مادر شمس الشموس : زندگی و شخصیت و کرامات حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

مشخصات کتاب

شناسنامۀ کتاب :

مادر شمس الشموس

شرح حال و شخصیت و کرامات حضرت نجمه خاتون (علیهما السلام)

مادر امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیهما السلام)

اثر : نویسندگان و شعرای عالیقدر ولائی

ناشر: محبّ العترة الطّاهره (علیهم السلام)

تایپ و صفحه آرایی : مهدی آقابابایی

نوبت چاپ : دوم همراه با اضافات فراوان

تاریخ انتشار : در آستانۀ ولادت حضرت امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیها السلام)

شوال المکرم 1445قمری / اردیبهشت ماه 1403شمسی

بهاء : سلام و صلوات بر مادران چهارده معصوم (علیهم السلام) و بالاخص حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .

ویراستار دیجیتالی:محمد منصوری

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

اهداء

این اثر ولائی که به منظور بزرگداشت مادر شمس الشموس ،

امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و کریمۀ اهل البیت (علیهم السلام) ، حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام)تهیه شده به محضر مبارک :

همۀ فعالان علمی و ادبی و خدمتگزاران به آستان مقدّس رضوی که در بزرگداشت مقام و منزلت بانوی طهارت و فضیلت

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

با علم و دانش و قلم و بیان ، و ذوق و ابتکار ، و خدمات فردی و اجتماعیشان ، همّت می کنند و از هیچ گونه تلاشی دریغ نمی نمایند

اهداء می گردد .

ص: 3

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

الحَمدُ لله رَبِّ العالَمین

وصلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا و نَبِیِّنا و حَبیبِنا و طَبیبِنا

الَّذی بُعِثَ رحمةً لِلعالَمين ، و بَشيراً للمُذنِبين

مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّين

وعَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الاَنجَبين ، لا سِيّما

الإمامِ المُنتَظَر ، و الوَليِّ المُنتَقِم

الحُجَّةِبن الحَسَنِ المَهدِيِّ (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

ولَعنَةُ اللهِ عَلى أعدائِهِم اجمَعين مِنَ الآنَ إلى يَومِ الدّين

آمينَ آمينَ آمين

ص: 4

فهرست

پیش گفتار. 11

مقدمه چاپ دوم. 13

بخش اول : پیامهای بزرگان و علما به مناسبت بزرگداشت حضرت نجمه (علیها السلام) .. 17

پیام آیت الله العظمی آقای حاج شیخ علی کریمی جهرمی (دام ظله) ...... 18

پیام آیت الله العظمی آقای حاج سیّد صادق حسینی شیرازی (دام ظله) ...... 20

پیام محقق عالیقدر حضرت آیت الله آقای حاج سید علی حسینی میلانی (دام ظله)  22

پیام محقق عالیقدر حضرت آیت الله آقای حاج شیخ نجم الدین طبسی (دام ظله)  22

بخش دوم : مقالات درباره شخصیت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 25

مادر خورشيد و ماه / شیخ علی اکبر مهدی پور. 26

دوشیزه ای از بلاد نوبه .............................................................. 40

شخصیت والای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .......................................42

مادر شمس الشموس / شیخ محمد امیری سوادکوهی... 47

نجمه خاتون (علیها السلام) شاگرد ممتاز مکتب امام صادق (علیه السلام) .............................60

فرزندان حضرت نجمه (علیها السلام) ......................................................... 93

خصائص ام الرضا (علیه السلام) / شیخ حسین تهرانی.. 112

ص: 5

نجمه خاتون (علیها السلام) از مصادیق واقعی ارحام مطهره ............................... 112

همراهی با امام کاظم (علیه السلام) در تحمل شدائد و سختی های دوران امامت .......132

ستارۀ خورشید آفرین / شیخ محمد حسین رحیمیان. 140

ستاره ای در مغرب زمین .......................................................... 148

ستاره ای در لباس عروس .......................................................... 166

نجمه خاتون (علیها السلام) - مادر امام رضا (علیه السلام) / شیخ مهدی خدامیان آرانی.. 208

متن سخنرانی آقای حاج شیخ حسن قاسمی در بیت الزهرا (علیها السلام) مشهد ...... 213

بخش سوم : کرامات و توسلات به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 231

نجمه خاتون (علیها السلام) ، سفره دار خانۀ باب الحوائج الی الله. 232

طریقه توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 235

اهتمام ویژۀ علامه موحد ابطحی (قدس سره) بر توسل به نجمه خاتون (علیها السلام) .. 236

توصیه آیة الله مجتهدی (قدس سره) به توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 237

سریع الاجابة بودن حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 238

عنایت ویژه نجمه خاتون (علیها السلام) به یک حاجت! 238

استقبال امام رضا (علیه السلام) و خدّام حرم رضوی از زائر حضرت نجمه (علیها السلام) . 239

عنایت حضرت نجمه (علیها السلام) برای بچه دار شدن و حل مشکل مسکن.. 241

عنایت نجمه خاتون (علیها السلام) در نجات مادر و جنین.. 245

نویسنده ای که نذر کرد و برای مادر امام رضا (علیه السلام) کتاب نوشت... 247

قرائت سوره یس به نیت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 248

به برکتِ نجمه خاتون، گمشده پیدا میشود ! 249

14 صلوات و پیدا شدن کلید. 249

ص: 6

هدیۀ سورۀ توحید به نجمه خاتون (علیها السلام) .. 250

قرائت فاتحۀ ام الرضا (علیه السلام) .. 250

دعوت امام رضا (علیه السلام) برای زیارت مشهد مقدّس... 251

شفای بیمار حاد مغزی با توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 252

شفای بیمار حاد قلبی با توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 254

نذر قرائت قرآن و طواف به نیت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 255

داستانی جالب و سروده ای اثرگذار. 257

بخش چهارم : گزارش تجلیل از مقام والای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 259

بزرگداشت مادر شمس الشموس... 260

سخنان خطیب ولایی آقای سید مهدی مکی در مورد حضرت نجمه (علیها السلام) .. 283

گزارشی از برنامه های تکریم مقام والای حضرت نجمه (علیها السلام) .. 286

بخش پنجم : سروده های شعرای عالیقدر درباره حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) .. 301

گل گلزار ایمان / محمد آتشی ( آتش ). 302

نور طیّبات / جعفر رسول زاده ( آشفته )... 304

زنی به قدمت اسوه ها / نعیمه آقانوری.. 307

مادر شمس الشموس / اکبر افشار ( افشار ) 308

فخر ایمان و شرف / علی رضا شیرانی ( امین ).. 309

مادر هشتم امام (علیه السلام) / اسدالله امینی ( امینی ).. 311

نجمه (علیها السلام) ایمان مدار / سید علی اصغر هاشمی ( بقا ). 312

همسر هفتم امام (علیه السلام) و مادر شمس الشموس (علیه السلام) / رضا رضایی ( بی ریا ).. 313

تک ستارۀ آسمان عشق / حسین بیدگلی.. 315

ص: 7

نجمۀ (علیها السلام) خاتون آسمانها / نوید پور مرادی 316

جزئی از عترت و مادر ایران / محمد معین پوریلان 318

سفره دار احسان / سید ابوتراب هاشمی ( تراب ) 319

مطلع خورشید طوس / معصومه توکلی 320

مادر هشتمین امام / (علیه السلام) شیخ رمضانعلی جان نثاری ( جان نثار ).. 321

ام الرّضا (علیه السلام) و حضرت مرسیّه / سید محمد مهدی جزائری 322

نجمه (علیها السلام) ، ستاره ای از آسمان / زهرا حاجی پور. 324

عروس حضرت خیر النساء /حسن حدادی. 325

سایۀ رحمت حق / سید محمد حسین حسینی.. 326

چراغ خانۀ آل عبا (علیهم السلام) / مهدی حکیمیان. 327

مادر سلطان (علیه السلام) / علی رضا خاکساری.. 328

نذر ام الرّضا (علیه السلام) / علی رضا خاکساری.. 329

ستارۀ فروزان / محسن درویش. 331

چشمۀ نور ز مغرب جوشید / محمد حسن زاده ( راضی ). 333

اسوۀ نجابت / زهرا رحمانی... 334

طپش قلب نجمه خاتون/ (علیها السلام) احمد رفیعی وردنجانی.. 334

فخر زنان / حسین برادران ( روشن ). 339

ای سلام حق به تو / علی پاکدامن ( روضه خوان ). 339

آئینۀ مهر / سید علی اصغر موسوی ( سُعا ). 342

عالمۀ ماه منظر / فریدون آقالر ( سفیر ). 343

شعری در قالب نو بحر طویل / سید حسین سقازاده.. 345

ص: 8

رفیق و مونس امام (علیه السلام) / علی سلیمیان.. 348

سفره دار کریمانه / علی سلیمیان. 348

بانوی خانه اولاد حیدر / علی اصغر شاه سنایی. 349

صدف دُرّ امامت / سید محمد شبیری.. 350

مادر سوّم علی عترت (علیه السلام) / احمد شهیدی.. 351

گل باغ آشنایی / مصطفی هادوی ( شهیر ) 353

مادر آفتاب / زهرا صرامی... 354

مادر انیس النفوس / حسن علی صغیرا ( ضمیر )... 354

بانوی صبر و کرامت / محمد حسین طالبیان... 356

هشت بند در مورد حضرت نجمه (علیها السلام) / عبدالحسین نظری خادم الشریعه.. 357

اقتدا بر حضرت زهرا (علیها السلام) / سعید علامه.. 359

مادر خورشید / احمد علوی. 361

یا حضرت نجمه (علیها السلام) / روح الله فروتن نسب.. 362

دامن بهار آور / بهجت فروغی مقدم. 366

ستایش نجمه خاتون (علیها السلام) / قادر قادری ( قادر ).. 367

سامان نجمه (علیها السلام) / قادر قادری ( قادر ).. 367

انتخاب خیرالنساء / محمد قدسی ( قدسی ). 368

نمونۀ زنهای عالم / محمد رضا کاکائی. 370

روشن تر از آب / محمد رضا کاکائی... 371

پاکتر از برگ گل / محمد رضا کاکائی.. 372

ستارۀ روشنی بخش / علی رضا محمدی ( مسافر )... 373

ص: 9

جلای آسمان دین / علی رضا محمدی ( مسافر ).. 374

گوهر تابنده / علی رضا محمدی ( مسافر ). 375

صاف تر از آب زمزم / محمد رضا مسعودی. 376

حامل سرّ خدا / محمد رضا مسعودی 377

ثبت نام در لوح فاطمه (علیها السلام) / محمد رضا مسعودی.. 378

صدها سلام بر تو / محمد رضا مسعودی . 379

مادر شمس الشموس (علیه السلام) / حشمت الله ممتاز ( ممتاز ).. 380

آینه ، پای بست نجمه خاتون (علیها السلام) / میثم مؤمن نژاد.. 381

مادر نور / محمد رضا نادعلیان. 382

اختر آسمان معرفت / احمدی مشکنانی ( نادم )... 383

سلیمان آفرین / محسن ناصحی.. 385

منتخب روزگار / سید محمد مرتضوی نائینی ( ناظر ). 388

دولت مهر و رأفت /علی رضا حضرتی ( ناعم )... 390

مادر پنج درّ ثمین / سید مصطفی مهدوی (نحوی ). 391

بانوی نیک آئین / فرج الله شیرانی ( واصف ). 393

نجمه خاتون مصداقی بر لوح انّما.../ سید علی مهدوی ( والا ) 395

مادر خورشید طوس / سید علی مهدوی ( والا )... 397

زنجمه شمس تلألؤ کند .../ امیر یزدی 399

ص: 10

پیش گفتار

پس از آنکه برنامۀ بزرگداشت حضرت نرجس خاتون (علیها السلام) وحضرت شهربانو (علیها السلام) با همۀ ابعاد وسیع و نورانیش انجام شد و با همکاری نویسندگان ولائی و شعراء عالیقدر مقالات ارزشمند و سروده های فراوان در سطح وسیع و در فضای حقیقی و مجازی منتشر گردید و در شهرهای مشهد و قم و بالاخص شهر ولائی اصفهان مجالس با شکوهی برای بزرگداشت آن بزرگواران تشکیل شد و سایت هایی به نام مادر باران و شاه زنان راه اندازی شد و موجی از معرفت افزائی و اظهار محبت و دلدادگی و توسل به آستان مقدّس آن بانوان عظیم الشأن ، ایجاد گردید و آثار و برکات فراوانی بر جای نهاد ، به نظر رسید که همین حرکت ولائی و نورانی نسبت به مادر شمس الشموس

حضرت علیّ بن موسی الرِّضا (علیه السلام)

یعنی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) انجام گیرد و با دعوت از نویسندگان و شعراء عالیقدر از یک طرف ، و فعالان و دست اندرکاران برنامه های مذهبی و ولائی و دلدادگان برای فعالیت های دینی و تربیتی ، اقدامات عملی برای بزرگداشت آن بانوی بزرگ را در دستور کار قرار دهیم .

بدین منظور ، از نویسندۀ محقق و پرتلاش و دلباختۀاهل البیت (علیهم السلام) آقای شیخ محمد امیری سوادکوهی تقاضا کردم که کتاب جامعی را دربارۀ

ص: 11

زندگی و شخصیت و کرامات حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) تهیه نمایند و با قلم روان و دلنشین خود زمینه را برای دیگر نویسندگان و نیز گویندگان و

خطبا و مبلغین و شعرا و مداحان آماده سازند و در اولین حرکت اجتماعی با شکوه ، در ایام مبعث رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) مجلس بزرگداشتی را در مشهد مقدّس در محل بیت الزهرا (علیها السلام) واقع در کوی سرشور با حضور علما و سایر اقشار فرهنگی و دینی و ولائی برگزار نمائیم و پس از آن در شهرهای دیگر بالاخص شهر مقدّس قم و شهر ولائیِ اصفهان و ... با همکاری همۀ دلباختگان اهل البیت (علیهم السلام) بالاخص مراجع معظم تقلید و اساتید و نویسندگان و گویندگان و شعرا و مداحان و هیئات مذهبی و دست اندرکاران امور فرهنگی و تربیتی ، گام های بزرگی در راستای تجلیل از این بانوی بزرگ

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

برداریم . امید است که مددهای غیبی و عنایات رضوی که تاکنون ظاهر شده است ، یار و مددکار همۀ ما باشد و آثار و برکات این فعالیتِ همگانی و گسترده ، در رشد و توسعه و پیشرفت برنامه های دینی و معنوی و دفع بلاها و مشکلات فردی و اجتماعی و برآورده شدن حاجات نصیب همگان گردد .

اصفهان حوزۀ علمیّه – میر سیّد حجة موحّد ابطحی موسوی اصفهانی

ایام میلاد مقدس امیرالمؤمنین (علیه السلام) و شهادت حضرت زینب (علیها السلام)

رجب المرجب 1445 قمری – بهمن ماه 1402شمسی

ص: 12

مقدمه چاپ دوم

پس از آنکه اولین چاپ کتاب « مادر شمس الشموس » با محتوائی محدود چاپ و منتشر گردید و در فضای مجازی و در کتابخانۀ دیجیتالی قائمیه در داخل ایران و سایر کشورها در سطحی بسیار گسترده در اختیار علاقه مندان قرار گرفت و مورد استقبال دلباختگان مکتب اهل البیت (علیهم السلام) بالاخص نویسندگان و شعرای عالیقدر واقع شد ، و از طرف دیگر ، اولین مجلس بزرگداشت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در شهر مقدّس مشهد و در جوار حرم ملکوتی

امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)

و در محل بیت الزّهرا (علیها السلام) ( در کوی سرشور ) برگزار گردید و با حضور علماء اعلام و خطباء و شعراء و عموم زائرین و مجاورین ، همراه با سخنرانی و شعر خوانی و مداحی دربارۀ آن بانوی بزرگوار ، به شکل با شکوه و چشمگیر و همراه با شور و احساساتی کم نظیر ، جلوه ای بزرگ از عشق و ارادت مردم نسبت به پناه بی پناهان امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) و مادر بزرگوارشان

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

به نمایش در آمد و ثبت در تاریخ گردید و موجی از احساسات پاک و ولایی را در دل نویسندگان و گویندگان و سرایندگان و هنرمندان به راه انداخت و قلم ها به دست گرفته شد و ذوق و ابتکار شعراء فعال شد و مقاله ها نوشته شد و اشعار زیبایی سروده شد و زمینه برای چاپ دوم کتاب « مادر

ص: 13

شمس الشموس » با پیام هایی از مراجع بزرگ و علماء عظیم الشأن و مقالاتی متنوع و سروده هایی فراوان ، فراهم گردید .

و همچنین در این فاصلۀ زمانی زمینۀ برگزاری دومین مراسم بزرگداشت شخصیت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در شهر مقدّس قم و در جوار کریمۀ اهل البیت (علیهم السلام)

حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام)

فراهم گردید و با توجه به اینکه مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج سیّد محمد رضا موسوی گلپایگانی (قدس سره) در تمام مراحل زندگیشان بدواً و نشواً و مقاماً در ظلّ عنایات خاصۀ حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) بوده اند(1) مقرر شد که این مراسم نورانیِ بزرگداشت ، در بیت شریف آن مرجع عظیم الشأن ولائی و رضوی برگزار گردد .

در تاریخ پنج شنبه 16 شوال المکرم 1445 محفل بزرگداشت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) با حضور علماء و محققین و نویسندگان و خطباء و شعراء در بیت آن بزرگ مرجع عالیقدر فقید برگزار گردید و حالت توجه و توسل و التجاء همراه با شور و احساسات پاک ولائی ، در تمام مراحل شعر خوانی و سخنرانی دربارۀ حضرت نجمه (علیها السلام) ، حاکم بر مجلس بود و آنچنان شور و هیجان معنوی بر همۀ حاضرین حکمفرما بود که نه تنها دلها را به سوی حریم امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) و حریم کریمۀ اهل بیت حضرت فاطمۀ

ص: 14


1- شرح این قضیه در همین کتاب در بخش چهارم صفحۀ 260به بعد ذکر شده است .

معصومه (علیها السلام) پرواز داد بلکه حاضرین را برای تداوم برگزاری محافل بزرگداشت نجمه خاتون (علیها السلام) در شهرهای دیگر و فرصت های دیگر آماده نمود .

در پی این رویداد نورانی در شهر قم ، مقرر گردید که در ایام میلاد مقدّس امام رضا (علیه السلام) برای دومین بار محفل بزرگداشت آن بانوی بزرگوار در مشهد مقدّس برگزار گردد و لذا مصمم شدیم که کتاب « مادر شمس الشموس » را با اضافاتی فراوان برای دومین بار به چاپ برسانیم و در محضر مقدّس امام رئوف (علیه السلام) منتشر نماییم و امیدواریم که با انتشار این کتاب نورانی ( که پدید آورندگانِ محتوی و مقالات و سروده های آن ، با انگیزه ای ایمانی و ولائی و ذوق و شوق رضوی قدم در این میدان گذاشته اند و دست اندرکاران تایپ و ویرایش و مقابله و صفحه آرائی و چاپ و صحافی آن ، با امید به لطف و رأفت امام رئوف (علیه السلام) و مرحمت کریمۀ اهل بیت ، حضرت معصومه (علیها السلام) عرض ادب نموده اند ) نه تنها دست اندرکاران آن به فیض کامل و قضا حوائج برسند ، بلکه عموم جامعه و مردم با ایمان و ولایت ، مشمول عنایات رضوی بشوند و بلاها و آفات از کشور و ملّت ایران دور گردد .

اصفهان – حوزۀ علمیّه – میرسیّد حجة موحّد ابطحی موسوی اصفهانی

در آستانۀ ایام میلاد کریمۀ اهل البیت حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام)

28 شوال المکرم 1445 قمری 18 اردیبهشت 1403 شمسی

ص: 15

عکس

ص: 16

بخش اول : پیامهای مراجع بزرگ و علماء اعلام به مناسبت بزرگداشت و تکریم حضرت نجمه (علیها السلام)

اشاره

ص: 17

پیام آیت الله العظمی آقای کریمی جهرمی (دام ظله)

در عظمت مادر شمس الشموس

بسم الله الرحمن الرحيم

الأُمُّ مَدرَسَةٌ إِذا أَعدَدتَها *** أَعدَدتَ شَعباً طَيِّبَ الأَعراق

مادر ، مدرسه و مکتبی است که اگر آن را به شایستگی آماده سازی ، نسلی را که از تمام رگ و ریشه های او طهارت و پاکی می جوشد فراهم آورده ای .

اقدام مبارک و مسعود پاسداشت مقام و منزلت بانوی معظم آسمانی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) را به برگزار کنندگان عزیز و گرامی آن تبریک عرض می نمایم .

شرف بانوان جهان حضرت نجمه (علیها السلام) که گاهی به عنوان ام البنین نیز از ایشان تعبیر شده است مادر والامقام امام و پیشوای مهربانمان حضرت ابالحسن الرضا عليه الاف التحيه و الثنا و کریمه اهل بیت (علیهم السلام) ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهاست و ازین رو برای همگان ، تعظیم و تکریم از این مجللۀ دوران امری لازم و مهم می باشد .

محدث بزرگوار قمی (قدس سره) نقل فرمودند که حمیده مادر امام کاظم (علیه السلام) در خواب مشرف به حضور رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) گردید و پیامبر به او فرمود : يَا حَمِيدَةُ هَبِي نَجْمَةَ لِابْنِكِ مُوسَى فَإِنَّهُ سَيلدُ لَهُ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْض ؛ اى حميده ! نجمه را به فرزندت موسی (علیه السلام) ببخش ؛ زیرا در این صورت به

ص: 18

زودی از او فرزندی متولد خواهد شد که بهترین و برترین اهل زمین است . حضرت حمیده این فرمان را به جان اطاعت کرد و کنیز را به حضرت موسی بن جعفر بخشید و از آن بانوی آسمانی، حضرت رضا (علیهما السلام) تولد یافت و پس از این تولد مقدّس ، امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) او را طاهره نامیدند و با این اقدام خود حضرت نجمه مادر امام رضا (علیهما السلام) را از جنس عزیزان خدا دانستند که در شان آنها آیه تطهیر نازل شده است و از همه عیوب و آلودگی ها پاک و منزه است و طاهر و مطهّر می باشد و در نتیجه برای آیه تطهیر مصداق و نمونه ای تازه پیدا شد .

این بانوی معظمه حامل عنصری الهی و آسمانی یعنی حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) بودند و امامی را در دل پروراندند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را بهترین خلایق در زمین بعد از موسی بن جعفر (علیهما السلام) معرفی فرمودند .

خداوندا ! دل همه ما از یاد و نام این بانوی بهشتی بی تاب است . به حرمت نام فرزند ایشان و به پاس اقدامی که در راستای بزرگداشت چنین انسان آسمانی در حال انجام و برگزاری است دل های همه مردم عزیزمان را به هم نزدیک فرما و قلوب جوانان عزیز کشور را از ضربه هایی که از سوی دشمنان تشیع به اعتقادات آنان وارد می شود مصون و محفوظ قرارده و مردم رنج کشیدۀ ما را از مشکلات مادی گوناگون و فوق تصوری که آنها را محاصره کرده است رهایی ببخش!

ص: 19

موفقیت روز افزون همه عزیزان که در این اقدام مهم و مشحون از قداست همکاری می نمایند را از خدای متعال و از فرزند بی مثال آن فخر بانوان جهان و آبروی انسانیت و محبوب ملکوتیان حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) خواهانم . رحمت و درود خدا بر طراح این اندیشه ، عالم پاک دل و مخلص ، آیت الله حاج آقا حجت ابطحی دامت افاضاته .

علی کریمی جهرمی

شوال المکرم 1445

*****

پیام آیت الله العظمی آقای حاج سیّد صادق حسینی شیرازی (دام ظله)

به مناسبت بزرگداشت و تکریم حضرت نجمه (علیها السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی اشرف الخلق اجمعین محمد المصطفی و عترته الطاهرین المنتجبین المیامین المعصومین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین

و بعد : مادر عصمت کبرای الهی جلّ و علا ، حضرت ثامن الحجج ، امام مهربان علی بن موسی الرضا المرتضی صلوات الله علیهما سیدۀ عظیمة الشأن ، جلیلة المنزلة ، جناب نجمه خاتون که به حق نجمه و ستارۀ دنیا و آخرت و تالی تلو نجوم السماء ، حضرات اهل بیت طاهرین (علیهم السلام) می باشند .

ص: 20

عُلیا مخدَّره ای که مورد عنایت خاصۀ حضرت ختمی مرتبت رسول مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در رؤیای شریفۀ مشهور قرار گرفتند و به دستور آن حضرت به تزویج حضرت امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) در آمده و حضرتشان لقب شریف « طاهره » را برای این بی بی والا گهر دادند .

هر گونه تعظیم و اقامۀ بزرگداشت این بانوی والامقام و هر نوع نشاط و فعالیت در جهت احیای امر آن حضرت از قبیل تألیف کتب و جزوه ها و نوشتن مقالات و نظم اشعار و چاپ و نشر و اشاعه دادن و جهانی ساختن آنها به وسیله مختلف دستگاه های اعلامی و رسانه ای و مواقع اجتماعی و ماهواره ها و صرف اموال و طاقات و ا مکانات در این زمینه ها از افضل قربات الی الله عزّوجل می باشد ، و الاجر علی قدر المشقّة .

از درگاه باری تعالی – جلّت آلائه – مسألت دارم که به عنایات خاصۀ حضرت بقیة الله الاعظم صلوات الله علیهم و عجّل فی فرجه الشریف – همگی را در این امر مقدس مورد فضل و کرامت قرار داده توفیق و برکت عطا فرماید .

17 شوال المکرم 1445هق

قم مقدّسه

صادق الشیرازی

ص: 21

پیام محقق عالیقدر حضرت آیت الله آقای حاج سیّد علی حسینی میلانی (دام ظله)

به مناسبت مراسم نکوداشت حضرت نجمه (علیها السلام)

مادران حضرات معصومین علیهم الصلاة و السلام شأن عظیم نزد خدای تعالی و حق بزرگ بر امّت دارند . و والدۀ ماجدۀ حضرت ثامن الحجج علیه الصلاة و السلام دارای مقامات عالیه و کرامات بسیار است .

بنابراین تکریم و تجلیل از ایشان از جملۀ وظایف اهل ایمان و ولایت می باشد ، و البته موجب خشنودی حضرات و اجر جزیل از خدای تعالی خواهد بود . علی حسینی میلانی

10 شوال 1445

*****

پیام محقق عالیقدر حضرت آیت الله آقای حاج شیخ نجم الدین طبسی (دام ظله)

به مناسبت مراسم نکوداشت حضرت نجمه (علیها السلام)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سیّما حجة الله فی الارضین مهدی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

حمد و ثنای خداوند که در آستانه بزرگداشت بانوی جلیل القدر و مادر شمس الشموس و همسر باب الحوائج الی الله حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) قرار داریم . کسی که افتخار دارد نامش در لوح اهدایی رب العالمین به رسول مکرمش که به حضرت زهرا (علیها السلام) تقدیم

شد ، ذکر شده است .(1)

قرار است از کسی تجلیل شود که بنا به فرمودۀ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) :

ص: 22


1- بحارالانوار ، ج 36 ، ص 193 .

« يَا مُوسَى، لَيَكُونَنَّ لَكَ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ ... إِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) سَيُظْهِرُ بِهِ الْعَدْلَ وَ الرَّأْفَةَ وَ الرَّحْمَةَ، طُوبَى لِمَنْ صَدَّقَهُ، وَ وَيْلٌ لِمَنْ عَادَاهُ وَ كَذَّبَهَ وَ عَانَدَه»(1) خداوند تبارک و تعالی به وسیله علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) مولودی که از نجمه خاتون و حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) متولد می شود ، عدالت ، رأفت و رحمت خودش را بر خلائق آشکار می کند ؛ خوشا به حال کسی که ایشان را تأیید و تصدیق کند و وای به حال کسانی که آن حضرت را تکذیب و با ایشان دشمنی نمایند . هر چند در ابتدا این بانوی بزرگوار « تُکتم » نامیده شده بود ، ولی با ملقب شدن به « نجمه » از سوی امام کاظم (علیه السلام) نام قبلی وی تحت الشعاع قرار گرفته و با همین لقب شریف شناخته می شدند . القاب پربار و پرمعنای دیگر آن بانوی مکرمه نیز همچون « اروی » به معنای خیر زیاد ، « طاهره » ، « سلامه » ، « مُرسیه » ؛ « نوبیه » ، « سکن » نشان دهنده جایگاه ، شرافت و فضائل آن علیا مخدّره می باشد . بانوی بزرگواری که به حالات عجیب و کرامات فرزندش علی بن موسی (علیهما السلام) در دوران بارداری و حمل اشاره کرده و می گوید : هنگامی که به فرزندم علی حامله شدم ، سنگینی او را احساس نمی کردم و موقع خواب صدای تسبیح و تمجید او را از بطن خود می شنیدم و دچار اضطراب و نگرانی می شدم ولی وقتی بیدار می شدم چیزی نمی شنیدم(2) و

ص: 23


1- کشف الغمه ، ج 3 ، ص 102 .
2- لَمَّا حَمَلْتُ بِابْنِي عَلِيٍّ لَمْ أَشْعُرْ بِثِقْلِ الْحَمْلِ وَ كُنْتُ أَسْمَعُ فِي مَنَامِي تَسْبِيحاً وَ تَهْلِيلًا وَ تَمْجِيداً مِنْ بَطْنِي فَيُفْزِعُنِي ذَلِكَ وَ يَهُولُنِي فَإِذَا انْتَبَهْتُ لَمْ أَسْمَعْ شَيْئا. عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ، ج2 ، ص 29 ، ح2 .

دربارۀ لحظات ولادت شمس الشموس می فرماید : هنگامی که فرزندم متولد شد دیدم این نوزاد و مولود مبارک دست خود را بر زمین نهاده و سر مبارک خود را به طرف آسمان بالا برده و لب های خود را تکان می داد ، گویا با معبود خود سخن می گفت(1) ؛ آری او مادر امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) و چهار امام از نسل شریف آن حضرت است ؛ لذا شایسته چنین صحنه ها و خاطرات شگفت انگیز و کرامات و معاجز نادر می باشد . و چه نیکوست در جوامع امروز که سراب را آب ، ناشایستگان و ناپاکان را به عنوان الگوی زنان و دختران ما معرفی می کنند ، بانوان با جلالت و شرافت و مظهر عفافی همچون نجمه خاتون (علیها السلام) به عنوان الگوهای حقیقی در جوامع اسلامی معرفی شوند . الحمدلله در این راستا اقدامات مثبتی انجام گرفته و با برگزاری بزرگداشت و نشست هایی از طرف علمای تأثیرگذار در بلاد اسلامی همچون آیت الله حاج سید حجت موحّد ابطحی و سایر بزرکان دین گام های بسیار مثبت ومؤثری برداشته . به امید فراگیر شدن این سنّت های حسنه و نیکو. ان شا ء الله

نجم الدین طبسی

قم مقدّس / مؤسسه ولاء صدیقه کبری

11 اردیبهشت 1403 شمسی

برابر با 21 شوال 1445قمری

ص: 24


1- فَلَمَّا وَضَعْتُهُ وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ وَاضِعاً يَدَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ كَأَنَّهُ يَتَكَلَّم . عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ، ج2 ، ص 29 ، ح2 .

بخش دوم : مقالات نویسندگان عالیقدر دربارۀ شخصیت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

اشاره

ص: 25

به قلم : نویسندۀ محقق و نامدار و عظیم الشأن

آقای حاج شیخ علی اکبر مهدی پور

مادر خورشيد و ماه /شیخ علی اکبر مهدی پور

*****

ستاره ای بدرخشيد و ماه مجلس شد .

نام این ستاره « نجمه خاتون » است .

« نجمه » نیز به معنای ستاره است .

گلواژۀ « نجم » به معنای ستاره است، ولی « نجمه » واحد آن است ، یعنی : «یکتا ستاره» .

آری این ستاره همانند دیگر ستارگان نیست ، او تنها ستاره ای است که از سرزمین « نُوبه » طلوع کرده ، به سرزمین حجاز نورافشانی نموده ، به خاندان رسالت پیوسته ، هشتمین خورشید امامت و درخشان ترین ماه کرامت را برای جهان بشریت به ارمغان آورده است .

به نقلی حضرت نجمه خاتون در سال 140ق. وارد سرزمین حجاز شده ، دقیقاً هشت سال بعد ، هشتمین آفتاب جهانتاب جهان خلقت ، سلطان سریر ارتضا ، حضرت علىّ بن موسى الرضا - عليه آلاف التحيه و الثناء - را به دنیا آورده ، که در میان امامان به : « طاووس الائمه » و در میان جهانیان به « شمس الشموس » اشتهار یافته است . چهار امام بعدی نیز از نسل او به وجود آمده ، همگی به « ابن الرّضا » مشهور شده اند .

ص: 26

آخرین فرزندش در شب معراج ، تعبیر « الکوکب الدریّ »(1) و در میان بهشتیان گلواژۀ « طاووس أهل الجنّة » را به خود اختصاص داده است .(2)

اگرچه « نجم » به معنای ستاره است ، ولی به ثریا عَلَم به غلبه شده ، فقط به آن عرب ها نجم می گویند .(3)

مفسّران نیز گلواژۀ « نجم » را به ثریا تفسیر کرده اند .(4) « ثریا » زیباترین و پرنورترین ستاره ایست که با چشم غیرمسلح دیده می شود .از ویژگی این ستاره حالت اجتماعی آن است که 14 ستاره در کنار هم قرار گرفته ، شش ستاره از آن ها همواره دیده می شود و هفتمین آن ها به سختی دیده می شود .

« ثریا » در فارسی « پروین » نامیده می شود و چون به صورت مجموعه دیده می شود ، به آن خوشۀ پروین گویند .(5)

قرار گرفتن امامان از تبار نجمه خاتون در ضمن مجموعه ای به عنوان « چهارده معصوم » و اشتهار تعدادی از آن ها به عنوان « ابن الرضا » و قرار گرفتن پایان بخش آنان در غیبت که به سختی امکان رؤیت دارد ، از نکات

ص: 27


1- شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 252.
2- سلمی، عقد الدرر، ص 148.
3- طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 260.
4- راغب، المفردات ، ص 697؛ ابن منظور، لسان العرب، ج14، 59.
5- گروهی ، دانشنامۀ جهان اسلام، ج 5، ص 581.

لطیفی است که از مقایسۀ این خاندان با خوشۀ پروین و ستاره ثریا به دست می آید .

سرزمين نوبه

بلاد نوبه سرزمین بسیار وسیعی است که از « اُسوان » در مصر ، تا « دنقله» در سودان ، در امتداد رود نیل کشیده شده است . فراعنۀ مصر برای تأمین سفرهای تجارتی ، قلعه ها ، معبدها و بندر های فراوانی در آنجا تأسیس کرده اند .(1) پایتخت آن « دنقله » یا « دمقله » ، بر ساحل نیل واقع است .(2)

در قرن دهم قبل از میلاد بسیاری از کاهنان به این سرزمین هجرت کردند و ثروت « آمون » را به این سامان بردند .

در حدود 350 میلادی مسیحیان بر این منطقه تسلط یافتند و آیین مسیحیت در این بلاد رسمیّت پیدا کرد .(3)

مسیحیان نوبه نسبت به دیگر مسیحیان امتیازاتی داشتند ، از جمله این که : 1) ختنه می کردند . 2) غسل جنابت به جای می آوردند . 3) در روزهای عادت ماهانه با همسران خود تماس برقرار نمی کردند .(4)

ص: 28


1- محمد شفيق غربال، الموسوعة العربية الميسرة، ص 1851.
2- دهخدا، لغتنامه، حرف ن، ص 842.
3- همان، ص 1852.
4- یا قوت حموی، معجم البلدان، ج 5، ص 309.

این ویژگی مسیحیان نوبه سبب شد که در اولین سال های انتشار آیین مقدس اسلام ، اهالی نوبه به آغوش اسلام درآمدند و مسجد باشکوهی در « دنقله » تأسیس کردند .(1)

پادشاه نوبه

در مجلس مهدی عباسی از پادشاه نوبه سخن به میان آمد ، محمد بن مروان گفت : هنگامی که ما در سرزمین مصر شکست خوردیم، من به نوبه رفتم ، پادشاه نوبه به دیدن من آمد ، روی خاک نشست ، از علتش پرسیدم، گفت : خداوند به من قدرت و سلطنت عطا کرده ، در مقابل شایسته است که من تواضع پیشه کنم، آنگاه از من پرسید : چرا شما نبیذ می خورید ، در حالی که در دین شما حرام است ؟ گفتم : ما نمی خوریم ، فاسقان از ملت ما می خورند .

گفت : چرا شما حریر پوشیده ای ؟ در حالی که در دین شما حرام است ؟!

گفتم : سلاطین ما پیش از ما حریر می پوشیدند ، ما نیز می پوشیم تا هیبت و شوکت ما در مقابل رعیّت شکسته نشود .

پرسید : چرا شما اموال رعیت را به زور می گیرید ، در حالی که چنین حقی ندارید ؟! گفتم : ما نمی گیریم و به آن راضی نیستیم ، برخی از کارگزاران ناشایست ما این کار را می کنند .

سرش را پایین انداخت و این جمله را تکرار کرد :

ص: 29


1- محمد شفیق غربال، همان.

برخی از کارگزاران ناشایست ما این کار را می کنند .

آنگاه سرش را بالا آورد و گفت : این همه خداوند به شما نعمت عطا کرده که پایان ندارد . زود از کشور من بیرون برو، تا شومی تو به من نرسد . پس برخاست و کسی را تعیین کرد که مرا همراهی کند و مرا از کشورش بیرون ببرد .(1)

جايگاه اهل نوبه

از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود :

من لَمْ يَكُنْ له أَخٌ ، فَلْيَتَّخِذْ أَخاً من النُّوبَةِ ؛ اگر کسی برادر ندارد ، از اهل نوبه برای خود برادری برگزیند .(2)

در حدیث دیگری فرمود :

خَيْرُ سَبْيِكُمُ النُّوبَةُ ؛ بهترین اسیران شما اسیران نوبه ای هستند .(3)

بانوان نوبه ای

سه بانوی فرهیخته از سرزمین نوبه به خاندان عصمت و طهارت راه یافته اند :

1. ماریۀ قبطيه

ماریه دختر شمعون ، مادر ابراهیم فرزند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که او را مقوقس عظیم قبط به آن حضرت اهداء کرد .

ص: 30


1- قزوینی، آثار البلاد، ص 25.
2- یا قوت حموی، همان.
3- همان.

بعد از حضرت خدیجه (علیها السلام) تنها بانویی که برای حضرت رسالت پناه فرزند آورد ، جناب ماریه بود . که موجب حسادت برخی از همسران آن حضرت شد و داستان افک پیش آمد .(1)

خداوند منان آیات برائت را در حق او نازل کرد(2) و مقدر فرمود که حضرت ولی عصر (علیه السلام) به هنگام ظهور ، حدّ قذف به آن تهمت زننده جاری کند .(3)

2. نجمه خاتون

بانوی فرهیخته ای از سرزمین نوبه که امام کاظم (علیه السلام) او را به فرمان الهی خریداری کرده و امام رضا (علیه السلام) از او به دنیا آمده است .(4)

3. خيزران

دیگر بانوی فرهیخته و با فضیلت سرزمین نوبه ، خیرزان مادر امام جواد (علیه السلام) می باشد ،(5)

که از قبیلۀ ماریه قبطیه می باشد .(6)

گلواژۀ نُوبه

ارباب لغت لفظ « نوبه » را به ضمّ نون: « نُوبه » ثبت کرده اند .(7)

ص: 31


1- ابن عبد البر، الاستیعاب، ج4، 465.
2- حاکم، مستدرک صحیحین، ج4، ص39.
3- سوره نور، آیات: 11 – 20.
4- طبری امامی، دلائل الامامة، ص 485.
5- کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 486 و 315.
6- همان، ص 492.
7- ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 319؛ دکتر معین، فرهنگ معین، ج 6، ص 2148.

علمای انساب نیز آن را به ضمّ نون « نُوبه » ضبط کرده(1) و منسوب به آن را « نوبی » نوشته اند .(2)

تعدادی از شهدا در سرزمین نوبه مدفون هستند، از جمله :

1) احمد بن حسین عمری ، از احفاد مولای متقیان (علیه السلام) .(3)

2) ایوب بن قاسم بن الحسن ، از احفاد امام حسن مجتبی (علیه السلام) .(4)

غوث الامة

بر اساس حدیثی از امام باقر (علیه السلام) قرار بود که در سال 70هجری گشایشی برای امت اسلامی پدید آید ، فاجعۀ کربلا پیش آمد ، خداوند منان بر اهل زمین غضب کرد و آن گشایش را در سال 140 قرار داد ، پیشوایان معصوم از آن خبر دادند ، شیعیان آن خبر را شایع کردند ، باز هم به تأخیر افتاد .(5)

در سال 140 آن فرج موعود واقع نشد ، ولی دختری از سرزمین نوبه وارد حجاز شد ، در خاندان عصمت و طهارت قرار گرفت و فرزندی به دنیا

ص: 32


1- ابن طباطبا، منتقلة الطالبیّة، ص 413.
2- سمعاني، الأنساب، ج 12، ص 149؛ ابن أثير، اللّباب في تهذيب الأنساب، ج 2، ص 384؛ سیوطی، لب اللباب، ص 394.
3- ابن فندق، لباب الأنساب، ص 419.
4- ابو الفرج، مقاتل الطالبين، ص 532.
5- کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 368.

آورد که « غوث الامة و غیاثها » شد .(1)

آنگاه دختری آورد که او نیز پناه ایرانیان شد .

رئیس مذهب امام صادق (علیه السلام) فرمود :

هنگامی که همه ی شهرها را فتنه ها فراگرفت ، برشما باد به قم و اطراف قم که بلاها از قم و اطراف قم دفع شده است .(2)

و نمی دانستند چرا ؟!

124 هزار پیامبر به زیارت خانۀ خدا می رفتند و دور کعبه طواف می کردند و نمی دانستند چرا ؟! تا هنگامی که مولای متقیان در آن متولد شد، راز و رمز قداست کعبه معلوم گردید . آیة الله کاشف الغطاء بحث مفصلی کرده که ولادت مولا در درون کعبه آیا افتخار کعبه است یا افتخار آن حضرت ، سپس به این نتیجه رسیده که اگر مولای متقیان در درون کعبه متولد نمی شد ، کی کعبه قبله می شد ؟

دو قرن و نیم همۀ شیعیان شب نیمۀ شعبان را احیاء نگه می داشتند و نمی دانستند چرا ؟! با ولادت منجی انسان ها در آن شب ، راز و رمز قداست شب نیمه شعبان معلوم شد .

ده ها حدیث پیرامون قم و اهل قم از پیشوایان معصوم رسیده بود ، ولی نمی دانستند چرا ؟! تا رئیس مذهب حضرت امام به حق ناطق امام صادق (علیه السلام)

ص: 33


1- همان، ص 314.
2- تستری، مجالس المؤمنين، ج 1، ص 83.

از آن رمزگشایی کرد و فرمود :

تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ هِیَ مِنْ وُلْدِي ، وَاسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى ، تَدْخُلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتُنا الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ ؛ بانویی از فرزندان من در آن جا رحلت می کند که نامش فاطمه دختر موسی ( بن جعفر) است ، با شفاعت او همۀ شیعیان ما وارد بهشت شوند .(1)

اینک پایتخت معنوی ایران ، مشهد مقدس و پس از آن شهر مقدس قم می باشد ، که هر دو ارمغان آن بانوی بزرگِ نوبه ، حضرت نجمه خاتون ، ستاره ای که خورشید و ماه را به دنیا آورد ، می باشد .

از برکات فرزندان این بانو، « مشهد » شناسنامۀ کشور ایران و « قم » حرم اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) شده است ، چنانکه امام صادق (علیه السلام) از آن خبر داده است .(2)

جرعه ای از دريا

در طول سال و در طول شبانه روز ، شاید روز و شبی نباشد که معجزه و کرامتی از حرم مطهّر حضرت ثامن الائمّه (علیه السلام) و حرم مطهر حضرت معصومه (علیها السلام) مشاهده نشود ولی چون این کرامات آن گونه که شایسته است ثبت نمی شود ، همگان از این اقیانوس بی کران بی بهره هستند . ما در این جا برای خالی نبودن این نوشتار از عرض ادب و ارادت به ساحت مقدس

ص: 34


1- رازی، النقض، ص 196؛ مجلسی، بحار الانوار، ج 60، ص 216.
2- مجلسی، همان، ص 228.

حضرت نجمه خاتون و فرزندانش، سه کرامت نقل می کنیم :

1. در حدود 50 سال پیش در شب 11 ذیقعدة الحرام ( شب میلاد امام رضا (علیه السلام) ) وارد صحن مقدس رضوی شدم ، یکی از دوستان قدیمی به نام آقای سید یعقوب در کنار شبکه فولاد مشغول عرض ادب و ارادت بود ، حال خوبی داشت ، من نیز در کنارش ایستادم ، معلوم شد که کاروانی را از مرند به همراه بانویی فلج برای زیارت آورده و آن بانو را روی تخته ای شبیه برانکارت برای استشفاء ، به شبکۀ شرافت احتوا دخیل بسته اند .

در اثنای توسل ناگهان عنایتی شد ، تعداد 23 نفر که به شبکه دخیل بسته بودند ، در یک لحظه همگی شفا یافتند .

مردم هجوم آوردند که از لباس های آنان تبرک بگیرند ، خادمان حرم آن ها را محافظت کردند و گفتند : کنار بایستید ، ما لباس های آن ها را به قطعات کوچک در می آوریم ، هر کس مایل باشد فردا به منزل آیت الله میلانی بیاید و قطعه ای را دریافت کند .

این خانم مرندی که روی یک قطعه تخته دخیل شده بود ، برخاست و می خواست آن تخته را بردارد از تهاجم مردم رهایی پیدا کند .

شخص دیگری بود که دست وپایش فلج بود ، شفا یافته و ایستاده بود .

شخص دیگری که کور مادرزاد بود، بینا شده ، دیوانه وار به در و دیوار ، به دست و اندام خودش ، به مردم ، به گنبد و گلدسته ها نگاه می کرد .

2. در حدود سال 60 شمسی ، فیلم دختری را در 25 شهر در حال

ص: 35

پرتاب نارنجک ، ضبط کرده بودند ، ولی تشخیص داده نشده بود ، این فیلم ها با یکی از خویشاوندان ما در تبریز مطابقت داده شده بود ، که به هیچ وجه ایشان اهل این مسائل نبود ، او در زندان بود و سرنوشت سختی در انتظارش بود ، عصر پنجشنبه ای به حرم حضرت معصومه (علیها السلام) مشرف شدم و نجات او را تقاضا کردم و نذر کردم که اگر همین امروز ایشان آزاد شود ، یک جلد کتاب در شرح حال حضرت معصومه (علیها السلام) بنویسم . دستم در ضریح حضرت معصومه (علیها السلام) بود که او در همان لحظه در تبریز آزاد شد و من کتاب « کریمۀ اهلبیت » را بر اساس نذری که کردم ، تألیف نمودم .

در این کتاب کرامات آن بزرگوار نقل شده است ، این کرامات به صورت مستقل نیز چاپ شده و شامل 300 کرامت می باشد .(1)

3. ده ها نفر با توسل به حضرت نجمه خاتون به حاجت های خود رسیده اند .

یکی از موارد توسل به این مخدره برای پیدا کردن وسیله نقلیه است که بسیار تجربه شده ، هنگامی که انسان در راه مانده و ماشین پیدا نمی شود ، هفت مرتبه سوره قدر بخواند و به حضرت نجمه خاتون اهدا کند ، سوره های قدر تمام نشده وسیله پیدا می شود . من آن را اولین بار از آیت الله شبیری زنجانی شنیدم چندین بار انجام دادم ، غالباً اولین سوره « انا انزلناه » تمام نشده وسیله پیدا شده ، بقیه اش را در ماشین قرائت کرده ام .

ص: 36


1- نگارنده ، کرامات، معصومیه ، نشر حاذق ، 1384ش. ص 17 - 283؛ حضرت معصومه (علیها السلام) ، ناشر، آرام دل، 1394 ش. ص 601-325.

اینک اشاره ای کوتاه به شرح زندگی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

شناسنامه حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

نام نامی : نجمه ، اروی ، تکتم و خیزران

القاب سامی : طاهره ، سکن ، سکینه ، شقراء ، صقر و سمانه

کنیۀ گرامی : ام البنین

همسر : امام کاظم (علیه السلام)

فرزندان : امام رضا و حضرت معصومه (علیها السلام)

نسبت : مرسیّه و نوبیّه

مدفن : مدینۀ منوّره ، مشربۀ امّ ابراهیم

نام نامی

مشهورترین نام آن مخدّره: نجمه خاتون است .(1)

در حدیث لوح فاطمی که جناب جابر نقل کرده ، نام او « نجمه » ثبت شده است .(2)

حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) او را « نجمه » خطاب می کرد .(3)

ابن طلحه و شبلنجی گویند : نامش « اروی » می باشد .(4)

ص: 37


1- طبرسی، اعلام الوری، ج 2، ص 40.
2- شیخ صدوق، کمال الدين، ج 1، ص 307.
3- شیخ صدوق، عيون الأخبار، ج 1، ص 17.
4- ابن طلحه، مطالب السؤول، ص 295؛ شبلنجی، نور الأبصار، ص 232.

شیخ صدوق از بیهقی نقل کرده که پس از تملک امام کاظم (علیه السلام) نامش به « تُکتَم » استقرار یافت .(1) در ادامه می نویسد : بعد از ولادت امام رضا (علیه السلام) ، حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) او را « طاهره » نامید .(2)

از دیگر نام های ایشان : « سکن » و « سمانه »(3) و « خیزران » می باشد .(4)

القاب گرامی

از القاب مشهور نجمه خاتون « شقراء » است . علامه مجلسی می فرماید : نامش اروی و لقبش شقراء می باشد .(5) از دیگر القابش سکینه نوبیّه می باشد .(6)

نوبختی از القابش شهد نیز نقل کرده است .(7)

طبرسی آن را شهدة ضبط کرده و فرموده : صحیح ترش خیزران می باشد .(8)

کنيۀ شريفه

صفدی می نویسد : کنیزی بود اهل نوبه ، به « ام البنین » مکنّی بود .(9)

ص: 38


1- شیخ صدوق، عيون الأخبار، ج 1، ص 12.
2- همان.
3- همان، ص 14؛ مجلسی، مرآة العقول، ج 6، ص 70.
4- ابن جوزی، تذكرة الخواص، ج 2، ص 470.
5- مجلسی، مرآة العقول ، ج 6، ص 71.
6- ذهبی، سير أعلام النبلاء، ج 9، 387.
7- نوبختی، فرق الشيعة، ص 87.
8- طبرسی، تاج المواليد، ص 49.
9- صفدی، الوافی بالوفيات، ج 22، ص 154.

نام هایی که اوّل آن : أب ، ابن ، امّ و بنت باشد ، در اصطلاح به آن کنیه می گویند، ولی افرادی با کنیه مشهور شده و کنیه برای آن ها نام محسوب می شود ، مانند حضرت ابوطالب ، حضرت ام کلثوم و حضرت نجمه خاتون : نیز به کنیه مشهور بودند ، لذا مرحوم کلینی می نویسد : مادر امام رضا (علیه السلام) کنیزی بود که به او « ام البنین » می گفتند .(1)

شیخ مفید نیز همین تعبیر را آورده است .(2)

شبلنجی می نویسد : نامش اروی بود، ولی امّ البنین می خواندند .(3)

نسب والا

همانند بسیاری از مادران ائمّه ، نام پدر نجمه خاتون در منابع نیامده، ولی صفدی می نویسد : اهل نوبه بود و نام مادرش « سکینه » بود .(4)

نسبت

در کتب تاریخ و سیره برای نجمه خاتون دو نسبت آمده است :

1) نوبیّه ؛

2) مریسیّه .

ص: 39


1- کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 486؛ طبری، تحفة الأبرار، ص 168.
2- شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 247؛ همو، المقنعة، ص 479.
3- شبلنجی، نور الأبصار، ص 232.
4- صفدی، الوافی بالوفیات، ج22، ص 154.

او را شقراء نو بیّه و خیرزان مریسیّه نام برده اند .(1)

نوبیّه منسوب است به سرزمین پهناوری در جنوب مصر ، نام شهری در کرانۀ نیل و شهرهایی در آفریقا و آسیا .(2)

مریسیّه منسوب است به مریسه که نام جزیره ای در بلاد نوبه است ، یا مرّیسه که نام روستایی در مصر می باشد .(3)

دوشيزه ای از بلاد نوبه

علی بن میثم از پدرش نقل کرده که گفت : از مادرم شنیدم که هنگامی که جناب حمیده ، حضرت نجمه را خریداری کرد ، او دوشیزه بود .(4)

این موضوع اختصاص به حضرت نجمه ندارد ، بلکه همۀ مادران ائمه (علیهم السلام) دوشیزه بودند .

مرحوم کلینی با سند صحیح روایت می کند که امام کاظم (علیه السلام) به هشام بن احمر می فرماید : آیا شنیده ای که کسی از اهالی مغرب آمده باشد ؟ گفت : نه . فرمود : چرا یک نفر آمده، بیا نزد او برویم .

پس به نزد او رفتند ، دیدند اهل مدینه است و کنیزهایی از مغرب آورده است . فرمود : برده هایت را ارائه بده . هفت کنیز ارائه داد . حضرت

ص: 40


1- ابن طلحه، مطالب السؤول، ص 295.
2- یاقوت، معجم البلدان، ج 5، ص 309.
3- همان، ص 118.
4- شیخ صدوق، عيون الأخبار، ج 1، ص 14.

فرمودند : این ها را نمی خواهم . گفت : دیگر کنیزی ندارم ، مگر یک کنیز بیمار . حضرت فرمود : همان را بیاور . امتناع کرد و حضرت بازگشت .

هشام گوید : روز بعد امام به من فرمود : نزد آن شخص برو و آن کنیز را مطالبه کن . و به هر قیمتی بگوید خریداری کن .

هشام گوید : به نزد آن شخص رفتم ، پس گفت : من او را به کمتر از فلان قیمت نمی فروشم ، گفتم : قبول است .

گفت : آن کنیز مال شما ، فقط بگو آن کسی که دیروز با شما آمده بود کیست ؟ گفتم : مردی از بنی هاشم . گفت : از کدام تیره بنی هاشم . گفتم : بیشتر از این نمی دانم .

گفت : من این کنیز را از اقصای مغرب خریدم ، زنی از اهل کتاب پرسید :

این کنیز در نزد شما چیست ؟ گفتم : او را برای خودم خریداری کرده ام .

گفت : نه امکان ندارد این کنیز از آن تو باشد ، او باید نزد بهترین انسان روی زمین باشد . نزد او چندان درنگ نمی کند ، جز این که فرزندی به دنیا می آورد که همانندش در شرق و غرب عالم نباشد .

هشام گوید : پس او را به محضر امام کاظم (علیه السلام) بردم . چیزی نگذشت که امام رضا (علیه السلام) از او متولّد شد .(1)

علامۀ مجلسی در شرح حدیث شریف بر صحیح بودن سلسله ای راویانش تصریح کرده است .(2)

ص: 41


1- کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 486.
2- مجلسی، مرآت العقول، ج 6، ص 73.

شخصيت والای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

شیخ صدوق از بیهقی ، از صولی ، از کندی نقل می کند که گفت :

من شنیدم از علی بن میثم - که کسی را آگاه تر از او به فضائل و مناقب ائمه (علیهم السلام) ندیده ام - که گفت :

حمیدۀ مصفّاة ، مادر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) ، کنیزه « مولَّده ای » به نام تکتم خرید ، که از نظر عقل و دیانت و رعایت حقوق مولایش حمیده خاتون ، از برترین بانوان بود، از روزی که حمیده او را خریداری کرد، به احترام ایشان هرگز در حضور ایشان بر زمین ننشست .

حمیده خاتون به پسرش حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) عرضه داشت :

فرزندم ! تکتم جاریه ای است که من برتر از او جاریه ای ندیده ام ، من مطمئن هستم که اگر صاحب فرزند شود ، خداوند نسل او را با فضیلت قرار می دهد . من او را به شما هبه کردم ، پس در حق او به نیکی رفتار کن .

هنگامی که امام رضا (علیه السلام) متولد شد امام کاظم (علیه السلام) او را « طاهره » نامید .

حضرت رضا (علیه السلام) زیاد شیر می خورد و کاملاً تندرست بود .

پس تکتم عرضه داشت : دایه ای بگیرید که مرا یاری کند ، پرسیدند : آیا شیر تو کفایت نمی کند ؟

گفت : نه ، شیرم کم نیست ، ولی از وقتی که متولد شده مرا از نماز و اذکار باز می دارد .(1)

ص: 42


1- شیخ صدوق، عيون الأخبار، ج 1، ص 12.

در این نقل از جناب نجمه خاتون « مولّده » تعبیر شده ، ابن اثیر گوید :

مولَّده به کسی گویند که در میان عرب ها متولّد شود و در میان بچه های عرب بزرگ شود و با آداب آن ها تربیت گردد .

مولَّده مقابل : تلید است . تلید به کسی گویند که در بلاد عجم متولد شود، سپس او را به یک منطقه ی عربی ببرند .(1)

علامۀ مجلسی نیز این مطلب را از ابن اثیر نقل فرموده است .(2)

از این موضوع استفاده می شود که نجمه خاتون در سرزمین عربی متولد شده ، رشد و نمو کرده است .

به فرمان پروردگار

از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده که پس از خریداری نجمه خاتون در جمع اصحاب فرمود :

وَاللَّهِ ، مَا اشْتَرَيْتُ هَذِهِ الْأَمَةَ إِلَّا بِأَمْرِ اللَّهِ وَوَحْيِهِ ؛ به خدا سوگند من این کنیز را جز به فرمان خدا و وحی خدا خریداری نکردم .

توضیح خواستند، داستان رؤیای خودش را بیان کردند و فرمودند:

پیامبر اکرم و مولای متقیان در عالم رؤیا به من فرمودند : از این جاریه بهترین انسان روی زمین - بعد از تو - به دنیا می آید .

پس فرمود : پس به من امر فرمودند که وقتی متولد شد ، نامش را علی

ص: 43


1- ابن اثیر، النهایه ، ج 5، ص 225.
2- مجلسی، بحار الأنوار، ج 49، ص 6.

بگذارم . و به من فرمودند : خداوند به وسیلۀ او عدالت و رأفت را آشکار می کند ، خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند ، وای به حال کسی که با او دشمنی بورزد و او را انکار نماید .(1)

در یک حدیث نورانی امام صادق (علیه السلام) تعدادی از فضائل حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) را برشمردند ، سپس فرمودند : او یک فضیلت دیگر دارد که از همه ی این ها بالاتر است . پرسیدند : آن کدام است . فرمود :

يُخْرِجُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ غَوْثَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ غِيَاثَهَا ؛ خداوند متعال پناه و دادرس این امّت را از او به وجود می آورد .(2)

خداوند به نجمه خاتون آن شایستگی را عطا فرمود که پناه امّت در دامن او تربیت شود .

وعاء نور امامت

به هنگام تولد امام رضا (علیه السلام) ، نور دیده را در پارچه ای سفید به محضر حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) تقدیم کردند ، اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرمودند ، با آب فرات کامش را برداشتند ، آنگاه نور دیده را به نجمه خاتون دادند و فرمودند : خُذِيهِ فَإِنَّهُ بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِه ؛ او را بگیر که بازمانده حجج الهی در روی زمین است .(3)

ص: 44


1- مسعودی، اثبات الوصية، ص 171.
2- شیخ صدوق، عيون الأخبار، ج 1، ص 20.
3- اربلی، کشف الغمة، ج 2، ص 298.

کرامت الهی

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) می فرماید :

هنگامی که به فرزندم على ( امام رضا (علیه السلام) ) حامله شدم ، سنگینی حمل احساس نمی کردم ، چون به خواب می رفتم از درون خود صدای تسبیح و تهلیل می شنیدم ، دچار وحشت می شدم ، وقتی بیدار می شدم چیزی نمی شنیدم .

چون متولّد شد ، دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به سوی آسمان بالا گرفت و لب هایش را حرکت می داد و چیزهایی می گفت .

پس حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) بر من وارد شد و فرمود :

هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ كَرَامَةُ رَبِّكِ ؛ ای نجمه این کرامت پروردگارت بر تو گوارا باد .

پس در پارچۀ سفیدی پیچیده به خدمتشان تقدیم کردم ، اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ گفت ، آب طلبید و کامش را برداشت و به من برگردانید و فرمود : او را بگیر که بازمانده حجج الهی در روی زمین است .(1)

محدِّثه

حضرت نجمه خاتون همانند دیگر مادران ائمه محدثه بود و احادیثی از همسر و فرزندش روایت نموده و در زمرۀ محدّثان جای گرفته است .

یکی از نمونه های آن ، حدیث فوق است که از عيون الأخبار نقل کردیم .

ص: 45


1- شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج 1، ص 17.

مدفن

سرانجام حضرت نجمه خاتون در مدینۀ منوّره ، در کنار مضجع منوّر حضرت حمیده خاتون، در مشربۀ امّ ابراهیم مدفون گردید ، که متاسفانه سال هاست دولت وهّابی در اطراف آن دیوار سیمانی کشیده و به کسی اجازه زیارت نمی دهد .(1)

عکس

ص: 46


1- جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 299.

به قلم : نویسندۀ محقق و متتبع و با ولایت

آقای محمد امیری سوادکوهی

مادر شمس الشموس /شیخ محمد امیری سوادکوهی

*****

خاستگاه خورشید

یکی از الطاف کریمانۀ حضرت احدیت به جهان بشریت ، خلقت آسمانی پر فروغ از جنس مودّت و دلدادگی است که به عنوان سایه بانِ(1) امنی برای اهل معرفت متجلّی گشت و از افق ولاییِ آن، شمس الشموس رخ عیان کرد تا با تلألؤش ، گرمابخش روزگارِ سردِ دورانِ غربت و انیس النفوس دل هایِ غمینِ محبّانِ عترت شود .

او جلوه ای از تبلور کرامات الهی بود که در کهکشان عوالم وجود ، و بسمله کتاب موجود ، چون ستاره ای فروزان ،(2) از حلقۀ خانواده و دیار خود خارج گشت و در مدار ستارگان درخشان امامت و ولایت قرار گرفت تا شاهراه ولایت را بر همگان آشکار سازد و جهانی را به سمت فطرت پاک رهنمون و حدیث محبت و دلدادگی را بر لوح جان ها به یادگار گذارد ، « وَ عَلامَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ »(3)

ص: 47


1- سوره انبیاء ، آیه 32 . وَجَعَلْنَا ٱلسَّمَآءَ سَقْفًا مَّحْفُوظًا .
2- اشاره به نام مبارک نجمه .
3- سوره نحل ، آیه 16. و نيز علاماتى قرار داد ؛ و شب هنگام به وسيله ستارگان راه خود را مى يابند .

او ظرف پاک امامت بود و قابلیت آن را داشت که حقایق ولایت و نورانیت را در آسمان وجودی اش جای دهد و حافظ سرّی از اسرار الهی شود که آن مظهر هزار و یک نام خدای جل و علی بود .(1)

او لیلة القدری است که قرآن ناطق بر او نازل و ماه کرامت در وجودش کامل گشت و در زمانی که ظلمت و جهل معرکه گیرِ وادی فطرت شد ، در شکوهی بی بدیل ، خاستگاه خورشید گردید و از آن زمان روضۀ رضوان(2) تثبیت و حقیقت کوثر در قرآن جلوه ای دیگر یافت و در زنجیره ای از طلا مکتوب شد که فرمود : « كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي بِشَروطِها وَ اَنَا مِن شُروُطِهَا ».(3)

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

بانوی دو سرا ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ، همسر با عظمت باب الحوائج ، امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) و مادر شمس الشموس ، حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) و ماه کرامت ، حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) می باشند که بعنوان مادر حکمت و اسوۀ نجابت در صفحات تاریخ رخ عیان نموده و برگ های زرّینی از حیات طیبه اش به ثبت رسیده و آسمان ولایت بدان مزیّن و منوّر گشت .

ص: 48


1- اشاره به ابجد نام مبارک « رضا » که به عدد 1001 می باشد .
2- اشاره به روایت رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ اَلْجَنَّةِ - من لا يحضره الفقيه ،ج2، ص 585 .
3- حدیث سلسلة الذهب اعیان الشیعه ، ج 2، ص 18 .

از روزی که آن خاستگاه خورشید ، قدم در وادی عترت نهاد و مطلع الفجرِ آفتاب مهربانی ها گشت ، قلم ها عاجز و حیران از وصف زلالی و پاکی اش شدند و تاریخ نتوانست کُنهِ وجود او را که مخزن الأسرار و حافظ امانت الهی بوده را به حقیقت درک کند و به جهان معرفی نماید ، از این رو برای شناخت

حقیقت نوریه ای به نام نجمه خاتون (علیها السلام) می بایست خود را به زلالی چشمۀ عترت برسانیم ، تا بتوانیم نام آن طاهرۀ مطهره را از لسان مبارک خاندان بیت رسالت بر زبان و بنان ساری و جاری کنیم که « لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ».(1)

نام، لقب و کنیه

نام اصلی آن بانوی با فضیلت « تُکْتَم »(2)بود(3) که در اوّلین دیدار خود در خانۀ امام صادق (علیه السلام) خویشتن را به آن معرفی کرد .

ابراهيم بن عباس نیز در شعری در مدح امام رضا (علیه السلام) از مادر ایشان به نام تکتم یاد می کند و مى گويد:

ألا انّ خير الناس نفسا و والدا *** و رهطا و أجدادا عليّ المعظم

أتتنا به للعلم و الحلم ثامنا *** اماما يؤدّى حجة اللَّه تكتم (4)

ص: 49


1- سوره واقعه ، آیه 79 .
2- تکتم . [ ت ت َ ] (اِخ ) نام چاه زمزم . نام زنی است . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء).
3- عیون أخبار الرضا، ج 1، ص 17 - 18؛ کشف الغمّه، ج 3، ص 102؛ إعلام الوری، ص 302؛ دلائل الإمامه، ص 209؛ المناقب، ج 3، ص 475؛ أعلام النساء، ص 651 .
4- عيون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1 ، ص 24 ح 2. آگاه باش! همانا بهترين مردم از نظر خودش، و پدر و اقوام و نياكانش كسى است كه بانويى به نام « تكتم » او را به عنوان امام هشتم و براى گسترش علم و حلم و بيان حجت الهى براى ما به دنيا آورده است.

نام ها و القاب مختلفی برای وی در تاریخ نقل شده است که هر کدام حاکی از بیان عظمت و سجایای نورانی اخلاقی و رفتاری و اعتقادی شان بوده که از آن می توان به طاهره ، سکن النوبیه ، نجمه ، سمانه(1)، خیزران المرسیه(2)، قلیم ، صفرا(3)، صقر و اروی و ...(4)اشاره داشت .

کنیۀ آن بانوی دو سرا نیز ، امّ البنین(5)می باشد ، و چه آرامش بخش است برای اهل ولا ، که تاریخ ، ام البنین دیگری را در بیت رسالت در خود جای داده و از دامان پاکش خورشید و ماه متجلّی و تکرار گشت .

دو ام البنین در مدینه ! یکی همسر باب مدینة العلم نبوی ،(6)و دیگری همسر باب الحوائج الی الله .(7) هر دو مادر ادب بودند و عبد صالح خدا را به امام زمانشان تقدیم نمودند .

ص: 50


1- ریاحین الشریعه، ج3، ص20؛ أعلام النساء المؤمنات ، ص276.
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ص15؛ مناقب آل ابی طالب ، ج4، ص397.
3- الدرّ النظیم، ص677.
4- به نقل از مناقب .
5- الإرشاد، ص 342.
6- امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
7- امام موسی کاظم (علیه السلام) .

یکی دستان بریده اش وسیلۀ شفاعت امت می شود(1) و دیگری غوث و غیاث امّت(2) در دنیا و آخرت می گردد . هر دو در وفاداری به امام زمانشان سرآمد روزگار بودند و هر دو روضه خوان غربت و مظلومیت سیدالشهدا ارواحنافداه ...!.

زیباست روضه خوانی های جانگداز فرزند نجمه خاتون (علیها السلام) برای سیدالشهدا ارواحنافداه ... که خود امام زمان و بقیة الله دوران بود .!

یابن شبیب گریه کن از غربت حسین *** در کربلا شکسته شده حرمت حسین

شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما *** خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین

بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب *** یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب

یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد *** چون گوسفند سر ز تن او بریده شد

یابن شبیب پیکر جد غریب ما *** در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد

یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند *** در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند

ص: 51


1- یا امیرالمؤمنین کَفانا لِاَجلِ هذا المَقامِ الیَدانِ المَقطُوعَتانِ مِن اِبنِی العَبّاسُ... ، سوگنامه آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) ، ص231.
2- یُخْرِجُ اللَهُ عَزّ وَ جَلَّ مِنْهُ غَوْثَ هَذِهِ الامَّةِ وَ غِیَاثَهَا ، عیون أخبار الرّضا، فى بابِ النّصّ علَى إمامتِه.

یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت *** یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت

از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند *** یک جای سالمی به تمام بدن نداشت

یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن *** این حرف را به پیش کسی بازگو مکن

ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت *** ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن

یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر *** رگها وگوشتهای گلو را برید شمر(1)

برای وجود مبارک مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) کنیه های دیگری نیز در منابع مربوطه ذکر شده است که اهمّ آنها عبارتند از : اُمّ ولد(2)( یعنی : مادر فرزند ) ؛ اُمّ الرضا(3) ( مادر امام رضا (علیه السلام) ) .

ص: 52


1- از سروده های شاعر اهل بیت (علیهم السلام) ، محمود اسدی ( شائق )
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ،ج 1، ص 13، ح 1؛ مطالب السؤول، ج 3، ص 635؛ اعیان الشیعه ، ج 2، ص 13؛ الأنوار البهیّه، ص 211. همچنین شیخ مفید (قدس سره) مادر امام هشتم (علیه السلام) را چنین معرفی می کند : « و اُمّه ام ولدٍ یقال لها: ام البنین » ، مفید ، الارشاد ، ج 2، ص 247.
3- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1، ص 15 - 13، ح 1 و ح 3.

ولادت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

از زمان و محل ولادت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) اخبار دقیقی در تاریخ بیان نشده و این از غربت و مظلومیت لیلة القدرِ موسی بن جعفر (علیهما السلام) است که از زمان آغاز حیاتِ بانوی والامقامِ خانۀ هفتمین پیشوا اطلاعی در دست نیست ، ولی آنچه که مسلّم است ایشان از اهالی نوبه(1)مغرب بوده است .(2)

ورود تاریخی نجمه خاتون (علیها السلام) به مدینه

در یکی از روزهای سال140 هجری قمری ، بانویی گرانقدر و دوشیزه ای عفیفه و مسلمان ،(3)به همراه کاروانی از اسیران و ... از دیار مغرب وارد مدینۀ منوّره شدند .

امام کاظم (علیه السلام) بر اساس الهام و بشارتی از جانب خدای متعال یکی از معتمدین خود به نام هشام بن احمر را مأمور آزادی و انتقال محترمانه ی آن بانوی مکرّمه نمود .

هشام بن احمر می گويد : روزی حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) به من فرمود : آيا اطلاع دارى كسى در اين روزها از طرف مغرب به مدينه وارد شده باشد؟ عرض كردم: اطلاع ندارم!.

ص: 53


1- منطقه ای در شمال شرقى سودان و حاشيه غربى درياى سرخ .
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1، ص16 و 18.
3- اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام) ،باب اول تولد حضرت رضا (علیه السلام) و حالات مادر آن حضرت ، ص 16 .

فرمود : مردى از اهل مغرب وارد مدينه شده است ، بيائيد با هم نزد او برويم ، حضرت سوار شد و من هم با ایشان سوار شده به سوی آن رهسپار شديم . در اين هنگام مشاهده كردم مردى از اهالى مغرب با چند غلام و كنيز ايستاده است . گفتم : غلام و كنيزان خود را به ما نشان بده ، وى هفت جاريه را به ما نشان داد و هيچ كدام مورد عنایت حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) واقع نشدند ( و آنچه که بدان ملهم شده بودند را نیافتند ). سپس فرمودند : بقيه را نیز نشان بدهيد ، مرد مغربى گفت : فقط يك جاريۀ ديگر كه آن هم مريض است باقى مانده است .

حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) فرمود : پس چرا او را نشان نمى دهى؟ آن مرد از نشان دادن آن امتناع كرد و حضرت از آنجا مراجعت فرمودند .

حضرت امام کاظم (علیه السلام) روز ديگر ، بار ديگر مرا براى خريدن آن كنيز نزد آن مرد فرستادند و فرمودند : از آن مرد سؤال كن و بگو آخرين نظرت در باره او چيست ؟ و اگر قيمت آن را معين كرد قبول كن .

هشام بن احمر گويد : من طبق فرموده امام (علیه السلام) نزد آن مرد رفتم ، وى گفت : من براى اين كنيز قيمت معينى در نظر گرفته ام و از آن مقدار كم نخواهم كرد . گفتم : مانعی نیست و من به اين قيمت او را خريدم .

زنی شایستۀ بیت رسالت

فروشنده گفت : كنيز مال تو است ، و ليكن به من بگو آن مرد كه بود كه ديروز همراه تو آمد ؟!. گفتم : مردى از بنى هاشم بود .

ص: 54

گفت : از كدام قبيله بنى هاشم ؟!. گفتم : همین اندازه بدان که او از بزرگان دین اسلام است .

آنگاه آن مرد گفت : من نمی دانم که او چه کسی است ، ولی بدان که من این کنیز را از دورترین بلاد غرب خریداری کرده ام ، روزی زنی از اهل کتاب ، این کنیز را دید و از من پرسید : این کنیز را از کجا آورده ای ؟ من به او گفتم : من این کنیز را برای خودم خریده ام و قصد فروش آن را ندارم .

گفت : اين چنين كنيزى شايسته نيست نزد مانند تو باشد !. اين كنيز بايد در نزد بهترينِ اهل زمين باشد ، اين جاريه پس از اندكى كه در نزد صاحبش بگذراند ، از وى فرزندى متولد خواهد شد كه در شرق و غرب عالم مانند او نخواهد بود . آن مرد گويد : من كنيز مورد نظر را به مدينه آوردم ، و موسى بن جعفر (علیهم السلام) او را خريدارى كرد .(1)

شرایط سیاسی زمان ورود نجمه خاتون (علیها السلام) به مدینه

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در بحبوحۀ شرایط سخت سیاسی وارد مدینه شد .

چنان که در منابع تاریخی ذکر شده است ، وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) ، در سال 148 هجری قمری ، یعنی تقریباً یک سال پس از ورود این کاروان به شهر مدینه ، توسط زهری که از ناحیه حکومت عباسی به او خورانده شد ، مسموم و به شهادت رسید . به همین خاطر ، وقتی آن بانوی مکرمه وارد شهر مدینه شد ، هنوز امر ظاهری امامت و ولایت امت، به امام کاظم (علیه السلام)

ص: 55


1- اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام) ، ص 20 .

منتقل نشده بود ، این دوره از تاریخ اسلام، چنان که در منابع معتبر تاریخی آمده است ، در واقع پر آشوب ترین و پر فتنه ترین دوره تاریخ اسلام به حساب می آید .

در این دوره از تاریخ ، دو خاندان فاسد بنی امیه و بنی عباس در دسته ها و جناح های مختلف ، به شدت رو در روی هم قرار گرفته بودند و جنگ ها و خونریزی های زیادی، هر روز به گوش مردم مسلمان می رسید .

بنی امیه که تا چند دهه قبل از این ، در اوج قدرت و سلطنت بر ممالک عربی دست یافته بودند و ظلم و ستم آنها در حق شیعیان و علویان به اوج خود رسیده بود ، هم اکنون به بهانه مقابله با دشمن سرسخت خود ، یعنی خاندان بنی عباس ، از کشتن علویان و شیعیان و مردمان مظلوم ، هیچ ابایی نداشتند و برای دفاع از قدرتی که در دست داشتند ، دست به هر فتنه ای می زدند .

در اواخر عمر شریف امام صادق (علیه السلام) بنی عباس بر بنی امیه غالب شدند و توانستند قدرت را از چنگ آنان بیرون بیاورند و سرانجام ، منصور عباسی که حاکمی بسیار ظالم و مستبد و فاسد بود ، بر اریکه سلطنت تکیه زد و آن گاه همه کینه ها و عداوت های خاندان عباسی را از علویان و خاندان اهل بیت (علیهم السلام) ظاهر ساخت و تا می توانست به ظلم و ستم در حق آنان و به قتل و کشتارشان اقدام کرد .

بنابراین در این دوره از تاریخ ، خانه امام (علیه السلام) کاملاً تحت نظارت و محاصره دستگاه فاسد حکومتی بود ، به گونه ای که کوچکترین ارتباط

ص: 56

اصحاب و یاران و علویان با این خانه ، تحت کنترل بود و معمولاً به قتل و اسارت اصحاب می انجامید .

ورود با شکوه نجمه خاتون (علیها السلام) به بیت ولایت

هشام پس از انجام مأموریت و تکریم ایشان ، همراه بانو راهی منزل رئیس مذهب شیعه ، حضرت امام صادق (علیه السلام) شد .

حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) (1)مادر امام کاظم (علیه السلام) وقتی خبر ورود ایشان را شنید به استقبال او آمد و با دیدن آن بانو، ایشان را به گرمی و در نهایت محبت درآغوش کشیدند ، گویا سال هاست که ایشان را می شناسند . از نام و نشان میهمان تازه وارد پرسیدند ، ایشان در نهایت ادب و حیا پاسخ دادند : نامم « تکتم » و اهل مرسیه هستم .

انتخاب نجمه خاتون (علیها السلام) به امر خدا

بانوی مکرّمه ای که قرار است حامل امام دیگری شود ، باید به انتخاب و امر خداوند باشد که از راه نشانه و رؤیای صادقه به امام الهام و سپس در مسیر زندگی این بزرگان قرار بگیرد .

ص: 57


1- حُمَیدَه یا حمیدة المُصَفّاة همسر امام صادق (علیه السلام) و مادرامام کاظم (علیه السلام) بود . امام باقر (علیه السلام) در وصف حمیده ، او را پسندیده در دنیا و ستایش شده در آخرت خوانده و امام صادق (علیه السلام) نیز وی را پاکیزه از پلیدی ها دانسته است . در منابع تاریخی ، او را با عناوینی از جمله حمیده بربریه ، حمیده اندلسیه و حمیده مغربیه یاد کرده اند .

این موضوع آن قدر اهمیت دارد که اگر بانویی شایستگی چنین جایگاه و قابلیتی را کسب کرده باشد ، در هر نقطه ای از دنیا زندگی کند باید به امام معصوم برسد تا امام بعدی از ایشان زاده شود .

از حضرت موسى بن جعفر (علیهما السلام) روايت شده كه آن بزرگوار هنگامى كه تكتم ، مادر حضرت رضا (علیه السلام) را خريدارى كرد،گروهى از ياران خود را جمع كرد و فرمود :

به خداوند سوگند كه من اين جاريه را به امر خداوند متعال خريدارى كردم ، از آن حضرت جريان خريدارى تكتم را پرسيدند ، فرمود : هنگامى كه در خواب بودم جدم و پدرم نزد من آمدند در حالى كه يك پارچه حريرى را در دست داشتند . آنها پارچه حرير را بر زمين پهن كردند و از هم باز نمودند . ناگهان من صورت اين جاريه را در آن پارچه حرير ديدم .

آنگاه حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) خطاب به آن حضرت فرمودند : « یَا موسی ، لیَکوننّ لک من هذه الجاریه خیرُ أهل الأرضِ » ؛ ای موسی ! بدانکه از این کنیز، بهترینِ انسان های روی زمین برای تو متولّد خواهد گردید .

و سپس فرمودند : « ای موسی ! هرگاه که آن مولود به دنیا آمد ، نام او را علی بگذار ».

و فرمودند : «إنّ اللّه عزّ و جلّ سَیُظْهِرُ بِهِ العَدْلَ و الرَّأفَةَ و الرحمَةَ ، طُوبی لِمَن صَدَّقَهُ، وَ وَیْلٌ لِمَن عاداه و کَذَّبَه و عانَدَهُ » ؛ ( ای موسی ) همانا خداوند

ص: 58

متعال به واسطه آن مولود ( حضرت شمس الشموس ، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) ) عدالت و رأفت و رحمت خود را برای خلائق خود آشکار خواهد نمود ؛ خوشا به حال کسی که او را تصدیق نماید و وای بر حال آنکه با او دشمنی کرده و او را تکذیب نماید .(1)

بهترین زنان عصر

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) بعد از ورود به خانة امام صادق (علیه السلام) و آشنایی نزدیک با خاندان رسالت و امامت ، خیلی زود با رفتار نیکو و سجایای منحصر به فرد اخلاقی اش محبّت و توجه دیگران را به خود جلب کرد و چون ستاره ای در آسمان ولایت خوش درخشید .

در این باره علی بن میثم می گوید :(2)حميدة المصفاة(3)مادر موسى بن جعفر (علیهما السلام) كه از اشراف و بزرگ زادگان عجم(4)بود ، كنيزى را كه از مادرى مسلمان متولد شده بود و خريدارى كرده بودند و نام آن جاريه ، « تكتم »

ص: 59


1- دلائل الإمامه، ص 175؛ مدینة المعاجز ، ج 6، ص 401 و 402؛ کشف الغمّه ، ج 3، ص 102 - 105؛ درر الأخبار، ص 367 و 368؛ إثبات الوصیّه، ص 197.
2- وی از همگان در باره ائمه (علیهم السلام) اطلاعاتش بيشتر بود .
3- امام باقر (علیه السلام) در نخستین برخورد از ایشان پرسیدند : نامت چیست ؟ گفت : حمیده . لقب ایشان « مصفاة » به معنای پاک و خالص و پیراسته است . این لقب را امام باقر (علیه السلام) زمانی که می خواستند ایشان را به امام صادق (علیه السلام) هدیه کنند ، انتخاب کرده ، فرمودند : «حمیدة مصفاة من الادناس » ؛ حمیده از بدی ها پاک شده است . اصول کافی، ج 1، ص 477.
4- اهل مغرب و یا اندلس

بود را بسیار تکریم می کرد، چرا که او ( تکتم ) از نظر عقل و ديانت از بهترين زنان عصر خود بشمار می رفت و به حميدة المصفاة بسيار احترام می كرد تا آنجا كه هيچ گاه در نزد وى نمى نشست .

حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) می فرمود : رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب ديده است كه آن حضرت امر كرده كه « نجمه »(1)را به فرزندت موسى (علیه السلام) ببخشى ؛ زيرا بزودى از وى فرزندى كه بهترين مردم روى زمين است متولّد خواهد شد .(2)

نجمه خاتون ؛ شاگرد ممتاز مکتب امام صادق (علیه السلام)

نجمه خاتون (علیها السلام) قبل از آنکه به تزویج آن امام همام درآید، تحت تعلیم و تربیت حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) بوده است . مادر امام کاظم (علیه السلام) آن مخدره را تربیت و تعلیم علوم الهی نموده تا شایستگی بیشتر و سعۀ وجودی او برای دریافت نور امامت آماده شود تا پس از اینکه آموزش لازم را آموخت ، به تزویج امام درآید و از او فرزندانی پاک و نورانی متولد شوند که عالم را پر از نور الهی خود نمایند .

نجمه خاتون (علیها السلام) در محضر حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) که خود دانش آموختۀ مکتب امام صادق (علیه السلام) بود ، به فراگیری دانش پرداخته و به مقامات بالای معنوی و علمی رسید .

ص: 60


1- تکتم .
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1، ص16 و 17.

این گزارش که افزون بر شیخ صدوق ، توسط شیخ مفید در « الارشاد » و فخر شیعه ، علامه مجلسی در « بحارالانوار » نیز نقل شده است ، نشان می دهد بانوان بیت امامت عموماً افتخار بهره گیری از دانش الهی ائمه اطهار (علیهم السلام) را داشتند و پس از آموختن ، در آموزش دادن آن علوم به دیگران نیز تلاش فراوانی می کردند .

محدث خبیر شیعه، مرحوم شیخ عباس (قدس سره) در منتهی الآمال درباره حمیده خاتون (علیها السلام) می نویسد : آنچه بر من از برخی روایات مفهوم شد، آن است که آن مخدّره ( حمیده خاتون ) ، چندان فقیهه و عالمه نسبت به احکام و مسائل دین بوده است که وجود نازنین حضرت صادق (علیه السلام) زن های جامعه را ( که در مسائل دینی از آن حضرت سؤال می نمودند ) به آن بانوی مکرّمه ارجاع می دادند ، تا ( مسائل خود را ) از او سؤال کنند .(1)

روزها می گذشت و بانو تکتم (علیها السلام) بالاترین لذت در درک معارف اهل بیت (علیهم السلام) را نزد حمیده خاتون (علیها السلام) می برد و حلاوت عبادت و خلوت کردن با خدا را با تمام تار و پودش یافته بود . ایشان از لحاظ درایت و منزلت دینی به آنجا رسید که از زنان فاضلۀ عصر خویش شناخته می شد . به دلیل استعداد فراوان و مداومت بر تهذیب نفس ، پس از مدتی به شدت مورد توجه حمیده خاتون (علیها السلام) قرار گرفت .

ص: 61


1- منتهی الآمال ، ص 995 .

اگر برای همۀ افراد ترک محرمات و انجام اعمال نیک و عبادی از سفارش های اسلام است ، برای مادران چهارده معصوم از ضروریات و لازمه زندگی شان به شمار می آمد . به گونه ای که بدون آن ، رسیدن به سعادت فرزندپروری امامان برایشان امکان نداشت ؛ زیرا پیش از آنکه بخواهند مادریِ فرزند معصومی به عهدۀ آنها گذاشته شود ، باید آمادگی آن را به دست آورده باشند . آنها علاوه بر تقوا ، خصائص دیگری مانند ایمان کامل ، عبادت ، احسان ، نیکوکاری ، زهد ، پرهیزگاری و پارسایی را دارا بودند . این صفات در این بانوان به اندازه ای جلوه پیدا می کرد که کاملاً احساس می شد و قابل درک بود . چرا که خود امامان معصوم (علیهم السلام) که الگویی از فضایل محسوب می شدند ، از سیره و رفتار همسران و مادران خود سخن می گفتند.

خصوصیات اخلاقی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

مادران گرانقدر ائمه اطهار (علیهم السلام) سرآمد و افضل زنان عصر خود بودند. آنها در سجایای اخلاقی از بهترین بانوان و مخدّرات بشمار می رفتند و این موضوع به دو دلیل باز می گردد .

دلیل اوّل : رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی می فرمایند : خداوند ما را از بهترین معادن از نظر اصل و طبع و بهترین کشتزارها از نظر رویش ، میان پدران و مادران خارج ساخت . چرا که امامان باید از نظر خانواده و والدین

ص: 62

هم برتر از مردمان زمان خود باشند . آنها در کنار همسر خود قرار است از والدین امام بعد باشند .

دلیل دوّم : آیۀ « الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ »(1)می باشد که مادران مقدس امامان، مصداق کامل آن هستند .

یعنی « زنان پاکیزه از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاکیزه اند» . از آن جایی که اهل بیت (علیهم السلام) نمای کاملی از طیب بودن را دارند ، باید همسران آنان نیز افضل از همۀ زنان عصر خود باشند. همچنین نکتۀ دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که از آیه 26 سوره نور می توان شرافت و بزرگی شخصیت این همسران را نیز به دست آورد که چگونه آنها با امامان معصوم (علیهم السلام) سنخیت و تناسب روحی داشتند که آنها را الطیبات و هم ردیف الطیبون نام گذاری می کنند و می خوانند .

القابی که در منابع تاریخی و تحقیقی برای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) معرفی شده اند ، از آن حیث که این القاب اکثراً از ناحیه امام معصوم یعنی وجود مبارک امام کاظم (علیه السلام) انتخاب شده است ، اهمیّت بسیار ویژه ای در شناخت عظمت شخصیّت والای ایشان دارد و چون از طرفی دیگر ، در تشریح شمایل آن بانو ، به جز این القاب ، اطّلاعات جامعی در دست نداریم ، فلذا اهمیّت پردازش به آنها چندین برابر می گردد و در این مجال به برخی از آن می پردازیم :

ص: 63


1- سوره نور، آیه 26 .

«خیزران »

یکی از لقب های آن بانوی مکرّمه که در برخی از منابع مربوطه معرفی شده است ، « خیزران » می باشد .(1)

خیزران ، در کلام عرب معانی متعدّدی دارد همچون : گیاهی نرم که در بلاد روم می روید ، عودی معروف ، نی ، تیر و پیکان ، هر گونه شاخه و گیاهی که نرم باشد ، درخت و یا گیاهی که راست قامت و استوار بوده ، سکّان کشتی و امثال آن .(2)

از بین معانی متعدّدی که ذکر شد ، دو معنی می تواند برای وجه تسمیه این کلمه در خصوص ایشان محتمل باشد :

اوّل : صفت نرم خویی و مهربانی و تواضع .

و دوّم : صفت راست قامتی و استواری .

در صورت اراده معنای اوّل ، فهمیده می شود که آن بانو ، از لحاظ خلقیّات شخصی ، زنی مهربان و متواضع و نرم خو بوده است .

و در صورت اراده معنای دوّم ، معلوم می شود که بانو تکتم ، بانویی بوده که از لحاظ شمایل جسمانی ، راست قامت و دارای عزم و اراده استوار بوده است . و در راستای معنای اوّل ، مرحوم شیخ صدوق (قدس سره) در کتاب عیون الأخبار گفته است که : آن بانوی بزرگوار ، مادر همسر خود « حمیده

ص: 64


1- تذکرةالخواصّ ، ص 361؛ بحر الأنساب ، ص 28؛ بحار الأنوار ، ج 12، ص 2.
2- کتاب العین ، ج 4، ص 207؛ لسان العرب، ج 4، ص 237.

مصفّاة » را بسیار تکریم و احترام می نمود ، به گونه ای که در طول عمر خود، هیچ گاه در مقابل او بر روی زمین ننشست .(1)

« نجمه »

« نجمه » مشهورترین لقب آن بانوی مکرّمه می باشد که وجود نازنین امام کاظم (علیه السلام) این لقب آن بانوی بزرگوار را مورد خطاب قرار داده اند .

« نجمه » در اصل ، از « نجم » به معنای ستاره می باشد و روشن است که مراد از این لقب ، صفت درخشندگی و ممتاز بودن آن بانو در آسمان فضائل و کرامات و محاسن اخلاقی و شخصیّتی می باشد .

« اَروی »

لقب دیگری که برخی از محققّان ، برای ایشان عنوان نموده اند ، « اَروی » می باشد . « اروی » در کلام عرب ، به عنوان یک اسم زنانه زیاد به کار رفته است و معنی اصلی آن ، فراوانی و خیر زیاد می باشد (2) و در اینکه وجود آن بانوی بزرگوار ، خیر کثیر و فراوانی برای همه امّت مسلمان ( و به ویژه شیعیان و محبّان مکتب عصمت و طهارت (علیهم السلام) ) محسوب می گردد ، جای هیچگونه شکّ و تردیدی نیست .

ص: 65


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1، ص 16 - 14.
2- لسان العرب ، ج 14، ص 351 ؛ مجمع البحرین ، ج 1، ص 198 ( روی ).

« صَقَر »

« صقر » لقب دیگری است که در بسیاری از منابع ، برای آن بانو ذکر شده است . « صقر » ، در اصل به معنای شدّت تابش و حرارت خورشید آمده است(1)

و مراد از آن ، وقتی که به عنوان یک اسم و یا لقب شخصی استفاده می گردد ، تقریباً به معنای خورشید تابان می باشد و وجه تسمیه آن ، با توجّه به مطالبی که بیان شد، واضح است .

« طاهره »

« طاهره » یکی از مشهورترین لقب های آن بانو می باشد که حتّی ماجرای ملقّب شدن به آن نیز در روایات معتبر، ذکر شده است و معنای آن، پاکی و پاکیزگی می باشد .

لازم به ذکر است که « طاهره » از القاب حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) نیز محسوب می شود و همچنین از القاب حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) نیز به حساب می آید .

« سَلامه »

این لقب شریف که از « سلام » و « سلامت » اتّخاذ شده است و معنی آن ، همان سالم بودن و دور بودن از معایب و بدیها و آلودگی ها می باشد ، در حقیقت بازتاب کننده گوشه ای از پاکی و عفّت و نجابت آن بانوی بزرگوار است .

ص: 66


1- کتاب العین ، ج 5، ص 60؛ لسان العرب ، ج 4، ص 465 ( صقر ).

« رشیده »

رشیده یعنی بانویی که از رشد عقلی و رشادت کافی برخوردار بوده است و همچنانکه در برخی از نقل های معتبر وارد شده است ، آن بانوی مکرّمه در عقل و هوش و ذکاوت ، بسیار نمونه بوده اند .

مرحوم شیخ صدوق (قدس سره) ( از محدّثین موثّق و بسیار قدیمی شیعه ) در کتاب عیون الأخبار در این زمینه می فرماید : « فَکانت مِنَ أَفضَلِ النساء فی عَقلها و دینها ».(1)همانا آن بانو ، در عقل و دین از برترین زنان بوده اند .

« مریسیّه » و ( یا مرسیّه )

مرسیه یعنی بانویی که از اهالی شهر مَریس ( از مناطق شمال آفریقا و اطراف اندلس ) بوده باشد .

مرحوم دهخدا نیز در توضیح عنوان ( مَریس ) آورده است : « مَریس » نام محلّی از منطقه « نَوبه » است .

« نَوبیّه »

« نوبیه » یعنی بانویی که از منطقه « نوبه »، از نواحی بلاد سودان می باشد و در واقع، شهر « مَریس » نیز از مناطق این اقلیم به حساب می آید .(2)

دهخدا در لغت نامه خود در ذیل عنوان ( نوب ) آورده است :

ص: 67


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1، ص 15.
2- کتاب العین، ج 8 ، ص 379؛ لسان العرب، ج 1، ص 776؛ مجمع البحرین، ج 2، ص 178 ( نوب ).

جیلی از مردم سودان ... ولایتی از بلاد سودان ، از اقلیم اوّل ، به جنوبی مصر، بر کنار رود نیل، ناحیه ای میان مصر و حبشه ( است ) . و صاحب کتاب لسان العرب ( از لغت نامه های مشهور زبان عرب ) در ذیل مادّه « مرس » به نقل از ابو حنیفه چنین گفته است : أدنی بلاد النَّوب التی تَلی أرضَ سودان .(1) یعنی : نزدیکترین سرزمین های « نوب » در ادامه سرزمین سودان کشیده شده است .

« سُکَن »

در برخی از منابع تاریخی ، این لقب با لقب قبلی ، به صورت اضافه به همدیگر آمده اند ، که در این صورت ، این دو لقب یکجا یک لقب واحد برای حضرت محسوب می گردند ؛ یعنی به صورت : « سکن النوبیّه ».

شیخ صدوق اعلی الله مقامه الشریف نیز در کتاب عیون الأخبار (علیه السلام) در حدیث اوّل ، از باب مربوط به مادر حضرت امام رضا (علیه السلام) ، وقتی القاب بانو تکتم را می شمرد ، این لقب را به همان صورت « سکن النوبیّه » آورده است .(2)

امّا « سُکَن » در لغت ، از سکینه به معنای آرامش می باشد و « سَکَن » به هر چیزی اطلاق می شود که انسان با آن آرامش می یابد .

در قرآن کریم ، در سوره أنعام ، خداوند متعال در توصیف شب می فرماید :

ص: 68


1- لسان العرب ، ج 6، ص 216 ( مرس ).
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 13، ح 2.

« وَ جَعَلَ الَّیْلَ سَکَنًا »(1)؛

یعنی همانا او شب را برای شما موجب آرامش خلق فرمود . (2)

عظمت مادران امامان در زیارتنامه ها

هر چند برای مادران ائمه اطهار (علیهم السلام) زیارت نامه های چندانی به ما نرسیده است ، اما نام آنها در دعاها ، روایات و خود زیارت نامه های مربوط به اهل بیت (علیهم السلام) با القاب گوناگون بسیار یاد شده است . القابی که اتفاقاً اجداد مادری امامان را نیز نشان می دهد . این بانوان الفاظی همچون ارحام مطهرات، ارحام طاهره ، ارحام الخیرات، ارحام الزکیه من النساء و... را به خود اختصاص داده اند . ذکر این نام ها به صراحت به ما می گوید و اطمینان خاطر می دهد که زنان انتخاب شده خداوند برای مادری امامان خود در زمانه ای که جهالت و کفر و شرک سرچشمه همه رفتارهای انسانی بوده است . آنها بر فضایل رشد کردند و ارحام و خانوادۀ آنها از پاک ترین مردمان بوده اند . اما همان طور که گفته شد ، باتوجه به همۀ این کرامات برای مادران آل الله بیشتر از سه زیارت نامه آن هم به نام حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) ، حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) و حضرت نرجس خاتون (علیها السلام) وجود ندارد . البته در این زیارت نامه ها فرازهایی است که شامل حال یکایک این بانوان گران مایه از جمله حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) می شود .

ص: 69


1- سوره أنعام ، آیه 96.
2- اقتباسی از کتاب نجمه خاتون : مادر حضرت فاطمه معصومه (علیهما السلام) .

« السَّلامُ عَلَى والِدَةِ الْإِمامِ، وَالْمُودَعَةِ أَسْرارَ الْمَلِكِ الْعَلَّامِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ ؛ سلام بر مادر امام و آنکه اسرار ملک علام به او سپرده شده ، و از آن که با شرافت ترین مردم را دربرداشت ».

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) حامل سرّی از اسرار الهی و بهترین زنان برای با شرافت ترین بنده خدا بودند . ایشان و سایر مادران امامان ، بانوانی هستند که شایسته سلام دادن با بهترین توصیف ها می باشند ، آن هم کنار مرقد و مزارشان برای زیارت .

نام نجمه خاتون (علیها السلام) در لوح حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام)

در شرافت و عظمت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) همین بس که نام مبارکش در فرازی از حدیث « لوح و صحیفۀ حضرت عصمة الله الکبری فاطمه زهرا (علیها السلام) » آمده است که این مطلب مهم قبل از ولادت آن بانوی معظمه در حدیث لوح ذکر گردیده است و این مطلب از مهم ترین و بالاترین کرامت های گنجینۀ نهانی به نام حضرت نجمه (علیها السلام) بشمار می رود .

حدیث لوحِ حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) ، از احادیث منقول از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اثبات امامت ائمه دوازده گانه شیعه است .

این حدیث با توجه به مقبولیت سند و فراوانی نقل آن در منابع مختلف ، جایگاه ویژه ای در اثبات امامت و خلافت ائمه شیعه دارد . ویژگی این حدیث ، ذکر نام همه جانشینان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از امام اول امام علی (علیه السلام) تا امام دوازدهم امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است .

ص: 70

مشهورترین نقل این حدیث ، از صحابی معروف ، جابر بن عبدالله انصاری است . لوحی که حدیث بر روی آن نوشته شده ، لوحی است که خداوند به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان هدیه برای تولد امام حسین (علیه السلام) اهدا نموده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شاد شدن حضرت زهرا (علیها السلام) به ایشان بخشید . حدیث لوح در روایات گوناگون و با الفاظی مختلف ، به صورت مبسوط یا مختصر نقل شده است .

حدیث لوح مشهور که از طریق جابر بن عبدالله انصاری نقل شده ، چنین است : امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که روزی پدرم از جابر بن عبدالله انصاری خواست ماجرای مشاهده لوحی که در دست جده اش حضرت فاطمه (علیها السلام) بود ، و مطالب مکتوب در لوح را برای او بازگو کند . جابر گفت : روزی در ایام حیات رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مادرت فاطمه (علیها السلام) را ملاقات کردم تا ولادت حسین (علیه السلام) را به او تبریک بگویم که در دستان آن بانوی بزرگ ، لوح سبز رنگی دیدم که گمان کردم زمرّد است ؛ در آن لوح ، کتاب سفیدی را که به درخشندگی خورشید بود مشاهده کردم . به آن حضرت عرض کردم : پدر و مادرم فدای تو باد ! این لوح چیست ؟ فاطمه (علیها السلام) فرمود : « این لوحی است که خداوند - عزوجل - آن را به رسولش محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) اهدا نمود . در این لوح نام پدر و همسر و فرزندانم و نام اوصیاء و امامانی که از نسل فرزندانم هستند ذکر شده است . پدرم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را به من بخشیده است تا با نگاه کردن به آن دلم شاد شود ». سپس مادرت فاطمه (علیها السلام) آن

ص: 71

لوح را در اختیار من قرار داد . من آنچه در لوح نوشته شده بود خواندم و نسخه ای از روی آن نوشتم . جابر صحیفه ای از پوست نازک آورد ، آن را گشود و به رؤیت پدرم رسانید . پدرم به جابر فرمود : جابر! حال به صحیفه ای که در نزد توست بنگر تا برای تو از حفظ بخوانم . جابر به نسخه ای که در دستش بود ، نگریست و پدرم تمام مطالب صحیفه را از حفظ برای جابر خواند . سوگند به خدا ! حرفی از کلام امام با حرفی از صحیفه ای که در دست جابر بود مخالف نبود . پس از آنکه قرائت امام به پایان رسید جابر گفت : خدای بزرگ را شاهد می گیرم که آنچه در صحیفه نزد فاطمه (علیها السلام) دیدم همین بود که شما خواندید .

در حدیث لوح که سند افتخار حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) بشمار می رود ، نام مبارکشان چنین آمده است : « ابوالحسن علی بن موسی الرضا، امّه جاریة و اسمها نجمة ؛(1) ...ابوالحسن علیّ بن موسی الرّضا مادرش جاریه ای به نام نجمه... » .

افتخار همسری امام کاظم (علیه السلام)

حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) در مدت حضور و خدمتگزاری بانو تکتم ، آن چنان شیفتۀ ادب و اخلاق ، تواضع و عبادت های بی وقفۀ ایشان می گردند که به فرزندشان حضرت امام کاظم (علیه السلام) توصیه می کنند : من یقین دارم که او ( تکتم ) می تواند در مقام همسری سعادت حمل و ولادت همسری پاک

ص: 72


1- بحارالانوار، ج 36، ص 194-193.

و طاهر را داشته باشد . مولودی که حجت خداوند بر روی زمین خواهد بود. من اينك او را به تو می دهم، وى را به راه خير و سعادت رهنما باش .(1)

از این رو نجمه خاتون (علیها السلام) به همسری امام کاظم (علیه السلام) مفتخر شدند و از آن پس ، ایشان به عنوان همسر و همدم امام ، احترام و جایگاه والاتری در میان امت یافتند .

آری ! نجمه خاتون (علیها السلام) به کنیزی گرفته شده بود ؛ ولی در سایه سار اسلام ، به دست امام معصوم ، از قید بردگی آزاد شد و نه تنها به آزادی دست یافت ، بلکه بزرگ ترین افتخار را کسب نمود که همسری و مادریِ امامی از امامان معصوم (علیهم السلام) است .

او امامی را مادری کرد که امام صادق (علیه السلام) بارها به فرزندش ، موسی بن جعفر (علیهما السلام) می فرمود : عالم آل محمّد (علیهم السلام) در صلب تو قرار دارد ؛ ای کاش من او را ملاقات می کردم .(2)

نجمه خاتون ، شاهکار خلقت هستی

ای نجمه خاتون ! ای نوعروس بیت نور و شرف موسوی ! زندگی شما آغاز می شود !.

آری! پنج امام از نسل تو خواهند بود ، اگر خدا زنی را می شناخت که بیش از تو شایستگی این مقام را داشت او را به مقام مادری امام برمی گزید .

ص: 73


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1، ص15-14.
2- انوار البهیه، ص326 .

معلوم می شود که تو شاهکار خلقت هستی همانند صدفی که در درون آن مروارید گرانبهایی است . تو در وجود خودت مروارید عفت و پاکدامنی و ایمان را داشتی، ولی این سرمایه های تو از دیده ها پنهان بود . مدتی می گذرد تو حامله می شوی تو صدای فرزندت را می شنیدی که ذکر خدا می گوید ، آری آن قدر پاک سرشت هستی که وقتی حامله بودی صدای فرزندت را که هنوز به دنیا نیامده بود شنیدی .(1)

دوران بارداری نجمه خاتون (علیها السلام)

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در روایتی ( که مرحوم صدوق و بسیاری از مورّخان دیگر آورده اند ) گفته است : « لَمّا حَمَلْتُ بِابْنِی عَلِیٍّ، لَمْ أَشْعُر بِثِقْلِ الْحَمْلِ، وَ کُنْتُ أَسْمَعُ فِی مَنامِی تَسْبیحا و تَهْلیلاً و تَمْجیدا مِنْ بَطْنی، فَیُفْزِعُنی ذلِکَ، و یُهَوِّلُنِی، فَإذَا انْتَبَهْتُ لَمْ أسْمَعْ شَیْئا».(2)

موقعی که من به فرزندم علی ( امام رضا (علیه السلام) ) حامله شدم ، سنگینی حمل او را احساس نمی کردم و موقع خواب، صدای تسبیح ( سبحان اللّه ) و تهلیل ( لا إله إلاّ اللّه ) و تمجید ( الحمد للّه ) او را از بطن خود می شنیدم و می ترسیدم ، ولی وقتی بیدار می شدم ، دیگر چیزی نمی شنیدم .

ص: 74


1- کتاب دوازده مادر به قلم آقای خدامیان آرانی .
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 2، ص 29، ح 2؛ مدینة المعاجز، ج 2، ص 11، ح 2107؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 9، ح14؛ تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 291، ح 192؛ ینابیع المودّه ، ج 3، ص 166؛ الأنوار البهیّه، ص 211.

چنین کرامتی از حضرت آمنه ( مادر گرامی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ) و حضرت خدیجه ( مادر فداکار حضرت زهرا (علیها السلام) ) نیز روایت شده است .

بانوی روشن ضمیر و پاک سرشت ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در طول مدّتی که به اوّلین فرزند خود امام علیّ بن موسی الرضا (علیه السلام) حامله بود ، همواره معجزات و کرامات آن مولود را در رحم خود و سپس موقع تولّد و بعد از آن در طول تربیّت آن فرزند ، با چشمان خود می دید و کاملاً فهمیده بود که این نوزاد و کودک نورانی ، کاملاً با کودکان دیگر متفاوت است و به همین خاطر، جایگاه منیع و بسیار بلند او را به انتظار می نشست .

آن بانوی بزرگوار ، با مشاهده این کرامات و معجزات ، پیوسته روز شماری می کرد تا مدّت حمل آن فرزند نورانی به پایان رسد و شاهد به دنیا آمدن آن مولود موعود باشد و طبیعتاً وجود نازنین امام کاظم (علیه السلام) نیز ، قبل از به دنیا آمدن آن فرزند ، از شأن و منزلت آن مولود ، برای آن بانوی مکّرمه سخن گفته بود و به او وعده داده بود که چه مولود بزرگوار و صاحب منزلتی از وی به دنیا خواهد آمد . به همین جهت، آن بانوی مخدّره ، بیش از پیش در حفاظت از سرّی از اسرار آل محمّد (علیهم السلام) می کوشید و خود را سپر و ظرف وجودی بقیة الله کرد .

از سخنان ائمه اطهار (علیهم السلام) درباره حمل معصومین (علیهم السلام) و حالات مادرانشان در زمان حاملگی(1) استفاده می شود که انعقاد نطفه و چگونگی ولادت و

ص: 75


1- اصول کافی ، ج2، ص294.

رشد آنان با انسان های عادی فرق داشت؛ از این رو امام صادق (علیه السلام) به جمیل بن دراج فرمود: درباره امام (علیه السلام) سخن نگویید ؛ زیرا او در شکم مادر می شنود و زمانی که مادرش او را به دنیا می آورد ، فرشته ای میان دو چشمش می نویسد : « کلمه پروردگارت پایان یافت به راستی و عدالت » و کلمات او را ، دگرگون کننده ای نیست و او شنوا و داناست ؛ و زمانی که به امامت می رسد ، در هر شهری برای او عمودی از نور برافراشته شود که با آن، اعمال مردم را ببیند .(1)

از امام رضا (علیه السلام) سؤال شد : مراد از عمودی که امام با آن ، اعمال دیگران را می بیند چیست ؟ آن حضرت فرمود : مراد از آن ، عمودی از آهن نیست ؛ بلکه فرشته ای است که در هر شهر گماشته و خداوند به وسیله او کردار مردم آن شهر را به امام می رساند .(2)

طلوع شمس الشموس

بوی خوش کدامین بهار است که شامۀ زمین را می نوازد ؟ هوای پیراهن کدامین یوسف است که دنیا را به سرمستی فرا خوانده است ؟ این همه پروانه در هوای عشقِ زادۀ کدامین لبخند است ؟

ص: 76


1- اصول کافی، ج2، ص294.
2- اصول کافی، ج2، ص300. در بصائر الدرجات، باب موالید الائمه ، 13 روایت به این مضمون نقل گردیده است .

آری ! رستاخیز عشق است . زمین ، به مهمانی آسمان می رود . اهالی ملکوت ، کجاوه هدایت را به دوش گرفته اند . دسته دسته ستاره، پشت در خانه موسی بن جعفر (علیهما السلام) صف کشیده اند تا رضای الهی را در رضای تو بجویند . شمس الشموس از دامان « نجمه » طلوع کرده است تا سرنوشت تاریک دنیا را به روشنایی و روز برساند .

خوش آمدی ای هشتمین خورشید !

كیست اینكه نامش را علی می گویند و كنیه اش را ابوالحسن ؟ كودكی كه مدینه را منور می كند و توس را به بركت گامهایش پایتخت شیعیان جهان .

ولادتت بر امام کاظم (علیه السلام) و نجمه خاتون (علیها السلام) ! مبارک باد ...ای معصوم تر از نگاه باران! ای غوث و غیاث بی نوایان ... !.

مولود موعود

با فرا رسیدن یازده ذی القعدۀ 148 هجری قمری وعدۀ الهی محقق گشت و زنگ تولدی خجسته نواخته شد و پسری از تبار ابرار و صالحان چشم به دنیا گشود و چشم عالمی به قدمش روشن شد . « وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها » .(1)

نجمه خاتون (علیها السلام) در این باره می فرمود : « فَلَمّا وَضَعْتُهُ عَلَی الأرْضِ وَاضِعا یَدَهُ عَلَی الأرْضِ رَافِعا رَأسَه إلَی السَّماءِ یُحَرِّکُ شَفَتَیْهِ کَأَنَّهُ یَتَکَلَّمُ».

ص: 77


1- سوره زمر، آیه 69.

وقتی آن فرزند را به دنیا آوردم ، او در همان لحظه اوّل، دست خود را بر زمین نهاد و سر مبارکش را به سمت آسمان بالا برد و آنگاه لب های مبارکش حرکت نمود ، به گونه ای که گویا ( با خداوند متعال ) سخن می گفت . و در این هنگام بود که امام کاظم (علیه السلام) با سرور و خوشحالی وارد زادگاه فرزند معصومش شد و خطاب به آن بانوی مکرّمه ، چنین فرمود : « هَنِیئا لَکِ یَا نَجِمَهُ، کَرَامَهَ رَبِّکِ ». یعنی : ای نجمه ! گوارا باد بر تو این کرامت پروردگار.

سپس نجمه خاتون (علیها السلام) می گوید : آنگاه من آن طفل نورانی را در پارچه سفیدی پیچیدم و آن را به آغوش پدرش دادم و آن حضرت ، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت و سپس از اطرافیان خود اندکی آب فُرات خواست و لب ها و زبان مبارک آن مولود را به آب فرات تیمّن فرمود و پس از آن دوباره آن فرزند را به من تحویل داد و فرمود : «خُذِیهِ؛ فَإِنَّهُ بَقِیَّهَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ ». فرزندت را تحویل بگیر، که همانا او رحمت پایدار خداوند بر روی زمین می باشد .(1)

... نمی دانم آن آب فرات با گلوی مبارک امام رضا (علیه السلام) چه کرد که از آن زمان، در طول حیات مبارکش بغضی در گلو و سوزی در سینه داشت و

ص: 78


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 2، ص 29، ح 2؛ مدینة المعاجز، ج 7، ص 11، ح 2107؛ بحار الأنوار، ج 49، ص 9، ح 14؛ ینابیع المودّه ، ج 3، ص166؛ تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 291، ح 192.

پس از هزار و اندی سال هنوز بغض ها و حرارت داغ دلشان در عزای امام حسین (علیه السلام) و عطش عاشوراییان، با طنین های یابن شبیبش دل سنگ را آب می کند و ناله های « إنَّ يَومَ الحُسَينِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا ...»(1) از لسان او ، دل های دلدادگانش را جریحه دار و پلک های محبانش را زخم نموده است ... به این هم اکتفا نکرد ! ... تا آنجا که در لحظات احتضار ، به مواسات با جد غریبش حسین (علیه السلام) تشنه جان داد و از خوردن آب فراتی که به گلوی علی اصغر (علیه السلام) و رقیه خاتون (علیها السلام) نرسید امتناع کرد .

بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب *** یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب

لقب « طاهره » ، مدال افتخار مادر امام رضا (علیه السلام)

خدای متعال در سوره احزاب، آیه33 می فرماید : « إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهيراً ؛ خداوند اراده فرموده است که هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت (علیهم السلام) برطرف کند و شما را پاک و مطهّر گرداند ».

از این رو امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) و حسنین (علیهما السلام) و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) از هر آلودگی پاک هستند . اما در کنار اهل بیت (علیهم السلام) ، مادر امامان معصوم (علیهم السلام) نیز از رجس و پلیدی دور هستند و ویژگی طاهر بودن اهل بیت (علیهم السلام) را پیدا می کنند .

ص: 79


1- الأمالى ، صدوق ، ص 190 .

حضرت امام کاظم (علیه السلام) پس از به دنیا آمدن اوّلین فرزند خود ( یعنی امام رضا (علیه السلام) ) ، به آن بانوی مکرّمه لقب « طاهره » را اعطا نمودند و این در واقع ، بهترین مدال افتخار او از ناحیه امام معصوم (علیه السلام) محسوب می گردد که نشان از نهایت پاکی سیرت وی دارد .(1)

افتخار مادری امام معصوم

افتخار مادر امام بودن، فضلیتی بی انتها را می طلبد و هرکسی نمی تواند این لیاقت و قابلیت آن را داشته باشد . می بایست توجه داشت که مادر امام، فضلیتی برتر و فراتر از همسر امام معصوم (علیه السلام) دارد .

با مروری در تاریخ اسلام در می یابیم که در تاریخ بانوانی داشتیم که عنوان همسری پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) را داشتند ، اما شایستگی مادری امامان معصوم (علیهم السلام) را پیدا نکردند . در این میان حتی همسرانی بودند که به خاطر خیانت به جایگاه امامت ، سزاوار آتش جهنم شدند . اما بانویی که مادر امام می شود ، چنان فضلیت و جایگاهی دارد که برتر از همه زنان عصر خود می باشد .

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) بودن کار ساده ای نیست . اینکه حق مادری را بر اشرف مخلوقات داشته باشی می بایست آنقدر شایستگی داشته باشی که وجودت ظرفی برای امام معصوم شود که این امر به هر بانویی

ص: 80


1- المناقب ، ج 3، ص 475؛ تاریخ الأئمّه ، ص 25؛ ینابیع المودّه ، ج 3، ص 165؛ إعلام الوری ، ص 651؛ أعیان الشیعه ، ج 3، ص 636.

مأموریت الهی داده نمی شود . باید برای « ام الائمه » شدن و همسر ولایت و مادر امامت بودن ، عصمتی به قامت نجمه خاتون (علیها السلام) داشت و سر بر قدوم امام زمان و خلیفۀ بر حق دوران نهاد .

فتأمل !

گر سر بر آستان ولایت ننهی و تاج انتساب به پیامبر نیز بر سر نهی ، عاقبت به خیر نخواهی شد . به ام المؤمنین موصوف باشی و از ولایت منحرف ، خانه ات شاخ شیطان می شود و نامت مادر فتنه ها ! نماد نفاق خواهی شد و هیزم کینه ها !.

پس سر بر تراب قدم های حضرت ابوتراب نِه ! ولایت نباشد ، انتساب ، عاقبت بخیرت نمی کند !.

یاد آوری تاریخ !

اولین جنگ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پس از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با گروهی از پیمان شکنان به رهبری عایشه ، طلحه و زبیر اتفاق افتاد که در تاریخ ، به دلیل نقض پیمانشان ، از آنان به « ناکثین » تعبیر می شود .

طلحه و زبیر پس از خروج از مرکز خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و شکستن بیعت خود ، با همراهی و تشویق عایشه اولین جنگ را بر حضرت تحمیل کردند . جنگ جمل در منطقه ای نزدیک بصره در سال 36 قمری اتفاق افتاد که در مدت یک روز با کشته شدن ده هزار تن و به روایت دیگر ،

ص: 81

سیزده تا بیست هزار تن از جبهه ناکثین و با شهادت تنها ده نفر از جبهه امام (علیه السلام) با پیروزی حضرت به پایان رسید .

شورش و جنگ عایشه در جنگ جمل بر خلاف دستور اسلام و قرآن و شرع مقدس بوده و حتی بر مبنای خود اهل سنت که اطاعت از ولی امر را مطلقا واجب می دانند این اقدام وی هیچ توجیهی نداشته و وی مسئول تمام جنایاتی است که در این جنگ مرتکب شده است . انتساب به پیامبر حتی همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را عاقبت به خیر نکرد .(1)

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ، عارف به حق امام

برترین همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) اولین کسی است که به همسرش ایمان آورد و برای همیشه برای دین اسلام ایستاد و حمایت کرد . حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، دومین بانو و یازدهمین کسی است که اسلام را قبول کرد .

معرفت و اعتقاد او به رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) که حق مادری اش را داشت و به فرزندش علی بن ابیطالب (علیهما السلام) به حدی بود که بلافاصله با شنیدن ندای اسلام از آنها ، رسالت و دین خدا را پذیرفت . این هم یکی دیگر از اصول مادری و البته همسری امام و اولی تر برای پیغمبر خداوند است .

ص: 82


1- تاریخ طبری ، ج 4، ص 39 ؛ الکامل فی التاریخ ، ج 2، ص 346 ؛ مروج الذهب ، ج 2، ص 360 .

یعنی این بانوان آسمانی عارف به حق امام (علیه السلام) هستند . آنها نسبت به ولایت آن بزرگواران و حق و حقیقت ، شناختی عینی و یقین کامل دارند . البته طبیعی ست که این همسران و مادران چنان معرفتی به ولایت و امامت شوهر و فرزند خود داشته باشند که در حقیقتِ راه و مقام و جایگاه آنها کوچکترین تردیدی نکنند.

همین ایمان و یقین همسران ائمه (علیهم السلام) هم باعث می شود تا کنار امامان بمانند و همراهی خود را غیر از فضایلی که دارند با دانش و علم کامل کنند . یعنی آنها با شایستگی که دارند به عنوان همسر وارد خانه امام می شوند و با کسب علم و فقه جزو یکی از یاران و صالحان دین قرار می گیرند . مانند حمیده خاتون که در فقه چنان عالم بودند که امام صادق (علیه السلام) حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) را برای دانستن احکام دین و علوم فقه به ایشان رجوع دادند ، یعنی خود امام (علیه السلام) به عنوان متولی راستین دین آنقدر به همسر خود اعتماد و اطمینان داشتند که با خاطر آسوده همه ی تعیین و تببین مسائل دینی و احکام شرعی برای بانوان را به او می سپارند .

حافظ و نگهبان سرّ الهی

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) پس از آنکه اوّلین فرزند خود را با مشاهده آن همه معجزات و برکات پروردگار به دنیا آورد ، هم اکنون عزم خود را راسخ نموده است و در رسیدگی به آن امانت بی بدیل الهی سر از پا نمی شناسد .

او در طول رشد و نموّ فرزندش امام رضا (علیه السلام) ، همچنان شاهد کرامات و امور خارق العاده دیگری از رفتارها و حرکات و سکنات آن طفل برگزیده

ص: 83

بود و لحظه به لحظه، در حضور خانواده ای که شوهر آن خانواده ، امام معصوم شیعیان و مادر شوهرش، بانو حمیده ( بانویی بی نظیر در علم و عمل و معنویّت ) و فرزندی سراسر نور و اعجاز و کرامت بود ، به محافظت از ذخیره امامت و ولایت مشغول بود .(1)

عشق به عبادت

نجمه خاتون (علیها السلام) بالاترین لذت را در عبادت و خلوت کردن با خدایش یافته بود . شیرینی تولد فرزند و لحظات شیرین در کنارِ فرزند بودن هم او را لحظه ای از شیرینی خلوت با خدایش باز نمی داشت .

در روایت آمده است : امام رضا (علیه السلام) بسیار به شیر خوردن نیاز داشت ؛ زیرا در خلقت ، کامل بود .

فخر شیعه ، علامه مجلسی اعلی الله مقامه الشریف می نویسد :

« مراد این است که جثه آن حضرت، عظیم بود ». نجمه از بستگان تقاضا نمود : «أَعِينُونِي بِمُرْضِعٍ فَقِيلَ لَهَا أَ نَقَصَ الدَّرُّ فَقَالَتْ مَا أَكْذِبُ وَ اللَّهِ مَا نَقَصَ الدَّرُّ وَ لَكِنْ عَلَيَّ وِرْدٌ مِنْ صَلَاتِي وَ تَسْبِيحِي وَ قَدْ نَقَصَ مُنْذُ وَلَدْتُ»؛ به من کمک کنید دایه ای برای فرزندم پیدا کنم . به او گفتند : مگر شیر تو کم شده است ؟ گفت : سوگند به خد ا! دروغ نمی گویم . شیرم کم نشده ؛ ولی

ص: 84


1- جهت مطالعه معجزات و کرامات و فضائل امام رضا (علیه السلام) رجوع کنید به : کافی ، ج 1، ص 486 به بعد ؛ عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 و ج 2؛ دلائل الإمامه، ص 176؛ المناقب ، ج 4، ص 417؛ بحار الأنوار، ج 49.

[ به سبب شیر دادن و پرستاری نوزاد ] از زمان تولد فرزندم ، از ذکرهای نماز و تسبیحم کاسته شده است . (1)

آری! عروس اهل بیت (علیهم السلام) شدن، همسر امام بودن، و مادر ولی الله و بقیة الله گردیدن ، این انتظار ایمانی و عرفانی را در وجودش می طلبد و می خواهد که بر کیفیت و کمیت عبادات و طاعات افزوده شود .

رؤیت ماه کرامت در آسمان خاتون مدینه

بعد از سالیان متمادی که همگان از طلوع شمس الشموس بهره مند گشتند و انوار درخشان آن آرامشی به زمین و زمان داده بود ، دیدگان اهل بیت (علیهم السلام) و محبانشان به سیمای نوزادی دیگر روشنی یافت ؛ و این بار از آسمان مودت و دلدادگی و از دامان پاک نجمه خاتون (علیها السلام) ، قمری تابناک جلوه گر شد و همگان دیدند لیلة القدری را که ماه در آن کامل شد !.

امام کاظم (علیه السلام) پس از در آغوش گرفتن آن مهتاب موسوی و زمزمۀ اذان و اقامه ، نام مقدس « فاطمه » را بر آن مولود معصومه نهاد و او را تکریم و در حقش دعا کرد !.

یک سؤال از مورخین آینده !

شاید در میان نویسندگان و مورخین معمول نباشد که در خلال بیان و تشریح مطالب تاریخی ، ناخودآگاه از مطلب دیگری سخن به میان آورند و در وادی دیگری قلمفرسایی کنند ! ... ولی چه کند که این نویسندۀ بینوا

ص: 85


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1، ص15.

در این بخش از تاریخ ، ناخودآگاه حال و هوایش به سمت مدینه رفت و بغضش شکسته و به هق هق افتاده است . او سوختۀ دری نیم سوخته ای است که نمی تواند از شراره های آتش هیزم های خانه ای به راحتی عبور کند .

حال در این مجال سؤالی از محضر تاریخ دارم که اگر مورّخی در آینده ای که ما نبودیم و استخوان های ما در زیر خروارها خاک پوسید و از پاسخ سؤالم مطلع شد در ادامۀ این فراز از تاریخ بنویسد که وقتی وجود مبارک امام کاظم (علیه السلام) تنها مولود دختر خود را به « فاطمه » نام نهادند ، آیا برای نجمه خاتون از صاحب اصلی این نام سخن گفتند یا خیر ؟! آیا بیان فرمودند که این نامِ کدامین بانوی دو سراست که امروز زینت بخش خانۀ او شده است ؟! آیا برای نجمه خاتون روایت نمودند که « إِنَّ فَاطِمَةَ (علیها السلام) صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ ؛ (1) فاطمه (علیها السلام) صدیقۀ شهیده است .

آیا روضۀ در و دیوار را برای ایشان خواندند و اینکه چگونه محسنش را سِقط کردند؟ آیا از آن زمان سخن گفتند که چگونه آستان درِ خانۀ مولا از شدت حملۀ حرامیان و گام های محکم چکمه های جنگی شان ساییده و کنده شده بود ...؟ آن زمان که آستان در شبیه گودال شد ، آن زمان که زینب کبری (علیها السلام) نگاهی به گودال کرد ، نگاهی به حسین ... عرش خدا می لرزید ... ولی نمی دانم چرا قلب مردم مدینه نلرزید ... نمی دانم چرا ...

ص: 86


1- اصول کافی ، ج 1 ، ص 458 .

ناگهان صدایی شنیده شد ! صدای شیطان بود که نعره می زد ریسمان را بیاورید و ولی خدا را کشان کشان از کنار گودال آستان به سمت مسجد بردند .

نمی دانم نجمه خاتون (علیها السلام) صدای هق هقِ زینب کبری را از گلوی مبارک موسی بن جعفر (علیهما السلام) شنید که از کنج خانۀ علی به گوش می رسید؟ و با تکان خوردن شانه هایش جهانی ملتهب گردید و به لرزه افتاد .

نمی دانم نجمه خاتون صدای بهانه گیری های شبانۀ حسین (علیه السلام) را از اشک های امام کاظم (علیه السلام) دریافت که آن اشک ها ، حسن (علیه السلام) را نگران کرده و چشمان زینب (علیها السلام) را به بقچه های یادگاری مادر سوق داد و دلواپس از آن بود که حسین کفن ندارد .

نمی دانم روزهای آغازین ولادت این مولود با عظمت ، با قلب داغدار موسی بن جعفر (علیهما السلام) چِها کرد که وقتی نام مادر را می شنید ، نه تنها لبخند ، که بغض هایش در گلو چون استخوانی آزارش می داد . از این رو به مانند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی وصفی از فاطمه معصومه (علیها السلام) می شنید ، می فرمود : فداها ابوها!.

از آن روزهاست که امروز پس از قرن ها ما نیز فاطمۀ زهرا (علیها السلام) را در فاطمه معصومه (علیها السلام) می بینیم و تاریخ از او به کوثر ثانی یاد می کند .

آن قبر که در مدینه شد گم *** پیدا شده در مدینۀ قم

و آنچه که مسلّم و مشهور است ، آن است که بانو تکتم ، پس از به دنیا آوردن امام رضا (علیه السلام) ، تقریباً به مدّت 25 سال ، فرزند دیگری را به دنیا نیآورد و پس از 25 سال دیگر ، این بانوی مکرّمه فرزند دختری را به دنیا

ص: 87

آورد که تاریخ اسلام و بلکه تاریخ بشریّت ، نظیر آن را در خود ندیده است .(1) ابو جعفر محمد بن جرير طبری ، دانشمند بزرگ شيعه در قرن پنجم هجری ، در دلائل الامه به هنگام بحث از فرزندان امام كاظم (علیه السلام) مادر همۀ آنها را مشخص كرده ، و به صراحت فرموده : حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) از يك مادر می باشند . (2)

علیک بکریمة ...!

از مرحوم آیة الله سید محمود مرعشی(3)نقل شده است که بسیار علاقه مند بودم که به طریقی محل قبر شریف جده ام حضرت زهرا (علیها السلام) را بیابم . برای این مقصود ، ختم مجرّبی انتخاب کرده و چهل شب به آن مداومت کردم ، تا شاید با این طریق ، از محل مرقد شریف حضرت زهرا (علیها السلام) آگاه گردم . شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان به بستر خواب رفتم در عالم خواب به محضر امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) رسیدم ، امام (علیه السلام) به من فرمود : « عَلَيْكَ بِكَريمَةِ اهْلِ الْبَيْتِ ؛ به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن ».

تصور کردم که منظور امام از این جمله ، حضرت زهرا (علیها السلام) است . عرض کردم : آری قربانت گردم ، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محل

ص: 88


1- مستدرک سفینة البحار ، ج 8 ، ص 258؛ أعیان الشیعه ، ج 8 ، ص 391؛ تاریخ التواریخ ، ج 7، ص 336؛ تاج الموالید ، ص123.
2- دلائل الامامه ، ص 309 .
3- ایشان پدر بزرگوار آیة الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی (قدس سره) هستند .

شریف قبر حضرت را دقیق تر بدانم و زیارتش کنم . حضرت فرمود : منظور من ، قبر شریف حضرت معصومه (علیها السلام) در قم است. سپس افزودند : به خاطر مصالحی ، خداوند اراده کرده است که قبر حضرت زهرا (علیها السلام) برای همیشه برای همگان مخفی باشد. از این رو قبر حضرت معصومه (علیها السلام) تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا (علیها السلام) قرار داده و شکوه و عظمت مرقد حضرت زهرا (علیها السلام) را در قبر حضرت معصومه (علیها السلام) متجلّی کرده است .

مرحوم آیة الله سیّد محمود مرعشی وقتی از خواب برمی خیزد ، تصمیم می گیرد که با اعضای خانواده خود روانه قم شود و در آنجا ساکن گردند .(1)

بنابراین ، لقب کریمه اهل بیت (علیهم السلام) از این جا آمده و تولد حضرت آغاز دهه کرامت است . در پایان این دهه نیز که روز یازدهم ذی القعدة الحرام است ولادت مولودی است که او نیز به عنوان « کرامة الربّ » ملقب شده است این لقب را امام کاظم (علیه السلام) به فرزندش امام رضا (علیه السلام) عنایت فرموده است .

در روایتی از قول مادر امام رضا (علیه السلام) حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) این گونه آمده است : « هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ، كَرَامَةُ رَبِّكِ »!

نقش اجتماعی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

در مورد مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) گرچه مطالب زیادی در رابطه با عرفان ، معنویت و عظمت روحی او داریم ، اما نکته ای که دلالت بر حضور اجتماعی آن بانو داشته باشد ، به ما نرسیده است . تنها می توان با

ص: 89


1- اقتباسی از کتاب زندگانی کریمۀ اهل بیت (علیها السلام) ، از آقای شیخ علی اکبر مهدی پور .

شواهد و قرائنی دریافت که به علت ظلم و ستم خلفای عبّاسی و زندانی شدن امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) در نوبت های متعدد ، حتما نقش های مهمی در زندگی نجمه (علیها السلام) بوده، ولی گزارش نشده است .

غروب غمبار مادر شمس الشموس

سرانجام آن بانوی مؤمنه ، ستارۀ آسمان موسوی ، همسر عارفۀ امام کاظم (علیه السلام) ، ندای « ارجعی » را لبیک و روح مطهّرش به ملکوت اعلی پیوست ، و در جوار بانویش حضرت زهرا (علیها السلام) پرواز کرد و دیدگان فرزندانش اشکبار و دل هایشان شکسته و سوگوار شد .

متأسّفانه از تاریخ دقیق وفات آن بانوی بزرگوار ، اطّلاعی در دست نیست ، ولی برخی از محقّقان احتمال داده اند که آن بانوی مکرّمه تقریباً پس از چند سال از ولادت دختر والامقامش حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) دار فانی را وداع گفته است .

بنابراین آن بانوی مکرّمه ، قبل از شهادت امام کاظم (علیه السلام) از دنیا رفته است و شاید یکی از مظلومیّت های وی نیز همین باشد که موقع رحلتش ، همسر بزرگوارش امام کاظم (علیه السلام) در زندان بوده است و یا اگر چه به همراه او بوده باشد ، این برهه از زندگی آن حضرت ، چنان تحت محاصره شکنجه ها و تبعیدها و آزار و اذیّت های حکومتی بوده که مراسم تشییع و تدفین و بزرگداشت آن بانو با مظلومیّت تمام ، سپری گشته است .

ص: 90

برخی نیز از این باب بر این باورند که چون امام موسی کاظم (علیه السلام) ، در وصیت نامه خود نامی از نجمه خاتون نیاورده است ، او پیش از آن امام همام درگذشته است . در مقابل، برخی عدم ذکر نام نجمه در وصیت را به عنوان سیاستی برای مخفی نگاه داشتن نام و اثر وی از حاکمان عباسی می دانند . دفن او در مدینه و عدم حضورش در کاروان فاطمه معصومه (علیها السلام) در سفر به مرو ، به این معناست که وی قبل از سال 200 هجری قمری درگذشته است .

بنابر گزارش کتاب « معالم المدینة المنوره قدیماً و حدیثاً » ، نجمه خاتون در مشربه ام ابراهیم واقع در منطقه قبا در مدینه ، و در کنار حمیده خاتون (علیها السلام) دفن شده است . تا قبل از سال 1405 هجری قمری ، بر این قبور ، بقعه ای وجود داشت اما بعدها ، به دست حکومت سعودی در عربستان ، این بقعه ها تخریب شدند و بنای مشربه ام ابراهیم امروزه به صورت چهار دیواری است که درب آن بسته است . مکان امروزی این مشربه ، خیابان العوالی شهر مدینه است .

لازم به ذکر است که « مشربه » در لغت عرب ، به معنی بستان یا زمین نرم که گیاه در آن به راحتی می روید و یا زمینی که در میان آن تپّه بلندی باشد و یا به غرفه و بنا اطلاق می شود و مورّخین گفته اند که: این محلّ در قدیم، باغی بوده است که در میان آن غرفه ای قرار داشته و در این محلّ بود

ص: 91

که « ماریه قبطیّه » یکی از همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، فرزندش « ابراهیم » را به دنیا آورد و به همین خاطر به « مشربه اُمّ ابراهیم » مشهور شده است .(1)

لازم به ذکر است که این باغ، در اوایل اسلام ، متعلّق به مردی یهودی به نام « مخیریق »(2)

بوده است که بعدا در زمان جنگ اُحُد ، این مرد به یاران حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوست و قبل از حرکت به میدان جنگ ، به اطرافیان خود گفت که: اگر من کشته شدم ، هر چه دارم از آنِ محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد و اتّفاقا او در جنگ احد کشته شد و این باغ به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید .

این مکان مقدّس ، از جمله مکان هایی به شمار می رود که عبادت و ذکر و دعا و توسّل در آن ( مطابق برخی از روایات معصومین (علیهم السلام) ) از اجر و ثواب فراوانی برخوردار می باشد و وجود نازنین امام صادق (علیه السلام) در یک روایتی ، خطاب به یکی از اصحابش به نام « عقبة بن خالد » توصیه می کند که برود و در آن محلّ نماز بگذارد و سپس در ادامه می فرماید : همانا آن مکان مقدّس ، زمانی منزل و مصلّای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است .(3)

ص: 92


1- وفاء الوفاء، ج 3، ص 825 .
2- رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، در مورد آن مرد یهودی گفت : « مخیریق خَیْرُ یَهُود » . یعنی: همانا مخیریق ، بهترین شخص در میان یهودی ها بود . الروض الاُنف ، ج 5، ص 12؛ تاریخ المعالم المدینة المنوّره ، ص 121 و 122؛ آثار اسلامی مکّه و مدینه ، ص 261 - 263.
3- الکافی ، ج 4، ص 560 ؛ بحار الأنوار، ج 97، ص 235.

فرزندان حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) را بنابر نقل شیخ مفید در الارشاد، ام البنین می خوانند و بر اساس آنچه در اقوال مختلف و در میان مردم شهرت دارد ، ایشان به غیر از اینکه مادر حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) هستند ، مادر باکرامت حضرت سیّد جلال الدین اشرف (علیه السلام) حضرت سیّد جعفر (علیه السلام) و حضرت فضل بن موسی (علیهما السلام) نیز می باشند ؛ لذا بر اساس شهرتی که هست به آن ستارگان آسمان موسوی می پردازیم :

حضرت سید جلال الدین اشرف (علیه السلام)

سيد ابراهيم المرتضی الاصغر ملقب به جلال الدين اشرف (علیه السلام) ، پسر امام موسي كاظم (علیه السلام) ، برادر امام رضا (علیه السلام) و عموی امام محمد تقی (علیه السلام) در سال 180 هجری قمری در شهر مدينه منوره چشم به جهان گشود .

بارگاه ملکوتی حضرت سید جلال الدین اشرف (علیه السلام) (1) همانند خورشید فروزان بر تارک سرزمین همیشه سبز استان گیلان می درخشد و هر ساله

ص: 93


1- بعضی از امامزادگان به عنوان وکیل امام معصوم یا رهبر و پیشوای دسته ای از شیعیان به عنوان سلطان خطاب شده اند همانند سلطان علی بن امام محمد باقر و حضرت سید جلال الدین اشرف . مؤلف بحرالانساب در کنار سلطان علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) ، نام سلطان سید جلال الدین اشرف را آورده است . ر.ک: اختران تابناک، ذبیح الله محلاتی، ج 1، ص 4، تصحیح محمد جواد نجفی، چاپ اسلامیه ، 1349، جنگ نامه سید جلال الدین اشرف ، تألیف عبدالمهدی لنگرودی ، به سال 1071 ق. و تصحیح محمد روشن، تهران، سازمان انتشارات علمی ، 1366.

هزاران نفر از دوستداران خاندان پیامبر (علیهم السلام) از اقصی نقاط کشور جهت زیارت آن سید جلیل القدر می آیند . مرقد منوّرش در شهرستان آستانه اشرفیه از شهرهای شرقی استان گیلان واقع شده است . فاصله آن تا رشت 35 و تا لاهیجان 5 کیلومتر است .

در عظمت آن امام زاده عظیم الشأن همین بس که بزرگان و مراجع عالیقدر تقلید بالاخص فقیه اهل بیت آیةالله العظمی سیدشهاب الدین مرعشی نجفی نشان خدمتگزاری و خادمی آن حضرت را با کمال افتخار به سینه دارند .(1)

زادگاه

آن بزرگوار در سال 180 ق. در مدینۀ منوره چشم به جهان گشود . پدر بزرگوارش حضرت موسی الکاظم (علیه السلام) و مادر پاکدامن و والامقامش « نجمه خاتون » است و ظاهراً کوچکترین فرزند از میان فرزندان امام هفتم به شمار می روند .

در نام مبارک آن حضرت اختلاف است . برخی او را حسن بن موسی الکاظم (علیه السلام) و برخی ابراهیم اصغر معروف به مرتضی ، نامیده اند . در هر صورت برادر اعیانی امام رضا (علیه السلام) معرفی کرده اند .

اما آیةالله شیخ محمد مهدوی لاهیجانی مؤلف کتاب « سادات متقدمۀ گیلان » می نویسد : « نام سید جلال الدین اشرف ، ابراهیم المرتضی اصغر ملّقب به جلال الدین است . او برادر اعیانی حضرت ولی الله ،

ص: 94


1- نور علم، نشریه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دوره 4، ش 1، س 7.

الامام الثامن ، علی بن موسی الرضا (علیه السلام) می باشد برادر اعیانی یعنی برادر پدری و مادری ثامن الائمه (علیه السلام) می باشند .»

لقب جلال الدین

بر مطالعه کنندگان تراجم و انساب و سیر و اخبار معلوم است که عده ای از سادات ، به این گونه القاب ملقب بوده اند چه آنکه یکی از اولاد موسی بن جعفر (علیهما السلام) سید حسین ملقب به « علاءالدین » است که قبرش در شیراز است . پس ممکن است لقب برادرش جلال الدین باشد که در بلدۀ آستانه لاهیجان مدفون است .» و اما لقب اشرف را از عموی جدّ پدرش « عمر الاشرف ابن امام زین العابدین (علیه السلام) اتخاذ نموده است . اما در حقیقت اشرف نشانه برتری و شایستگی او نسبت به سایر برادران و ملاک تمیز او از سایر جلال الدین ها در میان علویان محسوب می شود .»(1)

سید جلال الدین اشرف در سه سالگی پدر بزرگوارش را (سنۀ 183 ق ) از دست داد و گرد یتیمی بر چهره پاک و معصومش نشست . او به مدد و همّت برادرش حضرت رضا (علیه السلام) در زادگاهش پرورش یافت و در سایۀ تربیت او مراتب فضل و کمال را طی کرد. علاوه بر این، از بس متقی ، پرهیزگار ، عالم، فاضل ، و دارای اخلاق حسنه بوده که حضرت رضا (علیه السلام) وی را بی نهایت دوست می داشت .(2)

ص: 95


1- سادات متقدمه گیلان ، محمد مهدوی لاهیجانی ، ص 239.
2- همان ، ص 201 به نقل از بحرالانساب ، ج 2، ص 161 طبع بمبئی .

سید جلال الدین در بغداد

در سال 201 ق در حالی که 21 سال داشت برای دیدن برادرش امام رضا (علیه السلام) همانند بسیاری از سادات و علویان از مدینه به بغداد آمد و تا سال 204 در این شهر اقامت داشت . علت توقف آن حضرت در بغداد معلوم نیست ، ولی برخی از مورخان معتقدند که وی در بغداد به امر برادرش امام رضا (علیه السلام) مشغول به تبلیغ بود، تا این که در سال 203 ق. خبر شهادت امام رضا (علیه السلام) به او رسید و در این زمان سادات و بزرگان و شیعیان برای عرض تسلیت خدمت او رسیدند و برای اولین بار در آن مجلس مسأله نهضت و مقابله با حاکم ستمگر زمان مأمون عباسی مطرح شد و لذا سید اشرف در سال 204 ق. وقتی که مأمون از مرو عازم بغداد شد ، آن شهر را ترک کرد و به ایران مهاجرت نمود و همانند اغلب سادات و علویان به نقاط امن ایران پناهنده شد و به صورت مخفیانه مشغول ترویج و تبلیغ شریعت محمدی و علوی گردید و مقدمات کار نهضت و قیام را فراهم می ساخت .

مهاجران آل ابی طالب (علیه السلام)

خلفای عباسی که با استفاده از شهرت و محبوبیت آل ابی طالب و با طرح شعارهای فریبنده به قدرت رسیده بودند . از همان ابتدا ، علویان بالاخص امامان معصوم شیعه را سدّی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود می دانستند . بنابراین با تمام وجود سعی می کردند که آنها را از میان بردارند . البته هر وقت که لازم بود و موقعیت ایجاب می کرد ، ظاهراً علویان پسر عموی عزیزشان

ص: 96

بودند و هرگاه فرصتی دست می داد آنها را زندانی و شهید می کردند . مأمون همانند سایر خلفای عباسی وقتی خطر شورش علویان را در اوایل خلافت خود احساس کرد . جهت فرو نشاندن شورش های آنان ، امام رضا (علیه السلام) را طبق نقشه ای به مرو دعوت کرد و مقام ولایتعهدی را به ایشان تفویض نمود و برای آن حضرت از مردم بیعت گرفت و تا حدی با این سیاست به تحکیم و تثبیت حکومت خویش پرداخت . اما افشاگری ها و مخالفت امام نسبت به اقدامات مأمون موجب شد که این خلیفه ستمگر عباسی چهره واقعی خویش را نشان داده و امام رضا (علیه السلام) را به شهادت برساند . از سوی دیگر وقتی خبر ولایت عهدی حضرت رضا (علیه السلام) به مدینه رسید . علویان به شوق ملازمت آن حضرت و به جهت همکاری و تبلیغ و تحکیم دین مبین اسلام متوجه ایران شدند . اما شهادت حضرت رضا (علیه السلام) همه آنان را غافل گیر کرد و به دنبال سخت گیری کارگزاران خلیفه عباسی در مناطق مختلف کشور ، متواری و عده ای در نبردی نابرابر به شهادت رسیدند و گروهی از سادات همانند سید جلال الدین اشرف به کوهستان های گیلان پناهنده شدند و حتی حیله های مرموزانه مأمون همانند عزاداری ، لباس سیاه پوشیدن ، و ازدواج دخترش با حضرت جواد (علیه السلام) که به منظور کاهش عکس العمل های علویان بود ، مؤثر واقع نشد و شورش سادات در اقصی نقاط کشور بر علیه مأمون تداوم یافت .(1)

ص: 97


1- در این باره به منابع مختلف همانند : زندگانی سیاسی امام هشتم (علیه السلام) ، تألیف جعفر مرتضی حسینی، منتهی الامال ، بحارالانوار ، علامه مجلسی و نظایر آن مراجعه شود .

علت انتخاب گیلان

گیلان که بخش جلگه ای و نواحی ساحلی دریا را شامل می شد . بخش کوچکی از سرزمین پرآوازه دیلمان (1)بود .

پس از روی کار آمدن خلفای اموی و عباسی دیلمیان همواره در حال مبارزه با خلفا و مورد ظلم و تعدّی آنها بودند . دیلمیان از راه پناه دادن به آل علی (علیه السلام) می خواستند به هر کیفیّت شده خلفا را براندازند و مظلوم را یاری دهند .

آل علی (علیه السلام) که از اوایل خلافت بنی عباس از ناحیة آنان و عمالشان سخت در رنج و شکنجه بودند مهم ترین پناهگاهشان در ایران، ناحیۀ طبرستان و دیلمان بود. به خصوص ناحیۀ دیلم که هم صعب العبور بود و هم کوه های بلند و جنگل های انبوه و موقعیت اقلیمی ویژه منطقه باعث شده بود که جنگ و لشکر کشی و تصرّف آن از سوی دشمنان غیر ممکن باشد و مردم دیلم نیز از ایشان نگهداری و طرفداری می کردند . پناه بردن سادات علوی در زمان متوکل عباسی ، یعنی در قرن سوم هجری شدت پیدا کرد و عدّه قابل توجهی از آنها خود را به نقاط امن دیلمان رسانیدند و مردم دیلم خصوصاً سرداران دیلمی که عباسیان را دشمن می داشتند ، علویان را تحت حمایت گرفتند و وسایل زندگی و معیشت آنان را نیز فراهم ساختند . پناهندگان که به اصول عقاید علوی آشنایی داشتند در تماس و

ص: 98


1- درباره سرزمین دیلمان و موقعیت جغرافیایی آن به کتاب عضد الدوله دیلمی و آل بویه تألیف علی اصغر فقیهی مراجعه شود.

معاشرت با مردم دیلم ، آنها را تحت تأثیر قرار داده و با تعالیم اسلام ناب محمدی آشنا ساختند .(1)

سید جلال الدین اشرف دومین چهرة علوی مشهور است که بعد از یحیی بن عبدالله وارد سرزمین گیلان گردید . البته در مسیر راه به گیلان با موانع و جنگ هایی رو به رو بود که شرح آن خواهد آمد . سال ورود سید اشرف به گیلان را 206 و یا 210 ق. دانسته اند .

اوّلین کاروان زیارتی از شمال

سید اشرف پس از فتح شهران در سال 211 ق. تصمیم گرفت به زیارت مرقد مطهّر برادرش امام رضا (علیه السلام) برود و لذا آن حضرت با عدّه ای از سرداران رشید اسلام به صورت کاروانی از مازندران به سوی مرقد امام رضا (علیه السلام) حرکت کرد و می توان گفت که بعد از هشت سال از شهادت حضرت ، اوّلین کاروان زیارتی از منطقه شمال ایران، گیلان و مازندران به مشهد مقدس رفته است. حضرت با سرداران خود به هر جا که می رسیدند مردم به استقبال آنها می شتافتند و احترام لازم را به جا می آوردند .

زیارت مرقد مطهّر

چون به نواحی طوس رسیدند در کنار چراگاهی شترانی را در حال چرا دیدند و گنبدی را مشاهده کردند . حضرت پیاده شد و آهسته جلو رفت و

ص: 99


1- کتاب گیلان ، ص 77 ، پیشینة تاریخی فرهنگی لاهیجان ، محمدعلی قربانی ، ص 80، فتوح البلدان، بلاذری، ص 398؛ تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه، ص 178.

دست مبارک خود را زیر گنبد بر زمین نهاد و شروع به درد دل کرد و به شدت گریست. همه با دیدن این منظره غم انگیز فهمیدند که آنجا مرقد مطهر امام رضا (علیه السلام) است . کاروان هم به گریه افتادند. حضرت مدتی در آنجا اقامت گزید و بساط عزاداری و اطعام به راه انداخت و در آن مدت کرامات بسیاری از ایشان مشاهده شد . که همه را متحیّر کرد . سید جلال الدین اشرف بعد از زیارت مرقد مطهّر برادرش به سوی گیلان حرکت کرد .(1)

شهادت و مدفن

بنا به نقل مشهور حضرت سید جلال الدین اشرف در 14 رمضان سال 223 یا 230 ق. به شهادت رسید . شیخ مفیدالدین که مردی پارسا بود طبق وصیت ، پیکر مبارک حضرت را غسل داده و آن را در تابوت گذارده و به کمک اهالی تا کنار رودخانه خروشان سفید رود تشیع و آنگاه تابوت را در آب سفید رود رها کرد .

پیکر پاک آن رهبر مجاهد بعد از گذشت حدود 100 کیلومتر در حوالی لاهیجان و در قریۀ « اکیم » به ساحل رسید و توسط عده ای از مردم از آب گرفته و در همان کنار ساحل بدون هیچ گونه تشریفاتی به خاک سپرده شد . بعدها رودخانه تغییر مسیر داده و هم اکنون فاصله حرم آن حضرت تا رودخانه سفید رود حدود 4 کیلومتر است .

ص: 100


1- نهضت انقلاب ، ص 61.

در سال 311 ق. گنبدی توسط گوهرشاد خانم بنت کیا رستم از خاندان شیعی آل بویه بر روی قبر آن حضرت بنا نهاده شد .(1) محل دفن آن حضرت در آبادی بی نام و نشان بعدها به نام های کوچان ، جلالیه ، اشرفیه و هم اکنون آستانه اشرفیه معروف است . و مردم به زبان محلی آن را ( پَلا آستانه ) ، یعنی امامزاده بزرگ می خوانند .

ختام مسک

آیت الله مهدوی محقق نامدارگیلان نکاتی را به اختصار درباره آن حضرت می نویسد : « اینکه سید جلال الدین اشرف، همان ابراهیم المرتضی اصغر فرزند امام همام حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) است ، ظاهراً تردیدی در آن نیست. والعلم عندالله ، اما وی لقب جلال الدین را در زنجان به جهت تقیّه انتخاب کرد تا شناخته نشود . او با 150 نفر از سادات حسنی و حسینی عازم جیلان شد که برادرش میرشمس الدین ابن موسی الکاظم (علیه السلام) و خواهرش فاطمه اخری او را در این سفر همراهی می کردند . او مردی دانا ، شجاع ، کریم ، فاضل ، عالم ، نبیل ، راوی حدیث از پدر و برادرش ، و در نهایت درجه تقوی و گشاده دستی بود . تعدادی از همراهان آن بزرگوار از فرزندان امام باقر (علیه السلام) هستند که امروز مراقد آنان در گوشه و کنار صفحات گیلان به چشم می خورد . خروج و قیام سید جلال الدین بین دو قیام یحیی بن عبدالله که در سال 176 ق. رخ داد و قیام حسن بن زید معروف به داعی

ص: 101


1- سادات متقدمۀ گیلان ، ص 239.

کبیر در سنة 250 ق. در مازندران واقع شده است . سید جلال الدین وجود ناپاک خارجیان را از صفحه روزگار برانداخت و چون به شهر لاهیجان رسید مردم آن شهر از آن بزرگوار استقبال کردند و سید جلال الدین مدت نوزده سال به فرمانروایی مشغول بود تا آنکه در سال بیستم جهان را بدرود نمود . (1)

امامزاده جعفر (علیه السلام) ( پیشوا )

جعفر الخواری، پسر موسی بن جعفر (علیهما السلام) و برادر علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) ، به ترتیب امامان هفتم و هشتم شیعه دوازده امامی ، از شخصیت های مورد احترام شیعیان است . آرامگاه او در شهر پیشوا در 45 کیلومتری جنوب شرقی تهران قرار دارد .(2)

امامزاده جعفر بن موسی الکاظم که وی را « خواری » و اولاد او را « خواریون » نیز می خوانند ، پس از رشد و نمو ، برادرش علی بن موسی الرضا را یاری کرد . پس از آنکه رضا دعوت مأمون را پذیرفت و از مدینه راهی شهر مرو شد ، وی نیز با کاروانی به سرپرستی خود و با فرزندان و فرزندزادگان موسی کاظم همچون ابراهیم و ابوالجواد از بغداد به ولایت خراسان رفت . در میانه راه به ناحیه ساوجبلاغ رسیدند و پس از درگیری با سپاهیان مأمون، حسن بن موسی الکاظم کشته شده و برخی دیگر از همراهانش ، زخمی شدند و پس از این پیکار با فرارسیدن شب ، همگی در

ص: 102


1- همان ، ص 215، با کمی تلخیص. - مجله فرهنگ کوثر 1385 شماره 67
2- بنای این آرامگاه در سال 1317 به شمارهٔ 319 ثبت ملی شده است.

اطراف این منطقه پراکنده شدند . جعفر بن موسی الکاظم که در منطقه ساوجبلاغ در حین دفاع مجروح شده بود، در روستای « سناردک » شهرستان پیشوا ، در منزل جلال الدین نام ( شاید همین قتلگاه فعلی باشد ) بر اثر شدت جراحات وارده در تاریخ 15 جمادی الثانی سال 217 هجری قمری درگذشت و در قبرستان محل ، دفن شد .

آثار تاریخی و معماری بنای آرامگاه

بقعه امامزاده جعفر در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی ساخته شد و محراب داخلی حرم در قسمت جنوب بنای بقعه قرار دارد؛ ازاره ی داخلی مقبره تا ارتفاع 1٫5 متری با کاشی های معرق فیروزه ای ، مشکی ، زرد و سفید بر زمینهی لاجوردی با نقوش تزیینی اسلامی تزئین شده و در اواخر دوران پهلوی ، بالای ازارهی داخل حرم و گنبد نیز کاملاً آینه کاری شده است .

ضریح این مقبره در وسط گنبد خانه بر روی پایه ای 30 سانتیمتری از سنگ مرمر سبز رنگ قرار دارد و ضریح از جنس طلا و نقره است که با میناکاری تزیین شده و کتیبه های آن با خط ثلث و نستعلیق نوشته و در سال 1371 هجری شمسی ساخته و نصب شده است ؛ در پایان کتیبه ای که روی در ضریح سابق مقبره موجود است ، تاریخ سال 944 هجری قمری حک شده و در پایین کتیبه داخل حرم که به خط ثلث است، نام شاه طهماسب صفوی و تاریخ 956 هجری قمری ثبت شده است .

ایوان غربی صحن این بنا در سال 1227 هجری قمری به دستور فتحعلی شاه قاجار در هنگام تعمیرات بنا اضافه شد که ابعاد آن 7× 8٫20

ص: 103

متر است و کف و ازاره ی آن تا ارتفاع 1٫5 متری ، در سال های اخیر با سنگ مرمر پوشانده شده و پوشش سطح ایوان به وسیله گچ ، سفیدکاری و در قسمت طاق ، به صورت رسمی بندی تزیین شده است ؛ طاق ایوان به شکل جناغی ساخته شده و از پاکار قوس طاق، کتیبه ای به خط نستعلیق سفید بر روی 50 لوح و 450 قطعه کاشی لاجوردی وجود دارد که مشتمل بر 25 بیت شعر از فتحعلی خان صبا است و هر مصرع آن درون کادری مشخص نوشته شده و فواصل بین کادرها را با کاشی های زرد و سبز و طرح های گل و برگ پُر کرده اند ؛ بر روی آخرین کاشی از کاشی های مذکور که از نوع کاشی خشتی زمان قاجاریه است، تاریخ تعمیر بنا به سال 1227 هجری قمری حک شده است . بیت ماده تاریخ تعمیرات از صبا :

کلک صبا رقم زد ز بهر سال تاریخ بنیاد شد ز دادار این بارگاه جعفر(1)

حضرت فضل بن موسی بن جعفر (علیهم السلام)

حضرت فضل بن موسی بن جعفر (علیهم السلام) ملقب به شاه ابوالفضل ، از فرزندان امام موسی کاظم و برادر تنی علی بن موسی الرضا است . مدفن او که به صورت یک زیارتگاه درآمده، در جهرم قرار دارد . ساختمان آرامگاه در سال 806 ه.ق به دستور محمد سلجوقی ساخته شده است.(2)

ص: 104


1- رضوان، همایون (بهار 1385). «نگاه اجمالی به پیشینه و آثار باستانی شهرستان ورامین». دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران .
2- این حرم مطهر در تاریخ 21/7/1353 با شماره 1004 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

فضل پسر امام موسی کاظم از همسرش نجمه خاتون بود . نجمه خاتون مادر علی بن موسی الرضا ، فاطمه معصومه ، حمیده خاتون و سید جعفر است . هنگامی که خبر درگذشت علی بن موسی الرضا به فاطمه معصومه که برای دیدن برادرش همراه تنی چند از دیگر فرزندان موسی بن جعفر از مدینه به ایران آمده بودند رسید ایشان همراه دیگر برادران در قم اقامت نمودند . پس از اندکی نیز خانم فاطمه معصومه نیز بر اثر بیماری یا بنا به برخی اقوال بر اثر مسمومیت عمدی در گذشتند یا به قتل رسیدند . بعد از شهادت علی بن موسی الرضا حکومت عباسی دستوری را به والیان شهرهای مختلف صادر کرد تا برادران ایشان را در هر کجا مشاهده نمودند فوراً به قتل برسانند . به همین دلیل به ناچار هر کدام به شهری رفته، به صورت ناشناس به زندگی ادامه دادند . اما تعداد زیادی از آن ها شناسایی و کشته شدند .

عدّه ای از آن ها نیز راهی استان فارس شدند که احمد بن موسی شاه چراغ معروف ترینشان است . فضل بن موسی ( بنا به گفته پیشینیان جهرمی ) به جهرم آمد و در بیرون از شهر در منطقه خارقان ( شهرک فاطمیه ) که در گذشته از شهر فاصله زیادی داشته است و به علت وجود قنات معروف خارقان زمین های کشاورزی بسیاری داشت منزل نموده ، به صورت ناشناس به کشاورزی می پردازد . به مرور زمان به سبب علم و تقوای وی مردم شهر به ایشان علاقه مند شدند و دور ایشان گرد آمدند .

ص: 105

درگذشت

خبر حضور فضل بن موسی به والی فارس رسید و موجب کشف هویت واقعی فضل بن موسی شد . به دستور والی حکومت عباسی چند نفر مأمور قتل او گردیدند و یکی از سربازان هنگامی که فضل بن موسی از شدت خستگی از کار در کنار جوی آب به خواب رفته بود ، با ضربات « بیل » وی را به قتل رسانید . فردای آن روز کشاورزان متوجه پیکر او که به خون غلتیده بود ، شدند و در همان مکان ( خارقان ) به خاک سپردند . البته در برخی از کتب تاریخی مثل بحرالانساب و … از محل دفن وی در بهبهان یا ارجان سابق نام برده اند .

در مورد تاریخ دقیق درگذشت فضل بن موسی (علیه السلام) اطلاع دقیقی موجود نیست اما از آنجایی که شهادت حضرت شاهچراغ (علیه السلام) را به سال 203 ق نوشته اند ، و تفرق کاروان نیز پس از درگذشت او بوده ، لذا اگر بپذیریم وی در مدت 2 سال زندگانی مخفی در جهرم داشته آن وقت می توان شهادت وی را به سال 205 ه. ق گمان زد .(1)

کتابنامۀ حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

آبشار بشارت : حضرت نجمه (علیها السلام)

محمدزمانی، جواد،

قم : موسسه بوستان کتاب ، 1392.

حضرت نجمه (علیها السلام) مادر امام رضا (علیه السلام)

هادی منش ، ابوالفضل، تصویرگر احسان سلیمانی

قم : حدیث نینوا، 12 صفحه، رنگی، سال 1393.

ص: 106


1- مجله فرهنگ کوثر ، خرداد 1377، شماره 15.

نجمه (علیها السلام) ، مادر امام رضا (علیه السلام)

مهاجرانی، سیدمحمد، تصویرگر حنانه اربابی

تهران ، نشر مدرسه، 24 صفحه رنگی، 1395.

نجمه (علیها السلام) مادر خورشید ، پژوهشی در زندگی حضرت نجمه (علیها السلام)

اکبری زیبدی، غلامرضا، ویراستار حسین طاهری وحدتی

مشهد ، نشر الشمس ، 168 صفحه ، رقعی، سال 1394.

نجمه خاتون (علیها السلام) : مادر حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)

مهاجرانی، سیدمحمد، اجراء گرافیک برتر.

قم ، نشر آستانه مقدسه قم ، انتشارات زائر ،12 صفحه رنگی ، 1393.

زنان اسوه (15) ، حضرت نجمه و خیزران (علیهما السلام) : مادران گرامی امام رضا و امام جواد (علیهما السلام)

قهرمانی نژاد شائق، بهاءالدین

تدوین مرکز تحقیقات حج ، تهران، نشر مشعر، 78 صفحه، 1391.

بانوی اندلس خیزران المرسیه : پژوهشی مستند درباره زندگانی و زادگاه مادر گرامی امام علی بن موسی الرضا و فاطمه معصومه (علیهما السلام)

مصباح موسوی، سیدمحمدصادق

تهران ، سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 374 صفحه، 1401.

زیست نامه مادر امام رضا (علیه السلام)

بازپژوهی روایات مربوط به «اروی» ، مادر امام رضا (علیه السلام)

ص: 107

طیبی ، ناهید

مشهد: آستان قدس رضوی، شرکت به نشر،243 صفحه ، 1399.

دختر مغربی : داستانی از زندگی مادر امام رضا (علیه السلام)

رهگذر، رضا

قم : نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف ، 24صفحه ، 1398.

حضرت نجمه و خیزران (علیهما السلام) ، مادران گرامی امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام)

بهاء الدین قهرمانی نژاد

تدوین : مرکز تحقیقات حج

تهران ، نشر مشعر ، 78 صفحه ،

چا پ دوم ، 1391 ش.

*****

منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه ، محمد بن حسین بن موسی (سید رضی)

مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی

اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب (علیهما السلام) ، ابوالحسن مسعودی

الاحتجاج علی اهل اللجاج ، ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی

اخبار و آثار حضرت امام رضا (علیه السلام) ، عزيزالله عطاردى

ص: 108

إرشادُ القُلوب إلی الصّواب المُنجی من عَمِل به مِن ألیم العِقاب ، حسن بن ابی الحسن دیلمی

الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ، محمد بن محمد بن نُعمان (شیخ مُفید )

اصول کافی ، محمد بن یعقوب کُلینی ( ثقةالاسلام کلینی )

أعلام النساء المؤمنات ، محمد حسون و ام علی مشکور

اعلام الوری باعلام الهدی ، أمین الاسلام فضل بن حسن طبرَسی

اعیان الشیعه ، سید محسن امین عاملی

الامالی ، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیْه قمی

الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیة ، عباس بن محمدرضا قُمی ( شیخ عباس قمی و محدّث قمی )

بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار ، محمد باقر مجلسی .

بحر الانساب ، محمدحکیم جامی نامقی

بَصائِرُ الدَّرَجاتِ الکُبْری فی فَضائلِ آلِ مُحمّد مشهور به بصائر الدرجات ، ابوجعفر محمد بن حسن بن فروخ صفار، معروف به صفار قمی

تاجُ المَوالید فی مَوالید الائمّة و وَفَیاتهم ، فضل بن حسن بن فضل طَبْرِسی

تاریخ معالم المدینة المنورة قدیماً و حدیثاً ، احمد یاسین احمد

تاریخ موالید الائمة و وفیاتهم ، ابن خَشّاب بغدادی

تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة ، شرف الدین علی حسینی اِسترابادی نجفی .

تذکرة الخواص من الامة بذکر خصائص الائمة ، سبط بن جوزی

ص: 109

تفسیر نورالثقلین ، عبد علی بن جمعه العروسی حویزی

تقریب المعارف ، تقی الدین بن نجم الدین ( ابو الصلاح حلبی )

الدر النظیم فی مناقب الائمة اللهامیم ، جمال الدین یوسف بن حاتَم شامی مشغری عامِلی

درر الأخبار ، سید مهدی حجازی .

دلائل الامامة ، محمد بن جریر طبری شیعی .

دوازده مادر ، مهدی خدامیان آرانی

الروض الأنف في شرح السيرة النبوية لابن هشام ، ابوالقاسم عبدالرحمن بن خطیب سهيلى اندلسى

ریاحین الشریعه ، ذبیح الله محلاتى

زندگانی کریمه اهل بیت (علیهم السلام) ، علی اکبر مهدی پور

سوگنامه آل محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) - محمد محمدی اشتهاردی

شهیده عترت ، محمّد امیری سوادکوهی.

الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم ، علی بن محمد نباطی بیاضی

عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الايات و الاخبار و الاقوال ، عبدالله البحراني ، مستدركها : سید محمد باقر موحد ابطحی اصفهانی .

عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)

الفضائل ، ( ابوالفضل شاذان بن جبرئیل قمی )

الکامل فی التاریخ ، عزالدین ابوالحسن، علی بن محمد جزری شیبانی

ص: 110

کتاب العین ، خلیل بن احمد عمر بن تمیم ابو عبدالرحمن فراهیدی

کشف الغمة فی معرفة الائمة ، ابوالحسن علی بن عیسی هَکّاری ( بهاءالدین اِرْبِلی )

کشکول ، محمدباقر نخعی مازندرانی

كريمه اهل بيت (علیهم السلام) ، جواد محدثی

لسان العرب ، ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم رویفعی افریقی

مجمع البحرین و مطلع النیرین ، فَخْرُالدّین بن محمدعلی طُریحی

مدینة معاجز الائمة الاثنی عشر ، سید هاشم بن سلیمان توبِلی بحرانی

مُروج الذَهَب و معادن الجوهر ، ابوالحسن علی بن الحسین بن علی المسعودی

مستدرک سفینة البحار ، علی نمازی شاهرودی

معالم المدینة المنورة بین العمارة و التاریخ ، عبدالرحمن بن ابراهیم کعکی

من لایحضره الفقیه ، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی ( شیخ صدوق )

مناقب آل ابی طالب ، محمد بن علی بن شهرآشوب سَرَوی مازندرانی

منتهی الآمال ، عباس بن محمدرضا قُمی ( شیخ عباس قمی )

نجمه خاتون (علیها السلام) : مادر حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) ، حمید احمدی جلفايی

نسیم گره گشا ، جعفرصالحان

وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی ، علي بن احمد سمهودي

ینابیع الموّده ، حافظ سلیمان بن ابراهیم بن قندوزی حنفی.

ص: 111

به قلم : محقق توانا و دلباختۀاهل البیت (علیهم السلام)

آقای شیخ حسین تهرانی

خصائص ام الرضا (علیه السلام) / شیخ حسین تهرانی

*****

حضرت نجمه (علیها السلام) از جمله بانوان بزرگواری می باشد که تاریخ مثل او را در میان بانوان عالم به خود کم دیده است . ابعاد شخصیتی و زندگی فردی و اجتماعی وی از نظر علم و آگاهی نسبت به مسائل دینی و عقاید مذهبی و نیز اخلاق و رفتار با همسر و فرزندان ، عبادت و بندگی علی رغم آنکه از نظر تاریخی به اجمال بیان شده ، ولی با همان ابهامی که در جزئیات زندگی وی وجود دارد ، می تواند الگویی مناسب و سرمشقی خوب برای همه به ویژه بانوان با فضیلت مسلمان قرار گیرد . از این رو ما در صدد بر آمدیم که در این مقاله بعضی از ویژگی های حضرت نجمه (علیها السلام) را یادآور شویم .

ویژگی های حضرت نجمه (علیها السلام)

حضرت نجمه (علیها السلام) از مصادیق واقعی ارحام مطهّره

این مضمون که انبیاء و اوصیائشان(1) ، مخصوصاً پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و

ص: 112


1- برای نمونه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به جابر فرمودند : « إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مَخْلُوقُونَ مِنْ نُورِ عَظَمَةِ اللَّهِ يُودِعُ اللَّهُ أَنْوَارَهُمْ أَصْلَاباً طَيِّبَةً وَ أَرْحَاماً طَاهِرَةً » بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 60 ، ص 353 . در نهج البلاغه هم در وصف انبیاء چنین آمده : فَاسْتَوْدَعَهُمْ فِي أَفْضَلِ مُسْتَوْدَعٍ وَ أَقَرَّهُمْ فِي خَيْرِ مُسْتَقَرٍّ ، تَنَاسَخَتْهُمْ كَرَائِمُ الْأَصْلَابِ إِلَى مُطَهَّرَاتِ الْأَرْحَامِ ». نهج البلاغه ، خطبه 94 ، ص 87 ؛ بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 16 ، ص 379.

اوصیاء معصومش ، همگی طهارت مولد داشته و پیوسته تا هنگام ولادت از صُلب های پاک به رحم های پاکیزه منتقل می شده اند ، مضمونی است که به کرّات در روایات ما ، با الفاظ متفاوتی تکرار شده است . کافی است که برای نمونه به معجم « بحارالانوار » ذیل مادۀ « صلب » مراجعه کنید تا حجم انبوه اینگونه روایات را مشاهده کنید . « صلب » یا « اصلاب » و « رحم » یا « ارحام » ، در اینجا روایات به صفات گوناگونی که همگی حاکی از پاکی و نزاهت و کرامت و شایستگی است ، وصف شده اند . صفاتی نظیر : « طاهر » ، «طاهره» ، « طاهرین » ، « طاهرات » ، « اطهر طاهرین » ، « مطهّر » ، « مطهّره » ، « مطهّرات » ، « طیّبه » ، « کریمه » ، « کرائم » ، « اکارم » ، « زکیّه » ، « زاکیّات » ، « شامخه » ، و ... .

علاوه بر این در برخی از روایات ، توضیحات بیشتری هم دربارۀ معنا و مقصود از این صفات ، که همان طهارت مولد و دوری از زنا و فحشاست ، داده شده است . برای نمونه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : « إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ قَدْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ.»(1)

ص: 113


1- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 38 ، ص 62 .

در روایت دیگری چنین آمده است : « لَمْ يَزَلْ يَنْقُلُنَا فِي أَكَارِمِ الْأَصْلَابِ حَتَّى أَخْرَجَنَا مِنْ أَفْضَلِ الْمَعَادِنِ مَحْتِداً وَ أَكْرَمِ الْمَغَارِسِ مَنْبِتاً بَيْنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ لَمْ يَلْتَقِ أَحَدٌ مِنْهُمْ عَلَى سِفَاحٍ قَطُّ »(1)

و نیز در روایت دیگری آمده است :

« طُهِّرُوا فِي الْأَصْلَابِ وَ حُفِظُوا فِي الْأَرْحَامِ لَمْ يُصِبْهُمْ سِفَاحُ الْجَاهِلِيَّةِ وَ لَا شَابَ أَنْسَابَهُمْ »(2)

در زیارت ائمۀ بقیع (علیهم السلام) می خوانیم : « يَنْسَخُكُمْ مِنْ أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ مِنْ أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ »(3)

و از همه معروف تر در زیارت وارث می خوانیم : « أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا »(4)

به اقتضای همین مضامین بوده که در کتاب های کلامی نیز طهارت مولد را در انبیاء شرط کرده اند ؛ چنانکه محقق طوسی (قدس سره) در « تجرید الاعتقاد » آورده :

ص: 114


1- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 22 ، ص 149 .
2- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 10 ، ص 165 .
3- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 100 ، ص 203 ؛ مفاتیح الجنان ، محدث قمی ، زیارت وارث .
4- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 101 ، ص 178 ، 200 ، 260 ، 332 ؛ مفاتیح الجنان ، محدث قمی ، زیارت وارث .

« وَ يَجِب فِي النَّبيّ : العِصمَةُ وَ كَمالُ العَقلِ وَ الذُّكاءُ وَ قُوَّةُ الرأيِ ، وَ عَدَمُ السَّهوِ وَ كُلَّما يُنفَرُ عَنهُ مِن دَناءَةِ الآباءِ وَ عَهرِ الأُمَّهاتِ ... »(1)

یعنی پیامبر باید از پستی و فرومایگی پدران و بدکاره بودن مادران منزّه باشد ؛ زیرا این دو از جمله چیزهایی است که موجب نفرت و بیزاری مردم است .

بنابراین حضرات معصومین (علیهم السلام) از نظر پدر و مادر در تمام زمان ها در « اصلاب » و « ارحام » پاک بوده اند ، یعنی آباء و اجداد آنها هرگز در غیر مسیر ادیان آسمانی نبوده اند ، آن بزرگواران هم از طرف پدر و هم از طرف مادر پاک و مطهّر می باشند .

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از جهت پدر و مادر تا حضرت عبدالمطلب (علیه السلام) با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در یک شاخه قرار گرفته اند و نور آنان از هنگام خلق شدن پیوسته ، در صلب انبیاء الهی و مادران پاک به ترتیب از حضرت آدم (علیه السلام) تا جد بزرگوارشان منتقل شده است و همۀ امتیازاتی را که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داراست ، امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نیز دارا می باشند .

جابر بن عبدالله انصاری می گوید : در مورد میلاد امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال نمودم ، آن حضرت در جوابم فرمودند : « آهِ آهِ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ خَيْرِ مَوْلُودٍ وُلِدَ بَعْدِي عَلَى سُنَّةِ الْمَسِيحِ (علیه السلام) إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ عَلِيّاً مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ- قَبْلَ أَنْ خَلَقَ الْخَلْقَ بِخَمْسِمِائَةِ أَلْفِ عَامٍ فَكُنَّا نُسَبِّحُ اللَّهَ وَ نُقَدِّسُهُ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ قَذَفَ بِنَا فِي صُلْبِهِ وَ اسْتَقْرَرْتُ أَنَا

ص: 115


1- کشف المراد فی تجرید الاعتقاد ، علامه حلی ، ص 349 .

فِي جَنْبِهِ الْأَيْمَنِ وَ عَلِيٌّ فِي الْأَيْسَرِ ثُمَّ نَقَلَنَا مِنْ صُلْبِهِ فِي الْأَصْلَابِ الطَّاهِرَاتِ إِلَى الْأَرْحَامِ الطَّيِّبَةِ فَلَمْ نَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى أَطْلَعَنِيَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ ظَهْرٍ طَاهِرٍ وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَاسْتَوْدَعَنِي خَيْرَ رَحِمٍ وَ هِيَ آمِنَةُ ثُمَّ أَطْلَعَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلِيّاً مِنْ ظَهْرٍ طَاهِرٍ وَ هُوَ أَبُو طَالِبٍ وَ اسْتَوْدَعَهُ خَيْرَ رَحِمٍ وَ هِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَد ... ؛(1) از من از بهترین مولودها سؤال نمودی ، مولودی که از جهاتی شبیه مسیح (علیه السلام) است ، خداوند علی (علیه السلام) را از نور من و مرا از نور علی (علیه السلام) آفریده است . ما با هم از یک نور آفریده شده ایم ، خداوند نور ما را از صلب حضرت آدم (علیه السلام) در اصلاب پاک و ارحام پاکیزه قرار داده ، و همینطور بوده ایم تا اینکه من در بهترین رحم ها رحم آمنه (علیها السلام) و علی (علیه السلام) نیز در بهترین رحم ها ، رحم فاطمه دختر اسد (علیها السلام) قرار گرفتیم . »

نتیجه

مادران ائمۀ اطهار (علیهم السلام) به دلیل آنکه میزبان و مربّی مردان الهی و پیشوایان دینی بوده اند ، در میان دیگر بانوان از اهمیت بیشتری برخوردارند ، رحم هایی که نور درخشان ائمه هدی (علیهم السلام) را برای مدتی در خود به امانت داشته و خداوند متعال شیر گوارا را برای آن حضرات در وجود آنها قرار داده که همگی آنان پاک و طاهر بوده اند و بدین جهت این افتخار بزرگ شامل حال مادران ائمه (علیهم السلام) گردیده است که از جملۀ آنها حضرت نجمه (علیها السلام)

ص: 116


1- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 35 ، ص 10 ، ح 12 ؛ جلاءالعیون ، محمدباقر مجلسی ، ج 1 ، ص 237 ؛ الغدیر ، علامه امینی ، ج 7 ، ص 347 .

می باشد ، از این رو وقتی که امام رضا (علیه السلام) از این بانوی معظمه متولد شد ، از طرف بیت امامت و ولایت ملقّب به « طاهره » گردید .(1)

2) حضرت نجمه (علیها السلام) برگزیدۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

حضرت حمیده (علیها السلام) در این باره می فرماید :

وقتی که نجمه (علیها السلام) به خانۀ ما راه یافت ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در عالم خواب دیدم که به من فرمود : ای حمیده ! نجمه را به پسرت موسی (علیه السلام) ببخش و همسر او کن .(2)

3 ) افتخار همسری با امام کاظم (علیه السلام)

بر اساس روایات مختلف از ثقات شیعه ، حضرت نجمه (علیها السلام) پس از ورود به مدینه و به سبب بشارتی که امام کاظم (علیه السلام) از طریق الهام الهی با این بانوی مجلله که دورانی تحت تعلیم حضرت حمیده (علیها السلام) قرار داشت ، ازدواج نموده و صاحب دو نور پاک از امامت شده است .(3)

4 ) مادر بهترین فرد روی زمین

حضرت حمیده (علیها السلام) می فرماید :

وقتی که نجمه (علیها السلام) به خانه ما راه یافت ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در عالم خواب دیدم که به من فرمود : ای حمیده ! نجمه را به پسرت موسی (علیه السلام)

ص: 117


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق، ج 1 ، ص 15 .
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق، ج 1 ، ص 16 و 17 .
3- بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 49 ، ص 7 .

ببخش و همسر او کن و فرمود : فَإِنَّهُ سَيُولَدُ لَهُ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْض؛ همانا به زودی بهترین فرد روی زمین ، از او متولد می شود .من به این دستور عمل کردم و نجمه را همسر فرزندم امام کاظم (علیه السلام) نمودم و از او حضرت رضا (علیه السلام) به دنیا آمد .(1)

5) مادر امام رضا (علیه السلام)

بعد از گذشت نُه ماه از زندگی مشترک امام کاظم (علیه السلام) با حضرت نجمه (علیها السلام) سرانجام آن وعده ای که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در عالم رؤیا داده بودند محقق گشت و مولودی بسیار مبارک و نورانی از حضرت نجمه (علیها السلام) زاده شد .

6 ) مشاهده معجزه و کرامات در حین بارداری و تولد امام رضا (علیه السلام)

حضرت نجمهh در طول مدتی که نخستین فرزند خود ، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را باردار بود ، دائم معجزات و کرامات آن مولود را در رحم خود و سپس در هنگام تولد و پس از آن در طول تربیت آن فرزند ، با چشمان خود می دید و به خوبی فهمیده بود که این نوزاد و کودک نورانی ، کاملاً با کودکان دیگر متفاوت است و به همین خاطر ، بخت و اقبال بسیار بلندی در انتظار او نشسته است .(2)

ص: 118


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق ، ج 1 ، ص 16 و 17 .
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق ، ج 1 ، ص 20 .

7) مادر عالم آل محمد (علیهم السلام)

اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) همه اهل علم و گنجینۀ معرفت اند . رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود :

أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا- فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ ؛ من شهر دانشم و علی (علیه السلام) دروازه آن است ؛ هر کس که طالب دانش است ، باید از آن دروازه وارد شود .(1)

ص: 119


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق ، ج 1 ، ص 233 ، ح 1 ؛الخصال ، شیخ صدوق ، ص 574 ، ح 1 ؛ الامالی ، شیخ طوسی ، ص 483 و 577 و 578 ؛ الارشاد ، شیخ مفید ، ج 1 ، ص 33 ؛ صحیفة الامام الرضا (علیه السلام) ، ص 123 ، ح 82؛ مناقب ، ابن شهرآشوب ، ص 80 ، ح 120 ؛ الاحتجاج ، طبرسی ، ج 1 ، ص 196 ، ح 37 ؛ تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ص 430 ؛ الفصول المختاره ، شیخ مفید ، ص 220؛ کفایة الاثر ، الشیخ ابوالقاسم الخزّاز القمی ، ص 184 ؛ مأئة منقبة ، ابن شاذان ، ص 64 ، ح 18 ؛ نهج الایمان ، ابن جبیر ، ص 342 ؛ عوالی اللئالی ، ابی جمهور احسائی ، ج 4 ، ص 123 ؛ المستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 3 ، ص 138، ح 4639 ؛ مناقب ، خطیب خوارزمی ، ص 83 ، ح 69 ؛ جامع الاصول ، فی احادیث الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) ، ابن اثیر ، ج 9 ، ص 473 ؛ الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، ابن عبدالبر ، ج 3 ، ص 1102 ؛ الجامع الصحیح ، ترمذی ، ج 5 ، ص 637 ؛ تهذیب الآثار ، طبری ، ص 105 ، رقم 173 ؛ مناقب ، ابن مغازلی شافعی ، ص 80 ، ح 121 ؛ معجم الکبیر ، طبرانی ، ج 11 ، ص 55 ، ح 11061 ؛ تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، ج 4 ، ص 348 ، ح 2186 و ج 11 ، ص 49 ؛ تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 43 ، ص 379 ، ح 8977 و ص 381 ، ح 8981 ؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه ، ابن کثیر دمشقی ، ج 7 ، ص 95 ، ح 3789 ؛ فردوس الاخبار ، دیلمی ، ج 1 ، ص 42 ، ح 106 ؛ کنزالعمال ، متّقی هندی ، ج 13 ، ص 148 ، ح 36463 ؛ البدایة و النهایة ، ابن کثیر دمشقی ، ج 7 ، ص 359 ؛ تذکرة الحفاظ ، شمس الدین ذهبی ، ج 4 ، ص 123 ، ح 1047 ؛ فرائد السمطین ، جوینی ، ج1 ، ص 98 ، ح 67 ؛ العمدة ،ابن بطریق ، ص 294 ، ح 486 ؛ و ... .

امام باقر (علیه السلام) به « باقرالعلوم » مشهور شد و این لقب را جدّش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن حضرت داد .(1)

در زیارت جامعه کبیره در وصف اهل بیت (علیهم السلام) می خوانیم : « وَ خُزَّانَ الْعِلْم » ؛ یعنی این ذوات مقدّسه ، مخازن علم هستند .

هر کدام از حضرات معصومین (علیهم السلام) در یک ویژگی ممتاز بودند و امام رضا (علیه السلام) به عالم آل محمد (علیهم السلام) مشهور شدند .

مأمون مناظرات زیادی با ادیان مختلف از جمله مسیحیان و یهودیان با امام رضا (علیه السلام) برگزار می کرد تا به رغم خودش امام (علیه السلام) را شکست دهد ، ولی آن امام همام پیروز همۀ آن مناظرات بود .

در دوران امام رضا (علیه السلام) جلسات و مباحث علمی بسیار رشد کرد و توانایی علمی امام (علیه السلام) در آن عصر مشاهده گردید ، لذا عنوان عالم آل محمد (علیهم السلام) به امام رضا (علیه السلام) داده شد .

امام کاظم (علیه السلام) به فرزندش اسحاق فرمود :

ص: 120


1- بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج 46 ، ص 100 ؛ الصراط المستقیم ، علی بن یونس بیاضی ، ج2 ، ص 164 ؛ انوارالبهیه فی تواریخ الحجج الالهیِه، محدث قمی ، ص 326 ؛ و ... .

هَذَا أَخُوكُمْ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَسَلُوهُ عَنْ أَدْيَانِكُمْ وَ احْفَظُوا مَا يَقُولُ لَكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیهما السلام) يَقُولُ لِي إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِي صُلْبِكَ وَ لَيْتَنِي أَدْرَكْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِيُّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِي ؛ برادر شما علی بن موسی (علیهما السلام) عالم آل محمد (علیهم السلام) است . مسائل خود را از وی بپرسید ، و مطالب او را نگهداری کنید . من از پدرم جعفر بن محمد (علیهما السلام) مکرر شندیم که فرمود : عالم آل محمد (علیهم السلام) در صلب توست ، ای کاش من او را می دیدم ، وی همنام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است .(1)

8 ) مادر کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام)

حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در زبان دانشمندان و فقیهان گرانقدر شیعه ، به لقب « کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام) » یاد می شود و ازمیان بانوان خاندان رسالت (علیهم السلام) ، این لقب زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است و حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) در دفاع از حریم ولایت و پاسداری از حفظ امامت ، آن چنان نقش مؤثری ایفا کرد که به « شفیعۀ روز محشر » و « کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام) » اشتهار یافت .

در کتاب « فروغی از کوثر » ذیل عنوان کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام) آمده است که : اولیاء الهی منشأ کرامات و عنایاتی بوده اند که آثار یک عمر اخلاص و

ص: 121


1- بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج 49 ، ص 100 ؛ الصراط المستقیم ، علی بن یونس بیاضی ، ج 2 ، ص 64 ؛ انوارالبهیّه فی تواریخ الحجج الالهیه ، محدث قمی ، ص 326 ؛ و ...

وارستگی آنهاست ، از دیر زمان ، آستان قدس فاطمی منشأ هزاران کرامت و عنایت ربّانی بوده است .(1)

شفاعت مطلقۀ حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) بیانگر کرامت آن حضرت است که امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده اند : تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي ، اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ ؛ بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی در آنجا رحلت می کند که با شفاعت او همۀ شیعیان ما وارد بهشت می شوند .(2)

راوی می گوید : من این حدیث را هنگامی از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) هنوز دیده به جهان نگشوده بود .

پیشگویی امام صادق (علیه السلام) از ارتحال حضرت معصومه (علیها السلام) در قم پیش از ولادت پدر بزرگوارش بسیار حائز اهمیت است و از مقام بسیار شامخ آن حضرت حکایت می کند .

برخی گمان می کنند که صفت «کریمه » حضرت معصومه (علیها السلام) به دلیل با سخاوت بودن به ایشان تعلق گرفته است ؛ در حالی که اینطور نیست ، کرامت در مقابل هوای نفس و پستی است و کریمه بودن به معنای دارای روح بزرگوار و منزّه از هر پستی است .

ص: 122


1- در حریم حضرت معصومهh ، ص 11 .
2- فروغی از کوثر ، الیاس محمدبیگی ، ص 43 .

کرامت ، لباسی است که خداوند آن را بر تن فرزند آدم کرده است ، موضوع کریمه بودن انسان در قرآن کریم جزء مهم ترین موضوعات است ، چرا که خداوند تبارک و تعالی انسان را به عنوان کریم معرفی می کند و می فرماید : « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً »(1)

؛ ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در صحرا و دریا ( بر مرکب های راهوار ) سوار کردیم و از نعمت های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجودات برتری بخشیدیم .

در این آیه خدا به این حقیقت اشاره می کند که همۀ انسان ها زن، مرد و به طور کلی فرزندانشان ذاتاً کریم هستند . این کرامت لباسی است که خداوند بر تن فرزند آ دم کرده است .

صفت کریم بودن در ابتدا به خداوند متعال « فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريمٌ »(2) ، و سپس به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) « رَسُولٍ كَريم »(3) و بعد قرآن « كِتابٌ كَريم »(4) و بعد فرشتگان « مَلَكٌ كَريم »(5) و بعد انسان « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ »(6) ، تعلق می گیرد و همه در حقیقت کریم مشترک هستیم .

ص: 123


1- اسراء / 70 .
2- نمل / 40 .
3- حاقّه / 40 .
4- نمل / 29 .
5- یونس / 31.
6- حجرات / 13.

حفظ کرامت ذاتاً با عمل به واجبات و ترک محرمات محقق می شود . هر انسانی که گناه و معصیت نکند و پا به عرصۀ ایمان ، اسلام و تقوا بگذارد ، آرام آرام از حیطۀ وسوسه های شیطان دور می شود و می تواند آن لباس کرامتی که خدا از ازل به او پوشانده بود را حفظ کند و حضرت معصومه (علیها السلام) نیز این چنین بود؛ زیرا آن حضرت در تمام مدت عمر خود تحت اطاعت و بندگی خدا بود و با حفظ تقوای خود به درجۀ اعلای کرامت و کریمه بودن رسید .

حضرت معصومه (علیها السلام) از نظر عظمت و مقام به جایی رسید که همانا عبارت « فداها ابوها » که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای حضرت زهرا (علیها السلام) به کار بردند ، امام کاظم (علیه السلام) برای این بانوی معظمه بیان نمودند .(1)

حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) بخش عمدۀ این فضائل را مرهون والدۀ ماجده اش حضرت نجمه (علیها السلام) می باشد ؛ زیرا در حدیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) که شیعه و سنّی آن را نقل نموده اند چنین وارد شده است که آن حضرت فرمود :

الشَّقِيُّ شَقِيٌّ فِي بَطْنِ أُمِّه و السَّعیدُ سَعیدٌ فِی بَطنِّ اُمِّه ؛ بدبخت کسی است که در رحم مادر بدبخت شده باشد و خوشبخت کسی است که در رحم مادر خوشبخت شده باشد .(2)

ص: 124


1- مقام علمی حضرت معصومه (علیها السلام) ، محمد اصغری نژاد ، ص 15 .
2- کتاب التوحید ، شیخ صدوق ، ص 356 ؛ من لا یحضر الفقیه ، شیخ صدوق ، ج 4 ، ص 377؛ کافی ، شیخ کلینی ، ج 8 ، ص 81 ؛ تفسیر تبیان ، شیخ طوسی ، ج 6 ، ص 67 ؛ تفسیر علی بن ابراهیم قمی ، ج1 ، ص 227 ؛ کتاب الزّهد ، حسین بن سعید اهوازی ، ص 14 ، ح 28 ؛ مجموعه ورّام ، ورام بن ابی فراس ، ص 219 ؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر ، ابن ابی فراس حلّی ، ج2 ، ص 92 ؛ عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی ، ج 1 ، ص 35 ؛ بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 5 ، ص 9 ، ح 13 ؛ سنن ابن ماجه ، محمد بن یزید قزوینی ، ج1 ، ص 18 ، ح 46 ؛ المعجم الصغیر ، طبرانی ، ج 2، ص 5 ؛ المعجم الاوسط ، طبرانی ، ج 8 ، ص 223 ، ح 8465 ؛ تفسیر الثعلبی ، ابواسحاق احمد بن محمد ثعلبی نیشابوری ، ج 9 ، ص 326 ؛ الجامع ا لصغیر ، جلال الدین سیوطی ، ج2 ، ص 68 ؛ کنز العمّال ، متقی هندی ، ج 1 ، ص 107 ، ح 491 ؛ تفسیر کبیر ، فخر رازی ، ج 18 ، ص 61 ؛ فیض القدیر ، مناوی ، ج 2 ، ص 224 ؛ کشف الخفاء ، العجلونی ، ج1 ، ص 452 ؛ و ... .

خداوند در قرآن به دو شکل از تأثیر مادر بر فرزند سخن می گوید ، یکی از نظر وراثتی و دیگر از نظر تربیتی . از این رو در آیاتی از تأثیر وراثتی اخلاق مادر بر فرزند از جهت پاکی و پاکدامنی و ناپاکی سخن به میان می آورد(1) ،

ص: 125


1- سوره مریم ، آیات 27 و 28 . « فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا * يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا » ؛ پس ( مریم ) در حالی که او ( = عیسی ) را برداشته بود ، نزد قومش آمد ، گفتند : ای مریم ! به راستی کاری ( بسیار ) زشت ( و شگفت انگیزی ) انجام داده ای ! ای خواهر هارون ! پدرت مرد بدی نبود ، و مادرت ( نیز ) زن بدکاره ای نبود ! .

کما اینکه در سوره احقاف(1)

و سوره نور(2) از آموزش و تربیت علمی و عملی فرزندان به عنوان یک وظیفه یاد می کند .

ص: 126


1- سوره احقاف ، آیه 17 . «وَ الَّذي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِني أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلي وَ هُما يَسْتَغيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلين » ؛ و آن کسی که به پدر و مادر خود گوید اف بر شما ، آیا به من وعده می دهید که زنده خواهم شد و حال آنکه پیش از من نسل ها سپری [ و نابود ] شدند و آن دو به [ درگاه ] خدا زاری می کنند وای بر تو ایمان بیاور وعده [ و تهدید ] خدا حق است و [لی پسر ] پاسخ می دهد که اینها جز افسانه های گذشتگان نیست .
2- سورۀ نور ، آیات 58 و 59 . « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيم * وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيم » ؛ ای اهل ایمان! باید بردگانتان و کسانی از شما که مرز بلوغ نرسیده اند [هنگام ورود به خلوت خانه شخصی شما ] سه بار [ در سه زمان ] از شما اجازه بگیرند ، پیش از نماز صبح ، و هنگام [ استراحت ] نیم روز که جامه هایتان را کنار می نهید ، و پس از نماز عشاء ؛ [ این زمان ها ] سه زمان خلوت شماست ، بعد از این سه زمان بر شما و آنان گناهی نیست [ که بدون اجازه وارد شوند ؛ زیرا آنان ] همواره نزد شما در رفت و آمد هستند و با یکدیگر نشست و برخاست دارید . و هنگامی که کودکان شما به مرز بلوغ رسیدند ، باید [ برای ورود به خلوت خانه شخصی شما ] اجازه بگیرند ، همانگونه که کسانی که پیش از آنان [ به مرز بلوغ رسیده بودند ] اجازه می گرفتند خدا اینگونه آیاتش را برای شما بیان می کند ؛ و خدا دانا و حکیم ا ست .

9 ) ملقب شدن حضرت نجمه (علیها السلام) به « طاهره »

حضرت نجمه (علیها السلام) از چنان جایگاه ویژه ای برخوردار بود که پس از ولادت امام رضا (علیه السلام) از طرف بیت امامت و ولایت ملقب به « طاهره » شد .(1)

10 ) خریداری حضرت نجمه (علیها السلام) به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)

امام کاظم (علیه السلام) قصد داشت تا کنیزی را برای مادرش خریداری کند ، از این رو به نزد برده فروش مغربی رفت و طلب کنیز کرد ، پس از مشاهده کنیزان ، هیچ کدام از آنها را نپسندید . مرد کنیز فروش ، کنیز دیگری داشت که به بهانۀ بیماری او را به امام کاظم (علیه السلام) نشان نداد ، ولی سرانجام آن حضرت ، همان کنیز بیمار را خریداری کرد و طبق روایتی امام کاظم (علیه السلام) بر اساس خوابی که دیده بود ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در عالم رؤیا مشاهده کرده بود و آن حضرت ، دستور خرید چنین کنیزی را به امام کاظم (علیه السلام) داده بود .(2)

11) توصیه و سفارش امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) در مورد حضرت نجمه (علیها السلام)

امام کاظم (علیه السلام) فرمود : شبی جدم و پدرم (امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) ) را در خواب دیدم . ایشان نزد من آمدند . همراه با آ نها بقچه ای از پارچه حریر و ابریشم بود . آن را باز کردند و در آن پیراهنی بود که تصویر این کنیز ( حضرت نجمه (علیها السلام) ) نقش بسته بود ، جدّ و پدرم به من فرمودند : ای موسی ! از این کنیز فرزندی به دنیا می آید که بهترین اهل زمین بعد از تو خواهد بود . و

ص: 127


1- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق ، ج 1 ، ص 15 .
2- دلائل الامامه ، محمد بن جریر طبری ، ص 86 .

مرا امر کردند که هر وقت آن مولود مسعود به دنیا آمد ، او را علی نام گذارم و فرمودند : زود است که خداوند عالم به وسیلۀ او عدل و رأفت و رحمت را ظاهر کند . خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند و وای بر کسی که او را دشمن د ارد و او را انکار کند .(1)

12 ) مقام و منزلت رفیع حضرت نجمه (علیها السلام)

حضرت نجمه (علیها السلام) دارای مقام و منزلت ویژه ای بود ، از این رو حضرت حمیده (علیها السلام) وقتی که آن حضرت را به فرزندش امام کاظم (علیه السلام) بخشید ، سفارش او را به وی کرد و گفت : پسرم ! تکتم ( حضرت نجمه (علیها السلام) ) کنیزی است که من تا به حال کنیزی بهتر از او ندیده ام و شک و شبهه ندارم که اگر نسلی از برای او باشد آن نسل طاهر خواهد بود و من او را به تو بخشیدم ، پس سفارش کن که نیکی کنند به او .(2)

13 ) ادب حضرت نجمه (علیها السلام)

حضرت نجمه (علیها السلام) از ادب ویژه ای برخوردار بود و حرمت بزرگان را پاس می داشت . به عنوان نمونه : حضرت نجمه (علیها السلام) به جهت احترام حضرت حمیده (علیها السلام) ، حتی در مقابل او نمی نشست اینگونه ادب و بزرگواری خودش را به منصّه ظهور می رساند .(3)

ص: 128


1- بانوی اندلس ، سید محمد صادق مصباح موسوی ، ص 65 .
2- عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق ، ج 1 ، ص 14 و 15 .
3- حضرت معصومه (علیها السلام) چشمۀ جوشان کوثر ، محمد محمدی اشتهاردی ، ص 109 .

14 ) تحصیل علوم و معارف الهیّه

هنگامی که حضرت نجمه (علیها السلام) قبل از ازدواج با امام کاظم (علیه السلام) به خانۀ امام صادق (علیه السلام) راه یافت ، از محضر حضرت حمیده (علیها السلام) علوم و معارف الهیّه را آموخت .(1)

15 ) کسب مقامات معنوی

حضرت نجمه (علیها السلام) قبل از اینکه به تزویج امام کاظم (علیه السلام) در آید ، تحت تعلیم و تربیت حضرت حمیده (علیها السلام) قرار گرفت تا شایستگی بیشتر و سعۀ وجودی او برای دریافت نور امامت آماده شود تا پس از اینکه آموزش لازم را آموخت ، به تزویج امام (علیه السلام) در آید و از او فرزندانی پاک و نورانی متولد شوند که عالم را پر از نور خود نمایند ، لذا چون بنا بود که حضرت نجمه (علیها السلام) در آینده مادر امام معصوم ( امام رضا (علیه السلام) ) و دختری چون حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) باشد ، از این رو باید مدارج و مراحل ومقدمات لازم را طی کند و از جای دور مانند آفریقا یا شهرهای دیگر بلاد اسلامی به شهر مدینه به عنوان کنیز آورده شود و در اختیار خاندان امامت و تحت نظر حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) تعلیم و آموزش های لازم را ببیند و پس از آن به تزویج امام کاظم (علیه السلام) در آید و از آن حضرت صاحب دو فرزند به نام های علی ( امام رضا (علیه السلام) ) و فاطمه ( حضرت معصومه (علیها السلام) ) باشد .(2)

ص: 129


1- دلائل الامامه ، محمد بن جریر طبری ، ص 63 .
2- دلائل الامامه ، محمد بن جریر طبری ، ص 63 .

16 ) علاقۀ وافر به عبادت پروردگار

حقیقت عبادت ، تعظیم و طاعت خدا و چشم پوشی از غیر اوست ، بزرگترین فضیلت نفس ، ستایش مقام الوهیت و تقرّب جستن به ساحت قدسی ربوبی است ، عبادت اگر با شرایط خاص خود انجام شود انسان را به مقامات عالیه خواهد رساند چنانکه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به وسیلۀ عبد تجلیل شده ، و قبل از عنوان رسالت عبودیت او قید گردیده است : « اشهد ان محمداً عبده و رسوله » از این رو برای سیر مراتب کمال ، بهترین وسیلۀ پیشرفت ، تهذیب و تزکیه نفس است که راه عملی آن با عبادت حقیقی صورت می گیرد . انجام عبادت تنها برای رفع تکلیف نیست ، بلکه وسیله نموّ عقل ، و موجب تعدیل و تنظیم قوای وجودی است که نفس را از آلودگی های مادّی باز می دارد . بهترین وجه عبادت انجام امری است که بدون ریا و سمعه بوده و صرفاً برای خدا باشد و در این شرایط است که صفت تقوا ظهور می کند و بدون آن انجام عبادات مقبول خداوند نخواهد بود . تقوا و ورع انحراف از جهان مادّی و فانی بوده و توجه به عالم روحانیت و بقاء است و ایمانی که به زیور تقوا آراسته شود ایمان حقیقی است و در اثر اخلاص در عبادات ، شخص را به مرحلۀ یقین می رساند .

امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) موقع نماز در برابر مبدأ وجود با دلی پاک و توجه تامّ می ایستاد و به راز و نیاز مشغول می شد . عبادت و پرستش آن حضرت مانند اشخاص دیگر نبود ؛ زیرا هر کسی بنا به هدف خاصی که دارد خدا را عبادت می کند . چنانکه خود آن حضرت می فرماید : إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا

ص: 130

اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ ؛ گروهی از مردم خدا را از روی میل و رغبت ( به امید نعمت های بهشت ) پرستش کردند ، پس این نوع عبادت ، عبادت تاجران است، عده ای هم از ترس ( آتش دوزخ ) خدا را پرستش کردند ، این هم عبادت بردگان است و گروهی دیگر خدا را برای سپاسگزاری پرستش کردند و این عبادت آزادگان است .(1)

و خود آن حضرت به پیشگاه خدای متعال عرضه می دارد: « مَا عَبَدْتُكَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ وَ لَا خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ ؛ خدایا! من تو را به خاطر طمع بهشت و یا ترس از جهنم عبادت نمی کنم بلکه تو را مستحق و سزاوار پرستش می دانم .(2)

حضرت نجمه (علیها السلام) و علاقۀ او به عبادت پروردگار

حضرت نجمه (علیها السلام) به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به قدری به عبادت و مناجات و ذکر خدا علاقه داشت که در آن مدتی که به حضرت رضا (علیه السلام) شیر می داد ، به بستگانش فرمود : با یافتن دایه ، مرا کمک کنید . از او سؤال شد : مگر شیرت کم شده است ؟ در پاسخ فرمود : مَا أَكْذِبُ وَ اللَّهِ ، مَا نَقَصَ الدَّرُّ ، وَ لَكِنْ عَلَيَّ وِرْدٌ مِنْ صَلَاتِي وَ تَسْبِيحِي وَ قَدْ نَقَصَ مُنْذُ وَلَدْتُ ؛ سوگند به خدا دروغ نمی گویم ، شیرم کم نشده ، ولی برای من ذکرهایی از

ص: 131


1- نهج البلاغه ، حکمت 229 .
2- بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ج 72 ، ص 278 .

نماز و تسبیح هست که از هنگام پرستاری و شیردادن به این نوزاد ، از عبادتم کاسته شده است ، کمک می خواهم تا به عبادات و مناجاتم برسم .(1)

همراهی با امام کاظم (علیه السلام) در تحمل شدائد و سختی های دوران امامت

امام کاظم (علیه السلام) در سن بیست سالگی به امامت رسید . تا پیش از این ، امامی در سن جوانی به امامت نرسیده بود . خفقان شدیدی که منصور دوانقی ایجاد کرده بود مانع از آن بود که امام صادق (علیه السلام) امام پس از خود را آشکارا معرفی کند ، با اینکه شاگردان و اصحاب بسیاری داشت ولی آن حضرت تنها به شمار اندکی از شیعیان و اصحاب خاص خود بیان فرموده بود که امام پس از او ، فرزندش موسی (علیه السلام) است . منصور دوانیقی عداوت و کینه بسیاری نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) داشت ؛ از این رو اگر می فهمید که امام کاظم (علیه السلام) جانشین امام صادق (علیه السلام) است ، او را نیز به شهادت می رساند ؛ لذا بعد از به شهادت رساندن امام صادق (علیه السلام) برای اینکه به دست بیاورد که جانشین آن حضرت چه کسی می باشد ، نامه ای به حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که به خانۀ آن حضرت حمله کند و وصیت نامه ایشان را بیابد و بنگرد که چه کسی را به عنوان وصی خود معرفی نموده است که اقدام به کشتن او نماید . حاکم مدینه به فرمان منصور به خانۀ ماتم زدۀ امام صادق (علیه السلام) یورش برد و وصیت نامۀ آن حضرت را یافت ، اما با آگاهی از

ص: 132


1- عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ، شیخ صدوق ، ج1، ص15 .

وصیت نامۀ امام صادق (علیه السلام) شگفت زده شد ؛ زیرا که آن حضرت پنج نفر را وصی خود قرار داده بود ، نخست منصور دانقی ، دوم فرمانروای مدینه ، سوم یکی از همراهانش و سپس دو تن از فرزندانش .

حاکم مدینه به منصور پیغام داد که تو یکی از اوصیای او هستی .منصور گفت : در این صورت نمی توان وصی او را شناخت و از بین برد .

همین اختناق شدید و پنهان کاری هایی که گریزی از آنها نبود ، تا مدتی موجب سرگردانی عموم شیعیان شد تا اینکه در ضمن رویدادهایی توانستند به امامت امام کاظم (علیه السلام) پی ببرند .

این شرایط موجب شد که در آغاز امامت امام کاظم (علیه السلام) فرقه های انحرافی در شیعه پدید آید و امام (علیه السلام) از این ناحیه درگیر مشکلات شود .

یکی از فرقه ها ، از سوی عبدالله افطح برادر بزرگوار امام کاظم (علیه السلام) پدید آمد که مدعی امامت شد . او فرزند امام صادق (علیه السلام) بود و سابقه گناه هم نداشت و فسقی هم در او دیده نشده بود ؛ ازاین رو برخی از شیعیان فکر کردند که عبدالله در ادعای خود صادق است ، لذا به او اطمینان کرده و به وی گرایش پیدا کردند . از اینجا بود که فرقه ای به نام « فطحیّه » پدید آمد . اما شیعیان دانا و زیرک ، وقتی که با عبدالله افطح مواجه شدند ، ادعای او را بی تأمل نپذیرفتند و مورد آزمون قرارش دادند .

شیعه معتقد است که امام (علیه السلام) اعلم و افضل از همۀ مردم زمان خودش می باشد و علمش پایانی ندارد ؛ بنابراین هر سؤالی که از امام (علیه السلام) پرسیده شود ، پاسخ آن را می داند . لذا طبق این قاعده ، عده ای از شیعیان سؤالاتی از

ص: 133

عبدالله افطح پرسیدند ، ولی مشاهده کردند که نمی تواند پاسخ های درستی بیان کند . به این ترتیب ، یقین پیدا کردند که او امام نیست ، از این رو فرقۀ فطحیه تداوم چندانی نیافت .

فرقۀ انحرافی دیگری که در آن زمان پدید آمد ، فرقۀ اسماعیلیه است . « مبارک » یکی از غلامان امام صادق (علیه السلام) در خیانتی آشکار ، مدعی شد که امام ، اسماعیل ، فرزند ارشد امام صادق (علیه السلام) است . اسماعیلیه خود به شعبه های گوناگونی تقسیم می شوند و هنوز هم پیروان قابل توجهی دارند .

برخی از آنان گفتند که اسماعیل غایب شده و باز خواهد گشت و او مهدی موعود است ؛ در حالی که اسماعیل در زمان حیات امام صادق (علیه السلام) از دنیا رفت . برخی نیز مدعی شدند که اسماعیل از دنیا رفته ، ولی امام صادق (علیه السلام) امامت را در فرزندان او قرار داده و پایانی هم برای تعداد امامان اسماعیلیه نیست و پیوسته تداوم خواهد داشت .

در دورۀ سی و پنج سالۀ امامت حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) خلفای ستمکاری حکومت کردند که نخستین آنها همان منصور است . منصور تا سال 158 زنده بود ؛ و امام کاظم (علیه السلام) ده سال از امامت خود را در دورۀ این خلیفۀ ستمگر سپری کرد . در این مدت امام کاظم (علیه السلام) کاملاً تقیّه می کرد تا بهانه ای به دست منصور نیفتد ، پس از وی فرزندش مدتی به خلافت رسید ، نام منصور عبدالله بود . او فرزندش را محمد نامید و کنیۀ ابوالقاسم را بر او نهاد و لقبش را هم محمد گذاشت تا مردم را فریب دهد و او با این کار می خواست ، مشخصات فرزندش با مشخصاتی که برای مهدی موعود (علیه السلام) بیان شده ،

ص: 134

مطابقت دهد ؛ زیرا در روایات نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که نام و کنیۀ حضرت مهدی (علیه السلام) ، نام و کنیۀ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است .(1)

منصور برای کامل کردن نقشۀ خود ، اموال بسیاری را که از مردم مصادره کرده بود و زندان هایی که پر از زندانی بود ، به فرزندش سپرد و به او سفارش کرد : پس از من این زندانیان را آزاد کن و اموالی را که مصادره کرده ام به صاحبانش برگردان . او می خواست با این کار ، فرزندش در میان مردم ، عدالت پیشه جلوه کند تا همه تصور کنند که واقعاً او مهدی موعود است .

مهدی هم که می خواست از عمر بن عبدالعزیز تقلید کند ، به ظاهر عدالت ورزید و زندانیان را آزاد نمود و اموال مصادره شده را به صاحبانش برگرداند ، اما همین شخص ، به شدت بر امام کاظم (علیه السلام) سخت می گرفت و

ص: 135


1- کمال الدین و تمام النعمه ، شیخ صدوق ، ص 404 ؛ اصول کافی ، شیخ کلینی ، ج1 ، ص 332 ؛ اثباة الهداة ، شیخ حر عاملی ، ج 3 ، ص 608 ؛ بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی ، ج 36 ، ص 38 ؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة (علیهم السلام) ، ابوالحسن علی بن عیسی الاربلی ، ج 2 ، ص 50 ؛اعیان الشیعه ، سید محسن امین ، ج2 ، ص 50 ؛ سنن ابی داود ، سلیمان بن الاشعث سجستانی (ابوداوود) ، ج4 ، ص 106 ، ح 4282 ؛ سنن التزمذی ، ابوعیسی محمد بن عیسی بن مسورة ، ج4 ، ص 505 ، ح 2231 ؛ سنن ابن ماجه ، ابوعبدالله محمد بن یزید ، ج 2 ، ص519 ؛ مسند ، احمد بن حنبل ، ج1 ، ص 76 ؛ المستدرک علی الصحیحین ، حاکم نیشابوری ، ج 4، ص 557 ؛ فرائد السمطین ، جوینی ، ج2 ، ص 335 – 336 ؛ ذخائرالعقبی فی مناقب ذوی القربی:، محبّ الدین احمد بن عبدالله الطبری ، ص 136 ؛ عقدالدرر فی اخبار المنتظر (علیه السلام) ، یوسف بن یحیی المقدسی السّلمی الشّافعی ، ص 24 ؛ و ... .

چند مرتبه آن حضرت را از مدینه به بغداد احضار کرد و همو بود که نخستین بار امام کاظم (علیه السلام) را به زندان افکند .

مهدی علاوه بر سخت گیری نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) ، به بهانۀ زندگی ، کشتار وسیعی به راه انداخت ، او بسیاری از مخالفان خود را زندقه ، یعنی پیرو زند می خواند ؛ یعنی کسانی که به الحاد روی آورده اند . سپس با این اقدام آنها را می کشت . مهدی عباسی تا سال 166 هجری خلافت کرد .

پس از مهدی ، فرزندش موسی الهادی به خلافت رسید . او نیز دشمنی سختی با اهل بیت (علیهم السلام) داشت ، به خصوص امام کاظم (علیه السلام) .

موسی فشار را بر علویان افزود آنها هیچ گونه حقوقی از بیت المال و اموال عمومی نداشتند . وی برخی از افراد خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را وادار کرده بود که هر روز در مدینه خود را به حاکم آنجا معرفی کنند . همین فشارها باعث شد که یکی از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه السلام) به نام حسین بن علی ، علیه او قیام کند . شمار زیادی از علویان در آن قیام به او پیوستند . حسین بن علی در این قیام توانست مدینه را تصرف کند و از آنجا به سوی مکه حرکت کرد . موسی الهادی لشکری برای دفع او فرستاد و در ناحیه ای به نام « فخّ » در نزدیکی مکه جنگی در گرفت . حسین بن علی ، در این جنگ به شهادت رسید و « شهید فخّ » لقب گرفت . دویست نفر دیگر از علویان نیز در این جنگ شهید شدند و فاجعه ای دردناک برای خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رخ داد . روایت شده که پس از فاجعۀ کربلا ، هیچ مصیبتی همچون فاجعۀ فخّ بر اهل بیت (علیهم السلام) وارد نشد .

ص: 136

موسی الهادی وقتی که سر شهید فخّ را مقابل خود دید قسم خورد که امام کاظم (علیه السلام) را نیز خواهد کشت ؛ زیرا آن حضرت را در پشت این قیام می دانست . امام کاظم (علیه السلام) او را نفرین کرد و بدین سبب اندکی بعد به هلاکت رسید .

موسی الهادی دو اقدام انجام داد که موجب کینه مادرش نسبت به او شد :

اول اینکه برادرش هارون را به زندان انداخت ؛ زیرا او از سوی پدرش به عنوان ولیعهد دوم تعیین شده بود ، ولی موسی نمی خواست که برادرش پس از او قدرت یابد .

دوم اینکه با دخالت های مادرش در امور سیاسی مخالفت کرد ؛ در حالی که او در زمان مهدی عباسی در این امور دخالت می کرد و با مسئولان حکومتی نشست و برخاست داشت و به آنها امر و نهی می کرد . در این شرایط ، مادر موسی با برخی تبانی کرد و فرزندش را در خواب کشت و هارون را از زندان بیرون آورد و بر تخت خلافت نشانید .

حکومت موسی الهادی بیش از یک سال به طول نینجامید . پس از او دورۀ خلافت هارون شروع شد که عصر طلایی بنی عباس است . در زمان او ثروت و تجملات و شوکت به اوج خود رسید . هارون امور حکومت را به خاندان ایرانی برمکیان سپرد و بیشتر وقت خود را به عیش و نوش و شکار می گذراند .

امام کاظم (علیه السلام) شیعیان خود را از هرگونه همکاری با عباسیّان باز می داشت ، حتی روایت شده که صفوان جمّال ( شتربان ) را از کرایه دادن شتر به

ص: 137

هارون بازداشت و فرمود : « همین قدر که آرزو داری که هارون از سفر خود به سلامت برگردد و کرایۀ تو را بپردازد ،در ظلم او شریک می شوی.»(1)

هارون همواره در پی محدود کردن امام کاظم (علیه السلام) بود . تا اینکه با خباثت برادر زادۀ آن حضرت ، علی بن اسماعیل بن جعفر که نسبت به امام (علیه السلام) حسادت می ورزید ،بهانه ای به دست آورد و امام کاظم (علیه السلام) را به زندان انداخت . روزی علی بن اسماعیل تصمیم گرفت نزد هارون برود . امام کاظم (علیه السلام) به سراغ او رفت و فرمود : « بچه های مرا یتیم نکن . از رفتن نزد هارون چشم پوشی کن . هر مالی که بخواهی من به تو می دهم و هر نیازی که داشته باشی من برطرف می کنم ». اما علی بن اسماعیل توجهی به فرمایش امام (علیه السلام) نکرده ، نزد هارون رفت و گفت : « من نمی دانستم که این مملکت پهناور دو خلیفه دارد ». هارون خشمگین شد و گفت : غیر از من چه کسی می تواند خلیفه باشد گفت : موسی بن جعفر که بعضی از مردم او را امام و پیشوای خود می دانند و سیل وجوهات و اموال است که نزد او سرازیر می شود .(2)

هارون سخن برادرزادۀ امام (علیه السلام) را بهانه کرد و آن حضرت را دستگیر نمود و به بصره فرستاد . امام کاظم (علیه السلام) حدود یک سال در بصره زندانی بود . پس از مدتی ، فرمانروای بصره که از بستگان ها رون بود به وی گفت : اگر

ص: 138


1- رجال کشّی ، محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشّی ، ج2 ، ص 740 ، ح 828 .
2- الارشاد ، شیخ مفید ، ص 279 و 280 .

موسی بن جعفر (علیهما السلام) را از اینجا نبری ، من او را آزاد خواهم کرد . از این رو هارون دستور داد که امام کاظم (علیه السلام) را به بغداد آوردند .

هارون امام کاظم (علیه السلام) را در حدود چهار سال ، یعنی در سال 179 تا 183 در زندان مخوف حبس کرد . حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) در زندان دائماً مشغول عبادت خدای متعال بود و به گونه ای رفتار می کرد که حتی زندانبان تحت تأثیر قرار گرفت . تأثیر امام (علیه السلام) بر روی دیگران باعث شد که هارون ، امام کاظم (علیه السلام) را به فرد خبیثی به نام « سندی بن شاهک » سپرد . امام (علیه السلام) نزد او در زندان و سیاه چال محبوس بود . این دوران چنان بر حضرت سخت گذشت که از خداوند طلب مرگ می کرد ، تا اینکه در سال 183 هارون دستور قتل امام (علیه السلام) را داد و برای اینکه اتهامی متوجه او نشود ، به بهانۀ شکار بغداد را ترک کرد و سندی بن شاهک هم حسب دستور او امام کاظم (علیه السلام) را مسموم کرد و به شهادت رساند .

این دوران سخت و پر از ابتلائات که به طور خلاصه و فشرده آن را ذکر کردیم ، حضرت نجمه (علیها السلام) همپای امام کاظم (علیه السلام) در این سختی ها شریک بود و در دوران زندانی شدن آن حضرت ، مسئولیت خودش را در غیاب امام کاظم (علیه السلام) به خوبی انجام داد .

عکس

ص: 139

به قلم : نویسندۀ محقق ولائی

آقای محمد حسین رحیمیان

ستارۀ خورشید آفرین / شیخ محمد حسین رحیمیان

*****

سرآغاز

انوار اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نخستین آفریدگانی هستند که خدای سبحان از نور خویش آفرید و آنها در پیرامون عرش الهی به تسبیح و تقدیس خدای متعال مشغول شدند و شاهد آفرینش موجوداتی بودند که بعد از آنان آفریده شدند .

این انوار الهی ، پس از آفرینش حضرت آدم (علیه السلام) ، در صلب او قرار گرفتند و نسل به نسل به پدران و مادرانی پاک ، منتقل شدند و آنگاه در هر عصری با قدوم خود ، زمین تیره را روشن کردند .

به سخن پیامبر رحمت و شهر دانش و حکمت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) :

خدای متعال ، من و اهل بیت مرا هفت هزار سال پیش از آفرینش آدم از یک نور آفرید و آنگاه ما را به پشت آدم (علیه السلام) و از آن جا به پشت های پاک پدران، و رَحِم های پاکیزه مادران ، انتقال داد .(1)

خدای متعال در سوره مبارک صافات با اشاره به تسبیح کنندگان آغاز

ص: 140


1- غایة المرام ، ج1 ، ص45 ؛ ارشاد القلوب ، ج2، ص316 ؛ بحار الانوار، ج36، ص301.

آفرینش ، می فرماید : وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ ؛ و به یقین ما ، ( براى انجام فرمان خدا ) همان صف بسته گانيم. و به یقین ما خود تسبيح گويانيم . (1)

ششمین جانشین به حق پیامبر رحمت ، حضرت امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این دو آیه کریمه در ضمن حدیثی زیبا می فرماید : ... کُنَّا أَنْوَاراً صُفُوفاً حَوْلَ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ، فَیُسَبِّحُ أَهْلُ السَّمَاءِ بِتَسْبِیحِنَا ....؛(2) ... ما گرداگرد عرش ، نورهایی صف زده بودیم و خدا را تسبیح می گفتیم و آسمانیان با ستایش ما ، تسبیح او می گفتند ....

در امتداد همین دو سخن بلند، دهمین جانشین پیامبر مهربانی ، امام هادی (علیه السلام) در زمینه آفرینش نوری پیشوایان هدایت می فرماید:

... خلَقکُمُ اللهُ اَنواراً فجَعلَکُمْ بعرشِهِ مُحدِقینَ حتَّی مَنَّ عَلَینا بِکُم، فَجَعَلَکُم فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَع ...؛ (3) خداوند ، شما را [ به صورت ] نورهايى آفريد و گِرداگِرد عرش خود ، قرارتان داد تا اين كه به واسطه شما ، بر ما نعمت بزرگى عطا فرمود . پس شما را در خانه هايى قرار داد كه خداوند ، رخصت داده است كه بزرگ داشته شوند و نام وى در آن ها ياد شود .

ص: 141


1- سوره صافات آيه های 165 و 166.
2- تفسیرالقمی، ج2، ص228 و برای آگاهی بیشتر ر.ک: تأویل الآیات الظاهره ، ص488، بحار الأنوار، ج24، ص88.
3- من لا يحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 613 .

از همین روست که زائر دلداده این آستان های قدسی در حضورشان چنین گواهی می دهد و عرضه می دارد : اَشْهدُ أَنَّکَ کنتَ نُورَاً فِی الْاَصْلابِ الشَّامِخَه وَ الْاَرْحامِ المُطَهَّره ...؛(1) شهادت می دهم که همانا تو نوری در صُلب مردان بسیار بلند مرتبه و در رحم های بانوان بسیار پاکیزه بودی ...

با این رویکرد روشن می شود که ظرف پرورش و تربیت این بزرگواران نیز ، از همان خاندان پاک ، مادران وارسته و برگزیده ای می باشند که خود پرتوی از آن انوار بودند و در عصر خود همچون خورشیدی می درخشیدند؛(2) چراکه به اقتضای حکمت ، آن سان که خدای متعال ، منظومۀ شمسی امامت و ولایت را از نور خویش آفریده ، مادران آن بزرگواران را نیز از همان خاندان و پاک عنصران هر عصر قرارداده و آن بانوان بزرگ را با این شرافت ، ممتاز کرده است . (3)

آری ، پیشوایان معصوم (علیهم السلام) از نسل پاک و طاهری پا به عرصۀ وجود نهاده و هر یک افزون بر عصمت و علم ، شایستگی های فراوانی را دارا و به ویژگی خاصی از فضایل، شهره بودند .

ص: 142


1- مصباح المتهجد، ص721، زیارت وارث.
2- اشاره به آیه کریمه ای است که خدای بزرگ از زبان فرشتگان جایگاه بلند حضرت مریم را یاد آور می شود و می فرماید:يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ؛ای مريم! به راستی خدا تو را برگزيده و پاک ساخته، و بر تمام زنان جهان (عصر خود)، برتری داده است.(سوره انبیا آيه 42).
3- ر.ک: اثبات الوصیه ، ص153، بحار الانوار، ج15، ص21، ح24، باب بدء خلقهم.

پدران ارجمند این بزرگواران خود امام و حجت الهی بودند که در مسیر هدایت و کمال جامعۀ انسانی الگو و سرمشق زندگی هستند .

مادران عفیف و فرهیخته آن انوار الهی ، گرچه از خاندان ها و ملیت های گوناگونی بودند ؛ ولی در صفات و شایستگی هایی همچون پاکی ، ایمان و فضایل اخلاقی، کفو و همتای همسران معصوم خود بودند .

زیرا فرزند همه صفات و ویژگی های مادر و پدر را به ارث می برد و همین دو شخصیت ، نخستین الگو و سرمشق زندگی فرزند به شمار می روند که او در سایه امن آنها ، با خصلت ها و خوی های ارثی ، در زندگی چگونه زیستن را از آنها می آموزد .

آری ، مادران والا مقام اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) که از سویی همسر و همتای اولیا و حجت های الهی و از سوی دیگر ، ظرف پرورش و تربیت آن بزرگواران هستند ، منظومۀ شمسی دیگری در آسمان فضایل و هدایت به تصویر کشیدند . مادرانی که انوار درخشان آن حجت های الهی را در وجود پاک خود در دورانی معنوی ، برای مدّتی به امانت پذیرفتند و با شیره جان شان ، آن گوشواره های عرش الهی را تغذیه کردند و آنگاه که آن انوار الهی با قدومشان جهان هستی را روشن نمودند ، با شیر گوارای خود ، آنها را سیراب کرده و از روی مهر و محبت تمام ، برای آن نوزادان خجسته مادری کرده و در مسیر پرورششان کوشیدند .

در این منظومۀ فضلیت ، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) همچون خورشیدی

ص: 143

جهان تاب می درخشد و مادران دیگر نیز در پرتو درخشش آن بانوی بی نظیر و آن مادر بی مانند ، نقش آفرینی می کنند .

البته این حوریه بهشتی جایگاه ویژه ای در این دو منظومۀ هستی بخش دارد؛ چراکه وقتی فرشتۀ امین از وجود انوار خمسۀ طییبه جویا می شود ، خدای متعال او را محور آفرینش قرار می دهد و می فرماید : هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها...؛(1) آنان، فاطمه و پدربزرگوار او، همسر او و فرزندان او هستند ...

آری، فاطمه زهرا (علیها السلام) با نقش محوری برای اهل بیت (علیهم السلام) ، محور آفرینش و جهان هستی و انگیزه آفرینش است . بانوی بزرگی که جوهره و رازی از رازهای آفرینش است و بشر از شناخت او ناتوان ، که فرزند برومندش امام صادق (علیه السلام) درشناخت آن بزرگ بانو می فرماید : وَ هِيَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَتِ الْقُرُونُ الْأُولَى ؛(2) او صدیقۀ کبری است و قرن های نخستین بر محور و مدار شناخت او چرخیده است .

از این رو، آن بانوی بهشتی نه تنها الگوی مادران ائمه اطهار (علیهم السلام) بوده ؛ بلکه الگوی همه انسان هایی است که در مسیر قله کمال و اعتلای انسانی هستند . این مادران با فضیلت در مکتب رشد و تربیتی این الگوی بی نظیر پرورش یافته و در عصر خود همسر و مادر ممتازى بودند كه همچون ستاره ای در آسمان برتری ها درخشیدند و خود و فرزندشان آيتى از آيات الهى

ص: 144


1- عوالم العلوم ، ج 11 ، ص 933.
2- همان ، ج 11 ، ص91.

بودند و بر تمام بانوان جهان خود برترى داشتند .

چه زیباست که این خورشید تابان و این گوهر گران ؛ یعنی حضرت زهرا (علیها السلام) ، در دامن پاک صدفی همچون خدیجه کبری (علیها السلام) پرورش یافته که خود ستاره ای خورشید آفرین است .

نمونه ای دیگر از این ستارگان پرفروغ ، حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) است که در عصر خود مدال مادری منظومۀ شمسى امامت را به نام خود رقم زد .

ستاره دیگری که در این منظومه درخشید ، حضرت شهربانو (علیها السلام) است که مدال مادری نُه پيشواى هدايتگر را کسب کرد . (1)

ستارۀ دیگری که در این منظومه ، پرتو افشانی کرد و به حق « ستاره » نامیده شده ،(2) مادر بی همتای حضرت شمس الشموس سلطان طوس ، بانوی فضیلت حضرت نجمه (علیها السلام) است که مدال مادری پنج خورشید و یک ماه را از آنِ خود کرد و نسل مبارک « ابناء الرضا »:(3) را بنیان نهاد .

و چه زیبا سرود آنکه سرود :

خواهرِ خورشید هشتم ، ماه هشتم می شود *** روشنایی بخش شام تار مردم می شود

ص: 145


1- برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: مادر برگزيده؛ جلوه هايى ویژه از زندگى و فضايل حضرت شهربانو (علیها السلام) ، از همین نگارنده .
2- ر.ک: عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 41.
3- در منابع حدیثی و تاریخی فرزندان حضرت امام رضا (علیه السلام) ؛ يعنی امام جواد ، امام هادی و امام حسن عسكری:را «ابناء الرضا» می خواندند.

غیر ذات چهارده تن هیچ کس معصوم نیست *** مانده ام معصومه پس، معصوم چندم می شود؟

جالب است كه هر يک از اين مادران که حامل رازهای الهی هستند(1)، خود زندگى پر رمز و رازى دارند و خداى سبحان اينان را آيتى براى جهانيان قرار داده و تنها، جلوه هاى ويژه اى از زندگى سراسر نور اين مادران به نام را در جهان پیش از ظهور نور، به نمايش گذاشته است ، که این رازها به زودی در عصر طلایی چهارمین « ابن الرضا »؛ یعنی حضرت بقیه الله الاعظم امام عصر (علیه السلام) رازگشایی خواهد شد . (2)

با این رویکرد قرآنی و حدیثی و با تکیه بر گزارش های معتبر روایی و با استناد به گزاره های عقلی ، روشن می شود که نمونه اى از آن بزرگ مادران برگزيده ، حضرت نجمه (علیها السلام) مادر بى همتاى پیشوای رئوف حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) و کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) است که در عصر خویش بانوی شایسته ای بود که از سویی به عنوان همسر امام و از سوی دیگر به عنوان مادر امام انتخاب شده بود .

زندگى پر رمز و راز حضرت نجمه (علیها السلام) همسر و مادر نمونه عصر خویش

ص: 146


1- به فرازی از زیارت حضرت نرگس اشاره دارد که زائر در بارگاه با عظمتش چنین عرضه می دارد:السَّلَامُ عَلَى وَالِدَةِ الْإِمَامِ وَ الْمُودَعَةِ أَسْرَارَ الْمَلِكِ الْعَلام؛سلام بر مادر امام همو که رازهای خدای ملک علام نزد او به امانت گذاشته شده است. (المزار الكبير، ابن المشهدی، ص660؛ بحار الأنوار،ج 99 ، ص 70).
2- تحف العقول ، ص171 ، بحار الأنوار ، ج 74 ، ص267.

که خود آیتی برای جهانیان است ، ما را واداشت كه با توفیق الهی و عنایات مولای رئوف حضرت امام رضا (علیه السلام) ، کریمه اهل بیت حضرت معصومه (علیها السلام) ؛ به ویژه مولایمان امام عصر (علیه السلام) به اندازه فهم خود، در دوران غیبت آخرین یادگار خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) با چشم پوشی از گزارش های گونه گونی که در این زمینه نقل شده ، نگاهی هرچند گذرا به زندگى شگفت آن بانوى برگزيده، داشته باشیم .

نگاهی گذرا به زندگی مادر قبلۀ هفتم

به راستی انسان عادی در شناخت شخصیت وجودی حضرت نجمه (علیها السلام) که تک بُعدی و تک ساحتی نیست ، ناتوان و عقول و افهام در درک عمیق آن بانوی ارجمند، درمانده است . اما با شناخت دو بعد از شخصيت آن بزرگ بانو ، می توان روزنه ای به سوی آن ستاره درخشان ایجاد کرد که انسان بتواند با این شناخت ، در مسير بندگی حقیقی ، راه صحيح زندگی را بشناسد و در صراط مستقيم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) گام بردارد .

1. شناخت شخصيت عملى و علمى آن بزرگ بانو، که بخش رفتاری ، اخلاقى و اجتماعى آن مادر و همسر نمونه را رقم می زند .

2. شناخت شخصيت معنوى و الهى آن ستاره فضیلت ، که در عنايات ويژه خدای متعال به آن بانوی ارجمند ریشه دارد .

در یک نگاه کوتاه می توان دید که حضرت نجمه (علیها السلام) جایگاه رفیعی دارد،که از سویی این مهین دخت کریمه ، همسر امام کاظم (علیه السلام) ، عروس

ص: 147

بیت رسالت و امامت ؛ پیشوای ششم حضرت امام صادق (علیه السلام) است و از سوی دیگر، فرزندانی همچون مولای رئؤفمان حضرت امام رضا (علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) دارد .

اینک ، در این مجال سعی می شود با تمسک به احادیث اهل بیت (علیهم السلام) در سایه سار عقل ، پرتوی از نور وجودی آن حجت های الهی معرفی گردد .

ستاره ای در مغرب زمین

در نیمه نخست قرن دوم هجری بود و در دوران امامت امام صادق (علیه السلام) در خاندانی شریف مهین دختی با جلالت در سرزمین مغرب دیده به جهان گشود. (1) این نوزاد خجسته را تُکتم نامیدند .

ص: 148


1- فتح مغرب که از سال 21 آغاز شده بود، در سال 92 پس از حدود 70 سال به پایان رسید. این منطقه تحت حاکمیت امویان بود تا اینکه در سایه هرج و مرج های جهان اسلام هنگام درگیری میان امویان و عباسیان این مناطق عرصه حضور دو گروه خوارج صفریه و خوارج اباضی منسوب به عبدالله بن اباض قرار گرفت و در نهایت با درخواست کمک اهالی منطقه از خلیفه عباسی، منصور توانست استان آفریقیه را پس گرفته و مغرب تحت نفوذ عباسیان قرار گرفت. برای آگاهی بیشتر ر.ک: دولت عباسیان، ص52و53. در زمینه واژه « مغرب » در کتاب ارزشمند زندگانی کریمه اهل بیت (علیها السلام) چنین آمده است : «مغرب» در اصطلاح علمای جغرافی به سه معنا اطلاق می شود: 1- شمال آفريقا، شامل: تونس، ليبي، مراكش و الجزاير، 2- مراكش، 3- اروپا . براي تعيين منظور از"مغرب" ناگزير هستيم به واژه:"مرسيه" استناد كنيم كه در ذيلِ"خيزُران" شرح داديم و گفتيم كه"مرسی" به سرزمين هایی در فرانسه، اسپانيا و الجزائر اطلاق می شود. ولی نظر به اين كه به آن حضرت"سَكَن نَوبيه و"شَقْراء نَوبيه" نيز گفته می شد، اين احتمال تقويت می شود كه منظور از"مغرب" شمال آفريقا باشد، نه ممالک غربی. از این رو مرحوم خاتون آبادی با صراحت آن بانوی مجلله را اهلِ"نوبه" و"زنگبار" معرفي كرده است . در مقابل، مرحوم جواد فاضل با قاطعيت تمام گفته: منظور از مرسی همان"مارسی" بندر معروف فرانسه است". به نظر می رسد كه تحقيقات جواد فاضل ناتمام باشد، زيرا در منابع حديثی در مورد"نجمه خاتون" واژه:"مُوَلَّده" به كار رفته است. مْولَده به كسی گفته می شود كه در كشور عربی متولد شود و در ميان عرب ها بزرگ شود و با آداب عربی خود بگيرد. " مُوَلَّده " مقابل:"تَليدَه" است و آن به كسي گفته می شود كه در بلاد عجم متولد شود، سپس به سرزمين عربی انتقال يابد. روی اين بيان ترديدی نمی ماند در اين كه حضرت"نجمه"خاتون در يک كشور عربي ديده به جهان گشوده است ، در اين صورت منظور از:"مغرب" شمال آفريقا، و مقصود از"مرسی" شهر بندری الجزاير خواهد بود . مگر اينکه كسی احتمال دهد كه پدر و مادر نجمه خاتون از بندرِ"مارسيِ" فرانسه ، و يا شهر"مرسيه" اسپانيا به شمال آفريقا منتقل شده باشند و اين بانوی مجلله در سرزمين عربی ديده به جهان گشوده باشد .

با انتخاب چنین نام زیبایی، روشن می شد که این دختر ، همچون چشمه زمزم ، رازهایی با خود دارد و بانوی رازدار و رازنگهداری خواهد بود ، سرنوشت زیبایی خواهد داشت و رازهایی را آشکار خواهد کرد ؛ چرا که به راستی جلالت قدر و عظمت شأن او ، نه تنها از مردم مغرب پنهان بود ؛ بلكه در ميان مردم زمين نیز ناشناخته بود .

روزها سپری می شد و هرچه این کودک رشد می کرد ، آثار فضیلت ، پاکی و نجابت در چهره و رفتار او موج می زد .

ص: 149

اصالت ، پاک نهادی و شخصیت ممتازی که داشت، او را از دیگر دختران جدا می کرد ؛ به گونه ای که می شد در آیینه رفتار و گفتار او ، صفات آسمانی را مشاهده و رشد و رویش کمالی او را نظاره کرد که به راستی انسانیت، در بلندای بینش و بصیرت او و در افق اندیشه های عرشی او هویدا بود و او را برای رسالتی بزرگ آماده می کرد .

این مهین دخت گرامی همان بانوی بزرگواری است که پیش از تولدش ، در لوح سبزین آسمانی مادر هستی حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) ، ستاره ای خورشید آفرین نامیده شده است . در آن حدیث قدسی لوح ، در نگاشته هایی نورانی ، از این مهین دخت ، با نام آسمانی « نجمه » یاد شده است . (1)

در مسیر آزادی

بنابر آنچه در اين لوح نورانی ، اسامى جانشینان پيامبر و ویژگی های آن انوار الهی ثبت شده بود ، همین نگاشته ، نور وجودی مادران آن بزرگواران را نیز به روشنی بیان می کند .

از این روست که نور پرفروغ نجمه در آسمان فضیلت می درخشد .

آری ، نجمه ، ستاره ای نورى بود كه در جست وجوى خورشید می گشت

تا در منظومه بانوان فضیلت و انوار تابناک خداى رحمان بدرخشد .

بدیهی است که او این نور الهی را در وجود خود می دید و با مهرورزی به همین نور بود که او را برای سرنوشتی ویژه آماده می کرد ، برای او لباس

ص: 150


1- در این زمینه در عنوان « نجمه ای در لوح سبز آسمانی » بیشتر سخن خواهیم گفت .

بردگی می پوشاند که او را برای همیشه از قید معبودهای پوشالی رها سازد و بنده حقیقی خدای مهربان کند . زبان حال این مهین دخت با وقار در این مسیر آزادی همین بود که با خود چنین زمزمه می کرد :

رشته ای بر گردنم افکنده دوست *** می کشد هر جا که خاطرخواه اوست

رشته بر گردن نه از بی مهری است *** رشتۀ مهر است که بر گردن نکوست

آری ، نه تنها این مهین دخت از نور وجود خویش آگاهی داشت ؛ بلکه انسان های روشن ضمیر نیز با نگاه به چهره او این نور را می دیدند . هنگامی که بانویی مسیحی او را دید ، گفت : « همسر این مهین دخت ، برترین شخصیت جهان است ».(1)

زمان سپری شد و در يكی از روزهای سال 147 هجری ، کاروانی از اسیران از سرزمین مغرب وارد شهر مدینه شد . رئیس كاروان مردی برده فروش ، با شماری از بردگان و كنيزان وارد بازار شهر شد و آنها را در معرض فروش قرار داد . گویی پيشوای هفتم امام کاظم (علیه السلام) مدتها در انتظار ورود چنین کاروانی بود . هشام بن احمر خدمتگزار سعادتمند بیت رفیع . امامت میگوید: روزی مولایم امام کاظم (علیه السلام) مرا خواست و از من پرسید و فرمود : هَلْ عَلِمْتَ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْمَغْرِبِ قَدِمَ ؟ آیا کسی از مردم مغرب

ص: 151


1- به منبع این سخن به زودی اشاره خواهد شد .

میشناسی که وارد مدینه شده باشد؟

من که از ورود کاروان خبر نداشتم عرض کردم: نه ، من کسی از اهل مغرب را نمیشناسم که به این جا آمده باشد.

امام کاظم (علیه السلام) با اشاره به رنگین پوستی برده فروش ، فرمود : بَلَى قَدْ قَدِمَ رَجُلٌ أَحْمَرُ فَانْطَلِقَ بِنَا ؛ چرا مرد سرخ رویی با کاروانی از اسیران آمده است. اینک بیا با ما به نزد او برویم.

امام کاظم (علیه السلام) بر مرکب سوار شد و من نیز بر مرکب سوار شدم حرکت کردیم و وارد بازار برده فروشان شدیم. در این هنگام همان طوری که مولایم فرموده بود ، مردی از مردم مغرب را دیدم که با چند غلام و کنیز ایستاده است . امام کاظم (علیه السلام) به او رو کرد و فرمود : اعْرِضْ عَلَيْنَا ؛ كنيزان خود را به ما نشان بده. مرد برده فروش ، نه کنیز به مولایم نشان داد، ولی هر یک از آنان را که به حضرت نشان میداد نمی پسندید و می فرمود : لا حَاجَةَ لِي فِيهَا ؛ این کنیز را نمی خواهم .

آنگاه امام کاظم (علیه السلام) به او فرمود : اعْرِضْ عَلَيْنَا ؛ کنیز دیگری را بیاور ! برده فروش گفت : کنیز دیگری ندارم .

حضرت فرمود : بَلَی ، اعْرِضْ عَلَيْنَا ؛ چرا داری ، همان کنیز را به ما نشان بده! برده فروش گفت : به خدا سوگند ! جز يک كنيز بيمار ، كنيز ديگری ندارم . حضرت فرمود : مَا عَلَيْكَ أَنْ تَعْرِضَهَا ؟ چرا همان کنیز را نشان نمی دهی ؟!

گویی برده فروش درباره آن کنیز رازی را در دل داشت که از نشان دادن

ص: 152

آن كنيز خودداری کرد و آن را به امام کاظم (علیه السلام) نشان نداد . امام نیز اصرار نکرد و به خانه خود بازگشت .

هشام در ادامه این گزارش می گوید : آن روز سپری شد ، روز بعد امام كاظم (علیه السلام) مرا خواست و به من فرمود : قُلْ لَهُ : كَمْ غَايَتُكَ فِيهَا فَإِذَا قَالَ كَذَا وَ كَذَا فَقُلْ: قَدْ أَخَذْتُهَا ؛ همینک نزد آن برده فروش برو و به او بگو : آخرین قیمت پیشنهادی تو برای آن کنیز چقدر است ؟ هر قيمتی كه آن برده فروش گفت : آن كنيز بيمار را برای من خريداری كن و به نزد من بياور !

هشام می گوید : من با این مأموریت مولایم به سمت بازار روانه شدم و به نزد برده فروش رفتم و گفتم : آمده ام تا آن كنيز بيمار را بخرم ، آخرین قیمت پیشنهادی تو برای آن کنیز چقدر است؟ او بهای گزافی را پیشنهاد داد و گفت : حاضر نیستم از این قیمت پایین تر اين كنيز را بفروشم . من فوری گفتم : باشد ، من آن كنيز را با قيمت پيشنهادی تو خريداری كردم و این هم پول تو . برده فروش پذیرفت و گفت : من نیز آن كنيز را به تو فروختم .

هشام می گوید : وقتی خرید و فروش تمام شد ، برده فروش به من رو کرد و گفت : راستی آن رادمردی كه ديروز همراه تو بود، كه بود ؟ گفتم : مردی از بنی هاشم ! گفت : از كدام سلسله بنی هاشم ؟

من که نمی خواستم بیش از این به او اطلاعات بدهم ، گفتم : همين قدر بدان كه او از بزرگان و مهتران بنی هاشم است .

همین که این پاسخ را شنید و تا حدودی به جایگاه ویژه امام کاظم (علیه السلام)

ص: 153

پی برد و به من گفت : ای مرد ! بدان كه من اين كنيز را از دورترين سرزمین های غرب خريداری كرده ام . روزی بانویی مسیحی اين كنيز را ديد و با شگفتی از من پرسيد : این کنیز پیش تو چه کار می کند ؟

گفتم : او را برای خودم خريده ام .

او رازی را درباره این کنیز بیان کرد و گفت : و مَا يَكُونُ يَنْبَغِي أَنْ تَكُونَ هَذِهِ عِنْدَ مِثْلِكَ؛ إِنَّ هَذِهِ الْجَارِيَةَ يَنْبَغِي أَنْ تَكُونَ عِنْدَ خَيْرِ أَهْلِ الْأَرْضِ. فَلَا تَلْبَثُ عِنْدَهُ إِلَّا قَلِيلًا حَتَّى تَلِدَ مِنْهُ غُلَاماً مَا يُولَدُ بِشَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مِثْلُه؛ شایسته نيست که چنین كنيز با شخصیتی در نزد افرادی چون تو باشد ؛ چراکه او بایستی نزد برترین شخصیت مردم زمين باشد . هنگامی که آن برترين مردم ، اين كنيز را بگيرد ، پس از اندک زمانی از او پسر برومندی به دنيا خواهد آمد كه مردم شرق و غرب جهان همانند او را ندیده اند .

هشام این گزارش زیبا را این گونه به پایان می برد و می گوید : من آن دختر عفیف و نجیب را از برده فروش تحویل گرفتم و او را همراهی نمودم و به بیت رفیع امامت آوردم ... (1)

استقبال با شکوه

همان طوری که اشاره شد ، نه تنها امام کاظم (علیه السلام) ؛ بلکه بیت رفیع امامت در انتظار قدوم مبارک مهین دخت گرامی و ستاره مغرب بودند و برای دیدار او لحظه شماری می کردند .

هشام پس از انجام مأموریت ، همراه این دختر نجیب ، وارد خانه حضرت امام صادق (علیه السلام) شد . گروهی از یاران امام کاظم (علیه السلام) در بیت امام

ص: 154


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 17.

حضور داشتند . بانوان گرامی چشم انتظار این دختر عفیف بودند . آثار رنج سفر و بیماری در چهره معصومانه او مشهود بود .

بانوی بزرگ خانه حضرت حمیده (علیها السلام) همسر گرامی امام صادق (علیه السلام) و مادر عزیز امام کاظم (علیه السلام) به استقبال او آمد و چنان او را به گرمی و در نهایت محبت درآغوش کشید که همه دردها و رنج هایش را فراموش کرد .

پرسید : نامت چیست ؟

با نهایت فروتنی و ادب و حیا پاسخ داد : نامم « تُکتم » است . (1)

اینک آن دختر گرامی و با ادب ، وارد خانه ای شده که همه هستی او در آن جاست . این خانه رفیع و پرشکوه از « خانه هایی است که خدا اذن داده که هر لحظه جایگاه و منزلت و عظمت و شکوه آنها ، رفعت یابد و نام خدای مهربان در آنها یاد شود که در آنها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى كنند ».(2)

به واقع ، او در کنار کعبه آمالش به آرامش رسیده و طبیب دردهایش را یافته بود و به خود می بالید و می گفت :

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم *** به دو عالم ندهم لذت بیماری را

عمر جاوید به شیرینی آن یک دم نیست *** تا ببینم نفسی از تو پرستاری را

ص: 155


1- برای آگاهی بیشتر ر.ک: عیون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1، ص 17 - 18؛ کشف الغمّه ، ج 3، ص 102؛ إعلام الوری، ص 302 ؛ دلائل الإمامه ، ص 209 ؛ المناقب، ج 3 ، ص 475؛ أعلام النساء، ص651 .
2- برگرفته از آیه مبارکه 36 سوره نور.

گزینش الهی

ورود این میهمان تازه وارد و ستاره درخشان، صفای دیگری به بیت امامت بخشید . یکی از یاران امام کاظم (علیه السلام) به حضرتش عرض کرد : مولای من! اين كنيز را به چه منظوری خريده ايد؟

حضرت فرمود : وَ اللَّهِ، مَا اشْتَرَيْتُ هَذِهِ الْجَارِيَةَ إِلَّا بِأَمْرِ اللَّهِ وَ وَحْيِهِ ؛به خدا سوگند ! اين كنيز را جز به فرمان و وحی خدا نخريده ام !

شيعه دیگری از چگونگی وحی پرسید و گفت : چطور؟

امام کاظم (علیه السلام) فرمود : شبی جدم (امام باقر (علیه السلام) ) و پدرم (امام صادق (علیه السلام) ) را در خواب ديدم . ايشان نزد من آمدند . همراه آنان بقچه ای از پارچه حرير بود . هنگامی که آن را باز كردند ، دیدم در آن پيراهنی است كه تصوير اين كنيز بر آن نقش بسته است ... جد و پدرم به من فرمودند : يَا مُوسَى! لَيَكُونَنَّ لَكَ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ ؛ اي موسي! از اين كنيز فرزندی به دنيا می آيد كه بهترين اهل زمين بعد از تو خواهد بود .

آنگاه به من امر كردند كه هر وقت آن مولود مسعود به دنيا آمد ، او را « علی » نام گذارم . سپس فرمودند : إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَيُظْهِرُ بِهِ الْعَدْلَ وَ الرَّأْفَةَ وَ الرَّحْمَةَ ، طُوبَى لِمَنْ صَدَّقَهُ، وَ وَيْلٌ لِمَنْ عَادَاهُ وَ كَذَّبَهَ وَ عَانَدَهُ ؛(1)به زودی خدای عزیز و جلیل به وسيلۀ او عدل ، رأفت و رحمت را در جهان آشکار خواهد کرد . خوشا به حال كسی كه او را تصديق كند و وای بر

ص: 156


1- إثبات الوصيّة ، 170؛ دلائل الإمامة، ص 349 .

كسي كه او را دشمن بدارد ، او را تکذیب کند و به او عناد ورزد .

به راستی حضرت نجمه (علیها السلام) چه جایگاه والایی دارد که خدای متعال به ولیّ و حجت معصوم خود ، فرمان می دهد که بنده برگزیده و پاک نهاد او را که در راه خدا و برای رسیدن به ولیّ خدا، لباس اسارت به تن کرده ، از دست نامحرمان رهایی بخشد ، بر او لباس عزت بپوشاند و او را در حریم امن خود و ولیّ خود گرامی بدارد ،

که خدای سبحان می فرماید : وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِين ...؛(1)و عزت و شکست ناپذیری از آنِ خدا و از آنِ رسول او و از آنِ مؤمنان است ...

امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در تفسیر این آیه کریمه می فرماید : وَ الْمُؤْمِنُونَ عَلِيٌّ وَ عِتْرَتُهُ، فَالْعِزَّةُ لِلنَّبِيِّ وَ لِلْعِتْرَةِ وَ النَّبِي؛(2) منظور از مؤمنان، علی (علیه السلام) و عترت اوست . بنابر این ، عزت به پیامبر و عترت و خاندان او اختصاص دارد.

و چون این گزینش الهی برای امام معصوم همه جانبه است ؛ یعنی خدای متعال ، هم پدر گرامی او و هم مادر ارجمندش را برگزیده ، به حضرتش این گونه سلام می دهیم : اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِیَرَتِهِ ؛(3) سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده او .

آری ، آن سان که خدای متعال حضرت مریم (علیها السلام) را شایسته دانست ،

ص: 157


1- سوره منافقون ، آیه 8.
2- بحار الأنوار، ج 25 ، ص170.
3- کامل الزیارات ، ص 176.

او را برگزيد و پاک ساخت و بر همه زنان جهان عصر خود ، برتری داد ؛(1) همان سان خدای متعال ، حضرت نجمه (علیها السلام) را شایسته دانست ، او را برگزيد و پاک ساخت و بر همه زنان جهان عصر خود، برتری داد .

چرا که این بانوی ارجمند چنان شایستگی و قابلیتی را کسب کرده که در هر نقطه ای از جهان زندگی کند ، باید خدای متعال او را به امام معصوم زمان خود برساند و او را حامل ولیّ خود قرار دهد که جایگاهی برای پرورش و تربیت امام و هدایتگری برای جوامع انسانی باشد .

در مکتب کمال

بدین سان ، بانوی برگزیده ، حضرت نجمه (علیها السلام) با عنایت خدای متعال به بیت رسالت و امامت وارد شد و زندگی جدیدی را در مدینه علم و حکمت نبوی و علوی ، در مسیر کمالی خود و نقش آفرینی در زمینه یاری اهل بیت (علیهم السلام) ، آغاز کرد .

نخستین استاد این دختر خردورز در این مکتب بی نظیر، بانوی ارجمند حضرت حمیده (علیها السلام) است که خود دانش آموخته مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بود و مدارج عالی علمی و معنوی را در این مکتب کسب کرده و به دریافت بزرگ ترین مدال های فضیلت نایل شده بود .

این بانوی با عظمت ، که خود یکی از اشراف عجم بود ، همسر امام

ص: 158


1- برگرفته از سوره آل عمران ، آيه 42.

صادق (علیه السلام) و مادر بزرگوار امام کاظم (علیه السلام) است.(1)

امام صادق (علیه السلام) در بیان نقش همسرش حمیده خاتون با حجت خود و حجت بعد ازخود می فرماید:

حَمِيدَةُ مُصَفَّاةٌ مِنَ الْأَدْنَاسِ كَسَبِيكَةِ الذَّهَبِ مَا زَالَتِ الْأَمْلَاكُ تَحْرُسُهَا حَتَّى أُدِّيَتْ إِلَيَّ كَرَامَةً مِنَ اللَّهِ لِي وَ الْحُجَّةِ مِنْ بَعْدِي ؛ حمیده همچون شمش طلا ، پیراسته از پلیدی هاست . همواره فرشتگان او را حراست می کردند تا آنکه به من رسید و این کرامتی از ناحیه خدا برای من و حجت بعد از من است .

آری ، حمیده مصفا (علیها السلام) باید از دورترین فاصله به همسری امام صادق (علیه السلام) انتخاب شود تا با مادری به امام موسی کاظم (علیه السلام) به اوج کمال برسد و برای فرزندش عروسی همچون حضرت نجمه (علیها السلام) انتخاب کند.

بدین سان ، استعداد سرشار و علاقه فراوان حضرت نجمه (علیها السلام) به فراگیری علم و حکمت باعث شد تا در زمان اندکی به پيشرفت چشم گيری دست يابد

ص: 159


1- حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) ، بانویی آگاه و حدیث دانی که از نظر دانش، تقوا و ایمان ، گوی سبقت را از بانوان عصر خود ربود و از همه آنها پیشی گرفت؛ به گونه ای که امام صادق (علیه السلام) از آن بانوی فرهیخته خواست به تدریس و تعلیم و ارشاد زنان مسلمان بپردازد و به زنها امر می فرمود که در اخذ مسائل و احکام دین به او رجوع نمایند.حجت زمانش امام باقر (علیه السلام) لقب « مصفاة ؛ خالص و پیراسته » را برای این پاک بانو برگزید و فرمود : حَمِيدَةُ ... مُصَفَّاةٌ مِنَ الْأَرْجَاس؛حمیده ... پیراسته از پلیدی ها و بدی هاست . ( دلائل الامامه ، ص 308).

و از نظر علم و كمال به درجات عالی برسد ؛ به گونه ای كه موجب شگفتی و شادمانی استادش ، حضرت حميده خاتون (علیها السلام) شد و رشد فزاینده علمی و معنوی او را تحسين کرد و به فرزندش امام كاظم (علیه السلام) گفت : فرزندم ! « تكتم » بانويی است كه هرگز بانويی بهتر از او نديده ام ... . (1)

این بانوی فرزانه از لحاظ درایت و منزلت دینی به جایی رسید که از زنان ممتاز و فاضله ی عصر خویش گشت و به گونه ای تحت تعلیم و تربیت حضرت حمیده خاتون (علیها السلام) قرار گرفت که از سویی شایستگی وجودی او برای همتایی با امام معصوم و از سوی دیگر، برای دریافت نور امامت، آشکار شد .

البته آنگاه که مهین دخت فرهیخته ، سعادتمند و مستعد همانند یک ستاره فروزان ، در مدار خورشید درخشان زمان خود؛ یعنی امام کاظم (علیه السلام) قرار گرفت ، در زمانی كمتر از يک سالِ نخست زندگی در بیت امامت ، چنان رشد علمی و اخلاقی یافت که از اهل بیت (علیهم السلام) شد و چنان در آسمان فضایل و برتری ها درخشید که همسر و امام زمانش امام كاظم (علیه السلام) ، نام آسمانی او را بر زبان جاری کرد و در بیت امامت نیز او را « نجمه » نامید .(2)

ص: 160


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 15.
2- همان منبع، بحار الأنوار، ج 49 ، ص6.

ویژگی های آسمانی

هنگامی که ستاره ای به نام « نجمه » در آسمان زندگی خورشید امامت ، حضرت امام کاظم (علیه السلام) درخشید ، شعاع نورش جهان هستی را روشن کرد و همو ، الگوی زیبا و عملی ، برای جوامع انسانی شد .

این ستاره بی بدیل، دارای صفات و ویژگی های آسمانی بود که برای نمونه می توان به مواردی در این زمینه اشاره کرد .

بنا بر روایتی معتبر ، علی بن میثم ، که آشناترین افراد به بیت امامت و فضایل و برنامه زندگی آنهاست ، می گوید : حمیده مصفا ، مادر امام موسی کاظم (علیه السلام) که خود از اشراف غیر عرب بود ، کنیزی غیر عرب را خرید که در جامعۀ عرب به دنیا آمده و به آداب و رسوم آنها آشنا بود . او « تُکتم » نام داشت و از نظر عقل و دین و احترام به مولای خود ، حمیده مصفا ، با فضیلت ترین زنان بود ... . (1)

بنابر این گزارش، حضرت نجمه (علیها السلام) سه ویژگی مهم ذاتی داشت که آنها شاه کلید همه ویژگی های دیگرند :

عقل و خرد ورزی ، دین و دین مداری ، ادب و آداب مداری .

شخصیتی که این سه ویژگی را داشت و با این پشتوانه الهی که در وجود او نهادینه شده بود، وارد مکتب اهل بیت عصمت (علیهم السلام) و حریم ولایت شد

ص: 161


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1، ص 14.

و با استعداد فراوانی که داشت ، به سرعت به اوج کمالی خود رسید ، و از بهترین بانوان در خردورزی و دین داری شد .

در زمینه عقل و خردورزی ، امام کاظم (علیه السلام) ، همسر والامقام حضرت نجمه (علیها السلام) به ارجمندترین شاگرد مکتب خود، هشام می فرماید :

يَا هِشَامُ! إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ:حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً.فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ.وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول ؛(1) ای هشام ! به راستی خداوند بر مردم دو حجت دارد:حجتى بيرونى و حجتى درونى . حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان (علیهم السلام) هستند و حجت درونى همان خردها .

بنابر این حدیث نورانی ، عقل، همان حجّت درونی است که همچون چراغی راه سعادت و کمال را روشن می کند و انسان خردورز را در مسیر مستقیم حجت زمان قرار می دهد .

حضرت نجمه (علیها السلام) با عقل و اندیشه و این نعمت والای الهی ، جایگاه ویژه خود را شناخت و برای رسیدن به حجت بیرونی که امام و حجت هر زمانی است ، بار سفر بست و با تلاش شایان به محضر حجت زمانش رسید و برای منتظران خردورز در هر زمان الگو شد و راه رسیدن به حجت زمان را به آنها آموخت .

ص: 162


1- الكافی ، ج 1 ، ص16؛ تحف العقول ، ص386.

این بانوی فرهیخته که اینک از بانوان سرآمد حریم اهل بیت (علیهم السلام) است ، به همگان یاد داد که انسان با این کلید واژه حقیقی عقل و خرد ورزی و در سایه سار حجت زمان ، می تواند به سعادت دنیا و آخرت دست یابد و با این دو بال ، به سوی کمال پرواز کند و به حقیقت برسد .

از سویی، در پرتو نور عقل و همان نيروى باطنى است كه خداباوران در مسیر دین و دین مداری قرار می گیرند و به وسيله آن ، با حقیقت آشنا می شوند و با دین مداری به مقام بندگی واقعی نایل می گردند و به بهشت برین می رسند . از همین روست که پیشوای ششم امام صادق (علیه السلام) پدرِ همسر بزرگوار نجمه خاتون (علیها السلام) در تعریف عقل می فرماید : مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَانُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان ؛(1) عقل ، چيزی است كه به وسيله آن خدای رحمان پرستش شود و بهشت به دست آيد .

حضرت نجمه (علیها السلام) در راستای خرد ورزی و دین مداری ، جهان بینی خود را بنیان نهاد و حقیقت و جایگاه اولیای الهی را به خوبی شناخت و به همه آداب و سنن الهی معرفت یافت و با مرواریدهای ادب خود را زینت کرد و به گونه ای آراست که رفتار زیبای او همچون خورشیدی درخشید که ستایشگران زبان به ستایش او گشودند و گفتند : او ، حمیده ، همسر امام ششم و مادر بزرگوار امام کاظم (علیه السلام) را با شناختی که از جایگاه رفیع این

ص: 163


1- الكافی ، ج 1 ، ص 11 .

بانوی فضیلت داشت، بسیار تعظیم می نمود و از روزی که پا به حریم امامت گذاشت ، هرگز بدون تعظیم و اکرام نزد او نمی نشست .

آری ، این بانوی با کرامت ، که شکوفه های عقل و دانش ، دین و دین مداری و ادب و فروتنی در سرزمین وجودش شکوفا بود ، هماره اهل بیت (علیهم السلام) ؛ به ویژه حضرت حمیده (علیها السلام) را گرامی می داشت و با تواضع و احترام ویژه ای در مجلس او شرکت می جست . و بدین وسیله ، همین مهین دخت با عظمت ، الگوی منتظرانی شد که با خرد ورزی و دین مداری در دوران غیبت مولای مهربان شان ، با ادب و احترام به مولا و امام زمان شان، به کمال خود نزدیک تر شوند و جلوه انتظار در رفتار و گفتار آنها نمایان تر گردد .

نجمه ای در لوح سبز

آری ، در راستای این همه فضیلت و کمال بود که این بانوی شکوهمند ، نه تنها در گستره سبز زمین و در بیت رسالت و امامت ، « نجمه » نامیده شد ؛ بلکه پیش از آن ، این ستاره پرفروغِ جهانِ هستی ، در ملکوت اعلا « نجمه » نامیده شده و در لوحی سبزِ زمردین ، « نجمه » و ستاره ای درخشان بوده است .

بنابر روایتی که جابر بن عبد الله انصاری نقل می کند ، هنگامی که امام حسین (علیه السلام) با تولدش جهانِ هستی را روشن کرد و به آن، جانِ دگری بخشید ، خدای متعال ، به یمنِ این ولادت خجسته ، لوح زيبا و سبز رنگی را به پيامبر رحمت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاد كه آن را به عنوان تبريک به حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) هدیه كرد .

ص: 164

در اين لوح نورانی ، اسامى جانشینان پیامبر با اسامی مادرانِ پاک نهادشان و دیگر ویژگی های آن انوار الهی ثبت بوده است. (1)

جابر بن عبد الله انصاری که به تعبیر زیبای امام صادق (علیه السلام) « تنها ، دل به خاندانِ ما داشت »(2) می گوید : روزى براى عرض تبريک میلاد امام حسين (علیه السلام) خدمت حضرت زهرا (علیها السلام) شرف یاب شدم ، در دست آن بزرگ بانو، صحيفه اى سفيد و درخشان از مرواريد بود ، عرض كردم : اى سرور بانوانِ جهان ! اين صحيفه اى كه در پیش روی شما مى بينم ، چيست ؟ فرمود : فِيهَا أَسْمَاءُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِي ؛ در این صحیفه نورانی پیشوایان از فرزندانِ من ثبت شده است . عرض كردم : آن را به من لطف می کنید تا در

ص: 165


1- حدیث لوح حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) ، حدیث بسیار معتبری است که با توجه به سند بسیار قوی و فراوانی نقل آن در منابع گوناگون، جایگاه ویژه ای در معرفی منظومۀ امامت دارد . این حدیث قدسی نورانی ، با بیان صریح و روشن، نام یکایک جانشینان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) موقعیت ممتازی در مباحث شناخت و اثبات امامت دارد و در منابع معتبر فراوانی؛ همچون الکافی، ج1، ص527، الغیبه، نعمانی، ص62 ؛ کمال الدین ، ج1، ص308 ؛ عیون أخبارالرضا (علیه السلام) ، ج1، ص41 ؛ الاختصاص، شیخ مفید، ص210 ؛ الغیبه ، شیخ طوسی ، ص143؛ بحارالانوار، ج36، ص195 و منابع دیگری گزارش شده است ...
2- ابان بن تَغْلِب می گوید : امام صادق (علیه السلام) در ضمن سخنی فرمود:إِنَّ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ كَانَ آخِرَ مَنْ بَقِيَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ كَانَ رَجُلًا مُنْقَطِعاً إِلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْت...؛ به راستی جابر بن عبد الله انصارى آخرین فردى بود كه از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زنده بود و او مردى بود كه تنها، دل به خاندانِ ما داشت .... (الكافی ، ج 1 ، ص469) .

آن بنگرم ؟فرمود : يَا جَابِرُ! لَوْ لا النَّهْيُ لَكُنْتُ أَفْعَلُ؛ لَكِنَّهُ قَدْ نَهَى أَنْ يَمَسَّهَا إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ أَوْ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيٍّ، وَ لَكِنَّهُ مَأْذُونٌ لَكَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى بَاطِنِهَا مِنْ ظَاهِرِهَا ؛اى جابر! اگر از اين كار نهى نشده بود ، به یقین آن را در اختیار تو قرار مى دادم . امّا نهى شده كه كسى ، به آن دست بزند مگر اينكه پيامبر يا وصىّ پيامبر يا اهل بيت پيامبر باشد ؛ ولى تو اجازه دارى از روى آن، درون آن را ببينى .

جابر می گويد : در بخشی از آن صحيفه نورانی چنين نگاشته شده بود :

أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا أُمُّهُ جَارِيَةٌ اسْمُهَا نَجْمَة ...؛(1) ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا مادرش دخترى به نام نجمه است ....

از همین روست که نام نامی و مشهور آن مهین دخت ، در منابع حدیثی و تاریخی نامِ زیبای « نجمه » ثبت شده است . (2)

ستاره ای در لباس عروس

مهین دخت مغربی ، چنان با ویژگی های آسمانی و صفات شایستۀ خود در آسمان بیت امامت درخشید ، که نظر استاد خود حضرت حمیده مصفا همسر امام صادق (علیه السلام) را به خود جلب کرد . این بانوی بیت، به عنوان

ص: 166


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ص 41.
2- کمال الدین، ج1، ص308 ؛ عیون أخبارالرضا (علیه السلام) ، ج1، ص41 ؛ اعلام الوری، ج 1، ص 313؛ کشف الغمه ، ج 2 ، ص 311 ؛ بحارالانوار ،ج 49 ، ص 3.

« مادر » ، آرزو داشت که برای عزیزترین پسرش، عروسی خردورز ، دین مدار و مودب به آداب انتخاب کند .

از این رو ، هر چه روزها سپری می شد ، تصویر عروس خود را در سیمای درخشان حضرت نجمه (علیها السلام) جست و جو می کرد و او را در لباس عروس خود می دید . این بانو در همین آرزو بود که در رؤیایی راستین به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرف یاب شد . حضرت حمیده (علیها السلام) ، این بانوی ستوده و ستایش شده ، این رؤیای راستین را چنین بازگو می کند :

در عالم خواب ، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شرف یاب شدم ، حضرتش فرمود : يَا حَمِيدَةُ! هِيَ نَجْمَةُ لِابْنِكَ مُوسَى، فَإِنَّهُ سَيُولَدُ لَهُ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْض؛(1) ای حمیده ! نجمه ، سزاوار پسرت موسی است ؛ زیرا از این دختر برای موسی ، به زودی فرزندی متولد خواهد شد که بهترین فرد روی زمین است .

بعد از این رؤیای راستین و دلنشین ، آرامش ویژه ای همه وجود حمیده مصفا (علیها السلام) را فرا می گیرد و با اطمینان کامل ، این دوشیزه پاک را به عنوانِ همسر فرزند عزیزش امام کاظم (علیه السلام) انتخاب می کند و یک روز ، فرصت را غنیمت شمرده و به حضرتش که لباس زیبای امامت را به تن کرده بود ، چنین عرضه می دارد : يَا بُنَيَّ! إِنَّ تُكْتَمَ جَارِيَةٌ مَا رَأَيْتُ جَارِيَة قَطُّ أَفْضَلَ مِنْهَا وَ لَسْتُ أَشُكُّ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُطَهِّرُ نَسْلَهَا إِنْ كَانَ لَهَا نَسْل...؛ (2)پسرم ! تُكتم

ص: 167


1- بحارالانوار ، ج 49 ، ص7.
2- بحارالانوار ، ج 49 ، ص5.

دختری است كه هرگز بهتر از او نديده ام و تردیدی ندارم كه اگر نسلى از او به وجود آيد، خدای متعال آن نسل را پاک و مطهّر قرار مى دهد .

از سوی دیگر، طبق گزارشی که گذشت ، امام کاظم (علیه السلام) در بیان رؤیایی می فرماید : شبی جدم (امام باقر (علیه السلام) ) و پدرم (امام صادق (علیه السلام) ) در خواب دیدم ... به من فرمودند : يَا مُوسَى! لَيَكُونَنَّ لَكَ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ ؛ ای موسی ! از اين كنيز فرزندی به دنيا می آيد كه بهترين اهل زمين بعد از تو خواهد بود .

آری، حضرت نجمه (علیها السلام) دختر شایسته ای است که خدای متعال به ولیّ خود امام کاظم (علیه السلام) فرمان می دهد که به خواستگاری او برود، رسول خدا به همسر امام صادق (علیه السلام) دستور می دهد که او را به همسری هفتمین جانشینش برگزیند و دو پیشوای بزرگوار؛ یعنی امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) به امام کاظم (علیه السلام) مژده می دهند که برترین اهل زمین از این مهین دخت خواهد بود که همه این ها ، بیانگر یک بشارت آسمانی است .

بهاری دیگر و فصلی نو

در پی این بشارت های آسمانی ، حمیده مصفا ؛ آن مادر خردمند و با صفا ، به صورت رسمی ، نجمه شایسته را به عنوان عروسِ خانواده امام صادق (علیه السلام) برگزید و سپس او را به فرزند بزرگوار خویش، بخشید و به فرزند

ص: 168

عزیزش درباره او چنین سفارش کرد : وَ قَدْ وَهَبْتُهَا لَكَ فَاسْتَوْصِ خَيْراً بِهَا؛(1) این دختر شایسته را به تو می بخشم و از تو می خواهم که به او نیکی کنی .

به این ترتیب ، آن مهین دخت گرامی ، به صورت رسمی به عقد دائمی بهترین خلایق روی زمین ؛ یعنی امام کاظم (علیه السلام) درآمد و زندگی مشترک و پر افتخار خود را با آن حضرت ، به صورت رسمی و با زیبایی و شکوه ، آغاز کرد .

به راستی چه لحظه هاى ويژه اى در زندگى این ستاره درخشان رقم مى خورد . پروردگار مهربان و حکیمش ، او را از سرزمين مغرب ، به تنها شهر جزيرة العرب ؛ يعنى مدينه منوره و شهر پيامبر رحمت ، آورده تا با همسری از نور ، در مدار ستارگان درخشانِ امامت و ولایت بدرخشد و فصل جديدى را در عرصه ولايت و امامت رقم بزند . و چه زیبا ، این مهین دختِ فرهیخته و سعادتمند ، همانند یک ستارۀ فروزان ، با پیوندِ ازدواج با امام کاظم (علیه السلام) فصل جدیدى از زندگى خویش را آغاز کرد و از میانِ بسیارى از دوشیزگان ممتاز عصر خود، به سعادت سرمدی و عزت و شکوه ابدی رسید .

اینک حضرت نجمه (علیها السلام) در بیت سراسر نور و با صفای امامت ، زندگی مشترک خود را با همسر و امام زمانش حضرت کاظم (علیه السلام) با آرامش معنوی و سکینه قلبی شروع کرد . او به مقام و جایگاه امامت و امام ، شناختی ویژه داشت

؛ چراکه همین شناخت ، از اصول مهمی است که بانویی را از سویی به مقام والای همسریِ امام و از سوی دیگر ، به جایگاه ویژۀ مادریِ امام می رساند.

ص: 169


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص15.

اکنون دورانِ خطیر امامت امام کاظم (علیه السلام) بعد از شهادت پدر ارجمندش امام صادق (علیه السلام) آغاز شده و مسئولیّت امامت ، به عهدۀ آن بزرگوار نهاده شده است . حضرت نجمه (علیها السلام) با شناختِ عینی و یقینِ کاملی که به ولایت پیشوایان هدایت ؛ به ویژه ولایت همسرش امام کاظم (علیه السلام) دارد ، با تمام وجود در خدمت این نور الهی است و با او همراهی می کند وهمۀ وجود خود را چنان با فضایل الهی نورانی می کند که بتواند به آن بشارت آسمانی ، جامۀ عمل بپوشاند و حجّت نورانی دیگری را در وجود پر نور خود ، پرورش دهد .

نخستین ثمرۀ زندگی

هنوز چند ماهی از این ازدواج مبارک سپری نشده بود كه وجودِ عروسِ بیت امامت را احساسِ شیرینی فراگرفت . سیمای او هر روز تابناک تر می شد و شادی در چهرۀ اعضای خاندانِ رفیع رسالت و امامت موج می زد . گویی همه ، منتظر شکوفایی گلِ ویژه ای در این باغ همیشه سرسبزِ ولایت بودند .

آری ، عروسِ خانواده امام صادق (علیه السلام) خبر از یک احساسِ واقعی می داد ، مسافری بس ویژه در راه دارد . او حاملِ فرزندی است كه بارها وعدۀ تولّد با بركت او را از همسر بزرگوارش و دیگر اعضای خانواده شنيده بود .

با اين احساس شيرين و شادی آفرین ، موجی از خوشحالی سراسر وجود نورانی او را فرا گرفت و از اینکه به مقام والایِ مادری امام نایل آمده ، لبخندی رضايت بخش بر لبانِ او نقش بست .

ص: 170

از اين رو ، با یادآوری این نعمت بزرگ و دیگر نعمت های گوناگون الهی ، سر به سجده می نهاد و خدای مهربان را بسيار شكر می كرد و در طولِ زندگی ، بر عبادت و شکر و فروتنی به درگاه الهی می افزود .

انس با فرزند

اینک این بانویِ شایسته ، با صفایِ باطن و روح لطیف ، حامل رازی از رازهای الهی شده و همین بندگی به خدای متعال ، به او ، مقام و جایگاهی بس بلند بخشيده است . این بانوی سعادت آفرین ، اکنون افزون بر همسر امام، به مقامِ مادریِ امام نیز نایل شده و نور الهی را در وجودِ نورانی خود جای داده و پرورش می دهد .

به راستی امام معصوم با هیچ شخصیتی قابل مقایسه نیست . پیشوای ششم امام صادق (علیه السلام) در سخنی زیبا در معرفی جایگاه منحصر به فرد امام می فرماید : ... إِنَّ الْإِمَامَ ... یَسْمَعُ وَ یَرَى فِي بَطْنِ أُمِّه ؛(1).. امام ... در شکم مادر می شنود و می بیند .

از اين رو ، این مادر نورانی در اثر طهارتِ باطنی، به جایگاهی رسیده که نه تنها سنگینیِ حمل خود را احساس نمی کرد ؛ بلکه صدای تسبیح ، تهلیل و تحمید فرزندش را از درونِ شکم می شنید ؛ چراکه این نور الهی ، در شکم مادر به ذکر خدای سبحان مشغول بود، گاهی « سُبحان الله » ، گاهی « لا اله الا الله » و گاهی « الحمد الله » می گفت .

ص: 171


1- بصائر الدرجات، ج 1، ص 438؛ بحارالانوار ،ج25 ، ص 45.

روایت جالبی را در این زمینه علی بن میثم از پدرش نقل می کند . او می گفت : مادرم می گفت : حضرت نجمه (علیها السلام) چگونگی دوران بارداری خود را این گونه بازگو می کرد :

لَمّا حَمَلْتُ بِابْنِی عَلِي ، لَمْ أَشْعُر بِثِقْلِ الْحَمْلِ وَکُنْتُ أسْمَعُ فِي مَنامِي تَسْبیحاً وتَهْلیلاً وتَحْمیداً مِنْ بَطْني ... ؛(1) آنگاه که به پسرم علی (علیه السلام) باردار شدم ، سنگینی حمل را احساس نمی کردم و هماره در خواب، صدای تسبیح ، تهلیل و تحمید از درون خود می شنیدم ....

به راستی خدای قادر و متعال برای نشان دادن قدرتِ خویش و همچنین فضیلت برخی از بندگان خاص خود ، معجزه هایی را ظاهر می کند .

بدیهی است که چنین رویدادهایی نه تنها عادی نیستند ؛ بلکه در دایره معجزات و کراماتی قرار دارند که به نظر می رسد نتوان این رویدادهای شگفت را در دایرۀ علم و دانش گنجاند و با تجربه های بشری بررسی کرد .

آن سان که گذشت ، بانویِ خانۀ امام کاظم (علیه السلام) با صفای باطن و بینشِ ژرف خویش به جایی رسید که سروش های غیبی و صدای تسبیح، تهلیل و تحمید فرزندش را از درون رحم می شنید .

البته سخن گفتن فرزند در شکم مادر، معجزه ای است که در تاریخ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) رخداده و پیشینه درازی دارد .

ص: 172


1- الخرائج و الجرائح ، ج 1 ، ص 337؛ اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ، ج 4 ، ص 315 .

حضرت نجمه (علیها السلام) نیز در این رویداد شگفت، به دیگر مادران امامان معصوم (علیهم السلام) تشابه دارد . برای نمونه درباره حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) ، مادر بزرگوار امیرمؤمنان علی (علیه السلام) چنین گزارش شده است : لَمَّا حَمَلَتْ بِعَلِیٍّ (علیه السلام) ازْدَادَ حُسْنُهَا فَکَانَ یَتَکَلَّمُ فِی بَطْنِهَا ... ؛(1) آنگاه که او به حضرت علی (علیه السلام) باردار شد ، زیبایی چهره اش دوچندان شد و فرزند در شکم او سخن می گفت ....

نظیر چنین رویداد شگفتی برای حضرت خدیجه (علیها السلام) نیز رخداده است . بنابر روایتی ، حضرت امام صادق (علیه السلام) در زمینه میلاد مادر یازده امام نور حضرت زهرا (علیها السلام) می فرماید: ... فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ كَانَت فَاطِمَةُ (علیها السلام) تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا ، وَ تُصَبِّرُهَا ... ؛ ... هنگامی حضرت خدیجه (علیها السلام) به فاطمه (علیها السلام) باردار شد ، فاطمه (علیها السلام) در شکم مادرش با او سخن می گفت و او را دلداری می داد .

حضرت خدیجه (علیها السلام) این رویداد شگفت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پنهان می کرد . روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد خانه شد و شنید که خدیجه (علیها السلام) با کسی سخن می گوید .

ص: 173


1- مناقب آل أبی طالب: ، ج 2، ص 172.

پیامبر به خدیجه (علیها السلام) فرمود : یَا خَدِیجَهُ! مَنْ یُحَدِّثُکَ ؟! ای خدیجه ! با چه کسی سخن می گویی ؟ گفت : الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی؛ یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی؛(1) نورَسته ای که در شکم دارم با من سخن می گوید و با من مأنوس است .

چنین معجزه هایی در زندگی مادران ائمه اطهار (علیهم السلام) از جنبه های رازگونه و پیچیده ای از رازهای الهی است .

و چه زیباست که عروسِ امام صادق (علیه السلام) ؛ حضرت نجمه (علیها السلام) در این راز الهی، جایگاه ممتازی یافته و در پرورش پارۀ تن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با حضرت خدیجه (علیها السلام) همسان شده است ؛ چراکه طبق حدیثی که شیعه و سنی نقل کرده اند ، پیامبر رحمت دربارۀ دختر گرامیش حضرت زهرا (علیها السلام) می فرماید : فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ...؛ (2) فاطمه پارۀ تن من است ...

همین رسول مهربانی ، این تعبیر بلند را دربارۀ هشتمین جانشین خود حضرت امام رضا (علیه السلام) نیز به کار می برد و می فرماید :

ص: 174


1- الأمالي، شیخ صدوق ص593؛ دلایل الامامه، ص 77.
2- این حدیث شریف در منابع مختلف شیعه و سنی با متون گوناگونی نقل شده است. برای نمونه ر.ک: الاعتقادات، شیخ صدوق، ص105؛الامالی، شیخ مفید، ص260؛ الامالی، شیخ طوسی، ص24؛ مناقب علی بن ابی طالب، 1426ابن المغازلی، ص289؛ الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، ابن جبرئیل، ص167؛ الصحیح، بخاری ، ج 12 ،ص 484؛ الصحیح، مسلم ، ج 12 ، ص 203؛ السنن، ترمذی ج 12، ص370؛ مستدرک الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 3 ،ص 154 و منابع فراوان دیگر.

سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنِّي بِخُرَاسَانَ مَا زَارَهَا مَكْرُوبٌ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ كَرْبَهُ وَ لَا مُذْنِبٌ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ذُنُوبَه ؛(1)به زودی پاره ای از تن من در سرزمين خراسان دفن می شود که هيچ گرفتار و غمزده ای او را زيارت نمی کند ، مگر اينکه خدای عزیز و جلیل پريشانی و غم و اندوه را از او می زدايد و هيچ گنهکاری به زيارت او نائل نمی شود ، مگر آنکه خداوند گناهانش را می آمرزد .

و همین همسانیِ مادر هستی و فرزندِ هستی بخش را به تصویر کشید ، آن سرود :

تو پارۀ تن پيغمبر خدا هستی *** شبيه فاطمه شأن بزرگوارت بود

سرایندۀ دگری آفرین گویان ، به بانویِ کرامت حضرت نجمه (علیها السلام) چنین خطاب می کند :

این رئوف اهل بیت ، این بضعۀ پیغمبر است *** نجمه! الحق یک جهان جان، در جهان آورده ای

شاعر دیگری چهرۀ دگری را از فرزند برومند حضرت نجمه (علیها السلام) ترسیم می کند و چنین می سراید :

بالا بلند گفته که طوبی تر از تو نیست *** یوسف به حرف آمده زیباتر از تو نیست

گفتند پارۀ تنِ پیغمبر منی *** انگار بعد فاطمه ، زهراتر از تو نیست

ص: 175


1- الأمالي، شیخ صدوق ص 119 ؛ من لا يحضره الفقيه ، ج 2، ص583 .

برگِ درخت کاشتۀ دست های تو *** باشد گواه ما ، که مسیحاتر از تو نیست

این قطره ها به سمت شما، رود می شوند *** آخر در این دیار ، که دریاتر از تو نیست

ما تشنه ایم ، تشنۀ دست نوازشت *** آبی در این سراچه، گواراتر از تو نیست

میلاد خجسته

وَه ، که چهره نورانی حضرت نجمه (علیها السلام) ، با نوری که با شیرۀ جانش در دل می پرورید ، هر روز نورانی تر می شد و با مشاهدۀ این معجزات ، هماره روز شماری می کرد تا دوران بارداری آن نورَستۀ نورانی به پایان برسد و آن وعده ای که در کتاب های آسمانی آمده بود، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و دو امام همام؛ امام باقر و امام صادق (علیهما السلام ) در رؤیایی راستین، نوید داده بودند ، تحقق یابد و با قدوم آن مولودِ موعود، دیدگانش روشن گردد .

برای آمدنت نجمه بيقرارت بود هزار سرِّ مگو ديد و رازدارت بود

همان مولودی که هماره در بیت امامت از شأن و منزلت او سخن می گفتند و به مادر ارجمندش وعده می دادند که چه مولود بزرگوار و صاحب منزلتی از وی به دنیا خواهد آمد .

ص: 176

به همین روی ، آن بانوی پاک ، با تمام وجود و بیش از هر مادر دیگری از نورَسته خود مواظبت می کرد که هرگز آسیبی به او نرسد و او را صحیح و سالم به حجّت زمانش امام کاظم (علیه السلام) و بیت رفیع ولایت و امامت تقدیم نماید .

سرانجام، نُه ماهِ دوران بارداری سپری شد و لحظه های پایانی به شماره افتاد، زمان در برابر آن خورشیدِ درخشان از حرکت ایستاد . در روز پنج شنبه، یازدهم ذی قعده سال 148 هجری، خورشید ، به تماشایِ خورشید دگری در بیت امامت نشست .

غزل سرای نامی ، استاد محمد حسین صغیر اصفهانی در قصیدۀ بلند و ماندگار خود ، آن روز به یاد ماندنی را این گونه به تصویر می کشد و می گوید :

طلوع شمس ندیدی ز نجم اگر محسوس *** ببین ز نجمه به عالم، طلوع شمسِ شموس

نموده انفس و آفاق را قرین سُرور *** شَهی که نفسِ نفیسش بُوَد ، انیس نفوس

تَبارک الله از این روز اسعد میمون *** که هست مولد شاهِ حجاز خسرو طوس

چه جلوه ذرّه کند در مقابل خورشید؟ *** چه صرفه قطره بَرَد در کنار اقیانوس؟

ص: 177

شهی كه وحشِ بيابان از او گرفته مراد *** صغير كی شود از لطف و رحمتش مأيوس؟(1)

لحظۀ تولد و شگفتی دیگر

حضرت نجمه (علیها السلام) در آن روز به ياد ماندنی و تاريخی ، طلوع خورشید درونش را لحظه شماری می کرد و برای همین لحظه ويژه ، در بستر انتظار آرميده بود . سرانجام آن لحظۀ موعود فرارسید و نوزادش همچون خورشيدی درخشید و جهانِ هستی را روشن کرد .

ص: 178


1- استاد محمد حسین صغیر اصفهانی همزمان با میلاد امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در 13 رجب سال 1312 قمری برابر با سال1273 شمسی در اصفهان دیده به جهان گشود. وی در سن هشت و نه سالگی نخستین شعر خود را به کربلای سید الشهدا امام حسین (علیه السلام) گره زد و با این مطلع سرود : تا خداوندیِ خدا برجاست *** بیرق شاه کربلا برپاست وی به دلیل اینکه در کودکی سرودن را آغاز کرد، صغیر تخلص گرفت، بیشترین شهرت وی به سبب سرودن اشعار معرفتی در مدح و منقبت امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) بود. اشعار او از زیباترین و پربارترین اشعار در مدح امیر مؤمنان حضرت علی (علیه السلام) است و بر در و دیوار بسیاری از امامزاده ها و زیارتگاه ها نمایان است . وی در سروده ای چنین سرود : تا منقبتِ شیر حق آیین صغیر است در دفتر نظمش ورقِ باطله ای نیست او به عنوان شاعر اهل بیت (علیهم السلام) شناخته می شود که در تمامی سبک های ادبی نیز شعر می سرود . این شاعر نامی در 13 مرداد 1349 شمسی در ایام شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) دار فانی را وداع گفت و به موالیانش پیوست. وی در جوار حرم رأس الرضا در طوقچی اصفهان مدفون گردید .

عجب شمس الشموسی از نگاهِ نجمه جاری شد *** که روشن کرد تا روزِ قیامت ، کلّ عالم را

او که خود ستاره ای فروزان بود ، همینک خورشید آفرین شده بود و نظاره گر نوزاد خجسته خود بود . ناگاه دید چهرۀ آن نازدانه می درخشد و

آنگاه که در زمین قرار گرفت و حركاتِ شگفتی آغاز کرد ؛ دستش را بر زمين نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند كرد و لب هايش را به گونه ای حركت می داد و توحید و رسالت و امامت گواهی می داد ، که گويی با خدای مهربان راز و نياز می كند .

بانوی بیت امام کاظم (علیه السلام) آن لحظه شگفت را این گونه بازگو می کند : ... فَلَمَّا وَضَعْتُهُ، وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ، وَاضِعاً يَدَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ، رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ، يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ، كَأَنَّهُ يَتَكَلَّم ...؛ ... هنگامی که آن نوزاد را به دنیا آوردم، او در همان لحظه نخست ، دستانش را بر زمین نهاد ، سر مبارکش را به سمت آسمان بالا برد و آن گاه لب های زیبایش حرکت کرد ، به گونه ای که گویی سخن می گفت ....

کرامتی از پروردگارِ کریم

به راستی چه منظرۀ زیبایی بود که مادری با کرامت، با شگفتی تمام نوزاد معجزه گرش را به تماشا نشسته بود که ناگاه ، همسرش امام كاظم (علیه السلام) که در انتظار تولد فرزندش بود، وارد اتاق شد و به بانوی کرامت فرمود : هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ! كَرَامَةُ رَبِّك ؛ ای نجمه ! كرامت پروردگارت بر تو گوارا باد!

ص: 179

با این سخنِ حجّت خدا ، شادی و سُرور همۀ وجود نجمه (علیها السلام) را فرا گرفت و با این مژدۀ خدایی ، روح تازه ای در وجود او دمیده شد . سرودۀ زیر چه زیبا این منظره را به تصویر کشیده است :

یا نجمه ! یا نجمه ! بزن تبسّم *** بر ماهِ رخسار امام هشتم

بوسه زن وجهِ خدا را *** ماهِ رخسار رضا را

در بغل بگرفتی امشب *** هشتمین شمس ولا را

حضرت نجمه (علیها السلام) در ادامه می فرماید : من این نوزادی را که کرامتِ الهی برای من بود ، در پارچۀ سفيدی پيچيدم و با احترام، به همسرم دادم .

امام کاظم (علیه السلام) خجسته فرزند خود را که همچون خورشید می درخشید ، با تمام وجود در آغوش کشید و در گوش راستش اذان ، و در گوش چپش اقامه گفت . آنگاه از اهل خانه ، آب فرات خواست . وقتی آب فرات را به حضرتش تقدیم کردند ، با آن آب ، كام فرزندش را برداشت .

آفرینش تن است و او ، جانش *** پدر و مادرم به قربانش

چشم حور و ملک به ماه رخش *** دست جنّ و بشر به دامانش

می زند بوسه موسیِ جعفر *** بر سراپایِ همچو قرآنش

ص: 180

حضرت نجمه (علیها السلام) در ادامه می فرماید : آنگاه امام کاظم (علیه السلام) نوزاد مبارک را به من داد و فرمود : خُذِيهِ، فَإِنَّهُ بَقِيَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِي أَرْضِه ؛(1) فرزندت را تحویل بگير كه به راستی او ذخیرۀ خدای تعالی در روی زمين است .

خدا به نجمه عطا کرد نجم ثاقب را *** فضای نُه فلک از این عطا صفا دارد

خبر دهید که آمد رئوف اهل البیت *** زمین به یُمن قدومِ رضا ، صفا دارد

جمال روشنِ شمس الشموس دیدنی است *** چرا که دیدن شمسُ الضحا صفا دارد

آری ، درآن روز خجسته ، بیت امامت غرق در شادی و سرور بود . حمیده خاتون (علیها السلام) بانوی خانۀ امام صادق (علیه السلام) با بانوان دیگر دور شمع وجود حضرت نجمه (علیها السلام) را حلقه زده بودند و منظرۀ دیدنی را تماشا می کردند که امام کاظم (علیه السلام) فرزند عزیزش را در آغوش کشیده بود .

چه با صفاست در آغوشِ گرم بابایش *** نشسته نجمه به لبخند، در تماشایش

فرشته موج زَنَد گِرد قَدّ و بالایش *** تمامِ اهل حرم نیز ، محو سیمایش

ص: 181


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 20؛ وسائل الشيعه ، ج 21 ، ص408؛ مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ، ج 7 ، ص12.

ز رویِ اوست که بوسه مُدام می گیرند *** همه به نوبت از آن لعل ، کام می گیرند

نام گذاری آسمانی

شادی و سرور در بیت امامت موج می زد که لحظه مراسم نام گذاری فرارسید ؛ آن سان که اشاره شد ، نام مولود آسمانی ، بایستی آسمانی باشد . از این رو نام این نوزاد خجسته پیش از آنکه در جهانِ هستی همچون خورشید بدرخشد ، در ملکوت اعلا و در لوحی سبزِ زمردین با نامِ نامی علی و با لقب زیبای رضا درخشیده است .

در متن مشهور این لوح زرّین از این نوزاد با عنوان ولیّ و یاور خدا یاد شده است ، آنجا که می فرماید : ... وَیلٌ لِلْمُفْتَرِینَ الْجَاحِدِینَ عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ مُوسَی عَبْدِی وَ حَبِیبِی وَ خِیرَتِی فِی عَلِی وَلِیی وَ نَاصِرِی...؛ (1) ... پس از گذشت دوران بنده و دوست و برگزیده ام موسی ، وای بر دروغ بندان و منکران علی دوست و یاور من ....

بنابر متن دیگری از آن لوحِ آسمانی ، جابر می گويد : در بخشی از آن صحيفه نورانی ، چنين نگاشته شده بود :

أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ...؛(2) ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا

ص: 182


1- الکافی ، ج 1 ، ص 527 ، ح 3؛ الغیبه، نعمانی، ص 62 ؛ الاختصاص ، ص 210.
2- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 41.

از همین روست که نام نامی و مشهور هشتمین جانشین پیامبر رحمت ، در منابع حدیثی و تاریخی نام زیبای « علی » ثبت شده است .

از سوی دیگر ، طبق گزارشی که گذشت ، امام کاظم (علیه السلام) در بیان رؤیایی می فرماید : شبی جدم ( امام باقر (علیه السلام) ) و پدرم ( امام صادق (علیه السلام) ) را در خواب دیدم ... به من فرمودند : يَا مُوسَى! لَيَكُونَنَّ لَكَ مِنْ هَذِهِ الْجَارِيَةِ خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ ؛ ای موسی ! از اين دختر فرزندی به دنيا می آيد كه بهترين اهل زمين بعد از تو خواهد بود .

امام کاظم (علیه السلام) در ادامه فرمود : ثُمَّ أَمَرَانِي إِذَا وَلَدَتْهُ أَنْ أُسَمِّيَهُ عَلِيّا... ؛(1) آنگاه به من امر كردند كه هر وقت آن مولود مسعود به دنيا آمد ، او را « علی » نام گذارم ....

در آن مراسم با شکوه نام گذاری، امام کاظم (علیه السلام) نام نخستین پسرش را « علی » ، لقبش را « رضا » و کنیه اش را « ابوالحسن » نهاد .

سليمان بن حفص مروزی می گوید :

امام كاظم (علیه السلام) فرزندش علی (علیه السلام) را « رضا » مى ناميد و هماره مى فرمود : ادْعُوا إِلَيَّ وَلَدِيَ الرِّضَا وَ قُلْتُ لِوَلَدِيَ الرِّضَا وَ قَالَ لِي وَلَدِيَ الرِّضَا...؛ فرزندم « رضا » را صدا كنيد . و به فرزندم « رضا » گفتم و فرزندم « رضا » به من

ص: 183


1- إثبات الوصيّة ، 170؛ دلائل الإمامة، ص 349.

گفت ... و آنگاه كه با حضرت رضا (علیه السلام) گفت و گو می کرد ، فرزند عزیزش را « ابا الحسن » خطاب مى فرمود .(1)

بنابر روایتی ، احمد بن ابی نصر بزنطی می گوید : امام جواد (علیه السلام) در زمینه لقب « رضا » در ضمن سخنی فرمود :

... بَلِ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَمَّاهُ الرِّضَا؛ لِأَنَّهُ كَانَ رِضًى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي سَمَائِهِ وَ رِضًى لِرَسُولِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ فِي أَرْضِه...؛(2).. بلکه خدای متعال پدرم را « رضا » نامیده ، چون كه او پسندیده خدای عزیز و جلیل در آسمان بود و رسول خدا و ائمه هدی (علیهم السلام) در زمین از او خوشنود بودند ...

علی بن موسی الرضا کز خدايش *** رضا شد لقب ، چون رضا بودش آيين

هدیۀ تولد

آری ، همه منتظر تولد فرزندی بودند كه بهترين اهل زمين بعد از امام کاظم (علیه السلام) خواهد بود . حضرت نجمه (علیها السلام) افتخار مادری این برترین اهل زمین را از آنِ خود کرد .

نجمه ای مادر امام رضا *** تو علی یا پیمبر آوردی

یَمِ توحید ، گوهر آوردی *** شجر نور ، نوبر آوردی

حرم الله را چو بنت اسد *** حجة الله اکبر آوردی

ص: 184


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص14.
2- علل الشرایع، ج 1، ص 237، باب 172، ح 1؛ عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ص13.

نام فرزند خود علی بگذار *** تا ببینند حیدر آوردی

این پسر مثل مادرش زهراست *** پارۀ پیکر رسول خداست

ماه احمد به دامن نجمه *** با جمال خدا فرود آمد

ذات خالق به خویش تحسین کرد *** خلقت آن لحظه درسجود آمد

مرحبا نجمه احمد آوردی *** هم علی هم محمّد آوردی

از این رو چه زیبا بود که بعد از مراسم نام گذاری و تبريک و تهنيت به نجمه خاتون (علیها السلام) ، برای چشم روشنی، هديه ای به آن بزرگ بانو عطا شود .

حال که این ستاره درخشان توانسته بهترین و برترین اهل زمین را مادری کند ، به راستی چه عطایی می توانست چشم او را روشن کند ؟

آری ، تنها حجّت زمان امام كاظم (علیه السلام) می داند چه هدیه ای باعث چشم روشنی همسرش می شود . از این رو حضرتش بعد از هدیه کرامت الهی و تبريک و تهنيت گویی به همسرش ، نام فرزندش را « علی » نهاد و با هدیه ای معنوی چشمان او را روشن کرد و او را « طاهره » نامید . (1)

بدین وسیله با اعطای این مدال افتخار و این لقب آسمانی ، به صورت رسمی جایگاه ویژه و مقام معنویِ طهارت باطنی و روحی حضرت نجمه (علیها السلام) برای همگان روشن شد و در میان دیگر بانوان حرم اهل بیت ، ممتاز گشت و یکبار دیگر این بانوی پاک نهاد و این ستارۀ خورشید آفرین در منظومه « الْاَرْحامِ المُطَهَّره ...؛(2) رحم های بانوانِ بسیار پاکیزه ...» درخشید .

ص: 185


1- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1، ص 17.
2- مصباح المتهجد ، ص721، زیارت وارث .

جایگاهی ویژه و نقشی بزرگ

اکنون حضرت (علیها السلام) از سویی مقام همسری ولیّ خدا را دارد و از سوی دیگر، مسئولیّت بزرگ پرورش و تربیت حجّت خدا بر روی زمین، به عهده اوست. او با این دو مقام ویژه، به مقام دیگری که «امین خدا و امین حجّت خدا بودن است » دست یافت ؛ چراکه این بانوی پاک ، نخستین شخصیتی بود که رازدار حجّت زمان خود ، امام کاظم (علیه السلام) شد ، و به صورت علنی فهمید که امام بعد از امام کاظم (علیه السلام) فرزند او امام رضا (علیه السلام) خواهد بود .

چراکه هماره در بیت امامت ، رسم بر این بود که به دلایل امنیتی به صورت پنهانی امام و حجّت بعدی را معرفی می کردند و اهل بيت (علیهم السلام) رازهای الهی خود را جز به افراد امين و رازدار بازگو نمی کردند .

البته این شرایط در دوران امامت امام كاظم (علیه السلام) ، دوچندان می شد و نظام سلطه هماره تلاش می کرد که این نور الهی را خاموش کند . قرآن کریم می فرماید : يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون ؛(1) مى خواهند نور خدا را با دهان خويش خاموش كنند ، و حال آنکه خداوند نور خود را كامل خواهد کرد؛ گرچه كفرورزان ناخرسند شوند .

محمّد بن فضیل گوید : درباره این آیه کریمه از امام کاظم (علیه السلام) پرسیدم . حضرت فرمود : یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا وَلَایَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بِأَفْوَاهِهِمْ؛ می خواهند ولایت امیرمؤمنان (علیه السلام) را با دهان خود خاموش سازند .

ص: 186


1- سوره صف ، آیه 8.

پرسیدم : منظور از « و حال آنکه خداوند نور خود را كامل خواهد کرد » چیست ؟ حضرت فرمود : وَ اللَّهُ مُتِمُّ الْإِمَامَهْ، لِقَوْلِهِ عزّوجلّ: (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا)(1) وَ النُّورُ، هُوَ الْإِمَامُ... ؛(2) یعنی خداوند ، امامت را تمام می کند ؛ چراکه خدای عزیز و جلیل می فرماید : «به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده ایم ، ایمان بیاورید ». منظور از نور ، همان امام (علیه السلام) است ....

آری ، در آن دوران حساس ، هارون عباسی که از او در حدیث قدسی لوح با عنوان « بدترين مخلوق » یاد شده ،(3) بر مسند خلافت غاصبانه تکیه زد و به يارى وزيران توانمند بَرمَكى ، مقتدرانه بر سرزمین های اسلامی چیره شد و فرمان روایی کرد و در اندک زمانی ، توانست آرامشى نسبى را بر سرزمين هاى اسلامى حاكم كند و يک حكومت نظامى - ديكتاتورى را شکل دهد .

او در این حکومت ، مخالفان خود را با دقت رَصَد می کرد و هر کسی را که به پندارش مخالف حکومتش می دید ، به شدّت ، سركوب مى كرد و در قلمرو بسيار گسترده حكومت عبّاسى ، جز خفقان و سرکوب و ستم و جنایت، چيز ديگر حكم فرما نبود .

از این رو بود که زندگى علویان در عصر او ، که از نظر عقيدتى با او و ستمگری های او ، مخالف بودند ، بسيار دشوار مى نمود که در این راستا بيش از

ص: 187


1- سوره تغابن ، آیه 8.
2- الكافی ، ج 1، ص 196؛ بحارالأنوار، ج23، ص 318.
3- پیشتر به منابع این حدیث قدسی شریف اشاره شد .

همه ، حركت هاى پيشواى هفتم شيعيان ؛ يعنى امام كاظم (علیه السلام) به شدّت تحت كنترل بود و همواره آن بزرگوار را به بهانه های گونه گون دستگير و زندانى می کرد .

از این رو ، حتّی دوران بارداری حضرت نجمه (علیها السلام) به گونه ای پنهان بود که جاسوسان نظام سلطه خلفای عباسی ، نتوانند کم ترین آسیبی را به این شجره طیبه برسانند و همواره نور الهی و حجّت خدا بر روی زمین زنده بماند .

بدیهی است که در آن شرایط بسیار حساس و امنیتی ، این راز الهی به بانوی رازدار بیت امامت حضرت نجمه (علیها السلام) سپرده شد و چنین مقامی ، از سویی ، مقامی بس بزرگ برای آن بانوی امین بود و از سوی دیگر، مسئولیتی مهم را به عهده ی این بانوی رازدار می نهاد .

و با این رویکرد حیاتی ، این بانوی گرامی و فرزانه با تمام توان و در همۀ لحظه های زندگی در کنار امام زمان و همسر عزیزش امام کاظم (علیه السلام) استوارانه ایستاد و تحت نظر همسرش به تربیت فرزند دلبندش مشغول شد و در این راستا بود با صبر و بردباری رویدادهای تلخ روزگار را که از ناحیه باطل گرایان به حق مداران تحمیل می شد ، با جان و دل تحمل می کرد .

مادر قبلۀ هفتم

ستاره خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) اینک نقش تربیت کودکی را ایفا می کند که این کودکِ نورانی « تأیید شده روح القدس است ».(1)

ص: 188


1- ر.ک: بحار الانوار ، ج ، 24ص 47، باب 3.

به تعبیر بلند امام صادق (علیه السلام) : « و آنگاه که امام » با وجودش زمین را روشن می کند و «در زمين قرار می گيرد به او حكمت داده مى شود ، با علم و وقار آراسته

می گردد ، لباس هیبت و جلال بر اندامش مى پوشانند ، به او چراغى از نور می دهند كه به وسيله آن ، درونِ مردم را مى شناسد و اعمال بندگان را می بیند ».(1)

از این رو این بانوی فرهیخته در طول تربیت آن فرزند نورانی ، این شکوه و هیبت را در وجود او با چشمان خود می دید و به طورکامل ، فهمیده بود که این کودک ، با کودکان دیگر تفاوت دارد .

از این رو بانوی پاک نهاد ، با تولد چنین فرزند نورانی، عنايات خاص خدای متعال را می ديد ، به مقام همسریِ حجّت خدا و مادریِ امام معصوم افتخار می کرد و بر بخت بسیار بلند خود، خرسند بود .

از سوی دیگر ، طبق گزارشی که گذشت ، امام کاظم (علیه السلام) در بیانِ رؤیایی ، به جایگاه شگفت این کودک اشاره کرد و فرمود : شبی جدم (امام باقر (علیه السلام) ) و پدرم (امام صادق (علیه السلام) ) در خواب دیدم ... به من فرمودند : إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَيُظْهِرُ بِهِ الْعَدْلَ وَ الرَّأْفَةَ وَ الرَّحْمَةَ، طُوبَى لِمَنْ صَدَّقَهُ، وَ وَيْلٌ لِمَنْ

ص: 189


1- امام صادق (علیه السلام) در بیان چگونگی خلقت امام معصوم در ضمن حدیثی می فرماید : ... فَإِذَا خَرَجَ إِلَى الْأَرْضِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ زُيِّنَ بِالْعِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ أُلْبِسَ الْهَيْبَةَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَعْرِفُ بِهِ الضَّمِيرَ وَ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَاد ؛... و آنگاه که امام بر زمين قرار گيرد، به او حكمت داده مى شود ، به علم و وقار آراسته می گردد، لباس هیبت و جلال بر اندامش مى پوشانند ، به او چراغى از نور می دهند كه به وسيله آن درون مردم را مى شناسد و اعمال بندگان را می بیند.(بحار الانوار ، ج 25 ، ص 39 ، ح 8).

عَادَاهُ وَ كَذَّبَهَ وَ عَانَدَهُ ؛(1)به

زودی خدای عزیز و جلیل به وسيلۀ او عدل ، رأفت و رحمت را در جهان آشکار خواهد کرد . خوشا به حال كسی كه او را تصديق كند و وای بر كسی كه او را دشمن بدارد ، او را تکذیب کند و به او عناد ورزد .

از این رو حضرت نجمه (علیها السلام) در تربیت فرزندی کوشید که آینده ای درخشان در چهره اش نمایان بود و با مسئوليت الهی به آن وظيفه سنگين عمل کرد و شخصیتی را به جامعۀ انسانی تحویل داد که عدالت ، رأفت و رحمت و مهرورزی را در جهان آشکار کرد و به عنوان قبله هفتم ، جهانیان را به خود جلب نمود .

اکنون مردم جهان ، نجمه بیت امامت را با عنوان مادر قبله هفتم می شناسند و نامِ بلندِ این ستارۀ مغرب در میانِ انسان های آزاد اندیشِ فرهیخته و پیروان و دوستداران خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) با احترام و تکریمِ فراوان برده می شود؛ چراکه در دامن پاک او ، سلطانِ سریر ارتضا ، ولیّ خدا ، حضرت امام رضا (علیه السلام) پرورش یافت .

پیشوای رئوفی که نه تنها پیروان و دلدادگان آستان رضوی ؛ بلکه انسان های آزاد اندیشِ فرهیختۀ جهان و همۀ مسلمانان از چشمۀ وجود الهی این امامِ مهربان، بهره می برند و از جامِ زلال و گوارای دانشِ بی پایان او سیراب می گردند و بارگاه با عظمت و آستان قدسی او را به عنوان قبلۀ هفتم می شناسند و به آن ، روی می آورند .

ص: 190


1- إثبات الوصيّه ، ص 170؛ دلائل الإمامه ، ص 349.

آری ، به گلِ روی همین فرزند مهربان ، ستایش گران زبان به ستایشِ مادر مهربانش حضرت نجمه (علیها السلام) می گشایند و می گویند :

نجمه! الحق یک جهان جان ، در جهان آورده ای *** خلق عالم را امام مهربان آورده ای

کیست این استاد دانشگاه کل ، حق را ولی است *** قبلۀ هفتم ، امام هشتم و سوّم علی است

این پسر مرآت حسن بی مثال داور است *** این پسر هم مصطفی، هم فاطمه ، هم حیدر است

این پسر در هفت دریای ولایت ، گوهر است *** این رئوف اهل بیت ، این بضعۀ پیغمبر است

آری ، در عظمت شخصیت حضرت نجمه (علیها السلام) همین بس که جهانیان ، بارگاه با عظمت و آستان قدسی تنها فرزند معصوم او را به عنوان قبلۀ هفتم می شناسند و با عشق و علاقه از هر نقطۀ جهان به آن روی می آورند .

دانشمند والا مقام ، امامی خاتون آبادی در نگاشتۀ ارزشمند « جنّات الخلود » می نویسد : حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) را بدین لحاظ قبلۀ هفتم می گویند که مردم در روی زمین به هفت زیارتگاه توجّه دارند و به عنوان قبله گاه به آنها روی می آورند : 1. مکّه معظمه ، 2. مدینه طیبه ، 3. نجف اشرف ، 4 . کربلای معلا ، 5. حرم شریف کاظمین (علیهما السلام) ، 6. حرم شریف عسکریین (علیهما السلام) ؛ سامراء مقدس، 7. آستان قدس رضوی (علیه السلام) ؛ مشهد مقدس.

ص: 191

بنابر این ، مشهد مقدس و آستان قدسی و حرم مطهّر حضرت امام رضا (علیه السلام) هفتمين زيارتگاهى است كه مورد استقبال خلايق است . (1)

آیت الله علامه سید محمّد حسن طباطبائی میرجهانی در رباعی نغز خود، سخن از قبلۀ هفتم به میان آورده و چنین می سراید:

دل داده زكف دوش شدم مست و خرامان *** بیخود ز خود آن سان كه مگر نیستم انسان

ره برده به طوف حرم قبلۀ هفتم *** سلطانِ سلاطینِ جهان ، شاه خراسان(2)

کرامتی دیگر و کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام)

سالها از تولّد نخستین فرزند گرامی ملکۀ بیت امامت حضرت نجمه (علیها السلام) می گذشت ؛ هنوز در اندیشۀ مژدۀ شیرین همسر والا مقامش امام كاظم (علیه السلام) بود که در آن لحظه های به یاد ماندنی وارد اتاق شد و به او فرمود : هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ ! كَرَامَةُ رَبِّك ؛(3) ای نجمه! كرامت پروردگارت بر تو گوارا باد !

اما خاتون بیت عصمت برای دریافت کرامتی دیگر از پروردگارش لحظه شماری می کرد و هر چه زمان بيشتر سپری می شد ، انتظار و شوق او برای دریافت کرامتی ديگر بيشتر می شد . ارادۀ خدای کریم بر این تعلق

ص: 192


1- رک: جنّات الخلود، ص 32 .
2- ديوان حيران، ص 53.
3- عيون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص 20؛ وسائل الشيعه، ج 21 ، ص408؛ مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ، ج 7 ، ص12.

گرفت که بعد از گذشت حدود 25 سال کرامتی دیگر به این بانوی کرامت ببخشد. از این رو بار دیگر چهرۀ نورانی حضرت نجمه (علیها السلام) ، با نوری که با شیرۀ جانش در دل می پرورید ، هر روز نورانی تر می شد . او احساس کرد که مسافری دیگر در راه دارد . او حامل مهین دختی است که جد بزرگوارش امام صادق (علیه السلام) تولّد با بركت او را نوید داده است .(1)

سرانجام روزها یکی پس از دیگری سپری شد و دوران نُه ماهۀ بارداری پایان یافت و در آغازین روز ماه ذی قعده سال 173 هجری ، مهین دختی چون ماهِ فروزان ، بیت رفیع امامت را با قدوم کریمانۀ خویش روشن کرد .

بیت امامت یکبار دیگر درخشید و دختری ماه وَش ، دیدگانِ پدر بزرگوار ، مادر گرامی و برادر والا مقامش را روشن ساخت .

همه دنیایِ من آن ماه وَشِ پاک سرشت *** که به دل روز ازل نام تو دلدار نوشت

به راستی حضرت نجمه (علیها السلام) در این دوران، در بیت امامت و ولایت و در حضور دو حجّت الهی به چه مقامات بلندی نایل آمده و به چه شايستگی هایی دست یافته که خدای کریم یک بار دیگر به این ستارۀ درخشان ، در منظومۀ ولایت و در مدارِ خورشید طوس ، ماه فروزانی راعطا می کند که شاعر با شگفتی در توصیف آن ماه بانو ، چنین می سراید :

دختر نجمه! ای مليكۀ نور! *** بانويِ ماه ، خواهر خورشيد

هر كه خواهد ببيندت گيرد *** آينه در برابرِ خورشيد

ص: 193


1- به منبع این سخن به زودی اشاره خواهد شد.

عقل ها مانده اند حيرانت *** پدرت گفته جان به قربانت

دلبستگی و مهرورزی فراوان امام کاظم (علیه السلام) به مادر بزرگوارشان ، بار دیگر یادوارۀ مادر ستمدیده ، دخت گرامی پیامبر خدا حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) را زنده کرد و این دختِ والا گهر را که آثار فضیلت و برتری در چهرۀ معصومانۀ او موج می زد ، همنامِ مادر ارجمندش فاطمه (علیها السلام) نام نهاد .

آفتابی که ماه و خورشیدش *** بوسه از آستان برآورده

فاطمه عصمت خدایِ غفور *** که به معصومه آمده مشهور

عصمتِ داور است این دختر *** گلِ پیغمبر است این دختر

بعد زهرا و عمه اش زینب *** بهترین دختر است این دختر

آری ، این نوزادِ فاطمه عصمت ، همان حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) است كه جد بزرگوارش امام صادق (علیه السلام) پیش از ولادت آن حضرت ، از مقام والای او خبر داده بود ؛ آنجا که سخن از شکوه قم بر زبان جاری می سازد و می فرماید : ... تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تَدْخُلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ ؛(1).. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دخت موسی در شهر قم به خاک سپرده می شود که با شفاعت او همۀ شیعیان ما وارد بهشت می شوند .

ملکۀ بیت امامت حضرت نجمه (علیها السلام) با شايستگی ، آن کرامت و هديۀ الهی را که جدش به قدومش نوید داده بود ، با جان و دل به آغوش کشید و

ص: 194


1- بحار الانوار ج 60 ص 216.

این بار در معیّت همسر خویش و فرزند معصومش امام رضا (علیه السلام) كمال کوشش خود را در تربيت او به كار بست .

اما دوران کودکی این نازدانۀ عصمت در شرایطی شکل گرفت که لبۀ تیز شمشیر ستم و آخته به خونِ هارون عباسی هماره با شدّت تمام و با نیرنگ های متفاوت ، آنها را تهدید می کرد .

از این رو این مهین دخت در آن شرایط خفقان و امنیتی ، چند سالی را در دامن پر مهر پدر بزرگوار و امام زمانش سپری کرد و از دانش بی کران و معنویّت بی پایان آن حجّت الهی بهره ها برد و آغازین پله های کمال و معرفت را در کنار مادر فرهیخته و با کمالش و برادر معصومش امام رضا (علیه السلام) طی کرد .

علاقه و مهر متقابلی که بین این ماه ولایت و آن خورشید امامت بود ، او را در ادامۀ این راه کمال تحت تربیت برادر بزرگوارش قرار داد و این مسیر معنوی را با تمام کوشش پیمود و در اندک زمانی به ستودگی صفات ، معنویّت، عبادت، بزرگی و منزلت ممتاز گردید و به افتخار دریافت لقب زیبای « معصومه » از جانب امام رضا (علیه السلام) نایل گشت . آنجا که حضرتش فرمود : مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى ؛(1)هر

کس حضرت معصومه را در قم زیارت کند ، همانند کسى است که مرا زیارت کرده است .

ص: 195


1- ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، به نقل از کریمه اهل بیت، ص 32 و تجلی گاه مزار پنهان ، ص 23.

و چه زیبا علاقه و مهر متقابل این ماه ولایت و آن خورشید امامت را به تصویر کشید آنکه سرود :

قبلۀ هفتم ما ، قبلۀ هشتم دارد *** تا خراسانِ رضا آینه در قم دارد

هم کریمه ست و هم از نسل کریمان بانو *** پس گدا در حرمش حق تقدم دارد

آری، محبت، دلبستگی ، علاقه و مهر متقابل امام رضا (علیه السلام) و حضرت معصومه (علیها السلام) ، كه پس از دلبستگی ، علاقه و مهر متقابل امام حسين (علیه السلام) و حضرت زينب (علیها السلام) ، بی مانند است و در بين هيچ خواهر و برادری بدين سان وجود نداشته است .

همین علاقه و مهر متقابل باعث شد كه آن كريمه اهل بيت (علیهم السلام) همچون عمۀ والا مقامش دخت گرامی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) ؛ یعنی حضرت زینب کبری (علیها السلام) که به عشق امام زمانش حضرت امام حسین (علیه السلام) سفرها رفت ؛ در پی برادر غريب خود به راه افتاد و به همۀ انسان هایی که در راه کمال انسانی در تلاش و تکاپو هستند ، درس امام زمان شناسی داد و آنها را متوجه کعبۀ دل ها ، امام زمان ساخت ، تا در هر دوره و شرایطی که زندگی می کنند ، با یاد امام زمان شان زندگی کنند و در جست و جوی او باشند .

تجلّی گاه مزار پنهان

این نوزاد فاطمه عصمت ، که تربیت شدۀ ستارۀ مغرب حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) است در دفاع از امامت و امام زمان شناسی از مادر مظلومۀ

ص: 196

خود حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) پیروی کرده و همچون دیگر بانوانِ فضیلت ، آن یکتا بانویِ هستی را الگوی خود قرار داده است .

این مهین دخت از نسلِ حضرت فاطمه (علیها السلام) در مکتب تربیتی و کمال ، به جایی رسیده که خدای سبحان بارگاه او را تجلّی گاه مزار شریف حضرت زهرا (علیها السلام) قرار داده است .

نسب شناس ارجمند ، آیت الله سید محمود مرعشی نجفی متوفای 1338 هجری نگارنده کتاب « مشجّرات علویین » می نویسد : بسیار علاقه مند بودم که به هر طریقی محل قبر شریف حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیها السلام) را به دست آورم . برای این مقصود ، ختم مجرّبی انتخاب کردم ، چهل شب به آن مداومت نمودم ، تا شاید خدای متعال به طریقی مرا از محل قبر شریف حضرت زهرا (علیها السلام) آگاه فرماید .

شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان، به بستر خواب رفتم و استراحت کردم . در عالم رؤیا به محضر مقدّس امام باقر یا امام صادق (علیهما السلام) شرف یاب شدم . امام (علیه السلام) در پاسخ به نیّت من فرمود : عَلَيْكَ بِكَريمَةِ اهْلِ الْبَيْتِ ؛ به دامن کریمه اهل بیت چنگ بزن .

من به تصوّر اینکه منظور امام از « کریمه اهل بیت » حضرت زهرا (علیها السلام) است، عرضه داشتم: بله، قربانت گردم ، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محل قبر شریف آن حضرت را دقیق تر بدانم و به زیارتش مشرّف شوم .

امام فرمود: منظور من ، قبر شریف حضرت معصومه (علیها السلام) در قم است .

ص: 197

سپس اضافه فرمود : به جهت مصالحی ، خداوند اراده فرموده که محل قبر شریف حضرت زهرا (علیها السلام) برای همیشه برای همگان مخفی باشد .

از این رو قبر حضرت معصومه (علیها السلام) را تجلّی گاه مزار شریف حضرت زهرا (علیها السلام) قرار داده است .

اگر قرار بود قبر حضرت زهرا (علیها السلام) ظاهر باشد ، هر جلال و جبروتی که برای آن قبر شریف مقدّر بوده ، خدای متعال همان جلال و جبروت و شکوه را در قبر حضرت معصومه (علیها السلام) قرار داده است .

آیت الله سیّد محمود مرعشی در ادامه می افزاید : هنگامی که از خواب برخاستم ، تصمیم گرفتم که به قصد زیارت حضرت معصومه (علیها السلام) رهسپار

ایران شوم . آنگاه فوری مهیای سفر شدم و با همۀ اعضای خانواده خود نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهل بیت (علیها السلام) در قم ترک نمودم .(1)

آری، حضرت نجمه (علیها السلام) ،بانوی والامقامی است که چنان دختر عزیزی را در دامن پاک خود پرورش داد ، که چشم و چراغ مردم سرزمین فارس و حرم با صفا و ملکوتی آن مهین دخت بی همتا ، قبله گاه اهل ایمان و تقوا و تجلّی گاه مزار و حرم پنهان مادر ستمدیده اش حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) است . این بارگاه با شکوه همچون نگینی در شهر مقدّس قم می درخشد و هزاران دلداده و دلباختۀ خاندان پیامبر از سراسر جهان به حرم اهل بیت شرف یاب می شوند و با فروتنی و ادب صورت بر این آستان قدسی می سایند و عرض ادب می کنند .

ص: 198


1- زندگانی کریمه اهل بیت (علیها السلام) ، ص 41و42 ؛ و تجلی گاه مزار پنهان ص 18.

شاعر با اخلاصی چه زیبا به کریمه اهل بیت (علیهم السلام) خطاب می کند و می سراید:

قبر زهراست غریب و مخفی *** بارگاه تو به پا معصومه

عزّت فاطمه اندر دنیا *** به تو گردیده عطا معصومه

تربت فاطمه باید مانَد *** همچو قَدرش به خفا معصومه

تا شود روزِ ظهور مهدی *** حقّ مظلومه ادا معصومه

دست خود بهرِ دعای فرجش *** بنما سویِ خدا معصومه

به راستی کدام قلم و بیان می تواند جایگاه با عظمت مهین دختِ حضرت نجمه (علیها السلام) کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) را به تصویر بکشد و چنان مقامات والایی را درک نماید و بفهمد ؟

ز آنچه گفتند در فضایل او *** بهتر و برتر است این دختر

گرنه ، همچون خدای بی همتاست؟ *** از چه بی همسر است این دختر

*****

نجمه ، خورشید عالم افروزی *** بهر موسی بن جعفر آورده

پدر و مادرم فدایش باد *** که چو معصومه دختر آورده

از این رو آنچه قلمی شد، قطره ای از دریای فضایل و مناقب این بانوی شکوهمند بود که با عنایت کریمانۀ حضرتش به رشتۀ تحریر در آمد و صفحات نگاشته را زرّین کرد . (1)

ص: 199


1- برای آگاهی از نگرشی نو در شناخت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) ر.ک: تجلی گاه مزار پنهان، از همین نگارنده.

غروب ستارۀ مغرب

زمان ، همچنان لحظه ها را درمی نوردید و ملکۀ بیت امام کاظم (علیه السلام) در شرایط بحرانی زندگی اهل بیت (علیهم السلام) ، با تمام توان و با عقل و درایتی که داشت، در کنار فرزند معصوم و محبوبش امام رضا (علیه السلام) و دخت کریمه اش حضرت معصومه (علیها السلام) ، بیت امامت را مدیریت می کرد و با صبر و بردباری از ولایت و امامت، دفاع می نمود .

اما هر لحظه ای که می گذشت ، لبۀ تیز شمشیر ستم و آخته به خون هارون عباسی این بیت رفیع را تهدید می کرد و تحمل آن شرایط خفقان و امنیتی برای اهل بیت ؛ به ویژه بانویی که سال ها دوری و زندانی شدن همسر عزیز و امام زمانش را با تمام وجود تجربه کرده بود ، چندان آسان نبود .

به سخن دیگر، گرچه نسیم بهشتی بیت امامت هماره دل و جان حضرت نجمه (علیها السلام) را نوازش می داد؛ ولی بحران های ستمگرانه نظامِ سلطۀ عباسی ، تار و پود زندگی و قلب علویان و شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) را آشفته می کرد که اوج این غم ها ، بازداشت های مکرر امام کاظم (علیه السلام) از سوی نظامِ سلطۀ ستمگر عباسی بود .

بدیهی است که بانوی بیت ، حضرت نجمه (علیها السلام) در مدت این بازداشت ها، هماره با صبر و استقامتی که شایستۀ این بانوی فرهیخته بود ، بحران ها را مدیریت می کرد و آرمان ها و باورهای اصیل اهل بیت (علیهم السلام) را در موقعیّت های گوناگون پیش می برد و در این سال هایی که غم و اندوه ، بیت

ص: 200

امامت را فراگرفته بود، فرزند برومندش حضرت امام رضا (علیه السلام) تسلّا بخش دل های رنجور و غمزدۀ حرم اهل بیت (علیهم السلام) ؛ به ویژه حضرت نجمه (علیها السلام) بود .

از سویی ، این بانوی مهرورز ، تربیت یافته مکتب حضرت زهرا (علیها السلام) و امیر مؤمنان علی (علیه السلام) بود و از مهر و محبّت متقابل این دو همسر آسمانی ، آگاهی داشت . حضرت زهرا (علیها السلام) بزرگ بانویی بود که در شرایط حساسِ زندگی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) و به هنگام فقدان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یک تنه در برابر انبوه باطل گرایان و دشمنان رسالت ایستاد ؛ دشمنانی که حقش را غصب کردند ، ددمنشانه به خانه اش یورش بردند ، خانۀ وحی را به آتش کشیدند ، به چهرۀ نیلگونش سیلی زدند ، پهلویش را شکستند ، بر بازویش تازیانه زدند ، فرزند نازدانه اش حضرت محسن (علیه السلام) را کشتند ...

اما این بانوی با وفا در راه دفاع از همسر و امام زمانش مصیبت هایی را به جان خرید و در بستر بیماری افتاد . برای مظلومی همسرش می گریست و مثل شمع می سوخت ، هر روزی که می گذشت ، بدنش نحیف تر و ناتوان تر می شد و با این همه رنج و درد به شهادت رسید و غم و اندوه همسرش امیر مؤمنا ن علی (علیه السلام) و فرزندان معصوم و مظلومش را همیشگی کرد ... (1)

ص: 201


1- ر.ک: الکافی ج1 ص 459؛ بحار الأنوار ج 43 ص181. برای آگاهی بیشتر ر.ک: کتاب الهجوم على بیت فاطمة (علیها السلام) (نگرشی در اسناد و مدارک هجوم به خانۀ صدیقۀ طاهره (علیها السلام) از قرن اول هجری تا کنون).

تربیت یافته این مکتب ، حضرت نجمه (علیها السلام) نیز به خاطر محبّت ، دلبستگی ، علاقه و مهری که به همسر و امام زمانش امام کاظم (علیه السلام) داشت ، با تمام وجود رنج های همسرش را در وجود خود احساس می کرد؛ همسر مظلومی که اسیر ستم هارون عباسی بود ، از زندانی مخوف به زندان مخوف دیگر و از سیاه چاله ای به سیاه چاله ای دیگر منتقل می شد ، به بلا خوگرفته بود، چنان در سیاه چاله های زندان ها به وسیلۀ حلقه های زنجیرهای آهنین شکنجه می شد که ساق پاهایش به وسیلۀ حلقه های زنجیر کوبیده شده و سنگینی حلقه های زنجیر بدن نحیف حضرتش را زخمی کرده بود .(1)

از این رو بود که حضرت نجمه (علیها السلام) به مظلومی همسر مظلومش از سویی ، و غربت بیت امامت و فرزندان غریبش از سوی دیگر ، همچون شمع می سوخت و روز به روز بدن رنجورش نحیف تر می شد .

سرانجام ستارۀ سرزمين مغرب ، که در تنها شهر جزيرة العرب ؛ يعنى مدينۀ منوره درخشیده بود ، اینک همچون بانو و سَرورش حضرت زهرا (علیها السلام) مظلومانه و در روزگار غربت اهل بیت (علیهم السلام) ، در همان شهر ، غروب کرد و بیت امامت ؛ به ویژه دو فرزند دلبندش را به سوگ نشاند .

طبیعی بود که با توجّه به آزارها و اذیّت های نظام سلطۀ عباسی ، مراسم تشییع ، تدفین و بزرگداشت آن بزرگ بانو با مظلومیّت تمام ، برگزار شده و

ص: 202


1- بحار الأنوار، ج 99، ص 17.

غریبانه در کنار مرقد مادر همسرش حضرت حمیده مصفّا (علیها السلام) در منطقۀ قبای مدینه منوره ، در مشربۀ ام ابراهیم به خاک سپرده شد .

با این مصیبت بزرگ ، مصیبت دیگری در دفتر مصائب اهل بیت مظلوم ثبت شد و همۀ انسان های آزاد اندیش جهان ؛ به ویژه شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) را در غم و اندوه فروبرد و اشکِ غم از دیدگان آنها جاری و اندوهِ جان سوز آنها را تا ظهور پنجمین نسل از فرزندان حضرت نجمه (علیها السلام) ؛ یعنی امام مهدی (علیه السلام) ، دائمی کرد . چرا که بر اساس روایات متعدّد و متواتری ، گریه بر مصائب و مظلومیّت امامانِ معصوم و مظلوم (علیهم السلام) ؛ به ویژه امام حسین (علیه السلام) ، پاداش های فراوانی دارد و غربت و تنهایی امام زمان (علیه السلام) نیز از این مصیبت هاست .

آری ، اندوهگین بودن در فراق امام مهدی (علیه السلام) ، ندبه و اظهار شوق به لقای آن موعود آسمانی ، از ویژگی های منتظران عاشق پیشه است . امام حسن عسکری (علیه السلام) در ضمن سخنی می فرماید : وَ لا يَزالُ شيعَتُنا في حُزْن حَتّى يَظْهَرَ وَلَدي الَّذي بَشَّرَ بِهِ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) ...؛(1)

شیعیانِ ما هماره در اندوهی همیشگی به سر می برند تا فرزندم - که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نوید ظهورش را داده است - ظاهر شود ... .

از همین روست که منتظرانِ ظهور امام عصر (علیه السلام) هماره در پگاه هر روز جمعه ، ندبه می کنند و با گریه فریاد می زنند و می گویند : فَعَلَى الْاَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّد وَ عَلِيّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِما وَ آلِهِما، فَلْيَبْكِ الْباكُون ؛(2)پس

ص: 203


1- مناقب آل ابى طالب،ابن شهرآشوب ،ج4 ، ص426، بحار الأنوار ، ج50 ، ص318.
2- ر.ک: المزار الکبیر، ابن المشهدى ، ص 580؛ بحار الأنوار ، ج 102 .

برای پاکیزگان از خاندان پیامبر و علی - که صلوات خدا بر آن دو و خاندانشان باد - گریه کنندگان باید بگریند .

اکنون این دفتر را که قطره ای از دریای فضایل و مناقب رازگونۀ ستارۀ خورشید آفرین مغرب ، حضرت نجمه (علیها السلام) بود ، با این امید می بندیم که به زودی به دست با کفایت پنجمین نسلِ این بانوی با عظمت ؛ یعنی امام مهدی (علیه السلام) ، رمز گشایی شود . ما نیز با الگو قراردادن این بانوی نمونه که امام زمان شناسی و دفاع از امامت را به همگان آموخت ، با حضور قلب و اخلاص به درگاه ربوبیِ خدای رحمان و رحیم روی آوریم و همگان را به این امر مقدّس فرا خوانیم و این مسأله فطری انسانی را که در نهاد انسان ها به ودیعت گذاشته شده ، شکوفا نموده و با دعا برای تنها رهایی بخش جهان ، امام زمان (علیه السلام) به زودی شاهد اجابت دعای همۀ منتظران باشیم ، تا با ظهور آن موعود آسمانی، همۀ نابه سامانی ها ، سامان و همۀ جنایت ها و خیانت ها پایان یابد ، و با دولت واحد جهانی دولة الزهراء (علیها السلام) ، گیتی به مدینه فاضله تبدیل گردد و به اُمید فرا رسیدن آن روز به درگاه خدای سبحان عرضه می داریم : اللَّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّكَ الفَرَجَ، وَ اجْعَلْنا مِنَ الْمُنْتَظِرينَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَهُ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِهِ...؛ خدایا! در ظهور ولیّت شتاب فرما و ما را در زمرۀ منتظران ، پیروان و یاوران او و کسانی که در پیش رویش در میان دوستانش به شهادت می رسند، قرار بده ....

ص: 204

کتابنامه

قرآن کریم

اثبات الوصیة ، علي بن حسين مسعودی.

إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، محمد بن حسن، شيخ حر عاملى، بيروت ، چاپ اول ، سال 1425 ق.

الاختصاص، محمد بن محمد عکبری بغدادی، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ق.

ارشاد القلوب ، حسن بن ابی الحسن دیلمی.

الاعتقادات ، محمد بن على ابن بابويه قمی ، معروف به شیخ صدوق.

أعلام النساء المؤمنات، محمد حسون و ام علي مشکور، نشراسوه، تهران، 1421ق.

اعلامُ الوَریٰ بأعلامِ الهدیٰ ، أمین الاسلام فضل بن حسن طبرَسی.

الامالی ، محمد بن حسن طوسی.

الأمالی ، محمد بن على ابن بابويه قمی، معروف به شیخ صدوق، چاپ ششم، سال 1376ش.

الامالی ، محمد بن محمد عکبری بغدادی.

بحار الأنوار ، محمد باقر بن محمد تقى مجلسی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.

بصائر الدرجات ، محمد بن حسن صفار، محقق / مصحح: محسن بن عباسعلى، کوچه باغى، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، سال 1404 ق.

تجلّی گاه مزار پنهان، محمد حسین رحیمیان، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، سال 1385 ش.

تَأْویلُ الْآیاتِ الظّاهرَة فی فَضائل الْعِتْرَةِ الطّاهرة ، سید شرف الدین استرآبادی.

ص: 205

تحف العقول ، حسن بن على، ابن شعبه حرانى، قم، چاپ دوم، سال 1404ق.

تفسیرالقمی، علی بن ابراهیم قمی.

جنّات الخلود ، میرزا محمدرضا بن محمد مومن امامی خاتون آبادی.

الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، قم، چاپ اول، سال 1409 ق.

دلایل الامامه ، محمد بن جریر بن رس طبرى آملى، محقق / مصحح: قسم الدراسات الإسلامیه مؤسسه البعثه، قم، بعثت، سال 1413 ق.

دولت عباسیان ، محمد سهیل طقوش، مترجم: حجت الله جودکی با اضافاتی از رسول جعفریان، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم چاپ چهارم، 1378 ش.

ديوان حيران ، علامه سید محمّدحسن طباطبائی میرجهانی.

ألرّوضَة فی فضائل أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (علیهما السلام) ، اثر شاذان بن جبرئیل قمی.

زندگانی کریمه اهل بیت (علیها السلام) ، علی اکبر مهدی پور، نشر حاذق، سال 1380ش.

السنن ، ابو عیسی ترمذی.

الصحیح ، محمد بن اسماعیل بخاری.

الصحیح ، مسلم بن حجاج نیشابوری.

علل الشرایع ، محمد بن على ابن بابويه قمی، معروف به شیخ صدوق صدوق ، مؤسسه الأعلمی، بیروت.

عوالم العلوم و المعارف ، شیخ عبدالله بحرانی اصفهانی.

عیون أخبارالرضا (علیه السلام) ، محمد بن على ابن بابويه قمی، معروف به شیخ صدوق، انتشارات جهان، سال 1378 ه.ق.

غایَةُ الْمَرام وَ حُجَّةُ الْخِصام ، سید هاشم بن سلیمان بحرانی.

الغیبه ، محمد بن حسن طوسی، الغیبه، قم، موسسه معارف اسلامی، 1411 ه.ق.

ص: 206

الغیبه ، نعمانی، تهران، مکتبة الصدوق، سال 1397ه ق.

الكافي ، محمد بن يعقوب كلينى، تهران، چاپ چهارم، سال 1407 ق.

کامِلُ الزّیارات ، ابن قولویه قمی.

کَشْفُ الغُمَّة فی مَعْرِفَةِ الأئمّة ، علی بن عیسی اربلی.

كفاية الأثر في النصّ على الأئمة الإثني عشر ، على بن محمد خزاز رازى ، قم ، سال 1401 ق.

کمال الدین ، محمد بن على ابن بابويه قمی، معروف به شیخ صدوق ، قم ، دارالکتب الاسلامیه، سال 1395 ه.ق.

مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ، سيد هاشم بن سليمان بحرانى، قم، چاپ اول، سال 1413 ق.

المزارالكبير ، محمد بن جعفر، معروف به ابن المشهدي، قم، چاپ اول، 1419 ق.

المستدرک علی الصحیحین ، ابو عبد الله حاکم نیشابوری.

مصباح المتهجد ، محمد بن حسن طوسی.

مناقب آل أبی طالب (علیهم السلام) ، محمد بن على، ابن شهراشوب مازندرانى، قم، نشر علامه، سال 1379 ق.

مناقب علی بن ابی طالب (علیهما السلام) ، ابوالحسن علی بن محمد جُلابی (متوفای 483ق) معروف به ابن مغازلی.

من لا يحضره الفقيه ، شیخ صدوق ، قم ، چاپ دوم ، سال 1413 ق.

ناسِخُ التَّواریخ ، محمدتقی لسان الملک سپهر.

وسائل الشيعة ، محمد بن حسن شيخ حر عاملى، قم، چاپ اول، سال 1409 ق.

الهجوم على بيت فاطمة (علیها السلام) ، عبدالزهراء مهدی .

ص: 207

به قلم: نویسندۀ ولائی و نامدار و پر اثر

آقای شیخ مهدی خدامیان آرانی

نجمه خاتون (علیها السلام) - مادر امام رضا (علیه السلام) / شیخ مهدی خدامیان آرانی

*****

تو در جنوب كشور « فرانسه » در اروپا به دنيا آمدى ، زادگاه تو بندر « مَرسى » در جنوب فرانسه است ، امروزه آن را بندر « مارسى » مى خوانند . تو را بيشتر « نَجمه » مى خوانند ، اين كلمه به معناى « ستاره » مى باشد ، پدر و مادرت اميد داشتند كه تو در آسمان خوبى ها همچون ستاره بدرخشى و براى همين اين نام را براى تو انتخاب كرده اند و سرانجام هم چنين شد ، تو سعادت پيدا كردى كه مادر امام رضا (علیه السلام) بشوى و چه سعادتى از اين بالاتر ! تو مادر پنج امام شيعه هستى ، مهدى (علیه السلام) كه همه در انتظار آمدن او هستند از نسل توست .(1)

*****

تقدير چنين رقم مى خورد كه تو از فرانسه به عنوان كنيز به مدينه برده مى شوى ، وقتى به مدينه مى رسى امام كاظم (علیه السلام) فرستاده اى مى فرستد و او با كسى كه تو را به مدينه آورده است سخن مى گويد ، ساعتى بعد در خانه امام هستى ، او تو را در راه خدا آزاد مى كند ، سپس از تو مى خواهد نزد مادرش « حميده » بروى تا از او درس دين بياموزى ، اكنون به خانه امام

ص: 208


1- وأمه أم ولد يقال لها سكن النوبية و يقال : خيزران المرسية ويقال : نجمة ، رواه ميثم ولما ولدت الرضا (علیه السلام) سماها الطاهرة : مناقب آل ابى طالب ، ج 3 ، ص 476. دقّت كنيد : « مرسيه » منسوب به بندر مرسى است كه امروزه به آن بندر مارسى مى گويند .

صادق (علیه السلام) مى روى و نزد همسرش ( حميده ) درس مى آموزى ، تو جز بزرگوارى و زيبايى در خانه امام نمى بينى ، تو شيفته اين خاندان شده اى .

تو بسيار با ادب هستى و همواره احترام زيادى از حميده مى گيرى . روزى از روزها حميده به فرزندش ( امام كاظم (علیه السلام) ) چنين مى گويد : «من كسى را با فضيلت تر از او تا به حال نديده ام ...». اينجاست كه امام كاظم (علیه السلام) تصميم مى گيرد با تو ازدواج كند ، پس به تو پيشنهاد ازدواج مى دهد و تو قبول مى كنى .(1)

*****

امام صادق (علیه السلام) از اين ماجرا باخبر مى شود ، پس به خانه شما مى آيد و به روى تو لبخند مى زند ، تو عروس او هستى ، پس به فرزندش امام كاظم (علیه السلام) چنين مى گويد : « فرزندم ! اين خانم براى تو فرزندى مى آورد كه حجّت خدا در روى زمين خواهد بود ، وقتى فرزند او به دنيا آمد اسم او را على

ص: 209


1- أم أبي الحسن موسى وكانت من اشراف العجم جارية مولدة واسمها تكتم وكانت من أفضل النساء في عقلها ودينها واعظامها لمولاتها حميدة حتى أنها ما جلست بين يديها منذ ملكتها اجلالا لها فقالت لابنها موسى يا بني ان تكتم جارية ما رأيت جاريه قط أفضل منها ولست أشك ان الله سيطهر نسلها ان كان لها نسل وقد وهبتها لك فاستوص بها خيرا... ابن جعفر (علیه السلام) لما اشترت نجمة رأت في المنام رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) يقول لها يا حميدة هبي نجمة لابنك موسى فإنه سيلد منها خير أهل الأرض فوهبتها له فلما ولدت له الرضا سماها الطاهرة: كشف الغمة ، ج 3 ، ص 105.

بگذار ! خوشا به حال كسى كه على را دوست بدارد و به او ايمان آورد و واى به حال كسى كه با او دشمنى ورزد ».(1)

مدّتى مى گذرد ، خدا به شما فرزند پسرى مى دهد، اسم او را « على » مى گذاريد ، فرزند شما بعداً با لقب « رضا » مشهور مى شود ، آرى، او امام هشتم شيعيان خواهد بود و خدا محبّت او را در دل هاى شيعيان زياد خواهد كرد و شيعيان او را بسيار دوست خواهند داشت ، او پناه شيعيان خواهد بود، اكنون كه نام او را مى شنوم اشك شوق در چشمم حلقه مى زند و چنين مى گويم:

قربونِ كبوتراى حرمت ، امام رضا *** قربونِ اين همه لطف و كرمت امام رضا

از روزى كه با تو آشنا شدم ، امام رضا *** مورد مرحمت خدا شدم ، امام رضا

*****

زندگى شما آغاز مى شود ، امام كاظم (علیه السلام) با عزّت و احترام با تو رفتار مى كند ، آرى ، پنج امام از نسل تو خواهند بود ، اگر خدا زنى را مى شناخت كه بيش از تو شايستگى اين مقام را داشت او را به مقام مادرى امام بر مى گزيد ، معلوم مى شود كه تو شاهكار خلقت هستى ، همانند صدفى كه

ص: 210


1- يا موسى ، ليكونن لك من هذه الجارية خير أهل الأرض ، ثم أمراني إذا ولدته أن أسميه عليا وقالا: إن الله سيظهر به العدل والرأفة والرحمة ، طوبى لمن صدقه ، وويل لمن عاداه وكذبه وعانده: دلائل الامامة ، ص 349.

در درون آن ، مرواريد گرانبهايى است ، تو در وجود خودت ، مرواريد عفت ، پاكدامنى و ايمان را داشتى ولى اين سرمايه هاى تو از ديده ها پنهان بود .

مدّتى مى گذرد ، تو حامله مى شوى، تو صداى فرزندت را مى شنيدى كه ذكر خدا مى گويد ، آرى ، آن قدر پاك سرشت هستى كه وقتى حامله بودى صداى فرزندت را كه هنوز به دنيا نيامده بود مى شنوى .

وقتى تاريخ زندگى مادران معصومين را بررسى مى كنم متوجّه مى شوم : در شرح حال زندگى حضرت آمنه (علیها السلام) ، خديجه (علیها السلام) ، فاطمه بنت أسد و فاطمه زهرا (علیها السلام) آمده است آنها صداى فرزندشان را ( در هنگام حاملگى ) مى شنيدند ، تو هم در اين جهت همانند آنان مى باشى و صداى فرزندت ( در هنگام حاملگى ) را مى شنيدى ، در شرح حال زندگى مادران ديگر ، اين مطلب ذكر نشده است ، اين نشان مى دهد كه تو مقام والايى دارى .(1)

آرى ، تو مادر امام رضا (علیه السلام) هستى و من مى دانم آن حضرت تو را خيلى دوست دارد ، اگر كسى او را به حق مادرش قسم دهد به او نگاه ويژه اى مى كند .

امام رضا ! اى امام مهربان ! خودت مى دانى كه دل هاى ما چقدر از روزگار سياهى ها به تنگ آمده است ، اگر شما دست ما را رها كنى ديگر اميد خود را از دست مى دهيم و لشكر نااميدى به وجود ما مى تازد و ما را به تباهى

ص: 211


1- سمعت نجمة أم الرضا (علیه السلام) تقول : لما حملت بابني الرضا ، لم أشعر بثقل الحمل ، وكنت أسمع في منامي تسبيحا وتهليلا وتحميدا من بطني... : الخرائج والجرائح ، ج 1 ، ص 337.

مى رساند ، مولاى من ! به حق مادر مهربانت ، دست ما را بگير و به ما نگاهى كن كه نگاه تو براى دنيا و آخرت ما بس است ... مولاى من ! از تو مى خواهم به احترام مادرت از خدا بخواه حاجت صاحب اين قلم را بدهد ...(1)

*****

نجمه خاتون ! وقتى به امام كاظم (علیه السلام) خبر رسيد كه فرزند تو به دنيا آمده است او به ديدار تو آمد ، در حالى كه لبخند به لب داشت به تو گفت : « اى نجمه! كرامتِ خدا بر تو مبارك باد !»، آرى، مقام مادرىِ امام ، كرامتى از طرف خداست كه هر كسى شايستگى آن را ندارد ، اينجا بود كه تو از جا برخاستى و امام رضا (علیه السلام) را در حالى كه در پارچه اى سفيد پيچيده بودى تقديم امام كاظم (علیه السلام) كردى ، امام كاظم (علیه السلام) فرزندش را در آغوش گرفت و روى او را بوسيد و سپس در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و با آب فرات، كام او را برداشت . بعد از لحظاتى نوزادش را به تو داد و چنين گفت : « فرزندت را بگير كه او ذخيره خدا و حجّت خدا بعد از من است ». اكنون فرزندت در آغوش توست و تو با مهر مادرى او را بزرگ مى كنى...(2)

ص: 212


1- تجربه شده است كه توسّل به نجمه (علیها السلام) باعث برآورده شدن حاجت ها مى شود.
2- کتاب دوازده مادر: نگاهی به زندگی مادران اهل بیت (علیهم السلام) ، مهدی خدامیان آرانی ، صفحات 82-78.

متن سخنرانی آقای حاج شیخ حسن قاسمی در بیت الزهرا (علیها السلام) مشهد

متن سخنرانی خطیب دانشمند و دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام) حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسن قاسمی دامت برکاته دربارۀ مادر امام رضا (علیه السلام) حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در مجلس بزرگداشتی که در محل بیت الزهرا (علیها السلام) مشهد مقدّس در شام مبعث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برگزار گردید .

... شب آخر این محفل و مجلس نورانی است ، نوعاً شب آخر هر محفلی ، ما مشهدی ها توسّلمان را درِ خانه آقا و مولا و ولی نعمتمان ، حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) می بریم .

امشب حضرت آیت الله حاج سید حجت موحّد ابطحی اصفهانی فرمودند که دوست داریم به یاد و نام حضرت نجمه خاتون مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) که اسم دیگر ایشان تکتم ، اسم دیگر ایشان خیزران و مرسیه ، و نام مبارکشان بعد از به دنیا آوردن امام رضا (علیه السلام) ، شد ، « طاهره » ، عرض ادب داشته باشیم . ما هم اجابت کردیم و لبیک گفتیم .

ما ، با وجودی که اینقدر انس به مشهد امام رضا (علیه السلام) و زیارت امام رضا (علیه السلام) داریم ولی از حضرت نجمه خاتون کمتر می دانیم که ایشان چه مقام و عظمتی داشته اند ، بعضی ها خیال می کنند این مادران اهل بیت ، به خصوص آنهایی که کنیز بودند ، یا اسیر بودند ، خیلی معرفت به امام

ص: 213

نداشتند ، خیال می کنند اینها مادر امام شدند بعد هم این بچه را ... عذرخواهم اینطور تعبیر می کنم ، بچه را شیر دادند بزرگ کردند ، بعد آن فرزند شد امام ؟

چرا چنین تصوری دارند ؟ به خاطر اینکه یا تاریخ را نخوانده اند و یا زندگی نامۀ مادران امام ، کمتر گفته شده است ، متاسفانه ! حالا من به مقتضای وقت ، امشب می خواهم چند جمله ای نسبت به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) عرض ادب کنم ، بدون تعارف می خواهم شما هم بیشتر توجه کنید نمی خواهم تعریف از خود کنم ولی بدون تعارف ثمره و نتیجه ده ها ساعت ، مطالعه را می خواهم الان در کمتر از یک ساعت ، به شما بگویم خلاصه اش را . یعنی واقعاً ده ها ساعت مطالعه داشتم در زندگی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ، حالا می خواهم در کمتر از یک ساعت به شما تقدیم کنم .

این نیاز دارد که یک توجه فوق العاده ای شما داشته باشید ، و قدر اینها را بدانید بعضی از حرف هایش هم شاید کمتر گفته می شود ، خوب ، شروع می کنم به شرط صلوات بر محمد و آل محمد .

اللهم صل علی محمد و آل محمد

مقدمتاً این را بگویم : نکته اول : در زیارت جامعه می خوانیم : « خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ » اهل بیت (علیهم السلام) یک خلقت نوری دارند ، یک خلقت ملکی و دنیوی دارند . امیرالمؤمنین (علیه السلام) جان عالم به فدایش 13 رجب در خانۀ خدا متولد شدند ، خیال نکنید امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، فقط

ص: 214

این هستند ! این قصۀ خلقتِ جسمیِ ملکی دنیویست . 13 رجب آمد ، 63 سال ( جان عالم به فدایش ) عمر کرد و رفت . امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است؟ یعنی روز 13 رجب آمده ، قبلش نبوده است ؟ 124000 پیغمبر که شنیدید توسل می کردند به امیرالمومنین !! او که هنوز در خانه کعبه به دنیا نیامده ، پس به کدام امیرالمؤمنین (علیه السلام) توسل می کردند ؟ اینها یک خلقت نوری داشتند « خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً » قبل از آدم و عالم ، خدا اینها را خلق کرد . « أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّه » نور اهل بیت بود « خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً » بعضی از این نکاتی که دارم می گویم کلیدی است . یعنی احتیاج به توضیح هم دارد ولی واقعا وقتش نیست ولی حیفم می آید به اختصار و اجمالش را هم نگویم . هر کدام از این حرفها یک بابی از معرفت دارد .

اهل بیت (علیهم السلام) یک خلقت ملکی دنیوی دارند ، ولی یک خلقت نوری هم دارند آن چیزی که امام را امام قرار می دهد آن خلقت نوری اوست . لذا یک روزی به ظاهر متولد می شود و یک روزی هم از دنیا می رود ، ولی باطناً که نمی رود . « إِنَّ مَيِّتَنَا لَمْ يَمُتْ »(1) مرده ما ، مرده نیست . خیال نکنید ما مرده شدیم «

قَتْلَانَا لَنْ يُقْتَلُوا »(2) کشتۀ ما ، کشته نیست . امام حسین (علیه السلام) کشته شد یعنی به حسب ظاهر ، وگرنه در واقع ، امام حسین (علیه السلام) کشته

ص: 215


1- بحار الانوار ، ج 26 ، ص5 .
2- همان .

شد؟ سر مبارکشان روی نیزه قرآن می خواند ! یعنی چطوری برساند به عالم که من زنده ام ؟

توجه می فرمایید ، پس یک خلقت نوری داریم که اول ما خلق الله طبق روایات ما است ، اول چیزی که خدا خلق کرد نور پیغمبر است ، بعد به برکت نور پیغمبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهراء (علیهم السلام) ، تمام اشیاء عالم خلق شد . پیغمبر خدا فرمود : خدا به برکت نور من ، آسمان ها و زمین را خلق کرد . الله اکبر! این عظمت آسمان ها و زمین همه به طفیل نور پیغمبر است ، به برکت نور امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . نمی دانم بگویم یا نگویم ، خیلی سنگین است واقعاً ، فرمود به طفیل نور امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، خداوند متعال عرش را آفرید ، این عرش با این عظمت به طفیل نور امیرالمؤمنین (علیه السلام) خلق شده !! به برکت نور امام حسن (علیه السلام) ملائکه را ، به برکت نور سیدالشهداء (علیه السلام) بهشت را آفرید .(1)

نکتۀ دوم : خداوند نور اینها را قبل از این عالم و آدم خلق کرد. بعد این نور را بر سایۀ عرشش گذاشت تا آدم ابوالبشر خلق شد . وقتی آدم ابوالبشر خلق شد ، خدا نور پیغمبر و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را آورد در صلب آدم « أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَة » این ، همینطور آمد و آمد و آمد ، تا

ص: 216


1- بحارالانوار ، ج 36 ، ص72.

رسید به جناب عبدالمطلب ، آنجا جدا شدند . فرمود : نور من در صلب عبدالله (علیه السلام) قرار گرفت و نور امیرالمؤمنین (علیه السلام) در صلب ابوطالب (علیه السلام) .(1)

البته نورحضرت زهرا (علیها السلام) چه شد؟ آن یک شبی می خواهد مفصل ، ولی الان فقط اشاره می کنم ، نور حضرت زهرا (علیها السلام) را خدا در سایۀ عرش نگه داشت ! همراه نور پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیامد . نور پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد در صلب انبیا یک به یک ولی نور حضرت زهرا (علیها السلام) در صلب هیچ کس نرفت ! خدا آن نور را در سایۀ عرش ، میهمان خودش قرار داد ، تک و تنها ! تا وقتی که پیغمبر را به معراج بردند ، خداوند نور حضرت زهر (علیها السلام) را مستقیماً به صلب پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منتقل کرد . این از امتیازات نوریِ حضرت زهراست . نور حضرت زهرا (علیها السلام) در صلب هیچکس حتی انبیاء هم نبود . پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) 120 تا معراج داشته ، ولی یک معراج پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فقط برای این بود که نور حضرت زهرا (علیها السلام) را به ایشان منتقل کنند . و این نور از وجود نازنین پیغمبر به حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) منتقل شد ، اقتران نیرین شد و در 20 جمادی الثانی به دنیا آمد .

خوب علی ایّ حال برای اهل بیتِ دیگر این نور ، در قالب نور پیغمبر و امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمد و آمد ، تا جایی که در زیارت ائمه بقیع (علیهم السلام) ، اینطور می خوانیم : « لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ يَنْسَخُكُمْ فِي أَصْلَابِ كُلِّ مُطَهَّرٍ وَ يَنْقُلُكُمْ فِي أَرْحَامِ الْمُطَهَّرَاتِ لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجَاهِلِيَّةُ الْجَهْلَاءُ وَ لَمْ تَشْرَكْ فِيكُمْ فِتَنُ الْأَهْوَاءِ

ص: 217


1- بحار الانوار ، ج 15 ، ص6.

طِبْتُمْ وَ طَابَ مَنْبَتُكُمْ »(1) شما پیوسته زیر نظر رحمت الهی بودید . خداوند شما را در اصلاب پاک ترین افراد روزگار قرار داد ، و در رحم های پاک نگه داشت و آلودگی های جاهلیت ، شما را آلوده نساخت .

نکته سوم : دقت کنید که ما این مطالب را کمتر گفتیم و امشب به برکت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) است که می گویم ، اعتقاد ما این است که امام باید برترین فرد روزگار باشد ، در تمام خوبی ها . یعنی هرچیزی را که شما آن را خوبی حساب می کنید ، هر فضیلتی و کمالی که تصور کنید ، امام باید بالاترینش را داشته باشد . مثلا شجاعت ! امام باید شجاع ترین فرد عالم باشد. یعنی اگر یکی پیدا شد که از امام شجاع تر باشد او امام نیست . حالا این شجاعت در امیرالمؤمنین (علیه السلام) بروز کرد ، در کربلا هم بروز کرد ، برای بعضی از ائمه بروز نکرده ، موسی بن جعفر (علیه السلام) کنج زندان بود ولی خیال نکنید شجاعتش از امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، از جدش امام حسین (علیه السلام) کمتر است . زمینه اش مهیا نشد وگرنه شجاعتش همان است ، مرحوم علامۀ مظفر در کتاب « دلایل الصدق » می فرماید : « اَلامامُ یَجِبُ اَن یَکونَ اَفضَلَ رَعیّتِه فی جَمیعِ المَحامِد»(2) در تمام خوبی ها امام باید درجه یک باشد . حالا یکی از خوبی ها و فضیلت ها چیست ؟ این که مادر آدم یک مادر با فضیلتی باشد . به عنوان مثال : می گویند مادر شیخ انصاری بدون وضو به

ص: 218


1- الکافی ، ج 4 ، ص 559 .
2- دلایل الصدق ، ج4 ، ص237 .

فرزندش شیر نداد . خوب یک فضیلتی است دیگر ، اگر امام باید بالاترین فضیلت ها را داشته باشد پس در روزگار هر امامی باید ، بالاترین و برترین بانو ، مادر امام بشود . حتی ائمه ای که مادرانشان کنیز بودند ! خیال نکنید ، یک کنیزی مثلاً اسیر شده ، اصلاً خبر نداشته که قرار است مادر امام شود ، بعد بیاید در خانۀ امام و بعد هم ، مادر امام بشود ، تازه بعد بفهمد که این مولودش امام است . نه !! اینطوری نیست ! متاسفانه این حرف ها را خیلی ها نمی دانند ، مادران ائمه ، در عالم خودشان یگانه های روزگار بودند . برترین زن ها و مادرانِ روزگار بودند . طاهره ! مُطَهَّره ! پاک ! موحّد ! خداشناس ! آنچه شنیدید از ظاهری که اینها را اسیر کردند از روم یا سرزمین های دیگر ، خیال نکنید که یعنی مسلمان نبودند . اینها مسلمان بودند و در شدّت تقوا و پاکی هم بودند ، پس این اصل را به یاد داشته باشید : « مادران ائمّه یگانۀ روزگار » حالا به عنوان مثال ، مثلاً ، امام صادق (علیه السلام) در شأن مادرشان « امّ فروه » ، فرمودند : « كَانَتْ أُمِّي مِمَّنْ آمَنَتْ وَ اتَّقَتْ وَ أَحْسَنَتْ »(1) مادر من از باتقواترین و با ایمان ترین زن های روزگار بود . مادر امام باقر (علیه السلام) نامش فاطمۀ بنت الحسن بود ایشان خیلی عجیب است ، ایشان هم دختر امام بودند ، هم مادر امام و هم همسر امام ، هیچ بانوی دیگری نداریم که همزمان این سه فضیلت را داشته باشند و قصه های عجیبی هم دارند ، ایشان از اسیران کربلا هم بوده است ، الله اکبر !! کربلا بوده ، کوفه و شام

ص: 219


1- بحار الانوار ، ج47 ، ص 6.

در اسارت بوده ، یعنی با چشم خودش ، غل و زنجیر به گردن شوهرش ، امام سجاد (علیه السلام) دیده، خیلی عجیب است . بعد امام صادق (علیه السلام) فرمودند : « كَانَتْ صِدِّيقَةً لَمْ تُدْرَكْ فِي آلِ الْحَسَنِ امْرَأَةٌ مِثْلُهَا »(1) فرمود در فرزندان امام مجتبی (علیه السلام) ، به پاکی ، به تقوا ، به عدالت ، به عبادتِ این بانو ، زنی پیدا نشد . خیلی صاحب فضیلت بوده ، این مادر امام باقر (علیه السلام) است ، دیوار می خواست بیفتد ، دیوار کج شد ؛ زیر دیوار نشسته بود ، دستش را بلند کرد و فرمود : بایست به اذن خدا ، دیوار ایستاد . این بانوی بزرگوار بلند شد از زیر دیوار رفت ، آن طرف، دیوار افتاد . عجیب است ! اینها را من امشب اشاره می کنم به برکت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) وگرنه هرکدامش یک ساعت حرف دارد ، مادر امام کاظم (علیه السلام) حمیده خاتون (علیها السلام) ، امام (علیه السلام) فرمود : « حَمِيدَةُ مُصَفَّاةٌ مِنَ الْأَدْنَاسِ كَسَبِيكَةِ الذَّهَبِ مَا زَالَتِ الْأَمْلَاكُ تَحْرُسُهَا حَتَّى أُدِّيَتْ إِلَيَّ »(2) فرمود از آلودگی ها پاک بود . هیچ آلودگی در وجود این مادر امام نبود . مثل یک شمش طلا ، بعد فرمود ملائکه محافظ او بودند ، این به یک معنا برای مادر امام کاظم (علیه السلام) هست و به یک معنا برای همۀ مادران اهل بیت (علیهم السلام) خواهد بود .

مادر امام هادی (علیه السلام) سمانه خاتون (علیها السلام) ، امام هادی (علیه السلام) فرمود : « امّی عارِفَةٌ بِحَقّی وَ هِیَ اَهلُ الجَنَّةِ لا یَقرُبُها شَیطانٌ مارِد وَ لایَنالُها کَیدٌ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ هِیَ

ص: 220


1- الکافی ، ج2 ، ص 520.
2- الکافی ، ج2 ، ص541 .

مَکلُوءَةٌ بِعَینِ اللّهِ الَّتی لا تَنامُ »(1)

مادرم عارفه بود . معرفت داشت به مقام ما اهل بیت (علیهم السلام) ، شیطان به او نزدیک نمی شد و تحت نظر عین الله بود . خوب ، اینها نمونه هایی بود که گفتم ، مادران اهل بیت (علیهم السلام) نسبت به روزگار خودشان باید یک ها باشند . چرا ؟ چون اینها ظرف امامت هستند ، هر کسی نمی تواند مادر امام بشود . این یک مقام با عظمتی است لذا یادتان باشد مادران اهل بیت (علیهم السلام) با همسران اهل بیت (علیهم السلام) فرق دارند . در بین همسران اهل بیت (علیهم السلام) ، شاید یک کسی خراب از کار در بیاید . خراب که هیچ ، برخی حتی ظالم ترین ظالم های روزگار بودند . مگر جعده نبود ؟ مگر ام الفضل نبود ؟ اینها قاتل امام شدند . بین همسران پیغمبر هم ، مگر عایشه نبود ؟ مگر حفصه نبود ؟ پس همسران ، غیر از مادران اهل بیت اند . همسران همه یک دست نیستند ، ولی مادرها نه ! مادرها برترین روزگار هستند .

نکته چهارم : در تمام مادران اهل بیت (علیهم السلام) این قصه بوده که امام ، ازدواج کرده با این خانم بعد این خانم شده مادر امام ! برای مادران امام می گویم نه هر همسری ، آنهایی که مادر شدند از حضرت خدیجه (علیها السلام) گرفته ، که مادر حضرت زهرا (علیها السلام) شدند تا دیگران ، ازدواج امام با آن همسر ، که بعد شده مادرِ امام ، به امر الهی بوده !! من یک روایتش را می گویم امشب ، مرحوم طبری در دلایل الامامه اش ، صفحه 348 می فرماید : که امام کاظم (علیه السلام) فرمود : « مَا اشْتَرَيْتُ هَذِهِ الْجَارِيَةَ إِلَّا بِأَمْرِ اللَّهِ وَ وَحْيِه » یعنی مثلاً

ص: 221


1- مدینة المعاجز ، ج7 ، ص420.

فرض بفرمایید که نجمه خاتون (علیها السلام) از جزیره مرسیه که حالا توضیح می دهم امشب که از اندلس بوده ، یا آفریقا بوده ، یا ایرانِ ما بوده ، از آن جاهای دور که آوردندش به مدینه ، بعد امام کاظم (علیه السلام) به عنوان همسر ، او را اختیار کردند ، بعداً ایشان شدند مادر امام رضا (علیه السلام) ، این یک قصه عادی نیست که خیال کنی توی بعضی از قصه ها ، می گویند مثلاً یک کشور جنگ بوده ، و از آنها اسیر گرفتند و بعد امام (علیه السلام) این را گرفتند و بعد یک امامی به دنیا آورد . این طور نبوده ، اینها ظاهر قصه است !! حواستان باشد امام شناسی نسبت به مادران اهل بیت (علیهم السلام) هم

داشته باشیم . امام کاظم (علیه السلام) فرمودند : من این نجمه خاتون را، این خانمی که بعدا شد مادر امام رضا (علیه السلام) را اصلاً نخریدم و به عقد در نیاوردم ، مگر به امر و دستور و وحی الهی !!

نکته پنجم : هفت تا امام مادرشان کنیز ، یا به اصطلاح امّ ولد بودند . این که چرا اینها کنیز بودند ، جهاتی دارد که فرصت نیست ذکر کنیم ، ولی شاید یکی از آنها این باشد که خدا می خواهد به ما بفهماند که هیچ فضیلتی برای عرب بر عجم نیست ، اصلاً نژاد پرستی در اسلام نیست ، اولین کسی که این نژاد پرستی را ترویج کرد عمر بن الخطاب بود ، عمر بن خطاب وقتی وارد شد ، دید سلمان نشسته بالای مجلس ، عمر که وارد شد گفت : چرا این ایرانی بالا نشسته ؟ ای مردک ! سلمان علم اولین و آخرین دارد ، سلمان این قدر پیغمبر از او تعریف کرد ، ولی این مردک می گفت : سلمان چون فارسیه ، چون ایرانیه ، این نباید بالاتر بشیند . کارهای عجیبی

ص: 222

کرد ظالم دوم ، مثلاً قانون کرد که عرب می تواند از عجم زن بگیرد ولی نمی توانید دختر خودتان را به ایرانی و عجم بدهید . گفت زن بگیرید ولی زن ندهید به این ها ، این کارهایی بود که عمر بن خطاب کرد خوب سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام) به خاطر اینکه این مطلب را باطل کند هفت تا از 12 امام ما ، یعنی بیشتر مادران ائمه از غیر عرب هستند ، اولین مادر امامی که کنیز بود ، حضرت شهربانو ، همسر امام حسین (علیه السلام) و مادر امام سجاد (علیه السلام) ، بودند . ایشان اصلیتشان از ایران ما بود ، به به ! این افتخار ایران ماست که همسر امام سجاد (علیه السلام) ، عروس حضرت زهرا (علیها السلام) از ایران ما بودند . دومین کنیزی که مادر امام شد ، جناب حمیده مُصَفّاة ، مادر امام کاظم (علیه السلام) بود اینقدر عظمت دارد ، سومین کنیزی که مادر امام شد ، صاحب امشب ، همین حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) همسر امام کاظم (علیه السلام) و مادر امام رضا (علیه السلام) بود . چهارمین کنیزی که مادر امام شد ، همسر امام رضا (علیه السلام) و مادر امام جواد (علیه السلام) بود ، اسم ایشان را مختلف ذکر کرده اند بعضی گفته اند خیزران ، بعضی هم گفتند ، حدیثه . پنجمین کنیزی که مادر امام شد ، همسر امام جواد (علیه السلام) و مادر امام هادی (علیه السلام) ، سمانۀ مغربیّه بود . ششمین کنیزی که مادر امام شد ، بی بی سوسن ، همسر امام هادی (علیه السلام) و مادر امام عسکری (علیه السلام) بود . و آخرین کنیزی که مادر امام شد ، حضرت نرجس خاتون (علیها السلام) همسر امام عسکری (علیه السلام) و مادر ولی الله الاعظم ، و بقیة الله و حجت الله امام زمان حجت ابن الحسن العسکری (علیه السلام) بود .

ص: 223

اما نکته بعدی رسیدیم به اسماء و القاب حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ، می دانید که اسامی و القاب ، نشان دهندۀ مقام و عظمت صاحبانشان هستند . اما مادر امام رضا (علیه السلام) ایشان چند تا اسم دارند . اولین اسمشان شاید تکتم بوده ، تا قبل از اینکه ایشان امام رضا (علیه السلام) را به دنیا بیاورد ، اسم مبارکش تکتم بوده . این اسم ، دو تا معنا دارد یک معنایش تکتم از کتم می آید ، کتمان و پوشیده ، از بس که ایشان شدت حیاء و حجاب و عفت و پاکی داشته ، لذا به او می گفتند تکتم ! پوشیده بوده ، یک معنای دومی هم دارد تکتم ، اسمی بوده برای چاه زمزم ، چرا چون آب گوارا داشته ، از بس که این بانو صاحبِ دلی پاک و نورانی ، مثل آب زمزم بوده ، اسمش را گذاشتند تکتم .

اما نام دوم ایشان که در کتاب ها آمده ، خیزران مرسیه است . خیزران به معنای آن گیاه با ریشه و پاک و معطر هست ، معنای دیگری هم دارد که به فرد مهربان و رئوف ، خیزران می گویند ، چقدر جالب است که اسم مادر امام رضا (علیه السلام) خیزران ، به معنای رئوفه ، این ارتباطش با امام رضا (علیه السلام) چیست ؟ تنها امامی که در زیارت نامه اش می گویند : « السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْإِمَام الرَئوف !» امام رضا (علیه السلام) هستند ، در زیارت نامه ها فقط به دو نفر رئوف گفتند : اولینش پیغمبر هستند و دومینش برای امام رضاست .

خوب همه ائمه ، رئوف هستند اما آن رافتی که از امام رضا (علیه السلام) تجلی می کند آن یک چیز دیگری است .

ص: 224

این بانو اسم دیگرش « نجمه » است ، اسم دیگرشان طاهره است ، شاید امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) بعد از اینکه این بانو امام رضا (علیه السلام) را به دنیا آورد اسمش را گذاشتند « طاهره » ، قبل از آن اسمش خیزران بود ، تکتم بود ، نجمه خاتون بود . به به این اسم اصلش مال کیست ، مال حضرت زهراست . این اسمِ طاهره ، به عروس حضرت زهرا (علیها السلام) ، همسر امام کاظم (علیه السلام) ، مادر امام رضا (علیه السلام) رسید .

اما ایشان زادگاهش کجاست ؟ شاید نزدیک 10 قول ، از توی کتاب های تاریخ استفاده می شود ، ولی من یک اشاره ای می کنم چون مجلس به نام حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) برقرار شده . بعضی گفته اند ایشان زادگاهش نوبه بوده . نوبه یک مکانی است در جنوب مصر به جغرافیای امروز ، و اطراف سودان ، دوم بعضی ها گفته اند از نوبه بوده که به جغرافیای امروز یک ولایت وسیعی است در اطراف مصر نزدیک تونس الان . قول سوم این است که ایشان از منیس در اطراف شمال آفریقاست . قول چهارم این

است که ایشان از یونان است . قول پنجم این است که ایشان از مارسی فرانسه است . یک قول دیگر هم این است که ایشان مال مرسیه اندلس هست که این قول را خیلی ها قبول کردند ، بعضی کتاب نوشتند که خیزران مرسیه ، مرسیه در جنوب شرقی اسپانیا ، شمال دریای مدیترانه است که یک شهر سرسبز و بسیار خوش آب و هواست . قدیم به آن می گفتند : اندلس ، الان می گویند اسپانیا ، به یک معنا اروپا . یک قول آخری هم

ص: 225

هست که مادر امام رضا (علیه السلام) از ایران است . من خودم شخصاً بر مبنای یک تحقیقی که داشتم ، نظرم این است که مادر امام رضا (علیه السلام) از ایران است .

خدا به این بانوی بزرگوار چه عظمتی داد !؟ اولاً همسر موسی بن جعفر شد ، دوم مادر علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) شد ، مگر هر کسی می تواند مادر امام بشود ؟ مگر هر کسی می تواند ظرف و وعاء امامت بشود ؟ لذا اسماء این بانو خیلی عجیب است ! ما در این اسماء دقت نمی کنیم ، الطّاهره ! آن هم طاهره ای که امام این اسم را برایش بگذارد . یعنی وجود بانوی پاکی که از هر عیب و آلودگی منزه است . تکتم ! یعنی مکتوم و پوشیده ، به شدت حیاء و عفاف و تقوا . اینها چه اسماء عجیبه ای است ! خوب خدای متعال فرزندانی به موسی بن جعفر (علیهما السلام) از این مادر بزرگوار داد . یکی از آنها عبارت است از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) .

مرحوم صدوق نقل می کند از مادر امام رضا (علیه السلام) یعنی همین جناب نجمه خاتون ، می گوید وقتی فرزندم را به دنیا آوردم « وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ » دست ها را روی زمین قرار داد ، سر را به طرف آسمان بلند کرد « يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ » دیدم لب هایش دارد تکان می خورد « كَأَنَّهُ يَتَكَلَّم » لا اِلهَ اِلا اللّه و جَدّی مُحَمَّد رَسُول اللّه ... فرمود و فرمود و فرمود تا موسی بن جعفر (علیهما السلام) وارد شدند ، فرمودند : آفرین بر تو ای نجمه خاتون ! بهترینِ عالم را به دنیا آوردی ، بگیر او را بزرگ کن او را ، متکفل شو ، و سرپرستی کن ، بدان که « فَإِنَّهُ بَقِيَّةُ اللَّهِ

ص: 226

تَعَالَى فِي أَرْضِهِ »(1)

برای امام رضا (علیه السلام) فرمود این فرزندم علی بن موسی الرضا این بقیة اللهِ عالم است . این تعبیر که برای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می گوییم را ، اینجا برای امام رضا (علیه السلام) فرمودند .

ص: 227


1- عَنْ عَلِيِّ بْنِ مِيثَمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ أُمِّي تَقُولُ سَمِعْتُ نَجْمَةَ أُمَّ الرِّضَا (علیه السلام) تَقُولُ لَمَّا حَمَلْتُ بِابْنِي عَلِيٍّ لَمْ أَشْعُرْ بِثِقْلِ الْحَمْلِ وَ كُنْتُ أَسْمَعُ فِي مَنَامِي تَسْبِيحاً وَ تَهْلِيلًا وَ تَمْجِيداً مِنْ بَطْنِي فَيُفْزِعُنِي ذَلِكَ وَ يَهُولُنِي فَإِذَا انْتَبَهْتُ لَمْ أَسْمَعْ شَيْئاً فَلَمَّا وَضَعْتُهُ وَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ وَاضِعاً يَدَيْهِ عَلَى الْأَرْضِ رَافِعاً رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ يُحَرِّكُ شَفَتَيْهِ كَأَنَّهُ يَتَكَلَّمُ فَدَخَلَ إِلَيَّ أَبُوهُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (علیهما السلام) فَقَالَ لِي هَنِيئاً لَكِ يَا نَجْمَةُ كَرَامَةُ رَبِّكِ فَنَاوَلْتُهُ إِيَّاهُ فِي خِرْقَةٍ بَيْضَاءَ فَأَذَّنَ فِي أُذُنِهِ الْأَيْمَنِ وَ أَقَامَ فِي الْأَيْسَرِ وَ دَعَا بِمَاءِ الْفُرَاتِ فَحَنَّكَهُ بِهِ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَيَّ فَقَالَ خُذِيهِ فَإِنَّهُ بَقِيَّةُ اللَّهِ تَعَالَى فِي أَرْضِهِ. از تميم قرشىّ روايت شده است كه پدر علىّ بن ميثم از قول مادرش مى گفت : «از مادر حضرت رضا (علیه السلام) جناب نجمه چنين شنيدم كه مى فرمود : وقتى فرزندم علىّ را حامله شدم. سنگينى حمل را حسّ نمى كردم و در خواب ، از شكم خود ، صداى تسبيح و تمجيد و لا اله الّا اللَّه گفتن را مى شنيدم ، اين صدا مرا به هراس مى انداخت و وقتى بيدار مى شدم ، چيزى نمى شنيدم . وقتى وضع حمل كردم ، نوزادم دو دستش را به زمين نهاد ، سرش را به سوى آسمان بلند كرد و لبانش را تكان مى داد ، گويى چيزى مى گفت : پدرش موسى بن جعفر (علیهما السلام) بر من وارد شدند و فرمودند : نجمه ! اين كرامت الهى كه به تو مرحمت فرموده ، بر تو مبارك باد . نوزاد را در پارچه اى سفيد به امام كاظم (علیه السلام) دادم ، ايشان در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفتند ، سپس آب فرات طلبيده ، و با آن آب كام او را برداشتند ، سپس او را به من بازگردانده ، فرمودند : او را بگير ، او « بقيّة اللَّه » در زمين است ». عیون اخبار الرضا (علیه السلام) ، ج 1 ، ص20 .

دومین فرزند جناب نجمه خاتون (علیها السلام) برای آقا موسی بن جعفر (علیهما السلام) ، حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) است .

نکات آخر را بگویم ، بعضی از مطالب مورد نظر ماند ولی وقت تمام شد ... تاریخ دقیقی از وفات ایشان در دسترس نیست . ولی حدوداً در اواخر قرن دوم هجری در مدینه ایشان وفات کرده است و حدود 36 سال با امام کاظم (علیه السلام) زندگی کرده است ، دیگر وقت نیست بخواهم از جلوه های مظلومیت ایشان بگویم ، شما می دانید بیشترین ایام زندانی را در میان اهل بیت (علیهم السلام) امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) داشتند . در آن ایام زندانی ، این بانوی بزرگوار چه سختی هایی داشته است ؟ شما می دانید تمام یا نوعاً ، دختران حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) مثل حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) و دیگران ازدواج نکرده اند . از بس روزگار سختی بود . کفوی هم نداشتند ! روزگار سختی هم بود . سخت ترین روزگار بر اهل بیت (علیهم السلام) و بر ذریّۀ اهل بیت (علیهم السلام) و فرزندان اهل بیت (علیهم السلام) آن زمان بود ، منصورها و متوکل ها چکار می کردند . خیلی سخت بوده زمان ایشان .

مدفن ایشان به قول معروف ، مشربۀ امّ ابراهیم است که در نزدیک مدینه است بین نخلستان هایی بوده ، اصل این نخلستان ها اموال سادات قاسمی بوده . این سادات قاسمی از اولاد قاسم بن ادریس بن جعفر ، از نوادگان امام صادق (علیه السلام) بودند . اصل این مشربه ، مال یک یهودی بود ، بعد به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داد ، بعد حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) همسرشان ماریۀ قبطیّه را

ص: 228

آوردند اینجا ، چون او یک بچه ای آورد به نام ابراهیم ، اینجا معروف شد به مشربه امّ ابراهیم . البته اینجا مدتی هم محل زندگی پیغمبر خدا بوده ، به خاطر حسادت عایشه ، جناب ماریه را اینجا آوردند . اینجا محل زندگی آقا موسی بن جعفر (علیهما السلام) هم بوده ، و بعد همسرشان جناب نجمه خاتون (علیها السلام) ( به نقل معروف ) در اینجا دفن شدند . اگر توانستید و شرایطش بود حتماً به عنوان زیارت به آنجا بروید . ما یک وقتی در ایام عمره رفتیم ، درش بسته بود ، قفل هم بود ، منتها دیگر جوان بازی درآوردیم و پریدیم از بالای دیوار رفتیم کنار قبر ، الحمدلله ، و یک مشت خاک قبر مادر امام رضا (علیه السلام) را هم به عنوان تبرک برداشتیم . شما هم اگر توانستید حتماً تا کنار آن دیوار یا جلوتر ، بروید .

آنچه عرض کردم عرض ادبی بود نسبت به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) ، انشالله مورد لطف و نظر امام رضا (علیه السلام) قرار بگیرد . یاد این بانوی بزرگوار را بیشتر داشته باشیم ، برای ایشان نذر کنیم ، به نیّتشان زیارت کنیم ، انشاءالله مورد توجه امام رضا (علیه السلام) قرار بگیریم و به احترام مادرشان خیر دنیا و آخرت را به ما مرحمت بفرمایند . به حرمت صلوات بر محمد و آل محمد .

عکس

ص: 229

عکس

ص: 230

بخش سوم : کرامات و توسلات به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

اشاره

ص: 231

به قلم : نویسندۀ محقق و متتبع و با ولایت

آقای محمد امیری سواد کوهی

کرامات و توسلات به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

نجمه خاتون (علیها السلام) ، سفره دار خانۀ باب الحوائج الی الله

از آن جایی که حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) جایگاه ممتازی نزد خدای متعال و ائمه هدی (علیهم السلام) دارند و در طول تاریخ به عنوان همسفر و همسفرۀ باب الحوائج الی الله حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) رخ عیان نموده و به عنوان مادر امام تلألؤ خود را در آسمان هدایت داشته اند ، موالیان عترت نیز از عظمت و نورانیت ایشان و مقامی که نزد بیت رسالت دارند آگاه بوده و برای حل مشکلات زندگی خود ، دست بر دامان با کرامت ایشان می شدند تا نزد خدا و ائمۀ هدی (علیهم السلام) شفاعت و پا درمیانی کنند .

به عنوان مقدمه روایتی را نقل می نماییم که محمد بن طلحه شافعی در عظمت حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) چنین می گوید : انَّهُ الْامَامُ جَلیلُ الْقَدْرِ عَظیمُ الشَّأنِ کثیرُ التَّهَجُّدِ الْمُواظِبُ عَلی الطَّاعَاتِ الْمَشهُورُ باالْکرَامَاتِ مُسْهِرُ اللَّیلِ بِا لسَّجْدَةِ وَ القِیامِ وَمُتِمُ الْیوْمَ بالصِّیامِ وَالصَّدَقَةِ وَالْخَیراتِ الْمُسَمّی بِالْکاظِمِ لِعَفْوِهِ وَاحْسَانِهِ بِمَنْ اسَائَهُ وَالْمُسَمّی بِالْعَبْدِ الصّالِحِ لِکثْرَةِ عُبُودِیتِهِ وَالْمَشْهُورُ بِبَابِ الْحَوائِجِ اذْکلُّ مَنْ یتَوسَّلُ الَیهِ اصَابَ حاجَتَهُ کرامَاتُهُ تُحَارُمِنْهَا الْعُقُولُ ؛ همانا موسی بن جعفر (علیهما السلام) ، پیشوای جلیل القدر و عظیم الشأن است . او شب زنده دار و مطیع دستورات پروردگار است . کراماتی از او نقل

ص: 232

شده است که شب را تا به صبح به عبادت می پرداخته ؛ به سجده بوده ؛ به نماز می ایستاده؛ و روز را به روزه و اعانت به دیگران به پایان می رسانیده . لقب آن بزرگوار کاظم بوده است ؛ زیرا نسبت به افرادی که به او بد می کرده اند ، گذشت و احسان داشت و لقب او عبدصالح نیز بوده است . به خاطر کثرت عبادت و حال عبودیتی که داشته است . لقب باب الحوائج نیز داشته است و هر کس به او متوسل می شد ، حاجتش داده می شد . کرامات موسی بن جعفر به قدری فراوان است که عقل ها در تحیر است .(1)

خطیب خوارزمی نیز می گوید : « هر غمی که برای من پیش آمد ، به سر قبر موسی بن جعفر رفتم و غم خود را آنجا از خود دور کردم .»(2) تاریخ و تجربه نشان داده است که موسی بن جعفر باب الحوائج(3) است .

حال اگر حضرت موسی بن جعفر باب حاجات امت هستند ، یقیناً کلید دار و سفره دار خانۀ باب الحوائج الی الله حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) است که وجیهةً عندالله و عند ولی الله می باشند .

ص: 233


1- منتهى الامال ، ج 2، ، 2 .
2- مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص305.
3- در کتاب مناقب ابن شهر آشوب آمده است : و دفن ببغداد بالجانب الغربی- فی المقبرة المعروفة بمقابر قریش من باب التین- فصارت باب الحوائج.

ظرف و پناهِ پناهگاه امت

روایتی از یزید بن سَلیط زَیدىّ است که می گوید : ما با حضرت أبو عبدالله امام جعفر صادق (علیه السلام) ، در حالی که ما گروهى بودیم ، در راه مکّه ملاقات نمودیم . من به آن حضرت عرض کردم : پدرم و مادرم قربانت گردد ! شما امامانى هستید که مطهَّر و پاکیزه شده اید ؛ و أحدى از خلائق را مفرّى از مرگ نیست ؛ بنابراین شما براى من مطلبى را درباره خلافت و امامت بعدى بیان کنید تا من آن را به آنانکه پشت سر دارم برسانم .

حضرت صادق (علیه السلام) اشاره ای به پسرشان حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) نمودند و ضمن بیانات مهمی فرمودند : «یُخْرِجُ اللَّهُ مِنْهُ غَوْثَ هَذِهِ الْأُمَّهِ وَ غِیَاثَهَا»(1) به شما بشارت می دهم که خداوند از او فریاد رس امّت را خواهد رساند .

« غَوْث » به معنى کمک براى شخص مضطرّ ، و غیاث به معنى آن چیزى است که رفع حاجت فقط به واسطه او متحقّق است . یعنى حضرت امام رضا (علیه السلام) یگانه مایه کمک و معونه و پناهگاه افراد مضطرّ از این امّت مى باشند أعمّ از شیعیان و غیر آنها .

حال سؤالی مطرح می شود که ظرف و خاستگاه این غوث کیست ؟ پناهِ پناهگاه امت کیست ؟ یقیناً حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) است .

از این رو ما به فرمایش امام صادق (علیه السلام) به خانۀ حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) دعوت شدیم و به ستارۀ آسمان ولایت یعنی نجمه خاتون (علیها السلام)

ص: 234


1- عوالم العلوم ، ج21 ، ص51 .

متوسل می شویم ، چرا که این بانوی با فضیلت ، با نور خود ، همگان را از گمراهی نجات می دهد و اولا با نشان دادن فرزندش امام رضا (علیه السلام) هفت امامی ها ، واقفی های کوردل و منحرفین از راه ولایت را به امامت و کهف رضوی رهنمون نموده و ثانیاً او که غوث و غیاث امت، به حمل و امانت داری او وابسته بود ، می تواند امتی را در پناه خود جای دهد ، از این رو توسل به آن بانوی دوسرا از مجرّب ترین امور است .

می بایست توسل به مادران اهل بيت (علیهم السلام) تبدیل به فرهنگ عمومی در میان شیعیان شود . هدف آرمانیِ بزرگ این است که روزی خواهد آمد که در هر کوی و برزن نام و یاد آن مادران مهربان جلوه گر خواهد شد و شیعیان بیش از پیش یاد آنان را گرامی خواهند داشت و به آنان توسل پیدا خواهند کرد .

روزی می آید که نام آن مادران، زینت بخش همۀ مجالس خواهد شد .

روزی می آید که در مجالس روضه بر روی پرچمی زیبا ، نام آنان جلوه نمایی خواهد کرد و مشتاقان ، به آن پرچم تبرک خواهند جست . (1)

طریقه توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

برای توسل به روح مقدس حضرت نجمه (علیها السلام) راه های مختلفی هست از جمله : هدیه کردن صلوات ( با عجّل فرجهم ) به روح ایشان ؛ هدیه کردن سوره یس به ایشان ؛ زیارت مشهد و قم به نیابت از ایشان ( از راه دور یا نزدیک ) ؛ پهن کردن سفرۀ اطعام به نام و یاد آن بزرگوار و... .

ص: 235


1- اقتباسی از کتاب دوازده مادر ، به قلم آقای خدامیان آرانی .

اهتمام ویژۀ علامه حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی (قدس سره) بر توسل به نجمه خاتون (علیها السلام) و امامزادگان ( ابن الرضا )

علامه مجلسی زمان و محدّث خبیر دوران ، مرحوم آیة الله العظمی آقای حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی (قدس سره) اهتمام ویژه ای بر توسل به مادر امام زمان و مادر امام رضا (علیهما السلام) داشتند و همگان را به استغاثۀ در محضر نورانی شان دعوت می نمودند .

ایشان در سیرۀ عملی شان راه های مختلفی را برای اتصال به مخدراتِ از آل الله به یادگار گذاشتند که از جمله آن می توان به چگونگی عرض ارادت ایشان به محضر نورانی نوادۀ مکرمه حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ، یعنی حضرت فاطمه بنت الجواد (علیهما السلام) ( زبیده خاتون ) اشاره داشت که نقل شده است که ایشان با آن وزانت علمی و تحقیقی و با آن جلالت که داشتند ، وقتی به زیارت آن مظلومۀ تاریخ مشرف می شدند ، گاهی ظرف شکلاتی را در دست می گرفتند و کنار ضریح مطهر نوۀ با کرامت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) رفته و با دستان مبارک خودشان به یکایک زائرها اعم از مرد و زن ، پیر و جوان و کودک ، شکلات می دادند و با حالتی همچون خادمان حرم ، بسیار متواضعانه از زوار پذیرایی می نمودند . گاهی به ایشان عرضه می شد : اجازه دهید ما این کار را انجام دهیم ، شما به زحمت نیفتید ! . می فرمودند : خیر ! من به دو علت این کار را انجام می دهم .

ص: 236

اوّلاً : می خواهم به اندازه خودم به مردم بفهمانم که عظمت این دختر مظلومۀ امام جواد (علیهما السلام) چقدر هست ! ، وقتی مردم می بینند که من (یک عالم دین با این سن و سال ) چنین از زائران پذیرایی می کنم ، متوجه جلالت این بی بی می شوند .

ثانیاٌ : اینکه خودم می خواهم برای دختر امام جواد (علیه السلام) کاری کرده باشم .(1)

ایشان این چنین شیعیان و موالیان را به امام رضا (علیه السلام) و نجمه خاتون (علیها السلام) متصل می نمودند تا بهره ای از فیوضات الهیه ایشان ببرند .(2)

توصیه آیة الله مجتهدی به توسل بر حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

مرحوم آیة الله مجتهدی (قدس سره) تأکید بسیاری در مورد توسل به مادران امامان معصوم (علیهم السلام) ، خصوصاً به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) داشتند و می فرمودند : امام کاظم (علیه السلام) در شب ولادت امام رضا (علیه السلام) اولین تبریک را به مادر حضرت گفتند ، ما نیز ولادت فرزندشان را به ایشان تبریک می گوییم و می خواهیم نزد امام رئوف واسطه بشوند تا حضرت ، ما را شفاعت کنند و حاجات ما برآورده به خیر شود .(3)

ص: 237


1- کتاب شهیده عترت ، به قلم نگارنده .
2- به نقل از مداح با اخلاص اهل بیت (علیهم السلام) ؛ حاج علی پاکدامن .
3- به نقل حجة الاسلام و المسلمین آقای دکتر رفیعی .

سریع الاجابة بودن حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

یکی از بزرگان می فرمود : گاهی توسل به مادر امامان زودتر از توسل به خود امامان جواب می دهد . افراد زیادی را می شناسم که با توسل به نجمه خاتون (علیها السلام) زودتر به حاجت خود رسیده اند .

کرامت اول :

عنایت ویژه نجمه خاتون (علیها السلام) به یک حاجت!

نقل است شخصی حاجت مهمی داشت و مدتی به حرم امام رضا (علیه السلام) می رفت و در آنجا دعا می کرد ؛ ولی به حاجت خود نمی رسید ، گویا مصلحت بر آن بوده است که او دیرتر به حاجت خود برسد . او خیلی برای رسیدن به حاجت خود عجله داشت ، پس به نجمه خاتون (علیها السلام) توسل پیدا کرد و سریع به حاجت خود رسید .

به راستی چه رازی در میان است که گاهی توسل به مادر امام زودتر جواب می دهد ؟ رمز و راز آن را این گونه می توان بازگو کرد امام رضا (علیه السلام) همانند خورشیدی است که همه دنیا را روشن کرده است ، همه مردم ، عظمت آن حضرت را می شناسند ، اما خیلی ها مقام مادر والامقامشان نجمه خاتون (علیها السلام) را نمی شناسند . وقتی ما به ایشان توسل پیدا می کنیم خداوند اراده می کند تا حاجت ما را زودتر برآورده کند تا ما مقام آن بانو را بیشتر بشناسیم .

ص: 238

آری ، وقتی کسی به حاجت خود می رسد ماجرا را برای فرزندان و دوستان خود تعریف می کند و این گونه است که مقام آن بانو بیشتر آشکار می شود . در میان شیعیان مقام امام رضا (علیه السلام) نیازی به معرفی ندارد ، همه مقام و عظمت او را می شناسند ولی نجمه خاتون (علیها السلام) را خیلی ها نمی شناسند . اینجاست که مصلحت خدا بر آن قرار می گیرد که حاجت ما را بدهد تا زمینه معرفی بیشتر آن بانو فراهم گردد . آنچه درباره نجمه خاتون (علیها السلام) بیان شد درباره همۀ مادران اهل بيت (علیهم السلام) صدق

می کند . دقت به این نکته می تواند ما را به توسل بیشتر به آن مادران مهربان رهنمون سازد .(1)

کرامت دوم :

استقبال امام رضا (علیه السلام) و خدّام حرم رضوی از زائر حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

جناب آقای دکتر هزار نقل نمودند : پدر ما توفیق تشرف مکرر به سرزمین وحی را داشتند . نقل می فرمودند : از مرحوم آیت الله سیّد محمود مجتهدی (قدس سره) شنیدم که فرمودند : قبر مادر حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه است .

گفتند در یکی از سفرهایی که عازم حج می شدم ، قبل از آن به حرم امام رضا (علیه السلام) مشرف شدم و از ایشان خواستم در سفری که عازم حجاز هستم من را موفق به تشرف به زیارت قبر مادرشان بفرماید .

ص: 239


1- کتاب دوازده مادر ، به قلم آقای خدامیان آرانی .

راهی حج شدم . به مدینه که مشرف گشتم، ماشینی اجاره نمودم که در رفت و آمد راحت باشم . با جستجوهای فراوانی که داشتم ، بالاخره مشربه ام ابراهیم را پیدا کردم .

منطقه ای بیرون شهر بود و کم رفت و آمد داشت . با توجه به حضور وهابیت و سختگیری هایشان در موضوع زیارت قبور ، این کار هم بسیار خطرناک بود که به این زیارت آن هم به شکل تنها اقدام کنم .

منتظر ماندم و اطراف را بررسی کردم . درِ قبرستان بسته بود . به سختی خودم را از روی دیوار به داخل قبرستان رساندم . با توجه به اطلاعاتی که از موقعیت جغرافیایی مزار محترم مادر حضرت رضا (علیه السلام) پیدا کرده بودم ، قبر مطهر را شناسایی کردم . کفش هایم را در آوردم و به سمت مزار مطهّر رفتم .

اطراف قبر آشغالی ریخته بود . شروع به تمیز کردن اطراف قبر مطهّر نمودم و تا جایی که می توانستم اطراف قبر مطهّر را تمیز کردم . سپس زیارت کردم . پس از آن از روی همان دیوار خودم را به بیرون قبرستان رساندم و سریع منطقه را ترک کردم .

ایشان وقتی به ایران برگشتند آثار خراشیدگی بسیار روی بدنشان بود که علتش همان ساییدگی دیوار در موقع بالا رفتن از آن بود .

چند روز گذشت که یکی از دوستانشان که خادم حرم مطهّر رضوی بود به دیدنشان آمد و گفت خوابی دیدم درباره شما که خیلی برایم جالب است .

ص: 240

در خواب دیدم تمام خادمان حرم با لباس مخصوص در یکی از صحن های حرم ایستاده اند و تمام تشریفات در بالاترین سطح قرار دارد و خود حضرت رضا (علیه السلام) هم در صحن تشریف دارند .

از یکی از خادمان پرسیدم چه خبر است ؟

گفتند حضرت رضا (علیه السلام) مهمان ویژه ای دارند که فرموده اند خودمان را برای استقبال از ایشان آماده کنیم .

پرسیدم چه کسی است ؟ ناگهان دیدم شما وارد صحن مطهّر شدید و به امر حضرت خادمان به استقبال شما آمدند . از خواب بیدار شدم .

تا این خواب را برای ایشان تعریف کردند ایشان بسیار منقلب شدند و بسیار گریستند و ماجرای زیارت قبر مادر حضرت رضا (علیه السلام) را نقل کردند و گفتند ان شاء الله این تفقد حضرت برای این خدمت گذاری ما بوده است .

کرامت سوم :

عنایت حضرت نجمه (علیها السلام) برای بچه دار شدن و حل مشکل مسکن

یکی از خدمۀ اهل البیت (علیهم السلام) نقل می کند : از تیرماه سال 90 منزل یکی از اقوام مستاجر بودیم ، سال 95 صاحب خانه ما را به نوعی جواب کرد ، اما بعداً با توجه به این که خودشان هم طلبه بودند با ما کنار آمدند ، با این حساب ما به فکر افتادیم و از جاهای مختلف وام گرفتیم و ... اما اواخر سال 97 بود که صاحب خانه به صورت جدی به ما گفتند که برای خانه به

ص: 241

فکر باشید و هر چه زودتر منزل را تحويل دهید و سخنانی در بین فامیل رد و بدل گشت که سبب آزرده خاطری ما شده بود .

ما با تلاش بیشتری دنبال خانه بودیم امّا شرایط اجاره مسکن ، ماه به ماه سخت تر می شد و با سرمایه ای که داشتیم نمی شد موردی را با قیمت مناسبی اجاره کرد ، به شدت مستاصل شده بودیم و در تمام این مدت ، برای حل مشکل خود ، توسلات مختلفی را هم انجام می دادیم ، تا اینکه به یاد آوردم وقتی که حدود 4 سال از ازدواجمان گذشته بود و با وجودی که همۀ آزمایشات خود و همسرم مشکلی نداشت اما بچه دار نمی شدیم ، و بابت این امر ، من و همسرم خیلی ناراحت و دلشکسته بودیم تا اینکه شبی در عالم رؤیا صدایی به من گفت : حل مشکل بچه دار شدن شما به دست حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) است ، و به این ترتیب ما با توسل به ایشان صاحب فرزند پسری شدیم . با خود گفتم حتماً مشکل مسکن مان هم ، به دست ایشان حل خواهد شد ، بنابراین همۀ توسلاتمان را به نوعی به ایشان وصل می کردیم . تا اینکه ماه مبارک رمضان ( اولین رمضان کرونایی) ، در شب قدر ، شب بیست سوم در مسجد آیة الله امامی (قدس سره) ( که این شب را به رسم آیة الله حاج آقا احمدامامی (قدس سره) به طور خاص و ویژه محضر امام رئوف حضرت رضا (علیه السلام) متوسل می شوند ) آیة الله زاده آقای حاج سیدحسین فقیه امامی دام عزه ، ضمن بیان کرامتی رضوی چنانکه به خاطر دارم ، خطاب به جمعیت حاضر ، قریب به این مضمون ، فرمودند : شما هم توسل کنید و نیت کنید اگر

ص: 242

حاجت روا شدید انشاءالله برای روز ولادت امام رئوف (علیه السلام) جهت عرض تشکر محضر امام رضا (علیه السلام) مشرف شوید .

در آن مجلس نورانی برای حوائج مهمه و نیز امر مسکن خود توسل پیدا نمودم و قصد کردم چنانچه امام رضا (علیه السلام) عنایت فرمایند و برایمان امضا نمایند ، روز ولادت آن حضرت ، به نیابت از مادر گرامی ایشان ( حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ) برای عرض تشکر به پابوسیشان مشرف شویم . به لطف خدا علی رقم محدودیت های کرونایی برای سفر به مشهد ، با عنایت رضوی زیارت حضرت رضا (علیه السلام) در ایام ولادت برای اولین بار به شکلی ویژه نصیبمان شد ، و به نیابت از حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) مشرف شدیم .

پیش از ظهر روز ولادت بود که تلفنم زنگ خورد ، استاد بزرگوارم که پدرانه دلسوز شاگردانشان هستند و حق عظیمی بر ما دارند ، تماس گرفتند ، گفتم مشهدالرضا (علیه السلام) در حرم دعاگویم ، گفتند بحمدالله مسکنی برای شما فراهم شده است . شماره تلفنی دادند و گفتند پس از بازگشت از زیارت ، با آقای ... تماس بگیرید و برای عقد قرارداد هماهنگ شوید ، در همین هنگام همسرم که برای عرض توسل کنار پنجره فولاد رفته بود آمد ، از حالت چشم هایش فهمیدم خیلی گریه کرده ، به او بشارت دادم که به لطف حضرت رضا (علیه السلام) گویا مسکنی برای اجاره با قیمت مناسب برایمان فراهم شده ، او هم با اشک شادی از عرض حاجتش به امام رضا (علیه السلام) گفت . پس از چند روز از سفر برگشتم با همان شخص تماس گرفتم و با ایشان

ص: 243

هم وعده شدم و خدمت رسیدم ، با ایشان رفتم و منزل را دیدم ، پلاک دوم بن بست تازه تأسیس بود که هنوز نامگذاری و آسفالت نشده بود و سایر امکانات هم برای بن بست فراهم نشده بود و حدود 60 متر بود ، با این تصور که می خواهم با قیمت مناسب اجاره کنم به ایشان گفتم که کوچک است ، ایشان روایتی از حضرت رضا (علیه السلام) را راجع به شکر گزاری بیان کردند ( انگور و دانۀ انگور) و گفتند این خانه برای شماست و اجاره نیست و با چشم گریان گفتند : امام رضا (علیه السلام) به شما این منزل را عنایت کرده اند و گفتند : مدرک شناسایی برای اقدامات بعدی ارسال کنید .

خدمت استاد رسیدم و گفتم چنین شده ، چه باید بکنم ، ایشان فرمودند : عنایت حضرت فاطمۀ زهرا (علیها السلام) است ، شما و خانواده نیّت کنید به شکرانۀ آن همواره در خدمتگزاری حضرت زهرا (علیها السلام) تلاشگر باشید .

با گذشت یکی دو ماه ، امکانات ، یکی پس از دیگری فراهم شد ، ما اواخر اسفند سال 1398 اسباب کشی کردیم ، بعد از عید سال 99 کوچه آسفالت شد وقتی تابلوی نامگذاریِ بن بست را دیدم ، خوشحال رفتم و به همسرم گفتم : حدس می زنی نام بن بست را چه گذاشته اند ؟ وقتی گفتم بن بست مان مزیّن به نام حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) است او خوشحال و متعجب گردید ، و همۀ رخداد ها نشان از این داشت ، که به عنایت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) مشکل مسکنمان حل شده است .

ص: 244

کرامت چهارم :

عنایت نجمه خاتون (علیها السلام) در نجات مادر و جنین

یکی از مؤمنین پرتلاش ولائی ، در اصفهان نقل می کرد که : با دختر و همسرم به خاطر مشکلاتی پیرامون زایمان ، به بیمارستان عسگریۀ اصفهان رفتیم و تشخیص پزشکان بر آن بود که می بایست دخترم را بستری کنند . مادر را 24 ساعت در زایشگاه بستری کردند و فردای آن روز بعد از آزمایش و سونوگرافی به بخش ، انتقال دادند و بعد از 48 ساعت او را مرخص نمودند . پس از 24 ساعت ، علائم ناراحتی دوباره برگشت و به مطب دکتر مراجعه کردیم ، و او گفت : باید بچه سقط شود !. مادر قبول نکرد و دکتر وقتی امتناع مادر را دید، گفت باید به پدرش بگویید بیاید تا من صحبت هایم را با او انجام دهم . داماد ما نزد پزشک معالج آمد و دکتر ، شرایط را برای او توضیح داد و گفت چون شما جوان هستید می توانید برای بارداری مجدد اقدام نمایید تا سلامتی مادر در این برهه به خطر نیفتد .

همسر دخترم سخنان پزشک را قبول نکرد و گفت : ما امیدمان به خداست . دکتر گفت : از عهدۀ من کاری ساخته نیست ! و اگر می خواهید فرزندتان را نگه دارید ، باید به بیمارستان الزهرا (علیها السلام) و یا بیمارستان شهید بهشتی مراجعه کنید که از لحاظ تجهیزات در مرتبۀ بالایی هستند . به بیمارستان شهید بهشتی مراجعه کردیم و مادر و جنین تحت مراقبت های ویژه بودند . ایامی گذشت و شبانه روز تحت نظر دکتر و دستگاه های

ص: 245

ضربان قلب قرار داشتند تا اینکه یک روز شرایط به طور سختی ، اورژانسی شد و دکتر گفت دیگر نمی شود جنین را نگه داشت . به دلیل اینکه جان مادر در خطراست ، باید عمل سزارین انجام شود و می بایست مادر را نجات داد و متأسفانه بچه از دست می رود .

بعد از شنیدن سخنان دکتر ، همانجا در بیمارستان منقلب شدم و دلم لرزید و متوسل شدم به امام رضا (علیه السلام) و قسمشان دادم به مادرشان حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ... ؛گفتم دستم به دامن شما بی بی جان !، یا نجمه خاتون ! دخترم این مدت خیلی اذیت شده ... خیلی سختی کشیده ... چطور به او بگوییم بعد از این همه مدت باید سزارین بشوی و بچه ات را هم از دست بدهی !. چگونه امید این پدر و مادر نا امید شود ؟! .

همانجا بود که به آن حضرت گفتم : نیت می کنم که با مادحین اهل بیت (علیهم السلام) صحبت کنم که 8 روضه از مصیبت فرزند شما حضرت رضا (علیه السلام) بخوانند و به شما ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) هدیه کنند ( و این نیت را پیش خودم نگه داشتم و به کسی نگفتم ).

همان جا که در حیاط بیمارستان منقلب بودم ، نیت کردم و طی هماهنگی و تماس تلفنی با برخی از مداحان با اخلاص اهل بیت (علیهم السلام) تماس گرفتم که روضه ای بخوانند و دخترم نیز از طریق تلفن بشنود . چنین شد و اینگونه متوسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) شدیم .

ص: 246

پس از روضه ، دخترم راهیِ اتاق عمل شد و بعد از انجام عملِ جراحی به لطف و عنایت ویژۀ حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) و حضرت رضا (علیه السلام) ، هم مادر و هم بچه صحیح و سالم ماندند . بعد از آن ، روضه های باقی مانده را تمام کردیم و به مادر امام رضا (علیه السلام) یعنی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) هدیه نمودیم .

مدتی بعد برای انتخاب اسمش نیز به خانۀ حضرت آیة الله حاج آقا حجت ابطحی (دام ظله) مراجعه کردیم و اسم ها را که والدینش از قبل پیشنهاد داده بودند روی کاغذ نوشته بودیم و به معظم له دادیم ، و آیة الله ابطحی برای همۀ اسم ها استخاره کردند و از بین همۀ اسم ها اسم نجمه ، استخاره اش خیلی خوب بود و در تفسیر استخاره چنین گفتند که : این هدیه از طرف امام رضا (علیه السلام) است و بهتر است که اسم فرزندتان را نجمه بگذارید و به همین منظور اسمش را نجمه گذاشتند . آری ! این فرزند یادگاری از معجزه و توسل به مادر امام هشتم (علیه السلام) می باشد .

کرامت پنجم :

نویسنده ای که نذر کرد و برای مادر امام رضا (علیه السلام) کتاب نوشت

بانوی فاضله ، ناهید طیبی از نویسندگان محقق و ولایی اصفهان که در قم سکونت دارد ، و کتاب « زیست نامه مادر امام رضا (علیه السلام) » را به رشتۀ تحریر در آورده است ، از کرامت ویژه ای از حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در زندگی خود پرده برداشته که اسباب برکات دیگری نیز در زمینه های تألیفیِ شان شده است.

ص: 247

وی می نویسد : من سال ها صاحب فرزند نمی شدم و به همین علت ، با امام رضا (علیه السلام) عهدی بستم که اگر این دعا به اجابت برسد ، شرح زندگانی مادر ایشان را ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) را به صورت تحقیقی می نویسم ، و به حاجتم رسیدم و صاحب پسری شدم .

8 سال نوشتن این کتاب به طول انجامید ، و پسرم ده ساله بود که من نذرم را به پایان بردم و کتاب آماده چاپ شد .(1)

کرامت ششم :

قرائت سوره یس به نیت نجمه خاتون (علیها السلام)

یکی از اولیای خدا نقل می کرد : من تقریباً دویست هزار تومان، 15 سال پیش بدهکار شدم ، به هر کس گفتم نتوانستم پول را تهیه کنم ، گفتم می روم حرم امام رضا (علیه السلام) و به آقا می گویم. - ایشان در عین حال که عارف بودند بسیار فرد ساده ای نیز بودند- تعریف می کردند : سحر به حرم مطهّر مشرف شدم و با امام رضا (علیه السلام) بسیار خودمانی صحبت کردم، و گفتم : یا امام رضا ! من برای مادرتان نجمه خاتون سوره مبارکه یس را می خوانم ، دویست هزار تومان پول هم نیاز دارم اگر ممکن است امروز عطا کنید !.

می فرمود : از همان جایی که شهید هاشمی نژاد دفن است و ما نیز کشیک مان همان جاست ، رو به قبله سه آیه از سوره یس را خواندم که یک سیدی آمد- او مشاور من در تهران بود- من را دید و بعد از احوالپرسی

ص: 248


1- اقتباسی از گزارش خبرگزاری فارس .

گفت : آقا ما دنبال شما بودیم و دسته چکی درآورد و به تاریخ آن روز مبلغ 100 هزار تومان نوشت ، من که دیدم 100 هزار تومان است رو به ضریح کردم و بدون آن که آن سید بفهمد با انگشتان دستم به سمت ضریح آقا اشاره کردم که آقا دویست هزار تومان ! .چک را که نوشت و داد دست من ، دیدم که نوشته 2 میلیون ریال !.(1)

کرامت هفتم :

به برکتِ نجمه خاتون، گمشده پیدا می شود !

عالم ربانی محمّدباقر نخعی مازندرانی (قدس سره) می فرمود : برای پیدا شدن گمشده ، سه صلوات و یک حمد و قُل هُو الله ( سوره توحید ) به نیّت مادر حضرت رضا (علیه السلام) ( نجمه خاتون ) بخواند ، ( شیء ) گمشده پیدا می شود !.(2)

کرامت هشتم :

14 صلوات و پیدا شدن کلید

حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد صادق موحّد ابطحی دام عزه از فضلا و نویسندگان می نویسد : روزی کلید منزلمان گم شده بود و هر چه در جستجوی آن بر آمدیم آن را نیافتیم . آنجا بود که متوسل به حضرت

ص: 249


1- منبع : نسیم گره گشا .
2- کشکول ، محمدباقر نخعی مازندرانی، کتابخانه ملی، نسخه خطی به شماره 1571284، ص 102.

نجمه خاتون (علیها السلام) شدم و 14 صلوات به ایشان هدیه نمودم و به طرز عجیبی کلید را در مقابل خود در مکانی یافتم .

کرامت نهم :

هدیۀ سورۀ توحید به نجمه خاتون (علیها السلام)

حجت الاسلام محمدحسن الهی فر نقل می نمود که از برخی بزرگان شنیده ام : اگر حاجت مهم تری داشتی، در حرم امام رضا (علیه السلام) دو رکعت نماز بخوان و برای نجمه خاتون (علیها السلام) ، مادر امام رضا (علیه السلام) هدیه کن ، بعد از نماز هم 27 مرتبه قل هو الله ( سوره توحید ) را تکرار کن ( و به ایشان هدیه کن ).

اگر باز حاجت مهم تری داشتی، چهار صد و ده مرتبه بگو « اللهم العن هارون و مامون » این ها را لعن کن ، تاثیر عجیبی دارد .(1)

کرامت دهم :

قرائت فاتحۀ ام الرضا (علیهما السلام)

یکی از مؤمنین مورد وثوق نقل می کرد : از قدیم الایام در خانوادۀمان می شنیدیم که هر وقت چیزی از شما گم شد ، (فاتحۀ ام الرضا (علیهما السلام) و سه بار سورۀ توحید) بخوانید ! و در بسیاری از موارد آن را انجام می دادیم و به سرعت گمشده پیدا می شد . گاهی نیز برای هموار شدن کارها ، تهیۀ بلیط در شلوغ ترین زمان های زیارتی و یا رفع مشکلات بزرگ و برآورده شدن حاجات ، نذر سورۀ یس و هدیۀ آن به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) می کردیم و به راحتی

ص: 250


1- این توسل را در هر مکان می توان انجام داد .

عنایات ویژه ای شامل حال ما می شد و حاجاتمان بر آوردۀ به خیر می گشت و این سبب شد که در زندگی ، انس عجیبی با حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) داشته باشیم و در تمامی مشکلات به ایشان پناهنده می شویم . تا عمر داریم مدیون لطف و محبت و کرامات امام رئوف و مادر بزرگوارشان هستیم .

کرامت یازدهم :

دعوت امام رضا (علیه السلام) برای زیارت مشهد مقدّس

به خاطر حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

بانوی مؤمنه ای نقل می کرد مدتها بود در حسرت زیارت امام رضا (علیه السلام) بودم و قلبم تمایل زیادی به پابوسی حضرتشان داشت .

روزی شنیدم که کاروانی از محلۀ ما راهی مشهد هستند . نزد مدیر کاروان رفتم که آگر ممکن باشد با آنها همسفر شوم که متأسفانه جواب منفی به من دادند و گفتند ظرفیت تکمیل هست .

آنجا بود که خیلی دلم شکست و همانجا متوسل به امام رضا (علیه السلام) شدم و ایشان را به مادر بزرگوارشان حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) قسم دادم که من را بپذیرند و زائر آن حضرت شوم .

سپس برای مادرشان سوره هایی از قرآن خواندم و دوباره حاجتم را از حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) خواستم .

همان شب در عالم خواب دیدم که از بیرون ، وارد خانۀمان شدم . وقتی وارد گردیدم ، دیدم شخصی در لباس و هیبت علما با چهره ای بسیار نورانی و شکوه خاصی در خانۀ ما نشسته اند و همسرم نیز کنارشان بود .

ص: 251

سلام و عرض ادبی کردم و به سمت آشپزخانه رفتم . بعد همسرم را صدا زدم و از ایشان پرسیدم این شخصیت بزرگوار و نورانی که هستند؟

همسرم گفت : ایشان وجود نازنین امام رضا (علیه السلام) هستند و فرمودند : همسرتان دوست می دارند به زیارت ما در مشهد نائل شوند . آمدم تا دعوتشان کنم .

فردای آن روز که برای خداحافظی با زائران امام رضا (علیه السلام) پای ماشین رفتم ، به طرز عجیبی یک صندلی در اتوبوس برای من فراهم شد . به این شکل که یکی از زائرها مشکلی برایش پیش آمد و از اتوبوس پیاده و از سفر منصرف شد و من جایگزینش شدم ...

من که به قصد خداحافظی با زوار آمده بودم ، با آنها راهی مشهد امام رضا (علیه السلام) شدم و چقدر آن سفر، سفر شیرین و بی نظیری بود .

کرامت دوازدهم :

شفای بیمار حاد مغزی با توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

خانم مؤمنه ای از شهرضا نقل می کرد : روز آخر اردیبهشت 1402 بود که پسرم تصادف کرد . وقتی دوستانش خبر تصادف امیر حسین را به ما دادند، خودم را به فرزندم رساندم . وقتی او را در آن حالت دیدم یکباره سمت چپ صورتم بی حس شد .

چند روزی گذشت و کمی بهتر شدم ، ولی هر موقع سر و صداهای زیادی به گوشم می رسید دوباره بخشی از صورتم بی حس می شد ، تا اینکه

ص: 252

اوائل مهرماه که این حالت برایم تکرار می شد ، به اصرار مادر و خواهرم نزد پزشک معالج رفتم . دکتر گفت : باید به صورت اورژانسی ام- آر- آی بگیری و هرچه زودتر جوابش را برایم بیاوری ! سوم بهمن بود که ام - آر- آی را انجام دادم و فردای آن جواب را نزد پزشک معالج بردم . وقتی نتیجۀ را دید ، پس از سؤالاتی گفت : متأسفانه ضایعه ای در سرت هست که باید همین امشب به بیمارستان منتقل شوید . نزد دکتر سعادت نیا رفتم و ایشان نیز به جهت آنژیوگرافی مرا به بیمارستان میلاد راهی کرد و یک شب در آنجا بستری شدم . پس از مدتی به بیمارستان نیکان مراجعه نمودم و نزد دکتر میربلوک رفتم . وقتی دکتر میربلوک جواب آنژیوگرافی و ام آر آی را دید گفت : به آنوریسم مغزی و ای- وی- ام مغزی مبتلا هستی و باید هرچه زودتر تحت عمل جراحی قرار بگیری . برای 17 بهمن نوبت گرفتیم و به زادگاهم شهرضا بازگشتم . همه اقوام از بیماری ام مطلع شدند و همه نگران و حیران از اینکه به چنین نقاهتی دچار شدم .

در این بین یکی از آشنایان ما را به توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) توجه داد که به نیت مادر امام رضا (علیه السلام) چهارده هزار صلوات بفرستم و حدیث شریف کساء را نیز بخوانم .

من نیز با حالت توجه و توسل و اضطرار چنین کردم و متوسل به حضرت نجمه (علیها السلام) شدم .

روز 17 بهمن ماه ساعت 8 صبح به اتاق آنژیوگرافی رفتم و شب بعد مرا برای ام آر آی بردند . دکتر گفت : شنبه 21 بهمن باید به اتاق عمل بروی .

ص: 253

ساعت 10 صبح آن روز من را بیهوش کردند و وقتی چشم باز کردم ساعت 3 بعد از ظهر بود . دوباره مرا به آی سی یو منتقل کردند ، گویا عمل من ناموفق بود و قرار بر آن شد روز سه شنبه 24 بهمن مجدداً به اتاق عمل بروم . حال بدی داشتم... آشفته حال بودم و در آن حال متوسل به آل محمد (علیهم السلام) شدم . چشمانم را بستم . دیدم که یک پرچم طرف چپ صورتم از بالا به پایین کشیده شد . روی پرچم نام مبارک امام رضا (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) نوشته بود . ناگهان به خود آمدم ... نمی دانم خواب بودم یا بیدار !... و شروع به گریه کردم . شب ولادت امام حسین (علیه السلام) بود .

صبح آن شب پرستاری بالای سرم آمد و حالم را پرسید و گفت باید لباس اتاق عمل بپوشی. آماده شدم . ساعت یک مرا برای آنژیوگرافی بردند و ساعت 6 عصر دوباره به اتاق آی سی یو رفتم . وقتی به اتاق عمل رفتم ، دکتر گفت : نمی دانم چه کردی ... ولی تو دیگر نیاز به جراحی نداری و مرخص هستی !.

... و من این را عنایت امام رضا (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) می دانم که با توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) به نتیجه رسید و به شفای من ختم شد .

کرامت سیزدهم :

شفای بیمار حاد قلبی با توسل به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

یکی از بانوان مؤمنه نقل می کند : به بیماری حاد قلبی دچار شدم و جهت مداوا نزد پزشکان متعددی رفتم .

ص: 254

از جملۀ پزشکان حاذقی که مراجعه کردم ، جناب دکتر نمازی بود . ایشان ضمن بررسی های متعدد گفتند که می بایست عمل قلب باز انجام دهید و آنژیوگرافی نمی تواند در بهبودت تأثیر گذار باشد .

در همان ایام بود که همه ساله از اول شعبان تا پنجم شعبان در منزل خود جشن می گرفتم . همسرم گفت : با نقاهتی که داری چگونه می خواهی مراسم بگیری ؟ گفتم : ان شاءالله خود اهل بیت (علیهم السلام) کمک خواهند کرد و ما این مراسم را باشکوه برگزار خواهیم کرد . الحمدلله مراسم را برگزار کردیم و از برکات آن جلسه این بود که با 14 هزار صلوات هدیه به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) هم یک بیمار عارضۀ مغزی شفا گرفت و مشکل قلبی من هم برطرف شد .

کرامت چهاردهم :

نذر قرائت قرآن و طواف به نیت نجمه خاتون (علیها السلام)

حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمّد جواد موحد ابطحی دامت برکاته می فرمودند : روزی در بیت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) و در محضر آیت الله زاده معظم ، آقای حاج سید محمد باقر موسوی گلپایگانی (دام ظله) بودم که یک روحانی کهنسالی آمد و از ایشان تشکر می کرد که آن توسلی که به من سفارش فرمودید را انجام دادم و نذرش را نیز نیت کردم و الحمدلله به نتیجه رسیدم .

ص: 255

سؤال کردم جریان چیست ؟ گفت : برای روحانی حج ثبت نام کرده بودم ، اما به خاطر محدودیت سنی ، قرار بر حذف من به خاطر سن بالایم گرفته شد .

خدمت حاج آقا باقر گلپایگانی (دام ظله) رسیدم و مشکلم را با ایشان در میان گذاشتم ، ایشان فرمودند : به حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) متوسل شوید و به برایشان قرآن بخوانید و نذر کنید اگر به سفر حج مشرف شدید به نیابت مادر امام رضا (علیه السلام) طواف به جای آورید .

به لطف خدا با این توسل و نذری که نمودم، مشکلم کاملا برطرف شد و نام در لیست روحانیون حج امسال قرار گرفت .

کرامت پانزدهم :

نذر زیارت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

یکی از روحانیون ساکن قم نقل می کند : مدتی بود برای روحانی کاروان پذیرفته شده بودم ، ولی نتیجۀ مصاحبۀ آخر آن مشخص نشده بود .

روزی در حرم مطهّر حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) به حضرتش متوسل شدم و عرضه داشتم : بی بی جان ! اگر وضعیت من مشخص شود و راهی حج بیت الله الحرام شوم ، در بدو ورودم به مدینه ، به زیارت مادرتان حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) مشرف خواهم شد و آنجا ابراز خاکساری به محضر مبارکشان خواهم کرد .

ص: 256

مدت کوتاهی از این توسل گذشت که خبر تشرف ما به حج را ابلاغ نمودند و در آن سفر در بدو ورود به مدینه ، به مشربۀ ام ابراهیم مشرف شدم و به زیارت مادر حضرت امام رضا (علیه السلام) نائل گشتم .

کرامت شانزدهم :

داستانی جالب و سروده ای اثرگذار

مداح اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) آقای سید محمد جواد محمد خانی نقل می کنند : مرقد پاک و منور حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در مدینۀ منوّره ، مشربۀ ام ابراهیم ، خیابان باب العوالی می باشد . معمولاً زائران ایرانی از آن بی خبرند و فقط تعداد معدودی از کاروان های اعزامی از مشهد مقدّس در ایام عمره به زیارت آن حضرت مشرف می شوند . ناگفته نماند در حال حاضر تشرف به سمت مرقد مطهّر حضرت ، به صورت گروهی و کاروانی ممنوع می باشد .

حقیر به واسطۀ خدمتگزاری به زائران ، در دهۀ هشتاد شمسی تا قبل از فراگیری بیماری کرونا همه ساله سعی و کوششم در بردن زائران به مرقد مطهّر مادر شمس الشموس ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) می برد ، این امر جزء برنامه های زیارت دورۀ سازمان حج وز یارت نبود با هزینۀ شخصی این کار صورت می گرفت و چون خاتون محشر زیارت نامۀ خاصی ندارد و برایشان نقل نشده ، زائرین فقط به فاتحه و صلوات خاصۀ فرزند بزرگوارشان امام رضا (علیه السلام) اکتفا می نمودند .

ص: 257

در یکی از سفرها حدود 20 سال قبل ( حدود 1425 قمری ) افتخار همراهی با یکی از وعاظ مشهور و نامی مشهد مقدّس به نام حجت الاسلام آقای حاج سید محمد شبیری که طبع شعر هم داشتند ، را داشتم .

از ایشان تقاضا کردم در مسیر راه مشهد – مدینه در هواپیما شعری برای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) بسرایند که کار زیارتنامه را هم کرده باشد ، رحمت و رضوان الهی به روحشان باد که این چکامه را دربارۀ حضرت سرودند و از آن به بعدهرگاه با زائرین مشرف می شویم این ابیات را زمزمه می کنیم .(1)

عکس

ص: 258


1- اشعار به نام « صدف دُرّ امامت » ، در بخش پنجم اشعار در صفحه 350 آمده است .

بخش چهارم : گزارش تجلیل و تکریم از مقام والای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

اشاره

ص: 259

به قلم : نویسندۀ محقق و متتبع با ولایت

آقای محمد امیری سوادکوهی

*****

بزرگداشت مادر شمس الشموس

« حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) »

در بیت شریف آیت اللّه العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره)

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از الطاف خدای متعال به عوالم خلقت ، پناهگاه های امنی است که به بشریت موهبت نموده و جهان را در حصن حصین آن نِعَمِ بزرگ الهی یعنی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) قرارداده و بر علمای دین واجب کرده است تا مردم را با آن انوار قدسیّه که حقیقت دین می باشند آشنا و گنجینه های بیت رسالت را به آنان معرفی کنند .

در این مسیر برخی بزرگان پس از شناساندن ائمه اطهار (علیهم السلام) ، به معرفی آن ظرفی که حیات ظاهری امام معصوم (علیه السلام) در آن رقم خورده اهتمام ورزیده و بانوان و مخدرات بیت رسالت را تکریم و از مظلومیت و حجاب معاصر خارج نموده تا موالیان اهل بیت (علیهم السلام) با ظرف های نورانی امامت و مادران با عظمت عترت آشنا و درس ولایتمداری را از آنان بیاموزند و از این راه نورانی ، در سختی ها و ناملایمات برای رهایی از مشکلات ، متوسل و متمسک به مقام و منزلت بی بدیل آنان شوند .

ص: 260

در این بین شخصیت کم نظیری از خاندان علمی موحّد ابطحی ، عالم دلسوخته و فداکار فاطمی ، حضرت آیت الله آقای حاج سید حجّت موحد ابطحی (دام ظله) ، سال ها ضمن احیای شعائر علوی، فاطمی، حسینی و مهدوی ، به طرق مختلف به معرفی مادران اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته و عظمت و شکوه مخدّرات آسمانیِ بیت رسالت را به جهانیان نشان داده است .

طلیعۀ این حرکت از تکریم و معرفی مقام و منزلت برترین همسر رسول خاتم، مادر امت ، حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری (علیها السلام) بود که توسط معظم له صورت پذیرفت و به موفقیت های شایانی رسید .

از آنجایی که این حرکت الهی با استقبال کم نظیری در جامعه مواجه شد و ابراز خرسندی مراجع عظام تقلید را به دنبال داشت ، حضرت آیت الله موحّد ابطحی (دام ظله) مصمم بر آن شدند که به معرفی و تجلیل مادران یکایک امامان معصوم (علیهم السلام) بپردازند .

این بار نیز پس از تکریم باشکوه و معرفی برخی از مادران با فضیلت ائمه اطهار (علیهم السلام) همانند حضرت نرجس (علیها السلام) و حضرت شهربانو (علیها السلام) و برپایی جلسات و توسلات متعدد ، که شرح و موج معنوی برخاستۀ از آن در سطح دنیا در این مجال میسر نیست ، با توجه به بشارت ها و عنایت های متوالی ، نوبت به تجلیل از مقام و منزلت والای مادر شمس الشموس ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) رسید و پس از اقامۀ جلسات عدیده در مشهد

ص: 261

الرضا (علیه السلام) و اصفهان ، بر آن شدند که مجلسی نورانی در شهر مقدس قم و در جوار نورانی حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) برگزار نمایند .

محفل مادر شمس الشموس در بیت مرجع امام رضایی

در آستان ملک پاسبان ماه کرامت و کوثر ثانی عترت ، حضرت فاطمۀ معصومه (علیها السلام) و در جوار قبور ستارگان درخشانِ آسمان فقاهت و جیره خواران با فضیلت و سربازان راستینِ حضرت حجت ارواحنافداه، قبر مطهری تلألو دارد که از آن، شمیم دل انگیز حضرت شمس الشموس (علیه السلام) بر مشام می رسد ، گویا این قطعه از بهشت ، روضه ای از رضوان انیس النفوس است که هر زائری که از آن مزار می گذرد را ناخودآگاه به خود می کشاند و با او انس می گیرد .

صاحب آن مضجع شریف ، مرجع عظیم الشأن شیعیان جهان، حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید محمّد رضا موسوی گلپایگانی (قدس سره) است که تاریخ از وی به عنوان عطیۀ رضویه یاد می کند که طراوت و حلاوت یاد و نامش از آن است که به عنایت امام رضا (علیه السلام) پا به عرصۀ وجود نهاد و تمام دوران حیات طیبه اش ، در شعاع وجودی عالم آل محمّد (علیهم السلام) بوده و همواره الطاف عالمتاب رضوی بر او ساری و جاری بوده است .

از آن جایی که آن مرجع ولایی ، عنایت شدۀ امام رضا (علیه السلام) می باشند و از بیت شامخ شان، عطر دل انگیز رضوی بر مشام می رسد ، این پایگاه با صلابت شیعه را به عنوان محفل نورانیِ بزرگداشت حضرت نجمه

ص: 262

خاتون (علیها السلام) در قم و در جوار نورانی کریمه اهل بیت (علیهم السلام) برگزیدند تا به عنایات روح پر فتوح آن مرجع امام رضایی ، باران رحمتِ غیث و غیاث امت در معرفی و تجلیل از مقام مادر مطهرۀشان نازل و جهانی در مقابل ظرف امامتی چون نجمه خاتون (علیها السلام) سر تعظیم فرود آورده و خود را در پناه مادر شمس الشموس قرار دهند .

بدواً و نشواً و مقاماً در عنایات امام رضا (علیه السلام)

فقیه جامع و محقق متتبّع و متعبّد ، علامه مجلسی زمان ، آیت الله العظمی آقای حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی اعلی الله مقامه الشریف در این باب می فرمودند : « آیت الله العظمی آقای گلپایگانی ، بدواً و نشواً و مقاماً در عنایات حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة الثناء قرار دارند ».

فاضل محترم ، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید صادق موحد ابطحی خاطره ای را در این باره نقل می کنند که بدین شرح می باشد :

روزی در ایام ولادت حضرت امام رضا (علیه السلام) و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در معیت مرحوم علامه حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی (قدس سره) و والد معظم آیت الله حاج آقا رضا موحّد ابطحی (دام ظله) به محضر مبارک پیشوای دینی عصر ، حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید محمّد رضا گلپایگانی (قدس سره) مشرف شدیم . به یاد دارم مرحوم علامه حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی (قدس سره) در آن محفل خطاب به مرحوم آیت الله العظمی آقای

ص: 263

گلپایگانی (قدس سره) تصریح نمودند : « اینچنین که به من الهام شده است، شما بَدواً و نَشواً و مَقاماً در تحت عنایات خاصۀ حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة الثناء قرار دارید. این مطلب را تأیید می فرمایید؟».

مرحوم آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) وقتی این سخن را شنیدند ، سر مبارکشان را به زیر انداختند و با اشارۀ سر ، سخن ایشان را تأیید فرمودند .

« بَدواً »

حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) ، در ذیل عنایات و توجهات خاصۀ حضرت امام رضا (علیه السلام) در خانۀ علم و فقاهت و پارسایی ، از دامان پدر و مادری نورانی ، متوسل و متمسک به ساحت قدسی سلطان طوس به دنیا آمدند که طلوع خورشید وجودی شان در ایام ولادت آن امام رئوف (علیه السلام) بوده و پدر ایشان ( آقا سید محمّدباقر امام (قدس سره) ) چون این فرزند را کرامتی از سوی امام هشتم (علیه السلام) می دانستند ، نام او را محمّد رضا و کنیه اش را ابوالحسن و لقبش را هبة الله نهادند و ثمرۀ مولودِ هشتم ماه ذى قعده سال 1316 هجری قمری در روستای گوگد گلپایگان آن بود که از یمن وجودش آیه ای از آیات عالم آل محمّد (علیهم السلام) در آسمان شیعه آشکار شد که در امتداد تبلور چشمۀ جوشان رضوی (علیهم السلام) ، تشنگان معارف را با علم و فضیلتش سیراب نمود .

« عنایت امام رضا (علیه السلام) در ولادت آیت الله گلپایگانی »

شرح اجمالی عنایت امام رضا (علیه السلام) در ولادت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) چنین بود که پدر ایشان دارای چهار فرزند دختر بود ، ولی از

ص: 264

داشتن فرزند پسر محروم بود و از دست تقدیر ، هشت پسر ایشان قبل از آقا سیّد محمّد رضا از دنیا رفته بودند و داغ حسرت بر دل وی مانده بود .

عاقبت بارقه ای از نور ولایت از امام هشتم (علیه السلام) بر قلب وی تأبید و عزم سفر به آن آستان نورانی نمود . بی درنگ بار سفر مشهدالرضا (علیه السلام) بربست و با پای پیاده ، خود را بدان آستان مقدّس رسانید و از حضرت خواستند که به إذن الله پسری به او مرحمت نمایند که موجب روشنی چشم او، و برکت و عزت اسلام و مسلمین باشد .

در پی این توسل در همین سفر یکی از صبیه های ایشان در عالم رؤیا می بینند که امام رضا و امام جواد (علیهما السلام) به منزل پدرشان تشریف آوردند . امام رضا (علیه السلام) در آنجا ماندند و امام جواد (علیه السلام) رفتند . سید محمد باقر ، خواب را چنین تعبیر کردند که خداوند دو پسر به ایشان می دهد که اولین آنها رضا ، می ماند ولی دومی از دنیا می رود ، و همین طور هم شد ! و در هنگام تولد فرزند دوم ، مادر و پسر هر دو از دنیا می روند.

« نشواً »

یکی از توجّهات خاصۀ حضرت امام رضا (علیه السلام) به آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) ، مربوط به تشرف ایشان به مشهد مقدّس و زیارت قبر مطهّر آن امام همام می باشد که در حرم مطهّر مورد عنایات خاصۀ حضرتش قرار می گیرند و تا آخر حیات طیّبۀشان از آن برکات و رحمت واسعۀ رضویه بهره مند بودند .

ص: 265

آیت الله زاده معظم ، آقای حاج سید محمّد باقر گلپایگانی (دام ظله) از لسان مبارک والد جلیل القدرشان آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره) نقل می کنند : پدر ما می فرمودند : زمان پهلوی اوّل ، به مشهد مشرف شدم در آن وقت ، زن و مرد در حرم امام رضا (علیه السلام) با هم زیارت می کردند . من هم در آن ایام زمستانی، به حرم مشرف شدم . خدمت امام رضا (علیه السلام) عرض کردم ، من هم دوست دارم که بیایم و ضریح را برای تبرک ببوسم ، ولی به خاطر این که با نامحرم برخورد نکنم ، معذور هستم و جلو نمی آیم ، این طور نیست که بی ادبی کرده باشم . اگر شما یک طوری صلاح بدانید ، خودتان موقعیتی فراهم آورید تا بتوانم ضریح را ببوسم .

آن شب زمستانی که من قبل از مغرب به حرم مشرف شده و مشغول دعا و زیارت بودم ، در آن زمان شب ها درب حرم را می بستند . در حین انجام اعمال و زیارت ، کم کم خدام حرم ، زائرین را خارج می کردند و درب حرم را می بستند . ولی کسی به من نگفت از حرم خارج شو !.

من همانطور که سجاده ام پهن بود ، مشغول دعا و زیارت بودم . وقتی همه زوار رفتند و درها بسته شد ، سجاده را کنار ضریح انداختم .

« آن شب هر چه از حضرت خواستم به من عنایت شد !».

وقت مناجات صبح که شد ، مسئول حرم وارد شد . وقتی مرا دید ، با تعجب پرسید، شما کجا بودید ؟ از کی اینجا هستید ؟ مگر « شما رمز

ص: 266

شب دارید »؟ گفتم : نه . « گفت : با اجازه چه کسی اینجا ماندید »؟. اشاره به قبر مطهّر کردم ، گفتم : با اجازه آقا .

گفت از چه وقت حضور داشتی ؟ گفتم : از اول شب . گفت : چرا بیرون نرفتید ؟ گفتم کسی به من نگفت بیرون برو ! چه جایی از این جا بهتر . مسئول حرم خیلی تعجب کرد و گفت : من چهل سال است که در این آستان مقدس خادم هستم ، تا الآن چنین اتفاقی نیفتاده است . اگر مسئولان حرم بفهمند ، هم مسئول شیفت قبلی و هم مرا توبیخ خواهند کرد . من از شما خواهش می کنم شما از در پشتی خارج شده، تجدید وضو کرده و دوباره از در اصلی وارد حرم شوید تا ما به زحمت نیفتیم . مرحوم والد گفتند : عجیب این که در آن شب زمستانی ، اصلا در طول ده الی دوازده ساعت ، احتیاج به تجدید وضو پیدا نکردم .(1)

« مقاماً »

آیت الله آقای حاج شیخ شرف الدین نظری خادم الشریعه (دام ظله) به نقل از مرحوم علامه حاج سید محمّد باقر موحد ابطحی (قدس سره) در این باب می فرمودند : پس

از ارتحال مرجع جهانی شیعه ، مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج آقا حسین بروجردی (قدس سره) در پی آن بودم که امر مرجعیت شیعه با چه کسی است ؟! پس از توسلی ویژه که به حضرت حجّت ارواحنا فداه داشتم ،در رؤیایی که همراه با نشانه های عنایت و صدق بود ، چنین فرمودند :

ص: 267


1- اقتباسی از مصاحبه با خبرگزاری حوزه در تاریخ 3 بهمن 1390- www.hawzahnews.com

« اجتهاد آقای گلپایگانی از سوی حضرت رضا (علیه السلام) امضاء شد »

از این رو در مقطعی از زمان و به مناسبت خاصی ، ایشان به آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) پیشنهاد دادند از آن جایی که مرجعیت شما مورد عنایت امام رضا (علیه السلام) است ، شهریۀ طلاب را به نیت امام هشتم ، 8000 تومان قرار دهید و آن بزرگ مرجع عالیقدر چنین نمودند ».

« دیدن آقای گلپایگانی در خواب! »

آیت الله آقای حاج سید محمد علی روحانی (قدس سره) ، از علمای صاحب نفس قم که در مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) اقامه نماز داشتند و در علم تعبیر خواب نیز در میان خواص و علما مشهور بودند ، می فرمودند : هر وقت من حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی را در خواب ببینم ، یقین دارم که به مشهد مشرف می شوم . گاهی اوقات نیز هیچ گونه مقدمه و تصمیمی وجود نداشت ، شب می خوابیدم و صبح به خانواده ام می گفتم : وسایل رفتن به مشهد برای من فراهم شده است . سؤال می کردند : از کجا می گویید ؟ می گفتم : دیشب حضرت آیت الله آقای گلپایگانی را خواب دیده ام .

« گریانِ روضه های یابن شبیب!»

آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) مرجعی امام رضایی بودند که از طنین جانسوز یابن شبیب های مولایشان علی بن موسی الرضا ارواحنافداه(1)

ص: 268


1- عیون أخبار الرضا (علیه السلام) ، ج1، ص299و300.

تا آخر عمر خود از مصائب جانسوز عاشورایی می سوختند و همواره مدافع حریم ولایت و شعائر حسینیه بودند .

او سیدالشهداء (علیه السلام) را به عنوان چراغ هدایت ، پناهگاه بشریت و استثناء جهان خلقت به امت معرفی می نمود و پناهنده شدن به کشتی نجاتش را سبب آرامش و رهایی و مقابلۀ با مصباح الهدایش را عامل تباهی و گمراهی می دانست .

«بزرگداشت نجمه خاتون (علیها السلام) در بیت شریف مرجع امام رضایی »

یقیناً این محفل نورانی آن هم در چنین بیتی که سال ها به عنوان خیمۀ عزای سیدالشهدا ارواحنافداه پناهگاه مردم و سپر بلای امت بود ، مرهمی است بر زخم های هزار و چهارصد سالۀ غربت ولی خدا که بزرگان مذهب ، از جمله مرحوم آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) و مرحوم آیت الله العظمی آقای صافی گلپایگانی (قدس سره) با چه خون دل هایی حقیقت آن را فریاد می زدند .

امروزه مجالس تکریم مادران عترت بسان دانشگاه عظیمی است که آرزوی دیرین رسول خاتم در تثبیت حقیقت دین بر محور ثقلین را تحقق می بخشد و بدعت ها و شرارت های سقیفه سازان و سقیفه پردازان را با نشر حقایق پنهان بیت ولایت خنثی و فتنه گری های ننگین و کینه توزانۀ شاخ شیطان در جمل را رسوا و الگوهای حقیقی بانوان را به جهانیان معرفی می کند .

تمسک به مادر شمس الشموس ساحل نجاتی است برای آنان که در طوفان فتنه های آخرالزمان متلاطم و سرگردانند .

ص: 269

در روزگاری که چشم ها نگران و قلب ها هراسان از ویرانی ها ، بیماری ها و دشمنی ها است ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) پناهگاه امنی است تا غبار از دل بزداییم و در حصن حصین او و فرزند با عظمتش سکنی گزینیم . « مَن تَمَسَّكَ بِنا لَحِقَ ، مَن تَخَلَّفَ عَنّا غَرِقَ » .(1)

یا علی بن موسی الرضا!

... ما آمده ایم به کنار قبر مطهّر خواهر مظلومه و معصومه ات !

می خواهیم به عنایت شما و به مدد امام زمان ارواحنافداه ، از مادرتان نجمه خاتون سخن بگوییم ! و ابرهای تاریک غفلت را از آسمان غربت شان کنار زنیم و ستاره ای که در آستان عترت به صلابت و نورانیت می درخشد را به جهانیان نشان دهیم .

... به خواهر کریمه ات پناه آورده ایم و از کوچه پس کوچه های حرم ، بر در خانه ای آمده ایم که بوی شاه خراسان می دهد !.

یا امام رضا ! نمی دانم آن شبی که آقا سید محمّد رضای گلپایگانی در حرمت بیتوته کرد به او چه فرمودید ...؟! و چه مرحمتی به او نمودید که همواره با چشمی گریان می گفت :

« آن شب هر چه از حضرت خواستم به من عنایت شد !».

ص: 270


1- هر كه به ما چنگ زند به ساحل نجات رسد ، هر كه رهايمان كند غرق شود . أمالی الطوسی ، ص 654 ؛ مناقب ابن شهرآشوب ، ج 4 ، ص 206 ؛ كمال الدين ، 206 / 20 .

یا امام رئوف ! ما نیز با دست تهی آمده ایم ! و از عطر رضوان رضویت که در این بیت شریف بر مشام می رسد ، شمیم بهشتی تو را طلب می کنیم و گوشۀ چشم تو را می جوییم .

یا امام رضا ! می دانیم تعزیه گردان این جلسات شما هستید !.

شما بر این دل های عاشق الهام نمودید که از مادر مظلومۀتان سخن بگوییم . ما کجا و بر زبان آوردن نام مبارک حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) کجا؟! ما کجا و توفیق نوکری مادر شما کجا ؟!

وقتی سفرۀ کَرَم شما باز باشد ، میهمانی بسی شیرین است . این را هر آنکس که نمک گیر خوان شما شده است درک می کند ... آنقدر که دل کندن از دارالضیافۀ شما و مادرتان محال است .

گِدا نمانده که یک شب نَگشته مهمانت *** فقیر نیست نَخورده زِ خانِ احسانت

غذای حَضرتی ات را که پَخش می کردند *** نمک گرفت وُجودم زِ لُقمۀ نانت

غذای سیر نرفت از گلوی تو پایین *** مَگر که جَمع شُدند یک به یک غُلامانت

یا علی بن موسی الرضا!

مولا جان ! آیا می شود همان نگاهی که به پدر والامقامِ آقا سید محمّد رضا نمودید ، بر جان ناقابل ما نیز نظری اندازید و با گوشه چشمتان تولد

ص: 271

دیگری را برای ما رقم بزنید که جز نوکری شما و دفاع از حریم نورانی تان به چیزی نیندیشیم و از کسی جز آل علی (علیه السلام) دم نزنیم .

آیا می شود همانطور که آقا سید محمّد رضا را در آغوش محبتتان جای دادید ، این محبان گنهکار را نیز در پناه رأفتتان قرار دهید ؟

ما فقیر کوی سلطانیِ توایم !.

مولا جان ! شنیدم وقتی می خواستید به فقیری کمک کنید ، نگاه به چهره اش نمی دوختید که تلخی ایام را در رخسارش ببینید !. طاقت نداشتید غم شیعیانتان را شاهد باشید .

آقاجان ! شیعه امروز غریب است !، «اَللّهُمَّ اِنّا نشَکوُا اِلیکَ...وَ کَثرَةَ عَدُوِّنَا و قِلَّةَ عَدَدِنَا و شِدَّةَ الفِتَنِ بِنَا و تَظَاهُرَالزَّمَانِ عَلَینَا ...».

هنوز امیرالمؤمنین (علیه السلام) آتش بر دل دارند و سر بر چاه بی کسی نهاده و فریاد می زنند : «لَقَد ظُلِمتُ عَدَدَ الحَجَرِ وَالمَدَرِ ».(1)

هنوز مادر مظلومه ات پشت در نیم سوخته فریاد « یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللّه ما فی اَحْشائی...»(2) سر می دهند !.

هنوز پاره های جگر امام مجتبی (علیه السلام) در طشت ، از غربت سبط اکبر متلاطم است و از تیر باران شدن تابوتش شکوه می کند .

ص: 272


1- شرح نهج البلاغه ، ج 10 ، ص 286.
2- بحارالانوار ، ج 8 ، ص 230.

هنور زینب کبری (علیها السلام) بالای تل زینبیه حسین حسین می گوید و خورشید عالمتاب حسینی بر روی نی ، زینب زینب ... !.

هنوز لب های خشکیده اش تشنه هست و از تازیانه های خیزران گریان و در حسرت بوسۀ دوباره ،بر دستان بریدۀ برادر ، نالان است .

هنوز پاهای کوچک طفل سه ساله اش رقیه خاتون آبله دارد و هنوز از جور خار مغیلان خونابه از آن جاری است و هنوز ماهی عطشان در کربلا تلظّی نموده ... و قلب رباب و ارباب را به درد آورده و خون پاکش ، ظهور موعود امم را تمنا می کند . مولا جان ! یا امام رئوف !

شما را به غربت و مصائب آل عبا برای ظهور امام منتقم دعا کنید که زخم های غربت دین تنها با قدومش التیام می یابد . شما را به طنین جانگداز یابن شبیبت ... منتقم شیب الخضیب را برسان .

روزی ماندگار

در صبح بهاری روز پنجشنبه ، آسمان قم منور به انوار مادر شمس الشموس گشت و در بیتی که نور امام هشتم از آن متلألی بود ، عطر ولایت رضوی بر مشام می رسید ، گویا باران رحمت الهی نازل گشت و ترنم بهار در بهار برای همگان محسوس بود .

بیت آیت الله العظمی آقای حاج سید محمّد رضا موسوی گلپایگانی اعلی الله مقامه الشریف در تاریخ 16شوال 1445 هجری قمری ، میزبان مجلس بزرگداشت مادر شمس الشموس ، حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) بود

ص: 273

که در این محفل نورانی ، مرجعیت جلیل القدر شیعه ، علمای اعلام ، دانشمندان و محققان ، شاعران آئینی و جمع کثیری از محبان آل الله حضور داشتند . این محفل با قرائت قرآن کریم آغاز و با شعر خوانی شاعران اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) ادامه یافت و شور و حال عجیبی در میان میهمانان دیده می شد .

حال و هوای بارانی

شاعران جوان از حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) می گفتند و از جلالت او دُرّ می سُفتند و در ادامه از خورشید ولایت رضوی و ماه کرامت فاطمی فضا را معطر و در آخر مَشکی از روضه در دست ، اشک بر چشم ها جاری ، از غربت مادر مظلومه شیعه و شهادت سید و سالار شهیدان پریشان، ناله سر می دادند .

لحظاتی غریبی بود ! حال و هوایی نفس گیر و رؤیایی! گویا محفلی در آسمان ها برپا شده که فرشتگان بال خود را پهن نمودند تا از ظرف ولایت و ستارۀ بیت عترت سخن بگویند .

لحظاتی از جنس نورانیت بود ... گاهی خود را در فاطمیه می دیدیم و گاهی در حسینیه ...

گاهی تکیه بر منبر گوهر شاد می زدیم و گاهی بوسه بر ضریح عمۀ سادات ...

ص: 274

گاهی کنار درب نیم سوخته ... گاهی در کنار تل زینبیه ... گویا می شنیدیم از حلقوم سوخته ای که می سرود ... الشمر جالس علی صدر الحسین (علیه السلام) .

معنویت عجیبی در محفل حکمفرما گشت . گویا خون تازه ای در رگ های خشکیدۀ زمان و مکان ساری و جاری گشت و نسیمی از روضۀ رضوان شانه ها را به هِق هِق تکان می داد .

کشتیِ دل ها به حرکت در آمد و به سمت مشهدالرضا راهی شد .

شاعران شعرهایشان را می خواندند و در و دیوار خیمۀ امام رضا (علیه السلام) نیز با لشکر کلمات اشک می ریخت ... ناله های یابن شبیب نیز از گوشه ای به گوش می رسید و دلها را بریان از مصائب عاشورایی می کرد .

زیبایی شعرها آنجا بود همه از ام البنین بودند مادر شمس الشموس می گفتند و حوالۀ اشک را در علقمه جستجو می کردند .

بیاناتی از جنس نور

وقتی دل ها آماده شد ، همه دیدند از میان جمعیت سیدی نورانی در هیبت علما به سمت منبر حرکت کرد با چشمانی اشکبار شروع به صحبت کرد . او فقیه دلسوخته اهل بیت (علیهم السلام) ، حضرت آیت الله آقای حاج سید حجّت موحد ابطحی (دام ظله) بود که پایه گذار این جلسات باشکوه بشمار می رفت .

بیانات ایشان آغاز شد ... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الَّذِي ارْتَضَيْتَهُ وَ رَضَّيتُ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِك ...

ص: 275

سخنانی از جنس محبت و دلدادگی ... کلماتی از افق نورانیت و بندگی ... آیه ای از سوره های زندگی .

اشک از چشمانشان جاری بود و دریای متصلشان به عترت بر چشمه های فطرت رسید و همگی وصل به اقیانوس بیکران مادر شمس الشموس شدند و حتی آب های راکد نیز تکانی خوردند و به جوش و خروش افتادند .

محفلی بی نظیر

یکی از علمای شهیر که در محفل حضور داشت می فرمود : در طول عمرم چنین محفلی نورانی ندیدم و چنین شور و حالی نشنیدم . حالی در این محفل دیدم که هیچگاه در این مکان ندیدم .

دیگری می گفت مدت ها بود که قلبم چنین به تلاطم نیفتاده بود و حال و هوایم بارانی و طوفانی گشت و قلبم عازم کوی هشتمین پیشوا شد .

همه گریه می کردند ...گویا باران می بارید ... و همه محو ستاره ای درخشان بودند .

در این بین عکاسی مشغول عکاسی بود . در حال و هوای خود زاویه ها را بررسی می کرد و از حالت های مختلف عکس می گرفت ... نا خود آگاه دیدم نگاهش به نگاه آن عالم ربانی گره خورده ... پاهایش دیگر نای ایستادن نداشت ... و به آرامی نشست ... دوربین عکاسی را کنار گذاشت و ماتش برد ... و ناگاه اشک از چشمانش جاری شد . بعدها می گفت : دوست می داشتم این محفل نورانی را ... محفلی بی هیاهو در نهایت

ص: 276

اخلاص ... از آن زمان قلبم در عطش زیارت امام رئوف می سوزد و برای رفتن به زیارت شاه خراسان لحظه شماری می کنم .

اشک از چشمان علما و بزرگان دین جاری بود. همگان در انقلابی معنوی و رضوی حیران بودند و طولانی گریه می کردند .

برخی علما می فرمودند : ما با نیتی خاص به محفل آمده ایم و آنرا توشه ای برای دنیا و آخرتمان می دانیم .

برخی شخصیت ها در محفل حضور یافتند که در سیره حیات علمی و معنوی شان چنین نبوده که به اقتضا و محدویت زمانی ، در مجالسی این چنینی شرکت کنند و بیشتر در محافل علمی و تحقیقی حضور می یافتند ... ولی این جلسه را غنیمت شمرده و در آن حضور یافتند .

جاذبۀ معنوی رضوی

این نشانگر جاذبۀ معنوی امام رضا و حضرت معصومه و حضرت نجمه خاتون (علیهم السلام) بود که اینچنین بر دل ها تأثیر استثنایی گذاشت .

شعرای حاضر در این محفل می گفتند ما در طول عمرمان ندیدیم و نشنیدیم که مجموعه ای از علما و حوزه تا این حد به شعر و شاعر اهمیت قائل شوند و آنرا ارج نهند .

یکی از علما می فرمود : به بیماری ای دچار بودم ، به قصد شفا در محفل حضور یافتم ، وقتی از مجلس بر می گشتم متوجه شدم دردهایم از وجودم خارج شده و شفا یافتم .

ص: 277

پیام آیت الله العظمی کریمی جهرمی (دام ظله) در عظمت مادر شمس الشموس

در بخشی از این محفل نورانی پیام مرجع عالیقدر شیعه ، آیت الله العظمی آقای کریمی جهرمی (دام ظله) قرائت شد که متن آن بدین شرح می باشد :

بسم الله الرحمن الرحيم

الأُمُّ مَدرَسَةٌ إِذا أَعدَدتَها *** أَعدَدتَ شَعباً طَيِّبَ الأَعراق

مادر ، مدرسه و مکتبی است که اگر آن را به شایستگی آماده سازی ، نسلی را که از تمام رگ و ریشه های او طهارت و پاکی می جوشد فراهم آورده ای .

اقدام مبارک و مسعود پاسداشت مقام و منزلت بانوی معظم آسمانی حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) را به برگزار کنندگان عزیز و گرامی آن تبریک عرض می نمایم .

شرف بانوان جهان حضرت نجمه (علیها السلام) که گاهی به عنوان ام البنین نیز از ایشان تعبیر شده است مادر والامقام امام و پیشوای مهربانمان حضرت اباالحسن الرضا عليه الاف التحيه و الثناء و کریمه اهل بیت (علیهم السلام) ، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیهاست و ازین رو برای همگان ، تعظیم و تکریم از این مجللۀ دوران امری لازم و مهم می باشد .

محدث بزرگوار قمی (قدس سره) نقل فرمودند که حمیده مادر امام کاظم (علیه السلام) در خواب مشرف به حضور رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) گردید و پیامبر به او فرمود: يَا حَمِيدَةُ هَبِي نَجْمَةَ لِابْنِكِ مُوسَى فَإِنَّهُ سَيُولَدُ لَهُ مِنْهَا خَيْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ ؛ اى

ص: 278

حميده !نجمه را به فرزندت موسی (علیه السلام) ببخش؛ زیرا در این صورت به زودی از او فرزندی متولد خواهد شد که بهترین و برترین اهل زمین است . حضرت حمیده این فرمان را به جان اطاعت کرد و کنیز را به حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) بخشید و از آن بانوی آسمانی ، حضرت رضا (علیه السلام) تولد یافت و پس از این تولد مقدس ، امام موسی بن جعفر (علیهما السلام) او را طاهره نامیدند و با این اقدام خود حضرت نجمه مادر امام رضا (علیه السلام) را از جنس عزیزان خدا دانستند که در شأن آنها آیه تطهیر نازل شده است و از همه عیوب و آلودگی ها پاک و منزه است و طاهر و مطهر می باشد و در نتیجه برای آیه تطهیر مصداق و نمونه ای تازه پیدا شد .

این بانوی معظمه حامل عنصری الهی و آسمانی یعنی حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بودند و امامی را در دل پروراندند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را بهترین خلایق در زمین بعد از موسی بن جعفر (علیهما السلام) معرفی فرمودند .

خداوندا ! دل همه ما از یاد و نام این بانوی بهشتی بی تاب است . به حرمت نام فرزند ایشان و به پاس اقدامی که در راستای بزرگداشت چنین انسان آسمانی در حال انجام و برگزاری است دل های همه مردم عزیزمان را به هم نزدیک فرما و قلوب جوانان عزیز کشور را از ضربه هایی که از سوی دشمنان تشیع به اعتقادات آنان وارد می شود مصون و محفوظ قرارده و مردم رنج کشیدۀ ما را از مشکلات مادی گوناگون و فوق تصوری که آنها را محاصره کرده است رهایی ببخش !

ص: 279

موفقیت روزافزون همه عزیزان که در این اقدام مهم و مشحون از قداست همکاری می نمایند را از خدای متعال و از فرزند بی مثال آن فخر بانوان جهان و آبروی انسانیت و محبوب ملکوتیان حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خواهانم . رحمت و درود خدا بر طراح این اندیشه ، عالم پاک دل و مخلص ، آیت الله حاج آقا حجت ابطحی دامت افاضاته.

علی کریمی جهرمی

شوال المکرم 1445

نغمه ای امام رضایی

در خاتمۀ این محفل ، حال و هوای آن خیمه امام رضایی ، با حنجرۀ اهل بیتی مداح با اخلاص عترت ، حاج علی اصغر انصاریان به سمت و سوی وادی مقدس رضوی رفت و با صلوات خاصه و توسل به حضرت رضا (علیه السلام) به پایان رسید .

انعکاس محفل تکریم مادر شمس الشموس در خبرگزاری ها

موج معنوی محفل مادر شمس الشموس ، صدر اخبار خبرگزاری های داخلی و بین المللی را در نوردید و همگان شکوه اقامۀ آن محفل نورانی را منعکس نمودند .

خبرگزاری حوزه

خبرگزاری حوزه در انعکاس این خبر نوشت : مراسم تکریم از مقام والای مادر معظّمه شمس الشموس ، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و

ص: 280

کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در بیت مرجع فقید مرحوم آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا موسوی گلپایگانی (قدس سره) برگزار شد و به پیام آیت الله العظمی کریمی جهرمی (دام ظله) پرداخت .

هفته نامۀ افق حوزه

هفته نامۀ افق حوزه ، خبر نامۀ مکتوب و رسمی حوزه علمیه قم نیز این مراسم را به عنوان تکریم از مقام والای حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) و حضرت معصومه (علیها السلام) درج نمود و این محفل باشکوه را تحسین و متن خبرگزاری حوزه را بازنشر کرد .

خبرگزاری بین المللی شفقنا

این خبرگزاری بین المللی با درج پیام آیت الله العظمی آقای کریمی جهرمی (دام ظله) به آثار ارائه شده درباره حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) پرداخت و نوشت : در این مراسم بیش از صد اثر اعم از مقالات علمی و ادبی ارائه و در آینده نزدیک منتشر می شود .

خبرگزاری و روزنامه قدس

این خبرگزاری با اشاره به پیام مرجع عالیقدر ، حضرت آیت الله العظمی کریمی جهرمی (دام ظله) به همایش حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) به شکوه و برپایی این مراسم پرداخت و تصریح کرد : در این مجلس با شکوه که جمعی از فقهای گرانقدر ، علمای اعلام ، اساتید حوزه و دانشگاه ، محققان و اندیشمندان و شعرای آئینی از شهرهای مختلف ایران و سایر کشورها حضور داشتند .

ص: 281

خبرگزاری راه شلمچه

خبرگزاری سراسری راه شلمچه درباره این مراسم باشکوه نوشت : در این مجلس با شکوه که مراجع عظام شیعه ، علمای اعلام ، اساتید حوزه و دانشگاه، محققان و اندیشمندان و شعرای آئینی از شهرهای مختلف ایران و سایر کشورها حضور داشتند ، حضرت آیت الله حاج سید حجّت موحد ابطحی (دام ظله) از اساتید برجستۀ حوزه علمیّۀ اصفهان ، در بیاناتی به عظمت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) پرداخت و ضمن تجلیل از نویسندگان ، شعرای آئینی ، هنرمندان و... که با ارائۀ آثار فاخر خود گام های مؤثری در معرفی مقام والای آن حضرت برداشتند ، از حیات امام رضایی ( بدواً و نشواً و مقاما ) مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره) سخن گفتند و برکات زندگی ایشان را بر شمردند .این خبرگزاری در ادامه به کتاب شمس الشموس اشاره نمود که در این محفل معرفی شد .

گزارش ها در فضای مجازی نیز حاکی از آن است که این خبر در کانال های مختلف مورد استقبال و بازدید صدها هزار نفر از کاربران قرار گرفت و موج معنوی عجیبی در جهان اسلام به وجود آورد .

بر بال آرزوها

امید آن داریم که این موج معنوی که بر اساس توسل به مادر شمس الشموس بر پا شد ، آفات و بلایا را از بلاد شیعه بر طرف نموده و همگان را در حصن حصین روضۀ رضوان نجمه خاتون (علیها السلام) و در زمرۀ منتظران حقیقی موعود امم قرار بدهد . اللهم عجل لولیک الفرج

ص: 282

سخنان خطیب ولایی و کوشا آقای سید مهدی مکی در مورد حضرت نجمه (علیها السلام)

سخنان خطیب ولایی و کوشا آقای سید مهدی مکی در مورد اهمیت و نکوداشت مادران ائمه (علیهم السلام) و نکوداشت اخیر در مورد حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

چند سالی است لطف حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) در نکوداشت یاد و خاطره مادران نیک سرشت ایشان شامل حال بنده مخلص خدا حضرت آیت الله آقای حاج سید حجت موحد ابطحی (دام ظله) شده است .

نکوداشت حضرت خدیجه کبری ام المؤمنین (علیها السلام) ، نکوداشت حضرت نرجس خاتون والده ماجده حضرت ولی امر امام زمان ارواحنا لهما الفداء، نکوداشت حضرت شهربانو والده ماجده سید الساجدین حضرت امام زین العابدین (علیهما السلام) و اخیراً نکوداشت حضرت نجمه خاتون والده ماجده امام رضا و حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) مادرانی که به تعبیر زیارت وارث مصداق ارحام مطهّره هستند و باب وصول و جلب نظر و عنایت ائمه هدی (علیهم السلام) .

این همت بلند قابل تقدیر و ماجور عندالائمه خواهد بود . نکوداشت اخیر به وجوهی ممتاز از دو نکوداشت گذشته بود :

1. موضوع و عنوان جلسه از عناوین فراموش شده و زمین مانده ای بود که به عنوان دروازۀ وصول حضرات ائمه معصومین (علیهم السلام) مورد غفلت واقع شده بود ؛ لذا موضوع جذاب نکوداشت مادران ائمه (علیهم السلام) قطعاً مورد عنایت حضرات ائمه قرار می گیرد .

ص: 283

2. مکان برگزاری ، بیت رفیع و منیع سیادت ، فقاهت و مرجعیت ، مرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی قدس الله نفس الزکیه ، که به تعبیر حضرت آیة الله آقای حاج سید حجة موحد ابطحی (دام ظله) بدواً ، نشواً و مقاماً مورد عنایت حضرت امام رضا (علیه السلام) بوده یادآور تناسب حکم و موضوع است .

3. اهتمام و حضور مراجع عظام ، علمای اعلام ، فضلای گرام ، نمایندگان محترم بیوت مراجع و شخصیت های علمی و علاقه مند به ساحت مقدس ائمه (علیهم السلام) از شهرهای مختلف که به دعوت مؤسّس این اساس در این نکوداشت شرکت نموده یا پیام ارسال نمودند ، گویای اهمیت موضوع در نظر ایشان است .

4. استفاده از هنر و رسانۀ شعر و نثر در انتقال معارف اهل بیت (علیهم السلام) قابل توجه و تقدیر بود آن هم نویسندگان و شعرای جوانی که دل در گروِ اهل بیت (علیهم السلام) داشته و هر کدام بخشی از شخصیت این بانوی بزرگ اسلام را به نثر و شعر درآورده ، و در عین حال ، از هنر رثاء غفلت نورزیده بودند ، هنری که مورد عنایت اهل بیت (علیهم السلام) بوده و مثل دعبل ها را ماندگار کرد .

5. از نکات برجسته این نکوداشت پیام اجتهادی مرجعیت شیعه ، حضرت آیت الله العظمی آقای کریمی جهرمی (دام ظله) بود که به استناد کلام امام معصوم ، حضرت امام موسی الکاظم (علیه السلام) که عنوان « طاهره » به

ص: 284

حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) دادند استظهار فرمودند که باب جدیدی برای یکی دیگر از مصادیق آیه تطهیر گشوده شد .

6. از جذابیت های این نکوداشت بیان شیرین و مؤثر بانی مخلص و مؤسس محترم آن ، در جرقّۀ این نکوداشت ها و روند رو به رشد و آثار برکات آن بود که نشان از اهمیت بسزای این امر داشته ، دارد و خواهد داشت ان شاءالله .

در پایان به استناد فرمایش حضرت امام رضا (علیه السلام) این گونه امور از مصادیق بارز احیاء امر اهل بیت (علیهم السلام) است که مؤسّس ، همراهان ایشان و همه دست اندرکاران و حضار مشرف به دعای آن حضرت : رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا خواهند بود .

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

حوزه علمیّۀ قم

سید مهدی مکّی

عکس

ص: 285

به قلم : نویسندۀ ولایی و پرشور و تلاشگر

آقای شیخ محسن جلایی

گزارشی مختصر از برنامه های تکریم از مقام والای حضرت نجمه (علیها السلام)

گزارشی مختصر از برنامه های تکریم از مقام والای مادر شمس الشموس حضرت نجمه (علیها السلام)

*****

بسم الله الرحمن الرحیم

به فضل الهی با الطاف و عنایات حضرات اهل البیت (علیهم السلام) و توجهات خاصه امام زمان عجل الله فرجه ، در سال های اخیر به قصد توسل ، توجّه ویژه ای به مقام و منزلت والای حضرت نرجس خاتون و حضرت شهربانو (علیهما السلام) در جامعه صورت گرفت ، مراجع عظام و علمای اعلام پیش قدم شدند ، محققان ، نویسندگان و شعرای ولائی دست به قلم شدند ، دوستداران و خدمتگزاران با برگزاری مراسم بزرگداشت در شهرهای مختلف از جمله مشهد ، قم و اصفهان با همراهی و مشارکت گسترده عموم مردمان ولائی شور آفرینی کردند و همۀ محبین اهل البیت (علیهم السلام) به نوبۀ خود به قدر وسعشان مخلصانه همت گماشتتند و روز به روز دامنۀ این حرکت مقدّس گسترده تر شد .

کتاب ( مادر باران ) و کتاب (حضرت شهربانو حلقۀ وصل ایران و اسلام ) آماده شد و به دفعات چاپ و منتشر گردید و باتلاش دست اندرکاران کتابخانه دیجیتالی قائمیه ، در هر مرحله ابتدا در کتابخانه

ص: 286

دیجیتالی بارگزاری شد و با افتتاح سایت مادرباران و سایت شاه زنان ، این دو اثر با ارزش به همراه سائر آثار مربوطه در دسترس همگان در اقصی نقاط عالم قرار گرفت که به لطف خدا بازتاب وسیعی داشت و در کشورهای مختلف مورد توجه و استقبال قرار گرفت.

پس از مراسم فاطمیه1445ه- ق که باتوجه به بشارت های معنوی با عنایات خاصه حضرت رضا سلام الله علیه شکوهمندانه برگزار گردید ، در ادامۀ برنامه تجلیل از مقام اُمّهات ائمه (علیهم السلام) ، در ماه مبارک رجب المرجب 1445 قمری بزرگداشت مادر شمس الشموس حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) در دستور کار قرار گرفت .

به فضل الهی ذیل عنایات گسترده حضرات معصومین (علیهم السلام) ، آیت الله آقای حاج سید حجت موحد ابطحی دام عزّه باپیگیری های مجدّانه و ستودنی در قدم اول با تشویق شعرای آئینی و محققین و نویسندگان گرامی ، ظرف مدّت یک هفته کتاب مادر شمس الشموس را با گرداوری مقاله وزین محقق ارجمند آقای امیری سوادکوهی و مواردی از کرامات و اشعار تازه سروده شده ، آماده نمودند و نسخه چاپی و نسخه پی دی اف آن را در سطح وسیع به عنوان پیش مقدمه تجلیل از شأن والای حضرت نجمه (علیها السلام) به جامعه عرضه نمودند و در اختیار همۀ علاقمندان از جمله شعرای گرانقدر قرار دادند .

ص: 287

در قدم بعدی ، به عنوان پیشگام همۀ اقدامات ، برگزاریِ اولین مجلس بزرگداشت ، در شهر مقدّس مشهد ، در مکان بیت الزهراء (علیها السلام) ( واقع در گذر سرشور) برای ایام عید مبعث 1445 برنامه ریزی شد . اطلاعیۀ مراسم آماده شد و در رسانه های مختلف خبری منتشر گردید و با همکاری دوستان ولائی و فعّالان مذهبی مشهد از علما و نویسندگان و شعرا و فرهیختگان شهر مشهد مقدّس و زائرین از دیگر شهرها برای حضور در مراسم دعوت به عمل آمد .

به لطف و عنایت ویژۀ امام رئوف ، به سرعت اخبار این اتفاق مبارک موج ساز شد و بعد از برگزاری شکوهمندانه مراسم گرامیداشت (که در ادامه به گزارش مختصری از آن اشاره می شود) و بازتاب گستردۀ آن در فضای مجازی ، دامنۀ آن به استان ها و دیگر شهرها و حتی به آن سوی مرزهای ایران رسید و این چنین بیش از پیش انگیزه ها در میان علاقه مندان و دوستداران اهل البیت (علیهم السلام) برانگیخته شد به طوری که شاهد بودیم ظرف مدت کوتاهی مقالات جامعی آماده گردید و اشعار بسیار نغز و زیبایی توسط بیش از 50 شاعر دلداده سروده شد .

اولین مراسم بزرگداشت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) ، مشهد مقدّس ، بیت الزهراء (علیها السلام) ، پنج شنبه 19/11/1402- 27رجب 1445

آیت الله موحد ابطحی همزمان با ایام شهادت حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) عازم مشهد مقدّس شدند . پس از برنامه زیارت و توسل به محضر

ص: 288

مبارک امام رئوف ، ذیل عنایات رضوی در سالروز شهادت امام کاظم (علیه السلام) با همراهی هیئت حدیث کساء به قصد توسل برای موفقیت در برگزاری مراسم و فزونی برکات و آثار آن ، از بیت الزهراء قافله عزاداری به مقصد حرم مطهّر رضوی با شور و شکوه فراوان حرکت دادند و این شور با همراهی سائر زائرین و مجاورین گسترده تر شد ، امتداد قافله در صحن کشیده شد و عزاداران پرشور دم عزا سرداده بودند و به سر زنان و سینه زنان، تسلیت گویان در حرکت بودند و این حال و هوا روبه روی گنبد زرین مضاعف شد .

در حاشیۀ مراسم بزرگداشت ، ظهر پنج شنبه19/11/1402(عید مبعث) با دعوت جمعی از علما و بزرگان ، خطبا و سخنوران و عده ای از شعرا و مادحین در منزل شاعر و ذاکر با اخلاص اهل البیت (علیهم السلام) آقای علی پاکدامن جلسه ای معنوی ترتیب داده شد و پیرامون کم و کیف تجلیل از مقام ومنزلت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) و موارد مناسب با موضوع ، از نکات و نقطه نظرات ارزندۀ حاضران سخن به میان آمد .

آیت الله موحد ابطحی دام عزه ضمن بیان گزارشاتی از برنامه های گذشته در تجلیل از مادران ائمه (علیهم السلام) ، سخنان جامعی ارائه فرمودند که در بر انگیخته شدن انگیزه ها و احساسات حاضرین و انعکاس و بازتاب برنامه ها بسیار موثر و کارآمد بود .

ص: 289

مراسم بزرگداشت حضرت نجمه (علیها السلام) در شام عید مبعث وشب زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) با اقامۀ نماز مغرب و عشا و سپس قرائت زیارت پر فیض عاشورا در بیت الزهراء (علیها السلام) آغاز شد .

وبا خطابۀ تحقیقی پرشور حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ حسن قاسمی دام توفیقه با محوریت تکریم از شأن و مقام حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) پیگیری شد . لحظه به لحظه فضای بیت الزهراء (علیها السلام) با حضور مدعوین از علما و فرهیختگان و شعرای گرانقدر و حضور گسترده مجاورین حرم رضوی و زائرین گرامی از شهرها و استان های مختلف پرشورتر می شد .

پس از خطابۀ اول ، مراسم با اجرای شاعر و ذاکر با اخلاص اهل البیت آقای علی پاکدامن به نوبت ، با افاضۀ مداح گرامی آقای علی ایمان دوست و شعرخوانی شعرای گرامی ( دکتر سید محمدحسن میلانی ، حجت الاسلام سید احمد شهیدی ، علیرضا خاکساری ، ملامحمد معتمدی ، مسعود یوسف پور و مدیحه سرائی کربلائی محمود اسدی ) پر شور و همراه با احساسات شگفت انگیز با حال ادامه یافت .

سخنرانی استاد معاونیان

سپس استاد ارجمند ، حجت الاسلام و المسلمین شیخ حامدرضا معاونیان دام عزه با خطابه ای جامع و شیوا و با سخنانی مستدل و رسا افاضه فرمودند . و به مناسبت در کلام ایشان به بهانۀ تجلیل از حضرت

ص: 290

نجمه (علیها السلام) از سائر اُمّهات طاهرات ائمه هدی (علیهم السلام) و لزوم تکریم از ایشان سخن به میان آمد . و در ضمن سخنانشان فرمودند :

... غرض این است که تقدیری بشود از این حرکت شایانی که مانند همیشه ، عزیزان اصفهان به پیش قراولی حضرت آیت الله ابطحی (دام ظله) آغاز کردند ، که تجلیلی در هر از چند گاهی از یکی از مادران ائمة النجباء سلام الله علیهن انجام بشود ، بحمدالله تاکنون تجلیل از مقام ملکۀ عالم ، حضرت نرجس خاتون (علیها السلام) انجام شد ، همایشی برگزار گردید و شعرای اصفهان و هم شعرای ایران عزیزان زحمت کشیدند سروده های خودشان را فراهم آوردند و در کتابی به نام « مادر باران » چنان که می دانید منتشر شد ، و چه در مشهد ، چه در اصفهان ، مجالس خوبی و مناسبی برگزار شد ، خدای اجرشان دهد . و پس از آن مجالسی که نسبت به حضرت شهربانو ، آغازیدند . و در اصفهان و باز در جاهای مختلف برگزار کردند و کتابی به نام « حضرت شهربانو حلقه وصل ایران و اسلام » منتشر نمودند و الحمدلله این بار نوبت رسیده است به مادر حضرت امام مهربان ، ضامن آهو ، مولای رئوفمان ، حضرت رضا (علیه السلام) که بسیار خجسته است و واقعاً به فال نیک می گیریم .

و در پایان حاج سیّدجواد محمدخانی با نفس گرمشان لحظاتی حال و هوای مجلس را دو چندان رضوی نمودند .

ص: 291

و به فضل خدا سنگ بنای تجلیل از مادر شمس الشموس تحت انوار حضرت شمس الشموس و ذیل الطاف و عنایات ایشان در مشهد گذاشته شد و با توجه به کم وکیف منحصر به فرد مجلس ، و حضور حداکثری افراد از سایر شهرها و استان ها ، به سرعت اخبار مراسم علاوه بر شهر مشهد به سایر شهرها و حتی فرامرزهای ایران رسید و در مجموع به لطف امام رئوف ، آثار و برکات برجسته ای به دست آمد .

جلسه مقدماتی ، اصفهان ، بیت العتره (علیهم السلام) ظهر جمعه 18/12/1402( 27شعبان1445 قمری )

ظهر روز جمعه 18/12/1402بیت الزهراء (علیها السلام) پذیرای مدعوین گرانقدری از علما و خطبا، محققین و نویسندگان ، فرهیختگان و مسؤلین امور فرهنگی حوزوی و دانشگاهی ، مادحین، ذاکرین و شعرای آئینی و سایر فعّالان برنامه های مذهبی بود .

آیت الله موحد ابطحی (دام ظله) در ابتدای مجلس در سخنانی بیان داشتند از قبل قرار بر برگزاری این مجلس نداشتیم اما مهمان عزیزمان آقای محمودی گلپایگانی دام عزه کسی که آن دفاع جانانه را با تالیف کتاب « زیارت عاشورا از آغاز تا امروز » از زیارت عاشورا انجام داده اند ، که مرجع بزرگواری مثل آیت اللّه العظمی آقای صافی گلپایگانی (قدس سره) را سر ذوق آوردند و ایشان آن تقریظ کم نظیر بلکه بی نظیر را بر آن کتاب نگاشتند ؛ ایشان چهارشنبه مهمان حوزۀ علمیّه بودند ، به نظر رسید از محضر ایشان

ص: 292

در مجلسی دیگر در دفاع از زیارت عاشورا استفاده کنیم ، با راهنمایی استخاره وارد میدان شدیم ، آیۀ شریفه «کهیعص * ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا » آمد و ما را بر این امر مصمم نمود و در پی آن به این امر هدایت شدیم که مناسب است در آستانه ماه مبارک رمضان ، حفظ حرمت این ماه و ایام شهادت حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) و حضرت خدیجه (علیها السلام) که مقارن با ایام نوروز است در این جلسه مورد توجه قرار بگیرد و اقدامی شود . همچنین امر تجلیل از حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) که سنگ بنای آن در مشهد امام رضا (علیه السلام) گذاشته شد در این مجلس پیگیری شود . به لطف خدا امروز این مجلس با این سه هدف مقدّس تشکیل شده است و ...

در ادامه ، مجلس با اجرای شاعر ارجمند آقای محسن ناصحی دام عزّه و با شعر خوانی شاعران گرامی ( شیخ علیرضا محمدی « مسافر » ، تراب ، افشار ، مرتضوی نائینی« ناظر » ، هادوی « شهیر » ، رفیعی ) در مدح حضرت نجمه (علیها السلام) دنبال شد .

سپس آیت الله ابطحی (دام ظله) مشرف به منبر شدند و فرمودند : شاعران گرانقدر وارد عمل شوید و دیگر شعرا را برای این امر تشویق کنید و ...

در ادامه سخن با حالتی منقلب راجع به حفظ حرمت ماه رمضان و ایام شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطابه را ادامه دادند که امروز آمده ایم بگوئیم پای کار امیرالمؤمنین (علیه السلام) ایستاده ایم با سوز باعشق و با صدق و صفا . به

ص: 293

قول آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) « فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ »(1)

می خواهیم به مردم بگوئیم مبادا به حریم آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بی توجهی شود همان حریمی که در دفاع از آن پهلوی حضرت زهرا (علیها السلام) شکست ، همان حریمی که زبان ابن سکیّت را به خاطر آن از پشت سرش در آوردند و ... حفظ آن حریم امسال دست ماست .

سپس با گزارشی از تجربه تقارن فاطمیه بانوروز و ارائه پوسترهایی که با هدایت معنوی در آن موضوع آماده شده بود ، ایده ها و پیشنهادات تجربه شده را ارائه فرمودند و شعرا را تشویق کردند که در این موضوع وارد عمل شوند و ...

در بخش پایانی حجت الاسلام و المسلمین آقای محمودی گلپایگانی دام عزه مشرف به منبر شدند و پیرامون زیارت عاشورا صحبت نمودند و خلاصه ای از تحقیقات جامع ومستدلشان را ارائه فرمودند .

به فضل خدا از این مجلس برکات گسترده ای حاصل شد از جمله در پی آن به سرعت اشعاری در رابطه با حفظ حرمت ماه رمضان و حضرت خدیجه (علیها السلام) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ... با عنوان « حفظ حرمت ها در فصل بهار » آماده شد و ظرف مدت سه روز به همراه مقاله ای در مجموعه ای گردآوری شد .

ص: 294


1- نهج البلاغه ، خطبه56 .

همزمان پوسترهای زیبایی با این موضوع آماده شد و در اختیار همۀ مؤثرین در امور فرهنگی مذهبی قرار گرفت و نیز در کتابخانه قائمیه بارگزاری شد و بحمدالله آثار توجه دادن جامعه به حفظ حرمت ها در ماه مبارک رمضان و در تکریم فوق العادۀ ایام رحلت حضرت خدیجه (علیها السلام) در ابتدای نوروز ، و بعد از آن در شکوه و عظمت برگزاری سوگوارۀ علوی و مراسم شب های قدر در سراسر جوامع دینی ، نمایان بود .

سفر به قم ، استعانت از محضر حضرت معصومه (علیها السلام) ، و دیدار با علمای اعلام چهارشنبه 5/2/1403 - 15شوال المکرم1445

به دعوت آیت الله موحد ابطحی (دام ظله) ، مدیر و بنیانگزار کتابخانه دیجیتالی قائمیه ، حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید مجید نبوی با همراهی دیگر شاگردان آیت الله ابطحی (دام ظله) ، بامداد چهارشنبه 5/2/1403 پانزدهم شوال المکرم 1445 عازم شهر مقدس قم شدند و پس از استعانت از محضر کریمۀ اهل البیت (علیهم السلام) در معیّت آیت الله موحد ابطحی (دام ظله) که برای تکریم از مقام مرجعیت برای حضور در مراسم سالگرد مرجع عالیقدر جهان تشیّع مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (قدس سره) عصر سه شنبه 4/2/1403 مشرف به قم شده بودند ، و با همراهی جمعی از فضلای حوزه علمیّۀ قم ، ابتدا راس ساعت 9صبح در مراسم گرامیداشت حضرت حمزه (علیه السلام) در حسینیه بیت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) شرکت نمودند و پس از آن تا پایان روز چهارشنبه در

ص: 295

بیش از 12 مجلس با علمای بزرگواری از جمله حضرات مراجع عظام ، آیات عظیم الشأن و محققین عالیقدر : کریمی جهرمی ، حسینی شیرازی ، یثربی ، تبریزی ، طبسی، انصاریان ، مهدی پور ، نجاح طائی ، داوری دولت آبادی ، شاهرودی و ... دام عزّهم با محوریت تکریم از شأن و مقام حضرت نجمه (علیها السلام) دیدار نمودند ، در هر یک از این مجالس که گاهی بیش از یک ساعت به طول می انجامید آیت الله موحد ابطحی (دام ظله) ضمن بیان گزارشاتی از اقدامات انجام شده و موفقیت های به دست آمده در برنامه های تکریم حضرت نرجس و گرامیداشت حضرت شهربانو (علیها السلام) ، لزوم تجلیل از مقام اُمّهات طاهرات ائمه (علیهم السلام) و به طور خاص تجلیل از مقام شایسته حضرت نجمه (علیها السلام) را متذکر می شدند و از محضر حضرات آقایان ، پشتیبانی اجتماعی و معنویِ این امر را خواستار می گردیدند و به شکل عجیب و شگفت آوری ، همه آنها تحت تأثیر قرار می گرفتند . بحمدالله این مجالس و دیدارها ، آثار و برکات فراوانی در پی داشت ، و باز تاب آن در پیام ها و اطلاعیه هایی که از آنها صادر گردید و یا سخنان امید بخشی که ایراد می فرمودند هویدا بود .

دومین مراسم بزرگداشت ، قم حسینیه آیت الله العظمی آقای گلپایگانی (قدس سره) ، پنج شنبه 6/2/1403- 16شوال 1445

مراسم تکریم از مقام والای مادر شمس الشموس ، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و کریمۀ اهل بیت (علیهم السلام) ، حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در شهر

ص: 296

مقدس قم و در بیت مرجع عظیم الشأن، مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج سید محمد رضا موسوی گلپایگانی (قدس سره) برگزار گردید .

در این مجلس با شکوه که مراجع عظام شیعه ، علمای اعلام ، اساتید حوزه و دانشگاه ، محققان و اندیشمندان و شعرای آئینی از شهرهای مختلف ایران و سایر کشورها و دیگر مردمان ولائی حضور داشتند ، با اجرای شاعر با اخلاص اهل البیت (علیهم السلام) آقای احمدعلوی ، شعرای آئینی به نوبت پر شور و خروش در مدح و منقبت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) به شعر خوانی پرداختند و حال و هوای خاصی به محفل بخشیدند به طوری که با گریزهای شاعرانه به مصائب آل الله (علیهم السلام) در چند نوبت مجلس یکپارچه شور و اشک می شد .

سپس فقیه دلسوخته اهل بیت (علیهم السلام) ، حضرت آیت الله آقای حاج سید حجت موحد ابطحی (دام ظله) ، در بیاناتی پر سوز و گداز و آکنده از محبت و موّدت به ساحت مقدس حضرت علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) وبا بیانی پر احساس و منقلبانه ، به بیان شان و مقام با عظمت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) پرداختند . ایشان در فرازهایی از سخن با بیان ابعاد مختلف حیات امام رضاییِ مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره) ( بدواً و نشوا و مقاماً ) علت برگزاری مجلس گرامیداشت حضرت نجمه (علیها السلام) در حسینیه

ص: 297

بیت ایشان را همین امر بر شمردند(1)

، ایشان در بخش دیگری از سخن ، از نویسندگان ، شعرای آئینی ، هنرمندان و همۀ کسانی که به نحوی از انحاء در این میدان گام های مؤثری در معرفی مقام والای آن حضرت برداشتند ، تجلیل به عمل آوردند .

در خاتمۀ این محفل نورانی ، پیام مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی آقای کریمی جهرمی (دام ظله) توسط حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید مهدی مکی دام عزه قرائت شد .

و بحمدالله ، به سرعت اخبار این مراسم باشکوه توسط خبرگزاری های مختلف ( رسانه حوزه ، قدس، شفقنا، افق حوزه، و ... ) منتشر و به صورت گسترده در فضای مجازی بازنشر داده شد ، و به لطف خدا موجی که از مشهد مقدس آغاز شد در شهرمقدس قم خروشان شد و برکات ویژه ای به دست آمد .

شایان ذکر است که به همین مناسبت ، بیش از صد اثر اعم از مقالات علمی و ادبی ارائه و در آینده نزدیک منتشر می شود .

برخی از برنامه های دیگر برای بزرگداشت حضرت نجمه (علیها السلام)

رو نمائی از فراخوان چهارمین دورۀ جایزۀ ادبی مادرانه ، با محوریت حضرت نجمه (علیها السلام) : در پایان مراسم سومین اختتامیۀ جشنوارۀ ادبی مادرانه

ص: 298


1- برای توضیح این عنوان ( بدواً ، و نشواً و مقاماً ) به مقالۀ آقای امیری سوادکوهی در همین بخش مراجعه شود .

سال 1402 با محوریت حضرت شهربانو (علیها السلام) ، مورخ 26 بهمن ماه در حرم مطهّر حضرت جعفر بن رضا (علیهما السلام) .

پویش هدیه ختم قرآن در ماه مبارک رمضان محضر حضرت نجمه (علیها السلام) که در پی آن باخبر شدیم که در اقدامی نورانی در شهر ولایی شهرضا ، جمعی از بانوان محترمات ، به قصد تعجیل در امر فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هر روز در یک مجلس یک ختم قرآن هدیه به محضر حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) قرائت می نمودند .

طراحی و تکثیر پوسترهای یادبود بزرگداشت حضرت نجمه (علیها السلام) در طرح های زیبا و متنوع ، و تلاش برای چاپ دوم کتاب « مادر شمس الشموس » ، با اضافات فراوان در آستانۀ دهۀ کرامت .

رویداد و کارگاه خوشنویسی ، دهۀ کرامت ، مشهد الرضا (علیه السلام) با محوریت تکریم حضرت نجمه (علیها السلام) : شام پنج شنبه 20/2/1403 ، شب ولادت کریمه اهل البیت (علیهم السلام) ، 70نفر از خطاطان اصفهان که در پی موج و بازتابی که گرامیداشت حضرت نجمه (علیها السلام) در جامعه داشت ، مصمم شدند وُرکشاپ خطاطی ( کارگاه آموزشی ) را در دهه کرامت با محوریت گرامیداشت حضرت نجمه (علیها السلام) در مشهدمقدّس برگزار کنند ، میهمان بیت العتره (علیهم السلام) بودند .

ص: 299

عکس

ص: 300

بخش پنجم : سروده های شعرای عالیقدر دربارۀ حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

اشاره

ص: 301

سرودۀ : شاعر خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

استاد محمد آتشی ( آتشی )

از اصفهان

گل گلزار ایمان / محمد آتشی ( آتشی )

نجمه خاتون آن زن نیکو نهادی خوشترین *** نیک خصلت افتخار اهل ایمان اهل دین

فاطمی خو آن اهورائی زن مهر آفرین *** آنکه بود از خوی و خصلت آسمانی در زمین

بانوئی روشن ضمیر و حق نما و حق شعار

بود بانویی به حق با اقتدار و احترام *** همسر خورشید هفتم مادر هشتم امام

نیک سیرت نیک طینت نیک دل نیکو مرام *** یافت از فرزند دلبندش نظام حق قوام

داشت بر شرع رسول الله شوقی بیشمار

با اسیران گرچه آمد بود از والاترین *** بسکه بود از طینت و اندیشه والا و وزین

در مقام مادری پاکیزه ایمان پاک بین *** داشت بر آل نبی در سینه عشقی آتشین

بود امیدش به لطف بی حد پروردگار

پا نهاد از مهر او در خاندان مرتضی *** داشت الحق شور و شوقی بر دل از آل عبا

ص: 302

خاصه بر خورشید هفتم از ره مهر و وفا *** عشق و مهری داشت بر مولا علی موسی الرضا

بود از بس با ارادت بود از بس با وقار *** آری آن اصل ادب با خویش تُکتم نام داشت

شور و شوقی از ولا در سینه از اسلام داشت *** راستی آن اُسوه ایمان دلی آرام داشت

روزگاری خوش به حق از گردش ایام داشت *** بود او اصل سعادت با عطای کردگار

خیزران هم بود او را نام دیگر در جهان *** اختری گردید رخشان ماند نامش جاودان

افتخار شیعه شد آن بانوی با عزّ و شان *** بر زنان اهل ایمان بود از جان مهربان

از بزرگی سروری گردید بر خرد و کبار *** بود او ام البنینِ دیگری در خُلق و خو

شد گل گلزار ایمان راستی بی گفتگو *** بود الحق حق شناس و حق ستا بی های و هو

خاص حق گردید و در عالم سعادت داشت او *** داشت با خود جلوۀ حق و به حق امیدوار

بود از صدق و صفا نیکو دلی خوش باوری *** در مقام و منزلت بود او زن حق پروری

ص: 303

داشت با همراز و همدل از نکوئی یاوری *** داشت با موسی بن جعفر او ز خوبی همسری

مادر نیکو دلی بر هشتمین هشت و چار

نجمه خاتون مادر شمس و شموس آن بی مثال *** آن زن پاکیزه گوهر پاکدل اصل کمال

محرمی بر آل طاها گشت آن نیکو خصال *** بود فرزندش عزیز آن هم عزیز ذوالجلال

بس که بود آن مادر از جان حق گزار و حق مدار

«آتشی » را این زمان بر لب ثنای مادر است *** مادری کاو مادر است بر آنکه حق را مظهر است

آل طاها اصل ایمان وارث پیغمبر است *** فیض بخش ماسوا از جلوه همچون حیدر است

هست بر فرمان او گردنده چرخ روزگار

*****

سرودۀ : شاعر نکته سنج و دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای جعفر رسول زاده ( آشفته )

از کاشان

نور طیّبات / جعفر رسول زاده ( آشفته )

شیواتر از کلام حکیمان به وعظ و پند *** زیباتر از جمال دل آرا و دلپسند

ص: 304

جاری تر از زلالی باران سودمند *** طبعم شود ز دولت اندیشه سربلند

تا حق مدح حضرت نجمه ادا کنم

تقدیم جان به محضر ام الرضاکنم

نه .... من کجاودم زدن از نور طیبات *** من خاک زیر پایم و او اوج کائنات

هرتشنه،ره نبرده به سرچشمۀ حیات *** وا مانده ام به وادی مضمون و التفات

بانو ، ببخش حال دل خستۀ مرا

این بیت های سست به هم بستۀ مرا

ای گوهر وجود ، به دریا رسیده ای *** در هجرتت ، به وادی سینا رسیده ای

چون دختر شعیب ، به موسی رسیده ای *** در خانۀ شرافت و تقوی رسیده ای

ای نوعروس فاطمه ، ایمان جهاز تو

یا جبرئیل آمده بر پیشواز تو

از پاکدامنانِ زنانِ مطهّری *** چشم و چراغ حضرت موسی بن جعفری

تو ، مادر بهشتیِ سادات پروری *** تو سفره دار خانۀ فرزند کوثری

ص: 305

بر قامت تو چادر نور ولایت است

جلباب و معجرتو شکوه هدایت است

روح صبور و سینۀ حق آشنای تو *** شایسته کرد و داد فضیلت خدای تو

همراهیِ ولی خدا شد سزای تو *** آن اشک چشم و سوختن بیصدای تو

طوفان آه در دل هجران کشیده ات

داغ فراق شوهر زندان کشیده ات

بانوی آشیانۀ خیرالوری شدن *** همسنگ خاندان رسول خدا شدن

قدر تو را ، لیاقت ام الرّضا شدن *** تکتم به نجمه آمدن و با صفا شدن

نجمه،تو راخدا پسری داد و دختری

نسل امامتی ، ز تو شایسته مادری

شمس الشموس حضرت سلطان دین پناه *** در هر کجا دلی است ، به مهرش گزیده راه

آیینۀ خداست در آن صحن و بارگاه *** برپاکی تو ، عصمت امرش شود گواه

فرزند را برند شفاعت به مادرش

ما را قسم به او ،که نرانند از درش

ص: 306

معصومه دخترت که کرامت بنام اوست *** ذکر فرشتگان خدا در سلام اوست

قم را شرافتی است که ازاحترام اوست *** میراث اهلبیت ، به دارالسلام اوست

ایران این برادر و خواهر محمدی است

عترت محمدی است ، که مادر محمدی است

*****

سرودۀ : شاعره دلبسته اهل البیت (علیهم السلام)

خانم نعیمه آقانوری

از اصفهان

زنی به قدمت اسوه ها / نعیمه آقانوری

زنی به قدمت اسطوره ها و بالاتر *** به وقت وصف کمالش ، دو چشم دنیا ، تر

ستاره های جهان ، در برابرش خاموش *** که اوست نجمه و آنها برابرش مرمر

گرفت از آمدنش رونقی میان جهان *** کلام روشن حق در مناره و منبر

به عرش ، نام و مقامش ، شده برابر با *** مقام آسیه و نام مریم و هاجر

شبیه سوره کوثر نزول کرد و شگفت *** که سوره ای ست که دارد دو آیه را در بر

ص: 307

دو آیه نور ، دو آیینۀ صفات خدا *** که هست از عالم خاکی ، دو آیه اش برتر

( فقط نه اینکه بهشت است زیر پاش ببین *** رواق جنّت اعلا و نام او سرْ در )

چه افتخاری از این برتر است و والاتر

صدا زد او را مولا رضایمان : مادر

*****

سرودۀ : شاعر ولائی و دلبستۀ خاندان رسالت (علیهم السلام)

آقای اکبر افشار ( افشار )

از اصفهان

مادر شمس الشموس / اکبر افشار ( افشار )

از فضیلت نجمه خاتون مادر شمس الشموس *** بود همچون دُرّ مکنون مادر شمس الشموس

تُکتَم از غرب آمد و گردید بر کاظم انیس *** شد به اهلِ بیت مقرون مادر شمس الشموس

چون حمیده درس دینداری به او آموخته شد *** طاعتش از صدق افزون مادر شمس الشموس

گرچه از جمع کنیزان بود پُر بیت امام *** زبنده کی گشتند همچون مادر شمس الشموس

تا شنید از داستان تشنگان دشت کربلا *** زان مصائب گشت دلخون مادر شمس الشموس

ص: 308

چونکه با تقوا و دانش شد عجین آنگاه شد *** تابع احکام و قانون مادر شمس الشموس

تا که آمد نزد موسی داشت در دستش ز مهر *** شاخه ها از نخل و زیتون مادر شمس الشموس

با کمال حجب ، إذن از حجت حق می گرفت *** تا رود از خانه بیرون مادر شمس الشموس

تا به دامان پرورد فرزندی از نسل رسول *** اشتیاقش گشت افزون مادر شمس الشموس

تا امام هشتمین گردد چراغ راه دین *** شد دلش از مهر کانون مادر شمس الشموس

چشم امید است در روز جزا « افشار » را

بر عطای نجمه خاتون مادر شمس الشموس

*****

سرودۀ : شاعر با ایمان و ولایت

آقای علی رضا شیرانی ( امین )

از اصفهان

فخر ایمان و شرف / علی رضا شیرانی ( امین )

آنکه را خواهد خدا بخشد مقام سروری *** یا دهد بر دیگرانش از کرامت برتری

یا شود از اولیای حقّ و از پیغمبران *** یا شود از اوصیای مکتب پیغمبری

ص: 309

همچو یوسف از اسارت تا به اوجِ افتخار *** نجمه خاتون رفت از شأن و مقام مادری

آنکه از مغرب به یثرب آمد و پیدا نمود *** کاظم آل نبی را افتخار همسری

همسر موسی بن جعفر شد به امرِ کردگار *** گشت از دامانِ او پاینده فقه جعفری

از کرامت حق بر او در آسمان معرفت *** داد خورشیدی فروزانتر ز ماه و مشتری

تا شود نام رفیعش فخر ایمان و شرف *** گوهری پرورد در دامانِ از عِصیان بَری

دخت او شد اسوۀ عصمت پسر شمس الشموس *** این دو عالم تاب اختر تا به روز داوری

ضامن آهو رضا و حضرت معصومه اند *** یادگارش چون نگینی بر سرِ انگشتری

جای دارد اینکه در تشریحِ اوصافش ( امین )

از دل و جان می کند در این غزل مدحتگری

عکس

ص: 310

سرودۀ : شاعر ولائی

آقای اسدالله امینی ( امینی )

از اصفهان

مادر هشتم امام (علیه السلام) / اسدالله امینی ( امینی )

دارم یقین که نجمه محب پیمبر است *** سیمای او به نور الهی منور است

هشتم امام ما ز وجودش گرفته پا *** آن ماد ری که پیرو زهرای اطهر است

آن بانویی که گشته نصیبش چنین مقام *** قربش به نزد حق ز ملائک فراتر است

فرزند او که چشم جهانی به دست اوست *** از حُسن خلق و خوی نکو ، هم چو حیدر است

وصفش همین ، که مادر سلطان دین رضاست *** سرلوحۀ فضائل و دیوان و دفتر است

جنّت گرفته نور ز روی نکوی او *** زین رو همیشه روضه خوان منوّر است

من ناتوان که باز بگویم ز وصف او *** زیرا که نجمه همره زهرای اطهر است

دارم امید و چشم شفاعت به درگهش *** زیرا که نجمه شافعه روز محشر است

ص: 311

این نجمه ای که مادر هشتم امام ماست *** بر مادران پاک ، در این دهر ، یاور است

خواهم نظر کند به ( امینی ) ز لطف خود

آن بانویی که همسر موسی بن جعفر است

*****

سرودۀ : شاعر با ولایت و دلبستۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای سید علی اصغر هاشمی ( بقاء )

از اصفهان

نجمه (علیها السلام) ایمان مدار / سید علی اصغر هاشمی ( بقاء )

همسر موسی بن جعفر نجمۀ ایمان مدار *** آنکه در قلب سلیمش بوده ایمان آشکار

شد عروس خاندان عصمت آن نیکو سرشت *** تا از او گردد امامت برقرار و پایدار

ماهی از مغرب دمید و مهری از وی شد پدید *** کاو بود خورشید چارم آسمانش وامدار

از چنان مادر چنین فرزند آمد در وجود *** کاز وجودش دین حق شد تا قیامت برقرار

در کنار نجمه و فرزند او پیوسته بود *** قلب و جان حضرت موسی بن جعفر را قرار

همسر موسی بن جعفر ، مادر هشتم امام *** آنکه طی می کرد با تقوا و دانش روزگار

ص: 312

شد سراپای وجود نازنینش غرق نور *** تا که شد از حضرت موسای کاظم باردار

عالم آل پیمبر از وجود نجمه است *** آنکه دارد کشور ما از وجودش اعتبار

گر چه از بند اسارت شد رها آغاز راه *** شد اسیر عشقِ پاک خاندان هشت و چار

حضرت معصومه هم از نجمه آمد در وجود *** تا به قم جوشد ز ایمان چشمه های بی شمار

تا بود معصومه در قم تا رضا در مشهد است *** بارالها دشمنان شیعه را کن خار و زار

از خدا خواهد « بقا » طبعی روان قلبی سلیم

تا شود بر آل پیغمبر زجان خدمتگزار

*****

سرودۀ : شاعر دلباختۀ خاندان امامت و ولایت

آقای رضا رضایی ( بی ریا )

از اصفهان

همسر هفتم امام (علیه السلام) و مادر شمس الشموس (علیه السلام) / رضا رضایی ( بی ریا )

نجمه خاتون مادری ارزنده و نیکو مرام *** کو بدامن پرورانده رهبری والامقام

ص: 313

همسر موسی بن جعفر چونکه شد بی گفتگو *** راه و رسم دین فرا بگرفت و شد مام امام

هشتمین نور ولایت را به دنیا مادر است *** مادری کز این پسر دارد به عالم احترام

این زن مرد آفرین باشد عروس فاطمه *** افتخاری این چنین گردیده او را مستدام

نام دیگر هم بر این زن در جهان انشاء شده *** تکتم آن والا مقام و خوش مرام و خوش کلام

این عزیز مهربان و صاحب عزّ و شرف *** در نظام زندگی باشد بدون اتهام

مادر شمس الشموس از بهر او شایسته است *** هر کسی دارد بر او از جان و دل صدها سلام

آمده از سوی حق حجت برای ما سوا *** دین گرفته از چنین فرزند با فَرّی قوام

نوگلی دیگر از این مادر به حق آمد پدید *** حضرت معصومه کو باشد به گیتی خوش خرام

از مدینه سوی ایران هر دو هجرت کرده اند *** شد از این هجرت زمین طوس و قم پر ازدحام

این دو سرور این دو گوهر این دو با ارزش ترین *** نامشان باشد به گیتی فیض بخش خاص و عام

ص: 314

آن یکی در شهر طوس و وان دگر در شهر قم *** کرده بر پا با علوم جعفری هر دو قیام

با قیام معنوی درسی به عالم داده اند *** آنچنان درسی که باشد تا همیشه با دوام

آری این زن ( بی ریا ) دارد مقامی بس بزرگ

چونکه باشد مادر شمس الشموس و همسر هفتم امام

*****

سرودۀ : شاعر دوستدار اهل البیت (علیهم السلام)

آقای حسین بیدگلی

از قم

تک ستارۀ آسمان عشق / حسین بیدگلی

اگر چه عاطفۀ مادران شبیه هم است *** ولی شبیه تو بانو در این زمانه کم است

تو تک ستاره ای در آسمان هفتم عشق *** که در مقابل نور تو قدّ ماه خم است

کلید خانۀ باب الحوائجی بانو *** کریمه ، وارث دامان مادر کرم است

تو آن ستارۀ دنباله دار دنیایی *** که فتح عرش برای تو قدر یک قدم است

به خود ببال که خورشید پروری نجمه *** مقام- نوریِ تو بین خلق محترم است

ص: 315

چه آفتاب بلندی به بار آوردی *** که نام نامی او نقش پرچم و عَلَم است

فدای یابن شبیبش که شور عاشوراست *** کلام اوست که مضمون شعر محتشم است

امید روز جزایم فقط "رضا"ی شماست

بگیر دست دلم را ، دلی که غرق غم است

*****

سرودۀ : شاعر جوان و ولائی

آقای نوید پورمرادی

از قم

نجمه (علیها السلام) خاتون آسمانها / نوید پورمرادی

آمدم تا دوباره شعری را *** از زبان ائمه بنویسم

با تمام وجودم این بار از *** مادران ائمه بنویسم

مادران ائمه نورند و *** سرور بانوان محترمه

به خدا وصفشان نمی گنجد *** در همين چند جمله و کلمه

آمدم از زنی بگویم که *** اسوۀ پاکی و طهارت بود

از وطن دل برید و آمد چون *** راه آزادیش اسارت بود

از همان اولش نجیب و اصیل *** از همان اولش مقدس بود

در زمان اسیر بودن هم *** فرق او با همه مشخص بود

ص: 316

نام او روی لوح فاطمه است *** بین زن های برگزیده شده

نه که با قسمت و قضا و قدر *** او به این خاطر آفریده شده

مادر حضرت رضا بودن *** زنی از جنس نور می خواهد

از همین ظرف نسل پاکی را *** تا زمان ظهور می خواهد

بین این خانواده خورشید *** سمت مغرب طلوع خواهد کرد

از و همین گونه زندگی هر روز *** زندگی را شروع خواهد کرد

او عروس حمیده خاتون و *** واجب الاحترام این خانست

نجمه خاتون آسمانی ها *** نور چشم امام این خانست

به مدینه گذاشت پا اما *** کل ایران ستاره باران شد

نقشۀ سرزمین کشورمان *** صاحب یک قم و خراسان شد

قصه شیرین شد آخرش ، اما *** طعم تلخ اسارتش مانده

مطمئنم یکی در این خانه *** روضه ها را برای او خوانده

مطمئنم کسی به او گفته *** علت گریه های هر شب را

مطمئنم برای او خواندند *** قصۀ شام عمه زینب را

مطمئنم کسی به او گفته *** تشنگی جد همسرت را کشت

مطمئن نیستم که گفته کسی *** سر او را بریده اند از پشت

*****

ص: 317

سرودۀ : شاعر خوش ذوق و جوان ولائی

آقای محمد معین پوریلان

از قم

جزئی از عترت و مادر ایران / محمد معین پوریلان

مادر ماهِ قم و شمسِ خراسانی تو *** غیر از این است مگر؟ مادر ایرانی تو

آسمان را که رصد می کنم از این کشور *** تپشِ کوکبِ همواره درخشانی تو

پیش از آنکه برسی سوره به نامت زده اند *** جزئی از عترت و از آیه قرآنی تو

هم کریمه ای و هم ام کریمه باشی *** مهربانی تو و چون ساحت بارانی تو

طاعتت را همه دیدند که با شوق تمام *** هرچه فرموده خدا گوش به فرمانی تو

ادبت از ادب ام بنین می گوید *** غصه دارِ غمِ آب آورِ عطشانی تو

هر که سلطانِ دلش مادر او هست و عجیب *** اینکه سلطانِ دل حضرت سلطانی تو

حاجتم را به جگرگوشه تان گفتم و گفت:

بهتر و بیشتر از من که نمی دانی تو

*****

ص: 318

سرودۀ : شاعر دوستدار خاندان امامت و ولایت

آقای سیّد ابوتراب هاشمی ( تراب )

از اصفهان

سفره دار احسان / سیّد ابوتراب هاشمی ( تراب )

( ستاره ای بدرخشید و ماه تابان شد ) *** عروس محفل توحید و مهد ایمان شد

ز پشت ابر اسارت طلوع کرد مهی *** که مهر از بر او پشت ابر پنهان شد

به روی حضرت کاظم چو دیده اش افتاد *** به برق چشم دلارام مات و حیران شد

پیام وصل ز دیدار یار خود بشنید *** ز نور عارض او کارها به سامان شد

قنوت خویش به ( امن یجیب ) زینت داد *** به آن دعا همۀ اضطرار درمان شد

نشان ز آیۀ ( تطهیر ) دارد این بانو *** که در صحیفه زهرا به نام عنوان شد

به خوان و سفرۀ مریم نه احتیاجش بود *** که در حریم ولا سفره دار احسان شد

چنانکه فاطمه نذرش به روزه بود و طعام *** وفای نجمه به هر عهد ختم قرآن شد

ص: 319

وجود قبلۀ هفتم امام هشتم را *** چو در وجود خود احساس کرد خندان شد

به یُمن مقدم شمس الشموس و نور رخش *** به چشم حضرت کاظم جهان گلستان شد

شهی که آمده فصل الخطاب بر امت *** معطّر از قدمش وادی خراسان شد

هر آنکه ریزه خور سفره اش شود چون مور *** نیاز او نه به حاتم نه بر سلیمان شد

به خاک کوی رضا التجا نمود ( تراب )

به مدح مادر و هم خواهرش ثناخوان شد

*****

سرودۀ : شاعره ولائی و دوستدار اهل بیت (علیهم السلام)

خانم معصومه توکلی

از استان خوزستان

مطلع خورشید طوس / معصومه توکلی

دامان پاکت مطلع خورشید طوس است *** آغوش تو گهوارۀ شمس الشموسست

آزاده ای که هستی تو هست سلطان *** دست سخاوت پیشه ات را دست بوس است

تو آسمانی منشاء باران رحمت *** تو مهربانی مادر جود و کرامت

ص: 320

ای نجمه خاتون همسر موسی بن جعفر *** بهتر از این آیا کسی دارد سعادت

فرزند تو از مهربانی کم ندارد *** هر کس توسل کرده بر او غم ندارد

زخمی که بر ما می زند این روزگاران *** جز پنجره فولاد او مرهم ندارد

انوار حکمت مانده از تو یادگاری *** سرچشمۀ علم و فقاهت رود جاری

حج را به جا آورده هر کس رفته مشهد *** در قم بهشت فاطمه معصومه داری

بانو عنایت کن پرستوی تو باشیم *** با یا رضا گفتن دعا گوی تو باشیم

او ضامن ما باشد و ما مثل آهو

در بند فرزند خداجوی تو باشیم

*****

سرودۀ : شاعر حافظ کل قرآن و مدرّس حوزۀ علمیّه

آقای شیخ رمضانعلی جان نثاری ( جان نثار )

از اصفهان

مادر هشتمین امام (علیه السلام) / شیخ رمضانعلی جان نثاری ( جان نثار )

مادر هشتمین امام همه *** نام نیکوی او بود نجمه

ص: 321

بی گمان بعد زینب و زهرا *** او بود خیر نسوة الدنیا

نجمه و این همه مقام و جلال *** هست محبوب ایزد متعال

هست فرزند او امام مبین *** که ازو گشته زنده مذهب و دین

هست از نسل نجمه پنج امام *** هر یکی در فضائلند تمام

آن امامان که نور بر نورند *** از خطاها به هر زمان دورند

افضل الخلق درجهان است او *** جده صاحب الزمان است او

او بود زوج موسی جعفر *** آنکه باشد امام جن و بشر

هست امُّ الائمة الاطهار *** بی گمان است مطلع الانوار

چون خداوند انتخابش کرد *** گشت بین زنان دوران فرد

نجمه همچون ستاره ای رخشان *** تا ابد نور می دهد به جهان

مادری همچو نجمه می باید *** تا امامی چنان چون رضا زاید

از چنین بانوی خجسته مرام *** می رسد فیض تا ابد به انام

چند بیتی که « جان نثار » سرود

به امید شفاعت او بود

*****

سرودۀ : شاعر روحانی و دلباختۀ خاندان عصمت (علیهم السلام)

آقای سید محمد مهدی جزائری

از اصفهان

ام الرّضا (علیه السلام) و حضرت مرسیّه / سید محمد مهدی جزائری

تابیده شد به لوح دلم از تو آیتی *** ای بر سریرِ جانْ بِنِشسته ، عنایتی

ص: 322

یا حضرت رضا تو به من دِه لیاقتی *** قفل دلم گشا که کنم مدح ساحتی

کز او بود به قالب متنم حکایتی *** بنویسم از مقام و جلالش روایتی

این نور پر فروغ که بر دل مصمم است

ام الرضا و حضرت مرسیّه تُکتم است

از طلعت جمال رخش گشته با صفا *** شهر مَریس را ز قدومش دهد جلا

این بانویی که شد صدف حضرت رضا *** مرسیّه یا مریسیه شد کُنیتش روا

هم نجمه و رشیده شده بانویم کَنا *** این ها کنایتی است ز خاتون دو سرا

بانوی آندلس نه و بانوی عالم است

ام الرضا و حضرت مرسیّه تُکتم است

نجمه لقب گرفت ، فروزان فضائلش *** اَروَی شدش لقب ز عطایای شاملش

هم شد صَقَر ز تابش خورشیدْ مائلش *** شد طاهره ز سوی ادلّ الدلائلش

در عصمتش سلامه لقب از خصائلش *** باشد رشیده از جهت رشد کاملش

ص: 323

این ها که گفته شد به مقامش محتّم است

ام الرضا و حضرت مرسیّه تُکتم است

شیخ صدوق خوانده ورا افضل النسا *** در عقل و هم دیانت خود شهره برملا

اعظام بی بی اش حمیده ز او غایت وفا *** از ابن میثم است کلام عُیون حَکی

با این همه وصاف که زیبد به ماجرا *** در ذهن همچو من نبود درک مقتضا

محو فضائلش همه اذهان ، دمادم است

ام الرضا و حضرت مرسیّه تُکتم است

*****

سرودۀ : شاعرۀ خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

خانم زهرا حاجی پور

از مشهد مقدّس

نجمه (علیها السلام) ، ستاره ای از آسمان / زهرا حاجی پور

بخشیده شد ستاره ای از آسمان به ماه *** زمزم نوشت نام تو را طاهره به چاه

تو آمدی ز پارسیان یا که نوبه ، تا *** از دامن تو رشد کند شمس این پگاه

وقتی که آمدی همۀ راه گل شکفت *** خواندند بلبلان سر راه تو در سه گاه

ص: 324

گرچه کنیز آمده حالا ملیکه است *** بر سر نهاده تاجِ مزین بنام شاه

تو اذن می دهی که دمِ بستِ طَبْرَسی *** آهوی زخم خورده بگیرد کمی پناه

دستان یک ستاره به شمسی مزین است *** دل های ما به نور شما گم نکرده راه

من ظلمتم ، مرا به خودم باز پس نده *** این آینه کدر شده از بس کشیده آه

معصومه و رضای تو گر ضامنم شوند *** پروردگار عشق به من می کند نگاه

ای واژه ها برای شما خانواده گنگ

افتاده از سر غزل از هیبتت کلاه

*****

سرودۀ : شاعر ولائی

آقای حسن حدادی

از اصفهان

عروس حضرت خیر النساء / حسن حدادی

نجمه خاتون مادر شمس الشموس *** خاکبوس درگه او ارض طوس

فیض بخش مادران روزگار *** بندۀ زیبندۀ پروردگار

همسر موسای کاظم از شرف *** عاشق زهرا و سلطانِ نجف

ص: 325

در دل خود داشت مهر هشت و چار *** بود تابع بر ولی کردگار

بانوی فرخندۀ نیکو سرشت *** بعد زهرا سرور اهل بهشت

از تفاخر مادر شمس الشموس *** بر در جاهش فلک شد خاکبوس

بود از حُسن عمل یک عالمه *** پیرو زهرای اطهر فاطمه

ای عروس حضرت خیرالنسا

کن قبول این هشت بیت نارسا

*****

سرودۀ : شاعر نکته سنج و دوستدار اهل البیت (علیهم السلام)

آقای سیّد محمّد حسین حسینی

از تهران

سایۀ رحمت حق / سیّد محمّد حسین حسینی

رخصت شعر گر از سمت خراسان برسد *** دفتر شاعر بی چاره به سامان برسد

خواهر شاه مگر لطف کند تا غزلم *** به غبار قدم مادر سلطان برسد

سایۀ رحمت حق روی زمین می افتد *** ماه وقتی که به خورشید فروزان برسد

کاروان شکر از مصر به ایران آید *** کاروان تو اگر تا عربستان برسد

تو ز مصر آمده ای تا عربستان ، باید *** خیر اولاد تو تا حشر به ایران برسد

ص: 326

باعث رشک زلیخاست وجودت ، ورنه *** پای شوی تو نبایست به زندان برسد

به همان پیرهن و بوی خوشش راضی باش *** یوسف عشق بنا نیست به کنعان برسد

کنیه ات ام بنین بود و غزل نیت کرد *** تا به پابوسی آن ساقی عطشان برسد

یا رب از ابر کرامت برسان بارانی *** مشک عباس بعید است به طفلان برسد

حرمله تیر عطش دست جدا فرق و عمود

بگذارید که این شعر به پایان برسد

*****

سرودۀ : شاعر دوستدار اهل البیت (علیهم السلام)

آقای

از اصفهان

چراغ خانۀ آل عبا (علیهم السلام) / مهدی حکیمیان

باید دلش از روز اول مبتلا باشد *** این عشق باید از ازل ، از ابتدا باشد

آری سعادت اتفافی نیست ، از آغاز *** باید وجودش مهبط نور خدا باشد

تا در حریم عشق ره یابد دلش ، باید *** با راه و رسم بنده بودن آشنا باشد

ص: 327

کو نعمتی بالاتر از این که در این عالم *** نجمه چراغ خانۀ آل عبا باشد!؟

آمد کنیز خاندان مصطفی گردد *** همسفرۀ خوان کریم مرتضی باشد

اصلا رسول الله او را انتخابش کرد *** تا مادر دردانه ای همچون رضا باشد

تا دامن پاکش گلی دیگر برویاند *** میراث دار عصمت خیرالنسا باشد

کم گفته اند و کم شنیدیم از مقاماتش *** ای کاش لطفش شامل حال گدا باشد

خاک مزارش سرمه شد ، ای کاش بر چشمم

گردی از آن خاک مقدس توتیا باشد

*****

سرودۀ : شاعر دلدادۀ ولایت و امامت (علیهم السلام)

آقای علیرضا خاکساری

از شهر مشهد مقدّس

مادر سلطان (علیه السلام) / علیرضا خاکساری

بی التفات او غزل محکم نخواهد شد *** ما هم نگوییم ، از شکوهش کم نخواهد شد

بین کنیزانی که خیلی آبرومندند *** گفتند با ما هیچ کس تکتم نخواهد شد

ص: 328

از باطن پاک و زلالش می توان فهمید *** ظلمت حریف چشمۀ زمزم نخواهد شد

شانیتی بر مادر سلطان ما دادند *** حتی نصیب حصرت مریم نخواهد شد

از خَیزُران المرسیه اینقدر می دانم *** جز در دل محراب قدش خم نخواهد شد

وقت تبرا می رسد بی پرده می گویم *** بی پرده می گویم غزل مبهم نخواهد شد

از منظر اولاد زهرا عایشه بی شک

خاک قدوم نجمه خاتون هم نخواهد شد

*****

نذر ام الرّضا (علیه السلام) / علیرضا خاکساری

شاعر اهل بیت آزاده است *** دل به آل عبا فقط داده است

شاعر اهل بیت مثل کمیت *** می نویسد مدیحه بیت به بیت

شاعر اهل بیت دعبل وار *** می کشد روی دوش ، چوبۀ دار

شاعری که مرید محتشم است *** قلمش هم مدافع حرم است

سید حمیری ست الگویم *** جز حقیقت سخن نمی گویم

من کجا وامدار مولوی ام ؟ *** فرق دارد اصول پیروی ام

فکر خلق چکامه ای قوی ام *** نذر ام الرّضاست مثنوی ام

در مقامش محقَّق آورده است *** بانوی آندلس نظر کرده ست

دست تقدیر اگر کنیزش کرد *** ذات پاکیزه اش عزیزش کرد

ص: 329

بافضیلت ترین کنیز است او *** نزد مولای خود عزیز است او

چه کنیزی؟ شفیع روز معاد *** پدر و مادرم فدایش باد

بانوی برگزیده می داند *** شان او را حمیده می داند

نقل پیغمبرست در رؤیا *** " هی نجمه لابنک موسی "

صاحب رتبه و مقام شود *** همسر و مادر امام شود

قدردان همه دقایق شد *** تا عروس امام صادق شد

درد شیخ الائمه را مرهم *** راز شیخ الائمه را محرم

چه بگوییم از فروتنی اش *** شهرتی داشت پاکدامنی اش

کم ندارد فضیلت از این دست *** مادر ثامن الحجج نجمه ست

رافتش رافت امام رئوف *** رحمتش رحمت امام رئوف

با دعاهای مادر سلطان *** همه هستیم نوکر سلطان

ادبش را ببین که مادر هم *** سر به زیر است محضر سلطان

سجده ها کرد نزد معبودش *** در مقام خجسته مولودش

حجت الله امام هفتم گفت *** در حضور تمام مردم گفت

طفل نجمه فراتر از ماه است *** به درستی بقیة اللّه است

نور حق در دلش هویدا بود *** نزد اهل کتاب والا بود

نیست دیگر شبیه و مانندش *** اهل عالم مرید فرزندش

آفرین بر شکوه مادری اش *** راه و رسم کریمه پروری اش

فاطمه پرور است این بانو *** صاحب کوثر است این بانو

وامدار عشیره اش عالم *** مستمند نبیره اش حاتم

از تبارش زیاد می گویند *** نوه اش را جواد می گویند

نوه آنقدر آبرومند است *** دل مادر بزرگ خرسند است

این جوادی که جودش اینگونه ست *** مغز بادام نجمه خاتون است

ص: 330

کمی از رنج و درد او گویم *** از غریبیِّ مرد او گویم

هر زمانی که حرف زندان شد *** نجمه بیش از همه پریشان شد

دغدغه کم نداشت در سر خود *** سالها در فراق همسر خود

معنی اضطراب را فهمید *** حال و روز رباب را فهمید

هیچ کس چون رباب پیر نشد *** نجمه شکر خدا اسیر نشد

خوب شد از خجالت آب نشد *** وارد مجلس شراب نشد

طعنه از مردم زمانه نخورد *** وقت و بی وقت تازیانه نخورد

هرشب اما رباب سیلی خورد

بی حساب و کتاب سیلی خورد

*****

سرودۀ : شاعر دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای محسن درویش

از اصفهان

دوبیتی ها

ستارۀ فروزان / محسن درویش

بر پادشه به طوس مدفون ، صلوات *** در محضر او نباش محزون ، صلوات

هر گاه که حاجتی از او می خواهی *** بفرست برای نجمه خاتون صلوات

*****

رودی شد و همنشین که با دریا شد *** چشمش به کرامت امامت وا شد

ص: 331

شد محرم راز آسمان هفتم *** تا نجمه عروس حضرت زهرا شد

*****

بر چشم وچراغ بیت ایمان صلوات *** بر همدم آئینه و قرآن صلوات

هم مادر آفتاب و هم مادر ماه *** بر نجمه ستارۀ فروزان ، صلوات

*****

خورشید نشسته است بر زانویم *** می خندد و من محو نگاه اویم

من مادر آسمان هشتم هستم *** از کودک خود بهشت را می بویم

*****

مانند گهر ، صحيفۀ فاطمه است *** مصداق خبر، صحيفۀ فاطمه است

ای نجمه به خود ببال زیرا نامت *** نوری است که در صحيفۀ فاطمه است

*****

جز مهر علی و آل در سینه نداشت *** از مزرعۀ امام ایمان برداشت

وا شد به رویش پنجره های اسرار *** تا نجمه قدم به منزل نور گذاشت

*****

ص: 332

او آمده تا به کفر ایمان بخشد *** بر پیکر مردۀ جهان جان بخشد

از دامن نجمه کرده خورشید طلوع *** تا اینکه به شام تار پایان بخشد

*****

سرودۀ : شاعر دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

و نوحه سرای آل الله (علیهم السلام)

آقای محمد حسن زاده ( راضی )

از اصفهان

چشمۀ نور ز مغرب جوشید / محمد حسن زاده ( راضی )

نجمه ای مادر ماه و خورشید ، تا ابد نام تو باشد جاوید *** ماه ، معصومه و خورشید رضا ، از تو این نور به عالم تابید

قلب پاکت به ولایت مؤمن ، تار و پود تو عجین با توحید *** من چه گویم که امام صادق ، از مقام تو نموده تمجید

با شعاعت که جهان را پر کرد ، چشمۀ نور ز مغرب جوشید *** ذکر نام تو به لوح زهرا ، شأن والای تو کرده تایید

مادر حضرت رضایی پس ، طاهره بوده ای تو بی تردید

مثل « راضی » که گدایت باشد ، کس نشد از کرمت نا امید

*****

ص: 333

سرودۀ : شاعرۀ ولایی

خانم زهرا رحمانی

از اصفهان

اسوۀ نجابت / زهرا رحمانی

با حکمت و اسوۀ نجابت هستی *** شایستۀ خانۀ امامت هستی

ای امّ رضای با کرامت ، نجمه *** تو والدۀ ماه کرامت هستی

*****

سرودۀ : شاعر پر احساس خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

آقای احمد رفیعی وردنجانی

از استان چهار محال و بختیاری

طپش قلب نجمه خاتون (علیها السلام) / احمد رفیعی وردنجانی

به نام خالقِ پاکِ محبتِ مادر *** که خلق کرده جهان را به برکتِ مادر

دلیل خلق جهان فاطمه ست این یعنی: *** که هست خلق جهان بهر خدمتِ مادر

زمین ،کویر ترک خورده ای که پرگل شد *** تمام وسعت آن با طراوتِ مادر

درود حق به کسی که به عشق برخیزد *** برای عرض ارادت به ساحتِ مادر

یقین هر آنکه در این راه پای بگذارد *** نصیب اوست دعاهای حضرتِ مادر

ص: 334

خدا کند که همیشه دعایمان بکند *** دعا کند که بمانیم در خطِ مادر

رضای حضرت مادر ، یقین رضایِ خداست

به حق عبادت تکریم مادران زیباست

به لطف حضرتِ مادر ز رنجها رستیم *** ز هر چه غیر بریدیم و دل به او بستیم

سپاس لطف خدا را که از عنایت او *** به چند جرعۀ اشک محبتش مستیم

شبیه شیشه در این سنگزار پر آسیب *** به دستِ یاری او رد شدیم و نشکستیم

شبِ سیاهِ پر از فتنه بود و با لطفش *** ز هرچه فتنه گذشته ، به نور پیوستیم

چقدر خوب که در محفلی پر از برکت *** برای وصف مقامش به شعر هم دستیم

قسم به حضرت مادر ،که جان فداییِ اوست *** قسم به حضرت زهرا که مادری هستیم

به لطف اوست که این بزمِ مادری برپاست

به حق عبادت تکریم مادران زیباست

کسی که در پی لیلایِ عشق مجنون است *** به جستجویِ هدف در سرای گردون است

ص: 335

همیشه شوقِ رسیدن به جانِ خود دارد *** همیشه در پی این اتفاق دلخون است

کجا کسی خبر از سرنوشتِ خود دارد *** کجاست آنکه خبردارِ سِرِّ مکنون است

برای وصل به دریا دعای سبزِ وصال *** طنینِ هر تپش قلبِ نجمه خاتون است

رسیده است به رؤیایِ خویش و می داند *** تمامِ فرصت خود را به عشق ، مرهون است

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد *** قسم به عشق که آدابِ عشق اینگونه است

شدآنچنان که برایش خدای او می خواست

به حق عبادت تکریم مادران زیباست

اگر چه بود کَنیزی برای ساحت عشق *** رسیده است به شانی کلان به برکت عشق

چه فرق می کند او از کجاست وقتی که *** شده ست عاشق وارسته ای ز مِلتِ عشق

که او دگر پس از این(خَیزُرانِ مَرسیِه) نیست *** شده ست قطره ای از بحرِ باکرامتِ عشق

دگر ز دار و ندارِ جهان چه می خواهد *** کسی که قسمتِ او گشته است ثروتِ عشق

ص: 336

برایِ حضرتِ نجمه ست شعرِ من اما *** تمامِ آن شده توصیفی از فضیلتِ عشق

که فیضِ عشق کند هر محال را ممکن *** بخوان از او و بگو، مرحبا به قدرت عشق

که نجمه مادر خورشیدِ حق امام رضاست

به حق عبادت تکریم مادران زیباست

از او رسیده به ایران پاک مان برکات *** رسیده است به این سرزمین شمیمِ حیات

نگاه کن جلوات بهشتِ مشهد را *** ببین گشوده به هر جلوه ایش بابِ نجات

ببین ز یُمنِ قدمهایِ آسمانیِ او *** به خاکِ طوس شده وعده هایِ حق اثبات

چقدر مردم عاشق که عمری آمده اند *** گرفته اند ز کویش طلب نکرده برات

ببین که خیلِ ملائک به شوق می ریزند *** برای زائر او شهدِ زعفران و نبات

به سوی ساحت شمس الشموس عشق ، درود *** نثارِ حضرتِ معصومه اش به قم صلوات

کویر قم ز قدمهای روشنش دریاست

به حق عبادت تکریم مادران زیباست

ص: 337

یقین به محفل یادش خدا نموده نظر *** مدد نموده به ما بهر گفتن از مادر

بیا تو هم غزلِ مادرانه ای بنویس *** که نیست بهر سرودن مجال از این بهتر

بیا و وقف نوشتن برای مادر باش *** که اوست خیر و نجاتت دهد ز فتنه و شر

بیا و زمزمه کن نامِ پاکِ مادر را *** اگر به فکر نجاتی به عرصۀ محشر

اگر که وقف به تمجید مادران نشود *** فناست دانش و علم و هدر شده ست هنر

بیا ز معجزۀ مادران غزل بنویس *** نگو برای نوشتن کجا کنیم نظر

که پیشِ رویِ تو تصویر مادرِ شهداست

به حق عبادت تکریم مادران زیباست

*****

خواهی که شوی شاملِ دریای نجات *** از مشهد و قم رسد به سویت برکات

دل را بنما وصل به سرچشمۀ نور *** بفرست به روحِ نجمه خاتون صلوات

*****

ص: 338

سرودۀ : شاعر اهل البیت (علیهم السلام)

آقای حسین برادران ( روشن )

از اصفهان

فخر زنان / حسین برادران ( روشن )

حضرت نجمه تو ای فخر زنان *** ای که هستی افتخار شیعیان

غرق نعمت گشته ای در این جهان *** از عنایات خدای مهربان

همسر موسی بن جعفر گشته ای *** بهر معصومه تو مادر گشته ای

تو عروس ( عزیز ) حضرت زهرا شدی *** مادر هشتم امام ما شدی

مادر شمس الشموسی از شرف *** مقتدای تو بود شاه نجف

ای حمیده بر تو دارد افتخار *** هست که نامت تا قیامت ماندگار

ای که از نسل تو آئین خدا *** گشته بر پا در تمام ما سوی

حضرت نجمه به ما فرما دعا *** تا بیاید صاحب و مولای ما

چشم ما از نور او ( روشن ) شود

از ظهورش این جهان گلشن شود

*****

سرودۀ : شاعر و مداح ولائی و دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای علی پاکدامن ( روضه خوان )

از مشهد مقدّس

ای سلام حق به تو / علی پاکدامن ( روضه خوان )

« نجمه خاتون » مادر ذی شوکت شمس الشموس *** ای سلام حق به تو برحضرت شمس الشموس

ص: 339

مدح تو این بس که هستی همسر هفتم امام *** ای که باشد مدحت تو مدحت شمس الشموس

« خیزران » گفتند بر تو بس که بودی نرم خو *** مهربانیّت نشان از رافت شمس الشموس

« طاهره » خوانده تو را موسی بن جعفر تا که شد *** دامنت روشن به نور طلعت شمس الشموس

دامنت معصومه و معصوم پرور بوده است *** دختری داری که گشته عزت شمس الشموس

ای سلام الله علیها ، ای « سلامه » پاکیت *** چشمۀ پاکی و حجب و عصمت شمس الشموس

حضرت « تکتم » نگه بر صورت ماه شما *** بی گمان بوده است بی بی لذت شمس الشموس

نام پاک تو به لوح حضرت زهرا نوشت *** ذات حق وقتی نموده صحبت شمس الشموس

آن زمانی که ز شخص تو سخن آید به لب *** گفته ام بر لب من از شخصیت شمس الشموس

ای « رشیده » ای رشادت دست بوس حضرتت *** دیده عالم در وجودت رفعت شمس الشموس

لعن بر هارون و مأمون می کنم در هر نفس *** به نیابت از شما و عترت شمس الشموس

ص: 340

خار می گردد یقینا دشمن این خاندان *** تا قیامت جاودانه دولت شمس الشموس

« عالمه » باید بیارد عالمِ آل رسول *** درس دادی تو به عالَم نهضت شمس الشموس

زائرت یک شب مدینه گرکه باشم چه خوشست *** قبر پاک حضرت تو ، جنت شمس الشموس

جُور دیگر می کند آقا نگاهم ، تا شوم *** به نیابت از تو زائر ساحت شمس الشموس

این شنیدم که تو را « ام البنین » هم خوانده اند *** گریه کردم با دل پر محنت شمس الشموس

یاد آن مادر بیا با چشم خون گریه کنیم *** با دو چشم زخمی و پر حسرت شمس الشموس

حرف مادر شد ، دلم در پشت در آتش گرفت *** ردّ آن غم مانده روی صورت شمس الشموس

شکرلله که دگر سیلی به روی تو نخورد *** بس بود یکبار سوزد غیرت شمس الشموس

حاجت این ( روضه خوان ) باشد ظهور منتقم

حاجت ما ، حاجت تو ،حاجت شمس الشموس

*****

ص: 341

سرودۀ : شاعر ادیب و نکته سنج آئینی

و مؤسس مکتب شعر امامیه

آقای سیّد علی اصغر موسوی ( سُعا )

از قم

آئینۀ مهر / سیّد علی اصغر موسوی ( سُعا )

در گسترۀ عظیم گردون ، در بین هزار لفظ موزون *** در شرح لغات نغز مُلهم ، چرخیده مرا قلم به مضمون

شاید که تواند از تواضع ، گوید سخنی به درک محکم *** در شأن وجود و فرّ بانو ، آیینۀ مِهر ، نجمه خاتون

تقدیر خدا چنان رقم زد ، خاتون نجیبه ای بیاید *** چون قطره که آرزوش دریاست ، گردد به کلیمِ عشق مفتون :

دریای علومِ حق تعالی ، هم باب حوائجِ الی الله *** موسای کلیمِ آل طاها ، در عصر خلیفه های ملعون

فرزند حکیم و هم حکیمه ، آرد به جهان ، نِژاده و نیک *** خوش نام ترین به هر زبانی ، مشهورترینِ هفت گردون

معصومه ، رضا ، محمد ، احمد ، مجموعۀ موسوی نژادان *** در شرع و شرف سرآمدِ عصر ، در علم و ادب همهْ همایون

مادر: به فضیلت از همه سر، خواهر: به نجابت آسِمان فَر *** پیوسته حریمِ آل موسی ، حق را به زبان عشق ، کانون

در شاخۀ استوار طوبی ، مشکات حرم به برج هفتم *** رَخشان به تلألویی مداوم ، چون گوهر شاهوارِ مکنون

ص: 342

مصداق فضائل مکرّم ، معیار مکارم معظّم *** از اهل و تبار نیک مندان ، در اوج شرف به شرعْ مقرون

در پرتو گوهری مقدّس ، کانون حیات آل موسی *** مدیون زنان با فضیلت ، مرهون وجود نَجمه خاتون

اُمُّ النُّجَبای دولت عشق ، هستند شهید حُرمت عشق *** توصیف شهود ناب عترت ، همواره بُوَد ز وصفْ بیرون!

ممنون پیمبرم که آلَش ، ممدوحِ " سعا " به شعرِ ناب اند

در گسترۀ لغات مُلهم ، در دایرۀ کلامِ موزون

*****

سرودۀ : شاعر خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

آقای حاج فریدون آقالَر ( سفیر)

از اصفهان

عالمۀ ماه منظر / فریدون آقالَر ( سفیر)

چگونه نجمه خاتون همسر موسی بنِ جعفر شد *** چسان با لطف آن مولای ربانی محرّر شد

شبی در خواب موسی جدّ و بابِ خویش را دید *** در آن دم چهرۀ زیبای محبوبش مُصوّر شد

چنان دلداده و دلبستۀ آن مه لقا گردید *** که مرهونِ وفا و خوی آن شایسته دختر شد

به همراه اسیران در مدینه آمد از سودان *** خریدارش به بازار آمد و وصلت مُیسّر شد

ص: 343

حمیده حامیِ آن دخترِ روشن روان گردید *** درون بیتِ صادق ، عالمه آن ماه منظر شد

از این پس نجمه خاتون همسر موسای کاظم شد *** انیس و مونس مولای خود گردید و مادر شد

به ذی القعده علی موسی الرضا با طلعت زیبا *** به دنیا جلوه بنمود و جهان از او منوّر شد

گل طاها زِ بطنِ نجمه خاتون با لبی خندان *** به گلزار ولایت آمد و گلشن معطّر شد

زهی ب-- ر مادر والا مقام و بانوی عظما *** که پنج اختر زِ یُمنش هادی و مولا و رهبر شد

درخشد نام نجمه روی لوحِ حضرت زهرا *** چو این توفیق از الطاف حق بر او مقرر شد

چنین بانوی زیبنده مقامی یافت ارزنده *** که از لطفِ الهی همسر سبط پیمبر شد

علی فرزند دلبندش خراسان آمد از یثرب *** ز یُمن مقدمش گلزار دین خُرم سراسر شد

مقام دخترش در شهر قم دارالشفا گشته

«سفیر » از جان و دل مداح دو رَخشنده اختر شد

*****

ص: 344

سرودۀ : شاعر جوان و پرشور و ولایی

آقای سیدحسین سقازاده

از قم

شعری در قالب نو بحر طویل / حسین سقازاده

تقدیم به والده مکرمه حضرت سلطان علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) حضرت نجمه خاتون (علیها السلام)

نشستم شعر بِنویسم

دوباره یک لغت آمد به ذهنم که تمام ذهن من را باز هم درگیر خود کرده

لغت بوده که شاعر را همیشه پیر خود کرده

نه تنها هر لغت دارای صد معناست

بلکه شاعری می خواست تا

معنای هر حرفی برای او عیان باشد

چرا که خلق هر واژه به پیمان و وصال حرف هایش بستگی دارد

وحالا ذهن من دارد :

تمام شعر من را می دهد بر باد

وجای شعر گفتن یک لغت را می زند فریاد

و حالا آن لغت آن واژۀ والا

که هر حرفش کتابی دارد از معنا

بگو که چیست آن واژه به جز مادر

چرا مادر ؟ چرا مادر؟

چرا یک لفظ دیگر نه؟

ولی فهمیده ام هر حرف او معنایی از تفسیر او باشد

ص: 345

وکل عالمی در گیر او باشد

وحالا مینویسم حرف حرف نام مادر را

که اول «میمِ» آن یعنی محبت

که از دیروز تا امروز تا فردا

فقط با مادراست اینکه محبت می شود معنا

و بعدش هم «الف» یعنی که آرامش...

به دستِ دست های او فقط تفسیر میگردد

جوانی خودش را وقف من کردست و حالا پیر میگردد

وحالا «دال» یعنی قامتش

یعنی که یک روزی الف بوده

ولی حالا هلال قامتش چون دال می باشد

عصا در دست های او شبیه بال می باشد

و «را» یعنی که رحمت از نگاهش میشود معنا

ولی حالا نگاهش مثل سابق نیست

به سختی هر کجا را میکند پیدا

خلاصه اینکه عالم

زیرِ دِین مادر است تا آخر دنیا

......

و ما ایرانیان مدیونِ یک مادر همیشه بوده و هستیم

واز روزِ الست از جام های سفرۀ احسانِ فرزندان او مستیم

کسی که کُنیۀ او حضرت ام البنین بوده

ومادر بوده بر خورشید و خورشید آفرین بوده

کنیز است او ولی از ریشۀ «کنز» آمده یعنی

ص: 346

درون قلب موسی مثل گنجی در زمین بوده

خلاصه این که دنیا تا قیامت تا همان فردا

فقط مدیونِ مادر هاست

وشیعه تا همیشه زیر دین حضرت زهراست

....

و اینکه یادم آمد تا بگویم این لغت یک روضه هم دارد

چرا که او دو بخش است ما و در

و حالا من چگونه روضه را شرحش دهم آخر

مقصّر کیست در؟ یا اینکه دیوار است یا مسمار؟

به «در»،«دیوار»گفت : این فاجعه تقصیر«مسمار» است

اگر که حال زهرا یا تمام خانواده مثل سابق نیست

یقیناً از سر کج خلقی این مردم آزار است

اگر زهرا به جای گرمِ صحبت کردنِ با زینبش

سرگرمِ درد شانه از شانه زدن گشته مقصر کیست جز مسمار؟

ولی «مسمار» یک دفعه به تندی گفت با «در»که؛

تو هم کم نیست تقصیرت ، تو هم اندازۀ من دست در این ماجرا داری

تو هم اندازۀ من مردم آزاری

چرا که تو خودت آن روز اگر قدری تحمل کرده بودی ضربه را

امروز حالِ خانۀ حیدر ، یقیناً بهتر از این ها بود

و عمر فاطمه حالا به دنیا بود

وحیدر هم برای پنجمین دفعه دوباره باز بابا بود

و دنیای علی آن وقت زیبا بود

و زیبا بود با محسن چقدر این خانه آن موقع

*****

ص: 347

سرودۀ : شاعر دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای علی سلیمیان

از زرین شهر استان اصفهان

رفیق و مونس امام (علیه السلام) /

«ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد» *** امام و سرور خود را رفیق و مونس شد

ز خاکساری این دُرّ به اوج علم رسید *** چنان که « مسأله آموز صد مدرّس شد »

از آفتاب ولایت گرفت شعلۀ نور *** نگاه معجز او کیمیای هر مس شد

چنان مراتب فضلش سرآمد است و رفیع *** «که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد»

سرودنش نه در اندازۀ بیان من است *** که بیت بیت غزل را خودش مهندس شد

******

سفره دار کریمانه / علی سلیمیان

برای حضرت کاظم بشارت آمده است *** ستارۀ تو به رخت اسارت آمده است

سپیده سر زد و تابید بر شب یثرب *** رسید مطلع شمس الشموس از مغرب

به سمت بیت امامت به شوق عازم شد *** رسید و همدم و یار امام کاظم شد

ص: 348

در آسمان ولایت چه خوش درخشیده ست *** ستاره ای که نگهبان ماه و خورشید

است گره گشایی اش از کار، رایج است این زن *** چرا که همسر باب الحوائج است این زن

اگرچه مقبره اش در دل مدینه گم است *** دو بارگاه برایش به مشهد و به قم است

بیار حاجت خود را به محضر سلطان *** ولی قسم بده اول به مادر سلطان

تمام شیعه به لطفش همیشه مدیون است

که سفره دار کریمانه نجمه خاتون است

*****

سرودۀ : شاعر اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)

آقای علی اصغر شاهسنایی

از اصفهان

بانوی خانه اولاد حیدر / علی اصغر شاهسنایی

تو برگزیده به دست پیمبری بانو *** عروس حضرت زهرای اطهری بانو

به دامن تو از انوار کوثری تابید *** ز عطر یاس بهشتی معطری بانو

ببخش اگر که نگفتیم از فضائل تو *** نبوده حرف تو بر روی منبری بانو

ص: 349

امارت دو جهان کسر شأن توست که تو *** کنیز خانۀ اولاد حیدری بانو

تمام عمرِ تو در خدمت امام گذشت *** در آسمان ولایت چو اختری بانو

دلیل آن که تو را نجمه خوانده اند این است *** که تو ستارۀ خورشید پروری بانو

چه فرق می کند اهل کجا مهم ، این است *** که ساکن دل موسی بن جعفری بانو

در این دیار که بانوی قم ملیکۀ ماست *** تویی که مادر سلطان کشوری بانو

*****

سرودۀ : شاعر ولایی

مرحوم حجت الاسلام سیّد محمد شبیری(1)

از مشهد مقدس

صدف دُرّ امامت / سیّد محمد شبیری

نجمه ای بانویِ با مجد و شرف *** که شدی دُرّ امامت را صدف

از خدای خالق حیِّ ودود *** بر روان پاک تو صدها درود

از جوار قبر فرزندت رضا *** آمدم با طائر حسن القضاء

هدیه از شمس الشموس آورده ایم *** ما سلام از شاه طوس آورده ایم

ص: 350


1- این شعر در سال 1380 شمسی سروده شده و داستانش در بخش سوم کرامات حضرت نجمه (علیها السلام) صفحه 258 آمده است .

گر سیه روئیم مهمان توایم *** ریزه خوار خوان احسان توایم

آمدیم اندر بَرَت با صد امید *** هان مکن ما را ز لطفت ناامید

گر مزار تو در این ویرانه است *** لیک بهر دوستان کاشانه است

دسته دسته شیعه از نزدیک و دور *** می کند بر تربت پاکت عبور

حال بَرگُو تربت زهرا کجاست *** گر به جای اشک خون گریم به جاست

دختر مظلومۀ خیرالبشر *** دفن شد پنهان به شب خاکم به سر

از چه رو حقّش زعدوان برده اند *** قلب پاکش از ستم آزرده اند

بازویش از تازیانه خسته اند *** پهلویش از ضرب در بشکسته اند

ای ( شبیری ) در گذر از این سخن

قلبها را بیش از این آتش مزن

*****

سرودۀ : شاعر روحانی و دلدادۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای سید احمد شهیدی

از قم

مادر سوّم علی عترت (علیه السلام) / احمد شهیدی

طهری و طاهریّ و طهور و مطهری *** بانو تو بهر آیه تطهیر مصدری

سلطان جن و انس و ملک را تو مادری *** موسی نداشته ز تو خاتون بهتری

اعجاز همسرانه موسای طور نور

ما را نشانده ای به تماشای طور نور

ص: 351

پا جای پای حضرت زهرا نهاده ای *** بین نجوم ، نجمه ای و ، فوق العاده ای

قرص قمر ، هدیه به افلاک داده ای *** سوم علیِّ عترت حق را تو زاده ای

با گوشه چشم تو شود از ما ، رضا ، رضا

مایی که گفته ایم همه عمر ، یا رضا

زیبا گل بهار وِلا را سبد شدی *** محبوبۀ زمین و زمان تا ابد شدی

وقتی که مادری به علی را بلد شدی *** خیلی شبیه فاطمه بنت اسد شدی

از بس که ظرف جسم و روان تو پاک بود

گویا که کعبه بهر تو هم سینه چاک بود

تکتم رشیده نجمه سلامه ، وَ سالمه

« ام البنین » چو مادر سقای علقمه

شمس الشموس او شده تاج سر همه

وقتی رضا علیست و معصومه فاطمه

مشهد برای ما نجف و قم مدینه است

لطف رضاست هر نفسی که به سینه است

*****

وقتی عروس خانۀ آل محمد شد *** در عصمت او اصل عصمت هم مردد شد

نجمه نجومی را میان انجمن آورد *** معصومه ماه قم ، رضا خورشید مشهد شد

ص: 352

سرودۀ : شاعر فرهیخته و ولائی

آقای مصطفی هادوی ( شهیر )

از اصفهان

گل باغ آشنایی / مصطفی هادوی ( شهیر )

( نجمه ) گلِ باغِ آشنائی *** آن مظهرِ نور کبریائی

آن سالک مسلکِ طریقت *** آن ناهج منهجِ حقیقت

آن دُرّ ثمینِ اهل بینش *** آن گوهرِ پاکِ آفرینش

آن حلقۀ حافظِ ولایت *** آن نورِ وجودِ با کفایت

آمد به جهان یگانه فرزند *** از دامنِ مادری برومند

انوارِ تجلّی الهی *** تابید ز ماه تا به ماهی

او مادر حضرت ( رضا ) شد *** محبوبۀ ذات کبریا شد

شد مادر این دو نور سرمد *** ( معصومه ) به قم ( رضا ) به مشهد

الحق که ورود این دو گوهر *** شد موجبِ افتخار کشور

شد شمسِ شموسِ خطّۀ طوس *** بر درگه او فلک زند بوس

عالَم به حریمِ بارگاهش *** چون آهویِ دشت در پناهش

این شعر لطیف مادرانه *** شد ثبت به دفتر زمانه

ای راهگشایِ راهِ انسان *** هر درد ز دارویِ تو درمان

من خادمِ درگهت « شهیرم » *** درمانده و خسته و فقیرم

لطف و کرم و عنایتی کن

در حشر مرا شفاعتی کن

ص: 353

سرودۀ : شاعرۀ خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

خانم زهرا صرامی

از خمینی شهر اصفهان

مادر آفتاب / زهرا صرامی

پاک مانند آب زمزم بود *** یکی از نام هاش تکتم بود

بود شاگرد مکتب صادق *** بانویی مثل خیزران کم بود

ذکرهایش نسیم نوروزی *** روی گل های سرخ شبنم بود

با نگاه نجیب و آرامش *** باغ های بهشت خرم بود

نجمه هم بود نام دیگر او *** مادر آفتاب عالم بود

طاهره مادر امام رضا *** مثل معصومه ناجی از غم بود

بود شمس الشموس فرزندش *** آن رئوفی که اسم اعظم بود

هیچ زخمی شبیه غربت نیست

نام مادر همیشه مرهم بود

*****

سرودۀ : شاعر با ولایت یادگار مرحوم صغیر اصفهانی

آقای حسن علی صغیرا ( ضمیر )

از اصفهان

مادر انیس النفوس / حسن علی صغیرا ( ضمیر )

زهی به مادر فرخنده ای که شمس شموس

بود بر او پسر و ، هم خدیو خطّه طوس

خجسته مادر والامقام محبوبی

که همچو شمع درخشد میانۀ فانوس

ص: 354

که هست نجمه به نام و ، به موسیِ کاظم *** بزرگ همسر محبوب و یاور و مأنوس

مکان او ست مدینه و لیک فرزندش *** بود به کشور ایران انیس کلّ نفوس

شود ز چشمۀ فیضش روان چنان بحری *** که هست در برابر آن ، قطره ، آب اقیانوس

چنان بود به کرامت وسیع احسانش *** که حاتمش به گدائی زند به درگه بوس

مقام و رفعت او را نگر که این رتبت *** ز بعد فاطمه باشد به عالمی محسوس

خورند رزق دمادم ز خوان فرزندش *** تمامِ عالم هستی ز قبل دقیانوس

برند رشکِ جلال و همیشه می باشند *** گدای درگه او صد چو خسرو و کاووس

یک از خصائص او بین که می زند هر صبح *** ز عشق ، شمس فروزان ، به بارگاهش بوس

کسان که نیست به دنیا از او هدایتشان *** به روز حشر بسایند بس کف افسوس

حقیقت ار نبود در ارادت و مهرش *** کجا برند به جنت ره ، از ره سالوس

( ضمیر ) گر به دلت هست مهر فرزندش

مشو ز رحمت یزدان و لطف او مأیوس

ص: 355

*****

سرودۀ : شاعر ولائی مکتب امامت و ولایت (علیهم السلام)

آقای محمد حسین طالبیان

از شهرضا

بانوی صبر و کرامت / محمد حسین طالبیان

آفتابا خیز و بنگر مادر خورشید را *** مادر شاه خراسان مادر توحید را

مادری کز همتش علم و شرف آمد پدید *** چون صدف پرورده باشد گوهری جاوید را

بانوی صبر و کرامت مادر حلم و وقار *** می نشاند روی زانو کعبۀ امید را

نجمه ای کز دامنش شمس ولایت سر زده *** نور او روشن کند صد زهره و ناهید را

نوگل باغ ولایت زادۀ خاتون عشق *** کرده سرگردانِ خود ، هم جام و هم جمشید را

وه چه ماهی در بغل داری عروس فاطمه *** چون نسیم آورده ای با خود بهار و عید را

خاک بوس مقدم شاه است شیخ بینوا

می کند تقدیم شه چون مور این تمجید را

*****

ص: 356

سرودۀ : روحانی جوان و ولائی

آقای شیخ عبدالحسين نظرى خادم الشريعه (عبدالحسین )

از قم

هشت بند در مورد عظمت حضرت نجمه خاتون (علیها السلام) / شیخ عبدالحسين نظرى خادم الشريعه (عبدالحسین )

به نام آن خدایی که ز اوهام بشر دور است *** وجودش نور ، خلقش نور ، در انوار مستور است

بود مشکات نورش فاطمه ، زهرای پیغمبر *** که در منظومۀ عشق علی نورٌ علی نور است

به نور افشانی شمس الشموس عالم دگرگون شد

کلید قلعه توحید ، سهم نجمه خاتون شد

بشر از شأن آیات اللّهِ محکم چه می داند؟ *** مقامات و کمالات تو را عالم چه می داند؟

ملائک بر سر این سفره روزی می خورند امّا *** کسی از رتبه و شأنیت تُکتَم چه می داند؟

تویی ظرف نزول نور رب العالمین نجمه

نشسته سالها بر سفره ات ایران زمین نجمه

چه کردی طالع بختت چنین سعد و همایون شد *** حمیده مرشدت شد ، لطف ایزد بر تو افزون شد

عوالم نذر فرزند تو و موسی بن جعفر آن *** کسی که منکرش از قلعه توحید بیرون شد

ص: 357

خوشا بر حال آنان که در این دژ مستقر هستند

محبان الرضایت شیعۀ اثنى عشر هستند

به لوح حضرت زهرا شده نام نکویت حک *** نمی شد لحظه ای از قلب تو مهر رضا مُنفک

گرفتی بین آغوشش ، صدا زد حضرت کاظم *** کرامات الهی بر تو نازل شد هنیئاً لک

علی را در بغل بگرفت بابا عشق شد آغاز

کمی آب فرات آورد کام روضه خوان شد باز

شنیدی در زمان حمل صوت نور از جانان *** صدای یا رئوف و یا رحیم و ذکر الرحمن

شنیدم گفت روزی حضرت زهرا به پیغمبر *** تکلّم کرده با من غنچه ام از عمق قلب و جان

ولی امروز آتش بر دلم افکنده بابا جان

صدا می زد انا المظلوم ! یا اماه ! انا العطشان!...

امام العشق ! وقتی تا محرّم نیست ، امدادی *** شنیدم صورتت را روی خاک حجره بنهادی

نبوده حضرت نجمه که خاک از موی تو گیرد *** نه بوده مادرت ، نه خواهرت مظلوم جان دادی

ولیکن کربلا خواهر به روی تل صدا می زد

برادر بین گودال پر از خون دست و پا می زد ...

ص: 358

گذشت و سال هایی بعد از این تکرار محشر شد *** خبر پیچید بى بى نجمه خاتون باز مادر شد

عجب ریحانه ای آورد بهر حضرت کاظم *** شبیه فاطمه بود و به او هم نام ، آخر شد

فِداها گفت بابایش به شأنش شور برپا شد

مزارش شعبه ای از مرقد مخفی زهرا شد

همیشه کهکشان حضرت موسی است پر اَنجُم *** فقیر روزی بین الطّلوعینیم ما مردم

عجب رزقی به ما باب الحوائج کرده ارزانی *** گهی زوار مشهد می شویم و گاه شهر قم

الهی آخرین خورشید ایمان جلوه گر افتد

کم ( عبدالحسین ) ای کاش مقبول نظر افتد

*****

سرودۀ : شاعر جوان و پر احساس و ولائی

آقای سعید علامه

از اصفهان

اقتدا بر حضرت زهرا (علیها السلام)

اقتدا بر حضرت زهرای اطهر کرده ای *** تا خودت را وصل بر انوار کوثر کرده ای

آن چنان شایستۀ موسی بن جعفر بوده ای *** که این چنین حال حسودان را مُکدّر کرده ای

ص: 359

تو چه خورشیدی که از مغرب به مشرق آمدی *** با حضورت بیتِ حق را هم منوّر کرده ای

با قدم های پر از یُمنت عروس خاندان *** خانۀ هفتم ولی را غرق گوهر کرده ای

با گهرهایت برایم زندگی را چون عسل *** روزگارم را سراسر شهد و شکّر کرده ای

بیش از این ها را بگویم ، با رضا و فاطمه *** دلخوشی های مرا چندین برابر کرده ای

با نگاهی مادرانه بر دو دلبندت ببین *** گنبد قم و خراسان را پر از زر کرده ای

مانده بودم در غزل از تو چه بنویسم ولی

با نگاهت شعر گفتن را میسر کرده ای

*****

محتاج منم ، بر کرم و احسانش *** بوده است زبان زدِ همه ایمانش

جانم به فدای نجمه خاتون هر صبح *** خورشید طلوع کرده از دامانش

*****

معصوم تر از نگاهِ باران نجمه *** در مُصحف فاطمی درخشان نجمه

در بینِ زنانِ عصر خود بی همتا *** شد لایقِ مادریِّ سلطان نجمه

*****

ص: 360

بر دامن خود نورِ فراوان داری *** جا در دلِ مردمِ خراسان داری

ماندم چه بگویم از فضیلت هایت *** وقتی پسری به نام سلطان داری

*****

سرودۀ : شاعر دلسوخته و پر اثر

خاندان امامت و ولایت (علیهم السلام)

آقای احمد علوی

از قم

مادر خورشید / احمد علوی

ز خاطر برد ماه هفتم ، هفت آسمان غم را *** حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم(1) را

زنی که کنیۀ او حضرت ام البنین بوده(2) *** کسی که پرورانده در بغل سلطان عالم را

همان نجمه که عطر حضرت معصومه دارد *** همان که کرده جاری در کویر شور زمزم را

همان که کودکش قبل از تولد هر سحرگاهان *** برایش خوانده با صوت جلی آیات محکم را(3)

ص: 361


1- عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ، ج1 ، ص 12 .
2- الوافی بالوفیات ، ج 42 ، ص 154.
3- عیون اخبارالرضا (علیه السلام) ، ج1 ، ص 12 .

همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است(1) *** همان که برده بالا تا فراز عرش پرچم را

علی صورت ، علی سیرت ، علی ظاهر ، علی باطن *** دوباره غصب کردند از علی ، حقّ مسلم را

چه فرزندی ، همان که نالۀ یابن الشبیب او *** دمادم زنده کرده روضۀ بازِ محرّم را

کسی که مادر خورشید شد ، فرزند فرزندش *** کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را

عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد

که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را

*****

سرودۀ : شاعر دلسوختۀ خاندان رسالت (علیهم السلام)

آقای شیخ روح الله فروتن نسب

از اصفهان

یا حضرت نجمه (علیها السلام) / روح الله فروتن نسب

ای مادر خورشیدِ شرف حضرت نجمه *** بر گوهر اسلام صدف ، حضرت نجمه

سرمایه ندادیم ز کف حضرت نجمه *** خدّام تو هستیم به صف حضرت نجمه

لطف تو شده شامل ما حضرت نجمه

ص: 362


1- همان ، ص 20.

در مدح تو ای بانوی عظما چه بگویم *** من قطره ام از وسعت دریا چه بگویم

پایینم و از عالم بالا چه بگویم *** از مادرِ ذریّۀ زهرا چه بگویم

مدح تو بوَد کار خدا حضرت نجمه

ای بر سرِ نورانیِ تو تاجِ اصالت *** در اصل تویی نورِ دل ختم رسالت

تعظیم تو واجب بوَد ای کوه جلالت *** ظاهر شده از فیض وجود تو عدالت

این فیض هَنیئاً لکِ یا حضرت نجمه

نازل شده از عرش توئی حاملِ نوری *** یا أُمِ رضا طاهره ای ، ماء طَهوری

همواره به تسبیحِ خداوند غفوری *** مشغول دعا هستی و در عینِ حضوری

از غیرِ خداوند جدا حضرت نجمه

یا نجمه خدا نورِ جبین را به تو داده *** معصومۀ اصحاب یمین را به تو داده

در خَلق زمین ماه ترین را به تو داده *** خورشیدِ سماوات و زمین را به تو داده

دل در عجب از قدر شما حضرت نجمه

آوازۀ قدر و شرفت را که شنیدم *** از باب توسّل به تو از غیر بریدم

من آنچه که خیر است به درگاه تو دیدم *** با دستِ عطای تو به مقصود رسیدم

ص: 363

بردم همه دَم نام تو را حضرت نجمه

ای آنکه فروزان قمرِ شمسِ شموسی *** تو نجمه ای و شمسۀ تابندۀ طوسی

سرتا قدم ای ماه ، تو ایمان و خلوصی *** پابستِ تو هستیم که مأنوسِ نفوسی

از مهر تو داریم صفا حضرت نجمه

از خانۀ دل در حرمت پنجره دارم *** بسیار ز لطف و کرمت خاطره دارم

با مهر تو در دفعِ بلا تذکره دارم *** غم نیست اگر اینکه به کارم گره دارم

بادست تو وا شد گره ها حضرت نجمه

شد نامِ دل آرای تو بر درد ، مُعالج *** در بین مریدانِ رضا لطف تو رایج

هر کس که شد از دایرۀ فیض تو خارج *** بیرون شود از مرحمتِ بابِ حوائج

ای هستیِ موسی و رضا حضرت نجمه

خُرّم دلت ای نجمه که آبادِ حسین است *** فرزند عزیز تو ز اولادِ حسین است

مولای رئوف همه غمزادِ حسین است *** در حنجره اش ناله و فریادِ حسین است

سوزد ز غمِ کرب و بلا حضرت نجمه

ص: 364

دل می کشد از غصۀ جانسوز تو فریاد *** دائم کنم از قِصۀ چشمان تَرت یاد

گریم به غمِ غربت زندانی بغداد *** کز زهرِ جفا با دَمِ یا فاطمه جان داد

ای وای از این جور و جفا حضرت نجمه

یا سیّدتی بر منِ بیمار دعا کن *** بر این دلِ از خود شده بیزار دعا کن

محتاج دعای توام ای یار دعا کن *** بر بندۀ محزون و گرفتار دعا کن

بر دردِ دلِ زار ، دوا ، حضرت نجمه

یا سیّدتی از دلِ زارم گِله دارم *** از اینکه وفا هیچ ندارم گِله دارم

از هجرِ غم انگیزِ نگارم گِله دارم *** از غربت آن ماه عذارم گِله دارم

گشتم ز غمش نوحه سرا حضرت نجمه

ای جدّۀ والا گُهرِ حضرت مهدی *** سوگند به اشکِ سحر حضرت مهدی

ما را تو نگه دار برِ حضرت مهدی *** تا دور نگردد نظر حضرت مهدی

از حال پریشانِ گدا حضرت نجمه

*****

ص: 365

سرودۀ : شاعرۀ دلبستۀ اهل البیت (علیهم السلام)

خانم بهجت فروغی مقدم

از اصفهان

دامن بهار آور / بهجت فروغی مقدم

اگر چه دانه به دانه انار دلخونیم *** دخیل دامن فرزند نجمه خاتونیم

فدای پاکیِ آن دامن بهار آور *** که زیر سایه سَروَش ، چو بید مجنونیم

به او که "معدن هر وحی" و "مهبط جبریل" *** به دامنش سرِ خود را نهاده ، مفتونیم

به پاس این که پناه همه ست فرزندش *** از آن زن ، آن زنِ والا تبار ممنونیم

شکوه پرچم پر افتخار ایران را *** به آستانۀ "سلطان طوس" مدیونیم

به پای دار شفای(1) رضایمان ببرید

که زخم خوردۀ انگورهای مامونیم!

******

ص: 366


1- منظور دارالشفاء است.

سرودۀ : شاعر خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

آقای قادر قادری (قادر )

از اصفهان

ستایش نجمه خاتون (علیها السلام) / قادر قادری (قادر )

طبع خود را آزمایش می کنم *** نجمه خاتون را ستایش می کنم

از رضا و حضرت معصومه است *** هر چه دارم بازخواهش می کنم

سینه را غیر از علی و آل او *** سیقلی بنموده پایش می کنم

تا بگویم مدح آن بانوی پاک *** همچو بلبل نغمه زایش می کنم

گر چه دورم از حریم اهل بیت *** با فراق یار سازش می کنم

« قادرا » شعر تو را گفته ملک

نزد زهرا برده خوانش می کنم

........

سامان نجمه (علیها السلام)

منم مداح فرزندان نجمه *** ثناگو و مدیحت خوان نجمه

عروس فاطمه ام الائمه *** خدا داند مقام و شان نجمه

رضا را مادر و معصومه باشد *** گلی خوشبوی از بستان نجمه

رضا جان رخصتی تا آنکه گویم *** مدیحی در خور عنوان نجمه

سلوکش بوده با موسی بن جعفر *** تعال الله بر این سامان نجمه

چه زیبا گشته تفسیر تبارک *** به افکار و به فرزندان نجمه

حمیده داده او را درس عصمت *** حیا شد زینت دامان نجمه

ص: 367

خدایی جلوه ای در قاب عصمت *** عیان گردیده در ایمان نجمه

بود خاتون روز بی نوایی *** من و الطاف بی پایان نجمه

ولایی بودن و زهرا ستایی *** بود سرلوحۀ دیوان نجمه

صبا را خدمتی شایسته دارم *** سلام ما رسان بر جان نجمه

کواکب را ببین در جنب و جوش اند *** به گرد چهرۀ تابان نجمه

روا باشد اگر گویم که باشد *** تمام چرخ در فرمان نجمه

بود این آرزویم تا قیامت *** بمانم بر سر پیمان نجمه

بگویم مدح اولاد علی را *** که باشم عبد فرزندان نجمه

کنار سفرۀ ایشان نشینم *** که باشم ریزه خوار خان نجمه

کنار قبر پاکش در مدینه *** شوم آشفته و گریان نجمه

چه گوید « قادر » مسکین به مدحش

که باشد در خور عنوان نجمه

*****

سرودۀ : شاعر ادیب و نکته سنج خاندان امامت (علیهم السلام)

استاد محمد قدسی ( قدسی )

از اصفهان

انتخاب خیرالنساء / محمد قدسی ( قدسی )

من از باغ ولایت تک درختی پر ثمر دارم *** خدایم داده توفیقم که سهم خویش بردارم

ز تاکستان مولایم علی بس باده می نوشم *** که تا کی مست ز انگور ولایت بارور دارم

ص: 368

به عرش انگشت بر لب مانده از شأنم مَلَک ، زان رو *** که در عزّت ، سر تسلیم بر این بام و در دارم

به وقت بارداری خانه ام از روز روشن تر *** که با شمس الشموسم رازها شب تا سحر دارم

من از اصل انتخاب حضرت «خَیر النسا» بودم *** از این رو تاج سر زان دختر «خَیرالبشر» دارم

عروس حضرت زهرایم و از موسی جعفر *** همه زینت ، همه زیور ، تمام زیب و فر دارم

به دامن دختری چون حضرت معصومه پروردم *** در این دریا صدف را مانم و اینسان گوهر دارم

به کیهان نجمه ام ، چون نجم ثاقب نور افشانم *** ز سوز هشتمین خورشید ، بس در دل شرر دارم

سَلامه ، خیزران ، نوبیه ، نجمه ، طاهره، اَروی *** از این جمع لقب هایم وجودی بهره ور دارم

اگر چه نیستم در زمرۀ « آل کسا » اما *** ز لطف حق نصیبی چشمگیر از آن شجر دارم

سعادت بین که مهدی پنجمین فرزند من باشد *** مقام مادری بر آن امام منتظر دارم

بگو « قدسی » زبان تا دم زند از حیدر و آلش

از آن شهد آفرینان در بغل کان شکر دارم

*****

ص: 369

از نجمه بگو دلم بهاری کن عشق *** باغ شب من پر از قناری کن عشق

از ساغر هشتمین خُمِ عرفانی *** گلباده بیار و میگساری کن عشق

*****

امشب به لبم گل تبسم دارم *** در نجمۀ آسمان هشتم غرقم

از نجمه و وصف او تکلم دارم *** چشم کرم از قبلۀ هفتم دارم

*****

از درگه نجمه ، آبرو می خواهم *** از کوثر هشتمین بهشت ابدی

مشتاق نمازم و وضو می خواهم *** از بهر شما و خود ، سبو می خواهم

*****

سرودۀ : شاعر خوش ذوق و نکته سنج و ولائی

آقای محمد رضا کاکائی

از اصفهان

نمونۀ زنهای عالم / محمد رضا کاکائی

راوی نوشته است که آنچه مسلم است *** در عقل و دین نمونه زنهای عالم است

آئینه تجلی خورشید هشتمین *** خدمتگزار خانه توحید ، تکتم است

سرچشمه زلال ترین چشمه وجود *** هاجرترین صحیفه صهبای زمزم است

ص: 370

از نوبه آمده است به شوق وصال دوست *** هر چند در لباس کنیزی ، مکرم است

این نوعروس ، مادر معصومه و رضا

این نور جان خلاصه سارا و مریم است

*****

روشن تر از آب / محمد رضا کاکائی

آورده ای روی لب شیعه تبسم را *** مست از می ناب کرامت کرده ای خم را

در آسمان دامنت پرورده ای از مهر *** خورشید شهر مشهد و مه بانوی قم را

پاک است خاکت ، آنقدر که می توان حس کرد *** از برکت آغوش مهرت بوی گندم را

فرزند تو از بصره می آید به طوس ، اما *** دارد خلیج فارس قلبی پر تلاطم را

نام تو را موسی بن جعفر نجمه نامیده است *** تا پروری در دامنت خورشید هشتم را

روشن تر از آب آمد آن نوری که باطل کرد *** با اذن حق در باور مردم تیمم را

شمس الشموسی که طلوع پرتو مهرش

از ورطۀ ظلمت رهائی داد مردم را

ص: 371

پاکتر از برگ گل

(کاری در حوزۀ شعر نوجوان )

ای حریم حرمتت *** بی پناهان را پناه

آسمان دامنت *** خانۀ خورشید و ماه

کودکت آورده است *** با خودش امید را

باز روشن کرده ای *** خانۀ خورشید را

یک جهان آئینه را *** در بغل جا کرده ای

عشق را ارزانی *** پور موسی کرده ای

مادر معصومه ای *** نجمه خاتون حیا

چشمه جوش ادب *** نور چشمان رضا

پاک تر از برگ گل *** از بهار عاشق تری

نو عروس خانۀ

یادگار حیدری

*****

آئینۀ طاعت و اطاعت بودی *** شایستۀ خانۀ رسالت بودی

نام تو ستاره شد به دیوان سپهر *** چون مطلع خورشید کرامت بودی

عکس

ص: 372

سرودۀ : شاعر روحانی و دلباختۀ خاندان امامت و ولایت

آقای شیخ علی رضا محمدی ( مسافر )

از اصفهان

ستارۀ روشنی بخش / علی رضا محمدی ( مسافر )

نجمه ای و چون ستاره روشنی بخش دلی *** اینکه باشی همسر موسی بن جعفر ، قابلی

با فضیلت با متانت ، مادر شمس الشموس *** از همه ابعاد و اوصاف نکویت ، کاملی

گر بُوَد موسی بن جعفر ، باب حاجات همه *** تو کنار آن امام و ، با امامت همدلی

آنکه گشته غرق ، در دریای رنج و مشکلات *** تو برای او امید و ، گوئیا چون ساحلی

مادر معصومه ای و ، بانوی نیکوسرشت *** شکرُ لِلّه ، از تو باقی مانده ، نیکو حاصلی

تو عروس فاطمه گشتی ، مبارک باشدت *** قطره ای هستی که بر دریای رحمت واصلی

من چه گویم از تو ، ای مام علی موسی الرضا *** تو کریمه ، تو زکیّه ، تو کنیز فاضلی

حضرت ختم رسل ، در خوابِ شیرین گفته است *** تو عروسم هستی و ، این لطف حق را شاملی

ص: 373

کی شود تا من بیایم در کنار تربتت؟ *** گوشۀ چشمی کنی ، بر شاعر ناقابلی

نجمه خاتون! دست ما را روز وانفسا بگیر *** لطف کردی ، گر بگیری دست عبد غافلی

چشم امید ( مسافر) روز محشر سوی توست

چون نباشد بین حق و حضرت تو ، حائلی

*****

جلای آسمان دین / علی رضا محمدی ( مسافر )

نجمه خاتون ، مادر معصومه و مام رضاست *** هر چه در وصفش بگویم ، بانوی دین را سزاست

با کمال و با وقار و با شرافت ، گویمش *** در حیا و عفتش ، چون حضرت خیر النساست

در مقام و مرتبت ، عالی تر از عالی بُوَد *** او ستوده باشد و شایستۀ مدح و ثناست

نی فقط محبوبه باشد در میان شیعیان *** بانویی دارای مجد و معرفت ، نزد خداست

آسمانِ این جهان با انجُمش زیبا بُوَد *** آسمان دین ما ، از نجمه خاتون ، پر جلاست

آن زنی که همسر است و مام اولاد رسول *** در مقام و مرتبت ، شایستۀ صد مرحباست

همسر موسی بن جعفر باشد این بانوی دهر *** هر که شد سائل ، به درب خانه اش ، حاجت رواست

ص: 374

گو به حاجتمند مضطر ، حاجت خود را بخواه *** نجمه خاتون ، دست بخشش دارد و اهل سخاست

هر دو فرزندش ، یکی در مشهد و ، آن دیگری *** گشته مدفون در قم و ، چون دُرِّ پر قدر و بهاست

گنبد و گلدسته های حضرت سلطان طوس *** باعث آرامش جان است و صحنش باصفاست

دخترش معصومه ، آن بانوی با قدر و جلال *** در جوار رحمت حق است و در عرش خداست

چشم امید ( مسافر ) در قیامت سوی اوست

همچو زهرا ، او شفیعه ، در صف حشر و جزاست

*****

گوهر تابنده / علی رضا محمدی ( مسافر )

یک گوهری تابنده باشد نجمه خاتون *** یک بانوی ارزنده باشد نجمه خاتون

او مادرِ هشتم امامِ شیعیان است *** همچون گلی زیبا میان بوستان است

باشد یگانه دخترش معصومه خاتون *** در شهر قم ، چون گوهری

گردیده مدفون او نجمه و نامش چراغ انجمن هاست *** از برترین و بهترین زن های دنیاست

یادش گرامی باد و روحش شادمان باد

نام نکویش تا قیامت جاودان باد

*****

ص: 375

سرودۀ : شاعر و مداح جوان و نکته سنج

خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام)

آقای محمد رضا مسعوی

از اصفهان

صاف تر از آب زمزم / محمد رضا مسعوی

ای تکتمی که صاف تر از آب زمزمی *** گر بر نمی نگاه کنی می شود یمی

هم مادر ملیکۀ ملک کریمه ها *** هم مادر رئوف ترین شاه عالمی

چون قصد ازدواج نماید ابوالرضا *** تنها تویی که بر همه زن ها مقدمی

او شد به حبس اسیر و تو در عشق او اسیر *** به به چه بانویی چه انیسی چه همدمی

شمسی و تابشی ز تو شمس الشموس شد *** نجمی و سعد طالع موسای اعظمی

عیسی به مهد کرد تکلم به معجزه *** طفل تو در رحم شده اعجاز آدمی

این معجز رضا به رحم فاش کرده است *** عبدالرضا مسیح و تو بانوی مریمی

ای مادر امام رضا ، حرف یک کلام

در شأن توست امّ رضایی و والسلام

*****

ص: 376

حامل سرّ خدا / محمد رضا مسعوی

آری که شأن کنیۀ ام الرضا تویی *** مستوره ای و حامل سرّ خدا تویی

در وصف تو بس است که در لوح فاطمه *** جاریه ای که نجمه بود اسمها تویی

در عقل و دین به روی زمین برترین زنی *** هر کس به راه مانده به او رهنما تویی

در جوشش است از تو دو سرچشمۀ کرم *** ما تشنه ایم و مادر سرچشمه ها تویی

بسیار دیده ایم که هر جا بریده ایم *** در مشکلات فاتح مشکل گشا تویی

ای معنی مقدّس ارحام طاهره *** خیرالبشر رضاست و خیرالنسا تویی

وقتی رضاست بانی یابن الشبیب ها *** پس روضه خوان روضۀ کرببلا تویی

چون نی نوا بده ز غم نینوا بگو

از ماجرای سوختن خیمه ها بگو

*****

آتش بگو به خیمۀ طفلان چه می کند *** با موی طفل شعلۀ سوزان چه می کند

سیلی و آتش و لگد و کعب نیزه ها *** با پیکر نحیف یتیمان چه می کند

گیرم فرار کرد ز آتش یتیمه ای *** با پای طفل ، خار مغیلان چه می کند

ص: 377

جایی که بر امام زمان سنگ می زنند *** آخر به نیزه قاری قرآن چه می کند

ای خیزران به طشت طلا چوب خیزران *** با چشم و گونه ،با لب و دندان چه می کند

پرده نشین ساحت قدس ملائکه *** در شام و کوفه گوشۀ زندان چه می کند

طفل سه ساله ای که یتیم است و نیمه جان *** در نیمه شب میان بیابان چه می کند

از تیر آه تو بشوم گر ( قتیل عشق )

نام مرا خدا بنويسد ز ایل عشق

*****

ثبت نام در لوح فاطمه (علیها السلام) / محمد رضا مسعوی

قفلِ زبان شکسته قلم در دوات عشق *** تا گوید از تنی دگر از امهات عشق

نجمه است ، تکتم است ، ولی خواهدش خدا *** از معتبرترینِ زنانِ رواتِ عشق

زیباترین روایت از او حضرت رضاست *** معصومه نیز گرچه بود از بنات عشق

ام نجمه ابن شمس و در این کهکشان نور *** خاموش نیست هیچ کجا در کرات عشق

قدقامتی سرود به محراب عاشقی *** خواند عاشقانه رکعت هشت صلاة عشق

ص: 378

معشوق عالم است به دامان پاک او *** تکمیل کرد با پسر خود ادات عشق

وقتی به لوح فاطمه ثبت است نام او *** قبل از ولادت آمده در منشئات عشق

با خاطرات مشهد و قم تا کشم نفس *** پس رد پاش آمده در خاطرات عشق

عالم ( قتیل عشق ) اگر شد عجب مدار

که این قتل عام نفس بود از صفات عشق

*****

صدها سلام بر تو / محمد رضا مسعوی

ای مصدر شریف شفاءالصدورها *** وی کعبۀ مقدّس احرام حورها

عالم منور است ز شمس الشموس تو *** ای دامنت سپیدۀ اشراق نورها

ای پایۀ فضائل تو آسمانِ عرش *** کِی درک می کنند مقامت شعورها؟

موسی به طورِ حبس و دو چشم تو غرق اشک *** ای زمزم دو چشم تو ماءً طهورها

تو مادر رضایی و گر یک نظر کنی *** از خاک سر بلند کنند اهل گورها

ای مادر شهی که سلیمان عالم است *** از قصر سلطنت نگهی کن به مورها

ص: 379

هرجا سلام بر پسرت داد ، شیعه داد *** صدها سلام بر تو ز نزدیک و دورها

ما عابران دائم راه قمیم و طوس *** شاید دهیم جان وسط این عبورها

در قصر مدح تو به قصار آمدیم اگر

شرمنده ایم از همۀ این قصورها

*****

سرودۀ : شاعر دلبستۀ خاندان رسالت (علیهم السلام)

آقای حشمت الله ممتاز (ممتاز)

از اصفهان

مادر شمس الشموس (علیه السلام) / حشمت الله ممتاز (ممتاز)

باز با نام خدای شاه توس *** گویم از امّ الرّضا ، شمس الشموس

هست از راوی چنین نقلِ بیان *** از حمیده مادری با عزّ و شان

مادر موسی امام هفتمین *** از زنی آگاه و با صادق قرین

از عرب یک دختری نیکو خصال *** با وجاهت ، نیک سیرت ، با کمال

انتخابش می نماید بر پسر *** بهر کاظم آن امام بحر و بر

نجمه خاتون نام آن نیکو صفت *** با فضیلت ، عابد و با معرفت

خُلقِ خوب و خانه دار و با وفا *** راویه بهر حدیث و با صفا

همسری ، شایسته ای بهر امام *** تا که باشد مادری تام و تمام

در عبادت و ز نوافل ، از دعا *** عارفه بی مثل در عشق خدا

از شرافت بانویی ، نیکو مرام *** داشت او در نزد مردم احترام

بود افضل از زنان عصر خویش *** در سجایا گوی سبقت برده پیش

ص: 380

از ذکاوت ، از شرافت آن عقیل *** گشته برخوردار و ، بوده بی بدیل

نام های دیگر از دُرّ ثمین *** تُکتَم است و خیزران ، ام البنین

هست علی موسی الرضا فرزند او *** مادری شایسته و خوش خلق و خو

باشد از گفتارِ نیکِ مصطفی *** کشتزاری باید الحقّ با صفا

تا دهد محصول در حدّ علاء *** مادر و همسر برای اولیاء

این شرافت ها ، ز سوی مادر است *** مادری والا ، که دُرّ و گوهر است

تا صدف گردید از لطف خدا *** بهر مولامان علی موسی الرضا

خاستگاه این زن پاک و جلیل *** بوده است مغرب ، کنار رود نیل

مادری «ممتاز» و شد عالی نسب

هم شرافت دارد از اصل و حَسَب

*****

سرودۀ : شاعر و مداح نکته سنج

و دلدادۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای میثم مؤمن نژاد

از تهران

آینه ، پای بست نجمه خاتون (علیها السلام) / میثم مؤمن نژاد

شد آینه پای بست نجمه خاتون *** محو دل حق پرست نجمه خاتون

این است همان « کرامةٌ من ربّک » *** خورشید به روی دست نجمه خاتون

*****

نور است به بازار تو نجمه خاتون *** وحی است هوادار تو نجمه خاتون

ص: 381

فرمان خداست اینکه باید بشود *** خورشید خریدار تو نجمه خاتون

******

سرودۀ : شاعر اهل البیت (علیهم السلام)

آقای محمدرضا نادعلیان

از قم

مادر نور / محمدرضا نادعلیان

آسمان روشن و هوا صاف است *** سر ظهر است ، آفتاب رسید

در کمال وقار ، مادر نور *** تا مدینه به صد حجاب رسید

قلب موسی بن جعفر انگاری *** بی هیاهو و خالی از غم بود

آنکه در آسمان بیت امام *** نجمه بوده ست و هست ، تکتم بود

در فضیلت یگانۀ دوران *** به عبادت همیشه عاشق بود

آنکه ورد لبش به هر محفل *** کلمات امام صادق بود

گفت آقا منم ، کنیز شما *** آری اصلا بگو چه بهتر از این

با چنین سطح از ادب ، باید *** تو مکنّی شوی به ام بنین

با وجود تو بین این خانه *** شب این خانه هم ، چنان روز است

خوانده ام در روایتی این را : *** اسم تو بین لوح محفوظ است

کم نوشتند از تو در تاریخ *** ما عرفناکِ حق معرفتک

شاعران کم سروده اند از تو *** عجز الواصفون عن صفتک

عصمتت ثابت است بر عالم *** از همین نکته خوب معلوم است

ص: 382

دخترت فاطمه است ، معصومه *** پسرت هم امام معصوم است

آنچه قلب امام هشتم را *** خون نموده غم اسارت بود

شکر حق که اسارتت بانو *** خالی از کینه و جسارت بود

پسرت آنکه گفته یابن شبیب *** جد ما را چه بی هوا زده اند

نوجوانان قوم با شمشیر ، *** پیرمردانشان عصا زده اند

آه یابن الشّبیب ، عمۀ ما *** کوفه تا شام را کتک خورده

در ورودی شهر شام چقدر *** زخم دلهایشان نمک خورده

مصرعی روضه خوان شدم آری *** باید اینجای روضه اش جان داد

از حضور تو عذر می خواهم *** دَخلت زینب علی بن زیاد

سرودۀ : شاعر دوستدار خاندان امامت و ولایت

آقای حسین احمدی مشکنانی ( نادم )

از اصفهان

اختر آسمان معرفت / حسین احمدی مشکنانی ( نادم )

باد صبا امشب اگر بهتر غزل افشان کند *** بر خوان سیرت کوکبی خلق جهان مهمان کند

کی آسمان معرفت چون نجمه اختر دیده است *** این بی مثال اختر عجب دلهای ما رخشان کند

کس دیده آیا کوکبی خورشید در دامان برد *** کو پیر حکمت تا معما را به ما آسان کند

ص: 383

شمس الشموس چرخ گردون را به دستانش ببین *** گیرد به دستش شمس را تا که جهان تابان کند

گفتا ادیب ما که تکتم چاه زمزم می شود *** پس جرعه ای کن نوش جان تا درد تو درمان کند

هم شهدی و هم طاهره هم تکتمی هم نجمه ای *** یزدان که طاهر دامنت را رحل بر قرآن کند

در طوس داری گوهری داری به قم دُرّی دگر *** رحمان ز الطافش به دستت لؤلؤ و مرجان کند

باید حیا و عفت و تقوا کند معنا به ما *** حتی ز ماه آسمان رخسار خود پنهان کند

از یوسفش دارم طلب امشب یکی پیراهنی *** هر آنچه با دعبل کند خواهم که با ما آن کند

گفتم که ای « نادم » به شأن او غزل برگو بگفت

باد صبا امشب اگر بهتر غزل افشان کند

عکس

ص: 384

سرودۀ : شاعر نکته سنج و ولائی

استاد محسن ناصحی

از اصفهان

سلیمان آفرین / محسن ناصحی

زنی ! اما خدای تو سلیمان آفرینت کرد *** نه اینکه مادر شاهی تو ، سلطان آفرینت کرد

برایت نجمه ! فرزندی است صاحب خانۀ این خاک *** خدا را شاکرم ، اینگونه ایران آفرینت کرد

من اسلام خودم را دارم از اسلام فرزندت *** خدا می خواست خیرم را ، مسلمان آفرینت کرد

خدا در آسمانت نجمه ! روشن کرد خورشیدی *** از او روشن شد این عالم ، خراسان آفرینت کرد

تو نوری ، نور آوردی و نورت نور و نورش نور *** خدا آئینه آئینه چراغان آفرینت کرد

چه جانها زنده شد در مشهد جانانت ای بانو *** به این معنا به این مضمون خدا جان آفرینت کرد

تو از اقوام یُذهب عنکُمُ الرّجسی ، یقین دارم *** چنان پاکی که همچون ابر ، باران آفرینت کرد

اگرچه شاعرم درس تو را تحصیل خواهم کرد

غزل را با غزل در مدح تو تکمیل خواهم کرد

اسیر مهر دلبند توایم و بند یعنی این *** رضاییم از رضایتمندیش ، خرسند یعنی این

ص: 385

چه خورشیدی خدا از طالع نورانیت آورد *** اگر تو مادری پس معنی فرزند یعنی این

به عشقت مادرم با شیر ، غیرت ریخت در جانم *** دلم از کودکی در آتش است اسفند یعنی این

تو سلطان پروری ، عالم نخواهد دید مِثلت را *** تو بی تکرار خواهی ماند ، بی مانند یعنی این

به دربار رضا وصلیم ما ایرانیان ، صد شکر *** تو راه اتصال ما شدی ، پیوند یعنی این

گرفتاران عالم راه مشهد را بلد هستند *** قسم دادند نامت را ، بلی سوگند یعنی این

و ما أحلاست اسماءِ تمام اهل بیت آری *** لبم شیرین شد از یک یا رضا و قند یعنی این

دلم آهوی دربندی است در کویش ، خدا می خواست *** اسیر دام او باشم ، سعادتمند یعنی این

چه لطفی دارد این شعری که با او روزی من شد *** چراغ این غزل هم با نگاه نجمه روشن شد

رقم خورده است وقتی از ازل در شهر او تقدیر *** به تسبیح است هر گلدسته و نقاره در تکبیر

برای دیدنش از خانۀ خود پر درآوردم *** که بر بام رضا دائم کبوتر می شود تکثیر

ص: 386

گدایی می کنم در کوچه او ، ننگ و عارم نیست *** گدا یکبار هم در کوی این آقا نشد تحقیر

به نام مادرش او را قسم دادم ، یقین دارم *** که در تصمیم سلطان حرف مادر می کند تاثیر

من آن صیدم که سلطانی شکارم کرد با ابرو *** که چشمان رضا از روز اول بوده آهو گیر

همیشه فرق ها بین کریم است و گدا ، دیدی ؟ *** به یاری بود از او تعجیل و در خواهش ، ز من تأخیر

از این هم زودتر می شد بفهمم دعوت او را *** به خود تا آمدم دیدم دریغا دیر کردم دیر

به مدحش قدر دریا تا بخواهی واژه موجود است

چه آهی می کشد شاعر ، غزل بسیار محدود است

*****

عکس

ص: 387

سرودۀ : شاعر نکته سنج و دلبستۀ اهل البیت (علیهم السلام)

استاد سید محمود مرتضوی نائینی ( ناظر )

از اصفهان

منتخب روزگار / سید محمود مرتضوی نائینی ( ناظر )

دوشیزه ای که منتخب روزگار شد *** بختش دمید و در خور دیدار یار شد

از بس که نیک و پاک و شریف و عفیف بود *** مقبول رأی حجّت پروردگار شد

آورده شد به شهر مدینه ز باختر *** بهر کنیزی و به جهان کامکار شد

چون لطف کردگار بر او یار گشته بود *** دارای مجد و کوکبه و اعتبار شد

از پاکی و صداقت و دین باوری و حزم *** آیین کظم را همه آیینه دار شد

موسی بن جعفرش چو ز اخلاص برگزید *** او را در آن سرای محبّت قرار شد

تُکتم به نجمه گشت مبدّل در آن زمان *** مهر امام نیز بر او آشکار شد

در آن سرای موهبت و مجد ، زندگی *** بر او نشاط بخش و بسی خوشگوار شد

چون نجمه زوجه گشت بر آن هفتمین امام *** بر مرکب مراد به عزّت سوار شد

آورد نوگلی که به موسی بن جعفرش *** در عالم صیانت دین یادگار شد

ص: 388

سوّم علی به عالم امکان نهاد پای *** اثنی عشر از آمدنش استوار شد

آمد امام هشتم و بنیان محکمی *** بهر تکامل عدد هشت و چار شد

بعد از رضا امام رئوف و معین خلق *** معصومه آمد و چو پدر حق شعار شد

آوردن دو گل به گلستان شیعیان *** بر نجمه از عنایت حق افتخار شد

پیدا نمود هر که توسّل بر آن کریم *** از لطف او به هر دو جهان رستگار شد

( ناظر ) سرود جزئی از اوصاف نجمه را *** بر التفات وافرش امّیدوار شد

ایران ز فیض مقدم شمس الشموس دین *** در اوج مجد و مرتبه و اقتدار شد

قم از قدوم حضرت معصومه پایگاه *** بر عالمان مستعد روزگار شد

هر کس که گشت زائر این دو بزرگوار *** در زیر سایه کرم کردگار شد

هر کس شنید شرح رضای غریب را *** آهی کشید و ناله زد و سوگوار شد

*****

آن امام ششمین را نو عروس *** مادر معصومه و شمس الشموس

نجمه خاتون است و در هر صبح ، مهر *** می شود فرزند او را خاکبوس

ص: 389

سرودۀ : شاعر ولائی خاندان رسالت (علیهم السلام)

آقای علیرضا حضرتی ( ناعم )

از قم

دولت مهر و رأفت / علیرضا حضرتی ( ناعم )

دولت مهر است و رأفت ، دولت ام الرضا *** می شود شامل به عالم رأفت ام الرضا

آسمان ها را پر از نور و نجابت می کند *** مادر خورشید هشتم ، حضرت ام الرضا

او عروس خانهٔ زهراست ، زهرایی شده *** عطر مادر را گرفته عصمت ام الرضا

در مدار ماهرویان نجمه اش نامیده اند *** آیه ها از نور دارد خلقت ام الرضا

بوسه می زد دُرّ و گوهر گرچه بر دستان او *** جوهر عشق است و ایمان زینت ام الرضا

للعجب دامان نجمه مطلع خورشید گشت *** بی بدل شد در دو عالم عزت ام الرضا

چون حمیده شد حمیده خلق و خوی او تمام *** بود با باب الحوائج الفت ام الرضا

او در آغوشش علی و فاطمه پرورده است *** من که حیرانم به شأن و شوکت ام الرضا

*****

ص: 390

سرودۀ : شاعر روحانی و ولائی

حجت الاسلام و المسلمین آقای

حاج سیّد مصطفی مهدوی (نحوی )

از اصفهان

مادر پنج درّ ثمین / سیّد مصطفی مهدوی (نحوی )

مادر پنج درّ ثمین(1)

عیان گشت ما هی ز مغرب زمین *** که شد مادر حجت هشتمین

شنو داستانش که آن نازنین *** بدین گونه آمد ز مغرب زمین

مقامی که بر نجمه تقدیر گشت *** چنین در قضای الهی گذشت

ز دست قضا تاجری بهر سود *** زمغرب زمین بَرده آورده بود

و موسی بن جعفر علیه السلام *** کنیزی از او خواست با احترام

نشان دادش او هر کنیزی که خواست *** امام بحق هیچ یک را نخواست

بگفتا ندارم کنیزی دگر *** بگفتا که داری نهان از نظر

بگفت او مریض است ای مشتری *** به جز او نباشد مرا دیگری

بفرمود آن مردِ بازار را *** بیاور همان فرد بیمار را

در اینجا بما عقل فرموده است *** که بیماری اش مصلحت بوده است

گمانم غریبانه در آن دیار *** شده زار و بیمار از عشق یار

که از طالع روشن بی قرین *** شود مادر حجت هشتمین

امامش به شدت خریدار شد *** ولای نهانی پدیدار شد

به وجهی گران برده اش را فروخت *** ولی بخت تاجر در این بیع سوخت

یکی گفتش ای برده دار غریب *** ز شیطان در این بیع خوردی فریب

ص: 391


1- پنج دُرّ ثمین : مقصود پنج امامی که از نسل نجمه خاتون (علیها السلام) هستند از امام رضا (علیه السلام) تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشند .

کنیزی چنین پاک و نیکو سرشت *** نبودش بهائی به غیر از بهشت

اگر ذات او را تو بشناختی *** به غیر از بهشتش نپرداختی

ندانی چرا نام او تکتم است *** خریدار او حضرت خاتم است

که آن فعل مجهولِ کتمان بود *** که رازش برای تو پنهان بود

برای فروشنده مکتوم بود *** برای خریدار معلوم بود

ندانست این کیست در دست وی *** که هرگز نگردید پابست وی

اگر نجمه بالفعل نزد شماست *** به تقدیر و بالقوه امّ الرّضاست

نه امّ الرّضا بلکه امّ البنین *** که شد مادر پنج دُرّ ثمین

رضا و تقی و نقی و حسن *** امام زمان حجة بن الحسن

بر این جاریه هر چه می خواستی *** امامت همی داد بی کاستی

که او مادر پنج رهبر شود *** به زودی عروس پیمبر شود

در آن روزگار ز شب تیره تر *** به امر خدا بود و جدّ پدر

که موسی بن جعفر به عزمی شدید *** به هر قیمتی بود او را خرید

چو او بود در راه دستور حق *** ز ایمان خریدار منظور حق

که از سوی حق دختری این چنین *** شود همسر حجت هفتمین

چه گویم به وصفش ز حق باوری *** که موسی بن جعفر شدش مشتری

الا نجمۀ پاکِ ذوالاحترام *** تو را از خدا و پیمبر سلام

چه کردی که اینگونه از اعتلا *** شدی نجمۀ آسمانِ ولا

تویی از مصادیق بی چند و چون *** برای (و بالّنجم هم یهتدون)(1)

اگر خوانمت (نجم ثاقب)(2) رواست *** چو این نام از سرور اولیاست

ص: 392


1- نحل / 16.
2- طارق / 4 .

زنی نزد تاجر ز اهل کتاب *** چنین گفت دربارۀ آن جناب

چنین جاریه از کجا آمده *** که این گونه حق آشنا آمده

چو این نجمه از اولیاء خداست *** کنار تو بودن نه او را رواست

ولی باید آید ز نزد شما *** بَرِ بهترین اولیاء خدا

چو خورشید گردد در آخر زمان *** ز انوار این نجمه روشن جهان

بحق علی بن موسی الرضا *** که فرزند این مادر است ای خدا

نما این توسل ز ( نحوی ) قبول

به نحوی که یابد به جنّت وصول

*****

سرودۀ : شاعر دلباختۀ اهل البیت (علیهم السلام)

آقای فرج الله شیرانی ( واصف )

از اصفهان

بانوی نیک آئین / فرج الله شیرانی ( واصف )

ای حضرت نجمه مادر شمس شموس *** بر درگه کبریا مقامی داری

از پاکی اعتقاد ، ای نیک آئین *** بس محترمیّ و احترامی داری

*****

ای حضرت نجمه ، افتخار نسوان *** ای پاکدلِ پاکروِ پاک روان

فخرت بُوَد این بس به جهان چون هستی *** همسر به امام کاظم عالیشان

*****

ص: 393

القابِ تو طاهره ، سمانه ، صفرا *** هستند نشانِ عزّت ای با تقوا

نام تو و کُنیه ات به نیکی دائم *** بر لوحۀ روزگار مانَد بر جا

*****

در سال صد و چهل به هجری قمری *** ای حضرت نجمه بانوی پاک ایمان

از مقدم نورانی و مهر افروزت *** گردید مدینه همچو گلزار جنان

*****

بایست که نسوان جهان سر تا سر *** پویند رَهِ کمال و عرفانت

را آنان که در این راه ز جان می کوشند *** گردند ز التفاتِ حق کامروا

*****

از بعد وفات حضرت معصومه *** شد حضرت نجمه هم به گلزار جنان

تدفین به جوار حضرت زهرا گشت *** شد لطف خدا شاملِ آن پاک روان

*****

ای حضرت نجمه در صف روز حساب *** بنما نظر لطف عنایت بر ما

چون توشۀ ما نیست به جز بار گناه *** از فضل و کرم ز ما شفاعت بنما

*****

ص: 394

سرودۀ : شاعر و دلدادۀ اهل البیت (علیهم السلام)

سیدعلی مهدوی ( والا)

از اصفهان

نجمه خاتون مصداقی بر لوح انّما... / سیدعلی مهدوی ( والا)

السّلام ای نجمه خاتون السّلام امّ الرّضا *** السّلام ای همسر موسای کاظم از وفا

السّلام ای خیزران ای پور صادق را عصا *** السّلام ای بانوی آرامش اهل ولا

السّلام ای ثانیِ امّ البنین کربلا

در گلستان ولا هر دم گلی سر می زند *** شاهدختی نیک سیرت فال برتر می زند

ناگهان مرغ سعادت سوی او پر می زند *** پیک شادی بر سرایش حلقه بر در می زند

تاکه گردد عضوی از اعضاء آل مصطفی

نجمه ای باشد که بنموده است ازمغرب طلوع *** با اسارت کرده راه رستگاری را شروع

اوکه عزّت را بدست آورده بامهر و خشوع *** می سزد گردون بیاید بر مقامش در رکوع

او که باشد اسوه ای در عفّت و حجب و حیا

نیک سیرت با تواضع بانویی والامقام *** مرحمت از سوی حق گردید درحقش تمام

ص: 395

آمد او تحت لوای حق به عزّ و احترام *** او که شد دُردانه ای بر بیت مولا مستدام

مادر موسای کاظم بوده او را مقتدا

تا معاشر گشت در تدریس با کردار او *** شد حمیده در تواضع عاشق رفتار او

خواست موسایش شود همراه و هم اسرار او *** همره و یار امامت گردد و دلدار او

تا عروسی نیکفر گردد بر آل مرتضی

نجمه خاتون است و تُکتم حضرت امّ البنین *** همسری شد باسعادت بر امام هفتمین

او به بحر مادری رخشان چنان درّی ثمین *** مادری والا گهر شد بر امام هشتمین

تاکه یابند از وجودش پنج نورِحق بقا

وصف آن مادر کجا گنجد دراین قال و مقال *** او که باشد جلوه ای از مادرانی با کمال

شد به لوح فاطمه نامش کلامی بی مثال *** نام او آمد بر آن از سوی حیّ ذوالجلال

آن مطهّر گشته مصداقی به لوح انّما

خواند مدح نجمه خاتون را چو ( والا ) بایقین *** او که باشد خاتم مهر و عطوفت را نگین

ص: 396

او ز جانش گفت بر آن مهد علیا آفرین *** می سرود از مادر مولا رضا آن شمس دین

تا کند بر او نظر یک لحظه در روز جزا

*****

سرودۀ : شاعر دلدادۀ اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)

آقای علی مهدوی نسب ( والا )

از اصفهان

مادر خورشید طوس / علی مهدوی نسب ( والا )

برای از تو سرودن ، رضا رضا کردم *** وضو گرفتم و نام تو را صدا کردم

قلم به دست دلم دادم و چها کردم *** به لطف منقبتت محشری به پا کردم

همین که از تو بگویم ، هزار مرتبه شکر

و عطر مدح تو بویم ، هزار مرتبه شکر

چگونه ما بنویسیم از مقام شما *** که باید از تو بگوید فقط امام شما

خدا سند زده این خاک را به نام شما *** شدند مردم ایران همه غلام شما

شدی تو مادر خورشید طوس و گوهر قم

که روشن اند از آن دو ؛ در آسمان انجم

همین که نام تو بین صحیفۀ زهراست *** بس است تا که بگویم که رتبه ات والاست

مرا دگر چه نیازی به جنّت الاعلاست *** که صحن شاه رئوفت ، بهشت سینۀ ماست

ص: 397

شده رضای تو در شهر طوس ؛ خیر کثیر

و دخترت شده بحر کرم مقیم کویر

خدا به کاظم خود الفت تو را بخشید *** و خواست با تو شود نور عصمتش جاوید

کسی به طُهر وجودت نمی کند تردید *** چرا که تو صدفی بهر پنج مروارید

تو خاستگاه غیاث دو عالمی ، بانو

به محضر ادب تو ، ادب زده زانو

تو مثل همسر خود باب حاجتی ، بی بی *** برای شیعه ، امید شفاعتی ، بی بی

نماد عفّت و حُجب و طهارتی ، بی بی *** چرا که حامل نور هدایتی ، بی بی

مقام طاهره داری ، به خلق ؛ معلوم است

که از زمین تو هر گل دمیده معصوم است

تو آمدی و رضایت شده رضای رضا *** زمان حمل ، شدی محرم صدای رضا

نصیب تو شده پرواز در هوای رضا *** و بعد از آن شده ای باغبان برای رضا

تو برگزیدۀ والای هل أتی هستی

چرا که مادر معصومه و رضا هستی

اگر چه کنیۀ امّ البنین تو هم داری *** بگو برای دو دست بریده ؛ غم داری؟

برای فرق شکسته تو قدّ خم داری؟ *** همیشه خون جگر از روضۀ علمداری

ص: 398

هزار خار رسید و به جان یاس افتاد

کنار مشک ترک خورده مستغاث افتاد

دوباره روضۀ عبّاس بر زبان آمد *** و بین روضه ، خودِ صاحب الزمان آمد

میان غفلت ما با قدی کمان آمد *** امان فاطمه با اشک بی امان آمد

خدا به حقّ سری که عدو به نی بسته

ظهور را برسان ، خسته ایم ما خسته

*****

سرودۀ : شاعر اهل البیت (علیهم السلام)

آقای امیر یزدی

از مشهد مقدّس

زنجمه شمس تلألؤ کند ... / امیر یزدی

حلاوت عسل از پاک بودن موم است *** برای نور ، تجلی هميشه ملزوم است

به نص آیۀ قرآن به خلق معلوم است *** همیشه مادر معصوم نیز معصوم است

سخن ز عصمت محض است و دارم اين نغمه

به نام مادر خورشيد ، حضرت نجمه

به نام حضرت نجمه كه او ادب دارد *** وقار و عصمت او را نگر ، سبب دارد!

كه پاكدامنی اش ريشه از نسب دارد *** شبيه فاطمه او طاهره لقب دارد

فرشته ها همه مات از نزول اِجلالش

دعای حضرت صديقه بود دنبالش

ص: 399

حیای حضرت نجمه نگر که باعث شد *** عروس بیت شریف امام سادس شد

برای باب حوائج انیس و مونس شد *** ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

هميشه و همه جا گرم در عبادت بود

شبيه شوهر خود ذوب در ولايت بود

هميشه ناد علی خوانده است در سحرش *** هميشه لعن عمر بوده در بلا سپرش

فهيمه عالمه بوده بیا ببین ثمرش *** شدست عالم آل محمدی پسرش

ز نجمه شمس تلألؤ كند ! عجب! هيهات

به قامت پسرش حضرت رضا صلوات

همان زمان كه خدا را به او قسم دادند *** هر آنچه خواسته سائل ز بيش و كم دادند

به نجمه مادر سلطان ما كرم دادند *** كريمه بودو به او يك كريمه هم دادند

نگر كه دختر او عرش در بَرش دارد

و دختر هر چه كه دارد ز مادرش دارد

لقب گرفت به ام البنين و گريان شد *** از اين جهت پسرش ، روضه خوان عطشان شد

شنيد در ته گودال ، شاه عريان شد *** چگونه بر سر فرصت ، حسين بی جان شد

شنيد بر لب خشكيده اش عصا زده اند

به دختران حسين ، مشت بی هوا زده اند

*****

ص: 400

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109