حماسه ی 9 دی : مروری بر بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ی حماسه ی 9 دی و گزارش حوادث 8 ماه فتنه ی88

مشخصات کتاب

عنوان و نام پديدآور : حماسه ی 9 دی [کتاب]: مروری بر بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره ی حماسه ی 9 دی و گزارش حوادث 8 ماه فتنه ی88/ [به کوشش] دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) .

مشخصات نشر : تهران : انتشارات انقلاب اسلامی ‫، 1396.

مشخصات ظاهری : ‫246 ص. ‫؛ ‫14/5×21/5س م.

شابک : ‫130000 ریال ‫ 978-964-2951-85-7 :

وضعیت فهرست نویسی : فاپا(چاپ سوم)

يادداشت : چاپ سوم.

يادداشت : بالای عنوان: آزمون بصیرت.

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

یادداشت : نمایه.

موضوع : خامنه ای، سید علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‫1318 - -- دیدگاه درباره انتخابات

موضوع : Khamene'i, Sayyed‪ Ali, Leader of IRI, 1939 - -- Views on elections

موضوع : خامنه ای، سید علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‫1318 - ‫-- دیدگاه درباره فتنه و فتنه انگیزی.

موضوع : Khamenei, Ali, Leader of IRI -- Views on sedition.

موضوع : خامنه ای، سید علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، ‫1318 - -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : Khamenei, Sayyed Ali -- Messages and speech

موضوع : ایران -- سیاست و حکومت -- ‫1388

موضوع : Iran -- Politics and government -- 2009

موضوع : ایران -- تاریخ -- ‫ ‫‫جمهوری اسلامی، 1388-

شناسه افزوده : ‫پايگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمی سيدعلی خامنه ای (مد ظله العالی)

رده بندی کنگره : ‫DSR1692 /ف2 ‫ ‮ ح8 1396

رده بندی دیویی : ‫ ‮ 955/0844

شماره کتابشناسی ملی : 3705265

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 2

ص: 3

سرشناسه: خامنه اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، 1318 _

عنوان و نام پديدآور: آزمون بصيرت (حماسه ى نُه دى) مرورى بر بيانات حضرت آيت الله العظمى سيّدعلى خامنه اى (مدّظلّه العالى) رهبر معظّم انقلاب اسلامى درباره ى حماسه ى نُه دى و گزارش حوادث 8 ماه دفاع از رأى مردم.

مشخصات نشر: تهران: انتشارات انقلاب اسلامى، 1394.

مشخصات ظاهرى: 230 ص.

شابك: 978-964-2951-85-7

وضعيت فهرست نويسى: فيپا

موضوع: خامنه اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، 1318 ___ نظريه درباره ى فتنه و فتنه انگيزى.

موضوع: خامنه اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، 1318 ___ نظريه درباره ى انتخابات

موضوع: خامنه اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، 1318 ___ پيام ها و سخنرانى ها

موضوع: ايران __ سياست و حكومت __ 1388

موضوع: ايران __ تاريخ __ جمهورى اسلامى، 1388 _

شناسه افزوده: انتشارات انقلاب اسلامى

رده بندى كنگره: DSR1692 /ف 2 غ 4 1393

رده بندى ديويى: 955/0844

شماره كتابشناسى: 3705265

آزمون بصيرت

ناشر: انتشارات انقلاب اسلامى

(وابسته به مؤسّسه ى پژوهشى فرهنگى انقلاب اسلامى)

شمارگان: 2000

چاپ اوّل: پائيز 1394

130000 ريال

شابك: 7-85-2951-964-978

نشاني: تهران، خيابان جمهوري اسلامي، خيابان دانشگاه جنوبي، كوچه ي عطارد، شماره ي 7

تلفن: 66977268-66405100 - تلفن مركز پخش: 09195593732-66483695

پست الكترونيكى: Info@Book-khamenei.ir - سامانه پيامكى: 120 20 1000 - http://Book-Khamenei.ir

ص: 4

مقدّمه

رهبر عالى قدر انقلاب، 9 دى را يوم الله ناميدند و فرمودند:

«9 دى و 22 بهمنِ پارسال جزو ايام اللَّه _ به معنى حقيقى كلمه _ بود. دلها دست خداست. خداى متعال اين دلها را آورد وسط صحنه، ملّت ايران عظمت خودش را نشان داد.»(1)

براى آنكه بدانيم يوم الله چيست، زانوى ادب در محضر بنيانگذار كبير انقلاب اسلامى (قدّس سرّه) ميزنيم. ايشان در شرح آيه ى 5 سوره ى ابراهيم (عليه السّلام) ميفرمايند:

«در قرآن كريم ميفرمايد كه ما موسى را فرستاديم به سوى قومش: أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ اَلظُّلُمٰاتِ إِلَى اَلنُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّٰامِ اَللّٰهِ (2) دو تا مأموريت به حضرت موسى ميدهد خداى تبارك و تعالى: يكى اينكه مردم را از ظلمات خارج كن به نور و يك مأموريت ديگر اينكه: ذَكِّرْهُمْ بِأَيّٰامِ اَللّٰهِ اينها را متذكّر كن به ايام خدا.

... همه ى ايام مال خداست؛ لكن بعضى از ايام يك خصوصيتى دارد كه براى آن خصوصيت «يوم اللَّه» ميشود. روزى كه پيغمبر اكرم هجرت كردند به مدينه، اين روز «يوم اللَّه» است. روزى كه مكّه را فتح كردند «يوم اللَّه» است.

ص: 5


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در سالروز شهادت حضرت على بن موسى الرضا (عليه السّلام) 1389/11/15.
2- . سوره ى ابراهيم، آيه ى 5: «و به او دستور داديم كه قومت را از ظلمات جهل و گمراهى بيرون آور و به عالم نور برسان؛ و روزهاى خدا را به ياد آنها بياور».

يومِ قدرت نمايى خداست كه يك يتيم را كه همه رَفضَش(1) كرده بودند، نميتوانست زندگى بكند تو وطن خودش، تو خانه خودش، بعد از چندى فتح مكّه به دست او شد؛ و آن قُلْدُرها و آن ثروتمندها و آن قدرتمندها همه در تحت سيطره او واقع شد و فرمود:

أنتم الطّلقاء(2) ديگر آزادتان كردم، برويد؛ اين «يوم اللَّه» است. يوم خوارج، روزى كه اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) شمشير را كشيد و اين فاسدها را، اين غدّه هاى سرطانى را درو كرد، اين هم «يوم اللَّه» بود. اين مقدّسهايى كه پينه بسته بود پيشانيشان، لكن خدا را نميشناختند، همينها بودند كه كشتند اميرالمؤمنين را! قيام كردند در مقابل اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) از لشكر خودش بودند، قيام كردند در مقابل او. براى خاطر آن قضايايى كه در صفّين واقع شد و امام (عليه السّلام) ديد كه اگر اينها باقى باشند فاسد ميكنند ملّت را، تمامشان را كشت، الّا بعضى كه فرار كردند؛ اين «يوم اللَّه» بود. روزهايى كه خداى تبارك و تعالى براى تنبيه ملّتها يك چيزهايى را وارد ميكند، يك زلزله اى وارد ميكند، يك سيلى وارد ميكند، يك طوفانى وارد ميكند، كه شلّاق بزند به اين مردم كه آدم بشويد، اينها هم «يوم اللَّه» است. چيزهايى است كه به خدا مربوط است.

از آن «يوم اللَّه» ها 15 خرداد بود. 15 خرداد هم از «ايام اللَّه» بود كه يك ملّت ايستاد در مقابل يك قدرت و كارى كرد كه پنج ماه تقريباً حكومت نظامى شد. منتها قدرت نداشت ملّت؛ باز اجتماع درست نشده بود، بيدار نشده بودند، شكست خوردند نه، شكست به حسب ظاهر؛ و الّا از همانجا مبدأ پيروزى ملّت است.

17 شهريور هم _ كه امروز ما اينجا مجتمع هستيم _ آن 17 شهريور سال گذشته «من ايّام الله» آن هم از ايام خدايى بود كه يك ملّت، زن و مردش، جوان و غير جوانش، بايستند و خون بدهند براى احقاق حق. اين روز خداست. 17 شهريور «من ايّام الله» است، بايد متذكّر باشيد. بايد يادآورى

ص: 6


1- . طرد كردن و خارج ساختن.
2- . بحارالأنوار، ج 97، ص 59، ح 6؛ السنن الكبرى، بيهقى، ج 9، ص 118.

كنيد اين «ايام اللَّه» را. چنانچه كرديد، از ياد نبايد برود اين «ايام اللَّه» براى اينكه اين ايام اند كه آدم سازند. اين ايام است كه جوانهاى ما را از عشرتكده ها بيرون مى آورد به ميدان جنگ ميبرد. اين ايام الهى هست كه ملّت ما را بيدار ميكند و بيدار كرد. امر ميكند: ذَكِّرْهُمْ بِأَيّٰامِ اَللّٰهِ ؛ «ايام اللَّه» را در ذُكر مردم وارد كن. يادتان نرود اين ايام بزرگى كه بر ملّت ما گذشت و «ايام اللَّه» بود؛ مثل «15 خرداد»؛ مثل «17 شهريور». آن روزى كه اين خبيث(1) فرار كرد از «ايام اللَّه» بود؛ كه يك ملّتى كه هيچ نداشت يك قدرت را شكست، به طورى كه نتوانست بماند. نه قدرت خودش، قدرت همه؛ دنيا ايستاده بود مقابل شما، من مطّلع بودم، دنيا ايستاده بود پشتيبان، پشتيبان خودش اوّل؛ پشتيبان وارث آن، كه اين شخص بختيار باشد، ثانياً. ايستاده بودند دنبال او كه نگهشان دارند. دو دستى آمريكا چسبيده بود كه شاه را نگه دارد. وقتى او فرار كرد، دودستى چسبيده بودند بختيار را نگه دارند.

... به ما ميگفتند كه زود است(2)؛ شما حالا نرويد زود است، حالا حالا شما به ايران نرويد. ميخواستند جمع و جور كنند قدرت خودشان را و آشفتگيها را تمام كنند كه ديگر امكان رفتن نباشد، آن هم يكى از «ايام اللَّه» بود.

و يكى از ايام بزرگ خداى تبارك و تعالى آن شبى بود كه كودتا كردند اينها(3). آن شبى كه ما تهران بوديم و روز هم اعلام حكومت نظامى شد كه روز هم كسى بيرون نيايد و آن شب _ بعدها به ما اطّلاع دادند _ اينها آن شب بنا داشتند كه تمام سران قوم، هر كس گوشش ميجُنبيد، بِكُشند و تصفيه كنند تا تمام بشود كار، خدا نخواست، آن قيام ملّت و آن قيام نورانى ملّت، ملّت متعهّد كه بعدش كه اينها قيام كردند، نيروهاى آن طرف هم به اين طرف ملحق شدند، هِى ملحق شدند، يك مسأله اى بود كه الهى بود و «مِن

ص: 7


1- . محمدرضا پهلوى.
2- . اشاره به 12 بهمن است.
3- . اشاره به شب 22 بهمن است.

ايام اللَّه» بود. اين را از ياد نبريد كه تمام چيزها را جمع كردند و تمام كيدها را درست كردند براى اينكه در يك شب بريزند كودتا كنند و همه اشخاصى كه احتمال ميرود يك كارى از آنها بيايد همه را از بين ببرند، ملّت را باز برگردانند به آن حال اوّل، خدا نخواست. اين يكى از «ايام اللَّه» بود كه شما ملّت شريف نورانى با قلبهاى پُر از ايمان نترسيديد و آن روز ريختيد به خيابانها، با اينكه اعلام حكومت نظامى بود، ريختيد به خيابانها و خنثى شد آن چيزى كه آنها ميخواستند.

... اين ايام يادتان باشد؛ از يادتان نبريد. اين ايام بزرگ الهى كه از «ايام اللَّه» است اينها را يادتان باشد. يادتان نرود كه ما يك 15 خرداد داشتيم، 15 خرداد مبدأ نهضت اسلامى ايران است. يادتان نرود كه ما يك 17 شهريور داشتيم. 17 شهريور از «ايام اللَّه» است؛ و بايد يادمان نرود اين را. آنقدر شهيد داديم و آنقدر خون داديم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قيام كردند ملّت ما و خونشان ريخته شد، لكن پيروز شديم. مبدأ پيروزى و همه ى روزهايى كه نميتوانيم ما بشمريم. اين روزهايى كه آنها با كمال شقاوت حمله ميكردند و شما با كمال شجاعت زن و مردتان مى ايستاديد در مقابلشان. يك كسى كه براى من نقل كرد، گفت من خودم ديدم كه يك بچه ى ده دوازده ساله _ يك همچو چيزى _ سوار موتورسيكلت بود و رفت طرف تانك! تانك هم او را زير گرفت از بين برد. امّا يك همچو روحيه اى پيدا شده بود كه بچه ى دوازده ساله هم حمله به تانك ميكند، با دست خالى و هيچى.»(1)

آرى نُهم دى ماه سال 88 يوم الله بود امّا يك روز به خودى خود يوم الله نميشود. 9 دى نيز از اين قاعده جدا نبود. براى فهم 9 دى بايد ريشه ها و نتايج اين حركت عظيم و حياتى را مورد بررسى و تحليل قرار داد.

ص: 8


1- . صحيفه امام، ج 9، صص 459 _ 468 (سخنرانى حضرت امام خمينى (قدّس سرّه) در جمع اقشار مختلف مردم 17/6/1358).

واقعيت اين است كه 9 دى، تقابل مجموعه اى از مردم با مجموعه اى ديگر نبود، بلكه تقابل بين مؤمنان به انقلاب اسلامى و قانون اساسى و آرمانهاى امام راحل (قدّس سرّه) و مخالفان با اصل اين جريان الهى بود.

انقلاب اسلامى ايران در زمانى به پيروزى رسيد كه تمام حركتهاى انقلابى جهان به بن بست رسيده بود و همه ى آزاديخواهان جهان پذيرفته بودند كه نميتوان خارج از چارچوب دو قطب شرق و غرب در عرصه ى سياسى بازى كرد. دين و معنويت غريب بود و اسلام، غريبتر. فلسطين كه آرمان تمام مسلمانان بود مورد معامله قرار گرفته بود و همه ى مبارزان قديمى، تبديل به مذاكره كننده شده بودند.

در اين زمان بود كه دم مسيحايى امام راحل عظيم الشأن به داد ملّتها و به ويژه ملّت ايران رسيد و از اينجا بود كه كينه ى امام و انقلاب او به دل مستكبران عالم نشست. امام بزرگوار ما آمده بود كه بند استبداد را از پاى ملّت ايران باز كند و منابع ايران را از دست مستعمران خارج نمايد. او گفتمان يا شرقى يا غربى را به نه شرقى نه غربى تغيير داد و آنقدر آرمانهايش انسانى بود كه مرزها را درنورديد. او انقلابش را همچون ديگر گفتمانها با اسلحه و كشورگشايى صادر نكرد. حتّى رسانه ى چندانى در اختيار نداشت، بلكه رسانه اش فكرش بود.

عاشقان امام از اعماق آفريقا و اروپا و سيبرى و شرق و غرب و ميانه ى آسيا و جنوب آمريكا و حتّى از آمريكاى شمالى بودند.

با اين همه دور از انتظار نبود كه هم بلوك شرق به دشمنى اش برخيزند و هم بلوك غرب. آمريكاييها كه همه ى تلاش خود را كرده بودند تا انقلاب به ثمر نرسد، بعد از پيروزى معجزه گون آن، تمام اهتمام خود را براى سرنگونى يا انحراف آن خرج كردند.

شرق و غرب كه در هيچ موردى دست دوستى به هم نميدادند، در تجهيز صدّام ملعون همداستان شدند.

ص: 9

پس از ارتحال حضرت امام (قدّس الله نفسه الزكيه) سكّان كشتى انقلاب و هدايت انقلابيون سراسر عالم به دست رهبر عالى قدر انقلاب _ اين شاگرد مكتب امام و ذخيره ى الهى _ داده شد. دشمن كه از جنگ نظامى و سخت، طرفى نبسته بود به جنگ نرم فرهنگى و جنگ سياسى و اقتصادى روى آورد. رهبر انقلاب همچون فرمانده ى مسلّط بر ميدان، حركات دشمن را ميديد و گراى آن را به آحاد جامعه ميداد و فرمان حمله را صادر و تاكتيك دفاع را ارائه مينمود. هرجا كه پاسخ مناسب و بموقع از سوى مسؤولان و مردم به فرامين او داده شد، پيروز شديم و هرجا كه سستى كرديم از رسيدن به نتيجه ى مطلوب بازمانديم.

او با تدابير خود، اين كشتى را از ميان طوفانهاى سهمگين كه هر كدامش براى از بين بردن يك كشور كافى بود، عبور داد. تدابيرش برگرفته از علوم وحيانى، دانشهاى بشرى و تجارب تاريخى بود. او اگرچه قواعد مادّى تدبير سياست و اقتصاد و فرهنگ را بخوبى ميدانست امّا ايمان به وعده هاى الهى و استمداد از وليعصر (ارواحنا فداه) هميشه سرلوحه ى برنامه هايش بوده است. او تاكتيكهاى ربوبى را خوب ميداند و ايمان دارد كه دستى از غيب پشتوانه ى اين انقلاب است، البتّه تا هنگامى كه قدر اين دست مهربان دانسته شود.

تا آنكه سال 88 فرا رسيد.

بنا بود در اين سال، انتخابات رياست جمهورى دهم برگزار شود. شروع پرشور و البتّه زودهنگام بحثهاى انتخاباتى همه را خوشبين به برگزارى انتخاباتى پرشور ميكرد. نخست وزير دوران امام و جنگ، نماينده ى امام در بنياد شهيد و رئيس دو دوره ى مجلس شوراى اسلامى، فرمانده ى سپاه در دوران جنگ و رئيس دولت نهم كه توانسته بود شعارهاى امام را بر سر دست بگيرد، بنا بود با هم رقابت كنند.

هيچكس _ شايد حتّى دشمن هم _ تصوّر نميكرد كه قرار است اتّفاقاتى تلخ بيفتد و اين خود يكى از عبرتهاى سال 88 بود كه رهبر عزيز بارها

ص: 10

يادآورمان شد كه:

«تجربه هايى هم اين انتخابات داشت. يك تجربه براى ملّت ما و مسؤولان ما بود كه من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه مان جدّى بگيريم؛ هم مسؤولان جدّى بگيرند، هم آحاد مردم جدّى بگيرند؛ و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوى دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامى هست؛ حتّى در بهترين شرايط. هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم.»(1)

امّا باز هم او بود كه پيش از همه خطر را احساس كرد. براى همه عجيب بود كه در روز اوّل نوروز و در محضر على بن موسى الرّضا (عليه آلاف التحية والثناء) نسبت به خدشه در سلامت انتخابات تذكّر دهد. او تحرّكات رسانه هاى بيگانه را رصد كرده بود و خطّ نفوذ او را تا نيروهاى داخلى دنبال كرده بود. عجيب آنكه در همان دوران بود كه كميته اى براى صيانت از آرا تشكيل گرديده بود؛ بدعتى كه نه قبل از 88 و نه بعد از آن تكرار نشد.

اشتباهاتى در دوران تبليغات انتخاباتى شكل گرفت، چه از نامزدها و چه از طرفداران و چه از رسانه ها امّا همه، اين موارد را از اقتضائات يك انتخابات پرشور دانستند و در برخى موارد از اين تحرّكات استقبال كردند. امّا تنها او بود كه باز زبان به تذكّر گشود و همگان را دعوت به رعايت برادرى و اصول اسلامى در رقابت نمود.

نوبت به 24 خرداد رسيد. حضور پرشور مردم بر سر صندوقهاى رأى و ثبت نصاب 85 درصدى، چشم همگان را خيره كرد و به تعبير رهبر معظّم انقلاب، يك زلزله ى سياسى براى دشمنان و پتك جمهوريت بر سر آنها بود.

همه شيرين كام از اين حماسه بودند كه اقدام يكى از كانديداها در اعلام زودهنگام پيروزى خود در شام جمعه، آب سردى بر شور و هيجان انتخابات ريخت. البتّه باز هم كسى اين اتّفاق را جدّى نگرفت.

ص: 11


1- . در مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهورى 1388/5/12.

از 23 خرداد تحرّكات مشكوكى آغاز شد و كم كم شور انتخابات در برخى از نقاط تهران تبديل به تشنّج گرديد. حمله به اموال عمومى شكل گرفت و هرچه گذشت بر خشونتها افزوده شد.

دو نفر از رأى نياوردگان، شروع به اردوكشى خيابانى كردند. در اين مرحله، بسيارى از طرفداران اين دو باور كرده بودند كه تقلّبى گسترده در انتخابات شكل گرفته است و به رأى مردم _ اين حقّ الناس بر عهده ى نظام _ خيانت شده است.

پس از راهپيمايى 25 خردادِ طرفداران دو نامزد يادشده، خشونتهايى انجام شد. به پايگاه بسيج حمله شد، برخى قتلهاى مشكوك انجام شد و برخى از اموال عمومى غارت گرديد و سطلهاى زباله به آتش كشيده شد.

امّا رهبر دلسوز انقلاب از همان ساعات ابتدايى، خطر را احساس كرده بود و تمام همّت خود را براى حفاظت از انقلاب و مردم و رأى آنها به كار بست. با نمايندگان نامزدها سخن گفت، با برخى از نامزدهاى معترض به صورت حضورى به صحبت نشست و همه ى تمهيدات لازم را در نظر گرفت تا قبل از شعله ور شدن آتش فتنه، آن را مهار نمايد.

امّا...

نامزدهاى مغلوبِ معترضِ قانون گريز كه التزام به اخلاق و ادب انتخابات را فراموش كردند، بر آتش اختلاف دميدند. فتنه كه همان فضاى غبارآلود است، بيش از آشفته كردن نيازمند آرامش و تبيين و صبر است و دريغ كه هر چه تبيين از اين سو عرضه ميشد، از آن سو غبار به هواى جامعه تزريق ميشد. برخى از نخبگان كه انگار باور كرده بودند تقلّب شده يا باور كرده بودند كه انقلاب به آخر كار خود رسيده است، رهبر خود را تنها گذاشتند و لقب «ساكت» را بر خود پسنديدند.

برخى از خواص هم كه شهوات و حبّ رياست بر آنها حكومت ميكرد، بيشتر پياده نظام دشمن شدند.

ص: 12

نامزدهاى خروج كننده ى بر قانون، آزادانه به هرجا كه ميخواستند سرك ميكشيدند و فراموش كرده بودند كه براى چه نامزد شده بودند، براى رياست جمهورى اسلامى نه رياست جمهورى! تهمتها از هر سو روانه ى نظام و نهادهاى انقلابى آن ميشد. هر روز به نام يك تشكّل، اعلاميه صادر ميگرديد و تلاش ميشد تا معترضان بيش از جمعيت واقعى قلمداد گردد. كشته سازى هايى انجام شد و برخى از تخلّفات مسؤولان مربوط اين موارد را در اذهان باورپذير كرد.

غبار فتنه و ترديد به جان ايمان انسانهاى ضعيف افتاده بود...

رهبر حكيم انقلاب منتظر بود تا تبيينهاى او و اندك خواص حاضر در ميدان جنگ نرم، اثر كند و اوّلاً باور شود كه فتنه هست و ثانياً همه به دامن انقلاب بازگردند.

هر چه گذشت مرزها واضحتر شد، خيلى از طرفداران نامزدهاى مغلوب كه ديگر خود را هدايتگر يك جنبش ميدانستند، از اطراف آنها به كنار رفتند. آهسته آهسته امّا دير همه باور كردند كه ديگر بحث رقابت انتخاباتى نيست. عَلَمى كه به نام امام و انقلاب بلند شده بود، كسانى را زير خود جمع كرده بود كه سالها بغض انقلاب و امام را در دل پرورانيده بودند. دشمنان قسم خورده ى اسلام و انقلاب هم به پشتيبانى اين جماعت آمدند و نقاب نفاق از چهره به كنارى زدند.

از چند هفته پس از انتخابات و شروع فتنه، مطالبه ى عمومى برخورد با اخلالگران مطرح بود امّا انتظار رهبر انقلاب، تشكيل يك گفتمان عمومى بر ضدّ آنان و به حدّاقل رسيدن هزينه ى اتمام اين بازى خطرناك بود.

حلقه هاى زنجيره ى بصيرت يابى جامعه در حال تكميل شدن بود. اقدامات خشونت بار 25 خرداد، اتمام حجّت با نامزد مغلوب و نمايندگان نامزدها، افزايش مهلت شكايت نامزدها، بيانات روشنگر در نمازجمعه ى تاريخى 29 خرداد، حوادث نمازجمعه ى 26 تيرماه، فراموش شدن شعار

ص: 13

حمايت از فلسطين در روز قدس، انحراف شعار مرگ بر آمريكا در 13 آبان، توهين به حضرت امام در 16 آذر و در آخر هتك حرمت روز عاشورا در 6 دى.

صبر انقلابى مردم بسرآمد، ديرباورترين افراد هم ديگر يقين كرده بودند كه مسأله از يك اعتراض انتخاباتى فراتر رفته است.

در هشتم دى، افتخار حضور در ميدان براى مردم حسينى تبريز ثبت گرديد و نهم دى، حماسه ى عظيم حضور مردم در ميدان دفاع از اسلام و انقلاب و بيعت با رهبر معظّم در سراسر كشور رقم خورد.

9 دى، نقطه ى آغاز اضمحلال فتنه بود. همه فهميدند كه شعار «ما بيشماريم» كه بر دهان برخى از سردمداران آشوب جارى بود، افسانه اى بيش نيست و آنها كه بيشمارند، عاشقان اسلام و انقلاب و رهبر هستند.

پس از 9 دى، رأى نياوردگان فريب خورده جايگاهى در پيشگاه ملّت نداشتند؛ و قبل از آنكه در پى اغتشاش 25 بهمن 89، محكوم به حصر خانگى شوند، مطرود ملّت و محصور در اتاق تنهايى خود و بيانيه هايشان شدند.

9 دى به خاطر آنكه حقّ بر گردن ملّت و انقلاب دارد، يوم الله است. روز خداست زيرا كه خداوند در آن روز به خاطر محبّتى كه در دل مردم نسبت به امام حسين (عليه السّلام) بود، قدرت نمايى كرد و درسهاى ماندگارى به بندگان خوب و بدش داد.

9 دى روزى است كه ملّت به حكمت ولى فقيه ايمان پيدا كرد. 9 دى دشمنان را مأيوس از شكست دادن انقلاب كرد. 9 دى به دوستان انقلاب درس داد كه هيچگاه نبايد بالش نرم زير سر گذارد. به بهانه ى 9 دى بود كه بسيارى از معارف انقلاب بازخوانى شد و نسل سوّم و چهارم انقلاب با تاريخ انقلاب و گذشته ى برخى از افراد آشنا شد.

9 دى به ما آموخت كه قانون، فصل الخطاب است و ميتوان شور انتخاباتى داشت امّا اصول انقلابى و اسلامى را نيز محترم دانست.

ص: 14

9 دى دوست را از دشمن جدا كرد و منافق را از مؤمن. چه بسيار پرده هاى نفاق كه از افراد و احزاب برافتاد و چه افراد و احزاب كه به پاس حضور عمّارگونه در هشت ماه دفاع مقدّس جنگ نرم آبرو يافتند.

9 دى يادآور مظلومانى است كه در دوران فتنه در راه دفاع از انقلاب اسلامى به شهادت رسيدند يا ضررهاى جانى و آبرويى را بر خود خريدند.

9 دى يك شاخص است و نقطه ى عطفى در تاريخ انقلاب اسلامى؛ از اين رو دور نيست كه دشمنانى داشته باشد. كسانى كه تلاش در از ياد بردن آن دارند و كسانى كه سعى بر منحرف كردن آن. برخى فتنه را هم جور ديگر معنا كردند.

از اينجاست كه بايد نهم دى بماند و يادش گرامى داشته شود. گراميداشت 9 دى نيز بيش از آنكه از جنس شعار باشد كه شعار هم در جاى خود لازم است _ بايد از جنس شعور و تبيين و بصيرت افزايى باشد.

همه بايد در 9 دى از فتنه و دشمنى دشمنان بگويند. درسهاى آن هشت ماه و عبرتهاى آن را مرور كنند. قدردان رهبرى عزيز باشند كه كشتى انقلاب را به ساحل امنيت رهنمون شد. توطئه هاى دشمن را بازگويند و نقشه هاى دشمن را بر اساس تحليل، پيش بينى كنند.

يكى از مهمترين كارها نسبت به 9 دى، يادآورى تاريخ آن دوران است؛ زيرا كه حافظه ى عمومى جامعه بسيار ضعيف است و به سرعت نكات و زواياى حادثه را فراموش ميكند. بايد از هر رسانه اى بهره جست تا اين حافظه تقويت شود.

در عرصه ى مكتوب، اقدامات مختلفى در سالهاى گذشته از جهت تحليل و تبيين و بيان تاريخ آن دوران انجام شده است كه همه، شايسته ى تقدير و درخور استفاده است. انتشارات انقلاب اسلامى نيز تا كنون سه اثر را با تكيه بر بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى در زمينه ى فتنه ى 88، تقديم ملّت عزيز ايران كرده است كه در زمان خود مورد استفاده و استقبال

ص: 15

علاقه مندان قرار گرفته است. عناوين اين سه اثر عبارت است از: شرح ماجرا، نقشه ى نقش بر آب و كالبدشكافى فتنه 88.

اثر حاضر نيز مشتمل بر بيانات گهربار معظّم له است امّا جهت نگاه اين كتاب با سه اثر گذشته متفاوت است.

اوّلاً به صورت گذرا به برخى از ريشه هاى اصلى شكلگيرى فتنه پرداخته است. ثانياً تا آبان سال 1394 به روز شده است. ثالثاً در مورد بيانات مربوط به سال 88 برخى از نكات تاريخى آن دوران و به اصطلاح شأن نزول بيانات را به صورت كوتاه يادآور شده است.

اين اثر با رعايت سير تاريخى بيانات، مخاطب را با تاريخ همراه ميكند و اين همراهى، فوايد متعدّدى را براى او به همراه خواهد داشت. مخاطب نكته سنج، مديريت ميدانى رهبر عزيز را خواهد دانست و خواهد فهميد كه به آگاهى رساندن عموم مردم چقدر سخت و زمان بَر است.

در پايان نيز فهرست موضوعى مطالب درج شده است تا مخاطب بتواند به يك نظام فكرى در زمينه ى فتنه و مسائل پيرامونى آن دست يابد.

مطالعه ى اين اثر، يك شروع در مطالعه و تحقيق در مورد حماسه ى 9 دى و فتنه ى 88 است و مخاطب را از مراجعه به كتب تحليلى در اين زمينه بى نياز نميكند.

بياييم دوباره به صدر كلام بازگرديم؛ آنجا كه از يوم الله بودن و معناى يوم الله سخن به ميان آمد. اگر 9 دى پاس داشته ميشود، براى باقى ماندن در گذشته نيست بلكه عبرت و درسى براى آينده است تا از عبرتهاى آن پند گيريم و درسهاى آن را سرلوحه ى عمل قرار دهيم.

من الله التوفيق و عليه التكلان

ص: 16

فهرست مطالب

بخش اوّل: انفجار نور و تقابل با ظلمت 27

نتيجه ى پيروزى انقلاب اسلامى؛ تحوّل ژرف در ارتباطات بين المللى 29

دلايل خشمگين بودن استكبار از نظام جمهورى اسلامى 30

خشم مستكبران از انتشار هيجان انقلاب اسلامى 31

اشتباه آمريكاييها در تحليل حوادث منطقه و ايران 33

برافراشتن پرچم اسلام؛ دليل مخالفت استكبار با انقلاب اسلامى 34

مقابله ى انقلاب اسلامى با سلطه گرى و استعمار 36

بغض آمريكاييها از ملّت و نظام اسلامى ايران 37

علل تشديد دشمنيهاى استكبار با جمهورى اسلامى 37

الف) پيشرفتهاى جمهورى اسلامى 37 ب) زنده شدن شعارهاى انقلاب 38 ج) بيدارى اسلامى 38

حضور هميشگى آمريكا در مقابل انقلاب اسلامى 39

تاريخ دشمنيها 42

اجمالى از تهديدها و برنامه هاى دشمن 44

بخش دوّم: روزشمار حماسه ها و فتنه هاى سال 47 88

فروردين ماه 49

يادآورى 49

بيانات 50

هشدار درباره ى خدشه ى بعضى افراد در سلامت انتخابات 50

مخفى بودن رأى رهبر 50

ارديبهشت ماه 51

ص: 17

يادآورى 51

بيانات 51

دنباله روى برخى ناسپاسها از دشمن در خدشه كردن به سلامت انتخابات 51

اهداف شوم دشمن نسبت به انتخابات 53

انتخابات؛ آبروى ملّى ما و وسيله اى براى عزّت ملّى 54

مسأله ى اوّل؛ شركت در انتخابات 54

خرداد ماه 55

يادآورى 55

بيانات 57

هجوم تبليغاتى دشمن براى مخدوش كردن چهره ى انتخابات 57

هدف دشمن از تخريب انتخابات؛ از بين بردن پشتوانه ى مردمى نظام 58

ضرورت پرهيز طرفداران نامزدهاى رياست جمهورى از درگيرى 58

لزوم پرهيز نامزدها از ايجاد دشمنى با يكديگر 59

تأكيد بر مخفى بودن رأى رهبر 60

تشكّر از حضور پرشور و عقلانى طرفداران نامزدها در ايام تبليغات 60

اهمّيت امنيت انتخابات 61

ضرورت باور نكردن شايعات در امر انتخابات 61

جشن واقعى به خاطر ثبت نصاب تازه از مشاركت در انتخابات 62

ثابت شدن صلابت ايران با حضور پرشور مردم در انتخابات 22 خرداد 62

تبريك پيروزى ملّت در انتخابات و دعوت به شكرگزارى اين نعمت 62

لزوم حفظ هوشيارى در برابر توطئه هاى دشمن در شنبه ى پس از انتخابات 63

تشكّر از نقش آفرينان در خلق حماسه ى انتخابات 63

تضرّع به درگاه الهى و استمداد از امام زمان (عليه السّلام) 64

پيام حضور مردم در انتخابات 22 خرداد 64

تذكّر به يكى از نامزدهاى معترض 64

يكى بودن طرفداران همه ى نامزدها در اعتقاد به نظام 65

ضرورت حراست از اتّحاد ملّى با وجود اختلاف سلايق سياسى 66

وظيفه ى همه ى نامزدها و طرفداران در مقابله با ايجاد دشمنى 67

لزوم پيگيرى اعتراضات از مجارى قانونى 67

اعتماد رهبرى به مسؤولان انتخابات در همه ى دوره ها 68

ضرورت صيانت از افتخار بين المللى انتخاباتِ با چهل ميليون رأى 68

وظايف طرف پيروز و طرف مغلوب در انتخابات 69

وجود دستهايى براى خرابكارى و اختلاف افكنى بين طرفداران نامزدها 70

وظيفه ى همگان در اعلام موضع صريح نسبت به اغتشاش آفرينان 71

لزوم پرهيز طرفداران نامزد پيروز و مغلوب از عصبانى كردن طرف مقابل 72

ص: 18

تأكيد بر حفظ هويت جمعى كشور و ملّت 72

سه مطلب خطاب به سه دسته 73

مطلب اوّل خطاب به مردم عزيز 73

تشكّر از ملّت براى نمايش روح مشاركت و دلبستگى به نظامشان 73

شور و شعور نسل جوان در انتخابات سال 74 88

تعهّد جمعى مردم براى حفظ نظام و كشور با وجود اختلاف سلايق 74

انتخابات 88؛ زلزله ى سياسى براى دشمن و جشن براى دوستان 75

انتخابات 22 خرداد؛ نشانه ى اعتماد و اميد مردم 75

خسارت عظيم تضعيف اعتماد مردم به نظام 76

شروع خطّ فتنه ى تقلّب از پيش از انتخابات 76

گوش نكردن برخى نسبت به هشدار درباره ى نقشه ى دشمن 77

رقابتهاى انتخاباتى 88؛ رقابتهاى جدّى و ميان جريانهاى معتقد به نظام 77

جهات مثبت و منفى مناظره ها و رقابتها 79

مأجور بودن همه ى مردم در خلق حماسه اى تاريخى در انتخابات دهم رياست جمهورى 84

ممكن نبودن تقلّب گسترده با وجود سازوكارهاى قانونى انتخابات 84

نپذيرفتن بدعتهاى غيرقانونى براى مصونيت پيدا كردن انتخابات آينده 85

ضرورت پيگيرى اعتراضات از راههاى قانونى 85

مطلب دوّم خطاب به سياسيون، نامزدها و احزاب 86

ضرورت دقّت در رفتار و در نظر گرفتن موقعيت حسّاس كشور 86

مسؤوليت هرج ومرجها و خونها بر عهده ى نخبگان سياسى قانون شكن 86

وظيفه ى نخبگان سياسى؛ در ديدن چهره ى بى نقاب دشمنان 87

يادآورى آخرين وصاياى امام (قدّس سرّه) مبنى بر فصل الخطاب بودن قانون 87

فلسفه ى انتخابات؛ حل شدن اختلافات سر صندوق رأى نه كف خيابان 87

لزوم دقّت نسبت به سوء استفاده ى تروريستها از تجمّعات خيابانى 88

دلخون شدن از حمله به جوانان دانشجوى مؤمن 88

ضرورت پايان دادن به زورآزمايى خيابانى بعد از انتخابات 89

تسليم نشدن نظام در برابر حركات خيابانى و مطالبات غيرقانونى 89

دعوت سياسيون معترض به تفاهم و رعايت قانون 89

مطلب سوّم خطاب به سران استكبار 90

تحليل رفتارهاى متفاوت مستكبران قبل از انتخابات و بعد از آن 90

ص: 19

طمع دشمنان به خاطر رفتار اشتباه برخى از داخليها 91

ابراز نگرانى دولتمردان آمريكايى درباره ى مردم ايران! 29

نجوايى با امام زمان (عليه السّلام) 39

تير ماه 93

يادآورى 93

بيانات 94

موافقت با درخواست شوراى نگهبان براى تمديد مدّت رسيدگى به شكايات 94

موفّقيت نسبى دشمن در تبديل پيروزى انتخابات به اختلاف 96

رقابت بين نامزدهاى رياست جمهورى؛ يك رقابت درون خانوداگى 96

اخطار به مداخله جويى دشمنان در امور ايران 97

متّحد شدن ملّت در صورت مداخله ى دشمنان 97

اختلاف افكنى؛ هدف دشمن در حمايت از برخى جريانات سياسى 97

دشمنى دشمنان با همه ى جريانهاى معتقد به قانون اساسى 98

هدف اصلى دشمنان؛ بازگرداندن ايران به دوران پهلوى 98

نتايج منفى رفتارهاى خصمانه براى دشمنان 98

اخطار به دنباله هاى داخلى دشمنان 99

توصيه اى به ملّت ايران براى شناخت دوست نادان از دشمن 100

تمام شدنى بودنِ فتنه ها و باقى ماندن حضور چهل ميليونى مردم 100

وظيفه ى رئيس جمهور منتخب؛ شكر مردم 101

وفادارى ملّت خوب ايران 101

عبرت انتخابات 88؛ غفلت از دشمن در كمين 102

رسانه ها و دستگاههاى اطّلاعاتى استكبار؛ اصلى ترين عناصر دشمنان استقلال ملّتها 102

صدور دستورالعمل اغتشاش از سوى دشمنان 103

انزجار مردم از اغتشاشگران و هدايت كننده هاى آنها 103

امنيت؛ عامل مورد نياز براى رسيدن به اهداف ملّت 104

نخبگان؛ سر جلسه ى امتحان 104

مرداد ماه 105

يادآورى 105

بيانات 106

تجربه ى انتخابات 88؛ امكان ضربه خوردن از سوى دشمن حتّى در بهترين شرايط 106

اقدامات ميدانى دشمنان براى تبديل جشن بزرگ ملّى به اغتشاش 106

نبود بصيرت؛ عامل ضربه پذيرى از دشمن 107

اشتباه دشمن در شبيه سازى كاريكاتورى از انقلاب اسلامى 108 57

ص: 20

شكست دشمن در فريب دادن ملّت ايران با مسجد ضرار 108

قبولى ملّت و مردودى برخى از خواص در امتحانهاى انتخابات 108

ضرورت توجّه رئيس جمهور منتخب به مخالفان عصبانى و منتقدان 109

لزوم شناسايى آسيب ديدگان پس از انتخابات و حمايت از آنها 110

ضرورت بالا بردن بصيرت 110

نبود بصيرت در بين لشگريان؛ علّت سختى كار اميرالمؤمنين (عليه السّلام) 011

احتمال خطاهاى بزرگ در صورت نبود بصيرت 111

از وظايف مهمّ نخبگان و خواص؛ تبيين بى تعصّب حقايق 112

تبيين حقيقت؛ از كارهاى مهمّ جناب عمّار در جنگ نرم 112

تأسّف از بى بصيرتى برخى از نخبگان 113

وظيفه ى جوانان؛ مطالعه و تحقيق براى از بين بردن بى بصيرتى 113

شهريور ماه 114

يادآورى 114

بيانات 115

دستور براى برخورد با متخلّفان در ماجراى كوى دانشگاه و كهريزك 115

غفلت برخى از ظلم عظيم به نظام و توجّه به ظلم به برخى از افراد 116

برنامه ريزى درازمدّت دشمن براى آشوبهاى پس از انتخابات 116

اشتباه دشمن در تحليل وقايع پس از انتخابات 117

تأثير ميزان هوشيارى در كم شدن صدمات فتنه 117

حمايت رهبر از نقاط قوّت رئيس جمهور نه نقاط ضعف 118

دانشجويان؛ افسران جنگ نرم 119

لزوم دور بودن فضاى علمى كشور از تشنّج 119

متوقّع نبودن ورود برخى از خواص در فتنه 120

متوقّع بودن فتنه و دشمنى دشمنان 120

اساتيد دانشگاه؛ فرماندهان جنگ نرم 121

دميدن اميد؛ مهمترين وظيفه ى استاد شايسته ى انقلاب 121

فتنه؛ رزمايشى براى شناخت نقاط ضعف خودمان 122

مهمترين وظيفه ى اهل فرهنگ در شرايط فتنه؛ تبليغ و تبيين 123

استقبال نظام از انتقادهاى در چهارچوب اصول 125

بناى نظام بر جذب حدّاكثرى و دفع حدّاقلّى 126

لزوم پذيرش حقّ نظام در دفاع از خود 126

برخورد با گروههاى معارض با اصول در همه ى كشورهاى جهان 126

ضرورت مراقبت صاحبان قدرت از انحراف و فسادپذيرى خود 127

لزوم مراقبت از يكديگر در برابر انحراف و لغزش 128

نگرانى مسلمانان جهان از بلواهاى بعد از انتخابات 129

ص: 21

ضرورت پرهيز از تفرقه افكنى در اجتماعات روز قدس 130

انتخابات 88؛ اثبات كننده ى جمهوريت و اسلاميت نظام اسلامى 130

واكنش ناجوانمردانه ى فتنه گران در برابر حركت عظيم مردم 132

ضرورت شكرگزارى عملى نسبت به نعمت حضور حماسى مردم 132

غلط بودن شكل گرفتن فضاى سوءظنّ و بدگمانى در جامعه 133

مهر ماه 135

يادآورى 135

بيانات 135

برنامه ريزى بلندمدّت دشمن براى بلواهاى بعد از انتخابات 135

اشتباه برخى از خواص؛ سكوت در دوران فتنه 135

لزوم پرهيز خبرگان از معرّفى نمايندگان مخالف نظر اعضا 136

وظيفه ى همگان بخصوص جوانان در افزايش بصيرت 137

خوشحالى يا خشم دشمن؛ ملاك غلط يا صحيح بودن يك حركت 137

آبان ماه 138

يادآورى 138

بيانات 138

يكى از اشتباهات صداوسيما در انتخابات 88؛ پرداخت زودهنگام به انتخابات 138

ضرر فضاى جنجالى و دور از منطق 139

زير سؤال بردن اصل انتخابات؛ بزرگترين جرم نامزدهاى متمرّد معترض 140

هشدار داده شده به نامزدهاى معترض نسبت به عواقب شروع اعتراضات 141

جرم نامزدهاى معترض؛ زير سؤال بردن انتخابات و مواجه كردنِ عدّه اى از مردم با نظام 142

دست برداشتن آمريكا از اقدامات گذشته؛ شرط عادى شدن روابط 142

استحكام جمهورى اسلامى در برابر فتنه ها 142

آذر ماه 143

يادآورى 143

بيانات 144

بدبين كردن مردم و اختلاف افكنى؛ از ابزارهاى جنگ نرم 144

بصيرت؛ مهمترين عنصر در دوران فتنه 144

اصرار بر يكى شدن آحاد ملّت در برابر مخالفان با اصل انقلاب 145

ضرورت پرهيز از ايجاد اختلاف و شايعه پراكنى نسبت به مسؤولان 145

اوّلين اقدام فتنه گران؛ ايجاد ترديد در كار مسؤولان انتخابات 146

بيهوده بودن اقدامات مواجه كنندگان با ملّت و نظام 146

ضرورت دقّت در بكار بردن عنوان منافق و ضدّ ولايت فقيه 147

سختى فضاى غبارآلود براى اميرالمؤمنين (عليه السّلام) 147

ص: 22

ضرر ترديد خواص در حوادث 148

فلسفه بافى نامزدهاى قانون شكن براى اقدامات غلط خود 148

نقش نامزدهاى مغلوب معترض در غبارآلود كردن فضاى جامعه 149

تعجّب از متنبّه نشدن نامزدهاى معترض پس از انجام اغتشاشات به نام آنها 150

لزوم عبرت آموزى نامزدهاى قانون شكن از ريزشهاى زمان امام (قدّس سرّه) 251

اصرار نامزدهاى متمرّد بر فاصله گرفتن از نظام 152

پيروزى حتمى ملّت مؤمن ايران بر چالشها 153

بيدارى دانشگاه در دوران فتنه 153

ضرورت حفظ آرامش و حلم در برابر اهانت به حضرت امام (قدّس سرّه) 451

ريشه دارتر شدن روزافزون انقلاب 155

دى ماه 155

يادآورى 155

بيانات 156

علّت ماندگارى 9 دى 156

نقش اراده و مجاهدت در شاخص شدن 9 دى 157

اهمّيت مضاعف 9 دى در دوران غبارآلود فتنه 157

دست خدا و روح حسين بن على (عليه السّلام) در شكلگيرى نُه دى 158

نقش عمّار در جنگ صفّين 159

الگو گرفتن از عمّار براى شناخت جريانهاى فتنه ى 160 88

بيدارى ملّت؛ رمز ماندگارى 9 دى و انقلاب 161

ترس دشمن از انتشار پيام انقلاب اسلامى 162

راهپيمايى نُه دى؛ پاسخ به نياز لحظه 162

بهمن و اسفند ماه 163

نقش ايمان در خلق حماسه ى 9 دى 163

قدردانى از حضور دهها ميليونى ملّت شگفتى آفرين ايران در راه پيمايى 22 بهمن 165

نقش علما در شكلگيرى حماسه ى 9 دى و بيست و دوّم بهمن 166 88

بخش سوّم: بيانات سال 89 درباره ى فتنه و حماسه ى نُه دى 167

حضور ميليونى ملّت در پاى صندوقهاى رأى؛ عامل شكست نقشه ى دشمن 169

خشونت بعد از انتخابات؛ از نقشه هاى دشمن براى شكست حكومتها 170

نُهم دى و 22 بهمن 88؛ قويترين و آخرين ضربه بر فتنه 172

نُه دى؛ عامل تقويت جمهورى اسلامى 173

نقش تقوا در آسيب ناپذير شدن ملّت 173

عفو فريب خوردگان فتنه 174

ضربه ى سخت فتنه 88 به كشور 176

ص: 23

واكسينه شدن كشور با گذر از فتنه ى 176 88

سخنان دلسردكننده ى برخى از خواصّ تأثيرپذير از تبليغات دشمن 176

شروع فتنه ها از مخلوط شدن باطل با حق 177

كافى نبودن بصيرت براى موفّقيت 178

فريب خوردن برخى در جريان فتنه 179

جوانان؛ در خطّ مقدّم مقابله ى با فتنه ها 180

تسخير ايران؛ توطئه ى بزرگ در پس فتنه ى سال 180 88

كسب توانايى تازه توسّط ملّت ايران بعد از پيروزى در فتنه 181

رسالتهاى ملّى و جهانى ملّت ايران 181

توطئه ها براى مقابله با جهانى شدن پيام جمهورى اسلامى 182

نُهم دى؛ مشت محكم به دهان فتنه گران 182

خودجوش بودن نُه دى؛ دليل هوشيارى مردم 183

پيام 9 دى براى دشمنان 183

گناه بزرگ فتنه گران؛ اميدوار كردن دشمن براى نفوذ 183

پيروزى ملّت ايران در هشت ماه جنگ نرم سال 184 88

نُه دى؛ از موارد جلب رحمت الهى 184

دست قدرت الهى؛ عامل خنثى شدن فتنه ى 185 88

روشن نشدن زواياى پنهان فتنه ى 185 88

گناه نامزدهاى قانون شكن؛ خوددارى نكردن از بازى در زمين دشمن 185

طرّاحى دشمن براى از بين بردن دين و نظام با شبيه سازى از انقلاب 185

تقويت انقلاب و دين؛ جايزه ى پيروزى ملّت در امتحان فتنه 186

درسهاى امتحان فتنه 187

ضرورت بيدارى همگانى و فريب نخوردن از پيروزيها 187

نُه دى؛ يوم الله به معناى حقيقى كلمه 188

بخش چهارم: بيانات سال 90 تا 92 درباره ى فتنه و حماسه ى نُه دى 189

حضور مردم و آرزوهاى خام دشمن در سالهاى 68، 78 و 191 88

اعتماد مردم به نظام؛ علّت حضور مردم در نُه دى 192

اراده و حضور مردم؛ عامل پيروزى نظام بر چالشها 194

شكست فتنه با حضور بى نظير مردم در نُه دى 194

دست خدا در به ميدان آمدن مردم در نُه دى 195

روح ديانتِ حاكم بر دلهاى مردم؛ نكته ى اساسى نُه دى 195

مردم و ايمان دينى مردم؛ حلّال تمام مشكلات 196

احساس وظيفه ى دينى و عمل صالح؛ دو علّت حماسه ى نُه دى 197

نُه دى؛ برهم ريزنده ى برنامه هاى گسترده دشمن 198

ص: 24

ضرورت گراميداشت و حفظ نُه دى 198

لزوم پرهيز از غلبه دادن جنبه هاى شعارى بزرگداشت نُه دى 198

نُه دى و انقلاب؛ مرهون عاشورا 199

رأى نياوردگان سال هشتاد و هشت؛ عبرت تمام نامزدهاى انتخابات 199

شركت پرشور مردم در انتخابات سال 90؛ نشان از اعتماد مردم به نظام 200

اعلام انزجار نكردن نامزدهاى متمرّد از اغتشاشات؛ عامل طولانى شدن فتنه 200

ضرورت همدلى و همراهى قواى مختلف با هم 201

تبديل شدن انتخابات به مظهر اختلافات در سال 202 88

از نقشه هاى دشمن براى سرد كردن انتخابات؛ ايجاد مشكلات امنيتى و سياسى 202

دخالت آمريكا و پشتيبانى از فتنه گران سال 203 88

تمكين نكردن در برابر قانون؛ عامل ايجاد حوادث سال 203 88

سازوكار مستحكم انتخابات 204

راه اساسى براى پيشگيرى از مشكلات انتخاباتى؛ التزام به قانون 204

خسارت كشور در سال 88 به خاطر تخلّف از قانون 206

نعمت بزرگ تمكين به قانون 207

حضور چشمگير مردم در 9 دى؛ نشانه ى علاقه ى اكثر مردم به نظام 208

عدم تبعيت از قانون؛ سبب لطمه ديدن كشور در سال 209 88

هيجان همراه با بددهنى در دوران تبليغات انتخابات 210 88

تلخكامى مردم پس از انتخابات 88؛ ناشى از مخالفت با قانون 210

القاى شبهه در سلامت انتخابات؛ عامل سرشكستگى نامزدهاى قانون شكن در ملأاعلى 211

تبديل فرصت جابجايى دولتها به تهديد در سال 213 88

خلط مسائل اصلى و فرعى در قضاياى سال 213 88

ايمان درست، بصيرت و عمل؛ عامل نزول نصرت الهى 214

بخش پنجم: بيانات سال 93 و 94 درباره ى فتنه و حماسه ى نُه دى 217

تلاش دشمنان براى فراموش شدن نُه دى 219

حضور نسل سوّم انقلاب در نُهم دى 221

گناه بزرگ نامزدهاى متمرّد؛ ايجاد اختلاف 221

نداشتن تقواى جمعى؛ عامل لغزيدن فتنه گران 223

لزوم پرهيز تشكّلهاى دانشجويى از عناصر فتنه 223

طرفدارى آمريكا از فتنه ى داخلى 224

ويژگى لغزيدگان سال 88؛ نداشتن بصيرت عميق 225

بصيرت؛ از ويژگيهاى ضرورى يك بسيجى 226

گله از تشكيك كنندگان در سلامت انتخابات 228

مقصود از حق النّاس بودن انتخابات 229

الف) حقّ داوطلب 229 ب) حقّ مردم در جلوگيرى از ورود افراد ناصالح 229 ج) امانتدارى از آراى مردم 230 د) پذيرش نتيجه ى قانونى انتخابات 230 ه -) رعايت حقّ در تهيه ى فهرستهاى انتخاباتى 231 و) اعتماد كردن مردم به مجموعه هاى مورد اعتماد 231

انقلاب اسلامى ايران؛ تنها انقلاب پايدار 232

توطئه هاى گسترده دشمنان براى از بين بردن انقلاب اسلامى 232

اغتشاشات سال 88؛ از ابتكارات آمريكاييها براى از بين بردن انقلاب 233

فتنه ى سال 88؛ يك كودتاى رنگى ناموفّق 233

حمايت رئيس جمهور آمريكا از آشوبگران در سال 234 88

وظيفه ى همگان براى حفظ ماندگارى انقلاب 234

حرف آخر 235

نمايه ها 237

ص: 25

ص: 26

بخش اوّل انفجار نور و تقابل با ظلمت

اشاره

ص: 27

ص: 28

نتيجه ى پيروزى انقلاب اسلامى؛ تحوّل ژرف در ارتباطات بين المللى

پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، تحولى ژرف در ارتباطات بين المللى از دو نظر بوجود آورد:

اوّل اينكه هيمنه ى دو ابرقدرتِ آن روز دنيا را در رابطه شان با دولتهاى ضعيف جهان، شكستى سخت داد و ابهّتى را كه به مرور در چشم ملّتها و دولتها به دست آورده بودند، بشدّت تضعيف كرد.

دوّم آنكه به ملّتها دلگرمى و شجاعت بخشيد و جرأت و گستاخى در مقابله با دولتهاى دست نشانده را به آنان تزريق كرد. گرچه اين تأثيرات عميق، بتدريج در جهان ظاهر شد و امروز پس از يازده سال، چهره ى سياسى عالم را دگرگون كرده است، امّا همه ى چشمهاى تيزبين، از همان آغاز تشخيص دادند كه با پيروزى اين انقلاب عظيم، عصر جديدى در مناسبات عالم پديد آمده است. اين عصر را بايد «عصر امام خمينى» ناميد و ويژگى آن، عبارت است از بيدارى و جرأت و اعتماد به نفس ملّتها در برابر زورگويى ابرقدرتها و شكستن بتهاى قدرت ظالمانه و بالندگى نهال قدرت واقعى انسانها و سربرآوردن ارزشهاى معنوى و الهى.(1)

ص: 29


1- . پيام به مناسبت اوّلين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره) 1369/3/10.

دلايل خشمگين بودن استكبار از نظام جمهورى اسلامى

در نظام جمهورى اسلامى، مواردى كه آمريكا و هر مستكبر ديگرى را خشمگين ميسازد، عبارت است از:

اوّل، جدا نبودن دين از سياست و پايه ى اسلامى جمهورى اسلامى.

دوّم، استقلال سياسى اين نظام، به معناى تسليم ناپذيرى اش در برابر زورگوييهاى معمول ابرقدرتها.

سوّم، اعلام راه حلّ مشخّص جمهورى اسلامى درباره ى مسأله ى فلسطين، كه عبارت است از انحلال رژيم غاصب صهيونيستى و تشكيل دولت فلسطينى، متشكل از خود فلسطينيان و همزيستى مسلمانان، مسيحيان و يهوديان در فلسطين.

چهارم، حمايت معنوى و سياسى از همه ى نهضتهاى اسلامى و تقبيح فشار بر مسلمانان در هرجاى عالم.

پنجم، دفاع از حيثيت اسلام و قرآن و پيامبر اعظم (صلّى الله عليه و آله) و ديگر انبياى الهى و مقابله با توطئه ى رواج دادن اهانت به اين مقدّسات، نظير آنچه در باب نويسنده ى مهدورالدّم آيات شيطانى ديده شد.

ششم، تلاش براى اتّحاد امّت اسلامى و همكارى سياسى و اقتصادى دولتها و كشورهاى اسلامى و حركت در جهت تثبيت اقتدار ملّتهاى مسلمان در قالب «امّت بزرگ اسلامى».

هفتم، ردّ و نفى فرهنگ تحميلى غرب، كه دولتهاى غربى با تنگ نظرى و تعصّب، برآنند كه همه ى ملّتهاى عالم را به پذيرش آن وادار سازند و اصرار بر احياى فرهنگ اسلامى در كشورهاى مسلمان.

هشتم، مبارزه با فساد و بى بندوبارى جنسى، كه بعضى از دولتهاى غربى بخصوص آمريكا و انگليس اخيراً انحرافيترين شكل آن را بى شرمانه رسميت داده يا در راه آنند و از ده ها سال پيش براى ورود اشكال گوناگون اين فساد به كشورهاى اسلامى برنامه ريزى و تلاش ميكنند.(1)

ص: 30


1- . پيام به حجاج بيت الله الحرام 1372/2/28.

خشم مستكبران از انتشار هيجان انقلاب اسلامى

جاذبه ى عجيب انقلاب و آن حقيقتى كه در درون انقلاب نهفته بود كه دلها را به سمت خودش جذب ميكرد؛ اين را ما بايستى بشناسيم، بدانيم و حفظ كنيم.

علاوه بر كشور، در دنيا هم همين اتّفاق افتاد. خب، اين انقلاب، اين توانايى را داشت كه به تمام زواياى كشور نفوذ كند و حضور پيدا كند، يعنى مثلاً فرض كنيد نه فقط در شهرها، در روستاها هم مردم بلند ميشدند و از نقطه اى به نقطه ى ديگر ميرفتند و شعار ميدادند؛ شعار به نفع امام و انقلاب و عليه رژيم مستبد و ديكتاتور؛ اينجور همه ى ملّت به پاخاستند. علاوه ى بر اين، در سطح جهان هم همين اتّفاق افتاد _ البتّه با نوعى تدريج _ يعنى در همه جاى دنيا؛ در آسيا، در اعماق آفريقا، حتّى در آمريكاى لاتين ملّتها از اينكه يك ملّتى پيدا شده است كه اين شجاعت را، اين دليرى را دارد كه در مقابل آمريكا بِايستد و زورگويى آمريكا را علناً رد بكند، به هيجان مى آمدند. خيليها با زحمت راديوهاى ايران را ميگرفتند. من ديدم كسانى را كه در كشورهاى عربى بودند و از بس راديوى فارسى ايران را گوش كرده بودند، فارسى ياد گرفته بودند. اين جاذبه است؛ جاذبه ى انقلاب است كه دلها را _ توده هاى مردم را، روشنفكران را، جوانان را، دانشگاهيان را _ در همه جاى دنيايى كه تحت تأثير شديد تبليغات دشمن قرار نداشت، توانست به خودش جذب كند؛ اين اتّفاق در همه جا افتاد. اينكه ببينند يك ملّتى در مقابل زورگويى مى ايستد، ملّتهايى را كه خودشان در چالش زورگوييهاى آمريكا و قدرتهاى غربى بودند، به هيجان مى آورْد؛ اينها را طرفدار ميكرد؛ علاقه مند ميكرد. اين در همه جاى _ بايد گفت _ دنياى استضعاف؛ در آفريقا، در آسيا، در نقاط دوردست، در آمريكاى لاتين، در همه جا تقريباً عموميت داشت. اين را ما كاملاً مطّلع شديم؛ افراد زيادى ميرفتند، مى آمدند و تأثير انقلاب و تأثير نام امام را انسان به روشنى مشاهده ميكرد.

خب، نقطه ى مقابل چه بود؟ نقطه ى مقابل، آن قدرتهايى بودند كه اين

ص: 31

حركت عظيم عليه آنها بود؛ در رأس آنها، دولت ايالات متّحده ى آمريكا. اينها از اينكه يك چنين حركت عظيم و رو به گسترشى، همه ى ملّتهاى تحت نفوذ اينها را دارد فرا ميگيرد، بشدّت برآشفته و متوحّش بودند و وادار به عكس العمل شدند و عكس العملهاى تند نشان دادند. اوّلين علاجى هم كه به ذهنشان رسيد، اين بود كه كانون را خاموش كنند؛ آن مركزى، آن كانونى را كه همه ى اين هيجانها از آنجا برميخيزد، اين را خاموش كنند تا بطور طبيعى در جاهاى ديگر، مسأله از بين برود؛ لذا هرچه توانستند فشار آوردند.

دشمنى آمريكا با جمهورى اسلامى از روز اوّل شروع شد؛ اين را جوانها بدانند. هرچه توانستند انجام دادند؛ يعنى واقعاً هيچ كارى كه يك دولتى مثل آمريكا بتواند با يك ملّتى، با يك كشورى بكند از لحاظ نظامى، از لحاظ اقتصادى، از لحاظ امنيتى، از لحاظ ارتباطات فرهنگى وجود ندارد كه نكرده باشد؛ هر كارى توانسته اند تا امروز انجام داده اند. دشمنى آنها با «انقلاب» بود و هست؛ دشمنى آنها با مردمى است كه اين انقلاب را پذيرفته اند و قبول كرده اند. اين غلط است كه بعضى اينجور وانمود كنند كه دشمنى آمريكا و رژيم مستكبر با اشخاص است _ با امام دشمن بودند يا امروز با على خامنه اى دشمنند _ اينجور نيست؛ دشمنى آنها با اصل اين مفهوم است، با اصل اين حركت است، با اصل اين جهتگيرى توأم با ايستادگى و استقلال طلبى و عزّت طلبى است و با ملّتى كه اينها را پذيرفته است و دارد عمل ميكند؛ دشمنى با اينها است؛ و اين دشمنى، آن روز بوده است، امروز هم هست و ادامه دارد. ملّتى كه پاى اين حرف ايستاد در طول اين سالهاى متمادى و مشكلات آن را تحمّل كرد، برايشان مبغوض است. بعضى از سياستمداران آمريكايى خطا كردند و در لفظ هم همين را گفتند؛ در اين چند سال گذشته از دهنشان در رفت، تصريح كردند كه با ملّت ايران دشمنند؛ با ملّت ايران مخالفند؛ امروز هم هر حركتى از سوى آمريكاييها و همپيمانانشان و همراهانشان انجام ميگيرد، براى به زانو درآوردن ملّت ايران است؛ براى تحقير ملّت ايران است.

ص: 32

اشتباه آمريكاييها در تحليل حوادث منطقه و ايران

البتّه دچار خطايند؛ دچار اشتباه در تحليلند؛ اين يك واقعيتى است كه آمريكاييها در تحليل حوادث اين منطقه و بطور خاص تحليل حوادث كشور عزيز ما دچار خطايند؛ دچار اشتباههاى راهبردى هستند؛ همين خطاها هم هست كه به آنها دارد مرتّبا صدمه ميزند، ضربه ميزند و ناكامشان ميكند؛ خطاى محاسباتى دارند.

[يك] مسؤول آمريكايى(1) همين چند روز قبل از اين ميگويد كه ايرانيها گير افتاده اند؛ ايرانيها در قضاياى هسته اى، با دستِ بسته پشت ميز مذاكره حاضر ميشوند. خب، اين خطاى محاسباتى است؛ ايرانيها گير نيفتاده اند، حالا شما در بيست و دوّم بهمن _ ان شاءالله _ خواهيد ديد ملّت ايران چه خواهد كرد و چه حضورى خواهد داشت؛ آن وقت معلوم ميشود كه آيا دست ملّت ايران بسته است ؟ دست ملّت ايران بسته نيست و اين را در عمل نشان داده است و بعد از اين هم نشان خواهد داد؛ مسؤولين هم همينجور؛ مسؤولين كشور هم _ ان شاءالله _ با ابتكارات خودشان، با شجاعت خودشان نشان خواهند داد كه دست ملّت ايران بسته نيست. او تصوّر ميكند كه ايران را در سه كنج گير انداخته! ميگويد پشت ايرانيها به ديوار رسيده است! نه آقا، اشتباه ميكنيد! شما هستيد كه دچار مشكليد. همه ى واقعيتهاى منطقه ى ما نشاندهنده ى اين است كه آمريكا در اهداف خود در اين منطقه و در بيرون اين منطقه شكست خورده است. آمريكا در سوريه شكست خورد، آمريكا در عراق شكست خورد، آمريكا در لبنان شكست خورد، آمريكا در قضيه ى فلسطين شكست خورده است، آمريكا در غزّه شكست خورده است، آمريكا در تسلّط بر مسائل افغانستان و پاكستان شكست خورده است، در بين آن ملّتها منفور است؛ در خارج از اين منطقه هم همينطور است؛ آمريكا در اوكراين شكست خورده است؛ شما هستيد كه دچار شكست شديد؛ سالهاى متمادى است شكست پشتِ سرِ شكست!

ص: 33


1- . ديويد كوهن.

جمهورى اسلامى پيش رفته است. امروز جمهورى اسلامى با نظام جمهورى اسلامى در سى و پنج سال قبل، قابل مقايسه نيست. تراكم تجربه ها، تراكم كارها، پيشرفتهاى فراوان، نفوذ عظيم منطقه اى، رسوخ مبانى انقلاب در اعماق دلهاى جوانان اين كشور؛ اينها چيزهاى كوچكى است ؟ اين حوادث وجود دارد؛ اينها حقايقى است.

در مورد مسائل گوناگون دچار همين خطاى محاسباتى هستند. به فضل پروردگار، با همّت مردم، با همّت شما جوانها در همه جاى كشور، در همه ى بخشهاى گوناگون ديگر هم شبيه همين فعّاليتهايى كه فرمانده ى محترم الان گفت كه در نيروى هوايى انجام گرفته است، در يك سطح وسيعى، در همه ى دستگاههاى كشور در حال انجام است؛ آن هم در حال تحريم، آن هم درحالى كه دشمنان تحريم كرده اند؛ ما در علوم پيشرفت داريم، در فنّاورى پيشرفت داريم، در مسائل گوناگون اجتماعى پيشرفت داريم، در مسائل گوناگون بين المللى پيشرفت داريم؛ تجربيات گوناگون، پى درپى براى جمهورى اسلامى يك ذخيره ى ارزشمند دارد به وجود مى آورد. ما داريم جلو ميرويم و پيشرفت ميكنيم، على رغم دشمن، به كورى چشم دشمن؛ آنها هستند كه نتوانستند. آنها ميخواستند اين ريشه را قلع و قمع كنند، آنها حاضر نبودند نظام جمهورى اسلامى را تحمّل كنند [امّا] امروز مجبورند نظام جمهورى اسلامى را تحمّل كنند. در مسائل گوناگون هم با طرق مختلف سياسى، امنيتى، اقتصادى، فرهنگى _ انواع و اقسام ترفندها _ هر ضربه اى كه بتوانند وارد ميكنند لكن بى نتيجه است؛ جمهورى اسلامى، با قدرت در حال پيشرفت كردن است.(1)

برافراشتن پرچم اسلام؛ دليل مخالفت استكبار با انقلاب اسلامى

اين نكته ى بسيار مهمّى است كه انقلاب ملّت ايران در دورانى به نام

ص: 34


1- . در ديدار جمعى از فرماندهان و كاركنان نيروى هوايى در روز نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران 1393/11/19.

دين و به نام اسلام توانست دنيا را متوجّه به خود كند كه قدرتمندان عالم _ سياستهاى استكبارى _ تصوّر ميكردند كه ريشه ى دين و ديندارى را در همه ى عالم از جمله در كشورهاى اسلامى قطع كرده اند. خاطرشان آسوده بود كه نامى از دين بطور برجسته، ديگر باقى نخواهد ماند و روز به روز آثار دينى در مردم ضعيفتر خواهد شد؛ خودشان را به اين دلخوش كرده بودند. در يك چنين دورانى بود كه ملّت ايران با افراشتن پرچم اسلام، ديندارى را به فضاى زندگى مردم همه ى عالم برگرداند. اين يك واقعيتى است. ما براى اسلام قيام كرديم؛ پرچم اسلام را بلند كرديم؛ امّا حتّى در كشورهايى كه دينِ آنها غير اسلام است، اين تأثير را انقلاب و ملّت ما بخشيد كه آنها را به سمت تدين، به سمت معنويت، به سمت مطلقِ دين متمايل كرد. اين معجزه را ملّت ايران آفريد و اين انقلاب با نام اسلام، با نام مبارك قرآن، توانست براى اكثر ملّتهاى عالم الگو شود.

اگر امروز شما به كشورهاى اسلامى مسافرت كنيد، ميبينيد با سى سال قبل _ يعنى قبل از پيروزى اين انقلاب _ فضا بكلّى متفاوت است. آن روز اگر كسى هم براى آزاديخواهى يا استقلال حرفى ميزد و حركتى و قيامى ميكرد، زير پرچم و شعار مكاتب الحادى و غير الهى بود، امّا امروز در دنياى اسلام، روشنفكر، دانشجو، انسانهاى داراى تعهّد و مسؤوليت، آن وقتى كه از استقلال سخن بگويند، از آزادى سخن بگويند، زير پرچم اسلام اين شعارها را ميدهند و اين حركت را انجام ميدهند. اين به بركت قيام شما ملّت ايران و انقلاب اسلامى بزرگى بود كه ريشه هايش را در تاريخِ نزديك به تاريخ معاصر ملاحظه كرديد: قيام تنباكو، قيام مشروطيت بوسيله ى علماى بزرگ و از جمله ى برجسته ترين آنها قيام مردم لارستان به رهبرى اين مرد بزرگوار. ما به گذشته كه نگاه ميكنيم، با اين چشم نگاه ميكنيم. گذشته براى ما يك وسيله و آئينه اى است؛ مايه ى عبرتى است تا راه آينده مان را هموار كنيم.(1)

ص: 35


1- . در ديدار عمومى مردم لار 1387/2/19.

مقابله ى انقلاب اسلامى با سلطه گرى و استعمار

بسيارى از دولتهايى كه در طول 10 سال گذشته به عراق كمك كرده بودند، امروز اعتراف ميكنند كه اين كمك، عليه ايران و براى كوبيدن اسلام و انقلاب اسلامى ايران بوده است! امروز اعتراف ميكنند كه با حركت اسلامى ملّت ايران، دشمنى و خصومت داشتند.

اين خصومت از طرف كيست ؟ از طرف قدرتها؛ كسانى كه ميخواستند دنيا و ملّتها را بچاپند؛ ولى اسلام و بيدارى اسلامى و حركت اسلامى را مزاحم خودشان به حساب مى آوردند؛ حقيقت هم همين است. اسلام و بيدارى اسلامى، در مقابل هرگونه سلطه گرى ايستاده است و خواهد ايستاد. هر حركت اسلامى كه صادقانه باشد، مسلمانان دنيا را كه جمعيت كثيرى هستند، به خود جلب خواهد كرد و اين براى قدرتهاى بزرگ، يك خطر است. براى همين است كه استكبار جهانى، از انقلابهاى ديگر در ساير نقاط عالم، به قدر انقلابِ متّكى به اسلام واهمه نداشته است.

امروز بخش عظيمى از حسّاسترين نقاط دنيا به لحاظ اقتصادى، منابع، سوق الجيشى و وضعيت اجتماعى، در اختيار مسلمانان است. نقاط التقاى سه قاره ى بزرگ و مهمّ عالم يعنى آسيا و آفريقا و اروپا در اختيار مسلمانان است. مهمترين منابع نفت و بسيارى از منابع ديگر عالم، در اختيار مسلمانان است. امروز دنياى استكبارى و امپراطوريهاى زر و زور ميدانند كه اگر اسلام در دل مسلمانان و جوامع اسلامى حيات دوباره پيدا بكند، منافع آنها منافع متّكى به سلطه و زورگويى و دوقطبى بودن عالم به خطر خواهد افتاد.

كشورهاى استكبارى ميخواهند هميشه زور بگويند، بچاپند، ثروت و قدرت عالم در اختيار آنها باشد؛ ملّتهايى هم باشند كه كار كنند، زحمت بكشند و منابعشان غارت برود. هر حركتى كه در مقابل آنها بايستد، با آن دشمن ميشوند؛ و اسلام در مقابل آنها مى ايستد. علّت اينكه استكبار با ايران مخالف است، اين است. علّت دشمنى عميق آمريكا با انقلاب

ص: 36

اسلامى و با اسلام، اين است. اين دشمنى، تمام شدنى نيست. در اينجا، آن عامل تعيين كننده كه ميتواند صحنه را به سود يك طرف سنگين كند و تغيير بدهد و ميتواند معين نمايد كه كداميك از دو طرف پيروز خواهند شد، عبارت از حقيقت، مفيد بودن براى انسانيت، دلهاى مؤمن و قدمهاى استوار است و اينها در طرف ما و پيش ماست.(1)

بغض آمريكاييها از ملّت و نظام اسلامى ايران

اينكه شما ميبينيد آمريكاييها با چه لجى، با چه دشمنى و بغضى به ملّت ايران و به انقلاب اسلامى و به نظام اسلامى نگاه ميكنند؛ بخاطر اين است. اينها يك چنين دورانى را گذراندند؛ چنين كشورى، چنين نظامى از دست آنها رفته است؛ لذا دشمنى آنها با انقلاب تمام شدنى نيست.(2)

علل تشديد دشمنيهاى استكبار با جمهورى اسلامى

اشاره

... خب، هر بيننده اى احساس ميكند و ميبيند كه تلاش دشمنان در مقابله ى با جمهورى اسلامى در اين سالهاى اخير، بخصوص در همين شش هفت سال گذشته و بخصوص در اين دو سه سال اخير، بيشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثير دارد كه ما اگر بدانيم انگيزه هاى دشمن از كجا ناشى ميشود، تكليف خود را در برنامه ريزيهامان بهتر ميفهميم.(3)

الف) پيشرفتهاى جمهورى اسلامى

به نظر من يكى از علل اين دشمنيها، همين پيشرفتهاى شماست؛

ص: 37


1- . در ديدار با فرزندان ممتاز شاهد، جانبازان شهرهاى مشهد و تهران و استان كردستان، جمعى از دانش آموزان مدارس تهران و مدرّسان مراكز تربيّت معلّم و گروهى از ورزشكاران و مسؤولان سازمان تربيّت بدنى كشور 21/6/1369.
2- . در ديدار مردم قم به مناسبت سالروز قيام نوزدهم دى؛ در حسينيّه امام خمينى (ره) 17/10/1393.
3- . در ديدار رئيس جمهورى و اعضاى هيأت دولت 2/6/1391.

يعنى ميخواهند اين پيشرفتها كند شود. جمهورى اسلامى با داعيه ى اسلامخواهى، با داعيه ى مردمسالارى اسلامى، با داعيه ى ردّ و نفى مستدلّ ليبرال دموكراسى، براى تشكيلات استكبارى دنيا يك خطرى است. هرچه شما بيشتر پيشرفت كنيد، اين خطر براى آنها بيشتر خواهد شد. ميخواهند جلوى اين را بگيرند.(1)

ب) زنده شدن شعارهاى انقلاب

عامل دوّم اين دشمنيها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب كمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بيشتر خوششان مى آيد و چهره ى همراه ترى ميگيرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتر كنيد، آنها چهره شان عبوستر و خصمانه تر ميشود؛ اين چيزِ طبيعى است.(2)

ج) بيدارى اسلامى

عامل ديگر، همين حوادث منطقه است؛ اين بيدارى اسلامى و آنچه در منطقه ى ما رخ داد، كه حادثه ى فوق العاده مهمّى است. به نظر من هنوز ابعاد عظيم اين حادثه اى كه در شمال آفريقا و منطقه ى اسلامى ما اتّفاق افتاده، براى خيليها درست شناخته شده نيست؛ خيلى چيز عظيمى اتّفاق افتاده. پشت اين مسأله، دست قدرت الهى است.

خب، اگر چنانچه در اين شرايط، يك ايرانِ بى دردسرِ بى دغدغه اينجا وجود داشته باشد، با همين شعارهايى كه دارد، با همين كارهايى كه دارد ميكند، با همين پيشرفتى كه محسوس است، از آن كشورها بيايند ببينند كارخانه ها را، دانشگاهها را، مراكز تحقيقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بى دردسر را، بديهى و طبيعى است كه آنها ميگويند الگوى خوب همين است. ميخواهند اين نشود. ميخواهند اين الگوشدن

ص: 38


1- . همان.
2- . همان.

جمهورى اسلامى نباشد. يعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهايى بوجود بياورند تا آن كشورهايى كه تحوّلى در آنها رخ داده و وارد مرحله ى جديدى شده اند، براى ادامه ى راه، اين را الگو قرار ندهند.(1)

حضور هميشگى آمريكا در مقابل انقلاب اسلامى

ملّت ايران راه را درست رفت، حركت را درست انجام داد؛ رهبرى مقتدر، آگاه، مصمّم و داراى توكّل به خدا، اتّكا به خدا، اتّكا به وعده ى الهى كه «إِنْ تَنْصُرُوا اَللّٰهَ يَنْصُرْكُمْ » ؛(2) موجب شد كه اين ملّت بتواند به پيروزى برسد و حكومت تحميلى وابسته ى سياهِ خاندان پهلوى و حكومت پادشاهى مشئوم و ننگ آلود _ كه براى هر كشورى حكومت پادشاهى مايه ى ننگ است در منطق صحيح انسانى _ در ايران از بين رفت و تمام شد؛ مردم شدند صاحب اختيار.

نكته ى مهمّ اينجا است؛ اوّلين حكومتى و دولتى كه با اين حركت مردم بجدّ شروع كرد مخالفت كردن، آمريكا بود. [البتّه] دولتهاى ديگرى هم بودند، آنها هم اى بسا ناراضى بودند از وضعى كه در ايران پيش آمد، لكن عكس العمل آنچنانى نشان ندادند، بعضى از دولتها هم شايد خرسند بودند امّا دولت آمريكا به نارضايى قلبى اكتفا نكرد؛ در اوّلين ماههاى پيروزى انقلاب، مجلس سناى آمريكا يك مصوّبه و قطعنامه ى شديداللحنى عليه جمهورى اسلامى ايران صادر كرد، دشمنى را بطور عملى شروع كرد؛ اين در حالى بود كه هنوز سفارت آمريكا در ايران باز بود! آن كسانى كه خيال ميكنند رابطه ى با آمريكا، دوستى با آمريكا موجب ميشود كه انسان از آسيب آمريكا محفوظ بماند، به اين تجربه ى تاريخى مراجعه كنند؛ هنوز سفارت آمريكا در ايران بود، آمريكاييها راحت در داخل كشور رفت وآمد ميكردند، انقلاب

ص: 39


1- . همان.
2- . سوره ى محمّد، آيه ى 7.

موجب نشده بود كه آمريكاييها را از ايران بيرون كنند؛ مثل بقيه ى دولتها سفارت داشتند، مأمورين داشتند، در اينجا داشتند زندگى ميكردند؛ در همان هنگام دولت آمريكا دشمنى خودش را با انقلاب نشان داد. علاوه ى بر اين، محمّدرضا را كه يك دشمن قطعى ملّت ايران بود، در آمريكا ميهمان خودش كرد، او را بردند در آمريكا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملّت ايران. خب، عكس العمل و واكنش به اين حركت، حركتِ دانشجويان بود؛ رفتند سفارت آمريكا را گرفتند، معلوم شد اينجا لانه ى جاسوسى است، معلوم شد در طول اين چند ماه بعد از پيروزى انقلاب، در اين مدّت، اينجا مركزِ توطئه عليه انقلاب بوده است؛ اين را اسنادِ منتشر شده ى بعدى از داخل سفارت آمريكا نشان داد و ثابت كرد. جوانهاى عزيز! اسناد لانه ى جاسوسى را بگيريد بخوانيد، درس آموز است. دانشجويانى كه سفارت را تسخير كردند و فهميدند اينجا لانه ى جاسوسى است، با زحمت زياد اين اسناد را _ كه سعى كرده بودند در كاغذخردكنها آنها را خرد كنند، نابود كنند _ به هم چسباندند، با زحمت زياد اينها را استحصال كردند و منتشر كردند؛ هفتاد، هشتاد جلد كتاب منتشر شده است. اينها نشان ميدهد كه آمريكاييها چه در هنگامِ اوج نهضت، چه در هنگامى كه نهضت و انقلاب پيروز شده است و جمهورى اسلامى تشكيل شده است، دائم در حال توطئه عليه نظام اسلامى بوده اند؛ آمريكا اين است. اينها مسائل مربوط به بعد از انقلاب است.

قبل از انقلاب، در دوران حركت عظيم مردمى _ حالا ماجراهاى هفدهم شهريور و كشتار مردم و اين مسائل كه خب همه به وسيله ى دولت دست نشانده ى آمريكا انجام گرفت، به جاى خود _ در هشتم بهمن، يعنى چند روز قبل از ورود امام به داخل كشور، در همين خيابانهاى تهران، همين خيابان انقلاب، مردم اجتماع كرده بودند؛ ژنرال هايزر كه فرستاده ى آمريكا بود و به ايران آمد براى اينكه شايد بتواند يكجورى از دست انقلاب رژيم را

ص: 40

نجات بدهد و حفظ بكند، او در خاطرات خودش مينويسد _ اينها اسناد تاريخى است _ و ميگويد من به ژنرال قره باغى گفتم كه در مواجهه ى با مردم لوله ى تفنگهايتان را پايين بياوريد؛ يعنى مردم را بكُشيد، تير هوايى بيخودى در نكنيد، مردم را قتل عام كنيد. اينها هم همين كار را كردند، لوله ى تفنگها را پايين آوردند، عدّه اى جوان و نوجوان كشته شدند ولى جمعيت عقب نرفت. هايزر ميگويد؛ قره باغى بعد آمد به من گفت كه اين تدبير تو فايده اى نكرد، مردم عقب نرفتند، آن وقت هايزر ميگويد من ديدم اين ژنرالهاى شاه چقدر كودكانه فكر ميكنند؛ يعنى بايد ادامه ميدادند، بايد مرتّب ميكُشتند. ببينيد اين رژيمِ دست نشانده بود. ژنرال آمريكايى دستور قتل عام هموطنان را به ارتشبد ايرانى ميدهد و اين به دستور او و به توصيه ى او عمل ميكند و چون فايده اى ندارد، ميرود به او ميگويد فايده اى ندارد؛ او هم ميگويد اينها بچّه اند، اينها كودكانه فكر ميكنند. اين، ماحصل و خلاصه ى حكومت پهلوى در ايران است.

آمريكاييها اينجورى با ما شروع كردند؛ با انقلاب اينجورى شروع كردند. بعد هم در طول اين مدّت هرچه توانستند توطئه كردند. هر گروهى كه ميتوانست عليه انقلاب حركتى بكند، از سوى آمريكاييها حمايت شد: كودتاى معروف به كودتاى پايگاه شهيد نوژه ى همدان، يكى از اين قضايا بود؛ كمك به كسانى كه به عنوان قوميتها در گوشه و كنار كشور عليه انقلاب حركت ميكردند، يكى از اين نمونه ها بود؛ بعد تشويق صدّام حسين به حمله ى به ايران و هشت سال كمك به صدّام حسين يكى از اين نمونه ها بود. هشت سال! آمريكاييها در طول جنگ، بخصوص بعد از سال دوّم و سوّم، كمكهايشان را شديد كردند، امكانات دادند؛ هم آنها، هم متأسّفانه همپيمانان اروپاييشان. آمريكاييها اينجورى با انقلاب ما عمل كردند؛ همّت آنها اين بود كه اين اساس را براندازند. خب، اين خطاى در تحليل بود، خطاى در فهم قضيه بود؛ آنها خيال كردند كه اينجا هم مثل فلان كشور

ص: 41

آفريقايى يا آسيايى است كه يك كودتايى ميشود، اسمش را ميگذارند انقلاب، ميتوانند اين را از بين ببرند؛ نميدانستند اينجا اوّلاً متّكى است به مردم _ اين انقلاب، انقلابِ مردم است _ ثانياً متّكى است به باورهاى دينى؛ اينها را نميفهميدند. لذا در طول اين 36 سال يا 37 سال، آمريكاييها هر كارى عليه انقلاب كردند، شكست خوردند؛ بعد از اين هم _ ان شاءالله _ شكست خواهند خورد. هدف از اين حرف اين است كه ما به عنوان ملّت ايران، به عنوان مردمى كه كشورمان را دوست داريم، به عنوان مردمى كه براى خودمان يك آينده اى ترسيم كرده ايم كه ميخواهيم خودمان را به آن آينده برسانيم، آمريكا را بشناسيم؛ هدف اين است.(1)

تاريخ دشمنيها

از اوّل انقلاب هم اين تحرّكات به شكلهاى مختلف وجود داشته است. همه ى شما يادتان هست؛ از تحرّكاتى كه در سفارت آمريكا براى براندازى ميشد، شروع گرديد _ كه از جمله ى نمودهاى آن، طرّاحى مقدّمات كودتا در پايگاه شهيد نوژه بود، كه جوانان مستقرّ در سفارت در آن روزها حدود صد جلد كتابِ بسيار مهمّ از اسناد آنها منتشر كردند؛ اينها اسناد مهمّ زمان ماست، امّا نميگذارند روى اين اسناد تبليغات شود _ تا حمله به طبس تا تشويق عراق به جنگ، بعد كمك به عراق در جنگ، بعد حمله به هواپيماى مسافربرى ما، حمله به سكوهاى نفتى ما و تحريم اقتصادى ما در چند نوبت، كه اين را در سالهاى اواسط دهه ى هفتاد به شكل قانونى درآوردند؛ قانون معروف به «داماتو». عنادها و بغضها و كينه هاى اينها را اينطورى بايد فهميد.

هرجا جمهورى اسلامى حركتى را كه به سازندگى و آبادانى كشور كمك ميكرد، شروع كرد، اينها اگر توانستند، جلوِ آن را گرفتند؛ البتّه خيلى

ص: 42


1- . در ديدار دانش آموزان و دانشجويان 12/8/1394.

اوقات هم به فضل پروردگار نتوانستند. در جنگ، ما بسيارى از تسليحات و خيلى چيزهاى ديگر را على رغم ميل اينها به دست مى آورديم؛ امّا تا آنجايى كه توانستند، عامل كارشكنى و خرابكارى شدند؛ از خط لوله ى گاز گرفته تا بقيه ى كارهاى فراوانى كه انجام شده است. مثلاً در زمان دولت قبلى، ژاپنيها قرارداد پروژه ى احداث سد بر روى كارون را بسته بودند؛ امّا اينها رفتند خرابش كردند. بعضيها به آنها اعتنا كردند، بعضيها هم اعتنايى نكردند و كارهايشان را ادامه دادند.(1)

رژيم آمريكا از اوّلين سالهايى كه در نيم قرن پيش در صحنه ى سياسى ايران قدم نهاد، به ايران و ايرانى جفا و خيانت كرد، از رژيم فاسد و ضدّ مردمى پهلوى حمايت كرد، دولتهاى وابسته و ضعيف و نوكرمآب را بر سر كار آورد، اراده ى خود را بر ملّت ما تحميل و منابع ملّى را غارت كرد، ثروت عظيمى از اين ملّت را از طريق معاملات خسارت بار نفت و سلاح ربود، نيروهاى مسلّح ايران را در قبضه ى خود گرفت، دستگاه ضدّ امنيتى شاه و شكنجه گران آن را آموزش داد، موجب اختلاف ميان ملّت ايران و بسيارى از ملّتهاى مسلمان، از جمله اعراب شد، فساد و فحشا را در ايران ترويج كرد، با رژيم شاه در سركوب نهضت اسلامى در مقاطع گوناگون، همكارى و آن را راهنمايى كرد!

و پس از آنكه على رغم مجموعه ى آن جبهه ى ظلمت و كفر و طغيان، انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد، از نخستين روزهاى تشكيل جمهورى اسلامى، انواع دشمنيها و كارشكنيها و تهاجمها و توطئه ها را بر ضدّ ايران و ملّت انقلابى آن، به كار بست! از كمك فعّال به رژيم عراق در جنگ هشت ساله تا فعّاليت براى محاصره ى اقتصادى كامل ايران تا كمك به عناصر خائن و فرارى تا تبليغات دائمى در همه ى دستگاههاى تبليغى مربوط به خود تا آتشبيارى در اختلافات منطقه اى و سعى وافر براى ايجاد

ص: 43


1- . در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران 1382/5/15.

اختلاف ميان ايران و همسايگانش تا تلاشهاى براندازى و تروريستى بوسيله ى مزدبگيران سازمان سيا تا فعّاليت شديد براى جلوگيرى از انعقاد قراردادهاى اقتصادى ميان ايران و كشورهاى گوناگون جهان تا دهها حركت موذيانه و تهديدآميز ديگر در همه ى جبهه ها و همه ى زمينه هاى ممكن!

اين فهرست كوتاهى از طومار بلند خصومتهاى رژيم آمريكا با ايران و ايرانى است؛ و البتّه همه ميدانند و خود سردمداران رژيم آمريكا بيش از همه بتلخى ميدانند كه رژيم آمريكا در اغلب اين زمينه ها شكست خورده و ناكام مانده و در انزوا قرار گرفته است! و ملّت ايران به كمك الهى و به بركت اقتدار و عزّتى كه از اسلام و انقلاب به دست آورده، در بيشتر اين موارد توانسته طعم زهرآگين شكست و ناكامى را به دشمن خود بچشاند.(1)

اجمالى از تهديدها و برنامه هاى دشمن

من يك اشاره ى گذرايى بكنم به آنچه دشمن انجام ميدهد. برنامه هايش اينهاست: فشار اقتصادى، تهديد نظامى، جنگ روانى براى اثرگذارى بر روى افكار عمومى؛ هم در داخل كشور، هم در سطح بين المللى؛ اينها كارهايى است كه دارند ميكنند. ايجاد اختلال سياسى و خرابكارى در داخل. بلاشك هستند در داخل، مراكزى كه الهام ميگيرند از دشمن؛ با هدايت دشمن، با الهام از دشمن، اينها مشغول كارهايى هستند؛ «انّ الشّياطين ليوحون الى اوليائهم ليجادلوكم».(2) هستند بلاشك، مراكزى وجود دارند. در كنار همه ى اين كارها، آمريكاييها شعار مذاكره را هم از دست نميدهند! حالا تحريمهاى يكجانبه هم هست، قطعنامه هست، تهديد نظامى هم هست، امّا مذاكره هم مطرح ميشود؛ هِى مكرّر در مكرّر: ما حاضريم با ايران بنشينيم مذاكره كنيم! خوب، اين تدابير جبهه ى مقابل

ص: 44


1- . پيام به حجاج بيت الله الحرام 1377/1/12.
2- . سوره ى انعام، آيه ى 121.

ما، تدابيرِ در واقع دشمن ما، هيچكدام جديد نيست. به نظر من يكى از نكاتى كه بايد به آن توجّه كرد، اين است كه هيچكدام از اينها جديد نيست، كه بى سابقه باشد. تحريمها سابقه ى سى ساله دارند و تهديد نظامى هم در همه ى دوره هاى قبل از اين دوره وجود داشته است.

بنده به شما عرض ميكنم و بيشتر از همه كس من ميدانم؛ در دوره ى به نظرم رياست جمهورى كلينتون بود كه تهديد نظامى بقدرى شديد بود كه رئيس جمهور محترم آن روز به من غالباً اين را ميگفت كه مثلاً بياييم فكرى بكنيم، كارى بكنيم؛ حيف است كه بيايند حمله كنند، كارهايى را كه انجام داديم، ساخت و سازهايى را كه انجام داديم، بزنند از بين ببرند؛ يعنى احتمال حمله كم نبود؛ تهديد ميكردند و ميگفتند. در همين دوره ى رياست جمهورى قبل از دوره ى نهم، تهديدهاى نظامى گاهى به قدرى شديد ميشد و تكرار ميشد از طرف دشمن كه حسابى دست اندركاران داخلى را دچار رعب ميكرد. جلساتى وجود داشت كه حالا فراوان خاطراتى از آن وقت ما داريم؛ من از آن وقت يادداشتهايى دارم. تهديد نظامى هميشه بود؛ اينجور نبود كه وجود نداشته باشد.

تبليغات عليه ما از اوّل انقلاب بود. هر چيزى را كه توانستند، در داخل مورد اتّهام قرار دادند؛ از شخص امام گرفته تا مردم تا اجتماعات مردم تا نماز جمعه ى مردم را مورد اهانت، مورد تهمت و نسبتهاى خلاف قرار دادند در تبليغات جهانى، با امكانات فراوانى كه در تبليغات داشته اند؛ مخصوص امروز نيست؛ امروز هم البتّه هست، ليكن در گذشته كمتر از امروز نبوده، مواردى بيشتر هم بوده.

خرابكاريهاى داخلى مخصوص امروز نيست. در سال 82 بعد از قضاياى عراق _ حمله ى اشغالگران به عراق _ اينجا در تهران چند روزى اغتشاش شد. آن زن سياهپوستِ مشاور رئيس جمهور آمريكا كه بعد شد وزير خارجه ى او، صريحاً اينجور گفت: ما از هر اغتشاشى و شورشى در تهران حمايت ميكنيم؛

ص: 45

اين را صريح اعلان كرد. اميدوار شده بودند، خيال كردند كه حالا حادثه اى در تهران دارد اتّفاق مى افتد؛ اين مال سال 82 است. آن روز بود، قبل از آن روز هم كم وبيش شبيه آن بود، بعد از آن هم بود؛ سال 88 هم نظايرش را، شبيه اش را، ديگر همه يادشان است، ملاحظه كرديد، ديديد. آنچه امروز به صورت تهديد وجود دارد، جديد نيست. من درباره ى هركدام از اين موارد يك كلمه اى عرض ميكنم.(1)

در قضيه ى تهديد نظامى هم كه البتّه بعيد است چنين حماقتى را بكنند؛ ليكن اگر چنين تهديدى بوجود بيايد، همه بايد بدانند كه ميدان اين مقابله فقط منطقه ى ما نيست؛ ديگر ميدانش گسترده تر خواهد بود.(2)

ص: 46


1- . در ديدار كارگزاران نظام 1389/5/27.
2- . همان.

بخش دوّم روزشمار حماسه ها و فتنه هاى سال 88

اشاره

ص: 47

ص: 48

فروردين ماه

يادآورى

از اواخر سال 87 زمزمه هايى به منظور خدشه در سلامت انتخابات آغاز شده بود. اين شايعه ابتدا در رسانه هاى بيگانه مطرح شده بود و در داخل نيز برخى با تكرار آن، فضا را منفى جلوه دادند.

با توجّه به نكات مثبتى كه رهبر انقلاب در چهار سال قبل نسبت به دولت نهم فرموده بودند، برخى از طرفداران دكتر احمدى نژاد و برخى از افراد ديگر شروع به گمانه زنى نسبت به رأى رهبر معظّم كرده بودند. اين امر ميتوانست به بى اعتمادى مردم نسبت به سلامت انتخابات دامن زند و هم در صورت رأى آوردن اين نامزد، شايعه ى تقلّب را تقويت نمايد. عجيب آن است كه با وجود تذكّر رهبر انقلاب، پس از مدّتى، كميته ى صيانت آرا شكل گرفت و گمانه زنيها نسبت به رأى معظّم له ادامه يافت، به صورتى كه در جلسه ى 26 خرداد، يكى از نمايندگان نامزدها كه به ديدار ايشان آمده بودند، اين اتّهام را تكرار كرد.

ص: 49

بيانات

هشدار درباره ى خدشه ى بعضى افراد در سلامت انتخابات

انتخابات به فضل الهى و به حول و قوّه ى الهى انتخابات سالمى است. من ميبينم بعضيها در انتخاباتى كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده اند به خدشه كردن. اين چه منطقى است ؟ اين چه فكرى است ؟ اين چه انصافى است ؟ اين همه انتخابات در طول اين سى سال انجام گرفته است _ در حدود سى انتخابات _ مسؤولان وقت در هر دوره اى رسماً متعهّد شده اند و صحّت انتخابات را تضمين كرده اند و انتخابات صحيح بوده است؛ چرا بيخود خدشه ميكنند، مردم را متزلزل ميكنند، ترديد ايجاد ميكنند؟ كه البتّه در ذهن مردم عزيز ما با اين حرفها ترديد ايجاد نخواهد شد.

من به مسؤولين انتخابات هم سفارش و تأكيد ميكنم؛ بطور حتم بايستى انتخابات را جورى برگزار كنند كه پرشور باشد؛ دست همه ى نامزدها باز باشد؛ مردم آزادانه بتوانند انتخاب كنند و انتخابات، سالم و با امانت كامل _ إن شاءاللَّه _ انجام بگيرد و انجام خواهد گرفت.

مخفى بودن رأى رهبر

اين را هم در باب انتخابات به شما عزيزان و همه ى ملّت عزيزمان عرض بكنم؛ درباره ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه زنى و شايعه و اينها هميشه بوده و خواهد بود. بنده يك رأى دارم، آن را در صندوق مى اندازم. به يك نفرى رأى خواهم داد، به هيچكس ديگر هم نخواهم گفت كه به كى رأى بدهيد، به كى رأى ندهيد؛ اين تشخيص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمايت ميكنم، دفاع ميكنم؛ بعضى سعى ميكنند براى اين كار معناى نادرستى جعل و ابداع كنند. نه، من از دولتها هميشه دفاع ميكنم؛ منتها اگر دولتى بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس كردم حملات غير

ص: 50

منصفانه اى ميشود، بيشتر دفاع ميكنم. من طرفدار اعمال انصافم؛ من ميگويم بايد منصف باشيم. رفتارها را نگاه كنيم؛ اين ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى انصافى است. حمايت كردن از خدمتگزاران در كشور، وظيفه اى است كه هم من دارم، هم همه دارند؛ اين مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نيست. بنده از هر حركت خوبى، از هر اقدام خوبى، از هر پيشرفتى، از هر خدمتى به مردم، از هر دلجويى اى از محرومين، از هر ايستادگى اى در مقابل ظلم و استكبار استقبال ميكنم و از آن كسى كه اين كار را كرده است، تشكّر و سپاسگزارى ميكنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ اين وظيفه ى من است.(1)

ارديبهشت ماه

يادآورى

خطّ ترديد در صحّت انتخابات ادامه يافت و پررنگتر از قبل شد. 14 ارديبهشت 88 دو نفر از نامزدهاى انتخابات، در نامه اى به شوراى نگهبان درخواست بكارگيرى ناظران مستقلّ را مطرح نمودند.

بيانات

دنباله روى برخى ناسپاسها از دشمن در خدشه كردن به سلامت انتخابات

دوره ى قبل از انقلاب، ايران مرتعى براى چراى بيگانگان بود. نفتِ اينجا، بازار اينجا، محصولات اينجا، نيروى انسانى اينجا، هرچه بود و نبود، مورد استفاده ى سلطه گران و قدرتمندان بود؛ يك روز انگليس، يك روز آمريكا و صهيونيستها. بعد كه انقلاب شد، مردم آمدند روى كار، منافع آنها قطع

ص: 51


1- . در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت على بن موسى الرّضا (عليه السّلام) 1/1/1388.

شد. طبيعى بود كه با اين نظام دشمنى كنند، كه سى سال است دارند دشمنى ميكنند. يكى از دشمنيها همين است كه اين پديده ى باارزشِ تأثير حضور مردم و نقش آفرينى مردم در اداره ى كشور و مديريت كشور را در تبليغات خودشان نفى كنند يا نديده بگيرند يا انكار كنند. بارها و بارها در اظهارات صريحشان، در اظهارات كنايه آميزشان، در انتخابات كشورمان خدشه كردند. نه؛ انتخابات كشور ما از انتخابات اكثر اين كشورهاى مدّعى دموكراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگيزه ى مردم در اين انتخابات بيشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم. دشمن خدشه ميكند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نيست؛ چه انتظارى هست ؟ بى توقّعى از دوستان است. بى توقّعى از كسانى است كه جزو اين ملّتند؛ واقعيات را دارند ميبينند؛ ميبينند كه اين انتخابات چگونه سالم و متقن انجام ميگيرد، در عين حال، همان حرفى را كه دشمن ميزند، اينها هم ميزنند! من انتظارم اين است: كسانى كه با ملّت ايرانند، جزو ملّت ايرانند، توقّع دارند ملّت ايران به آنها توجّه كنند، اينها ديگر عليه ملّت ايران حرف نزنند و انتخابات ملّت ايران را زير سؤال نبرند. مرتّب تكرار نكنند كه آقا اين انتخابات سالم نيست؛ انتخابات، انتخابات نيست. چرا دروغ ميگويند؟ چرا بى انصافى ميكنند؟ چرا خلاف واقع ميگويند؟ چرا اين همه زحماتى را كه اين ملّت و مسؤولين در طول اين سالهاى متمادى متحمّل شدند، نديده ميگيرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى ميكنند؟

انتخابات در دوره هاى گذشته سالم بوده. در مواردى كه شبهاتى پيش مى آمد، ما فرستاديم تحقيق كردند، دنبال كردند. در يكى از مجالس گذشته شايعاتى پيدا شد، بعضيها دلايلى آوردند، حرف هايى زدند كه انتخابات ناسالم است؛ توقّع داشتند كه در برخى از شهرهاى مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطّلعى را فرستاديم تحقيق كردند، مطالعه كردند؛ ديدند نه، خدشه در انتخابات نيست. در بين هزارها صندوق ممكن است در دوتا، پنج تا صندوق خدشه هايى بوجود بيايد.

ص: 52

اين، انتخابات را خراب نميكند. اين هم مال بعضى از اوقات بوده است. گاهى يك گروهى، يك جناحى _ از اين جناحهاى معمولى كشور كه شماها اين جناحبنديها را ميشناسيد _ كه بر سر كار بودند، نتيجه ى انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرّر اين اتّفاق افتاده. چطور اين انتخابات را كسى ممكن است زير سؤال ببرد؟...(1) خوب، اگر آماده ايد، پس _ إن شاءاللَّه _ در انتخابات همه شركت كنيد؛ همه ى ملّت ايران به كورى چشم دشمنان در انتخابات آينده هم با شور، با علاقه، با صميميت پاى صندوقهاى رأى مى آيند و انتخاباتى خواهند آفريد كه دشمنان را خشمگين و عصبانى كند.(2)

اهداف شوم دشمن نسبت به انتخابات

عزيزان من! انتخابات نزديك است؛ امروز يك ماه به روز انتخابات باقى است. انتخابات يكى از آزمونهاى بزرگ ملّت ايران در مقابل چشم دشمنان است؛ به همين جهت روى انتخابات ما حسّاسند. از حدود يك سال پيش، دستگاههاى تبليغاتى دشمنان ملّت ايران، با يك شيب ملايمى شروع كردند عليه اين انتخابات حرف زدن و اقدام كردن و مطلب ساختن؛ دستگاههاى امنيتى شان هم مشغول شدند به خبرگيرى و گمانه زنى و پيشنهاد دادن. روى اين انتخابات حسّاسند. امروز هم شما وقتى به خبرهاى رسانه هاى گوناگون خارجى _ كه بسيارى از اينها دل پركينه و پردشمنى اى نسبت به ملّت ايران دارند _ نگاه كنيد، خواهيد ديد نسبت به انتخابات ما بى تفاوت نيستند و سعى ميكنند اغراض خودشان را عمل كنند. اين اغراض چيست ؟ در درجه ى اوّل، هدفشان تعطيل شدن انتخابات است كه انتخابات نباشد. در يك دوره اى سعى كردند انتخابات مجلس شوراى اسلامى را به انواع و اقسام حيله ها متوقّف كنند. خداى متعال نخواست

ص: 53


1- . شعار حضّار: اى رهبر آزاده! آماده ايم، آماده.
2- . در ديدار جمعى از معلّمان، پرستاران و كارگران 9/2/1388.

و اراده ى مردان مؤمن نگذاشت؛ نتوانستند. از اين مأيوسند كه انتخابات را بكلّى تعطيل كنند. در درجه ى بعد، هدفشان اين است كه انتخابات سبك و سرد برگزار بشود. ميخواهند ملّت ايران حضور فعّالى در انتخابات نداشته باشد.

انتخابات؛ آبروى ملّى ما و وسيله اى براى عزّت ملّى

ملّت عزيز ايران! من به شما عرض ميكنم، درست در نقطه ى مقابل خواست دشمنان، همه ى ما بايد در انتخابات حضور فعّالى داشته باشيم. انتخابات آبروى ملّى ماست؛ انتخابات يكى از شاخصهاى رشد ملّى ماست؛ انتخابات وسيله اى براى عزّت ملّى است. وقتى ببينند كه ملّت ايران با شور و باشعور و با درك كامل و آگاهى پاى صندوقهاى رأى ميروند، معنايش چيست ؟ معنايش اين است ملّت براى خود حقّ و توان تصميمگيرى قائل است؛ ميخواهد در آينده ى كشور اثر بگذارد و مسؤولان كشور و مديران اصلى كشور را انتخاب كند.

مسأله ى اوّل؛ شركت در انتخابات

انتخاب رئيس جمهور، يعنى انتخاب رئيس قوّه ى مجريه و كسى كه اغلب امكانات كشور در اختيار اوست؛ و ميبينيد چنانچه رئيس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى اين كشور انجام ميدهد؛ ميخواهند اين نباشد. من عرض ميكنم: همه بايد اصرار داشته باشيد كه در انتخابات شركت كنيد. به نظر من مسأله ى اوّل در انتخابات، مسأله ى انتخاب اين شخص يا آن شخص نيست؛ مسأله ى اوّل، مسأله ى حضور شماست. حضور شماست كه نظام را تحكيم ميكند، پايه هاى نظام را مستحكم ميكند، آبروى ملّت ايران را زياد ميكند، استقامت كشور را در مقابل دشمنيها زياد ميكند و دشمن را از طمع ورزيدن

ص: 54

به كشور و از فكر ضربه زدن و توسعه فساد و فتنه منصرف ميكند. اين يك مسأله ى بسيار مهمّ است؛ پس مسأله ى اوّل، شركت در انتخابات است.(1)

خرداد ماه

يادآورى

با وجود تذكّرات پى درپى رهبر انقلاب، شايعه ى تقلّب بيش از پيش در رسانه هاى داخلى و بر زبان نيروهاى حاضر در عرصه ى انتخابات تكرار شد. با شروع دوران تبليغات نامزدها، دو اتّفاق افتاد كه در انتخاباتهاى دوره هاى گذشته بى سابقه بود:

1) برخى از نامزدها شروع به تخريب طرف مقابل نمودند. از يك سو رئيس جمهور كشور را به دروغگويى و تهمتهاى ديگر متّهم نمودند و با تكرار اين اتّهام باورپذيرى آن را افزايش دادند. از طرف رئيس جمهور دولت نهم نيز تخريب صورت گرفت و آنقدر در اين امر مبالغه شد كه به سياه نمايى تاريخ انقلاب و نفى دستاوردهاى دوره هاى قبل انجاميد. اقدام ديگر رئيس جمهور وقت، نام بردن از افرادى بود كه در جلسات حضور نداشتند و نميتوانستند از خود دفاع كنند.

2) حضور و قدرت نمايى خيابانى طرفداران نامزدها تا پاسى از شب طول ميكشيد و در برخى موارد به مجادله و توهين مى انجاميد.

در روزهاى پايانى تبليغات، پيامكهايى نسبت به رهبرى داده ميشد و در حجم انبوهى منتشر ميگرديد. در 19 خرداد، نامه ى سرگشاده ى حجّت الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى به رهبر انقلاب در اعتراض به اتّهاماتى كه به وى در مناظرات زده شده بود، منتشر گرديد.

انتخابات با شور و هيجان وصف ناپذيرى در موعد مقرّر يعنى 22 خرداد انجام شد. كميته ى موسوم به صيانت آرا، ظهر آن روز اعلام پيروزى

ص: 55


1- . در جمع مردم استان كردستان در ميدان آزادى سنندج 22/2/1388.

زودهنگام نمود و ميرحسين موسوى در ساعت 24 همان روز با اعلام پيروزى خود، از هوادارانش خواست تا براى جشن پيروزى آماده شوند.

23 خرداد: نتايج رأى گيرى اعلام گرديد و بر اساس آن، محمود احمدى نژاد با اختلاف 11 ميليون رأى، پيروز انتخابات گرديد. همان روز ميرحسين موسوى با ردّ نتيجه ى اعلام شده، آن را شعبده بازى مسؤولان و صداوسيما ناميد و خواستار ابطال انتخابات گرديد. بعدازظهر اين روز، برخى از اموال عمومى به آتش كشيده شد.

24 خرداد، جشن پيروزى طرفداران نامزد پيروز در ميدان وليعصر (عليه السّلام) تهران انجام شد. اين در حالى بود كه برخى از نقاط تهران از جمله دانشگاه تهران، شاهد برخى اعتراضات طرفداران ميرحسين موسوى بود.

در اين روز، ميرحسين موسوى به ديدار رهبر انقلاب ميرود و معظّم له تذكّرات لازم را به او ميدهند.

25 خرداد به كوى دانشگاه حمله ميشود و برخى از دانشجويان مورد ضرب و جرح قرار ميگيرند.

شوراى نگهبان در اطّلاعيه اى از نمايندگان معترض خواست تا شكايات و مستندات خود را به اين شورا تحويل نمايند.

راهپيمايى اى از ميدان انقلاب تا ميدان آزادى و به دعوت ميرحسين موسوى، با حضور خود او و مهدى كرّوبى و سيد محمد خاتمى انجام ميشود. در پايان اين راهپيمايى به يك پايگاه بسيج حمله ميشود. با افزايش خشونتها در برخى از خيابانهاى منتهى به مسير راهپيمايى، تعدادى كشته ميشوند.

26 خرداد نمايندگان نامزدها خدمت رهبر معظّم ميرسند و ايشان پس از شنيدن سخنان صريح و بعضاً خلاف نزاكت برخى از ايشان، رهنمودهايى را براى حفظ آرامش كشور ميفرمايند.

آيت الله منتظرى كه بارها فرمان استادش _ امام خمينى (قدّس سرّه) _ مبنى بر عدم دخالت در سياست به دليل بى بصيرتى را زير پا گذاشته بود، در

ص: 56

بيانيه اى به جمع معترضان پيوست و مردم را نيز به حضور در ميدان دعوت كرد.

اعتراضات خيابانى همچنان ادامه داشت.

نمازجمعه ى 29 خرداد در تاريخ ماندگار شد. در خطبه ى دوّم، بسيارى از نكات اساسى گفته شد. رهبر انقلاب بشدّت از آراى مردم دفاع و با هرگونه زورگويى و بدعت مخالفت نمودند. ايشان از همه درخواست كردند تا اردوكشى خيابانى را متوقّف نمايند. بسيارى از فريب خوردگان، متنبّه شدند و صف معترضان از اغتشاشگران جدا شد.

30 خرداد اغتشاش ادامه يافت و قتل مشكوك ندا آقا سلطان و پوشش رسانه اى قوى آن، در دستور كار اغتشاشگران و حاميان خارجى آنها قرار گرفت.

در اين روز به مسجد لولاگر حمله و بخشى از آن به آتش كشيده شد.

بيانات

هجوم تبليغاتى دشمن براى مخدوش كردن چهره ى انتخابات

چند تا نكته را من در باب انتخابات ميگويم:

نكته ى اوّل اين است كه از دو سه ماه قبل از اين، راديوهاى بيگانه شروع كردند به بدنام كردن و مخدوش كردن چهره ى انتخابات در كشورمان، براى بدبين كردن مردم. گاهى گفتند: اين انتخابات نيست، انتصابات است. گاهى گفتند: اين يك بازى كنترل شده ى درون حكومت است؛ گفتند: اين كانديداها خودشان دارند بازى ميكنند؛ نامزدهاى مختلف كه ميبينيد باهم اختلاف نظر دارند، اينها همه ظاهرسازى است، بازى است. گاهى گفتند: در انتخابات قطعاً تقلّب انجام خواهد گرفت؛ هر وقتى يك چيزى گفتند. مقصود از همه ى اين تخريبها يك چيز است و اينكه ميخواهند ملّت در انتخابات، مشاركت قوى و نمايانى نكند؛ اين را ميخواهند.

ص: 57

هدف دشمن از تخريب انتخابات؛ از بين بردن پشتوانه ى مردمى نظام

من به شما عرض ميكنم: عزيزان من! ملّت عزيز ايران! ملّت باهوش و بيدار ايران! ملّت تجربه شده و آزموده ى ايران كه در طول اين سى سال از اين همه گردنه هاى سخت عبور كرديد! بدانيد؛ با مردمسالارى شما مخالفند. دشمن با همين حضور شما، با همين انتخاب شما مخالف است. ميخواهند پشتوانه ى نظام را كه مردم هستند و آراى مردم است، از نظام بگيرند؛ ميفهمند چكار دارند ميكنند. واى به حال آن كسانى كه نادانسته، از روى غفلت، همان حرف آنها را تكرار كنند و همان مقصود آنها را در داخل تحقّق ببخشند. آنها دارند اميد را از مردم ميگيرند. ملّت ايران سرافراز است به اينكه توانسته در طول اين سى سال مسؤولين را خودش معين كند. مسؤولين بلندمرتبه ى نظام از صدر تا ذيل بوسيله ى مردم انتخاب شده اند؛ رهبرى هم بوسيله ى مردم انتخاب ميشود با واسطه ى انتخابات خبرگان، رياست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى، شوراهاى گوناگون؛ اين جزو افتخارات نظام است، ميخواهند اين را از مردم بگيرند؛ چون ميدانند نظام با اين مستحكم ميشود. من به شما عرض ميكنم: هركسى به استحكام اين نظام علاقه مند است، هركه به اسلام علاقه مند است، هركه به ملّت ايران علاقه مند است، براى او عقلاً و شرعاً واجب است كه در اين انتخابات شركت كند.(1)

ضرورت پرهيز طرفداران نامزدهاى رياست جمهورى از درگيرى

عزيزان من! نامزدهاى مختلف هركدام طرفدارانى دارند، علاقه مندانى دارند. علاقه مندان اين نامزد نميتوانند اعتراض كنند به علاقه مندان آن نامزد كه شما چرا به او علاقه مندى، به نامزد مورد علاقه ى من علاقه اى ندارى. نه، اين جزو افتخارات كشور ماست. افراد گوناگون مى آيند؛ با منشهاى مختلف، با سلايق مختلف، با شيوه هاى گوناگون كار، در مقابل

ص: 58


1- . همان.

مردم قرار ميگيرند. يك عدّه اين را ميپسندند، يك عدّه آن را ميپسندند، يك عدّه آن را ميپسندند؛ اين افتخار است؛ اين خوب است. هركدام از نامزدهاى محترم هم طرفدارانى دارند. بعضيها از اين طرفداران متعصّب هم هستند، خيلى علاقه مند سرسختند به آن نامزد خودشان. خيلى خوب، باشند، حرفى نيست؛ امّا مواظب باشيد، مراقب باشيد كه اين علاقه منديها به اصطكاك نينجامد؛ به اغتشاش نينجامد. شما داريد براى عقيده ى خودتان، براى ايمان خودتان تلاش ميكنيد؛ نگذاريد دشمنِ اين ايمان، دشمنِ اين آرمان از شما سوءاستفاده كند. من شنيدم و اطّلاع پيدا كردم كه در خيابانها بعضى از جوانان طرفداران نامزدها ميروند _ حالا من درباره ى اين رفتن تو خيابانها حرفى نميزنم _ امّا مؤكّداً ميگويم: مبادا اين خيابانگرديها به مقابله، به مجادله، به درگيرى بينجامد؛ مواظب باشيد. اگر كسى ديديد كه اصرار بر اغتشاش و درگيرى دارد، بدانيد او يا خائن است، يا بسيار غافل است.(1)

لزوم پرهيز نامزدها از ايجاد دشمنى با يكديگر

نكته ى سوّم درباره ى انتخابات. خودِ نامزدهاى محترم هم مراقب باشند. نميپسندد انسان كه ببيند يك نامزدى، چه در نطقهاى تبليغاتى، چه در سخنرانى، چه در تلويزيون، چه در غير تلويزيون، براى اثبات خود متوسّل بشود به نفى آن ديگرى، آن هم با يك استدلالهاى گوناگون؛ به نظر من اين درست نيست. قبلاً هم من يك توصيه اى در اين مورد كردم، حالا هم در اين روزهاى آخر عرض ميكنم. نامزدها همه براى يك هدف دارند كار ميكنند. هركسى به نظر خودش يك احساس مسؤوليتى، تكليفى دارد، مى آيد ميدان. من با مناظره و معارضه و گفتگو و انتقاد مخالفتى ندارم؛ امّا سعى كنيد اين در چارچوبهاى درست شرعى و دينى انجام بگيرد. مردم،

ص: 59


1- . همان.

مردم بيدارى هستند، ميفهمند، ميدانند. اين چهار نفر نامزدى كه از شوراى نگهبان تأييد شده اند و در اجتماعات گوناگون سخنرانى ميكنند، خودِ آن نامزدهاى محترم توجّه كنند، مراقبت كنند كه در اين سخنرانيها، در اين اظهارات، جورى نباشد كه منتهى بشود به ايجاد دشمنى و ايجاد نقار؛ با برادرى و با مهربانى پيش بروند. البتّه اختلاف نظر، اختلاف رأى، اختلاف سليقه، در مسائل گوناگون، در مسائل شخصى، در مسائل عمومى، يك امر طبيعى است؛ اشكالى هم ندارد. نگذاريد اين به اغتشاش منتهى بشود. اين را خود نامزدهاى محترم هم توجّه كنند.

تأكيد بر مخفى بودن رأى رهبر

مطلب چهارم؛ بنده در اين انتخابات يك رأى بيشتر ندارم، آن رأى را هم به نظرم ميرسد كه كسى بطور مشخّص نميداند، حالا ممكن است كسانى حدس بزنند. من به كسى نميگويم، نگفته ام و نخواهم گفت به چه كسى رأى بدهيد، به چه كسى رأى ندهيد؛ رأى من مربوط به خود من است. اين مال ملّت است. آنچه من از مردم ميخواهم، عبارت است از اينكه همه با همه ى قوا، با همه ى توان، با همه ى نشاط، در روز بيست و دوى خرداد پاى صندوقهاى رأى حاضر بشوند و رأى بدهند. خداى متعال با آن ملّتى است كه مى انديشد، تصميم ميگيرد، انتخاب ميكند و براى خدا و در راه خدا به آن انتخاب عمل ميكند.(1)

تشكّر از حضور پرشور و عقلانى طرفداران نامزدها در ايام تبليغات

بايد از اين حضور پرشورى كه در روزهاى اخير و حتّى شبها _ آنطور كه مطّلع شدم _ مردم در خيابانها داشتند، تشكّر كنم. هر گروهى طبق ميل خودشان و به نظر خودشان شعار ميدادند، امّا رشد و آگاهى مردم نگذاشت

ص: 60


1- . همان.

كه يك حادثه ى تلخى بوجود بيايد؛ در صحنه هستند، شعارهاشان را هم ميدهند، شور و شوق خودشان را هم ابراز ميكنند، لكن در عين حال رشد و كمال و بلوغ عقلانى خودشان را هم نشان ميدهند.

اهمّيت امنيت انتخابات

امنيت انتخابات خيلى مهمّ است. ما سى سال است انتخابات داريم و بحمدالله هميشه در انتخاباتها، امنيت برقرار بوده است. اين خيلى نعمت بزرگى است؛ اين ناشى از تفضّل الهى و ناشى از شعور و درك مردم ماست. امروز هم من اميدوارم و از مردم خواهش ميكنم كه توجّه كنند، همين امنيت، همين آرامش و همين متانت و سكينه ى روحى لازم، در آنها وجود داشته باشد. ممكن است بدخواهانى بخواهند در مراكز رأى تشنّج ايجاد كنند؛ هرگونه تشنّجى به ضرر صندوقهاى رأى تمام خواهد شد؛ يعنى به ضرر آراى مردم و به ضرر مردم است؛ اگر كسانى خواستند چنين تشنّجى ايجاد كنند، خود مردم نگذارند و با متانت، با صبر و با حلم و وقار خودشان، مانع بشوند از اينكه خواسته ى بدخواهان اين ملّت عملى بشود.

ضرورت باور نكردن شايعات در امر انتخابات

به شايعات هم خيلى گوش نكنند. من ديدم ديروز و ديشب _ در اين پيامكهاى فراوانى كه دست مردم هست _ شايعاتى را از قول من نقل ميكردند كه دروغ محض بود و واقعيت نداشت. آدمهاى خوش نيت و سالم اين كارها را نميكنند؛ آدمهاى ناسالم از اين كارها ميكنند؛ توى همه ى بخشها و همه ى گروهها هم كم وبيش ممكن است آدم ناسالم _ كه سوءنيت داشته باشند و حسن نيت نداشته باشند _ پيدا بشود. به اين شايعات هم توجّه نكنند. امروز هم ممكن است باز شايعاتى _ نسبت به بخشهاى مختلف انتخابات _ بين مردم وجود داشته باشد؛ ما اعتمادمان در درجه ى اوّل _ در

ص: 61

اوّل و آخر _ به لطف خدا و به كمك الهى است و از خداى متعال استعانت ميكنيم و كمك ميخواهيم و در درجه ى بعد به آگاهى و رشد و هوشيارى مردم است.(1)

جشن واقعى به خاطر ثبت نصاب تازه از مشاركت در انتخابات

انتخابات 22 خرداد، با هنرنمايى ملّت ايران، نصاب تازه اى در سلسله ى طولانى انتخابهاى ملّى پديد آورد. مشاركت بيش از هشتاد درصدى مردم در پاى صندوقها و رأى بيست و چهار ميليونى به رئيس جمهور منتخب، يك جشن واقعى است كه به حول و قوّه ى الهى، خواهد توانست پيشرفت و اعتلاى كشور و امنيت ملّى و شور و نشاط پايدار را تضمين كند.

ثابت شدن صلابت ايران با حضور پرشور مردم در انتخابات 22 خرداد

ديروز شما توانستيد ثابت كنيد كه ايران به بركت شعارها و ارزشهاى انقلاب اسلامى، در برابر تهاجم سياسى و روانى از چنان مصونيت و صلابتى برخوردار است كه با گذشت سى سال از آغاز مردمسالارى دينى در اين كشور، از هميشه تازه نفستر و سرزِنده تر در صحنه حاضر گشته و دوستان و دشمنان را به ادامه ى راه روشن خود مطمئن ميسازد.

تبريك پيروزى ملّت در انتخابات و دعوت به شكرگزارى اين نعمت

اينجانب با فروتنى در برابر عزم و ايمان شما مردم عزيز، اين موفّقيت بزرگ را به حضرت ولىّ الله الأعظم روحى فداه و به روح امام بزرگوار و به يكايك آحاد ملّت تبريك عرض ميكنم و همگان را به قدردانى از اين لطف الهى و شكرگزارى در برابر پروردگار حكيم و عليم توصيه مينمايم.

ص: 62


1- . مصاحبه پس از شركت در دهمين دوره انتخابات رياست جمهورى 22/3/1388.
لزوم حفظ هوشيارى در برابر توطئه هاى دشمن در شنبه ى پس از انتخابات

گمان بر اين است كه دشمنان بخواهند با گونه هايى از تحريكات بدخواهانه، شيرينى اين رويداد را از كام ملّت بزدايند. به همه ى آحاد مردم و به ويژه جوانان عزيز كه سرزنده ترين نقش آفرينان اين حادثه ى شورانگيز بودند، توصيه ميكنم كه كاملاً هشيار باشند. همواره بايد شنبه ى پس از انتخابات، روز مهربانى و بردبارى باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران ديگر نامزدهاى محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحريك آميز و بدگمانانه پرهيز كنند. رئيس جمهور منتخب و محترم، رئيس جمهور همه ى ملّت ايران است و همه و از جمله رقيبان ديروز بايد يكپارچه از او حمايت و به او كمك كنند. بى شك اين نيز امتحانى الهى است كه موفّقيت در آن خواهد توانست رحمت خداوند متعال را جلب كند.

تشكّر از نقش آفرينان در خلق حماسه ى انتخابات

وظيفه ى خود ميدانم از همه ى كسانى كه در خلق اين حادثه ى بزرگ نقش آفريدند، صميمانه سپاسگزارى كنم: از نامزدهاى محترم كه با مطرح ساختن نقطه نظرهاى سياسى و اقتصادى و با سخن و رفتار خود، دارندگان سلايق گوناگون اجتماعى و سياسى را به صحنه آوردند، از نخبگان و برگزيدگانى كه مخاطبان خود را به حضور در اين آزمون بزرگ دعوت كردند؛ از مراجع عظام و علماى اعلام و فرزانگان دانشگاهى و شخصيتهاى فرهنگى و سياسى؛ از رسانه ى ملّى و مديران و طرّاحان و مجريان و هنرمندان صدا و سيما كه نوآوريهاى تحسين برانگيز آنان نقش تعيين كننده اى در اين حادثه ى فراموش نشدنى داشت؛ از وزارت كشور و شوراى محترم نگهبان كه با اخلاص و امانتدارى كامل به وظيفه ى خطير خود صادقانه و سختكوشانه عمل كردند؛ از نيروى انتظامى و ديگر دستگاههاى حافظ امنيت، كه فضاى

ص: 63

سالم و باز و آرام را براى مردم تأمين نمودند و سرانجام و بيش از همه، از يكايك رأى دهندگان كه براى خود و كشورشان آبرو و ثبات و امنيت فراهم آوردند.

تضرّع به درگاه الهى و استمداد از امام زمان (عليه السّلام)

بار ديگر با تضرّع و ابتهال، خداى عزيز و قدير را از اعماق جان، سپاس گفته، هدايت و رحمتش را براى اين ملّت و اين بنده ى ناتوان مسألت ميكنم و با سلام به حضرت ولىّ الله الاعظم روحى فداه، به دعا و رعايت و حمايت آن صاحب اصلى اين كشور دل ميبندم و به روح امام راحل و ارواح طيبه ى شهيدان عزيز درود ميفرستم.(1)

پيام حضور مردم در انتخابات 22 خرداد

ملت ايران اسلامى با حضور گسترده و پرشور خود در اين انتخابات ثابت كرد كه به عزت ملى اهميت مى دهد و ايستادگى در مقابل زورگويان و زياده خواهان و پايدارى براى احقاق حق را جزو ارزشهاى اساسى و افتخار خود مى داند و اين را با اين انتخابى كه انجام گرفت نشان داد.

رهبر انقلاب اسلامى به تلاش دشمنان اين كشور با راه اندازى جنگ روانى و تبليغات وسيع آنان در رسانه هاى بيگانه براى دلسرد كردن مردم از حضور در انتخابات اشاره كردند و افزودند: حقيقتاً يك دست اعجازآفرين الهى پشت اين انتخابات بود چرا كه نتيجه آن، ده ميليون رأى بيشتر در مقايسه با بالاترين رقم مشاركت مردم در انتخابات 30 ساله است.(2)

تذكّر به يكى از نامزدهاى معترض

حضرت آيت الله خامنه اى در ديدار آقاى ميرحسين موسوى با ايشان، بر پيگيرى مسائل از طريق مراجع قانونى تأكيد كردند.

ص: 64


1- . پيام به مردم پس از برگزارى دهمين دوره ى انتخابات رياست جمهورى 23/3/1388.
2- . مراسم مولودى خوانى در خجسته سالروز ميلاد حضرت فاطمه (عليهاالسّلام) 24/3/1388

در اين ديدار، آقاى ميرحسين موسوى ضمن ارائه ى گزارشى، ديدگاه خود را درباره ى روند انتخابات بيان كرد.

رهبر انقلاب با تأكيد بر لزوم حفظ آرامش و متانت، خاطرنشان كردند: در دوره هاى قبلى انتخابات نيز برخى افراد و نامزدها مسائلى داشتند كه از طريق شوراى نگهبان، به عنوان مرجع قانونى رسيدگى به شكايات انتخاباتى، پيگيرى كردند و طبعاً در اين دوره نيز مسائل بايد از طريق قانونى دنبال شود.

ايشان با اشاره به نامه ى آقاى موسوى به شوراى نگهبان افزودند: به شوراى نگهبان تأكيد شده كه بادقّت به اين نامه رسيدگى شود.

رهبر انقلاب اسلامى با اشاره به تحريكات دشمن و برخى طرّاحيهاى پشت صحنه براى به آشوب كشاندن خيابانها، خطاب به آقاى موسوى افزودند: جنس شما با اينگونه افراد متفاوت است و لازم است كارها را با متانت و آرامش پيگيرى كنيد.

حضرت آيت الله خامنه اى با تحسين از حضور بى سابقه ى مردم در انتخابات 22 خرداد افزودند: به يارى پروردگار، انتخابات با اتقان، صحّت و آرامش خوبى برگزار شد و شما هم مسائل مورد نظر را از طريق قانونى پيگيرى كنيد.(1)

يكى بودن طرفداران همه ى نامزدها در اعتقاد به نظام

ما بايد سعى كنيم، دقّت كنيم كه انتخابات مايه ى انشقاق نشود؛ اين حرف اصلى من است. اينكه ما تصوّر كنيم كه يك گروه مثلاً بيست و چهار ميليونى يك طرفند، يك گروه چهارده ميليونى يك طرفند، اين به نظر من يك خطاى بسيار بزرگى است؛ قضيه اينجور نيست. همه در يك طرف قرار دارند. آن كسانى كه به رئيس جمهور منتخب اين دوره ى از انتخابات رأى

ص: 65


1- . ديدار آقاى ميرحسين موسوى با رهبر معظّم انقلاب اسلامى 24/3/1388.

دادند، همانقدر وابسته ى به انقلاب و كشور و نظامند، كه آن كسانى كه رأى ندادند. مجموعه هاى مردمى، فرزندان اين كشورند؛ فرزندان اين ملّتند. اين خطاست كه ما اين دو مجموعه ى رأى دهنده را كه يك عدّه اى رأى به يك نامزدى دادند، يك عدّه اى رأى به آن نامزد ندادند، اينها را ما متخاصم و متقابل فرض كنيم؛ نه، در يك مسأله اى، در يك گزينشى، اينها سليقه شان يك جور نبوده، لكن در اصل قضيه، در اعتقاد به نظام، در پشتيبانى از جمهورى اسلامى، همه ى اينها باهم يكى هستند. ما نگاه كنيم به رأى قريب چهل ميليونى مردم در اين دوره؛ اين مهمّ است.

ضرورت حراست از اتّحاد ملّى با وجود اختلاف سلايق سياسى

من معتقدّم همه ى ما وظيفه داريم اين را پاسدارى كنيم. يعنى اين اتّحاد ملّى را در گفتن و اعلام صريحِ حمايت از نظام اسلامى را، دست كم نگيريم؛ اين چيز بسيار مهمّى است. امروز نظام اسلامى نشان دارد ميدهد كه مردمسالارى واقعى در او حكمفرماست. مردم مى آيند مينشينند پاى صحبت نامزدهاى مختلف، گوش ميكنند، بعد در حدود شايد ده روز، پانزده روز در خيابانها حضور فعّال دارند. اين به نظر من خيلى مسأله ى مهمّى است. ما بايد به اين شبهاى گوناگون و متعدّدى كه در خيابانهاى تهران و بعضى از شهرستانهاى ديگر مردم جمع ميشدند و بعضى از اين نامزد، بعضى از آن نامزد حمايت ميكردند، شعار ميدادند و هيچگونه درگيرى بين اينها وجود نداشت، افتخار بكنيم؛ اين خيلى چيز مهمّى است. مردم ما اينند؛ اختلاف سليقه هم دارند، نظرات مختلفى هم نسبت به نامزدهاى مختلف دارند، امّا با همديگر هم كار ميكنند. آقاى مهندس موسوى براى من نقل ميكردند كه توى يك خيابانى كه ايشان ميرفته، ماشينى با ماشين ايشان همراه ميشوند. آنها شروع ميكنند حرفى و شعارى را كه عليه آقاى موسوى بوده، با خنده گفتن، آقاى موسوى گفت من هم خنديدم و به آنها

ص: 66

دست تكان دادم اينجورى و عبور كردم. خوب، اين فضا خيلى فضاى خوبى است. اين فضا بعد از انتخابات نبايد تبديل بشود به فضاى خصومت و تقابل؛ عدّه اى اين را ميخواهند در جامعه تحقّق ببخشند. اين خلاف واقع است.

آن كسانى كه اجتماع ميكنند براى حمايت از يك نامزد، با آن كسانى كه اجتماع ميكنند براى حمايت از نامزد ديگر، هر دو ملّت ايرانند، گروههايى از مردمند؛ ما بايد با اين ديد نگاه كنيم. آرائى هم دارند؛ يك جمعى رأى به اين دادند، يك جمعى رأى به آن دادند. البتّه قاعده ى مردمسالارى اين است كه اكثريت بر اقلّيت در مقام عمل تقدّم پيدا ميكند؛ يعنى آن كسى كه اكثريت به او رأى دادند، او مسؤوليت را به عهده ميگيرد؛ اين قاعده ى مردمسالارى است. امّا اين به معناى ايجاد تزاحم و ايجاد تعارض و دشمنى نيست.

وظيفه ى همه ى نامزدها و طرفداران در مقابله با ايجاد دشمنى

با ايجاد دشمنى همه تان مقابله كنيد. اين مخصوص يك نامزد يا يك ستاد يا يك مجموعه نيست؛ همه وظيفه دارند كه با ايجاد نقار و دشمنى و كدورت مقابله كنند.

لزوم پيگيرى اعتراضات از مجارى قانونى

بله، ممكن است كسانى همانطور كه حالا آقايان هم ذكر كرديد، اشكالات و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت كرده باشند و اعتراض داشته باشند، كه البتّه، راههاى قانونى وجود دارد. رسيدگى به اينها حتماً بايد انجام بگيرد. مواردى را آقايان ذكر كرديد. من درخواست ميكنم از آقايان مسؤول در وزارت كشور و همچنين در شوراى نگهبان كه به اين موارد دقيقاً رسيدگى كنند. اگر چنانچه بعضى از اشكالات مقتضىِ اين

ص: 67

هست كه پاره اى از صندوقها بازشمارى بشود، اشكالى ندارد. حالا مثلاً يك مورد را آقايان ذكر كردند كه آن شخص گفته كه رأى فلان نامزد اين تعداد است، بعد در شمارش تعداد ديگرى معرّفى شده؛ خيلى خوب، كارى ندارد؛ صندوقهاى مورد اشكال را، يا بطور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى كنند؛ خودِ نمايندگان ستادها هم حضور داشته باشند و ببينند تا اطمينان كامل براى همه حاصل بشود.

اعتماد رهبرى به مسؤولان انتخابات در همه ى دوره ها

البتّه من خودم شخصاً در اين انتخابات هم مثل همه ى انتخاباتهاى گذشته _ شماها همه تان مسؤولين هستيد، بوده ايد، ممشاى بنده را ميدانيد _ به مسؤولين كشور اعتماد كردم؛ به وزارت كشور، به شوراى نگهبان؛ در حالى كه ميدانيد در موارد متعدّد، مسؤولين از سلائق مختلف بودند، امّا من به مقام مسؤولى كه ميشناسم و قاعده ى كار او را ميدانم، اعتماد ميكنم. در اين نوبت هم همينجور است؛ من اعتماد ميكنم، امّا اين اعتماد من موجب نميشود كه اگر چنانچه شبهه اى در ذهن كسانى هست، اين شبهه دنبال نشود و تعقيب نشود و بررسى نشود و حقيقت قضيه آشكار نشود؛ نه، شبهات را برطرف كنيد، منتها آن چيزى كه از همه مهمّتر است، اين است: همه سعى كنيد وحدت ملّى و وحدت كشور را حفظ كنيد؛ هركسى به نحوى، هركسى وظيفه اى دارد.

ضرورت صيانت از افتخار بين المللى انتخاباتِ با چهل ميليون رأى

انتخابات مايه ى افتخار ماست. چهل ميليون رأى شوخى نيست. اين از بالاترين نصابى كه ما تا حالا داشته ايم، مبالغ قابل توجّهى بيشتر است؛ اين خيلى اهمّيت دارد. بعد از سى سال ملّت ما پابندى شان به نظام جمهورى اسلامى آنچنان است كه اينجور با شور و شوق وارد صحنه

ص: 68

ميشوند كه خبرگزاريهاى خارجى از همان ساعات اوّل اعلام كردند _ ما خبرها را تعقيب ميكرديم _ و همه گفتند كه اين دفعه حضور مردم، حضور فوق العاده اى است. اين را همه گفتند. حالا غير از مشاهداتى كه كسانى ميرفتند رأى ميدادند و مى آمدند براى ما نقل ميكردند، خبرگزاريها گفتند و در تعدادى از تلويزيونهاى بيگانه هم منعكس شد كه حضور مردم، حضور جدّى و فعّال و متراكمى است. در بعضى از تلويزيونهاى خارجى صفوف مردم را كه صف كشيده بودند، نشان دادند. اين افتخارى است براى كشور؛ ما اين را مخدوش نكنيم، اين را خراب نكنيم، اين مال مردم است. همين رأى دهندگان از دو طرف، هم طرف آن كسانى كه رأى دادند به نامزد منتخب، هم آن كسانى كه رأى ندادند به نامزد منتخب و به ديگرى رأى دادند _ كه مجموعاً مثلاً حدود چهارده ميليون ميشوند _ همه شان در ايجاد اين حماسه ى بزرگ سهيم بودند. ما اين وحدت را، اين نگاه كلان را، نگاه يكسان را فراموش نكنيم و اين را از دست ملّت نگيريم. همه سهيمند؛ آن كسى كه به آقاى دكتر احمدى نژاد رأى داده، او هم سهيم است؛ آن كسى كه به آقاى مهندس موسوى رأى داده، يا به آقاى كروبى رأى داده، يا به آقاى رضايى رأى داده، آنها هم همه در ايجاد اين حماسه ى بزرگ سهيمند و كشور مديون آنهاست و نظام حقيقتاً مديون اين حضور حماسى مردم است كه آمدند از نظام خودشان كه متعلّق به خودشان هست، از انقلابى كه متعلّق به خودشان هست، دفاع كردند و اين اقدام را كردند؛ نگاه اصلى بايد اين باشد.

وظايف طرف پيروز و طرف مغلوب در انتخابات

البتّه هر طرفى ملاحظاتى بايد بكند؛ اين را من قبول دارم. هم آن طرفى كه توانسته اكثريت را به دست بياورد، ملاحظاتى لازم است بكند، توجّهاتى بكند، مراقبتهايى در كيفيت رفتار و حركت انجام بدهد، هم آن طرفى كه

ص: 69

اين رأى اكثريت را كسب نكرده، او هم مراقبتهايى لازم دارد. همه بايد حلم داشته باشند. حلم اسلامى كه ما در فارسى او را بردبارى معنا ميكنيم، معنايش توان تحمّل و ظرفيت تحمّل است. همه بايد ظرفيت تحمّل داشته باشند، بتوانند تحمّل كنند؛ تحمّل پيروزى هم كار آسانى نيست، تحمّل عدم پيروزى هم كار آسانى نيست. حلم داشتن و تحمّل كردن و ظرفيت پيروزى و عدم پيروزى را داشتن، يكى از فضايل انسانى است؛ ما بايد اين را هم در نخبگان، هم در آحاد عظيم مردم ترويج بكنيم.

وجود دستهايى براى خرابكارى و اختلاف افكنى بين طرفداران نامزدها

البتّه شما شكّى نداريد، من هم مثل شما، كه كسانى هستند كه اين وحدت را نميخواهند. حوادثى پيش مى آيد گوشه و كنار كه اين حوادث نه به آن گروه، نه به آن گروه، هيچ ارتباطى ندارد و اين مربوط به افرادى است كه اين وحدت را، اين اتّفاق را، اين نمايش عظمت را نميخواهند. من حالا إن شاءاللَّه در روز جمعه اگر عمرى بود و مجالى بود، دراين باره بيشتر صحبت خواهم كرد. كسانى نميخواهند اين موفّقيتهاى شما را ببينند. در اين قضايا همه موفّق شديد، همه پيروز شديد؛ در اين جهت كه توانستيد نظام مورد علاقه تان را تحكيم ببخشيد. مردم همه پيروزند؛ به خاطر اينكه توانستند يك عظمتى و عزّتى را از خودشان بروز بدهند. عدّه اى اين را نميخواهند و طبعاً خرابكارى ميكنند، ايجاد اختلال ميكنند، از اين به آن حرف ميبرند، از آن به اين حرف مى آورند؛ غالباً هم خلاف. بنده چون از اطراف مختلف، حرفها به گوش من ميرسد، ميبينم اين چيزهايى كه اين طرف از آن طرف ميگويد، بعضاً خلاف واقع است؛ هم آن چيزهايى كه آن طرف از اين طرف بيان ميكند، بعضاً خلاف واقع است. پيداست كسانى در وسط نميخواهند اين اتّحاد و اتّفاق در كشور شكل بگيرد. اين حالا آسانترينش است، بدترش هم همين كارهاى خرابكارى اى است كه شما ميبينيد انجام ميدهند، كه

ص: 70

البتّه همه بايد در مقابل اين خرابكاريها بايستند، اعلام موضع كنند. همه بايستى بگويند.

اين تخريبهايى كه انجام ميگيرد، اين كارهاى زشتى كه انجام ميگيرد، بعضاً جناياتى كه واقع ميشود، مربوط به هيچكدام از اين اطراف قضيه نيست؛ اين مربوط به مردم نيست، مربوط به نامزدها نيست؛ مربوط به خرابكارهاست، مربوط به اخلالگرهاست. نبادا كسى توهّم كند و تصوّر بكند كه اين مربوط به اين است كه اينها طرفدار فلان نامزدند؛ نه، اينها مثل همان كسانى هستند كه اختلافات مذهبى را بين مسلمانها راه مى اندازند كه ما مكرّر گفته ايم اينها نه سنّى اند، نه شيعه؛ شيعه را عليه سنّى، سنّى را عليه شيعه تحريك ميكنند و در وضع اتّحاد جامعه ى عظيم ما هم همينجور است. كسانى كه يك طرف را عليه يك طرف تحريك ميكنند، كارهايى ميكنند به عنوان طرفدارى از يك جهت، در حالى كه حقيقتاً طرفدارى از او نيست؛ اينها نه از اين طرفند، نه از آن طرف. اينها كسانى هستند كه با اصل نظام مخالفند، با آرامش كشور مخالفند، طرفدار تشنّجند، طرفدار اغتشاشند، ميخواهند آرامش نباشد.

وظيفه ى همگان در اعلام موضع صريح نسبت به اغتشاش آفرينان

هركس سرِ كار باشد، اگر نتايج انتخابات غير از اين هم ميشد، بنده بطور اطمينان ميتوانم عرض بكنم كه باز اينجور حوادثى ديده مى شد، باز اين حوادث پيش مى آمد، براى اينكه اصلاً آرامش در كشور نباشد. آنها امنيت كشور را و آرامش كشور را هدف گرفته اند و ميخواهند اين را از بين ببرند. هيچكس نبايد به اين تشنّج آفرينى و اغتشاش آفرينى كمك كند و همه بايد در مقابل او صريح موضع بگيرند. كمااينكه مواضع حقيقى شماها هم جز اين نيست. صريح موضع بگيرند، روشن كنند كه اين خواستِ آنها نيست؛ و هر كارى كه تشنّج آفرين باشد، واقعاً نكنند؛ يعنى همديگر را عصبانى نكنند.

ص: 71

لزوم پرهيز طرفداران نامزد پيروز و مغلوب از عصبانى كردن طرف مقابل

اين را هم من بد نيست در اينجا خطاب به مردمى كه خارج از اين مجموعه ى شما برادران عزيز هستند، توصيه بكنم، كه اگر اين صحبتها پخش شد، خطاب به مردم هم باشد. من به مردم عزيزمان هم عرض ميكنم: دو جناح و دو گروه، همديگر را عصبانى نكنند؛ نه آن كسانى كه نامزد مورد علاقه شان پيروز شده، جورى حرف بزنند، جورى رفتار كنند كه آن طرف مقابل را عصبانى كند، جريحه دار كند؛ نه آن كسانى كه نامزد مورد علاقه شان رأى نياورده، جورى حرف بزنند، جورى اقدام كنند كه آن طرف را عصبانى كند؛ نه، همه يك جهت مشترك داريد كه آن عبارت است از حضور در اين صحنه ى انتخابات و دفاع از نظام اسلامى؛ اين اساس قضيه است، اين آن چيزى است كه دل وليعصر (ارواحنا فداه) را راضى ميكند و خشنود ميكند. اين آن چيزى است كه إن شاءاللَّه موجب رحمت الهى و جريان رحمت الهى در اين كشور ميشود. اين به نظر من درست است.

تأكيد بر حفظ هويت جمعى كشور و ملّت

اميدوارم كه خداى متعال كمك كند. من وظيفه ى خودم دانستم كه اين عرايض را به شماها بكنم. همينطور كه گفتم، من تقريباً همه ى شما يا اغلب شماها را از نزديك ميشناسم و سوابق كاريتان را ميدانم و به نظرم رسيد كه اينجور حرف زدن و اينجور مخاطبه ى با شما، إن شاءاللَّه خوب است و لازم است و تكليف من است كه اين را عرض بكنم. من احساس ميكنم امروز همه تكليف داريم از هويت جمعى اين كشور و اين ملّت دفاع كنيم. يك مجموعه ى عظيم مردمى است، با اين بار امانت سنگينى كه بر دوش گرفته، با اين حركت عظيم و شجاعانه اى كه در طول اين سى سال اين ملّت انجام داده، اين را نگذاريد شقّه شقّه بشود، نگذاريد افراد در مقابل هم قرار بگيرند. هركدامتان به يك كيفيتى خواهيد توانست اين كار را انجام بدهيد.

ص: 72

إن شاءاللَّه خداوند كمكتان كند، راهنماييتان كند، همه مان را راهنمايى كند كه بتوانيم اين وظيفه را به بهترين وجهى انجام بدهيم.(1)

سه مطلب خطاب به سه دسته
اشاره

مسأله اى كه در اين خطبه مطرح ميكنم، مسأله ى انتخابات است كه فعلاً مسأله ى روز در كشور ماست. سه مطلب را خطاب به سه دسته عرض خواهم كرد. يك مطلب خطاب به عموم ملّت عزيزمان در هر نقطه اى از كشور كه هستند، ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب را خطاب به نخبگان سياسى، نامزدهاى رياست جمهورى، فعّالان و دست اندركاران قضاياى انتخابات ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب هم خطاب به سران استكبار، بعضى از دولتهاى غربى و سردمداران رسانه هايى كه آنها اداره ميكنند، خواهم گفت.

مطلب اوّل خطاب به مردم عزيز
تشكّر از ملّت براى نمايش روح مشاركت و دلبستگى به نظامشان

در باره ى مطلب اوّل كه خطاب به شما مردم عزيز است، حرف من عبارت است از يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكّر. بنده دوست ندارم در سخنرانيها و خطابه ها نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم يا تملّق آنها را بگويم؛ امّا در اين قضيه ى انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض ميكنم كه هرچه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتّى اگر بوى تملّق هم بدهد، ايرادى ندارد. كار بزرگى كرديد. انتخابات 22 خرداد يك نمايش عظيمى بود از احساس مسؤوليت ملّت ما براى سرنوشت كشور؛ نمايش عظيمى بود از روح مشاركتجوى مردم در اداره ى كشورشان؛ نمايش عظيمى بود از دلبستگى مردم به نظامشان. حقيقتاً مشابه اين حركتى كه

ص: 73


1- . در ديدار نمايندگان نامزدهاى دهمين دوره انتخابات رياست جمهورى 26/3/1388

در كشور انجام گرفت، من امروز در دنيا و در اين دموكراسيهاى گوناگون _ چه دموكراسيهاى ظاهرى و دروغين و چه دموكراسيهايى كه واقعاً به آراء مردم مراجعه ميكنند _ نظيرش را سراغ ندارم. در جمهورى اسلامى هم جز در همه پرسى سال 58 _ فروردين 58 _ هيچ نظيرى ديگر براى اين انتخاباتى كه در جمعه ى گذشته شما انجام داديد، وجود ندارد؛ مشاركت حدود 85 درصد؛ چهل ميليون تقريباً جمعيت. انسان دست مبارك ولىّ عصر را پشت سر حوادثى با اين عظمت ميبيند. اين نشانه ى توجّه خداست. لازم ميدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و ابراز تواضع كنم كه واقعاً جا دارد.

شور و شعور نسل جوان در انتخابات سال 88

نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسى، همان شعور سياسى، همان تعهّد سياسى را كه ما در نسل اوّل انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره ى داغ انقلاب دلها را به هيجان مى آورد، بعد هم در دوره ى جنگ به نحو ديگرى؛ امّا امروز اينها هم نيست، در عين حال اين تعهّد، اين احساس مسؤوليت، اين شور و شعور در نسل كنونى ما وجود دارد؛ اينها چيز كمى نيست.

تعهّد جمعى مردم براى حفظ نظام و كشور با وجود اختلاف سلايق

البتّه بين مردم اختلاف سليقه هست، اختلاف رأى هست؛ عدّه اى كسى را قبول دارند، حرفى را قبول دارند؛ عدّه ى ديگرى كس ديگرى را قبول دارند، حرف ديگرى را قبول دارند؛ اينها هست، طبيعى هم هست، ليكن يك تعهّد جمعى را انسان در بين همه ى اين آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس ميكند؛ يك تعهّد جمعى براى حفظ كشورشان، براى حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاى بزرگ، در

ص: 74

شهرهاى كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه در اين حركت عظيم شركت كردند.

انتخابات 88؛ زلزله ى سياسى براى دشمن و جشن براى دوستان

اين انتخابات، عزيزان من! براى دشمنان شما يك زلزله ى سياسى بود؛ براى دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعى بود؛ يك جشن تاريخى بود. در سى سالگى انقلاب اينجور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى كنند! اين يك جنبش عمومى و مردمى بود براى تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براى نظام جمهورى اسلامى يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالارى دينى را به رخ همه ى مردم عالم كشيد. همه ى كسانى كه بدخواه نظام جمهورى اسلامى هستند، ديدند مردمسالارى دينى يعنى چه. اين يك راه سوّم است. در مقابل ديكتاتوريها و نظامهاى مستبدّ از يك طرف و دموكراسيهاى دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالارى دينى است؛ اين است كه دلهاى مردم را مجذوب ميكند و آنها را به وسط صحنه ميكشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته درباره ى اين انتخابات.

انتخابات 22 خرداد؛ نشانه ى اعتماد و اميد مردم

نكته ى دوّم در باب اين انتخابات اين است كه انتخابات 22 خرداد نشان داد كه مردم، با اعتماد و با اميد و با شادابى ملّى در اين كشور زندگى ميكنند. اين جواب خيلى از حرفهايى است كه دشمنان شما در تبليغات مغرضانه ى خودشان بر زبان مى آورند. اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر احساس آزادى نكنند، به انتخابات روى خوش نشان نميدهند. اعتماد به نظام جمهورى اسلامى

ص: 75

در اين انتخابات آشكار شد؛ و من بعد عرض خواهم كرد كه دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته اند؛ دشمنان ملّت ايران ميخواهند همين اعتماد را در هم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه ى جمهورى اسلامى است، ميخواهند اين را از جمهورى اسلامى بگيرند؛ ميخواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره ى اين انتخابات و اين اعتمادى را كه مردم كردند تا اين اعتماد را متزلزل كنند.

خسارت عظيم تضعيف اعتماد مردم به نظام

دشمنان ملّت ايران ميدانند كه وقتى اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتى مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است. ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند تا مشروعيت را از جمهورى اسلامى بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزى است كه با هيچ خسارت ديگرى قابل مقايسه نيست.

شروع خطّ فتنه ى تقلّب از پيش از انتخابات

مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمى اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.

اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اوّل فروردين در مشهد گفتم هى دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلّب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند.

ص: 76

گوش نكردن برخى نسبت به هشدار درباره ى نقشه ى دشمن

من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكّر دادم و گفتم اين حرفى را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوييد. نظام جمهورى اسلامى مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سى سال است كه نظام جمهورى اسلامى با مسؤولانش، با عملكردش، با تلاشهاى فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن ميخواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند. اين هم يك نكته.

رقابتهاى انتخاباتى 88؛ رقابتهاى جدّى و ميان جريانهاى معتقد به نظام

نكته ى سوّم، مسأله ى رقابتها بود. اين رقابتها كاملاً رقابتهاى آزاد، جدّى و شفّاف بين نامزدهاى مختلف بود؛ همه ديدند. بقدرى اين رقابتها و اين گفتگوها و اين مناظره ها شفّاف و صريح بود، كه عدّه اى به آن معترض شدند _ حالا عرض خواهم كرد _ حقّ هم تا حدودى با آنهاست. التهاباتى هم بوجود آورد كه الان هم هنوز آثارش را داريم مشاهده ميكنيم. من به شما عرض بكنم، فرض ما اين بود و هست كه اين رقابتى كه وجود دارد بين چهار نامزد انتخابات، اين رقابت ميان افراد و جريانهاى متعلّق به نظام اسلامى است. اينى كه دشمنان سعى ميكنند در رسانه هاى گوناگون _ كه غالباً هم اين رسانه ها مال اين صهيونيستهاى خبيث و رذل است _ اينجور وانمود كنند كه دعوا بين طرفداران نظام و مخالفان نظام است، نخير، اينجورى نبود؛ آنها غلط ميكنند اين حرف را ميزنند؛ اين واقعيت ندارد.

اين چهار نفرى كه وارد عرصه ى اين انتخابات جدّى شدند، همه شان جزو عناصر نظام و متعلّق به نظام بودند و هستند. يكى از اينها رئيس جمهور كشور ماست؛ رئيس جمهور خدوم، پركار، زحمتكش، مورد اعتماد. يكى از آنها نخست وزيرِ هشت سال در دوران رياست جمهورى خود بنده است. يكى از آنها فرمانده ى سپاه در سالهاى متمادى و يكى از فرماندهان اصلى دوران دفاع مقدّس بوده است. يكى از آنها دو دوره رئيس قوّه ى مقنّنه ى كشور

ص: 77

بوده است؛ رئيس مجلس شوراى اسلامى بوده است. اينها عناصر نظامند؛ اينها همه شان متعلّق به نظامند. البتّه اختلاف نظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهتگيريهاى گوناگون سياسى باهم تفاوتهاى متعدّدى دارند؛ امّا همه شان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. اين رقابت درون نظام تعريف شد؛ نه رقابت بين درون نظام و بيرون نظام، كه راديوى صهيونيستى و راديوى آمريكا و راديوى انگليسِ خبيث و ديگران هى ميخواهند اين را دامن بزنند. نخير، رقابتى بود در درون نظام و بين عناصر وابسته ى به نظام؛ متعلّق به نظام و همه شان هم با اين سوابق. همه شان را من از نزديك ميشناسم، افكارشان را ميدانم، سلايقشان را ميدانم، خصوصيات رفتاريشان را ميدانم، با همه شان از نزديك من كار كردم.

البتّه بنده همه ى ديدگاههاى اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضى از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضى را براى خدمت به كشور مناسبتر از بعضى ديگر ميدانم؛ امّا انتخاب به عهده ى مردم بوده و هست. مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاى خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف؛ بنابراين، مسأله، مسأله ى درونى نظام است. اينى كه بخواهند صورت مسأله را تغيير بدهند، اين صددرصد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضدّ انقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصرى در درون چهارچوب نظام است.

آن مردمى هم كه به اين چهار نفر رأى دادند، اينها هم با اعتقاد به نظام رأى دادند، تشخيص دادند اين براى كشور بهتر است، به نظام پابندى اش بيشتر است، به او رأى دادند. آن كسى را كه صالحتر براى خدمت به نظام ميدانستند، به او رأى دادند؛ مردم هم در چهارچوب نظام عمل كردند.

ص: 78

جهات مثبت و منفى مناظره ها و رقابتها

امّا اين رقابتها و مناظرات، كه ابتكار مهمّى بود؛ ابتكار جالبى بود؛ خيلى صريح بود، خيلى شفّاف بود، خيلى جدّى بود. اين مناظره ها تو دهن آن كسانى زد كه از بيرون تبليغ ميكردند كه اين رقابتها نمايشى است، واقعيت ندارد. ديدند نخير، واقعيت دارد؛ جدّى در مقابل هم ايستاده اند، باهم بحث ميكنند، باهم استدلال ميكنند. بنابراين مناظره ها و گفتگوها بسيار از اين جهت مثبت بود. البتّه آثار مثبتى داشت، عيوبى هم داشت، كه حالا هر دو را من عرض خواهم كرد.

آن جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظره ها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاى تلويزيونى، همه شفّاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابى از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگويى كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگويى برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروهها بدون ابهام، بدون پيچيده گويى، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سياستهايشان چيست، برنامه هايشان چيست، پابنديهايشان كدام است تا چه حدّ است؛ اينها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت كنند. مردم احساس كردند كه در نظام اسلامى بيگانه به حساب نمى آيند، نظام كشور اندرونى و بيرونى ندارد. همه چيز در مقابل مردم آشكار، همه ى نظرات در مقابل مردم بيان شد و معلوم شد رأى مردم ناشى از همين دقّتها و تأمّلات خواهد بود. رأى مردم زينتى نيست. حقّ انتخاب حقيقتاً متعلّق به مردم است، مردم ميخواهند آگاهانه، هشيارانه انتخاب كنند. اين مناظره ها اين را نشان داد. يقيناً يكى از علل افزايش ده ميليونى آراء نسبت به آخرين حدّ نصابِ دوره هاى قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند. اين مناظره ها به سطح خيابانها هم كشيده شد، داخل خانه ها هم رفت، كه اينها قدرت انتخاب مردم را بالا ميبرد. اينجور مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش

ص: 79

ميدهد، قدرت انتخاب را بالا ميبرد. اين از نظر جمهورى اسلامى چيز مطلوبى است.

البتّه همينجا من عرض بكنم كه اين گفتگوها نبايد به جايى برسد كه تبديل بشود به كدورت و كينه. اگر اين شد، آن وقت اثر عكس خواهد داشت. اگر به همان شكلى كه آن روز بود و در همان حدّ باقى بود، اين خوب بود؛ امّا اگر بنا باشد همينطور كش پيدا كند، ادامه پيدا كند، هى بگومگو بشود، اين تدريجاً تبديل خواهد شد به كينه.

البتّه خيلى خوب است كه اينجور مناظره هايى در سطوح مديريتى ادامه پيدا كند _ البتّه با حذف آن عيوبى كه بعد به آن اشاره خواهم كرد _ و افراد، مسؤولين، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبيين كنند. خيلى از اوقات اگر چنانچه يك انتقادى به كسى بشود، اين فرصتى است براى او كه بتواند ذهنها را روشن كند، تبيين كنند، حقيقت را بيان كنند؛ خيلى چيز خوبى است؛ البتّه با حذف آن عيوبى كه عرض خواهم كرد.

اگر اينجور مناظره ها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، ديگر وقتى در هنگام انتخابات پيش آمد، حالت انفجارى پيدا نميكند؛ همه ى حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنيده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها.

اينها محسّنات اين مناظرات بود كه خيلى خوب بود؛ امّا عيوبى هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردى انسان ميديد كه در اين مناظره ها جنبه ى منطقى مناظره ضعيف ميشد؛ جنبه ى احساساتى و عصبى پيدا ميكرد؛ جنبه ى تخريبى غلبه پيدا ميكرد؛ سياه نمايى وضع موجود به شكل افراطى در اين مناظره ها ديده شد؛ سياه نمايى دوره هاى گذشته هم در اين مناظره ها مشاهده شد؛ هر دو بد بود. اتّهاماتى مطرح شد كه در جايى اثبات نشده است؛ به شايعات تكيه شد، بى انصافيهايى احياناً

ص: 80

ديده شد؛ هم بى انصافى نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت و هم بى انصافى نسبت به دولتهاى گذشته و دوران سى ساله. آقايان در خلال صحبت احساساتى شدند و لابلاى حرفهاى خوب، حرف هايى هم كه خوب نبود، گفته شد.

بنده هم مثل بقيه ى آحاد ملّت نشستم پاى تلويزيون و اين مناظره ها را تماشا كردم و از آزادى بيان لذّت بردم؛ از اينكه نظام جمهورى اسلامى توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذّت بردم؛ امّا اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد؛ متأثّر شدم. براى طرفداران نامزدها هم آن بخشهاى معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهاب آور و نگران كننده بود، كه البتّه از هر دو طرف هم بود.

بنده اينجا در منبر نماز جمعه، در خطبه اى كه در حكم نماز است، حقايق را بايد بيان بكنم. هر دو طرف در اين عيب متأسّفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهورِ قانونى كشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنرانيها را براى من مى آوردند و من ميديدم يا گاهى ميشنيدم؛ تهمتهايى زدند، حرفهايى گفتند؛ به كى ؟ به كسى كه رئيس جمهور قانونى كشور است، متّكى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغگويى متّهم كردند! اينها خوب است ؟ كارنامه هاى جعلى براى دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، ميبينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحّاشى كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتى، رمّال، از اين نسبتهاى خجالت آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند.

اين از آن طرف. از اين طرف هم همينجور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگرى انجام گرفت. كارنامه ى درخشان سى ساله ى انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد كه اينها

ص: 81

شخصيتهاى اين نظامند؛ اينها كسانى هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند. بنده در نماز جمعه هيچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بياورم؛ امّا اينجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بياورم. بطور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البتّه اين آقايان را كسى متّهم به فساد مالى نكرده؛ حالا در مورد بستگان و كسان، هركس هر ادّعايى دارد، بايستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نميشود اينها را رسانه اى كرد. اگر چيزى اثبات بشود، فرقى بين آحاد جامعه نيست؛ امّا اثبات نشده، نميشود اينها را مطرح كرد و قاطعاً ادّعا كرد. وقتى اينجور حرفها مطرح ميشود، تلقّيهاى نادرست در جامعه بوجود مى آيد، جوانها چيز ديگرى خيال ميكنند، چيز ديگرى ميفهمند.

آقاى هاشمى را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسؤوليتهاى بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 1336 _ يعنى 52 سال قبل _ ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاى هاشمى از اصليترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدّى و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزى انقلاب از مؤثّرترين شخصيتهاى جمهورى اسلامى در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبرى تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسؤوليتهاى زيادى داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسؤوليتهاى ديگرى داشت. در طول اين مدّت هيچ موردى را سراغ نداريم كه ايشان براى خودش از انقلاب يك اندوخته اى درست كرده باشد. اينها يك حقايقى است؛ اينها را بايد دانست. در حسّاسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.

من البتّه در موارد متعدّدى با آقاى هاشمى اختلاف نظر داريم، كه

ص: 82

طبيعى هم هست؛ ولى مردم نبايد دچار توهّم بشوند، چيز ديگرى فكر كنند. البتّه بين ايشان و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه ى مسائل خارجى اختلاف نظر دارند، هم در زمينه ى نحوه ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.

در مورد آقاى ناطق نورى هم همينجور. آقاى ناطق نورى هم از شخصيتهاى خدوم انقلاب است؛ ايشان هم خدمات زيادى كرده و در دلبستگى ايشان به اين نظام و انقلاب هيچ شكى نيست.

مناظره هاى زنده ى تلويزيونى خوب است؛ امّا اين آسيبها بايد برطرف بشود. من همان وقت _ بعد از مناظره _ به آقاى رئيس جمهور هم تذكّر دادم؛ چون ميدانستم ايشان ترتيب اثر ميدهند.

در مورد مبارزه ى با فساد مالى، موضع نظام يك موضع روشنى است. در زمينه ى مسائل مربوط به عدالت اجتماعى، موضع نظام يك موضع روشنى است. با فساد بايد در هر نقطه اى كه هست، مبارزه كرد. من ميخواهم اين را عرض بكنم: ما مدّعى نيستيم در نظام ما فساد مالى و اقتصادى وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت كه بنده آن نامه ى هشت ماده اى را چند سال قبل خطاب به رؤساى محترم سه قوّه نمينوشتم و اينقدر روى آن تأكيد نميكردم. چرا، هست؛ امّا ميخواهم اين را بگويم: نظام جمهورى اسلامى، همين امروز يكى از سالمترين نظامهاى سياسى و اجتماعى در دنياست. اينكه ما بياييم به استناد گزارش فلان مرجع صهيونيستى، نظام را و كشور را متّهم كنيم به فساد، اين مطلقاً درست نيست.

اين هم كه ما اشخاص را، مسؤولين را بى جهت در زمينه ى فساد زير سؤال ببريم، اين هم درست نيست. فساد مالى يكى از مسائل مهمّ در نظام اسلامى است و بايد با او جداً مبارزه كرد؛ هم در قوّه ى مجريه، هم در

ص: 83

قوّه ى قضائيه، هم در قوّه ى مقنّنه. همه موظّفند با اين مسأله مبارزه كنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پيدا خواهد كرد؛ كمااينكه بسيارى از كشورهاى دنيا _ همين كشورهاى غربى كه اين قدر دم از مبارزه ى با فساد مالى و پولشويى و امثال اينها ميزنند _ تا خرخره غرق در فسادند. قضاياى دولت انگليس و مجلس پارلمان انگليس را اين روزها شنيديد و همه ى دنيا دانستند. اين يك گوشه هايى از قضاياست؛ خيلى بيش از اينهاست.(1)

مأجور بودن همه ى مردم در خلق حماسه اى تاريخى در انتخابات دهم رياست جمهورى

عزيزان من! ملّت ايران! 22 خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخى شد، جهانى شد. اگرچه بعضى از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزى مطلق نظام را، اين پيروزى حتمى را، به يك پيروزى مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّى بعضى خواستند اين را به يك شكست ملّى تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهانى را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ امّا به نام شما ثبت شد. نميشود آن را دستكارى كرد.

رقابتها تمام شد. همه ى كسانى كه به اين چهار نامزد رأى دادند، مأجورند؛ إن شاءاللَّه اجر الهى دارند. همه شان در درون جبهه ى انقلابند، متعلّق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأى داده باشند، عبادت هم كرده اند. خط انقلاب، چهل ميليون رأى دارد؛ نه بيست و چهار و نيم ميليون كه رأى به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأى دادند.(2)

ممكن نبودن تقلّب گسترده با وجود سازوكارهاى قانونى انتخابات

مردم اطمينان دارند؛ امّا برخى از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته

ص: 84


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 29/3/1388.
2- . همان.

باشند كه جمهورى اسلامى اهل خيانت در آراء مردم نيست. سازوكارهاى قانونى انتخابات در كشور ما اجازه ى تقلّب نميدهد. اين را هركسى كه دست اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق ميكند؛ آن هم در حدّ يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلافِ بين دو رأى، صد هزار است، پانصد هزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جورى تقلّب كردند، جابه جا كردند؛ امّا يازده ميليون را چه جور ميشود تقلّب كرد!

نپذيرفتن بدعتهاى غيرقانونى براى مصونيت پيدا كردن انتخابات آينده

در عين حال بنده اين را گفتم، شوراى محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كسانى شبهه دارند و مستنداتى ارائه ميدهند، بايد حتماً رسيدگى بشود؛ البتّه از مجارى قانونى؛ رسيدگى فقط از مجارى قانونى. بنده زير بار بدعتهاى غير قانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاى قانونى شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتى ديگر مصونيت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برنده اند، بعضى برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتى ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد.

ضرورت پيگيرى اعتراضات از راههاى قانونى

بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاى درست، برطبق قانون. اگر واقعاً شبهه اى هست، از راههاى قانونى پيگيرى بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالى در قانون نيست. همانطور كه حقّ دادند كه نامزدها نظارت كنند، حقّ دادند كه شكايت كنند، حقّ دادند كه بررسى بشود. بنده از شوراى محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردى خواستند صندوقها را بازشمارى بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند. بنابراين،

ص: 85

هيچ مشكلى در اين جهت وجود ندارد. اين راجع به انتخابات و خطاب به شما مردم عزيز.

مطلب دوّم خطاب به سياسيون، نامزدها و احزاب
ضرورت دقّت در رفتار و در نظر گرفتن موقعيت حسّاس كشور

امّا خطاب دوّم من، خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات است. من ميخواهم عرض كنم به اين حضرات، كه امروز يك لحظه ى حسّاس تاريخى براى كشور است؛ نگاه كنيد به وضع دنيا، نگاه كنيد به وضع خاورميانه، نگاه كنيد به وضع اقتصادى عالم، نگاه كنيد به مسائل كشورهاى همسايه ى ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاكستان. ما در نقطه ى حسّاسى از تاريخ قرار گرفته ايم. همه ى ما وظيفه داريم كه در اين مرحله ى تاريخى هوشيار باشيم، دقيق باشيم، مواظب باشيم اشتباه نكنيم.

مسؤوليت هرج ومرجها و خونها بر عهده ى نخبگان سياسى قانون شكن

در اين قضيه ى انتخابات، مردم حقاً و انصافاً به وظيفه ى خودشان عمل كردند. وظيفه شان اين بود كه بيايند پاى صندوقهاى رأى، كه به بهترين وجهى اين وظيفه اداء شد؛ امّا ما و شما وظايف سنگينترى داريم. آن كسانى كه به يك نحوى يك نوع مرجعيتى در افكار مردم دارند؛ از اين سياسيون و رؤساى احزاب و كارگردانان جريانات سياسى و يك عدّه اى از اينها حرفشنوى دارند، اينها خيلى بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلى بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمى افراطيگرى كنند، دامنه ى اين افراطيگرى در بدنه ى مردم به جاهاى بسيار حسّاس و خطرناكى خواهد رسيد كه گاهى خود آنها ديگر نميتوانند آن را جمع كنند، كه ما نمونه هايش را ديده ايم. افراط وقتى در جامعه بوجود آمد، هر حركت افراطى به افراطيگرى

ص: 86

ديگران دامن ميزند. اگر نخبگان سياسى بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براى اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسؤول خونها و خشونتها و هرج ومرجها، آنهايند.

وظيفه ى نخبگان سياسى؛ در ديدن چهره ى بى نقاب دشمنان

من به همه ى اين آقايان، اين دوستان قديمى، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلّط باشيد؛ سعه ى صدر داشته باشيد؛ دستهاى دشمن را ببينيد؛ گرگهاى گرسنه ى كمين كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسى را يواش يواش دارند از چهره هايشان برميدارند و چهره ى حقيقى خودشان را نشان ميدهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد.

امروز _ حالا عرض خواهم كرد _ ديپلماتهاى برجسته ى چند كشور غربى كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف ميزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره ى واقعى خودشان را دارند نشان ميدهند؛ «قَدْ بَدَتِ اَلْبَغْضٰاءُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ وَ مٰا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ».(1) دشمنيهاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان ميدهند؛ از همه هم خبيثتر دولت انگليس.

يادآورى آخرين وصاياى امام (قدّس سرّه) مبنى بر فصل الخطاب بودن قانون

من به اين برادران عرض ميكنم، به مسؤوليت پيش خداى متعال فكر كنيد: پيش خدا مسؤوليد، از شما سؤال خواهد شد. آخرين وصاياى امام را به ياد بياوريد؛ قانون، فصل الخطاب است؛ قانون را فصل الخطاب بدانيد.

فلسفه ى انتخابات؛ حل شدن اختلافات سر صندوق رأى نه كف خيابان

انتخابات اصلاً براى چيست ؟ انتخابات براى اين است كه همه ى اختلافها سر صندوق رأى حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاى رأى معلوم

ص: 87


1- . سوره ى آل عمران، آيه ى 118.

بشود كه مردم چى ميخواهند، چى نميخواهند؛ نه در كف خيابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتى آنهايى كه رأى نياوردند، اردوكشى خيابانى بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛ بعد آنهايى كه رأى آورده اند هم، در جواب آنها، اردوكشى كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت ؟ تقصير مردم چيست ؟ اين مردمى كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگى آنهاست، اينها چه گناهى كردند؟ كه ما ميخواهيم طرفدارهاى خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور.

لزوم دقّت نسبت به سوء استفاده ى تروريستها از تجمّعات خيابانى

براى نفوذىِ تروريست _ آن كسى كه ميخواهد ضربه ى تروريستى بزند _ مسأله ى او مسأله ى سياسى نيست؛ براى او چه چيزى بهتر از پنهان شدن در ميان اين مردم؛ مردمى كه ميخواهند راهپيمايى كنند يا تجمّع كنند. اگر اين تجمّعات پوششى براى او درست كند، آن وقت مسؤوليتش با كيست ؟ الان همين چند نفرى كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادى، از بسيج، جواب اينها را كى بناست بدهد؟ واكنشهايى كه به اينها نشان داده خواهد شد _ تو خيابان از شلوغى استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروى انتظامى را ترور كنند _ كه بالاخره واكنشى بوجود خواهد آورد، واكنش احساسى خواهد بود. محاسبه ى اين واكنشها با كيست ؟

دلخون شدن از حمله به جوانان دانشجوى مؤمن

انسان دلش خون ميشود از بعضى از اين قضايا؛ بروند توى كوى دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را _ آن هم دانشجوهاى مؤمن و حزب اللهى را، نه آن شلوغ كنها را _ مورد تهاجم قرار بدهند، آن وقت شعار رهبرى هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث.

ص: 88

ضرورت پايان دادن به زورآزمايى خيابانى بعد از انتخابات

زورآزمايى خيابانى بعد از انتخابات كار درستى نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردمسالارى است.

من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستى نيست. اگر خاتمه ندهند، آن وقت مسؤوليت تبعات آن، هرج ومرج آن، به عهده ى آنهاست.

تسليم نشدن نظام در برابر حركات خيابانى و مطالبات غيرقانونى

اين تصوّر هم غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست ميكنند و مسؤولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اوّلاً تن دادن به مطالبات غير قانونى، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتورى است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه ى غلطى است. عواقبى هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجّه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.

دعوت سياسيون معترض به تفاهم و رعايت قانون

من از همه ى اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادرى بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبّت و صفا باز است، از اين راه برويد؛ و اميدوارم خداى متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را ميخواهند. جشن پيروزى چهل ميليونى را اين برادران گرامى بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچنانى كه دشمن ميخواهد خراب كند. البتّه اگر كسانى بخواهند راه ديگرى را انتخاب بكنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.

ص: 89

مطلب سوّم خطاب به سران استكبار
تحليل رفتارهاى متفاوت مستكبران قبل از انتخابات و بعد از آن

و امّا خطاب سوّم، خطاب به سران استكبار و سران رسانه هاى استكبارى است. بنده در اين دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمريكا و دولتمردان چند كشور اروپايى را دنبال كردم؛ در اين هفته هاى نزديك به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم اين دو سه روزِ بعد از انتخابات. يك وضع متغير و متفاوتى داشت. اوّل، قبل از شروع انتخابات جهتگيرى رسانه هايشان، دولتمردانشان، اين بود كه در اصلِ انتخابات ايجاد ترديد كنند، شايد شركت مردم كم بشود. البتّه همين نتايجى كه از اين انتخابات حاصل شد، همين نتايج را آنها هم _ هم اروپاييها، هم آمريكاييها _ حدس ميزدند؛ امّا اين حركت عظيم مردم را انتظار نداشتند؛ اين كارِ 85 درصدى؛ چهل ميليونى را باور نميكردند. بعد از آنكه اين حضور عظيم ديده شد، اينها شوكه شدند؛ فهميدند چه اتّفاق بزرگى در ايران افتاد؛ فهميدند كه بايد خودشان را با اين شرايط جديد وفق بدهند؛ هم در امور بين الملل، هم در امور خاورميانه و جهان اسلام، هم در مسأله ى هسته اى. در مسائل ايران شوكه شدند؛ فهميدند كه سرفصل جديدى در مسائل مربوط به جمهورى اسلامى پيدا شد، كه مجبورند اين را بپذيرند. اين مال هنگامى بود كه اين حركت عظيم مردم ديده شد و از اينجا مرتّب بوسيله ى ايادى خودشان مخابره شد و همه شان اظهار تعجّب كردند؛ از همان صبح جمعه اين اظهارات شروع شد، آنجا هم برخى از بازخوردهاى اين اظهارات ديده شد.

وقتى اعتراض بعضى از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتى برايشان پيش آمد. اين فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موج سوارى كنند. لحنشان از روز شنبه و يكشنبه عوض شد و وقتى يواش يواش چشمشان افتاد به بعضى از اجتماعات مردمى كه به دعوت نامزدها مثلاً در خيابانها

ص: 90

پيدا شدند، اميدوار شدند، يواش يواش نقابهايشان كنار رفت و حقيقت خودشان را بنا كردند نشان دادن. چند تا از وزراى خارجه و رؤساى دولتهاى چند تا كشور اروپايى و آمريكا حرفهايى زدند كه باطن آنها را به انسان نشان ميداد. از قول رئيس جمهور آمريكا نقل شد كه گفته ما منتظر چنين روزى بوديم كه مردم به خيابانها بريزند. از آن طرف نامه بنويسند، اظهار علاقه ى به روابط كنند، ابراز احترام به جمهورى اسلامى بكنند، از اين طرف اين حرفها را بزنند. كدام را ما باور كنيم ؟

در داخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجى به كار افتادند و خطّ تخريب خيابانى شروع شد؛ خطّ تخريب، خطّ آتشسوزى، اموال عمومى را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه هاى دكان مردم را بشكنند، اموال بعضى از مغازه ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرار گرفت. اين ربطى به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست نشاندگان سرويسهاى جاسوسى غربى و صهيونيست است.

طمع دشمنان به خاطر رفتار اشتباه برخى از داخليها

اين كارى كه در داخل، ناشيانه از بعضى سر زد، اينها را به طمع انداخت، خيال كردند ايران هم گرجستان است (!) يك سرمايه دار صهيونيست آمريكايى چند سال قبل از اين، طبق ادّعاى خودش كه در رسانه ها و در بعضى از مطبوعات نقل شد، گفت من ده ميليون دلار خرج كردم، در گرجستان انقلاب مخملى راه انداختم؛ حكومتى را بردم، حكومتى را آوردم. احمقها خيال كردند جمهورى اسلامى، ايران و اين ملّت عظيم هم مثل آنجاست. ايران را با كجا مقايسه ميكنيد؟! مشكل دشمنان ما اين است كه هنوز هم ملّت ايران را نشناختند.

ص: 91

ابراز نگرانى دولتمردان آمريكايى درباره ى مردم ايران!

آن چيزى كه در اين بين از همه بدتر و زشتتر به چشم من آمد، اين حرف هايى بود كه به عنوان دلسوزى از حقوق بشر و سختگيرى به مردم، از زبان اين دولتمردان آمريكايى صادر شد كه: ما از اينكه با مردم چنين رفتار بشود، مخالفيم؛ ما نگرانيم! شما نگران مردميد؟! شما چيزى به نام حقوق انسان را اصلاً قبول داريد؟! افغانستان را كى به خاك و خون كشيد و هنوز هم دارد ميكشد؟ عراق را كى زير چكمه ى نظاميان خودش تحقير كرد؟ در فلسطين چه كسى به دولت صهيونيست ظالم اين همه كمك سياسى و مادّى كرد؟ در خود آمريكا _ انسان واقعاً تعجّب ميكند _ در زمان دولت همين حزب دموكرات، در زمان رياست جمهورى شوهر همين بانويى كه حالا اظهار نظر ميكند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقه ى داودى را زنده زنده در آتش سوزاندند. اينكه ديگر جاى انكار نيست. همين حضرات، همين دموكراتها اين كار را كردند. فرقه ى داودى ها به قول خودشان ديويدى ها _ به دليلى مورد غضب دولت آمريكا قرار گرفتند و به منزلى رفتند و در آنجا متحصّن شدند. هرچه كردند، بيرون نيامدند. اينها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو اين خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر ميفهميد يعنى چه ؟! به نظر من اين مسؤولان و سياستمداران اروپايى و آمريكايى قدرى بايستى شرم و حيا را هم براى خودشان وظيفه بدانند. جمهورى اسلامى، پرچمدار حقوق انسان است. دفاع ما از مردم مظلوم در فلسطين، در لبنان، در عراق، در افغانستان، در هر نقطه اى كه مردم مظلوم واقع شدند، نشانه ى همين است. نشانه ى اين است كه پرچم حقوق بشر بوسيله ى اعتقاد به اسلام، ايمان به اسلام در اين كشور برافراشته شده است. ما احتياج نداريم كه براى حقوق بشر كسى ما را نصيحت كند. خب، اين عرايض ما بود درباره ى انتخابات.

نجوايى با امام زمان (عليه السّلام)

يك خطاب آخرى هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت

ص: 92

بقيه اللَّه (ارواحنا فداه): اى سيد ما! اى مولاى ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندك آبرويى هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؛ همه ى اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاى ما، دعا كن براى ما؛ صاحب ما تويى؛ صاحب اين كشور تويى؛ صاحب اين انقلاب تويى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجّه خود، پشتيبانى بفرما.(1)

تير ماه

يادآورى

دوّم تير: بر اساس قانون، سوّم تير زمان رسيدگى به شكايات پايان ميپذيرفت و رهبر انقلاب با درخواست شوراى نگهبان براى تمديد پنج روزه ى اين مدّت موافقت نمودند. جز محسن رضايى كسى به شوراى نگهبان مراجعه نكرد و دو نامزد معترض ديگر، خواهان ابطال انتخابات بودند.

نخبگان سياسى و خواص، آنگونه كه انتظار ميرفت به ميدان نيامدند. آمار ضدّ و نقيضى از كشته ها ارائه ميشد. بازار شايعات داغ بود. هر روز به يك نهاد يا بانك يا اموال خصوصى تعرّض ميشد.

بيانيه هاى موسوى رو به افزايش بود.

ائتلاف طيفهاى مختلف مخالفان خارج نشين انقلاب تشكيل شد.

سوّم تير: بيانيه ى اعتراضى ديگر از آيت الله منتظرى صادر گرديد.

ص: 93


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران به امامت رهبر معظّم انقلاب اسلامى 29/3/1388.

پنجم تير: اوباما به صورت آشكار حمايت خود را از موسوى اعلام و حقّ آزادى بيان و تجمّع را براى مردم ايران درخواست كرد.

ششم تير: 9 نفر از اعضاى سفارت انگليس به اتّهام اغتشاش بازداشت شدند.

هشتم تير: 10 درصد صندوقها در حضور دوربينهاى صداوسيما بازشمارى ميشود و در همان روز و با پايان يافتن مهلت قانونى ارائه ى شكايات، صحّت انتخابات از سوى شوراى نگهبان به وزارت كشور اعلام گرديد.

9 تير: سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى نتيجه ى انتخابات را نپذيرفت.

10 تير: كرّوبى و موسوى نتيجه ى انتخابات را نپذيرفتند. حزب مشاركت نيز با اعلام صحّت انتخابات مخالفت نمود.

در سالگرد 18 تير سال 78، تجمّعات غير قانونى تشكيل شد.

25 تير: برخى از بازداشت شدگان روز 18 تير در بازداشتگاه كهريزك كشته شدند. رهبر انقلاب دستور تعطيلى اين بازداشتگاه و تحقيق در اين زمينه را صادر كردند.

26 تير: نمازجمعه ى تهران به امامت هاشمى رفسنجانى برگزار شد. او طرحى را ارائه داد تا اعتماد ازدست رفته ى مردم! بازگردد.

بيانات

موافقت با درخواست شوراى نگهبان براى تمديد مدّت رسيدگى به شكايات

حضرت آيت الله خامنه اى با درخواست دبير شوراى نگهبان مبنى بر تمديد پنج روز ديگر براى رسيدگى به شكايات كانديداها در مورد انتخابات موافقت كردند.

متن نامه ى احمد جنّتى دبير شوراى نگهبان به محضر رهبر معظّم

ص: 94

انقلاب و پاسخ حضرت آيت الله خامنه اى بدين شرح است:

بسمه تعالى

محضر مبارك مقام معظّم رهبرى

حضرت آيت الله خامنه اى مدّظلّه العالى

چنانكه مستحضريد شوراى نگهبان از تاريخ اعلام نتيجه ى نهايى انتخابات رياست جمهورى دوره ى دهم تا به امروز پيوسته به بررسى شكايات وارده پرداخته و با تمام توان و پيگيرى كارشناسان ماهر، تحقيقات لازم را انجام داده، نتايج را در جلسات متعدّد شورا مطرح كرده و سخنگوى شورا هم بيشترين اطّلاع رسانى را داشته است.

حدّاكثر مهلت قانونى ما جهت رسيدگى به شكايات 10 روز است كه فردا چهارشنبه 88/4/3 پايان مييابد، اگر حضرتعالى اجازه فرماييد به منظور اتقان بيشتر و رفع هرگونه ابهام محتمل، مهلت مقرّر پنج روز ديگر تمديد شود.

با تشكّر و آرزوى مزيد شمول الطاف و عنايات الهى بر حضرت عالى و همه ى خدمتگزاران نظام جمهورى اسلامى.

احمد جنّتى

دبير شوراى نگهبان قانون اساسى

پاسخ آيت الله خامنه اى در پى نوشت اين نامه بدين شرح است:

بسمه تعالى

با سلام و تحيت

با پيشنهاد حضرات آقايان محترم موافقت ميشود، اقدام فرماييد.

سيد على خامنه اى(1)

ص: 95


1- . موافقت با تمديد رسيدگى به شكايات نامزدهاى انتخابات دهم رياست جمهورى 2/4/1388.
موفّقيت نسبى دشمن در تبديل پيروزى انتخابات به اختلاف

در همين قضاياى انتخابات پرشور بيست و دوى خرداد كه يك حركت عظيمى از ملّت ايران بود، كار بزرگى انجام گرفت. اين حضور چهل ميليونى تقريباً در پاى صندوقهاى رأى، يعنى نسبت هشتاد و پنج درصدى كسانى كه ميتوانستند شركت كنند، در دنيا جزو رقمهاى بى نظير است. اين خيلى براى ملّت ايران آبرو ايجاد كرد، خيلى اقتدار براى اين ملّت بزرگ آفريد؛ براى انقلاب آبرو شد؛ نشان داد كه انقلاب بعد از گذشت سى سال، اينجور قدرت و توانايى به صحنه آوردن مردم را دارد. دشمنان دست به كار شدند، بين مردم اختلاف بيندازند تا حدودى هم موفّق شدند. ليكن ملّت بايد حركت دشمن را خنثى كند.

رقابت بين نامزدهاى رياست جمهورى؛ يك رقابت درون خانوداگى

سياست نظام جمهورى اسلامى، سياست روشنى است. رقابت در بين نامزدهاى رياست جمهورى به نگاه ما، به عقيده ى ما، يك رقابت درون خانوادگى است، گاهى به عصبانيت هم ميكشد. دو برادر هم ممكن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگيرند؛ به دشمن چه ربطى دارد؛ به بيگانه چه ربطى دارد. بيگانگانى كه در اين قضيه در سطوح مختلف سياسى و تبليغاتى وارد اين ميدان شدند، نيتشان ايجاد شقاق و اختلاف بود؛ ايجاد شكاف بود. بعضى از سران كشورهاى غربى در سطح رئيس جمهور و نخست وزير و وزير خارجه و مسؤولان گوناگون، صريحاً در مسأله ى داخلى ملّت ايران دخالت كردند. به شما چه ؟ چرا در ماجرايى كه مربوط به ملّت ايران است، دخالت ميكنيد؟ دخالت ميكنند، بعد هم ميگويند ما دخالت نميكنيم؛ پس دخالت معنايش چيست ؟ تشويق اغتشاشگرى دخالت نيست ؟ مردم ايران را اغتشاشگر معرّفى كردن، دخالت نيست ؟ اهانت نيست ؟ دو دسته، يك دسته به يك نامزد، يك دسته به يك نامزد ديگر رأى دادند، اكثريت و اقلّيتى هست، قواعدى هست، آن كسانى كه

ص: 96

نامزدشان رأى نياورده، طبيعى است افسرده باشند، اوقاتشان تلخ باشد؛ امّا اين معنايش اغتشاش نيست؛ اينها اغتشاشگر نيستند. اغتشاشگر يك عدّه ى معدودى هستند؛ همانهايى كه بودجه ى تصويب شده ى بعضى از دولتهاى غربى را براى ايجاد اختلاف در داخل ايران مصرف ميكنند، آنها اغتشاشگرند. در رسانه هاى آمريكايى و اروپايى _ كه غالباً تحت سلطه ى صهيونيستهايند و از بن دندان دشمن ملّت ايران و دشمن اسلام و دشمن نظام جمهورى اسلاميند _ اينجور وانمود ميكنند كه جمعى از ملّت ايران اغتشاشگرند.

اخطار به مداخله جويى دشمنان در امور ايران

ما اخطار ميكنيم؛ ملّت ايران به سران بعضى از كشورها كه سعى ميكنند از يك مسأله ى داخلىِ كشورمان عليه ملّت ايران استفاده كنند، اخطار ميكند: حواستان جمع باشد، ملّت ايران عكس العمل نشان ميدهد.

متّحد شدن ملّت در صورت مداخله ى دشمنان

اوّلاً اين را همه بدانند، سران كشورهاى استكبارى بدانند، مداخله گرانِ فضولِ در مسائل جمهورى اسلامى بدانند: ملّت ايران بين خودشان اگر اختلاف هم داشته باشند، وقتى پاى شما دشمنان ملّت ايران به ميان بيايد، همه باهم متّحد ميشوند؛ يك دست واحد، يك مشت محكم عليه شما ميشوند.

اختلاف افكنى؛ هدف دشمن در حمايت از برخى جريانات سياسى

اينجور نيست كه شما خيال كنيد وقتى از يك جريانى به خيال خودتان دفاع كرديد، حمايت كرديد، اين جريان به شما متمايل خواهد شد؛ ابداً. ما سى سال تجربه داريم؛ سى سال اين ملّت در حافظه ى خود دشمنيهاى شما

ص: 97

را ثبت كرده است؛ ضبط كرده است. ملّت ميفهمد شما چه كار ميخواهيد بكنيد، چه كار داريد ميكنيد. اسم بعضيها را مى آورند به عنوان اينكه ما مدافع آنها هستيم؛ دروغ ميگويند؛ مدافع آنها هم نيستند؛ قصدشان ايجاد اختلاف است، قصدشان ايجاد بدبينىِ ملّت ايران و نخبگان ايران نسبت به يكديگر است؛ دروغ ميگويند.

دشمنى دشمنان با همه ى جريانهاى معتقد به قانون اساسى

آنچه در دلهاى پركينه ى آنها وجود دارد، اين است كه آرزو ميكنند اين نظام مستقل، اين مجد و عزّت سربرافراشته ى از اين كشور كه در مقابل زورگوييهاى آنها ايستاده، نباشد. آرزوى آنها اين است. اينجور نيست كه در نظام جمهورى اسلامى با زيدى خوب باشند، با عمرى بد باشند؛ نه. هركسى كه به اين نظام پايبند است، هركسى كه به اين قانون اساسى پايبند است، هركسى كه به آرمانهاى ملّت ايران پايبند است، از نظر آنها دشمن است.

هدف اصلى دشمنان؛ بازگرداندن ايران به دوران پهلوى

آنها ميخواهند جمهورى اسلامى نباشد، يك نظام دست نشانده ى مطيعِ منقادِ در مقابل آنها، مجدّداً مثل دوران گذشته، در اين كشور پا بگيرد. آنها دنبال اينند. اين خواب آشفته ى باطل آنهاست.

نتايج منفى رفتارهاى خصمانه براى دشمنان

سى سال تجربه ى ايستادگى نظام جمهورى اسلامى هنوز بيدارشان نكرده است. تودهنيهايى كه اين ملّت به سران زورگو و متجاوز آنها زده اند، اينها را به خود نياورده است، به هوش نياورده است؛ هنوز در كشور ما و در ملّت ما، اينها طمع دارند. اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. چوب اين اشتباه خودشان را هم خواهند خورد بلاشكّ .

ص: 98

ما اين اظهارات خصمانه را، اين رفتارهاى خصمانه را از اين دولتها محاسبه خواهيم كرد، اينها را در حسابشان خواهيم نوشت؛ اين را بدانند. در آينده ى روابط و تعامل جمهورى اسلامى با اين مداخله گرها، اين رفتار تأثير منفى خواهد داشت؛ بلاشكّ ؛ اين را بدانند، بفهمند. ملّت ايران ملّتى نيست كه زور را تحمّل بكند. ملّت ايران، ملّت مقتدرى است. نظام جمهورى اسلامى، نظام ريشه دار و تثبيت شده است. مسؤولين جمهورى اسلامى اگر صد تا هم باهم اختلاف داشته باشند، در ايستادگى در مقابل دشمن، در حفظ استقلال اين كشور، همه باهم يك كلام و يكدستند. اين را دشمنان بدانند؛ خيال نكنند كه ميتوانند بين ملّت انشقاق بيندازند.

اخطار به دنباله هاى داخلى دشمنان

متأسّفانه اين دستگاههاى تبليغاتى و مخرب و معاند با جمهورى اسلامى و با ملّت ايران، دنباله هايى هم در داخل كشورمان دارند كه مال امروز هم نيست، از دوران دفاع مقدّس هم چنين چيزهايى بود. آنها هم بهوش بيايند و بدانند كه پشتيبانى اين گرگهاى درنده به دردشان نميخورد. اينها به فكر خودشان هستند، به فكر منافع خودشان هستند. از آدمها تا آنجايى كه منافع آنها تأمين بشود، استفاده ميكنند؛ همچنانى كه از محمّدرضا و صدّام استفاده كردند. آن وقتى هم كه لازم نبود، مثل يك دستمال كثيف شده اى مچاله ميكنند و پرتابشان ميكنند كنار؛ همچنانى كه از محمّدرضا شاه در دوران نكبتش حمايت نكردند، از صدّام در دوران رسوايى و نكبتش حمايت نكردند. كسى به آنها دل نبندد.

مردم هوشيارند، نخبگان هوشيارند. متأسّفانه افراد معدودى دل به اينها ميسپارند و از فريب آنها فريب ميخورند. فريب خوردن اينها هم علامتهاى غلط به آنها ميدهند، آنها هم به نوبه ى خود فريب علامتهاى اينها را ميخورند. ملّت هوشيار است و هوشيار باشد.

ص: 99

توصيه اى به ملّت ايران براى شناخت دوست نادان از دشمن

من توصيه ام به همه ى ملّت ايران اين است:

امروز بيشتر از همه چيز براى ما هوشيارى لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتارى كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همه ى جناحهاست.

نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفه ى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئه ى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ امّا اين را هم بايد همه توجّه داشته باشند:

مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عدّه اى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجّه بدهند.

تمام شدنى بودنِ فتنه ها و باقى ماندن حضور چهل ميليونى مردم

اين فتنه هايى كه دشمن برپا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گل آلود ماهى بگيرد. بحمداللَّه اين فتنه ها تمام شد. هر فتنه اى در مقابل حق، در مقابل ملّت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فروخواهد نشست. هميشه همينجور است.

حواشىِ ايجادشده ى بوسيله ى يك عدّه دشمن، يك عدّه غافل، از بين ميروند، متن قضيه باقى ميماند. متن قضيه اين است كه در يك انتخابات پرشكوه، تقريباً چهل ميليون نفر از ملّت ايران شركت كرده اند. اين، متن قضيه است؛ اين، حقيقت قضيه است. چهل ميليون، بعد از گذشت سى سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، اميدوارى خود را به

ص: 100

آينده با اين حضورشان نشان دادند. اين، ميماند. متن قضيه اين است كه رئيس جمهورى با بيش از بيست و چهار ميليون رأى مردم انتخاب شده است؛ اينها متن قضيه است. حواشى، گردوغبارها، پيرايه ها، كارها و حرفهاى دشمن شادكن تمام خواهد شد؛ امّا اين حقيقت ميماند. «فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ ».(1)

وظيفه ى رئيس جمهور منتخب؛ شكر مردم

البتّه مسؤولين هم، رئيس جمهور منتخب هم بايد قدر اين اقبال مردمى را بداند. شكر اين توجّه مردم، عبارت است از خدمت كامل و جامع براى حلّ مشكلات مردم؛ تلاش براى پيشبرد كشور و تلاش براى حفظ اتّحاد ملّت بزرگ ايران. اينها حقايقى است كه وجود دارد. شما ملّت ايران در اين برهه ى از زمان كار بزرگى را انجام داديد، حركت بزرگى را انجام داديد و خداى متعال به حول و قوّه ى خود به اين حركت بركت خواهد داد و پيش خواهد رفت.

شكر مسؤولين، خدمت است؛ شكر مردم، حفظ وحدت است؛ حفظ وحدت، حفظ هوشيارى، حفظ برادرى، نگاه مشفقانه ى به يكديگر.(2)

وفادارى ملّت خوب ايران

ملّت ما ملّت خوبى است، ملّت بزرگى است، ملّت وفادارى است، ملّت باگذشتى است. نمونه هايش را در طول مدّت اين سى سال مشاهده كرده ايم؛ در همين قضاياى اخير، در اين انتخابات و حوادثى كه بعد از انتخابات بوجود آوردند، نقش ملّت را شما مشاهده كرديد. سلايق مختلفى در عرصه ى زندگى اجتماعى در ميان ملّت وجود دارد؛ حرفشان را ميزنند، هركدام نظرشان را بيان ميكنند؛ امّا آنجايى كه احساس ميكنند كه پاى دشمنى با نظام در ميان است، آنجايى كه احساس ميكنند دستى دارد

ص: 101


1- . سوره ى رعد، آيه ى 17.
2- . در سالروز ولادت حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) 15/4/1388.

حركتى را براى ضربه زدن به نظام اداره ميكند، مديريت ميكند، مردم از آنها كناره ميگيرند؛ ولو او همان شعارى را بدهد كه اين آحاد مردم به آن شعار معتقد هم باشند؛ ميبينند كه او بدخواه است، خودشان را كنار ميكشانند. اين مسأله ى مهمّى است.

عبرت انتخابات 88؛ غفلت از دشمن در كمين

در حوادث اين روزها _ ما در اين سى سال روزى نبود كه تجربه اى نيندوزيم، مطلبى ياد نگيريم _ خيلى چيزها ياد گرفتيم، خيلى چيزها فهميديم؛ براى ملّت ما تجربه شد؛ همه فهميدند كه در آن وقتى كه ملّت در عين استقرار و آرامش و ثبات يك حركت بزرگ را انجام ميدهد، نبايد غافل بماند از دشمنى دشمنانى كه دارند برايش نقشه ميكشند. همه گفتند يك انتخابات چهل ميليونى، يك عظمت بى نظير از اوّل انقلاب تا حالا، حضور مردم در صحنه بعد از سى سال، قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم براى نظام؛ اين يك عظمت بود؛ نبايد غفلت كنند؛ همه فهميدند كه در چنين وضعيتى نبايد غفلت كنند كه دشمن كمين گرفته است؛ مراقب است. حالا تا گفته ميشود دشمن خارجى، فوراً خارجيها با چهره ى حق بجانب مى آيند كه نه، نه، ما دخالتى نداريم، ما كارى نكرديم. اين بى حيايى است؛ همه ميبينند. حالا آن كارى كه دستگاههاى اطّلاعاتى و ديگران كشف ميكنند و دخالتها را ميدانند، آن به كنار؛ آن چيزى كه همه دارند مشاهده ميكنند، نقش رسانه هاست كه مهمترين نقش را در اين چند ده سال اخير، رسانه ها در تحوّلات ملّتها داشته اند.

رسانه ها و دستگاههاى اطّلاعاتى استكبار؛ اصلى ترين عناصر دشمنان استقلال ملّتها

من يك وقتى، چند سال قبل از اين به عنوان هشدار، اينجا گفتم

ص: 102

كه رسانه ها و دستگاههاى تبليغاتى و اطّلاعاتىِ وابسته ى به استكبار، ميداندارترين عناصر دشمنان استقلال ملّتها براى به آشوب كشيدن ملّتها هستند؛ براى اينكه اينها را از مسيرى كه دارند حركت ميكنند، منصرف كنند؛ و چند تا كشور را مثال زدم. خوب، امروز نسبت به آن چند سال قبل كه ما اين حرف را زديم، وسائل ارتباطاتى خيلى گسترده تر، وسيعتر، همگانيتر و متنوّعتر شده است.

صدور دستورالعمل اغتشاش از سوى دشمنان

دشمنان دارند كار ميكنند، آن وقت ميگويند ما هيچ كارى نميكنيم! ما هيچ اقدامى نميكنيم! دستورالعملهايشان براى گروههاى غافل و نادانِ اغتشاشگر توى رسانه هاى خودشان بطور علنى دارد پخش ميشود: اينجورى با پليس درگير بشويد؛ اينجورى عليه بسيج حرف بزنيد؛ اينجورى توى خيابان اغتشاش ايجاد كنيد؛ اينجورى تخريب كنيد؛ اينجورى آتش بزنيد؛ اينها دخالت نيست ؟ از اين دخالت واضحتر؟ علنيتر؟ اين را مردم ما به چشم ديدند. اينها براى ملّت ما تجربه است.

انزجار مردم از اغتشاشگران و هدايت كننده هاى آنها

اشتباه است اگر كسى خيال كند كه يك گروه معدود، آن هم در تهران، فرض بفرماييد به ظرف زباله ى شهردارى تعرّض ميكند _ زورش به او ميرسد _ يا فرض كنيد به اموال مردم _ به موتورسيكلتشان، به ماشينشان، به بانكشان، به دكّانشان _ تعرّض ميكند، اين مردمند؛ نه، مردم نيستند. بله، بلندگوى استكبارى وقتى ميخواهد از اينها حمايت كند، ميگويد مردم. اينها مردمند؟! مردم آن ميليونهايى هستند كه تا اين اغتشاشگران را، اين مفسدين را در صحنه ميبينند، كنار ميكشند و آنها را با نفرت نگاه ميكنند؛ برهمزنندگان امنيت عمومى را، آرامش اجتماعى را با انزجار نگاه ميكنند.

ص: 103

هركسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامّه ى ملّت ايران انسان منفورى است؛ هركه ميخواهد باشد.

امنيت؛ عامل مورد نياز براى رسيدن به اهداف ملّت

هر هدفى را كه اين ملّت بخواهد به آن برسد، در سايه ى آرامش و امنيت خواهد رسيد. وقتى امنيت بود، تحصيل هم هست، علم هم هست، پيشرفت هم هست، صنعت هم هست، ثروت هم هست، آسايش گوناگون هم هست، عبادت هم هست؛ دنيا و آخرت در سايه ى امنيت وجود دارد. وقتى ناامنى ايجاد شد، همه ى اينها مخدوش ميشود. بهمزدن امنيت يك ملّت بزرگترين گناهى است كه ممكن است كسى مرتكب بشود. اين را البتّه آن كسى كه مأمور است، مزدور است، او كه حرف گوش نميكند؛ خطاب ما به او نيست؛ خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملّت هم هوشيارند؛ نخبگان ما هوشيار باشند.

نخبگان؛ سر جلسه ى امتحان

نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحليلى كه به آنها كمك بكند، اين حركت در مسير خلاف ملّت است. همه ى ما خيلى بايد مراقب باشيم؛ خيلى بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضعگيرى كردن، مراقب گفتنها، مراقب نگفتنها. يك چيزهايى را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده ايم. يك چيزهايى را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده ايم. نخبگان سر جلسه ى امتحانند؛ امتحان عظيمى است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت ميكند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم.

ص: 104

عقل، اين سياسى بازيها و سياسى كاريهاى متعارف نيست؛ اينها خلاف عقل است.

«العقل ما عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان»(1)؛ عقل اين است كه انسان را به راه راست هدايت ميكند.(2)

مرداد ماه

يادآورى

اشاره

هفتم مرداد: كرّوبى در نامه اى به هاشمى رفسنجانى مدّعى تجاوز به زندانيان اغتشاشات شد. اين نامه مورد سوءاستفاده ى مسعود رجوى سركرده ى سازمان منافقين قرار گرفت.

هشتم مرداد: مراسم چهلم كشته هاى اغتشاشات در بهشت زهرا به دعوت كرّوبى و موسوى و با تبليغات رسانه هاى معارض انجام و به خشونت كشيده شد.

10 مرداد: اوّلين جلسه ى دادگاه متّهمان آشوب تشكيل گرديد. اين جلسه و جلسات بعد از تلويزيون و رسانه ها پخش شد. متّهمان در اعترافات خود، اتّهاماتى نيز به برخى از افراد وارد نمودند.

12 مرداد: تنفيذ رياست جمهورى انجام شد. بيانيه ى دهم موسوى صادر گرديد.

13 مرداد: آيت الله منتظرى دادگاه هاى رسيدگى به اتّهامات آشوب گران را فرمايشى قلمداد كرد.

17 مرداد: جلسه ى دوّم رسيدگى به اتّهامات آشوب گران انجام شد. در اين جلسه به اتّهامات يك تبعه ى فرانسوى و دو كارمند سفارت انگليس و فرانسه رسيدگى شد.

ص: 105


1- . كافى، ج 1، ص 11.
2- . در سالروز عيد سعيد مبعث 29/4/1388.

هر روز شايعه اى درباره ى قتل افراد منتشر ميشد و بعد از مدّتى اين خبر توسّط خود آن شخص تكذيب ميگرديد.

20 مرداد: سخنگوى قوّه ى قضائيه از آزادى 3700 نفر از مجموع 4000 هزار دستگيرشده در جريان اغتشاشات خبر داد.

25 مرداد: سوّمين جلسه ى رسيدگى به اتّهامات آشوب گران تشكيل گرديد.

بيانات

تجربه ى انتخابات 88؛ امكان ضربه خوردن از سوى دشمن حتّى در بهترين شرايط

تجربه هايى هم اين انتخابات داشت. يك تجربه براى ملّت ما و مسؤولان ما بود كه من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه مان جدّى بگيريم؛ هم مسؤولان جدّى بگيرند، هم آحاد مردم جدّى بگيرند؛ و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوى دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامى هست؛ حتّى در بهترين شرايط. هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم. غفلت از اينكه ممكن است به حركت عمومى ملّت ايران ضربه اى وارد شود، چيز خطرناكى است. هشيار باشيد. اين همان توصيه ى امير مؤمنان (سلام الله عليه) است كه فرمود:

«و من نام لم ينم عنه»(1). در عرصه ى زندگى سياسى دچار خواب آلودگى نشويم؛ در پشت سنگرها خوابمان نبرد. اگر تو خوابت برد، بايد بدانى كه دشمن ممكن است بيدار باشد.

اقدامات ميدانى دشمنان براى تبديل جشن بزرگ ملّى به اغتشاش

اين تحليل نيست كه ما ميگوييم، اطّلاع است. دشمنان نظام جمهورى

ص: 106


1- . نهج البلاغه، نامه ى 62.

اسلامى سعى كردند، تلاش كردند، شايد بتوانند در فضاى آزادى اى كه نظام اسلامى به مردم داده است، براى مردم دغدغه و دردسر درست كنند. سعى كردند، پول خرج كردند، رسانه هاى زيادى را به كار انداختند، عوامل بسيارى را بسيج كردند، شايد بتوانند از اين وضعيتى كه براى ملّت ايران يك عيد به حساب مى آمد، يك جشن بزرگ ملّى به حساب مى آمد، وضعيتى عليه ملّت ايران درست كنند؛ تلاش شد. اين تجربه بايستى براى ما _ همه ى ما، همه ى آحاد مردم _ تجربه ى هشداردهنده اى باشد.

نبود بصيرت؛ عامل ضربه پذيرى از دشمن

اگر ما در صحنه ى زندگى سياسى و اجتماعى به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براى دشمنان حقيقى ما پيش خواهد آمد. اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم، اگر فراموش كنيم كه دشمنانى در كمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد؛ اين براى ما تجربه شد.

ما از اوّل انقلاب در هيچ انتخاباتى حضور چهل ميليونى، هشتاد و پنج درصدى، نداشتيم. در اين انتخابات، اوّلين بار چنين فرصت بزرگى پيش آمد؛ امّا در همين فرصت بزرگ، در همين شادى بزرگ، دستهايى به كار افتادند براى اينكه ضربه اى به ملّت ايران بزنند. بايد بيدار بود. اين بيدارى فقط در زبان نيست؛ آحاد ملّت، گرايشهاى مختلف سياسى، دلبستگان به كشور، دلبستگان به نظام اسلامى، همه، همه، بايستى به معناى واقعى كلمه بيدار باشند؛ فريب نخورند.

دستهايى از مدّتها پيش در كار بودند، مقدّماتى فراهم ميكردند كه بتوانند از مقطع انتخابات عليه ملّت ايران استفاده اى بكنند. خوشبختانه ملّت ايران هوشيار بود و هوشيار است. فضا را غبارآلود كردند، دهانها را قدرى تلخ كردند؛ امّا نتوانستند آن كارى را كه ميخواهند، انجام بدهند. اين هوشيارى شما ملّت بود. اين تجربه ى ما بود كه بدانيم دشمن ما كمين كرده است.

ص: 107

اشتباه دشمن در شبيه سازى كاريكاتورى از انقلاب اسلامى 57

دشمنان ما هم از اين انتخابات به نظر من يك تجربه اى اندوخته اند و اگر نيندوختند، بايد بيندوزند؛ و آن اين است كه: دشمن بداند با چه حقيقتى روبرو است؛ در فهم نظام اسلامى و انقلاب اسلامى دچار اشتباه نشوند؛ خيال نكنند انقلاب اسلامى و نظام اسلامى را با اينجور كارهاى پيش پا افتاده ميتوان به زانو درآورد. نظام اسلامى زنده است. خيال نكنند با يك تقليد مغلوط از حضور عظيم مردمى در انقلاب سال 1357، يك كاريكاتور از آن انقلاب، ميتوانند به عظمت انقلاب و نظام اسلامى ضربه بزنند. اين تجربه براى دشمن بايد پيش آمده باشد. اشتباه نكنند؛ نظام اسلامى با اين حرفها شكست نخواهد خورد.

شكست دشمن در فريب دادن ملّت ايران با مسجد ضرار

عظمت اين انقلاب و عظمت اين نظام و ريشه دارى نظام جمهورى اسلامى در حوادث اين يكى دو ماه اخير، بيشتر براى دشمنان جمهورى اسلامى آشكار شد. اين ملّت، ملّت باايمانى است؛ ملّت هوشيارى است؛ ملّت بااستعدادى است. با مسجد ضرار نميشود اين ملّت را شكست داد. ما در تاريخ خودمان نمونه هايى را از اين داريم: «وَ اَلَّذِينَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرٰاراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصٰاداً لِمَنْ حٰارَبَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ » .(1) با تقليد از رهبر عزيز و عظيم الشّأن انقلاب، امام بزرگوار ما، كه از دل، از جان، با همه ى وجود غرق در قرآن بود، نميشود اين مردم را فريب داد. اين مردم دلشان به ايمان روشن است؛ اين مردم آگاهند؛ جوانهاى ما آگاهند. اين تجربه اى است براى دشمن.

قبولى ملّت و مردودى برخى از خواص در امتحانهاى انتخابات

امتحانهايى هم در اين انتخابات پيش آمد. يك امتحان، امتحان آحاد

ص: 108


1- . سوره ى توبه، آيه ى 17.

مردم بود. به نظر من مردم در اين امتحان برنده شدند؛ نمره ى قبولى گرفتند. حضور عظيم مردم، يك امتحان عظيمى بود كه آنها را سرافراز كرد. بسيارى از آحاد مردم، از جريانهاى سياسى، طبق وظيفه شان عمل كردند. بعضى از خواص هم البتّه مردود شدند. اين انتخابات بعضيها را مردود كرد. برخى از جوانان ما كه با صداقت، با سلامت وارد ميدان وظيفه ميشوند، برغم هوشياريهايشان، در مواردى اشتباه كردند. بسيارى از جوانان اين كشور هم با همان ايمان، با همان صداقت، حركت درستى كردند. به كسى اعتقاد پيدا كردند، به او رأى دادند؛ يا آن كس رأى آورد يا نياورد. ملاك اين نيست. ملاك اين است كه انسان عقيده اى پيدا كند، هوشيارانه، از روى احساس وظيفه، احساس تكليف، وارد ميدان اين عمل سياسى و حركت سياسى بشود. بعد هم همه تسليم قانون باشند. اكثر قاطع ملّت ما _ از جوانها، از نخبگان، از توده ى عظيم مردم _ در اين رديف قرار گرفته اند و در اين امتحان مقبول شده اند. يك عدّه هم البتّه فريب خوردند.(1)

ضرورت توجّه رئيس جمهور منتخب به مخالفان عصبانى و منتقدان

البتّه در كنار علاقمندان به رئيس جمهور محترم _ كه ايشان علاقمندان زيادى در داخل كشور، حتّى در خارج از كشور دارند _ دو دسته ى ديگر هم هستند كه بايد به اينها توجّه كرد؛ يعنى حضور آنها را بايستى محاسبه كرد: يك دسته مخالفان عصبانى و زخم خورده هستند. مطمئنّاً اينها در اين دوره ى چهارساله، در مقام معارضه ى با دولت برخواهندآمد. مخالفت كردند، بازهم مخالفت خواهند كرد. ليكن يك دسته ى ديگر هم هستند كه اينها جزو نظامند، با رئيس جمهور، با نظام هيچ دشمنى اى ندارند؛ ممكن است منتقد باشند. اين منتقدان را بايستى به حساب آورد؛ نظرات آنها را بايد شنيد؛ آنچه قابل فهم است، قابل قبول است، آن را پذيرفت؛ و من اميدوارم كه همينجور عمل بشود و إن شاءاللَّه خواهد شد.

ص: 109


1- . در مراسم تنفيذ حكم دهمين دوره رياست جمهورى 12/5/1388.
لزوم شناسايى آسيب ديدگان پس از انتخابات و حمايت از آنها

ملّت همه با يكديگر برادرند. از جمله ى كارهايى كه بايد انجام بگيرد، اين است كه در اين حوادث اخير عدّه اى آسيب ديدند _ آسيبهاى مالى، آسيبهاى جانى، احياناً آسيبهاى آبرويى _ مسؤولين كشور بايد به كمك آنها بشتابند. آسيب ديدگان بايد مورد حمايت قرار بگيرند. آسيب زنندگان بايد شناسايى بشوند، مورد مؤاخذه قرار بگيرند؛ هر كى باشند.(1)

ضرورت بالا بردن بصيرت

اگر من بخواهم يك توصيه به شما بكنم، آن توصيه اين خواهد بود كه بصيرت خودتان را زياد كنيد؛ بصيرت. بلاهايى كه بر ملّتها وارد ميشود، در بسيارى از موارد بر اثر بى بصيرتى است. خطاهايى كه بعضى از افراد ميكنند _ ميبينيد در جامعه ى خودمان هم گاهى بعضى از عامّه ى مردم و بيشتر از نخبگان، خطاهايى ميكنند. نخبگان كه حالا انتظار هست كه كمتر خطا كنند، گاهى خطاهايشان اگر كمّاً هم بيشتر نباشد، كيفاً بيشتر از خطاهاى عامه ى مردم است _ بر اثر بى بصيرتى است؛ خيليهايش، نميگوييم همه اش. بصيرت خودتان را بالا ببريد، آگاهى خودتان را بالا ببريد.

نبود بصيرت در بين لشگريان؛ علّت سختى كار اميرالمؤمنين (عليه السّلام)

من مكرّر اين جمله ى اميرالمؤمنين را به نظرم در جنگ صفّين در گفتارها بيان كردم كه فرمود:

«الا و لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر».(2)

ميدانيد، سختى پرچم اميرالمؤمنين از پرچم پيغمبر، از جهاتى بيشتر بود؛ چون در پرچم پيغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود؛ در زير پرچم اميرالمؤمنين دشمن و دوست آنچنان واضح نبودند. دشمن همان

ص: 110


1- . همان.
2- . نهج البلاغه، خطبه ى 173.

حرفهايى را ميزد كه دوست ميزند؛ همان نماز جماعت را كه تو اردوگاه اميرالمؤمنين ميخواندند، تو اردوگاه طرف مقابل هم _ در جنگ جمل و صفّين و نهروان _ ميخواندند. حالا شما باشيد، چه كار ميكنيد؟ به شما ميگويند: آقا! اين طرفِ مقابل، باطل است. شما ميگوييد: اِ، با اين نماز، با اين عبادت! بعضيشان مثل خوارج كه خيلى هم عبادتشان آب و رنگ داشت؛ خيلى. اميرالمؤمنين از تاريكى شب استفاده كرد و از اردوگاه خوارج عبور كرد، ديد يكى دارد با صداى خوشى ميخواند: «أَمَّنْ هُوَ قٰانِتٌ آنٰاءَ اَللَّيْلِ »(1) _ آيه ى قرآن را نصفه شب دارد ميخواند؛ با صداى خيلى گرم و تكان دهنده اى _ يك نفر كنار حضرت بود، گفت: يا اميرالمؤمنين! به به! خوش به حال اين كسى كه دارد اين آيه را به اين قشنگى ميخواند. اى كاش من يك مويى در بدن او بودم؛ چون او به بهشت ميرود؛ حتماً، يقيناً؛ من هم بابركت او به بهشت ميروم. اين گذشت، جنگ نهروان شروع شد. بعد كه دشمنان كشته شدند و مغلوب شدند، اميرالمؤمنين آمد بالاسر كشته هاى دشمن، همينطور عبور ميكرد و ميگفت بعضيها را كه به رو افتاده بودند، بلندشان كنيد؛ بلند ميكردند، حضرت با اينها حرف ميزد. آنها مرده بودند، امّا ميخواست اصحاب بشنوند. يكى را گفت بلند كنيد، بلند كردند. به همان كسى كه آن شب همراهش بود، حضرت فرمود: اين شخص را ميشناسى ؟ گفت: نه. گفت: اين همان كسى است كه تو آرزو كردى يك مو از بدن او باشى، كه آن شب داشت آن قرآن را با آن لحن سوزناك ميخواند!(2) اينجا در مقابل قرآن ناطق، اميرالمؤمنين (عليه افضل صلوات المصلّين) مى ايستد، شمشير ميكشد! چون بصيرت نيست؛ بصيرت نيست، نميتواند اوضاع را بفهمد.

احتمال خطاهاى بزرگ در صورت نبود بصيرت

بنده بارها اين جبهه هاى سياسى و صحنه هاى سياسى را مثال ميزنم

ص: 111


1- . سوره ى زمر، آيه ى 9.
2- . ارشادالقلوب، ج 2، ص 226 و تنبيه الغافلين و تذكرة العارفين؛ ج 2، ص 627.

به جبهه ى جنگ. اگر شما تو جبهه ى جنگ نظامى، هندسه ى زمين در اختيارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همين هم هست كه شناسايى ميروند. يكى از كارهاى مهمّ در عمل نظامى، شناسايى است؛ شناسايى از نزديك، كه زمين را بروند ببينند: دشمن كجاست، چجورى است، مواضعش چگونه است، عوارضش چگونه است تا بفهمند چكار بايد بكنند. اگر كسى اين شناسايى را نداشته باشد، ميدان را نشناسد، دشمن را گم بكند، يك وقت ميبينيد كه دارد خمپاره اش را، توپخانه اش را آتش ميكند به طرفى، كه اتّفاقاً اين طرف، طرفِ دوست است، نه طرفِ دشمن. نميداند ديگر. عرصه ى سياسى عيناً همينجور است. اگر بصيرت نداشته باشيد، دوست را نشناسيد، دشمن را نشناسيد، يك وقت ميبينيد آتش توپخانه ى تبليغات شما و گفت و شنود شما و عمل شما به طرف قسمتى است كه آنجا دوستان مجتمعند، نه دشمنان. آدم دشمن را بشناسد؛ در شناخت دشمن خطا نكنيم؛ لذا بصيرت لازم است، تبيين لازم است.

از وظايف مهمّ نخبگان و خواص؛ تبيين بى تعصّب حقايق

يكى از كارهاى مهمّ نخبگان و خواص، تبيين است؛ حقايق را بدون تعصّب روشن كنند؛ بدون حاكميت تعلّقات جناحى و گروهى و بر دل آن گوينده. اينها مُضرّ است. جناح و اينها را بايد كنار گذاشت، بايد حقيقت را فهميد.

تبيين حقيقت؛ از كارهاى مهمّ جناب عمّار در جنگ نرم

در جنگ صفّين يكى از كارهاى مهمّ جناب عمّار ياسر تبيين حقيقت بود. چون آن جناح مقابل كه جناح معاويه بود، تبليغات گوناگونى داشتند. همينى كه حالا امروز به آن جنگ روانى ميگويند، اين جزو اختراعات جديد نيست، شيوه هاش فرق كرده؛ اين از اوّل بوده. خيلى هم ماهر بودند در اين جنگ روانى؛ خيلى. آدم نگاه ميكند كارهايشان را، ميبيند كه در جنگ

ص: 112

روانى ماهر بودند. تخريب ذهن هم آسانتر از تعمير ذهن است. وقتى به شما چيزى بگويند، سوءظنّى يكجا پيدا كنيد، وارد شدن سوءظنّ به ذهن آسان است، پاك كردنش از ذهن سخت است. لذا آنها شبهه افكنى ميكردند، سوءظنّ را وارد ميكردند؛ كار آسانى بود. اين كسى كه از اين طرف، خودش را موظّف دانسته بود كه در مقابل اين جنگ روانى بايستد و مقاومت كند، جناب عمّار ياسر بود، كه در قضاياى جنگ صفّين دارد كه با اسب از اين طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودى ميرفت و همينطور اين گروههايى را كه _ به تعبيرِ امروز، گردانها يا تيپهاى جدا جداى از هم _ بودند، به هركدام ميرسيد، در مقابل آنها مى ايستاد و مبالغى براى آنها صحبت ميكرد؛ حقايقى را براى آنها روشن ميكرد و تأثير ميگذاشت. يكجا ميديد اختلاف پيدا شده، يك عدّه اى دچار ترديد شدند، بگومگو توى آنها هست، خودش را بسرعت آنجا ميرساند و برايشان حرف ميزد، صحبت ميكرد، تبيين ميكرد؛ اين گره ها را باز ميكرد.

تأسّف از بى بصيرتى برخى از نخبگان

بنابراين، بصيرت مهمّ است. نقش نخبگان و خواص هم اين است كه اين بصيرت را نه فقط در خودشان، در ديگران بوجود بياورند. آدم گاهى ميبيند كه متأسّفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى بصيرتيند؛ نميفهمند؛ اصلاً ملتفت نيستند. يك حرفى يكهو به نفع دشمن ميپرانند؛ به نفع جبهه اى كه همّتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاى بدى هم نيستند، نيت بدى هم ندارند؛ امّا اين است ديگر. بى بصيرتى است ديگر.

وظيفه ى جوانان؛ مطالعه و تحقيق براى از بين بردن بى بصيرتى

اين بى بصيرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمّل،

ص: 113

با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقليدى _ كه هرچه گفت، شما قبول كنيد، نه، اين را من نميخواهم _ از بين ببريد. كسانى هستند كه ميتوانند با استدلال، آدم را قانع كنند؛ ذهن انسان را قانع كنند؛ و حتّى حضرت ابى عبداللَّه الحسين (عليه السّلام) هم از اين ابزار در شروع نهضت و در ادامه ى نهضت استفاده كرد.(1)

شهريور ماه

يادآورى

سوّم شهريور: چهارمين جلسه ى رسيدگى به اتّهامات هدايت كنندگان آشوبها تشكيل گرديد. در اين جلسه نيز متّهمان در اعترافات خود اتّهاماتى را به برخى از افراد وارد كردند و اين سخنان از تلويزيون و رسانه ها منتشر گرديد.

14 شهريور: موسوى در بيانيه ى يازدهم خود از تشكيل يك جنبش به نام «راه سبز اميد» خبر داد.

21 شهريور: ادّعاى كرّوبى مبنى بر تجاوز به زندانيان توسّط هيئت ويژه ى قوّه ى قضائيه تكذيب گرديد.

22 شهريور: آيت الله منتظرى در نامه اى به علما و مراجع، آنها را به مقابله ى با نظام دعوت و از جنبش به اصطلاح سبز حمايت نمود.

23 شهريور: جلسه ى پنجم رسيدگى به اتّهامات آشوبگران برگزار گرديد.

27 شهريور: در روز قدس، شعار حمايت از فلسطين تبديل به شعار «نه غزّه نه لبنان جانم فداى ايران» شد. برخى از اغتشاشگران بطور علنى به روزه خوارى پرداختند.

ص: 114


1- . در ديدار با اعضاى دفتر رهبرى و سپاه حفاظت ولىّ امر (عليه السّلام) 18/5/1388.

بيانات

دستور براى برخورد با متخلّفان در ماجراى كوى دانشگاه و كهريزك

موضوع ديگرى كه در بيانات دوستان مطرح شد، تخلّفات يا حتّى جناياتى است كه در خلال اين حوادث از سوى نيروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره كرديد به مسائل كوى دانشگاه يا از اين قبيل مسائل _ حالا كوى دانشگاه را چند نفر از دانشجويان عزيز تكرار كردند؛ شبيه كوى دانشگاه، مسائل ديگرى هم در اين مدّت اتّفاق افتاده _ يا مثلاً قضيه ى كهريزك را گفتند. اين قضايا واقعاً يكى از آن مشكلات و معضلات كار دستگاههاى اجرايى است. اوّلاً اين را بطور قاطع بدانيد كه با اينها برخورد خواهد شد. حالا نميخواهيم جنجال بكنيم كه دستور بدهيم، اين دستور توى رسانه ها پخش بشود، باز يك پيوست زده بشود، باز يك پيرو زده بشود؛ من دوست ندارم كار تبليغاتى انجام بگيرد؛ امّا از اوّلين روزها دستور داده شده و كسانى دنبال هستند؛ منتها كارها بايد درست با دقّت و با مراقبت پيش برود.

در كوى دانشگاه، در آن شب معين، قطعاً تخلّفات بزرگى انجام گرفته، كارهاى بدى انجام گرفته. ما گفته ايم پرونده ى ويژه اى براى اين كار تهيه شود و بطور دقيق دنبال بگردند و مجرمان را پيدا كنند و وقتى پيدا كردند، به وابستگيهاى سازمانى آنها هم هيچ نگاه نكنند و بايد مجازات شوند؛ اين را من بطور قاطع گفتم.

من از فعّاليتهاى پليس امنيتيمان، پليس انتظاميمان، دستگاه بسيجمان تشكّر ميكنم؛ اينها خيلى كارهاى بزرگى كردند، كارهاى خوبى كردند؛ ليكن اين يك بحث جداست. اگر كسى در وابستگى به هركدام از اين سازمانها يك تخلّفى انجام داده، يك جرمى انجام داده، او هم بايد جداگانه بررسى شود. نه خدمت اينها را به حساب جرم آنها نديده ميگيريم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اينها نديده ميگيريم؛ حتماً بايد دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همينطور قضيه ى كهريزك، كه حالا آن اعلام

ص: 115

شد، پخش شد. قضيه ى كوى دانشگاه هم دنبال ميشود؛ حتّى افرادى كه كسانشان در اين قضايا يا به قتل رسيدند _ تعداد معدودى هستند _ يا آسيب ديدند، آسيب مالى ديدند، بنا شده براى هركدام اينها پرونده ى جداگانه اى تشكيل بدهند. دستور داده ايم، گفته ايم و اين قضايا را دنبال خواهيم كرد؛ منتها توجّه كنيد كه اين مسائل هيچكدام نبايد با مسأله ى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثه ى اصلى نبايد تحت الشّعاع اين حوادث قرار بگيرد.

غفلت برخى از ظلم عظيم به نظام و توجّه به ظلم به برخى از افراد

يك عدّه اى آنچه را كه بعد از انتخابات اتّفاق افتاد، آن ظلمى كه به مردم شد، آن ظلمى كه به نظام اسلامى شد، آن هتكى كه از آبروى نظام در مقابل ملّتها بوسيله ى بعضى انجام گرفت، اينها همه را نديده ميگيرند، فرضاً مسأله ى فلان حادثه را، زندان كهريزك را، يا قضيه ى كوى را قضيه ى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد ميكنند؛ اين خودش يك ظلم ديگر است. مسأله ى اصلى، مسأله ى ديگرى است. مسأله ى اصلى اين است كه مردم در يك حركت عظيمى، در يك انتخابات پرشورِ خوبِ كم نظيرى حضور پيدا كردند و اين رأى بالا را توى صندوقها ريختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است ؟ اين انتخابات، نظام را كه در اين يكى دو سال اخير همينطور پى درپى پيشرفتهاى اقتصادى و علمى و سياسى و امنيتى و بين المللى براى خودش كسب كرده بود، در يك مرحله ى عالى از امتياز و آبرو قرار ميدهد، بعد ناگهان مشاهده ميكنيم يك حركتى صورت ميگيرد براى نابود كردن اين حادثه ى افتخارآميز! مسأله ى اصلى اين است.

برنامه ريزى درازمدّت دشمن براى آشوبهاى پس از انتخابات

البتّه اينى كه عرض ميكنم، تحليل است؛ خبر نيست. به اعتقاد من، با

ص: 116

تحليل من، اين مسأله از بعد از انتخابات يا از روزهاى حول وحوش انتخابات شروع نشده؛ اين از قبل شروع شده، اين از قبل طرّاحى شده، برنامه ريزى شده. من متّهم نميكنم افرادى را كه دست اندركار بودند، كه اينها دست نشانده ى بيگانه هايند يا انگليسند يا آمريكايند _ اين را من ادّعا نميكنم، چون براى من اين قضيه ثابت نيست؛ چيزى كه ثابت نيست، نميتوانم بگويم _ امّا آنى كه ميتوانم بگويم، اين است كه اين جريان، چه پيش قراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يك جريانى بود طرّاحى شده؛ تصادفى نبود. همه ى نشانه ها نشان ميدهد كه اين جريان طرّاحى شده بود، حساب شده بود. البتّه آنهايى كه طرّاحى كرده بودند، يقين نداشتند كه خواهد گرفت.

اشتباه دشمن در تحليل وقايع پس از انتخابات

بعد از انتخابات كه تحرّكاتى از طرف بعضيها شروع شد، يك تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها اميدوار شدند؛ فكر كردند آنچه كه تصوّر ميكردند، انجام شد و گرفت و اميدوار شدند؛ لذا ديديد كه اين دستگاهها و وسائل رسانه اى و صوتى و الكترونيكى و ماهواره اى و غيره حضورشان در صحنه را چطور تشديد كردند؛ صريح وارد ميدان شدند. قبلاً اميدوار نبودند كه اين كار بگيرد؛ بعد ديدند نه، گرفت؛ لذا سريع وارد ميدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل هميشه كه مسائل ايران را بد ميفهمند و ملّت ايران را نميشناسند، اين دفعه هم نشناختند. اينها تودهنى خوردند، سيلى خوردند، ولى هنوز نااميد نيستند. من به شما عرض كنم دانشجوهاى عزيز! اينها نااميد نيستند؛ دارند قضايا را دنبال ميكنند؛ به اين زودى هم زمين نميگذارند. اينها صحنه گردانهايى دارند، صحنه گردانهايى هم پيدا خواهند كرد.

تأثير ميزان هوشيارى در كم شدن صدمات فتنه

دانشگاه بايد بهوش باشد. دانشجوى مؤمن و مسلمان و دانشجويى

ص: 117

كه به كشورش علاقمند است و دانشجويى كه به آينده ى كشور و آينده ى نسل خودش دلبسته است، بايد هوشيار باشد. بدانيد اينها دارند طرّاحى ميكنند؛ البتّه شكست ميخورند. من الان به شما عرض ميكنم، اينها در نهايت شكست ميخورند؛ امّا درجه ى بيدارى و هوشيارى من و شما ميتواند در ميزان خسارت و ضررى كه وارد ميكنند، تأثير بگذارد. اگر هوشيار باشيم، نميتوانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت كنيم، احساساتى بشويم، بى تدبير عمل كنيم، يا خواب بمانيم و اينجور عوارض به سراغمان بيايد، ضرر و زيان و هزينه بالا خواهد بود؛ و لو در نهايت موفّق نخواهند شد.

حمايت رهبر از نقاط قوّت رئيس جمهور نه نقاط ضعف

يكى ديگر از موضوعاتى كه مطرح شد، مسأله ى حمايتهاى رهبرى است از دولت يا از رئيس جمهور. خوب، اين مطلب روشنى است. اتّفاقاً يكى دوتا از خود دوستان هم بيان كردند. دولت كنونى و رئيس جمهور محترم مثل همه ى انسانهاى عالم، يك نقاط قوّتى دارد، يك نقاط ضعفى. من كه حمايت كردم، از نقاط قوّت حمايت كردم. يك نقاط قوّتى وجود دارد، من از آن حمايت ميكنم؛ در هر كى باشد، حمايت ميكنم. كى هست كه اين گرايش، اين جهتگيرى، اين تحرّك، اين جدّيت را از خودش نشان بدهد و بنده در حدّ مسؤوليتم از او حمايت نكنم ؟ از شما دانشجوها كه دنبال عدالتيد، من حمايت نميكنم ؟ خوب، چرا. آيا اگر از دانشجويى كه عدالتخواه است و دنبال عدالت است، رهبرى حمايت بكند، اين معنايش اين است كه از نقاط ضعفى هم كه احياناً توى آن دانشجو هست، انسان حمايت ميكند؟ مسلّماً نه. قضيه اين است. يك نقاط ضعفى وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمايت نميكنم.(1)

ص: 118


1- . (4/6/1388) در ديدار دانشجويان و نخبگان علمى 18/5/1388.
دانشجويان؛ افسران جنگ نرم

يك چيزى را هم حالا من بگويم، چون ديگر دارد وقت ميگذرد. ببينيد عزيزان! شماها ميدانيد _ چون ديدم در بيانات شماها هم هست _ امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با يك جنگ عظيمى مواجه است، ليكن جنگ نرم _ كه ديدم همين تعبير «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدللَّه به اين نكات توجّه داريد؛ اين خيلى براى ما مايه ى خوشحالى است _ خوب، حالا در جنگ نرم، چه كسانى بايد ميدان بيايند؟ قدر مسلّم نخبگان فكريند. يعنى شما افسران جوانِ جبهه ى مقابله ى با جنگ نرميد.

اينى كه چكار بايد بكنيد، چجورى بايد عمل كنيد، چجورى بايد تبيين كنيد، اينها چيزهايى نيست كه من بيايم فهرست كنم، بگويم آقا اين عمل را انجام بدهيد، اين عمل را انجام ندهيد؛ اينها كارهايى است كه خود شماها بايد در مجامع اصليتان، فكريتان، در اتاقهاى فكرتان بنشينيد، راهكارها را پيدا كنيد؛ ليكن هدف مشخّص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابله ى با يك حركت همه جانبه ى متّكى به زور و تزوير و پول و امكانات عظيم پيشرفته ى علمىِ رسانه اى. بايد با اين جريان شيطانىِ خطرناك مقابله شود.(1)

لزوم دور بودن فضاى علمى كشور از تشنّج

و همينجا به شما بگويم، مواظب باشيد توى اين قضاياى سياسى كوچك و حقير نبادا دانشگاه تحت تأثير قرار بگيرد؛ نبادا كار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمايشگاههاى ما، كلاسهاى ما، مراكز تحقيقاتى ما دچار آسيب بشوند؛ حواستان باشد. يعنى يكى از مسائل مهمّ در پيش روى شما، حفظ حركت علمى در دانشگاههاست. دشمنها خيلى دوست ميدارند كه

ص: 119


1- . همان.

دانشگاه ما يك مدّتى لااقلّ دچار تعطيلى و تشنّج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ اين برايشان يك نقطه ى مطلوب است؛ هم از لحاظ سياسى برايشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب اين است كه دنبال علم نباشيد.

حالا شما جوانانى كه گفتيم افسران جوان مقابله ى با جنگ نرم هستيد، از من نپرسيد كه نقش ما دانشجويان در تخريب مسجد ضرار كنونى چيست؛ خوب، خودتان بگرديد نقش را پيدا كنيد. يا مقابله ى با نفاق جديد، يا تعريف عدالت.(1)

متوقّع نبودن ورود برخى از خواص در فتنه

البتّه اين را هم بدانيد كه آنچه در بعد از انتخابات اتّفاق افتاد، با همان حسابى كه عرض كردم، اصل قضايا خيلى خلاف انتظار ما نبود؛ اگرچه اشخاصى كه وارد شدند، چرا، خلاف انتظارمان بود.(2)

متوقّع بودن فتنه و دشمنى دشمنان

نكته ى دوّم در زمينه ى مسائل اجتماعى و سياسى است كه من بحث زيادى در اين زمينه نميخواهم بكنم. همه ملاحظه كرديد، كشور در برهه اى از زمان در معرض يك آزمون سياسى بسيار تعيين كننده اى قرار گرفت و همانطور كه بعضى از دوستان اشاره كردند، هاضمه ى نظام و كشور توانست حوادث را در درون خودش هضم كند و فائق بيايد. من قبلاً هم گفتم، بروز چنين حوادثى براى ما هيچ خلاف انتظار نيست. يعنى حالا اگر تعبير دقيقترى بخواهم بكنم، «چندان» نگوييم؛ «هيچ» خلاف انتظار نيست.(3)

ص: 120


1- . همان.
2- . همان.
3- . در ديدار اساتيد دانشگاهها 8/6/1388.
اساتيد دانشگاه؛ فرماندهان جنگ نرم

در چند روز پيش هم كه جوانهاى دانشجو اينجا بودند _ حسينيه همينطور كه حالا اجتماع هست، اجتماعى بود از جوانها _ به آنها گفتم كه ما با جنگ نرم، با مبارزه ى نرم از سوى دشمن مواجهيم، كه البتّه خود جوانها هم همين را هى گفتند؛ مكرّر قبل از اينكه بنده بگويم، آنها هم هى گفتند و همه اين را ميدانستند. آنى كه من اضافه كردم اين بود كه گفتم: در اين جنگ نرم، شما جوانهاى دانشجو، افسران جوان اين جبهه ايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است كه به او بگويند پيش، برود جلو؛ عقب بيا، بيايد عقب. يعنى سرباز هيچگونه از خودش تصميمگيرى و اراده ندارد و بايد هرچه فرمانده ميگويد، عمل كند. نگفتيم هم فرماندهانِ طرّاح قرارگاهها و يگانهاى بزرگ، چون آنها طرّاحيهاى كلان را ميكنند. افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل ميكند، هم صحنه را درست ميبيند؛ با جسم خود و جان خود صحنه را مى آزمايد. لذا اينها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فكر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم ميبينند، در چهارچوب هم كار ميكنند. خوب، با اين تعريف، استاد دانشگاه چه رتبه اى دارد؟ اگر در زمينه هاى مسائل اجتماعى، مسائل سياسى، مسائل كشور، آن چيزهايى كه به چشم باز، به بصيرت كافى احتياج دارد، جوان دانشجوى ما، افسر جوان است، شما كه استاد او هستيد، رتبه ى بالاترِ افسر جوانيد؛ شما فرمانده اى هستيد كه بايد مسائل كلان را ببينيد؛ دشمن را درست شناسايى بكنيد؛ هدفهاى دشمن را كشف بكنيد؛ احياناً به قرارگاههاى دشمن، آنچنانى كه خود او نداند، سر بكشيد و بر اساس او، طرّاحى كلان بكنيد و در اين طرّاحى كلان، حركت كنيد. در رتبه هاى مختلف، فرماندهانِ بالا اين نقشها را ايفا ميكنند.

دميدن اميد؛ مهمترين وظيفه ى استاد شايسته ى انقلاب

خوب، حالا استادى كه بتواند اين نقش را ايفا كند، آن استاد شايسته ى

ص: 121

حال و آينده ى نظام جمهورى اسلامى است. توقّع از اساتيد محترم اين است. جوانهايتان را توجيه كنيد. منظورم اين نيست كه بنشينيد زيد و عمرو سياسى را برايشان معرّفى كنيد. نه، اصلاً من موافق هم خيلى نيستم. اسم آوردن از زيد و عمرو و بكر و... اين چيزها، كمكى به حل مشكل نميكند. به اينها قدرت تحليل بدهيد. به اينها توان كار و نشاط كار بدهيد. چجور؟ با اميد دادن؛ با اميد بخشيدن. فضاى كلاس را، فضاى محيط درس و دانشگاه را فضاى اميد كنيد؛ اميد به آينده. بدترين بلايى كه ممكن است بر سر يك نسل در يك كشور بيايد، نااميدى است، يأس است. اينكه ميگويند: آقا! چه فايده دارد؟ فايده اى ندارد. اين روحيه ى «فايده اى ندارد» _ يأس از آينده _ سم مهلك همه ى فعّاليتهاست؛ چه فعّاليتهاى اجتماعى و سياسى، چه حتّى فعّاليتهاى علمى، فعّاليتهاى پژوهشى.(1)

فتنه؛ رزمايشى براى شناخت نقاط ضعف خودمان

در امتحانهايى از قبيل همين حوادثى كه حول وحوش انتخابات پيش آمد _ بعد از انتخابات و قبل از انتخابات _ ديديم كه در همين زمينه ها ضعفها و مشكلاتى داريم. اين حوادث براى ما نعمت بزرگى است؛ از اين جهت كه ضعفهاى خودمان را بشناسيم؛ مثل رزمايشهايى كه نيروهاى مسلّح راه مى اندازند. رزمايش اصلاً براى همين است كه اين يگان نظامى يا اين سازمان نظامى، نقاط ضعفش را پيدا كند. هدفى را ميدهند، فرمان صادر ميشود كه به سمت آن هدف حركت بكنند؛ بعد چشمهاى بصير و بينايى _ در همه ى رزمايشها اينجور است _ مى ايستند و از بالاى صحنه، صحنه را نگاه ميكنند. ميبينند كه بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد يا بعضاً ناتوانيهاى مزمن وجود دارد. اين براى ما يك رزمايش شد. البتّه به اختيار خود ما پيش نيامد؛ بر ما تحميل شد؛ امّا خوب شد؛ ضعفهاى

ص: 122


1- . همان.

خودمان را فهميديم. بنابراين اين آرمانها، بالاى سر ماست و بايد به سمت اين آرمانها حركت كنيم؛ آن وقت اين ضعفها برطرف خواهد شد. اين هم يك نكته است.

مهمترين وظيفه ى اهل فرهنگ در شرايط فتنه؛ تبليغ و تبيين

خب، در اينجا شاعر چه نقشى دارد؟ مردِ هنرى و مردِ فرهنگى _ مرد شامل زنها هم ميشود _ يعنى انسانِ هنرى و انسانِ فرهنگى، در اين صحنه چه وظيفه اى دارد؟ به نظر من وظيفه خيلى سنگين است، خيلى بزرگ است. مهمترين وظيفه هم تبليغ و تبيين است؛ «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اَللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اَللّٰهَ » ؛(1) اين يك معيار است؛ حقيقتى را كه درك ميكنيد، آن را تبيين كنيد. كسى انتظار ندارد برخلاف آنچه ميفهميد حرف بزنيد. نه، آنچه را كه ميفهميد، بگوييد. البتّه براى اينكه آنچه ميفهميد درست و صواب باشد، بايد تلاش و مجاهدت كنيد؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصّه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد يك شاعر هم مثل ديگران گول بخورد، فريب بخورد و بى بصيرتى به سراغش بيايد، اين خيلى دون شأن يك انسان هنرى و يك انسان فرهنگى است. پس بايد حقيقت را فهميد؛ بعد هم بايد همان حقيقت را تبليغ كرد. نميشود با شيوه هاى سياسى _ شيوه هاى سياستگران و سياستمداران _ در عالم فرهنگ حركت كرد، اين خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بايستى گره گشايى كرد؛ بايستى حقيقت را باز كرد، بايستى گره هاى ذهنى را باز كرد؛ و اين تبيين لازم دارد، يعنى همان كار انبياء؛ فصاحت و بلاغتى هم كه گفته اند در بيان لازم است، بلاغتش به اين معناست. اگرچه كه بلاغت را در كتب فنّى به

ص: 123


1- . سوره ى احزاب، آيه ى 39.

معناى مطابقه ى با مقتضاى حال معنا ميكنند، امّا آن يك معناى خاصى از بلاغت است؛ معناى اوّلى و صريح بلاغت اين نيست؛ بلاغت يعنى رساندن، بلاغ يعنى رساندن. اينى كه مثلاً ميگويند حافظ اين شعر فصيح و بليغ را گفته، بليغش يعنى چه ؟ يعنى مناسب مقتضاى حال گفته ؟ چه ميدانيم ما آن وقتى كه اين شعر را گفته، مقتضاى حال بوده يا نبوده! ما الان داريم نگاه ميكنيم؛ بحث اقتضاى حال نيست؛ يعنى رساست. بليغ يعنى رسا؛ رسا بگوييد، روشن بگوييد، مبين بگوييد؛ امّا آنچه را كه ميفهميد بگوييد؛ هيچ انتظار نيست _ حقّ هم نيست كه انتظار باشد _ كسى برخلاف فهميده ى خودش حرف بزند. سعى هم بكنيد كه آنچه فهميديد درست باشد.

... همينى كه حالا معمول شده كه در بيانها و در تلويزيون و توى تبليغات و توى دادگاه و توى زبان همه، ميگويند: جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعنى الان جنگ است. البتّه اين حرف را من امروز نميزنم، من از بعد از جنگ _ از سال 67 _ هميشه اين را گفته ام؛ بارها و بارها. علّت اين است كه من صحنه را ميبينم؛ چه بكنم اگر كسى نميبيند؟! چكار كند انسان ؟! من دارم ميبينم صحنه را، ميبينم تجهيز را، ميبينم صف آراييها را، ميبينم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى باغيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همه ى اين آرمانها و عليه همه ى آن كسانى كه به اين حركت دل بسته اند را؛ اينها را انسان دارد ميبيند، خب چه كار كند؟ اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم. وظيفه ى مجموعه ى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظيفه ى مشخصى است: بلاغ، تبيين؛ بگوييد، خوب بگوييد. من هميشه تكيه بر اين ميكنم: بايستى قالب را خوب انتخاب كنيد و هنر را بايستى تمام عيار توى ميدان بياوريد؛ نبايد كم گذاشت تا اثر خودش را بكند.

ميبينيد، ديگران با اين كارهاى هنرمندانه اى كه بعضاً دارند، دارند يك باطلهايى را تبليغ ميكنند؛ شگفت اينكه ما هم همان حرفها را قبول

ص: 124

ميكنيم! همين سريال كره اى كه دارد پخش ميشود و همه دارند آن را ميبينند، يك تاريخ سازى و افسانه ى باطل است؛ آدم اگر بخواهد توى شاهنامه بگردد و اينجور داستانى را پيدا كند، ده پانزده تا از اين داستانها ميشود پيدا كرد. منتها طرف هنر به كار برده؛ وقتى كسى هنرمندانه كار ميكند، پاداشش همين است كه جناب عالى هم كه هيچ علاقه اى به آن تاريخ و به آن فرهنگ نداريد، مينشينيد و با كمال علاقه گوش ميكنيد و خواهى نخواهى آن فرهنگ را جذب ميكنيد! اين خاصيت هنر خوب است.(1)

استقبال نظام از انتقادهاى در چهارچوب اصول

اشكالى ندارد كه مسؤولان كشور، متولّيان امور كشور منتقدينى داشته باشند كه ضعفهاى آنها را به خود آنها نشان بدهند. وقتى انسان در مقام رقابت قرار بگيرد، مقابل منتقد قرار بگيرد، بهتر كار ميكند. اينجور نيست كه وجود منتقدين و كسانى كه اين روش را قبول ندارند، آن روش را قبول دارند، براى نظام ضررى داشته باشد؛ منتها بايد در چهارچوب نظام باشد؛ اين اشكالى ندارد، اين مخالفت هيچ مخالفت مضرى نيست؛ نظام هم مطلقاً با يك چنين مخالفتى برخورد نميكند. البتّه انتقاد بايد در چهارچوب اصول باشد. اصول انقلاب هم مشخّص است كه چيست. اصول انقلاب امور سليقه اى نيست كه هركه از يك گوشه اى در بيايد، سنگ اصول را به سينه بزند؛ بعد كه سراغ اين اصول ميرويم، ميبينيم بيگانه ى از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسى است؛ رهنمودهاى امام است؛ وصيتنامه ى امام است؛ سياستهاى كلّى نظام است كه در قانون اساسى معين شده است كه اين سياستهاى كلّى بايست تدوين بشود. در اين چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سليقه عيب نيست، كه حسن است؛ مُضرّ نيست، كه مفيد و نافع است. اين يك مطلب است كه در ميدان معارضات اينچنينى، نظام با هيچكس برخورد نميكند. آنجايى

ص: 125


1- . در ديدار جمعى از شعرا 14/6/1388.

كه افراد در چهارچوب اصول رفتار كنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنيت جامعه نباشند، آسايش جامعه را نخواهند به هم بزنند _ از اين كارهاى خلافى كه انجام ميگيرد؛ دروغ پراكنى و شايعه _ نظام هيچگونه مسأله اى ندارد. مخالفينى هستند، نظراتى دارند، نظرات خودشان را بيان ميكنند؛ نظام برخورد نميكند.

بناى نظام بر جذب حدّاكثرى و دفع حدّاقلّى

بناى نظام در اينجا، جذب حدّاكثرى و دفع حدّاقلّى است. اين، روش نظام است؛ اين را همه توجّه بكنند. آن كسانى هم كه نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمى دارند، در اين چهارچوب ميتوانند خودشان را مقايسه كنند. اگر كسى با مبانى نظام معارضه كند، با امنيت مردم مخالفت كند، نظام مجبور است در مقابل او بايستد.

لزوم پذيرش حقّ نظام در دفاع از خود

ما درباره ى افرادى كه به آنها اهانت ميشود، تهمت زده ميشود، ميگوييم اينها حقّ دفاع دارند؛ خوب، نظام هم همينجور است؛ نظام هم حقّ دفاع از خودش را دارد. اين خطاست كه كسى خيال كند چون نظام حاكميت است و قدرت سياسى است، نبايد دفاع كند؛ بى دفاع بماند؛ در مقابلش هرگونه مخالفتى، معارضه اى، قانون شكنى اى، مرزشكنى اى انجام بگيرد، بايد عكس العمل نشان ندهد؛ اين درست نيست؛ هيچ جاى دنيا هم چنين نيست.

برخورد با گروههاى معارض با اصول در همه ى كشورهاى جهان

در اختلافات گوناگونى كه در بين احزاب دنيا وجود دارد _ در همين كشورهايى كه خودشان را پيشرو دموكراسى ميدانند _ هيچكدام از اين

ص: 126

احزاب متعارض و متخالف، با اصول و مبانى آن نظام مخالفت نميكنند؛ و الّا از نظر مردم مردود هستند. دستگاههايى دارند؛ دستگاههاى رعايت قانون اساسى و دادگاه قانون اساسى _ شبيه شوراى نگهبان خودمان _ اينها را ردّ ميكنند. اينجور نيست كه قبول كنند يك نفرى بيايد در يك نظامى عليه مبانى آن نظام مبارزه كند، معارضه كند، آن وقت نظام در مقابل او ساكت و آرام بنشيند. به كمتر از آن هم گاهى ديده ميشود كه در همين نظامهاى اروپايى برخوردهاى خشن و تندى ميكنند؛ چيزهايى كه جزو اصول هم محسوب نميشود. بنابراين برخورد با نظام، برخورد با مبانى نظام، ايستادگى و شمشير كشيدن روى نظام، جواب تند دارد؛ امّا نظر مخالف داشتن، نظر متفاوت داشتن، آن وقتى كه با اين اشكالات همراه نباشد، تهمت و شايعه افكنى و دروغ و از اين چيزها نباشد، نه، نظام هيچگونه برخوردى نخواهد كرد. شيوه ى نظام اين نبوده، امروز هم نيست و إن شاءاللَّه در آينده هم نخواهد بود. اين يك نكته.

ضرورت مراقبت صاحبان قدرت از انحراف و فسادپذيرى خود

نكته ى ديگرى كه فعّالان سياسى، مسؤولان، صاحبان قدرت، صاحبان مسؤوليتهاى گوناگون و متنفّذين بشدّت بايستى مراقب آن باشند، مسأله ى انحراف و فسادپذيرى شخصى است؛ همه مان بايد مراقبت كنيم. انسانها در معرض فسادند، در معرض انحرافند. گاهى لغزشهاى كوچك، انسان را به لغزشهاى بزرگ و بزرگتر و گاهى به پرتاب شدن در اعماق درّه هايى منتهى ميكند؛ خيلى بايد مراقب بود. قرآن هشدار داده است. در موارد متعدّد، در قرآن اين هشدار وجود دارد. يكجا ميفرمايد: «ثُمَّ كٰانَ عٰاقِبَةَ اَلَّذِينَ أَسٰاؤُا اَلسُّواىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيٰاتِ اَللّٰهِ » ؛(1) عاقبت بعضى از كارها اين است كه انسان به آن خانه ى بدترين ميرسد كه تكذيب آيات الهى است. يكجا ميفرمايد:

ص: 127


1- . سوره ى روم، آيه ى 10.

«فَأَعْقَبَهُمْ نِفٰاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمٰا أَخْلَفُوا اَللّٰهَ مٰا وَعَدُوهُ »؛(1) خلف وعده ى با خدا كردند، اين موجب شد نفاق در دلهايشان بوجود بيايد. يعنى انسان گناهى انجام ميدهد، اين گناه انسان را به وادى نفاق ميكشاند؛ كه نفاق، كفر باطنى است. همينجا در قرآن، كافرين و منافقين در كنار هم هستند. در يك آيه ى ديگر ميفرمايد: «إِنَّ اَلَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعٰانِ إِنَّمَا اِسْتَزَلَّهُمُ اَلشَّيْطٰانُ بِبَعْضِ مٰا كَسَبُوا» .(2) اينى كه ميبينيد يك عدّه اى در مقابل دشمن منهزم ميشوند، طاقت نمى آورند، نميتوانند ايستادگى كنند، به خاطر آن چيزى است كه قبلاً از اينها سرزده است؛ باطن خودشان را با گناه و با خطا خراب كرده اند. لغزشها انسان را فاسد ميكند. اين فساد، به انحراف در عمل و گاهى به انحراف در عقيده منتهى ميشود. اين هم بمرور پيش مى آيد؛ دفعتاً پيش نمى آيد كه ما فكر كنيم يك نفرى شب مؤمن ميخوابد، صبح منافق از خواب بيدار ميشود؛ نه، بتدريج و ذرّه ذرّه پيش مى آيد. اين، علاجش هم مراقبت از خود است. مراقبت از خود هم يعنى همين تقوا؛ بنابراين علاجش تقواست.

لزوم مراقبت از يكديگر در برابر انحراف و لغزش

مراقب خودمان باشيم. نزديكان افراد مراقبت كنند؛ زنها از شوهرهايشان، شوهرها از زنهايشان، دوستان نزديك از همديگر؛ «وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ» .(3) از يكديگر مراقبت كنيم، براى اينكه دچار نشويم. مردم مسؤولين را موعظه كنند، نصيحت كنند، خيرخواهى كنند، بنويسند براى آنها، بگويند براى آنها، پيغام بدهند تا مبادا دچار لغزش بشوند. خطرات لغزش مسؤولين هم براى نظام، براى كشور و براى مردم بيشتر است. انسان گاهى در بعضى از حرفها، در بعضى از اقدامها و تحرّكات، اين را احساس ميكند؛ نشانه هاى

ص: 128


1- . سوره ى توبه، آيه ى 77.
2- . سوره ى آل عمران، آيه ى 155.
3- . سوره ى عصر، آيه ى 3.

يك چنين انحرافى را انسان مشاهده ميكند. به خدا بايد پناه برد، از خدا بايد كمك خواست.(1)

نگرانى مسلمانان جهان از بلواهاى بعد از انتخابات

در بلواهاى بعد از انتخابات، مسلمانان كشورهاى مختلف اسلامى نگران بودند؛ پيغام ميدادند به آشنايان خودشان در اينجا، كه در ايران چه خبر است ؟ اينها ميگفتند ناراحت نباشيد، نترسيد، جمهورى اسلامى قويتر از اين حرفهاست. يك حكومتِ اينجورى است؛ دشمنانش آنهايند، دوستانش اينهايند. همه ى بدها و شمرهاى عالم با او دشمنند، همه ى مظلومان با او موافقند؛ ملّت فلسطين طرفدار اوست، ملّتهاى عربىِ مقاوم طرفدار او هستند. بله، دولت آمريكا هم مخالفش است، دولت انگليس هم كه خباثت دويست ساله در ايران دارد _ سابقه ى خباثت انگليسيها در ايران، دويست ساله است _ با او مخالف است. اين مخالفتها كسى را به وحشت نمى اندازد. امّا يك دولتى بعكس است؛ طرفدارش عبارتند از دزدها و غارتگرها و مستكبرين و زورگويان عالم، مخالفينش عبارتند از ملّت خودش يا ملّتهاى مؤمن و ملّتهاى مظلوم؛ اين مايه ى ننگ است. جمهورى اسلامى تا امروز مخالفينى داشته است از آن قبيل مخالفين؛ دزدهاى عالم، غارتگرهاى عالم، مستكبرين عالم؛ اينهايند كه با جمهورى اسلامى مخالفند؛ اينهايند كه در مجامع جهانى سعى ميكنند با جمهورى اسلامى مقابله و مخالفت كنند؛ امّا آحاد مردم، توده هاى مردم، دولتهاى مستقل، سياستمداران منفك از آن قدرتها، ملّتهاى مظلوم، اينها موافق با جمهورى اسلاميند. به خاطر ترس از اين گونه مخالفتها، نبايد چهره ى تسليم به دشمن نشان داد. به هر حال نسل جوان ما بايستى هشيار باشد.

جوانهاى عزيز! اين كشور مال شماست، فردا متعلّق به شماست. يك نظام مقتدر _ چه اقتدار علمى، چه اقتدار سياسى، چه اقتدار اقتصادى،

ص: 129


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران 20/6/1388.

چه اقتدار اطّلاعاتى، چه اقتدار تحرّك در مناطق گوناگون جهان و اقتدار بين المللى _ مايه ى عزّت شماست، مايه ى افتخار شماست و شما بايد براى تكميل و تتميم چنين نظامى تلاش كنيد و احساس وظيفه كنيد. جوانها وظيفه دارند.(1)

ضرورت پرهيز از تفرقه افكنى در اجتماعات روز قدس

روز قدس، روز زنده كردن اين ياد و اين نام است. امسال هم به توفيق الهى، به هدايت الهى، ملّت عظيم ما در تهران و در همه ى شهرستانها روز قدس را گرامى خواهند داشت، راهپيمايى خواهند كرد. در كشورهاى ديگر هم بسيارى از مسلمانان در روز قدس از ملّت ايران تبعيت ميكنند. روز قدس، روز متعلّق به مسأله ى قدس است و ضمناً مظهر وحدت ملّت ايران است. مراقب باشيد در روز قدس كسانى نخواهند از اين اجتماعات براى ايجاد تفرقه استفاده كنند. از تفرقه بايد ترسيد. با تفرقه بايد مقابله و معارضه كرد. تفرقه نبايد بوجود بيايد. آن وقتى ملّت ايران ميتواند پرچم قدس را با افتخار بلند كند كه يكپارچه باشد. در طول اين سالها سعى كردند اين را هم به هم بزنند، امّا بحمد اللَّه نتوانستند؛ إن شاءاللَّه بعداً هم نخواهند توانست.(2)

انتخابات 88؛ اثبات كننده ى جمهوريت و اسلاميت نظام اسلامى

بحمداللَّه دولت تثبيت شد و استقرار پيدا كرد؛ اين خيلى فرصت و موقعيت مهمّ و بزرگى است؛ لطف عظيمى است كه خداى متعال بر ملّت ما و كشور ما تفضّل و عطا كرد. اوّلاً با آن انتخاباتِ پرشور و فراموش نشدنى، نشان داده شد كه ملّت ايران براى مديريت كشور احساس مسؤوليت ميكند و با اراده ى خود، با اختيار خود، قدم به ميدان ميگذارد، براى اينكه مسؤولين كشور را تعيين بكند؛ كه اين خيلى فرصت مهمّى است براى نظام و براى

ص: 130


1- . همان.
2- . همان.

انقلاب. در واقع ملّت بزرگ ما، با حضور هشتاد و پنج درصدى در صحنه، بيعت دوباره اى با انقلاب كردند، بعد هم رئيس جمهورى را انتخاب كردند با قريب بيست و پنج ميليون رأى، كه اين هم يك نصاب جديدى براى دولت و براى رؤساى جمهور ما بود؛ و اينها پيام داشت؛ هم آن حضور هشتاد و پنج درصدى _ چهل ميليونى _ پيامهايى در خود دارد، هم اين انتخاب قريب بيست و پنج ميليونى. اينها پيام دارد و بايد اين پيامها را فهم كرد؛ و اگر دولتى و مسؤولانى اين پيامها را درست درك بكنند و نخبگان و زبدگان سياسى جامعه با تأمّل در اين پيامها بنگرند، خيلى از گره هايشان حل خواهد شد؛ مشكلاتشان حل خواهد شد.

يكى از اساسيترين حرف هايى كه در اين انتخابات ملّت ما زد _ و در واقع بايد گفت انقلاب ما زد _ اين بود كه جمهوريت خودش را با فرياد قوى اثبات كرد. در واقع اين حضور هشتاد و پنج درصدى، پتك جمهوريت بود بر سر دشمنانى كه دائم عليه انقلاب هِى حرف زدند، عليه اسلام حرف زدند، در پايه هاى جمهوريت نظام به خيال خودشان خدشه كردند. آن حضور قوى، نشاندهنده ى اين معنا بود.

بعد هم ملاحظه كرديد كه در اظهارات نامزدهاى محترمى كه وارد اين ميدان شدند، غالباً دم از پيروى خط امام و گرايش به ارزشها، دلبستگى به ارزشها در بياناتشان بود؛ اگرچه حالا در بعضى از موارد حرفى زده ميشد كه منطبق با اين كلّى نبود، امّا همه آنچه كه ميگفتند و آنچه كه مطرح ميكردند، ميخواستند اين را نشان بدهند كه دلبستگى به راه امام، به خطّ امام، به انقلاب، به پايه هاى انقلاب وجود دارد. اين خيلى حرف مهمّى است. اين نشاندهنده ى اين است كه همه احساس كردند كه ملّت ايران به اين سمت گرايش دارد. اين جهت كلّى حركت ملّت ايران را نشان ميداد؛ يعنى جهت اسلاميت، جهت هضم بودن و مطيع بودن در مقابل امر الهى اى كه امام بزرگوار ما مظهرش بود. بنابراين، آن جمهوريت نظام و اين اسلاميت نظام،

ص: 131

با اين انتخابات هر دوى اينها تثبيت شد؛ تأييد شد. اينها پيامهاى مهمّى است؛ اينها را بايد درك كرد و بايد اين پيامها را فهم كرد.

واكنش ناجوانمردانه ى فتنه گران در برابر حركت عظيم مردم

خوب، بحمد اللَّه اين، صفحه ى تازه اى را در انقلاب ما، در نظام ما باز كرد. حالا بعضى واكنشى كه به اين حركت عظيم مردم دادند، حقّاً و انصافاً واكنش اخلاقى اى نبود؛ نجيبانه و جوانمردانه نبود، لكن اينها «فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ »(1) است. اين حركت اصيل مردم، اين جريان عظيم انقلاب، اينهاست كه براى اين كشور و براى اين ملّت و براى اين تاريخ ماندنى است.

ضرورت شكرگزارى عملى نسبت به نعمت حضور حماسى مردم

بايد همه شاكر باشيم. هركسى كه به اين كشور علاقمند است، هركس به اسلام و عظمت اسلام علاقمند است، هركس دلبسته ى امام بزرگوارمان هست، بايد شكرگزار باشد اين نعمت بزرگى را كه خداى متعال به ما داد. شماها البتّه، بيشتر هم بايد شكرگزار باشيد كه مسؤوليت بر دوش شماست؛ بخصوص آقاى رئيس جمهور بيش از ديگران بايد شكرگزار باشند؛ و هم شاكر باشيد. هم مغتنم بشماريد و هم بر اثر اين شكرگزارى، تواضعتان را بيشتر كنيد. مفتخر باشيد به رأى مردم، مستظهر باشيد به رأى مردم؛ امّا مغرور نشويد، كه اگر خداى نكرده غرور به سراغ ماها آمد، آن وقت انحرافها و انحطاطهاى گوناگونى را در پيش پاى خودمان خواهيم ديد. مراقب باشيد؛ اين از آن دامهاى بزرگ شيطان است. معمولاً بعد از پيروزيهاى بزرگ، خطرهاى بزرگ وجود دارد.(2)

ص: 132


1- . سوره ى رعد، آيه ى 17.
2- . در ديدار اعضاى هيأت دولت 1388/18/6.
غلط بودن شكل گرفتن فضاى سوءظنّ و بدگمانى در جامعه

فضاى جامعه را فضاى برادرى، مهربانى، حسن ظنّ قرار بدهيم. من هيچ موافق نيستم بااينكه فضاى جامعه را فضاى سوءظنّ و فضاى بدگمانى قرار بدهيم. اين عادات را از خودمان بايد دور كنيم. اينكه متأسّفانه باب شده كه روزنامه و رسانه و دستگاههاى گوناگون ارتباطى _ كه امروز روز به روز هم بيشتر و گسترده تر و پيچيده تر ميشود _ روشى را در پيش گرفته اند براى متّهم كردن يكديگر، اين چيز خوبى نيست؛ اين چيز خوبى نيست، دل ما را تاريك ميكند، فضاى زندگى ما را ظلمانى ميكند. هيچ منافات ندارد كه گنهكار تاوان گناه خودش را ببيند، امّا فضا، فضاى اشاعه ى گناه نباشد؛ تهمت زدن، ديگران را متّهم كردن به شايعات، به خيالات. همينجا من اين را هم بگويم: اينكه در دادگاهها _ كه در تلويزيون هم پخش ميشد _ از قول يك متّهمى چيزى راجع به يك كس ديگرى گفته ميشود، من اين را بگويم كه اين، شرعاً حجّيت ندارد. بله، متّهم هرچه درباره ى خود در دادگاه بگويد، اين حجّت است. اينكه بگويند در دادگاه درباره ى خودش اگر اعترافى كرد، حجّت نيست، اين حرف مهملى است، حرف بى ارزشى است؛ نه، هر اقرارى، هر اعترافى، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در يك دادگاه در مقابل دوربين، در مقابل بينندگان ميليونى كه متّهم عليه خود بكند، اين اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ امّا عليه ديگرى بخواهد اعترافى كند، نه، مسموع نيست. فضا را نبايد از تهمت و از گمان سوء پر كرد. قرآن كريم ميفرمايد: «لَوْ لاٰ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً» ؛(1) وقتى ميشنويد كه يكى را متّهم ميكنند، چرا به همديگر حسن ظنّ نداريد؟ تكليف دستگاه اجرايى و قضايى به جاى خود محفوظ است. دستگاههاى اجرايى بايد مجرم را تعقيب كنند، دستگاههاى قضايى بايد مجرم را محكوم و مجازات كنند؛ با همان روشى كه ثابت ميشود و در قوانين اسلامى و قوانين عرفى ما هست و

ص: 133


1- . سوره ى نور، آيه ى 12.

هيچ هم در اين زمينه نبايد كوتاه بيايند؛ امّا مجازات مجرم كه از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غير از اين است كه به گمان، به خيال، به تهمت، يكى را متّهم كنيم، بدنام كنيم، توى جامعه دهن به دهن بگردانيم. اينكه نميشود. اين فضا، فضاى درستى نيست. يا ديگران _ خارجيها، بيگانه ها، تلويزيونهاى مغرض _ عليه كسى يا كسانى حرفى بزنند، ادّعا كنند كه اينها فلانجا خيانت كردند، فلانجا خطا كردند؛ ما هم عين همان را پخش كنيم. اين، ظلم است؛ اين، مورد قبول نيست. رسانه هاى بيگانه كِى دلشان براى ما سوخته است ؟ كِى خواسته اند حقايق در مورد ما روشن بشود، كه در اين مورد بيايند حقيقت را گفته باشند؟ ميگويند، حرفهايى ميزنند، ادّعاهايى ميكنند. نبايد گفت اينها شفّافيت است. اين، شفّافيت نيست؛ اين، كدر كردن فضاست. شفّافيت معنايش اين است كه مسؤول در جمهورى اسلامى عملكرد خودش را بطور واضح در اختيار مردم قرار بدهد؛ اين معناى شفّافيت است، بايد هم بكنند؛ امّا اينكه ما بياييم اين و آن را بدون اينكه اثبات شده باشد، بگيريم زير بار فشار تهمت و چيزهايى را به آنها نسبت بدهيم كه ممكن است در واقع راست باشد، امّا تا مادامى كه ثابت نشده است، ما حقّ نداريم آن را بيان كنيم؛ اين آن را متّهم كند، آن اين را متّهم كند؛ از رسانه ى بيگانه _ رسانه ى مغرض انگليس _ شاهد برايش بياوريم، بعد هم يك نفر از آن طرف پيدا بشود و كلّ نظام را به امورى كه شايسته ى نظام اسلامى نيست و نظام اسلامى شأنش بسيار بالاتر است از اين چيزهايى كه بعضى به نظام اسلامى نسبت ميدهند، متّهم بكند، اين اشكال بر آنها بيشتر هم وارد است. تهمت زدن به يك شخص گناه است، تهمت زدن به يك نظام اسلامى، به يك مجموعه، گناه بسيار بزرگترى است. پروردگارا! با تقواى خود ما را از اين گناهان دور كن.(1)

ص: 134


1- . در خطبه هاى نماز عيد سعيد فطر 29/6/1388.

مهر ماه

يادآورى

تجمّعات در برخى از دانشگاهها انجام شد.

7 مهر: موسوى در بيانيه ى سيزدهم خود روز قدس سال 88 را نقطه ى عطف حوادث بعد از انتخابات قلمداد نمود.

تبليغات رسانه هاى معارض و شايعات پيامكى و شبكه هاى اجتماعى ادامه داشت.

بيانات

برنامه ريزى بلندمدّت دشمن براى بلواهاى بعد از انتخابات

قطعاً اين بلواهاى بعد از انتخابات، به نظر آدمهاى خبره و آگاه، برنامه ريزى شده بود. يعنى انسان با هركسى از انسانهاى فهيم كه با مسائل كشور و با مسائل جهانى آشنا هستند، در ميان ميگذارد، ميفهمد. پريروز من به ايشان(1) همين را عرض كردم؛ گفتم اينها برنامه ريزى شده بود. ايشان گفتند: قطعاً. يعنى همه اين را ميفهمند كه اين كار برنامه ريزى شده بوده و اين يك كار دفعى نبود كه بخواهيم بگوييم يك چيزى پيش آمده. مثلاً دفعتاً كسى بلند شد حرفى زد؛ نه، اين كار برنامه ريزى شده بود؛ از يك مركزى هدايت ميشد. خوب، شكست خوردند ديگر؛ إن شاءاللَّه اين شكستشان ادامه هم پيدا خواهد كرد. منتها دائم دارند توطئه ميكنند.

اشتباه برخى از خواص؛ سكوت در دوران فتنه

اين را هم عرض بكنيم؛ بعضيها در فضاى فتنه، اين جمله ى

«كن فى الفتنة كابن اللّبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»(2) را بد ميفهمند و خيال

ص: 135


1- . حجة الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى.
2- . نهج البلاغه، حكمت 1.

ميكنند معنايش اين است كه وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: «بكش كنار». اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنه گر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه.

«لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود.

در جنگ صفّين ما از آن طرف عمّار را داريم كه جناب عمّار ياسر دائم _ آثار صفّين را نگاه كنيد _ مشغول سخنرانى است؛ اين طرف لشكر، آن طرف لشكر، با گروههاى مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود ديگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنه ى عظيمى بود؛ يك عدّه اى مشتبه بودند. عمّار دائم مشغول روشنگرى بود؛ اين طرف ميرفت، آن طرف ميرفت، براى گروههاى مختلف سخنرانى ميكرد _ كه اينها ضبط شده و همه در تاريخ هست _ از آن طرف هم آن عدّه اى كه «

نفرٌ من اصحاب عبد اللّه بن مسعود...» هستند، در روايت دارد كه آمدند خدمت حضرت و گفتند: «يا اميرالمؤمنين _ يعنى قبول هم داشتند كه اميرالمؤمنين است _

انّا قد شككنا فى هذا القتال»؛(1) ما شك كرديم. ما را به مرزها بفرست كه در اين قتال داخل نباشيم! خوب، اين كنار كشيدن، خودش همان ضَرعى است كه يحلب؛ همان ظَهرى است كه يركَب! گاهى سكوت كردن، كنار كشيدن، حرف نزدن، خودش كمك به فتنه است. در فتنه همه بايستى روشنگرى كنند؛ همه بايستى بصيرت داشته باشند. اميدواريم إن شاءاللَّه خداى متعال ما را و شما را به آنچه ميگوييم، به آنچه نيت داريم، عامل كند؛ موفّق كند.

لزوم پرهيز خبرگان از معرّفى نمايندگان مخالف نظر اعضا

راجع به اين مطلبى هم كه جناب آقاى شاهرودى نقل كردند، به نظر من خبرگان اقدام نبايد بكنند به اينكه كسى را كه حالا عقيده ى مخالفى در بين خودشان دارد، اعلام كنند. اين به نظر من اقدام خيلى مناسبى نيست. حالا من البتّه نميخواهم به خبرگان تكليفى بكنم يا چيزى را به عنوان

ص: 136


1- . وقعة صفّين، ص 115.

تكليف بگويم؛ سليقه ى من اين است. بالاخره يك نفر عقيده ى ديگرى در يك مسأله ى خاصّى دارد؛ اينجور نيست كه در مبانى و اصول اختلافى وجود داشته باشد و به نظرم نمى آيد اينجورى باشد.(1)

وظيفه ى همگان بخصوص جوانان در افزايش بصيرت

مخاطب من عموم مردمند، بخصوص جوانان؛ همه ى مردم كشورند، بخصوص اين مناطق حسّاس. جوانان عزيز! هرچه ميتوانيد در افزايش بصيرت خود، در عمق بخشيدن به بصيرت خود، تلاش كنيد و نگذاريد، نگذاريد دشمنان از بى بصيرتى ما استفاده كنند؛ دشمن به شكل دوست جلوه كند، حقيقت به شكل باطل و باطل در لباس حقيقت. اميرالمؤمنين در يك خطبه اى از جمله ى مهمترين مشكلات جامعه همين را ميشمارد:

«انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب اللّه»(2). در همين خطبه، اميرالمؤمنين ميفرمايد: اگر حقّ بطور واضح در مقابل مردم آشكار و ظاهر بشود، كسى نميتواند زبان عليه حقّ باز كند. اگر باطل هم خودش را بطور آشكار نشان بدهد، مردم به سمت باطل نخواهند رفت. «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان». آن كسانى كه مردم را ميخواهند گمراه بكنند، باطل را به صورت خالص نمى آورند؛ باطل و حقّ را آميخته ميكنند، ممزوج ميكنند، آن وقت نتيجه اين ميشود كه «فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛ حقّ ، براى طرفداران حقّ هم مشتبه ميشود. اين است كه بصيرت ميشود اوّلين وظيفه ى ما.

خوشحالى يا خشم دشمن؛ ملاك غلط يا صحيح بودن يك حركت

نگذاريم حقّ و باطل مشتبه بشود. امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى كه فعلاً قلّه ى اسلام طلبى در دنياى اسلام است، صفوفى قرار گرفته اند؛

ص: 137


1- . در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 1388/7/2.
2- . نهج البلاغه، خطبه ى 50.

استكبار جهانى در قلب آن صفوف است؛ صهيونيست در قلب آن صفوف است. اينها بطور صريح، دشمنان خونى اسلامند، پس دشمنان خونى جمهورى اسلاميند. اين شد يك معيار. اگر حركتى كرديم، كارى كرديم كه به نفع اين دشمن انجام گرفت، بايد بدانيم اگر غافليم، هوشيار بشويم، بدانيم كه داريم راه غلط ميرويم. اگر حركتى كرديم كه ديديم اين دشمن را خشمگين ميكند، بدانيم كه راهمان راهِ درست است. دشمن از پيشرفت ملّت ايران خشمگين ميشود، از موفّقيتهاى شما خشمگين ميشود، از استحكام نظام اسلامى خشمگين ميشود. شما ببينيد از كداميك از كارهاى ما دشمن خشمگين ميشود؛ آن چيزى كه دشمن را خشمگين ميكند، اين همان خطّ درست است. آن چيزى كه دشمن را مشعوف ميكند، ذوق زده ميكند، سعى ميكند بر روى او هى تكيه كند؛ در تبليغات، در سياست ورزى، اين آن خطّ كج است؛ اين همان زاويه دارى است. اين معيارها را در نظر داشته باشيد. اين معيارها حقايق را روشن خواهد كرد. در بسيارى از موارد آنجايى كه اشتباهى پيش مى آيد، با اين معيارها ميشود آن اشتباه را برطرف كرد.(1)

آبان ماه

يادآورى

13 آبان: اغتشاشاتى در ميدان هفتم تير انجام شد.

بيانات

اشاره

يكى از اشتباهات صداوسيما در انتخابات 88؛ پرداخت زودهنگام به انتخابات

من كمبودها را نفى نميكنم؛ بيشتر از خيلى از منتقدين، بنده كمبودها

ص: 138


1- . در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر 15/7/1388.

را ميدانم؛ منتها راه رفع كمبودها، اين چيزهايى كه تصوّر ميشود، نيست كه حالا بيا اعلام كن كه مثلاً فلانجا فلانجور چجورى است؛ نه، خيلى چيزها با اعلام درست نميشود، با كار درست ميشود. با حرف درست نميشود؛ حرف، جنجال سازىِ تبليغاتى و لفاظى هيچ كمكى به حلّ مشكلات نميكند؛ همچنانى كه شما ديديد. تو همين قضاياى انتخابات، خوب، تبليغات انتخاباتى مثلاً بايد يك ماه يا بيست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگيرد؛ امّا از پيش از عيد نوروز تبليغات انتخاباتى شروع شد! همين تلويزيونى هم كه مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسّفانه منعكس ميكرد. بنده موافق هم نبودم. اين را هم شما خيال نكنيد كه حالا بنده چون رئيس صدا و سيما را انتخاب ميكنم، همه ى برنامه هاى صدا و سيما را مى آورند، دانه دانه بنده نگاه كنم، امضاء كنم. نخير، از خيلى از برنامه هاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم؛ از جمله، از همين من راضى نبودم كه از سه ماه قبل از انتخابات _ انتخابات بيست و دوّم خرداد بود _ از ماه اسفند، بلكه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبليغاتى و حرفهايى كه زده شد و تظاهراتى كه ميشد و مجادلاتى كه انجام ميگرفت، از تلويزيون پخش شود، كه متأسّفانه تو تلويزيون پخش شد؛ به خاطر همين، كه يعنى ما آزادانديشيم! اينها توهّم است؛ اين جنجال آفرينى در داخل كشور است. جنجال فكرى غير از مباحثات صحيح است.(1)

ضرر فضاى جنجالى و دور از منطق

يك وقت شما يك حرفى ميزنيد، ناگهان ميبينيد همه ى ناظران سياسى جهان كه وجودشان انباشته ى از پليدى و خباثت است، براى شما كف ميزنند. به اين تشويق نشويد. به قول رايج بين جوانها، جوّگير نشويد. بحث درست بكنيد، بحث منطقى بكنيد. سخنى را بشنويد، سخنى را بگوييد؛

ص: 139


1- . در ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور 6/8/1388.

بعد بنشينيد فكر كنيد. اين همان دستور قرآن است. «فَبَشِّرْ عِبٰادِ. اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ » .(1) سخن را بايد شنفت، بهترين را انتخاب كرد؛ و الّا فضاى جنجال درست كردن، همين ميشود كه ديديد. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعكاسش ميشود اين؛ بخصوص وقتى دست بيگانه هم دخالت دارد. به چه دليل، با چه توجيهى شما فكر ميكنيد دستگاههاى تبليغاتى دنيا حوادثى را كه فكر ميكنند به ضرر نظام جمهورى اسلامى است، لحظه به لحظه منتشر ميكنند؟ با چه محاسبه اى اين كار انجام ميگيرد؟ اين را نبايد فكر كرد؟! نبايد رويش مطالعه كرد؟! اينهاست آن چيزهايى كه بايد به آنها توجّه كرد.(2)

زير سؤال بردن اصل انتخابات؛ بزرگترين جرم نامزدهاى متمرّد معترض

بنده روزها معمولاً حدود شانزده هفده تا روزنامه را نگاه ميكنم؛ نه اينكه حالا همه ى صفحات لايى و اينها را نگاه كنم؛ لكن تيترها، اگر سرمقاله ى قابل توجّهى داشته باشند، معمولاً نگاه ميكنم. خيلى از روزنامه هاى ما متأسّفانه در انعكاس حقايق ضعيفند و در اصلى فرعى كردن مسائل، غير منصفانه عمل ميكنند. در همين مسائل اخير، مسائل را بايد اصلى فرعى كرد؛ مسأله ى اصلى چيست؛ يك سلسله مسائل فرعى هم پيرامون اوست؛ نه اينكه آن مسائل فرعى كم اهمّيت است، امّا مسأله ى اصلى اهمّيتش بيشترش از آنهاست. مسأله ى اصلى در اين قضاياى اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟! اين همه زحمت كشيده بشود، مردم بيايند، يك شركتِ به اين عظمت، يك نصاب شكنى، يك ركودشكنى در دنيا در مردمسالارى، در دمكراسى اى كه اينقدر ادّعايش را

ص: 140


1- . سوره ى زمر، آيات 17 و 18.
2- . در ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور 6/8/1388.

ميكنند، انجام بگيرد، بعد يك عدّه مفت و مسلّم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداى انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين كار كوچكى است ؟! اين جرم كمى است ؟! يك قدرى بايد منصف بود توى اين قضايا. دشمن هم حدّاكثر استفاده را از اين كرد. يك عدّه هم هستند در داخل كشور، از اوّل با نظام جمهورى اسلامى موافق نبودند _ مال امروز و ديروز نيست، سى سال است كه موافق نيستند _ از اين فرصت استفاده كردند، ديدند عناصرى وابسته ى به خودِ نظام، از خودِ نظام، دارند اينجور ميداندارى ميكنند، اينها هم وقت را مغتنم شمردند، آمدند داخل ميدان؛ و ديديد.

هشدار داده شده به نامزدهاى معترض نسبت به عواقب شروع اعتراضات

من روز اوّل اين را پيغام دادم به همين حضراتى كه صحنه گردان اين قضايا هستند؛ آن ساعات اوّل من به آنها پيغام خصوصى دادم. من اگر يك وقتى توى نماز جمعه يك حرفى ميزنم، اين ابتدا به ساكن نيست؛ حرف خصوصى، پيغام خصوصى، نصيحتِ لازم انجام ميگيرد، وقتى انسان ناچار ميشود، يك حرفى را مى آورد در علن بيان ميكند. من پيغام دادم، گفتم اين را شما داريد شروع ميكنيد، امّا نميتوانيد تا آخر كنترل كنيد؛ مى آيند ديگران سوءاستفاده ميكنند. حالا ديديد آمدند سوءاستفاده كردند. مرگ بر اسرائيل را خط زدند! مرگ بر آمريكا را خط زدند! معناى اين كار چيست ؟ آنى كه وارد عرصه ى سياست ميشود، بايد مثل يك شطرنج باز ماهر هر حركتى را كه ميكند تا سه تا چهار تا حركت بعد از او را هم پيش بينى كند. شما اين حركت را ميكنى، رقيبت در مقابل او آن حركت ديگر را خواهد كرد؛ بايد فكرش باشى كه تو چه حركتى خواهى كرد. اگر ديدى در آن حركت دوم، تو درميمانى، امروز اين حركت را نكن؛ اگر كردى، ناشى هستى _ حالا تعبير بهترش اين است _ توى اين كار، توى اين بازى، توى اين حركت،

ص: 141

ناشى هستى، ناواردى. اينها نميفهمند چكار ميكنند؛ يك حركتى را شروع ميكنند، ملتفت نيستند كه در حركات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد. اينها را بايد محاسبه ميكردند.

جرم نامزدهاى معترض؛ زير سؤال بردن انتخابات و مواجه كردنِ عدّه اى از مردم با نظام

مطلب اصلى اين بود. زير سؤال رفتن انتخابات، مواجه كردنِ مجموعه اى از مردم _ آنها هيچ نيت سويى هم ندارند؛ وارد ميدان انتخابات شدند، طبق عقيده شان عمل كردند؛ خيلى هم خوب _ با نظام، با كشور، با حركت عمومى كشور، اينها كارهاى كوچكى نيست. اگر شما منصفيد، آن حركتهاى جانبى را، آن قضاياى جانبى را ببينيد، اهمّيتش را هم در نظر داشته باشيد؛ امّا مهمتر بودنِ اين را هم در نظر داشته باشيد.(1)

دست برداشتن آمريكا از اقدامات گذشته؛ شرط عادى شدن روابط

آن روزى كه آمريكا دست از استكبار بردارد، آن روزى كه از دخالتهاى بيجا در امور ملّتها دست بردارد، يك دولتى مثل بقيه ى دولتهاست، براى ما هم دولتى مثل بقيه ى دولتها خواهد بود؛ امّا تا روزى كه آمريكاييها هنوز به طمعِ برگشتن به ايران و تجديد روزگارِ گذشته و عوض كردن تاريخ و به عقب بردن زمان باشند و بخواهند بر كشور ما مسلّط بشوند، با هيچ وسيله اى نخواهند توانست ملّت ما را به عقب نشينى وادار كنند؛ اين را بدانند.

استحكام جمهورى اسلامى در برابر فتنه ها

و به اين غائله هايى هم كه بعد از انتخابات پيش آمد، دل خوش نكنند؛ جمهورى اسلامى قويتر از اين حرفهاست، عميقتر از اين حرفهاست،

ص: 142


1- . همان.

ريشه دارتر از اين حرفهاست. جمهورى اسلامى با حوادث بسيار سخت ترى هم مواجه شده، كه بر همه ى اينها فائق آمده؛ حالا چهار نفر آدمهايى كه يا ساده لوح _ حالا هرچه و با هر انگيزه اى؛ قضاوت نكنيم _ هستند، يا با نيت بد و خباثت آلود، يا با نيت نه آنچنان بد، امّا همراه با ساده لوحى و بد فهميدن قضايا، با جمهورى اسلامى مواجه شده اند، اينها نميتوانند براى آمريكا در كشور ما فرش قرمز پهن كنند؛ اين را بدانند: ملّت ايران ايستاده است.(1)

آذر ماه

يادآورى

چهارم آذر: موسوى در بيانيه ى پانزدهم خود، بسيج را به باد انتقادگرفت.

15 آذر: موسوى بيانيه ى شانزدهم خود را به مناسبت 16 آذر (روز دانشجو) صادر كرد.

16 آذر: در دانشگاه تهران و در حاشيه ى مراسم روز دانشجو، اغتشاشاتى انجام گرفت. تصاويرى از اين حوادث توسّط رسانه هاى مخالف نظام منتشر شد كه در آن به تصوير حضرت امام توهين ميشد.

موج اعتراضهاى مردمى برخاست.

21 آذر: درسهاى حوزه هاى علميه در اعتراض به توهين به حضرت امام تعطيل گرديد. دانشجويان برخى از دانشگاهها نيز تجمّعاتى در اعتراض به اين اقدام موهن انجام دادند.

23 آذر: پس از اقامه ى نمازجمعه در سراسر كشور راهپيمايى در اعتراض به توهين به حضرت امام انجام شد.

24 آذر: آيت الله منتظرى نظام را به استفاده ى ابزارى از حادثه ى توهين به امام خمينى متّهم نمود و بازهم به جريان برخورد با آشوبگران اعتراض كرد.

ص: 143


1- . در ديدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان 12/8/1388.

29 آذر: آيت الله منتظرى در 87 سالگى درگذشت. رهبر انقلاب با توجّه به سوابق وى، پيام تسليتى را صادر نمودند.

30 آذر: تشييع جنازه ى آيت الله منتظرى توسّط آشوبگران به اغتشاش كشيده شد كه با بيدارى مردم بصير قم به سرعت پايان پذيرفت.

بيانات

بدبين كردن مردم و اختلاف افكنى؛ از ابزارهاى جنگ نرم

يكى از ابزارها در جنگ نرم اين است كه مردم را در يك جامعه نسبت به يكديگر بدبين كنند، بددل كنند، اختلاف ايجاد كنند؛ يك بهانه اى پيدا كنند، با اين بهانه بين مردم ايجاد اختلاف كنند؛ مثل همين قضاياى بعد از انتخابات امسال كه ديديد يك بهانه اى درست كردند، بين مردم ايجاد اختلافى كردند. خوشبختانه مردم ما بابصيرتند. اينجور كارى در كشورهاى ديگر اوضاع كشور را بكلّى عوض كرد؛ در جاهاى ديگر، ترديدافكنى در دلهاى مردم نسبت به يكديگر؛ يك بهانه اى مثل بهانه ى انتخابات را پيش بكشند، ايجاد ترديد كنند، دلها را نسبت به يكديگر چركين كنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در ميانه، عناصر دست آموزِ مغرضِ معاند را به كارهاى خلاف وادار كنند و مسؤولين كشور نتوانند تشخيص بدهند كى بود، چى بود، چه شد. اين جزو طرحهاى اساسى است. اينجور كارى را دنبال ميكنند.

بصيرت؛ مهمترين عنصر در دوران فتنه

خوب، شما ببينيد در يك چنين وضعيتى چه چيزى بيش از همه براى انسان مهمّ است ؟ بصيرت. بنده بارها بر روى بصيرت تكيه ميكنم، به خاطر همين. مردم بدانند چه اتّفاقى دارد مى افتد؛ ببينند آن دستى را كه دارد صحنه گردانى ميكند، صحنه را شلوغ ميكند تا در خلال شلوغيهاى

ص: 144

مردم، يك عنصر خائنى، يك عنصر دست نشانده و دست آموزى بيايد كارى را كه آنها ميخواهند، انجام بدهد و نشود او را توى مردم پيدا كرد؛ اين كارى است كه دشمن ميخواهد انجام بدهد. هر اقدامى كه به بصيرت منتهى بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده ى مردم جدا كند، او را مشخّص كند، اين خوب است. هر اقدامى كه فضا را مغشوش كند، مشوّش كند، انسانها را نسبت به يكديگر مردّد كند، فضاى تهمت آلود باشد، مجرم و غير مجرم در آن مخلوط بشوند، اين فضا مُضرّ است، مخالف است.

اصرار بر يكى شدن آحاد ملّت در برابر مخالفان با اصل انقلاب

اصرار بنده بر اين است كه آحاد مردم، ملّت ايران، جريانات مختلف سياسى، همه در مقابل آن افراد معدودى كه با اصل اين انقلاب مخالفند، با اصل استقلال كشور مخالفند، هدفشان دودستى تقديم كردن كشور به آمريكا و به استكبار است، با يكديگر يكى باشند. دشمن از اين گونه عناصر در داخل ملّتها دارد؛ در داخل ملّت ما هم اينجور كسانى هستند، معدودى از اين قبيل پيدا ميشوند. متن ملّت، آحاد مردم، اين توده ى عظيم مردمى _ از خواص تا عامّه ى مردم _ اينها را بايد از آن عناصر معدود خودفروخته جدا كرد؛ نبايد اشتباه اتّفاق بيفتد. من ميبينم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرفها، فضا آنچنان مغشوش ميشود كه افراد سردرگم ميشوند؛ مردم نسبت به همديگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسؤولانشان بدبين ميشوند؛ اين درست نيست.

ضرورت پرهيز از ايجاد اختلاف و شايعه پراكنى نسبت به مسؤولان

حالا بعضيها _ چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون _ توصيه پذير نيستند؛ آنها از ما توصيه نميخواهند؛ معلوم نيست سياستهاى بعضى

ص: 145

از اين دستگاهها و مطبوعات و رسانه ها را كى معين ميكند و كجا معين ميشود _ نانشان در ايجاد اختلاف است _ امّا آن كسانى كه مصالح كشور را ميخواهند، مايلند حقايق را غالب كنند، من توصيه ام به آنها اين است كه از اين اختلافات جزيى و غير اصولى صرف نظر كنند. شايعه سازى و شايعه پراكنى درست نيست. انسان ميبيند صريحاً و علناً به مسؤولين كشور _ كسانى كه بارهاى كشور را بر دوش دارند _ تهمت ميزنند، نسبت به اينها شايعه سازى ميكنند؛ فرق هم نميكند، چه رئيس جمهور باشد، چه رئيس مجلس باشد، چه رئيس مجمع تشخيص مصلحت باشد، چه رئيس قوّه ى قضائيه باشد؛ اينها مسؤولين كشورند. مسؤولين كشور كسانى هستند كه زمام يك كارى به اينها سپرده است؛ مردم بايد به اينها اعتماد داشته باشند، حسن ظنّ داشته باشند. نبايد شايعه پراكنى كرد؛ دشمن اين را ميخواهد. دشمن ميخواهد شايعه پراكنى كند؛ ميخواهد دلها را نسبت به يكديگر، نسبت به مسؤولين بدبين كند.

اوّلين اقدام فتنه گران؛ ايجاد ترديد در كار مسؤولان انتخابات

ديديد شما در اوايل همين حوادث بعد از انتخابات _ اين فتنه ى بعد از انتخابات _ اوّلين كارى كه شد، ترديدافكنى در كار مسؤولين رسمى كشور بود؛ در كار شوراى نگهبان، در كار وزارت كشور. اين ترديدافكنيها خيلى مضرّ است؛ دشمن اين را ميخواهد. جوانان بسيجى بايد ايمان را، بصيرت را، انگيزه را، رعايت موازين و معيارها را، اينها همه را باهم ملاحظه كنند.(1)

بيهوده بودن اقدامات مواجه كنندگان با ملّت و نظام

كسانى هم كه با اشاره ى دشمن، با تشويق دشمن، با لبخند دشمن، با كف زدن دشمن برايشان، ميخواهند با اين نظام، با اين قانون اساسى، با

ص: 146


1- . در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور 4/9/1388.

اين حركت عظيم مردمى مواجه كنند، سرشان را دارند به سنگ ميزنند؛ سر به ديوار ميكوبند، كار بيهوده ميكنند.

ضرورت دقّت در بكار بردن عنوان منافق و ضدّ ولايت فقيه

مراقب باشيد، مواظب باشيد، نميشود هركسى را بمجرّد يك خطايى يا اشتباهى گفت منافق؛ نميشود هركسى را بمجرّد اينكه يك كلمه حرفى برخلاف آنچه كه من و شما فكر ميكنيم، زد، بگوييم آقا اين ضدّ ولايت فقيه است. در تشخيصها خيلى بايد مراقبت كنيد. من تأكيدم به شما جوانان عزيز، فرزندان عزيز خود من، جوانان پرشور اين كشور در سرتاسر ميهن عزيز، همين است. انگيزه ها با شدّت، با قوّت، با ايمان كامل، با اميد كامل به آينده حفظ بشود؛ امّا در تشخيصها و در مصداقهاى مختلف دقّت بشود. بى دقّتى در مصداقها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.(1)

سختى فضاى غبارآلود براى اميرالمؤمنين (عليه السّلام)

مهمترين برهه اى و زمان و مكانى كه تبليغ، آنجا معنا ميدهد، جايى است كه فتنه وجود داشته باشد. بيشترين زحمت در صدر اسلام و در زمان پيغمبر، زحمات مربوط به منافقين بود. بعد از پيغمبر، در زمان اميرالمؤمنين زحماتى بود كه از درگيرى و چالش حكومت اسلامى با افرادى كه مدّعى اسلام بودند، بوجود مى آمد. بعد هم همينجور؛ در دوران ائمه (عليهم السّلام) هم همينجور؛ دوران غبارآلودگى فضا؛ و الّا آن وقتى كه جنگ بدر هست، كار، دشوار نيست؛ آن وقتى كه در ميدانهاى نبرد حاضر ميشوند، با دشمنانى كه مشخّص است اين دشمن چه ميگويد، كار دشوار نيست. آن وقتى مسأله مشكل است كه اميرالمؤمنين در مقابل كسانى واقع ميشود كه اينها مدّعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اينجور نبود كه معتقد به اسلام هم

ص: 147


1- . همان.

نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط ميروند، هواهاى نفسانى كار دستشان ميدهد.

ضرر ترديد خواص در حوادث

اين، مشكلترين وضع است كه افراد را به شبهه مى اندازد؛ به طورى كه اصحاب عبد الله بن مسعود مى آيند خدمت حضرت، ميگويند:

«انّا قد شككنا فى هذا القتال!»(1) چرا بايد شك كنند؟ اين شكّ خواص، پايه ى حركت صحيح جامعه ى اسلامى را مثل موريانه ميجود. اينى كه خواص در حقايق روشن ترديد پيدا كنند و شك پيدا كنند، اساس كارها را مشكل ميكند. مشكل كار اميرالمؤمنين، اين است. امروز هم همين است. امروز در سطح دنيا كه نگاه كنيد، همينجور است؛ در سطح داخل جامعه ى خودمان كه نگاه كنيد، همينجور است. تبيين لازم است.(2)

فلسفه بافى نامزدهاى قانون شكن براى اقدامات غلط خود

شما ملاحظه كنيد يك عدّه اى قانون شكنى كردند، ايجاد اغتشاش كردند، مردم را به ايستادگى در مقابل نظام تا آنجايى كه ميتوانستند، تشويق كردند _ حالا تيغشان نبريد؛ آن كارى كه ميخواستند نشد، او بحث ديگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند _ زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام _ آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند _ جرأت پيدا كنند بيايند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛(3) كارى كردند كه دشمنِ مأيوس و نوميد، جان بگيرد، تشويق بشود بيايد در مقابل چشم انبوه دانشجويانى كه مطمئنّاً اينها علاقمند به امامند، علاقمند به انقلابند، عاشق كار براى كشور و ميهنشان

ص: 148


1- . وقعة صفّين، ص 115: «ما در اين جنگ شك داريم».
2- . در ديدار با جمعى از طلاب و روحانيون 22/9/1388.
3- . شعار حضّار (روح منى خمينى _ بت شكنى خمينى).

و جمهورى اسلامى هستند، يك چنين اهانتى، يك چنين كار بزرگى انجام بدهند. آن قانون شكنيشان، آن اغتشاش جوييشان _ تشويقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصه ى اغتشاشگرى _ اين هم نتايجش. اين خطاها اتّفاق مى افتد، عمل خلاف انجام ميگيرد، كار غلط انجام ميگيرد، بعد براى اينكه اين كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست ميشود! فلسفه ميبافند؛ استدلال برايش درست ميكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها اين است؛ همه مان در معرض خطريم، بايد مراقب باشيم. كار خطا را ميكنيم، بعد براى اينكه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانيم از كار خودمان دفاع كنيم، يك فلسفه اى برايش درست ميكنيم؛ يك استدلالى برايش ميتراشيم!

نقش نامزدهاى مغلوب معترض در غبارآلود كردن فضاى جامعه

خب، اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً برخلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصه ى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملّت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) هست:

«و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»(1)؛ يك كلمه ى حقّ را با يك كلمه ى باطل مخلوط ميكنند، حقّ

ص: 149


1- . نهج البلاغه، خطبه ى 50؛ «و همواره پاره اى از حق و پاره اى از باطل را در هم مى آميزند و در چنين حالى شيطان بر ياران خود مسلّط ميشود».

بر اوّلياء حقّ مشتبه ميشود. اينجاست كه روشنگرى، شاخص معين كردن، مايز معين كردن، معنا پيدا ميكند.

تعجّب از متنبّه نشدن نامزدهاى معترض پس از انجام اغتشاشات به نام آنها

آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار ميكند، بمجرّدى كه ببيند حرف او، حركت او موجب شده است كه يك جهتگيرى اى عليه اين اصول بوجود بيايد، فوراً متنبّه ميشود. چرا متنبّه نميشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصليترين شعار جمهورى اسلامى _ «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» _ اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبرى كنند. وقتى ميبينند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده ميشود، بايد متنبّه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار، بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم. وقتى ميبينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساى آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهايى كه مظهر ظلمند _ هم در زمان كنونى، هم در دوره ى تاريخىِ صد سال و دويست ساله ى تا حالا _ دارند از اينها حمايت ميكنند، بايد بفهمند يك جاى كارشان عيب دارد؛ بايد متنبّه بشوند. وقتى ميبينند همه ى آدمهاى فاسد، سلطنت طلب، از اينها حمايت ميكند، توده اى از اينها حمايت ميكند، رقّاص و مُطرب فرارى از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنبّه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نميخواهيم حمايت شما را. چرا رودربايستى ميكنند؟ آيا ميشود با بهانه ى عقلانيت، اين حقايق روشن را نديده گرفت، كه ما عقلانيت بخرج ميدهيم! اين عقلانيت است كه دشمنان اين ملّت و دشمنان اين كشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب،

ص: 150

شما را از خود بدانند و براى شما كف و سوت بزنند، شما هم همينطور خوشتان بيايد، دل خوش كنيد؛ اين عقلانيت است ؟! اين نقطه ى مقابل عقل است. عقل اين است كه بمجرّدى كه ديديد برخلاف آن مبانى اى كه شما ادّعايش را ميكنيد، چيزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بكشيد كنار، بگوييد نه نه نه، ما نيستيم؛ بمجرّدى كه ديديد به عكس امام اهانت شد، به جاى اينكه اصل قضيه را انكار كنيد، كار را محكوم كنيد؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقيقت كار را بفهميد، عمق كار را بفهميد؛ بفهميد كه دشمن چجورى دارد برنامه ريزى ميكند، چه ميخواهد، دنبال چيست؛ اين را بايد اين آقايان بفهمند. من تعجّب ميكنم! كسانى كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند _ بعضى از اين آقايان يك سيلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت _ و به بركت انقلاب اسم و رسمى پيدا كردند و همه چيزشان از انقلاب است، ميبينيد كه دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف كشيدند، خوشحالند، ميخندند؛ اينها را كه ميبينيد؟ به خود بياييد، متوجّه بشويد.

شما برادران سابق ما هستيد. اينها كسانى هستند كه بعضى از اينها، يك وقتى به خاطر طرفدارى از امام مورد اهانت هم قرار ميگرفتند. حالا ببينند كه كسانى كه به نام اينها شعار ميدهند، عكس اينها را روى دستشان ميگيرند، اسم اينها را با تجليل مى آورند، درست نقطه ى مقابل، عليه امام و عليه انقلاب و عليه اسلام شعار ميدهند و روزه خورى علنى در روز قدس، در ماه رمضان، ميكنند؛ اينها را ميبينيد، خب، بكشيد كنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتى بود، عمومى هم بود، درست هم بود، اشكالى هم نتوانستند بر انتخابات بگيرند و ثابت كنند؛ حالا هى ادّعا كردند، فرصت هم داده شد؛ گفتيم بياييد، نشان بدهيد، ثابت كنيد؛ نتوانستند، نيامدند؛ تمام شد. پابندى به قانون اقتضاء ميكند كه انسان و لو اين رئيس جمهورى را كه انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتى براى قانون احترام قائل

ص: 151

بود، بايستى در مقابل قانون، خضوع كند. خب، معلوم است هيچ كسى نميتواند بگويد اين كسى كه انتخاب شده، صددرصد حُسن محض است، آن طرفى كه انتخاب نشده است، صددرصد قبح محض است؛ نه، همه حُسنّى دارند، قبحى دارند؛ اين طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد؛ آن طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد. قانون، ملاك است، معيار است. چرا اينجورى ميشود؟ چرا؟ اين، هواى نفس است.

لزوم عبرت آموزى نامزدهاى قانون شكن از ريزشهاى زمان امام (قدّس سرّه)

اينها مال امروز هم نيست. كسانى كه از اوائل انقلاب يادشان هست، ميدانند؛ بعضى بودند از ياران امام، از نزديكان امام در دهه ى اوّل انقلاب و در حال حيات امام، كه كارشان به مقابله ى با امام كشيد؛ كارشان به معارضه ى با امام كشيد؛ ايستادند پاى اينكه امام را به زانو در بياورند و خطاى حركت امام (رضوان الله تعالى عليه) را _ آن مرد بزرگ را، آن مرد الهى را _ اثبات كنند؛ امّا بعد زاويه پيدا كردند. خب، انقلاب اينها را مطرود كرد. كسانى كه از نزديكان امام بودند، از ياران امام بودند، كارشان كشيد به يا پناه بردن به دشمن، يا مواجه شدن با انقلاب، يا ضربه زدن به انقلاب. اينها بايد عبرت باشد براى همه ى ما؛ بايد عبرت باشد؛ بايد بفهميم.

اصرار نامزدهاى متمرّد بر فاصله گرفتن از نظام

من هيچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حدّاكثرى و دفع حدّاقلّى است؛ امّا بعضى كأنّه خودشان اصرار دارند بر اينكه از نظام فاصله بگيرند. يك اختلاف درون خانوادگى را، درون نظام را _ كه مبارزات انتخاباتى بود _ يك عدّه اى تبديل كردند به مبارزه ى با نظام _ البتّه اينها اقلّيتند، كوچكند؛ در مقابل عظمت ملّت ايران صفرند، لكن به

ص: 152

نام اينها شعار ميدهند، اينها هم دل خوش ميكنند به اين _ اين بايد مايه ى عبرت باشد. تبليغ بايد بتواند اين حقايق را براى مردم و براى خود آنها روشن بكند كه بفهمند دارند خطا ميكنند و اشتباه ميكنند.

پيروزى حتمى ملّت مؤمن ايران بر چالشها

البتّه اين نظام، نظام الهى است؛ اين نظام، نظامى است كه خداى متعال لطف خود و حمايت خود را از اين نظام به مرّات و كرّات نشان داده است؛ تجربه هاى ما از اوّل انقلاب همه اش همين را نشان ميدهد. ما اگر با خدا باشيم، خدا با ماست. اين كسانى كه و اين جهانخواران كه امروز در سطح بين المللى با اين منطقهاى مغلوط و با اين منطقهاى مخدوش _ كه اشاره كردم _ ميخواهند دنيا را اداره بكنند و بر دنيا سيطره پيدا بكنند، مطمئنّاً بوسيله ى اين ملّت و بوسيله ى ملّتهاى مستقل، به حول و قوّه ى الهى تودهنى خواهند خورد. اينها نه اسلام را شناختند، نه اين ملّت را شناختند، نه اين انقلاب را شناختند، نه امام راحل عظيم الشّأن ما را شناختند؛ نميدانند با كى طرف شده اند. اين ملّت را هم نشناختند؛ اين ملّت، ملّت مقاومى است. جوانهاى ما جوانهايى هستند كه به معناى حقيقى كلمه از عمق جانشان تلاش ميكنند براى سعادت؛ سعادتى كه در اسلام هست. دانشجوهاى ما هم همينجورند؛ دانشجوهاى ما امروز جزو برترين دانشجوها هستند؛ نه فقط از لحاظ ذهن و علم، بلكه حتّى از لحاظ صفا، معنويت، ايمان؛ دانشجوهاى ما خيلى خوبند.

بيدارى دانشگاه در دوران فتنه

توى همين قضايا هم بارها ديده شده؛ دانشگاه بسيار آزمايش خوبى داد. در همين قضايا نشان داد كه توى صحنه است، آگاه است، بيدار است. هرچه هم اين ارتباط حوزه و دانشگاه، اين پيوند حوزه و دانشگاه بيشتر بشود، اين معنويت، اين روحيات، بيشتر خواهد شد.

ص: 153

ضرورت حفظ آرامش و حلم در برابر اهانت به حضرت امام (قدّس سرّه)

ما البتّه درخواستمان از مردم اين است: در اين قضاياى اهانت به امام راحل (رضوان الله عليه)، مردم ما عصبانى شدند، خشمگين شدند؛ حقّ هم دارند. اعلام برائت كردند، جا هم داشت، خوب هم بود؛ لكن آرامششان را حفظ كنند. از دانشجوها هم ما همين درخواست را داريم: آرامش را حفظ كنيد. اين كسانى كه در مقابل شما قرار دارند، اينها كسانى نيستند كه ريشه اى داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت اين ملّت و عظمت اين انقلاب، مقاومت كنند؛ نه. با آرامش؛ همه كار با آرامش. اگر يك وقتى لازم بشود، خود مسؤولين، خود قانون و حافظان قانون، آنچه كه وظيفه شان باشد، انجام ميدهند. البتّه شناسايى كنند؛ خود دانشجوها موظّفند در محيط دانشگاه، افرادى را كه منشأ فسادند، اينها را بشناسند و ديگران را آگاه كنند. اين خودش يك تبليغ درست و صحيحى است. آگاه كنند؛ بدانند ارتباطات اينها را، جهتگيرى اينها را؛ لكن همه كار با آرامش بايد انجام بگيرد. در سطح جامعه، تشنّج، اغتشاش، درگيرى مصلحت نيست؛ اين چيزى است كه دشمن ميخواهد. دشمن ميخواهد جامعه آرام نباشد. امنيت، مهمّ است. دشمنان امنيت مردم دوست دارند كه مردم در ناامنى زندگى كنند، ناراحت بشوند، كلافه بشوند، عصبانى بشوند؛ ما اين را نميخواهيم. ما ميخواهيم مردم زندگيشان، زندگى آرامى باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقيق خودش را بكند؛ صنعتگر، كشاورز، بازرگان، بتوانند همه كارشان را انجام بدهند. محيط دانشگاه هم بايد محيط امنى باشد؛ جوانهاى مردم توى اين مجموعه ى دانشگاه جمعند، مردم ميخواهند جوانهاشان در محيط امنى باشند. اين كسانى كه محيط دانشگاه را با اين اغتشاشگرى ناامن ميكنند، با مردم مواجه اند، با مردم طرفند. البتّه دستگاههاى قانونى هم وظايفى دارند؛ بايد به اين وظايف عمل كنند.

ص: 154

ريشه دارتر شدن روزافزون انقلاب

بدانيد جوانان عزيز! طلاب عزيز! فضلاى جوان! بدانيد كه اين آيه ى مباركه: «فَأَمَّا اَلزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفٰاءً وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ » ،(1) امروز مصداق تام و تمامى در زمان شما دارد و اين را شما خواهيد ديد. به فضل الهى خواهيد ديد كه «وَ أَمّٰا مٰا يَنْفَعُ اَلنّٰاسَ فَيَمْكُثُ فِي اَلْأَرْضِ »، اين بناى استوار كه هندسه ى آن الهى است، بناى آن هم با دست يك مرد الهى است، بقاء آن هم با اراده ى اين ملّت عظيم و با ايمان اين ملّت عظيم است، استوار خواهد ماند و إن شاءاللَّه اين درخت روز به روز ريشه دارتر خواهد شد و خواهيد ديد كه اين مخالفان، اين كسانى كه با اين بنا، با اين حقّ و حقيقت مخالفت ميكنند، «فيذهب جفاء»؛ اينها در مقابل چشم شما إن شاءاللَّه نابود خواهند بود.(2)

دى ماه

يادآورى

اوّل دى: مردم قم و طلّاب و علما در اعتراض به اقدامات ساختارشكنانه ى 30 آذر در مراسم تشييع آيت الله منتظرى، راهپيمايى برپا نمودند.

دوّم دى: مراسم ختم آيت الله منتظرى در اصفهان به اغتشاش كشيده شد.

پنجم دى (تاسوعاى حسينى): آشوبگران در ميدان انقلاب با نيروهاى پليس درگير شدند. شب عاشورا نيز جلسه ى عزادارى در جماران به آشوب كشيده شد.

ششم دى (عاشوراى حسينى): اغتشاشگران در اقدامى وقيحانه،

ص: 155


1- . سوره ى رعد، آيه ى 17؛ «امّا كف بيرون افتاده از ميان ميرود، ولى آنچه به مردم سود ميرساند، در زمين [باقى] ميماند».
2- . در ديدار با جمعى از طلّاب و روحانيّون 22/9/1388.

عزاداران امام حسين (عليه السّلام) را مورد حمله قرار دادند. به حسينيه ها جسارت شد. رقص و پايكوبى انجام و اسلاميت از شعار «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» حذف شد. به اصل ولايت فقيه توهين و به تصاوير رهبركبير انقلاب جسارت گرديد. اموال عمومى، ماشينها و موتورهاى پليس به آتش كشيده شد. نيروهاى پليس مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. آشوبگران با حمله به برخى از نيروهاى پليس و بسيج، آنها را عريان كرده و در خيابان رها كردند.

هفتم دى: موج اعتراضات مردم، مسؤولان و احزاب برخاست.

هشتم دى: مردم حسينى و عاشورايى تبريز راهپيمايى عظيمى را در اعتراض به وقايع تهران برپا نمودند.

نهم دى: حماسه ى ملّى 9 دى در تمام كشور بمنظور دفاع از اسلام، امام حسين (عليه السّلام)، انقلاب و ولايت فقيه با حضور ده ها ميليونى مردم خلق شد.

11 دى: موسوى در بيانيه ى هفدهم خود، اغتشاشگران را مردمى خداجو ناميد. او راه حلّ خود را در پنج بند ارائه داد و پس از اينكه هشت ماه از ابطال انتخابات ميگفت، دولت را به رسميت شناخت.

سردمداران آشوب و اغتشاش بعد از 9 دى بيش از پيش مطرود مردم شدند به طورى كه حضور آنها در هر محفلى با اعتراض مردم مواجه ميشد.

بيانات

علّت ماندگارى 9 دى

اين ملّت عظيم از قشرهاى مختلف در سراسر كشور نگاه ميكنند به صحنه، ميشناسند صحنه را؛ خيلى چيز بزرگ و مهمّى است. اينى كه من عرض ميكنم روز 9 دى در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار

ص: 156

را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملّت ايران حمله كنند؛ ميترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را ميكشند جلو، بمباران تبليغاتى ميكنند؛ امّا حقيقت قضيه چيز ديگرى است. دشمن حقيقى آنها ملّت ايران است، دشمن حقيقى آنها ايمان و بصيرت ملّت ايران است، دشمن حقيقى آنها همين غيرت دينى جوانهاست كه ميجوشد. يك وقتى هم دندان روى جگر ميگذارند، صبر هم ميكنند، بايد هم بكنند؛ امّا يك وقت هم آنجايى كه وقت حضور در صحنه است، مى آيند توى صحنه.(1)

نقش اراده و مجاهدت در شاخص شدن 9 دى

روزهاى سال، بطور طبيعى و به خودى خود همه مثل همند؛ اين انسانها هستند، اين اراده ها و مجاهدتهاست كه يك روزى را از ميان روزهاى ديگر برميكشد و آن را مشخّص ميكند، متمايز ميكند، متفاوت ميكند و مثل يك پرچمى نگه ميدارد تا راهنماى ديگران باشد. روز عاشورا _ دهم محرم _ فى نفسه با روزهاى ديگر فرقى ندارد؛ اين حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز جان ميدهد، معنا ميدهد، او را تا عرش بالا ميبرد؛ اين مجاهدتهاى ياران حسين بن على (عليه السّلام) است كه به اين روز، اين خطورت و اهمّيت را ميبخشد. روز نوزدهم دى هم همينجور است، روز نُهم دىِ امسال هم از همين قبيل است. نُهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ اين مردمند كه ناگهان با يك حركت _ كه آن حركت برخاسته از همان عواملى است كه نوزدهم دىِ قم را تشكيل داد؛ يعنى برخاسته ى از بصيرت است، از دشمن شناسى است، از وقت شناسى است، از حضور در عرصه ى مجاهدانه است _ روز نُهم دى را هم متمايز ميكنند.

اهمّيت مضاعف 9 دى در دوران غبارآلود فتنه

مطمئن باشيد كه روز نُهم دىِ امسال هم در تاريخ ماند؛ اين هم يك روز

ص: 157


1- . در ديدار مردم قم در سالگرد قيام نوزدهم دى ماه 19/10/1388.

متمايزى شد. شايد به يك معنا بشود گفت كه در شرايط كنونى _ كه شرايط غبارآلودگىِ فضاست _ اين حركت مردم اهمّيت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود.

دست خدا و روح حسين بن على (عليه السّلام) در شكلگيرى نُه دى

هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر ميكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسين بن على (عليه السّلام) را ميبيند. اين كارها كارهايى نيست كه با اراده ى امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهى است؛ همانطور كه امام در يك موقعيت حسّاسى _ كه من بارها اين را نقل كرده ام _ به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدّت، دست قدرت الهى را در پشت اين قضايا ديدم». درست ديد آن مرد نافذِ بابصيرت، آن مرد خدا.

در شرايط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخيص دشوارتر است. البتّه خداى متعال حجّت را هميشه تمام ميكند؛ هيچ وقت نميگذارد مردم از خداى متّعال طلبكار باشند و بگويند تو حجّت را براى ما تمام نكردى، راهنما نفرستادى، ما از اين جهت گمراه شديم. در قرآن مكرّر اين معنا ذكر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل ديدن است؛ منتها چشم باز ميخواهد. اگر چشم را باز نكرديم، هلال شب اوّل ماه را هم نخواهيم ديد؛ امّا هلال هست. بايد چشم باز كنيم، بايد نگاه كنيم، دقّت كنيم، از همه ى امكاناتمان استفاده كنيم تا اين حقيقت را كه خدا در مقابل ما قرار داده است، ببينيم.

مهم اين است كه انسان اين مجاهدت را بكند. اين مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در اين مجاهدت به او كمك ميكند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از اين قبيل بود، نُهم دىِ امسالِ آحاد مردم كشور _ كه حقيقتاً اين حركت ميليونى فوق العاده ى مردم حركت عظيمى

ص: 158

بود _ از همين قبيل است و قضاياى گوناگونى كه ما در طول انقلاب از اين چيزها كم نداشتيم. اين مجاهدت، راه را به ما نشان ميدهد.

نقش عمّار در جنگ صفّين

ببينيد در جنگ صفّين، اميرالمؤمنين در مقابل كفار كه قرار نداشت؛ جبهه ى مقابل اميرالمؤمنين جبهه اى بودند كه نماز هم ميخواندند، قرآن هم ميخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خيلى سخت بود. كى بايد اينجا روشنگرى كند و حقايق را به مردم نشان دهد؟ بعضيها حقيقتاً متزلزل ميشدند. تاريخ جنگ صفّين را كه انسان ميخواند، دلش ميلرزد. در اين صف عظيمى كه اميرالمؤمنين به عنوان لشكريان راه انداخته بود و تا آن منطقه ى حسّاس _ در شامات _ در مقابل معاويه قرار گرفته بود، تزلزل اتّفاق مى افتاد؛ بارها اين اتّفاق افتاد؛ چند ماه هم قضايا طول كشيد. يك وقت خبر مى آوردند كه در فلان جبهه، يك نفرى شبهه اى برايش پيدا شده است؛ شروع كرده است به اينكه آقا ما چرا داريم ميجنگيم ؟ چه فايده دارد؟ چه، چه. اينجا اصحاب اميرالمؤمنين _ يعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى كه از اوّل اسلام با اميرالمؤمنين همراه بودند و از اميرالمؤمنين جدا نشدند _ جلو مى افتادند؛ از جمله جناب عمّار ياسر (سلام الله عليه) كه مهمترين كار را ايشان ميكرد. يكى از دفعات عمّار ياسر _ ظاهراً عمّار بود _ استدلال كرد. ببينيد چه استدلالهايى است كه انسان ميتواند هميشه اينها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ايشان ديد يك عدّه اى دچار شبهه شده اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى كرد. يكى از حرفهاى او در اين سخنرانى اين بود كه گفت: اين پرچمى كه شما در جبهه ى مقابل ميبينيد، اين پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا ديدم _ پرچم بنى اميه _ زير اين پرچم، همان كسانى آن روز ايستاده بودند كه امروز هم ايستاده اند؛ معاويه و عمرو عاص. در جنگ احد، هم معاويه، هم عمرو عاص و ديگر

ص: 159

سران بنى اميه در مقابل پيغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى اميه بود. گفت: اينهايى كه شما ميبينيد در زير اين پرچم، آن طرف ايستاده اند، همينها زير همين پرچم در مقابل پيغمبر ايستاده بودند و من اين را به چشم خودم ديدم. اين طرفى كه اميرالمؤمنين هست، همين پرچمى كه امروز اميرالمؤمنين دارد _ يعنى پرچم بنى هاشم _ آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همين كسانى كه امروز زيرش ايستاده اند، يعنى على بن ابى طالب و يارانش، آن روز هم زير همين پرچم ايستاده بودند. از اين علامت بهتر؟ ببينيد چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند، در يك جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند در جبهه ى ديگر، در جبهه ى مقابل. فرقش اين است كه آن روز آنها ادّعا ميكردند و معترف بودند و افتخار ميكردند كه كافرند، امروز همانها زير آن پرچم ادّعا ميكنند كه مسلمند و طرفدار قرآن و پيغمبرند؛ امّا آدمها همان آدمهايند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اينها بصيرت است. اينقدر كه ما عرض ميكنيم بصيرت بصيرت، يعنى اين.

الگو گرفتن از عمّار براى شناخت جريانهاى فتنه ى 88

از اوّل انقلاب و در طول سالهاى متمادى، كيها زير پرچم مبارزه ى با امام و انقلاب ايستادند؟ آمريكا در زير آن پرچم قرار داشت، انگليس در زير آن پرچم قرار داشت، مستكبرين در زير آن پرچم قرار داشتند، مرتجعين وابسته ى به نظام استكبار و سلطه، همه در زير آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همينجور است. الان هم شما نگاه كنيد از قبل از انتخابات سال 88، در اين هفت هشت ماه تا امروز آمريكا كجا ايستاده است ؟ انگليس كجا ايستاده است ؟ خبرگزاريهاى صهيونيستى كجا ايستاده اند؟ در داخل، جناحهاى ضدّ دين، از توده اى بگير تا سلطنت طلب تا بقيه ى اقسام و انواع بى دينها كجا ايستاده اند؟ يعنى همان كسانى كه از اوّل انقلاب با انقلاب و با

ص: 160

امام دشمنى كردند، سنگ زدند، گلوله خالى كردند، تروريسم راه انداختند. سه روز از پيروزى انقلاب در بيست و دوى بهمن گذشته بود، همين آدمها با همين اسمها آمدند جلوى اقامتگاه امام در خيابان ايران، بنا كردند شعار دادن؛ همانها الان مى آيند توى خيابان، عليه نظام و عليه انقلاب شعار ميدهند! چيزى عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمريكا بود؛ اسمشان سوسياليست بود، ليبرال بود، آزادى طلب بود، پشت سرشان همه ى دستگاههاى ارتجاع و استكبار و استبداد كوچك و بزرگ دنيا صف كشيده بودند! امروز هم همين است. اينها علامت است، اينها شاخص است؛ و مهمّ اين است كه ملّت اين شاخصها را ميفهمد؛ اين چيزى است كه انسان اگر صدها بار شكر خدا را بكند، حقّش را به جا نياورده است؛ سجده ى شكر كنيم.

بيدارى ملّت؛ رمز ماندگارى 9 دى و انقلاب

اين ملّت عظيم از قشرهاى مختلف در سراسر كشور نگاه ميكنند به صحنه، ميشناسند صحنه را؛ خيلى چيز بزرگ و مهمّى است. اينى كه من عرض ميكنم روز 9 دى در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملّت ايران حمله كنند؛ ميترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را ميكشند جلو، بمباران تبليغاتى ميكنند؛ امّا حقيقت قضيه چيز ديگرى است. دشمن حقيقى آنها ملّت ايران است، دشمن حقيقى آنها ايمان و بصيرت ملّت ايران است، دشمن حقيقى آنها همين غيرت دينى جوانهاست كه ميجوشد. يك وقتى هم دندان روى جگر ميگذارند، صبر هم ميكنند، بايد هم بكنند؛ امّا يك وقت هم آنجايى كه وقت حضور در صحنه است، مى آيند توى صحنه.

ص: 161

ترس دشمن از انتشار پيام انقلاب اسلامى

تحليل حوادث جارى كشورمان تحليلى نيست كه از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اينها به هم متّصل است. بخشى هم مربوط به كشور ماست، كه البتّه آن بخش اصلى و اساسى است. علّت هم اين است كه استكبار لنگى كار خود را از اينجا ميبيند؛ و اين نشان ميدهد كه يك ملّت و يك مجموعه ى انسانى چه نقشى ميتواند ايفاء كند. اينى كه امام بزرگوار ما هى خطاب ميكرد به امّت اسلام، با توجّه به اين حقيقت است. يك ملّت وقتى بيدار ميشود، اينجور ميتواند همه ى محاسبات استكبار را به هم بريزد. كارخانه اى كه آنها درست كردند، خطّ توليدى كه براى به ثمر رساندن اهداف استكبارىِ خودشان بوجود آوردند، اين خطّ توليد را بيدارى يك ملّت اينجور كُند يا متوقّف ميكند. اگر همه ى ملّتهاى مسلمان بيايند توى ميدان، چه ميشود! اگر همه ى ملّتهاى مسلمان همين بصيرت را، همين آمادگى را، همين حضور را پيدا كنند، چه اتّفاقى در دنيا مى افتد! از اين ميترسند. ميخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملّتهاى ديگر نرسد. ميخواهند كارى كنند كه ملّتهاى ديگر نفهمند تأثير بيدارى و بصيرت يك ملّت در حوادث عالم چقدر است.(1)

راهپيمايى نُه دى؛ پاسخ به نياز لحظه

راهپيمايى مردم در بيست و دوى بهمن با همه ى عظمتى كه دارد _ كه حالا عرض خواهم كرد _ يك كار متعارف است، يك كار روان شده است، شناخته شده است، متوقّع است كه انجام بگيرد و انجام ميگيرد؛ امّا بيست و سه ى تير در سال 78، يك كار متعارف نبود، يك كار متوقّع نبود؛ اهمّيت داشت كه اين مجموعه بداند و بفهمد كه اين كار در آن شرايط، لازم است و آن را انجام بدهد. كار نُهم دى ماهِ امسال هم همينجور بود. شناختن موقعيت، فهميدن نياز، حضور در لحظه ى مناسب و مورد نياز؛ اين اساس

ص: 162


1- . همان.

كار است كه مؤمن بايد اين را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثّر بشود؛ آن كارى را كه بايد انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبليغات اين خصوصيت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه ى اوّل، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه _ در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس _ هم بعد از رحلت امام در مناسبتهاى مختلف كه قلّه هايى را در تاريخ ما بوجود آورد. يكى از اين قلّه هاى فراموش نشدنى، همين نُهم دى امسال بود.(1)

بهمن و اسفند ماه

نقش ايمان در خلق حماسه ى 9 دى

شما نگاه كنيد ببينيد امروز چند هزار رسانه، اعم از صوتى و تصويرى و انواع و اقسام رسانه هاى گوناگون، با مدرنترين شيوه ها عليه اين نظام دارند كار ميكنند. صدها مغز و فكر در اتاقهاى فكر نشسته اند؛ هرروزى يك حرفى، يك شعارى، يك فكرى، يك ترفندى عليه اين انقلاب دارند طرّاحى ميكنند؛ امّا نميتوانند به انقلاب لطمه اى بزنند، نميتوانند به نظام اسلامى صدمه اى وارد كنند. اين براى چيست ؟ استحكام اين بنا به خاطر بنا شدن بر اصل ايمان به خداست. آن كسانى كه در اين راه حركت كردند، كار خدايى كردند.

اين نظام، شبيه نظامهاى ديگر نيست. امروز هيچ نظامى در دنيا نيست كه اين همه عليه او كار تبليغاتى بكنند، كار سياسى بكنند، فشار اقتصادى وارد كنند، تحريم وارد كنند و او بتواند اينجور مستحكم بايستد؛ چنين چيزى در دنيا وجود ندارد. امّا اين نظام ايستاده است، بعد از اين هم خواهد ايستاد؛ اين را همه بدانند. نه آمريكا، نه صهيونيسم، نه مجموعه ى مستكبران و زورگويان عالم، نه با وسائل سياسى، نه با وسائل اقتصادى، نه

ص: 163


1- . در ديدار با اعضاى شوراى هماهنگى تبليغات اسلامى 29/10/1388.

با تحريم، نه با تهمت، نه با تحريك ايادى خود در داخل، نخواهند توانست اندكى اين انقلاب را بلرزانند.

راز ماندگارى اين انقلاب، اتّكاى به ايمانهاست؛ اتّكاى به خداست. لذا شما ميبينيد آن روزى كه توده ى عظيم مردم در سرتاسر كشور احساس كنند كه دشمنى اى متوجّه انقلاب است، احساس كنند كه دشمنىِ جدّى اى وجود دارد، بدون فراخوان حركت ميكنند مى آيند. روز نُهم دى شما ديديد در اين كشور چه اتّفاقى افتاد و چه حادثه اى پيش آمد. دشمنان انقلاب كه هميشه سعى ميكنند راهپيماييهاى ميليونى را بگويند چند هزار نفر آمده اند _ تحقير كنند، كوچك كنند _ اعتراف كردند و گفتند در طول اين بيست سال، هيچ حركت مردمى اى به اين عظمت در ايران اتّفاق نيفتاده است؛ اين را نوشتند و گفتند. آن كسانى كه سعى در كتمان حقايق درباره ى جمهورى اسلامى دارند، اين را گفتند. علّت چيست ؟ علّت اين است كه مردم وقتى احساس ميكنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ايستاده است، مى آيند توى ميدان. اين حركتِ ايمانى است، اين حركتِ قلبى است؛ اين چيزى است كه انگيزه ى خدايى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده ى الهى است؛ اين چيزها دست من و امثال من نيست. دلها دست خداست. اراده ها مقهور اراده ى پروردگار است. وقتى حركت خدايى شد، براى خدا شد، اخلاص در كار بود، خداى متعال اينجور دفاع ميكند. لذا ميفرمايد: «إِنَّ اَللّٰهَ يُدٰافِعُ عَنِ اَلَّذِينَ آمَنُوا» .(1) اين را دشمنان نظام اسلامى نميفهمند تا امروز هم نفهميدند؛ لذا تهديد ميكنند، حرف ميزنند، روشهاى گوناگون را بكار ميگيرند، به خيال خودشان ميگردند نقطه ضعف براى جمهورى اسلامى پيدا كنند؛ گاهى اسم حقوق بشر را مى آورند، گاهى اسم دموكراسى را مى آورند؛ ترفندهايى كه امروز براى مردم دنيا حقيقتاً ترفندهاى مسخره است. ميگويند افكار عمومى؛ امّا افكار عمومى اگر اين حرفها را از آمريكا و صهيونيسم باور ميكرد، اينجور در دنيا، در كشورهاى مختلف،

ص: 164


1- . سوره ى حج، آيه ى 38.

ملّتهاى مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از اين سران مستكبر نشان نميدادند، كه ميبينيد نشان ميدهند. هرجا سفر ميكنند، گروهى از مردم عليه شان شعار ميدهند. پيداست كه افكار عمومى دنيا فريب ترفندهاى اينها را نخورده است.(1)

قدردانى از حضور دهها ميليونى ملّت شگفتى آفرين ايران در راه پيمايى 22 بهمن

بسم الله الرحمن الرحيم

ملّت عظيم الشأن و شگفتى آفرين ايران

خسته مباد گامهاى استوارتان، سربلند باد پرچم همّت و آزادگيتان، درود خدا بر عزم راسخ و بصيرت بى همتايتان كه هميشه در لحظه ى نياز، صحنه رويارويى با بددلان و بدخواهان را عرصه ى پيروزى حقّ ميسازد و نمايشگاهى از عزّت و عظمت مى آرايد.

و سپاسى از ژرفاى دل و جان، آفريننده ى هستى را كه دست قدرت خود را در عزم و ايمان و بصيرت شما نمايان ساخت و در سى و يكمين سالروز تولد جمهورى اسلامى، نيرومندى و سرزندگى اين نظام را كه بر ايمان و اعتماد به نفس ملّتى كهن تكيه زده است، بيش از هميشه به رُخ دشمنان كشيد.

آيا سى و يك سال آزمون و خطاى چند دولت متكبّر و زورگو كافى نيست كه آنان را از خواب غفلت بيدار كند و بيهودگى تلاش براى سيطره بر ايران اسلامى را به آنان تفهيم نمايد؟

آيا حضور دهها ميليون انسان بصير و پُر انگيزه در جشن سى و يك سالگى انقلاب كافى نيست كه معاندان و فريب خوردگان داخلى را كه گاه رياكارانه دَم از «مردم» ميزنند، به خود آورد و راه و خواست مردم را كه همان صراط مستقيم اسلام ناب محمدى (صلّى الله عليه و آله) و راه امام بزرگوار است، به آنان نشان دهد؟

ص: 165


1- . در ديدار فرمانده و پرسنل نيروى هوايى ارتش جمهورى اسلامى ايران 19/11/1388.

دوستان و دشمنان ملّت ايران بدانند كه اين ملّت، راه خود را شناخته و تصميم خود را گرفته است و براى رسيدن به قلّه ى پيشرفت و سعادت با تكيه به خدا و اعتماد به قدرتى كه خداوند به او بخشيده است هر مانعى را از سر راه برخواهد داشت. كمك و توفيق الهى يار اين ملّت و دعاى حضرت بقيه الله ارواحنا فداه پشتيبان آنان باد.

سيد علىّ خامنه اى 22 بهمن/ 1388(1)

نقش علما در شكلگيرى حماسه ى 9 دى و بيست و دوّم بهمن 88

حضور مردم در حوادث بزرگ و مهمّ و اعلان موضعى كه ميكنند _ مثل راهپيمايى مهمّ بيست و دوّم بهمن، كه واقعاً يك پديده ى عظيمى بود در تاريخ انقلاب در اين شرايط و با اين اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خيابانها در سراسر كشور در نُهم دى _ بدون اينكه علما و راهنمايان معنوى مردم كه مورد اعتماد آنها هستند، دلهاى مردم را به حقايق اين انقلاب متوجّه كنند، ميسّر نميشد. نقش علماى دين در هدايت مردم، منحصر نميشود به هدايت در امور فرعى و مسائل شخصى و اينها. مهمتر از همه ى اينها، هدايت مردم است در مسأله ى عظيم اجتماعى و مسأله ى حكومت و مسأله ى نظام اسلامى و وظايفى كه مترتّب بر اين هست در مقابله ى با حوادث جهانى. يقيناً اگر نقش علماى دين و راهنمايان روحانى حذف ميشد و وجود نميداشت، اين انقلاب تحقّق پيدا نميكرد؛ اين نظام بوجود نمى آمد و باقى نميماند، با اين همه مشكلات فراوانى كه در سر راه اين انقلاب بوجود آوردند. بنابراين علماى دين _ كه از جمله ى برترين آنها، مجموعه ى خبرگان هستند _ تأثير ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ كه خوب، آثارش را بحمداللَّه ميبينيم.(2)

ص: 166


1- . پيام تشكّر و قدردانى رهبر انقلاب اسلامى از حضور دهها ميليونى ملّت شگفتى آفرين ايران در راهپيمايى 22 بهمن 22/11/1388.
2- . در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 6/12/1388.

بخش سوّم بيانات سال 89 درباره ى فتنه و حماسه ى نُه دى

اشاره

ص: 167

ص: 168

حضور ميليونى ملّت در پاى صندوقهاى رأى؛ عامل شكست نقشه ى دشمن

سال 88، سال ملّت ايران بود؛ سال پيروزى ملّت ايران بود؛ سال حضور نمايان ملّت ايران در عرصه هاى عظيم زندگى در نظام اسلام و در كشورمان بود. يكجا در بيست و دوّم خرداد چهل ميليون نفر پاى صندوقهاى رأى آمدند؛ يعنى هشتاد و پنج درصد شركت مردم در انتخابات؛ اين چيز بسيار مهمّى است. يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم ميدانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نميدانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند. در حدود زمان انتخابات ما، در كشور انگليس انتخاباتى برگزار شد با حضور تقريباً سى درصد كسانى كه ميتوانستند رأى بدهند. هشتاد و پنج درصد كجا، سى درصد كجا؟! اين حركت مردمى، اين حضور مردمى خيلى اهمّيت دارد. تحليلگران و مفسران سياسى مسائل دنيا از اين چيزها به آسانى نميگذرند. ممكن است در مطبوعاتشان اين را منعكس نكنند؛ ممكن است سياستمدارها در حرفهايشان كه تبليغ ميشود، اين را بر زبان نياورند و كتمان كنند؛ امّا در دلشان مؤثّر است، ميفهمند.

اين ملّت پاى حرف خود ايستاده است. اين يك حركت عظيم بود از

ص: 169

ملّتمان. ملّت توانستند در تاريخ كشور اين را ثبت كنند كه بعد از گذشت سى سال از استقرار نظام اسلامى _ كه نظامى بر پايه ى اسلاميت و جمهوريت است و اينها از هم تفكيك ناپذيرند؛ آنهايى كه اين دو را از هم تفكيك ميكنند، جمهورى اسلامى را نشناختند _ آنچنان پابند به مبانى اين نظام هستند كه در يك انتخاباتى با اين شور و شوق، با اين عظمت شركت ميكنند. خوب، اين يك حركت عظيم مردمى بود. در قبال اين حركت، دشمنان ملّت ايران نقشه هايى داشتند؛ اين نقشه ها را شروع كردند به عمل كردن. اگر حضور شما مردم در انتخابات بيست و دوى خرداد سال 88 يك حضور ضعيفى بود، اگر به جاى چهل ميليون، مثلاً سى ميليون شركت كرده بوديد، به احتمال زياد دشمنان شما موفّق ميشدند.

خشونت بعد از انتخابات؛ از نقشه هاى دشمن براى شكست حكومتها

نقشه هايى از پيش طرّاحى شده بود. من كسى را متّهم نميكنم؛ امّا هندسه ى كار دشمن را ميشناسم، ميبينم، آن را تشخيص ميدهم؛ نميتوانم آن را انكار كنم. هندسه ى كار دشمن، يك هندسه ى مشخّصى بود. نظير اين كار را در جاهاى ديگر هم كردند. وقتى قدرتهاى مستكبر بين المللى از يك نظامى ناراضى و ناخشنود باشند، يكى از راههايى كه يافتند و عمل كردند، اين است كه منتظر يك فرصت انتخابات بشوند، بعد در آن فرصت انتخابات، اگر كسانى كه مورد رضاى آنها نيستند، بر سر كار آمدند و آنهايى كه آنها ميخواهند، بر سر كار نيامدند، آن وقت با يك حركت نمايشىِ مردمى، اوضاع را برگردانند؛ با شعارهايى گروهى از مردم را توى صحنه بكشانند، با فشار در صحنه ى خيابانها، آن چيزى را كه با قانون به دست آمده است، با خشونت دگرگون كنند. اين يك نقشه ى شناخته شده است. اگر ملاحظه ميكنيد كه حوادثى كه بعد از انتخابات پيش آمد، در ذهن مردم، در ذهن تحليلگران مستقلّ و صادق و تيزبين، منتسب به عوامل خارجى و بيرونى

ص: 170

ميشوند، ناشى از اين است. اگر كسى هيچ خبرى هم از پشت پرده نداشته باشد، اطّلاعاتى كه افراد صاحب اطّلاع به دست مى آورند، اگر اين اطّلاع هم در دسترس نباشد، انسان شكل كار را كه نگاه ميكند، ميفهمد كه اين كار، كار دشمنان ملّت است؛ كار بيگانگان است. انتخاباتى انجام ميگيرد، يك حركت قانونى اتّفاق مى افتد، يك نتيجه اى هم با خود به دنبال مى آورد؛ اين نتيجه را به زور خشونت بخواهند عوض كنند. يك عدّه اى را بكشند توى صحنه؛ احياناً اگر اقتضاء شد، خشونت هم بكنند، آتش سوزى هم راه بيندازند، بانك هم آتش بزنند، اتوبوس هم آتش بزنند، براى اينكه نتايج قانونى را برگردانند. خوب، اين حركتى است كه هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است. پيداست اين حركت، حركت هدايت شده اى از طرف بيگانگان است. يك چنين اتّفاقى را ميخواستند در كشور پيش بياورند.

آزمون مهمّى بود براى كشور. من به شما عرض بكنم، آزمون مهمّى بود؛ هم عبرتهاى زيادى داشت، هم درسهاى زيادى داشت؛ و در اين آزمون، ملّت ايران پيروز شد. آنها ميخواستند مردم را تقسيم كنند به يك گروه اقلّيت، به يك گروه اكثريت؛ يك گروهى كه برنده ى انتخابات است، يك گروه هم كه در انتخابات به نتيجه ى مطلوب خود دست پيدا نكرده، اينها را در مقابل هم قرار بدهند. ملّت را دوپارچه كنند؛ يك عدّه اغتشاشگر هم وارد ميدان بشوند و با ايجاد اغتشاش، جنگ را در داخل كشور مغلوبه كنند، جنگ داخلى راه بيندازند؛ اميدشان اين بود. امّا ملّت هوشيارى به خرج داد. شما ديديد در روز انتخابات، مردم به دو گروه سيزده چهارده ميليونى و بيست و چهار پنج ميليونى تقسيم شدند؛ امّا بعد از گذشت مدّتى نه چندان بلند، همين دو گروه باهم يكى شدند و در مقابل شورشگران و اغتشاشگران و خرابكاران ايستادند. بيدارى ملّت را انسان اينجا ميشود بفهمد.

ميخواستند بين مردم اغتشاش ايجاد كنند. بدخواهانى كه سى سال است عليه اين انقلاب و عليه اين مردم هر كارى توانستند، كردند، اينها هم

ص: 171

فرصت را مغتنم شمردند و با تبليغاتِ خودشان وارد ميدان شدند. بيش از اين، كارى نميتوانستند بكنند. اگر آمريكاييها و انگليسيها و صهيونيستها ميتوانستند نيرو وارد خيابانهاى تهران بكنند، يقين بدانيد ميكردند. اگر برايشان امكان داشت كه با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان كه ميخواهند، هدايت كنند، ميكردند. منتها ميدانستند كه اين كار به ضررشان تمام ميشود. تنها كارى كه ميتوانستند بكنند، اين بود كه در صحنه ى تبليغات، در صحنه ى سياست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمايت كنند. رؤساى جمهور كشورهاى مستكبر در اين قضيه وارد ميدان شدند؛ اغتشاشگران خيابانى و خرابكارانى را كه با آتش زدن ميخواهند موجوديت خودشان را نشان بدهند، ملّت ايران ناميدند؛ شايد بتوانند اوضاع را آنچنان كه طبق ميل خودشان است، در افكار عمومى دنيا و كشورمان تصوير و ترسيم كنند؛ امّا شكست خوردند.(1)

نُهم دى و 22 بهمن 88؛ قويترين و آخرين ضربه بر فتنه

قويترين و آخرين ضربه را ملّت در روز نُهم دى و بيست و دوى بهمن وارد كرد. كار ملّت ايران در بيست و دوّم بهمن، كار عظيمى بود؛ 9 دى هم همينجور. يكپارچگى ملّت آشكار شد. همه ى كسانى كه در عرصه ى سياسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى ديدند دشمن در صحنه است، وقتى فهميدند اهداف پليد دشمن چيست، نسبت به آن كسانى كه قبلاً به آنها خوشبين هم بودند، تجديد نظر كردند؛ فهميدند كه راه انقلاب اين است، صراط مستقيم اين است. در بيست و دوى بهمن، ملّت همه با يك شعار وارد ميدان شدند. خيلى تلاش كردند، شايد بتوانند بين ملّت دودستگى ايجاد كنند؛ امّا نتوانستند؛ و ملّت ايستاد؛ اين پيروزى ملّت بود. از بيست و دوّم خرداد تا بيست و دوّم بهمن _ هشت ماه _ يك فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملّت ايران بود؛ اين يك درس شد. آگاهى جديدى بوجود

ص: 172


1- . در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهّر رضوى 1/1/1389.

آمد. فصل تازه اى در بصيرت ملّت ايران گشوده شد. اين يك زمينه ى بسيار مهمّى است. بايد بر اساس اين زمينه، حركت كنيم.(1)

نُه دى؛ عامل تقويت جمهورى اسلامى

همه، بخصوص جوانهاى عزيز ما اين را بدانند؛ آنچه كه بعد از رحلت امام تا امروز اتّفاق افتاده است، از دشمنيها، كارشكنيها، هر كارى كه كردند، از هر نوعى كه انجام دادند، نتوانسته است در پايه هاى اين نظام اندك تزلزل و تكانى ايجاد كند؛ بلكه بعكس، هر ضربه اى كه دشمن حواله ى جمهورى اسلامى كرده است، در نتيجه به استحكام بيشتر جمهورى اسلامى انجاميده است؛ درست مثل هشت سال جنگ تحميلى... امروز هم همينجور است. هر اتّفاقى كه دشمنان برنامه ريزى كنند، افراد ساده دل و خام و غافل به هر نحوى با دشمنان همراهى كنند، با ايستادگى ملّت ايران، نتيجه اش تقويت بيشتر جمهورى اسلامى است.

شما ديديد فتنه اى بوجود آمد، كارهايى شد، تلاشهايى شد، آمريكا از فتنه گران دفاع كرد، انگليس دفاع كرد، قدرتهاى غربى دفاع كردند، منافقين دفاع كردند، سلطنت طلبها دفاع كردند؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در مقابل همه ى اين اتّحاد و اتّفاق ناميمون، مردم عزيز ما، ملّت بزرگ ما در روز نُهم دى، در روز بيست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند كه دنيا را خيره كرد.

نقش تقوا در آسيب ناپذير شدن ملّت

ايران امروز، جوان امروز، تحصيلكرده ى امروز، ايرانيان امروز، آنچنان وضعيتى دارند كه هر توطئه اى را دشمن عليه نظام جمهورى اسلامى زمينه چينى كند، به توفيق الهى توطئه را خنثى ميكنند. منتها توجّه داشته باشيد؛ بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوى ميكند، تقواست؛ آنچه ما را

ص: 173


1- . همان.

آسيب ناپذير ميكند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه ى اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار ميكند، تقواست.(1)

عفو فريب خوردگان فتنه

همزمان با ايام خجسته ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) رهبر معظّم انقلاب اسلامى با درخواست رئيس قوّه قضائيه براى عفو و تخفيف مجازات هشتاد و يك نفر از محكومان محاكم عمومى و انقلاب كه در قضاياى پس از حماسه چهل ميليونى مردم در انتخابات سال گذشته، بازداشت و از كرده خود پشيمان شده و درخواست عفو كرده اند موافقت نمودند.

متن نامه آيت الله آملى لاريجانى به اين شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحيم

محضر مبارك رهبر معظّم انقلاب اسلامى حضرت آيت الله خامنه اى (ادام الله ظله الوارف)

با اهداى سلام و تحيات و با عرض تبريك فرا رسيدن ايام ولادت با سعادت دخت گرامى نبى مكرّم اسلام (ص) و تقارن اين عيد خجسته با ولادت حضرت امام خمينى (ره)، با گذشت بيش از سه دهه از انقلاب اسلامى، پايه هاى نظام اسلامى آنچنان مستحكم و ريشه در اعماق انسانهاى مؤمن دوانيده كه بفضل الهى و با رهبرى ولىّ فقيه و حمايت بى دريغ امّت، بر همه توطئه ها و مشكلات فائق آمده و صراط تعالى را ميپيمايد.

در سال گذشته در دهمين انتخابات رياست جمهورى، مردم دينمدار و انقلابى حماسه اى ديگر آفريدند و جلوه اى از دموكراسى واقعى و مردمسالارى دينى را در ايران اسلامى به نمايش گذاشته و على رغم تبليغات گسترده دشمنان و بدخواهان، با حضور چهل ميليونى در انتخاباتى كم نظير و در كمال آزادى

ص: 174


1- . در خطبه هاى نماز جمعه ى تهران در حرم امام خمينى (ره) در بيست و يكمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره) 14/3/1389.

شركت كرده و با اكثريت قاطع فرد مورد نظر خود را انتخاب كردند.

اين نمايش عظيم ملّت و حماسه بزرگ بر دشمنان گران آمده و در صدد تلخ كردن كام مردم برآمدند و با پيوند جريانهاى ضدّ انقلاب داخل و خارج و حمايت همه جانبه دشمنان قسم خورده دست به فتنه گرى و ناامنى زدند و عدّه اى غافل و بى بصيرت هم اگرچه با انگيزه هاى متفاوت، آتش اين فتنه را شعله ورتر كردند و با هنجارشكنى و زير پا گذاشتن قانون براى مردم و نظام زحمت ايجاد كردند و مال و جان مردم را مورد تعرّض قرار دادند كه حسب وظيفه دستگاههاى امنيتى، انتظامى و قضايى با فتنه گران و قانون شكنان و عوامل ناامنى برخورد كردند.

با روشن شدن ماهيت فتنه و برملا شدن نقشه دشمنان عدّه اى از اين افرادِ فريب خورده به خود آمده و از كرده خود پشيمان و اظهار ندامت و درخواست عفو دارند. در اجراى بند 11 از اصل قانون اساسى به شرح ليست پيوست، صورت اسامى 81 نفر از محكومان محاكم عمومى و انقلاب مورد بررسى واقع و واجد شرايط لازم جهت برخوردارى از عفو و يا تخفيف مجازات تشخيص داده شده اند كه در صورت تصويب مقام عالى اقدام ميگردد.

و الامر اليكم و السّلام عليكم و رحمة الله و بركاته

صادق لاريجانى

پاسخ حضرت آيت الله خامنه اى به درخواست رئيس قوّه قضائيه به اين شرح است:

بسمه تعالى

با سلام و تبريك با پيشنهاد جناب عالى موافقت ميشود.

و السّلام عليكم و رحمة الله

سيد على خامنه اى

12 / خرداد ماه/ 1389(1)

ص: 175


1- . موافقت با عفو و تخفيف مجازات تعدادى از محكومين قضاياى پس از انتخابات 12/3/1389.

ضربه ى سخت فتنه 88 به كشور

اين سالى كه بر دولت دهم گذشت، سال خيلى سختى بود و انصافاً تلاشى كه در اين مدّت از سوى مسؤولين و دست اندركاران در قوّه ى مجريه نشان داده شد، تلاش باارزشى بود؛ حقّاً و انصافاً تلاش مأجور و مشكورى بود. اين سال، هم از لحاظ سياسى و امنيتى سال دشوارى بود، هم از لحاظ تأثير جريانهاى بيگانه بر برخى از بخشهاى كشور، مثل اقتصاد و فرهنگ و غيره. كسانى كه فتنه ى سال 88 را شروع كردند _ حالا يا خودشان طرّاحى كرده بودند، يا ديگران طرّاحى كرده بودند؛ نميخواهيم نسبتى بدهيم، ولى به هرحال اين فتنه طرّاحى شده بود _ به كار كشور ضربه ى سختى زدند. اگر اين فتنه نبود، بلاشكّ كارهاى گوناگون كشور بهتر پيش ميرفت. اينها دشمنان را اميدوار كردند و روحيه دادند به كسانى كه عليه نظام اسلامى جبهه بندى كرده اند و يك جبهه اى تشكيل داده اند.(1)

واكسينه شدن كشور با گذر از فتنه ى 88

بدون ترديد دشمن در جدا كردن مردم از نظام اسلامى شكست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل ميليون مردم كشور پاى صندوقهاى رأى رفتند. در واقع يك رفراندوّم چهل ميليونى به نفع نظام جمهورى اسلامى و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همين بود كه دشمن را عصبانى كرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بين ببرند، امّا اين را هم نتوانستند انجام دهند. مردم در مقابل فتنه هم ايستادند. فتنه ى سال 88 كشور را واكسينه كرد؛ مردم را بر ضدّ ميكروبهاى سياسى و اجتماعى اى كه ميتواند اثر بگذارد، مجهّز كرد؛ بصيرت مردم را بيشتر كرد.(2)

سخنان دلسردكننده ى برخى از خواصّ تأثيرپذير از تبليغات دشمن

امروز اگر به تبليغات دشمن نگاه كنيد، ميبينيد اگر در مسائل اقتصادى

ص: 176


1- . در ديدار رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت 8/6/1389.
2- . در اجتماع بزرگ مردم قم 27/7/1389.

اظهارنظر ميكنند، همه ى حرفشان اين است كه بن بست است، گره ناگشودنى است، اشكالات فراوان است، فردا چنين خواهد شد. يك عدّه اى هم اين مسائل را باور ميكنند و همانها را در داخل تكرار ميكنند. قبل از شروع انتخابات و آن قضاياى فتنه، بعضى از كسانى كه بعداً امتحان خودشان را در فتنه دادند، به ما مراجعه ميكردند كه آقا سال آينده، سال سختى است _ يعنى همان سال 88 _ از لحاظ اقتصادى چنين است، چنان است؛ فضا را تنگ، تاريك، مشكل، غير قابل عبور جلوه ميدادند؛ مسؤولين را يك جور ميخواستند دلسرد كنند، مردم را يك جور. اين تبليغات نشانه ى اين است كه آنها از اين حركت عظيم و پرشتابِ مسؤولين و مردم عقب ماندند. پس اگر چنانچه اين جهتگيرى دشمن دانسته شد، نگاه انسان به واقعيت، نگاه درستى خواهد شد؛ نگاه نافذى خواهد شد.

يا در زمينه ى سياست خارجى، سياست بين المللى، در بعضى از همين مطبوعات خودمان هم شما ديديد؛ در اظهارات سال گذشته ى بعضى از اصحاب فتنه هم مشاهده كرديد؛ هى تكرار ميكردند كه آقا ما در دنيا ذليل شديم، جمهورى اسلامى در دنيا بى آبرو شده، بى ارزش شده، چه شده، چه شده. امروز وقتى به واقعيت نگاه ميكنيم، ميبينيم روزبه روز آبروى جمهورى اسلامى در ميان ملّتهاى گوناگون دنيا _ مسلمان و غير مسلمان _ افزايش پيدا كرده است. دشمنان ملّت ايران اين را ميدانند، ميفهمند، احساس ميكنند؛ البتّه كتمان ميكنند.(1)

شروع فتنه ها از مخلوط شدن باطل با حق

يك نكته ى اساسى اين است كه باطل در مقابل انسان هميشه عريان ظاهر نميشود تا انسان بشناسد كه اين باطل است؛ غالباً باطل با لباس حقّ يا با بخشى از حقّ وارد ميدان ميشود. اميرالمؤمنين فرمود:

ص: 177


1- . در ديدار هزاران نفر از بسيجيان استان قم 2/8/1389.

«انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع يخالف فيها كتاب اللَّه»، بعد تا ميرسد به اينجا:

«فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لم يخف على المرتادين و لو انّ الحقّ خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندين»(1)؛ اگر باطل و حقّ صريح و بى شائبه وسط ميدان بيايند، اختلافى باقى نميماند؛ همه حقّ را دوست دارند، همه از باطل بدشان مى آيد؛

«و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه». بخشى از حقّ را با بخشى از باطل مخلوط ميكنند، نميگذارند صِرف باطل و صريح باطل باشد؛ لذا مخاطبان دچار اشتباه ميشوند؛ اين را بايد خيلى مراقبت كرد. امروز در تبليغات جهانى، همه ى تكيه بر روى اين است كه حقايق را در كشور شما، در جامعه ى شما، در نظام اسلامى شما دگرگون جلوه دهند؛ امكانات تبليغاتيشان هم فراوان است، بطور دائم هم مشغولند. البتّه افرادى هم هستند كه بعضى دانسته، بعضى ندانسته، در داخل، همان حرفها را تكرار ميكنند و همانها را بازتاب ميدهند.

كافى نبودن بصيرت براى موفّقيت

خوب، يك نكته اى در اينجا وجود دارد: گاهى بصيرت هم وجود دارد، امّا در عين حال خطا و اشتباه ادامه پيدا ميكند؛ كه گفتيم بصيرت شرط كافى براى موفّقيت نيست، شرط لازم است. در اينجا عواملى وجود دارد؛ يكى اش مسأله ى نبود عزم و اراده است. بعضيها حقايقى را ميدانند، امّا براى اقدام تصميم نميگيرند؛ براى اظهار تصميم نميگيرند؛ براى ايستادن در موضع حقّ و دفاع از حقّ تصميم نميگيرند. البتّه اين تصميم نگرفتن هم عللى دارد: گاهى عافيت طلبى است، گاهى تنزّه طلبى است، گاهى هواى نفس است، گاهى شهوات است، گاهى ملاحظه ى منافع شخصى

ص: 178


1- . نهج البلاغه، خطبه ى 50.

خود است، گاهى لجاجت است. يك حرفى را زده است، ميخواهد پاى اين حرف بايستد، به خاطر اينكه ننگش ميكند از حرف خودش برگردد؛ كه فرمود:

«لعن اللّه اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت. افرادى هستند اطّلاع هم دارند، واقعيت را هم ميدانند؛ در عين حال كمك ميكنند به جهتگيريهاى مخالف، جهتگيريهاى دشمن. خيلى از اين كسانى كه پشيمان شدند و راه را برگشتند، يك روزى به شكل افراطى انقلابى بودند؛ امّا يك روز شما ميبينيد درست در نقطه ى مقابل آن روز ايستاده اند و در خدمت ضدّ انقلاب قرار گرفته اند! اين به خاطر همين عوامل است؛ هواهاى نفسانى، شهوات نفسانى، غرق شدن در مطالبات مادّى. عامل اصلى اينها هم غفلت از ذكر پروردگار، غفلت از وظيفه، غفلت از مرگ، غفلت از قيامت است؛ اينها موجب ميشود كه بكلّى صد و هشتاد درجه جهتگيريشان عوض شود.

فريب خوردن برخى در جريان فتنه

البتّه بعضى هم اشتباه ميكنند. نميشود همه را مقصّر دانست. ما بعضيها را ديديم كه كسانى آمدند به عنوان هديه، به عنوان اظهار ارادت، به اينها پول دادند؛ اينها هم پول را گرفتند، نفهميدند اسم اين رشوه است. آنچه كه در عالم واقع اتّفاق مى افتد، شبيه يكديگر است؛ منتها متفطّن شدن به اينكه اسم اين رشوه است يا نه، مهمّ است. شما كه يك جايى قرار دارى كه ميتوانى يك كارى را بر طبق ميل او انجام دهى، او مى آيد اينجور دستت را هم ميبوسد و به شما پول ميدهد. خوب، اين اسمش رشوه است؛ رشوه ى حرام همين است.

در قضاياى فتنه هم همينجور. بعضى در اين فتنه و در اين جنجال وارد شدند، نفهميدند اسم اين براندازى است؛ نفهميدند اين همان فتنه است كه اميرالمؤمنين فرمود:

ص: 179

«فى فتن داستهم بأخفافها و وطئتهم بأظلافها و قامت على سنابكها»(1) فتنه خرد و نابود ميكند كسانى را كه زير دست و پاى فتنه قرار بگيرند. آنها نفهميدند اين فتنه است. يك حرفى را يكى گفت، اينها هم تكرار كردند. پس نميشود همه را محكوم به يك حكم دانست. حكم معاند متفاوت است با حكم غافل. البتّه غافل را هم بايد بيدار كرد.(2)

جوانان؛ در خطّ مقدّم مقابله ى با فتنه ها

امروز به توفيق الهى، به حول و قوّه ى الهى جوانها حاضرند، در صحنه اند؛ اين خيلى چيز مهمّ و بزرگى است. شما جوانها خطّ مقدم اين حركت هستيد؛ هم در ميدانهاى سياسى، هم در ميدانهاى اقتصادى، هم در ميدانهاى علم.

در ميدان سياسى، فتنه ى سال 88 را جوانهاى ما خواباندند. بيش از عوامل گوناگون ديگر، جوانهاى ما، همين شما دانش آموزها، همين شما دانشجوها نقش داشتيد؛ و الّا فتنه، فتنه ى بزرگى بود.

تسخير ايران؛ توطئه ى بزرگ در پس فتنه ى سال 88

من به شما عرض كنم؛ چند سالى كه بگذرد، آن وقت قلمهاى بسته شده ى آگاهان بين المللى روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممكن است من آن روز نباشم، امّا شماها هستيد؛ خواهيد شنيد، خواهيد خواند كه چه توطئه ى بزرگى پشت فتنه ى سال 88 بود. اين فتنه خيلى چيز مهمّى بود، قصدشان خيلى قصد عجيب و غريبى بود؛ در واقع ميخواستند ايران را تسخير كنند. اينهايى كه عامل فتنه بودند _ توى خيابان، يا بعضى از سخنگويانشان _ اغلب ندانسته وارد اين ميدان شده بودند؛ امّا دستهايى اينها را هدايت ميكرد، نميفهميدند. حالا اينكه چطور

ص: 180


1- . نهج البلاغه، خطبه ى 2.
2- . در ديدار دانشجويان و جوانان استان قم 4/8/1389.

بعضيها وارد اين ميدان شدند، چطور ندانسته به دشمن كمك كردند، خودش تحليلهاى دقيق روانشناختى دارد؛ امّا واقعيت قضيه اين است كه عرض كردم. اين مسأله خيلى كار بزرگى بود؛ اين كار را شما جوانها به سامان رسانديد. توى صحنه بمانيد عزيزان من! كشور مال شماست.(1)

كسب توانايى تازه توسّط ملّت ايران بعد از پيروزى در فتنه

در سال گذشته ملّت ايران از يك امتحان عبور كرد، از يك فتنه عبور كرد. اين معنايش فقط اين نيست كه حالا همه فهميدند ملّت ايران قوى است؛ بلكه معناى مهمتر آن اين است كه با اين حركت، با اين قدرت بر عبور از فتنه و محنت، اين ملّت يك وضع جديدى پيدا كرد؛ يك توانايى تازه اى در او بوجود آمد. تمام طول عمر انسان، قدم به قدم امتحانهاست. اگر ما بتوانيم بر هواى نفس خود غالب بياييم، بتوانيم بصيرت خود را به كار بگيريم، بتوانيم موقع را بشناسيم، بدانيم كار لازم چيست و آن را انجام دهيم، اين در ما يك مرتبه ى جديدى از حيات بوجود مى آورد؛ اين يك تعالى است، يك ترقّى است.(2)

رسالتهاى ملّى و جهانى ملّت ايران

ما بايد اين راه را طى كنيم. ما بايد همّت كنيم. ما بايد مناسبات غلطى را كه موجب عقب ماندگى ملّتها و از جمله ملّت خود ما شده است، عوض كنيم و تغيير دهيم. ما بايد عقب ماندگيهاى گذشته را جبران كنيم. همه ى اينها نياز دارد به همّت، نياز دارد به عزم، نياز دارد به اميد. اگر يك ملّتى اميد خود به آينده را از دست داد، يا همّت او در باز كردن راهها و پيش رفتن به سمت هدفها سست شد، اين ملّت عقب خواهد ماند؛ پيشرفت نخواهد

ص: 181


1- . در ديدار دانش آموزان در آستانه 13 آبان 12/8/1389.
2- . در ديدار مردم اصفهان در روز عيد قربان و در سالروز 25 آبان 1361؛ تشييع پيكرهاى مطهّر 370 شهيد استان اصفهان 26/8/1389.

كرد؛ سلطه گران عالم بر او مسلّط خواهند شد؛ عزّت خود را از دست خواهد داد. ملّت ايران احتياج دارد به اينكه اين همّت را مستمرّاً در كار خود حفظ كند، اين عزم و اراده را حفظ كند، اين اميد را روزبه روز افزايش دهد؛ و اين در كشور ما موجود است. بحمداللَّه مردم ما اين را دارند و نشان داده اند؛ لذا ما در اين سى سال بمراتب بيشتر از آنچه كه يك ملّت در سى سال ميتواند رشد كند و پيش برود، جلو رفته ايم؛ اين را دشمنان ما هم اعتراف ميكنند. ولى شعار ما، شعار جهانى است. شعارهاى ما، شعارهاى ناظر به بشريت است؛ شعارهاى ما ناظر به قطع دست مستكبران بطور كامل از كشور ما و ملّت ماست؛ مستكبران اين را تحمّل نميكنند، لذا توطئه ميكنند.(1)

توطئه ها براى مقابله با جهانى شدن پيام جمهورى اسلامى

شعارهاى ما، شعارهاى ناظر به بشريت است؛ شعارهاى ما ناظر به قطع دست مستكبران بطور كامل از كشور ما و ملّت ماست؛ مستكبران اين را تحمّل نميكنند، لذا توطئه ميكنند. فتنه ى سال گذشته جلوه اى از توطئه ى دشمنان بود؛ فتنه بود.(2)

نُهم دى؛ مشت محكم به دهان فتنه گران

فتنه ى سال گذشته جلوه اى از توطئه ى دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه يعنى كسانى شعارهاى حقّ را با محتواى صددرصد باطل مطرح كنند، بياورند براى فريب دادن مردم. امّا ناكام شدند. هدف از ايجاد فتنه، گمراه كردن مردم است. شما ملاحظه كنيد؛ مردم ما در مقابله ى با فتنه، خودشان به بپاخاستند. نُهم دى در سرتاسر كشور مشت محكمى به دهان فتنه گران زد.(3)

ص: 182


1- . در ديدار هزاران نفر از مردم استان گيلان 8/10/1389.
2- . همان.
3- . همان.

خودجوش بودن نُه دى؛ دليل هوشيارى مردم

اين كار را خود مردم كردند. اين حركت _ همانطورى كه گويندگان و بزرگان و همه بارها گفته اند _ يك حركت خودجوش بود؛ اين خيلى معنا دارد؛ اين نشانه ى اين است كه اين مردم بيدارند، هشيارند.(1)

پيام 9 دى براى دشمنان

دشمنان ما بايد اين پيام را بگيرند. آن كسانى كه خيال ميكنند ميتوانند ميان نظام و ميان مردم جدايى بيندازند، ببينند و بفهمند كه اين نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتياز نظام ما به اين است كه متعلّق به مردم است. آن كسانى كه با همه ى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و اين پرچم برافراشته را در اين كشور نگه داشته اند، در درجه ى اوّل خود مردمند؛ دشمنان ما اين را بفهمند. سردمداران دولتهاى مستكبر _ و در رأس آنها آمريكا _ عليه ملّت ما حرف ميزنند، توطئه ميكنند، گاهى شعار ميدهند، گاهى اظهارات مزوّرانه ميكنند، گاهى صريحاً دشمنى ميكنند، گاهى در لفّافه ميبرند؛ اينها همه براى اين است كه تحليل درستى از مسائل ايران و شناخت درستى از ملّت ايران ندارند. ملّت ما ملّت بيدارى است، ملّت هشيارى است.(2)

گناه بزرگ فتنه گران؛ اميدوار كردن دشمن براى نفوذ

ملّت عزيز ما بايد آنچنان حركت كند و آنچنان قلّه هايى را فتح كند كه دشمنان از دست يافتن بر سرنوشت اين ملّت بكلّى مأيوس شوند. بايد دشمن را مأيوس كنيد. وقتى دشمن مأيوس شد، يك ملّت از شرّ او خلاص خواهد شد.

گناه بزرگى كه برخى از دست اندركاران فتنه ها در كشور انجام ميدهند،

ص: 183


1- . همان.
2- . همان.

اميدوار كردن دشمن است؛ دشمن را اميدوار ميكنند كه ميتواند منفذى در بين مردم، در بين عوامل گوناگون، در بين مسؤولان نظام باز كند. دشمن سال گذشته با كارهاى اينها اميدوار شد؛ در حالى كه آن انتخابات عظيم، آن حضور به آن عظمت، آن شركت عظيم مردم در انتخابات، ميتوانست كار را خيلى پيش ببرد و ملّت ايران را در بسيارى از ميدانهاى سياسى موفّق كند. اينها ايجاد فتنه كردند؛ لذا دشمن كه از حركت عظيم مردم مأيوس ميشد، اميدوار شد كه بتواند به انقلاب صدمه و ضربه بزند.(1)

پيروزى ملّت ايران در هشت ماه جنگ نرم سال 88

چالش عظيمى بود: دشمن از آن طرف حمايت كند، كمك سياسى بكند، اسم بياورد _ دشمن از فتنه گران اسم بياورد _ ملّت ايران از اين طرف با استحكامِ كامل در صحنه باشد. همان طوركه ملّت ايران در جنگ تحميلى هشت سال از خود ابتكار نشان داد، شجاعت نشان داد، فداكارى نشان داد، در همه ى صحنه ها حاضر شد، در اين جنگ نرم هم هشت ماه ملّت ايران حقيقتاً از خود مهارت نشان داد. انسان وقتى به مسائل نگاه ميكند و ميخواهد از يك افق بالاترى مسائل را بررسى كند، متحير ميماند: اين چه دست قدرت الهى است كه اينجور دلهاى ما را، جانهاى ما را به سمت اهدافِ خودش حركت ميدهد؟ كار خداست. خدا با شماست. اين خداست كه شما را هدايت ميكند. اين خداست كه دلهاى من و شما را متوجّه به راه درست ميكند.(2)

نُه دى؛ از موارد جلب رحمت الهى

خوشبختانه جوانهاى ما با دلهاى پاكشان، با دلهاى نورانيشان، با حضورشان در مراسم گوناگون، رحمت الهى را جلب ميكنند؛ و يكى از موارد

ص: 184


1- . همان.
2- . همان.

جلب رحمت الهى، همين نُهم دى بود. به بركت ياد حسين بن على سيد الشّهداء (سلام الله عليه) مردم در صحنه آمدند و بساط فتنه گران را جمع كردند.(1)

دست قدرت الهى؛ عامل خنثى شدن فتنه ى 88

ملّت ايران در ميدانهاى گوناگون، كمك الهى را، حمايت الهى را لمس كرده است، حس كرده است؛ وقتى توى صحنه است، وقتى آماده ى مجاهدت است؛ در جنگ تحميلى يك جور، در قضاياى گوناگون يك جور، در تحرّكات سياسى و در فتنه ها يك جور. در همين فتنه ى سال 88 دست قدرت الهى بود؛ مردم بيدار شدند، مردم وارد صحنه شدند و يك حركت عظيم را خنثى كردند.

روشن نشدن زواياى پنهان فتنه ى 88

هنوز خيلى جا وجود دارد براى تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنه اى كه دشمن طرّاحى كرده بود. دشمن محاسبات خيلى دقيقى كرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملّت ايران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همه ى چيزها را مشاهده كرده بود.

گناه نامزدهاى قانون شكن؛ خوددارى نكردن از بازى در زمين دشمن

اين كسانى كه شما بهشان ميگوييد سران فتنه، كسانى بودند كه دشمن اينها را هل داد وسط صحنه. البتّه گناه كردند. نبايستى انسان بازيچه ى دشمن شود؛ بايد فوراً قضيه را بفهمد. اگر اوّل غفلتى كرده است، وسط كار وقتى فهميد، بلافاصله بايستى راه را عوض كند. خوب، نكردند.

طرّاحى دشمن براى از بين بردن دين و نظام با شبيه سازى از انقلاب

عامل اصلى ديگرانى بودند كه طرّاحى كرده بودند، به خيال خودشان

ص: 185


1- . همان.

محاسبه كرده بودند. به گمان آنها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقيقت دين، حتّى شعارهاى دينى هم باقى نمانَد؛ برنامه اين بود. طرّاحى اين بود كه اگر توانستند قاعده ى دولت را به شكل مطلوبِ خودشان بچينند، كه بعد از آن، راه حركتشان روشن بود كه چه كار ميكردند؛ اگر هم قاعده ى حكومت و دولت طبق ميل آنها چيده نشد و برايشان ممكن نشد، كشور را به آشوب بكشانند؛ با خيال خودشان _ من يك وقتى گفتم _ كاريكاتور انقلاب اسلامى را درست كنند؛ مثل سايه هايى كه حركت يك قهرمان را تقليد ميكنند، اداى قهرمانها را، اداى انقلاب را در بياورند؛ برنامه شان اين بود. ملّت ايران توى دهن اينها زد و بساط اينها را جمع كرد.

تقويت انقلاب و دين؛ جايزه ى پيروزى ملّت در امتحان فتنه

امروز انقلاب، جمهورى اسلامى، ملّت ايران، خطّ صحيح دين در اين كشور، از پيش از قضاياى سال گذشته بمراتب قويتر است، روشنتر است. علّت همين است: خداى متعال هر امتحانى كه ميكند، يك نمره ميدهد. وقتى در يك امتحانى، يك كسى، يك جمعيتى، يك ملّتى قبول شدند، خداى متعال به اينها نمره ميدهد؛ نمره اين است كه اينها را بالا مى آورد. امتحانهاى الهى اينجورى است. همينطور كه اگر در امتحان بد عمل كنيم و امتحان را ببازيم، خداى متعال نمره ى مردودى ميدهد و آن مردودى عبارت است از تنزّل و انحطاط _ انسان از آنى كه بود، بدتر ميشود _ در قبولى هم همينجور است؛ ملّتها را بالا ميبرد.

در يك دوره اى مردم در يك امتحانى شكست خوردند، اميرالمؤمنين را در محراب عبادت به خون كشيدند. خوب، امتحان بدى بود. چرا بايد وضع جامعه اى به آنجا برسد كه كسى مثل آن مجسّمه ى عدالت و معنويت و توحيد، به دست اشقى النّاس به خون كشيده شود؟ اين نشاندهنده ى امتحان بدى بود كه مردم دادند. وقتى اين امتحان را دادند، مردود شدند؛

ص: 186

لذا خدا اينها را پايين آورد؛ كارشان به آنجا رسيد كه حسين بن على را جلوى چشم آنها كشتند!

وقتى امتحانِ خوب بدهيد، خدا شما را بالا ميبرد. امروز خطّ اسلام، خطّ ايمان باللَّه، خطّ انقلاب در كشور و در ميان ملّت، خيلى قويتر، پررنگتر و بالاتر است از آنچه كه قبل از اين فتنه بود. چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند. اين، نمره ى الهى است.

درسهاى امتحان فتنه

اين [امتحان فتنه] شد براى ما دستورالعمل. در همه ى قضايا بايد اينجورى عمل كرد. بايد درست ديد، درست سنجيد، درست محاسبه كرد. مواظب باشيم در تشخيص اشتباه نكنيم؛ قضاياى اصلى را با قضاياى فرعى جابه جا نكنيم؛ چيزهاى بزرگ، حوادث بزرگ و مهمّ را كوچك نبينيم و در مقابل، حوادث كوچك را بزرگ بينگاريم؛ بايد درست تشخيص بدهيم. اين قدم اوّل. بعد هم احساس مسؤوليت كنيم. يك ملّت زنده، حيات طيبه اش اين است. حيات طيبه اى كه خداى متعال به مؤمنين وعده داده است _ «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيٰاةً طَيِّبَةً »(1) _ يعنى اين؛ يعنى همينطور روزبه روز در امتحانهاى گوناگون، حركت كردن و پيش رفتن. آن كسانى كه در خلال اين راه از دنيا ميروند، به لقاء الهى ميرسند، مراتب بالاى سعادت را دارند؛ آن كسانى هم كه ميمانند، همينطور در دنيا هى پيشرفت معنوى و مادّى ميكنند. پيشرفت مادّى هم هست.(2)

ضرورت بيدارى همگانى و فريب نخوردن از پيروزيها

البتّه بايد بيدار باشيم. همه بايد بيدار باشند. نميخواهيم و نبايد بالش نرم زير سرمان بگذاريم، براى خودمان لالايى بخوانيم؛ هى بگوييم دشمن

ص: 187


1- . سوره ى نحل، آيه ى 97.
2- . در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 19/10/1389.

شكست خورد، دشمن ضعيف است، ما قوى هستيم؛ اين نبايد ما را به خواب ببرد. ما بايد بيدار باشيم؛ همانطوركه اميرالمؤمنين فرمود:

«و انّ اخا الحرب الأرق و من نام لم ينم عنه»(1) وقتى درگيرى داريد، بايد بيدار باشيد. درگيرى به اختيار من و شما نيست. دشمن ميخواهد درگيرى داشته باشد؛ حالا درگيرى سياسى، درگيرى امنيتى، درگيرى اقتصادى. همه اش درگيرى نظامى هم نيست. وقتى درگيرى هست، بايد بيدار بود. جوانها بيدار باشند، روحانيت بيدار باشد، دانشگاه بيدار باشد، مسؤولين كشور بيدار باشند. بيدارى مسؤولين به اين است كه هرچه ميتوانند، به مردم خدمت كنند، كار كنند؛ و هرچه ميتوانند، اين يكپارچگى را _ كه مثل خارى در چشم دشمنان است _ حفظ كنند.(2)

نُه دى؛ يوم الله به معناى حقيقى كلمه

البتّه خود غربيها اشتباهات سياسى اى داشتند؛ اين اشتباهات سياسى هم به جمهورى اسلامى كمك كرد.

... در همين فتنه ى 88 همينجور بود. جنجال كردند، هياهو كردند، گفتند جمهورى اسلامى تمام شد رفت، اختلافات شد، چنين شد، چنان شد؛ بعد نگاه كردند، ديدند ملّت ايران فائق آمد. 9 دى و بيست و دوى بهمنِ پارسال جزو ايام اللَّه _ به معنى حقيقى كلمه _ بود. دلها دست خداست. خداى متعال اين دلها را آورد وسط صحنه، ملّت ايران عظمت خودش را نشان داد. هر كارى ميكنند، به ضررشان تمام ميشود. بعد از اين هم همينجور خواهد بود. خب، اين واقعيتى است كه امروز در دنيا وجود دارد. چى ميخواستند، چى شد!(3)

ص: 188


1- . نهج البلاغه، نامه ى 62.
2- . در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 19/10/1389.
3- . در خطبه هاى نماز جمعه تهران در سالروز شهادت حضرت علىّ بن موسى الرّضا (عليه السّلام) 15/11/1389.

بخش چهارم: بيانات سال 90 تا 92 درباره ى فتنه و حماسه ى نُه دى

اشاره

ص: 189

ص: 190

حضور مردم و آرزوهاى خام دشمن در سالهاى 78، 86 و 88

من در اينجا، در جوار مرقد مطهّر امام، در جوار ارواح طيبه ى شهدايى كه در اين گلزار معنوى _ بهشت زهرا _ به خاك سپرده شده اند، شهادت ميدهم كه ملّت ما اين راه را خوب حركت كرده است، راه امام را حفظ كرده است. من به چشم ميبينم و ميتوانم گواهى بدهم كه جوانان انقلابى امروز ما، از جوانان انقلابى آغاز انقلاب، اگر از لحاظ ايمان و تقوا و استحكام عقيده بهتر نباشند، عقبتر نيستند. من از صميم قلب و از بن دندان گواهى ميدهم و اعتقاد دارم كه بهترين نقش را مردم ايفاء كرده اند؛ ارزشها را نگه داشته اند، حفظ كرده اند و پاى آن ايستاده اند؛ مردم بودند كه نقشه هاى دشمنان ما را خنثى كردند.

نميخواهم به تفصيل در اين باره صحبت كنم؛ هم وقت نيست، هم شايد الان وقت اين صحبت نيست؛ امّا به اجمال و اشاره عرض ميكنم كه دشمنان ما تصوّر ميكردند با رحلت امام، آغاز فروپاشى اين نظام مقدّس كليد زده خواهد شد. آنها خيال ميكردند امام كه رفت، بتدريج اين شعله خاموش خواهد شد، اين چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشييع جنازه ى امام، آن احساسات مردم، آن حركت عظيم مردم در حمايت از كارى كه خبرگان كردند، اينها را مأيوس كرد. يك برنامه ريزى ده ساله كردند _ اين

ص: 191

تحليل من است، اين به معناى اطّلاع نيست؛ تحليلى است كه قرائن آن را براى ما اثبات ميكند _ ده سال بعد اميدوار بودند كه نتيجه بدهد. سال 78 كه آن حوادث پيش آمد، آن كسى كه اين حوادث را خنثى كرد، مردم بودند. روز بيست و سوّم تير سال 78 مردم آمدند در خيابانها، توطئه ى دشمن را كه سالها برايش برنامه ريزى كرده بودند، در يك روز باطل كردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز يك برنامه ريزى ده ساله بود تا سال 88. به نظرشان فرصتى به دست مى آمد. به خيال خودشان زمينه ها را آماده كرده بودند. مطالباتى هم مردم داشتند _ مردمى كه وابسته ى به نظامند، وفادار به نظامند _ فكر كردند از اين مطالبات بتوانند استفاده كنند؛ لذا آن قضاياى سال 88 بوجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم كردند _ البتّه فقط تهران را _ دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول كنند. اينجا هم مردم آمدند توى ميدان. بعد از آنكه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم ديدند كه اينها حرف دلشان چيست، در روز عاشورا فهميدند كه اينها عمق خواسته هاشان تا كجاست، مردم عزيز ما به ميدان آمدند و حماسه ى 9 دى را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلكه در سراسر كشور، ميليونها نفر در روز نُهم دى، بعد هم بلافاصله در بيست و دوى بهمن آمدند توى ميدان، غائله را ختم كردند. اين، هنر مردم است. درود به مردم ايران. درود به ملّت مؤمن و مبارز و بصير و آگاه ايران. ان شاءاللَّه به توفيق الهى، مردم همين راه را و همين خط را و همين آرمان را و همين عزم و همّت را تا آخر ادامه خواهند داد.(1)

اعتماد مردم به نظام؛ علّت حضور مردم در نُه دى

من اينجا پنج شش نقطه را نوشتم، كه اينها محصول يك حركت مستمرِ به هم پيوسته ى نظام جمهورى اسلامى در طول سى و دو سال است، كه البتّه فراز و نشيب داشته است؛ يعنى بعضى سالها، بعضى دوره ها، بعضى

ص: 192


1- . در بيست و دومين سالگرد امام خمينى (ره) 14/3/1390.

دولتها بهتر، بعضيها عقب تر؛ ليكن مجموعاً در طول اين مدّت، ما اين نقاط مثبت را داشتيم.

... دوم: اعتماد ميان مردم و نظام. كمتر كشورى در دنيا وجود دارد كه اعتمادى را كه مردم ايران نسبت به نظام جمهورى اسلامى دارند، نسبت به نظام حكومتى خود داشته باشند. دليل اين اعتماد هم همين پديده هاى روشنى است كه جلوى چشم همه است. باز يك عدّه اى اينها را نميبينند، هى دم از بى اعتمادى مردم ميزنند؛ نخير، مردم به نظام اعتماد دارند. يك دليل، همين انتخابات دو سال قبل است كه بيش از هشتاد درصد از مردمى كه حقّ رأى داشتند و قادر به رأى دادن بودند، در انتخابات شركت كردند. كجاى دنيا چنين چيزى هست ؟ يك نمونه، همين دو راهپيمائى اى است كه ما هر سال داريم؛ راهپيمايى بيست و دوى بهمن و راهپيمايى روز قدس. اين راهپيماييها مربوط به نظام است؛ مربوط به هيچ دولتى، مربوط به هيچ جريان خاصى نيست؛ مال نظام است. شما ببينيد مردم در اين حركت عظيم چه ميكنند؛ در سرماى بيست و دوى بهمن، در ماه رمضان با دهان روزه؛ چه اوقاتى كه هوا سرد بود، چه حالا كه هوا گرم است... اين نشان دهنده ى علاقمندى و دلبستگى مردم به نظام است. اعتماد به نظام، از اين بهتر و روشنتر نميشود. اين حضور، حضور بسيار پرمعنايى است. علاوه بر اين، در موارد خاص، مثل نُهم دى سال 88، بمجرد اينكه مردم احساس كردند حركتى كه شروع شده است، متوجّه به نظام است، متوجّه به انقلاب است، متوجّه به شخص خاص و دولت خاصى نيست، آن حركت عظيم را از خود نشان دادند. اينجور نبود كه فقط جوانهاى پرشور به ميدان بيايند؛ همه آمدند. حادثه ى نُهم دى يك حادثه ى عجيبى است؛ به خاطر دلبستگى مردم به نظام بود. اينها نشان دهنده ى اعتماد مردم است. متأسّفانه ميشنويم همينطور در اظهارات مصلحت جويانه، مكرّر ميگويند: آقا اعتمادِ از دست رفته ى مردم را برگردانيد! كدام اعتمادِ از دست رفته ؟!

ص: 193

مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع ميكنند؛ اينها نمونه هايش بود كه عرض كرديم.(1)

اراده و حضور مردم؛ عامل پيروزى نظام بر چالشها

ما وقتى تجربه ى سى و دو ساله ى انقلاب را بازخوانى ميكنيم، ژرفِ ژرفايى حكمت امام و تدبير امام را درمى يابيم؛ چرا؟ چون هر نظامى مثل نظام جمهورى اسلامى، با اين آرمانهاى بلند، با اين ضديت و مخالفتى كه با استكبار و بى عدالتى بين المللى دارد، با ايستادگى اى كه در مقابل شياطين قدرت در سرتاسر جهان دارد، دشمنهاى گردن كلفتى دارد. چالش ايجاد ميكنند، مشكل بوجود مى آورند. اگر اينچنين نظامى بخواهد بماند، بايد يك نيرو و ظرفيت عظيمى از او نگهبانى كند تا بتواند ايستادگى كند تا بتواند پيشرفت كند و متوقّف نماند. در انقلاب اسلامى، با تدبير امام _ كه از متن اسلام گرفته شده بود _ اين نيروى نگهبان عبارت است از اراده ى مردم، عزم مردم، حضور مردم. لذا نظام اسلامى چالشها را درنورديد و بر چالشها پيروز شد. به اطمينان كامل ميشود گفت كه جمهورى اسلامى تا امروز بر همه ى چالشهاى سخت و نرم كه در مقابل او قرار گرفت، پيروز شده است و به عون الهى، به فضل الهى، به هدايت الهى، بر هر چالش ديگرى هم در آينده پيروز خواهد شد.(2)

شكست فتنه با حضور بى نظير مردم در نُه دى

يكى ديگر از چالشها _ كه البتّه اين چالش پيچيده ترى بود _ چالشهاى فتنه انگيزى بود كه در فتنه اى مثل هجدهم تير سال 78 و فتنه ى سال 88، با فاصله ى ده سال، اينها در تهران راه انداختند. اميدوار بودند كه بتوانند با اين فتنه، نظام را شكست بدهند؛ ضربه وارد كنند؛ امّا بعكس شد. در

ص: 194


1- . در ديدار مسؤولان نظام جمهورى اسلامى ايران 16/5/1390.
2- . در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه 20/7/1390.

فتنه ى هجدهم تير، پنج روز بعد از اينكه فتنه گران فتنه ى خود را شروع كردند، مردم آن حركت عظيمِ 23 تير را، نه فقط در تهران، بلكه در ساير شهرها به راه انداختند. در فتنه ى 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضيه ى عظيم نُهم دى به راه افتاد. همان وقت بعضى از ناظران خارجى كه از نزديك ديده بودند، در مطبوعات غربى نوشتند و ما ديديم، كه گفته بودند آنچه در نُهم دى در ايران پيش آمد، جز در تشييع جنازه ى امام، چنين اجتماعى، چنين شورى ديده نشده بود. اين را مردم كردند. حضور مردم اينجورى است.(1)

دست خدا در به ميدان آمدن مردم در نُه دى

همه مى دانيم كه دلها دست خداست. آورنده ى مردم به عرصه ى خيابانها و اين حضور عظيم مردمى و جسم جامعه كه روح خروشانِ آنها را خوب نشان ميدهد _ در مراسم گوناگون: مثل بيست و دو بهمن، مثل روز قدس و اخيراً در اين دو سال، مثل روز نه دى _ خداى متعال است؛ دست قدرت اوست؛ دلها دست اوست.

روح ديانتِ حاكم بر دلهاى مردم؛ نكته ى اساسى نُه دى

در قضيه ى 9 دى سال هشتاد و هشت يك نكته اساسى است و آن نكته برمى گردد به هويت انقلاب و ماهيت انقلاب. يعنى همان روحى كه حاكم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظيمِ بى نظيرِ تاريخى در سال پنجاه و هفت، همان روح در ماجراى 9 دى نشان داده شد؛ كمااينكه در قضاياى گوناگونِ ديگر هم نشان داده شده، ليكن در 9 دى به شكل بارزى نشان داده شد؛ به طورى كه جاى انكار و ترديد و تأمّل براى هيچ كس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و ديگران باقى نگذارد. آن روح چه بود؟ روح ديانتِ حاكم بر دلهاى مردم بود.

ص: 195


1- . همان.

مردم و ايمان دينى مردم؛ حلّال تمام مشكلات

پس اينجا ما دو تا عنصر در كنار هم داريم: يك عنصر، عنصر مردم است؛ كه مردم در هر كشورى، در هر جامعه اى، اگر چنانچه همّت كنند، بصيرت به خرج بدهند، عمل كنند و وارد ميدان بشوند، ميتوانند همه ى مشكلات را حل كنند. يعنى بزرگترين كوه ها در مقابل حضور مردم از بين ميرود؛ ميتوانند كوههاى بزرگ را جابه جا كنند. اين يك حقيقت آشكارى است كه بسيارى از تحليلگران اجتماعى در كشورهاى اسلامى و ديگر كشورها آن را درست لمس نكردند، درك نكردند؛ ما اين را لمس كرديم. هنر بزرگ امام بزرگوار ما هم همين بود.

من يك وقتى، پانزده سال، بيست سال پيش، به يكى از فعّالان عرصه ى مبارزات ضدّ استعمارى _ كه خب، آدم معروفى است؛ نميخواهم اسم بياورم _ اين را گفتم؛ او رفت بلافاصله اين نسخه را عمل كرد. ما اين را حس كرديم. گفتم هنر امام بزرگوار ما اين بود كه مردم را وارد صحنه كرد. مردم با جسمشان، با حضورشان آمدند و آنچه را كه ميخواستند، آنچه را كه بر آن همّت گماشته بودند، با حضور خودشان تثبيت كردند. همه ى موانع سياسى و غير سياسى و استعمار و قدرتهاى عظيم جهانى كه بر امور ملّتها مسلّطند، در مقابل اين حادثه مجبورند عقب نشينى كنند. الان هم همينجور است. الان هم در هر نقطه اى از دنيا اگر ملّتها وارد ميدان بشوند با يك هدف مشخص، با شعارهاى مشخّص و اگر آن ايمان راسخ در دل و همچنين عمل صالح در كنار اين ايمان راسخ وارد ميدان شود، هيچ مانعى در مقابل آنها قادر بر مقاومت نيست. اين يك نسخه است؛ اين نسخه را امام بزرگوار ما در انقلاب ما عمل كرد. خداى متعال به امام كمك كرد و در بيان او اين نفوذ و تأثير را قرار داد كه در دلهاى مردم اثر گذاشت؛ مردم، مؤمن به آن راه و به آن هدف شدند و به دنبال اين ايمان، عمل خودشان را انجام دادند. عمل صالح، يعنى همان عملِ متناسب با ايمان. در همه جا همينجور است. لذا در اينجا كارى انجام گرفت كه براى همه ى تحليلگران سياسىِ

ص: 196

جهانى غير قابل باور بود و متحير ماندند؛ هم قدرتمندان، هم حاشيه ها، هم دنباله ها، هم دامنه ها. بنابراين عنصر اوّل، عنصر حضور مردم است.

عنصر دوّم هم عنصر ايمان دينى مردم است. ايمان دينى، آن معجزه گرى است كه قادر است اوّلاً همه ى مردم را بسيج كند و بياورد، ثانياً آنها را در صحنه نگه دارد و ثالثاً سختيها را براى آنها هموار و آسان كند؛ هيچ ايمان ديگرى اين خصوصيت را ندارد. ايمان دينى ميگويد شما اگر چنانچه فائق شديد و پيش برديد، پيروزيد؛ اگر كشته هم شديد، پيروزيد؛ اگر زندان هم افتاديد، پيروزيد؛ چون به وظيفه عمل كرديد. وقتى كسى يك چنين اعتقاد و ايمانى داشت، ديگر شكست برايش معنا ندارد؛ لذا وارد ميدان ميشود. اين همان عاملى است كه در صدر اسلام هم اثر كرد، در انقلاب ما هم اثر كرد؛ 9 دى اين را نشان داد.

احساس وظيفه ى دينى و عمل صالح؛ دو علّت حماسه ى نُه دى

نُه دى يك نمونه اى بود از همان خصوصيتى كه در خود انقلاب وجود داشت؛ يعنى مردم احساس وظيفه ى دينى كردند و دنبال اين وظيفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح اين بود كه توى خيابان بيايند، نشان بدهند، بگويند مردم ايران اينند. با اين حركت مردم، آن حجم عظيم تبليغات دشمن كه ميخواست فتنه گران را مردم ايران معرّفى كند و اينجور نشان بدهد كه مردم ايران از انقلابشان، از نظامشان برگشتند، به كلى نقش بر آب شد؛ يعنى مردم نشان دادند كه اين، مردم ايران است. تحليلگران خارجى وقتى نگاه كردند، گفتند از بعد از رحلت امام بزرگوار، يا شايد بعضى گفتند از بعد از حركات اوّل انقلاب، هيچ اجتماعى با اين بزرگى، با اين تپش، با اين شور و هيجان وجود نداشته، كه مردم وارد ميدان شدند. اين، حقيقت 9 دى است.

ص: 197

نُه دى؛ برهم ريزنده ى برنامه هاى گسترده دشمن

اين حركت، حركت بزرگى بود و كار بزرگى هم انجام داد. جناب آقاى جنّتى درست اشاره كردند. فتنه ى هشتاد و هشت تنها آن چيزى نبود كه توى خيابان بوسيله ى تعدادى آدم ديده شد؛ اين يك چيز ريشه دارى بود، يك بيمارى عميقى درست كرده بودند، اهدافى داشتند، زمينه ها و مقدمات فراوانى برايش چيده شده بود، كارهاى بزرگى شده بود و هدفهاى بسيار خطرناكى دنبال اين كار بود، كه با اين برخوردهاى گوناگون سياسى و امنيتى و اينها حل نميشد؛ يك حركت عظيم مردمى لازم داشت؛ كه اين حركت، حركت 9 دى بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه گران را در هم پيچيدند. لذا حادثه ى 9 دى يك حادثه ى ماندنى در تاريخ ماست.

ضرورت گراميداشت و حفظ نُه دى

من آن سال هم گفتم _ پارسال بود يا پيرارسال بود _ كه اين حادثه، حادثه ى كوچكى نيست. اين حادثه، شبيه حوادث اوّل انقلاب است. اين حادثه بايستى حفظ شود، بايستى گرامى داشته شود.

لزوم پرهيز از غلبه دادن جنبه هاى شعارى بزرگداشت نُه دى

البتّه شما آقايانى كه مسؤول مديريت اين جريان هستيد، سعى كنيد جنبه هاى شعارى را بر اين حادثه غلبه ندهيد. باز هم من تكرار ميكنم: كار شوراى هماهنگى تبليغات، مديريت است؛ و الّا كار را مردم ميكنند و دلها دست خداست. مردم را خداى متعال توى صحنه مى آورد؛ يعنى همان ايمان الهى و توفيق الهى و تأييد الهى است كه مردم را در صحنه مى آورد. منتها خب، مديريت لازم است؛ شماها مديريت ميكنيد، مديريتتان هم شايسته است. بنابراين سعى كنيد حالت شعارى غلبه پيدا نكند. البتّه شعار لازم است. شعار يك چيز حتمى است، لازم است؛ شور، هيجان، حماسه لازم است؛ منتها بايستى عمق شعارها تبيين شود؛ يعنى همين

ص: 198

كارهايى كه اشاره كردند، تبيين شود: حرف ملّت ايران آن روز چه بود، امروز چيست ؟ حركت ملّت ايران و جهت اين حركت چگونه حركت و جهتى است ؟ ما در سايه ى دين حركت ميكنيم. به كمك خداى متعال و صاحب دين است كه حركت ميكنيم. هدف ما هم تحقّق آرمانهاى الهى و همان چيزى است كه دين به مردم وعده داده و براى مردم هديه آورده است.

نُه دى و انقلاب؛ مرهون عاشورا

ضمناً توجّه داشته باشيد؛ يكى از خصوصيات ديگرى كه در حادثه ى 9 دى هست، كه باز آن را كاملاً به حوادث انقلاب نزديك ميكند، مسأله ى عاشوراست. يعنى در حوادث اوّل انقلاب هم محرّم پيش آمد و امام آن نكته ى عظيمِ عجيبِ تاريخى را بيان كردند: «ماهى كه خون بر شمشير پيروز است». اين حرف كوچكى نيست: پيروزى خون بر شمشير. ماها عادت كرده ايم، اين حرفها را هى تكرار ميكنيم؛ كأنه عمقش گاهى از يادمان ميرود. خون بر شمشير پيروز ميشود، مظلوم بر ظالم فائق مى آيد، كشته بر كُشنده فائق مى آيد؛ اين همان چيزى است كه در عاشورا پيش آمد. امام اين را در محرّم سال پنجاه و هفت مطرح كردند، در قضيه ى 9 دى هم باز پاى امام حسين در ميان بود، پاى عاشورا در ميان بود. اگر آن حركات سخيف و در واقع گريه آور از سوى اين گروههاى ايضاً سخيف، در عاشورا پيش نمى آمد، اين حركت عظيم و اين تحرّك عمومى مردم معلوم نبود به اين شكل بوجود بيايد. اينجا هم پاى عاشورا در ميان بود.(1)

رأى نياوردگان سال هشتاد و هشت؛ عبرت تمام نامزدهاى انتخابات

مسؤولان از توطئه ى دشمن در كار انتخابات غافل نشوند. آن كسانى هم كه در انتخابات رأى نمى آورند، مواظب باشند آن كلاهى كه بر سر رأى نياوردگان سال هشتاد و هشت رفت، بر سر آنها نرود؛ فريب نخورند.

ص: 199


1- . در ديدار اعضاى ستاد بزرگداشت نه دى 21/9/1390.

همه ى نامزدهاى انتخابات و همه ى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه ى احتمالى دشمن مسؤول امنيت بدانند. انتخابات را متّهم نكنند؛ كسى آب به آسياب دشمن نريزد؛ در تبليغات، القاء فضاى اختلاف و نااميدى نشود تا ان شاءاللَّه انتخابات خوبى داشته باشيم.(1)

شركت پرشور مردم در انتخابات سال 90؛ نشان از اعتماد مردم به نظام

انتخابات نشان دهنده ى اعتماد مردم به نظام است. بعد از انتخاباتِ پر سر و صداى پر حادثه ى سال هشتاد و هشت، بعضى اينجورى پيش بينى ميكردند كه اعتماد مردم از نظام سلب شد؛ مردم ديگر پاى صندوقها نمى آيند. اين انتخابات، يك پاسخ قاطع و روشن بود به اين تصور غلط، به اين استنتاج غلط، اين گمانه زنى خطا. مردم اين گمانه زنيها را تخطئه كردند؛ نشان دادند كه نخير، به نظام اسلامى پايبندند، به آن اعتماد دارند، به نداى او _ كه ميگويد من صندوق رأى گذاشتم، بيائيد رأى خودتان را بدهيد و برنامه را تنظيم كنيد _ پاسخ ميدهند و مى آيند وارد ميدان ميشوند. همينطور كه عرض كرديم، هر يك رأى، در واقع رأى به نظام جمهورى اسلامى بود. اين اكثريت قاطعى كه به ميدان آمدند، يكى از بالاترين رقمها و نسبتهاى انتخابات ما در طول اين سى و سه سال بود. بعد از گذشت سى و سه سال، مردم اينجور وارد ميدان ميشوند؛ اين نشاندهنده ى اعتماد كامل است.(2)

اعلام انزجار نكردن نامزدهاى متمرّد از اغتشاشات؛ عامل طولانى شدن فتنه

بدانند جمهورى اسلامى به فضل الهى، به حول و قوّه ى الهى، بر اين

ص: 200


1- . در خطبه هاى نماز جمعه تهران 14/11/1390.
2- . در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 18/12/1390.

مشكلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شكست دادن ملّت ايران خواهد گذاشت. به حول و قوّه ى الهى و با هشيارى مردم و تدبير مسؤولان، مشكلات برطرف خواهد شد. هم مردم وظيفه دارند، هم ما مسؤولان وظيفه داريم؛ همه بايد به وظايفمان عمل كنيم. وقتى به وظيفه عمل كرديم، كارها پيش خواهد رفت. هشيارى مردم نقش دارد. ببينيد در تهران يك عدّه اى به نام بازارى آمدند در خيابانها اغتشاش كنند، فوراً بازاريهاى محترم با موقع شناسى اعلاميه دادند، اعلان كردند كه اينها دروغ ميگويند، اينها از ما نيستند. اين كارِ درستى است. اگر هشيارى قشرهاى مختلف مردم و موقع شناسى آنها به وقت به سراغشان بيايد، اين باارزش است. اين كار، كار باارزشى بود كه انجام دادند. حرف من در فتنه ى هشتاد و هشت هم همين بود. در فتنه ى هشتاد و هشت، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، يك عدّه اى آمدند اظهار مخالفت كردند، يك عدّه هم از اين فرصت استفاده كردند؛ سلاح گرفتند، كار را به آشوب و تشنّج كشاندند، پايگاه بسيج را گلوله باران كردند. حرف ما اين بود: آن كسانى كه به نام آنها اين كارها انجام مى گرفت، بايد همان وقت اعلاميه ميدادند، اعلام بيزارى ميكردند، ميگفتند اينها از ما نيستند؛ امّا نكردند. اگر اين كار را ميكردند، فتنه زودتر ريشه كن ميشد؛ مسائل بعدى هم پيش نمى آمد. اين هشيارى، موقع سنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصيت برجسته و مهمّى است كه بايد ملّت ما در همه ى موارد متوجّه باشند؛ آنجايى كه دشمنى و توطئه ى دشمن حس ميشود، به صورت لحظه اى بايد همه حسّاسيت نشان بدهند. اين از ناحيه ى مردم.

ضرورت همدلى و همراهى قواى مختلف با هم

از ناحيه ى مسؤولين كشور هم، آنها اتّحاد لازم را با هم داشته باشند؛ همدلى داشته باشند، برنامه ريزى داشته باشند، مسؤوليت شناسى و

ص: 201

مسؤوليت پذيرى داشته باشند، تقصيرها را گردن هم نيندازند، حدود قانون اساسى را نسبت به خودشان حفظ كنند. قانون اساسى ما نقص ندارد، كمبود ندارد. نقش مجلس معلوم است، نقش دولت معلوم است، نقش رئيس جمهور معلوم است، نقش قوّه ى قضائيه معلوم است؛ هركدام وظائفى دارند، بايد به وظائفشان عمل كنند؛ با هم همدلى كنند، با هم همراهى كنند، با هم همزبانى كنند. «پس زبان همدلى خود ديگر است/ همدلى از همزبانى بهتر است».(1)

تبديل شدن انتخابات به مظهر اختلافات در سال 88

انتخابات براى كشور مايه ى آبروست، مايه ى افتخار است. همه مراقب باشند كه انتخابات مايه ى بى آبرويى براى كشور نشود؛ آنطورى كه در سال هشتاد و هشت يك عدّه اى سعى كردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود كنند، جنجال سياسىِ طبيعىِ انتخابات را تبديل كنند به يك فتنه؛ كه البتّه ملّت ايران در مقابلش ايستاد و هر وقت هم شبيه آن اتّفاق بيفتد، ملّت در مقابل آن خواهد ايستاد.(2)

از نقشه هاى دشمن براى سرد كردن انتخابات؛ ايجاد مشكلات امنيتى و سياسى

يكى از راه ها هم اين است كه سعى كنند در ايام انتخابات، سر مردم را به يك چيز ديگرى گرم كنند؛ يك حادثه اى پيش بياورند، يك ماجرايى درست كنند؛ يك ماجراى سياسى، يك ماجراى اقتصادى، يك ماجراى امنيتى. البتّه اين هم جزو نقشه هاى دشمن است، امّا بنده مطمئنّم كه ملّت ايران بسيار بصيرتر و باهوشتر از اين است كه با يك چنين ترفندهاى خصمانه ى دشمنان يا عوامل دشمنان فريب بخورد؛ نه، ان شاءالله انتخابات باذن الله،

ص: 202


1- . در اجتماع مردم بجنورد 19/7/1391.
2- . در ديدار بسيجيان استان خراسان شمالى 24/7/1391.

به حول و قوّه ى الهى، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشورى خواهد شد.(1)

دخالت آمريكا و پشتيبانى از فتنه گران سال 88

آمريكاييها نشان بدهند كه زور نميگويند، نشان بدهند كه شرارت نميكنند، نشان بدهند كه در حرف و عملشان غيرمنطقى حرف نميزنند و عمل نميكنند، نشان بدهند كه به حقوق ملّت ايران احترام ميگذارند، نشان بدهند كه در منطقه آتش افروزى نميكنند، نشان بدهند كه در مسائل ملّت ايران دخالت نميكنند؛ آنچنان كه در فتنه ى هشتاد و هشت دخالت كردند، از فتنه گران پشتيبانى كردند، شبكه هاى اجتماعى را در خدمت فتنه گران قرار دادند _ يك شبكه ى اجتماعى آن روزها ميخواست براى تعميرات تعطيل كند، گفتند تعطيل نكن؛ براى اينكه بتوانند روى فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! _ اين كارها را نكنند، خواهند ديد جمهورى اسلامى يك نظام خيرخواه است؛ مردم، مردم منطقى اى هستند. راه تعامل با جمهورى اسلامى فقط اين چيزى است كه گفتيم و لاغير؛ از اين راه ميتوانند با جمهورى اسلامى تعامل داشته باشند. آمريكاييها بايد حسن نيت خودشان را اثبات كنند؛ نشان بدهند كه درصدد زورگويى نيستند. اگر چنانچه اين را نشان دادند، آن وقت خواهند ديد كه ملّت ايران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگويى نباشد، شناختن حقوق ملّت ايران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ايران داده خواهد شد.(2)

تمكين نكردن در برابر قانون؛ عامل ايجاد حوادث سال 88

در مسأله ى انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأى قانون باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثى كه در سال هشتاد و هشت پيش

ص: 203


1- . در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى 19/10/1391.
2- . در ديدار مردم آذربايجان در آستانه سالروز قيام 29 بهمن 1356 مردم تبريز 28/11/1391.

آمد _ كه براى كشور ضرر داشت و ضايعه آفرين بود _ همه از همين ناشى شد كه كسانى نخواستند به قانون تمكين كنند؛ نخواستند به رأى مردم تمكين كنند. ممكن است رأى مردم برخلاف آن چيزى باشد كه منِ شخصى مايل به آن هستم؛ امّا بايد تمكين كنم. آنچه كه اكثريت مردم، اغلبيت مردم آن را انتخاب كردند، بايد همه تمكين كنند؛ همه بايد زير بار بروند. خوشبختانه سازوكارهاى قانونى براى رفع اشكال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از اين راهكارهاى قانونى استفاده كنند. اين كه وقتى آنچه كه اتّفاق افتاده است، برخلاف ميل ما شد، مردم را به شورش خيابانى دعوت كنيم _ كه اين در سال هشتاد و هشت اتّفاق افتاد _ يكى از خطاهاى جبران ناپذير است. اين تجربه اى شد براى ملّت ما و ملّت ما هميشه در مقابل يك چنين حوادثى خواهد ايستاد.(1)

سازوكار مستحكم انتخابات

سازوكار انتخابات در كشور ما، سازوكار مستحكمى است. اينكه گوشه و كنار بعضيها اعتراض هايى ميكنند، واقعاً غيرمنطقى است؛ واقعاً بيجا است. حضور شوراى نگهبان در قانون اساسى _ كه امام هم مكرّر روى آن تأكيد ميكردند _ حقيقتاً يك حضور مباركى است. تشخيص شوراى نگهبان، تشخيص يك عدّه انسانهاى عادل، بى طرف و بصير نسبت به صلاحيت ها است؛ اين يك چيز مباركى براى ما و براى همه ى آحاد ملّت است.(2)

راه اساسى براى پيشگيرى از مشكلات انتخاباتى؛ التزام به قانون

من عرض بكنم؛ آنچه كه انسان از فضل الهى سراغ دارد، از همّت اين مردم عزيز سراغ دارد، ان شاءالله به توفيق الهى، باذن الله، اين انتخاباتى كه

ص: 204


1- . در حرم مطهر رضوى در اوّلين روز سال 1 1392/1/1392.
2- . در ديدار كارگران و فعالان بخش توليد كشور در آستانه روز كارگر 7/2/1392.

در پيش است، يكى از بهترين و پرشورترين انتخاباتهاى ما خواهد بود. البتّه دشمن تلاش ميكند زحمت مردم را باطل كند _ همچنان كه در سال هشتاد و هشت كردند _ اين هم يكى از كارهاى دشمنان بود؛ كسانى را وادار كردند كه برخلاف قانون، توقّعاتى بكنند و بر اساس آن توقّعات، سعى كنند مردم را در مقابل نظام قرار دهند؛ كه البتّه به توفيق الهى موفق نشدند.

راه اساسى براى اينكه مشكلات انتخاباتى پيش نيايد، التزام به قانون است؛ اين را من عرض بكنم. آحاد مردم در هر جاى كشور كه هستند؛ در شهر، در روستا، در مركز، در كلان شهرها و در همه جا، بايد به دنبال اين باشند كه هر كسى حرفى ميزند، بر اساس قانون باشد؛ هر كسى توقعى دارد، بر اساس قانون باشد. آنهايى كه آن سال آن خسارت را به كشور و به ملّت وارد كردند و براى كشور هزينه درست كردند، اگر تسليم قانون بودند، اينجورى نميشد. قانون معين كرده است كه اگر كسى اعتراضى دارد، بيايد. آن سال گفته شد؛ حتّى ما از شوراى محترم نگهبان خواهش كرديم، آن زمان را تمديد هم كردند كه آراء بازشمارى شود؛ گفتيم هر تعداد معقولى و هر صندوقى كه بخواهند بازشمارى شود، بازشمارى شود؛ خب، زير بار نرفتند! كارشان منطقى نبود، معقول نبود؛ براى كشور هزينه درست كردند.

خب، كشور بر اين مسائل فائق مى آيد. نظام جمهورى اسلامى قوى است. اين خرابكاريها و انگشت توى چشم كردنها و اين مزاحمتها و آزارها، جمهورى اسلامى را كه از پا نمى اندازد. جمهورى اسلامى در طول اين سالها با انواع سياستها و سياستمدارانِ مختلف روبه رو بوده است؛ امّا با وجود همه ى معارضه ها، همه ى زاويه ها _ كه احياناً وجود داشته است _ جمهورى اسلامى پيش رفته؛ بعد از اين هم همينجور خواهد بود. جمهورى اسلامى كه با اين حرفها از پا در نمى آيد، منتها براى كشور هزينه درست ميشود. راه هزينه درست نشدن، التزام به قانون است. اين توصيه ى من به شما مسؤولان محترم انتخابات هم هست: قانون را معيار قرار دهيد. در آيه ى كريمه ى قرآن

ص: 205

كه تلاوت كردند، به اداى امانت اشاره شد _ «إِنَّ اَللّٰهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَمٰانٰاتِ إِلىٰ أَهْلِهٰا »(1) _ اداى امانت به همين است كه طبق مرّ قانون عمل شود؛ هم در مرحله ى تشخيص صلاحيت ها _ چه در مورد رياست جمهورى، چه در مورد شوراها و در موارد ديگرى كه در پيش است _ هم در مرحله ى قرائت آراء، هم در مرحله ى حفظ آراء و صندوقها. بايد مرّ قانون رعايت شود و نهايت امانتدارى انجام بگيرد؛ كه بحمدالله تا حالا هم همينجور بوده است.

بديهى است در هر انتخاباتى، يك عده اى به نتيجه ى مطلوبِ خودشان نميرسند _ من نميخواهم اسمش را بگذارم بازنده ى انتخابات؛ نبايد تعبير برنده و بازنده و اين واژه ها و اصطلاحات غربىِ مادّى را به كار برد؛ اگر براى خدا و براى انجام تكليف وارد ميشويم، برد و باخت وجود ندارد _ خب، اينها اعتراض دارند. انسان پيش قاضى هم كه ميرود، همينجور است. قضاوتى در يك دادگاهى وجود دارد؛ آن طرفى كه در اين قضاوت به مقصود خود رسيده، خوشحال است، آن طرف ديگر ناراحت است؛ آن طرف ديگر نبايد دادگاه را متّهم كند كه برخلاف حقّ عمل كرده؛ نه، دادگاه است و بر طبق قانون عمل ميكند؛ منتها او ناراحت ميشود، ناراضى ميشود. بايد همه ى آنچه را كه پيش مى آيد _ كه مبتنى بر قانون است _ تحمّل كنيم؛ اين را بايد همه مان ياد بگيريم؛ اين صبرِ انقلابى است، اين تحمّل انقلابى است.(2)

خسارت كشور در سال 88 به خاطر تخلّف از قانون

افراد متعدّدى آمده اند. ان شاءالله شوراى محترم نگهبان طبق وظايف قانونى خود، آن كسانى را كه صلاحيت دارند، به مردم معرّفى خواهد كرد. همه هم بايد تابع قانون باشند. آنجايى اشكال پيش مى آيد كه تخلّف از قانون انجام ميگيرد. سال هشتاد و هشت اشكالاتى كه وارد شد، خسارتى كه به كشور وارد كردند و نگذاشتند كشور و ملّت طعم آراء چهل ميليونى را

ص: 206


1- . سوره ى نساء، آيه ى 58.
2- . در ديدار دست اندركاران برگزارى انتخابات 16/2/1392.

درست بچشد، به خاطر تخلّف از قانون بود. يك عدّه اى يا براى خاطر اغراض نفسانى، يا هدفهاى خلاف سياسى، يا هرچه _ حالا در آن زمينه نميخواهيم قضاوتى بكنيم _ از قانون تخلّف كردند، خطا كردند، از راه غيرقانونى وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملّت صدمه زدند، هم به كشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسليم قانون باشند. گاهى ممكن است يك قانون، صددرصد درست هم نباشد، امّا از بى قانونى بهتر است. گاهى ممكن است در يك بخشى، يك خطايى هم از مجرى قانون سر بزند كه من و شما بفهميم او در اجراى قانون اين خطا را كرده است؛ امّا اگر نتوانيم آن را از طريق قانونى اصلاح كنيم، تحمّل آن بهتر است از اينكه باز بى قانونى كنيم؛ از راه بى قانونى بخواهيم آنچه را كه به نظر ما خطا است، درست كنيم. قانون، معيار بسيار خوبى است؛ وسيله اى است براى آسايش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملّى، ادامه ى راه عمومى.

شوراى محترم نگهبان، خب مردمانى پرهيزگار، متّقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخيصى ميدهند و عدّه اى به عنوان افرادى كه صالحند، معرّفى ميشوند؛ من و شما بايد نگاه كنيم ببينيم در بين اين صالحها كدام صالحترند، كدام بيشتر به درد مردم ميخورند، كدام بيشتر ميتوانند اين بار سنگين را بر دوش بكشند و با امانتِ كامل اين راه را ادامه دهند و پيش ببرند؛ اين را بايد من و شما نگاه كنيم، ببينيم، بشناسيم.(1)

نعمت بزرگ تمكين به قانون

انتخابات كه مظهر حضور مردم است، بايد پرشور برگزار شود؛ همه ى تلاش و همّت مسؤولان بايد اين باشد.

خوشبختانه قوانينى هم كه وجود دارد، قوانين خوبى است؛ قوانين معقولى است. همينطور كه مكرّر عرض كرديم، بن بستى وجود ندارد. لذا

ص: 207


1- . در ديدار اقشار مختلف مردم از استانهاى مازندران، گيلان، گلستان و كهگيلويه و بويراحمد 25/2/1392.

مشاهده ميكنيد كه در همين انتخابات تا اين مرحله اى كه تا الان پيش آمديم، روال قانونى جريان پيدا كرده. وقتى كه از نامزدهاى محترم سؤال كردند كه اگر چنانچه شوراى نگهبان نظرى بدهد، شما تمكين ميكنيد، همه ى آنها گفتند: بله، ما تمكين ميكنيم. تمكين هم كردند. ما بايد واقعاً تشكّر كنيم از همه ى اين نامزدها؛ آنهايى كه به نحوى صلاحيتشان احراز نشد. اينها گفتند از نظر شوراى نگهبان تمكين ميكنيم و به قول خودشان عمل كردند و تمكين كردند؛ اين نشاندهنده ى اهمّيت و ارجحيت قانون است، نشاندهنده ى كاربرى قانون است؛ چون قانون بر مملكت حاكم است. ممكن است بنده يا جناب عالى از قانون ناراضى هم باشيم _ گاهى اينجورى است _ امّا وقتى انسان در مقابل قانون تمكين كرد، حلّ اختلاف ميشود، فصل الخطاب ميشود؛ اين نعمت بزرگى است، اين بركت بزرگى است.(1)

حضور چشمگير مردم در 9 دى؛ نشانه ى علاقه ى اكثر مردم به نظام

دشمنان ما در خارج، بيچاره ها در فكر اينند كه از اين انتخابات تهديدى درست كنند عليه نظام اسلامى؛ در حالى كه انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامى است. آنها اميد دارند كه انتخابات يا سرد باشد تا بتوانند بگويند مردم به نظام اسلامى علاقه اى ندارند؛ يا دنبال انتخابات، فتنه بوجود بياورند؛ كمااينكه در سال هشتاد و هشت به دنبال آن انتخابات پرشور، فتنه درست كردند. دشمنان اين ملّت، دنبال اين چيزهايند. امّا آنها اشتباه ميكنند، مردم ما را نشناخته اند. دشمنان اين ملّت، روز نُهم دى را فراموش كرده اند. آن كسانى كه فكر ميكنند در اين كشور يك اكثريتى خاموش و مخالف با نظام جمهورى اسلامى اند، يادشان رفته است كه سى و چهار سال است كه هر سال در بيست و دوّم بهمن، در همه ى شهرهاى اين كشور،

ص: 208


1- . در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 8/3/1392.

جمعيتهاى عظيم به دفاع از نظام جمهورى اسلامى بيرون مى آيند و «مرگ بر آمريكا» ميگويند. براى اينكه فضاى انتخابات را سرد كنند، هيئتهاى فكريشان پشت سر رسانه ها و سخنگويان سياسى مينشينند، مرتّب حرف درست ميكنند و تحويل رسانه ها ميدهند. يك روز ميگويند انتخابات مهندسى شده است، يك روز ميگويند انتخابات آزاد نيست، يك روز ميگويند انتخابات از نظر مردم مشروع نيست. نه مردمِ ما را ميشناسند، نه انتخابات ما را ميشناسند، نه نظام جمهورى اسلامى را ميشناسند؛ آنجايى هم كه ميشناسند، بى انصافى ميكنند و ابايى هم ندارند از اين بى انصافى.(1)

عدم تبعيت از قانون؛ سبب لطمه ديدن كشور در سال 88

بحمدالله روال انتخابات تا امروز روال خوبى بوده است. يكى از نكات برجسته و مثبتى كه انسان مشاهده ميكند _ با خبرهايى كه داريم، با اطّلاعات آشكارى كه وجود دارد _ اين است كه گفتمان مردم در اين انتخابات، گفتمان قانون گرايى است؛ با هر كسى صحبت ميكنند، مصاحبه ميكنند، مردم از تبعيت از قانون ميگويند؛ اين خيلى حادثه ى باارزش و برجسته اى است؛ قانون گرايى. از بى قانونى مردم لطمه ديدند؛ در سال هشتاد و هشت عدم تبعيت از قانون، لگد زدن به قانون، به كشور لگد زد؛ اين را مردم ديدند. يكى از پديده هاى برجسته ى امروز اين است كه مردم نگاهشان، گرايششان قانون گرايى است. خوشبختانه تا امروز، هم مسئولين، هم نامزدهاى مختلف و محترم رعايت كردند جهات قانونى را، مراعات كردند؛ ان شاءالله بعد از اين هم همين خواهد بود. يك نكته ى مهمّ اين است.(2)

ص: 209


1- . در مراسم بيست و چهارمين سالروز رحلت حضرت امام خمينى (قدّس سرّه) 14/3/1392.
2- . در ديدار اقشار مختلف مردم در سوم شعبان 1434 سالروز ميلاد امام حسين (عليه السّلام) 22/3/1392.

هيجان همراه با بددهنى در دوران تبليغات انتخابات 88

دشمنان جمهورى اسلامى، تهمت زنندگان به جمهورى اسلامى، خجالت زده شدند؛ ديدند اينجور راحت، آزاد، نامزدها مى آيند حرف ميزنند، به يكى حمله ميكنند، از يكى دفاع ميكنند، سياستى را محكوم ميكنند، جريانى را اثبات ميكنند. جريانهاى فكرى و سياسى كشور بطور كامل، در اين مناظرات حضور داشتند؛ اين يكى از نقاط قوّت انتخابات امسال بود. مردم هم احساس گرايشهاى پرشور در خودشان ميكنند، بدون اينكه تعرّضى وجود داشته باشد. سال هشتاد و هشت، آن روز هم شور و هيجان بود منتها همراه با فحش و فضيحت! در اين شهر تهران _ حالا شهرستانها كمتر _ مردم در اين خيابانها راه ميرفتند، يك عدّه به اين يك عدّه به آن، يك عدّه عليه اين يك عدّه عليه آن، شعار ميدادند، حرف ميزدند، به همديگر ميپريدند، بعضيها در اين بين پيدا ميشدند بددهنى ميكردند، فحش ميدادند؛ در اين انتخابات نه، شور و هيجان هست، احساسات هست، امّا بى ادبى نيست، بى احترامى نيست. اين خيلى باارزش است؛ ما در چهار سال اينقدر پيشرفت كرديم؛ خدا را شكر بر اين پيشرفت و بر همه ى پيشرفتهاى فراوان ديگرى كه در اين سالها بحمدالله براى كشور پيش آمده است.(1)

تلخكامى مردم پس از انتخابات 88؛ ناشى از مخالفت با قانون

يك نكته ى ديگرى كه در اين انتخابات به نظر بنده برجسته بود و جا دارد كه انسان خدا را شكر كند، اين بود كه بعد از انتخابات، نامزدهاى مختلف با نجابت و قانون پذيرى در اين قضيه عمل كردند و واكنش نشان دادند؛ اين خيلى چيز مهمى است. رفتند با رئيس جمهور منتخب، برادرانه و دوستانه ديدار كردند و به او تبريك گفتند، اظهار خرسندى كردند. بنده لازم است از اين حضرات تشكّر كنم. اين است كه كام مردم را شيرين ميكند، اين است

ص: 210


1- . همان.

كه موجب ميشود مردم احساس كنند موفّقيت به دست آورده اند. حالا اگر بدقلقى نشان ميدادند، در اين قضايا رفتار نانجيبانه ميكردند، يك چيزى را بهانه ميكردند، دعوايى راه مى انداختند _ كه دعوا را به هر بهانه اى ميشود راه انداخت _ كام مردم تلخ ميشد. اينكه ما بارها و به تكرار از حوادث سال هشتاد و هشت شكايت كرديم، گله كرديم، انتقاد كرديم، به خاطر اين است. در يك انتخابات باعظمت و باشكوه، مردم احساس پيروزى ميكنند؛ بعد يك نفر، دو نفر، چهار نفر آدم بيايند كام مردم را تلخ كنند؛ در حالى كه راه براى قانونگرايى وجود دارد. اين، آن سال اتّفاق افتاد؛ كام مردم تلخ شد، شيرينى انتخابات از مردم دريغ داشته شد؛ در انتخابات امسال نه، بحمدالله كام مردم شيرين شد، مردم شادى كردند. رفتار بايد قانونمدارانه باشد. اينكه ما اين همه تأكيد كرديم بر اين كه قانون را رعايت كنيد، اين نتيجه اش است. وقتى قانون رعايت شد، دهن مردم شيرين ميشود، دل مردم شاد ميشود. اين بايد براى هميشه براى ما درس باشد. مردم هم در اينجور قضايا تفرّس ميكنند، نگاه ميكنند، چهره هاى سياسى را شناسايى ميكنند. آن چهره ى سياسى اى كه با نجابت، با قانونمدارى در قضايا برخورد ميكند، مردم از او خوششان مى آيد. آن كسانى كه به قانون بى اعتنايى ميكنند، واگرايى از قانون ميكنند _ به هر بهانه اى _ آنها را هم مردم شناسايى ميكنند؛ از آنها بدشان مى آيد. اين هم يك نكته ى اساسى است.(1)

القاى شبهه در سلامت انتخابات؛ عامل سرشكستگى نامزدهاى قانون شكن در ملأاعلى

يكى از هدفها اين است كه كارى كنند كه انتخابات بدون حضور پرشور و همگانى مردم برگزار شود. اين را از حالا همه بدانند: آن كسانى كه ممكن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات يك توصيه هاى عمومى

ص: 211


1- . در ديدار مسؤولان و كاركنان قوّه ى قضائيّه در آستانه ى سالروز حادثه هفتم تير و روز قوّه قضائيّه 5/4/1392.

بكنند كه آقا انتخابات اينجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به اين مقصود دشمن كمك نكنند؛ مردم را از انتخابات مأيوس نكنند، هى نگويند انتخابات بايد آزاد باشد. خب، معلوم است كه انتخابات بايد آزاد باشد. ما از اوّل انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشته ايم؛ كدامش آزاد نبوده است ؟ در كدام كشور ديگر، انتخابات از آنچه كه در ايران ميگذرد، آزادتر است ؟ كجا صلاحيت ها ملاحظه نميشود، كه اينجا روى اين مسائل هى تكيه بكنند، هى تكيه بكنند، هى بگويند، هى تكرار كنند و يواش يواش اين ذهنيت را به خيال خودشان در مردم بوجود بياورند كه خب، اين انتخابات فايده اى ندارد؟ اين يكى از خواسته هاى دشمن است. آن كسانى كه در داخل، اين حرفها را ميزنند، ممكن است غفلت كنند. من ميگويم غفلت نكنيد، حواستان باشد، كار شما جدول مورد نظر دشمن را پر نكند؛ مقصود او را تكميل و تتميم نكند. اين يكى از راههاى از شور و هيجان انداختنِ انتخابات است.

يك مسأله ى ديگر اين است كه به مردم گفته شود، تلقين شود كه انتخابات سلامت لازم را ندارد. البتّه بنده هم تأكيد ميكنم كه انتخابات بايد سالم برگزار شود؛ منتها اين، راه دارد. در جمهورى اسلامى، در قوانين ما، راههاى قانونىِ بسيار خوبى براى حفظ سلامت انتخابات پيش بينى شده است. البتّه كسانى بخواهند از طرق غيرقانونى عمل كنند، خب به ضرر كشور ميكنند؛ كمااينكه در سال هشتاد و هشت از راههاى غيرقانونى وارد شدند، كشور را دچار هزينه كردند، براى مردم اسباب زحمت درست كردند، براى خودشان هم اسباب بدبختى و سرشكستگى در زمين و در ملأ اعلى شدند. راههاى قانونىِ خوبى وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم كه انتخابات بايد با سلامت كامل، با رعايت امانتِ كامل انجام بگيرد. مسؤولين دولتى و مسؤولين غيردولتى كه در كار انتخابات دست اندركارند و مسؤول هستند، همه بايد طبق قانون، با دقّت كامل، با رعايت كمال تقوا

ص: 212

و پاكدستى عمل كنند تا انتخابات سالمى پيش بيايد؛ و مطمئنّاً هم چنين خواهد شد.

تبديل فرصت جابجايى دولتها به تهديد در سال 88

اين جابجايى دولتها يكى از منّتهاى بزرگ الهى است بر ما؛ يكى از فرصتهاى بزرگى است كه در اختيار ما است. نفَس جديدى، ابتكارات جديدى، كارهاى جديدى، سلائق و اذواق جديدى مى آيد ميدان _ قانون اساسى اين را مشخّص كرده _ اين يكى از فرصتها است. البتّه اين فرصت تبديل ميشود به تهديد، اگر چنانچه جور ديگرى عمل شود؛ مانند آنچه كه در برخى از كشورها انسان مشاهده ميكند، كه جابجايى قدرتها با زورآزمايى، با خونريزى، با خشونت همراه است؛ كه خوشبختانه در كشور ما اينجور نيست. البتّه در سال هشتاد و هشت بعضى خطاى بزرگى را مرتكب شدند، كشور را در لبه ى يك چنين پرتگاهى قرار دادند، يك مشكل اينچنينى را براى كشور تدارك ديدند؛ امّا بحمدالله خداى متعال كمك كرد، ملّت توانست از اين مشكل عبور كند. در اين سالهاى متوالى از اوّل انقلاب _ منهاى همان برهه ى كوتاه سال هشتاد و هشت _ هميشه اين دست به دست شدن قدرت و مسؤوليت در كشور، با آسايش، با خوشى و با شادكامى همراه بوده است؛ اين خيلى فرصت مهمى است.(1)

خلط مسائل اصلى و فرعى در قضاياى سال 88

يكى از برادرها به قضاياى سال هشتاد و هشت و اين حرفها اشاره كردند. من خواهش ميكنم اگر چنانچه مسائل سال هشتاد و هشت را مطرح ميكنيد، مسأله ى اصلى و عمده را در اين قضايا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهيد؛ آن مسأله ى اصلى اين است كه يك جماعتى در مقابل جريان

ص: 213


1- . در ديدار مسؤولان نظام در روز دوازدهم ماه مبارك رمضان 30 1434/4/1392.

قانونى كشور، به شكل غير قانونى و به شكل غير نجيبانه ايستادگى كردند و به كشور لطمه و ضربه وارد كردند؛ اين را چرا فراموش ميكنيد؟ البتّه ممكن است در گوشه و كنار يك حادثه ى بزرگ زد و خوردهايى انجام بگيرد كه انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخيص دهد؛ يا يك نفر در موردى ظالم، در موردى مظلوم باشد؛ اين كاملاً امكان پذير است؛ امّا در اين قضايا، مسأله ى اصلى گم نشود. خب، در انتخابات سال هشتاد و هشت، آن كسانى كه فكر ميكردند در انتخابات تقلّب شده، چرا براى مواجهه ى با تقلّب، اردوكشى خيابانى كردند؟ چرا اين را جواب نميدهند؟ صد بار ما سؤال كرديم؛ نه در مجامع عمومى، نخير، به شكلى كه قابل جواب دادن بوده؛ امّا جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نميكنند؟ در جلسات خصوصى ميگويند ما اعتراف ميكنيم كه تقلّب اتّفاق نيفتاده بود. خب، اگر تقلّب اتّفاق نيفتاده بود، چرا كشور را دچار اين ضايعات كرديد؟ چرا براى كشور هزينه درست كرديد؟ اگر خداى متعال به اين ملّت كمك نميكرد، گروههاى مردم به جان هم مى افتادند، ميدانيد چه اتّفاقى مى افتاد؟ ميبينيد امروز در كشورهاى منطقه، آنجاهايى كه گروههاى مردم مقابل هم قرار ميگيرند، چه اتّفاقى دارد مى افتد؟ كشور را لب يك چنين پرتگاهى بردند؛ خداوند نگذاشت، ملّت هم بصيرت به خرج دادند. در قضاياى سال هشتاد و هشت، اين مسأله ى اصلى است؛ اين را چرا فراموش ميكنيد؟ درباره ى حادثه ى سال هفتاد و هشت هم ما حرف زياد داريم؛ آن هم داستان ديگرى است.(1)

ايمان درست، بصيرت و عمل؛ عامل نزول نصرت الهى

حادثه ى نوزده [دىِ ] قم، مظهر و نماد اين آيه ى شريفه است: «فَانْتَقَمْنٰا مِنَ اَلَّذِينَ أَجْرَمُوا وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ »(2) ؛ در آيه ى قرآن، در سوره ى مباركه ى روم، به تعبير خداوند متعال نصرت مؤمنين حقّى است بر عهده ى

ص: 214


1- . در ديدار دانشجويان در روز نوزدهم ماه مبارك رمضان 6 1434/5/1392.
2- . سوره ى روم، بخشى از آيه ى 47.

خداوند؛ چند جا در قرآن كريم اين تعبير به كار رفته است _ [مثل] «عَلَيْهِ حَقًّا فِي اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِيلِ وَ اَلْقُرْآنِ »(1) و موارد ديگرى _ و يكى اينجا است كه ميفرمايد اين حقّى است بر عهده ى ما يعنى بر عهده ى ذات اقدس پروردگار عالَم كه مؤمنين را نصرت بدهيم. خب، اين در چه شرايطى است ؟ در چه شرايطى گفته اند كه مؤمنين نصرت پيدا ميكنند؟ اين در آن شرايطى است كه هيچ روزنه ى اميدى به حسب ظاهر وجود ندارد. ملاحظه كنيد همين آيات را؛ آن وقتى است كه دشمنِ جبهه ى ايمان با قدرت ظاهرى و با سرپنجه هاى قوى در مقابل مؤمنين ايستاده است؛ يك مبارزه ى جبهه اىِ عظيمى به وجود آمده است؛ در يك چنين شرايطى ميفرمايد: وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ .

آن روزى كه جوانهاى قم از طلبه و غيرطلبه و اقشار گوناگون و مردم مؤمن آمدند در كوچه و خيابان قم و به دفاع از امام، به دفاع از حقيقت، به دفاع از پرچم برافراشته ى مبارزه ى عليه طاغوت و در مقابل گلوله هاى مزدوران رژيم طاغوت قرار گرفتند و خونشان روى آسفالتهاى خيابان ريخته شد، هيچكس از آن مردم و از حول وحوش آن مردم هرگز گمان نميكرد كه اين حادثه چه اثرى خواهد گذاشت. احساس تكليف كردند، نيروى خودشان را و آنچه داشتند روى دست گرفتند، آمدند ميدان. [مردم قم] فكر ميكردند كه نوزده دى منشأ اين تحوّل عظيمِ زنجيره ى مبارزات و اعتراضات بشود و منتهى بشود به خيزش بزرگ عمومى مردم و كار را تمام كند؟ مردم قم فكر ميكردند كارى كه دارند ميكنند اينقدر بركت داشته باشد؟ فكر نميكردند؛ امّا: وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ . عامل پيروزى اين است كه يك جماعتى _ در يك مقياس بزرگ، يك ملّتى _ ايمان درستى داشته باشد و اين ايمان راسخ باشد و اين ايمان با بصيرت همراه باشد و اين ايمان و بصيرت با عمل و اقدام همراه باشد؛ اينها وقتى روى هم گذاشته شد، نصرت قطعى است. آنجايى كه شما ميبينيد مؤمنينى هستند و نصرت پيدا نميكنند، به خاطر اين است كه يا ايمان ضعيف است، يا ايمان غلط است _ ايمان به چيزى است كه

ص: 215


1- . سوره ى توبه، بخشى از آيه ى 111.

نبايد به آن مؤمن بود _ يا ايمان همراه با بصيرت نسبت به مسائل جهان و مسائل حول وحوش خودشان نيست. نداشتن بصيرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نميبيند. بله، عزم هم داريد، اراده هم داريد، امّا نميدانيد كجا بايد برويد. ما كه اين همه در باب قضيه ى حوادث 9 دى روى بصيرت تكيه كرديم و بعضيها خوششان نيامد، به خاطر اين است؛ اگر بصيرت نبود، همان ايمان ممكن است انسان را به بيراهه بكشاند. كسى كه علم ندارد، بصيرت درست ندارد به آنچه پيرامون او دارد ميگذرد، گاهى اوقات ميشود كه راه را عوضى طى ميكند؛ همه ى نيروى او نه فقط هدر ميرود، بلكه به كج راهه او را ميرساند و ميكشاند؛ پس بصيرت لازم است. عمل صالح بر اساس ايمان، ايمان راسخ و ايمان درست، ايمان همراه با بصيرت و تداوم و استقامت، اگر چنانچه بود، پيروزى قطعى است. اينهايى كه پيروز نميشوند، يكى از اينها را ندارند: يا ايمان نيست، يا ايمانِ درست نيست، يا استقامت نيست، يا بصيرت نيست؛ در نيمه راه بار را بر زمين گذاشتن است؛ طبعاً به نتيجه نميرسند. ملّت ايران اين شرايط را فراهم كرد؛ ايمان او درست بود، چون راهنماى او راهنماى صادقى بود، راهنماى ماهر و خبيرى بود؛ يك فقيه آگاه به مسائل جهان و بريده ى از مطامع و منافع مادّى شخصى و آگاه به كتاب و سنّت؛ راه را به مردم نشان ميداد، مردم هم با بصيرت حركت كردند؛ فهميدند كه چه كار بايد بكنند؛ آن كار را انجام دادند، وَ كٰانَ حَقًّا عَلَيْنٰا نَصْرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ؛ حالا هم همينجور است.(1)

ص: 216


1- . در ديدار مردم قم در سالروز قيام 19 دى ماه 19 1356/10/1392.

بخش پنجم بيانات سال 93 و 94 درباره ى فتنه و حماسه ى نُه دى

اشاره

ص: 217

ص: 218

تلاش دشمنان براى فراموش شدن نُه دى

آنچه در درجه ى اوّل به مناسبت نوزدهم دى ماه كه يك روز تاريخى و بزرگ و تعيين كننده است، لازم است عرض بكنم تشكّر از مردم عزيز قم است، به خاطر اينكه نگذاشتند و نخواهند گذاشت كه اين حادثه به دست فراموشى سپرده بشود؛ چون انگيزه هايى وجود دارد براى فراموش كردن و در طاق نسيان گذاشتن(1) اين روزهاى بزرگ و اين حوادث بزرگ؛ كار ميكنند و تلاش ميكنند براى اينكه سوابق تعيين كننده و عموماً افتخارآميز براى انقلاب و دوران دفاع مقدّس و امثال اينها، فراموش بشود. نُهم دى را هم ميخواهند به فراموشى بسپرند. حادثه ى عاشوراى حسينى را هم ستمگران و ظالمان ميخواستند نگذارند باقى بماند، زينب كبرا (سلام الله عليها) نگذاشت.(2)

دو حركت عمّه ى ما _ زينب كبرا (عليهاالسّلام) _ انجام داد: يك حركت، حركت اسارت بود به كوفه و شام و آن روشنگريها و آن بيانات كه مايه ى افشاى حقايق شد؛ يك حركت ديگر، آمدن به زيارت كربلا در اربعين بود؛ حالا اربعين اوّل يا دوّم يا هرچه. اين حركت به معناى اين است كه نبايد اجازه داد كه انگيزه هاى خباثت آلودى كه قصد دارند مقاطع عزيز و اثرگذار و مهمّ را از يادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد. تا ملّتها

ص: 219


1- . فراموش كردن.
2- . در ديدار مردم قم به مناسبت سالروز قيام 19 دى 17/10/1393.

زنده اند تا زبانهاى حقگو در كار است تا دلهاى مؤمن داراى انگيزه هستند، نخواهند توانست اين را به فراموشى بسپرند؛ همچنان كه نتوانسته اند. اين انگيزه هاى معاند و معارض در صدر اوّل تا دورانهاى طولانى باقى بود؛ يعنى متوكّل عبّاسى بعد از حدود صد و هفتاد يا صد و هشتاد سال از حادثه ى عاشورا، درصدد برآمد قبر مطهّر اباعبدالله (عليه السّلام) را تخريب كند؛ يعنى ملّت ايران حالا حالاها بايد منتظر باشد كه دشمنان به كارها و فتنه ها و خباثتهاى خودشان براى اينكه زيباييهاى انقلاب از ياد برود ادامه بدهند. دشمن دست بر نميدارد؛ تا انقلاب را يا تحريف كنند يا به دست فراموشى بسپرند و كارى كنند كه ملّت حركت خود، سابقه ى خود و كار بزرگى را كه كرده است فراموش كند، دچار نسيان و غفلت بشود؛ كسى كه گذشته ى افتخارآميز خود را نميداند، نميتواند در آينده هم حوادث افتخارآميز براى خودش درست كند، اين تلاش را دشمنان دارند ميكنند.

نوزدهم دى را شما زنده نگه داشتيد، بيست و نُهم بهمن را زنده نگه داشتيد، بيست و دوّم بهمن را زنده نگه داشتيد، نُهم دى را _ كه يك حادثه ى مشابه بود _ با انگيزه هاى مشخّص، زنده نگه داشتيد؛ اين يك حركت مجاهدت آميز در مقابل دشمنان است، آنها ميخواهند حقايق انقلاب تحريف بشود، به دست فراموشى سپرده بشود؛ پول خرج ميكنند، كار دارند ميكنند. كسى كه آشنا باشد، آگاه باشد با دنياى كتاب و مطبوعات و مقاله ميبيند كه دشمنان چه كار دارند ميكنند؛ امروز اينها سعى ميكنند چهره ى خاندان خبيث و منحوس پهلوى را _ رژيم فاسد و وابسته و خبيث و ظالم كه كشور ما را سالهاى متمادى به عقب انداختند و ملّت ايران را آنجور دچار مشكلات عظيم كردند _ بَزك كنند، آرايش كنند امروز سعى ميشود [توسّط] همان جبهه ى مقابل نظام اسلامى. پشتيبان ها همان كسانى هستند كه با اصل انقلاب مخالف بودند، با مردمى كه انقلاب كردند مخالف بودند، با وفادارى اين مردم به انقلاب بشدّت مخالفند. تا كنون موفّق نشدند؛

ص: 220

اميد بسته بودند بلكه بتوانند نسل دوّم و سوّم انقلاب را روى گردان كنند، نتوانستند.

حضور نسل سوّم انقلاب در نُهم دى

نسل سوّم انقلاب را نتوانستند از انقلاب روى گردان كنند. نُهم دى را همين جوانها، همين نسل سوّم انقلاب به راه انداختند؛ آن حادثه ى عظيم را به وجود آوردند؛ آن سيلى محكم را به صورت كسانى نواختند كه سعيشان اين بود كه مسير حركت اسلامى را با ايجاد فتنه منحرف بكنند؛ اين كار را چه كسى كرد؟ جوانها كردند، نسل سوّم انقلاب كردند. امروز چشم دوختند به نسلهاى بعدى، به جوانهاى بعدى، چون ميدانند سرمايه ى ملّت ايران مردمند. اين انگيزه ها در آنها وجود دارد؛ تا وقتى شما جوانهاى خوب و مردم مؤمن در ميدان هستيد، باانگيزه هستيد، با بصيرتيد، آگاهيد كه چه كار داريد ميكنيد، البتّه نخواهند توانست.(1)

گناه بزرگ نامزدهاى متمرّد؛ ايجاد اختلاف

چالش ميان انقلاب اسلامى و استكبار جهانى، چالش مستمرى است، چالش ادامه دارى است. البتّه به حول و قوّه ى الهى تا ابد طول نخواهد كشيد؛ هرچه زمان ميگذرد، كفه ى نظام اسلامى سنگينتر ميشود، قويتر ميشود. آن روزى كه دشمنان احساس نوميدى كنند، هجمه ها كم خواهد شد، بتدريج زائل خواهد شد؛ ليكن تا آن روز، ايستادگى ملّت، ايستادگى نخبگان ملّت، يك امر ضرورى و لازم است؛ اين را بايد ادامه داد. مبادا ظرافتهايى كه در نوع برخورد انقلاب با دشمن مورد نظر است، مورد غفلت قرار بگيرد. ببينيم كه امروز نقشه ى دشمن در مورد انقلاب چيست. به تعبير متعارف و رايج، سناريوى دشمن را حدس بزنيم، ببينيم دنبال چيست. اگر

ص: 221


1- . همان.

توانستيم درست بفهميم، درست حدس بزنيم و در مقابل سناريوى دشمن رفتار و اعمال خودمان را برنامه ريزى كرديم، قطعاً دشمن شكست خواهد خورد.

همه ى شواهد نشاندهنده ى اين است كه دشمن امروز بر روى چند نقطه تكيه ى اساسى دارد.

... يك نقطه ى ديگر _ كه آن هم خيلى واضح است _ ايجاد اختلاف بين دستگاههاى مديريت كننده ى كشور است؛ اين هم يكى از كارهاى اساسى آنهاست. اين مسأله را پنهان هم نميكنند. نه اينكه نميخواهند پنهان كنند؛ پنهان كردنى نيست. نوع كار دشمنان در اين قضاياى مهمّ و كلان و بين المللى اقتضاء ميكند كه يك كارهايى را بكنند، يك چيزهايى را بگويند، اظهاراتى را داشته باشند؛ لذا اين تدابير و سياستهاى دشمنان در پرده نميماند. ميخواهند اختلاف ايجاد كنند. اين اختلاف را به هر شكلى بتوانند، تزريق ميكنند؛ ما بايستى بيدار باشيم. اختلاف سليقه، اختلاف نظر، اختلاف عقيده در مسائل سياسى، نبايد به چالش ميان جناحهاى كشور، ميان عناصر كشور منتهى شود. گناه بزرگ فتنه گران در سال 88 اين بود كه اگر خوشبينانه نگاه كنيم و بگوييم اينها يك شبهه اى، خدشه اى در ذهنشان بود، اين خدشه را به صورت ايجاد چالش براى نظام اسلامى مطرح كردند. اين گناه بزرگ، قابل اغماض هم نيست؛ آثار آن هم همچنان در جامعه ى ما موجود است. البتّه ملّت، ملّت بيدارى است. نصاب لازم در فهم و بصيرت اين ملّت موجب ميشود كه خيلى از اين حوادث پوشيده بشود و بتدريج آثار آن زائل شود؛ ليكن اينها به خاطر همين، ضربه زدند. ايجاد دعوا، گريبان يكديگر را گرفتن، ايجاد اختلاف عميق، يكى از كارهاى بسيار بد، بسيار بزرگ و نكوهيده است؛ اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد.

ص: 222

نداشتن تقواى جمعى؛ عامل لغزيدن فتنه گران

... يك تقواى جمعى هم داريم. تقواى جمعى اين است كه جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حيث جمع، مراقب خودشان باشند. بى مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه ى خودشان، موجب ميشود كه حتّى آدمهايى هم كه در بين آن جمعها تقواى فردى دارند، با حركت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جايى بروند كه نميخواهند. در طول اين سى سال، ما از اين ناحيه ضربه خورده ايم. يكى از جاهايى كه ضعف نشان داده ايم، همين بوده.

در دهه هاى قبل، يك جريانى در كشور وجود داشت به نام جريان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم ميدادند، امّا خودشان را مراقبت نكردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در ميانشان آدمهايى بودند كه تقواى فردى هم داشتند، امّا نداشتن تقواى جمعى، كار آنها را به جايى رساند كه فتنه گرِ ضدّ امام حسين و ضدّ اسلام و ضدّ امام و ضدّ انقلاب توانست به آنها تكيه كند! آنها نيامدند شعار ضدّ امام و ضدّ انقلاب بدهند، امّا شعاردهنده ى ضدّ امام و ضدّ انقلاب توانست به آنها تكيه كند؛ اين خيلى خطر بزرگى است. آنها غلتيدند؛ بنابراين تقواى جمعى لازم است.(1)

لزوم پرهيز تشكّلهاى دانشجويى از عناصر فتنه

از عناصرى كه نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات كردند، مطلقاً استفاده نكنيد؛ مطلقاً استفاده نكنيد. بعضيها هستند كه نشان دادند و ثابت كردند كه عناصر نامطمئنّيند. براى چه كسى نامطمئنّند؟ براى شخص حقير؟ نه _ من كه خيلى راحتم در برخورد با اين و آن؛ با همه جور آدمى ميتوانم برخورد كنم؛ ارتباطگيرى من خوب است؛ ميتواند كسى با من هيچ مشكلى نداشته باشد، جز از لحاظ عقيده _ بى اعتمادى خودشان را براى نظام ثابت كردند، براى كشور ثابت كردند، براى جمهورى اسلامى ثابت كردند؛ هم براى

ص: 223


1- . در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 8/3/1390.

اسلاميتش، هم براى جمهوريتش. همينهايى كه سال 88 آن بازى را راه انداختند، خب اينها با جمهوريت نظام جمهورى اسلامى مخالفت كردند، بدون هيچ منطقى، بدون هيچ حرف قابل قبول و پسنديده اى در مقابل آدمهاى باانصاف. اينها نامطمئنّند؛ من استفاده ى از اينها را مطلقاً توصيه نميكنم، به هيچ وجه؛ نه به شماها و نه به هيچ دانشجويى و نه به هيچ دانشگاهى توصيه نميكنم. اساتيد خوب هستند، از اينها استفاده كنيد.(1)

طرفدارى آمريكا از فتنه ى داخلى

جنابعالى با سابقه ى چند دهه حضور در متن مسائل جمهورى اسلامى، طبعاً دانسته ايد كه دولت ايالات آمريكا، در قضيه ى هسته اى و نه در هيچ مسأله ى ديگرى، در برابر ايران رويكردى جز خصومت و اخلال در پيش نگرفته است و در آينده هم بعيد است جز اين روش عمل كند. اظهارات رئيس جمهور آمريكا در دو نامه به اينجانب مبنى بر اينكه قصد براندازى جمهورى اسلامى را ندارد، خيلى زود با طرفدارى اش از فتنه هاى داخلى و كمك مالى به معارضان جمهورى اسلامى، خلاف واقع از آب درآمد و تهديدهاى صريح وى به حمله ى نظامى و حتّى هسته اى _ كه ميتواند به كيفرخواست مبسوطى عليه وى در دادگاههاى بين المللى منتهى شود _ پرده از نيت واقعى سران آمريكا برداشت. صاحبنظران سياسى عالَم و افكار عمومى بسيارى از ملّتها، بوضوح تشخيص ميدهند كه عامل اين خصومت تمام نشدنى، ماهيت و هويت جمهورى اسلامى ايران است كه برخاسته از انقلاب اسلامى است. ايستادگى بر مواضع برحقّ اسلامى در مخالفت با نظام سلطه و استكبار، ايستادگى در برابر زياده طلبى و دست اندازى به ملّتهاى ضعيف، افشاى حمايت آمريكا از ديكتاتوريهاى قرون وسطايى و سركوب ملّتهاى مستقل، دفاع بى وقفه از ملّت فلسطين و گروههاى مقاومت

ص: 224


1- . در ديدار جمعى از دانشجويان 20/4/1394.

ميهنى، فرياد منطقى و دنياپسند بر سر رژيم غاصب صهيونيست، قلمهاى عمده اى را تشكيل ميدهند كه دشمنى رژيم ايالات متّحده ى آمريكا را بر ضدّ جمهورى اسلامى، براى آنان اجتناب ناپذير كرده است؛ و اين دشمنى تا هنگامى كه جمهورى اسلامى با قدرت درونى و پايدار خود، آنان را مأيوس كند ادامه خواهد داشت.(1)

ويژگى لغزيدگان سال 88؛ نداشتن بصيرت عميق

بايد كار فرهنگى دانشگاه اينجورى باشد كه افرادى تربيت كند مؤمن، متخلّق _ با اخلاق خوب _ انقلابى؛ كار فرهنگى چيزى است كه اينها را تأمين كند. كار فرهنگى درست آن چيزى است كه جوان ما را انقلابى بار بياورد. اين كشور انقلاب كرده، به اين انقلاب بايد پابند بود؛ مبانى اين انقلاب را بايستى جزو اصول زندگى خود قرار داد تا بتوانيم پيش برويم؛ معتقد به آرمانها، دوستدار كشور _ كشورش را واقعاً دوست داشته باشد _ دوستدار نظام، داراى بصيرت و عمق دينى و سياسى. اين جوان بايستى در نگاه دينى و نگاه سياسى عمق داشته باشد تا به هر شبهه ى كوچكى پايش نلغزد، يا اشتباه نكند در زمينه هاى مسائل سياسى. خيليها در اين حوادثى كه در همين فتنه ى سال 88 اتّفاق افتاد لغزيدند؛ آدمهاى بدى نبودند [امّا] لغزيدند به خاطر كم بودن بصيرت. خب، شما وقتى ميبينى كه يك نفرى ميگويد: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» بايد چه كار كنى ؟ شما كه معتقد به نظامى، شما كه جانت را حاضر شدى براى نظام و براى حفظ نظام بدهى تا ميبينى يك عدّه اى دارند اينجورى شعار ميدهند، بايد چكار كنى ؟ اين، نبودن بصيرت است؛ ملتفت نشدن به وظيفه در لحظه ى لازم است.(2)

ص: 225


1- . در نامه به رئيس جمهور درباره الزامات اجراى برجام 29/7/1394.
2- . در ديدار رؤساى دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراكز رشد و پارك هاى علم و فنّاورى 20/8/1394.

بصيرت؛ از ويژگيهاى ضرورى يك بسيجى

توصيه ى دوّم بصيرت، بصيرت. اين جمله ى اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) را من بارها در سخنرانيها گفتم:

الا... و لا يحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر.(1) اوّل اهل بَصَر، كسانى كه ديد درستى دارند، بصيرت دارند، صحنه را ميفهمند. بصيرت را روزبه روز بايد زياد كرد، صحنه ى داخلى را بشناسيم، بدانيم الان در داخل چه دارد ميگذرد، كجاها است كه انسان گاهى حضور دشمن را احساس ميكند، كجاها است كه ميتواند انسان در آنجا با خاطر جمع، با دل آرام حركت بكند. بصيرت؛ جايگاه خودمان را در دنيا بشناسيم؛ ما كجاييم امروز؟

عدّه اى همه ى تلاششان اين است كه خودى را، خود را تحقير كنند، ملّت را تحقير كنند؛ آقا ما چيزى نيستيم! اين را به زبان گوناگون بيان ميكنند، برميدارند مفصّلاً از فلان كشور يا مردم فلان كشور يا رفتارهاى فلان كشور تعريف و تمجيد و مانند اينها ميكنند كه اغلب هم خلاف واقع است، اغلب هم مثل اين فيلمهاى سينمايى [است]. در فيلمهاى سينمايى وقتى كه پليس مى آيد، يكى را ميخواهد دستگير كند، همان اوّل ميگويد كه مواظب باش؛ هرچه بگويى ممكن است عليه ات در دادگاه به كار برود؛ يعنى اينقدر اين پليس آدم نجيبى است كه به آدم متّهم _ آدمى كه احتمال دارد مجرم باشد _ دارد همان اوّل نصيحت ميكند كه مواظب باش حرف زيادى از دهنت بيرون نيايد تا در دادگاه بر عليه ات [بشود]؛ پليس غربيها اين است ؟ پليس آمريكاييها اين است ؟ اين، فيلمهاى هاليوودى است. پليس آمريكا كه به يك نفرى دستبند ميزند، بعد از آنكه دستبند زد، او را ميزند؛ شلّيك ميكند، ميكُشد؛ يك نفر را به خاطر اينكه اسلحه ى اسباب بازى تو جيبش است، شلّيك ميكند ميكُشد. پليس اين است ؟ فيلم سينمايى بدروغ تزيين ميكند؛ دادگاه را، پليس را، دستگاه دولتى را،

ص: 226


1- . نهج البلاغه، خطبه ى 173.

چه را، چه را، چه را؛ خب فيلم سينمايى است. بعضيها مقاله نوشتنشان، چيز نوشتنشان، حرف زدنشان، مثل همين فيلمهاى سينمايى هاليوودى است؛ سعى ميكنند ديگران را به آنچه ندارند، مزين نشان بدهند، آنها را بزك كنند؛ در واقع احساس خودكم بينى را در ملّت ما بوجود بياورند؛ نه آقا، اينجورى نيست؛ ملّت ما ملّتى است بزرگ، از امتحانهاى بزرگ هم موفّق و سربلند بيرون آمده، كارهاى بزرگى هم كرده؛ ملّت ما همان ملّتى است كه وقتى در جنگ اسير ميگرفت، آن اسير را كتك نميزد، آن اسير را نميكُشت، آن اسير را درمان ميكرد؛ از قمقمه ى خودش آب به او ميداد؛ ملّت ما اينجور ملّتى است. چندتا آدم نابابِ متّهم به جاسوسى _ كه امكان جاسوسيشان هم بود _ از فلان كشور در دريا ميگيرند، مى آورند اينجا، بعد با لباس نو به خانه برشان ميگردانند. ملّت ما اينجور ملّتى است. در برخوردش، در مهربانى اش، در انصافش، بعد در شجاعتش. ملّت ما آن ملّتى است كه خودش را از زير بار تحقير چندقرنى خارج كرد، توانست در اوج عزّت حرف بزند؛ ما يك چنين ملّتى داريم؛ شوخى كه نيست. كشورهاى مختلف؛ كشورهايى كه قدرتمندان دنيايند، دور هم مينشينند براى اينكه با ايران اسلامى چكار كنيم؛ خب اين قدرت اين ملّت است؛ قدرت مادّى، قدرت نظامى، قدرت سياسى، قدرت منطق، قدرت اخلاقى؛ نه اينكه ضعف نداريم، ضعف هم خيلى داريم امّا تواناييهايمان، ارزشهايمان، درخشندگيهايمان كم نيست؛ ملّت را چرا تحقير ميكنند؟ بعضيها مرتّباً عادت كردند دائم تحقير كنند؛ كشور را، ملّت را، مسئولين را. بصيرت اين است كه انسان بداند، اين حقايق را درك كند، جايگاه خودش را، جايگاه كشورش را، جايگاه ملّتش را، جايگاه منطق انقلاب را، جايگاه آن خطّ مستقيم و صراط مستقيمى كه امام در كشور ترسيم كرد؛ جايگاه اينها را بداند؛ اين، بصيرت است.(1)

ص: 227


1- . در ديدار فرماندهان گردان هاى بسيج 4/9/1394.

گله از تشكيك كنندگان در سلامت انتخابات

انتخابات را نبايد خراب كرد. بعضى ها خوششان مى آيد و كأنّه عادت دارند كه از نزديكى انتخابات، دائم بر كوس نامطمئن بودن انتخابات بدمند؛ عادت كرده اند. اين خيلى عادت بدى است، مرض بدى است، چرا؟ انتخابات انتخابات سالمى است. ممكن است در هر انتخابى، يك تخلّفى در يك گوشه اى انجام بگيرد؛ اين ممكن است، هميشه هم از اين قبيل اتّفاق مى افتد _ خب در كارهاى خود ما هم، كارهاى شخصى و عمومى و خصوصى مان ممكن است تخلّفاتى اتّفاق بيفتد _ امّا تخلّفاتى كه نتايج انتخابات را تغيير بدهد، مطلقاً وجود ندارد؛ تخلّف سازمان يافته مطلقاً وجود ندارد؛ عدم رعايت مسئولان دولتى و غيردولتى انتخابات ابداً وجود ندارد. از اوّل انقلاب تا حالا هم همين جور بوده؛ مسئولان، مسئولانه به مسائل انتخابات [پرداخته اند و] همه ى دولتهايى كه در اين بين بوده اند. دولتهايى كه آمده اند و رفته اند، بعضى ها از لحاظ گرايشهاى سياسى 180 درجه با هم تفاوت داشته اند امّا رفتار همه ى آنها در مورد انتخابات، رفتار درستى بوده. [نبايد] كسى ادّعا كند كه در اين انتخابات خيانت شد يا [تقلّب] شد. يك وقتى _ شايد اين را من قبلاً هم گفته ام _ در مورد انتخابات تهران در يك دوره اى، خيلى جنجال شد؛ سروصدا شد و اصرار شد بر اينكه اين انتخابات ابطال بشود. بنده گفتم بايد تحقيق كنيد؛ در تهران دو سه ميليون از مردم آمده اند در انتخابات شركت كرده اند، ما رأى اينها را بكلّى باطل كنيم ؟ اين چه حرفى است! بايد تحقيق كنيم ببينيم چه جورى است. تحقيق كرديم، معلوم شد كه نه اين جور نيست. تحقيق مفصّل كرديم؛ بنده در آن سالها صريحاً نوشتم به شوراى نگهبان كه نخير، انتخابات نبايد دست بخورد. يعنى انتخابات حقّ مردم است، مال مردم است و ما نميتوانيم انتخابات را متّهم كنيم به اينكه مثلاً فرض كنيد كه اين جور است يا آن جور است؛ نه، انتخابات انتخابات سالمى است، در همه ى دوره ها سالم بوده، حالا هم ان شاءالله به توفيق الهى همين جور خواهد بود و چهارچوب قوانين

ص: 228

و مقرّرات و وجود آدمهايى كه مراقبند، مواظبند، موظّفند، نميگذارد كه انتخابات دچار اين اختلال بشود. اين يك مطلب.

مقصود از حق النّاس بودن انتخابات

اشاره

امّا عرض كرديم انتخابات حقّ النّاس است؛(1) اين حقّ النّاس امر مهمّى است. خب در زبانها هم زياد تكرار ميشود كه فلانى گفته انتخابات حقّ النّاس است و حقّ النّاس است و مدام تكرار ميشود؛ منتها خب [بايد] به عمق اين حقّ النّاس برسيم. معناى حقّ النّاس بودن اين نيست كه فقط آن كسى كه پاى صندوق نشسته است بايد اين حقّ النّاس را رعايت كند كه مثلاً فرض كنيد آراء را عوضى نخواند يا كم و زياد نكند؛ اين يكى از مصاديق رعايت حقّ النّاس است.

الف) حقّ داوطلب

يك مطلب، مطلب حقّ داوطلب است؛ يكى از حقوق مردم، رعايت حقّ اين داوطلبى است كه مى آيد و وارد اين ميدان ميشود و نامزد انتخابات ميشود كه اگر آدم صالحى است، ما او را رد نكنيم، ميدان بدهيم به اينكه او بيايد.

ب) حقّ مردم در جلوگيرى از ورود افراد ناصالح

نقطه ى مقابلش هم همين جور است؛ اگرچنانچه آدم ناصالحى است، راهش ندهيم؛ اگرچنانچه در اين مجلس _ حالا چه مجلس خبرگان، چه مجلس شوراى اسلامى، چه در هرجايى كه انتخابات هست _ آدمى باشد كه صلاحيت قانونى ورود در اينجا را نداشته باشد و ما از اين اغماض كنيم، صرف نظر كنيم، رعايت نكنيم، دقّت نكنيم و او وارد بشود، اين هم باطل

ص: 229


1- . اشاره به مصاحبه ى معظّم له پس از شركت در انتخابات رياست جمهورى در تاريخ 24/3/1392.

كردن حقّ مردم است، خراب كردن حقّ مردم است؛ اين هم ضدّ حقّ النّاس است.

ج) امانتدارى از آراى مردم

يكى از ابعاد ديگر حقّ النّاس بودن، حفظ امانت است؛ آن كسانى كه آراء را در اختيار دارند، آن كسانى كه آراء را ميشمرند، آن كسانى كه ثبت ميكنند و گزارش ميكنند، آن كسانى كه جمع ميبندند و خلاصه آن كسانى كه اداره ى صندوقها به عهده ى آنها است، بايد كمال امانت را رعايت كنند؛ يعنى در اين زمينه ها اندك تخلّفى، خيانت در امانت است.

د) پذيرش نتيجه ى قانونى انتخابات

يك بُعد ديگر حقّ النّاس بودن، پذيرش نتيجه ى قانونى انتخابات است؛ [يعنى] وقتى كه به يك نتيجه اى رسيد و مراكز قانونى تصديق كردند كه اين است، پذيرش اين نتيجه [حقّ النّاس است]؛ ضدّ آن كارى كه در سال 88 انجام شد. خب در سال 88 يك حرف منكر و مستنكَرى(1) را آمدند مطرح كردند كه تقلّب شده است و بايد اين انتخابات برهم بخورد؛ حالا مردم چقدر شركت كردند؟ چهل ميليون! چهل ميليون [نفر از] مردم شركت كردند در يك انتخاباتى و رأى دادند به كانديداهاى مختلف، نامزدهاى مختلف؛ اين آقايان به ادّعاى تقلّب [اين را گفتند]. البتّه بنده با اينها خيلى مماشات كردم _ حالا كارهاى جزئى اى كه انجام گرفت طولانى است _ مماشات كرديم، حرف زديم، گفتيم بياييد، بگوييد بروند صندوقها را نگاه كنند؛ هر تعداد صندوقى كه شما ميخواهيد. اعتنا نكردند، گوش نكردند؛ بنا بر اين نبود كه زير بار اين حرف حق بروند؛ زير بار حرف حق نرفتند و براى مملكت خسارت درست كردند. من نميدانم بنا است كه اين خسارتهايى

ص: 230


1- . زشت، ناپسند، ناخوشايند.

كه در سال 88 بر ما وارد شد كِى جبران بشود؟ واقعاً نميدانم! هنوز جبران نشده. اين هم يكى كه نتيجه ى انتخابات را همه بپذيرند.

ه) رعايت حقّ در تهيه ى فهرستهاى انتخاباتى

يك مسئله ى ديگر، رعايت حق در سياهه هاى پيشنهادى است؛ اين سياهه هايى كه پيشنهاد ميكنند، فهرستهايى كه براى نامزدها ميدهند. آن كسانى كه اين فهرستها را ميدهند، واقعاً رعايت حق را بكنند؛ مسئله ى رفيق بازى و جناح بازى و مانند اين چيزها را دخالت ندهند و نگاه كنند ببينند كه چه كسى واقعاً شايسته است؛ آن كسى را كه شايسته است بگذارند و به مردم معرّفى كنند. اين هم يك بخش و يك بُعد از رعايت حقّ النّاس است.

و) اعتماد كردن مردم به مجموعه هاى مورد اعتماد

يك بُعد ديگر اين است كه مردمى كه ميخواهند رأى بدهند، اعتماد كنند به آن مجموعه هايى كه واقعاً قابل اعتمادند؛ بعضى ها هستند كه قابل اعتماد نيستند؛ كَالَّذِي اِسْتَهْوَتْهُ اَلشَّيٰاطِينُ ؛(1) گاهى اين جور نيست كه از روى صفا و واقعيت و علاقه مندى به انقلاب [باشد] _ اساس كار، انقلاب است _ و از روى علاقه مندى به انقلاب بيايند يك فهرست پيشنهادى را بدهند؛ نه، روى مقاصد ديگر _ گاهى اوقات مقاصد فاسد _ پيشنهادهايى ميدهند. مردم توجّه كنند و ببينند كه آن فهرستهايى را كه پيشنهاد شده است از كجا پيشنهاد شده؛ از طرف چه كسى پيشنهاد شده؛ آن كسانى را كه مورد اعتمادند، قابل اطمينانند، قابل اعتمادند انتخاب بكنند. اين هم يكى از چيزها است. بنابراين مسئله ى حقّ النّاس كه گفتيم اين ابعاد را دارد _ ابعاد ديگرى هم دارد كه حالا من نميخواهم تفصيل بدهم _ و واقعاً اين به اين معنا، حقّ النّاس است.(2)

ص: 231


1- . سوره ى انعام، آيه ى 71.
2- . در ديدار ائمّه ى جمعه سراسر كشور 4/10/1394.

حرف آخر

انقلاب از خودش دفاع ميكند، مثل هر موجود زنده ى ديگرى. انقلابى كه نتواند در دوران فتنه، در دوران ايجاد كودتاهاى گوناگون - سياسى و نظامى و امثال اينها - از خودش دفاع كند، زنده نيست. اين انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع ميكند، غالب هم ميشود، پيروز هم ميشود، برو برگرد هم ندارد؛ كمااينكه در سال 88 ديديد اين كار اتّفاق افتاد.(1)

انقلاب اسلامى ايران؛ تنها انقلاب پايدار

اينكه يك انقلاب بتواند بماند، بتواند خودش را نگه دارد، بتواند با دشمنان خودش پنجه دربيفكند، بتواند بر آنها غالب بشود، خيلى مسئله ى مهمّى است؛ انقلاب ما تنها انقلابى است كه اين كار را توانسته است بكند، بعد از اين هم بايد بتواند بكند.

توطئه هاى گسترده دشمنان براى از بين بردن انقلاب اسلامى

من به شما عرض بكنم، الان همه ى مراكز فكر و انديشه ى سياسى در دنياى استكبار - چه در آمريكا، چه در بعضى از كشورهاى ديگر استكبارى - متوجّه اين است كه چه كار كنند كه بتوانند اين درخت را، درخت تناور را كه يك روزى يك نهال باريكى بود و نتوانستند آن را از بين ببرند و حالا درخت تناورى شده، ريشه كن كنند، سرنگون كنند؛ همه ى همّت اين است. توجه كنيد تا مطلب در ذهنها بنشيند. خبرهايى كه ما داريم، تحليل هايى كه براى ما مى آيد از طرف آنهايى كه تحليل هاى آنها را به ما منعكس ميكنند، دائم در فكر اين هستند كه چه كار كنند اين انقلاب را از بين ببرند؛ حالا اين انقلاب هم به توفيق الهى، به همّت شما مردم همين طور سرش را انداخته پايين و دارد به پيش ميرود؛ روزبه روز قوى تر، روزبه روز پيشرفته تر.

ص: 232


1- . در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران 1390/04/13.

همه ى همّت آنان اين است كه اين ماندگارى را يك جورى به هم بزنند؛ همه ى همّت من و شما بايد اين باشد كه اين ماندگارى را افزايش بدهيم. از اوّل انقلاب دائم در فكر اين بودند كه اين را از بين ببرند: جنگ تحميلى به خاطر همين بود؛ جنگهاى قوميتها در اطراف كشور به خاطر همين بود؛ محاصره ى اقتصادى به خاطر همين بود؛ تحريمهاى شديدى كه در اين سالهاى اخير برقرار كردند براى همين است؛ تشكيل گروه هاى تكفيرى در شرق و در غرب كشور ما همه براى همين است كه اين انقلاب را از بين ببرند، اين ماندگارى را كه براى اينها بسيار بهت آور و سخت و دردآور است، از بين ببرند؛ همه ى همّتشان اين است.

اغتشاشات سال 88؛ از ابتكارات آمريكايى ها براى از بين بردن انقلاب

هر روز هم يك ابتكارى درست ميكنند؛ اين كارهايى كه در سال 88 كردند، از ابتكارات جديد بود كه ابتكار آمريكايى ها بود. البتّه در چند جاى ديگر تجربه كرده بودند، مخصوص ما نبود؛ در چند كشور ديگر اين را تجربه كرده بودند، بعد آمدند همين تجربه را در كشور ما پياده كنند كه آن جور تودهنى خوردند. اين ابتكار اين بود كه به بهانه ى انتخابات، در يك كشورى كه حالا در آن انتخابات هست و فرض كنيم يك دولتى سر كار است كه مورد قبول آمريكا نيست و منافع آمريكا را آن چنان كه آنها دلشان ميخواهد تأمين نميكند، انتخاباتى كرده اند و اين دولت رأى آورده است؛ بعد بيايند آن اقلّيتى را كه رأى نياورده است بكشانند داخل ميدان، بياورند در خيابان. و براى اينكه اين اقلّيت را برجسته كنند و ديده شود، يك رنگى را مشخّص ميكنند؛ ارغوانى، گُلى، سبز و مانند اينها؛ آنچه به ما رسيد سبزش بود كه قبل از آن در جاهاى ديگر، رنگهاى قرمز و نارنجى و مانند اينها را درست كرده بودند كه آن اقلّيتى را كه رأى نياورده است با [اين] ترفند بكشانند داخل خيابان. [چون] مردمند ديگر - واقعاً هم مردمند؛ منتها مردمى هستند كه

ص: 233

نامزد مورد نظر آنها رأى نياورده است؛ در مردم بودنشان شكّى نيست - هرجا باشند، ايستادگى كنند؛ آنها هم مرتّب كمك كنند و اگر لازم شد پول بدهند، كمك سياسى كنند، اگر لازم شد حتّى سلاح به دست آنها بدهند تا نتيجه ى انتخابات را به هم بزنند. اين كار را در چند كشور انجام دادند و موفّق شدند؛ آمدند اينجا هم انجام بدهند، خب نتوانستند؛ اينجا هم عين همان قضيه بود.

فتنه ى سال 88؛ يك كودتاى رنگى ناموفّق

البتّه دوستان ما آن اوقاتى كه اين قضايا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصيه كردند كه اسم انقلاب رنگى را نياورم؛ من هم چون معتقد به مشورتم - بالاخره مشاورين نظر دارند و اهل فكرند - اسم انقلاب رنگى نياوردم امّا خب انقلاب رنگى بود؛ درواقع كودتاى رنگى، يك كودتاى رنگى ناموفّق. خب اين خيلى مهم است؛ اين اتّفاقى كه در كشورهاى ديگر - در چهار پنج كشور - آمريكايى ها با پول، با امكانات انجام دادند و موفّق شدند؛ در جمهورى اسلامى موفّق نشد؛ بااينكه پشتيبانى كردند.

حمايت رئيس جمهور آمريكا از آشوبگران در سال 88

رئيس جمهور آمريكا اندكى قبل از آن قضايا به بنده نامه نوشته بود - نامه ى دوّم - و كلّى اظهارات موافقانه با بنده ى حقير و با نظام جمهورى اسلامى [كرده بود]؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نميخواستم جواب ندهم؛ بعد كه اين قضايا اتّفاق افتاد، سريعاً موضع گيرى كرد به نفع همان كسانى كه عليه نظام، عليه انقلاب، عليه اسم اسلام در جمهورى اسلامى در خيابانهاى تهران ظاهر شدند و تمام كارهايى را كه مخالفين كردند، مورد تأييد اينها قرار گرفت؛ البتّه بيشتر از اين ميخواستند بكنند، نتوانستند. حالا هم يك عدّه از مخالفين رئيس جمهور فعلى آمريكا ميگويند شما در سال

ص: 234

88 حمايت كامل نكرديد از آن كسانى كه عليه جمهورى اسلامى بودند؛ ولى چرا، حمايت كردند؛ منتها خب ملّت ايران بموقع حركت كرد، بموقع وارد صحنه شد، كار درست را انجام داد.

وظيفه ى همگان براى حفظ ماندگارى انقلاب

غرض اين است كه اين ماندگارى مسئله ى مهمّى است؛ اين ماندگارى را بايستى به عنوان يك هدف در نظر داشت و در اين فكر بود كه چگونه تأمين خواهد شد. نگاه كنيد ببينيد عناصر ماندگارى انقلاب چيست، آن عناصر را بايد تك تكِ ما تأمين كنيم، همه ى ما بايد تأمين كنيم. البتّه اين را عرض كردم كه تحليل آن به عهده ى شما جوانها است. اين دوره ى بعد از قضاياى مذاكرات هسته اى را خود آمريكايى ها اسم گذارى كرده اند: «دوره ى سخت گيرى بر ايران»، سخت گيرى بايد بكنيم؛ خيلى خب، حالا سخت گيرى كه بيشتر از سخت گيرى هاى گذشته نيست. جوانان ايران، ملّت ايران، مسئولان كشور بايستى آگاهانه، هشيارانه، اميدوارانه، با شهامت، با توكّل به خداى متعال، با تكيه ى بر نقاط قوّت فراوانى كه دارد، در مقابل دشمنى دشمنان بايستند؛ اين خيلى مهم است. هر لحظه اى وظيفه اى هست، آن وظيفه را بايد شناخت و بايستى انجام داد.(1)

ص: 235


1- . در ديدار مردم قم به مناسبت قيام نوزدهم دى ماه سال 1356 مردم قم 19/10/1394

ص: 236

فهرست آيات

قد بدت البغضاء من... آل عمران 87...118

إنّ الّذين تولّوا منكم... آل عمران 128...155

كالذى استهوته الشيطان... انعام 231...71

والّذين اتّخذوا مسجداً... توبه 108...17

فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم... توبه 128...77

عليه حقًّا فى التّوراة... توبه 215...111

فأمّا الزّبد فيذهب جفاء... رعد 101...17، 132، 155

أن أخرج قومك من... ابراهيم 7، 5...5

فلنحيينّه حياةً طيبةً ... نحل 187...97

إنّ الله يدافع عن... حج 164...38

لو لا إذ سمعتموه... نور 133...12

ثمّ كان عاقبة الّذين... روم 127...10

فانتقمنا من الّذين أجرموا... روم 214...47-216

الّذين يبلّغون رسالات... احزاب 123...39

أمّن هو قانتٌ أناء اللّيل... زمر 111...9

فبشّر عباد الّذين يستمعون... زمر 17 _ 140...18

ان تنصروا الله ينصركم.. محمد (ص) 39...7

و تواصوا بالحقّ و تواصوا... عصر 128...3

ص: 237

فهرست روايات و ادعيه

أنتم الطّلقاء. _ 6

العقل ما عبد به الرّحمن... _ 105

فى فتن داستهم بأخفافها... امام على (ع) 80

انّما بدء وقوع الفتن... امام على (ع) 137، 178

فلو انّ الباطل خلص من... امام على (ع) 178

فهنالك يستولى الشّيطان... امام على (ع) 137

ولكن يؤخذ من هذا... امام على (ع) 137، 149، 178

الا و لايحمل هذا العلم... امام على (ع) 110، 226

و انّ اخا الحرب... امام على (ع) 188

و من نام لم ينم عنه... امام على (ع) 106

كن فى الفتنة كابن اللّبون... امام على (ع) 135، 136

نفرٌ من اصحاب عبدالله... _ 136

انّا قد شككنا فى هذا... _ 136، 148

ص: 238

نمايه ى موضوعات

ابرقدرت: 29

ابطال انتخابات: 52

اتحاد امت اسلامى: 30، 71، 97، 101، 130، 207

اتحاد ملى: 66، 68، 69، 70-72، 74، 188، 201

احساس وظيفه: 109، 130، 197

اردوكشى خيابانى: 88، 89، 214

استقلال: 30، 32، 35، 99، 103، 145

استكبار: 31، 35، 36، 38، 73، 90، 97، 103، 138، 142، 145، 150، 156، 160، 161-163، 165، 170، 182، 183، 194، 221، 224، 232

اسلام: 29، 30، 34، 44، 93، 125، 131، 132، 137، 147، 148، 150، 151، 153، 159، 165، 169، 183، 187، 194، 197

اصل انتخابات: 89، 90، 140، 142

اغتشاش (خرابكارى): 45، 59، 60، 69، 70، 96، 97، 103، 104، 148، 149، 154، 171، 172، 201، 204

اغتشاشات 18 تير 78:194، 195

اغتشاشات در عاشوراى 88:192، 195، 199

اغتشاشات سال 78:192، 214

اغتشاشات سال 82:45، 46

افراطى گرى: 86

افسران جوان جنگ نرم: 119، 120، 121

امّت اسلامى: 30، 90، 162

امنيت انتخابات: 61، 200

اميد به آينده: 122، 147، 181

انحراف شخصى: 127، 128، 132

انسان فرهنگى: 123

انسان هنرى: 123

انقلاب اسلامى: 29، 31، 34، 38، 41-43، 51، 69، 82-84، 93، 96،

ص: 239

108، 124، 125، 131، 132، 145، 148، 150، 151-154، 156، 158، 160، 161، 163، 164، 166، 171، 172، 184، 186، 187، 191، 193-196، 197، 213، 219، 220، 221، 224، 225، 227، 232-235

انقلاب مخملى (رنگى): 91، 233

آبروى ملّى: 54

آزادى خواهى: 35

بازاريها: 201

بازشمارى آرا: 68، 85، 205

بالاترين نصاب: 62، 68، 79، 84، 96، 102، 131، 140، 200

بدعتهاى غيرقانونى: 85، 89

براندازى: 42، 179، 224

بصيرت: 107، 110-113، 118، 121، 136، 137، 144-146، 156-158، 160-162، 165، 173، 176، 178، 180، 183، 192، 196، 202، 204، 214، 215، 216، 221، 222، 225-227

بى بصيرتى: 110، 112، 113، 123، 137، 225

بى بندوبارى: 30

بيدارى اسلامى: 36، 38

پذيرش نتيجه ى انتخابات: 230

پشتوانه ى مردمى نظام: 58، 66، 73، 76، 165، 193، 200

پولشويى: 84

پيشرفت: 34، 37، 38، 116، 138، 166، 181، 187، 194، 210

پيوند حوزه و دانشگاه: 153

تاريخ سازى: 125

تبليغات انتخاباتى: 139

تبليغات دشمن: 31، 43-45، 52، 53، 57، 64، 75، 96، 99، 102، 103، 117، 124، 140، 156، 161، 163، 172، 176، 178، 197، 226

تحريم اقتصادى: 42-45، 232

تحريم داماتو: 42

تحريم: 34، 163، 164

تخريب خيابانى: 91، 103، 171، 172، 201

ترور: 88

تسليم ناپذيرى: 30

تغيير جهت گيرى: 179

تقوا: 128، 173، 191، 212، 223

تكيه بر قوّت داخلى: 235

توده اى: 150، 160

تهديد نظامى: 44، 45، 46

تهمت تقلّب: 76، 84، 214، 230

جبهه ى جنگ: 112

جذب حداكثرى: 126، 152

جمهوريت نظام: 131، 132، 170، 224

جناح بازى: 231

جنگ داخلى: 171

جنگ روانى: 44، 62، 64، 112، 113

جنگ نرم: 119، 120، 121، 124، 144، 184، 194

ص: 240

حركت علمى: 119، 122

حضور چهل ميليونى در انتخابات: 66، 68، 74، 84، 89، 90، 96، 100، 102، 107، 131، 169، 170، 176، 206

حضور فعال در انتخابات: 54، 55، 57، 60، 62، 69، 72، 76، 90، 102، 169، 184

حقّ الناس هاى انتخاباتى: 229-231

حقوق بشر: 92، 164

حكومت اسلامى: 147، 166

حكومت پادشاهى: 39، 41، 43

حماسه ى 9 دى: 156-158، 161، 162-164، 166، 172، 173، 182، 185، 188، 192، 193، 195، 197-199، 208، 216، 219، 220، 221

حماسه ى انتخابات 22 خرداد: 63، 69، 84، 130

حيات طيبه: 187

خبرگان: 58، 136، 166، 191، 229

خبرگزاريهاى خارجى: 69

خشم دشمن: 138

خطّ امام: 131، 152، 191

خطاى محاسباتى دشمن: 33، 34، 41، 91، 98، 99، 108، 117، 162، 185، 200

خوارج: 111

دانشجوى مومن: 88، 118

دفاع از دولت: 50، 51، 118

دفاع مقدس: 99، 163، 173، 184، 185، 219

دفع حداقلى: 126، 152

دولتهاى دست نشانده: 29، 40، 41، 98

دولتهاى مستقل: 129

ديكتاتور: 31، 89

رابطه با آمريكا: 39

راهپيمايى 22 بهمن: 33، 161، 162، 165، 166، 172، 173، 188، 192، 193، 195، 208، 220

راهپيمايى 23 تير 78:162، 192، 195

راهپيمايى روز قدس: 130، 150، 151، 192، 193، 195

رزمايش فتنه ى 88:122

رسانه هاى صهيونيستى: 77، 78، 90، 96، 134، 160، 163، 209

رسانه ى ملّى: 63

رشوه: 179

روزه خوارى علنى آشوبگران: 151

زلزله ى سياسى: 75

سازمان بسيج: 88، 103، 115

سرويس هاى جاسوسى: 91، 103

سريال كره اى: 125

سلامت انتخابات: 50، 52، 57، 65، 76، 85، 89، 151، 212، 213، 228

سلطنت طلب: 150، 160، 173

سوسياليست: 161

سياه نمايى: 80

ص: 241

شايعات انتخاباتى: 61

شايعه پراكنى: 126، 127، 146

شبهه افكنى: 113، 144، 146

شعار استقلال آزادى جمهورى اسلامى: 150

شعار مرگ بر اسرائيل: 141

شعار مرگ بر آمريكا: 141، 209

شناخت دوست و دشمن: 100، 112

شنبه ى بعد از انتخابات: 63

شوراى نگهبان: 60، 65، 67، 68، 85، 95، 127، 146، 203، 205-208

شوراى هماهنگى تبليغات: 163، 198

ضدّانقلاب: 179، 223

عافيت طلبى: 178

عدالت اجتماعى: 83

عصر امام خمينى: 29

عقب نشينى: 142

عقل: 105

عناصر نامطمئن: 223

عنصر دست نشانده: 117، 145

غيرت دينى: 157، 161

فتنه (اغتشاشات بعد از انتخابات 88):46، 100، 120، 122، 123، 129، 135، 136، 142، 146، 147، 149، 158، 170، 173، 176-185، 187، 192، 188، 194، 195، 198، 199، 201-204، 206، 208، 209، 211-214، 220-224، 225، 230، 233-235

فتنه گران: 182، 183، 185، 195، 198، 197، 203، 222، 223

فرمانده ى جنگ نرم: 121

فرهنگ اسلامى: 30

فرهنگ غرب: 30

فساد مالى: 83، 84

فساد و فحشا: 43

فلسفه بافى: 149

قانون اساسى: 98، 125، 127، 146، 201، 204، 213

قانون، فصل الخطاب: 87، 203، 205-208، 211

قانون شكنى: 148، 149، 207، 211، 212

قتل عام: 41

قدرت الهى: 38، 44، 158، 164، 165، 184، 185، 195، 201

قدرت تحليل: 122

قدرتهاى غربى: 31، 36، 73، 75، 173

قطعنامه ضد ايرانى: 39

قيام 19 دى: 157، 158، 214، 215، 219، 220

قيام تنباكو: 35

قيام مشروطيت: 35

كودتاها بر ضدّ انقلاب: 235

كودتا در پايگاه شهيد نوژه: 41

گروه هاى تكفيرى: 232

لبخند دشمن: 138، 146، 151

ص: 242

لجاجت: 178

لغزش مسئولين: 128، 132

ليبرال: 161

ليبرال دموكراسى (دموكراسى ظاهرى): 38، 52، 74، 75

ماندگارى انقلاب اسلامى: 232، 234

مخفى بودن راى رهبرى: 50، 60

مردمسالارى دينى: 38، 62، 66، 75

مساله ى هسته اى: 90، 224

مشروعيت نظام: 76، 169

مكاتب الحادى: 35

ملّتهاى مستقل: 153، 224

ملّتهاى مظلوم: 129

مناظره: 59، 77، 79، 80، 81، 83، 210

نامزدهاى متمرّد: 78، 87، 151، 177، 184، 230

نامه ى هشت مادّه اى: 83

نصرت الهى: 44، 62، 185، 215

نظام جمهورى اسلامى: 29، 32، 34، 39، 40، 42، 43، 66، 68، 70-85، 87، 89-92، 96-100، 102، 106-109، 113، 116، 118، 119، 122، 125-127، 129، 130، 132، 134، 137، 138، 140-143، 149، 150، 153، 154، 163-166، 170، 173، 176-178، 183، 184، 186، 188، 191-194، 197، 200، 203-205، 208-210، 212، 220-225

نفاق: 120، 128

نفوذ انقلاب: 31، 34

نفوذ دشمن: 88، 184

نقاب ديپلماسى: 87

نماز جمعه 29 خرداد: 70، 81، 141

نهضت اسلامى: 30، 43، 82

وصيت نامه ى امام (ره): 87، 125

وظايف مسئولان: 235

ولايت فقيه: 147

همه پرسى سال 58:74

هنر خوب: 125

يوم الله: 188

ص: 243

اشخاص، اماكن، دولتها و...

17 شهريور: 40

امام حسين عليه السلام: 114، 157، 158، 185، 186، 199، 220، 223

احمدى نژاد، محمود (رئيس جمهور منتخب): 62، 65، 69، 77، 81، 83، 84، 101، 109، 118، 131، 132

اربعين: 219

اروپا: 36، 41، 90-92، 127

افغانستان: 33، 86، 92

امام خمينى (ره): 29، 31، 32، 45، 75، 82، 87، 108، 124، 125، 131، 132، 148-155، 158، 160-163، 165، 173، 191، 194، 195-197، 204، 215، 223، 227

اميرالمومنين (عليه السلام): 106، 110، 111، 136، 137، 147، 148، 149، 159، 160، 177، 179، 186، 188، 226

انتخابات 22 خرداد: 73، 75، 84، 96، 139، 169، 170، 172

انگليس: 30، 51، 78، 84، 87، 117، 129، 134، 150، 160، 169، 172، 173

اوباما (رييس جمهور آمريكا): 91، 224، 234

اوكراين: 33

ايران: 29، 33، 38، 39، 43، 44، 52، 58، 90، 91، 96-101، 106، 107، 117، 129، 130، 138، 142، 143، 149، 152، 156، 161، 164-166، 169، 171-173، 177، 181-186، 188، 192، 193، 197، 199، 201-203، 212، 216، 220، 221، 224، 227

آسيا: 31، 36، 41

آفريقا: 31، 36، 41

آمريكا: 30-33، 37، 39، 41-45، 51، 78، 90-92، 117، 129، 142، 143، 145، 150، 160، 161، 163، 164، 172، 173، 183، 203، 224-226، 233-234

ص: 244

آمريكاى لاتين: 31

آيت الله العظمى سيدعلى خامنه اى: 32، 82، 95، 118، 175، 223

بنى اميه: 159، 160

بنى هاشم: 160

بهشت زهرا (عليهاالسّلام): 191

بهشت: 111

پاكستان: 33، 86

پهلوى، محمّدرضا: 40، 99

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله): 30، 110، 147، 159، 160

تهران: 45، 46، 52، 103، 117، 130، 172، 192، 194، 195، 201، 210

جنّتى، احمد: 198

جنگ احد: 159، 160

جنگ بدر: 147، 159، 160

جنگ جمل: 111

جنگ صفّين: 110-113، 136، 159

جنگ نهروان: 111

غرب آسيا (خاورميانه): 86، 90

خاندان پهلوى: 220

خيابان ايران: 161

دولت دهم: 176

رايس، كاندوليزا: 45

رژيم صهيونيستى: 30، 51، 92، 150، 225

رضايى، محسن: 69، 77

روحانى، حسن (رئيس جمهور منتخب): 210، 224

روز 29 بهمن: 220

زينب كبرى (سلام الله عليها): 219

ژاپن: 43

ژنرال قره باغى: 41

ژنرال هايزر: 40، 41

سازمان سيا: 44

سفارت آمريكا (لانه جاسوسى): 39، 40، 42

سوريه: 33

شام: 159، 219

شاهنامه: 125

صدام حسين: 41، 99

صداوسيما: 139

طبس: 42

عراق: 33، 42-45، 86، 92

عمّار ياسر: 112، 113، 136، 159

عمروعاص: 159

غزه: 33

فرانسه: 150

فرقه ى داودى: 92

فلسطين: 30، 92، 129، 150، 224

قرآن: 30، 35، 111، 127، 128، 133، 140، 158، 159، 160، 215

قم: 144، 157، 158، 214، 215، 219

كارون: 43

ص: 245

كتاب آيات شيطانى: 30

كربلا: 219

كروبى، مهدى: 69، 77

كلينتون: 45، 92

كوفه: 219

كوهن، ديويد: 33

كوى دانشگاه: 88، 115، 116

كهريزك: 115، 116

گرجستان: 91

لارستان: 35

لاريجانى، صادق: 175

لبنان: 33، 92

ماه رمضان: 151، 193

متوكّل عباسى: 220

مجلس شوراى اسلامى: 53، 58، 78، 229

مسجد ضرار: 108، 120

معاويه: 112، 159

موسوى، ميرحسين: 64، 66، 69، 77

ناطق نورى، على اكبر: 82، 83

نظارت استصوابى: 229

نيروى انتظامى: 63، 88، 103، 115

وزارت كشور: 63، 67، 68، 146

وليعصر (عجل الله فرجه الشريف): 72، 74، 93، 166

هاشمى رفسنجانى، اكبر: 82، 83، 135

هاشمى شاهرودى، محمود: 136

ص: 246

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109