توهم سلطه: گزیده بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون صهیونیسم

مشخصات کتاب

سرشناسه:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 -

عنوان و نام پديدآور:توهم سلطه: گزیده بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون صهیونیسم/ به کوشش موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم.

مشخصات نشر:تهران :موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات انقلاب اسلامی، 1392.

مشخصات ظاهری:511ص.

شابک:170000ریال:978-964-2951-58-1

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران ، 1318 - -- نظریه درباره صهیونیسم

موضوع:خامنه ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، 1318 - -- پیام ها و سخنرانی ها

شناسه افزوده:موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم

شناسه افزوده:موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای"مد ظله العالی". انتشارات انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره:DSR1692 /ص9 ت9 1392

رده بندی دیویی:955/0844

شماره کتابشناسی ملی:3029248

ص: 1

اشاره

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 3

ص: 4

توهم سلطه

گزیده بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون صهیونیسم

به کوشش موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم.

موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، انتشارات انقلاب اسلامی، 1392.

ص: 5

ص: 6

توهم سلطه

گزیده بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون صهیونیسم

به کوشش موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم.

ص: 7

مقدمه

برقرارى نظام جمهورى اسلامى به تعبير رساى بنيانگذار آن، حضرت امام خمينى (ره)، از تعمت هاى بزرگ اللهى برمردم اين سرزمين و تمامى مستضعفين جهان بوده است. مرورى بر تاريخ پر افتخار اين نهضت و شكل گيرى نظام مقدس جمهورى اسلامى به روشنى نقش وتأثير اصل مترقى ولايت فقيه و رهبرى حكيمانه ى حضرت امام (ره) و پس از آن حضرت آيت الله العظمى سيدعلى خامنه اى، رهبرانقلاب اسلامى، را در هدايت انقلاب در كوران حوادث گوناگون روزگار نشان ميدهد. مؤسسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى كه وظيفه ى حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبرى را برعهده دارد، در اجراى همين وظيفه اقدام به انتشار كتابهاى موضوعى به منظور نشر بيانات، ديدگاه ها و رهنمودهاى معظم له در مقاطع، مناسبتها و موضوعات مختلف مى نمايد.

كتاب حاضر شامل گزيده اى از نظرات معظم له درباره ى صهيونيسم و مباخت مرتبط با آن است كه مطالب آن از «مطالعه ى كل گفتارها و نوشتارهاى مرتبط با موضوع از سال 1348 تا اواخر سال 1390» گرد آورى و تنظيم شده است.

مرورى بر عناوين و مطالب مندرج در فهرست تفصيلى كتاب، تلاش صورت گرفته براى تهيه مجموعه اى جامع از نظرات رهبر معظم انقلاب درباره ى موضوع كتاب رانشان مى دهدكه در پنج بخش و بيست و سه فصل ارائه شده است و شامل محورهاى اصلى «صهيونيسم شجره خبيثه»، «غده ى سرطانى»، «پاره تن جهان اسلام»، «جراحى غده ى سرطانى» و « تقابل ايدئولوژيك» بوده و منعكس كننده ى بينش عميق و آگاهى كامل رهبر معظم انقلاب و نظام اسلامى در دوره هاى قبل و بعد از پيروزى انقلاب به ماهيت، خطرات و تهديدات دشمن بزرگ اسلام، امت اسلامى و جامعه بشرى است.

ومن الله التوفيق

ص: 8

مقدّمه

اشاره

خداوند حكيم در قرآن ميفرمايد:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ اَلنّٰاسِ عَدٰاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا اَلْيَهُودَ وَ اَلَّذِينَ أَشْرَكُوا(1)

«بطور مسلّم، دشمن ترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهى يافت»

چنانچه بخواهيم مصداقى واقعى و عينى براى اين مفهوم (يهود) در عصر حاضر بيابيم، بدون هيچ حاشيه و امّا و اگرى، بايد به سراغ جبهه ى شيطانى صهيونيسم و مولود آن، يعنى رژيم صهيونيستى برويم.

ضرورت مقابله ى صحيح و اصولى با اين دشمن تاريخى بشريّت و مؤمنان، ما را بر آن داشت تا سخنان كارشناسانه ى رهبر معظّم انقلاب، حضرت آيت الله العظمى خامنه اى «مدّظلّه العالى» را درباره ى اين موضوع مورد دقّت قرار دهيم؛ بدون شك، مجموعه بيانات ايشان راهگشاى ارزشمندى براى دلسوزان نظام، انقلاب و اسلام در زمينه ى دشمن شناسى - كه امروز دشمنِ جريان حق كيست؟ - و دشمنى ها و چگونگى اعمال خباثت اين جريان عليه جبهه ى حق، همچنين در زمينه ى روشها و كمّ و كيف مبارزه و مقابله با اين دشمن خواهد بود.

مراحل تدوين مجموعه ى حاضر و وجه تمايز اين اثر با كارهاى مشابه آن كه پيشتر به چاپ رسيده اند، دو مطلبى هستند كه لازم است در اين مقدّمه به آنها اشاره شود.

الف. مراحل تدوين

در ابتداى اين تلاش پژوهشى به منظور استخراج متنهاى مرتبط با موضوع، جستجوى رايانه اى نسبتاً كاملى با كليدواژه هاى صهيونيسم، صهيونيست، رژيم صهيونيستى، رژيم غاصب، رژيم اشغالگر، دشمن شناسى، يهود، اسرائيل، بنى اسرائيل، بيت المقدّس، قدس، فلسطين،

**********

(1) . سوره ى مائده، آيه ى 82.

ص: 9

مسجدالأقصى و خاورميانه در سخنان رهبرى معظّم، از سال 1348 تا اواخر سال 1390 صورت گرفت.

پس از استخراج مطالب و همزمان با مطالعه ى دقيق و كامل متنها، نمايه هاى مناسب هر متن نيز تهيّه شد. سپس با توجّه به نمايه هاى به دست آمده، فهرستى براى اين اثر تهيّه گرديد كه در ابتداى كتاب درج گرديده است. تذكّر اين نكته لازم است كه تلاش گرديده تا فهرست مذكور از كلمات معظّمٌله استفاده شود و به هيچ وجه، تحميلى نسبت به محتواى بيانات صورت نپذيرد. به همين دليل و به منظور رعايت در امانت و با توجّه به اقتضاى طبيعى پراكندگى زمانى بيانات در طول بيش از چهار دهه، ممكن است فهرست مطالب، گاه متضمّن برخى كاستى ها باشد كه اين مختصر، در مقايسه با غناى بالاى مباحث پوشش داده شده، قابل اغماض است. در پايان مراحل تدوينى اثر، هر متن به ذيل موضوع متناسب خود ارجاع داده شد.

نكته ى ديگر اين است كه هر چند بعضى از متنها به لحاظ محتوايى تكرارى بوده اند، امّا به دليل برخى از ضرورتها در متن اثر حفظ شدند. يكى از اين ضرورتها، نشان دادن اهمّيّت بحث مورد نظر در انديشه ى رهبر معظّم انقلاب و يا عدم تغيير نظرات معظّم له نسبت به آن موضوع است.

در كنار اين فرآيند تدوينى، بعضى از اصطلاحات فنّى و خاص و همچنين شخصيّتهايى كه نياز به توضيح داشتند، تعيين و تحقيق شدند و حاصل اين تلاش، در انتهاى كتاب به صورت مستقل و در قالب اصطلاح نامه درج گرديده است.

در اين بخش، از اصطلاح نامه ى پايگاه اينترنتى رصد به نشانى www.Rasad.ir و بعضى از كتابهاى مربوط به اين حوزه، خصوصاً كتاب «جمهورى اسلامى ايران و تحوّلات فلسطين»(1) استفاده شده است. در همين راستا، برخى از رويدادهاى تاريخى مورد اشاره ى رهبرى، تحقيق و در پاصفحه نگارش يافته اند، همچنين نشانى و ترجمه ى آيات مورد استفاده ى رهبرى در پاصفحه آمده و در ترجمه ى آيات، از ترجمه ى قرآن كريم حضرت آيت الله مكارم شيرازى (حفظ الله تعالى)(2) استفاده شده است.

**********

(1) . جمهورى اسلامى ايران و تحوّلات فلسطين، دكتر على اكبر ولايتى، تهران، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ دوم، 1387 ه -. ش.

(2) . قرآن كريم، ترجمه ى آيت الله مكارم شيرازى، قم، انتشارات مدرسه ى امام علىّ بن ابى طالب (عليهما السلام). چاپ اوّل.

ص: 10

ب. وجه تمايز با آثار مشابه

طبق بررسى هاى انجام شده، پيش از اين تلاش، سه اثر مستقل در مورد بيانات مقام معظّم رهبرى «مدّظلّه العالى» درباره ى موضوع فلسطين چاپ شده است، كه دو كتاب «پاره ى تن اسلام در آيينه ى حقيقت»(1) و «فلسطين از منظر حضرت آيت الله العظمى سيدعلى خامنه اى»(2) به زبان فارسى هستند و كتاب «فلسطين فى خطاب القائد الخامنئى»(3) به زبان عربى است. نكته اى كه لازم است بيان شود، وجه يا وجوه تمايز اثر حاضر با تلاشهاى پيش از آن است. البتّه واضح و مسلّم است كه آثار قبلى، ويژگى ها، محسّنات و برجستگيهاى خاصّ خود را دارند و تلاش تدوين كنندگان آنها هم إن شاءالله مشكور و مورد رضاى خداوند است.

نكته ى اوّل در وجه تمايز، اين است كه اثر حاضر از مجموعه ى وسيعى از بيانات مقام معظّم رهبرى (حفظ الله تعالى) برداشت شده است. همان طور كه پيش از اين گذشت، زمينه ى اين تلاش پژوهشى و مرحله ى آغازين آن، مطالعه ى كلّ گفتارها و نوشتارهاى مرتبط با موضوع از سال 1348 تا اواخر سال 1390 بود؛ يعنى تحقيقات اين پروژه، محدود به مواضع رهبر معظّم انقلاب پس از رهبرى نشده است، بلكه مواضع ايشان در زمان رياست جمهورى و حتّى پيش از آن نيز مورد بررسى قرار گرفته، كه جداى از جامعيّت اين اثر، دغدغه و احساس مسئوليّت حضرت آيت الله خامنه اى «مدّظلّه العالى» را از اوايل نهضت اسلامى بخوبى نشان ميدهد و همچنين بيانگر اين حقيقت است كه مواضع عميق و دقيق ايشان درباره ى اين موضوع در زمان رهبرى، مسبوق به سابقه ى ورود كارشناسانه ايشان به اين موضوعات در دوره پيش از زعامت معظّمٌله است.

نكته ى دوّم، تبيين برخى از مطالبى است كه نياز به توضيح داشتند. با اين توضيح كه در فرمايش هاى معظّمٌله، بعضاً از اصطلاحات و اسامى شخصيّتهايى استفاده شده است كه احتمالاً براى مخاطب روشن نيست و يا بيانات و پيامهاى ايشان با توجّه به رويداد خاصّ تاريخى صادر شده اند و آن رويداد، احتياج به توضيح و تذكّر دارد. از اين رو، برخى از موارد اين چنينى

**********

(1) . پاره ى تن اسلام در آيينه ى حقيقت، تدوين مؤسّسه ى فرهنگى قدر ولايت، تهران، مؤسّسه فرهنگى قدر ولايت، چاپ اوّل، 1383 ه -. ش.

(2) . فلسطين از منظر حضرت آيت الله العظمى سيّد على خامنه اى، سعيد صلح ميرزايى، تهران، انتشارات انقلاب اسلامى، چاپ اوّل، 1390 ه -. ش.

(3) . فلسطين فى خطاب القائد الخامنئى، شيخ على ضاهر، بيروت، دارالمحجّة البيضاء، چاپ اوّل، 1425 ه -. ق.

ص: 11

در پا صفحه و بعضى در انتهاى كتاب در قالب اصطلاح نامه شرح داده شدند، تا ابهامات احتمالى مذكور مرتفع گردند.

نكته ى سوّم، مربوط به نوع دسته بندى و فهرست اين اثر است كه با كارهاى گذشته تفاوت دارد. كتابهاى پيشين، همچنان كه از عنوان آنها پيداست، محور مباحث را مسئله فلسطين قرار داده و مطالب خود را پيرامون اين موضوع متمركز نموده اند. امّا در اين اثر و با استفاده از جهت گيرى اساسى سخنان رهبرى، نقطه ى آغازين كار، موضوع صهيونيسم و نه رژيم صهيونيستى، به عنوان دشمن اصلى مسلمانان و حتّى بشريّت، قرار داده شده و سير كلّى كتاب با توجّه به اين جهت گيرى تنظيم گرديده است.

از اين رو، در يك دسته بندى كلّى، مطالب كتاب به دو قسمت اساسى تقسيم ميشود: قسمت اوّل، دشمن شناسى و بصيرت مسلمانان دنيا در قبال شناخت دشمن و شناخت سياستها و راهبردها و تاكتيكهاى اين جبهه در مقابل جريان حق است، كه بخشهاى اوّل و دوم و سوم به اين مطالب اختصاص دارد؛ و قسمت دوم كه راه مقابله و دفاع در مقابل اين شجره ى خبيثه است و در بخشهاى چهارم و پنجم بحث شده است؛ بنابراين خواننده ى اين اثر پس از مطالعه ى آن، تنها متوجّه يك موضوع (فلسطين) نميشود، بلكه بينشى صحيح و عميق درباره ى موضوعات فوق نيز به دست مى آورد.

نكته ى چهارم و پايانى هم اين است كه مطالب كتاب در قالب پنج بخش و هر بخش شامل چهار تا شش فصل تنظيم شده است و در هر فصل، مواضع و ديدگاه هاى رهبر معظّم انقلاب بر طبق سير زمانى بيانِ مطالب آمده است، كه خالى از فايده نيست و بزرگ ترين فايده ى آن هم اين است كه خواننده به سير تفكّر و جايگاه بحث به لحاظ اتّفاقات و رويدادهاى تاريخى آگاه ميشود.

در پايان، ضمن قدردانى از پژوهشگران اين اثر؛ حجج الاسلام والمسلمين سيد مجيد حسينى، غلامحسين حقّانى و ويراستار آن آقاى محمّدحسن استادى مقدّم اين نكته را متذكّر ميشويم كه مجموعه ى حاضر، شامل بيانات رهبرى معظّم تا اواخر سال 1390 ميشود. از اين رو، با استعانت از درگاه خداوند و حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) به خوانندگان محترم اين اثر، تكميل آن را در مراحل آتى پژوهشى وعده ميدهيم و اميدواريم كه در گامهاى بعدى، اين كتاب مزيّن به پيام تبريك رهبر فرزانه ى انقلاب به مناسبت آزادى قدس شريف و فلسطين اسلامى شود، كه البتّه با توجّه به بيانات ايشان «زيدعزّه» وعده يى دست نيافتنى نيست؛ آنجا كه فرمودند:

ص: 12

«... اگر به توفيق خدا دولت صهيونيستى متلاشى شود، كه اين روز يقيناً در پيش است؛ حالا كى، نميتوانم بگويم؛ امّا يقين دارم كه چنين روزى پيش خواهد آمد - آن وقت را شما جوانها إن شاءالله حتماً خواهيد ديد؛ ما ممكن است ببينيم - اكثريّت اين جمعيّتى كه امروز در اسرائيل هستند، از آنجا به مناطق خودشان خواهند رفت.»(1)

به اميد آن روز و به اميد اقامه ى نماز آزاد در مسجد الأقصى.

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از جوانان استان اردبيل، 1379/5/5.

ص: 13

ص: 14

دشمن را بايد شناخت. دشمن شناسى، يكى از مهمترين كارهاست. امروز دشمن بزرگ دنياى اسلام، امريكا و صهيونيسم هستند؛ شيطانهاى بزرگ دنياى اسلام، امريكا و صهيونيسم هستند؛ شيطانهاى بزرگ اينهايند. از همه ى شيطانها بدتر و نحس تر و خطرناك تر، امريكا و صهيونيسم هستند كه امروز دستشان به طور كامل و واضح در دست هم است. هيچ وقت مثل امروز اينها با همديگر رفيق و همراه نبوده اند! دشمن اصلى اينهايند. بت بزرگى كه بايد شكست، اينهايند. اين دشمن را بايد شناخت و به همه ى آحاد مردم و زبدگان و نخبگان جوامع اسلامى معرّفى كرد. (1382/10/2)

بخش اوّل: صهيونيسم؛ شجره ى خبيثه

اشاره

فصل اوّل: بصيرت و دشمن شناسى

فصل دوم: صهيونيسم؛ بلاى بشريّت

فصل سوم: نفوذ و سلطه ى رسانه يى صهيونيسم

فصل چهارم: مظلوم نمايى

ص: 15

ص: 16

فصل اوّل: بصيرت و دشمن شناسى

اشاره

1364/3/1

لزوم روشنگرى در عرصه ى ديپلماتيك، براى تفهيم دشمنى صهيونيسم با جهان اسلام

چنانچه بتوانيم به اين كشورهاى همسايه مان درست تفهيم كنيم كه حراست از منطقه ى خليج فارس - كه منطقه ى حسّاسى است - به عهده ى خود ماست، يا بتوانيم تفهيم كنيم كه در مقابل خطر بزرگى كه نسبت به اسلام و نسبت به كشورهاى اسلامى و نسبت به وحدت اين كشورها وجود دارد، بايد نيروها را تا حدّ ممكن هماهنگ و بسيج كنيم و خطر صهيونيست ها و رژيم صهيونيستى را به عنوان يك مسئله ى اصلى جهان اسلام مطرح كنيم، طبعاً برد زيادى كرديم.(1)

1364/6/15

صهيونيسم؛ دشمن بشريّت

از حدود صد سال قبل، يك هسته ى صهيونيستى در اروپا به وجود آمد كه با انگيزه ى انتقام گيرى از نوع بشر شروع كردند به گسترش و رشد يافتن؛ اينها با يك ملّت خاص دشمن نبودند، با بشريّت دشمن بودند. علّت هم اين بود كه در طول قرنهاى متمادى، يهودى ها دائماً در معرض سركوفت و تعقيب و تحقير ملّتها و دولتها قرار داشتند.(2)

1364/7/2

در آن روزى كه امام اين فرياد را بلند كرد - در سال 1341 - خيلى ها باور نميكردند كه اين نهضت، نهضتى است براى قرآن و براى احياى

**********

(1) . مصاحبه با روزنامه ى اطّلاعات.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 17

خطرِ نداشتن بصيرت و نفهميدن نقشه ى دشمن

اسلام؛ وقتى كه به آنها گفته ميشد دشمنها ميخواهند اسلام را از بين ببرند و صهيونيست ها ميخواهند مملكت را نابود كنند، تعجّب ميكردند. من خودم يادم است كه سال 42، چند روز قبل از حادثه ى پانزدهم خرداد، از طرف امام پيغامى براى علماى مشهد بردم. سه تا پيغام بود براى چند نفر از علماى معروف مشهدِ آن روز. يكى از اين آقايان، وقتى من پيغام امام را به او دادم و گفتم ايشان ميفرمايند كه امروز ما به وسيله ى اسرائيل داريم تهديد ميشويم و بايد قيام كنيم و مقاومت كنيم و بايد اسلام را حفظ كنيم و اين وظيفه ى علماست، با يك وضع جدّى گفت: نه، ما هيچ احساس نميكنيم كه اسلام به وسيله ى اسرائيلى ها يا يهودى ها يا ديگران تهديد ميشود! هر چه من خواستم براى اين آقا ثابت كنم كه ما از كجا داريم ضربه ميخوريم و ممكن است بخوريم، نشد. نقشه را نميفهمند، اشتباه ميكنند؛ و اين يك خطر بسيار بزرگ است، و ما بايد مواظب باشيم. هر آن بايد حواسمان جمع باشد كه نقشه را اشتباه نكنيم. از اوّل انقلاب تا امروز، ما شاهد مواردى بوديم كه كسانى نقشه ى ميدان نبرد را اشتباه كردند. يك روز به ما اعتراض كردند كه چرا شما با امريكا در مى افتيد؛ چرا ميگوييد مرگ بر امريكا؟ يك روز اعتراض كردند كه چرا در مقابل عراق بيش از اين مقاومت ميكنيد؟

لزوم بصيرت داشتن هر مسلمان

در حقيقت، يعنى چرا تسليم نميشويد؟! يك روز اعتراض كردند كه چرا اين قدر دم از فقاهت ميزنيد؟ يك روز اعتراض كردند كه چرا «ولايت فقيه» را در قانون اساسى وارد ميكنيد؟ يك روز اعتراض كردند كه چرا روحانيون در كارهاى اجرايى هستند؟ در هر برهه يى از زمان، شما يك دسته اى را ملاحظه ميكنيد كه اعتراضى كردند. البتّه من عقيده ندارم كه همه ى آن كسانى كه اعتراض كردند، آدمهاى مشتبهى بودند؛ نه، معمولاً يك عدّه اشتباه ميكنند، چند نفر آن اشتباه كننده ها را ميچرخانند. براى همين، بصيرت و آگاهى براى مسلمان لازم است، كه سرانگشت ديگران نتواند او را حركت بدهد.(1)

**********

(1) . در مراسم صبحگاه سپاه پاسداران در پادگان قصر فيروزه.

ص: 18

1369/7/11

صهيونيستهاى دشمن؛ درصدد تضعيف ملّت ايران

دشمنان، چه كسانى هستند؟ صهيونيستها؛ همينهايى كه خبرگزارى ها و بسيارى از راديوهاى دنيا در اختيارشان است. اينها دنبال چيزى هستند كه اين پيروزى(1) را خراب كنند، قوّت و قدرت ملّت ايران را به ضعف تبديل كنند و به دنيا وانمود نمايند: آن طورى هم كه خيال ميكنيد، عزم ملّت ايران راسخ نيست و در راهش استوار نميباشد. ما كار خودمان را ميكنيم. اين ملّت بزرگ، دنبال كار و راه خودش حركت ميكند؛ امّا دشمن در بيرون آن طور حرف ميزند و دنبال شاهد و بهانه يى ميگردد.(2)

1370/3/26

دولت غاصب صهيونيست؛ بزرگ ترين خطر براى جهان اسلام

امروز دولت غاصب صهيونيست، بزرگ ترين خطر براى حال و آينده ى جهان اسلام است و بر مسلمين است كه براى علاج اين خطر و رفع ظلمى به اين عظمت، درصدد علاج و چاره باشند. متأسّفانه رفتار و گفتار اغلب سران كشورهاى اسلامى، هيچ اشاره يى را به عزم آنان بر علاج اين خطر بزرگ - كه چيزى جز محو رژيم صهيونيست نژادپرست نيست - نشان نميدهد؛ بلكه به عكس، نشانه هايى از گسترش كمپ ديويد و تكميل خيانت «سادات» نيز در برخى از دولتهاى عربى به چشم ميخورد؛ و من نميدانم اين دولتها با اين رفتار ذلّت بار و تسليم ننگ آور در برابر دشمنِ عنود مسلمين و اعراب، چه پاسخى براى ملّتهاى خود و نيز در پيشگاه خداوند آماده كرده اند؟(3)

نكوهشِ رفتار ذلّت بار دولتهاى عربى در برابر دشمن عنودِ مسلمين و اعراب

1372/1/4

امروز قدرتهاى بزرگ وارد مذاكره شده اند و دولتهاى منطقه و عناصر دست نشانده ى خودشان را با تطميع، با تهديد، با فريب و با پول، وادار به سكوت كرده اند. اوّل، ماجراى «كمپ ديويد» را ميان مصر و اسرائيل راه انداختند و حالا هم كمپ ديويد را عمومى ميكنند و پاى

**********

(1) . مراد از اين پيروزى، پيروزى بازگشت آزادگان به ميهن اسلامى و پذيرفته شدن شرايط جمهورى اسلامى در ماجراى جنگ تحميلى است.

(2) . در ديدار گروهى از آزادگان و اقشار مختلف مردم در اوّلين روز از هفته ى وحدت.

(3) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

ص: 19

به رسميّت شناختن صهيونيست ها؛ يعنى پايان مبارزه

كشورهاى ديگر را پيش كشيده اند. متأسّفانه، همه هم تقريباً قبول كرده اند؛ بعضى صددرصد قبول كرده اند، بعضى يك «امّا» و «اگر» ى وسطش گذاشته اند، امّا در حال مذاكره اند. اين مذاكره بر سر چيست؟ مذاكره بر سر اين است كه همه ى كسانى كه تا امروز با اشغالگران فلسطين مبارزه ميكردند، اشغالگران را به رسميّت بشناسند. يعنى چه؟ يعنى مبارزه تمام! وقتى صهيونيست ها را به رسميّت شناختند، مبارزه تمام شده است!

حالا اگر همه قبول كردند، ما هم قبول كنيم؟! ديگران لابد مجبور بوده اند؛ ديگران لابد ترسيده اند؛ ديگران لابد رشوه گرفته اند؛ ديگران لابد وجدانشان بيدار نبوده است؛ ديگران لابد پشتوانه ى مقابله با خواست امريكا را نداشته اند. جمهورى اسلامى چرا بايد قبول كند؟! ملّت ايران چرا بايد قبول كند؟! هر كدام از اين دولتهاى غربى و اروپايى، در هر جاى دنيا با مأمورين ما مذاكره ميكنند، يكى از حرفهاى اوّلى شان اين است كه «آقا! شما بيخود با اين قضيّه ى مذاكرات با اسرائيل مخالفت ميكنيد. امريكا به خاطر مخالفتِ شما، روى شما حسّاس است!» دشمنى، اين طور درست ميشود!

ميگويند شما مخالفت نكنيد؛ بگذاريد يك ظلم بزرگ انجام گيرد و شما حرف نزنيد. ما كه به فلسطين لشكركشى نكرده ايم، ما كه نيرو نبرده ايم؛ ما مثل هر ملّت آزاد و مستقل، موضع خودمان را اعلام ميكنيم. اين طور ميشود كه يك نظام اسلامى، يك نظام مستقل، يك نظام آزاد، يك ملّت مبارز، يك ملّت كه از قدرتى نميترسد، دشمن پيدا ميكند! قرآن ميگويد: «اى افرادِ مسلمانِ بيدار دل؛ اين دشمن را هرگز فراموش نكنيد. يادتان نرود كه دشمن داريد؛ يادتان نرود كه دشمن در كمين است؛ يادتان نرود كه اگر كوتاه بياييد، اگر سستى كنيد، دشمن ضربه خواهد زد.»

توصيه ى قرآن كريم؛ بيدارى و بصيرت نسبت به دشمن

دشمن ميخواهد از همه ى راه ها براى ضربه زدن وارد شود؛ از راه اقتصاد، از راه فرهنگ، از راه سياست و از راه هاى امنيّتى. ملّت مسلمان بايد بيدار باشد:

ص: 20

أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ أَنْ لاٰ تَعْبُدُوا اَلشَّيْطٰانَ !(1)

تسليم دشمن نشويد؛ دشمن را فراموش نكنيد؛ به ياد داشته باشيد كه دشمن هست. امّا راجع به همين شيطان، با اين همه تأكيد، خداى متعال ميفرمايد:

إِنَّ كَيْدَ اَلشَّيْطٰانِ كٰانَ ضَعِيفاً؛(2)

همين شيطانى كه بايد مواظبش باشيد - و اگر مواظب نباشيد، از او ضربه خواهيد خورد - اگر شما بيدار باشيد، هوشيار باشيد، متّحد باشيد، متوجّه باشيد و به وظيفه تان عمل كنيد؛ كيد و مكرش بسيار ضعيف است و نميتواند كارى انجام دهد.(3)

1373/3/4

هوشيارى امام راحل (رحمه الله) در شناخت و معرّفى دشمن

بعضى اشخاص نميتوانند حوادث جهانى را درك كنند. قبل از انقلاب، يك وقت بنده از طرف امام «رضوان الله عليه»، پيغامى براى جمعى از علماى شهر خودمان مشهد بردم. بخشى از پيغام اين بود كه «امروز اسرائيل بر همه ى اوضاع مسلّط شده است.» يكى از علماى معروف مشهد - خدا رحمتش كند - در جواب من گفت: «ايشان خيال ميكند كه اسرائيل بر همه ى اوضاع مسلّط شده است! اگر واقعاً اسرائيل بر امور ما مسلّط باشد، بايد هم مبارزه كنيم؛ امّا امروز چنين چيزى نيست و ايشان خيال ميكند!»

منظورم اين است كه امام در سال 42 ميتوانستند سلطه ى اسرائيل را در امور مملكت ما ببينند. اگر حالا شما مدارك و اسناد بازمانده از آن وقت را نگاه كنيد، اين مسئله برايتان واضح و روشن ميشود. امام آن وقت ميتوانستند چنان واقعيّتى را ببينند؛ امّا آن آقاى عالمِ مدّعى، اصلاً

**********

(1) 1. سوره ى يس، آيه ى 60. ترجمه: «آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد.»

(2) . سوره ى نساء، آيه ى 76.

(3) . در اجتماع مردم در آستان قدس رضوى.

ص: 21

قدرت تشخيص چنين واقعيّتى را نداشت. مسلّماً وقتى نتوانست چنان واقعيّتى را ببيند، قدم بعدى را هم نميتواند بفهمد.(1)

1374/5/24

مجهّز بودن به انواع ابزارها و توانمندى ها و حسّاسيّت به بيدارى اسلامى؛ دو خصوصيّت اصلى دشمن

امروز دشمن اسلام و مسلمين، دو خصوصيّت دارد كه در طول تاريخ اين دو خصوصيّت را نداشته است. يكى اينكه بشدّت به مال، به سياست، به تبليغات، به انواع و اقسام ابزارهاى اثرگذارى و نفوذ و ضربه زدن، مجهّز است. دشمن اسلام كيست؟ جبهه ى استكبار، از صهيونيسم تا امريكا، تا كمپانى هاى نفتى، تا قلم به مزدان و روشنفكرانى كه براى آنها كار ميكنند، در سرتاسر جهان مجهّزند. هيچ وقت جبهه ى مقابل اسلام، اين قدر به همه ى ابزارها مجهّز نبوده است.

خصوصيّت ديگر اين است كه همين جبهه ى مجهّز، امروز نسبت به خطرى كه اسلام براى آن دارد و بيدارى اسلامى براى آن به وجود مى آورد، بشدّت حسّاس است و اين حسّاسيّت، ناشى از اين است كه مى بيند اسلام ميتواند از مرز يك توصيه ى اخلاقى فراتر برود و در موضع فكرى كه نظامى را به وجود مى آورد، ظاهر شود. دشمنان اسلام ديدند كه اسلام توانست يك انقلاب به وجود بياورد؛ ديدند كه اسلام توانست يك نظام مستقر و پايدار به وجود بياورد؛ ديدند كه اسلام توانست يك ملّت را به خودآگاهى برساند؛ آنها را از حالت هزيمت روحى، به استقرار و اتّكا به نفس و اعتزاز به خود و دين خود تبديل كند و برساند؛ ديدند كه اسلام ميتواند يك ملّت را آن قدر مقتدر و قوى كند كه همه ى آن ابزارهايى كه گفتيم، در مورد اين ملّت بى اثر و كند شود.(2)

**********

(1) . در ديدار اعضاى ستاد برگزارى مراسم ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام و ميهمانان خارجى شركت كننده در كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى.

ص: 22

1374/7/25

هزار و چهارصد سال تاريخ اسلامى مدوّن در اختيار ماست. جبهه ى حق، گاهى قوى و گاهى ضعيف بوده است؛ گاهى حكومت را در دست داشته و گاهى نداشته است. جبهه ى باطل - در مقابل آن - گاهى فشار بسيار شديدى را عليه جبهه ى حق به كار برده و گاهى نميبرده است. امّا آنچه در طول اين هزار و چهارصد سال ادامه داشته و هرگز قطع نشده، مقابله ى جبهه ى حق با باطل بوده است.

جبهه ى حق ميخواهد دنيا را بسازد، انسان را از اخلاق انسانى و محيط زندگى مناسب برخوردار كند و انسانها در هر جا و در هر قشرى كه هستند، عزّت داشته باشند. جبهه ى حق، فرقى بين نژادها و انسانها نميگذارد. جبهه ى حق اجازه نميدهد كه عدّه يى از انسانهاى زورگو، پرتوقّع و فرصت طلب، زندگى جمع ديگرى از انسانها را قبضه كنند، و با زور و ستم و تحكّم بر آنها حكمرانى كنند. جبهه ى حق، بنده ى خدا و تابع فرمان اوست؛ براى خدا كار و در خدمت انسانيّت حركت ميكند. اگر جبهه ى حق، ميدان را در مقابل خود باز ببيند، نه فقط زندگى انسان، بلكه همه ى حيات و محيط روى زمين را زيبا و آباد ميكند. اين، جبهه ى حق است.

صهيونيست ها و امريكا؛ مصاديق بارز جبهه ى باطل

در مقابل، جبهه ى باطل قرار دارد؛ جبهه ى زورگويى، تبعيض و فشار بر عدّه يى از انسانها به نفع انسانهاى ديگر. امروز جبهه ى صهيونيستهاى متعرّض كه به خاطر راحتى خود، ملّتى را از كشورش آواره كرده اند؛ جبهه ى تبليغاتچى هاى دروغگو و فريبكار استكبار و صهيونيسم؛ جبهه ى امريكا، كه جبهه ى زورگويى در همه ى دنيا، فشار بر ملّتها، دخالت نظامى در كشورها و تسلّط بر منافع حياتى كشورهاست؛ و جبهه ى كمپانى ها و آدمهاى پولدارى كه حاضرند براى منافع خود، زندگى هزاران انسان را به خاك سياه بنشانند، جبهه ى باطل است.

جبهه ى باطل، خدا را قبول ندارد؛ در مقابل خدا بندگى نميكند، خودش را جاى خدا ميگذارد و ميخواهد انسانها از او اطاعت كنند. جبهه ى باطل، ابوجهل است. اگر دانشِ همه ى عالم را به او بدهند، باز

ص: 23

هم رفتارش جهالت آميز و سفاهت آميز است و از روى عقل و حكمت نيست. امروز قدرتهاى استكبارى، جبهه ى باطل و ابوجهل هاى زمانند.(1)

1374/12/1

درباره ى مسلمانان جهان، آنچه كه حقيقتاً مايه ى رنج و تأسّف و درد است، اين است كه مسلمانان، امروز به آن چيزى كه بيش از همه احتياج دارند، كمتر توجّه ميكنند و آن عبارت از بازگشت به اسلام و اتّكا به قدرت اسلامى و استحكام پيوند بين مسلمانان و وحدت مسلمين است. علّت اين است كه امروز، دشمنان اسلام در مقابل اين دين، موضع خشن تر و حتّى صريح ترى اتّخاذ كرده اند. در گذشته هم با اسلام، خيلى دشمنى و ستيزه شده است؛ امّا امروز بيش از هميشه، اين دشمنى، خشن تر و صريح تر و ستيزه جويانه تر است.

اتّحاد شوم امريكا و صهيونيسم؛ در رأس دشمنان اسلام

در رأس اين دشمنان هم، اتّحاد شوم امريكا و صهيونيسم است. امريكا به عنوان رأس قدرت استكبارى عالم، و صهيونيسم به عنوان عامل فساد سياسى و اخلال در روابط مسلمين با يكديگر و اخلال در روند حركت رشد ملّتها و كشورهاى اسلامى، عمل ميكنند. اين دو، با هم متّحدند.

صهيونيسم؛ عامل فساد و اخلال در روند رشد ملّتها

متأسّفانه وضعى كه بسيارى از سران كشورهاى منطقه ى عربى به خود گرفته اند - و توقّع ميرفت نسبت به غاصبان فلسطين و در مقابل اين تجاوز فاضح و واضح و وقيحانه، موضع صحيحى اتّخاذ كنند - وضعى است كه مسلمانان را روزبه روز در مقابلِ آن اتّحاد شوم، ضعيف تر و خودِ آن دولتها را هم ضعيف تر و بى پشتوانه تر ميكند. چه خوب بود رؤساى كشورهاى اسلامى، قدر اسلام را كه به آنها قدرت و شخصيّت و استقلال و توانايى ايستادگى در مقابل زورگويان را ميدهد، مى شناختند و ميدانستند. متأسّفانه، بسيارى از سران مسلمان، قدر اين نعمت بزرگ را نميدانند.(2)

**********

(1) 1. در اجتماع مردم بابل.

(2) 1. در خطبه هاى نماز عيد فطر.

ص: 24

1375/1/4

صهيونيسم و استكبار؛ دشمن اصلى جمهورى اسلامى

دشمن اصلى براى جمهورى اسلامى كيست؟ امروز دشمن اصلى ما در دنيا، صهيونيسم و استكبار است. اصل قضيّه در دشمنى با اسلام و نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران، صهيونيسم و استكبار است.

اگر بخواهيم استكبار را درست ترجمه كنيم، امروز با دولت متجاوز و مستكبر و ياغى و گردنكشِ امريكا تطبيق ميكند. امروز عمده ى مستكبرين عالم، آنها هستند. داستان استكبار براى همه ى ملّتها، داستان تلخى است. استكبار، يعنى در دنيا قدرتى هست كه به منافع ملّتها و به خواست انسانها، توجّهى نميكند؛ به مفاهيم ارزشى انسانى هيچ اعتنايى نميكند. براى او فقط يك چيز اهمّيّت دارد و آن خود اوست؛ آن هم با روحيّه ى تكبّر، افزون خواهى و زورگويى! آن هم با زبان زور، با خشونت، با شدّت، با بى رحمى و سفّاكى! امروز امريكا چنين وضعى دارد.

البتّه پليدتر از امريكا، دولت صهيونيست، در فلسطين اشغالى است. چرا؟ چون بالاخره دولت امريكا، يك دولت و متّكى به يك ملّت است؛ در صورتى كه اساساً دولت غاصب صهيونيستى، متّكى بر يك ملّت نيست! ملّت ساكن آن مناطق، ملّتى است كه امروز آواره است! اسرائيل، از اوّل با ظلم و آدمكشى، با دروغ و فريب به وجود آمده است. در آن روز يك عدّه افراد زورگو و متجاوز، با پشتيبانى دولت انگليس، به منطقه ى فلسطين آمدند؛ اهالى آن منطقه را بيرون كردند و فرزندان و بازماندگان آنها - بيش از يك ميليون نفر - هنوز هم در زير چادرها و در شرايط اردوگاهى زندگى ميكنند! زير چادر، يا چيزى شبيه چادر، در كوخها زندگى ميكنند! مردم فلسطين، در خارج از فلسطين، با حال كوخ نشينى و اردوگاه نشينى زندگى ميكنند. خانه هاى آنها و وطن آنها در اختيار كسانى است كه از اروپا، از استراليا، از امريكا، از آسيا و از آفريقا به آنجا رفته اند و يك ملّت جعلى و دروغين به وجود آورده اند و در آنجا به نام يك ملّت، زندگى ميكنند و دولتى هم دارند! اساساً چنين ملّتى، وجود و هويّتى ندارد.

ص: 25

ايالات متّحده ى امريكا؛ بازيچه ى دست صهيونيستها

امروز در رأس دشمنان خارجى اين ملّت - كه مبارزه ى اصلى سياسى خارجى ما در دنيا با اوست - رژيم فاسدِ غاصبِ خبيثِ صهيونيستِ حاكم بر فلسطين اشغالى و پشت سر او، رژيم ايالات متّحده ى امريكاست. ايالات متّحده ى امريكا، با آن عرض و طول و با آن پيشرفتهاى علمى و يك كشور و ملّت بزرگ، بازيچه ى دست صهيونيستها شده است؛ مثل غولى كه افسارش دست يك سگ است و هر جا ميخواهد، او را ميبرد! امروز، دولت امريكا، با آن حجمِ ثروت و سابقه و اهمّيّتى كه از لحاظ سياسى و اقتصادى و نظامى براى خودش در دنيا قائل شده است، بازيچه ى دست صهيونيستها و دولت اسرائيل شده است. وقتى رئيس جمهور امريكا، عليه جمهورى اسلامى، تصميمى اتّخاذ ميكند، به مجمع صهيونيستهاى امريكا ميرود و در آنجا گزارشش را ميدهد و در دنيا پخش ميشود. اين، براى ملّت امريكا ننگ است.

اينها دشمنان اصلى ما هستند. البتّه در گوشه و كنار دنيا، باز هم عليه ما دشمنى و خباثت ميشود، امّا اينها اهمّيّت چندانى ندارد و مسئله ى اصلى نيست. همين قضاياى اخير دستگاه قضايى آلمان(1) كه يك حركت بسيار زشت و نفرت انگيزى را به خاطر صهيونيستها انجام دادند، از اين نوع است. البتّه دولت آلمان خودش را كنار ميكشد و ميگويد به دستگاه قضايى كشورش مربوط است. هم ما ميدانيم و هم آنها ميدانند كه اين طور نيست كه دولت آلمان، تسلّطى بر دستگاه قضايى كشورش نداشته باشد. جاهايى را خود ما مطّلعيم كه اعمال نفوذ كرده اند. در حقيقت، فشار صهيونيستها به دولت آلمان و دستگاه قضايى آن كشور است. امّا اهمّيّتى ندارد. اينها كارهايى است كه بايد دولت ما و وزارت امور خارجه ى خود ما حلّوفصل كنند، كه بحمداللَّه بخوبى مشغول خدمت اند و كار ميكنند و حلّوفصل هم خواهند كرد. اينها چيزى نيست كه به عنوان يك مسئله براى ملّت

**********

(1) . اشاره به دادگاه ميكونوس.

ص: 26

محسوب شود. آنچه كه براى ملّت مهم است، همان نكته يى است كه اشاره كردم؛ يعنى مسئله ى امريكا و اسرائيل. اساس مسئله اين است.(1)

1375/1/15

برائت از استكبار و صهيونيسم؛ از مسائل مسلّم حج

حج، مظهر توحيد الهى است. توحيد دو جزء دارد كه يك جزئش برائت است؛ برائت از «اندادالله» و كفّار و از عبده اوثان و اصنام. در اين، ترديدى نيست. اوثان و اصنام هم، كه فقط «لات» و «عُزّى» و «هُبَل» نيستند. سران استكبار و طاغوت و كفر و فتنه انگيزان عالم، بزرگ ترين بتهاى زمانند. كفر به اينها كه اوجب از كفر به بتهاى بى جان و بى روح و بى توان است. در اينكه شكى نيست؛ بنابراين امروز برائت از استكبار و صهيونيسم و كفر و الحاد جهانى و برنامه هاى اينها و فعّاليّتى كه عليه اسلام و مسلمين ميكنند، جزو مسائل مسلّم حج است.(2)

1375/3/3

رژيم اشغالگر قدس؛ خطر و تهديدى براى امنيّت منطقه

امروز در منطقه ى ما، خطرى كه امنيّت منطقه و تماميّت ارضى كشورهاى منطقه و همسايه ى خود را تهديد ميكند، خطر رژيم اشغالگر قدس است. ملّتها و دولتهاى منطقه بايد اين حقيقت را با تمام وجود، احساس و ادراك كنند. بديهى است، هر كس كه آن رژيم متجاوز و متعرّض و غيرقانونى را پشتيبانى ميكند، در جرايم آن، سهيم و شريك است.(3)

1375/8/30

طبيعت اين حركت(4)، كه ملّت ايران را مستقل ميخواهد، دخالت بيگانگان را اجازه نميدهد، دستهاى دخالتگر را قطع ميكند، در

سياستها مستقل مى انديشد، كمپانيها را - كه همه چيز دنيا، در دست

**********

(1) 1. در ديدار مردم مشهد و زائران حضرت على بن موسى الرّضا (عليهما السلام) در صحن حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در ديدار نماينده ى ولىّ فقيه و سرپرست حجّاج ايرانى و مسئولان بعثه و جمعى از دست اندركاران سازمان حج.

(3) . در جمع نيروهاى شركت كننده در «مانور بزرگ ولايت».

(4) . مراد تشكيل و ساماندهى بسيج در راستاى اهداف انقلاب اسلامى است.

ص: 27

آنهاست - نديده ميگيرد و شبكه ى سرطانى جهنّمى صهيونيسم را دشمن ميدارد، بديهى است كه عليهش دشمنى زياد است.

بصيرت ملّت ايران در شناخت دشمن اصلى

البتّه ملّت ايران، در شناخت دشمن اصلى، اشتباه نخواهد كرد. اين را همه ى مردم دنيا بدانند. دشمن اصلى، در مقابل نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران، اوّلاً صهيونيستها هستند كه ميدانند از نظر ملّت ايران، رژيم غاصب آنها در فلسطين، يك رژيم غيرمقبول و شناخته نشده و غير رسمى و رو به اضمحلال است. بيشتر دشمنيها هم از طرف آنهاست. سرمايه داران صهيونيست، در اطراف دنيا، مخصوصاً در امريكا و اروپا، مشغول فعّاليّت اند. راديوها، روزنامه ها، وسايل ارتباط جمعى و بسيارى از امكانات، در اختيار آنهاست و عليه نظام مقدّس جمهورى اسلامى و ملّت ايران، فعّاليّت ميكنند. دشمن ديگر هم، رژيم امريكاست، كه در واقع، روى ديگر اين سكّه است. آن دشمنى هم به خاطر اين است كه پايگاه عظيم اقتصادى و سياسى و نظامى امريكا در ايران - كه آن را پيش بينى كرده و ترتيب داده بود - از دستش رفته است.

صهيونيستها و امريكا؛ دو روى سكّه ى دشمنى با ملّت ايران

هر نظامى، با هر فكر و منطق و ممشايى كه در ايران بر سر كار مى آمد و جلوى زياده طلبى امريكا را در اين كشور نميگرفت، اين قدر مورد دشمنى نبود؛ بنابراين دشمن اصلى، اين دو عنصر پليد و خبيث - يعنى شيطان بزرگ و صهيونيستها - هستند. ملّت ايران، دچار اشتباه نخواهد شد. هر جايى هم، هر دشمنى يى مشاهده شود، از طرف اين دو دشمن است. اگر هر اسم و گروه و بلندگو و شخص و دولت ديگرى، وارد اين ميدان شود، درجه ى دو و فرعى است. دشمن اصلى، صهيونيستها و نيز دولت و رژيم امريكاست، كه تحت تأثير كمپانيها و فروشندگان و صادركنندگان اسلحه و چپاولگران بين المللى قرار دارد و به دست آنها، اداره و پشتيبانى ميشود. اين، اساس مسئله است.

*

سردمداران دولت امريكا؛ عامل شياطين صهيونيست

آنطورى كه من احساس ميكنم، شياطين صهيونيست، حتّى سردمداران دولت امريكا را هم وسوسه ميكنند و به يك معنا، آنها هم در بعضى از موارد، عامل اينها هستند. امروز احساس ميشود براى تعرّض و مقابله و خباثت و دشمنى عليه ملّت ايران و جمهورى اسلامى، وسوسه ى تند و شديدى، از طرف شياطين صهيونيست،

ص: 28

نسبت به سردمداران دولت امريكا وجود دارد؛ ليكن تجربه ى گذشته، در مقابل روى ما و روى آنهاست.(1)

1375/11/12

اشغالگران فلسطين؛ شريرترين دشمنان ملّت ايران

دشمن اصلى ما، سردمداران استكبار جهانى، در رأسشان هم رژيم امريكا و شريرترينشان عناصر صهيونيست اشغالگر فلسطين هستند. آنها هنوز هم مشغول مقابله با اين انقلابند. از آن روزى كه اين انقلاب، هيچ چيز جز شخص امام نبود و حتّى به قدر يك مدرسه ى آن روز رفاه هم تشكيلات حكومتى نداشت، آنها با اين انقلاب شروع به مبارزه كردند و تا امروز كه انقلاب، به قدرت يك حكومت مقتدر در همه جاى دنيا اثر گذاشته است - اثر سياسى، اقتصادى، انسانى و فكرى - و در داخل هم امروز به فضل پروردگار، حكومت ما يكى از مقتدرترين حكومتهايى است كه در طول اين قرون، در اين كشور حكم رانده اند، هنوز كه هنوز است، اين مبارزه ادامه دارد و مبارزه ميكنند.

ظاهراً مبارزه ى استكبار، به ضرر ما هم نيست؛ چون هر چه آنها مبارزه شان را شدّت ميدهند، ظاهراً حركت ملّت ما قوى تر و پيشرفت ما سريع تر است. طبق تجربه، ظاهراً براى ملّت ايران خوب است كه شيطانها با او مبارزه كنند. چون الحمدللَّه هجده سال است كه آنها با ما مبارزه ميكنند و ضربه ميزنند؛ ولى ملّت ايران با قدرت پيش ميرود و حركت ميكند!

بحث من بر سر اين نكته ى قضيّه است: همه ى پيغمبران كه مبعوث شدند، در مقابلشان مستكبرينى داشتند. قرآن را ملاحظه كنيد؛ يكى از بخشهاى بسيار جالب و پرجاذبه ى قرآن، بخش مبارزه ى پيغمبران با مستكبرين است.(2)

**********

(1) . در ديدار بسيجيان سراسر كشور.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 29

1375/11/25

پاى بندى به اسلام و حفظ استقلال؛ علّت دشمنى دشمنان جمهورى اسلامى

رفتار جمهورى اسلامى، بى آنكه قصد دشمن تراشى هم داشته باشد و بخواهد در سطح عالم براى خود دشمن درست كند، به خاطر پاى بندى به اسلام و استقلال خود، لامحاله، دشمن تراش است. پس دشمنى با اين نظام وجود دارد.

من عرض نميكنم كه اين دشمنى، ابدى است و هميشه خواهد بود؛ نه. ميتوان زمانى را فرض كرد كه وضع جمهورى اسلامى، از لحاظ اقتدار سياسى و استقلال اقتصادى و فعّاليّتهاى گسترده يى كه در اين كشور خواهد شد، به جايى برسد كه براى دشمنى كنندگان، دشمنى كردن با جمهورى اسلامى، مقرون به صرفه نباشد. ميشود اين را فرض كرد و خيلى هم دور نيست.

امريكا، صهيونيستهاى دنيا و حكومت صهيونيستى؛ در رأس دشمنان ما

لكن به هر حال، امروز دشمنى زيادى با جمهورى اسلامى وجود دارد و از ناحيه ى دشمنها هم، انواع و اقسام كارهاى خصمانه - از كارهاى نظامى؛ كه البتّه احتمالش ضعيف است گرفته، تا دشمنى هاى سياسى، فرهنگى، امنيّتى و اطّلاعاتى، نفوذ اطّلاعاتى، وادار كردن دشمنان در داخل به كارهاى گوناگون، ايجاد تفرقه، ايجاد شايعه، ايجاد انشعاب در مجموعه هاى متّحد و وادار كردن آنها به خصومتهاى علنى براى مسائل كوچك - متصوّر است؛ يعنى ما در شرايطى قرار داريم كه نهايت كياست و دقّت، از سوى همه ى كسانى كه فعل و تركشان در اين نظام، ادنى اثرى دارد، بايد به كار گرفته شود؛ زيرا دشمن، ما را احاطه كرده است. البتّه رأس دشمنى ها مربوط به امريكا و صهيونيستهاى دنيا و حكومت صهيونيستى است؛ امّا مخصوص آنها نيست.(1)

1375/12/16

دشمن، با اسلام به مخالفت پرداخته و بخصوص روى تفرقه بين مسلمين سرمايه گذارى مى كند، مسئوليّت حج چيست؟ ببينيد حج در چنين شرايطى چقدر ميتواند معنى دار، آن چنان رسا، پرسود، دست رد

**********

(1) . در ديدار اعضاى مجلس خبرگان.

ص: 30

فوايد حج: وحدت، دشمن شناسى و اعلام برائت از دشمنان

كوبنده به تمام ترفندهاى دشمن و خنثى كننده ى نقشه هاى استكبار و صهيونيسم باشد! حج، اين گونه است. چرا بعضى نميخواهند از اين نعمت الهى، آن چنان كه خدا اراده كرده است، استفاده شود؟! چرا نميخواهند دلها به هم نزديك شود، ذهنها روشن گردد، دشمنان اسلام معرّفى شوند و مسلمين نسبت به دشمنان اسلام ابراز نفرت و انزجار كنند و از آنها بيزارى و برائت جويند؟! حج، فرصت عظيم و ذى قيمتى است كه استفاده از آن، صرفاً به نفع يك گروه مسلمان يا يك ملّت خاص هم نيست؛ فايده اش براى همه ى مسلمانان است و به همه برميگردد و همه از آن سود ميبرند. دشمن وقتى ميخواهد عليه ما فعّاليّت كند، مگر ملاحظه ى ما را ميكند كه بدمان نيايد؟!

چرا ما بايد ملاحظه ى دشمن را بكنيم كه بدش نيايد؟! استكبار، وقتى ميخواهد ما را به جان يكديگر بيندازد، وقتى ميخواهد اسلام را خرافى و زشت جلوه دهد، مگر ملاحظه ى خوش آمدن و بدآمدن مسلمانان را ميكند؟! ما وقتى كه ميخواهيم بگوييم «استكبار، دشمن اسلام و مسلمين است»، چرا بايد ملاحظه ى او را بكنيم؟! يكى از بى نهايت افتخارات امام بزرگوار ما، احياى حجّ ابراهيم و اسلامى است. افتخار مردم مسلمان ما نيز چنين حجّى است.(1)

1376/5/1

استكبار و صهيونيسم؛ دشمن مشترك همه ى گروه هاى اسلامى

وقتِ آن رسيده است كه دنياى اسلام به خود آيد و اسلام را به عنوان

صراط المستقيم الهى و راه نجات انتخاب كند و در آن، با استحكام قدم بردارد. وقت آن رسيده است كه دنياى اسلام، اتّحاد خود را حفظ كند و در مقابل دشمن مشتركى كه همه ى گروه هاى اسلامى، آسيب آن دشمن را ديده اند - يعنى استكبار و صهيونيسم - به طور متّحد بايستد، شعارهاى واحدى بدهد، تبليغ واحدى بكند و راه واحدى را بپيمايد. ان شاءاللَّه مورد تأييد پروردگار و مورد حمايت قوانين و سنن الهى هم خواهد بود و پيش خواهد رفت.(2)

**********

(1) . در ديدار كارگزاران و مسئولان حج.

(2) . در ديدار ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامى.

ص: 31

1376/7/24

امريكا و صهيونيستها؛ بزرگ ترين و لجوج ترين دشمنان ملّت ايران

امروز، دشمنان اين ملّت - يعنى امريكايى ها و صهيونيست ها، كه بزرگ ترين و لجوج ترين دشمنان ملّت ايران، رژيم ايالات متّحده ى امريكا، و زير بال او رژيم غاصب و غيرمشروع صهيونيستى در فلسطين است - حاضرند از هر تلاشى استفاده كنند، براى اينكه به ملّت ايران ضربه بزنند.(1)

1376/9/5

لزوم هوشيارى در شناخت دشمن

بايد هوشيار بود. من اميدوارم كه ملّت ايران در شناخت دشمن، اشتباه نكند و دشمن را بشناسد. دشمن، استكبار جهانى و امريكاست. دشمن، صهيونيستها هستند. دشمن براى مبارزه با انقلاب، انواع و اقسام روشها را تجربه كرده است.(2)

1376/9/20

صهيونيستها؛ دشمن خطرناك دنياى اسلام

ما حقيقتاً معتقديم دنياى اسلام امكانات فراوانى دارد كه از آن به نفع مجموعه، درست بهره بردارى نميشود. در كنار امكانات فراوان، دشمنيهاى بزرگى نيز با دنياى اسلام وجود دارد كه از سوى دشمنهاى خطرناك ابراز ميشود. ما حقيقتاً صهيونيستها را دشمن دنياى اسلام ميدانيم. بايد بر حذر بود. اين كنفرانس(3)، اين همفكريها، اين تبادل نظرها و اين همكاريهاى از سوى كشورها، ميتواند به اين معانى كمك كند.(4)

1377/1/31

ما در جمهورى اسلامى بر اصول منطقى خود پاى فشرده ايم. ما اسلام را انتخاب كرده ايم و بر اساس آن، زندگى خود و كشورمان را ميسازيم. كمك نكردن به ستمگر، يكى از مبانى اسلامى است كه ما

**********

(1) . در اجتماع مردم كرج.

(2) . در جمع بسيجيان.

(3) . كنفرانس سران كشورهاى اسلامى در ايران.

(4) . در ديدار نخست وزير مغرب.

ص: 32

مبانى دشمنى ما با امريكا و صهيونيسم

به آن معتقديم؛ و دشمنى ما با امريكا و صهيونيسم بر اساس همين ديدگاه است؛ والاّ هيچ تعصّب نژادى و مذهبى در مبارزه ى ما حاكم نيست. اگر امريكا مستكبر نبود و اگر صهيونيستها دست به اين جنايات نميزدند، ما اين مواضع را در مقابل آنها نداشتيم. اعتقاد ما هم اين است كه در اين مبارزه، كسانى كه طرفدار حق هستند، پيروز ميشوند.

لزوم تمايز بين يهود؛ صهيونيسم

ما نسبت به يهود، هيچ گونه تعصّب و نگاه بدبينانه يى نداريم. يهوديها در كشور ما با راحتى و آسايش زندگى ميكنند و اصولاً در طول تاريخ، اسلام همواره با اينها برخوردى خوب و مهربانانه - مثل بقيّه ى اديان و مذاهب - داشته است.(1)

1378/6/27

لزوم هوشيارى نسبت به امپراتورى عظيم خبرى صهيونيستى

نبايد اين دشمن را فراموش كرد. اين دشمن، دشمن ماست و امروز تجّسم اين دشمن، در امپراتورى عظيم خبرى صهيونيستى يا شبه صهيونيستى است، كه او هم به نوبه ى خود، متّكى به كارتلهاى بزرگ نفتى و سرمايه داران عظيم است، كه البتّه يك شاخه ى آن هم دستگاه حاكمه ى امريكاست. دستگاه حاكمه ى امريكا، قلب اين مسئله نيست؛ او جزو شاخه هاى اين قضيّه است. قلبش در آن مركز عظيم مالى و اقتصادى است، كه همه ى دنيا را در مشت گرفته و همه ى دنيا را خاضع كرده است.(2)

1378/8/12

بديل سازى شعارها و آرمانها؛ يكى از روشهاى دشمنى دشمنان

شناختن دشمن از همه مهم تر است. دشمن سعى ميكند خود را دوست جلوه دهد و شعارهاى ملّتها را عوض كند؛ كما اينكه شعار ضدّيّت با صهيونيسم را در ميان بعضى از دولتمردان عرب، تبديل به يك شعار انحرافى كردند! يكى از كارهايشان تبديل كردن شعارهاست. ملّت و دولتى تسليم ميشود كه دشمن را درست نشناسد، يا دچار فساد و بدبختى باشد؛ امّا اگر دشمن شناسى بود - كه من اين توصيه را به جوانان دارم - آن وقت شعارها، شعارهاى روشن و

تسليم شدن ملّت و دولت؛ نتيجه ى نشناختن درست دشمن

**********

(1) . در ديدار روژه گارودى.

(2) . در ديدار دانشجويان و مسئولان دانشگاه تبريز.

ص: 33

آگاهانه يى خواهد بود و آنچه كه دشمن ميخواهد، به فضل پروردگار، آن را در ميان ملّت ايران به دست نمى آورد.(1)

1379/10/19

هنر ملّت ايران تا امروز اين بوده كه پاتك دشمن را در همه جا خنثى كرده است. نه اينكه دشمن نميخواسته پاتك كند؛ دشمن هميشه درصدد ضربه زدن به ما بوده است.

معرّفى و تبيين مراتب و درجات دشمن

دشمن كيست؟ هر كس كه با حاكميّت نظام مستقلِ مردمى دينى مخالف است، دشمن است. طمع ورزان، غارتگران، سودجويان، زراندوزان، زورگويان، وابستگان، مايلين به فساد و كسانى كه از حاكميّت فرهنگ دينى زيان شخصى مى بينند، دشمن اند. البتّه در رأس اينها، دشمنان خارجى هستند كه بيش از همه ضرر ديده اند. امريكا بيش از همه از تشكيل حكومت اسلامى خسارت ديد و هنوز هم مى بيند - آنها جلوتر از همه اند - صهيونيستها همين طور، كمپانيهاى بزرگ جهانى همين طور، بى بندوبارهاى گوناگون در بخشهاى مختلف همين طور، كيسه دوخته هاى براى ثروت ملّى همين طور. همه ى اينها دشمن اند.

درجات دشمن، مختلف است؛ ولى در مجموع، يك جبهه ى دشمن به وجود آمده است. اين جبهه، مرتّب از اوّلِ انقلاب سعى كرده اين قلعه را پس بگيرد.(2)

1380/6/5

هواى نفس؛ دشمنى خطرناك تر از صهيونيسم

اشتباه، اين است كه ما خيال كنيم دشمن فقط صهيونيستها يا امريكايى ها هستند. نه! ما يك دشمن خطرناك تر از صهيونيسم و استكبار جهانى و سرمايه داران مافياهاى گوناگون اقتصادى و مالى داريم و آن، هواهاى نفسانى است كه در درون ما پنهان شده است؛ همان چيزى كه ما را به مصلحت جويى هاى نادرست، اقدامهاى

**********

(1) . در ديدار دانشجويان و دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخير لانه ى جاسوسى امريكا (روز ملّى مبارزه با استكبار جهانى).

(2) . در ديدار مردم قم.

ص: 34

نادرست، تنبلى هاى ضايع كننده، حركات ناپسند و غفلت از مأموريّت بزرگ، وادار ميكند. دشمن اصلى، اينجاست.(1)

1381/9/15

دشمن دنياى اسلام؛ صهيونيستها و سرمايه داران گرداننده ى نظام امريكا

استكبار براى اينكه مانع يكپارچگى و اتّحاد ملّتهاى مسلمان شود، براى آنها دشمنان خيالى و فرضى جعل ميكند و اختلافات گوناگون به وجود مى آورد. نه؛ خطاست اگر كسى فريب اين ترفند استكبار را بخورد. امروز، دشمن دنياى اسلام، صهيونيستها و سرمايه دارانى هستند كه نظام امريكا در مشت آنهاست و با اراده ى آنها حركت ميكند و ميچرخد. امروز، حضور امريكا در اين منطقه به زيان مسلمانان و ملّتهاى اين منطقه است.(2)

1381/10/19

تبيين علّت هشدارهاى عمومى نسبت به دشمن بيرونى

در هرجاى دنيا كه ملّتى بيدار شود، حكومتى خودآگاهى پيدا كند، مردمى به فكر تأمين منافع خود و قطع دست زورگويان باشند؛ دستگاه مركزى قدرت طلب جهانى - كه مجموعه يى از همين سرمايه داران بزرگ و صهيونيستها هستند - مشغول ميشود تا آن مركز، آن كانون و آن حركت را از سرِ راه خود دور كند. خيلى اوقات موفّق ميشوند؛ در مواردى هم موفّق نميشوند؛ كمااينكه در مورد ملّت ايران و انقلاب اسلامى، با اراده و ايمان مردم و با الگوهاى ماندگارى كه ملّت ما از جوانان مبارز و پارساى خود نشان داد، موفّق نشدند و تا امروز شكست خورده اند.

بعضى ناخشنود ميشوند از اينكه ما در هشدارهاى عمومى، مردم را به دشمن بيرونى متوجّه كنيم. اين ناخشنودى ناشى از سطحى نگرى است. وقتى ما ميگوييم دشمن بيرونى داريم، معنايش اين نيست كه ضعفها، اشتباهات، لغزشها و كوتاهيهاى ما در ناكاميابى هاى نظام اسلامى بى تأثير بوده است. نخير؛ اين طور نيست. قرآن به ما ياد داده است كه هميشه از اشتباهات خود ياد كنيم:

**********

(1) . در ديدار مسئولان وزارت اطّلاعات.

(2) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران.

ص: 35

رَبَّنَا اِغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا وَ إِسْرٰافَنٰا فِي أَمْرِنٰا.(1)

دشمن بيرونى؛ عامل تشديد كننده ى اشكالات و لغزشهاى درونى

نبايد اسراف، زياده روى، كوتاهيها و افراط و تفريط خودمان را از ياد دور كنيم؛ بايد به فكر اصلاح آنها باشيم. امّا اين نبايد ما را از عامل تشديدكننده ى اشكالات كه همان دشمن بيرونى است، غافل كند.

در همين آيه ى شريفه كه به ما تعليم ميدهد از گناه و اسراف خود استغفار كنيم، بلافاصله ميفرمايد:

وَ ثَبِّتْ أَقْدٰامَنٰا وَ اُنْصُرْنٰا عَلَى اَلْقَوْمِ اَلْكٰافِرِينَ ؛(2)

يعنى دشمن بيرونى را هم مورد غفلت قرار ندهيد؛ اوست كه از اشتباهات شما حدّاكثر بهره را ميبرد. لذا دشمن بيرونى اشتباهات را تشديد ميكند.(3)

1382/1/1

ريشه ى وحشت صهيونيسم از اسلام

امروز صهيونيسم و امريكا بشدّت از اسلامِ شما مردم وحشت دارند. دشمنى آنها با اسلام به خاطر نماز و روزه نيست، بلكه با اسلام از آن جهت دشمن اند كه ملّت خود را با عزّت، با قدرت و برخوردار از استقلال ميكند. اين موضع، آنها را آزار ميدهد. آنها ملّتها را توسرى خور ميخواهند. آنها از استقلال ملّتها ميترسند و ميخواهند ملّتها به استكبار وابسته باشند. آنها ميخواهند منافع ملّتها را چپاول كنند. اسلام نميگذارد؛ با اسلام به اين دليل دشمن اند. در غير اين صورت، اگر كسانى با نام اسلام در خدمت آنها باشند و منافع خود را در خطر نبينند، خيلى هم با اسلام دشمنى نميكنند. آنها از اسلام ميترسند، چون اسلام مانع از سوءاستفاده هاى آنها ميشود و جلوى چپاولشان را ميگيرد.

*

**********

(1) . سوره ى آل عمران، آيه ى 147؛ ترجمه: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش؛ و از تندرويهاى ما در كارها، چشم پوشى كن.»

(2) . سوره ى آل عمران، آيه ى 147؛ ترجمه: «قدمهاى ما را استوار بدار؛ و ما را بر جمعيّت كافران، پيروز گردان.»

(3) . در ديدار مردم قم.

ص: 36

دليل پرهيز دشمن از رويارويى نظامى با ايران اسلامى

ببينيد برادران و خواهران عزيز من! دشمن نسبت به ايران اسلامى گزينه ى جنگ را انتخاب نميكند. جنگ براى او در كشورى مثل ايران با شرايطى كه كشور ما دارد، هيچ صرفه يى ندارد. چرا؟ چون وقتى يك ملّت فقط با نيروى نظامى خود نجنگيد، بلكه با همه ى ملّت خود جنگيد، بزرگ ترين قدرتهاى دنيا را به زانو درمى آورد. ملّت ما اين طور است. ملّت ما ملّتى پير، از كارافتاده، بى حال و بى جان نيست؛ ملّتى جوان است. هفتاد درصد از ملّت ما سنينى زير سى وپنج سال دارند و مردمى جوان و با نيرو و نشاط هستند. جنگ نظامى با چنين ملّتى براى امريكا و غيرامريكا صرفه يى ندارد. ما را در ميدان جنگ آزمايش كرده اند و ميدانند كه چطور مبارزه ميكنيم. روح فداكارى، شهادت طلبى و نترسيدن از مرگ را در ما شاهد بوده اند. اين ويژگيها مخصوص قشرهايى خاص از مردم نيست، بلكه مسئولين، بزرگ، كوچك، پيرمرد هفتاد ساله و جوان نورس با اعتقاداتى اسلامى اين طورند. ويژگى نترسيدن از مرگ، در محاسبات امريكايى مثل انداختن يك قلوه سنگ در يك دستگاه است. يك قلوه سنگ بزرگ را در ماشينى بيندازيد و ببينيد چطور از كار مى افتد! صخره يى در مقابل يك مشت است. با ملّتى كه مردم آن از مرگ نميترسند و در مقابل آن شجاعت دارند، نميتوان درافتاد. پس گزينه ى جنگ نسبت به ايران، گزينه ى بسيار دورى است.

القاى ناكارآمدى نظام و ايجاد اختلاف؛ دو نقطه ى اميد صهيونيستها و استكبار

آنها ميتوانند دو كار انجام دهند - خواهش ميكنم مسئولين كشور، مديران گوناگون بخشها و آحاد مردم به اين نكته توجّه كنند - دشمنان ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى، فقط به دو موضوع ميتوانند اميد داشته باشند. يكى اينكه ناكارآمدى نظام را به مردم القا كنند؛ يعنى بگويند اين نظام نميتواند خواسته هاى مردم را برآورده كند و با القاى آن به مردم، ارتباط مستحكم مردم با نظام اسلامى را از بين ببرند. دوم، دسته بندى و اختلاف ايجاد كنند. اين دو نقطه ى اميد براى صهيونيستها، امريكاييها، استكبار و دشمنان نظام اسلامى وجود دارد. همه متوجّه اين دو نقطه باشند.

ص: 37

القاى ناكارآمدى نظام، متوجّه مسئولين كشور است. در قواى مجريه، قضاييه، مقنّنه، در نيروهاى مسلّح، نهادهاى انقلابى و همه ى مؤسّساتى كه كارى از كشور را برعهده دارند، مديران بايد خود را براى مديريّت كارآمد و لايق، آماده و مجهّز كرده و براى مردم كار كنند. وقتى از نهضت خدمت رسانى حرف ميزنم، به اين جهت است. وقتى ميگويم براى خدمت به مردم مسابقه بگذاريد، به اين دليل است. تأكيد من بر مبارزه ى با فساد هم به همين علّت است؛ زيرا اگر مديرى خداى نخواسته فاسد شد، ديگر نميتواند به مردم خدمت كند و براى آنها مفيد باشد. پس اوّل بايد كارآمدى نظام را نشان داد.

منابع، امكانات و افراد لايق كشور، كفايت لازم را براى اين كار دارند. كشور ما از لحاظ انسانهاى خدوم و كارآمد فقير نيست. ما افراد كارآمد بسيارى داريم. در بين مديرانى كه امروز در رأس كار هستند، آدمهاى كارآمد، لايق و خوبى خدمت ميكنند. در بين افراد ديگرى نيز كه جزو مديران نيستند، انسانهاى لايقى وجود دارند. آنها بايد كار، همّت و تلاش كنند و خدمت به مردم را به عنوان يكى از عواملى كه ميتواند امنيّت كلّى كشور را تأمين كند، تلقّى نمايند؛ لذا بايد در خدمت رسانى به مردم با هم رقابت كنند.

شهرداريها و شوراهاى شهر كه بعد از اين انتخابات بر سرِ كار آمدند، بايد جزو كسانى باشند كه خدمت به مردم را سرلوحه ى كار خود قرار دهند. از اينجا آغاز كنند. برنامه هاى زائد و منحرف كننده و حرفهاى غيرمرتبط به كار را كه عدّه يى به آنها مبتلا بودند و هستند، كنار بگذارند و فقط براى مردم كار كنند.

مسئله ى ديگر، دسته بندى هاى سياسى، مبارزات و پنجه افكنى هاى جناحى و خطّى است. اين مسئله بسيار مضرّ است و دشمن آن را تقويت ميكند. اختلاف سليقه در كشور وجود دارد؛ امّا تبديل آن به تضادّ بنيانى، از كارهايى است كه دشمن به آن ميپردازد و در شكل دهى آن مؤثّر است. بايد مواظب باشيم. مسئولين و جناحهاى سياسى مواظب باشند اختلاف سليقه را به تضادهاى بنيانى تبديل نكنند. چرا شعارهاى دشمن را تكرار ميكنيد؟! دشمن با هر دو جناح

ص: 38

نقش دشمن در تبديل اختلاف سليقه به تضادهاى بنيانى

عداوت دارد. خيال نكنيد يك جناح را دوست دارد و از جناح ديگر بدش مى آيد؛ با هر دو جناح دشمن است. گاهى از جناحى حمايت ميكند تا ديگرى را تضعيف نمايد؛ بعد كه يك جناح ضعيف و يا از صحنه خارج و زايل شد، به تضعيف ديگرى ميپردازد.

خطّ دشمن؛ جداكردن مردم از نظام و ايجاد فضاى هرج ومرج در جامعه

مردم، مسئولين، سياسى ها و جوانان عزيز ما خيلى مواظب باشند. دشمن، خواهان دسته بندى هاى سياسى و جدايى بين صفوف مردم است. خطّ دشمن در كشور ما عبارت است از جداكردن مردم از نظام و ايجاد فضاى هرج و مرج در جامعه. شاهد بوديد كه در سال هفتادوهشت اين مسائل را به جنجالهاى خيابانى هم كشاندند كه قدرت بسيج مردمى جلوى تجاوزات آنها را گرفت. جوانان عزيز هوشيار باشند و بدانند كه نقشه هاى دشمن در اين كشور چيست و چه ميخواهد.

علاج و پيشگيرى از نفوذ دشمن از اين دو نقطه، خدمت رسانى به مردم و وحدت كلمه ى مسئولين و مردم است.(1)

1382/10/2

صهيونيسم و امريكا؛ مخالف ظهور چهره ى اسلام ناب

بشر، تشنه ى كرامت و عدالت و انسانيّت واقعى است. اسلام روى اينها تكيه كرده است. امروز وقت آن است كه اسلام با همان شكل ناب و حقيقى خود در دنيا مطرح شود و روشنفكران و سياسيون مسلمان اين را به صورت يك پرچم در دنيا بلند كنند و در مقابل چشم همه ى مردم دنيا نگه دارند. جاذبه ى اسلام ناب خيلى زياد است. دشمنان اسلام - و امروز در رأس همه ى آنها، صهيونيسم و امريكا - مايل نيستند اسلامِ ناب چهره نشان دهد. آنها ميخواهند اسلام را در دو شكل منحصر كنند:

دوگانه ى اسلامِ طالبانى و اسلام التقاطى؛ دو برداشت مورد حمايت دشمنان

يكى شكلِ متحجّر، شبيه آنچه در اسلامِ طالبان ديده شد؛ سرتا پا تعصّبِ خشك و بدون منطق و علم و معرفت، تا همه ى چشمها متنفّر شود و صورتها از اسلام برگردد. يكى هم اسلامى كه هويّت خود را در مقابل غرب به طور كامل از دست بدهد؛ يعنى اسلام التقاطى؛ اسلامى كه هرچه غربيها ميگويند، از آنها

**********

(1) . در اجتماع مردم مشهد در صحن حرم مقدّس امام رضا (عليه السلام).

ص: 39

بپذيرد و فرهنگ غرب را در پوشش اسلام ترويج كند و خودش هيچ حرفى براى گفتن نداشته باشد.

ترس دشمنان از مطرح شدن اسلام زندگى ساز

امروز دشمنان اسلام ميخواهند اسلام به يكى از اين دو صورت جلوه كند؛ امّا حاضر نيستند اسلامى كه به طور جدّى وارد صحنه ميشود و براى امّت اسلامى عزّت و عظمت و اقتدار و عدالت و مردم سالارى و پيشرفت علمى ميخواهد - يعنى اسلام زندگى ساز - مطرح شود.

دشمن شناسى؛ مهمترين كار

دشمن را بايد شناخت. دشمن شناسى يكى از مهم ترين كارهاست. امروز دشمنِ بزرگ دنياى اسلام، امريكا و صهيونيسم هستند؛ شيطانهاى بزرگ اينهايند. از همه ى شيطانها بدتر و نحس تر و خطرناك تر، امريكا و صهيونيسم اند، كه امروز دستشان به طور كامل و واضح در دست هم است. هيچ وقت مثل امروز اينها با همديگر رفيق و همراه نبوده اند! دشمنِ اصلى اينهايند.

امريكا و صهيونيسم؛ بتهاى بزرگى كه بايد شكست

بت بزرگى كه بايد شكست، اينهايند. اين دشمن را بايد شناخت و به همه ى آحاد مردم و زبدگان و نخبگان جوامع اسلامى معرّفى كرد. نبايد در شناختِ دشمن اشتباه كرد.

نتيجه ى اشتباه در دشمن شناسى؛ هدر دادن سالها از عمر دنياى اسلام

بعضى ها دشمن واقعى و اصلى را نديده ميگيرند و چيزهاى فرعى را به عنوان دشمن به حساب مى آورند. اين خطاى بزرگى است و ممكن است سالها عمر دنياى اسلام را هدر دهد. ما به فضل پروردگار، در شناخت دشمنمان اشتباه نكرديم و اشتباه نخواهيم كرد. با ما انواع و اقسام دشمنى ها ميشود؛ ولى ما هرگز اين دشمنى ها را به جاى دشمنى اصلى و بزرگ عوضى نميگيريم.(1)

1385/1/6

امريكا و صهيونيستها؛ دشمن درجه ى اوّل ملّت ايران

امروز دشمن ملّت ايران در درجه ى اوّل، امريكا و صهيونيستها هستند؛ البتّه انگليس هم آتش بيار معركه است. در مقابل منافع ملّت ايران، آنها قرار دارند؛ امّا اسمش را ميگذارند اجماع جهانى؛ اجماع جهانى يى وجود ندارد! اجماع جهانى، عليه استكبار امريكاست، عليه دخالتها و اشغال امريكاست، عليه جنگ افروزى ها و فتنه انگيزى هاى امريكا در سرتاسر دنياست؛ اين اجماع جهانى است. «مرگ بر امريكا» اين است

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در همايش جهان اسلام.

ص: 40

كه ملّت ايران و شما جوانان در اين راه، محكم بايستيد و پيش برويد. خوشبختانه مسئولين كشور، همه با گام محكم به پيش ميروند و در اين راه استقامت مى ورزند.

شايعه پراكنى شبكه هاى تبليغاتى؛ يكى از روشهاى دشمنى صهيونيسم

حالا امروز قضيّه ى فناورى هسته يى مطرح است و تبليغات دشمن و جنگ روانى شبكه هاى تبليغاتى صهيونيستى در دنيا شايعه ميپراكنند كه: ايران دارد بمب اتم درست ميكند، ايران حاضر نيست با كشورهاى اروپايى و غيراروپايى مذاكره كند. خُب، اينها حرفهايى است كه ميزنند؛ كارى است كه ميتوانند بكنند و ميكنند؛ و دشمنى يى است كه ميتوانند به خرج دهند و به خرج ميدهند. امّا حقيقت قضيّه غير از اينهاست؛ ما هم ميدانيم، آنها هم ميدانند. حقيقت قضيّه اين است كه با پيشرفت ملّت ايران مخالف اند؛ چون اين پيشرفت جلوى منافع نامشروع آنها را براى هميشه در اين كشور خواهد گرفت؛ لذا مخالف اند. من در مشهد گفتم؛ حرف دل امريكايى ها اين است كه ما در اين مملكت، يك روزى بر همه چيز اين كشور مسلّط بوديم، انقلاب شما مردم آمده، دست ما را كوتاه كرده؛ بگذاريد دوباره مسلّط شويم؛ اين حرف دل امريكاييهاست.(1)

1385/6/27

حمله به عراق؛ پروژه يى امريكايى - صهيونيستى

چند سال قبل يكى از رؤساى اروپايى آمده بود تهران و در ملاقات با من، با يك تعبيرى، اشاره يى كرد به جنگ مسيحى و مسلمان. من در مخاطبه ى با او اظهار تعجّب كردم و گفتم مگر بناست جنگى بين مسلمانان و مسيحى ها بشود! گفتم مسلمانها انگيزه ى جنگيدن با مسيحيان را ندارند. در اين صدسال اخير هم - شايد هم بيشتر - هر چه جنگ در دنيا - جنگهاى بزرگ - اتّفاق افتاده است، جنگِ بين خود مسيحيها بوده است؛ جنگ اوّل جهانى، جنگ دوم جهانى، جنگهاى فرانسه و آلمان؛ اسم آوردم و به او گفتم كه اين جنگها بين دولتهاى مسيحى بوده و بين مسيحيان و مسلمانان نبوده است. آن وقت، تعجّب كردم از اينكه چرا اين

**********

(1) . در ديدار عمومى بسيجيان.

ص: 41

حرف را مطرح كرد. بعد از چندى اين ماجراى برجهاى نيويورك(1) اتّفاق افتاد و اظهارنظر رئيس جمهور امريكا كه: جنگ صليبى شروع شده است! اين شخصى كه مورد بحث ماست - كه با من صحبت ميكرد - يكى از كسانِ اصلى يى بود كه پس از بيانات جورج بوش در پروژه ى امريكايى - صهيونيستى حمله به عراق، دخالت مستقيم داشت. من آنجا توجّه كردم كه اين حرفى كه با من در اينجا مطرح شده بود، مسبوقِ به يك مذاكره، به يك گفتگو، به يك قرار در بين سران استكبار جهانى بوده است؛ آن كسانى كه حلقه ى توطئه ى امريكايى - صهيونيستى را در مورد خاورميانه تشكيل داده بودند، كه قدم اوّلشان هم حمله به عراق بود. آنجا معناى آن حرف براى من آشكار شد؛ جنگ صليبى! جنگ مسلمانان و مسيحيان! البتّه موفق نشدند.

امريكا و صهيونيستها در تدارك جنگ صليبى

از آن روز تا امروز تلاشهاى زيادى كردند. ماجراى كاريكاتورهاى اهانت آميز در همين سلسله است. ماجراى اظهارات اهانت آميز بعضى از سياستمداران و مطبوعاتى ها نسبت به اسلام و مسلمين در امريكا و اروپا از همين مقوله است. اين هم آخرين حلقه ى اين سلسله است تا امروز، كه متأسّفانه اين دفعه از زبان پاپ، از زبان يك روحانى مسيحى، صادر ميشود. از بوش، ما خلاف توقّعمان نميشود؛ چون بوش همين است. رئيس جمهور امريكا يعنى عنصرى كه براى قدرتها، كارتل ها و تراست هاى غارتگر جهانى كار ميكند و به وسيله ى آنها انتخاب شده است و دستش در كارهاى آنهاست. انسان از او تعجّب نميكند؛ امّا از يك مقام روحانى خيلى تعجّب آور است؛ خيلى مايه ى تأسّف است كه يك مقام روحانى ارشد در عالم مسيحيّت، وسيله يى بشود براى آن چيزى كه سياست عمده ى مستكبران و قدرتمندان و تجّار زر و زور در سطح دنياست! وسيله يى بشود براى سياست عمده ى به غارت برندگان ثروتهاى ملّى و بحران سازها و براى آن چيزى كه هدف آنهاست. مسلمانها بايد به اين توجّه كنند.

**********

(1) . اشاره ى رهبرى معظّم به توطئه ى از پيش طراحى شده ى بيستم شهريور 1380 يا همان يازدهم سپتامبر است، كه مقدّمه يى براى حمله و تجاوز جبهه ى طاغوت و استكبار به سركردگى امريكا به كشورهاى اسلامى - همچون عراق و افغانستان - شد.

ص: 42

هوشيارى در شناخت عوامل پشت پرده ى اظهارنظر پاپ عليه اسلام

آن كسانى كه در قبال اين اظهارنظر غيرمنصفانه موضع ميگيرند، توجّه كنند كه جهت حمله و حركت آنها چه كسى بايد باشد. آن كسى كه اين حركت را در دنيا راه مى اندازد و انگيزه دارد و منتفع و ذى نفع در اين حركت هست، پاپ و امثال پاپ نيستند؛ آنها قدرتهاى جهانى و صهيونيستها و امريكا هستند. در اين قضيّه هم شيطان بزرگ است كه در پشت پرده نقش آفرينى ميكند.(1)

1385/8/17

صهيونيسم جهانى و استكبار امريكايى؛ دشمنانِ صف بسته ى در مقابل ملّت ايران

ما در سطح بين المللى دشمنانى داريم؛ در اين شكى نيست. چرا دشمن اند؟ چه كسانى هستند؟ اينها حرفهاى توضيح داده شده است و همه ميدانيم دشمنها چه كسى هستند؟ همان كسانى كه مايلند ملّتها در پنجه ى اقتدار آنها زندگى كنند؛ نفتشان مال آنها باشد، مسشان مال آنها باشد، اورانيومشان مال آنها باشد، نيروى انسانى شان مال آنها باشد و بازارشان در اختيار آنها باشد. قدرتهايى در دنيا هستند كه نسبت به هر كشورى يك چنين طمع و اميدى دارند؛ اينها وقتى مى بينند ملّتى خودش پنجه بر روى موجودى خود مى اندازد و سرنوشت خود را خود به دست ميگيرد، بديهى است كه تحمّلشان دشوار ميشود و ميشوند دشمن؛ پس علّت دشمنى آنها معلوم است و اينكه چه كسانى هم هستند، معلوم است. از اوّل انقلاب، دشمنان صف بسته ى در مقابل انقلاب اسلامى و ملّت ايران، صهيونيسم جهانى و استكبار امريكايى بوده اند و هر كسى كه دور و بر اينها ميچرخيده و براى آنها كار ميكرده است.(2)

1386/1/1

دشمن بيرونى اين هدف ما، عبارت است از نظام سلطه ى بين المللى؛ يعنى همان چيزى كه به او ميگوييم استكبار جهانى. استكبار جهانى و نظام سلطه، دنيا را به سلطه گران و سلطه پذيران تقسيم ميكند. اگر ملّتى بخواهد در مقابل سلطه گران از منافع خود دفاع كند، سلطه گران

**********

(1) . در ديدار دست اندركاران ستاد اقامه ى نماز.

(2) . در ديدار مردم استان سمنان.

ص: 43

مظهر دشمن بيرونى؛ شبكه ى صهيونيسم جهانى و دولت امريكا

با آن ملّت دشمنى ميكنند؛ روى او فشار مى آورند و سعى ميكنند مقاومت او را در هم بشكنند. اين، دشمنِ يك ملّتى است كه ميخواهد مستقل و عزّتمند و آبرومند و پيشرفته بشود و زير بار سلطه گران نرود؛ اين دشمنِ بيرونى است. امروز مظهر اين دشمنى، عبارت است از شبكه ى صهيونيسم جهانى و دولت كنونى ايالات متّحده ى امريكا.

ناكامى دشمن در تضعيف ملّت ايران

البتّه اين دشمنى مال امروز نيست؛ روشها تغيير مى كند، امّا سياست دشمنى با ملّت ايران از اوّل انقلاب تا امروز بوده است. هرچه توانسته اند، فشار وارد آورده اند، امّا عبث؛ فشارهاى آنها نتوانسته است ملّت ايران را ضعيف كند يا به عقب نشينى وادار كند؛ نه تحريم اقتصادى شان، نه تهديد نظامى شان، نه فشار سياسى شان، نه جنگ روانى شان. امروز ما از پانزده سال قبل، از بيست سال قبل، از بيست و هفت سال قبل بسيار قوى تر هستيم؛ اين نشان دهنده ى اين است كه دشمن در دشمنى با ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى ناكام مانده است؛ امّا اين دشمنى هست.(1)

1386/5/6

شبكه ى صهيونيستى، رژيم صهيونيستى و رژيم منفور امريكا؛ دشمنان اصلى ملّت ايران

دشمنان اصلى ملّت ايران - شبكه ى صهيونيستى و رژيم صهيونيستى و رژيم امريكا، بخصوص اين مجموعه يى كه امروز در امريكا بر سر كار هستند، دشمنان اصلى ملّت ايران و راه ملّت ايران هستند - روز به روز در دنيا بدنام تر و از عواطف ملّتهاى مسلمان منزوى تر شده اند؛ بلكه حتّى در بين ملّتهاى غيرمسلمان هم منزوى ترند.(2)

1386/10/19

مرحوم شهيد مطهّرى سالها قبل از انقلاب در اين حسينيّه ى ارشاد فرياد ميكشيد كه: واللَّه - قريب به اين مضمون - بدانيد شمر، امروز - اسم نخست وزيرِ آن روز اسرائيل (صهيونيست) را مى آورد - اوست. واقع قضيّه هم همين است. ما شمر را لعنت ميكنيم، براى اينكه

**********

(1) . در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوى.

(2) . در ديدار اقشار مختلف مردم در سالروز ميلاد مسعود على بن ابيطالب (عليهما السلام).

ص: 44

سران صهيونيسم و استكبار؛ شمرها و يزيدهاى زمانه

ريشه ى شمر شدن و شمرى عمل كردن را در دنيا بكنيم؛ ما يزيد و عبيداللَّه را لعنت ميكنيم، براى اينكه با حاكميّت طاغوت، حاكميّت يزيدى، حاكميّت عيش و نوش، حاكميّت ظلمِ به مؤمنين در دنيا مقابله كنيم. حسين بن على (عليه السلام) قيامش براى اين بود كه بينى حاكميّتهاى عليه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاك بمالد و نابود كند؛ و همين كار را هم امام حسين (عليه السلام) با قيام خود كرد.

مجالس ما؛ مجالس حسينى، يعنى مجالس ضدّ ظلم، مجالس ضدّ سلطه، مجالس ضدّ شمرها و يزيدها و ابن زيادهاى زمان موجود، زمان حاضر، معنايش اين است. اين استمرار ماجراى امام حسين (عليه السلام) است.

و امروز دنيا پر از ظلم و جور است. شما ببينيد چه ميكنند؛ در فلسطين چه ميكنند، در عراق چه ميكنند، در كشورهاى گوناگون چه ميكنند، با ملّتهاى دنيا چه ميكنند، با فقرا چه ميكنند، با ثروتهاى ملّى كشورها چه ميكنند. ابعاد عظيم حركت حسين بن على (عليه السلام) شامل همه ى اين ميدان وسيع ميشود. امام حسين (عليه السلام) نه فقط براى شيعه، نه فقط براى مسلمانها، بلكه براى احرار عالم درس دارد.(1)

1386/12/22

راز دشمنى گردانندگان رژيم امريكا و رژيم صهيونيستى با اسلام

اسم حقوق بشر را مى آورند، اسم دموكراسى را مى آورند، اسم انرژى هسته يى را در يك برهه مى آورند؛ اينها را بهانه ى دشمنى قرار ميدهند، لكن واقع قضيّه چيز ديگرى است؛ واقع قضيّه اين است كه اينها ميدانند اسلام ميتواند امّت اسلامى را به يك قدرت عظيم تبديل كند. با اين مخالف اند. ميدانند كه نام پيغمبر، ياد پيغمبر، زندگى پيغمبر، سيره ى پيغمبر و تعاليم پيغمبر ميتواند امّت اسلامى را از رخوت خارج كند، به او نشاط بدهد، او را در صحنه ى بين المللى تبديل به يك عنصر اثرگذار و متنفّذ كند، عزّت به او ببخشد؛ اين را نميخواهند؛ با اين دشمنى ميكنند و مخالف اند؛ والّا كيست كه نداند امريكايى ها اوّلين دشمن حقوق بشرند. منظورم از امريكايى ها، مردم امريكا نيستند؛ سياستمداران، سردمداران، متنفّذين، گردانندگان رژيم امريكا و

**********

(1) . در ديدار جمعى از اقشار مختلف مردم قم.

ص: 45

رژيم صهيونيستى، كه اوّلين دشمنان بشريّت اند. ببينيد چه ميكنند در غزّه! ببينيد چه ميكنند در منطقه ى فلسطين! ببينيد با ملّتهاى مسلمان چگونه رفتار ميكنند.(1)

1387/1/1

امريكا و صهيونيستها؛ هم دشمن شيعه و هم دشمن سنّى

امريكا و صهيونيستها و مستكبران عالم، نه به شيعه علاقه مندند و نه به اهل سنّت؛ با هر دو دشمن اند؛ آنجايى كه مسلمان - با نام خدا و با ايمان اسلامى - در مقابل زورگويى آنها مى ايستد، دشمنى ميكنند. شما ببينيد در لبنان با حزب الله شيعه همان قدر دشمن اند كه در فلسطين با حماس و جهاد سنّى؛ در ايران زمان طاغوت با دستگاه سلطنت وابسته ى مزدور فاسد پهلوى - كه اسماً شيعه بود - همان قدر همراه بودند كه با اشباه و نظاير او در كشورهايى كه اسمشان سنّى بود! آنها با اسلامى كه در مقابل زور بايستد، در مقابل استكبار بايستد، در مقابل غارت منابع طبيعى ملّتها بايستد و حقّ خود را مطالبه كند، مخالف اند؛ براى آنها شيعه و سنّى معنا ندارد؛ منتها براى اينكه امّت اسلام قدرت نگيرد و نتواند حرف قاطعى بزند، سياستشان اين است كه در بين برادران مسلمان، در بين شيعه و سنّى، در بين فرقه هاى خود شيعه و در بين فرقه هاى خود اهل تسنّن اختلاف بيندازند. كار آنها اختلاف افكنى است؛ اين را بايد ما و نخبگان ما و مردم ما بفهمند.

ما افتخار ميكنيم كه پيرو مكتب اهل بيت (عليهم السلام) هستيم، شيعه هستيم، پيرو امامت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و خلافت بلافصل او هستيم؛ به اين افتخار ميكنيم، امّا جاى اثبات اين مطلب، كوچه و خيابان نيست؛ جاى اثبات اين گونه مطالب در ميان اهل فن، در ميان متخصّصين و در ميان نخبگان است. تازه بحث در اين گونه موارد بايد بحث كلامى و بحث منطقى باشد؛ بدگويى و عيب جويى و فحّاشى و شمشير بر روى هم كشيدن، كمك كردن به دشمنان اسلام است، كه هم دشمن شيعه و هم دشمن سنّى هستند. ما اين را به عنوان پرچم وحدت اسلامى در انقلاب اسلامى بلند كرديم. ملّت ايران اين را ميخواهد، اين را ميگويد.(2)

**********

(1) . در ديدار اقشار مختلف مردم.

(2) . در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوى.

ص: 46

1387/6/2

مظهر استكبار جهانى؛ امريكا و صهيونيسم

معناى استكبارستيزى، دشمنى كردن با دولتهاى دنيا نيست؛ معنايش دشمنى كردن با استكبار است. استكبار - از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند - آفتِ براى بشريّت است. البتّه امروز امريكا و صهيونيسم مظهر استكبارند؛ ليكن هر جا، هر كس، هر دولتى و هر مجموعه يى كه نسبت به ديگران استكبار بورزند، آفتى در جامعه ى بشرى و در نظام زندگى انسان به وجود مى آورند. ستيزه ى با اين حالت هم يك حالت مطلوب اسلامى است. اين هم يكى از خصوصيّات اين مجموعه است كه خوشبختانه برجسته است.(1)

1387/6/29

مردم اسرائيل؛ سياهى لشكر صهيونيسم

يك نفر پيدا ميشود درباره ى مردمى كه در اسرائيل زندگى ميكنند، اظهار نظرى ميكند. البتّه اين اظهارنظر، اظهارنظر غلطى است. اينى كه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم! اين حرف درستى نيست؛ حرف غيرمنطقى يى است. مگر مردم اسرائيل كى هايند؟ همان كسانى هستند كه غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسيله ى همينها دارد انجام ميگيرد. سياهى لشكرِ عناصر صهيونيسم، همينهايند. نميشود ملّت مسلمان نسبت به افرادى كه اين جور عامل دست دشمنان اساسى دنياى اسلام هستند، بى تفاوت باشد. نه، ما با يهوديها هيچ مشكلى نداريم، با مسيحيها هيچ مشكلى نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشكلى نداريم؛ امّا با غاصبان سرزمين فلسطين چرا؛ مشكل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهيونيستى نيست. اين موضع نظام است، اين موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا كسى حرف اشتباهى ميزند، عكس العمل هايى هم در مقابل آن نشان داده ميشود. خوب، مسئله را بايد تمام كرد.(2)

**********

(1) . در ديدار رئيس جمهورى و اعضاى هيئت دولت.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران، هجدهم رمضان 1429.

ص: 47

1387/9/24

اين نكته را هم عرض كنيم: علّت دشمنى عميق و آشتى ناپذير استكبار و در رأس آنها امريكا و شبكه ى صهيونيستى دنيا با جمهورى اسلامى، اين حرفهايى كه گاهى گوشه و كنار گفته ميشود - چه چيزهايى كه آنها شعارش را ميدهند، چه تصوّراتى كه بعضى در داخل ميكنند - نيست. مسئله اين است كه جمهورى اسلامى يك «نفى» با خود دارد، يك «اثبات».

دلايل سلبى دشمنى استكبار با جمهورى اسلامى

نفى استثمار، نفى سلطه پذيرى، نفى تحقير ملّت به وسيله ى قدرتهاى سياسى دنيا، نفى وابستگى سياسى، نفى نفوذ و دخالت قدرتهاى مسلّط دنيا در كشور، نفى سكولاريسم اخلاقى، اباحيگرى؛ اينها را جمهورى اسلامى قاطع نفى ميكند.

دلايل ايجابى دشمنى استكبار با جمهورى اسلامى

يك چيزهايى را هم اثبات ميكند: اثبات هويّت ملّى، هويّت ايرانى، اثبات ارزشهاى اسلامى، دفاع از مظلومان جهان، تلاش براى دست پيدا كردن بر قلّه هاى دانش؛ نه فقط دنباله روى در مسئله ى دانش، و فتح قلّه هاى دانش؛ اينها جزو چيزهايى است كه جمهورى اسلامى بر آنها پافشارى ميكند.

اين نفى و اين اثبات؛ اينها دليل دشمنى امريكا و دشمنى شبكه ى صهيونيستى دنياست. اگر نفوذ امريكا را قبول كنيم، دشمنيها كم خواهد شد؛ اگر راضى شويم كه ملّت ما به وسيله ى بيگانگان به طرق مختلف تحقير شود، دفاع از هويّت ملّى يا دفاع از ارزشهاى اسلامى را كنار بگذاريم، مطمئناً دشمنيها به همين نسبت كم خواهد شد. اينكه ميگويند جمهورى اسلامى رفتار خود را عوض كند، يعنى اين. شنيده ايد گاهى مسئولين سياسى كشورهاى مستكبر از قبيل امريكا، درباره ى ايران كه صحبت ميكنند، ميگويند: ما نميگوييم جمهورى اسلامى از بين برود؛ ميگوييم جمهورى اسلامى رفتارش را عوض كند. رفتارش را عوض كند، يعنى اين؛ يعنى از اين نفى و از اين اثبات دست بردارد. اين را ميخواهند.

*

اقتدار همه جانبه ى كشور؛ مانع توطئه هاى استكبار جهانى عليه جمهورى اسلامى

سياستهاى استكبار، سياستهاى امريكا، سياستهاى شبكه ى صهيونيستى عالم كه آماج اوّلش براى دشمنى، به دلايل روشن، جمهورى اسلامى است، نميتوانند جمهورى اسلامى را از پا دربياورند. نه فقط نميتوانند

ص: 48

از پا دربياورند، نميتوانند كند كنند. ما ميتوانيم با سرعت حركت خودمان را پيش ببريم. البتّه منتظر توطئه ى دشمن هستيم. اين توطئه ها ادامه پيدا خواهد كرد، تا يك مقطعى؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همه جانبه ى كشور كه اين، كارِ شما دانشجوها، كارِ شما نسل جوان است. آن وقتى كه توانستيد كشور را به اقتدار علمى و به اقتدار اقتصادى برسانيد، و آن وقتى كه توانستيد عزّت علمى را براى كشور فراهم كنيد، آن روز البتّه توطئه ها كم خواهد شد؛ مأيوس خواهند شد. تا وقتى به آن نقطه نرسيده ايم، منتظر توطئه ها بايد بود و آماده ى مقابله ى با اين توطئه ها بايد بود.(1)

1388/2/23

شما اگر در خيابان به يكى يك تلنگر بزنيد، حدّاكثر اين است كه خشمگينانه نگاهى به شما بكند؛ رد ميشود ميرود. اگر يك مشت بزنيد، برميگردد دو تا به شما حرف درشت ميزند. امّا اگر يك ضربه ى كارى بزنيد، يقه ى شما را ميگيرد و رهايتان نميكند. اينكه مى بينيد يقه ى جمهورى اسلامى و نظام اسلامى را ميگيرند و رها نميكنند، نشانه ى اين است كه ضربه اى كه جمهورى اسلامى بر پيكر استكبار وارد كرده است، خيلى عميق بوده.

سرمايه داران صهيونيسم؛ مهم ترين تصميم گيران نظام استكبار

دشمن ما فلان گروهك منزوى با چهار تا آدم كوچك يا بزرگ نيست. دشمن ما فلان دولت منطقه يى عاجز و ناتوان نيست كه در ملّت خودش هم پايگاهى ندارد. دشمن ما دستگاه عظيم استكبار است كه مهمترين تصميم گيرهايش سرمايه داران صهيونيست و كمپانى دارها و تراست دارها و كارتل دارهاى گردن كلفت دنيايند. اين، در مقابل نظام اسلامى ايستاده است و البتّه از همه ى شيوه ها هم استفاده ميكند. ضربه به او خورده است كه اين جور مى بينيد از همه ى امكانات استفاده ميكند، از همه ى وسايل استفاده ميكند. حالا از ايجاد واگرايى نسبت به عقايد اسلامى، سوق دادن جوان به موادّ مخدّر، به فساد، به استفاده ى از غفلت بعضى از دستگاه ها، جوانها را آسيب پذير كردن؛

**********

(1) 1. در ديدار اساتيد و دانشجويان در دانشگاه علم و صنعت.

ص: 49

تا اختلافات مذهبى، تا اختلاف شيعه و سنّى، تا فلان گروهك؛ و اگر دستش برسد، در متن مسئولين بالا و نيمه بالاى جمهورى اسلامى هم نفوذ بكند، اين كار را هم ميكند. همه ى تلاش را دارند ميكنند. با همه ى اين تلاشها مؤمنين ايستاده اند: «كالجبل الرّاسخ لا تحرّكه العواصف»(1).

اين تندبادها نميتواند جمهورى اسلامى را تكان بدهد.(2)

1388/6/4

تبيين عناصر دستگاه استكبار

دستگاه استكبار فقط ايالات متّحده ى امريكا نيست، يا فلان رئيس جمهور و فلان دولت امريكا يا فلان كشور اروپايى نيست؛ دستگاه استكبار يك شبكه ى عظيم ترى است كه شامل اينهاست؛ شبكه ى صهيونيستى هست، شبكه ى تجّار اساسى بين المللى هست، مراكز پولى عظيم دنيا هست؛ اينها هستند كه مسائل سياسى دنيا را دارند طراحى ميكنند؛ دولتها را اينها مى آورند، اينها ميبرند.(3)

1388/7/15

استكبار جهانى و صهيونيستها؛ دشمنان خونى اسلام و جمهورى اسلامى

امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى كه فعلاً قلّه ى اسلام طلبى در دنياى اسلام است، صفوفى قرار گرفته اند؛ استكبار جهانى در قلب آن صفوف است؛ صهيونيست در قلب آن صفوف است. اينها به طور صريح، دشمنان خونى اسلامند، پس دشمنان خونى جمهورى اسلامى اند. اين شد يك معيار. اگر حركتى كرديم، كارى كرديم كه به نفع اين دشمن انجام گرفت، بايد بدانيم اگر غافليم، هوشيار بشويم، بدانيم كه داريم راه غلط ميرويم. اگر حركتى كرديم كه ديديم اين دشمن را خشمگين ميكند، بدانيم كه راهمان راهِ درست است. دشمن؛ از پيشرفت ملّت ايران خشمگين ميشود، از موفّقيّتهاى شما خشمگين ميشود، از استحكام نظام اسلامى خشمگين ميشود. شما ببينيد از

**********

(1) . صحيفه ى سجّاديّه، دعاى پنجم.

(2) . در ديدار روحانيون و طلّاب تشيّع و تسنّن كردستان.

(3) . در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى.

ص: 50

كدام يك از كارهاى ما، دشمن خشمگين ميشود؛ آن چيزى كه دشمن را خشمگين ميكند، اين همان خطّ درست است. آن چيزى كه دشمن را مشعوف ميكند، ذوق زده ميكند، سعى ميكند بر روى او هى تكيه كند؛ در تبليغات، در سياست ورزى، اين آن خطّ كج است؛ اين همان زاويه دارى است. اين معيارها را در نظر داشته باشيد. اين معيارها حقايق را روشن خواهد كرد.(1)

1388/11/6

امريكا، رژيم صهيونيستى و صهيونيستهاى دنيا؛ دشمن ترين دشمنان ملّت ايران

كى با اين مردم در طول اين سى سال دشمن بوده است؟ در درجه ى اوّل، امريكا و صهيونيسم. از اينها دشمن تر ما سراغ داريم براى جمهورى اسلامى؟ از روز اوّل، دولت امريكا و رژيم صهيونيستى و صهيونيستهاى دنيا در مقابل نظام جمهورى اسلامى ايستادند. امروز هم حقّاً و انصافاً دشمن ترين دشمنان، اينها هستند. بنده كه نگاه ميكنم، مى بينم بعضى از دولتهاى غربى گاهى يك حرفهاى بى ربطِ بى معنايى ميزنند؛ امّا محرّك، صهيونيستهايند؛ عامل، همان طبقه ى مسلّطى هستند كه بر حكومت امريكا و دولت امريكا و انتخابات امريكا هم مسلّطند؛ اينهايند كه دارند صحنه گردانى ميكنند. خوب، پس اينها شدند دشمن ترين دشمنان ملّت ايران.(2)

1388/11/30

اين مجموعه ى خليج فارس ميتواند با يك سياست خردمندانه و عاقلانه ى جمعى و به سود همه ى كشورهاى حاشيه ى خليج فارس، بخوبى اداره شود. عنصرى كه اين حركت درست را، اين حركت معقول را تهديد ميكند، حضور بيگانه و به طور ويژه حضور امريكا در منطقه است. امنيّت اين منطقه به وسيله ى امريكا مخدوش ميشود، نه به وسيله ى كشورهاى منطقه؛ آنها هستند كه بر اين منطقه و بر اين كشورها دارند ناامنى تحميل ميكنند؛ اختلافات بين اين كشورها را

**********

(1) . در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر.

(2) . در ديدار مردم آمل، به مناسبت سالگرد ششم بهمن 1360.

ص: 51

صهيونيستها و رژيم ايالات متّحده ى امريكا؛ دشمنان حقيقى و اصلى منطقه ى خاورميانه

آرزو ميكنند. هرچه هم بتوانند، در اين زمينه كار ميكنند. البتّه گاهى شده حيله هاى آنها گرفته، ترفندهايشان گرفته؛ بسيارى از مواقع هم ناكام مانده اند، بعد از اين هم إن شاءاللَّه ناكام خواهند بود. اينها ميخواهند چشم كشورهاى منطقه ى خاورميانه و خليج فارس و اين مراكز حسّاس را از دشمن اصلى و حقيقى منصرف كنند. دشمن حقيقى و اصلى اين منطقه، صهيونيستهايند و رژيم ايالات متّحده ى امريكاست؛ آنها به دليلى، و اينها به دليل ديگرى. ميخواهند نظرها را غافل كنند، چشمها را از دشمن اصلى برگردانند؛ لذا ياوه گويى ميكنند.(1)

1389/1/1

سرمايه دارهاى صهيونيست؛ از جمله دشمنان نظام جمهورى اسلامى

نظام جمهورى اسلامى هم دشمن دارد. دشمن نظام جمهورى اسلامى كيست؟ دولتهاى مستكبر، سرمايه دارهاى صهيونيست، دشمنان بشر، دستگاه هاى جاسوسى غدّار و سفّاك؛ بنابراين دشمن هست؛ اين دشمنان فعّاليّت ميكنند، تلاش ميكنند.

ملّت و مسئولان كشور بايد هوشيار باشند؛ محاسبه ى اين دشمنيها را بكنند؛ در مقابله ى با اين دشمنيها، با تدبير و با شجاعت عمل كنند. هم تدبير لازم است، هم شجاعت لازم است.

اگر شجاعت وجود نداشته باشد، در مقابل ابهت و هيبت و چهره ى عبوس دولتهاى مستكبر، كسى دل خود را ببازد، قطعاً شكست خورده است. دولتهاى مستكبر، يكى از كارهايشان همين تشر زدن است؛ چهره ى عبوس گرفتن است؛ حق را ناحق كردن است. در مقابل اينها اگر شجاعتى وجود نداشته باشد، مسئولان كشور اگر نتوانند در مقابله ى با اين حركتهاى نمايشى خصمانه و مستكبرانه روى پاى خودشان بايستند، قطعاً كلاهشان پس معركه است؛ هم خود شكست ميخورند، هم ملّت را به شكست ميكشانند. بنابراين، شجاعت لازم است.

تدبير هم لازم است. تدبير يعنى آگاهى از آنچه كه در برنامه ى دشمن است، و تصميم درست و بجا در مقابله ى با آن. دشمن به شكلهاى

**********

(1) . در ديدار فرماندهان نيروهاى مسلّح و دست اندركاران ساخت ناوشكن جماران.

ص: 52

مختلفى ظاهر ميشود. شما امروز ملاحظه كنيد؛ در مقابل ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى، صهيونيستها هستند، دولت امريكا قرار دارد؛ گاهى لباس گرگ ميپوشند، گاهى لباس روباه ميپوشند؛ گاهى چهره ى خشن و خصمانه ى خودشان را نشان ميدهند، گاهى چهره ى فريبگرانه نشان ميدهند؛ بايد متوجّه بود.(1)

1390/11/14

تقابل دو قطب مستضعفين با مستكبرين به رهبرى امريكا و صهيونيسم

إن ما كان عليه العالم من انقسام إلى قطبين متصارعين حول القوّة و الثروة وهما الرّأسمالية و الشيوعيّة قد انتهى، و اليوم فإن الاستقطاب بين مستضعفى العالم بقيادة النّهضة الإسلاميّة و بين المستبكرين بقيادة امريكا و النّاتو و الصّهيونيّة.

لقد برز إلى السّاحة معسكران ولا معسكر ثالثاً لهما.(2)

**********

(1) . در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوى.

(2) . ترجمه از سايت www.khamenei.ir : دوقطبى سرمايه دارى و كمونيسم كه جنگ بر سر قدرت و ثروت بود، پايان يافت و امروز دوقطبى ميان مستضعفان جهان به رهبرى جنبش مسلمين با مستكبران به رهبرى امريكا و ناتو و صهيونيسم است. دو اردوگاه اصلى تشكيل شده است و اردوگاه سومى وجود ندارد. (در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران).

ص: 53

فصل دوم: صهيونيسم؛ بلاى بشريّت

اشاره

1359/5/17

صهيونيسم؛ مسلكى فاشيستى و غيرمذهبى

ما صهيونيسم را به حساب يك مرام و يك مذهب نميگذاريم، به حساب يهوديگرى نميگذاريم؛ بسيارند در دنيا يهوديان آزاده و پاكنهادى كه از صهيونيسم بيزارند؛ اين يك مسلك فاشيستىِ سياسىِ متجاوز است كه جز با ستم و ظلم و تصرّف سرزمينهاى متعلّق به مسلمانان مستضعف و محروم، امكان ادامه ى حيات ندارد.(1)

1364/1/30

ترويج فساد و فحشا؛ برنامه ى صهيونيسم جهانى براى به سلطه كشيدن ملّتها

ترويج فساد و فحشا، براى آينده و سرنوشت هر ملّتى و براى نظم اجتماعى هر ملّتى يك خطر به حساب مى آيد؛ يك خطر جدى، منهاى اينكه حكم دين چيست. يكى از راه هايى كه صهيونيسم جهانى براى به سلطه كشيدن و به زنجيركشيدن ملّتها به كار برده، همين است؛ ترويج فساد و فحشا، مخلوط كردن دخترها و پسرها، آزاد كردن روابط جنسى، مسخره كردن اخلاق جنسىِ نجيبانه؛ اين يكى از چيزهايى است كه استكبار جهانى در سطح دنيا از آن به عنوان يك ابزار سياسى استفاده ميكند، براى از بين بردن و نابود كردن ملّتها.(2)

1364/6/15

تزريق فساد و تباهى در تمام ملّتها، از اصول اساسى صهيونيسم

مسئله ى اينها فقط در تشكيل كشور اسرائيل خلاصه نميشود. وقتى انسان آن اصول اساسى و پروتكلهاى بنيانگذاران صهيونيسم را

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 54

ملاحظه ميكند، مى بيند اينها بنا بر اين دارند كه فساد و تباهى و بداخلاقى و جنگ و فتنه و ضعف نسلها و دورى از فرهنگ انسانى را در تمام ملّتها تزريق كنند. هيچ جا از قلمرو اين خباثت آنها مصون نيست. از همان اوايلى كه رسانه هاى جمعى نقش اساسى خودشان را پيدا كردند و در دنيا ظاهر شدند، در امريكا سرمايه دارهاى اينها مشغول فعّاليّت شدند و بيشترين روزنامه ها و دستگاه هاى راديو و تلويزيون را تصرّف كردند.

*

صهيونيسم؛ دشمن بشريّت

از حدود صد سال قبل، يك هسته ى صهيونيستى در اروپا به وجود آمد كه با انگيزه ى انتقام گيرى از نوع بشر، شروع كردند به گسترش و رشد يافتن؛ اينها با يك ملّت خاص دشمن نبودند، با بشريّت دشمن بودند. علّت هم اين بود كه در طول قرنهاى متمادى، يهودى ها دائماً در معرض سركوفت و تعقيب و تحقير ملّتها و دولتها قرار داشتند.(1)

1368/9/15

صهيونيستها و آموزش فساد از طريق رسانه ها

راديو و تلويزيون، يك دستگاه سرگرم كننده نيست؛ يك دستگاه آموزنده است. امروز، دنيا با فكر و تدبير از راديو و تلويزيون براى آموزش - در همه ى شكلهاى آن - استفاده ميكند. همين صهيونيستها، با پولهاى گزاف و با ميلياردها دلار در سال، از طريق راديو و تلويزيون به آموزش فساد ميپردازند.(2)

1375/7/16

صهيونيسم؛ بلاى بزرگ بشريّت

امروز شما ملاحظه كنيد، ببينيد تبليغات جهانى عليه جمهورى اسلامى، تا چه حدّ است. اگر چه از اوّل انقلاب تا به حال اين گونه بوده است. چه وقت بوده كه تبليغات عليه ما نباشد؟! دستگاه هاى تبليغاتى دنيا كه عمدتاً هم وابسته به صهيونيستها هستند، چه ها كه نميكنند! لعنت خدا بر اين صهيونيستها كه حقّاً و انصافاً بلاى بزرگى

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار اقشار مختلف مردم و جمعى از پزشكان، پرستاران و كاركنان مراكز آموزش عالى و درمانى كشور.

ص: 55

صهيونيستها؛ عامل اغلب فسادها و انحطاطها

براى بشريّت اند؛ نه براى ما، زيرا تيغ آنها به فضل پروردگار به اين ملّت كارگر نيست؛ امّا براى بشريّت بلاى بزرگى هستند. اين فسادها و انحطاطها و اين لجنزارهايى كه سرِ راه مردم درست شده است، غالباً كار صهيونيستهاست. اين تبليغات صهيونيستى و تبليغات روزنامه يى و مطبوعات جهانى، يك لحظه اين كشور و اين ملّت را رها نميكند.(1)

2/3/1376

سرگرم كردن جوانان به شهوت؛ توطئه ى بلندمدّت صهيونيستى

در دورانى كه توطئه هاى صهيونيستى بلند مدّت، تصميم گرفته بودند نسل جوان كشورها را به مسائل حقير و به شهوات و آلودگى ها دچار كنند و سرگرم نگه دارند و متأسّفانه در بسيارى از كشورها موفّق هم شده اند، جوانان اين ملّت، اين فرزندان مؤمنِ مخلصِ باصفا، اين كسانى كه استعدادهاى گوناگون بشرى در آنها به صورت جوشانى هم وجود دارد و اين را در همه جا ثابت كرده اند و نشان داده اند، توانسته اند خود را از اين توطئه ى بزرگ صهيونيستى تاريخ معاصر و پيش از دوران معاصر ما حفظ كنند و نگه دارند. اين، يك پديده ى بسيار شگفت آور و پرشكوه و افتخارآميز است.(2)

1376/10/3

دولت غاصب صهيونيست؛ بخشى از مجموعه ى جهانىِ صهيونيستها

امروز اگر شما نگاه كنيد، مى بينيد كه همه ى دستگاه هاى تبليغى دشمن، دست به دست هم داده اند و تبليغات خود را بر روى چند نقطه متمركز كرده اند. در رأس آنها هم تبليغات صهيونيستهاست. صهيونيستها كه عرض ميكنيم، فقط مراد ما دولت صهيونيست غاصب نيست؛ او بخشى از مجموعه ى صهيونيستهاست؛ مجموعه ى صهيونيستهايى كه سرمايه داران بزرگ كشورهايى از جمله امريكا را تشكيل ميدهند و بر سياست آن كشور مسلّطند. امروز متأسّفانه كشور امريكا، دولت امريكا، كنگره ى امريكا؛ در زمينه هاى گوناگون مالى، تبليغاتى، فرهنگى و غيره، اسير طلسم صهيونيست اند. تبليغات

**********

(1) . در ديدار ائمه ى جمعه ى سراسر كشور.

(2) . در اجتماع نيروهاى شركت كننده در مانور عظيم طريق القدس.

ص: 56

رسانه يى دنيا هم غالباً در اختيار اينهاست. اين خبرگزاريهاى معروفى كه شما مى بينيد، عمده شان در اختيار همين مجموعه اند. بعضيها هم كه متعلّق به آنها نيستند، با آنها هم جهت اند.(1)

1378/12/16

صهيونيستها؛ تخريبگر دنيا و طبيعت

امروز دانش جديد در دنيا چه كار ميكند؟ به جاى وَ اِسْتَعْمَرَكُمْ(2) ، «واستخربكم فيها»؛ تخريب ميكند! اين همان حرفى است كه حالا بيايند در كشور فلان و در شهر فلان، كنفرانس درست كنند، دور هم بنشينند و ريش بجنبانند كه درياها از بين رفت، جنگلها از بين رفت، صحراها از بين رفت! بله؛ خيلى از چيزهاى ديگر هم از بين رفته است؛ منتها چون سوزشش هنوز جسم نسل فعلى را نمى آزرد، نمى فهمند! اين از سرناهايى است كه صدايش فردا به گوش خواهد رسيد؛ ولى تخريب ميكنند، نابود ميكنند.

اسلام ميخواهد جلوى اين را بگيرد؛ اسلام هدايت ميكند؛ ميگويد بايد آباد كنيد. امروز دنيا به نفت، به دريا، به جنگل، به كوه، به موادّ انسانى، به همه چيز - معدنى و غيره - به چشم چيز قابل تبديل به پول نگاه ميكند! دنيا كه ميگويم، مراد، اين ملّتها و انبوه توده هاى مردم نيستند كه اصلاً خبر هم ندارند در دنيا چه ميگذرد! مراد، كسانى هستند كه سياستهاى دنيا را تعيين ميكنند، آنها را اجرا ميكنند و پيش ميبرند؛ كه مظهرش هم دولتهاى بزرگند. البتّه مظهرش دولتهاى بزرگند، نه اينكه آن مركز، عبارت از دولتهاى بزرگ است؛ نه. دولتهاى بزرگ، نماى خارجى آن مراكز قدرتند. كمپانيها، سرمايه دارها، سرويسهاى جاسوسى، سياستمدارهاى تشنه ى قدرت، بخصوص صهيونيستها؛ آنها جماعتى هستند كه دنيا را به اين شكل، ويران و تخريب ميكنند! به جاى عمران كردن، تخريب ميكنند؛ به شكل چيزى كه قابل تبديل به پول است! وقتى كه به دست دوم، سومها مى رسد، ديگر بكلّى همه چيز نابود ميشود.(3)

**********

(1) . در ديدار علما و روحانيون در آستانه ى ماه مبارك رمضان.

(2) . سوره ى هود، آيه ى 61

(3) . در ديدار فرماندهان ارشد سپاه پاسداران.

ص: 57

1380/12/8

همّت صهيونيستهاى عالم براى فاسدكردن نسل جوان

اين همه اراده ى جوان، شاداب و متّكى به دلهاى نورانى و روشن، در هر ملّتى كه وجود داشته باشد، ذخيره ى بسيار باارزشى است. كسانى كه در سطح جهان و نه فقط جهان اسلام، بر فاسد كردن نسل جوان همّت گماشته اند - يعنى صهيونيستهاى عالم - ميدانند كه چه ذخيره ى ارزشمندى از بشريّت را مورد تهاجم خودشان قرار داده اند. براى هر كشورى كه نسل جوان آن مظهر شور و نشاط و صفا و پاكدلى است، دشمنان بشريّت، اين مرداب و باتلاق را به وجود آورند، يك بليّه است كه متأسّفانه بسيارى از كشورها گرفتار آن هستند.

*

افكار عمومى در جهت ميل صهيونيستها

بسيارى از مردم دنيا، انتخابهايشان در همه ى زمينه ها مانند جنس، سياست، آدم و... بر اساس تبليغات است. تبليغات يعنى چه؟ تبليغات، يعنى تبيين يك واقعيّت؟! ابداً! ابداً! تبليغات يعنى ايجاد يك تصوير دروغين يا آميخته اى از دروغ و راست، براى فروش يك جنس، رايج شدن يك سياست و محبوب شدن يك شخصيّت! امروز در دنيا تبليغات اين است و غربيها - بخصوص امريكاييها - راهِ كار را فهميده اند. منظور، رژيم امريكا نيست؛ در امريكا صاحبان سرمايه و صنايع و گردانندگان سياست و ديگران، راهِ اين كار را فهميده اند. فهميده اند كه بايد در تبليغات استاد شوند و كارشان را در دنيا اين طور پيش مى برند. يك حق را به آسانى، ناحق جلوه مى دهند؛ يك دروغ را به آسانى، راست جلوه مى دهند و يك حقيقت را به آسانى كتمان مى كنند. افكار عمومى را طبق ميل و اراده ى يك گروه خاص كه همان صاحبان سرمايه ها و صنايع و تيولداران مالى صهيونيستها هستند، به اين سمت و آن سمت ميكشانند.

فكر ميكنيد در اين شرايط چه لازم است؟ چشم نافذ و بصيرت، كه انسان فريب نخورد.(1)

**********

(1) . در ديدار اعضاى انجمنهاى اسلامى دانش آموزان.

ص: 58

1381/12/6

اشاعه ى فحشا؛ برنامه ى مراكز اقتصادى صهيونيستى

امروز سياست مشتركى در همه ى دنيا، به وسيله ى مراكز معيّنى دنبال ميشود. اين سياست عبارت است از اينكه جوانان را تا خرخره در شهوات و غرايز جنسى و فساد اخلاقى غرق كنند. اين يك سياست رايج در دنياست و شامل شرق و غرب ميشود؛ هر منطقه يى آن را با هدفى خاص دنبال ميكند. مراكزى كه اين سياستها را طرّاحى ميكنند، وسايل و ابزار آن را هم به طور فراوان فراهم ميكنند.

علل اشاعه ى فحشا توسّط مراكز صهيونيستى

اين مراكز، به طور عمده شامل مراكز اقتصادى صهيونيستى و قدرت طلبان بين المللى است، كه چشم به سرچشمه هاى ثروت در كشورهايى دوخته اند كه غالباً عقب افتاده و فقير و ضعيف اند و منابع ثروت بسيارى دارند. براى به چنگ آوردن اين منابع ثروت، مهمترين مانع، اراده ى ملّتهايى است كه اين منابع متعلّق به آنهاست. براى فلج كردن ملّتها، بهترين راه، فلج كردن جوانان است؛ چون جوانان نيروى فعّالِ هر كشورند. براى فلج كردن جوانان، بهترين راه، آلوده و زمينگيركردن آنها به وسيله ى سكس، فحشا، مستى و موادّ مخدّر است. در كشورهاى غربى، اين سياست به اين دليل دنبال ميشود كه جوانان مزاحم صهيونيستها نشوند.

داستان تسلّط شبكه ى بين المللى صهيونيسم بر مجلس، پارلمان، دولت، مسئولان و به طور عمده سياستهاى بسيارى از كشورها - بويژه كشورهاى غربى - بسيار شگفت آور و عجيب است. اگر در كشورى، يك فرد با انگيزه هاى ضدّصهيونيستى براى مسئوليّتى سياسى انتخاب شود، آن قدر شبكه هاى صهيونيستى به شكلهاى گوناگون بر او و افكار جامعه فشار مى آورند كه وى نميتواند به مسئوليّت خود ادامه دهد و مجبور به استعفا و كناره گيرى ميشود.

در امريكا فعّال ترين شبكه هاى سياسى و اقتصادى و فرهنگى، شبكه هاى صهيونيستى اند. اين خطر وجود دارد كه جوانان اين كشورها، علّت اين همه تسلّط و فشار و نفوذ شبكه هاى صهيونيستى را جويا شوند و اين خود مزاحمتى براى صهيونيستها فراهم مى آورد. راه جلوگيرى از مزاحمت جوانان، اين است كه آنها را سرگرم كنند. جوان در طول هفته به فكر شب يكشنبه و فرو نشاندن شعله ى شهوات جنسى و عيّاشى و

ص: 59

لذّتهاى ديگر است. ماجرا در كشورهاى عقب افتاده به مراتب دردناك تر است.(1)

1382/1/1

ايجاد نفرت نسبت به اسلام؛ توطئه ى تبليغاتى صهيونيسم

در حال حاضر تمام دستگاه هاى تبليغاتىِ وابسته به صهيونيسم با تهيّه ى مطلب، فيلم و توليد وسايل و ابزارهاى فرهنگى در همه ى دنيا، سعى دارند كه اسلام را در چشم مردم دنيا مبغوض و مورد نفرت قرار دهند. هدف آنان اين است كه مردم دنيا از اسلام و مسلمانان تنفّر پيدا كنند.(2)

1383/7/14

حذف هويّت دينى از انسانها؛ هدف صهيونيستها

وقتى يك قهرمان كشور ما جلوى چشم ميليونها و شايد صدها ميليون جمعيّت دنيا، بعد از پيروزى خودش، خدا را شكر ميكند و دستش را به آسمان بلند ميكند يا سجده ميكند، اين را دست كم نگيريد؛ اين پيام معنويّت را در دنيا پخش ميكند؛ دنيايى كه با ميلياردها دلار سعى شده كه معنويّت در آن بى فروغ شود و چراغ معنويّت آن خاموش شود. ميدانيد صهيونيستها در اين صد سال اخير و بخصوص در اين ده ها سال اخير، چه خرجى كرده اند تا انسانها را بدون هويّت معنوى بار بياورند و به بى بندوبارى و بى اعتقادى و لااباليگرى در عقيده و ايمان دينى بكشانند؟ شما وقتى بعد از پيروزى روى تشك كشتى يا محلّ وزنه بردارى يا در هر نقطه ى ديگرى، دستتان را بلند ميكنيد، خدا را شكر ميكنيد، به سجده مى افتيد يا نام بزرگان دين را بر زبان مى آوريد، در واقع داريد همه ى سرمايه يى را كه آنها خرج كرده اند، با يك حركت ساده دور ميكنيد؛ خداى متعال به شماها كمك و الهام ميكند كه اين كار را انجام بدهيد.(3)

**********

(1) . در ديدار جوانان استان سيستان و بلوچستان.

(2) . در اجتماع مردم مشهد در حرم مقدّس رضوى.

(3) . در ديدار ورزشكاران شركت كننده در المپيك و پارالمپيك.

ص: 60

1384/3/14

اختلاف افكنى ميان مسلمانان؛ برنامه ى صهيونيسم و استكبار

امروز، روز اتّحاد و همدلى ملّتها و دولتهاى اسلامى است. من از همين جا ميخواهم به ملّت خودمان و ملّت عراق و ملّت پاكستان و ديگر ملّتهاى مسلمان هشدار بدهم؛ اختلافات مذهبى و اختلافات شيعه و سنّى را مهار كنند. من امروز دستهايى را مى بينم كه با برنامه، به عنوان شيعه و سنّى، ميان مسلمانان جنگ ايجاد ميكنند. كشتارهايى كه اتّفاق مى افتد و انفجارهايى كه در مساجد، حسينيّه ها، نمازهاى جماعت و نمازهاى جمعه به وجود مى آيد، يقيناً دست خبيث صهيونيسم و استكبار در آنها وجود دارد؛ اين كارِ خود مسلمانها نيست. هم در عراق، هم در ايران، هم در افغانستان، هم در پاكستان و هم در همه ى كشورهاى ديگر، امروز مسلمانان وظيفه دارند به موارد اتّحاد و وحدتِ خودشان بپردازند. توحيد، يكى؛ خدا، يكى؛ نبوّت، يكى؛ معاد، يكى؛ قرآن، يكى؛ بيشترين احكام شريعت اسلامى، يكى؛ همه مشترك، امّا دشمن مى آيد روى نقاط افتراق انگشت ميگذارد و دلها را پُر از كينه ى به يكديگر ميكند؛ براى اينكه بتواند به هدفهاى خود برسد. امام بزرگوار ما كه اين همه روى وحدت مسلمين تأكيد ميكرد، به خاطر اين بود كه اين خطر را ميديد و ميشناخت.

دخالت صهيونيستها در همه ى حوادث گوشه و كنار دنياى اسلام

در كشور ما و ساير كشورهاى اسلامى، انگليسيها و دستگاه جاسوسى انگليس، ميان شيعه و سنّى اختلاف ايجاد كردند؛ آنها تجربه ى زيادى در اين كار دارند؛ همه بايد مراقب باشند. امروز ايادى صهيونيسم هم در اين كارها دخالت ميكنند. اطّلاعات ما خبر از اين ميدهد كه دستهاى خبيث صهيونيستها و عوامل دشمنان اسلام، در همه ى حوادثى كه انسان در گوشه و كنار دنياى اسلام مى بيند، با واسطه يا بى واسطه دخالت دارند.(1)

**********

(1) . در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (رحمه الله).

ص: 61

1384/11/18

اهانت به نبىّ مكرّم اسلام (ص)؛ توطئه ى عميق صهيونيستى

... مسئله ى مهم تر، مسئله ى رسواكننده ى تمدّن غربى در زمينه ى آزادى بيان است. اين حركت زشت اهانت به نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)، از همه مهم تر است. اين قضيّه، ليبرال دمكراسى يى كه غرب، پرچم آن را سرِ دست گرفته است و به آن افتخار ميكند، رسوا ميكند. آزادى بيان - كه آنها دم از آن ميزنند - به آنها اجازه نميدهد كه در باب افسانه ى كشتار يهوديان - معروف به هولوكاست - كسى ترديد بكند. در آن قضيّه، جاى آزادى بيان نيست! در كشورهاى اروپايى، افراد زيادى - از دانشمند و محقّق و مورّخ و مطبوعاتى و غيره - از ترس جرأت نميكنند ترديدى را كه نسبت به اين قضيّه در دلشان هست، ابراز كنند. بعضى ها هم معتقدند قضيّه از اصل دروغ است، امّا جرأت نميكنند بگويند؛ چون ديده اند هر كس بگويد، مجازات خواهد شد؛ زندان مى اندازند، تعقيب ميكنند، از حقوق محرومش ميكنند؛ امّا اهانت به مقدّسات يك ميليارد و نيم مسلمان - آن هم بى دليل، بدون اينكه دعوايى در بين باشد؛ بدون اينكه اين طرف اهانتى به آنها كرده باشد - مجاز است و مشمول آزادى بيان!

مسئله بر سر آن مطبوعات يا كاريكاتوريستى نيست كه صهيونيستها پولى به او داده اند كه كاريكاتورى بكشد - با اهداف پليدى كه صهيونيستها دارند - و او هم كشيده، بلكه مسئله بر سر زمامداران اروپايى است كه از اين كار دفاع ميكنند و پشت سر اين عملِ پست و سخيف قرار ميگيرند و به عنوان آزادى بيان، آن را مجاز ميشمرند! من حدس ميزنم كه اصل قضيّه، توطئه ى عميق صهيونيستى است. مسئله، مسئله ى رو در رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان است؛ چون براى صهيونيستها اين مسئله، بسيار حائز اهمّيّت و لازم است كه جامعه ى عظيم اسلامى را در سرتاسر عالم در مقابل مسيحيها و مسيحيها را در مقابل مسلمانها قرار بدهند.

رودر رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان؛ توطئه ى عميق صهيونيستى

آن روزى كه رئيس جمهور امريكا از دهنش پريد - بعد از قضيّه ى يازده سپتامبر - و گفت جنگ صليبى شروع شده و بعد كه فهميدند اشتباه كرده اند و نبايد ميگفتند و بنا كردند به رُفو كردن، آن روز كسى به «نكته» ى قضيّه توجّه نكرد، كه اين «جنگ صليبى» چيست. جنگ

ص: 62

صليبى، جنگ ملّتهاى مسيحى و ملّتهاى مسلمان است. آنها ميخواهند مقدمات آن را فراهم كنند، كه ملّتها را به جان هم بيندازند. هم مسلمانان عالم، هم مسيحيان عالم، بايد خيلى هوشيار باشند، تا بازيچه ى دست اين سياستمداران خبيث نشوند.

چند سال قبل، يكى از سران اروپا در ملاقات با من، صحبت از جنگ مسيحى و مسلمان كرد! من حسّاس شدم؛ با اينكه آن شخص، آدم چندان وزينى نبود و نيست، ليكن چون مرتبط و متّصل با امريكا و پيرو آن كشور بود، اين حرف، من را حسّاس كرد؛ و امروز مى بينم كه دستهاى صهيونيستى در دنياى مسيحى و در اروپا، اين كار را زمينه سازى ميكنند. به چه دليل بايد اهانتى كه در يك ماه و نيم يا دو ماه پيش در روزنامه يى و در يك كشورى درج شده، بعد از گذشت مدّتى، باز مجدداً همان اهانت در كشورهاى اروپاى مركزى و اروپاى غربى، پى درپى چاپ شود!؟ انگيزه ى اين كار چيست؟ چه دستى در كار است؟

عكس العمل مسلمانان عليه دستهاى پنهان صهيونيسم در قضيّه ى اهانت به پيامبر رحمت (صلى الله عليه وآله وسلم)

ملّتهاى مسلمان، بجا و بموقع عكس العمل نشان دادند و بايد هم نشان بدهند. وجود مقدّس خاتم الانبيا (صلى الله عليه وآله وسلم)، كانون همه ى عشقها و محبّتهاى دنياى اسلام است؛ محور و مركز اتّحاد و اتّفاق و هماهنگى همه ى مذاهب اسلامى است و جا دارد كه مسلمانها از خودشان، حميّت و غيرت و عكس العمل نشان بدهند؛ امّا همه بدانند كه اين تظاهرات، اين خشمِ بجا و مقدّسى كه مسلمانها دارند، عليه مسيحيان دنيا نيست، بلكه عليه دستهاى پنهان و خبيث صهيونيستهاست، كه سياستمداران دنياى سلطه را بازيچه ى خود دارند و مطبوعات و رسانه هاى فراوانى هم در اختيار آنهاست؛ همانهايى كه امروز بر دولت كنونى امريكا بكلّى حاكم اند و در اروپا هم فعّاليّت ميكنند. آنها وقتى در فلسطين ضربه خوردند و پيروزى حماس بر آنها سخت ترين شوك را وارد كرد، ميخواهند آن شكست را اين طورى عليه مسلمانها جبران كنند، تا بلكه بتوانند آبروى ريخته ى در فلسطين را طور ديگرى جبران كنند.

امريكاييها رسماً اعلان كردند كه هر گروهى در فلسطين مقابل حماس قرار بگيرد، حاضرند به آنها پول بدهند؛ و دادند و امكان تبليغاتى هم به آنها دادند؛ امّا على رغم آنها و به كورى چشم امريكا و

ص: 63

صهيونيستهاى غاصبِ فلسطين، مبارزان حماس پيروز شدند. اگر امروز در هر جاى دنياى اسلامى، يك انتخابات آزاد برگزار شود، همين قضيّه اتّفاق خواهد افتاد و گروه مخالف امريكا رأى خواهند آورد؛ چون دل و عواطف مردم و ميل سياسى آنها، امروز اين است.

امروز امريكا يك چهره ى بشدّت زشت و منفور است؛ و نفرت از امريكا مخصوص ملّت ما نيست. امروز امريكا در دلها و در عواطف و در اراده ى مردم اين منطقه صددرصد شكست خورده است؛ هر چند حالا هارت و هورتى بكنند، جنجالى راه بيندازند؛ امّا وقتى پاى عمل به ميان بيايد و نوبت حضور ملّتها برسد، آن وقت معلوم خواهد شد كه امريكا در اينجا چه كاره است. اينها دچار تناقض هم هستند؛ از طرفى ميگويند دموكراسى، از طرفى هر دموكراسى يى به وجود بيايد، به ضرر آنهاست؛ لذا با دموكراسى ها و با نتايج آن مخالفت ميكنند و هر جا بتوانند، دست ميبرند؛ هر جا هم نتوانند، از دور سمپاشى ميكنند.(1)

1385/8/18

بعضيها در زمان جوانىِ ما - آن زمان كه نهضت معمارى غربى بر كشور ما تازه حاكم شده بود - ميخواستند ساختمانهاى قديمى را خراب كنند و آنها را به ساختمانهاى با سبك نو تبديل كنند. همين ساختمانهاى با پنجره و شيشه هاى بزرگ از آن زمان شروع شد. بيشتر اينها خانه ى محكم قديمى را خراب ميكردند، كه من تعجّب ميكردم. در مشهدِ ما اين طور بود. يك خانه ى محكم و خوب، امّا قديمى - اتّفاقاً حالا معمارها، مهندسان، آرشيتكت ها و مطّلعان ما ميگويند براى كشور ما همان روش قديمى درست است و اين شيشه ها و پنجره هاى بزرگ و آفتابگيرهاى آن چنانى، اروپايى است؛ چون آنها آفتاب را آرزو ميبرند و نمى بينند، ولى كشور ما كشور پُرآفتاب است؛ بخصوص بعضى از مناطقش؛ بنابراين چه لزومى دارد؛ همان پنجره هاى كوچك و درهاى چوبى خوب بود - را خراب ميكردند و از تيرآهن و سيمان

**********

(1) . در ديدار پرسنل نيروى هوايى.

ص: 64

و درِ آهنى و شيشه هاى بزرگ و... استفاده ميكردند. اينها كار هجو و غلطى است؛ كار عاقلانه يى نيست. ما در تحوّلات بنيانى اساسىِ جامعه، ممكن است گاهى اين طورى عمل كنيم؛ به جاى اينكه بنيانها را حفظ كنيم و بر آنچه كه نياز داريم، پافشارى كنيم و آنچه را كه نداريم، براى خودمان فراهم كنيم، هويّت مستقلِّ ملّى خودمان را فراموش كنيم! كه متأسّفانه اين مسئله در كشور ما و خيلى از كشورهاى اسلامى، داستان و سرگذشت بسيار غمبارى دارد، كه حالا بعد ممكن است اشاره يى بكنم.

صهيونيستها؛ سررشته ى تحوّلات منفى جهانى

از اين خطرناك تر، اين است كه سررشته ى همين تحوّلات منفى در سطح بين المللى، در دست كسانى باشد كه آنها به وسيله ى اين تحوّلات ميخواهند اهداف خودشان را - كه يا زر است يا زور - تأمين كنند و براى آنها چيزى به نام هويّت ملّتها اصلاً ارزش ندارد؛ كه متأسّفانه اين در صد سال، صدوپنجاه سال اخير، در دنيا اتّفاق افتاده است؛ يعنى تحوّلات كشورهاى آسيايى و آفريقايى و امريكاى لاتين در دام طراحى باندهاى قدرت بين المللى افتاده است و طرّاح اينها صهيونيستها و سرمايه داران بين المللى بوده اند. براى اينها آنچه مهم بوده، كسب قدرت سياسى است كه بتوانند در كشورها و دولتهاى اروپايى و غيره نفوذ كنند و قدرت سياسى را در دست بگيرند و پول كسب كنند و اين كمپانيها، سرمايه هاى عظيم، كارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف اين بوده است؛ آن وقت اگر اقتضا مى كرده است كه اخلاق جنسى ملّتها را خراب كنند، راحت ميكردند؛ مصرف گرايى را در بين آنها ترويج كنند، به راحتى اين كار را انجام ميدادند؛ بى اعتنايى به هويّتهاى ملّى و مبانىِ فرهنگى را در آنها ترويج كنند، اين كار را ميكردند.

اينها، اهداف كلان آنها بوده است كه تصوير ميكردند. آن وقت هميشه لشكرى هم از امكانات فرهنگى و رسانه يى و روزنامه هاى فراوان و مسائل گوناگون تبليغات در مشت اينها بوده است، كه اينها امروز يواش يواش دارد پخش ميشود و من پريروز در روزنامه - البتّه سه، چهار ماه قبل از اين، من مقاله اش را ديده بودم - گزارشى از تشكيلِ «ناتوى فرهنگى» را خواندم. يعنى در مقابل پيمان ناتو كه امريكاييها

ص: 65

نقش صهيونيسم در انقلاب رنگى گرجستان

در اروپا به عنوان مقابله ى با شوروى سابق يك مجموعه ى مقتدر نظامى به وجود آوردند؛ امّا براى سركوب هر صداى معارض با خودشان در منطقه ى خاورميانه و آسيا و غيره از آن استفاده ميكردند، حالا يك ناتوى فرهنگى هم به وجود آورده اند. اين، بسيار چيز خطرناكى است. البتّه حالا هم نيست؛ سالهاست كه اين اتّفاق افتاده است. مجموعه ى زنجيره ى به هم پيوسته ى رسانه هاى گوناگون - كه حالا اينترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلويزيونها و راديوها - در جهت مشخصى حركت ميكنند تا سررشته ى تحوّلات جوامع را به عهده بگيرند؛ حالا كه ديگر خيلى هم آسان و روراست شده است. در گرجستان كه يك تحوّل سياسى اتّفاق افتاد و جابه جايى قدرت انجام گرفت، يك سرمايه دار امريكايى و صهيونيست يهودى - البتّه اسمش معروف است، من نميخواهم اسمش را بياورم - اعلام كرد كه من ده ميليون دلار در كشور گرجستان خرج كردم و تحوّل سياسى ايجاد كردم؛ خيلى راحت. ده ميليون دلار خرج ميكنند، يك حكومت را كنار ميگذارند، يك حكومت ديگر را سرِ كار مى آورند! اينها بايد روى مردم اثر بگذارند؛ بايد اجتماعات درست كنند. در اوكراين هم همين كار را كردند؛ در جاهاى ديگر هم همين كار را كردند.

توطئه و نقش سرمايه داران صهيونيستى در ورشكستگى برخى كشورهاى آسياى شرقى

گاهى اوقات تأثيراتشان به شكل ديگرى است و تعيين كننده است؛ شايد اين را در يك جمع دانشجويى ديگر گفته باشم كه ماهاتير محمّد، نخست وزير سابق مالزى - كه بسيار هم آدم پُركار و دقيق و جدّى و پاى بندى بود - به تهران آمد، به ديدن من هم آمد؛ همان اوقات بود كه تحوّلات گوناگونى در آسياى شرقى اتّفاق افتاده بود؛ در مالزى، اندونزى و تايلند، و زلزله ى اقتصادى به وجود آمده بود. همين سرمايه دار صهيونيستى و بعد سرمايه دارهاى ديگر، با بازيهاى بانكى و پولى، توانستند چند تا كشور را به ورشكستگى بكشانند. در آن وقت، ماهاتير محمّد به من گفت: من فقط همين قدر به شما بگويم كه ما يك شبه گدا شديم!

بانك جهانى و صندوق بين المللى پول؛ نهادهايى در خدمت صهيونيسم جهانى

البتّه وقتى كشورى وابستگى اقتصادى پيدا كرد و خواست نسخه هاى اقتصادى بانك جهانى و صندوق بين المللى پول را عمل بكند، همين طور هم خواهد شد. خود اين بانك جهانى و صندوق بين المللى

ص: 66

هم يكى از بخشها و قطعه هاى اين پازل بزرگند. اين خيلى خطرناك است كه سررشته ى تحوّلات جهانى دست باندهاى قدرت بين المللى باشد؛ كه امروز هست. اينها صهيونيستها و سرمايه دارهايند و عمدتاً هم در امريكا و در اروپايند.(1)

1386/4/9

باز داشتن جوانان از نگاه جدّى به زندگى؛ از سياستهاى رايج شبكه ى خطرناك صهيونيستى

امروز يكى از سياستهاى رايج و متداول در دست و بال شبكه ى خطرناك صهيونيستى دنيا و عوامل دولتى شان در كشورهاى مختلف، اين است كه جوانها را، بخصوص در كشورهاى اسلامى و بخصوص در كشورهايى كه ممكن است در مقابل آنها به عنوان يك رقيب علمى يا رقيب سياسى قد علم كنند و منافع آنها را به خطر بيندازند، از نگاه جدّى به زندگى باز بدارند. آنها ميخواهند اين جوانها را ضايع كنند؛ آنها براى اين كار برنامه ريزى كرده اند. مقابله ى با اين برنامه ريزى، علاوه بر اينكه يك وظيفه است، يك حركت شجاعانه ى سياسى است؛ لذا بخشهاى مربوط به امور دينى، وزارت ارشاد، كارهاى علمى، بخشهاى وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالى و آموزش پزشكى، جزو بخشهاى بسيار حسّاس در برنامه ريزى هاى كلان دولت محسوب ميشوند و وظايف بزرگى را بر دوش دارند. همين مسئله ى امنيّت اخلاقى كه اين روزها نيروى انتظامى و وزارت كشور دنبالش هستند، بسيار مسئله ى مهمّى است. بله، جنجال ميكنند - مثل همان قضيّه ى بنزين و مثل خيلى از قضاياى ديگر - ولى به اين جنجالها نبايد توجّه بكنند؛ بايد ببينند تكليف چيست، آن را انجام بدهند.(2)

1386/4/13

الان مسئله ى همجنس گرايى در دنياى غرب يكى از ابتلائات است. البتّه به رو نمى آورند؛ امّا حقيقت قضيّه اين است كه امروز براى انديشمندان و آنها يكى از دردهاى بزرگ و غيرقابل علاج شده است؛ چاره يى هم ندارند. آن طور حركت كردن، آن طور ادبياتِ پرده درانه و

**********

(1) . در ديدار دانشجويان سمنان.

(2) . در ديدار رئيس جمهور، مسئولان و كارگزاران نظام.

ص: 67

عريان در زمينه ى مسائل جنسى و ارتباط زن و مردم را به ميان آوردن، آن طور جنس زن را - يعنى همان بخش زيبا و لطيف و مستور و در پرده ى وجود بشر را - براى شغل، براى تبليغات، براى كار، به ميدان كشاندن؛ از لبخند او، از زيباييهاى او، از جسم او، از چهره ى او براى ترويج فلان جنس بى ارزش و پست، براى به دست آوردن پول استفاده كردن، اين چيزها را هم دنبال خودش دارد؛ طبيعى است. اين كارها را دنياى غرب كرده، اين كارها را سياستهاى غربى كرده اند؛ مربوط به اديان هم نيست، مربوط به مسيحيّت و يهوديّت هم نيست؛ مربوط به سياستهاى جديدى است كه از حدود صدوپنجاه سال پيش - حالا دقيق نميتوانم عرض كنم - در دنيا رايج شده.

منشأ صهيونيستى فساد در دنياى غرب

شما ادبيّات كشورهاى اروپايى را در قرون هجده و نوزده و نگاهشان به زن را ببينيد؛ مطلقاً تفاوت دارد با آنچه كه در قرن بيستم و در نوشته ها و ادبيات قرن بيستم، انسان مى بيند نسبت به زن، آنها پيگيرى كرده اند. آن روز نگاهشان، نگاه نجيبانه تر، شرم آلودتر و متناسب تر با طبيعت زن و مرد بود. معلوم ميشود اين كار سياسى حالا از طرف صهيونيستها بوده، از طرف دستگاه هاى استعمارگر بوده؛ اينها احتياج به تحقيق و كار دارد. اين همين طور بتدريج روزبه روز شدّت پيدا كرده، تا به وضعى كه امروز ملاحظه ميكنيد، رسيده. بنابراين، دنياى غرب بايد پاسخگو باشد؛ چون به زن ضربه زده اند؛ به حقوق زن تجاوز كرده اند؛ ارزش زن را تنزّل داده اند؛ به اسم طرفدارى، به او خيانت كرده اند. اين مطلبى است كه ما داريم.(1)

1386/5/6

شبكه ى مفسد صهيونيستى؛ مظهر فساد اخلاقى و تباه كردن نسلهاى بشرى

امروز امريكا - منظورم حكومت امريكاست - مظهر ظلم عليه بشريّت است و به خود مردم امريكا هم امروز دارد ظلم ميشود. نظام طاغوتى و شبكه ى مفسد صهيونيستى در دنيا، امروز مظهر فساد اخلاقى و تباه كردن نسلهاى بشرى است؛ ضلالت و گمراهى.(2)

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از زنان نخبه در آستانه ى سالروز ميلاد حضرت زهراى اطهر (عليها السلام).

(2) . در ديدار اقشار مختلف مردم در سالروز ميلاد مسعود على بن ابيطالب (عليهما السلام).

ص: 68

1389/2/1

تحقير شخصيّت زن تحت تأثير دستهاى صهيونيستى در دنياى فاسد غرب

دنياى فاسد غرب خواستند بروز زن را، شخصيّت زن را در روشهاى غلط و انحرافى كه همراه با تحقير جنس زن است، به زور به ذهن دنيا فرو كنند: زن براى اينكه شخصيّت خودش را نشان بدهد، بايستى براى مردان چشم نواز باشد. اين شد شخصيّت براى يك زن؟! بايستى حجاب و عفاف را كنار بگذارد، جلوه گرى كند، تا مردها خوششان بيايد. اين تعظيم زن است يا تحقير زن؟ اين غربِ مستِ ديوانه ى از همه جا بى خبر، تحت تأثير دستهاى صهيونيستى، اين را به عنوان تجليل از زن عَلَم كرد؛ يك عدّه هم باور كردند. عظمت زن به اين نيست كه بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب كند؛ اين افتخارى براى يك زن نيست؛ اين تجليل زن نيست؛ اين تحقير زن است.(1)

1389/4/2

خشم جامعه ى امريكا از حضور لابى صهيونيستى در مركز تحرّك صهيونيستها

امروز در جامعه ى امريكا، خشم عميق از حضور قدرتمند لابى صهيونيستى بتدريج دارد توسعه پيدا ميكند. اين نارضايى در بين مردم امريكا - كه مركز تحرّك صهيونيستها و قدرتمندان صهيونيستى و سرمايه داران صهيونيست است - بتدريج دارد به وجود مى آيد؛ البتّه رژيم حاكم در امريكا بر مردم بسيار سخت ميگيرند - يك نوع خاصّ سخت گيرى - و آن چنان اينها را مشغول زندگى و گرفتار زندگى ميكنند كه فرصت سر خاراندن ندارند؛ در عين حال اين حالت دارد به وجود مى آيد. اين اطّلاعاتِ موثّق ماست.(2)

1389/6/22

اتاقهاى فكر صهيونيستى؛ طرّاح اهانت به قرآن

مطالعه ى اين روند شرارت كه در اين سالها با عمليّات جنايتبار در افغانستان و عراق و فلسطين و لبنان و پاكستان همراه بود، ترديدى باقى نميگذارد كه طرّاحى و اتاق فرمان آن در دستان سران نظام سلطه

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از پرستاران نمونه ى كشور به مناسبت سالروز ميلاد حضرت زينب كبرى (عليها السلام).

(2) . در ديدار اعضاى بسيجى هيئت علمى دانشگاه ها.

ص: 69

و اتاق فكرهاى صهيونيستى است، كه از بيشترين نفوذ بر دولت امريكا و سازمانهاى امنيّتى و نظامى آن و نيز بر دولت انگليس و برخى دولتهاى اروپايى برخوردارند. اينها همان كسانى اند كه پژوهشهاى حقيقت ياب مستقل، روز به روز بيشتر انگشت اتّهام در ماجراى حمله به برجها در 11 سپتامبر را به سوى آنان متوجّه ميكنند. آن ماجرا، بهانه ى حمله به افغانستان و عراق را به رئيس جمهور جنايتكار وقت امريكا داد و او اعلان جنگ صليبى كرد و همان شخص، بنابر گزارشها، ديروز اعلام كرده است كه اين جنگ صليبى با ورود كليسا به صحنه، كامل شد.

هدف از اقدام نفرت انگيز اخير، آن است كه از سويى مقابله با اسلام و مسلمانان در جامعه ى مسيحى به سطوح همگانى مردم كشيده شود و با دخالت كليسا و كشيش، رنگ مذهبى گرفته و پشتوانه يى از تعصّبات و تعلّقات دينى بيابد؛ و از سوى ديگر، ملّتهاى مسلمان را كه از اين جسارت بزرگ به خشم آمده و جريحه دار ميشوند، از مسائل و تحوّلات دنياى اسلام و خاورميانه غافل سازد.

اين اقدام كينه توزانه، نه آغاز يك جريان، بلكه يك مرحله از روند طولانى مدّتِ اسلام ستيزى به سركردگى صهيونيسم و رژيم امريكا است. اينك همه ى سران استكبار و ائمة الكفر در برابر اسلام قرار گرفته اند. اسلام، دين آزادى و معنويّت انسان، و قرآن، كتاب رحمت و حِكمت و عدالت است؛ وظيفه ى همه ى آزادى خواهان جهان و همه ى اديان ابراهيمى است كه در كنار مسلمانان، با سياست پليد اسلام ستيزى با اين شيوه هاى نفرت بار مقابله كنند.

سران رژيم امريكا نميتوانند با سخنان فريبنده و ميان تهى، خود را از اتّهام همراهى با اين پديده ى زشت تبرئه كنند. سالهاست كه مقدّسات و همه ى حقوق و حرمت ميليونها مسلمان مظلوم در افغانستان و پاكستان، در عراق و لبنان و فلسطين زير پا گذاشته شده است. صدها هزار كشته، ده ها هزار زن و مرد اسير و زير شكنجه، هزاران كودك و زن ربوده شده و ميليونها معلول و آواره و بى خانمان، قربانى چه چيزى شده اند؟ و با همه ى اين مظلوميّتها، چرا در رسانه هاى جهانى غرب، مسلمانان را مظهر خشونت و قرآن و اسلام را خطرى براى بشريّت وانمود ميكنند؟ چه كسى باور ميكند كه اين توطئه ى گسترده،

ص: 70

بدون كمك و دخالت حلقه هاى صهيونيستىِ درونِ دولت امريكا ممكن و عملى است؟!(1)

1390/7/9

گرفتاريهاى متعدّد اروپا و امريكا؛ ناشى از سلطه ى اختاپوسى صهيونيسم

در اين ميان، كشورهاى غربى نيز شايسته است صحنه را با نگاهى واقع بينانه بنگرند. غرب، امروز بر سر دوراهى است؛ يا بايد دست از زورگويىِ طولانى مدّت خود بردارد و حقّ ملّت فلسطين را بشناسد و بيش از اين از نقشه ى صهيونيستهاى زورگو و ضدّ بشر پيروى نكند، و يا در انتظار ضربه هاى سخت تر در آينده ى نه چندان دور باشد. اين ضربه هاى فلج كننده فقط سقوط پى درپى حكومتهاى گوش به فرمان آنان در منطقه ى اسلامى نيست، بلكه آن روزى كه ملّتهاى اروپا و امريكا دريابند كه بيشترين گرفتاريهاى اقتصادى و اجتماعى و اخلاقى آنان، منشأ گرفته از سلطه ى اختاپوسى صهيونيسم بين الملل بر دولتهاى آنهاست، و دولتمردان آنان به خاطر منافع شخصى و حزبى خود، مطيع و تسليم در برابر زورگوييهاى كمپانى داران زالوصفت صهيونيست در امريكا و اروپايند، آن چنان جهنّمى براى آنان به وجود خواهند آورد كه هيچ راه خلاصى از آن متصوّر نيست.

رئيس جمهور امريكا ميگويد كه امنيّت اسرائيل خطّ قرمز اوست. اين خطّ قرمز را چه عاملى ترسيم كرده است؟ منافع ملّت امريكا، يا نياز شخص اوباما به پول و پشتيبانى كمپانيهاى صهيونيستى براى به دست آوردن كرسى دومين دوره ى رياست جمهورى؟ تا كى شماها خواهيد توانست ملّتهاى خود را فريب دهيد؟ آن روزى كه ملّت امريكا بدرستى دريابد كه شماها براى چند صباح بيشتر باقى ماندن در قدرت، تن به ذلّت و تبعيّت و خاكسارى در برابر زرسالاران صهيونيست داده ايد و مصالح ملّت بزرگى را در پاى آنان قربانى كرده ايد، با شما چه خواهند كرد؟(2)

**********

(1) . پيام مهمّ ولىّ امر مسلمين جهان در پى اهانت نفرت انگيز به قرآن شريف در امريكا.

(2) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 71

1390/7/20

حمايت يك درصد مردم آمريكا از غدّه ى سرطانى اسرائيل

مردم در اين اجتماعات و تظاهرات چندين هزار نفرى نيويورك، يك تابلويى بلند كردند كه رويش نوشته بود: «ما 99 درصديم». يعنى 99 درصد ملّت امريكا - اكثريّت ملّت امريكا - محكومِ يك درصدند. جنگ عراق و افغانستان را آن يك درصد راه مى اندازد، امّا كشته و غرامتش را آن 99 درصد ميدهد. اين آن چيزى است كه مردم را بيدار كرده، وادار به اعتراض كرده. البتّه شيوه هاى تبليغاتى و جنگ روانى مسئولان امريكايى و سازمان سيا و ديگران، شيوه هاى بسيار قهّار و جبّارى است؛ ممكن است بر اينها فائق بيايند؛ امّا بالاخره حقيقت قضيّه روشن شد و بيشتر روشن خواهد شد. با اين همه ادّعا، رژيم سرمايه دارى اين است؛ ليبرال دموكراسى غرب اين است.

حمايت از اسرائيل را همين يك درصد ميكنند. مردم امريكا انگيزه و علاقه يى به حمايت از اسرائيل ندارند، كه پول بدهند، ماليات بدهند، خرج كنند، براى اينكه بتوانند غدّه ى سرطانى اسرائيل، دولت جعلى اسرائيل را در منطقه اى سر پا نگه دارند.(1)

1390/7/24

يك جمله هم اشاره بكنم به اين سناريوى اخير آمريكائى ها. اين مسئله ى ترور و جنجال تبليغاتى اخير(2)، يك سناريو است. امريكاييها يك حرفى بزنند، از آن طرف هم آنهايى كه در اروپا هستند، به كمكشان بيايند - مثل اينكه آن پاس بدهد، اين بزند - يك بازى سياسى را در دنيا راه بيندازند؛ عوامل گوناگون خودشان، از وابستگانشان در منطقه و خارج منطقه را هم به كار بگيرند و يك جنجال درست كنند؛ اين يك سناريوى امريكايى است. البتّه ما با دقّت رصد ميكنيم. ما مراقبت ميكنيم ببينيم پشت صحنه ى اين سناريو چيست. و بدانند جمهورى اسلامى با هر توطئه يى، با هر حركت

**********

(1) . در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه.

(2) . آمريكا، ايران را متهم كرد كه قصد داشته "عادل الجبير" سفير عربستان در آمريكا را ترور كند.

ص: 72

مخرّب و مزاحمى، با همه ى توان مقابله خواهد كرد. قطعاً نيّات شيطانى يى وجود دارد. ما اين نيّات را تا حدودى شناسايى كرديم؛ بيشتر هم شناسايى خواهيم كرد. ما نگاه ميكنيم ببينيم اينها چه كار ميخواهند بكنند.

البتّه يكى از هدفهاى ابتدايى شان احتمالاً اين است كه مسائل امريكا را تحت الشعاع قرار بدهند. در هشتاد كشور، از اين حركت عظيمى كه امروز به وجود آمده، مردم دارند دفاع ميكنند؛ از اين جنبش فتح «وال استريت» دارند حمايت ميكنند؛ اين چيز كوچكى نيست، خيلى چيز مهمّى است. مطمئناً ملّتهاى اروپا آن روزى كه بفهمند مشكلاتشان ناشى از سلطه ى صهيونيسم است، اين حركتها تشديد هم خواهد شد.

حاكميّت سياستهاى شبكه ى خبيث صهيونيستى بر دولتهاى اروپا و امريكا

امروز بسيارى از مشكلاتى كه در كشورهاى اروپايى - مثل انگليس، مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل ايتاليا - وجود دارد، ناشى از اين است كه سياستهاى شبكه ى خبيث صهيونيستى بر دولتهاى اين كشورها حاكم است. اينها از سرمايه داران و كمپانى داران صهيونيست كه در دنيا زيادند، چشم ميزنند و حساب ميبرند. در امريكا هم همين جور است. تملّق گويى به صهيونيستها، يك شيوه ى معمول در بين قدرتمندان امريكاست. در اروپا هم كم و بيش همين جور است. وقتى ملّتها - چه ملّت امريكا، چه ملّتهاى اروپا - بدانند كه خيلى از اين بدبختيها ناشى از سلطه ى شيطانى و اهريمنى اين شبكه است، يقيناً انگيزه شان بيشتر خواهد شد، حركتشان شديدتر خواهد شد.(1)

1390/7/26

الگوسازى هاى رسانه هاى غربى؛ برگرفته از پروتكلهاى صهيونيستى

وقتى شما مى بينيد فرضاً يك موجود منحرف دوجنسى، بدون اينكه يك هنر فوق العاده برجسته يى داشته باشد، يكهو اوّل در تمام رسانه هاى امريكايى و بعد غربى، اسم و رسم پيدا ميكند و مجلّات معتبر و پرتيراژ غربى؛ عكسهاى او را، زندگينامه ى او را، سنين مختلف او را، شكلهاى گوناگون زنانه و مردانه ى او را منعكس ميكنند، اين را نميشود حمل بر يك امر تصادفى كرد؛ اين، فكر شده است. اينها

**********

(1) . در ديدار دانشجويان كرمانشاه.

ص: 73

الگوسازى هايى است براى منحرف كردن نسلهاى بشرى. آماج حمله هم فقط ايران نيست. با مشاهده ى اين چيزها، در ذهن انسان تأييد ميشود آن چيزى كه سالها قبل به عنوان پروتكلهاى صهيونيستى در دنيا منتشر شد و به زبانهاى مختلف ترجمه شد؛ كه يكى از موادّ آن پروتكلها، اين بود كه بايد نسلهاى بشرى از رويّه ها و روشهاى انسانىِ متعارف دور بشوند؛ دچار انحرافات اخلاقى بشوند.

حالا هدف چيست، جاى بحث فراوانى دارد. يكى از اصول كارهاى فراهم كنندگان اين تفكر انحرافى و خطرناك صهيونيستى، همين بوده. انسان روزهاى اوّل شايد باور نميكرد، امّا بتدريج انسان باور ميكند. ميخواهند الگوسازى كنند؛ حالا اين نوعِ بدترش است، امّا شكلهاى گوناگون ديگرى هم دارد.(1)

1390/10/14

ضايع كردن شخصيّت زن از موادّ پروتكلهاى صهيونيستى

البتّه من امشب، از اوّلين سخنران كه مطالبى را بيان كردند، تا آخر، اين روح را ديدم؛ ديدم نگاه، نگاه انتقادى است به وضعى كه در غرب در مورد زن و بخصوص در مورد خانواده وجود دارد. البتّه انتقادهايى كه شما به غرب كرديد، بيشتر در زمينه ى خانواده بود؛ امّا عقيده ى من اين است كه بيشترين جريمه ى غرب در مسئله ى زن و خانواده، در نگاهش به زن است؛ و اين را با يك جمله و دو جمله نميشود توصيف كرد.

بزرگ ترين ضربه و اهانت به كرامت زن را همين سياست غربى دارد انجام ميدهد. همين فمينيست هاى افراطى هم - كه خب، لايه هاى متعدّدى دارند - من حيث لايشعر دارند به زن ضربه ميزنند. حالا من حيث لايشعر كه ميگوييم، نگاه خوش بينانه است - يعنى اينهايى كه دست اندركارند، ظاهراً نمى فهمند چه كار دارند ميكنند - احتمال دارد سياست گذارانى، برنامه ريزانى در پشت صحنه هستند كه آنها مى فهمند دارند چه كار ميكنند؛ كمااينكه اين احتمال در همان پروتكلهاى صهيونيسم كاملاً پيش بينى شده؛ يعنى ضايع كردن جنس زن و او را

**********

(1) . در ديدار نخبگان و برگزيدگان كرمانشاه.

ص: 74

مظهرى براى استفاده ى شهوانى مرد قرار دادن، در موادّ آن پروتكلها هست.

حالا ممكن است كسى در اعتبار و صحّت سند آن پروتكل خدشه كند، ليكن وقتى آدم دستگاه صهيونيسم و شبكه ى تبليغاتى صهيونيسم را ملاحظه ميكند، مى بيند عملاً همين كار را ميكنند؛ حالا اگر هم برايشان واجب نشده، به نحو مستحب دارند انجام ميدهند؛ ملتزمند اين كار را بكنند، و دارند ميكنند. زن را ضايع ميكنند؛ يعنى آن چنان رسم و عرف و عادتِ لايتخلّف شده كه كسانى جرأت نميكنند بر خلاف آن رفتار كنند. در يك مجلس رسمى، يك مرد بايد با لباس رسمى بيايد؛ پاپيون بزند، يقه اش بسته باشد، آستينش هم تا سر مچ باشد؛ نه اجازه دارد شلوارك بپوشد، نه اجازه دارد تى شرت بپوشد؛ امّا يك خانم در همان جلسه ى رسمى، حتماً بايستى بخشهاى مهمّى از بدنش عريان باشد؛ اگر پوشيده ى كامل بيايد، محلّ اشكال است؛ اگر بدون جذّابيّتها بيايد، محلّ اشكال است؛ اگر آرايش نكرده بيايد، محلّ اشكال است! اين شده عرف. افتخار هم ميكنند. در غرب، بخصوص در امريكا و در شمال اروپا - كشورهاى اسكانديناوى - مراكز مهمّى وجود دارد كه اصلاً بناى كارش بر عرضه ى جنسى زن در مقابل مرد است؛ در روزنامه ها و مجلّات هم تبليغ ميشود، هيچ كس هم اعتراض نميكند! اين شده عرف؛ اين شده عادت.

چه ضربه يى براى زن از اين بالاتر؟ الگو درست كردن براى زنان به اين شكل - زنانِ خودشان را ميگويم، و كشورهايى كه دنباله رو آنهايند، نه زنان ما را - يكى از بزرگ ترين ضربه هايى است كه دارند ميزنند. بنابراين، نبايد در مقابل اين فرهنگ غلط انفعال داشت. غرب در قضيّه ى زن و خانواده، در يك گمراهى و ضلالت عميقى به سر ميبرد. فقط خانواده نيست؛ بلكه در مورد شخصيّت زن، هويّت زن، غرب در يك گمراهى عجيبى است.(1)

**********

(1) . در سومين نشست انديشه هاى راهبردى.

ص: 75

1390/11/10

قيام كشورهاى اسلامى عليه ديكتاتوريهاى وابسته؛ مقدّمه ى قيام عليه ديكتاتورى شبكه ى فاسد صهيونيستى

امروز در كشورهاى اسلامى عليه ديكتاتوريهاى وابسته قيام شده است؛ اين مقدّمه يى است براى قيام عليه ديكتاتورى جهانى و ديكتاتورى بين المللى، كه عبارت است از ديكتاتورى شبكه ى فاسد و خبيث صهيونيستى و قدرتهاى استكبارى. امروز استبداد بين المللى و ديكتاتورى بين المللى متجسّم است در ديكتاتورى امريكا و پيروان امريكا و شبكه ى شيطانى و خطرناك صهيونيستى.

امروز اينها با روشهاى مختلف و با ابزارهاى گوناگون در همه ى دنيا دارند ديكتاتورى ميكنند. آنچه شما در مصر انجام داديد، در تونس انجام داديد، در ليبى انجام داديد، در يمن داريد انجام ميدهيد، در بحرين داريد انجام ميدهيد، در كشورهاى ديگر انگيزه ى آن بشدّت به وجود آمده است، جزئى از مبارزه ى با اين ديكتاتورى خطرناك و مضرّى است كه دو قرن است دارد بشريّت را فشار ميدهد. اين پيچ تاريخى يى كه گفتم، عبارت است از تحوّل از سيطره ى چنين ديكتاتورى يى به آزادى ملّتها و حاكميّت ارزشهاى معنوى و الهى؛ اين پيش خواهد آمد؛ استبعاد نكنيد.

اين وعده ى الهى است كه: وَ لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ .(1)

خداى متعال تأكيد ميكند كه اگر او را نصرت كرديد، شما را نصرت خواهد كرد. ممكن است در نگاه عادى و مبتنى بر محاسبات مادّى، بعيد به نظر بيايد؛ امّا خيلى از چيزها بعيد به نظر مى آمد و اتّفاق افتاد. شما در يك سال و دو سه ماه قبل از اين، آيا فكر ميكرديد كه طاغوت مصر اين جور ذليل شود و از بين برود؟ اگر آن روز به كسانى گفته ميشد كه رژيم وابسته ى فاسدِ مبارك ساقط خواهد شد، بسيارى استبعاد ميكردند؛ امّا اتّفاق افتاد. اگر كسى دو سال قبل از اين ادّعا ميكرد كه در شمال آفريقا اين حوادث عجيب به وقوع خواهد پيوست، اكثر باور نميكردند. اگر كسى ميگفت كه در كشورى مثل لبنان، يك گروه جوانِ مؤمن خواهند توانست رژيم صهيونيستى و

**********

(1) سوره ى حج، آيه ى 40

ص: 76

ارتش مجهّز صهيونيستى را شكست بدهند، كسى باور نميكرد؛ امّا اينها اتّفاق افتاد. اگر كسى ميگفت كه نظام جمهورى اسلامى با اين همه دشمنى كه از شرق و غرب عليه او اعمال ميشد، خواهد توانست سى ودو سال مقاومت كند و روزبه روز قوى تر شود و جلوتر برود، كسى باور نميكرد؛ امّا اتّفاق افتاد.

وَعَدَكُمُ اَللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً.(1)

اين پيروزيها آيت الهى است؛ اينها نشانه هايى از قدرت فائقه ى حق است كه خداى متعال دارد به ما نشان ميدهد. آن وقتى كه مردم به ميدان بيايند، آن وقتى كه ما موجودىِ خودمان را وارد ميدان كنيم، نصرت الهى قطعى است. خداى متعال راه را هم به ما نشان ميدهد:

وَ اَلَّذِينَ جٰاهَدُوا فِينٰا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنٰا.(2)

خدا، هم هدايت ميكند، هم كمك ميكند، هم به اهداف عالى ميرساند؛ شرطش اين است كه ما در ميدان باشيم.(3)

1390/11/14

نهضت عظيم اجتماعى در اروپا به خاطر دخالت امريكا و دخالت شبكه ى صهيونيستى جهانى

اروپا دچار مشكلات لاينحلّ اقتصادى است. مردم در اروپا خشمگين اند، به مسائل اقتصادى معترضند. من قبلاً هم اين را گفته ام؛ آن روزى كه ملّتهاى اروپا بدانند كه اين وضعيّت ضعفى كه دچارش شده اند، به خاطر دخالت امريكا و دخالت شبكه ى صهيونيستى جهانى است، اين اعتراضهاى به خاطر اهداف اقتصادى، تبديل خواهد شد به يك نهضت عظيم اجتماعى؛ آن وقت است كه ديگر بايد منتظر دنياى جديدى بود و دنياى جديدى به وجود خواهد آمد.(4)

**********

(1) سوره ى فتح، آيه ى 20

(2) سوره ى عنكبوت، آيه ى 69

(3) . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «جوانان و بيدارى اسلامى».

(4) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 77

فصل سوم: نفوذ و سلطه ى رسانه يى صهيونيسم

اشاره

1362/3/21

اكثر خبرگزاريهاى بزرگ دنيا در قبضه ى صهيونيستها

امروز شما ببينيد در دنيا قلم تبليغات به دست كيست؟ اين مقالات مجلّه ها و روزنامه هاى دنيا را چه كسانى مينويسند؟ يا اين قلمها در اختيار قدرتمندان كشورهايى است كه اين مطبوعات از آنجا صادر ميشود، يا در اختيار شبكه ى تبليغات عظيم جهانىِ استكبار است كه عمدتاً به وسيله ى صهيونيستها اداره ميشود. امروز خبرگزاريهاى عمده ى دنيا - اين چهار پنج خبرگزارى معروف - در قبضه ى صهيونيستهاست. نوشته ها به وسيله ى نويسندگان همين خبرگزاريها تنظيم ميشود، آرايش داده ميشود، زرق و برق داده ميشود و در روزنامه ها و مجلّات نوشته ميشود و در راديوها و بوقهاى بزرگ جهانى تكرار ميشود.(1)

1363/10/22

لزوم تلاش دو برابر در قبال سيطره ى رسانه يى صهيونيسم

ما راديوى آن چنان قوى يى نداريم، ما ايستگاه هاى پخش خبرى در دنيا نداريم؛ از اين جهت خيلى ضعيف هستيم؛ لذاست كه بدون هيچ گونه حفاظ و مانعى، شبكه ى خبرى صهيونيستى در سراسر جهان عليه ما دارد فعّاليّت ميكند. ما بايد به اين مسئله توجّه داشته باشيم. خب، اين

**********

(1) . در ديدار اعضاى ستاد برگزارى نماز جمعه ى تهران.

ص: 78

توجّه بايد در ما چه به وجود بياورد؟ من به شما صريح بگويم: اين توجّه بايد در ما يك تلاش دو برابر به وجود بياورد. هرچه در بخشهاى خبرى تلاش ميكنيد، بايد مضاعفش كنيد. اين تلاشِ دو برابر، به پول خرج كردن هم نيست. نبايد گفته شود كه اگر بودجه بدهند، اگر پول بدهند، چنين و چنان خواهيم كرد. در اين خصوص، بيش از آنچه كه به پول و به مجهّز شدن به ادوات مدرن نياز داشته باشيم، به تلاش دلسوزانه و حفظ حالت تهاجم و احساس اينكه دستگاه هاى خبرى دنيا ميخواهند انقلاب ما را در اذهان مردم جهان محكوم كنند و ما را دفن كنند، نياز داريم؛ ما بايد با اين احساس به ميدان بياييم؛ يعنى تلاشى مضاعف. بايد تحقيقاً دو برابر تلاش كرد، نه يك خرده بيشتر از تلاش معمولى. من مى بينم گاهى اوقات ما از خبرهاى دنيا عقبيم؛ يا دستگاه خبرى ما، ما را بهنگام در جريان حوادث جهان قرار نميدهد.(1)

1363/10/24

شبكه هاى راديو - تلويزيونى مهمّ امريكا در دست يهوديهاى صهيونيست

تمام شبكه هاى تلويزيونى مهمّ امريكا و شبكه هاى راديويىِ بسيار وسيع امريكا دست يهوديهاست. اين سلسله اعصاب خبرى و تبليغاتى به مغزى متّصل ميشود كه آن مغز متعلّق به صهيونيستها و يهوديهاست. معروف ترين روزنامه هاى امريكا - همين نيويورك تايمز و واشنگتن پست و اينهايى كه هست - مال يهوديهاست. خب، آن انقلابى كه از اوّلِ بروزش، نه از اوّلِ پيروزى اش - از پانزده سال قبل از پيروزى، از اوّلى كه اين نهضت شروع شد - ضدّ صهيونيست بوده، شما ميخواهيد اين شبكه هاى تبليغاتىِ خبرى با آن دلشان خوش باشد؟ دلشان صاف باشد؟ علاوه بر اينها، اين خبرگزاريهاى معروف دنيا - اين چهار پنج تا خبرگزارى معروفى كه در دنيا هست - يا همه اش يا ظاهراً به جز يكى اش، مال يهوديها و صهيونيستهاست. سى، چهل، پنجاه سال است كه اينها رفتند در خطِّ اينكه خبر را در دنيا بخرند. اينكه مى بينيد راديوها و خبرگزاريهاى بيگانه - راديو فرانسه،

**********

(1) . در ديدار نمايندگان خبرگزارى جمهورى اسلامى در خارج از كشور.

ص: 79

ريشه ى معارضه ى شبكه ى تبليغاتى و خبرى صهيونيستى جهان عليه انقلاب اسلامى

راديو امريكا، راديوى بى. بى. سى، خبرگزارى آسوشيتدپرس، خبرگزارى يونايتدپرس، چه، چه - هرچه خبر ميدهند، مرتّب عليه انقلاب و عليه ايران است و جنگ را از زبان عراق نقل ميكنند، اينها تصادفى نيست. تصادفى نيست كه همه يكهو عليه ايران مثلاً به طور اتّفاق حرف زدند! نه، اين برنامه ريزى شده است. اينها برنامه ريزى كردند، چون دست يهوديهاست، چون مال يهوديهاست؛ چون انقلاب ما انقلاب ضدّ صهيونيستى است، ضدّ نژادپرستى است، ضدّ غصب سرزمينهاى اشغالى فلسطينى است.(1)

1364/3/3

سيطره و نفوذ صهيونيسم بر رسانه ها و دستگاه هاى تعليم و تربيت امريكا

رسانه هاى جمعى، يعنى روزنامه ها، راديوها، تلويزيونها و اين وسايل گوناگون كه در كشورى مثل امريكا خيلى هم زياد است و چندين برابر كشور ماست، به وسيله ى مشتى از همين سرمايه داران اداره ميشود و دست صهيونيستها در بيشتر دستگاه هاى آموزش و پرورشِ عمومى و تعليم و تربيت عامّ مردم دخالت دارد و آنها را ميگرداند.(2)

1364/6/15

روزنامه ها و دستگاه هاى راديو و تلويزيون در تصرّف صهيونيستها

مسئله ى اينها فقط در تشكيل كشور اسرائيل خلاصه نميشود. وقتى انسان آن اصول اساسى و پروتكلهاى بنيانگذاران صهيونيسم را ملاحظه ميكند، مى بيند اينها بنا بر اين دارند كه فساد و تباهى و بداخلاقى و جنگ و فتنه و ضعف نسلها و دورى از فرهنگ انسانى را در تمام ملّتها تزريق كنند. هيچ جا از قلمرو اين خباثت آنها مصون نيست. از همان اوايلى كه رسانه هاى جمعى نقش اساسى خودشان را پيدا كردند و در دنيا ظاهر شدند، در امريكا سرمايه دارهاى اينها مشغول فعّاليّت شدند و بيشترين روزنامه ها و دستگاه هاى راديو و تلويزيون را تصرّف كردند. اين روزنامه هاى معروفى كه شما مى شناسيد و در امريكا منتشر ميشود و در دنيا پخش ميشود و در

**********

(1) . در ديدار گروهى از اعضاى نهادها و ارگانهاى بندر امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 80

راديوهاى امريكايى مقالات آنها خوانده ميشود و دائماً خط ميدهند و ميدانيد هم كه اينها با انقلاب ما چقدر دشمن اند، غالباً از اين قبيل اند؛ از جمله روزنامه ى «نيويورك تايمز»، كه چند تا مجلّه و راديو و تلويزيون هم با خودش دارد و مال يهوديهاست؛ از جمله روزنامه ى «واشنگتن پست»، كه مجلّه ى معروف «نيوزويك» هم مربوط به همان است و چند مجلّه و راديو و تلويزيون ديگر هم دارد؛ همچنين روزنامه ى «وال استريت ژورنال»، كه روزنامه ى سرمايه دارها و بانكدارهاى امريكايى است؛ اين هم يكى از روزنامه هاى دشمن با انقلاب و جمهورى اسلامى است كه زير نفوذ يهوديهاست.

*

سيطره ى شبكه ى صهيونيستى بر روزنامه هاى امريكايى

حالا شما ببينيد اين 62 ميليون شماره روزنامه در امريكا متعلّق به كيست. از اين مقدار، نيمى - پنجاه درصد - مستقيماً در اختيار شبكه ى صهيونيستهاست؛ سرمايه داران صهيونيستى، يهوديهاى خونخوارِ زالووار كه بيشترين مراكز قدرت اقتصادى و سياسى و نظامى كشورهاى استكبارى را در دست دارند. اينها در آن پنجاه درصد ديگر هم به طور غيرمستقيم دخالت دارند و تأثير ميگذارند.(1)

1364/8/3

دستگاه هاى تبليغاتى امريكا، دربست در اختيار صهيونيستها

روزنامه ها و راديوها و تلويزيونها نقش فوق العاده مهمّى را در حركت جامعه، حتّى در حركت حكومتها ايفا ميكنند. عرض كردم؛ آن روزى كه روزنامه در كشورهاى سرمايه دارى غرب به وجود آمد، كمپانيهاى بزرگ، ثروتمندان عمده و كسانى كه به آينده به عنوان ميدانى براى تلاش مادّىِ خودشان نگاه ميكردند، جلو افتادند و روزنامه ها را تأسيس كردند؛ و نتيجه اين شد كه امروز در كشور امريكا - كه يكى از پرقدرت ترين دستگاه هاى تبليغاتى دنيا را در اختيار دارد - نظام حكومتى دربست در اختيار سرمايه داران و كمپانيهاى بزرگ و چپاولگر است، كه بيشتر اين دستگاه ها را هم صهيونيستها اداره ميكنند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 81

1368/3/12

دروغگويى؛ ذات خبرگزاريهاى صهيونيستى

مسلمانها از اطراف كشور انگليس جمع شدند، يك تظاهرات عظيمى درست كردند، امّا آرام. اينكه رسانه هاى انگليس و ديگر رسانه هاى استكبارى اعلام كردند كه آنها آمدند كتابفروشى را بسوزانند، كتابفروشى را خراب كنند، دروغ اندر دروغ بود. ذات اين خبرگزاريهاى پليد صهيونيستى، دروغگويى است؛ اصلاً غير از دروغ كه نميتوانند چيزى بگويند؛ ابزارشان براى تحميق ملّتها و تحريف حقايق، همين رسانه هاى گروهى است، كه صاف صاف دروغ ميگويند.

رسانه هاى گروهى؛ ابزار صهيونيستها براى تحميق ملّتها و تحريف حقايق

بنابراين، قضيّه اين نبود؛ قضيّه اين بود كه بعد از ماجراى انتشار آن كتاب شيطانى و حكم امام امّت، همه ى مسلمانها در همه جاى دنيا احساس تكليف كردند؛ در انگليس كه كانون اين فساد بود، احساس تكليف بيشترى كردند.(1)

1369/9/13

دستگاه تبليغاتى صهيونيستها؛ زمينه ساز ايجاد دولت غاصب

يكى از چيزهايى كه در روز اوّل، ايجاد دولت غاصب را زمينه سازى كرد و امروز هم ادامه ى آن دولت را زمينه سازى ميكند، تبليغاتى است كه دستگاه تبليغاتى سراسرى صهيونيستها و دوستانشان در همه جاى دنيا به راه انداخته اند. براى افكار مردم دنيا، اين طور وانمود كرده اند كه صاحبِ خانه، آن كسانى هستند كه بر آنجا حكومت ميكنند و يك عدّه دور از فرهنگ هم براى آنها مزاحمت ايجاد ميكنند! متأسّفانه، اين را در دنيا جا انداخته اند.

كوتاهى مسلمانان در تبيين حقّانيّت مردم فلسطين

روى اين قضيّه، در افكار عمومى و در فرهنگ عامّ جهانى، كار تبليغاتى كرده اند؛ ولى ما مسلمين غافل بوده ايم! ما مسلمين، به شيوه هاى تبليغاتى دشمن وقوف پيدا نكرده ايم. از بهترين شيوه ها، براى بيان حقّانيّت مردم فلسطين استفاده نكرده ايم.(2)

1370/12/7

صهيونيستها كه امروز تقريباً بيشترين رسانه ها و عمده ترين خبرگزاريهاى دنيا در دست آنهاست و شبكه هاى تلويزيونى بزرگى را

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار شركت كنندگان در اوّلين كنفرانس اسلامى فلسطين.

ص: 82

استخدام كارشناس خبرى براى تأمين اهداف صهيونيسم

در امريكا و اروپا اداره ميكنند، اينها اهداف مورد نظر خودشان را طرّاحى و طبقه بندى ميكنند و برنامه هايى كه زير نظر آنهاست، دقيقاً طبق آن اهداف شكل ميگيرد؛ كارشناسهاى خبرى هم استخدام ميكنند، براى اينكه بتوانند آن اهداف را درست اداره كنند. انسان، كارى را كه ميخواهد بكند، هميشه نميتواند آن را انجام بدهد؛ يا مطلبى را كه در ذهنش هست، هميشه نميتواند آن را به بهترين وجهى ادا كند؛ اين يك كارِ تخصّصى است؛ لذا اينها متخصّصان را دعوت و استخدام ميكنند كه آن اهداف را تأمين نمايند.(1)

1372/3/26

عمده ى تبليغات دشمن در دست صهيونيستها

تبليغات دشمن و عمده ى اين تبليغات، دست صهيونيستهاست. خبرگزاريهاى معروفى كه در دنيا وجود دارند، اغلبشان متعلّق به صهيونيستها هستند. بعضى از راديوهاى معروف دنيا هم، متعلّق به آنهايند. صهيونيستها هم در اين منطقه، مثل سگِ زنجيرىِ استكبار عمل ميكنند. پارس كردن و پاچه گرفتن و به اين و آن پريدن، شأن صهيونيستهاست. از آنها، غير از اين هم انتظارى نيست و البتّه، كسى هم اهمّيّتى به آنها نميدهد. امّا اگر كسى به وضع تبليغات اينها در برهه هاى مختلف نگاه كند، چيزهاى شگفت آورى را احساس ميكند.(2)

1372/11/29

تلاش رسانه يى جبهه ى استكبار و صهيونيسم

دشمنان وقتى هم شروع ميكنند، همه با هم شروع ميكنند؛ چون طرف، يك جبهه است؛ از جمله، همين خبرگزاريهاى صهيونيستى و استكبارى؛ همين چهار، پنج خبرگزارى معروف كه همه ى آنتنهاى دنيا، خبرها، تحليلها و گزارشها را از آنها ميگيرند؛ و همين چند راديويى كه سالهاست ميليونها دلار خرج ميكنند، براى اينكه بتوانند مثلاً صدايشان را به گوش چند نفرى در ايران برسانند. مينويسند؛ مترجمها و گوينده ها استخدام ميكنند؛ خرج فنّى و خرج تبليغاتى

**********

(1) . در ديدار مديران مراكز سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران در استانها.

(2) . در جمع علما، طلّاب و روحانيان، در آستانه ى ماه محرّم.

ص: 83

ميكنند؛ خرج مطلب نويسى ميكنند؛ سياست گذارى ميكنند و پولها ميدهند تا اين صدا را به ايران برسانند؛ شايد چند نفرى بالاخره در گوشه و كنار، گوش كنند و تحت تأثير آن حرفها قرار گيرند.(1)

1373/2/24

انفعال رسانه هاى داخلى در برابر خبرگزاريهاى صهيونيستى

يكى از دلايل كم كارى مطبوعات اين است كه فعّالان در اين عرصه به كسب و توليد خبرهاى راست و درست نميپردازند و صرفاً به انتقال خبرهاى خبرگزاريها بسنده ميكنند؛ يعنى منعكس كننده ى خبرهايى هستند كه به وسيله ى خبرگزاريها در سطح جهان منتشرميشود و آن خبرها هم، نه خبر كه در واقع تحليل است. يكى از كارهايى كه امروز خبرگزاريهاى وابسته به بنگاه هاى صهيونيستى و استكبارى انجام ميدهند، اين است كه تحليلها و ديدگاه هاى خودشان را در قالب خبر منعكس ميكنند و روى آنتنهاى دنيا ميفرستند. آن وقت، روزنامه يا مجلّه ى ما، عين همان خبر را كه در واقع تحليل و ديدگاه استكبارى است، انعكاس ميدهد. اين يعنى آلت دست شدن براى كسى كه در فلان خبرگزارى نشسته و از روى حساب، خبرها را ساخته و پرداخته است. توقّع از مطبوعات اين است كه خبرِ درست و خبرِ عميق از طرف آنها فهميده و شناخته شود و لب و جوهر صحيح خبر از تحليلى كه به وجود آورنده ى آن خبر است، جدا گردد. متأسّفانه در مطبوعات ما اين هم ديده نميشود.(2)

1373/4/29

سانسور پيام حجّ امام در روزنامه هاى امريكايى

ميخواهم به مطلبى اشاره كنم كه قبلاً آن را گفته ام: يك وقت در زمان امام «رضوان اللَّه تعالى عليه»، كسانِ ايشان درصدد برآمدند تا پيام حجِّ امام را، كه تازه صادر شده بود، در يكى از روزنامه هاى كثيرالانتشار دولت امريكا چاپ كنند. ما هم كه در جريان بوديم، تأييد كرديم و گفتيم: «اين كار بشود.» آنها پيام را به دفاتر روزنامه هاى معروف امريكا بردند و گفتند:

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار اعضاى جامعه ى مطبوعاتى كشور.

ص: 84

«هرچه پول بخواهيد، ميدهيم، تا اين پيام چاپ شود.» همان طور كه ميدانيد، اين روزنامه ها، همه نوع مطلب، حتّى نظراتِ مخالفانِ سياسى و عقيدتى خود را چاپ ميكنند. آنها نوكر پول و دلارند. از هر جا پول حاصل شد، حرفى ندارند. امّا اينجا، شوخى بردار نيست. آيا كشورهاى بزرگ حاضرند بخشى از برنامه هاى تلويزيونى خود را در اختيار افكارِ انقلاب اسلامى بگذارند؟ به هيچ قيمتى حاضر نيستند! چرا؟ چون ميدانند كه وقتى اين افكار عرضه شود و به دلهاى مردم برسد، آنها را معتقد ميكند. عامّه ى مردم كه غرضى ندارند. مردم امريكا چه غرضى با ما دارند؟! مردم اروپا چه دشمنى يى با ما دارند؟! اگر كسى حرف حسابى بگويد، مى شنوند.

بنابراين، ميدانند كه اگر افكار انقلاب اسلامى در رسانه هاى گروهى غرب منعكس شود، حدّاقل در تبليغاتِ گران خرجى كه امروز دولتهاى غربى و دستگاه هاى صهيونيستى متحمّل ميشوند، اختلال ايجاد ميكند. آنها مبالغ زيادى خرج ميكنند تا اسلام، انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را بد جلوه دهند. اگر فكر ما منتشر شود، همه ى اينها را عوض خواهد كرد. ما، چنين فكر و منطق و بيانى داريم! ما در سازمان ملل، در كنفرانسهاى بين المللى و در ساير مجامع جهانى، حرفمان را ميزنيم؛ چه آن زمان كه بنده برحسب مسئوليّت به آن مجامع ميرفتم و چه امروز كه بحمداللَّه رئيس جمهورِ فاضل و گرانمايه ى ما شركت ميكند، از بيانِ حرفِ خود، كوتاه نيامده ايم و نمى آييم. همه ى كسانى هم كه حرفمان را مى شنوند، در دلشان تصديق ميكنند و حتّى بسيارى اين تصديق را بر زبان مى آورند.(1)

1373/5/3

امروز در بعضى از كشورهاى دنيا، سياستهاى فرادولتى وجود دارد. مثلا دولتها براى روابط بين المللى خود سياستهايى اتّخاذ ميكنند، امّا در كشورهايى كه همان دولتها حاكم اند، سياستهايى وجود دارد كه حاكم

**********

(1) . در ديدار جمعى از پرسنل نيروى انتظامى، كاركنان سازمان تأمين اجتماعى و سازمان بهزيستى و اساتيد و دانشجويان دانشگاه ها.

ص: 85

صهيونيستها؛ تصميم گيرندگان سياستهاى فرادولتى و فراكشورى

بر سياستهاى آن دولتهاست. به اين سياستها، «سياستهاى فرادولتى» ميگويند كه غالباً هم مشتركند. در امريكا، تصميم گيرندگان اين سياستها، كسان مشخّصى هستند و گاه، اين آقايى كه به عنوان رئيس جمهورى بر سرِ كار است، اصلاً روحش هم خبر ندارد چه ميكنند! اگر رئيس جمهور، آدم باهوشى باشد، از كارشان سر درمى آورد؛ امّا آدمهاى گيج - مثل اين آقا كه فعلا سرِ كار است - شايد ملتفت هم نيستند كه آنها چه كار ميكنند! پس، خبرگزاريها را چنان افرادى ميچرخانند. لذا شما مى بينيد كه خبرگزاريهاى عمده ى دنيا، در دست صهيونيستها و سرمايه داران عمده است. خبرگزاريهاى معمولى اساسى خبرسازِ خبر پراكنِ درجه يك دنيا، در دستِ چند واحدِ معدود است. سياستهاى فرا دولتى و فراكشورى، اينهاست.

«فرادولتى» كه ميگوييم، يعنى دولتها گاهى اصلاً خبر ندارند و شأن سياستهاى فرادولتى، بالاتر از شأن يك دولت است. فكر ميكنيد در فلان كشورِ سرمايه دارى غربى كه اين همه مغزهاى اقتصادى و سياسى حضور دارند، يك نخست وزير كيست و چه شأنى دارد؟ بين همه ى آنها، او هم يك آدم است. مثلاً در كشور انگليس، نخست وزير آن كشور نفر چندم است؟ آيا نفر اوّل است؟ نفر دهم است؟ نفر صدم است؟ يقيناً كمتر از اينهاست. «فراكشورى» يعنى كسانى كه فلان خبرگزارى را ميچرخانند، مال يك كشور نيستند. آنها در آن بالاها، دستهايشان در دستهاى هم است.

مبارزه ى دائمى خبرى بين جمهورى اسلامى و خبرگزاريهاى جبهه ى استكبار

با اين حساب، مى بينيد كه مبارزه ى خبرى چگونه جريان دارد. در اين مبارزه، آنها در يك طرف قرار دارند و جمهورى اسلامى، با اصول و ارزشها و مبارزه يى كه از آن انفكاك ناپذير است، در طرف ديگر ايستاده است. اين را هم به شما عرض ميكنم كه خيال نكنيد روزى خواهد رسيد كه اين مبارزه وجود نخواهد داشت؛ نه. اين مبارزه، هميشه هم تلخ و همراه با ناكامى و دچار شكست نيست؛ همان طور كه تمام شدنى هم نيست و هميشه هست. اگر من و شما هم به اين مبارزه تن در ندهيم، باز هم وجود خواهد داشت. البتّه در مبارزه ها، يك عدّه هميشه خسته ميشوند؛ يك عدّه متفرّق ميشوند و يك عدّه

ص: 86

ميريزند. در اين شكّى نيست. امّا جريان هست. اين جريان بايد بشريّت را نجات دهد. دست من و شما هم كه دست تقدير، مسئول اين كار قرارمان داده است، نيست.(1)

1373/6/8

صهيونيستها؛ خبيث ترين دست اندركاران تبليغات جهانى

ما وقتى در تبليغات جهانى كنكاش ميكنيم؛ به راديوهاى دنيا گوش مى سپاريم، نوشته هاى تبليغى دشمنان را ميخوانيم و خبردار ميشويم كه چه مطالبى را چه كسانى گفته اند؛ به اين نتيجه ميرسيم كه ريشه ى اين تبليغات و القائات، اغلب به صهيونيستها ميرسد. امروز خبيث ترين دست اندركاران تبليغات در همه ى دنيا صهيونيستهايند. در اين موارد، فقط راديوى فلان دولت بدلى دروغى مؤثّر نيست؛ بلكه فعّاليّتهاى خبرگزاريهاى صهيونيستى كه اخبارشان را روى آنتنهاى عالم ميفرستند، بسيار مؤثّر است.(2)

1374/3/17

امپراتورى خبرى صهيونيسم عليه جمهورى اسلامى

شما طىّ شبانه روز، هرگاه راديوها را باز كنيد، مى شنويد كه هر بار در گوشه يى از دنيا و به شكلى، به جمهورى اسلامى دشنام ميدهند. هر روزنامه ى وابسته به دستگاه استكبارى و امپراتورى خبرى صهيونيستى را بنگريد، مطالبى عليه جمهورى اسلامى در آن هست. خوب، باشد؛ اهمّيّتى ندارد. اين ملّت، شانزده سال در اين فضا پيش رفته و پيوسته نشان داده است كه استحكام و استقامتش به پيروى از امام بزرگوارش «رضوان اللّه تعالى عليه» - كه خود، مظهر اين استقامت و ايستادگى بود و اين مردم، اين درس را خيلى خوب از او ياد گرفته اند - روز به روز بيشتر ميشود.(3)

**********

(1) . در ديدار مديرعامل، مسئولان، سردبيران و سرپرستان دفاتر خارجى خبرگزارى جمهورى اسلامى.

(2) . در ديدار هيئت دولت به مناسبت هفته ى دولت.

(3) . در جمع ميهمانان خارجى شركت كننده در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام (رحمه الله).

ص: 87

1375/5/9

جمهورى اسلامى، دشمنان زيادى دارد، تبليغات زيادى عليه آن انجام ميگيرد و شايد امروز در دنيا كمتر كشورى باشد و شايد هيچ كشورى نباشد كه به اين اندازه مورد تهاجم سازمان يافته ى صهيونيستها و مستكبران و رسانه هاى متّكى به پول و سياست و خواست اين مجموعه ها باشد. سازماندهى ميكنند، فكرهاى پيچيده در اين زمينه به مرحله ى عمل در مى آورند و دو هدف را دنبال ميكنند:

هدف رسانه هاى صهيونيستى؛ تأثير گذارى بر افكار عمومى عليه جمهورى اسلامى

يكى، تأثيرگذارى بر افكار عمومى ملّت ايران است و ديگرى، تأثيرگذارى بر افكار عمومى مردم جهان. امروز، خبرگزاريهايى كه عليه جمهورى اسلامى، خبرهاى جعلى و دروغ پخش ميكنند، هدفشان فقط افكار عمومى جهانى است؛ بدين وسيله ميخواهند ملّتها و برخى دولتها و دستگاه هاى سياسى را نيز به دلايلى كه روشن است، تحت تأثير قرار دهند. انقلاب اسلامى ايران، به مقتضاى همان كه يك پيام نوين بود، كم و بيش بازتاب وسيعى در ميانِ نه فقط ملّتهاى مسلمان، بلكه همه ى ملّتها پيدا كرد. نميتوانند از تأثيرگذارى درخشندگى هايى كه يك نظام مردمى و متّكى به ارزشهاى معنوى و پاك و پيراسته از فسادهاى رايج دستگاه هاى سياسى در طول هفده سال داشته، جلوگيرى كنند؛ مگر با تبليغات سازمان يافته و منظّم.

البتّه در اين زمينه سخنان زيادى وجود دارد كه قابل مطرح شدن و فكركردن و تحقيق كردن است. با توجّه به اين خلاصه، ميشود نقش مهمّ صدا و سيما را در جمهورى اسلامى دانست.(1)

1375/10/28

رسانه هاى صهيونيستى؛ مظهر جنگ روانى عليه جمهورى اسلامى

امروز جنگ روانى يى عليه جمهورى اسلامى مشاهده ميشود، كه مظهرش هم همين رسانه هاى صهيونيستى اند. اين خبرگزاريها و اين تلويزيونها، غالباً دست صهيونيستهاست و من چون نميخواهم از خبرگزارىِ خاصّى اسم بياورم، نام آنها را مطرح نميكنم؛ والّا ميگفتم كه كدام خبرگزارى دست صهيونيستها و سرمايه داران يهودى

**********

(1) . در مسجد بلال سازمان صدا و سيما.

ص: 88

بين المللى است. اغلب اين سروصداها و جنجالها، كار اين صهيونيستهايى است كه حتّى در سياستهاى هيئت حاكمه ى دولت امريكا نيز چنگ انداخته اند. البتّه خود امريكاييها هم انگيزه دارند.

صهيونيستها از صد يا صدوپنجاه سال پيش فهميدند كه بايد دنبال پول درآوردن بروند و اگر بخواهند از اين ذلّتى كه در كشورهاى اروپايى دارند، بيرون بيايند، بايد خودشان بروند پول درآورند، مراكز حسّاس را بگيرند و خبرگزاريها و مطبوعات و راديوها را در اختيار داشته باشند. آنها دنبال اين كار رفتند. سرمايه داران بزرگى در دنيا هستند كه صهيونيست اند.(1)

1375/12/16

تبليغ ماهرانه ى مبلّغين استكبار و صهيونيسم بر ضدّ اسلام

بدانيد عزيزان من؛ امروز ماهرترين مبلّغين، مبلّغين استكبار و صهيونيست اند. مهارت آنها اين است كه از امرى باطل، كارى خوش ظاهر ارائه ميدهند. به عنوان مثال، تلويزيون شما، پايگاه تبليغ است. ديروز يكى از گزارشهاى خارجى را كه در ارتباط با اوضاع چچن بود، براى ما گذاشتند و نگاه كرديم. قضيّه از اين قرار بود كه تلويزيون خارجى، راجع به اوضاع چچن گزارش ميداد و همه ى حرفش اين بود كه «چچن، تحت تأثير اسلام است.» در بين گزارش، ناگهان صحنه يى را نشان داد كه در آن، جوانى را به پشت خوابانده بودند و بر او شلّاق ميزدند و او هم از ناراحتى، قيافه اش در هم شده بود. لحظه يى بعد، دوربين روى پيرمرد بدقيافه ى كريه المنظرى - كه آدم واقعاً ميبايست اگر به قيافه ى او با محبّت نگاه ميكرد، از خدا اجر ميخواست - زوم كرد كه مشغول گفتن «اللّه اكبر» بود! ببينيد! آنها اين گونه تبليغ ميكنند. راجع به اين صحنه، حتّى يك كلمه حرف هم نزده كه كسى - فرضاً - اعتراض كند يا اشكال بگيرد. امّا هر كس اين منظره را از تلويزيون ديده، ذهنيّتش اين است كه «اين مجازات اسلام؛ و آن هم عبادتش!» اينها هنرهاى تبليغ عليه ماست.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار كارگزاران حج و مبلّغان.

ص: 89

1377/10/15

بعضى از اين مطبوعات خارجى و امريكايى را كه پيش من مى آورند، نگاه ميكنم، مى بينم سرتا پا نسبت به جهت گيرى هاى خاصّى تعصّبِ محض است! حالا در آن دنيايى كه اسمش به آزاد انديشى و آزاد فكرى و آزاد خواهى در رفته و مشهور شده است، نسبت به مسائل خاصّى كاملاً متعصّبانه و جهت گيرانه موضع ميگيرند؛ منتها با روشهاى قشنگ تبليغى! آنها انصافاً در زمينه ى كار تبليغى از ما جلو هستند؛ در كارهاى تبليغى، خيلى واردتر و هوشمندترند! در نوشتن، در انتخاب مطلب، انتخاب تيتر و انتخاب جهت گيرى؛ چيزهايى را بشدّت مواظب اند و متعصّب اند.

صهيونيسم و اسرائيل؛ جزء مقدّسات مطبوعات بيگانه

در بسيارى از مطبوعات بيگانه كه انسان مى بيند - البتّه در مطبوعاتى كه ما دسترسى داشتيم و داريم و مطّلعيم - صهيونيسم و اسرائيل جزو مقدّسات است! حوادثى كه عليه اسرائيل، در منطقه ى عربى لبنان و امثال آن پيدا ميشود، جزو امور بين الغى است كه اندك حرفى درباره اش نيست.

مهارت رسانه يى صهيونيسم در مظلوم نمايى

يك چهره ى مظلوم فلسطينى در اين مطبوعات امريكايى مشاهده نميشود! مثلا تصوير كودكى كه پدرش كشته شده است و او دارد گريه ميكند! امّا يك حادثه كه در اسرائيل اتّفاق مى افتد و فردى كشته ميشود، چندين عكس از زن و بچّه و خانه اش چاپ ميكنند!(1)

1377/10/24

من تعدادى از اين مطبوعات امريكايى را گاهى نگاه ميكنم و غالباً در جريان يك شماى كلّى از اينها قرار ميگيرم. هرجا اتّفاقى بيفتد كه در آن، چهار نفر يا دو نفر صهيونيست كشته شوند، مطبوعات امريكايى براى اينكه احساس ترحّم مردم را نسبت به آنها جلب كنند؛ عكس بچّه هايشان، عكس زنانشان، عكس مادران پيرشان، گريه كردنشان، در تابوت گذاشتن و دفن كردنشان را چاپ ميكنند!

**********

(1) . در ديدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى.

ص: 90

نقش تبليغات امريكايى در وارونه جلوه دادن حقايق فلسطين

در غرب شبيه اين هرگز براى كشتارهاى دسته جمعى مسلمانان اتّفاق نيفتاده است! در «ديرياسين» در يك شب، در يك ساعت، چند صد نفر مرد، زن، بچّه، بزرگ و كوچك را گلوله باران كردند و از بين بردند، امّا انعكاسى در افكار عمومى غرب پيدا نكرد! لذا شما اگر مى بينيد جوان فرانسوى، يا انگليسى، يا امريكايى، به طور طبيعى احساس همدردى با عرب فلسطينى نميكند، بلكه به عكس، احساس همدردى با صهيونيست غاصب ميكند، به خاطر تبليغات است، و الّا چنانچه حقيقت قضيّه را آن چنان كه اتّفاق افتاده، در مقابل هر جوانى قرار دهند، نسبت به آن، احساس موضع دارد. طبيعت جوان اين است. جوان با ظلم مخالف است. جوان با زورگويى، با قلدرى و با ناحق طلبى هاى زورگويانه مخالف است.(1)

1379/12/26

رسانه هاى تبليغاتى مهمّ دنيا در انحصار صهيونيستها

دشمن، روشهاى تبليغاتىِ بسيار فعّالى دارد. امروز تقريباً همه ى رسانه هاى تبليغاتى مهمّ دنيا در انحصار دستگاه هاى زرسالارِ قدرتمندى است كه بر بسيارى از حكومتها تسلّط دارند. بسيارى از آنها صهيونيست و يا از همپيمانهاى صهيونيستهايند. اينها بى حساب و بى هدف تبليغ نميكنند، كسى را مورد تهاجم قرار نميدهند، يا كسى را بالا نميكشند؛ يا طمع دارند، يا هدفى دارند؛ بنابراين بايد مراقب بود.(2)

1380/11/11

امپراتورى خبرى دشمنان دنياى اسلام در كنترل صهيونيستها

به نقش رسانه ها و تبليغ ميرسيم. اين صحنه ى مبارزه، يك صحنه ى عمومى است. هر كس به قدر توانايى خود در سرتاسر دنياى اسلام وظيفه يى دارد و بايد نقشى ايفا كند. امروز دنيا، دنياى رسانه ها و تبليغ و تبيين است. امروز در مقابل شما امپراتورى خبرى دشمنان دنياى اسلام قرار دارد كه غالباً در كنترل صهيونيستهاست. امروز يك اتوبان يكطرفه ى خبر و تحليل از طرف رسانه هاى خبرى به سمت افكار

**********

(1) . در ديدار تشكلهاى مختلف دانشجويى دانشگاه هاى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 91

سياست صهيونيستها؛ در دست گرفتن رسانه هاى خبرى و تبليغى دنيا

عمومى دنيا - از جمله افكار عمومى كشورهاى عربى و اسلامى و خود مسلمانان - جارى است. صهيونيستها از آغاز شروع كار خود، به سمت رسانه هاى خبرى و تبليغى رفتند. يكى از سياستهاى آنها اين بود كه رسانه هاى تبليغى دنيا را قبضه كنند. امروز اين گونه است.(1)

1380/12/27

اتّصال بندِ ناف رسانه هاى متنوّع دنيا به صهيونيستها

واقعيّتهاى امريكا اين است؛ حكومت امريكا اين است؛ آن مشخّصه و مميّزه يى كه نظام امريكايى به دنيا نشان داده، اين است؛ نه آزادى انسان، نه برابرى انسان. كدام برابرى؟! شما هنوز هم بين سياه و سفيد برابرى قائل نيستيد. همين امروز هم از نظر شما رگه ى سرخ پوستى در يك نفر آدم در هر يك از مراحل گزينش ادارى، يك نقطه ضعف براى او محسوب ميشود. برابرى انسانها؟! آزادى فكر؟! شما حاضريد همين سخنرانى، يا سخنرانى آقاى رئيس جمهور را در رسانه هايتان در امريكا پخش كنيد؟ اگر آنجا آزادى فكر و آزادى بيان هست، همين سخنرانى نيم ساعته ى آقاى خاتمى را برداريد پخش كنيد. كدام آزادى فكر؟! رسانه ها متنوّع است، امّا بند ناف همه متّصل به دستگاه سرمايه دارى و سرمايه داران بزرگ امريكاست، كه اكثريّتشان در اختيار صهيونيستهاست! اين معنى آزادى رسانه ها در امريكا است؟! چرا به مردم دنيا دروغ ميگوييد؟(2)

1381/11/15

شما امروز حادثه يى مثل حادثه ى فلسطين را ببينيد، كه ديگر در آنجا جبهه ى حق و باطل معلوم است. ملّتى را از سرزمين آبا و اجدادى اش - كه استخوانهاى اجدادش در اين زمين دفن شده و همه ى تاريخ ميگويد كه اينجا مال اوست - و از خاك و زندگى و خانه و از حقّ انتخاب در كشور خودش محروم كردند، و يك عدّه بيگانه را از اروپا و اروپاى شرقى و روسيه و امريكا و از جاهاى ديگر جمع كرده اند و

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در همايش بين المللى رسانه هاى جهان اسلام در حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

(2) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى.

ص: 92

گفته اند شما اينجا را اداره كنيد! خ؛ اگر هيچ عامل ديگرى هم در اين بين نبود، همين اندازه نشان ميدهد كه حق و باطل كجاست؛ چه برسد به اينكه آن گروه بيگانه ى متصرّفِ اشغالگر، با انواع و اقسام روشهاى خشونت بار و سبع وار، آن جمعى را كه صاحب آن سرزمين هستند، نابود ميكند؛ يعنى ميزند، ميكوبد و ميكشد. ديگر حق و باطل از اين مُنحازتر و متمايزتر؟!

نقش رسانه هاى استكبارى در انحراف افكار عمومى در ماجراى غصب فلسطين

شما ببينيد همين را جماعتِ طرفدار حضورِ اسرائيل در اين منطقه - امريكا و خود صهيونيستها و بعضى دولتهاى ديگر - چگونه در افكار عمومى دنيا عوض كرده اند! يعنى افكار عمومى را طورى تغيير داده اند كه امروز در مقابل اين حوادث تلخ در دنيا حركت مهمّى انجام نگيرد. والّا اگر اين تبليغات نبود، ملّتهاى دنيا - ولو هيچ رابطه يى هم با فلسطين نداشتند - روزى نبود كه تظاهراتى به نفع مردم فلسطين راه نيندازند، اعتراضى نكنند، حكومتها را زير فشار قرار ندهند و دولتهاى خودشان را براى موضع گيرى تحتِ فشار نگذارند. اگر اين تبليغات نبود، اصلاً صحنه ى سياست دنيا عوض ميشد. اينها افكار عمومى را همان طور كه خودشان ميخواستند، تصرّف و هدايت كردند - به خاطر رعايت همان ترتيب منطقىِ كار رسانه يى - و اين دروغ بزرگ را در ذهن مردم جا انداختند.

*

سلطه ى رسانه يى صهيونيسم در خدمت ديكتاتورى پول و شهوت

يكى ديگر از پيامهايى كه بايد به ذهن مردم داده شود، حقيقت تلخى در دنياست كه عمداً سعى ميشود وجود محسوسِ آن ناديده گرفته شود و آن، ديكتاتورى پول و شهوت است. امروز پول در دنيا ديكتاتورى ميكند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق مى يابد، ولو به دست خودِ مردم. چون مردم در رأى دادن ها و اقدامات عمومى معمولاً تحت تأثير رسانه هايند و رسانه ها هم معمولاً در اختيار پولدارهاست. چند درصد رسانه هاى دنيا دست غيرصهيونيستها و غير سرمايه دارهاى بزرگ است؟ شايد بتوان گفت كه همه ى اين دستگاه هاى مهم و اثرگذارِ دنيا دست سرمايه دارهاى مهم و عمدتاً صهيونيستهاست. آنها هستند كه خبرگزاريها را اداره ميكنند، خبر توليد ميكنند و به همه ى دنيا ميفرستند و تلويزيونها را همان طور كه خودشان ميخواهند، اداره ميكنند.

ص: 93

حالا هم كه اين روشهاى ارتباطى جديد، اين سايتهاى اينترنتى و فعّاليّتهاى رفت و آمد سريع اطّلاعات در اختيار آنهاست. هر كس پول بيشتر دارد، ميخواهد در اين زمينه ها فعّاليّت بيشترى كند و مقصود خود را برآورده سازد. بنده بارها گفتم اينكه ميگويند رسانه ها و روزنامه ها در دنيا آزادند، درست است؛ امّا روزنامه ها مال چه كسانى اند؟ البتّه صاحبانِ روزنامه ها آزادند؛ هرچه ميخواهند، مينويسند؛ هرچه به صرفشان باشد، مينويسند و هرچه به صرفشان نيست، قطعاً نمى نويسند.(1)

1385/3/14

ترفندهاى تبليغاتى امپراتورى خبرى صهيونيسم عليه نظام جمهورى اسلامى

اين كولى بازى هاى تبليغاتى كه عليه ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى در دنيا، عمدتاً امريكاييها و رسانه هاى صهيونيستى و امپراتورى خبرى وابسته ى به صهيونيسم، به راه مى اندازند، روى چند نقطه دائم تأكيد ميكنند و دائم ياوه گويى هاى خودشان را تكرار ميكنند، براى اينكه شايد بتوانند جوّ دنيا را عليه نظام جمهورى اسلامى و عليه ملّت ايران تحريك كنند. آن چند نقطه: اوّل، اينكه عليه ايران اجماع جهانى است! دوم، اينكه ايران تهديد جهانى است! سوم، اينكه ايران در صدد ساختن بمب و سلاح هسته يى است! چهارم، اينكه ايران ناقض حقوق بشر است! همه ى حركت تبليغاتى دشمن بر روى اين چند جمله تكيه دارد و همينها را با زبانهاى مختلف، با انواع ترفندها، در دنيا تكرار ميكنند.(2)

**********

(1) . در ديدار مديران سازمان صدا و سيما.

(2) . در مراسم هفدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 94

فصل چهارم: مظلوم نمايى صهيونيسم

اشاره

1371/1/7

هدف تبليغات امريكايى و صهيونيستى؛ ارائه ى چهره ى مظلوم از يهوديانِ صهيونيستى و چهره ى خشن از فلسطينيها

درباره ى مسئله ى فلسطين، آنچه بنا دارم عرض كنم، اين مطلب است كه در اين قضيّه، نكته ى بسيار تلخى وجود دارد. اگر چه همه ى مسائل مربوط به سرزمين فلسطين تلخ است، امّا اين نكته، انصافاً گزنده است كه در تبليغات جهانى، در تمام اين چهل وپنج سال كه از اشغال فلسطين ميگذرد - بخصوص در اين يك، دو دهه ى اخير - سعى شده است نشان داده شود كه يهوديانى كه آمده اند و فلسطين را گرفته اند، مردمى مظلوم، داراى حق و مورد فشار و تعدّى هستند؛ امّا اعرابى كه تلاش ميكنند خانه هاى خودشان را پس بگيرند، مردمى خشن و زورگويند، كه به موازين پاى بند نيستند.

در دنيا، تبليغات امريكايى و صهيونيستى، اين دروغ بزرگ و اين فريب بى نظير را باوراندند كه خيلى گزنده و تلخ است. آنها حتّى در نشان دادن فيلم و عكس هم نكات اغوا كننده را رعايت ميكنند. مثلاً وقتى ميخواهند اعراب را در مجلّات يا روزنامه هاى خودشان نشان دهند، تصاويرى انتخاب ميكنند كه نشانگر يك عدّه زن و بچّه ى مظلوم آواره ى ستمديده نيست؛ يا جوانانى را كه با ظلم صهيونيستهاى ظالم پرپر ميشوند و از مواهب دنيا و همه ى خيرات روى زمين محروم شده اند، نشان نميدهند؛ بلكه يك چهره ى خشن چفيه بسته را نشان ميدهند كه اسلحه در دست دارد و ميگويند: «فلسطينيها اينهايند!»

از آن طرف، وقتى صهيونيستها و يهوديان روسى ميخواستند به فلسطين مهاجرت كنند، نميگفتند اينها غاصبند؛ اينها اهل فلسطين

ص: 95

نيستند كه به آنجا ميروند؛ اينها اهل روسيه اند، اهل اوكراينند، اهل كشورهاى اروپايى و اهل امريكايند كه هر كدام در سرزمين خود، جايى، مكانى، خانه يى، ثروتى، پولى و زندگى يى دارند؛ با اين حال به فلسطين ميروند تا حقّ يك فلسطينى را بگيرند، خانه ى او را صاحب شوند، ثروت و سرزمين او را غصب كنند و امكان تشكيل خانواده را از او بگيرند. اين را كه نميگفتند! مضاف بر اين، عوامل صهيونيست و امريكايى، در رسانه هاى خود، تصاوير يك عدّه زن و بچّه ى يهودى را با حال خستگى نشان ميدهند كه مردم دنيا بگويند: «عجب! چرا اين عربها با اين بيچاره هاى مظلوم، چنين رفتار ميكنند؟!»

اينها مظاهر استكبار جهانى است. نظام نوينى كه امريكاييها ميگويند، يعنى اين؛ يعنى كارى كنند كه همه ى دنيا، آن طور كه آنها ميخواهند، فكر كنند و حقايق را وارونه بفهمند!(1)

1372/7/14

مظلوم نمايى يهود و زمينه سازى ظلم

بايد به استقبال خطر بروند؛ واقعاً بايد با تهاجم فرهنگىِ موجودى كه الان ما را محاصره كرده است، مقابله كنند. ولى متأسّفانه در اين فكرها نيستند. الان ببينيد غربيها چه ميكنند! يك نمونه اش اين صهيونيستها! از بعد از جنگ جهانى دوم تا به حال، مرتّب فيلم ضدّ آلمان ساخته ميشود! گور پدر نازيسم و هيتلر؛ امّا مگر اينها بهتر از هيتلرند؟! همين مظلومهايى كه در روسيه و در آلمان و در هر گوشه ى دنيا، داد مظلوميّت بلند كرده اند كه عليه ما چه كرده اند، ببينيد حالا خودشان چه ميكنند! بچّه ى چهارده، پانزده ساله را ميگيرد و آن قدر بى ملاحظه است كه جلوى چشم دوربين كه چشم بسيار غمّاز و افشاگرى هم هست، با سنگ ميزند استخوان دست او را ميشكند! ديگر بيشتر از اين وحشيگرى در دنيا سراغ داريد؟! مگر آلمانها بيشتر از اين ميكردند؟! اين آدمى كه دست را جلوى دوربين ميشكند، اگر يك وقت لازم باشد، در كوره ى آدم سوزى نمى اندازد، يا كار اجبارى از او نميكشد؟! اين همان عنصر است!

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 96

فيلم سازى صهيونيستها درباره ى مظلوميّت يهوديها

تقريبا پنجاه سال است كه اينها عليه آلمانها و مظلوميّت يهوديها، فيلم ميسازند. يعنى واقعاً كار ميكنند. الان افكار عمومى دنيا، آن قدرى كه جنايتكارها را قبول دارد، شما را قبول ندارد كه يك مسلمان مظلوم ايرانى هستيد و سالهاى متمادى، پدر كشور را درآوردند. حالا اگر يك كلمه بخواهيد حرف بزنيد، قبولتان ندارند! آن فلسطينى را قبول ندارند! همينهايى كه شما ميخواهيد برايشان فيلم بسازيد، در افكار عمومى دنيا، يك مشت آدم بى فرهنگ بى تربيتِ خشن اند! امّا آن صهيونيستِ غاصبِ ظالم، الان در افكار عمومى دنيا، يك فرشته ى مظلوم است!(1)

1377/10/15

مطبوعات امريكايى؛ تصويرگر مظلوم نمايى هاى اسرائيل

در بسيارى از مطبوعات بيگانه كه انسان مى بيند - البتّه در مطبوعاتى كه ما دسترسى داشتيم و داريم و مطّلعيم - صهيونيسم و اسرائيل جزو مقدّسات است! حوادثى كه عليه اسرائيل، در منطقه ى عربى لبنان و امثال آن پيدا ميشود، جزو امور بين الغى است كه اندك حرفى درباره اش نيست. يك چهره ى مظلوم فلسطينى در اين مطبوعات امريكايى مشاهده نميشود! مثلا تصوير كودكى كه پدرش كشته شده است و او دارد گريه ميكند! امّا يك حادثه كه در اسرائيل اتّفاق مى افتد و فردى كشته ميشود، چندين عكس از زن و بچّه و خانه اش چاپ ميكنند!(2)

1377/10/24

مهارت مطبوعات امريكايى در جلب احساس ترحّم مردم دنيا نسبت به صهيونيستها

من تعدادى از اين مطبوعات امريكايى را گاهى نگاه ميكنم و غالباً در جريان يك شماى كلّى از اينها قرار ميگيرم. هرجا اتّفاقى بيفتد كه در آن، چهار نفر يا دو نفر صهيونيست كشته شوند، مطبوعات امريكايى براى اينكه احساس ترحّم مردم را نسبت به آنها جلب كنند؛ عكس بچّه هايشان، عكس زنانشان، عكس مادران پيرشان، گريه كردنشان، در تابوت گذاشتن و دفن كردنشان را چاپ ميكنند!

**********

(1) . در نقد فيلم «بدوك» در حضور عوامل سازنده ى فيلم.

(2) . در ديدار اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى.

ص: 97

در غرب شبيه اين هرگز براى كشتارهاى دسته جمعى مسلمانان اتّفاق نيفتاده است! در «ديرياسين» در يك شب، در يك ساعت، چند صد نفر مرد، زن، بچّه، بزرگ و كوچك را گلوله باران كردند و از بين بردند، امّا انعكاسى در افكار عمومى غرب پيدا نكرد! لذا شما اگر مى بينيد جوان فرانسوى، يا انگليسى، يا امريكايى، به طور طبيعى احساس همدردى با عرب فلسطينى نميكند، بلكه به عكس، احساس همدردى با صهيونيست غاصب ميكند، به خاطر تبليغات است، و الّا چنانچه حقيقت قضيّه را آن چنان كه اتّفاق افتاده، در مقابل هر جوانى قرار دهند، نسبت به آن، احساس موضع دارد. طبيعت جوان اين است.(1)

1378/10/10

تأثير دروغ پردازى هاى رسانه هاى صهيونيستى بر نخبگان و افكار عمومى

تسلّط غاصبانه ى صهيونيست ها بر فلسطين سه ركن داشت: يك ركنش عبارت از قساوت با عربها بود. برخوردشان با صاحبان اصلى، با قساوت و خشونت شديد همراه بود. با اينها هيچ گونه مدارا نمى كردند. ركن دوم، دروغ به افكار عمومى دنيا بود. اين دروغ به افكار عمومى دنيا، يكى از آن حرفهاى عجيب است. اين قدر اينها به وسيله ى رسانه هاى صهيونيستى كه دست يهوديها بود، دروغ گفتند - هم قبل از آن و هم بعد از آن، اين دروغها گفته ميشد - كه به خاطر همين دروغها، بعضى از سرمايه داران يهودى را گرفتند! خيلى ها هم دروغهاى آنها را باور كردند. حتّى اين نويسنده ى فيلسوف اجتماعى فرانسوى - «ژان پل سارتر» - را نيز كه خودمان هم در جوانى چندى شيفته ى اين آدم و امثال او بوديم، فريب دادند. همين «ژان پل سارتر» كتابى نوشته بود كه بنده در سى سال قبل آن را خواندم؛ نوشته بود: «مردمى بى سرزمين؛ سرزمينى بى مردم»! يعنى يهوديها مردمى بودند كه سرزمينى نداشتند؛ به فلسطين آمدند كه سرزمينى بود و مردم نداشت! يعنى چه مردم نداشت؟ يك ملّت در آنجا بود و كار ميكرد. شواهد زيادى هم هست. يك نويسنده ى خارجى ميگويد در سرتاسر سرزمين

**********

(1) . در ديدار تشكّلهاى مختلف دانشجويى دانشگاه هاى تهران.

ص: 98

فلسطين، مزارع گندم مثل درياى سبزى بود كه تا چشم كار ميكرد، ديده ميشد. سرزمين بى مردم يعنى چه؟! در دنيا اين طور وانمود كردند كه فلسطين يك جاى متروكه ى مخروبه ى بدبختى بود؛ ما آمديم اينجا را آباد كرديم! دروغ به افكار عمومى!

هميشه سعى ميكردند خودشان را مظلوم جلوه دهند؛ الان هم همين طور است! در اين مجلاّت امريكايى - مثل «تايم» و «نيوزويك» - كه بنده گاهى به اينها مراجعه دارم، اگر كوچك ترين حادثه يى عليه يك خانواده ى يهودى اتّفاق بيفتد، عكس و تفصيلات و سنّ كشته شده و مظلوميّت بچّه هايش را بزرگ ميكنند؛ امّا صدها و هزارها مورد قساوت نسبت به جوانان فلسطينى، خانواده هاى فلسطينى، بچّه هاى فلسطينى، زنهاى فلسطينى، در داخل فلسطين اشغال شده و در لبنان اتّفاق مى افتد، ولى كمترين اشاره يى به آنها نميكنند!(1)

1380/2/4

اشغال فلسطين؛ طرحى راهبردى براى جلوگيرى از اتّحاد، پيوستگى و قدرتمندى مسلمانان

اشغال اين سرزمين بر اساس يك طرح چندجانبه، پيچيده و با هدف جلوگيرى از اتّحاد و پيوستگى مسلمانان و پيشگيرى از تأسيس مجدّد حكومتهاى قدرتمند مسلمان بود. دلايلى در دست است كه نشان ميدهد صهيونيستها با نازيهاى آلمان روابط نزديك داشتند و ارائه ى آمارهاى اغراق آميز از كشتار يهوديان، خود وسيله يى براى جلب ترحّم افكار عمومى و زمينه سازى براى اشغال فلسطين و توجيه جنايات صهيونيستها بوده است.

مظلوم نمايى در افكار عمومى براى زمينه سازى اشغال فلسطين

حتّى دلايلى در دست است كه عدّه يى از اراذل و اوباشِ غيريهودىِ شرق اروپا را به نام يهودى به فلسطين كوچانيدند، تا با پوشش حمايت از بازماندگان قربانيان نژادپرستى، يك حكومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب كنند و پس از سيزده قرن، يك گسستگى بين مشرق و مغرب اسلامى ايجاد نمايند. در آغاز، مسلمانان غافلگير شدند؛ چون از كنه طرح صهيونيستها و حاميان غربى آنها مطّلع نبودند. عثمانى شكست خورد؛ قرارداد «سايكس - پيكو» به طور محرمانه براى تقسيم كشورهاى اسلامىِ

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

ص: 99

خاورميانه بين فاتحين جنگ منعقد شد؛ جامعه ى ملل قيموميّت فلسطين را به عهده ى انگليسيها گذاشت؛ آنها هم به صهيونيستها وعده ى مساعدت دادند و با مجموعه يى از طرحهاى حساب شده، يهوديان را به فلسطين آوردند و مسلمانان را از خانه و كاشانه ى خويش آواره كردند.(1)

1380/11/11

امروز دنيا، دنياى رسانه ها و تبليغ و تبيين است. امروز در مقابل شما امپراتورى خبرى دشمنان دنياى اسلام قرار دارد، كه غالباً در كنترل صهيونيستهاست. امروز يك اتوبان يكطرفه ى خبر و تحليل از طرف رسانه هاى خبرى به سمت افكار عمومى دنيا - از جمله افكار عمومى كشورهاى عربى و اسلامى و خود مسلمانان - جارى است. صهيونيستها از آغاز شروع كار خود، به سمت رسانه هاى خبرى و تبليغى رفتند. يكى از سياستهاى آنها اين بود كه رسانه هاى تبليغى دنيا را قبضه كنند. امروز اين گونه است. آنها از اوّل كار، يك شگرد تبليغى را انتخاب كردند كه بسيار مهم و تعيين كننده بود و تا امروز تأثيرگذار بوده است؛ آن شگرد تبليغى عبارت است از مظلوم نمايى.

مظلوم نمايى؛ مهم ترين كار هميشگى صهيونيستها در دنياى تبليغات

براى مظلوم نمايى، داستانها و افسانه هاى فراوانى جعل شد؛ خبرهايى ساخته شد و تلاشهاى بى وقفه يى انجام گرفت. امروز هم در نهايت سفّاكى، باز همان تبليغات ادامه دارد؛ يعنى باز هم مهمترين كار صهيونيستها در دنياى تبليغات، مظلوم نمايى است. اينها مسئله ى نگرانى روانى يهوديان را مطرح كردند و گفتند چون يهوديان در طول قرنهاى متمادى زير فشار بودند، از لحاظ روانى دچار نگرانى اند و به امنيّت روانى احتياج دارند. صهيونيستها در مذاكرات با سران كشورهاى غربى و بعدها در گفتگوهاى خود با كشورهاى اسلامى و عربى، مسئله ى امنيّت روانى را مطرح كردند و گفتند ما به امنيّت روانى احتياج داريم و بايد امنيّت روانى ما تأمين شود. اين امنيّت روانى يعنى چه؟ هيچ معناى مشخّص و هيچ پايانى ندارد. هر اقدامى

**********

(1) . در مراسم گشايش كنفرانس بين المللى حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 100

بخواهد انجام بگيرد، اگر به سودشان نباشد، به بهانه ى امنيّت روانى، ميتوانند آن را خنثى كنند. بسيارى را در دنيا قانع كردند كه به امنيّت روانى احتياج دارند و بايد امنيّت روانى آنها تأمين شود.

برآوردن نياز اسرائيل در مورد امنيّت روانى، مشكل تر است از چشم پوشيدن از سرزمين. شما وقتى سرزمين را از دست ميدهيد، ميدانيد چه چيزى را از دست داديد؛ امّا وقتى ميخواهيد خواسته ى اسرائيل را در مورد امنيّت روانى برآورده كنيد، نميدانيد تا كجا بايد تسليم شويد و تا كجا بايد امتياز بدهيد. اين امتيازدهى، پايانى ندارد؛ مرتّب بايد امتياز داد. تجربه ى اروپا در اين مورد، عبرت آموز است. دولت آلمان صدوپنجاه ميليارد مارك به عنوان خسارت به يهوديان داد، امّا خسارت يهوديان از آلمان هنوز تمام نشده است؛ باز هم خسارت طلبكارند و بايد به آنها داده شود! آنچه يهوديان با آلمان كردند، كم و بيش با برخى كشورهاى اروپايى ديگر - مثل اتريش، سوئيس، فرانسه، حتّى تا چند سال قبل با واتيكان - نيز انجام دادند. همه بايد خسارت بدهند؛ اين خسارت تمام شدنى نيست!

روشهاى تبليغى صهيونيستها در امر مظلوم نمايى

در بعد روانى، اسرائيليها فعّاليّتهاى بسيار مهمّى دارند. همه ى سياستمداران، خبرنگاران، روشنفكران، كارگزاران و نخبگان غرب بايد در مقابل بناى يادبود كوره ى آدم سوزى سر تعظيم فرود بياورند؛ يعنى همه، داستانى را كه اصل صحّت آن معلوم نيست، مورد تأكيد قرار دهند و خود را بدهكار آن داستان قلمداد كنند. اينها روشهايى است كه در تبليغ دارند و همه معطوف به «مظلوم نمايى» است.(1)

1382/3/5

ساخت هزاران فيلم براى نشان دادن مظلوميّت يهود و ديگر اهداف استعمارى

قبل از انقلاب ميگفتند هنر براى هنر. يعنى به ما كه رسيدند، گفتند هنر براى هنر؛ امّا خودشان از فيلمهاى هاليوودى و انواع و اقسام فيلمهاى ديگر براى پيش بردن اهداف استعمارى امريكا استفاده ميكردند! يعنى در اين صورت، هنر كاملاً در خدمت هدفها و فكرها و ايدئولوژى هاست. شما ببينيد براى نشان دادن مظلوميّت يهود و برپا

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در همايش بين المللى رسانه هاى جهان اسلام در حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 101

نگه داشتن اين دولت جعلى و ناماندگار - قطعاً اسرائيل يك دولت ناماندگار است؛ در دنيا ماندنى نيست و بلاشك از بين خواهد رفت - هزارها فيلم ساخته اند.

خب؛ اگر هنر براى هنر است، چرا اين كار را كردند؟! هنر براى صاحب هنر، هنر براى خالق هنر و هنر براى آن كسى است كه هنر را به ما داد: اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ اَلَّذِي خَلَقَ(1) ؛ اِقْرَأْ وَ رَبُّكَ اَلْأَكْرَمُ(2) ؛ ما بايد به نام خدا و براى خدا بخوانيم. هنر بايد اين جهات را داشته باشد و به نظر من اين دو جهت بايد رعايت شود.(3)

**********

(1) . سوره ى علق، آيه ى 1.

(2) . سوره ى علق، آيه ى 3.

(3) . در ديدار اصحاب فرهنگ و هنر.

ص: 102

اشغال اين سرزمين] فلسطين [بر اساس يك طرح چندجانبه، پيچيده و با هدف جلوگيرى از اتّحاد و پيوستگى مسلمانان و پيشگيرى از تأسيس مجدّد حكومتهاى قدرتمند مسلمان بود. (1380/2/4)

بخش دوم: غدّه ى سرطانى

اشاره

فصل اوّل: تاريخچه و شيوه ى غصب

فصل دوم: علل اصلى تشكيل رژيم صهيونيستى

فصل سوم: ملّت جعلى

فصل چهارم: رؤياى نيل تا فرات

فصل پنجم: جنايتها

فصل ششم: امريكا؛ حامى رژيم صهيونيستى

ص: 103

ص: 104

فصل اوّل: تاريخچه و شيوه ى غصب

اشاره

1377/10/24

سير تاريخى غصب فلسطين

جوان، طبيعتش ظلم ستيزى و مقابله با قلدرى است. جوان، طبيعتش اين است كه وقتى ببيند دولتى در صحنه ى بين الملل، در عرصه ى عالم وجود دارد كه اساس موجوديّتش عبارت است از ظلم - نظام و حكومت صهيونيستى اساسش ظلم است ديگر - با آن مخالف خواهد بود. خوب است شما تاريخچه ى فلسطين را بخوانيد. اين كتاب «سرگذشت فلسطين»(1) و كتابهاى فراوان ديگرى را كه در باب مسئله ى فلسطين است، بخوانيد. ببينيد صهيونيستها اين نقطه ى بسيار مهمّ خاورميانه را با چه ترفندهايى به دست آورده اند! اوّل رفتند زمينهاى فلسطينيها را خريدند - البتّه عدّه يى يهودى آنجا بودند و انگليسيها آنجا قيموميّت داشتند - هدف اين بود كه آنجا را بگيرند. هدف را اوّل در آن كنگره ى بزرگ صهيونيسم - در سال 1897 - مشخّص كردند كه بايد سرزمين فلسطين گرفته شود. اينجا نكته ى اساسى است. آن وقت هنوز امريكا مطرح نبود؛ براى انگليسيها هم مهم بود كه اين نقطه را بگيرند. به ياد بياوريد كه آن روز، هنوز كشور عثمانى بود و انگليسيها در اين منطقه، جاى پايى نداشتند. بعد از جنگ بين الملل اوّل، كشور عثمانى از هم پاشيده شد. آن وقت اردن و عراق و مصر و حجاز و غيره، در واقع تحت قيموميّت و حمايت انگليسيها درآمد.

**********

(1) . كتاب «سرگذشت فلسطين» اثر اكرم زعيتر فلسطينى با ترجمه ى حجت الاسلام والمسلمين هاشمى رفسنجانى، چاپ بوستان كتاب قم.

ص: 105

لبنان و سوريه و اينها هم در اختيار فرانسه قرار گرفت - فاتحين جنگ بين الملل، تقسيم كردند - ليكن آن روزى كه بحثِ گرفتن سرزمين فلسطين و گذاشتن يهوديها و صهيونيستها در آن مطرح شد، هنوز اين خبرها نبود. براى انگليسيها خيلى مهم بود كه اينجا يك جا پا داشته باشند.

بعد از آنكه جنگ بين الملل اوّل تمام شد، تقريباً آغاز حكومت پهلوى در ايران است. آنها در اين مدّت، مقدارى زمينهاى فلسطينيها را در داخل فلسطين خريدند و تعدادى از صهيونيستها را وارد كردند. بين صهيونيستها - يعنى يهوديها - و مسلمانان اختلافاتى به وجود مى آمد. سربازان انگليسى براى يهوديها به طور قاچاق، اسلحه وارد كردند و جنگهاى داخلى راه انداختند! نهضتهايى را كه آگاهانه شروع شده بود - از طرف آنهايى كه مى فهميدند اينها چه كار مى كنند - سركوب كردند! بعد هم رسماً در قسمتى از كشور فلسطين - در سال 1948 - يك دولت صهيونيستى درست كردند و آنجا گذاشتند! بعد هم در پى جنگهاى مختلف - در سال 1956 و در سال 1974 - بخشهاى گوناگون ديگر را از فلسطين گرفتند و اين فلسطين كنونى را تبديل به دولت اسرائيل كردند! يعنى دولتى كه بر اساس زور و ظلم و بيرون كردن مسلمانان و صاحبان خانه، در درجه ى اوّل، تحت كمك مستقيم انگليسيها به وجود آمد؛ بعد كه امريكاييها در صحنه آمدند و فعّال شدند، در اختيار آنها و ديگر كشورهاى اروپايى و شوروى آن روز قرار گرفت.(1)

1378/10/10

ادّعاى صلح؛ ترفندى براى ادامه ى اشغالگرى

ترفند صهيونيستها و پشتيبانانشان - كه دولت امريكا مهم ترين پشتيبان آنهاست - اين است كه از نام زيباى صلح استفاده ميكنند: آقا! صلح كنيد؛ اين حرفها چيست؟! بله؛ صلح چيز خيلى خوبى است؛ امّا صلح كجا و با چه كسى؟! كسى وارد خانه ى شما شده، به زور در را شكسته و شما را كتك زده، به عيال و اولادتان اهانت كرده و از سه اتاقى كه

**********

(1) . در ديدار تشكّلهاى مختلف دانشجويى دانشگاه هاى تهران.

ص: 106

شما داريد، دو تا و نصفش را گرفته نشسته است؛ بعد بگويد شما چرا بى خودى مرتّب به اين و آن شكايت ميكنيد؛ مرتّب دعوا و معارضه ميكنيد؛ بياييد با هم صلح كنيم.

آيا اين صلح شد؟! صلح اين است كه شما از خانه بيرون برويد؛ اگر با هم جنگى داشتيم، آن وقت بيايند صلحمان بدهند. شما در خانه ى ما نشسته ايد؛ شما در اينجا اين همه جنايت كرده ايد؛ شما همين حالا هم اگر دستتان برسد، كوتاهى نداريد. همين الان رژيم صهيونيستى تقريباً روزانه به جنوب لبنان حمله ميكند؛ نه به مبارزان لبنان، بلكه به روستاهاى جنوب لبنان، به مدرسه هاى جنوب لبنان. همين چند روز قبل از اين، به يك مدرسه ى جنوب لبنان حمله كرد و جمعى از بچّه هاى كوچك را كشت! اينها كه تجاوزى نكرده بودند؛ اينها كه اسلحه يى به دست نگرفته بودند. طبيعت، طبيعت متجاوز است. آن روزى كه صهيونيستها وارد لبنان شدند و در ديرياسين و بقيّه ى جاها آن طور قتل عام كردند، كسى با آنها كارى نكرده بود. اقلاًّ آن عدّه مردم كارى نكرده بودند؛ البتّه چرا، يك عدّه جوانان غيور عرب با آنها مى جنگيدند. همان روز هم ميگفتند چرا داخل خانه ى ما آمده ايد و اين كارها را ميكنيد؛ امّا آن مردمى كه مورد ستم آنها قرار ميگرفتند و از مزارع و روستاهايشان آن طور با قتل عام اخراج ميشدند كه كارى نكرده بودند.

زورگويى، خشونت و قساوت؛ پايه هاى اساسى رژيم صهيونيستى

بنابراين، طبيعت اين رژيم، تجاوز است. رژيم صهيونيستى، اصلاً بر پايه ى زورگويى و خشونت و قساوت بنا شده است و پيش ميرود. بدون اين، پيشرفتى نميداشت و بعد از اين هم نخواهد داشت. ميگوييد با اين رژيم صلح كنيد؟! چه صلحى؟!

اگر آنها به حقّ خودشان قانع شوند - يعنى خانه را كه فلسطين است، به صاحبان خانه واگذار كنند و سراغ كار خودشان بروند؛ يا از دولت فلسطين اجازه بگيرند و بگويند به ما اجازه دهيد تعدادى از ما، يا همه ى ما در اين كشور بمانيم - كسى با آنها جنگى نخواهد داشت. جنگ اين است كه آنها غاصبانه و زورگويانه وارد خانه ى ديگران شده اند، آنها را از خانه بيرون كرده اند و الان هم به آنها ظلم ميكنند.

ص: 107

الان هم به همه ى كشورهاى منطقه ظلم ميكنند و تهديدى براى همه هستند؛ بنابراين اينها صلح را هم مقدّمه يى براى تجاوز بعدى ميخواهند! اگر صلحى برقرار شود، مقدّمه يى است براى اينكه بعد بتوانند طور ديگرى تجاوز و تعدّى كنند.

مذاكرات به اصطلاح صلح؛ ترفند صهيونيستها در راستاى اشغال كامل

يكى از مسائلى كه امروز مطرح ميشود، براى اينكه قضيّه ى فلسطين به دست فراموشى سپرده شود و از طرح آن در افكار عمومى امّت اسلامى جلوگيرى كند، همين مذاكرات به اصطلاح صلحى است كه بين گروهى از فلسطينيها - يعنى همين عرفات و دارودسته ى او - با اسرائيليها در جريان است؛ يعنى قضيّه ى سازش و حكومت به اصطلاح خودمختار فلسطينى و از اين حرفها. اين هم يكى از آن زشت ترين فريبها و ترفندهاى اسرائيلى هاست كه متأسّفانه عدّه يى از مسلمانان و عدّه يى از خود فلسطينيها به دام آن افتاده اند.

يكى از حرفهايى كه امروز مطرح ميكنند، همين مسئله ى مذاكرات سازش بين اين جماعت و سران اسرائيل است، كه يكى از آن زشت ترين ترفندهاست. چرا؟ به خاطر اينكه بر اساس بهترين فرضها در آخرين مذاكراتى كه اينها انجام دادند - به قول خودشان «واى ريور 2» - اگر همه ى اين تعهّداتى كه اسرائيليها كردند، تحقّق پيدا كند، آنچه كه گير اين جماعت فلسطينىِ بيچاره مى آيد، اندكى بيش از چهار درصد سرزمين فلسطين است! يعنى از اين كشور فلسطينى كه متعلّق به فلسطينى هاست و همه اش را مردم فلسطين مالك اند و حقّ آنهاست، چهار درصدش را به اينها ميدهند؛ آن هم چطور چهار درصدى؟! اين چهار درصد، در يك جا مجتمع نيست؛ شايد در ده جا تكّه تكّه شده و متفرّق است! به آن كسانى هم كه گفتند بياييد شما اينجا حكومت تشكيل دهيد - كه همين دارودسته ى اين روسياهان باشند - به هيچ وجه اجازه ندادند كه مثل يك حكومت عمل كنند. از اينها خواستند به آنجا بروند و مواظب باشند كه فلسطينيهاى اين منطقه عليه دولت اسرائيل اقدامى نكنند! يعنى منطقه ى محدودِ كوچك متفرّقِ غيرقابل اداره يى را به عنوان يك كشور، به صورت ناقص و نيمه كاره در اختيار اينها قرار دادند! آنچه اينها در مقابل بايد انجام

ص: 108

دهند، اين است كه علاوه بر خود آن دستگاه هاى امنيّتى اسرائيل، اينها هم عليه فلسطينيهاى مبارزِ داخل سرزمين اشغالى، اقداماتى بكنند! خيانت از اين بالاتر؟!

نقش خيانت عرفات و گروهش در تكميل اشغالگرى صهيونيستها

خيانت اين كسانى كه به نام فلسطينيها اين كار را انجام ميدهند، از همه ى خيانتهايى كه تا امروز به فلسطين شده، زشت تر و سهمگين تر و بدتر است! هيچ كارى هم براى آن مردم، نه كردند و نه ميتوانند بكنند. يك نويسنده ى فلسطينىِ عربِ ساكن امريكا نوشته است كه اين دارودسته ى عرفات، هنوز نتوانسته اند زباله هاى شهر غزّه را از خيابانها جمع كنند؛ امّا در همين مدّت، پنج سازمان امنيّتى و اطّلاعاتى تشكيل دادند كه جاسوسى مردم را ميكنند! اين شد دولت فلسطين؟! اين شد بازگشت مردم فلسطين؟! اين شد احقاق حقّ فلسطين؟! اين قدر اينها بى شرمند!

همان وقتى كه اين شخص، اوّلين مذاكرات را با اسرائيليها كرد، من گفتم او، هم خائن است و هم احمق! اگر خائن بود، امّا عاقل بود، بهتر از اين عمل ميكرد! البتّه بنده درست نميدانم؛ حدس ميزنم كه امريكاييها و سازمانهاى جاسوسى اسرائيل از نقاط ضعف اينها استفاده كردند. اينها نقاط ضعف زياد دارند؛ اهل دنيايند. وقتى دين در كار نباشد، همين طور ميشود. اينها در طول اين چند سالى كه مشغول اداره ى سازمان آزاديبخش فلسطين بودند، خدا ميداند كه از لحاظ مالى و از لحاظ رفتارى و اخلاقى چه مشكلاتى داشتند؛ آنها هم ظاهراً روى همان نقاط تكيه كردند. از طرفى هم خسته شدن و بريدن و از آرمانها چشم پوشيدن، اينها را به اين ورطه ى هولناك و اين مرداب هلاكت و بدبختى و لعنت ابدى انداخت. شما خيال ميكنيد هيچ فلسطينى يى ممكن است وجود داشته باشد كه اينها را از ته دل لعن نكند؛ مگر اينكه جزو عمله و اكله ى خود اينها و در منافع با اينها سهيم باشد؟ بين چهار تا پنج ميليون نفر آواره ى فلسطينى، بيرون از فلسطين اند؛ در حدود سه ميليون نفر فلسطينى در داخل اند. بايد ديد

ص: 109

اينها درباره ى فلسطين چه نظرى دارند. اينها مشتهايشان محكم است؛ اينها دلهايشان پُر خون است.(1)

1385/1/25

شرايط فلسطين در آغاز غصب توسط صهيونيستها

فلسطين دهه ى 1940 را در نظر بياوريد: سرزمينى در قلب دنياى عرب، كشورى فقير، حكومتى ضعيف، مردمى بى خبر و همسايگانى دست نشانده ى استعمار؛ ثروتمندترين و مسلّح ترين و شريرترين دولت غربى، به تحريك صهيونيستها، آن را از دست مسلمانان بيرون مى آورد و به يك حزب نژادپرست و جرّار و تروريست مى سپارد. همه ى دولتهاى غربى و هر دو قطب سياسى متخاصم عالم به آن كمك ميكنند؛ دولتهاى دست نشانده ى منطقه از قبيل ايرانِ پهلوى و بعضى ديگر به اسلام و عربيّت پشت كرده، در خدمت آن قرار ميگيرند؛ پول و سلاح و علم و صنعت از سوى همه در اختيارش گذاشته ميشود؛ امريكا مانند قيّم و وكيل مدافع و كارپرداز او عمل ميكند و شوروى هم تنها در اين مسئله با امريكا هيچ مخالفتى نميكند؛ قطعنامه هاى سازمان ملل در همان حدّ ضعيف و محافظه كارانه اش هم از سوى دولت جعلى و ياغى صهيونيست مورد بى اعتنايى كامل قرار ميگيرد؛ با پشتگرمى امريكا و اروپا به مصر، به سوريه، به اردن، به لبنان، حمله ى نظامى ميكند و بخشهايى را به قصد تصرّف دائم اشغال ميكند؛ بى محابا از ترور و قتل و غارت حرف ميزند و تهديد ميكند و تروريستهاى معروف، يكى پس از ديگرى در آن به حكومت ميرسند، كه آخرين آنها جنايتكار معروف «صبرا و شتيلا» ست. ده ها سال در صحنه ى فلسطين، دولت غاصب با چهره يى خشن، بى انعطاف، طلبكار و شكست ناپذير باقى ميماند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز قدس.

(2) . در سومين كنفرانس بين المللى قدس و حمايت از حقوق مردم فلسطين.

ص: 110

فصل دوم: علل اصلى تشكيل رژيم صهيونيستى

اشاره

1364/2/27

علّت واقعى اشغال فلسطين

مسئله، مسئله ى خانه دار كردن يك مشت آواره در گوشه و كنار دنيا نبود. امروز آن كسانى كه دارند سياستهاى اسرائيلى و صهيونيستى را طرّاحى ميكنند، يهوديان دنيا نيستند؛ پاره هاى اصلى بدنه ى استكبار جهانى هستند كه دارند اسرائيل را ميگردانند؛ چه از داخل، چه از خارج. مسئله، مسئله ى يهوديها نيست. يهودى در دنيا زياد است كه اسرائيل را قبول ندارد، با صهيونيسم دشمن است، با روشهاى ظالمانه و قساوت آميزى كه جلّادان صهيونيستى و امريكايى در لبنان و فلسطين و سوريه و در جاهاى ديگر به وجود آوردند، بشدّت بد است. مسئله، مسئله ى اسكان يهوديها نبود؛ اسكان يك ملّت آواره نبود. ميتوانستند در سرزمينهاى ديگر دنيا نقاطى را پيدا كنند، اينها را ببرند آنجا اسكان بدهند. اگر دلشان خيلى ميسوخت، ميتوانستند منطقه ى كوچكى در اروپا درست كنند، يهوديها را آنجا جمع كنند.

رژيم صهيونيستى؛ استانى از استكبار جهانى غرب در وسط ملّتهاى عربى و اسلامى

اين دولت را از لحاظ تكنولوژى و پيشرفتهاى صنعتى در حدّ پيشرفته ترين كشورهاى دنيا ساختند، نيروى انسانى متخصّص خودشان را در اختيارش گذاشتند، پولشان را در اختيارش گذاشتند، سلاحشان را در اختيارش گذاشتند؛ يعنى در حقيقت يك استانى از استكبار جهانى غرب به نام اسرائيل در وسط ملّتهاى عربى و اسلامى به وجود آوردند و يك ملّت را آواره كردند. مسئله ى فلسطين، يك

ص: 111

چنين مسئله يى است؛ لذاست كه مسئله ى فلسطين بر خلاف تصوّر بسيارى از گويندگان و نويسندگان و زمامداران كشورهاى عربى، يك مسئله ى صرفاً ملّى يا ناسيوناليستى عربى نيست؛ يك مسئله ى اسلامى است.

*

رژيم صهيونيستى؛ اهرم فشار قدرتمندان جهانى در قلب ملّتهاى اسلامى

مسئله ى فلسطين اشغالى به طور خلاصه عبارت است از اينكه قدرتمندان جهانى چون حدس ميزدند كه چه خطر بزرگى در اين منطقه آنها را تهديد ميكند - يعنى امّت واحد اسلامى و وحدت اسلامى - خواستند يك اهرم فشارى، درست در قلب ملّتهاى اسلامى به وجود آورند؛ لذا رژيم صهيونيستى با هدف ايجاد تفرقه، تشنّج، فتنه و جلوگيرى از رشد نهضتهاى آزاديبخش، به وجود آمده است. مسئله اين نبود كه بخواهند براى يك مشت يهودى، يك وطن به وجود بياورند؛ اين حرفى است كه در دنيا تبليغ كردند و هنوز هم در ميان ملّتهاى اروپايى و امريكايى دارند تبليغ ميكنند؛ ميگويند غرض اين بود كه يك مشت يهودىِ آواره ى سرگردان از اطراف دنيا يك جا جمع شوند، توسرى نخورند، با هم زندگى كنند؛ كه با گفتن اين هدف دروغين و اين داستان دروغين، رقّت ملّتها را جلب ميكنند. مردم امريكا، مردم اروپا ميگويند خب، يك مشت آدم بيچاره يك گوشه يى جمع شده اند و دارند زندگى ميكنند؛ اين عربها چه كارشان دارند؟!(1)

1364/10/26

هدف تشكيل رژيم صهيونيستى؛ ايجاد تفرقه، تشنّج و فتنه و جلوگيرى از رشد نهضتهاى آزاديبخش

آقاى رئيس جمهور! رژيم صهيونيستى و اشغالگر قدس و دشمن اسلام و عرب، با هدف ايجاد تفرقه و تشنّج و فتنه و جلوگيرى از رشد نهضتهاى آزاديبخش به وجود آمده است و عمر ننگينش با پشتيبانى شيطانى و امپرياليستىِ بين المللى استمرار يافته و اكنون نيز با حمايت كامل آنان، توطئه هاى حاميان خويش را در منطقه به مورد اجرا ميگذارد و به تجاوزات و توسعه طلبى هاى خود روزبه روز مى افزايد. ديدگاه ما در جمهورى اسلامى ايران نسبت به مسئله ى

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 112

رژيم صهيونيستى، محدود به وضعيّت رقّت آور ميليونها آواره ى فلسطينى نيست، بلكه اين پديده را در مقياس تجاوزاتش به حقوق انسانها و پشتيبانيهاى شيطانى از آن مينگريم؛ لذا مبارزه با آن را نيز محدود به يافتن مأوا براى فلسطينيان و يا اجبار به عقب نشينى آنان به مرزهاى سالهاى چند و چند نميدانيم، بلكه موجوديّت اسرائيل از ديدگاه جمهورى اسلامى مورد سؤال است و بنابراين، معتقد به حلّ ريشه يى مسئله ى رژيم صهيونيستى ميباشيم.(1)

1366/6/20

حضور اسرائيل در قلب كشورهاى اسلامى؛ يعنى سيطره ى استكبار بر دنياى اسلام

تشكيل حكومت غاصب صهيونيستى و غصب فلسطين، يك مسئله ى عادى در دنيا نبود؛ مثل تصرّف سرزمين يك كشور به وسيله ى يك كشور ديگر نبود؛ اين يك حركتِ كاملاً سياسى و استراتژيك و بلندمدّت براى سلطه بر جهان اسلام بود. به وسيله ى بودن اسرائيل، مسلمانها را تحقير كردند؛ با ايجاد دولت اسرائيل، دولتهاى اسلامى را تضعيف كردند؛ به وسيله ى حضور اسرائيل در منطقه، اتّحاد اسلامى را مشكل كردند؛ با روشهايى كه استكبار از چهل سال پيش تا امروز پيموده و تعقيب كرده. مسئله ى اسرائيل و حضور اسرائيل در قلب كشورهاى اسلامى، يعنى قدرت و سيطره ى استكبار بر دنياى اسلام، و مظهر ضعف مسلمانها؛ كه اين ضعف را ميخواهند به رخ مسلمانها بكشند.(2)

1369/2/7

اشغال فلسطين؛ هدف اوّليه ى صهيونيستها و حاميان بين المللى آنها و نه هدف نهايى

از نظر غاصبان سرزمين فلسطين، مسئله ى قدس، يك مسئله ى تمام نشده است. هيچ كس نبايد خيال كند كه صهيونيستهاى غاصب و حاميان بين المللى آنها، ميخواستند فلسطين را بگيرند و حكومت تشكيل بدهند؛ گرفتند و حكومت تشكيل دادند و مسئله تمام شد. قضيّه اين طور نيست. هدفهايى كه در تشكيل دولت غاصب صهيونيستى در سرزمين فلسطين وجود داشته است، با اين اسرائيل

**********

(1) . سخنرانى در تانزانيا در حضور رئيس جمهور اين كشور.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 113

كنونى كاملاً تأمين نميشود. هدف، بالاتر از اينهاست. هدف، ايجاد كشورى است در سرزمينى بزرگ تر و پُرجمعيّت تر از آنچه كه امروز غصب كرده اند.

ديديد به مجرّد اينكه آمارهاى دولتى اسرائيل به آنها نشان داد كه رشد جمعيّت مسلمانان در فلسطين اشغالى، از رشد جمعيّت مهاجران صهيونيست به آن كشور بيشتر است، به كمك قدرتها و دولتهاى پشتيبانشان، باز نقشه هاى قديمى خود در زمينه ى مهاجرت را شدّت و شتاب بخشيدند؛ بنابراين مسئله ى اسرائيل از اينها بالاتر است.

تصوّر ميشد كه دولتهاى عربىِ اسلامىِ مجاورِ سرزمين غصب شده، خواهند توانست، يا لااقل اراده خواهند كرد كه از گسترش اين غدّه ى سرطانى در قلب عالم اسلام و در آنجايى كه سه قارّه ى آسيا و آفريقا و اروپا به يكديگر متّصل ميشود، مانع بشوند. در اوايل، اين تصوّر را فلسطينيها و شايد بعضى ديگر ميكردند؛ امّا امروز ثابت شده است كه جز حركت ملّتها و اراده ى مردم مسلمان در سرتاسر آفاق اسلامى، هيچ راه ديگرى وجود ندارد.(1)

1376/3/14

رژيم صهيونيستى؛ پايگاهى براى استكبار در قلب جهان اسلام

ملّت كنونىِ صهيونيستِ اشغالگر، يك ملّت ساختگى است. هيچ عنصرى از عناصر اصلى يك ملّت در اشغالگران نيست؛ از جاهاى مختلف عالم، با ديدگاه هاى مختلف، با مناشئ اجتماعى مختلف و با عقايد گوناگون آمده اند؛ صرفاً از جهت اينكه به نژاد بنى اسرائيل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده اند، ولى آنها را به عنوان يك ملّت تلقّى كرده اند. يك ملّت تصنّعى و دروغين؛ براى اينكه بتوانند در اين نقطه ى حسّاس از جهان - يعنى قلب خاورميانه و قلب جهان اسلام - پايگاهى براى استكبار باشند. روز اوّل، انگليسيها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژيم امريكا حدّاكثر استفاده را از آن ميبرد و اهداف استكبارى خود را تأمين ميكند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد فطر.

(2) . در اجتماع باشكوه زائران مرقد مطهّر حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 114

1378/6/9

رژيم صهيونيستى؛ پايگاهى براى سلطه بر دنياى اسلام

امروز دشمنان دنياى اسلام سعى ميكنند دنياى اسلام را تكّه تكّه كنند؛ سعى ميكنند رژيم اشغالگر فلسطين را به عنوان پايگاهى براى سلطه بر دنياى اسلام به كار گيرند. امروز بسيارى از مشكلات دنياى اسلام، به وجود صهيونيستها در قلب دنياى اسلام برميگردد؛ ما نميتوانيم از اين قضيّه، آسان صرف نظر كنيم.(1)

1378/10/10

تأسيس كشور اسرائيل؛ توطئه ى مشترك استعمار و يهود

اصل ماجراى فلسطين چيست؟ اصل ماجرا اين است كه يك عدّه از يهوديان متنفّذ در دنيا به فكر ايجاد يك كشور مستقل براى يهوديها افتادند. از فكر اينها دولت انگليس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البتّه آنها قبلاً به فكر بودند به اوگاندا بروند و آنجا را كشور خودشان قرار دهند. مدّتى به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور ليبى بروند؛ لذا رفتند با ايتالياييها - كه آن وقت طرابلس در دست آنها بود - صحبت كردند؛ امّا

ايتالياييها به اينها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگليسيها كنار آمدند. انگليسيها آن وقت در خاورميانه اغراض بسيار مهمِّ استعمارى داشتند؛ ديدند خوب است كه اينها به اين منطقه بيايند. اوّل به عنوان يك اقلّيّت وارد شوند، بعد بتدريج توسعه پيدا كنند و گوشه يى را، آن هم گوشه ى حسّاسى را بگيرند - چون كشور فلسطين در نقطه ى حسّاسى قرار دارد - و دولت تشكيل دهند و جزو متّحدين انگليس باشند و مانع شوند از اينكه دنياى اسلام - بخصوص دنياى عرب - در آن منطقه اتّحادى به وجود آورد. درست است كه اگر ديگران هوشيار باشند، دشمن ميتواند اتّحاد ايجاد كند؛ امّا دشمنى كه از بيرون آن طور حمايت ميشود، با ترفندهاى جاسوسى و با روشهاى گوناگون ميتواند اختلاف ايجاد كند، كه همين كار را هم كرد: به يكى نزديك شود، يكى را بزند، يكى را بكوبد، با يكى سختى كند. بنابراين، در درجه ى اوّل كمك كشور انگليس و بعضى كشورهاى

**********

(1) . در اجتماع مردم شهرستان تربت جام.

ص: 115

غربى ديگر بود. بعد اينها بتدريج از انگليس جدا و به امريكا متّصل شدند. امريكا هم اينها را تا امروز زير بال خودش گرفته است.(1)

1379/7/29

تشكيل رژيم صهيونيستى براى جلوگيرى از اتّحاد دنياى اسلام

رژيم صهيونيستى در سرزمين مغضوبِ فلسطين، يك رژيم نژادپرست است. مگر از يك رژيم نژادپرست ميشود انتظار عدالت داشت؟! رژيمى كه به وسيله ى قدرتمندان سياسى و اقتصادى دنيا به وجود آمده است، اصلاً براى اين به وجود آمده است كه نگذارد دنياى اسلام، اتّحادى به خود ببيند، عزّتى به خود ببيند، نگذارد مسلمانها يك واحد عظيم تشكيل دهند كه مبادا خطر بشوند؛ براى اين اصلاً به وجود آمده است. از او ميشود انتظار انصاف و عدالت داشت؟!(2)

1379/9/25

غصب فلسطين براى تداوم سلطه ى استعمارگران بر دنياى اسلام

اساساً تشكيل دولت يهودى - يا به تعبير درست تر، دولت صهيونيست - در اين نقطه از دنياى اسلام، با يك هدفِ بلند مدّتِ استكبارى به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن اين دولت در اين نقطه ى حسّاس، كه تقريباً قلب دنياى اسلام است - يعنى قسمت غرب اسلامى را كه آفريقاست، به قسمت شرق اسلامى كه همين خاورميانه و آسيا و مشرق است، متّصل ميكند و يك سه راهى است بين آسيا و آفريقا و اروپا - براى اين بود كه در بلند مدّت، تداوم سلطه ى استعمارگرانِ آن روز - كه در رأسشان دولت انگليس بود - بر دنياى اسلام باقى بماند و اين طور نباشد كه اگر يك وقت دولت اسلامىِ مقتدرى - مثل دورانهايى از حكومت عثمانى - به وجود آمد، بتواند جلوى نفوذ استعمارگران و انگليس و فرانسه و ديگران

را در اين منطقه بگيرد؛ لذا يك پايگاه براى خودشان درست كردند.

تشكيل دولت صهيونيستى در فلسطين؛ خواست استعمارى دولت انگليس

بنابراين، طبق اسناد تاريخى، تشكيل حكومت صهيونيستى در آنجا، بيش از آنچه كه آرزوى مردم يهود باشد، يك خواست استعمارى دولت انگليس بود. شواهدى وجود دارد كه در همان زمان، بسيارى از

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در اجتماع بسيجيان شركت كننده در اردوى فرهنگى - رزمىِ ياران امام على (عليه السلام).

ص: 116

يهوديها اعتقادشان اين بود كه احتياجى به اين دولت نيست؛ اين دولت به نفعشان نيست؛ لذا گريزان بودند. بنابراين، اين يك آرزو و ايده ى يهودى نبود؛ بيشتر يك ايده ى استعمارى و يك ايده ى انگليسى بود. البتّه بعد كه به وسيله ى امريكا گوى سياست دنيا و گوى استكبار از دست انگليس ربوده شد، اين هم جزو همان ابواب جمع مواريث استعمارى بود كه به امريكا رسيد و امريكاييها حدّاكثر استفاده را كردند و الان هم استفاده ميكنند.(1)

1380/2/4

هدف از اشغال فلسطين؛ جلوگيرى از اتّحاد و پيوستگى مسلمانان

اشغال اين سرزمين بر اساس يك طرح چندجانبه، پيچيده و با هدف جلوگيرى از اتّحاد و پيوستگى مسلمانان و پيشگيرى از تأسيس مجدّد حكومتهاى قدرتمند مسلمان بود. دلايلى در دست است كه نشان ميدهد صهيونيستها با نازيهاى آلمان روابط نزديك داشتند و ارائه ى آمارهاى اغراق آميز از كشتار يهوديان، خود وسيله يى براى جلب ترحّم افكار عمومى و زمينه سازى براى اشغال فلسطين و توجيه جنايات صهيونيستها بوده است. حتّى دلايلى در دست است كه عدّه يى از اراذل و اوباشِ غيريهودىِ شرق اروپا را به نام يهودى به فلسطين كوچانيدند، تا با پوشش حمايت از بازماندگان قربانيان نژادپرستى، يك حكومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب كنند و پس از سيزده قرن، يك گسستگى بين مشرق و مغرب اسلامى ايجاد نمايند. در آغاز، مسلمانان غافلگير شدند؛ چون از كُنه طرح صهيونيستها و حاميان غربى آنها مطّلع نبودند. عثمانى شكست خورد؛ قرارداد «سايكس پيكو» به طور محرمانه براى تقسيم كشورهاى اسلامىِ خاورميانه بين فاتحين جنگ منعقد شد؛ جامعه ى ملل قيموميّت فلسطين را به عهده ى انگليسيها گذاشت؛ آنها هم به صهيونيستها وعده ى مساعدت دادند و با مجموعه يى از طرحهاى حساب شده، يهوديان را به فلسطين آوردند و مسلمانان را از خانه و كاشانه ى خويش آواره كردند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در مراسم گشايش كنفرانس بين المللى حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 117

1386/3/14

رژيم غاصب اسرائيل؛ ابزار كنترل و تسلّط غرب بر منطقه ى خاورميانه

از جنگ بين الملل دوم، تقريباً كارِ تسلّط بر منطقه ى خاورميانه تمام شده بود. از سالها قبل، استعمار شروع كرده بود و در اين دوره، كار را تمام شده ميديد. عراق يك جور زير سلطه، ايران جور ديگر، كشورهاى عربى - اردن و سوريه و لبنان و مصر و كشورهاى ديگر - هر كدام به نحوى زير سلطه ى سنگين استعمارگران و سلطه گران غربى و اروپايى و سپس امريكايى بودند. براى محكم كردن كار، رژيم غاصب اسرائيل را هم در اين منطقه ى حسّاس به وجود آوردند، تا مطمئن باشند كه غرب به وسيله ى صهيونيستها، در اين منطقه ى حسّاس، وجودِ محسوس و نظامى و سياسى و فعّالى دارد و همه چيز را كنترل كند.(1)

**********

(1) . در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 118

فصل سوم: ملّت جعلى

اشاره

1373/4/29

اسرائيل؛ دولتى بى اصل و نسب و جعلى، با ملّتى دروغى

در فلان گوشه ى دنيا حادثه يى اتّفاق افتاده است؛ فوراً صهيونيستها دهانهاى كثيفشان را باز ميكنند و اسم جمهورى اسلامى را مى آورند. شما چه حق داريد كه با آن نفسهاى پليدتان نسبت به جمهورى اسلامى قضاوت كنيد؟! جمهورى اسلامى، حكومتى طيّب و طاهر و متّكى به يك ملّتِ مؤمن و سرافراز و اصيل و ريشه دار است. شما چه هستيد؟ دولت بى اصل و نسب؛ دولت جعلى؛ ملّتِ دروغى. از اطراف دنيا آدمهاى شرير را گرد آوردند و ملغمه يى به اسم «اسرائيل» درست كردند!

اشغالگران؛ مجموعه يى از انسانهاى خبيث، شرير، طمّاع، دزد و آدمكش

اين ملّت است؟! هر جا يهوديهاى شرير و خبيثى بودند، در آنجا جمع شدند. در اغلب كشورها، يهوديها هستند و زندگى ميكنند - در كشور ما هم هستند كه زندگى شان را ميكنند - كارى به كار كسى ندارند، كسى هم به آنها كارى ندارد؛ كشورشان است و در آن زندگى ميكنند. آنهايى كه به سرزمينهاى اشغالى رفتند، خبيثها، شريرها، طمّاعها، دزدها و آدمكشها بودند كه از همه جاى دنيا جمع شدند. اين شد يك ملّت؟!

ملّت و دولتى كه اين طور به وجود آمده است و اسم خودش را اسرائيل گذاشته، غير از راهِ ترور، راهى ندارد؛ حرف حسابى ندارد. آن وقت، چنين موجوداتى با اين دنائت و پستى و پليدى، ميخواهند دولت و ملّتِ نورانى و سربلند و عزيزى مثل ايران را در افكارِ

ص: 119

عمومىِ جهان متّهم كنند. خودِ آنها از همه متّهم تر، مجرم تر و روسياه ترند.(1)

1373/7/13

مردم بومى فلسطين؛ شهروندان حقيقى فلسطين

حقايق عالم با بازيهاى سياسى و پيشامدهاى فصلى و موسمى، تغييرپذير نيست. فلسطين متعلّق به فلسطينيان است. حكومت صهيونيستى يك دولت غاصب و دروغين است. اسرائيل هيچ شهروند حقيقى جز مردم بومى فلسطين ندارد. آنهايى كه از اطراف دنيا جمع شده اند تا خانه ى فلسطينيان را تصاحب كنند، به همّت ملّتهاى مسلمان، روزى مجبور خواهند شد كه اين خانه را به صاحبانش مسترد كنند. آن روز ممكن است زود يا دير باشد؛ امّا حتمى و آمدنى و تخلّف ناپذير است.(2)

1373/8/5

اداره كنندگان دولت اشغالگر صهيونيستى؛ بيگانگانى از كشورهاى مختلف دنيا

مگر نه اين است كه شايد بدون استثنا همه ى كسانى كه امروز دولت اشغالگر صهيونيستى را اداره ميكنند، بيگانگانى هستند كه در طول چند ده سال گذشته، از كشورهاى مختلفِ دنيا در آنجا جمع شده اند؟ مگر اين طور نيست؟ كدامشان فلسطينى اند؟ كدامشان فلسطينى بوده اند؟ مگر بيگانه نيستند؟ مدّعيان دموكراسى و طرفدارى از حقوق بشر كه در حقيقت ضدّ بشرند، چرا يك حقيقت واضح را اين طور نديده ميگيرند؟ مگر مردم فلسطين، اهل آن سرزمين نيستند كه امروز در حكومت آنجا هيچ نقشى ندارند؟(3)

1374/11/19

اين ملّت و دولت، معتقدند كه غصب، كار زشتى است. غصبِ يك خانه، مذموم است. غصب هزار خانه، هزار برابر مذموم است. غصب

**********

(1) . در ديدار جمعى از پرسنل نيروى انتظامى، كاركنان سازمان تأمين اجتماعى و سازمان بهزيستى و اساتيد و دانشجويان دانشگاه ها.

(2) . در مراسم فارغ التحصيلى دانشجويان دانشگاه افسرى و اعطاى سردوشى به دانشجويان جديد.

(3) . در صحن حرم حضرت عبدالعظيم الحسنى (عليه السلام).

ص: 120

ملّت اسرائيل؛ يك موجوديّت دروغين، تصنّعى و فرمايشى

چند ميليون خانه - يعنى يك كشور - چند ميليون برابر مذموم است. معتقدند كه اسرائيل، وجودش يك وجود دروغين و تصنّعى و فرمايشى است، نه يك وجود حقيقى. اصلاً ملّتى به نام ملّت اسرائيل وجود ندارد. از گوشه و كنار دنيا و از شرق و غرب عالم، بر اساس نژاد - وگرنه به آن دين هم صهيونيستها چندان معتقد نيستند - جماعتى را جمع كردند، يك حكومت نژادپرست تشكيل دادند و صاحبان اين خانه - فلسطين - را بيرون كردند. اين ممنوع است، اين غصب است، اين زشت و غيرقابل قبول است. اين را هم ملّت و هم دولت ايران معتقدند. با چنين اعتقادى، ملّت و دولت ما به طور قاطع ميگويند: چيزى كه امروز به نام صلح در خاورميانه جريان دارد، صلح به معناى واقعى نيست. اين توافق براى ظلم به يك ملّت است؛ اين يك كار خلاف است. لذا تسليم نميشوند. نه ملّت ايران قبول دارد و نه دولت قبول دارد.(1)

1375/1/4

متّكى نبودن دولت غاصب صهيونيستى بر يك ملّت

پليدتر از امريكا، دولت صهيونيست در فلسطين اشغالى است. چرا؟ چون بالاخره دولت امريكا، يك دولت و متّكى به يك ملّت است. در صورتى كه اساساً دولت غاصب صهيونيستى، متّكى بر يك ملّت نيست! ملّت ساكن آن مناطق، ملّتى است كه امروز آواره است! اسرائيل، از اوّل با ظلم و آدمكشى، با دروغ و فريب به وجود آمده است. در آن روز يك عدّه افراد زورگو و متجاوز، با پشتيبانى دولت انگليس به منطقه ى فلسطين آمدند، اهالى آن منطقه را بيرون كردند و فرزندان و بازماندگان آنها - بيش از يك ميليون نفر - هنوز هم در زير چادرها و در شرايط اردوگاهى زندگى ميكنند! زير چادر، يا چيزى شبيه چادر، در كوخها زندگى ميكنند! مردم فلسطين، در خارج از فلسطين، با حال كوخ نشينى و اردوگاه نشينى زندگى ميكنند.

اسرائيل با ملّتى جعلى، دروغين و بى هويّت

خانه هاى آنها و وطن آنها در اختيار كسانى است كه از اروپا، از استراليا، از امريكا، از آسيا و از آفريقا به آنجا رفته اند و يك ملّت جعلى و

**********

(1) . در ديدار پرسنل نيروى هوايى ارتش.

ص: 121

دروغين به وجود آورده اند و در آنجا به نام يك ملّت، زندگى ميكنند و دولتى هم دارند! اساساً چنين ملّتى، وجود و هويّتى ندارد.(1)

1376/3/14

ملّت كنونى صهيونيستِ اشغالگر؛ ملّتى ساختگى و دروغين

ملّت كنونىِ صهيونيستِ اشغالگر، يك ملّت ساختگى است. هيچ عنصرى از عناصر اصلى يك ملّت در اشغالگران نيست. از جاهاى مختلف عالم، با ديدگاه هاى مختلف، با مناشئ(2) اجتماعى مختلف و با عقايد گوناگون آمده اند؛ صرفاً از جهت اينكه به نژاد بنى اسرائيل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده اند، ولى آنها را به عنوان يك ملّت تلقّى كرده اند. يك ملّت تصنّعى و دروغين؛ براى اينكه بتوانند در اين نقطه ى حسّاس از جهان - يعنى قلب خاورميانه و قلب جهان اسلام - پايگاهى براى استكبار باشند. روز اوّل، انگليسيها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژيم امريكا حدّاكثر استفاده را از آن ميبرد و اهداف استكبارى خود را تأمين ميكند.(3)

1379/5/5

اسرائيل؛ يك وجود جعلى و يك ملّت دروغين

دشمن، فقط امريكا نيست؛ اسرائيل هم دشمن اصلى است؛ آن هم دلايل خاصّ خودش را دارد. اسرائيل - همان طور كه من بارها گفته ام - يعنى يك وجود جعلى، يك ملّت جعلى و يك ملّت دروغين. از روسيه، از اروپاى شرقى، از امريكا، از كشورهاى اسلامى و از ايران خود ما چند ميليون يهودى را برده اند يك جا اسكان داده اند و اسم آنها را گذاشته اند يك ملّت! آنها يك ملّت نيستند؛ هر كدام مال يك ملّتند. اگر به توفيق خدا دولت صهيونيستى متلاشى شود - كه اين روز يقيناً در پيش است؛ حالا كى، نميتوانم بگويم؛ امّا يقين دارم كه چنين روزى پيش خواهد آمد - آن وقت شما جوانها ان شاءاللَّه حتماً خواهيد

**********

(1) . در ديدار مردم مشهد و زائران حضرت على بن موسى الرضا (عليهما السلام) در صحن حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . ريشه ها.

(3) . در اجتماع با شكوه زائران مرقد مطهر حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 122

ديد - ما ممكن است ببينيم، ممكن است نبينيم - اكثريّت اين جمعيّتى كه امروز در اسرائيل هستند، از آنجا به مناطق خودشان خواهند رفت.(1)

1379/7/29

اسرائيل؛ ملّتى جعلى به جاى ملّت با فرهنگ و تاريخ و سابقه ى فلسطين

اين خيال خامى است كه شما خيال كنيد يك ملّت را ميشود از صفحه ى تاريخ محو كرد و به جاى آن يك ملّت جعلى به وجود آورد! ملّت فلسطين؛ فرهنگ دارد، تاريخ دارد، سابقه دارد، تمدّن دارد. هزاران سال اين ملّت در اين كشور زندگى كرده است؛ آن وقت شما بياييد اين ملّت را از خانه ى خودش، از شهر خودش، از تاريخ خودش جدا كنيد و بيرون برانيد و بعد يك عدّه مهاجر را، ولگرد را، آدمهاى جورواجور را، سودطلبها را از كشورهاى دنيا جمع كنيد و يك ملّت جعلى به وجود آوريد؟! مگر اين شدنى است؟! چند صباحى با زور و با فشار كار را انجام ميدهيد؛ مگر اين كارها ممكن است ادامه پيدا كند؟! همچنان كه ادامه پيدا نخواهد كرد و امروز نشانه هايش بُروز كرده است.(2)

1380/2/4

ملّت سازى براى رژيم صهيونيستى

دلايلى در دست است كه نشان ميدهد صهيونيستها با نازيهاى آلمان روابط نزديك داشتند و ارائه ى آمارهاى اغراق آميز از كشتار يهوديان، خود وسيله يى براى جلب ترحّم افكار عمومى و زمينه سازى براى اشغال فلسطين و توجيه جنايات صهيونيستها بوده است؛ حتّى دلايلى در دست است كه عدّه يى از اراذل و اوباشِ غيريهودىِ شرق اروپا را به نام يهودى به فلسطين كوچانيدند، تا با پوشش حمايت از بازماندگان قربانيان نژادپرستى، يك حكومت معاند اسلام را در قلب جهان اسلام نصب كنند و پس از سيزده قرن، يك گسستگى بين مشرق و مغرب اسلامى ايجاد نمايند.(3)

**********

(1) . در ديدار جوانان استان اردبيل.

(2) . در اجتماع بسيجيان شركت كننده در اردوى فرهنگى - رزمىِ ياران امام على (عليه السلام).

(3) . در مراسم گشايش كنفرانس بين المللى حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 123

1387/6/29

مردم اسرائيل؛ سياهى لشكر عناصر صهيونيسم

يك نفر پيدا ميشود درباره ى مردمى كه در اسرائيل زندگى ميكنند، اظهار نظرى ميكند. البتّه اين اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اينى كه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم! اين حرف درستى نيست؛ حرف غيرمنطقى يى است. مگر مردم اسرائيل كى هايند؟ همان كسانى هستند كه غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسيله ى همينها دارد انجام ميگيرد. سياهى لشكر عناصر صهيونيسم، همينهايند. نميشود ملّت مسلمان نسبت به افرادى كه اين جور عامل دست دشمنان اساسى دنياى اسلام هستند، بى تفاوت باشد. نه، ما با يهوديها هيچ مشكلى نداريم، با مسيحيها هيچ مشكلى نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشكلى نداريم؛ امّا با غاصبان سرزمين فلسطين چرا؛ مشكل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهيونيستى نيست.

غاصب دانستن صهيونيستهاى اسرائيلى؛ موضع نظام، انقلاب و مردم درباره ى مردم اسرائيل

اين موضع نظام است، اين موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا كسى حرف اشتباهى ميزند، عكس العمل هايى هم در مقابل آن نشان داده ميشود. خوب، مسئله را بايد تمام كرد. اينكه يك روز يك نفر از اين طرف بگويد، يكى از آن طرف بگويد، يكى اين جور استدلال كند، يكى از آن طرف حرف بزند، درست نيست. اين التهاب آفرينى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم اين نيست.

اين با كشورهاى ديگر فرق ميكند كه مردمش روى سرزمين غصبى يى ننشستند. شهركهاى يهودى نشين، امروز به وسيله ى همين مردمى كه گفته ميشود مردم اسرائيل هستند و به وسيله ى همينها پر شده؛ همينهايند كه دولت جعلى صهيونيست، اينها را مسلّح كرده است عليه مردم مسلمان فلسطينى، كه فلسطينيها جرأت نكنند نزديك اين شهركها بشوند.

خب؛ اين حرف خطايى بود، حرف درستى نبود. اين را نبايد وسيله ى التهاب قرار داد. من خواهش ميكنم از همه، اين جور مسائل كوچك و مسائل جزئى را - حرفى كه بر زبان كسى جارى ميشود؛ مطلبى گفته

ص: 124

ميشود - وسيله يى قرار ندهند براى اينكه مدّتى جريان سازى و مسئله آفرينى در سرتاسر كشور بشود؛ يك عدّه مخالف، يك عدّه موافق، سر قضيّه يى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.(1)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 125

فصل چهارم: رؤياى نيل تا فرات

اشاره

1365/2/26

رژيم صهيونيستى و رؤياى نيل تا فرات

مسئله ى ديگرى كه باز اگرچه مربوط به گذشته است، امّا در وضع كنونى ما تأثير دارد و ما نسبت به آن شديداً علاقه مند هستيم، مسئله ى فلسطين است. مثل ديروزى، دولت صهيونيستىِ غاصب و غيرقانونى، به كمك همين استكبار جهانى، در قلب دنياى اسلام - تقريباً در يكى از مهمترين مناطق اسلامى - تشكيل شد. امروز 38 سال از اين حادثه ى بسيار فاجعه آميز ميگذرد. به نظر من امروز ارزيابى وجود دولت صهيونيستى براى مسلمانهاى دنيا واجب است. دولت صهيونيستى در اينجا - همان طور كه امام تعبير كردند - يك غدّه ى سرطانى است؛ خودش وجود دارد، رگ و ريشه اش در اطرافش وجود دارد؛ روزبه روز اين غدّه رو به توسعه است، روزبه روز خطر او بيشتر ميشود. ساده لوحانى كه در كشورهاى عربى دارند راه ميروند و ميخورند و مى آشامند، و مغرضان خبيثى كه آنها را به اين بى خيالى سوق ميدهند، خيال كردند كه خطر دولت صهيونيستى با عدم تعرّض به او تمام ميشود؛ خيال كردند دولت صهيونيستى، دولت اهل صلح و صفاست؛ خيال كردند كه آتش بس با صهيونيستها معنا دارد. كدام آتش بس؟ كدام صلح و صفا؟ كدام صلح و صفا با آن خائنِ غاصبى كه به همان اندازه يى هم كه غصب كرده، قانع نيست؟

محدوده ى جغرافيايى نيل تا فرات در افكار رهبران صهيونيستى

امروز رهبران صهيونيستى از بس ماها گفتيم و تكرار كرديم، جرأت نميكنند به زبان بياورند، امّا تا همين چند سال قبل هم داعيه ى كشور

ص: 126

صهيونيستى از نيل تا فرات را بر زبان جارى ميكردند. از نيل تا فرات يعنى چه؟ يعنى غير از كشور فلسطينِ غصب شده؛ اردن، لبنان، سوريه، مصر و عراق هم متعلّق به آنهاست! صهيونيستهاى خبيث دنبال چنين نقشه يى هستند. و قدرتهاى جهانى براى اينكه خطر اسلام را از اين منطقه براى هميشه از بين ببرند، چاره يى جز اين ندارند و تدبيرشان همين است ولاغير، كه اين حكومت صهيونيستى را تقويت كنند، شايد بتواند قدرت و سلطه پيدا كند. تا حالا كه اينها راضى و قانع نيستند به آنچه كه دارند. دائماً دم از اين ميزنند كه ما از سوى عربها تهديد ميشويم، ما ممكن است از طرف آنها مورد حمله و تجاوز قرار بگيريم؛ اين را بهانه قرار ميدهند؛ به مصر حمله كردند، به سوريه حمله كردند، به اردن حمله كردند، اخيراً به لبنان حمله كردند، باز هم ممكن است حمله كنند.(1)

1371/1/7

پاى بندى صهيونيستها به هدف نيل تا فرات

صهيونيستها از اهداف خودشان منصرف نيستند. هدف «از نيل تا فرات» را كه بر زبان آورده اند، پس نگرفته اند. هنوز هم قصدشان اين است كه از نيل تا فرات را بگيرند! منتها، استراتژى صهيونيستها اين است كه ابتدا با حيله و ترفند، جاى پاى خودشان را قرص كنند و بعد كه جاى پا محكم شد، با فشار و حمله و آدمكشى و استفاده از زور و خشونت، تا جايى كه ميتوانند، پيش بروند! اينها همين كه با يك مقابله ى جدى - چه مقابله ى سياسى و چه نظامى - روبه رو شوند، متوقّف ميشوند و باز در خطّ حيله و ترفند ميروند، تا بتوانند با مكر، يك قدم ديگر به جلو بردارند! وقتى يك قدم به جلو برداشتند، مجدّداً همان فشار و خشونت را اعمال ميكنند.

اين كارى است كه از شصت، هفتاد سال پيش تا به امروز انجام داده اند؛ يعنى بيست وپنج سال قبل از آنكه فلسطين را رسماً اشغال كنند، همين روش را انجام دادند. اينها ابتدا كه وارد فلسطين شدند، نگفتند «ما مهاجر به فلسطين مى آوريم.» مردم فلسطين تعجّب

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 127

ميكردند كه اينها چه كسانى هستند كه مى آيند؟! به دروغ گفتند «متخصّص مى آوريم!»

مطالبى كه ميگويم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه ى انگليس بوده كه افشا شده است. بعضى از وزارتخانه هاى امور خارجه ى دنيا، اسناد قديمى و كهنه را منتشر ميكنند و در اختيار همه قرار ميگيرد. اسنادى كه عرض ميكنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختيار ما قرار گرفته است. در اين اسناد، افسر انگليسى يى كه در فلسطين مسئول كارى بوده، در گزارش خود مينويسد: ما به مردم فلسطين گفتيم كسانى كه وارد فلسطين ميشوند، متخصّص و مهندسند؛ دكترند و فلان و بهمانند كه مى آيند كشور شما را آباد كنند! وقتى هم سرزمين شما را آباد كردند، ميروند.

همين افسر انگليسى در نامه يى نوشته است: ولى ما به اين مردم، دروغ ميگوييم! يهوديانِ فاقد تخصّص و بى هنر را از اطراف دنيا جمع كردند به فلسطين بردند و امكانات و زمين و همه چيز در اختيارشان گذاشتند؛ چون ميخواستند صاحبان اصلى فلسطين را از آن كشور بيرون كنند! از اوّل، با ترفند وارد شدند و همين كه جاى پايشان محكم شد، دست به حمله زدند. در سال 1948 ميلادى، تشكيل دولت اسرائيل را اعلام كردند و يك سال بعد از آن هم، به مصر و ديگر كشورهاى مسلمان حمله ور شدند؛ براى اينكه سرزمين بيشترى را بگيرند. وقتى كه توى دهانشان خورد، مدّتى صبر كردند. البتّه زمين زيادى گرفتند، امّا چون ديگر نتوانستند پيش بروند، متوقّف شدند و باز به حيله گرى پرداختند، تا ببينند چگونه مى توانند جاى پاى جديدى پيدا كنند.

به همين ترتيب، تا امروز پيش آمده اند. امروز حيله گرى آنها، همين ايجاد «كنفرانس فلسطين» يعنى كنفرانس براى شناسايى اسرائيل است. همين كنفرانس ژنو و ديگر مجامع جهانى، كه امريكا كارگردانى ميكند، ترفند اينهاست. به مجرّد اينكه اعراب، اينها را به رسميّت بشناسند و اين مانع كه مانع مهمّى است، از سر راه صهيونيستها برداشته شود، باز نوبت زور و خشونت و خباثت آنها ميشود. هم اكنون

ص: 128

نيز در لبنان به خباثت و خشونت متوسّل شده اند. اين، وضع رفتار استكبار خبرى با قضيّه ى صهيونيسم و غصب فلسطين است. به نظر من، گزنده ترين حوادث فلسطين اين است كه واقعيّتها چنين وارونه شده است و معكوس نشان داده ميشود.(1)

1374/12/1

يك روز صهيونيستهاى غاصب با پشتيبانىِ قدرت استعمارگر آن روز دنيا - يعنى انگليسيها - آمدند در قلب كشورهاى اسلامى و در نقطه ى حسّاس فلسطين، گوشه يى را گرفتند؛ بعد هم ادّعاى تشكيل دولت كردند و صاحب خانه ها را بيرون راندند. بعد از آن، دائماً به اين طرف و آن طرف حمله و تجاوز كردند و زمينها را توسعه دادند، تا تمام سرزمين فلسطين و بخشى از اردن و لبنان و سوريه را تصرّف كردند.

توسعه طلبى و تجاوزگرى رژيم صهيونيستى

امروز، تصرّف غاصبانه ى آنها، مخصوص فلسطين نيست. اگر بتوانند، باز هم اين تجاوز و توسعه طلبى را ادامه خواهند داد. امروز، شرايط دنيا برايشان آماده نيست؛ صبر ميكنند، آن وقتى كه احساس كردند شرايط اطرافشان آماده است و ميتوانند، آن وقت باز هم تجاوز را ادامه خواهند داد.

آنها به اين چيزهايى كه امروز در اختيارشان است، قانع نيستند. آنها معتقدند كه از آن طرف تا مدينه و از اين طرف تا فرات، متعلّق به آنهاست! آنها كشور عظيمى كه منابع آبى كافى در اختيار داشته باشند، ميخواهند. آنها در صددند بر تمام كشورهاى اطراف خود و بر تمام منطقه ى خاورميانه، سلطه ى اقتصادى و سياسى و نظامى و اجتماعى داشته باشند. آنها به آنچه كه امروز دارند، قانع نيستند.

كسانى كه خيال ميكنند اگر به زور و فشار امريكا، با صهيونيستهاى متجاوز، پشت ميز مذاكره نشستند، خود را از درگيرى با اين متجاوز و غاصب راحت خواهند كرد، اشتباه ميكنند. آن رژيم غاصب نميگذارد آنها راحت بمانند. اگر هم ميگذاشت، حق نداشتند به خاطر فشار

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 129

اسرائيل، با مذاكره و امضاى خود، از سرزمين متعلّق به مسلمين و ملّت فلسطين بگذرند.(1)

1378/10/10

ايجاد اسرائيل بزرگ؛ هدف اساسى صهيونيسم

هدف اسرائيل، توسعه است. دولت صهيونيستى به سرزمين فلسطين فعلى هم قانع نيست. اوّل يك وجب جا ميخواستند، بعد نصف زمين فلسطين را گرفتند، بعد همه ى سرزمين فلسطين را گرفتند، بعد به كشورهاى همسايه ى فلسطين - مثل اردن و سوريه و مصر - تجاوز كردند و زمينهاى آنها را گرفتند. الان هم هدف اساسى صهيونيسم، ايجاد اسرائيل بزرگ است. البتّه اين روزها كمتر اسم مى آورند؛ سعى ميكنند كتمان كنند. باز هم به افكار عمومى دروغ ميگويند. چرا؟ چون در اين مرحله يى كه الان هستيم، احتياج دارند كه هدفهاى توسعه طلبانه ى خود را كتمان كنند! گرفتارى يى كه امروز صهيونيستها دارند، اين است كه به صلح احتياج مبرم دارند. چرا؟ چون بعد از سال 1947 تا سال 1967 مبارزه يى نبود و آن بيست سال در حال خوبى نگذشت. بعد هم كه مبارزات مسلّحانه شروع شد. اين مبارزات مسلّحانه از بيرون سرزمين فلسطين بود؛ همين سازمان آزاديبخش و بقيّه ى گروه ها، مركزشان در اردن يا در سوريه يا در جاهاى ديگر بود. گروه هايى را ميفرستادند و حمله يى ميكردند و ضربه يى ميزدند و عقب ميكشيدند. در داخل سرزمين فلسطين، سازمان مبارزى شكل نگرفته بود. در داخل سرزمين، مردم مرعوب بودند و نميتوانستند هيچ حركتى بكنند.

امّا بعد از انقلاب اسلامى، دو اتّفاق مهم افتاد. يكى اينكه نهضت فلسطين - كه يك نهضت غير دينى بود - به يك نهضت اسلامى تبديل شد و مقاومت اسلامى به وجود آمد و رنگ اسلامى گرفت. همان مبارزانى هم كه از بيرون مبارزه ميكردند - مثل كسانى كه از لبنان يا مناطق ديگر به اسرائيل حمله ميكردند و به آنها ضربه ميزدند - با انگيزه ى اسلامى، كه يك انگيزه ى بسيار قوى است، وارد ميدان

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد فطر.

ص: 130

شدند. ثانياً، «انتفاضه» به وجود آمد. «انتفاضه»، يعنى قيام و شورش در داخل سرزمين و وطن مغصوب. از اين قيام ميترسند؛ چون برايشان خيلى مهم است. البتّه سعى ميكنند مطلب را آن چنان كه هست، منعكس نكنند؛ امّا مبارزات مردم فلسطين در داخل سرزمين فلسطين، براى رژيم صهيونيستى شكننده و كوبنده است؛ ستون فقراتشان را ميشكافد. چرا؟ به خاطر اينكه اينها به يهوديانى كه از سراسر دنيا در اين منطقه جمع كرده اند، وعده دادند كه در اينجا امنيّت و راحتى و زندگى خوش هست و گفتند بياييد در اينجا آقايى كنيد؛ امّا حالا اينها طاقت برخورد با اين نسل نوخاسته و صاحبان اصلى اين سرزمين را كه امروز بيدار شده اند، ندارند.

از نيل تا فرات؛ سرزمين موعود صهيونيستها

اركان نظام صهيونيستى متزلزل است؛ لذا اينها الان مجبورند كه با دولتهاى منطقه هرطور هست، مسئله ى صلح را تمام كنند، تا بتوانند به مسئله ى داخلى خودشان برسند. اين قضيّه ى به اصطلاح صلح با سازمان آزاديبخش فلسطين و قضيّه ى عرفات هم دنباله ى همين است. آنها خواستند يك عنصر فلسطينى را داخل طرح سازش بياورند؛ شايد بتوانند فلسطينيهاى مبارز را در داخل سرزمينهاى اشغالى ساكت كنند؛ امّا نتوانستند. امروز با اين خصوصيّات، ديگر دولت غاصب صهيونيست جرأت نميكند مسئله ى اصلى خودش را - كه توسعه ى نيل تا فرات است - مطرح كند. سرزمين موعود صهيونيستها، به گمان باطلشان، از رود نيل تا فرات ادامه دارد. هرچه اش را نگرفتند، بايد بعد از اين بگيرند؛ برنامه شان اين است! الان جرأت نميكنند اين را به زبان بياورند.(1)

1382/5/15

نقشه ى اسرائيل بزرگ؛ هديه ى رئيس جمهور جنگ طلب امريكا به نخست وزير رژيم صهيونيستى

در ملاقاتى كه هفته ى پيش نخست وزير صهيونيستى با رئيس جمهور امريكا داشت، آن طور كه در خبرها آمده بود، رئيس جمهور امريكا نقشه ى اسرائيل بزرگ - از نيل تا فرات - را به نخست وزير رژيم صهيونيستى هديه داد! معناى اين كار چيست؟ كشورهاى اسلامى

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

ص: 131

چطور ميتوانند به حرفهاى اينها حسن ظن داشته باشند؟ چطور ميتوانند به امريكا به چشم يك حَكم در قضيّه ى فلسطين نگاه كنند؟ شعار «از نيل تا فرات»، شعار تجاوزگرانه ى زورگويانه ى غاصبانه ى نابحق و باطلى است كه خود صهيونيستها اين اواخر آن را انكار ميكردند و ميگفتند اين حرفها دروغ است؛ امّا الان جنگ طلب ها و جنگ سالارهاى امريكايى به اين شعار تظاهر ميكنند! چهره ى اينها در دنياى اسلام آشكار شده است. گيرم در فلان كشور اسلامى يا عربى سرانشان جرأت نكنند حرف بزنند؛ ملّتها كه مى فهمند و ميشنوند. آن كه در مقابل آنها خواهد ايستاد، ملّتهايند.(1)

1384/1/17

طرح خاورميانه ى بزرگ امريكا؛ نقشه يى براى سيطره ى كامل بر دنياى اسلام

امروز نقشه ى اساسى استكبار براى دنياى اسلام، سيطره ى كامل است. طرح خاورميانه ى بزرگى كه امريكاييها مطرح ميكنند، عبارة اخراى ايجاد كشور بزرگى است به نام خاورميانه، با مركزيّت رژيم صهيونيستى. همه ى دولتهايى كه در اين كشورها هستند، بايد به دولتهاى دست نشانده ى اسرائيل تبديل شوند. معناى خاورميانه ى بزرگ اين است كه ما يك عرصه ى عظيم بشرى را در اختيار اسرائيل بگذاريم تا در آن، سرمايه گذارى و توليد ارزان كند و بر فربهىِ خود بيفزايد؛ و اگر افسانه ى نيل تا فرات را با شيوه ى نظامى نتوانست محقّق كند؛ با شيوه ى اقتصادى، سياسى، پولى و فنى آن را تأمين كند. امريكا - و به يك معنا بايد گفت غرب - اين را ميخواهد. دنياى اسلام چرا بايد تسليم چنين خواسته يى شود؟(2)

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران.

(2) . در ديدار رؤساى بانكهاى مركزى كشورهاى اسلامى.

ص: 132

فصل پنجم: جنايتها

اشاره

1361/9/19

همان بنى اسرائيلى كه در قرآن اين همه مورد مذمّت پروردگار قرار گرفتند، امروز با دولت غاصب خودشان، ميليونها انسان مسلمان را زير فشار و تحت امر گرفتند؛ در حقيقت دارند آنها را به هر جورى كه خودشان ميخواهند، ميگردانند. امروز در منطقه، فعال مايشاء اسرائيل است؛ ميليونها مسلمان عرب هم آنجا دور و بر اسرائيل دارند زندگى ميكنند. اين نمك نشناس ها، اين كسانى كه اسلام اين همه به آنها لطف و محبّت كرد و در طول اين ساليان متمادى و قرنها، اينها با راحتى در جوامع اسلامى زندگى كردند، امروز دارند اين جور با مسلمانها بد ميكنند؛ حالا فاجعه ى صبرا و شتيلا يك نمونه ى معمولى و كوچك است.

فتنه انگيزى ميان مسلمانان؛ جنايتى بزرگ تر از فاجعه ى صبرا و شتيلا

آن چيزهايى كه قبلاً انجام دادند، يا چيزهايى كه همين حالا دارند انجام ميدهند؛ از تفرقه ى بين دولتهاى اسلامى، و جدا كردن كشورهاى اسلامى از هم، و فتنه انگيزى ميان مسلمانها، و پياده كردن سياستهاى استعمارى امريكا در منطقه، و فشار شديد نظامى و سياسى بر همه ى دولتهاى همسايه شان، و كشاندن اين دولتها به خطّ استكبار امريكايى، و چماق امريكا را هميشه روى سر اينها نگه داشتن، اينها جنايت بزرگ ترى است كه امروز اسرائيل دارد انجام ميدهد.(1)

**********

(1) . تفسير سوره ى صف.

ص: 133

1367/1/24

جنايت آشكار صهيونيستها و دورويى مدّعيان حقوق بشر

اين همه فاجعه در دنيا دارد اتّفاق مى افتد؛ سرباز اسرائيلى جلوى دوربين تلويزيون، ساعد دست يك جوان را با سنگ و آجر ميزند خرد ميكند؛ حقوق بشر آنجا محكوم نميشود؛ در ايران اسلامى كه انتخاباتش با حضور ميليونى مردم، با آن شور و شوق، زير موشك برگزار ميشود، آزادى نيست و اختناق است و حقوق بشر پامال شده!(1)

1368/9/2

سركوب خشونت بار مبارزان فلسطينى و سكوت مدّعيان حقوق بشر

در فلسطين اشغالى، مسلمانانى كه بى اعتنا به سازشكاريهاى خائنانه، با دست خالى به مبارزات حق طلبانه ادامه ميدهند، با روشهاى خشن و غير انسانى سركوب ميشوند و زن و كودك و پيرشان به دست سربازانِ دستور گرفته ى صهيونيست شكنجه و تارومار ميشوند و از اين همه مدّعيان حقوق بشر، از دولتهاى غربى، صدايى برنمى خيزد و امريكا و انگليس و برخى ديگر، حمايت عملى و تشويق زبانى هم ميكنند!

تروريسم و آدم ربايى مزدوران صهيونى

در لبنان، علاوه بر اردوگاه هاى آوارگان مظلوم فلسطينى، خانه و كاشانه ى مسلمانان لبنانى به وسيله ى جتهاى اسرائيلى بمباران ميشود و زن و مرد و پير و جوانِ رهگذر و غير نظامى به خاك و خون كشيده ميشوند و روحانى موجّه و محترمى،(2) نيمه شب به وسيله ى مزدوران صهيونى از خانه ى خود ربوده ميشود، و از ميان اين همه دولت غربى كه سالهاست محكوم كردن تروريسم و آدم ربايى را ترجيع بند همه ى حرفهاى خود قرار داده و به قصد كسب وجهه، مدام هر دولت مخالفِ منافع خود را بدان متّهم ميدارند، حتّى يك نفر هم در برابر اين حركتهاى زشت و وحشيانه ى تروريستى، موضعى جدى نميگيرد و از اينكه دولتى اين طور قلدرانه به خانه ى مردم كشورى ديگر بمب بريزد، يا از آن آدم بربايد، متأثّر نميشود!(3)

**********

(1) . در جمع روحانيون قم.

(2) . شيخ عبدالكريم عبيد.

(3) . پيام به گردهمايى سراسرى فرماندهان بسيج، به مناسبت سالروز انتشار پيام رهبر فقيد انقلاب براى تشكيل بسيج مستضعفان و گراميداشت هفته ى بسيج.

ص: 134

1369/1/2

حقوق بشر؛ ترفند سردمداران امريكا

اينكه كسى ادّعا كند ما طرفدار حقوق بشريم، قضيّه را تمام نميكند. طرح قضيّه ى حقوق بشر از طرف سردمداران امريكا، چه حالا و چه در روزهاى قبل، يك دكان و يك وسيله براى استفاده ى بيشتر است. اينها به حقوق بشر اعتقاد ندارند. اينها كسانى هستند كه در مقابل چشمشان، حكومت صهيونيستى در كشور فلسطين، مردم فلسطين را به بدترين وجهى زير فشار و كشتار و اختناق و شكنجه قرار ميدهد و آنها حاضر نيستند حتّى به زبان، عمل او را محكوم كنند. فلسطينيها انسان نيستند؟! حقوق بشر شامل فلسطينيها نميشود؟!(1)

1369/1/24

عدم پاى بندى رژيم صهيونيستى به هيچ اصل انسانى و قانون بين الملى

دولت اسرائيل، با اعمال جنايتكارانه ى خود در فلسطين و لبنان و بمباران وحشيانه ى اردوگاه ها و دزدى و آدم ربايى و فساد در داخل و خارج مرزهاى فلسطين، نشان داده است كه به هيچ اصل انسانى و هيچ قانون بين المللى پاى بند نيست. آنها كه گذشته ها را فراموش ميكنند، چگونه ميتوانند جنايات روزمرّه ى صهيونيستها در فلسطين و لبنان را كه بى وقفه ادامه دارد، ناديده بگيرند؟(2)

1370/7/3

امروز در دنيايى كه بر اساس فرهنگ زور و نامردمى بنا شده است، همه ى ملّتها بايد روح دفاع از مصالحشان را در ميان خود تقويت كنند. مى بينيد كه چطور سياستهاى عالم بر اساس زور، ظلم و ناديده گرفتن حقوق انسانها ميچرخد و اداره ميشود. ملّت فلسطين كه يك ملّت مظلوم است، با ظلم و جور و قساوت و نامردمى و تبعيض نژادى و نژادپرستىِ يك عدّه سرمايه دار و سياستمدار ظالم در فلسطين اشغالى، از خانه ى خود اخراج شد. آنچه كه در فلسطين اشغالى از مظاهر نژادپرستى انجام شده است، در كمتر جايى نظير آن را ميشود

**********

(1) . در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهّر حضرت رضا (عليه السلام).

(2) . پيام به مناسبت روز جهانى قدس.

ص: 135

نژادپرستى خشونت بار صهيونيستها

مشاهده كرد؛ مثل آفريقاى جنوبى. منتها در آفريقاى جنوبى، مسئله، مسئله ى رنگ و نژاد سياه و سفيد است؛ ولى در اينجا مسئله ى نژاد يهود و نژاد غيريهود است. در اين سرزمينى كه متعلّق به مردم اين سرزمين بوده است، همه چيز از آنها بايد سلب شود و در خدمت اين حكومت نژادپرست صهيونيست قرار گيرد!

تقريباً پنجاه سال است كه صهيونيستها در اوايل كار در بخشهايى از سرزمين فلسطين و بعد در همه ى اين سرزمين، با يك نژادپرستى خشونت بار كه ديگر وحشيانه تر از آن متصوّر نيست، حكومت ميكنند. جوانان فلسطينى را با بدترين شكنجه ها در زندانها شكنجه كردن، حتّى آن طورى كه نقل شد، در مواردى خون آنها را گرفتن - كه در طول اين سالها گفته شد و از اين صهيونيستهاى دژخيم هيچ بعيد نيست - به وجود آوردن مناظرى مثل شكستن دست يك پسربچّه جلوى چشم همه، كه به وسيله ى مأموران انجام گرفت و اتّفاقاً تلويزيون آن را نشان داد و دنيا را به ضجّه آورد، كارهاى معمولى آنهاست! در اين مدّتِ تقريباً پنجاه سال، از اين قبيل حوادث مكرّر اتّفاق افتاده است.

آيا اينها نژادپرست اند يا نه؟ آيا نژادپرستى از اين خشن تر و خباثت آلوده تر ممكن است؟ اگر اينها نژادپرست نيستند، پس چه كسى نژادپرست است؟! آن وقت رئيس جمهور امريكا به سازمان ملل ميرود - به اصطلاح خانه ى ملّتها؛ آنجايى كه بايد از حقّ ملّتها دفاع بكند - مثل يك قلدر مى ايستد و عليه ملّت فلسطين حرف ميزند و براى اين نژادپرستهاى دژخيم، شفاعت و وساطت ميكند! شما چه ميفهميد كه حقوق بشر چيست؟!(1)

1370/9/13

الان ببينيد اينها در جنوب لبنان چه ميكنند. كمتر هفته يى، و شايد گاهى كمتر روزى است كه نيايند و منطقه يى را بمباران نكنند و يك عدّه مردم بيچاره ى روستايى جنوب لبنان را بدون هيچ گونه جرمى،

**********

(1) . در ديدار بسيجيان به مناسبت گراميداشت هفته ى دفاع مقدّس و هفته ى وحدت.

ص: 136

سكوت جانبدارانه ى سازمانهاى حقوق بشر در برابر جنايتهاى رژيم صهيونيستى

بى خود نكشند. اين سازمانهاى حقوق بشر هم مرده اند. يك كلمه حرف از كسى بيرون نمى آيد و كسى نفس نميكشد؛ ولى اگر چهار نفر يهودى روسى را آن روزها نميگذاشتند از شوروى خارج بشوند و به اسرائيل بروند، تمام دنيا جنجال ميشد كه چرا مانع ميشويد؛ يك شهروند روسى ميخواهد به زير سايه ى دولت اسرائيل بيايد؛ چرا دولت شوروى مانع ميشود! تمام رسانه هاى دنيا - كه البتّه رسانه ها متعلّق به خود صهيونيستهاست - پُر از جنجال ميشد! سازمانهاى حقوق بشر هم كه ادّعاى حقوق بشر ميكنند، با آنها هماهنگ ميشدند! پس حالا مرده ايد؟! چرا خفه شده ايد؟!

ملّت فلسطين را قتل عام ميكنند، ملّت لبنان را قتل عام ميكنند؛ امّا هيچ كس هيچ حرفى نميزند! البتّه ما هم نبايد از آنها انتظارى داشته باشيم؛ زيرا دشمن اند. از دشمن چه انتظارى است؟ اينها با اسلام و با ملّتهاى اسلامى و با هرچه كه جلوى زورگوييها را بگيرد، دشمن اند. ما نبايد از آنها انتظارى داشته باشيم؛ ما بايد از خودمان و از ملّتهاى اسلامى انتظار داشته باشيم. چرا ملّتهاى اسلامى بيدار نميشوند؟ چرا دولتهاى اسلامى، و بخصوص بعضى از دولتهاى عربى، به خود نمى آيند؟(1)

1370/11/30

اين كارهايى كه امروز اسرائيل ميكند، اگر كمتر از آن را دولتى انجام ميداد كه در خدمت منافع امريكا نبود، ميدانيد تبليغات امريكايى با آن دولت چه ميكرد؟! در همين جريان شهادت دبيركلّ حزب اللَّه لبنان - مرحوم سيّد عباس موسوى؛ اين مجاهد شهيد و بااخلاص - هليكوپترهاى صهيونيست وارد فضاى كشور ديگرى ميشوند؛ آزادانه در آن رفت وآمد ميكنند؛ نقطه يى را زير نظر ميگيرند و كاروان اتومبيلهاى غيرنظامى را با موشك ميزنند؛ مرد را ميكشند، زن را ميكشند، فرزند خردسال را ميكشند؛ امّا شما ببينيد در مقابل اين

**********

(1) . در ديدار جمعى از خانواده هاى شهدا و اقشار مختلف مردم، و جمعى از مسئولان، و گروهى از جانبازان.

ص: 137

سكوت مدّعيان مبارزه با تروريسم در مقابل تروريسم دولتى آشكار رژيم صهيونيستى

جنايت واضح - كه هيچ كس در جنايت بودن اين رفتار نميتواند كمترين ترديدى بكند - دنياى استكبارى چه موضعى ميگيرد؟! مگر معناى تروريسم چيست؟! مگر تروريسم غير از اين است؟! به غيرمسلّحى حمله كنند؛ به زن و فرزند مردم حمله كنند؛ به خانه ى مردم حمله كنند؛ از داخل خانه، صاحبِ خانه را بربايند؛ شكنجه كنند و بكشند؛ مگر تروريسم چيست؟!

آيا رژيم ايالات متّحده ى امريكا و سازمانهايى كه دم از طرفدارى از حقوق بشر و مخالفت با تروريسم ميزنند، نمى فهمند كه تروريسم يعنى اين؟! نميدانند كه تروريسم دولتى، يعنى آن كارى كه چهل وچند سال است كه رژيم غاصب صهيونيست دارد انجام ميدهد؟! يا مى فهمند و به رو نمى آورند؟! آيا وقتى ملّتى مى بيند كه اين طور فرهنگها و واژه ها و لغات، در قاموس استكبار امريكايى، نابجا و غلط مصرف ميشود، جا دارد كه از اينكه امريكا به او تروريست بگويد، تحاشى(1) كند؟ امريكاييها عدّه يى را در ليست تروريستها قرار دادند؛ غلط كردند! اگر بناست كسانى در ليست تروريستها قرار بگيرند، اوّل خود رژيم امريكاست كه تروريست تر از ديگران است و حامى خبيث ترين رژيمهاى دنيا - يعنى رژيم صهيونيست - است.(2)

1370/12/14

عدم واكنش طرفداران حقوق بشر در برابر تجاوزگرى اسرائيل

اگر اينها طرفدار حقوق بشر بودند، در مقابل شهادت اين شهيد عزيز - مرحوم سيّد عباس موسوى - كه همراه با زن و بچّه اش توسط موشك اسرائيليها در داخل خاك لبنان به شهادت رسيد، يك كلمه اعتراض ميكردند؛ امّا اعتراضى نكردند! بعضيها آن قدر بى شرمى به خرج دادند كه حتّى اين حركت را تأييد كردند! اينها تجاوز اسرائيل به لبنان را محكوم نميكنند؛ تجاوز اسرائيل به مردم مسلمان صاحب فلسطين را محكوم نميكنند؛ قضاياى كشمير را به زبان نمى آورند؛ مسائل مسلمانان ميانمارى را اصلاً بكلّى كأن لم يكن فرض ميكنند؛

**********

(1) . انكار كردن و قبول نكردن و نپذيرفتن.

(2) . در اجتماع مردم قم، در سالروز ميلاد حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف).

ص: 138

چرا؟! مگر جرم اينها چيست؟! جرم اينها اين است كه مسلمانند. آنها با اسلام دشمن اند و از اسلام ميترسند. امروز كار به جايى رسيده است كه مبارزه ى با اسلام، زير پوشش انجام نميگيرد! در الجزاير تصريح ميكنند كه ما با گرايشهاى اسلامى مبارزه ميكنيم! الجزاير يك كشور اسلامى است؛ وقتى در آنجا اين طور بگويند، شما از دولتهاى غيراسلامى و ضدّاسلامى، ديگر چه انتظارى داريد؟!(1)

1371/1/7

اشغال جنايتبار فلسطين

در اينجا، قدرتمندان عالم به اين غصب بزرگ و ظلم بى نظير كمك كردند. آنها به اين حركتى كه شبيه آن در دنياى معاصر و حتّى در گذشته هم اتّفاق نيفتاده است، كمك كردند. تلخ تر اينكه، بيرون راندن مردم فلسطين از سرزمين خودشان، به حالت عادى هم انجام نگرفت. يك وقت است كه مى آيند زمينهايشان را ميخرند؛ پولش را ميدهند و ميگويند «بايد برويد.» البتّه اين هم ظلم است، اين هم غصب است؛ امّا اين طور هم عمل نكردند. شبانه رفتند و يك ده را با اهلش سوزاندند! هر كه توانست خودش را نجات دهد، نجات داد و هر كه ماند، سوخت كه سوخت! قضيّه ى «ديرياسين» راست است؛ قضيّه ى «كفرقاسم» راست است؛ روستاهايى را كه صهيونيستها آتش زدند، حقيقت دارد. همين كار را كردند. نخست وزير اسبق صهيونيست كه همين روزها و همين اواخر به درك واصل شد و امريكاييها به خاطر مرگ او اظهار تأسّف كردند، يكى از كسانى بود كه در نابود كردن و آتش زدن روستاها و خانه هاى مردم فلسطين، دخالت داشت.

وقايع ديرياسين و كفرقاسم؛ نمونه هايى از جنايتهاى رژيم صهيونيستى

تبليغات جهانى، گنگ شدند و اين حادثه ى تلخ را نگفتند، تا مردم دنيا پى نبرند كه در اين گوشه ى دنيا چه اتّفاقى افتاده است. يك ملّت بى پناه و مظلوم، مواجه با زور و قلدرى و دروغ و فريب شد و اين دروغ و فريب و زور و قلدرى، تا امروز هم ادامه دارد.

*

**********

(1) . در ديدار جمعى از روحانيون، ائمه ى جماعات و وعّاظ نقاط مختلف كشور در آستانه ى ماه مبارك رمضان.

ص: 139

به نظر من، گزنده ترين حوادث فلسطين اين است كه واقعيّتها چنين وارونه شده است و معكوس نشان داده ميشود.

استفاده ى ابزارى از واژه ى تروريسم براى مبارزه ى حق طلبانه ى ملّت فلسطين

حقيقت قضيّه اين است كه ملّتى را از خانه و زندگى خود آواره كرده اند و اين ملّت حق دارد برگردد و خانه ى خودش را پس بگيرد. اين مبارزه، مبارزه يى حق طلبانه است. امريكا، اين مبارزه را «تروريسم» مينامد؛ امّا خباثت صهيونيستها نسبت به مبارزين فلسطينى را تروريسم نمى داند! ببينيد در ذهن و عمل كسانى كه امروز مدّعى شبانى بشريّت و رهبرى دنيا هستند، چقدر حقايق، وارونه شده است! ببينيد چقدر از حقيقت و انسانيّت دورند! ببينيد اين سياست، چه اندازه غير انسانى است! صهيونيستها وارد كشور لبنان ميشوند و انسان والا و شايسته يى مثل سيّد عباس موسوى را به شهادت ميرسانند؛ تنها خود او را هم نميكشند، بلكه زن و كودك او را هم ميكشند، بى آنكه آنها در ميدان جنگ بوده باشند؛ آنها در اتومبيل بودند و در جادّه يى تردّد ميكردند. امريكاييها اين جنايت را محكوم نميكنند! پس معلوم ميشود كه شما طرفدار ظلميد. چرا اين را انكار ميكنيد؟ شما طرفدار خباثتيد، طرفدار تجاوزيد، طرفدار تروريد. ترور از اين بالاتر و واضح تر نيست.

از آن طرف، هنگامى كه چند جوان فلسطينى كه فلسطين خانه ى آنهاست، برمى خيزند و با فداكارى، اقدامى عليه دولت غاصب صهيونيستى انجام ميدهند، ميگويند «حركتى تروريستى است!» شما به چه حقّى اسم گذارى وارونه ميكنيد و خودتان را محق ميدانيد؟!

اين را ملّتها بايد بفهمند! خود امريكاييها - يعنى سردمداران رژيم امريكا - خوب مى فهمند چه ميكنند؛ ولى من گمان ميكنم حتّى ملّت امريكا هم نميداند كه امريكاييها، امروز در سطح عالم چه خباثتى انجام ميدهند.(1)

1371/3/4

تهاجم سبعانه ى صهيونيستهاى متجاوز به مردم غيرنظامى جنوب لبنان و قتل عام مردم بى گناه و بى پناه، نشان دهنده ى ناتوانى آنان در مقابله با

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 140

خونسردى سازمانهاى مدّعى حقوق بشر در برابر جنايتهاى آشكار رژيم صهيونيستى

نيروهاى مؤمن و شجاع و فداكار حزب اللَّه است. دشمنِ تا دندان مسلّح و متّكى به كمكهاى همه جانبه ى امريكا، به طور آشكار از ضربات كوبنده ى جوانان حزب اللَّه، كه بيش از هر چيز به سلاح ايمان و فداكارى مجهّزند، به ستوه آمده و خشم ديوانه وار خود را بر سر زنان و كودكان فرو ميريزد. صهيونيستهاى غاصب، در برابر چشم مردم دنيا به قتل و جنايت دست ميزنند؛ مرتكب ترور و آدم ربايى و بمباران مناطق مسكونى ميشوند؛ روستاها را تخريب و مردم را بى خانمان ميكنند و دولتها و سازمانهاى مدّعى طرفدارى حقوق بشر، اين همه را با خونسردى تماشا ميكنند.(1)

1371/10/19

آيا فلسطينيهايى كه در اين سرماى زمستان به وسيله ى صهيونيستهاى خبيث، از خانه و كاشانه ى خود آواره شده اند، بشر نيستند؟ اينها حقوق ندارند؟ حقوق بشر درباره ى اينها صادق نيست؟ مگر برجسته ترين مادّه ى منشور عمومى حقوق بشر - كه اين آقايان از آن دم ميزنند - اين نيست كه هر كس در خانه ى خود آزاد است و حقّ انتخاب مسكن خود را دارد؟ پس چرا در خانه ى اينها وارد شدند و صاحبان آن را از درون خانه ى خودشان بيرون كردند؟! مگر فلسطين، خانه ى فلسطينيها نيست؟ اين حقوق بشر است؟ فلسطينيها بشر نيستند؟ اين جوانان مؤمن كه جرمشان طرفدارى از اسلام است، بشر نيستند؟

ترفند و دروغ خباثت آميز مدّعيان حقوق بشر در برابر فجايع فلسطين و بوسنى هرزگوين

اين مسلمانانى كه در كشور بوسنى هرزگوين، از جانشان، از خانه شان، از ميهنشان و از استقلالشان دفاع ميكنند و اين طور زير فشار قرار گرفته اند، بشر نيستند؟ اينها حقوق ندارند؟ كيست كه امروز ترفند و دروغ خباثت آميز مدّعيان حقوق بشر را تشخيص ندهد و درك نكند؟(2)

**********

(1) . پيام به مناسبت تهاجم صهيونيستها به مردم جنوب لبنان.

(2) . در ديدار قشرهاى مختلف مردم قم.

ص: 141

1372/12/13

فاجعه ى تهاجم دشمن صهيونيست به حرم شريف ابراهيمى، آن قدر بزرگ و دردناك است كه با چند جمله نميشود درباره ى آن سخن گفت و حقّش را ادا كرد. به نظر ما، دولت غاصب، مستقيماً مسئول اين فاجعه است و حاميان دولت غاصب هم، در اين قضيّه مسئولند. در رأس حاميان دولت غاصب، امريكا قرار دارد كه در طول سالهاى متمادى، هميشه و در همه جا از صهيونيستها دفاع كرده است. هرجا مشكلى براى صهيونيستها پيدا شد، فوراً امريكا سينه سپر كرد. يهوديان امريكايى و سرمايه داران بزرگ، هر كارى خواستند؛ به وسيله ى قدرت، پول و نفوذ سياسى امريكا، در دنيا براى اين غدّه ى سرطانى كه در دل ملّتهاى اسلامى به وجود آمده است، انجام دادند.

خفقان سازمانهاى حقوق بشر در برابر فاجعه ى حرم شريف ابراهيمى

در قضيّه ى اخير، آيا اينها مقصّر و مسئول نيستند؟ بى شك، هستند. چنان كه ديگرِ همپيمانان اسرائيل و كمك كارهاى او نيز در اين قضيّه مسئولند. رسانه هاى عمومى جهانى هم كه حقِّ اين مسئله را ادا نكردند، مسئولند. سازمانهاى حقوق بشر، به ويژه «كميته ى حقوق بشر سازمان ملل»، نيز مسئولند.

سازمانهاى كوچك و بزرگى كه با عناوين گوناگون در دنيا وجود دارند و كمين كرده اند تا اگر در گوشه يى از جهان، در كشورى كه با امريكا ميانه ى مناسبى ندارد، مسئله يى پيدا شد، فوراً در بوقهايشان بدمند كه «نقض حقوق بشر شد»، چرا خفقان گرفته اند؟!

دولت غاصبِ خبيث و صهيونيستهاى دشمن بشر، صدها فلسطينى را در حال سجده و با دهان روزه به خاك و خون ميكشند؛ ده ها نفر را ميكشند و صدها نفر را مجروح ميكنند. بعد هم كه مردمِ عصبانى و داغدار كه دلشان سوخته است، در خيابانْ مشتها را گره ميكنند، سربازان اسرائيلى، يكى يكى فرزندان مردم را هدف ميگيرند و نابود ميكنند. امّا سازمانهايى كه حافظ حقوق بشرند، خفقان گرفته اند و هيچ نميگويند! حدّاكثر اين است كه گفته ميشود: فلان سازمان محكوم كرده است! «محكوم كرده است» يعنى چه؟! اينكه كلمه يى در محكوميّت گفته اند، به چه درد فلسطينيها ميخورد؟! سازمانهايى كه مدّعى حقوق بشرند، اگر

ص: 142

راست ميگفتند، بايستى همه قيام ميكردند؛ بايستى در دنيا غوغا ميكردند؛ بايستى دولت اسرائيل را محاصره ميكردند؛ بايستى به حاميان اسرائيل، اولتيماتوم ميدادند و تهديدشان ميكردند كه «حق نداريد به اين دولتِ خونريزِ فاسقِ جنايتكار كمك كنيد.» امّا هيچ يك از اين كارها انجام نگرفت. دولتهاى عرب هم متأسّفانه كوتاه آمدند. مذاكرات را كاملاً و باطناً كه قطع نكردند، هيچ؛ حتّى عزاى عمومى هم اعلام نكردند! واقعاً كه خيلى كوتاهى و تقصير كردند!

البتّه، وجدان امّت اسلامى توفانى شد. حدّاكثر كوتاهى و تقصير را در اين قضيّه، مطبوعات غربى كردند. از راديوى اسرائيل و مطبوعات رژيم صهيونيستى كه انتظارى نيست. آنها خودشان قاتلند. از قاتل، توقّع نيست كه خودش را محكوم كند. امّا مطبوعاتِ دنياى به اصطلاح آزاد، چرا بايد اين قدر حق كشى كنند؟! چرا بايد اين قدر سكوت كنند و حادثه را كوچك بشمارند؟!

تعصّب و سنگدلى مطبوعات امريكا و غرب در برابر فجايع انسانى

اخيراً يك فرد عرب در امريكا، اسلحه به دست گرفت و به چند نفر حمله كرد و ظاهراً خسارت چندانى هم وارد نياورد. شما ببينيد مطبوعات امريكا، طى چند روز گذشته چه غوغايى به پا كردند! همه ى روزنامه ها و جرايد و ديگر رسانه هاىِ گروهىِ غرب، خبر حمله ى يك عربِ مسلمان را به سراسرِ دنيا منعكس و مخابره كردند؛ امّا در مقابل آن حادثه ى تلخ، سكوت پيشه كرده اند و اگر هم بيان كنند، كاملاً تحريف شده است. آنها چنين فاجعه آفرينى يى را به يك نفر نسبت ميدهند. اينها همه ظلم است. واقعاً كاركنان و گردانندگان مطبوعات در امريكا و دنياى غرب، چقدر بايد متعصّب و سنگدل و دور از آزادى يى باشند كه ادّعايش را ميكنند، تا اين طور نسبت به اين قضيّه، بد و بى اعتنا عمل كنند!(1)

1373/4/29

رژيم غاصب صهيونيستى؛ واضح ترين نمونه ى دولت تروريست

دولتِ تروريست هم داريم كه به كارش «تروريسم دولتى» اطلاق ميشود. امروز واضح ترين نمونه ى دولت تروريست، رژيم غاصب

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 143

صهيونيست است. در واقع، از روزى كه دستِ پليد و سياستِ ضدّاسلامى، ضدّمردمى و ضدّشرقىِ انگليس، در كشور فلسطينِ اسلامى به صهيونيستها حكومت داد - يعنى از سال 1948 ميلادى و قبل از آن - تروريسم دولتى هم شكل گرفت و به ترور پرداخت. صهيونيستها كارهايشان را با ترور پيش ميبردند و ميبرند.

به عنوان مثال، قتل عام در «ديرياسين» كه قضيّه اش را شنيده ايد، از مظاهر تروريسم است. وقتى به يك روستا حمله كنند، مردها، زنها و بچّه ها را به رگبار ببندند و يا مردها را بكشند و زنهاى تنها و بى پناه را در بيابان رها كنند و به آنها بگويند «هر جا مى خواهيد، برويد» و سپس همه ى خانه ها را آتش بزنند، يكى از بارزترين مظاهر تروريسم رخ مينمايد.

دولت غاصب اسرائيل؛ نمونه ى كامل و هميشگى تروريسم دولتى

دولت غاصبِ اسرائيل، از بدو تشكيل تا امروز - به عبارتى، در تمام طولِ تقريباً نيم قرنى كه اين غدّه ى سرطانى در پيكره ى اسلامى پيدا شده است - هميشه كارش را با ترور پيش برده و مظهر كامل تروريسم دولتى است. حتماً شنيده ايد كه اخيراً اين دولت غاصب، در يك هجوم شبانه، چند فروند چرخبال و هواپيما، همراه با كماندو و اسلحه به لبنان فرستاد، تا روستايى را به محاصره درآورند و مردى را از خانه اش بربايند و به زندان منتقل كنند! آيا تروريسم دولتى از اين واضح تر وجود دارد؟!

دروغگويى هفت دولت صنعتى در ادّعاى حمايت از حقوق بشر

جالب اينجاست كه چندى پيش، رؤساى هفت دولت صنعتى جهان، نشستند، ريش جنباندند و راجع به تروريسم حرف زدند. آيا شما نميدانيد كه امروز مظهر تروريسم كيست؟! آيا شما انصاف داريد؟! آيا شما از افكار عمومى جهان، اندكى ملاحظه داريد؟! آيا شما كه اين قدر مدّعىِ حقوق بشر هستيد، انسانها را داراى عقل و تشخيص ميدانيد؟! امروز مظهر تروريسم دولتى و دولت تروريست در دنيا كيست؟ آن دولتى كه هر روز به لبنان حمله ميكند و به كشتار و آدم ربايى ميپردازد، كيست؟ كيست كه دولتش، از اوّل بر اساس ترور، ايجاد وحشت و كشتار و قتل عام به وجود آمده است؟ آيا غير از دولت اسرائيل، دولت ديگرى هم هست كه از اين ويژگيها برخوردار باشد؟

ص: 144

دنبال تروريسم دولتى ميگرديد؟ بفرماييد: اسرائيل! چرا در مقابل اقدامات تروريستىِ اين دولت ساكت ميمانيد و حتّى از آن حمايت ميكنيد؟! چرا دروغ ميگوييد؟! دولت غاصبِ اسرائيل، بلايى جهانى است.(1)

1376/10/26

حكومت صهيونيستى، بدترين دولتها و مجموعه هاى سياسى دنياست؛ چون يك ملّت را از مملكت خودش بيرون كرده است. شما چنين چيزى را در دنيا سراغ داريد؟ در تاريخ سراغ داريد؟ آخر، يك خانواده را، يك فاميل را، يك شهر را، يك ميليون آدم را از مملكت خودش بيرون كنند، يك مطلب است؛ كسى بيايد يك ملّت را از كشور خودش بيرون كند، آنهايى را هم كه در داخل كشور هستند، در نهايت ضعف و شدّت و فشار قرار دهد و خودش بر آنها حكومت كند، چيز واقعاً عجيبى است! حكومت از اين بدتر و زشت تر؟! بعد هم با ملّت با نهايت قساوت رفتار ميكنند.

حكومت غاصب صهيونيستى؛ مظهر تروريسم دولتى

تروريسم دولتى كه در همان مصاحبه گفته شد(2) - كه حرف بسيار درستى هم هست - امروز مظهرش حكومت غاصب صهيونيستى است. اين حرف، خيلى هم به صهيونيستها برخورده است! اين حرفِ كاملاً درستى است. شما ديديد با مردمشان چه ميكنند! ديديد با فلسطينيها چه ميكنند! ديديد با مردم لبنان چه ميكنند! با هليكوپتر به روستاهاى لبنان مى آيند و آدمها را از خانه هايشان ميدزدند و ميبرند! كجا ديگر چنين چيزى در دنيا هست؟ امريكاييها بزرگ ترين و جدّى ترين حامى صهيونيستها هستند. اين جرم، بزرگ نيست؟ اين جرم، كافى نيست؟ اين بس نيست براى اينكه ملّت حق طلبى مثل ملّت ايران بگويد من با شما كارى ندارم، من شما را رد ميكنم، من رفتار شما را محكوم ميكنم؟ ملّت ايران به امريكا همين را ميگويد.(3)

**********

(1) . در ديدار جمعى از پرسنل نيروى انتظامى و كاركنان سازمان تأمين اجتماعى و سازمان بهزيستى و اساتيد و دانشجويان دانشگاه ها.

(2) . مصاحبه ى آقاى سيد محمّد خاتمى، رئيس جمهور وقت، با شبكه ى CNN.

(3) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 145

1379/10/7

خون دل خوردن همه ى انسانهاى غيرتمند از قضاياى فلسطين

قضاياى فلسطين دل هر انسان غيرتمندى را - ولو زياد تدين هم نداشته باشد - خون ميكند و راحت و آرام را از او ميگيرد. كيست كه منظره ى حمل پُراحساس كودك يكى دو ساله يى را كه كشته شده است، ببيند و بتواند راحت بخوابد؟ كيست كه محاصره ى مردم را در خانه ها و كوچه ها و خيابانها و شهرهايى كه متعلّق به آنهاست و زمينى كه استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است، ببيند و متأثّر نشود؟ امروز مردم بيت المقدّس و الخليل و غزّه و بقيّه ى مناطق سرزمين مغصوب را محبوس كرده اند؛ آنها را در خانه ى خودشان ميكُشند؛ در خانه ى خودشان پدران و مادران را به داغ فرزندانشان مى نشانند؛ به آنها گرسنگى ميدهند و آنها را محاصره ى اقتصادى ميكنند. اگر امّت اسلامى متّحد بود، مگر چنين چيزى ممكن بود؟ امروز هم واجب ترين فرايضِ ما ملّتها و دولتهاى مسلمان، اين است كه در اين قضيّه با هم وحدت كلمه پيدا كنيم.

آلام مردم فلسطين، آلام و دردها و رنجهاى ماست. امروز فرياد ملّت فلسطين بلند است كه ياللمسلمين! جواب اين فرياد، بر تك تك مسئولان دولتهاى اسلامى واجب و لازم است؛ خداى متعال آنها را مؤاخذه خواهد كرد. همه ى ما وظيفه داريم.(1)

1381/2/11

مهم ترين مسئله در مسائل خارجى ما - كه به مسئله ى كنونى كشور ما هم ارتباط مستقيم دارد - فلسطين است. مسئله ى فلسطين فقط مسئله ى يك ملّت نيست؛ مسئله ى حاكميّت ديكتاتورى بين المللى و حاكميّت زور است. شما ببينيد امروز در اراضى فلسطين چه ميگذرد! امروز ما فاجعه بارترين حوادث خونين را در فلسطين شاهديم. دولت غاصب و جعلى اسرائيل با نيروى نظامى خود، با تانك و هواپيما و آتش بى رحمى و ظلم خود، شهرهاى فلسطين را محاصره كرده است و يكى پس از ديگرى وارد اين شهرها ميشود؛ مردم را قتل عام و

**********

(1) . در ديدار مسئولان نظام به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 146

جنايات دولت غاصب و جعلى اسرائيل در مقابل چشم بشريّت

خانه ها را ويران ميكند؛ يك روز رام اللَّه، يك روز نابلس، يك روز جنين و امروز الخليل و شهرهاى ديگر. فاجعه هايى كه در اين شهرها به وجود آمده است، قابل وصف نيست. نيروى نظامى وارد شهرى شود، زن و مرد و كودك را دستگير كند و بكشد و يا زخمى كند! ده هزار مجروح و هزاران شهيد در اين شهرها امروز وجود دارد. هزاران جوان را از خانه هايشان ربودند و به نقاط نامعلوم بردند و خانه هاى بى شمارى را ويران كردند. شنيدم در شهر جنين، هفتاد درصد خانه ها ويران شده است! هفتاد درصد خانه هاى يك شهر را تانكها بيايند ويران كنند! اين جنايات، مقابل چشم بشريّت است.

رژيم صهيونيستى؛ دولتى ظالم و بى اعتناى به همه ى مقرّرات بشرى و انسانى

معناى اين كارها چيست؟ معناى اين كارها اين است كه يك دولت ظالمِ بى اعتناى به همه ى مقرّرات بشرى، انسانى، دينى و خدايى، به خاطر طمعها و ادامه ى ظلم چندين ده ساله ى خود، اين فاجعه ها را به بار مى آورد؛ دولتى هم مثل امريكا به طور كامل و صددرصد از او حمايت ميكند و همه ى شعارهاى حقوق بشر و دفاع از ملّتها و دموكراسى و آزادى و همه و همه فراموش ميشود. وجدان جهانى به حركت درآمد، امّا وجدان سران امريكا و كاخ سفيد اندك تأثّرى هم پيدا نكرد!

اينها ميخواهند دو چيز را براى دنيا مشخّص كنند: يكى اينكه اين غدّه ى سرطانى به هر قيمتى بايد بماند؛ دوم اينكه ميخواهند به دنيا بگويند و تفهيم كنند كه امروز سرو كار شما با اِعمال زور است و ميخواهيم زور بگوييم؛ هر كس هم هر چه ميخواهد بگويد، بگويد؛ يعنى مردم دنيا را قانع كنند كه هيچ حرف و هيچ اقدامى در مقابل زور سرنيزه و زور نظامى امريكا قادر به هيچ كارى نيست.

البتّه تا الان شكست خورده اند و على رغم همه ى اين تظاهرات قدرتمند، به هدفهاى خود نرسيده اند. چرا؟ چون فلسطين تسليم نشده است. آنها ميخواهند با فشار و كشتار و بى رحمى و لگدكوب كردن همه ى نشانه هاى انسانى، ملّت فلسطين را وادار به تسليم كنند و اين ملّت دربست زير بار آنها برود و از خواسته هاى بحقّ خود دست بردارد؛ امّا تاكنون نتوانسته اند. برخلاف تصوّر امريكا و اسرائيل، اين

ص: 147

قدرت زور نيست كه پيش ميرود؛ قدرت اراده و ايمان انسانهاست كه حرف آخر را در همه ى مسائل ميزند؛ در اين مسئله هم همين طور است.(1)

1382/3/14

رژيم صهيونيستى؛ مظهر كامل تروريسم

اگر منظور از تروريست، كسى است كه براى اغراض خود، جان بى گناهان را هدف قرار ميدهد، پس امروز بزرگ ترين تروريستها زير دامان امريكا فعّاليّت مى كنند. امروز رژيم صهيونيستى مظهر كامل تروريسم است. شما ملاحظه كنيد؛ هر روز كه ميگذرد، عناصر تروريستِ رژيم صهيونيستى، انسانهايى را كه در خانه ى خود، روى خاك خود و در سرزمين خود زندگى ميكنند، مورد تهاجم قرار ميدهد.(2)

1385/5/11

بسم الله الرّحمن الرّحيم.

خونسردى مدّعيان حقوق بشر در برابر جنايات گسترده ى رژيم صهيونيستى

فاجعه ى سهمگين قانا، دلهاى ما را لبريز از درد و اندوه كرده و ما و ديگر ملّتهاى مسلمان و همه ى آزادگان جهان را سوگوار و خشمگين ساخته است. آن كودكان معصوم، آن تنهاى ضعيف و رنجور، آن دلهاى وحشت زده و كوچك به چه گناهى كشته شدند؟! دل آتش گرفته ى مادران و پدران آنان چرا بايد به دست صهيونيستهاى خونخوار و حاميان مست و مغرور امريكايى اين چنين كباب ميشد؟! بيست روز بمباران بى وقفه ى لبنان، بيست روز جنايت در حجم انبوه، ويران سازى يك كشور و قتل عام غيرنظاميان در آن و فاجعه يى همچون كشتار قانا، از كدام پشتوانه ى منطق و استدلال برخوردار است كه دنياى مدّعى تمدّن و سازمان ملل و دولتها و سازمانهاى مدّعى حقوق بشر، اين گونه در برابر آن خونسرد و بى تفاوتند؟!

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از كارگران و معلّمان به مناسبت روز كارگر و هفته ى معلّم.

(2) . در چهاردهمين سالگرد رحلت بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 148

دنياى اسلام تا كى بايد وجود سراپا فتنه و شرّ رژيم صهيونيستى را تحمّل كند؟ دولتهاى اسلامى تا كى بايد دست امريكاى جنگ افروز و مستكبر را در اين منطقه ى حسّاس باز بگذارند؟ آنچه در لبنان اتّفاق افتاد، حقوق بشر امريكايى را براى همه معنا كرد و خاورميانه يى را كه دولت امريكا در پى آن است، نشان داد.

فاجعه ى سهمگين قانا؛ نشانگرِ معناى حقوق بشر امريكايى

امروز براى همه روشن شده است كه تهاجم به لبنان، نقشه يى از پيش طرّاحى شده و اقدامى امريكايى - صهيونيستى به عنوان گامى اساسى در راه تسلّط بر خاورميانه و جهان اسلام بوده است.

بوش و همكاران امريكايى وى به همان اندازه در فجايع لبنان گنهكارند كه سران خبيث و روسياه رژيم صهيونيستى و سكوت سازمان ملل و بيشتر دولتهاى غربى و حمايت برخى از دولتها همچون دولت بدسابقه و بدنام انگليس، آنان را نيز به اندازه هاى مختلف در قضاوت امروز و فرداى بشريّت و در مواخذه و عقوبت عظيم الهى مسئول و شريك جرم ميسازد.

جنايت رژيم نژادپرست، متجاوز و سفّاك صهيونيستى عليه بشريّت

براى دشمن صهيونيستى، دين و آيين و مسجد و كليسا و شيعه و سنّى فرق نميكند؛ رژيمى است نژادپرست و متجاوز و سفّاك، اگر مانعى در راه خود نبيند، از هيچ جنايتى به هر گروه و هر ملّت روگردان نيست.(1)

1385/5/17

فجايع لبنان و فلسطين؛ مايه ى عبرت امّت اسلامى

در همين روزها، دو پديده ى تلخ در امّت اسلامى ظاهر شد، كه هر كدام از اين دو، جا دارد كه مسلمان را به فكر فرو ببرد؛ امّت اسلامى بايستى خود را ملامت كند و توبه كند. يكى از دو پديده، همين فجايعى است كه در لبنان و در فلسطين پى درپى انجام ميدهند. الان نزديك يك ماه است كه گرگِ درنده ى وحشىِ آدميخوار صهيونيست به جان مردم لبنان افتاده است؛ از «حزب اللَّه»، مجاهدِ فى سبيل اللَّه، تودهنى ميخورد؛ ولى بر روى سر كودك مسلمان در «قانا» و در بقيّه ى

**********

(1) . پيام در محكوميّت جنايات رژيم صهيونيستى در لبنان.

ص: 149

نقاط لبنان بمب ميريزد؛ با رزمندگان مجاهد فى سبيل اللَّه نميتواند مقابله كند، شكست ميخورد؛ تلافى اش را سر مردم بى گناه، انسانهاى مظلوم، كودكان، خانه هاى مردم، زيربناهاى كشور در مى آورد. اين، يك مصيبت بزرگ است. مثل همين، در «غزّه» و در بقيّه ى مناطق فلسطينى نشين در جريان است. اين، آن چيزى است كه بايد همه ى مسلمانها را هوشيار كند و به خود بياورد.

دنياى استكبار و كفر هم نه فقط ساكتند، بلكه رفتارى و گفتارى از آنها سر ميزند كه متجاوز و ظالم را تشويق ميكند؛ امريكا يك جور، انگليس خبيث يك جور، برخى از قدرتهاى ديگر، هر كدام به يك نحوى؛ سازمان ملل هم با ناتوانى و بى عرضگى كامل ايستاده است و تماشا ميكند! آن وقت ادّعاى حقوق بشر و ادّعاى مدنيّت و ادّعاى مبارزه ى با تروريسم هم ميكنند اين منافقين دوروى سياهدل، و خجالت هم نميكشند! اين، يكى از آن چيزهاى عبرت انگيز است.

اين قضيّه يى كه براى لبنان و به طور خاص براى شيعيان آن پيش آورده اند، براى همه ى ملّتها و كشورها و فِرَق اسلامى ممكن است پيش بيايد؛ نميشود به قدرتها چشم دوخت. امّت اسلامى بايد بتواند از خودش دفاع كند؛ بايد بتواند موجوديّت خود را حفظ كند.

بارها ديده شده است، امروز هم مكرّراً ديده ميشود، كه قدرتهاى مستكبر عالم، آن وقتى كه پاى مسلمانها در ميان است، چشم بر روى هر جنايتى كه عليه مسلمانها انجام شود، ميبندند. اين مسئله در بوسنى ديده شد، در كوزوو هم ديده شد، در افغانستان هم ديده شد، در عراق هم ديده شد؛ امروز هم نوبت لبنان است. فلسطين هم سالهاست كه در همين وضعيّت است. براى آنها شيعه و سُنّى و عرب و عجم تفاوت نميكند؛ هر جا زورشان برسد، هر جا مانعى در مقابل خود نبينند، هر جا مشتى به دهان آنها نخورد، جلو مى آيند. امّت اسلامى و ملّتهاى اسلامى بايد اين را درك كنند و بفهمند؛ بايد خود را قوى

ص: 150

كنند. اين، يك پديده از دو پديده است، كه حقيقتاً عبرت انگيز است و ذهن مسلمان نميتواند از آن غافل بماند و به آن مشغول نباشد.(1)

1385/5/26

جهاد مظلومانه ى حزب الله؛ نشان دهنده ى چهره ى كريه و منفور رژيم صهيونيستى

جهاد مظلومانه ى شما، دشمن را افشا كرد و چهره ى حقيقى او را به نمايش گذاشت. كشتار بى رحمانه ى مردم غيرنظامى، به خاك و خون كشيدن كودكان بى گناه و زنان بى دفاع، حادثه ى قانا و نظاير متعدّد آن، ويران سازى هزاران خانه و كاشانه و آواره كردن هزاران خانواده، نابود كردن زيرساختهاى بخش مهمّى از لبنان، و فجايعى از اين قبيل، چهره ى حقيقى زمامداران امريكا و برخى دولتهاى اروپايى را در كنار چهره ى كريه و منفور رژيم صهيونيستى به همه نشان داد. نشان داد كه شعارهاى منافقانه ى آنان در باب حقوق بشر و آزادى و دموكراسى، چقدر آلوده به دروغ و فريب و رذالت است. نشان داد كه وقتى زمامداران كشورها از رحم و شفقت و منطق و صداقت بيگانه باشند، چه فجايعى ممكن است براى جامعه ى انسانيّت پيش بيايد.(2)

1385/8/21

بى تفاوتى مدّعيان حقوق بشر در برابر جنايتهاى رژيم صهيونيستى در غزّه

الان چندين روز است، يا شايد چند هفته است، كه غزّه مورد تهاجم دائمى صهيونيستهاست؛ و خودِ همين تهاجمِ بى امان و ظالمانه ى به غزّه - كه به ظاهر در ذيل يك قراردادى آنها را به دست فلسطينيها برگرداندند و حالا دارند اين طور با آنها رفتار ميكنند - بايد نشان بدهد كه آخِر و عاقبتِ مذاكره ى با اسرائيل غاصب و صهيونيستها چيست. بعضيها ميگويند با مذاكره، مشكلاتمان را با صهيونيستها حل كنيم؛ بفرماييد اين هم مذاكره! اين ستمِ بزرگ امروز دارد انجام ميگيرد؛ طرفداران حقوق بشر، مدّعيان حقوق بشر، حضراتى كه در هر نقطه ى دنيا سرِ چيز كوچكى دولتهايى را كه مطيع آنها نيستند، به نقض حقوق بشر متّهم ميكنند - در اروپا و غرب - نشسته اند، دست روى

**********

(1) . در ديدار گروه هاى مختلف مردم به مناسبت ميلاد باسعادت على بن ابى طالب (عليهما السلام).

(2) . پيام تبريك به حجت الاسلام والمسلمين سيّد حسن نصرالله، به مناسبت پيروزى مقاومت اسلامى.

ص: 151

دست هم گذاشته اند؛ فارغ البال و بى خيال دارند به اين كشتار روزانه نگاه ميكنند. اگر كسى يك گوسفند را هم در يكى از خيابانهاى يك پايتخت اروپايى سر ببرد، اين قدر فراغت بال به وجود نخواهد آمد. براى كشتن ده ها و صدها انسان و براى نابود شدن كودكان، زنان و مردان بى دفاع، كسانى كه در هيچ كار مسلّحانه يى شركت نداشته اند و همين طور چشم بسته به قتل ميرسند، ارزشى به قدر ريختن خون يك گوسفند ندارند؛ امروز وضع عدالت در دنيا اين است.(1)

1386/9/14

اقرار مسئولين صهيونيستى به تبعيض نژادى در فلسطين اشغالى

امروز دنيا تشنه ى عدالت است، تشنه ى امنيّت است، تشنه ى عدم تبعيض است. اينها را اسلام ميتواند تأمين بكند. فرهنگ غربى و تمدّن غربى نشان داد كه قادر به تأمين عدالت براى بشريّت نيست. وضعيّت امروز را نگاه كنيد، وضعيّت فلسطين را نگاه كنيد. مسئولين صهيونيستى صريحاً ابراز ميكنند كه اگر بين ما و فلسطينيها - بين صهيونيستها و فلسطينيها - در سرزمين مغصوب فلسطين تساوى برقرار بشود، همان سرنوشت آفريقاى جنوبى در اختيار ماست؛ يعنى اقرار ميكنند به آپارتايد؛ به اين تبعيض نژادى اعتراف ميكنند. دنيا اين را دارد مى شنود؛ دنياى محكوم مدنيّت غرب و فرهنگ غرب دارد اين را مى شنود، در عين حال وظيفه ى خودش را انجام نميدهد.

اين، آن وضعيّتى است كه به ما هشدار ميدهد؛ به ما مسلمانها ميگويد ما بايد اعتماد به نفس پيدا كنيم و توكّل به خدا كنيم و بدانيم كه اگر بر طبق عقيده ى خودمان؛ با فكر، با تدبير، با نقشه، با اتّحاد حركت بكنيم، خداى متعال به ما پيروزى خواهد داد.(2)

1386/12/12

حوادث خونين غزّه؛ غمى سنگين براى امّت بزرگ اسلام

امّت بزرگ اسلام، ملّت عزيز ايران، حوادث خونين غزّه در اين روزها چنان فجيع و دردناك است كه نميتوان غم سنگين ناشى از آن را با زبان و قلم، بيان كرد. كودكان بى گناه و زنان و مردان مظلوم پس از

**********

(1) . در ديدار مردم گرمسار.

(2) . در ديدار رؤساى قضايى كشورهاى اسلامى.

ص: 152

ماه ها محاصره ى كامل، اكنون با قساوت و شقاوت صهيونيستها، در خانه و كاشانه ى خود به خاك و خون كشيده ميشوند؛ غنچه هاى نورس در برابر چشم پدر ومادر، و پدران و مادران در برابر كودكان معصوم، در آتش كينه ى جلّادان غاصب ميسوزند. مدّعيان تمدّن و انسان دوستى، با وقاحت تمام، اين فاجعه ى عظيم انسانى را خونسردانه و بى تفاوت تماشا ميكنند و حتّى برخى با بى شرمى از آن ابراز خشنودى مينمايند. سكوت دنياى اسلام در برابر اين تعدّى كم نظير به هيچ رو پذيرفته نيست.

وظيفه ى مسلمانان در رساندن نداى مظلوميّت فلسطينيان به سراسر جهان

امّت اسلامى بايد به خروش آيد و سران اسلامى بايد خشم ملّتهاى خود را به رخ رژيم غاصب بكوبند. دست دولت امريكا نيز به خون ملّت مظلوم فلسطين آغشته است. به پشتيبانى آن دولت مستكبر و طغيانگر است كه صهيونيستها با گستاخى مرتكب اين جنايتهاى نابخشودنى ميشوند. ملّتها و دولتهاى اسلامى نداى مظلوميّت فلسطينيان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهاى خفته را بيدار كنند. آيا ملّت امريكا ميداند كه زمامدارانش اين گونه همه ى حرمتهاى بشرى را در پيش پاى صهيونيستها قربانى كرده اند؟ آيا ملّتهاى اروپايى باخبرند كه تسلّط سرمايه داران صهيونيست بر كشورهاى آنان، كار سياستمدارانشان را به كجا كشانده است؟(1)

1387/10/8

نمايش چهره ى خونخوار گرگهاى صهيونيست در غزّه

بسم الله الرّحمن الرّحيم. انّا لله و انّا اليه راجعون.

جنايت هولناك رژيم صهيونيستى در غزّه و قتل عام صدها مرد و زن و كودك مظلوم، بار ديگر چهره ى خونخوار گرگهاى صهيونيست را از پشت پرده ى تزوير سالهاى اخير بيرون آورد و خطر حضور اين كافر حربى را در قلب سرزمينهاى امّت اسلام، به غافلان و مسامحه كاران گوشزد كرد.

سكوت تشويق آميز برخى دولتهاى عربى؛ مصيبتى بزرگ تر از حادثه ى هولناك غزّه

مصيبت اين حادثه ى هولناك براى هر مسلمان، بلكه هر انسان باوجدان و باشرف در هر نقطه ى جهان، بسى گران و كوبنده است،

**********

(1) . پيام خطاب به امّت بزرگ اسلام، در پى حملات وحشيانه ى رژيم صهيونيستى به غزّه.

ص: 153

ولى مصيبت بزرگ تر، سكوت تشويق آميز برخى دولتهاى عربى و مدّعى مسلمانى است. چه مصيبتى از اين بالاتر كه دولتهاى مسلمان كه بايد در برابر رژيم غاصب و كافر و محارب، از مردم مظلوم غزّه حمايت ميكردند، رفتارى پيشه كنند كه مقامات جنايتكار صهيونيست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با اين فاجعه آفرينى بزرگ معرّفى كنند؟

سران اين كشورها چه جوابى در برابر رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) خواهند داشت؟ چه جوابى به ملّتهاى خود كه يقيناً عزادار اين فاجعه اند، خواهند داد؟ به يقين امروز دل مردم مصر و اردن و ساير كشورهاى اسلامى، از اين كشتار، پس از آن محاصره ى طولانى غذايى و دارويى، لبالب از خون است.(1)

1387/10/19

فاجعه ى صهيونيستها در غزّه؛ يك فاجعه ى كم نظير

امروز شما ببينيد فاجعه يى كه در اين منطقه به دست صهيونيستها دارد اتّفاق مى افتد، يك فاجعه ى كم نظير است. يك نفر آدم در يك گوشه يى از دنيا بر اثر يك حادثه يى زمين مى افتد، جنجال دستگاه هاى حقوق بشر بلند ميشود؛ به دروغ، به ريا، به تظاهر و فريبگرى، طرفدارى از حقوق انسان را ادّعا ميكنند، آن وقت اين جور بچّه هاى كوچك، زنهاى مظلوم مثل برگ خزان در غزّه روى زمين ميريزند، نفس از اينها در نمى آيد.

رسوا شدن داعيه هاى طرفدارى از حقوق بشر در جنايت غزّه

خداوند متعال اين داعيه هاى طرفدارى از حقوق بشر را رسوا كرد؛ چه در سازمان ملل، چه در سازمانهاى به اصطلاح مدّعى حقوق بشر و چه در دولتهاى مدّعى اينها. آن دولتهاى اروپايى لقلقه ى لسانشان شده حقوق بشر! كدام حقوق بشر؟! شماها به حقوق انسان اعتقاد نداريد؛ شماها دروغ ميگوييد؛ رياكارانه اسم حقوق بشر را مى آوريد. والّا چطور ممكن است فلان رئيس دولت اروپايى اين حوادث را ببيند و به اسرائيل هجوم نياورد.(2)

**********

(1) . پيام درباره ى مصيبت هولناك قتل عام مردم مظلوم غزّه.

(2) . در ديدار مردم قم به مناسبت قيام نوزدهم دى.

ص: 154

1387/12/14

اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيبانى نظامى و سياسى امريكا، چهره يى مهيب و شكست ناپذير نشان ميداد، دو بار از نيروهاى مقاومت كه با اتّكا به خدا و مردم، بيش از اتّكا به سلاح و تجهيزات مى جنگيدند، شكست خورده و با وجود تمرينها و آماده سازى هاى نظامى و سازمانهاى عريض و طويل اطّلاعاتى و حمايت بى دريغ امريكا و بعضى دولتهاى غربى و همدستى برخى منافقان جهان اسلام، انحلال و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيدارى اسلامى را ظاهر ساخته است.

گسترش غريزه ى وحشيگرى و جنايت در سران دولت جعلى صهيونيستى

از سويى ديگر، جناياتى كه در حادثه ى تاريخى غزّه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ كشتار وسيع مردم غيرنظامى، ويران كردن خانه هاى بى دفاع، سوراخ كردن سينه ى كودكان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، به كارگيرى بمبهاى فسفرى و برخى سلاحهاى ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهاى اوّليّه ى مردم در مدّتى نزديك به دو سال، و بسى جنايات ديگر، ثابت كرد كه غريزه ى وحشيگرى و جنايت در سران دولت جعلى صهيونيست، با دهه هاى آغازين فاجعه ى فلسطين هيچ تفاوتى نيافته و همان سياست و همان خوى درندگى و بى رحمى كه فاجعه هاى ديرياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم به عينه بر ذهن و دل ظلمانى اين طاغوتهاى زمان حاكم است، كه البتّه امروز با بهره گيرى از پيشرفت فناورى، دايره ى جنايت، بسى گسترده تر و فاجعه بارتر ميباشد.

تداوم خوى تجاوزگرى و بى شرمى از جنايت در گردانندگان رژيم صهيونيستى

چه آنان كه با توهّم شكست ناپذيرى رژيم صهيونيست، شعار «واقع بينى» سر داده، دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز كردند، و چه كسانى كه به خيال باطل خود، نسل دوم و سوم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستى سالم در كنار آنان را در دل پروراندند، اكنون بايد به خطاى خود پى برده باشند. اوّلاً، با موج بيدارى امّت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامى، آن هيبت دروغين فرو ريخته و نشانه هاى ناتوانى و

ص: 155

درماندگى در رژيم غاصب آشكار گشته است، و ثانياً، خوى تجاوزگرى و بى شرمى از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است كه در دهه هاى اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند كه ميتوانند، از هيچ جنايتى روى گردان نيستند.(1)

1388/12/8

رسوايى امريكا، غرب، سازمانهاى حقوق بشر و سازمان ملل در ماجراى فاجعه ى غزّه

امروز امريكا و غرب در قضيّه ى فلسطين و در بسيارى از قضاياى ديگر، صريحاً دارند دروغ ميگويند؛ صريحاً دروغ ميگويند. فاجعه ى عظيمى مثل فاجعه ى غزّه را در جنگ 22 روزه وارونه وانمود ميكنند. بايد به اين توجّه كنيم. اين را ميخواهم يادآورى كنم. امروز غزّه و فلسطين عرصه ى رسوايى غرب است. غرب با ادّعاى حقوق بشر، بزرگ ترين و فجيع ترين نقض حقوق بشر را در غزّه نديده گرفته. تا روزهاى متمادى غربيها در سال گذشته يك كلمه حرف به نفع مردم غزّه و در دفاع از آنها نزدند. روزهاى متمادى پشت سر هم ميگذشت، ما هى گوشمان بود ببينيم آيا از اروپا - از امريكا كه هيچ - از سازمانهاى حقوق بشر، از سازمانهاى به اصطلاح مدافع آزادى، يك كلمه حرف به نفع مردم غزّه صادر ميشود؟ نميشد.

بعد از آنى كه سر و صداى مردم بلند شد، مردم در كشورهاى مختلف سر و صدا كردند، راهپيمايى كردند، تظاهرات كردند، حرف زدند، رسوايى بالا گرفت؛ شروع كردند به حرف زدن؛ فقط حرف! غرب هيچ گونه حمايتى از مردم غزّه نكرد؛ در مقابل يك چنين فاجعه ى عظيمى كه جلوى چشم همه داشت اتّفاق مى افتاد. تا امروز هم باز غرب در همان مواضع است. سازمان ملل خودش را رسوا كرد. امريكا رسوا بود و رسواتر شد. با اينكه اين گزارش گلدستون درآمده است و همه از او مطلع شدند. امروز بايستى سران جانى و مجرم رژيم صهيونيستى بيايند پاى محاكمه و بايد مجازات بشوند؛ ولى هيچ خبرى نيست، هيچ اقدامى انجام نميگيرد؛ بلكه حمايتها از دولت غاصب و دولت جعلى صهيونيستى باز هم بيشتر ميشود! اينها غرب را

**********

(1) . در چهارمين كنفرانس حمايت از ملّت فلسطين.

ص: 156

رسوا كرد. امريكا با اين دولت جديد و رئيس جمهور جديد، ادّعا كرد ميخواهد تغيير به وجود بيايد. شعار تغيير براى اين بود كه بى آبرويى و بدنامى امريكا در اين منطقه ى اسلامى، يك مقدارى بلكه ترميم بشود؛ امّا نتوانستند ترميم كنند و بدانند كه تا آخر نخواهند توانست ترميم كنند؛ چون دروغ ميگويند؛ چون صريحاً به مردم دارند دروغ ميگويند. آنها در خيلى از قضايا دروغ ميگويند.

حالا ما كه در جمهورى اسلامى هستيم، دائماً داريم دروغهاى اينها را مى بينيم و مى شنويم. واژگونه كردن حقايق و وارونه نشان دادن واقعيّات، سى سال است كه جلوى چشم ماست و ما به اين عادت كرديم؛ لكن دنيا قضاوت خواهد كرد، تاريخ قضاوت خواهد كرد. امروز تمدّن غرب - من به شما عرض بكنم - در مقابل قضيّه ى فلسطين به چالش كشيده شده. امروز دعوى ليبرال دموكراسى غرب زير سؤال رفته. يعنى شما در فلسطين به خاطر مقاومتتان، يك ادّعاى چندصد ساله ى غرب را، كه به وسيله ى او به دنيا تحكّم ميكرد، به زير كشيديد و اين ادّعا را باطل كرديد. مقاومت اين قدر مهم است و عظيم است؛ اين مقاومتى كه شما داريد انجام ميدهيد.(1)

1389/3/11

حمله به كاروان دريايى آزادى؛ حلقه ى ديگرى از زنجيره ى جنايتهاى رژيم صهيونيستى

حمله ى جنايتكارانه و قساوت آميز رژيم صهيونيست به كاروان دريايى امدادى و بشردوستانه، حلقه ى ديگرى از زنجيره ى جنايتهاى بزرگى است كه آن حكومت شرير و خبيث، هفتمين دهه ى حيات ننگين خود را با آن انباشته است. اين نمونه يى است از رفتار گستاخانه و بى رحمانه يى كه مسلمانان در اين منطقه و بخصوص در سرزمين مظلوم فلسطين، ده ها سال است كه با آن دست و پنجه نرم ميكنند. اين بار اين كاروان، اسلامى يا عربى نبود، بلكه افكار عمومى و وجدانهاى بشرى از سراسر جهان را نمايندگى ميكرد.

صهيونيسم؛ چهره ى جديد و خشن ترى از فاشيسم

اين حمله ى جنايتبار بايد براى همه مدلّل كرده باشد كه صهيونيسم، چهره ى جديد و خشن ترى از فاشيسم است كه اين بار از سوى دولتهاى مدّعى

**********

(1) . در ديدار رهبران گروه هاى جهادى فلسطينى شركت كننده در افتتاحيه ى همايش غزّه.

ص: 157

آزادى و حقوق بشر و بيش از همه دولت ايالات متّحده ى امريكا، حمايت و كمك ميشود.(1)

1389/3/14

محاصره ى سه ساله ى ظالمانه ى غزّه؛ اقدامى سبعانه، قساوت آميز، وحشيانه و مورد حمايت غرب

يكى هم محاصره ى ظالمانه ى غزّه است كه اين محاصره سه سال شد؛ يك حركت بسيار سبعانه، قساوت آميز، وحشيانه، و با شگفتى فراوان مورد تأييد و تصديق و حمايت امريكا و انگليس و قدرتهاى غربى كه داعيه ى دفاع از حقوق بشر را هم دائم تكرار ميكنند. سه سال است كه يك ونيم ميليون جمعيّت را محاصره كرده اند؛ نه ميگذارند دارو برود، نه ميگذارند غذا برود، در آب آشاميدنى شان اخلال ميكنند، در نيروى برقشان اخلال ميكنند، در رسيدن سيمان و مصالح ساختمانى براى اينكه ويرانيهاى جنگ را از بين ببرند، اخلال ميكنند - اين كاروانى كه ميرفت، بخش عمده يى از محموله ى آن سيمان بود، براى اينكه مردم بتوانند خانه هاى خراب خودشان را تعمير كنند - علاوه ى بر اينكه به طور متناوب گلوله باران هم ميكنند، آدمكشى هم ميكنند، كودكان مظلوم و زن و مرد را به قتل هم ميرسانند. اين، حركت رژيم صهيونيستى است.

سازمانهاى مدّعى حقوق بشر ايستاده اند، تماشا ميكنند. قدرتهاى غربى نه فقط تماشا، بلكه حمايت ميكنند. متأسّفانه بسيارى از كشورهايى كه بايد دفاع كنند - يعنى برخى كشورهاى عربى، برخى كشورهاى اسلامى - سكوت محض كرده اند؛ اگر نگوييم حتّى رفتارهاى خائنانه در پشت سر. خيلى وضع عجيبى است.

تهاجم به كاروان امداد؛ ناشى از خوى توحّش صهيونيستها

اين حركت اخيرى كه صهيونيستها كردند - يعنى مورد تهاجم قرار دادند اين چند كشتى يى را كه وسايل مى برد طرف غزّه، براى اينكه بشكند اين محاصره را در درياى آزاد، نه در ساحلهاى خودشان و محيط دريايى متعلّق به خودشان - از دو بعد بايد مورد توجّه قرار بگيرد:

يكى خوى توحّش صهيونيستهاست كه اين را دنيا ديگر فهميد. دنيا بايد بفهمد. صهيونيستها ادّعا ميكنند كه ما براى بازرسى يا براى اينكه

**********

(1) . پيام در پى جنايت دريايى رژيم صهيونيستى در حمله به كاروان دريايى آزادى غزّه.

ص: 158

بگوييم به سمت غزّه نياييد، وارد كشتيهاى اينها شديم - كه البتّه مثل سگ دروغ ميگويند! براى حمله رفتند، نقشه ى حمله كشيدند، اهدافشان هم مشخص است - اينها ولو براى اندرزگويى هم رفته باشند، باز برخلاف همه ى مقرّرات بين المللى رفتار كردند. يك كشتى دارد در درياى آزاد حركت ميكند؛ شما حدّاكثر كارى كه ميتوانستيد بكنيد، اين بود كه نگذاريد آنها وارد بنادر شما بشوند. چرا وسط دريا رفتيد، به اينها حمله كرديد، كشتار كرديد، عدّه ى زيادى را كشتيد، عدّه ى بيشترى را مجروح كرديد، عدّه ى بيشترى را اسير كرديد؟ چرا؟ خوى توحّش. اين همان چيزى است كه جمهورى اسلامى سى سال است آن را فرياد ميزند و غربيهاى دورو و دروغگو و رياكار اين را نديده و نشنيده ميگيرند. امروز همه ى دنيا به چشم ديد كه اينها چقدر خوى توحّش دارند.(1)

1390/7/9

قتل عام ملّت بى پناه فلسطين در سكوت رسانه هاى تصويرى

بيش از شش دهه از فاجعه ى غصب فلسطين ميگذرد. عوامل اصلى اين فاجعه ى خونين، همه شناخته شده اند و دولت استعمارگر انگليس در رأس آنهاست، كه سياست و سلاح و نيروى نظامى و امنيّتى و اقتصادى و فرهنگى آن و سپس ديگر دولتهاى مستكبر غربى و شرقى، در خدمت اين ظلم بزرگ به كار افتاد. ملّت بى پناه فلسطين در زير چنگال بى رحم اشغالگران، قتل عام و از خانه و كاشانه ى خود رانده شد. تا امروز هنوز يك صدم فاجعه ى انسانى و مدنى يى كه به دست مدّعيان تمدّن و اخلاق، در آن روزگار اتّفاق افتاد، به تصوير كشيده نشده و بهره يى از هنرهاى رسانه يى و تصويرى نيافته است. اربابان عمده ى هنرهاى تصويرى و سينما و تلويزيون و مافياهاى فيلم سازىِ غربى، اين را نخواسته و اجازه ى آن را نداده اند. يك ملّت در سكوت، قتل عام و آواره و بى خانمان شد.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در حرم حضرت امام خمينى (رحمه الله) در بيست و يكمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 159

فصل ششم: امريكا؛ حامى رژيم صهيونيستى

اشاره

1359/3/2

اسرائيل؛ پايگاه تجاوز امريكا در منطقه

امروز سالهاى درازى است كه امريكا در قلب سرزمينهاى اسلامى، يك جمع دزدِ غارتگرِ جلّادِ آدمكش را در رأس يكى دو ميليون جمعيّت به عنوان صهيونيست - كه يك انديشه ى نژادپرستانه است - به كار گماشته و آنجا را پايگاه تجاوزات خود قرار داده است. ساليان درازى است كه امريكا به مردم اين منطقه و به مردم جهان ستم ميكند؛ چرا؟ چون ارزش حاكم بر ذهن دولتمردان امريكا و رژيم امپرياليست امريكا، جز ارزشهاى مادّى و پوچ، چيز ديگرى نيست. امّا اسلام اين جور نيست. ما براى هر انسانى در هر نقطه يى از جهان، به خاطر انسان بودن، احترام قائليم؛ لذا ما از قيام مردانه ى سياهان امريكا - مسلمانانشان و غيرمسلمانانشان - حمايت ميكنيم و براى آنها دعا ميكنيم.(1)

1363/6/23

جدانبودن مسئله ى اسرائيل از مسئله ى امريكا

مسئله يى كه ما در اين سفر(2) به آن كمال توجّه را داشتيم، اين بود كه مسئله ى اسرائيل از مسئله ى امريكا جدا نيست. ما هرگز دچار اين اشتباه نشده ايم كه يك دولت ميتواند با امريكا خوب باشد و با اسرائيل بجنگد؛ اين را ما قبول نداريم. امكان ندارد كه كسى با امريكا

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . مراد، سفر ايشان در زمان رياست جمهورى به سه كشور سوريه، ليبى و الجزاير است.

ص: 160

كمكهاى همه جانبه ى امريكا به اسرائيل

دوست باشد، صميمى باشد، خوب باشد، امّا با اسرائيل در حال جنگ و جدال و ستيزه گرى باشد؛ چنين چيزى ممكن نيست؛ زيرا اسرائيل از امريكا جدا نيست؛ اسرائيل دست آموز امريكاست؛ اسرائيل پايگاه حقيقى و سياسى - نظامى امريكا در منطقه است؛ اسرائيل به پشتيبانى امريكا نفس ميكشد. اگر امريكا حمايت خودش را از اسرائيل بردارد، كشورهاى اسلامى - همان كشورهاى احاطه كننده ى اسرائيل - در فاصله ى بسيار كوتاهى خواهند توانست فلسطين را برگردانند و مسئله ى اسرائيل را بكلّى حل كنند. اين كمك امريكاست، ناوگان امريكايى است، تجهيزات و پول و سلاح و طرّاحان سياسى و نفوذ بين المللى امريكاست كه توانسته اين ملّت التقاطى و بى ريشه و غير اصيل را در اين سرزمين غصبى باز هم نگهدارى كند. ما در سفر، به اين مسئله توجّه داشتيم و همه جا بر آن تأكيد كرديم.(1)

1368/3/28

امريكا؛ پشتيبان غاصبان صهيونيست خبيث

چه دولتهايى از اختناق چند ده ساله ى رژيم پهلوى در ايران حمايت ميكردند؟ آيا غير از امريكا و انگليس، دولتهايى مطرح بودند؟ آن وقت اين دو كشور ادّعا ميكنند كه طرفدار حقوق بشر و آزادى بيانند! امروز آفريقاى جنوبى و بسيارى از كشورهاى آفريقايى و آسيايى و نيز سرزمينهاى اشغالىِ مقهور سلطه ى غاصبان صهيونيست خبيث - كه سياه ترين رژيمها را دارند - با پشتيبانى كدام كشورها حكومت خود را حفظ كرده اند و بزرگ ترين اختناقها را اعمال ميكنند؟! اسرائيل كه جنوب لبنان را بمباران ميكند و مركز تجمّع كودكان را ويران ميسازد و جنايتبارترين حركت را از خود نشان ميدهد، با پشتيبانى كدام كشور اين فجايع را مرتكب ميشود؟! قطعاً اگر پشتيبانى امريكا از اسرائيل نبود، اين كشور امكان ادامه ى حيات نداشت. در حقيقت، امريكاست كه دارد جنوب لبنان را بمباران ميكند.

ادامه ى حيات رژيم صهيونيستى با پشتيبانى امريكا

چقدر وقيح است كه امريكا و انگليس و دولتهايى مانند آنها، ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر و احترام به آزادى انسان را ميكنند! پيداست

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 161

كه دروغ ميگويند. اگر احترام واقعى به انسان ملاك است، تحقّق آن جز در سايه ى اسلام امكان پذير نيست. شكل كامل و مظهر اعلاى اين احترام و ارزش، زندگى و برخورد همين بزرگمردى بود كه دست قدرتمند او، همه ى دنيا را متوجّه اسلام و انقلاب و ايران كرده است.(1)

1368/5/31

مكرّر گفته ام كه سياست خارجى ما نسبت به گذشته هيچ تفاوتى نكرده و نميكند. ما در گذشته هم تصريح كرده ايم و الان هم ميگوييم كه براى ايجاد ارتباط سالم و دور از تكلّف و تحميل، آماده ايم با هر كشورى - به جز چند استثنا كه دلايل خاص و واضح خودش را دارد - ارتباط داشته باشيم. دولتهاى استثنا شده، مثل دولت نامشروع صهيونيستى است كه در اين مراوده، اصولاً در طرف مقابل، كسى وجود ندارد و اينكه هست، غيرقانونى است. انسان، توپ را براى گرفتن پرتاب ميكند و اين واقعيّت كه بر اساس اعتبارى غلط، تحقّق پيدا كرده است، مثل لاواقعيّت است و وجود غيرقانونى او كالعدم و نامشروع ميباشد. آفريقاى جنوبى و امريكا هم همين وضعيّت را دارند.

عدم پشتيبانى از دولت صهيونيستى؛ از شروط برقرارى رابطه ى ما با آمريكا

البتّه، امريكا از مصاديق و مواردى است كه ما ارتباط با او را قبول نداريم و رد ميكنيم. سؤال ميشود تا كى؟ پاسخ اين پرسش را، هم امام؛ و هم همه ى كسانى كه در اين باره صحبت كرده اند، گفته اند: تا وقتى كه سياستهاى مبنى بر زور و ظلم و فشار و خصومت با جمهورى اسلامى و حمايت از دشمنان جمهورى اسلامى و پشتيبانى بى قيد و شرط از دولت صهيونيستى خاتمه پيدا كند. امام فرمودند: «تا وقتى كه آدم بشود». يعنى اين روشهاى غلط را اصلاح بكند. البتّه، حقيقتاً ما در جبين آن كشتى، نور رستگارى هم نمى بينيم و هياهوى رابطه و مذاكره هم، حرف مفتى است و هيچ كس هم نگفته است.(2)

**********

(1) . در مراسم بيعت فرماندهان، نمايندگان وليّفقيه و مسئولان عقيدتى - سياسى ژاندارمرى و شهربانى، و رئيس و پرسنل سازمان پليس قضايى كشور.

(2) . در ديدار وزير، معاونان و مديران كلّ وزارت امور خارجه و سفرا و رؤساى نمايندگيهاى سياسى خارج از كشور.

ص: 162

1368/11/20

وابستگى امريكا به سرمايه داران صهيونيست بين المللى

ما استقلال را درست معنا ميكنيم. استقلال، يعنى جمهورى اسلامى و وضعيّتى كه ما امروز داريم. هيچ ابرقدرت و قدرتى در طول اين يازده سال، در هيچ يك از امور و شئون، نتوانسته كوچك ترين چيزى را بر ما تحميل كند. اين، مفهوم استقلال است. هيچ كشورى اين استقلال را ندارد. من ميخواهم بگويم حتّى كشورهايى مثل امريكا هم اين استقلال را ندارند. لابد بعضى تعجّب خواهند كرد. نه، تعجّب ندارد. دولت امريكا هم به سرمايه دارهاى صهيونيست بين المللى وابسته است. اگرچه ممكن است از لحاظ ملّيّت، خود آن سرمايه دارها هم امريكايى باشند، امّا دولت، وابسته است. اگر يك رئيس جمهور در امريكا، آنجايى كه منافع سرمايه دارها ايجاب نميكند، يك قدم كج بردارد - مثل كندى و امثال او - پايش را از دايره بيرون ميكنند و پدرش را درمى آورند.(1)

1368/12/5

رؤساى جمهور امريكا؛ تسليم سياستهاى صهيونيسم

به ظاهرِ رؤساى جمهور امريكا و داد و فريادهاى توخالى آنها نگاه نكنيد. اينها، در مقابل سياستهاى القا شده از طرف همين كارتل دارهاى عظيم جهانى - كه عدّه يى از آنها امريكايى و عدّه يى ديگر صهيونيست اند - از خودشان هيچ اراده يى ندارند و اگر يكى را دو كردند، سرشان را زير آب ميكنند - مانند مواردى كه شما در عمر خود ديده ايد. به همين اندازه كه من و شما يادمان است، از رؤساى جمهور امريكا، يكى كشته شد و ديگرى با افتضاحى كنار رفت. اينها عادى نيست؛ همه اش دست كسانى است كه در پشت پرده كار را اداره ميكنند.(2)

1369/8/13

امريكا؛ شريك جنايات شرم آور صهيونيستها در فلسطين

امروز، قدرت و عظمت جمهورى اسلامى كه محصول خون شهيدان و فداكارى ملّت و زحمات توصيف ناپذير مسئولان صالح و دلسوز و

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار فرماندهان يگانهاى عمده ى عمليّاتى نيروى زمينى و هوانيروز.

ص: 163

كارآمد است، حتّى سردمداران استكبار را نيز وادار ميكند كه نقاب دوستى به چهره بزنند و منافقانه ادّعاى دوستى كنند؛ بدون اينكه حتّى قدمى در راه دوستى يى كه ادّعا ميكنند، بردارند. كيست كه امروز در پشت پرده ى جنايات شرم آور صهيونيستها در فلسطين كه خونخوارىِ توأم با وقاحت را به حدّ اعلى رسانده اند، دست امريكا را نبيند و سردمداران امريكا را در كشتار بى رحمانه ى فلسطينيها مقصّر نشناسد؟(1)

1369/9/7

شكنجه و كشتار مردم فلسطين، با پشتيبانى امريكا و هم پيمانانش

امروز ملّت ايران بايد هوشيار باشد؛ چون دشمن با اسمهاى مختلف - از جمله به نام حقوق بشر - در فكر دشمنى كردن و ضربه زدن به انقلاب و اسلام است. دفاع امثال امريكا از حقوق بشر، براى ملّتها و مظلومان دنيا، هم خنده آور و هم گريه آور است. از طرفى، خنده آور و مضحكه است؛ چون خودِ نقض كنندگانِ درجه ى اوّل حقوق بشر، سنگ حقوق بشر را به سينه ميزنند! چه كسانى داعيه ى حقوق بشر دارند؟ كسانى كه همين امروز از پنجه هايشان، خون مردم فلسطين ميچكد. حالا هرچه در سالهاى گذشته، در شرق و غرب عالم - در آفريقا و آسيا و در جاهاى گوناگون - ملّتها را نابود كردند و كشتند و بشر و حقوق بشر را به مسخره گرفتند، به جاى خود محفوظ؛ همين امروز رژيم صهيونيستى، به پشتيبانى امريكا و همپيمانانش، ملّت فلسطين را با بدترين و فجيع ترين وضعى، زير فشار و شكنجه قرار داده و خون مردم و شهداى فلسطين، به گردن اوست. چنين انسانهايى، دم از حقوق بشر ميزنند! اين، مضحكه و تمسخر نيست؟!(2)

13/1369/9

غالباً دو نكته از نظر شعاردهندگانِ به نام اسرائيل، دور ميماند. ما اين دو نكته را اجمالاً عرض ميكنيم. يكى از اين دو نكته اين است كه دشمنىِ با غاصبان اسرائيل، با دوستىِ با كسانى كه پشتيبان همه جانبه ى

**********

(1) . پيام به مناسبت روز ملّى مبارزه با استكبار جهانى.

(2) . در ديدار جمع زيادى از نيروهاى مقاومت بسيج، گروهى از پرستاران و جمعى از پرسنل نيروى دريايى ارتش.

ص: 164

شعار ضدّيّت با اسرائيل با تكيه بر پشتيبانان دولت غاصب؛ حركتى انحرافى و غلطى بزرگ

غاصبان اسرائيل هستند، نميسازد. اين، ممكن نيست. آن كسانى كه خيال ميكنند از راه امريكا و همپيمانانش ميتوانند فلسطين را نجات بدهند، در اشتباه تأسّف انگيزى به سر ميبرند. همچنان كه از راه دولت اسرائيل نميشود فلسطين را نجات داد، از راه دولت امريكا و همپيمانانش هم نميشود فلسطين را نجات داد. هر حركتى كه به تكيه بر پشتيبانان دولت غاصب منتهى بشود، قطعاً يك حركت انحرافى و يك غلط بزرگ است. اگر كسى شعار ضدّيّت با اسرائيل را ميدهد، امّا با همپيمانان اسرائيل در اين مسئله همصحبتى ميكند و به آنها اتّكا مينمايد، بايد دانست كه دروغ ميگويد. چنين چيزى ممكن نيست.

آن كسانى كه اسرائيل را تغذيه ميكنند، در جبهه ى اسرائيل هستند. آن كسانى كه به هر نحوى از انحاء به اسرائيل كمك ميكنند، در جبهه ى اسرائيل هستند. آن كسانى كه با صهيونيستها مذاكره ميكنند، در جبهه ى اسرائيل هستند. مبارزه براى استنقاذ سرزمين فلسطين، بايد معناى حقيقى، مبارزه را داشته باشد. مبارزه، نقطه ى مقابل سازش است. در اين مسئله؛ سازش، خيانت و مبارزه، وظيفه است. هيچ كس سازش را به حساب مبارزه نگذارد.(1)

1370/3/26

رژيم غاصب اسرائيل؛ اهرم فشار استكبار جهانى

استكبار جهانى و دولتهاى استعمارگر، از آغاز تا امروز، رژيم غاصب اسرائيل را به عنوان اهرم فشارى بر روى دولتهاى عربى و سپس اسلامى منطقه پديد آورده و ذخيره كرده اند و برآنند كه اين خنجر مسموم را همواره در پهلوى جهان اسلام نگاه دارند؛ و امروز شيطان بزرگ، سررشته ى اين سگ دست آموز را در دست دارد.

اسرائيل؛ سگِ دست آموز امريكا

پس، تعجّبى نيست كه نقض مكرّر قوانين بين المللى، نقض مداوم حقوق بشر - آن هم به فجيع ترين شكل - تجاوز مكرّر به كشورهاى همسايه، عمليّات تروريستى و آدم ربايى به گونه ى آشكار، تهيّه ى روزافزون سلاحهاى اتمى و امثال آنها - كه هر يك در هر يك از كشورهاى جهان كه با امريكا و ديگر دولتهاى بزرگ رابطه ى ارباب رعيّتى نداشته باشد،

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در اوْلين كنفرانس اسلامى فلسطين.

ص: 165

حادثه يى عظيم تلقّى ميشود - از صهيونيستها قابل قبول باشد و هيچ اعتراض جدّى را از سوى شبكه ى استكبارى جهان، مخصوصاً شيطان بزرگ برنينگيزد.(1)

1370/7/3

ادّعاى حقوق بشر امريكا در كنار همدستى و حمايت از اسرائيل

آيا اين آدمها و اين سياستمدارها ميتوانند ادّعا كنند كه اصلاً حقوق بشر را فهميده اند؛ چه رسد به طرفدارى از حقوق بشر؟! اينهايى كه وقتى ميخواهند راجع به دولتهاى مخالف خودشان حرف بزنند، مثل نقل و نبات همين طور كلمه ى حقوق بشر از دست و رويشان ميريزد! هر كس را بخواهند متّهم كنند، به نفى حقوق بشر يا به عدم مراعات حقوق بشر متّهم ميكنند؛ مثل اينكه آنها بانى حقوق بشرند! شما چه مى فهميد كه حقوق بشر چيست؟! شما كه عليه ملّت فلسطين چنين خيانتى را روا ميداريد و با صهيونيستهاى نژادپرست اين گونه همدست و همراه و حمايت كننده ى آنها هستيد، چه مى فهميد كه حقوق بشر چيست؟! شما چه حق داريد كه درباره ى حقوق بشر حرف بزنيد؟! رئيس جمهور امريكا با اين كار، نفرت عميق ملّتهاى مسلمان، بلكه ملّتهاى آزادى خواه و عدالت طلب دنيا را نسبت به خود عميق تر كرد.

نخير، ما اعلام ميكنيم كه رژيم صهيونيستى، يك رژيم نژادپرست و ظالم و خشن و وحشى است. حق با ملّت فلسطين است كه تشخيص داده است بايد با اين رژيم به معناى واقعى كلمه بجنگد. با آن چنان آدمهايى، با زبان خوش و با زبان منطق نميشود حرف زد و طرف شد. آنها خشن اند؛ بايد با خشونت با آنها برخورد كرد. اين، وضع ملّتها در جهان است. اين، وضع سياستهاى حاكم بر عالم است. ملّتها خودشان بايد بيدار باشند و دفاع كنند.(2)

1370/7/25

دشمن درصدد است فلسطين را يكباره از پيكر دنياى اسلام جدا كند و شجره ى ملعونه ى صهيونيسم را در خانه ى مسلمين ماندگار سازد.

**********

(1) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

(2) . در ديدار پرسنل و مسئولان نيروهاى مسلّح، جمعى از بسيجيان و خانواده هاى شهدا و جانبازان و آزادگان، به مناسبت گراميداشت هفته ى دفاع مقدّس و هفته ى وحدت.

ص: 166

هدف امريكا از تثبيت رژيم اشغالگر؛ در دست گرفتن همه ى سررشته هاى زندگى در خاورميانه

امريكا درصدد است با تثبيت رژيم اشغالگر، همه ى سررشته هاى زندگى در اين منطقه ى حسّاس را به دست گيرد و خود را از نگرانى خيزش اسلامى در خاورميانه و آفريقا نجات دهد. دشمنان اسلام ميخواهند همه ى كينه ى ديرين خود با اسلام و شكستهايى را كه در سالهاى اخير بر اثر بيدارى مسلمين تحمّل كرده اند، در اينجا جبران كنند. اين حادثه با هيچ يك از توطئه هاى چند سال اخير درباره ى خاورميانه قابل مقايسه نيست؛ اينجا سخن از غصب يك كشور و دربه درى مستمر و ابدى يك ملّت و جداسازى نهايى پاره ى تن جهان اسلام و مركز جغرافيايى وطن بزرگ اسلامى و قبله ى اولاى مسلمين است.(1)

1370/7/27

آيا شما با تغيير اسم ميتوانيد يك ملّت را از اوّلى ترين حقّش - يعنى حقِّ داشتن سرزمين خود - محروم كنيد؟ آيا با تبليغات ميتوانيد يك ملّيّت دروغين به نام ملّيّت اسرائيلى به وجود بياوريد؟ آيا چنين چيزى مقبول است؟ آيا چنين چيزى مطابق با انصاف است؟ آيا چنين چيزى عادلانه است؟ مسئله غير از اينهاست؛ مسئله اين است كه دنياى استكبارى، به سرزمين فلسطين به عنوان قلب جغرافيايى جهان اسلام احتياج دارد؛ تا اسلام را بكوبد، ملّتهاى اسلامى را زير فشار قرار بدهد و از حركت اسلامى مانع بشود.

دولت اسرائيل؛ قائم مقام حضور استكبار در اين منطقه

دولت اسرائيل در اين نقطه، قائم مقام حضور استكبارى است، تا منافع استكبار را در اين منطقه تأمين كند؛ قضيّه اين است. آيا انسانهاى سالم و بى غرض حاضرند گول تبليغات دروغين و خباثت آلود استكبار را نسبت به فلسطين بخورند؟ امروز اردوگاه استكبار ايستاده است تا حقّ بزرگ ملّت فلسطين و ملّتهاى اسلامى را تضييع كند. آيا ملّتهاى اسلامى حق دارند بنشينند و تضييع حقّ يك ملّت مسلمان و تضييع حقوق خود را تماشا كنند؟!(2)

**********

(1) . پيام به ملّتهاى مسلمان، علما، نويسندگان، روشنفكران و دانشجويان كشورهاى اسلامى، به منظور بسيج نيروهاى عظيم كشورهاى اسلامى براى مقابله با توطئه هاى خباثت آميز امريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد.

(2) . در ديدار شركت كنندگان در كنفرانس بين المللى حمايت از انقلاب اسلامى مردم فلسطين.

ص: 167

1370/11/30

خاصيّت قدرت استكبارى اين است كه به همه ى دنيا مثل منطقه يى كه متعلّق به خود اوست، يا او حقّ استفاده ى از آن را دارد، نگاه ميكند؛ اگر بناست يك نقطه را تقويت كند، چون به نفع اوست، بدون هيچ ملاحظه يى تقويت ميكند. امروز شما ببينيد اسرائيل چقدر مورد حمايت امريكاست؛ اسرائيلى كه بعد از آنكه حقوق ملّت فلسطين را تضييع كرده است، هيچ حقّى براى ملّتهاى همسايه ى خود قائل نيست؛ هر وقت فرصت پيدا كند، تجاوز ميكند؛ امروز چون ميتواند به لبنان تجاوز كند، تجاوز ميكند؛ ولى روزى اگر لازم بداند، به اردن يا به سوريه هم حمله ميكند؛ چه چيزى مانع او خواهد شد؟!

حمايت امريكا از رژيم وحشى و گستاخ صهيونيستى

اسرائيل، رژيمى است كه در داخل سرزمينهاى اشغالى فلسطين، براى مردم اين سرزمين، كمترين حقّ حيات و حيثيّت زندگى يى قائل نيست؛ به آنها اجازه ى زندگى در خانه ى خودشان هم نميدهد؛ آن كسانى كه در مقابل فشار نيروهاى صهيونيستى فريادى بكشند، آن طور خشن آنها را خفه و سركوب ميكند؛ به هيچ يك از قراردادهاى بين المللى كه در عرف دولتهاى جهانى مورد قبول است، اگر نخواهد، عمل نميكند؛ هر كدام كه براى او اندك مشكلى داشته باشد، آن را خيلى راحت كنارى ميگذارد! امريكا از چنين رژيم وحشى و گستاخ و بى اعتناى به قوانين انسانى و مقرّرات بين المللى حمايت ميكند!(1)

1371/2/16

افزايش پشتيبانى امريكا از رژيم غاصب صهيونيستى

مسائل فلسطين اشغالى را ببينيد! قريب چهل وچهار، چهل وپنج سال است كه سرزمين فلسطين را با اين سركوب وحشيانه، از مسلمين غصب كرده اند. با اين همه حركات ضدّ بشرى كه از سوى رژيم غاصب صهيونيستى انجام ميگيرد، با اين همه گناهان و خلافهاى بيّن كه هر انسانى را دچار انزجار ميكند، امريكا از پشتيبانى خود از اين رژيم دست برنميدارد. روز به روز پشتيبانى خودش را از آن بيشتر ميكند. اين، به چه معناست؟! كدام تضييع حقوق انسان، از اين بالاتر

**********

(1) . در اجتماع بزرگ مردم قم، در سالروز ميلاد حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف).

ص: 168

است!؟ آن وقت، امريكاييها ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر ميكنند؛ درباره ى حقوق بشر سخنرانى ميكنند؛ حرف ميزنند؛ سياست گذارى ميكنند و موضعشان را نسبت به رژيمها معيّن ميكنند. فلان رژيم در ليست سياه آنهاست، چون به قول آنها «مراعات حقوق بشر را نميكند!» فلان رژيم امروز از ليست سياه خارج شد! فلان رژيم امروز وارد ليست سياه شد! اينها، دنيايى را بازى ميدهند. افكار عمومى عالم را با اين ملعبه به تمسخر ميگيرند و بشريّت را استهزا ميكنند. براى انسانها بلايى از اين بالاتر!؟

درباره ى جمهورى اسلامى حرف ميزنند و گاهى در خلال حرفهايشان ميگويند كه شرط رابطه ى ما با جمهورى اسلامى اين است كه حقوق بشر را رعايت كند! خيلى فرق است بين آن حرفى كه ما ميزنيم و آن حرفى كه امريكاييها ميزنند! ما ميگوييم آن كسى كه بايد براى روابط شرط معيّن كند، شما نيستيد. ملّت ايران با شما دشمن است. از شما به سبب گناهان بزرگى كه بر دوش رژيمتان است، متنفّر است.

حمايت امريكا از رژيم صهيونيستى؛ مانع رابطه ى ما با امريكا

حالا ميگويند كه «اگر چنين شود و چنان شود، ما رابطه برقرار ميكنيم!» ما رابطه برقرار نميكنيم! ما تا وقتى كه شما اين همه در دنيا ظلم ميكنيد؛ تا وقتى كه از رژيم غاصب اسرائيل حمايت ميكنيد؛ تا وقتى رژيمهاى فاسد را در دنيا پشتيبانى ميكنيد؛ تا وقتى با رژيمهاى طرفدار مردم و طرفدار استقلال، دشمنى ميكنيد، حاضر نيستيم به طرف شما نگاه كنيم. اين شما نيستيد كه شرط معيّن ميكنيد!

ميگويند «ما طرفدار حقوق بشريم»! ما ميگوييم: اصلاً شما حقوق بشر را قبول نداريد؛ شما معتقد به حقوق بشر نيستيد؛ شما معتقد به حقوق كمپانيها و سرمايه داران بزرگ امريكايى هستيد.(1)

1372/3/14

بزرگ ترين حمايت از تروريسم؛ حمايت امريكا از رژيم صهيونيستى

جمهورى اسلامى را به حمايت از تروريسم متّهم ميكنند. اين هم خلاف واقع است؛ خودشان هم ميدانند كه خلاف واقع است. واقعيّت اين است كه نظامى كه امروز در دنيا حامى تروريسم است، رژيم

**********

(1) . در ديدار اعضاى برگزار كننده ى كنگره ى حج.

ص: 169

ايالات متّحده ى امريكاست. حمايت از رژيم تروريست صهيونيستى در كشور غصب شده ى فلسطين، بزرگ ترين حمايت از تروريسم است.(1)

1372/12/13

امريكا؛ در رأس حاميان دولت غاصبِ صهيونيستى

فاجعه ى تهاجم دشمن صهيونيست به حرم شريف ابراهيمى(2)، آن قدر بزرگ و دردناك است كه با چند جمله نميشود درباره ى آن سخن گفت و حقّش را ادا كرد. به نظر ما، دولت غاصب، مستقيماً مسئول اين فاجعه است و حاميان دولت غاصب هم در اين قضيّه مسئولند. در رأس حاميان دولت غاصب، امريكا قرار دارد كه در طول سالهاى متمادى، هميشه و در همه جا از صهيونيستها دفاع كرده است. هرجا مشكلى براى صهيونيستها پيدا شد، فوراً امريكا سينه سپر كرد. يهوديان امريكايى و سرمايه داران بزرگ، هر كارى خواستند، به وسيله ى قدرت، پول و نفوذ سياسى امريكا، در دنيا براى اين غدّه ى سرطانى كه در دل ملّتهاى اسلامى به وجود آمده است، انجام دادند. در قضيّه ى اخير، آيا اينها مقصّر و مسئول نيستند؟ بى شك، هستند؛ چنان كه ديگر همپيمانان اسرائيل و كمك كارهاى او نيز در اين قضيّه مسئولند. رسانه هاى عمومى جهانى هم كه حقِّ اين مسئله را ادا نكردند، مسئولند. سازمانهاى حقوق بشر، به ويژه «كميته ى حقوق بشر سازمان ملل» نيز مسئولند.(3)

1373/8/5

امريكا؛ شريك جرم جنايتهاى اسرائيل

اصل حضور افراطى امريكا - در درجه ى اوّل - و بعد هم، بقيّه ى كشورهاى بيگانه در خليج فارس، يك عمل نادرست و غلط و تشنّج آفرين است. ميگويند: ما ميخواهيم در منطقه ى خاورميانه، صلح برقرار كنيم. منظورشان سازش اعراب و اسرائيل است كه به آن صلح هم

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . اشاره ى رهبرى به جنايت صهيونيستها در مسجد حضرت ابراهيم (عليه السلام) در شهر الخليل است. اين جنايت كه به سركردگى «باروش كوچ» - عضو جنبش صهيونيستى كاخ - و با حمايت نيروهاى نظامى اسرائيل صورت گرفت، منجر به شهادت حدود صد نفر از نمازگزاران روزه دار فلسطينى و مجروح شدن صدها تن ديگر شد.

(3) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 170

اطلاق نميشود؛ چون ظلم است، نه صلح. يك سازشِ ظالمانه است. من به ضرسِ قاطع عرض ميكنم و تاريخ، اين را حكم خواهد كرد. هر جوان فلسطينى كه به خاك و خون ميغلتد؛ هر مادر فلسطينى كه داغدار ميشود؛ هر خانواده ى فلسطينى كه سرپرستش را از دست ميدهد يا از كار معطّل ميماند، رئيس جمهور و مسئولينِ دولت امريكا به صورت مستقيم در اين جرم شريك و سهيم اند. چرا فكر نكرده و بررسى نكرده و وجدان انسانى را به قضاوت نطلبيده، حرف ميزنند و عمل ميكنند؟(1)

1374/8/17

من به ملّتهايى كه تحت تأثير تبليغات رسانه هاى صهيونيستى هستند، كارى ندارم؛ آنها ممكن است اشتباه كنند. افكار عمومى را رسانه هاى عمومى تغيير ميدهند. امّا در بين سردمداران سياستهاى جهانى، كسى نيست كه نداند «فتحى شقاقى»، شهيدِ راه يك ارزش انسانى بود. امروز كيست كه سربازى را كه براى برگرداندن خانه ى خود از دست اشغالگران مى جنگد، تحسين و ستايش نكند؟ چرا سرداران جنگها و سربازان فداكارِ معلولِ جنگهاى آزاديبخش، در همه جاى دنيا مورد احترامند؟ چرا مقبره ى سرباز گمنام به عنوان يك حركت نمادين در همه جاى دنيا مورد احترام است؟ اين سرباز مگر چه كار كرده است؟ اين سرباز يا آن سردار و يا آن معلول جنگى در آفريقا، در اروپا، در هر جاى دنيا كه شما نگاه كنيد، همان كارى را كرده است كه امروز فلسطينيهاى مظلوم ميكنند؛ سرداران فداكارشان ميكنند و شهداى غريبشان انجام ميدهند. هر كس كه به ارزشهاى انسانى پاى بند باشد، اينها را از اعماق جانْ تحسين ميكند؛ امّا در شهادت شهيد فتحى شقاقى، هيچ چشمى از چشمهاى استكبارى نگريست. يك قطره اشك از چشمهاى دوخته به مطامع حيوانى شان فرو نريخت؛ آن وقت براى قاتل او و براى يك تروريستِ سابقه دار، اشك ميريزند!

واى بر ملّتهايى كه رهبرانشان چنين كسانى هستند! دلِ انسان بر حال ملّتى مثل ملّت امريكا كه از چنين رهبران حقير و ضعيف و فاقد

**********

(1) . در صحن حرم حضرت عبدالعظيم الحسنى (عليه السلام).

ص: 171

ارزشهاى انسانى برخوردار است، ميسوزد. حالا از «شاه حسين» و امثال او كه نوكرصفتى شان در طول سالهاى طولانى، مشهودِ همه است، نميخواهم يادى بكنم و اسمى بياورم.

اين، صحنه ى دنياست. اينها آن دستهايى هستند كه حركتهاى جهانى را به سمت هدفهاى مشخّصى شكل ميدهند. اين است ردِّ پنجه ى خونينِ ننگينِ صهيونيسم بر صحنه ى سياست دنيا كه مظهرش هم امريكاست.

شروع انقلابِ محتمل در كشور امريكا؛ انقلاب عليه صهيونيستها

البتّه بدانيد كه اين گونه نخواهد ماند. اگر در آينده انقلابى در كشور ايالات متّحده ى امريكا فرض و تصوّر شود، شروع اين انقلاب اين گونه خواهد بود كه مردم امريكا ميريزند و صهيونيستهاى امريكا را - كه امروز بر سراسر وجود آن كشور مسلّطند - تكّه تكّه ميكنند. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصٰادِ.(1) اين گونه نميماند؛ امّا فعلاً همين است. چون مى بينند كه در اين گوشه ى دنيا، تلألؤ حقْ فضا را روشن ميكند، مجبورند كه حركت باطل كنند، تيراندازى كنند و حمله كنند.(2)

1375/1/4

اشخاص بسيارى در سطح دنيا - كسانى كه با ما در ارتباط تجارى يا سياسى هستند - محرمانه به مأموران و كسان ما ميگويند: علّت دشمنى امريكا با شما، عبارت از همين مسئله ى خاورميانه و قضيّه ى اسرائيل است. ميگويند چرا شما مخالفت ميكنيد؟ صريحاً ميگويند كه اين قضيّه ى حقوق بشر و محاكمات آن چنانى و حقوق زن و از اين حرفهايى كه عليه جمهورى اسلامى، در رسانه هاى امريكايى و صهيونيستى گفته ميشود، همه اش حرف است. ما خودمان ميدانستيم كه اين حرف است؛ امّا حالا آنها هم اين را اقرار ميكنند.

علّت اصلى دشمنى امريكا با ايران

من هميشه به كسانى كه احساس ضعف ميكردند، ميگفتم: چرا شما بايد فريب تبليغات را بخوريد؟ چرا بايد خيال كنيد كه وقتى امريكا از حقوق بشر ميگويد، واقعاً نگران ضايع شدن حقوق بشر در ايران است؟ آنها براى بشر دل نميسوزانند؛ آنها خودشان بزرگ ترين نقض

**********

(1) . سوره ى فجر، آيه ى 14؛ ترجمه: «به يقين پروردگار تو در كمينگاه است.»

(2) . در ميدان صبحگاه دانشگاه امام حسين (عليه السلام).

ص: 172

كنندگانِ حقوق بشرند. آنها كسانى هستند كه در روز روشن، هشتاد نفر آدم را در يكى از شهرهاى امريكا، زنده زنده، در يك خانه سوزاندند و خم به ابروشان نيامد. آنها به بشر و حقوق بشر چه كار دارند؟ حقوق بشر را چه مى شناسند؟

مسئله ى آنها در جاى ديگر است. دردشان از جاى ديگر است. آنها ميگويند شما چرا با اسرائيل كنار نمى آييد و مثل ديگران، حكم قتل ملّت فلسطين را امضا نميكنيد؟! حرفشان اين است. من هميشه اين موضوع را به همه ميگفتم. حالا خود آنها اعتراف ميكنند و به ما ميگويند كه فشارهاى امريكا و محاصره ى اقتصادى و تبليغات خصمانه و رذالت آميزِ عناصرى از دستگاه قانون گذارى و اجرايى امريكا عليه جمهورى اسلامى، همه و همه به قضيّه ى اسرائيل مربوط است. ميگويند شما چرا صلح خاورميانه را قبول نداريد؟ چرا ميگوييد اين صلح نيست و سازش گرگ و ميش است؟ چرا نمى آييد اين سازش را امضا كنيد؟ آنها حكم قتل فلسطينيها را از ما ميخواهند! قضيّه اين است.

ايالات متّحده ى امريكا؛ بازيچه ى دست صهيونيستها

پس، امروز در رأس دشمنان خارجى اين ملّت - كه مبارزه ى اصلى سياسى خارجى ما در دنيا با اوست - رژيم فاسدِ غاصبِ خبيثِ صهيونيستِ حاكم بر فلسطين اشغالى و پشت سر او، رژيم ايالات متّحده ى امريكاست. ايالات متّحده ى امريكا، با آن عرض و طول و با آن پيشرفتهاى علمى و يك كشور و ملّت بزرگ، بازيچه ى دست صهيونيستها شده است؛ مثل غولى كه افسارش دست يك سگ است و هر جا ميخواهد، او را ميبرد! امروز، دولت امريكا با آن حجمِ ثروت و سابقه و اهمّيّتى كه از لحاظ سياسى و اقتصادى و نظامى براى خودش در دنيا قائل شده است، بازيچه ى دست صهيونيستها و دولت اسرائيل شده است. وقتى رئيس جمهور امريكا، عليه جمهورى اسلامى، تصميمى اتّخاذ ميكند، به مجمع صهيونيستهاى امريكا ميرود و در آنجا

ص: 173

گزارشش را ميدهد و در دنيا پخش ميشود. اين، براى ملّت امريكا ننگ است.(1)

1375/12/19

به دنياى امروز نگاه كنيد! ملّتى مثل ملّت فلسطين، در عين مظلوميّت، در دنيا صدايش به جايى نميرسد؛ امّا دولتى مثل دولت غاصب صهيونيستى و ملّت غاصب صهيونيستى و ملّت جعلى و دروغينى مثل صهيونيسم، در اراضى فلسطين، در دنيا و در مجامع جهانى حرف ميزند. ديگران، حرف آن ظالمِ غاصبِ خونخوار را مى شنوند؛ امّا حرف آن صاحبخانه ى مظلوم را نمى شنوند و رد ميكنند! دنياى استكبار و دنياى مادّى امروز، اين است. حكومت صهيونيستى با بولدوزر، خانه هاى مردم را در بيت المقدّس ويران ميكند و زن و مرد و بچّه ى كوچك و نوعروس و خانواده ى تازه ازدواج كرده و خانواده هايى را كه چند قرن در اين سرزمين زندگى كرده اند، آواره ميكند، تا شهرك يهودى نشين بسازد!

وتوى قطعنامه هاى ضدّ رژيم صهيونيستى در شوراى امنيّت توسّط امريكاى ظالم

دنيا در مقابل اين فاجعه، به هر حال فريادى بلند ميكند، اعتراضهايى ميكند؛ امّا تا ميخواهند در شوراى امنيّت، عليه اين حادثه ظالمانه ى واضح - كه هيچ انسان باانصافى نميتواند بگويد چقدر اين ظلم، بزرگ است - قطعنامه يى بگذرانند، رژيم ايالات متّحده ى امريكا، اين قطعنامه را وتو ميكند! قطعنامه يى كه يقيناً يكى از معدود قطعنامه هاى عادلانه ى شوراى امنيّت است، به وسيله ى امريكاى ظالمِ زورگوى هيچ نفهمِ قلدر، وتو و رد ميشود! وضعيّت سياست بين المللى اين است.(2)

عزيزان من! اينكه هجده سال است ما اين رژيم زورگوى قلدر را مورد نفرت قرار داديم و اگر خداى نكرده صدوهشتاد سال ديگر هم

**********

(1) . در ديدار مردم مشهد و زائران حضرت على بن موسى الرّضا (عليهما السلام) در صحن امام خمينى (رحمه الله).

(2) . از سال 1982 تا اين اواخر، ايالات متّحده، 32 قطعنامه ى شوراى امنيّت سازمان ملل متّحد را كه موضوع آن انتقاد از اسرائيل بوده، وتو كرده است، كه اين تعداد از مجموع موارد استفاده از وتو توسط ديگر اعضاى شوراى امنيّت بيشتر بوده است. (كتاب لابى صهيونيزم و سياست خارجى ايالات متّحده، ترجمه ى لطف الله ميثمى، نشر صمديّه).

ص: 174

همين استكبار بر سرِ كار باشد، باز بر او لعن و نفرت خواهيم فرستاد، به خاطر اين است. اگر براى يكى از همين متجاوزان، حادثه يى در فلسطين اشغالى - آنجايى كه غصباً وارد شده اند - پيش آيد، فوراً مطبوعات امريكا با عكس و تفصيلات، نوحه سرايى ميكنند كه فرضاً اين شخصِ كشته شده، مادر و زن و بچّه داشته است! آيا اين كسانى كه از خانه ها آواره ميشوند، زن و بچّه ندارند؟ اينها مظلوم نيستند؟ اينها در خور ترحّم و عطوفتِ انسانى نيستند؟ آن وقت مطبوعات و راديوهاى دنيا، خفه خون ميگيرند و يك كلمه حرف و سخن درست و حسابى و افشاگر عليه اين ظلم بزرگ بر زبان جارى نميكنند! اين است دنياى استكبار. اين است معناى تبليغات مغرضانه ى غرب كه فرياد مصلحان و دلسوزانِ دنيا را بلند كرده است و ما هميشه آن را تكرار ميكنيم.(1)

1375/12/25

طرفدارى امريكا از اسرائيل، در ازاى تأمين منافع استكبار در روز مبادا

يك چشمه از كارهاى امريكا، طرفدارى از اسرائيل است. آيا امريكا به خاطر جنبه ى انسان دوستى و علاقه مندى به يهوديها از اسرائيل طرفدارى ميكند؟ هرگز چنين نيست! اصلاً نظامى چون نظام امريكا، به هيچ انسانى، به خاطر انسانيّت علاقه ندارد. طرفدارى او از اسرائيل به خاطر اين است كه حضور حكومت صهيونيستى در قلب كشورهاى اسلامى و در منطقه ى حسّاس خاورميانه، تأمين كننده ى منافع استكبار در روز مبادا و هنگام خطر است.

وجود اسرائيل، واقعاً بايد كشورهاى عربى را با هم متّحد ميكرد؛ چون اسرائيل دشمنى است كه در خانه ى آنها حضور دارد. امّا كارى كرده اند كه وجود اسرائيل، موجب تشتّت كشورهاى عربى شده است. امريكا و جبهه ى متّحد او، همين را ميخواهند. آنها از اسرائيل طرفدارى و حمايت ميكنند؛ امّا از فلسطين بيچاره يى كه خانه اش به وسيله ى اسرائيليها غارت شده و از بين رفته است، يك صدم آن هم حمايت نميكنند. هر اندازه كه بتوانند، عليه فلسطينيها به اقدام دست

**********

(1) . در اجتماع مردم آبادان.

ص: 175

ميزنند؛ چنان كه هر اندازه بتوانند، از آن رژيم غاصب، حمايت ميكنند.(1)

1376/1/1

مردم در دنيا بشدّت تشنه ى عدالتند. امروز در كشورهايى كه دم از دموكراسى ميزنند، بى عدالتى از همه جا بيشتر است. در همين كشورِ امريكا، با اينكه سالهاى متمادى ميگذرد كه رسماً برابرى حقوقى سياه و سفيد را روى كاغذ اعلان كرده اند، هنوز كه هنوز است، ميان سياهان و سفيدان تبعيض حاكم است. در بعضى از كشورهاى اروپايى، تبعيض هست. مسئله ى نژادى هنوز در آنجاها مطرح است. هنوز كه هنوز است، قدرتمندان اين كشورها - از جمله در امريكا - اگر در داخل ملاحظه كنند كه كسى، چيزى و جماعتى، با اقتدار مطلقِ سرمايه دارى آنها معارضه يى دارد، بى رحمانه ميكوبندش!

حمايت صريح امريكا از تروريست ترين كشور

كسانى كه اهل خبر و مطبوعاتند، به ياد دارند كه چند سال قبل در ايالات متّحده، جماعتى را زنده زنده در آتش سوزاندند! هفتاد، هشتاد مرد و زن و كودك را در امريكا - در همان جايى كه به خيال خودشان سگها و حيوانات حقوق دارند و اگر كسى به گربه يا سگ خود در خانه ظلم كند، ادّعا ميكنند كه عليه اش اعلام جرم خواهد شد - در روز روشن و جلوى چشم مردم دنيا در آتش سوزاندند!

همين كشور، از تروريست ترين كشورها و دولتهاى دنيا - يعنى صهيونيستها - صريحاً حمايت ميكند. امروز در دنيا، هيچ نظام و رژيمى از لحاظ گرايش به تبعيض و ظلم و فاشيسم و تروريسم، زشت عمل تر و سياهروتر از رژيم صهيونيستى نيست. رژيم صهيونيستى، تروريست و غاصب و نژادپرست و ظالم و متقلّب و خدعه گر و حيله گر و اخلالگر در امور دولتها و كشورها و ملّتهاست، كه اگر كسى اسناد افشا شده ى امنيّتى آنها را ملاحظه كند، همه ى اينها را خواهد ديد. چنين كشورى، در مقابل چشم مردم دنيا، بزرگ ترين ظلمها را به اعراب مسلمانِ صاحب آن سرزمين - نه فقط ساكن آن

**********

(1) . در جمع نيروهاى لشكر ولىّ عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) خوزستان.

ص: 176

وتوى قطعنامه هاى ضدّ رژيم صهيونيستى توسط امريكا

سرزمين؛ مالك آن سرزمين - ميكند. از صد مورد ظلم آنها، يكى هم مورد تعرّض قدرتهاى جهانى قرار نميگيرد و تازه اگر يك مورد از ظلمشان - مانند مورد اخير - در شوراى امنيّت مورد تعرّض قرار گيرد و قطعنامه يى عليه رژيم صهيونيستى صادر شود، امريكا آن را وتو ميكند! شما ببينيد چقدر اينها بدكردارند؛ چقدر اينها طرفدار سياهى و ظلم و زشتى اند.(1)

1376/5/29

چشم بستن غرب بر جنايات وحشت آور حكومت غاصب صهيونيست

هنوز مسئله ى تبعيض نژادى در آن كشورى كه مدّعى آزادى و حقوق بشر است، حل نشده است. هنوز انسانى به جرم پوست سياه، تأمين ندارد كه در آن جامعه زندگى كند! يك وقت اگر لازم باشد، به جرم سياه پوست بودن، پليسى او را تا حدّ كشتن كتك ميزند! اينها ادّعاى حقوق بشر ميكنند! اينها چشم خود را بر جنايات وحشت آور حكومت غاصب صهيونيست ميبندند. ببينيد در همين چند روز گذشته، صهيونيستها با مردم بى پناه شهرهاى لبنان - صيدا و غيره - چه كردند! اين بمبارانها، اين آدم ربايى ها، اين كشتارها؛ اينها همه جنايت است. همه ى اينها - به اصطلاحِ آقايان - حركات ضدّ حقوق بشر است. طرفداران حقوق بشر، هيچ احساس نميكنند كه ضدّ حقوق بشر در آنجا انجام ميگيرد. اگر يك فلسطينىِ از جان گذشته و ستمديده فريادى بزند و حركت خشم آگينى بكند، دستگاه هاى تبليغاتى و سياسى شان به راه مى افتد؛ امّا اين همه جنايت عليه ملّت فلسطين و ملّت لبنان از طرف آنها ناديده گرفته ميشود!

تزوير و دروغگويى غرب در موضوع حقوق بشر

امروز پرچم حقوق بشر را چنين كسانى بر دوش گرفته اند! اين، دنياى فريب نيست؟ دنياى دروغ نيست؟! دنياى تزوير نيست؟! قبلاً ميگفتند كه سياست، تزوير است؛ امّا اينها ادّعاى حقوق بشرشان تزوير است؛ اساس كار بين المللى شان بر تزوير است؛ فقط مسئله ى سياست نيست. چنين حكومتهايى مدّعى اند كه رهبرى بشريّت بايد به دست اينها باشد! دولتها بايد تسليم اينها باشند!(2)

**********

(1) . در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمينى; مشهد مقدّس رضوى.

(2) . در ديدار ايثارگران، در سالروز ورود آزادگان به ميهن اسلامى.

ص: 177

1376/8/14

شما هر مسئله از مسائلى را كه امريكا در آن دخالت دارد، جلو بكشيد و مورد مُداقّه قرار دهيد، همين را خواهيد ديد: دخالتهاى سياسى در كشورها، دخالت در كودتاها، دخالت در مسئله ى خاورميانه، دخالت در قضيّه ى نفت، دخالت در انحصارات جهانى، دخالت در معاملات گوناگونى كه شركتهاى ديگر با كسانى ميكنند.

امريكا در خدمت سازمان صهيونيستهاى اين كشور

در همه ى اين قضايا، حضور اين رژيم مثل قلدرها و لاتها و داشها و بزن بهادرهاى محلّه است! در سطح بين المللى، اين قلدر ميخواهد تمام اين مسائل را بر اساس منافع تنگ نظرانه يى كه منطبق بر خواستها و مقاصد گروه خاصّى است - يعنى سازمان صهيونيستهاى امريكا، سازمان سرمايه گذاران بزرگ امريكا، كارتلها و امثال اينها - حلّ و فصل كند. اين، بلاى بسيار بزرگى است.(1)

1376/11/28

سازماندهى حمله ى امريكا به عراق براى تقويت رژيم صهيونيستى

حضور امريكا در خليج فارس و حمله ى امريكا به عراق يا به هر نقطه ى ديگر در اين منطقه، اوّلاً، موجب ناامنى و موجب فتنه است؛ ثانياً، موجب به هم انداختن دولتهاى منطقه است؛ ثالثاً، براى تقويت صهيونيستها و رژيم صهيونيستى، اين اقدامات سازماندهى ميشود. ميخواهند جا پاى عاملِ خودشان - نظام صهيونيستى - را در منطقه محكم كنند.(2)

1377/1/31

تناقض بزرگ غرب در ضدّيّت با نژادپرستى

امروز در رفتار اروپا و امريكا - يعنى در حقيقت تمدّن مادّى - تناقضى وجود دارد. امروز با ديدگاه ضدّ نژادپرستانه، اعمال نازيها عليه يهوديها تقبيح ميشود - البتّه بايد هم تقبيح شود - امّا در همين جا اروپا و امريكا دچار تناقض هستند؛ زيرا صهيونيستها هم امروز همان موضعى را دارند كه يك روز نازيها داشتند؛ و اروپا و امريكا

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از دانش آموزان، دانشجويان و اقشار مختلف مردم به مناسبت يوم اللَّه سيزده آبان.

(2) . در اجتماع بزرگ مردم بندرعبّاس.

ص: 178

برخوردى را كه با نازيها داشتند، با صهيونيستها ندارند؛ حتّى ميخواهم بگويم موضع آنان حمايت از صهيونيستهاست. اين يك تناقض بزرگ است. زشتى حمايت از صهيونيستها، كمتر از حمايت از آلمان نازى و هيتلر نيست؛ اين تناقضى است كه در تمدّن مادّى - كه در امريكا و اروپا رايج است - پاسخى براى آن وجود ندارد. ما رفتار نازيها و همچنين رفتار صهيونيستهاى امروز را عملى زشت و ناپسند ميدانيم.(1)

1377/2/12

بالاخره وجدانهاى مردم مسلمان در دنياى اسلام و بخصوص دنياى عرب، بيدار خواهد شد. امروز دولت صهيونيستى با تضادهاى فراوانى مواجه است و در درون خودش دچار مشكلات زيادى است. قطعاً اگر حمايت امريكا از اين وليده ى استعمار برداشته شود، سقوط خواهد كرد و ما دور نميدانيم كه اين حمايت، بالاخره روزى در زير فشارهاى فراوان جهانى برداشته شود.

پيامد قطع حمايت امريكا از اسرائيل؛ سقوط اين وليده ى استعمار

البتّه بعضى پديده ها هست كه به نظر انسان خيلى دور مى آيد. امروز شايد كسى به آسانى باور نكند كه ممكن است در سرزمين فلسطين، روزى دولت صهيونيستى نباشد و دولت فلسطينى برقرار شود؛ لكن ما ديديم آرمانهايى كه به همين اندازه مستبعد بود، تحقّق پيدا كرد. يكى از آنها، وجود ما در ايران - وجود اين حكومت اسلامى در اين مملكت و در اين نقطه - است؛ با وجود آن اهتمامى كه امريكا به رژيم پهلوى داشت. ما سالها در اين راه مبارزه كرديم و بنده بارها به زندان افتادم؛ امّا هميشه هم اميدوار بوديم. در عين حال، چنانچه آن روز به ما گفته ميشد كه «اين حكومت، در آينده ى نزديك، با اين خصوصيّات تحقّق پيدا خواهد كرد»، به طور قاطع و جازم ميگفتيم «نميشود». اين قدر بعيد بود! امّا همين امرِ بعيد، تحقّق پيدا كرد: إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرٰاهُ قَرِيباً(2) .

**********

(1) . در ديدار با روژه گارودى.

(2) . سوره ى معارج، آيات 6-7. ترجمه: «زيرا آنها آن روز را دور مى بينند و ما آن را نزديك مى بينيم.»

ص: 179

حكومت فلسطينى، ان شاءالله امرى است ممكن و واقع. تا وقتى اين روحيّه هست، اين اميد، قطعى است. بايد اين را دنبال كرد.(1)

1377/2/18

سالهاى متمادى گفتند كه ايران از تروريسم حمايت ميكند؛ ما ميگفتيم كه مقصود آنها كه ميگويند «دولت ايران از تروريسم حمايت ميكند»، اين است كه ما از مبارزان فلسطينى حمايت ميكنيم. اين را ميگويند «حمايت از تروريسم»!

مبارز فلسطينى را تروريست و حمايت از او را حمايت از تروريسم مينامند! ما در سابق اين را بارها ميگفتيم؛ حالا خودشان تصريح ميكنند و همين را ميگويند! اين نشان ميدهد كه استكبار جهانى و دستگاه امپراتورى خبرى آن، وقتى كه ناچار باشد، آن حقايقى را كه يك وقت مجبور بود پنهان كند، با وقاحت تمام آشكار ميكند و شرمى ندارد!

دشمنى رفته ملّتى را از خانه اش بيرون كرده، كشورى را غصب نموده، حكومت ظالمانه يى تشكيل داده، مردم آن سرزمين را با انواع مصيبتها مواجه كرده و انواع محنتها را بر سر آنها وارد آورده است؛ وقتى آن مردم يك فرياد ميكشند و يك عكس العمل كوچك نشان ميدهند، به اين ميگويند تروريست!

بله؛ اگر معناى تروريسم اين است، ما افتخار ميكنيم كه از مبارزان فلسطينى حمايت كنيم؛ وظيفه ى ماست. ما از حق دفاع ميكنيم، با باطل مقابله ميكنيم؛ حالا انسانهاى باانصاف عالم، خودشان قضاوت كنند.

يك صاحبخانه و يك غاصب داريم. صاحبخانه، فلسطينيها هستند؛ و غاصب، صهيونيستهايى كه از اطراف دنيا - از امريكا، از اروپا، از روسيه و از جاهاى ديگر - رفتند در آنجا ساكن شدند. آن غاصبان نسبت به اين صاحبخانه ها صد جنايت انجام داده اند؛ صاحبخانه ها هم مواردى مقاومت كرده اند و به آنها ضربه زده اند. كدام تروريست اند؟! آيا آن كسى كه به خانه ى مردم رفته، زنان را كشته، بچّه ها را كشته و

**********

(1) . در ديدار شيخ احمد ياسين، رهبر حماس.

ص: 180

در «دير ياسين» فاجعه آفريده و هزار مشكل براى مردم درست كرده است، در خانه هاى آنها ديگران را اسكان كرده و شهرهاى فلسطينى را به ديگران داده است، الان هم اگر كسى نفس بكشد، او را به زندانهاى سخت مى اندازد؛ اين تروريست است، يا آن كسى كه حقّ خودش را مطالبه ميكند؟!

شكنجه شيخ احمد ياسين؛ نمونه اى از شكنجه هاى صهيونيستى

اين شيخ شجاع فلسطينى(1) كه به ايران آمد و سر تا پا فلج است - دستش فلج، پايش فلج و قطع نخاعى است - سالهاست كه شجاعانه مبارزه ميكند. با وجودى كه قطع نخاع دارد، او را به زندان بردند و شكنجه كردند! احتمال دادند اگر به بدنش ضربه بزنند، حس نكند؛ لذا به صورتش شلّاق زدند و به او بى خوابى دادند! اينها تروريست نيستند؟!

به داخل لبنان مى آيند و مبارزان لبنان را كه با آنها مخالف اند، ميدزدند و ميبرند. اينها تروريست نيستند؟! آن وقت آن كسى كه فرياد ميزند، دو نسل زير چادر، در داخل خيمه ها و در اردوگاه ها، داخل خانه هاى محقّر، در خارج از شهر و كشور خودشان زندگى كردند و غربت دنيا را تحمّل نمودند و حالا يك كلمه حرف زدند، يا اقدامى كردند، اينها تروريست اند!

طرفدارى امريكا از صهيونيستهاى تروريست

امريكا طرفدار صهيونيستهاست و ما طرفدار فلسطينيها؛ كدام طرفدار تروريست هستيم؟! باانصافهاى دنيا بگويند. اين را ميگويند «طرفدارى ايران و دولت ايران و ملّت ايران از تروريسم»!(2)

1377/4/21

اگر حمايتهاى استكبار و در رأس آنها امريكا از اشغالگران فلسطين و تروريستهاى بين المللى، كه در قلب كشورهاى اسلامى متمركز شده اند - يعنى همين حاكمان فعلى دولت جعلى اسرائيل - نبود، قدرتِ ماندن نداشتند. الان هم همين طور است.

**********

(1) . شيخ احمد ياسين.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 181

امريكا در مسئله ى فلسطين، طرف قضيّه است، نه واسطه و ميانجى

امريكاييها در قضيّه ى فلسطين نميتوانند ميانجى باشند، نميتوانند واسطه باشند. آنها طرف قضيّه اند؛ مقابل دولتهاى اسلامى و ملّتهاى اسلامى اند. در همين قضاياى چند سال اخير هم نشان داده شد. همين حالا در مقابل اين فاجعه ى عظيمى كه صهيونيستها راه مى اندازند - يعنى در حقيقت غصب دوباره ى بيت المقدّس، غصب دوباره ى قبله ى مسلمانان - همين حمايتهاى امريكاست كه اينها را جَرى كرده است، والاّ اينها جرأت نميكردند. اگر حمايت امريكا نبود، دولتهاى اسلامى اين زمره ى طاغيه را كفايت ميكردند. الان هم اگر كشورهاى اسلامى و دولتهاى اسلامى متّحد باشند، كفايت ميكنند.

تمسّك به اسلام و دفاع از فلسطين؛ عوامل اصلى دشمنى امريكا با ايران اسلامى

عمده ى دشمنى امريكا با ايران اسلامى، به خاطر دو چيز است: يكى تمسّك به اسلام، ديگرى موضع گيرى قاطع در مقابل قضيّه ى فلسطين.

اين را همه ى شما بدانيد، همه در دنيا بدانند. علّت اينكه امريكا در مقابل ايران اسلامى، اين طور گستاخ، جرى، خشمگين و عنود قرار ميگيرد، اين دو مسئله است: اسلام و موضع در مقابل قضيّه ى فلسطين؛ موضع صريح و قاطع، كه از روز اوّل انقلاب تا امروز تغيير نكرده است و روزبه روز روشن تر و واضح تر هم شده است. تمام فشارها بر ايران اسلامى، براى اين دو چيز است: دست برداشتن از اسلام و انصراف از حاكميّت احكام مقدّس اسلامى و تغيير موضع در مقابل قضيّه ى فلسطين. تا اين مواضع ما هست، امريكا دلش با ما صاف نخواهد شد.(1)

1378/8/12

ريشه ى اصلى مخالفت امريكا با ايران

معلوم است كه ميخواهند(2) ارتباط داشته باشند؛ امّا هدف آنها از اين ارتباط چيست؟ اين را پوشيده نگه ميداشتند؛ تا اين اواخر كه يكى از دولتمردانشان - حالا دولتمردان كه چه عرض كنم؛ طرف، خانم بود! - ساده لوحى به خرج داد و چيزى را كه آنها نميگفتند، او در كلماتش افشا كرد! گفت ما با ايران رابطه برقرار ميكنيم؛ ليكن شرط اين رابطه

صهيونيستها؛ گردانندگان اصلى سياست امريكا

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام جعفر صادق (عليه السلام).

(2) . دولت آمريكا.

ص: 182

اين است كه ايران اوّل بايد مسئله اش را با اسرائيل حل كند! بله؛ اصلاً قضيّه همين است. اين را هميشه ما ميگفتيم، امّا بعضيها ملتفت نبودند!

مسئله ى اصلى امريكا در رابطه با هر كشورى و بخصوص در رابطه با ايران اسلامى - كه امروز بلندترين پايگاه مبارزه با اسرائيل اينجاست - همين مسئله است. صهيونيستها، گردانندگانِ سياست امريكايند. ديديد كه همين چند روز قبل، باز آن شخص ديگرشان در محفل صهيونيستها رفت و براى دلخوشى آنها، يا به تعبير وزارت خارجه ى ما - كه تعبير خوبى است - براى خوش رقصى، در مقابل آنها از ايران بدگويى كرد! مسئله، مسئله ى صهيونيستهاست؛ مسئله ى حضور نيروى غاصب اسرائيل - مثل يك غدّه ى سرطانى - در قلب ملّتهاى اسلامى است كه بزرگ ترين بدبختيها براى ملّتهاى اسلامى از اين ناحيه آمده است. بنابراين، مسئله ى ارتباطى كه مطرح ميكنند، مسئله ى صادقانه يى نيست. ارتباط براى اين است كه بتوانند به طور مرتّب خواسته هاى خودشان را تكرار و ديكته كنند و ما را تهديد نمايند!(1)

1378/10/10

وتوى همه ى قطعنامه هاى ضدّ اسرائيلى توسط امريكا

از جهت امنيّتى، مسئله ى اسرائيل، يك خطر امنيّتى، نه فقط براى مردم خودش، بلكه براى كلّ منطقه است؛ براى اينكه اينها الان زرّادخانه ى اتمى دارند و باز هم توليد ميكنند! سازمان ملل هم چند بار هشدار داده، امّا اعتنا نكرده اند؛ البتّه عمده اش هم به خاطر پشتيبانى امريكاست؛ يعنى گناهِ كارهاى صهيونيستها و دولت غاصب، به ميزان زيادى به گردن رژيم امريكاست. شما اين را بدانيد؛ در طول اين پنجاه سالى كه اينها سرِ كارند، در شوراى امنيّت سازمان ملل، بيست ونه قطعنامه عليه اسرائيل صادر شده، كه امريكا هر بيست ونه مورد را «وتو» كرده است! الان هم حدود ده سالى است - از بعد از فروپاشى شوروى سابق تاكنون - كه ديگر اصلاً اجازه نميدهد كه در شوراى امنيّت، قطعنامه يى عليه اسرائيل مطرح شود!

**********

(1) . در ديدار دانشجويان و دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخير لانه ى جاسوسى امريكا (روز ملّى مبارزه با استكبار جهانى).

ص: 183

امريكا در قضيّه ى فلسطين؛ مجرم درجه ى يك

پس، گناه اين جرايم به گردن امريكاست. امريكا كه اين قدر چهره ى صلح طلبانه به خودش ميگيرد و گاهى هم لبخندهاى زهرآگينى را به همه ى ملّتها - از جمله به ملّت شريف و مظلوم ما - نشان ميدهد، در قضيّه ى فلسطين، مجرم درجه ى يك است؛ يكى از گناهانش اين است. امروز دست امريكا تا مرفق در خون فلسطينيها فرو رفته است.(1)

1379/1/30

همِّ اوّل امريكا در منطقه؛ حفظ منافع اسرائيل

امنيّت منطقه را هم خودِ دنياى اسلام بايد تأمين كند. امروز عوامل صهيونيستى در دنيا، سعى ميكنند بين دولتهاى اسلامى، به انواع طرق و شيوه هاى مختلف، اختلاف ايجاد كنند، تا ناامنى ايجاد شود. آن وقت امريكا از آن طرف دنيا بيايد، ايجاد امنيّت كند! به امريكا چه كه ايجاد امنيّت كند؟ ما خوشحال خواهيم شد كه ناامنى برايمان ايجاد نكند! آنها ميتوانند امنيّت ايجاد كنند؟! امريكا امروز در اين منطقه، همّ اوّلش حفظ منافع اسرائيل است. ارتباط با دولتهاى عربى، براى امريكا يك جنبه ى ابزارى دارد و اين كشور، هيچ دلسوزى و علاقه مندى نسبت به مصالح دنياى عرب و دنياى اسلام ندارد. خودِ ما - چه دنياى عرب و چه دنياى اسلام كه جامع تر است - بايد به فكر ارتباط و اتّصال و حفظ مصالح خودمان باشيم.(2)

1379/4/28

اسرائيل؛ شريك درجه ى اوّل امريكا در منطقه

تجربه و مطالعه ى تاريخى نشان ميدهد كه اصولاً غربيها خيلى بى وفا هستند! فقط دنبال اين هستند كه منفعتى را بگيرند و بروند. در اين منطقه هم روشن شده كه دنياى اسلام و دنياى عربى، در نظر امريكا، در درجه ى دوم است. درجه ى اوّل در نظر آنها، اسرائيل است! اسرائيل را با هيچ چيز ديگرى عوض نميكنند. البتّه اين، علل تاريخى و سياسى مشخّصى دارد و اينها همه اش براى شما معلوم است. آنچه كه من مورد نظرم هست، اين است كه ما بايد از اين موانع عبور كنيم.(3)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار رئيس جمهورى يمن.

(3) . در ديدار امير قطر.

ص: 184

1379/9/25

در اين ماه رمضان هم صهيونيستها حدّاكثر فاجعه آفرينى را كردند. شما مى بينيد كه از بچّه ى كوچك شايد يكساله و دو ساله تا نوجوان و جوان و پيرمرد و مريض، جزو قربانيان اين حوادثند. اين، ضدّيّتِ دشمن اسلام و مسلمين - يعنى گروه حاكم بر اين بخش از ميهن اسلامى - را با موازين بشرى و با حقوق بشر نشان ميدهد.

آينه ى فلسطين؛ نمايانگر چهره ى زشت سياستهاى امريكايى و فجايع صهيونيستى

در عين حال، سناتورها و سياستمداران و زبدگان سياسى امريكا از اينها صريح حمايت ميكنند. اين كار را بكنند؛ ميل خودشان است؛ سياستشان اين است؛ جوهره ى آنها همين است كه بايد از اين مفسدان و شيطان صفت ها و سبعها حمايت كنند. بيش از اين هم توقّعى نيست؛ ليكن مردم دنيا بايد از اين عبرت بگيرند. خوشبختانه ملّت ما چشم و گوشش باز است. مردم دنيا كه هميشه در قضاياى مختلف، شعار طرفدارى از حقوق بشر، طرفدارى از حقوق اكثريّت و به قول خودشان طرفدارى از دموكراسى را، از زبان امريكاييها شنيده اند كه به آن تفاخر ميكردند، بايد در آينه ى فلسطين، چهره ى زشت واقعىِ سياستهاى امريكايى را مشاهده كنند.(1)

1380/2/4

حمايت از فلسطين؛ علّت اصلى فشارهاى امريكا بر ايران

برادران و خواهران! علّت اساسى فشارهاى همه جانبه يى كه استكبار جهانى - و در رأس آنها رژيم امريكا - به ايران وارد ميكند، حمايت ما از فلسطين است. آنها در اظهارات صريح ترى گفته اند كه مشكل اصلى امريكا با ايران، مخالفت جمهورى اسلامى ايران با طرحهاى ذلّت بار سازش در فلسطين است؛ و بقيّه ى امور نظير ادّعاهاى مضحك نقض حقوق بشر و ساخت سلاحهاى كشتار جمعى، بهانه يى بيش نيست؛ و اگر ايران دست از حمايت خود از مبارزين و مردم لبنان و فلسطين بردارد، آنها دست از روش خصمانه ى خويش عليه ايران برميدارند!

البتّه ما به روشنى ميدانيم مشكل اصلى آنان، اسلام و حكومت اسلامى است كه مانع از بازگشت غارتگرانه و سلطه طلبانه ى آنان به اين كشور

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 185

پهناور شده است و آنها هم حقيقتاً اين رويكرد سياستهاى جمهورى اسلامى را بخوبى مى شناسند. ما به آنها جواب رد داده ايم و حمايت از مردم فلسطين و لبنان را از وظايف مهمّ اسلامى خويش ميدانيم؛ لذا آنها از هر سو فشارهاى خود را وارد ميكنند.(1)

1380/7/4

تروريسم از منظر امريكا

در ذهن مسئولان امريكا، مفهوم تروريسم، مفهوم غلطى است. آنها تروريسم را بد معنا ميكنند؛ به گونه يى معنا ميكنند كه كشتار دسته جمعى و قتل عامِ مردم صبرا و شتيلا - كه دو اردوگاه فلسطينى بودند - در يك شب به دستور همين كسى كه امروز در رأس حكومت غاصب صهيونيستى است(2)، تروريسم به حساب نمى آيد!

چند سال قبل از اين، گروه زيادى از مردم قاناى لبنان جلوى دفتر نمايندگى سازمان ملل در اين كشور براى شكايت جمع شده بودند؛ امّا هليكوپترهاى اسرائيلى آمدند و چند صد نفر آدم را - كه در ميانشان زن بود، مرد بود، بچّه بود، گرسنه بود، تشنه بود - به رگبار بستند و همه را كشتند! امريكاييها اين را تروريسم نميدانند! بارها به لبنان آمده اند و افرادى را ربوده اند و يا كشته اند؛ امّا هيچ كدام از اينها مصداق تروريسم نيست! دولت غاصب صهيونيستى در يكى دو ماه پيش، رسماً تصويب كرد كه بايد عناصرى از فلسطينيها ترور شوند - حتّى اسم ترور را آوردند - ترور هم كردند؛ ماشين شان را منفجر كردند و افراد متعدّدى را كشتند؛ امّا هيچ كدام از اينها مصداق تروريسم نيست؛ ولى مردم فلسطين كه براى دفاع از سرزمين و استنقاذ حقِّ پامال شده ى خودشان قيام ميكنند، فرياد ميكشند و سنگ در دست دارند، اسلحه هم ندارند، تروريست اند! منطق امريكاييها اين است. اين منطقِ غلطى است و دنيا آن را قبول نميكند.(3)

**********

(1) . در مراسم گشايش كنفرانس بين المللى حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

(2) . آريل شارون.

(3) . در ديدار خانواده هاى شهداى نيروهاى مسلّح.

ص: 186

1380/9/25

اتّهام تروريست به ملّت فلسطين؛ يكى از ظلمهاى بزرگ تاريخى

امروز فاجعه ى فلسطين در اوج زشتى و تكان دهندگى است. امروز مردم مظلوم فلسطين بدون اينكه هيچ جرمى داشته باشند، جز اينكه ميخواهند در خانه و در ميهن خود آزادانه زندگى كنند و تحقير نشوند، تروريست خوانده ميشوند! اين يكى از ظلمهاى بزرگ تاريخى است. ملّت فلسطين در خانه ى خود، غاصبان را مشاهده ميكند؛ زندگى او به تاراج رفته است؛ خانه ى او از او گرفته شده است؛ منابع ثروتش در اختيار دشمنان اوست؛ علاوه بر اينها، در خانه و شهر و ديار خود او، او را تحقير ميكنند. اگر جوان مسلمان در فلسطين بخواهد به نماز جمعه برود، سرتا پاى او را مورد بازرسى قرار ميدهند، او را تحقير ميكنند، به او اهانت ميكنند و نميگذارند به نماز جمعه برود. اگر در خيابان اندك سوءظنّى به جوان و مرد و زن مسلمان پيدا كنند، آنها را در خانه شان مورد تحقير و اهانت قرار ميدهند. اگر حرفى بزنند و يا از گوشه يى شعله ى خشم آنها بلند شود، بدون هيچ مانع و رادعى وسايل جنگى را به داخل كوچه و خيابان ميكشانند و خانه ى آنها را با تانك ويران ميكنند. اين ملّت مظلوم اگر از خود دفاع كند، اگر داد بكشد، اگر دنياى اسلام را به كمك بخواهد، تروريست است؟!

رژيم صهيونيست، اعمال تروريستى را با زشتى و وقاحتِ هرچه بيشتر، روز به روز شديدتر انجام ميدهد. چشمان خود را روى اعمال او ميبندند، ولى اين ملّت مظلوم را تروريست معرّفى ميكنند! اين بزرگ ترين ظلمى است كه صورت ميگيرد. دنياى اسلام بايد به خود بيايد و احساس وظيفه كند.(1)

1380/11/11

تعامل دوجانبه ى غرب و اسرائيل از آغاز پيدايش صهيونيسم

غرب و قدرتهاى غربى، از آغاز پيدايش غدّه ى سرطانى صهيونيسم در اين منطقه، تعامل دوجانبه يى با هم داشتند. وظيفه ى اسرائيل اين بوده است كه منافع قدرتهاى متجاوز غربى را در منطقه ى اسلامى حفظ

**********

(1) 1. در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 187

كند؛ يعنى هميشه روبه روى كشورهاى اسلامى و كشورهاى منطقه، تهديد دائمى بالفعلى قرار داشته باشد و كشورهاى اسلامى را در يك دغدغه ى دائمى نگه دارد، تا آنها نتوانند با هم متّحد شوند و يك مجموعه ى همدل و هم جهت را به وجود آورند و از امكانات و ثروت و نيروى انسانى خود براى منافعشان استفاده كنند. متقابلاً وظيفه ى آنها هم اين بوده است كه اين غدّه ى سرطانى را در اين منطقه با همه ى وجود نگه دارند. البتّه امروز اين نقش بيشتر از همه بر عهده ى امريكاست.(1)

1381/7/15

علّت حمايت بى قيد و شرط امريكا از رژيم صهيونيستى

اكثر مردم در جهان اسلام، اهداف استكبار را نميدانند. امروز جبهه ى استكبار به دشمنىِ با اسلام تصريح ميكند. يك بار اسلام را تروريسم ميداند، يك بار به كتاب آسمانى جسارت ميكند، يك بار اعلان جنگ صليبى ميكند. اينها مسلّم و روشن است؛ امّا اينكه چرا با اسلام مخالف است و انگيزه ى دشمنى اش با اسلام چيست، براى مردم پوشيده است. مگر اسلام با استكبار چه ميكند كه با همه ى ساز و برگ خود به مقابله با اسلام مى آيد؟ امروز امريكا احساس ميكند براى تسلّط بر منطقه ى حسّاسى كه نهايت نياز را به آن دارد - يعنى منطقه ى نفت خيز خاورميانه - ناچار است با اسلام مبارزه كند. امروز تسلّط بر اين منطقه، يك نياز ضرورى براى امريكاست؛ به خاطر برنامه هاى عقب مانده و بخشهاى فلج مانده از اقتصاد و پيشرفتهاى علمى و به خاطر مسئله ى نفت.

نياز آمريكا به وجود اسرائيل جهت تسلّط به منطقه ى خاورميانه

بخشى از اين برنامه اين است كه رژيم صهيونيستى تقويت شود، كه آن را هم براى تضمين و دوام سلطه ى خودشان بر اين منطقه لازم دارند، والّا در عالم سياست و قدرت، هيچ كس براى ديگرى خالصاً مخلصاً كارى نميكند. امريكا براى اسرائيل خالصاً مخلصاً كارى نميكند؛ اسرائيل هم براى امريكا خالصاً مخلصاً كار نميكند.

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در همايش بين المللى رسانه هاى جهان اسلام در حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 188

آينده ى اقتصاد و تمدّن آمريكا؛ وابسته به سرنوشت اسرائيل

اينكه رژيم امريكا اصرار دارد اين موجود جعلىِ غاصب را به هر قيمتى در اينجا حفظ كند و به پا دارد و امنيّت او را تأمين و مشكلاتش را برطرف سازد، علّتش اين است كه استكبار و سلطه ى امريكايى به وجود اين غدّه در اين منطقه احتياج دارد؛ بنابراين جزئى از نقش وجود اسرائيل است و نقشه ى نهايى، تسلّط مطلق بر اين منطقه است؛ به خاطر نفت و موقعيّت حسّاسى كه اين منطقه دارد. آينده ى اقتصاد و تمدّن امريكايى، وابسته به اين است و امروز مضطربانه و سراسيمه متوجّه شده اند كه بايد اين كار را به هر قيمتى كه هست، بكنند؛ لذا حركات ديوانه وارى كه مشاهده ميكنيد، صورت ميگيرد.(1)

1381/9/1

حمايت امريكا از اسرائيل؛ اشتباه جبران ناپذير

استكبار، اشتباهات بزرگى مرتكب ميشود. يكى از اين اشتباهات، وضعيّتى است كه امروز امريكا در حمايت از رژيم صهيونيستى دارد. امروز دو پديده را ميشود در رژيم صهيونيستى ديد: يكى خشونت و سبُعيّتِ از حد گذشته است. سبُعيّتى كه امروز صهيونيستها در برخورد با صاحبان سرزمين فلسطين به خرج ميدهند، واقعاً داستان عجيب و حيرت انگيز و بى سابقه يى است. دومين نكته اين است كه رژيم صهيونيستى در بن بست كامل قرار گرفته و هيچ راهى ندارد. اشتباه امريكا اين است كه در اين وضعيّت، به طور واضح و آشكار از رژيم صهيونيستى حمايت ميكند و به اسرائيل و به مسئولان آن، چك سفيد داده، تا هر غلطى بخواهند بكنند، بكنند و هر جنايتى ميخواهند مرتكب بشوند، بشوند! اين جزو اشتباهات جبران ناپذير امريكاييهاست و چوب آن را خواهند خورد.(2)

1382/1/22

اشغال عراق توسط امريكا؛ در راستاى اهداف صهيونيستى

برداشت من اين است كه در اين حادثه يى كه اتّفاق افتاد،(3) صهيونيستها بيشترين نقش را هم در تشويق دولت امريكا به اين كار و هم در

**********

(1) . در ديدار ائمه ى جمعه سراسر كشور.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(3) . حمله ى امريكا به عراق.

ص: 189

زمينه سازى مقدّمات آن داشته اند و هم بيشترين نفع را از اين نقشه ى جديد خاورميانه كه جورج بوش بر زبان مى آورد و تكرار ميكند و خود آنها نيز مقدّماتش را فراهم كرده اند، ميبرند. نقشه ى جديد، پهن شدن صهيونيستها در منطقه ى خاورميانه؛ در كشورهاى عربى و غيرعربىِ اطراف خود از لحاظ سياسى، اقتصادى و اگر مجال پيدا كند، از لحاظ جغرافيايى است؛ امّا عجالتاً بيشترين سوءاستفاده را همين صهيونيستها و «شارون» خبيث از اين حادثه كردند. اين روزها كه همه ى توجّهات جهانى به عراق است، هر روز فلسطينيها كشته ميشوند و زير فشار قرار ميگيرند و فاجعه آفرينى هاى گريه آورى در آنجا اتّفاق مى افتد.(1)

1382/5/8

حمايت امريكا از تروريسم صهيونيستى

رئيس جمهور امريكا بدون اينكه احساس خجالت كند، از تروريسم فلسطينى حرف ميزند! تروريسم صهيونيستىِ دولت جعلى و دروغين اسرائيل بيش از پنجاه سال است كه مردم فلسطين را تحت فشار قرار ميدهد، زير لگدهاى چكمه پوشان صهيونيستى آنها را له ميكند، علناً و صريحاً خانه ها را خراب ميكند، مردم را ميكشد، جوانان را نابود ميكند، مردان را دستگير ميكند و به زنان اذلال و اهانت ميكند. اين تروريسم واضحى است كه خود اسرائيليها هم منكر آن نيستند و ميگويند ما ترور ميكنيم. اين آقا اين را نديده ميگيرد؛ آن وقت جوان فلسطينى كه براى دفاع از شرف خود، براى دفاع از خانه ى خود، براى مقابله ى كوچكى در مقابل متجاوز، اقدام خشم آلودى ميكند، اين را ميگويد تروريسم فلسطينى! طرفدارى آنها از نهضت ضدّتروريسم، اين است!(2)

1382/5/15

البتّه امروز چهره ى زشتِ زورگويى امريكا براى دنيا آشكار شده است؛ اين هم به ما كمك ميكند. امروز ديگر حقوق بشر و دموكراسى و اين حرفها و شعارها در دنيا رنگ باخته است. با كارى كه اينها در

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار جوانان اهواز.

ص: 190

عراق و افغانستان كردند و با نيّات شومى كه ابراز داشتند، چهره ى واقعى خود را نشان دادند. در ملاقاتى كه هفته ى پيش نخست وزير رژيم صهيونيستى با رئيس جمهور امريكا داشت، آن طور كه در خبرها آمده بود، رئيس جمهور امريكا نقشه ى اسرائيل بزرگ - از نيل تا فرات - را به نخست وزير رژيم صهيونيستى هديه داد! معناى اين كار چيست؟ كشورهاى اسلامى چطور ميتوانند به حرفهاى اينها حُسن ظن داشته باشند؟ چطور ميتوانند به امريكا به چشم يك حَكم در قضيّه ى فلسطين نگاه كنند؟

حمايت از تجاوزهاى اسرائيلى و افشاى چهره ى امريكا

شعارِ «از نيل تا فرات»، شعار تجاوزگرانه ى زورگويانه ى غاصبانه ى نابحق و باطلى است كه خود صهيونيستها اين اواخر آن را انكار ميكردند و ميگفتند اين حرفها دروغ است؛ امّا الان جنگ طلب ها و جنگ سالارهاى امريكايى به اين شعار تظاهر ميكنند! چهره ى اينها در دنياى اسلام آشكار شده است. گيرم در فلان كشور اسلامى يا عربى سرانشان جرأت نكنند حرف بزنند؛ ملّتها كه مى فهمند و مى شنوند. آن كه در مقابل آنها خواهد ايستاد، ملّتهايند.(1)

1382/6/12

امريكا؛ حامى هميشگى دولت صهيونيستى

امروز بسيارى از مشكلات از ناحيه ى دولت صهيونيستى است و وظيفه ى دفاع از فلسطين، يكى از مسائل مهم و واجبات همه ى ماست. اين، فقط دفاع از يك ملّت يا يك كشور نيست؛ بلكه پرداختن به يك مشكل اساسى دنياى اسلام و جهان عرب است. در اين خصوص، امريكاييها يك طرف قضيّه اند؛ به هيچ وجه واسطه به حساب نمى آيند. در طول سالهاى متمادى، هيچگاه امريكاييها در مسائل مختلفٌفيه خود با اسرائيل، حتّى يك قدم به نفع اعراب برنداشتند!(2)

1382/11/24

مسئله ى حقوق بشر و دموكراسى؛ ترفند غرب در مقابل ملّتها و دولتهاى مستقل

يك ترفند آنها مسئله ى حقوق بشر است، يك ترفندشان هم مسئله ى دموكراسى است. در انگليس يك نماينده ى مجلس يك كلمه از آن

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران.

(2) . در ديدار پادشاه اردن.

ص: 191

دختر جوان فلسطينى دفاع ميكند، از حزب و از مجلس او را اخراج ميكنند؛ آن وقت ادّعاى دموكراسى و آزادى هم دارند! سالهاى اوّلِ انقلاب در همين تريبون نماز جمعه، بنده از مبارزان ايرلندى و شخصى به نام «بابى ساندز» - كه الان خيابانى هم به نام او در تهران هست - اسم آوردم. بابى ساندز در زندان بعد از پنجاه روز با اعتصاب غذا مُرد؛ نفر دوم هم اعتصاب غذا كرد و سپس مُرد؛ گمانم نفر سوم و چهارم هم اعتصاب غذا كردند؛ امّا همين انگليسيهاى طرفدار حقوق بشر و پشتيبان اعتصابها و تحصّنها در نقاط ديگر، تماشا كردند! اين ادّعاى طرفدارى از حقوق بشر آقايان است!

الان شما ببينيد در فلسطين چه اتّفاق مى افتد! خانه را خراب ميكنند، زن را ميكشند، كودك را ميكشند؛ جلوى چشم همه هم ميكشند، امّا اين آقايان طرفدار حقوق بشر كمترين عكس العملى نشان نميدهند. آن وقت ميگويند ما در ايران دنبال حقوق بشر ميگرديم! آيا ملّت ايران حق ندارد اينها را دروغگو و متقلّب بداند؟! اينها طرفدار حقوق بشرند؟!(1)

1383/2/12

ببينيد با عراق چه ميكنند! ببينيد با ملّت مظلوم فلسطين چه ميكنند! امروز پرچم مبارزه ى با تروريسم در دست امريكاست؛ اين پرچم را گرفته است و مرتّب به اين طرف و آن طرف ميتازد و خودش را به ميمنه و ميسره ميزند، كه ما ميخواهيم با تروريسم مبارزه كنيم؛ آن وقت ترور واضحِ با اعلام قبلىِ شخصيّتهاى فلسطينى را كه سلاّخها و جنايتكارهاى صهيونيست انجام ميدهند، تأييد ميكنند؛ خجالت هم نميكشند و شرم هم نميكنند! خود همين دليل بر اين است كه اينها رو به زوال اند و نمى فهمند.

امريكا؛ از شعار مبارزه با تروريسم تا حمايت از رژيم صهيونيستى

براى يك نظام و يك رژيم سياسى، ضعف حقيقى و افول قدرت وقتى شروع ميشود كه اين رژيم و اين نظام، استدلال سياسى و قانع كننده براى كار خود، و حقّانيّت سياسى خود را از دست بدهد.

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 192

وقتى رژيمى حقّانيّت سياسى اش از دست رفت و استدلال او براى موجوديّت و كارهاى خودش از دست او خارج شد، آن وقت قدرت معنوى خود را از دست داده است و سقوط او شروع شده است؛ ولو در ظاهر چيزى فهميده نشود و خود او نفهمد. اينها اين قدر مست قدرت و شهوتند كه نمى فهمند ضعف استدلال و فقدان حقّانيّت سياسى آنها در دنيا، با آنها چه دارد ميكند.

به جنايتكار صهيونيست - يعنى شارون - تبريك ميگويد كه تو احمد ياسين را كشتى يا شهيد رنتيسى را ترور كردى! استدلالش براى اين كار چيست؟ اين است كه دولت اسرائيل از خودش دفاع ميكند. عجب! مگر منطق ديكتاتورهاى عالم، آنجايى كه مردم و مخالفان خود را سركوب و تار و مار و شكنجه ميكنند، غير از اين است؟! همه ى چهره هاى نحس و خبيث سياسى دنيا كه معروف به خباثت و ديكتاتورى هستند، مخالفان خود را با همين منطق تار و مار كرده اند؛ ميگويند ما از موجوديّت خود دفاع ميكنيم. او ميگويد اسرائيل از موجوديّت خودش دفاع ميكند. شيخ احمد ياسين، پيرمرد فلجِ روى چرخ نشسته، مگر غير از زبان و غير از فكر، كار ديگرى ميتوانست بكند؟ شما كه ميگوييد ما با آزادى بيان و آزادى فكر موافقيم. او را مى زنند شهيد ميكنند، و او تبريك ميگويد! وقاحت را ببينيد چقدر است! دنيا اين را قبول كرد؟ ابداً. خود غربيها و افكار عمومى هم اين را قبول نكردند. اين يعنى از دست رفتن حقّانيّت سياسى؛ يعنى اينها ديگر منطق ندارند و آنچه ميگويند، مورد قبول افكار منصف دنيا قرار نميگيرد.(1)

1383/3/14

عدّه يى ميخواهند وانمود كنند كه نقش مردم در اداره ى حكومتها را بايد غربيها بيايند به ما ياد بدهند! غربيها خودشان هنوز در خم يك كوچه گرفتارند! همين امريكاييها و همين مدّعيان دموكراسى، ديكتاتورهايى از قبيل محمّدرضاى پهلوى را - كه سى وپنج سال در

**********

(1) . در ديدار معلّمان و كارگران.

ص: 193

حمايت بى دريغ امريكا از شارون جنايتكار و ادّعاى دروغ دموكراسى

اين مملكت ديكتاتورى مطلق داشت و قبل از او پدرش حدود بيست سال در اين كشور ديكتاتورى كرد - در آغوش گرفتند و پشتيبانى كردند و از آنها حمايت كردند. اينها طرفدار دموكراسى اند؟! دروغ ميگويند. هر كس ميخواهد دموكراسى اينها را ببيند، به عراق برود؛ برود رفتار آنها را با مردم مظلوم افغانستان ببيند؛ برود دموكراسىِ امريكايى را از حمايت بى دريغ امريكا از شارونِ جنايتكار ببيند.

دموكراسى آنها اين است؛ ما از اينها دموكراسى ياد بگيريم؟! اينها براى انسان نقش و ارزش قائل اند؟

شما ببينيد امروز در فلسطين چه فجايعى دارد اتّفاق مى افتد. آيا فلسطينيها انسان نيستند؟ آيا صاحب سرزمين خود نيستند؟ آيا حق ندارند رأى و عقيده داشته باشند؟ امروز زشت ترين و فجيع ترين رفتار در فلسطين و عراق و افغانستان - و قبل از اين، در بسيارى از مناطق ديگر - دارد صورت ميگيرد؛ آن وقت همان كسانى كه اين رفتارهاى زشت را انجام ميدهند، خجالت نميكشند و ادّعاى دموكراسى ميكنند! رئيس جمهور امريكا وقيحانه ادّعا ميكند كه رسالت گسترش دموكراسى در دنيا و خاورميانه بر دوش او سنگينى ميكند! دموكراسى آنها را در زندانهاى امثال ابوغريب - كه در عراق و گوانتانامو كم هم نيستند - مردم دنيا دارند مى بينند. اين، دموكراسى و حقوق بشر آنهاست!(1)

1384/3/27

سر كار آمدن رئيس جمهور امريكا؛ محصول پول كمپانيهاى غارتگر صهيونيستى

دشمن نابخرد شما با اين گمان غلط كه ملّت ايران را مرعوب و اِغفال كند، در اعلاميّه يى سراپا دروغ و دغل، به ملّت ايران و نظام جمهورى اسلامى دشنام داد. رئيس جمهور روسياه امريكا كه خود با پول كمپانيهاى غارتگر صهيونيستى و براى تأمين منافع نامشروع آنان بر سر كار آمده، در پيش داورى احمقانه ى خود در روز 26 خرداد، انتخابات شما را نادرست و مخدوش دانست. اين جنايتكار ابوغريب و گوانتانامو، به نظام جمهورى اسلامى تهمت زد و با سرپوش

**********

(1) . در مراسم پانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (رحمه الله).

ص: 194

گذاشتن بر جنايات چكمه پوشان امريكايى در عراق و افغانستان، حمايت دولت امريكا از رژيمهاى كودتايى و ضدّ مردمى در زمان گذشته و حال را ناديده گرفت و به تصوّر اينكه ملّت ايران رژيم كودتايى و سلطنتى محمّدرضا را كه بيست وپنج سال با پشتيبانى امريكا، به ايران و ايرانى ستم كرد، به فراموشى سپرده است، ادّعا كرد كه دولت او طرفدار دموكراسى و دوستدار ملّت ايران است.(1)

1384/5/12

حقّاً و انصافاً در مقابل هوشيارى و وقت شناسىِ اين ملّت، انسان احساس تواضع و خضوع ميكند. اين ملّت، ملّت شجاع و بيدار و باايمان و پُرانگيزه يى است؛ بگذاريد دشمنان اين ملّت هر چه ميخواهند، بگويند. اين ملّت راه خود را پيدا كرده است و با همّت والا در اين راه به پيش ميرود. سردمداران استكبار جهانى بعد از انتخابات هم از تخريب وجهه ى انتخابات ايران دست برنداشتند.

نقش مهمّ پول سرمايه داران صهيونيست، در دموكراسى امريكايى

يك مسئول امريكايى گفت ما دموكراسى ايران را قبول نداريم! اين گونه صدور تصميم درباره ى ملّتها، خوى استكبارىِ ناپسند و پليدى است كه متأسّفانه امروز شيطان بزرگ به آن گرفتار است. ملّت ايران هم دموكراسى آنها را قبول ندارد. دموكراسى يى كه پول سرمايه داران صهيونيست حرف اوّل را در آن ميزند، چه افتخارى ميتواند داشته باشد و چه چيزى را ميتواند به مردم دنيا تعليم دهد؟

دموكراسى حقيقى، مردم سالارىِ برخاسته ى از دين و ايمان است. انگيزه ى مردم، برخاسته ى از دين، از احساس مسئوليّت و از احساس تكليف ملّى و دينى است؛ لذا وارد ميدان ميشوند و در ميان نامزدهاى مختلف، گزينه ى خودشان را انتخاب ميكنند. رئيس جمهورى كه با چنين آرايى سر كار مى آيد، وامدار هيچ كس جز خدا و مردم نيست؛ اين معناى مردم سالارى است. ملّت عزيز ما اين نعمت الهى را قدر بدانند؛ بر آن پاى بفشارند و تأثير و حضور خودشان را در ميدانهاى

**********

(1) . پيام به مناسبت حماسه ى پرشور 27 خرداد.

ص: 195

گوناگونِ تعيين سياستهاى كشور و گزينش مديران عالى رتبه همچنان حفظ كنند.(1)

1384/10/19

داعيه ى مبارزه با تروريسم و تحسين تروريسم صهيونيستى از سوى سلطه گران!

شعار دموكراسى خواهى از سوى سلطه گرانى كه سالها مدافع رژيمهاى ديكتاتورى در آسيا و آفريقا و قاره ى امريكا بوده اند، پذيرفته نيست. داعيه ى مبارزه با خشنونت و تروريسم از كسانى كه خود مروّج تروريسم صهيونيستى و مرتكب خونين ترين خشونتها در عراق و افغانستان اند، نفرت آور است. ادّعاى طرفدارى از حقوق مدنى از شيطانهايى كه جنايات تروريست خون آشامى چون شارون را بر مردم مظلوم فلسطين، همواره تحسين و تشويق كرده اند، فريبى مستوجب لعن و نفرين است. مرتكبان جنايات گوانتانامو و ابوغريب و زندانهاى مخفى در اروپا و تحقيركنندگان ملّت عراق و فلسطين و پرورش دهندگان گروه هايى كه به نام اسلام، خون مسلمانان را در عراق و افغانستان مباح ميشمرند، حق ندارند از حقوق بشر سخن بگويند. دولتهاى امريكا و انگليس كه شكنجه ى متّهمان و حتّى ريختن خون آنان در خيابانها را مجاز ميشمرند و حتّى شنود مكالمات تلفنى شهروندان خود بدون حكم قضايى را جايز ميدانند، حق ندارند خود را طرفدار حقوق مدنى معرفى كنند. دولتهايى كه با توليد سلاح اتمى و شيميايى و به كار گرفتن آن، تاريخ معاصر خود را سيه رو كرده اند، حق ندارند خود را متولّى عدم اشاعه ى صنعت هسته يى قلمداد كنند.(2)

1385/1/1

به جمهورى اسلامى اتّهام نقض حقوق بشر ميزنند. اين ديگر از آن لطيفه هاى خنده آورِ دوران است! امريكا شده است پرچمدار حقوق بشر! كدام امريكا؟ امريكاى هيروشيما، امريكاى گوانتانامو، امريكاى ابوغريب، امريكاى راه اندازنده ى جنگ و ناامنى در بسيارى از نقاط عالم، امريكاى سانسور در داخل خود كشور امريكا. ماجراى سانسور

**********

(1) . در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى دكتر محمود احمدى نژاد.

(2) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

ص: 196

فكر و نوشته و بيان در امريكا، يكى از آن ماجراهاى بسيار مهم و جالب است كه مجالى نيست كه من الان به آن اشاره كنم. اينها به ما ميگويند نقض حقوق بشر، امّا خودشان بزرگ ترين ناقض حقوق بشرند! اگر امروز در دنيا - نميگويم دنياى اسلام، در سطح دنيا - يك همه پرسى انجام بگيرد، شك نكنيد كه رئيس جمهور فعلى امريكا، در رديف شارون و صدّام و ميلوسويچ به عنوان مجسّمه هاى شرارت شناخته خواهند شد. امروز امريكا تهديدى براى صلح و امنيّت جهانى است؛ لذا شعار «مرگ بر امريكا» ديگر امروز مخصوص ملّت ما نيست.

رژيم استكبارى امريكا؛ بازيچه ى صهيونيستها

امروز در اكناف عالم شما مى بينيد كه مجسّمه ى رئيس جمهور امريكا را آتش ميزنند و شعار مرگ بر امريكا ميدهند. علّت هم زياده خواهى رژيم امريكا، استكبار رژيم امريكا، تكبّر آنها، سلطه طلبى آنها و بازيچه ى صهيونيستها بودنِ آنهاست؛ حقيقتاً بازيچه ى صهيونيستهايند.(1)

1385/10/8

رفتارهاى دوگانه ى امريكا در قضيّه ى فلسطين

غرب، بويژه پس از سردمدارى امريكا، با ستمهاى آشكار و رفتارهاى بى منطق و استكبار و غرور بى حد و حصر، در جهان اسلام به يك ضدّ ارزش تبديل شده است. رفتار آنان با مردم فلسطين و متقابلاً رفتار آنان با دولت خونخوار صهيونيست؛ موضع آنان در قبال اعتراف رژيم صهيونيستى به سلاح اتمى و متقابلاً موضع آنان در برابر استفاده ى غيرنظامى ايران از انرژى هسته يى؛ حمايت آنان از حمله ى نظامى به لبنان و كمك تسليحاتى و سياسى به حمله كننده و متقابلاً ضدّيّت آنان با مدافعان جان بركف لبنانى؛ باجگيرى دائمى آنان از دولتهاى عربى و متقابلاً باج دهى هميشگى آنان به رژيم صهيونيستى؛ حمايت از اهانت كنندگان به مقدّسات اسلام و حتّى افترا و اهانت صريح بلندپايگان غربى از قبيل پاپ به اين آيين الهى و متقابلاً جرم شمردن تحقيق و ترديد درباره ى هولوكاست و كيان صهيونيستى؛ حمله ى نظامى و كشتار و ويرانى در عراق و افغانستان به نام دموكراسى، و متقابلاً توطئه بر ضدّ دولتهاى منتخب مردم سالار در

**********

(1) . در صحن جامع رضوى.

ص: 197

فلسطين و عراق و امريكاى لاتين و هر جاى ديگرى كه عوامل امريكا و صهيونيست بر سر كار نيامده باشند؛ غوغاى مبارزه با تروريسم و متقابلاً گفت وگوى پنهانى و حتّى كمك به تروريستهاى جرّار در عراق و غيره.

اين رفتارهاى نامعقول و كين توزانه بر ملّتهاى مسلمان حجّت را تمام كرده و به بيدارى اسلامى كمك رسانده است. امروز چه بخواهند و چه نخواهند، حركتى عميق و ريشه دار در دنياى اسلام آغاز شده است و همين حركت است كه در زمان متناسب خود به استقلال و عزّت و حيات دوباره ى امّت اسلامى خواهد انجاميد.(1)

1386/3/14

رژيم غاصب اسرائيل؛ ابزار غرب براى كنترل و سيطره بر منطقه ى خاورميانه

سالهاى متمادى، سيطره ى غرب بر اين منطقه مستحكم شده بود. بعد از جنگ بين الملل دوم، تقريباً كار تسلّط بر منطقه ى خاورميانه تمام شده بود. از سالها قبل، استعمار شروع كرده بود و در اين دوره، كار را تمام شده ميديد. عراق يك جور زير سلطه، ايران جور ديگر، كشورهاى عربى - اردن و سوريه و لبنان و مصر و كشورهاى ديگر - هر كدام به نحوى زير سلطه ى سنگين استعمارگران و سلطه گران غربى و اروپايى و سپس امريكايى بودند. براى محكم كردن كار، رژيم غاصب اسرائيل را هم در اين منطقه ى حسّاس به وجود آوردند، تا مطمئن باشند كه غرب به وسيله ى صهيونيستها، در اين منطقه ى حسّاس، وجود محسوس و نظامى و سياسى و فعّالى دارد و همه چيز را كنترل كند.(2)

1386/6/23

امريكاييها قضيّه ى 20 شهريور، يعنى همان 11 سپتامبرِ چهار پنج سال قبل را بهانه يى قرار دادند براى اينكه مطامع خودشان را در خاورميانه پيش ببرند. هدف اصلى آنها هم اين بود كه بتوانند خاورميانه يى

**********

(1) . پيام به مناسبت كنگره ى عظيم حج.

(2) . در مراسم هجدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 198

قضيّه ى 11 سپتامبر؛ بهانه ى طرح خاورميانه ى جديد

درست كنند بر محور منافع اسرائيل؛ به تعبيرى كه آن روز ما ميكرديم، خاورميانه يى با پايتختىِ اسرائيل؛ اين طور چيزى مورد نظرشان بود.

خاورميانه ى جديد امريكاييها؛ خاورميانه يى بر محور منافع اسرائيل

اشغال عراق و حمله ى به عراق، جزئى از نقشه هاى اين پروژه بود. عراق، يكى از ثروتمندترين كشورهاى اين منطقه و كشورهاى عربى است؛ كشورى كه امروز متأسّفانه مردمش اين طور در فقر و حالت دردآورى زندگى ميكنند. امريكاييها ميخواستند اين كشور را در مشت بگيرند - صدّام كافى نبود، غير قابل محاسبه بود - دولتى را در آنجا سر كار بياورند كه هم ظاهر مردمى داشته باشد، هم توى مشت آنها باشد. اين يكى از قدمهاى مهمّ ايجاد خاورميانه ى جديد بود كه بايد بر محور منافع اسرائيل به وجود بيايد. آن وقت چنين خاورميانه يى ميتواند ايران اسلامى را در محاصره قرار بدهد؛ هدفشان اين بود.(1)

1386/9/14

سكوت فرهنگ و تمدّن غربى در برابر تبعيض نژادى آشكار رژيم صهيونيستى

امروز دنيا تشنه ى عدالت است، تشنه ى امنيّت است، تشنه ى عدم تبعيض است. اينها را اسلام ميتواند تأمين بكند. فرهنگ غربى و تمدّن غربى نشان داد كه قادر به تأمين عدالت براى بشريّت نيست. وضعيّت امروز را نگاه كنيد، وضعيّت فلسطين را نگاه كنيد. مسئولين صهيونيستى صريحاً ابراز ميكنند كه اگر بين ما و فلسطينيها - بين صهيونيستها و فلسطينيها - در سرزمين مغصوب فلسطين تساوى برقرار بشود، همان سرنوشت آفريقاى جنوبى در اختيار ماست؛ يعنى اقرار ميكنند به آپارتايد؛ به اين تبعيض نژادى اعتراف ميكنند. دنيا اين را دارد مى شنود؛ دنياى محكوم مدنيّت غرب و فرهنگ غرب دارد اين را مى شنود؛ در عين حال وظيفه ى خودش را انجام نميدهد.(2)

1386/12/12

جنايتهاى نابخشودنى صهيونيستها با پشتيبانى دولت مستكبر امريكا

دست دولت امريكا نيز به خون ملّت مظلوم فلسطين آغشته است. به پشتيبانى آن دولت مستكبر و طغيانگر است كه صهيونيستها با

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار رؤساى قضايى كشورهاى اسلامى.

ص: 199

زمامداران امريكا و قربانى كردن همه ى حرمتهاى بشرى در پيش پاى صهيونيستها

گستاخى مرتكب اين جنايتهاى نابخشودنى(1) ميشوند، ملّتها و دولتهاى اسلامى نداى مظلوميّت فلسطينيان مظلوم را به سراسر جهان برسانند و وجدانهاى خفته را بيدار كنند. آيا ملّت امريكا ميداند كه زمامدارانش اين گونه همه ى حرمتهاى بشرى را در پيش پاى صهيونيستها قربانى كرده اند؟ آيا ملّتهاى اروپايى باخبرند كه تسلّط سرمايه داران صهيونيست بر كشورهاى آنان، كار سياستمدارانشان را به كجا كشانده است؟(2)

1387/2/19

دخالت امريكا به نفع رژيم صهيونيستى در مسئله ى فلسطين

گره ى مسئله ى فلسطين با دخالت امريكاييها باز نميشود؛ كورتر ميشود. هرچه امريكاييها در اين قضيّه دخالت كنند، گره را كورتر ميكنند. ملّت فلسطين، ملّت بيدارى است، ملّت آزاده يى است، ملّت روشنفكرى است؛ دولتى انتخاب كرده است؛ بگذاريد آن دولت با پشتيبانى آن ملّت كارهاى خودش را بكند. دخالت آنها، آن هم دخالت يكجانبه، زورگويانه، به نفع رژيم غاصب صهيونيستى، هرچه ميگذرد؛ ماجراى فلسطين را دشوارتر ميكند. البتّه اين مسائل حل خواهد شد؛ هم مسئله ى عراق حل خواهد شد، هم مسئله ى فلسطين حل خواهد شد؛ امّا آن روزى حل خواهد شد كه با حلّ اين مسائل، از حيثيت و هويّت و موجوديّت استكبار امريكايى هم ديگر چيزى باقى نخواهد ماند.(3)

1387/3/14

حمايت وقيحانه ى امريكا و كوتاهى دولتهاى عربى؛ عوامل بقاى رژيم صهيونيستى

دشمنان و دوستان ملّت ايران اعتراف ميكنند كه گسترشى كه امام پيش بينى ميكرد براى انقلاب، امروز تحقّق پيدا كرده است؛ از جمله ى آنها مسئله ى آرمان فلسطين است. ملّتها دلشان مانند ملّت ايران براى ملّت فلسطين ميتپد؛ ملّتها مثل ملّت ايران رژيم اسرائيل را يك رژيم جعلى و تحميلى در منطقه ميدانند. البتّه دولتها با ملّتها همراه نيستند و

**********

(1) . جنايتهاى رژيم صهيونيستى در غزّه در جنگ 22 روزه.

(2) . پيام به امّت بزرگ اسلام در پى حملات وحشيانه ى رژيم صهيونيستى.

(3) . در ديدار عمومى مردم لار.

ص: 200

حمايت وقيحانه ى آمريكا و عدم حمايت دولتهاى عربى و اسلامى از مردم فلسطين؛ دو عامل سرپا ماندن اسرائيل

متأسّفانه آن چيزى كه اسرائيل را تقويت كرده است، همين است.

رژيم صهيونيستى از درون خود نيرويى ندارد، قدرتى ندارد، توانايى ايستادن روى پاى خود را ندارد. امروز دو عامل، رژيم صهيونيستى را سرِ پا نگه داشته است: يكى حمايت بى قيد و شرط وقيحانه ى امريكا از اين رژيم منحط؛ و ديگرى حمايت نكردن دولتهاى عربى و اسلامى از مردم فلسطين. متأسّفانه بسيارى از حكومتها و دولتهاى مسلمان، امروز آن چنان كه بايد، به وظيفه ى خود در قبال فلسطين عمل نميكنند و با ملّتهايشان همصدا نيستند. اگر آنها هم با ملّتهاى خود همصدا شوند و از ملّت مظلوم فلسطين دفاع كنند، وضعيّت در منطقه بكلّى تغيير خواهد كرد. اين خواست عمومى ملّتهاست و اين همان گسترشى است كه امام بزرگوار ما خبر داده بود.(1)

1387/10/19

اسرائيل؛ عامل استكبار جهانى در منطقه

مسئله ى غزّه كه شما مشاهده ميكنيد، اين بخشى از ظاهر قضيّه است؛ باطن قضيّه عبارت است از اينكه دستگاه استكبارِ بى اعتقاد به همه ى اصول انسانى، مايل است اين منطقه ى خاورميانه، اين منطقه ى حسّاس را كه پر از ثروت و حسّاسيّت گوناگون جغرافيايى و اقتصادى است، در اختيار بگيرد؛ در مشت بگيرد. وسيله اش هم اسرائيل غاصب است؛ صهيونيستهاى مسلّط بر فلسطين اشغالى. مسئله اين است. همه ى اين حركاتى كه اين چند سال در اين منطقه انجام گرفته است - از قضاياى لبنان تا قضاياى عراق تا قضاياى فلسطين - با اين نگاه قابل تفسير و قابل فهم است. مسئله اين است كه اين منطقه بايد در مشت امريكا و استكبار - استكبار اعم از امريكاست. البتّه مظهر عمده اش، شيطان بزرگ، دولت امريكاست - قرار داشته باشد. استكبار ميخواهد اين منطقه را در اختيار داشته باشد؛ در مشت داشته باشد. استكبار اين منطقه را لازم دارد و عاملش هم اسرائيل است. همه ى اين داستانها و قضاياى اين چند سال، با اين نگاه تحليل ميشود. ديديد در جنگ سى وسه روزه، وزير خارجه ى امريكا گفت: اين درد زايمان منطقه ى

**********

(1) . در مراسم نوزدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 201

خاورميانه ى جديد است! يعنى از اين حادثه يك موجود تازه متولّد خواهد شد كه همان خاورميانه يى است كه امريكا دنبالش است. البتّه اين خواب آشفته تعبيرش همانى بود كه بر سرشان آمد. شجاعت و بيدارى و فداكارى و ايثار و جهاد جوانان مؤمن در لبنان، تو دهنِ نه فقط اسرائيل، بلكه تو دهن امريكا و همه ى پشتيبانانشان و دنباله روانشان زد. قضيّه ى غزّه هم از همين قبيل است.

اينها ميخواهند هيچ عنصر مقاومتى در اين منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهورى اسلامى ميدانند. البتّه اين را درست فهميده اند. اينجا مركز مقاومت است. اينجا جايى است كه ما اگر هيچ اقدامى هم نكنيم، هيچ حرفى هم نزنيم، خود وجود جمهورى اسلامى به ملّتهاى منطقه الهام ميدهد. يك موجوديّتى، يك هويّتى كه على رغم همه ى قدرتهاى استكبارى و به كورى چشم آنها اين جور در اين منطقه قد كشيده و روز به روز ريشه دارتر ميشود؛ روز به روز قوى تر ميشود. خود وجود اين پيكره ى عظيم و پرشكوه، خار چشم استكبار است و اميد دهنده ى به ملّتها.

بله، اينجا مركز مقاومت است؛ در اين شكّى نيست. ديگران هم از اينجا الهام گرفتند، منتها براى اينكه اين مقاومت را در هم بكوبند، حلقه ى ضعيف را اوّل هدف قرار دادند؛ دولت مردمى منتخب حماس در غزّه. او را مظلوم گير آوردند؛ او را دارند ميكوبند.

تسلّط استكبار و ذلّت دولتهاى عربى؛ نتيجه ى نفوذ بيشتر اسرائيل در منطقه

هر كس در دنياى اسلام، امروز قضيّه ى غزّه را يك قضيّه ى منطقه يى و شخصى و محلّى بداند، دچار همان خواب خرگوشى يى است كه پدر ملّتها را تا حالا درآورده است. نه، اين قضيّه ى غزّه، فقط قضيّه ى غزّه نيست؛ قضيّه ى منطقه است. فعلاً آنجا نقطه ى ضعيف تر است، تهاجم را از آنجا شروع كردند و اگر موفّق شدند، دست از سر منطقه بر نميدارند. دولتهاى كشورهاى مسلمانى كه حول و حوش آن منطقه هستند و كمكى كه بايد بكنند و ميتوانند بكنند، نميكنند، دارند اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. هر چه در اين منطقه ميخ اسرائيل بيشتر فرو برود، تسلّط استكبار بيشتر بشود، بدبختى اين دولتها و ضعف و ذلت اين دولتها بيشتر خواهد شد. چرا ملتفت نيستند؟ و دولتها، ملّتها را هم دنبال خودشان به ذلّت ميكشانند. يك دولت ذليل و مطيع و وابسته،

ص: 202

يك ملّت را مطيع و ذليل و وابسته ميكند. اين است كه ملّتها بايد به خود بيايند.(1)

1388/1/1

حمايت بى قيد و شرط امريكا از رژيم صهيونيستى

از رژيم صهيونيستى بى قيد و شرط حمايت كردند؛ رژيم ظالمى كه يك نمونه ى از ظلم آن را شما در ماجراى غزّه در اين دو سه ماه پيش ملاحظه كرديد كه چه فاجعه يى درست كردند؛ چقدر بچّه كشتند، چقدر مرد و زن كشتند؛ در ظرف بيست ودو روز، پنج هزار آدم را در غزّه با بمباران، با موشك، با تير مستقيم كشتند؛ در عين حال دولت امريكا تا آخرين لحظه از آن رژيم حمايت كرد. هر وقت شوراى امنيّت خواست عليه رژيم صهيونيستى قطعنامه يى بگذراند، امريكا سينه اش را سپر كرد، آمد جلو و دفاع كرد و نگذاشت.(2)

1388/3/14

حمايت صددرصدى امريكا از رژيم غاصب

امريكا از دموكراسى حرف زد، از اعتبار رأى ملّتها حرف زد؛ امّا در فلسطين، آراى مردم كه يك دولتى را انتخاب كرده بودند، نديده گرفت، به هيچ گرفت، اعتنايى به آن نكرد. اين چه نتيجه يى در ذهن مردم مى بخشد؟ معلوم است. در مورد حقوق ملّت فلسطين، يعنى ملّتى كه ده ها سال است از خانه ى خود، از ميهن خود، با يك روش خشونت آميز و خشن و ظالمانه رانده شده است - اين را كه همه ميدانند، اينكه تاريخ ناشناخته يى نيست، مربوط به شصت سال قبل است. ملّت فلسطين با اين وضعيّت، از حقوق خود محروم، آواره ى در كشورهاى مختلف - امريكا نه فقط نسبت به حقوق اينها هيچ گونه توجّهى نكرد، از آنها حمايتى نكرد، بلكه به عكس، از رژيم غاصب صددرصد حمايت كرد، و اگر فلسطينيهاى مظلوم درصدد برآمدند اعتراضى بكنند، آن اعتراض را اخلالگرى و كارهاى شريرانه معرفى كرد. اين چه جور درست خواهد شد؟(3)

**********

(1) . در ديدار مردم قم به مناسبت قيام نوزدهم دى.

(2) . در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليهما السلام).

(3) . در بيستمين سالگرد رحلت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 203

1389/12/2

حفظ غدّه ى سرطانى رژيم صهيونيستى؛ همه ى سعى استكبار

امروز دولت جعلى صهيونيستى در اين منطقه مثل يك غدّه ى سرطانى است كه منطقه را دچار بيمارى و آفت كرده است. همه ى سعى استكبار اين است كه اين غدّه ى سرطانى را در منطقه حفظ كند. وجود اين غدّه ى سرطانى در اين منطقه، مايه ى جنگ و اختلاف و دودستگى و سياستهاى غلط در اين منطقه شده است. براى اينكه اين را نگه دارند و پايگاه خودشان را در منطقه حفظ كنند، همه ى توان خودشان را به كار ميبرند.(1)

**********

(1) . در ديدار مسئولان نظام در روز ميلاد پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).

ص: 204

اينجا سخن از غصب يك كشور و دربه درى مستمر و ابدى يك ملّت و جداسازى نهايى پاره ى تن جهان اسلام و مركز جغرافيايى وطن بزرگ اسلامى و قبله ى اولاى مسلمين است.

(1370/7/25)

بخش سوم: پاره ى تن جهان اسلام

اشاره

فصل اوّل: بزرگ ترين فاجعه ى طول تاريخ بشر

فصل دوم: كوتاهى دولتهاى اسلامى و عربى

فصل سوم: مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى انسانى و اسلامى

فصل چهارم: توطئه ى فراموشى

ص: 205

ص: 206

فصل اوّل: بزرگ ترين فاجعه ى طول تاريخ بشر

اشاره

1359/5/17

توجّه ويژه ى مسلمين به آوارگى ملّت فلسطين

امروز در سطح دنيا چه ميگذرد؟ امروز صهيونيستها در منطقه ى عربى مشغول به چه كار و چه عملى هستند؟ يك نگاه ساده به منطقه بيندازيد. برادران و خواهران مسلمانى كه دلتان به ياد برادران فلسطينى ميتپد! يك انسان آواره، جلب ترحّم هر انسان آزاده يى را ميكند. امروز يك ملّت به نام «ملّت فلسطين» آواره است؛ از خانه ى خود آواره است، از وطن و كشور خود آواره است. اين كودكان محروم و مظلوم، در زير چادرها و در اردوگاه ها متولد ميشوند.

با كمك دولتها و ملّتهايى كه به وظايف واقعى خود هم در قبال آنها عمل نميكنند - يعنى مدّعيان - اين كودك بزرگ ميشود؛ در زير چادر، سلاح مى آموزد؛ در زير چادر، درس ميخواند؛ در اردوگاه زندگى ميكند.

فاجعه ى فلسطين؛ بزرگ ترين فاجعه ى طول تاريخ بشر

يك ملّت دو سه ميليونى را از خانه، از كاشانه، از شهر، از معبر، از مسجد، از همه چيز خود و از زندگى خود محروم كردن، آنها را به كشورهاى بيگانه راندن، بزرگ ترين فاجعه يى است كه در طول تاريخ بشر ميتوان سراغش را داشت. به اين سبب است كه ما معتقديم مسئله ى فلسطين صرفاً يك مسئله ى عربى و حتّى صرفاً يك مسئله ى اسلامى نيست؛ يك مسئله ى انسانىِ بسيار بااهمّيّت است.

مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى اسلامى و انسانى

نوع فاشيسمى كه امروز رهبران صهيونيست خائن و جنايتكار و همين «بگين» خائن كه امروز در رأس دولت اسرائيل غاصب قرار گرفته

ص: 207

است، انجام ميدهند و اعمال ميكنند، در دنيا بى سابقه است. شما ببينيد در ديرياسين چه كردند، در زندانهاى اسرائيل چه كردند. جوانهاى مسلمان را گرفتند، به زندانها بردند، آنها را شكنجه كردند؛ حتّى با سرنگ، خون جوانهاى مسلمان را كشيدند و در بانك خون، براى عناصر مزدور اسرائيلى، آنها را ضبط كردند.(1)

1367/2/23

ظلم به ملّت فلسطين؛ ظلمى بى سابقه در قرنهاى اخير

يك نكته اين است كه ظلمى كه به ملّت فلسطين شده است و هنوز هم دارد ميشود و چهل سال است اين ظلم ادامه دارد، در اين قرنهاى اخيرى كه ما مسائل جهانى و مسائل ملّتها و كشورها را بررسى و مشاهده ميكنيم - حالا از گذشته ها ما خبر درستى نداريم، يا يادمان نيست - چنين ظلمى سابقه ندارد. اگر مشاهده ميشود كه در برخى از نقاط عالم، ملّتهايى زير فشار قرار دارند، آن به اين صورت است كه مثلاً يك حكومت ظالم از خود آن ملّت، يا يك حكومت بيگانه را بر يك ملّتى مسلّط ميكنند. اصلاً ماجراى مبارزات ضدّ استعمارى و ضدّ استكبارى در قرن اخير همين بوده؛ يك ملّتى مبتلا ميشد به اينكه زمام امرش دست خودش نيست، دست افراد دست نشانده ى بيگانه است، يا مستقيماً دست بيگانه است؛ امّا اينكه يك ملّت را يكجا با فضيع ترين و با فجيع ترين شيوه ها، از خانه ى خودش، از وطن خودش بيرون كنند؛ فرهنگ او، تمدّن او، سابقه ى تاريخى او، ارتباطات ملّى او را از هم بپاشانند و نابود كنند، اين در دنيا جز ماجراى مردم مظلوم فلسطين، نمونه ى ديگرى ندارد. يك سياست خطرناك حساب شده يى در دنيا پديد آمد. حالا انگيزه ى اصلى چه بود؟ آيا ضدّيّت با اسلام بود؟ مسئله يى بود حتّى وسيع تر از ضدّيّت با اسلام از سوى يك عدّه شيطان بين المللى كه صهيونيسم را به وجود آوردند و به دنبال يك وطن بودند بظاهر براى يهوديها، امّا در باطن براى حزب صهيونيست؟ اينها مسائل مفصّل ديگرى است.

به هر حال از وقتى كه اين ماجرا شروع شد، اين ملّت را با انواع شيوه هاى خباثت آميز از خانه و زندگىِ خودشان بيرون كردند؛ حتّى

**********

(1) . در خطبه هاى نمازجمعه ى تهران.

ص: 208

مسئله ى فلسطين؛ بزرگ ترين ظلم زمان و تاريخ معاصر ما

به اين صورت عمل كردند كه رفتند در يك روستايى، همه ى روستا را منفجر كردند؛ همه ى آدمهاى اين روستا را كشتند؛ خانه هاشان را آتش زدند؛ بچّه هاى كوچكشان را توى آتش سوزاندند؛ بزرگ و كوچك را به رگبار مسلسل بستند و از بين بردند. با چنين شيوه هايى و با انواع شدّت و فشار، يك ملّت را از وطن خودش، از خانه ى خودش، از زمينى كه قرنها در آن زندگى كرده، از يادگارهايش، از مواريث فرهنگى اش جدا كردند؛ اين ظلمِ واقعاً بى نظير و عجيبى است؛ يك ملّت را تبديل كردند به آواره، به چادرنشين، به زاغه نشين؛ يك عدّه در لبنان، يك عدّه در اردن، يك عدّه در كشورهاى خليج فارس، يك عدّه در آفريقا، يك عدّه در اطراف دنيا؛ اصلاً هارت و پارت كردند، يك خانواده را بكلّى پاشاندند؛ اين ظلم بى نظيرى است. هنوز هم مسئله ى فلسطين بزرگ ترين ظلم زمان ما و تاريخ معاصر ماست.(1)

1369/3/2

اگر مى بينيم كه دستگاه هاى به اصطلاح طرفدار حقوق بشر، در مقابل چشم خودشان مشاهده ميكنند كه در كشمير، ده ها مسلمان مورد كشتار بى رحمانه قرار ميگيرند و دم نميزنند، به خاطر اين است كه مردمِ آنجا مسلمانند. حقوق بشر معتبر است، مگر در مورد مسلمانان! سازمان ملل و كميته ى حقوق بشر و سازمانهاى مختلفِ گوشه و كنار عالم منتظرند ببينند امريكا با چه كسى بد است، تا به بهانه ى حقوق بشر، روى او فشار بياورند! اينها در مقابل حوادث كشمير و فلسطين، لب از لب باز نميكنند؛ انگار كه هيچ اتّفاقى نيفتاده است!

يك گلّه گوسفند كه حركت ميكند، اگر يك نفر با گلوله بزند و سى، چهل رأس گوسفند را بيندازد، از انسانهايى كه مى بينند و مى فهمند، آه و افسوس بلند ميشود كه اين حيوانها چه كرده بودند؟! از مسلمانان كشمير در يك تظاهرات، ده ها نفر انسان را ميزنند و ميكشند؛ ولى تمام داعيه هاى طرفدارى از حقوق بشر در دنيا فراموش ميشود و انگار چنين چيزى اتّفاق نيفتاده است!

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 209

فاجعه ى فضاحتبار در فلسطين اشغالى

اين سگهاى دست آموز امريكا، اين اسرائيليهاى بدتر از حيوان، آن همه فاجعه ى فضاحت بار را در فلسطين اشغالى انجام ميدهند، ولى در دنيا هيچ انعكاسى پيدا نميكند؛ چون طرفها مسلمانند. اين، همان دنيايى است كه سى يا چهل سال بعد از سقوط آلمان هيتلرى، تعقيب كسانى را شروع كرد كه گفته شده بود تعدادى يهودى را كشته يا شكنجه كرده اند! شايد حتّى آنچه كه واقع شده بود، خيلى كمتر از آن چيزى بود كه گفته هم ميشد.(1)

1370/3/26

مسئله ى فلسطين؛ مهم ترين مسئله ى جهان اسلام و بشريّت در دوران معاصر

مهم ترين مسئله ى امروز، مسئله ى فلسطين است كه در نيم قرن اخير همواره مهم ترين مسئله ى جهان اسلام و شايد مهم ترين مسئله ى بشريّت بوده است. اينجا سخن از محنت و آوارگى و مظلوميّت يك ملّت است؛ سخن از غصب يك كشور است؛ سخن از ايجاد غدّه يى سرطانى در قلب كشورهاى اسلامى و در نقطه ى التقاى شرق و غرب جهان اسلام به يكديگر است؛ اينجا سخن از ظلم مستمرّى است كه اكنون دو نسل پى درپى از ملّت مسلمان فلسطين را فرا گرفته است.(2)

1370/5/28

قضيّه ى فلسطين؛ از بزرگ ترين مصائب دنياى اسلام

امروز اين قضيّه ى فلسطين، يكى از بزرگ ترين مسائل و مصائب دنياى اسلام است و در آينده نيز خواهد بود. مگر شوخى است كه ملّتى را از خانه و زندگى و كشور و سرزمين خود آواره كنند، غاصب مزدور خبيثى را آنجا بنشانند، همه گونه به او كمك كنند، همه ى جنايات او را صحّه بگذارند، دستشان تا مرفق در خون مردم منطقه فرو برود. به اينها هم قانع نباشند، بخواهند از مسلمانان و از صاحبان خانه امضا بگيرند كه اين خانه متعلّق به آن غاصب است و صاحبخانه در آن حقّى ندارد؟! ميخواهند اين كار را بكنند.

آيا جوانان غيور فلسطينى مرده اند؟ آيا جوانان كشورهاى اسلامى همجوار فلسطين و ديگر كشورهاى اسلامى مرده اند كه دشمنان

**********

(1) . در ديدار خانواده هاى معظّم شهدا و جانبازان.

(2) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

ص: 210

بخواهند بزرگ ترين مسائل جهان اسلام را اين طور راحت به سود خودشان و به زيان امّت اسلامى حل كنند؟(1)

1370/7/25

پيامد غصب فلسطين؛ دربه درى مستمر و ابدى يك ملّت و جداسازى پاره ى تن جهان اسلام

دشمن درصدد است فلسطين را يكباره از پيكر دنياى اسلام جدا كند و شجره ى ملعونه ى صهيونيسم را در خانه ى مسلمين ماندگار سازد. امريكا درصدد است با تثبيت رژيم اشغالگر، همه ى سررشته هاى زندگى در اين منطقه ى حسّاس را به دست گيرد و خود را از نگرانى خيزش اسلامى در خاورميانه و آفريقا نجات دهد. دشمنان اسلام ميخواهند همه ى كينه ى ديرين خود با اسلام و شكستهايى را كه در سالهاى اخير بر اثر بيدارى مسلمين تحمّل كرده اند، در اينجا جبران كنند. اين حادثه با هيچ يك از توطئه هاى چند سال اخير درباره ى خاورميانه قابل مقايسه نيست؛ اينجا سخن از غصب يك كشور و دربه درى مستمر و ابدى يك ملّت و جداسازى نهايى پاره ى تن جهان اسلام و مركز جغرافيايى وطن بزرگ اسلامى و قبله ى اولاى مسلمين است.(2)

1370/7/27

مصيبت فلسطين؛ جزو قضاياى كم نظير تاريخ

مسئله ى فلسطين، يكى از مصائب بزرگ جهان بشريّت كنونى است. هر كس كه احساسى در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمايت از انسانهاى مظلوم ميزند، بايد در اين قضيّه صاحب داعيه باشد و اين قضيّه را قضيّه ى خود بداند. شايد بشود گفت كه قضيّه و مصيبت فلسطين، جزو قضاياى كم نظير تاريخ است. تا آنجا كه ما دانستيم و شناختيم، اين طور حادثه يى با اين عظمت نسبت به يك ملّت، در طول تاريخ هم كم نظير است.

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از آزادگان، در اوّلين سالگرد آزادى و بازگشت به كشور.

(2) . پيام به ملّتهاى مسلمان، علما، نويسندگان، روشنفكران و دانشجويان كشورهاى اسلامى، به منظور بسيج نيروهاى عظيم كشورهاى اسلامى براى مقابله با توطئه هاى خباثت آميز امريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد.

ص: 211

وجود همه ى مصائب انسانى در قضيّه ى فلسطين

شما هرچه از مصائب انسانى فرض كنيد، در مصيبت و قضيّه ى فلسطين جمع است؛ از قتل نفوس بى گناه، از آواره كردن انسانها و بى خانمان كردن آنها؛ از شكنجه و زجر و حبس و تبعيد و از اين قبيل، از اهانت به كرامت انسانى، از نابودكردن سرمايه هاى بشرى يك عدّه انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازه ى فعّاليّت ندادن به يك عدّه بشر. همه ى اين مصائبى كه اگر در گوشه يى از عالم براى جمعى از مردم اتّفاق بيفتد، بشريّت را جريحه دار و داغدار ميكند، در قضيّه ى فلسطين در طول چهل وپنج سال اخير اتّفاق افتاده است.

آن كسانى كه دم از طرفدارى از حقوق بشر ميزنند، اگر راست ميگويند، بايد از حقوق ملّت فلسطين سخن بگويند. شما كدام ملّت را سراغ داريد كه در اين چهل وپنج سال اخير، به قدر ملّت فلسطين شكنجه ديده باشد، مصيبت كشيده باشد، عزيزانش را از دست داده باشد و حقوقش ناديده گرفته شده باشد؟ چطور شد كه اگر در گوشه يى از عالم، يكى از اين مصائب براى عدّه يى انسان پيش بيايد، كسانى ادّعا ميكنند كه دلسوز و غمخوار حقوق بشرند؛ سينه سپر ميكنند، حرف ميزنند و اقدام ميكنند؛ امّا مجموع اين همه مصيبت را در مردم فلسطين نديده ميگيرند؟!(1)

1371/1/7

بى نظير بودن قضيّه ى فلسطين در تاريخ

قضيّه ى فلسطين از قضايايى است كه من، نظيرى به اين شكل، براى آن در تاريخ سراغ ندارم. چگونه ميتوان ملّتى را از كشور و سرزمين خودش بيرون كرد؟ فرض كنيد رژيم عراق، عدّه يى را از كشور خودش بيرون كرد - مثلاً جمعيّتى در حدود يك تا دو ميليون نفر را - امّا اينكه يك ملّت را به طور كامل از سرزمين خودشان بيرون كنند، اسم آنها را از روى سرزمينشان بردارند و هويّت آن سرزمين را در جغرافيا و تاريخ از بين ببرند، چنين چيزى اتّفاق نيفتاده است. اگر بنا بود اين عمل در مورد يك كشور غيراسلامى انجام گيرد، قدرتمندان

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در كنفرانس بين المللى حمايت از انقلاب اسلامى مردم فلسطين.

ص: 212

اروپايى چه ميكردند؟ اگر بنا بود اين عمل در غير اين منطقه ى حسّاس، كه منطقه ى اسلامى است، انجام گيرد، قدرتمندان عالم چه مى كردند؟(1)

1371/8/13

فاجعه ى فلسطين؛ بزرگ ترين نمونه ى نقض حقوق بشر

امروز در دنيا چه كسى نقض حقوق بشر ميكند؟ حقوق بشر را كسى نقض ميكند كه از اسرائيل غاصب حمايت ميكند. آيا آنچه كه امروز در فلسطين ميگذرد، بزرگ ترين نمونه ى نقض حقوق بشر نيست!؟ چرا اينها اعتراض نميكنند؟ اگر اينها طرفدار حقوق بشرند، چرا به اسرائيل كمك ميكنند؟(2)

1372/3/12

كهنه نشدن مسئله ى غصب فلسطين

مسئله ى فلسطين يك مسئله ى روشن اسلامى و بشرى است. مسئله ى فلسطين، كهنگى بردار نيست. يك غاصب اگر چيزى را غصب كند، صد سال هم طول بكشد، باز غاصب است و باز صاحب حق، صاحب حق است و بايد حق به او برگردد. اينكه چهل سال، پنجاه سال از قضيّه ى فلسطين و غصب آن ميگذرد، موجب نميشود كه مسئله ى فلسطين كهنه شود و براى مسلمانان از حسّاسيّت بيفتد.(3)

1372/6/25

حقيقت ماجراى فلسطين

در قضيّه ى فلسطين، آنچه كه حقيقت قضيّه است، همين مطلبى است كه سالهاى متمادى است جمهورى اسلامى علناً و مستدلّاًّ آن را بيان كرده است. يك باند و گروه وابسته و مزدور به قدرتهاى جهانى، با اتّكا به همين وابستگى شان، آمدند سرزمين فلسطين را غصب كردند. آيا كسى ميتواند منكر اين بشود؟! از اين چند ميليون صهيونيستى كه امروز در سرزمينهاى اشغالى ما در فلسطين هستند، چندنفرشان فلسطينى اند؟ پدرشان در فلسطين بوده يا خودشان متولّدِ فلسطين اند؟!

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار دانش آموزان، دانشجويان، معلمان و پرستاران، به مناسبت روز 13 آبان.

(3) . در جمع مهمانان خارجى شركت كننده در سالگرد ارتحال امام خمينى (رحمه الله).

ص: 213

بيگانه هايى هستند كه با اهدافى شوم، از جاهاى مختلف به اينجا آورده شدند، تا اينجا را پايگاهى قرار دهند، و نفوذ قدرتهاى استكبارى را در منطقه، راحت گسترش دهند. آيا اين غصب نيست؟! آيا اين ظلم نيست؟! آيا اين محكوم نيست؟! اگر گروهى بروند خانه ى ديگرى را، شهر ديگرى را بگيرند، اين در نظر آزادى خواهان و مردم عادى و منصف اهل هر دين و مذهبى مردود نيست؟ اگر ما گفتيم «صهيونيستها غاصب اند، ظالم اند»، حرفى خلاف گفته ايم؟!(1)

1374/12/1

شما ببينيد امروز دشمنان اسلام و دشمنان ملل ضعيف به اين ملّتها چقدر زور ميگويند و قلدرى نشان ميدهند! در همين روزها امريكاييها با فشار بر يك دسته از كشورها، ميخواهند آنها را وادار و مجبور كنند كه يك ظلم و غصب و جنايت بزرگ زمان، يعنى غصب فلسطين را نديده بگيرند. چرا بايد مسئولان يا مردم يا سياسيّون يك كشور، ناگزير باشند در مسئله يى كه مورد قبولشان نيست، تحميل دولتِ قلدر و گردن كلفتى مثل امريكا را بپذيرند؟ دنياى غير اسلام ممكن است حقايق را نداند؛ امّا در دنياى اسلام، كيست كه نداند در قضيّه ى فلسطين، يك ملّت از خانه ى خودش آواره شده است؟ يك ملّت را از خانه ى خودش بيرون و آواره كردند؛ بعد از اطراف دنيا آدمهايى را با ملّيّتها، نژادها و فرهنگهاى مختلف، فقط به صرف وحدت در مذهب - چون نژادشان، نژاد اسرائيلى است - آنجا جمع كردند. اين ظلم نيست؟

اشغال فلسطين؛ بزرگ ترين ظلم در عرصه ى بين المللى

آيا ظلمى از اين بالاتر و خلافى در آفاقِ مسائل بين المللى و بشرى از اين بزرگ تر وجود دارد كه يك ملّت را از خانه اش بيرون كنند؟

اين مسئله براى ملّتهاى اسلامى و دولتهاى مسلمان واضح است و كسى در اين قضيّه ابهامى ندارد. ممكن است افكار عمومى كشورهاى غربى و غيرمسلمان از چند و چون مسئله و از آنچه كه بر سرِ ملّت فلسطين در خانه ى خودش آمده است - آن همه كشتارهاى

**********

(1) . در ديدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.

ص: 214

دسته جمعى، قتل عام ها، آوارگيها، بى خانمان كردن ها و ظلمها - بى خبر باشند؛ امّا در دنياى اسلام كسى نيست كه از اين قضايا بى خبر باشد. به همين علّت، مى بينيد ملّتها اين را قبول نميكنند.(1)

1378/7/25

غصب فلسطين؛ غيرقابل قبول ترين حرف در دنيا

ملّت فلسطين هم مثل ملّت آفريقاى جنوبى و ملّت ايران است: خانه يى دارد؛ خانه ى خودش را دوست دارد و حق با اوست. تنها چيزى كه مانع ميشود، اين است كه قدرتى بر سرِ كار است؛ مثل قدرتى كه در كشور شما بر سرِ كار بود. آنهايى كه در كشور شما بودند، در آفريقاى جنوبى متولّد شده بودند و فقط رنگشان سفيد بود؛ امّا در فلسطين اصلاً از جاى ديگرى آمده اند! غيرقابل قبول ترين حرف در دنيا، اين است كه ملّتى را از وطنش بيرون كنيم و از اطراف دنيا انسانهايى را بياوريم و در آنجا بنشانيم و بگوييم اينجا وطن شماست! البتّه زير فشارِ قدرت امريكا و تسليحات داده شده به اسرائيل، مدّتى مجبور ميشوند تحمّل كنند؛ ولى شما بدانيد اين هميشگى نخواهد بود.(2)

1378/10/10

قضيّه ى فلسطين؛ لكه ى ننگ قرن بيستم

قضيّه ى فلسطين، يكى از لكّه هاى ننگ بزرگِ اين قرنى است كه همين چند روزه تمام شد. البتّه لكّه هاى ننگ اين قرن بيش از اينهاست: دو جنگ بزرگ در اين قرن اتّفاق افتاده است؛ چقدر در دنيا حكومتهايى در اين قرن به دست استعمارگرانِ ديروز به وجود آمد؛ از جمله كشور خود ما. در همين قرن بود كه حكومت خشن و سركوبگر و غيرانسانى و فاسد و وابسته ى پهلوى به وجود آمد؛ ليكن در ميان زشتيهايى كه در اين قرن بر ما گذشت - كه البتّه در كنارش محسّناتى هم در اين قرن اتّفاق افتاده است كه حالا مورد بحث ما نيست - يكى از زشت ترين، يا شايد بشود گفت زشت ترين آنها، مسئله ى فلسطين

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد فطر.

(2) . در ديدار نلسون ماندلا.

ص: 215

بود. چرا؟ چون در اين قضيّه، يك ملّت را از كشور خودش بيرون كردند.

من خواهش ميكنم جوانانى كه با مسئله ى فلسطين خيلى آشنايى و سابقه ى ذهنى ندارند، روى اين كلمات تأمّل و درنگ كنند. يك ملّت را از خانه و از كشور خود بيرون كنند و يك عدّه آدمهايى را از اطراف دنيا جمع كنند و به جاى آن افراد در آن كشور بگذارند. چرا؟ چون آن جماعتى كه از اطراف دنيا جمع كردند، از يك نژادند؛ نژاد اسرائيلى، نژاد يهودى! يعنى يك حركت نژادگرايانه ى زشت كه هر جاى دنيا به وسيله ى هر كسى در ابعاد كوچكتر از اين پيش مى آمد، مايه ى ننگ و سرافكندگى بود؛ امّا اين را در ابعاد يك كشور به وجود آوردند. چه كسى به وجود آورد؟ در حقيقت انگليس؛ بعد هم امريكا.(1)

1379/6/7

غيرمنطقى بودن تشكيل رژيم صهيونيستى در سرزمينهاى اشغالى

آيا اين آزادى است كه رژيم صهيونيستى در كشورى كه مال او نيست، تشكيل ميشود؟! بسيار امر عجيبى است! فرض كنيد الان تمام مردم سوئيس را بيرون كنند و يك مشت انگليسى نژاد را بياورند در اين كشور ساكن كنند، يا بگويند از فلان جاهاى دنيا بيايند و در اين كشور ساكن شوند! اين چقدر عجيب و غيرقابل قبول و غيرمنطقى است؟! قضيّه ى رژيم صهيونيستى همين قدر غيرمنطقى است.(2)

1380/2/2

مسئله ى فلسطين در رديف اوّل مسائل مهمّ جهانى

در زمينه هاى سياسى هم حقّاً مسائل مبتلابه ما امروز بسيار مهم است، كه مهم ترين آنها فلسطين است. حقيقتاً نميشود مسئله ى فلسطين را از رديف اوّل مسائل مهمّ جهانى، اندكى تنزّل داد. واقعاً قضيّه ى فلسطين، قضيّه ى يك كشور نيست؛ قضيّه ى دنياى اسلام است. صهيونيستها كه در فلسطين مسلّط هستند، ميخواهند بر همه ى دنياى اسلام سيطره پيدا كنند و اگر تسلّط سياسى نشد، تسلّط اقتصادى پيدا كنند. ما بسيار

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

(2) . در ديدار رئيس جمهور و اعضاى هيئت دولت.

ص: 216

خشنود شديم وقتى دفتر اسرائيل در تونس بسته شد. اين مسئله مورد اهتمام شما و ماست. از اين كه بگذريم، دنياى اسلام يك هويّت واحد دارد و به تجربه، روشن شده كه دنياى مسلّط امروز - يعنى غرب - مايل نيست دنياى اسلام روى پاى خود بايستد و دلايل خاصّ خود را هم دارد. دنياى اسلام بايد به كمك هم بروند.(1)

1388/12/13

وضعيّت فلسطين؛ جراحت بزرگ امّت اسلامى

نگاه كنيد به فلسطين، ببينيد امّت اسلامى يك جراحت بزرگى را در وجود خود دارد و آن، مسئله ى ملّت بزرگ فلسطين و سرزمين تاريخى و مقدّس فلسطين است. چه بر سرِ اين سرزمين آوردند؟ چه بر سرِ اين ملّت آوردند؟ چه ميكنند با اين مردم؟ ماجراى غزّه مگر قابل فراموش شدن است؟ مگر از ذهن امّت اسلامى قابل زدوده شدن است؟ فشارها، بى رحمى ها، قساوتها و ظلمهايى كه همين امروز نسبت به مردم غزّه ميشود، حتّى بعد از آن جنگ بيست ودو روزه كه دولت صهيونيست ناكام شد و نتوانست مقاصد خودش را عمل كند، تا امروز همچنان اين ظلم بر مردم غزّه ميرود و امّت اسلامى نميتواند از آنها دفاع كند.

نكوهش بى توجّهى امّت اسلامى به غصب فلسطين

امّت اسلامى در مقابل اين پديده آن چنان قرار گرفته است كه گويى اين مربوط به او نيست، غصب حق او نيست، ظلم به او نيست. ما چرا اين جورى ايم؟ چرا امّت اسلامى به اين وضعيّت دچار شده است؟ يك سرطان خطرناك مهلكى به نام دولت جعلى صهيونيستى اسرائيل در اين منطقه به دست دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامى به وجود آمده است. حاميانش كه در ظلم و گناهان بزرگ او شريك هستند، همچنان از او حمايت ميكنند و امّت اسلامى نميتواند از خودش دفاع كند؛ اين ضعف ماست. چرا؟ اين ضعف را بايد با برگشت به اسلام، با محور قراردادن تعاليم رسول مكرم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) جبران كنيم.(2)

**********

(1) . در ديدار نخست وزير تونس.

(2) . در ديدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام صادق (عليهما السلام).

ص: 217

فصل دوم: كوتاهى دولتهاى اسلامى و عربى

اشاره

1359/5/17

نكوهش جواب ندادن دولتهاى عرب به نداى «ياللمسلمين» برادران فلسطينى

برادران و خواهران! مسئله ى فلسطين، براى ما يك مسئله ى اسلامى است. اسلام بر ما لازم كرده است كه از سرزمينهاى مسلمان نشين دفاع كنيم؛ بر ما واجب كرده است كه به حقوق مظلومان و ستمديدگان و مستضعفان برسيم؛ براى ما لازم كرده است كه با مال و با جان، به كمك مردمى كه سى سال است فرياد ميكشند «يا للمسلمين» و كسى به آنها جواب نميدهد، بشتابيم. ملّت فلسطين سى سال است دارد ميگويد «يا للمسلمين»؛ كدام يك از اين دولتهاى عرب ميتوانند ادّعا كنند كه به «يا للمسلمين» برادران فلسطينى جواب دادند؟ هر كدام از اين دولتهاى عرب كه سرِ كار آمدند، براى اينكه مردمشان را به طرف خودشان جذب كنند، شعار پشتيبانى از فلسطين دادند. من به دولتهاى شمال آفريقا ميگويم، به دولتهاى خاورميانه ميگويم، به دولتهايى كه در خطّ مرز اسرائيل غاصب قرار دارند، ميگويم، به دولتهايى كه در خليج فارس قرار دارند، ميگويم؛ كدام يك از اينها آن چنان كه وظيفه ى يك دولت اسلامى است، به برادران فلسطين و به مسئله ى فلسطين كمك كردند؟ سى سال است ناله ى استغاثه ى چند ميليون انسان مسلمانِ محرومِ مستضعف بلند است؛ كى بايد به داد اينها برسد؟(1)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 218

1359/7/18

افشاى داعيه هاى ضدّ اسرائيلى سران خائن عرب

حسين اردنى خائن - قاتل هزاران فلسطينى مبارز - و بعضى ديگر از اُمرا و پادشاهان منطقه ى عربى، به زبان يا به عمل، صدّام را پشتيبانى كردند. ملك حسين اعلام ميكند كه حاضر است تانكهاى اردنى را به كمك عراق بفرستد تا با ايران جنگ كنند. ما از اين خبر و اين حادثه خوشحاليم؛ زيرا همان كارى كه تانكهاى عراقى كردند، تانكهاى اردنى هم همان كار را خواهند كرد - در گِل ماندن و منهدم شدن - امّا فايده ى بزرگى كه بر اين كار مترتّب ميشود، اين است كه همه ى داعيه هاى ضدّ اسرائيلى و ضدّ صهيونيستىِ اين گونه چهره هاى كاذب و خائن به ملّت عرب را افشا ميكند. در كنار مرز اسرائيل ساكت نشستن؛ تجهيزات را در طول چند سال، يك روز عليه اسرائيل به كار نينداختن؛ مبارزان ضدّ اسرائيلى را كوبيدن، كم نبود، حالا ميخواهد جمهورى اسلامى را كه بزرگ ترين ضربه را به استكبار جهانى امريكا و به صهيونيسم بين الملل وارد آورده است، هدف قرار بدهد! تانكى كه پشت به اسرائيل ميكند و رو به جمهورى اسلامى ميكند، حالش روشن است. افشا شدن اين چهره ها در اين روزگار، براى ما ملّتها نعمت بسيار بزرگ و عظيمى است. ملّت اردن بايد هوشيارانه به اين كلمات و به اين حوادث بينديشد و حقايقى را كه او به آنها محتاج است، از لابه لاى آنها بفهمد.(1)

1361/2/1

34 ميليارد دلار پول نفت كشورهاى منطقه ميرود در جيب صدّام فاسد و دستگاه اداره كننده ى حكومت فاسد عراق، براى جنگ با ايران، و به نام عربيّت؛ و اين بزرگ ترين ظلمى است كه به اسلام و به عربيّت و به مردم منطقه انجام ميگيرد. اين افرادى كه ادّعاى عربيّت ميكنند و به نام عربيّت، نظام فاسد صدّام را حمايت ميكنند، ندانستند كه عربيّت، ناسيوناليسم عربى، در مقابل ناسيوناليسم يهودىِ صهيونيستى بايد مورد استفاده قرار ميگرفت، نه در مقابل اسلام. آن

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 219

وقت از اين ناسيوناليسم عربى در مقابل ناسيوناليسم صهيونيستىِ يهودى استفاده نشده، حاكم مصر و حاكم اردن - يعنى كشورهايى كه طولانى ترين مرز كنار اسرائيل را دارند - با اسرائيل ميسازند و دست در دست او ميگذارند و برايش كار ميكنند. آنجا ناسيوناليسم عربى هيچ كاربردى ندارد، امّا همين ناسيوناليسم را ميخواهند استخدام كنند عليه اسلام. ما كه ناسيوناليسم فارسى نداريم، ما كه ملّى گرايى نداريم؛ ما مدّعيان ملّى گرايى را در داخل كشور خودمان از صحنه خارج كرديم. اين امام ماست كه ملّى گرايى را صريحاً عليه اسلام و برخلاف اسلام معرفى ميكند. اين خطّ كلى ماست و مردم ما «مرگ بر ملّى گرا» را با فرياد بلند به گوش همه ى دنيا رساندند.

نكوهش استخدام ناسيوناليسم عربى در برابر اسلام، نه در برابر ناسيوناليسم صهيونيستى!

پس ما جنبه ى ناسيوناليست فارسى و ايرانى نداشتيم، تا آنها بخواهند ناسيوناليسم عربى را در مقابلش به كار ببرند. ما خودمان در داخل، ناسيوناليسم ايرانى و فارسى را ذبح كرديم. ما به كشورمان علاقه منديم، به مرزهايمان علاقه منديم، به زبان و فرهنگ و آدابمان علاقه منديم؛ امّا همه ى اينها را در پرتو اسلام دوست ميداريم، در خدمت به اسلام برايشان ارزش و اعتبار قائل هستيم. آنچه كه هدف اصلى كار ماست، اسلام است. آن وقت ناسيوناليسم عربى را در مقابل اسلام - كه آن وجهه و اساس كار و نمودار اصلى كار ماست - قرار ميدهند.(1)

1366/10/11

اوّلين كارى كه توانستند بكنند، ماجراى ننگين كمپ ديويد بود، كه رفتند رئيس جمهور آن روز مصر، اين بدبخت روسياه را با مذاكرات طولانى، با وعده و وعيدهاى مختلف، با تهديدها، با تطميع ها، با شگردها و اهرمهايى كه در اختيارشان هست، خام كردند و آماده كردند كه قرارداد صلح با اسرائيل را از طرف بين الاسمين - يعنى بين خودش و اسرائيل، بدون ملاحظه ى ديگر جهات قضيّه، يعنى سوريه و فلسطينيها و اينها - امضا كند. سادات كه به اين كار اقدام كرد، در حقيقت ته دلش از مرتجعين عرب راحت بود؛ ميدانست كه دولتهاى

**********

(1) . در ديدار نهادها و ارگانهاى تبليغاتى قم.

ص: 220

عقب نشينى كشورهاى عربى در مقابل مصر، پس از امضاى كمپ ديويد

ارتجاعى عرب درست است كه اسم فلسطين را مى آورند و شعار ميدهند، امّا ته دلشان از ساخت و پاخت با اسرائيل ناراضى نيستند. حدس او هم درست بود. ديديم كه بعد از گذشت چند سال از قضيّه ى كمپ ديويد، مرتجعين عرب بالاخره باطن و جوهر خودشان را آشكار كردند. البتّه آنها ابتداى انعقاد قرارداد كمپ ديويد يك هياهويى كردند و اكثر دولتهاى عرب رابطه شان را با مصر تقريباً قطع كردند؛ يعنى او را از جامعه ى عرب اخراج كردند و ديگر به كنفرانسهاى خودشان راه ندادند؛ امّا بعد از گذشت چند سال، مجدّداً در كنفرانس امّان تقريباً همه ى بافته هاى خودشان را پنبه كردند و همه ى آن حرفهايى كه زده بودند، عملاً تكذيب كردند؛ بنابراين حرف انور سادات كه فكر ميكرد دولتهاى عربى با كار او مخالفت واقعى ندارند، درست است.(1)

1368/2/8

از بين رفتن قبح مذاكره با اسرائيل

امروز غربت و مظلوميّت فلسطينيها صدها برابر بيشتر از آن است. امروز متأسّفانه قبح مذاكره با اسرائيل از بين رفته. يك روزى وقتى كه انورالسادات با اسرائيليها مذاكره كرد، تقريباً تمام دولتهاى عرب به اتّفاق - مگر با يكى دو تا استثنا - با مصر قطع رابطه كردند؛ مصر را از جامعه ى عرب بيرون كردند. امروز مصر به جامعه ى عرب برگشته، يك چيزى هم طلبكار است! همان آقايانى كه آن روز انور سادات را بايكوت كردند، امروز همان دولت و همان حكومت و جانشين او را - كه همان راه را دارد طى ميكند - خيلى هم با عزّت ميپذيرند. اين رژيم عراق كه ادّعاى انقلابيگرى ميكرد و خودش را جزو جبهه ى پايدارى ميدانست، حالا همين رژيم، جونجونى ترين رفيق انور سادات و مبارك است! ديگران هم مثل اين؛ از رژيم سعودى و رژيمهاى خليج فارس بگيريد تا ديگران و ديگران و ديگران.

امروز مذاكره با اسرائيل قبحى ندارد. امروز توى دهانها شايع است و تقريباً قطعى است كه رژيم اردن بارها و بارها در سطح بالا با رهبران

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 221

اسرائيل مذاكره كرده. امروز همه ميدانند كه رهبران به اصطلاح نهضت آزاديبخش فلسطين و مبارزان قديمى و سابق فلسطينى، آماده هستند با اسرائيليها حرف بزنند؛ بينشان رفت و آمدهايى هم انجام گرفته؛ امّا آنها حالا ناز ميكنند؛ حاضر نيستند با اينها حرف بزنند!(1)

1369/3/10

وقاحت دولت غاصب صهيونيستى؛ نتيجه ى سكوت و سازش خيانت آلود دولتهاى عربى

سكوت و سازش خيانت آلود بسيارى از دولتهاى عربى و حتّى تظاهر بعضى از آنان به بى تفاوتى و عدم حسّاسيّت نسبت به سرنوشت فلسطين، كار را به جايى رسانده است كه دولت غاصب صهيونيست، پس از سالها كتمان و حتّى انكار، اكنون دوباره داعيه ى اسرائيل بزرگ را علناً بر زبان مى آورد و با بى شرمى و وقاحت، نيّت پليد غصب سرزمينهاى جديدى از ميهن اسلامى را تكرار ميكند.

بعضى از پادشاهان و رؤساى عرب، به خاطر جلب نظر معبودشان امريكا، حتّى انگيزه هاى عربى و عِرق قوميّت را كه دائماً از آن دم ميزنند، در برابر اسرائيل به فراموشى ميسپارند و به جاى آن، ميدان مسابقه با اسرائيل در گرفتن كمك از امريكا را هرچه بيشتر گرم ميكنند. اين داغ ننگ را چه كسى از پيشانى ملّت عرب خواهد زدود؟ و آيا جوانان مسلمان بيدار در كشورهاى عربى، اين خيانت را بر خودفروختگان خواهند بخشيد؟!

در نظر اين زمامداران خائن، قوميّت و وحدت عربى، فقط هنگامى بايد مورد استفاده قرار گيرد كه امريكا بخواهد از آن در برابر ايران اسلامى و اسلام ناب محمّدى (صلى الله عليه وآله وسلم) بهره بردارى كند. اُف بر وجدانهاى خفته و دلهاى ناپاكى كه لطف و عنايت امريكا را به قيمت از دست دادن همه چيز، هم ثروتهاى خداداد طبيعى، هم شأن و كرامت انسانى و ايمان اسلامى و آبرو و اعتبار و تشخّص ملّت خود طلب كردند و با كفران نعمتهاى خدا، خود و ملّتهايشان را در سراشيب انحطاط و ابتلا به غضب الهى دچار ساختند.

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 222

أَ لَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّٰهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دٰارَ اَلْبَوٰارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهٰا وَ بِئْسَ اَلْقَرٰارُ.(1)

چه شد آن شور و هيجانى كه در برابر اسرائيل غاصب ابراز ميشد؟ و چه شد تعهّدى كه رؤساى عرب با ملّتهاى خود درباره ى مبارزه با اسرائيل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستى كه اوّلين معاهده ى سازش با اسرائيل را امضا كرد و زندگى سياه دنيوى و سرنوشت اخروى خود را با فرعون قرين ساخت. و نفرين بندگان صالح و فرشتگان و انبيا و اوليا بر آنان كه آن راه را ادامه داده اند و ميدهند؛ مخصوصاً آنان كه اميد كاذبى به ملّت مظلوم فلسطين داده و آن گاه به بهاى سيه روزى آنان، عيش ناپايدارى براى خود فراهم كردند.(2)

1370/7/25

مصيبت امروز فلسطين؛ نتيجه ى عدم مقاومت مسلمانان در ابتداى ماجراى غصب

اگر آن روزى كه صهيونيستها اوّلين تيشه ها را بر ريشه ى عميق ملّيّت فلسطينى ميزدند، تا ملّيّتى دروغين و جعلى و بى ريشه به جاى آن در خاك متعلّق به مسلمين بگذارند، سران مسلمان و عناصر مؤثّر و به تبع آنان توده هاى مردم، حضور و مقاومت جدى و هوشيارانه يى از خود نشان ميدادند، امروز از اين همه مصيبت و بلايى كه ميوه ى زهرآگين شجره ى خبيثه ى دولت صهيونيستى است، در اين منطقه خبرى نبود و شايد ملّتهاى منطقه و بخصوص ملّت مظلوم فلسطين، از آنچه در اين چهل وپنج سال كشيده است، معاف ميبود.

آن روز، سست عنصرىِ بعضى و قدرت طلبىِ بعضى و راحت طلبىِ بعضى و ناهوشيارىِ بعضى، دست به هم داد و خيانتى عمومى را شكل بخشيد و نتيجه آن شد كه شد: هزاران خون بناحق ريخته، هزاران ناموس هتك شده، هزاران خانه ى ويران شده، هزاران سرمايه ى بر باد رفته، هزاران آرزوى دفن شده، هزاران روز و شب تلخ و مصيبت بارى كه با گرسنگى و دربه درى و بى خانمانى و اشك و آهِ

**********

(1) . سوره ى ابراهيم، آيات 28-29؛ ترجمه: «آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را به كفران تبديل كردند، و قوم خود را به سراى نيستى كشاندند؟! سراى نيستى، همان جهنّم است كه آنها در آتش آن وارد ميشوند؛ و بد قرارگاهى است!»

(2) . پيام به مناسبت اوّلين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 223

يك ملّت در اردوگاه هاى اردن و لبنان سپرى شده، يا در وطن اشغالى در زير چكمه و سرنيزه ى دشمن به سرآمده، هزاران انسانى كه بى هيچ جرمى در معرض سخت ترين عقوبتهاى زمانه قرار گرفته، و هزاران غم ناگفتنى ديگر كه جز آنان كه روزهاى جان كندن تدريجى در اردوگاه را در مجاورت خانه ى غصب شده ى خود يا در خانه ى زير قيمومت بيگانه ميگذرانند، كسى ديگر قادر به درك آن نيست.

*

همه و همه از آن خيانت بزرگ پديد آمد، و آن خيانت، خيانتهاى ديگر را به دنبال آورد؛ و اين امواج خيانت، چه فضيلتها را كه خشكاند و چه روحيّه ها را كه ميراند و چه شعله ها را كه فسرد.

*

هر كسى آن روز ميتوانسته كارى بكند و قدمى در راه دفع اين ظلم بزرگ بردارد، و نكرده و برنداشته، محكوم لعن و نفرين اين دو نسل فلسطينى، و مشمول قضاوت قاطع و سخت تاريخ معاصر و آينده، و مورد عذاب و تقاص الهى در روز جزاست؛ و در اين، فرقى ميان رجال سياست و رجال اقتصاد و رجال فرهنگ و ادبيات و رجال جنگ و نبرد نيست.(1)

1370/8/15

خيانت دولتهاى عربى در كنفرانس مادريد

آن كنفرانس خيانت تمام شد؛(2) حرفهايشان را زدند و صهيونيستها و دولت غاصب را عملاً به رسميّت شناختند! عاقبت چه شد؟ چه چيزى گير فلسطينيها آمد؟ چه چيزى گير دنياى عرب آمد؟ دولت غاصب و دروغين اسرائيل آرزو داشت كه چنين حادثه يى بعد از چهل واندى سال اتّفاق بيفتد؛ در عين حال اين طور وانمود ميكرد كه علاقه يى ندارد؛ هى ناز ميكرد، هى شرط جلو قرار ميداد! بعد هم به كنفرانس رفت و شديدترين و وقيح ترين حرفها را در مقابل اعراب زد و از كنفرانس جدا شد و آمد! چرا دولتهاى عربى در مقابل چنين

**********

(1) . پيام به ملّتهاى مسلمان، علما، نويسندگان، روشنفكران و دانشجويان كشورهاى اسلامى، به منظور بسيج نيروهاى عظيم كشورهاى اسلامى براى مقابله با توطئه هاى خباثت آميز امريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد.

(2) . كنفرانس مادريد.

ص: 224

توطئه و چنين فريبى سلاح انداختند؟! تاريخ به اينها چه خواهد گفت؟ خدا در قيامت چگونه از اينها بازخواست خواهد كرد؟ ملّتهايشان با اينها چه خواهند كرد؟(1)

1372/8/12

سرنوشت شوم فلسطين؛ نتيجه ى شكسته شدن قبح مذاكره

بنده معتقدم براى رايج كردن يك گناه در عمل، يكى از راه هايش اين است كه آن گناه را در زبانها رايج كنند. آن قدر بگويند كه قبحش از بين برود! شما قضيّه ى فلسطين و سرنوشت شومى را كه بعضى از فلسطينيها براى خودشان و ملّت فلسطين قبول كردند، ببينيد! امروز اين، تجربه ى بسيار عظيم و عبرت بزرگى است. از بس مدام در گوشه و كنار، كسى چيزى گفت و ديگران به او تشر نزدند! هى گفتند: «چه مانع دارد كه ما با اسرائيل صحبت كنيم؟!» ديگر نگفتند: «دشمنِ غاصب!» نگفتند: «اين دشمنِ غاصب است. اين در خانه ى فلسطينيها نشسته است. چه مذاكره يى؟! مذاكره ى با او اين است كه بگويند فلان فلان شده، از خانه ى ما برو بيرون!» مذاكره ى با غاصب، اين است. مذاكره ى با ظالم اين است كه بگويند: «فلان فلان شده، چرا اين قدر ظلم ميكنى؟!» مذاكره، يعنى اين. واِلّا، مذاكره ى دوستانه، كه بروند و بگويند و بخندند و او چيزى بگويد و اين چيزى بگويد و بعد چانه بزنند، و اينكه گفته شود «ديگر با غاصب اين حرفها را نداريم»، چه معنى دارد؟! هيچ كس هم به آن كسانى كه هى اسم مذاكره با اسرائيل را آوردند و آوردند و آوردند، تشر نزد، تا عيب و قبحش در نظرها از بين رفت و آخرش به اين روز تلخ و سياه رسيد.(2)

1373/10/19

قدرت رژيم صهيونيستى؛ نتيجه ى ضعف كشورهاى عربى

شما ببينيد در قضاياى جهانى، مثل قضيّه ى فلسطين، بعضى از سلاطين و رؤساى كشورهاى عربى چه فضاحتى براى مسلمانان درست كردند! اگر به دولت غاصب صهيونيست، درست نگاه كنيم،

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه (روز ملّى مبارزه با استكبار).

(2) . در ديدار دانش آموزان و دانشجويان به مناسبت روز ملّى مبارزه با استكبار.

ص: 225

مى بينيم در حقيقت قدرتى ندارد. كشورهاى دوروبر به او قدرت دادند، و الّا از حيثِ نيروى انسانى هم حساب كنيم، همسايه هاى رژيم اشغالگر، چندين برابرش را دارند. اگر به حساب سلاح هم نگاه كنيم، مى بينيم آن مقدار سلاح كه بتواند علاج اين سرطان را بكند، در اختيار كشورهاى عربى هست. البتّه آن طور كه گفته ميشود و ظاهراً صحيح هم هست، رژيم غاصب صهيونيست به بركت پشتيبانيهاى امريكا، سلاح اتمى در اختيار دارد. اگر سلاح اتمى هم داشته باشد، برايش قابل استفاده نيست. در آن يك وجب جا مگر امكان استفاده از سلاح اتمى را دارد؟ بمب اتمى را در كدام يك از كشورهاى دوروبر خود بيندازد كه خودش هم از آن صدمه نبيند؟ بمب اتمى آنجا كاربرد دارد كه بخواهند آن را از اين طرف دنيا به آن طرف دنيا ببرند و محلّى را بمباران كنند و خودشان از تبعاتش در امان باشند. بمب اتمى، اسلحه ى محدودى نيست كه فلان كشور در كشور همسايه اش بيندازد و خودش هم در امان باشد. آثار و تبعات و تشعشعاتش، پدر خودشان را در مى آورد! پس برايشان قابل استفاده نيست.

در واقع، وقتى خوب نگاه كنيد، مى بينيد كشورهاى دوروبرِ رژيم اشغالگر قدس از او قوى ترند؛ امّا به خاطر عدم ايمان به خدا، عدم اتّكا به ملّتها و عدم احساس مسئوليّت صحيح در مقابل وظيفه - كه آن هم ناشى از عدم نهى از منكر ملّتهاست - به اين روز دچار شده اند. اگر ملّتها نهى از منكر ميكردند، اين وضعيّت پيش نمى آمد. اين مسئله بسيار مهم است.(1)

1376/3/14

اگر بخواهيم يكى، دو مثال در زمينه ى مسائل سياسى عرض كنيم، بايد بگوييم كه تا ده، پانزده سال قبل، مسئله ى فلسطين در دنياى اسلام، مسئله يى بود كه همه به نامِ آن شعار ميدادند؛ بعضى صادقانه تر، بعضى همراه با ظاهرسازى؛ ولى به هرحال، همه ى حكومتهاى اسلامى، شعار مسئله ى فلسطين را اقلّاً به زبان ميگفتند و تكرار ميكردند. فشار

**********

(1) . در ديدار اقشار مختلف مردم قم به مناسبت حادثه ى نوزدهم دى.

ص: 226

خودباختگى كشورهاى عربى در اثر فشار استكبار

استكبار و دشمنان شروع شد. يعنى همان كسانى كه از اوّل، بانى غصبِ كشور فلسطين از يك ملّت - يعنى ملّت فلسطين - و سپردن آن به دست يك مجموعه ى مهاجر و دروغين و يك ملّت ساختگى بودند، شروع به فشارآوردن بر روى دولتها و شخصيّتها كردند.

ملّت كنونىِ صهيونيستِ اشغالگر، يك ملّت ساختگى است. هيچ عنصرى از عناصر اصلى يك ملّت در اشغالگران نيست؛ از جاهاى مختلف عالم، با ديدگاه هاى مختلف، با مناشئ اجتماعى مختلف و با عقايد گوناگون آمده اند؛ صرفاً از جهت اينكه به نژاد بنى اسرائيل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده اند، ولى آنها را به عنوان يك ملّت تلقّى كرده اند. يك ملّت تصنّعى و دروغين؛ براى اينكه بتوانند در اين نقطه ى حسّاس از جهان - يعنى قلب خاورميانه و قلب جهان اسلام - پايگاهى براى استكبار باشند. روز اوّل، انگليسيها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژيم امريكا حدّاكثر استفاده را از آن ميبرد و اهداف استكبارى خود را تأمين ميكند.

انفعال كشورهاى عربى در برابر فشار دستگاه هاى متمركز استكبار

همانهايى كه اين زمينه را به وجود آورده اند، شروع به ايجاد فشارهاى تبليغاتى و سياسى بر روى دولتها و شخصيّتها و نظامهاى سياسى كرده اند و باب گفتگوهاى پشت پرده و رشوه دادن ها و رشوه گرفتن ها را باز گشوده اند و كارى كرده اند كه اين شعار عمومى مسلمانان را بتدريج از زبان دولتها بگيرند؛ والّا از ملّتها كه نميتوانند بگيرند. همان كسانى كه پانزده يا بيست سال قبل، دولت صهيونيست را به عنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصره ى اقتصادى قرار داده بودند، امروز براى ايجاد ارتباط اقتصادى با او، مسابقه ميگذارند! اين، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاه هاى متمركز استكبار، چه از لحاظ تبليغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادى و غيره، به قدرى بر اينها به طور متوالى وارد مى آيد، كه احساس ميكنند ناچارند عقب نشينى كنند، و عقب نشينى ميكنند. اين، خودباختگى و انفعال در زمينه ى مسائل سياسى است.(1)

**********

(1) . در اجتماع باشكوه زائران مرقد مطهّر حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 227

1376/10/26

نكوهش از بين رفتن قبح مذاكره ى دولتهاى عرب با اسرائيل

يك روز بود كه دولتهاى عرب، صحبت كردن با اسرائيل، رابطه ى با اسرائيل و حتّى آوردن اسم اسرائيل را يكى از كارهاى بسيار زشت ميدانستند. اينها با مطرح كردن و پيش كشيدن اين قضيّه، آنها را يكى يكى از صفوف ملّت عرب خارج كردند و بار را به گردن او انداختند. بتدريج كارى كردند كه قبح اين قضيّه ريخت؛ حتّى دولتهايى كه در مرزهاى اسرائيل نيستند و هيچ خطر و ضررى هم از اسرائيل نمى بينند، در خانه ى خودشان نشسته اند و صحبت از مذاكره با اسرائيل ميكنند! واقعاً چه لزومى دارد؟ امّا ميكنند؛ چون قبحش ريخته است.(1)

1379/9/2

نكوهشِ كوتاهى و تقصير كشورهاى اسلامى و عربى در قضيّه ى فلسطين

شما امروز ملاحظه كنيد؛ در فلسطين، آن مجموعه ى مدّعى حكومت بر اين سرزمين، بسيار صريح و علنى مجموعه يى از همان شهروندانى را كه بر آنها حكومت ميكند، محاصره كرده و تانك برده و آنها را به خاك و خون كشيده است؛ امّا همان حكومت مدّعى دموكراسى متّكى بر تفكر انسان سالارى و عقل سالارى - در مقابل دين سالارى و خداسالارى - همين طور مثل شمربن ذى الجوشن ايستاده و تماشا ميكند و اصلاً ككش هم نميگزد!

البتّه به نظر من در اين قضيّه مسلمانها مقصّرند؛ بايستى مسئله ى مجازات اسرائيل به وسيله ى كشورهاى اسلامى و بخصوص كشورهاى عربى جدّى گرفته شود؛ هم آنها مجازات شوند و هم هر كس كه از صهيونيستها حمايت ميكند. مجازاتشان، هم مجازات سياسى است، هم مجازات اقتصادى. ميتوانند به آن كشورها نفت صادر نكنند؛ ميتوانند روابط سياسى شان را تنزّل دهند؛ ميتوانند سيل اعتراضهاى مردمى را به سمت آنها متوجّه كنند؛ امّا كوتاهى ميشود و نتيجه اين ميشود كه يك عدّه مردم مسلمان فلسطين كه حرف و ادّعايشان حقّ است و هيچ كس هم منكر حق بودن حرف و ادّعاى آنها نيست، به خاطر اينكه جرأت كردند و گستاخى به خرج دادند و اين حرف حق را بر زبان

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 228

آوردند، اين طور به خاك و خون كشيده ميشوند. اگر تعاليم دين باشد، اگر روحانيّت مقتدرى باشد، اگر به معناى حقيقى كلمه وراثت انبيا در ميان روحانيون و روحانيون اسلام معنا و مصداق پيدا كند، بلاشك بسيارى از اين مسائل حل خواهد شد.(1)

1387/3/14

حمايت امريكا و كوتاهى دولتهاى عربى؛ دو عامل بقاى رژيم صهيونيستى

دشمنان و دوستان ملّت ايران اعتراف ميكنند كه گسترشى كه امام پيش بينى ميكرد براى انقلاب، امروز تحقّق پيدا كرده است؛ از جمله ى آنها مسئله ى آرمان فلسطين است. ملّتها دلشان مانند ملّت ايران براى ملّت فلسطين ميتپد؛ ملّتها مثل ملّت ايران رژيم اسرائيل را يك رژيم جعلى و تحميلى در منطقه ميدانند. البتّه دولتها با ملّتها همراه نيستند و متأسّفانه آن چيزى كه اسرائيل را تقويت كرده است، همين است. رژيم صهيونيستى از درون خود نيرويى ندارد، قدرتى ندارد، توانايى ايستادن روى پاى خود را ندارد. امروز دو عامل، رژيم صهيونيستى را سرِ پا نگه داشته است: يكى حمايت بى قيد و شرط وقيحانه ى امريكا از اين رژيم منحط؛ و ديگرى حمايت نكردن دولتهاى عربى و اسلامى از مردم فلسطين.

متأسّفانه بسيارى از حكومتها و دولتهاى مسلمان، امروز آن چنان كه بايد، به وظيفه ى خود در قبال فلسطين عمل نميكنند و با ملّتهايشان همصدا نيستند. اگر آنها هم با ملّتهاى خود همصدا شوند و از ملّت مظلوم فلسطين دفاع كنند، وضعيّت در منطقه بكلّى تغيير خواهد كرد. اين خواست عمومى ملّتهاست و اين همان گسترشى است كه امام بزرگوار ما خبر داده بود.(2)

1387/10/8

بسم الله الرّحمن الرّحيم

إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ

جنايت هولناك رژيم صهيونيستى در غزّه و قتل عام صدها مرد و زن و كودك مظلوم، بار ديگر چهره ى خونخوار گرگهاى صهيونيست را از

**********

(1) . در ديدار مجمع نمايندگان طلّاب.

(2) . در مراسم نوزدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 229

پشت پرده ى تزويرِ سالهاى اخير بيرون آورد و خطر حضور اين كافر حربى را در قلب سرزمين هاى امّت اسلام، به غافلان و مسامحه كاران گوشزد كرد.

سكوت تشويق آميز برخى دولتهاى عربى در قبال فاجعه ى غزّه

مصيبت اين حادثه ى هولناك براى هر مسلمان، بلكه براى هر انسان باوِجدان و باشرف در هر نقطه ى جهان، بسى گران و كوبنده است، ولى مصيبت بزرگ تر، سكوت تشويق آميز برخى دولتهاى عربى و مدّعى مسلمانى است. چه مصيبتى از اين بالاتر كه دولتهاى مسلمان كه بايد در برابر رژيم غاصب و كافر و محارب، از مردم مظلوم غزّه حمايت ميكردند، رفتارى پيشه كنند كه مقامات جنايتكار صهيونيست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با اين فاجعه آفرينى بزرگ معرّفى كنند؟

سران اين كشورها چه جوابى در برابر رسول الله - صلى الله عليه وآله - خواهند داشت؟ چه جوابى به ملّتهاى خود كه يقيناً عزادار اين فاجعه اند، خواهند داد؟ به يقين امروز دل مردم مصر و اردن و ساير كشورهاى اسلامى از اين كشتار، پس از آن محاصره ى طولانى غذايى و دارويى، لبالب از خون است.(1)

1388/12/8

امتحان بسيار بد دولتهاى عربى در قضيّه ى غزّه

فلسطين، هيچ راهى جز مقاومت ندارد؛ اين را بايد بگويند، بايد بخواهند؛ دولتهاى اسلامى هم بايد همين را تكرار كنند. البتّه بسيارى از دولتهاى عرب، در قضيّه ى غزّه و قبل از او در قضاياى ديگر، امتحان بسيار بدى دادند؛ بسيار امتحان بدى دادند. هر وقت صحبت مسئله ى فلسطين شد، هى گفتند مسئله ى فلسطين، مسئله ى عربى است! آن وقتى كه وقت عمل آمد، مسئله ى فلسطين بكلّى از همه ى معادلاتشان حذف شد و به جاى اينكه به فلسطين كمك كنند، به فلسطينى كمك كنند، به برادر عرب خودشان كمك كنند - اگر به اسلام هم عقيده ندارند، اقلّاً به عربيّت خودشان پاى بند باشند - همه از ميدان عقب كشيدند! بسيار امتحان بدى دادند. اينها هم در تاريخ

**********

(1) . پيام درباره ى مصيبت هولناك قتل عام مردم مظلوم غزّه.

ص: 230

خواهد ماند. و اين سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نيست، در دنيا هم اين جور است. همچنانى كه نصرت خداوند نسبت به شماها كه داريد مبارزه ميكنيد، مال آنجا نيست.(1)

1390/7/9

مهم ترين ركن حمايت از ملّت فلسطين، قطع پشتيبانى از دشمن غاصب است؛ و اين وظيفه ى بزرگ دولتهاى اسلامى است.

قطع روابط دولتهاى اسلامى با رژيم صهيونيستى؛ شاخص سند صداقت آنها در دفاع از فلسطين

اكنون پس از به ميدان آمدن ملّتها و شعارهاى قدرتمندانه ى آنان بر ضدّ رژيم صهيونيست، دولتهاى مسلمان با چه منطقى روابط خود با رژيم غاصب را ادامه ميدهند؟ سند صداقت دولتهاى مسلمان در جانبدارى شان از ملّت فلسطين، قطع روابط آشكار و پنهان سياسى و اقتصادى با آن رژيم است. دولتهايى كه ميزبان سفارتخانه ها يا دفاتر اقتصادى صهيونيستهايند، نميتوانند مدعى دفاع از فلسطين باشند و هيچ شعار ضدّ صهيونيستى از سوى آنان، جدّى و واقعى تلقّى نخواهد شد.(2)

1390/11/14

همكارى با صهيونيستها و خيانت به فلسطين؛ از خصوصيّات رژيمهاى عربى

ما هى خصائص الأنظمة العربية التى تعرضت لغضب شعوبها؟

إنها معارضة التوجه الدينى، والخضوع، والاستسلام والعمالة للغرب.. أى امريكا وبريطانيا ونظائرهما، والتعاون مع الصهاينة وخيانة القضية الفلسطينية، والتسلط الدكتاتورى الأسَرى والوراثى، وفقر العباد وتخلّف البلاد، إلى جانب الثروات الطائلة للعوائل الحاكمة، والتمييز وانعدام العدالة، وفقدان الحرية القانونية والمسائلة القانونية، كل هذه من الخصائص المشتركة لتلك الأنظمة.

حتى التظاهر بالإسلام أو الجمهورية فى بعض المواضع لم يستطع أن يخدع الجماهير. هذه أوضح العلامات لمعرفة طبيعة نهضة الشعوب العربية، سواء تلك التى حققت انتصارات كبيرة، أو التى ستحقّق ذلك بإذن الله تعالى.

**********

(1) . در ديدار رهبران گروه هاى جهادى فلسطينى شركت كننده در افتتاحيه ى همايش غزّه.

(2) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 231

كل ادّعاء آخر بشأن طبيعة هذه الثورات التى انطلقت بشعار «الله اكبر» إنما هو تجاهلٌ للواقع من أجل أهداف مبطَّنة وبالتالى لدفع هذه الثورات نحو الانحراف.

هذه الأصول ستكون معياراً لمستقبل هذه الثورات وميزانًا لمدى أصالتها أو انحرافها، فإن الأشياء تُعرف بأضدادها، وتعرف الثورات بضدّيتها للأنظمة التى تزلزلت بفعلها. الثوريون يجب أن يواصلوا حذرهم من افتعال الأهداف الموهومة ومن محاولات تغيير الشعارات.(1)

*

تضمين بقاى رژيم صهيونيستى؛ از اهداف رژيمهاى وابسته ى عرب

إنّ بعض الأنظمة التابعة والمحافظة العربية أيضاً تقف إلى جانب امريكا والناتو، ولو من أجل حفظ كراسيها، وتسعى بكل قواها لإيقاف عجلة الزمن ودفع ثورات المنطقة إلى الوراء أو سوقها نحو طريق مجهول، ورأسمالهم الوحيد فى هذه المساعى دولارات النفط، وهدفهم الأساس هزيمة الشعوب فى مصر وتونس واليمن والبحرين.. وحفظ ثبات الكيان الصهيونى وضمان بقائه وإنزال الضربة بجبهة المقاومة فى المنطقة.(2)

**********

(1) . ترجمه از سايت www.khamenei.ir : رژيمهاى عربى كه در معرض خشم مردمشان قرار گرفته اند، چه خصوصيّاتى داشته اند؟ دين ستيزى، سرسپردگى و دست نشاندگى غرب (امريكا، انگليس و...) همكارى با صهيونيستها و خيانت به فلسطين، ديكتاتوريهاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقب ماندگى كشور در كنار ثروتهاى انبوه خانواده هاى حاكم، تبعيض و بى عدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگويى قانونى، از خصوصيّات مشترك آنها بوده است؛ حتّى تظاهر به اسلام يا جمهوريّت در برخى موارد نيز نتوانسته مردم را فريب دهد. اينها واضح ترين علايم براى شناخت ماهيّت خيزش ملّتهاى عرب است؛ اعم از آنها كه پيروزيهاى بزرگى به دست آوردند، يا آنان كه ان شاءاللّه به دست خواهند آورد.

هر ادّعاى ديگرى در مورد ماهيّت اين جنبشها كه با شعار «اللّه اكبر» صورت گرفته، ناديده گرفتن واقعيّت در جهت بهره بردارى هاى ديگر و تحميلها و انحرافات بعدى است. آينده ى اين انقلابها با همين اصول سنجيده خواهد شد و معيار اصالت يا انحراف انقلابها همين آرمانها خواهد بود. ضد را به ضد ميتوان شناخت و انقلابها را به ضدّيّت با صفات رژيمهايى كه به لرزه افتاده اند. انقلابيون همچنان بايد مراقب هدف تراشى ها و تلاشهايى كه براى تغيير شعارها صورت ميگيرد، باشند. (در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران).

(2) . ترجمه از سايت www.khamenei.ir : برخى رژيمهاى وابسته و محافظه كار عرب نيز در كنار امريكا و ناتو، براى حفظ خود هم كه شده، با تمام قوا ميكوشند عقربه هاى زمان را متوقف كرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده، يا به ناكجاآباد بكشانند و تنها سرمايه شان براى اين اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ايشان؛ شكست مردم

ص: 232

*

خيانت رژيم طاغوتى مصر به آرمانهاى فلسطين

نظام طواغيت مصر كان أول حكومة عربية خانت القضية الفلسطينية وفتح الطريق أمام التراجع العربى، حتى أن الأنظمة العربية إلا واحداً - هو سوريا - باعوا فلسطين، واتجهوا إلى مصالحة الصهيونية. إن النظام المصرى البائد كان أحد نظامين عربيين هما موضع ثقة امريكا وإسرائيل. والرئيس الأمريكى المرائى الحالى اختار مصر حسنى مبارك ليوجّه رسالة الخداع والنفاق إلى المسلمين، لكن الشعب المصرى فى ثورته أعلن موقفه بوضوح، وأزال الأوهام من أذهان الجميع.

إن مصر اليوم يجب أن تستعيد دورها فى الخط المقدم للدفاع عن القضية الفلسطينية، وأن تسحق بأقدامها معاهدة كمب ديفيد الخيانية وتحرقها. مصر الثورة لم تعد تستطيع أن تغدق بالطاقة والغاز على الكيان المتدهور الإسرائيلى على حساب قوت الشعب المصرى ومعاناته.(1)

**********

( مصر، تونس، يمن، ليبى، بحرين و... و حفظ ثبات و تضمين بقاى رژيم صهيونيستى و ضربه به جبهه ى مقاومت در منطقه است. (در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران).

(1) . ترجمه از سايت: www.khamenei.ir : رژيم طاغوتى مصر، اوّلين حكومت عربى بود كه به آرمان فلسطين خيانت كرد و راه سازش اعراب را گشود، تا آنجا كه به جز يك رژيم عربى - كه همان سوريه است - بقيّه همگى فلسطين را فروختند و با صهيونيسم از درِ آشتى درآمدند. رژيم مصر، يكى از دو رژيم اصلى عربى مورد اعتماد امريكا و اسرائيل بود و رئيس جمهور رياكار كنونى امريكا براى ارسال پيام فريب و نفاق به مسلمانان، سفر به مصرِ حسنى مبارك را برگزيد؛ امّا مردم مصر در انقلابشان نظر خود را گفتند و همه را از توهّم بيرون آوردند. امروز مصر بايد دوباره در صف اوّل دفاع از آرمان فلسطين قرار گيرد و پيمان خيانت كمپ ديويد را زير پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابى، ديگر نميتواند انرژى و گازِ رژيم رو به زوال صهيونيستى را از جيب ملّت فقير و گرفتار خود بدهد. (در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران).

ص: 233

فصل سوم: مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى انسانى و اسلامى

اشاره

1359/5/17

تبيين انسانى و اسلامى بودنِ مسئله ى فلسطين

براى ما مسئله ى فلسطين - همان طورى كه گفتم - يك مسئله ى انسانى و يك مسئله ى اسلامى است. مسئله ى انسانى است، براى اينكه يك مشت جنايتكار ضدّ بشر در اين منطقه جمع شده اند و جز جنايت و تجاوز و سلطه گرى و توطئه چينى عليه ملّتها و دولتهاى انقلابى، هيچ كارى ندارند؛ امروز هم به دشمنان ما دارند كمك ميكنند؛ امروز هم دارند به آن كسانى كه مرزهايشان با ما مشترك است و عليه ما توطئه ميچينند، كمك ميكنند؛ آنها پايگاه توطئه گرى امريكا عليه ايران و انقلاب ايران در اين منطقه اند.

به علاوه، برادران و خواهران! مسئله ى فلسطين براى ما يك مسئله ى اسلامى است. اسلام بر ما لازم كرده است كه از سرزمينهاى مسلمان نشين دفاع كنيم؛ بر ما واجب كرده است كه به حقوق مظلومان و ستمديدگان و مستضعفان برسيم؛ براى ما لازم كرده است كه با مال و با جان، به كمك مردمى كه سى سال است فرياد ميكشند «يا للمسلمين» و كسى به آنها جواب نميدهد، بشتابيم. ملّت فلسطين سى سال است دارد ميگويد «يا للمسلمين»؛ كدام يك از اين دولتهاى عرب ميتوانند ادّعا كنند كه به «يا للمسلمينِ» برادران فلسطينى جواب دادند؟(1)

**********

(1) . در خطبه هاى نمازجمعه ى تهران.

ص: 234

1360/12/28

فلسطين؛ مسئله يى اسلامى و نه فقط عربى

من ميگويم مسئله فقط عربى نيست؛ مسئله ى اسلامى است. ما به نوبه ى خودمان، همان طورى كه تا امروز مسئله ى اسرائيل را در صدر مسائل خارجى جمهورى اسلامى دانسته ايم، از اين موضوع بسهولت نخواهيم گذشت. ما در مقابل هر گونه توسعه طلبى اسرائيل و هر كسى كه به او كمك كند، مقاومت ميكنيم و مى ايستيم؛ دنيا هم ميداند كه قدرت اين ايستادگى را داريم و همه ى كشورهاى مسلمانى را كه آماده ى اين هستند كه در راه آقايى و شرف قدم بگذارند، به همكارى خودمان دعوت ميكنيم. من اميدوارم با الهام از روح اسلام و قرآن، دولتهاى اسلامى و ملّتهاى اسلامى به وظايف خودشان بيشتر عمل كنند.(1)

1363/6/9

احقاق حقّ مردم فلسطين؛ وظيفه ى همه ى ملّتهاى مسلمان و باوجدان

ملّت فلسطين، صاحب سرزمين فلسطين است. اداره ى سرزمين فلسطين، متعلّق به فلسطينيهاست. همه ى ملّتها - نه فقط ملّتهاى مسلمان - بايد در اين كار تشريك مساعى كنند. من به دولتهاى عرب برادرانه تذكّر ميدهم كه مسئله ى اسرائيل را در چهارچوب مصالح عربى زندانى نكنند؛ اين دايره را وسيع كنيد. ملّتهاى مسلمان، بلكه ملّتهاى مصلح و باوجدان و منصف عالم، همه بايد شريك بشوند براى انقاذ حقوق مردم فلسطين. ملّت فلسطين، يك ملّت هستند يا نيستند؟ اگر ملّت فلسطين يك ملّتند و سرزمين فلسطين مال آنها بوده و از دست آنها با زور، با ترور، با شيوه هاى تروريستى، با كشتارهاى دسته جمعى، با تقلّب، با فشارهاى تبليغاتى و سياسى خارج شده، بايد اينها به خانه ى خودشان برگردند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 235

1363/6/18

مسئله ى فلسطين؛ مسئله ى درجه ى يك جهان اسلام

جواب(1): ما مسئله ى دشمن صهيونيستى و مسئله ى فلسطين را مسئله ى درجه ى يك جهان اسلام به شمار مى آوريم و به همين جهت هم بود كه مسئله ى مقابله با صهيونيستها و توطئه هاى اسرائيل و حلّ قضيّه ى فلسطين در ليست مذاكرات ما با برادرمان آقاى سرهنگ قذافى در رتبه ى اوّل قرار داشت و خوشبختانه به توافقهاى باارزشى در زمينه ى مبارزه ى مشترك خودمان - يعنى ما و ليبى - در برابر اسرائيل رسيديم.

نجات فلسطين؛ وظيفه ى همه ى مسلمانها

درباره ى مسئله ى اسرائيل، ما معتقديم كه نجات فلسطين، وظيفه ى همه ى مسلمانهاست و جز با همكارى همه و مبارزه ى مخلصانه و پيگير، اين كار عملى نخواهد شد؛ و اعتقاد ما اين است كه وقت تلاش براى اين حركت مهم، همين امروز است. امروز به دلايل مختلفى امريكا كه بزرگ ترين حامى صهيونيستهاست، در موضع ضعف قرار دارد. ما بايد از اين ضعف حدّاكثر استفاده را بكنيم و ضربات خودمان را يكى پس از ديگرى بر اسرائيل و بر پيكر سياست استعمارى امريكا در منطقه ى اسلامى وارد كنيم.(2)

1363/6/23

دلايل حسّاسيّت مضاعف جمهورى اسلامى ايران به مسئله ى فلسطين

امريكاييها و متّحدانشان و صهيونيستها موفّق شدند كه مسئله ى فلسطين را به صورت يك مسئله ى صرفاً تاريخى در بياورند. بله، در تاريخ يك محلّى بود به نام فلسطين، بعد هم عدّه يى از صهيونيستها يك وقتى آمدند آنجا را گرفتند، جنگهايى هم انجام گرفت، بعد هم قضايا تمام شد. نتيجه چه شد؟ از بين رفتن چيزى به نام فلسطين از نقشه ى جغرافيا. خب، اين قابل تحمّل نيست. جمهورى اسلامى ايران نسبت به مسئله ى فلسطين يك حسّاسيّت مضاعف دارد. اوّلاً، مسئله ى فلسطين فقط به فلسطينيها مربوط نيست و فقط به عربها هم مربوط نيست؛ اين يك مسئله ى اسلامى است. خوشبختانه امروز كشورهاى

**********

(1) . سؤال: تصوّر شما در رابطه با دشمن صهيونيستى چيست؟ و چه راهى را مى بينيد براى ستيز با اسرائيل و رهايى از آن و آزاد كردن فلسطين؟

(2) . مصاحبه ى رئيس جمهور در ليبى.

ص: 236

برادر ما كه ما با آنها ديدار و مذاكره كرديم، با همه ى وجود به اين مطلب معتقدند.

ما براى آنها شرح داديم كه پانصد ميليون مسلمانى كه از ايران تا اقصا نقاط شرق دارند زندگى ميكنند، اينها هيچ كدام عرب نيستند؛ امّا مسئله ى فلسطين، مسئله ى اصلى اينهاست. ما كه جمهورى اسلامى هستيم، امام عزيز ما از اوّلين روزهايى كه اين مبارزه در سال 1341 شروع شد، اسرائيل را به عنوان يك خطر معرّفى كرد؛ و يكى از جرايم بزرگ شاه در نظر ماها كه با او مبارزه ميكرديم، اين بود كه با اسرائيل ارتباطات حسنه داشت. همان وقتى كه اسرائيل با برادران مسلمان ما مى جنگيد، اينها آنجا به او نفت ميدادند، به او كمك مالى ميكردند. پس ما از اوّل، مبارزه مان با بغض با اسرائيل عجين است. علاوه بر همه ى اينها، طبق احكام فقهىِ اسلامى ما، هر گاه دشمنان اسلام بر بخشى از سرزمين اسلامى غلبه كنند و آن را غصب و اشغال كنند، وظيفه ى دفاع از آن سرزمين و استنقاذ آن سرزمين از دست آن دشمن، يك وظيفه ى عمومى و همگانى است.(1)

1363/10/7

مسئله ى فلسطين، مربوط به همه ى جهان اسلام

شركت فعّال نماينده ى ملّت ايران در آنجا - وزير محترم خارجه و گروهى كه از وزارت خارجه شركت كردند - موجب شد كه بحمدالله همه ى اين توطئه ها خنثى شود؛ به علاوه، چيزهايى را هم كه آنها نميخواستند در اين كنفرانس تصويب شود، در اين كنفرانس، به پيشنهاد ايران تصويب شد و در قطعنامه آمد كه مسئله ى فلسطين يك مسئله ى اسلامى است؛ يعنى مربوط به همه ى جهان اسلام است؛ اين چيزى است كه صهيونيستها از آن خيلى ميترسند. صهيونيستها هميشه خواسته اند بگويند جنگ اعراب و اسرائيل، جنگ دو نژاد است؛ جنگ دو خون و دو تيره است كه با همديگر اختلاف داشتند، حالا هم دارند با هم مى جنگند. خيلى دوست ميداشتند كه مخالفينِ خود و مبارزينِ با خودشان را در چند كشورى كه دور و بر آنها هستند و

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 237

همسايه ى آنهايند، محصور كنند و متأسّفانه موفّق هم شده بودند. وقتى كه فقط چند كشورى كه مثل حلقه يى دور فلسطين اشغالى را گرفتند، دشمن صهيونيستها هستند و مسئله ى صهيونيستها فقط مسئله ى آنهاست، خب، به همين وضعى كه امروز دچار شده اند، دچار خواهند شد؛ مصر آن جور، اردن آن جور، لبنان به آن وضع؛ يك سوريه ى تنها ميماند، و يك دست هم هميشه صدا ندارد. ما هميشه ميگفتيم - در تريبونها، در اعلاميه ها، در بيانيه هاى عمومى - كه مسئله ى فلسطين، مسئله ى دنياى اسلام است.(1)

1363/11/19

علّت بى تفاوت نبودن جمهورى اسلامى به غصب فلسطين

ما به عنوان دولت جمهورى اسلامى، به عنوان دولتى كه از اسلام الهام ميگيرد، نميتوانيم به فكر ملّت فلسطين نباشيم؛ نميتوانيم به فكر ملّت لبنان نباشيم؛ نميتوانيم در مقابل تجاوزهايى كه صهيونيستها و غاصبان، امروز گستاخانه دارند انجام ميدهند و متأسّفانه بسيارى از رژيمهاى عربى و اسماً اسلامى، خونسردانه به آنها نگاه ميكنند، خونسرد بمانيم. لذا از اوّل، ما شعار طرفدارى از ملّت فلسطين و كشور فلسطين را داديم.(2)

1364/2/27

مسئله، مسئله ى خانه دار كردن يك مشت آواره در گوشه و كنار دنيا نبود. امروز آن كسانى كه دارند سياستهاى اسرائيلى و صهيونيستى را طرّاحى ميكنند، يهوديان دنيا نيستند؛ پاره هاى اصلى بدنه ى استكبار جهانى هستند كه دارند اسرائيل را ميگردانند؛ چه از داخل، چه از خارج. مسئله، مسئله ى يهوديها نيست. يهودى در دنيا زياد است كه اسرائيل را قبول ندارد، با صهيونيسم دشمن است، با روشهاى ظالمانه و قساوت آميزى كه جلّادان صهيونيستى و امريكايى در لبنان و فلسطين و سوريه و در جاهاى ديگر به وجود آوردند، بشدّت بد است. مسئله، مسئله ى اسكان يهوديها نبود؛ اسكان يك ملّت آواره نبود.

**********

(1) 1. در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) 2. در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 238

ميتوانستند در سرزمينهاى ديگر دنيا نقاطى را پيدا كنند، اينها را ببرند آنجا اسكان بدهند. اگر دلشان خيلى ميسوخت، ميتوانستند منطقه ى كوچكى در اروپا درست كنند، يهوديها را آنجا جمع كنند.

اين دولت را از لحاظ تكنولوژى و پيشرفتهاى صنعتى در حدّ پيشرفته ترين كشورهاى دنيا ساختند، نيروى انسانى متخصّص خودشان را در اختيارش گذاشتند، پولشان را در اختيارش گذاشتند، سلاحشان را در اختيارش گذاشتند؛ يعنى در حقيقت يك استانى از استكبار جهانى غرب به نام اسرائيل در وسط ملّتهاى عربى و اسلامى به وجود آوردند و يك ملّت را آواره كردند. مسئله ى فلسطين، يك چنين مسئله يى است؛ لذاست كه مسئله ى فلسطين، برخلاف تصوّر بسيارى از گويندگان و نويسندگان و زمامداران كشورهاى عربى، يك مسئله ى صرفاً ملّى يا ناسيوناليستى عربى نيست؛ يك مسئله ى اسلامى است.

مسئله ى فلسطين؛ مسأله يى اسلامى، نه يك مسئله ى ناسيوناليستى عربى

اشتباه عربها همين بود كه مسئله ى فلسطين را يك مسئله ى عربى قلمداد كردند؛ آن هم يك عربىِ محدود، كه فقط يك عدّه حق دارند درباره ى آن اظهار نظر كنند؛ دست كشورهاى اسلامى و ملّتهاى اسلامى و قدرتهاى اسلامى را كوتاه كردند، گفتند نه، مسئله ى فلسطين به ما مربوط است. امروز چنين حالتى به وجود آورده اند؛ در حالى كه ميتوانستند از كمك ملّتها استفاده كنند؛ ميتوانستند از فشار ملّتها بر استكبار جهانى استفاده كنند. اين، سوء سياست بعضى و خيانت بعضى ديگر است.(1)

1367/2/23

اگر ملّتهاى مسلمانِ ديگر به همين نكته توجّه كنند كه ملّت ايران به آن توجّه كردند - كه اين نكته را عرض خواهم كرد - مطمئناً مسئله ى قدس شريف و فلسطين اشغالى، اين گره كورى كه امروز در نظر دنيا يك زخم كهنه ى غيرقابل علاج تلقّى ميشود، حل خواهد شد. آن نكته اين است كه ما قضيّه ى فلسطين را يك قضيّه ى خصوصىِ يك ملّت

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 239

آثار اسلامى دانستن قضيّه ى فلسطين

ندانيم؛ حتّى يك قضيّه ى سرزمينى و منطقه يى ندانيم؛ آن را يك قضيّه ى اسلامى بدانيم. اگر مسئله فقط مسئله ى يك ملّت بود، خب، درست است كه ما از ملّتهاى مظلوم حمايت ميكنيم، ليكن يك چنين انگيزه ى عظيمى كه امروز در ميان مردم ما نسبت به مسئله ى فلسطين مشاهده ميشود، در آن صورت وجود نميداشت. اگر ملّتهاى ديگر به اين قضيّه توجّه كنند و حقيقتاً به مثابه ى يك موضوع مهمّ اسلامى كه همه ى مسلمين نسبت به آن تكليف دارند، به اين قضيّه نگاه كنند، اين قضيّه به صورت لاينحلّى كه امروز تلقّى شده، ديگر وجود نخواهد داشت و مطمئناً قضيّه حل خواهد شد.(1)

1369/8/2

مسئوليّت تمام مسلمين عالم نسبت به قضيّه ى فلسطين

مسئله ى فلسطين، فقط متعلّق به عربها و همسايه هاى فلسطين نيست؛ تمام مسلمين عالم در هرجاى دنيا كه هستند، نسبت به قضيّه ى فلسطين بايد احساس مسئوليّت كنند. كسانى كه در داخل و يا از خارج، واقعاً با حكومت غاصب صهيونيستى مى جنگند - نه مدّعيان آزادى خواهى كه دستشان در دست امريكا و دشمنان اسلام است - بايد از طرف ملّت و دولت ما و ملّتها و دولتهاى مسلمان ديگر، با پول و سلاح و تبليغات كمك بشوند. هر طورى كه امروز ممكن است، بايد كمك بشوند. ما چون خودمان با فلسطين همسايه نيستيم، تا مبارزه ى رويارويى با اشغالگران بكنيم، و ديگرانى كه يا همسايه نيستند، يا به هر دليلى توانايى اش را ندارند، بايد مبارزان را تجهيز كنند. اين، يك وظيفه ى شرعى و حتمى براى همه ى مسلمانان است. تا اين وظيفه انجام نگيرد، مسئله ى فلسطين حل نخواهد شد؛ و اگر انجام بگيرد، قطعاً صهيونيستها و پشتيبانانشان شكست خواهند خورد.(2)

1369/9/13

فلسطين؛ مهمترين مسئله ى جهان اسلام

ميتوان گفت كه اين جلسه، مهم ترين مسئله ى جهان اسلام را در دستور كار خود قرار داده است. تحقيقاً امروز در زندگى مسلمين و در

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار عمومى.

ص: 240

آفاق اسلامى، هيچ مسئله اى به اهمّيّت و خطورت مسئله ى فلسطين نيست. بيش از چهل سال است كه بتدريج مسلمين را با غصب بخشى از خانه ى خودشان عادت داده اند. فقط غصب خانه ى مسلمين نيست، بلكه قضيّه بالاتر از اين است. مسئله، اين است كه دشمنان جهانى اسلام، بخشى از خانه ى مسلمين را براى حمله به صفوف مسلمين و براى مبارزه با خواسته ها و حركات آنها، سنگر قرار داده اند.(1)

1378/10/10

مسئله ى فلسطين؛ مسئله ى دنياى اسلام و تكليف اسلامى

بنده از زمان رياست جمهورىِ خودم اين چالش را با بعضى از اين كشورهاى عربى داشتم. حرفى را مطرح كردم، امّا دولتهاى اين كشورها ميگفتند ما از فلسطينيها كه فلسطينى تر نيستيم! هرچه خود آنها بخواهند، بايد انجام شود. البتّه آن وقت مذاكرات سازش به اين شكل مطرح نبود؛ امّا نشانه هاى سازش پيدا بود. اوّلاً، مسئله ى فلسطين، يك مسئله ى دنياى اسلام است. غير از جنبه هاى سياسى و امنيّتى و اقتصادى، مسئله ى تكليف الهى و اسلامى است. بالاتر از همه، مسئله ى خدايى است؛ امّا اگر كسى به خدا هم اعتقادى نداشته باشد و بخواهد فقط براى مردم فلسطين كار كند، بايد ببيند آحاد مردم فلسطين چه ميگويند. امروز ملّت فلسطين همانهايى هستند كه دستگير شده هايشان در زندانهاى دولت غاصب هستند و ده ها برابر آنها در خيابانها و در مسجدالاقصى و در بازارها و در سرتاسر سرزمين غصب شده شعار ميدهند و عمليّات ميكنند. يك اقلّيّتِ كوچك تطميع شده كه رفتند سازش كردند، ملّت فلسطين نيستند كه ما بگوييم ما از فلسطينيها فلسطينى تر نيستيم. در همان سيزده، چهارده سال پيش، من يادم هست يكى از دولتهاى عرب - حالا نميخواهم اسم بياورم - كه آن روز نشان نميداد يك دولت رو به فسادى است - چون سوابق انقلابى داشت - اين حرف را زد. بنده همان وقت استشمام كردم اينها انحراف پيدا ميكنند؛ بعد هم انحرافشان آشكارتر شد.(2)

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در اوّلين كنفرانس اسلامى فلسطين.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

ص: 241

1379/9/25

فلسطين؛ مسئله ى اوّل جهان اسلام

امروز مسئله ى فلسطين، مسئله ى اوّل جهان اسلام است. امروز همه ى امّت اسلامى، بخصوص كشورهاى نزديك تر - مثل ملّت و كشور ما - بايد به اين نكته توجّه كنند كه هم صهيونيستهاى حاكم بر فلسطين و غاصب فلسطين و هم پشتيبانان آنها، سعى ميكنند ماجراهاى داخل فلسطين را مسئله ى داخلى دولت غاصب اسرائيل وانمود كنند، كه به هيچ وجه اين گونه نيست. اگر در داخل فلسطين يك نفر هم قيام نميكرد، به خاطر خود مسئله ى فلسطين، دنياى اسلام، خصم صهيونيستها و حاميانشان بود؛ حال كه ديگر مردم فلسطين هم قيام كرده اند و خودشان آگاهانه وارد ميدان شده اند.

فلسطين از دو نظر مسئله ى دنياى اسلام است:

تبيين علل اسلامى بودن مسئله ى فلسطين

يكى از نظر اينكه فلسطين قطعه يى از خاك اسلامى است. در بين همه ى مذاهب رايج اسلامى، هيچ اختلافى نيست و فقها همه بر اين اتّفاق دارند كه اگر قطعه يى از خاك اسلامى به وسيله ى دشمنان اسلام جدا شد و حاكميّت دشمنان اسلام بر آن قطعه به وجود آمد، همه بايد وظيفه ى خودشان را مجاهدت و تلاش براى برگرداندن آن قطعه به سرزمين اسلامى بدانند؛ لذا ملّتهاى مسلمان در هر جاى دنيا كه هستند، اين را وظيفه ى خودشان ميدانند. البتّه خيلى ها نميتوانند اقدامى بكنند؛ امّا هركسى بتواند و هر طورى كه بتواند، بايد اقدام كند و اقدام ميكند. براى همين هم هست كه شما ملاحظه ميكنيد همه ى دنياى اسلام از روز قدسى كه امام بزرگوار در جمعه ى آخر ماه رمضانِ هر سال معيّن كردند - كه جمعه ى آينده است - استقبال ميكنند و شما امسال خواهيد ديد كه به فضل الهى و با توفيق پروردگار، روز قدس از هر سال، پُرشورتر و كوبنده تر در همه ى دنياى اسلام برگزار خواهد شد.

جهت دوم اين است كه اساساً تشكيل دولت يهودى - يا به تعبير درست تر، دولت صهيونيست - در اين نقطه از دنياى اسلام، با يك هدفِ بلندمدّتِ استكبارى به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردن اين دولت در اين نقطه ى حسّاس كه تقريباً قلب دنياى اسلام است - يعنى

ص: 242

قسمت غرب اسلامى را كه آفريقاست، به قسمت شرق اسلامى كه همين خاورميانه و آسيا و مشرق است، متّصل ميكند و يك سه راهى است بين آسيا و آفريقا و اروپا - براى اين بود كه در بلندمدّت، تداوم سلطه ى استعمارگرانِ آن روز - كه در رأسشان دولت انگليس بود - بر دنياى اسلام باقى بماند و اين طور نباشد كه اگر يك وقت دولت اسلامىِ مقتدرى - مثل دورانهايى از حكومت عثمانى - به وجود آمد، بتواند جلوى نفوذ استعمارگران و انگليس و فرانسه و ديگران را در اين منطقه بگيرد؛ لذا يك پايگاه براى خودشان درست كردند. بنابراين، طبق اسناد تاريخى، تشكيل حكومت صهيونيستى در آنجا، بيش از آنچه كه آرزوى مردم يهود باشد، يك خواست استعمارى دولت انگليس بود. شواهدى وجود دارد كه در همان زمان، بسيارى از يهوديها اعتقادشان اين بود كه احتياجى به اين دولت نيست؛ اين دولت به نفعشان نيست؛ لذا گريزان بودند. بنابراين، اين يك آرزو و ايده ى يهودى نبود؛ بيشتر يك ايده ى استعمارى و يك ايده ى انگليسى بود. البتّه بعد كه به وسيله ى امريكا گوى سياست دنيا و گوى استكبار از دست انگليس ربوده شد، اين هم جزو همان ابواب جمع مواريث استعمارى بود كه به امريكا رسيد و امريكاييها حدّاكثر استفاده را كردند و الان هم استفاده ميكنند.

بنابراين نجات فلسطين و محو دولت غاصب صهيونيستى، مسئله يى است كه با مصالح ملّتهاى اين منطقه - از جمله با مصالح كشور عزيز ما ايران - سرو كار دارد. كسانى كه از روز اوّلِ انقلاب، يكى از برنامه ها را مقابله و معارضه با نفوذ و اقتدار صهيونيستها قرار دادند، با محاسبه اين كار را كردند. اين برنامه، طبق مصالح كشور و مصالح عمومى جمهورى اسلامى و مردم ايران انتخاب شده است. در كشورهاى ديگر نيز همين طور است. همه ى روشنفكران كشورهاى اسلامى، همه ى سياستمداران آزادانديش، همه ى آنهايى كه دستشان در

ص: 243

حناى استكبارىِ امريكا رنگ نگرفته است، معتقدند كه بايد با اسرائيل مقابله كرد؛ يعنى اين را جزو مصالح كشورشان ميدانند.(1)

1380/9/25

وابستگى مسئله ى فلسطين به سرنوشت غيرفلسطينيها در سرتاسر دنياى اسلام

مسئله ى فلسطين، شوخى و سرسرى نيست. امروز اساسى ترين مسئله ى دنياى اسلام است و به سرنوشت غير فلسطينيها در سرتاسر دنياى اسلام بستگى دارد. مسئولان كشورهاى اسلامى خيال نكنند كه اگر مردم فلسطين را در چنگال خونريز دشمنانشان رها كردند، اسرائيل پس از بلعيدن و هضم كردن آنها - كه البتّه چنين چيزى هرگز پيش نخواهد آمد - دولتهاى مسلمان را راحت خواهد گذاشت. البتّه ملّت فلسطين قوى و نيرومند است؛ اين را نشان داده است. ملّت فلسطين نشان داد كه قدرت مقاومت دارد و انگيزه ها در او عميق است و بلاشك دندانهاى مهاجم خونريز سفّاك را خواهد شكست؛ و تا امروز هم با مقاومت و پايدارى خود، مشكل عظيم و لاينحلّى را براى دولت جعلى و غاصب صهيونيستى به وجود آورده است كه در طول پنجاه سال اخير براى اين دولت پيش نيامده بود. فشارى كه صهيونيستها و پشتيبانان آنها بر مردم فلسطين - اين مردم مظلوم و به ستوه آمده - وارد ميكنند، به خاطر اين است كه حركت و قيام آنها در چرخ و پَرِ دستگاه استكبار و استعمار، چنان قلوه سنگى انداخته است كه همه ى محاسبات را به هم زده است. البتّه دنياى اسلام به اين مسئله بايد با چشم جدّ نگاه كند؛ آن را از نظر دور ندارد؛ وظيفه ى خود را در قبال آن بشناسد و به آن عمل كند. آنگاه كار با روش صحيح، دنبال و ان شاءالله افق روشن خواهد شد.(2)

1381/3/9

امروز مسئله ى فلسطين يك زخم دردناك و عميق در پيكر جامعه ى اسلامى است. آيه يى كه تلاوت كردند، درباره ى نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 244

مسئله ى فلسطين مايه ى غم و آزار پيامبر اكرم (ص)

ميفرمايد: عَزِيزٌ عَلَيْهِ مٰا عَنِتُّمْ(1) ؛ رنج شما براى او سخت و دشوار است؛ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ .(2) امروز رنج دنياى اسلام - كه برجسته ترين بخش آن، مسئله ى فلسطين است - قلب مقدّس پيغمبر را مى آزارد؛ «عَزِيزٌ عَلَيْهِ مٰا عَنِتُّمْ ». با وضعى كه امروز ملّت فلسطين دارد، روح مقدّس پيغمبر در عوالم بالاى آفرينش الهى مملو از غم ميشود. راه علاج چيست؟ تلاش و مجاهدت است.

موفّقيّت فلسطين؛ موفّقيّت همه ى دنياى اسلام

امروز مسئله ى فلسطين، مسئله ى دنياى اسلام است. چه ما مسلمانان كشورهاى اسلامى بدانيم و چه ندانيم، چه بفهميم و چه نفهميم، سرنوشت فلسطين، سرنوشت همه ى ماست. اگر فلسطين در اين صحنه ى رويارويىِ شجاعانه يى كه امروز براى خود به وجود آورده است، موفّق شود، موفّقيَّت همه ى دنياى اسلام است؛ امّا هرچه رنج آن ملّت ادامه پيدا كند، مايه ى ذلّت روزافزون دنياى اسلام است. دنياى اسلام بايد به معناى واقعى كلمه، اين مسئله را مسئله ى خود بداند.

ارتباط مستقيم فلسطين به سرنوشت كشورهاى اسلامى

درست است كه همه ى ما وظيفه ى شرعى داريم و اسلام بر ما واجب كرده است به مردم فلسطين كمك كنيم، امّا حرف من امروز فراتر از وظيفه ى شرعى است. ميگويم امروز هر حادثه يى كه در فلسطين رخ دهد و اين قضيّه به هر جا منتهى شود، به طور مستقيم به سرنوشت كشورهاى اسلامى - چه آنهايى كه نزديكند و چه آنهايى كه دورند - مربوط است و بر آنها هم اثر ميگذارد. امروز ملّتهاى مسلمان براى فلسطين هر كار بكنند، براى خود و به نفع خود كرده اند. وقتى با نقشه ى استعمار بريتانيا و كمك دنياى استكبار، اين قطعه ى خونين از پيكره ى دنياى اسلام جدا شد، آن روز نظرشان فقط فتح همين قطعه نبود؛ آن روز هم نظر استعمارگران تسلّط بر كلّ منطقه - كه قلب دنياى اسلام است - بود. بنابراين، امروز همه ى ما وظيفه داريم.(3)

**********

(1) . سوره ى توبه، آيه ى 128؛ ترجمه: «رنجهاى شما بر او (پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) سخت است».

(2) . سوره ى توبه، آيه ى 128؛ ترجمه: «(پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) اصرار بر هدايت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.

(3) . در جمع مسئولان در سالروز ولادت فرخنده ى نبىّ اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام جعفر صادق (عليه السلام).

ص: 245

1381/3/14

مسئله ى فلسطين مهم ترين مسئله ى دنياى اسلام

مسئله ى فلسطين، مهم ترين مسئله ى دنياى اسلام است. هيچ مسئله ى بين المللى يى در دنياى اسلام از اين بالاتر نيست؛ چون تسلّط غاصبانِ سرزمين فلسطين و قدس بر اين بخش از پيكر امّت اسلامى، منشأ بسيارى از ضعفها و دشواريها در دنياى اسلام است.(1)

1384/4/27

فلسطين؛ مسئله ى محورى دنياى اسلام

مسئله ى ديگرى كه به نظر ما دولت جديد عراق در شرايط جديد اين كشور بايد به آن توجّه داشته باشد، مسئله ى فلسطين است. فلسطين همچنان مسئله ى محورى دنياى اسلام است.

تلاش آمريكاييها در حذف مسئله ى اساسى فلسطين

امريكاييها ميخواهند اين مسئله را از صورت مسائل اساسى دنياى اسلام حذف كنند؛ ليكن چنين چيزى را نخواهند توانست انجام بدهند و اين مسئله، مسئله ى محورى و اساسى دنياى اسلام خواهد ماند. خوب است كه عراق در كنار ملّت فلسطين و با شعار ملّت فلسطين، تميز و تشخّص خود را در دنياى اسلام نشان دهد.(2)

1385/8/2

فلسطين؛ مسئله ى اوّل بين المللى دنياى اسلام

امروز مسئله ى اوّل بين المللى دنياى اسلام، مسئله ى فلسطين است. البتّه مسئله ى عراق، مسئله ى لبنان و مسئله ى افغانستان، مسائل دنياى اسلام است؛ همه هم مهم است؛ در همه ى اينها هم كه نگاه ميكنيم، دست خاطى و گنهكار استكبار جهانى و امريكا و صهيونيسم را داريم مى بينيم. وظيفه هم روشن است. ملّتها و دولتهاى مسلمان بايد به فكر بازگشت به هويّت خود باشند و قدرت پيدا كنند تا به آنها زور نگويند. امروز در منطقه ى خاورميانه، براى قدرت امريكا، مصلحت برتر عبارت است از مصلحت صهيونيستها و اسرائيل. بعضى از دولتهاى عرب و مسلمان هم با امريكا روابط خوب و نزديكى دارند؛ امّا مصالح آنها در درجه ى اوّل نيست. در مقابل مصلحت اسرائيل،

**********

(1) . در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در ديدار نخست وزير عراق.

ص: 246

مصلحت آنها اصلاً ملاحظه نميشود. اين را همه بايد بفهمند و به آن توجّه كنند.(1)

1386/11/19

مصيبت غزّه؛ متعلّق به همه ى ملّتها

در زمينه ى مسائل دنياى اسلام هم به نظر ما امروز مسئله ى فلسطين و مصيبت غزّه، يك مسئله ى عمومى است؛ مخصوص همان مردمى كه در آنجا ساكن هستند، نيست. اين مسئله، مال دنياى اسلام است؛ مال همه ى خاورميانه است؛ به يك معنا مسئله متعلّق به همه ى ملّتهاست.(2)

1387/12/14

انتقاد از عربى دانستن مسئله ى فلسطين

گاهى شنيده ميشود كه كسانى ميگويند: فلسطين يك مسئله ى عربى است. اين سخن به چه معنى است؟ اگر مقصود آن است كه عرب، احساسات خويشاوندانه ترى دارد و مايل است خدمت و مجاهدت بيشترى تقديم كند، اين چيز پسنديده يى است و ما به آن تبريك ميگوييم. ولى اگر معنى اين سخن آن است كه سران برخى كشورهاى عربى به نداى يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجّهى نكنند و در قضيّه ى مهمّى مانند فاجعه ى غزّه با دشمن غاصب و ظالم همكارى كنند و بر سر ديگران كه نداى وظيفه، آرامشان نميگذارد، فرياد بكشند كه شما چرا به غزّه كمك ميكنيد، در اين صورت هيچ مسلمانى و هيچ عرب غيور و باوجدانى اين سخن را نميپذيرد و گوينده ى آن را از سرزنش و تقبيح معاف نميسازد. اين همان منطق اخزم است كه پدر خود را كتك ميزد و اگر كسى دخالت ميكرد، بر سر او فرياد ميكشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و كتك ميگرفت و اين در زبان عربى مَثَل شد كه:

انَّ بَنى رمّلونى بالدّم *** شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم

كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان، واجب كفايى بر همه ى مسلمانان است. دولتهايى كه به جمهورى اسلامى

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام به مناسبت عيد سعيد فطر.

(2) . در ديدار جمعى از پرسنل و فرماندهان نيروى هوايى ارتش.

ص: 247

ايران و برخى ديگر از كشورهاى مسلمان به خاطر كمك به فلسطين خرده ميگيرند، خود متحمّل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامى از ديگران ساقط شود، و اگر همّت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جاى خرده گيرى و كارشكنى، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه ى ديگران باشند.(1)

1389/3/11

فلسطين؛ مهم ترين مسئله ى حقوق بشرى جهان معاصر

وجدانهاى بيدار در سراسر جهان بايد جداً بينديشند كه بشريّت امروز با چه پديده ى خطرناكى در منطقه ى حسّاس خاورميانه روبرو است؟ چه رژيم سفّاك و گستاخ و ديوانه يى امروز بر كشور غصب شده ى فلسطين و مردم مظلوم و داغ ديده ى آن تحكّم ميكند؛ سه سال محاصره ى غذايى و دارويى و حياتى يك ونيم ميليون زن و مرد و كودك در غزّه، به چه معنى است؛ كشتار و حبس و شكنجه ى روزانه ى جوانان در غزّه و ساحل غربى چگونه قابل فهم است.

فلسطين، ديگر نه مسئله يى عربى و حتّى نه فقط مسئله يى اسلامى، بلكه مهمترين مسئله ى حقوق بشرى جهان معاصر است.(2)

1389/6/19

مسئله ى فلسطين؛ مسئله ى اوّل دنياى اسلام

مسئله ى فلسطين، همچنان مسئله ى اوّل دنياى اسلام است. جنايات در غزّه همچنان ادامه دارد. جنايات در كرانه ى غربى رود اردن همچنان ادامه دارد. رژيم صهيونيستى با كمال وقاحت و پررويى، ظلم و ستم خود را بر مردم مظلوم فلسطين ادامه ميدهد، آن وقت آنجا در واشنگتن جلسه ى كنفرانس صلح ميگذارند! صلح با كى؟! ميخواهند قضاياى فلسطين را، جنايات دشمنان ملّت فلسطين را سرپوش بگذارند، با اين مذاكراتى كه اسمش را گذاشته اند «مذاكرات صلح»!

غاصبى آمده است خانه ى يك ملّت را غصب كرده است، به اين اكتفا نكرده؛ از هر نوع امكانى براى سركوب اين ملّت استفاده ميكند، اينها هم با كمال بى اعتنايى - دنياى غرب، امريكا و ديگران - نشسته اند

**********

(1) . در چهارمين كنفرانس حمايت از ملّت فلسطين.

(2) . پيام در پى جنايت دريايى رژيم صهيونيستى در حمله به كاروان دريايى آزادى غزّه.

ص: 248

دارند تماشا ميكنند، متجاوز و ظالم و سركوبگر را تشويق هم ميكنند، آن وقت جلسه ميگذارند براى صلح! كدام صلح؟! چه صلحى؟! بين كى و كى؟ آن وقيحهاى ستمگرِ صهيونيست هم با كمال پررويى در مقابل فلسطينيها مى ايستند، ميگويند بايستى يهودى سازى را شما قبول كنيد. جنايت بزرگ آنها اين است كه ميخواهند يهودى سازى كنند. قدس شريف را، قبله ى مسلمانان را، فلسطين عزيز را، به عنوان يهودى سازى، مركز ظلم و ستم و توطئه ى خودشان قرار بدهند. اين مسئله ى اصلى ماست.(1)

1390/7/9

فلسطين؛ مسئله ى اوّل در ميان موضوعات مشترك كشورهاى اسلامى

در ميان همه ى موضوعاتى كه شايسته است نخبگان دينى و سياسى از سراسر جهان اسلام به آن بپردازند، مسئله ى فلسطين داراى برجستگى ويژه يى است. فلسطين، مسئله ى اوّل در ميان همه ى موضوعات مشترك كشورهاى اسلامى است. مشخّصات منحصر به فردى در اين مسئله وجود دارد:

اوّل اينكه يك كشور مسلمان از ملّت آن، غصب و به بيگانگانى كه از كشورهاى گوناگون گردآورى شده و جامعه يى جعلى و موزائيكى تشكيل داده اند، سپرده شده است.

دوم اينكه اين حادثه ى بى سابقه در تاريخ، با كشتار و جنايت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است.

سوم آنكه قبله ى اوّل مسلمانان و بسيارى از مراكز محترم دينى كه در اين كشور قرار دارد، به تخريب و توهين و زوال تهديد شده است.

تبيين خصوصيّات منحصر به فرد مسئله ى فلسطين

چهارم آنكه اين دولت و جامعه ى جعلى در حسّاس ترين نقطه ى جهان اسلام، از آغاز تاكنون، نقش يك پايگاه نظامى و امنيّتى و سياسى را براى دولتهاى استكبارى بازى كرده و محور غرب استعمارى كه به علل گوناگون، دشمن اتّحاد و اعتلا و پيشرفت كشورهاى اسلامى است، از آن همواره چون خنجرى در پهلوى امّت اسلامى استفاده كرده است.

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 249

پنجم آنكه صهيونيسم كه خطر اخلاقى و سياسى و اقتصادى بزرگى براى جامعه ى بشرى است، اين جاى پا را وسيله يى و نقطه ى اتّكايى براى گسترش نفوذ و سلطه ى خود در جهان قرار داده است.

نكات ديگرى را هم ميتوان بر اينها افزود: هزينه ى مالى و انسانىِ سنگينى كه كشورهاى اسلامى تاكنون پرداخته اند؛ اشتغال ذهنى دولتها و ملّتهاى مسلمان؛ رنج ميليونها آواره ى فلسطينى، كه بسيارى از آنان پس از شش دهه هنوز در اردوگاه ها زندگى ميكنند؛ انقطاع تاريخ يك كانون مهمِّ تمدّنى در جهان اسلام و الى غير ذلك.

امروزه بر اين دلايل، يك نكته ى كليدى و اساسى ديگر افزوده شده است و آن، نهضت بيدارى اسلامى است كه سراسر منطقه را فرا گرفته و فصل تازه و تعيين كننده يى در سرگذشت امّت اسلامى گشوده است. اين حركت عظيم كه بى گمان ميتواند به ايجاد يك مجموعه ى مقتدر و پيشرفته و منسجم اسلامى در اين نقطه ى حسّاس جهان منتهى شود و به حول و قوّه ى الهى و با عزم راسخ پيشروان اين نهضت، نقطه ى پايان بر دوران عقب ماندگى و ضعف و حقارت ملّتهاى مسلمان بگذارد، بخش مهمّى از نيرو و حماسه ى خود را از قضيّه ى فلسطين گرفته است.

ظلم و زورگويى روزافزون رژيم صهيونيستى و همراهى برخى حكّام مستبد و فاسد و مزدور امريكا با آن از يك سو، و سر برآوردن مقاومت جانانه ى فلسطينى و لبنانى و پيروزيهاى معجزه آساى جوانان مؤمن در جنگهاى سى وسه روزه ى لبنان و بيست ودو روزه ى غزّه از سوى ديگر، از جمله ى عوامل مهمّى بودند كه اقيانوس بظاهر آرام ملّتهاى مصر و تونس و ليبى و ديگر كشورهاى منطقه را به تلاطم درآوردند.

اين يك واقعيّت است كه رژيم سراپا مسلّح صهيونيست و مدّعى شكست ناپذيرى، در لبنان در جنگى نابرابر، از مشت گره شده ى مجاهدان مؤمن و دلاور، شكست سخت و ذلّتبارى خورد؛ و پس از آن، در برابر مقاومت مظلومانه و پولادين غزّه، بار ديگر شمشيرِ كُند خود را آزمود و ناكام ماند.

ص: 250

اينها بايد در تحليل اوضاع كنونى منطقه مورد ملاحظه ى جدى قرار گيرد و درستىِ هر تصميمى كه گرفته ميشود، با آن سنجيده شود.

پس اين، قضاوت دقيقى است كه مسئله ى فلسطين، امروز اهمّيّت و فوريّت مضاعف يافته است و ملّت فلسطين حق دارد كه در اوضاع كنونى منطقه، انتظار بيشترى از كشورهاى مسلمان داشته باشد.(1)

**********

(1) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 251

فصل چهارم: توطئه ى فراموشى

اشاره

1366/10/11

سياست امريكا در منطقه اين شد كه مسئله ى اسرائيل را به بوته ى فراموشى بسپارد؛ يعنى كارى كنند كه قضيّه ى اسرائيل از حالت يك حقِّ غصب شده و يك قضيّه ى پرانگيزه و پرداعيه خارج شود و به صورت يك خاطره ى تاريخى در بيايد؛ كه خب، گاهى هم از آن اسمى آورده شود، ذكرى بشود؛ امّا به دنبال آن، كار و تلاش و مجاهدتى نباشد. امريكا اين سياست را در ظرف چهارده سال اخير - يعنى از سال 1973 تا حالا - به طور مستمر اعمال كرده.

ماجراى ننگين كمپ ديويد؛ اوّلين گام توطئه ى فراموشى مسئله ى فلسطين

اوّلين كارى كه توانستند بكنند، ماجراى ننگين كمپ ديويد بود، كه رفتند رئيس جمهور آن روز مصر، اين بدبخت روسياه را با مذاكرات طولانى، با وعده و وعيدهاى مختلف، با تهديدها، با تطميع ها، با شگردها و اهرمهايى كه در اختيارشان هست، خام كردند و آماده كردند كه قرارداد صلح با اسرائيل را از طرف بين الاسمين - يعنى بين خودش و اسرائيل، بدون ملاحظه ى ديگر جهات قضيّه، يعنى سوريه و فلسطينيها و اينها - امضا كند. سادات كه به اين كار اقدام كرد، در حقيقت ته دلش از مرتجعين عرب راحت بود؛ ميدانست كه دولتهاى ارتجاعى عرب درست است كه اسم فلسطين را مى آورند و شعار ميدهند، امّا ته دلشان از ساخت و پاخت با اسرائيل ناراضى نيستند. حدس او هم درست بود. ديديم كه بعد از گذشت چند سال از

ص: 252

قضيّه ى كمپ ديويد، مرتجعين عرب بالاخره باطن و جوهر خودشان را آشكار كردند. البتّه آنها ابتداى انعقاد قرارداد كمپ ديويد يك هياهويى كردند و اكثر دولتهاى عرب رابطه شان را با مصر تقريباً قطع كردند؛ يعنى او را از جامعه ى عرب اخراج كردند و ديگر به كنفرانسهاى خودشان راه ندادند؛ امّا بعد از گذشت چند سال، مجدّداً در كنفرانس امّان تقريباً همه ى بافته هاى خودشان را پنبه كردند و همه ى آن حرفهايى كه زده بودند، عملاً تكذيب كردند؛ بنابراين حرف انور سادات كه فكر ميكرد دولتهاى عربى با كار او مخالفت واقعى ندارند، درست است.

بعد از آنكه مسئله ى كمپ ديويد را انجام دادند، كه اين مانع بسيار بزرگى بود كه از سر راه برداشته شد و از قبح مسئله ى سازش با اسرائيل به ميزان زيادى كاسته شد، باز شروع كردند اين فعّاليّتها را ادامه دادن؛ كه در اين مرحله ى دوم، نقش حسن دوم - پادشاه مراكش - بسيار نقش بارزى بود. او به خاطر به دست آوردن دل امريكاييها و استفاده ها و سودهايى كه برايش وجود داشت، بر خلاف همه ى شعارهاى عربى يى كه قبلاً همه شان ميدادند، با اسرائيل روابط برقرار كرد؛ رفت و آمدهاى سياسى را شروع كرد و حرفهايى زد و موضوع شناسايى اسرائيل را مطرح كرد. همچنين در كنفرانس سران عرب طرح شناسايى اسرائيل و تقسيم فلسطين مطرح ميشد، كه آن طرح مورد تأييدشان قرار گرفت. همان وقت امام عزيزمان در مقابل اين حركتِ بسيار زبونانه موضع گيرى بسيار تندى كردند. بعد هم كه شاه حسين مشغول تلاشها و فعّاليّتهاى پنهانى و نيمه پنهان و آشكار خودش شد، و خلاصه وضع را به جايى رساندند كه اسرائيل احساس كرد ديگر از ناحيه ى كشورهاى خطّ مقدم جبهه هيچ ترسى نبايد داشته باشد؛ چون اگرچه سوريه در مقابل اسرائيل هنوز ايستاده، امّا تنهاست؛ مصر نيست كه از پشت حمله كند و سوريه از اين طرف؛ اردن نيست كه تقريباً يك محاصره ى كاملى اطراف اسرائيل باشد - مثل جنگ سال 1967 يا 1973 - بنابراين خيال اسرائيل آسوده شد.

در كنار اين كارهاى سياسى، اسرائيل يك حمله ى تند نظامى را هم در لبنان انجام داد؛ چون ميدانست كه وقتى جاى پا محكم شد، بايد قدم

ص: 253

فراموش نشدن مسئله ى فلسطين؛ پيامد نهضت و مقاومت اسلامى

بعد را برداشت؛ و اين سياست اسرائيل بوده از روز اوّل. اسرائيل اوّل هدفهاى توسعه طلبانه ى خودش را صريحاً اعلام نميكرد؛ حركتى انجام ميداد، يك قدم برميداشت؛ وقتى خوب زير پايش محكم ميشد، قدم بعدى را بلافاصله برميداشت و به هيچ حدّى هم قانع نبود؛ الان هم قانع نيست. اين شعار «از نيل تا فرات» كه صهيونيستها پنجاه، شصت سال قبل از اين سر دادند، در نظر آنها به قوّت خودش باقى است؛ حركت نظامى لبنان را هم انجام دادند، كه اين مكمّل نقشه و توطئه ى بسيار خباثت آلود صهيونيستها و پشت سرشان امريكاييهاست. اگر نهضت اسلامى و مقاومت اسلامى نبود، مسئله ى فلسطين براى هميشه فراموش شده بود.(1)

1376/6/26

پاك كردن اسم فلسطين از تاريخ و حافظه ى مردم؛ سياست امريكا و اسرائيل

امروز سردمداران رژيم اشغالگر كه كشور اسلامى فلسطين را اشغال كرده اند و حاميان امريكايى شان كه به اعتقاد من بسيار سفاهت آميز و بى قيد و شرط از آنها حمايت ميكنند - بالاخره در عالم ديپلماسى و در عالم سياست، طرفدارى دولتى از دولت يا از كسانى، نظاير دارد؛ امّا دولتى مثل امريكا، اين طور در خدمت اهداف ريز و درشت دولت صهيونيستى قرار گيرد، واقعاً صحنه ى تماشايىِ عجيبى است! - سعى شان اين است كه اسم فلسطين را از تاريخ و از حافظه ى مردم پاك كنند، تا اصلاً چيزى به نام فلسطين در ذهن مردم باقى نماند. آيا تا به حال توانسته اند؟ از آن سالى كه فلسطين اشغالى در سال هزارو نهصدو چهل و هفت، چهل وهشت تصرّف كامل شد و دولت صهيونيستى بر سر كار آمد، تا امروز درست پنجاه سال است. آيا در اين پنجاه سال توانسته اند اين كار را بكنند؟ نه. تا پنجاه سال ديگر، تا صد سال ديگر هم نخواهند توانست. اينها نخواهند توانست نام فلسطين را محو كنند؛ خودشان از صحنه ى روزگار و بلكه از حافظه ى تاريخ محو خواهند شد، امّا فلسطين و ملّت فلسطين خواهد ماند. اينها خواب خوش ديدند؛ خيال ميكنند كه فلسطين و ملّت فلسطين از بين خواهد رفت. نخير؛ ملّت فلسطين خواهد ماند، فلسطين هم خواهد

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 254

ماند، پرچم فلسطين هم به فضل الهى و به همّت جوانان مسلمانِ فلسطين و لبنان به اهتزاز درخواهد آمد.(1)

1377/2/12

فراموشى مسئله ى فلسطين؛ سياست امريكا و صهيونيستها

هر مجموعه از مجموعه هاى انسانى كه دو شرط داشته باشد، پيروزى اش مسلّم است: يكى اينكه در راه حق باشد؛ دوم اينكه در اين راه جهاد كند. مادامى كه جهاد هست، هيچ تدبير، حيله، سياست و حربه يى نميتواند بر اينها غلبه كند. البتّه جهاد، انواعى دارد و در شرايط شما در سرزمين اشغالى فلسطين، همين كه كسى بايستد و بگويد «من معتقد به فلسطينم» اين، جهاد است؛ چون سياست امريكا و صهيونيستها و دنياى طرفدار صهيونيستها اين است كه مسئله ى فلسطين را به فراموشى بسپارند. بنابراين، به عكس بايد اين قضيّه را زنده كرد.(2)

1377/8/8

محو فلسطين از روى نقشه ى عالم؛ خواسته ى صهيونيستها

آنها خواستند كه نقشه ى فلسطين را از روى نقشه ى عالم محو كنند؛ آنها خواستند اسم فلسطين را به فراموشى بسپارند؛ آنها خواستند ملّت فلسطين را در داخل ملّتهاى ديگر حلّ و هضم كنند و از بين ببرند، تا چيزى به نام فلسطين باقى نماند. آنچه اتّفاق افتاده است، درست بر عكس اينهاست.(3)

1377/9/23

هدف بسيار مهمّ امريكا؛ حذف مسئله ى فلسطين از مسائل دنياى اسلام و خاورميانه

امروز در مسائل جهانى، براى امريكا دو نقطه ى بسيار حسّاس وجود دارد. يكى از آن دو نقطه، عبارت است از مقابله ى با اسلام با تمركز بر روى ايران اسلامى و نظام جمهورى اسلامى. يك نقطه ى ديگر، مسئله ى فلسطين است كه امروز آن را ملاحظه ميكنيد.

دستگاه هاى امريكا و رئيس جمهور امريكا تلاش خودشان را بر روى اين گذاشته اند كه مسئله ى فلسطين را از صورت مسائل دنياى اسلام

**********

(1) . در ديدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.

(2) . در ديدار شيخ احمد ياسين، رهبر حماس.

(3) . در خطبه هاى هزارمين نماز جمعه ى تهران.

ص: 255

و خاورميانه بكلّى حذف كنند و اصلاً مسئله يى به نام فلسطين و آرمان فلسطين و نهضت فلسطين، ديگر باقى نماند. اين، يكى از اهداف بسيار مهمّ آنهاست. براى اين، مسافرت ميكنند، حركت ميكنند، تلاش ميكنند. آدمهاى ضعيف النّفس و خيانت پيشه و حقير هم كه در بين فلسطينيها هستند - مثل همه ى ملّتهاى ديگر كه آدمهاى اين طورى دارند و متأسّفانه جوامع بشرى در بيشترِ ادوار تاريخ، گرفتار انسانهاى حقير و مرعوبند - تسليم شده اند و آمده اند «منشور ملّى فلسطين» را جلوشان گذاشته اند؛ هر جا كه مبارزه با صهيونيستها و اشغالگران و آدمكشانِ مردم فلسطين و جنايتكاران نسبت به فلسطين هست، ميخواهند آن را حذف كنند و حذف كردند!

حال چنانچه آن را از روى كاغذ حذف كنند، مگر ممكن است انگيزه ى دفاع از كشور فلسطين و ملّت فلسطين و هويّت فلسطينى از دل فلسطينيها برود؟! چهار نفر در اتاقهاى دربسته بنشينند و متن كاغذى را عوض كنند! مگر تا به حال كه جوانان مسلمان، در انتفاضه ى فلسطين، در داخل اراضى فلسطين، يا در كشور لبنان؛ به خاطر خدا، به خاطر مسئوليّت الهى - كه دفاع از سرزمين اسلامى بر يكايك آحاد مردم مسلمان واجب است - جان خودشان را به خطر مى انداختند، به خاطر «منشور فلسطين» اين كارها را ميكرده اند كه حالا اگر شما منشور به اصطلاح ملّى فلسطين را دستكارى كرديد، آنها دست بردارند؟! مبارزات فلسطينيها عليه صهيونيستها و عليه حامى صهيونيستها - يعنى امريكا - بلاشك از امروز ضعيف تر كه نخواهد شد؛ شايد شديدتر هم بشود.(1)

1377/10/18

روز قدس؛ تيرى به قلب توطئه ى فراموشى قدس

روز قدس، از روزهاى بسيار مهم و تعيين كننده است. سالهاى متمادى است كه سعى ميشود مسئله ى قدس فراموش شود. روز قدس، درست تيرى است به قلب اين توطئه؛ حركتى است براى خنثى كردن اين توطئه ى خباثت آميزى كه استكبار و صهيونيسم و طرفداران

**********

(1) . در ديدار روحانيون و مبلّغان در آستانه ى ماه مبارك رمضان.

ص: 256

و همكارانشان دست به يكى كرده اند تا بكلّى مسئله ى فلسطين را به دست فراموشى بسپارند.

روز قدس را بزرگ بداريد. اين روز، مخصوص ملّت ايران هم نيست؛ در خيلى از نقاط عالم، مردم مؤمن و پرشور، با محدوديّتهايى كه در كشورهاى خود دارند - چون حكومتها خيلى جاها اجازه نميدهند - روز قدس را گرامى ميدارند. به هرحال جمعيّتهايى كه ميتوانند، اين كار را ميكنند. ان شاءاللَّه اميدواريم امسال هم در مقابل توطئه هاى ناجوانمردانه يى كه عليه ملّت فلسطين شده است، روز قدس بتواند مشت محكمى به دهان دشمنان ملّت فلسطين و دشمنان دنياى اسلام بزند.(1)

1378/7/18

سعى اسرائيليها بر انكار ملّت فلسطين

اسرائيليها به نكته ى بسيار مهمّى توجّه دارند وآن نكته، ملّت فلسطين است. لذا شما مى بينيد كه سعى شان بر انكار ملّت فلسطين است. اين كارى هم كه با «عرفات» كردند، در واقع ميخواهند ملّت فلسطين را از بين ببرند؛ يعنى به چيز بى خاصيّتى منحصر كنند؛ چون در تصوّر اسرائيليها، عرفات براى آنها خطرى نداشت كه بخواهند به او چيزى بدهند. عرفات كه حماس نبود؛ عرفات كه جهاد و حزب اللّه نبود؛ عرفات، تمام شده بود.

ترفند رژيم صهيونيستى براى انكار هويّت ملّت فلسطين

اين امتياز - همين سه چهار درصد از كلّ سرزمين فلسطين كه الان به حسب ظاهر ميخواهند به او بدهند - در واقع براى اين است كه ملّت فلسطين را به اين مجموعه يى كه در اين چند درصد كوچك وجود دارد، معنا كنند و بگويند كه اين، ملّت فلسطين است؛ يعنى ملّت فلسطين را انكار كنند! اين، الان هم جزو سياستهاى اسرائيل در همه ى تبليغات و در همه ى كار سياسى آنها و ديگرانى است كه با آنها همراهند و انجام ميگيرد كه اصلاً هويّت فلسطين را انكار كنند! اين نشان دهنده ى چيست؟ نشان دهنده ى اين است كه الان بُرنده ترين خنجرى كه به پهلوى] مخالفين [فلسطينيها ميرود، هويّت فلسطينى است!(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار آقاى سيد حسن نصرالله به اتّفاق جمعى از برادران حزب الله لبنان.

ص: 257

1378/10/10

مذاكرات به اصطلاح صلح؛ توطئه يى در راستاى فراموشى فلسطين

يكى از مسائلى كه امروز مطرح ميشود، براى اينكه قضيّه ى فلسطين به دست فراموشى سپرده شود و از طرح آن در افكار عمومى امّت اسلامى جلوگيرى كند، همين مذاكراتِ به اصطلاح صلحى است كه بين گروهى از فلسطينيها - يعنى همين عرفات و دارودسته ى او - با اسرائيليها در جريان است؛ يعنى قضيّه ى سازش و حكومت به اصطلاح خودمختار فلسطينى و از اين حرفها. اين هم يكى از آن زشت ترين فريبها و ترفندهاى اسرائيليهاست كه متأسّفانه عدّه يى از مسلمانان و عدّه يى از خود فلسطينيها به دام آن افتاده اند.

روز جهانى قدس؛ تدبير امام (رحمه الله) در مقابل توطئه ى فراموشى

امروز ملّت ايران كارى كه ميتواند بكند، كه از همه ى كارها هم مهمتر است، تظاهرات - مثل همين تظاهرات امروز - است. اين كار بسيار مهمّى است. از هدفهاى اينها اين است كه نام فلسطين را به دست فراموشى بسپارند؛ كارى كنند كه اصلاً فراموش شود كه چنين چيزى وجود داشت؛ امّا شما نميگذاريد، روز قدس نميگذارد، امام بزرگوار ما با تدبير خودش نگذاشت. اين كار بزرگى بود.(1)

1379/5/1

شكست استكبار در توطئه ى فراموشى؛ نتيجه ى سست نشدن مجاهدين فلسطين

نبايد در آن مجموعه يى كه شعار جهاد فلسطين را ميدهند، كمترين سستى حس شود. اگر احساس سستى نشود، به اعتقاد بنده، همه ى كوششهاى استكبار در راه به فراموشى سپردن مسئله ى فلسطين، شكست خواهد خورد. امروز نيّت استكبار و شيطان بزرگ امريكا، اين است كه چيزى به نام مسئله ى فلسطين و ملّت فلسطين و نقشه ى فلسطين، در خاطره ها باقى نماند؛ ولى مطمئن باشيد كه نميتوانند. اين ملّت را كه در خارج وجود دارد، چه كارش ميخواهند بكنند؟ اين چند ميليون فلسطينى كه در لبنان و جاهاى ديگر زندگى ميكند، اينها كى اند؟ اينها فلسطينى نيستند؟! خوب؛ پس فلسطين كجاست؟ مگر ميشود يك ملّت را از خاطره ى بشريّت محو كرد؟!(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

(2) . در ديدار دكتر رمضان عبدالله، رئيس جنبش جهاد اسلامى فلسطين.

ص: 258

1386/7/12

فراموشى نام و ياد فلسطين؛ خواسته ى اشغالگران

اوّلين مطلبى كه در خطبه ى دوم بايد عرض كنم، سپاس فراوان از ملّت ايران به خاطر راهپيمايى روز قدس است. حقيقتاً بايد گفت: درود بر ملّت ايران! عظمت ملّى خود را، عظمت جايگاه اسلامى خود را، عزّت خود را به دنيا نشان داديد. نقش اين راهپيماييها بسيار زياد است. استعمارگران از وقتى فلسطين را اشغال كردند، هدفشان اين بود كه نام و ياد فلسطين را به فراموشى بسپرند؛ اصلاً مردم دنيا و نسلهاى بعدى فراموش كنند كه روزى يك سرزمينى در دنيا بوده است، يك كشورى بوده است به اسم فلسطين؛ هدفشان اين بود. بعد كه نتوانستند و اين قيام عظيم ملّت فلسطين - چه در انتفاضه ى اوّل و چه در انتفاضه ى مسجدالأقصى - بار ديگر اين شعله را در دنيا برافروخته كرد و دلهاى ملّتها و آحاد مردم و منصفان عالم را به خود متوجّه كرد، راه علاج را اين دانستند كه مجموعه ى عرب فلسطينى را در گوشه يى از اين سرزمين، در واقع زندانى كنند؛ محصور كنند و كشور آبادِ پرنعمت فلسطين و منطقه ى حسّاس فلسطين را به طور خالص در اختيار صهيونيستها و با هويّت صهيونيستى نگه دارند و عربها را به طرف غزّه و ساحل غربى برانند.(1)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 259

ص: 260

همين اميد و همين نشاط و همين تحرّك و همين اتّحاد و يكپارچگى و دست به دست هم دادن خواهد بود كه يك روزى به فضل الهى اين غدّه ى سرطانى را از جسم منطقه خارج كند و جرّاحى كند. (1363/2/21)

بخش چهارم: جراحى غدّه ى سرطانى

اشاره

فصل اوّل: وظيفه ى شرعى مسلمانان در برابر اشغال فلسطين

فصل دوم: حذف اسرائيل از نقشه ى جغرافيايى جهان

فصل سوم: ايستادگى و مبارزه

فصل چهارم: بيدارى اسلامى

فصل پنجم: وحدت كلمه

ص: 261

ص: 262

فصل اوّل: وظيفه ى شرعى مسلمانان در برابر اشغال فلسطين

اشاره

1359/5/17

وجوب دفاع از سرزمينهاى مسلمان نشين

برادران و خواهران! مسئله ى فلسطين، براى ما يك مسئله ى اسلامى است. اسلام بر ما لازم كرده است كه از سرزمينهاى مسلمان نشين دفاع كنيم؛ بر ما واجب كرده است كه به حقوق مظلومان و ستمديدگان و مستضعفان برسيم؛ براى ما لازم كرده است كه با مال و جان، به كمك مردمى كه سى سال است فرياد ميكشند «يا للمسلمين» و كسى به آنها جواب نميدهد، بشتابيم. ملّت فلسطين سى سال است دارد ميگويد «يا للمسلمين»؛ كدام يك از اين دولتهاى عرب ميتوانند ادّعا كنند كه به «يا للمسلمين» برادران فلسطينى جواب دادند؟(1)

1361/1/8

دفاع از سرزمين اسلامى؛ دستور اسلام

اسلام به ما دستور ميدهد كه هرگاه نقطه يى از نقاط مسلمين مورد تهاجم دشمن قرار گرفت، ما بايد دفاع كنيم؛ و امروز نمونه ى بارز و واضح حكم اسلامى، سرزمين عزيز فلسطين و كشور قبله ى اولى مسلمين است، كه سالهاست در اختيار دشمنان اسلام و مسلمين قرار دارد.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در مصاحبه با مجله ى پاسدار اسلام.

ص: 263

1363/6/23

وظيفه ى شرعى در قبال اشغال فلسطين

طبق احكام فقهىِ اسلامى ما، هرگاه دشمنان اسلام بر بخشى از سرزمين اسلام غلبه كنند و آن را غصب كنند، وظيفه ى دفاع از آن سرزمين و استنقاذ آن سرزمين از دست آن دشمن، يك وظيفه ى عمومى و همگانى است.(1)

1368/2/8

مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى اعتقادى

از نظر ما، هدف مبارزه ى صادقانه و واقعى در فلسطين عبارت است از بازگرداندن اين قطعه ى كنده شده از پيكر اسلام به پيكر اسلام؛ يعنى نابودى دولت غاصب اسرائيل و ايجاد يك دولت در تمام سرزمين فلسطين از خود فلسطينيها. اين راه ماست، اين حرف ماست، اين شعار ماست؛ پايش هم ايستاده ايم و معتقديم كه اين مسئله، يك مسئله ى اعتقادى است. ما اين را تأكيد ميكنيم؛ مسئله ى فلسطين براى ما نه يك مسئله ى تاكتيكى است؛ حتّى يك مسئله ى صرفاً سياسىِ استراتژيكى هم نيست؛ يك مسئله ى اعتقادى است. بر همه ى مسلمين واجب است كه براى برگرداندن وطن اسلامى از دست غير مسلمين و دشمنان اسلام به مسلمين، جهاد كنند. ما هم جزو مسلمين هستيم؛ بنابراين وظيفه ى ماست و ان شاءالله اين كار را خواهيم كرد.(2)

1369/8/2

عدم اختلاف ميان فقهاى اسلام در مبارزه با اشغالگران و اخراج آنها

يك مطلب را امروز در نظر گرفته ام كه به شما عرض كنم. اين مطلب، جزو مسائل ملّت و نظام جمهورى اسلامى است و آن، مسئله ى بيت المقدّس شريف و ملّت مظلوم فلسطين است. مگر ما ميتوانيم از اين مسئله غافل بشويم، يا آن را به دست فراموشى بسپاريم؟ خصوصيّت نظام اسلامى همين است كه تصميم گيرى آن، بر اساس عقيده و تكليف الهى است. هيچ كدام از فقهاى اسلام، ترديد و اختلافى ندارند كه آن وقتى كه دشمن بر سرزمين مسلمانان مسلّط شد

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 264

و كيان اسلامى را در كشورى تهديد كرد، وظيفه ى همه ى آحاد مسلمين است كه در يك جهاد بزرگ و همه گير، با آن دشمن مبارزه كنند؛ او را از آن سرزمين اسلامى اخراج كنند و مجازات و تنبيه نمايند. آيا صهيونيسمِ خبيثِ خطرناكِ جنايتكار و دشمن اسلام و مسلمين، متجاوز است يا نيست؟ آيا سرزمين فلسطين، خانه و قبله ى مسلمين است يا نيست؟

امروز، چهل و اندى سال است كه خبيث ترين دشمنان اسلام و انسانيّت - يعنى همين صهيونيستهاى غدّار و مكّار - بر بخشى از وجود ما، بر بخشى از خانه و سرزمين ما تسلّط پيدا كرده اند. وظيفه ى ما چيست؟ وظيفه ى مسلمانان چيست؟ وظيفه ى ملّتهاى ديگر اسلامى در قبال فلسطين چيست؟ آيا وظيفه سكوت است؟! اُف بر آن سران كشورهاى وابسته و خائن كه براى دو روز بيشتر حكومت كردن و جلب محبّت امريكا و قدرتهاى بزرگ، از وظيفه يى با اين عظمت، صرف نظر مى كنند. ملّت اسلام بايد بيدار باشد و اين وظيفه را فراموش نكند.(1)

1369/9/13

وجوب عينى جهاد دفاعى در قضيّه ى غضبِ فلسطين

حكم اسلامى اين قضيّه، واضح است. احدى از مسلمين، درباره ى حكم منطبق بر قضيّه ى فلسطين، ترديدى ندارد. اين، همان مسئله يى است كه در تمام كتب فقهى - كه بحث جهاد در آن مطرح شده - آمده است. اگر كفّار بيايند و بلد مسلمين را تصرّف يا احاطه كنند، هيچ يك از فقهاى مسلمين - قديم و جديد - در وجوب عينى جهاد در اين مورد، ترديد نكرده است. همه ى مذاهب اسلامى، در اين معنا هم عقيده هستند. جهاد ابتدايى، واجب كفايى است؛ امّا در غير اين مورد. جهاد دفاعى كه اظهر مصاديق دفاع هم هست، واجب عينى است.

مسئله يى با اين وضوح و با اين اهمّيّت، امروز در دنياى اسلام، مثل يك مسئله ى درجه ى دو مورد توجّه قرار ميگيرد. البتّه گناه اوّل، به

**********

(1) . در ديدار عمومى.

ص: 265

عهده ى رؤساى مسلمين است. اگر زعماى مسلمين و رؤساى كشورهاى اسلامى، متّحداً و جدّاً بر استنقاذ فلسطين تصميم بگيرند، خواهند توانست.(1)

1378/10/10

آنچه كه امروز حرف و مسئله ى ماست، اين است: مسئله ى فلسطين از لحاظ اسلامى براى همه ى مسلمانان - از جمله براى ما - يك مسئله ى اساسى و يك فريضه است. همه ى علماى شيعه، سنّى، گذشته و قدما، تصريح دارند كه اگر بخشى از ميهن اسلامى در تصرّف دشمنان اسلام قرار گرفت، اينجا وظيفه ى همه است كه دفاع كنند، تا بتوانند سرزمينهاى غصب شده را برگردانند.

دفاع از سرزمين اسلام و مردم مسلمان؛ وظيفه ى همگانى مسلمين

هركس هرطور ميتواند، به هر كيفيّتى كه ميتواند، در قبال مسئله ى فلسطين وظيفه دارد. اوّلاً، از جهت اسلامى وظيفه دارد. زمين، زمين اسلامى است؛ در تصرّف دشمنان اسلام است و بايد برگردانده شود. ثانياً، هشت ميليون مسلمان، بعضى آواره اند و بعضى در داخل سرزمينهاى اشغالى وضعشان از آواره بدتر است؛ نه جرأت دارند رفت و آمد معمولى خودشان را بكنند؛ نه اجازه دارند حرف خودشان را بزنند؛ نه اجازه دارند نماينده يى در اداره ى كشور خودشان داشته باشند؛ در موارد زيادى جلوى نماز خواندنشان هم گرفته ميشود. مسجدالاقصى را كه قبله ى مسلمانان است، تهديد كردند؛ در سالها پيش يك روز آن را آتش زدند؛ بعد هم كه به اصطلاح به حفّارى آنجا پرداخته اند و كارهاى خلاف انجام ميدهند و ميخواهند اصلاً مسجدالاقصى - قبله ى مسلمانان - را از شكل اسلامى خارج كنند. از جنبه ى اسلامى، همه ى اينها براى مسلمان وظيفه آور است. هيچ مسلمانى نميتواند شانه ى خودش را از زير بار اين وظيفه خالى كند. هر مقدار كه ميتواند، بايد به وظيفه اش عمل كند.(2)

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در اوّلين كنفرانس اسلامى فلسطين.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

ص: 266

1379/9/25

عدم اختلاف بين مذاهب رايج اسلامى در آزادى سرزمين اسلامى

فلسطين از دو نظر مسئله ى دنياى اسلام است: يكى از نظر اينكه فلسطين قطعه يى از خاك اسلامى است. در بين همه ى مذاهب رايج اسلامى، هيچ اختلافى نيست و فقها همه بر اين اتّفاق دارند كه اگر قطعه يى از خاك اسلامى به وسيله ى دشمنان اسلام جدا شد و حاكميّت دشمنان اسلام بر آن قطعه به وجود آمد، همه بايد وظيفه ى خودشان را مجاهدت و تلاش براى برگرداندن آن قطعه به سرزمين اسلامى بدانند. لذا ملّتهاى مسلمان، در هر جاى دنيا كه هستند، اين را وظيفه ى خودشان ميدانند؛ البتّه خيلى ها نميتوانند اقدامى بكنند؛ امّا هركسى بتواند و هر طورى كه بتواند، بايد اقدام كند و اقدام ميكند.(1)

1388/12/13

وجوب دفاع از فلسطين بر همه ى مسلمانانِ همه ى مذاهب اسلامى

در همين ماجراى فلسطين، بين دنياى اسلام ايجاد اختلاف ميكنند؛ دولتها را در مقابل هم قرار ميدهند. مسئله ى فلسطين، مسئله ى روشنى است. هيچ مذهبى از مذاهب اسلامى ترديد ندارد كه آن وقتى كه سرزمين اسلام، سرزمين مسلمين، مورد تعرّض قرار گرفت، مورد تجاوز قرار گرفت، دفاع بر همه ى مسلمانان واجب است. همه ى مذاهب اسلامى در اين متّفق اند؛ اين محلّ اختلاف نيست. اين مسئله ى متفّقٌ عليه را محلّ ترديد قرار ميدهند، مسلمانها را شقّه شقّه و دسته دسته ميكنند، تعصّبهاى مذهبى و طائفى را در دلها زياد ميكنند، آتش آن را برافروخته ميكنند، براى اينكه خودشان براحتى مشغول باشند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام صادق (عليه السلام).

ص: 267

فصل دوم: حذف اسرائيل از نقشه ى جغرافيايى جهان

اشاره

1359/5/17

ضرورت و امكان حذف اسرائيل از نقشه ى جغرافيايى جهان

مسئله ى قدس و مسئله ى فلسطين را جدّى بگيريد. بيت المقدّس، اين شهر باعظمتى كه حرم امن پيامبران خدا بوده است، قبله ى نخستين مسلمانان بوده است، در زير سلطه ى اشغالگران صهيونى و در اختيار غاصبان ضدّ بشر است. بيت المقدّس بايد آزاد شود. سرزمين فلسطين بايد آزاد شود و به مردمِ خودش برگردد. نگويند شما چطور ميتوانيد يك كشور را از روى نقشه ى جغرافيا برداريد؛ نگويند چگونه ميتوان دولتى را كه سى سال است مورد حمايت ابرقدرتهاست، از بين برد؛ اراده ى انسان و عزم ناشى از ايمان، همه ى مشكلها را آسان ميكند، همه ى معجزه ها را امكان پذير ميكند.(1)

1361/4/19

محو دوباره ى اسرائيل، در گرو ايمان و انگيزه ى اسلامى

عربها و مسلمانها فقط به يك شرط خواهند توانست بر اسرائيل پيروز شوند؛ با اتّكا به خدا و با ايمان به اسلام و با انگيزه ى اسلامى كه دارند. اگر اين كار انجام بگيرد، والله دوباره اسرائيل را محو خواهند كرد.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . تفسير سوره ى حشر.

ص: 268

1361/7/6

محو اسرائيل؛ شعار جمهورى اسلامى و ملّت ايران

جمهورى اسلامى ايران و ملّت مبارز ايران، در راه مبارزه ى با استكبار امريكايى و صهيونيسم بين الملل، تا آخر، يك لحظه از پاى نخواهند ايستاد و با دولتها و شخصيّتها و افرادى كه با صهيونيستهاى غاصب بسازند، آشتى نخواهند كرد. ما پنهان نميكنيم، تقيّه نميكنيم؛ آشكارا ميگوييم كه شعار ما درباره ى اسرائيل، آن حرفى است كه امام ما زده است. امام فرمودند: اسرائيل بايد از بين برود. اين، شعار ماست. پروردگارا! ما را در اين راه، مصمّم و ثابت قدم بدار.(1)

1363/2/21

لزوم جرّاحى غدّه ى سرطانى رژيم صهيونيستى از جسم منطقه

از هر طرف كه نگاه ميكنيم، مسئله ى اسرائيل يك مسئله ى اساسى براى ملّتهاى مسلمان - و نه فقط ملّتهاى عرب - به حساب مى آيد. البتّه ما پيش بينى ميكنيم كه به فضل پروردگار، حركت انقلابى ملّت مسلمان ما و حضور فعّالى كه ما در صحنه ى سياست جهانى داشتيم، ضربات مداومى را بر سياست صهيونيستى امريكا در منطقه وارد خواهد آورد و همين حركات، به اميد و نشاط هرچه بيشتر ملّتهاى مسلمان در منطقه منتهى خواهد شد و همين اميد و همين نشاط و همين تحرّك و همين اتّحاد و يكپارچگى و دست به دست هم دادن خواهد بود كه يك روزى به فضل الهى اين غدّه ى سرطانى را از جسم منطقه خارج و جرّاحى كند. شماها ميدانيد، همه ى دنيا هم بدانند كه براى ما شعار مبارزه با صهيونيستها و بازگرداندن قدس شريف و كشور مسلمان فلسطين به آغوش جهان اسلام، يك شعار تاكتيكى نيست، يك شعار موقّت نيست؛ يك مسئله ى اصلى و اساسى است.

از بيست سال قبل كه تازه نهضت اسلامى ما شروع شده بود، آن وقتى كه هنوز خيلى ها در خود اين مملكت شك داشتند كه آيا اين نهضت امكان ادامه پيدا خواهد كرد يا نه، امام عزيز و بزرگوار ما از قدس، از فلسطين اشغالى، از خطر صهيونيسم و از خطر دخالت سياستهاى

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد قربان.

ص: 269

صهيونيستى در كشورهاى منطقه، از جمله كشور خود ما، حقايقى را بيان ميكرد، كه فهميدن آن حقايق در همان روزها براى خيلى ها مشكل بود.(1)

1363/11/19

توهّم وجود كشورى به نام اسرائيل روى نقشه ى جغرافيا

تبليغات جهانى كارى كرده كه فلسطين به عنوان يك كشور، ديگر شناخته نميشود؛ فقط به عنوان يك نهضت شناخته ميشود؛ اين خيانت است. يك عدّه غاصب آمدند رژيمى را نژادپرستانه بر كشور فلسطين مسلّط كردند، تحميل كردند؛ اسم آن رژيم را گذاشتند اسرائيل. ما ميگوييم كشورى به نام اسرائيل در روى نقشه ى جغرافيا نداريم؛ آنى كه هست، فلسطين است؛ مال مسلمانهاست.(2)

1364/10/26

موجوديّت نامشروع اسرائيل از ديدگاه جمهورى اسلامى

آقاى رئيس جمهور! رژيم صهيونيستى و اشغالگر قدس و دشمن اسلام و عرب با هدف ايجاد تفرقه و تشنّج و فتنه و جلوگيرى از رشد نهضتهاى آزاديبخش به وجود آمده است و عمر ننگينش با پشتيبانى شيطانى و امپرياليستىِ بين المللى استمرار يافته و اكنون نيز با حمايت كامل آنان، توطئه هاى حاميان خويش را در منطقه به مورد اجرا ميگذارد و به تجاوزات و توسعه طلبى هاى خود روزبه روز مى افزايد. ديدگاه ما در جمهورى اسلامى ايران نسبت به مسئله ى رژيم صهيونيستى، محدود به وضعيّت رقّت آور ميليونها آواره ى فلسطينى نيست؛ بلكه اين پديده را در مقياس تجاوزاتش به حقوق انسانها و پشتيبانيهاى شيطانى از آن مينگريم. لذا مبارزه با آن را نيز محدود به يافتن مأوا براى فلسطينيان و يا اجبار به عقب نشينى آنان به مرزهاى سالهاى چند و چند نميدانيم، بلكه موجوديّت اسرائيل از ديدگاه جمهورى اسلامى مورد سؤال است و بنابراين، معتقد به حلّ ريشه يى مسئله ى رژيم صهيونيستى ميباشيم.(3)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(3) . در تانزانيا.

ص: 270

1368/2/8

نابودى دولت غاصب؛ هدف مبارزه ى واقعى در فلسطين

از نظر ما، هدف مبارزه ى صادقانه و واقعى در فلسطين عبارت است از بازگرداندن اين قطعه ى كنده شده از پيكر اسلام به پيكر اسلام؛ يعنى نابودى دولت غاصب اسرائيل و ايجاد يك دولت در تمام سرزمين فلسطين از خود فلسطينيها. اين راه ماست، اين حرف ماست، اين شعار ماست؛ پايش هم ايستاده ايم و معتقديم كه اين مسئله، يك مسئله ى اعتقادى است. ما اين را تأكيد ميكنيم؛ مسئله ى فلسطين براى ما نه يك مسئله ى تاكتيكى است، حتّى يك مسئله ى صرفاً سياسىِ استراتژيكى هم نيست؛ يك مسئله ى اعتقادى است. بر همه ى مسلمين واجب است كه براى برگرداندن وطن اسلامى از دست غير مسلمين و دشمنان اسلام به مسلمين، جهاد كنند. ما هم جزو مسلمين هستيم؛ بنابراين وظيفه ى ماست و ان شاءالله اين كار را خواهيم كرد.(1)

1368/4/14

قلع غدّه ى سرطانى اسرائيل؛ علاج زخم فلسطين

ما علاج مسئله ى فلسطين را در راه حلهاى ديكته شده ى ابرقدرتها نميدانيم؛ علاج زخم فلسطين، فقط قلع غدّه ى سرطانى حكومت صهيونيستى است، و اين كاملاً ممكن است. مسلمانان در حج بايد به اين مسئله انديشيده، براى آن متعهّد شده و هماهنگ، شعار و عمل را در راه آن به كار برند. ملّت ايران مانند هميشه خود را در كنار مبارزان فلسطينى ميداند و بدون پيروزى در قضيّه ى فلسطين، پيروزى خود را ناقص ميشمرد.(2)

1369/4/7

لزوم عمومى شدن شعار محو غدّه ى سرطانى اسرائيل در حج

حجّاج بيت اللَّه الحرام و برادران و خواهرانى كه امسال از سراسر عالم در خانه ى خدا گرد مى آيند، بكوشند تا با طرح مصائب و مشكلات مسلمين و تلاش براى ايجاد وحدت و همدلى مسلمانان - كه شرط اصلى نجات مسلمين از چنگال امپراتورى زر و زور و سلطه ى جهانى

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

ص: 271

است - و نشر معارف اساسى اسلام و تبادل نظر در وظايف بزرگ مسلمين در دوران معاصر، حج را ابراهيمى و محمّدى (صلى الله عليه وآله وسلم) سازند.

شعار محو غدّه ى سرطانى اسرائيل كه از سوى امام عظيم الشّأن و قائد كبير اسلام، امام خمينى «رضوان اللَّه عليه» مطرح شد، على رغم ميل سازشكاران سياست باز، بايد با قوّت و شدّت مطرح شود و به صداى عمومى مسلمين در حج تبديل گردد.(1)

1369/9/13

استنقاذ فلسطين؛ يعنى محو دولت اسرائيل

در مسئله ى فلسطين، آنچه كه هدف است، استنقاذ فلسطين است؛ يعنى محو دولت اسرائيل. فرقى بين سرزمينهاى قبل از سال 67 و بعد از آن نيست. هر يك وجب از خاك فلسطين، يك وجب از خانه ى مسلمين است. هر حاكميّتى غير از حاكميّت مردم فلسطين و حاكميّت مسلمين بر كشور فلسطين، حاكميّت غاصب است. حرف، همانى است كه امام راحل عظيم الشّأن فرمود: «اسرائيل بايستى محو بشود». يهوديهاى فلسطين، اگر دولت اسلامى را قبول ميكنند، در آنجا زندگى كنند. بحث، بحث يهودى ستيزى نيست. مسئله، مسئله ى غصب خانه ى مسلمين است. رؤسا و زعماى مسلمين، اگر تحت تأثير قدرتهاى جهانى قرار نداشتند، ميتوانستند اين مهم را انجام بدهند؛ ولى متأسّفانه نكردند.(2)

1370/5/9

محال نبودنِ از بين رفتن اسرائيل

موضع ما در مقابل اسرائيل، همان موضع هميشگى است. اسرائيل در منطقه، يك غدّه ى بدخيم سرطانى است كه بايد قطع شود و ريشه كن گردد. بر خلاف تصوّر ظاهربينان كه به پشتيبانى ابرقدرت امريكا از اسرائيل نگاه ميكنند و اين كار را محال ميدانند، اين كار محال نيست؛ اين شدنى است و خواهد شد. ابرقدرتها جاودانه نيستند. قدرتهاى مادّى، يك روز هستند و يك روز نيستند. ديروز قدرتى به نام اتّحاد جماهير شوروى در دنيا به عنوان ابرقدرت بود، امّا امروز نيست. اين صحنه ى تجربه ى تاريخ، پيش چشم ماست.(3)

**********

(1) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

(2) . در ديدار شركت كنندگان در اوّلين كنفرانس اسلامى فلسطين.

(3) . در ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران.

ص: 272

1370/5/28

از بين رفتن دولت غاصب؛ راه حلّ مسئله ى فلسطين

امروز قضيّه را به صورت يك قضيّه ى ساده مطرح ميكنند. آن طرف قضيّه امريكاست كه ميگويد بياييد با صهيونيستها، با اين دزدها، با اين قاتلها، با اين كسانى كه چهل سال است ملّت فلسطين را شكنجه ميدهند و نسبت به همه ى دنياى اسلام سمپاشى و خيانت ميكنند و از پشت خنجر ميزنند و همه يا بيشتر مشكلات دنياى اسلام ناشى از اينهاست؛ بنشينيد، مذاكره كنيد و امضا نماييد كه بيت المقدّس و سرزمين فلسطين و جولان متعلّق به صهيونيستها باشد!

امريكا در اين قضيّه چه كاره است؟ دولت امريكا به چه مناسبت به خود حق

ميدهد در قضيّه يى كه متعلّق به اين ملّت و اين منطقه است، به صورت يك متولّى، يك صاحب اختيار و يك قلدر وارد بشود و به اين و آن ديكته بكند كه چه كار بايد بكنيد؟! به شما چه؟ شما در قارّه ى امريكا دست اندازى و تجاوز كرديد، بى اجازه وارد شديد و آدم كشتيد؛ آيا بَسِتان نيست؟! در اين منطقه ى خاورميانه، دل يكايك آحاد مردم هوشيار و آگاه اين ملّتها، پُر از بغض و عداوت نسبت به شماست؛ باز نزديك بياييد و به گمان خودتان بخواهيد مسئله ى فلسطين را حل كنيد! آيا راه حل اين است؟! حلّ مسئله ى فلسطين به اين است كه دولت غاصب متلاشى بشود و از بين برود؛ صاحبان سرزمين بيايند و در آنجا حكومت تشكيل بدهند؛ و مسلمان و مسيحى و يهودى و هرچه هستند، با هم زندگى كنند.(1)

1370/7/25

راه حلّ مسئله ى فلسطين؛ تشكيل دولت در تمام سرزمين فلسطين

به هر تقدير، مسئله ى فلسطين يك راه حل بيشتر ندارد و آن، تشكيل دولتى فلسطينى در تمامى سرزمين فلسطين است.(2)

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از آزادگان، در اوّلين سالگرد آزادى و بازگشت به كشور.

(2) . پيام به ملّتهاى مسلمان، علما، نويسندگان، روشنفكران و دانشجويان كشورهاى اسلامى، به منظور بسيج نيروهاى عظيم كشورهاى اسلامى براى مقابله با توطئه هاى خباثت آميز امريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد.

ص: 273

1370/8/15

نابودى حتمى شجره ى خبيثه ى صهيونيسم

نبايد شك كرد كه اين شجره ى خبيثه يى كه اُجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ اَلْأَرْضِ مٰا لَهٰا مِنْ قَرٰارٍ ،(1) هيچ پايه و پايگاه و استمرارى نخواهد داشت و بى شك نابود خواهد شد، و شك نبايد كرد كه حق پيروز خواهد شد و فلسطين به پيكر اسلامى برخواهد گشت؛ امّا دير و زود شدن آن، بسته به همّت و غيرت مسلمين است. مسلمين بايستى همّت كنند؛ جوانان بايستى مسئله را رها نكنند؛ مثل ملّت سرافراز و شجاع ايران حرفشان را بزنند؛ آنچه را كه ميخواهند، مطالبه كنند؛ بلاشك خداى متعال هم به آنها تفضّل خواهد كرد.(2)

1371/7/13

ضرورت اعتقاد به زوال اسرائيل

يك نكته در قضيّه ى فلسطين وجود دارد و آن اين است كه دنياى استكبار سعى دارد وانمود كند كه اين قضيّه تمام شده؛ فلسطين از دست رفته و دولت صهيونيست، يك دولت بومى و غير قابل تغيير است. همه ى قضيّه اين است كه ما بفهميم و بفهمانيم كه اين، يك دروغ است. قضيّه ى فلسطين، اگر ما مسلمانان و فلسطينيها بخواهيم، تمام نشده و فلسطين از دست نرفته است. سعى دشمن اين است كه نور اميد را در دل ما از بين ببرد. خيانت مصلحين ديروز و دلّالهاى سياسى امروز، در اين قضيّه به استكبار كمك كرد و گويا نشان داد كه تجربه ى فلسطين اين است. بايد تلاش كنيم كه نشان داده شود قضيّه ى فلسطين يك قضيّه ى زنده است؛ يعنى ما بايد به وسيله ى كار تبليغاتى و كار عملى، به توده هاى مسلمان در همه جا ثابت كنيم روزى متصوّر است كه به جاى اين دولت صهيونيست، يك دولت فلسطينى مسلمان بر سرِ كار بيايد. بر اين اساس است كه ما - يعنى جمهورى اسلامى - اعلام كرديم در قضيّه ى فلسطين، اعتقادمان اين است كه دولت صهيونيستى بايد از بين برود و زايل شود. پس، اوّل قدم اين

**********

(1) . سوره ى ابراهيم، آيه ى 26. ترجمه: «(همچنين خداوند) كلمه ى خبيثه (و سخن آلوده) را به درخت ناپاكى تشبيه كرده كه از روى زمين بركنده شده، و قرار و ثباتى ندارد.»

(2) . در ديدار گروه زيادى از دانشجويان و دانش آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه (روز ملّى مبارزه با استكبار).

ص: 274

است كه وقتى ما خودمان ميخواهيم جلوى صف را داشته باشيم، بايد اعتقاد پيدا كنيم كه چنين چيزى ممكن است. اگر عقيده نداشته باشيم، نخواهد شد؛ امّا وعده ى الهى و تجربه ى تاريخ ميگويد كه ميشود.

اينكه چهل وچند سال از تشكيل دولت صهيونيستى ميگذرد، حقيقت امر را عوض نميكند. بعد از هفتاد سال هم ممكن است كه يك قدرت به ظاهر مستقر، بكلّى نابود شود. آيا شما اين تجربه را امروز در دنيا نديديد؟ آيا خداى متعالى، بهتر از اين به ما مردم اين زمان اثبات ميكند كه مبارزه اثر دارد؟ آيا همه ى دنيا سعى نكردند كه اين راه را يك امر زايل شده و مربوط به زمانِ به سرآمده وانمود كنند؟ آيا خداى متعال با تشكيل اين نظام اسلامى بر دهن آنها نزد؟ از ابتداى تشكيل جمهورى اسلامى، دائم تبليغات ميكنند و ميگويند «مرتجع، متحجّر، عقب افتاده، واپسگر!» اين دولت هم روزبه روز قوى تر و ريشه دارتر ميشود و در دنيا حسن نام خودش را منتشر ميكند. اينها آيات الهى است. معناى اين حرفها اين است كه اگر براى خدا حركت كرديم، پيروز خواهيم شد. اينها مصداق همين آيات كريمه ى قرآن است:

فَلاٰ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى اَلسَّلْمِ وَ أَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ(1)؛ وَ لاٰ تَهِنُوا وَ لاٰ تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ(2). قضيّه اين است. بايد به مردم فلسطين تفهيم كرد كه ميشود همين عدّه ى بى ساز و برگ كه امروز در فلسطين، مظلوم و محروم على امرهم هستند، حكومت فلسطين را بگيرند و بيگانه هاى از اروپا و امريكا و استراليا و اطراف دنيا جمع شده آنجا را بيرون كنند.(3)

1373/7/13

نياز پيروزى حتمى مردم فلسطين به همّت ملّتهاى مسلمان

حقايق عالَم با بازيهاى سياسى و پيشامدهاى فصلى و موسمى، تغييرپذير نيست. فلسطين متعلّق به فلسطينيان است. حكومت

**********

(1) . سوره ى محمّد، آيه ى 35. ترجمه: «پس هرگز سُست نشويد و (دشمنان را) به صلح (ذلّت بار) دعوت نكنيد؛ در حالى كه شما برتريد.»

(2) . سوره ى آل عمران، آيه ى 139. ترجمه: «و سُست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد.»

(3) . در ديدار اعضاى جنبش حماس فلسطين.

ص: 275

صهيونيستى، يك دولت غاصب و دروغين است. اسرائيل هيچ شهروند حقيقى جز مردم بومى فلسطين ندارد. آنهايى كه از اطراف دنيا جمع شده اند تا خانه ى فلسطينيان را تصاحب كنند، به همّت ملّتهاى مسلمان، روزى مجبور خواهند شد كه اين خانه را به صاحبانش مسترد كنند. آن روز ممكن است زود يا دير باشد؛ امّا حتمى و آمدنى و تخلّف ناپذير است.(1)

1375/7/18

مگر ممكن است كه يك واحد جغرافيايى را با آن پيشينه ى تاريخى، از صحنه ى روزگار برانداخت؟ مگر ميشود فلسطين را كه زادگاه بسيارى از تمدّنهاى ديرين تاريخى است و جايى است كه پيامبران بزرگ الهى در آنجا، پرچم توحيد را بلند كردند و نداى عدل و داد دادند، از صفحه ى نقشه ى عالم پاك كرد و به جاى آن، يك كشور دروغىِ جعلى به نام اسرائيل قرار داد؟ با گذشت ده سال و بيست سال و چهل سال و پنجاه سال كه نميشود حقايق تاريخى را به فراموشى سپرد. اشتباه كردند، خيال كردند ميتوانند. خوى متجاوز، اجازه نميدهد كه چنين حركت سازشكارانه يى به وجود آيد. ديديد كه خودِ متجاوزان موجب شدند مجدداً اين جنجال به وجود آيد. مردم فلسطين را زير فشار سخت ترى قرار دادند. بديهى است كه مردم فرياد ميكشند، قيام ميكنند و نسلها بيدار ميشوند.

پيروزى حتمى ملّت بيدار فلسطين در آينده ى نزديك

من به طور روشن مى بينم كه در آينده ى نزديك، على رغم ميل امريكا و صهيونيستها و سازشكارانِ برخى از كشورهايى كه در منطقه هستند، كشور و پرچم فلسطين، در همان جاى حقيقى خودش، يك روز همه ى دنيا را به خود متوجّه خواهد كرد. شرط اين آينده ى مهمّ تاريخى، همين است كه مردم خودِ فلسطين، بيدار باشند؛ به خاطر زندگى ذليلانه، از مبارزه دست نكشند و به خاطر چهار صباح در زيرِ تيغِ خونينِ دشمن با ذلّت زندگى كردن، از بيان حقيقت خوددارى نكنند. اين شرط هم بحمداللَّه حاصل شده است.

**********

(1) . در مراسم فارغ التحصيلى دانشجويان دانشگاه افسرى و اعطاى سردوشى به دانشجويان جديد.

ص: 276

آن نسلى كه فلسطين را تحويل دشمن داد، منقرض شد و گذشت. آن نسلى هم كه با سازشكارى خواست، بلكه بتواند بخور و نميرى براى خود درست كند، رو به انقراض است. نسلى كه امروز بر سرِ كار مى آيد، نسلى است كه با شعار اسلامى، با هدف اسلامى، با تكيه به اسلام و به بركت آشنايى با قرآن، در صدد اين است كه كارى كند كه از يك ملّت مسلمان، انتظار ميرود. اين، نشانه هاى آن كار بزرگى است كه انجام ميدهند.(1)

1377/2/12

سقوط قريب الوقوع اسرائيل

بالاخره وجدانهاى مردم مسلمان در دنياى اسلام و بخصوص دنياى عرب، بيدار خواهد شد. امروز دولت صهيونيستى با تضادهاى فراوانى مواجه است و در درون خودش دچار مشكلات زيادى است. قطعاً اگر حمايت امريكا از اين وليده ى استعمار برداشته شود، سقوط خواهد كرد و ما دور نميدانيم كه اين حمايت، بالاخره روزى در زير فشارهاى فراوان جهانى برداشته شود.

امكان تشكيل دولت فلسطينى فراگير

البتّه بعضى پديده ها هست كه به نظر انسان خيلى دور مى آيد. امروز شايد كسى به آسانى باور نكند كه ممكن است در سرزمين فلسطين، روزى دولت صهيونيستى نباشد و دولت فلسطينى برقرار شود؛ لكن ما ديديم آرمانهايى كه به همين اندازه مستبعد بود، تحقّق پيدا كرد. يكى از آنها، وجود ما در ايران - وجود اين حكومت اسلامى در اين مملكت و در اين نقطه - است؛ با وجود آن اهتمامى كه امريكا به رژيم پهلوى داشت. ما سالها در اين راه مبارزه كرديم و بنده بارها به زندان افتادم؛ امّا هميشه هم اميدوار بوديم. در عين حال، چنانچه آن روز به ما گفته ميشد كه اين حكومت، در آينده ى نزديك، با اين خصوصيّات تحقّق پيدا خواهد كرد، به طور قاطع و جازم ميگفتيم «نميشود». اين قدر بعيد بود! امّا همين امر بعيد، تحقّق پيدا كرد. إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرٰاهُ قَرِيباً .(2)

**********

(1) . در ديدار اقشار مختلف مردم از سراسر كشور.

(2) . سوره ى معارج، آيات 6-7. ترجمه: «زيرا آنها آن روز را دور مى بينند و ما آن را نزديك مى بينيم.»

ص: 277

حكومت فلسطينى، ان شاءالله امرى است ممكن و واقع. تا وقتى اين روحيّه هست، اين اميد، قطعى است. بايد اين را دنبال كرد.(1)

1377/2/24

سوره ى جمعه همين مطالبى است كه گفتم و اشاره يى است به عبرت تاريخى بنى اسرائيل. حالا در اينجا من از عبرت تاريخى زمان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) - صدر اسلام - براى شما ميگويم و خداى متعال به مردم صدر اسلام، از عبرت تاريخ بنى اسرائيل ميگويد. يعنى آنها هم روزى برايشان كتابى و پيامبرى آمد و قرآن خودشان - يعنى تورات - و كتاب آسمانى را به آنها دادند، امّا آنها آن را حمل نكردند؛ جسمش را گرفتند، ولى روحش را نگرفتند!

آيات بعدى - مَثَلُ اَلَّذِينَ حُمِّلُوا اَلتَّوْرٰاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهٰا(2) - همان عبرت تاريخى است؛ داستان كسانى كه تورات را به آنها داديم، امّا آنها در ادامه ى زندگى، آن را با خودشان نبردند - اگرچه ظاهر تورات بود، ولى باطنش نبود - مَثَل و داستان آنها كَمَثَلِ اَلْحِمٰارِ يَحْمِلُ أَسْفٰاراً ،(3) داستان آن درازگوشى است كه كتابهايى بر او بار كرده اند! كتاب بر پشتش هست، امّا از مضمون كتاب، هيچ بهره نميبرد!

نابودى حتمى حكومت يهود و صهيونيسم در فلسطين اشغالى

آن عبرت سخت بنى اسرائيل است كه به ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ اَلذِّلَّةُ وَ اَلْمَسْكَنَةُ -(4) منتهى شد. دچار ذلّت و مسكنت و آوارگى و دربه درى شدند، كه امروز هم بعد از گذشت قرنها، يك حكومت نيمه كاره ى نيم بندى برايشان وجود پيدا كرده و اين همه هم در راهش جنايت كردند، اين همه هم خون ريختند - يهوديهاى صهيونيسم - همان هم حكومتى است كه متزلزل است و كسانى كه با آنها مخالف اند، اطرافش را مثل حلقه ى انگشترى محاصره كرده اند! و من امروز به شما عرض ميكنم كه بالاخره هم حكومت يهود و حكومت صهيونيسم در فلسطين اشغالى، حتماً از بين خواهد رفت.

**********

(1) . در ديدار شيخ احمد ياسين، رهبر حماس.

(2) . سوره ى جمعه، آيه ى 5.

(3) . همان.

(4) . سوره ى بقره، آيه ى 61، ترجمه: «و (مُهر) ذلّت و نياز، بر پيشانى آنها زده شد.»

ص: 278

قرآن اين را به رخ مسلمانان ميكشد كه مبادا شما چنين وضعيّتى داشته باشيد!(1)

1377/4/21

فناى دولت غاصب صهيونيستى با بيدارى مردم فلسطين

امروز ملّت فلسطين از تمام طول اين پنجاه سال بيدارتر است. اگر مردم فلسطين نصف بيدارى امروز را در سالهاى چهل وپنج و چهل وشش و چهل وهفت و چهل وهشت - سالهاى آن فاجعه ى كبرى - ميداشتند، اين اتّفاق نمى افتاد. امروز مردم فلسطين بيدارند و بيدارتر هم ميشوند و مبارزه ميكنند. صهيونيسم در مقابل موج نسلهاى رو به ازدياد فلسطينى طاقت نخواهد آورد. صهيونيسم و دولت غاصب و مجعول صهيونيستى در فلسطين، محكوم به فناست. مردم فلسطين بايد از خداى متعال كمك بگيرند، كمك بخواهند و به خدا اتّكال كنند. جوانان فلسطينى، جوانان لبنانى، همه ى جوانان دنياى اسلام و همه ى روشنفكران، اين راه را دنبال كنند. ان شاءاللَّه خداى متعال تفضّل خواهد كرد و بركات الهى شامل حال خواهد شد.(2)

1378/7/18

من اين را كه به شما عرض ميكنم، يك امر غيبى نيست، به نظر من يك امر منطقى است؛ يعنى بروبرگرد ندارد. شما هيچ جاى ديگرِ دنيا هم چنين چيزى را پيدا نميكنيد كه ملّتى در داخل سرزمين خودش مهجور شده باشد و قضيّه، تمام شده باشد؛ چنين چيزى نيست. شورويها سالهاى متمادى بر چند كشور ليتوانى و لتونى و استونى و... مسلّط شدند و قضيّه تمام شد؛ ولى آخرش ديديد كه نشد. به مجرّدى كه آن فشار، يك خرده كم شد، ملّتها بلند شدند. چنين چيزى در دنيا اتّفاق نمى افتد؛ اين امكان ندارد كه يك ملّت را در سرزمين خودش غريب و مهجور كنند. بله؛ موقّتا ممكن است. موقّتا دولتى مى آيد، بر

**********

(1) . در دانشگاه امام حسين (صلى الله عليه وآله وسلم).

(2) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام جعفر صادق (عليه السلام).

ص: 279

پايان قطعى تسلّط صهيونيستها بر فلسطين

جايى مسلّط ميشود و بعد از مدّتى قضيّه تمام ميشود. قضيّه ى فلسطين هم همين طور است؛ موقّت است. چهل سال و پنجاه سال در عمر تاريخ، چيز زيادى نيست؛ چيز كمى است. حالا چون صبر ما كم و عجله ى ما زياد است و چون عمرهايمان بيشتر از اينها نميشود، خيال ميكنيم كه اين همه ى دنياست؛ نه، شما بدانيد كه اين تسلّط صهيونيسم بر فلسطين، قطعاً روزى تمام خواهد شد. من در اين شك ندارم؛ بنابراين، مبارزه تمام نميشود.(1)

1378/7/25

حرف ملّتها پيش خواهد رفت؛ به يك شرط: مبارزه كنند، و ملّت فلسطين قطعاً مبارزه خواهد كرد. من امروز به شما ميگويم: ممكن است من و شما آن روز زنده نباشيم؛ امّا اينها پيروز خواهند شد و نه فقط ساحل غربى، بلكه فلسطين را برخواهند گرداند. فلسطين متعلّق به فلسطينيهاست. فلسطينيها چه مسلمان باشند، چه يهودى و چه مسيحى، با هم زندگى خواهند كرد. من اين را به شما بگويم: درخواستى كه شما بنا داريد برويد از دولت غاصب اسرائيل بكنيد و بگوييد ساحل غربى را به اينها بدهد، از شما هم قبول نخواهد كرد. اگر اسرائيل ميخواست به حرف افرادى كه از او توقّعى ميكنند، گوش دهد كه اسرائيل نبود! آنها همين دو، سه درصدى را هم كه از كلّ سرزمين فلسطين در اختيار فلسطينيان است، از اينها خواهند گرفت! برنامه ى اصلى، تبعيد اينها به منطقه ى غزّه است.

فلسطين؛ متعلّق به فلسطينيها

ممكن است من و شما زنده باشيم و ببينيم كه انواع وسايل را فراهم خواهند كرد، تا اين مجموعه ى كمى را كه اين طرف هستند، به طرف غزّه بفرستند. اسرائيل از اوّل با يك منطق پيروز شده است: زورگويى و بى اعتنايى به هر اصلى و باز هم همين را دنبال خواهد كرد.

اينكه گفتيد اميد دارم شما قبول كنيد؛ نخير، من اصلاً اين كار شما را قبول ندارم. البتّه شما اختيار كار خودتان را داريد؛ ولى من اين كار را شكست خورده، ناموفّق و خلاف اصول ميدانم. در عين حال باز هم آقاى نلسون ماندلا را دوست دارم. اميدواريم هرجا هستيد، خداى

**********

(1) . در ديدار آقاى سيد حسن نصرالله به اتّفاق جمعى از برادران حزب الله لبنان.

ص: 280

متعال به شما كمك كند و همه ى ملّتهاى مظلوم را كمك و آنها را بيدار كند، تا به اين فكر بيفتند كه از نيرويى كه در اختيار دارند، استفاده كنند. من به آينده بسيار خوشبينم.(1)

1378/10/10

لزومِ بازگشت مالكيّت سرزمينهاى اشغالى به مردم فلسطين

فلسطين به هيچ وجه خاتمه يافته نيست. اين طور نيست كه شما خيال كنيد تا ابد بايد فلسطينيها - صاحبان سرزمين - خود و اولادشان بيرون از سرزمين خودشان باشند؛ يا اگر در آن داخل اند، به صورت يك اقلّيّتِ مقهور زندگى كنند و آن بيگانه هاى غاصب در اينجا بمانند؛ نه، چنين چيزى نيست. كشورهايى كه صدسال در تصرّف قدرتى بودند - همين قزّاقستانى كه الان شما ملاحظه ميكنيد؛ همين گرجستانى كه الان شما ملاحظه ميكنيد؛ اين كشورهاى تازه استقلال يافته ى آسياى ميانه - بعضى در اختيار شوروى، بعضى قبل از شوروى در اختيار روسيه - آن وقتى كه هنوز شوروى به وجود نيامده بود - اينها دوباره مستقل شدند و برگشتند و متعلّق به مردم خودشان شدند؛ بنابراين، هيچ بُعدى ندارد و حتماً بايد اين كار اتّفاق بيفتد و ان شاءاللَّه اتّفاق خواهد افتاد و فلسطين به مردم فلسطين برميگردد. لذا مسئله خاتمه يافته نيست؛ اين خطاست.

انحلال و زوال دولت صهيونيستى؛ تنها راه حلّ مسئله ى خاورميانه

براى مسئله ى خاورميانه هم يك راه بيشتر وجود ندارد و آن انحلال و زوال دولت صهيونيستى است. بايد آواره هاى فلسطينى به كشورشان برگردند. اين هشت ميليون نفر، صاحبان اصلى فلسطين اند. البتّه اكثريّت قاطع مردم فلسطين، مسلمانند و در ميانشان تعداد كمى هم از فلسطينيهاى يهودى و مسيحى هستند. صاحبان فلسطين و ملّت فلسطين، دولت تشكيل دهند؛ آن دولت تصميم بگيرد كه آيا مهاجرانى را كه از ساير كشورها به داخل فلسطين آمده اند و در حال حاضر در آنجا هستند، نگه دارد - با چه شرايطى نگه دارد - يا برگرداند. عكس قضيّه اين است كه بايد يك دولت فلسطينى در همه ى سرزمين فلسطين تشكيل شود. بازيهايى از قبيل دولت خودمختار و از اين حرفها هم

**********

(1) . در ديدار نلسون ماندلا.

ص: 281

امروز نميتواند هيچ كس را فريب دهد؛ مگر آدمهاى خيلى ساده لوح را! اينها كار نيست؛ كار اصلى و واقعى كه بايد انجام گيرد، اين است.

امروز نسلهاى جوان فلسطينى بيدار شده اند و مى فهمند كه مبارزاتشان اثر دارد؛ در داخل فلسطين، در بيرون فلسطين، در لبنان، در اردن، در سوريه و در مناطق ديگر مشغول مبارزه اند و ميدانند كه مبارزاتشان داراى اثر است و ملّتها دلشان با آنهاست؛ بخصوص موضع شرافتمندانه و پُرشكوه ملّت و دولت ايران و نظام جمهورى اسلامى، اينها را دلگرم ميكند. اينها مبارزه را ادامه خواهند داد و به فضل پروردگار به نتايج اصلى و مطلوب خودشان هم خواهند رسيد.(1)

1379/3/14

بازگشت سرزمين فلسطين به صاحبان اصلى آن

اما اگر همچنان كه امروز در صحنه ى فلسطين مشاهده ميكنيم، انسانهاى مؤمن، جوانان مؤمن، رهبران مؤمن، آدمهاى خسته نشو، كسانى كه دلهايشان به نور ايمان - ايمان به قرآن و ايمان به اسلام - روشن و منوّر است، وسط صحنه باشند و جوانان دور اينها جمع شوند و ايمانشان را از ايمان آنها تغذيه كنند - كمااينكه امروز چنين ميكنند - اين حركت پيش خواهد رفت و بدانيد كه يك روز مردم دنيا شاهد آن خواهند بود كه فلسطين به صاحبان اصلى آن - از مسلمان و مسيحى و يهودى - برخواهد گشت.(2)

1379/5/1

محو قطعى اسرائيل؛ نتيجه ى مبارزه ى ملّت مظلوم فلسطين

الان ما مى بينيم كه در امريكا روى اين مسئله كار ميكنند. پس، پيداست كه اين واقعيّتِ مجعول، امروز بيش از هميشه در خطر است. حقيقت اين است: خطرى كه امروز وجود اسرائيل را تهديد ميكند، شديدتر از خطرى است كه ملّت فلسطين را تهديد ميكند. در نهايت هم نخواهند توانست اسرائيل را حفظ كنند. من اميدوارم ان شاءالله شما روزى را ببينيد كه چيزى به نام «اسرائيل» در دنيا وجود نداشته باشد. ممكن است در كشور فلسطينِ آينده، چند ميليون يهودى هم

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

(2) . در اجتماع بزرگ عزاداران در صحن مطهّر امام خمينى (رحمه الله).

ص: 282

وجود داشته باشند، امّا فلسطين باقى خواهد ماند؛ چون فلسطين در تاريخ و ملّت فلسطين وجود دارد. به نظر من، اين حرف جزو آن حقايقى است كه هيچ چيز نميتواند بر آن خدشه وارد كند. بنابراين، مبارزه ى شما يك مبارزه ى عاقبت دار است: «و العاقبة للمؤمنين»، «وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلتَّقْوىٰ» .(1) ان شاءالله، اين عاقبت شما باشد. البته، شما امروز مظلوميد؛ امّا چه بسيار مظلومينى كه توانسته اند به نتايج مورد نظر خودشان دست پيدا كنند.(2)

1379/5/5

متلاشى شدن قطعى دولت صهيونيستى

دشمن، فقط امريكا نيست؛ اسرائيل هم دشمن اصلى است؛ آن هم دلايل خاصّ خودش را دارد. اسرائيل - همان طور كه من بارها گفته ام - يعنى يك وجود جعلى، يك ملّت جعلى و يك ملّت دروغين. از روسيه، از اروپاى شرقى، از امريكا، از كشورهاى اسلامى و از ايران خود ما چند ميليون يهودى را برده اند يك جا اسكان داده اند و اسم آنها را گذاشته اند يك ملّت! آنها يك ملّت نيستند؛ هر كدام مال يك ملّتند. اگر به توفيق خدا دولت صهيونيستى متلاشى شود - كه اين روز يقيناً در پيش است؛ حالا كى، نميتوانم بگويم؛ امّا يقين دارم كه چنين روزى پيش خواهد آمد - آن وقت را شما جوانها ان شاءاللَّه حتماً خواهيد ديد - ما ممكن است ببينيم، ممكن است نبينيم - اكثريّت اين جمعيّتى كه امروز در اسرائيل هستند، از آنجا به مناطق خودشان خواهند رفت.(3)

1379/8/4

بيدارى فلسطين در مورد امكان شكست اسرائيل

آنها اشتباه كردند كه خيال كردند ملّت فلسطين و كشور فلسطين تمام شد. فلسطين باقى مانده است؛ ملّت فلسطين باقى مانده است. در كنار وجود ملّت فلسطين، يك غصب بزرگ هم وجود دارد. عدّه يى را از اطراف دنيا جمع كردند، يك ملّت جعلى و دروغين تشكيل دادند،

**********

(1) . سوره ى طه، آيه ى 132.

(2) . در ديدار دكتر رمضان عبدالله، دبيركلّ جنبش جهاد اسلامى فلسطين.

(3) . در ديدار گروه زيادى از جوانان استان اردبيل.

ص: 283

بازگشت حتمى سرزمين فلسطين به فلسطينيها

اسمى هم روى آن گذاشته اند؛ با ابزارهاى قدرت هم آن را مجهّز كرده اند. اين در كنار واقعيّت ملّت فلسطين، امروز خودنمايى ميكند؛ اين حقيقت را نسل فلسطينى، امروز با همه ى وجودشان درك كرده اند. اوّلين قدم معرفت است؛ اين معرفت را پيدا كرده اند و فهميده اند كه آن موجود جعلى، با همه ى پشتيبانيهاى جهانى، غيرقابل شكست نيست؛ درست هم فهميده اند؛ لذا وارد ميدان شده اند. امروز وظيفه ى همه ى دولتهاى اسلامى و همه ى ملّتهاى اسلامى اين است كه هر چه ميتوانند، به اينها كمك كنند. من ادّعا نميكنم كه قضيّه ى فلسطين در كوتاه مدّت تمام خواهد شد؛ امّا ادّعا ميكنم بدون شك فلسطين به فلسطينيها برخواهد گشت. زمان، ممكن است كوتاه يا بلند شود؛ بهايى كه پرداخته ميشود، ممكن است سنگين يا سنگين تر باشد؛ امّا اين واقعه اتّفاق خواهد افتاد.

آنچه كه تأثير ميگذارد، رفتار ما مسئولان كشورهاى اسلامى و ما ملّتهاى مسلمان است. اگر ما خوب رفتار كنيم، اين زمان كوتاه تر و اين هزينه كمتر خواهد شد.(1)

1379/9/3

كيان اسرائيلى؛ كيان زائد و مزاحم در منطقه

ما بايد باور كنيم كه كيان اسرائيلى، كيان زائد و مزاحمى در اين منطقه است و با گذشت پنجاه سال، اين جسمِ زائد، جزو طبيعت منطقه نشده است و نخواهد شد. پس، بايد از اين منطقه جدا شود و همچنان كه همه ى اعضاى زائد جدا ميگردند و دور انداخته ميشوند، اين هم دور انداخته شود؛ و اين، خواهد شد.

البتّه، به نظر بعيد مى آيد، امّا خيلى چيزها به نظر بعيد مى آمد و شد؛ اين هم تحقّق پيدا خواهد كرد. اين منطقه، روزى را خواهد ديد كه در آن، فلسطين هست و كيان صهيونيستى نيست. نميدانم آيا ما آن روز را خواهيم ديد يا نه؟ امّا شك ندارم كه اين منطقه، آن را خواهد ديد. وظيفه ى ما فعلاً اين است كه به اين مظلومِ ذى حق كمك كنيم.(2)

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى و سفراى كشورهاى اسلامى در سالروز مبعث پيامبر گرامى اسلام (رحمه الله).

(2) . در ديدار نخست وزير سوريه.

ص: 284

1380/2/4

نابودى رژيم صهيونيستى؛ در گرو به كارگيرى امكانات جهان اسلام

اسرائيل كه روزى در اين منطقه عربده ميكشيد و همه ى خواسته هاى خود را بر ملّتهاى عربى ديكته ميكرد، اينك ناتوان و افسرده در برابر عظمت مقاومت اسلامى، بر زمين زانو زده است؛ اين بخشِ كوچكى از تواناييهاى ملّتهاى مسلمان و عرب است. يقين بدانيد كه اگر همه ى امكانات جهان اسلام و حتّى بخشى از آن در اين مسير به كار گرفته شود، ما شاهد زوال و نابودى رژيم صهيونيستى خواهيم بود. اسرائيل در جنوب لبنان از يك مقاومت چند هزار نفره شكست خورد. درست است كه حزب اللَّه، امتداد مردمىِ عميقى داشته و به هنگام ضرورت توانسته است هزاران، بلكه ده ها هزار نيرو را بسيج كند؛ ولى به طور مستمر فقط از چند هزار، بلكه گاه از چند صد نيرو در محورهاى رويارويى با اشغالگران صهيونيست بهره برده است. يعنى اسرائيل و همه ى امكانات نظامى آن و فناورى تسليحاتى و پيشرفته اش - كه به زرّادخانه ى امريكا متّصل است - از چند صد جوانِ باايمان و پُرشور كه از سلاحهاى بسيار ابتدايى در جنگ بهره ميبرند، شكست خورد. البتّه سلاح قوى و شكست ناپذير آنها، سلاح ايمان بود.(1)

1384/8/8

اينكه مى بينيد جنجال عليه جمهورى اسلامى زياد است، دليل اقتدار ماست. امام «رضوان اللَّه عليه» يك وقت فرموده بودند اگر جمهورى اسلامى چيزى نيست، چرا اين قدر عليه آن صف آرايى ميكنند؟ اگر اهمّيّتى ندارد، چرا براى مقابله ى با آن، اين قدر خودكشان ميكنند؟ اين، دليل اقتدار جمهورى اسلامى است. اين چند روزه سر قضيّه ى موضع گيرى رئيس جمهور، جنجالى به وجود آوردند.(2) البتّه اين بار اوّل هم نبود؛ بار چندم بود. يك بار ديگر هم ده، يازده سال قبل به مناسبت قتل

**********

(1) . در مراسم گشايش كنفرانس بين المللى حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

(2) . اشاره ى رهبرى به موضع گيرى رئيس جمهور دكتر احمدى نژاد در همايش «جهان بدون صهيونيسم» است، كه وى در آن جلسه بر ضرورت تشكيل حكومت منتخب مردم فلسطين در سرزمينهاى اشغالى و نابودى اسرائيل تأكيد كرد.

ص: 285

اسحاق رابين، رئيس جمهور وقتِ ما آن روز اظهار نظرى كرد؛ جنجالى درست كردند كه چرا رئيس جمهور ايران از قتل نخست وزير اسرائيل اظهار خوشحالى كرده! اوّلين احساسى كه به انسان دست ميدهد، شرمندگى از بشريّت است، به عوض سران اروپا و غرب؛ اينها بايد از بشريّت شرمنده باشند كه اين قدر تحت نفوذ صهيونيستها هستند؛ از ملّتهاى خودشان هم بايد شرمنده باشند. مگر در دنيا دولتهايى كه دولتهاى ديگر را قبول نداشته باشند و هويّت سياسى آنها را انكار كنند، وجود ندارند؟ مگر رؤساى كشورهايى كه در دل آرزوى نابودى رئيس يك كشور ديگر را داشته باشند، در دنيا كم اند؟ به زبان هم مى آورند، مرتّب هم هست. كجا چنين حسّاسيّتى به وجود مى آيد؟ نفوذ صهيونيستها روى دولتهاى غربى و اروپايى، متأسّفانه چنين جنجالهايى را به وجود مى آورد. بعد هم از فرصت استفاده كردند، اين را وصل كردند به قضيّه ى انرژى اتمى!

سرنگونى رژيم صهيونيستى؛ پيامد عزم و مبارزه ى ملّت فلسطين

آن نادانى كه اوّلين بار اين حرف را زد و اين را به ماجراى انرژى اتمى وصل كرد، نفهميد كه سلاح اتمى براى از بين بردن حكومتها و سيستمها و رژيمها نيست؛ سيستمها و رژيمها با سلاح اتمى از بين نميروند؛ سلاح اتمى فقط ميتواند انسانها و سرزمينها را نابود كند. آنچه رژيمها را نابود ميكند، قدرت مقاومت و عزم و مبارزه ى ملّتهاست؛ كه اين عزم و مبارزه در فلسطين وجود دارد و به فضل الهى حتماً به سرنگونى رژيم صهيونيستى منتهى خواهد شد.(1)

1389/3/14

قطع غدّه ى سرطانى؛ تنها علاج غدّه ى سرطانى اسرائيل

يك نقطه ى ديگر از نقاط روشن خطّ امام، جهانى بودن نهضت است. امام، نهضت را جهانى ميدانست و اين انقلاب را متعلّق به همه ى ملّتهاى مسلمان، بلكه غير مسلمان معرّفى ميكرد. امام از اين ابايى نداشت. اين غير از دخالت در امور كشورهاست، كه ما نميكنيم؛ اين غير از صادر كردن انقلاب به سبك استعمارگران ديروز است، كه ما اين كار را نميكنيم، اهلش نيستيم؛ اين معنايش اين است كه بوى خوش اين

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى.

ص: 286

پديده ى رحمانى بايد در دنيا پراكنده شود، ملّتها بفهمند كه وظيفه شان چيست، ملّتهاى مسلمان بدانند كه هويّتشان چگونه است و كجاست.

يك نمونه ى اين نگاه جهانى، موضع گيرى امام در باب فلسطين است. امام صريحاً فرمود: اسرائيل يك غدّه ى سرطانى است. خب، غدّه ى سرطانى را چه كار ميكنند؟ غير از قطع غدّه، چه علاجى ميتوان براى آن كرد؟ امام ملاحظه ى كسى را نكرد. منطق امام اين بود. اين حرف شعارى نيست؛ اين منطقى است. فلسطين يك كشور تاريخى است. در طول تاريخ، كشورى وجود داشته است به نام فلسطين. يك عدّه با پشتيبانى قدرتهاى ستمگر عالم آمده اند با عنيف ترين و شديدترين وجهى اين ملّت را از اين كشور بيرون كرده اند؛ كشتند، تبعيد كردند، شكنجه كردند، اهانت كردند، اين ملّت را بيرون كردند - كه امروز چند ميليون آواره ى فلسطينى در كشورهاى هم جوار فلسطين اشغالى و در كشورهاى ديگر زندگى ميكنند؛ اغلب هم توى اردوگاه ها - در واقع آمدند كشور را از صحنه ى جغرافيا حذف كردند، ملّت را بكلّى از هستى ساقط كردند، يك واحد جغرافيايى جعلى و جديدى به جاى آن تحميل كردند و اسمش را گذاشتند اسرائيل. ببينيد منطق چه اقتضا ميكند؟ حرفى كه ما در مورد مسئله ى فلسطين داريم، يك حرف شعارى نيست؛ يك حرف صددرصد منطقى است.

حذف واحد جعلى و تحميلى رژيم صهيونيستى؛ منطقى ترين حرف در اين باب

يك عدّه قدرتمند كه در رأس آنها اوّل انگليس بود، بعد هم امريكا ملحق شد، دنباله روِ آنها هم كشورهاى غربى، آمده اند ميگويند كشور فلسطين و ملّت فلسطين بايد حذف بشوند تا به جاى آن، كشورى به نام اسرائيل و ملّت جعلى يى به نام ملّت اسرائيل به وجود بيايد. اين يك حرف؛ يك حرف ديگر هم در مقابلش هست كه حرف امام است؛ ميگويد: نه، اين واحد جعلى و تحميلى بايد حذف شود؛ به جاى آن، ملّت اصلى و كشور اصلى و واحد جغرافيايى اصلى سر كار بيايد. از اين دو حرف، كدام منطقى است؟ آن حرفى كه متّكى به سرنيزه و سركوب است و ميخواهد يك نظام سياسى را، يك واحد جغرافيايىِ تاريخى را با چند هزار سال سابقه، بكلّى از صحنه ى جغرافيا حذف كند، اين منطقى است، يا آن حرفى كه ميگويد نه، اين واحد اصلى جغرافيايى بايد بماند، آن واحد جعلى و تحميلى بايد از بين برود؟

ص: 287

امام اين را ميگفت. اين منطقى ترين حرفى است كه در باب اسرائيل غاصب و در باب مسئله ى فلسطين ميشود گفت. امام اين را گفت؛ صريح هم اين را بيان كرد. حالا اگر كسى اين حرف را به اشاره هم بيان كند، يك عدّه كه مدّعى خطّ امامند، ميگويند آقا! چرا اين حرف گفته شد؟! خوب، اين حرف امام است؛ اين منطق امام است؛ اين منطق صحيح است؛ همه ى مسلمانان عالم، همه ى آزادگان عالم، ملّتهاى بى طرف بايد اين حرف را قبول كنند و بپذيرند. اين، درست است. اين، موضع امام است.(1)

1390/7/9

آزادى كلّ فلسطين؛ مدّعاى ما

مدّعاى ما آزادى فلسطين است، نه آزادىِ بخشى از فلسطين. هر طرحى كه بخواهد فلسطين را تقسيم كند، يكسره مردود است. طرح دو دولت كه لباس حق به جانبِ «پذيرش دولت فلسطين به عضويّت سازمان ملل» را بر آن پوشانده اند، چيزى جز تن دادن به خواسته ى صهيونيستها، يعنى «پذيرش دولت صهيونيستى در سرزمين فلسطين» نيست. اين به معناى پايمال كردن حقّ ملّت فلسطين، ناديده گرفتن حقّ تاريخى آوارگان فلسطينى، و حتّى تهديد حقّ فلسطينيانِ ساكن سرزمينهاى 1948 است؛ به معناى باقى ماندن غدّه ى سرطانى و تهديد دائمى پيكره ى امّت اسلامى، مخصوصاً ملّتهاى منطقه است؛ به معناى تكرار رنجهاى ده ها ساله و پايمال كردن خون شهداست.

فلسطين، فلسطينِ از نهر تا بحر

هر طرح عمليّاتى بايد بر مبناى اصلِ «همه ى فلسطين براى همه ى مردم فلسطين» باشد. فلسطين، فلسطينِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّى يك وجب كمتر. البتّه اين نكته نبايد ناديده بماند كه ملّت فلسطين، همان طور كه در غزّه عمل كردند، هر بخش از خاك فلسطين را كه بتوانند آزاد كنند، به وسيله ى دولت برگزيده ى خود، اداره ى امور آن را بر عهده خواهند گرفت، ولى هرگز هدف نهايى را از ياد نخواهند برد.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در حرم امام خمينى (رحمه الله) در بيست و يكمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 288

1390/11/14

حتميّت قطع غدّه ى سرطانى

يكى از آثار اين حركتها، ضعف و انزواى رژيم صهيونيستى است؛ كه اين هم خيلى مهم است. چون رژيم صهيونيستى در اين منطقه حقيقتاً غدّه ى سرطانى است و بايد قطع بشود و قطع خواهد شد؛ بنابراين بر اثر اين حركتها دچار ضعف و انزواى بيشتر از هميشه شد. جوانان فلسطينى نشاط پيدا كردند، اميد پيدا كردند، به مبارزات خودشان و آينده ى خودشان اميدوار شدند؛ ملّتها اميدوار شدند.(1)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 289

فصل سوم: ايستادگى و مبارزه

اشاره

1361/3/22

حلّ مسئله ى فلسطين در ميدانهاى جنگ، نه در محافل سياسى

اينكه ما در مورد مسئله ى فلسطين چه تدبيرى مى انديشيم، ما معتقديم كه در نهايت، مسئله ى فلسطين در محافل سياسى حل نخواهد شد؛ مسئله ى فلسطين در ميدانهاى جنگ حل خواهد شد. دليل هم يك چيز بيش نيست و آن اين است كه غاصبان فلسطين جز جنگ، جز زور، جز گردن كلفتى و قدرتمدارى، هيچ منطق ديگرى ندارند. در مقابل اينها بايستى رقبايشان و كشورهاى اسلامى و عمدتاً كشورهاى عربى بتوانند متّحد شوند و خودشان را از لحاظ نظامى قوى كنند، تا پاسخ اسرائيل را بدهند و مسئله ى فلسطين به اين صورت حل بشود.(1)

1362/4/10

روشهاى صلح آميز براى آزادى فلسطين؛ القاى خود صهيونيستها

كسانى كه ميگويند مسئله ى فلسطين فراموش نشده، امّا ما ميخواهيم براى آزادى فلسطين روشهاى صلح آميز را در پيش بگيريم، چون روشهاى تند و قدرتمندانه را آزمايش كرديم، آنها هم حرفى را ميزنند كه يقيناً القاى خود صهيونيستهاست. روشهاى صلح آميز، روشهاى مسالمت آميز، قبل از روشهايى كه بعداً كشورهاى عربى در پيش گرفتند، آزموده شد؛ شكست خورد.

صهيونيستها هر زمانى كه مقتضى باشد، يك قدم جلو مى آيند. سياست آنها، سياست تدريج است. امروز يك قدم جلو مى آيند، در

**********

(1) . در مصاحبه با تلويزيون هند.

ص: 290

دنياى اسلام هاى وهوى ميشود؛ كسانى بدگويى ميكنند، كسانى شعار ميدهند، بعد كسانى وسط مى آيند، مصالحه برقرار ميشود؛ آبها از آسياب كه افتاد، يك زمانى گذشت، يك قدم جديد برميدارند؛ اين روشى بوده است كه تا امروز صهيونيستها در فلسطين و اطراف فلسطين در پيش گرفته اند.(1)

1365/6/14

آقاى رئيس! شايد كمتر رژيمى را بتوان يافت كه به اندازه ى رژيم نژادپرست آفريقاى جنوبى و رژيم صهيونيستى، در نظر و عمل، شبيه يكديگر باشند. هر دو داراى سياستهاى تبعيض آميز نسبت به ساكنين اصلى هستند؛ هر دو دائماً كشورهاى مجاور را مورد تجاوز سيستماتيك قرار ميدهند؛ هر دو ركورددار نقض قوانين و مقرّرات بين المللى هستند؛ عليه هر دو، بيش از هر كشورى قطعنامه و بيانيه صادر شده است؛ هر دو از مصاديق بارز تروريسم دولتى هستند؛ و هر دو عمدتاً به وسيله ى شيطان بزرگ و برخى از كشورهاى ديگر غربى تغذيه ميشوند.

آزادى كامل سرزمين قدس؛ در گرو مبارزه ى مسلّحانه ى تمام عيار

همين مشابهت كامل، امروز اين دو را به نحو بى سابقه يى به هم نزديك و هماهنگ كرده و سياست دو رژيم را مكمّل يكديگر قرار داده. نتيجه اينكه اتّخاذ شيوه هاى سازشكارانه در قبال صهيونيستها نيز منشأ كمترين تغيير مثبتى نخواهد بود. ما معتقديم جز از طريق مبارزه ى مسلّحانه ى تمام عيار، آزادى كامل سرزمين قدس امكان پذير نخواهد بود. تجاوزگرى جزو صفات اين رژيمها نيست كه بشود با مذاكره، آن را زائل كرد؛ بلكه ماهيّت اين دو رژيم چنين اقتضايى را دارد. تصوير همزيستى مسالمت آميز مردم منطقه با چنين رژيمهايى، جز اذهان ساده را مشغول نميدارد.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در كنفرانس حراره.

ص: 291

1365/8/9

مبارزه از درون سرزمينهاى اشغالى؛ خطر عمده و اساسى براى اسرائيل

در مصر و در لبنان و در بعضى از كشورهاى آفريقايى و در بعضى از كشورهاى آسيايى، اين روند بيدارى مسلمانها و احساس امّت اسلامى در ميان كشورهاى مسلمان روزبه روز دارد رشد ميكند؛ و اين چيزى است كه بشدّت امريكا و استكبار را وحشت زده ميكند. در مورد مسئله ى اسرائيل هم اگرچه توانستند دولتهاى مرتجع را خاموش كنند، آرام كنند، امّا بر خلاف ميل آنها، از داخل سرزمينهاى اسلامى مبارزه روزبه روز دارد بنيان ميگيرد، ريشه ميگيرد و آنجا مردم دارند بيدار ميشوند؛ و اين همان چيزى است كه ما هميشه در طول اين چند سال گفتيم كه خطر عمده و اساسى براى اسرائيل بايد از درون سرزمينهاى اشغالى باشد و مسلمانهاى داخل آن سرزمينها بايستى محيط و فضا را براى ادامه ى زندگى دولت غاصب، مشكل، بلكه محال كنند. البتّه در اين صورت، كشورهاى مترقّى هم ميتوانند به آنها كمك اساسى برسانند. اين كارى است كه الان دارد انجام ميگيرد؛ لذا استكبار دچار يك حالت عكس العملى شده.(1)

1366/2/18

مبارزه؛ فلسفه ى وجودى سازمانهاى فلسطينى

بنده ميخواهم به بعضى از رهبران فلسطينى و سياسيون فلسطينى در هر جا كه هستند، خطاب كنم و برادرانه به آنها نصيحت كنم كه آبروى ملّت فلسطين را با موضع گيرى هاى سازشكارانه و پستِ خودشان نبرند؛ اين ملّت رنج چشيده را كه جسماً از لحاظ زندگى اين قدر مورد فشار قرار گرفته، از لحاظ آبروى تاريخى هم تحقير نكنند و به زبونى و پستى نكشانند. رهبران فلسطينى و سازمانهاى فلسطينى، فلسفه ى وجودشان مبارزه است. اگر نخواهد مبارزه بشود، سازمان فلسطينى چرا وجود داشته باشد؟ اصلاً كارش چيست؟ سازمان فلسطينى براى مبارزه است. آن وقت سازمانهاى فلسطينى دور هم بنشينند، تصويب كنند كه با اسرائيل بسازند! اين قابل قبول است؟ البتّه به طور صريح چنين چيزى انجام نگرفته، امّا در ميان رهبران

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 292

فلسطينى و عناصر فلسطينى، كسانى هستند كه دوست ميدارند اين كار بشود؛ ميخواهند خودشان را از اين دغدغه خلاص كنند. ملّت فلسطين اين را نميخواهد. آن روزى كه ملّت فلسطين به نام اين سازمانها شعار داد، آن روزى كه ملّتهاى مسلمان به نام اين سازمانها شعار دادند، روزى بود كه اينها «جنگ كرامه» را بر پا كردند.(1)

1367/2/23

مبارزه در داخل سرزمينهاى اشغالى؛ عنصر فراموش شده در دوره هاى قبل

دو عنصر در مبارزات ملّت فلسطين كم بود؛ اين دو عنصر امروز دارد جبران ميشود، دارد خودش را نشان ميدهد. يك عنصر اين بود كه مبارزات ملّت فلسطين به جاى اينكه در داخل سرزمين فلسطين باشد تا مبارزه ى واقعى باشد، رفته بود به خارج سرزمينهاى فلسطينى؛ اوّل در همسايگى، كه باز در حقيقت مبارزه يى را شكل ميداد؛ امّا بتدريج باز هم فاصله گرفت و رهبران فلسطينى مشغول مسافرت كردن و اينجا و آنجا رفتن و استقبال شدن و گفتگو كردن شدند و بكلّى مبارزه ى حقيقى ول شد. امروز مجدّداً مبارزه برگشته به داخل سرزمينهاى اشغالى؛ از درون ملّت، مبارزه ى فلسطين دارد ميجوشد؛ بيت المقدّس مشت گره كرده و فرياد ميزند؛ زن و مرد فلسطينىِ باقى مانده در سرزمينهاى اشغالى، كه از بقاياى ملّت فلسطين در آنجا هستند و در طول اين چهل سال جمعيّتشان رشد كرده و زياد شدند - يك ميليون و خرده يى - دارند از حقّ خودشان، از ملّيّت خودشان، از دين خودشان، از شرف خودشان دفاع ميكنند. در اين چهل سال گذشته، ما اين يك عنصر را نداشتيم؛ يك مدّتى ضعيفش را داشتيم، يك مدّت هم هيچ نداشتيم.(2)

1369/3/10

بى فايده بودن جستجوى آزادى فلسطين در گردهماييهاى سران عرب

ملّت فلسطين نبايد و نميتواند آزادى و حقوق حقّه ى خود را در كنفرانس و گردهماييهاى سران عرب جستجو كند. اين نشست و برخاست ها، اگر براى فلسطينيهاى مظلوم، شوم و بدفرجام نباشد،

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 293

حدّاقل بى فايده و بى خاصيّت است. رؤسايى كه در اين ايام به عنوان فلسطين گرد هم آمدند، اگر صادقانه در انديشه ى نجات فلسطين بودند، بايد در برابر پيشنهاد مزوّرانه ى رئيس جمهورى امريكا، موضعى سخت و قاطع گرفته، براى كمك مالى و تسليحاتى و سياسى به مبارزان داخل فلسطين اشغالى، تصميمهاى عاجل و واقعى ميگرفتند و به شعارهاى پوچ اكتفا نميكردند و اگر چنين نشود - كه نشده است و با وضع فعلى جهان عرب و حكّام آن، نخواهد هم شد - مبارزان داخل بايد به خدا و به نيروى مردمى و اسلامى تكيه كنند و بدانند:

كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ - غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ مَعَ اَلصّٰابِرِينَ 1.(2)

1369/8/2

يك دولت غاصب و غدّار و زورگو، يك عدّه انسانهاى بى دفاع و جوانان و نوجوانان و كودكان خردسال را داخل خانه هايشان و در خيابانهايى كه متعلّق به آنهاست، به خاك و خون ميكشد؛ ولى از دنيا هيچ صدايى درنمى آيد. آن وقت يك جوان فلسطينى، وقتى كه عكس العمل نشان ميدهد و دو، سه نفر را به درك واصل ميكند، يكى از اين طرف دنيا، يكى از آن طرف دنيا، سر بلند ميكنند و اظهار تأسّف ميكنند! چه تأسّفى؟! خيلى خوب كرد، دستش درد نكند. آن ملّتى كه نتواند از حقّ خودش دفاع كند، بايد توسرى بخورد. آن روز اوّل، فلسطينيها خواب و غفلت نشان دادند، دشمن اين گونه بر آنها مسلّط شد. امروز فلسطين بيدار شده است. مسلمانان در فلسطين بيدار شده اند.

پيروزى بر صهيونيستها؛ تنها با مبارزه و زبان زور

اين صهيونيستها، جز زبان زور، هيچ چيز نمى فهمند. چهل سال است كه هرچه سازمان ملل نسبت به مسئله ى فلسطين، عليه صهيونيستها قطعنامه صادر كرده است، اينها رد كرده اند. اينها لوس شده اند! سكوت و اغماض را هم كه از قدرتهاى بزرگ و از ملّتها و دولتها ديدند،

**********

(1) . سوره ى بقره، آيه ى 249. ترجمه: «چه بسيار گروه هاى كوچكى كه به فرمان خدا، بر گروه هاى عظيمى پيروز شدند، و خداوند با صابران (و استقامت كنندگان) است.

(2) . پيام به مناسبت اوّلين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 294

جرى شدند. آنها از قطعنامه نميترسند. مگر اسرائيل را با قطعنامه ميشود عقب نشاند؟ اسرائيل با زور و سلاح و مشت، عقب خواهد نشست.(1)

1370/1/16

مبارزه ى فلسطينيان و پشتيبانى عمومى دنياى اسلام؛ راه حلّ مشكل فلسطين

در فضاى عالم، اين جوّ آمادگى و حضور و انتظار و طلبكارى نسبت به فلسطين، بايد روزبه روز بيشتر بشود. در داخل فلسطين هم بايد اين شعله ى مقدّس روزبه روز برافروخته تر بشود. آن جوانان، آن زنان و مردان، آن نوجوانان، آن فداكارانى كه در داخل فلسطين با رژيم غاصب مبارزه ميكنند، بايد بدانند نقطه ى اصلى، همان جايى است كه آنها بر روى آن انگشت گذاشته اند. اين، آنجايى است كه دشمن شكست خواهد خورد. اينكه سازمانها در خارج از مرزهاى فلسطين پشت ميزهاى مذاكره بنشينند، يا در تريبونها به نام فلسطين خودنمايى كنند، مشكلى را حل نخواهد كرد. پشتيبانى عمومى دنياى اسلام از بيرون، و مبارزه ى واقعى و محسوس ملّت فلسطين در داخل، اين دو با هم مشكل را حل خواهد كرد و سر دشمن فلسطين را به سنگ خواهد كوبيد.(2)

1370/7/3

جنگ با رژيم صهيونيستى؛ تنها راه احقاق حقّ ملّت فلسطين

ما اعلام ميكنيم كه رژيم صهيونيستى، يك رژيم نژادپرست و ظالم و خشن و وحشى است. حق با ملّت فلسطين است كه تشخيص داده است بايد با اين رژيم به معناى واقعى كلمه بجنگد. با آن چنان آدمهايى، با زبان خوش و با زبان منطق نميشود حرف زد و طرف شد. آنها خشن اند؛ بايد با خشونت با آنها برخورد كرد. اين، وضع ملّتها در جهان است. اين، وضع سياستهاى حاكم بر عالم است. ملّتها خودشان بايد بيدار باشند و دفاع كنند.(3)

**********

(1) . در ديدار عمومى.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(3) . در ديدار عمومى.

ص: 295

1370/7/25

مبارزه ى ملّت فلسطين؛ خطرى عظيم براى دشمن

محور اين مبارزه ى حسّاس و خطير، ملّت مظلوم و شجاع فلسطين است، كه مصائب را با همه ى وجود درك كرده و اكنون به بركت تمسّك به اسلام، با مبارزه ى جانانه ى خود در داخل وطن غصب شده، خطرى عظيم براى دشمن آفريده است. توطئه ى بزرگ استكبارى بر آن است كه اين مبارزه را خاموش كند؛ امّا به حول و قوّه ى الهى و به همّت فلسطينيان شجاع و به كمك ملّتها و دولتهاى مسلمان، اين شعله بايد روزبه روز برافروخته تر گردد، تا همه ى بناى پوشالى دشمن را در كام خود فرو برد؛ و اين خواهد شد و نصرت الهى بر آنان نازل خواهد گشت: وَ لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ .(1) دشمن بداند كه هيچ تهديد و هيچ ترفندى از قبيل شركت دادن فلسطينيانِ پشت كرده به آرمان فلسطين در كنفرانس امريكايى، نخواهد توانست نفوس مؤمنه يى را كه جهاد در راه نجات فلسطين را تكليف اسلامى خود ميدانند، از اين مبارزه ى برحق روى گردان كند، و على رغم خواست امريكا و دستياران و وابستگانش، جهاد ملّت فلسطين ادامه خواهد يافت و اين شعله ى مقدّس، با خيانت سياستمداران وابسته ى فلسطينى و عرب خاموش نخواهد شد.

علاج توطئه ى امريكا در دستان نيرومند مبارزان فلسطينى

مهمترين علاج توطئه ى امريكا، در داخل سرزمينهاى اشغالى و در دستان نيرومند مبارزان فلسطينى است؛ ليكن همه ى مسلمين موظّف اند در اين جهاد شركت جسته و كمكهاى مالى و سياسى و اطّلاعاتى و نظامى و تجهيزاتى را به سوى آنان سرازير كنند. ملّت فلسطين بايد احساس تنهايى نكند.(2)

**********

(1) . سوره ى حج، آيه ى 40. ترجمه: «و خداوند كسانى را كه يارى اش كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى ميكند؛ خداوند قوى و شكست ناپذير است.»

(2) . پيام به ملّتهاى مسلمان، علما، نويسندگان، روشنفكران و دانشجويان كشورهاى اسلامى، به منظور بسيج نيروهاى عظيم كشورهاى اسلامى براى مقابله با توطئه هاى خباثت آميز امريكا و اسرائيل در كنفرانس مادريد.

ص: 296

1370/7/27

تحقّق واقعى صلح

راه حلّ مسئله ى فلسطين، راه حلّ روشنى است. كسانى كه گول اين مطلب را ميخورند كه بروند با دشمن - يعنى با عامل غصب - مذاكره كنند، خودشان را فريب ميدهند. آنها ميخواهند ملّتها را فريب بدهند؛ امّا ملّتها فريب نميخورند. راه حلّ مسئله ى فلسطين، اين نيست كه بروند با اسرائيل غاصب فلسطين بنشينند حرف بزنند. آنها كه در اين منطقه صلح ميخواهند، اگر خانه ى فلسطينيها را به خودشان برگردانند، صلح ايجاد خواهد شد. چرا شما افرادى را با ملّيّتهاى مختلف روسى، انگليسى، امريكايى، آفريقايى، آسيايى، از هند و از مناطق ديگر دنيا در اينجا جمع كرده ايد، تا مردمى را از خانه ى خودشان بيرون كنيد؟ اگر شما صلح ميخواهيد، صلح به اين است كه افرادى كه متعلّق به كشورهاى ديگرند، به خانه هاى خودشان برگردند و فلسطين را به فلسطينيها بدهند.

پيروزى بر اسرائيل؛ در گرو زبان زور و قدرت ملّت فلسطين و امّت اسلامى

فلسطين متعلّق به فلسطينيهاست. اگر مردم سرزمين فلسطين در داخل فلسطين - يعنى در همه ى فلسطين، بدون تجزيه - دولتى تشكيل بدهند، صلح خواهد شد. اگر شما راست ميگوييد، و اگر توطئه يى عليه ملّت فلسطين و ملّتهاى اسلامى و عليه اسلام در نظر نداريد، راه حل اين است. امّا اگر نخواهيد اين راه حل را عمل كنيد، اردوگاه استكبار بداند كه با اين نشست وبرخاست هايى كه ترتيب ميدهند و با اين تصميم گيرى ها، مسئله ى فلسطين حل نخواهد شد؛ مبارزات فلسطين خاموش نخواهد شد، و نبايد بشود.

مبارزه در داخل سرزمينهاى فلسطين؛ تنها راه نجات فلسطين

اسرائيل ثابت كرده است كه جز زبان زور، چيز ديگرى نمى فهمد. با او جز با زبان قدرت يك ملّت و قدرت يك امّت اسلامى در سراسر عالم، نميشود حرف زد. شما نمايندگان ملّتهاى اسلامى هستيد. شما نمايندگان مردم فلسطين، نمايندگان پارلمانها و نمايندگان ملّتها در اينجا جمعيد؛ نسبت به فلسطين تصميم بگيريد. تصميم بايد استنقاذ فلسطين باشد، و لاغير؛ و اين هم يك راه بيشتر ندارد و آن راه، همان راهى است كه عناصر انتفاضه ى مقدّسه ى فلسطين آن را شناختند و

ص: 297

دارند تعقيب ميكنند؛ راه مبارزه در داخل سرزمينهاى فلسطين؛ علاج اين است و لاغير.(1)

1375/3/28

ايستادگى؛ شرط تحقّق خواسته هاى مردم

برآورد دشمنان و معارضان فلسطين از اين قضيّه، صحيح نيست. آنها خيال كردند ميتوانند اسم فلسطين و معناى فلسطين را بكلّى حذف كنند؛ آنها خيال كردند ميتوانند با پخش كردن ملّت فلسطين در كشورهاى عربى، ملّتى را نابود و هضم كنند؛ در حالى كه اين فهم از قضيّه ى فلسطين غلط است؛ قضيّه ى فلسطين عمق دارد و خداى متعال روز به روز درهايى را باز خواهد كرد؛ شرطش اين است كه ما بايستيم. اگر ما نايستيم، همان طور كه آنها ميخواهند، انجام خواهد شد؛ امّا اگر هر واحد انسانى و مجموعه ى سياسى، خود را موظّف به ايستادن بداند، روزبه روز مسئله ى فلسطين پيشتر خواهد رفت. آنچه قبلاً محال به نظر ميرسيد، امروز تحقّق پيدا كرده است. شش ماه قبل توقّف روند صلح محال به نظر ميرسيد؛ امّا امروز اين امر محال تحقّق پيدا كرده است. اين شش ماه به قدر اهمّيّت اين قضيّه، زمانى است. من ميگويم به قدر اهمّيّت قضيّه ى فلسطين، زمانى خواهد گذشت كه اين محال، ممكن خواهد شد. اميدواريم آن روز، ما و شما باشيم؛ اگر ما هم نباشيم، اين محال، ممكن خواهد شد. امروز شما هر ضربه يى ميزنيد، دشمن از آن رنج عميقى ميبرد.(2)

1375/10/28

ايستادگى ملّت و دولت ايران؛ الگوى جوانان فلسطين

صهيونيستها به خيال خودشان، ديگر نفس راحتى كشيدند؛ ولى بعد ديدند كه در دنيا نقطه يى وجود دارد كه در آنجا به بركت پرچم و حاكميّت اسلام و به بركت ايمان مردم به قرآن و احكام و آيات آن و به بركت نترسيدن و شجاعتشان و اعتنانكردن آنها به ابرقدرتها و استكبار، مردم و دولت ايستاده اند و يكصدا فرياد ميزنند كه حكومت

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در كنفرانس بين المللى حمايت از انقلاب اسلامى مردم فلسطين.

(2) . در ديدار دسته جمعى روزهاى دوشنبه.

ص: 298

غاصب صهيونيست، بايد از فلسطين خارج شود. همين ايستادگى ملّت و دولت ايران و نظام جمهورى اسلامى، موجب شده است كه خونى به رگهاى خشكيده ى نهضت فلسطين جارى شود و جوانان فلسطين - يعنى نسل سوم فلسطينيها - بيدارى حقيقى پيدا كنند و نهضت را به شكل اسلامى خودش ادامه دهند. ميدانند كه اگر نهضت جوانان فلسطينى، در داخل و در اطراف مرزهاى فلسطين اشغالى ادامه پيدا كند، همه ى اين صلحى كه اينها با عربها كردند و دور ميز نشستند، پوچ و بى معنا خواهد بود و كارشان به جايى نميرسد.(1)

1377/2/12

در راه حق بودن و جهاد؛ دو شرط پيروزى

امروز بحمدالله حركت حماس در دنيا شأن و جايگاهى پيدا كرده است. آن را شناخته اند و قبول كرده اند. چاره يى جز اين نداشتند؛ چون حركت حماس - همان طور كه شما اشاره كرديد - با جان و نفسِ نفيس وارد ميدان شد. هر مجموعه از مجموعه هاى انسانى كه دو شرط داشته باشد، پيروزى اش مسلّم است: يكى اينكه در راه حق باشد؛ دوم اينكه در اين راه جهاد كند. مادامى كه جهاد هست؛ هيچ تدبير، حيله، سياست و حربه يى نميتواند بر اينها غلبه كند. البتّه جهاد، انواعى دارد و در شرايط شما در سرزمين اشغالى فلسطين، همين كه كسى بايستد و بگويد «من معتقد به فلسطينم»، اين جهاد است؛ چون سياست امريكا و صهيونيستها و دنياى طرفدار صهيونيستها اين است كه مسئله ى فلسطين را به فراموشى بسپارند. بنابراين، به عكس، بايد اين قضيّه را زنده كرد.(2)

1378/10/10

انتفاضه؛ يعنى قيام در سرزمين مغضوب

«انتفاضه»، يعنى قيام و شورش در داخل سرزمين و وطن مغصوب. از اين قيام ميترسند؛ چون برايشان خيلى مهم است. البتّه سعى ميكنند مطلب را آن چنان كه هست، منعكس نكنند؛ امّا مبارزات مردم فلسطين

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار شيخ احمد ياسين، رهبر حماس.

ص: 299

كوبنده بودن انتفاضه و مبارزات مردم فلسطين در داخل سرزمينهاى اشغالى

در داخل سرزمين فلسطين، براى رژيم صهيونيستى شكننده و كوبنده است؛ ستون فقراتشان را ميشكافد. چرا؟ به خاطر اينكه اينها به يهوديانى كه از سراسر دنيا در اين منطقه جمع كرده اند، وعده دادند كه در اينجا امنيّت و راحتى و زندگى خوش هست و گفتند بياييد در اينجا آقايى كنيد؛ امّا حالا اينها طاقت برخورد با اين نسل نوخاسته و صاحبان اصلى اين سرزمين را كه امروز بيدار شده اند، ندارند. اركان نظام صهيونيستى متزلزل است؛ لذا اينها الان مجبورند كه با دولتهاى منطقه هرطور هست، مسئله ى صلح را تمام كنند، تا بتوانند به مسئله ى داخلى خودشان برسند.(1)

1379/3/14

روزى كه رژيم صهيونيستى وارد جنوب لبنان شد و اين منطقه را اشغال كرد، به قصد اين نيامد كه يك روز از اينجا بيرون برود. احتياطاً تا بيروت هم آمدند و خودشان را به بيروت هم رساندند؛ منتها نميخواستند آن قسمتها را نگه دارند. تصميم قطعى رژيم صهيونيستى اين بود كه بخش جنوب لبنان را نگه دارد و جزو پيكره ى قلمرو غصبى خودش قرار دهد. همچنان كه يك روز بخش كوچكى از فلسطين را اشغال كردند، بعد بتدريج بخشهاى ديگر را هم به آن ملحق و منضم كردند و همه ى فلسطين را اشغال كردند؛ بعد قسمتى از كشور اردن را هم اشغال كردند؛ بعد قسمتى از لبنان را هم اشغال كردند؛ لذا قصدشان اين نبود كه از اينجا خارج شوند؛ تصميم قطعى داشتند كه بمانند. در مقابلشان چه بود؟

مقاومت و مبارزه ى مردمى؛ عامل شكست اسرائيل و پيروزى لبنان

در مقابلشان نيروى مردمىِ تهيدستِ بدون هيچ گونه تجهيزات در لبنان بود؛ يعنى نيروى حزب اللَّه، نيروى مقاومت مسلمانان، نيروى آحاد مردمى كه بمبارانهاى روزمرّه ى رژيم صهيونيستى را تحمّل كردند. سالها طول كشيد، امّا نتيجه به پيروزى نيروى انسانى يى كه متّكى به ايمان و اراده بود، تمام شد. يك بار ديگر آن تصويرى كه قدرتهاى استكبارى ميخواستند از آرايش عوامل اثرگذار به ذهنها القا كنند، باطل

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

ص: 300

شد و معلوم گرديد كه نخير؛ اين طور نيست كه هركس سلاح و قدرت نظامى دارد، هركس قدرت تبليغات بين المللى و جهانى دارد، لزوماً موفّق خواهد شد. اگر در دو، سه سال قبل، به آحاد مردم و به خود صهيونيستها و پشتيبانانشان گفته ميشد كه همين جوانان مؤمن حزب اللَّه در لبنان بر شما صهيونيستها پيروز خواهند شد، شما را از اينجا بيرون خواهند كرد، سرزمين خودشان را از شما به زور پس خواهند گرفت، كسى باور نمى كرد؛ امّا همين مطلبى كه باور نميشد، اتّفاق افتاد! يك جنگ سريع اتّفاق نيفتاد؛ امّا يك مبارزه و مقاومت طولانىِ چند ساله اتّفاق افتاد. نيروى اراده و نيروى ايمان، بر آن چيزى كه زرق و برق آن چشمها را خيره ميكرد، فائق آمد.

من عرض ميكنم ملّت عزيز ايران! ملّت شجاع و جوان و مؤمن و با اراده و مجرّب ما! به ملّتهاى ديگر هم خطاب ميكنم و ميگويم كه اين حادثه، اين واقعه، اين تجربه ى عظيم قرآنى و مكرّر اتّفاق افتاده، باز هم ممكن است اتّفاق بيفتد. در كجا؟ در خود فلسطين. امروز تحليلگران سياسى اين مطلب را بسيار مستبعد ميشمارند. اگر كسى بگويد همين نيروى ايمان و اراده ى مردمى بر دولت غاصب و مستكبرِ ظالم صهيونيستى ممكن است فائق آيد، بعضى افراد اين را ممكن است بسيار بعيد بشمارند؛ بعضى حتّى ممكن است آن را محال بدانند؛ امّا نه، محال نيست؛ ممكن است اين اتّفاق بيفتد.

لزوم توجّه و درس آموزى از تجربه ى پيروزى لبنان در فلسطين

اين تكرار همان تجربه يى است كه در صدر اسلام مكرّر اتّفاق افتاد؛ در پيروزى انقلاب اسلامى اتّفاق افتاد؛ در جنگ تحميلى اتّفاق افتاد؛ در ثبات سياسى و اقتصادى و اجتماعى نظام جمهورى اسلامى در طول اين بيست ويك سال اتّفاق افتاد؛ در لبنان هم اخيراً اتّفاق افتاد. اين تكرار همين تجربه است. يك عامل هم بيشتر ندارد؛ و آن اينكه ملّت فلسطين به نيروى ذاتى خودش تكيه كند و خسته نشود. ايمان و اراده و انگيزه و اميد مردم فلسطين از آنها گرفته نشود. همچنان كه بعد از بيست ودو سال جنوب لبنان برگشت، بعد از گذشت چندين سال ممكن است بخشهايى از فلسطين اشغالى و در نهايت همه ى فلسطين اشغالى به مردم فلسطين برگردد. امروز عدّه يى اين را بسيار

ص: 301

بعيد مى بينند؛ ديروز هم عدّه يى آزاد شدن جنوب لبنان را بعيد و محال ميدانستند؛ امّا شد!

اراده، ايمان، عزم، مقاومت و ايثار؛ از عوامل مؤثّر در پيروزى

اگر سى سال پيش در اين كشور كسى ميگفت ممكن است رژيم پهلوى به وسيله ى اين مردم نابود شود و از بين برود، هيچ كس باور نميكرد. اگر ميگفتند به جاى رژيم طاغوتى پهلوى، يك نظام اسلامى سرِ كار خواهد آمد، هيچ كس باور نميكرد؛ امّا اين چيزِ غيرقابل باور به حسب ظاهر، اتّفاق افتاد و معلوم شد كه آرايش حقيقى نيروهاى اثرگذار در تحوّل سياسى و اجتماعى انسانها، غير از آن چيزى است كه چشمهاى ظاهربين مى بينند و تبليغات استكبارى ميخواهد آن را آن طور وانمود كند. نيروهاى اثرگذار، عبارتند از: اراده ى انسانى، ايمان انسانى، تصميم گيرى، ايثار پيشروان و رهبران و خسته نشدن آنها.

آرى؛ اگر ملّت فلسطين زمام كار خود را به دست كسانى بدهد كه نشان دادند لايق صحنه ى فلسطين نيستند؛ نشان دادند كه حقيرتر از آنند كه بخواهند مسئله يى به عظمت مسئله ى فلسطين را بر دوش گيرند و بروند سازش كنند و نقش ايادى و مزدوران رژيم صهيونيستى و امريكا را ايفا كنند؛ البتّه نتايجى به دست نخواهد آمد. امّا اگر همچنان كه امروز در صحنه ى فلسطين مشاهده ميكنيم؛ انسانهاى مؤمن، جوانان مؤمن، رهبران مؤمن، آدمهاى خسته نشو، كسانى كه دلهايشان به نور ايمان - ايمان به قرآن و ايمان به اسلام - روشن و منوّر است، وسط صحنه باشند و جوانان دور اينها جمع شوند و ايمانشان را از ايمان آنها تغذيه كنند - كمااينكه امروز چنين ميكنند - اين حركت پيش خواهد رفت و بدانيد كه يك روز مردم دنيا شاهد آن خواهند بود كه فلسطين به صاحبان اصلى آن - از مسلمان و مسيحى و يهودى - برخواهد گشت.(1)

1379/7/10

الان بيش از پنجاه سال است كه فلسطين در دست دشمن است. سالهايى بايد طول بكشد تا اين سرزمين به صاحبانش برگردد. شاهد

**********

(1) . در اجتماع بزرگ عزاداران در صحن مطهّر امام خمينى (رحمه الله).

ص: 302

پيروزى فلسطين؛ نتيجه ى قطعى مقاومت و مبارزه

بوديم كه خيلى از نقشه هاى جغرافيايى دروغى و تصنّعى، در مقابل چشممان عوض شد. اين جمهوريهاى شوروى، چون با زور و تحميل به وجود آمده بود، بعد از گذشت هفتاد، هشتاد سال عوض شد و به حال اوّل برگشت. يك زمان اين امر را مُحال ميدانستند، ولى ديدند كه مُحال نيست. امروز هم عدّه يى، برگشتن فلسطين به مردم فلسطين را امرى مُحال ميدانند، امّا محال نيست. اين، ممكن است و اگر اين مبارزه را دنبال كنيم، قطعى است و اگر ما هم نكنيم: فَسَوْفَ يَأْتِي اَللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ(1) .(2)

1379/7/29

رژيم صهيونيستى در سرزمين مغضوبِ فلسطين، يك رژيم نژادپرست است. مگر از يك رژيم نژادپرست ميشود انتظار عدالت داشت؟! رژيمى كه به وسيله ى قدرتمندان سياسى و اقتصادى دنيا به وجود آمده است؛ اصلاً براى اين به وجود آمده است كه نگذارد دنياى اسلام، اتّحادى به خود ببيند، عزّتى به خود ببيند؛ نگذارد مسلمانها يك واحد عظيم تشكيل دهند كه مبادا خطر بشوند؛ براى اين اصلاً به وجود آمده است، از او ميشود انتظار انصاف و عدالت داشت؟! ساده لوح اند كسانى كه خيال ميكنند ميشود با اين رژيم گفتگو كرد. هر گفتگويى براى رژيم صهيونيستى به منزله ى باز كردن يك ميدان براى جلو آمدن اوست. ديروز او را در گفتگوها كمك كردند، امروز آمدند مدّعى مسجدالاقصى شدند! وقتى انسان نداند كه با چنين موجود زورگويى چگونه بايد رفتار كرد و بخواهد تحت تأثير فشارهاى امريكا و صهيونيستهاى قدرتمند و پولدار دنيا تصميم بگيرد، همين ميشود؛ آحاد ملّت بالاخره خودشان به ميدان آمدند.

ايستادگى و مبارزه؛ تنها راه بازيابى شرف، هويّت و استقلال

من به برادران و خواهران فلسطينى عرض ميكنم: جهادتان را ادامه دهيد؛ ايستادگى تان را ادامه دهيد؛ بدانيد هيچ ملّتى جز به وسيله ى

**********

(1) . سوره ى مائده، آيه ى 54؛ ترجمه: «... خداوند جمعيّتى را مى آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند.»

(2) . در ديدار خالد مشعل.

ص: 303

ايستادگى و مبارزه، نميتواند شرف خود و هويّت خود و استقلال خود را به دست آورد. به هيچ ملّتى، دشمن با التماس چيزى نخواهد داد. هيچ ملّتى به خاطر ضعيف بودن و گردن كج كردن در مقابل دشمن، به چيزى نميرسد. هر ملّتى كه در دنيا به جايى رسيده است، به خاطر عزم و اراده و ايستادگى و سينه سپر كردن و سر را بالا نگه داشتن رسيده است. بعضى از ملّتها اين توان را ندارند؛ امّا آن ملّتى كه به اسلام معتقد است، آن ملّتى كه به قرآن معتقد است، آن ملّتى كه به وعده ى خدا معتقد است، آن ملّتى كه معتقد است «لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ »(1) - هركه خدا و دين خدا را يارى كند، خدا با تأكيد او را يارى خواهد كرد - اين توانايى را دارد.(2)

1379/9/25

تأثير مبارزات مردم فلسطين در به چالش كشيدن امنيّت اسرائيل

با اين قيام(3)، تمام محاسبات دولت غاصب صهيونيست به هم ريخته است؛ چون اساس محاسبات آنها بر اين استوار بود كه ملّت فلسطين بعد از آن فشارهاى اوّلِ كار و بعد از تبعيد بيش از نيمى از مردم اصلى فلسطين به خارج از كشورشان و گذشتن سالهاى متمادى، ديگر حال و حوصله و عزم و نشاط و جانِ مقابله را نخواهد داشت. در حال حاضر اين محاسبات، غلط از آب درآمده و اين پايه به هم ريخته است. وقتى هزاران هزار مردمى كه در خودِ فلسطين هستند - نه گروه هاى فلسطينىِ خارج از مرزهاى اصلى فلسطين كه در لبنان يا اردن يا جاهاى ديگر هستند - مصمّم باشند با آن نظام مبارزه كنند، ديگر آن فضاى امنى كه براى خودشان به عنوان بهشت موعود در نظر گرفته بودند و مهاجران غيرفلسطينى - يعنى يهوديان سرتاسر دنيا - را به آنجا كشانده بودند، وجود نخواهد داشت. امروز محاسبات به هم خورده است؛ لذا مى بينيد كه دولتشان مجبور شد استعفا دهد.(4)

**********

(1) . سوره ى حج، آيه ى 40.

(2) . در اجتماع بزرگ بسيجيان شركت كننده در اردوى فرهنگى - رزمىِ ياران امام على (عليه السلام).

(3) . قيام انتفاضه.

(4) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 304

1379/10/7

نقش جهاد در پيروزى غيرقابل ترديد ملّت بيدار فلسطين

امروز ملّت فلسطين قيام كرده است. آن روزى كه ملّت فلسطين خواب بود، سرنوشت و تقديرش همان چيزى بود كه اتّفاق افتاد؛ امّا امروز كه ملّت فلسطين بيدار شده است، سرنوشت و تقدير او پيروزى است. ممكن است اين جهاد، جهادى طولانى باشد؛ امّا پيروزى، غير قابل ترديد است. اگر ما نكنيم، خداى متعال بندگان ديگرش را به كار وادار خواهد كرد. اين وظيفه ى امروز ماست؛ اميدواريم كه بتوانيم اين وظيفه را انجام دهيم. امروز دولتهاى اسلامى وظيفه دارند به آنها كمك كنند - كمك سياسى، كمك مالى، كمك تبليغاتى - روز قدسِ امسال بحمداللَّه نشان داد كه در همه ى دنياى اسلام، ملّتها تا آنجايى كه ميتوانند، به اين وظيفه پاى بندند.(1)

1380/2/1

پيروزى حتمى مردم فلسطين؛ نتيجه ى مجاهدت امروز فلسطينيها

يقيناً اين منطقه يى كه اسمش فلسطين است، اسمش فلسطين خواهد ماند و در اينجا بلاشك دولت فلسطينى روى كار خواهد آمد. در اين هيچ ترديدى نيست. يك روز فلسطينيها و عربهاى دوروبرشان سستى كردند. اين احساسى كه امروز وجود دارد، آن روز موجود نبود، و الّا امكان نداشت كه دولت اسرائيل تشكيل شود. اگر اين مجاهدتى كه امروز هست، در آن روز هم ميبود، نه توطئه و كمكهاى انگليسيها كارآمد ميشد و نه سلاحهايى كه به يهوديها دادند، ميتوانست كارى انجام دهد. اصلاً اين دولت تشكيل نميشد. آن زمان كوتاهى كردند، نتيجه اش اين شد.

همان طور كه مردم مؤمن در اطراف اميرالمؤمنين (عليه السلام) كوتاهى كردند، نتيجه اش اوضاع دوره ى امام حسن (عليه السلام) شد؛ آنجا كوتاهى كردند، نتيجه اش اوضاع دوره ى امام حسين (عليه السلام) شد و شهادت آن حضرت پيش آمد؛ باز كوتاهى كردند، نتيجه اش امتداد دوران غربت حق شد؛ و الّا طبق روايات، بنا نبود كه حكومت حق بعد از اميرالمؤمنين (عليه السلام) تا

**********

(1) . در ديدار مسئولان نظام به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 305

آخر دوره ى ائمّه (عليهم السلام) آن طور غريب بماند. منتها وقتى كوتاهى ميكنند، اين اتّفاق مى افتد. دستِ خود مردم و مؤمنين بحقّ است؛ اگر آنها كار كنند، نتيجه را خداى متعال مترتّب خواهد كرد. اگر كارى ميكردند كه امام حسين (عليه السلام) كشته نشود و آن وضعيّت در كربلا پيش نيايد، پاداشى كه خداى متعال به آنها ميداد، حكومت حق بود؛ امّا روايت دارد كه فلما قتل الحسين اشتد غضب الله علي اهل الأرض.(1) اشتداد «غضب الله» نتيجه اش همين است كه حكومت عقب مى افتد، عزّت ايمان و اهل ايمان به تأخير مى افتد. اين كارِ خود ماست؛ ما كرده ايم؛ دست خود ماست، هرچه كه پيش آمده.

وقتى از طرف مقابل حركت كرديم، خداى متعال هم راه را باز ميكند و پيروزيها و پاداش مجاهدتها را ميدهد. راه در همين مبارزه است؛ راه در ايستادگى است؛ راه در خدمت به اهداف الهى است؛ كه الحمدللّه شما هم امروز در همين راه هستيد. هويّت حزب الله، همين هويّت اقدام در راه خدا و براى خدا و جهاد فى سبيل الله است؛ كه الحمدلله تا به حال شما به بهترين وجهى اين كارها را انجام داده ايد و امروز از هميشه هم بهتر است؛ يعنى روزبه روز بهتر شده و امروز هم خوب است.(2)

1380/12/21

انتفاضه ى برگرفته از درس حسينى؛ تنها راه گره گشا در مسئله ى فلسطين

امروز امر گره گشا در مسئله ى فلسطين، درس حسينى است. اكنون داخل سرزمينهاى فلسطين، تنها چيزى كه ميتواند اين مردم را نجات دهد، همين راهى است كه در پيش گرفته اند؛ يعنى راه «انتفاضه». انتفاضه ميتواند رژيم صهيونيستى را پا در گل كند؛ همان طور كه اكنون تا حدود زيادى اين كار را كرده است و اگر ادامه يابد، اين تنها راه است و هيچ راه ديگرى وجود ندارد. در ايام محرّم، نام، ياد و مجاهدات فلسطينى و جنايات عجيب رژيم صهيونيستى در اين روزهاى اخير را زنده كنيد. اين كار، در جهت حركت امام حسين (عليه السلام) است.(3)

**********

(1) . اصول كافى، ج 1، ص 368؛ بحارالانوار، ج 4، ص 114، باب كراهيهًْ التوقيت، ح 1.

(2) . در ديدار دبيركل و اعضاى حزب اللّه لبنان.

(3) . در پايان درس خارج فقه.

ص: 306

1381/1/16

انتفاضه؛ چالش امنيّتى اسرائيل

همه ى اميد تندروان صهيونيست به همين درنده يى بود كه امروز در رأس قدرت و در رأس دولت و در آن حكومت جعلى و دروغين است.(1) اميدشان به اين بود كه اين با چكمه ى آهنين بيايد و با مشت پولادين و سرنيزه بتواند مردم فلسطين را كه به پا خاسته اند، به زانو درآورد و انتفاضه را خاموش كند؛ لكن از روزى كه اين آمده است، روزبه روز انتفاضه شعله ى بيشترى پيدا كرده است. اين آخرين اميدشان بود. در داخلِ خودشان الان اختلاف است. آن كسانى كه از راه هاى دور آمده بودند تا در اين سرزمين و كشورِ مغصوب با امنيّت زندگى كنند، امروز در فكر برگشتن اند. بسيارى از آنها در حال بازگشتن اند و ديگر كسى جرأت نميكند بيايد. بى روحيّه اند، احساس ضعف ميكنند و بين خودشان اختلاف است. از آينده ى خودشان نااميدند و افق روشنى در آينده ى خود نمى بينند. اين صهيونيستهاى غاصب، سراسيمه و شتابزده اند و كارها و حرفهايشان اين را نشان ميدهد. اگر اين حوادث براى ملّت فلسطين تلخ و اندوهبار است، براى دشمن آنها هم خيلى تلخ است.

اين آيه ى شريفه ى قرآن چقدر گوياست: إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمٰا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اَللّٰهِ مٰا لاٰ يَرْجُونَ ؛(2) اگر شما در اين مبارزه دچار درد و الم ميشويد، دشمن هم دچار درد و الم ميشود؛ او هم زخم ميخورد، سخت تر از شما.

تفاوت در اين است كه ملّت فلسطين افق روشنى در مقابل دارد؛ لكن غاصب صهيونيست اين افق روشن را ندارد. ملّت فلسطين افق روشنى دارد كه ميتواند خودش را به آنجا برساند؛ با تلاش و سعى و كوششى كه همه بكنند.(3)

**********

(1) . آريل شارون.

(2) . سوره ى نساء، آيه ى 104. ترجمه: «اگر شما درد و رنج مى بينيد، آنها نيز همانند شما درد و رنج مى بينند؛ ولى شما اميدى از خدا داريد كه آنها ندارند.»

(3) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 307

1381/2/11

عمليّات استشهادى؛ اوج ايستادگى و شجاعت

براى مواجهه با ظلم فجيعى كه اين روزها نسبت به مردم فلسطين اعمال ميشود، دو راه علاج وجود دارد. اين دو راه علاج اجتناب ناپذير است و بايد همه آن را قبول كنند و از اين دو راه بروند:

راه اوّل، ادامه ى انتفاضه و ايستادگى مردم فلسطين است، كه بحمداللَّه تاكنون ايستاده اند. اوج اين ايستادگى، همين عمليّات استشهادى است. اينكه يك مرد، يك جوان، يك پسر و يك دختر حاضر ميشود براى منافع و مصالح ملّت و دينش، جان خود را فدا كند، اوج افتخار و شجاعت و شهامت است؛ اين همان چيزى است كه دشمن از آن ميترسد. لذا شما ملاحظه كرديد، از رئيس جمهور امريكا گرفته تا همه ى كسانى كه در سراسر دنيا در خطّ امريكا كار ميكنند و حرف ميزنند، سعى كردند با شماتت و ملامت و فلسفه بافى، عمليّات استشهادى را متوقّف كنند. نه؛ عمليّات استشهادى اوج عظمت يك ملّت و اوج حماسه است. آنجايى كه يك نيروى نظامى با كمال فداكارى از ميهن خود دفاع ميكند، مگر عمليّات استشهادى نيست؟ آنجايى كه يك ارتش ظالم و ستمگر به يك كشور تجاوز ميكند و مردم آن كشور در مقابل آن ارتش مى ايستند، مگر آنجا عمليّات استشهادى نيست؟ كيست كه بتواند چنين كارى را محكوم كند؟ كيست كه بتواند از عظمت و ارزش اين كار در چشم انسانهاى باوجدان و باانصاف بكاهد؟ عمليّات استشهادى، اوج عظمت آنهاست. حالا عدّه يى بنشينند براى خودشان بگويند و بنويسند و ملّتى را كه پنجاه سال است به خاطر كوتاهى گذشتگانش و به خاطر عدم توجّه نسل قبلى خودش به منافع بلند مدّت، الان مجبور است با جان خود به ميدان بيايد تا حقوق خود را زنده كند، ملامت كنند؛ مگر اين در حال آن ملّت تأثير دارد؟ ملّت فلسطين، زنده و بيدار است و پيش ميرود.(1)

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از كارگران و معلّمان به مناسبت روز كارگر و هفته ى معلّم.

ص: 308

1381/3/14

حضور ملّت فلسطين در صحنه؛ ضامن پيروزى

برادران و خواهران! امروز مبارزه ى مردم فلسطين روى محور خود قرار گرفته است؛ همان محورى كه اميد پيروزى در پيمودن آن است؛ يعنى ملّت به صحنه آمده است. اسرائيل، يك رژيم جعلى و غيرقانونى و غاصب است. با زور و ظلم و ترفند آمدند يك كشور را از دست مردمش گرفتند. بنابراين هر گونه مذاكره يى كه بر اساس اعتراف به وجود اين رژيم باشد، نامشروع و ناپايدار است.

مذاكرات نامشروع و ناپايدار با رژيم صهيونيستى

البتّه امروز ملّت فلسطين واقعيّت صحنه را خوب درك كرده و فهميده است كه زبان زور، تنها زبانى است كه اشغالگران بيت المقدّس و كشور فلسطين به آن معتقدند. ملّت فلسطين ميداند هر گونه مذاكره و قراردادى، براى او خسارت به بار خواهد آورد؛ لذا وارد ميدان شده است.

مبارزه ى نابرابر جوانان فلسطينى با اشغالگران

مبارزه يى كه امروز ملّت فلسطين شروع كرده است، مبارزه ى يك ارتش با يك ارتش ديگر نيست، تا ما بگوييم او چند دستگاه تانك دارد، اين چند دستگاه تانك دارد؛ او بيشتر دارد يا اين بيشتر دارد؛ مبارزه ى تنها و جسمها و جانهاى افرادى است كه از مرگ نميترسند. هر جوانِ فداكارى كه در مقابل رژيم اشغالگر قرار ميگيرد، به قدر يك لشكر، آنها را تهديد ميكند. جواب اين انسان را ديگر تانك و موشك و هواپيما و هليكوپترِ آپاچى نميدهد. وقتى يك انسان - ولو يك نفر - از مرگ نترسيد و خود را براى فداكارى در راه خدا و در راه وظيفه آماده كرد، براى دنيادارانِ بى انصاف بزرگ ترين خطر ميشود. لذا شما ديديد در مقابل اين جوانانِ شهادت طلب، امريكاييها در بالاترين سطح، صريحاً موضع گيرى كردند. من ميگويم اين موضع گيرى ها فايده يى ندارد. اين شهادت طلبى از روى احساسات نيست؛ از روى اعتقاد به اسلام و روز قيامت و ايمان به زندگىِ بعد از مرگ است. هرجا اسلام به معناى حقيقى خود وجود داشته باشد، اين خطر عليه استكبار وجود دارد.

راه حلّ مسئله ى فلسطين، راه حلهاى تحميلى و دروغين نيست. تنها راه حلّ مسئله ى فلسطين، اين است كه مردم واقعى فلسطين - نه مهاجران غاصب و اشغالگر - چه آنهايى كه در داخل فلسطين ماندند،

ص: 309

چه آنهايى كه در بيرون فلسطين هستند، خود نظام حاكم بر كشورشان را تعيين كنند. اگر اتّكا به آراى يك ملّت از نظر مدّعيان دموكراسى در دنيا حرف راستى است، ملّت فلسطين هم يك ملّت است و بايد تصميم بگيرد. رژيم غاصبى كه امروز در سرزمين فلسطين بر سرِ كار است، هيچ حقّى بر اين سرزمين ندارد؛ يك رژيم جعلى، دروغين و ساخته ى دست قدرتهاى ظالم است. بنابراين از مردم فلسطين نبايد بخواهند اين رژيم را به رسميّت بشناسند. اگر كسى در دنياى اسلام اين اشتباه را بكند و اين رژيم ظالم را به رسميّت بشناسد، علاوه بر اينكه براى خود روسياهى و ننگ به وجود خواهد آورد، كار بى فايده يى هم كرده است؛ چون اين رژيم قابل دوام نيست. صهيونيستها خيال ميكنند توانسته اند بر فلسطين مسلّط شوند و تا ابد فلسطين متعلّق به آنهاست! نخير؛ اين طور نيست. سرنوشت فلسطين اين است كه قطعاً يك روز كشور فلسطين خواهد شد. ملّت فلسطين در اين راه قيام كرده است. وظيفه ى ملّتها و دولتهاى مسلمان اين است كه اين فاصله را هر چه بيشتر كم كنند و كارى كنند كه ملّت فلسطين به آن روز برسد.(1)

1381/5/28

سنّت الهى؛ پيروزى در سايه ى مقاومت

مقاومت لبنان و فلسطين، يك حركت بر حق است و پيروزى آن جزو سنّتهاى الهى است و اين سنّت، تغييرناپذير است. آنچه لازم است ما به آن توجّه داشته باشيم، ادامه ى عزم راسخ و فعّاليّت و تلاش ماست. خداى متعال و سنّتهاى الهى به هيچ ملّت تنبل و دست شسته ى از وظيفه، كمك نخواهد كرد. وضعى كه امروز ما مسلمانها و دنياى اسلام و دنياى عرب با آن دست به گريبانيم، نتيجه ى سستيهاى گذشته ى ماست. اگر دنياى اسلام و جهان عرب به وظيفه ى خود عمل كنند، مسلماً خداى متعال واقعيّات زندگى را به سود آنها عوض خواهد كرد. خيلى چيزها در محاسبات ما مستبعد به نظر ميرسد، ليكن در محاسبات واقعى عالم بعيد نيست.

**********

(1) . در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خمينى (رحمه الله).

ص: 310

هيچ كس در بيست وسه سال قبل باور نميكرد نظام وابسته و فاسد طاغوتى در ايران از بين برود و به يك نظام اسلامى تبديل شود. حوادث لبنان و حوادث كنونى فلسطين را هم هيچ كس نميتوانست در محاسبات خودش بگنجاند؛ امّا امروز واقعيّت اين است كه رژيم صهيونيستى دچار بن بست است و پشت سر او امريكاييها با بن بست مواجه اند. نعره هاى مجنونانه يى كه عليه كشورهاى اين منطقه ميكشند، فرياد يك جبهه ى پيروز نيست؛ عكس العمل هاى بن بستى است كه امروز استكبار و امريكا و صهيونيسم با آن مواجه اند. با عزم راسخى كه ملّت مبارز لبنان دارد - بخصوص مقاومت و حزب الله داراى اين عزم هستند - و همچنين عزم راسخى كه ملّت فلسطين دارد، ما مطمئن هستيم كه در آينده، حوادث به سود شماها خواهد بود. وحدت نيروهاى مقاومت و نيروهاى طرفدار مقاومت را حفظ كنيد. عزم راسخ و اميد و ايمان خودتان را حفظ كنيد، كه البتّه حفظ خواهيد كرد.(1)

1382/7/21

درماندگى اسرائيل در برابر عمليّات استشهادى

شما ببينيد يك دختر بيست ونُه ساله ى تحصيلكرده ى باسواد، وكيلِ دادگسترى، باحجاب جلوى دوربين تلويزيون مى ايستد و ميگويد: «من به نام خدا ميخواهم بروم جان خود را فدا كنم، براى اينكه به دشمن ضربه بزنم.» بعد هم ميرود ضربه اش را ميزند و خسارت سنگينى بر آنها وارد ميكند و روحش هم به بهشت ميرود.(2) اين را مى بينند؛ درمانده اند چه كار كنند. از سال 1948 تا امروز پنجاه وپنج سال ميگذرد؛ امّا امروز وضعيّت اسرائيل از همه ى اين سالها بدتر است. يك مدّت دوران كركرى خواندن صهيونيستها بود؛ بر فلسطين مسلّط شده بودند و ميكشتند، ميبردند، خانه ها را تصرّف ميكردند، شهرها را خالى ميكردند، تهديد ميكردند، ديرياسين ها را قتل عام ميكردند؛ بعد هم در دو سه جنگ، دولتهاى عرب را شكست دادند. مدّت كوتاهى سازمان

**********

(1) . در ديدار دسته جمعى دوشنبه ها.

(2) . هنادى تيسير جرادات كه طىّ عمليات شهادت طلبانه در 2003/10/4 در شهر حيفا (در اراضى اشغالى سال 1948 م) ضمن انتقام خون شهداى بى گناه فلسطينى، به شهادت رسيد.

ص: 311

آزاديبخش فلسطين بروز كرد و از سال 1967 چند سالى مايه ى تهديد براى صهيونيستها شد. منتها اينها مبارزانى بودند در بيرون فلسطين، نه در داخل فلسطين. در سوريه و اردن و لبنان پخش بودند؛ از آنجا مى آمدند، ضربه ميزدند و ميرفتند. اين كجا؛ اينكه يك مبارز در داخل سرزمين اشغالى زندگى ميكند و همه چيز زير چشم دشمن باشد، كجا؟ وانگهى، آنها يك عدّه معدود بودند، ولى اينها يك ملّتند.

من در تلويزيون تظاهرات مردم يكى از شهرهاى فلسطين را نگاه ميكردم؛ ميديدم پسر بچّه هاى ده، دوازده ساله فراوان بودند. گفتم اسرائيل مبارزه ى بزرگسالها را علاج ميكند، اينها را چه كار ميخواهد بكند؟! هر كدام شير درنده يى هستند كه بزرگ ميشوند و قدرت پيدا ميكنند براى اينكه پنجه بيندازند و گلوى متجاوز را بفشرند. مگر شوخى است و مگر تمام ميشود؟(1)

1382/7/28

مستأصل شدن دولت اسرائيل در مقابل مجاهدت فلسطينيها

امروز مجاهدت فلسطينيها حقيقتاً دولت اسرائيل را تكان داده و در موقف بسيار سخت و دشوارى قرارداده است. بعضى افراد ميگويند فلسطينيها پنجاه سال است مبارزه ميكنند، امّا به نتيجه يى نرسيده اند. به نظر من اين حرف درست نيست. اگر فلسطينيها پنجاه سال مبارزه كرده بودند، الان دنيا وضع ديگرى داشت؛ مبارزه نكردند كه اين بلا سر خودشان و سر اين منطقه آمد، و الّا مبارزه يى كه در سه چهار سال اخير ميكنند، اگر قبلاً كرده بودند، اصلاً اسرائيل به اين صورت شكل نميگرفت. على اى حال امروز فلسطينيها كار بزرگى انجام ميدهند و وظيفه ى همه است كه اينها را حمايت و به اينها كمك كنند؛ اين به نفع همه است. البتّه امريكاييها پشت سرِ اسرائيليها، صورت عبوس و اخم آلودى به اين كار نشان ميدهند. طبيعى است كه آنها اين موضع را بگيرند؛ چون فرو ريختن و شكست خوردن براى سياست استكبارى امريكا در اين منطقه، شكست بزرگى است. به نظر ما اين جزو چيزهاى ممكن عالم است؛ جزو محالات نيست.(2)

**********

(1) . در اجتماع باشكوه مردم استان زنجان.

(2) . در ديدار رئيس جمهور الجزاير.

ص: 312

1382/9/5

مبارزه؛ تنها راه نجات از دست دشمن اشغالگر

اگر كسى مسائل فلسطين را هرچه بيشتر مرور و تعمّق كند، بيشتر اين معنا برايش واضح ميشود كه دولت امريكا و صهيونيستها در فلسطين به بن بست كامل رسيده اند؛ نه راه پيش رفتن دارند، نه راه عقب گرد كردن؛ محكوم به شكست هستند. نسل نوخاسته ى فلسطين بيدار شده و فهميده است كه راه نجات از دست دشمنِ اشغالگر، چيزى جز مبارزه نيست؛ فهميده است كه حضور در جلسات جهانى و برطبق ميل اشغالگران و حاميان آنها حرف زدن، راه نجات فلسطين نيست؛ فهميده است بايد بايستد، بخواهد، همّت و فداكارى كند، تا به هدف برسد. اين را ملّت فلسطين از بُنِ دندان دانسته و فهميده است؛ لذا مقاومت ميكند. وقتى سرچشمه ى اين احساس از منشأ دينى و اعتقاد به توحيد ناشى شود - كه امروز بحمداللَّه در فلسطين اين طور است - هرگز خشك نخواهد شد. اميدواريم خداى متعال روز پيروزى فلسطينيها را هرچه نزديك تر بفرمايد.(1)

1384/3/10

عقب نشينى مدّعيان مبارزه، به بهانه ى نوگرايى و تغيير تاكتيك

بنده طرفدار تحجّر نيستم؛ طرفدار نوگرايى هستم. نوگرايى در روشهاست. ممكن است روشها تغيير پيدا كند؛ امّا با تغيير روشها اصول تغيير پيدا نميكند و خودش را آشكار نشان ميدهد. روشى كه به عنوان نوگرايى رو مى آيد و انسان مى بيند اصول گم شد، بايد بفهمد كه آن روش، غلط است. تاكتيكى كه ما را از استراتژى دور ميكند، پيداست كه غلط است.

بنده زمان رياست جمهورى به يكى از كشورهاى مسلمانِ مدّعى مبارزه ى با اسرائيل رفتم و با رئيس آن كشور گفتگو كردم. او قبلاً گفته بود ما حاضريم با زمامداران اسرائيل ملاقات كنيم و مراوده داشته باشيم! من به او گفتم اين چه حرفى است كه از قول شما نقل شده است. به معاونش نگاهى كرد و بنا كردند قاه قاه خنديدن! من با خودم گفتم لابد جواب مهمّى دارند. گفتند: بله، اين حرفها تاكتيك بود!

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 313

گفتم عجب؛ تاكتيكى است كه انسان را از اصل اهداف دور ميكند! مبناى كار شما تحريم اسرائيل بود؛ شما ميخواستيد اسرائيل در محيط اسلامى و عربى به صورت يك سكّه ى رايج درنيايد؛ امّا به عنوان تاكتيك داريد درست عكس اين را عمل ميكنيد. گاهى بعضيها به عنوان اينكه ما تاكتيك و روش خود را عوض كرديم، اصل راهبرد را دگرگون ميكنند! بايد مراقب باشيد اين طورى نشود. كسانى كه اين گونه عمل ميكنند، غلط و برخلاف اين عمل ميكنند.(1)

1384/5/28

آزادى غزّه؛ نتيجه ى مقاومت فلسطينيها

عقب نشينى صهيونيستها از غزّه بعد از 38 سال اشغال غزّه، حادثه ى بسيار مهمّى است. جالب است بدانيد كه اين عقب نشينى يك انتخاب نبود كه رژيم صهيونيستى انجام داد؛ اين يك شكست و يك اجبار بود؛ از روى ناچارى و ناگزيرى بود. الان فشار روانى اين شكست روى همه ى اركان ملّت و دولت صهيونيستى اثر گذاشته و آنها را دارد تكان ميدهد. بعضى از آنها قهر ميكنند، بعضى شان اعتراض ميكنند. چند روز پيش يك تظاهرات دويست هزار نفره در تل آويو به راه انداختند. متلاطم اند، امّا چاره يى نداشتند.

عدّه يى ميخواهند وانمود كنند كه اين عقب نشينى بر اثر مذاكره بود؛ اين حرف، خيلى كودكانه است. در طول هفتاد سال اشغال فلسطين، صهيونيستها از يك متر خاك اشغالى با مذاكره عقب ننشستند؛ مذاكره كدام است؟! اين عقب نشينى بر اثر مقاومت فلسطينيها بود. حادثه ى اوّل، عقب نشينى و فرار از جنوب لبنان بود؛ اين هم حادثه ى دوم است كه بر اثر مقاومت پيش آمد. ملّت فلسطين بداند، گروه هاى جهادى فلسطين بدانند؛ در اين دام نيفتند كه خيال كنند مذاكره، غزّه را آزاد كرد؛ نخير، مذاكره غزّه را آزاد نكرد؛ هيچ نقطه ى ديگر را هم آزاد نكرد؛ تا ابد هم هيچ جا را آزاد نخواهد كرد. آنچه غزّه را آزاد كرده، فشار مقاومت ملّت فلسطين بوده است؛ آنها ناچار شدند.

نكته ى مهمّ ديگر اين است كه مسئله ى فلسطين با اين عقب نشينى ها حل نخواهد شد؛ اين را بدانند. هم امريكا بداند، هم صهيونيستها

**********

(1) . در ديدار اعضاى ستاد برگزارى مراسم سالگرد ارتحال امام خمينى (رحمه الله).

ص: 314

بدانند، هم كسانى كه حالت دلّالى دارند و به شكل دلّال دارند عمل ميكنند، بدانند كه مسئله ى فلسطين اين طورى حل نخواهد شد. اينكه از يك قسمت عقب نشينى كنند، بعد قضيّه تمام شود، اين نميشود. كسى بيايد خانه ى شما را به زور اشغال كند، بعد از مدّتى يك اتاق كوچك را آن گوشه ى خانه به شما بدهد، بقيّه ى خانه را هم به اسم خودش ثبت كند؛ مگر ميشود چنين چيزى؟ فلسطين را گرفته اند؛ حالا ناچار شده اند از گوشه يى از فلسطين عقب نشينى كنند؛ كسى بگويد خيلى خوب، حالا كه اينجا را داديد، پس ديگر بقيّه ى فلسطين مال شما! مگر ميشود چنين چيزى؟

مسئله ى فلسطين اين طورى حل نخواهد شد. مسئله ى فلسطين فقط يك راه دارد؛ همان چيزى كه ما چند سال پيش اعلام كرديم: از فلسطينيهاى اصيل - چه آنهايى كه داخل فلسطين هستند، چه آنهايى كه در اردوگاه ها هستند، چه آنهايى كه در كشورهاى ديگر هستند؛ چه مسلمان باشند، چه يهودى باشند، چه مسيحى باشند، فرقى نمى كند؛ فلسطينى باشند - نظرخواهى كنند؛ هر دولتى كه آنها خواستند، سر كار بيايد. آن دولت اگر مسلمان باشد، اگر مسيحى باشد، اگر يهودى باشد، اگر مخلوط باشد، چنانچه برخاسته ى از آراى خود فلسطينيها باشد، مورد قبول است و مسئله ى فلسطين را حل خواهد كرد. بدون اين، مسئله ى فلسطين حل نخواهد شد.(1)

1385/1/25

امروز استكبار جهانى - كه رئيس جمهور كنونى امريكا سخنگوى آن است - دنياى اسلام را صريحاً تهديد ميكند و سخن از جنگ صليبى ميگويد. شبكه ى استكبارى صهيونيسم و سازمانهاى جاسوسى امريكا و انگليس در همه ى دنياى اسلام، سرگرم فتنه انگيزى اند. با پول و تشويق آنان، مقدّسات اسلامى در رسانه ها علناً اهانت ميشود و حتّى سيماى ملكوتى پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) از جسارت سخيف آنان مصون نميماند. هزارها فيلم سينمايى و بازى رايانه يى و امثال آن، با هدف

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 315

زشت نماياندن چهره ى اسلام و مسلمين، توليد و روانه ى بازارها ميشود و اينها همه علاوه بر جنايات آنان در تعرّضِ به كشورهاى اسلامى و كشتارهاى فلسطين و عراق و افغانستان و دخالت طلبكارانه ى آنان در كشورهاى اسلامى براى تأمين منافع نامشروع سياسى و اقتصادى است.

مقاومت؛ تنها راه توصيه شده ى عقل و شرع

تسليم در مقابل چنين دشمنى، كاملاً در نقطه ى مقابل حُكم خرد؛ و مقاومت، تنها راه توصيه شده ى عقل و شرع است. ثانياً، مبالغه در قدرت دشمن، خود يكى از ترفندهاى اوست. پول و زور سياسى و نظامى، و جنگ افزار مدرن و انبوه، دولتهايى را ميترساند كه از پشتوانه ى ملّت خود محرومند. غلبه ى نظامى بر رژيمى مانند رژيم صدّام كه نه خود از پشتيبانى ملّتش برخوردار بود و نه ارتشش بويى از ايمان و جهاد برده بودند، دليل قدرت نيست. امريكا نتوانسته بر ملّت عراق پيروز شود. عراق به همان اندازه كه توانست داعيه ى دموكراسى خواهىِ امريكا را به محك بكشد و رسوا كند، توانست قدرت مطلق و شكست ناپذير بودن آن را نيز به چالش بكشد و مسخره كند. ملّتها و دولتهاى متّكى به ملّت، اگر از سرمايه ى ايمانِ به خدا و ايمانِ به خود برخوردار باشند و مقاومت را پيشه سازند، هرگز شكست نخواهند خورد و تحمّل سختيهاى جهاد، پيروزى را به آنان هديه خواهد كرد و افسانه ى دروغين شكست ناپذيرى دشمن متجاوز را باطل خواهد ساخت. حال و گذشته ى نه چندان دور، اين را به اثبات رسانده و از اين پس نيز آن را ثابت خواهد كرد؛ ان شاءاللَّه.(1)

1385/5/11

ايستادگى ملّت لبنان و مجاهدت قهرمانانه ى حزب الله و اقتدار برخاسته از ايمان و صبر و توكّل آنان، نماد ديگرى از بيدارى دنياى اسلامى و عزم راسخ آن در برابر دشمنيها و كين توزى ها است. مشت پولادين جوانان مؤمن و شجاع و مظلوم لبنانى، اكنون بر چهره ى زشت متجاوزان فرود آمده و شيشه ى غرور مستانه ى آنان را شكسته است.

**********

(1) . در سومين كنفرانس بين المللى قدس و حمايت از حقوق مردم فلسطين.

ص: 316

سياست راهبردى امريكا، ايجاد ناامنى و بحران و جنگ در اين منطقه است. بدانند كه هرچه ناامنى را گسترش دهند، ملّتها را بر خود خشمگين تر و دنيا را براى خود ناامن تر خواهند كرد.

احياى روح مقاومت در دنياى اسلام؛ پيامد رفتار تجاوزگرانه ى امريكا و اسرائيل

رفتار و خوى تجاوزگرانه ى امريكا و اسرائيل، روح مقاومت را بيش از پيش در دنياى اسلام زنده خواهد كرد و ارزش جهاد را براى آنان نمايان تر خواهد ساخت.

مقاومت فداكارانه؛ تنها راه مقابله با گرگ وحشى صهيونيسم

دنياى اسلام و جوانان مسلمان در همه ى كشورهاى اسلامى بدانند كه راه مقابله با گرك وحشى صهيونيسم و تجاوزگرى شيطان بزرگ، جز مقاومت فداكارانه نيست. تسليم و انقياد در برابر دولتمردان ماجراجو و فتنه گر امريكا، بر طمع و جسارت آنان مى افزايد و كار را بر ملّتها سخت تر ميكند. اگر لبنان تسليم تجاوز اسرائيل و امريكا ميشد و اگر جوانان مجاهد حزب الله و مردم مظلوم جنوب، رنج اين دفاع مقدّس را به جان نميخريدند، محنتى بلند مدّت و ذلّتى روز افزون همه ى ملّت لبنان را تهديد ميكرد و ادامه ى اين روند تهاجمى، تمام اين منطقه را در بر ميگرفت. امروز حزب الله خطّ مقدم دفاع از امّت اسلامى و همه ى ملّتهاى اين منطقه است.(1)

1385/5/17

مجاهدت دليرانه ى حزب الله؛ يك نمونه از ايستادگى اسلامى

يك نمونه ى از ايستادگى اسلامى و مجاهدت اسلامى را شما امروز در لبنان مشاهده ميكنيد. اين همان ارتش بى رحم جرّار صهيونيستى است كه يك روزى به عنوان ارتش شكست ناپذير معروف بود و در ظرف شش روز، ارتشهاى سه كشور اسلامى را شكست داد؛ امّا امروز يك ماه است كه با همه ى توان و با استفاده از تسليحات امريكايى و كمك نظامى امريكا، خود را ميكشد و مرتّب از يك گروه مؤمن مجاهدِ لا تأخذه في الله لومة لائم(2)، تودهنى ميخورد. اين، نشان دهنده ى اين است كه امّت اسلامى اگر دل به خدا بسپارد، ميتواند دشمنان اسلامى را متوقّف كند.(3)

**********

(1) . پيام در محكوميت جنايات رژيم صهيونيستى در لبنان.

(2) . احتجاج، ج 1، ص 101.

(3) . در ديدار گروه هاى مختلف مردم به مناسبت ميلاد باسعادت امام على بن ابى طالب (عليهما السلام).

ص: 317

1385/7/21

مقاومت و ايستادگى؛ تنها راه پيروزى

اين پيروزى(1) از يك طرف و شكست از يك طرف، يك حادثه ى بزرگ بود و عبرتهايى هم با خودش دارد كه ملّتها - چه دشمنان بخواهند، چه نخواهند - از اين عبرتها استفاده خواهند كرد؛ يعنى ملّت فلسطين، ملّت عراق، ايران و ملّتهاى ديگر، همه به چشم خودشان ديدند كه راه مقاومت و ايستادگى، تنها راه پيروزى است؛ راه ديگرى وجود ندارد؛ ولو مقاومت كننده يك گروه كوچك باشد؛ ولو آن قدرتى كه در مقابل آن مقاومت ميشود، ارتش درجه ى يك دنيا باشد و از طرف امريكا هم حمايت بشود. هرچه باشد، اين يك راز و سنّت الهى است.

ايستادگى، وسيله ى پيروزى است، منتها كسانى كه مقاومت ميكنند، بايد از خطرات مقاومت نترسند. اگر ترسيدند، در مقاومتشان اختلال پيدا خواهد شد و پيروزى به دست نخواهد آمد و اين، آفت اغلب ملّتها و جماعات است، كه وسط راه دچار ترس ميشوند. اگر آن گروه، ملّت و جماعتى كه ميخواهد مقاومت كند، از فقدان لذايذ زندگى، از فقدان حيات و از فقدان راحتى نترسد و ناراحت و آشفته نشود و پيش برود، بدون ترديد مقاومت با پيروزى همراه است. اين مقاومت وقتى با ايمان باشد، ادامه پيدا خواهد كرد.

لذا ميگوييم و هميشه گفتيم كه ايمانِ همراه با مقاومت، به دنبالش پيروزى است. مراد ما فقط ايمان دينى هم نيست؛ ايمان به هر اصلى. البتّه اگر ايمان دينى باشد، آن وقت خداى متعال وعده كرده است كه همه ى قوانين طبيعت و تاريخ در خدمت اين مقاومان قرار خواهد گرفت: مَنْ كٰانَ يُرِيدُ اَلْعٰاجِلَةَ عَجَّلْنٰا لَهُ فِيهٰا مٰا نَشٰاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ؛(2) اين مربوط به كسانى است كه دنيا را ميخواهند، نيّتشان دنيايى است؛ امّا اراده دارند، ميخواهند و خدا ميدهد؛ و كسى كه اراده ى دين دارد، همين طور است. كُلاًّ نُمِدُّ هٰؤُلاٰءِ وَ هَؤُلاٰءِ(3) اين سنّت الهى است.

**********

(1) . پيروزى حزب الله لبنان بر صهيونيست ها در جنگ سى و سه روزه.

(2) . سوره ى اسراء، آيه ى 18. ترجمه: «آن كسى كه زندگى زودگذر (دنيا) را ميطلبد، آن مقدار از آن را كه بخواهيم - و به هركس اراده كنيم - ميدهيم.»

(3) . سوره ى اسراء، آيه ى 20. ترجمه: «هريك از اين دو گروه را از اعطاى پروردگارت، بهره و كمك ميدهيم.»

ص: 318

اين حادثه ى لبنان، درسى به همه ى مسلمانها داد و شما برادران و خواهران عزيز بدانيد كه بعد از قضيّه ى لبنان، صفحه ى حوادث در اين منطقه ورق خورده است و ممكن است آثارش بزودى معلوم نشود؛ امّا بتدريج و در بلند مدّت براى همه روشن خواهد شد. ملّتها يك بار ديگر بعد از انقلاب اسلامى - كه پيروزى انقلاب اسلامى در آنجا تجربه شده بود - به چشم خودشان ديدند و تجربه كردند كه راه پيروز شدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگويان، متجاوزان و ستمگران نيست.(1)

1385/8/2

شكست اسرائيل؛ با ايستادگى و همّت والا

لبنان و حزب اللَّه قهرمان نشان دادند كه با ايستادگى و با همّت والا ميتوان در مقابل اسرائيل ايستاد و اسرائيل را شكست داد. چيزى كه به مخيّله ى بعضى از سياستمداران كشورهاى اسلامى هم خطور نميكرد، امّا اتّفاق افتاد؛ واقع شد؛ اسرائيل در سايه ى ايستادگى، مقاومت، توكّل به خداى متعال و استفاده از همه ى ظرفيت و نيروى حزب اللَّه و مردم لبنان شكست خورد. اين يك نسخه ى عمومى و متعلّق به همه ى دنياى اسلام است؛ هيچ تفاوت نميكند. شرطش اين است كه ماها كه مسئولان كشورهاى اسلامى هستيم، منافع، خواستها و هواهاى شخصى خودمان را در قضيّه دخالت ندهيم و مصلحت امّت و مصلحت كشور را در نظر بگيريم. اگر اين شرط رعايت شود، اين نتيجه، قطعى و حتمى است.(2)

1386/11/19

ملّت غزّه، ملّت فلسطين، امروز با قدرت ايستاده اند؛ جاى تحسين دارد؛ حقيقتاً بايد اين ملّت را تحسين كرد. زير اين فشار عظيم اقتصادى از يك طرف، و تهاجم و كشتار و فاجعه آفرينى و تخريب و حملات گوناگون، آتشبارى بر روى زن و كودك از يك طرف ديگر، در عين حال اين ملّت ايستاده اند. هدف آنها اين است كه بين اين

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار كارگزاران نظام به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 319

ملّت و بين دولت منتخبشان جدايى بيندازند و هر كار ميخواهند بكنند و آن سياست را اجرا كنند. نشستند آن كنفرانس تاريخى را - كه كنفرانس بسيار ننگينى بود براى اين منطقه - راه انداختند، نتيجه اش شد اين. نتيجه ى نشستن با امريكا و با صهيونيست غاصب و درباره ى منطقه رايزنى كردن و تصميم گيرى كردن، همين است. رئيس جمهور امريكا آمد منطقه و رفت، اين آتش به جان مرد و زن و كودك منطقه ى غزّه افتاد؛ اين محاصره، اين كشتار.

مذاكره كردن با اينها - در حالى كه هدف آنها روشن است در اين منطقه - چه فايده يى دارد؟ دولتهاى اسلامى بايد تصميم بگيرند؛ محاصره ى غزّه را بايد ابطال كنند. ملّت و دولت مصر در اين زمينه وظيفه ى بزرگى برعهده دارند؛ همه ى ملّتهاى مسلمان هم بايستى كمك كنند تا دولت و ملّت مصر بتواند به وظيفه ى خودش در اين زمينه عمل كند. يك زندان بزرگِ يك ميليون ونيمى درست كنند و زن را، كودك را، بچّه را؛ از گرسنگى، از بى سيرى، از تشنگى، از نبودن سوخت، از نبودن گرما در زمستانِ سخت، آن جور بيازارند؛ مزارعشان را نابود كنند، باغاتشان را نابود كنند، تجارتشان را از بين ببرند؛ به اينها اكتفا نكنند؛ حملات هوايى و زمينى هم بكنند. اين قابل تحمّل است؟ نبايد غاصبان و پشتيبانانشان بتوانند از عناصر ديگرى از فلسطينيها عليه اين مردم مظلوم استفاده كنند. اگر چنين اتّفاقى بيفتد، اين ننگ بر روى پيشانى آنها تا ابد خواهد ماند. نبايد از دولتهاى عرب بتوانند در اين زمينه استفاده كنند. اين يك مسئله ى بسيار مهم است.

نجات فلسطين با مقاومت و ايستادگى

راهى هم كه ملّت فلسطين برگزيده است، همان راه درست است؛ يعنى راه مقاومت، راه ايستادگى و همين است كه بالاخره ملّت فلسطين را نجات خواهد داد.(1)

1387/10/19

جمهورى اسلامى؛ مركز و الهام بخش مقاومت

اينها ميخواهند هيچ عنصر مقاومتى در اين منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهورى اسلامى ميدانند. البتّه اين را درست

**********

(1) . در ديدار جمعى از پرسنل و فرماندهان نيروى هوايى ارتش.

ص: 320

فهميده اند. اينجا مركز مقاومت است. اينجا جايى است كه ما اگر هيچ اقدامى هم نكنيم، هيچ حرفى هم نزنيم، خود وجود جمهورى اسلامى به ملّتهاى منطقه الهام ميدهد. يك موجوديّتى، يك هويّتى كه على رغم همه ى قدرتهاى استكبارى و به كورى چشم آنها اين جور در اين منطقه قد كشيده و روز به روز ريشه دارتر ميشود؛ روز به روز قوى تر ميشود. خود وجود اين پيكره ى عظيم و پرشكوه، خار چشم استكبار است و اميددهنده ى به ملّتها. بله، اينجا مركز مقاومت است؛ در اين شكّى نيست. ديگران هم از اينجا الهام گرفتند.(1)

1387/11/21

ايستادگى؛ موجب تحسين و تجليل هر انسان منصف

امروز چرا شما از ايستادگى مردم غزّه در مقابل اسرائيل لذّت ميبريد؟ نه فقط شما، بلكه همه ى دنيا - انسانهاى منصف - لذّت ميبرند. يك گروه با دست خالى و امكانات بسيار بسيار محدود، در مقابل رژيم صهيونيستى ايستادند و حمله ى آنها را خنثى كردند. اين شوخى است؟ يك سرزمينى نصف شهر تهران - همه ى باريكه ى غزّه از اوّل تا آخر، تقريباً نصف شهر تهران است، با يك جمعيّت البتّه متراكم - توانستند در مقابل اين همه موشك، اين همه هواپيما، اين همه توپ و تانك، اين همه آتش، از چند طرف - هم از طرف دريا، هم از طرف خشكى، هم از طرف آسمان. إِذْ جٰاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ(2) ؛ از بالا و پايين آمدند، حمله كردند - بايستند؛ مقاومت كردند، كشته هم دادند، در مقابلشان بچّه هايشان هم پرپر شدند؛ امّا ايستادند. اين ايستادگى به طور طبيعى تجليل و احترام انسانى را بر مى انگيزد. هر انسان باانصاف و باوجدانى، اين ايستادگى را تحسين و تجليل ميكند. يا شبيه اين در جنگ 33 روزه ى لبنان.(3)

**********

(1) . در ديدار مردم قم به مناسبت قيام نوزدهم دى.

(2) . سوره ى احزاب، آيه ى 10.

(3) . در ديدار اعضاى مركز مطالعات و تحقيقات فرهنگ و ادب پايدارى حوزه ى هنرى سازمان تبليغات اسلامى.

ص: 321

1387/12/14

مذاكره با رژيم صهيونيستى؛ مغالطه ى بزرگ

مغالطه ى بزرگ ديگر آن است كه گفته شود تنها راه نجات ملّت فلسطين، مذاكره است! مذاكره با كى؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهى كه جز به زور، به هيچ اصل ديگرى معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند، چه به دست آوردند؟ آنچه آنها به عنوان حكومت خودگردان از صهيونيستها گرفتند، با صرفنظر از ماهيّت تحقيرآميز و اهانت بار آن، اوّلاً، با هزينه ى سنگينِ اعتراف به مالكيّت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد؛

ثانياً، همان حكومت نيم بند و دروغين را هم با بهانه هاى واهى در مواردى زير پاى خود لگدكوب كردند؛ محاصره ى ياسر عرفات در ساختمان مديريّتش در رام الله و انواع تحقير و تذليل او، حادثه يى نيست كه فراموش شود؛

ثالثاً، چه در زمان عرفات و چه بويژه پس از او، با مسئولان حكومت خودگردان مانند رؤساى كلانتريهاى خود رفتار كردند كه وظيفه شان تعقيب و دستگيرى مجاهدان فلسطينى و محاصره ى اطّلاعاتى و پليسى آنهاست، و بدين صورت تخم كينه را در ميان گروه هاى فلسطينى پاشيدند و آنها را به جان يكديگر انداختند؛

و رابعاً، همان اندازه دستاورد ضعيف هم فقط به بركت جهاد مجاهدان و مقاومت غيورمردان و زنان تسليم ناپذير بود. اگر انتقاضه ها رخ نميداد، صهيونيستها با وجود تنازل پى درپى رؤساى سنّتى فلسطين در برابر آنها، همين اندازه را هم هرگز به آنان نميدادند.

يا مذاكره با امريكا و انگليس كه بزرگ ترين گناه را در ايجاد و حمايت از اين غدّه ى سرطانى مرتكب شده اند، و خود پيش از آنكه ميانجى باشند، طرف دعوايند. دولت امريكا هيچگاه حمايت بى قيد و شرط خود از رژيم صهيونيست و حتّى از جنايتهاى آشكار آن از قبيل ماجراى اخير غزّه را متوقّف نكرده است.

حتى رئيس جمهور جديد امريكا هم كه با شعار تغيير در سياستهاى دولت بوش بر سر كار آمده است، از تعهّد بى قيد و شرط به امنيّت اسرائيل دم ميزند؛ يعنى دفاع از تروريسم دولتى، دفاع از ظلم و

ص: 322

زورگويى، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و كودك فلسطينى در 22 روز؛ اين يعنى همان كژراهه ى دوران بوش و نه چيزى كمتر.

مذاكره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم يك رويكرد عقيم ديگر است. سازمان ملل شايد در كمتر نمونه يى همچون مسئله ى فلسطين، مورد آزمونِ افشاگر و رسواكننده قرار گرفته باشد.

شوراى امنيّت، يك روز اشغال فلسطين به وسيله ى گروه هاى تروريست جرّار را سريعاً به رسميّت شناخت و نقشى اساسى را در پيدايش و تداوم اين ظلم تاريخى بازى كرد، و پس از آن، چندين دهه همواره در برابر نسل كشى ها، آواره سازى ها، جنايتهاى جنگى و انواع جرايم گوناگون ديگر آن رژيم، سكوت رضايت آميز كرد؛ و حتّى هنگامى كه مجمع عمومى رأى به نژادپرست بودن صهيونيسم داد،(1) نه تنها با آن همراهى نكرد، كه در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. كشورهاى زورگوى عالم كه برخوردار از عضويّت دائم در شوراى امنيّت اند، از اين مجمع جهانى همچون ابزار استفاده ميكنند.

نتيجه آنكه نه تنها اين شورا به كار امنيّت در جهان كمكى نميكند، بلكه هرجا كه قرار است مفاهيمى همچون حقوق بشر يا دموكراسى و امثال آن، وسيله ى زياده طلبى و سلطه ى بيشتر آنان گردد، به كمك ايشان مى شتابد و بر كارهاى نامشروع آنان پوششى از فريب و دروغ مى افكند.

عدم نجات فلسطين با دريوزگى از سازمان ملل و قدرتهاى مسلّط

نجات فلسطين با دريوزگى از سازمان ملل يا از قدرتهاى مسلّط و به طريق اولى از رژيم غاصب به دست نمى آيد؛ راه نجات فقط ايستادگى و مقاومت است، با توحيد كلمه ى فلسطينيان و كلمه ى توحيد كه ذخيره ى بى پايان حركت جهادى است.

مقاومت، توحيد كلمه ى فلسطينيان و كلمه ى توحيد؛ راه نجات فلسطين

اركان اين مقاومت، از سويى گروه هاى مجاهد فلسطينى و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطين در داخل و خارج آن كشورند؛ و از سويى ديگر، دولتها و ملّتهاى مسلمان در سراسر جهان، بويژه عالمان دينى و روشنفكران و نخبگان سياسى و دانشگاهيان. اگر اين دو ركن

**********

(1) . در 10 نوامبر سال 1975، مجمع عمومى سازمان ملل طى قطعنامه اى، صهيونيسم را يكى از نمودهاى نژادپرستى معرّفى كرد.

ص: 323

مستحكم در جاى خود قرار گيرند، بى شك وجدانهاى بيدار و دلها و انديشه هايى كه افسون تبليغات امپراتورى خبرى استكبار و صهيونيسم، آنها را مسخ نكرده، در هر نقطه ى عالَم به يارى ذيحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استكبار را در برابر طوفانى از انديشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.(1)

1387/12/30

مقاومت 22 روزه ى مردم غزه؛ تجربه ى امكان مقاومت ملّتها در مقابل زورگويان

از جمله ى مسائل مهمّ جهان و منطقه در سالى كه گذشت، مسئله ى حمله ى رژيم صهيونيستى به غزّه بود، كه همه ى چشمهاى جهانيان را به خودش معطوف كرد. عدّه يى از اين نظرگاه به مسئله نگاه كردند كه با مقاومت اسلامى و با مسئله ى فلسطين، داراى عناد و كينه ى ديرين بودند - كه عمدتاً سياستمدارانِ بسيارى از كشورهاى غربى از اين جمله بودند - عدّه يى هم با نگاه طرفدارانه ى از ملّت مظلوم فلسطين و مردم غزّه به مسئله نگاه كردند. امّا نتايجى كه در اين حمله ى ناجوانمردانه و ظالمانه مترتّب شد، براى همه ى دنيا بهت آور بود. بيست ودو روز مردم بى دفاع غزّه مقاومت كردند و رژيم صهيونيستى بيست ودو روز با تمام قوا به اين مردم حمله كرد و پايان اين ماجرا با ناكامى رژيم صهيونيست همراه بود؛ اين براى مردم دنيا يك تجربه ى بسيار مهمّى است در زمينه ى امكان مقاومت ملّتها در مقابل زورگويى و ستمگرى ستمگران و زورگويان.(2)

1388/12/8

مردم فلسطين و غزّه؛ مقاوم ترين ملّتها

اوّلاً، لازم ميدانم كه از ملّت فلسطين و مردم غزّه يك تشكر و تقدير شايسته بكنم. آنچه كه ذكر كرديد، از پيشرفتهاى مقاومت و استحكام مواضع فلسطين در اين سالهاى اخير، ممكن نميشد؛ اگر اين ايستادگى عظيم ملّت فلسطين نبود. حقّاً، انصافاً، مردم فلسطين، مردم غزّه در تاريخ، نام خودشان را به عنوان مقاوم ترين ملّتها ماندگار كردند.

**********

(1) . در چهارمين كنفرانس حمايت از ملّت فلسطين.

(2) . پيام نوروزى به مناسبت آغاز سال 1388.

ص: 324

آنچه كه بر مردم فلسطين گذشته است، در طول اين چند سال اخيرى كه انتفاضه ها شروع شده و مقاومت واقعى شكل گرفته، يك پديده ى عجيبى است. اين، جز هدايت الهى و دستگيرى الهى چيز ديگرى نيست. انسان مى بيند در غزّه اين همه مصيبت، اين همه تلخى، اين همه فشار؛ چه در طول آن بيست ودو روزى كه جنگ بود، چه بعد از آن تا امروز - كه مصائب پشت سر هم بر مردم وارد ميشود - امّا اين مردم مثل كوه ايستاده اند. اين خيلى واقعيّت عظيمى است؛ اين را نميشود نديده گرفت.

حفظ روحيّه ى مردم؛ بزرگ ترين وظيفه ى سازمانهاى فلسطين

من عرضم اين است كه اين استقامت را، اين روحيّه را بايد در مردم هر چه ميتوانيد پايدار كنيد. شما گفتيد و درست هم گفتيد: تنها راه حلّ مسئله ى فلسطين، مقاومت است و مبارزه است. اين، درست است؛ لكن اين مقاومت و مبارزه، متوقّف است بر حفظ روحيّه ى اين مردم، حفظ اميد اين مردم، نگه داشتن مردم در صحنه. اين، به نظر من بزرگ ترين كارى است كه مجموعه هاى فلسطينى و سازمانهاى فلسطينى، مبارزان فلسطينى بايد انجام بدهند. اين فشارهايى كه امروز از هر دو طرف، چه از طرف دشمن صهيونيست، چه از آن طرف، بر غزّه وارد ميشود، به قصد اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند. فشارهايى كه در ساحل غربى بر مردم وارد ميشود؛ چه در شهرك سازى ها، چه در مسئله ى قدس - كه ايشان بيان كردند - چه آن سختگيرى هاى عجيب، چه در ديوار حائل و امثال اينها، براى اين است كه مردم را از مقاومت روگردان كنند و به سمت گزينه ى تسليم، سوق بدهند. نبايد بگذاريم؛ نبايد بگذاريد كه اين اتّفاق بيفتد. مردم فلسطين را، مردم غزّه را، اين ملّت مقاوم و پولادين را بايد اميدوار نگه داريد و بدانند كه اين حركت عظيم آنها به نتيجه خواهد رسيد.

*

امكان بازگشت فلسطين به فلسطينيها؛ به شرط ايستادگى و مقاومت

بعضى نگاه ميكنند به صحنه، قدرت امريكا را نگاه ميكنند، پشتيبانى غرب را از صهيونيستها نگاه ميكنند، قدرت شبكه هاى مالى صهيونيستها را در امريكا و در ساير نقاط عالم مى بينند، قدرت تبليغاتى شان را مى بينند، به نظرشان مى آيد كه برگرداندن فلسطين به فلسطينيها يك امر ناممكن است. من ميگويم نه، اين امر ناممكن،

ص: 325

ممكن خواهد شد؛ به شرط ايستادگى و استقامت. خداى متعال ميفرمايد كه: فَلِذٰلِكَ فَادْعُ وَ اِسْتَقِمْ كَمٰا أُمِرْتَ .(1)

استقامت لازم است، ايستادگى لازم است، ادامه دادن راه لازم است. اين ادامه دادن راه، يكى از مقدّماتش همين گردهماييهاى شماست، هماهنگيهاى شماست، تبليغات جهانى شماست.

*

مقاومت؛ تنها راه نجات فلسطين

هركسى از فلسطينيها كه از راه مقاومت پايش را كنار گذاشت، ضرر كرد. اسرائيل در خواست صلح، صادق نيست؛ گرچه اگر صادق هم بود، غلط ميكرد و او در اينجا حق ندارد؛ امّا صادق هم نيست. آن كسانى كه در راه مذاكره وارد شدند، مجبور شدند تحميلات دشمن را قبول كنند. اگر يك لحظه پايشان را از مسير تحميلات دشمن دور گذاشتند، يا حذف شدند يا تحقير شدند؛ كه شما نمونه هاى هر دو را ملاحظه كرديد و ديديد. بعضيها را حذف كردند، بعضيها را هم تحقير و تدرىء كردند.

راه قدس، راه فلسطين، راه نجات مسئله ى فلسطين و حلّ مسئله ى فلسطين، جز راه مبارزه نيست، كه آقايان اين را گفتند و من خوشحالم از اينكه مى بينم اين مسئله در جمع شماها مورد اتّفاق است و همه آن را قبول داريد. آن كسى كه اين راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئله ى فلسطين ضربه ميزند. اگر دانسته باشد، اسمش خيانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ على ايّحال ضربه است به مسئله ى فلسطين؛ ضربه ميزنند به مسئله ى فلسطين. فلسطين هيچ راهى جز مقاومت ندارد؛ اين را بايد بگويند، بايد بخواهند؛ دولتهاى اسلامى هم بايد همين را تكرار كنند.(2)

1389/6/19

استقامت ملّت مقاوم فلسطين

اميدواريم كه خداوند متعال به ملّتهاى مسلمان توفيق بدهد، به دولتهاى مسلمان كمك كند كه بتوانند وظيفه ى خودشان را در مقابل

**********

(1) . سوره ى شورى، آيه ى 15؛ ترجمه: «پس به همين خاطر تو (نيز آنان را) دعوت كن و آنچنان كه مأمور شده اى استقامت نما»

(2) . در ديدار رهبران گروه هاى جهادى فلسطينى شركت كننده در افتتاحيه ى همايش غزّه.

ص: 326

اين حادثه ى تلخ، اين واقعه ى تلخ بشناسند. البتّه ملّت فلسطين خوشبختانه با همه ى اين فشارها، با كمال قدرت و استقامت ايستاده است. آدم باورش نمى آيد؛ يك ملّت اين قدر مقاوم! اين قدر باهمت و باغيرت! اين فشارهاى عجيب و غريب آنها را نتوانسته است به عقب وادار كند، به عقب بنشاند. از بيست سال پيش و سى سال پيش، امروز فلسطينيها قوى ترند، مصمم ترند، عازم ترند؛ توانايى شان هم بحمداللَّه بيشتر است و بدون شك و ترديد، فلسطينيها خواهند توانست دست متجاوز را قطع كنند و بساط اين رژيم قلّابى و دروغين را از سرزمين فلسطين جمع كنند.(1)

1390/7/9

در يك جمله، تبديل ملّت فلسطين از مجموعه يى از انسانهاى درمانده و نااميد، به ملّت اميدوار و مقاوم و داراى اعتماد به نفس، مشخّصه هاى بارزِ سى سال اخير است.

اين تصوير كلّى و اجمالى آنگاه كامل خواهد شد كه تحرّكات سازشكارانه و خيانتبارى كه هدف از آن، خاموش كردن مقاومت و اعتراف گيرى از گروه هاى فلسطينى و دولتهاى عرب به مشروعيّت اسرائيل بود، نيز بدرستى ديده شود. اين تحرّكات كه آغاز آن به دست جانشين خائن و ناخلف جمال عبدالناصر در پيمان ننگين «كمپ ديويد» اتّفاق افتاد، همواره خواسته است نقش سوهان را در عزم پولادين مقاومت ايفا كند. در قرارداد كمپ ديويد، براى نخستين بار، يك دولت عرب، رسماً به صهيونيستى بودن سرزمين اسلامى فلسطين اعتراف كرد و پاى نوشته يى را كه در آن، اسرائيل خانه ى ملّى يهوديان شناخته شده است، امضاى خود را گذاشت.

انصراف گروه هاى فلسطينى از مقاومت؛ همه ى سعى دشمن

از آن پس تا قرارداد «اسلو» در سال 1993-1372 هجرى شمسى - و پس از آن در طرحهاى تكميلى كه با ميداندارى امريكا و همراهى كشورهاى استعمارگر اروپايى، پى درپى بر دوش گروه هاى سازشكار و بى همّتى از فلسطينيان گذاشته شد، همه ى سعى دشمن بر آن بود كه

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 327

با وعده هاى پوچ و فريب آميز، ملّت و گروه هاى فلسطينى را از گزينه ى «مقاومت» منصرف كنند و به بازى ناشيانه در ميدان سياست سرگرم سازند. بى اعتبارى همه ى اين معاهدات، بسيار زود آشكار شد و صهيونيستها و حاميان آنها بارها نشان دادند كه به آنچه نوشته شده است، به چشم ورق پاره هاى بى ارزشى مينگرند. هدف از اين طرحها، پديد آوردن دودلى در فلسطينيان، و به طمع انداختن افراد بى ايمان و دنياطلبِ آنان، و زمينگير نمودن حركت مقاومت اسلامى بوده است و بس.

پادزهر همه ى اين بازيهاى خيانت آميز تاكنون، روحيّه ى مقاومت در گروه هاى اسلامى و ملّت فلسطين بوده است. آنها به اذن خدا در برابر دشمن ايستادند و همان طور كه خداوند وعده داده است كه: وَ لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ(1) از كمك و نصرت الهى برخوردار شدند. ايستادگى غزّه با وجود محاصره ى كامل، نصرت الهى بود. سقوط رژيم خائن و فاسد حسنى مبارك، نصرت الهى بود. پديد آمدن موج پرقدرت بيدارى اسلامى در منطقه، نصرت الهى است. برافتادن پرده ى نفاق و تزوير از چهره ى امريكا و انگليس و فرانسه و تنفّر روزافزون ملّتهاى منطقه از آنان، نصرت الهى است. گرفتاريهاى پى درپى و بى شمار رژيم صهيونيست، از مشكلات سياسى و اقتصادى و اجتماعى داخلى اش گرفته تا انزواى جهانى و انزجار عمومى و حتّى دانشگاه هاى اروپايى از آن، همه و همه مظاهر نصرت الهى است. امروز رژيم صهيونيستى از هميشه منفورتر و ضعيف تر و منزوى تر، و حامى اصلى اش امريكا از هميشه گرفتارتر و سردرگم تر است.

*

رسميّت مقاومت در همه ى ميثاقهاى بين المللى

سازمانهاى مقاومت اسلامى كه بار سنگين جهاد را در سالهاى گذشته بر دوش داشته اند، امروز نيز با همان تكليف بزرگ روبه رويند. مقاومت سازمان يافته ى آنان، بازوى فعّالى است كه ميتواند ملّت فلسطين را به سوى اين هدف نهايى به پيش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوى مردمى كه خانه و كشورشان اشغال شده، در همه ى ميثاقهاى بين المللى به رسميّت

**********

(1) ، سوره ى حج، آيه ى 40. ترجمه: «و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى كند؛ خداوند قوى و شكست ناپذيرى است.

ص: 328

شناخته شده و مورد تحسين و تجليل قرار گرفته است. تهمت تروريسم از سوى شبكه ى سياسى و رسانه يىِ وابسته به صهيونيسم، سخن پوچ و بى ارزشى است. تروريست آشكار، رژيم صهيونيستى و حاميان غربى آنهايند؛ و مقاومت فلسطينى، حركتى ضدّ تروريستهاى جرّار و حركتى انسانى و مقدّس است.(1)

**********

(1) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 329

فصل چهارم: بيدارى اسلامى

اشاره

1361/4/19

محو دوباره ى اسرائيل؛ در گرو ايمان و انگيزه ى اسلامى

عربها و مسلمانها فقط به يك شرط خواهند توانست بر اسرائيل پيروز شوند؛ با اتّكا به خدا و با ايمان به اسلام و با انگيزه ى اسلامى كه دارند. اگر اين كار انجام بگيرد، والله دوباره اسرائيل را محو خواهند كرد.(1)

1361/6/1

شما امروز ببينيد آن انقلابهايى كه بر مبناى دين انجام نگرفته، به چه دردسرهاى عظيمى دچار است. طبيعى است كه قدرتهاى بزرگ و لاشخورهاى جهانى حاضر نباشند سفره ى گسترده ى چپاولگرى خودشان را در يك كشور برچيده ببينند. جاى تعجّب ندارد اگر امريكا و جهانخوارانِ ديگر، با انقلابها - چه قبل از پيروزى، و چه بعد از پيروزى - مقابله كنند. جاى تعجّب ندارد اگر امريكا و همه ى دولتهاى وابسته به او، دست به دست هم بدهند و با اسرائيل خبيث - اين زائده ى خطرناك پيكر خانواده ى خاورميانه - همدستى كنند و با تدابيرِ از پيش تنظيم شده اى كوشش كنند كه شعله ى انقلاب فلسطين را خاموش كنند. از امريكا و دول مرتجع منطقه و دولتهاى صهيونيستى جز اين انتظارى نيست.

**********

(1) . تفسير سوره ى حشر.

ص: 330

انقلاب فلسطين ميتوانست خنجرى در پهلوى امريكاى جنايتكار باشد؛ انقلاب ملّتى كه نزديك چهل سال است آواره است و نسلهاى جوان و پا به ميدان گذارده ى او زير چادرها متولّد شدند و رنج غربت و تبعيد و دورى و آوارگى و بى خانمانى را از لحظه ى ولادت با همه ى وجودشان لمس كردند؛ انقلاب مردمى كه شرق و غرب عليه آنها همدست شدند، اين انقلاب ميتوانست براى شرق و غرب خطرناك باشد. طبيعى است كه يا با اعمال سياستهاى خائنانه و رذيلانه و يا با سكوت رذيلانه تر، يك چنين انقلابى را بخواهند نابود و خاموش كنند و شعله اش را از بين ببرند.

اسلام؛ محور مبارزات عليه صهيونيسم

ديروز يكى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى به من تلفن زد؛ ميگفت من ميخواهم بنشينم گريه كنم. گفتم بنده هم در اين احساسات با تو شريكم. ملّتى را كه يك بار آواره شده، يك بار ديگر آن چنان آواره و متشتّت كنند كه ديگر اميد به اجتماع اينها در دل بعضى بكلّى از بين برود؛ از اين درد و رنج، چيزى بالاتر نيست. خب، از دشمن جز اين انتظارى نيست.

ما بايد ببينيم در مقابل اين شيوه هاى خائنانه چه بايد بكنيم. ما بايد آن محور اصلى و آن مركز اصلى را كه ميتوان از آن مشتى ساخت و بر فرق خيانت انديش اين خائنان فرود آورد و آن را متلاشى كرد، پيدا كنيم؛ و آن، اسلام است. امروز اعتقاد ما بر اين است كه اگر نهضت فلسطين و مقاومت فلسطين با استفاده از تجربه هايى كه در طول اين سى وچند سال برايش پيش آمده، به نام خدا و بر محور اتّكا به خدا و بر محور بغض و كينه با همه ى قدرتهاى توسعه طلب و تجاوزطلب، از شرق و غرب، يك بار ديگر تشكيل بشود، خواهد توانست آن موفّقيَّتى را كه سالهاست آزادگان عالم براى ملّت فلسطين در انتظارش هستند، به دست بياورد. توصيه ى ما به برادران فلسطينى مان اين است؛ توصيه ى ما به برادران سران مقاومت فلسطين اين است. ما ميگوييم نام خدا و ياد خدا و محور انديشه ى الهى و اسلامى را تجربه كنيد. يك ملّت چنانچه به خدا متّكى شد، از دشمنان خود لااقل مأيوس و نسبت به آنان كينه ورز خواهد شد؛ و اين سرّ موفّقيَّت يك ملّت انقلابى است.

ص: 331

امروز دولتهاى وابسته و خائنى كه وابستگى آنها به امريكا و مزدورى آنها نسبت به قدرتهاى جهانى اظهرمن الشمس است - مثل آنهايى كه در منطقه هستند؛ چه در آفريقا و چه در خاورميانه - اينها هم آواز و هماهنگ شدند و از سكوت دولتهاى اسلامى سوء استفاده كردند و در حقيقت مقاومت فلسطينى را در هم كوبيدند و متلاشى كردند. ما اميدواريم اين تلاشى انجام نگرفته باشد و مايه هاى مقاومت همچنان باقى باشد. اگر اسلام پا در ميان بگذارد، يقيناً باقى خواهد ماند. ما معتقديم آن تجربه يى كه ايران به كار بست و ملّت انقلابى و مسلمان ايران از آن موفّق بيرون آمد، ميتواند ملّت انقلابى فلسطين را هم نجات بدهد.(1)

1365/8/9

گسترش بيدارى مسلمانها در ميان كشورهاى اسلامى

در مصر و در لبنان و در بعضى از كشورهاى آفريقايى و در بعضى از كشورهاى آسيايى، اين روند بيدارى مسلمانها و احساس امّت اسلامى در ميان كشورهاى مسلمان، روزبه روز دارد رشد ميكند؛ و اين چيزى است كه بشدّت امريكا و استكبار را وحشت زده ميكند. در مورد مسئله ى اسرائيل هم اگرچه توانستند دولتهاى مرتجع را خاموش كنند، آرام كنند، امّا برخلاف ميل آنها، از داخل سرزمينهاى اسلامى مبارزه روزبه روز دارد بنيان ميگيرد، ريشه ميگيرد و آنجا مردم دارند بيدار ميشوند؛ و اين همان چيزى است كه ما هميشه در طول اين چند سال گفتيم كه خطر عمده و اساسى براى اسرائيل بايد از درون سرزمينهاى اشغالى باشد و مسلمانهاى داخل آن سرزمينها بايستى محيط و فضا را براى ادامه ى زندگى دولت غاصب مشكل، بلكه محال كنند. البتّه در اين صورت، كشورهاى مترقّى هم ميتوانند به آنها كمك اساسى برسانند. اين كارى است كه الان دارد انجام ميگيرد؛ لذا استكبار دچار يك حالت عكس العملى شده.(2)

**********

(1) . در ديدار مدرّسان معارف اسلامى آموزش و پرورش.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 332

1365/12/15

به تجربه معلوم شده كه مبارزه با اسرائيل آن وقتى پيروز خواهد بود كه بُعد مردمى داشته باشد. دولتها بدون اتّكا به مردم نميتوانند بجنگند. كدام دولت بدون داشتن پشتوانه ى مردمى ميتواند يك مقاومت بلندمدّت بكند؛ آن هم با ارتشى مثل ارتش اسرائيل كه به تمام تجهيزات امريكايى و غربى مجهّزش كردند و مجهّزش ميكنند؟ فقط اتّكا به مردم و ايمان مردمى است كه ميتواند كفّه را در اين مبارزه به سود نيروهاى ضدّ صهيونيستى و نيروهاى اسلامى سنگين كند. اين يك جهت.

تأثير حزب اللّه در اسلامى كردن مبارزه ى ضدّ صهيونيستى

جهت ديگر اين است كه حضور حزب الله در صحنه ى مبارزه با صهيونيستها، به مسئله ى فلسطين يك بُعد اسلامى داده. بُعد اسلامى براى مسئله ى فلسطين خيلى چيز مهمّى است.

در طول اين چند سالى كه با صهيونيستها و اسرائيليهاى متجاوز جنگهايى انجام ميگرفت، شعار «الله اكبر» شنيده نشده بود، شعار «لا اله الا الله» شنيده نشده بود؛ شب حمله، توجّه و دعا و تضرّع ديده نشده بود. اين نيروهاى مؤمن لبنانى هستند كه به اين مسئله بُعد اسلامى دادند.

اهمّيّت بُعد اسلامى در امر مبارزه با اسرائيل

بُعد اسلامى دادن به مسئله ى مبارزه با اسرائيل، اين اهمّيّت را دارد كه دلهاى تمام دنياى اسلام را به حقّانيّت اين مبارزه جلب ميكند. مسئله ى فلسطين كه فقط مال عربها نيست، فقط مال همسايگان فلسطين اشغالى نيست؛ مال دنياى اسلام است. از هر جاى دنياى اسلام همه ى مسلمانها حق دارند به اين مسئله بينديشند و از آن نگران باشند. حزب الله و جهت اسلامى مبارزه يى كه اين برادران مبارز داشتند، ميتواند اين دلها را جذب كند؛ اين توجّه ها را به خودش منعطف كند.(1)

1366/12/7

آنچه كه مسلّم است و جاى هيچ ترديدى نيست، اين است كه فرياد و شعارى كه امروز در فلسطين اشغالى بلند ميشود و مشتى كه گره كرده

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 333

مبارزه با اتّكا به خدا و ايمان اسلامى؛ تنها راه نجات فلسطين

ميشود و ضربه يى كه بر پيكره ى صهيونيسم غاصب وارد مى آيد، يك انعكاس از انقلاب بزرگ و خونين مردم ما در اين كشور اسلامى و قرآنى است. همه ى دنيا بايد بدانند كه حركت امروز مردم فلسطين، با اين شوق، با اين شور، با اين مظلوميّت، با اين اراده ى جدّى و تصميم، حركتى است كه مشوّق اصلى آن، پيروزى انقلاب اسلامى بود. و من عرض ميكنم؛ اگر مسئله ى فلسطين بخواهد به جايى برسد، تنها چاره همين چيزى است كه امروز در داخل سرزمينهاى اشغالى آغاز شده؛ يعنى اتّكا به خدا و حركت اسلامى و به كار بردن ايمان اسلامى آن مردم؛ اين تنها راه نجات است. مذاكره، راه نجات نيست. نشستن در خارج از مرزهاى فلسطين اشغالى، در امنيّت و سلامت و رفاه و بخور و بخواب و عيش و نوش و اسمى را با خود يدك كشيدن و حرف زدن پوچ و توخالى، مشكل فلسطين را حل نخواهد كرد. اگر فلسطين بايد آزاد بشود، بايد به همّت مردم فلسطين آزاد بشود؛ و اين همّت جز به بركت ايمان برانگيخته نخواهد شد.

تلاش دشمن در انكار وجه اسلامى مسئله ى فلسطين

هر جامعه ى اسلامى همين جور است. اين جوامع اسلامى كه در آنها حكومتهاى دست نشانده و ظالم و غاصب هستند، اگر بخواهند اين درد كهنه ى قديمىِ خودشان را علاجى بكنند، هيچ چاره يى ندارند جز اينكه از ايمان اسلامى مردم استفاده كنند؛ اين است كه تضمين كننده ى يك حركت مستمر است و نجات دهنده ى انسانهاست. حالا اين چه عقلى است، اين چه تشخيصى است كه يك عدّه على رغم اينكه دفاع از فلسطين را شعار ميدهند، امّا اصرار دارند كه جنبه ى اسلامى بودن اين نهضت را نفى كنند؟ اين به نفع مسئله ى فلسطين است؟ آن كسانى كه سعى ميكنند جنبه ى اسلامى بودن فلسطين را انكار كنند، اينها دشمن فلسطين اند؛ اينها دوست مردم فلسطين نيستند؛ اينها ميخواهند مسئله ى فلسطين حل نشود.(1)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 334

1367/2/23

نقش عنصر اسلام در نهضت فلسطين

ما اينجا به برخى از سران فلسطينى گفتيم شماها چرا نهضت فلسطين را نهضت اسلامى اعلام نميكنيد؟ مگر مردم فلسطين مسلمان نيستند؟ بهانه هايى آوردند؛ گفتند نميشود. ديديم كه شد، ميشود. ملّت مسلمان، ملّت تابع قرآن؛ كدام الهام و درس براى مبارزه و فداكارى در راه خدا، از آيات قرآن بهتر؟ إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ .(1) چرا ما مبارزه را فى سبيل الله نكنيم، نيّت خدايى نكنيم، براى خدا نباشد، انگيزه ى اسلامى مردم نباشد، تا با تحريك و الهام يك چنين آياتى، ملّت حركت كنند؟ اين خطا و كوردلى بزرگى بود كه اينها نشان ميدادند. اصلاً ملّت، مسلمانند. حالا هم ما داريم مى بينيم كه فرياد مبارزه در سرزمينهاى اشغالى، در نمازهاى جمعه است. همين امروز كه روز جمعه است، خدا ميداند در سرزمينهاى اشغالى چه خبر است. خدا ميداند اين جوانها و مرد و زنى كه به نماز جمعه رفتند و آن امامى كه بناست برايشان حرف بزند، در دل و روحشان چه طوفانى دارند.(2)

1368/4/14

در حج بايد مسائل جهان اسلام بررسى شود. بزرگ ترين مسئله ى عمومى مسلمين پس از لزوم آمادگى براى دفاع از اسلام و هويّت جمعى مسلمين، مسئله ى ملّتهاى زيرستم و مبارزى است كه دست طغيان و كفر و استكبار، آنان را مقهور و مظلوم ساخته و سخت ترين شرايط زندگى را بر آنان تحميل كرده است. ملّت مظلوم فلسطين، نمونه ى بارزى از اين گونه ملّتهاست. چهل سال است كه اين ملّت، از خانه و كاشانه ى خود بيرون رانده شده و يا در وطن خويش غريبانه زندگى كرده است. اين، زخم خونين و دردناكى بر پيكر امّت اسلامى

**********

(1) . سوره ى توبه، آيه ى 111. ترجمه: «خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد؛ (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار ميكنند، ميكشند و كشته ميشوند.»

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 335

است كه با توطئه ى دولتهاى استعمارگر و ضدّ اسلام و به دست جنايتكار صهيونيستها چهل سال پيش وارد شده و هر روز نمكى بر آن پاشيده شده است. كسان و گروه هاى زيادى در اين مدّت به مبارزه براى نجات اين ملّت دست زده، يا ادّعاى آن را كرده اند؛ امّا هرگز گرهى باز نشده، بلكه گره ها كورتر هم شده است.

از ياد بردن هويّت اسلامى فلسطين و خيانت سران عرب؛ علّت اصلى ناكاميها

علّت اصلى اين نبوده كه ملّت فلسطين نميتوانسته از خود دفاع كند، يا جهان اسلام از خنثى كردن توطئه ى امريكا و غرب در دفاع از دولت غاصب ناتوان بوده است. علّت اصلى ناكاميها، اوّلاً، از ياد بردن هويّت اسلامى ملّت فلسطين و عدم تكيه بر اسلام و جهاد اسلامى در طول ده ها سال گذشته، و ثانياً، خيانت سران كشورهايى از اعراب و حتّى خيانت سران و چهره هايى از فلسطينيان بوده است. و امروز بحمداللَّه عنصر ايمان و جهاد اسلامى در مبارزات ملّت فلسطين در داخل وطن مغصوب زنده شده، و به همين جهت، معادله ى قدرت در فلسطين به سود فلسطينيان نسبت به گذشته تغيير كرده است.(1)

1369/3/4

بيدارى اسلامى؛ تهديد واقعى صهيونيستها

در دنياى اسلام، بحمداللَّه بيدارى اسلامى به وجود آمده است. صهيونيستهاى غاصب، تقريباً بعد از چهل سال آسايش، كه جز گاهى چند روزى مختصر حمله يى از طرف دولتها شده بود و بعد هم خساراتشان به اضعاف مضاعف از طرف امريكا جبران شده بود، امروز در داخل سرزمينهاى فلسطين، از سوى اسلام تهديد ميشوند. اين اسلام است كه آنها را تهديد ميكند.

نجات فلسطين، در گرو تمسّك به دين اسلام

سازمانهاى فلسطينى، آنها كه از دين فارغ و نسبت به آن بيگانه بودند، ناتوانى خودشان را نشان دادند. امروز كار به جايى رسيده است كه سردمدارانِ به اصطلاح سازمانهاى فلسطينى، به فلسطينيهاى داخل سرزمينهاى اشغالى و بعضى مناطق ديگر پيغام ميدهند كه كار را سخت نكنيد، ايجاد مشكل نكنيد. آنها براى خودشان، مبارزه ى حقيقى را مشكل به حساب مى آورند! سرنوشت حركتى كه از دين جدا باشد، بهتر از اين نيست.

**********

(1) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

ص: 336

امّا دين، فلسطين را نجات خواهد داد. اسلام، فلسطين را از دست متجاوزان پس خواهد گرفت.(1)

1369/3/10

مسئله ى فلسطين، مسئله ى اوّل بين الملل اسلامى است. امروز كه مبارزات ملّت فلسطين در زير پرچم اسلام، خواب از چشم دولت غاصب صهيونيست و حاميانش ربوده است، بزرگ ترين وظيفه ى ملّت و دولت ما و همه ى ملّتها و دولتهاى مسلمان، حمايت از اين مبارزات است. غدّه ى سرطانى اسرائيل را تنها از طريق همين مبارزات ميتوان ريشه كن ساخت و جهان اسلام را از خطرات مهلك آن نجات داد.(2)

1369/4/6

وقوع بيدارى اسلامى بر خلاف ميل استكبار و صهيونيسم

استكبار، چه بخواهد و چه نخواهد؛ امريكا، چه بخواهد و چه نخواهد؛ صهيونيسم، چه بخواهد و چه نخواهد؛ اسلام از نو بيدار شده و اين قهرمان عظيم قرنها، دوباره در وسط صحنه به پاخاسته است. هيچ كارى هم از دست دشمنان اسلام ساخته نيست. اكثرِ كارى كه ميتوانند بكنند، اين است كه از حقد و بغضشان، مسلمانان را در حريم امن الهى، به خاك و خون بكشند. بيشتر از اين، چه كار ميتوانند بكنند؟ حدّاكثر كارى كه ميتوانند بكنند، اين است كه ملّتى را كه امروز عاشق ترين ملّتهاى مسلمان به ياد و نام خداست، از زيارت خانه ى خدا مصدود و ممنوع كنند؛ كمااينكه كردند.(3)

1371/6/11

فرض بفرماييد همين مسئله ى فلسطين كه به غربت افتاده بود. خيلى از جوانان، شايد يادشان نيست كه در فلسطين، عدّه يى، چند صباحى تفنگى به دست گرفتند و بعد هم به چرب و شيرين امريكا و دولتهاى

**********

(1) . در ديدار ميهمانان و شركت كنندگان كنفرانس جهانى اهل بيت (عليهم السلام).

(2) . پيام به مناسبت اوّلين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(3) . در ديدار خانواده هاى شهداى هفتم تير و مكّه ى مكرّمه، اقشار مختلف مردم، مسئولان و كاركنان قوّه ى قضائيه و سازمان تبليغات اسلامى.

ص: 337

پولدار عربى دل باختند و تفنگ را زمين گذاشتند! علّتش اين بود كه با اسلام و دين، هيچ ارتباطى نداشتند. خيلى هم خودشان را پرشور و پرحماسه نشان ميدادند؛ لكن چون دين در كار نبود، اساسى هم نداشت.

اعتقاد دينى؛ ضامن پايدارى حماسه و شور

هميشه همين طور است! جوانان يادشان باشد كه اگر حماسه و شور، با اعتقاد دينى و ايمان به خدا همراه نباشد، چيزِ نامطمئن و ناپايدارى خواهد بود. بعد كه آن عدّه تفنگها را زمين گذاشتند، همه فكر كردند كه قضيّه ى فلسطين تمام شده و ديگر كسى از حقّ آن مردم دفاع نخواهد كرد. امّا ناگهان جوانانى مؤمن و مسلمان و فداكار و انقلابى، در قلب فلسطين اشغالى و بيت المقدّس اشغالى - نه بيرون و در كشورهاى اروپايى و آسيايى و در كنفرانسها - پيدا شدند؛ شعار دادند و با دست خالى، مبارزه ى سختى را شروع كردند كه هنوز هم ادامه دارد و ان شاءالله تا پيروزى ادامه خواهد داشت.(1)

1375/7/18

من به طور روشن مى بينم كه در آينده ى نزديك، على رغم ميل امريكا و صهيونيستها و سازشكارانِ برخى از كشورهايى كه در منطقه هستند، كشور و پرچم فلسطين، در همان جاى حقيقى خودش، يك روز همه ى دنيا را به خود متوجّه خواهد كرد. شرط اين آينده ى مهمّ تاريخى، همين است كه مردم خودِ فلسطين، بيدار باشند؛ به خاطر زندگى ذليلانه، از مبارزه دست نكشند و به خاطر چهار صباح در زير تيغ خونين دشمن با ذلّت زندگى كردن، از بيان حقيقت خوددارى نكنند. اين شرط هم بحمداللَّه حاصل شده است.

مبارزه ى نسل جديد فلسطينى با تكيه بر اسلام و شعار اسلامى

آن نسلى كه فلسطين را تحويل دشمن داد، منقرض شد و گذشت. آن نسلى هم كه با سازشكارى خواست بلكه بتواند بخور و نميرى براى خود درست كند، رو به انقراض است. نسلى كه امروز بر سرِ كار مى آيد، نسلى است كه با شعار اسلامى، با هدف اسلامى، با تكيه به اسلام و به بركت آشنايى با قرآن، در صدد اين است كه كارى كند كه

**********

(1) . در ديدار دانش آموزان مدارس شاهد.

ص: 338

از يك ملّت مسلمان، انتظار ميرود. اين، نشانه هاى آن كار بزرگى است كه انجام ميدهند.

غاصبان سرزمين فلسطين، به فكر اين نباشند كه دائماً پاى اين و آن را به ماجرا بكشانند و بگويند جمهورى اسلامى ايران، تحريك ميكند. تحريكِ كسى لازم نيست. امروز به بركت بيدارى اسلامى، ملّتهاى مسلمان بيدارند. لازم نيست كسى به آنها بگويد، تشويقشان كند و دستى به پشت آنها بزند. خودشان مى دانند. امروز جوانان فلسطين، در ميدان اند و نسلهاى نو فهميده اند كه راه عزّت و سعادت و مسلمانى چيست. البتّه در سرتاسر دنياى اسلام هم، دلِ مخلصان به ياد آنها ميتپد. اين همدلى، مخصوص ايران نيست؛ در مصر هم برويد، همين است؛ در آفريقا هم برويد، همين است؛ به آسيا هم بياييد، همين است؛ در خاورميانه هم برويد، همين است. شما به هر كشور اسلامى كه برويد، با هر مذهبى از مذاهب اسلامى كه باشند، اگر به سراغ انسانهاى آگاه و مخلص برويد، خواهيد ديد دلشان به ياد فلسطين و مردم آن ميتپد.(1)

1378/10/10

تبديل نهضت غيردينى فلسطين به يك نهضت اسلامى، بعد از انقلاب اسلامى ايران

گرفتارى يى كه امروز صهيونيستها دارند، اين است كه به صلح احتياج مبرم دارند. چرا؟ چون بعد از سال 1947 تا سال 1967 مبارزه يى نبود و آن بيست سال در حال خوبى نگذشت؛ بعد هم كه مبارزات مسلّحانه شروع شد، اين مبارزات مسلّحانه از بيرون سرزمين فلسطين بود؛ همين سازمان آزاديبخش و بقيّه ى گروه ها، مركزشان در اردن يا در سوريه يا در جاهاى ديگر بود. گروه هايى را ميفرستادند و حمله يى ميكردند و ضربه يى ميزدند و عقب ميكشيدند. در داخل سرزمين فلسطين، سازمان مبارزى شكل نگرفته بود. در داخل سرزمين، مردم مرعوب بودند و نميتوانستند هيچ حركتى بكنند؛ امّا بعد از انقلاب اسلامى، دو اتّفاق مهم افتاد. يكى اينكه نهضت فلسطين - كه يك نهضت غير دينى بود - به يك نهضت اسلامى تبديل شد و مقاومت

**********

(1) . در ديدار اقشار مختلف مردم از سراسر كشور.

ص: 339

اسلامى به وجود آمد و رنگ اسلامى گرفت. همان مبارزانى هم كه از بيرون مبارزه ميكردند - مثل كسانى كه از لبنان يا مناطق ديگر به اسرائيل حمله ميكردند و به آنها ضربه ميزدند - با انگيزه ى اسلامى، كه يك انگيزه ى بسيار قوى است، وارد ميدان شدند...(1)

1379/3/31

پيروزى بزرگ جوانان مؤمن در لبنان؛ در سايه ى عمل كردن به احكام اسلام

هرجا كه ما با اسلام و حقايق اسلام و وظيفه يى كه اسلام برايمان معيّن كرده است، صادقانه برخورد كرديم، نصرت الهى و پيروزى و موفّقيَّت، نصيب شد. ما، هم در مسائل داخل كشورمان اين را تجربه كرده ايم، هم در مسائل دنياى اسلام اين را ديده ايم. اگر مشاهده ميكنيد كه جوانان مؤمن در لبنان توانستند پيروزى بزرگى(2) را براى خودشان و براى امّت اسلامى و ملّت عرب به ارمغان بياورند، اين در سايه ى اسلام و در سايه ى آشنايى با اسلام و عمل كردن به حكم اسلامى در اين مورد بود.

مقاومت در سايه ى اسلام؛ علاج زخم عميق دنياى اسلام

هميشه همين طور است. علاج دردهاى امّت اسلامى، علاج درد بزرگ امّت اسلام و زخم عميق دنياى اسلام - يعنى مسئله ى فلسطين - نيز همين است. كسانى گمان نكنند كه قضيّه ى فلسطين هم تمام و ملّت فلسطين نابود و مسئله ى فلسطين در زير اين جنجالها و غوغاها دفن شد! اين خطاست؛ اين توهّم باطل است. گذشتِ زمان نميتواند حقّى مثل مسئله ى فلسطين را از طومار عالم محو كند. فلسطين و ملّت فلسطين، زنده و آينده ى فلسطين، روشن است.

شما ملاحظه كنيد، چندين كشور - چه در آسياى ميانه و چه در منطقه ى بالكان - بعضى پنجاه سال و بعضى هفتاد سال، جزو مجموعه ى شوروى بودند و كسى گمان نميكرد كه يك روز آنها دوباره به هويّت خودشان برگردند؛ امّا برگشتند! يك روز شوروى، شكست ناپذير و زوال ناپذير به نظر مى آمد و ظاهربينان خيال ميكردند مسئله ى كشورهايى كه در مجموعه ى شوروى، حل و گم شده بودند، براى ابد تمام شده است؛ امّا اين طور نبود.

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

(2) . عقب نشينى رژيم صهيونيستى از جنوب لبنان.

ص: 340

مقاومت مردم و تمسّك به اسلام؛ بر هم زننده ى نقشه ى جعلى و دروغين اسرائيل

فلسطين نيز همين است. فلسطين كه تمام شدنى نيست. فلسطين كه از روى صحنه ى عالم، گم شدنى نيست؛ همچنان كه جنوب لبنان، گم شدنى نبود. صهيونيستها به لبنان نيامده بودند كه يك روز آنجا را تخليه كنند؛ آمده بودند كه آنجا براى هميشه بمانند! ديديد كه مجاهدت و صبر و استقامت مردم و جوانان مسلمان لبنان در طول بيست سال، عرصه را بر دشمن، تنگ و او را مجبور به عقب نشينى كرد. عين اين مسئله در مورد خودِ فلسطين، صادق است. مقاومت مردم مسلمان و تمسّك به اسلام ميتواند اين نقشه ى جعلى و دروغين امروز را به هم بزند و نقشه ى حقيقى - نقشه ى فلسطين - و ملّت فلسطين را دوباره به اين سرزمين برگرداند. به فضل پروردگار، اين كار شدنى است.

در سايه ى معرفت به اسلام و عمل به آن، بسيارى از چيزها كه امروز ممكن است به چشمهايى محال و دشوار بيايد، هم شدنى است، هم وقتى كه در عمل تحقّق پيدا كرد، ديده خواهد شد كه آن قدر هم دشوار و غيرعملى نبود.

اميدواريم خداوند متعال امّت اسلامى را بيدار كند، و ما را قدردان اسلام و قرآن و قدردان وجود مقدّس پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) قرار دهد.(1)

1379/5/1

نقش روح دينى در جوانان مبارز فلسطينى

من معتقدم كه امروز بايد شتاب مبارزه ى فلسطينى را بيشتر كرد. جاى اصلى اين مبارزه هم داخل سرزمينهاى فلسطين است؛ يعنى الان يك نسل جوان وجود دارد كه واقعيّتهاى اسرائيل، او را فشار ميدهد. نبايد بگذاريد احساس فلسطينى بودن در اين نسل ضعيف شود. پشتوانه ى مهمّ اين احساس هم ايمان به خداست. بايد روح دينى و روح قرآنى در اين نسل جوانى كه امروز در فلسطين اشغالى است، تقويت شود. اين نسل، همه ى مشكلات را برطرف خواهد كرد. نفس حضور و نفس انگيزش، مهمترين فشار را بر حكومت غاصب وارد مى آورد. بايد اميد و ايمان را در اين نسل تقويت كرد. بايد مجالس و

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام به مناسبت هفدهم ربيع الاوّل.

ص: 341

اجتماعات دينى تقويت شوند. در جوانان بايد فكر درست و منطقى دين را رواج داد، تا بدانند عاملى كه آنها را نجات خواهد داد و به سرانجام خواهد رساند، دين است.

در نظر نگرفتن دين و سياسى كارى؛ بزرگ ترين آسيب گروه عرفات

به نظر من، اگر افراد خوشفكر - چه روحانى، چه غير روحانى - در زمينه ى تعاليم اسلامى ناب، در بين جوانان داخل فلسطين كار كنند، بزرگ ترين كار براى مبارزه انجام گرفته است. آن كس كه با اسلام و با قرآن آشنا باشد، هرگز نااميد نميشود و هيچ راهى غير از جهاد را هم انتخاب نخواهد كرد. همه ى اين انحرافات از بى دينى است. اگر همين جماعت عرفات، در سى وپنج سال قبل كه كارشان را شروع كردند، دين را در نظر ميگرفتند، سرنوشتشان به اينجا نميرسيد. منتها آنها دين نداشتند. هيچ چيز از دين نميدانستند و سرانجام به سياسى كارى يى رسيدند كه الان ملاحظه ميكنيد. يك قدم ملّتشان را به هدف نزديك نكردند و فقط چند صباحى جيبهاى خودشان را انباشتند و لذّت حيوانى يى بردند، كه آن هم چيز كوچك و زودگذرى است و جز بدنامى، چيزى براى عرفات و امثال عرفات باقى نميگذارد. شما امروز، عاقبت كار كردنِ براى دشمن را در وضع عرفات مشاهده ميكنيد. الان آنجا، روزهاى متمادى وقت ميگذرانند و او نميتواند چيزى را كه خواسته اش است، از آنها بگيرد. وقتى كسى از امريكا چيزى بخواهد، همين هم هست. اگر او به ملّت فلسطين و به خدا توكّل ميكرد، وضع بكلّى طور ديگرى ميشد.(1)

1379/5/5

نهضت بيدارى فلسطينيان

ببينيد عزيزان من! نهضت بيدارى فلسطينيان و مبارزه با دولت غاصب، امروز نهضتى شده است كه به اين آسانيها نميشود شكستش داد. چيزى نيست كه وابسته به كسى مثل عرفات باشد كه بروند او را يا خسته كنند يا بخرند؛ نه. نهضت فلسطين به دست مردم و جوانهاى مؤمن افتاد. شكست در جنوب لبنان، بعد شكست مذاكرات سازش در «كمپ ديويد 2»، و در آينده شكستهاى فراوان براى اسرائيل - تحت

**********

(1) . در ديدار دكتر رمضان عبدالله، دبيركلّ جنبش جهاد اسلامى فلسطين.

ص: 342

تأثير حضور قوى و مؤمنانه ى جوانان فلسطينى و لبنانى - ادامه خواهد داشت.(1)

1379/5/25

لزوم اسلامى بودن نهضت فلسطين

من يك وقت در اوايل انقلاب از يكى از بزرگان سازمان آزاديبخش فلسطين پرسيدم: شما چرا اسم اسلام را نمى آوريد؟ چرا نهضت را اسلامى اعلان نميكنيد؟ او يك بهانه ى بيخودى آورد: بين ما مسيحى هست، چه هست! حالا همان كسانشان كه بعضاً مسيحى و كمونيست بودند، اعلان كردند كه ما به اسلام امام اعتقاد آورديم! بله؛ وقتى اسلامِ زنده، اسلامِ پويا، اسلامِ متحرّك و اسلامِ برانگيزاننده وارد ميدان ميشود، آن كسى كه اهل مبارزه است، به آن عشق مى ورزد. امّا اينها نميكردند؛ دلشان مؤمن به اسلام نبود. البتّه آن كسى كه من با او صحبت ميكردم، در ميان اينها باز بهتر هم بود. بعد هم در همان دعواهاى داخلى شان - على الظّاهر - عليه او توطئه شد و به قتل رسيد.

سرچشمه گرفتن انتفاضه از اسلام

از وقتى كه نهضت فلسطين صبغه ى اسلامى پيدا كرد، يك مشكل لاينحل شد! الان شما ببينيد اين انتفاضه در داخل سرزمينهاى فلسطين اشغالى چند سال است كه هست؛ استدامه پيدا كرده، مستمر است و تمام نميشود. اگر اين انتفاضه نبود، قضيّه ى بيت المقدّس مدّتها بود كه حل شده بود. اگر انتفاضه نبود، سخت گيرى هاى بر لبنان و سوريه به مراتب بيشتر بود. انتفاضه در داخل، اوضاع را براى حكّام صهيونيست غاصبِ فلسطين اشغالى، غير قابل اعتماد كرده است. انتفاضه از اسلام سرچشمه گرفت و اين بازتاب سياست خاورميانه يى جمهورى اسلامى بود. بعد از اين نيز همين طور است.(2)

1379/7/29

آن وقتى كه سرنوشت قضيّه ى فلسطين، دستِ چند نفر سياستمدار باشد، مردم در آن نقشى نداشته باشند، جوانان در آن حرفى نداشته

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از جوانان استان اردبيل.

(2) . در ديدار مسئولان وزارت امور خارجه و رؤساى نمايندگيهاى جمهورى اسلامى ايران در خارج از كشور.

ص: 343

احساس خطر دشمنان از اسلامى شدن نهضت فلسطين

باشند؛ سرنوشت همان ميشود كه ديديد: ذلّت پشت سرِ ذلّت؛ عقب نشينى پشت سرِ عقب نشينى؛ ميدان دادن به دشمن؛ سنگرها را يكى پس از ديگرى به نفع دشمن زورگو، متجاوز، پُررو و وقيح، خالى كردن. اين آن وقتى است كه مردم در صحنه نيستند. مردم را كنار گذاشتند؛ انگيزه هاى حقيقى يى كه مردم را جذب ميكند - يعنى انگيزه ى ايمانى - فراموش كردند و ده ها سال مسئله ى فلسطين را عقب انداختند. من اوّلِ انقلاب به يكى از اين سران فلسطينى كه اينجا آمده بود، گفتم چرا شما شعار اسلام را مطرح نميكنيد؟ عذرهاى بيهوده يى آورد. نميخواستند بكنند؛ دلشان به اسلام باور نداشت.

امروز بيش از دوازده، سيزده سال است كه ملّت مسلمان فلسطين، با نام اسلام و با شعار اسلام به ميدان آمده است. دشمن فوراً فهميد قضيّه چيست. وقتى كه در دهه ى قبل، انتفاضه در فلسطين شروع شد، دشمنان - يعنى صهيونيستها و رفيقهاى امريكايى شان - زودتر از همه احساس خطر كردند؛ ديدند بايد اين را نابود كنند، چون به نام اسلام است؛ درصدد علاج برآمدند، امّا قادر به علاج نيستند، چون طبيعتاً زورگويند.(1)

1379/8/25

معناى صدور انقلاب اسلامى

امروز ما بدون اينكه در سازماندهى مردم اسير فلسطين، سرِ سوزنى دخالت داشته باشيم، هزاران نفر از مردم فلسطين با نام خدا، با الله اكبر، با شعار دفاع از مسجد الاقصى، جوانهايشان را مقابل گلوله ى وحشيهاى صهيونيست ميفرستند. صدور انقلاب اين است. صدور انقلاب اين است كه امروز در ميان جامعه ى امريكايى - هم سياهان و هم سفيد پوستان - كسانى هستند كه دلهايشان به نور اسلام و ايمان و تشيّع روشن شده است. ما امروز در امريكا طلبه ى امريكايى الاصل داريم كه همين درسهاى طلبگى ما را ميخواند؛ افتخار هم ميكند كه طلبه است. سياه پوستان امريكا گروه گروه به اسلام ميپيوندند. يكى از بزرگانِ علما كه منشوراتى به زبان انگليسى دارد و به جاهاى مختلف

**********

(1) . در اجتماع بزرگ بسيجيان شركت كننده در اردوى فرهنگى - رزمىِ ياران امام على (عليه السلام).

ص: 344

دنيا ميفرستد، ميگفت مشترى ما در آنجا از همه جا بيشتر است! اين صدور انقلاب است؛ اين خود انقلاب است كه حركت ميكند. اگر ما خيلى هنر داشته باشيم، به انقلاب ميچسبيم تا ما هم با انقلاب به آن طرف برويم.

امروز وضعيّت انقلاب اين است كه امريكاييها با پول ميلياردى شان - نه يك شاهى و دو شاهى - با اخمشان، با لبخند فريبگرانه شان، با سلاح ويرانگرشان، با قدرت بين المللى شان، آنچه توانستند، تلاش كردند و كشورهاى عربى اطراف فلسطين را هم با همين ابزارهايى كه گفتم - يكى را با لبخند، يكى را با اخم، يك را با پول، يكى را با چماق - خاضع كردند، تا بيايند با اسرائيل مشغول مذاكره شوند و خيال كردند كه قضيّه تمام شد؛ امّا تنها نقطه يى كه دولت و ملّت آن صريحاً، علناً، با شهامت و بدون پرده پوشى گفتند ما با اين روند مخالفيم، جمهورى اسلامى ايران و مردم آن بود. ما نه پول داشتيم - اگر هم داشتيم، نميداديم - نه سلاح داشتيم - اگر هم داشتيم، نميتوانستيم بدهيم - نه امكانات سياسى داشتيم، نه ده ها راديو و ده ها تلويزيون و صدها مطبوعه داشتيم؛ فقط همين قدر گفتيم كه ما اين سازش را قبول نداريم. همين كه ايران اين را گفت، آن روز آنها را عصبانى كرد. بعضى تعجّب كردند كه عصبانيّت ندارد؛ ده ها دولت موافق اند، يك دولت هم مخالف باشد؛ امّا استراتژيستهاى امريكايى ميدانستند كه مخالفت دولت ايران معنايش چيست؛ اينها هم حالا معنايش را مى فهمند. با يك حركت اسلامى، با گفتن الله اكبر، با يك حركت مؤمنانه به اسلام - كه درسش را از امام، از شاگردان امام، از رزمندگان امام، از فرزندان امام گرفته بودند - ببينيد چه بلايى بر سر امريكا و صهيونيستها آورده اند، كه هنوز هم ادامه دارد.

بيدارى امروز فلسطينيها؛ نتيجه ى پيام اسلام و صدور انقلاب

ممكن است اين حركت را هم سركوب كنند، ممكن است چهار نفر ديگر را هم بكشند؛ امّا قضيّه با اين حرفها تمام نخواهد شد. وقتى يك نسل بيدار شد، اگر بيايد و در ميدان پيش برود، بَرنده است؛ اگر سركوبش هم بكنند و در خانه هم بنشيند، باز بَرنده است. اين فرق دارد با آن نسلى كه ملتفت نيست و يا اهمّيّت نميدهد كه چه بر سرش آورده اند؛ مثل نسل دوره ى تصرّف فلسطين. آن روز فلسطينيها

ص: 345

نمى فهميدند كه چه ميگذرد؛ امّا امروز يك نسل بيدار شده است و اين بيدارى با پيام اسلام و پيام انقلاب است. اين، صدور انقلاب است؛ اين، عظمت انقلاب است؛ اين، پيشرفت انقلاب اسلامى است كه يك «نه» گفتن او در قبال حادثه يى - كه همه را هم توانستند در مقابلش خاضع كنند - اين گونه بركت ميكند. آرى؛ اينها راست است. وقتى خدا بركت بدهد؛ پول هم بركت ميكند، نان هم بركت ميكند، حرف هم بركت ميكند، انقلاب هم بركت ميكند.

پنج، شش سال قبل از اين، آنها به اسلو رفتند و جلسه يى راه انداختند و تبليغات زيادى كردند؛ اينجا هم عدّه يى از دولتمردان مؤمن جمهورى اسلامى كنفرانس فلسطينيها را راه انداختند؛ جنجالشان بلند شد كه چرا شما اين كار را كرديد!؟ شما كه بيشتر در معرض ديد تلويزيونها قرار گرفتيد و همه جاى دنيا را پُر كرديد؛ ما كه اين قدر تبليغات نداشتيم؛ پس چرا ترسيديد؟! الان چرا از حضور جمهورى اسلامى در اين ميدانها اين قدر ميترسيد و به خود ميلرزيد؟! به خود ميلرزند؛ حق هم دارند؛ كلمه ى حقّ است:

ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِي اَلسَّمٰاءِ تُؤْتِي أُكُلَهٰا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهٰا وَ يَضْرِبُ اَللّٰهُ اَلْأَمْثٰالَ لِلنّٰاسِ.(1)

اين يك مَثَل است؛ امّا شما ميتوانيد اين مَثَل را در همه ى دورانها با واقعيّتها تطبيق كنيد. عزيزان من! اين جمهورى اسلامى است؛ اين هم روندش است؛ اين هم آينده اش است؛ اين هم من و شماى طلبه ى عمّامه به سريم، با اين مسئوليّتى كه داريم؛ بنابراين كمرهايمان را بايد ببنديم.(2)

1380/11/11

در آغاز پيدايش اين مشكل و مصيبت بزرگ براى دنياى اسلام، غفلتهايى صورت گرفت و تدبير درستى براى مقابله با اين مشكل

**********

(1) . سوره ى ابراهيم، آيات 24-25. ترجمه: «خداوند كلمه ى طيّبه (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزه يى تشبيه كرده كه ريشه ى آن (در زمين) ثابت، و شاخه ى آن در آسمان است! هر زمان ميوه ى خود را به اذن پروردگار ميدهد، و خداوند براى مردم مثالها ميزند.»

(2) . در ديدار گروه زيادى از علما و روحانيون اراك.

ص: 346

ديده نشد و به كار نرفت. البتّه شخصيّتهاى برجسته يى در فلسطين و بيرون از فلسطين بودند كه نبايد زحماتشان ناديده گرفته شود - از قبيل مرحوم عزّالدين قسّام، مرحوم حاج امين الحسينى، مرحوم شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء - همه ى اينها خطر وجود دولت و حكومت صهيونيستى را در اين منطقه شناختند و آن را گوشزد كردند و مبارزاتى انجام دادند؛ ليكن دنياى اسلام و موظّفان دنياى اسلام، نتوانستند نقش خود را درست ايفا كنند؛ لذا در مبارزه ى مردم فلسطين با اين پديده ى بسيار خطرناك، افت و خيزهايى در طول زمان وجود داشته است.

احساس خطر رژيم صهيونيستى از اسلامى شدن و مردمى شدن مبارزه ى فلسطينيان

ولى مبارزه ى امروز دو خصوصيّت دارد كه در هيچ يك از زمانها اين دو خصوصيّت در مبارزات فلسطينيها و مبارزه براى فلسطين، با هم وجود نداشته است: يك خصوصيّت، اسلامى بودن اين مبارزه است؛ و خصوصيّت دوم، مردمى شدن و همه گير شدن آن است. اجتماع اين دو خصوصيّت با هم، زانوان رژيم صهيونيستى را به لرزه درآورده است. احساس خطر در سراسر كيان صهيونيستى وجود دارد. مى فهمند و درست تشخيص ميدهند كه خطر عمده و اساسى، امروز به وجود آمده است. كسى كه امروز در مقابل كيان صهيونيستى قرار گرفته، يك گروه نيست؛ شخصيّتهاى سياسى يى نيستند كه بشود پشت ميز مذاكره، آنها را مجاب كرد. شما ميدانيد كه پشت ميز مذاكره، با شيوه هاى گوناگون ميشود افراد را مجاب كرد - با تهديد، تطميع و وعده هاى دروغ - امّا وقتى مبارزه در دامن ملّت افتاد و خودآگاهى در ميان مردم به وجود آمد، آنها با همه ى وجود احساس كردند كه وظيفه دارند در مقابل وضعيّت بايستند، وإلّا يكسره نابود و پامال خواهند شد. از طرفى هم هنگامى كه تدبير مبارزه، از ايمان اسلامى سرچشمه گرفت و به دلها و جانها متّكى شد، در اين صورت، مبارزه براى دشمن، بسيار خطرناك ميباشد. امروز چنين وضعى پيش آمده است.

ص: 347

سردمداران رژيم مستكبر امريكا هم به همين دليل عصبانى اند و باطن خود را نشان ميدهند.(1)

1380/12/27

موج بيدارى اسلامى؛ يك واقعيّت جدّى و يك حقيقت غيرقابل انكار

امروز موج بيدارى اسلامى يك واقعيّت جدّى و يك حقيقت غيرقابل انكار است. امروز مسلمانها احساس ميكنند كه ميتوانند در دنيا، در وضعيّت بشر، در سرنوشت خود، اثرگذار باشند. وقتى اين احساس در ملّتها به يك نقطه ى معيّنى برسد، تبلور و تجسّم خواهد يافت و تبديل به واقعيّتها خواهد شد.

انتفاضه ى مسجدالأقصى؛ تبلور بيدارى اسلامى

اين را ميدانند و از اين نگرانند. يك نمونه اش همين حادثه ى بسيار بى سابقه ى انتفاضه ى فلسطين است. شوخى است؟! مردم بدون سلاح، بدون امكانات، در مقابل يكى از مجهّزترين قدرتهاى اين منطقه، بدون هيچ قيد و شرطى مورد كشتار و قتل عام و فشارهاى گوناگون جسمى و روحى و اقتصادى قرار ميگيرند؛ در عين حال ايستاده اند و هفده ماه است كه اين انتفاضه را ادامه ميدهند. با كدام تحليل عادى و معمولى و سياسى ميشود اين را تحليل كرد؟ چرا ايستاده اند؟ چرا تسليم نميشوند؟ چرا دشمن با همه ى فشارش، نميتواند اين ملّت به جان آمده ى فلسطين را به زانو درآورد؟ اين ملّت كوچك و محدود و محاصره شده را كه از هيچ جا به اينها كمكى نميرسد، آن انگيزه و چشمه ى جوشانى كه در دلهاى اينها وجود دارد كه نميگذارد اينها خسته شوند، كدام است؟ از كجا سرچشمه گرفته؟ آن عاملى كه مادر فلسطينى را وادار ميكند كه فرزند خودش را ببوسد و براى كشته شدن بفرستد و بعد بگويد اگر صد تا بچّه هم داشتم، آنها را ميفرستادم. اين عامل، چيست؟ اين عامل، عامل بسيار مهمّى است. اين چه عاملى است كه در محاسبات سياسى، در گفتگوها، در مذاكرات دپيلماتيك و در معادلات كمپانيها نمى گنجد؟ اينها مى بينند اين را و از آن بشدّت واهمه دارند. دنبال خشك كردن آن

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در همايش بين المللى رسانه هاى جهان اسلام در حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 348

سرچشمه اند؛ دنبال نابود كردن آن عامل برانگيزاننده و به وجود آورنده اند.(1)

1381/6/19

گرايش و تمسّك مردم فلسطين به اسلام؛ خطّ بطلان بر روند سازش

دنياى استكبار به خيال خود مسئله ى فلسطين را اندكى پيش از انقلاب اسلامى حل كرده بود؛ مسئله ى كمپ ديويد و قرارداد با دولت مصر، كه معلوم بود اين حركت سازشكارانه، بتدريج همه ى دنياى عرب و مدّعيان را فراخواهد گرفت و چيزى به نام فلسطين به عنوان يك مشكل و معضل در سر راه استكبار باقى نخواهد ماند. ابتكارات و تصميمهاى بعدى آنها هم حاكى از همين تصوّر و روند بود؛ ليكن ناگهان در صحنه ى فلسطين، پديده ى نوينى ديده شد و آن، گرايش مردم به شعار اسلامى و تمسّك آنها به اسلام و قرآن و كشانده شدن ميدان مبارزه از سطح يك گروه خاص و از سطح معارضان غالباً سكنى گزيده در خارج از فلسطين، به يك حركت عمومى مردم بود.

انتفاضه ى فلسطين؛ امتداد انقلاب اسلامى ايران

امروز مسئله ى فلسطين حقيقتاً براى رژيم غاصب و پشت سر آن براى امريكا، يك بن بست كامل است. امروز صهيونيستهاى حاكم بر فلسطين، هر ابتكارى به خرج دهند، شكست خورده اند؛ يعنى يك طرف قضيّه از دستشان رفته است. اين، نمونه يى از امتداد حركت و قيام نظام اسلامى در ايران بود.(2)

1383/5/25

ترس ملّتها از امريكا و از ابرقدرتها ريخته است. شما هرگز تصوّر ميكرديد در عراقِ لِه شده ى در زير بار استبدادِ صدّام و حزب بعث، چنين احساسات و ايستادگيهايى وجود داشته باشد؟! قبل از اين، شما حدس ميزديد ملّت فلسطين در مقابل دولت شارون كه آمد سرِ كار تا نود روزه غائله ى انتفاضه ى مسجد الاقصى را ختم كند - الان سه سال و اندى است كه سرِ كار است - اين جور بايستند و مقاومت كنند كه همين شارونى كه براى نابود كردن و از صحنه محو كردن اين نهضت

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى.

(2) . در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى.

ص: 349

آمده، حالا مجبور شود براى عقب نشينى يك جانبه از غزّه، با رقباى خودش - كه آن حزب مقابلش است - كنار بيايد و از هم پيمانهاى سنّتى و قديمى خود - حزب «ليكود» - از روى اضطرار و ناچارى جدا شود؟! اين قدرت مردم فلسطين و اين قدرت بيدارى اسلامى است.

ترس صهيونيسم از قدرت بيدارى اسلامى

شما باور ميكرديد كه اشغالگرِ اسرائيلى در مقابل چند صد نفر جوان حزب اللّهى در لبنان مجبور به عقب نشينى شود و آن طور مفتضحانه بيرون برود؟! شما باور ميكرديد كه اسرائيل در مقابل يك تعداد جوان حزب الله در لبنان ناچار شود چند صد نفر زندانى - شخصيّتهاى برجسته ى حزب الله را كه در زندانش بودند - را آزاد كند؟! اينها اتّفاق افتاد. من و شما پارسال در همين جلسه نشسته بوديم؛ اضطراب بر تمام منطقه حاكم بود؛ چون امريكا تازه آمده بود؛ با نفس تازه. بنده مذاكرات شما دوستان را در سمينار سال گذشته تعقيب ميكردم؛ نشانه هاى نگرانى در سمينار شما ظاهر بود. امروز اين امريكا، همان امريكاست؛ ببينيد در چه وضعيّتى است. ده روز اينها به نجف فشار آوردند، نتوانستند نجف را بگيرند؛ اينها واقعيّتهايى است كه در جلوى چشم ما دارد اتّفاق مى افتد؛ هندسه ى معرفتى و سياسى دنيا دگرگون شده است.(1)

1384/2/6

قيام اسلامى در ايران؛ سرآغاز بيدارى امّت اسلامى

قيام ملّت اسلامى در ايران و برافراشتن پرچم توحيد در اين كشور - اين مركز حسّاس و منطقه ى مهم - امّت اسلامى را به هيجان آورد و بيدار كرد؛ آنها را به سرنوشت و قدرت خودشان اميدوار كرد و به آنها اعتماد به نفس داد. اين بيدارى و اعتماد به نفس، دشمن را به توطئه هاى پيچيده يى وادار كرده است؛ اين توطئه ها امروز پيش روى ماست. آنها با همه ى دنياى اسلام مخالف اند؛ با حضور اسلام مخالف اند؛ با تعليمات اسلامى مخالف اند. رئيس جمهور امريكا صريحاً سخن از جنگ صليبى به ميان آورد. دستگاه هاى استكبارى - امريكا و صهيونيسم - دائم با تبليغاتِ خودشان فضا را زهرآگين ميكنند، براى اينكه بين كشورهاى اسلامى و دولتهاى اسلامى اختلاف ايجاد كنند.

**********

(1) . در ديدار وزير و مسئولان وزارت خارجه، سفرا و كارداران.

ص: 350

دشمنان اسلام دچار فقر فكر و انديشه يى هستند كه بتوانند در دنياى اسلام آن را عرضه كنند؛ مكتب و تفكّر والايى كه بتواند دلهاى نخبگان اسلامى را جذب كند، ندارند و نميتوانند ارائه كنند؛ لذا براى جذب دلهاى افراد غافل، پرچم حقوق بشر و ضدّيّت با تروريسم را بلند كرده اند؛ اين در حالى است كه خود امريكا و صهيونيستها و خود اين مستكبران، بيشترين نقض حقوق بشر را انجام داده اند و دنيا را جريحه دار كرده اند.

كدام دولت و كدام مجموعه يى به قدر رژيم صهيونيستى، با يك ملّت و يك مجموعه ى انسانى اين طور با شقاوت رفتار كرده است؟ كدام دولت مستكبر با ملّتهاى مسلمان اين طور متكبّرانه برخورد كرده، كه امريكا امروز برخورد مى كند؟ امروز آنها تبليغات خود را عليه جمهورى اسلامى ايران متمركز كرده اند؛ چون اينجا رشيدترين چهره هاى مدافعان اسلام حضور دارند و منافع آنها در اينجا بيشتر از همه جا تهديد ميشود. ولى هدف، فقط جمهورى اسلامى نيست؛ آنها سلطه بر همه ى دنياى اسلام را ميخواهند؛ سلطه بر همه ى خاورميانه را ميخواهند؛ قبضه كردن همه ى كشورهاى اسلامى را در دستهاى مجرم و گنهكار خود ميطلبند. آنها اگر ميتوانستند به هدفهاى خودشان برسند، دولتها يكى پس از ديگرى در تهديد آنها قرار ميگرفتند. سوريه و مصر و عربستان و سودان و كشورهاى آفريقا و كشورهاى خاورميانه و كشورهاى اسلامىِ شرق آسيا، در صورت كوتاهى مسلمانها و ملّتها، هيچ كدام از تعرّض اين جهانخواران مصون نخواهند بود؛ اين هشدار به دنياى اسلام است.

امروز نخبگان و سياستمدارانِ دنياى اسلام، مسئوليّت سنگينى بر عهده دارند؛ جهانخواران را در كشورها و در قلمرو نفوذ كلامِ خودشان رسوا كنند؛ تبليغات خباثت آلود آنها عليه اسلام را با عزم راسخ عقيم كنند؛ نگذارند نقشه هاى آنها به نتيجه برسد؛ اين مسئوليّت بر عهده ى همه است.(1)

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام و سفراى كشورهاى اسلامى در هفدهم ربيع الاوّل.

ص: 351

1384/6/11

بيدارى دنياى اسلام؛ واقعيّتى غيرقابل انكار

امروز چند واقعيّت در دنيا وجود دارد كه قابل انكار نيست. واقعيّت اوّل، بيدارى دنياى اسلام است؛ در اين كسى نميتواند ترديد كند. امروز مسلمانان عالم در همه ى نقاط جهان - چه در كشورهاى مسلمان، و چه در نقاطى كه در اقلّيّت قرار دارند - احساس گرايش به اسلام و احساس بازيابى هويّت اسلامى خودشان را ميكنند. امروز روشنفكران دنياى اسلام، دلزده ى از سوسياليسم و مكاتب غربى، به سمت اسلام گرايش پيدا كرده اند و علاج دردهاى بشريّت را از اسلام ميطلبند و استفتاء ميكنند. امروز دلهاى امّت مسلمان نسبت به اسلام گرايش بى سابقه يى در طول قرنهاى متمادى پيدا كرده است. بعد از تسلّط سياسى و فرهنگىِ غليظ و گسترده ى غرب و شرق در طول ده ها سال بر كشورهاى اسلامى، امروز افق ديد جوانان دنياى اسلام و مدّ نگاه آنها به سوى اسلام است؛ اين يك واقعيّت است؛ خود غربيها و مستكبران عالم هم به اين اعتراف ميكنند.

حركت عظيم ملّت فلسطين؛ نتيجه ى گرايش آنها به اسلام

آنها بارها تكرار كرده اند كه در هر كشورى از كشورهاى اسلامى، اگر انتخابات آزادى انجام بگيرد، منتخبان ملّت، عناصر معتقد و پاى بند به اسلام و مروّج اسلام خواهند بود. براى همين است كه ادّعاى دموكراسى خواهى غرب، امروز دچار تناقض است. از يك طرف، پرچم دموكراسى و مردم سالارى را در دست گرفته اند؛ از سوى ديگر، جرأت نميكنند اين پرچم را در دنياى اسلام به معناى واقعى كلمه برافرازند؛ چون ميدانند در هر كشورى از كشورهاى اسلامى، اگر آرا و انتخاب مردم در آن نقش پيدا كند، بدون ترديد اسلام خواهان زمام قدرت و حكومت را در دست خواهند گرفت و منتخبان ملّت، مسلمانها خواهند بود.

بيدارى اسلامى؛ يك حقيقت روشن

امروز دنياى غرب و امريكا و سياست سازان تفكّر غربى - صهيونيستها و محافل سرمايه دار غربى - خوب ميدانند كه حركت عظيم ملّت فلسطين ناشى از گرايش آنها به اسلام است. چون محور را اسلام قرار داده اند، شجاعت پيدا كرده اند و به معناى واقعى كلمه دل به مجاهدت داده اند. هرجا ملّتى اين روحيّه را پيدا كند، هيچ قدرتى - قدرت نظامى و غير نظامى - قادر به برخورد با آنها و سركوب آنها نخواهد

ص: 352

بود؛ اين را خوب مى فهمند. قضاياى دنياى اسلام، همه مؤيّد اين واقعيّت است. اين يك واقعيّتِ مسلّم است كه امروز بيدارى اسلامى، بلكه نهضت اسلامى، در دنياى اسلام يك حقيقت روشن است؛ هيچ كس نميتواند اين را انكار كند.

قدرتهاى استكبارى؛ دشمن شماره ى يك بيدارى اسلامى

حقيقت دوم اين است كه دشمن شماره ى يك اين بيدارى و گرايش اسلامى و اين آزادى خواهى، قدرتهاى استكبارى اند. علّت هم معلوم است؛ چون اسلام با سلطه مخالف است؛ با وابستگى ملّتها به قدرتهاى بيگانه مخالف است؛ با عقب ماندگى علمى و عملى - كه بر كشورهاى اسلامى ساليان متمادى تحميل كردند - مخالف است؛ با تقليد محض ملّتها و كوركورانه به ديگران نگاه كردن مخالف است. اينها همه درست نقطه ى مقابل سياستهاى استعمارى و استكبارى است كه در طول دويست سال يا بيشتر، از طرف مستكبران و غربيها بر دنياى اسلام اعمال شده؛ امروز هم براى اين منطقه، پيش خودشان منافعى تعريف كرده اند. بيدارى اسلام، درست نقطه ى مقابل خواسته هاى آنهاست؛ لذا با همه ى وجود با آن مخالف اند و مخالفت سياسى و تبليغاتى ميكنند.

امروز همه ى شگردهاى تبليغاتى را دارند عليه اسلام اعمال ميكنند. شما نگاه كنيد ببينيد كارى كه دولتهاى غربى عليه مسلمانان و عليه اسلام ميكنند - چه در امريكا و چه در اروپا - چقدر پيچيده و گسترده است. تمام ابزارهاى هنرىِ در اختيار آنها، در خدمت اين هدف پليد است. دشمنى را در اعلى درجه ى ممكن، با آميخته يى از فعّاليّتهاى فرهنگى و امنيّتى و سياسى و نظامى، عليه اسلام به كار بردند؛ اين هم يك واقعيّت روشن و مسلّم است.

*

تلاش استكبار براى معرّفى گروه هاى متحجّر و دهشت افكن؛ به عنوان نماد بيدارى اسلامى

واقعيّت سوم - كه همه اين واقعيّت را مى دانند؛ اگرچه بسيارى آن را انكار ميكنند - اين است كه مظهر اين بيدارى اسلامى، كسانى نيستند كه امروز چهره ى تروريسم را در دنياى اسلام دارند نشان ميدهند. كسانى كه در عراق اين جنايتها را ميكنند؛ كسانى كه در دنياى اسلام، به نام اسلام عليه مسلمانها فعّاليّت ميكنند؛ كسانى كه مهمترين وظيفه ى خود را ايجاد اختلاف بين مسلمانها - تحت عنوان شيعه و

ص: 353

سنى، تحت عنوان قوم گرايى - قرار ميدهند؛ اينها نميتوانند به هيچ وجه نمايشگر و نماد بيدارى اسلامى باشند؛ اين را خود مستكبران هم ميدانند. همان كسانى كه سعى ميكنند اسلام را در چهره ى گروه هاى متحجّر و دهشت افكن به دنياى غرب معرفى كنند، ميدانند كه واقعيّت غير از اين است. اسلامى كه امروز بيدارىِ آن را دنياى اسلام دارد احساس ميكند، اسلام فكر و انديشه و تعمّق و حرف نو است؛ اسلامِ ارائه ى راه حل هاى زندگى براى گشودن گره هاى زندگى بشريّت است؛ نه اسلام متحجّر، نه اسلام چشم بسته و نه اسلام دور از هرگونه آزاد فكرى؛ اين را مستكبران مى فهمند.

امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفكرى است؛ توسعه ى علم و معرفت است؛ توجّه به حقوق انسانها و اختيارات انسانهاست؛ مهربانى و مهرورزى ميان افراد انسان است؛ اينها شعار و پيام اسلام است؛ دنيا دنبال اينهاست.

منطق امام بزرگوار ما؛ منطق عقل، منطق فكر، منطق عملِ روشن بينانه، منطق انسانيّت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضايل اخلاقى بود؛ دنيا دنبال اين است. مظهر بيدارى اسلامى، كسانى نيستند كه با چهره ى عبوس و گرفته ى خود با همه ى دنيا - حتّى با مؤمنين و مسلمين - مواجه ميشوند؛ عدّه يى را تكفير ميكنند؛ عدّه يى را با قوم گرايى، عدّه يى را با طايفه گرايى، عدّه يى را به بهانه هاى نادرست مورد تهاجم قرار ميدهند. وجود اينها بشدّت مشكوك است، كه اصلاً چنين كسانى هستند يا در واقع همان عوامل سرويسهاى جاسوسى اسرائيل و امريكا و انگليس اند كه دارند اين طور فعّاليّت مى كنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دستخوش فعّاليّت خودشان كرده اند. اين هم واقعيّتى است كه نميشود آن را انكار كرد.

واقعيّت ديگر اين است كه دنياى غرب با همه ى توان خود نتوانسته است بر بيدارى اسلامى فائق بيايد. در مناطق گوناگون اسلامى، اين همه عليه اسلام، عليه جمهورى اسلامى، عليه رهبران و مصلحان بزرگ اسلامى و عليه احكام اسلام تبليغات كردند؛ اين همه مزدور درست كردند براى دشنام دادن به اسلام و متّهم كردن اسلام و احكام اسلامى؛ از حربه ى نظامى استفاده كردند، از حربه ى اقتصادى استفاده كردند، از حربه ى تبليغاتِ وسيع رسانه يى به شكل عجيب و

ص: 354

شگفت آورى استفاده كردند؛ امّا تاكنون پيش نرفته اند. بيشترين گرايش جوانهاى مسلمان در كشورهاى اسلامى به اسلام و تفكر اسلامى است. اين شور و عشق، روزبه روز در دل ملّتهاى مسلمان بيشتر ميشود.(1)

1384/10/19

فراگير شدن امواج بيدارى در سراسر دنياى اسلام

برادران و خواهران مسلمان! امروز جهان و بويژه جهان اسلام دوران حسّاسى را ميگذراند. از سويى امواج بيدارى سراسر دنياى اسلام را فرا گرفته، و از سويى چهره ى غدّار امريكا و ديگر مستكبران از پرده ى تزوير و ريا، بيرون افتاده است. از سويى حركت به سمت بازيابى هويّت و اقتدار در بخشهايى از جهان اسلام آغاز شده و در كشورى به عظمت ايران اسلامى، نهالهاى دانش و فناورى مستقل و بومى به بار نشسته و اعتماد به نفسى كه محيط سياسى و اجتماعى را متحوّل كرده بود، به محيط علم و سازندگى كشيده شده است؛ و از سويى رخنه هاى ضعف و انحطاط در آرايش سياسى و نظامى دشمنان پديد آمده است. امروز عراق از سويى و فلسطين و لبنان از سويى، نمايشگاه ضعف و عجز قدرت پرمدّعاى امريكا و صهيونيسم است. سياست خاورميانه يى امريكا در نخستين گامهاى خود با موانعى بزرگ مواجه شده و ناكامى در اين سياست، به حربه يى بر ضد طرّاحان آن تبديل شده است.

امروز روزى است كه ملّتها و دولتهاى مسلمان ميتوانند ابتكار عمل را به دست گيرند و كارى بزرگ را آغاز كنند. كمك به ملّت مظلوم فلسطين، حمايت از ملّت بيدار عراق، حراست از ثبات و استقلال لبنان و سوريه و ديگر كشورهاى منطقه، وظيفه يى همگانى است، و وظيفه ى نخبگان سياسى و دينى و فرهنگى و رجال ملّى و جوانان و دانشگاهيان، سنگين تر از ديگران است. وحدت و همدلى ميان پيروان مذاهب اسلامى و پرهيز از اختلافات فرقه يى و قومى، بايد از برجسته ترين شعارهاى اين نخبگان باشد. نشاط علمى، نشاط سياسى،

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام به مناسبت مبعث فرخنده ى پيامبر مكرّم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم).

ص: 355

تلاش فرهنگى و بسيج كردن همه ى نيروها در اين صفوف اصلى، بايد سرلوحه ى دعوت آنان قرار گيرد.(1)

1385/1/25

فلسطين؛ كانون بيدارى اسلامى

دوران كنونى، دوران بيدارى اسلامى است؛ و فلسطين در كانون اين بيدارى قرار گرفته است. اكنون نزديك به شصت سال از اشغال فلسطين ميگذرد و ملّت مظلوم فلسطين دورانهاى پرمحنتى را با آزمونهاى گوناگون گذرانيده اند؛ از مقاومتهاى مظلومانه و مأيوسانه ى آغاز ماجرا و آوارگى و غربت و مشاهده ى نابودى خانه و كاشانه و قتل عام عزيزان و كسانشان، تا پناه بردن به مجامع بين المللى و تا روى آوردنِ به معامله هاى بى فرجام سياسى و قمار سراسر باختِ مذاكره با اشغالگر و واسطه كردن قدرتهايى كه خود مجرم اصلى در بروز و تداوم اين محنت بوده اند. محصول اين تجارب تاريخى، نسل نو و بالنده ى آن ملّت رشيد و شجاع را به قلّه ى بيدارى و آزادگى رسانيد و آتشفشان انتفاضه را پديد آورد.

رسيدن نسل نو فلسطين به قلّه ى بيدارى و آزادگى؛ محصول تجارب تلخ گذشته

در جبهه ى مقابل نيز مسيرى با مراحل متفاوت طى شد؛ از سبعيّت بى رحمانه و عنان گسيخته و نسل كشى ها و ويرانگريهاى خشم آلود و تجاوزهاى نظامى به همسايگان و داعيه ى از نيل تا فرات، تا دست اندازى سياسى و اقتصادى به منطقه، با استفاده از ضعف و خيانتِ برخى سياستمداران جهان اسلام، و ناگهان مواجهه با بيدارى شيرِ آرميده ى فلسطين و انتفاضه ى پرخروش ملّتى به جان آمده و به پا خاسته.

محصول اين فرايند پرماجرا كه در همه حال متّكى به پول و زور دو دولت انگليس و امريكا و حمايت شرم آور آنان از جنايتكاران صهيونيست بود، امروز تزلزل و ترديد و يأسِ سردمداران رژيم غاصب و مواجهه ى آنان با موج پرخروش و فزاينده ى بيدارى اسلامى است. درست است كه امروز هم فلسطين عرصه ى قساوت آميزترين جنايات بشرى از سوى صهيونيستهاى بيگانه و غاصب بر صاحبان مظلوم آن است و به صورتى استثنايى فجيع ترين ستمها به طور علنى و با افتخار از سوى دولت صهيونيستى انجام ميگيرد و اعلام ميشود، ولى يك نگاه به

**********

(1) . پيام به حجّاج بيت اللَّه الحرام.

ص: 356

عرض و طول اين ماجراى شصت ساله، آشكارا از حقيقت تكان دهنده و عبرت آموزى خبر ميدهد و آن، چيزى نيست جز دگرگون شدن صحنه و جابه جا شدن جايگاه اقتدار دو جبهه؛ هم در خودِ فلسطين و هم در خاورميانه و دنياى اسلام، كه اساساً فاجعه ى غصب فلسطين براى در قبضه گرفتن و سيطره ى بلندمدّت و تضمين شده بر آن، از سوى سياستمداران غربى طرّاحى و اجرا شده بود.

فلسطين دهه ى 1940 را در نظر بياوريد: سرزمينى در قلب دنياى عرب، كشورى فقير، حكومتى ضعيف، مردمى بى خبر و همسايگانى دست نشانده ى استعمار؛ ثروتمندترين و مسلّح ترين و شريرترين دولت غربى به تحريك صهيونيستها آن را از دست مسلمانان بيرون مى آورد و به يك حزب نژادپرست و جرّار و تروريست مى سپارد. همه ى دولتهاى غربى و هر دو قطب سياسى متخاصم عالم به آن كمك ميكنند؛ دولتهاى دست نشانده ى منطقه از قبيل ايرانِ پهلوى و بعضى ديگر به اسلام و عربيّت پشت كرده، در خدمت آن قرار ميگيرند؛ پول و سلاح و علم و صنعت از سوى همه در اختيارش گذاشته ميشود؛ امريكا مانند قيم و وكيل مدافع و كارپرداز او عمل ميكند و شوروى هم تنها در اين مسئله با امريكا هيچ مخالفتى نميكند؛ قطعنامه هاى سازمان ملل در همان حدّ ضعيف و محافظه كارانه اش هم از سوى دولت جعلى و ياغى صهيونيست مورد بى اعتنايى كامل قرار ميگيرد؛ با پشتگرمى امريكا و اروپا به مصر، به سوريه، به اردن، به لبنان، حمله ى نظامى ميكند و بخشهايى را به قصد تصرّف دائم اشغال ميكند؛ بى محابا از ترور و قتل و غارت حرف ميزند و تهديد ميكند و تروريستهاى معروف يكى پس از ديگرى در آن به حكومت ميرسند، كه آخرين آنها جنايتكار معروف «صبرا و شتيلا» ست. ده ها سال در صحنه ى فلسطين؛ دولت غاصب با چهره يى خشن، بى انعطاف، طلبكار و شكست ناپذير باقى ميماند.

در جبهه ى مقابل، پس از آن ضعف و انكسارِ نخستين و ناكامى تلاشهاى نيمه كاره ى سالهاى اوّل، تجربه ها يك يك خود را مى آزمايند و دستاويزهاى فكرى و عملى از قوميّت و ناسيوناليسم تا چپ گرايىِ ماركسيستى و امثال آن از بوته ى آزمايش، ناموّفق بيرون مى آيند. ايمان دينى - كه ملّت به آن سخت پاى بند است - به همّت مجاهدان صبور

ص: 357

و مقاوم، بتدريج نقطه هاى روشنى در افقِ بسته و غم آلود پديد مى آورد و اميدهايى مى آفريند؛ و در اين هنگام، ناگهان خورشيد «انقلاب اسلامى» از مشرق طلوع ميكند؛ بر روى پرچم بلند اين انقلاب الهى، همراه با نام خدا و شريعت اسلامى، نام فلسطين نقش بسته است.

از اين مقطع، مسير حوادث دگرگون ميشود و روند زوال دولت غاصب و زوال سيطره ى مطلق امريكا در منطقه - كه در طول سالهاى دراز، شريك جرم دولت غاصب بوده - آغاز ميگردد؛ گروه هاى جهادى مؤمن به اسلام در فلسطين و لبنان سر بر مى آورند و نسل مبارزان صادق و سرسخت را متشكّل ميكنند؛ جهاد و شهادت زنده ميشود و قدرت حقيقى - يعنى قدرت ملّتى كه عزم ايستادگى و فداكارى در او راسخ است - جايگاه خود را در معادلات فلسطين و منطقه باز مى يابد. خون مطهّر جوانان شهادت طلب و حضور ميدانى مبارزانِ از جان گذشته، همه ى محاسبات دنياداران مادّه پرست و لذّتجو را در هم ميريزد و ميدان تازه يى را ميگشايد كه در آن خون بر شمشير پيروز است.

و امروز پس از شصت سال از آن آغاز محنت بار، جبهه ى حق با اميدهاى تازه و با انگيزه ى ايمان - كه نسلهاى جديد را پى درپى مجذوب خود كرده - تازه نفس و جازم در ميدان فلسطين روزبه روز خود را نيرومندتر ميسازد و شكستهاى نظامى و سياسى را يكى پس از ديگرى در لبنان و فلسطين بر دشمن تحميل ميكند و با حماسه ى جهاد خود به سوى فتح مبين ميرود؛ گويا كلام صادق خداوند خطاب به آنهاست:

وَعَدَكُمُ اَللّٰهُ مَغٰانِمَ كَثِيرَةً تَأْخُذُونَهٰا فَعَجَّلَ لَكُمْ هٰذِهِ، وَ كَفَّ أَيْدِيَ اَلنّٰاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً - لِلْمُؤْمِنِينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِرٰاطاً مُسْتَقِيماً. وَ أُخْرىٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْهٰا قَدْ أَحٰاطَ اَللّٰهُ بِهٰا وَ كٰانَ اَللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيراً(1) .(2)

**********

(1) . سوره ى فتح، آيات 20-21. ترجمه: «خداوند غنايم فراوانى به شما وعده داده بود كه آنها را به دست مى آوريد، ولى اين يكى را زودتر براى شما فراهم ساخت؛ و دست تعدّى مردم (- دشمنان) را از شما باز داشت، تا نشانه يى براى مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدايت كند! و نيز غنايم و فتوحات ديگرى (نصيبتان ميكند) كه شما توانايى آن را نداريد، ولى قدرت خدا به آن احاطه دارد؛ و خداوند بر همه چيز تواناست!»

(2) . در سومين كنفرانس بين المللى قدس و حمايت از حقوق مردم فلسطين.

ص: 358

1385/5/11

ايستادگى ملّت لبنان؛ نماد بيدارى اسلامى

ايستادگى ملّت لبنان و مجاهدت قهرمانانه ى حزب الله و اقتدار برخاسته از ايمان و صبر و توكّل آنان، نماد ديگرى از بيدارى دنياى اسلامى و عزم راسخ آن در برابر دشمنيها و كين توزى ها است.

مشت پولادين جوانان مؤمن و شجاع و مظلوم لبنانى، اكنون بر چهره ى زشت متجاوزان فرود آمده و شيشه ى غرور مستانه ى آنان را شكسته است.(1)

1385/5/26

ناكارآمدى سلاحهاى مدرن و مرگبار در برابر ايمان و اخلاص

برادر مجاهد و بسيار عزيز، جناب آقاى سيدحسن نصرالله (ادام الله عمره و عزّه و عافيته)

سلامٌ عليكم بما صبرتم(2)

درود بر شما و بر ديگر برادران و بر يكايك مجاهدان حزب الله.

آنچه شما با جهاد و مقاومت بى نظير خود به امّت اسلامى هديه كرده ايد، از حدّ توصيف اينجانب بالاتر است. جهاد دلاورانه و مظلومانه ى شما كه نصرت الهى را به شما ارزانى داشت، بار ديگر ثابت كرد كه سلاحهاى مدرن و مرگبار در برابر ايمان و صبر و اخلاص، ناكارآمد است و ملّتى كه ايمان و جهاد دارد، مغلوب سيطره ى قدرتهاى ستمگر نميشود. پيروزى شما، پيروزى اسلام بود. شما توانستيد به حول و قوه ى الهى ثابت كنيد كه برترى نظامى، به ابزار و سلاح و هواپيما و ناو و تانك نيست؛ به قدرت ايمان و جهاد و فداكارى همراه با عقل و تدبير است. شما برترى نظامى خود را بر رژيم صهيونيستى تحميل كرديد؛ تفوّق معنوى خود را در ابعاد منطقه يى و جهانى تثبيت نموديد؛ افسانه ى شكست ناپذيرى و هيبت دروغين ارتش صهيونيست را به سخره گرفتيد؛ و آسيب پذيرى رژيم غاصب را به نمايش گذاشتيد. شما به ملّتهاى عرب، عزّت بخشيديد و تواناييهاى آنان را كه ده ها سال به وسيله ى تبليغات و سياستهاى استكبارى، انكار شده بود، در صحنه ى عمل به همه نشان داديد.

**********

(1) . پيام در محكوميّت جنايات رژيم صهيونيستى در لبنان.

(2) . سوره ى رعد، آيه ى 24.

ص: 359

آنچه اتّفاق افتاد، حجّتى از سوى خداوند بر همه ى دولتها و ملّتهاى اسلامى و بويژه در منطقه ى خاورميانه است. شما بار ديگر مصداق اين كلام نورانى قرآن شديد:

قَدْ كٰانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ اِلْتَقَتٰا فِئَةٌ تُقٰاتِلُ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ وَ أُخْرىٰ كٰافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ اَلْعَيْنِ وَ اَللّٰهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشٰاءُ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي اَلْأَبْصٰارِ.(1)

اين اولوالأبصار، امروز توده هاى ميليونى و جوانان غيور و مؤمن در كشورهاى منطقه، و سياسيون سالم، و زمامداران و رهبران مستقل و خردمندند.(2)

1385/10/8

نقطه ى اوج بيدارى اسلامى؛ سر برآوردن جمهورى اسلامى در ايران

با آغاز بيدارى اسلامى كه نقطه ى اوج آن سر برآوردن جمهورى اسلامى در ايران بود، اردوگاه استعمار غربى با تهديدى بزرگ روبرو شد. شكست مكتبهاى سياسى شرق و غرب و غلط درآمدن و فرو ريختن ارزشهايى كه استعمارگران، آن را تنها راه خوشبختى بشريّت وانمود ميكردند، خودآگاهى اسلامى را در ميان توده هاى مسلمان ريشه دار ساخت و ناكاميهاى پى درپى مستكبران در پوشاندن و خاموش كردن اين فروغ الهى، نهال اميد را در دل ملّتهاى مسلمان بارور ساخت.

نگاه به فلسطين امروز كه در آن دولتى پاى بند به اصل بى خدشه ى «آزادى از اشغال صهيونيستى» بر سر كار آمده و مقايسه ى آن با غربت و انزوا و ناتوانى ملّت فلسطين در گذشته؛ نگاه به لبنان كه مسلمانان از جان گذشته در آن توانستند ارتش مجهّز اسرائيل را با همه ى

**********

(1) . سوره ى آل عمران، آيه ى 13. ترجمه: «در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر) با هم روبرو شدند، نشانه (و عبرتى) براى شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد ميكردند، و جمع ديگرى كه كافر بودند، (در راه شيطان و بت.) در حالى كه آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مى ديدند. (و اين خود عاملى براى وحشت و شكست آنها شد) و خداوند، هركس را بخواهد (و شايسته بداند)، با يارى خود، تأييد ميكند. در اين، عبرتى است براى بينايان.»

(2) . پيام تبريك به حجّت الاسلام والمسلمين سيّد حسن نصرالله، به مناسبت پيروزى مقاومت اسلامى.

ص: 360

كمكهايى كه امريكا و غرب و منافقان به آن ميرساندند، شكست دهند و مقايسه ى آن با لبنانى كه صهيونيستها هرگاه اراده ميكردند، تا هركجاى آن بى هيچ مانعى پيش ميرفتند؛ نگاه به عراق كه ملّت غيور آن، بينى امريكاى مغرور را به خاك ماليده و ارتش و سياستمدارانى را كه با كبر و نخوت، از مالكيّت خود بر عراق دم ميزدند، در باتلاقى از مشكلات سياسى و نظامى و اقتصادى گرفتار ساخته است، و مقايسه ى آن با عراقى كه حاكم خونخوار آن به پشتگرمى امريكا، نفسهاى مردم را بند آورده بود؛ نگاه به افغانستان كه همه ى وعده هاى امريكا و غرب در آن، فريب و دروغ از آب درآمده و لشكركشى كم نظير جبهه ى متّحد غربى در آن، جز ويرانى كشور و فقر و كشتار مردم و اقتدار روزافزون مافياى مواد مخدّر به بار نياورده است.

اعتراف صهيونيستها به عدم كارايى سلاح و قدرت نظامى در برابر بيدارى اسلامى

و بالاخره، نگاه به جامعه ى جوان در كشورهاى اسلامى و نسل رو به رشد و رو به افزايشى كه با گرايش به ارزشهاى اسلامى و نفرت روزافزون از امريكا و غرب در حال رشد و بالندگى است.

نگاه به اين همه ميتواند بخت واژگون و سياستهاى شكست خورده ى مستكبران غربى و پيش از همه امريكا را بدرستى به تصوير بكشد و شكل گيرى هويّت متّحد اسلامى را نويد دهد.

اكنون دولت امريكا و سرمايه سالارى غرب و فعّالان مفسد صهيونيست، حقيقت زنده ى بيدارى اسلامى را حس ميكنند و با اعتراف به اينكه سلاح و قدرت نظامى در برابر اين حقيقت، كارايى ندارد، همه ى توان خود را در حيله ها و شيوه هاى سياسى به كار ميگيرند.(1)

1386/1/17

حقيقت غير قابل انكارِ ديگر اين است كه امروز دشمنىِ با اسلام از سوى جبهه ى استكبار جهانى، دشمنىِ سازمان يافته تر و جدّى تر و همه جانبه ترى است؛ هم به لحاظ فرهنگى، هم به لحاظ تبليغات سياسى، هم به لحاظ تحرّك سياسى، هم به لحاظ اقتصادى. بيدارى

**********

(1) . پيام به مناسبت كنگره ى عظيم حج.

ص: 361

بيدارى دنياى اسلام؛ خطرى براى جهان استكبار

دنياى اسلام هم يك خطر براى جهان استكبار محسوب ميشود. قدرتهاى استكبارى - يعنى آن كسانى كه اداره ى بخش عظيمى از دنيا در پنجه ى اقتدار زر و زور آنهاست؛ شبكه ى صهيونيسم جهانى، قدرت زورگوى امريكا، دستگاه هاى مالى يى كه پشتيبان اين نظام سلطه ى جهانى هستند - از بيدارى دنياى اسلام احساس خطر ميكنند و اين را بر زبان هم مى آورند. و آنچه كه امروز عليه اسلام از جبهه هاى مختلف انجام ميگيرد، يك حركت سازمان يافته و حساب شده است؛ طرّاحى شده است. اين تصادفى نيست كه همان حرفى را كه رئيس جمهور امريكا - كه در رأس قدرت شيطانى استكبار است - در مقابله ى با اسلام بيان ميكند، آن را به زبان ديگرى يك مقام عالى روحانىِ مسيحى بيان كند! قصد مؤاخذه ى اشخاص را نداريم؛ مسئله را تحليل ميكنيم. اين نميتواند تصادفى باشد.

احساس خطر شبكه ى صهيونيسم جهانى از بيدارى دنياى اسلام

اهانت به پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در مطبوعات، ايراد به اسلام و اتّهام به اسلام به عنوان دين خشن؛ تهمت زدن به ملّتهاى مسلمان. از آن طرف هم اظهارات سياسيونى كه دم از جنگ صليبى ميزنند؛ دم از دشمنى با ملّتهاى مسلمان ميزنند و صريحاً اين را ابراز ميكنند. اينها تصادفى نيست. دشمن به عنوان يك جبهه در مقابل امّت اسلامى تصميم بر كارشكنى و اعمال دشمنى دارد. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، اين دشمنى جدّى تر شده است.(1)

1387/7/10

حسّاس تر شدن دنياى اسلام نسبت به مسئله ى فلسطين؛ نتيجه ى بيدارى دنياى اسلام

امروز دنياى اسلام نسبت به مسئله ى فلسطين بسيار حسّاس تر و بسيار پرانگيزه تر است. علّت اين است كه دنياى اسلام بيدار شده است. اگر اين بيدارى در سال 1948 ميلادى - يعنى 1327 هجرى شمسى - كه فلسطين به طور رسمى غصب شد و در اختيار صهيونيستها قرار گرفت، وجود ميداشت، قطعاً واقعيّتها جور ديگرى ميبود و اين حادثه ى تلخ دنياى اسلام و اين جراحت عميق بر پيكر امّت اسلامى واقع نميشد. امروز مسلمانها بيدارند، متوجّه اند، روز به روز هم به

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام.

ص: 362

توفيق پروردگار بيدارتر خواهند شد. و من لازم است عرض بكنم يكى از مهمترين عوامل اين حمايت و گسترش جهانى، ايستادگى و مقاومت ملّت شجاع فلسطين است. ما به ملّت فلسطين درود ميفرستيم. اين ملّت حقّاً و انصافاً اثبات كرده است كه لايق نام مسلمانى و لايق نام يك ملّت زنده است.(1)

1387/12/14

ناكامى خفت آور رژيم صهيونيستى در برابر موج نيرومند بيدارى اسلامى

از جمله ى اين حوادث مهم، شكست شگفت آور نظامى و سياسى اسرائيل در برابر مقاومت اسلامى در جنگ 33 روزه ى لبنان در سال 1427 هجرى قمرى و ناكامى خفّت آور رژيم صهيونيستى در جنگ 22 روزه ى جنايتكارانه اش با مردم و دولت قانونى فلسطين در غزّه است. اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيبانى نظامى و سياسى امريكا، چهره يى مهيب و شكست ناپذير نشان ميداد، دو بار از نيروهاى مقاومت كه با اتّكا به خدا و مردم، بيش از اتّكا به سلاح و تجهيزات مى جنگيدند، شكست خورده و با وجود تمرينها و آماده سازى هاى نظامى و سازمانهاى عريض و طويل اطّلاعاتى و حمايت بى دريغ امريكا و بعضى دولتهاى غربى و همدستى برخى منافقان جهان اسلام، انحلال و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيدارى اسلامى را ظاهر ساخته است.(2)

1388/12/8

عنصر معنويّت در مبارزه

آنچه كه در قضيّه ى فلسطين از پيشرفت مشاهده ميكنيم - كه اين پيشرفت قابل انكار نيست - اقتدار روزافزون جبهه ى مقاومت در مقابل جبهه ى استكبار و كفر است كه امر مشهود و واضحى است. آنچه در اين زمينه ملاحظه ميشود، ناشى از ايمان به خدا و توكّل به خدا و وارد كردن عنصر معنويّت در مبارزه است. اگر يك مبارزه با عنصر ايمان همراه نباشد، آسيب پذير ميشود. آن وقتى مبارزه موفّق

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

(2) . در چهارمين كنفرانس حمايت از ملّت فلسطين.

ص: 363

خواهد شد كه در او ايمان به خدا و توكّل به خدا وجود داشته باشد. روحيّه ى دين را و ايمان حقيقى به وعده ى الهى و توكّل به خداى متعال را بايد در مردم تقويت كنيد؛ حسن ظن به خداى متعال و به وعده ى الهى را بايد در مردم تقويت كنيد.

خود ما هم بايستى به خداى متعال حسن ظن داشته باشيم. خداى متعال اصدق القائلين است؛ او به ما ميگويد: لَيَنْصُرَنَّ اَللّٰهُ مَنْ يَنْصُرُهُ(1) ؛ او به ما ميفرمايد كه: من كان لله كان الله له(2)؛ او ميگويد كه: از دشمن نهراسيد: إِنَّ كَيْدَ اَلشَّيْطٰانِ كٰانَ ضَعِيفاً(3) . او به ما اين را تلقين ميكند؛ بيان ميكند. خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظيفه ى خودمان در اين راه عمل بكنيم، براى خدا حركت كنيم، براى خدا مبارزه كنيم، هدف را رضاى خدا قرار بدهيم، بدون شك پيروزى نصيب خواهد شد.(4)

1390/7/9

علّت اساسى ناكامى سازمان آزاديبخش فلسطين

با آشكار شدن ناتوانى دولتهاى عرب همسايه با فلسطين، بتدريج هسته هاى مقاومتِ سازمان يافته در قالب گروه هاى مسلّح فلسطينى شكل گرفت و پس از چندى از گرد آمدن آنها، «سازمان آزاديبخش فلسطين» تشكيل يافت. اين برق اميدى بود كه خوش درخشيد، ولى طولى نكشيد كه خاموش شد. اين ناكامى را ميتوان به علل متعدّدى منسوب كرد، ولى علّت اساسى، دورى آنان از مردم و از عقيده و ايمان اسلامى آنان بود. ايدئولوژى چپ و يا صرفاً احساسات ناسيوناليستى، آن چيزى نبود كه مسئله ى پيچيده و دشوار فلسطين به آن نياز داشت. آنچه ميتوانست ملّتى را به ميدان مقاومت وارد كند و نيرويى شكست ناپذير از آنان فراهم آورد، اسلام و جهاد و شهادت بود. آنها اين را بدرستى درك نكردند. من در ماه هاى اوّل انقلاب كبير

**********

(1) . سوره ى حج، آيه ى 40. ترجمه: «خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى كند.»

(2) . بحارالانوار، ج 79، ص 197.

(3) . سوره ى نساء، آيه ى 76. ترجمه: «زيرا كه نقشه ى شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است.»

(4) . در ديدار رهبران گروه هاى جهادى فلسطينى شركت كننده در افتتاحيه ى همايش غزّه.

ص: 364

اسلامى كه سران سازمان آزاديبخش روحيّه ى تازه يى يافته و به تهران مكرراً آمد و شد ميكردند، از يكى از اركان آن سازمان پرسيدم: چرا پرچم اسلام را در مبارزه ى بحقّ خود بلند نميكنيد؟ پاسخ او اين بود كه در ميان ما، بعضى هم مسيحى اند. اين شخص بعدها در يك كشور عربى به دست صهيونيستها ترور و كشته شد و ان شاءالله مشمول مغفرت الهى قرار گرفته باشد؛ ولى اين استدلال او ناقص و نارسا بود. به گمان من، يك مبارز مسيحىِ مؤمن در كنار يك جمع مجاهد فداكارى كه خالصانه، با ايمان به خدا و قيامت و با اميد به كمك الهى مى جنگد و از حمايت مادّى و معنوى مردمش برخوردار است، انگيزه ى بيشترى براى مبارزه مى يابد، تا در كنار گروه بى ايمان و متّكى به احساسات ناپايدار و دور از پشتيبانىِ وفادارانه ى مردمى.

نبود ايمان راسخ دينى و انقطاع از مردم، بتدريج آنان را خنثى و بى تأثير كرد. البتّه در ميان آنان، مردان شريف و پرانگيزه و غيور بودند، ولى مجموعه و سازمان به راه ديگرى رفت. انحراف آنان، به مسئله ى فلسطين ضربه زد و هنوز هم ميزند. آنها هم مانند برخى دولتهاى خائن عربى، به آرمان مقاومت - كه تنها راه نجات فلسطين بوده و هست - پشت كردند؛ و البتّه نه فقط به فلسطين، كه به خود هم ضربه ى سختى وارد كردند. به قول شاعر مسيحى عرب:

لئن اضعتم فلسطيناً فعيشكم *** طول الحياة مضاضات وءالام(1)

**********

(1) . بيانات در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

ص: 365

فصل پنجم: وحدت كلمه

اشاره

1362/6/27

وحدت كلمه؛ وادار كننده ى اسرائيل به ترك سرزمين فلسطين

ما معتقديم يك فشار حساب شده، همه جانبه، با وحدت كلمه ى مسلمانها، قادر خواهد بود كه اسرائيل را به ترك همه ى سرزمين فلسطين وادار كند.(1)

1363/4/1

سياست امريكا در تبديل اتّحاد مسلمانان به عاملِ اختلاف

ملّتها وقتى كه جاپا براى استكبار جهانى باز كردند، استقلالشان از دست رفته است؛ و اسرائيل و حكومت غاصب فلسطين اشغالى، براى امريكاييها اين ارزش را داشت. امروز امريكا به مناسبت حضور صهيونيستها در خاورميانه و در اين منطقه ى حسّاس، براى خودش اين حق را قائل است كه ناوگان خودش را در مديترانه نگه دارد. منتظر بهانه يى هستند كه ناوگان نظامى خودشان را به اينجا و آنجاى دنيا ببرند. اينها به مناسبت اينكه اسرائيل در آنجاست، توانستند بين دولتهاى عرب اختلاف بيندازند؛ توانستند اين را وسيله يى براى تشتّت درست كنند. به جاى اينكه وجود يك دشمن، اتّحاد و اتّفاق بين كشورهاى عربى به وجود بياورد، بر اثر سياستهاى امريكايى و خباثتهايى كه امريكاييها در طول زمان كردند، يكى را نزديك كردند، يكى را دور كردند، يكى را به سازش كشاندند، يكى را به جنگ؛ خود همين را يك وسيله ى اختلاف و تشتّتى بين كشورهاى اسلامى قرار

**********

(1) . در ديدار سفرا و كارداران كشورهاى اسلامى.

ص: 366

دادند. حتّى متأسّفانه در ميان صفوف خود فلسطينيها هم توانستند اختلاف به وجود بياورند؛ بعضى از جناحهاى فلسطينى را به سوى خودشان جذب و جلب كنند؛ به آنها لبخند بزنند، به آنها كمك كنند، به آنها نويد بدهند، آنها را به آينده ى خودشان در آن منطقه اميدوار كنند. طبعاً يك عدّه ى ديگر كه حاضر نيستند سازش اينها را ببينند، از آنها كنار ميكشند. بنابراين، مقصود استكبار جهانى حاصل ميشود؛ هم دودستگى به وجود آورده، و هم مجاهدين و مبارزينى را كه بايد مى جنگيدند، وادار به سازش و تسليم كرده. بنابراين، امروز فلسطين اشغالى جاى پاى نفوذ سياست امريكايى در منطقه است.(1)

1364/1/10

اختلاف بين مسلمانان؛ عامل حدوث و بقاى اسرائيل

اختلاف براى استعمار، براى امپرياليسم، يك چيز مغتنمى است. اگر اختلاف نبود، اسرائيل به وجود نمى آمد؛ اگر اختلاف نبود، اسرائيل تا حالا نميماند؛ فلسطينِ غصب شده، باقى نميماند؛ اگر اختلاف نبود، بازارهاى كشورهاى اسلامى و كشورهاى عربى ميدان تاخت وتاز كمپانيهاى غربى قرار نميگرفت؛ اگر اختلاف نبود، اين نيروى انسانى عظيمى كه در دنياى اسلام وجود دارد - كه بالقوّه يك ابرقدرت حقيقى و يك قدرت فائق است براى سراسر دنيا - اين جور هرز و هدر نميرفت؛ در خدمت اهداف دشمنان جهان اسلام قرار نميگرفت. اختلاف براى اينها مهم بود. هر جور بتوانند اختلاف را ايجاد كنند، ميكنند.(2)

1364/6/15

جنگها را اينها راه مى اندازند. الان در بسيارى از مسائل منطقه، همين روزنامه هايند كه به بعضى از سردمداران منطقه ى خليج فارس خطّ سياسى ميدهند. اينكه جمهورى اسلامى دشمن دولتهاى خليج فارس است و درصدد ريشه كن كردن اين رژيمهاست و ميخواهد اينها را زير

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در مراسم بزرگداشت شهداى عملّيات بدر.

ص: 367

القاى ايران هراسى در دولتهاى خليج فارس؛ برنامه ى رسانه هاى خبيث صهيونيستى

و رو و كن فيكون كند، خطّى است كه همين روزنامه هاى خبيث صهيونيستى از اوّل انقلاب دادند و گوشه و كنار تأثيرش را بخشيد. هنوز هم كه هنوز است، آدم مى بيند كه در ذهن اينها اين مسائل وجود دارد و آثارش را مشاهده ميكند. ما بايد اين نقش را بدانيم. حالا در مقابل اين خباثت، تعداد راديوها و تلويزيونها و روزنامه هايى كه مخصوصاً عليه جمهورى اسلامى دارند كار ميكنند و برنامه ريزى ميكنند، چقدر است؟(1)

1368/6/30

ضرورت توجّه دولتهاى منطقه به دشمنان مشترك و اقدام عليه صهيونيسم

اگر امروز دولتهايى كه اين منطقه را دچار تشنّجهاى سياسى و نظامى ميان برادران كرده و مجرى سياستهاى امريكا شده اند، به خود آيند و به جاى برادرآزارى، به فكر دشمنان مشترك باشند و خصوصاً عليه صهيونيسم كه جنايتهاى بى شرمانه اش قلب هر آزاده يى را به درد مى آورد، اقدام كنند؛ ريشه ى اين غدّه ى سرطانى و بيشتر نابسامانيهاى اين منطقه خواهد خشكيد، و اگر دير به فكر افتند، كار مشكل تر خواهد شد. به همين دليل است كه ما همواره دست خود را براى دوستى با همه ى كشورهاى اسلامى دراز كرده و براى ميثاق بر مبارزه با صهيونيسمِ غاصب و حاميان زورگوى آن، اعلام آمادگى كرده ايم.(2)

1373/6/4

مفهوم وحدت اسلامى

مراد ما از وحدت هم يك امر ساده و روشن است و آن عبارت است از همكارى فِرَق مسلمين با همديگر و عدم معارضه و مضادّه ى(3) آنها با هم. مقصود ما از اتّحاد بين مسلمين، اين است كه همديگر را نفى نكنند، دشمن را بر يكديگر مسلّط نكنند و بعضى بر بعضى، به ستم غلبه نكنند.

قيام دشمنان عليه اسلام، نه عليه تَسنّن يا تشيّع

برادران عزيزِ مسلمان از سراسر عالم! امروز دشمنان عليه اسلام قيام كرده اند، نه عليه تسنّن يا تشيّع يا فلان فرقه يا فلان جمعيّت. دشمنان با اسلام بدند و با قرآن دشمن اند. ديديد كه رئيس

**********

(1) . مصاحبه در دانشگاه علوم اسلامى رضوى.

(2) . پيام به مناسبت نهمين سالگرد شروع جنگ تحميلى.

(3) . باهم ضد بودن.

ص: 368

جمهور امريكا، به رغم مسلمين و از لجِ مسلمانها، با سلمان رشدى كافرِ مرتدِّ معاند ملاقات كرد! ملاقات دو كافر با همديگر، امر مهمّى نيست؛ معناى سياسى اين كار مهم است. دستگاه حاكمه ى امريكا، با اين عمل ميخواهد چه بگويد؟

گمان ميكنم فهميدنِ پيامِ اين كار، چندان مشكل نباشد. اين، مفهوم همان چيزى است كه امروز در همه ى مناطق عالمِ اسلام مشاهده ميشود. اين مفهوم، هم در جمع و تحشيد همه ى قوا براى احياى دولت صهيونيست غاصب و جا انداختن و تثبيت و رسمى كردن آن تجلّى ميكند، و هم در سكوت نسبت به ظلمى كه به بعضى از مسلمين در اقطار عالم، مثل كشمير و تاجيكستان، وارد ميشود. كجاى دنياست كه حادثه يى مثل حادثه ى كشمير اتّفاق بيفتد و اين بوقهاى استكبارى، اين گونه سكوتِ مطلق كنند؟! غير از مناطق متعلّق به مسلمين، در كجاى دنيا چنين چيزى پيش مى آيد؟! عين همين قضيّه، در مورد مسلمانان جنوب لبنان، در مورد مسلمانان تاجيكستان، در مورد مسلمانان قره باغ، در مورد مسلمانان ميانمار و ديگر مناطق دنياى اسلام است.(1)

1375/11/12

توطئه ى اختلاف بين كشورهاى اسلامى، براى انحراف مبارزه ى دنياى اسلام با صهيونيستها

يكى از توطئه هاى آنها، ايجاد اختلاف بين كشورهاى اسلامى است. يكى از توطئه هاى آنها، سرگرم كردن بسيارى از دولتها به چيزهاى حقير و كوچك و غافل كردن آنها از چيزهاى عظيم و مهم است. ايجاد بهانه هايى براى بگو مگو ميان كشورهاى اسلامى، براى اينكه بتوانند دشمنيهاى دنياى اسلام را از صهيونيستها - كه دشمن حقيقى جهان اسلامند - منحرف كنند. در همه جاى دنياى اسلام، اين كارها را ميكنند؛ مخصوص منطقه ى ما هم نيست. البتّه در منطقه ى ما، اين معنا شدّت بيشترى دارد.

از روز اوّل انقلاب، تلاش تبليغاتچى ها و سياست بازهاى استكبار، آن بوده است كه كشورهاى حاشيه ى خليج فارس را از جمهورى اسلامى

**********

(1) . در ديدار ميهمانان كنفرانس وحدت اسلامى.

ص: 369

بترساند؛ براى اينكه بتواند به آنها سلاح بفروشد؛ براى اينكه بتواند در آنجا براى خود، حضور نظامى تأمين كند. من نميدانم آيا وقت آن نرسيده است كه دلها و ذهنهايى در اين كشورها به خود آيند و بفهمند كه امريكا خير آنها را نميخواهد؛ بفهمند كه امريكا و تبليغاتچى هاى صهيونيست در همه جاى دنيا - كه طرف خطابشان آنها هستند - نيّتشان اين است كه به خليج فارس بيايند و حضور نظامى پيدا كنند و منافع اقتصادى نامشروع براى خودشان تأمين نمايند و البتّه اگر بتوانند، فشارى بر جمهورى اسلامى و ملّت ايران باشند؟

بارها دولت، ملّت، و همه ى مسئولان اعلان كرده اند كه جمهورى اسلامى نسبت به كشورهاى همسايه، هيچ گونه نظر تعرّض آميزى ندارد. از اوّل انقلاب هم اين ثابت شده است. هجده سال از انقلاب ميگذرد؛ ما تا به حال به چه كسى حمله كرده ايم؟ ما كدام تير را به طرف مرزهاى همسايه پرتاب كرده ايم؟ به طرف ما تيرها پرتاب شد، امّا در اين مدّت، ما جز دفاع از خودمان، هيچ كارى نكرده ايم.(1)

1375/11/21

تلاش دشمن براى تفرقه در دنياى اسلام

امّا موضوع وحدت، موضوع يكپارچگى، موضوع يك جهتى دنياى اسلام و موضوع «وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِيعاً»(2) كه قرآن ما را به آن امر ميكند؛ متأسّفانه، آن گونه كه بايد باشد، نيست و اين كارِ دشمن است. ملّتهاى اسلامى مايل به اتّحادند، امّا دشمن تلاش ويژه يى براى اخلال در اين امر انجام ميدهد؛ يعنى از طرق مختلف، سرمايه گذارى مادّى و معنوى مخصوصى براى ايجاد تفرقه ميكند، كه بخشى از اين سرمايه گذارى، مربوط به سابق است و مثل تقويت ناسيوناليست هاى افراطى، از قبل از انقلاب است.

در ايران ناسيوناليسم افراطى ايرانى مآبى؛ در كشورهاى عربى، ناسيوناليسم افراطى عربى؛ و در كشورهاى ترك زبان، ناسيوناليسم افراطى تركى را تقويت ميكردند. در داخل اين كشورها، هر جا اقلّيّتى

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . سوره ى آل عمران، آيه ى 103. ترجمه: «و همگى به ريسمان خدا (\ قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله ى وحدت) چنگ زنيد.»

ص: 370

بهره هاى استكبار از ايجاد اختلاف بين كشورهاى منطقه: بر هم زدن وحدت دنياى اسلام، فروش اسلحه، حضور نظامى دشمنان در منطقه، مسابقه براى ايجاد رابطه با دولت صهيونيستى

وجود داشت، به تقويت ناسيوناليسم افراطىِ قومىِ آن اقلّيّت ميپرداختند.

فرض بفرماييد در داخل ايران، نسبت به بعضى از اقوام ايرانى، القائات و تلقينهايى ميشد، تا جنبه ى قوم گرايى آنها، به شكل افراطى بروز كند. در كشورهاى شمال آفريقا - در مصر و جاهاى ديگر - بين بعضى از اقوام عرب كه از زمانهاى گذشته در آن مناطق بوده اند، به تقويت شعارها و احساسات قومىِ خاصّ آنها ميپرداختند و وادارشان ميكردند كه حول آن محورها بگردند. هر جا اقلّيّت مذهبى بود، آن را تقويت ميكردند؛ و هلّم جرّا. تلاشهايى چنين را كه در زمان سابق هم بود، بعد از انقلاب اسلامى در ايران، مضاعف و تقويت كردند؛ چون ديدند خورشيد وحدت آفرين اسلام، در نهايت تلألؤ و گرمابخشى، در حال تابيدن بر دنياى اسلام است.

مقابله با صهيونيستها؛ شعار وحدت آفرين بين ملّتهاى اسلامى

اما آنها به اين تلاشها هم اكتفا نكردند و عناصرى را وادار نمودند تا به ايجاد تفرقه بپردازند. چنين بود كه شعارهاى وحدت آفرين امّت اسلام را از دستشان ربودند، كه يكى از اين شعارها، موضوع مقابله با صهيونيستهاست. شعار مقابله با صهيونيسم، امر وحدت آفرينى بين ملّتهاى اسلامى بود. پيش از اين، ملّتهاى مسلمان، در مقابل تجاوز واضح و صريح صهيونيستها به يك كشور اسلامى، با همديگر احساس خويشاوندى و همدردى ميكردند. دشمنان، اين شعار وحدت بخش و احساس اسلامى را شكستند و از بين بردند. مضاف بر اين، سعى كردند دولتها و ملّتهاى اسلامى را نسبت به يكديگر دچار سوءظن كنند. نشستند و براى بى اعتماد كردن دولتهاى اسلامى نسبت به يكديگر، به وسوسه كردن آنها پرداختند.

امروز هم به چنين تلاشى ادامه ميدهند. در حال حاضر، محافل سياسى و اطّلاعاتى كشورهاى داراى طمع در اين منطقه، كه در رأسشان هم كشور ايالات متّحده ى امريكا و دستگاه هاى جاسوسى صهيونيستها حضور فعّال دارند، براى بى اعتماد كردن دولتها نسبت به يكديگر، با محافل سياسى كشورها در تماس دائم اند. آنها از اين طريق، چندين فايده ميبرند: يكى از فوايدش، بر هم زدن وحدت دنياى اسلام است؛ يكى از فوايدش، فروش اسلحه است؛ يكى از فوايدش، حضور نظامى است؛ يكى از فوايدش، مسابقه براى ايجاد

ص: 371

رابطه با دولت غاصب صهيونيست در سرزمين فلسطين است. اينها، فوايدى است كه استكبار از اين تلاشها ميبرد. اين وضع، براى دنياى اسلام، خيلى خسارتبار است.(1)

1376/9/18

پراكندگى جبهه ى اسلامى؛ مايه ى دلگرمى استكبار

مخالفت ما با آنچه بدان گفتگوى صلح خاورميانه ميگويند، به دليل ناعادلانه بودن، استكبارى بودن و تحقيرآميز بودن و بالاخره غيرمنطقى بودن آن است. اصل تحميلىِ صلح در مقابل زمين به معناى آن است كه صهيونيستها زمينهاى كشورهاى همسايه را پس بدهند، تا ما بپذيريم كه كشور فلسطين متعلّق به آنها باشد! چه سخنى از اين ناعادلانه تر است؟ چه پاسخى ميتوان به ملّت كهن فلسطين در اين معامله ى مغبونانه داد؟ از شوخيهاى عبرت انگيز زمانه، يكى اين است كه دولت غاصب، همين را هم نامناسب دانسته و رد كرده است!! آيا وقت آن نرسيده كه دنياى اسلام، به اين روحيّه ى استكبارى پاسخ دهد؟ ما اگر مناسبات خود را تنظيم و برادرانه كنيم، اين قدرت را داريم. امريكا در برابر جبهه ى متّحد كشورهاى اسلامى، از اندونزى تا شمال آفريقا، چه ميتواند بكند؟ امروز دلگرمى استكبار، به پراكندگى اين جبهه است. آيا وقت آن نرسيده كه اين صف را به نفع خودمان مستحكم كنيم؟ حضور دشمنى مانند حكومت صهيونيستى در قلب قلمرو اسلامى، شايد ميتوانست ما را به يكديگر نزديك تر سازد، ولى دستهاى مرموز استكبار، اين خطر را هم از برابر خود برداشت. با ما كارى كرد كه اينك از يكديگر بيشتر ميترسيم تا از دشمن! وسوسه ها و دروغها و تبليغات موذيانه، كشورهاى اسلامى را به غلط و نابجا از يكديگر ترسانده است.(2)

1377/4/21

ملّتهاى مسلمان بايد با هم متّحد شوند. امروز يكى از بزرگ ترين مصائب دنياى اسلام، اين است كه دشمنان اسلام كارى كرده اند كه

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام، به مناسبت عيد سعيد فطر.

(2) . در مراسم گشايش هشتمين اجلاس سران كشورهاى اسلامى.

ص: 372

لزوم وحدت مسلمانان با وجود صهيونيستهاى غاصب در قلب كشورهاى اسلامى

آنچه بايد وسيله ى اتّحاد مسلمين شود - يعنى وجود دشمن، وجود صهيونيستهاى غاصب - وسيله ى اختلاف آنها شده است! كارى كرده اند كه بعضى از دولتهاى مسلمان، اين را وسيله يى براى قرار گرفتن در مقابل برادران خود بكنند و حقيقتاً اختلاف به وجود آيد؛ در حالى كه بودنِ چنين دشمنى در قلب كشورهاى اسلامى، بايد مسلمانان را به هم نزديك كند؛ جبهه ى واحد تشكيل دهد و يد واحد به وجود آورد. اين گناه هم به دخالت و دست اندازى هاى استكبار برميگردد.(1)

1379/1/30

اختلاف افكنى در دنياى اسلام؛ برنامه ى عوامل صهيونيستى

امنيّت منطقه را هم خودِ دنياى اسلام بايد تأمين كند. امروز عوامل صهيونيستى در دنيا، سعى ميكنند بين دولتهاى اسلامى، به انواع طرق و شيوه هاى مختلف، اختلاف ايجاد كنند، تا ناامنى ايجاد شود. آن وقت امريكا از آن طرف دنيا بيايد، ايجاد امنيّت كند! به امريكا چه كه ايجاد امنيّت كند؟! ما خوشحال خواهيم شد كه ناامنى برايمان ايجاد نكند! آنها ميتوانند امنيّت ايجاد كنند؟! امريكا امروز در اين منطقه، همّ اوّلش حفظ منافع اسرائيل است. ارتباط با دولتهاى عربى، براى امريكا يك جنبه ى ابزارى دارد و اين كشور، هيچ دلسوزى و علاقه مندى نسبت به مصالح دنياى عرب و دنياى اسلام ندارد. خودِ ما - چه دنياى عرب و چه دنياى اسلام كه جامع تر است - بايد به فكر ارتباط و اتّصال و حفظ مصالح خودمان باشيم.

امريكاييها هر جا وارد شدند، اختلال ايجاد كردند. الان سالهاست كه سعى ميكنند همسايه هاى جنوبى ما را در خليج فارس، از ايران بترسانند، كه اين امر موهومى است.(2)

1379/10/20

مسئله ى اسرائيل و اين دشمنى كه در دل جامعه ى اسلامى و امّت اسلامى جا گرفته است و شما نيز مطرح كرديد، چيزى نيست كه

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى.

(2) . در ديدار رئيس جمهور يمن.

ص: 373

دشمنى با اسرائيل؛ عامل وحدت مسلمانان

نسبت و رابطه ى آن با قضيّه ى «وحدت» يك نسبت خنثى باشد. كدام انسان مؤمن و ديّن و دلسوزى است كه نسبت به وجود اسرائيل ناراحت نباشد؟! من يقين دارم كه در كشور شما هم مثل كشور ما؛ آحاد مردم، روشنفكران و علما، همگى نسبت به اسرائيل و قضيّه ى فلسطين داغدارند. امّا يكى از چيزهايى كه ميتواند وحدت عملى - و نه وحدت در مقام حرف - ايجاد كند، اين است كه صف واحدى در مقابله با اسرائيل به وجود آيد؛ يعنى نامشروع شمردن حكومت غاصب و لزوم مبارزه با آن، مورد اتّفاق قطعى همه قرار گيرد. البتّه با قدمهاى عملى ميشود به وحدت رسيد و با حرف زدن و صحبت كردن، كار زيادى پيش نخواهد رفت.(1)

1380/11/3

سركوب ملّت فلسطين؛ نتيجه ى تفرّق دنياى اسلام

امروز شما ببينيد از تفرّق دنياى اسلام و همدل نبودن دست اندركاران كشورهاى اسلامى، بخشى از دنياى اسلام چه ميكشد. امروز فلسطين با سبعانه ترين روشها لگدكوب ميشود و مردم فلسطين در سخت ترين روزهاى ممكن براى يك ملّت، روزگار ميگذرانند. با همه ى امكاناتى كه دنياى اسلام دارد و با وجود ميل و علاقه يى كه بسيارى از مردم جهان اسلام براى كمك دارند، عملاً كمكى به اين قضيّه نميشود. اين بسيار دردناك است. با نصيحت نميشود رژيم صهيونيستى را وادار كرد تا ظلم نكند. پنجاه سال است كه اين ظلم ادامه [دارد] و اين روزها به اوج خود رسيده است. جوانها و نوجوانها و زنها و فرزندها و خانه ها و خانواده ها، در كوچه ها و خيابانها، با تانكها و اسلحه هاى مرگبار روبه رو شوند و بى هيچ ملاحظه يى اين طور سركوب شوند؛ اينها چيز كمى است؟! آن هم نه يك روز و پنج روز و يك ماه؛ بيش از يك سال است اين وضعيّت كم و بيش ادامه دارد. حج ميتواند دنياى اسلام را متوجّه مسئوليّت سنگين خود كند. حج ميتواند اين معرفت را به ملّتهاى اسلامى بدهد كه حضور در صحنه و داشتن موضع قاطع در اين قضيّه، با منافع خود آنها پيوستگى دارد.

**********

(1) . در ديدار مُفتى مسلمانان مصر.

ص: 374

مظلوميّت ملّت فلسطين؛ پيامد متّحد نبودن دنياى اسلام

بعضى خيال ميكنند حمايت از مردم فلسطين، خارج از منافع ملّى كشورهاست. اين اشتباه بسيار بزرگى است. وقتى يك ملّت مسلمان به ملّتهاى ديگر متّكى نباشد و از طرف آنها حمايت نشود، اين گونه راحت در معرض تطاول دشمن قرار ميگيرد. اگر دنياى اسلام متّحد بود، يك ملّت اين طور مظلوم نميشد. اين قضيّه ممكن است براى ملّتهاى مسلمان ديگر هم پيش بيايد؛ كمااينكه ديديد در مواردى براى ملّتهاى اين منطقه و غارتگران بين المللى، كار را مشكل ميكند و اجازه نميدهد آنها طبق ميل خود، هرطور خواستند و انتخاب كردند و مصلحت ديدند، به يك كشور و ملّت اسلامى تعرّض كنند.

پس حمايت عمومى دنياى اسلام از ملّت فلسطين، در حقيقت حمايت دنياى اسلام از يك يك كشورهاى مسلمان است؛ اين ضامن و حامل منفعت همه ى آنهاست؛ اين چيز كمى نيست. حج، اين معرفت و وحدت و عزم و تصميم را به آنها ميدهد. بنابراين، مسئله ى حج و استفاده از همه ى ظرفيّتهاى اين واجب عظيم الهى، براى بهبود حال مسلمين جهان و همه ى كشورهاى اسلامى، بسيار مهم است. هرچه بتوان در اين زمينه، كار و تلاش و خدمت كرد، باارزش است.(1)

1382/7/17

پيروان اهل بيت؛ منادى وحدت امّت اسلامى

اجتماع پيروان اهل بيت (عليهم السلام) و همبستگى آنها، به هيچ وجه نبايد به معناى ايجاد شكاف ميان شيعيان و بقيّه ى برادران مسلمان تلقّى شود.

تفرّق و اختلاف؛ بزرگ ترين بيمارى و درد امّت اسلامى

ما منادى وحدت امّت اسلامى هستيم؛ ما بزرگ ترين يا يكى از بزرگ ترين بيماريها و دردهاى امّت اسلامى را تفرّق و اختلاف ميان اين امّت ميشماريم؛ ما معتقديم كه آحاد امّت اسلامى در همه ى ابعاض و بخشهاى آن، ميتوانند گِردِ محورهاى مشترك و متّحدى جمع شوند، كه براى آن هم به تلاش و مجاهدت ميپردازيم؛ ما از برادران مسلمان خود در همه جاى دنيا دفاع ميكنيم.

پرچم مبارزه با اشغالگران فلسطين در دست شيعيان

امروز پرچم مبارزه با اشغالگرانِ سرزمين عزيزِ فلسطين در دست شيعيان است. آنها هستند كه از ملّت فلسطين دفاع ميكنند؛ آنها هستند كه با استكبار، اشغالگران و صهيونيسم و پشتيبانان جهانى شان كنار نيامده اند و كنار

**********

(1) . در ديدار كارگزاران حج و مسئولان برگزار كننده ى مراسم دهه ى فجر.

ص: 375

نخواهند آمد. ما خودمان را موظّف ميدانيم كه شعار عدالت، آزادى خواهى و ظلم ستيزى را به معناى حقيقى كلمه در دنياى اسلام زنده نگه داريم.(1)

1382/9/5

اختلاف كلمه ى مسلمين؛ علّت وضعيّت فعلى فلسطين

اگر امروز ملّت فلسطين دچار چنين سرنوشت تلخى شده است؛ اگر امروز پيكر ملّت فلسطين خون آلود است و مصيبت و غم آن ملّت تا اعماق جان انسانهاى دردمند نفوذ كرده است، به خاطر اختلاف كلمه ى مسلمين است. اگر وحدت كلمه بود، اين وضعيّت به وجود نمى آمد. اگر عراق اسلامى زير چكمه ى اشغالگران درآمده است، به خاطر اختلاف كلمه ى مسلمين است؛ اگر امروز كشورهاى خاورميانه با فريادهاى مستانه و مغرورانه ى امريكا مستقيماً تهديد ميشوند، به خاطر اختلاف كلمه ى مسلمين است؛ و اگر مسلمانان ميخواهند از اين خفّت نجات پيدا كنند و اگر ميخواهند فلسطين را نجات دهند و اگر ميخواهند در افغانستان و عراق و ساير بلاد اسلامى، دشمن نتواند جسم و جان مسلمانان را زير فشار قرار دهد، راهش در وحدت كلمه و وحدت ملّتها، دولتها و وحدت شعارهاست.(2)

1384/2/6

وحدت امّت اسلامى؛ بزرگ ترين سد در مقابل دشمنان

نزديك به يك ونيم ميليارد نفر از جمعيّت دنيا مسلمانند و مسكن آنها يكى از مهمترين و ارزنده ترين قطعات اين زمين است. اين همه منابع طبيعى، اين ميراث عظيم فرهنگى، اين نيروى انسانىِ كارآمد و بااستعداد، اين بازار بزرگ براى محصولات غربى، اين نفت و گاز ارزشمندى كه در اين كشورها هست؛ اينها وسوسه كننده ى قدرتهاى استكبارى است؛ ميخواهند بر اينها تسلّط كامل داشته باشند؛ امّا بيدارى امّت اسلامى مانع اين است. وحدت امّت اسلامى بزرگ ترين سد در مقابل اين دشمنان است؛ لذا در شكستن اين سد، همه ى تلاش خود را به كار ميبرند.

**********

(1) . در ديدار اعضاى مجمع جهانى اهل بيت (عليهم السلام).

(2) . در ديدار مسئولان نظام به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 376

تبليغات دستگاه هاى استكبارى در راستاى ايجاد اختلاف بين دولتهاى اسلامى

قيام ملّت اسلامى در ايران و برافراشتن پرچم توحيد در اين كشور - اين مركز حسّاس و منطقه ى مهم - امّت اسلامى را به هيجان آورد و بيدار كرد؛ آنها را به سرنوشت و قدرت خودشان اميدوار كرد و به آنها اعتماد به نفس داد. اين بيدارى و اعتماد به نفس، دشمن را به توطئه هاى پيچيده يى وادار كرده است؛ اين توطئه ها امروز پيش روى ماست. آنها با همه ى دنياى اسلام مخالف اند؛ با حضور اسلام مخالف اند؛ با تعليمات اسلامى مخالف اند. رئيس جمهور امريكا صريحاً سخن از جنگ صليبى به ميان آورد. دستگاه هاى استكبارى - امريكا و صهيونيسم - دائم با تبليغاتِ خودشان فضا را زهرآگين ميكنند، براى اينكه بين كشورهاى اسلامى و دولتهاى اسلامى اختلاف ايجاد كنند.(1)

1384/3/14

وظيفه ى مسلمانان در توجّه به موارد اتّحاد و وحدتِ خودشان

امروز، روز اتّحاد و همدلى ملّتها و دولتهاى اسلامى است. من از همين جا ميخواهم به ملّت خودمان و ملّت عراق و ملّت پاكستان و ديگر ملّتهاى مسلمان هشدار بدهم؛ اختلافات مذهبى و اختلافات شيعه و سنّى را مهار كنند. من امروز دستهايى را مى بينم كه با برنامه، به عنوان شيعه و سنّى، ميان مسلمانان جنگ ايجاد ميكنند. كشتارهايى كه اتّفاق مى افتد و انفجارهايى كه در مساجد، حسينيه ها، نمازهاى جماعت و نمازهاى جمعه به وجود مى آيد، يقيناً دست خبيث صهيونيسم و استكبار در آنها وجود دارد؛ اين كارِ خود مسلمانها نيست. هم در عراق، هم در ايران، هم در افغانستان، هم در پاكستان و هم در همه ى كشورهاى ديگر، امروز مسلمانان وظيفه دارند به موارد اتّحاد و وحدتِ خودشان بپردازند. توحيد، يكى؛ خدا، يكى؛ نبوت، يكى؛ معاد، يكى؛ قرآن، يكى؛ بيشترين احكام شريعت اسلامى، يكى؛ همه مشترك، امّا دشمن مى آيد روى نقاط افتراق انگشت ميگذارد و دلها را پُر از كينه ى به يكديگر ميكند؛ براى اينكه بتواند به هدفهاى خود برسد. امام بزرگوار ما كه اين همه روى وحدت مسلمين تأكيد ميكرد، به خاطر اين بود كه اين خطر را ميديد و مى شناخت.

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام و سفراى كشورهاى اسلامى در هفدهم ربيع الاوّل.

ص: 377

نقش ايادى صهيونيسم در اختلاف افكنى

در كشور ما و ساير كشورهاى اسلامى، انگليسيها و دستگاه جاسوسى انگليس ميان شيعه و سنّى اختلاف ايجاد كردند؛ آنها تجربه ى زيادى در اين كار دارند؛ همه بايد مراقب باشند. امروز ايادى صهيونيسم هم در اين كارها دخالت ميكنند. اطّلاعات ما خبر از اين ميدهد كه دستهاى خبيث صهيونيستها و عوامل دشمنان اسلام، در همه ى حوادثى كه انسان در گوشه و كنار دنياى اسلام مى بيند، با واسطه يا بى واسطه دخالت دارند.(1)

1384/6/11

اتّحاد كلمه بر محور اسلام و نفى اهداف استكبار جهانى؛ تنها راه نجات دنياى اسلام

امروز تنها راهى كه دنياى اسلام براى حفظ منافع ملّتهاى اسلامى دارد، اتّحاد كلمه بر محور اسلام است؛ «نه» گفتن به اهداف و مطامع استعمارىِ دشمنان و مستكبران است. هدف استكبار، محو هويّت ملّى و دينى در دنياى اسلام و بخصوص در خاورميانه است. مقابله ى با اين هدف، با اتّحاد بيشتر، با همبستگى بيشتر، با تمسّك به اسلام، با ترويج اسلام و با ايستادن در مقابل زياده خواهى هاى امريكا و مستكبران، عملى است، و لاغير. امروز امريكا در همه ى دنيا يك چهره ى ناموجّه و لكه دار است. امروز امريكاييها با اَعمال خودشان همه ى شعارهاى خود را زير پايشان له كرده اند. امروز فشار امريكاييها بر ملّت عراق، ناامنى موجود در عراق، حمايت بى قيد و شرط آنها از صهيونيستهاى قاتل و خونريز، فجايعى كه در افغانستان به راه انداختند، فشارى كه بر دولتهاى اسلامى مى آورند؛ همه ى اينها امروز يك چهره ى كريه و منفور از امريكا در دنياى اسلام به وجود آورده است. امروز دنياى اسلام ميتواند در مقابل اين قدرتِ افزون خواه بايستد، و بايد بايستد؛ هيچ چاره يى جز اين ندارد.

دولتهاى اسلامى براى حفظ منافع ملّى خودشان، براى جلب عواطف ملّتهاى خودشان، براى اداى مسئوليّت تاريخى خودشان، بايد روى نقاط اساسىِ هويّت امّت اسلامى تكيه كنند؛ از ملّت فلسطين بايد صريحاً دفاع كنند؛ از استقلال كامل عراق و سپردن اختيار به ملّت عراق بايد دفاع كنند؛ از ملّت افغانستان بايد دفاع كنند؛ از ملّتهاى

**********

(1) . در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (رحمه الله).

ص: 378

مسلمان در اروپا و آسيا و آفريقا بايد دفاع كنند؛ از هويّت قرآنى و از احكام قرآن در كشورهايشان بايد دفاع كنند؛ ارتباطاتشان را با همديگر نزديك و صميمى كنند؛ با هم صادق باشند؛ به هم كمك كنند و دست يكديگر را بگيرند؛ آن وقت امّت اسلامى خواهد توانست خود را از زير يوغ استكبار نجات دهد و تهديدهايى را كه امروز دنياى استكبار نسبت به دنياى اسلام دارد، از سر بگذراند.(1)

1385/1/25

لزوم از خود دانستن قضيّه ى فلسطين توسط دنياى اسلام

ما حق داريم و ميتوانيم تحقير و تكبّر دولتهاى سلطه گر را به خودشان برگردانيم؛ اين احساس صادق ملّتهاى ما و نسل كنونى دنياى اسلام از شرق آسيا تا قلب آفريقاست و اين، ميدانِ جهادى پيچيده و متنوّع و دشوار و بلندمدّت است، و اگر فلسطين را پرچم اين جهاد بناميم، سخنى به گزاف نگفته ايم. امروز همه ى دنياى اسلام بايد قضيّه ى فلسطين را قضيّه ى خود بداند؛ اين، كليد رمزآلودى است كه درهاى فرج را به روى امّت اسلامى ميگشايد. فلسطين بايد به ملّت فلسطين برگردد و دولت واحد فلسطينى به انتخاب همه ى فلسطينيان، سراسر كشور خود را اداره كند.(2)

1385/1/27

غفلت از دشمن اصلى دنياى اسلام؛ نتيجه ى سرمايه گذارى دشمنان براى ايجاد اختلاف

امروز روز اتّحاد دنياى اسلام است. شما ببينيد براى به هم زدن همين اتّحاد ضعيفِ كنونى، دشمن چقدر سرمايه گذارى ميكند. اوضاع عراق را نگاه كنيد؛ اوضاع ديگر مناطق اسلامى هم كم و بيش با همان توطئه ها دست به گريبان است، براى اينكه بين طوايف اسلامى، فِرَق اسلامى، اقوام اسلامى و ملّتهاى اسلامى، به بهانه هاى مختلف اختلاف بيندازند: اينها، آنها را بكشند؛ آنها، اينها را بكشند؛ اينها، بُغضِ آنها را در دل بپرورانند؛ آنها، متقابلاً كينه ى اينها را به دل بگيرند؛ نتيجه اين بشود كه از دشمن اصلى دنياى اسلام، طرّاحان تسلّط و سيطره بر اين منطقه از دنيا، غافل بمانند.

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام به مناسبت مبعث فرخنده ى پيامبر مكرّم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم).

(2) . در سومين كنفرانس بين المللى قدس و حمايت از حقوق مردم فلسطين.

ص: 379

ضرورت حمايت يكصداى دنياى اسلام از ملّت و مسئولان فلسطينى

اگر دنياى اسلام متّحد باشد، نبايد امروز فلسطين تنها بماند؛ نبايد امروز دولت برخاسته ى از رأى ملّت فلسطين زير فشار قرار بگيرد و به قطع كمكها، در صورتى كه از اصول خود منصرف نشود، تهديد بشود. دنياى اسلام بايستى با صداى واحد و با كلمه ى واحده، حمايت خودش را از ملّت فلسطين و مسئولان فلسطينى اعلام كند و از پافشارى آنها بر اصولشان پشتيبانى كند. اگر اين بشود، آن كسانى كه خودشان بانى بدبختى ملّت و كشور فلسطين هستند، ديگر نميتوانند اين طور در ميدان طلبكارانه حرف بزنند. اين همه فاجعه عليه ملّت فلسطين انجام ميگيرد، آقايانِ اروپاييهاى بشردوست و طرفدار حقوق بشر صمٌبكم؛ گويى كرند، كورند و نمى بينند. آن وقت دولت فلسطينى به رأى و خواست مردم سر كار مى آيد، عليهش حرف ميزنند و موضع گيرى ميكنند. اين، به خاطر تفرّق دنياى اسلام است؛ اين، به خاطر خودخواهيهاى نخبگان و سياستمداران دنياى اسلام است.(1)

1385/5/17

اختلاف شيعه و سنّى؛ يكى از ابزارهاى دشمن عليه امّت اسلامى

شما ببينيد قريب يك ماه است كه دشمنان اسلام اين طور جنايتكارانه به يك جمع مسلمان حمله ميكنند - يك جنگ معمولى هم نيست؛ جنگى است سرشار و لبريز از جنايتهاى جنگى، كشتار مردم بى دفاع، استفاده ى از سلاحهاى ممنوع و غيرقانونى - امّا دولتهاى اسلامى، بخصوص برخى از دولتهاى عرب، دست روى دست گذاشته اند، دارند نگاه ميكنند! اين اشتباه، بسيار خسارتبار است. اين دولتها ملاحظه ى امريكا و ملاحظه ى قدرتهاى استكبارى را ميكنند؛ امّا آنها در هنگام خود، ملاحظه ى اينها را نخواهند كرد.

دشمن هم البتّه فعّال است و مسئله ى شيعه و سنّى يكى از ابزارهاى مهمّ دشمنان براى زمينگير كردن امّت اسلامى است. هم سُنّيها بدانند، هم شيعه ها بدانند؛ همه، در ايران و در دنياى اسلام، اين را بدانند كه اختلاف شيعه و سنّى يكى از ابزارها و چماقهاى دشمن عليه امّت اسلامى است. آنها هر جور بتوانند، از اين ابزار استفاده ميكنند. آن

**********

(1) . در سالروز ميلاد پيامبر اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام جعفر صادق (عليه السلام).

ص: 380

روزى كه سُنّىِ فلسطينى زير فشار است، يك عدّه يى را با اين شعار، با اين تبليغات، كه: اينها سُنّى هستند، شما شيعه هستيد؛ سعى ميكنند نگذارند كمك كنند. امروز كه شيعه ى لبنان زير فشار است، به يك عدّه ميگويند: شما سُنّى هستيد، اينها شيعه هستند؛ به آنها كمك نكنيد. آنها نه به شيعه احترامى ميگزارند، نه به سُنّى؛ آنها با اصل اسلام طرفند.

تفرقه؛ سمّ مهلك دنياى اسلام

سمّ مهلك دنياى اسلام، تفرقه است. اين تفرقه، ملّتها را از هم جدا ميكند؛ دلها را از هم جدا ميكند. الان دشمن، و همين سرويسهاى جاسوسى اسرائيل و امريكا، در عراق يك عدّه را تحريك ميكنند كه با شيعيانى كه در عراق اكثريّت را دارند - حالا امروز اكثريّت دولت متعلّق به آنهاست - مقابله و مبارزه كنند؛ ناامنى ايجاد كنند؛ و اين ناامنى را وسيله يى قرار ميدهند براى اينكه پاى خودشان را در عراق و در بغداد مستحكم كنند. امريكا براى ماندن در عراق بهانه لازم دارد و اين بهانه، ناامنى است. آنها براى اينكه دولت عراق نتواند به خدمات لازم بپردازد، اين اوضاع ناامن را در كشور به وجود مى آورند، تا بهانه داشته باشند كه بمانند. اختلافات را آنها به وجود مى آورند: دل سُنّى را نسبت به شيعه، دل شيعه را نسبت به سُنّى آن چنان چركين ميكنند كه نتوانند با اين همه مشتركات، كنار هم قرار بگيرند. اين، كار دشمن است. چرا ما اين حقيقت را نمى فهميم؟

سالهاى متمادى است - از زمان مرحوم آيت اللَّه بروجردى «رضوان اللَّه تعالى عليه» و بعضى از بزرگانِ علماى اهل سنّت در مصر - كه اين فكر پيدا شده كه بياييد اختلافات را كنار بگذاريد؛ سنّى، سنّى بماند؛ شيعه، شيعه بماند؛ عقايد خودتان را داشته باشيد؛ امّا با هم، دست در دست هم بگذاريد. قرآن از زبان پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) به مسيحيان آن زمان ميگويد:

تَعٰالَوْا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَوٰاءٍ بَيْنَنٰا وَ بَيْنَكُمْ أَلاّٰ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّٰهَ وَ لاٰ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً.(1)

آن وقت فرقه هاى مسلمان، با خداى واحد، پيغمبر واحد، قرآن واحد، قبله ى واحد، عبادت واحد، اين همه مشتركات و مسلّمات، چند

**********

(1) . سوره ى آل عمران، آيه ى 64. ترجمه: «بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم.»

ص: 381

موضوع مورد اختلاف را وسيله قرار بدهند براى دشمنى! اين، خيانت نيست؟ اين، غرض ورزىِ غرض ورزان و غفلتِ غافلان نيست؟ هر كسى كه در اين زمينه تقصيرى بكند، پيش خداى متعال مؤاخَذ است؛ چه شيعه باشد، چه سُنّى.

تلاش استكبار جهانى و صهيونيستهاى سفّاك، براى از بين بردن هويّت و عزّت اسلامى در همه ى مسلمانان

امروز دفاع از حزب اللَّه لبنان، بر همه ى جامعه ى اسلامى واجب است. ما با بصيرت مسئله را نگاه ميكنيم و براى ما روشن است كه استكبار چه كار ميكند. ما در قضيّه ى فلسطين هم به همان استحكامى ايستاده ايم كه در قضيّه ى لبنان يا در قضيّه ى عراق يا در قضيّه ى افغانستان. ما مى بينيم كه استكبار امريكايى با همراهى بعضى از دولتهاى خبيث اروپايى - مثل انگليس كه جزو سياه چهره ترين دولتها و بدنام ترين آنها در اين منطقه است - و با همكارى صهيونيستهاى ظالم و سفّاك، تصميم دارند ريشه ى اسلام را از اين منطقه براندازند؛ چون مى بينند كه اسلام در مقابل مطامع آنها ايستاده است. با تشكيل نظام جمهورى اسلامى و با بلند شدن پرچم اسلام در اين منطقه، فهميدند كه اسلام زنده است. امروز احساسات اسلامى و تمايل براى مجاهدت در راه اسلام، در همه ى كشورهاى اسلامى و در تمام اين سرزمين بزرگ و پهناور و حسّاس - از ساحل اقيانوس اطلس تا ساحل اقيانوس آرام - زنده است. مردم شمال آفريقا، مردم خاورميانه، مردم آسيا، مردم شرق آسيا، تا هر جا مسلمانها هستند، ميل به احياى هويّت اسلامى و عزّت اسلامى در آنها زنده است؛ نميتوانند اين را از بين ببرند؛ ولى تلاش ميكنند. ما بايد بيدار باشيم؛ ما بايد هوشيار باشيم.(1)

1385/5/30

مراد ما از وحدت اسلامى، يكى شدن عقايد و مذاهب اسلامى نيست. ميدان برخورد مذاهب و عقايد اسلامى و عقايد كلامى و عقايد فقهى - هر فرقه يى عقايد خودش را دارد و خواهد داشت - ميدان علمى است؛ ميدان بحث فقهى است؛ ميدان بحث كلامى است و اختلاف

**********

(1) . در ديدار گروه هاى مختلف مردم به مناسبت ميلاد باسعادت على بن ابى طالب (عليهما السلام).

ص: 382

عقايد فقهى و كلامى ميتواند هيچ تأثيرى در ميدان واقعيّت زندگى و در ميدان سياست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنياى اسلام، عدم تنازع است: «وَ لاٰ تَنٰازَعُوا فَتَفْشَلُوا »(1)؛ تنازع نباشد، اختلاف نباشد. قرآن ميفرمايد: وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّٰهِ جَمِيعاً وَ لاٰ تَفَرَّقُوا .(2)

ضرورت و چگونگى اعتصام به حبل الله

اعتصام به حبل اللَّه براى هر مسلمان يك وظيفه است؛ امّا قرآن اكتفا نميكند به اينكه ما را به اعتصام به حبل اللَّه امر كند، بلكه به ما ميگويد كه اعتصام به حبل اللَّه را در هيئت اجتماع انجام بدهيد؛ «جميعاً»؛ همه با هم اعتصام كنيد. و اين اجتماع و اين اتّحاد، يك واجب ديگر است. بنابراين، علاوه بر اينكه مسلمان بايد معتصم به حبل اللَّه باشد، بايد اين اعتصام را به همراه ديگرِ مسلمانها و همدست با آنها انجام دهد. ما اين اعتصام را درست بشناسيم و آن را انجام دهيم. آيه ى شريفه ى قرآن ميفرمايد:

فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطّٰاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللّٰهِ فَقَدِ اِسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ اَلْوُثْقىٰ .(3)

اين، اعتصام به حبل اللَّه را براى ما معنا ميكند. تمسّك به حبل اللَّه چگونه است؟ با ايمان باللَّه و كفر به طاغوت.

امروز طاغوت اعظم در دنيا، رژيم ايالات متّحده ى امريكاست؛ زيرا صهيونيسم را او به وجود آورده است و آن را تأييد ميكند. امريكا جانشين طاغوت اعظم قبلى يعنى انگليس است. امروز تجاوز رژيم ايالات متّحده و همفكرانش و همكارانش، دنياى اسلام را در وضعيّت دشوارى قرار داده است و دنياى اسلام در پيشرفت خود، در موضع گيرى خود، در ترقّى مادّى و معنوى خود، زير فشار امريكا و همكاران و همفكران اوست. در همين تجاوز رژيم صهيونيستى به لبنان در اين يك ماه اخير - كه به اين حماسه ى بزرگ اسلامى از سوى حزب اللَّه منتهى شد و نصرت الهى بر اينها نازل شد - امريكا صريحاً وارد ميدان جنگ شد و فقط به حمايت زبانى و مالى و سياسى اكتفا نكرد و براى رژيم صهيونيستى تسليحات فراهم كرد،

**********

(1) . سوره ى انفال، آيه ى 46. ترجمه: «و نزاع (و كشمكش) نكنيد، تا سست نشويد.»

(2) . سوره ى آل عمران، آيه ى 103.

(3) . سوره ى بقره، آيه ى 256. ترجمه: «بنابراين، كسى كه به طاغوت (\ بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره ى محكمى چنگ زده است.»

ص: 383

فرستاد و كمك كرد. در واقع اين جنگ را امريكاييها خواستند و آنها شروع كردند. امروز طاغوت اعظم امريكاييها هستند.

در بسيارى از بخشهاى امّت اسلامى ايمان باللَّه هست، امّا كفر به طاغوت نيست. كفر به طاغوت لازم است. بدون كفر به طاغوت، تمسّك به عروه ى وثقاى الهى امكانپذير نيست. ما كشورها و دولتها و ملّتها را به اينكه به جنگ با امريكا بشتابند، دعوت نميكنيم؛ ما دعوت ميكنيم كه تسليم امريكا نشوند؛ ما دعوت ميكنيم كه با دشمن اسلام و مسلمين همكارى نكنند. يكى از اقسام همكارى نكردن، همين است كه به وسوسه هاى آنها در زمينه ى وحدت امّت اسلامى اعتنا نكنند و امّت اسلامى را با اتّحاد خودش حفظ كنند.

اتحّاد؛ مهمترين مسئله ى كنونى دنياى اسلام

امروز به نظر ما مهمترين مسئله ى دنياى اسلام، مسئله ى اتّحاد است. اگر اين اتّحاد انجام شد، ما پيشرفت علمى هم ميتوانيم پيدا كنيم؛ پيشرفت سياسى هم ميتوانيم پيدا كنيم.(1)

1385/8/2

همه ى ملّتها بايد هوشيار باشند. ملّت ما، ملّت لبنان و ملّت فلسطين بايد بهوش باشند. ملّتهاى عربى منطقه، ملّت عراق و ديگر ملّتهاى مسلمان هم بايد بهوش باشند؛ مواظب باشند اينها حركتى در جهت موفّقيّت نقشه هاى خائنانه ى جديد امريكا و صهيونيسم انجام ندهند. آنچه كه امروز براى دولت امريكا و رژيم اسرائيل به عنوان يك موفّقيّت محسوب شود، به زيان همه ى كشورهاى اسلامى است. اين طور نيست كه بگوييم بعضى ضرر ميكنند و بعضى سود ميبرند؛ ابداً. آنچه كه متجاوزان، غارتگران و طمع ورزان به اين منطقه را خوشحال كند، همه ى ملّتهاى اين منطقه را غمگين و متأثّر خواهد ساخت. اگر در كوتاه مدّت هم به آن توجّه نكنند، در ميان مدّت يقيناً دچار آن خواهند شد. كشورها مراقب باشند و اتّحاد خودشان را حفظ كنند. در داخل ملّتها، اتّحاد ملّى را بايد حفظ كنند. برادران فلسطينى از جناحها و گروه هاى مختلف بدانند كه اتّحاد آنها امروز از همه ى عوامل پيروزى شان مهمتر است. مبادا به خواست دشمن - كه

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در همايش كنفرانس وحدت اسلامى.

ص: 384

ضرورت اتّحاد ملّتهاى مسلمان و اتّحاد گروه هاى فلسطينى

ميخواهد بين گروه هاى فلسطينى اختلاف بيندازد - با هم اختلاف كنند و از نقشه يى كه دشمنان براى آنها كشيده اند، غفلت كنند. عين همين قضيّه در مورد لبنان صادق است. ملّت لبنان، وحدت خود را با همان شعارهاى كوبنده ى مقاومت لبنان حفظ كنند. ملّت عراق از اختلافات فرقه يى و طايفه يى بشدّت پرهيز كند. امروز اين راه و علاج حلّ مشكلات منطقه ى ماست و اميدواريم خداوند متعال همه ى ما را موفّق بدارد و همه ى ملّتهاى اسلامى را موفّق بدارد كه بتوانند به اين وظايف مهم عمل كنند.(1)

1386/1/17

پرهيز مسلمانان از نگاه قومى و مذهبى و توجّه به دشمن مشترك

اسلام و بيدارى اسلامى خطر است؛ امّا براى استكبار. و آنها اين خطر را در هرجا ببينند، آن را هدف قرار ميدهند؛ آماج حملات خودشان قرار ميدهند؛ چه سنّى باشد، چه شيعه باشد. استكبار به حماس در فلسطين همان نگاه و رفتارى را ميكند، كه با حزب اللَّه در لبنان. آن سنّى است، اين شيعه است. نگاه استكبار به مسلمانهاى متعبّد و پاى بند در هر نقطه ى از دنيا يكسان است؛ چه شيعه و چه سنّى. آيا عاقلانه است كه ما بين خودمان نگاهمان را نگاه طائفى بكنيم؟ نگاه قومى بكنيم؟ نگاه مذهبى بكنيم؟ بين خودمان با هم دست به يقه بشويم؟ با هم گلاويز بشويم و فراموش كنيم كه دشمن مشترك، هدفش اين است كه ما را از بين ببرد؛ و نيرويمان را اين جور هدر بدهيم؟(2)

1386/4/14

تبيين معناى انسجام اسلامى

الحمدللَّه چيزهاى خوبى انسان از افراد مى شنود؛ البتّه گوشه كنار حرفهايى هم هست. يكى از چيزهايى كه من بخصوص ميخواهم تكيه كنم، مسئله ى «انسجام اسلامى» است كه ما گفتيم. انسجام اسلامى يعنى عصبيّتهاى بين المذاهبى مسلمانها نبايد تحريك شود. شما نبايد كارى كنيد كه عصبيّت آن مسلمانِ غيرشيعه عليه شما تحريك شود؛

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

(2) . در ديدار كارگزاران نظام.

ص: 385

او هم متقابلاً نبايد كارى كند كه غيرت و عصبيّت شما را عليه خودش تحريك كند. آنها همين را ميخواهند.

اختلاف بين مسلمانها؛ گزينه ى ايده آل رژيم صهيونيستى

الان شما ببينيد دو تا گروه فلسطينى در فلسطين دارند با هم مى جنگند! براى اسرائيل چه از اين بهتر! به جاى اينكه تفنگها به طرف آنها متوجّه شود، عليه همديگر دارند مى جنگند! خوب، اين خيلى چيز خوبى براى اسرائيل است. چقدر خرج كند، مى ارزد كه يك چنين وضعى پيش بيايد. فرض بفرماييد در لبنان هم يك گروهى پيدا ميشوند و بنا ميكنند با يك گروه ديگرى مبارزه كردن و جنگيدن. چه نعمتى بزرگ تر از اين براى اسرائيل و امريكا! اين بهتر است، يا اينكه گروهى مثل حزب اللَّه بيايد جلو، همه هم دنبالش - بعضى از روى دل و ايمان، بعضى هم از روى ترس از افكار عمومى - و اسرائيل را شكست بدهند؟ معلوم است كه وضعيّت اختلاف براى آنها بهتر است. در دنياى اسلام، قضيّه همين است.

آيا مسلمانهاى مصر و اردن و عراق و پاكستان و هند و تركيه و جاهاى ديگر، اگر به خيابانها بيايند و به نفع جمهورى اسلامى شعار بدهند، براى امريكا بهتر است يا كارى كند كه اگر در يك مسئله، ايران اسلامى صدايى بلند كرد، همه ى اين ملّتها خاموش بشوند؛ بعضيها اظهار مخالفت هم بكنند؟ پيداست دنبال دومى اند. چه جورى ميشود؟ چطور ممكن است اين كار؟ خيلى آسان است. كارى كنند كه عصبيّتهاى شيعه و سنّى را زنده كنند. به آنها تفهيم كنند اينها شيعه اند؛ اينها صحابه را سب ميكنند؛ اينها مقدّسين شما را چنين و چنان ميكنند. جدايى بيندازند؛ آنها اين را ميخواهند. منادى وحدت شيعه و سنّى، از اوّلى كه اين فكرها پيدا شده، اين چيزها مورد نظرش بوده است. يك عدّه چرا نمى فهمند؟ امام بزرگوار ما كه منادى اتّحاد بين مسلمين بود، از همه ى اينهايى كه مدّعى اند، ولايتش و اعتقادش و ارادتش و عشقش به ائمه (عليهم السّلام) بيشتر بود. او بهتر مى فهميد ولايت را يا فلان آدم عامى كه حالا به اسم ولايت، كارهاى خلاف

ص: 386

ميكند، حرفهاى بى ربط ميزند در مجالس عام و خاص؟ وحدت را حفظ كنيد.(1)

1386/7/21

نجات فلسطين با وحدت مردم فلسطين و پشتيبانى امّت اسلامى

امروز تلاش ميشود كه باز به نحوى به نام صلح، تحميل ديگرى بر مردم فلسطين بكنند. تا حالا هر چه اجتماع به نام صلح تشكيل شده است، نتيجه، عليه مردم فلسطين و به ضرر آنها بوده است. باز امريكاييها يك كنفرانس ديگر را پيشقدم شدند، ملّت فلسطين رد كردند. اين كنفرانسى كه اسمش را كنفرانس پاييزى گذاشتند، فلسطينيها رد كردند. وقتى فلسطينى يك عملى را، يك حركتى را كه به نام او از سوى جمعى تشكيل ميشود - دولتهاى ديگر - رد ميكند، چگونه ميتوانند اين اجتماع و اين كنفرانس را قبول كنند. وقتى اين كنفرانس را خدعه ميدانند، ديگران هم بايد خدعه بدانند. اين تحرّكات در حقيقت ابتكارهاى رژيم ايالات متّحده ى امريكا براى نجات صهيونيستهاست. صهيونيستها كه دولتشان، ارتششان، آن تودهنى محكم را سال گذشته از حزب اللَّه شجاعِ از جان گذشته ى لبنان خورد و اين جور در مقابل ديوار «نه» بلند دولت فلسطينى - دولت حماس - قرار گرفته و آن جور تضعيف و تحقير شده است، او را ميخواهند نجات بدهند. آن وقت فلسطينى را در مقابل فلسطينى قرار ميدهند. و من اگر يك پيام به برادران فلسطينى داشته باشم، آن يك كلمه، اين است كه بگويم: برادران! در مقابل هم قرار نگيريد. دشمن در خانه ى شماست. دشمن در ميان شما فتنه انگيزى ميكند. فلسطين را مردم فلسطين بايد نجات بدهند، امّت اسلامى هم بايد پشتيبانى بكند. امّت فلسطين، مردم فلسطين، كنار هم قرار بگيرند.(2)

1386/7/21

صهيونيستها از جوانان مسلمان عرب تودهنى و سيلى خوردند، حالا ميخواهند اينها را باز دوباره احيا كنند و يك جورى آن شكست

**********

(1) . در ديدار مدّاحان و ذاكران اهل بيت (عليهم السلام) به مناسبت ميلاد حضرت فاطمه ى زهرا (عليها السلام).

(2) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 387

صهيونيستها را جبران كنند. كنفرانس صلح تشكيل ميدهند. اين كنفرانسِ صلح است؟! صلح، معنايش اين است؟! يك ملّت را از تمامى حقوق خود محروم كردن، از خانه و زندگى و خاك و وطن خود محروم كردن به نفع يك گروه اشغالگرِ فضول زيادى، بعد هم تو سر اينها زدن و مصوّبه گذراندن كه حق نداريد! كنفرانس صلح براى اين است! مردم فلسطين از كنفرانسهاى گذشته چه سودى ديدند؟ بفرماييد، امروز دولت مردمى در غزّه انتخاب شده. خوب، اين دولت، مردمى است. در اين شكّى هست؟ آيا مردم اين دولت را انتخاب كرده اند يا نه؟ خوب، اگر اين يك دولتى است كه ملّت فلسطين آن را انتخاب كرده، امريكا و فلان كشور دنباله رو امريكا چه حقّى دارند كه نسبت به مسائل آن ملّت دخالت كنند و تصميم ديگرى بگيرند. مال خود آن ملّت است. فلسطينيها گفتند ما مخالفيم. پيداست كه اين، توطئه يى عليه فلسطينيهاست.

دخالتهاى امريكا در امور منطقه؛ نتيجه ى عدم اتّحاد مسلمانان

بعضى از دولتهاى منطقه در سالهاى گذشته ميگفتند ما كه از فلسطينيها فلسطينى تر نيستيم - آن وقتى كه آن كنفرانسهاى خيانتبار را بعضيها به نام مردم فلسطين قبول كرده بودند - و فلسطينيها قبول كرده اند. بسيار خوب، شما از فلسطينيها فلسطينى تر نباشيد؛ حالا خود فلسطينيها ميگويند ما اين كنفرانس صلح را قبول نداريم؛ اين را خدعه و نيرنگ ميدانند. چرا بايستى برخى از كشورها نسبت به يك چنين حركتى كه على رغم ملّت فلسطين است، على رغم دنياى اسلام است، على رغم خود دولتهاى منطقه است، با امريكا موافقت نشان بدهند؟ چرا اين دخالتها انجام ميگيرد؟ چون ما با هم متّحد نيستيم، چون ما نيروهايمان پشتِ هم نيست، چون دستمان در دست هم نيست. اگر كشورهاى مسلمان با هر لغتى، با هر جمعيّتى، در هر نقطه يى از دنياى اسلام، دست به دست هم بدهند و حرف واحدى بزنند، ديگر امريكا و غير امريكا جرأت نميكنند بر خلاف حرف واحد امّت اسلامى حرفى بزنند و اقدامى بكنند.

جمهورى اسلامى نميگويد دولتهاى ديگر بيايند آنچه را كه ما ميگوييم، بگويند. بنشينند دور همديگر راجع به مسئله ى فلسطين، بدون در نظر گرفتن خواست فلان ابرقدرت زياده طلب و دخالتگر، تصميمى بگيرند، همان تصميم را اعلام كنند؛ مرجع قبول هم خود

ص: 388

ملّت فلسطين باشند. چرا بايستى از آن طرف دنيا كسانى بيايند و همه ى تلاششان اين باشد كه براى اسرائيل - اين زاده ى نامشروع استكبار و استعمار در اين منطقه - امنيّت درست كنند. ولو حالا ملّتها ضايع و نابود شوند؛ هرچه ميشود، بشود. اين ضعف ماست.

آبادى بتخانه ز ويرانى ماست *** جمعيّت كفر از پريشانى ماست

جمعيّت كفر از پريشانى ماست

ما ملّتها بايد با هم باشيم؛ ما دولتها بايد با هم باشيم تا اين قدرت بتواند خودش را نشان دهد. اين، حرف جمهورى اسلامى است. ما اين حرف را ميزنيم و پايش مى ايستيم. خُب، استكبار هم با ما دشمنى ميكند. نمونه هايش را در قضيّه ى انرژى هسته يى و چيزهاى ديگر داريد مشاهده ميكنيد. الحمدللَّه دشمنيهاى استكبار هم عليه اين ملّت اثر نكرده است و نخواهد كرد.(1)

1386/8/23

شعله ور كردن آتش تعصّبات مذهبى؛ خواسته ى سازمانهاى جاسوسى امريكا و اسرائيل

بدانيد تحريك عواطف مذهبى برادران اهل سنّت كارى بسيار خطا و گناه است؛ اين را به عنوان يك اصل بپذيريد. يك نقاط اختلافى وجود دارد. تكيه ى بر روى اين نقاط، شعله ور كردن آتش تعصّبات در اين نقاط اختلاف، اين درست همان چيزى است كه امروز سازمانهاى جاسوسى امريكا و اسرائيل دنبالش هستند؛ اين همان چيزى است كه آنها ميخواهند. بعضيها ناخواسته و بدون جيره و مواجب ميشوند مزدور آنها؛ همان كارى را كه او بايد پول بدهد و به دست بياورد، آن را بدون اينكه از او اجر و مزدى هم بگيرند، برايش دارند انجام ميدهند و خشم الهى و سخط الهى را براى خودشان فراهم ميكنند.

جلوگيرى از ستم بر مردم فلسطين؛ نتيجه ى وحدت در دنياى اسلام

امروز دنياى اسلام احتياج به وحدت دارد. بايد يك صدا در دنياى اسلام بلند شود. اين است كه ميتواند جلوى اين ستمِ بر مردم فلسطين را بگيرد؛ اين است كه ميتواند جلوى دخالتهاى مستكبرانه ى امريكا در خاورميانه و در كشورهاى اسلامى را بگيرد. آنها دارند از همين شكافها استفاده ميكنند و ميخواهند آن را توسعه بدهند؛ براى اينكه بر سرنوشت كشورهاى اسلامى مسلّط شوند. هركس در اين راه به آنها

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام در روز عيد سعيد فطر.

ص: 389

كمك كند، پيش خداى متعال محسوب با آنهاست؛ و اين مؤاخذه ى عجيبى دارد از سوى پروردگار عالم؛ خيلى بايد مراقب بود.(1)

1387/1/1

امريكا و صهيونيستها و مستكبران عالم، نه به شيعه علاقه مندند و نه به اهل سنّت؛ با هر دو دشمن اند؛ آنجايى كه مسلمان - با نام خدا و با ايمان اسلامى - در مقابل زورگويى آنها مى ايستد، دشمنى ميكنند. شما ببينيد در لبنان با حزب الله شيعه همان قدر دشمن اند كه در فلسطين با حماس و جهاد سنّى؛ در ايران زمان طاغوت با دستگاه سلطنت وابسته ى مزدور فاسد پهلوى - كه اسماً شيعه بود - همان قدر همراه بودند كه با اشباه و نظاير او در كشورهايى كه اسمشان سنّى بود! آنها با اسلامى كه در مقابل زور بايستد، در مقابل استكبار بايستد، در مقابل غارت منابع طبيعى ملّتها بايستد و حقّ خود را مطالبه كند، مخالف اند؛ براى آنها شيعه و سنّى معنا ندارد؛ منتها براى اينكه امّت اسلام قدرت نگيرد و نتواند حرف قاطعى بزند، سياستشان اين است كه در بين برادران مسلمان، در بين شيعه و سنّى، در بين فرقه هاى خود شيعه و در بين فرقه هاى خود اهل تسنّن اختلاف بيندازند. كار آنها اختلاف افكنى است؛ اين را بايد ما و نخبگان ما و مردم ما بفهمند.

نقش انقلاب اسلامى در اهتزاز پرچم وحدت اسلامى

ما افتخار ميكنيم كه پيرو مكتب اهل بيت (عليهم السلام) هستيم، شيعه هستيم، پيرو امامت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و خلافت بلافصل او هستيم؛ به اين افتخار ميكنيم، امّا جاى اثبات اين مطلب، كوچه و خيابان نيست؛ جاى اثبات اين گونه مطالب در ميان اهل فن، در ميان متخصّصين و در ميان نخبگان است. تازه بحث در اين گونه موارد بايد بحث كلامى و بحث منطقى باشد؛ بدگويى و عيب جويى و فحّاشى و شمشير بر روى هم كشيدن، كمك كردن به دشمنان اسلام است، كه هم دشمن شيعه و هم دشمن سنّى هستند. ما اين را به عنوان پرچم وحدت اسلامى در انقلاب اسلامى بلند كرديم. ملّت ايران اين را ميخواهد، اين را ميگويد.(2)

**********

(1) . در ديدار كارگزاران فرهنگى و اجرايى حج.

(2) . در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوى.

ص: 390

1387/9/27

اختلافهاى مذهبى؛ سبب جدايى دلهاى دنياى اسلام از جمهورى اسلامى

چه چيزى ميتواند دلهاى دنياى اسلام را از جمهورى اسلامى و از ملّت ايران جدا كند؟ همين اختلافها و تعصّبهاى مذهبى است. اينها ميتواند دلها را از هم جدا كند. از اين بايد ترسيد؛ از اين بايد ترسيد. همه مسئولند كه مراقبت كنند. اينكه در دنياى تشيّع عليه برادران اهل سنّت، در دنياى تسنّن عليه برادران شيعه كتاب بنويسند، تهمت بزنند، بدگويى كنند، اين نه هيچ شيعه يى را سنّى خواهد كرد، نه هيچ سنّى يى را شيعه خواهد كرد.

دشمنى بين مسلمانان؛ خواسته ى امريكا و صهيونيستها

آن كسانى كه مايلند همه ى مردم دنياى اسلام به محبّت اهل بيت و ولايت اهل بيت بگروند، بدانند با دعوا راه انداختن و با اهانت كردن و با دشمنى كردن، هيچ كس را نميتوان شيعه كرد و به ولايت اهل بيت متوجّه كرد. دعوا ايجاد كردن جز بَغضاء و جدايى و دشمنى، هيچ اثر ديگرى ندارد و اين بغضاء و دشمنى و جدايى، همان چيزى است كه امروز امريكا ميخواهد، صهيونيستها ميخواهند و دارند براى آن تلاش ميكنند.

در يك كشور اروپايى غير اسلامىِ دشمن تاريخى و بنيادين با كشورهاى اسلامى، شما مى بينيد توى تلويزيون شان، مناظره ى شيعه و سنّى راه مى اندازند. يكى را از شيعه دعوت ميكنند، يكى را از سنّى دعوت ميكنند، كه شما بياييد در اين تلويزيون با هم مناظره كنيد. مقصودشان چيست؟ يك كشور مسيحى، يك كشور استعمارگر با سابقه ى سياه، مناظره ى شيعه و سنّى به چه مقصود راه مى اندازد؟ ميخواهد حقيقت معلوم بشود؟! ميخواهد در بين مباحثه و مناظره، مستمعين و مخاطبانش حق را بفهمند؟! يا ميخواهد از اين گفتگوها و از آنچه كه در خلال اين گفتگوها ممكن است از كسى سر بزند، اين آتش اختلاف را تشديد كند؟ نفت روى اين آتش بريزد؟

اينها بايد ما را بيدار كند. اينها بايد ما را به خود بياورد؛ بايد هوشيار بشويم. شيعه منطق قوى يى دارد؛ استدلال متكلّمين شيعه و علماى شيعه درباره ى مباحث تشيّع، استدلالهاى پولادين و محكمى است؛ امّا اين ربطى ندارد به اينكه در دنياى تشيّع شروع كنند به مخالفان خودشان بدگويى كردن و اهانت كردن و ايجاد دشمنى كردن؛ آن هم

ص: 391

در مقابل، همين جور، و آتش دعوا درست كنند. ما اطّلاع داريم، بنده هم امروز اطّلاع دارم، هم از گذشته اطّلاع دارم كه پولها دارد خرج ميشود براى اينكه اينها كتاب فحش و دشنام و تهمت بنويسند عليه آنها، آنها كتاب فحش و دشنام و تهمت بنويسند عليه اينها؛ پول هر دو را هم يك مركز ميدهد؛ پول هر دو كتاب و نشر هر دو كتاب از يك جيب خارج ميشود. اينها هشدار دهنده نيست؟ اينها را بايد توجّه كنند.

من امروز به بركت ولايت اميرالمؤمنين، و به نام آن بزرگوار و با استمداد از روح بزرگ اميرالمؤمنين، اين را عرض كردم براى اينكه تأكيدى باشد بر آنچه كه در طول ساليان متمادى امام بزرگوار گفتند، ماها گفتيم؛ همه بدانند، اين جور نباشد كه كسى از يك گوشه يى خيال كند دارد از شيعه دفاع ميكند و تصوّر كند دفاع از شيعه به اين است كه بتواند آتش دشمنى ضدّ شيعه و غير شيعه را برانگيزد. اين دفاع از شيعه نيست؛ اين دفاع از ولايت نيست. اگر باطنش را بخواهيد، اين دفاع از امريكاست؛ اين دفاع از صهيونيستهاست. استدلال منطقى هيچ اشكالى ندارد؛ كتابها بنويسند، استدلال كنند؛ علماى ما نوشتند، امروز هم مينويسند و بنويسند. ما در فروع، در اصول، در بسيارى از مسائل، نظرات مستقلّ شيعى داريم، اينها را استدلال كنند، بيان كنند؛ آنچه كه غير از اينهاست، آن را با استدلال منطقى رد كنند؛ هيچ مانعى ندارد. امّا اين غير از اهانت كردن، بدگويى كردن، دشمنى درست كردن است؛ به اين بايد توجّه كرد.(1)

1388/2/23

ببينيد، در قضيّه ى حمايت از فلسطين - اين يك مثالى است ميخواهم بزنم - هيچ كشور و هيچ دولتى به گرد جمهورى اسلامى نرسيد. اين را همه ى دنيا تصديق كردند. جورى شد كه بعضى از كشورهاى عربى از ناراحتى دادشان بلند شد؛ گفتند ايران دارد براى مقاصد خود اينجا تلاش ميكند! البتّه فلسطينيها به اين حرف اعتنايى نكردند. از جمله در

**********

(1) . در ديدار هزاران نفر از قشرهاى مختلف مردم به مناسبت عيد سعيد غدير خم.

ص: 392

قضيّه ى غزّه - در اين جنگ بيست ودو روزه ى چند ماه قبل - جمهورى اسلامى در همه ى سطوحش؛ از رهبرى و رياست جمهورى و مسئولين گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و كمك و سپاه و غيره، همه در خدمت برادران فلسطينى مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحه ى اين حرفها، يك وقت ديديم كه ويروسى دارد تكثير مثل ميكند؛ دائم ميروند پيش بعضى از بزرگان، بعضى از علما، بعضى از محترمين، كه آقا! شما داريد به كى كمك ميكنيد؛ اهل غزّه ناصبى اند! ناصبى يعنى دشمن اهل بيت (عليهم السلام). يك عدّه هم باور كردند! ديديم پيغام و پسغام كه آقا، ميگويند اينها ناصبى اند. گفتيم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شيطان رجيم خبيث. در غزّه مسجد الامام اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (عليه السلام) هست، مسجد الامام الحسين (عليه السلام) هست؛ چطور اينها ناصبى اند؟! بله، سنّى اند؛ امّا ناصبى؟! اين جور حرف زدند، اين جور اقدام كردند، اين جور كار كردند.

نقطه ى مقابلش هم هست: يك عدّه بلند شوند بروند قم، لابلاى كتابهاى شيعه را نگاه كنند، ببينند كجا اهانت به مقدّسات اهل سنّت است، از او عكس بگيرند، بيايند تو محافل سنّى پخش كنند، ببينيد آقا! اين كتابهاى شيعه است. يا يك گوينده ى نادان، غافل يا مغرضى روى منبر نسبت به مقدّسات اهل سنّت حرف مهمل و بدى بزند؛ اين را نوار كنند، سى دى كنند، بروند اينجا آنجا پخش كنند، بگويند ببينيد آقا! اين شيعه است.

دشمن به دنبال اختلاف افكنى بين فِرَق و مذاهب اسلامى

اين را به او بدبين كنند، او را به اين بدبين كنند. اين معنايش چيست؟ وَ تَذْهَبَ رِيحُكُمْ(1) يعنى چه؟ يعنى همين ديگر. وقتى اختلاف پيدا شد، وقتى تفرقه پيدا شد، وقتى نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتى يكديگر را خائن دانستيم، طبيعى است كه با هم همكارى نخواهيم كرد. همكارى هم اگر بكنيم، با هم صميمى نخواهيم بود. اين همان چيزى است كه آن دشمن دنبال اوست. هم عالم شيعه، هم عالم سنّى بايد اين را بفهمند؛ اين را درك كنند. بديهى است دو تا مذهب در

**********

(1) . سوره ى انفال، آيه ى 46.

ص: 393

برخى از اصول، در برخى از فروع با هم اختلاف دارند؛ البتّه در بسيارى هم با هم اتّحاد دارند. امّا اختلاف به معناى دشمنى نيست. فتاواى فقهاى شيعه در مواردى صدوهشتاد درجه با هم اختلاف دارد. فتاواى ائمه ى اهل سنّت در مواردى بسيار با همديگر اختلاف دارد؛ امّا لزومى ندارد وقتى اختلاف دارد، انسانها به همديگر بدگويى كنند و فحش بدهند. خيلى خوب، او مذهبش اين است، آن هم مذهبش اين است.(1)

1388/4/15

اختلاف جوامع اسلامى؛ موجب قدرت رژيم صهيونيستى

دنياى اسلام بايد متّحد باشد. امروز دنيا اين را ميخواهد. امروز نيازهاى جامعه ى اسلامى اين را ميطلبد كه جوامع اسلامى با هم باشند، در كنار هم باشند، اتّحاد و اتّفاق داشته باشند، نگذارند دشمنانى از ضعف آنها استفاده كنند؛ دشمنانى كه خودشان به طور طبيعى قدرتى ندارند. اسرائيل چيست؟ دشمن صهيونيستى در مقابل يك ميلياردونيم مسلمان عددى نيست؛ به حساب نمى آيد. اختلاف در دنياى اسلام - اين ضعفى كه در درون دنياى اسلام است - موجب ميشود كه دشمن ضعيف بتواند راه خود را پيدا كند، يارگيرى كند؛ از بين برادران مسلمان، دشمن براى خود يارگيرى كند.(2)

1388/6/29

وضعيّت امروز فلسطين؛ نتيجه ى عدم وحدت امّت اسلامى

امروز بزرگ ترين مشكلات دنياى اسلام و كشورهاى اسلامى، اين است كه دولتهاى مسلمان به جاى اينكه با هم همدست باشند و در مقابل دشمنان اسلام بايستند، به وسوسه ى خنّاسان بين المللى، متأسّفانه دلهايشان با يكديگر ناصاف و امكاناتشان در اختيار كشورهاى دشمن اسلام است. اين را بايد حل بكنيم. عيد فطر بايد به ما بياموزد كه امّت اسلام، يك امّت بزرگ است؛ با اين جمعيّت عظيم، با اين نيروى انسانى سرشار، با اين امكانات طبيعى و سياسى و جغرافيايى كه در

**********

(1) . در ديدار روحانيون، علما و طلّاب تشيّع و تسنّن استان كردستان.

(2) . در سالروز ولادت حضرت اميرالمومنين (عليه السلام).

ص: 394

اختيارش هست، دنياى اسلام ميتواند مدارج عزّت و ترقّى را طى بكند. براى منطقه ى اسلامى، چرا بايد از آن طرف عالم، سياستمداران زورگو و زياده خواه بيايند و هر روز يك طرحى، هر روز يك برنامه يى براى آنها درست كنند و بچينند و دنبال بكنند. اگر امّت اسلامى متّحد بود، امروز وضع فلسطين اين چنين نبود.

ملّت فلسطين، ملّتى كه او را از خانه ى خودش بيرون كردند، او را در خانه ى خودش سركوب ميكنند، او را از امكانات اوليّه ى حيات در جايى كه متعلّق به اوست، محروم ميكنند، اين ملّت نشسته است و چشم به دنياى اسلام دوخته، دنياى اسلام هم ساكت! از آن طرف امريكاييها و بعضى از دولتهاى مستكبر ديگر بيايند براى ملّت فلسطين برنامه تنظيم كنند! اگر كسى هم كمترين حرفى عليه غاصبان صهيونيست بزند، با امكاناتى كه دارند، او را از اطراف عالم هو بكنند كه شما ميخواهيد يك دولت عضو سازمان ملل را از بين ببريد. كدام دولت؟ يك دولت غاصب؛ يك دولت جعلى. به دروغ ميگويند شما ميخواهيد اسرائيل را با وسايل نظامى از بين ببريد. ملّت ايران اهل استفاده ى از امكانات نظامى در اين زمينه ها نيست. ما طرح و برنامه ى روشنى براى دفاع از ملّت فلسطين داريم؛ يك طرح انسانى، يك طرح معقول، كه اين طرح را در مجامع جهانى مطرح كرده ايم.

ميگويند شما ميخواهيد دولت صهيونيستى را از بين ببريد؛ در حالى كه دولت صهيونيستى همين حالا بالفعل يك ملّت را نابود كرده است؛ يك كشور را در زير چكمه هاى ستبر خود دارد خرد ميكند. اين به گوش اين مدّعيان حقوق بشر نميرسد؛ آنها نمى فهمند. يكى از مهمترين علّتهاى دشمنى استكبار با جمهورى اسلامى همين نقطه است؛ همين دفاع از مظلوم است؛ چون ما از مظلوم دفاع ميكنيم. اين، حكم قرآن است؛ اين، حكم اسلام است؛ اين، لازمه ى فطرت صحيح بشرى است. امروز در اطراف دنيا مردمى كه از وجدان برخوردار هستند، براى مردم فلسطين دل ميسوزانند. شما ببينيد حتى در كشورهاى غير مسلمان، مردم عادى براى مردم غزّه، براى محاصره شدگان مظلوم غزّه و بخش ديگر فلسطين، دل ميسوزانند.

ص: 395

امّت اسلامى بنشيند به عنوان يك تماشاچى، بدون اينكه هيچ گونه اقدامى در اين مورد بكند، تماشا كند؛ يا اگر هم اقدامى ميكند، اقدامى باشد كه در نهايت به نفع دشمن تمام بشود. اين به خاطر چيست؟ اين به خاطر همين از هم پاشيدگى دنياى اسلام است؛ عدم انسجام و اتّحاد دنياى اسلام است. ما بايد به هم نزديك بشويم.

دشمن، راه كار را شناخته است؛ آنجايى كه لازم است، اسلام هراسى را ترويج ميكند؛ يك جا هم ايران هراسى را ترويج ميكند؛ با انواع شگردها، با انواع تهمتها و فريبها كارى ميكند كه شايد بتواند دولتهاى مسلمان را از نظام جمهورى اسلامى بترساند. اين سياست امروز استكبار است؛ اين سياست امروز امريكاست.(1)

1388/12/13

ضرورت اتّحاد در امّت اسلامى

امروز بيش از همه چيز، در امّت اسلامى اتّحاد لازم است. وحدت پيدا كنيم، حرفمان را يكى كنيم، دلمان را يكى كنيم؛ اين وظيفه ى يكايك كسانى است كه در اين امّت بزرگ مسلمان قدرت تأثيرگذارى دارند. چه دولتها، چه روشنفكران، چه علما، چه فعّالان گوناگون سياسى و اجتماعى، هر كدامى در هر كشورى از كشورهاى اسلامى هستند، وظيفه دارند امّت اسلامى را بيدار كنند و اين حقايق را به آنها بگويند؛ اين وضعيّت تلخ را كه دشمنان اسلام به وجود آوردند، براى آنها روشن و تبيين كنند؛ آنها را دعوت كنند به اينكه درصدد انجام وظيفه بربيايند؛ اين وظيفه ى همه ى ماست.

برادران عزيز! خواهران عزيز! از هرجا كه هستيد، با هر مذهبى كه هستيد، بدانيد دشمنان اسلام و مسلمين امروز بيشترين تكيه شان بر روى ايجاد اختلاف و تفرقه است. ميخواهند نگذارند دلها به هم نزديك شود؛ چون ميدانند اگر دستها در هم فشرده شد، دلها به هم نزديك شد، امّت اسلامى به فكر علاج مشكلات بزرگ خود برخواهد آمد. منشأ بسيارى از اين مشكلات - كه يكى از آنها همين قضيّه ى فلسطين است، يكى از آنها همين قضيّه ى دولت جعلى صهيونيست

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 396

است - قدرتمندان عالمند. دشمن ميداند كه متمركز خواهيم شد و همه ى امّت اسلامى و همه ى نيروها را در اين راه به كار خواهيم برد، تا با اين تجاوز آشكارى كه دارد صورت ميگيرد، مقابله كنيم؛ لذا نميگذارد دلها به هم نزديك شود.

امروز فرياد تفرقه از سوى دشمنان اسلام بلند ميشود. مسئله ى شيعه و سنّى را امروز امريكاييها و انگليسيها مطرح ميكنند؛ اين براى ما ننگ است. تحليلگران امريكايى و انگليسى و غربى، جزو مسائلى كه مطرح ميكنند، روى آن مطالعه ميكنند، روى آن تأكيد ميكنند، اين است كه بياييم اسلام سنّى را از اسلام شيعى جدا كنيم و بين اينها درگيرى به وجود بياوريم.

دشمن ميخواهد اين كار را بكند؛ هميشه همين جور بوده است. هميشه دشمنان دنياى اسلام سعى كرده اند از اختلافات مذهبى و قومى و جغرافيايى و منطقه يى حدّاكثر استفاده را بكنند. امروز ابزارهاى مدرن را در استخدام اين كار به كار گرفته اند؛ اين را بايد ما متوجّه باشيم، بيدار باشيم. ميخواهند ما را به همديگر مشغول كنند، تا از آن نقطه ى اصلى كه ما بايد متوجّه به آن باشيم، منصرف كنند. ميخواهند اقوام مسلمان، ملّتهاى مسلمان، مذاهب مسلمان، از شيعه و سنّى و غير اينها را متوجّه به هم كنند تا مسئله ى اسرائيل فراموش شود. ماجراى غصب فلسطين بايد ما را به هم نزديك ميكرد. اينها دارند از همين مسئله براى دور كردن ما استفاده ميكنند. در همين ماجراى فلسطين، بين دنياى اسلام ايجاد اختلاف ميكنند؛ دولتها را در مقابل هم قرار ميدهند.

مسئله ى فلسطين، مسئله ى روشنى است. هيچ مذهبى از مذاهب اسلامى ترديد ندارد كه آن وقتى كه سرزمين اسلام، سرزمين مسلمين، مورد تعرّض قرار گرفت، مورد تجاوز قرار گرفت، دفاع بر همه ى مسلمانان واجب است. همه ى مذاهب اسلامى در اين متّفق اند؛ اين محلّ اختلاف نيست. اين مسئله ى متّفقٌ عليه را محلّ ترديد قرار ميدهند، مسلمانها را شقّه شقّه و دسته دسته ميكنند، تعصّبهاى مذهبى و طائفى را در دلها زياد ميكنند، آتش آن را برافروخته ميكنند، براى اينكه خودشان براحتى مشغول باشند.

ما بايد بيدار باشيم؛ حرف جمهورى اسلامى اين است. جمهورى اسلامى از اوّل تشكيل، جزو سطور اوّلِ اصلىِ اهداف خودش،

ص: 397

يكى اين را قرار داد: اتّحاد مسلمانان و نزديك كردن دلهاى آنها به يكديگر، و يكى هم مسئله ى فلسطين را.

در بيانات امام راحل «رضوان اللَّه تعالى عليه» اين دو نقطه، دو نقطه ى بسيار روشن و واضحى است: يكى مسئله ى اتّحاد مسلمين در همه ى موضوعات و كم كردن اختلافات و كم رنگ كردن اختلافات، و مانع شدن از اينكه اختلافات فكرى و فقهى و كلامى و امثال اينها، دو طرف را به عداوت بكشد و با هم دشمنى كنند؛ يكى هم مسئله ى فلسطين.

جمهورى اسلامى پاى اين حرف ايستاده است. ما هزينه هايش را هم داريم ميدهيم. ملّت ما به عنوان يك واجب، به عنوان يك وظيفه ى شرعى به اين قضيّه نگاه ميكنند و ميدانند كه اگر اين سرطان مهلك و خطرناك از پيكر جامعه ى اسلامى بيرون آورده شود، بسيارى از مشكلات جوامع اسلامى حل خواهد شد و بسيارى از همكاريها به وجود مى آيد.

امروز كشورهاى اسلامى يك مجموعه ى بزرگ را تشكيل ميدهند؛ ميتوانند در ميان خودشان تبادل علم كنند، تبادل ثروت كنند، تبادل تجربه كنند، تبادل معرفت كنند، يكديگر را به پيشرفت كمك كنند و خودشان را به قلّه برسانند. اين غدّه ى سرطانى را اين وسط گذاشته اند و موجب شده اند كه كشورهاى اسلامى از هم دور شوند. البتّه ملّتها با هم دشمنى ندارند؛ متأسّفانه مسئولان در مواردى مقصّرند.

اين را بايد به عنوان يك درس، يك يادآورى و تذكر مهمى در ولادت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) در ذهن خودمان نگه داريم؛ از آن درس بگيريم، از آن عبرت بگيريم، و نزديك بشويم؛ همچنان كه نزديك هم شده ايم.(1)

1389/7/17

اختلاف دولتهاى اسلامى در مسئله ى واضح فلسطين

دنياى اسلام احتياج دارد به تفاهم، به احساس همدردى، به همكارى. چرا اين قدر بين دولتهاى اسلامى اختلاف مى اندازند؟ چرا بر سر يك

**********

(1) . در ديدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام صادق (عليه السلام).

ص: 398

موضوع عام الابتلاء مثل مسئله ى فلسطين، دولتهاى اسلامى حاضر نيستند يك طريق واحد و يك نقطه ى واحدى را مورد اتّفاق قرار بدهند و بر آن تصميم بگيرند؟ مسئله ى فلسطين مگر كم مسئله يى است؟ يك عدّه انسانهاى دور از هر دينى - اينها يهودى هم نيستند؛ يهوديان مؤمن و متديّن به دين خودشان، از حزب سياسى صهيونيسم تبرّى ميجويند - عليه اديان توحيدى، عليه هر معنويّتى قيام كردند، اقدام كردند؛ قطعه ى زمين اسلامى را، قبله ى اوّل مسلمانان را، مراكز مقدّس معنوى اسلامى را غصب كردند؛ مردمِ صاحب اين خانه را از خانه ى خودشان بيرون كردند و هر روز هم آنها را زير فشار قرار دادند.

الان بيش از شصت سال است كه دنياى اسلام به اين بليّه مبتلاست. خوب، يك مدّتى خود فلسطينيها غفلت داشتند، ساكت بودند؛ امروز كه به پا خاستند، امروز كه استنصار ميكنند، امروز كه دنياى اسلام را به كمك ميطلبند؛ چرا دنياى اسلام در مقابل اينها ساكت است؟ مگر پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نفرمود: «من اصبح لا يهتمّ بأمور المسلمين فليس بمسلم(1)»؟ اين اهتمام به امور مسلمين نيست؟ در يك چنين مسئله ى واضحى، اين همه دارد به مسلمانها ظلم ميشود - در فلسطين، به فلسطينيها اعم از مسلمان و مسيحى دارد ظلم ميشود - امّا دنياى اسلام يك موضع واحدى ندارد؛ چرا؟ اين اختلاف از كجا آمده است؟ اينهاست مسائل حج.

حج بايد مظهر اتّحاد باشد، بايد مظهر تفاهم باشد، بايد مظهر گفتگو باشد، بايد مظهر همدلى و همكارى و نزديك شدن مسلمانان با يكديگر باشد.(2)

1390/11/10

امروز نهضت اسلامى در دنياى اسلام شيعه و سنّى نمى شناسد؛ شافعى و حنفى و جعفرى و مالكى و حنبلى و زيدى نمى شناسد؛

**********

(1) . اصول كافى، ج 2، ص 163 (طبع اسلاميه).

(2) . در ديدار كارگزاران حج.

ص: 399

مخالفت با غدّه ى سرطانى اسرائيل؛ از مشتركات كشورهاى اسلامى

عرب و فارس و بقيّه ى قوميّتها را نمى شناسد؛ در اين ميدان عظيم، همه هستند. سعى كنيم دشمن بين ما تفرقه نيندازد. همه با هم احساس برادرى كنيم، هدف را مشخص كنيم. هدف، اسلام است؛ هدف، حكومت قرآنى و اسلامى است. البتّه بين كشورهاى اسلامى مشتركاتى وجود دارد، تمايزهايى هم وجود دارد. هيچ الگوى واحدى براى همه ى كشورهاى اسلامى وجود ندارد. در كشورهاى مختلف، شرايط جغرافيايى، شرايط تاريخى، شرايط اجتماعى مختلف است؛ امّا اصول مشتركى وجود دارد: همه با استكبار دشمنيم، همه با تسلّط و سيطره ى خباثت آميز غرب مخالفيم، همه با وجود غدّه ى سرطانى اسرائيل مخالفيم.(1)

**********

(1) . در ديدار شركت كنندگان در اجلاس جهانى «جوانان و بيدارى اسلامى».

ص: 400

موضع جمهورى اسلامى ايران كه امام فرمودند، بارها مسئولان گفته اند و ما هم بارها تأكيد كرده ايم، اين است كه اساساً اين غدّه ى سرطانى اسرائيل بايد از اين منطقه كنده شود. (1379/9/25)

بخش پنجم: تقابل ايدئولوژيك

اشاره

فصل اوّل: رژيم طاغوت؛ حامى اسرائيل

فصل دوم: معارضه ى جمهورى اسلامى ايران با رژيم صهيونيستى

فصل سوم: الهام بخشى انقلاب اسلامى ايران در نهضت فلسطين

فصل چهارم: روز جهانى قدس؛ ليلة القدر تاريخ اسلام

ص: 401

ص: 402

فصل اوّل: رژيم طاغوت؛ حامى اسرائيل

اشاره

1359/5/17

جلوگيرى رژيم پهلوى از فكر كردن مردم درباره ى مسئله ى فلسطين

رژيم غاصب و جبّار پهلوى حتّى نميگذاشت ما درباره ى مسئله ى فلسطين فكر كنيم؛ حتّى نميگذاشت از اين مسئله سر در بياوريم؛ نميگذاشت مردم ما احساس كنند كه مسئله ى فلسطين جزئى از مسئله ى ايران و جزئى از انقلاب ايران است. امّا امروز امام اين امّت بيدار و زنده است. امروز امام امّت بحق بر روى اساسى ترين و مهمترين و اصولى ترين مسائل انقلاب ما انگشت گذاشته. امام امّت بر روى مسئله ى قدس انگشت گذاشته است؛ و اين اوّلين بار در تاريخ مبارزات عربى و اسلامى و فلسطينى است كه يك روز به نام «روز قدس» معيّن شده است.(1)

1361/3/14

علّت اين قيام هم اين بود كه در روز عاشوراى آن سال - كه مصادف با سيزدهم خرداد ميشد - امام امّت حقايق افشا نشده ى تا آن روز را بى واسطه با مردم در ميان گذاشتند؛ كه درباره ى اين ارتباطِ بى واسطه ى امام و امّت حرفى دارم كه عرض ميكنم. در اين گفتار - كه توصيه ميكنم اگر نوار قابل فهم و سالمى از آن هست، رسانه هاى همگانى آن را پخش كنند تا مردم بفهمند كه نوزده سال قبل امام چه ميگفتند - حقايقى را بيان كردند كه اين حقايق آن روز براى خيلى ها،

**********

(1) . در خطبه هاى نمازجمعه ى تهران.

ص: 403

حسّاسيّت رژيم نسبت به افشاگريهاى حضرت امام (رحمه الله) درباره ى اسرائيل

حتّى دست اندركاران سياست، قابل فهم نبود. اگر حافظه خطا نكرده باشد، جملات امام اينها بود: اسرائيل ميخواهد در ايران قرآن نباشد؛ اسرائيل ميخواهد در ايران روحانيون نباشند؛ اسرائيل ميخواهد در ايران اسلام نباشد.

آن روز براى خيلى ها اين مطلب قابل فهم نبود كه اسرائيل كجا، ايران كجا؟ و اسرائيل چه دشمنى يى با قرآن و روحانيّت دارد، و آن هم در ايران؟ حسّاسيّت دستگاه در مقابل اين مطالب به قدرى بود كه شب بعد از اين سخنرانى - يعنى شب نيمه ى خرداد كه مصادف با دوازدهم محرّم بود - امام را دزدانه، نيمه شب، از منزلشان در قم ربودند و به تهران آوردند و زندانى كردند.(1)

1363/6/23

ارتباطات حسنه با اسرائيل؛ يكى از جرايمِ بزرگِ شاه

امام عزيز ما از اوّلين روزهايى كه اين مبارزه در سال 1341 شروع شد، اسرائيل را به عنوان يك خطر معرّفى كرد. يكى از جرايم بزرگ شاه در نظر ماها كه با او مبارزه ميكرديم، اين بود كه با اسرائيل ارتباطات حسنه داشت. همان وقتى كه اسرائيل با برادران مسلمان ما مى جنگيد، اينها آنجا به او نفت ميدادند، به او كمك مالى ميكردند. پس ما از اوّل، مبارزه مان با بغض با اسرائيل عجين است.(2)

1364/6/11

يكى از آن پيغامهاى عمومى، راجع به اسرائيل بود، كه شما به علماى مشهد بگوييد اسرائيل نقشه هايى را درباره ى مسائل ايران دارد - نقشه ى سلطه ى اقتصادى، چه، چه - و سياست اسرائيل ميخواهد مملكت را قبضه كند. خب، جوانترين شما هم امروز اين مسئله برايش واضح است كه واقعاً آن روز اسرائيل چه اتّكايى بر رژيم ايران داشت؛ براى مبارزه با اعراب، براى اينكه دور اسرائيل را يك حلقه ى مبارز عربى گرفته بود؛ از يك طرف مصر، از يك طرف اردن، از يك طرف سوريه، از يك طرف لبنان. استكبار جهانى ميخواست دور اين

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 404

فعّاليّت فوق العاده ى دفتر اسرائيل در ايرانِ زمان طاغوت

حلقه ى محاصره، يك حلقه ى بزرگ تر درست كند كه وابسته به خودش باشد. اقتصاد ايران را وابسته به اسرائيل كرده بودند؛ چقدر سلاح، چقدر پول، چقدر معامله، چقدر موادّ خوراكى، جوجه ى اسرائيلى، تخم مرغ اسرائيلى، پرتقال اسرائيلى، تفنگ اسرائيلى، توپ اسرائيلى، همه چيز اسرائيلى، و نفت ما هم ميرفت براى اسرائيل. ظاهراً اينجا سفارت نداشتند، امّا دفترى كه داشتند، از سفارت خيلى فعّال تر بود. حالا ما توى مدارك امروز كه نگاه ميكنيم، مى بينيم چقدر رژيم ايران با رژيم اسرائيل جوشيده و دست اندركار بودند. خب، اينها امروز كم و بيش براى همه آشكار است. آن روز اين پيغام امام بود. شما ببينيد سال 42 امام با روشن بينى اين مسئله را مى فهميد.(1)

1364/11/30

صادرات نفت ايران به اسرائيل در اوج مبارزات ملّتهاى عرب با صهيونيستها

يك نگاه گذرا بكنيم به اواخر دوران سلطنت پهلوى، ببينيم اين مملكت در چه وضعى بود؟ در صحنه ى جهانى، كشور ايران به عنوان يك نقطه ى كم اهمّيّت كه هيچ توجّهى را به خودش جلب نميكند، به عنوان يك ملّت بى بخار - ملّتى كه هيچ گونه اراده و تصميمى از خودش نميتواند بروز دهد - به عنوان سرزمينى كه مثل لقمه ى چرب و نرمى در اختيار اربابان امريكايى است، شناخته شده بود. ملّتهاى عرب براى گرفتن فلسطين، با صهيونيستها مبارزه ميكردند و در همان روزهايى كه مصر و سوريه و اردن و كشورهاى ديگر عربى در ميدانهاى جنگ با اسرائيل روبرو ميشدند، از سرزمين ما، از منابع ما، به دست كارگران ما، به دست مسئولين ما، براى اسرائيل متجاوزِ غاصب نفت ميرفت.(2)

1373/9/23

متأسّفانه در كشورهاى ديگر اين فرصت را نميدهند كه مردم اقلّاً غصّه هاى خودشان را نسبت به اين قضاياى عظيم امّت اسلام بر زبان جارى كنند. شما ببينيد در كشورهاى عربى، چه تعداد انسانهايى

**********

(1) . در دانشگاه علوم اسلامى رضوى.

(2) . در اجتماع مردم رشت.

ص: 405

خفقان در رژيم گذشته نسبت به اسرائيل

هستند كه دلشان از قضاياى مربوط به سازش با دشمن صهيونيستى خون است، ولى نميتوانند چيزى بگويند. درست مثل دوران رژيم گذشته در اينجا كه ما نميتوانستيم عليه صهيونيستها مطلبى به زبان بياوريم. دلهاى ما آن روز خون بود، ولى نميتوانستيم چيزى بگوييم. بنده در همان سالها، يك وقت در جمع دانشجويان، به مناسبتِ تفسير آيات مربوط به بنى اسرائيل - در اوايل سوره ى بقره - مطالبى گفته بودم. بعد، در يكى از بازداشتها زير منگنه ى سؤال و بازجويى ام قرار دادند كه شما اسم از اسرائيل آورده ايد! آيات مربوط به بنى اسرائيل را مطرح كرده بودم؛ گفتند: چرا اسم از اسرائيل آورده ايد؟! يعنى كسى كه تفسير قرآن هم ميكرد، حق نداشت يك كلمه از بنى اسرائيل بگويد، كه مبادا به متّحد آن رژيم خبيث و خائن - كه آن زمان با اسرائيل روابط گرمى داشت - بر بخورد! امروز در بسيارى از كشورهاى اسلامى، وضعيّت به همان گونه است.(1)

1376/7/24

تهران پيش از پيروزى انقلاب؛ محلّ تفريح صهيونيستها

اين انقلاب و اين ارزشهاى انقلابى و اين اسلام عزّتبخش، توانسته است اين كشور را كه يك روز به صورت پاانداز استكبار جهانى محسوب ميشد، به عزّت برساند. اين تهرانى كه شما مشاهده ميكنيد، يك روز محلّ امن صهيونيستهايى بود كه براى تفريح، به باغهاى شمال تهران مى آمدند و در خانه ى اشراف و اعيان رژيم طاغوت استراحت ميكردند، تا به فلسطين اشغالى برگردند و با برادران مسلمان فلسطينى ما با خيال راحت ترى مبارزه كنند و به سركوب آنها بپردازند. صدها هزار اسرائيلى و امريكايى در اين كشور، بر همه ى شئون اين كشور مسلّط بودند. بهترين مناطق اين كشور در دست نوكرانِ جيره خوار استكبار جهانى بود. بهترين مناطق و بهترين امكانات اين كشور متعلّق به بيگانگان بود. ارزش اين ملّت در صحنه ى بين المللى و سياستهاى بين المللى دنيا، به هيچ وجه به اندازه ى

**********

(1) . در ديدار عمومى به مناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد (عليه السلام) و در آستانه ى ميلاد با بركت حضرت على (عليه السلام).

ص: 406

ارزشِ حتّى يك كشور كوچك در فلان گوشه ى مناطق اروپايى و امريكاى لاتين نبود.(1)

1379/8/26

شكستن اعتصاب عظيم نفتى به نفع امريكا و اسرائيل توسط رژيم طاغوت

امريكاييها و صهيونيستها يادشان نميرود كه بعد از جنگ 1967 ميلادى، كشورهاى عربى شيرهاى نفت را بر روى كسانى كه به اسرائيل كمك ميكردند، بستند؛ امّا رژيم طاغوت در اينجا سينه اش را جلو داد و گفت من عوض همه نفت ميدهم! يعنى رژيم طاغوت در ايران، يك اعتصاب عظيم نفتى را كه در تاريخ عالم بى نظير بود، به نفع امريكا و عليه مظلومان فلسطين شكست؛ هم به اسرائيل نفت داد، هم به هر كسى كه به اسرائيل كمك ميكرد!

امروز درست صدوهشتاد درجه وضع فرق كرده است. همه ى كشورهاى عربى و اسلامى در مقابل خواسته ى امريكا نسبت به اسرائيل كم وبيش كوتاه آمده اند؛ همه گفته اند صلح خاورميانه؛ هيچ كس نگفت اين صلح نيست؛ سازشى است عليه صاحبان فلسطين؛ اين به خاك ماليدن بينى فلسطينيان است. همه اتّفاق نظر كردند؛ همه دستها را روى هم گذاشتند؛ اجلاسهاى جهانى تشكيل دادند؛ از بين خود فلسطينيها خائنى پيدا كردند كه پاى قراردادها را امضا كرد. همه چيز به ظاهر تمام شده بود، امّا يك ايران اسلامى به اتّكاى يك ملّت بزرگ و با اعتماد به خدا ايستاد و گفت من اين قراردادها و اين صلح ساختگى را كه سازش عليه مظلومان فلسطين است، قبول ندارم. ما نه تانك و هواپيمايى به ميدان آورديم، نه لشكر و نيروى نظامى يى به مرزهاى اسرائيل فرستاديم - نظام اسلامى هيچ كارى نميتوانست بكند - امّا گفتيم قرارداد اسلو را قبول نداريم؛ قرارداد شرم الشّيخ را قبول نداريم؛ قراردادهاى عليه ملّت مظلوم فلسطين را قبول نداريم. همين قدر كه ايران اسلامى موضع خودش را اتّخاذ و اعلام كرد، همه ى بساط آنها به هم ريخت و صلحى كه ميخواستند بر ملّت فلسطين تحميل كنند، به جايى نرسيد.

**********

(1) . در اجتماع باشكوه مردم كرج.

ص: 407

امروز نقش ايران اسلامى اين است؛ در خاورميانه و در دنياى اسلام، چنين نقش برجسته يى دارد؛ استكبار اين را فراموش نميكند. وقتى به ريشه برميگردند، مى بينند همه ى اين حركت، همه ى اين عزّت، همه ى اين اراده و همه ى اين شكوهِ تصميم گيرى، به مردى برميگردد كه فرشتگان آسمان به نام او سرود ميخوانند و بندگان صالح خدا در زمين ياد او را گرامى ميدارند؛ يعنى امام خمينى. بنابراين، سياستشان شكل ميبندد. اين سياست عبارت است از مبارزه با نام امام، هرطور كه بتوانند. امروز اين كار انجام ميگيرد.(1)

1384/2/19

اختناق عجيب در دوران پهلوى

بنده سال 50 در مشهد براى دانشجوها درس تفسير ميگفتم و اوايل سوره ى بقره - ماجراهاى بنى اسرائيل - را تفسير ميكردم. بنده را به ساواك خواستند و گفتند چرا شما راجع به بنى اسرائيل حرف ميزنيد؟ گفتم آيه ى قرآن است؛ من دارم آيه ى قرآن را معنا و تفسير ميكنم. گفتند نه، اين اهانت به اسرائيل است! درس تفسير بنده را به خاطر تفسير آيات بنى اسرائيل - چون اسم اسرائيل در آن بود - تعطيل كردند. اختناق در آن زمان عجيب بود؛ امّا نه از طرف دولت امريكا، نه از سوى دولت فرانسه، و نه از طرف دولتهاى ديگر، مطلقاً رژيم طاغوت به مخالفت با آزادى و دموكراسى متّهم نشد.(2)

1385/5/30

ايرانِ قبل از انقلاب؛ پايگاه اسرائيل و استراحتگاه سران رژيم صهيونيستى

وضع ايرانِ قبل از پيروزى انقلاب، وضع خوبى نبود؛ مردم در حال بى تكليفى، دشمنان مسلّط، اينجا پايگاه اسرائيل و استراحتگاه سران رژيم صهيونيستى، كه مى آمدند ميبردند، ميخوردند و استفاده ى سياسى و مالى ميكردند. آن روزى كه بعضى از كشورهاى عرب تصميم گرفتند كه از نفت عليه اسرائيل استفاده كنند، شاه ايران دل صهيونيستها را گرم كرد و گفت من به شما نفت ميدهم. وضع ايران

**********

(1) . در اجتماع مردم خمين.

(2) . در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه هاى استان كرمان.

ص: 408

در آن روز اين گونه بود و كسى اميدى نداشت؛ امّا امام راحل ما «قدّس اللَّه نفسه الزّكيه» وقتى همّت گماشت و بر اين مبارزه عزم كرد، هيچ نيرويى جز نيروى مردم نداشت. او به اين نيرو معرفت پيدا كرد؛ به اين نيرو تكيه كرد و خداى متعال هم كه همه چيز دست اوست - كه وَ مٰا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لٰكِنَّ اَللّٰهَ رَمىٰ(1) - دلها را منقلب كرد. وقتى دلها متوجّه به اين حقيقت شد، نيروها به ميدان آمدند و قدرت رژيم طاغوتى و وابسته ى شاه متزلزل شد و نظام اسلامى در اين كشور سر بلند كرد.(2)

1386/3/8

حافظه ى تاريخى ملّت ايران و لزوم فراموش نكردن وضعيّت پيش از انقلاب

دل اين ملّت براى اصول اسلامى ميتپد. نميخواهيم ادّعا كنيم كه همه ى آحاد ملّت جزو مقدّسينِ درجه ى يك اند؛ امّا ميخواهيم ادّعا كنيم كه آنهايى هم كه در عمل جزو مقدّسين درجه ى يك نيستند، براى اسلام و براى ارزشهاى اسلامى و براى ارزشهايى كه اين انقلاب به اين كشور داد، اهمّيّت قائلند و طعم آنها را چشيده اند. حافظه ى تاريخى اين ملّت، نميتواند آن دورانى را كه اين كشور بزرگ و اين ملّت تاريخى، بازيچه ى دستِ استعمارگران و بازيگران صهيونيست شده بود، فراموش كند؛ ميخواستند اقتصاد او را، فرهنگ او را، دل مردم را، جهت زندگى مردم را، پوشش مردم را، عقايد مردم را، دستمايه ى بازى خودشان قرار بدهند؛ اهانتى از اين بزرگ تر به اين ملّت متصوّر نبود. فقر بود، تبعيض بود، زورگويى بود، ظلم بود؛ در عين حال، همه ى اينها با اهانت به مقدّسات بود، با جهتگيرى هاى ضدّ اسلامى و قرآنى و دينى بود؛ با كشاندن مرد و زن به سمت منجلاب فساد بود. حافظه ى اين ملّت، آن دوران را فراموش نخواهد كرد.(3)

**********

(1) . سوره ى انفال، آيه ى 17. ترجمه: «و اين تو نبودى (اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها) انداختى؛ بلكه خدا انداخت!»

(2) . در ديدار شركت كنندگان در همايش كنفرانس وحدت اسلامى.

(3) . در ديدار نمايندگان هفتمين دوره ى مجلس شوراى اسلامى.

ص: 409

1388/6/29

پشتيبانى ايرانِ قبل از انقلاب از رژيم صهيونيستى

ما قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، قبل از حاكميّت اسلام در اين كشور و تشكيل حكومتى بر اساس مبانى اسلامى، يك ملّت عقب افتاده بوديم؛ يك ملّت گمنام بوديم. كشور ما و دولتهاى ما و ملّت ما ابزارى در اختيار زشت روترين مستكبران عالم بود. آن روزى كه اينها ميخواستند در اين منطقه صهيونيستها را حاكم بر مقدّرات منطقه بكنند، دولت خائنى در ايران بر سر كار بود و به آنها كمك كرد. آن روزى كه كشورهاى اسلامى تصميم گرفتند كه پشتيبانى نفتى نكنند و نفت به رژيم صهيونيستى نفروشند، آن دولت خائن بر خلاف ميل مردمش، بر خلاف ممشاء و طبيعت اسلامى اين سرزمين، از رژيم صهيونيستى پشتيبانى كرد و كمك كرد. آن روز اين دولت حلقه يى شد در زنجيره ى بزرگى كه كشورهاى معارض با صهيونيستها را احاطه و محاصره كرده بودند و تصميم بر اين داشتند كه رژيم صهيونيستى را كمك كنند و كمك هم ميكردند. در زمينه ى مسائل اقتصادى، در زمينه ى نفت، در زمينه ى تجارت، در زمينه ى مسائل فرهنگى، در بخشهاى گوناگون، اين كشور ابزارى در دست مستكبرين عالم و بخصوص و به طور ويژه در دست امريكا بود؛ چون حاكميّت اسلام نبود.(1)

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 410

فصل دوم: معارضه ى جمهورى اسلامى ايران با رژيم صهيونيستى

اشاره

1361/1/8

مبارزه ى ما با صهيونيسم؛ مبارزه يى استراتژيك و راهبردى

مبارزه ى ما با صهيونيسم و به طور ويژه با حكومت صهيونيستها در فلسطين اشغالى، يك مبارزه ى استراتژيك(1) است. اسلام به ما دستور ميدهد كه هرگاه نقطه يى از نقاط مسلمين مورد تهاجم دشمن قرار گرفت، ما بايد دفاع كنيم؛ و امروز نمونه ى بارز و واضح حكم اسلامى، سرزمين عزيز فلسطين و كشور قبله ى اولى مسلمين است، كه سالهاست در اختيار دشمنان اسلام و مسلمين قرار دارد. ما از هر كشورى كه با صهيونيستها مبارزه كند، قويّاً حمايت ميكنيم.(2)

1363/4/1

مبارزه و معارضه با اسرائيل؛ سرلوحه ى سياست خارجى ما

ما از اوّلى كه انقلابمان شروع شد، از اوّلى كه نهضت اسلامى از سال 1342 شروع شد، امام يكى از برنامه هاى اصلى شان را مبارزه با اسرائيل قرار دادند. الان هم سرلوحه ى سياست خارجى ما و يكى از مهمترين نقاط سياست خارجى ما، مبارزه و معارضه با اسرائيل است. ما حاضر نيستيم تحمّل كنيم وجود يك نظام غاصبى را كه با مرور، خودش را اهلى و طبيعى كرده و جا انداخته؛ به طورى كه امروز مخالفين سنّتى با صهيونيستها هم وقتى كه ميخواهند راجع به صهيونيستها حرف بزنند، مسئله ى از بين رفتن نظام صهيونيستى را

**********

(1) . راهبردى.

(2) . مصاحبه با مجله ى پاسدار اسلام.

ص: 411

ديگر بر زبان جارى نميكنند؛ گويا باور كردند كه اسرائيل - اين واقعيّت تحميلى - بايد بماند و اين واقعيّت بايد همواره به گردن ملّت اسلامى و ملّت عرب آويخته باشد. ما به طور قاطع اين را رد ميكنيم.(1)

1363/6/9

اداره ى كشور فلسطين توسط خود فلسطينيها؛ پيشنهاد منطقى ايران به سازمان ملل

اگر ملّت فلسطين يك ملّتند و سرزمين فلسطين مال آنها بوده و از دست آنها با زور، با ترور، با شيوه هاى تروريستى، با كشتارهاى دسته جمعى، با تقلّب، با فشارهاى تبليغاتى و سياسى خارج شده، بايد اينها به خانه ى خودشان برگردند. ملّت فلسطين بايستى در سازمان ملل جاى خودش را پيدا كند و ما چيزى به نام «ملّت اسرائيل» نداريم. اين چيزى كه به نام ملّت اسرائيل در سرزمين غصب شده ى فلسطين دارد زندگى ميكند، يك عدّه مال آلمانند، يك عدّه مال انگليس اند، يك عدّه مال فرانسه اند، يك عدّه مال امريكايند، يك عدّه مال خاورميانه اند، يك عدّه مال روسيه اند؛ از جاهاى مختلف جمع شده اند؛ بروند در خانه هاى خودشان. اگر هم ميخواهند در خانه ى فلسطينيها بمانند، بمانند - در صورتى كه فلسطينيها اجازه بدهند - امّا اداره ى اين كشور مال خود فلسطينيهاست. اين حرف منطقى ماست به سازمان ملل.

پيشنهاد ايران مبنى بر اخراج اسرائيل از سازمان ملل

لذاست كه ما در دو سال گذشته، در اجلاس عمومى سازمان ملل - كه امسال هم تقريباً در اواخر شهريور تشكيل ميشود - اعلان كرديم و امسال هم اعلان خواهيم كرد و از همه ى ملّتها ميخواهيم از اين شعار پشتيبانى كنند و از دولتهايشان بخواهند كه اين شعار را يك شعار قاطع و اجتناب ناپذير بدانند كه اسرائيل بايد از سازمان ملل اخراج شود. البتّه اين شعار، يك شعار جاذبه دارى است. ما پيش بينى ميكنيم كه ملّتها اين شعار را قبول كنند و دولتهايى كه با انصاف و با وجدان با مسائل برخورد ميكنند و مسئله ى اسرائيل برايشان جدّى است، اين شعار را به عنوان يك شعار حتمى بپذيرند و به اخراج اسرائيل و ردّ اعتبارنامه ى اسرائيل در سازمان ملل رأى بدهند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار با سفير و كاردار ايران در بلژيك.

ص: 412

1364/10/26

ديدگاه جمهورى اسلامى ايران نسبت به رژيم صهيونيستى در مقياس تجاوزاتش به حقوق انسانها

آقاى رئيس جمهور!(1) رژيم صهيونيستى و اشغالگر قدس و دشمن اسلام و عرب، با هدف ايجاد تفرقه و تشنّج و فتنه و جلوگيرى از رشد نهضتهاى آزاديبخش به وجود آمده است و عمر ننگينش با پشتيبانى شيطانى و امپرياليستىِ بين المللى استمرار يافته و اكنون نيز با حمايت كامل آنان، توطئه هاى حاميان خويش را در منطقه به مورد اجرا ميگذارد و به تجاوزات و توسعه طلبى هاى خود روزبه روز مى افزايد.

نامشروع بودن موجوديّت رژيم صهيونيستى؛ از ديدگاه جمهورى اسلامى

ديدگاه ما در جمهورى اسلامى ايران نسبت به مسئله ى رژيم صهيونيستى، محدود به وضعيّت رقّت آور ميليونها آواره ى فلسطينى نيست، بلكه اين پديده را در مقياس تجاوزاتش به حقوق انسانها و پشتيبانيهاى شيطانى از آن مينگريم؛ لذا مبارزه با آن را نيز محدود به يافتن مأوا براى فلسطينيان و يا اجبار به عقب نشينى آنان به مرزهاى سالهاى چند و چند نميدانيم، بلكه موجوديّت اسرائيل از ديدگاه جمهورى اسلامى مورد سؤال است و بنابراين معتقد به حلّ ريشه يى مسئله ى رژيم صهيونيستى ميباشيم.(2)

1365/2/8

جنجال تأمين اسلحه ى ايران از اسرائيل

البتّه ما سلاح را از آنجاهايى تأمين ميكنيم كه از نظر خود ما معامله ى با آنجاها جايز است؛ امّا اينكه هر گاهى يك بار مسئله ى اسرائيل را پيش ميكشند، اين يك هو و جنجال بى معنى و پوچى است كه خود آنها هم ميدانند كه در سطح دنيا باوركننده يى ندارد؛ ليكن به هر حال رسانه هاى جهانى كه وابسته به استكبار هستند، چاره يى ندارند جز اينكه عليه نظام جمهورى اسلامى يك چيزى بگويند. حالا هم اين حرفِ تكرارى و بارها گفته شده را تكرار ميكنند؛ واقعيّت كه ندارد، اين را همه هم ميدانند. اين دليل بر اين است كه ارتباط و اتّصال با دستگاه هاى تسليحاتى امريكا و اسرائيل آن قدر ننگ آور است - و

**********

(1) . رئيس جمهور تانزانيا.

(2) . سخنرانى در تانزانيا.

ص: 413

خودشان هم اين را ميدانند - كه براى مسكوت كردن جمهورى اسلامى، اين تهمت را عَلم ميكنند.(1)

1365/3/2

اتّهام قاچاق سلاح از رژيم صهيونيستى به ايران

امروز مسئله ى تروريسم هم به عنوان يك حربه ى جديد مطرح است؛ اين هياهوى تروريسم و محكوميّت تروريستها و وابستگى تروريستها به چند كشور و گنجاندن نام جمهورى اسلامى در خلال آنها، يا اين شايعات و هياهوى دروغ و خلاف واقعى كه در مورد خريد قاچاق سلاح از اسرائيل به عنوان يك لكّه ى ننگ و به عنوان يك تهمت عليه جمهورى اسلامى مطرح ميشود - كه خب، البتّه حاكى از اين است كه اعتراف ميكنند؛ هم خود صهيونيستها، هم امريكاييها، كه ارتباط با صهيونيستها و معامله با آنها يك ننگ است؛ واقعاً هم يك ننگ است - امّا اين ننگ را امروز مرتجعين منطقه دارند؛ اين ننگ را امروز به حسب اطّلاعاتى كه به ما رسيده، رژيم عفلقى عراق دارد؛ آنها با اسرائيل مرتبطند. امروز حاميان عراق با اسرائيل نرد دوستى ميبازند، و واقعاً هم ننگ است؛ امّا وسايل ارتباطجمعى سعى ميكنند اين ننگ را، اين تهمت را به جمهورى اسلامى متوجّه كنند؛ شايد بتوانند فضاى جهانى را يك مقدار عليه ما برانگيزانند و از اين قبيل كارها هرچه بتوانند، ميكنند.(2)

1365/7/21

اتّهام تأمين اسلحه از رژيم صهيونيستى؛ يك دشنام به جمهورى اسلامى

پاسخ:(3) اين يك دشنام به ماست و حتّى كسانى كه اين دشنام را به ما ميدهند، ميدانند كه خلاف ميگويند؛ ليكن چون حسّاسيّت و دشمنى ما را با اسرائيل ميدانند، اين را تكرار ميكنند. نه، به هيچ وجه چنين چيزى واقعيّت ندارد. تمام روابط ما با اسرائيل قطع است و از هر كمكى كه از اسرائيل حتّى ممكن هم باشد، بيزاريم.(4)

**********

(1) . مصاحبه هنگام ورود به زاهدان.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(3) . سؤال: آيا اين ادّعا درست است كه ايران اسلحه و تكنيسين هاى فنّى هواپيما را از اسرائيل وارد كرده؟

(4) . مصاحبه با مجله ى اشپيگل آلمان.

ص: 414

1365/10/5

خصومت با اسرائيل، از مسائل درجه ى اوّل سياست خارجى جمهورى اسلامى

البتّه ما اعلان ميكنيم كه در سطح سياستهاى جهانىِ خودمان، مسئله ى اسرائيل براى ما يكى از مسائل درجه ى اوّل در سياست خارجى است. ممكن نيست كه ما خصومت با اسرائيل غاصب را در هيچ شرايطى و در هيچ وضعى از اوضاع از دست بدهيم. بدانند كه ما به صورت استراتژيك، يك جنگ حتمى و يك برخورد قاطع با رژيم صهيونيستى خواهيم داشت.(1)

1366/1/27

مبارزه ى جمهورى اسلامى با حضور غاصبانه ى دولت صهيونيستى

ما الان هم اعلان ميكنيم: به فضل پروردگار، جمهورى اسلامى و اين ملّت قوى و مؤمن و شهادت طلب، ادامه ى ظلم وجود اسرائيل را تحمّل نخواهند كرد و ما در ادامه ى برنامه هاى اسلامى خودمان، بدون شك يكى از اساسى ترين و مهمترين مقاطع برايمان اين خواهد بود كه با حضور غاصبانه ى دولت صهيونيستى در فلسطين عزيز مبارزه كنيم.(2)

1366/2/18

نظر منطقى جمهورى اسلامى در باب مسئله ى فلسطين

نظر جمهورى اسلامى در باب مسئله ى فلسطين، يك نظر منطقى و قوى و روشن است. يك نظر منطقى و يك فكر مستدل، اگر مورد بى اعتنايى و روگردانى چند تا مزدور قرار بگيرد، از منطقى بودنِ خودش نمى افتد. اگر يك عدّه آدم سست عنصر پشت به يك حرفِ درست بكنند، اين حرفِ درست از درست بودن خودش ساقط نميشود. حرف ما اين است كه كشور فلسطين مال ملّت فلسطين است. ملّت فلسطين كه ميگوييم، تويشان مسلمان هست، مسيحى هم هست، يهودى هم هست. ما نگفتيم كه بايد يهوديها را در آن كشور قلع و قمع كنند؛ نه، مثل كشورهاى ديگر، مثل بسيارى از كشورهاى عربى و اسلامى، در بين آنها مسلمان هست، يهودى هم هست، مسيحى هم هست. البتّه اكثريّت، مثل بقيّه ى كشورهاى اسلامى، با

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار خانواده هاى شهداى لبنان.

ص: 415

مسلمانهاست. صاحبان فلسطين هستند كه درباره ى آن سرزمين و درباره ى آن كشور بايد تصميم گيرى كنند.

نتيجه يى كه گرفته ميشود، اين است كه دولتى كه الان به وسيله ى بيگانگان تشكيل شده و بيگانگانى كه آمدند در اين كشور دولتى تشكيل دادند، اينها متجاوز و غاصبند و هرچه زودتر بايد بساطشان را از اين كشور جمع كنند. البتّه اين كار با شعار انجام نميگيرد؛ عمل لازم دارد. دولتهاى اسلامى، مخصوصاً دولتهاى عربى كه در آن منطقه ى نزديك به سرزمين غصب شده هستند، بايد وارد عمل و اقدام شوند؛ كه تجربه نشان داده بسيارى از اين دولتها به خاطر اينكه سر در آغوش ابرقدرتها دارند، سر در آغوش امريكا دارند، قادر بر اينكه اين كار را بكنند، نيستند.(1)

1366/6/3

پاسخ:(2) بله، ما اين حرفها را به صورت قاطع و يقينى تكذيب كرديم، باز هم تكذيب ميكنيم. اين شايعه را دشمنان ما به وجود آوردند و من حتّى احتمال ميدهم خود اسرائيل هم به خاطر دشمنى يى كه با ما دارد، جزو كسانى باشد كه اين شايعه را به وجود آورده و سر زبانها انداخته. خوشبختانه هرچه زمان بيشتر گذشته، سستى اين شايعه بيشتر آشكار شده؛ زيرا مكرراً آن را بيان كردند و هيچ جا نتوانستند آن را ثابت كنند و دليلى بياورند؛ بلكه به صورت قاطع معلوم شد كه نخير، ما با هر گونه معامله يى با اسرائيل، از جمله معامله ى تسليحاتى، مخالف هستيم و آن را رد ميكنيم.

در همين جريان اخيرى كه در رابطه با مسائل امريكا پيش آمد - قضيّه ى مك فارلين - خيلى واضح شد و در گزارش كميسيون تاور هم اين منعكس شد و الان وجود دارد، كه بعد از آنكه آن دلالها

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . سؤال: بعضى از كشورهاى عربى و بعضى از محافل، چندين سال است كه مطرح ميكنند ايران قسمتى از تسليحات نظامى اش را از اسرائيل خريده. با توجّه به مواضعى كه جمهورى اسلامى در ارتباط با اسرائيل اعلام كرده، بفرماييد آيا صحبتهاى اين محافل و اين كشورها مستند است يا تكذيب ميشود، يا اينكه ايران منابع تأمين اسلحه ى غير از اينها دارد؟

ص: 416

برگرداندن محموله ى اسرائيلى در عين نياز به آن

اجناسى را كه ما ميخواستيم بخريم، تهيّه كردند و بخشى از آن اجناس را به ايران فرستادند، وقتى كه اجناس به ايران رسيد و اينجا در فرودگاه معلوم شد كه اين اجناس اسرائيلى است، بلافاصله به آنها اعلام شد كه ما اينها را نميخواهيم و قبول نميكنيم و بياييد ببريد. آنها هم آمدند آن محموله يى را كه به ايران آورده بودند، مجدداً بار كردند و برگرداندند؛ و اين در حالى بود كه ما به آن جنس و آن محموله احتياج داشتيم؛ يعنى براى ما چيز مفيدى بود و مؤثّر بود و به آن نياز هم داشتيم؛ در عين حال چون معلوم شد كه اسرائيلى است، ما اين را نخواستيم و قبول نكرديم؛ يعنى شدّت پاى بندى ما به اين اعتقاد خودمان - كه همه گونه رابطه يى با اسرائيل بايست قطع باشد - تا اين حد بود.

نظام جمهورى اسلامى؛ جدّى ترين مخالف رژيم صهيونيستى

اين را كشورهاى اسلامى احساس كردند؛ و همه هم فهميدند كه جدّى ترين مخالف با رژيم صهيونيستى، نظام جمهورى اسلامى است؛ و اوست كه اگر بتواند، بر پيكر اسرائيل ضربه وارد خواهد آورد؛ و اين آن نقطه يى است كه ما هيچ گونه نسبت به آن تقيّه و پرده پوشى هم نداريم و ميگوييم ما هر وقت بتوانيم، اين رژيم غاصب را از بين خواهيم برد و سرزمينهاى اسلامى را به مردم مسلمان باز خواهيم گرداند.

از بين بردن رژيم صهيونيستى؛ استراتژى جمهورى اسلامى

ما امروز اين را بدون هيچ گونه تقيّه يى بيان ميكنيم، و به صورت قاطع و صريح اين را اعلام ميكنيم، و حقيقت هم همين است كه اين جزو استراتژى ماست؛ اين ادامه ى انقلاب ماست. در حالى كه يك كشور اسلامى و سرزمينى كه متعلّق به مسلمين است، در تصرّف دشمنان اسلام و دشمنان دين و متجاوزين باشد، ما نميتوانيم احساس كنيم كه اهداف انقلاب برآورده شده.(1)

1366/8/17

نامشروع و غاصب بودن اسرائيل؛ علّت عدم ارتباط با رژيم صهيونيستى

ما با هيچ رژيمى در كشور فلسطين، جز رژيم فلسطينى، ممكن نيست ارتباط برقرار كنيم. هر رژيم ديگرى كه بيايد، نميتوانيم با او ارتباط داشته باشيم. چرا؟ چون موجوديّت اسرائيل، يك موجوديّت نامشروع

**********

(1) . مصاحبه با واحد برون مرزى صداوسيما.

ص: 417

است. اصلاً نفس رژيم، يك رژيم ناشناخته يى از نظر ماست؛ نامشروع و غاصب است؛ يعنى تكوّنش و هويّتش مبتنى بر غصب است. البتّه ما اين را قبول نميكنيم؛ والاّ بقيّه ى رژيمهاى ديگرى كه در دنيا هستند، آنهايى هم كه ما باهاشان قطع رابطه كرديم، به دلايل خاصى بوده؛ آن دلايل برطرف شود، ما با آنها هم ارتباط برقرار ميكنيم.(1)

1368/9/2

تبليغات امريكايى و همدستانشان ميخواهند القا كنند كه در ايران، دوران جوشش انقلاب به سر آمده و انقلاب راه گذشته ى خود را تغيير داده است. على رغم دشمن اعلام ميكنيم و همه بايد عملاً و قولاً نشان دهند كه انقلاب اسلامى، راه مبارزه با ظلم و استكبار و فساد را رها نكرده و هرگز نخواهد كرد. اگر قلدران عالم، خوش خيالانه گمان ميكنند كه اين سنگر مظلومان و اين مدافع مستضعفان و اين پايگاه مبارزه با نظام سلطه و ظلم و استكبار جهانى، لحظه يى هدفهاى بزرگ خود را از ياد خواهد برد، سخت در اشتباهند.

دفاع از فلسطين؛ فريضه يى دينى براى ملّت ايران

ما همچنان و هميشه مدافع ملّتهاى مظلوم و زير يوغ استكبار هستيم و خواهيم بود. ما همواره در كنار ملّت مسلمان و مبارز و رشيد فلسطين، بر ضدّ صهيونيسم جنايتكار هستيم و خواهيم بود، و به برادران فلسطينى خود توصيه ميكنيم كه راه خدا - يعنى مبارزه با دشمن غاصب و حاميانش - را با توكّل و اعتماد به خدا و تا نابودى دولت صهيونيست غاصب ادامه دهند. ملّت بزرگ و بسيجيان مؤمن و فداكار ما، دفاع از فلسطين را فريضه يى دينى ميشمارند و در راه خدا هيچ هدفى را دست نيافتنى نميدانند.(2)

1368/9/29

حمايت انقلاب اسلامى و ملّت ايران از مسلمانان مظلوم فلسطينى

ما به عنوان انقلاب اسلامى و به عنوان اوّلين ملّتى كه با اين انقلاب توانسته است بينى استكبار را به خاك بمالد و با قدرت و شجاعت،

**********

(1) . جلسه ى پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران.

(2) . پيام به گردهمايى سراسرى فرماندهان بسيج، به مناسبت سالروز انتشار پيام رهبر فقيد انقلاب براى تشكيل بسيج مستضعفان و گراميداشت هفته ى بسيج.

ص: 418

قلعه ى مستحكم استكبار را در اين كشور ويران كند و استكبار و امريكا را بيرون نمايد، اعلام ميكنيم كه از مردم و مسلمانان مظلوم فلسطينى حمايت و دفاع ميكنيم و معتقديم كه مبارزه ى آنها ان شاءاللَّه به نتايج خوبى خواهد رسيد.(1)

1368/11/20

در طول يازده سال گذشته، هر وقت دستگاه هاى جهانى، از نفوذ كلمه ى جمهورى اسلامى در ميان ملّتها خيلى ترسيدند، چند تهمت به جمهورى اسلامى زدند. حساب كار آنها دست ماست. هر وقت مى بينيم اين چند تهمت در دنيا خيلى رواج پيدا ميكند، مى فهميم كه دستگاه هاى استكبار، از نفوذ كلمه ى جمهورى اسلامى خيلى ميترسند. ممكن است حوادثى در گوشه و كنار باشد كه ما خبر نداريم، ولى آنها اطّلاع دارند و ميترسند و اين چند تهمت را رديف ميكنند:

اتّهام ارتباط با اسرائيل؛ نشانه ى ترس استكبار از نفوذ جمهورى اسلامى

يكى تهمت ارتباط با اسرائيل است؛ چون ميدانند ملّتهاى مسلمان روى اسرائيلِ غاصب حسّاسند و نيز ميدانند آن دولتى كه به معناى واقعى كلمه و صادقانه، با ملّتهاى مسلمان همصداست، در درجه ى اوّل جمهورى اسلامى است. ميدانند كه امام فقيد بزرگوار ما، از اوايل شروع نهضت، مبارزه ى با اسرائيل را يك ركن اساسى نهضت قرار داده بود. به همين خاطر، براى اينكه نفوذ جمهورى اسلامى در ميان ملّتها كم بشود، يك خبر و شايعه و زمزمه و معامله يى درست ميكنند و ميگويند در جايى، كسى از كسى چيزى خريده و چيزى فروخته است؛ يكى از طرف جمهورى اسلامى و يكى هم از طرف اسرائيل!

اين، يكى از اين تهمتهايى است كه هميشه ميگفتند و عجيب و طُرفه اينكه همان كسانى اين تهمتها را به صورت جنجال مطرح ميكنند كه خودشان علناً و يا در خفا، با اسرائيل رابطه دارند! بعضى از همين دولتهاى مرتجع منطقه كه با اسرائيل ارتباطات پنهانى و مخفى دارند، در راديوهايشان به شكلى اين قضيّه را به صورت جنجالى مطرح ميكنند. ما اعلان ميكنيم كه حتّى يك روز و يك ساعت، با دولت

**********

(1) . در ديدار جمع زيادى از دانشگاهيان و طلّاب حوزه هاى علميّه.

ص: 419

غاصبِ غيرقانونىِ خبيث اسرائيل، دوستى و محبت و كوچكترين و ضعيف ترين نوع رابطه را هم نداشتيم و نخواهيم داشت.

*

مقابله با دشمن صهيونيستى و دفاع از ملّت فلسطين؛ جزء معتقدات انقلاب اسلامى

بعد رحلة إمامنا العظيم - التى كانت للشعب الايرانى خسارة عظيمة عظم شخصيّته الكبرى - خامر ذهن العدو امل فى ابتعاد طريق الدولة فى ايران عن طريق الثورة، و حين شاهد على الصعيد العملى ما يخيب ظنّه راح يشيع فى اعلامه حدوث مثل هذا الابتعاد، آملاً أن يبث اليأس فى قلوب الشعوب من الثورة و من النظام الاسلامى الكريم. و نحن نعلن هنا أن هذه الامال ستبقى حسرة فى قلوبهم بحول اللَّه و قوّته ثم يغلبون. و من اجل تبديد الامال المعقودة على هذه الثورة و نظام الجمهورية الاسلامية راح العدو يكيل للثورة تهمة الاستسلام مقابل اعداء الاسلام و تهمة اقامة العلاقات مع امريكا و اسرائيل، و نحن نعلن أن النضال ضد حكومة العدو الصهيونى والدفاع عن كفاح الشعب الفلسطينى المظلوم و عن الارض الفلسطينية المغتصبة جزء لايتجزأ من معتقدات الثورة الاسلامية.(1)

1369/8/2

مسئله ى بيت المقدّس و ملّت مظلوم فلسطين؛ جزو مسائل ملّت و نظام جمهورى اسلامى

يك مطلب را امروز در نظر گرفته ام كه به شما عرض كنم. اين مطلب، جزو مسائل ملّت و نظام جمهورى اسلامى است و آن، مسئله ى بيت المقدّس شريف و ملّت مظلوم فلسطين است. مگر ما ميتوانيم از اين مسئله غافل بشويم، يا آن را به دست فراموشى بسپاريم؟ خصوصيّت نظام اسلامى همين است كه تصميم گيرى آن، بر اساس عقيده و تكليف الهى است. هيچ كدام از فقهاى اسلام، ترديد و اختلافى ندارند كه آن وقتى كه دشمن بر سرزمين مسلمانان مسلّط شد و كيان اسلامى را در كشورى تهديد كرد، وظيفه ى همه ى آحاد مسلمين است كه در يك جهاد بزرگ و همه گير، با آن دشمن مبارزه كنند، او را از آن سرزمين اسلامى اخراج كنند و مجازات و تنبيه نمايند.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار عمومى.

ص: 420

1371/11/6

علّت واقعى دشمنى مستكبرين با جمهورى اسلامى

برادران و ملّت عزيز! استكبار، خصوصيّاتى را از جمهورى اسلامى خوش نميدارد؛ به رو و به زبان هم نمى آورد. درعين حال، مسائل ديگرى را به زبان مى آورد كه بهانه است: موضوع كمك به تروريسم، يا نقض حقوق بشر و يا ادّعاهايى از اين قبيل، حرفهاى مفت و بهانه هاى واهى است؛ خودشان هم مى دانند. قضيّه ى اصلى، چيز ديگرى است. قضيّه ى اصلى اين است كه چند موضوع مهم هست كه جمهورى اسلامى به آنها پاى بند است. امريكا و طيف مستكبرين عالم، با اينها مخالف اند. ما، در قضيّه ى فلسطين، آشتى ناپذيريم. ما گفته ايم كه فلسطين از آنِ فلسطينيهاست و دولت اسرائيل كه غاصب است، بايد از بين برود و دولت فلسطينيها سركار بيايد.

اين، يك مسئله ى اساسى است. بر اساس اين مسئله، با هر حركتى كه مخالف اين هدف است، مخالفت مى ورزيم.(1)

1372/3/14

تعلّق حكومت فلسطين به فلسطينيها؛ نظر قطعى جمهورى اسلامى

از ديدگاه امريكا و مستكبرين، يكى از جرمهاى بزرگ جمهورى اسلامى ايران اين است كه در مسائل جهانى، تحت تأثير نظر امريكا و امثال امريكا قرار نميگيرد. امروز شما نگاه كنيد! يك مثال واضحش، مسئله ى فلسطين است. روى كشورهاى عرب و بسيارى از كشورهاى اسلامى فشار آوردند كه مسئله ى فلسطين را نديده بگيرند و متأسّفانه بسيارى از دولتها هم تحت تأثير اين فشار قرار گرفتند و آن را قبول كردند. امّا جمهورى اسلامى، حرف صريح خود را در يك جمله ى رسا و روشن بيان كرده است، كه همه ى منصفين عالم، آن را قبول ميكنند. آن جمله اين است كه «فلسطين متعلّق به مردم فلسطين است.»

يكى ديگر از علل دشمنيهاى استكبار با ما، همين موضوع است كه گفته ايم: دولت غاصب صهيونيست، بايد بساط خود را جمع كند. يهوديها ميتوانند در فلسطين بمانند، امّا حكومت در فلسطين، متعلّق به

**********

(1) . در ديدار نيروهاى سپاه پاسداران و نيروى انتظامى، به مناسبت سوم شعبان.

ص: 421

ملّت فلسطين و فلسطينيهاست و آنها، مثل همه ى كشورهاى ديگر، هركس را خواستند، آنجا نگه ميدارند. امّا دولت صهيونيست، دولت غاصبى است. اين، موضع ما در قبال مسئله ى فلسطين است. امام راحل، بارها اين موضع را اعلام كرده اند و نظر قطعى جمهورى اسلامى ايران است. اين را ما بارها گفته ايم و باز هم خواهيم گفت. اعلام اين موضع، از موضوعهايى است كه دشمنان استكبارى را از ما عصبانى ميكند.(1)

1372/5/8

نابودى اسرائيل؛ موضع مقتدرانه و هميشگى جمهورى اسلامى

امروز جمهورى اسلامى، در صحنه ى سياست جهانى، يك سلسله خصوصيّات مخصوص به خود دارد، كه همه ى دنيا هم آن را با اين خصوصيّات مى شناسند. مهم ترين اين خصوصيّات عبارت است از استقلال و اتّكاى به خود. جمهورى اسلامى، تابع هيچ كس نميشود. در قضيّه ى فلسطين، امريكا با زور و تهديد و تطميع توانست بسيارى از كشورها را وادار به سازش كند؛ امّا جمهورى اسلامى همان موضع قدرتمندانه و هميشگى خود را كه امام بارها اعلام كردند، حفظ كرده است؛ نابودى اسرائيل. ما از اين موضع، كوتاه نخواهيم آمد. ما از مبارزان فلسطين و مبارزان مسلمان لبنان و همه ى مسلمانانى كه از حقّ مشروع خود دفاع ميكنند، پشتيبانى ميكنيم و آنها را بر حق ميدانيم.

متأسّفانه دست ما آن قدر كه بتوانيم پشتيبانى مادّى و مالى بكنيم، باز نيست؛ امكانش براى ما نيست. امّا پشتيبانى معنوى و سياسى خود را از همه ى مسلمانان در هر نقطه ى دنيا كه هستند، قطع نميكنيم.(2)

1372/6/25

من در همين جا به رؤساى سياسى دولتهاى اسلامى هم ميگويم: خيال نكنند كه با كوتاه آمدن در چنين قضيّه ى بزرگى، اسرائيلِ غاصب و پشت سر او امريكا، تجاوزات و تعدّيات خودشان را متوقّف خواهند كرد. يك قدم جلو آمدند؛ تسليم شديد، يك قدم ديگر مى آيند جلو.

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در جمع بسيجيان در ورزشگاه تبريز.

ص: 422

تا به حال، آن كسانى كه متمسّك به اين شعار بودند، يك حربه داشتند. چرا از دست دادند؟ با چه تحليل درستى؟ جمهورى اسلامى ايران، در اين پانزده سال حرفش را از زبان امام بزرگوارش و از زبان ملّت ايران گفته است و باز هم حرف، همان است. حق، با گذشتِ زمانْ كهنه نميشود و ناحق نميگردد. ظلم هم با گذشت زمان، مشروعيّت پيدا نميكند.

دفاع از حقّ ملّت فلسطين؛ خصوصيّت حكومت اسلامى

چهل و پنج سال پيش، ظلمى صورت گرفته است: خانه ى ملّت فلسطين از آنها غصب شده است. اين خانه، به تمامه و بى قيد و شرط، بايد به ملّت فلسطين برگردد. حكومت اسلامى، خصوصيّتش اين است كه با جَوسازى، عقب نشينى نميكند. مرتّب بگويند «آقا، منزوى ميشويد!» «منزوى» يعنى چه؟! اگر قدرتهاى پرروى دنيا، با جنجال و هياهو و سرو صدا آمدند و خواستند ناحقّى را حق كنند، ما هم مثل ديگران كنار برويم و بگوييم «صحيح ميفرماييد»؟! پس معناى حكومت اسلامى چيست؟

خوب؛ معلوم است در بين افرادى كه جز باطل و جز زورِ نامشروع، هيچ چيز برايشان مطرح نيست، انسانْ منزوى خواهد شد. إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاّٰ هُزُواً(1) معلوم است! مگر وقتى پيغمبر صلوات اللَّه عليه، دعوت را آورد، منزوى نبود؟ مگر امام بزرگوار ما، در دوران سلطه ى طاغوت، در خانه ى خودش غريب و منزوى نبود؟ منزوى يعنى چه؟! حكومت اسلامى، اين جوانمردى و رشادت را دارد كه آنچه را حق است، بگويد و از امريكا و قدرتهاى متّحد در دنيا نترسد. فرق ما با آن كشورِ ضعيفِ وابسته در همين است.(2)

1373/3/14

وضع تمركز سياسى عالم و هرم قدرت جهانى، ميطلبد كه ملّتها و دولتها، همه اسير و دنباله روِ قدرت مركزى باشند؛ كه امروز قدرت

**********

(1) . سوره ى انبياء، آيه ى 36. ترجمه: «هنگامى كه كافران تو را مى بينند، كارى جز استهزاء كردن تو ندارند.»

(2) . در ديدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.

ص: 423

نامشروع بودن دولت صهيونيستى؛ سخن قاطع ملّت و دولت ايران

امريكا و اقمار و همراهان آن هستند. خيلى از نظامها در اين راه شكست خوردند و فرو غلتيدند. امّا جمهورى اسلامى به بركت همين استقامت، در قضيّه ى فلسطين سخن قاطعى را ميگويد كه ديگران حتّى جرأت شنيدنِ آن را هم ندارند. آن سخن قاطع كه ملّت و دولت ايران بر آن متّفق القولند، اين است كه «فلسطين كشورى متعلّق به ملّت فلسطين است و دولت صهيونيست، دولتى غاصب است و اصل آن دولت و نظام، مطلقاً مشروعيّت ندارد.» بسيارى حتى جرأت نميكنند اين حرف را از گويندگان آن بشنوند! با اين حساب، مذاكراتى كه درباره ى فلسطين ميشود، حرف مفتى بيش نيست و ارزش و اعتبارى ندارد؛ چون به خلاف حق و اصول پذيرفته شده است.(1)

1373/6/16

كشور ايران اسلامى سرافراز و سربلند، در هيچ موضعى تابع كسى نيست؛ تابع عقايد و مصالح خود و خواست ملّت و تصميم مسئولين خود است. در قضاياى گوناگون، امريكا از يك طرف همدستان پست اروپايى اش مثل دولت منحوس انگليس از يك طرف، وابستگانش در منطقه از يك طرف و رژيم صهيونيستى كه مثل سگ زنجيرى امريكاست، از طرف ديگر؛ بنا كردند به جمهورى اسلامى فشار آوردن و پارس كردن و فحّاشى و بدگويى و تهديد نمودن، امّا دولت جمهورى اسلامى، مثل كوه ايستاده و تكان نخورده است. اين وضع كشور ما بعد از دستاورد بزرگ امام است و البتّه يكى از دستاوردهاى انقلاب است.

يك نمونه ى آن، همين مسئله ى به اصطلاح صلح تحميلى خاورميانه است، كه در واقع سازش ننگينى را با صهيونيستهاى غاصب بر دولتهاى خاورميانه تحميل ميكنند. امريكا سرمايه گذارى كرده است. رئيس جمهورى فعلى امريكا كه از حلّ مشكلات كشور خود عاجز است و نميتواند مسائل آن را حل كند، مجبور است كارى در دنيا انجام دهد، براى آنكه مردم امريكا را به شكلى قانع كنند. از جمله

**********

(1) . در مراسم پنجمين سالگرد ارتحال حضرت امام (رحمه الله).

ص: 424

محو اسرائيل؛ موضع جمهورى اسلامى

كارهايى كه كرد، يكى همين سازش اعراب و اسرائيل بود. خودشان هم ميگويند مهمترين مانعى كه وجود دارد، جمهورى اسلامى است. از اطراف به جمهورى اسلامى فشار آوردند كه مخالفت شما به نفعتان نيست؛ ضرر ميكنيد؛ با اين قضيّه مخالفت نكنيد. امريكا ميخواهد از آن تهديدهايى كه با آنها، دولتهاى ضعيف و دولتمردان ضعيف و دولتمردان حقير را در دنيا ميترسانند؛ امّا جمهورى اسلامى مثل كوه ايستاد و گفت و ميگويد و خواهد گفت كه اسرائيل بايد از بين برود. البتّه از دشمن انتظار نيست. از راديوهاى صهيونيستى در سرتاسر دنيا، خبرگزاريهاى صهيونيستى و امريكايى، يا راديوى مغرض انگليس، انتظار نيست كه واقعيّت را بگويند. امّا غير از اينها كسانى كه جمهورى اسلامى را ديدند و از نزديك به وضع آن معرفت پيدا كردند، همه شان اعتراف نمودند كه وضع جمهورى اسلامى يك وضع استثنايى است. بعضى اوقات هم اين را گفتند و از دست روزنامه هاى وابسته به محافل سرمايه دارى دنيا در رفت! يعنى گاهى در روزنامه ها هم درج كردند كه «هيچ نقطه ى خاورميانه چنين حكومت مردمى يى وجود ندارد.»(1)

1374/11/19

اين ملّت و اين دولت، معتقدند كه غصب، كار زشتى است. غصب يك خانه مذموم است. غصب هزار خانه، هزار برابر مذموم است.

اعتقاد ملّت ايران درباره ى رژيم غاصب قدس و ملّت جعلى اسرائيل

غصب چند ميليون خانه - يعنى يك كشور - چند ميليون برابر مذموم است. معتقدند كه اسرائيل وجودش يك وجود دروغين و تصنّعى و فرمايشى است، نه يك وجود حقيقى، اصلاً ملّتى به نام ملّت اسرائيل وجود ندارد. از گوشه و كنار دنيا و از شرق و غرب عالم، بر اساس نژاد - وگرنه به آن دين هم صهيونيستها چندان معتقد نيستند - جماعتى را جمع كردند، يك حكومت نژادپرست تشكيل دادند و صاحبان اين خانه - فلسطين - را بيرون كردند. اين ممنوع است، اين غصب است، اين زشت و غيرقابل قبول است. اين را هم ملّت و هم دولت

**********

(1) . در ديدار قشرهاى مختلف مردم.

ص: 425

ايران معتقدند. با چنين اعتقادى، ملّت و دولت ما به طور قاطع ميگويند: چيزى كه امروز به نام صلح در خاورميانه جريان دارد، صلح به معناى واقعى نيست. اين توافق براى ظلم به يك ملّت است؛ اين يك كار خلاف است. لذا تسليم نميشوند. نه ملّت ايران قبول دارد و نه دولت قبول دارد.(1)

1375/1/4

بيان صريح حرف حقّ جمهورى اسلامى در قضيه ى فلسطين؛ گناه جمهورى اسلامى

اسرائيل، از اوّل با ظلم و آدمكشى، با دروغ و فريب به وجود آمده است. در آن روز يك عدّه افراد زورگو و متجاوز، با پشتيبانى دولت انگليس به منطقه ى فلسطين آمدند. اهالى آن منطقه را بيرون كردند و فرزندان و بازماندگان آنها - بيش از يك ميليون نفر - هنوز هم در زير چادرها و در شرايط اردوگاهى زندگى ميكنند! زير چادر، يا چيزى شبيه چادر، در كوخها زندگى ميكنند! مردم فلسطين، در خارج از فلسطين، با حال كوخ نشينى و اردوگاه نشينى زندگى ميكنند. خانه هاى آنها و وطن آنها در اختيار كسانى است كه از اروپا، از استراليا، از امريكا، از آسيا و از آفريقا به آنجا رفته اند و يك ملّت جعلى و دروغين به وجود آورده اند و در آنجا به نام يك ملّت، زندگى ميكنند و دولتى هم دارند! اساساً چنين ملّتى، وجود و هويّتى ندارد.

گناه جمهورى اسلامى اين است كه اين حرف را ميزند! جمهورى اسلامى بر خلاف دولتهاى ديگر كه از ترس يا با تطميع امريكا، همين حرف حق را كتمان كرده و پوشيده داشتند، اين حرف را به صراحت ميزند و ميگويد حق، حق است و باطل، باطل است. ما نميتوانيم انكار كنيم كه ملّت فلسطين وجود داشته، ولى امروز آواره است. نميتوانيم انكار كنيم كه سرزمين فلسطين، از مردم فلسطين غصب شده است؛ آن هم نه با يك روش ظاهراً با نزاكت، بلكه با كشتار و آدمكشى و فريب و دروغ و اعمال زور و سفّاكى و قتل عام. دولت اسرائيل با قتل عام و غدر و فريب و سفّاكى و لگد زدن به ارزشهاى انسانى به وجود آمد. حقوق يك ملّت در مقابل پاى مهاجرين صهيونيست كه

**********

(1) . در ديدار پرسنل نيروى هوايى.

ص: 426

وارد فلسطين اشغالى شدند، قربانى شد. در طول قريب پنجاه سالى كه از عمر اين دولت جعلى ميگذرد، دائماً سركوب و قتل نفس و دروغ و فريب و تجاوز و حمله به انسانها و بى گناهان، مايه ى حيات و تداوم زندگى آن بوده است.(1)

1375/3/2

دعواى اصلى استكبار با نظام جمهورى اسلامى

امريكا و استكبار، با ما بر سر خطوط اصلى حيات جامعه ى اسلامى دعوا دارند، نه بر سر چيزهاى ديگر. ادّعاى حقوق انسان و نميدانم فلان از طرف اينها، حرف مفت است؛ خودشان هم ميدانند. اينها كسانى اند كه از كشته شدن يك نفر، دردشان بيايد؟! جلوى چشم دولتهاى غربى، صدها نفر، بل هزاران نفر، قلم قلم ميشوند؛ با شديدترين گازهاى شيميايى نابود ميگردند و در آتش ميسوزند؛ اصلاً خم به ابرو نمى آورند! اينها كسانى هستند كه از - فرضاً - تضييع حقوق انسان ناراحت شوند، كه ميگويند دولت جمهورى اسلامى حقوق بشر و حقوق زنان را رعايت نميكند؟! مثلاً عربستان سعودى، خيلى رعايت ميكند؟! شاه حسن در مراكش، خيلى رعايت ميكند؟! سلاطين مرتجع عهد بوقى زمان ما، كه جزو رفقاى صميمى امريكا و غرب و عاشق و معشوق هم اند، خيلى رعايت ميكنند؟! بحث اين حرفها نيست! بحث اسرائيل است؛ بحث خاورميانه است؛ بحث اسلام است؛ بحث وجود و حضور روحانيّت است. بحث اينهاست.(2)

1375/7/18

غاصبان سرزمين فلسطين، به فكر اين نباشند كه دائماً پاى اين و آن را به ماجرا بكشانند و بگويند جمهورى اسلامى ايران، تحريك ميكند. تحريك كسى لازم نيست. امروز به بركت بيدارى اسلامى، ملّتهاى مسلمان بيدارند. لازم نيست كسى به آنها بگويد، تشويقشان كند و دستى به پشت آنها بزند؛ خودشان ميدانند. امروز جوانان فلسطين، در

**********

(1) . در ديدار مردم مشهد و زائران حضرت على بن موسى الرضا (عليهما السلام) در صحن حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در ديدار اعضاى ستاد مراسم سالگرد ارتحال امام (رحمه الله).

ص: 427

ميدانند و نسلهاى نو فهميده اند كه راه عزّت و سعادت و مسلمانى چيست. البتّه در سرتاسر دنياى اسلام هم، دلِ مخلصان به ياد آنها ميتپد. اين همدلى، مخصوص ايران نيست؛ در مصر هم برويد، همين است؛ در آفريقا هم برويد، همين است؛ به آسيا هم بياييد، همين است؛ در خاورميانه هم برويد، همين است. شما به هر كشور اسلامى كه برويد، با هر مذهبى از مذاهب اسلامى كه باشند، اگر به سراغ انسانهاى آگاه و مخلص برويد، خواهيد ديد دلشان به ياد فلسطين و مردم آن ميتپد.

سياست جمهورى اسلامى در قبال فلسطين

البتّه به فضل پروردگار در ايران اسلامى، علاوه بر اين، حنجره هاى مردم هم به ياد فلسطين فعّال است، مشتهايشان هم گره است، آمادگى هم دارند؛ منتها ما لازم و مصلحت نميدانيم كه غير از خود ملّت فلسطين - كه بايد در صحنه باشد - كسى از جاى ديگرى برود. كارى را كه يك ملّت بايد انجام دهد، ديگرى نميتواند براى او انجام دهد؛ خود آن ملّت بايد انجام دهد.(1)

1375/8/30

جرم ملّت ايران، فقط اين است كه ميخواهد آزاد و مستقل زندگى كند؛ از قدرتهاى متجاوز و مستكبر دنيا اطاعت نكند؛ مسير خود را خودش معيّن كند؛ سرنوشت خود را خودش تعيين نمايد. جرم ملّت ايران، دشمنى با ظلم و دفاع از حقيقت و در يك كلمه، دفاع از اسلام است. جرم ملّت ايران، پيروى از اسلام، حركت در پرتو اسلام و زندگى با احكام نورانى اسلام است. جهانخواران، نميتوانند اين را ببينند. دشمنان ملّتها، نميتوانند اين را تحمّل كنند. اسلام و قرآن، با ظلم و تجاوز و ستمگرى و با تسلّط رژيمهاى خودكامه بر ملّتها و بر مردم دنيا، نميسازد. بديهى است، ملّتى كه با چنين نظامى، با چنين فكرى و در پرتو چنين مشعلى زندگى ميكند، زير بار نميرود.

اينها مايلند، در ايران و در هر كشور ديگرى، رژيمهايى بر سرِ كار باشند كه از مردم منقطع باشند، به آن قدرتها متّصل باشند، منافع مردم

**********

(1) . در ديدار اقشار مختلف مردم از سراسر كشور.

ص: 428

را زير پا لگد كنند، منافع كمپانيهاى جهانخواران را تأمين كنند، بر طبق تشخيص مردم و به خير و صلاح آنها حركت نكنند و طبق اشاره ى انگشت استكبار حركت كنند. رژيمهاى مرتجعى كه شما مى بينيد، اين گونه اند و چقدر هم براى اين زمامداران امريكا، محبوب و مطلوبند. امّا نظام مقدّس اسلامى، نظامى است كه همه ى مردم در آن بيدار و هوشيارند؛ با اراده تصميم ميگيرند، در صحنه ى مسائل زندگى حضور دارند، مسئولان كشور - دولت، دستگاه قضايى، قوّه ى مقنّنه - آزاد و اسلامى فكر ميكنند، براى خدا حركت ميكنند، به تهديد دشمن اعتنا نميكنند و از تطميع كسى به طمع نمى افتند. چنين نظامى، براى آنها مطلوب نيست.

عدم تأييد اسرائيل؛ بزرگ ترين عيب جمهورى اسلامى در نگاه امريكاييها

در چنين كشور و نظامى، هر حُسنى هم كه در مردم وجود داشته باشد، از نظر آنها عيب است! از نظر امريكاييها، بزرگ ترين عيب جمهورى اسلامى اين است كه غصب غاصبانِ صهيونيست نسبت به فلسطين را قبول نميكند. بزرگ ترين نقطه ى دشمنى آنها با نظام جمهورى اسلامى اين است كه چرا شما قبول نميكنيد چكمه پوشان اسرائيلى، بدون اجازه در خانه ى مردم حركت كنند و بر سر آنها بكوبند و حاكمانِ آن مردم باشند؟! همه ى دنيا قبول كرده اند، شما چرا قبول نميكنيد؟! بزرگ ترين نقطه ى قوّت اين ملّت، از نظر آنها، بزرگ ترين نقطه ى ضعف است!(1)

1376/2/2

عدم تجديدنظر در سياست جمهورى اسلامى نسبت به رژيم صهيونيستى

ما تحت اين گونه فشارها(2)، در سياست خود نسبت به رژيم غاصب صهيونيستى نيز تجديد نظر نخواهيم كرد. سياستى كه آگاهانه، بر اساس مبانى فكرى و سياسى درست انتخاب كرده ايم، و آن سياست اين است كه رژيم غاصب، يك رژيم نامشروع است و بايد شرّ خود را از فلسطين كم كند. فلسطين مال مردم فلسطين است - اعم از مسلمان، مسيحى، يهودى، عرب و غير عرب - فلسطين مال

**********

(1) . در ديدار جمع زيادى از بسيجيان سراسر كشور.

(2) . فشارهاى ناشى از جنجال دادگاه ميكونوس.

ص: 429

فلسطينى هاست. با اين فشارها و خيمه شب بازى ها، با اين توطئه هاى تكرارى و بى ارزش، نخواهند توانست در موضع ما نسبت به اين قضيّه ى مهم، كوچك ترين تجديدنظر و تغييرى به وجود آورند!(1)

1376/5/10

اعتقاد صريح به نامشروع بودن اصل دولت اسرائيل

ما صريحاً معتقديم كه اصل دولت اسرائيل، دولت نامشروعى است. اين را اعلان هم ميكنيم و معتقد هم نيستيم كه اين حرف ايده آلى است. يعنى اين فكر، ميتواند يك فكر علمى باشد؛ در حالى كه همه ى ظواهر واقعى، آن را نفى ميكند. امّا همه ى عواملى كه در سرنوشت جهان و كشورها اثر دارد، همين عواملى نيست كه در كوتاه مدّت به چشم ديده ميشود. دو سال پيش، همه ميگفتند كه قضيّه ى صلح خاورميانه، تمام شد. امروز شما ببينيد چقدر با آن چيزى كه آن روز، نزديك ديده ميشد. فاصله داريم! الان صلح، به آن شكلى كه گفته ميشد، خيلى دور از دسترس است. امّا معتقديم، چنان چيزى، هرگز هم پيش نمى آيد. لكن در دنيا، همه تصوّرشان اين بود كه صلح دم دست است؛ در يك قدمى است!(2)

1376/8/14

موضع جمهورى اسلامى در قضيّه ى فلسطين؛ از علل اصلى تقابل امريكا با ايران

اين چيزهايى كه راجع به حقوق بشر و امثال آن ميگويند، خودشان هم ميدانند كه خلاف واقع است؛ اينها را به عنوان فشار ذكر ميكنند. امريكا سالهاست كه وقتى بخواهد عليه هر دولتى خصومتى بكند، يكى از خصومتهايش همين است؛ يعنى عليه آن دولت شعار ميدهد كه اين ضدّ حقوق بشر و ضدّ دموكراسى است! اينها كه خودشان هم ميدانند واقعيّت ندارد؛ دنيا هم اين را ميداند. اين، چيز مهمّى نيست.

خواسته ى حقيقى آنها از جمهورى اسلامى - كه بارها هم آن را تكرار كرده اند - اين است كه جمهورى اسلامى در قضيّه ى فلسطين از مواضع خود عقب نشينى كند؛ يعنى اسرائيل را به رسميّت بشناسد؛ مثل كشورهايى كه قضيّه ى مبارزه ى فلسطين را به بوته ى فراموشى

**********

(1) . در اجتماع باشكوه مردم بندرعباس.

(2) . در ديدار حافظ اسد، رئيس جمهورى سوريه.

ص: 430

سپردند! ميگويند شما اين قضيّه را رها كنيد، حضور امريكا را در مناطق گوناگون دنيا بپذيريد، حضور امريكا را در قضاياى منطقه ى خليج فارس بپذيريد و مهمتر از همه، نفوذ امريكا را در قضاياى كشور ايران بپذيريد! اين، خواسته ى حقيقى رژيم امريكاست. آن چيزى كه به طور حقيقى و جدّى ميخواهند، اين قضيّه است كه گفتم. اين را در پوشش حرفهاى ديگر و اتّهامات و تبليغات مخالف و امثال اين چيزها بيان ميكنند؛ امّا حقيقت قضيّه اين است.(1)

1376/9/18

انحلال دولت اسرائيل؛ ديدگاه جمهورى اسلامى

نظر و ديدگاه جمهورى اسلامى اين است كه دولت اسرائيل كه هيچ مشروعيّتى ندارد، بايد منحل شود.(2)

1377/2/12

قبول نكردن حكومت غاصب در سرزمين فلسطين؛ حتّى براى يك ساعت

ما يك ساعت هم حكومت غاصب در سرزمين فلسطين و مملكت فلسطين و مملكت فلسطينى را قبول نكرده ايم و نخواهيم كرد. ما با يهود، با همه ى يهود دشمنى نداريم؛ ما با صهيونيستها، با حكومت غاصب، با آن زائده ى سرطانى كه در سرزمين اسلامى كاشتند، دشمنيم و با آن مبارزه خواهيم كرد. ما ميدانيم كه بسيارى از مشكلات ما، امروز ناشى از اين موضع است؛ امّا اين مشكلات را هم خير و از لطف پروردگار ميدانيم و مصمّم هستيم كه اين موضع را حفظ كنيم.(3)

1378/6/9

امروز دشمنان دنياى اسلام سعى ميكنند دنياى اسلام را تكّه تكّه كنند، سعى ميكنند رژيم اشغالگر فلسطين را به عنوان پايگاهى براى سلطه بر دنياى اسلام به كار گيرند. امروز بسيارى از مشكلات دنياى اسلام، به وجود صهيونيستها در قلب دنياى اسلام برميگردد؛ ما نميتوانيم از

**********

(1) . در ديدار گروه زيادى از دانش آموزان، دانشجويان و اقشار مختلف مردم به مناسبت يوم اللَّه سيزده آبان.

(2) . در ديدار حافظ اسد، رئيس جمهورى سوريه.

(3) . در ديدار شيخ احمد ياسين، رهبر حماس.

ص: 431

اين قضيّه، آسان صرف نظر كنيم. امروز هم در دنيا كسانى هستند كه دولت جمهورى اسلامى را نصيحت ميكنند و ميگويند شما كاسه ى از آش داغتريد! خود فلسطينيها با اسرائيل ساخته اند؛ امّا شما دم از قضيّه ى فلسطين ميزنيد. اين را امروز هم به دولت جمهورى اسلامى ميگويند؛ امّا نظام اسلامى، اسلامى است، پس طرفدار حق است؛ اسلامى است، پس در مواضع اصولى خود، صريح است؛ اسلامى است، پس نميتواند از كلّيّت دنياى اسلام دفاع نكند. لذا ما از قضيّه ى فلسطين دفاع ميكنيم و معتقديم ملّت فلسطين بر خلاف كسانى كه به نام ملّت فلسطين حرف ميزنند، هرگز رضايت نميدهند كه يك وجب از خاكش به وسيله ى صهيونيستها و اشغالگران، اشغال شود؛ كمااينكه در دنياى اسلام هيچ مسلمان غيورى اين را اجازه نميدهد.

دفاع از كلّيّت دنياى اسلام؛ لازمه ى اسلامى بودن نظام

رفتار دولتها و سياستمداران مصلحت انديش را كه براى حفظ قدرت و مقام خود حاضرند به هر مصالحه يى تن بدهند، نبايستى با خواست ملّتها يكى كرد. نظام اسلامى، اسلامى است؛ پس اسلاميّت خود و آنچه را كه لازمه ى آن است، بايد با صراحت و با قدرت و با شجاعت اعلام كند. اگر نظام اسلامى پاى بندى خود را به اسلام حفظ كند و هر جايى كه نقص در عمل به اسلام دارد، آن نقص را جبران نمايد، با توانايى كامل خواهد توانست آن چنان دنيايى براى ملّت ايران به وجود آورد كه همه ى مسلمانان و همه ى ملّتهاى اسلامى، آرزوى چنين دنيايى را داشته باشند.(1)

1379/5/25

ايده ى روشن جمهورى اسلامى درباره ى مسئله ى فلسطين

ما ايده ى روشنى داريم: مردم حقيقى فلسطين خودشان درباره ى مسئله ى فلسطين تصميم گيرى كنند. فلسطينيهاى مهاجر بيايند، فلسطينيهاى آنجا - اعم از مسلمان و مسيحى و يهودى - هم بيايند بنشينند راجع به نظام سياسى اين كشور - يك كشورى است ديگر؛ از جغرافيا محو كه نشده - تصميم گيرى كنند. درباره ى مهاجرانى هم كه از اروپا و امريكا و روسيه و ايران و جاهاى ديگر رفتند، بنشينند

**********

(1) . در اجتماع بزرگ مردم شهرستان تربت جام.

ص: 432

تصميم گيرى كنند. اين يك ايده است؛ اين يك فكر است؛ فكر قابل قبولى هم هست؛ با معيارهاى امروز دنيا هم سازگارى دارد. اگر قبول نكنند، معلوم است نتيجه ى قهرى اش ميشود انتفاضه؛ ميشود حماس؛ ميشود حزب الله لبنان؛ ميشود جهاد اسلامى فلسطين. ملّتها را عليه خودشان تحريك ميكنند.(1)

1379/7/10

مواضع ملّت ايران در مورد مسأله ى فلسطين؛ همانند مواضع ملّت فلسطين

ملّت ايران مواضعش در مورد مسئله ى فلسطين، همانند مواضع ملّت فلسطين است؛ يعنى حكومت فلسطين متعلّق به مردم فلسطين است ولاغير، و فلسطين همه ى فلسطين است، نه چند صدم از آن. اين آرزو و اين خواسته هم جز با مبارزه حاصل نخواهد شد. مبارزه يى كه متوقّع كمك دولتهاى اسلامى است. اين كمك، وظيفه ى همه ى ماست. ما اميدواريم كه در حدّ مقدورات و وسع خودمان، بتوانيم در زمينه هاى سياسى و غير سياسى كمك كنيم. اگر قرار باشد صندوق مشتركى بين دولتهاى اسلامى براى كمك به مردم فلسطين تشكيل شود، ما جزو كسانى خواهيم بود كه از آن استقبال خواهد كرد. البتّه در صورتى كه نماينده ى دولت فلسطين، ياسر عرفات نباشد، بلكه واقعاً مردم فلسطين باشند.(2)

1379/9/25

ريشه كنى غدّه ى سرطانى اسرائيل؛ موضع روشن جمهورى اسلامى

اما جمهورى اسلامى ايران از روز اوّل، موضعش را در مقابل اين پديده ى زشت، روشن كرده است. موضع جمهورى اسلامى ايران كه امام فرمودند، بارها مسئولان گفته اند و ما هم بارها تأكيد كرده ايم، اين است كه اساساً اين غدّه ى سرطانىِ اسرائيل بايد از اين منطقه كنده شود. اين يك فرمولِ كاملاً انسانىِ قابل قبول هم دارد و آن اين است كه همه ى مردم فلسطين - نه مردمى كه از جاهاى ديگرِ دنيا به

**********

(1) . در ديدار مسئولان وزارت امور خارجه و رؤساى نمايندگيهاى جمهورى اسلامى ايران در خارج از كشور.

(2) . در ديدار خالد مشعل.

ص: 433

فلسطين مهاجرت كرده اند - از اردوگاه ها و از همه جاى دنيا به فلسطين برگردند و تكليف حكومت خودشان را - كه از آنها بايد تشكيل شود - تعيين كنند. البتّه بديهى است كه هرگز هيچ فلسطينى يى - چه مسلمان باشد، كه اكثريّت قاطعشان مسلمانند؛ چه مسيحى و يهودى باشد، كه اقلّيّت كوچكى هم مسيحى و يهودى در آنجا هستند - راضى نيست و اجازه نخواهد داد كه يك عدّه از كوچه گردهاى لندن، يا از خانواده هاى توسرى خورده ى مسكو، يا از هرزه هاى امريكا بيايند و در كشور آنها يك دولت تشكيل دهند و بر آنها حكومت كنند. كسانى كه روزى چاقوكشى و قدّاره كشى ميكردند و فقط هنرشان اين بود كه ميتوانستند خوب بزنند، خوب بكشند و بر طبق خواسته ى سرمايه داران صهيونيست و يهودى خوب عمل كنند، اگر بيايند و بر فلسطين حكومت كنند؛ بديهى است كه ملّت فلسطين و دنياى اسلام چنين چيزى را اجازه نخواهد داد.

اين فرمول، فرمول دنياپسندى است. كسانى كه ميگويند ما معتقد به آراى مردم و معتقد به دموكراسى هستيم، بسيار خوب؛ بفرماييد اين دموكراسى! بالاخره اين قطعه ى از دنيا كه در اينجا قرار دارد، مردمى داشته است؛ اين مردم امروز هم هستند و زنده اند؛ چند ميليون نفر در همان جا زندگى ميكنند، چند ميليون نفر هم در خارج از آنجا - در لبنان و اردن و نقاط ديگر - زندگى ميكنند؛ اينها بيايند در همان جا اجتماع پيدا كنند و خودشان حكومت خود را انتخاب كنند؛ اين روشِ بسيار درستى است. آنچه كه مسلّم است، اين است كه حكومت صهيونيستى كه امروز حاكم است و هر حكومت صهيونيستى ديگر، حقّ بقا و حاكميّت در سرزمين فلسطين را ندارد.(1)

1381/1/16

راه حلّ جمهورى اسلامى براى مسئله ى فلسطين

ما براى اين قضيّه راه حل داريم. اين راه حل هايى كه ارائه ميشود، راه حل نيست. فلسطين در پنجاه سال اخير يك مسئله ى مهمِّ دنيا و خاورميانه بوده است. براى اينكه اين مسئله ى مهم و اين مشكل بغرنج

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 434

حل شود، دو نوع راه حل هميشه پيشنهاد شده است: يك راه حلِّ غلط، يك راه حلِّ درست.

راه حلِّ غلط اين است كه با همين غاصبى كه نه به ارزشهاى انسانى پاى بند است و نه به قوانين بين المللى، و به قطعنامه هاى سازمانهاى بين المللى گردن نمينهد، مذاكره كنند و با او به يك نقطه ى توافق برسند. اين راه حل، راه حلِّ غلطى است؛ اين به هر شكلش ظاهر شود، غلط است. اسرائيل نشان داده است كه به هيچ امضاى خود پاى بند نيست؛ اگر توافق هم بكنند، امضا هم بكنند، پاى بند نميماند. بزرگ ترين و قوى ترين استدلال بر اين معنا هم همين وضع امروز رام اللَّه است. خوب؛ خودشان نشستند در اسلو امضا كردند؛ حكومت خودگردان را به رسميّت شناختند. حالا بفرماييد؛ اين رفتارى است كه با حكومت خودگردان و با طرف مذاكره شان - يعنى ياسر عرفات - انجام ميدهند. اينها به امضاى خودشان پاى بند نيستند. هر امضايى كه طرف مقابل به اينها بدهد، پايشان را روى آن امضا ميگذارند، يك قدم جلو مى آيند. طبيعتشان اين است. اين راه حل، راه حلِّ درستى نيست.

البتّه من اين مطلبى كه ميگويم، طرفِ خطابم كسانى نيستند كه ميخواهند به هر قيمتى شده، اين غدّه ى سرطانى را حفظ كنند. آنها اين حرف را قبول نميكنند؛ ما اين را ميدانيم. لكن طرفِ خطاب من، دولتهاى عربى، دولتهاى اسلامى، ملّتهاى مسلمان و وجدانهاى بيدار در همه جاى دنياست؛ من با آنها حرف ميزنم. اين راه حل كه طعمه يى در دهن اين متجاوز بيندازند و او را فربه تر كنند تا قادر شود قدم بعدى را بردارد، راه حل نيست؛ اين تجربه ى پنجاه ساله ى فلسطين است. قطعنامه ها در سازمان ملل صادر شد. هر چند امريكا هم كه مدافع صهيونيستها بوده، به ظاهر پاى آن قطعنامه ها را امضا كرد، امّا اين غاصب به اين قطعنامه ها عمل نكرد و كسى هم نگفت بالاى چشمت ابروست! با چنين دولتى و با چنين طرفى، انسان چه مذاكره يى بكند؟! اين راه حل، راه حلّ غلطى است؛ اين راه حلِّ درستى نيست.

امّا براى اين مسئله، راه حلِّ منطقى وجود دارد. راه حلِّ منطقى، راه حلّى است كه همه ى وجدانهاى بيدار دنيا و همه ى كسانى كه به مفاهيم

ص: 435

امروزِ دنيا معتقدند، ناچارند آن را قبول كنند. ما يك سال ونيم قبل هم اين راه حل را گفتيم و دولت جمهورى اسلامى بارها در مجامع و در مذاكرات بين الدّولى آن را تكرار كرده است. الان هم ما همان را ميگوييم و بر آن هم اصرار مى ورزيم: راه حلّ نظرخواهى از خودِ مردم فلسطين؛ همه ى كسانى كه از فلسطين آواره شده اند؛ البتّه آنهايى كه مايلند به سرزمين فلسطين و به خانه ى خودشان برگردند. اين يك امر منطقى است. اين كسانى كه در لبنان و در اردن و در كويت و در مصر و در بقيّه ى كشورهاى عربى سرگردانند، به كشور و به خانه ى خودشان فلسطين برگردند - آنهايى كه مايلند؛ نميگوييم كسى را به زور بياورند - و از كسانى كه قبل از سال 1948 كه سال تشكيل دولت جعلى اسرائيل است، در فلسطين بوده اند - چه مسلمانشان، چه مسيحى شان، چه يهودى شان - نظرخواهى شود. اينها در يك نظرخواهى عمومى، رژيم حاكم بر سرزمين فلسطين را تعيين كنند. اين دموكراسى است. چطور براى همه ى دنيا دموكراسى خوب است، براى مردم فلسطين دموكراسى خوب نيست؟! چطور همه ى مردم دنيا حق دارند در سرنوشت خود دخالت كنند، امّا مردم فلسطين حق ندارند؟!

هيچ كس شك ندارد رژيمى كه امروز در فلسطين بر سرِ كار است، رژيمى است كه با زور، با حيله و ترفند و با فشار روى كار آمده است؛ در اين كسى شك ندارد. صهيونيستها با مسالمت نيامده اند؛ مقدارى با حيله و ترفند و مقدارى با زور سلاح و فشار بر سر كار آمدند؛ لذا يك رژيم تحميلى دارند.

خيلى خوب؛ مردم فلسطين جمع شوند، رأى بدهند و نوع رژيمى را كه در اين كشور بايد حاكم باشد، انتخاب كنند. آن رژيم و آن دولت، تشكيل شود و درباره ى كسانى كه بعد از سال 1948 به سرزمين فلسطين آمده اند، تصميم گيرى كند؛ هر چه تصميم گرفت. اگر تصميم گرفت بمانند؛ پس بمانند؛ اگر هم تصميم گرفت بروند، پس بروند. اين، هم آراى مردم است، هم دموكراسى است، هم حقوق بشر است، هم منطبق با منطق فعلى دنياست. اين راه حل.

ص: 436

خُب؛ اين راه حل بايد اجرا شود. غاصب كه با زبان خوش اين راه حل را قبول نميكند! اينجاست كه همه ى اطراف قضيّه بايد خودشان را مسئول بدانند؛ هم دولتهاى عربى، هم دولتهاى اسلامى، هم ملّتهاى مسلمان در همه ى دنيا، هم بخصوص خود ملّت فلسطين و هم مجامع جهانى. هركدام مسئوليّتى دارند كه اصرار بورزند اين راه حلّ منطقى بايد تحقّق پيدا كند و ميشود تحقّق پيدا كند. بعضيها نگويند آقا! چنين چيزى خواب و خيال است و ممكن نيست؛ نخير! ميشود. كشورهاى درياى بالتيك بعد از گذشتِ چهل سال و اندى كه جزو شوروى سابق بودند، برگشتند و مستقل شدند. كشورهاى منطقه ى قفقاز، بعضى در حدود صد سال قبل از اينكه شوروى تشكيل شود، در اختيار روسيه ى تزارى بودند؛ بعد برگشتند و مستقل شدند. الان قزّاقستان، آذربايجان، گرجستان و بقيّه مستقل اند؛ خودشان هستند. پس اين ممكن است. اين طور نيست كه اين يك امر نشدنى باشد؛ نخير، شدنى است. منتها اراده و عزم لازم دارد؛ جرأت و دليرى لازم دارد.(1)

1384/1/25

ايستادگى ايران اسلامى بر موضع حقّ در جريان قرارداد «اسلو»

همه ى دنيا امضاى قرارداد «اسلو» را كه صددرصد به زيان فلسطينيها بود، تبريك گفتند و تأييد كردند؛ امّا ايران اسلامى ايستاد و گفت اين قرارداد برخلاف منافع ملّت فلسطين، برخلاف حق، برخلاف وجدان و برخلاف عدالت انسانى است. سه چهار سال بعد همه ى دنيا به اين نتيجه رسيدند كه موضع ما درست است. كسانى كه بانى اين قرارداد بودند، عرق شرم بر پيشانى شان نشست؛ الان هم اثرى از آثار قرارداد اسلو وجود ندارد؛ امّا وسيله يى شد براى اسرائيليهاى غاصب و زورگو و پررو و بى رحم، تا ادامه و افزايش بى رحميهايشان را با آن توجيه كنند. در همه ى قضايا اين طور بوده است.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار اعضاى دفتر تحكيم وحدت.

ص: 437

1384/5/28

نكته ى مهمّ ديگر اين است كه مسئله ى فلسطين با اين عقب نشينى ها حل نخواهد شد؛ اين را بدانند. هم امريكا بداند، هم صهيونيستها بدانند، هم كسانى كه حالت دلّالى دارند و به شكل دلّال دارند عمل ميكنند، بدانند كه مسئله ى فلسطين اين طورى حل نخواهد شد. اينكه از يك قسمت عقب نشينى كنند، بعد قضيّه تمام شود، اين نميشود. كسى بيايد خانه ى شما را به زور اشغال كند، بعد از مدّتى يك اتاق كوچك را آن گوشه ى خانه به شما بدهد، بقيّه ى خانه را هم به اسم خودش ثبت كند؛ مگر ميشود چنين چيزى؟ فلسطين را گرفته اند؛ حالا ناچار شده اند از گوشه يى از فلسطين عقب نشينى كنند؛ كسى بگويد خيلى خوب، حالا كه اينجا را داديد، پس ديگر بقيّه ى فلسطين مال شما! مگر ميشود چنين چيزى؟

تنها راه حلّ مسئله ى فلسطين؛ راه اعلام شده توسّط جمهورى اسلامى

مسئله ى فلسطين اين طورى حل نخواهد شد. مسئله ى فلسطين فقط يك راه دارد؛ همان چيزى كه ما چند سال پيش اعلام كرديم: از فلسطينيهاى اصيل - چه آنهايى كه داخل فلسطين هستند، چه آنهايى كه در اردوگاه ها هستند، چه آنهايى كه در كشورهاى ديگر هستند؛ چه مسلمان باشند، چه يهودى باشند، چه مسيحى باشند، فرقى نميكند؛ فلسطينى باشند - نظرخواهى كنند؛ هر دولتى كه آنها خواستند، سرِ كار بيايد. آن دولت اگر مسلمان باشد، اگر مسيحى باشد، اگر يهودى باشد، اگر مخلوط باشد، چنانچه برخاسته از آراى خود فلسطينيها باشد، مورد قبول است و مسئله ى فلسطين را حل خواهد كرد. بدون اين، مسئله ى فلسطين حل نخواهد شد.(1)

1384/8/13

حرف منطقى ما در باب مسئله ى فلسطين

حرف ما در باب مسئله ى فلسطين، يك حرف منطقى و مقبول است. ده ها سال پيش، جمال عبدالنّاصر - كه محبوب ترين چهره ى عرب محسوب ميشد - در شعارهاى خود ميگفت ما يهوديهاى غاصب فلسطين را به دريا ميريزيم. سالها بعد از آن، صدّام حسين - كه

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 438

منفورترين چهره ى عرب محسوب ميشد و ميشود - اعلام ميكرد كه ما نصف سرزمين فلسطين را آتش ميزنيم. ما هيچ كدام از اين دو حرف را قبول نداريم. با اصول اسلامىِ ما، نه به دريا ريختن يهوديها، نه آتش زدن سرزمين فلسطين، معقول و منطقى نيست. حرف ما اين است كه ملّت فلسطين بايد به حقّ خود برسد. اين كشور، متعلّق به مردم فلسطين است؛ فلسطين متعلّق به فلسطينى هاست و سرنوشت فلسطين را هم بايد فلسطينيها معيّن كنند.

اين يك ميدان آزمايش براى صدق ادّعاى مدّعيان دموكراسى و حقوق بشر است. آن كسانى كه ادّعا ميكنند كه طرفدار مردم سالارى ملّتها و كشورها هستند، فلسطين براى آنها ميدان آزمايش است. ملّت فلسطين؛ مردمانى كه فلسطين متعلّق به آنهاست - از مسلمان، يا مسيحى، يا يهودى - و سرزمين تاريخى آنهاست و تاريخ و جغرافيا به اين گواهى ميدهد، بايستى رأى و نظر بدهند؛ آنها در يك نظرخواهىِ مقابل چشم مردم جهان، در يك رفراندوم، تكليف دولت فلسطين را معيّن كنند؛ و آن دولت، دولت مشروعى خواهد بود. در آن دولت، جنايتكارانى كه در فلسطين جنايت كردند، بايد مجازات شوند؛ امثال اين شارون و بقيّه ى جنايتكارهاى فلسطينى. درباره ى آن كسانى هم كه به اين سرزمين از نقاط مختلف دنيا مهاجرت كردند، آن دولت تصميم گيرى خواهد كرد كه چه بايد بكند. اين، حرفى است منطقى. امروز ميليونها فلسطينى در كشورهاى ديگر آواره اند و ميليونها فلسطينى هم در اردوگاه ها با بدترين شكل زندگى ميكنند؛ ولى سرزمين آنها دست مردمان ديگرى است. اين، معقول نيست؛ اين، منطقى نيست. اينكه پنجاه يا پنجاه وپنج سال از قضيّه گذشته است، اين، جنايت را از بين نميبرد؛ جرم را سبك نميكند.

ما در تاريخ معاصر خودمان، كشورهايى را داريم كه پنجاه يا شصت سال در اختيار دولتهايى برآمده ى از غير ملّتهايشان بودند، بعد اوضاع دنيا عوض شد و مردمانى كه غاصب بودند، كنار رفتند. با تجزيه ى شوروى، شما ديديد چقدر از كشورها به صاحبان و به ملّتهاى خودشان برگشتند. اين چيزها در دنيا ممكن است و بى سابقه نيست؛

ص: 439

در زمان خود ما و در جلوى چشم ما اتّفاق افتاده است؛ اين چيزى است عملى و بايد پيش بيايد و دير يا زود پيش خواهد آمد.

امّت اسلامى امروز در دنيا يك حقيقت غير قابل انكار است. ملّتهاى مسلمان دلهايشان پُر است از نفرت از آن قدرتهاى بين المللى زورگو و غاصب و اگر فرصتى پيدا كنند، همه ى اين ملّتها پشت سر ملّت فلسطين ايستاده اند.(1)

1385/1/25

نقش نام فلسطين بر روى پرچم انقلاب اسلامى

ايمان دينى - كه ملّت به آن سخت پاى بند است - به همّت مجاهدان صبور و مقاوم، بتدريج نقطه هاى روشنى در افقِ بسته و غم آلود پديد مى آورد و اميدهايى مى آفريند؛ و در اين هنگام، ناگهان خورشيد «انقلاب اسلامى» از مشرق طلوع ميكند؛ بر روى پرچم بلند اين انقلاب الهى، همراه با نام خدا و شريعت اسلامى، نام فلسطين نقش بسته است.(2)

1385/10/25

جدّى ترين دفاع از فلسطين از سوى انقلاب اسلامى

جدّى ترين دفاع را از فلسطين، انقلاب اسلامى كرد. هيچ كس، هيچ كشورى، هيچ دولتى و هيچ مردمى، از فلسطين و مبارزات فلسطينيها و انتفاضه ى فلسطين، مثل ملّت ايران و دولت ايران و نظام اسلامى دفاع نكردند. كمك معنوى، كمك مادى؛ ما هر چه توانستيم، كرده ايم. آن وقتى كه شورويها آمدند و وارد افغانستان شدند، همه ى اين دولتهاى مسلمانى كه در اين منطقه بودند، با ملاحظات گوناگون سكوت كردند. امام «رضوان اللَّه عليه» صريح پيغام داد به شورويها كه: بايد شما از افغانستان خارج شويد. من خودم در يك مجمع بين المللى بزرگ حضور داشتم - كه آنجا غيرمتعهّدها و تعداد زيادى از كشورهاى اسلامى هم بودند - شاهد بودم كه هيچ كدام از آنها اسمى از ورود شوروى به افغانستان نياوردند و فقط من آنجا در نطقم شديداً حمله كردم؛ چون در آنجا يك عدّه يى چپها و دولتهاى سوسياليست و

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد فطر.

(2) . در سومين كنفرانس بين المللى قدس و حمايت از حقوق مردم فلسطين.

ص: 440

طرفدار شوروى بودند، به ملاحظه ى آنها هيچ كدام از كشورهاى اسلامى، كلمه يى حرف نزدند؛ فقط ما گفتيم. ما آنجا هم به امريكا حمله كرديم، هم به شوروى حمله كرديم؛ بدون تفاوت؛ آنها از اين ناراحتند.

چون اين انقلاب، انقلاب اسلامى است؛ نگاه نميكند كه ملّت فلسطين شيعه اند يا سنّى؛ از آنها دفاع ميكند. از حركت عظيم لبنانيها دفاع ميكند، از هر جمع مسلمانى در هر نقطه ى از عالم كه براى اسلام حركت كنند و كار كنند، دفاع ميكند؛ آنها از اين ناراحتند. چون انقلاب، اسلامى است، ناراحتند. والّا اگر ما مرزها را مى بستيم و ميگفتيم ما به كشورهاى سنّى كارى نداريم، به گروه هاى سنّى كارى نداريم، با ما هيچ كارى نداشتند؛ نه امريكا، نه اسرائيل، نه انگليس. آنها عليه جمهورى اسلامى اند، چون جمهورى اسلامى براى اسلام است، براى امّت اسلامى است. از وقتى جمهورى اسلامى تشكيل شد، اين مسئله ى ايجاد اختلاف بين شيعه و سنّى از سوى استكبار روزبه روز تشديد شد و فعّاليّت آنها هم تشديد شد.(1)

1387/3/14

دفاع امام (رحمه الله) از حقوق ملّت فلسطين، بدون ملاحظه ى زورگويان عالم

امام هيچ وقت به خاطر ملاحظه ى زورگويان عالم، از دفاع از مظلومين عالم دست نكشيد. امام در طول زمان از مسئله ى فلسطين به عنوان يك مسئله ى اصلى ياد كرد. امام صريحاً در وصيّتنامه و بيانات خود به نداى ياللمسلمين ملّتهاى مظلوم اهمّيّت ميدهد؛ دفاع صريح از حقوق مظلومين، دفاع صريح از حقوق ملّت فلسطين و هر ملّت مظلوم ديگر. اين روش امام است؛ اين خطّ امام است؛ اين شيوه ى امام و اين توصيه و وصيّت امام است. خوشبختانه اين روش را ملّت ايران و مسئولين كشور دنبال كردند و سى سال است كه در هر ميدانى كه شما ملّت ايران با استكبار امريكا مواجه شديد، شما پيروز شديد و دشمن شما مغلوب و دچار باخت شد.(2)

**********

(1) . در ديدار هم انديشى علماى شيعه و اهل تسنّن.

(2) . در مراسم نوزدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 441

1387/6/29

يك نفر پيدا ميشود درباره ى مردمى كه در اسرائيل زندگى ميكنند، اظهار نظرى ميكند. البتّه اين اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اينى كه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم! اين حرف درستى نيست؛ حرف غيرمنطقى يى است. مگر مردم اسرائيل كى هايند؟ همان كسانى هستند كه غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسيله ى همينها دارد انجام ميگيرد. سياهى لشكر عناصر صهيونيسم، همينهايند. نميشود ملّت مسلمان نسبت به افرادى كه اين جور عامل دست دشمنان اساسى دنياى اسلام هستند، بى تفاوت باشد. نه، ما با يهوديها هيچ مشكلى نداريم، با مسيحيها هيچ مشكلى نداريم، با اصحاب اديان در دنيا هيچ مشكلى نداريم؛ امّا با غاصبان سرزمين فلسطين چرا؛ مشكل داريم. غاصب هم فقط رژيم صهيونيستى نيست.

موضع نظام، انقلاب و مردم درباره ى مردم اسرائيل

اين موضع نظام است، اين موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا كسى حرف اشتباهى ميزند، عكس العمل هايى هم در مقابل آن نشان داده مى شود. خوب، مسئله را بايد تمام كرد. اينكه يك روز يك نفر از اين طرف بگويد، يكى از آن طرف بگويد، يكى اين جور استدلال كند، يكى از آن طرف حرف بزند، درست نيست. اين التهاب آفرينى است. حرفى بود، گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع دولت جمهورى اسلامى هم اين نيست.

اين با كشورهاى ديگر فرق ميكند كه مردمش روى سرزمين غصبى يى ننشستند. شهركهاى يهودى نشين، امروز به وسيله ى همين مردمى كه گفته ميشود مردم اسرائيل هستند و به وسيله ى همينها پر شده؛ همينهايند كه دولت جعلى صهيونيست، اينها را مسلّح كرده است عليه مردم مسلمان فلسطينى، كه فلسطينيها جرأت نكنند نزديك اين شهركها بشوند.

خُب؛ اين حرف خطايى بود، حرف درستى نبود. اين را نبايد وسيله ى التهاب قرار داد. من خواهش ميكنم از همه، اين جور مسائل كوچك و مسائل جزئى را - حرفى كه بر زبان كسى جارى ميشود؛ مطلبى گفته

ص: 442

ميشود - وسيله يى قرار ندهند براى اينكه مدّتى جريان سازى و مسئله آفرينى در سرتاسر كشور بشود؛ يك عدّه مخالف، يك عدّه موافق، سر قضيّه يى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد.(1)

1387/12/14

راهكار پيشنهادى جمهورى اسلامى درباره ى مسئله ى فلسطين؛ كاملاً منطبق بر مردم سالارى

حضّار محترم! شما كه در اين گردهمايى حضور يافته ايد، در مسئله ى فلسطين صاحبنظر و انديشه وريد. وظيفه ى تاريخى امروز ما، تكرار سخنان و تئوريهاى ناتوانِ گذشته نيست، بلكه ارائه ى راهكارى است كه فلسطين را از زير ستم رژيم صهيونيستى آزاد كند. پيشنهاد ما يك راهكار كاملاً منطبق بر مردم سالارى است كه ميتواند منطق مشترك همه ى افكار جهانى باشد. آن پيشنهاد اين است كه همه ى صاحبان حق در سرزمين فلسطين - اعم از مسلمان و مسيحى و يهودى - در يك همه پرسى، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همه ى فلسطينيهايى كه سالها مشقّت آوارگى را تحمّل كرده اند نيز در اين همه پرسى شركت كنند.

دنياى غرب بايد بداند كه نپذيرفتن اين راه حل، نشانه ى پاى بند نبودن به دموكراسى است كه پيوسته از آن دم ميزنند و اين آزمون، افشاگر ديگرى بر عليه آنان خواهد شد.(2)

1388/12/8

عقيدتى بودن مسئله ى فلسطين براى جمهورى اسلامى

ما در جمهورى اسلامى، مسئله ى فلسطين برايمان يك مسئله ى تاكتيكى نيست، يك استراتژى سياسى هم نيست؛ مسئله ى عقيده است، مسئله ى دل است، مسئله ى ايمان است. لذاست كه بين ما و بين مردممان در اين زمينه هيچ گونه فاصله يى وجود ندارد؛ همان قدر كه ما براى مسئله ى فلسطين اهتمام قائليم، مردم ما هم - آنهايى كه ميدانند مسئله ى فلسطين چيست كه اكثريّت عظيم ملّت ما، بلكه قاطبه ى ملّت ما هستند - همان انگيزه را دارند. و شما مشاهده ميكنيد در روز قدس و در جمعه ى آخر ماه رمضان هر سال، كه امام آن را به

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در چهارمين كنفرانس حمايت از ملّت فلسطين.

ص: 443

عنوان روز قدس معيّن كردند، مردم مى آيند در شهرهاى بزرگ، در شهرهاى كوچك، حتى در روستاها، مثل راهپيمايى 22 بهمن - 22 بهمن يادآور و سالگرد پيروزى انقلاب ماست كه يك مسئله ى مربوط به خود ملّت و داخل كشور است - همان احساسات را به خرج ميدهند؛ همان حضورى را نشان ميدهند كه در روز 22 بهمن نشان ميدهند. در روز قدس هم مردم در همه ى شهرهاى كشور، در همه ى شهرهاى بزرگ و كوچك و روستاها، مى آيند در خيابانها - هوا گرم باشد، هوا سرد باشد - و حضور خودشان و انگيزه ى خودشان را نشان ميدهند.

بدانيد اگر ما - ما كه مسئولين كشور هستيم - جلوى مردم را نميگرفتيم، بسيارى از جوانهاى ما راه مى افتادند براى اينكه با جسم خودشان و با تن خودشان هم در عرصه ى فلسطين حضور داشته باشند. در قضيّه ى غزّه، جوانهاى ما به فرودگاه رفتند، هر كار هم ميكردند، نمى آمدند؛ با پيغام من برگشتند. اگر من پيغام نميدادم، از فرودگاه برنميگشتند. ميگفتند ما را ببريد كه ما برويم غزّه؛ خيال ميكردند كه ميتوانند خودشان را به غزّه برسانند. اين، انگيزه ى جوانهاى ماست. مسئله ى غزّه و مسئله ى فلسطين، مسئله ى ماست؛ مسئله ى اسلامى ماست؛ مسئله ى همه ى مسلمين است و وظيفه ى ماست. آنچه كه انجام هم ميدهيم، وظيفه ى ماست؛ بر كسى هم منّت نداريم؛ وظايفمان را انجام داديم. از خداى متعال هم ميخواهيم كه كمك كند، بتوانيم وظايف را انجام بدهيم.(1)

1388/12/13

مسئله ى فلسطين؛ از اهداف اصلى جمهورى اسلامى

ما بايد بيدار باشيم؛ حرف جمهورى اسلامى اين است. جمهورى اسلامى از اوّل تشكيل، جزو سطور اوّلِ اصلىِ اهداف خودش، يكى اين را قرار داد: اتّحاد مسلمانان و نزديك كردن دلهاى آنها به يكديگر، و يكى هم مسئله ى فلسطين را.

**********

(1) . در ديدار رهبران گروه هاى جهادى فلسطينى شركت كننده در افتتاحيه ى همايش غزّه.

ص: 444

در بيانات امام راحل «رضوان اللَّه تعالى عليه» اين دو نقطه، دو نقطه ى بسيار روشن و واضحى است: يكى مسئله ى اتّحاد مسلمين در همه ى موضوعات و كم كردن اختلافات و كم رنگ كردن اختلافات، و مانع شدن از اينكه اختلافات فكرى و فقهى و كلامى و امثال اينها، دو طرف را به عداوت بكشد و با هم دشمنى كنند؛ يكى هم مسئله ى فلسطين.

جمهورى اسلامى پاى اين حرف ايستاده است. ما هزينه هايش را هم داريم ميدهيم. ملّت ما به عنوان يك واجب، به عنوان يك وظيفه ى شرعى به اين قضيّه نگاه ميكنند و ميدانند كه اگر اين سرطان مهلك و خطرناك از پيكر جامعه ى اسلامى بيرون آورده شود، بسيارى از مشكلات جوامع اسلامى حل خواهد شد و بسيارى از همكاريها به وجود مى آيد.(1)

1390/3/14

موضع جمهورى اسلامى درباره ى فلسطين

موضع ما در مقابل فلسطين هم موضع روشنى است. ما معتقديم سرزمين فلسطين، كشور فلسطين، يكجا متعلّق به فلسطينيهاست. آن كسانى كه سعى كردند نقشه ى فلسطين را از روى صفحه ى جغرافيا پاك كنند، اشتباه كردند؛ چنين اتّفاقى نخواهد افتاد. فلسطين باقى است. چند دهه يى غاصبان آن را غصب كردند، امّا بدون ترديد دوباره به مردم فلسطين و به آغوش اسلام برخواهد گشت؛ و اين اتّفاق خواهد افتاد. مردم فلسطين هم بيدارند. فلسطين تجزيه پذير هم نيست؛ فلسطين يكپارچه متعلّق به فلسطينيان است. جمهورى اسلامى از چند سال پيش راه حل را اعلام كرده است. راه حلّ مسئله ى فلسطين، اين راه حل هاى امريكايى و امثال آنها نيست؛ اينها راه به جايى نخواهد برد. راه حل اين است كه يك رفراندوم و همه پرسى يى از مردم فلسطين انجام بگيرد؛ هر رژيمى را كه آنها بر طبق رفراندوم رأى دادند، آن رژيم بايد بر كلّ فلسطين حاكم شود. بعد آنها خودشان تصميم خواهند گرفت كه با اين صهيونيستهايى كه از خارج وارد

**********

(1) . در ديدار به مناسبت ولادت حضرت رسول اعظم (صلى الله عليه وآله وسلم) و امام صادق (عليه السلام).

ص: 445

كشور فلسطين شدند، چه معامله يى بكنند؛ اين بسته به نظر آن رژيمى است كه برخاسته ى از آراى مردم فلسطين است.(1)

1390/4/9

ضدّيّت با صهيونيسم؛ يكى از ملاكهاى مقبوليّت قيامهاى منطقه در نظر انقلاب اسلامى ايران

ما ملّت ايران هم خوشحال و خوشوقتيم از اينكه مى بينيم ملّتهاى مسلمان دارند حركت ميكنند و آزادى و كرامت خودشان را به دست مى آورند. از آغاز پيدايش و پيروزى اين انقلاب در ايران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حركتهاى منطقه، قيامهاى منطقه، روشن بوده است. هر جايى كه حركت بر ضدّ استكبار است، بر ضدّ صهيونيسم است، بر ضدّ دولت غاصب صهيونيستى در كشور عزيز فلسطين است؛ اين حركت، حركت مقبول و مورد حمايت و تأييد ماست. هر جا حركت عليه امريكاست، عليه اين ديكتاتورىِ بين المللى است - كه امروز امريكا يك ديكتاتورى بين المللى به وجود آورده است - هر جا حركت عليه ديكتاتوريهاى داخلى است، براى احقاق حقّ ملّتهاست، ما با آنها موافقيم.(2)

1390/7/9

طرح جمهورى اسلامى؛ منطبق بر معارف سياسى پذيرفته شده ى افكار عمومى جهانى

طرح جمهورى اسلامى براى حلّ قضيّه ى فلسطين و التيام اين زخم كهنه، طرحى روشن، منطقى و منطبق بر معارف سياسىِ پذيرفته شده ى افكار عمومىِ جهانى است، كه قبلاً به تفصيل ارائه شده است. ما نه جنگ كلاسيك ارتشهاى كشورهاى اسلامى را پيشنهاد ميكنيم، و نه به دريا ريختن يهوديان مهاجر را، و نه البتّه حكميّت سازمان ملل و ديگر سازمانهاى بين المللى را؛ ما همه پرسى از ملّت فلسطين را پيشنهاد ميكنيم. ملّت فلسطين نيز مانند هر ملّت ديگر حق دارد سرنوشت خود را تعيين كند و نظام حاكم بر كشورش را برگزيند. همه ى مردم اصلى فلسطين، از مسلمان و مسيحى و يهودى - نه مهاجران بيگانه - در هر جا هستند؛ در داخل فلسطين، در اردوگاه ها و

**********

(1) . در بيست و دومين سالگرد رحلت حضرت امام خمينى (رحمه الله).

(2) . در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث.

ص: 446

در هر نقطه ى ديگر، در يك همه پرسىِ عمومى و منضبط شركت كنند و نظام آينده ى فلسطين را تعيين كنند. آن نظام و دولتِ برآمده ى از آن، پس از استقرار، تكليف مهاجران غير فلسطينى را كه در ساليان گذشته به اين كشور كوچ كرده اند، معيّن خواهد كرد.

اين يك طرح عادلانه و منطقى است كه افكار عمومى جهانى آن را بدرستى درك ميكند و ميتواند از حمايت ملّتها و دولتهاى مستقل برخوردار شود. البتّه انتظار نداريم كه صهيونيستهاى غاصب به آسانى به آن تن در دهند، و اينجاست كه نقش دولتها و ملّتها و سازمانهاى مقاومت شكل ميگيرد و معنى مى يابد.(1)

1390/11/14

صراحت جمهورى اسلامى در ضدّيّت با اسرائيل

حكّام بحرين ادّعا كردند كه ايران در قضاياى بحرين دخالت ميكند. اين دروغ است. نه، ما دخالت نميكنيم. ما آنجايى كه دخالت كنيم، صريح ميگوييم. ما در قضاياى ضدّيّت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه اش هم پيروزى جنگ سى وسه روزه و پيروزى جنگ بيست ودو روزه بود. بعد از اين هم هر جا، هر ملّتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابايى هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيّت است. امّا اينكه حالا حاكم جزيره ى بحرين بيايد بگويد ايران در قضاياى بحرين دخالت ميكند، نه، اين حرف درستى نيست؛ حرف خلاف واقعى است. ما اگر در بحرين دخالت ميكرديم، اوضاع در بحرين جور ديگرى ميشد!(2)

**********

(1) . در كنفرانس حمايت از انتفاضه ى فلسطين.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 447

فصل سوم: الهام بخشى انقلاب اسلامى ايران در نهضت فلسطين

اشاره

1369/4/20

انقلاب اسلامى؛ مايه ى اميد مسلمانان مظلوم فلسطينى

امروز، آن ملّت و مركزى كه مسلمانان با توجّه به آن، در ميان اين همه گرفتارى، دلشان اميد پيدا مى كند، مردم ايران و نظام جمهورى اسلامى است. اين مسلمانان مظلوم فلسطينى و لبنانى كه به طور روزمرّه مورد تهاجم جنايت آميز اسرائيل قرار دارند و همين روزها هم آمدند بمباران كردند و اين جنايتها ادامه دارد، اميدشان به هيچ كدام از اين قدرتها و مدّعيانى كه ادّعا ميكنند، نيست. اگر اميدى داشته باشند - كه دارند - به انقلاب اسلامى و به حركت پربركت ملّت مسلمان ماست. شما، مايه ى اميد مسلمانان هستيد.(1)

1378/10/10

گرفتارى يى كه امروز صهيونيستها دارند، اين است كه به صلح احتياج مبرم دارند. چرا؟ چون بعد از سال 1947 تا سال 1967 مبارزه يى نبود و آن بيست سال در حال خوبى نگذشت؛ بعد هم كه مبارزات مسلّحانه شروع شد، اين مبارزات مسلّحانه از بيرون سرزمين فلسطين بود؛ همين سازمان آزاديبخش و بقيّه ى گروه ها، مركزشان در اردن يا در سوريه يا در جاهاى ديگر بود. گروه هايى را ميفرستادند و حمله يى ميكردند و ضربه يى ميزدند و عقب ميكشيدند. در داخل سرزمين

**********

(1) . در ديدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد غدير.

ص: 448

تبديل نهضت غير دينى فلسطين به نهضت اسلامى؛ بعد از انقلاب اسلامى

فلسطين، سازمان مبارزى شكل نگرفته بود. در داخل سرزمين، مردم مرعوب بودند و نميتوانستند هيچ حركتى بكنند؛ امّا بعد از انقلاب اسلامى، دو اتّفاق مهم افتاد. يكى اينكه نهضت فلسطين - كه يك نهضت غير دينى بود - به يك نهضت اسلامى تبديل شد و مقاومت اسلامى به وجود آمد و رنگ اسلامى گرفت. همان مبارزانى هم كه از بيرون مبارزه ميكردند - مثل كسانى كه از لبنان يا مناطق ديگر به اسرائيل حمله ميكردند و به آنها ضربه ميزدند - با انگيزه ى اسلامى، كه يك انگيزه ى بسيار قوى است، وارد ميدان شدند.(1)

1379/7/18

ايران؛ الگوى فلسطين

ايران عزيز ما و نظام مقدّس جمهورى اسلامى و ملّت بزرگى كه در اين منطقه ى پُرافتخار زندگى ميكنند، ميتوانند براى دنيا الگو باشند؛ همچنان كه از بعد از انقلاب تا امروز در ميدانهاى مختلف الگو بوده اند. اين را بدون هيچ ترديدى بدانيد كه ملّت فلسطين، همين امروز كه با شجاعت كامل در حال مبارزه است، ملّت ايران را و درس ايران را، درس فراموش نشدنى خود و الگوى فراموش نشدنى خود به حساب مى آورد و اين را، هم دوستان شما در سراسر عالم كه بسيارند، و هم دشمنان شما كه مراكز قدرت استكبارى اند، بخوبى ميدانند.(2)

1379/8/25

مقاومت ملّت ايران؛ عامل بيدارى ملّت فلسطين

امروز ببينيد قدرت سياسى و نظامى و پولى و تبليغاتى امريكا - كه يكپارچه در خدمت صهيونيستهاست - و زرّادخانه ى صهيونيستى و خوى سبعيّت و درندگى صهيونيستها و آنچه در نيروهاى مسلّحشان تقويت كرده اند، همه ى اين تشكيلات عظيم در مقابل يك ملّت با دست خالى و يك ملّت تنها و يك مشت جوان در خيابانها، پاى در گل مانده اند و نميتوانند علاج كنند. چرا؟ چون ملّت فلسطين بيدار شده است. آنچه ملّت فلسطين را بيدار كرد، آنچه ملّت لبنان را بيدار كرد، آنچه به جوانان لبنانى اين انگيزه و اين اميد را بخشيد كه اسرائيل

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در روز جهانى قدس.

(2) . در مراسم فارغ التحصيلى جمعى از پرسنل نيروى انتظامى.

ص: 449

و نيروهاى مسلّح صهيونيست را به عقب نشينى وادار كنند، مقاومت ملّت ايران و نيروهاى مسلّح ما بود.

*

بيدارى امروز فلسطينيها؛ معناى صدور انقلاب

وقتى يك نسل بيدار شد، اگر بيايد و در ميدان پيش برود، بَرنده است؛ اگر سركوبش هم بكنند و در خانه هم بنشيند، باز بَرنده است. اين فرق دارد با آن نسلى كه ملتفت نيست و يا اهمّيّت نميدهد كه چه بر سرش آورده اند؛ مثل نسل دوره ى تصرّف فلسطين. آن روز فلسطينيها نمى فهميدند كه چه ميگذرد؛ امّا امروز يك نسل بيدار شده است و اين بيدارى با پيام اسلام و پيام انقلاب است. اين، صدور انقلاب است؛ اين، عظمت انقلاب است.(1)

1381/1/9

ثبت فضيلتها؛ با پايدارى ملّت ايران

پايدارى شما - چه در دوران دفاع مقدّس و چه در بقيّه ى آزمايشهاى بزرگ اين كشور - اين فضيلتها را در زمانه ى ما ثبت كرد. زمانه ى ما زمانه ى ارتباطات نزديك است؛ امّا اين ارتباطات نزديك هميشه به سود شيطان و شيطنتها نيست؛ به سود معنويّتها و اصالتها هم هست. مردم دنيا خيلى چيزها را از شما ياد گرفته اند. همين مادرى كه در فلسطين، جوان خودش را ميبوسد و به طرف ميدان جنگ ميفرستد، يك نمونه است. فلسطين، سالهاى متمادى، زن و مرد و پير و جوان داشت؛ امّا بر اثر ضعفها و به دليل آنكه در ميدان صف آرايى معنوى، جنود عقل نميتوانست بر جنود جهل پيروز شود، فلسطين دچار ذلّت شد و اين وضعيّت برايش پيش آمد و دشمنان بر آن مسلّط شدند.

معنويّت؛ عامل پيروزى ملّت فلسطين

اما امروز وضعيّت فلسطين، به گونه ى ديگرى است؛ امروز فلسطين به پاخاسته است؛ امروز ملّت فلسطين - زن و مرد - در صف آرايى معنوى در درون خود توانسته است جانب معنويّت را غلبه دهد و پيروز كند؛ و اين ملّت پيروز خواهد شد.(2)

**********

(1) . در ديدار گروه كثيرى از علما و روحانيون اراك.

(2) . در جمع ده هاهزار نفر از راهيان نور و قشرهاى مختلف مردم در پادگان دوكوهه.

ص: 450

1381/9/1

تأثير انقلاب اسلامى ايران در بيدارى اسلامى فلسطين

بيدارى در دنياى اسلام، به بركت بيدارى مسلمانان در كشور ما به وجود آمد. امروز همين مسئله ى بسيار مهمِّ بيدارى ملّت فلسطين كه در حقيقت امريكا و اسرائيل را در بن بست كامل قرار داده است، بر اثر بيدارى ملّت ايران به وجود آمده است، و الّا قبل از آن، كسى تصوّر نميكرد كه به وسيله ى ملّت فلسطين بشود كارى كرد كه اسرائيل و صهيونيستهاى غاصب و امريكا به چالش كشيده شوند. تا اين دوره، چنين چيزى اتّفاق نيفتاده است كه امروز در فلسطين اشغالى ميگذرد. بيدارى ملّتهاى مسلمان در كشورهاى ديگر هم همين طور است.(1)

1382/7/22

مجاهدت ملّت ايران؛ سرمشق مبارزان فلسطينى

خانواده هاى عزيز شهيدان! بدانيد خون عزيزان شما هدر نرفت. جانبازان عزيز! بدانيد سلامت شما هدر نرفت. شما زيان نكرديد؛ شما اسلام را در دنيا زنده كرديد؛ شما ملّتهاى مسلمان را بيدار كرديد؛ شما دنياى اسلام را تكان داديد. ملّت فلسطين كه نيم قرن غبار ذلّت بر او پاشيده بودند، ناگهان قيام كرد و صهيونيستهاى غدّار و حاميان امريكايى شان را مبتلاى به عجز نمود. آن ملّت بر اثر تلاش شما بيدار شد؛ بر اثر خون شهيدان و مجاهدت عزيزان ما اين گونه به خود آمد. اين را بارها اظهار كرده اند و گفته اند كه مجاهدت ملّت ايران و جوانان ايران، سرمشق و الگوى ما بود. اين سرمشق، نه فقط در فلسطين، بلكه در بسيارى از كشورها كار خود را كرده، جاى خود را گشوده و دلها را متوجّه اين حقايق و ارزشها كرده است. اين خونها بر خاك ريخت، امّا با اين خونهاى پاك، بوستان سرسبزى در دنياى اسلام به وجود آمد؛ همچنان كه خون حسين بن على (عليه السلام) و ياران فداكارش را ريختند، امّا اسلام زنده شد.(2)

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در ديدار خانواده هاى معظم شهدا، جانبازان و آزادگان استان زنجان.

ص: 451

1382/11/24

نقش انقلاب اسلامى ايران در تحرّك و پويايى منطقه و فلسطين

اين انقلاب، در دنياى اسلام و دنياى عرب اميدها را زنده كرد. وقتى انقلاب ما پيروز شد، به طور كلّى دنياى عرب و دنياى اسلام در يك حال ركود و سكوت و نوميدى به سر ميبرد؛ صهيونيستها كار خودشان را پيش برده و همه را ترسانده بودند و هيچ ملّتى گمان نميكرد درِ اميدى برايش باز باشد. ناگهان دروازه ى عظيم فَرَج گشوده شد و ملّتها اميد پيدا كردند. صهيونيستها خيال ميكردند فلسطين را خورده اند و تمام شده است. شما ببينيد امروز ملّت فلسطين با همه ى وجود و با همه ى توان وسط ميدان آمده است و با اينكه فشار زيادى هم روى او وارد ميكنند، باز ايستاده است. اين فقط شكست اسرائيل نيست؛ اين شكستِ امريكاست؛ اين شكستِ همه ى قدرتهاى صهيونيستى است كه بر دنيا مسلّطند. يك ملّت بى سلاحِ محصور در اراضى فلسطين، همه ى اينها را عاجز و بيچاره كرده است.

اين روح اميدوارى بود كه ملّت لبنان را بيدار كرد. همان ايّام انقلاب ما، لبنان غوغايى بود؛ صهيونيستها هر كارى ميخواستند، با لبنان ميكردند: حمله ميكردند، ميكشتند، تجاوز ميكردند و هواپيماهايشان در آسمان لبنان مى آمدند و ميرفتند؛ مثل اينكه آسمان كشور خودشان است! در عوض، گروه هاى لبنانى به جان هم افتاده بودند. نزديك پيروزى انقلاب، يك نوار دوساعته از مرحوم دكتر «چمران» آورده بودند؛ بنده در مشهد آن را گوش ميكردم. خودش در لبنان بود و جزئيات مصيبتهاى مردم لبنان را در آنجا شرح ميداد. الآن كار مردم لبنان به جايى رسيده است كه به اسرائيل ضربه يى ميزنند كه از اوّل حضور صهيونيستها در اين منطقه، هيچ دولت عربى چنين ضربه يى به آنها نزده است. دو سال قبل، آنها را وادار به عقب نشينى كردند؛ چند هفته ى پيش هم على رغم صهيونيستها چند صد زندانىِ خود را آزاد كردند و قدرتمندانه جشن گرفتند. اگر در دل ملّتى اميد نباشد، اين چيزها پيش نمى آيد؛ اين اميد را شما داديد. امروز اين اميدآفرينى در همه ى دنياى اسلام و عرب به چشم ميخورد، كه مجال نيست

ص: 452

جزئيات نمونه ها را به شما عرض كنم. انقلاب ايران، دنياى اسلام را اميدوار و زنده كرد.(1)

1383/6/9

تأثير انقلاب اسلامى در بيدارى ملّت فلسطين

يك روزى بود كه اگر دستگاه هاى استكبارى دنيا - اعم از امريكا يا انگليس يا شوروى سابق، يا در دورانهاى قبل، فرانسه و هلند و پرتغال و بقيّه ى كشورها - ميخواستند وارد كشورهاى اسلامى شوند، چيزى به نام هويّت اسلامى و امّت و شخصيّت اسلامى جلوى آنها را نميگرفت. امروز اسلام به بركت نظام جمهورى اسلامى، مسلمانها را از متجاوزان طلبكار كرده و اميد در دل آنها به وجود آورده است. يك روز بود كه اگر ميگفتند مسلمانها بيدار شويد، اقدام و حركت كنيد، تا بتوانيد خودتان را از اين زنجيرها رها كنيد، خيلى ها بودند كه قبول داشتند اين كار خوبى است، ولى ميگفتند شدنى نيست و نميشود؛ امّا امروز با تحقّق اين واقعيّت در جمهورى اسلامى و تشكيل نظام جمهورى اسلامى، اين «نمى شود» ها و نااميديها تبديل شده است به اميد؛ لذا شما مى بينيد كه در محاصره ى سخت و ظالمانه و خشن صهيونيستها، يك مشت ملّت غيرمسلّحِ از همه جا بريده ى فلسطين، چند سال است كه دارند مقاومت ميكنند؛ اين اميد است كه آنها را نگه داشته.

اين ملّت، اينهايى كه امروز در فلسطين مقاومت ميكنند، از جاى ديگرى نيامده اند؛ اينها همان كسانى اند كه پنجاه سال زورگويى و تكبّر و تسلّط صهيونيستها را تحمّل كرده بودند و كارى هم نميكردند. نهايت كارشان اين بود كه تعدادى از جوانهايشان بروند در كشورى ديگر و بعد از مدّتى برگردند و ضربه يى بزنند و باز دوباره در بروند. اين جنبشهايى كه - سازمان آزاديبخش فلسطين و ديگران - شنيده ايد، هنرشان همين بود. اينكه در درون حصارِ صهيونيستها، يك ملّت بتواند اين طور بايستد؛ خانه و مسجدش را خراب ميكنند، شخصيّتهايش را ميكشند، بچّه هايشان را شكنجه ميكنند، هزاران نفر از

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 453

آنها را در زندان نگه ميدارند، خانه هايشان را غارت ميكنند، آنها را در محاصره نگه ميدارند، مزارعشان را نابود ميكنند، درختهايشان را قطع ميكنند؛ جنايتهايى كه يك دهم آن هم به بيرون منعكس نميشود، و باز اين ملّت مقاومت كند، چيزى نيست جز اينكه «اميد» است كه آنها را نگه داشته است.

انقلاب اسلامى؛ سرچشمه ى بيدارى اسلامى

خودِ مبارزان فلسطين در طول اين سالهاى متمادى كه به كشور جمهورى اسلامى مى آمدند، به ماها ميگفتند اين حركت امام و حركت ملّت ايران به ماها اميد بخشيد؛ واقع قضيّه هم همين است. عين همين قضيّه در عراق هست، عين همين قضيّه در هر جايى كه شما حركت اسلامى را در آنجا مشاهده ميكنيد، هست. اين موضوع تقريباً كمابيش در سرتاسر دنياى اسلام وجود دارد؛ امّا قلّه اينجاست؛ چشمه سار اميد و معرفت و انگيزه از اينجاست كه سرازير ميشود و به سمت امّت اسلامى ميرود. پس شما امروز در چنين تجربه يى قرار داريد. طبيعى است كه بيشترين فشارهاى جبهه ى استكبار روى اينجا باشد و هست.(1)

1384/1/28

علّت تبليغات منفى صهيونيستها عليه ايران؛ خروج مسلمانان از حالت انفعال پس از انقلاب اسلامى

در چنين فضايى، ملّتى دست به مبارزه زد و انقلاب عظيمى راه انداخت و يك رژيم طاغوتى وابسته ى فاسد را از بيخ و بن برانداخت. وقتى سراغ اين انقلاب رفتند، ديدند هم با اردوگاه ماركسيسم مخالف است، هم با اردوگاه ليبراليسم؛ يعنى «نه شرقى، نه غربى»؛ لذا دنيا مبهوت شد. اين، جز اين نبود كه يك نيروى درونى، يك انگيزه ى سازنده ى ژرف، و يك ايمان عميق از درون جوشيد؛ كه اسلام و تفكر اسلامى و انگيزه ى اسلامى و ايمان اسلامى بود. اين مردم، خوب از عهده ى كار برآمدند. مسلمانها در همه جاى دنيا از حالت انفعال خارج شدند و احساس هويّت كردند. اينكه امروز هم شما مى بينيد صهيونيستها و امريكا و رژيمهاى دستخوش لابى صهيونيستى مرتّب عليه ايران تبليغات ميكنند، به خاطر اين است كه

**********

(1) . در ديدار با دانشجويان شركت كننده در طرح ولايت و مسئولان بسيج دانشجويى.

ص: 454

حركت ايران اسلامى و تداوم اين حركت - كه به فضل الهى همچنان ادامه دارد - مسلمانها را در همه ى نقاط جهان زنده و هوشيار كرده و به نشاط آورده و سلطه ى قدرتهاى استكبارى را تهديد ميكند. بنابراين، نسلى كه اين انقلاب را پديد آورد، خوب عمل كرد.(1)

1384/6/2

حضور جوانان در صحنه هاى پر خطر فلسطين با الگوگيرى از بسيج

بسيج، نماد حضور ملّى و مقاومت ملّى و آگاهى يك ملّت است؛ آن هم آگاهى همراه با تحرّك، همراه با معنويّت و همراه با اخلاص. بسيج، حقيقت است؛ امّا شبيه افسانه هاست. بسيج براى جوانان، شورآفرين است؛ براى دوستان، اميدآفرين است؛ براى دشمنان، بيم آفرين است. امروز اگر شما جلوه هاى زيباى پرشور حضور جوانان را در صحنه هاى پرخطر فلسطين و لبنان مشاهده ميكنيد، اين الگوگيرى از بسيج است. امروز اگر بيدارى جوانان دانشجو را در سرتاسر دنياى اسلام مى بينيد، اين الگوگيرى از بسيج است. بسيج يعنى حركت عظيم ملّت ايران، همراه با آگاهى؛ احساس آميخته ى با عقلانيّت؛ حركت و عمل آميخته ى با مبناى فكرى؛ عمل گرايى همراه با آرمان گرايى و ديدن افقهاى دوردست؛ اينها مجموعه يى است كه ذهنيّت و هويّت بسيج را تشكيل ميدهد.(2)

1385/8/20

قيام ملّت ايران؛ موجب بيدارى و توجّه مسلمانان و كشورهاى اسلامى

قيام ملّت ايران توانست مسلمانان نقاط مختلف دنياى اسلام و كشورهاى اسلامى را متوجّه خود كند و به آنها تكان سختى بدهد؛ خيلى ها را از خواب بيدار كرد و جوانها را هم متوجّه آرمانهاى دست يافتنى كرد. لذا حركت، حركت اسلامى شد. ما به امور داخلى كشورها كارى نداريم. مسئله ى فلسطين يا مسئله ى لبنان يا مسئله ى عراق، به وسيله ى مسئولان ايرانى و مردم ايران اداره و مديريّت نميشود؛ امّا اين حركت شما مردم و مقاومت شما جوانان و صبر شما خانواده ها بود كه توانست ملّت فلسطين را بيدار كند؛ توانست به

**********

(1) . در بازديد از دانشگاه هوايى شهيد ستّارى.

(2) . در ميدان صبحگاه ستاد نيروى مقاومت بسيج.

ص: 455

جوانان مؤمن در لبنان، آن قدرت را عطا كند و آن روح را در آنها بدمد كه اينها بتوانند در مقابل يك ارتش مجهّز ظالم بى مهار و با پشتيبانى امريكا، آن طور مقاومت كنند و آن طور پيروز شوند.

در صحنه، ملّت لبنان و حزب الله بودند؛ امّا در دنيا قضاوت همه ى اهل نظر اين است كه ملّت ايران در اين قضيّه پيروز شد. امروز در دنياى اسلام، هر گروه مسلمانى و هر شعار اسلامى و ارزشى يى كه به پيروزى ميرسد، قضاوت دنيا و سياستمداران در سطح بين المللى، اين است كه ملّت ايران در اين قضيّه پيروز شد؛ در حالى كه ملّت ايران كارى به كار فلان كشور و فلان مجموعه ى سياسى يا انقلابى ندارد. اين به خاطر اين است كه پرچم پرافتخار استقلال ملّتها در زير سايه ى «لااله الاالله، محمّد رسول الله»، در دستان شماست؛ و شما ملّت توانستيد اين پرچم را با همه ى سختيهايش در دست خود نگه داريد. نگذاريد سرنگون بشود. اين توانايى را ملّت ايران نشان داده است. براى ملّت ما اين يك افتخار بزرگ است.(1)

1386/2/31

ملّت فلسطين و لبنان و ساير ملّتها؛ تحت تأثير ايستادگى و صلابتِ از پولاد محكم ترِ امام راحل (رحمه الله)

قدر شهداى جبهه تان را بدانيد، قدر آن مقاومتهاى مظلومانه را بدانيد، قدر آن ايستادگى و صلابتِ از پولاد محكم ترِ امام راحل را بدانيد؛ اينهاست كه ملّت فلسطين را يك طور، ملّت لبنان را يك طور، ملّتهاى امريكاى لاتين را يك طور، ملّت آفريقاى جنوبى را يك طور، ملّتهاى خاورميانه را يك طور، ملّتهاى بسيارى از كشورهاى عرب را - كه دولتهاشان وابسته ى به امريكا هستند - يك طور، تحت تأثير قرار داده. مهم اين است كه جوان ايرانى بداند ايران در كجاى اين جبهه است. در دنيا، يك جنگ عظيم و يك چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نيست، امّا جنگ اراده ها و عزمها و سياستها و تدبيرهاست. ايران در كجاى اين جنگ است؟ ايران در جبهه يى از اين جنگ در مركز فرماندهى قرار دارد كه افراد آن جبهه را ملّتها تشكيل ميدهند. سرسرى عبور نكنيم از اينكه وقتى رئيس جمهور ايران به اندونزى ميرود، در نماز جمعه برايش شعار ميدهند، در دانشگاه برايش شعار

**********

(1) . در ديدار با مردم شاهرود.

ص: 456

ميدهند، در مجموعه ى اساتيد برايش شعار ميدهند و اگر اجازه ميدادند در كوچه و بازار راه برود، مردم هم برايش شعار ميدادند. اينها چيزهاى مهمّى است.(1)

1386/3/14

جمهورى اسلامى؛ مايه ى اميد جوانان سنّى فلسطين و جوانان شيعه ى لبنان

امروز جوانان سنّى فلسطين مانند جوانان شيعه ى مخلص لبنان، چشم به نظام جمهورى اسلامى دوخته اند. اميد را از نگاه به جمهورى اسلامى در دل خود انباشته ميكنند. استقامت جمهورى اسلامى، آنها را اميدوار ميكند. آنها از عزّت جمهورى اسلامى احساس عزّت ميكنند. در هر كشورى از كشورهاى اسلامى، هر كدام از مسئولان عالى رتبه ى كشور ما به دانشگاهى رفتند، به ميان مردم رفتند، مردم، آنها را مانند جان در آغوش گرفتند؛ به آنها عشق مى ورزند. هر چه مواضع يك مسئول صريح تر و روشن تر نمايانگر مواضع جمهورى اسلامى باشد، محبّت و ارادت دنياى اسلام به او بيشتر ميشود.(2)

1386/6/23

انقلاب اسلامى ايران؛ الهام بخش دنياى اسلام

جنگى كه در سال 1359 عليه جمهورى اسلامى شروع شد، اگرچه از طرف صدّام بدبخت و روسياه بود، امّا پشت سر اين قضيّه، يك پروژه ى بين المللى استكبارى بود براى زمين زدن نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى. تحليلگران غربى تحليل كردند و فهميدند و درست هم فهميدند كه اين انقلاب فقط اين نيست كه يك رژيم دست نشانده را در ايران از بين برده است و اين كشور عظيم و پربركت را از سيطره ى استكبار خارج كرده؛ بلكه اين حركت، الهام بخش خواهد شد، دنياى اسلام را تكان خواهد داد، ملّتها را به فكر خواهد انداخت. همين هم شد: فلسطين به فكر افتاد، كشورهاى شمال آفريقا به فكر افتادند، در تمام دنياى اسلام حركت و جنب وجوش هويّت يابى اسلامى شروع شد، كه تا امروز هم همچنان رو به توسعه و گسترش است. چون فهميدند كه اينجا كانون الهام بخش دنياى اسلام خواهد

**********

(1) . در ديدار هزاران نفر از اعضاى بسيج دانشجويى دانشگاه هاى سراسر كشور.

(2) . در مراسم هجدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (رحمه الله).

ص: 457

شد، گفتند جمهورى اسلامى را بايد ما به هر كيفيّتى هست، از بين ببريم؛ لذا با اينكه منطقه، منطقه ى خطيرى است، منطقه ى نفت است و غربيها خيلى به مسئله ى نفت و خليج فارس اهمّيّت ميدهند و امنيّت اينجا برايشان حياتى است، ليكن در عين حال وارد ميدان شدند، صدّام را تقويت كردند، بلكه او را تشجيع كردند كه اين جنگ را شروع كند.(1)

1386/9/5

امروز نظام مقدّس جمهورى اسلامى به بركت همين عناصر سازنده ى خود - كه عناصر سازنده ى بسيج هم همانهاست - توانسته است به سمت آرمانها پيش برود؛ ميدان را از دست دشمنهاى خود بگيرد. امروز ما كجا قرار داريم، بيست سال پيش، بيست وپنج سال پيش كجا بوديم؟ در همه ى ميدانها ملّت ايران جلو آمده و دشمنان ملّت ايران در همه ى ميدانها و عرصه ها اعتراف ميكنند كه در مقابل ملّت ايران كم آورده اند؛ و ملّت ايران توانسته است اين حركت بزرگ خود را دنبال بكند. ملّتهاى ديگر هم به شما نگاه ميكنند. ملّت مظلوم فلسطين، ملّت خون داده و مظلوم عراق به شما نگاه ميكنند. نشاط شما، ايستادگى شما، سربلندى شما، عزم و اراده ى شما در روحيّه ى آنها اثر ميگذارد.

بيدارى ملّت بزرگ ايران؛ تأثيرگذار در بيدارى ملّت فلسطين

امروز مى بينيد امريكاييها و همدستانشان باز براى اينكه شايد بتوانند خودشان را به مقاصد شومشان نزديك بكنند، دست زدند به تشكيل كنفرانس پاييزى، كه من در روز عيد فطر هم اشاره كردم؛ «پاييزى» است؛ خزان زده است؛ اسمش رويش است. اميدوارند كه بتوانند به اين وسيله به دولتِ جعلىِ غاصبِ صهيونيست كمكى برسانند؛ جبران شكستهاى گذشته را بكنند و براى مسئولان امروز كاخ سياه آبرويى درست كنند. امروز همه در دنيا و سياستمداران از پيش، ميدانند كه اين كنفرانس - كه چند روز ديگر تشكيل خواهد شد - شكست خورده است. اين به خاطر چيست؟ به خاطر بيدارى ملّت فلسطين است. و

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 458

بيدارى ملّت فلسطين گره خورده است به بيدارى ملّتهاى ديگر، و در رأس آنها، ملّت عظيم و بزرگ ايران، شما جوانان مؤمن. حركت شما، شعار شما، حضور شما، فعّاليّت شما، در قضاياى جهانى به همين نسبت اثر ميگذارد.(1)

1386/11/28

ملّت ايران؛ الگوى ملّت فلسطين و ساير ملّتهاى اسلامى

تا قبل از انقلاب اسلامى، ملّت فلسطين هميشه درجا زدند، هميشه عقب رفتند. ملّتهاى اسلامى، كه جوانهايى در بين آنها بودند كه يك مقدار احساسات داشتند، گرايشهاى چپ پيدا كردند كه با فرو ريختن اردوگاه هاى چپ، همه چيز تمام شد. امّا انقلاب آنها را احيا كرد؛ ملّتها را بيدار كرد. اگر يك نگاهى به صحنه ى پيرامون خودمان و دنياى اسلام بيندازيم، اين معنا كاملا روشن ميشود. تا الان هم ملّت ايران الگو بوده است. امّا آن روزى كه شما جوانها، شما استعدادهاى درخشانى كه تمام سرزمين كشور ما را پوشانده ايد، بتوانيد اين استعدادها را ان شاءالله به منصه ى ظهور برسانيد، اين ملّت به يك الگوى عملى براى كشورهايى كه زير ستم هستند، تبديل خواهد شد؛ اين خيلى مهم است. كليد سعادت خود اين ملّت و كليد سعادت ملّتهاى ديگر در دست ملّت ماست؛ در دست شما جوانهاست. و دشمن اين را ميداند؛ دشمن اين نكته را دريافته؛ لذا سعى ميكنند اين ملّت را از ادامه ى راه خودشان منصرف كنند.(2)

1387/10/19

جمهورى اسلامى؛ اصل و مركز مقاومت

اينها ميخواهند هيچ عنصر مقاومتى در اين منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهورى اسلامى ميدانند. البتّه اين را درست فهميده اند. اينجا مركز مقاومت است. اينجا جايى است كه ما اگر هيچ اقدامى هم نكنيم، هيچ حرفى هم نزنيم، خودِ وجود جمهورى اسلامى به ملّتهاى منطقه الهام ميدهد. يك موجوديّتى، يك هويّتى كه على رغم

**********

(1) . در ديدار گردانهاى نمونه ى عاشورا والزهراى بسيج.

(2) . در ديدار اقشار مختلف مردم آذربايجان به مناسبت روز 29 بهمن.

ص: 459

همه ى قدرتهاى استكبارى و به كورى چشم آنها، اين جور در اين منطقه قد كشيده و روزبه روز ريشه دارتر ميشود؛ روزبه روز قوى تر ميشود. خودِ وجود اين پيكره ى عظيم و پرشكوه، خار چشم استكبار است و اميددهنده ى به ملّتها. بله، اينجا مركز مقاومت است؛ در اين شكّى نيست. ديگران هم از اينجا الهام گرفتند.(1)

1388/2/27

بيدارى دنياى اسلام؛ تحت تأثير نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران

اين كارشكنى دشمنان، اينكه مى بينيد امروز دستهاى گوناگون استكبارى و صهيونيستى و بدخواهان، عليه نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران در هم گره ميخورد، اين به خاطر تأثيرگذارى اين نظام است كه دنياى اسلام را به حركت درآورده، بيدار كرده، آثار آن بتدريج ديده خواهد شد. برخى اش ديده شد؛ مسائل فلسطين. اين قيام مردانه، اين ايستادگى پرحماسه از مردم فلسطين، و مسائل گوناگونى كه در اين منطقه هست، همه شاهد بر اين معناست. شما متولّيان و حافظان و حارسان اين نظام طيّب و طاهر هستيد. هرچه ميتوانيد، بايد تلاش كنيد.(2)

1388/3/14

جان گرفتن ملّت فلسطين بعد از ده ها سال ناكامى؛ نتيجه ى انقلاب اسلامى ايران

در بعد اوّل كه برافراشتن پرچم اسلام بود، اين موجب شد كه مسلمانان در همه جاى دنيا احساس هويّت كردند؛ احساس شخصيّت كردند. بعد از آنى كه در طول سالهاى متمادى كوشش شده بود كه هويّت اسلامى خرد شود، له شود، وقتى اين انقلاب به وجود آمد، وقتى قامت برافراشته ى امام بزرگوار ما در منظر مردم مسلمان عالم پديدار شد، همه احساس كردند كه يك هويّتى، يك شخصيّتى، يك اصالتى پيدا كرده اند. همين موجب شد كه در شرق و غرب دنياى اسلام، نشانه هاى بيدارى مسلمانان پديدار بشود:

ملّت فلسطين بعد از ده ها سال ناكامى جان گرفت؛ جوانان كشورهاى عربى كه بعد از شكست در سه جنگ كه دولتهايشان با رژيم

**********

(1) . در ديدار جمع زيادى از مردم قم به مناسبت سالگرد قيام نوزدهم دى.

(2) . در ديدار مسئولان ادارى و اجرايى استان كردستان.

ص: 460

صهيونيستى داشتند و دلمرده و مأيوس بودند، دوباره روحيّه گرفتند - اينها ديگر مربوط به دنياى اسلام است؛ مخصوص به مسائل كشور ما نيست - رژيم صهيونيستى كه غدّه ى سرطانى در دل كشورهاى اسلامى است و تا آن روز يك چهره ى شكست ناپذير از خود نشان داده بود و خيلى ها در دنياى اسلام باور كرده بودند كه رژيم صهيونيستى شكست ناپذير است، از دست جوانان مسلمان سيلى خورد؛ انتفاضه هاى فلسطينى شروع شد، ضربه هاى پياپى بر رژيم غاصب وارد شد؛ چه در انتفاضه ى اوّل، چه در انتفاضه ى اقصى، چه در شكست و عقب نشينى نه سال قبل از لبنان، چه در جنگ سى وسه روزه و چه در سال گذشته در جنگ بيست ودو روزه ى با مردم مظلوم غزّه؛ همه ى اينها ضرباتى بود كه بر رژيم صهيونيستى وارد شد. اين در حالى است كه آن روزى كه انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد، رژيم صهيونيستى از نظر دولتهاى مسلمان و ملّتهاى مسلمان، بخصوص ملّتهاى عرب، يك رژيم شكست ناپذير به حساب مى آمد. اين موجب شد كه رژيم صهيونيستى عجالتاً شعار از نيل تا فرات را كنار بگذارد و به دست فراموشى بسپرد.(1)

1390/11/14

فى الإعلام الرأسمالى وأبواق الصهيونية العالمية «إيران» متهمة بالإرهاب، وما ذلك إلا لأنها رفضت أن تترك الإخوة العرب فى فلسطين ولبنان والعراق لوحدهم وأن تعترف بالمحتلين، والحال أننا أكبر ضحية للإرهاب فى العالم، وهذا الإرهاب لا يزال مستمرًا بحقّنا.

خيانت نكردن به فلسطين؛ جرم بزرگ جمهورى اسلامى

لو أن الثورة الإسلامية والجمهورية الإسلامية قد تركت الإخوة المظلومين فى أفغانستان والبوسنة ولبنان والعراق وفلسطين لشأنهم كما فعلت سائر الحكومات المتظاهرة بالإسلام، ولو كنا مثل أكثر الأنظمة العربية التى خانت القضية الفلسطينية، قد آثرنا السكوت وطعنّا من الخلف، لما وصمونا بمساندة الإرهاب والتدخل. نحن نفكر بتحرير القدس الشريف وكل الأرض

**********

(1) . در مراسم بيستمين سالگرد ارتحال امام خمينى (رحمه الله).

ص: 461

الفلسطينية، هذه هى الجريمة الكبرى التى يرتكبها الشعب الإيرانى والجمهورية الإسلامية!!(1)

**********

(1) . ترجمه از سايت www.Khamenei.ir : در رسانه هاى سرمايه دارى و صهيونيسم جهانى، ايران متهم به «تروريسم» ميشود؛ تنها بدان علّت كه حاضر نشد برادران عرب خود را در فلسطين و لبنان و عراق و... تنها بگذارد و اشغالگران را به رسميّت بشناسد؛ حال آنكه ما خود بزرگ ترين قربانى تروريسم در جهان هستيم و اين ترورها همچنان ادامه دارد. اگر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، برادران مظلوم افغانى و بوسنيايى و لبنانى و عراقى و فلسطينى خود را همچون ساير حكومتهاى بظاهر مسلمان، تنها ميگذاشت، و اگر همچون بيشتر رژيمهاى عربى كه به فلسطين خيانت كردند، ما هم ساكت ميمانديم و از پشت خنجر ميزديم، هرگز ما را پشتيبان تروريسم و مداخله گرى معرفى نميكردند. ما به آزادى قدس شريف و تمامى سرزمين فلسطين مى انديشيم؛ اين است آن جرم بزرگ ملّت ايران و جمهورى اسلامى. (درخطبه هاى نماز جمعه تهران).

ص: 462

فصل چهارم: روز جهانى قدس؛ ليلهًْ القدر تاريخ اسلام

اشاره

1359/5/17

روز قدس؛ روز تجمّع آرمانهاى مسلمانان جهان

امروز روز بزرگ و جهانى قدس است؛ روز تجمّع آرمانهاى مسلمانان جهان در يك كلمه و در يك جمله است؛ روز اتّحاد صفوف همه ى مسلمانان از همه ى ملّتها و كشورهاست؛ روز اسلام است؛ روز انسانيّت است؛ روز انقلاب است؛ روز امام ماست. پس از انقلاب پيروزمند ملّت ايران، ما مردم ايران روزهاى يادبود متعدّدى داشته ايم؛ روز بيست ودوم بهمن، روز پانزدهم خرداد، روز هفدهم شهريور، روز دهم فروردين و روزهاى ديگر؛ امّا در ميان همه ى اين روزهاى يادبود، روز قدس از دو نظر داراى امتياز و برجستگى است:

روز قدس؛ مربوط به همه ى ملّتهاى مسلمان

اوّل، از اين نظر كه اگر آن روزهاى ديگر مربوط به ملّت ايران است، روز قدس مربوط به ملّت ايران و همه ى ملّتهاى مسلمان است. در روز قدس، همه ى ملّتهاى مسلمان، بلكه همه ى ملّتهاى مستضعف عالم احساس همبستگى و همدردى با ملّت ايران ميكنند. ملّت ايران مانند پيشاهنگى در ماجراى روز قدس و مسئله ى فلسطين، براى فداكارى آماده ميشود و ملّتهاى ديگر هم بايد دوش به دوش اين ملّتِ انقلابى و با برخوردارى از تجربه هاى ما، گام به گام و بازو به بازو با ما به سوى آزاد كردن سرزمينهاى اشغالى فلسطين پيش بيايند.

امتياز دوم روز قدس اين است كه آن روزهاى ديگر، روز خاطره ى فداكاريها و پيروزيهاى گذشته است؛ امّا روز قدس، روز تصميم و همّت گماشتن بر فداكاريها و پيروزيهاى آينده است. اگر در آن روزهاى ديگر، در آن خاطره هاى ديگر، ملّت ما از گذشته ياد ميكند،

ص: 463

در روز قدس، ملّت ما به ياد آينده، انگيزه و همّت و تصميم در خود ذخيره ميكند؛ به حركت مى افتد و راه را به سوى آينده باز ميكند. مسئله ى قدس كه امروز ما درباره ى آن بايد به يك آگاهى روشن و به يك تصميم قاطع برسيم، برادران و خواهران! مسئله ى بسيار باعظمت و بااهمّيّتى است. مسئله ى قدس و روز قدس و ماجراى فلسطين عبارت از آن نقطه يى است كه بايد مستضعفان عالم با الهام از روح ايمان و توكّل به خداى بزرگ، پشت مستكبران بزرگ جهان و در رأس آنها امپرياليسم امريكا و مزدوران صهيونيستش را بشكنند و خرد كنند. ماجراى قدس براى ملّت ما و براى همه ى امّت بزرگ مسلمان، يك ماجراى تعيين كننده است.(1)

1363/4/1

روز قدس؛ از مهمترين روزها در جهان اسلام

روز قدس، يكى از مهمترين روزها در جهان اسلام است. روز قدس بايد ما را به ياد بيت المقدّس غصب شده بيندازد؛ بايد ما را به ياد وظيفه مان بيندازد. كشورهاى اسلامى و دولتهاى اسلامى به جاى اينكه با مردمشان معارضه كنند، كه چرا تظاهرات روز قدس راه مى اندازند، بهتر اين است كه به مردمشان كمك كنند؛ اين وظيفه ى همه ى مسلمانهاست؛ چه كشورهاى عربى و چه كشورهاى غيرعربى.

روز قدس؛ مشت كوبنده يى عليه امريكا و صهيونيسم

ما امسال هم مثل همه ى سالهاى ديگر، از همه ى دولتهاى اسلامى و مسئولان كشورهاى اسلامى جدّاً ميخواهيم كه روز قدس را گرامى بدارند؛ به مردمشان امكان بدهند، آنها را تشويق كنند و كمك كنند كه ان شاءالله بتوانند روز قدس را با عظمت هرچه تمام تر به عنوان مشت كوبنده يى عليه امريكا و صهيونيسم برگزار كنند.(2)

1366/2/18

روز جهانى قدس؛ تريبون ملّتهاى مسلمان در برابر سلطه ى رسانه يى صهيونيستها

امام، روز جمعه ى آخر ماه رمضان را به عنوان روز قدس اعلام كردند؛ يعنى روزى كه فرياد ملّتها بايد در آن روز بلند شود و ملّتهاى اسلامى بايد در روز قدس نشان بدهند كه آرمان قدس براى آنها يك آرمان به

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 464

معناى واقعى كلمه است. امروز بيشترين وسايل ارتباطجمعى و راديوها و تلويزيونها و وسايل خبر و وسايل تحليل در اختيار صهيونيستهاست. خب، ما مسلمانها كه چيزى در اختيارمان نداريم. ملّتها كه تريبونى براى بيان خواسته هايشان ندارند. خب، اين يك تريبون. روز قدس، روز جمعه ى آخر ماه رمضان، تمام خيابانها تريبون ملّتها بشود. ملّتها آنجا حرفشان را بزنند، آنجا فريادشان را بكشند و مشتهايشان را گره كنند. از همه ى ملّتها اولى تر به اين كار، خود ملّت فلسطين اند؛ چه در داخل اراضى اشغالى، و چه در بقيّه ى كشورهايى كه فلسطينيها در آنجا زندگى ميكنند. همه بايد روز قدس را گرامى بدارند.(1)

1369/1/24

روز قدس؛ ليلة القدر تاريخ اسلام

اكنون، جمعه ى آخر ماه مبارك رمضان، كه از سوى امام راحل عظيم ما (رضوان اللَّه عليه) روز قدس ناميده شده، در پيش روى ماست و در اين ماه رمضان كاملاً مجاور ليالى قدر، بايد همان طور كه شب قدر را تا صبح به بيدارى ميگذرانيم و با دعا و تضرّع خود به درگاه الهى، ميخواهيم كه آينده ى مطلوب براى ما رقم زده شود، روز قدس را و همه ى اين ايّام حسّاس را كه ليلة القدر تاريخ اسلام است، به بيدارى و هوشيارى بگذرانيم و تا مطلع الفجرِ نجات ملّتهاى مسلمان و مخصوصاً ملّت شجاع و مظلوم فلسطين، دست از تلاش نكشيم.(2)

1369/2/7

نقش و تأثير روز جهانى قدس

آن كسانى كه در داخل سرزمينهاى اشغالى، مظلومانه مبارزه ميكنند و رنج ميبرند و كتكش را ميخورند - كه تنها اميد براى آزادى فلسطين و محو دولت غاصب نيز همان مبارزان داخلى هستند - بايد احساس كنند و بدانند كه در سرتاسر دنياى اسلام، ملّتها به ياد آنها هستند و از آنها پشتيبانى ميكنند. اگر بخواهيم در آن مبارزان مظلومى كه در خانه ى خودشان غريب هستند، اين احساس پيدا بشود، بايد

**********

(1) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(2) . پيام به مناسبت روز جهانى قدس.

ص: 465

همين گونه تظاهرات مردمى در دنياى اسلام به وجود بيايد. اين ابتكار روز قدس از سوى امام بزرگ و رهبر عظيم القدر ما (رضوان اللَّه تعالى عليه)، با توجّه به همين معنا بود؛ والّا معلوم است مردمى كه در خيابانهاى تهران راه ميروند، از اينجا به وسيله ى اسلحه با اسرائيل نمى جنگند.

امروز براى اسرائيل و حاميانش و بخصوص امريكا، اسلحه ى مشت شما كه گره ميشود و شعارى كه ميدهيد، از هر سلاح ديگرى كوبنده تر است. آنان براى مقابله ى با سلاحهاى ديگر، وسيله دارند. ديديم كه كشورهاى عربى در طىّ چند جنگ، اين قدرت را پيدا نكردند كه با سلاح با اسرائيل بجنگند و او را شكست بدهند. هر دفعه، يا او كاملاً غالب شد، يا بالاخره پيش برد؛ ولو در وهله ى اوّل جنگ هم غالب نشده باشد.

اراده و خواست ملّتها؛ سلاحى بى جواب

كشورهاى عربى اطراف اسرائيل، براى آنكه اين كشور در بُرد تير آنها قرار بگيرد، هرچه سلاح داشته باشند، باز قدرتهايى كه اين غدّه را در دل دنياى اسلام كاشتند، او را دو يا چند برابر مسلّح خواهند كرد؛ بنايشان بر اين است. آن چيزى كه جواب ندارد و آن سلاحى كه امريكا و شوروى و ديگر حاميان اسرائيل نميتوانند در مقابل آن، سلاح برابر و مشابهى به ميدان بياورند، سلاح اراده و خواست ملّتهاست.(1)

1376/9/20

من ميخواهم مطلبى را در اينجا اعتراف كنم؛ و آن اين است كه اگر ما در ايران توانسته ايم مواضع سياسى و انقلابى خود را با قدرت حفظ كنيم و اگر در مقابل تهديدهايى كه به طور مداوم و متزايد به سمت دولت جمهورى اسلامى متوجّه ميشود، مسئولانِ اين كشور را متزلزل نكرده و از جايگاه مستقرّ خودشان كنار نبرده، بخش مهمّى از آن مربوط به اين است كه اين عيناً خواست ملّت ماست.

اهميّت روز قدس

در قضيّه ى فلسطين، موضع دولت ايران روشن است؛ و آن ايستادگى در برابر دولت غاصب صهيونيستى است. اگر شما در روز قدس - يعنى جمعه ى آخر ماه رمضان كه امام راحل ما «رضوان الله عليه» آن را قدس

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد فطر.

ص: 466

اعلام كردند - به تهران يا ديگر شهرهاى ايران بياييد و ببينيد مردم چگونه اين روز را بزرگ ميدارند و چه شعارهايى ميدهند، آن وقت راز ايستادگى دولت ايران را در اين موضع خواهيد فهميد. چرا روشنفكران و علما و هنرمندان و افراد فرهنگى كشورهاى مسلمان، روى روز قدس تكيه نميكنند؟ اگر مردم روز قدس را بشناسند و حضورى كه از آنها خواسته شده، در روز قدس از خود نشان دهند، دولتها جز اين نميتوانند چيزى را انتخاب كنند.(1)

1377/10/18

روز قدس؛ تيرى به قلب توطئه ى فراموشى

روز قدس، از روزهاى بسيار مهم و تعيين كننده است. سالهاى متمادى است كه سعى ميشود مسئله ى قدس فراموش شود. روز قدس، درست تيرى است به قلب اين توطئه؛ حركتى است براى خنثى كردن اين توطئه ى خباثت آميزى كه استكبار و صهيونيسم و طرفداران و همكارانشان دست به يكى كرده اند، تا بكلّى مسئله ى فلسطين را به دست فراموشى بسپارند. روز قدس را بزرگ بداريد. اين روز، مخصوص ملّت ايران هم نيست؛ در خيلى از نقاط عالم، مردم مؤمن و پرشور، با محدوديّتهايى كه در كشورهاى خود دارند - چون حكومتها خيلى جاها اجازه نميدهند - روز قدس را گرامى ميدارند - به هرحال جمعيّتهايى كه ميتوانند اين كار را ميكنند - ان شاءاللَّه اميدواريم امسال هم در مقابل توطئه هاى ناجوانمردانه يى كه عليه ملّت فلسطين شده است، روز قدس بتواند مشت محكمى به دهان دشمنان ملّت فلسطين و دشمنان دنياى اسلام بزند.(2)

1384/7/29

روز قدس؛ روز آزمايش بزرگ ملّتهاى مسلمان

روز قدس، روزِ آزمايش بزرگ ملّتهاى مسلمان است؛ روز قدس، آن روزى است كه ملّتهاى مسلمان، بى واسطه ى مقامات رسمى، حرفشان را در دنيا مطرح ميكنند.(3)

**********

(1) . در ديدار جمعى از شخصيّتهاى شركت كننده در اجلاس سازمان كنفرانس اسلامى.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

(3) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 467

1384/8/13

حضور در راهپيمايى روز جهانى قدس؛ زنده كننده ى مسئله ى قدس در فضاى جهان

من بايد از ملّت عزيز خودمان و برخى ملّتهاى ديگر كه در جمعه ى آخر ماه مبارك رمضان - كه روز جهانى قدس است - با حضور خود مسئله ى قدس را در فضاى جهان بار ديگر زنده كردند، تشكّر بكنم؛ اگرچه مسئله ى قدس هميشه زنده است. مسئله ى فلسطين و قدس شريف جزو مسائلى نيست كه دنياى اسلام بتواند آن را از ياد ببرد. اگر يك روز غاصبان سرزمين فلسطين و حاميان بين المللى شان گمان ميكردند كه ميتوانند نام فلسطين و ملّت فلسطين را به دست فراموشى بسپارند، آن روز ديگر سپرى شده است. امروز ملّت فلسطين با همه ى وجود خود، با همه ى همّت خود، در عرصه ى مقاومت ايستاده است و همين موجب شده است كه غاصبان قدس، موقعيّت عظيم و خطير فلسطين را بيش از پنجاه سال قبل حس كنند. آن روز آنها تصوّر ميكردند كه فلسطين يك نقطه ى از ياد رفته و فراموش شده است؛ فلسطين را سرزمين بى مردم نام ميگذاشتند. البتّه برخى از كوتاهيها هم به اين توهّم باطل كمك كرده بود. امروز اين طور نيست؛ امروز ملّت فلسطين ايستاده است و ملّتهاى مسلمان هم دلشان سرشار از غيرت و حميّت اسلامى نسبت به سرزمين شريف قدس و سرتاسر كشور فلسطين است و دنياى اسلام نبايد فلسطين را هرگز از ياد ببرد.(1)

1386/7/21

نقش راهپيمايى روز قدس در زنده نگه داشتن نام و ياد فلسطين

اوّلين مطلبى كه در خطبه ى دوم بايد عرض كنم، سپاس فراوان از ملّت ايران به خاطر راهپيمايى روز قدس است. حقيقتاً بايد گفت: درود بر ملّت ايران! عظمت ملّى خود را، عظمت جايگاه اسلامى خود را، عزّت خود را به دنيا نشان داديد. نقش اين راهپيماييها بسيار زياد است. استعمارگران از وقتى فلسطين را اشغال كردند، هدفشان اين بود كه نام و ياد فلسطين را به فراموشى بسپرند؛ اصلاً مردم دنيا و نسلهاى بعدى فراموش كنند كه روزى يك سرزمينى در دنيا بوده است، يك كشورى بوده است به اسم فلسطين؛ هدفشان اين بود. بعد كه نتوانستند و اين قيام عظيم ملّت فلسطين - چه در انتفاضه ى اوّل و چه

**********

(1) . در ديدار كارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عيد سعيد فطر.

ص: 468

در انتفاضه ى مسجدالأقصى - بار ديگر اين شعله را در دنيا برافروخته كرد و دلهاى ملّتها و آحاد مردم و منصفان عالم را به خود متوجّه كرد، راه علاج را اين دانستند كه مجموعه ى عرب فلسطينى را در گوشه يى از اين سرزمين، در واقع زندانى كنند؛ محصور كنند و كشور آبادِ پرنعمت فلسطين و منطقه ى حسّاس فلسطين را به طور خالص در اختيار صهيونيستها و با هويّت صهيونيستى نگه دارند، و عربها را به طرف غزّه و ساحل غربى برانند.

روحيّه دادن به ملّت تنها و مظلوم فلسطين؛ نتيجه ى شعار عظيم ملّتهاى مسلمان در روز قدس

امروز هم وقتى به رفتار صهيونيستها نگاه كنيد، مى بينيد هدفشان اين است كه هر چه ميتوانند، اين انگيزه هاى ايستادگى و استقامت را در مردم فلسطين نابود كنند؛ همه ى كارهايشان با اين سياست است: انگيزه ى مقاومت از بين برود. ولى مردم فلسطين ايستاده اند. اوّلاً، مبارزه را رها نكردند؛ ثانياً، دولتى را با آراى خودشان سرِ كار آوردند كه اين دولت، شعارش ايستادگى و مقاومت و مبارزه ى با اشغالگران است و با همه ى فشارهايى هم كه در اين يكى دو سال اخير بر اين دولت و مردم آن منطقه وارد كردند، اينها محكم ايستاده اند؛ دارند مقاومت ميكنند. ولى يك ملّت تنها، منزوى در يك گوشه، بدون دسترسى به هيچ نقطه يى از نقاط عالم، غير از اميد به خدا، بايد دلخوشيهايى داشته باشد. اين شعار عظيم ملّتهاى مسلمان به نفع فلسطين، به آنها روحيّه ميدهد؛ دلهاى آنها را براى استقامت بيشتر آماده ميكند، علاوه بر اينكه افكار عمومى دنيا را به حقّانيّت داعيه ى فلسطين آشنا ميكند.

ملّت ايران، با اين راهپيمايى، به جمهورى اسلامى آبرو دادند؛ به ايران و ايرانى آبرو دادند و نشان دادند كه همچنان در صف مقدّم دفاع از حقّ بزرگ امّت اسلامى نسبت به كشور فلسطين و ملّت فلسطين قرار دارند. اين بسيار باارزش بود.(1)

1387/7/10

لزوم برگزارى پرشكوه تر روز قدس در دنياى اسلام

يك مطلب درباره ى روز قدسِ امسال است كه اين حركت عظيم در دنياى اسلام روز به روز جاافتاده تر شده است و گسترش بيشترى پيدا

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 469

كرده است. امسال دنياى اسلام شاهد تظاهرات بخشهايى از اغلب ملّتهاى مسلمان بود؛ از شرق دنياى اسلام يعنى از اندونزى، تا غرب دنياى اسلام يعنى آفريقا و نيجريه. در كشورهاى مسلمان، هرجا به آحاد مردم اجازه داده شد كه بتوانند نيّت و اراده ى خود را در روز قدس نشان دهند، مجموعه هايى از مردم آمدند و نشان دادند كه نسبت به مسئله ى قدس چه احساساتى دارند؛ حتّى مسلمانانى كه در اروپا زندگى ميكردند، اقلّيّتهايى كه زير فشارهاى عصبيّت دولتها و مؤسّسات اروپايى قرار دارند، آنها هم روز قدس را گرامى داشتند. اين نشانه ى اين است كه مسئله ى فلسطين، على رغم آنچه كه غاصبان فلسطين و حاميان آنها ميخواستند، روز به روز در دنياى اسلام زنده تر ميشود. آنها نيّتشان اين بود كه نام فلسطين را از خاطره ى ملّتهاى مسلمان پاك كنند. اراده ى آنها اين بود، هدف آنها اين بود كه نقشه ى فلسطين و ملّتى به نام فلسطين را بكلّى از جغرافياى دنياى اسلام حذف و محو كنند. همه ى تلاش خودشان را هم در طول اين شصت سالِ تمام كه از اين فاجعه ى بزرگ ميگذرد، بر اين كار متمركز كردند. امّا آنچه واقع شده است، عكس آن چيزى است كه آنها ميخواستند و دنبال آن بودند. امروز دنياى اسلام نسبت به مسئله ى فلسطين بسيار حسّاس تر و بسيار پرانگيزه تر است.

*

روز قدس؛ جلوه ى حقيقى اتّحاد و انسجام دنياى اسلام

روز عيد فطر، تجسّم و نمايش انسجام حقيقى و قلبى ملّت است؛ وحدت ملّت، اعتصام دسته جمعى به حبل اللَّه، از چيزهايى است كه بسيار باارزش است. اين را بايستى به عنوان يك درس رمضانى براى خودمان حفظ كنيم، كه اين هم محصول همان معانى معنوى ماه رمضان است؛ بخصوص كه ماه رمضان ما مسلمانها - بخصوص ما ملّت ايران به بركت امام بزرگوارمان - شامل روز قدس است، كه روز قدس يكى از آن جلوه هاى حقيقى اتّحاد و انسجام دنياى اسلام است. و امسال روز قدس، راهپيمايى عظيم ملّت ايران، چشمهاى ملّتهاى مسلمان را از اكناف عالم به خود متوجّه كرد. ملّت ايران يكصدا فرياد زدند و از ملّت مظلوم فلسطين حمايت كردند و من لازم ميدانم از

ص: 470

ملّت ايران عزيزمان، از آحاد مردم، به خاطر اين حركت عظيمى كه در روز قدس امسال انجام دادند، تشكّر كنم.(1)

1388/6/20

روز قدس؛ يكى از برجسته ترين يادگارهاى امام عزيز

هفته ى آينده - جمعه - روز قدس است؛ اين يكى از برجسته ترين يادگارهاى امام عزيز ماست؛ نشانه ى دلبستگى انقلاب و دلبستگى ملّت ما به ماجراى قدس شريف و ماجراى فلسطين است. به بركت روز قدس، اين نام را ما توانستيم هر سال در دنيا زنده نگه داريم. خيلى از حكومتها و خيلى از سياستها ميخواستند، مايل بودند، تلاش كردند، پول خرج كردند كه مسئله ى فلسطين فراموش شود. اگر تلاش جمهورى اسلامى نبود، اگر ايستادگى جمهورى اسلامى با تمام قوا در مقابله ى اين سياست خباثت آلود نبود، بعيد نبود كه بتوانند مسئله ى فلسطين را بتدريج به زاويه بكشانند؛ اصلاً فراموش كنند. الان هم خود دستگاه استكبار و خود صهيونيستهاى خبيث معترفند، معتقدند و ناراحتند از اينكه جمهورى اسلامى پرچم فلسطين را برافراشته است و نميگذارد كه با سازشكاريهايى كه ميخواهند انجام بدهند، مسئله ى فلسطين را از دور خارج كنند.

روز قدس؛ روز زنده كردن ياد و نام فلسطين

روز قدس، روز زنده كردن اين ياد و اين نام است. امسال هم به توفيق الهى، به هدايت الهى، ملّت عظيم ما در تهران و در همه ى شهرستانها روز قدس را گرامى خواهند داشت، راهپيمايى خواهند كرد. در كشورهاى ديگر هم بسيارى از مسلمانان در روز قدس از ملّت ايران تبعيّت ميكنند.(2)

1388/6/29

روز قدس؛ نماد صف بندى حق در مقابل باطل

در خطبه ى دوم، اوّلين مطلبى كه وظيفه ى خود ميدانم عرض بكنم، عرض سپاس و قدردانى است از ملّت عظيم الشّأن ايران به خاطر نمايش عظمتى كه در روز قدس در برابر چشم جهانيان قرار دادند. چقدر سعى كرده اند در طول اين سالها كه روز قدس را كه نماد

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

(2) . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران.

ص: 471

روز قدس؛ روز امّت اسلامى

صف بندى حق در مقابل باطل است، تضعيف كنند. روز قدس، نشان دهنده ى صف بندى حق و باطل، صف بندى عدل در مقابل ظلم است. روز قدس، فقط روز فلسطين نيست؛ روز امّت اسلامى است. روز فرياد رساى مسلمانان عليه سرطان كشنده ى صهيونيسم است، كه به وسيله ى دست متجاوز اشغالگران، مداخله كنندگان، قدرتهاى استكبارى، به جان امّت اسلامى افتاده است.

روز قدس؛ روز فرياد رساى مسلمانها عليه سرطان صهيونيسم

روز قدس، چيز كوچكى نيست. روز قدس، يك روز جهانى است؛ يك پيام جهانى هم دارد؛ نشان دهنده ى اين است كه امّت اسلامى اوّلاً، زير بار ظلم نميرود، ولو اين ظلم از پشتيبانى بزرگ ترين و قدرتمندترين دولتهاى عالم برخوردار باشد. چقدر سعى كردند روز قدس را تضعيف كنند و امسال بيش از هميشه تلاش كردند؛ امّا روز قدس در ايران اسلامى، در تهرانِ باعظمت، به همه ى دنيا نشان داد كه عقربه ى انقلاب و ملّت ايران به كدام سمت و كدام جهت است؛ نشان داد كه اراده ى ملّت ايران چيست؛ نشان داد كه ترفندها و حقّه ها و پول خرج كردن ها و خباثتهاى سياسى آنها بر روحيّه ى ملّت ايران اثرى ندارد.(1)

1390/6/2

روز قدس؛ روز بين المللىِ اسلامى

روز قدس در پيش است. روز قدس، يك روزِ به معناى حقيقى كلمه، بين المللىِ اسلامى است؛ روزى است كه ملّت ايران ميتواند با كمك ملّتهاى مشتاق ديگر، كه امروز خوشبختانه تعدادشان هم متعدّد و زياد شده، يك حرف حقّى را فرياد كند كه براى پنهان كردن آن حرف حق و خاموش كردن آن فرياد، شصت سال است كه دستگاه استكبار دارد سرمايه گذارى ميكند - البتّه حدّاقل شصت سال است، يعنى از زمان تشكيل دولت غاصب؛ والّا از مقدماتش شايد صد سال هم بيشتر است - شصت سال است كه دارند سعى ميكنند فلسطين را از نقشه ى جغرافياى جهانى حذف كنند. البتّه تا حدود زيادى هم موفّق شده بودند.

انقلاب اسلامى زد توى دهن اينها. ايجاد نظام جمهورى اسلامى و اعلان روز قدس و تبديل سفارت رژيم غاصب به سفارت فلسطين در

**********

(1) . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر.

ص: 472

تهران، حركت هشدار دهنده و متوقّف كننده و مهاجمى بود كه در مقابل اين نقشه ى استكبارى ايستاد. امروز خوشبختانه اين حركت، روزبه روز توسعه پيدا كرده.

راهپيمايى روز قدس؛ پشتوانه ى امنيّت ملّى

روز قدس، پشتوانه ى امنيّت كشور ما هم هست. اين را همه ى آحاد مردم عزيز ما بدانند؛ هر يك نفرى كه روز قدس توى خيابان مى آيد، به سهم خود دارد به امنيّت كشور و امنيّت ملّت و حفظ دستاوردهاى انقلابش كمك ميكند. روز قدس، روز بزرگى است، روز مهمّى است. ان شاءاللّه امسال، هم در كشور ما و هم در كشورهاى اسلامى ديگر، اين روز، باعظمت تر از هميشه برگزار خواهد شد.(1)

**********

(1) . در ديدار جمعى از اساتيد دانشگاه ها.

ص: 473

ص: 474

«اصطلاح نامه»

اجلاس شرم الشّيخ

بالا گرفتن شعله هاى انتفاضه ى مسجد الأقصى، باعث شد مذاكرات و رايزنيهاى گسترده يى در منطقه و جهان به منظور كاهش درگيريها صورت گيرد. اين تلاشها بلافاصله پس از آغاز انتفاضه شروع شده بود. مهمترين تلاش در اين راستا، اجلاس شرم الشّيخ بود، كه حسنى مبارك عهده دار برگزارى آن در شرم الشّيخ شد. اين اجلاس با حضور بيل كلينتون، ايهود باراك، ياسر عرفات، خاوير سولانا، حسنى مبارك و ملك عبدالله، در 16 اكتبر سال 2000 در مصر برگزار شد.

در حقيقت، اين اجلاس توطئه يى جهانى براى خاموش كردن شعله ى انتفاضه، يعنى تنها راه پيروزى فلسطينيان بود، كه البتّه در آن مقطع تاريخى هم ناكام ماند.

پيمان سايكس - پيكو ( Sikes - Piko Accords )

توافق نامه يى است كه در سال 1916 توسط سه كشور روسيه، فرانسه و انگليس به تصويب رسيد و داراى دوازده مادّه است. طرح نخستين آن توسط «سرمارك سايكس» (نماينده ى پارلمان و معاون وزير جنگ انگليس) و «جورج پيكو» (كنسول فرانسه در بيروت) فراهم آمد. به همين دليل به پيمان سايكس - پيكو معروف شد.

بر اساس اين موافقت نامه، جهان عرب به چند بخش تقسيم و هر بخش، به كشورى بزرگ واگذار شد:

- اردن، جنوب عراق و سوريه تا مرزهاى ايران و خليج فارس و نيز بنادر عكا و حيفا به انگليس واگذار گرديد؛

- قسمت اعظم سوريه، نوار شمالى عراق، بخشهايى از آناتولى جنوبى، در اختيار دولت فرانسه قرار گرفت؛

- آناتولى شرقى و بخش وسيعى از شمال كردستان به روسيه واگذار گرديد.

تمام سرزمين فلسطين، جز بنادر عكا و حيفا، منطقه يى بين المللى دانسته شد.

توافق نامه ى واى ريور 2

اين قرارداد ميان اسرائيل و تشكيلات خودگردان فلسطين در چهارم سپتامبر 1999 ميان ياسر عرفات (رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين) و ايهود باراك (نخست وزير اسرائيل) در شرم الشّيخ مصر به امضا رسيد. اين

ص: 475

توافق كه در پى سفر مادلين آلبرايت - وزير خارجه ى وقت ايالات متّحده ى امريكا - به خاورميانه و با حضور حسنى مبارك (رئيس جمهور مصر) و ملك عبدالله دوم (پادشاه جديد اردن) به امضا رسيد، در واقع تكرار توافقهاى پيشين بود.

بعضى از سرفصلهاى عمده ى اين توافق نامه عبارتند از:

گفت وگوهاى دائم براى صلح، آزادى زندانيان، تشكيل كميته هاى متعدّد، امنيّت و جلوگيرى از اقدامات تروريستى از طرفين، جمع آورى سلاحهاى غير قانونى و....

توافق واى ريور 2، ضمن اشاره به اعطاى بخش ناچيزى از سرزمينهاى اشغالى به فلسطينيان و آزادى شمارى از زندانيان فلسطينى به مرور زمان، بار ديگر بر موضوع امنيّت تأكيد كرده و مقامات تشكيلات خودگردان را ملزم به مبارزه ى به اصطلاح ضدّ تروريستى نموده؛ در حالى كه موضوعات مهمّى از جمله مسئله ى مهمّ آوارگان را مسكوت گذاشته است.

در پى امضاى توافق نامه ى واى ريور 2، موج اعتراضات و مخالفتها در جهان عرب پديد آمد. شيخ احمد ياسين - بنيانگزار حماس - اين توافق نامه را توهّم و عقب نشينى و امتياز تازه ى تشكيلات خودگردان به اشغالگران صهيونيست خواند. سوريه اعلام كرد: هرگز چنين توافقى را با اسرائيل امضا نخواهد كرد.

رهبران ساف (سازمان آزادى بخش فلسطين)، در راستاى اجراى توافق نامه هاى واى ريور 1 و 2، گروه هاى اسلامى و جهادى را سركوب كردند و شمار زيادى از مسئولان و اعضاى حماس و جهاد اسلامى را دستگير و زندانى نمودند. اين اقدام در اواخر تابستان 1999 با دستگيرى ابراهيم غوشه (سخنگوى حماس)، خالد مشعل، موسى ابومرزوق و محمّد ابونضال به اوج خود رسيد. اين اقدامات از طريق حكومت خودگردان و با همكارى امريكا و اسرائيل به نام مبارزه با تروريسم انجام شد، كه هدف آن تشديد دشمنيها ميان فلسطينيها و خوش خدمتى عرفات به امريكا و اسرائيل بود.

در بررسى اجمالى اين مسائل، مشخص ميشود كه به رغم خوش خدمتى هاى عرفات و ساف به امريكا و اسرائيل بر اساس توافق نامه هاى واى ريور 1 و 2، هيچ چيز نصيب حكومت خودگردان نشد.

جنگ كرامه

نيروهاى اسرائيلى در 21 فوريه ى 1968 اقدام به حمله يى همه جانبه و گسترده به كرانه ى شرقى رود اردن در منطقه ى كرامه كردند. هدف از اين حمله، همان طور كه اسرائيل به صورت رسمى اعلام نمود، نابودى مواضع چريكهاى فلسطينى در اردوگاه كرامه بود. در اين نبرد، چريكهاى فلسطينى به رهبرى جنبش فتح، مقاومت جانانه يى در برابر چهار تيپ مجهّز ارتش اسرائيل از خود نشان دادند، كه منجر به شكست و عقب نشينى دشمن اسرائيلى گرديد. بدين ترتيب، مقدارى هرچند اندك از تحقير ناشى از شكست در جنگ شش روزه در ژوئن 1967 كاسته شد.

نبرد كرامه، نقطه ى تحوّل بزرگى براى جنبش فتح و به طور كل براى مقاومت فلسطين بود. اين موضوع، در سيل درخواست عضويّت در جريان مقاومت و همچنين در تظاهرات مختلف در شهرهاى عربى بخوبى متجلّى شد.

ص: 476

حاج امين الحسينى

محمّد امين بن محمّد طاهر، كه در سال 1893 (1311 ق.) ديده به جهان گشود، مفتى فلسطين و از نخستين رهبران جنبش فلسطينيان بر ضدّ سلطه ى انگليس و صهيونيسم بود. امين طىّ مراحل مختلف، زندگى پرفراز و نشيبى را تجربه كرد، كه وجه مشترك تمام مراحل دوران زندگى او، مبارزه با صهيونيستها بود.

نكته ى مهم و بارز در تحليل شخصيّت امين الحسينى، پيشتازى وى در امر مبارزه بود، كه از سالهاى پيش از اشغال رسمى (1948) آغاز شده بود. براى مثال، وى در جوانى در سال 1914 «جمعيّت مبارزه با صهيونيسم» را بنيان نهاد و يا در 1920 نقش برجسته يى در رهبرى انقلاب اوّل فلسطين ايفا كرد.

او در سال 1921 پس از درگذشت كامل الحسينى - برادرش و مفتى فلسطين - به عنوان مفتى فلسطين برگزيده شد.

از ويژگيهاى برجسته ى امين الحسينى اين بود كه وى همواره درصدد بود تا مسئله ى فلسطين را از محدوده ى منازعات يهوديان و فلسطينيان خارج كرده و در سطح كلّ ملل عرب و حتّى فراتر از آن، در سطح جهان اسلام به عنوان مسئله يى اسلامى مطرح كند.

از كارهاى مهمّ وى در اين راستا، تصميم براى بازسازى مسجدالأقصى در سال 1924 بود، كه براى تأمين هزينه هاى آن از تمام مسلمانان جهان يارى خواست و هيئتهايى را براى گردآورى اعانه به چند كشور اسلامى فرستاد.

در سال 1931 براى جلب توجّه بيشتر مسلمانان به قضيّه ى فلسطين، برآن شد تا كنفرانس جهانى اسلامى را در قدس برگزار كند، كه على رغم مخالفت بعضى از كشورهاى اسلامى، اين مهم به رياست امين برگزار شد و در شرايط خاصّ آن زمان، گامى مثبت در راه بيدارى و اتّحاد مسلمانان در برابر انگليس و صهيونيسم بود. او در سال 1974 (1394 ق.) ديده از جهان فرو بست.

سازمان آزاديبخش فلسطين ( PLO ، ساف)

در چهلمين نشست اتّحاديه ى عرب كه در سپتامبر 1963 تشكيل شد، نگرانى رهبران عرب در برابر اقدامات مستقل فلسطين مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. نتيجه ى اين گفت وگوها به آنجا انجاميد كه فلسطينيان داراى سازمانى ويژه ى خود باشند كه تحت نظارت رسمى اعراب عمل كند.

در ادامه ى همين نشست، شوراى اتّحاديه ى كشورهاى عرب، برپايى كيان عام فلسطين را به تصويب رساند و يكى از شخصيّتهاى معروف فلسطين به نام «احمد شقيرى» را به عنوان نماينده ى فلسطين در شوراى اتّحاديه تعيين كرد. پس از آن، شقيرى به عنوان نماينده ى فلسطين در كنفرانس سران عرب در ژانويه 1964 شركت و سخنرانى كرد.

در دسامبر 1967، پس از شكست رژيمهاى عربى و به نوعى ساف از رژيم صهيونيستى، شقيرى از سمت خود استعفا كرد و كميته ى اجرايى سازمان آزاديبخش فلسطين، يحيى حمود را به رياست كميته ى اجرايى برگزيد. او نيز دو سال بعد اين پست را به ياسر عرفات واگذار كرد، تا بدين ترتيب گروه فتح رهبرى سازمان را به دست بگيرد.

ص: 477

از اتّفاقات دوران سرپرستى عرفات بر سازمان، ميتوان به واقعه ى سپتامبر سياه اشاره كرد، كه در سال 1970، ارتش اردن ضربات سختى بر سازمانهاى مقاومت فلسطينى وارد نمود و طى آن حدود بيست هزار چريك فلسطينى در اردن كشته شدند. بدين ترتيب، سازمان آزاديبخش فلسطين كه پيش از اين در اردن مستقر بود، پس از تحمّل ضربات جبران ناپذير، مجبور به نقل مكان و به تعبيرى، محكوم به اخراج از اردن گرديد.

بزرگ ترين پيروزى ساف در صحنه ى جهانى، در نوامبر 1974 به دست آمد؛ آن هنگام كه عرفات در مجمع عمومى سازمان ملل سخنرانى كرد؛ چرا كه او اوّلين رهبرى بود كه بدون آنكه رئيس كشورى باشد، اين كار را انجام داد. مجمع عمومى سازمان ملل هم طىّ قطعنامه يى به سازمان آزاديبخش فلسطين اجازه داد به عنوان ناظر در جلسات مجمع شركت كند.

جهت گيرى سازمان آزاديبخش فلسطين به سمت مذاكره با رژيم غاصب را بايد محورى ترين نقطه ى انحراف قلمداد كرد، كه در زمان رياست عرفات بر اين سازمان شكل گرفت. اين روند ادامه پيدا كرد تا اينكه در سال 1988 با تشديد انتفاضه، سازمان آزاديبخش فلسطين به رهبرى ياسر عرفات، آخرين پيمان خود را كه عدم اعتراف به رژيم صهيونيستى و جهاد مسلّحانه عليه آن بود، زير پا گذاشت. البتّه از ابتداى شروع انتفاضه، عرفات سعى داشت آن را كنترل كند و دولت صهيونيست را به رسميّت بشناسد.

همزمان با پذيرفتن رژيم صهيونيستى و ورود به جرگه ى مصر و اردن، از صحنه ى نظامى و عمليّاتى داخل فلسطين عقب نشينى كرد و شوراى نظامى آن در بغداد، توقّف عمليّات نظامى عليه صهيونيستها در سرزمينهاى اشغالى را اعلام نمود؛ و اين روند ادامه پيدا كرد، تا اينكه عرفات و ساف به يك نيروى انتظامى سركوبگر انتفاضه ى فلسطين تبديل شد.

سيّد عباس موسوى

سيّد عباس موسوى در سال 1951 در روستاى بنى شيت از توابع بعلبك لبنان به دنيا آمد. او در سال 1969 (1348. ش) در 17 سالگى براى ادامه ى تحصيلات دينى عازم نجف اشرف گرديد و در آنجا با نامه يى از طرف امام سيّد موسى صدر به آيت الله شهيد سيّد محمّد باقر صدر معرّفى شد.

در حوزه ى نجف از محضر اساتيد بزرگى كسب فيض نمود، كه در ميان آنان شهيد صدر از جايگاهى ويژه برخوردار بود؛ چرا كه وى در نظر سيّد عباس الگويى تمام و كمال بود. همچنين در همان مدّت حضور در نجف اشرف، با شيخ راغب حرب هم آشنا شد.

سالهاى حضور سيّد عباس موسوى در نجف به عدد 10 نرسيده بود كه وى براى مدّتى تبليغ به سوى ديار خود لبنان رهسپار گرديد؛ غافل از اينكه بازگشتى به نجف براى او مقدّر نبود. وى در لبنان بود كه متوجّه شد از سوى رژيم بعثى عراق محكوم به اخراج از آن كشور شده است و راهى براى بازگشت به آن ديار ندارد.

بدين ترتيب، فصل جديدى در زندگى سيّد شهيد رقم خورد. پس از شكل گيرى حزب الله در لبنان، در سمت عضو شوراى رهبرى حزب الله به فعّاليّت عليه رژيم صهيونيستى ادامه داد، تا اينكه پس از «صبحى طفيلى» در مه 1991 به عنوان دومين دبيركلّ حزب الله برگزيده شد. البتّه مدّت مسئوليّت سيّد عباس طولانى نگرديد، و هنوز به يك سال نرسيده بود كه وى براى شركت و سخنرانى در مراسم سالگرد شهادت شيخ راغب حرب، به همراه خانواده عازم جنوب (جبشيت) شد. پس از مراسم و در راه بازگشت به بيروت، اتومبيل

ص: 478

سيّد عباس مورد اصابت موشك هليكوپترهاى رژيم صهيونيستى قرار گرفت، و بدين ترتيب، در 16 فوريه ى 1992، سيّد عباس موسوى به همراه همسر و كودكش به كاروان شهدا ملحق شدند.

شيخ احمد ياسين (رهبر و بنيانگذار جنبش مقاومت اسلامى حماس)

شيخ احمد ياسين، در سال 1936 در روستاى «الحوره» از توابع عسقلان در جنوب فلسطين ديده به جهان گشود. در پنج سالگى پدرش را از دست داد و در دوازده سالگى به علّت اشغال بخش عمده يى از فلسطين توسط صهيونيستهاى غاصب (در سال 1948)، به همراه ميليونها فلسطينى ديگر به اجبار خانه و كاشانه ى خود را ترك كرده، در اردوگاه آوارگان فلسطينى در غزّه سكنى گزيد.

وى در 16 سالگى به هنگام ورزش با همسالانش، از ناحيه ى گردن ضربه اى شديد خورد و به دليل آسيب ديدگى نخاع، تمام بدنش فلج شد و اين عارضه تا آخر عمر با او بود.

او در سال 1964 وارد دانشگاه عين شمس براى تحصيل در رشته ى زبان انگليسى شد. با شكست اعراب در جنگ 1967 و اشغال نوار غزّه توسط اسرائيل، احمد ياسين از ادامه ى تحصيل در دانشگاه عين شمس منصرف گرديد و به غزّه بازگشت، تا مردم را به مقاومت عليه اشغالگران تشويق كند.

شيخ احمد ياسين در سال 1982 توسط ارتش اسرائيل دستگير و به اتهام تشكيل يك سازمان نظامى براى مقاومت، به 13 سال زندان محكوم گرديد، ولى زودتر از موعد و پس از سه سال و اندى در چارچوب مبادله ى اسرا ميان اسرائيل و «جبهه خلق براى آزادى فلسطين - فرماندهى كل» آزاد شد.

وى در سال 1987 با همفكرى و همراهى تنى چند از رهبران اخوان المسلمين - از جمله دكتر محمّد صيام، دكتر رنتيسى، الزّهار و ابومرزوق - تشكيلات جديدى را پايه ريزى كردند كه به حماس مشهور گرديد.

صهيونيستها در تاريخ 1989/5/18 شيخ ياسين را به همراه صدها تن از اعضاى مبارز جنبش حماس به اسارت گرفتند. پس از آن، يكى از دادگاه هاى نظامى صهيونيستها، احمد ياسين را به حبس ابد محكوم كرد، امّا او در سال 1997 و در پى مبادله ى اسرا، دوباره آزاد شد.

سرانجام شيخ احمد ياسين در بامداد روز سوم فروردين 1383 (21 مارس 2004) پس از اقامه ى نماز صبح، توسط جلّادان تروريست صهيونيست به خواسته ى ديرينش يعنى شهادت رسيد.

شهيد رنتيسى

عبدالعزيز عبدالحفيظ الرنتيسى در تاريخ 1947/10/23 در روستاى «يبنا» - بين عسقلان و يافا - ديده به جهان گشود. خانواده اش پس از جنگ 1948 به نوار غزّه رفتند و در اردوگاه آوارگان «خان يونس» سكنى گزيدند.

عبدالعزيز در سال 1965 مقطع متوسّطه را به پايان برد و براى ادامه ى تحصيل راهى شهر اسكندريّه ى مصر شد. او در آنجا تحصيلات دانشگاهى خود را در رشته ى پزشكى آغاز كرد. و سپس دوره ى تخصّص را هم گذراند و متخصّص اطفال شد. دكتر رنتيسى، پس از فارغ التحصيلى در سال 1976، در بيمارستان ناصر (مركز اصلى پزشكى خان يونس) مشغول به كار گرديد.

ص: 479

او در مؤسّسات و نهادهاى مختلفى عضويّت داشت، كه از جمله ميتوان به عضويّت در هيئت مديره ى مجمع اسلامى، انجمن پزشكان نوار غزّه و هلال احمر فلسطين، اشاره كرد. از زمان افتتاح دانشگاه اسلامى غزّه در سال 1978، او به تدريس در رشته هاى ژنتيك و انگل شناسى آن دانشگاه مشغول گرديد.

وى همچنين در سال 1987 به همراه تنى چند از فعّالان جنبش اسلامى در نوار غزّه، جنبش مقاومت اسلامى حماس را تأسيس كرد، و رهبرى جنبش در نوار غزّه را عهده دار بود، تا اينكه در سال 1988 به اتّهام مشاركت در فعّاليّت هاى ضدّ صهيونيستى بازداشت شد و به مدّت دو سال و نيم، زندانهاى مخوف رژيم صهيونيستى را تحمّل كرد.

دكتر رنتيسى سرانجام در شامگاه 29 فروردين 1383 (آوريل 2004) هدف حملات وحشيانه ى هليكوپترهاى رژيم صهيونيستى قرار گرفت و به همراه پسرش به فيض عظيم شهادت نايل گرديد.

شهيد دكتر رنتيسى، حافظ قرآن، خطيبى سخنور و از محبوبيّت بسيار بالايى در ميان فلسطينيان برخوردار بود. راز محبوبيّت اين شهيد آن بود كه وى بر خلاف رهبران سابق و كنونى تشكيلات خودگردان، اهل عيش ونوش نبود و به بهانه ى واهى مذاكره، شبها را در هتلهاى پنج ستاره سپرى نكرده و مسئله ى فلسطين را ابزار تحقّق خواسته ها و منافع شخصى خود قرار نداده بود. منشأ شوكت و محبوبّيت وى را ميتوان در ساده زيستى اش جستجو كرد. او كسى بود كه طعم تلخ زندان و تبعيد را چشيده و چون كوهى استوار در برابر ناملايمات ايستادگى كرده و به اصول و آرمان ملّى پاى بند بود.

شيخ عزّالدّين قسّام

عزّالدّين قسّام در سال 1882 در روستاى جيله در نزديكى شهر لازقيه در سواحل سوريه چشم به جهان گشود. او تحصيلات خود را در دانشگاه الأزهر مصر گذراند، و در محضر اساتيد بزرگى همچون «شيخ محمّد عبده» به فراگيرى علوم دينى پرداخت. قسّام به دليل مشاركت و مبارزه عليه استعمار فرانسه در سوريه، غياباً به اعدام محكوم شد. فرانسويها از طريق ديوان لازقيه، حكم اعدامش را صادر كردند.

شيخ قسّام پس از حكم ديوان، به فلسطين مهاجرت كرد و در پى اين مهاجرت، فصل جديد مبارزه را آغاز نمود. او در اين مرحله در مقابل استعمار انگليس و يهوديان صهيونيست قرار گرفت، و انگليس و صهيونيسم را در فلسطين يكى ميدانست. استراتژى قسّام بر اتّكاى مردم فلسطين به خويشتن استوار بود، زيرا معتقد بود كشورهاى مجاور زير سلطه ى استعمار به سر ميبرند. وى در مقابل افراد، گروه ها و سازمانهايى كه قائل به مذاكره و گفتگو با انگليس بودند، ايستاد و مواضع آنها را رد ميكرد و شايد به همين علّت باشد كه قسّام، اوّلين رهبر قيام مسلحانه و يا پدر انقلاب مسلّحانه ى فلسطين به شمار مى آيد. روشهاى تشكيلاتى قسّام، محكم و پيوسته و مخفيانه بود و بيشتر افرادِ تشكيلات او را فقراى فلسطينى، كارگران و كشاورزان تشكيل ميدادند.

سرانجام شيخ عزّالدّين قسّام به همراه بعضى از يارانش پس از محاصره ى مقرّشان توسط انگليسيها، در نوزدهم سپتامبر 1935 به شهادت رسيد.

ص: 480

شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء

محمّد حسين كاشف الغطاء در سال 1294 ه -. ق در محلّه ى «عمّاره» نجف به دنيا آمد. وى فرزند آيت الله شيخ على كاشف الغطاء - از نوادگان آيت الله شيخ جعفر بن خضر، صاحب كتاب پرآوازه ى «كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء» - بود. او پس از فراگيرى مقدّمات نزد پدر و ساير اساتيد، در سن 18 سالگى در درس خارج فقه آيت الله سيّد محمّد كاظم يزدى و خارج اصول آخوند خراسانى شركت ميكرد. نبوغ فكرى و پشتكار كاشف الغطاء جوان، باعث شد تا آيت الله سيّد محمّد كاظم يزدى از وى بخواهد تا در گروه پاسخ به استفتائات وى حاضر شود. اين ارتباط برقرار بود تا مرجع تقليد شيعيان حضرت آيت الله سيّد محمّد كاظم يزدى، وى را يكى از اوصياى اربعه ى خود معرّفى كرد. اندك اندك آوازه ى علمى كاشف الغطاء در همه جا پيچيد. او در اين مرحله، مجتهدى توانا و مدرّس درس خارج حوزه ى علميّه ى نجف بود. بدين ترتيب و با اصرار مردم، ايشان اقدام به نگارش رساله ى احكام نمود.

اين مجتهد و مرجع تقليد، در عرصه هاى سياسى و اجتماعى، حضورى پررنگ و تأثيرگذار داشت. در همين راستا، شروع به سفرهاى وحدت آفرين نمود و به كشورهاى مختلف اسلامى از جمله مصر، حجاز، فلسطين، لبنان و سوريه رفت، و طىّ اين سفرها به گفتگو با دانشمندان اهل سنّت پرداخت و درصدد برقرارى وحدت بين شيعه و سنّى بود. وحدت و اتّحاد، فصل مشترك تمام مواضع و گفت وگوها و سخنرانيهاى اين مرجع جوان بود.

نقطه ى عطف اين رويكرد، حضور ايشان در كنگره ى جهانى اسلام در سال 1350 ه -. ق در فلسطين و سخنرانى پرشور وى در آن جمع بود. اين سخنرانى كه در حضور علماى كشورهاى مختلف از جمله رشيد رضا و اقبال لاهورى و... ايراد شد، بشدّت مورد استقبال علما و مردم قرار گرفت؛ به طورى كه دانشمندان حاضر در كنگره، تا روزى كه كاشف الغطاء در فلسطين بود، نماز جماعت و جمعه را به او اقتدا كردند. وى همچنين در آغاز اشغال فلسطين توسط صهيونيستها، از جمله كسانى بود كه با ارسال پيام، مسلمانان را به اخراج صهيونيستها از فلسطين تشويق ميكرد.

صلح ژنو ( Geneva Accords )

توافق نامه ى ژنو كه به منظور پايان دادن به درگيرى ميان طرفين فلسطينى و اسرائيلى تهيّه شد، در تاريخ دوازدهم اكتبر 2003 در منطقه بحرالميت اردن مورد توافق شخصيّتها و بويژه طرّاحان اصلى آن «ياسر عبد ريه» (وزير سابق اطلاع رسانى تشكيلات خودگردان فلسطين) و «يوسى بيلين» (وزير پيشين دادگسترى رژيم صهيونيستى) قرار گرفت. اين توافق نامه نيز همانند ساير قراردادها، شامل بندهاى خفّت بار است، كه براى نمونه، علاوه بر به رسميّت شناخته شدن كشور جعلى اسرائيل، ميتوان به بند مربوط به آوارگان فلسطينى اشاره كرد:

«آوارگان فلسطينى با فراموش كردن حقّ بازگشت، ميتوانند در كشور جديد فلسطين! و يا هر كشور ديگرى ساكن شوند. شايد تعدادى از آنها بتوانند به اسرائيل برگردند و اين فقط دولت اسرائيل است كه صلاحيّت دارد در اين مورد تصميم گيرى كند، كه اين تعداد نيز ناچيز خواهد بود.»

ص: 481

فاجعه ى ديرياسين

ديرياسين، روستايى كوچك بود كه بر بلنديهاى مشرف به بيت المقدّس واقع شده بود. در بامداد روز نهم آوريل 1948، كماندوهاى صهيونيست به دهكده ى ديرياسين حمله كردند و تا بعدازظهر همان روز، بيشتر از 100 نفر از اهالى اين روستا، اعم از مرد و زن و كودك، قتل عام شدند. عامل و محرّك اصلى اين حمله، دو دسته از جنايتكاران صهيونيستى به نامهاى «استرن» و «ارگون» بودند. هدف اوّليّه ى آنها، تحت كنترل گرفتن روستا و وادار كردن اهالى به ترك آن بود. ديرياسين، يكى از مستندات غيرقابل انكار از نسل كشى در تاريخ اسرائيل است.

فاجعه ى صبرا و شتيلا

در سال 1982 ميلادى، رژيم صهيونيستى به منظور نابود كردن سازمان آزاديبخش فلسطين و اخراج آنها از لبنان، ايجاد يك دولت دست نشانده و گسترش پيمان كمپ ديويد، متعاقب ترور سفير اسرائيل در لندن، تهاجم گسترده ى هوايى، زمينى و دريايى را به لبنان آغاز كرد. در ادامه ى تجاوزهاى ژوئن 1982، نيروهاى اسرائيلى و صهيونيستى در روزهاى 16 و 17 سپتامبر 1982 به اردوگاه هاى فلسطينى صبرا و شتيلا يورش بردند و حدود 3500 نفر از ساكنان آنها را قتل عام كردند.

بدين ترتيب، برگ سياه ديگرى بر تاريخ صهيونيسم و برگ خونينى بر تاريخ ملّت فلسطين افزوده شد. وسيع ترين قتل عام در اردوگاه شتيلا اتّفاق افتاد، كه كنترل آن پس از هجوم سربازان اسرائيلى به فالانژيست ها (شبه نظاميان مارونى لبنان) سپرده شد. فالانژيست ها در اين اردوگاه به كشتارها ادامه دادند، تا آنجا كه هيچ كس زنده نماند.

فاجعه ى قانا

اين روستا كه در جنوب شرقى شهر صور در جنوب لبنان قرار دارد، در سال 1996، شاهد خونبارترين جنايات صهيونيستها بود، كه در آن مقرّ سازمان ملل كه سرپناه غير نظاميان لبنانى بود، از سوى رژيم صهيونيستى بمباران شد. تلفات ناشى از اين حمله بيش از 100 كشته و 100 مجروح بود. رژيم صهيونيستى پس از اين جنايت، مدّعى شد كه به طور اتّفاقى قانا را بمباران كرده است؛ در حالى كه بر اساس تحقيق سازمان ملل، كشتار قانا يك حادثه ى تصادفى نبود.

اين روستا يك بار ديگر در سى ام جولاى 2006 در طى جنگ 33 روزه توسط رژيم صهيونيستى و با بمبهاى اهدايى امريكا مورد حمله ى هوايى قرار گرفت، كه منجر به شهادت 60 نفر - از جمله 22 كودك - و زخمى شدن 70 نفر شد.

فتحى شقاقى

فتحى ابراهيم عبدالعزيز شقاقى، در سال 1951 در اردوگاه «رفح» در شهر غزّه به دنيا آمد. شقاقى، تحصيلات عالى خود را در دانشگاه «الزقاريق» مصر، در رشته ى پزشكى گذراند و پس از پايان تحصيلات،

ص: 482

به عنوان طبيب در بيمارستان مطلع قدس مشغول به كار گرديد و مدّتى بعد به عنوان طبيب به نوار غزّه رفت. بعدها به تشكيلات اخوان المسلمين پيوست، امّا از اواخر سال 1974 با آنها اختلاف پيدا كرد.

وى در سال 1979 با انتشار كتاب «الخمينى الحل الإسلامى و البديل»، امام خمينى؛ را به عنوان راه حلّ اسلامى و جايگزين در قبال گرايشهاى وابسته به شرق يا غرب، ملّى گرايى يا غرب پرستى، سوسياليسم يا كمونيسم، معرّفى كرد و به مسلمين پيشنهاد داد.

شقاقى پس از انشعاب از اخوان المسلمين، در سال 1980 در غزّه اقدام به تأسيس جنبش جهاد اسلامى فلسطين نمود. سرانجام اين مبارز واقعى نهضت فلسطين، در اكتبر 1995 به هنگام بازگشت از سفر طرابلس، در جزيره ى «مالت» توسط عوامل موساد ترور شد و به شهادت رسيد.

قرارداد اسلو ( Oslo Accords )

قرارداد صلحى كه بعد از دو سال مذاكرات پى درپى و مخفى در اسلو، در اكتبر 1993 توسط اسحاق رابين - نخست وزير وقت رژيم صهيونيستى - و ياسر عرفات منعقد گرديد. مفاد ننگين و خفّت بار اين قرارداد، چيزى جز به رسميّت شناخته شدن رژيم غاصب اسرائيل و سازمان آزاديبخش فلسطين توسط دو طرف نبود.

طبق اين قرارداد، فلسطينيها در كرانه هاى غربى رود اردن و بخش غزّه، يك حكومت خودمختار تشكيل ميدادند و اسرائيل قرار بود سربازهاى خود را از مناطق و شهرهاى فلسطينى فراخوانده و جلوى ساخت وساز يهوديها در سرزمين اشغالى را بگيرد. مفادّى كه تا به امروز هيچ گاه به آن عمل نشده، بلكه روزبه روز بر دامنه ى تجاوزات و ساخت وسازها افزوده شده است. گويا تنها يك بند از قرارداد اسلو باقى مانده و آن هم به رسميّت شناخته شدن رژيم غاصب توسط مبارزان قديمى و خائن به آرمان ملّت فلسطين بود؛ ذلّتى كه عرفات به بهاى جايزه ى صلح نوبل، آن هم اشتراكاً به همراه شيمون پرز و اسحاق رابين، به آن تن داد.

قرارداد كمپ ديويد ( Camp David Accords )

قراردادى كه همزمان با پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، بين رژيم صهيونيستى و جمهورى عربى مصر منعقد گرديد. طى اين قرارداد، كه ميتوان از آن به عنوان نماد خيانت اعراب به آرمان فلسطين ياد كرد، مصر اوّلين رژيم عرب بود كه رژيم غاصب قدس را به رسميّت شناخت و با اين كار، شكافى ميان اعراب به وجود آورد. اين قرارداد كه توسط انور سادات (رئيس جمهور مصر) و مناخيم بگين (نخست وزير رژيم صهيونيستى) در حضور جيمى كارتر (رئيس جمهور امريكا) در محلّ كمپ ديويد به امضا رسيد، شامل هشت اصل بود كه مهمترين اصل آن، همان برقرارى روابط دوستانه و كامل ديپلماتيك بين طرفين بود.

ناگفته نماند كه سادات براى اين سازش و خيانت، قبل از عقوبت اخروى، توسط قهرمان عرب، خالد اسلامبولى، در همين دنيا به سزاى خيانت ننگينش رسيد و به درك واصل شد.

ص: 483

مذاكرات كمپ ديويد 2

در ادامه ى گفت وگوهاى به اصطلاح صلح، دور جديد مذاكرات تشكيلات خودگردان فلسطين و رژيم صهيونيستى با ميانجيگرى ايالات متّحده ى امريكا از 20 تير 1379 به مدّت دو هفته در كمپ ديويد امريكا و با نظارت كلينتون - رئيس جمهورى امريكا - برگزار شد. محورهاى اساسى كمپ ديويد دوم عبارتند از:

الف. موضوع بيت المقدّس؛ ب. آوارگان؛ ج. تعيين مجدّد خطوط مرزى بين اسرائيل و فلسطين.

موضوعاتى از قبيل: نظارت بر اماكن مقدّس، مسائل امنيّتى، زندانيان فلسطينى، شهركهاى صهيونيستى و... از ديگر موضوعات بحث شده در اين مذاكرات بود.

اين مذاكرات با ردّ پيشنهادهاى كلينتون توسط مقامات مذاكره كننده ى فلسطينى، عملاً شكست خورد و به پايان رسيد.

هولوكاست ( Holocaust )

اين واژه پس از جنگ جهانى دوم، از سوى بعضى از اشخاص و كانونهاى يهودى وارد فرهنگ سياسى و تاريخى جهان شد. ادّعاى آنها بر اين فرضيه استوار بود كه شش ميليون يهودى در اردوگاه هاى اسيران جنگى در آلمان نازى به وسيله ى «اتاقهاى گاز» خفه شده و سپس در «كوره هاى آدم سوزى» سوزانده و به خاكستر تبديل شده اند.

ياسر عرفات

«محمّد عبدالرّؤوف القدوه الحسينى» معروف به ياسر عرفات، در چهارم اوت 1929 (1308 ش.) زاده شد. زادگاه وى را طبق اسناد رسمى، شهر قاهره ميدانند، امّا عرفات مصرّانه زادگاهش را بيت المقدّس معرّفى ميكرد. او در سال 1948 (همان سال اشغال فلسطين به دست صهيونيستها) به دانشگاه فؤاد اوّل قاهره وارد و در رشته ى مهندسى ساختمان مشغول تحصيل گرديد، و در سال 1954 از طريق انتخابات دانشجويى، به رياست اتّحاديه ى دانشجويان فلسطينى برگزيده شد.

عرفات پس از اتمام تحصيل در سال 1957 اتّحاديه ى دانش آموختگان فلسطينى را راه انداخت، امّا خيلى زود با رها كردن آن، به كشور كويت رفت و به عنوان مهندس ساختمان مشغول كار شد. در آنجا بود كه به همراه «ابوجهاد» و «ابو اياد» جنبش فتح را پايه گذارى كردند. فتح، سازمانى زيرزمينى با هدف جنگ مسلّحانه عليه صهيونيستها بود و تا سال 1960 مخفيانه عمل ميكرد.

عرفات در فوريه ى سال 1969، پس از استعفاى احمد الشقيرى، رئيس كميته ى اجرايى سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) شد. ظاهراً از همين زمان، تماس با صهيونيستها و غرب براى سازش از سوى ساف شروع شد.

آغاز رسمى عقب نشينى و انفعال عرفات را بايد در اجلاس سران عرب در رباط مراكش جستجو كرد؛ همان اجلاسى كه سران عرب، ساف را به عنوان تنها نماينده ى مشروع ملّت فلسطين به رسميّت شناختند. عرفات در اين اجلاس اعلام كرد: هدف ساف بازپس گيرى كامل فلسطين نيست - حداقل در آنِ واحد - و هر قسمتى از فلسطين كه آزاد شود، يعنى نوار غزّه و ساحل غربى رود اردن را قبول خواهد كرد. اين سخن وى

ص: 484

به معنى پذيرش كشور اسرائيل در كنار كشور فلسطين و تأييد اشغالگرى صهيونيستها بر مناطق اشغالى 1948 بود.

عرفات پس از آن داراى فراز و نشيب هاى مختلفى در فعّاليّت سياسى شد، تا آنكه در سال 1993 (1372 ش.) قرارداد اسلو را امضا و متعاقب آن در واشنگتن با اسحاق رابين - نخست وزير رژيم صهيونيستى - دست داد، قراردادى كه از كلّ خاك فلسطين، فقط بخشى كوچك و آن هم مناطق جدا از هم را نصيب فلسطينيها مى كرد و در مقابل، موجوديّت و اشغالگرى رژيم صهيونيستى را بر مناطق اشغالى 1948 به رسميّت شناخت. مبارز خسته به عنوان جايزه ى اين خيانت ننگين، در سال 1994 جايزه ى صلح نوبل را به همراه شيمون پرز و اسحاق رابين دريافت كرد.

ياسر عرفات كه چند سال بعد، عنوان رئيس تشكيلات خودگردان فلسطينى را هم يدك ميكشيد، روز به روز بر صفحات ذلّت كتاب زندگى اش مى افزود، تا اينكه رژيم غاصب در سال 2002 ميلادى مقرّ عرفات را مورد هجوم قرار داد و همواره در محاصره ى رژيمى قرار داشت كه با آنها صلح كرده بود.

او در 29 اكتبر 2004 براى درمان به پاريس منتقل شد و در 11 نوامبر 2004 (1383 ش.) مرگ ياسر عرفات رسماً اعلام گرديد و جنازه اش در رام الله به خاك سپرده شد.

ص: 485

«فهرست تفصيلى»

بخش اوّل: صهيونيسم؛ شجره ى خبيثه 15

فصل اوّل: بصيرت و دشمن شناسى 17

لزوم روشنگرى در عرصه ى ديپلماتيك، براى تفهيم دشمنى صهيونيسم با جهان اسلام 17

صهيونيسم؛ دشمن بشريّت 17

خطرِ نداشتن بصيرت و نفهميدن نقشه ى دشمن 18

لزوم بصيرت داشتن هر مسلمان 18

صهيونيستهاى دشمن؛ درصدد تضعيف ملّت ايران 19

دولت غاصب صهيونيست؛ بزرگ ترين خطر براى جهان اسلام 19

نكوهشِ رفتار ذلّت بار دولتهاى عربى در برابر دشمن عنودِ مسلمين و اعراب 19

به رسميّت شناختن صهيونيست ها؛ يعنى پايان مبارزه 20

توصيه ى قرآن كريم؛ بيدارى و بصيرت نسبت به دشمن 20

هوشيارى امام راحل (رحمه الله) در شناخت و معرّفى دشمن 21

مجهّز بودن به انواع ابزارها و توانمندى ها و حسّاسيّت به بيدارى اسلامى؛ دو خصوصيّت اصلى دشمن 22

صهيونيست ها و امريكا؛ مصاديق بارز جبهه ى باطل 23

اتّحاد شوم امريكا و صهيونيسم؛ در رأس دشمنان اسلام 24

صهيونيسم؛ عامل فساد و اخلال در روند رشد ملّتها 24

صهيونيسم و استكبار؛ دشمن اصلى جمهورى اسلامى 25

ايالات متّحده ى امريكا؛ بازيچه ى دست صهيونيستها 26

برائت از استكبار و صهيونيسم؛ از مسائل مسلّم حج 27

رژيم اشغالگر قدس؛ خطر و تهديدى براى امنيّت منطقه 27

ص: 486

بصيرت ملّت ايران در شناخت دشمن اصلى 28

صهيونيستها و امريكا؛ دو روى سكّه ى دشمنى با ملّت ايران 28

سردمداران دولت امريكا؛ عامل شياطين صهيونيست 28

اشغالگران فلسطين؛ شريرترين دشمنان ملّت ايران 29

پاى بندى به اسلام و حفظ استقلال؛ علّت دشمنى دشمنان جمهورى اسلامى 30

امريكا، صهيونيستهاى دنيا و حكومت صهيونيستى؛ در رأس دشمنان ما 30

فوايد حج: وحدت، دشمن شناسى و اعلام برائت از دشمنان 31

استكبار و صهيونيسم؛ دشمن مشترك همه ى گروه هاى اسلامى 31

امريكا و صهيونيستها؛ بزرگ ترين و لجوجترين دشمنان ملّت ايران 32

لزوم هوشيارى در شناخت دشمن 32

صهيونيستها؛ دشمن خطرناك دنياى اسلام 32

مبانى دشمنى ما با امريكا و صهيونيسم 33

لزوم تمايز بين يهود؛ صهيونيسم 33

لزوم هوشيارى نسبت به امپراتورى عظيم خبرى صهيونيستى 33

بديل سازى شعارها و آرمانها؛ يكى از روشهاى دشمنى دشمنان 33

تسليم شدن ملّت و دولت؛ نتيجه ى نشناختن درست دشمن 33

معرّفى و تبيين مراتب و درجات دشمن 34

هواى نفس؛ دشمنى خطرناك تر از صهيونيسم 34

دشمن دنياى اسلام؛ صهيونيستها و سرمايه داران گرداننده ى نظام امريكا 35

تبيين علّت هشدارهاى عمومى نسبت به دشمن بيرونى 35

دشمن بيرونى؛ عامل تشديد كننده ى اشكالات و لغزشهاى درونى 36

ريشه ى وحشت صهيونيسم از اسلام 36

دليل پرهيز دشمن از رويارويى نظامى با ايران اسلامى 37

القاى ناكارآمدى نظام و ايجاد اختلاف؛ دو نقطه ى اميد صهيونيستها و استكبار 37

نقش دشمن در تبديل اختلاف سليقه به تضادهاى بنيانى 39

خطّ دشمن؛ جداكردن مردم از نظام و ايجاد فضاى هرج ومرج در جامعه 39

دوگانه ى اسلامِ طالبانى و اسلام التقاطى؛ دو برداشت مورد حمايت دشمنان 39

صهيونيسم و امريكا؛ مخالف ظهور چهره ى اسلام ناب 39

ترس دشمنان از مطرح شدن اسلام زندگى ساز 40

دشمن شناسى؛ مهمترين كار 40

امريكا و صهيونيسم؛ بتهاى بزرگى كه بايد شكست 40

نتيجه ى اشتباه در دشمن شناسى؛ هدر دادن سالها از عمر دنياى اسلام 40

ص: 487

امريكا و صهيونيستها؛ دشمن درجه ى اوّل ملّت ايران 40

شايعه پراكنى شبكه هاى تبليغاتى؛ يكى از روشهاى دشمنى صهيونيسم 41

حمله به عراق؛ پروژه يى امريكايى - صهيونيستى 41

امريكا و صهيونيستها در تدارك جنگ صليبى 42

هوشيارى در شناخت عوامل پشت پرده ى اظهارنظر پاپ عليه اسلام 43

صهيونيسم جهانى و استكبار امريكايى؛ دشمنانِ صف بسته ى در مقابل ملّت ايران 43

مظهر دشمن بيرونى؛ شبكه ى صهيونيسم جهانى و دولت امريكا 44

ناكامى دشمن در تضعيف ملّت ايران 44

شبكه ى صهيونيستى، رژيم صهيونيستى و رژيم منفور امريكا؛ دشمنان اصلى ملّت ايران 44

سران صهيونيسم و استكبار؛ شمرها و يزيدهاى زمانه 44

راز دشمنى گردانندگان رژيم امريكا و رژيم صهيونيستى با اسلام 45

امريكا و صهيونيستها؛ هم دشمن شيعه و هم دشمن سنّى 46

مظهر استكبار جهانى؛ امريكا و صهيونيسم 47

مردم اسرائيل؛ سياهى لشكر صهيونيسم 47

دلايل سلبى دشمنى استكبار با جمهورى اسلامى 48

دلايل ايجابى دشمنى استكبار؛ جمهورى اسلامى 48

اقتدار همه جانبه ى كشور؛ مانع توطئه هاى استكبار جهانى عليه جمهورى اسلامى 48

سرمايه داران صهيونيسم؛ مهم ترين تصميم گيران نظام استكبار 49

تبيين عناصر دستگاه استكبار 50

استكبار جهانى و صهيونيستها؛ دشمنان خونى اسلام و جمهورى اسلامى 50

امريكا، رژيم صهيونيستى و صهيونيستهاى دنيا؛ دشمن ترين دشمنان ملّت ايران 51

صهيونيستها و رژيم ايالات متّحده ى امريكا؛ دشمنان حقيقى و اصلى منطقه ى خاورميانه 52

سرمايه دارهاى صهيونيست؛ از جمله دشمنان نظام جمهورى اسلامى 52

تقابل دو قطب مستضعفين با مستكبرين به رهبرى امريكا و صهيونيسم 53

فصل دوم: صهيونيسم؛ بلاى بشريّت 54

صهيونيسم؛ مسلكى فاشيستى و غيرمذهبى 54

ترويج فساد و فحشا؛ برنامه ى صهيونيسم جهانى براى به سلطه كشيدن ملّتها 54

تزريق فساد و تباهى در تمام ملّتها، از اصول اساسى صهيونيسم 54

صهيونيسم؛ دشمن بشريّت 55

صهيونيستها و آموزش فساد از طريق رسانه ها 55

صهيونيسم؛ بلاى بزرگ بشريّت 55

صهيونيستها؛ عامل اغلب فسادها و انحطاطها 56

ص: 488

سرگرم كردن جوانان به شهوت؛ توطئه ى بلندمدّت صهيونيستى 56

دولت غاصب صهيونيست؛ بخشى از مجموعه ى جهانىِ صهيونيستها 56

صهيونيستها؛ تخريبگر دنيا و طبيعت 57

همّت صهيونيستهاى عالم براى فاسدكردن نسل جوان 58

افكار عمومى در جهت ميل صهيونيستها 58

اشاعه ى فحشا؛ برنامه ى مراكز اقتصادى صهيونيستى 59

علل اشاعه ى فحشا توسّط مراكز صهيونيستى 59

ايجاد نفرت نسبت به اسلام؛ توطئه ى تبليغاتى صهيونيسم 60

حذف هويّت دينى از انسانها؛ هدف صهيونيستها 60

اختلاف افكنى ميان مسلمانان؛ برنامه ى صهيونيسم و استكبار 61

دخالت صهيونيستها در همه ى حوادث گوشه و كنار دنياى اسلام 61

اهانت به نبىّ مكرّم اسلام (ص)؛ توطئه ى عميق صهيونيستى 62

رودر رو قرار دادن مسلمانان و مسيحيان؛ توطئه ى عميق صهيونيستى 62

عكس العمل مسلمانان عليه دستهاى پنهان صهيونيسم در قضيّه ى اهانت به پيامبر رحمت (صلى الله عليه وآله وسلم) 63

صهيونيستها؛ سررشته ى تحوّلات منفى جهانى 65

نقش صهيونيسم در انقلاب رنگى گرجستان 66

توطئه و نقش سرمايه داران صهيونيستى در ورشكستگى برخى كشورهاى آسياى شرقى 66

بانك جهانى و صندوق بين المللى پول؛ نهادهايى در خدمت صهيونيسم جهانى 66

باز داشتن جوانان از نگاه جدّى به زندگى؛ از سياستهاى رايج شبكه ى خطرناك صهيونيستى 67

منشأ صهيونيستى فساد در دنياى غرب 68

شبكه ى مفسد صهيونيستى؛ مظهر فساد اخلاقى و تباه كردن نسلهاى بشرى 68

تحقير شخصيّت زن تحت تأثير دستهاى صهيونيستى در دنياى فاسد غرب 69

خشم جامعه ى امريكا از حضور لابى صهيونيستى در مركز تحرّك صهيونيستها 69

اتاقهاى فكر صهيونيستى؛ طرّاح اهانت به قرآن 70

گرفتاريهاى متعدّد اروپا و امريكا؛ ناشى از سلطه ى اختاپوسى صهيونيسم 71

حمايت يك درصد مردم آمريكا از غدّه ى سرطانى اسرائيل 72

حاكميّت سياستهاى شبكه ى خبيث صهيونيستى بر دولتهاى اروپا و امريكا 73

الگوسازى هاى رسانه هاى غربى؛ برگرفته از پروتكلهاى صهيونيستى 73

ضايع كردن شخصيّت زن از موادّ پروتكلهاى صهيونيستى 74

ص: 489

قيام كشورهاى اسلامى عليه ديكتاتوريهاى وابسته؛ مقدّمه ى قيام عليه ديكتاتورى شبكه ى فاسد صهيونيستى 76

نهضت عظيم اجتماعى در اروپا به خاطر دخالت امريكا و دخالت شبكه ى صهيونيستى جهانى 77

فصل سوم: نفوذ و سلطه ى رسانه يى صهيونيسم 78

اكثر خبرگزاريهاى دنيا در قبضه ى صهيونيستها 78

لزوم تلاش دو برابر در قبال سيطره ى رسانه يى صهيونيسم 78

شبكه هاى راديو - تلويزيونى مهمّ امريكا در دست يهوديهاى صهيونيست 79

ريشه ى معارضه ى شبكه ى تبليغاتى و خبرى صهيونيستى جهان عليه انقلاب اسلامى 80

سيطره و نفوذ صهيونيسم بر رسانه ها و دستگاه هاى تعليم و تربيت امريكا 80

روزنامه ها و دستگاه هاى راديو و تلويزيون در تصرّف صهيونيستها 80

سيطره ى شبكه ى صهيونيستى بر روزنامه هاى امريكايى 81

دستگاه هاى تبليغاتى امريكا، دربست در اختيار صهيونيستها 81

دروغگويى؛ ذات خبرگزاريهاى صهيونيستى 82

رسانه هاى گروهى؛ ابزار صهيونيستها براى تحميق ملّتها و تحريف حقايق 82

دستگاه تبليغاتى صهيونيستها؛ زمينه ساز ايجاد دولت غاصب 82

كوتاهى مسلمانان در تبيين حقّانيّت مردم فلسطين 82

استخدام كارشناس خبرى براى تأمين اهداف صهيونيسم 83

عمده ى تبليغات دشمن در دست صهيونيستها 83

تلاش رسانه يى جبهه ى استكبار و صهيونيسم 83

انفعال رسانه هاى داخلى در برابر خبرگزاريهاى صهيونيستى 84

سانسور پيام حجّ امام در روزنامه هاى امريكايى 85

صهيونيستها؛ تصميم گيرندگان سياستهاى فرادولتى و فراكشورى 86

مبارزه ى دائمى خبرى بين جمهورى اسلامى و خبرگزاريهاى جبهه ى استكبار 86

صهيونيستها؛ خبيث ترين دست اندركاران تبليغات جهانى 87

امپراتورى خبرى صهيونيسم عليه جمهورى اسلامى 87

هدف رسانه هاى صهيونيستى؛ تأثير گذارى بر افكار عمومى عليه جمهورى اسلامى 88

رسانه هاى صهيونيستى؛ مظهر جنگ روانى عليه جمهورى اسلامى 88

تبليغ ماهرانه ى مبلّغين استكبار و صهيونيسم بر ضدّ اسلام 89

صهيونيسم و اسرائيل؛ جزء مقدّسات مطبوعات بيگانه 90

مهارت رسانه يى صهيونيسم در مظلوم نمايى 90

نقش تبليغات امريكايى در وارونه جلوه دادن حقايق فلسطين 91

ص: 490

رسانه هاى تبليغاتى مهمّ دنيا در انحصار صهيونيستها 12

امپراتورى خبرى دشمنان دنياى اسلام در كنترل صهيونيستها 91

سياست صهيونيستها؛ در دست گرفتن رسانه هاى خبرى و تبليغى دنيا 92

اتّصال بندِ ناف رسانه هاى متنوّع دنيا به صهيونيستها 92

نقش رسانه هاى استكبارى در انحراف افكار عمومى در ماجراى غصب فلسطين 93

سلطه ى رسانه يى صهيونيسم در خدمت ديكتاتورى پول و شهوت 93

ترفندهاى تبليغاتى امپراتورى خبرى صهيونيسم عليه نظام جمهورى اسلامى 94

فصل چهارم: مظلوم نمايى صهيونيسم 95

هدف تبليغات امريكايى و صهيونيستى؛ ارائه ى چهره ى مظلوم از يهوديانِ صهيونيستى و چهره ى خشن از فلسطينيها 95

مظلوم نمايى يهود و زمينه سازى ظلم 96

فيلم سازى صهيونيستها درباره ى مظلوميّت يهوديها 97

مطبوعات امريكايى؛ تصويرگر مظلوم نمايى هاى اسرائيل 97

مهارت مطبوعات امريكايى در جلب احساس ترحّم مردم دنيا نسبت به صهيونيستها 97

تأثير دروغ پردازى هاى رسانه هاى صهيونيستى بر نخبگان و افكار عمومى 98

اشغال فلسطين؛ طرحى راهبردى براى جلوگيرى از اتّحاد، پيوستگى و قدرتمندى مسلمانان 991

مظلوم نمايى در افكار عمومى براى زمينه سازى اشغال فلسطين 99

مظلوم نمايى؛ مهمترين كار هميشگى صهيونيستها در دنياى تبليغات 100

روشهاى تبليغى صهيونيستها در امر مظلوم نمايى 101

ساخت هزاران فيلم براى نشان دادن مظلوميّت يهود و ديگر اهداف استعمارى 101

بخش دوم: غدّه ى سرطانى 103

فصل اوّل: تاريخچه و شيوه ى غصب 105

سير تاريخى غصب فلسطين 105

ادّعاى صلح؛ ترفندى براى ادامه ى اشغالگرى 106

زورگويى، خشونت و قساوت؛ پايه هاى اساسى رژيم صهيونيستى 107

مذاكرات به اصطلاح صلح؛ ترفند صهيونيستها در راستاى اشغال كامل 109

نقش خيانت عرفات و گروهش در تكميل اشغالگرى صهيونيستها 110

شرايط فلسطين در آغاز غصب توسط صهيونيستها 112

فصل دوم: علل اصلى تشكيل رژيم صهيونيستى 111

علّت واقعى اشغال فلسطين 111

ص: 491

رژيم صهيونيستى؛ استانى از استكبار جهانى غرب در وسط ملّتهاى عربى و اسلامى 111

رژيم صهيونيستى؛ اهرم فشار قدرتمندان جهانى در قلب ملّتهاى اسلامى 112

هدف تشكيل رژيم صهيونيستى؛ ايجاد تفرقه، تشنّج و فتنه و جلوگيرى از رشد نهضتهاى آزاديبخش 112

حضور اسرائيل در قلب كشورهاى اسلامى؛ يعنى سيطره ى استكبار بر دنياى اسلام 113

اشغال فلسطين؛ هدف اوّليه ى صهيونيستها و حاميان بين المللى آنها و نه هدف نهايى 113

رژيم صهيونيستى؛ پايگاهى براى استكبار در قلب جهان اسلام 114

رژيم صهيونيستى؛ پايگاهى براى سلطه بر دنياى اسلام 115

تأسيس كشور اسرائيل؛ توطئه ى مشترك استعمار و يهود 115

تشكيل رژيم صهيونيستى براى جلوگيرى از اتّحاد دنياى اسلام 116

غصب فلسطين براى تداوم سلطه ى استعمارگران بر دنياى اسلام 116

تشكيل دولت صهيونيستى در فلسطين؛ خواست استعمارى دولت انگليس 116

هدف از اشغال فلسطين؛ جلوگيرى از اتّحاد و پيوستگى مسلمانان 117

رژيم غاصب اسرائيل؛ ابزار كنترل و تسلّط غرب بر منطقه ى خاورميانه 128

فصل سوم: ملّت جعلى 119

اسرائيل؛ دولتى بى اصل و نسب و جعلى، با ملّتى دروغى 119

اشغالگران؛ مجموعه يى از انسانهاى خبيث، شرير، طمّاع، دزد و آدمكش 119

مردم بومى فلسطين؛ شهروندان حقيقى فلسطين 120

اداره كنندگان دولت اشغالگر صهيونيستى؛ بيگانگانى از كشورهاى مختلف دنيا 120

ملّت اسرائيل؛ يك موجوديّت دروغين، تصنّعى و فرمايشى 121

متّكى نبودن دولت غاصب صهيونيستى بر يك ملّت 121

اسرائيل با ملّتى جعلى، دروغين و بى هويّت 121

ملّت كنونى صهيونيستِ اشغالگر؛ ملّتى ساختگى و دروغين 122

اسرائيل؛ يك وجود جعلى و يك ملّت دروغين 122

اسرائيل؛ ملّتى جعلى به جاى ملّت با فرهنگ و تاريخ و سابقه ى فلسطين 123

ملّت سازى براى رژيم صهيونيستى 123

مردم اسرائيل؛ سياهى لشكر عناصر صهيونيسم 124

غاصب دانستن صهيونيستهاى اسرائيلى؛ موضع نظام، انقلاب و مردم درباره ى مردم اسرائيل 124

فصل چهارم: رؤياى نيل تا فرات 126

رژيم صهيونيستى و رؤياى نيل تا فرات 126

محدوده ى جغرافيايى نيل تا فرات در افكار رهبران صهيونيستى 126

ص: 492

پاى بندى صهيونيستها به هدف نيل تا فرات 127

توسعه طلبى و تجاوزگرى رژيم صهيونيستى 129

ايجاد اسرائيل بزرگ؛ هدف اساسى صهيونيسم 130

نيل تا فرات؛ سرزمين موعود صهيونيستها 131

نقشه ى اسرائيل بزرگ؛ هديه ى رئيس جمهور جنگ طلب امريكا به نخست وزير رژيم صهيونيستى 131

طرح خاورميانه ى بزرگ امريكا؛ نقشه يى براى سيطره ى كامل بر دنياى اسلام 132

فصل پنجم: جنايتها 133

فتنه انگيزى ميان مسلمانان؛ جنايتى بزرگ تر از فاجعه ى صبرا و شتيلا 133

جنايت آشكار صهيونيستها و دورويى مدّعيان حقوق بشر 134

سركوب خشونت بار مبارزان فلسطينى و سكوت مدّعيان حقوق بشر 134

تروريسم و آدم ربايى مزدوران صهيونى 134

حقوق بشر؛ ترفند سردمداران امريكا 135

عدم پاى بندى رژيم صهيونيستى به هيچ اصل انسانى و قانون بين الملى 135

نژادپرستى خشونت بار صهيونيستها 136

سكوت جانبدارانه ى سازمانهاى حقوق بشر در برابر جنايتهاى رژيم صهيونيستى 137

سكوت مدّعيان مبارزه با تروريسم در مقابل تروريسم دولتى آشكار رژيم صهيونيستى 138

عدم واكنش طرفداران حقوق بشر در برابر تجاوزگرى اسرائيل 138

اشغال جنايتبار فلسطين 139

وقايع ديرياسين و كفرقاسم؛ نمونه هايى از جنايتهاى رژيم صهيونيستى 139

استفاده ى ابزارى از واژه ى تروريسم براى مبارزه ى حق طلبانه ى ملّت فلسطين 140

خونسردى سازمانهاى مدّعى حقوق بشر در برابر جنايتهاى آشكار رژيم صهيونيستى 141

ترفند و دروغ خباثت آميز مدّعيان حقوق بشر در برابر فجايع فلسطين و بوسنى هرزگوين 141

خفقان سازمانهاى حقوق بشر در برابر فاجعه ى حرم شريف ابراهيمى 142

تعصّب و سنگدلى مطبوعات امريكا و غرب در برابر فجايع انسانى 143

رژيم غاصب صهيونيستى؛ واضح ترين نمونه ى دولت تروريست 144

دولت غاصب اسرائيل؛ نمونه ى كامل و هميشگى تروريسم دولتى 144

دروغگويى هفت دولت صنعتى در ادّعاى حمايت از حقوق بشر 145

حكومت غاصب صهيونيستى؛ مظهر تروريسم دولتى 145

خون دل خوردن همه ى انسانهاى غيرتمند از قضاياى فلسطين 146

جنايات دولت غاصب و جعلى اسرائيل در مقابل چشم بشريّت 147

رژيم صهيونيستى؛ دولتى ظالم و بى اعتناى به همه ى مقرّرات بشرى و انسانى 147

ص: 493

رژيم صهيونيستى؛ مظهر كامل تروريسم 148

خونسردى مدّعيان حقوق بشر در برابر جنايات گسترده ى رژيم صهيونيستى 148

فاجعه ى سهمگين قانا؛ نشانگرِ معناى حقوق بشر امريكايى 149

جنايت رژيم نژادپرست، متجاوز و سفّاك صهيونيستى عليه بشريّت 149

فجايع لبنان و فلسطين؛ مايه ى عبرت امّت اسلامى 149

جهاد مظلومانه ى حزب الله؛ نشان دهنده ى چهره ى كريه و منفور رژيم صهيونيستى 151

بى تفاوتى مدّعيان حقوق بشر در برابر جنايتهاى رژيم صهيونيستى در غزّه 151

اقرار مسئولين صهيونيستى به تبعيض نژادى در فلسطين اشغالى 152

حوادث خونين غزّه؛ غمى سنگين براى امّت بزرگ اسلام 152

وظيفه ى مسلمانان در رساندن نداى مظلوميّت فلسطينيان به سراسر جهان 153

نمايش چهره ى خونخوار گرگهاى صهيونيست در غزّه 153

سكوت تشويق آميز برخى دولتهاى عربى؛ مصيبتى بزرگ تر از حادثه ى هولناك غزّه 153

فاجعه ى صهيونيستها در غزّه؛ يك فاجعه ى كم نظير 154

رسوا شدن داعيه هاى طرفدارى از حقوق بشر در جنايت غزّه 154

گسترش غريزه ى وحشيگرى و جنايت در سران دولت جعلى صهيونيستى 155

تداوم خوى تجاوزگرى و بى شرمى از جنايت در گردانندگان رژيم صهيونيستى 155

رسوايى امريكا، غرب، سازمانهاى حقوق بشر و سازمان ملل در ماجراى فاجعه ى غزّه 156

حمله به كاروان دريايى آزادى؛ حلقه ى ديگرى از زنجيره ى جنايتهاى رژيم صهيونيستى 157

صهيونيسم؛ چهره ى جديد و خشن ترى از فاشيسم 157

محاصره ى سه ساله ى ظالمانه ى غزّه؛ اقدامى سبعانه، قساوت آميز، وحشيانه و مورد حمايت غرب 158

تهاجم به كاروان امداد؛ ناشى از خوى توحّش صهيونيستها 158

قتل عام ملّت بى پناه فلسطين در سكوت رسانه هاى تصويرى 159

فصل ششم: امريكا؛ حامى رژيم صهيونيستى 160

اسرائيل؛ پايگاه تجاوز امريكا در منطقه 160

جدانبودن مسئله ى اسرائيل از مسئله ى امريكا 160

كمكهاى همه جانبه ى امريكا به اسرائيل 161

امريكا؛ پشتيبان غاصبان صهيونيست خبيث 161

ادامه ى حيات رژيم صهيونيستى با پشتيبانى امريكا 161

عدم پشتيبانى از دولت صهيونيستى؛ از شروط برقرارى رابطه ى ما با آمريكا 162

وابستگى امريكا به سرمايه داران صهيونيست بين المللى 163

رؤساى جمهور امريكا؛ تسليم سياستهاى صهيونيسم 163

ص: 494

امريكا؛ شريك جنايات شرم آور صهيونيستها در فلسطين 163

شكنجه و كشتار مردم فلسطين، با پشتيبانى امريكا و هم پيمانانش 164

شعار ضدّيّت با اسرائيل با تكيه بر پشتيبانان دولت غاصب؛ حركتى انحرافى و غلطى بزرگ 165

رژيم غاصب اسرائيل؛ اهرم فشار استكبار جهانى 165

اسرائيل؛ سگِ دست آموز امريكا 165

ادّعاى حقوق بشر امريكا در كنار همدستى و حمايت از اسرائيل 166

هدف امريكا از تثبيت رژيم اشغالگر؛ در دست گرفتن همه ى سررشته هاى زندگى در خاورميانه 167

دولت اسرائيل؛ قائم مقام حضور استكبار در اين منطقه 167

حمايت امريكا از رژيم وحشى و گستاخ صهيونيستى 168

افزايش پشتيبانى امريكا از رژيم غاصب صهيونيستى 168

حمايت امريكا از رژيم صهيونيستى؛ مانع رابطه ى ما با امريكا 169

بزرگ ترين حمايت از تروريسم؛ حمايت امريكا از رژيم صهيونيستى 169

امريكا؛ در رأس حاميان دولت غاصبِ صهيونيستى 170

امريكا؛ شريك جرم جنايتهاى اسرائيل 170

شروع انقلابِ محتمل در كشور امريكا؛ انقلاب عليه صهيونيستها 172

علّت اصلى دشمنى امريكا با ايران 172

ايالات متّحده ى امريكا؛ بازيچه ى دست صهيونيستها 173

وتوى قطعنامه هاى ضدّ رژيم صهيونيستى در شوراى امنيّت توسّط امريكاى ظالم 174

طرفدارى امريكا از اسرائيل، در ازاى تأمين منافع استكبار در روز مبادا 175

حمايت صريح امريكا از تروريست ترين كشور 176

وتوى قطعنامه هاى ضدّ رژيم صهيونيستى توسط امريكا 177

چشم بستن غرب بر جنايات وحشت آور حكومت غاصب صهيونيست 177

تزوير و دروغگويى غرب در موضوع حقوق بشر 177

امريكا در خدمت سازمان صهيونيستهاى اين كشور 178

سازماندهى حمله ى امريكا به عراق براى تقويت رژيم صهيونيستى 178

تناقض بزرگ غرب در ضدّيّت با نژادپرستى 178

پيامد قطع حمايت امريكا از اسرائيل؛ سقوط اين وليده ى استعمار 179

شكنجه شيخ احمد ياسين؛ نمونه اى از شكنجه هاى صهيونيستى 181

طرفدارى امريكا از صهيونيستهاى تروريست 181

امريكا در مسئله ى فلسطين، طرف قضيّه است، نه واسطه و ميانجى 182

تمسّك به اسلام و دفاع از فلسطين؛ عوامل اصلى دشمنى امريكا با ايران اسلامى 182

ص: 495

ريشه ى اصلى مخالفت امريكا با ايران 182

صهيونيستها؛ گردانندگان اصلى سياست امريكا 182

وتوى همه ى قطعنامه هاى ضدّ اسرائيلى توسط امريكا 183

امريكا در قضيّه ى فلسطين؛ مجرم درجه ى يك 184

همِّ اوّل امريكا در منطقه؛ حفظ منافع اسرائيل 184

اسرائيل؛ شريك درجه ى اوّل امريكا در منطقه 184

آينه ى فلسطين؛ نمايانگر چهره ى زشت سياستهاى امريكايى و فجايع صهيونيستى 185

حمايت از فلسطين؛ علّت اصلى فشارهاى امريكا بر ايران 185

تروريسم از منظر امريكا 186

اتّهام تروريست به ملّت فلسطين؛ يكى از ظلمهاى بزرگ تاريخى 187

تعامل دوجانبه ى غرب و اسرائيل از آغاز پيدايش صهيونيسم 187

علّت حمايت بى قيد و شرط امريكا از رژيم صهيونيستى 188

نياز آمريكا به وجود اسرائيل جهت تسلّط به منطقه ى خاورميانه 189

آينده ى اقتصاد و تمدّن آمريكا؛ وابسته به سرنوشت اسرائيل 189

حمايت امريكا از اسرائيل؛ اشتباه جبران ناپذير 189

اشغال عراق توسط امريكا؛ در راستاى اهداف صهيونيستى 190

حمايت امريكا از تروريسم صهيونيستى 191

افشاى چهره ى امريكا حمايت از تجاوزهاى اسرائيلى 191

امريكا؛ حامى هميشگى دولت صهيونيستى 191

مسئله ى حقوق بشر و دموكراسى؛ ترفند غرب در مقابل ملّتها و دولتهاى مستقل 192

امريكا؛ از شعار مبارزه با تروريسم تا حمايت از رژيم صهيونيستى 194

حمايت بى دريغ امريكا از شارون جنايتكار و ادّعاى دروغ دموكراسى 194

سر كار آمدن رئيس جمهور امريكا؛ محصول پول كمپانيهاى غارتگر صهيونيستى 195

نقش مهمّ پول سرمايه داران صهيونيست، در دموكراسى امريكايى 196

داعيه ى مبارزه با تروريسم و تحسين تروريسم صهيونيستى از سوى سلطه گران! 197

رژيم استكبارى امريكا؛ بازيچه ى صهيونيستها 197

رفتارهاى دوگانه ى امريكا در قضيّه ى فلسطين 197

رژيم غاصب اسرائيل؛ ابزار غرب براى كنترل و سيطره بر منطقه ى خاورميانه 198

قضيّه ى 11 سپتامبر؛ بهانه ى طرح خاورميانه ى جديد 199

خاورميانه ى جديد امريكاييها؛ خاورميانه يى بر محور منافع اسرائيل 199

سكوت فرهنگ و تمدّن غربى در برابر تبعيض نژادى آشكار رژيم صهيونيستى 199

جنايتهاى نابخشودنى صهيونيستها با پشتيبانى دولت مستكبر امريكا 199

ص: 496

زمامداران امريكا و قربانى كردن همه ى حرمتهاى بشرى در پيش پاى صهيونيستها 200

دخالت امريكا به نفع رژيم صهيونيستى در مسئله ى فلسطين 200

حمايت وقيحانه ى امريكا و كوتاهى دولتهاى عربى؛ عوامل بقاى رژيم صهيونيستى 200

حمايت وقيحانه ى آمريكا و عدم حمايت دولتهاى عربى و اسلامى از مردم فلسطين؛ دو عامل سرپا ماندن اسرائيل 201

اسرائيل؛ عامل استكبار جهانى در منطقه 201

تسلّط استكبار و ذلّت دولتهاى عربى؛ نتيجه ى نفوذ بيشتر اسرائيل در منطقه 202

حمايت بى قيد و شرط امريكا از رژيم صهيونيستى 203

حمايت صددرصدى امريكا از رژيم غاصب 203

حفظ غدّه ى سرطانى رژيم صهيونيستى؛ همه ى سعى استكبار 204

بخش سوم: پاره ى تن جهان اسلام 205

فصل اوّل: بزرگ ترين فاجعه ى طول تاريخ بشر 207

توجبه ويژه ى مسلمين به آوارگى ملّت فلسطين 207

فاجعه ى فلسطين؛ بزرگ ترين فاجعه ى طول تاريخ بشر 207

مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى اسلامى و انسانى 207

ظلم به ملّت فلسطين؛ ظلمى بى سابقه در قرنهاى اخير 208

مسئله ى فلسطين؛ بزرگ ترين ظلم زمان و تاريخ معاصر ما 209

فاجعه ى فضاحتبار در فلسطين اشغالى 210

مسئله ى فلسطين؛ مهم ترين مسئله ى جهان اسلام و بشريّت در دوران معاصر 210

قضيّه ى فلسطين؛ از بزرگ ترين مصائب دنياى اسلام 210

پيامد غصب فلسطين؛ دربه درى مستمر و ابدى يك ملّت و جداسازى پاره ى تن جهان اسلام 211

مصيبت فلسطين؛ جزو قضاياى كم نظير تاريخ 211

وجود همه ى مصائب انسانى در قضيّه ى فلسطين 212

بى نظير بودن قضيّه ى فلسطين در تاريخ 212

فاجعه ى فلسطين؛ بزرگ ترين نمونه ى نقض حقوق بشر 213

كهنه نشدن مسئله ى غصب فلسطين 213

حقيقت ماجراى فلسطين 213

اشغال فلسطين؛ بزرگ ترين ظلم در عرصه ى بين المللى 214

غصب فلسطين؛ غيرقابل قبول ترين حرف در دنيا 215

قضيّه ى فلسطين؛ لكه ى ننگ قرن بيستم 215

ص: 497

غيرمنطقى بودن تشكيل رژيم صهيونيستى در سرزمينهاى اشغالى 216

مسئله ى فلسطين در رديف اوّل مسائل مهمّ جهانى 216

وضعيّت فلسطين؛ جراحت بزرگ امّت اسلامى 217

نكوهش بى توجّهى امّت اسلامى به غصب فلسطين 217

فصل دوم: كوتاهى دولتهاى اسلامى و عربى 218

نكوهش جواب ندادن دولتهاى عرب به نداى «ياللمسلمين» برادران فلسطينى 2218

افشاى داعيه هاى ضدّ اسرائيلى سران خائن عرب 219

نكوهش استخدام ناسيوناليسم عربى در برابر اسلام، نه در برابر ناسيوناليسم صهيونيستى! 220

عقب نشينى كشورهاى عربى در مقابل مصر، پس از امضاى كمپ ديويد 221

از بين رفتن قبح مذاكره با اسرائيل 221

وقاحت دولت غاصب صهيونيستى؛ نتيجه ى سكوت و سازش خيانت آلود دولتهاى عربى 222

مصيبت امروز فلسطين؛ نتيجه ى عدم مقاومت مسلمانان در ابتداى ماجراى غصب 223

خيانت دولتهاى عربى در كنفرانس مادريد 224

سرنوشت شوم فلسطين؛ نتيجه ى شكسته شدن قبح مذاكره 225

قدرت رژيم صهيونيستى؛ نتيجه ى ضعف كشورهاى عربى 225

خودباختگى كشورهاى عربى در اثر فشار استكبار 227

انفعال كشورهاى عربى در برابر فشار دستگاه هاى متمركز استكبار 227

نكوهش از بين رفتن قبح مذاكره ى دولتهاى عرب با اسرائيل 228

نكوهشِ كوتاهى و تقصير كشورهاى اسلامى و عربى در قضيّه ى فلسطين 228

حمايت امريكا و كوتاهى دولتهاى عربى؛ دو عامل بقاى رژيم صهيونيستى 229

سكوت تشويق آميز برخى دولتهاى عربى در قبال فاجعه ى غزّه 230

امتحان بسيار بد دولتهاى عربى در قضيّه ى غزّه 230

قطع روابط دولتهاى اسلامى با رژيم صهيونيستى؛ شاخص سند صداقت آنها در دفاع از فلسطين 231

همكارى با صهيونيستها و خيانت به فلسطين؛ از خصوصيّات رژيمهاى عربى 231

تضمين بقاى رژيم صهيونيستى؛ از اهداف رژيمهاى وابسته ى عرب 232

خيانت رژيم طاغوتى مصر به آرمانهاى فلسطين 233

فصل سوم: مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى انسانى و اسلامى 234

تبيين انسانى و اسالمى بودنِ مسئله ى فلسطين 234

فلسطين؛ مسئله يى اسلامى و نه فقط عربى 235

احقاق حقّ مردم فلسطين؛ وظيفه ى همه ى ملّتهاى مسلمان و باوجدان 235

مسئله ى فلسطين؛ مسئله ى درجه ى يك جهان اسلام 236

ص: 498

نجات فلسطين؛ وظيفه ى همه ى مسلمانها 236

دلايل حسّاسيّت مضاعف جمهورى اسلامى ايران به مسئله ى فلسطين 236

مسئله ى فلسطين، مربوط به همه ى جهان اسلام 27

علّت بى تفاوت نبودن جمهورى اسلامى به غصب فلسطين 238

مسئله ى فلسطين؛ مسأله يى اسلامى، نه يك مسئله ى ناسيوناليستى عربى 239

آثار اسلامى دانستن قضيّه ى فلسطين 240

مسئوليّت تمام مسلمين عالم نسبت به قضيّه ى فلسطين 240

فلسطين؛ مهمترين مسئله ى جهان اسلام 240

مسئله ى فلسطين؛ مسئله ى دنياى اسلام و تكليف اسلامى 241

فلسطين؛ مسئله ى اوّل جهان اسلام 242

تبيين علل اسلامى بودن مسئله ى فلسطين 242

وابستگى مسئله ى فلسطين به سرنوشت غيرفلسطينيها در سرتاسر دنياى اسلام 244

مسئله ى فلسطين مايه ى غم و آزار پيامبر اكرم (ص) 245

موفّقيّت فلسطين؛ موفّقيّت همه ى دنياى اسلام 245

ارتباط مستقيم فلسطين به سرنوشت كشورهاى اسلامى 245

مسئله ى فلسطين مهم ترين مسئله ى دنياى اسلام 246

فلسطين؛ مسئله ى محورى دنياى اسلام 246

تلاش آمريكاييها در حذف مسئله ى اساسى فلسطين 246

فلسطين؛ مسئله ى اوّل بين المللى دنياى اسلام 246

مصيبت غزّه؛ متعلّق به همه ى ملّتها 247

انتقاد از عربى دانستن مسئله ى فلسطين 247

فلسطين؛ مهم ترين مسئله ى حقوق بشرى جهان معاصر 248

مسئله ى فلسطين؛ مسئله ى اوّل دنياى اسلام 248

فلسطين؛ مسئله ى اوّل در ميان موضوعات مشترك كشورهاى اسلامى 249

تبيين خصوصيّات منحصر به فرد مسئله ى فلسطين 249

فصل چهارم: توطئه ى فراموشى 252

ماجراى ننگين كمپ ديويد؛ اوّلين گام توطئه ى فراموشى مسئله ى فلسطين 252

فراموش نشدن مسئله ى فلسطين؛ پيامد نهضت و مقاومت اسلامى 254

پاك كردن اسم فلسطين از تاريخ و حافظه ى مردم؛ سياست امريكا و اسرائيل 254

فراموشى مسئله ى فلسطين؛ سياست امريكا و صهيونيستها 255

محو فلسطين از روى نقشه ى عالم؛ خواسته ى صهيونيستها 255

هدف بسيار مهمّ امريكا؛ حذف مسئله ى فلسطين از مسائل دنياى اسلام و خاورميانه 255

ص: 499

روز قدس؛ تيرى به قلب توطئه ى فراموشى قدس 256

سعى اسرائيليها بر انكار ملّت فلسطين 257

ترفند رژيم صهيونيستى براى انكار هويّت ملّت فلسطين 257

مذاكرات به اصطلاح صلح؛ توطئه يى در راستاى فراموشى فلسطين 258

روز جهانى قدس؛ تدبير امام (رحمه الله) در مقابل توطئه ى فراموشى 258

شكست استكبار در توطئه ى فراموشى؛ نتيجه ى سست نشدن مجاهدين فلسطين 258

فراموشى نام و ياد فلسطين؛ خواسته ى اشغالگران 259

بخش چهارم: جراحى غدّه ى سرطانى 261

فصل اوّل: وظيفه ى شرعى مسلمانان در برابر اشغال فلسطين 263

وجوب دفاع از سرزمينهاى مسلمان نشين 263

دفاع از سرزمين اسلامى؛ دستور اسلام 263

وظيفه ى شرعى در قبال اشغال فلسطين 264

مسئله ى فلسطين؛ مسئله يى اعتقادى 264

عدم اختلاف ميان فقهاى اسلام در مبارزه با اشغالگران و اخراج آنها 264

وجوب عينى جهاد دفاعى در قضيّه ى غضبِ فلسطين 265

دفاع از سرزمين اسلام و مردم مسلمان؛ وظيفه ى همگانى مسلمين 266

عدم اختلاف بين مذاهب رايج اسلامى در آزادى سرزمين اسلامى 267

وجوب دفاع از فلسطين بر همه ى مسلمانانِ همه ى مذاهب اسلامى 267

فصل دوم: حذف اسرائيل از نقشه ى جغرافيايى جهان 268

ضرورت و امكان حذف اسرائيل از نقشه ى جغرافيايى جهان 268

محو دوباره ى اسرائيل، در گرو ايمان و انگيزه ى اسلامى 268

محو اسرائيل؛ شعار جمهورى اسلامى و ملّت ايران 269

لزوم جرّاحى غدّه ى سرطانى رژيم صهيونيستى از جسم منطقه 269

توهّم وجود كشورى به نام اسرائيل روى نقشه ى جغرافيا 270

موجوديّت نامشروع اسرائيل از ديدگاه جمهورى اسلامى 270

نابودى دولت غاصب؛ هدف مبارزه ى واقعى در فلسطين 271

قلع غدّه ى سرطانى اسرائيل؛ علاج زخم فلسطين 271

لزوم عمومى شدن شعار محو غدّه ى سرطانى اسرائيل در حج 271

استنقاذ فلسطين؛ يعنى محو دولت اسرائيل 272

محال نبودنِ از بين رفتن اسرائيل 272

از بين رفتن دولت غاصب؛ راه حلّ مسئله ى فلسطين 273

ص: 500

راه حلّ مسئله ى فلسطين؛ تشكيل دولت در تمام سرزمين فلسطين 273

نابودى حتمى شجره ى خبيثه ى صهيونيسم 274

ضرورت اعتقاد به زوال اسرائيل 274

نياز پيروزى حتمى مردم فلسطين به همّت ملّتهاى مسلمان 275

پيروزى حتمى ملّت بيدار فلسطين در آينده ى نزديك 276

سقوط قريب الوقوع اسرائيل 277

امكان تشكيل دولت فلسطينى فراگير 277

نابودى حتمى حكومت يهود و صهيونيسم در فلسطين اشغالى 278

فناى دولت غاصب صهيونيستى با بيدارى مردم فلسطين 279

پايان قطعى تسلّط صهيونيستها بر فلسطين 280

فلسطين؛ متعلّق به فلسطينيها 280

لزومِ بازگشت مالكيّت سرزمينهاى اشغالى به مردم فلسطين 281

انحلال و زوال دولت صهيونيستى؛ تنها راه حلّ مسئله ى خاورميانه 281

بازگشت سرزمين فلسطين به صاحبان اصلى آن 282

محو قطعى اسرائيل؛ نتيجه ى مبارزه ى ملّت مظلوم فلسطين 282

متلاشى شدن قطعى دولت صهيونيستى 283

بيدارى فلسطين در مورد امكان شكست اسرائيل 283

بازگشت حتمى سرزمين فلسطين به فلسطينيها 284

كيان اسرائيلى؛ كيان زائد و مزاحم در منطقه 284

نابودى رژيم صهيونيستى؛ در گرو به كارگيرى امكانات جهان اسلام 285

سرنگونى رژيم صهيونيستى؛ پيامد عزم و مبارزه ى ملّت فلسطين 286

قطع غدّه ى سرطانى؛ تنها علاج غدّه ى سرطانى اسرائيل 286

حذف واحد جعلى و تحميلى رژيم صهيونيستى؛ منطقى ترين حرف در اين باب 287

آزادى كلّ فلسطين؛ مدّعاى ما 288

فلسطين، فلسطينِ از نهر تا بحر 288

حتميّت قطع غدّه ى سرطانى 289

فصل سوم: ايستادگى و مبارزه 290

حلّ مسئله ى فلسطين در ميدانهاى جنگ، نه در محافل سياسى 290

روشهاى صلح آميز براى آزادى فلسطين؛ القاى خود صهيونيستها 290

آزادى كامل سرزمين قدس؛ در گرو مبارزه ى مسلّحانه ى تمام عيار 291

مبارزه از درون سرزمينهاى اشغالى؛ خطر عمده و اساسى براى اسرائيل 292

مبارزه؛ فلسفه ى وجودى سازمانهاى فلسطينى 292

ص: 501

مبارزه در داخل سرزمينهاى اشغالى؛ عنصر فراموش شده در دوره هاى قبل 293

بى فايده بودن جستجوى آزادى فلسطين در گردهماييهاى سران عرب 293

پيروزى بر صهيونيستها؛ تنها با مبارزه و زبان زور 264

مبارزه ى فلسطينيان و پشتيبانى عمومى دنياى اسلام؛ راه حلّ مشكل فلسطين 295

جنگ با رژيم صهيونيستى؛ تنها راه احقاق حقّ ملّت فلسطين 295

مبارزه ى ملّت فلسطين؛ خطرى عظيم براى دشمن 296

علاج توطئه ى امريكا در دستان نيرومند مبارزان فلسطينى 296

تحقّق واقعى صلح 297

پيروزى بر اسرائيل؛ در گرو زبان زور و قدرت ملّت فلسطين و امّت اسلامى 297

مبارزه در داخل سرزمينهاى فلسطين؛ تنها راه نجات فلسطين 297

ايستادگى؛ شرط تحقّق خواسته هاى مردم 298

ايستادگى ملّت و دولت ايران؛ الگوى جوانان فلسطين 298

در راه حق بودن و جهاد؛ دو شرط پيروزى 299

انتفاضه؛ يعنى قيام در سرزمين مغضوب 299

كوبنده بودن انتفاضه و مبارزات مردم فلسطين در داخل سرزمينهاى اشغالى 300

مقاومت و مبارزه ى مردمى؛ عامل شكست اسرائيل و پيروزى لبنان 300

لزوم توجّه و درس آموزى از تجربه ى پيروزى لبنان در فلسطين 301

اراده، ايمان، عزم، مقاومت و ايثار؛ از عوامل مؤثّر در پيروزى 302

پيروزى فلسطين؛ نتيجه ى قطعى مقاومت و مبارزه 303

ايستادگى و مبارزه؛ تنها راه بازيابى شرف، هويّت و استقلال 303

تأثير مبارزات مردم فلسطين در به چالش كشيدن امنيّت اسرائيل 304

نقش جهاد در پيروزى غيرقابل ترديد ملّت بيدار فلسطين 305

پيروزى حتمى مردم فلسطين؛ نتيجه ى مجاهدت امروز فلسطينيها 305

انتفاضه ى برگرفته از درس حسينى؛ تنها راه گره گشا در مسئله ى فلسطين 306

انتفاضه؛ چالش امنيّتى اسرائيل 307

عمليّات استشهادى؛ اوج ايستادگى و شجاعت 308

حضور ملّت فلسطين در صحنه؛ ضامن پيروزى 309

مذاكرات نامشروع و ناپايدار با رژيم صهيونيستى 309

مبارزه ى نابرابر جوانان فلسطينى با اشغالگران 309

سنّت الهى؛ پيروزى در سايه ى مقاومت 310

درماندگى اسرائيل در برابر عمليّات استشهادى 311

مستأصل شدن دولت اسرائيل در مقابل مجاهدت فلسطينيها 312

ص: 502

مبارزه؛ تنها راه نجات از دست دشمن اشغالگر 313

عقب نشينى مدّعيان مبارزه، به بهانه ى نوگرايى و تغيير تاكتيك 313

آزادى غزّه؛ نتيجه ى مقاومت فلسطينيها 314

مقاومت؛ تنها راه توصيه شده ى عقل و شرع 316

احياى روح مقاومت در دنياى اسلام؛ پيامد رفتار تجاوزگرانه ى امريكا و اسرائيل 317

مقاومت فداكارانه؛ تنها راه مقابله با گرگ وحشى صهيونيسم 317

مجاهدت دليرانه ى حزب الله؛ يك نمونه از ايستادگى اسلامى 317

مقاومت و ايستادگى؛ تنها راه پيروزى 318

شكست اسرائيل؛ با ايستادگى و همّت والا 319

نجات فلسطين با مقاومت و ايستادگى 320

جمهورى اسلامى؛ مركز و الهام بخش مقاومت 320

ايستادگى؛ موجب تحسين و تجليل هر انسان منصف 321

مذاكره با رژيم صهيونيستى؛ مغالطه ى بزرگ 322

عدم نجات فلسطين با دريوزگى از سازمان ملل و قدرتهاى مسلّط 323

مقاومت، توحيد كلمه ى فلسطينيان و كلمه ى توحيد؛ راه نجات فلسطين 323

مقاومت 22 روزه ى مردم غزه؛ تجربه ى امكان مقاومت ملّتها در مقابل زورگويان 324

مردم فلسطين و غزّه؛ مقاوم ترين ملّتها 325

حفظ روحيّه ى مردم؛ بزرگ ترين وظيفه ى سازمانهاى فلسطين 325

امكان بازگشت فلسطين به فلسطينيها؛ به شرط ايستادگى و مقاومت 325

مقاومت؛ تنها راه نجات فلسطين 326

استقامت ملّت مقاوم فلسطين 326

انصراف گروه هاى فلسطينى از مقاومت؛ همه ى سعى دشمن 327

رسميّت مقاومت در همه ى ميثاقهاى بين المللى 328

فصل چهارم: بيدارى اسلامى 330

محو دوباره ى اسرائيل؛ در گرو ايمان و انگيزه ى اسلامى 330

اسلام؛ محور مبارزات عليه صهيونيسم 331

گسترش بيدارى مسلمانها در ميان كشورهاى اسلامى 332

تأثير حزب اللّه در اسلامى كردن مبارزه ى ضدّ صهيونيستى 333

اهمّيّت بُعد اسلامى در امر مبارزه با اسرائيل 333

مبارزه با اتّكا به خدا و ايمان اسلامى؛ تنها راه نجات فلسطين 334

تلاش دشمن در انكار وجه اسلامى مسئله ى فلسطين 334

نقش عنصر اسلام در نهضت فلسطين 335

ص: 503

از ياد بردن هويّت اسلامى فلسطين و خيانت سران عرب؛ علّت اصلى ناكاميها 336

بيدارى اسلامى؛ تهديد واقعى صهيونيستها 336

نجات فلسطين، در گرو تمسّك به دين اسلام 336

مبارزات زير پرچم اسلام؛ تنها راه ريشه كنى غدّه ى سرطانى اسرائيل 337

وقوع بيدارى اسلامى بر خلاف ميل استكبار و صهيونيسم 337

اعتقاد دينى؛ ضامن پايدارى حماسه و شور 338

مبارزه ى نسل جديد فلسطينى با تكيه بر اسلام و شعار اسلامى 338

تبديل نهضت غيردينى فلسطين به يك نهضت اسلامى، بعد از انقلاب اسلامى ايران 339

پيروزى بزرگ جوانان مؤمن در لبنان؛ در سايه ى عمل كردن به احكام اسلام 340

مقاومت در سايه ى اسلام؛ علاج زخم عميق دنياى اسلام 340

مقاومت مردم و تمسّك به اسلام؛ بر هم زننده ى نقشه ى جعلى و دروغين اسرائيل 341

نقش روح دينى در جوانان مبارز فلسطينى 341

در نظر نگرفتن دين و سياسى كارى؛ بزرگ ترين آسيب گروه عرفات 342

نهضت بيدارى فلسطينيان 342

لزوم اسلامى بودن نهضت فلسطين 343

سرچشمه گرفتن انتفاضه از اسلام 343

احساس خطر دشمنان از اسلامى شدن نهضت فلسطين 344

معناى صدور انقلاب اسلامى 344

بيدارى امروز فلسطينيها؛ نتيجه ى پيام اسلام و صدور انقلاب 345

احساس خطر رژيم صهيونيستى از اسلامى شدن و مردمى شدن مبارزه ى فلسطينيان 348

موج بيدارى اسلامى؛ يك واقعيّت جدّى و يك حقيقت غيرقابل انكار 348

انتفاضه ى مسجدالأقصى؛ تبلور بيدارى اسلامى 348

گرايش و تمسّك مردم فلسطين به اسلام؛ خطّ بطلان بر روند سازش 349

انتفاضه ى فلسطين؛ امتداد انقلاب اسلامى ايران 349

ترس صهيونيسم از قدرت بيدارى اسلامى 350

قيام اسلامى در ايران؛ سرآغاز بيدارى امّت اسلامى 350

بيدارى دنياى اسلام؛ واقعيّتى غيرقابل انكار 352

حركت عظيم ملّت فلسطين؛ نتيجه ى گرايش آنها به اسلام 352

بيدارى اسلامى؛ يك حقيقت روشن 352

قدرتهاى استكبارى؛ دشمن شماره ى يك بيدارى اسلامى 353

تلاش استكبار براى معرّفى گروه هاى متحجّر و دهشت افكن؛ به عنوان نماد بيدارى اسلامى 353

ص: 504

فراگير شدن امواج بيدارى در سراسر دنياى اسلام 355

فلسطين؛ كانون بيدارى اسلامى 356

رسيدن نسل نو فلسطين به قلّه ى بيدارى و آزادگى؛ محصول تجارب تلخ گذشته 356

ايستادگى ملّت لبنان؛ نماد بيدارى اسلامى 359

ناكارآمدى سلاحهاى مدرن و مرگبار در برابر ايمان و اخلاص 359

نقطه ى اوج بيدارى اسلامى؛ سر برآوردن جمهورى اسلامى در ايران 360

اعتراف صهيونيستها به عدم كارايى سلاح و قدرت نظامى در برابر بيدارى اسلامى 361

بيدارى دنياى اسلام؛ خطرى براى جهان استكبار 362

احساس خطر شبكه ى صهيونيسم جهانى از بيدارى دنياى اسلام 362

حسّاس تر شدن دنياى اسلام نسبت به مسئله ى فلسطين؛ نتيجه ى بيدارى دنياى اسلام 362

ناكامى خفت آور رژيم صهيونيستى در برابر موج نيرومند بيدارى اسلامى 363

عنصر معنويّت در مبارزه 363

علّت اساسى ناكامى سازمان آزاديبخش فلسطين 364

فصل پنجم: وحدت كلمه 366

وحدت كلمه؛ وادار كننده ى اسرائيل به ترك سرزمين فلسطين 366

سياست امريكا در تبديل اتّحاد مسلمانان به عاملِ اختلاف 366

اختلاف بين مسلمانان؛ عامل حدوث و بقاى اسرائيل 367

القاى ايران هراسى در دولتهاى خليج فارس؛ برنامه ى رسانه هاى خبيث صهيونيستى 368

ضرورت توجّه دولتهاى منطقه به دشمنان مشترك و اقدام عليه صهيونيسم 368

مفهوم وحدت اسلامى 368

قيام دشمنان عليه اسلام، نه عليه تَسنّن يا تشيّع 368

توطئه ى اختلاف بين كشورهاى اسلامى، براى انحراف مبارزه ى دنياى اسلام با صهيونيستها 369

تلاش دشمن براى تفرقه در دنياى اسلام 370

مقابله با صهيونيستها؛ شعار وحدت آفرين بين ملّتهاى اسلامى 371

بهره هاى استكبار از ايجاد اختلاف بين كشورهاى منطقه: بر هم زدن وحدت دنياى اسلام، فروش اسلحه، حضور نظامى دشمنان در منطقه، مسابقه براى ايجاد رابطه با دولت صهيونيستى 371

پراكندگى جبهه ى اسلامى؛ مايه ى دلگرمى استكبار 372

لزوم وحدت مسلمانان با وجود صهيونيستهاى غاصب در قلب كشورهاى اسلامى 373

اختلاف افكنى در دنياى اسلام؛ برنامه ى عوامل صهيونيستى 373

دشمنى با اسرائيل؛ عامل وحدت مسلمانان 374

ص: 505

سركوب ملّت فلسطين؛ نتيجه ى تفرّق دنياى اسلام 374

مظلوميّت ملّت فلسطين؛ پيامد متّحد نبودن دنياى اسلام 375

پيروان اهل بيت؛ منادى وحدت امّت اسلامى 375

تفرّق و اختلاف؛ بزرگ ترين بيمارى و درد امّت اسلامى 375

پرچم مبارزه با اشغالگران فلسطين در دست شيعيان 375

اختلاف كلمه ى مسلمين؛ علّت وضعيّت فعلى فلسطين 376

وحدت امّت اسلامى؛ بزرگ ترين سد در مقابل دشمنان 376

تبليغات دستگاه هاى استكبارى در راستاى ايجاد اختلاف بين دولتهاى اسلامى 377

وظيفه ى مسلمانان در توجّه به موارد اتّحاد و وحدتِ خودشان 377

نقش ايادى صهيونيسم در اختلاف افكنى 378

اتّحاد كلمه بر محور اسلام و نفى اهداف استكبار جهانى؛ تنها راه نجات دنياى اسلام 378

لزوم از خود دانستن قضيّه ى فلسطين توسط دنياى اسلام 379

غفلت از دشمن اصلى دنياى اسلام؛ نتيجه ى سرمايه گذارى دشمنان براى ايجاد اختلاف 379

ضرورت حمايت يكصداى دنياى اسلام از ملّت و مسئولان فلسطينى 380

اختلاف شيعه و سنّى؛ يكى از ابزارهاى دشمن عليه امّت اسلامى 380

تفرقه؛ سمّ مهلك دنياى اسلام 381

تلاش استكبار جهانى و صهيونيستهاى سفّاك، براى از بين بردن هويّت و عزّت اسلامى در همه ى مسلمانان 382

ضرورت و چگونگى اعتصام به حبل الله 383

اتحّاد؛ مهمترين مسئله ى كنونى دنياى اسلام 384

ضرورت اتّحاد ملّتهاى مسلمان و اتّحاد گروه هاى فلسطينى 385

پرهيز مسلمانان از نگاه قومى و مذهبى و توجّه به دشمن مشترك 385

تبيين معناى انسجام اسلامى 385

اختلاف بين مسلمانها؛ گزينه ى ايده آل رژيم صهيونيستى 386

نجات فلسطين با وحدت مردم فلسطين و پشتيبانى امّت اسلامى 387

دخالتهاى امريكا در امور منطقه؛ نتيجه ى عدم اتّحاد مسلمانان 388

جمعيّت كفر از پريشانى ماست 389

شعله ور كردن آتش تعصّبات مذهبى؛ خواسته ى سازمانهاى جاسوسى امريكا و اسرائيل 389

جلوگيرى از ستم بر مردم فلسطين؛ نتيجه ى وحدت در دنياى اسلام 389

نقش انقلاب اسلامى در اهتزاز پرچم وحدت اسلامى 390

اختلافهاى مذهبى؛ سبب جدايى دلهاى دنياى اسلام از جمهورى اسلامى 391

دشمنى بين مسلمانان؛ خواسته ى امريكا و صهيونيستها 391

ص: 506

دشمن به دنبال اختلاف افكنى بين فِرَق و مذاهب اسلامى 393

اختلاف جوامع اسلامى؛ موجب قدرت رژيم صهيونيستى 394

وضعيّت امروز فلسطين؛ نتيجه ى عدم وحدت امّت اسلامى 394

ضرورت اتّحاد در امّت اسلامى 396

اختلاف دولتهاى اسلامى در مسئله ى واضح فلسطين 398

مخالفت با غدّه ى سرطانى اسرائيل؛ از مشتركات كشورهاى اسلامى 400

بخش پنجم: تقابل ايدئولوژيك 401

فصل اوّل: رژيم طاغوت؛ حامى اسرائيل 404

جلوگيرى رژيم پهلوى از فكر كردن مردم درباره ى مسئله ى فلسطين 403

حسّاسيّت رژيم نسبت به افشاگريهاى حضرت امام (رحمه الله) درباره ى اسرائيل 404

ارتباطات حسنه با اسرائيل؛ يكى از جرايمِ بزرگِ شاه 404

فعّاليّت فوق العاده ى دفتر اسرائيل در ايرانِ زمان طاغوت 405

صادرات نفت ايران به اسرائيل در اوج مبارزات ملّتهاى عرب با صهيونيستها 405

خفقان در رژيم گذشته نسبت به اسرائيل 406

تهران پيش از پيروزى انقلاب؛ محلّ تفريح صهيونيستها 406

شكستن اعتصاب عظيم نفتى به نفع امريكا و اسرائيل توسط رژيم طاغوت 407

اختناق عجيب در دوران پهلوى 408

ايرانِ قبل از انقلاب؛ پايگاه اسرائيل و استراحتگاه سران رژيم صهيونيستى 408

حافظه ى تاريخى ملّت ايران و لزوم فراموش نكردن وضعيّت پيش از انقلاب 409

پشتيبانى ايرانِ قبل از انقلاب از رژيم صهيونيستى 410

فصل دوم: معارضه ى جمهورى اسلامى ايران با رژيم صهيونيستى 411

مبارزه ى ما با صهيونيسم؛ مبارزه يى استراتژيك و راهبردى 411

مبارزه و معارضه با اسرائيل؛ سرلوحه ى سياست خارجى ما 411

اداره ى كشور فلسطين توسط خود فلسطينيها؛ پيشنهاد منطقى ايران به سازمان ملل 412

پيشنهاد ايران مبنى بر اخراج اسرائيل از سازمان ملل 412

ديدگاه جمهورى اسلامى ايران نسبت به رژيم صهيونيستى در مقياس تجاوزاتش به حقوق انسانها 413

نامشروع بودن موجوديّت رژيم صهيونيستى؛ از ديدگاه جمهورى اسلامى 413

جنجال تأمين اسلحه ى ايران از اسرائيل 413

اتّهام قاچاق سلاح از رژيم صهيونيستى به ايران 414

اتّهام تأمين اسلحه از رژيم صهيونيستى؛ يك دشنام به جمهورى اسلامى 414

ص: 507

خصومت با اسرائيل، از مسائل درجه ى اوّل سياست خارجى جمهورى اسلامى 415

مبارزه ى جمهورى اسلامى با حضور غاصبانه ى دولت صهيونيستى 415

نظر منطقى جمهورى اسلامى در باب مسئله ى فلسطين 415

برگرداندن محموله ى اسرائيلى در عين نياز به آن 417

نظام جمهورى اسلامى؛ جدّى ترين مخالف رژيم صهيونيستى 417

از بين بردن رژيم صهيونيستى؛ استراتژى جمهورى اسلامى 417

نامشروع و غاصب بودن اسرائيل؛ علّت عدم ارتباط با رژيم صهيونيستى 417

دفاع از فلسطين؛ فريضه يى دينى براى ملّت ايران 418

حمايت انقلاب اسلامى و ملّت ايران از مسلمانان مظلوم فلسطينى 419

اتّهام ارتباط با اسرائيل؛ نشانه ى ترس استكبار از نفوذ جمهورى اسلامى 420

مقابله با دشمن صهيونيستى و دفاع از ملّت فلسطين؛ جزء معتقدات انقلاب اسلامى 421

مسئله ى بيت المقدّس و ملّت مظلوم فلسطين؛ جزو مسائل ملّت و نظام جمهورى اسلامى 421

علّت واقعى دشمنى مستكبرين با جمهورى اسلامى 421

تعلّق حكومت فلسطين به فلسطينيها؛ نظر قطعى جمهورى اسلامى 421

نابودى اسرائيل؛ موضع مقتدرانه و هميشگى جمهورى اسلامى 423

دفاع از حقّ ملّت فلسطين؛ خصوصيّت حكومت اسلامى 424

نامشروع بودن دولت صهيونيستى؛ سخن قاطع ملّت و دولت ايران 424

محو اسرائيل؛ موضع جمهورى اسلامى 425

اعتقاد ملّت ايران درباره ى رژيم غاصب قدس و ملّت جعلى اسرائيل 425

بيان صريح حرف حقّ جمهورى اسلامى در قضيه ى فلسطين؛ گناه جمهورى اسلامى 434

دعواى اصلى استكبار با نظام جمهورى اسلامى 427

سياست جمهورى اسلامى در قبال فلسطين 428

عدم تأييد اسرائيل؛ بزرگ ترين عيب جمهورى اسلامى در نگاه امريكاييها 429

عدم تجديدنظر در سياست جمهورى اسلامى نسبت به رژيم صهيونيستى 429

اعتقاد صريح به نامشروع بودن اصل دولت اسرائيل 430

موضع جمهورى اسلامى در قضيّه ى فلسطين؛ از علل اصلى تقابل امريكا با ايران 430

انحلال دولت اسرائيل؛ ديدگاه جمهورى اسلامى 431

قبول نكردن حكومت غاصب در سرزمين فلسطين؛ حتّى براى يك ساعت 431

دفاع از كلّيّت دنياى اسلام؛ لازمه ى اسلامى بودن نظام 432

ايده ى روشن جمهورى اسلامى درباره ى مسئله ى فلسطين 432

مواضع ملّت ايران در مورد مسأله ى فلسطين؛ همانند مواضع ملّت فلسطين 433

ريشه كنى غدّه ى سرطانى اسرائيل؛ موضع روشن جمهورى اسلامى 433

ص: 508

راه حلّ جمهورى اسلامى براى مسئله ى فلسطين 434

ايستادگى ايران اسلامى بر موضع حقّ در جريان قرارداد «اسلو» 437

تنها راه حلّ مسئله ى فلسطين؛ راه اعلام شده توسّط جمهورى اسلامى 438

حرف منطقى ما در باب مسئله ى فلسطين 438

نقش نام فلسطين بر روى پرچم انقلاب اسلامى 440

جدّى ترين دفاع از فلسطين از سوى انقلاب اسلامى 440

دفاع امام (رحمه الله) از حقوق ملّت فلسطين، بدون ملاحظه ى زورگويان عالم 441

موضع نظام، انقلاب و مردم درباره ى مردم اسرائيل 442

راهكار پيشنهادى جمهورى اسلامى درباره ى مسئله ى فلسطين؛ كاملاً منطبق بر مردم سالارى 443

عقيدتى بودن مسئله ى فلسطين براى جمهورى اسلامى 443

مسئله ى فلسطين؛ از اهداف اصلى جمهورى اسلامى 444

موضع جمهورى اسلامى درباره ى فلسطين 445

ضدّيّت با صهيونيسم؛ يكى از ملاكهاى مقبوليّت قيامهاى منطقه در نظر انقلاب اسلامى ايران 446

طرح جمهورى اسلامى؛ منطبق بر معارف سياسى پذيرفته شده ى افكار عمومى جهانى 446

صراحت جمهورى اسلامى در ضدّيّت با اسرائيل 447

فصل سوم: الهام بخشى انقلاب اسلامى ايران در نهضت فلسطين 448

انقلاب اسلامى؛ مايه ى اميد مسلمانان مظلوم فلسطينى 448

تبديل نهضت غير دينى فلسطين به نهضت اسلامى؛ بعد از انقلاب اسلامى 449

ايران؛ الگوى فلسطين 449

مقاومت ملّت ايران؛ عامل بيدارى ملّت فلسطين 449

بيدارى امروز فلسطينيها؛ معناى صدور انقلاب 450

ثبت فضيلتها؛ با پايدارى ملّت ايران 450

معنويّت؛ عامل پيروزى ملّت فلسطين 450

تأثير انقلاب اسلامى ايران در بيدارى اسلامى فلسطين 451

مجاهدت ملّت ايران؛ سرمشق مبارزان فلسطينى 451

نقش انقلاب اسلامى ايران در تحرّك و پويايى منطقه و فلسطين 452

تأثير انقلاب اسلامى در بيدارى ملّت فلسطين 453

انقلاب اسلامى؛ سرچشمه ى بيدارى اسلامى 454

علّت تبليغات منفى صهيونيستها عليه ايران؛ خروج مسلمانان از حالت انفعال پس از انقلاب اسلامى 454

ص: 509

حضور جوانان در صحنه هاى پر خطر فلسطين با الگوگيرى از بسيج 455

قيام ملّت ايران؛ موجب بيدارى و توجّه مسلمانان و كشورهاى اسلامى 455

ملّت فلسطين و لبنان و ساير ملّتها؛ تحت تأثير ايستادگى و صلابتِ از پولاد محكم ترِ امام راحل (رحمه الله) 456

جمهورى اسلامى؛ مايه ى اميد جوانان سنّى فلسطين و جوانان شيعه ى لبنان 457

انقلاب اسلامى ايران؛ الهام بخش دنياى اسلام 457

بيدارى ملّت بزرگ ايران؛ تأثيرگذار در بيدارى ملّت فلسطين 458

ملّت ايران؛ الگوى ملّت فلسطين و ساير ملّتهاى اسلامى 459

جمهورى اسلامى؛ اصل و مركز مقاومت 459

بيدارى دنياى اسلام؛ تحت تأثير نظام جمهورى اسلامى و ملّت ايران 460

جان گرفتن ملّت فلسطين بعد از ده ها سال ناكامى؛ نتيجه ى انقلاب اسلامى ايران 460

خيانت نكردن به فلسطين؛ جرم بزرگ جمهورى اسلامى 461

فصل چهارم: روز جهانى قدس؛ ليلهًْ القدر تاريخ اسلام 463

روز قدس؛ روز تجمّع آرمانهاى مسلمانان جهان 464

روز قدس؛ مربوط به همه ى ملّتهاى مسلمان 464

روز قدس؛ از مهمترين روزها در جهان اسلام 464

روز قدس؛ مشت كوبنده يى عليه امريكا و صهيونيسم 464

روز جهانى قدس؛ تريبون ملّتهاى مسلمان در برابر سلطه ى رسانه يى صهيونيستها 464

روز قدس؛ ليلة - القدر تاريخ اسلام 465

نقش و تأثير روز جهانى قدس 465

اراده و خواست ملّتها؛ سلاحى بى جواب 466

اهميّت روز قدس 466

روز قدس؛ تيرى به قلب توطئه ى فراموشى 467

روز قدس؛ روز آزمايش بزرگ ملّتهاى مسلمان 467

حضور در راهپيمايى روز جهانى قدس؛ زنده كننده ى مسئله ى قدس در فضاى جهان 468

نقش راهپيمايى روز قدس در زنده نگه داشتن نام و ياد فلسطين 468

روحيّه دادن به ملّت تنها و مظلوم فلسطين؛ نتيجه ى شعار عظيم ملّتهاى مسلمان در روز قدس 469

لزوم برگزارى پرشكوه تر روز قدس در دنياى اسلام 469

روز قدس؛ جلوه ى حقيقى اتّحاد و انسجام دنياى اسلام 470

روز قدس؛ يكى از برجسته ترين يادگارهاى امام عزيز 471

روز قدس؛ روز زنده كردن ياد و نام فلسطين 471

ص: 510

روز قدس؛ نماد صف بندى حق در مقابل باطل 471

روز قدس؛ روز امّت اسلامى 472

روز قدس؛ روز فرياد رساى مسلمانها عليه سرطان صهيونيسم 472

روز قدس؛ روز بين المللىِ اسلامى 472

راهپيمايى روز قدس؛ پشتوانه ى امنيّت ملّى 473

«اصطلاح نامه» 475

ص: 511

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109