لباس روحانیت در نبرد نمادها : کارکردهای لباس روحانیت

مشخصات کتاب

سرشناسه : اسماعیلی سادیانی، مهدی، 1356 -

عنوان و نام پدیدآور : لباس روحانیت در نبرد نمادها : کارکردهای لباس روحانیت / مهدی اسماعیلی سادیانی.

مشخصات نشر : قم : موسسه فرهنگی هنری طریق معرفت ثقلین، 1394.

مشخصات ظاهری : 120 ص .

شابک : 1-4195151-600-978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع: روحانیت - پوشاک

رده بندی کنگره: BP11/1394 5 الف پ/ 5

رده بندی دیویی: 297/04

شماره کتابشناسی ملی: 3492208

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب : خانم نرگس قمی

ص: 1

اشاره

تقدیم به روح بلند روحانی وارسته، مربی و معلم اخلاق مرحوم حجت الاسلام والمسلمين

ابوالفضل اسماعیلی

ص: 2

لباس روحانیت در نبرد نمادها

کارکردهای لباس روحانیت

ص: 3

سرشناسه : اسماعیلی سادیانی، مهدی، 1356 -

عنوان و نام پدیدآور : لباس روحانیت در نبرد نمادها : کارکردهای لباس روحانیت / مهدی اسماعیلی سادیانی.

مشخصات نشر : قم : موسسه فرهنگی هنری طریق معرفت ثقلین، 1394.

مشخصات ظاهری : 120 ص .

شابک : 1-4195151-600-978

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

موضوع: روحانیت - پوشاک

رده بندی کنگره: BP11/1394 5 الف پ/ 5

رده بندی دیویی: 297/04

شماره کتابشناسی ملی: 3492208

لباس روحانیت در نبرد نمادها

کارکردهای لباس روحانیت

به سفارش: مدیریت مطالعات معاونت تهذیب حوزه های علمیه

نویسنده: مهدی اسماعیلی سادیانی

زیر نظر شورای کارشناسی: هادی حسین خانی، کاظم علی محمدی، مهدی محمدی صیفار

حروفچین و صفحه آرا: سمانه کیانی بیدگلی

نوبت چاپ: تابستان 1394

چاپ: اول

شمارگان: 3000 نسخه

قیمت: 50/000 ریال

شابک: 1-4-95151-600-978

ناشر: موسسه فرهنگی هنری طریق معرفت ثقلین

لیتوگرافی، چاپ: نقش، زلال کوثر

مراکز پخش :

قم - صفائیه - کوی 37- پلاک 16

معاونت تهذیب حوزه های علمیه

تلفن : 02537841162

فروشگاه مجازی 24: ir.www.FM24

09190658050

ص: 4

فهرست

مقدمه 9

دلایل تقدس لباس روحانیت

تحت کفالت امیرالمؤمنین علیه السلام 15

عمامه در روایات 17

در طول تاریخ چه کسانی این لباس را پوشیده اند؟ 19

چرا مقدس ؟! 21

توجه خاص اهل بیت علیهم السلام 22

ضرورت

نبرد نمادها 27

لباس تعهد وتخصص 29

ضرورت و عدم ضرورت 31

ص: 5

نشان حاکمیت دین و نظام اسلامی در جامعه 32

خواست من یا خواست مولایم ؟ 33

آیا فرصتها همیشگی اند؟ 35

عوارض فرار از تلبس 37

کارکردهای معنوی

لباس محترم و مقدس در فرهنگ دینی 41

تعهدات متقابل من ولباس 43

عطر لباس روحانیت 45

حداقل کارایی 47

انتقال پیام بدون کلام و نوشتار 49

لباس ضد آتش 51

تفاوت اسامی به لحاظ تنوع کارکردها 52

کسب رضایت خداوند به آسانی 54

بایدها و نبایدها

ضرورت بالا بردن توان علمی و یادگیری مهارت های تبلیغی 59

تغییر مسیر با شیب تند 61

ص: 6

بعد از اصلاح این موارد، لباس بپوشیم 63

لباس اهل علم يا لباس اهل علم و عمل 64

فرد ملبّس، باید روحانی باشد 65

طبيب دوّار 67

روحانیت و فعالیت اقتصادی 69

موضع درست در مقابل برخوردهای غلط 71

تلبس زودهنگام 73

مستثنیات تلبس 74

پدیده دو زیستی 75

تفاوت شیک پوشی و تمیزی 76

وسوسه ها و موانع موجود

آیا تبلیغ منحصر در لباس روحانیت است؟ 81

استواری در عقیده 83

آیا اشتباه، مجوز اشتباه است؟ 84

توجیه ها 85

پاسخ توجیه ها 86

ص: 7

وسوسه ها 87

پاسخ وسوسه ها 88

دستاویزهای فرار از مسئولیت 91

توقعات

توقعات درست مردم از روحانیت 97

آئین نامه تلبّس

آئین نامه ی تلبّس طلاب حوزه های علمیه 113

فصل اول: تعاریف وکلیات 113

فصل دوم: ضوابط و مقررات 115

منابع و مآخذ 120

ص: 8

مقدمه

در موقعیتی که تمام رسانه ها با شدت و حدت و با ابزارهای ارتباطی مختلف افکار و اذهان جهانیان را نشانه رفته اند در زمانی که جهان غرب و حتی شرق، از بی دینی و بی هویتی خسته و دست از پا درازتر به دنبال راه و راهنمایی هستند که هویتشان را به آنها نشان بدهد، در عصری که بشریت به سبب عطش حقیقت جویی، دست به دامان عرفان های ساختگی مثل: «اوشو»، «اکنکار»، «ذن» و «یوگا» شده است، در فضایی که بشریت کاسه گدایی اش را به دست گرفته و معنویت و معرفت و هویت گدایی می کند، در بازار آشفته دعوت های پولی به مذاهب ساختگی مانند وهابیت و بهائیت، در زمانی که ادیان، مذاهب و آیین های ساختگی، نمادهای باطل شان را به جهانیان عرضه می نمایند و خلاصه در میدان نبرد نمادها، آئین ها و مذاهب؛ نمادی مقدس و برتر، ساده و در دسترس و در عین سادگی سازگار با فطرت، کارآمد و مؤثر، آرام بخش و معنوی به میدان مبارزه آمده و «هَل مِن مُبارز» می طلبد.

این نماد با پشتوانه نبوت و اعتبار هزار و چند صد ساله و به عنوان آخرین و

ص: 9

کامل ترین دین، در مقابل تمام مدعیان پیشین و بعضاً دروغ-ي-ن قد علم کرده و موفقیتش آن قدر چشمگیر بوده است که تمام مدعیان را نگران کرده است؛ به شکلی که با چنگ و دندان و زر و زور کمر به شکستن آن بسته اند.

اگر قبول کردیم که نبرد عصر حاضر، نبرد نمادهای دینی و اعتقادی است؛ بنابراین روحانیت عالم و فاضل، باید با کمک «نماد» محترم مذهب حقه ی تشیع یعنی «لباس ارزشمند روحانیت»، به ترویج معارف ناب اسلام و اهل بيت عليهم السلام بپردازد و از حریم اعتقادات و معارف اسلام دفاع نماید.

نوشته حاضر تلاشی است برای معرفی این نماد مقدس؛ نمادی که دارای پیشینه تاریخی طولانی و کارکردهای معنوی بسیاری است. اما این نماد باید و نبایدهایی دارد و توقعاتی را به وجود می آورد که لازم است به کارگیرندگان آن مراعات کنند و موانع آن را برطرف نمایند. در این کتاب به موارد مذکور پرداخته می شود.

در پایان از آقای مهدی اسماعیلی که کتاب حاضر به همت وی تدوین شده است، تقدیر و تشکر می شود.

وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

مدیریت مطالعات تربیتی فرهنگی

معاونت تهذیب حوزه های علمیه

ص: 10

ص: 11

ص: 12

دلایل تقدّس لباس روحانیت

اشاره

ص: 13

ص: 14

تحت کفالت امیرالمؤمنین علیه السلام

علامه طباطبایی رحمه الله نقل می کند :

در نجف اشرف هم زمان با جنگ جهانی، کمک هزینه ی ما از تبریز قطع شد و مدتی گذشت و پولی نرسید و ما هم نسیه میکردیم و روزگار می گذراندیم، تا اینکه دیگر رویمان نمی شد نسیه کنیم نگران بودیم که این وضع تا کی ادامه پیدا خواهد کرد.

در همین اوضاع و احوال بود که روزی شخصی آمد درب منزل و گفت: «آقا فرمودند که هفده سال یا هجده سال تحت کفالت ما هستید. شما نگران نباشید، زندگی شما تأمین خواهد شد» $آقا هم به نظرم امیرالمؤمنین علیه السلام آمد.$.

من فکر کردم که این تاریخ هفده سال یا هجده سال به چه مناسبتی است؟! از زمان مرحوم شدن پدرم؟ تاریخ تطبیق نمی کرد. از زمانی که به نجف آمدیم ؟ درست در نمی آمد.

مدتی فکر کردم تا فهمیدم تنها موردی که صدق میکند، مسأله ی ملبس شدنم است که هفده سال یا هجده سال از آن میگذرد و منظور از کلام آقا، مبنی بر اینکه

ص: 15

تحت کفالت امیرالمؤمنین علیه السلام هستم، تلبس به لباس مقدس روحانیت و معمم شدنم بوده است. $ پگاه حوزه، 20 آبان 1385، شماره 195.$

قابل توجه طلابی که شرایط را دارند ولی از قرار گرفتن تحت کفالت

اهل بیت علیهم السلام گریزانند .

ص: 16

عمامه در روایات

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم :

«اِنَّ العَمائِمَ سيماءُ الاسلام وهى حاجِزُبَينَ المُسلمين والمشركين.» $طبری، مناقب امیرالمؤمنين علیه السلام ، ج 2، ص 389 . $

به درستی که عمامه، نشانه ی اسلام و فاصله ی میان مسلمانان و مشرکان است.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم :

«أَمَّا العَمَامَةُ فَسُلطانُ الله» $علامه مجلسى، بحارالانوار، ج1، ص 13، ح 48 .$

عمامه نشان سلطنت خداوند [بر ذهن و جان انسان] است.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم :

«تَعَمَّمُوا تَزدادوا حلماً.» $ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج1، ص296.$

عمامه به سرکنید تا بردباری شما زیاد شود .

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم :

« لا تَزالُ أُمَّتى عَلى الفِطرَةِ ما لَبِسوا العَمائِم عَلى القَلانِس». $متقى، كنز العمال ، ح 41148 و 41142 .$

ص: 17

امت من تا آنگاه که عمامه بر روی عرقچین می پوشد، بر فطرت [ واصالت دینی اش] باقی است .

قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم :

«إِنَّ اللهَ أَيَّدَنى يَومَ بَدرٍ وحُنَينِ بِمَلائِكَةٍ مُعَمَّمين.» $علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 80، ص199 . $

خداوند مرا روز جنگ بدر و حنین به فرشتگانی که معمم بودند، یاری کرد.

ص: 18

در طول تاریخ چه کسانی این لباس را پوشیده اند؟

به طور قطع این جمله ی معروف را شنیده اید که :

«شرَفُ المكان بالمكين.»

ارزش هر مکان به ارزش فردی است که در آن مکان قرار گرفته است.

غار حرا به دلیل نزول وحی و حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و مدینة النبی، به برکت گام ها و نفس های رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و ستون حنانه به سبب تکیه گاه بودن برای رسول رحمت و حتی خاک جبهه های ایران به سبب مجاهدت های رزمندگان اسلام، همه و همه (به سبب انتساب به انسان های بزرگ)، مقدس و محترم شمرده می شوند.

یکی از مهم ترین ملاک های ارزش گذاری یک لباس و پوشش این است که چه گروه و صنف و انجمنی و براساس چه ایده و عقیده ای آن را انتخاب کرده و می پوشند.

لباس روحانیت از آن جهت که نشانگردین، آیین، روش و منش رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می باشد، منسوب به ایشان است. از طرفی، گروه ها و افرادی که این لباس را برتن کرده اند، علما، فقها و مبلغان دین اسلام بوده اند و با عقیده ی ترویج دین خدا آن را انتخاب کرده اند.

این لباس را علما و بزرگانی چون شیخ بهایی، علامه مجلسی، شیخ حر

ص: 19

عاملی، شهید اول، شهید ثانی، ملامهدی نراقی، ملا احمد نراقی، فیض کاشانی ، سیدحسن مدرس ، کاشف الغطاء، شیخ عباس قمی، سید علی قاضی طباطبایی، شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله بروجردی، آیت الله شاه آبادی، علامه طباطبایی، امام خمینی، آیت الله بهجت، آیت الله اراکی، آیت الله گلپایگانی، شهید مطهری رحمه الله و هزاران عالم عامل متقی زاهد به تن کرده اند.

آیا همین که چنین افرادی این لباس را به تن کرده اند، برای اثبات تقدس و ارزش این لباس کافی نیست؟

ص: 20

چرا مقدس ؟!

می گفت: این که لباس ارزشمندی است درست؛ اما چرا می گویی

لباس مقدس؟

گفتم :

لباس تبلیغ معارف ناب دین اسلام؛

لباس تبلیغ و ترویج مذهب جعفری؛

لباس سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف؛

لباس روضه خوانی امام حسین علیه السلام؛

لباس موعظه، پند و نصیحت و اصلاح؛

لباس یاد خدا، معاد، قیامت، بهشت و جهنم؛

لباس ترویج گفتار و کردار رسول اکرم صلى الله عليه وسلم و معصومین علیهم السلام؛

لباس ترویج نیکویی، و ثواب و ترک گناه؛

این همه امتیاز و کارکرد برای تقدس يك لباس کافی نیست؟

ص: 21

توجه خاص اهل بیت علیهم السلام

مگر میشود اهل بیت علیهم السلام به عالمی که جوانی اش را برای تزکیه ی نفس و کسب علم و معارف دین هزینه کرده؛

به مبلغی که متلك و نیش و کنایه ها را به جان خریده و مجاهدانه به تبلیغ دین پرداخته؛

به عالم فاضلی که عمرش را برای اصلاح خود و جامعه مصرف کرده؛ به واعظی که برای ترویج منش و کلام اهل بیت علیهم السلام وعظ و سخنرانی نموده؛

و به سربازی که انتظار ولی موعود را فریاد می زند؛

عنایت نکنند؟ برایش دعا نکنند؟ برایش طلب عافیت نکنند؟

رشد و موفقیتش را از خداوند متعال تقاضا نکنند ؟

و مگر می شود دستش را نگیرند؟

ص: 22

ص: 23

ص: 24

ضرورت

اشاره

ص: 25

ص: 26

نبرد نمادها

میدان، میدان نبرد است؛ نبردی سهمگین و طاقت فرسا ....

گرد و غبار نبرد همه جا را فرا گرفته است ... ؛

تبلیغات گسترده ی کشیش های مسیحی با بهره گیری از ابزارها و وسایل پیشرفته و با شدت و حدت هرچه تمام تر ...

تبلیغ و ترویج بیش از پیش وهابیت و توزیع گسترده ی تبلیغات ماهواره ای آن در جهان....

ترویج گسترده ی عرفانهای دروغین و مکاتب منحرف شهوت پرست، مثل اوشو و اکنکار و...؛

رژه ی مروّجان شیطان پرستی در خیابانها با پوشش مخصوص و نمادهای خاص؛

ترویج پوشش ها و آرایش های نامتعارف و ناشناخته ی وارداتی برگرفته از افکار انحرافی غربی ؛

همه و همه، نشان دهنده ی یک نبردی جدی و چندجانبه است.

در واقع میدان میدان مبارزه ی نمادهاست و هر گروه و فرقه و مذهب، به حق يا ناحق، افکار، عقاید، آیین و مذهب واقعی یا ساختگی خودش را تبلیغ می کند.

ص: 27

در این آشفته بازار نبرد نمادها، حضور نماد قدسی و برتر مذهب تشیّع، یعنی «لباس مقدس روحانیت» برای شکست هیمنه ی پوشالی مکاتب و آیین های ساختگی ضروری است.

حوزه ی علمیه به عنوان مدافع اسلام ناب در این میدان نبرد باید نمادی را به میدان آورد که برترین باشد؛ نمادی با قدمت بیشتر مفاهيم رساتر و در يك كلام، قدسی و کامل.

این جاست که طلبهی علوم دینی، با برترین و قدسی ترین و ماندگارترین نماد اسلامی، یعنی لباس روحانیت وارد میدان مبارزه ی فرهنگی می شود؛ نمادی که مبلغ گفتار و کردار و آموزه های وحیانی پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم است و مظهر معنویت و علم ایشان و نشانگر اعتقاد به جدا نبودن دیانت از سیاست.

ص: 28

لباس تعهد و تخصص

مراجعه به متخصص میان مردم يك مسأله ی جا افتاده و تقریبا یک ضرورت است؛ بنابراین نسخه های درمانی را فقط از پزشک قبول می کنند و اگر عیناً همان نسخه را فرد دیگری تجویز کند نمی پذیرند؛ همان گونه که دستورات راهنمایی و رانندگی را فقط از پلیس قبول می کنند .

این مسأله در مورد روحانیت نیز صادق است؛ یعنی مردم روحانی را متخصص و کارشناس مسائل دینی می شناسند و سؤالات اخلاقی، شرعی و اعتقادی خود را فقط از او می پرسند؛ پس پوشیدن لباس روحانیت ، یعنی پوشیدن لباس تعهد و تخصص در مسائل شرعی و اعتقادی و دینی.

کارشناسان و متخصصان و اصناف مختلف، هر کدام به تناسب شغلشان پوششی را انتخاب می کنند؛ بدین گونه که پزشک، سرباز، پلیس، کشیش، نظامی .... هر کدام پوششی متفاوت از دیگری دارند و با آن، خود و تخصصشان را از دیگران متمایز می کنند.

روحانی نیز به تناسب تعهد و تخصص در مسائل دینی و مذهبی، لباس تعهد و تخصصش (کارشناسی مسائل دینی، معنوی، عقیدتی، احکامی و...) را به

ص: 29

تن می کند تا مردم در هنگام نیاز، به راحتی بتوانند او را شناخته و به این صنف دسترسی داشته باشند.

بدیهی و مسلّم است که پوشیدن لباس تعهد و تخصص توسط يك روحانی، نقش فراوانی در پذیرش رهنمودها و توصیه های فقهی، اخلاقی و اعتقادی این گروه توسط مردم دارد.

ص: 30

ضرورت و عدم ضرورت

می گفت : هنوز نمی دانم پوشیدن این لباس برای من ضرورت دارد یا نه ؟

گفتم: با وجود

سم پاشی های خانمان سوز ماهواره ها؛

طوفان های سهمگین اینترنت؛

سونامی ویرانگر اختلاط زنان و مردان؛

طاعون روزافزون افزایش طلاق؛

تراژدی تهوع آور دنیاگرایی و اشرافی گری؛

تراکم پرخاشگری و بی تقوایی؛

غوغای عرفان های دروغین و ساختگی و... ؛

و تشنگی جهانیان برای دریافت معارف ناب دینی از سوی دیگر؛ چگونه می توانی ضرورت پوشیدن این لباس را انکار کنی؟

با توجه به این موارد، آیا باز هم در ضرورت تلبس به لباس ترویج معنویت و معارف اهل بیت علیهم السلام و ترویج زندگی صحیح مبتنی بر آموزه های وحیانی تردید داری؟

لحظاتی سکوت کرد و بدون گفتن کلمه ای سرش را پایین انداخت و رفت!

ص: 31

نشان حاکمیت دین و نظام اسلامی در جامعه

وقتی کوه نوردان قله ای را فتح می کنند، پرچمی را با نام و نشان و ملیت و هویت خود و به نشانه ی فتح و پیروزی، بر فراز آن قله نصب می نمایند تا نشان دهنده ی هویت فاتحان قله باشد.

انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم شاهنشاهی و دست رد زدن ملت بزرگ ایران بر سینه ابرقدرت های شرق و غرب ، به رهبری و زعامت یک عالم دینی، یعنی امام خمینی رحمه الله بود .

ادامه رهبری و اداره این نظام الهی نیز به دست با کفایت یک عالم دینی (مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (دام ظله العالی) است .

بنابراین وقتی قرار است ندای حاکمیت نظام دینی مبتنی بر رهبری مرجعیت تشیع در کشوری طنین انداز باشد، ضروری است که نمادهای شاخص آن (یعنی لباس روحانیت) به عنوان پوشش اندیشوران ، مروّجان و مبلغان دینی و نظام اسلامی تشیّع، در جای جای این کشور حاضر و مطرح باشد و حضور و نمایش این پرچم، نباید هیچگاه کم رنگ بشود که با کمرنگ شدن آن، حاکمیت دینی هم کمرنگ می شود. طلاب و روحانیان نباید بگذارند پرچم حاکمیت نظام دینی برزمین بیفتد.

ص: 32

خواست من یا خواست مولایم؟

یکی درد و یکی درمان پسندد *** یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران *** پسندم آنچه را جانان پسندد

وقتی عاشق کسی می شوی، وقتی کسی را دوست می داری، وقتی با او مأنوس و هم نشین و هم فکر می شوی، به زودی رفتار و کردارت نیز همانند او می شود، تمایلات و خواسته هایت رنگ و بوی او را به خود می گیرد، نیازهایت مانند او، دغدغه هایت همسان او و خلاصه اینکه همه چیزت شبیه او میشود و چه زیباست که اگر کسی بنا گذاشت عاشقی کند، در همه امور (رفتار، کردار، گفتار و حتی لباس پوشیدنش) مطابق خواسته ی محبوب و مرادش عمل کند و به اصطلاح هرچه را که جانان می پسندد، او نیز بپسندد.

سؤال این است طلبه ای که عاشق و محبّ اهل بیت علیهم السلام و امام زمان علیهم السلام است و سنگ سربازی ایشان را به سینه می زند آیا آن چه را جانانش می پسندد، می پوشد یا آنچه را دلش (نفسش) می خواهد؟

ص: 33

واقعاً امام زمان علیه السلام برای طلبه ای که چندین سال بر سر سفره ی ایشان نشسته و از خوان کرم ایشان ریزه خواری کرده است، چه چیزی را توقع دارند ؟

سکوت و رکود یا تلبس به لباس منسوب به رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ؟

معادله، معادله ساده ای است و پاسخ نیز مشخص و واضح !

ص: 34

آیا فرصت ها همیشگی اند؟

برخی از طلاب فکر می کنند همیشه فرصت تبلیغ دین خدا فراهم خواهد بود؛ همیشه سلامت خواهند بود؛ همیشه شرایطشان مناسب خواهد بود؛ همیشه در قید حیات خواهند بود؛ و به همین دلایل، برای سبقت در انجام کارهای خیر انگیزه ای ندارند، تعجیل نمی کنند و به اصطلاح قلبشان برای برداشتن بارهای به زمین مانده ی امام عصر علیه السلام تندتر نمی تپد و به این نکته توجه ندارند که عمر طلبگی هم، مثل عمر همه ی افراد و اصناف دیگر در گذر است و فرصت و شرایط تبلیغی نیز متغیر و محدود و گذرا؛ بنابراین آن قدر تلبس را به تأخیر می اندازند و صبر می کنند که وقتی چشم باز می کنند، می بینند محاسنشان سپید و فرصت هایشان از دست رفته و اطرافشان را فرزندان و دغدغه های مربوط به معیشت فرا گرفته است و دیگر توان و حوصله ی تلبس و تبلیغ را ندارند.

مگرنه این است که در فرهنگ دینی ما توصیه شده است که در امور خیر سبقت بگیرید، $وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ و برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود و بهشتی که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] برای پرهیزگاران آماده شده است بشتابید. (آل عمران ، 133)$ پس وقتی معلوم نیست فرصت ها و موقعیت ها ماندگار باشند و

ص: 35

قابل تکرار (به ویژه در مورد مسائل معنوی و تبلیغی)، ضروری است قدر فرصت های پیش رو را بدانیم و در زمان مناسب ملبس به لباس تقوا بشویم .

راستی حواسمان به این نکته باشد که ما ملبس بشویم یا نشویم، تلاش بکنیم یا نکنیم، دین اسلام قطعاً جهان را فرامی گیرد و برد از آنِ کسی است که در این فرآیند جهانی شدن سهمی داشته باشد و برای امام زمانش کاری کرده باشد.

کسانی که شرایط تلبس را دارند، همین امروز اقدام کنند و آنان که ندارند، در اسرع وقت شرایطش را فراهم کنند .

ص: 36

عوارض فرار از تلبس

وقتی طلبه ی دارای شرایط، از تلبس می گریزد، باید به پیامدهای عملش توجه داشته باشد:

کم رنگ کردن حضور روحانیت در جامعه (حتی به ميزان يك نفر)؛

کوتاهی در مقابله با تبلیغات دشمن ماهواره ها سایت های مخرب، رسانه ها و...)

كمك به سلطه ی علمی و فرهنگی استکبار؛

هدر دادن یا عدم استفاده از فرصتهای تبلیغی؛

هزینه کردن بیت المال و سهم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بدون بازدهی موردنظر؛

بی تفاوتی نسبت به کارهای به زمین ماندهی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف؛

فرار از مسئولیت و تردید در تحمل سختی به خاطر دین خدا و.... این ها تنها بخشی از پیامدهای عدم پذیرش و امتناع از تلبس توسط يك طلبه ی دارای شرایط است.

آیا کسی هست که متوجه آسیب این پیامدها باشد و ملبس نشود؟!

ص: 37

ص: 38

کارکردهای معنوی

اشاره

ص: 39

ص: 40

لباس محترم و مقدس در فرهنگ دینی

در هر فرهنگی، پوشش یا پوشش های محترم و مقدسی وجود دارد که صاحبانش را به دلیل توانمندی هایشان از دیگران متمایز می کند.

در فرهنگ ما نیز بر اساس آموزه های دینی و ارزشی، برخی پوشش ها محترم و مقدس شمرده شده اند؛ البته این تقدس و احترام برای لباس و پوشش هایی است که :

اصالت داشته باشد؛

منسوب به فرد یا افراد محترم و مقدس باشد؛

باوقار و کامل باشد؛

قدسی و آرامش بخش باشد؛

خنثی و بی هویت نباشد؛

انرژی مثبت معنوی داشته باشد و انسان را به یاد خدا بیندازد؛

نشان دهنده ی افکار و عقاید ارزشمند صاحب آن باشد؛

متعلق به دانشمندان و فرهیختگان باشد؛

پوشیدن آن رضایت پروردگار را به دنبال داشته باشد؛

پاک و مقدس و از آلودگی ها به دور باشد؛

ص: 41

وقتی این ملاک ها را جمع می زنیم و لباس روحانیت را با این ملاک ها می سنجیم، می بینیم این لباس، تمام این امتیازها را یک جا در خود جای داده است و بنابراین محترم و مقدس است.

پس چه نیکوست که قدرش را بدانیم و حقش را ادا کنیم و نسبت به آن مسئولیت پذیر باشیم، نه مسئولیت گریز .

ص: 42

تعهدات متقابل من ولباس

من لباس روحانیت و معنویت را برتن میکنم و نسبت به حضور پررنگ آن در جامعه اقدام می کنم؛ و در مقابل، لباس، مرا در جامعه به عنوان سرباز امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف معرفی می کند .

من نماد دین اسلام و به خصوص مذهب تشیّع را به تن می کنم؛ و در مقابل، پوشیدن این لباس سبب می شود تا بهترین خلق خدا، یعنی امام زمانم برایم دعا کند.

من در مقابل متلك ها و نیش و کنایه ها، لباس تبلیغ کردار و گفتار اهل بیت علیهم السلام را کنار نمی گذارم؛ و لباس هم مرا در روز حساب به عنوان همکار پیامبران معرفی می نماید.

من شئون لباس را رعایت می کنم و حرمت آن را نگه می دارم؛ و در مقابل، لباس به من وقار و متانت و احترام می بخشد.

من از انجام کارهایی که در شأن لباس نیست ، پرهیز می کنم؛ و در مقابل، لباس روحانیت مرا از تجری آشکار و پا گذاشتن به هر مکان آلوده ای منع می کند.

من لباس روحانیت را به عنوان همراه همیشگی، تا آخر عمر انتخاب می کنم؛ و در مقابل، لباس، وجدان و باطن مرا همیشه بیدار نگه می دارد.

من لباس روحانیت را معطر و زیبا انتخاب می کنم؛ و در مقابل، لباس به من

ص: 43

احترام و تکریم هدیه می دهد.

من با پوشیدن این لباس، خودم را وقف طلبگی و تبلیغ دین می نمایم؛ و در عوض، لباس علم، روزی مرا از پیش تأمین می کند. $پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند: خداوند متعال به ویژه، عهده دار رزق و روزی طالب علم می باشد. (شهید ثانی، منية المريد، ص160)$

من لباس روحانیت را با تمام وجود دوست می دارم؛ و در مقابل، لباس به حفظ روحانیت و معنویتم کمک می کند.

این است تعامل من با لباس تبلیغ دین خدا و سربازی امام عصر (عج). $ درست است که لباس پارچه ای بیش نیست، اما وقتی روح در جسمی دمیده می شود، آن جسم هم صاحب اثر می شود؛ چنان چه جسد انسان هیچ اثری ندارد و وقتی روح در آن دمیده میشود، صاحب اثر می شود.$

ص: 44

عطر لباس روحانیت

لحظه ها و خاطره هایی در زندگی هست که آثار ماندگاری در ذهن انسان بر جای می گذارد .

لحظه ی استشمام بوی خاك خشك باران خورده در يك هوای بهاری ، وقتی قطرات باران صورت خشک خاک را مینوازد و صحنه های زیبایی را به تصویر می کشد؛

خاطره ی اولین سفر به خانه ی خدا، وقتی دیدگان مشتاقت برای اولین بار به خانه ی با عظمت کعبه می افتد؛

اولین باری که در کربلای معلی قدم به بین الحرمین می گذارید؛

یا اولین سفری که به زیارت حرم با صفای امام رضا علیه السلام مشرف می شوید و....

این لحظات، شیرین ترین و ماندگارترین لحظاتی هستند که به هر مناسبت و اندك بهانه ای آنها را به یاد میآوریم و یاد و خاطره آن را تداعی می کنیم.

برای مردم، مشاهده ی یک عالم متقی با لباس روحانیت، تداعی گر عطر حضور خداوند، معاد، قیامت، نیایش و توبه است و خاطره ی ولادت ها و شهادت های اهل بیت علیهم السلام و روضه های امام حسین و حضرت ابوالفضل علیه السلام و روایت گری های حضرت زینب و امام سجاد و علی اصغر و علی اکبر علیهم السلام را برایشان زنده می کند.

ص: 45

مردم با دیدن يك عالم وارسته، بی درنگ به یاد اُسوه هایی مانند: شیخ بهایی، شهید اول، شهید ثانی، علامه طباطبایی، شیخ حر عاملی و امثال ایشان می افتند که این لباس مقدس را پوشیدند و آیین و روش و منش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را ترویج نمودند.

مردم با دیدن این لباس بر قامت طلاب مهذب ، تمام این خاطره ها را در ذهن هایشان مرور می کنند؛

فقط کافی است که روحانی، روحانی باشد ...

ص: 46

حداقل کارایی

آن گاه که زلیخا می خواست حضرت یوسف علیه السلام را در دام خود گرفتار سازد، ناگهان نگاهش به بتی افتاد که آن را می پرستید؛ پس پارچه ای بر روی آن انداخت تا به گمان خویش، گناهش را از نگاه معبودش پنهان دارد؛ مبادا که معبودش از او دل آزرده شود.

این اتفاق، حضرت یوسف علیه السلام را بیش از پیش متوجه حضور خدا نمود و به پروردگارش پناه برد و كمك خواست و از دام شیطان رهید و رستگار شد.

یادآوری حضور خداوند در هر زمان و مکانی و با اسباب و واسطه های مربوط، م یتواند سبب توجه و حفظ خداپرستان و متدینان از غفلت باشد.

بنابراین هر چیز و هر کس که جهت نمای انسان به سمت خدا بشود و انسان را متوجه ناظر و حاضر بودن خدای متعال کند، هر آن چه که انسان را متوجه خوبی ها و ارزش ها کند و از پلیدی ها و گناهان دور نماید و غبار غفلت را از دل و جان انسان بزداید، ارزشمند است.

وقتی دیدن بتی (که نماد بدلی پرستش است) یادآور حضور معبود می شود، به طریق اولی لباس روحانیت (که نماد واقعی تبلیغ شریعت نبوی و علوی است)

ص: 47

سبب یادآوری خدای حاضر و ناظر و توجه به معاد، قیامت، حساب و کتاب و در نتیجه دور کردن مردم از گناه می شود.

این حداقل تأثیر حضور يك روحانی ملبس در جامعه است ...

ص: 48

انتقال پیام بدون کلام و نوشتار

کارشناسان علوم ارتباطات، فارغ از تبلیغات گفتاری و شنیداری رایج، به نوعی تبلیغ معتقدند که کاملاً متفاوت است؛ یعنی از جنس کلام و نوشتار و گفتار نیست ، اما واضح و گویا و در انتقال پیام، مؤثر و حتی گاهی تأثیرش بیش از تبلیغ گفتاری و نوشتاری است. آنها به این نوع تبلیغ، پیام رسانی زبان بدن می گویند.

زبان بدن شامل انتخاب شیوه ی پوشش و آرایش و چگونگی حرکات و سکنات و رفتارهای هر فرد می شود که بسته به نوع و جنس هر کدام، معنا و مفهوم پیام نیز تغییر می کند. این ابزارهای تبلیغی خاموش در واقع، بدون اینکه سخنی بگویند، افکار و عقاید و علایق و سلایق فرد را به طور واضح به نمایش می گذارند و آن را تبلیغ و ترویج می کنند.

نوع پوشش، راه رفتن، خندیدن و دست دادن، تمیز و مرتب بودن ، گشاده رویی، نحوه ی توجه به دیگران ، لبخند و اخم و تغافل کریمانه ی يك روحانی، $قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الاجْتِهَادَ وَالصَّدْقَ وَالْوَرَع؛ ابن ابی یعفور گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین کنید، تا سعی و کوشش و درستی و پرهیزگاری و خویشتن داری را از شما مشاهده کنند. (شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج8، ص439)$ همه و همه

ص: 49

از مصادیق تبلیغ کرداری هستند که بی سروصدا، تأثیر خود را به جای می گذارند.

اما نکته ی قابل توجه این است که جدای از تبلیغ گفتاری و نوشتاری و کرداری ، حضور لباس روحانی در اجتماع، باتوجه به ذهنیت و پیشینه ی معنوی آن به خودی خود پیام دارد؛ کارکرد دارد؛ تبلیغ می کند؛ جذب می کند؛ محبت می آورد؛ امید می دهد؛ به یاد خدا می اندازد؛ به یاد قیامت می اندازد؛ به فکر وامی دارد؛ به توبه تشویق می کند و بدون کلام با دیگران سخن میگوید.

ص: 50

لباس ضد آتش

مردم برای حفظ خویش از سرما، لباس گرم؛

و سربازان برای حفظ جان خود در میدان نبرد، کلاه نظامی؛

و غواصان برای رفتن به زیر آب، جلیقه ی ضد آب؛

و آتش نشانان برای محافظت خود از شعله های آتش، لباس ضد حریق می پوشند؛

یعنی افراد متفاوت در موقعیت های مختلف برای حفظ خود، لباس های متفاوتی می پوشند.

يك روحانی نیز برای محافظت از خود و دیگران در برابر وسوسه ها و مکرهای شیطانی و حیله های ابلیس، لباس تقوی و معنویت و تبلیغ دین را می پوشد تا با یادآوری حضور خداوند و معاد و قیامت، خود و دیگران را از شر شیاطین و وسوسه های شیطانی و آتش جهنم حفظ نماید.

مسلم این است که شیطان و بلکه شیاطین انسی و جنی و دشمنان اسلام و نظام اسلامی از این لباس خوششان نمی آید و برای تخریب آن دست به هرکاری می زنند؛

بنابراین باید حواسمان جمع باشد و مواظب باشیم... !

ص: 51

تفاوت اسامی به لحاظ تنوع کارکردها

حجت الاسلام، ثقة الاسلام، آیت الله، عالم، عارف ، آخوند، ملا، شیخ، روحانی، طلبه، واعظ، مبلغ و... هر یک کارکرد و بار معنایی خودشان را دارند:

آخوند: مخفّف اصطلاح «آقا خوند» است؛ یعنی آقایی که می تواند بخواند. $معنای «آخوند» در کتاب «دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ذیل واژه» آمده است آخوند واژه ای فارسی به معنی دانشمند، پیشوای دینی و معلم. درباره اشتقاق این کلمه آراء مختلف آورده اند: پاول هرن در «اساس اشتقاق فارسی: آن را از پیشوند (آ) + «خواند» از فعل خواندن مرکب دانسته (ص 3)؛ محمد قزوینی جزء اول کلمه را مخفف «آقا» گفته (یادداشت ها، 1/1) و دهخدا نیز آن را مخفف «آغا» و «خوند» را مخفف «خداوندگار» و «عالم طالب علوم دینیه» دانسته است (لغت نامه)... . هيچ يك از این اشتقاقات خالی از اشکالات تاریخی و

زبان شناسی نیست و هنوز توافق کلی بر سر اصل و ریشة این کلمه حاصل نشده است.

نخستین مورد کاربرد واژه آخوند در ایران، به مثابة عنوانی احترام آمیز برای روحانیون دانشمند، به دوره تیموریان مربوط می شود، چنانکه امیر علیشیر نوایی استاد خود مولانا فصیح الدین نظامی (د 919 ق/1513م) را به سبب دانش گسترده اش در علوم معقول و منقول و ریاضیات، آخوند خطاب می کرده است (خواندمیر، 352/4 ، 353).$

ملا: درس خوانده و باسواد است. $معنای «مُلّا»: در لغت نامه دهخدا به معنای لقب استاد و معلم خواه مرد باشد و یا زن و در لغت نامه عمید درس خوانده و با سواد آمده است.$ منظور کسی است که زیاد می داند.

واعظ : پند دهنده است؛ کسی که دیگران را موعظه می کند.

شیخ بزرگ گروه و معتمد قوم را گویند.

ص: 52

روحانی: شخصی که بیشتر همت و عزمش صرف امور معنوی و روحانی می شود.

طلبه: کسی که خواستار و طالب علم دین باشد.

حجت الاسلام: کسی که حجت، نشانه و نماد اسلام است .

ثقة الاسلام: کسی که مورد اعتماد و وثوق اسلام و مسلمانان است.

آیت الله: کسی که نشانه و جهت نمای به سوی خداوند است.

عارف» کسی که به مسائل دینی معرفت پیدا کرده یا در عرفان دستی دارد و....

بعد از مرور این اسامی اکنون به راحتی می توان فهمید که هر کدام از این اسامی، شأنی از شئون طلبگی و حوزوی را بیان می کنند و تعدد اسامی نیز به دلیل تعدد شئون و به تناسب کارایی افراد می باشد و در این میان یکی را به سبب غلبه روحیه ی معنوی «روحانی» و دیگری را به سبب مقام علمی «آیت الله» و فردی را به سبب روضه خوانی «آخوند» و طالب علوم حوزوی را «طلبه» و شخصی که در علوم دینی باسواد است را اصطلاحا «ملا» می گویند.

شاید برای یک طلبه و عالم دینی تفاوت چندانی نداشته باشد که او را با کدام اسم صدا بزنند؛ مهم این است که روحانی به تمام این موارد، یعنی معنویت، علم، تبلیغ و تهذیب توجه داشته و از هرکدام به میزان لازم توشه ای برگرفته باشد.

ص: 53

کسب رضایت خداوند به آسانی

بعضی کارها ساده و راحتند ولی برکاتشان ماندگار است:

خواب و استراحت ماه مبارك رمضان در انتظار افطار ؛

وضوی مستحبی قبل از رفتن به رختخواب ؛

به همراه داشتن حرز یا انگشتری (که توصیه ی دین باشد)؛

پوشیدن لباس روحانیت و قدم زدن در جامعه با نیت یادآوری حضور خداوند برای مردم؛

همه ی اینها کارهایی کم هزینه و به ظاهر كوچك هستند که انجامشان ساده و راحت، ولی در عالم معنا مطلوب خالق و سبب خشنودی ذات اقدس الهی اند. سعی کنیم این کوچک های بزرگ را دست کم نگیریم .

ص: 54

ص: 55

ص: 56

بایدها و نبایدها

اشاره

ص: 57

ص: 58

ضرورت بالا بردن توان علمی و یادگیری مهارت های تبلیغی

نه می توان تلبس را آن قدر سخت جلوه داد که کمتر طلبه ای جرأت کند به سمت آن برود و نه می توان آن قدر آن را آسان شمرد که هر طلبه ای، در هر سن و وضعیت علمی بخواهد آن را از سر تفنن تجربه نماید؛ ولی آن چه مشخص است این است که برای ملبس شدن، احراز برخی شرایط علمی و تبلیغی مورد نیاز است.

شاید بتوان یکی از دلایل اضطراب قبل از تلبس را پیش بینی نکردن نیازهای زمان تلبس در سال های ابتدایی تحصیل در حوزه دانست.

وقتی طلبه در سال های ابتدایی تحصیل، مطالعات علمی و اطلاعات جنبی و مرتبط با تبلیغ را کسب نکرده باشد، طبیعی است هنگام لزوم تلبس، از پذیرش نقش تبلیغی طفره می رود؛ بنابراین لازم است هر طلبه قبل از تلبس، توانمندی های مرتبط با آن را بیاموزد تا هنگام نیاز، احساس ناتوانی اش مانع تلبس نشود.

شاید بتوان برخی از حد نصاب های مورد نیاز یک روحانی برای تلبس را

این گونه برشمرد :

صحت قرائت نماز؛

شناخت کافی نسبت به احکام و اختلاف فتوا؛

ص: 59

شناخت اجمالی نسبت به فقه و استدلال های فقهی؛

آشنایی اجمالی با زندگی نامه ی پیامبران و معصومین علیهم السلام ؛

شناخت اجمالی نسبت به قرآن کریم و منابع روایی و تفسیری؛

آشنایی با خط و مشی ها و مبانی سیاسی اسلام و انقلاب؛

آشنایی نسبت به موضوعات دینی و مباحث اجتماعی اسلام؛

آشنایی اجمالی با مبانی تربیتی و اخلاقی؛

آشنایی با روش سخنرانی و کلاس داری و فنون مرثیه خوانی و تبلیغ؛

آشنایی با مناسبت های مذهبی و انقلابی؛

مخاطب شناسی؛

آشنایی اجمالی با شعر و ادبیات و داستان؛

دارا بودن اطلاعات عمومی مناسب؛

آشنایی اجمالی با کامپیوتر و نرم افزارهای دینی؛

مهارت بستن عمامه و .....

ص: 60

تغییر مسیر با شیب تند

همه می دانیم اگر قرار باشد به صورت دفعی در زندگی انسان تغییر مسیری اتفاق بیفتد، این تغییر می تواند سخت و شکننده باشد.

تلبس برای کسانی که بدون زمینه سازی و آمادگی قبلی، آن را انتخاب می کنند، در واقع يك تغییر با شیب زیاد است و شاید بتوان یکی از دلایل مشکل بودن تلبّس برای این دسته از طلاب را همین علت برشمرد.

از آن جا که برخی از طلاب از ابتدای طلبگی در پوشش و وضع ظاهری خود دقت لازم را ندارند و گاهی مثل همسالان خود در جامعه لباس می پوشند (و به قول معروف تیپ می زنند) و با همان وضعیت در مجامع و محافل فامیلی حاضر می شوند، وقتی زمان تلبس شان فرا می رسد، نمی توانند پوشش و وضع ظاهری خود را به یک باره تغییر دهند؛ از این رو تغییر یک باره پوشش آن هم تغییری جدی و اساسی به شدت برایشان دشوار می شود.

برای این افراد، پذیرش تلبس و اعلام رسمی ورود در جرگه معممین، شکستن بتی است که سالها آن را می پرستیده اند و به همین دلیل، احساس می کنند «تلبس» برایشان محدودیت ایجاد می کند و آزادی شان را سلب می نماید.

ص: 61

به نظر می رسد یکی از راه های پذیرش آسان و تسهیل در قبول تلبّس، این است که طلبه از همان سالهای نخستین تحصیل در حوزه، پوشش و ظاهر و حتی تکیه کلام هایش را طلبگی انتخاب کند تا در آینده، تلبس و پذیرش نقش روحانیت برایش آسان باشد.

ص: 62

بعد از اصلاح این موارد لباس بپوشیم

با توجه به اهمیت و قداست لباس روحانیت، افرادی که قصد تلبس دارند، ابتدا باید موانع درونی موجود را تا حد امکان بر طرف کرده و شرایط و آمادگی نسبی را در خود ایجاد کنند. از جمله موانع تلبس، می توان به موارد زیر اشاره نمود:

انگیزه های مادی و غیرالهی در تلبس؛

سوء خلق قابل توجه؛

ناراحتی های روحی و عصبی؛

ضعف و ناتوانی علمی؛

رفاه طلبی و تجمل گرایی؛

ناتوانی در کنترل نگاه و شهوت؛

بی انگیزگی در اصلاح باطن و ظاهر؛

ص: 63

لباس اهل علم یا لباس اهل علم و عمل

عده ای قبل از تلبّس یا حتی بعد از آن نیز فکر می کنند که به صرف پوشیدن این لباس، از گناه و اشتباه و خطا مبرا می شوند و همراه با تلبس، تقدس و اخلاق به ایشان تزریق می شود و به اصطلاح مقدس و متخلق می گردند؛ به همین دلیل، بعد از اقدام به تلبّس، شأن خودشان را بسیار بالا می بینند و توقعاتشان سربه فلک میگذارد و دیگر در پایین مجلس نمی نشینند و با کودکان و نوجوانان سخن نمی گویند و همه را خادم و چاکر خود می خواهند و هیچ کوتاهی و اشتباهی را از دیگران نمی پذیرند.

عده ی دیگری نیز آن قدر تلبس را ساده و بی ملاحظه می انگارند که در رفتار و کردار قبل و بعد از تلبّسشان، هیچ تفاوتی احساس نمی شود و احترام و شأن لباس را حفظ نمی کنند و لباس اهل علم و عمل را می پوشند، ولی از عمل خبری نیست.

واقعیت این است که لباس روحانیت، برازنده ی کسانی است که خودشان را از لحاظ علمی و اخلاقی برای پوشیدن این لباس آماده کنند .

بگذریم از کسانی که این عدم آمادگی را بهانه کرده اند برای نپوشیدن لباس...!

ص: 64

فرد ملبّس، باید روحانی باشد

نماز اول وقت، نماز مستحبی، نماز شب، نیایش توسل، اشك و زاری ، توكل اخلاص ، تقوی ، تواضع، صبر، حلم، ادب، احترام به حقوق دیگران، قرائت قرآن و ادعیه، صله ی رحم و پرهیز از غیبت، تهمت، دروغ لقمه ی شبهه ناك و... ، برخی از حداقل های اخلاقی لازم برای پوشیدن لباس مقدس روحانیت هستند.

اگر فرد ملبس، روحانی نباشد؛ یعنی ملزم به تمکین در مقابل قانون و شرع نباشد؛ شئون و آداب را رعایت نکند، همراه با علمش حل-م نداشته باشد و زود غضبناک شود؛ اهل صله ی رحم نباشد؛ دنیا برایش مهم تر از آخرت یا هم وزن آن باشد و به جسم و نیازهای آن، بیش از روح و نیازهای آن اهمیت بدهد، دیگر چگونه خواهد توانست نام محترم و مقدس روحانی را به دوش بکشد؟

بزرگی می گفت: روحانی باید حتی در انتخاب خودرو، مسکن، محله، وسایل منزل، پوشش فرزندان و... نیز روحانی باشد.

و چه زیباست زمانی که علم و معنویت در وجود عالمان دینی سکنی گزیند، در این هنگام است که می توان آرام ترین، متین ترین، مؤمن ترین، متقی ترین و محبوب ترین افراد را در این قشر یافت .

ص: 65

در این هنگام است که اسم و مسمی با هم همخوانی و سازگاری دارند.

بنابراین در يك جمله: روحانی باید واقعاً در همه شئون روحانی باشد.

ص: 66

طبیب دوّار

درست است که معمولاً تشنگان به دنبال سقایان؛

و نیازمندان به دنبال اغنیا؛

و بیماران به دنبال اطباء هستند؛

اما سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم متفاوت از دیگران بود و ایشان «طبیب دواربِطِبّه» $... وَ مِنْهَا طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِتِهِ .... او (پیامبر) پزشکی است که با طب خویش پیوسته در گردش است، داروها و مرهم های خود را به خوبی آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (برای سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است تا بر هرجا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بردل های کور، برگوش های کر، بر زبان های گنگ. او با داروهای خویش، بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگی و درمان می کند، همان هایی که از فروغ حکمت بهره نگرفته و اندیشه ی خود را به انوار دانش هایی که اعماق جان را روشنی بخشد تابان و فروزان نکرده اند. (نهج البلاغه، خ 108)$ بودند؛ یعنی به دنبال جاهلان و ضعیفان و بیماران روحی می گشتند تا مانند باران، کویر تشنه وجودشان را سیراب کنند، سخاوتمندانه دارایی شان را به مستمندان ببخشند و با رأفت و رحمت دانششان را به مردم هدیه کنند .

و اگر قرار است امروز علما، جانشینان پیامبر و یاوران انبیا: باشند، $پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: العُلماءُ مَصابيحُ الاَرضِ وخُلفاء الأنبياء، وَرثَنى ووَرَثة الأنبياء؛ علما چراغ های هدایت (بشر روی) زمین و جانشینان پیامبرانند. آنان وارث من و وارث پیامبرانند. (کنز العمال، ج10، ص 134)$ باید مشتاقانه به دنبال نیازمندان اعتقادی و معنوی و حتی مادی جامعه بگردند و فیض بخشی و

ص: 67

جرعه نوشانی و دستگیری کنند و هرجا احساس کردند باری بر زمین مانده است، وارد شوند و انجام وظیفه نمایند.

بنابراين يك روحانی باید بعد از پوشیدن لباس تخصص و تعهد، در جست وجوی دردها و مرهم نهادن بر زخم جانهای مردمان جامعه باشد و از هیچ اقدام و کوششی در این راه دریغ ننماید.

ص: 68

روحانیت و فعالیت اقتصادی

طلبه ای می گفت: انگار از ابتدای خلقت قالب ما را برای طلبگی ریخته اند و ما دست به هر کاری غیر از طلبگی می زنیم، خراب از آب در می آید؛ و مثال می زد که ما مثل پیچ گوشتی شش سویی هستیم که هیچ پیچی غیر از پیچ شش سو را باز نمی کند و اگر برای باز کردن پیچ دیگری استفاده شود، یا پیچ را از بین می برد یا خودش ساییده می شود !!

ورود به عرصه فعالیت های لیز و لغزنده اقتصادی و خدای نکرده زدوبندهای مالی برای طلبه و روحانی، حتی با اهداف خیر، اغلب اوقات نتایج زیان باری را در پی دارد.

با جست وجویی اندک در حوزه روحانیانی را می بینیم که با هدف کسب سود و درآمد، در شرکت های مضاربه ای و امثال آن وارد شده اند؛ ولی بسیاری از آن ها اندک سرمایه و پس اندازی را هم که داشتند، از دست داده اند و دست از پا درازتر و بدهکارتر از قبل، از دنیا مانده و از درس و بحث رانده، با آه و افسوس روزگار می گذرانند. به تجربه ثابت شده است که ورود طلاب و روحانیان به عرصه کسب سود از فعالیت های اقتصادی، نتیجه ی مطلوبی نداشته و در غالب موارد به خسارت فراوان و از بین رفتن آبروی فرد و بدبینی مردم نسبت به روحانیت انجامیده است.

مهم تر این که، لازمه ی موفقیت و رشد در هر فعالیت اقتصادی، صرف وقت و

ص: 69

انرژی فراوان و مشغولیت فکری و ذهنی دائمی است و اگر طلبه ای وارد این وادی شد؛ یعنی دیگر فرصتی برای تحصیل و درس و بحث و تبلیغ نخواهد داشت و شب و روز دغدغه اش مدیریت امور مادی خواهد شد و این یعنی به قول معروف ﴿ما قُصِدَ لَم يَقَع وما وُقعَ لَم يُقصد﴾.

ص: 70

موضع درست در مقابل برخوردهای غلط

ممکن است طلبه ای در برابر نیش و کنایه های مردم و اطرافیان دچار احساس سرخوردگی و یأس بشود، اما در مواجهه با این موقعیت ها باید توجه داشت که طلبگی و توفیق سربازی امام علیه السلام هزینه بر و همراه با رنج و سختی است و به قول معروف :

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

و هرگز بدون رنج و سختی نمیتوان به گنج عظیم معنوی دست یافت و لذت سربازی امام معصوم را چشید .

علاوه براین، باید توجه داشت که سهم متلک، نیش، کنایه و احیاناً بی احترامی ها نسبت به تکریم، احترام و همراهی ها با روحانیت متعهد اصلا قابل مقایسه نیست.

تاریخ اسلام و حتی دیگر ادیان الهی همواره شاهد آزار و اذیت ها، کنایه ها و متلك ها و جسارت های فراوان به مبلغان و مفسران کتاب های آسمانی بوده است؛ زیرا بسیاری از نفوس در برابر حرف حق و سخن مصلحان، نه تنها سر تسلیم فرود نیاورده اند، بلکه بیش از پیش بر عناد و دشمنی خویش پافشاری کرده اند. چنان چه بر سر پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم خاکستر ریختند و دندان مبارکشان را شکستند.

ص: 71

به امام حسن علیه السلام زخم زبان زدند و زهر نوشانیدند، امام حسین علیه السلام و یاران بزرگوارش را با لب تشنه به شهادت رساندند و چه جسارت ها که به اهل بیت علیهم السلام ایشان روا نداشتند و.... این سختی ها و تلخی ها و جسارت ها تا زمانیکه جنگ حق و باطل هست، ادامه دارد، اما نکته ی مهم آن است که سیره ی پیامبران و اهل بیت علیهم السلام در این موقعیت ها چه بوده است؟

آیا در برابر نیش و کنایه ها و تلخی ها ناامید می شدند و با مردم قطع رابطه کرده و کنج انزوا برمی گزیدند یا تا جایی که مقدور بوده با سعه ی صدر هتاکی ها را تحمل کرده و در خفقان ظلم و جور دین خدا را ترویج می نمودند؟

پس ترس از اینکه کسی زخم زبانی بزند یا متلکی نثار کند، مجوز انزوا و کناره گیری از تلبس و تبلیغ دین خدا نمی شود.

ص: 72

تلبس زودهنگام

انتخاب های شتاب زده و از سرشور و احساسات میتواند آفات و آسیب های زیادی در پی داشته باشد؛ به ویژه انتخابی که همراه با پیامدهای اجتماعی باشد.

برخی از طلاب علاقه مند در پایه های درسی پایین اقدام به تلبس می کنند، غافل از این که طلبه ای که هنوز بر احکام مسلط نیست، قرائت نمازش صحیح نیست، ادبیات عرب را کامل نخوانده، فقه را فهم نکرده، بلوغ فکری و قدرت تحلیل ندارد و در ترجمه و تفسیر و تحليل يك روايت ، ناتوان است، نمی تواند لباسی را بپوشد که مردم از آن توقع علم و تهذیب و پاسخ گویی به سؤالات اعتقادی و مسایل ریز و درشت دینی شان را دارند.

وقتی طلبه ای زودهنگام این بار سنگین را به دوش می گیرد، به دلیل ناتوانی و ناپختگی، به زودی دچار احساس یأس و ناامیدی می شود و چه بسا این مسأله، سبب دل زدگی مردم و نزدیکان طلبه از روحانیت، دین و ارزش های دینی بشود.

بنابراین، به همان اندازه که نپوشیدن لباس برای افراد دارای شرایط ، نکوهیده و مسئولیت آور است، به همان میزان، پوشیدن لباس برای افرادی که آمادگی علمی و اخلاقی حداقلی را فراهم نکرده اند، محل خطر است .

ص: 73

مستثنیات تلبس

در موقعیت ها و مواردی مثل باشگاه ورزشی، کوهنوردی و ... که فرد نمی تواند لباس رسمی روحانیت به تن کند، شایسته است با لباس و پوششی متین و وزین بیرون بیاید و با مراقبت از رفتار و گفتارش، نسبت به طلبه و روحانی بودن خویش ملتزم باشد.

راستی یادمان نرود که با توجه به ضرورت درک موقعیت طلبگی، طلبه ای که قصد ازدواج دارد، حتماً با لباس روحانیت به خواستگاری برود یا حداقل قبل از خواستگاری، قصدش برای پوشیدن لباس را ابراز کند تا در آینده دچار مشکل نشود.

ص: 74

پدیده دوزیستی

یکی از عوامل ناکامی و عدم موفقیت، تردید و دوگانگی در تصمیم گیری است.

سرگردانی و درجا زدن، کند حرکت کردن و مُردابی زیستن، تن دادن به تصمیم دیگران، پذیرش بی چون و چرای شرایط اجتماعی و... از نتایج تردید و دوگانگی در تصمیم گیری است.

برخی، لباس روحانیت را فقط در اماکن و مجالس رسمی می پوشند و در مواقع دیگر، به آن ملتزم نیستند و به اصطلاح، دوزیست ادامه ی حیات می دهند؛ يك زیست با لباس روحانی و زیست دیگر با پوشش بقیه ی مردم .

ضعف انگیزه، کم شدن میزان موفقیت ، تغییر دید و بدبینی دوستان و نزدیکان و تغییر ذائقه ی خانواده را می توان از عوارض دوزیستی و دولباسی بودن برخی از طلاب دانست.

کسی که مسیر طلبگی را انتخاب کرده و جوانی و عمرش را به پای آن گذاشته، باید تکلیفش را با خودش روشن کند و در تصمیمش تردید به خود راه ندهد و با اعتماد به نفس و قوت و قاطعیت برراه و لباسی که انتخاب کرده ، ثابت قدم بماند و براین هدف مقدسی که انتخاب نموده، افتخار کند و برآن ببالد .

ص: 75

تفاوت شیک پوشی و تمیزی

مرتب بودن و تمیزی از شئون روحانیت است و با توجه به تأکید فراوان دین و بزرگان دینی مبنی بر رعایت نظافت و پاکیزگی، یک عالم دینی (که نماد عمل به آموزه های دینی است) باید در کنار رعایت واجبات و مستحبات، شئون لباس را نیز رعایت کند و آراسته باشد.

باید توجه داشته باشیم که بین تمیزی و شیک پوشی تفاوت قابل توجهی وجود دارد؛ یعنی درست است که مردم و به خصوص نسل جوان، روحانیان مرتب و تمیز را دوست دارند و راحت تر با آنها ارتباط برقرار می کنند؛ ولی معمولاً در ارتباط گیری با يك روحانی شیک و گران پوش مشکل دارند و برایشان ذهنیت های خاصی تداعی می شود. بنابراین تعادل در رعایت ظاهر را به خاطر داشته باشیم.

ص: 76

ص: 77

ص: 78

وسوسه ها و موانع موجود

اشاره

ص: 79

ص: 80

آیا تبلیغ منحصر در لباس روحانیت است؟

سؤالی که برخی از طلاب برای فرار از تلبس مطرح می کنند، این است که مگر تبلیغ منحصر در پوشیدن لباس است و مگر قرار است هر کس می خواهد برای دین خدمت کند، باید لباس روحانیت داشته باشد؟!

پاسخ بسیار ساده است: البته که تبلیغ و خدمت به دین، منحصر در پوشیدن لباس روحانیت نیست و می توان با روش های مختلف این کار را انجام داد؛ اما روی سخن ما در این جا طلاب علوم دینی است، نه هر کسی؛ بنابراین در اینجا مسأله متفاوت می شود و سؤال این است که آیا سزاوار است طلبه ای پس از سال ها بهره مندی از بیت المال و امکانات حوزه و ارتزاق از سهم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نیاز فراوان کشور و جهان اسلام به روحانی ملبس کارآمد، دل به توجیهات وسوسه ها بسپارد و از انجام وظیفه شانه خالی کند؟!

آیا غیر از این است که خواهش دل خود را بر خواست امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ترجیح داده است؟!

آیا غیر از این است که در این شرایط بسیار حساس و دشمنی های فراوان علیه اسلام و تشیع و روزگار تنهایی و غربت حضرت مهدی (عج) ندای ﴿هل من ناصر يَنصُرُنى﴾ حضرت را بی پاسخ می گذارد؟

ص: 81

آیا غیر از این است که این افراد از اصل تبلیغ دین و انجام رسالت طلبگی خویش با لباس نماد تشیع گریزانند؟!

آیا غیر از این است که نمی خواهند هزینه ی دینداری و طلبگی شان را بپردازند؟!

آیا غیر از این است که نمی خواهند سختی های پوشیدن لباس را تحمل نمایند؟!

آیا، آیا و آیا ... ؟!

ص: 82

استواری در عقیده

ممکن است یک جمله ی منفی از طرف همسر، دوستان، همکلاسی ها، آشنایان یا هم محله ای ها در مورد روحانیت، تأثیرهای منفی و ماندگاری در ذهن شما برجای بگذارد و شما را نسبت به تلبس بی انگیزه نماید.

اما وقتی می دانید که :

احیای معارف حقه ی تشیع؛

ترویج معارف دین اسلام؛

ترویج و گسترش فرهنگ انتظار؛

اصلاح رذایل اخلاقی و مبارزه با شیاطین؛

و زمینه سازی برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، خواسته و مطلوب مولای توست؛

چه باک که نظر برخی، با خواست و نظر امام زمانت متفاوت باشد و عمدی یا سهوی چیزی بگویند و حتی متلکی نثار کنند.

در این گونه مواقع یادت باشد که: مؤمن در عقیده اش مانند کوه استوار است و طوفان های سهمگین نباید او را متزلزل کنند. $ از رسول اعظم صلى الله عليه وسلم نقل شده است که: المُؤمِنُ كَالجَبَل لا تُحَرِّكُهُ العَواصِف؛ مؤمن هم چون کوه (استوار و پابرجا) است و بادهای تند او را تکان نمی دهند. (علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 39، ص351) $

ص: 83

آیا اشتباه، مجوز اشتباه است؟

متأسفانه عملکرد نادرست تعداد اندکی از روحانی ها سبب شده است که عده ی دیگری از طلاب ، نگاهشان به تلبّس منفی شده و از پذیرش آن گریزان باشند!

غلط بودن این نتیجه گیری منفی و نگاه مأیوسانه، برکسی پوشیده نیست؛ زیرا اشتباه دیگران نمی تواند مجوز اشتباه ما باشد و کسی که قصدش رشد و کمال است، باید از اشتباه ها و خطاهای دیگران درس بگیرد و توجه داشته باشد که اگر این ضعف در درون خود او هم وجود دارد، آن را بر طرف کند و اگر در دیگری است، برای اصلاح آن تلاش کند.

در نگاه دینی، هر چه بدی و پلیدی بیشتر شود، وظیفه ی مؤمنان و مصلحان سنگین تر می شود؛ از این رو اگر فرد ملبسی با اشتباهاتش به شأن و جایگاه روحانیت آسیبی رساند، بر دیگر روحانیان فرض و لازم میشود که با عملکرد و رفتار درست خود، پیامدهای اشتباه او را از بین ببرند و نگاه دیگران به روحانیت را اصلاح کنند، نه این که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ی عزلت بگزینند و این مسأله را بهانه لباس نپوشیدن خودشان قرار دهند !

ص: 84

توجیه ها

من برای تبلیغ دین اسلام آماده نیستم، من توانش را ندارم!

من خجالتی هستم و روي تلبس و تبلیغ را ندارم!

من صلاحیت اخلاقی کافی برای این مسئولیت بزرگ را ندارم!

از من بهتر فراوانند و کاری نمی کنند!

من كجا و شهید اول و ثانی، شیخ طوسی و علامه طباطبایی و امام خمینی رحمه الله و امثال ایشان کجا من لياقت این لباس را ندارم!

خود آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید عمامه بر سرم بگذارند!

ص: 85

پاسخ توجیه ها

اگر آماده نیستی، آماده شو؛ اگر توان لازم را نداری، به دست آور.

اگر خجالتی هستی و روی تلبس و تبلیغ نداری، تمرین کن.

اگر صلاحیت اخلاقی کافی را نداری، در تهذیب نفس بکوش و صلاحیت لازم را به دست آور.

ممکن است از تو بهتر هم باشند، ولی روز پاسخگویی، سؤال هیچ کسی را فرد دیگری پاسخ نخواهد داد و از هر کسی از وظیفهی خودش سؤال خواهد شد.

ممکن است تو مانند شهید اول و شهید ثانی و علامه طباطبایی (رضوان الله تعالى عليهم) و امثال این بزرگواران نباشی، ولی بدان که: اولاً راه برای بزرگ شدن بسته نیست و اگر همان مسیر و همان روش بزرگان را بپیمایی، به طور قطع به همان مقام ميرسى وثانياً تكليف الهی به اندازهی توان هرکس است و به همان اندازه که توان داری، تکلیف متوجه تو است که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: «و أن لَيسَ لِلانسان إِلَّا ماسَعَى».

پس به جای بهانه جویی، بکوشیم زمینه ها را فراهم کنیم و حواسمان باشد که تردیدها و وسوسه ها وسیله ی فرار از انجام رسالت و وظیفه نشوند.

ص: 86

وسوسه ها

فضای جامعه پُر از فساد و گناه شده و از دست ما طلبه ها هم دیگر کاری ساخته نیست. خود آقا باید بیاید کارها را درست کند!

خیلی از مردم تمایلی به پذیرش مسائل دینی ندارند!

و ما نیز نمی توانیم چیزی را تغییر دهیم؛ زیرا نه مردم پذیرش دارند و نه صاحب کرامت و نفس عیسوی هستیم که بتوانیم معجزه کنیم!

بنابراین پوشیدن این لباس سودی ندارد!

ص: 87

پاسخ وسوسه ها

چه کسی گفته است که تمام فضای جامعه را فساد و گناه فراگرفته است؟! شاید برخی گناهان نسبت به گذشته، علنی تر و برخی از مردم جرأت و جسارتشان نسبت به انجام گناه بیشتر شده باشد، اما هنوز هم خوب ها، بیشتر از بدها و پاکان، فراوان تر از آلودگان هستند و بلکه حتی قابل مقایسه نیستند.

البته از آن جا که گناهکاران نمایش و نمود بیشتری دارند، به نظر می رسد که جمعیتشان فراوان تر است.

مهم این است که بدهای جامعه ذاتاً بدسرشت و شریر آفریده نشده اند و گناهکاران نیز راه توبه و بازگشت به رویشان باز است و چه بسیار افراد خطاکاری که با شنیدن سخنرانی یک عالم دینی و نصیحت یک طلبه دلسوز، از مسیر اشتباه و خطا بازگشته و توبه کرده اند.

حتی اگر قبول کنیم که جمعیت گناهکاران زیادتر باشند، باز هم از روحانیت سلب مسئولیت نمی شود، بلکه به همان میزان که گناهکاران زیاد شوند، وظیفه ی روحانیت نیز سنگین تر میشود و نیاز به تلاش، بیشتر!

در خصوص پذیرش مسائل دینی توسط مردم نیز واقعیت این است که نیاز و

ص: 88

گرایش به معنویت، امری فطری است.

بنابراین پذیرش مردم برای معنویت فراوان است و آنقدر تشنه اند که اگر آب زلالی بیابند، به طرفش هجوم می برند؛ زیرا هر چه هوا گرم تر و سوزنده تر باشد، نیاز به آب زلال بیشتر احساس می شود؛ چنانچه هر چه هوا آلوده تر شود، نیاز به اکسیژن بیشتر احساس می شود.

امام رضا علیه السلام فرمودند:

اگر مردم زیبایی های سخنان ما را می دانستند به یقین از ما پیروی می کردند. $سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحِ الْهَرَوِيَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرّضَا علیه السلام يَقُولُ: رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا، فَقُلْتُ لَهُ: وَكَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ ؟ قَالَ: يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَيُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا. (شیخ عباس قمی عیون اخبار الرضا، ج1، ص307)$

در مورد این وسوسه که ما دم عیسوی نداریم تا افراد فاسد جامعه را تغییر دهیم، هم پاسخ این است که اصلاح و هدایت به دست خداست. $.. تُضِلُّ بِها مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدَى مَنْ تَشاءُ .... هر که را بخواهی به وسیله آن گمراه و هر که را بخواهی هدایت می کنی. (اعراف، 155)$

چه بسا اگر ما با اخلاص در پی هدایت یا اصلاح کسی قدم برداریم، خداوند متعال نیز در کلام و رفتار ما تأثیر قرار دهد و دم عیسوی هم عنایت کند که گفته اند :

ص: 89

فيض روح القدس ارباز مدد فرماید *** دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد

لباس روحانیت در هر زمان و شرایطی کارآیی خودش را دارد و این ما هستیم که باید مواظب وسوسه های شیطانی باشیم.

ص: 90

دستاویزهای فرار از مسئولیت

هر چند نمی توان برای رفتارهای مشابه ،افراد يك علت واحد را برشمرد؛ اما می توان با بررسی رفتار غالب آنان رفتارشان را تحلیل کرد.

بنابراین شاید بتوان گفت اهم علل مشکل بودن یا عدم قبول تلبس از طرف طلاب این موارد است که همه ی این موارد با اندکی تأمل و توجه به جایگاه ارزشمند طلبگی و سربازی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف پاسخ داده می شود.

توجه بیش از حد به تلقینها و نظرات منفی آشنایان؛

احساس ناکارآمدی لباس و عدم تأثیر؛

احساس ناتوانی و ناکارآمدی خود فرد؛

احساس محدودیت در ارتباط با دیگران؛

ترس از روبه رو شدن با مشکلات احتمالی؛

کم رویی و خجالت کشیدن از پوشیدن لباس روحانیت در برابر دوستان و آشنایان و در مهمانی ها؛

تصمیم بر اشتغالات غیر طلبگی؛

احساس سختی به دلیل پنهان ماندن طلبگی فرد از دید اجتماع تا قبل از زمان تلبّس؛

ص: 91

مخالفت خانواده یا دوستان؛

ترس از آینده شغلی، مالی، معیشتی و......

نقطه ی مشترک تمام این موارد، آن است که همه، بیشتر اسباب توجیه هستند تا دلیل .

ص: 92

ص: 93

ص: 94

توقعات

اشاره

ص: 95

ص: 96

توقعات درست مردم از روحانیت

امروز شاید توقعات درست و غلط مردم از روحانیت فراوان باشد و متعدد؛ اما در این مقال می کوشیم با هم بخشی از توقعات درست مردم و حوزه را از یک روحانی ملبس مرور کنیم:

مردم توقع دارند قرائت قرآن و حمد و سوره و اذکار نماز يك روحاني صحيح و نیکو باشد؛

مردم انتظار دارند روحانی، دعاهای مأثوره را زیباتر و بهتر از مردم قرائت نماید؛

مردم توقع دارند یک روحانی در هنگام قرائت دعا بتواند متن آن را به راحتی و درست ترجمه کند؛

مردم توقع دارند يك روحانی احکام مورد ابتلای عموم مردم را بداند و تا حدودی از احکام اختلافی نیز آگاه باشد؛

مردم توقع دارند يك روحانی در گفت وگوها و سخنرانی هایش به وفور و به درستی از آیات و روایات استفاده کند؛

مردم و به ویژه جوانان انتظار دارند روحانی از علوم روز بهره مند و به قول معروف به روز باشد؛

ص: 97

مردم انتظار دارند روحانی اهل ،مطالعه تحقیق نوآوری و استنباط بوده و مطالب تکراری کمتری داشته باشد؛

مردم توقع دارند يك روحانی با اصول و کلیات تاریخ اسلام آشنا باشد؛

مردم توقع دارند يك روحانی به تاریخچه و زندگی معصومین: مسلط باشد؛

مردم توقع دارند یک روحانی درباره ی مناسبت های ملی و مذهبی اطلاعات مفید داشته باشد؛

مردم توقع دارند یک روحانی از اخبار و مسائل روز و تحلیل سیاسی آگاهی داشته باشد؛

مردم توقع دارند يك روحانی دارای بصیرت سیاسی باشد؛ ولی اهل سیاسی کاری و سیاست زدگی نباشد؛

مردم از یک روحانی انتظار دارند که با قرآن و نیز کتاب های اخلاقی، مانند معراج السعادة، چهل حدیث حضرت امام علیه السلام و... مأنوس باشد؛

مردم از یک روحانی انتظار دارند آراسته و معطر باشد؛

مردم از یک روحانی انتظار دارند منظم باشد و برای حضور در مسجد از دیگران سبقت بگیرد؛

ص: 98

مردم از یک روحانی توقع دارند اهل وفای به عهد و نسبت به قول و قرارهایش پایبند باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند آمادگی لازم برای پاسخگویی به مسایل دینی مردم را داشته باشد و با حضور ذهن کافی، حداقل هشتاد درصد نیازهای دینی و پرسش های آنها را پاسخ دهد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند قرائت نماز يك روحانی دلنشین و مناسب باشد، نه تند و شتاب زده؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اصلاح سر و صورت و محاسنش در شأن روحانیت باشد و از داشتن موی بسیار بلند یا تراشیدن غیرمتعارف محاسن خود اجتناب کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند عمامه خود را متناسب و زیبا ببندد؛ مردم توقع دارند يك روحانی ملبس را بدون لباس در اماکن عمومی مشاهده نکنند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند حرکات و سکنات و نوع راه رفتن و خندیدن و گفتن و شنیدنش با عموم مردم متفاوت باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اهل ذکر، معنویت ، آرامش و امید بخشی باشد؛

ص: 99

مردم توقع دارند يك روحانی برای خارج شدن از مسجد تعجیل نکند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند نمازش با اذان و اقامه و تعقیبات همراه باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند بعد از نماز جماعت دقایقی را در مسجد بماند و محفل انس داشته باشد؛

مردم از یک روحانی انتظار دارند به هیئت امنا و زحمت کشان مسجد احترام بگذارد؛

مردم از یک روحانی انتظار دارند عفیف و باحیا باشد و در هنگام صحبت با نامحرم سربه زیر بوده و چشم در چشم او نیندازد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در برابر توهین دیگران، اقدام به توهین متقابل ننماید؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اهل ایثار باشد و مثلا در رانندگی، حق تقدمش را ایثار کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در حد متعارف، اهل مزاح و مطایبه باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند روحانی باشد؛ یعنی مقید به رعایت امور معنوی و روحانی و انجام مستحبات در کنار واجبات باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در برابر تبلیغ دین و انجام رسالت طلبگی اش چشم داشتی از مردم نداشته باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند برای سخنرانی و روضه خوانی هرچه دادند،

ص: 100

بپذیرد و نرخ تعیین نکند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند گفتار و کردارش یکی باشد و بیش از آنچه می گوید از او عمل ببینند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اهل گریه و اشك و ندبه باشد و هنگام روضه خوانی خودش هم متأثر باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اهل صله ی رحم، سرزدن به بیماران و گرفتاران اهل مسجد و محله باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند قبل از توصیه ی امور خیر به دیگران، خودش پیش قدم باشد؛ یعنی اگر قرار است مسجد تمیز شود، ابتدا خودش آستین ها را بالا بزند و شروع کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در عین وقار، با جوانان و نوجوانان انس داشته باشد و آنها را جذب کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند حرمت روحانیت را نگه دارد و برای اقامه نماز جماعت به علمای حاضر در مسجد تعارف نماید؛

مردم از یک روحانی جوان توقع دارند احترام پیشکسوتان را داشته باشد و بر آن ها مقدم نشود؛

ص: 101

مردم از یک روحانی توقع دارند برای نماز صبح هم در مسجد حاضر شود؛

مردم از یک روحانی توقع دارند قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کرده و با سرعت غیر مجاز رانندگی نکند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در پمپ بنزین نانوایی و... صف را رعایت کند.

مردم از یک روحانی توقع دارند در آبادانی محله مشارکت داشته باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند ادب و نزاکت فرزندش بهتر از بچه های دیگر باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در مواجهه با مردم با همه یکسان احوال پرسی کند و به کودکان توجه ویژه داشته باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند هنگام اذان هر جا که باشد، خود را به نزدیک ترین مسجد و نماز جماعت برساند و در ساعات نماز در خیابان مشغول امور شخصی نباشد؛

توقع مردم از يك روحانی آن است که با رعایت آداب و لوازم ، اهل امر به معروف و نهی از منکر باشد؛

انتظار مردم از یک روحانی آن است که مدافع نظام اسلامی و ولایت فقیه باشد واز تضعیف نظام پرهیز کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در پی حل مشکلات مسجد باشد، نه تشدید

ص: 102

اختلافات مردم و هیئت امنا؛

مردم از یک روحانی توقع دارند همانند مردم دست به جیب باشد و در امور خیر به اندازه وسعش مشارکت کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اهل خانه و فرزندانش ساده زیست باشند نه دنیاگرا و تجملاتی؛

مردم از یک روحانی توقع دارند مسائل مربوط به متأهل ها را در جمع مجردها مطرح نکند یا دست کم با ظرافت و پوشیده مطرح نماید؛

انتظار مردم از یک روحانی آن است که ملاحظه حوصله مخاطب را کرده و مختصر و مفید سخنرانی کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در اداره ی مسجد پویا و بانشاط باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در مجالس جشن و عزا و هیئت و به ویژه مجالس جوانان و نوجوانان شرکت نموده و آنها را به حال خود رها نکند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در خصوص خرافات و افکار انحرافی آگاهی بخشی کرده و خود نیز دچار خرافات نشود؛

مردم از یک روحانی توقع دارند حامی مستضعفان باشد و حلقه اتصال

ص: 103

ثروت مندان با فقرا باشد و از هیچ اقدامی برای کمک به مستمندان دریغ نکند؛

توقع مردم از یک روحانی این است که از ظرایف، نکات بدیع، شعر، داستان و ظنز نیز در سخنانش استفاده کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند با مبانی تربیتی اسلام آشنا باشد و کارهایش مبنای تربیتی دینی داشته باشد؛

انتظار مردم از یک روحانی آن است که خوش حساب باشد و حساب و کتابش به مراتب دقیق تر از دیگران باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در شرایط سخت اقتصادی نعمت ها را به مردم یادآوری نماید و غم خوار مردم باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند از عزّت و آبروی خود برای حل مشکلات مردم استفاده کند؛

مردم از یک روحانی میخواهند بیش از حد ضرورت وقتش را در محافل و مراسم کم فایده نگذراند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند برای سخنرانی و روضه خوانی وقت بگذارد و مطالعه کافی داشته باشد؛

ص: 104

مردم از یک روحانی توقع دارند حامی و راهنمای نیروهای فرهنگی مردمی و خود جوش باشد و تا حد امکان با آنها همراهی و همکاری داشته باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند ابتدا خانواده خود را امر به معروف نموده و اصلاح را از نزدیکان شروع کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در هر موقعیتی با روی باز پاسخگوی نیازها و پرسش های مردم باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در اماکن عمومی با سعه ی صدر و بیان زیبا و محترمانه با مردم سخن بگوید؛

مردم از یک روحانی توقع دارند اگر فقیری را دید او را دست خالی رد نکند؛

مردم از یک روحانی انتظار دارند در صورت نیاز دیگران به کمک، از خودرو پیاده شود و در حد توان کمک کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند با زندگی نامه و احوالات علمای اخلاق و بزرگان حوزه آشنا باشد و برای مردم بیان نماید؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در مناسبت ها و مجالس دینی، وقت قاری ، مداح، سخنران بعدی و بقیه را رعایت کرده و طبق برنامه ریزی قبلی عمل کند؛

ص: 105

مردم از یک روحانی توقع دارند به مکان هایی که او را در معرض اتهام قرار می دهد یا در شأن روحانیت نیست، وارد نشود؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در سلام کردن بر دیگران پیشی بگیرد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند هنگام عبور از خیابان از محل عبور عابر پیاده و در زمان سبز بودن چراغ راهنما حرکت کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند از انداختن آب دهان در مکان های عمومی بپرهیزد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند با اعضای خانواده اش خوش اخلاق و مهربان باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند لباسش آن قدر بلند نباشد که روی زمین کشیده شود و آن قدر کوتاه نباشد که جلب توجه کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در مجامع عمومی، خنده های بلند و حرکات سبک نداشته باشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند از مشاجره بی ثمر با دیگران در مسائل بی ثمر خودداری کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در خرید لوازم منزل تجمل گرا نباشد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در خرید اقلام مورد نیاز منزل دقت کند تا مورد

ص: 106

سوء تفاهم از سوی اقشار محروم قرار نگیرد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند ظاهرش تمیز و آراسته باشد؛ مثلا دگمه قبا و آستین پیراهن خود را باز نگذارد و از پیراهن یقه دار در زیر قبا استفاده نکند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در مجامع عمومی با صدای بلند با گوشی همراه خود صحبت نکند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند در حضور دیگران از اشتغال بیش از حد به تلفن همراه، بلوتوث بازی، پیامک بازی و... بپرهیزد؛

مردم از یک روحانی توقع دارند از آهنگهای مناسب و در شأن برای گوشی همراه خود استفاده کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند از مصافحه دست دادن و خوش و بش کردن با محارم در اماکن عمومی، که گاهی موجب سوء ظن دیگران می شود خودداری کند؛

مردم از یک روحانی توقع دارند از دویدن با شتاب و عجله راه رفتن و بروز رفتارهای هیجانی شدید در مجامع عمومی بپرهیزد؛

مردم توقع دارند طلبه بدون مجوز اقدام به پوشیدن لباس روحانیت نکند؛

مردم توقع دارند طلبه گاه با لباس و گاه بدون آن دیده نشود؛

ص: 107

این ها بخشی از توقعات مردم از یک روحانی است.

اللهُمَّ عَجِّل لِوَليّك الفَرَج

ص: 108

ص: 109

ص: 110

آئین نامه تلبّس

اشاره

ص: 111

ص: 112

آئین نامه تلبّس طلّاب و حوزه های علمیه

به منظور سامان دهی رسمیت بخشی، حفظ و حراست از قداست لباس روحانیت و تشویق و ترغیب طلاب به امر تلبس، آیین نامه ی تلبس طلاب حوزه های علمیه به شرح ذیل تدوین گردید :

فصل اول : تعاریف و کلیات

ماده 1. تلبس به لباس مقدس روحانیت برای کلیه ی طلاب و روحانیان، صرفاً بر اساس ضوابط مندرج در این آیین نامه امکان پذیر است.

تبصره 1 : هرگونه تلبّس به لباس روحانیت برای افراد عادی ممنوع است.

تبصره 2 : تلبّس به لباس مقدس روحانیت، برای طلاب فاقد پرونده از مرکز مدیریت حوزه های علمیه ممنوع است. این افراد موظفند پس از اخذ کد مرکز مدیریت حوزه های علمیه، نسبت به تلبس براساس ضوابط این آیین نامه اقدام نمایند.

ماده 2 . وظایف واحدهای مجری این آیین نامه به شرح زیر است:

(الف) معاونت تهذیب مرکز مدیریت حوزه های علمیه، مسئول برنامه ریزی، سامان دهی تلبس و نظارت بر حسن اجرای آن است .

ص: 113

ب) معاونت تهذیب مدیریتهای حوزه علمیه استانی، مسئولیت تشکیل پرونده ی تلبس، تأیید صلاحیت نهایی پس از استعلام صلاحیت های علمی و عمومی از واحدهای سازمانی مربوط و صدور مجوز تلبّس طلاب را به عهده دارد.

ماده 3 . لباس روحانیت، عبارت است از عمامه عبا و قبا که نشانگر برخورداری از تحصیلات دینی در حوزه های علمیه، پایبندی به ارزش های اسلامی و آمادگی ایفای نقش در جامعه ی اسلامی است .

ص: 114

فصل دوم : ضوابط و مقررات

ماده 4 . شرایط عمومی تلبس عبارتند از:

1. داشتن حداقل 18 سال سن؛

2. داشتن وضعیت جسمی و روحی مناسب که در صورت نیاز و تشخیص ضرورت، از طریق آزمایش های پزشکی و روان شناختی بررسی می شود.

3. عدم عضویت و سابقه ی ارتباط با گروهکهای انحرافی و گروه های مخالف اسلام و تشیع و نظام اسلامی؛

4. عدم انحراف فکری و سیاسی و اخلاقی؛

5. التزام عملی به اصل ولایت فقیه و قوانین جمهوری اسلامی؛

6. نداشتن محکومیت کیفری و حقوقی مؤثر؛

تبصره 1: احراز شرایط مندرج در بندهای 3، 4، 5 و 6 ، برعهده ی واحد سازمانی آمار و بررسی مدیریت های حوزه علمیه ی استانی خواهد بود.

تبصره 2: ملاک در احراز صلاحیت های عمومی افراد، حسب مورد، حال فعلی آنها خواهد بود.

ماده 5. شرایط علمی تلبس عبارتند از:

ص: 115

1. اتمام پایه پنجم قبولی در تمامی امتحانات مربوط برای طلاب مدارس بلندمدت؛

2. توان پاسخ گویی به سؤالات دینی رایج در جامعه؛

تبصره: احراز این شرط، با ارزیابی علمی - که محتوا و نحوه ی اجرای آن، توسط دستورالعمل مصوب مرکز مدیریت حوزه های علمیه تعیین می گردد - صورت می پذیرد.

3. گذراندن دوره ی ویژه ی مربوط به وظایف روحانیت در پایه ی پنجم، براساس دستورالعمل مصوب مرکز مدیریت حوزه های علمیه؛

ماده 6. شرایط اخلاقی و رفتاری تلبس عبارتند از:

1. پایبندی به انجام دادن واجبات و ترك محرمات؛

2 . دارا بودن حُسن اخلاق؛

3. تعادل شخصیتی و رفتاری و تناسب ظاهری؛

4. نداشتن سابقه ی سوء منافی با شئون روحانیت؛

تبصره: احراز شرایط مندرج در این ماده، برعهده ی معاونت تهذیب با همکاری واحد سازمانی آمار و بررسی مدیریت حوزه های علمیهی استانی، براساس

ص: 116

دستورالعمل مصوب مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهد بود.

ماده 7. طلاب متقاضی، پس از گذراندن دوره ی ویژه، تشکیل و تکمیل پرونده ی تلبس، احراز صلاحیت های لازم توسط معاونت های ذی ربط و دریافت مجوز تلبّس، ملبّس به لباس مقدس روحانیت خواهند شد. تبصره 1: معاونت تهذیب مدیریت های استانی، همه ساله، نسبت به برگزاری مراسم رسمی عمامه گذاری در کنار سایر مراسم ها، اقدام می نماید. تبصره 2: معاونت تهذیب مدیریت های استانی، موظف است نسبت به صدور اوراق هویت تلبّس برای دارندگان مجوز تلبس، اقدام نماید.

ماده 8. وظايف فرد ملبس به لباس روحانیت، به شرح ذیل است:

1. رعایت پوشش مناسب عرف روحانیت؛

2 . رعایت نظم، نظافت و پاکیزگی بدن و لباس و مرتب بودن سر و صورت متناسب با عرف روحانیت؛

3. پرهیز از وضعیت ظاهری غیر متناسب؛

4. حفظ حرمت لباس در معاشرت های اجتماعی؛

5. مراعات زی طلبگی در مجالس مختلف و پرهیز از حضور در محافل مختلط

ص: 117

که حدود شرعی در آن رعایت نمی شود.

6. پرهیز از روحیه ی اشرافیگری و تجمل گرایی و رعایت شئون روحانیت در وضعیت زندگی و مسکن و خودرو؛

7. تلبس دائم؛

8. رعایت اخلاق و آداب اسلامی و پرهیز از شوخی های افراطی و خلاف نزاکت؛

9. پرهیز از درگیری های لفظی و فیزیکی غیر متناسب با شئون روحانیت؛

10. حفظ مناعت طبع و عزت نفس در تأمین معاش، و پرهیز از سوء استفاده از لباس روحانیت برای مقاصد سوء؛

11. پرهیز از ورود به عرصه های ناسالم اقتصادی مانند شرکت های هرمی؛

12. پرهیز از ارتباط با گروه های معاند نظام اسلامی و عضویت در آنها؛

13. پرهیز از انجام دادن رفتارهای وسواس گونه، به ویژه در خصوص طهارت و نجاست و اقدام به معالجه در صورت لزوم؛

ماده 9/ طلاب ملبّس موظفند به صورت دائم از این لباس استفاده نمایند؛ به نحوی که عرفاً، ملبّس محسوب شوند.

ماده ی 10 . تلبّس محصلان یا فارغ التحصیلان مراکز غیر حوزوی ، ممنوع است.

ص: 118

ماده 11/ معاونت تهذیب مدیریت های استانی موظف است زمینه های لازم را برای تلبس طلاب مشغول به تحصیل در سطوح مختلف، از طریق اعمال تشویق های لازم، فراهم آورد .

ماده 12. معاونت تهذیب حوزه ی علمیه استانی، موظف است در صورت فقدان شرایط مذکور در این آیین نامه، نسبت به لغو مجوز تلبس، اقدام نماید.

ماده 13. امتیازات مربوط به ملبسان دائم، براساس آئین نامه های مربوط ، تعیین می شود .

ماده 14. این آیین نامه در 14 ماده و 8 تبصره، به تصویب شورای عالی حوزه های علمیه رسید.

ص: 119

منابع و مآخذ

1 . قرآن كريم.

2 . نهج البلاغه .

3 . ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالى العزيزيه في الاحاديث الدينيه ؛ [بی جا]، مطبعه سید الشهداء، 1403ق.

4 . ابن بابویه، محمد بن علی؛ عیون اخبار الرضا ؛ [بی جا]، کتاب فروشی اسلامی، ج 1، 1396ق.

5. شهید ثانی، زین الدین بن علی؛ منية المريد في أدب المفيد والمستفيد ؛ قم: مكتب الأعلام الاسلامي، [بي تا].

6. طبری، محب الدین؛ مناقب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام من [ الرياض النضره ] .بیروت: دار ذوالفقار، 1420ق.

7. قمی، شیخ عباس؛ سفينة البحار ومدينة الحكم والاثار مع تطبيق النصوص الواردة فيها على بحار الانوار؛ قم: ج8، 1416ق.

8. متقى، على بن حسام الدین، کنز العمال في سنن الاقوال والافعال؛ [بي جا]، موسسه الرساله، 1405ق.

9 . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار؛ [بی جا] ، دار الکتب الاسلاميه [ بی تا]

ص: 120

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109