيب نفوس مى شود .

ص: 50


1- . رجوع شود به مفاتيح الجنان و ساير كتب دعا .

چهل دستور از اهل بيت عليهم السلام

از خاندان عصمت عليهم السلام روايات فراوانى در تعليم دعاهاى گوناگون ، اذكار ، نمازها ، قرائت آيات و سور و ... به ما رسيده تا دعا زودتر به هدف اجابت برسد ، به فراخور اين نوشتار 40 مطلب تقديم مى شود :

1 . امام صادق عليه السلام فرمود : هر كس وضوى نيكو بگيرد ، دو ركعت نماز با ركوع و سجود كامل بجا آورد و پس از نماز بعد از ثناى خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم حاجت خود را درخواست نمايد ، در مظانّ استجابت دعا درخواستش را ذكر كرده و زيان نخواهد كرد .(1)

2 . در ضمن روايتى آمده است كه شخصى ضمن قرائت آيه شريفه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(2) از امام صادق عليه السلام پرسيد : چرا من دعا مى كنم ولى مستجاب نمى شود ؟ حضرت از او پرسيد : آيا فكر مى كنى خداوند خلاف وعده اش رفتار مى كند ؟ گفت : نه ، فرمود : پس چه مى گويى ؟ گفت : نمى دانم . حضرت فرمود : اگر شما از خدا فرمان بردارى و اطاعت مى كرديد ، دعايتان مستجاب مى شد ولى چون مخالفت و نافرمانى او مى كنيد دعايتان را مستجاب نمى كند . . . [ در عين حال] اگر هنگام دعا از جهت دعا وارد مى شديد با وجود آن كه گنهكار هستيد خدا دعايتان را اجابت مى فرمود . راوى پرسيد : جهت دعا كدام است ؟ !

حضرت فرمود : پس از نماز فريضه تا آنجا كه مى توانى به تمجيد و

ص: 51


1- . كافى 2/478 ، محاسن 1/52 ، بحارالانوار 90/314 .
2- . غافر 40 : 60 .

تعظيم خدا بپرداز ،(1) سپس كوشش كن در صلوات فرستادن ، و شهادت بده كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم رسالت خويش را به انجام رسانده ، و بر امامان معصوم عليهم السلام صلوات بفرست ، سپس نعمت هاى الهى را به ياد آورده ، حمد و شكر آن را بجاى مى آورى ، پس از آن به گناهانت - به تفصيل - اعتراف مى كنى و آنچه را به خاطر ندارى اجمالاً ياد كرده و از همه توبه مى كنى و تصميم مى گيرى كه ديگر مرتكب آن گناهان نشوى ، با صدق نيت و پشيمانى ، از خدا طلب آمرزش مى كنى در حالى كه خود را بين خوف و رجا ( ترس از گناهان و اميد به عفو پروردگار) مى بينى . پس از آن مى گويى : « اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبي ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ وَأَتُوبُ إِلَيْكَ ، فَأَعِنِّي عَلى طاعَتِكَ ، وَ وَفِّقْني لِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ مَا يُرْضيكَ ؛ فَإِنِّي لَمْ أَرَ أَحَداً بَلَغَ شَيْئاً مِنْ طاعَتِكَ إِلاّ بِنِعْمَتِكَ عَلَيْهِ قَبْلَ طاعَتِكَ ، فَأَنْعِمْ عَلَيَّ بِنِعْمَةٍ أَنَالُ بِهَا رِضْوانَكَ وَ الْجَنَّة » . سپس حاجتت را ذكر كن .(2)

3 . اميرمؤنان عليه السلام فرمود : كسى كه صد آيه - از هر جاى قرآن كه خواست - بخواند و پس از آن هفت مرتبه « يا اَللّهُ » بگويد ، [ حاجت روا مى گردد به نحوى كه] اگر بر صخره اى بخواند آن را از جايش مى كَنَد .(3)

4 . امام جواد عليه السلام فرمود : كسى كه سوره قدر را بخواند و پس از آن دعا كند دعايش تا لوح محفوظ بالا مى رود و مستجاب مى شود .(4)

ص: 52


1- . در مورد چگونگى تمجيد رجوع شود به صفحه: 48 .
2- . فلاح السائل 38 - 39 ، بحارالانوار 90/319 - 320 .
3- . ثواب الاعمال 104 ، بحارالانوار 90 / 310 .
4- . بحارالانوار 82 / 66 و 89 / 330 به نقل از شيخ كفعمى .

5 . امام صادق عليه السلام به يكى از اصحابش فرمود : نمى خواهى اسم اعظم را به تو تعليم نمايم ؟ حمد ، توحيد ، آية الكرسى و سوره قدر را بخوان ، سپس رو به قبله نموده و آنچه دوست دارى از خدا بخواه .(1)

6 . امام كاظم عليه السلام فرمود : كسى كه فكرش به چيزى مشغول شده ، يا غم و غصه و گرفتارى برايش پيش آمده است ، سرش را به سوى آسمان بلند كرده و سه بار بگويد : « بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ » تا خدا گرفتارى اش

را برطرف نمايد، ان شاء اللّه .(2)

7 . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به اميرمؤمنان عليه السلام فرمود : هرگاه به مشكلى برخوردى بگو : «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ ، اللَّهُمَّ إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ» تا خدا بلا را دفع نمايد .(3)

8 . امام صادق عليه السلام فرمود : خداوند با گفتن : «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ [ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ] » انواع بلا را دور مى كند .(4)

9 . بنابر روايتى ديگر : آن را هفت مرتبه بگو ، اگر مشكل برطرف نشد هفتاد مرتبه تكرار كن .(5)

10 . مفضل از امام صادق عليه السلام درخواست كرد كه دعاى جامعى به او تعليم نمايند ، حضرت فرمود : حمد خدا را بجاى آور ؛ زيرا هر

ص: 53


1- . رجوع شود به : مهج الدعوات 316 ، مصباح شيخ كفعمى 308 ، بحارالانوار 90/ 223 ، 231 .
2- . مكارم الاخلاق 346 - 347 ، بحارالانوار 92 / 159 .
3- . مكارم الاخلاق 352 ، بحارالانوار 92 / 194 .
4- . عدّة الداعى 280 ، بحارالانوار 92 / 209 و رجوع شود به دعوات 52 ، بحارالانوار 92/194 .
5- . بحارالانوار 92 / 195 .

نمازگزارى برايت دعا مى كند و مى گويد : «سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» .(1)

11 . راوى به امام هادى عليه السلام نامه نوشت : دعايى به من تعليم فرما تا هنگام بلا ، سختى ها ، شدايد ، كارهاى مهم و برآورده شدن نيازهاى دنيا و آخرت آن را بخوانم.

حضرت در پاسخ او مرقوم فرمود: بر استغفار مداومت داشته باش.(2) از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم روايت شده كه فرمود : بهترين دعا استغفار است.(3)

امام صادق عليه السلام نيز مى فرمايد : استغفار از جامع ترين دعاها است .(4)

12 . شخصى از امام كاظم عليه السلام درخواست نمود كه دعايى مختصر و جامع براى دنيا و آخرت به او ياد دهند ، حضرت فرمود : پس از نماز صبح و قبل از طلوع خورشيد بگو : «سُبْحانَ اللّهِ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ ، أَسْتَغْفِرُ اللّهَ

وَ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ» .

راوى گويد : بين بستگانم كسى فقيرتر از من نبود ولى از بركت دعاى حضرت ، ميراثى - از ميتى كه اصلاً نمى دانستم او با من قرابت دارد - به من رسيد و اكنون من از ثروتمندترين افراد خانواده بشمار مى روم .(5)

ص: 54


1- . كافى 2 / 503 ، عده الداعى 260 ، بحارالأنوار 82 / 104 و 90 / 216 ، وسائل 6 / 322 .
2- . دعوات 49 ، بحارالانوار 90/283 - 284 .
3- . كافى 2 / 504 ، محاسن 1 /291 ، عده الداعى 264 ، جعفريات 228 ، جامع الأخبار 50 ، 57 ، وسائل الشيعة 7 / 176 ، مستدرك 5 / 321 ، بحارالانوار 90 / 190 ، 195 ، 280 ، 282 ، 284 .
4- . بحار 90 / 283 و مراجعه شود به : 92 / 163 ، دعوات 49، و قضيه اى مهم در بحار 101/86 .
5- . كافى 2 / 550 ، فقيه 1/328 ، مكارم الأخلاق 283 ، وسائل 6/476 ، بحارالأنوار 83 / 131 .

13 . اميرمؤمنان عليه السلام به فرزندش فرمود : هرگاه مشكل مهم دينى يا دنيوى برايت پيش آمد وضو بگير و دست هايت را بلند كن و هفت بار بگو : « يا اَللّهُ يا اَللّهُ ... » كه دعايت مستجاب است .(1)

14 . امام صادق عليه السلام فرمود : هرگاه بر پدرم حاجتى پيش مى آمد بدون اين كه [ حمد و سوره] قرائت كند و ركوع نمايد به سجده مى رفت و هفت مرتبه مى گفت : « يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ » و مى فرمود : خدا در پاسخ مؤمنى كه چنين بگويد، مى فرمايد : [ آرى] ، من همان مهربان ترين مهربانان هستم ، نياز خود را بگو .(2)

15 . امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه سه مرتبه اين ذكر را بگويد دعايش برگشت ندارد : « يا مَنْ يَفْعَلُ ما يَشاءُ ، وَ لا يَفْعَلُ ما يَشاءُ أَحَدٌ غَيْرُهُ ».(3)

16 . على بن مهزيار گويد حضرت امام جواد عليه السلام براى فرج و گشايش و رفع غم و غصه اين دعا را تعليم ، و مداومت بر آن را سفارش فرمود : « يا مَنْ يَكْفي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ ، وَ لا يَكْفي مِنْهُ شَيْءٌ ، اِكْفِني ما أَهَمَّني » .(4)

17 . رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم به اميرمؤمنان عليه السلام كلمات فرج را تعليم فرمود تا در گرفتارى ها و سختى ها آن را بخواند : « لا إِلَهَ إِلاّ اللّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ ، لا إِلَهَ

إِلاّ اللّهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ، سُبْحانَ اللّهِ ، وَ تَبارَكَ اللّهُ ، رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ ، [وَ رَبُّ

ص: 55


1- . مكارم الأخلاق 346 ، بحار 92 / 159 .
2- . مكارم الأخلاق 346 ، بحار 92 / 159 .
3- . دعوات 45 - 46 ، بحارالانوار 92 / 162 .
4- . كافى 2/560 ، عدة الداعى 278 ، بحارالانوار 92 / 208 .

الأرَضينَ السَّبْعِ ] ، وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ ، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ » .(1)

18 . براى برآورده شدن حاجات ، با نيت و اخلاص بر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اهل بيت عليهم السلام صلوات بفرستد ،(2)

به خصوص اگر صد مرتبه تكرار كند ،(3)

به ويژه اگر روز جمعه باشد ،(4)

و عبارت : « وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ » را هم بر آن بيفزايد .(5)

بنابر روايت امام باقر عليه السلامبراى برآورده شدن حاجات روز جمعه بعد از نماز عصر بگويد : « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ بِأَفْضَلِ صَلَواتِكَ ، وَ بارِكْ عَلَيْهِمْ بِأَفْضَلِ بَركاتِكَ ، والسَّلامُ عَلَيْهِمْ ،(6) وَعَلى أَرْواحِهِمْ وَ أَجْسادِهِمْ ، وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ » .(7) اين صلوات پاداش فراوان دارد .(8)

ص: 56


1- . امالى شيخ طوسى رحمه الله 622 ، بحارالانوار 92 / 195 .
2- . دعوات 89 ، بحارالانوار 91 / 70 ، مستدرك 5 / 331 .
3- . العمدة 372 ، نوادر راوندى 16 ، كشف الغمة 2 / 163 ، بحارالانوار 27 / 26 و 91 / 59 ، 69 ، مستدرك 5 / 332 .
4- . ثواب الأعمال 156 ، جامع الأخبار 59 ، 61 ، وسائل 7/387 ، بحارالأنوار 86/351 و 91/60 ، 66.
5- . بحارالأنوار 86 / 363 - 364 .
6- . بنابر برخى از مصادر : «وَ عَلَيْهِمُ السَّلام» ، و بنابر منابع ديگر : «وَ السَّلامُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ» .
7- . كافى 3 / 429 ، المحاسن 1 / 59 ، امالى شيخ صدوق قدس سره 399 ، ثواب الاعمال 38 ، 158 ، مقنعه 162 ، تهذيب 3 / 19 ، مصباح المتهجد 386 ، روضة الواعظين 2 / 323 ، جمال الأسبوع 379 ، 446 - 449 مكرر ، مصباح شيخ كفعمى قدس سره 422 ، وسائل 7 / 397 ، بحار 87 / 92 .
8- . بنابر روايتى : پاداش آن برابر با عمل جن و انس در روز جمعه است ! مستطرفات السرائر 577 ، بحارالأنوار 83 / 79 و 87 / 94 ، وسائل 7 / 400 .

به ويژه اگر هفت(1) يا ده مرتبه تكرار شود .(2)

19 . از امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام روايت شده كه فرمودند : هركس در تعقيب نماز صبح و مغرب - قبل از آن كه با كسى حرف بزند و از حالت تشهد خارج شود - بگويد : ««إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً» . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّيَّتِهِ» .

خدا هفتاد حاجت دنيوى و سى حاجت اخروى او را روا مى سازد .(3)

20 . امام صادق عليه السلام فرمود : هر كس دوست دارد دعاى او برگشت نداشته باشد (و مستجاب شود) قبل از درخواست حاجاتش اين دعا را بخواند : « ما شاءَ اللّهُ تَوَجُّها إِلَى اللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ تَعَبُّدا لِلّهِ ، ما شاءَ اللّهُ تَلَطُّفا لِلّهِ ، ما شاءَ اللّهُ تَذَلُّلاً لِلّهِ ، ما شاءَ اللّهُ اسْتِنْصارا بِاللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ اسْتِكانَةً لِلّهِ ، ما شاءَ اللّهُ تَضَرُّعا إِلَى اللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ اسْتِعانَةً بِاللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ اسْتِغاثَةً بِاللّهِ ، ما شاءَ اللّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ » .(4)

21 . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمفرمود : يا على اگر امر هولناكى براى تو پيش آمد ، بگو : « اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ إلاّ فَرَّجْتَ عَنِّي » .(5)

ص: 57


1- . مقنعه 162 ، مصباح المتهجد 386 ، مصباح شيخ كفعمى 422 ، بحارالانوار 87 / 90 .
2- . اگر پيش از آن كه از هيئت و حالت نمازگزار خارج شود آن را ده بار تكرار كند ، فرشتگان از همان لحظه تا جمعه آينده همان ساعت بر او طلب رحمت مى كنند . جمال الأسبوع 445 ، بحارالأنوار 87 / 90 ، مستدرك 6 / 93 .
3- . ثواب الأعمال 156 ، فلاح السائل 230 ، بحارالانوار 83 / 96 - 97 و 91 / 58 ، مستدرك 5/100 .
4- . فلاح السائل 97 ، بحارالانوار 92 / 162 .
5- . تحف العقول 10 ، بحارالانوار 74 / 66 .

22 . و بنابر روايت ديگر : « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَنْ تُنْجِيَني مِنْ هَذَا الْغَمِّ » .(1)

23 . امام كاظم عليه السلام فرمود : هرگاه به درگاه خدا حاجتى داشتى [ خدا را به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و اميرمؤمنان عليه السلام قسم بده و] بگو : « اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ ؛ فَإِنَّ لَهُما عِنْدَكَ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ ، وَقَدْرا مِنَ الْقَدْرِ ، أَسْأَلُكَ بِحَقِّ ذَلِكَ الشَّأْنِ ، وَبِحَقِّ ذَلِكَ الْقَدْرِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَكَذا » .

حضرت در ادامه فرمود : هنگامى كه قيامت برپا گردد فرشته مقرّب ، پيامبر مرسل و مؤمن آزموده اى نيست مگر آن كه نياز به [ شفاعت] آن دو بزرگوار دارد .(2)

24 . بنابر نقل ابن عباس ، جبرئيل دعايى سريع الاجابه براى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم آورد و گفت : اين هديه اى است از جانب خدا كه به جز شما به هيچ يك از پيامبران عطا نفرموده ، و حضرت آن را به اميرمؤمنان عليه السلام تعليم فرمود : « يا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ ، وَ يا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ ، وَ يا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ ، وَ يا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ ، وَ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ ، وَ يا كَرِيمَ الْعَفْوِ ، وَ يا حَسَنَ الْبَلاءِ ، وَ يا عَظيمَ الرَّجاءِ ، يا عِزَّ الضُّعَفاءِ ، يا مُنْقِذَ الْغَرْقى ، يا مُنْجِيَ الْهَلْكى ، يا مُحْسِنُ ، يا مُجْمِلُ ، يا مُنْعِمُ ، يا مُفْضِلُ ، أَنْتَ الَّذي سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللَّيْلِ وَ نُورُ النَّهارِ وَ ضَوْءُ الْقَمَرِ وَ شُعاعُ الشَّمْسِ وَ دَوِيُّ الْماءِ وَ حَفِيفُ الشَّجَرِ ، يا اَللّهُ ، يا اَللّهُ ، يا اَللّهُ ، أَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ . اللَّهُمَّ افْعَلْ بي كَذا وَ كَذا » .(3)

ص: 58


1- . مهج الدعوات 4 ، بحارالانوار 91 / 209 و 92 / 280 .
2- . كافى 2/562 ، عدة الداعى 61 ، دعوات 51 ، بحارالانوار 92 / 165 .
3- . خصال 510 - 511 ، بحارالانوار 92 / 155 .

25 . امام سجاد عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نقل فرمود كه هركس اين دعا را بخواند حاجت روا مى شود : «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ، لاإِلَهَ إِلاّ أَنْتَ، الْمَنّانُ، بَديعُ السَّماواتِ والْأَرْضِ، ذُو الْجَلالِ والاْءِكْرامِ ، أَنْ تَفْعَلَ بي كَذاوَكَذا».(1)

26 . امام سجاد عليه السلام فرمود : روز عاشورا پدرم در حالى كه خون از بدن او مى جوشيد مرا به سينه چسبانده و فرمود اين دعا را مادرم فاطمه عليهاالسلام از پدر بزرگوارش از جبرئيل نقل نمود كه هنگام نياز، براى برطرف شدن غم و غصه و براى امور مهم و عظيم خوانده شود :

« بِحَقِّ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكيمِ ، وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ ، يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوائِجِ السّائِلينَ ، يا مَنْ يَعْلَمُ ما في الضَّميرِ ، يا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَكْرُوبينَ ، يا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومينَ ،(2) يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ ، يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ ، يا مَنْ لا يَحْتاجُ إِلَى التَّفْسيرِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وافْعَلْ بي كَذا وَ كَذا».(3)

27 . امام صادق عليه السلام فرمود : از موجزترين - و بنابر نسخه علامه مجلسى از وجيه ترين - و رساترين دعاها آن است كه گفته شود:

« يا اَللّهُ الَّذي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وافْعَلْ بي كَذا وَ كَذا » .(4)

تذكر : در موارد اخير به جاى «افْعَلْ بي كَذا وَ كَذا» حاجتش را ذكر مى كند ، مثلاً مى گويد: «اُرزقني وَلَدا صالحا» «اقض عنّي الدَين» و همچنين به جاى «أَنْ تَفْعَلَ بي كَذاوَ كَذا» مثلاً مى گويد : «أَنْ تَفْعَلَ بي ما أَنتَ أَهلُهُ».

ص: 59


1- . دعوات 57 ، بحارالانوار 92 / 163.
2- . نسخه دعوات مطبوع : «يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ ، يا مُفَرِّجا عَنِ الْمَغْمُومينَ» .
3- . دعوات 54 ، بحارالانوار 92 / 196 .
4- . دعوات 46 ، بحارالانوار 92 / 162 - 163 .

28 . امام صادق عليه السلام فرمود : رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم به مردى گذشت كه در سجده اش مى گفت : « يا رَبِّ ما ذا عَلَيْكَ أَنْ تُرْضِيَ كُلَّ مَنْ كانَ لَهُ عِنْدِي تَبِعَةٌ ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لي ذُنُوبي ، وَ أَنْ تُدْخِلَني الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ ؛ فَإِنَّمَا عَفْوُكَ عَنِ الظّالِمينَ وَ أَنَا مِنَ الظّالِمينَ ، فَلْتَسَعْني رَحْمَتُكَ ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ » . حضرت به او فرمود : سر از سجده بردار كه دعايت مستجاب شد ، دعايى كه تو خواندى دعاى پيامبرى در زمان قوم عاد است .(1)

29 . اميرمؤمنان عليه السلام فرمود : پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم در گرفتارى و اندوه اين دعا را مى خواند و مى فرمود : هر مسلمانى كه آن را سه مرتبه بخواند به خواسته اش مى رسد : « يا حَيُّ ، يا قَيُّومُ ، يا حَيّا لا يَمُوتُ ، لا إِلَهَ إِلاّ أَنْتَ ، كاشِفُ

الْهَمِّ ، مُجيبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ ، أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ ، لا إِلَهَ إِلاّ أَنْتَ ، الْمَنّانُ ، بَديعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ، ذُو الْجَلالِ وَ الاْءِكْرامِ ، رَحْمانُ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ رَحيمُهُما ، ارحَمْني رَحْمَةً تُغْنيني بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ » .(2)

30 . امام باقر عليه السلام فرمود : اين دعا را بخوان من ضمانت مى كنم كه خدا تو را حاجت روا مى سازد : « اللَّهُمَّ أَنْتَ وَلِيُّ نِعْمَتِي ، وَ أَنْتَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتِي ، قَدْ تَعْلَمُ حاجَتي ، فَأَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمّا قَضَيْتَهَا » .(3)

31 . از امام زمان عليه السلام روايت شده كه امام صادق عليه السلام هنگام اصرار و الحاح به درگاه خدا چنين دعا مى فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي بِهِ تَقُومُ السَّماءُ ، وَ بِهِ تَقُومُ الْأَرْضُ ، وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ ، وَ بِهِ تَجْمَعُ بَيْنَ

ص: 60


1- . مكارم الاخلاق 287 ، بحارالانوار 83 / 206 .
2- . امالى شيخ طوسى رحمه الله 511 ، بحارالانوار 92/156 - 157 .
3- . امالى شيخ طوسى 676 ، مكارم الاخلاق 276 ، بحارالانوار 90/358 و 92/162 با كمى اختلاف .

الْمُتَفَرِّقِ ، وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَيْنَ الُْمجْتَمعِ ، وَ بِهِ أَحْصَيْتَ عَدَدَ الرِّمالِ ، وَ زِنَةَ الْجِبالِ ، وَ كَيْلَ الْبِحارِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لي مِنْ أَمْري فَرَجاً وَ مَخْرَجاً » .(1)

32 . معلّى بن خنيس به امام صادق عليه السلام عرض كرد : سرورم به من دعايى جامع بياموز كه همه دعاهاى كتب شيعه در آن گنجانده شده باشد، حضرت فرمود : اين گونه دعا كن :

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشّاكِرينَ لَكَ ، وَ عَمَلَ الْخائِفينَ مِنْكَ ، وَ يَقينَ الْعابِدينَ لَكَ ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ، وَ أَنَا عَبْدُكَ الْبائِسُ الْفَقِيرُ ، وَ أَنْتَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ، وَأَنَا الْعَبْدُ الذَّليلُ . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ امْنُنْ بِغِناكَ عَلى فَقْري ، وَ بِحِلْمِكَ عَلى جَهْلي ، وَ بِقُوَّتِكَ عَلى ضَعْفي ، يا قَوِيُّ يا عَزِيزُ . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِياءِ الْمَرْضِيِّينَ، وَاكْفِني ما أَهَمَّني مِنْ أَمْرِ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ ، يا أَرْحَمَ الرّاحِمِينَ.

سپس فرمود : به خدا سوگند اين دعا دربردارنده همه دعاها از زمان حضرت ابراهيم خليل عليه السلام تا پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است .(2)

33 . امام كاظم عليه السلام فرمود : هر كس قبل از حاجاتش اين دعا را بخواند دعاى او مستجاب شود :

« يا سابِقَ كُلِّ فَوْتٍ ، يا سامِعا لِكُلِّ صَوْتٍ قَوِيٍّ أَوْ خَفِيٍّ ، يا مُحْيِيَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ ، لا تَغْشاكَ الظُّلُماتُ الْحِنْدِسِيَّةُ ، وَ لا تَشابَهُ عَلَيْكَ اللُّغاتُ الُْمخْتَلِفَةُ ، وَ لا يَشْغَلُكَ شَيْءٌ عَنْ شَيْءٍ ، يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ دَعْوَةُ داعٍ دَعاهُ مِنَ السَّماءِ ، يا مَنْ لَهُ عِنْدَ كُلِّ شَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ سَمْعٌ سامِعٌ وَ بَصَرٌ نافِذٌ ، يا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ كَثْرَةُ الْمَسائِلِ ، وَ لا يُبْرِمُهُ إِلْحاحُ

ص: 61


1- . غيبت شيخ طوسى 260، دلائل الإمامة298، فلاح السائل180، كمال الدين2/470، بحار 92/157.
2- . إقبال الأعمال 643 ، بحارالأنوار 95 / 389 .

الْمُلِحِّينَ ، يا حَيُّ حينَ لا حَيَّ في دَيْمُومَةِ مُلْكِهِ وَبَقائِهِ ، يا مَنْ سَكَنَ الْعُلى ، واحْتَجَبَ عَنْ خَلْقِهِ بِنُورِهِ ، يا مَنْ أَشْرَقَتْ لِنُورِهِ دُجَى الظُّلَمِ ، أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْواحِدِ الْأَحَدِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الَّذي هُوَ مِنْ جَميعِ أَرْكانِكَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِه » .(1)

34 . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : هر كس اين دعا را بخواند حاجت روا مى گردد و در قيامت با حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام محشور مى شود :

«يا خالِقَ الْخَلْقِ ، وَ باسِطَ الرِّزْقِ ، وَ فالِقَ الْحَبِّ ، وَ بارِئَ النَّسَمِ ، وَ مُحْيِيَ الْمَوْتَى ، وَ مُميتَ الْأَحْياءِ ، وَ دائِمَ الثَّباتِ ، وَ مُخْرِجَ النَّباتِ ، افْعَلْ بي ما أَنْتَ أَهْلُهُ» . (2)

35 . شخصى از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم پرسيد : آيا دعايى هست كه ردّ نشود و حتما مستجاب باشد ، حضرت فرمود : آرى ، اين دعا را تكرار كرده سپس حاجتت را بگو : « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْلىَ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ ».(3)

شايان ذكر است كه برخى از اعمال نيز در برآورده شدن حاجات مدخليت تامّ دارد كه به چند نمونه از آنها اشاره مى شود :

36 . امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه مى خواهد خدا مهم ترين حاجتش را روا نمايد ، بايد چيزى را كه به آن نياز شديد دارد به عنوان صله (و هديه) به اهل بيت عليهم السلام و شيعيانشان تقديم كند .(4)

ص: 62


1- . كشف الغمة 2/239 ، بحارالانوار 92 / 161 .
2- . كمال الدين 1 / 266 - 267 ، عيون أخبار الرضا عليه السلام 1 / 61 ، إعلام الورى 402 ، بحارالأنوار 36/206 و 91 / 186 .
3- . دعوات 50 ، بحارالانوار 92 / 163 .
4- . تحف العقول 513 ، بشاره المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 6 ، بحارالانوار 75 / 380 و 93 / 216 ، مستدرك 7 / 254 و 12 / 382 .

37 . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : كسى كه نياز دنيوى نابينايى را برآورد، خدا هفتاد حاجت از حاجات دنيوى او را برآورده مى سازد.(1)

38 . از روايات متعدد استفاده مى شود كه : هر كس نياز مؤمنى را برآورده سازد ، خدا بسيارى از حاجت هاى او را روا مى نمايد .(2)

و بنابر روايتى امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه در برآوردن نياز برادر مؤمنش اخلاص داشته باشد ، خدا او را به انجام آن موفق كرده و همه حاجت هايش را برآورده مى كند .(3)

39 . راوى مى گويد : از امام صادق عليه السلام خواستم كه دعايى به من بياموزند، حضرت فرمود: شارب و ناخن خود را روز جمعه كوتاه كن.(4)

40 . حضرت ثامن الحجج عليه السلام فرمود: هر كس روز عاشورا دنبال كار نرود، خدا حاجت هاى دنيوى و اخروى او را روا مى نمايد .(5)

ص: 63


1- . فقيه 4 / 16 ، امالى شيخ صدوق قدس سره 431 ، أعلام الدين 420 ، مكارم الأخلاق 431 ، ارشاد القلوب 1 / 192 ، بحارالانوار 71 / 388 و 73/ 335 ، 368 ، وسائل الشيعة 2 / 427 و 16 / 343 .
2- . عبارت روايات در اين زمينه مختلف است ، رجوع شود به : قرب الإسناد 56 ، كافى 2 / 192 ، بحارالأنوار 71 / 285 و 72 / 364 و 74 / 193 و 75 / 275 ، وسائل 16 /342 ، 344 و « باب قضاء حاجة المؤن » در كافى 2 / 192 ، بحارالأنوار 71/283 ، وسائل 16 / 365 ، مستدرك 12 / 401 .
3- . مستدرك 12 / 409 .
4- . ثواب الاعمال 24 ، خصال 2 / 391 ، بحارالأنوار 73 / 110 و 86 / 345 ، ورجوع شود به : كافى 6 / 491 ، وسائل 7 / 356 ، 359 .
5- . امالى شيخ صدوق رحمه الله 129 ، عيون اخبار الرضا عليه السلام 1/299 ، علل الشرائع 1/227 ، روضه الواعظين 1/169 - 170 ، اقبال 587 ، بحار 44 / 284 و 95/344 و 98/102 ، وسائل 14/504 ، عوالم 17 / 539 - 540 .

دعا هنگام بيمارى

دعاهايى كه براى بيمارى هاى گوناگون از پيشوايان معصوم عليهم السلام به ما رسيده بسيار است ، و اين مختصر گنجايش نقل آن را ندارد ، ولى مناسب ديده شد كه در اين قسمت چند دعا كه براى همه دردها و بيمارى ها سفارش شده است ذكر شود . البته چنان كه پيش از اين نيز اشاره شد سفارش به قرائت آيات قرآن ، دعاها و اذكار هنگام بيمارى منافاتى با انجام وظيفه در اقدام به معالجه و رجوع به طبيب ندارد .(1) و گاهى مصلحت اقتضا مى كند كه پس از دعا يا معالجه و مداوا هم بيمارىِ كسى بهبودى نيابد از جهت آن كه نائل شدن او به درجات عالى بهشتى متوقف بر صبر و تحمل اين بيمارى است ، يا براى آن كه اين درد كشيدن كفاره گناهان او گردد و يا جهات ديگرى كه در بخش آينده به برخى از آن جهات اشاره خواهيم كرد .(2)

1 . جبرئيل عليه السلام براى سردرد پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم تعويذى آورد و سفارش كرد: براى هر دردى ، به جايى از بدن كه درد مى كند دست كشيده و هفت مرتبه گفته شود : بِسْمِ اللَّهِ رَبِّنا الَّذي فِي السَّماءِ تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ ، رَبّنا الَّذي فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمْرُهُ نافِذٌ ماضٍ ، كَما أَنَّ أَمْرَهُ فِي السَّماءِ ، اجْعَلْ رَحْمَتَكَ فِي الْأَرْضِ ، وَ اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ خَطايانا ، يا رَبَّ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ ، أَنْزِلْ شِفاءً مِنْ شِفائِكَ ، وَ رَحْمَةً مِنْ رَحْمَتِكَ عَلَى فُلانِ بْنِ فُلانَةَ .

ص: 64


1- . رجوع شود به صفحه 17 - 19 .
2- . در اين زمينه رجوع شود به : باب هاى مستقل در كافى 3/113 ، بحار 78/170، 202، وسائل الشيعة 2/397، 404، 405، مستدرك 2/51، 66، 67، مستدرك سفينة البحار 9/370 .

و به جاى فلان بن فلانه نام بيمار و نام مادرش ذكر شود.(1)

2 . توصيه اميرمؤمنان عليه السلام براى هر بيمارى جسمى : أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللّهِ وَقُدْرَتِهِ عَلَى الْأَشْياءِ ، أُعِيذُ نَفْسِي بِجَبَّارِ السَّماءِ أُعِيذُ نَفْسِي بِمَنْ لا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ سَمٌّ وَ لا داءٌ ، أُعِيذُ نَفْسِي بِالَّذي اسْمُهُ بَرَكَةٌ وَ شِفاءٌ .(2)

3 . حارث همدانى نيز از آن حضرت نقل كرده كه هنگام بيمارى اين دعا خوانده شود : بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ آلِهِ ، أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ قُدْرَتِهِ عَلَى ما يَشاءُ مِنْ شَرِّ ما أَجِدُ .(3) نطير همين دعا را ابوحمزه از امام صادق عليه السلام نقل كرده است.(4)

4 . امام رضا عليه السلام فرمود : هر بيمارى كه داشتى بگو : يا مُنْزِلَ الشِّفاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ ، أَنْزِلْ عَلَى وَجَعِيَ الشِّفاءَ .(5)

5 . امام رضا عليه السلام فرمود اين دعا را به برادران مؤمن تعليم كن كه براى هر دردى نافع است : أُعِيذُ نَفْسِي بِرَبِّ الْأَرْضِ وَ رَبِّ السَّماءِ ، أُعِيذُ نَفْسِي بِالَّذِي لا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ داءٌ ، أُعِيذُ نَفْسِي بِاللّهِ الَّذِي اسْمُهُ بَرَكَةٌ وَ شِفاءٌ .(6)

ص: 65


1- . طبّ الأئمة عليهم السلام 20 ، وسائل الشيعة 2 / 423 ، هداية الأمة 1/233 ، بحارالأنوار 92 / 52 با قدرى اختلاف بين منابع.
2- . طبّ الأئمة عليهم السلام 17 ، وسائل الشيعة 2 / 422 ، هداية الأمة 1/232 ، بحارالأنوار 92 / 53 ، 149 .
3- . طبّ الأئمة عليهم السلام 17 ، وسائل الشيعة 2 / 422 ، هداية الأمة 1/232 ، بحارالأنوار 92 / 53 .
4- . طبّ الأئمة عليهم السلام 39 ، بحارالأنوار 92 / 7 .
5- . طبّ الأئمة عليهم السلام 37 ، مصباح شيخ كفعمى 152 ، بحارالأنوار 92 / 55، وسائل الشيعة 2 / 424 ، هداية الأمة 1/233 ، مستدرك الوسائل 2 / 90 .
6- . طبّ الأئمة عليهم السلام 41 ، وسائل الشيعة 2 / 425 ، هداية الأمة 1/233 ، بحارالأنوار 92 / 8 .

6 . امام صادق عليه السلام فرمود: دست بر موضع درد گذاشته و سه بار بگو: اللّه ُ اللّه ُ رَبِّي حَقّا، لا أُشْرِكُ بِهِ شَيْئا، اللَّهُمَّ أَنْتَ لَها وَلِكُلِّ عَظِيمَةٍ فَفَرِّجْها عَنّي.(1)

7 . مفضل مى گويد كه آن حضرت فرمود: هنگام بيمارى ها مى گويى: بِسْمِ اللّه ِ وَبِاللّه ِ، كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ للّه ِ فِي عِرْقٍ ساكِنٍ وَغَيْرِ ساكِنٍ عَلَى عَبْدٍ شاكِرٍ وَ غَيْرِ شاكِرٍ .

و پس از نمازهاى واجب محاسنت را با دست راست بگير - و سعى كن با گريه و اشك باشى - و سه مرتبه بگو : اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنِّي كُرْبَتِي ، وَ عَجِّلْ عافِيَتِي ، وَ اكْشِفْ ضُرِّي .(2)

8 . امام صادق عليه السلام فرمود : امام زين العابدين عليه السلام اين تعويذ را براى خانواده اش مى خواند و آن را به خاصّان خويش تعليم مى فرمود ، آن گونه كه دستت را بر دهانت گذاشته و مى گويى: «بِسْمِ اللَّهِ ، بِسْمِ اللَّهِ ، بِسْمِ اللَّهِ ، وَ بِصُنْعِ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ ، إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ» .

سپس هفت بار بگو : «اسْكُنْ أَيُّهَا الْوَجَعُ ، سَأَلْتُكَ بِاللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكَ ، وَ رَبِّ كُلِّ شَيْءٍ ، الَّذِي سَكَنَ لَهُ مَا فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ ، وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» .(3)

9 . امام باقر عليه السلام فرمود : كسى كه با قرائت سوره حمد بهبودى نيابد با چيز ديگرى خوب نخواهد شد .(4)

ص: 66


1- . كافى 2 / 565 ، مكارم الأخلاق 389 ، بحار 92 / 19 ، 49 ، هداية الأمة 1/233 ، مستدرك 2 / 85 .
2- . رجوع شود به : كافى 2 / 565 ، طبّ الأئمة عليهم السلام 116 ، مكارم الأخلاق 390 ، عده الداعى 273 ، مصباح شيخ كفعمى 151 ، بحارالأنوار 59 / 287 و 92 / 19 ، 50 ، 57 ، هداية الأمة 1/233 ، مستدرك الوسائل 2 / 86 .
3- . طب الأئمة عليهم السلام 117 ، بحارالأنوار 92 / 57 .
4- . كافى 2 / 626 ، وسائل 6 / 231 ، جامع الأخبار 43 ، عدة الداعى 292 ، بحارالأنوار 89 / 261 .

10 . و بنابر روايتى ، سوره (قل هو الله) را نيز بر آن افزوده و فرمود : هر دردى با اين دو سوره برطرف مى شود .(1)

11 . از اهل بيت عليهم السلام روايت شده كه سوره حمد بر هر دردى 70 بار خوانده شود تسكين مى يابد .(2)

12 . امام صادق عليه السلام فرمود : اگر بر مرده اى 70 بار سوره حمد خوانده شود و روح به پيكر او برگردد جاى تعجب نيست .(3)

13 . امام صادق عليه السلام فرمود : هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم كسل مى شد يا مورد چشم زخم واقع شده يا سردرد مى گرفت ، دست هايش را گشوده و سوره حمد و مُعَوِّذَتَيْن - يعنى سوره فلق و ناس - را قرائت فرموده و سپس دست هايش را به صورت مى كشيد، ناراحتى از آن حضرت برطرف مى شد .(4)

14 . امام صادق عليه السلام فرمود : هر مؤمنى بيمار شود و با اخلاص بگويد :

«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً»(5) و دستش را به موضعى كه درد دارد بكشد، خدا او را شفا و عافيت عنايت مى فرمايد .(6)

ص: 67


1- . وسائل الشيعة 6 / 231 .
2- . طب الأئمة عليهم السلام 53 ، وسائل الشيعة 6 / 232 ، بحارالأنوار 89 / 235 .
3- . كافى 2 / 623 ، مصباح شيخ كفعمى 308 ، وسائل 6 / 231 ، بحارالأنوار 89 / 257 و 90 / 231 .
4- . طب الأئمة عليهم السلام 39 ، مكارم الأخلاق 374 ، و سائل الشيعة 6 / 231 ، بحارالأنوار 89 / 234 ، 364 .
5- . الإسراء 17 : 82 .
6- . طب الأئمة عليهم السلام 28 ، مصباح شيخ كفعمى 152 ، وسائل 2 / 424 ، بحارالأنوار 92/ 54 ، 110 .

مناسب است اين بخش را به دعاى امام زين العابدين عليه السلام هنگام بيمارى و گرفتارى ختم نماييم .

«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا لَمْ أَزَلْ أَتَصَرَّفُ فِيهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنِي، وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا أَحْدَثْتَ بِي مِنْ عِلَّةٍ فِي جَسَدِي ، فَمَا أَدْرِي، يَا إِلَهِي، أَيُّ الْحَالَيْنِ أَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ، وَ أَيُّ الْوَقْتَيْنِ أَوْلَى بِالْحَمْدِ لَكَ : أَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتِي هَنَّأْتَنِي فِيهَا طَيِّبَاتِ رِزْقِكَ، وَ نَشَّطْتَنِي بِهَا لِابْتِغَاءِ مَرْضَاتِكَ وَ فَضْلِكَ، وَ قَوَّيْتَنِي مَعَهَا عَلَى مَا وَفَّقْتَنِي لَهُ مِنْ طَاعَتِكَ ؛ أَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتِي مَحَّصْتَنِي بِهَا، وَالنِّعَمِ الَّتِي أَتْحَفْتَنِي بِهَا، تَخْفِيفاً لِمَا ثَقُلَ بِهِ عَلَيّ ظَهْرِي(1) مِنَ الْخَطِيئَاتِ، وَتَطْهِيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ، وَ تَنْبِيهاً لِتَنَاوُلِ التَّوْبَةِ، وَ تَذْكِيراً لَِمحْوِ الْحَوْبَةِ بِقَدِيمِ النِّعْمَةِ ،وَ فِي خِلالِ ذَلِكَ مَا كَتَبَ لِيَ الْكَاتِبَانِ مِنْ زَكِيِّ الأَعْمَالِ، مَا لا قَلْبٌ فَكَّرَ فِيهِ، وَلا لِسَانٌ نَطَقَ بِهِ، وَلا جَارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ، بَلْ إِفْضَالاً مِنْكَ عَلَيَّ، وَإِحْسَاناً مِنْ صَنِيعِكَ إِلَيَّ.

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَبِّبْ إِلَيَّ مَا رَضِيتَ لِي، وَ يَسِّرْ لِي مَا أَحْلَلْتَ بِي، وَطَهِّرْنِي مِنْ دَنَسِ مَا أَسْلَفْتُ، وَ امْحُ عَنِّي شَرَّ مَا قَدَّمْتُ، وَأَوْجِدْنِي حَلاوَةَ الْعَافِيَةِ ، وَأَذِقْنِي بَرْدَ السَّلامَةِ، وَ اجْعَلْ مَخْرَجِي عَنْ عِلَّتِي إِلَى عَفْوِكَ، وَ مُتَحَوَّلِي عَنْ صَرْعَتِي إِلَى تَجَاوُزِكَ، وَ خَلاصِي مِنْ كَرْبِي إِلَى رَوْحِكَ، وَسَلامَتِي مِنْ هَذِهِ الشِّدَّةِ إِلَى فَرَجِكَ ، إِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالإِحْسَانِ، الْمُتَطَوِّلُ بِالامْتِنَانِ، الْوَهَّابُ الْكَرِيمُ، ذُو الْجَلالِ وَ الإِكْرَامِ .(2)

ص: 68


1- . بنابر نسخه اى : لِمَا ثَقُلَ عَلَى ظَهْرِي .
2- . صحيفه سجادية 76 دعاى پانزدهم .

بخش سوم: بررسى موانع استجابت دعا

دعاى بدون پاسخ ؟ ! هرگز

در بخش هاى قبلى با حقيقت دعا آشنا شده و فضيلت و اهميت آن را دريافتيم و معلوم شد كه ترك دعا به شدّت نكوهش شده است . خداوند در قرآن وعده استجابت دعا داده و فرموده : «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ» ،(1) و در ادعيه و روايات به اين مطلب با تعابير گوناگون نيز اشاره شده از جمله : « إِلهي مَنْ ذَا الَّذي دَعاكَ فَلَمْ تُجِبْهُ » ،(2) « مَتى انْصَرَفَ عَنْكَ بِالرَّدِّ سائِلٌ ، إِلَهي ما دَعاكَ مَنْ لَمْ تُجِبْهُ ؛ لِأَنَّكَ قُلْتَ : «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ» ، وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِيعاد » .(3) خلاصه آن كه ممكن نيست خدا عطايش را از كسى كه از او درخواست كند ، دريغ دارد كه : « مَنْ أُعْطِيَ الدُّعاءَ أُعْطِيَ الاْءِجابَةَ »(4) يا : « مَنْ أُعْطِيَ الدُّعاءَ لَمْ

ص: 69


1- . غافر 40 : 60 .
2- . بحارالانوار 87 / 342 .
3- . تهذيب الأحكام 3 / 92 ، بحارالانوار 95 / 134 .
4- . كافى 2/65 ، بحارالانوار 68/43 ، 129 ، 135 و 90/362 .

يُحْرَمِ الاْءِجابةَ»، يعنى: كسى كه توفيق دعا داشته باشد از اجابت محروم نمى گردد.(1)

« وَ[ اللّه] أَخْفى إِجابَتَهُ في دَعْوَتِهِ » ، يعنى : خدا اجابتش را در دعا پنهان كرده .(2) « ما

أَبْرَزَ عَبْدٌ يَدَهُ إِلَى اللّهِ الْعَزيزِ الْجَبّارِ إِلاّ اسْتَحْيا اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرُدَّها صِفْرا » ، يعنى : خداوند حيا مى كند كه بنده اى دست به سوى او دراز نمايد و او را با دست خالى برگرداند .(3)

در ضمن دعاى ابوحمزه ثمالى از امام سجاد عليه السلام آمده است :

خدايا . . . من استحقاق آن ندارم كه به سخنم گوش دهى [ و حاجتم را روا سازى ]ولى به كرم تو اطمينان دارم و وعده صادقانه تو مرا آرامش مى دهد . . . .

خدايا تو فرموده اى - و كلام تو حق و وعده ات راست است - : از خدا درخواست كنيد [ كه] از فضلش [ به شما عنايت فرمايد] ، قطعا خدا به شما مهربان است .

اى سرور من ، تو كسى نيستى كه فرمان دهى از تو درخواست كنند سپس عطايت را دريغ دارى . . . .(4)

چنان كه ملاحظه مى فرماييد حضرت با استناد به آيه شريفه : « وَاسْأَ لُوا اللهَ مِن فَضْلِهِ »(5) مى فرمايد:

ص: 70


1- . كافى 2/471 ، بحارالانوار 90/278 ، 363 ، 365 .
2- . معانى الاخبار 112 - 113 ، بحارالانوار 66/274 و 67/177 و 90/363 .
3- . رجوع شود به : معانى الاخبار 324 ، بحارالانوار 90/307 ، 323 ، 365 .
4- . دعاى ابوحمزه صفحه دوم ، مصباح المتهجد 583 ، بحارالانوار 95/83 .
5- . النساء 4 : 32 .

امكان ندارد كه خداوند بفرمايد حاجت هاى خويش را از من بخواهيد و از فضل و احسان من درخواست نماييد ، ولى هنگامى كه از او درخواست كنند از بذل و بخشش امتناع ورزيده و خوددارى نمايد ! اين كار براى بشر عادى عيب شمرده مى شود چه رسد به ذات مقدّس ربوبى ! در عين حال گاهى دعاهاى ما با قدرى تأخير مستجاب شده و گاهى - به حسب ظاهر - اصلاً حاجت خويش را نمى گيريم . پرسشى كه در ذهن انسان ايجاد مى شود آن است كه علت تأخير يا عدم استجابت دعا چيست ؟

از مجموع روايات چنين استفاده مى شود كه ممكن است سبب آن ، فقدان شرايط يا وجود مانع براى استجابت دعا باشد و گاهى حكمت و مصلحت اقتضاى منع يا تأخير استجابت را دارد . خداى تعالى دوست دارد صداى دعاى بنده مؤن را بشنود ، و تأخير ، باعث انس بنده با پروردگار مى شود . خداوند به جاى آنچه بنده درخواست كرده و عطايش به صلاح او نبوده(1) پاداش برترى - در دنيا يا آخرت - به او مى دهد ، و يا بلاها را از او دفع كرده و گناهانش را مى آمرزد .

اگر هر كس هر چيزى از خداوند خواست، به او داده شود ، نعمت هاى الهى در نظر مردم بى ارزش و خوار مى شود ، و از عهده رعايت حقوق لازم آن برنمى آيند ، بلكه به فتنه افتاده و موجب سركشى آنها خواهد شد . تفصيل اين مطالب در صفحات آينده بيان خواهد شد .

ص: 71


1- . بارها اتفاق افتاده كه انسان از آنچه درخواست نموده پشيمان شده و فهميده كه آرزوى درستى نداشته ولى خداى مهربان كه مصلحت او را مى دانسته با لطف و كرمش با او رفتار كرده است .

فقدان شرايط دعا

در بخش دوم كتاب براى دعا شرايط و آدابى ذكر كرديم . اگر دعاى ما فاقد آن شرايط باشد نبايد انتظار استجابت داشته باشيم ؛ زيرا مقصّر خود ما هستيم كه در فراهم آوردن شرايط كوتاهى كرده ايم . مثلاً گاهى پزشك دارويى را براى بيمار تجويز مى كند ولى به او مى گويد : اين دارو بايد در زمان تعيين شده و به ميزان خاص و با رعايت شرايط ويژه مصرف شود و در طول مدّت درمان از برخى غذاها و ميوه ها پرهيز شود . بدون شك بيمار نمى تواند تنها به استفاده از دارو اكتفا نموده و اميد بهبودى داشته باشد ، بلكه بايد شرايط ياد شده را رعايت و از موارد پرهيز نيز اجتناب كند .

همين مطلب دقيقا در مورد دعا جارى است يعنى صرف خواندن نماز حاجت ، مداومت بر اذكار، قرائت ادعيه و ذكر حاجت به درگاه الهى كافى نيست و بايد شرايطى كه در روايات آمده رعايت و از موانع ياد شده اجتناب شود تا دعا به هدف اجابت برسد ، بلكه برخى از آداب دعا نيز تأثير فوق العاده اى در رسيدن به هدف يا تسريع در اجابت دارد . كاملاً روشن است كه انسان فهميده هنگامى كه از كسى خواهشى دارد با كمال ادب خواسته خود را با او در ميان مى گذارد و سعى و تلاش در جلب رضايت او مى كند و از آنچه باعث رنجش خاطر او باشد يا او را به خشم مى آورد اجتناب مى نمايد. پس ، از رعايت اين گونه امور هنگام درخواست حاجت از خداوند تعالى نبايد غفلت نمود .(1)

ص: 72


1- . رجوع شود به حديث قدسى كه صفحه : 8 گذشت .

موانع استجابت دعا

در تأثير هر مؤثرى عدم وجود مانع دخيل است ، مثلاً آتش مى سوزاند - به اين معنا كه اقتضاى سوزاندن را دارد - ولى بايد چيزى كه كنار آن قرار مى گيرد رطوبت نداشته باشد تا بسوزد پس رطوبت مانع سوختن است ، و اگر كبريت را مثلاً كنار مقواى خيس روشن نگاه داريم اما مقوا نسوزد ، اشكال از وجود مانع است ، بلكه گاهى مانع ، آن قدر قوى است كه بر تأثير مقتضى غالب شده و آن را از بين مى برد ، مانند رطوبتى كه باعث خاموشى آتش شود . به روايتى در اين زمينه توجه فرماييد :

خداوند به حضرت عيسى عليه السلام فرمود : به ستمكاران بنى اسرائيل بگو : شما كه مال حرام در اختيار داريد و در خانه هايتان بت نگهدارى مى كنيد مرا نخوانيد و دعا نكنيد ؛ زيرا من سوگند ياد كرده ام كه هر كس مرا بخواند او را پاسخ دهم و پاسخ من به اين گونه افراد آن است كه آنها را لعن و نفرين كنم .(1)

نتيجه آن كه انسان بايد سعى خويش را در برطرف نمودن موانع استجابت دعا مبذول دارد تا به خواسته خويش برسد .

امام صادق عليه السلام فرمود : شخصى در بنى اسرائيل از خدا درخواست پسر مى كرد ، سه سال - و بنا بر روايتى سى و سه سال - دعا مى كرد ولى

ص: 73


1- . كافى 8/133 ، عدّه الداعى 140 - 141 ، بحارالانوار 90/373 .

دعايش مستجاب نمى شد . به درگاه خداوند عرض نمود : پروردگارا ، آيا من از تو دورم كه صدايم را نمى شنوى يا تو نزديك هستى ولى پاسخ نمى دهى ؟ ! در عالم رؤا به او گفته شد : تو دعا مى كنى و از خدا حاجت خويش را درخواست مى كنى در حالى كه بدزبان هستى ، دلت سركش و ناپاك است و صدق نيت ندارى . دست از بدزبانى بردار ، دلى پاك ، با تقوا و نيتى درست و نيك داشته باش [ تا دعايت مستجاب گردد] .

حضرت فرمود : آن شخص پذيرفت و آن دستورات را به كار گرفت ، خدا [ دعايش را مستجاب كرد و] به او پسرى عنايت فرمود .(1)

بلكه گاهى هنگام دعا شرايط موجود است ولى انسان پس از دعا كارى مى كند كه از گرفتن حاجت محروم مى شود .

امام باقر عليه السلام فرمود : بنده اى از خدا حاجت دنيوى درخواست مى كند كه خداوند دير يا زود او را حاجت روا مى ساخت ولى همان زمان مرتكب گناهى مى شود ، خدا به فرشته اى كه مأمور برآوردن حاجت او بوده مى فرمايد : حاجت او را روا مساز كه او متعرض غضب من ، و مستحق محروم شدن گرديد .(2)

ص: 74


1- . كافى 2/324 ، فلاح السائل 37 ، فتح الابواب 296 ، بحارالانوار 90/370 ، 377 .
2- . كافى 2/271 ، عدّه الداعى 212 ، بحارالانوار 70/329 ، 360 و 90/376 ، 378 . بلكه در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است كه : مؤمن قصد گناه مى كند [ بدون آن كه مرتكب آن شود] و همين باعث مى شود كه از روزى اش محروم گردد . ( محاسن 1 / 116 ، ثواب الاعمال 241 ، وسائل الشيعة 1/58 ، بحارالانوار 68/247) .

امورى به عنوان مانعِ استجابت دعا در روايات ذكر شده است ، مانند :

1 . عدم شناخت خداوند(1)

2 . خدا را به غير از صفاتش وصف كردن

مردى به اميرمؤمنان عليه السلام عرض كرد : من دعا كردم و از خدا حاجتم را درخواست نمودم ولى اجابتى نديدم . حضرت فرمود : تو خدا را به غير صفاتش وصف كردى .(2)

در مورد دو مانع گذشته اين توضيح لازم به نظر مى رسد كه : كسى كه شناخت صحيحى از خدا نداشته و چيزى كه ساخته و پرداخته ذهن خودش باشد بپرستد و بخواند، از خدا كمك نخواسته تا خدا دعايش را مستجاب نمايد. و همچنين اسماء و صفات خداوند توقيفى است يعنى بايد او را به اسامى و اوصافى كه خود را بدان ستوده بخوانيم ؛(3) پس كسى كه او را به نام و صفتى از پيش خود بخواند ، مخالفت فرمان الهى كرده و در حقيقت خدا را نخوانده است و استحقاق استجابت ندارد .

ص: 75


1- . روايت آن صفحه 25 به نقل از توحيد شيخ صدوق 289 و بحارالانوار 90/368 گذشت .
2- . مجموعه ورّام 1/302 .
3- . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : نبايد خالق را وصف كرد جز به آنچه خودش وصف نموده است . بحار3/304 وامام رضا عليه السلام مى فرمايد : هر كس خدا را وصف كند بر خلاف آنچه خودش وصف نموده افترايى عظيم بر خدا بسته است . (بحار (4/53) . رجوع شود به تفسير آيه : «وَللّه ِ الْأَسْماءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» [الأعراف (7) : 180] در نور الثقلين 2/103 و غيره ، و خطبه الاشباح در نهج البلاغة 125 ، شرح نهج البلاغة 6 / 403 ، توحيد شيخ صدوق قدس سره 53 ، اعلام الدين 103 ، تفسير عياشى 1/163 ، بحار 3 / 257 و 4 / 276 و 54 / 106 و 89 / 109 ، مستدرك 12/247 .

3 . اعتقاد نداشتن به اجابت خدا(1)

4 . عدم اعتقاد به حجج پروردگار اعم از پيامبران و امامان معصوم عليهم السلام(2)

ناگفته پيداست كه دعا مانند بقيه عبادات ، مشروط به شرايطى است از جمله ايمان و اعتقاد به رسولان الهى و جانشينان آنان عليهم السلام. در احاديث بسيار روايت شده است كه خدا هيچ عملى را بدون ولايت معصومين عليهم السلامنمى پذيرد.(3)

امام صادق عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام فرمود : حضرت موسى عليه السلام كسى را ديد كه دست به سوى آسمان بلند كرده و دعا مى كرد ، پس از گذشت يك هفته باز با همان شخص روبرو شد ، ديد او هنوز مشغول دعا و تضرع و زارى است . خدا به آن حضرت وحى نمود : اگر اين شخص آن قدر مرا بخواند كه زبانش [ از كار ]بيفتد

دعايش را مستجاب نخواهم كرد تا از طريقى كه دستور داده ام - يعنى از راه ولايت انبيا و اوصيا عليهم السلام - نزد من آيد و مرا بخواند .(4)

امام باقر عليه السلام فرمود : در بنى اسرائيل خاندانى بودند كه اگر هركدام از آنها چهل شب در عبادت و دعا كوشش مى كرد دعايش مستجاب مى شد. شخصى از آنان پس از چهل شب عبادت نزد حضرت عيسى عليه السلام آمده و شكايت نمود كه دعاى من مستجاب نشد ، شما برايم دعاكنيد .

ص: 76


1- . معانى الأخبار 271 ، عدّة الداعى 214 ، وسائل 16 / 282 ، بحار 70 / 376 .
2- . بحار 13/355 و 27/191 ، و رجوع شود به روايت امام هادى عليه السلام صفحه 26 همين كتاب .
3- . رجوع شود به بحار 27/166 باب 7 ، جامع احاديث الشيعة 1/502 باب 20 چاپ دوم .
4- . قصص الانبياء عليهم السلام راوندى 164 ، بحار 13 / 355 و 27/180 ، عوالم العلوم 57/103 - 104 .

آن حضرت پس از نماز برايش دعا نمود، خداوند به آن حضرت وحى فرمود : اى عيسى ، اين بنده من از راهى كه من دستور داده ام وارد نشد . او مرا مى خواند ولى درباره تو شك دارد . اگر آن قدر مرا بخواند كه گردنش بشكند و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد . حضرت عيسى عليه السلام آن شخص را ديد و به او فرمود : تو پروردگارت را مى خوانى و در پيامبرش شك دارى ؟! او كلام حضرت را تصديق نموده و گفت : شما دعا كنيد تا شك من برطرف شود . حضرت عيسى عليه السلام براى او دعا نمود ، خدا هم پذيرفت و دعاى او نيز مانند ديگر افراد خاندانش مستجاب گرديد .

امام باقر عليه السلام در ادامه فرمود : ما خاندان نيز همين حالت را داريم ، خداوند عمل كسى را كه نسبت به ما شك داشته باشد نمى پذيرد .(1)

5 . عدم توسّل به اهل بيت عليهم السلام

حضرت ثامن الحجج عليه السلام فرمود : هرگاه بر شما امر سخت و ناگوارى پيش آمد بر درگاه خداوند از ما كمك بجوييد ، واين همان مطلبى است كه خدا در آيه : «وَللّه ِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنَى فادْعُوهُ بِها»(2) بيان فرموده است كه : خدا را نام هايى نيكو است پس با آن نام ها او را بخوانيد .(3)

ص: 77


1- . كافى 2/400 ، امالى شيخ مفيد 3 ، عدة الداعى 66 ، تأويل الايات 92 - 93 ، بحار 14 / 278 - 279 و 27 / 191 ، مستدرك 1/166 .
2- . الأعراف 7 : 180 .
3- . اختصاص 252 ، تفسير عياشى 2 / 42 ، بحارالانوار 91 / 5 ، 22 ، مستدرك 5 / 228 ، 230 .

از اميرمؤمنان عليه السلام روايت شده كه فرمود : در زمان [ امت هاى] گذشته ، استجابت دعا و برآورده شدن حاجت با توسل به حضرات محمد و على و خاندان پاكشان عليهم السلام چنان مشهور بود كه اگر بلا و گرفتارى كسى طول مى كشيد ، مى گفتند : علت طولانى شدن بلاى او آن است كه توسل به آن بزرگواران را فراموش كرده است !(1)

امام باقر عليه السلام فرمود : هركس خدا را به ما (اهل بيت) بخواند رستگار مى شود ، و هركس او را به غير ما بخواند هلاك مى گردد و ديگران را نيز به نابودى مى كشاند.(2)

6 . قساوت و غفلت

امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه با قساوت قلب خدا را بخواند، دعايش مستجاب نخواهد شد .(3)

در روايتى آمده است كه خداى تعالى علت برآورده نشدن حاجت كسى را كه با حالت تضرع و گريه و زارى مشغول دعا بود چنين بيان فرمود كه : او مرا مى خوانَد ولى دلش به گوسفندانش مشغول است !(4)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : خداى تعالى دعاى كسى كه با دل غافل او را بخواند نمى پذيرد .(5)

ص: 78


1- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 398 ، بحار 91/13 و رجوع شود به 91/1 - 47 باب 28 .
2- . امالى شيخ طوسى قدس سره 172 ، بشارة المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 97 ، وسائل 7/103 ، بحارالانوار 23/102 .
3- . كافى 2/747 ، وسائل 7/54 ، بحارالانوار 90 / 305 و رجوع شود به صفحه 27 همين كتاب .
4- . ارشاد القلوب 1/149 ، عوالم العلوم 57/104 .
5- . فقيه 4/367 ، بحارالانوار 74 / 57 ، و رجوع شود به حديث قدسى صفحه : 8 .

7 . ترك كارهاى شايسته(1)

8 . وفادار نبودن به پيمان بندگى

كسى به امام صادق عليه السلام عرض كرد كه خداوند فرموده : «ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ»(2) يعنى : مرا بخوانيد تا شما را اجابت نمايم ، ولى ما دعا مى كنيم و مستجاب نمى شود ! حضرت فرمود : شما به عهدى كه با خدا داريد وفا نمى كنيد، خداوند فرموده : «أَوْفُوا بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ»(3) يعنى : به عهد من وفا كنيد تا به عهدتان وفا كنم ، به خدا سوگند اگر شما وفا كنيد خدا هم وفا خواهد كرد .(4)

اميرمؤمنان عليه السلام در ضمن روايتى مى فرمايد : خداوند تعالى به حضرت عيسى عليه السلام وحى فرمود : كسى كه حقى نزد او داشته باشم و آن را ادا نكند ، دعايش را مستجاب نخواهم كرد .(5)

9 . اصرار بر گناه

امام صادق عليه السلام فرمود : حضرت موسى عليه السلام دنبال كارى مى رفت كه يكى از اصحابش را در حال سجده ديد . وقتى از كارش فارغ شد و برگشت ديد او هنوز در حال سجده است ، به او گفت : اگر حاجت تو به دست من بود آن را برآورده مى ساختم . خداى تعالى به آن حضرت

ص: 79


1- . بحارالانوار 90/312 ، و رجوع شود به صفحه : 27 - 28 همين كتاب .
2- . غافر 40 : 60 .
3- . البقرة 2 : 40 .
4- . تفسير قمى 1/46 ، بحارالانوار 90 / 367 - 368 .
5- . امالى شيخ مفيد رحمه الله 133 ، بحارالانوار 67 / 316 .

وحى نمود : اگر آن قدر سجده نمايد كه گردنش خُرد شود نمى پذيرم مگر آن كه [ تحولى در خود ايجاد نمايد و] از آنچه دوست ندارم دست بردارد و به آنچه دوست دارم مشغول شود .(1)

10 . ترك امر به معروف و نهى از منكر

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : حتما بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و گر نه اشرار و بَدان شما بر اخيار و خوبان مسلط مى شوند و هر چه نيكان دعا كنند مستجاب نمى گردد .(2)

11 . ستم به مردم و ضايع كردن حقوق آنان

امام صادق عليه السلام فرمود : هر كدام از شما مى خواهد دعايش مستجاب شود بايد درآمدش پاك و حلال بوده و از ستم به مردم بركنار باشد .

دعاى بنده اى كه غذاى حرام خورده يا به ديگران ستم كرده بالا نمى رود.(3)

خدا به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم وحى نمود : قوم خويش را انذار نما : كسى كه به ديگران ستم كرده باشد داخل خانه هاى من (مساجد) نشود ؛ زيرا تا او نماز مى خوانَد من او را نفرين مى كنم تا آنكه [ كار خلافش را جبران و] حق را به صاحبش برگرداند.(4)

ص: 80


1- . كافى 8 / 128 ، وسائل 7 / 145 ، بحار 13 / 352 و 75 / 224 و 90 / 341 .
2- . كافى 5/56 ، بحارالانوار 90 / 378 .
3- . بحار 90/321 و رجوع شود به 356 ، عوالم العلوم 57/107 به نقل از فلاح السائل 101 .
4- . اعلام الدين 136، عده الداعى 141، بحار 81/257 ، مستدرك 3/446 ، عوالم 57/107 .

12 . عقوق والدين(1)

13 . قطع رحم نمودن(2)

14 . دروغ گفتن(3)

15 . غذاى حرام خوردن4

16 . همراه داشتن چيزهاى حرام [ مانند پوشيدن لباس غصبى و . . . ]5

17 . وجود چيزهاى حرام و اسباب گناه در خانه [ مانند آلات لهو ، موسيقى و . . . (4)]

18 . ادا نكردن حقوق واجب الهى با وجود شناخت خدا7

19 . مخالفت با سنّت نبوى با ادّعاى ايمان به آن حضرت8

20 . پيروى نكردن از قرآن با وجود قرائت آن9

21 . ادّعاى خوف از جهنّم و ارتكاب گناه10

22 . ادّعاى اشتياق بهشت و ترك چيزى كه موجب استحقاق آن شود.11

23 . استفاده از نعمت هاى الهى و كفران آن12

24 . ادّعاى دشمنى با شيطان به زبان ، و پيروى عملى از او13

25 . توجّه به عيوب ديگران و فراموش كردن معايب خويش4(5)

ص: 81


1- . كافى 2 / 447 ، بحارالانوار 70 / 374 .
2- . امالى شيخ مفيد قدس سره 231 ، بحار 93 / 339 ، مشكاه الأنوار 166 ، مستدرك 15 / 184 .
3- . خصال 2 / 619 ، تحف العقول 109 ، بحارالانوار 90 / 357 ، عوالم العلوم 57 / 93 .
4- 4 - . دعوات شيخ راوندى 24 ، بحارالانوار 90 / 372 ، مستدرك 5 / 217 .
5- 7 - 14 . أعلام الدين 269 ، بحارالانوار 90 / 376 ، مستدرك 5 / 268 .

26 . نيّت درست نداشتن1

27 . خوش قلب نبودن2

28 . دورويى با برادران دينى3

29 . تأخير نمازهاى واجب از وقتش4

30 . تقرب نداشتن به خدا به وسيله نيكى به ديگران و صدقه دادن5

31 . بدزبان بودن6

32 . فحش دادن(1)

33 . سخن چينى

براى بنى اسرائيل قحطى پيش آمد ، حضرت موسى عليه السلام براى آنها طلب باران نمود، خداى تعالى به آن حضرت وحى فرمود : دعاى شما و همراهانت را مستجاب نمى كنم ؛ بين شما شخص سخن چينى وجود دارد كه بر اين صفت زشت اصرار مى ورزد.

آن حضرت عرض كرد : پروردگارا ، آن شخص كيست بگو تا او را از بين خود بيرون كنيم و سپس دعا نماييم .

خطاب آمد : اى موسى من شما را از سخن چينى منع مى كنم [ چگونه] خود به آن بپردازم !

آن گاه جمع حاضر همگى به درگاه خدا توبه كردند و خداوند باران رحمت خود را بر آنها باريد .(2)

ص: 82


1- 1 - 7 . معانى الأخبار 271 ، عدّة الداعى 214 ، وسائل 16 / 282 ، بحار 70 / 376 .
2- 8 . كشف الريبة 42 - 43 ، بحارالانوار 72 / 268 .

34 . نفرين مظلومى كه خودش در حق ديگرى ستم كرده باشد .

امام صادق عليه السلام فرمود : خداى تعالى مى فرمايد : به عزت و جلالم سوگند نفرين مظلومى را مستجاب نمى كنم كه خودش مانند همان ستم را در حق ديگران روا داشته باشد .(1)

35 - 40 . انتخاب شغل هاى : عشّارى ( گمرك چى ) ، شاعرى [ يعنى سرودن شعر باطل] ، شُرطى ( پليس ستمگران ) ، عرّيف ( خبرچين ستمگران ) ، طنبورزنى ، طبل زنى(2)

خلاصه آن كه گناه و بدرفتارى انسان مهم ترين مانع استجابت دعاى اوست ، چنان كه در دعاى كميل گوييم :

«وَلا يَحْجُبُ عَنْكَ دُعائي سُوءُ عَمَلي وَفِعالي». يعنى : خدايا ، رفتار ناپسند و اعمال ناشايست من مانع رسيدن دعاى من به درگاهت نشود .

در آخر كتاب تحت عنوان «برخى از دعاهاى غير مستجاب» ، برخى ديگر از موانع استجابت دكر شده ، مناسب است مراجعه شود .

ص: 83


1- . بحارالانوار 90/320 ، عوالم العلوم 57/108 به نقل از فلاح السائل 95 .
2- . نهج البلاغة 488 ، اعلام الدين 123 ، امالى مفيد 133 ، خصال 1 / 337 ، بحارالانوار 66 / 275 - 276 و 67 / 316 ، 319 و 72 / 342 و 73 / 359 و 74 / 401 و 76 / 252 ، 290 و 84 / 166 ، وسائل 7 / 78 و 17 / 315 . لازم به تذكر است : عده اى از علما تصريح كرده اند كه طبل زدن در عزاى اهل بيت عليهم السلام مشمول روايات ِ حرمت و مذمّت طبل زنى نيست .

حكمت در منع

خداى تعالى حكيم است و كارهاى او منوط به حكمت و مصلحت مى باشد لذا وعده هاى او در صورتى به اجرا درمى آيد كه برخلاف مصالح بندگان نباشد و حكمت اقتضاى منع نكند . مثلاً شخص عاقلى كه به جود و كرم معروف باشد و مردم هنگام نياز از او حاجات خويش را طلب نمايند ، اگر به اشياء خطرناك ، زهرهاى كشنده ، ميكروب هاى واگيردار ، مواد منفجره و . . . دسترسى داشته باشد و جاهلى از او تقاضاى آن اشياء را نمايد ، هيچ گاه حاضر نمى شود خواسته آن جاهل را اجابت كند ؛ زيرا اين كار براى متقاضى و عموم مردم مفسده دارد و ظلم و ستم بشمار مى رود . همين مطلب دقيقا درباره بسيارى از آرزوها و حاجات مردم منطبق است ؛ زيرا از خدا چيزهايى را تقاضا مى كنند كه به ضرر خودشان يا ديگران تمام مى شود . هر چند خودشان از مفاسد آن بى اطّلاع باشند ولى خداى آگاه و حكيم بر طبق مصالح رفتار مى كند.

خداى تبارك و تعالى فرموده : «وَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ واللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(1) يعنى : چه بسا چيزى براى شما ناخوشايند باشد ولى خير شما در آن باشد و يا چيزى را دوست داشته باشيد ولى شرّ شما در آن باشد ، خدا مى داند و شما نمى دانيد.

و فرموده : «فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئا وَيَجْعَلَ اللّهُ فيهِ خَيْرا كَثيرا»

ص: 84


1- . البقرة 2 : 216 .

يعنى : چه بسا چيزى براى شما ناخوشايند باشد ولى خدا در آن خير بسيارى براى شما نهاده است .(1)

آيا پدرى كه با تقاضاى دوچرخه ، موتور و . . . از جانب فرزند خردسالش موافقت نمى كند كار درستى كرده يا كسى كه با دادن وسيله نقليه به وى ، او را در معرض خطر قرار داده و چه بسا او را به كام مرگ مى فرستد ؟ ! پس چنان كه مصلحت انديشى پدر درباره فرزند اقتضاى منع دارد ، همچنين رعايت مصالح بندگان گاهى اقتضا مى كند كه آنها به خواسته هاى خويش نرسند .

امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى مى فرمايد : جبرئيل از جانب خدا بر پيامبر صلى الله عليه و آلهنازل شد و عرض كرد كه پروردگارت مى فرمايد : بعضى

از مؤمنين ظرفيت ندارند و جز فقر به صلاح آنها نيست . اگر آنها را بى نياز و غنى كنم براى آنها بدتر است . و صلاح بعضى از آنها در بى نيازى و ثروت است و اگر به فقر مبتلا شوند براى آنها شرّ خواهد شد . بنده ام از من حاجتى را درخواست مى كند ولى من از دادن آن امتناع مى كنم به جهت در نظر گرفتن آنچه براى او بهتر است .(2)

به همين حقيقت در دعاى افتتاح و دعاهاى ديگر اشاره شده است كه: « فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّي عَتَبْتُ عَلَيْكَ بِجَهْلي ، وَ لَعَلَّ الَّذي أَبْطَأَ عَنِّي هُوَ خَيْرٌ لي لِعِلْمِكَ بِعَاقِبَةِ

ص: 85


1- . النساء 4 : 19 .
2- . كتاب المؤمن 32 ، در احاديث ديگر نيز مطلبى شبيه بخش اول روايت آمده است ، رجوع شود به : كافى 2/352 ، بحارالانوار 68/140 .

الْأُمُورِ » . يعنى : اگر در حاجتم تأخير شود از روى نادانى زبان به عتاب گشايم ، گرچه شايد همان تأخير برايم بهتر بوده ؛ زيرا تو از سرانجام همه امور آگاه هستى .(1)

آرى ، انسان از روى جهل و نادانى از نگرفتن حاجت گلايه مى كند ولى مصلحت همان بوده كه خداوند از روى حكمت انجام داده است .

گويند : خاركنى از پيامبرى درخواست دعا نمود كه خداوند به او تبرى عنايت فرمايد تا با آن به كندن خار بپردازد . آن پيامبر فرمود : صلاح تو نيست . خاركن نمى پذيرفت و بر خواسته خويش اصرار مى ورزيد كه : چگونه ممكن است مصلحت من نباشد كه وسيله اى براى راحتى كارم داشته باشم ؟ ! هنگامى كه او اصرار را از حد گذراند ، آن پيامبر از خدا خواست كه به اين شخص تبرى بدهد . هنگامى كه خاركن با تبر به سوى بيابان رفت ديد شخص ديگرى مشغول خاركنى است . به او گفت : اينجا محل كار من است و تو نمى توانى از آن استفاده كنى . آن شخص نپذيرفت و گفت : بيابان خدا اختصاص به كسى ندارد . پس از بگو مگو كار به دعوا كشيده شد و خاركن با تبر بر سر طرف كوبيد و او را به قتل رساند . پس از آن معلوم شد كه چرا تبر داشتن به صلاح خاركن نبوده است ولى ديگر كار از كار گذشته بود .

اميرمؤمنان عليه السلام فرمود : چه بسا از خدا چيزى را درخواست نمايى كه اگر به تو داده شود دين [ و ايمان] تو را - و بنابر نقلى : دين و دنياى تو را - نابود سازد .(2)

ص: 86


1- . رجوع شود به : مصباح المتهجد 579 ، بحارالانوار 94 / 339 و 95 / 44 ، 132 .
2- . نهج البلاغه 399 نامه 31 ، بحارالانوار 90/301 و رجوع شود به : بحارالانوار 74/207 .

امام باقر عليه السلام فرمود : بنده مؤمن نزد خداى عزوجل گرامى است تا جايى كه اگر بهشت را و آنچه در آن است از خدا درخواست نمايد ، به او عطا مى كند و اين بخشش ذرّه اى از ملك خدا نمى كاهد ، ولى همين مؤمن اگر به اندازه يك جاى پا از دنيا درخواست كند خدا او را محروم مى نمايد . و [ در مقابل] بنده كافر نزد خدا بى ارزش است اگر دنيا و آنچه در آن است از خدا بخواهد خدابه او مى دهد بدون آن كه ذره اى از ملك او كاسته شود ،(1) اما اگر به اندازه يك جاى پا از بهشت بخواهد خدا از او دريغ مى دارد .(2)

فرض كنيد پدرى دو فرزند دارد : يكى درس خوان و ديگرى تنبل . هر دو از او درخواست وسائل تفريح و اسباب بازى مى كنند . پدر از روى خيرخواهى فقط به فرزند تنبل پاسخ مثبت مى دهد كه او را سرگرم كند ولى براى فرزند درس خوان محدوديتى قرار مى دهد تا مانع پيشرفت او در تحصيل نشود .

امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : خداوند به عزت و جلال و عظمت خويش سوگند ياد نموده : من در دنيا به دوست خود چيزى نمى دهم كه او را از ياد من غافل گرداند . من مى خواهم او دعا كند و صداى دعاى او را بشنوم .(3)

ص: 87


1- . در همين زمينه رجوع شود به تفسير سوره اسراء آيه 18 ، سوره زخرف آيه هاى 33 - 35 .
2- . كافى 2/258 - 259 ، كتاب المؤمن 21 ، بحارالانوار 64/221 .
3- . التمحيص 33 ، مشكاة الانوار 97 ، بحارالانوار 90/371 .

امام باقر عليه السلام فرمود : خدا دنيا را به دوست و دشمن مى دهد ولى آخرت را به دوستان خويش اختصاص داده است . مؤن از خدا درخواست [ كوچكى مانند] مكانى به اندازه يك تازيانه مى كند ، به او نمى دهد ولى از آخرت هر چه بخواهد به او مى دهد .(1)

شايد خيال شود : در اين موارد - كه دعاكننده وقت خود را صرف درخواست حاجتى مى كند كه به صلاح او نيست و او آگاهى از مصالح و مفاسد ندارد - وقت خود را بيهوده صرف دعا مى كند چون اثرى بر آن مترتّب نمى شود .

در پاسخ مى گوييم : خود دعا كردن عبادت است و موجب تقرّب انسان به خدا مى شود ، و چنان كه خواهد آمد در برابر حوائجى كه اجابت آن صلاح نبوده در آخرت پاداش هاى فراوان به دعاكننده داده مى شود كه فوق تصوّر اوست .

اگر گفته شود : بنابر آنچه گفته شد - كه خدا مطابق مصلحت بندگان رفتار مى نمايد - پس آنچه مطابق حكمت و مصلحت است انجام مى شود ونيازى به دعا نيست، در پاسخ مى گوييم: امور بر سه قسم است:

الف ) آنچه مصلحت در عطاى آن است بدون دعا

ب ) آنچه مصلحت در عطاى آن نيست حتّى با دعا

ج ) آنچه مصلحت در عطاى آن است در صورتى كه بنده دعا كند و

ص: 88


1- . التمحيص 51 ، فضائل الشيعة 35 ، بحارالانوار 90/368 .

آن را از خدا بخواهد ولى در غير اين صورت صلاح او نيست .

چون ما نمى توانيم اقسام گذشته را در حوائج خودمان تشخيص دهيم لذا در مواردى كه احتمال دهيم صلاح است دعا مى كنيم و خواسته هاى خويش را از خدا درخواست مى نماييم .

مصلحت در تأخير استجابت

گاهى دعاى انسان دير مستجاب مى شود ، تأخير در استجابت يا به جهت آن است كه دادن حاجت او قبل از زمان مقرّر به زيان دعا كننده است ، يا اين كه خداوند دوست دارد صداى دعا و ناله او را بشنود ، زيرا مى خواهد او بيشتر دعا كند و درجات قربش به پروردگار بيشتر گردد ؛ پس نبايد تأخير در استجابت موجب يأس و نااميدى او شود .

مى گويند : كسى نزد بزرگى رفت و عرض حاجت نمود ، آن بزرگ با او به گفتگو مشغول شد ، و در اين فاصله چندين نفر ديگر آمده و هر يك حاجت روا بازگشتند . اين مطلب بر شخص اول گران آمد و كتمان آن بر او دشوار ، لذا زبان به گلايه گشود كه من زودتر از ديگران آمده ام ، ولى آنها به مقصود خويش رسيدند و رفتند و من هنوز معطّل مانده ام . آن بزرگ به او فرمود : علتش آن بود كه مصاحبت تو را دوست داشتيم و خواستيم بيشتر نزد ما بمانى .(1)

ص: 89


1- . مطلب فوق در روايتى به معصوم عليه السلام نسبت داده شده ولى چون مصدر آن به نظر نرسيد به كيفيت گذشته قريب به مضمون مسموع ، نقل شد .

بزنطى مى گويد كه به امام رضا عليه السلام عرض كردم : سال هاست كه از خدا حاجتى مى خواهم و از تأخير اجابت [ نگرانم و] به ترديد افتاده ام . حضرت فرمود : مبادا شيطان بر تو مسلط شود [ تا تو را از دعا باز دارد يا از رحمت خدا مأيوس نمايد] . و از امام باقر عليه السلام نقل فرمود : مؤن از خدا حاجتى درخواست مى نمايد اما خدا اجابتش را به تأخير مى اندازد ؛ زيرا دوست دارد صداى دعا و ناله او را بشنود .

سپس امام رضا عليه السلام فرمود : به خدا سوگند ، مواردى كه خدا حاجات مؤنين را تأخير مى اندازد و در دنيا خواسته آنها را نمى دهد ، برايشان بهتر است از مواردى كه بدون تأخير آنان را حاجت روا مى سازد . اصلاً اين دنيا چه ارزشى دارد ؟ ! سپس در ادامه - با تأكيد بر دعا كردن و خسته نشدن از آن و اين كه دعا نزد خدا ارزش فوق العاده اى دارد - فرمود :

اگر هر دعايى كه انسان مى كند بلافاصله مستجاب شود ، او دعاهاى ديگر كرده و حاجت هاى ديگرى را طلب مى نمايد و با گرفتن حاجت هاى پى در پى و وفور نعمت هاى الهى ، ارزش آن نزد او كاسته شده و قدر آن را نمى داند و به آنچه دارد اكتفا نكرده از درخواست هاى ديگر چشم پوشى نخواهد كرد و در نتيجه حقوق الهى را در برابر آن همه نعمت ادا نمى كند بلكه گاهى به [ طغيان و] فتنه نيز مبتلا خواهد شد .

سپس فرمود : بگو بدانم اگر من به تو وعده و قولى بدهم آيا براى تو اطمينان بخش هست ؟ ! عرض كردم : فدايت شوم اگر به قول شما كه

ص: 90

حجت خدا بر خلق هستى اطمينان نكنم به چه كسى مى توانم اطمينان داشته باشم ؟ ! حضرت فرمود : پس به خدا بيشتر اطمينان داشته باش چون او وعده داده ، مگر نفرموده : «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ»(1) يعنى : اگر بندگانم از تو سراغ مرا بگيرند، پس من به آنان نزديك هستم و دعاى كسى كه مرا بخواند اجابت مى نمايم .

و فرموده : «لا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللّه ِ»(2) يعنى : از رحمت خدا مأيوس نشويد .

و فرموده : «وَاللّه ُ يَعِدُكُم مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً»(3) يعنى : خدا به شما وعده آمرزش و بهره مند شدن از فضل خويش را مى دهد .

پس به خدا بيش از ديگران اطمينان داشته باش و جز نيكى بر خويش راه مده كه شما [ اهل ايمان ]آمرزيده هستيد .(4)

امام صادق عليه السلام - در ضمن روايتى به نقل از حضرت ابراهيم عليه السلام - فرمود : هنگامى كه خدا بنده اى را دوست داشته باشد ، دعايش را مستجاب نمى كند تا او به مناجات و دعايش ادامه دهد و پيوسته از خدا درخواست نمايد ؛ و هر گاه از بنده اى تنفر داشته باشد به سرعت دعايش را مستجاب مى كند يا در دلش يأس و نااميدى مى اندازد [ تا از دعا كردن دست بردارد] .(5)

ص: 91


1- . البقرة 2 : 186 .
2- . الزمر 39 : 53 .
3- . البقرة 2 : 268 .
4- . كافى 2 / 488 - 489 ، بحارالانوار 90 / 367 .
5- . كافى 2/488 ، قرب الاسناد 171 ، بحارالانوار 90/369 .

اميرمؤنان عليه السلام فرمود : گاهى تأخير اجابت دعاى بنده براى آن است كه [ بيشتر دعا كند تا] پاداش او عظيم تر و عطايى بالاتر از آنچه اميد داشته به او داده شود .(1)

تذكّر

در موارد مصلحت در تأخير ، خداوند خطاب به فرشتگان مى فرمايد : حاجت اين بنده را برآورده سازيد ولى فعلا به او ندهيد .(2) پس همان زمان با درخواست او موافقت شده ولى انجامش به تأخير افتاده است .

ذيل آيه: «قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما»(3) روايت شده كه حضرت موسى عليه السلام دعا كرد و جناب هارون و فرشتگان عليهم السلام آمين گفتند ، از جانب خدا خطاب آمد كه دعايتان مستجاب شد .(4) از آن زمان تا هنگام نابودى فرعون [ و فرعونيان ] چهل سال طول كشيد .(5)

پس با اينكه دعا ، دعاى پيامبرى همراه با آمين پيامبرى ديگر و فرشتگان بود و شرايط دعا كاملاً فراهم بود خدا مصلحت را در تأخير دانست !

ص: 92


1- . نهج البلاغة 399 ، دعوات 41 ، عدة الداعى 301 ، بحارالانوار 90/301 ، 372 .
2- . رجوع شود به : كافى 2 / 490 ، بحارالانوار 87 / 96 ، مستدرك الوسائل 5 / 195 - 196 .
3- . يونس 10 : 89 .
4- . كافى 2/510 ، بحارالانوار 13/135 .
5- . كافى 2/489 ، بحارالانوار 13/128 .

و از همين باب است دعاى امام زمان عليه السلام براى تعجيل فرج هنگام ولادت ، دوران غيبت صغرى و پس از آن .(1)

اعطاى برتر در دنيا يا اعطاى پاداش اخروى

گاهى بنده حاجتى را از خدا درخواست مى نمايد كه به صلاح او نيست ولى خدا در برابر آن ، عطاى برترى در دنيا يا آخرت به او عنايت مى كند و يا بلا و گرفتارى كه قرار بوده بدان مبتلا شود را از او برطرف مى نمايد يا گناهانش را مى آمرزد . پس گرچه به حسب ظاهر چيزى كه بر زبان آورده دريافت نكرده است ولى به بهترين وجه از دعاى خويش بهره مند شده است .

اين بدان ماند كه سائلى از يك سخاوتمند وجه مختصرى طلب كند و آن كريم به جاى پول ، سكّه طلايى به او عطا نمايد . آيا مى شود گفت كه آن سائل محروم گشته است ؟ !

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمودند : هيچ مسلمانى نيست كه خدا را بخواند و از او درخواستى نمايد مگر آن كه خدا دعاى او را مستجاب مى نمايد به يكى از انحاء سه گانه :

ص: 93


1- . كمال الدين 2/428 ، بحارالانوار 51/13 ، 351 و 52 / 30 و 82/233 و 91/378 . نظير اين مطلب دعاى حضرت فاطمه عليهاالسلام است كه پس از دوازده سال به اجابت رسيد : فدعت عليهاالسلام عليه ، وقالت : بقر الله بطنك كما بقرت كتابي هذا . مراجعه شود به : اللمعة البيضاء 310 ، 747 ، الأنوار العلوية 293 ، منهاج الكرامة 104 ، شرح نهج البلاغة 16 / 235

1 . درخواست او را در دنيا به او عنايت مى فرمايد .

2 . دعايش را ذخيره آخرت او مى نمايد .

3 . آن دعا را كفاره گناهانش قرار مى دهد .(1)

در روايتى از امام سجاد عليه السلام به جاى جمله اخير آمده است : يا بلايى را كه بر او مقدّر بوده از او دفع مى نمايد .(2)

امام صادق عليه السلام فرمود : مؤن از خدا حاجتى مى خواهد ، خدا به جهت اشتياقى كه به صدا و دعاى او دارد مى فرمايد : اجابت او را به تأخير اندازيد . هنگامى كه روز قيامت شود خداوند به او مى فرمايد : «اى بنده من ، تو مرا خواندى و من اجابت تو را به تأخير انداختم [ الان] پاداش تو چنين و چنان است» و حاجاتى را كه در دنيا روا نكرده نام برده و در برابر آن ، پاداش [ عظيم اخروى] عنايت مى فرمايد . هنگامى كه مؤن آن پاداش هاى نيكو را مى بيند آرزو مى كند كه : اى كاش [ هيچ يك از] دعاهاى من در دنيا مستجاب نشده بود [ و همگى ذخيره براى آخرت كه دار بقا و خلود است مى گرديد] .(3)

همچنين فرمود : هنگامى كه خداوند بنده اى را دوست بدارد او را در بلا غوطه ور مى سازد و باران بلا را بر او مى بارد ، و هنگامى كه دعا

ص: 94


1- . جامع الاخبار 133 ، بحارالانوار 90/ 378 .
2- . مستدرك سفينة البحار 3/285 و رجوع شود به بحارالانوار 90/294 ، و پاسخ امام صادق عليه السلام به زنديقى كه از آيه «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» سؤال نمود در مستدرك سفينة البحار 3/283 .
3- . كافى 2/490 - 491 ، عدّه الداعى 201 ، بحارالانوار 90/374 .

مى كند [ و از خدا مى خواهد كه مشكلات او را برطرف نمايد] خداى تعالى مى فرمايد : لبيك اى بنده من ، لبيك ، اگر بخواهم درخواست تو را زود پاسخ دهم بر آن توانايى دارم ، و اگر تأخير اندازم آنچه براى تو ذخيره كرده ام براى تو بهتر است .(1)

امام صادق عليه السلام در بيانى ديگر فرمود : خدا مؤنى را [ در قيامت] محاسبه مى كند ، و به او مى فرمايد : اين پرونده را مى شناسى ؟ مى گويد : خدايا نمى شناسم [ و من استحقاق چنين پاداش عظيم را ندارم ] . خدا مى فرمايد : فلان شب كه دعا كردى و فلان چيز را از من درخواست نمودى ، براى تو ذخيره نمودم .

حضرت فرمود : هنگامى كه مؤن پاداش هاى عظيم الهى را مشاهده مى كند عرضه مى دارد : بار پروردگارا ، اى كاش هيچ يك از دعاهاى مرا در دنيا مستجاب نكرده و همه را براى اين عالم ذخيره مى كردى .(2)

علامه مجلسى رحمه الله بيان لطيفى در اين زمينه دارد كه مناسب است اشاره اى بدان داشته باشيم ، ايشان فرموده : خداى تعالى از غايت لطف و مهربانى ، با بندگان نادان مدارا مى نمايد و از روى حكمت آنان را به ساحت قدس خود مى كشاند . چنان كه براى طفل دبستانى ارائه دليل و برهان فايده اى ندارد بلكه بايد با جايزه او را به درس خواندن تشويق نمود ، سپس به مرور زمان پس از لذّت فهم حقايق ، كار به جايى

ص: 95


1- . كافى 2/353 ، التمحيص 34 - 35 ، بحارالانوار 90/371 .
2- . التمحيص 45 ، بحارالانوار 90/371 .

مى رسد كه با هيچ چيزى نمى شود او را از اشتغال به علم بازداشت ، همچنين كسانى كه جز لذّت هاى مادّى - از خوردنى ها ، نوشيدنى ها ، پوشيدنى ها و مانند آن - بهره اى نيافته اند ، خداى كريم حكيم بى نياز ، آنان را به درگاه خود مى خواند كه : هر چه خواهيد از من طلب نماييد حتى نمك غذايتان را ، تا از اين راه به درگاه او روى آورند و با كثرت دعا ، مناجات و توسّل به مرتبه آشنايى و قرب رسند و لذّت مناجات او را يافته ، از خلق برتافته ، رو به سوى او داشته باشند .(1)

امام صادق عليه السلام فرمود : هنگامى كه خدا بنده اى را دوست مى دارد او را مبتلا مى كند و با بلا به او رسيدگى مى كند مانند بستگان بيمار كه با هديه و تحفه به بيمارشان مى رسند . دو فرشته را بر او مى گمارد و به آنها فرمان مى دهد كه او را بيمار كنيد ، معيشت را بر او سخت كنيد ، خواسته هايش را تأخير اندازيد - و بنابر روايتى : دستور مى دهد كه هرگاه از بلايى رهايى يابد به بلايى سخت تر مبتلا گردد(2) - تا دعا كرده و مرا بخواند ؛ زيرا من شنيدن صدايش را دوست مى دارم و هنگامى كه دعا مى كند به آن فرشته ها مى فرمايد : براى اين درخواست هايش پاداش بنويسيد و آن را مضاعف گردانيد تا آن كه نزد من آيد و آنچه نزد من دارد براى او [ از آنچه در دنياست ] بهتر است . و هنگامى كه از بنده اى تنفر داشته باشد دو فرشته را مأمور مى نمايد كه بدنش را صحت و سلامت بخشيد ، رزق و روزى او را توسعه دهيد ، رسيدن به

ص: 96


1- . مشكاة الانوار 201 با تلخيص و تصرّف .
2- . كتاب المؤمن 26 .

خواسته هايش را برايش آسان كنيد و او را از ياد من غافل كنيد ؛ زيرا من از شنيدن صداى او متنفرم تا آن كه نزد من آيد و آنچه نزد من است براى او بدتر است .(1)

راوى از آن حضرت پرسيد : آيا هر بلايى كه براى مؤمن پيش مى آيد به جهت گناهان اوست ؟ حضرت فرمود : نه ، بلكه براى آن است كه صداى ناله و شِكوِه و دعاى او شنيده شود تا براى او حسنات نوشته شده و گناهانش محو گردد و ذخيره قيامت او باشد .(2)

برخى از دعاهاى مستجاب

از كلمات نورانى اهل بيت عليهم السلام استفاده مى شود كه دعاى عده اى از افراد مستجاب خواهد شد ، مانند :

1 . دعاى امام عادل

2 . دعاى مجاهد در راه خدا

3 . دعاى بيمار

4 . دعاى مسافر

5 . دعاى حاجى و عمره گزار

ص: 97


1- . التمحيص 55 - 56 ، بحارالانوار 90/371 . در كتاب التمحيص به جاى جمله اخير آمده است : تا آن كه پيش من آيد و هيچ پاداشى نداشته باشد.
2- . كتاب المؤمن 24 ، اعلام الدين 435 ، مستدرك وسائل 2/62 و 5/194 .

6 . يك دعا براى نمازگزار بعد از هر نماز فريضه

7 . دعاى روزه دار قبل از افطار

8 . دعاى كودكان قبل از ارتكاب گناه

9 . دعاى فرزند صالح در حقّ پدر و مادر

10 . نفرين پدر در حقّ فرزند عاق

11 . دعاى پدر براى فرزندى كه به او نيكى مى كند .

12 . نفرين مظلوم در حق ستمگر

13 . دعاى مظلوم به كسى كه يارى اش كند .

14 . دعاى فقير براى كسى كه به او كمك مى كند .

15 . دعاى مؤمن در حقّ برادر مؤمنى كه در راه اهل بيت عليهم السلام به او كمك و مساعدت نموده و با او مواسات كرده باشد .

16 . نفرين مؤمن مضطر به كسى كه توان مواسات نمودن و احسان به او را دارد ولى خوددارى مى كند .

17 . دعاى كسى كه سود و زيان را به دست خداوند مى داند .(1)

18 . يك دعا براى كسى كه قرآن را ختم كند .(2)

19 . يك دعا براى كسى كه مؤمنى را در ماه رمضان افطارى دهد .(3)

ص: 98


1- . براى تمام موارد گذشته رجوع شود به بحارالانوار 90 / 354 - 362 «باب من يستجاب دعاؤه ومن لا يستجاب» .
2- . بحارالانوار 89 / 205 .
3- . بحارالانوار 93 / 316 .

20 . دعاى كسى كه اشتغال به عبادت او را از دعا كردن باز دارد ،(1) مانند آن كه اقبال او به عبادت موجب فراموش كردن بيان حاجتش شود .

21 . دعاى ديگران در حقّ انسان حتّى دعاى يهودى !(2)

22 . دعاى مؤمن در غياب مؤمن ، هم براى او و هم براى خودش ؛ در اين صورت از عرش الهى ندا مى رسد : براى خودت صدهزار برابر آنچه براى ديگرى خواستى عطا مى شود .(3)

و در روايتى ديگر آمده است : فرشته اى از آسمان اول به او خطاب مى كند : اى بنده خدا ، براى خودت باد، صد هزار برابر آنچه دعا كردى ! از آسمان دوم فرشته اى مى گويد . . . براى خودت دويست هزار برابر . . . و همچنين آسمان هاى ديگر تا آن كه فرشته اى از آسمان هفتم مى گويد : براى خودت باد، هفت صد هزار برابر آنچه دعا كردى !

پس از آن خداى تعالى مى فرمايد : من بى نيازى هستم كه [ هيچ گاه] فقير نشوم ، اى بنده خدا براى خودت يك ميليون برابر آنچه [ براى ديگرى] دعا كردى ، خواهد بود .(4)

شايان ذكر است كه دعا براى ديگران ممكن است به صورت عمومى باشد، يا آن كه مؤمنى را نام ببرد ، به ويژه اگر 40 مؤمن را دعا كند.(5)

ص: 99


1- . بحارالانوار 90 / 158 ، 160 - 161 ، 323 و رجوع شود به 312 .
2- . بحارالانوار 90 / 294 .
3- . بحارالانوار 90 / 385 .
4- . بحارالانوار 90/388 ، 389 ، 390 .
5- . رجوع شود به بحارالانوار 90 / 386 حديث 16 و صفحه 383 حديث 2 - 3 .

درباره چند گروه روايت شده كه قبل از درخواست ، خداوند حاجت آنها را روا مى سازد :

23 . كسانى كه فرمان بردار خداوند باشند .(1)

24 . كسى كه هنگام سختى و گرفتارى به خدا پناه ببرد نه خلق .(2)

25 . كسى كه به اهل بيت عليهم السلام و حقوق آنان معرفت داشته باشد .(3)

برخى از دعاهاى غير مستجاب

بنابر روايات اهل بيت عليهم السلام دعاى عده اى مستجاب نيست ، مانند :

1 . كسى كه بر مبلغى يا چيزى كه به بدهكار داده سند يا شاهد نگيرد .

2 . كسى كه به زنش نفرين كند با آن كه مى تواند او را طلاق دهد .

3 . كسى كه مى تواند دنبال كار برود ولى در خانه اش بنشيند و از خدا رزق و روزى طلب نمايد .

4 . كسى كه ديوارى سر راهش در حال فرو ريختن باشد ، به سرعت از آنجا نگذرد و ديوار بر سرش خراب شود .(4)

ص: 100


1- . بحارالانوار 90 / 376 .
2- . مستدرك الوسائل 11 / 214 .
3- . تفسير قمى رحمه الله 1/243 ، معانى الاخبار 54 ، امالى شيخ صدوق قدس سره 667 ، بحارالانوار 13 / 338 و 16 / 361 و 26 / 267 .
4- . با دقت در موارد گذشته معلوم مى شود كه انسان نبايد از چاره انديشى ، تدبير در معيشت و امور زندگى و انجام وظيفه كوتاهى كند و دعا را بهانه و توجيهى براى بى فكرى ، كم كارى و تقصيرات خويش قرار دهد؛ زيرا دعا كردن و راز و نياز بنده با خدا ، هيچ منافاتى با تلاش و كار و كوشش ندارد، به شرحى كه در بخش اول تحت عنوان «پندارهاى نادرست درباره دعا» گذشت .

5 . كسى كه به ارحامش نفرين نمايد .

6 . كسى كه تمام دارايى خودش را حتّى در راه صحيح انفاق كرده و چيزى براى خودش باقى نگذارد .(1)

7 . كسى كه از خدا مالى درخواست نموده سپس آن را در غير راه خير مصرف كرده و باز از خدا رزق و روزى مى خواهد .(2)

8 . كسى كه به پدر و مادرش نفرين كند .(3)

9 . كسى كه چيز غير ممكنى را از خدا بخواهد .

10 . كسى كه امر حرامى را از خدا درخواست نمايد .(4)

11 . كسى كه پس از دعا مرتكب معصيت و نافرمانى شود .(5)

ص: 101


1- . گر چه ايثار از صفات نيك است ولى اين در جايى نيست كه انسان پس از ايثار ، فقير و تهيدست گردد و از عهده مخارج لازم خويش و خانواده اش برنيايد . رجوع شود به وسائل 9/429 باب 28 ، مستدرك 7/211 باب 26 ، جامع احاديث الشيعة 9/477 باب 13 چاپ دوم .
2- . براى تمام هفت مورد گذشته رجوع شود به بحارالانوار 90 / 354 - 362 «باب من يستجاب دعاؤه ومن لا يستجاب» .
3- . كافى 5/67 ، بحارالانوار 47 / 234 .
4- . بحارالانوار 90 / 324 .
5- . بحارالانوار 90/376 .

12 . كسى كه كارى را براى مؤمنى ضمانت كرده و آن را انجام ندهد.(1)

13 . كسى كه در خانه اش خمر ، دَفّ ، طنبور يا نَرد داشته باشد .(2)

14 . كسى كه ستمكارى را در ظلمش معذور بداند [ و از او دفاع كرده كارش را توجيه نمايد] .(3)

15 . كسى كه دنبال جنازه اى بخندد .(4)

16 . كسى كه دخترش را به همسرى انسانى فاسق درآورد .(5)

17 . جامعه اى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كرده باشند.(6)

18 . مردم آخرالزمان كه باطنى خبيث دارند ولى به طمع دنيا ، ظاهرشان را نيكو جلوه مى دهند و رياكارى مى كنند .(7)

برخى از موارد ديگر در بحث موانع استجابت دعا ذكر شد .(8)

ص: 102


1- . جعفريات 198 ، نوادر راوندى 8 ، بحارالانوار 71 / 316 ، مستدرك 12 / 401 .
2- . وسائل الشيعة 17 / 315 .
3- . بحارالانوار 90 / 319 .
4- . بحارالانوار 78 / 264 ، وسائل الشيعة 3 / 233 . ناگفته پيداست كه بسيار زشت است هنگامى كه ديگران داغدار، غمناك و گريان در فقدان عزيزى هستند ، كسى با كمال بى خيالى و بى اعتنايى به مصيبت آنان ، خنده بر لب داشته باشد ، به خصوص اگر از آن برداشتِ شماتت شود ، اگر چه خودش چنين قصدى نداشته باشد .
5- . مستدرك الوسائل 5 / 279 .
6- . بحارالانوار 90 / 378 .
7- . بحارالانوار 69 / 290 .
8- . رجوع شود به صفحه 73 - 83 .

بخش چهارم: اهميت توسل به اهل بيت عليهم السلام در استجابت دعا

اشاره

در گذشته كتاب مكرر به تأثير توسل در استجابت دعا و نتيجه ترك توسل به اهل بيت عليهم السلام يا توسل به غير آنان اشاره داشتيم .(1) مناسب ديديم كه در بخش پايانى به صورت مستقل به اين موضوع پرداخته و نكات مهم آن را تذكر دهيم .

توسل در لغت و اصطلاح

توسّل به معناى وسيله و واسطه قرار دادن كسى يا چيزى براى رسيدن به مقصود است ،(2) و مفهوم آن نزد مسلمانان، تقرّب به خداوند به وسيله چيزى يا كسى از مقرّبان درگاه خدا - مانند پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و خاندان آن حضرت - و درخواست حاجت توسّط آنان است .

ص: 103


1- . رجوع شود به صفحه هاى : 26 ، 40 ، 57 - 58 ، 76 - 78 .
2- . مفردات الرّاغب الاصفهاني مع ملاحظات العاملي 761 ، ماده : وسل .

كيفيت توسل

از كتاب و سنت استفاده مى شود كه توسّل كيفيت هاى گوناگون دارد :

1 . به اين گونه كه ما خدا را بخوانيم و او را به مقرّبانش سوگند دهيم و از او حاجات خويش را درخواست نماييم .

2 . خود مقرّبان را مخاطب قرار داده و از آنان بخواهيم كه واسطه شوند تا خدا حاجت ما را روا نمايد، چنان كه آيه دوم و سوم كه در ادامه تحت عنوان «توسل در قرآن» ذكر خواهيم كرد بر آن دلالت دارد . دعاى توسل معروف وغالب زيارات معصومين عليهم السلاماز اين قسم به شمارمى رود.

3 . ذكر شريف صلوات نيز نوعى توسل بشمار مى آيد كه در استجابت دعا تأثير بسزايى دارد .(1) چنان كه خواهد آمد مواردى از توسل پيامبران عليهم السلام و امت هاى گذشته ، به وسيله صلوات بوده است .

شخصى به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم عرض كرد : من يك سوم دعايم ، نه نصف دعايم ، بلكه تمام دعايم را براى شما قرار مى دهم . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : خدا هم ، امور مهم و نيازهاى دنيا و آخرت تو را كفايت مى نمايد .

از امام صادق عليه السلامپرسيدند : اينكه او گفت : «تمام دعايم را براى شما قرار مى دهم » يعنى چه ؟ حضرت فرمود : يعنى قبل از هر دعايى صلوات فرستاده و سپس حاجتش را به درگاه خدا عرضه مى دارد .(2)

ص: 104


1- . رجوع شود به روايات گذشته در صفحه هاى : 34 ، 36 ، 46 ، 47 ، 48 ، 52 ، 56 ، 57 .
2- . رجوع شود به : ثواب الأعمال 157 ، جامع الأخبار 62 ، مكارم الأخلاق 274 ، بحارالأنوار 90 / 316 و 91 / 60 ، وسائل 7 / 92 - 94 .

توسل در قرآن

قرآن مجيد فلاح و رستگارى را متوقف بر توسل دانسته و به آن دستور داده و فرموده است : «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه َ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» .(1)

همچنين به صراحت فرموده : «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّه َ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّه َ تَوَّاباً رَحِيماً» .(2)

پس گنهكاران علاوه بر طلب آمرزش بايد نزد پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم بروند تا آن

حضرت براى آنان طلب مغفرت نمايد كه در اين صورت خدا توبه آنها را پذيرفته و با مهربانى با آنان رفتار خواهد نمود .

در سوره يوسف عليه السلام صريحا توسّل تأييد شده و ضمن حكايت فرزندان حضرت يعقوب عليه السلام آمده است : «قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» .(3)

پس آنان از پدرشان خواستند كه برايشان طلب آمرزش نمايد و آن حضرت هم پذيرفت . چگونه ممكن است درخواستى نادرست مورد قبول و تأييد پيامبر خدا حضرت يعقوب عليه السلام واقع شود ؟!

اگر گفته شود : اين مربوط به حال حيات آنهاست ، و پس از رحلت ديگر نمى توان از آنان چيزى درخواست نمود .

ص: 105


1- . المائدة 5 : 35 .
2- . النساء 4 : 64 .
3- . يوسف 12 : 97 - 98 .

مى گوييم : پيامبران و اوصياى آنان الان نيز حيات برزخى دارند و كلام ما را مى شنوند و گرنه سلام به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم در نماز لغو و بيهوده بود .

سفارش اهل بيت به توسل

سفارش اهل بيت به توسل(1)

پيش از اين اشاره اى داشتيم به آيه شريفه اى كه خداوند امر فرموده : «وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ». اين آيه بيانگر اهميت توسل در قرآن است . از روايات فراوان استفاده مى شود كه مراد از «وسيله» اهل بيت عليهم السلام هستند . پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : «وَ نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّه» ، يعنى : وسيله نزد خدا ما هستيم .(2)

و فرمود : هر كس من وسيله (و واسطه) بين او و خدا هستم على نيز وسيله بين او و خداوند است .(3)

به نقل امام رضا عليه السلام ، پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : امامان از نسل امام حسين ، اطاعتشان اطاعت خدا، و نافرمانى آنان نافرمانى خدا است . آنان دستاويز محكم و وسيله نزد خدا هستند .(4)

در خطبه حضرت فاطمه عليهاالسلام آمده: ما وسيله بين خدا و خلق او هستيم .(5)

ص: 106


1- . در همين زمينه رجوع شود به : بحارالأنوار 91/1 ، باب الاستشفاع بمحمد وآل محمد عليهم السلام ...و 99/231 ، باب كتابة الرقاع للحوائج إلى الأئمة عليهم السلام والتوسل والاستشفاع بهم ... .
2- . بحارالأنوار 25 / 23 .
3- . معانى الاخبار 66 ، بحارالأنوار 37 / 224 .
4- . عيون أخبار الرضا عليه السلام 2 / 58 ، بحارالانوار 36 / 244 و 48 / 242 .
5- . دلائل الإمامة 33 ، شرح ابن ابى الحديد 16 / 211 .

امام صادق عليه السلام فرمود : ما سبب (و واسطه) بين شما و خدا هستيم .(1)

هنگامى كه امام رضا عليه السلام مى خواستند نماز استسقا بخوانند و دعا كنند تا باران ببارد ، به درگاه خداوند عرضه داشتند :

خدايا ، پروردگارا، تو حق ما اهل بيت را عظيم قرار داده اى ، و همان گونه كه فرمان داده اى ، اين مردم به ما متوسل شده اند و به فضل و احسان و نعمتت چشم دوخته و اميدوارند . پس باران سودمندى بر آنان ببار .(2)

از روايات گذشته و دلايل ديگر استفاده مى شود كه واسطه و وسيله قرار دادن اهل بيت عليهم السلام براى تقرب به درگاه خدا و گرفتن حاجت ، امتثال فرمان خداوند در آيه مباركه : «وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ» است .

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : اى على ، كسى كه با محبت شما به خدا متوسل شود سزاوار است كه خدا او را (با دست خالى) ردّ نكند و برنگرداند .(3)

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به جابر بن عبداللّه فرمود : اى جابر، اگر مى خواهى خدا دعايت را مستجاب كند خدا را به نام هاى آنان - يعنى اميرمؤمنان، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسين عليهم السلام - بخوان (و هنگام دعا به آنان توسّل بجوى) ؛ زيرا نام آنان بهترين نام نزد خداى تعالى است.(4)

ص: 107


1- . امالى شيخ طوسى قدس سره 751 ، بشارة المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 90 ، مناقب 4/400 ، بحارالأنوار 23/101 .
2- . عيون اخبارالرضا عليه السلام 2/168، دلائل الامامة 96، الخرائج 2/658، مناقب 4/370، بحار 49/181.
3- . كفايه الأثر 69 ، إرشادالقلوب 2 / 415 ، بحار 36 / 301 .
4- . اختصاص 222 - 223 ، بحارالأنوار 22 / 347 - 348 و 37 / 76 - 77 و 91 / 21 ، مستدرك 5 / 228 ، جامع احاديث الشّيعة 19 / 295 - 296 .

در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم آمده است كه خدا مى فرمايد: همان گونه كه ديگران در نيازهاى مهم ، محبوب ترين افراد نزد شما را واسطه قرار مى دهند تا شما خواسته آنها را انجام دهيد، عزيزترين و برترين خلائق و وسيله (خلق) نزد من ، اهل بيت عليهم السلام هستند ، هر كس حاجتى داشته يا از چيزى وحشت دارد بايد به وسيله آنان مرا بخواند.(1)

توسل قبل از آفرينش عالم ، در دنيا و آخرت

1 . توسل و تقرّب فرشتگان

الف ) توسل فرشتگان به اهل بيت عليهم السلام قبل از آفرينش جهان

روايات شيعه و سنى دلالت دارد كه آفرينش انوار مقدّس اهل بيت عليهم السلام قبل از خلقت عالم و آدم بوده است .(2) در برخى از آن روايات آمده : خدا براى آزمايش فرشتگان ابرى تاريك و ظلمانى بر آنها فرستاد كه از شدّت ظلمت آن به ستوه آمده و خدا را به انوار مقدّس اهل بيت عليهم السلام سوگند دادند تا مشكل آنان برطرف گردد .(3)

ص: 108


1- . عده الداعى 163 - 164 و رجوع شود به وسائل 7 / 101 ، مستدرك 12 / 269 - 270 ، بحارالأنوار 22 / 369 و 91 / 22 ، تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام 68 ، مجموعه ورّام 2/100 ، جامع احاديث الشّيعة 19 / 296 - 297 .
2- . رجوع شود به غاية المرام علامه سيد هاشم بحرانى و ترجمه آن كفاية الخصام باب اول و دوم ، عوالم العلوم 11 / 1 / 17 - 29 ، كتاب فاطمة الزهراء عليهاالسلام گفتار علامه امينى ، تنظيم حسان .
3- . رجوع شود به إرشادالقلوب 2 / 403 ، تأويل الآيات 144 ، مدينة المعاجز 3/223 ، 421 ، بحارالأنوار 37 / 84 و 43 / 18 ، عوالم العلوم 11 / 1 / 17 حديث 1 و صفحه 20 - 22 حديث 3 .
ب) توسل جبرئيل به اهل بيت عليهم السلام براى توفيق خدمتگزارى

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: اسرافيل و جبرئيل هر كدام خود را از ديگرى برتر مى دانست ، آنها از خدا درخواست داورى كردند ، خدا به آن دو فرمود : «به عزّت و جلالم سوگند من بهتر از شما را آفريده ام». سپس نوشته اى را بر ساق راست عرش به آن دو نشان داد كه: لا إله إلا اللّه ، محمّد رسول اللّه ،

وعلي وفاطمة والحسن والحسين أحبّاء اللّه [خير خلق اللّه]. جبرئيل عرض كرد : خدايا به حق آنان بر تو، مرا خدمتگزار آنان قرار ده . خدا فرمود: پذيرفتم.(1)

ج ) توسل فُطْرُس ملَك

فطرس در امتثال دستورى از خداوند كوتاهى كرد و به عقوبت آن پر و بالش شكسته و به جزيره اى انداخته شد . هنگامى كه جبرئيل با فرشتگان براى عرض تبريك ولادت امام حسين عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله مى رفت، عبورش به فطرس افتاد. او درخواست كرد كه مرا همراه خود ببر تا پيامبر صلى الله عليه و آله برايم دعا فرمايد ؛ جبرئيل پذيرفت. فطرس به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله خود را به سيدالشهدا عليه السلام - و بنابر بعضى روايات به گهواره آن حضرت - ماليد و بلافاصله بال و پرش به حالت اول بازگشت .(2)

ص: 109


1- . رجوع شود به : ارشادالقلوب 2 /403 - 404 ، بحارالأنوار 16 / 364 - 365 و 26 / 344 - 345 .
2- . اين مطلب در كتب معتبر با اسناد متعدد روايت شده است ، رجوع كنيد به : بصائر الدرجات 68 ، كامل الزيارات 66 ، امالى شيخ صدوق قدس سره 137 ، اختيار معرفة الرجال 2/850 ، روضة الواعظين 155 ، مختصر بصائر الدرجات 35 چاپ ديگر: 152، دلائل الامامة 79 (چاپ ديگر: 190) ، عيون المعجزات 60 ، الثاقب في المناقب 338 - 339 ، الخرائج والجرائح 1/252 ،مناقب 3 / 229 ، بشارة المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 219 چاپ ديگر: 338 ، مستطرفات السرائر 580 ، مزار ابن مشهدى رحمه الله 399 ، مصباح المتهجد 826 - 827 ، اقبال الأعمال 689 (چاپ ديگر : 3/304) ، الصراط المستقيم 2/179 ، مصباح شيخ كفعمى قدس سره 543 - 544 ، البلد الأمين 185 ، الدرالنظيم 528 ، بحار 26/340 - 341 و 43/243 - 245 ، 250 - 251 و 44/182 و50/66 ، 67 و 98/347 - 348 ، 367 ، عوالم 17/17 - 19 ، 47 - 48 ، مستدرك 10/410 - 411 . علامه وحيد بهبهانى مى نويسد: قضيه فطرس نزد علما مشهور و مورد قبول آنها واقع شده است . (تعليقه نهج المقال 312) . علامه سيد هاشم بحرانى فرموده : حديث فطرس از احاديثى است كه در كتب حديث مكرر نقل شده . (مدينة المعاجز 3 / 438) . و شيخ حرّ عاملى نوشته : بيشتر محدثين اين روايت را در تأليفاتشان روايت كرده اند . (اثبات الهداة 2 / 580) . لازم به تذكر است كه عبارت «فأبطأ» و «فتلكأ» كه در روايات آمده به معناى كُندى است و نافرمانى و معصيت محسوب نمى شود، بلكه از قبيل ترك اولى است، نظير آنچه برخى در اعتراض فرشتگان به استخلاف حضرت آدم عليه السلام در آيه مباركه ذيل گفته اند : «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ». (البقرة (2) : 30) . البته در روايتى عبارت «اباء» - به معناى امتناع - آمده كه به قرينه روايات ديگر حمل بر همان كوتاهى مى شود نه نافرمانى .
د ) توسل فرشتگان هميشه و در هر حال

امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود: تمامى فرشتگان هميشه به ولايت ما به خدا تقرّب مى جويند .(1)

در زيارت مى خوانيم: «بل يتقرّب أهل السماء بحبّكم ، وبالبراءة من أعدائكم، وتواتر البكاء على مصابكم»، يعنى: اهل آسمان به دوستى شما، به بيزارى از دشمنان شما، و به گريه پيوسته در مصائب شما به درگاه خداوند تقرّب مى جويند .(2)

ص: 110


1- . بصائرالدرجات 69 ، تأويل الآيات 517 ، تفسير قمى 2 / 255 ، بحارالأنوار 24 / 210 و 26/339 و 56 / 176 و 65 / 78 .
2- . زيارت جامعه ائمه مؤمنين عليهم السلام ، مزار ابن مشهدى قدس سره 294، مصباح الزائر 462 ، بحار 99/164 .

نزول فرشتگان در كربلا و بقيه مشاهد مشرّفه نيز نوعى توسل و تقرّب به زيارت سيدالشهدا وساير معصومين عليهم السلام بشمار مى آيد .(1)

2 . توسل حضرت آدم عليه السلام براى پذيرفته شدن توبه اش

شيعه و سنى نقل كرده اند كه خداى تعالى در ابتداى آفرينش به حضرت آدم عليه السلام فرمود كه هر كس به اهل بيت عليهم السلامتوسل داشته باشد ، حاجت روا مى گردد.(2)

توبه حضرت آدم عليه السلام به توسّل به پنج وجود مقدّس عليهم السلام پذيرفته شده،(3)

و در احاديث متعدّد آيه شريفه : «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»(4) نيز به همين مطلب تفسير شده است .(5)

ص: 111


1- . كامل الزيارات 113 ، باب 39 ، بحار 100/116 باب 2 احاديث 7، 8، 9، 27 و 101/51 باب 9 .
2- . علل الشرائع 1 / 135 ، معانى الأخبار 57 ، بحارالانوار 15/14 و 27/4 ، عوالم 11 / 1 / 26 حديث 10 و عوالم 11/1/22 - 23 حديث 4 به نقل از فرائدالسمطين 1/36 ، ارجح المطالب 461 .
3- . احاديث فراوان بر آن دلالت دارد، رجوع شود به: تفسير عياشى 1 / 41 ، قصص الأنبياء راوندى 51 ، اليقين 190 ، 234، بحار 11/172 - 175 ، 181 ، 187 و 16 / 367 و 26 / 322 ، 324 و 27 / 7 ، عوالم 11/1/27 - 29 حديث 11 ، 13 ، مستدرك 5 / 237 ، جامع احاديث الشيعة 19 / 298 - 302 .
4- . البقرة 2 : 37 .
5- . كافى 8 / 304 ، تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 211 ، تفسير فرات 57 ، معانى الأخبار 125 ، تفسير عياشى 1 / 41 ، العمدة ابن بطريق 379 ، الصراط المستقيم 1 / 294 ، قصص الأنبياء راوندى 54 ، متشابه القرآن 1 / 214 ، مناقب 1 / 283 ، كشف الغمة 1 / 465 ، اليقين 174 ، نهج الحق 179 ، تأويل الآيات 50 ، 52 ، بحارالأنوار 11 / 177 ، 187 و 24 / 183 و 25 / 4 و 26/320 ، 323 ، 324 ، 325 ، 326 ، 333 و 27 / 39 و 36 / 56 و 37 / 65 و 44 / 245 و 92 / 167 ، وسائل 7 / 99 ، مستدرك 5 / 238 ، جامع احاديث الشيعة 19 / 298 - 302 .

امام سجاد از پدران بزرگوارش عليهم السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم نقل فرمود : هنگامى كه خدا شبح هاى نورانى ما را از بالاى عرش به صلب حضرت آدم عليه السلام منتقل نمود، ايشان از خداوند پرسيد: اين نورها ديگر چيست؟ خداى عزّوجلّ فرمود: اين نورهايى است كه من آن را از برترين و شريف ترين مكان عرش به صُلب تو منتقل نمودم و چون تو ظرف وجود آنان بودى به فرشتگان دستور دادم برايت سجده كنند.

حضرت آدم عليه السلام از خدا شرح و توضيح بيشترى درخواست نمود . خداوند تعالى فرمود: «اى آدم، به بالاى عرش نگاه كن» هنگامى كه او چشم انداخت ، نور شبح هاى ما بر آن نقش بست مانند آيينه اى كه چهره انسانى را نشان مى دهد. از خداوند پرسيد: اين شبح ها چيست؟ خداوند فرمود: «اين شبح هاى برترين مخلوقات من است» و پس از ذكر نام پنج وجود مقدّس و اشتقاق و گرفته شدن نامشان از اسامى خدا، فرمود: اينها بهترين مخلوقات و گرامى ترين مردمان هستند، گرفتن و عطا نمودن و ثواب و عقاب من به اينها است، هرگاه به مشكل سختى برخوردى به آنان توسّل نموده و نزد من تقرّب بجوى و آنها را شفيع خويش قرار ده ؛ زيرا من بر خويش قسم ياد نموده ام كه هر كس كه به واسطه آنان اميد به من داشته باشد نا اميدش نكنم و هر كس به وسيله آنان از من درخواست كند او را دست خالى برنگردانم. لذا هنگامى كه حضرت آدم عليه السلام مرتكب خطا شد (به آنان توسّل جست و) خدا را به آن عزيزان قسم داد و خدا هم توبه اش را پذيرفت و او را آمرزيد.(1)

ص: 112


1- . تأويل الآيات 51 - 48 ، بحار 11 / 151 - 150 .

پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: خدا به حضرت آدم خطاب فرمود: تو در خوردن از درخت نافرمانى من كردى ولى مرا تعظيم كردى به اين كه در برابر محمّد و آل محمّد عليهم السلام تواضع نمودى، پس به رستگارى كامل نايل مى شوى و ننگِ لغزش (و آثار و تبعات نافرمانى) از تو زايل خواهد شد . براى رسيدن به اين هدف مرا به پيامبر و خاندانش عليهم السلام بخوان.(1)

و فرمود : جبرئيل به حضرت آدم عليه السلام ياد داد كه بگويد :

اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ ، وَ بِحَقِّ عَلِيٍّ وَصِيِّ نَبِيِّكَ ، وَ بِحَقِّ فَاطِمَةَ بِنْتِ نَبِيِّكَ ، وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سِبْطَيْ نَبِيِّكَ إِلاّ تُبْتَ عَلَيَّ فَارْحَمْنِي [وَرَحِمْتَني] حضرت آدم عليه السلام اين كلمات را گفت و خدا توبه اش را پذيرفت . سپس حضرت فرمود: هر گرفتارى با نيّت خالص خدا را به اين كلمات بخواند، دعايش مستجاب مى شود.(2)

3 . توسل پيامبران و امت هاى گذشته

احاديثى كه حكايت از استجابت دعاى پيامبران گذشته عليهم السلام يا امت آنان با توسل به اهل بيت عليهم السلام دارد ، فراوان است .(3)

امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: هنگامى كه حضرت آدم عليه السلام مرتكب خطا شد توبه اش اين بود كه گفت: «خدايا به حقّ محمّد و

ص: 113


1- . احتجاج 1 / 53 ، بحارالانوار 21 / 229 ، جامع احاديث الشّيعة 19 / 298 .
2- . تفسير فرات 57 ، بحارالانوار 26/333 ، مستدرك 5/238 ، جامع احاديث الشّيعة 19 / 300 .
3- . بحارالأنوار 26 / 319 ، باب 7 : أن دعاء الأنبياء عليهم السلام استجيب بالتوسل والاستشفاع بهم عليهم السلام .

آل محمّد از تو درخواست مى كنم كه مرا بيامرزى» و خدا از خطاى او درگذشت.

هنگامى كه حضرت نوح عليه السلام سوار بر كشتى بود و از غرق شدن ترسيد گفت: «خدايا به حقّ محمّد و آل محمّد از تو درخواست مى كنم كه مرا از غرق شدن نجات دهى» و خدا او را نجات داد.

هنگامى كه حضرت ابراهيم عليه السلام در آتش انداخته شد، گفت: «خدايا به حقّ محمّد و آل محمّد از تو درخواست مى كنم كه مرا از آتش نجات دهى» خدا آتش را بر او سرد و سلامت قرار داد.

هنگامى كه حضرت موسى عليه السلام عصايش را انداخت ، احساس ترس نمود لذا گفت: «خدايا به حقّ محمّد و آل محمّد از تو درخواست مى كنم كه مرا ايمن گردانى» خداوند فرمود: نترس كه تو برترى .(1)

بنابر روايت ثامن الحجج حضرت رضا عليه السلام : حضرت موسى عليه السلام هنگام شكافته شدن دريا نيز خدا را به حقّ اهل بيت عليهم السلام خواند تا كف

دريا خشك گرديد .

و حضرت عيسى عليه السلام هنگامى كه يهوديان مى خواستند او را به قتل برسانند خدا را به حقّ اهل بيت عليهم السلام خواند و از كشته شدن نجات يافت و سپس خدا او را به آسمان بالا برد.(2)

ص: 114


1- . رجوع شود به: امالى شيخ صدوق 218، احتجاج 1/47، روضه الواعظين 2/272 ، جامع الأخبار 8 ، تأويل الآيات 53 ، بحار 16/366 و 26/319 ، وسائل 7 / 100 ، جامع احاديث الشّيعة 19/301 .
2- . قصص الانبياء عليهم السلام 106 ، بحار 11/69 و 26/325 ، وسائل 7/103 ، جامع الاحاديث 19/302 .

در روايت ابن عباس اضافه شده كه حضرت يعقوب عليه السلام نيز - به تعليم جبرئيل عليه السلام - خدا را به حقّ پنج وجود مقدّس قسم داد تا ديدگانش بينا گشته و يوسف و بنيامين به او برگردانده شوند .(1)

بنابر فرمايش امام صادق عليه السلام نجات حضرت يوسف عليه السلام از چاه ، از نيرنگ زليخا ، از زندان ، رسيدن به پادشاهى مصر و ... همه به بركت صلوات و توسل به اهل بيت عليهم السلام بوده است .(2)

مفضّل از آن حضرت نقل كرده است كه : كلماتى كه خدا به واسطه آن حضرت ابراهيم عليه السلام را آزمود(3) همان كلماتى است كه حضرت آدم عليه السلام از خدا تلقّى كرد(4) و گفت: خدايا به حقّ محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام از تو درخواست مى كنم كه توبه ام را بپذيرى.(5)

از امام عسكرى عليه السلام روايت شده كه بالا رفتن حضرت ادريس و رسيدن به مراتب عالى نيز به بركت محمّد و آل محمّد عليهم السلام بوده است .(6)

ص: 115


1- . امالى شيخ صدوق قدس سره 250 ، بحار 12 / 260 ، وسائل 7 / 101 ، جامع احاديث الشّيعة 19/ 302 .
2- . رجوع شود به : تفسير قمى 1 / 354 ، تفسير عياشى 2 / 170 ، قصص الأنبياء راوندى 132 ، بحارالأنوار 12/247، 291 و 92 / 186 .
3- . اشاره به آيه: «وَاِذِ ابْتَلَى_'feاِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَاَتَمَّهُنَ قَالَ اِنِّيجَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاما» البقرة 2: 124 .
4- . اشاره به آيه مباركه:«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ» البقرة 2: 37.
5- . خصال 1 / 304 ، كمال الدين 2 / 358 ، معانى الاخبار 126 ، مناقب 1 / 283 ، بحارالأنوار 11/177 و 12 / 66 و 24 / 177 و 26 / 323 ، جامع احاديث الشّيعة 19 / 299 .
6- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 263 ، احتجاج 1 46 ، تأويل الآيات 76 ، بحارالأنوار 9/314 و 17 / 335 و 67 / 164 .

عامّه - ضمن روايتى در فضيلت پنج وجود مقدّس - از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمنقل كرده اند كه فرمود: اگر ما نبوديم كشتى نوح به حركت در نمى آمد .(1)

در اين زمينه مطلب جالبى اتفاق افتاده كه نقل آن مناسب است :

باستان شناسان روسى در اعماق زمين به چند تخته پاره برخورد مى كنند كه بعدا معلوم مى شود اينها مربوط به كشتى حضرت نوح - على نبيّنا و آله و عليه السّلام - است و چند سطر كوتاه بر يكى از آنها نوشته شده

و اصلاً پوسيدگى و خرابى هم برنداشته است ، و اكنون در موزه آثار باستانى مسكو در معرض ديد همگان مى باشد .

هفت نفر از مهم ترين باستان شناسان و اساتيد خط شناس و زبان دانان روسى و چينى پس از 8 ماه بررسى گفتند: اين عبارات به لغت سامى يا سامانى است و معنايش اين است كه: اى خداى من و اى ياور من ، به رحمت و كرمت مرا يارى نما ، و به پاس خاطر اين نفوس مقدّسه: محمّد، ايليا (على)، شبّر (حسن)، شبير (حسين) و فاطمه، آنان كه همه بزرگ و گرامى اند و جهان به بركت آنها برپاست، به احترام نام آنها مرا يارى كن، تنها تويى كه مى توانى مرا به راه راست هدايت كنى.(2)

موارد توسل امت هاى گذشته به اهل بيت عليهم السلام نيز بسيار است ، مانند:

نجات بنى اسرائيل از شكنجه و عذاب فرعونيان به بركت توسل و

ص: 116


1- . الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان 118 ، بحارالأنوار 26 / 333 .
2- . مجله مكتب اسلام، سال دوازدهم، شماره 10، صفحه 26 به نقل از مجله رسمى و پرتيراژ شوروى : اتفاد نيزوب، شماره تشرين 1953 .

صلوات ،(1) شكافته شدن دريا براى آنها با توسل ،(2) يادآورى توسل پيامبران گذشته عليهم السلام ، و توسل براى آسان شدن قتل گوساله پرستان و نقل كلام خداوند كه «اگر گوساله پرستان هم توسل داشتند گمراه نمى شدند!»(3) عفو و گذشت خدا از آنان به جهت توسل ،(4) زنده شدن مردگان صاعقه به جهت توسل حضرت موسى عليه السلام به اهل بيت عليهم السلام .(5)

همچنين هنگام سرگردانى بنى اسرائيل و شدّت عطش آنان حضرت موسى عليه السلام با توسل به اهل بيت عليهم السلام از خدا آب طلب نمود و خدا فرمان داد كه با عصايت بر سنگ بزن ، و دوازده چشمه از آن جوشيد .(6)

خداى تعالى به يهوديان نيز فرموده بود كه در شدايد و سختى ها به محمّد و آل محمّد عليهم السلام متوسل شوند و هنگام دعا خدا را به آنان بخوانند.

يهوديان در سختى هايى كه از كفار مى كشيدند مى گفتند :

«اللهم انصرنا بالنبي المبعوث في آخر الزمان الذي نجد نعته في التوراة»

يعنى : خدايا به پيامبرى كه در آخرالزمان مبعوث مى شود و اوصاف او را در تورات يافته ايم تو را سوگند مى دهيم، ما را يارى كن .(7)

ص: 117


1- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 225 - 226 ، بحارالانوار 13 / 47 - 48 و 91 / 61 - 62 .
2- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 228 ، بحارالانوار 13 / 139 و 91 / 6 .
3- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 235 ، بحارالانوار 13 / 235 و 91 / 8 - 7 .
4- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 232 ، بحارالانوار 13 / 232 - 233.
5- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 236 ، بحارالانوار 13 / 236.
6- . تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 240 - 241 ، بحارالانوار 13 / 184 و 91 / 8 - 9
7- . رجوع شود به تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام 352 - 359 ، بحار 22/63 و 91/10 - 15 . در منابع عامه نيز نظير اين مطلب آمده است، رجوع شود به : الدرّالمنثور 1/88، امتاع الاسماع مقريزى 3/359، السيرة الحلبية 2/321 ، تفسير سمرقندى 1/99. درباره توسل جناب سلمان قبل از اسلام آوردنش رجوع شود به : كمال الدين 1 / 161 ، 163 ، الخرائج والجرائح 3 / 1078 ، روضه الواعظين 2 / 275 ، 277 ، قصص الأنبياء راوندى 302 ، بحارالانوار 22 / 355 ، 357 .

4 . توسل در آخرت

در قيامت نيز همه - حتى پيامبران و جانشينان آنان عليهم السلام - دست به دامان پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم مى شوند(1) و همه نيازمند شفاعت محمّد و آل محمّد عليهم السلام هستند . از آن مهم تر آن كه امام باقر عليه السلام فرمود: بنده اى ساليانى دراز(2) در آتش جهنّم خواهد بود و پس از آن به درگاه خدا عرضه مى دارد : «به حقّ محمّد و آل محمّد به من رحم كن» خداوند به جبرئيل فرمان مى دهد كه او را از آتش بيرون بياورد ... سپس به او مى فرمايد: اگر مرا به حقّ محمّد و آل محمّد عليهم السلامنخوانده بودى خوارى طولانى در آتش داشتى ولى من تعهّد كرده ام كه هر بنده اى كه (مرا به آنها قسم دهد و) به حقّ آنان از من درخواست نمايد، او را بيامرزم .(3)

ص: 118


1- . عامه نيز اين مطلب را روايت كرده اند ، رجوع شود به : صحيح مسلم 1/124 ، صحيح بخارى 5/147 و 7/203 و 8/172 ، 183 .
2- . تعبير روايت هفتاد «خريف» است ، و خود حضرت «خريف» را به هفتاد سال معنا كرده اند كه در مجموع چهارصد و نود سال مى شود.
3- . معانى الاخبار 226 ، ثواب الأعمال 154 ، خصال شيخ صدوق قدس سره 2 / 584 ، امالى شيخصدوق قدس سره 672 ، امالى شيخ مفيد قدس سره 218 ، امالى شيخ طوسى قدس سره 675 ، بشاره المصطفى صلى الله عليه و آله وسلم 210 ، جامع الأخبار 142 ، روضه الواعظين 2/271 ، عده الداعى 163 ، مجموعه ورام 2/82 ، بحارالانوار 8/282 و 91 / 1 - 2 ، وسائل 7/98 ، مستدرك 5 / 228 .

توسل در روايات و منابع اهل تسنن

حقيقت آن است كه تمام فرقه هاى چهارگانه اهل تسنن بلكه عموم فرقه هاى منسوب به اسلام توسّل را قبول دارند و در كتب فقه و حديث به آن تصريح كرده اند(1) و فقط فرقه ضالّه وهّابيت - به پيروى از ابن تيميه - در برخى از مصاديق توسّل شبهه نموده است .

بخارى توسل صحابه به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و توسل و استسقا به عموى آن حضرت ، عباس را از زبان عمر نقل كرده است.(2)

بزرگان عامه - در روايتى كه حكم به صحت آن نموده اند - نقل كرده اند كه نابينايى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم رفته درخواست دعا نمود تا چشمانش شفا يابد ، حضرت كيفيت توسل به خويش را به او چنين تعليم فرمود كه وضوى نيكو گرفته و اين گونه دعا كن :

«اللهم إني أسألك وأتوجّه إليك بنبيك نبيّ الرحمة، يا محمّد إني توجّهت بك إلى ربّي في حاجتى هذه لتقضى لي، اللهم شفّعه لي»، يعنى: بارالها ، من از تو درخواست مى كنم و به تو روى آوردم به واسطه پيامبرت پيامبر رحمت. اى محمد، من به وسيله تو به سوى پروردگارم در اين حاجتم روى آورده ام تا برآورده گردد. خدايا شفاعت او را براى من پذيرا باش .(3)

ص: 119


1- . بسيارى از فقهاى مذاهب اربعه پس از ذكر مسائل حج ، متعرض زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و توسل به آن حضرت نيز شده اند ، براى نمونه رجوع شود به : المجموع 8/274، المغنى 3/589 و ... .
2- . صحيح بخارى 2/16 ابوب الاستسقاء و 4/209 (مناقب المهاجرين) .
3- . مسند احمد 4/138 ، سنن ترمذى 5/229 ، مستدرك حاكم 1/313، 519 ، سنن نسائى 6/169 ، صحيح ابن خزيمة 2/226 - 225 ، دلائل النبوة بيهقى 6/166 - 168 ، البداية والنهاية 6/179 ، الجامع الصغير 1/227 ، كنزالعمال 2/181 و 6/521 . لفظ «يا محمد» در برخى از منابع نيست .

آنها توسل پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم را نيز از صحابه نقل و حكم به صحت آن كرده اند . طبرانى نقل مى كند كه كسى با عثمان بن عفان كارى داشت ولى با بى اعتنايى او مواجه گرديد . پس نزد عثمان بن حنيف رفت و مشكل خود را با او در ميان گذاشت ، او چنين سفارش كرد كه : وضوى نيكو بگير و به مسجد رفته دو ركعت نماز بگزار و اين گونه دعا كن : «اللهم إني أسألك وأتوجّه إليك بنبيك محمد نبيّ الرحمة ، يا محمد ، إني توجّهت بك إلى ربّي فيقضي لي حاجتي».(1)

ابن ابى شيبه - استاد بخارى - و بزرگان وهابيت روايتى را نقل كرده اند كه دلالت دارد بر آن كه در حضور صحابه به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم توسل جسته شد و آنها انكار نكردند . متن روايت چنين است:

«أصاب النّاس قحط في زمان عمر بن الخطاب فجاء رجل قبر النّبيّ صلّى اللّه عليه[وآله]وسلّم فقال : يا رسول اللّه استسق لاُمّتك فإنّهم قد هلكوا». يعنى : مردم در زمان عمر دچار قحطى و خشكسالى شدند ، مردى كنار قبر مطهر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم رفته و عرض كرد : يا رسول اللّه ، از خدا طلب باران كن كه امتت هلاك شدند .(2)

ص: 120


1- . المعجم الصغير طبرانى 1/183 - 184 ، المعجم الكبير 9/31 ، مجمع الزوائد 2/279 .
2- . المصنف ابن ابى شيبه 7 / 482 ، چاپ ديگر 12/31 - 32، البداية و النّهاية 7 / 105 فتح البارى 2 / 495 (چاپ ديگر 2/412). ابن كثير (مقتداى وهابيان) در البداية و النّهاية و ابن حجر در فتح البارى تصريح به صحت سند اين روايت كرده اند.

دنباله روايت آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم به خواب آن شخص آمده و بشارت باران دادند.

شارح نهج البلاغه ، ابن ابى الحديد معتزلى نقل مى كند كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم هنگام دعا خدا را به حق اميرمومنان عليه السلام سوگند داد و هنگامى كه حضرت على عليه السلام اظهار تعجب نمود ، رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فرمود : «أو أحدٌ أكرمُ منكَ عليه فأستشفع به إليه» يعنى : مگر نزد خداوند كسى عزيزتر از تو پيدا مى شود تا او را شفيع قرار دهم ؟!(1)

اين مختصر گنجايش نقل روايات عامه در اين موضوع را ندارد ولى اشاره به برخى از عناوين آن روايات مناسب است :

1 . توسّل حضرت آدم عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم

2 . توسّل حضرت آدم عليه السلام به اهل بيت عليهم السلام

3 . توسّل اميرمؤمنان عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم

4 . توسّل صحابه به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم مانند توسّل آنان در جنگ با مسيلمه

5 . توسّل در حضور صحابه و عدم انكار آنان

6 . توسّل تابعين

7 . توسّل بزرگان اهل تسنن به اهل بيت عليهم السلام ، مانند توسّل ابوعلى خلال - از بزرگان حنابله - به امام كاظم عليه السلام(2) و توسل محمّد بن على بن سهل شافعى و حاكم نيشابورى و ... به امام رضا عليه السلام(3)

ص: 121


1- . شرح ابن ابى الحديد 20 / 316 .
2- . تاريخ بغداد 1 / 120 .
3- . فرائد السّمطين جوينى شافعى 2 / 165 - 166 براى دستيابى به منابع موارد گذشته و موارد ديگر و توضيح بيشتر رجوع شود به : شناخت وهابيت از استاد نجم الدين طبسى 449 - 478 .

8 . توسل اهل كتاب به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم(1)

9 . توسّل همه حتى پيامبران عليهم السلام در قيامت به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم(2)

دانشمند بنام اهل تسنن سُبكى (متوفى 756) مى گويد : توسل و استغاثه به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم كارى نيك است و هيچ كس از گذشتگان آن را ناپسند نشمرده تا آن كه ابن تيميه روى كار آمد و آن را انكار نمود و از راه راست منحرف گرديد و بدعتى نهاد كه هيچ دانشمندى حاضر نيست آن را بپذيرد ، او با اين كارش آفت و بلايى براى مردم گرديد.(3)

كلمات ديگر دانشمندان عامه در اعتقاد به توسل و تأكيد بر آن ، مُشت محكمى است بر دهان ياوه گويانى كه خيال مى كنند توسل اختصاص به مذهب شيعه دارد ، ولى اين مختصر گنجايش نقل آن را ندارد.(4)

پاسخ به چند سؤال و شبهه درباره توسل

1 . چرا حاجتمان را مستقيم از خدا نخواهيم ؟!

يكى از شبهه هايى كه درباره توسل مطرح شده آن است كه ما نيازى به توسل نداريم ، بلكه مى توانيم بدون واسطه از خدا حاجتمان را درخواست كنيم .

ص: 122


1- . الدرّالمنثور 1/88، امتاع الاسماع 3/359، السيرة الحلبية 2/321 ، تفسير سمرقندى 1/99.
2- . صحيح مسلم 1/124 ، صحيح بخارى 5/147 و 7/203 و 8/172 ، 183 .
3- . شفاء السقام 293 ، فيض القدير 2/170 .
4- . براى نمونه رجوع كنيد به : شيعه شناسى 1/164 ، سلفى گرى 415 - 417، 420 - 421 .

در پاسخ مى گوييم : نظام اين عالم - چه در مادّيّات و چه در معنويّات - نظام علّت و معلول و اسباب و مسبّبات است ، همان گونه كه بشر براى رفع نيازهاى مادّى اش به اسباب ظاهرى روى مى آورد و آن را منافى با يكتاپرستى و توحيد نمى داند ، در امور معنوى نيز - به تصريح كتاب و سنت - نيازمند وسيله و واسطه است، پس توسل ، امتثال فرمان خدا و تعبّد محض و خالص يكتاپرستان است .

همان گونه كه هنگام بيمارى به پزشك مراجعه مى كنيم ، يا براى امرار معاش به كسب و كار مى پردازيم و ... ، و صحيح نيست كه دست روى دست بگذاريم و بگوييم : خدا بايد ما را شفا دهد ، يا روزى به دست ما برساند و ... ، در موارد درخواست از خدا نيز - به دستور قرآن و روايات فراوان و مسلّم بين همه مسلمانان - وظيفه ما توسل به مقرّبان درگاه خداوند يعنى اهل بيت عليهم السلام است .

2 . گفتن يا رسول اللّه و ... خضوع در برابر آن حضرت و عبادت ايشان محسوب مى شود ، پس شرك است.

پاسخ: عبادت به معناى بندگى، خضوع و تذلّل و اظهار آن است ، پس هر عبادتى خضوع است ولى هر خضوعى عبادت نيست. خداوند در قرآن خضوع در برابر مؤمنان را مى ستايد و مى فرمايد : « أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ » ،(1) فرشتگان در برابر حضرت آدم عليه السلام، و برادران حضرت يوسف عليه السلام در برابر او سجده كردند پس خضوع بود ولى عبادت آن دو

ص: 123


1- . المائدة 5 : 54 .

بزرگوار نبود زيرا حضرت آدم و حضرت يوسف عليهماالسلام عنوان قبله داشتند نه عنوان معبود .

3 . استغاثه به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و ديگر مقرّبان ، به اين اعتقاد كه آنها حاجت انسان را روا مى كنند شرك است ؛ زيرا تأثير به خدا اختصاص دارد و روا شدن حاجت به دست خداوند است .

پاسخ: از اين جهت كه تأثير را مستند به خدا و روا شدن حاجت را از او مى دانيم شرك نيست، چنان كه حضرت يوسف عليه السلام فرمود: پيراهن مرا بر صورت پدر بنهيد تا بينايى اش بازگردد .(1)

4 . پاسخِ شما مربوط به حال حيات آنها مى شود نه بعد از رحلت .

پاسخ : آنها در برزخ نيز حيات دارند و كلام ما را مى شنوند.(2)

5 . اگر خطاب مستقيما به آنها متوجّه نشود و بگويد: «اللّهمّ إنّي أسألك بجاه نبيّك» و امثال آن گرچه شرك نيست، ولى بدعت است .

پاسخ: چگونه ممكن است مطلبى كه قرآن و روايات مسلّم بين امّت اسلام بر آن دلالت دارد بدعت ناميد؟! مگر قرآن دستور به توسل نداد ؟! روايات مورد اتفاق شيعه و سنى هم مصداق آن را تعيين كرد . در رواياتى كه اهل تسنن هم آن را معتبر مى دانند همين نحوه از توسل آمده است، چنانكه قبلاً گذشت .(3)

ص: 124


1- . يوسف 12 : 93 .
2- . براى پاسخ به شبهات 2 - 4 از كتاب شيعه شناسى اثر استاد رضوانى استفاده شد .
3- . رجوع شود به صفحه 119 - 120 .

فهرست

بخش اول : فضيلت دعا

حقيقت دعا··· 7

فضيلت دعا··· 8

اهميت دعا··· 11

نكوهش ترك دعا··· 12

پندارهاى نادرست درباره دعا··· 14

1 . منافات دعا با رضاى به قضاى الهى··· 14

2 . اكتفا به دعا و كوتاهى در انجام وظيفه··· 17

3 . چرا دعا ؟ آنچه مقدّر است مى رسد !··· 19

4 . خدا از خواسته هاى ما اطلاع دارد ، نيازى به دعا نيست !··· 22

5 . فرصت نداشتن براى خواندن همه دعاها··· 23

6 . تلاش بى حاصل يا پاداش برتر و ماندگار ؟ !··· 24

بخش دوم : شرايط و آداب دعا

شرايط استجابت دعا··· 25

1 . شناخت خداوند··· 25

2 . اعتقاد صحيح در نبوت و امامت··· 26

3 . گمان نيك به خدا داشتن··· 26

4 . يأس از ديگران··· 27

5 . اقبال قلبى··· 27

6 . كسب حلال··· 27

7 . عمل صالح و فرمان بردارى از خداوند··· 28

8 . صدق و اخلاص··· 29

ص: 125

آداب دعا··· 31

1 . پاكى دل··· 31

2 . مداومت بر دعا در سختى و آسايش··· 31

3 . الحاح و اصرار در دعا··· 32

4 . نام بردن حوائج··· 32

5 . درخواست نيازهاى خرد و كلان··· 33

6 . شتاب نداشتن··· 33

7 . تسليم بودن در برابر مشيت پروردگار··· 35

8 . رقّت قلب ، گريه ، تباكى و تضرّع··· 35

9 . مخفيانه دعا كردن··· 38

10 . اجتماع در دعا··· 38

11 . توسل به اهل بيت عليهم السلام··· 40

12 . اهميت مكان دعا··· 40

13 . زمان هاى مناسب براى دعا··· 42

14 . رعايت حالات ظاهرى و باطنى··· 45

دعاهاى مأثوره··· 50

چهل دستور از اهل بيت عليهم السلام··· 51

دعا هنگام بيمارى··· 64

بخش سوم : بررسى موانع استجابت دعا

دعاى بدون پاسخ ؟ ! هرگز··· 69

فقدان شرايط دعا··· 72

موانع استجابت دعا··· 73

حكمت در منع··· 84

مصلحت در تأخير استجابت··· 89

اعطاى برتر در دنيا يا اعطاى پاداش اخروى··· 93

برخى از دعاهاى مستجاب··· 97

برخى از دعاهاى غير مستجاب··· 100

ص: 126

بخش چهارم : اهميت توسل به اهل بيت عليهم السلام در استجابت دعا

توسل در لغت و اصطلاح··· 103

كيفيت توسل··· 104

توسل در قرآن··· 105

سفارش اهل بيت عليهم السلام به توسل··· 106

توسل قبل از آفرينش عالم ، در دنيا و آخرت··· 108

1 . توسل و تقرّب فرشتگان به اهل بيت عليهم السلام··· 108

الف ) توسل فرشتگان قبل از آفرينش جهان··· 108

ب ) توسل جبرئيل به اهل بيت عليهم السلام براى توفيق خدمتگزارى··· 109

ج ) توسل فطرس ملَك··· 109

د ) توسل فرشتگان هميشه و در هر حال··· 110

2 . توسل حضرت آدم عليه السلام براى پذيرفته شدن توبه اش ··· 111

3 . توسل پيامبران عليهم السلام و امت هاى گذشته··· 113

4 . توسل در آخرت··· 118

توسل در روايات و منابع اهل تسنن··· 119

پاسخ به چند سؤال و شبهه درباره توسل··· 122

ص: 127

Why my prayers

are not answered

Analysis of the canses

of prayers going unanswered

By:

Mahdi Sadri

ص: 128

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109