صحیفه سجادیه با ترجمه جمله به جمله

مشخصات کتاب

عنوان و نام پديدآور :صحیفه سجادیه با ترجمه جمله به جمله /میرزا محمد مهدی حق شناس

مشخصات نشر : اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1402.

مشخصات ظاهری : 364 ص.

موضوع : دعاها

رده بندی کنگره : BP267/1/ع 8ص 3041

رده بندی دیویی : 297/772

ص: 1

مقدمه

صحیفه سجادیه صحیفه کتابی حاوی 54 دعا از امام سجاد(ع)، امام چهارم شیعیان است. این کتاب پس از قرآن و نهج البلاغه مهم ترین میراث مکتوب شیعه به حساب می آید و به نام های خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است. صحیفه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است.

ص: 2

فهرست

1.حمد الهی

2.درود بر پیامبر

3.فرشتگان مُقرّب

4.پیروان پیامبران

5.خویشتن و دوستان

6.صبح و شام

7.بلا و سختی

8.اخلاق ناپسند

9.طلب آمرزش

10.پناه بردن به خدا

11.عاقبت به خیری

12.اعتراف و توبه

13.طلب حاجت

14.دادخواهی از ستم

ص: 3

15.هنگام بیماری

16.طلب آمرزش

17.شر شیطان

18.دفع بلا

19.طلب باران

20.مکارم الاخلاق

21.اندوه از خطا

22.هنگام سختی

23.تندرستی

24.پدر و مادر

25.فرزندان

26.همسایگان و دوستان

27.مرزداران

28.پناه بردن به خدا

ص: 4

29.روزی

30.پرداخت بدهی

31.توبه

32.دعا در نماز شب

33.درخواست خیر

34.گرفتاری به گناه

35.رضا به قضای الهی

36.هنگام رعدوبرق

37.کوتاهی در شکرگزاری

38.پوزش از ستم

39.طلب عفو و رحمت

40.یاد مرگ

41.پرده پوشی از گناه

42.ختم قرآن

ص: 5

43.رؤیت هلال

44.ورود به رمضان

45.وداع با رمضان

46.عیدفطر و جمعه

47.دعای عرفه

48.عیدقربان و جمعه

49.دفع حیله دشمنان

50.خوف از خدا

51.فروتنی در برابر خدا

52.پافشاری در دعا

53.فروتنی در برابر خدا

54.زدودن اندوه ها

ص: 6

الدعاء 1 - حمد الهی

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ

دعای آن حضرت است چون به نماز بر می خاست بدین صورت

بالتحميد لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَيه فقال

به سپاس و حمد خداوند عزوجل ابتدا می کرد و می گفت

اَلْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ كانَ قَبْلَهُ

حمد خدائى را که اوّل همه آثار هستى اوست و قبل از او اوّلى نبوده

وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ يَكُون بَعْدَهُ

و آخر است بى آنکه پس از او آخرى باشد

الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرينَ

خدایى که دیده بینندگان از دیدنش قاصر

وَعَجَزَت عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفينَ

و اندیشه و فهم وصف کنندگان از وصفش عاجز است.

اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً

به دست قدرتش آفریدگان را ایجاد کرد

ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَريقَ اِرادَتِهِ

آنگاه همه را در راه اراده خود راهى نمود

وَاخْتَرَعَهُمْ عَلى مَشِيَّتِهِ اخْتِراعاً

و آنان را براساس اراده خود صورت بخشید

وَ بَعَثَهُمْ فى سَبيلِ مَحَبَّتِهِ

و در مسیر محبت و عشق به خود برانگیخت

لايَمْلِكُونَ تَأْخيراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ اِلَيْهِ

موجودات هستى از حدودى که

ص: 7

وَ لايَسْتَطيعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ

براى آنان معین فرموده قدمى پیش و پس نتوانند نهاد

وَجَعَلَ لِكُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ

و براى هر یک از آنان روزى معلوم و قسمت شده اى از باب لطف قرار داد

لايَنْقُصُ مَنْ زادَهُ ناقِصٌ

هر آن کس را که روزى فراوان داده احدى نمى تواند بکاهد

وَ لايَزيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائِدٌ

و هر آن کس را که روزى کاسته هیچ کس نتواند بیفزاید

ثُمَّ ضَرَب لَهُ فِى الْحَيوةِ اَجَلاً مَوْقوُتاً

آنگاه زندگى او را زمانى معین مقدّر فرمود

وَ نَصَبَ لَهُ اَمَداً مَحْدُوداً

و پایانى محدود قرار داد

يَتَخَطَّأُ اِلَيْهِ بِاَيّامِ عُمُرِهِ

که با ایام عمر به سوى آن پایان قدم برمى دارد

وَ يَرْهَقُهُ بِاَعْوامِ دَهْرِهِ

و با سالهاى زندگیش به آن نزد یک مى گردد

حَتّى اِذا بَلَغَ اَقْصى اَثَرِهِ

تا چون به آخر آن رسید

وَ اسْتَوْعَبَ حِسابَ عُمُرِهِ

و پیمانه زمانش لبریز شد

قَبَضَهُ اِلى ما نَدَبَهُ

جانش را مى گیرد

ص: 8

اِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوابِه اَوْ مَحْذُورِ عِقابِهِ

و او را به سوى آنچه بدان خدایش خوانده از ثواب بسیار یا عذاب دردناک راهى مى کند

لِيَجْزِىَ الَّذينَ اَسآؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِىَ الَّذينَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنى عَدْلاً مِنْهُ

تا از پى عدالت خود تا از پى عدالت خود بدکارا را به کردار بدشان و نیکوکاران را به عمل صالحشان جزا دهد

تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُهُ

منزّه است نام هاى او

وَ تَظاهَرَتْ الآؤُهُ

و پى درپى است نعمت هاى وى

لايُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ.

کسى را نرسد که او را را از کرده اش باز پرسد ولى همه در معرض پرسش او باشند

وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلى ما اَبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتابِعَةِ

و سپاس خداى را که اگر عبادش را از معرفت سپاسگزارى بر عطایاى پیاپى که به آنان داده

وَاَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظاهِرَةِ لَتَصَرَّفُوا فى مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ

و نعمت هاى پیوسته که بر ایشان کامل ساخته محروم مى نمود نعمت هایش را صرف نموده و سپاس نمى گزاردند

وَ تَوَسَّعُوا فى رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ

و در روزى او فراخى مى یافتند و شکر نمى کردند

وَ لَوْ كانُوا كَذلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْاِنْسانِيَّةِ اِلى حَدِّ الْبَهيمِيَّةِ

و اگر چنین مى بودند از حدود انسانیت بیرون شده به مرز حیوانیت مى رسیدند

ص: 9

فَكانُوا كَما وَصَفَ فى

و چنان مى بودند که در

مُحْكَمِ كِتابِهِ: «اِنْ هُمْ اِلاّ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبيلاً».

کتاب محکمش فرموده: «ایشان جز به چارپایان نمانند بلکه از آنان گمراه ترند

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى ما عَرَّفَنا مِنْ نَفْسِهِ

سپاس خداى را بر آنچه از وجود مبارکش به ما شناسانده

وَ اَلْهَمَنا مِنْ شُكْرِهِ

و بر آنچه از شکرش به ما الهام فرموده

وَ فَتَحَ لَنا مِنْ اَبْوابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيَّتِهِ

و بر آن درهاى دانش که به پروردگاریش بر ما گشوده

وَ دَلَّنا عَلَيْهِ مِنَ الْاِخْلاصِ لَهُ فى تَوْحيدِهِ

و براخلاص ورزى در توحید و یگانگیش ما را رهنمون شده

وَ جَنَّبَنا مِنَ الْاِلْحادِ وَالشَّكِّ فى اَمْرِهِ

و قلب ما را از الحاد و شک در کار خودش دور داشته

حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ

چنان سپاسى که با آن در حلقه سپاسگزاران از بندگانش زندگى بگذرانیم

وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ اِلى رِضاهُ وَعَفْوِهِ

و با آن بر هر که به خشنودى و بخشایش او پیشى جسته سبقت گیریم و راه رستاخیز را

حَمْداً يُضى ءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ الْبَرْزَخِ

سپاسى که تیرگیهاى برزخ را به سبب آن بر ما روشن کند

وَيُسَهِّلُ عَلَيْنا بِهِ سَبيلَ الْمَبْعَثِ

به سبب آن بر ما آسان نماید

ص: 10

وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ الْاَشْهادِ

و موقعیت و جایگاه ما را نزد گواهان آن روز بلند گرداند

يَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ

در روزى که همه سزاى عمل خود بینند بدون آنکه بر کسى ستمى رود

يَوْمَ لايُغْنى مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لاهُمْ يُنْصَرُونَ

روزى که هیچ دوستى چیزى از عذاب و کیفر را از دوست خود دفع نکند و ستمکاران یارى نشوند

حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنّا اِلى اَعْلى عِلِّيّينَ فى كِتابٍ مَرْقُومٍ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ

سپاسى که از جانب ما در پرونده اى که وضع نیکبختان در آن رقم خورده و مقربان حضرت او گواهان آنند به اعلى علیّین بالا رود

حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُيُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ

سپاسى که چون چشم ها در آن روز خیره شود سبب روشنى دیده ما گردد

و تَبْيَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ اَليمِ ناراللَّهِ اِلى كَريمِ جِوارِاللَّهِ

و هنگامى که چهره ها سیاه شود صورت ما به نورانیت آن سپید گردد سپاسى که ما را از آتش دردناک حق آزاد و در جوار کرم نامتناهیش جاى دهد

حَمْداً - نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِكَتَهُ الْمُقَرَّبينَ

ستایشی که به وسیلۀ آن همدوش فرشتگان شویم و درپیشگاه عنایتش جاى را بر ایشان تنگ کنیم

ص: 11

وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِياءَهُ الْمُرْسَلينَ فى دارِالْمُقامَةِ الَّتی لاتَزُولُ وَ مَحَلِّ كَرامَتِهِ الَّتى لاتَحُولُ

و به وسیله آن در سراى ماندگارى جاوید و جایگاه سرمدى او که دگرگونى نپذیرد به صف پیامبران مرسل او متصل گردیم.

والْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ

و همۀ ستایش ها مخصوص خداست که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید

وَ اَجْرى عَلَيْنا طَيِّباتِ الرِّزْقِ

و روزی های پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.

وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضيلَةَ بِالْمَلَكَةِ عَلى جَميعِ الْخَلْقِ

و ما را با تسلّط بر همۀ موجودات برتری داد.

فَكُلُّ خَليقَتِهِ مُنْقادَةٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ

در نتیجه همۀ موجوداتش بر اساس قدرت حضرتش فرمان بردار ما هستند

وَصآئِرَةٌ اِلى طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ.

و در سایۀ عزّتش در گردونۀ اطاعت از ما قرار دارند.

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَةِ اِلاّ اِلَيْهِ

و همۀ ستایش ها مخصوص خداست که درِ احتیاج و نیاز ما را از غیر خود بست

فَكَيْفَ نُطيقُ حَمْدَهُ؟

پس چگونه قدرتِ سپاس گزاری او را داریم؟

اَمْ مَتى نُؤَدّى شُكْرَهُ؟!

یا چه زمانى مى توانیم شکرش را بجاى آوریم؟

لا مَتى! وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى رَكَّبَ فينا الاتِ الْبَسْطِ

هیچگاه! و سپاس خداى را که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد

وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ

و آلات بستن آنها را مقرر فرمود

ص: 12

وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ الْحَيوةِ

و ما را از نسیمهاى حیاتبخش بهره مند کرد

وَاَثْبَتَ فينا جَوارِحَ الْاَعْمالِ

و اعضاى انجام دادن کار به ما مرحمت فرمود

وَ غَذّانا بِطَيِّباتِ الرِّزْقِ

و ما را با روزیهاى پاکیزه خوراک داد

وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ

و به فضلش ما را بى نیاز کرد

وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ

و به عطاى خود سرمایه بخشید

ثُمَّ اَمَرَنا لِيَخْتَبِرَ طاعَتَنا

آنگاه به ما دستور داد تا فرمانبرداریمان را بسنجد

وَنَهانا لِيَبْتَلِىَ شُكْرَنا

و از انجام محرمات نهى فرمود تا شکر ما را بیازماید

فَخالَفْنا عَنْ طَريقِ اَمْرِهِ

بعد از این همه لطف از فرمانش سر پیچیدیم

وَ رَكِبْنا مُتُونَ زَجْرِهِ

و بر مرکب محرماتش سوار شدیم

فَلَمْ يَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ

با این همه به عقوبت ما شتاب ننمود

وَ لَمْ يُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ

و بر انتقام ما عجله نکرد

ص: 13

بَلْ تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً

بلکه از سرِ رحمت و از باب کرم با ما مدارا فرمود

وَانْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً.

و از سرِ مهربانى و از باب حلم بازگشت ما را از راه خطا انتظار کشید.

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى دَلَّنا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتى لَمْ نُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ

سپاس خداى را که ما را به توبه و بازگشت راهنمایى کرد که این حقیقت را جز از عطاى او نیافتیم

فَلَوْلَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآؤُهُ عِنْدَنا

اگر همین یک عنایت را از فضل او به حساب آوریم هر آینه اِنعام او درباره ما نیکو

وَ جَلَّ ِحْسانُهُ اِلَيْنا

و احسانش در حق ما بزرگ

وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنا

و بخشش او بر ما عظیم است

فَماهكَذا كانَتْ سُنَّتُهُ فِى التَّوْبَةِ لِمَنْ كانَ قَبْلَنا

زیرا روش او در پذیرش توبه در رابطه با گذشتگان چنین نبوده

لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَةَ لَنا بِهِ

بدون شک آنچه را در توانایى ما نبوده از ما برداشته

وَ لَمْ يُكَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً

و جز در خور امکان ما به ما تکلیف نفرموده

وَ لَمْ يُجَشِّمْنا اِلاّ يُسْراً

و ما را به غیر از کار آسان وانداشته

ص: 14

وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا

و در این زمینه براى هیچ کدام از ما

حُجَّةً وَ لا عُذْراً

حجت و بهانه اى باقى نگذاشته

فَالْهالِكُ مِنّا مَنْ هَلَكَ عَلَيْهِ

پس در میان ما بدبخت کسى است که برخلاف رضاى او ترک طاعت کند

وَالسَّعيد مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَيْهِ.

وخوشبخت از ما کسى است که به سوى او توجه نماید.

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِكُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنى مَلآئِكَتِه اِلَيْهِ

و سپاس خداى را به کلّ آن سپاسى که نزدیکترین ملائکه به او

وَاَكْرَمُ خَليقَتِهِ عَلَيْهِ

و گرامى ترین آفریدگان نزد او

وَاَرْضى حامِدِيهِ لَدَيْهِ

و پسندیده ترین ستایشگران آستان او. وى را ستوده اند

حَمْداً يَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ كَفَضْلِ رَبِّنا عَلى جَميعِ خَلْقِهِ

سپاسى بالاتر از سپاس دیگر سپاسگزاران مانند برترى پروردگارمان بر تمام مخلوقات

ص: 15

الْحَمْدُ مَكانَ كُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَيْنا وَ عَلى جَميعِ عِبادِهِ الْماضينَ وَالْباقينَ

و او را سپاس و حمد دربرابر تمام نعمت هاى او که به ما و به بندگانش که در گذشته بوده اند و باقی بندگانش که هستند و مى آیند دارد

عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَميعِ الْاَشْيآءِ

سپاسى به عدد تمام اشیاء که دانش او بر آن احاطه دارد

وَمَكانَ كُلِّ واحِدَةٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَةً اَبَداً سَرْمَداً اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ

و چندین مقابل هر یک از آنها به طور جاوید و همیشگى تا روز قیامت

حَمْداً لامُنْتَهى لِحَدِّهِ

سپاسى که حدش را پایانى

وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ

و شماره آن را حسابى

وَلا مَبْلَغَ لِغايَتِهِ

و پایان آن را نهایتى

وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ

و مدت آن را انقطاعى نباشد

ص: 16

حَمْداً يَكُونُ وُصْلَةً اِلى طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ

سپاسى که باعث رسیدن به طاعت و بخشش او

وَ سَبَبَاً اِلى رِضْوانِهِ

و سبب رضا و خشنودى او

وَ ذَريعَةً اِلى مَغْفِرَتِهِ

و وسیله آمرزش او

وَ طَرِيقاً اِلى جَنَّتِهِ

و راه به سوى بهشت او

وَ خَفيراً مِنْ نَقِمَتِهِ

و پناه از انتقام او

وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ

و ایمنى از غضب او

وَ ظَهيراً عَلى طاعَتِهِ

و یار و مددکار بر طاعت او

وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِيَتِهِ

و مانع از معصیت او

وَ عَوْناً عَلى تَاْدِيَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ

و کمک بر اداء حق و وظائف حضرت او باشد

حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ مِنْ اَوْلِيآئِهِ

سپاسى که به سبب آن در گروه نیکبختان از دوستانش درآئیم

وَ نَصيرُ بِهِ فى نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُيُوفِ اَعْدآئِهِ

و در سلک شهیدان به شمشیر دشمنانش قرار گیریم

اِنَّهُ وَلِىٌّ حَميدٌ.

که همانا حضرت او یارى دهنده و ستوده است.

ص: 17

الدعاء 2 - درود بر پیامبر

دعای دوم صحیفه سجادیه با ترجمه را می توانید در این بخش از سایت مشاهده کنید. دعای دوم صحیفه سجادیه از دعا های صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) می باشد . این دعا در 26 فراز تنظیم شده و موضوع اصلی آن درود بر نبی مکرّم اسلام محمد(ص) است.

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي مَنَّ عَليْنَا بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ –

حمد و سپاس خداوندى را كه بر ما منت نهاد و پيامبر خود محمد صلى الله عليه و آله را به رسالت بر ما فرستاد.

دُونَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ السَّالِفَةِ بِقُدْرَتِهِ الَّتِي لاَ تَعْجِزُ عَنْ شَيْ ءٍ وَ إِنْ عَظُمَ وَ لاَ يَفُوتُهَا شَيْ ءٌ وَ إِنْ لَطُفَ

اين همه برآمده از قدرت اوست كه ناتوان نبود در هر كار هر چند سترگ بود و فرو نگذارد هيچ كارى را هر چند خرد بود.

ص: 18

فَخَتَمَ بِنَا عَلَى جَمِيعِ مَنْ ذَرَأَ وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى مَنْ جَحَدَ وَ كَثَّرَنَا بِمَنِّهِ عَلَى مَنْ قَلَ

پس ما را خاتم همه آفريدگان قرار داد و گواهان بر منكران. و به كرم خود شمار ما را از آنان كه شمارشان فرو كاست فزونى بخشيد.

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ أَمِينِكَ

بار خدايا درود بفرست بر محمد كه امين وحى توست

عَلَى وَحْيِكَ وَ نَجِيبِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ صَفِيِّكَ مِنْ عِبَادِكَ

برگزيده از ميان آفريدگان توست دوست مخلص از ميان همه بندگان توست

إِمَامِ الرَّحْمَةِ وَ قَائِدِ الْخَيْرِ وَ مِفْتَاحِ الْبَرَكَةِ

آن امام رحمت و پيشواى خير و كليد بركات

كَمَا نَصَبَ لِأَمْرِكَ نَفْسَهُ

آن سان كه او جان خويش در فرمان تو نهاد

وَ عَرَّضَ فِيكَ لِلْمَكْرُوهِ بَدَنَهُ وَ كَاشَفَ فِي الدُّعَاءِ إِلَيْكَ حَامَّتَهُ

و جسم خويش به راه تو هدف تير بلا گردانيد و در دعوت به دين تو با خويشاوندان خود آشكارا خصومت ورزيد

وَ حَارَبَ فِي رِضَاكَ أُسْرَتَهُ وَ قَطَعَ فِي إِحْيَاءِ دِينِكَ رَحِمَهُ

و براى خشنودى تو با خاندان خويش به پيكار برخاست و تا دين تو را زنده دارد پيوند از خويش و پيوند ببريد.

وَ أَقْصَى الْأَدْنَيْنَ عَلَى جُحُودِهِمْ و

نزديكان انكارپيشه را از خود دور داشت

ص: 19

قَرَّبَ الْأَقْصَيْنَ عَلَى اسْتِجَابَتِهِمْ لَكَ

و دوران دعوت پذير را به خود نزديك ساخت.

وَ وَالَى فِيكَ الْأَبْعَدِينَ وَ عَادَى فِيكَ الْأَقْرَبِينَ

در راه تو با بيگانگان دوستى ورزيد و با نزديكان دشمنى

و أَدْأَبَ نَفْسَهُ فِي تَبْلِيغِ رِسَالَتِكَ.

و تا حق رسالت تو بگزارد خويشتن را به رنج افكند.

وَ أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَى مِلَّتِكَ

جان خويش در بوته تعب نهاد تا به كيش تو دعوت كند

وَ شَغَلَهَا بِالنُّصْحِ لِأَهْلِ دَعْوَتِكَ.

خويشتن به كار داشت تا امت را اندرز دهد.

وَ هَاجَرَ إِلَى بِلاَدِ الْغُربَةِ

به ديار غربت رخت كشيد

وَ مَحَلِّ النَّأْيِ عَنْ مَوْطِنِ رَحْلِهِ وَ مَوْضِعِ رِجْلِهِ وَ مَسْقَطِ رَأْسِهِ وَ مَأْنَسِ نَفْسِهِ

و موطن مألوف و زادبوم و سراى انس خود رها كرد

إِرَادَةً مِنْهُ لِإِعْزَازِ دِينِكَ وَ اسْتِنْصَاراً عَلَى أَهْلِ الْكُفْرِ بِكَ

تا دين تو را نصرت دهد و بر آنان كه بر تو كفر مى ورزيدند غلبه جويد

حَتَّى اسْتَتَبَّ لَهُ مَا حَاوَلَ فِي أَعْدَائِكَ

تا به هر چه در حق دشمنان تو خواسته بود به تمام دست يافت

وَ اسْتَتَمَّ لَهُ مَا دَبَّرَ فِي أَوْلِيَائِكَ

و هر چه در باره دوستان تو انديشيده بود به كمال حاصل آمد.

فَنَهَدَ إِلَيْهِمْ مُسْتَفْتِحاً بِعَوْنِكَ

پس بدان هنگام كه به يارى تو پيروزى مى طلبيد

وَ مُتَقَوِّياً عَلَى ضَعْفِهِ بِنَصْرِكَ

و به نيروى نصرت تو بر ناتوانى خويش چيره مى گشت آهنگ جنگ ايشان كرد.

فَغَزَاهُمْ فِي عُقْرِ دِيَارِهِمْ وَ هَجَمَ عَلَيْهِمْ فِي بُحْبُوحَةِ قَرَارِهِمْ

با آنان در دل خانه هايشان غزا كرد و به ناگاه در ميان منازلشان بر سرشان تاخت

ص: 20

حَتَّى ظَهَرَ أَمْرُكَ وَ عَلَتْ كَلِمَتُكَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ

تا دين تو آشكار گرديد و كلمه تو برتر شد اگر چه مشركان را ناخوش افتاد.

اَللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ

بار خدايا محمد را به پاداش رنجى كه در راه تو كشيد به عالى ترين درجات بهشت خود فرابر

حَتَّى لاَ يُسَاوَى فِي مَنْزِلَةٍ وَ لاَ يُكَافَأَ فِي مَرْتَبَةٍ

آن سان كه هيچ كس را نرسد تا به منزلت با او برابرى جويد

وَ لاَ يُوَازِيَهُ لَدَيْكَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لاَ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ

و به مرتبت با او همبرى كند و هيچ ملك مقرب و پيامبر مرسلى در نزد تو با او برابرى نتواند.

وَ عَرِّفْهُ فِي أَهْلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ

بار خدايا افزون از آنچه او را وعده داده اى كه شفاعتش را در حق اهل بيت پاك و امت با ايمانش بپذيرى عطا فرماى.

يَا نَافِذَ الْعِدَةِ يَا وَافِيَ الْقَوْلِ

اى خداوندى كه هيچ وعده اى خلاف نكنى و به هر چه گويى وفا كنى

يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ

اى دگرگون كننده بديها به چند برابر نيكيها

إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ

انك ذو الفضل العظيم و الجواد الكريم.

وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه السلام فى الصَّلوةِ عَلى حَمَلَة الْعَرْشِ وَ كُلِّ مَلَكٍ مقرّبٍ

دعای آن حضرت در طلب رحمت بر حاملان عرش و تمام فرشتگان مقرب

ص: 21

اَللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذينَ لايَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبيحِكَ وَ

بارالها و حاملان عرشت که از تسبیح تو سست نمى شوند و

لايَسْئَمُونَ مِنْ تَقْديسِكَ وَ لايَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبادَتِكَ

از تقدیست ملول نمى گردند و از عبادتت وانمى مانند

وَ لايُؤْثِرُونَ التَّقْصيرَ عَلَى الْجِدِّ فى اَمْرِكَ وَ لايَغْفُلُونَ

و در اجراى فرمانت کوتاهى را بر کوشش انتخاب نمى نمایند و از شیفتگى به سوى تو

عَنِ الْوَلَهِ اِلَيْكَ وَ اِسْرافيلُ صاحِبُ الصُّورِ الشّاخِصُ

غافل نمى گردند و اسرافیل صاحب صور که چشم به راه اجازه

الَّذى يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْاِذْنَ وَ حُلُولَ الْاَمْرِ فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ

و فرمان توست تا در صور بدمد و بدین برنامه افتادگان

صَرْعى رَهآئِنِ الْقُبُورِ وَ ميكآئيلُ ذُوالْجاهِ عِنْدَكَ وَالْمَكانِ

به زندان گور را از خواب مرگ بیدار کند و میکائیل که نزد تو بلند مرتبه و به خاطر

الرَّفيعِ مِنْ طاعَتِكَ وَ جِبْريلُ الْاَمينُ عَلى وَحْيِكَ الْمُطاعُ

طاعت تو داراى مکانى رفیع است و جبرئیل امین وحى تو که در بین اهل

فى اَهْلِ سَمواتِكَ الْمَكينُ لَدَيْكَ الْمُقَرَّبُ عِنْدَكَ وَالرُّوحُ

آسمانهاى تو مورد اطاعت است و در پیشگاهت ارجمند و به درگاهت مقرّب و روح

الَّذى هُوَ عَلى مَلآئِكَةِ الْحُجُبِ وَالرُّوحُ الَّذى هُوَ مِنْ اَمْرِكَ

که بر فرشتگان حجب گمارده است و آن روح که از امر توست

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الَّذينَ مِنْ دُونِهِمْ مِنْ سُكّانِ

پس بر همه آنان درود فرست و همچنین بر فرشتگانى که از نظر مقام پائین تر از ایشانند از ساکنان

ص: 22

سَمواتِكَ وَ اَهْلِ الْاَمانَةِ عَلى رِسالاتِكَ وَالَّذينَ لاتَدْخُلُهُمْ

آسمانهایت و امین بر پیامهایت و آن فرشتگانى که از کوشش و کار

سَئْمَةٌ مِنْ دُؤُبٍ وَ لااِعْيآءٌ مِنْ لُغُوبٍ - وَ لا فُتُورٌ وَ لا تَشْغَلُهُمْ

ملول نمى شوند و از هیچ زحمتى وامانده و سست نمى گردند و خواسته ها ایشان را

عَنْ تَسْبيحِكَ الشَّهَواتُ وَ لايَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظيمِكَ سَهْوُ

از تسبیح تو باز نمى دارد و سهو ناشى از غفلت ها آنان را از بزرگداشت تو جدا

الْغَفَلاتِ الْخُشَّعُ الْاَبْصارِ فَلايَرُومُونَ النَّظَرَ اِلَيْكَ

نمى کند دیدگان به خشوع فرو هشته اند و اراده نگریستن به انوار جلالت نمى نمایند

النَّواكِسُ الْاَذْقانِ الَّذينَ قَدْ طالَتْ رَغْبَتُهُمْ فيما لَدَيْكَ

سرها به زیر افکنده اند آنان که عشق و شوقشان را به آنچه نزد توست پایانى نیست

الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِكْرِ الآئِكَ وَالْمُتَواضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ

شیفته یاد نعمت هاى تواند و در برابر بزرگى و جلال کبریائیت

وَ جَلالِ كِبْرِيآئِكَ وَالَّذينَ يَقُولُونَ اِذا نَظَرُوا اِلى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ

متواضعند و بر آن فرشتگان که چون دوزخ را بر گنهکاران خروشان

عَلى اَهْلِ مَعْصِيَتِكَ: سُبْحانَكَ ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ

ببینند مى گویند: اى خداى منزه و پاکیزه ما تو را چنان که سزاوار توست عبادت نکردیم

ص: 23

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى الرَّوْحانِيّينَ مِنْ مَلآئِكَتِكَ وَ اَهْلِ

پس بر همه آنان درود فرست و نیز بر روحانیان از ملائکه ات و اهل

الزُّلْفَةِ عِنْدَكَ وَ حُمّالِ الْغَيْبِ اِلى رُسُلِكَ وَالْمُؤْتَمِنينَ

منزلت و قرب در پیشگاهت و حاملان پیام غیب به سوى فرستادگانت و امینان

عَلى وَحْيِكَ وَ قَبآئِلِ الْمَلآئِكَةِ الَّذينَ اخْتَصَصْتَهُمْ

بر وحیت و اصناف فرشتگانى که آنان را به خود اختصاص

لِنَفْسِكَ وَاَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ بِتَقْديسِكَ

داده اى و به وسیله تقدیس خود ایشان را از خوردنى و آشامیدنى بى نیاز نموده اى

وَاَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ اَطْباقِ سَمواتِكَ وَالَّذينَ عَلى اَرْجآئِها

و در اندرون طبقات آسمانهایت مسکن داده اى و بر آن فرشتگان که چون فرمانت به انجام

اِذا نَزَلَ الْاَمْرُ بِتَمامِ وَعْدِكَ وَ خُزّانِ الْمَطَرِ وَ زَواجِرِ

وعده ات صادر گردد بر اطراف آسمانها گماشته شوند و بر خزانه داران باران و حرکت دهندگان

السَّحابِ وَالَّذى بِصَوْتِ زَجْرِهِ يُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ

ابر و بر آن مَلَکى که از فریاد زجرش غرّش رعدها شینده شود

وَ اِذا سَبَحَتْ بِهِ حَفيفَةُ السَّحابِ الَْتمَعَتْ صَواعِقُ الْبُرُوقِ

و چون ابر خروشان به وسیله او به شنا درآید شعله هاى برق درخشیدن گیرد

وَ مُشَيِّعِى الثَّلْجِ وَالْبَرَدِ والْهابِطينَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ اِذا نَزَلَ

و برفرشتگانى که دانه هاى برف وتگرگ را بدرقه مى کنند وملائکه اى که همراه قطرات باران فرود مى آیند

وَالْقُوَّامِ عَلى خَزآئِنِ الرِّياحِ وَالْمُوَكَّلينَ بِالْجِبالِ فَلاتَزُولُ و الَّذينَ عَرَّفتَهم مَثاقيلَ المياه

و بر آنان که وکیل خزینه هاى بادند و آنان که بر کوهها گماشته شده اند تا از جا در نروند و بر آنان که وزن آبها,

ص: 24

وَ کَيلَ ما تَحويهٍ لَواعج الْاَمْطارِ وَ عَوالِجُها وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلائِكَةِ اِلى اَهْلِ الْاَرْضِ

و اندازه بارانهای سیل آسا و رگبارهای متراکم را به آنان آموخته اى و بر فرشتگانى که به سوى اهل زمین گسیل مى شوند و

بِمَكْرُوهِ ما يَنْزِلُ مِنَ الْبَلآءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخآءِ وَالسَّفَرَةِ

گرفتارى ناخوشایند و گشایش خوشایند براى آنان مى آورند و بر سفیران

الْكِرامِ الْبَرَرَةِ وَالْحَفَظَةِالْكِرامِ الْكاتِبينَ وَ مَلَكِ الْمَوْتِ

بزرگوار نیکوکار و فرشتگان بزرگوارى که حافظ عمل مردم و نویسنده آنند و بر فرشته مرگ

وَ اَعْوانِهِ وَ مُنْكَرٍ وَ نَكيرٍ وَ رُومانَ فَتّانِ الْقُبُورِ وَالطّآئِفينَ

و یارانش و منکَر و نکیر و بر رومان آزمایش کننده مردگان در گور و بر طواف کنندگان

بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ مالِكٍ وَالْخَزَنَةِ وَ رِضْوانَ وَ سَدَنَةِ

بیت المعمور و بر مالک و بر خازنان دوزخ و بر رضوان و خدمتگزاران

الْجِنانِ وَالَّذينَ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما اَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ

بهشت و بر فرشتگانى که خدا را در آنچه امر مى کند مخالفت نمى نمایند و مأموریت خود را

مايُؤْمَرُونَ وَالَّذينَ يَقُولُونَ: سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ

به نحو احسن انجام مى دهند و بر فرشتگانى که به اهل بهشت مى گویند: سلام بر شما به خاطر آنکه صبر کردید پس

ص: 25

عُقْبَى الدّارِ وَالزَّبانِيَةِ الَّذينَ اِذا قيلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ

نیکوسرایى است خانه آخرت براى شما و بر فرشتگان نگاهبان دوزخ که چون به آنان فرمان رسد: او را بگیرید و به زنجیر کشید سپس

الْجَحيمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِراعاً وَلَمْ يُنْظِرُوهُ وَ مَنْ

به آتش درافکنید به سرعت دستگیرش کنند و به او مهلت ندهند و بر

اَوْهَمْنا ذِكْرَهُ وَ لَمْ نَعْلَمُ مَكانَهُ مِنْكَ وَ بِاَىِّ اَمْرٍ وَكَّلْتَهُ

هر فرشته اى که نامش را یاد نکرده ایم و از قدرش در پیشگاه تو خبر نداریم و نمى دانیم او را به چه کارى گماشته اى

وَ سُكّانِ الْهَوآءِ وَالْاَرْضِ وَالْمآءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْقِ

و بر آن فرشتگانى که ساکن هوا و زمین و آبند و به هر کدام از آنان که موکّل آفریدگانند

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ يَوْمَ يَاْتى كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سآئِقٌ وَ شَهيدٌ

پس بر همه آنان درود فرست در روزى که هرکس با دو فرشته یکى راننده و دیگرى گواه مى آید

وَصَلِّ عَلَيْهِمْ صَلوةً تَزيدُهُمْ كَرامَةً عَلى كَرامَتِهِمْ

و بر ایشان درود فرست درودی که بر بزرگواریشان بیفزاید,

وَ طَهارَةً عَلى طَهارَتِهِمْ. اَللَّهُمَّ وَ اِذا صَلَّيْتَ عَلى

و بر طهارتشان طهارت اضافه کند بارالها به وقتیکه بر

مَلآئِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلوتَنا عَلَيْهِمْ فَصَلِّ

فرشتگانت و فرستادگانت درود می فرستی و درود ما را به آنان ابلاغ میکنی, به علت آن گفتار نیکو

عَلَيْنا بِما فَتَحْتَ لَنا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فيهِمْ

که در وصف آنان بر زبان و دل ما روان ساختی ای,بر ما نیز درود و رحمت فرست,

اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ.

که تو بخشنده و بزرگواری.

ص: 26

الدعاء 3 - فرشتگان مُقرّب

وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه السلام فى الصَّلوةِ عَلى حَمَلَةِ

دعای آن حضرت در طلب رحمت بر حاملان

الْعَرْشِ وَ كُلِّ مَلَكٍ مقرّبٍ

عرش و تمام فرشتگان مقرب

اَللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذينَ لايَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبيحِكَ

بارالها و حاملان عرشت که از تسبیح تو سست نمى شوند

وَ لايَسْئَمُونَ مِنْ تَقْديسِكَ

و از تقدیست ملول نمى گردند

وَ لايَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبادَتِكَ

و از عبادتت وانمى مانند

وَ لايُؤْثِرُونَ التَّقْصيرَ عَلَى الْجِدِّ فى اَمْرِكَ

و در اجراى فرمانت کوتاهى را بر کوشش انتخاب نمى نمایند

وَ لايَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ اِلَيْكَ

و از شیفتگى به سوى تو غافل نمى گردند

وَ اِسْرافيلُ صاحِبُ الصُّورِ

و اسرافیل صاحب صور

الشّاخِصُ الَّذى يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْاِذْنَ

که چشم به راه اجازه و فرمان توست

وَ حُلُولَ الْاَمْرِ

تا در صور بدمد

ص: 27

فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ صَرْعى رَهآئِنِ الْقُبُورِ

و بدین برنامه افتادگان به زندان گور را از خواب مرگ بیدار کند

وَ ميكآئيلُ ذُوالْجاهِ عِنْدَكَ

و میکائیل که نزد تو بلند مرتبه

وَالْمَكانِ الرَّفيعِ مِنْ طاعَتِكَ

و به خاطر طاعت تو داراى مکانى رفیع است

وَ جِبْريلُ الْاَمينُ عَلى وَحْيِكَ

و جبرئیل امین وحى تو

الْمُطاعُ فى اَهْلِ سَمواتِكَ

که در بین اهل آسمانهاى تو مورد اطاعت است

الْمَكينُ لَدَيْكَ

و در پیشگاهت ارجمند

الْمُقَرَّبُ عِنْدَكَ

و به درگاهت مقرّب

وَالرُّوحُ الَّذى هُوَ عَلى مَلآئِكَةِ الْحُجُبِ

و روح که بر فرشتگان حجب گمارده است

وَالرُّوحُ الَّذى هُوَ مِنْ اَمْرِكَ

و آن روح که از امر توست

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ

پس بر همه آنان درود فرست

وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الَّذينَ مِنْ دُونِهِمْ

و همچنین بر فرشتگانى که از نظر مقام پائین تر از ایشانند

مِنْ سُكّانِ سَمواتِكَ

از ساکنان آسمانهایت

وَ اَهْلِ الْاَمانَةِ عَلى رِسالاتِكَ

و امین بر پیامهایت

وَالَّذينَ لاتَدْخُلُهُمْ سَئْمَةٌ مِنْ دُؤُبٍ

و آن فرشتگانى که از کوشش و کار ملول نمى شوند

وَ لااِعْيآءٌ مِنْ لُغُوبٍ - وَ لا فُتُورٌ

و از هیچ زحمتى وامانده و سست نمى گردند

ص: 28

وَ لا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبيحِكَ الشَّهَواتُ

و خواسته ها ایشان را از تسبیح تو باز نمى دارد

وَ لايَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظيمِكَ سَهْوُ الْغَفَلاتِ

و سهو ناشى از غفلت ها آنان را از بزرگداشت تو جدا نمى کند

الْخُشَّعُ الْاَبْصارِ

دیدگان به خشوع فرو هشته اند

فَلايَرُومُونَ النَّظَرَ اِلَيْكَ

و اراده نگریستن به انوار جلالت نمى نمایند

النَّواكِسُ الْاَذْقانِ

سرها به زیر افکنده اند

الَّذينَ قَدْ طالَتْ رَغْبَتُهُمْ فيما لَدَيْكَ

آنان که عشق و شوقشان را به آنچه نزد توست پایانى نیست

الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِكْرِ الآئِكَ

شیفته یاد نعمت هاى تواند

وَالْمُتَواضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ وَ جَلالِ كِبْرِيآئِكَ

و در برابر بزرگى و جلال کبریائیت متواضعند

وَالَّذينَ يَقُولُونَ اِذا نَظَرُوا اِلى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلى اَهْلِ مَعْصِيَتِكَ

و بر آن فرشتگان که چون دوزخ را بر گنهکاران خروشان ببینند مى گویند:

سُبْحانَكَ ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ :

اى خداى منزه و پاکیزه ما تو را چنان که سزاوار توست عبادت نکردیم

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى الرَّوْحانِيّينَ مِنْ مَلآئِكَتِكَ وَ اَهْلِ

پس بر همه آنان درود فرست و نیز بر روحانیان از ملائکه ات و اهل

الزُّلْفَةِ عِنْدَكَ

منزلت و قرب در پیشگاهت

ص: 29

وَ حُمّالِ الْغَيْبِ اِلى رُسُلِكَ

و حاملان پیام غیب به سوى فرستادگانت

وَالْمُؤْتَمِنينَ

و امینان

عَلى وَحْيِكَ

بر وحیت

وَ قَبآئِلِ الْمَلآئِكَةِ الَّذينَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ

و اصناف فرشتگانى که آنان را به خود اختصاص داده اى

وَاَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعامِ وَالشَّرابِ بِتَقْديسِكَ

و به وسیله تقدیس خود ایشان را از خوردنى و آشامیدنى بى نیاز نموده اى

وَاَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ اَطْباقِ سَمواتِكَ

و در اندرون طبقات آسمانهایت مسکن داده اى

وَالَّذينَ عَلى اَرْجآئِها

و بر آن فرشتگان که چون فرمانت به انجام

اِذا نَزَلَ الْاَمْرُ بِتَمامِ وَعْدِكَ

وعده ات صادر گردد بر اطراف آسمانها گماشته شوند

وَ خُزّانِ الْمَطَرِ وَ زَواجِرِ السَّحابِ

و بر خزانه داران باران و حرکت دهندگان ابر

الَّذى بِصَوْتِ زَجْرِهِ يُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ

و بر آن مَلَکى که از فریاد زجرش غرّش رعدها شینده شود

وَ اِذا سَبَحَتْ بِهِ حَفيفَةُ السَّحابِ الَْتمَعَتْ صَواعِقُ الْبُرُوقِ

و چون ابر خروشان به وسیله او به شنا درآید شعله هاى برق درخشیدن گیرد

وَ مُشَيِّعِى الثَّلْجِ وَالْبَرَدِ

و برفرشتگانى که دانه هاى برف وتگرگ را بدرقه مى کنند

والْهابِطينَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ اِذا نَزَلَ

وملائکه اى که همراه قطرات باران فرود مى آیند

وَالْقُوَّامِ عَلى خَزآئِنِ الرِّياحِ

و بر آنان که وکیل خزینه هاى بادند

ص: 30

وَالْمُوَكَّلينَ بِالْجِبالِ فَلاتَزُولُ

و آنان که بر کوهها گماشته شده اند تا از جا در نروند

و الَّذينَ عَرَّفتَهم مَثاقيلَ المياه وَ کَيلَ ما تَحويهٍ لَواعج الْاَمْطارِ وَ عَوالِجُها

و بر آنان که وزن آبها و اندازه بارانهای سیل آسا و رگبارهای متراکم را به آنان آموخته اى ,

وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلائِكَةِ اِلى اَهْلِ الْاَرْضِ بِمَكْرُوهِ ما يَنْزِلُ مِنَ الْبَلآءِ

و بر فرشتگانى که به سوى اهل زمین گسیل مى شوند و گرفتارى ناخوشایند

وَ مَحْبُوبِ الرَّخآءِ

و گشایش خوشایند براى آنان مى آورند

وَالسَّفَرَةِ

و بر سفیران

الْكِرامِ الْبَرَرَةِ

بزرگوار نیکوکار

وَالْحَفَظَةِالْكِرامِ الْكاتِبينَ

و فرشتگان بزرگوارى که حافظ عمل مردم و نویسنده آنند

وَ مَلَكِ الْمَوْتِ

و بر فرشته مرگ

وَ اَعْوانِهِ

و یارانش

وَ مُنْكَرٍ وَ نَكيرٍ وَ رُومانَ فَتّانِ الْقُبُورِ وَالطّآئِفينَ

و منکَر و نکیر و بر رومان آزمایش کننده مردگان در گور و بر طواف کنندگان

بِالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ وَ مالِكٍ وَالْخَزَنَةِ وَ رِضْوانَ وَ سَدَنَةِ

بیت المعمور و بر مالک و بر خازنان دوزخ و بر رضوان و خدمتگزاران

الْجِنانِ وَالَّذينَ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما اَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ

بهشت و بر فرشتگانى که خدا را در آنچه امر مى کند مخالفت نمى نمایند و مأموریت خود را

ص: 31

مايُؤْمَرُونَ

به نحو احسن انجام مى دهند

وَالَّذينَ يَقُولُونَ: سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ

و بر فرشتگانى که به اهل بهشت مى گویند: سلام بر شما به خاطر آنکه صبر کردید پس

عُقْبَى الدّارِ

نیکوسرایى است خانه آخرت براى شما

وَالزَّبانِيَةِ الَّذينَ اِذا قيلَ لَهُمْ:

و بر فرشتگان نگاهبان دوزخ که چون به آنان فرمان رسد:

خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ

او را بگیرید و به زنجیر کشید سپس

الْجَحيمَ صَلُّوهُ

به آتش درافکنید

ابْتَدَرُوهُ سِراعاً

به سرعت دستگیرش کنند

وَلَمْ يُنْظِرُوهُ

و به او مهلت ندهند

وَ مَنْ اَوْهَمْنا ذِكْرَهُ

و بر هر فرشته اى که نامش را یاد نکرده ایم

وَ لَمْ نَعْلَمُ مَكانَهُ مِنْكَ

و از قدرش در پیشگاه تو خبر نداریم

ص: 32

وَ بِاَىِّ اَمْرٍ وَكَّلْتَهُ

و نمى دانیم او را به چه کارى گماشته اى

وَ سُكّانِ الْهَوآءِ وَالْاَرْضِ وَالْمآءِ

و بر آن فرشتگانى که ساکن هوا و زمین و آبند

وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَى الْخَلْقِ

و به هر کدام از آنان که موکّل آفریدگانند

فَصَلِّ عَلَيْهِمْ يَوْمَ يَاْتى كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سآئِقٌ وَ شَهيدٌ

پس بر همه آنان درود فرست در روزى که هرکس با دو فرشته یکى راننده و دیگرى گواه مى آید

وَصَلِّ عَلَيْهِمْ صَلوةً تَزيدُهُمْ كَرامَةً عَلى كَرامَتِهِمْ

و بر ایشان درود فرست درودی که بر بزرگواریشان بیفزاید,

وَ طَهارَةً عَلى طَهارَتِهِمْ.

و بر طهارتشان طهارت اضافه کند

اَللَّهُمَّ وَ اِذا صَلَّيْتَ عَلى مَلآئِكَتِكَ وَ رُسُلِكَ

بارالها به وقتیکه بر فرشتگانت و فرستادگانت درود می فرستی

وَ بَلَّغْتَهُمْ صَلوتَنا عَلَيْهِمْ

و درود ما را به آنان ابلاغ میکنی,

فَصَلِّ عَلَيْنا بِما فَتَحْتَ لَنا مِنْ حُسْنِ الْقَوْلِ فيهِمْ

به علت آن گفتار نیکو که در وصف آنان بر زبان و دل ما روان ساختی ای,بر ما نیز درود و رحمت فرست,

اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ.

که تو بخشنده و بزرگواری.

ص: 33

الدعاء 4 - پیروان پیامبران

و كانَ مِن دعائهِ عليه السلام فى الصّلوة على اَتْباعِ

دعای آن حضرت در درود بر پیروان

الرُّسُلِ و مُصَدّقيهِمْ

و ایمان آورندگان به ایشان

اَللَّهُمَّ وَ اَتْباعُ الرُّسُلِ وَ مُصَدِّقُوهُمْ مِنْ اَهْلِ الْاَرْضِ بِالْغَيْبِ

بارالها و پیروان انبیاء و تصدیق کنندگان ایشان از مردم روى زمین که تصدیقشان از عمق قلب بود

عِنْدَ مُعارَضَةِ الْمُعانِدينَ لَهُمْ بِالتَّكْذيبِ وَالْاِشْتِياقِ اِلَى الْمُرْسَلينَ بِحَقآئِقِ الْايمانِ

آنهم به وقتى که دشمنان به جهت معارضه در مقام تکذیب آنان برآمدند ولى مؤمنان به سبب حقایق ایمانیه مشتاقانه به انبیاء روى آوردند

فى كُلِّ دَهْرٍ وَ زَمانٍ اَرْسَلْتَ فيهِ رَسوُلاً

در هر عصر و زمانى که پیامبرى فرستادى

وَ اَقَمْتَ لِأَهْلِهِ دَليلاً

و براى جامعه چراغ راه قرار دادى

مِنْ لَدُنْ ادَمَ اِلى مُحَمَّدٍ - صَلَّى اللَّهُ

از زمان آدم تا دوران محمد - درود خدا

عَلَيْهِ وَالِهِ - مِنْ اَئِمَّةِ الْهُدى وَ قادَةِ اَهْلِ التُّقى - عَلى جَميعِهِمُ

بر او و آلش باد - از رهبران هدایت و جلوداران اهل تقوا - که بر همه آنان

السَّلامُ فَاذْكُرْهُمْ مِنْكَ بِمَغْفِرَةٍ وَ رِضْوانٍ

سلام باد - خداوندا تمام آنان را از جانب خود به آمرزش و رضایت مخصوص گردان.

اَللَّهُمَّ وَاَصْحابُ

بارالها و به خصوص اصحاب

ص: 34

مُحَمَّدٍ خآصَّةًالَّذينَ اَحْسَنُواالصَّحابَةَ

محمد (ص) آنان که شرط مصاحبت او را به خوبى پاس داشتند

وَالَّذينَ اَبْلَوُاالْبَلآءَ اَلْحَسَنَ فى نَصْرِهِ

و آنان که در یارى آن حضرت به سعى نیکو برخاستند

وَ كانَفُوهُ

و حضرتش را یارى دادند

وَ اَسْرَعُوا اِلى وِفادَتِهِ

و براى قرار دادنش به صحنه قدرت شتافتند

وَ سابَقُوا اِلى دَعْوَتِهِ

و براى قبول دعوتش بر یکدیگر سبقت گرفتند

وَاسْتَجابُوا لَهُ حَيْثُ اَسْمَعَهُمْ

و چون دلیل رسالت هاى خود را به گوش آنان رساند

حُجَّةَ رِسالاتِهِ وَ فارَقُوا الْاَزْواجَ وَالْاَوْلادَ فى اِظْهارِ كَلِمَتِهِ

دعوتش را پذیرفتند و در راه اعلاء کلمه اش از همسران و فرزندان خود دورى جستند

وَقاتَلُوا الْابآءَ وَالْاَبْنآءَ فى تَثْبيتِ نُبُوَّتِهِ وَانْتَصَرُوا بِهِ

و با پدران و فرزندان خودبراى برقرارى نبوّتش نبرد کردند و به برکت وجود او در آن نبردها پیروز شدند.

وَمَنْ كانُوا مُنْطَوينَ عَلى مَحَبَّتِهِ يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ فى مَوَدَّتِهِ

و آنان که در عمق دلشان مهر او را مى پروردند و در عشق او به تجارتى امید داشتند که کسادى و ضرر در آن راه نداشت

وَالَّذينَ هَجَرَتْهُمُ الْعَشآئِرُ اِذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ

و یارانى که وقتى دل به او بستند قبائل و عشائرشان از آنان دورى جستند

وَانْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَراباتُ اِذْ سَكَنُوا فى ظِلِّ قَرابَتِهِ

و زمانى که در سایه قرابت او آرمیدند دودمان آنان پیوند قرابت گسیختند

فَلاتَنْسَ لَهُمُ اللَّهُمَّ ماتَرَكوُا لَكَ وَفيكَ

بارالها پس براى اصحاب محمد آنچه را براى تو و در راه تو از دست دادند از نظرلطف دور مدار

ص: 35

وَاَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوانِكَ

و آنان را از خشنودیت خشنود ساز

وَ بِما حاشُوا الْخَلْقَ عَلَيْكَ

و نیز به خاطر آنکه مردم را پیرامون دینت جمع کردند

وَ كانوُا مَعَ رَسوُلِكَ دُعاةً لَكَ اِلَيْكَ

وبا فرستاده تو در دعوت خلق هم آواز بودند

وَاشْكُرْهُمْ عَلى هَجْرِهِمْ فيكَ دِيارَ قَوْمِهِمْ وَ خُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ

و آنان را به خاطر اینکه در راه تو از شهر و دیار قوم خود دورى گزیدند

الْمَعاشِ اِلى ضيقِهِ

و از فراخى معیشت به سختى در افتادند

وَ مَنْ كَثَّرْتَ فى اِعْزازِ دينِكَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ.

و آن افراد بسیارى را که براى بزرگداشت دین تو ستمها دیدند پاداش عنایت فرما.

اَللَّهُمَّ وَ اَوْصِلْ اِلَى التّابِعينَ لَهُمْ بِاِحْسانٍ الَّذينَ يَقُولُونَ:

بارالها و به پیروان اصحاب در ایمان و اخلاق و عمل آنان که مى گویند:

«رَبَّنااغْفِرلَنا وَ ِلاِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالاْيمانِ» خَيْرَ جَزآئِكَ

«الهى ما و آن برادران ما را که به ایمان بر ما پیشى جستند بیامرز» بهترین اجر و مزد خود را ارزانى دار

الَّذينَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ

همانان که راه و روش اصحاب را پیش گرفتند

وَ تَحَّرَوْا وِجْهَتَهُمْ

و طریقه آنان را طلبیدند

وَ مَضَوْا عَلى شاكِلَتِهِمْ

و به منش آنان زندگى را آهنگ دادند

لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فى بَصيرَتِهِمْ

در حالى که هیچ شک و شبهه اى آنان را از عقیده شان برنگرداند

وَ لَمْ يَخْتَلِجْهُمْو شَكٌّ فى قَفْوِ اثارِهِمْ وَالْايتِمامِ بِهِدايَةِ مَنارِهِمْ

در پیروى از آثار اصحاب و اقتداء به نشان هدایتشان - هیچ شکى خاطرشان را پریشان نکرد

ص: 36

مُكانِفينَ وَ مُوازِرينَ لَهُمْ يَدينُونَ بِدينِهِمْ

یاران و یاوران ایشان بودند در دین موافق آنان - بودند

وَ يَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ

و به راه و روش آنان مى رفتند

يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ

درباره اتفاق نظر داشتند

وَ لايَتَّهِمُونَهُمْ فيما اَدَّوْا اِلَيْهِمْ. اَللَّهُمَّ

و به آنان در برنامه هائى که از رسول خدا خبر دادند بدگمان نبودند. بارالها

وَ صَلِّ عَلَى التّابِعينَ مِنْ يَوْمِنا هذا اِلى يَوْمِ الدّينِ وَ عَلى

از امروز تا روز قیامت از جانب خودت بر تابعین و

اَزْواجِهِمْ وَ عَلى ذُرِّيّاتِهِمْ وَ عَلى مَنْ اَطاعَكَ مِنْهُمْ صَلوةً

همسران و فرزندانشان درود فرست و بر هر کس از آنان که اطاعت تو کرده درودى که به سبب

تَعْصِمُهُمْ بِها مِنْ مَعْصِيَتِكَ

آن ایشان را از معصیت بازدارى

وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فى رِياضِ جَنَّتِكَ

و در باغهاى بهشت خود به آنان گشایش دهى

وَ تَمْنَعُهُمْ بِها مِنْ كَيْدِ الشَّيْطانِ

و از نیرنگ شیطان در امانشان دارى

وَ تُعينُهُمْ بِها عَلى

و به هر کار نیک که از تو

مَااسْتَعانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ

مدد جویند توفیقشان دهى

ص: 37

وَ تَقيهِمْ طَوارِقَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ اِلاّ

و از حوادث شب و روز حفظشان فرمایى مگر

طارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ

از حادثه اى که مژده خیر رساند

وَ تَبْعَثُهُمْ بِها عَلَى اعْتِقادِ حُسْنِ الرَّجآءِ لَكَ

و به آن درود آنان را بر اعتقاد نیکو برانگیزى تا تنها به تو چشم امید دوزند

وَالطَّمَعِ فيما عِنْدَكَ

و به آنچه نزد توست دلبسته شوند

وَ تَرْكِ التُّهْمَةِ فيما تَحْويهِ اَيْدِى الْعِبادِ

و از بدگمانى نسبت به تو در آنچه نزد خلق است برحذر باشند

لِتَرُدَّهُمْ اِلَى الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَالرَّهْبَةِ مِنْكَ

تا چنان کنى که تنها شوقشان به تو باشد و بیمشان از حضرت تو

وَ تُزَهِّدَهُمْ فى سَعَةِ الْعاجِلِ

و آنان را به فراخى جهان از دست رفتنى بى رغبتشان گردانى

وَ تُحَبِّبَ اِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلْاجِلِ

و محبت عمل کردن براى آن جهان

وَالْاِسْتِعدادَ لِما بَعْدَ الْمَوْتِ

و آمادگى براى بعد از مرگ را در دلشان افکنى

وَتُهَوِّنَ عَلَيْهِمْ كُلَّ كَرْبٍ يَحُلُّ بِهِمْ يَوْمَ خُرُوجِ الْاَنْفُسِ مِنْ اَبْدانِها

و هر مشکلى که ایشان را به وقت جان کندن مى رسد آسان نمایى

وَ تُعافِيَهُمْ مِمّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَةُ مِنْ مَحْذُوراتِها

و آنان را از هر محذورى که از فتنه ها و محنتها خیزد در عافیت دارى

وَ كَبَّةِ النّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ

و از سختى و صدمه آتش دوزخ و طول خلود در آن معاف گردانى

وَ تُصَيِّرَهُمْ اِلى اَمْنٍ مِنْ مَقيلِ الْمُتَّقينَ.

و آنان را به مقام امن و امان که جایگاه اهل تقواست منتقل نمایى.

ص: 38

الدعاء 5 - خویشتن و دوستان

وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه السلام لِنَفْسِه وَ لِاَهْلِ وَلايَتِهِ

«دعادرحق خود ودوستانش»

يا مَنْ لاتَنْقَضى عَجآئِبُ عَظَمَتِهِ

اى کسى که شگفتى هاى عظمتت پایان بردار نیست

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَاحْجُبْنا عَنِ الْاِلْحادِ فى عَظَمَتِكَ.

و ما را از الحاد و لغزش در عظمتت بازدار.

وَ يا مَنْ لاتَنْتَهى مُدَّةُ مُلْكِهِ

اى آن که دوران فرمانروائیت را نهایت نیست

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنْ نَقِمَتِكَ.

و ما را از بند عذاب خود رهایى بخش.

وَ يا مَنْ لاتَفْنى خَزآئِنُ رَحْمَتِهِ

اى کسى که گنجینه هاى رحمتت را فنا نیست

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ لَنا نَصيباً فى رَحْمَتِكَ.

و براى ما از رحمتت نصیب و بهره اى قرار ده.

وَ يا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْاَبْصارُ

اى که چشمها و دیده ها از دیدنت فروماند

ص: 39

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَدْنِنا اِلى قُرْبِكَ.

بر محمد و آلش درود فرست و ما را به عرصه گاه قربت نزدیک کن

وَ يا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْاَخْطارُ

و اى کسى که در برابر قدر و منزلتت تمام منزلتها کوچک است

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَ كَرِّمْنا عَلَيْكَ

و ما را در پیشگاهت گرامى دار.

. وَ يا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَواطِنُ الْاَخْبارِ

اى آن که خبرهاى نهانى در نزدت آشکار است

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَ لاتَفْضَحْنا لَدَيْكَ.

و ما را نزد خود رسوا مکن.

اَللَّهُمَّ اَغْنِنا عَنْ هِبَةِ

الها ما را به بخشش خود

الْوَهّابينَ بِهِبَتِكَ

از بخشش دیگران بى نیاز ساز

وَاكْفِنا وَحْشَةَ الْقاطِعينَ بِصِلَتِكَ حَتّى

و ترس گسستن دیگران را از ما با پیوستن ما به خودت کفایت فرما تا

لانَرْغَبَ اِلى اَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ

با وجود عطاى تو از دیگرى نخواهیم

وَ لانَسْتَوْحِشَ مِنْ اَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ

و با احسان تو از احدى نهراسیم

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ كِدْ لَنا وَ لاتَكِدْ عَلَيْنا

و در هر کار به نفع ما چاره ساز و بر زیان ما چاره مساز

وَ امْكُرْ لَنا وَ لاتَمْكُرْبِنا

و به سود ما تدبیر کن و به ضرر ما تدبیر مفرما

ص: 40

وَ اَدِلْ لَنا وَ لاتُدِلْ مِنّا

و ما را چیره گى ده و دیگران را بر ما چیره مساز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ قِنا مِنْكَ

و ما را از غضب خود حفظ کن

وَاحْفَظْنا بِكَ

و به عنایت خویش نگاه دار

وَاهْدِنا اِلَيْكَ

و به سوى خود هدایت کن

وَ لاتُباعِدْنا عَنْكَ

و از پیشگاه خود دور منما

اِنَّ مَنْ تَقِهِ يَسْلَمْ

آن را که تو حفظ کنى سالم ماند

وَ مَنْ تَهْدِهِ يَعْلَمْ

و آن را که تو هدایت کنى دانا شود

وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ اِلَيْكَ يَغْنَمْ

و آن را که تو به خود نزدیک سازى غنیمت برد.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ اكْفِنا حَدَّ نَوآئِبِ الزَّمانِ

و ما را از سختى مصائب زمان

ص: 41

وَ شَرَّ مَصآئِدِ الشَّيْطانِ

و شرّ دامهاى شیطان

وَ مَرارَةَ صَوْلَةِ السُّلْطانِ

و تلخى قهر سلطان حفظ فرما.

اَللَّهُمَّ اِنَّما يَكْتَفِى

بار خدایا بدون شک بى نیازان

الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ

به فضل قوّت تو بى نیازند

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاكْفِنا

و ما را از هر چه غیر خودت کفایت کن

وَ اِنَّما يُعْطِى الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ

و به حقیقت که بخشندگان از افزونى داده هاى تو مى بخشند

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش – درود فرست

وَاَعْطِنا

و از نعمتت بر ما عطا کن

وَ اِنَّما يَهْتَدِى الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ

و همانا که - راه یافتگان - در پرتو نور ذات تو راه مى یابند

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَاهْدِنا

پس بر محمد و آلش درود فرست و ما را هدایت نماى

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ مَنْ والَيْتَ.

بارالها هر که را تو یارى دهى هیچ

ص: 42

لَمْ يَضْرُرْهُ خِذْلانُ الْخاذِلينَ

خوار کننده اى قدرت خوار کردن او را ندارد

وَ مَنْ اَعْطَيْتَ لَمْ يَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمانِعينَ

و هر که را تو ببخشى هیچ بازدارنده اى قدرت کاستن از عطایت به او او را ندارد

وَ مَنْ هَدَيْتَ لَمْ يُغْوِهِ اِضْلالُ الْمُضِلّينَ

و هر که را تو هدایت فرمایى گمراه ساختن گمراه کنندگان او را از راه بدر نبرد

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَامْنَعْنا بِعِزِّكَ مِنْ عِبادِكَ

و بعزّت خود ما را از شر بندگانت بازدار

وَاَغْنِنا عَنْ غَيْرِكَ ِاِرْفادِكَ

و به عطایت از غیر خود بى نیاز فرماى

وَاسْلُكْ بِنا سَبيلَ الْحَقِّ بِاِرْشادِكَ.

و به وسیله ارشادت ما را به راه حق ببر.

ص: 43

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ سَلامَةَ قُلُوبِنا فى ذِكْرِ عَظَمَتِكَ وَفَراغَ

و سلامت قلوب ما را در ذکر عظمتت و آسایش

اَبْدانِنا فى شُكْرِ نِعْمَتِكَ وَانْطِلاقَ اَلْسِنَتِنا فى وَصْفِ مِنَّتِكَ

بدنهامان را در شکر نعمتت و روانى زبان ما را در وصف عطایت قرار بده.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمّد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْنا مِنْ دُعاتِكَ الدّاعينَ اِلَيْكَ

و ما را در زمره دعوت کنندگان به سویت قرار بده

وَ هُداتِكَ الدّآلّينَ عَلَيْكَ

و از جمله راهنمایانى که به تو دلالت و راهنمایى مى کنند قرار ده

وَ مِنْ خآصَّتِكَ

و در حلقه خاصان از بندگانت درآر

يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

اى مهربان ترین مهربانان

ص: 44

الدعاء 6 - صبح و شام

و كان مِن دعائِه عليه السلام عندَ الصَّباح وَالمَساءِ

«دعا به وقت صبح و شام»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ بِقُوَّتِهِ

سپاس خداى را که به نیروى خود شب و روز را آفرید

وَ مَيَّزَ بَيْنَهُما بِقُدْرَتِهِ

و به قدرتش میان آن دو تفاوت

وَ جَعَلَ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما حَدّاً مَحْدُوداً وَاَمَداً مَمْدُوداً

قرار داد و براى هر یک حدّى محدود و زمانى مشخص نهاد

يُولِجُ كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما فى صاحِبِهِ وَ يُولِجُ صاحِبَهُ فيهِ

هر یک را درون دیگرى فرو بَرَد و برون آرد (از یکى بکاهد و به دیگرى بیفزاید)

بِتَقْديرٍ مِنْهُ لِلْعِبادِ فيما يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ

و با این نظم دقیق روزى بندگان و نشو و نماى آنان را تأمین فرماید.

فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فيهِ مِنْ حَرَكاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضاتِ النَّصَبِ

پس شب را براى بندگان آفرید تا در آن از حرکات رنج آور و فعالیت هاى آزاردهنده بیاسایند

وَ جَعَلَهُ لِباساً لِيَلْبَسُوا مِنْ راحَتِهِ وَ مَنامِهِ

و آن را پوششى قرار داد تا مردم در آن به آسایش دست یابند و خواب راحت کنند

فَيَكُونَ ذلِكَ لَهُمْ جَماماً وَ قُوَّةً

و این همه سبب تجدید نشاط و نیروى ایشان گردد

وَلِيَنالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً

و به لذت و کام دل رسند

وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهارَ مُبْصِراً لِيَبْتَغُوا فيهِ مِنْ فَضْلِهِ

و روز را بینایى بخش قرار داد تا در آن به جستجوى فضل حق خیزند

وَلِيَتَسَبَّبُوا اِلى رِزْقِهِ

و به رزق و روزى او دست یابند

ص: 45

وَيَسْرَحُوا فى اَرْضِهِ طَلَباً لِما فيهِ نَيْلُ الْعاجِلِ مِنْ دُنْياهُمْ وَ دَرَكُ الْاجِلِ فى اُخْريهُمْ.

و در زمین او در پى سود گذراى دنیا و ادراک نفع دائمى آن جهان به راه افتند.

بِكُلِ ذلِكَ يُصْلِحُ شَاْنَهُمْ

به تمام این امور کار ایشان را به سامان مى آورد

وَ يَبْلُو اَخْبارَهُمْ

و اعمالشان را مى آزماید

وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فى اَوْقاتِ

و مى نگرد که چگونه اند به هنگام

طاعَتِهِ وَ مَنازِلِ فُرُوضِهِ

طاعت و اوقات بجا آوردن واجبات

وَ مَواقِعِ اَحْكامِهِ

و موارد احکام او

لِيَجْزِىَ الَّذينَ اَسآؤُا بِما عَمِلُوا

؟ تا بدکاران را به جزاى عملشان

اَحْسَنُوا بِالْحُسْنى. اَللَّهُمَّ

و نیکوکاران را به مزد کردار نیکشان برساند. بارالها

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما فَلَقْتَ لَنا مِنَ الْاِصْباحِ

پس تو را سپاس که پرده سیاه شب را به نور صبح شکافتى

وَ مَتَّعْتَنا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهارِ

و ما را از روشنى روز بهره مند ساختى

وَ بَصَّرْتَنا مِنْ مَطالِبِ الْاَقْواتِ

و در راه فراهم آوردن روزى بینافرمودى

وَ وَقَيْتَنا فيهِ مِنْ طَوارِقِ الْافاتِ

و از پیشامدهاى خطرناک آفات حفظ نمودى

اَصْبَحْنا وَاَصْبَحَتِ الْاَشْيآءُ كُلُّها. بِجُمْلَتِها لَكَ:

شب را به صبح رساندیم و تمام آفریدگان جملگى پاى در میدان صبح نهادند:

سَمآؤُها وَ اَرْضُها

آسمان و زمین

ص: 46

وَ ما بَثَثْتَ فى كُلِّ واحِدٍ مِنْهُما

و آنچه در این دو پراکنده اى

ساكِنُهُ وَ مُتَحَرِّكُهُ

ساکن و جنبنده

وَ مُقيمُهُ وَ شاخِصُهُ

ایستاده و رونده

وَ ما عَلافِى الْهَوآءِ

و هر چه در هوا بالا رفته

وَ ما كَنَّ تَحْتَ الثَّرى

و آنچه در زمین پنهان شده

اَصْبَحْنا فى قَبْضَتِكَ

همه و همه در سراپنجه قدرت تو به صبح رسیدیم

يَحْوينا مُلْكُكَ وَ سُلْطانُكَ

در حالى که سلطنت و پادشاهى تو ما را فراگرفته

وَ تَضُمُّنا مَشِيَّتُكَ

و مشیّت تو ما را تحت پوشش گرفته

وَ نَتَصَرَّفُ عَنْ اَمْرِكَ

و به فرمان تو در کارها تصرف مى کنیم

وَ نَتَقَلَّبُ فى تَدْبيرِكَ

و در عرصه تدبیر تو در حرکتیم

ص: 47

لَيْسَ لَنا مِنَ الْاَمْرِ اِلاّ ما قَضَيْتَ

به غیر آنچه فرمان تو بر آن رفته کارى نتوانیم

وَ لا مِنَ الْخَيْرِ اِلاّ ما اَعْطَيْتَ.

و جز آنچه تو بر ما بخشى خیرى به ما نمى رسد.

وَ هذا يَوْمٌ حادِثٌ جَديدٌ

امروز روزى جدید و تازه است

وَ هُوَ عَلَيْنا شاهِدٌ عَتيدٌ

و او بر ما شاهدى حاضر است

اِنْ اَحْسَنَّا وَدَّعَنا بِحَمْدٍ

اگر خوبى کنیم ما را سپاس گویان ترک کند

وَ اِنْ اَسَأْنا فارَقَنا بِذَمٍّ.

و اگر بدى کنیم نکوهش کنان از ما جدا گردد

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَارْزُقْنا. حُسْنَ مُصاحَبَتِهِ

و حُسن همنَفَسى با این روز را روزى ما گردان

وَاعْصِمْنا مِنْ سُوءِ مُفارَقَتِهِ بِارْتِكاب جَريرَةٍ

و ما را از سوء مفارقتش به خاطر ارتکاب گناه

اَوِاقْتِرافِ صَغيرَةٍ اَوْ كَبيرَةٍ

یا کسب معصیت کوچک و بزرگ حفظ فرما

وَ اَجْزِلْ لَنا فيهِ مِنَ الْحَسَناتِ

و بهره ما را از خوبیها در آن سرشار کن

وَاَخْلِنا فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ

و ما را در این روز از زشتى ها پیراسته نما

وَامْلَأْ لَنا ما بَيْنَ طَرَفَيْهِ حَمْداً وَ شُكْراً وَ اَجْراً وَ ذُخْراً وَ فَضْلاً وَ اِحْساناً

و از ابتدا تا پایان آن را براى ما از حمد و شکر و اجر و اندوخته آخرتى و فضل و احسان پر ساز..

ص: 48

اَللَّهُمَّ يَسِّرْ عَلَى الْكِرامِ الْكاتِبينَ مَؤُونَتَنا وَامْلَأْ لَنا مِنْ حَسَناتِنا صَحآئِفَنا

الهى زحمت ما را (به سبب تقوا و پرهیز از گناه) بر فرشتگان نویسنده اعمال آسان ساز و پرونده کردارمان را از حسنات سرشار فرما

وَ لاتُخْزِنا عِنْدَهُمْ بِسُوءِ اَعْمالِنا

و ما را نزد آن فرشتگان به کردارهاى زشت و ناهنجارمان رسوا مساز

اَللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنا فى كُلِّ ساعَةٍ مِنْ ساعاتِهِ حَظّاً مِنْ عِبادِكَ

خداوندا براى ما قرار بده. در هر ساعت از ساعت هاى روز بهره اى از مقامات بندگان خاصت

وَ نَصيباً مِنْ شُكْرِكَ

و نصیبى از شکرت

وَ شاهِدَ صِدْقٍ مِنْ مَلآئِكَتِكَ.

و گواه صدقى از ملائکه ات

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَاحْفَظْنا مِنْ بَيْنِ اَيْدينا وَ مِنْ خَلْفِنا وَ عَنْ اَيْمانِنا عَنْ شَمآئِلِنا وَ مِنْ جَميعِ نَواحينا

و ما را از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپ و از همه طرف حفظ فرما

حِفْظاً عاصِماً مِنْ مَعْصِيَتِكَ

حفظى که ما را از معصیت تو بازدارد

هادِياً اِلى طاعَتِكَ

و به طاعتت راه نماید

مُسْتَعْمِلاً لِمَحَبَّتِكَ.

و ما را به كار عشق و محبتت گير

ص: 49

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ وَفِّقْنا فى يَوْمِنا هذا وَلَيْلَتِنا هذِهِ وَفى جَميعِ اَيَّامِنا لِاسْتِعْمالِ الْخَيْرِ

تمام ایّاممان براى انجام خیر و ما را در این روزمان و در این شبمان و در

وَ هِجْرانِ الشَّرِّ وَ شُكْرِ النِّعَمِ

و دورى از شر و شکر نعمت ها

وَاتِّباعِ السُّنَنِ

نعو پیروى سنّت ها

وَ مُجانَبَةِ الْبِدَعِ

و دورى از بدعتها

وَالْاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ

و امر به معروف

وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ حِياطَةِ الْاِسْلامِ وَانْتِقاصِ الْباطِلِ

و نهى از منکر و پاسدارى اسلام و عیب جوئى از باطل

وَاِذْلالِهِ وَ نُصْرَةِ الْحَقِّ وَاِعْزازِهِ وَ اِرْشادِ الضّآلِّ وَ

و خوار ساختن آن و یارى حق و گرامیداشت آن و ارشاد گمراه

مُعاوَنَةِ الضَّعيفِ وَ اِدْراكِ اللَّهيفِ.

و یارى ناتوان و پناه دادن به ستمدیده موفق بدار.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

ص: 50

وَاجْعَلْهُ اَيْمَنَ يَوْمٍ عَهِدْناهُ

و امروز را فرخنده ترین روزى قرار بده که تاکنون یافته ایم

وَاَفْضَلَ صاحِبٍ صَحِبْناهُ

و کامل ترین رفیقى که با او همراه بوده ایم

وَ خَيْرَ وَقْتٍ ظَلِلْنا فيهِ.

و بهترین زمانى که در آن بسر برده ایم.

وَاجْعَلْنا مِنْ اَرْضى مَنْ مَرَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ مِنْ جُمْلَةِ خَلْقِكَ

و ما را از خشنودترین کسان از جمله بندگانت قرار ده که شب و روز بر ایشان گذشته

اَشْكَرَهُمْ لِما اَوْلَيْتَ مِنْ نِعَمِكَ

شاکرترین ایشان در مقابل نعمت هائى که عنایت فرموده اى

وَ اَقْوَمَهُمْ بِما شَرَعْتَ مِنْ شَرآئِعِكَ

و پایدارترین ایشان به شریعت هایى که پدید آورده اى

وَ اَوْقَفَهُمْ عَمّا حَذَّرْتَ مِنْ نَهْيِكَ.

و خویشتن دارترین ایشان از نافرمانیهایى که از آنها بیم داده اى

اَللَّهُمَّ اِنّى

بارالها من تو را

اُشْهِدُكَ وَ كَفى بِكَ شَهيداً

شاهد مى گیرم و تو ما را بسنده گواهى هستى

وَاُشْهِدُ سَمآءَكَ وَ اَرْضَكَ وَ مَنْ

و گواه و شاهد مى گیریم آسمان و زمینت را و

اَسْكَنْتَهُما مِنْ مَلائِكَتِكَ وَ سآئِرِ خَلْقِكَ فى يَوْمى هذا

همچنین ملائکه و دیگر آفریدگانت را که در زمین و آسمان مسکن داده اى در این روز

ص: 51

وَ ساعَتى هذِهِ وَلَيْلَتى هذِهِ وَ مُسْتَقَرّى هذا اَنّى اَشْهَدُ

و این ساعت و این شب و این جایگاه که من در آن قرار دارم که من شهادت مى دهم که

اَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

همانا تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

قآئِمٌ بِالْقِسْطِ عَدْلٌ

برپا دارنده عدل عادل

فِى الْحُكْمِ رَؤُوفٌ بِالْعِبادِ مالِكُ الْمُلْكِ رَحيمٌ بِالْخَلْقِ

در حکم مهربان به بندگان دارنده سراسر جهان هستى رحیم بر تمام خلق هستى

وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ خِيَرَتُكَ مِنْ َخلْقِكَ

و شهادت مى دهم که محمد بنده و فرستاده و برگزیده تو از میان تمام مردم است

حَمَّلْتَهُ رِسالَتَكَ فَاَدّاها

آن که رسالتت را بر عهده اش گذاشتى و او آن را به خوبى به انجام رساند

وَ اَمَرْتَهُ بِالنُّصْحِ لِاُمَّتِهِ فَنَصَحَ لَها.

و او را به خیرخواهى امّتش فرمان دادى پس براى آنان خیرخواهى نمود

ص: 52

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ.

بارالها پس بر محمد و آلش درود فرست

اَكْثَرَ ما صَلَّيْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ

بیش از آنچه که بر هر یک از دیگر آفریدگانت درود فرستاده اى

وَ اتِهِ عَنّا اَفْضَلَ ما اتَيْتَ اَحَداً مِنْ عِبادِكَ

و از سوى ما بهترین چیزی را که به یکی از بندگانت دادی به او بده

وَاجْزِهِ عَنّا اَفْضَلَ وَ اَكْرَمَ ماجَزَيْتَ اَحَداً مِنْ اَنْبِيآئِكَ عَنْ اُمَّتِهِ

و از جانب ما کاملترین و بهترین پاداشی را که به کسی از انبیائت از جانب امتش داده ای به او عنایت فرما

اِنَّكَ اَنْتَ

زیرا که تویی

الْمَنّانُ بِالْجَسيمِ الْغافِرُ لِلْعَظيمِ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ مِنْ كُلِّ

بسیار بخشنده نعمت بزرگ و بخشاینده گناه سترگ و تو از مهربانی

رَحيمٍ. فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ

مهربان تری. پس درود فرست بر محمد و آلش که پاکیزگان و پاکان

الْاَخْيارِ الْاَنْجَبينَ.

و نیکوکاران و سرآمد تمام برگزیداگانند.

ص: 53

الدعاء 7 - بلا و سختی

وكان مِن دعائِهِ عليه السلام اِذا عَرَضَتْ لَهُ مُهمّةٌ

دعای او به هنگامی که برای وی مهمی دست میداد

اَو نَزلَتْ بِهِ مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَالْكَرْبِ

یا رنجی فرود می آمد به وقت اندوه

يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُالْمَكارِهِ

اى کسى که گره هر سختى به دست تو گشوده شود

وَ يا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدآئِدِ

و اى که تندى شدائد به عنایتت مى شکند

وَ يا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ اِلى رَوْحِ الْفَرَجِ

ای که راه بیرون شدن از تنگی و رفتن به سوی آسایش از تو خواسته شود

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعابُ

, دشواریها به لطف تو آسان گردد

وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْاَسْبابُ

و وسایل زندگی و اسباب حیات به رحمت تو فراهم آید

وَ جَرى بِقُدْرَتِكَ الْقَضآءُ

و قضا به قدرتت جریان گیرد

وَ مَضَتْ عَلى اِرادَتِكَ الْاَشْيآءُ

و همه چیز به اراده تو روان شود

ص: 54

فَهِىَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ

تنها به خواست تو بی آنکه فرمان دهی همه چیز فرمان برد

وَ بِاِرادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ ,

و هر چیز محض اراده ات بی آنکه نهی کنی از کار بایستد,

اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ

در تمام دشواریها تو را می خوانند

وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِمّاتِ

و در بلیّات و گرفتاریها به تو پناه جویند

لايَنْدَفِعُ مِنْها اِلاّ ما دَفَعْتَ

غیر از بلایی که تو دفع کنی بلایی برطرف گردد

وَ لايَنْكَشِفُ مِنْها اِلاّ ما كَشَفْتَ ,

و گرهی نگشاید مگر تواش بگشایی,

وَقَدْنَزَلَ بى يا رَبِّ ما قَدْتَكَاَّدَنى ثِقْلُهُ

الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته

وَاَلَمَّ بى ما قَدْبَهَظَنى حَمْلُهُ

و گرفتاریهایی بر من حمله ور شده که تحملش برای من دشوار است

وَ بِقُدْرَتِكَ اَوْرَدْتَهُ عَلَىَّ وَ بِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ اِلَىَّ

و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کرده ای و به اقتدار خود متوجه من نموده ای

فَلامُصْدِرَ لِما اَوْرَدْتَ

اله من چیزی را که تو آورده ای کسی نبرد

وَ لاصارِفَ لِما وَجَّهْتَ

و آن چه تو فرستاده ای دیگری باز نگرداند

وَ لافاتِحَ لِما اَغْلَقْتَ

و بسته تو را کسی نگشاید

ص: 55

وَ لامُغْلِقَ لِما فَتَحْتَ

و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد,

وَ لامُيَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ

و آنچه را تو دشوار نموده ای کسی آسان نکند,

وَ لا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ

و آن را که تو ذلیل کرده ای یاوری نباشد

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَافْتَحْ لى يا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ

و به رحمتت الها - در آسایش را به رویم باز کن

وَاكْسِرْ عَنّى سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ

و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن

وَ اَنِلْنى حُسْنَ النَّظَرِ فيما شَكَوْتُ

و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن

وَ اَذِقْنى حَلاوَةَ الصُّنْعِ فيما سَاَلْتُ

و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان

وَ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنيئاً

و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما

وَاجْعَلْ لى مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً

و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاریها مقرر کن

وَ لاتَشْغَلْنى بِالْاِهْتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِكَ وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ

و مرا به خاطر چیرگى غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود بازمدار

ص: 56

فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بى يا رَبِّ ذَرْعاً

چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی تاب و توان شده,

وَامْتَلَأْتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلَىَّ هَمّاً

و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده لبریز از اندوه گشته

وَ اَنْتَ الْقادِرُ عَلى كَشْفِ ما مُنيتُ بِهِ

و تو به رفع گرفتاریهایم و دفع

وَ دَفْعِ ما وَقَعْتُ فيهِ فَافْعَل بى ذلِكَ وَ اِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ

آنچه در آن در افتاده ام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم

يا ذَا الْعَرْشِ الْعَظيمِ.

ای صاحب عرش عظیم.

ص: 57

الدعاء 8 - اخلاق ناپسند

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السلام فِى الاِْسْتِعاذَةِ مِنَ الْمَكارِهِ وَ سَيِّئَ الْاَخْلاقِ وَ مَذامّ الْاَفعالِ

دعای آن حضرت در پناه بردن به حق و ناملایمات و اخلاق سوء و کارهای ناپسند

اَللَّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجانِ الْحِرْصِ

بار خدایا به تو پناه می آورم از طغیان آز

وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ

و تندی خشم

وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ

و چیره گی حسد

وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ

و سستی صبر

وَ قِلَّةِ الْقَناعَةِ

و کمی قناعت

وَ شکاسَةِ الخلق,

و بدی اخلاق

و الحاح الشهوة,

و زیاده روی در شهوت

و ملکه الحمیة,

و پافشاری در عصبیت

و مُتابَعَةِ الْهَوى

و پیروی هوا و هوس

وَ مُخالَفَةِ الْهُدى

و مخالفت با هدایت

ص: 58

وَ سِنَةِالْغَفْلَةِ

و خواب غفلت

وَ تَعاطِى الْكُلْفَةِ

و کوشش بیش از اندازه

وَ ايثارِ الْباطِلِ عَلَى الْحَقِّ

و انتخاب باطل بر حق

وَالْاِصْرارِ عَلَى الْمَأْثَمِ

و پافشاری بر گناه

وَاسْتِضْغارِ الْمَعْصِيَةِ

و کوچک شمردن معصیت

وَاسْتِكْبارِ الطّاعَةِ

و بزرگ شمردن طاعت

وَ مُباهاةِ الْمُكْثِرينَ

و فخر و مباهات با ثروتمندان

وَالْاِزْرآءِ بِالْمُقِلّينَ

و تحقیر تهی دستان

وَ سُوءِ الْوِلايَةِ لِمَنْ تَحْتَ اَيْدينا

و کوتاهی در حق زیردستان خود

وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعارِفَةَ عِنْدَنا

و ناسپاسی نسبت به آن که به ما خوبی کرده

اَوْ اَنْ نَعْضُدَ ظالِماً

یا آنکه ستمگری را یاری کنیم

اَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً

یا ستمدیده ای را تنها گذاریم

اَوْ نَرُومَ ما لَيْسَ لَنا بِحَقٍّ

یا آنچه را که حق ما نیست بخواهیم

اَوْ نَقُولَ فِى الْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ.

یا از آنچه را که نمی دانیم دم زنیم.

ص: 59

وَ نَعوُذُ بِكَ اَنْ نَنْطَوِىَ عَلى غِشِّ اَحَدٍ

و پناه می بریم به تو از اینکه نیت داشته باشیم به کسی خیانت ورزیم

وَاَنْ نُعْجَبَ بِاَعْمالِنا

و در کردارمان خودپسندی نمائیم

وَ نَمُدَّ فى امالِنا وَ

و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم. و

نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّريرَةِ وَاحْتِقارِ الصَّغيرَةِ

به تو پناه می بریم از زشتی باطن و ناچیز شمردن گناه

وَ اَنْ يَسْتَحْوِذَ عَلَيْنا الشَّيْطانُ اَوْيَنْكُبَنَا الزَّمانُ

و از چیره گی شیطان در وجودمان و از اینکه روزگار ما را به سختی دراندازد

اَوْيَتَهَضَّمَنَا السُّلْطان

یا سلطان بر ما جور و ستم روا دارد.

وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَناوُلِ الْاِسْرافِ

و به تو پناه می بریم از آلوده شدن به اسراف

وَ مِنْ فِقْدانِ الْكَفافِ.

و بلای تنگ دستی.

وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَماتَةِ الْاَعْداءِ

و به تو پناه می بریم از سرزنش دشمنان

وَ مِنَ الْفَقْرِ اِلَى الْاَكْفاءِ

و نیازمندی به همنوعان

وَ مِنْ مَعيشَةٍ فى شِدَّةٍ

و از زندگی در سختی

وَ ميتَةٍ عَلى غَيْرِ عُدَّةٍ.

و از مرگ ناگهانی و بدون توشه.

ص: 60

وَ نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمى

و به تو پناه می بریم از حسرت و اندوه بزرگ

وَالْمُصيبَةِ الْكُبْرى

و مصیبت سترگ

وَ اَشْقَى الشَّقآءِ

و از بدترین تیره بختی

وَ سُوءِ الْمَابِ

و از بدفرجامی

وَ حِرْمانِ الثَّوابِ وَ حُلُولِ الْعِقابِ.

و ناامیدی از ثواب و فرود آمدن عذاب

اَللَّهُمَّ صَلِّ. عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمّدو آلش درود فرست

وَ اَعِذْنى مِنْ كُلِّ ذلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ جَميعَ

و مرا از همه این امور در پناه رحمتت جای ده و نیز همه

الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ

و مردان و زنان مومن را

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

ای مهربان ترین مهربانان

ص: 61

الدعاء 9 - طلب آمرزش

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السلام فِى الاشتياقِ اِلى طَلَبِ الْمَغْفِرَةِ مِنَ اللَّهِ جَلّ جَلالُه

دعا و نیایش آن حضرت در شوق به طلب آمرزش از خدای بزرگ

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ صَيِّرْنا اِلى مَحْبُوبِكَ مِنَ التَّوْبَةِ

و ما را به سر منزل توبه که محبوب توست برسان

وَ اَزِلْنا عَنْ مَكْرُوهِكَ مِنَ الْاِصْرارِ.

و از پافشارى بر گناه که نمى پسندى دور ساز.

اَللَّهُمَّ وَ مَتى وَقَفْنا

بارخدایا هنگامى که در وضعى قرار مى گیریم

بَيْنَ نَقْصَيْنِ فى دينٍ اَوْدُنْيا

که به ناچار مستحق خسارت در دین یا ضرر در دنیا مى شویم

فَاَوْقِعِ النَّقْصَ بِاَسْرَعِهِما فَنآءً

پس کاهش را بر دنیاى ما که زود فانى مى شود وارد ساز

وَاجْعَلِ التَّوْبَةَ فى اَطْوَلِهِما بَقآءً. وَ اِذا هَمَمْنا بِهَمَّيْنِ

و عفو و بخششت را در دینمان که بادوام تر است قرار بده و چون قصد

يُرْضيكَ اَحَدُهُما عَنّا

دو کار کنیم که یکى از آنها تو را از ما خشنود مى کند

وَ يُسْخِطُكَ الْاخَرُ عَلَيْنا

و آن دیگرى تو را بر ما خشمگین مى سازد

فَمِلْ بِنا

پس به آنچه

ص: 62

اِلى ما يُرْضيكَ عَنّا

در معرض رضاى توست ما را متمایل کن

وَ اَوْهِنْ قُوَّتَنا عَمّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنا

و از قدرتمان بر امرى که سبب خشم توست بکاه

وَ لا تُخَلِّ فى ذلِكَ بَيْنَ نُفُوسِنا وَاخْتِيارِها فَاِنَّها مُخْتارَةٌ

و در این امور ما را به خود و به اختیار خویش رها مساز که نفسْ انتخاب کننده

لِلْباطِلِ اِلاّ ما وَفَّقْتَ اَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمْتَ

باطل است مگر آن که تواَش توفیق دهى و پیوسته به بدى فرمان دهد مگر آن که تواَش رحمت آورى

اَللَّهُمَّ وَ اِنَّكَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنا

الهى ما را از مایه ضعف و ناتوانى به وجود آورده اى

وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنا

و اساس آفرینش ما را بر سستى نهاده اى

وَ مِنْ مآءٍ مَهينٍ ابْتَدَاْتَنا

وآغاز مارا از آبى ناچیز بنا گذاشته اى

فَلا حَوْلَ لَنا اِلاّ بِقُوَّتِكَ وَ لاقُوَّةَ لَنا اِلاّ بِعَوْنِكَ

پس ما را جز به نیروى تو حرکتى و جز به یارى تو قوّتى نیست

فَاَيِّدْنا بِتَوْفيقِكَ

پس به توفیق خود نیرومان بخش

ص: 63

وَ سَدِّدْنا بِتَسْديدِكَ

و با هدایتت به راه صواب استوارمان دار

وَ اَعْمِ اَبْصارَ قُلُوبِنا عَمّا خالَفَ مَحَبَّتَكَ

و چشم دلمان را از آنچه در مسیر غیر عشق توست کور ساز

وَ لاتَجْعَلْ لِشَىْ ءٍ مِنْ جَوارِحِنا نُفُوذاً فى مَعْصِيَتِكَ.

و هیچ کدام از اعضاى ما را در معصیت خود پیشرفت مده

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ هَمَساتِ قُلُوبِنا وَ حَرَكاتِ اَعْضآئِنا وَ لَمَحاتِ

و رازهاى دلمان و حرکات اعضایمان و نگاههاى

اَعْيُنِنا وَ لَهَجاتِ اَلْسِنَتِنا فى مُوجِباتِ ثَوابِكَ

چشممان و سخنان زبانمان را در برنامه هایى قرار ده که موجب ثواب تو باشد

حَتّى لاتَفُوتَنا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقُّ بِها جَزآءَكَ

تا کار نیکى که موجب ثواب توست از دست ما نرود

وَ لاتَبْقى لَنا سَيِّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِها عِقابَكَ.

و کار بدى که موجب عقاب توست براى ما نماند.

ص: 64

الدعاء 10 - پناه بردن به خدا

و کان من دعائه عليه السلام في اللجا الي الله تعالي

« در پناه بردن به خداوند »

اَللَّهُمَّ اِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنّا فَبِفَضْلِكَ

بارخدایا اگر بخواهى بر ما ببخشى از سر فضل مى بخشى

وَ اِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنا فَبِعَدْلِكَ

و اگر بخواهى ما را به عذاب مبتلا کنى از سر عدل مبتلا مى کنى

فَسَهِّلْ لَنا عَفْوَكَ بِمَنِّكَ

الهى به رسم احسان عفوت را نصیب ما کن

وَ اَجِرْنا مِنْ عَذابِكَ بِتَجاوُزِكَ

و به آئین چشم پوشى ما را از عذاب برهان

فَاِنَّهُ لاطاقَةَ لَنا بِعَدْلِكَ

که ما را طاقت عدل تو نیست

وَ لانَجاةَ لِأَحَدٍ مِنّا دُونَ عَفْوِكَ

و بدون عفوت براى هیچ یک از ما آزادى میسّر نیست

يا غَنِىَّ الْاَغْنِيآءِ

اى بى نیازترین بى نیازها

ها نَحْنُ عِبادُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ

اینک ما بندگان توایم بر درگاهت

ص: 65

وَ اَنَا اَفْقَرُ الْفُقَرآءِ اِلَيْكَ فَاجْبُرْ فَاقَتَنا بِوُسْعِكَ

و من نیازمندترین نیازمندان به توام پس تهیدستى ما را به توانگریت چاره کن

وَ لاتَقْطَعْ رَجآءَنا بِمَنْعِكَ

و رشته امید ما را با منع کردن لطفت قطع مکن

فَتَكُونَ قَدْ اَشْقَيْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِكَ

که اگر چنین کنى کسى را که از رحمتت نیکبختى خواسته بدبخت کرده اى

وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَكَ

و آن را که از فضلت عطا خواسته محروم نموده اى

فَاِلى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنا عَنْكَ؟ وَ اِلى اَيْنَ مَذْهَبُنا عَنْ بابِكَ؟

در این حال از پیشگاهت به سوى چه کسى رو کنیم؟ و از درِ رحمتت به کجا رویم؟

سُبْحانَكَ

پاک و منزهى

نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذينَ اَوْجَبْتَ اِجابَتَهُمْ

ما از آن درماندگانیم که قبول دعاى آنان را واجب کرده اى

وَ اَهْلُ السُّوءِ الَّذينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُمْ.

و از آن گرفتارانیم که رفع گرفتارى را به ایشان وعده داده اى

وَ اَشْبَهُ الْاَشْيآءِ بِمَشِيَّتِكَ .

و شبیه ترین چیزها به خواسته تو

وَ اَوْلَى الْاُمُورِ بِكَ فى عَظَمَتِكَ رَحْمَةُ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ

و سزاوارترین کار به بزرگوارى تو رحمت آوردن بر کسى است که از تو رحمت خواهد

ص: 66

وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغاثَ بِكَ

و به فریاد رسیدن کسى است که به تو فریادرسى کرده

فَارْحَمْ تَضَرُّعَنا اِلَيْكَ

پس بر زارى ما نزد خود رحمت آر

وَاَغِثْنا اِذْ طَرَحْنا اَنْفُسَنا بَيْنَ يَدَيْكَ.

و به خاطر اینکه خود را در پیشگاهت به خاک افکنده ایم به فریادمان رس

اَللَّهُمَّ اِنَّ الشَّيْطانَ قَدْ شَمِتَ. بِنا اِذْ شايَعْناهُ عَلى مَعصِيَتِكَ

الهى شیطان ما را چون در نافرمانیت او را همراهى کردیم سرزنش مى کند

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ ]

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ لاتُشْمِتْهُ بِنا بَعْدَ تَرْكِنا اِيّاهُ لَكَ

و اکنون که شیطان را به خاطر تو واگذاشتیم و از طرف او به سوى تو روى آوردیم

وَ رَغْبَتِنا عَنْهُ اِلَيْكَ.

وى را به سرزنش ما شاد مکن.

ص: 67

الدعاء 11 - عاقبت به خیری

وَ كانَ مِن دُعائِهِ عليه السّلام بِخَواتِم الْخَيْرِ:

« در طلب عاقبت به خیرى»

يا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاكِرينَ

اى که یادت یادکنندگان را شرف است

وَ يا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرينَ

و شکرت شکرگزاران را کامروایى است

وَ يا مَنْ طاعَتُهُ نَجاةٌ لِلْمُطيعينَ

و اى که فرمانبرداریت براى فرمانبرداران نجات و رهائى است

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَاشْغَلْ قُلوُبَنا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ

و دلهاى ما را به یاد خودت از هر یاد

وَاَلْسِنَتَنا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ

و زبان ما را به شکر خودت از هر شکر

وَ جَوارِحَنا بِطاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طاعَةٍ

و اعضایمان را به طاعت خودت از هر طاعت مشغول دار

فَاِنْ قَدَّرْتَ لَنا فَراغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَراغَ سَلامَةٍ لاتُدْرِكُنا فيهِ تَبِعَةٌ

و اگر براى ما فراغتى از کار مقدّر کرده اى پس آن را فراغت همراه با سلامتى قرار ده تا در دنبال آن هیچ وبالى به ما نرسد

ص: 68

وَ لاتَلْحَقُنا فيهِ سَئْمَةٌ

و در آن فراغت ملالتى به دامن حیات ما ننشیند

حَتّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئاتِ بِصَحيفَةٍ خالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئاتِنا

تا نویسندگان اعمال زشت از نزد ما با دفترى خالى از کردار بد برگردند

وَ يَتَوَلّى كُتَّابُ الْحَسَناتِ عَنّا مَسْرُورينَ بِما كَتَبُوا مِنْ حَسَناتِنا

و نویسندگان خوبیها به سبب آنچه از حسنات ما نوشته اند شادان و مسرور بازآیند

وَاِذَا انْقَضَتْ اَيّامُ حَياتِنا

و چون روزگار حیاتمان سپرى شود

وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ اَعْمارِنا

و رشته زندگیمان بگسلد

وَاسْتَحْضَرَتْنا دَعْوَتُكَ الَّتى لابُدَّ مِنْها وَ مِنْ اِجابَتِها

و آن دعوت تو (مرگ) که از خودش و اجابتش گزیرى نیست

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ خِتامَ ماتُحْصى عَلَيْنا كَتَبَةُ اَعْمالِنا تَوْبَةً مَقْبُولَةً

و پایان آنچه را که نویسندگان پرونده بر ما مى نویسند توبه اى مقبول قرار ده که

لاتُوقِفُنا بَعْدَها عَلى ذَنْبٍ اجْتَرَحْناهُ وَ لامَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْناها

بعد از آن ما را بر معصیتى که کرده ایم و نافرمانیى که مرتکب شده ایم توبیخ و سرزنش نکنى

ص: 69

وَلاتَكْشِفْ عَنّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلى رُؤُوسِ الْاَشْهادِ

و پرده اى که بر ما پوشانده اى در برابر دیده حاضران از روى کار ما برمدار

يَوْمَ تَبْلُ اَخْبارَ عِبادِكَ

در روزى که اخبار بندگانت را آشکار مى سازى

اِنَّكَ رَحيمٌ بِمَنْ دَعاكَ

زیرا که تو نسبت به هر که تو را بخواند مهربانى

وَ مُسْتَجيبٌ لِمَنْ ناداكَ.

و تقاضاى هر که تو را صدا بزند اجابت کننده اى.

ص: 70

الدعاء 12 - اعتراف و توبه

وَ كانَ مِنْ دعائِه عليه السلام فِى الاعتِرافِ وَ طَلَبِ التّوبةِ اِلَى اللَّهِ تَعالى

« اعتراف به گناه »

اَللَّهُمَّ اِنَّهُ يَحْجُبُنى عَنْ مَسْئَلَتِكَ خِلالٌ ثَلاثٌ

پروردگارا سه خصلت مرا از اینکه چیزى از تو بخواهم بازمى دارد

وَ تَحْدُونى عَلَيْها خَلَّةٌ واحِدَةٌ:

و یک خصلت مرا به درخواست از تو ترغیب مى کند

يَحْجُبُنى اَمْرٌ اَمَرْتَ بِهِ فَاَبْطَاْتُ عَنْهُ

آن سه عبارت است از امرى که به آن فرمان داده اى و من در انجامش کندى کردم

وَ نَهْىٌ نَهَيْتَنى عَنْهُ فَاَسْرَعْتُ اِلَيْهِ

و کارى که مرا از آن نهى نمودى و به سویش شتافتم

وَ نِعْمَةٌ اَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ فَقَصَّرْتُ فى شُكْرِها

و نعمتى که به من بخشیدى ولى در شکر گزاریش کوتاهى کردم

وَ يَحْدُونى عَلى مَسْئَلَتِكَ تَفَضُّلُكَ عَلى مَنْ اَقْبَلَ.

اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغیب مى کند احسان توست به آن که با نیّت پاک

بِوَجْهِهِ اِلَيْكَ

به تو روى آورده

وَ وَفَدَ بِحُسْنِ ظَنِّهِ اِلَيْكَ

و از طریق خوش گمانى به درگاه تو آمده

اِذْ جَميعُ اِحْسانِكَ تَفَضُّلٌ وَ اِذْكُلُّ نِعَمِكَ ابْتِدآءٌ

زیرا که تمام احسانهایت از روى تفضّل است و نعمتهایت همه بى سبب و بدون سرآغاز.

ص: 71

فَها اَنَاذا يا اِلهى

اى خداى من اینک منم که

واقِفٌ بِبابِ عِزِّكَ وُقُوفَ الْمُسْتَسْلِمِ الذَّليلِ

به پیشگاه عزتت همچون تسلیم شونده ذلیل ایستاده ام

وَ سآئِلُكَ عَلَى الْحَيآءِ مِنّى سُؤالَ الْبآئِسِ الْمُعيلِ

و با شرم و حیا همچون نیازمندى عیالوار از تو درخواست مى کنم

مُقِرٌّ لَكَ بِاَنّى لَمْ اَسْتَسْلِمْ وَقْتَ اِحْسانِكَ اِلاّ بِالْاِقْلاعِ عَنْ عِصْيانِكَ

و معترفم که در هنگام احسان تو جز خوددارى از معصیت طاعتى نکرده ام

وَ لَمْ اَخْلُ فِى الْحالاتِ كُلِّها مِنِ امْتِنانِكَ

و هیچ گاه از نعمتت بى بهره نبوده ام

فَهَلْ يَنْفَعُنى يا اِلهى اِقْرارى عِنْدَكَ بِسُوءِ مَااكْتَسَبْتُ؟

خدایا اکنون که در برابرت به زشتى اعمالم اعتراف مى کنم برایم سودى خواهد داشت؟

وَ هَلْ يُنْجينى مِنْكَ اعْتِرافى لَكَ بِقَبيحِ مَاارْتَكَبْتُ؟

و آیا اقرار به زشتى آنچه انجام داده ام مرا از عذاب تو نجات خواهد داد؟

اَمْ اَوْجَبْتَ لى فى مَقامى هذا سُخْطَكَ؟

یا آنکه مرا در این حالى که هستم مستوجب غضب خود مى دانى؟

اَمْ لَزِمَنى فى وَقْتِ دُعاىَ مَقْتُكَ؟

و یا در این هنگام که تو را مى خوانم اراده عذابى شدید به دنبال من است؟

سُبْحانَكَ

پاک و منزّهى

ص: 72

لااَيْئَسُ مِنْكَ وَقَدْ فَتَحْتَ لى بابَ التَّوْبَةِ اِلَيْكَ

از تو ناامید نیستم در حالى که درِ توبه را به رویم گشوده اى

بَلْ اَقُولُ مَقالَ الْعَبْدِ الذَّليلِ

بلکه سخن بنده ذلیل را به زبان مى آورم

الظّالِمِ لِنَفْسِهِ

بنده اى که به خود ستم کرده

الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ

و حریم حرمت پروردگارش را سبک شمرده

الَّذى عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ

بنده اى که گناهش عظیم است و روى هم انباشته

وَ اَدْبَرَتْ اَيّامُهُ فَوَلَّتْ

و روزگار از او روى گردانده و عمرش سپرى شده

حَتّى اِذا رَاى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِانْقَضَتْ

تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته

وَ غايَةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ

و دوران عمر به آخر رسیده

وَ اَيْقَنَ اَنَّهُ لامَحيصَ لَهُ مِنْكَ

یقین نموده که پناهگاهى از عذابت و گریزگاهى از انتقامت نیست

وَ لا مَهْرَبَ لَهُ عَنْكَ تَلَقَّاكَ بِالْاِنابَةِ

و با ناله و انابه به سویت روآورده

وَ اَخْلَصَ لَكَ التَّوْبَةَ

و توبه اش را براى تو خالص ساخته

ص: 73

فَقامَ اِلَيْكَ بِقَلْبٍ طاهِرٍ نَقِىٍّ

پس با دلى پاک و پاکیزه به سویت برخاسته

ثُمَّ دَعاكَ بِصَوْتٍ حآئِلٍ خَفِىٍّ

و تو را با ناله اى سوزناک و آهسته خوانده

قَدْ تَطَاْطَاَ لَكَ فَانْحَنى

درحالى که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته

وَنَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنى

و تو را با ناله اى سوزناک و آهسته خوانده

قَدْ اَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ وَغَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ

و تو را با ناله اى سوزناک و آهسته خوانده و ترس از مقام تو هر دو پایش را به لرزه انداخته و اشک چشم صفحه رخسارش را فراگرفته

يَدْعُوكَ بِيا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ يا اَرْحَمَ مَنِ

و با این جملات تو را مى خواند: اى مهربانترین مهربانان اى بخشنده تر

انْتابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ

کسى که طالبان رحمت نوبت به نوبت آهنگ او کنند

وَ يا اَعْطَفَ مَنْ اَطافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ

و اى عطوف تر کسى که آمرزش خواهان گرد او گردند

وَ يا مَنْ عَفْوُهُ اَكْثَرُ مِنْ نَقِمَتِهِ

و اى کسى که عفوت افزون از انتقامت است

وَ يا مَنْ رِضاهُ اَوْفَرُمِنْ سَخَطِهِ

و اى آن که خشنودیت بیش از خشم توست

ص: 74

وَ يا مَنْ تَحَمَّدَ اِلى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجاوُزِ

و اى کسى که به خاطر گذشت پسندیده ات آفریدگانت را به حمد خویش فراخوانده اى

وَ يا مَنْ عَوَّدَ عِبادَهُ قَبُولَ الْاِنابَةِ

و اى کسى که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت داده اى

وَ يا مَنِ اسْتَصْلَحَ فاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ

و اى کسى که اصلاح تباهکارى مردم را به وسیله توبه خواسته اى

وَ يا مَنْ رَضِىَ مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْيَسيرِ

و اى کسى که به عمل اندک بندگان خشنود شده اى

وَ يا مَنْ كافى قَليلَهُمْ بِالْكَثيرِ

و کم آنان را پاداش فراوان داده اى

وَ يا مَن ضَمٍنَ لَهم اٍجابةَ الدعاءٍ ,

و اى کسى که اجابت دعا را براى ایشان ضامن گشته اى

وَ يا وَعَدَهم عَلي نَفسٍهٍ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزآءِ

و اى آن که به فضل و بخشش خویش آنان را به پاداش نیکو وعده داده اى

ما اَنَا بِاَعْصى مَنْ عَصاكَ فَغَفَرْتَ لَهُ

من نه از گناهکارترین گناهکارانم که تو او را آمرزیده اى

وَ ما اَنَا بِاَلْوَمِ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْكَ فَقَبِلْتَ مِنْهُ

و نه از نکوهیده ترین افرادى که به درگاهت عذر آورده و تو عذرش را قبول کرده اى

وَ ما اَنَا بِاَظْلَمِ مَنْ تابَ اِلَيْكَ فَعُدْتَ عَلَيْهِ

و نه از ستمکارترین ستمکاران که نزد تو موفق به توبه شده

اَتُوبُ اِلَيْكَ فى مَقامى هذا تَوْبَةَ نادِمٍ عَلى ما فَرَطَ مِنْهُ

و تو به او احسان کرده اى در چنین حال به جانب تو بازمى گردم

مُشْفِقٍ مِمَّا اجْتَمَعَ عَلَيْهِ

بازگشت کسى که از کرده گذشته خود پشیمان و از آنچه بر سرش آمده نگران

ص: 75

خالِصِ الْحَيآءِ مِمّا وَقَعَ فيهِ

و از ورطه اى که در آن افتاده از روى خلوص شرمگین است

عالِمٍ بِاَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظيمِ لايَتَعاظَمُكَ

و مى داند که گذشت از گناه بزرگ در نظر تو عظیم نمى نماید

وَ اَنَّ التَّجاوُزَ عَنِ الْاِثْمِ الْجَليلِ لايَسْتَصْعِبُكَ

و بخشیدن معصیت خطیر بر تو گران نمى باشد

وَ اَنَّ احْتِمالَ الْجِناياتِ الْفاحِشَةِ لايَتَكَاَّدُكَ

و تحمل جنایات سنگین بر تو دشوار نمى آید

وَ اَنَّ اَحَبَّ عِبادِكَ اِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الْاِسْتِكْبارَ عَلَيْكَ

و محبوب ترین بندگانت نزد تو کسى است که در پیشگاه تو دست از سرکشى و نافرمانى بردارد

و از وَ جانَبَ الْاِصْرارَ

پافشارى بر گناه اجتناب نماید

وَ لَزِمَ الْاِسْتِغْفارَ

و درخواست آمرزش را ادامه دهد

وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَيْكَ مِنْ اَنْ اَسْتَكْبِرَ

و من در برابر تو بیزارى مى جویم از اینکه سرکشى کنم

وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ اُصِرَّ

و به تو پناه مى برم از اینکه بر گناه اصرار ورزم

ص: 76

وَاَسْتَغْفِرُكَ لِما قَصَّرْتُ فيهِ

و براى آنچه در آن کوتاهى ورزیده ام طلب آمرزش دارم

وَاَسْتَعينُ بِكَ عَلى ماعَجَزْتُ عَنْهُ

و بر آنچه از انجامش فرومانده ام از تو درخواست یارى مى کنم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

الها بر محمد و آلش درود فرست

وَ هَبْ لى ما يَجِبُ عَلَىَّ لَكَ

و از حقوقى که بر عهده من دارى بگذر

وَ عافِنى مِمّا اَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ

و از عذابى که مستحق آنم معافم دار

وَاَجِرْنى مِمّا يَخافُهُ اَهْلُ الْاِسآئَةِ

و از آنچه بدکاران از آن مى ترسند پناهم ده

فَاِنّكَ مَلى ءٌ بِالْعَفْوِ

زیرا که تو بر عفو و بخشش کمال قدرت را دارى

مَرْجُوٌّ لِلْمَغْفِرَةِ

و به جهت آمرزش موضع امیدى

مَعْرُوفٌ بِالتَّجاوُزِ

و به گذشت معروفى

لَيْسَ لِحاجَتى مَطْلَبٌ سِواكَ

نیازم را جز تو محل طلبیدنى نیست

وَ لا لِذَنْبى غافِرٌ غَيْرُكَ

و گناهم را غیر تو آمرزنده اى نباشد

حاشاكَ وَ

حاشا که چنین نباشى و

ص: 77

لااَخافُ عَلى نَفْسى اِلاّ اِيّاكَ

من جز از تو بر خود ترس ندارم

اِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ

که تو شایسته آنى که از تو پروا کنند و اهل آمرزشى

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بر محمد و آلش درود فرست

وَاقِضْ حاجَتى

و حاجتم را روا کن

وَاَنْجِحْ طَلِبَتى

و مطلبم را برآور

وَاغْفِرْ ذَنْبى

و گناهم را ببخش

وَ امِنْ خَوْفَ نَفْسى

و دلم را از ترس ایمنى ده

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ

زیرا که تو بر هر چیز توانایى

وَ ذلِكَ عَلَيْكَ يَسيرٌ

و این کار براى تو آسان است

امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.

دعایم را مستجاب کن اى پروردگار جهانیان.

ص: 78

الدعاء 13 - طلب حاجت

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السّلام فى طَلَبِ الْحَوائِجِ اِلَى اللّهِ تعالى

«دعاى آن حضرت در طلب حوائج از خداى متعال»

اَللَّهُمَّ يا مُنْتَهى مَطْلَبِ الْحاجاتِ

پروردگارا اى نهایت مطلب حاجات

وَ يا مَنْ عِنْدَهُ نَيْلُ الطَّلِباتِ

و اى کسى که رسیدن به تمام خواسته ها در دست توست

وَ يا مَنْ لايَبيعُ نِعَمَهُ بِالْاَثْمانِ

و اى آن که نعمتهایت را به بها نمى فروشى

وَ يا مَنْ لايُكَدِّرُ عَطاياهُ بِالْاِمْتِنانِ

و اى کسى که عطاهایت را به کدورت منّت آلوده نمى سازى

وَ يا مَنْ يُسْتَغْنى بِهِ وَ لايُسْتَغْنى عَنْهُ

و اى که به تو بى نیاز شوند و از تو بى نیاز نباشند

وَ يا مَنْ يُرْغَبُ اِلَيْهِ وَ لايُرْغَبُ عَنْهُ

و اى آن که به تو رو کنند و از تو روى برنتابند

وَ يا مَنْ لا تُفْنى خَزآئِنَهُ الْمَسآئِلُ

اى که درخواستها گنجهایت را فانى نمى کند

وَ يا مَنْ لاتُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسآئِلُ

و اى که هیچ دستاویزى حکمت تو را تغییر نمى دهد

وَ يا مَنْ لاتَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوآئِجُ الْمُحْتاجينَ

و اى کسى که رشته نیاز نیازمندان از تو قطع نمى گردد

وَ يا مَنْ لايُعَنّيهِ دُعآءُ الدّاعينَ

و اى که دعاى دعاخوانان تو را خسته نمى کند

ص: 79

تَمَدَّحْتَ بِالْغَنآءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ اَنْتَ اَهْلُ الْغِنى عَنْهُمْ

تو وجود خود را به بى نیازى از همه خلق ستوده اى و تو به بى نیازى از ایشان شایسته اى

وَ نَسَبْتَهُمْ اِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ اَهْلُ الْفَقْرِ اِلَيْكَ

و ایشان را به نیازمندى و فقر نسبت داده اى و ایشان سزاوار چنین نسبت اند

فَمَنْ حاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ

از این جهت هر کس رفع نیاز خود را از جانب تو بخواهد

وَرامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ

و برگرداندن فقر را از خویشتن به وسیله تو طلب کند

فَقَدْ طَلَبَ حاجَتَهُ فى مَظآنِّها

حقّاً که حاجتش را در جایگاه اصلى خود خواسته

وَ اَتى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِها.

و به دنبال مطلبش از راه صحیح برآمده

وَ مَنْ تَوَجَّهَ بِحاجَتِهِ اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ

و هر که در نیاز خود به یکى از آفریدگان تو رو کند

اَوْ جَعَلَهُ سَبَبَ نُجْحِها دُونَكَ

یا او را بجاى تو وسیله برآمدن حاجت قرار دهد

فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْحِرْمانِ

بى شک خود را در معرض نومیدى آورده

وَاسْتَحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَوْتَ الْاِحْسانِ

و از جانب تو سزاوار محرومیت. از احسان گشته.

اَللَّهُمَّ وَ لى اِلَيْكَ حاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْها جُهْدی

خداوندا به درگاهت حاجتى آورده ام که قدرت دستیابى به آن را ندارم

وَ تَقَطَّعَتْ دُونَها حِيَلى

و رشته چاره جوئى ام در مقابل آن گسسته

وَ سَوَّلَتْ لى نَفْسى رَفْعَها اِلى مَنْ يَرْفَعُ حَوآئِجَهُ اِلَيْكَ

ونفس من در نظرم چنین آراسته که آن نیاز را به کسى اظهار کنم که او خود نیازهایش را به درگاه تو مى آورد

ص: 80

وَلايَسْتَغْنى فى طَلِباتِهِ عَنْكَ

و درخواسته اش از تو بى نیاز نیست

وَ هِىَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئينَ

و این لغزشى است از لغزشهاى اشتباه کاران

وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ

و درافتادنى است از درافتادنهاى گناهکاران

ثُمَّ انْتَبَهْتُ بِتَذْكيرِكَ لى مِنْ غَفْلَتى

سپس به یادآورى تو از خواب بى خبرى بیدار شدم

وَ نَهَضْتُ بِتَوْفيقِكَ مِنْ زَلَّتى

و به توفیق تو از آن لغزش برخاستم

وَ رَجَعْتُ وَ نَكَصْتُ بِتَسْديدِكَ عَنْ عَثْرَتى

و به یارى تو از درافتادن برگشته و بازپس آمدم

وَ قُلْتُ: سُبْحانَ رَبّى كَيْفَ

و گفتم: پاک و منزه است پروردگارم چگونه

يَسْئَلُ مُحْتاجٌ مُحْتاجاً؟

نیازمندى از نیازمندى طلب نیازکند؟

وَاَنّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ اِلى مُعْدِمٍ؟

و چگونه تهیدستى از تهیدستى دیگر گدایى کند

فَقَصَدْتُكَ يا اِلهى بِالرَّغْبَةِ

پس اى خداى من از سر شوق و رغبت آهنگ تو کردم

وَ اَوْفَدْتُ عَلَيْكَ رَجآئى بِالثِّقَةِ بِكَ

و از باب اطمینان امید خویش به تو بستم

ص: 81

وَ عَلِمْتُ اَنَّ كَثيرَ ما اَسْئَلُكَ يَسيرٌ فى وُجْدِكَ

و دانستم که خواسته من از تو هر چند زیاد باشد در کنار دارائیت بسیار ناچیز است

وَ اَنَّ خَطيرَ ما اَسْتَوْهِبُكَ حَقيرٌ فى وُسْعِكَ

و چشمداشت فوق العاده من به بخششت در جنب توانایى تو حقیر است

وَ اَنَّ كَرَمَكَ لايَضيقُ عَنْ سُؤالِ اَحَدٍ

و دایره بزرگواریت از تقاضاى هیچ کس تنگ نمى شود

وَ اَنَّ يَدَكَ بِالْعَطايا اَعْلى مِنْ كُلِّ يَدٍ.

و دست عطایت از هر دستى برتر است

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاحْمِلْنى بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ

و با من به کرم خود تفضل نما

وَلاتَحْمِلْنى بِعَدْلِكَ عَلَى الْاِسْتِحْقاقِ

و به آنچه به عدلت شایسته آنم با من رفتار مکن

فَما اَنَا بِاَوَّلِ راغِبٍ رَغِبَ اِلَيْكَ فَاَعْطَيْتَهُ وَ هُوَ يَسْتَحِقُّ الْمَنْعَ

زیرا من اولین کسى نیستم که همراه شوق به سویت رو کرده و تو از فضلت به او عنایت فرموده اى با آنکه مستحق منع بوده

وَلا بِاَوَّلِ سآئِلٍ سَئَلَكَ فَاَفْضَلْتَ عَلَيْهِ وَ هُوَ يَسْتَوْجِبُ الْحِرْمانَ.

و نخستین خواهنده نیستم که ازتو خواسته و تو در حقش کرم کردى در صورتى که مستحق محرومیت بوده است.

ص: 82

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ كُنْ لِدُعآئى مُجيباً

و جواب دهنده دعایم باش

وَ مِنْ نِدآئى قَريباً

و به ندایم التفات کن

وَ لِتَضَرُّعى راحِماً

و بر زاریم ترحم نما

وَ لِصَوْتى سامِعاً

و صدایم را بشنو

وَلاتَقْطَعْ رَجآئى عَنْكَ

و رشته امیدم را قطع مکن

وَلاتَبُتَّ سَبَبى مِنْكَ

و دستاویز مرا از خود جدا مساز

وَلاتُوَجِّهْنى فى حاجَتى هذِهِ وَ غَيْرِها اِلى سِواكَ

و در این حاجت و دیگر حوائجم روى مرا به سوى غیر خودت قرار مده

وَ تَوَلَّنى بِنُجْحِ طَلِبَتى

و کارساز من باش به برآوردن خواسته ام

وَ قَضآءِ حاجَتى

و روا کردن حاجتم

وَ نَيْلِ سُؤْلى قَبْلَ زَوالى عَنْ مَوْقِفى هذا بِتَيْسيرِكَ لِىَ الْعَسيرَ

و رسیدن به آرزویم پیش از آنکه از اینجاى خود برخیزم با آسان ساختن مشکلم

ص: 83

وَ حُسْنِ تَقْديرِكَ لى فى جَميعِ الْاُمُورِ

و با سرنوشت خوبى که برایم مقدر کرده اى

وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

و بر محمد و آلش درود فرست

صَلوةً دآئِمَةً نامِيَةً لَاانْقِطاعَ لاَِبَدِها

درودى دائمى و فزاینده که انقطاع نپذیرد

وَلامُنْتَهى لاِمَدِها

و زمان آن را پایانى نباشد

وَاجْعَلْ ذلِكَ عَوْناً وَ سَبَباً لِنَجاحِ طَلِبَتى

و این درود را براى من مددکار قرار ده و سبب برآمدن حاجتم گردان همانا که

اِنَّكَ واسِعٌ كَريمٌ

تو کارگشاى کریمى

وَ مِنْ حاجَتى يا رَبِّ كَذا وَ كَذا.

و حاجتم پروردگارا چنین و چنان است

«وَ تَذْكُرُ حاجَتَكَ ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ فى سُجُودِكَ:»

سپس نیازت را به پیشگاه حق عرضه کن آنگاه به سجده رو و بگو:

فَضْلُكَ انَسَنى

فضلت به من آرامش مى دهد

وَ اِحْسانُكَ دَلَّنى

و احسانت راهم مى نماید

فَاَسْئَلُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ - صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ –

پس از تو به ذات مقدست و به محمد و آلش - که درود تو بر آنان باد

اَنْ لاتَرُدَّنى خآئِباً.

- درخواست مى کنم که مرا از این درگاه نومید نرانى.

ص: 84

الدعاء 14 - دادخواهی از ستم

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السلام اِذَا اعْتُدِىَ عَلَيْهِ اوْ رَأى مِنَ الظّالِمينَ ما لايُحِبُ

« هرگاه ستمى به او مى رسید »

يا مَنْ لايَخْفى عَلَيْهِ اَنْبآءُ الْمُتَظَلِّمينَ

اى آن که اخبار شکوه کنندگان بر تو مخفى نیست

وَيا مَنْ لايَحْتاجُ فى قَصَصِهِمْ اِلى شَهاداتِ الشّاهِدينَ

اى آن که سرگذشت ستمدیدگان نزد تو نیازى به شهادت شاهدان ندارد

وَ يا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومينَ

اى آن که دوران رسیدن یارى تو به ستمدیدگان نزدیک است

وَ يا مَنْ بَعُدَ عَوْنُهُ عَنِ الظّالِمينَ

اى آن که مددکاریت از ستمگران دور است

قَدْ عَلِمْتَ يا اِلهى ما نالَنى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ مِمّا حَظَرْتَ

اى خداى من تو مى دانى از فلانى فرزند فلانى به من آن رسیده که از آن نهى نموده اى

وَانْتَهَكَهُ مِنّى مِمّا حَجَزْتَ عَلَيْهِ

و پرده حرمتم را که بر او ممنوع ساخته بودى دریده

بَطَراً فى نِعْمَتِكَ عِنْدَهُ

او از باب طغیان در نعمتت

ص: 85

وَاغْتِراراً بِنَكيرِكَ عَلَيْهِ.

و بى اعتنایى به عقابت بر من تاخته

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ خُذْ ظالِمى وَ عَدُوّى عَنْ ظُلْمى بِقُوَّتِكَ

و ستم کننده بر من و دشمنم را با قوّت خود از ستم بر من بازدار

وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنّى بِقُدْرَتِكَ

و با قدرت خود تندى و بُرّایى او را بر من بشکن

وَاجْعَلْ لَهُ شُغْلاً فيما يَليهِ وَ عَجْزاً عَمّا يُناويهِ

و او را به خودش مشغول دار و در برابر آن که با او به دشمنى برمى خیزد ناتوان ساز.

اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَلاتُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمى

و ستمکار را رخصت ستم بر من مده

وَ اَحْسِنْ عَلَيْهِ عَوْنى

و مرا در برابرش نیکو یارى کن

وَاعْصِمْنى مِنْ مِثْلِ اَفْعالِهِ

و مرا از ارتکاب نظیر کارهاى او حفظ کن

وَلاتَجْعَلْنى فى مِثْلِ حالِهِ

و در حالتى مانند حالت او قرار مده

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاَعْدِنى عَلَيْهِ عَدْوى

عنایت کن و مرا در برابر دشمنم نصرتى بیدرنگ

حاضِرَةً تَكُونُ مِنْ غَيْظى بِهِ شِفآءً

تا طوفان خشمم نسبت به او فرو نشیند

وَ مِنْ حَنَقى عَلَيْهِ وَفآءً.

و داد دلم را از او بگیرد

ص: 86

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ عَوِّضْنى مِنْ ظُلْمِهِ لى عَفْوَكَ

و عفو و بخششت را در برابر ستم او به من عطا کن

وَ اَبْدِلْنى بِسُوءِ صَنيعِهِ بى رَحْمَتَكَ

و بجاى سوء رفتار او با من رحمتت را پاداشم قرار ده

فَكُلُّ مَكْرُوهٍ جَلَلٌ دُونَ سَخَطِكَ

زیرا هر ناخوشایندى در برابر ترس از قهر تو ناچیز است

وَ كُلُّ مَرْزِئَةٍ سَوآءٌ مَعَ مَوْجِدَتِكَ.

و هر مصیبتى پیش خشم تو آسان.

اَللَّهُمَّ فَكَما كَرَّهْتَ اِلَىَّ اَنْ اُظْلَمَ فَقِنى مِنْ اَنْ اَظْلِمَ.

بارالها همان طور که ستم کِشى را در نظرم ناخوشایند ساختى مرا نیز از ستمکارى حفظ فرما

اَللَّهُمَّ لا اَشْكُو اِلى اَحَدٍ سِواكَ وَلا اَسْتَعينُ بِحاكِمٍ غَيْرِكَ

بارالها به احدى غیر تو شکایت نکنم و از هیچ حاکمى جز تو یارى نمى جویم

حاشاكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

حاشا که چنین کنم پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ صِلْ دُعآئى بِالاِجابَةِ

و دعایم را به اجابت برسان

وَاقْرِنْ شِكايَتى بِالتَّغْييرِ.

و شکایتم را به تغییر وضع کنونى مقرون ساز.

اَللَّهُمَّ لاتَفْتِنّى بِالْقُنُوطِ مِنْ اِنْصافِكَ

بارخدایا مرا به ناامیدى از عدل خود آزمایش مکن

وَلاتَفْتِنْهُ بِالْاَمْنِ مِنْ اِنْكارِكَ

و دشمن را به ایمنى از کیفرت امتحان منماى

فَيُصِرَّ عَلى ظُلْمى

تا بر ستم بر من اصرار ورزد

ص: 87

وَ يُحاضِرَنى بِحَقّى

و بر حقّم مستولى شود

وَ عَرِّفْهُ عَمّا قَليلٍ ما اَوْعَدْتَ الظّالِمينَ

و به همین زودى اورا به آنچه ستمکاران را بدان آن تهدید نموده اى آشنا کن

وَ عَرِّفْنى ما وَعَدْتَ مِنْ اِجابَةِ الْمُضْطَرّينَ. اَللَّهُمَّ

و مرا به اجابتى که به بیچارگان وعده داده اى آگاهى ده بارالها

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَ وَفِّقْنى لِقَبُولِ ما قَضَيْتَ لى وَعَلَىَّ

و مرا به پذیرفتن هر سود و زیانى که درباره ام مقدّر کرده اى موفق کن

وَ رَضِّنى بِما اَخَذْتَ لى وَ مِنّى

و مرا به آنچه از دیگرى براى من و از من براى دیگرى مى ستانى خشنودى ده

وَ اهْدِنى لِلَّتى هِىَ اَقْوَمُ

و به راست ترین راهم رهنمون شو

وَاسْتَعْمِلْنى بِما هُوَاَسْلَمُ.

و به سالم ترین کار بگمار.

اَللَّهُمَّ وَاِنْ كانَتِ الْخِيَرَةُ لى عِنْدَكَ فى تَاْخيرِ الْاَخْذِ - لى

بارالها اگر خیر مرا در آن بدانى که گرفتن حقّم به تأخیر افتد

وَ تَرْكِ الْاِنْتِقامِ مِمَّنْ ظَلَمَنى اِلى يَوْمِ الْفَصْلِ وَ مَجْمَعِ الْخَصْمِ

و انتقام از کسى که بر من ظلم روا داشته تا روز روشن شدن حق از باطل و جایگاه فراهم آمدن مدعیان (یعنى روز محشر) متروک ماند

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَيِّدْنى مِنْكَ بِنِيَّةٍ صادِقَةٍ وَ صَبْرٍ دآئِمٍ

و مرا از جانب خود به نیت صادقانه و صبر همیشگى یارى فرما

وَ اَعِذْنى مِنْ سُوءِ الرَّغْبَةِ وَ هَلَعِ اَهْلِ الْحِرْصِ

و از رغبت ناشایسته و آزمندى اهل حرص پناه ده

ص: 88

وَ صَوِّرْ فى قَلْبى مِثالَ مَا ادَّخَرْتَ لى مِنْ ثَوابِكَ

و نقشى از ثوابى که براى من ذخیره نموده اى

وَ اَعْدَدْتَ لِخَصْمى مِنْ جَزآئِكَ وَ عِقابِكَ

و جزاء و عقابى که براى دشمنم آماده کرده اى در دلم مصوّر فرما

وَاجْعَلْ ذلِكَ سَبَباً لِقَناعَتى بِما قَضَيْتَ

و آن را وسیله اى براى خرسندى من به قضایت و اطمینانم به آنچه به جهت من

وَ ثِقَتى بِما تَخَيَّرْتَ

اختیار کرده اى قرار ده

امينَ رَبَّ الْعالَمينَ

اى پروردگار جهانیان دعایم را مستجاب کن

اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ

زیرا که تو صاحب فضل عظیمى

وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

و بر هر کارى توانائى.

ص: 89

الدعاء 15 - هنگام بیماری

وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه السلام اِذا مرضَ اَوْ نَزَلَ بِهِ كَرْبٌ اَوْ بَليّةٌ

« وقت بیمارى یا روى آوردن اندوه و بلا»

اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما لَمْ اَزَلْ اَتَصَرَّفُ فيهِ مِنْ سَلامَةِ بَدَنى

بارخدایا تو را سپاس بر نعمت تندرستى بدن که همواره و پیوسته از آن برخوردار بودم

وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى ما اَحْدَثْتَ بى مِنْ عِلَّةٍ فى جَسَدى

و سپاس تو را بر آن بیمارى که در جسمم پدید آورده اى

فَما اَدْرى يا اِلهى اَىُّ الْحالَيْنِ اَحَقُّ بِالشُّكْرِ لَكَ؟

اى خداى من نمى دانم که کدام یک از این دو حال براى شکر به درگاهت سزاوارتر است

وَ اَىُّ الْوَقْتَيْنِ اَوْلى بِالْحَمْدِ لَكَ؟

و کدام یک از این دو وقت حمد تو را شایسته تر؟

اَ وَقْتُ الصِّحَّةِ الَّتى هَنَّاْتَنى فيها طَيِّباتِ رِزْقِكَ

آیا زمان سلامت که روزیهاى پاکیزه ات را بر من گوارا ساخته اى

وَنَشَّطْتَنى بِها لِابْتِغآءِ مِرْضاتِكَ وَ فَضْلِكَ

و به سبب آن براى به دست آوردن رضایت و نعمتهایت به من نشاط بخشیده اى

وَقَوَّيْتَنى مَعَها عَلى ما وَفَّقْتَنى لَهُ مِنْ طاعَتِكَ

و به سبب آن تندرستى به من نیرو داده تا به طاعتت توفیق یابم

اَمْ وَقْتُ الْعِلَّةِ الَّتى مَحَّصْتَنى بِها

یا به هنگام بیمارى که مرا به آن پاک مى سازى

وَالنِّعَمِ الَّتى اَتْحَفْتَنى بِها

و نعمت هائى که به من تحفه داده اى

ص: 90

تَخْفيفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلَىَّ ظَهْرى مِنَ الْخَطيئآتِ

تا گناهانى را که از آن گرانبار شده ام تخفیف دهى

وَ تَطْهيراً لِمَا انْغَمَسْتُ فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ

و مرا از سیّئاتى که در آن فرو رفته ام پاک نمایى

وَتَنْبيهاً لِتَناوُلِ التَّوْبَةِ

و آگاهیم دهى که پلیدى گناه را به توبه از دل بشویم

وَتَذْكيراً لِمحْوِالْحَوْبَةِ بِقَديمِ النِّعْمَةِ؟

و با یادآورى نعمت قدیم گناه بزرگم را از پرونده ام محو نمایم

وَ فى خِلالِ ذلِكَ ما كَتَبَ لِىَ الْكاتِبانِ مِنْ زَكِىِّ الْاَعْمالِ

و در خلال این بیمارى از جمله تحفه ها که به من عنایت مى کنى این است که فرشتگان به حساب من اعمال پاکیزه اى نوشته اند

ما لا قَلْبٌ فَكَّرَ فيهِ

که فکر آن به خاطرى نگذشته

وَلا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ

و بر زبانى نرفته

وَلا جارِحَةٌ تَكَلَّفَتْهُ

و هیچ یک از اعضاء در انجامش رنجى نبرده

بَلْ اِفْضالاً مِنْكَ عَلَىَّ وَ اِحْساناً مِنْ صَنيعِكَ اِلَىَّ

بلکه این همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده.

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست و آنچه را برایم

وَ حَبِّبْ اِلَىَّ ما رَضيتَ لى

پسندیده اى درنظرم محبوب ساز

ص: 91

وَ يَسِّرْ لى ما اَحْلَلْتَ بى

وتحمل آنچه را برمن وارد نموده اى آسان ساز و

وَ طَهِّرْنى مِنْ دَنَسِ ما اَسْلَفْتُ

مرا از آلودگى اعمال گذشته پاک کن

وَامْحُ عَنّى شَرَّ ما قَدَّمْتُ

و شرّ اعمال گذشته ام را از من بزداى

وَاَوْجِدْنى حَلاوَةَ الْعافِيَةِ

و از لذّت عافیت کامیابم فرما

وَاَذِقْنى بَرْدَ السَّلامَةِ

و گوارایى تندرستى را به من بچشان

وَاجْعَلْ مَخْرَجى عَنْ عِلَّتى اِلى عَفْوِكَ

و لطفى کن که از بستر این مرض به سوى عفو و بخشایش تو راه خلاص یابم

وَمُتَحَوَّلى عَنْ صَرْعَتى اِلى تَجاوُزِكَ

و از این زمینگیرى به گذشت تو انتقال یافته

وَ خَلاصى مِنْ كَرْبى اِلى رَوْحِكَ

و از این اندوه و گرفتارى به راحت تو خلاص یابم

وَ سَلامَتى مِنْ هذِهِ الشِّدَّةِ اِلى فَرَجِكَ

و از این دشوارى به فرج و گشایش تو سلامت یابم

اِنَّكَ الْمُتَفَضِّلُ بِالاِْحْسانِ

که همانا تو بى استحقاق ما احسان روا مى دارى

الْمُتَطَوِّلُ بِالْاِمْتِنانِ

و نعمت بى دریغ نثار مى کنى

الْوَهّابُ الْكَريمُ

و بخشنده اى کریمى که عطایت را پایانى نیست

ذُوالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ.

و داراى جلال و اکرامى.

ص: 92

الدعاء 16 - طلب آمرزش

دعا در طلب بخشش و آمرزش گناه

ذِكْرِ اِحْسانِهِ يَفْزَعُ الْمُضْطَرُّونَ

به یادآورى احسانت پناه مى برند

وَ يا مَنْ لِخيفَتِهِ يَنْتَحِبُ الْخاطِئُونَ

اى که خطاکاران از بیم تو به شدت گریه مى کنند

يا اُنْسَ كُلِّ مُسْتَوْحِشٍ غَريبٍ

اى همدم هر وحشت زده دور از وطن

وَ يا فَرَجَ كُلِّ مَكْرُوبٍ كَئيبٍ

اى گشایش هر اندوهگین دل شکسته

وَ يا غَوْثَ كُلِّ مَخْذُولٍ فَريدٍ

اى فریادرس هر درمانده تنها

وَ يا عَضُدَ كُلِّ مُحْتاجٍ طَريدٍ

اى مددکار هر محتاج رانده شده

اَنْتَ الَّذى وَسِعْتَ كُلَّ شَىْ ءٍ رَحْمَةً وَعِلْماً

تویى که رحمت و دانشت همه چیز را فرا گرفته

وَاَنْتَ الَّذى جَعَلْتَ لِكُلِّ مَخْلُوقٍ فى نِعَمِكَ سَهْماً

تویى که هر آفریده را از نعمتهایت بهره اى مقرر فرموده اى

وَ اَنْتَ الَّذى عَفْوُهُ اَعْلى مِنْ عِقابِهِ

تویى که عفوت بر عقابت غلبه دارد

وَ اَنْتَ الَّذى تَسْعى رَحْمَتُهُ اَمامَ غَضَبِهِ

و تویى که مهرت پیشاپیش غضبت در حرکت است

وَ اَنْتَ الَّذى عَطآؤُهُ اَكْثَرُ مِنْ مَنْعِهِ

و تویى که عطایت از منعت بیشتر است

وَ اَنْتَ الَّذِى اتَّسَعَ الْخَلآئِقُ كُلُّهُمْ فى وُسْعِهِ

و تویى که پهنه رحمت و مهرت همه آفریدگان را فراگرفته

وَ اَنْتَ الَّذى لايَرْغَبُ فى جَزآءِ مَنْ اَعْطاهُ

و تویى که چون نعمت به کسى مرحمت کنى چشم پاداش از او ندارى

وَاَنْتَ الَّذى لايُفْرِطُ فى عِقابِ مَنْ عَصاهُ

و تویى که در کیفر عاصیان از اندازه نمى گذرى

وَ اَنَا يا اِلهى

و من اى خداى من

عَبْدُكَ الَّذى اَمَرْتَهُ بِالدُّعآءِ فَقالَ لَبَّيْكَ وَ سَعْدَيْكَ :

ص: 93

آن بنده توام که او را به دعا فرمان دادى پس لبّیک و سَعْدَیْکَ گفت و فرمانت را بجاى آورد

ها اَنَاذا يارَبِّ مَطْرُوحٌ بَيْنَ يَدَيْكَ

اینک منم اى پروردگار من که در پیشگاهت به خاکسارى درافتاده ام

اَنَا الَّذى اَوْقَرَتِ الْخَطايا ظَهْرَهُ

منم که خطاها پشتم را گرانبار کرده

وَاَنَا الَّذى اَفْنَتِ الذُّنُوبُ عُمُرَهُ

و منم که گناهان عمرم را به تباهى برده

وَاَنَا الَّذى بِجَهْلِهِ عَصاكَ وَلَمْ تَكُنْ اَهْلاً مِنْهُ لِذاكَ.

و منم که از سر جهالت تو را نافرمانى کرده ام در صورتى که تو شایسته این نبودى که من چنین کنم.

هَلْ اَنْتَ يااِلهى راحِمٌ مَنْ دَعاكَ فَاُبْلِغَ فِى الدُّعآءِ

اى خداى من آیا اگر کسى تو را بخواند بر او رحمت مى آورى تا در دعا بکوشم؟

؟ اَمْ اَنْتَ غافِرٌ لِمَنْ بَكاكَ فَاُسْرِعَ فِى الْبُكآءِ؟

یا کسى را که به درگاهت بنالد مى آمرزى تا در گریه شتاب نمایم

اَمْ اَنْتَ مُتَجاوِزٌ عَمَّنْ عَفَّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلُّلاً؟

؟ یا از کسى که از سرِ فروتنى صورت به خاک درگاهت بساید درمى گذرى؟

اَمْ اَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكا اِلَيْكَ فَقْرَهُ تَوَكُّلاً؟

یا کسى را که به پیشگاهت از سرِاعتماد از فقر و ندارى خود شکوه کند بى نیاز مى گردانى؟

اِلهى لاتُخَيِّبْ مَنْ لايَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ

اى خداى من آن را که جز تو عطا کننده اى نمى یابد ناامید مکن

وَلاتَخْذُلْ مَنْ لايَسْتَغْنى عَنْكَ بِاَحَدٍ دُونَكَ.

و کسى را که از تو به غیر تو بى نیاز نمى شود بى یارى مگذار.

اِلهى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

خداى من پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ لاتُعْرِضْ عَنّى وَ قَدْ اَقْبَلْتُ عَلَيْكَ

و اکنون که به تو روى آورده ام از من روى مگردان

وَ لاتَحْرِمْنى وَ قَدْ رَغِبْتُ اِلَيْكَ

و در حالى که دل به تو داده ام محرومم منما

وَلاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ وَقَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ

ص: 94

و اکنون که در درگاهت به پاى ایستاده ام دست رد به سینه ام مزن.

اَنْتَ الَّذى وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرَّحْمَةِ

تویى که ذات خود را به رحمت و مهر توصیف کرده اى

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَارْحَمْنى

و بر من رحمت آور

وَاَنْتَ الَّذى سَمَّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ

و تویى آن که خود را خطابخش نامیده اى

فَاعْفُ عَنّى.

پس مرا عفو کن

قَدْ تَرى يا اِلهى

بى شک مى نگرى اى خداى من

فَيْضَ دَمْعى مِنْ خيفَتِكَ

از خوفت جریان اشکم را

وَ وَجيبَ قَلْبى مِنْ خَشْيَتِكَ

و از ترست پریشانى دلم را

وَانْتِقاضَ جَوارِحى مِنْ هَيْبَتِكَ

و از هیبتت لرزش اعضایم را

كُلُّ ذلِكَ حَيآءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلى

این همه از شرمسارى من به خاطر سوء رفتار من است

وَ لِذاكَ خَمَدَ صَوْتى عَنِ الْجَأْرِ اِلَيْكَ

و به همین خاطر از شدّت زارى به درگاهت صدایم فرو خفته

وَكَلَّ لِسانى عَنْ مُناجاتِكَ.

و زبانم از راز و نیاز با تو بازمانده.

يااِلهى فَلَكَ الْحَمْدُ

ص: 95

اى خداى من سپاس تو را

فَكَمْ مِنْ عآئِبَةٍ سَتَرْتَها عَلَىَّ فَلَمْ تَفْضَحْنى

چه بسا عیبها که بر من پوشاندى و مرا به میدان افتضاح و رسوایى نکشاندى

وَكَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطَّيْتَهُ عَلَىَّ فَلَمْ تَشْهَرْنى

و بسا گناهان مرا که مستور داشتى و به آنم مشهور ننمودى

وَكَمْ مِنْ شآئِبَةٍ اَلْمَمْتُ بِها فَلَمْ تَهْتِكْ عَنّى سِتْرَها

و بسا بدیها و پلیدیهاى من که پرده آنها ندریدى

وَلَمْ تُقَلِّدْنى مَكْرُوهَ شَنارِها

و حلقه ننگ آن زشتى ها بر گردنم نیفکندى

وَلَمْ تُبْدِ سَوْ اتِها لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعآئِبى مِنْ جيرَتى

و زشتى هاى گناهم را نزد همسایگانى که درپى عیوب منند

وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدى

و حسودانى که خواهان زوال نعمتت ازمنند آشکار ننمودى

ثُمَّ لَمْ يَنْهَنى ذلِكَ عَنْ اَنْ جَرَيْتُ اِلى سُوءِ ما عَهِدْتَ مِنّى!!

ولى این الطاف تو مرا از گرایش به بدیهایى که از من سراغ دارى باز نداشت!!

فَمَنْ اَجْهَلُ مِنّى يا اِلهى بِرُشْدِهِ؟

س اى خداى من نادان تر از من به صلاح کار خود کیست؟

وَمَنْ اَغْفَلُ مِنّى عَنْ حَظِّهِ؟

پو غافل تر از من به نصیب و حظّ خویش کدام انسان است؟

وَمَنْ اَبْعَدُ مِنّى مِنِ اسْتِصْلاحِ نَفْسِهِ حينَ اُنْفِقُ ما اَجْرَيْتَ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ فيما نَهَيْتَنى عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ؟

و چه کسى از من از اصلاح نفس خویش دورتر است آنگاه که تمام نعمت هائى را که به من لطف مى کنى در امورى که مرا از آن نهى فرموده اى صرف مى کنم؟

وَمَنْ اَبْعَدُ غَوْراً فِى الْباطِلِ

و چه کسى بیش از من در غرقاب باطل فرو رفته

وَاَشَدُّ اِقْداماً عَلَى السُّوءِ مِنّى حينَ اَقِفُ بَيْنَ دَعْوَتِكَ وَ دَعْوَةِ الشَّيْطانِ فَاَتَّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلى غَيْرِ عَمىً مِنّى فى مَعْرِفَةٍ بِهِ وَلانِسْيانٍ مِنْ حِفْظى لَهُ؟

و بر اقدام به گناه پیشتاز شده آنگاه که میان دعوت تو و دعوت شیطان

توقف مى کنم و با آنکه او را بخوبى مى شناسم و وضع او از یاد من نرفته دعوت او پیروى مى کنم؟

وَاَنَا حينَئِذٍ مُوقِنٌ بِاَنَّ مُنْتَهى دَعْوَتِكَ اِلَى الْجَنَّةِ

در صورتى که مى دانم عاقبت دعوت تو به سوى بهشت

وَمُنْتَهى دَعْوَتِهِ اِلَى النّارِ.

و سرانجام دعوت او به سوى آتش جهنم است

سُبْحانَكَ ما اَعْجَبَ ما اَشْهَدُ بِهِ عَلى نَفْسى!

اى پاک خداى من چه شگفت انگیز است که به زیان خود شهادت مى دهم!

وَاُعَدِّدُهُ مِنْ مَكْتُومِ اَمْرى!

و امور نهان خود را شماره مى نمایم!

وَاَعْجَبُ مِنْ ذلِكَ اَناتُكَ عَنّى

و شگفت آورتر از آن بردبارى تو از من

وَاِبْطآؤُكَ عَنْ مُعاجَلَتى

و درنگت از مؤاخذه سریع من است

وَ لَيْسَ ذلِكَ مِنْ كَرَمى عَلَيْكَ

و علّتش این نیست که من در آستان تو انسانى بزرگوارم

بَلْ تَاَنِّياً مِنْكَ لى

بلکه از روى مداراى تو با من و تفضّل تو بر من است

وَ تَفَضُّلاً مِنْكَ عَلَىَّ لِأَنْ اَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ

تا مگر از نافرمانى تو که خشم انگیز است باز ایستم

وَاُقْلِعَ عَنْ سَيِّئاتِىَ الْمُخْلِقَةِ

و خود را از گناهانى که آبرویم را مى برد بازدارم

وَ لِأَنَّ عَفْوَكَ عَنّى اَحَبُّ اِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتى بَلْ اَنَا

و از آن روست که گذشتت را از من بیش از کیفرم دوست دارى وگرنه

يااِلهى اَكْثَرُ ذُنُوباً

اى خداى من گناهانم فراوان تر

وَاَقْبَحُ اثاراً

و آثارم زشت تر

وَاَشْنَعُ اَفْعالاً

و کردارم شنیع تر

وَاَشَدُّ فِى الْباطِلِ تَهَوُّراً

و گستاخیم در باطل شدیدتر

وَاَضْعَفُ عِنْدَ طاعَتِكَ تَيَقُّظاً

و بیداریم براى طاعتت بسیار ضعیف تر

وَاَقَلُّ لِوَعيدِكَ انْتِباهاً وَارْتِقاباً مِنْ اَنْ اُحْصِىَ لَكَ عُيُوبى

و هشیارى و مراقبتم در مقابل تهدیدت ناچیزتر از آن است که بتوانم عیوبم را در پیشگاهت شماره کنم

اَوْ اَقْدِرَ عَلى ذِكْرِ ذُنُوبى

یا قدرت یاد کردن گناهانم را داشته باشم

وَ اِنَّما اُوَبِّخُ بِهذا نَفْسى طَمَعاً فى رَأْفَتِكَ الَّتى بِها صَلاحُ اَمْرِ الْمُذْنِبينَ وَ رَجآءً لِرَحْمَتِكَ

و خود را به این صورت نکوهش مى کنم زیرا که به مهرت چشم طمع دارم که اصلاح کار گنهکاران وابسته به مِهر توست و هم از باب امید به رحمت توست

الَّتى بِها فَكاكُ رِقابِ الْخاطِئينَ

که آزادى خطاکاران در گرو آن است. خداى من این گردن من است که

اَللَّهُمَّ وَهذِهِ رَقَبَتى قَدْ اَرَقَّتْهَا الذُّنُوبُ

گناهان آن را در بند کرده

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاَعْتِقْها بِعَفْوِكَ

و آن را به عفوت از عذاب بِرَهان

وَهذا ظَهْرى قَدْ اَثْقَلَتْهُ الْخَطايا

و این پشت من است که بار خطاها آن را سنگین نموده

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَخَفِّفْ عَنْهُ بِمَنِّكَ.

و به بخششت آن را سبک فرما

يااِلهى لَوْ بَكَيْتُ اِلَيْكَ حَتّى تَسْقُطَ. اَشْفارُ عَيْنَىَّ

اى خداى من اگر به درگاهت آنقدر زارى کنم که پلک چشمانم برهم اوفتد

وَانْتَحَبْتُ حَتّى يَنْقَطِعَ صَوْتى

و چندان به گریه و ناله صدا بلند کنم که صدایم قطع گردد و چندان به پیشگاهت

وَ قُمْتُ لَكَ حَتّى تَتَنَشَّرَ قَدَماىَ

برپاى ایستم که پایم ورم کند

وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتّى يَنْخَلِعَ صُلْبى

و آنقدر برایت رکوع نمایم که استخوانهاى پشتم از هم بپاشد

وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتّى تَتَفَقَّاَ حَدَقَتاىَ

و چندان سجده کنم که چشمهایم از کاسه درآید

وَاَكَلْتُ تُرابَ الْأرْضِ طُولَ عُمْرى

و در همه عمرم خاک زمین خورم

وَ شَرِبْتُ مآءَ الرَّمادِ اخِرَ دَهْرى

و تا زنده ام آب آلوده به خاکستر بنوشم

وَذَكَرْتُكَ فى خِلالِ ذلِكَ حَتّى يَكِلَّ لِسانى

چندان ذکر تو گویم که زبانم از کار بماند

ثُمَّ لَمْ اَرْفَعْ طَرْفى اِلى افاقِ السَّمآءِ اسْتِحْيآءً مِنْكَ

آنگاه از روى شرمسارى چشم به و در اثناى این احوال آفاق آسمان باز نکنم

مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذلِكَ مَحْوَ سَيِّئَةٍ واحِدَةٍ مِنْ سَيِّئاتى.

با این همه مستحق محو یکى از گناهانم نخواهم بود

وَ اِنْ كُنْتَ تَغْفِرُ لى حينَ اَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَكَ

و اگر به وقتى که سزاوار آمرزشت شوم مرا بیامرزى

وَ تَعْفُو عَنّى حينَ اَسْتَحِقُّ عَفْوَكَ فَاِنَّ ذلِكَ غَيْرُ وَاجِبٍ لى بِاسْتِحْقاقٍ

و در آن زمان که مستحق عفوت شوم از من بگذرى همانا این آمرزش و بخشش به خاطر استحقاق من نیست

وَلا اَنَا اَهْلٌ لَهُ بِاسْتيجابٍ

و من این شایستگى را ندارم

اِذْ كانَ جَزآئى مِنْكَ فى اَوَّلِ ما عَصَيْتُكَ النّارَ

زیرا جزاى من در نخستین گناه آتش جهنم بود

فَاِنْ تُعَذِّبْنى فَاَنْتَ َيْرُ ظالِمٍ لى.

پس اگر مرا به عذاب مبتلا کنى بر من ستم نکرده اى

اِلهى فَاِذْ قَدْ تَغَمَّدْتَنى بِسِتْرِكَ فَلَمْ تَفْضَحْنى .

اى خداى من اکنون که مرا به پرده پوشیت در پوشیده و رسوایم نکرده اى

وَ تَاَنَّيْتَنى بِكَرَمِكَ فَلَمْ تُعاجِلْنى

و به بزرگواریت با من مدارا نموده اى و به کیفرم عجله نکرده اى

وَ حَلُمْتَ عَنّى بِتَفَضُّلِكَ فَلَمْ تُغَيِّرْ نِعْمَتَكَ عَلَىَّ

و از سرِ فضلت بردبارى ورزیده اى و نعمتت را از من زایل نساخته اى

وَلَمْ تُكَدِّرْ مَعْرُوفَكَ عِنْدى فَارْحَمْ طُولَ تَضَرُّعى

و احسانت را بر من تیره ننموده اى پس بر طول زاریم

وَ شِدَّةَ مَسْكَنَتى

و سختى زمینگیریم

وَ - سُوءَ مَوْقِفى

و بدى حالم رحمت آر. بارخدایا

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَ قِنى مِنَ الْمَعاصى

و مرا از گناهان حفظ کن

وَ اسْتَعْمِلْنى بِالطّاعَةِ

و به طاعتم وادار

وَ ارْزُقْنى حُسْنَ الْاِنابَةِ

و حُسن بازگشت قلبى را روزیم فرما

وَ طَهِّرْنى بِالتَّوْبَةِ

و از لوث گناه به توفیق توبه پاکم کن

وَ اَيِّدْنى بِالْعِصْمَةِ

و به موهبت عصمت تأییدم نما

وَ اسْتَصْلِحْنى بِالْعافِيَةِ

و امر حیات و زندگیم را با عافیت به صلاح آر

وَ اَذِقْنى َلاوَةَ الْمَغْفِرَةِ

و شیرینى عفوت را به من بچشان

وَ اجْعَلْنى طَليقَ عَفْوِكَ وَعَتيقَ رَحْمَتِكَ

و مرا رها شده عفو و آزاد گشته رحمتت قرار ده

وَ اكْتُبْ لى اَماناً مِنْ سُخْطِكَ

و از خشم خود خطّ امانم ده

وَ بَشِّرْنى بِذلِكَ فِى الْعاجِلِ دُونَ الْاجِلِ

و هم اکنون نه در آینده به مژده آن خوشحالم کن

بُشْرى اَعْرِفُها

مژده اى که آن را بشناسم

وَ عَرِّفْنى فيهِ عَلامَةً اَتَبَيَّنُها

و با نشانه اى که آن را آشکار ببینم آگاهم فرما

اِنَّ ذلِكَ لايَضيقُ عَلَيْكَ فى وُسْعِكَ

که این کار از توان تو بیرون نیست

وَلايَتَكَاَّدُكَ فى قُدْرَتِكَ

و از قدرتت بر تو دشوار نباشد

وَ لايَتَصَعَّدُكَ فى اَناتِكَ

و با توجه به حلمت بر تو سخت نیست

وَ لايَؤُودُكَ فى جَزيلِ هِباتِكَ الَّتى دَلَّتْ عَلَيْها اياتُكَ

و در قبال بخششهاى فراوانت که آیات تو گواه آنهاست بر تو سنگین نیاید

اِنَّكَ تَفْعَلُ ما تَشآءُ وَتَحْكُمُ ما تريدُ

که همانا تو هر چه خواهى کنى و به هر چه اراده ات تعلق گیرد فرمان دهى

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

که تو بر هر کار و همه چیز توانایى.

الدعاء 17 - شر شیطان

وَ كان مِن دُعائِهِ عليه السلام اِذا ذُكِرَ الشَّيطانُ فَاسْتَعاذَ مِنه وَ مِنْ عَداوَتِهِ وَ كَيْدِهِ

« هنگامى که از شیطان یاد مى شد»

اَللَّهُمَّ اِنّا نَعُوذُ بِكَ مِنْ نَزَغاتِ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ وَكَيْدِهِ وَ مَكآئِدِهِ

بارخدایا به تو پناه مى بریم از فتنه انگیزیهاى شیطان رانده شده و از حیله و مکرهاى گوناگونش

وَمِنَ الثِّقَةِ بِاَمانِيِّهِ وَمَواعيدِهِ وَ غُرُورِهِ وَمَصآئِدِهِ

و از تکیه کردن به آرزوها و وعده ها و فریب او و درافتادن به دامهایش

وَاَنْ يُطْمِعَ نَفْسَهُ فى اِضْلالِنا عَنْ طاعَتِكَ

و از طمع بستن او به گمراه کردن ما از راه بندگیت

وَامْتِهانِنا بِمَعْصِيَتِكَ

و خوار ساختن ما به عصیان و نافرمانیت

اَوْ اَنْ يَحْسُنَ عِنْدَنا ما حَسَّنَ لَنا

یا خوب دانستن چیزى که آن را در نظرمان نیکو جلوه داده

اَوْ اَنْ يَثْقُلَ عَلَيْنا ما كَرَّهَ اِلَيْنا.

یا گران دانستن چیزى که نزد ما زشت نشان داده

اَللَّهُمَّ اخْسَأْهُ عَنّا بِعِبادَتِكَ

بارخدایا به قدرت عبادتت او را از میدان زندگى ما بران

وَاكْبِتْهُ.بِدُؤُوبِنا فى مَحَبَّتِكَ

و به سبب کوششمان در راه محبتت دماغش را به خاک بمال

وَاجْعَلْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ سِتْراً لايَهْتِكُهُ

و بین ما و او پرده اى افکن که آن را ندرد

وَ رَدْماً مُصْمَتاً لايَفْتُقُهُ.

و حجابى ضخیم که آن را نشکافد.

ص: 96

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا برمحمد و آلش درود فرست

وَاشْغَلْهُ عَنّا بِبَعْضِ اَعْدآئِكَ

و شیطان را با سرگرم شدن به برخى دشمنانت از ما منصرف کن

وَ اعْصِمْنا مِنْهُ بِحُسْنِ رِعايَتِكَ

و ما را به حسن رعایت خود از او حفظ فرما

وَ اكْفِنا خَتْرَهُ

و از حیله اش کفایت کن

وَ وَلِّنا ظَهْرَهُ

و چنان کن که از ما بگریزد

وَاقْطَعْ عَنّا اِثْرَهُ.

و نشان پائى از او براى ما نماند.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَمْتِعْنا مِنَ الْهُدى بِمِثْلِ ضَلالَتِهِ

و ما را از هدایتى که در دوام و پابرجایى مانند گمراهى او باشد بهره مند ساز

وَ زَوِّدْنا مِنَ التَّقوى ضِدَّ غَوايَتِهِ

و در برابر تباهى او به ما توشه تقوا کرامت فرما

وَاسْلُكْ بِنا مِنَ التُّقى خِلافَ سَبيلِهِ مِنَ الرَّدى.

و خلاف راه هلاکت بار او ما را به راه تقوا رهنمون شو.

اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْ لَهُ فى قُلُوبِنا مَدْخَلاً

الهى در قلب ما براى او راهى قرار مده

وَلاتُوطِنَنَّ لَهُ فيما لَدَيْنا مَنْزِلاً.

و براى وى در شئون زندگى ما منزلى فراهم نیاور

ص: 97

اَللَّهُمَّ وَما سَوَّلَ لَنا مِنْ باطِلٍ فَعَرِّفْناهُ

بارخدایا ما را به هر باطل که در نظرمان بیاراید آگاه کن

وَ اِذا عَرَّفْتَناهُ فَقِناهُ

و - چون آگاهمان کردى ما را از آن حفظ کن

وَبَصِّرْنا ما نُكائِدُهُ بِهِ

و به راه و روش جنگ با او بینایى ده

وَاَلْهِمْنا ما نُعِدُّهُ لَهُ

و ما را ملهم ساز که براى نبرد با او چه باید آماده کرد

وَاَيْقِظْنا عَنْ سِنَةِ الْغَفْلَةِ بِالرُّكُونِ اِلَيْهِ

و از خواب غفلتى که سبب گرایش به اوست بیدار کن

وَاَحْسِنْ بِتَوْفيقِكَ عَوْنَنا عَلَيْهِ.

و به توفیق خود ما را در مسیر مبارزه با او یارى ده.

اَللَّهُمَّ وَاَشْرِبْ قُلُوبَنا اِنْكارَ عَمَلِهِ

بارخدایا قلوبمان را از انکار کارهاى شیطان سرشار ساز

وَالْطُفْ لَنا فى نَقْضِ حِيَلِهِ

و براى درهم شکستن حیله هایش ما را چاره بیاموز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَحَوِّلْ سُلْطانَهُ عَنّا

و سلطه شیطان را از ما بگردان

وَاقْطَعْ رَجآئَهُ مِنّا

و امیدش را از ما قطع کن

وَادْرَأْهُ عَنِ الْوُلُوعِ بِنا.

و وى را از حرص ورزیدن به گمراهى ما دفع فرما.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ ابآئَنا وَاُمَّهاتِنا وَاَوْلادَنا وَاَهالِيَنا وَذَوى اَرْحامِنا وَقَراباتِنا

و پدران و مادران و فرزندان و اهل ما و خویشان و نزدیکان

وَجيرانَنا مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنْهُ فى حِرْزٍ حارِزٍ

و همسایگان ما را از زن و مرد مؤمن از شرّ او در جایگاهى محکم

وَحِصْنٍ حافِظٍ

و دژى حفظ کننده

ص: 98

وَكَهْفٍ مانِعٍ

و پناهگاهى امن قرار ده

وَاَلْبِسْهُمْ مِنْهُ جُنَناً واقِيَةً

و آنان را براى دفع ضرر او زره هاى نگهدارنده بپوشان

وَاَعْطِهِمْ عَلَيْهِ اَسْلِحَةً ماضِيَةً.

و آنان را اسلحه بُرّا بر ضدّ او عطا کن

اَللَّهُمَّ وَاعْمُمْ بِذلِكَ مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ

بارخدایا و مشمول این دعا فرما هر کس را که به پروردگاریت گواهى داده

وَاَخْلَصَ لَكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ

و به توحیدت اخلاص ورزیده

وَعاداهُ لَكَ بِحَقيقَةِ الْعُبُودِيَّةِ

و از باب حقیقت بندگى با شیطان دشمنى نموده

وَاسْتَظْهَرَ بِكَ عَلَيْهِ فى مَعْرِفَةِ الْعُلُومِ الرَّبّانِيَّةِ.

و براى دریافت علوم ربّانى از سوى تو بر علیه او یارى جسته است.

اَللَّهُمَّ احْلُلْ ما عَقَدَ

خداوندا آنچه گره زده بگشاى

وَافْتُقْ ما رَتَقَ

و هر راه که باز کرده ببند

وَافْسَخْ ما دَبَّرَ

و هر تدبیرى که اندیشیده درهم شکن

وَ ثَبِّطْهُ اِذا عَزَمَ

و از هر کار که قصد مى کند بازش دار

وَ انْقُضْ ما اَبْرَمَ.

و هرچه را محکم نموده سست کن.

اَللَّهُمَّ وَ اهْزِمْ جُنْدَهُ

بارخدایا سپاهش را بشکن

وَاَبْطِلْ كَيْدَهُ

و مکرش را باطل ساز

ص: 99

وَاهْدِمْ كَهْفَهُ

و پناهگاهش را ویران کن

وَاَرْغِمْ اَنْفَهُ.

و بینیش را به خاک بمال.

اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا فى نَظْمِ اَعْدآئِهِ

الهى ما را در سلک دشمنانش قرار ده

وَ اعْزِلْنا عَنْ عِدادِ اَوْلِيآئِهِ

و از شمار دوستانش برکنار کن

لانُطيعُ لَهُ اِذَا اسْتَهْوانا

تا چون ما را بفریبد او را پیروى نکنیم

وَ لانَسْتَجيبُ لَهُ اِذا دَعانا

و چون ما را بخواند از اجابتش سرباز زنیم

نَأْمُرُ بِمُناواتِهِ مَنْ اَطاعَ اَمْرَنا

و هرکه را که پیرو فرمان ماست به دشمنى با او فرمان دهیم

وَ نَعِظُ عَنْ مُتابَعَتِهِ مَنِ اتَّبَعَ زَجْرَنا.

و هرکه را که پیرو نهى ماست از اطاعت او بازداریم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ .

بارخدایا بر محمد آخرین پیامبر

وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ

و آقاى فرستادگانت

ص: 100

وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ

و بر اهل بیت پاک و پاکیزه او درود فرست

وَاَعِذْنا وَاَهالِيَنا وَاِخْوانَنا وَ جَميعَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِمَّا اسْتَعَذْنا مِنْهُ

و ما و اهل ما و برادران ما و همه اهل ایمان از زن و مرد را از چیزى که از آن پناه مى بریم پناه ده

وَ اَجِرْنا مِمَّا اسْتَجَرْنا بِكَ مِنْ خَوْفِهِ

و از آنچه که از بیم آن از تو ایمنى خواستیم ایمنى بخش

وَاسْمَعْ لَنا ما دَعَوْنا بِهِ

و دعاى ما را بشنو

وَاَعْطِنا ما اَغْفَلْناهُ

و آنچه را از ذکرش غفلت کردیم به ما عطا کن

وَاحْفَظْ لَنا ما نَسيناهُ

و آنچه را فراموش نمودیم براى ما محفوظ دار

وَصَيِّرْنا بِذلِكَ فى دَرَجاتِ الصّالِحينَ

و ما را بدین سبب به درجات شایستگان

وَ مَراتِبِ الْمُؤْمِنينَ

و مقام گرویدگان انتقال ده

امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.

اى پروردگار جهانیان دعاى ما را اجابت فرما.

ص: 101

الدعاء 18 - دفع بلا

وَكانَ مِنْ دُعائِهِ عليه السلام اِذا دُفِعَ عَنهُ ما يَحْذَرُ وْ عُجِّلَ لَهُ مَطْلَبُهُ

« وقتى که خطرى از او مى گذشت»

اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ قَضآئِكِ

بارخدایا تو را سپاس بر خوبى سرنوشتى که مقدّر فرموده اى

وَ بِما صَرَفْتَ عَنّى مِنْ بَلآئِكَ

و بر بلایى که از من گرداندى

فَلاتَجْعَلْ حَظّى مِنْ رَحْمَتِكَ ما عَجَّلْتَ لى مِنْ عافِيَتِكَ

پس نصیبم را از رحمتت در این عافیت دنیایى که به من ارزانى داشتى منحصر مکن

فَاَكُونَ قَدْ شَقِيتُ بِما اَحْبَبْتُ

که به سبب آنچه دوست دارم بدبخت شوم

وَ سَعِدَ غَيْرى بِما كَرِهْتُ.

و دیگرى به خاطر آنچه ناپسند من است خوشبخت گردد

وَ اِنْ يَكُنْ ما ظَلِلْتُ فيهِ

و اگر آن عافیت که روز را در آن به شب رسانده

اَوْ بِتُّ فيهِ مِنْ هذِهِ الْعافِيَةِ

یا شب را در آن به روز آورده ام

بَيْنَ يَدَىْ بَلآءٍ لايَنْقَطِعُ

مقدمه بلایى همیشگى

ص: 102

وَ وِزْرٍ لايَرْتَفِعُ

و وبالى دائم باشد

فَقَدِّمْ لى ما اَخَّرْتَ

پس آنچه را برایم به تأخیر انداخته اى پیش انداز

وَ اَخِّرْ عَنّى ما قَدَّمْتَ

و آنچه را که پیش انداخته اى به تأخیر افکن

فَغَيْرُ كَثيرٍ ما عاقِبَتُهُ الْفَنآءُ

زیرا چیزى که پایانش نیستى است بسیار نیست

وَ غَيْرُ قَليلٍ ما عاقِبَتُهُ الْبَقآءُ

و آنچه عاقبتش همیشگى و جاودانى است اندک نباشد

وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ.

و بر محمد و آلش درود فرست.

ص: 103

الدعاء 19 - طلب باران

وَ كانَ مِن دُعائِهِ عليه السلام عِنْدَ الْاِسْتِسْقآءِ بَعْدَ الْجَدْبِ

«دعاى آن حضرت به وقت طلب باران پس از خشکسالى»

اَللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَيْثَ

بارخدایا ما را به باران سیراب ساز

وَانْشُرْ عَلَيْنا رَحْمَتَكَ بِغَيْثِكَ الْمُغْدِقِ

و رحمتت را بر ما بگستران به باران بسیار

مِنَ السَّحابِ الْمُنْساقِ لِنَباتِ اَرْضِكَ الْمُونِقِ فى جَميعِ الْافاقِ

از ابرى که براى رویانیدن گیاه شگفت انگیز در همه آفاق روان گشته

وَامْنُنْ عَلى عِبادِكَ بِايناعِ الثَّمَرَةِ

و بر بندگان خود با به بار آمدن میوه منّت گذار

وَ اَحْىِ بِلادَكَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَةِ

و سرزمین هاى مرده را با شکفتن شکوفه ها زنده کن

وَاَشْهِدْ مَلآئِكَتَكَ الْكِرامَ السَّفَرَةَ بِسَقْىٍ مِنْكَ نافِعٍ

و فرشتگان بزرگوار خود را به بارانى سودمند

دآئِمٍ غُزْرُهُ

بارانى بسیار و انبوه

واسِعٍ دِرَرُهُ

و پیوسته با برکات گسترده

ص: 104

وابِلٍ سَريعٍ عاجِلٍ

بارانى تند و سریع و شتابان

تُحْيى بِهِ ما قَدْ ماتَ

تا هر چه مرده است به آن زنده نمایى

وَ تَرُدُّ بِهِ ما قَدْ فاتَ

و آنچه از میان رفته به ما بازگردانى

وَتُخْرِجُ بِهِ ما هُوَ اتٍ

و آنچه آمدنى است بیرون آورى

وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِى الْاَقْواتِ

و به سبب آن روزى ها را وسعت بخشى

سَحاباً مُتَراكِماً هَنيئاً مَريئاً طَبَقاً مُجَلْجَلاً

ابرى درهم فشرده کام بخش و گوارا و فراگیرنده و خروشان

غَيْرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ

که بارانش دائمِ ویران کننده

وَلا خُلَّبٍ بَرْقُهُ.

و برقش فریبنده (بدون باران) نباشد

اَللَّهُمَّ اسْقِنا غَيْثاً مُغيثاً مَريعاً مُمْرِعاً عَريضاً واسِعاً غَزيراً

بارخدایا ما را به بارانى فریادرس و برطرف کننده قحطى سیراب کن بارانى رویاننده گیاه سبز کننده - دشت و دَمَن وسیع و پرمایه

تَرُدُّ بِهِ النَّهيضَ

که به سبب آن گیاه روئیده پژمرده را خرم کنى

وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهيضَ.

و آن را براى گیاه شکسته مومیایى قرار دهى

ص: 105

اَللَّهُمَّ اسْقِنا سَقْياً تُسيلُ. مِنْهُ الظِّرابَ

بارخدایا بر ما بارانى فرست که به آن از تپه ها آب سرازیر گردانى

وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبابَ

و چاهها را لبریز کنى

وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْاَنْهارَ

و نهرها را روان سازى

وَتُنْبِتُ بِهِ الْاَشْجارَ

و درختان را برویانى

وَتُرْخِصُ بِهِ الْاَسْعارَ فى جَميعِ الَأمْصارِ

و قیمت ها را در همه شهرها ارزان کنى

وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهآئِمَ وَالْخَلْقَ

و چهارپایان را قوّت دهى و خلایق را زنده دل و نکوحال فرمایى

وَ تُكْمِلُ لَنا بِهِ طَيِّباتِ الرِّزْقِ

و روزیهاى پاکیزه را براى ما کامل گردانى

وَ تُنْبِتُ لَنا بِهِ الزَّرْعَ

و کشت و زرع ما را برویانى

وَتُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ

و پستانها را پرشیر سازى

ص: 106

وَ تَزيدُنا بِهِ قُوَّةً اِلى قُوَّتِنا.

و نیرویى بر نیروى ما بیفزایى

اَللَّهُمَّ لاتَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَيْنا سَمُوماً

بارخدایا سایه آن ابر را بر ما باد گرم و زهرآگین مساز

وَلاتَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَيْنا حُسُوماً

و سردى آن را بر ما شوم و ناخجسته منما

وَلاتَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَيْنا رُجُوماً

و باریدنش را بر ما باران عذاب قرار مده

ولاتَجْعَلْ مآئَهُ عَلَيْنا اُجاجاً

و آبش را در کام ما تلخ و ناگوار مگردان.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَارْزُقْنا مِنْ بَرَكاتِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ

و از برکات آسمانها و زمین روزى ما ساز

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

که تو بر هر چیز توانایى.

ص: 107

الدعاء 20 - مکارم الاخلاق

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السلام فى مَكارِمِ الأخلاقِ وَ مَرْضِىِّ الأفعالِ

« در مکارم اخلاق و اعمال پسندیده»

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَبَلِّغْ بِايمانى اَكْمَلَ الْايمانِ

و ایمانم را به درجه کامل ترین ایمان رسان

وَاجْعَلْ يَقينى اَفْضَلَ الْيَقينِ

و یقینم را برترین یقین گردان

وَانْتَهِ بِنِيَّتى اِلى اَحْسَنِ النِّيَّاتِ

و نیتم را به بهترین نیت ها منتهى ساز

وَ بِعَمَلى اِلى اَحْسَنِ الْاَعْمالِ

و کردارم را به بهترین کردارها تبدیل کن

اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتى

بارخدایا نیّتم را به لطف خود کامل و خالص گردان

وَصَحِّحْ بِما عِنْدَكَ يَقينى

و یقینم را بدان گونه که دانى به راه صحت بر

وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ ما فَسَدَ مِنّى

و تباهى کارم را به قدرتت. اصلاح کن

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

ص: 108

وَاكْفِنى ما يَشْغَلُنِى. الاْهْتِمامُ بِهِ

و گره هر کارى که فکرش مرا به خود مشغول داشته بگشاى

وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ

و مرا درکارى قرار ده که فردا مرا از آن بازپرسى مى کنى

وَاسْتَفْرِغْ اَيّامى فيما خَلَقْتَنى لَهُ

و روزگارم را در آنچه از پى آنم آفریده اى مصروف دار

وَاَغْنِنى وَ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقِكَ

و بى نیازم گردان و روزیت را بر من وسعت ده

وَلاتَفْتِنّى بِالنَّظَرِ

و به چشمداشت مبتلایم مکن

وَاَعِزَّنى وَلاتَبْتَلِيَنّى بِالْكِبْرِ

و ارجمندم ساز و گرفتار کبرم مفرما

وَعَبِّدْنى لَكَ

و بر بندگیت رامم ساز

وَلاتُفْسِدْ عِبادَتى بِالْعُجْبِ

و بندگیم را به آلودگى خودپسندى تباه مکن

وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى يَدِىَ الْخَيْرَ

و خیر و نیکى را براى تمام مردم به دست من جارى ساز

وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ وَ هَبْ لى مَعالِىَ الْاَخْلاقِ

و آن را از کدورت منّت گذارى دور دار و خوى عالى را به من عنایت فرما

وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ.

و از فخرفروشى محافظتم کن.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَلاتَرْفَعْنى فِى النّاسِ دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنى عِنْدَ نَفْسى مِثْلَها

و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانى

ص: 109

وَلاتُحْدِثْ لى عِزّاً ظاهِراً اِلاّ اَحْدَثْتَ لى ذِلَّةً باطِنَةً عِنْدَ نَفْسى بِقَدَرِها

و عزتى آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم خاکسار سازى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ مَتِّعْنى بِهُدًى صالحٍ لا اَسْتَبْدِلُ بِهِ

و مرا از روشى پسندیده بهره دِه که آن را با برنامه اى دیگر عوض نکنم

وَ طَريقَةِ حَقٍّ لا اَزيغُ عَنْها

و مرا به طریق حق رهنمون شو آن گونه که از آن روى نتابم

وَنِيَّةِ رُشْدٍ لااَشُكُّ فيها

و نیّتى درست و استوار به من مرحمت کن آنسان که در آن به تردید نیفتم

وَ عَمِّرْنى ما كانَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ

و مرا تا وقتى زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار رود

فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى

و چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود جانم را بستان

اِلَيْكَ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَىَّ.

قبل از - آنکه دشمنیت به من رو کند .

اَوْيَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ اَللَّهُمَّ لاتَدَعْ خَصْلَةً تُعابُ مِنّى اِلاّ اَصْلَحْتَها

یا خشمت بر من مستحکم گردد الهى در وجود من هیچ خصلت عیبناک مگذار مگر آنکه آن را به دایره اصلاح آورى

ص: 110

وَلاعآئِبَةً اُوَنَّبُ بِها اِلاّ حَسَّنْتَها

و مرا با هیچ عیبى که به خاطر آن سرزنشم کنند رها مکن مگر آنکه آن را نیکو گردانى

وَلا اُكْرُومَةً فِىَّ ناقِصَةً اِلاّ اَتْمَمْتَها.

و هیچ کرامتى را در من ناقص مگذار مگر آنکه به کمالش رسانى

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَ اَبْدِلْنى

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

مِنْ بِغْضَةِ اَهْلِ الشَّنَانِ الْمَحَبَّةَ

و شدّت کینه کینه توزان را به محبت

وَمِنْ حَسَدِ اَهْلِ الْبَغْىِ الْمَوَدَّةَ

و حسد اهل تجاوز را به مودّت

وَمِنْ ظِنَّةِ اَهْلِ الصَّلاحِ الثِّقَةَ

و بدگمانى اهل صلاح را به اطمینان

وَمِنْ عَداوَةِ الْاَدْنَيْنَ الْوَلايَةَ

و دشمنى نزدیکان را به دوستى

وَمِنْ عُقُوقِ ذَوِى الْاَرْحامِ الْمَبَرَّةَ

و گسستن خویشاوندان را به خوشرفتارى

وَمِنْ خِذْلانِ الْاَقْرَبينَ النُّصْرَةَ

و رو بر تافتن نزدیکان را از یارى نمودن به یارى

وَمِنْ حُبِّ الْمُدارينَ تَصْحيحَ الْمِقَةِ

و دوستى ظاهرسازان را به دوستى حقیقى

وَمِنْ رَدِّ الْمُلابِسينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ

و خوارانگاشتن مصاحبان را به حُسن رفتار

وَمِنْ مَرارَةِ خَوْفِ الظّالِمينَ حَلاوَةَ الْاَمَنَةِ.

و تلخى ترس از ظالمان را به شیرینى ایمنى مبدّل ساز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

ص: 111

وَاجْعَلْنى يَداً عَلى مَنْ ظَلَمَنى

و مرا بر کسى که به من ستم کند چیرگى ده

وَلِساناً عَلى مَنْ خاصَمَنى

و با آن که با من به مجادله برخیزد زبان گویا ساز

وَظَفَراً بِمَنْ عانَدَنى

و بر آن که نسبت به من دشمنى ورزد پیروزى عنایت کن

وَ هَبْ لى مَكْراً عَلى مَنْ كايَدَنى

و بر آن که مرا مى فریبد چاره سازى مرحمت فرما

وَ قُدْرَةً عَلى مَنِ اضْطَهَدَنى

و بر آن که مرا زبون خواهد قدرت ده

وَ تَكْذيباً لِمَنْ قَصَبَنى

و بر آن که مرا عیب مى گوید توانى ده که دروغش را آشکار سازم

وَ سَلامَةً مِمَّنْ تَوَعَّدَنى

و از چنگ آن که مرا بیم دهد رهایم کن

وَ وَفِّقْنى لِطاعَةِ مَنْ سَدَّدَنى

و از آن که مرا به راه راست رهنمون شود و استقامت آموزد توفیق فرمانبرى ده

وَمُتابَعَةِ مَنْ اَرْشَدَنى.

و به پیروى از کسى که ارشادم نماید موفّق دار.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَسَدِّدْنى لِأَنْ اُعارِضَ مَنْ غَشَّنى بِالنُّصْحِ

و مرا بر خیرخواهى کسى که با من نیرنگ کند توفیق ده

وَاَجْزِىَ مَنْ هَجَرَنى بِالْبِّرِ

و آن را که از من دورى کرده به خوبى پاداش دهم

ص: 112

وَاُثيبَ مَنْ حَرَمَنى بِالْبَذْلِ

و به آن کس که محرومم ساخته بخشش کنم

وَاُكافِىَ مَنْ قَطَعَنى بِالصِّلَةِ

و به آن که از من بریده بپیوندم

وَاُخالِفَ مَنِ اغْتابَنى اِلى حُسْنِ الذِّكْرِ

و برخلاف آن که از من غیبت کرده از وى نیکو یاد کنم

وَاَنْ اَشْكُرَ الْحَسَنَةَ

و خوبى را سپاس گزارم

وَاُغْضِىَ عَنِ السَّيِّئَةِ.

و از بدى چشم بپوشم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَحَلِّنى بِحِلْيَةِ الصّالِحينَ

و مرا به زیور شایستگان بیاراى

وَاَلْبِسْنى زينَةَ الْمُتَّقينَ:

و زینت اهل تقوا را در این امور بر من بپوشان:

فى بَسْطِ الْعَدْلِ

در گستردن سفره عدل

وَكَظْمِ الْغَيْظِ

و فرو خوردن خشم

وَاِطْفآءِ النّآئِرَةِ

و خاموش کردن آتش فتنه

ص: 113

وَضَمِّ اَهْلِ الْفُرْقَةِ

و جمع کردن پراکندگان

وَاِصْلاحِ ذاتِ الْبَيْنِ

و اصلاح بین مردم

وَ اِفْشآءِ الْعارِفَةِ

و آشکار نمودن کارهاى خوب

وَسَتْرِ الْعآئِبَةِ

و پوشاندن عیوب

وَ لينِ الْعَريكَةِ

و نرمخویى

وَ خَفْضِ الْجَناحِ

و فروتنى

وَ حُسْنِ السّيرَةِ

و خوشرفتارى

وَسُكُونِ الرّيحِ

و بيرون راندن باد غرور از سر

وَطيبِ الْمُخالَقَةِ

و حسن معاشرت

وَالسَّبْقِ اِلَى الْفَضيلَةِ

و سبقت جویى به فضیلت

وَايثارِ التَّفَضُّلِ

و اختیار کردن تفضّل بر دیگران

وَتَرْكِ التَّعْييرِ

و چشم پوشى از سرزنش دیگران و

ص: 114

وَالاِفْضالِ عَلى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ

بخشش رایگان به غیر مستحق

وَالْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَاِنْ عَزَّ

و گفتن سخن حق هر چند سنگین و گران باشد

وَاسْتِقْلالِ الْخَيْرِ وَانْ كَثُرَ مِنْ قَوْلى وَ فِعْلى

و ناچیز دانستن نیکى را در گفتار و رفتارم هر چند

وَاسْتِكْثارِ الشَّرِّ وَاِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلى وَ فِعْلى

زیاد باشد و بسیار شمردن شرّ را در گفتار و رفتارم هرچند اندک باشد.

وَاَكْمِلْ ذلِكَ لى بِدَوامِ الطّاعَةِ

و همه این خصلت ها را به وسیله تداوم اطاعت

وَلُزُومِ الْجَماعَةِ

و همراهى با جماعت مسلمین

وَرَفْضِ اَهْلِ الْبِدَعِ

و فرو گذاشتن اهل بدعت

وَمُسْتَعْمِلِ الرَّأْىِ الْمُخْتَرَعِ.

و عمل کننده به رأى ساختگى در دین کامل ساز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ اَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَىَّ اِذا كَبِرْتُ

و فراخ ترین روزى را به وقت پیرى نصیبم کن

وَاَقْوى قُوَّتِكَ فِىَّ اِذا نَصِبْتُ

و نیرومندترین قوّت خود را به هنگام درماندگى بهره من فرما

وَلاتَبْتَلِيَنّى بِالْكَسَلِ عَنْ عِبادَتِكَ

و مرا در راه عبادت دچار سستى منما

ص: 115

وَ لَاالْعَمى عَنْ سَبيلِكَ

و از تشخیص راهت نابینایم مساز

وَلابِالتَّعَرُّضِ لِخِلافِ مَحَبَّتِكَ

و به ارتکاب خلاف محبتت دچار مکن

وَلا مُجامَعَةِ مَنْ تَفَرَّقَ عَنْكَ

و مپسند که به کسى که از تو دور است نزدیک شوم

وَلامُفارَقَةِ مَنِ اجْتَمَعَ اِلَيْكَ.

و از آن که با تو همراه است جدا گردم.

اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ

الهى چنان کن که با نیرو و قدرت تو به شداید حمله کنم

وَاَسْئَلُكَ عِنْدَ الْحاجَةِ

و به وقت نیاز به گدایى از تو برخیزم

وَاَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ

و در بیچارگى به پیشگاه تو بنالم

وَلاتَفْتِنّى بِالاِسْتِعانَةِ بِغَيْرِكَ اِذَا اضْطُرِرْتُ

و مرا به کمک خواستن از غیر خود چون مضطر شوم

وَ لا بِالْخُضُوعِ لِسُؤالِ غَيْرِكَ اِذَا افْتَقَرْتُ

و به فروتنى براى مسئلت از غیر خود چون ندار شوم

وَ لا بِالتَّضَرُّعِ اِلى مَنْ دُونَكَ اِذا رَهِبْتُ

و به زارى کردن به درگاه غیر خود چون بترسم گرفتار مکن

ص: 116

ب فَاَسْتَحِقَّ ِذلِكَ خِذْلانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ اِعْراضَكَ

که به آن خاطر سزاوار خوارى و منع از رحمت و بى اعتنایى از جانب تو شوم

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

اى مهربانترین مهربانان.

اَللَّهُمَّ اجْعَلْ ما يُلْقِى الشَّيْطانُ فى رُوعى

الهى عنایت کن که به جاى آنچه شیطان در دلم مى افکند

مِنَ التَّمَنّى وَالتَّظَنّى وَالْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ وَالتَّظَنّى وَالْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ

از آرزوى باطل و بدگمانى و حسد یاد عظمت تو کنم

وَ تَفَكُّراً فى قُدْرَتِكَ

و در قدرت تو اندیشه نمایم

وَ تَدْبيراً عَلى عَدُوِّكَ

و و در دفع دشمنان تو چاره سازى نمایم

وَ ما اَجْرى عَلى لِسانى مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ

و به جاى آنچه شیطان بر زبانم جارى مى سازد از فحش

اَوْهُجْرٍ اَوْ شَتْمِ عِرْضٍ اَوْ شَهادَةِ باطِلٍ اَوِاغْتِيابِ مُؤْمِنٍ

و بدگویى و ناسزا یا شهادت ناحق یا غیبت از مؤمن

غآئِبٍ اَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَ ما اَشْبَهَ ذلِكَ نُطْقاً بِالْحَمْدِ لَكَ

غایب یا دشنام به شخص حاضر و مانند اینها سخن در سپاس تو گویم

وَ اِغْراقاً فِى الثَّنآءِ عَلَيْكَ

و مبالغه در ثناى تو ورزم

ص: 117

وَ ذَهاباً فى تَمْجيدِكَ

و با تمام هستى خود ستایش بزرگى تو کنم

وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ

و شکر نعمت تو بجاى آورم

وَاعْتِرافاً بِاِحْسانِكَ

و اعتراف به احسان تو نمایم

وَاِحْصآءً لِمِنَنِكَ.

و به شمردن نعمت هاى تو مشغول گردم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ لااُظْلَمَنَّ وَ اَنْتَ مُطيقٌ لِلدَّفْعِ عَنّى

و مگذار که من ستم زده شوم درحالى که تو به دفع آن از من توانایى

وَ لااَظْلِمَنَّ وَ اَنْتَ الْقادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنّى

و اجازه مده که بر دیگرى ستم کنم درحالى که تو در جلوگیرى از من نیرومندى

وَ لااَضِلَّنَّ وَ قَدْ اَمْكَنَتْكَ هِدايَتى

و مپسند که گمراه شوم در حالى که به حقیقت بر هدایت من توانایى

وَ لااَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعى

و نخواه که تهیدست گردم در حالى که فراخى روزى من نزد توست

وَ لااَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدى.

و مرا به سرکشى میازماى که توان و دارایى من از توست.

اَللَّهُمَّ اِلى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ

الهى به جانب آمرزشت آمده ام

ص: 118

وَ اِلى عَفْوِكَ قَصَدْتُ

و به سوى بخشایشت روى آورده ام

وَ اِلى تَجاوُزِكَ اشْتَقْتُ

و به گذشت تو مشتاقم

وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ

و به فضلت اعتماد و تکیه دارم

وَ لَيْسَ عِنْدى ما يُوجِبُ لى مَغْفِرَتَكَ

و چیزى نزد من نیست که مرا درخور آمرزش تو کند

وَ لا فى عَمَلى ما اَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ

و نه کارى که مستحق بخشایش تو گردم

وَ ما لى بَعْدَ اَنْ حَكَمْتُ عَلى نَفْسى اِلاّ فَضْلُكَ

و با ستمهایى که بر خود کرده ام جز تکیه بر فضل و احسان تو راهى ندارم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَىَّ.

پس بر محمد و آلش درود فرست و بر من تفضّل فرما.

اَللَّهُمَّ وَ اَنْطِقْنى بِالْهُدى

الهى زبانم را به هدایت گویا ساز

وَ اَلْهِمْنِى التَّقْوى

و تقوا را بر قلبم الهام کن

وَ وَفِّقْنى لِلَّتى هِىَ اَزْكى

و به پاکیزه ترین روشم توفیق ده

وَاسْتَعْمِلْنى بِما هُوَ اَرْضى.

و مرا به کارى وادار که بیش از هر چیز به آن خشنودى.

اَللَّهُمَّ اسْلُكْ بِىَ الطَّريقَةَ الْمُثْلى

الهى بهترین راه را پیش پایم گذار

ص: 119

وَاجْعَلْنى عَلى مِلَّتِكَ اَمُوتُ وَ اَحْيى.

و مرا بر آئین خود دار تا بر آن بمیرم و زنده شوم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

الهى بر محمد و آلش درود فرست

وَ مَتِّعْنى بِالْاِقْتِصادِ

و مرا از نعمت میانه روى بهره مند فرما

وَاجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ السَّدادِ

و از اهل درستى و استقامت

وَ مِنْ اَدِلَّةِ الرَّشادِ

و راهنمایان به خیر

وَ مِنْ صالِحِ الْعِبادِ

و بندگان شایسته ات قرار ده

وَارْزُقْنى فَوْزَ الْمَعادِ

و نجات و رستگارى در قیامت

وَ سَلامَةَ الْمِرْصادِ.

و رهیدن از کمینگاه عذاب نصیبم کن.

اَللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسى ما يُخَلِّصُها

الهى از نفس من آنچه که موجب آزادیش باشد براى خود بگیر

وَ اَبْقِ لِنَفْسى مِنْ نَفْسى مايُصْلِحُها

و آنچه را که موجب صلاح آن گردد برایم باقى بدار

فَاِنَّ نَفْسى هالِكَةٌ اَوْ تَعْصِمَها.

زیرا که نفس من در معرض هلاکت است مگر اینکه تو او را حفظ کنى.

اَللَّهُمَّ اَنْتَ عُدَّتى اِنْ حَزِنْتُ

الهى چون اندوهناک شوم تو دلخوشى منى

وَ اَنْتَ مُنْتَجَعى اِنْ حُرِمْتُ

و چون محروم گردم تو محل امید منى

ص: 120

وَ بِكَ اسْتِغاثَتى اِنْ كُرِثْتُ

و چون غم و غصه و مصیبت بر من هجوم آرد پناهم به توست

وَ عِنْدَكَ مِمّا فاتَ خَلَفٌ

و آنچه از دستم رود تدارکش نزد توست

وَ لِما فَسَدَ صَلاحٌ

و هر چه تباه گردد اصلاحش از جانب توست

وَ فيما اَنْكَرْتَ تَغْييرٌ

و هر چه را ناپسند دارى تغییرش به دست توست

فَامْنُنْ عَلَىَّ قَبْلَ الْبَلآءِ بِالْعافِيَةِ

پس قبل از بلا عافیت را

وَ قَبْلَ الطَّلَبِ بِالْجِدَةِ

و پیش از طلب توانگرى را

وَ قَبْلَ الضَّلالِ بِالرَّشادِ

و پیش از گمراه شدن هدایت را بر من منّت گذار

وَ اكِفْنى مَؤُونَةَ مَعَرَّةِ الْعِبادِ

و مرا از آزار مردمان کفایت کن

وَهَبْ لى اَمْنَ يَوْمِ الْمَعادِ

و ایمنى از روز قیامت را نصیبم فرما

وَامْنِحْنى حُسْنَ الْاِرْشادِ.

و حسن ارشاد را به من مرحمت کن.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَادْرَأْ عَنّى بِلُطْفِكَ

و به لطفت همه شرور را از من بگردان

وَ اغْذُنى بِنِعْمَتِكَ

و مرا به نعمتت پرورش ده

ص: 121

وَ اَصْلِحْنى بِكَرَمِكَ

و به کرمت اصلاح کن

وَ داوِنى بِصُنْعِكَ

و به احسانت مداوا فرما

وَ اَظِلَّنى فى ذَراكَ

و در سایه رحمتت جاى ده

وَ جَلِّلْنى رِضاكَ

و خلعت خشنودیت را به من بپوشان

وَ وَفِّقْنى اِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَىَّ الْاُمُورُ لِأَهْداها

و چون کارها بر من دَرهم شود مرا به هدایت آمیزترین آنها

وَ اِذا تَشابَهَتِ الْأَعْمالُ لِأَزْكاها

و چون برنامه ها در نظرم مشتبه شود مرا به پاکیزه ترین آنها

وَ اِذا تَناقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضاها.

و در اختلاف آئین ها مرا به پسندیده ترین آنها رهنمون باش

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ تَوِّجْنى بِالْكِفايَةِ

و تارکم را به تاج کفایت بیاراى

وَ سُمْنى حُسْنَ الْوِلايَةِ

و مرا در امور به نیکى سرپرستى کن

وَ هَبْ لى صِدْقَ الْهِدايَةِ

و صدق هدایت به من عنایت فرما

وَ لاتَفْتِنّى بِالسَّعَةِ

و به وسعت روزى آزمایشم مکن

وَامْنِحْنى حُسْنَ الدَّعَةِ

و از آسایش در زندگى برخوردارم نما

وَ لاتَجْعَلْ عَيْشى كَدّاً كَدّاً

و معیشتم را دشوار مکن

ص: 122

وَ لاتَرُدَّ دُعآئى عَلَىَّ رَدّاً

و دعایم را به سویم برمگردان زیرا من

فَاِنّى لااَجْعَلُ لَكَ ضِدّاً

برایت همتا قرار نمى دهم

وَ لااَدْعُو مَعَكَ نِدّاً

و با وجود تو به سویى دست حاجت نمى برم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَامْنَعْنى مِنَ السَّرَفِ

و مرا از اسراف بازدار

وَ حَصِّنْ رِزْقى مِنَ التَّلَفِ

و روزیم را از تلف شدن نگاه دار

وَ وَفِّرْ مَلَكَتى بِالْبَرَكَةِ فيهِ

و دارائیم را به وسیله برکت دادن افزون کن

وَ اَصِبْ بى سَبيلَ الْهِدايَةِ لِلْبِرِّ فيما اُنْفِقُ مِنْهُ

و مرا در انفاق از آن. مال در امور خیر به راه هدایت رهبرى فرما

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ .

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاكْفِنى مَؤُونَةَ الْاِكْتِسابِ

و مرا از سختى و رنج به دست آوردن روزى کفایت کن

وَارْزُقْنى مِنْ غَيْرِ احْتِسابٍ

و روزیم را از جایى که گمان نمى برم به من عنایت فرما

فَلااَشْتَغِلَ عَنْ عِبادَتِكَ بِالطَّلَبِ

تا در راه به دست آوردن روزى از بندگیت بازنمانم

وَ لااَحْتَمِلَ اِصْرَ تَبِعاتِ الْمَكْسَبِ

و سنگینى وبال آن را به دوش نکشم

اَللَّهُمَّ فَاَطْلِبْنى بِقُدْرَتِكَ مااَطْلُبُ وَ اَجِرْنى

الهى آنچه را که در راه به دست آوردن آنم به قدرتت برایم فراهم نما و از آنچه بیم دارم

ص: 123

الدعاء 21 - اندوه از خطا

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام اِذا حَزَنَهُ اَمرٌ وَ اَهَمَّتْهُ الْخَطايا

« چون برنامه اى او را اندوهگین مى ساخت »

اَللَّهُمَّ يا كافِىَ الْفَرْدِ الضَّعيفِ

الهى اى کفایت کننده تنهاى ناتوان

وَ واقِىَ الْاَمْرِ الْمَخُوفِ

و اى نگهبان از حادثه ترسناک

اَفردَتني الخَطايا فَلاصاحبَ مَعي,

خطاها مرا به تنهایى کشانده و یار و یاورى با من نیست

وَ ضَعفت عَن غَضَبکٍ فَلا مُؤَيِّدَ لى

و از تحمل خشمت ناتوان شده ام و پشتیبانى ندارم

وَاَشْرَفْتُ عَلى خَوْفِ لِقآئِكَ فَلا مُسَكِّنَ لِرَوْعَتى

و در معرض ترس لقاى توام و براى ترسم آرام بخشى نیست

وَ مَنْ يُؤْمِنُنى مِنْكَ وَ اَنْتَ اَخَفْتَنى؟

اگر بیمم دهى چه کسى مرا ایمنى دهد؟

وَ مَنْ يُساعِدُنى وَ اَنْتَ اَفْرَدْتَنى؟

و اگر تنهایم گذارى کیست که مرا یارى دهد؟

وَ مَنْ يُقَوّينى وَ اَنْتَ اَضْعَفْتَنى؟ لايُجيرُ

و اگر ناتوانم سازى چه کسى توانم دهد؟

يااِلهى اِلاّ رَبٌّ عَلى مَرْبُوبٍ

الهى پرورده را جز پروردگار پناه ندهد

وَ لايُؤْمِنُ اِلاّ غالِبٌ عَلى مَغْلُوبٍ

و مغلوب را جز غالب امان نبخشد

ص: 124

وَ لايُعينُ اِلاّ طالبٌ عَلى مَطْلُوبٍ

و مطلوب را جز طالب یارى نکند

وَ بِيَدِكَ يا اِلهى

و اى خداى من همه این وسائل به دست توست

جَميعُ ذلِكَ السَّبَبِ

و گریز و پناه هم به سوى توست

وَ اِلَيْكَ الْمَفَرُّ وَالْمَهْرَبُ

پس بر

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

محمد و آلش درود فرست

وَ اَجِرْ هَرَبى

و گریزم را به پناه خود بر

وَاَنْجِحْ مَطْلَبى

و حاجتم را برآور.

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اِنْ صَرَفْتَ عَنّى وَجْهَكَ الْكَرِيمَ

الهى اگر روى کریم خود را از من بگردانى

اَوْ مَنَعْتَنى فَضْلَكَ الْجَسيمَ

یا مرا از فضل بزرگت بى نصیب کنى

ص: 125

اَوْ حَظَرْتَ عَلَىَّ رِزْقَكَ

یا روزیت را از من دریغ ورزى

اَوْ قَطَعْتَ عَنّى سَبَبَكَ

یا رشته پیوندت را از من بگسلى

لَمْ اَجِدِالسَّبيلَ اِلى شَىْ ءٍ مِنْ اَمَلى غَيْرَكَ

راهى براى دستیابى به هیچ یک آرزوهایم جز وجود تو نخواهم یافت

وَلَمْ اَقْدِرْ عَلى ما عِنْدَكَ بِمَعُونَةِ سِواكَ

و بر آنچه پیش توست جز به کمک تو دست نخواهم یافت

فَاِنّى عَبْدُكَ وَ فى قَبْضَتِكَ

زیرا که من بنده تو و در قبضه قدرت توام

ناصِيَتى بِيَدِكَ

اختیارم به دست توست

لا اَمْرَ لى مَعَ اَمْرِكَ

با فرمان تو مرا فرمانى نیست

ماضٍ فِىَّ حُكْمُكَ

حکم تو بر من جارى است

عَدْلٌ فِىَّ قَضآؤُكَ

و قضایت در حق من براساس عدل است

وَ لاقُوَّةَ لى عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطانِكَ

و مرا قدرت خروج از قلمرو سلطنت تو نیست

وَ لااَسْتَطيعُ مُجاوَزَةَ قُدْرَتِكَ

و بر تجاوز از قدرتت قدرت ندارم

وَ لااَسْتَميلُ هَواكَ

و قادر بر جلب محبتت نیستم

وَ لااَبْلُغُ رِضاكَ

و به خشنودیت نتوانم رسید

ص: 126

وَ لااَنالُ ما عِنْدَكَ اِلاّ بِطاعَتِكَ وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ.

و به آنچه نزد توست دست نخواهم یافت مگر به سبب طاعت و فضل و رحمت تو.

اِلهى اَصْبَحْتُ وَ اَمْسَيْتُ عَبْداً داخِراً لَكَ

الهى شب را صبح کردم و روز را به شب بردم درحالى که بنده ذلیل توام

لااَمْلِكُ لِنَفْسى نَفْعاً وَ لاضَرّاً اِلاّ بِكَ

که جز به کمک تو بر جلب نفعى و دفع زیانى قدرت ندارم

اَشْهَدُ بِذلِكَ عَلى نَفْسى

من در حق خودم به این خوارى و زمینگیرى شهادت مى دهم

واَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتى وَ قِلَّةِ حيلَتى

و به ضعف قوّت و کمى تدبیر خود اعتراف مى کنم

فَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى

پس به آنچه به من وعده داده اى وفا کن

وَ تَمِّمْ لى ما اتَيْتَنى

و آنچه را عنایت فرموده اى برایم کامل ساز

فَاِنّى عَبْدُكَ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ الضَّعيفُ

زیرا که من بنده بینوا زار ناتوان

الضَّريرُ الْحَقيرُ الْمَهينُ الْفَقيرُ الْخآئِفُ الْمُسْتَجيرُ

دردمند خوار بى مقدار فقیر ترسان و پناهنده به توام.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

ص: 127

وَ لاتَجْعَلْنى ناسِياً لِذِكْرِكَ فيما اَوْلَيْتَنى

و مرا از یاد خودت در آنچه به من عطا کرده اى گرفتار فراموشى مکن

وَ لاغافِلاً لِاِحْسانكَ فيما اَبْلَيْتَنى

و از احسانت در آنچه به من مرحمت کرده اى غافل مساز

وَ لاايِساً مِنْ اِجابَتِكَ لى وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى

و از اجابت دعایم گرچه به تأخیر افتد نومیدم مکن

فى سَرّآءَ كُنْتُ اَوْضَرّآءَ

چه در خوشى باشم یا ناخوشى

اَوْشِدَّةٍاَوْ رَخآءٍ

در سختى یا رفاه

اَوْ عافِيَةٍ اَوْ بَلآءٍ

در سلامتى یا بلاء

اَوْ بُؤْسٍ اَوْ نَعْمآءَ

در شدت حاجت یا آغوش نعمت

اَوْ جِدَةٍ اَوْلَأْوآءَ

در دارایى یا تنگدستى

اَوْ فَقْرٍ اَوْ غِنىً.

در فقر یا توانگرى

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ ثَنآئى.عَلَيْكَ

و چنان کن که ثناى تو گویم

وَمَدْحى اِيّاكَ

و مدح تو نمایم

ص: 128

وَحَمْدى لَكَ فى كُلِ حالاتى حَتَّى لااَفْرَحَ بِما اتَيْتَنى مِنَ الدُّنْيا

و در تمام احوال چنان به سپاس تو برخیزم که به آنچه از دنیا نصیبم کنى

وَ لااَحْزَنَ عَلى ما مَنَعْتَنى فيها

خوشحال نشوم و بر آنچه مرا در دنیا از آن محروم مى دارى غمگین نگردم

وَاَشْعِرْ قَلْبى تَقْواكَ

و خانه دلم را جلوه گاه تقوا قرار ده

وَاسْتَعْمِلْ بَدَنى فيما تَقْبَلُهُ مِنّى

و بدنم را به کارى وادار که مقبول تو باشد

وَاشْغَلْ بِطاعَتِكَ نَفْسى عَنْ كُلِّ مايَرِدُ عَلَىَّ

و مرا با قرار دادنم در گردونه طاعت از هر اندیشه خلاف بازدار

حَتّى لااُحِبَّ شَيْئاً مِنْ سُخْطِكَ

تا چیزى را که تو نمى پسندى نپسندم

وَ لااَسْخَطَ شَيْئاً مِنْ رِضاكَ.

و چیزى را که از آن خشنودى ناپسند ندارم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

الهى بر محمد و آلش درود فرست

وَ فَرِّغْ قَلْبى لِمَحَبَّتِكَ

و قلبم را خلوتگه محبت خود ساز

وَاشْغَلْهُ بِذِكْرِكَ

و به یاد خود مشغول دار

ص: 129

وَانْعَشْهُ بِخَوْفِكَ وَ بِالْوَجَلِ مِنْكَ

و به خوف و هراس از خود نشاط بر عملش ده

وَ قَوِّهِ بِالرَّغْبَةِ اِلَيْكَ

و به رغبت به سوى خود نیرومندش ساز

وَ اَمِلْهُ اِلى طاعَتِكَ

و به سوى طاعت خود تمایلش ده

وَ اَجْرِ - بِهِ فى اَحَبِّ السُّبُلِ اِلَيْكَ

و در خوشایندترین راههاى به سوى خودروانش ساز

وَ ذَلِّلْهُ بِالرَّغْبَةِ فيما عِنْدَكَ اَيّامَ حَيوتى كُلِّها

و در تمام دوره زندگیم این قلب را به رغبت در آنچه نزد توست رام گردان

وَاجْعَلْ تَقْواكَ مِنَ الدُّنْيا زادى

و تقوایت را از دنیا توشه ام کن

وَ اِلى رَحْمَتِكَ رِحْلَتى

و کوچ مرا حرکت به سوى رحمتت قرار ده

وَ فى مَرْضاتِكَ مَدْخَلى

و ورودم را به سرمنزل رضاى خود مقرّر فرما

وَاجْعَلْ فى جَنَّتِكَ مَثْواىَ

و در بهشتت جایم ده

وَهَبْ لى قُوَّةً اَحْتَمِلُ بِها جَميعَ مَرْضاتِكَ

و مرا قدرتى کرامت کن که به سبب آن تمام بارِ خشنودیت را بر دوش کشم

وَاجْعَلْ فِرارى اِلَيْكَ

و فرارم را به سوى خودت

وَ رَغْبَتى فيما عِنْدَكَ

و رغبتم را به آنچه نزد توست قرار ده

وَ اَلْبِسْ قَلْبِىَ الْوَحْشَةَ مِنْ شِرارِ خَلْقِكَ

و لباس وحشت از شرار خلقت را بر دلم بپوشان

وَهَبْ لِىَ الْاُنْسَ بِكَ وَ بِاَوْلِيآئِكَ وَ اَهْلِ طاعَتِكَ

و دوستانت و اهل طاعتت را به من ارزانى دار

ص: 130

وَ لا كافِرٍ عَلَىَّ مِنَّةً

و براى هیچ فاجر و کافرى بر من منّت و نعمتى قرار مده

وَ لا لَهُ عِنْدى يَداً

و روى نیازم را به طرف آنان مکن

وَ لابى اِلَيْهِمْ حاجَةً

بلکه آرامش دل و راحت جان و بى نیازى

بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبى وَ اُنْسَ نَفْسى وَاسْتِغْنآئى وَ كِفايَتى بِكَ وَ بِخِيارِ خَلْقِكَ.

و انجام گرفتن کارهایم را بر عهده خود و گزیدگان خلقت واگذار.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْنى لَهُمْ قَريناً

و مرا همنشین آنان قرار ده

وَاجْعَلْنى لَهُمْ نَصيراً

و مرا یار آنان قرار ده

وَامْنُنْ عَلَىَّ بِشَوْقٍ اِلَيْكَ

و بر من منّت گذار که شوقم متوجه تو باشد

وَ بِالْعَمَلِ لَكَ بِما تُحِبُّ وَ تَرْضى

و برایت چنان کنم که دوست دارى و مى پسندى

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ

زیرا که تو بر همه کارى توانایى

وَ ذلِكَ عَلَيْكَ يَسيرٌ.

و این همه بر تو آسان است.

ص: 131

الدعاء 22 - هنگام سختی

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام عِندَالشِّدَّةِ وَالْجَهْدِ وَ تَعسُّرِ الاُمور

« وقتى که سختى روى مى داد»

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ كَلَّفْتَنى مِنْ نَفْسى ما اَنْتَ اَمْلَكُ بِهِ مِنّى

خداوندا مرا مکلّف به تکلیفى ساخته اى که خودت از من به آن کار تواناترى

وَ قُدْرَتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَىَّ اَغْلَبُ مِنْ قُدْرَتى

و قدرتت بر آن و بر من بیش از قدرت من است

فَاَعْطِنى مِنْ نَفْسى مايُرْضيكَ عَنّى

پس چنانم کن که موجب رضاى تو از من باشد

وَ خُذْ لِنَفْسِكَ رِضاها مِنْ نَفْسى فى عافِيَةٍ.

و از من آنچه را که موجب رضاى توست برگیر آن گونه که به سلامت من لطمه اى نزند.

اَللَّهُمَّ لاطاقَةَ لى بِالْجَهْدِ

خداوندا مرا طاقت بر سختى و مشقت

وَ لاصَبْرَ لى عَلَى الْبَلاءِ

و شکیبایى بر بلا

و لاقُوَّةَ لى عَلَى الْفَقْرِ

و قدرت بر تنگدستى نیست

فَلاتَحْظُرْ عَلَىَّ رِزْقى

پس روزیم را منع مکن

وَ لاتَكِلْنى اِلى خَلْقِكَ

و مرا به خلق خود وامگذار

بَلْ تَفَرَّدْ بِحاجَتى

بلکه خود به تنهایى نیازم را برآور

وَ تَوَلَّ كِفايَتى

و خودت کارساز من باش

ص: 132

وَانْظُرْ اِلَىَّ

و به چشم محبت به من بنگر

وَانْظُرْ لى فى جَميعِ اُمُورى

و در همه امورم مصالح مرا در نظر گیر

فَاِنَّكَ اِنْ وَ كَلْتَنى اِلى نَفْسى عَجَزْتُ عَنْها

زیرا اگر مرا به خود واگذارى در کارم فرومانم

وَلَمْ اُقِمْ ما فيهِ مَصْلَحَتُها

و به کارى که مصلحت من در آن است نپردازم

وَ اِنْ وَ كَلْتَنى اِلى خَلْقِكَ تَجَهَّمُونى

و اگر مرا به بندگانت واگذارى روى درهم کشند

وَ اِنْ اَلْجَأْتَنى اِلى قَرابَتى حَرَمُونى

و اگر به اقوامم حوالت دهى محرومم سازند

وَ اِنْ اَعْطَوْا اَعْطَوْا قَليلاً نَكِداً

و اگر عطا کنند عطایى اندک و پردردسر دهند

وَ مَنُّوا عَلَىَّ طَويلاً

و بر من منّت بسیار گذارند

وَ ذَمُّوا كَثيراً

و بیش از حد نکوهشم نمایند

فَبِفَضْلِكَ اللَّهُمَّ فَاَغْنِنى

پس اى خداوند به فضلت بى نیازم کن

وَ بِعَظَمَتِكَ فَانْعَشْنى

و به بزرگیت مرتبه ام بلند گردان

وَ بِسَعَتِكَ فَابْسُطْ يَدى

و به عطاى گسترده ات دستم را گشاده ساز

وَ بِما عِنْدَكَ فَاكْفِنى.

و به رحمتت در کلّ امور کفایتم کن.

ص: 133

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ خَلِّصْنى مِنَ الْحَسَدِ

و مرا از حسد برهان

وَاحْصُرْنى عَنِ الذُّنُوبِ

و از معصیت بازدار

وَ وَرِّعْنى عَنِ الْمَحارِمِ

و از آنچه حرام است پرهیزم ده

وَلاتُجَرِّئْنى عَلَى الْمَعاصى

و مرا بر گناهان جرأت مده

وَاجْعَلْ هَواىَ عِنْدَكَ

و خواستم را به خود متوجه کن

وَ رِضاىَ فيما يَرِدُ عَلَىَّ مِنْكَ

و بر آنچه بر من وارد مى کنى شادیم ده

وَبارِكْ لى فيما رَزَقْتَنى وَ فيما خَوَّلْتَنى وَ فيما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ

و آنچه را روزى من کرده اى و به من بخشیده اى و انعام فرموده اى برکت ده

وَاجْعَلْنى فى كُلِّ حالاتى مَحْفُوظاً مَكْلُوءًا مَسْتُوراً مَمْنُوعاً مُعاذاً مُجاراً.

و در همه احوال مرا محفوظ و حراست شده و عیب پوشیده و دست نایافتنى و پناه و امان داده شده قرار ده.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

ص: 134

وَاقْضِ عَنّى كُلَّ ما اَلْزَمْتَنيهِ وَ فَرَضْتَهُ عَلَىَّ لَكَ فى وَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ طاعَتِكَ اَوْ لِخَلْقٍ مِنْ خَلْقِكَ

و آنچه از طاعت براى خود یا فردى از بندگانت بر من واجب نموده اى مرا بر انجامش موفق دار

وَ اِنْ ضَعُفَ عَنْ ذلِكَ بَدَنى

و اگر بدنم از انجامش ناتوان باشد

وَ وَهَنَتْ عَنْهُ قُوَّتِى

و نیرویم از آن سست آید

وَ لَمْ تَنَلْهُ مَقْدُرَتى

و قدرتم بر آن نرسد

وَ لَمْ يَسَعْهُ مالى وَ لا ذاتُ يَدى

و مال و منالم گنجایش آن را نداشته باشد

ذَكَرْتُهُ اَوْنَسيتُهُ

خواه آن را به یاد داشته باشم یا از یاد برده باشم

هُوَ يارَبِّ مِمّا قَدْاَحْصَيْتَهُ عَلَىَّ وَ اَغْفَلْتُهُ اَنَا مِنْ نَفْسى

و آن - اى خداى من - از چیزهایى باشد که به حساب من گذاشته اى و من از آن غفلت کرده ام

فَاَدِّهِ عَنّى مِنْ جَزيلِ عَطِيَّتِكَ وَكَثيرِ ماعِنْدَكَ

پس به عطاى عظیمت و رحمت واسعه ات آن را از سوى من ادا کن

فَاِنَّكَ واسِعٌ كَريمٌ

که تو خداى توانگر و کریمى

حَتّى لايَبْقى عَلَىَّ شَىْ ءٌ مِنْهُ تُريدُ اَنْ تُقآصَّنى بِهِ مِنْ حَسَناتى

بدان گونه که چیزى از آن طاعت برعهده من نماند تا بدین سبب روزى که به لقاى تو مى رسم از خوبى هایم کم کنى

ص: 135

اَوْتُضاعِفَ بِهِ مِنْ سَيِّئاتى يَوْمَ اَلْقاكَ يارَبِّ.

یا بر سیّئاتم بیفزایى اى پروردگار من.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَارْزُقْنِى الرَّغْبَةَ فى الْعَمَلِ لَكَ لِاخِرَتى

و رغبت و میلى روزى من کن که عمل براى تو را محض آخرتم انجام دهم

حَتّى اَعْرِفَ صِدْقَ ذلِكَ مِنْ قَلْبى

بدانگونه که صدق این رغبت را در قلبم بیابم

وَ حَتّى يَكُونَ الْغالِبُ عَلَىَّ الزُّهْدَ فى دُنْياىَ

و بى رغبتى نسبت به دنیاى زودگذر بر دلم چیره شود

وَ حَتّى اَعْمَلَ الْحَسَناتِ شَوْقاً.

آن سان که از سر شوق به حسنات برخیزم .

وَ امَنَ مِنَ السَّيِّئاتِ فَرَقاً وَ خَوْفاً وَهَبْ لى نُوراً اَمْشى بِهِ النّاسِ

و به سبب بیم و خوف از سیّئات در امان مانم و نورى به من ببخش که در پرتو آن در بین مردم زندگى کنم

وَاَهْتَدى بِهِ فِى الظُّلُماتِ

و با فروغش در هر نوع ظلمتى راه یابم

وَاَسْتَضى ءُ بِهِ مِنَ الشَّكِّ وَالشُّبُهاتِ.

و انوارش دل مرا از شک و شبهه پاک کند.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

ص: 136

وَارْزُقْنى خَوْفَ غَمِّ الْوَعيدِ

و ترس و وحشت اندوه عذاب

وَ شَوْقَ ثَوابِ الْمَوْعُودِ

و شوق وعده ثواب را روزیم ساز

حَتّى اَجِدَ لَذَّةَ ما اَدْعُوكَ لَهُ بِكَ مِنْهُ.

تا لذّت آنچه را که تو را براى آن مى خوانم و اندوه چیزى را که از آن به تو پناه مى برم بیابم.

اَللَّهُمَّ قَدْ تَعْلَمُ مايُصْلِحُنى مِنْ اَمْرِ دُنْياىَ وَ

الهى تو آنچه دنیا و آخرتم را اصلاح کند مى دانى

وَ كَاْبَةَ مااَسْتَجيرُ اخِرَتى فَكُنْ بِحَوآئِجى حَفِيّاً.

پس به حوائجم به دیده رحمت بنگر.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَارْزُقْنِى الْحَقَّ عِنْدَ تَقْصيرى فِى الشُّكْرِ لَكَ بِما اَنْعَمْتَ عَلَىَّ فِى الْيُسْرِ وَالْعُسْرِ وَالصِّحَّةِ وَالسَّقَمِ

و چون در اداى شکر نعمتهایت در زمان آسایش و سختى وسلامت و بیمارى کوتاهى ورزم حق شناسى روزیم کن

حَتّى اَتَعَرَّفَ مِنْ نَفْسى رَوْحَ الرِّضا

تا مسرّت خاطر و آرامش قلب خود را در

وَ طُمَاْنينَةَ النَّفْسِ مِنّى بِما يَجِبُ لَكَ فيما يَحْدُثُ فى حالِ الْخَوْفِ وَ الْاَمْنِ

اداى وظیفه نسبت به تو به وقت ترس و ایمنى

وَ الرِّضا وَالسُّخْطِ وَالضَّرِّ وَالنَّفْعِ.

و خشم و رضا و سود و زیان بیابم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَارْزُقْنى سَلامَةَ الصَّدْرِ مِنَ الْحَسَدِ حَتّى لا اَحْسُدَ اَحَداً مِنْ خَلْقِكَ عَلى شَىْ ءٍ مِنْ فَضْلِكَ

و سینه ام را از بیمارى حسد سلامت ده به طورى که بر هیچ کدام از آفریدگان تو بر نعمتى که به فضلت عنایت مى کنى حسد نبرم

ص: 137

وَ حَتّى لااَرى نِعْمَةً مِنْ نِعَمِكَ عَلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ فى دينٍ اَوْدُنْيا

و هیچ یک از نعمت هاى تو را در دین یا دنیا

اَوْعافِيَةٍ اَوْ تَقْوى

عافیت یا تقوا

اَوْسَعَةٍ اَوْرَخآءٍ

فراخى یا راحتى

اِلاّ رَجَوْتُ لِنَفْسى اَفْضَلَ ذلِكَ بِكَ وَ مِنْكَ وَحْدَكَ لاشَريكَ لَكَ.

بر هیچ یک از بندگانت نبینم مگر آنکه بهتر از آن را به لطف تو و از سوى تو اى خداى بى شریک آرزو کنم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ .

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَارْزُقْنِى التَّحَفُّظَ مِنَ الْخَطايا

و مرا خوددارى از گناهان

وَالْاِحْتِراسَ مِنَ الزَّلَلِ فِى الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ

و پرهیز از لغزشها در دنیا و آخرت

فى حالِ الرِّضا وَالْغَضَبِ

و در حال خشنودى و خشم روزى کن

حَتّى اَكُونَ بِما يَرِدُ عَلَىَّ مِنْهُما بِمَنْزِلَةٍ سَوآءٍ

به طورى که در هر دو حال یکسان بوده

عامِلاً بِطاعَتِكَ

به طاعت تو مشغول باشم

مُؤْثِراً لِرِضاكَ عَلى ما سِواهُما فِى الْاَوْلِيآءِ وَالْأَعْدآءِ

و در حق دوستان و دشمنانت رضاى تو را بر غیر رضا و طاعت تو ترجیح دهم

حَتّى يأْمَنَ عَدُوّى مِنْ ظُلْمِى وَ جَوْرى

تا دشمنم از جور و ستمم ایمن باشد

وَ يَأْيَسَ وَلِيّى مِنْ مَيْلى وَانْحِطاطِ هَواىَ

و دوستم از اینکه منحرف از حق و به هواى نفس او متمایل شوم نومید گردد

وَاجْعَلْنى مِمَّنْ يَدْعُوكَ مُخْلِصاً فِى الرَّخآءِ دُعآءَ

و مرا از آنان قرار ده که تو را در حال آسایش چنان به اخلاص مى خوانند که

الْمُخْلِصينَ الْمُضْطَرّينَ لَكَ فِى الدُّعآءِ

درماندگان مخلص مى خوانند

اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ.

همانا که تو ستوده و بزرگوارى.

ص: 138

الدعاء 23 - تندرستی

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام اذا سَئَلَ اللّهَ العافيةَ و شُكرَها

« وقتى که عافیت و شکر آن را از خداوند مى خواست»

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَاَلْبِسْنى عافِيَتَكَ

و لباس عافیت بر من بپوشان

وَ جَلِّلْنى عافِيَتَكَ

و سراپایم را به عافیت فراگیر

وَ حَصِّنّى بِعافِيَتِكَ

و به عافیت محفوظم دار

وَ اَكْرِمْنى بِعافِيَتِكَ

و به عافیت گرامیم دار

وَاَغْنِنى بِعافِيَتِكَ

و به عافیت بى نیازم کن

وَ تَصَدَّقْ عَلَىَّ بِعافِيَتِكَ

و عافیتت را بر من صدقه ده

وَهَبْ لى عافِيَتَكَ

و مرا عافیت بخش

وَ اَفْرِشْنى عافِيَتَكَ

و برایم بستر عافیت بگستر

وَاَصْلِحْ لى عافِيَتَكَ

و عافیت را برایم از هر مانعى پیراسته ساز

وَ لاتُفَرِّقْ بَيْنى وَ بَيْنَ عافِيَتِكَ فِى الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ

و در دنیا و آخرت بین من و عافیت جدایى مینداز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

ص: 139

وَ عافِنى عافِيَةً كافِيَةً شافِيَةً عالِيَةً نامِيَةً

و مرا عافیت بخش عافیتى کافى و شفابخش و برتر و روزافزون

عافِيَةً ُوَلِّدُ فى بَدَنِى الْعافِيَةَ

عافیتى که در بدنم عافیت تولید کند

عافِيَةَ الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ

و در یک کلمه: عافیت دنیا و آخرت

وَامْنُنْ عَلَىَّ بِالصِّحَّةِ وَالْأَمْنِ وَالسَّلامَةِ فى دينى وَ بَدَنى

و بر من منّت نِه به تندرستى و امنیت و سلامت در دین و بدن

وَالنَّفاذِ فى اُمُورى

و بصیرت در دل

وَالْخَشْيَةِ لَكَ

و پیشرفت در امور

وَالْخَوْفِ مِنْكَ

و هراس و بیم از تو

وَالْقُوَّةِ عَلى ما اَمَرْتَنى بِهِ مِنْ طاعَتِكَ

و توان و قدرت بر انجام طاعتى که مرا به آن فرمان داده اى

وَالْاِجْتِنابِ لِما نَهَيْتَنى عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ.

و اجتناب از نافرمانیت که مرا از آن برحذر داشته اى

اَللَّهُمَّ وَامْنُنْ عَلَىَّ بِالْحَجِّ. وَالْعُمْرَةِ

خداوندا بر من منّت گذار که موفق به َحج و عمره

وَ زِيارَةِ قَبْرِ رَسُولِكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ رَحْمَتُكَ

و زیارت قبر رسولت

وَ بَرَكاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى الِهِ وَ الِ رَسُولِكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ اَبَداً مااَبْقَيْتَنى

که درودت بر همه آنان باد و آل او - گردم همیشه تا وقتى که مرا در دنیا زنده مى دارى

ص: 140

فى عامى هذا وَفى كُلِّ عامٍ

در امسال و همه سال

وَاجْعَلْ ذلِكَ مَقْبُولاً مَشْكُوراً مَذْكُوراً لَدَيْكَ مَذْخُوراً عِنْدَكَ

و آن عبادات را پذیرفته و مایه پاداش و منظور نظر و ذخیره ام نزد خود قرار ده

وَاَنْطِقْ بِحَمْدِكَ وَ شُكْرِكَ وَ ذِكْرِكَ وَ حُسْنِ الثَّنآءِ عَلَيْكَ لِسانى

و زبانم را به حمد و شکر و ذکر و ثناى جمیلت گویا کن

وَاشْرَحْ لِمَراشِدِ دينِكَ قَلْبى

و قلبم را براى پذیرش هدایتهاى دینت گشاده ساز

وَ اَعِذْنى وَ ذُرِّيَّتى مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ

و مرا و فرزندانم را از شیطان رانده شده

وَ مِنْ شَرِّ السَّآمَّةِ وَالْهآمَّةِ وَالْعآمَّةِ وَالَّلآمَّةِ

و از شر جانوران زهرناک و زهردارکشنده

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ

شر هر شیطان سرکش

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطانٍ عَنيدٍ

و از شر هر پادشاه ستمگر

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مُتْرَفٍ حَفيدٍ

و از شر هر خوشگذران نازپرورده سرکش

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ضَعيفٍ وَ شَديدٍ

و از شر هر ضعیف و قوى

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَريفٍ وَ وَضيعٍ

و از شر هر عالى مقام و فرومایه

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ صَغيرٍ وَ كَبيرٍ

و از شر هر کوچک و بزرگ

و مِنْ شَرِّ كُلِّ قَريبٍ وَ بَعيدٍ

و از شر هر نزدیک و دور

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لِرَسُولِكَ وَ لِاَهْلِ بَيْتِهِ حَرْباً مِنَ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ

و از شر هر کسى از جن و انس که به جنگ پیامبرت و اهل بیتش اقدام کرده

وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دآبَّةٍ اَنْتَ اخِذٌ بِناصِيَتِها

و از شر هر جنبنده اى که مسخّر قدرت توست پناه ده

اِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ.

زیرا که تو در سلطنت بر صراط حق و عدلى.

ص: 141

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوءٍ فَاصْرِفْهُ عَنّى

و هر که علیه من اندیشه بد داشته باشد

وَادْحَرْ عَنّى مَكْرَهُ

او را از من بگردان

وَادْرَاْ عَنّى شَرَّهُ

و نیرنگش را از من دور کن و شرش را از من بازدار

وَ رُدَّ كَيْدَهُ فى نَحْرِهِ

و مکرش را به گلوگاهش برگردان

وَاجْعَلْ بَيْنَ يَدَيْهِ سُدّاً حَتّى تُعْمِىَ عَنّى بَصَرَهُ

و سدّى در مقابلش بپا کن که چشمش را از دیدن من کور

وَ تُصِمَّ عَنْ ذِكْرى سَمْعَهُ

و گوشش را از شنیدن ذکر من کر سازى

وَ تُقْفِلَ دُونَ اِخْطارى قَلْبَهُ

و دلش را به وقت سوء نیت در حق من قفل نمایى

وَ تُخْرِسَ عَنّى لِسانَهُ

و زبانش را از گفتگو درباره من لال سازى

وَ تَقْمَعَ رَاْسَهُ وَ تُذِلَّ عِزَّهُ

و سرش را به گرز ذلّت بکوبى

وَ تَكْسِرَ جَبَرُوتَهُ

وعزتش را به ذلّت بدل کنى

وَ تُذِلَّ رَقَبَتَهُ

وبزرگیش را بشکنى

وَ تَفْسَخَ كِبْرَهُ

و گردنش را به خوارى فرود آورى و کبریائیش را از هم بپاشى

وَ تُؤْمِنَنى مِنْ جَميعِ ضَرِّهِ وَشَرِّهِ وَغَمْزِهِ وَهَمْزِهِ وَلَمْزِهِ وَحَسَدِهِ وَعَداوَتِهِ

و مرا از همه ضرر و شر و طعن و غیبت و عیب جویى و حسد و دشمنى

وَ حَبآئِلِهِ وَ مَصآئِدِهِ وَ رَجْلِهِ وَ خَيْلِهِ

و بندها و دامها و پیاده ها و سواره هاى او ایمن سازى

اِنَّكَ عَزيزٌ قَديرٌ.

زیرا که تو غالب غیر مغلوب و داراى قدرت بى نهایتى.

ص: 142

الدعاء 24 - پدر و مادر

وَ كان مِن دعائِه عليه السّلام لِاَبَوَيْهِ عَليهماالسَّلام

« براى پدر و مادرش »

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ

خداوندا بر محمّد بنده و فرستاده ات

وَ اَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرينَ وَاخْصُصْهُمْ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ سَلامِكَ

و بر خاندان پاکش درود فرست و آنان را به بهترین درودها و رحمت و برکات و سلام خود مخصوص گردان

وَاخْصُصِ اللَّهُمَّ والِدَىَّ بِالْكَرامَةِ

الهى و پدر و مادر مرا به کرامت

لَدَيْكَ وَالصَّلوةِ مِنْكَ

نزد خود و درود از سوى خود اختصاص ده

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

اى مهربانترین مهربانان.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَاَلْهِمْنى عِلْمَ مايَجِبُ لَهُما عَلَىَّ اِلْهاماً

و دانش آنچه از حقوق ایشان که بر من لازم است به من الهام کن

وَاجْمَعْ لى عِلْمَ ذلِكَ كُلِّهِ تَماماً

و دانش تمام آن واجبات را بدون کم و زیاد برایم فراهم نما

ثُمَّ اسْتَعْمِلْنى بِما تُلْهِمُنى مِنْهُ

آنگاه مرا به آنچه در این زمینه به من الهام کرده اى به کار گیر

وَ وَفِّقْنى لِلنُّفُوذِ فيما تُبَصِّرُنى مِنْ عِلْمِهِ

و توفیقم ده تا نسبت به آنچه به من بصیرت مى دهى اقدام کنم

حَتىَّ لايَفُوتَنِى اسْتِعْمالُ شَىْ ءٍ عَلَّمْتَنيهِ

تا به کار بستن چیزى از آنچه به من تعلیم داده اى از دستم نرود

ص: 143

وَلاتَثْقُلَ اَرْكانى عَنِ الْحُفُوفِ فيما اَلْهَمْتَنيهِ.

و ارکان بدنم از خدمتى که مرا به آن ملهم فرموده اى احساس گرانى ننماید.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ كَما شَرَّفْتَنابِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست همان طور که ما را به وجودش سرافراز فرمودى

وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ كَما اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ.

و بر محمد و آلش درود فرست. همان سان که به سبب آن حضرت حقى از ما بر عهده مردم واجب نمودى.

اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَهابُهُما هَيْبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ

خداوندا چنان کن که از هیبت پدر و مادرم چون از هیبت سلطان خودکامه بیمناک باشم

وَ اَبَرُّهُما بِرَّ الْاُمِّ الرَّؤُوفِ

و به هر دو چون مادرى مهربان نیکى نمایم

وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّ لِعَيْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ

و اطاعت از آنان و نیکى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در چشم خواب آلوده شیرین تر

وَاَثْلَجَ لِصَدْرى مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْئانِ

و براى سوز سینه ام از شربت گوارا در ذائقه تشنه خنک تر گردان

حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما

تا خواسته ایشان را بر خواسته خود ترجیح دهم

وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَ رِضاهُما

و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم

وَاَسْتَكْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ

و خوبى ایشان را در حق خود هرچند اندک باشد زیاد بینم

وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما وَ اِنْ كَثُرَ

و نیکویى خود را درباره ایشان. گرچه بسیار باشد کم شمارم

اَللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتى

خداوندا صدایم را در محضر آنان ملایم کن

ص: 144

وَ اَطِبْ لَهُما كَلامى

و گفتارم را بر آنان دلنشین فرما

وَ اَلِنْ لَهُما عَريكَتى

و خویم را نسبت به آنان نرمى عنایت کن

وَاَعْطِفْ عَلَيْهِما قَلْبى

و قلبم را بر هر دو مهربان ساز

وَصَيِّرْنى بِهِما رَفيقاً وَ عَلَيْهِما شَفيقاً.

و مرا نسبت به هر دو خوشرفتار و دلسوز قرار ده

اَللَّهُمَّ اشْكُرْ لَهُما تَرْبِيَتى

خداوندا هر دو را به پاس تربیت من جزاى نیکو ده

وَ اَثِبْهُما عَلى تَكْرِمَتى.

و در مقابل آنکه مرا گرامى داشتند جزاى خیر عطا فرما .

ا وَاحْفَظْ لَهُما ما حَفِظاهُ مِنّى فى صِغَرى

و هرچه را در کودکى نسبت به من منظور داشته اند در حق ایشان - منظور کن

َللَّهُمَّ وَ ما مَسَّهُما مِنّى مِنْ اَذًى

خداوندا اگر از جانب من آزارى به آنان رسیده

اَوْخَلَصَ اِلَيْهِما عَنّى مِنْ مَكْرُوهٍ

یا از من کار ناخوشایندى دیده اند

اَوْ - ضاعَ قِبَلى لَهُما مِنْ حَقٍّ

یا حقى از آنان به وسیله من از بین رفته

فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِما

همه را موجب پاک شدن آنان از گناهانشان

وَ عُلُوّاً فى دَرَجاتِهِما

و مایه رفعت مقامشان و

وَ زِيادَةً فى حَسَناتِهِما

افزونى حسناتشان قرار ده

ص: 145

يا مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ

اى که بدیها را به چندین برابر به خوبى تبدیل مى نمایى

اَللَّهُمَّ وَ ما تَعَدَّيا عَلَىَّ فيهِ مِنْ قَوْلٍ

الهى اگر در گفتار با من از اندازه بیرون رفته اند

اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فيهِ مِنْ فِعْلٍ

یا در عملى نسبت به من زیاده روى نموده اند

اَوْضَيَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ

یا حقى از من ضایع کرده اند

اَوْ قَصَّرا بى عَنْهُ مِنْ واجِبٍ

یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نموده اند

فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما

حق خود را به آنان بخشیدم

وَ جُدْتُ بِهِ عَلَيْهِما

و آن را برایشان نثار کردم

وَ رَغِبْتُ اِلَيْكَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما

و از تو مى خواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى

فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى

زیرا که من نسبت به خود آنان را در کوتاهى حق متهم نمى کنم

وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى

و آنان را در مهربانى در حق خودم سهل انگار نمى دانم

وَ لااَكْرَهُ ما تَوَلَّياهُ مِنْ اَمْرى يا رَبِّ

و از آنچه درباره ام انجام داده اند ناراضى نیستم اى پروردگار من

فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ

زیرا رعایت حق آنان بر من واجب تر

وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ

و احسانشان نسبت به من دیرینه تر

وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ

و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم

اَوْ اُجازِيَهُما عَلى مِثْلٍ

یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم

ص: 146

اَيْنَ اِذاً -يااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِيَتى؟

الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کرده اند

وَاَيْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟

و رنج هاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نموده اند

وَ اَيْنَ اِقْتارُهُما عَلى اَنْفُسِهِما لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!

و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا گشایشى باشد چه مى شود؟

هَيْهاتَ ما يَسْتَوْ فِيانِ مِنّى حَقَّهُما

بدون شک بعید است که بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند

وَلااُدْرِكُ ما يَجِبُ عَلَىَّ لَهُما

و من نمى توانم حقوقى را که بر عهده ام دارند تدارک نمایم

وَ لا اَنَا بِقاضٍ وَظيفَةَ خِدْمَتِهِما

و وظیفه خدمت آنان را بجاى آورم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَعِنّى يا خَيْرَ مَنِ اسْتُعينَ بِهِ

و اى بهترین کسى که از تو یارى جویند مرا یارى ده

وَ وَفِّقْنى يا اَهْدى مَنْ رُغِبَ اِلَيْهِ

و اى راهنماینده ترکسى که به او روى آورده مى شود مراتوفیق ده

وَ لاتَجْعَلْنى فى اَهْلِ الْعُقُوقِ لِلْابآءِالْاُمَّهاتِ يَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لايُظْلَمُونَ.

ودرآن روزکه همه بدون آنکه برآنان ستم رود جزا مى بینند مرا در زمره آنان که عاق پدر و مادرند قرار مده

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ

خداوندا بر محمد و آل او و نسل او درود فرست

ص: 147

وَاخْصُصْ.اَبَوَىَّ بِاَفْضَلِ ما خَصَصْتَ بِهِ ابآءَ عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ وَ اُمَّهاتِهِمْ

و پدر و مادرم را به بهترین چیزى که پدران و مادران بندگان باایمانت را به آن مخصوص گرداندى مخصوص گردان

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

اى مهربانترین مهربانان

اَللَّهُمَّ لاتُنْسِنى ذِكْرَهُما فى اَدْبارِ. صَلَواتى

خداوندا یاد آنان را در پس نمازهایم

وَفى اِناً مِنْ انآءِ لَيْلى

و در هیچ وقتى از اوقات شبم

وَفى كُلِّ ساعَةٍ مِنْ ساعاتِ نَهارى.

و ساعتى از ساعات روزم از صفحه قلبم مزداى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَاغْفِرْ لى بِدُعآئى لَهُما

و مرا به برکات دعایى که براى آنان دارم بیامرز

وَاغْفِرْ لَهُما بِبِرِّهِما بى مَغْفِرَةً حَتْماً

و آن دو را به سبب خوبیهایى که در حق من داشته اند مشمول غفران حتمى قرار ده

وَارْضَ عَنْهُما بِشَفاعَتى لَهُما رِضىً عَزْماً

و از آنان به شفاعت من از آنان به طور مسلّم خشنود شو

وَ بَلِّغْهُما بِالْكَرامَةِ مَواطِنَ السَّلامَةِ.'

و آنان را با کرامت به سر منزل سلامت برسان.

اَللَّهُمَّ وَ اِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُما فَشَفِّعْهُما فِىَّ

خداوندا اگر پدر و مادرم را پیش از من آمرزیده اى پس ایشان را شفیع من قرار ده

وَاِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لى فَشَفِّعْنى فيهِما

و اگر مرا پیش از آنان مورد آمرزش قرار داده اى پس مرا شفیع ایشان کن

حَتّى نَجْتَمِعَ بِرَاْفَتِكَ فى دارِ كَرامَتِكَ

تا در پرتو مهربانیت در سراى کرامت

وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ

و جایگاه مغفرت و رحمتت گرد آئیم

اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ وَالْمَنِّ الْقَديمِ

زیرا که تو صاحب فضل بزرگ و نعمت قدیمى

وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمينَ.

و تو مهربانترین مهربانانى.

ص: 148

الدعاء 25 - فرزندان

وَ كان مِن دعائِه عليه السَّلام لِوُلْدِهِ عليهم السَّلام

«دعا درباره فرزندانش »

اَللَّهُمَّ وَ مُنَّ عَلَىَّ بِبَقآءِ وُلْدى

خداوندا بر من منت گذار به بقاى فرزندانم

وَ بِاِصْلاحِهِمْ لى

و به شایسته نمودن ایشان براى من

وَ بِاِمْتاعى بِهِمْ.

و به برخوردارى من از آنان.

اِلهى امْدُدْلى فى اَعْمارِهِمْ

خداوندا عمر آنان را براى من طولانى گردان

وَزِدْلى فِى اجالِهِمْ

و بر ایّام زندگى شان براى من بیفزا

وَ رَبِّ لى صَغيرَهُمْ

و خردسالشان را برایم تربیت کن

وَ قَوِّ لى ضَعيفَهُمْ

و ناتوانشان را برایم نیرو ده

وَ اَصِحَّ لِى اَبْدانَهُمْ وَ اَدْيانَهُمْ وَ اَخْلاقَهُمْ

و بدنها و دینشان و اخلاقشان را برایم به سلامت دار

وَ عافِهِمْ فى اَنْفُسِهِمْ وَ فى جَوارِحِهِمْ

و آنان را در جان و اعضا و هر کارشان که به آن اهتمام دارم عافیت بخش

وَ فِى كُلِّ ماعُنيتُ بِهِ مِنْ اَمْرِهِمْ وَ اَدْرِرْ لى وَ عَلى يَدى اَرْزاقَهُمْ

و براى من و به دست من روزى آنان را وسعت ده

ص: 149

وَ اجْعَلْهُمْ اَبْراراً اَتْقِيآءَ بُصَرآءَ سامِعينَ مُطيعينَ لَكَ

و آنان را نیکوکارانى باتقوا و صاحبان بصیرت و شنواى حق و مطیع خود گردان

وَ لِأَوْلِيآئِكَ مُحِّبينَ مُناصِحينَ

و نسبت به اولیاء خود عاشق و خیرخواه

وَ لِجَميعِ اَعْدآئِكَ مُعانِدينَ وَ مُبْغِضينَ امينَ

و نسبت به دشمنانت دشمن و کینه توز قرار ده الهى وضع فرزندانم اینچنین باد. .

اَللَّهُمَّ اشْدُدْ بِهِمْ عَضُدى

خداوندا بازویم را به وجودشان نیرومند

وَ اَقِمْ بِهِمْ اَوَدى

و اختلال امورم را به آنان اصلاح

وَ كَثِّرْ بِهِمْ عَدَدى

و تبارم را به سبب آنان بسیار

وَ زَيِّنْ بِهِمْ مَحْضَرى

و مجلسم را به وجودشان آراسته

وَ اَحْىِ بِهِمْ ذِكْرى

و یادم را به آنان زنده دار

وَاكْفِنى بِهِمْ فى غَيْبَتى

و در نبودم کارم را به وسیله آنان کفایت کن

وَ اَعِنّى بِهِمْ عَلى حاجَتى

و به دست آنان در برآمدن نیازم مرا یارى ده

وَاجْعَلْهُمْ لى مُحِبّينَ

آنان را عاشق من گردان

وَ عَلَىَّ حَدِبينَ مُقْبِلينَ مُسْتَقيمينَ لى

و مهربانانى که متوجه من و پیوسته فرمانبر من باشند

مُطيعينَ غَيْرَ عاصينَ وَ لا عآقّينَ وَ لامُخالِفينَ وَ لاخاطِئينَ

و از من اطاعت کنند و روى در نافرمانى من ننهند و نسبت به من نافرمانى و بدى و مخالفت و خطا نداشته باشند

ص: 150

وَ اَعِنّى عَلى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَاْديبِهِمْ وَ بِرِّهِمْ

و مرا در تربیت و خوبى کردن در حقشان یارى فرما

وَ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ مَعَهُمْ اَوْلاداً - ذُكُوراً

و از عنایت خود علاوه بر آنان به من فرزندان ذکور بخش

وَاجْعَلْ ذلِكَ خَيْراً لى

در این کار برایم خیر قرار ده

وَاجْعَلْهُمْ لى عَوْناً عَلى ماسَئَلْتُكَ

و و آنان را در آنچه از تو مى خواهم یاورم ساز

وَ اَعِذْنى وَ ذُرِّيَّتى مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ

و مرا و اولاد مرا از شیطان رانده شده حفظ کن

فَاِنَّكَ خَلَقْتَنا وَ اَمَرْتَنا وَ نَهَيْتَنا

که تو ما را آفریدى و به ما امر و نهى فرمودى

وَ رَغَّبْتَنا فى ثَوابِ ما اَمَرْتَنا

و در اجر اطاعت از امر خود تشویق

وَ رَهَّبْتَنا عِقابَهُ

و به عذاب ارتکاب نهى خود تهدیدمان نمودى

وَ جَعَلْتَ لَنا عَدُوّاً يَكيدُنا

و براى ما دشمنى قرار دادى که با ما نیرنگ مى کند

سَلَّطْتَهُ مِنّا عَلى ما لَمْ تُسَلِّطْنا عَلَيْهِ مِنْهُ

و او را بر ما تسلطى دادى که ما را به آن اندازه بر او سلطه نیست

اَسْكَنْتَهُ صُدُورَنا

او را در دلهاى ما جاى دادى

وَ اَجْرَيْتَهُ مَجارِىَ دِمائِنا

و در مجارى خونمان روان کردى

ص: 151

لايَغْفُلُ اِنْ غَفَلْنا

او را در دلهاى ما جاى دادى اگر ما از او غفلت کنیم او از ما غافل نگردد

وَ لايَنْسى اِنْ نَسينا

و اگر فراموشش کنیم او ما را فراموش نکند

يُؤْمِنُنا عِقابَكَ

ما را از عقاب تو ایمن کند

وَ يُخَوِّفُنا بِغَيْرِكَ

و از غیر تو بترساند

اِنْ هَمَمْنا بِفاحِشَةٍ شَجَّعَنا عَلَيْها

چون به کار زشت همّت کنیم ما را به آن دلیر مى نماید

وَ اِنْ هَمَمْنا بِعَمَلٍ صالِحٍ ثَبَّطَنا عَنْهُ

و چون به عمل صالح رو کنیم ما را از آن بازمى دارد

يَتَعَرَّضُ لَنا بِالشَّهَواتِ

با شهوات در جستجوى ماست

وَ يَنْصِبُ لَنا بِالشُّبُهاتِ

و در راه ما دامِ شبهه نصب کند

اِنْ وَعَدَنا كَذَبَنا

اگر ما را وعده دهد دروغ مى گوید

وَ اِنْ مَنّانا اَخْلَفَنا

و اگر به نویدى

وَ اِلاَّتَصْرِفْ عَنّا كَيْدَهُ يُضِلَّنا

و اگر به نویدىاگر تو - حیله و نیرنگش را از ما نگردانى ما را گمراه مى کند

وَ اِلاَّتَقِنا خَبالَهُ يَسْتَزِلَّنا.

و اگر از فساد او نگاهمان ندارى ما را دچار لغزش مى نماید.

اَللَّهُمَّ فَاقْهَرْ سُلْطانَهُ عَنّا بِسُلْطانِكَ

خداوندا زبردستى او را به زبردستى خودت از ما دور کن

حَتّى تَحْبِسَهُ عَنّا بِكَثْرَةِ الدُّعآءِ لَكَ

تا به سبب کثرت دعایمان او را از ما بازدارى

ص: 152

فَنُصْبِحَ مِنْ كَيْدِهِ فِى الْمَعْصُومينَ بِكَ.

تا در پناهت از نیرنگ او در طایفه بى گناهان قرار گیریم.

اَللَّهُمَّ اَعْطِنى كُلَّ سُؤْلى

خداوندا تمام خواسته هایم را عطا کن

وَاقْضِ لى حَوآئِجى

و حوائجم را برآور

وَ لاتَمْنَعْنِى الْاِجابَةَ وَ قَدْضَمِنْتَها لى

و مرا از اجابت دعا ممنوع مکن که تو خود استجابت دعا را برایم ضامن شده اى

وَلاتَحْجُبْ دُعآئى عَنْكَ وَ قَدْ اَمَرْتَنى بِهِ

و دعایم را از خودت محجوب مدار که تو مرا به دعا فرمان داده اى

وَامْنُنْ عَلَىَّ بِكُلِّ مايُصْلِحُنى فى دُنْياىَ وَ اخِرَتى

و هر چه را که در این جهان و آن جهان باعث اصلاح حالم شود به من کرامت کن

ما ذَكَرْتُ مِنْهُ وَ ما نَسيتُ

خواه یادآور شده خواه فراموش کرده باشم

اَوْ اَظْهَرْتُ اَوْ اَخْفَيْتُ اَوْ

اظهار کرده یا پوشیده باشم

اَعْلَنْتُ اَوْاَسْرَرْتُ

آشکارا درخواست نموده باشم یا در پنهانى

وَاجْعَلْنى فى جَميعِ ذلِكَ مِنَ الْمُصْلِحينَ بِسُؤالى اِيَّاكَ

و در تمام این جهات به سبب تقاضایى که تنها از تو دارم مرا از کسانى که کار خود به اصلاح آورند قرار ده

ص: 153

الْمُنْجِحينَ بِالطَّلَبِ اِلَيْكَ

آنان که به درخواستشان از تو در شمار کامیابان شدند

غَيْرِ الْمَمْنُوعينَ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ

و به خاطر اعتماد بر تو محروم از لطفت نشدند

الْمُعَوَّدينَ بِالتَّعَوُّذِ بِكَ

از آن گروه که به پناه آوردن به تو خو کرده

الرّابِحينَ فِى التِّجارَةِ عَلَيْكَ

و از سوداگرى با تو سود سرشار بردند

الْمُجارينَ بِعِزِّكَ

آنان که در پناه عزتت نشستند

الْمُوسَعِ عَلَيْهِمُ الرِّزْقُ الْحَلالُ مِنْ فَضْلِكَ الْواسِعِ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ

و به جود و کرمت از فضل واسع تو روزى حلال وسیع یافتند

الْمُعَزّينَ مِنَ الذُّلِّ بِكَ

و به عنایت تو از خوارى به عزت رسیده

وَالْمُجارينَ مِنَ الظُّلْمِ بِعَدْلِكَ

و از ستم در پناه عدلت زندگى مى کنند

وَالْمُعافَيْنَ مِنَ البَلاءِ بِرَحْمَتِكَ

و به رحمتت از بلا رهیده

وَالْمُغْنَيْنَ مِنَ الْفَقْرِ بِغِناكَ

و به بى نیازى تو از فقر و ندارى به توانگرى رسیده اند

وَالْمَعْصُومينَ مِنَ الذُّنُوبِ وَالزَّلَلِ وَالْخَطآءِ بِتَقْواكَ

و به حفظ تو از گناهان و لغزش ها و خطاها در امان مانده

وَالْمُوَفَّقينَ لِلْخَيْرِ وَالرُّشْدِ وَالصَّوابِ بِطاعَتِكَ

و در سایه طاعتت به خیر و رشد و صواب موفق گردیده اند

ص: 154

وَالْمُحالِ بَيْنَهُمَ وَبَيْنَ الذُّنُوبِ بِقُدْرَتِكَ

و به قدرت تو میان آنان و گناهان حایلى ایجاد شده

التّارِكينَ لِكُلِّ مَعْصِيَتِكَ السّاكِنينَ فى جِوارِكَ.

و هرگونه نافرمانى تو را به زمین نهاده و در جوار رحمتت ساکن شده اند.

اَللَّهُمَّ اَعْطِنا جَميعَ ذلِكَ بِتَوْفيقِكَ وَ رَحْمَتِكَ

خداوندا همه این امور را به توفیق و رحمت خود به ما عطا فرما

وَاَعِذْنا مِنْ عَذابِ السَّعيرِ

و ما را از عذاب دوزخ پناه ده

وَ اَعْطِ جَميعَ الْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ

و به تمام مردان و زنان مسلمان

وَالْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ مِثْلَ الَّذى سَئَلْتُكَ لِنَفْسى وَلِوَلَدى في عاجِلِ الدُّنْيا وَ اجِلِ الْاخِرَةِ

و مردان و زنان باایمان همه آنچه را که براى خود و فرزندانم از تو خواستم در این جهان و آن جهان عنایت کن

اِنَّكَ قَريبٌ مُجيبٌ سَميعٌ عَليمٌ عَفُوٌّ غَفُورٌ رَؤُوفٌ رَحيمٌ

که تو نزدیک و اجابت کننده و شنوا و دانا و عفو کننده و آمرزنده و دلسوز و مهربان هستى

وَ اتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فى الْاخِرَةِ حَسَنَةً

و ما را در این دنیا حسنه و در آن دنیا حسنه مرحمت فرما

وَ قِنا عَذابَ النّارِ.

و از عذاب جهنم حفظ نما.

ص: 155

الدعاء 26 - همسایگان و دوستان

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام لِجيرانِهِ ذَكرَهُمْ وَ أولِيآئِهِ اِذا

«دعادرباره همسایگان و دوستانش >>

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَ تَوَلَّنى فى جيرانى وَ مَوالِىَّ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست و مرا در رابطه با رعایت حق همسایگان و دوستانم

الْعارِفينَ بِحَقِّنا وَالْمُنابِذينَ لِأَعْدآئِنا بِاَفْضَلِ وَلايَتِكَ وَ

که به حق ما معرفت دارند و با دشمنان ما در ستیزند به بهترین صورت یارى فرما و

وَفِّقْهُمْ لِاِقامَةِ سُنَّتِكَ وَالْاَخْذِ بِمَحاسِنِ اَدَبِكَ فى اِرْفاقِ

ایشان را براى بپا داشتن سنّت خود و به کار گرفتن آداب نیکویت در ارفاق به

ضَعيفِهِمْ وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ وَ عِيادَةِ مَريضِهِمْ وَ هِدايَةِ

ضعیفان و برآوردن حاجت آنان و عیادت بیماران و هدایت

مُسْتَرْشِدِهِمْ وَ مُناصَحَةِ مُسْتَشيرِهِمْ وَ تَعَهُّدِ قادِمِهِمْ

راهجویان و خیرخواهى نسبت به مشورت کنندگان و دیدار نمودن از مسافران برگشته به وطن

وَ كِتْمانِ اَسْرارِهِمْ وَ سَتْرِ عَوْراتِهِمْ وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ

و پنهان داشتن راز مردم و پوشاندن عیوب خلق خدا و یارى دادن به ستمدیدگان

وَ حُسْنِ مُواساتِهِمْ بِالْماعُونِ وَالْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ

و حسن مواسات در مایحتاج زندگى با آنان و دریغ نورزیدن از پیشکش

وَالْاِفْضالِ وَ اِعْطآءِ مايَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤالِ. وَاجْعَلْنِى

و بخشش فراوان و عطا کردن پیش از درخواست موفق فرما.

ص: 156

اللَّهُمَّ اَجْزى بِالْاِحْسانِ مُسيئَهُمْ وَاُعْرِضُ بِالتَّجاوُزِ عَنْ

بارخدایا مرا توفیق ده که بدکارشان را به احسان پاداش دهم و از ستمکارشان با گذشت و بخشش

ظالِمِهِمْ وَاَسْتَعْمِلُ حُسْنَ الظَّنِّ فى كآفَّتِهِمْ وَ اَتَوَلّى بِالْبِرِّ

صرف نظر کنم و نسبت به همه آنان نیک گمان باشم و با همه آنان به نیکى

عآمَّتَهُمْ وَاَغُضُّ بَصَرى عَنْهُمْ عِفَّةً وَ اُلينُ جانِبى

رفتار کنم و چشم از خطاى آنان عفیفانه بپوشم و از باب فروتنى

لَهُمْ تَواضُعاً وَ اَرِقُّ عَلى اَهْلِ الْبَلآءِ مِنْهُمْ رَحْمَةً وَ اُسِرُّ

با ایشان نرم باشم و بر بلادیدگان آنان به آئین رحمت رقّت آورم و در

لَهُمْ بِالْغَيْبِ مَوَدَّةً وَ اُحِبُّ بَقآءَ النِّعْمَةِ عِنْدَهُمْ نُصْحاً

نبودشان دوستى و محبت خود را بر آنان ظاهر سازم و از سراخلاص دلبسته دوام نعمت آنان باشم

وَ اُوجِبُ لَهُمْ ما اُوجِبُ لِحآمَّتى وَ اَرْعى لَهُمْ ما اَرْعى

و هر چه را براى خویشان خود لازم مى دانم در حق آنان لازم بدانم و آنچه را براى مخصوصان خود رعایت مى کنم

لِخآصَّتى. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَارْزُقْنى مِثْلَ ذلِكَ

براى آنان نیز رعایت نمایم. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست و مرا نیز از طرف

ص: 157

مِنْهُمْ وَاجْعَلْ لى اَوْفَى الْحُظُوظِ فيما عِنْدَهُمْ وَ زِدْهُمْ

آنان رفتارى بدین صورت نصیب فرما و سهمى کامل تر از آنچه از خوبیها نزد آنان است براى من قرار ده و

بَصيرَةً فى حَقّى وَ مَعْرِفَةً بِفَضْلى حَتّى يَسْعَدُوا بى وَاَسْعَدَ

بصیرت آنان را در حق من و معرفتشان را به فضل من زیاد کن تا به وسیله من اهل سعادت شوند و من نیز به سبب آنان

بِهِمْ امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.

نیکبخت گردم خداوندا دعایم را مستجاب گردان.

ص: 158

الدعاء 27 - مرزداران

وَ كان مِن دعائِه عليه السَّلام لِأهلِ الثُّغُور

«دعا براى مرزداران»

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمينَ بِعِزَّتِكَ

و سرحدّات و مرزهاى مسلمانان را به عزّتت پاس دار

وَ اَيِّدْحُماتَها بِقُوَّتِكَ

و نگهبانان مرزها را به قوّتت تأیید کن

وَ اَسْبِغْ عَطاياهُمْ مِنْ جِدَتِكَ.

و عطایاى ایشان را به توانگرى بى پایانت سرشار ساز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ

و بر شمار ایشان بیفزا

وَاشْحَذْ اَسْلِحَتَهُمْ

و اسلحه و جنگ افزارشان را برّائى ده

وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ

و حوزه آنان را محافظت فرما

وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ

و جوانب جبهه آنان را محکم و نفوذناپذیر گردان

وَاَلِّفْ جَمْعَهُمْ

و جمع آنان را یکدل و هماهنگ نما

ص: 159

وَ دَبِّرْ اَمْرَهُمْ

و کارشان را روبراه کن

وَ واتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ

و آذوقه شان را پیاپى برسان

وَ تَوَحَّدْ بِكِفايَةِ مُؤَنِهِمْ

و خود به تنهایى مؤونه آنان را کفایت نما

وَاعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ

و به نصرت خود تقویتشان فرما

وَ اَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ

و به صبر یاریشان ده

وَالْطُفْ لَهُمْ فِى الْمَكْرِ.

و ایشان را چاره جوئیهاى دقیق بیاموز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ عَرِّفْهُمْ مايَجْهَلُونَ

و آنان را به آنچه نمى دانند معرفت ده

وَ عَلِّمْهُمْ ما لايَعْلَمُونَ

و از آنچه بى خبرند آگاهشان ساز

وَ بَصِّرْهُمْ ما لايُبْصِرُونَ.

و به آنچه بینش ندارند بینش عطا کن.

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقآئِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْياهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ

و به هنگام برخورد با دشمن یاد دنیاى دلفریب را از خاطرشان ببر

وَامْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَراتِ الْمالِ الْفَتُونِ

و اندیشه هاى مال فتنه انگیز را از دلهاشان محو کن

وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ اَعْيُنِهِمْ

و بهشت را نصب العین آنان قرار ده

وَ لَوِّحْ مِنْها لِأَبْصارِهِمْ ما اَعْدَدْتَ فيها مِنْ مَساكِنِ الْخُلْدِ

و آنچه را که در بهشت فراهم آورده اى از مساکن ابدى

وَ مَنازِلِ الْكَرامَةِ

و منازل کرامت

وَالْحُورِ الْحِسانِ

و حوریان زیباروى

ص: 160

وَالْاَنْهارِ الْمُطَّرِدَةِ بِاَنْواعِ الْاَشْرِبَةِ

و نهرهاى روان با آشامیدنهاى رنگارنگ

وَالْاَشْجارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ

و درختانى بارور با میوه هاى گوناگون در برابر دیدگانشان جلوه ده

حَتّى لايَهُمَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْاِدْبارِ

تا هیچ کدام از آنان آهنگ پشت کردن به دشمن ننماید

وَ لايُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرارٍ.

و فکر گریز از هماورد را به خاطر نگذراند.

اَللَّهُمَّ افْلُلْ بِذلِكَ عَدُوَّهُمْ

بارخدایا بدین وسیله دشمنانشان را درهم شکن

وَاقْلِمْ عَنْهُمْ اَظْفارَهُمْ

و دست قدرت آن بى خبران از حق را از ایشان کوتاه کن

وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَسْلِحَتِهِمْ

و بین دشمن و جنگ افزارشان جدایى افکن

وَاخْلَعْ وَثآئِقَ اَفْئِدَتِهِمْ

و بندهاى دلشان را بگسل

وَ باعِدْ - بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَزْوِدَتِهِمْ

و میان آنان و زاد و توششان جدایى انداز

وَ حَيِّرْهُمْ فى سُبُلِهِمْ

و در راهها سرگردانشان ساز

وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ

و از مقصد گمراهشان کن

وَاقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ

وکمک و مدد را از آنان قطع فرما

وَانْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ

و از تعدادشان بکاه

وَامْلَأْ اَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ

و دلشان را پر از رعب و وحشت کن

وَاقْبِضْ اَيْدِيَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ

و دستشان را از فعالیت علیه مرزداران بازدار

وَاخْزِمْ اَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ

و زبانشان را از سخن بر علیه آنان قطع فرما

وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ

و با شکست دشمن جمع پشت سر ایشان را متفرق کن

ص: 161

وَنَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرآئَهُمْ

و به واسطه شکست اینان پیروانشان را از ادامه جنگ بازدار

وَاقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ اَطْماعَ مَنْ بَعْدَهُمْ.

و با خوارى و زبونى آنها طمع کسانى را که پس از آنها آیند قطع ساز.

اَللَّهُمَّ عَقِّمْ اَرْحامَ نِسآئِهِمْ

بارخدایا زنانشان را از باردارى عقیم کن

وَ يَبِّسْ اَصْلابَ رِجالِهِمْ

و صلب مردانشان را خشک فرما

وَاقْطَعْ نَسْلَ دَوآبِّهِمْ وَ اَنْعامِهِمْ

و نسل چهارپایان و گاو و گوسفندشان را بگسل

لاتَاْذَنْ لِسَمآئِهِمْ فى قَطْرٍ

به آسمانشان اجازه باریدن

وَ لا لِأَرْضِهِمْ فى نَباتٍ

و به زمینشان اذن روئیدن مده

اَللَّهُمَّ وَ قَوِّ بِذلِكَ مِحالَ اَهْلِ الْاِسْلامِ

الهى بدانچه از تو خواستیم قدرت و تدبیر اسلامیان را نیرو بخش

وَ حَصِّنْ بِهِ دِيارَهُمْ

و شهرهایشان را استوارى ده

وَ ثَمِّرْ بِهِ اَمْوالَهُمْ

و اموالشان را فزونى بخش

وَ فَرِّغْهُمْ عَنْ مُحارَبَتِهِمْ لِعِبادَتِكَ

و خاطرشان را ازجنگ بادشمن براى بندگى خودت

وَ عَنْ مُنابَذَتِهِمْ لِلْخَلْوَةِ بِكَ حَتّى لايُعْبَدَ فى بِقاعِ الْاَرْضِ غَيْرُكَ

وازکارزار باآنان براى خلوت و رازونیاز با خودت آسوده کن آنچنان که در سراسر زمین جز تو پرستش نشود

ص: 162

وَ لا تُعَفَّرَ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ جَبْهَةٌ دُونَكَ

و احدى از آنان جز براى تو صورت به خاک نسایند.

اَللَّهُمَّ اغْزُ بِكُلِّ ناحِيَةٍ مِنَ الْمُسْلِمينَ عَلى مَنْ بِاِزآئِهِمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ

بارخدایا مسلمانان را در هر ناحیه با مشرکانى که در برابر آنانند به کارزار بدار

وَ اَمْدِدْهُمْ بِمَلائِكَةٍ مِنْ عِنْدِكَ مُرْدِفينَ

و ایشان را از جانب خود به صفوف پیاپى از فرشتگانت مدد فرست

حَتّى يَكْشِفُوهُمْ اِلى مُنْقَطَعِ التُّرابِ قَتلاً فى اَرْضِكَ وَ اَسْراً

تا دشمنان را به دورترین نقطه زمین رانده شرشان را به کشتن و اسارت آنان از سر مردم بردارند

اَوْ يُقِرّوُا بِاَنَّكَ اَنْتَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ.

یا اینکه به وحدانیت تو که برایت همتا و شریکى نیست اقرار نمایند

اَللَّهُمَّ وَ اعْمُمْ بِذلِكَ اَعْدآئَكَ.

بارخدایا این سرنوشت را بر همه دشمنانت

فى اَقْطارِ الْبلادِ مِنَ الْهِنْدِ وَالرُّومِ وَالتُّرْكِ وَالْخَزَرِ وَالْحَبَشِ

در هر اقلیم - چه در هند و روم و ترکستان و خزر و حبشه

وَالنُّوبَةِ وَالزَّنْجِ وَالسَّقالِبَةِ وَالدَّيالِمَةِ وَ سآئِرِ اُمَمِ الشِّرْكِ

و نوبه و زنگبار و سرزمین سقالبه و دیلمان و دیگر طوائف مشرکین

الَّذينَ تَخْفى اَسْمآؤُهُمْ وَ صِفاتُهُمْ

که نام و نشانشان بر ما معلوم نیست

وَ قَدْ اَحْصَيْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِكَ

و تو به علم خود شمارشان را مى دانى

وَاَشْرَفْتَ عَلَيْهِمْ بِقُدْرَتِكَ

و به قدرت خود بر ایشان اشراف دارى فراگیر کن

اَللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكينَ بِالْمُشْرِكينَ عَنْ تَناوُلِ اَطْرافِ الْمُسْلِمينَ

بارخدایا مشرکان را به مشرکان گرفتار ساز تا از دستیابى بر سرزمین هاى مسلمانان بازمانند

ص: 163

وَخُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ

و آنان را با کاستن عددشان از کاستن مسلمین بازدار

وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الْاِحْتِشادِ عَلَيْهِمْ.

و رشته اتحادشان را بگسل تا از همدستى بر علیه مسلمین بازمانند.

اَللَّهُمَّ اَخْلِ قُلُوبَهُمْ مِنَ الْاَمَنَةِ

الهى دلهاشان را از آرامش تهى ساز

وَ اَبْدانَهُمْ مِنَ الْقُوَّةِ

و بدنهاشان را از توانایى بى بهره کن

وَاَذْهِلْ قُلُوبَهُمْ عَنِ الْاِحْتِيالِ

و دلهاشان را از چاره جویى غافل ساز

وَ اَوْهِنْ اَرْكانَهُمْ عَنْ مُنازَلَةِ الرِّجالِ

و اعضائشان را در هماوردى - با رجال مسلمین سست گردان

وَ جَبِّنْهُمْ عَنْ مُقارَعَةِ الْاَبْطالِ

و از زد و خورد با قهرمانان اسلامى در دلشان هراس افکن

وَابْعَثْ عَلَيْهِمْ جُنْداً مِنْ مَلآئِكَتِكَ بِبَاْسٍ مِنْ بَاْسِكَ

و سپاهى از ملائکه ات را بر آنان برانگیز تا بر آنان عذاب بارند

كَفِعْلِكَ يَوْمَ بَدْرٍ

چنانکه روز بدر کردى

تَقْطَعُ بِهِ دابِرَهُمْ

و به نیروى خود بنیانشان را برکنى

وَ تَحْصُدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ

و شوکتشان را ریشه کن سازى

وَ تُفَرِّقُ بِهِ عَدَدَهُمْ.

و جمعیتشان را پراکنده نمایى.

اَللَّهُمَّ وَ امْزُجْ مِياهَهُمْ بِالْوَبآءِ

بارخدایا آب آشامیدنى آنان را به وبا مخلوط کن

وَ اَطْعِمَتَهُمْ بِالْاَدْوآءِ

و خوراکشان را به بیماریها بیامیز

وَ ارْمِ بِلادَهُمْ بِالْخُسُوفِ

و شهرهایشان را در زمین فرو بر

وَ اَلِحَّ عَلَيْها بِالْقُذُوفِ

و پیوسته بر آنها سنگ بباران

وَ افْرَعْها بِالْمُحُولِ

و به قحطى و خشکسالى دچارشان ساز

ص: 164

وَاجْعَلْ مِيَرَهُمْ فى اَحَصِّ اَرْضِكَ وَ اَبْعَدِها عَنْهُمْ

و آذوقه آنان را در بى برکت ترین و دورترین نقاط زمین قرار ده

وَامْنَعْ حُصُونَها مِنْهُمْ

و دژهاى آن زمین را از حفاظت آنان بازدار

اَصِبْهُمْ بِالْجُوعِ الْمُقيمِ وَالسُّقْمِ الْاَليمِ

و گرسنگى دائم و بیمارى دردناک به آنان برسان

اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما غازٍ غَزاهُمْ مِنْ اَهْلِ مِلَّتِكَ

الهى هر رزمنده از اهل آیین تو که با آنان نبرد کند

اَوْ مُجاهِدٍ جاهَدَهُمْ مِنْ اَتْباعِ سُنَّتِكَ

و هر مجاهد از پیروان سنّت تو که با آنان جهاد نماید

لِيَكُونَ دينُكَ الْاَعْلى

تا دین تو برترى یابد

وَحِزْبُكَ الْاَقْوى

و حزب تو نیرومندتر شود

وَحَظُّكَ الْاَوْفى

و بهره دوستانت افزون گردد

فَلَقِّهِ الْيُسْرَ

پس آسانى نصیبش کن

وَ هَيِّى ءْ لَهُ الْاَمْرَ

و کار را بر او سهل فرما

وَ تَوَلَّهُ بِالنُّجْحِ

و وى را به رستگارى رسان

وَ تَخَيَّرْ لَهْ الْاَصْحابَ

و همنشینان او را نیکو برگزین

وَاسْتَقْوِ لَهُ الظَّهْرَ

و پشت وى را قوى کن

ص: 165

وَاَسْبِغْ عَلَيْهِ فِى النَّفَقَةِ

و درآمدش را فراوان نما

وَ مَتِّعْهُ بِالنَّشاطِ

و او را از نشاط و خرّمى کامیاب ساز

وَاَطْفِ عَنْهُ حَرارَةَ الشَّوْقِ

و آتش شوق (به خان و مان) را در دلش فرونشان

وَ اَجِرْهُ مِنْ غَمِّ الْوَحْشَةِ

و او را از غم تنهایى پناه ده

وَ اَنْسِهِ ذِكْرَ الْاَهْلِ وَالْوَلَدِ

و یاد همسر و فرزندان را فراموشش کن

وَاْثُرْ لَهُ حُسْنَ النِّيَّةِ

و حسن نیّت را برایش بگزین

وَ تَوَلَّهُ بِالْعافِيَةِ

و عافیتش را خودت به عهده گیر

وَ اَصْحِبْهُ السَّلامَةَ

و سلامت را همراهش ساز

وَاَعْفِهِ مِنَ الْجُبْنِ

و او را از ترس نگه دار

وَاَلْهِمْهُ الْجُرْاَةَ

و وى را جرأت ده

وَارْزُقْهُ الشِّدَّةَ

و نیرومندى را روزیش کن

وَاَيِّدْهُ بِالنُّصْرَةِ

و او را به نصرت خود تأیید فرماى

ص: 166

وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ وَالسُّنَنَ

و سیره و سنن اسلامى را به او بیاموز

وَ سَدِّدْهُ فِى الْحُكْمِ

و راه صواب در داورى را به او بنماى

وَ اَعْزِلْ عَنْهُ الرِّيآءَ

و ریا را از او دور کن

وَ خَلِّصْهُ مِنَ السُّمْعَةِ

و از عشق به شهرت و آوازه خلاصش فرما

وَاجْعَلْ فِكْرَهُ وَ ذِكْرَهُ وَ ظَعْنَهُ وَ اِقامَتَهُ فيكَ وَ لَكَ

و فکر و ذکر و مسافرت و اقامتش را در راه خود و براى خود قرار ده.

فَاِذا صآفَّ عَدُوَّكَ وَ عَدُوَّهُ فَقَلِّلْهُمْ فى عَيْنِهِ

و وقتى که با دشمنت که نیز دشمن اویند به مصاف ایستد عدد ایشان را در چشم او اندک نماى

وَ صَغِّرْ شَاْنَهُمْ فى قَلْبِهِ

و شأن و مقامشان را در دل او کوچک ساز

وَ اَدِلْ لَهُ مِنْهُمْ

و او را بر دشمنان پیروزى ده

وَ لا تُدِلْهُمْ مِنْهُ.

و دشمن را بر او پیروزى مده.

فَاِنْ خَتَمْتَ لَهُ بِالسَّعادَةِ

و اگر زندگى او را به نیکبختى پایان دادى

وَ قَضَيْتَ لَهُ بِالشَّهادَةِ

و شهادت را سرنوشت او ساختى

فَبَعْدَ اَنْ يَجْتاحَ عَدُوَّكَ بِالْقَتْلِ

شهادتش را زان پس قرار ده که دشمنت را ریشه کن ساخته

وَ بَعْدَ اَنْ يَجْهَدَ بِهِمُ الْاَسْرُ

و اسارت آنان را به رنج و تعب افکنده

وَ بَعْدَ اَنْ تَاْمَنَ اَطْرافُ الْمُسْلِمينَ

و پس از آنکه اطراف مرزهاى مسلمانان امنیت یافته

وَ بَعْدَ اَنْ يُوَلِّىَ عَدُوُّكَ مُدْبِرينَ.

و دشمنت هزیمت کرده باشد.

ص: 167

اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما مُسْلِمٍ خَلَفَ غازِياً اَوْمُرابِطاً فى دارِهِ

بارخدایا و هر مسلمانى به وقتى که جنگجو در میدان جنگ است و مرزدار به مرزدارى مشغول است به امور خانه آنها رسیدگى کند

اَوْتَعَهَّدَ خالِفيهِ فى غَيْبَتِهِ

یا در نبود او به کفالت خانواده اش برخیزد

اَوْ اَعانَهُ بِطآئِفَةٍ مِنْ مالِهِ

یا او را به قسمتى از مال خود یارى دهد

اَوْ اَمَدَّهُ بِعِتادٍ

یا او را به سازوبرگ جنگ مدد رساند

اَوْ شَحَذَهُ عَلى جِهادٍ

یا همّت او را به نبرد با دشمن برانگیزد

اَوْ اَتْبَعَهُ فى وَجْهِهِ دَعْوَةً

یا در روى او دعاى خیر کند

اَوْرَعى لَهُ مِنْ وَرآئِهِ حُرْمَةً

یا حرمتش را در نبود وى رعایت نماید

فَاَجْرِ لَهُ مِثْلَ اَجْرِهِ وَزْناً بِوَزْنٍ

به او نیز اجر همان رزمنده را وزن به وزن

وَ مِثْلاً بِمِثْلٍ

و مثل به مثل عنایت کن

وَ عَوِّضْهُ مِنْ فِعْلِهِ عِوْضاً حاضِراً

و عمل او را پاداشى نقد ببخش

يَتَعَجَّلُ بِهِ نَفْعَ ما قَدَّمَ

که بدون درنگ سود کار خیرى را که پیشاپیش فرستاده

وَ سُرُورَ ما اَتى بِهِ

و شادى خاطرى که نتیجه کار اوست در همین دنیابه چنگ آورد

اِلى اَنْ يَنْتَهِىَ بِهِ الْوَقْتُ اِلى ما

تا آنکه فرا رسد زمان آن

ص: 168

اَجْرَيْتَ لَهُ مِنْ فَضْلِكَ

فضل و پاداشى که بر او روا داشته اى

وَ اَعْدَدْتَ لَهُ مِنْ كَرامَتِكَ.

و کرامتى که براى او آماده ساخته اى

اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما مُسْلِمٍ اَهَمَّهُ اَمْرُالْاِسْلامِ

بارخدایا هر مسلمانى که امر اسلامْ او را مهم آید

وَاَحْزَنَهُ تَحَزُّبُ اَهْلِ الشِّرْكِ عَلَيْهِمْ

و از اجتماع اهل شرک در برابر ملت اسلام غصه دار شود

فَنَوى غَزْوًى

تاجایى که قصد جنگ کند

اَوْ هَمَّ بِجِهادٍ

یا آهنگ جهاد نماید

فَقَعَدَ بِهِ ضَعْفٌ

ولى ضعف و ناتوانى او را خانه نشین کند

اَوْ اَبْطَاَتْ بِهِ فاقَةٌ

یا تنگدستى کارش را کُنْد سازد

اَوْ اَخَّرَهُ عَنْهُ حادِثٌ

یا حادثه اى تصمیم او را به تأخیر اندازد

اَوْ عَرَضَ لَهُ دُونَ اِرادَتِهِ مانِعٌ

یا در برابر اراده اش مانعى قرار گیرد

فَاكْتُبِ اسْمَهُ فِى الْعابِدينَ

پس نامش را در زمره عابدان بنگار

وَ اَوْجِبْ لَهُ ثَوابَ الْمُجاهِدينَ

و ثواب مجاهدان را بر او حتمى گردان

وَاجْعَلْهُ فى نِظامِ الشُّهَدآءِ وَالصّالِحينَ

و وى را در زمره شهیدان و صالحان قرار ده. بارخدایا

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بر محمد که بنده و فرستاده توست و بر آلش درود فرست

صَلوةً عالِيَةً عَلَى الصَّلَواتِ

درودى برتر از درودها

ص: 169

مُشْرِفَةً فَوْقَ التَّحِيَّاتِ

و بالاتر از تحیّت ها

صَلوةً لايَنْتَهى اَمَدُها

درودى که زمانش را پایان نرسد

وَ لايَنْقَطِعُ عَدَدُها

و رشته شمار آن قطع نگردد

كَاَتَمِّ ما مَضى مِنْ صَلَواتِكَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِيآئِكَ

مانند کامل ترین درودهایى که در روزگاران گذشته به هر یک از اولیائت نثار فرمودى

اِنَّكَ الْمَنّانُ الْحَميدُ

که تویى عطابخش ستوده

الْمُبْدِئُ الْمُعيدُ

آغاز کننده و بازگرداننده

الْفَعّالُ لِما تُريدُ.

و تویى که هر چه اراده فرمایى بجاى آورى.

ص: 170

الدعاء 28 - پناه بردن به خدا

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام مُتَفَزِّعاً اِلَى اللَّهِ عَزَّوجَلّ

«دعا به وقت پناه بردن به خدا»

اَللَّهُمَّ اِنّى اَخْلَصْتُ بِانْقِطاعى اِلَيْكَ

بارخدایا به بریدنم از غیر و پیوستنم به تو خود را از هر شائبه خالص کردم

وَ اَقْبَلْتُ بِكُلّى عَلَيْكَ

و با تمام وجود به تو رو آوردم

وَ صَرَفْتُ وَجْهى عَمَّنْ يَحْتاجُ اِلى رِفْدِكَ

و از آن که نیازمند به عطاى توست روى گرداندم

وَ قَلَبْتُ مَسْئَلَتى عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ

و درخواست خود را از طرف آن که از فضل تو بى نیاز نیست گرداندم

وَ رَاَيْتُ اَنَّ طَلَبَ الْمُحْتاجِ اِلَى الْمُحْتاجِ سَفَهٌ مِنْ رَاْيِهِ

و دانستم که حاجت خواستن محتاج از محتاج دیگر از سبک رائى

وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ

و گمراهى عقل اوست.

-. فَكَمْ قَدْ رَاَيْتُ يااِلهى- مِنْ اُناسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا

خداوندا چه بسیار مردم را دیده ام که از غیر تو عزت خواستند و خوار شدند

وَ رامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِواكَ فَافْتَقَرُوا

و از غیر تو ثروت طلبیدند و تهیدست گشتند

وَ حاوَلُوا الْاِرْتِفاعَ فَاتَّضَعُوا

و در طلب بلندى و مقام برآمدند و پست شدند

فَصَحَّ بِمُعايَنَةِ اَمْثالِهِمْ حازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبارُهُ

پس انسان دوراندیش به دیدن امثال ایشان بر راه درست رود و پندگیرى او مایه توفیق او شود

ص: 171

وَ اَرْشَدَهُ اِلى طَريقِ صَوابِهِ اخْتِيارُهُ.

و این انتخاب او را به راه صواب رهنمون گردد.

فَاَنْتَ يا مَوْلاىَ دُونَ كُلِّ مَسْئُولٍ مَوْضِعُ مَسْئَلَتى

پس اى مولاى من مرجع خواهش من تویى نه هیچ مسئول دیگر

وَ دُونَ كُلِّ مَطْلُوبٍ اِلَيْهِ وَلِىُّ حاجَتى

و برآورنده نیازم تویى نه هیچ مطلوب الیه دیگر

اَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتى

پیش از آنکه کسى را بخوانم تو را مى خوانم و بس

لايَشْرَكُكَ اَحَدٌ فى رَجآئى

احدى در چشم انداز امید من با تو شریک نیست

وَ لايَتَّفِقُ اَحَدٌ مَعَكَ فى دُعآئى

و هیچ کس در دعاى من با تو همراه نیست

وَ لايَنْظِمُهُ وَ اِيّاكَ نِدآئى.لَكَ

و نداى من او و تو را با هم در برنمى گیرد.

-يااِلهى-وَحْدانِيَّةُالْعَدَدِ

الهى تنها توراست وحدانیت و یگانگى

وَمَلَكَةُالْقُدْرَةِ الصَّمَدِ

و ملکه قدرت بى نیاز

وَ فَضيلَةُ الْحَوْلِ وَالْقُوَّةِ

و فضیلت حول و قوّت

وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَالرِّفْعَةِ

و پایه والایى و رفعت

وَ مَنْ سِواكَ مَرْحُومٌ فى عُمْرِهِ

و ماسواى تو در تمام عمر خود نیازمند رحمت تو

مَغْلُوبٌ عَلى اَمْرِهِ

و در کار خویش عاجز و مغلوب

مَقْهُورٌ عَلى شَاْنِهِ

و در امور خود ناتوان است

مُخْتَلِفُ الْحالاتِ

و حالاتى گوناگون

ص: 172

مُتَنَقِّلٌ فِى الصِّفاتِ

و صفات ناپایا دارد

فَتَعالَيْتَ عَنِ الْاَشْباهِ وَ الْاَضْدادِ

پس تو بالاتر از آنى که همانند و ضدى براى تو باشد

وَ تَكَبَّرْتَ عَنِ الْاَمْثالِ وَ الْاَنْدادِ

و بزرگ تر از آن که همسان و همتا داشته باشى

فَسُبْحانَكَ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ.

پس پاک و منزّهى معبودى جز تو نیست.

ص: 173

الدعاء 29 - روزی

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السلام اِذا قُتِّرَ عَلَيهِ الرِّزقُ

«دعابه وقتى که روزى بر او تنگ مى شد»

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ ابْتَلَيْتَنا فى اَرْزاقِنا بِسُوءِ الظَّنِّ

بار خدایا ما را در روزیهامان به بدگمانى

وَ فى اجالِنابِطُولِ الْاَمَلِ

و در مدت زندگى به آرزوهاى دراز آزموده اى

حَتَّى الْتَمَسْنا اَرْزاقَكَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقينَ

تا جائى که روزیهاى تو را از روزى خواران خواستیم

وَطَمِعْنا بِاَمالِنا فى اَعْمارِ الْمُعَمَّرينِ

و به آرزوى عمر طولانى در عمر سال خوردگان طمع بستیم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَهَبْ لَنا يَقيناً صادِقاً تَكْفينا بِهِ مِنْ مَؤُونَةِ الطَّلَبِ .

و ما را یقین راسخ بخش که بدان وسیله از رنج طلب

وَ اَلْهِمْناثِقَةً خالِصَةً تُعْفينا بِها مِنْ شِدَّةِ النَّصَبِ

و آرامشى خاص در دل ما انداز تا به آن از شدت تعب معافمان دارى

ص: 174

وَ اجْعَلْ ما صَرَّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِكَ فى وَحْيِكَ

و چنان کن که آنچه در قرآنت آشکارا وعده داده اى

وَ اَتْبعْتَهُ مِنْ قَسَمِكَ فى كِتابِكَ

و از پى آن وعده در کتابت سوگند یاد کرده اى

قاطِعاً ِلاِهْتمامِنا بِالرِّزْقِ الَّذى تَكَفَّلْتَ بِهِ

ما را از دویدن دنبال آن روزیى که رساندنش را براى ما کفالت نموده اى باز دارد

وَ حَسْماً لِلاِْشْتِغالِ بِما ضَمِنْتَ الْكِفايَةَ لَهُ

و مانع پریشانى خاطر ما شود نسبت به آنچه ضامن کفایت آن گشته اى

فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ الْاَصْدَقُ :

پس چنین گفته اى و گفته تو حق و راست است :

وَ اَقْسَمْتَ وَ قَسَمُكَ الْاَبَرُّ الْاَوْفى وَ فِى السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدونَ»

و سوگند خورده اى و سوگندت راست ترین و رساترین است و روزى شما و آنچه به شما وعده شده در آسمان است»

ثُمَّ قُلْتَ: «فَوَرَبّ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ اِنَّهُ لَحَقّ مِثْلُ ما اَنّكُمْ تَنْطِقُونَ».

سپس گفته اى: «پس به پروردگارآسمان و زمین سوگند همان گونه که شما سخن مى گویید این سخن حق است».

ص: 175

الدعاء 30 - پرداخت بدهی

وَ كانَ مِن دعائِه عليه السلام فِى الْمَعُونَةِ عَلى قَضآءِ الدَّيْنِ

«دعاى آن حضرت در یارى خواستن از خدا براى پرداخت وام»

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَهَبْ لِىَ الْعافِيَةَ مِنْ دَيْنٍ تُخْلِقُ بِهِ وَجْهى

و مرا عافیت بخش از وامى که آبرویم را بریزد

وَ يَحارُ فيهِ ذِهْنى

و ذهنم را پریشان کند

وَ يَتَشَعَّبُ لَهُ فِكْرى

و فکرم را پراکنده سازد

وَيَطول بٍممارَسَتٍهٍ شغلي.

و شغلم در علاج و چاره آن به طول انجامد

وَ اَعوذبٍکَ يا رَبٍ مٍن هَم الدين. وَ فِكْرِهِ

اى پروردگارم از غصه وام و اندیشه در آن

وَ شُغْلِ الدَّيْنِ وَ سَهَرِهِ

و از دلى مشغولى به مسئله قرض و بیخوابى اش به تو پناه مى برم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَعِذْنى مِنْهُ

و مرا از زحمت و مشقت وام پناه ده

ص: 176

وَ اَسْتَجيرُ بِكَ يا رَبِّ مِنْ ذِلَّتِهِ فِى الْحَيوةِ

و اى پروردگار من از ذلّت قرض در این چند روز زندگى

وِ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفاةِ

و از وبال آن پس از مرگ به تو پناه مى برم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و خاندان او درود فرست

وَ اَجِرْنى مِنْهُ بِوُسْعٍ فاضِلٍ

و مرا به ثروت سرشار

اَوْكَفافٍ واصِلٍ.

یا زندگى توأم با کفاف از آن پناه ده.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ احْجُبْنى عَنِ السَّرَفِ وَالْاِزْدِيادِ

و مرا از اسراف و زیادى خواهى بازدار

وَ قَوِّمْنى بِالْبَذْلِ وَ الْاِقْتِصادِ

و به بخشش و انتخاب میانه روى سامان ده

وَ عَلِّمْنى حُسْنَ التَّقْديرِ

و اندازه نگاه داشتن نیکو را به من بیاموز

وَ اقْبِضْنى بِلُطْفِكَ عَنِ التَّبْذيرِ

و مرا به لطف خود از ولخرجى حفظ کن

ص: 177

وَ اَجْرِ مِنْ اَسْبابِ الْحَلالِ اَرْزاقى

و روزیم را از راههاى حلال روانه ساز

وَ وَجِّهْ فى َبْوابِ الْبِرِّ اِنْفاقى

و خرج کردن مالم را متوجه برنامه هاى خیر فرما

وَازْوِ عَنّى مِنَ الْمالِ ما يُحْدِثُ لى مَخيلَةً

و ثروتى که مرا به کبر و خودبینى آلوده کند

اَوْ تَاَدِّياً اِلى بَغْىٍ

یا به ستم بکشاند

اَوْ ما اَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْياناً.

یا از مرز عبادت و ادب درگذراند از من دور کن.

اَللَّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّ صُحْبَةَ الْفُقَرآءِ

بار خدایا رفاقت و مصاحبت با فقیران را محبوب من قرار ده

وَ اَعِنّى عَلى صُحْبَتِهِمْ بِحُسْنِ الصَّبْرِ

و در نشست و برخاست با آنان مرا به صبر نیکو یارى ده

ص: 178

وَ مازَوَيْتَ عَنّى مِنْ مَتاعِ الدُّنْيَاالْفانِيَةِ فَاذْخَرْهُ لى فى خَزآئِنِكَ الْباقِيَةِ

و آنچه را از متاع نابود شدنى دنیا از من گرفتى همان را در خزانه هاى پایدارت برایم ذخیره کن

وَ اجْعَلْ ما خَوَّلْتَنى مِنْ حُطامِها

و آنچه از توشه ناچیز دنیا به من داده اى

وَ عَجَّلْتَ لى مِنْ مَتاعِها بُلْغَةً اِلى جِوارِكَ وَ وُصْلَةً اِلى قُرْبِكَ

و هر متاعى از آن که در همین دنیا به من عطا فرموده اى وسیله رسیدن به جوار خود

وَ ذَريعَةً اِلى جَنَّتِكَ اِنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ

و پیوستن به مقام قرب و سبب رسیدن به بهشت قرار ده

وَ اَنْتَ الْجَوادُ الْكَريمُ.

زیرا که تو صاحب فضل بزرگ و بخشنده کریمى.

ص: 179

الدعاء 31 - توبه

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام فى ذِكْرِ التَّوْبَةِ وَ طَلَبِها

«دعاى آن حضرت در ذکر توبه و درخواست توفیق آن از پروردگار»

اَللَّهُمَّ يا مَنْ لايَصِفُهُ نَعْتُ الْواصِفينَ

بارخدایا اى کسى که توصیف واصفان وصفت نتوان کرد

وَ يا مَنْ لا يُجاوِزُهُ رَجآءُالرّاجينَ

و اى کسى که امید امیدواران از تو فراتر نرود

وَيا مَنْ لا يَضيعُ لَدَيْهِ اَجْرُالْمُحْسِنينَ

و اى کسى که پاداش نیکوکاران نزد تو ضایع نگردد

وَ يا مَنْ هُوَ مُنْتَهى خَوْفِ الْعابِدينَ

و اى آن که ترس عبادت کنندگان به تو منتهى شود

وَ يا مَنْ هُوَ غايَةُ خَشْيَةِ الْمُتَّقينَ

و اى آن که نهایت بیم پرهیزکارانى

هذا مَقامُ مَنْ تَداوَلَتْهُ اَيْدِى الذُّنُوبِ

این جایگاه کسى است که بازیچه دست گناهان است

وَقادَتْهُ اَزِمَّةُ الْخطايا

و مهارهاى خطاها او را به پیش رانده

وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطانُ

و شیطان بر او چیره گشته

فَقَصَّرَ عَمّا اَمَرْتَ بِهِ تَفْريطاً

از این جهت در اجراى امر تو کوتاهى ورزیده

ص: 180

وَ تَعاطى ما نَهَيْتَ عَنْهُ تَغْريراً

و از سر نادانى و غرور به آنچه از آن نهى نمودى آلوده شده

كَالْجاهِلِ بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهِ

مانند کسى که به قدرت تو بر خود ناآگاه است

اَوْ كَالْمُنْكِرِ فَضْلَ اِحْسانِكَ اِلَيْهِ

یا فضل و احسانت را درباره خویش منکر است

حَتّى اِذَا انْفَتَحَ لَهُ بَصَرُالْهُدى

تا چون دیده هدایتش گشوده

وَ تَقَشَّعَتْ عَنْهُ سَحآئِبُ الْعَمى

و ابرهاى کورى از برابرش برطرف شده

اَحْصى ماظَلَمَ بِهِ نَفْسَهُ

ستمهایى که بر خود نموده شماره نموده

وَ فَكَّرَ فيما خالَفَ بِهِ رَبَّهُ

و در امورى که با خداى خود مخالفت ورزیده اندیشه کرده

فَرَاى كَبيرَ عِصْيانِهِ كَبيراً

آنگاه بزرگى عصیانش را مشاهده کرده

وَ جَليلَ مُخالَفَتِهِ جَليلاً

و به عظمت مخالفتش بصیرت پیدا نموده

فَاَقْبَلَ نَحْوَكَ مُؤَمِّلاً لَكَ مُسْتَحْيِياً مِنْكَ

پس با دلى امیدوار و رویى شرمسار به سوى تو رو آورده

ص: 181

وَ وَجَّهَ رَغْبَتَهُ اِلَيْكَ ثِقَةً بِكَ

و از روى اطمینان به تو با شوق و رغبت متوجه تو شده

فَاَمَّكَ بِطَمَعِهِ يَقيناً

و از باب یقین با بارطمع آهنگ تو نموده

وَ قَصَدَكَ بِخَوْفِهِ اِخْلاصاً

و از روى اخلاص با توشه ترس قصد تو کرده

قَدْ خَلا طَمَعُهُ مِنْ كُلِّ مَطْمُوعٍ فيهِ غَيْرِكَ

در حالى که جز تو به احدى طمع نداشته

وَ اَفْرَخَ رَوْعُهُ مِنْ كُلِّ مَحْذُورٍ مِنْهُ سِواكَ

و از هیچ چیز غیر تو نترسیده

فَمَثَلَ بَيْنَ يَدَيْكَ مُتَضَرِّعاً

پس در حضورت با حال زارى ایستاده

وَغَمَّضَ بَصَرَهُ اِلَى الْاَرْضِ مُتَخَشِّعاً

و دیده اش را از روى خشوع به زمین دوخته

وَ طَأْطَأَ رَاْسَهُ لِعِزَّتِكَ مُتَذَلِّلاً

و در برابر عزت تو باذلت و خوارى سر به زیر افکنده

وَ اَبَثَّكَ مِنْ سِرِّهِ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنْهُ خُضُوعاً

واز سر فروتنى رازى راکه تو بهتر ازاوبدان آگاهى برایت آشکار ساخته

وَ عَدَّدَ مِنْ ذُنُوبِهِ ما اَنْتَ اَحْصى لَها خُشُوعاً

و از سر خشوع معاصى خود را که حضرتت به تعداد آنها آگاهترى برشمرده

وَ اسْتَغاثَ بِكَ مِنْ عَظيمِ ما وَقَعَ بِهِ فى عِلْمِكَ

و از مهلکه اى بزرگ که بر علمت گذشته

وَ قَبيحِ ما فَضَحَهُ فى حُكْمِكَ:

و از کار زشتى که به قضاى تو مایه رسوائیش شده به تو پناه آورده:

مِنْ ذُنُوبٍ اَدْبَرَتْ لَذّاتُها فَذَهَبَتْ

گناهانى که لذّت هایش سپرى شده و رفته

وَ اَقامَتْ تَبِعاتُها فَلَزِمَتْ

ولى پیامدهاى زیان بخشش بجاى مانده و گریبانگیر شده

لايُنْكِرُ - يااِلهى - عَدْلَكَ اِنْ عاقَبْتَهُ

الهى اگر این بنده را عقوبت کنى منکر عدلت نشود

وَ لايَسْتَعْظِمُ عَفْوَكَ اِنْ عَفَوْتَ عَنْهُ وَ رَحِمْتَهُ

و اگر از وى بگذرى و بر او رحمت آورى عفوت را عظیم نشمارد

لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْكَريمُ الَّذى لايَتَعاظَمُهُ غُفْرانُ الذَّنْبِ الْعَظيمِ.

زیرا که تو خداى کریمى هستى که عفو گناه بزرگ در نظرت بزرگ نمى نماید.

ص: 182

اَللَّهُمَّ فَهااَنَاذا قَدْجِئْتُكَ مُطيعاً لِأَمْرِكَ فيما اَمَرْتَ بِهِ مِنْ الدُّعآءِ

بار خدایا اینک منم که در پیشگاهت مطیع و سر به فرمان آمده ام در اینکه خود به ما گفتى که تو را بخوانیم

مُتَنَجِّزاً وَعْدَكَ فيما وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْاِجابَةِ

و از تو وفاى به وعده اى را که در مورد اجابت داده اى خواستارم

اِذْ تَقُولُ: «اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ».

زیرا که فرموده اى: «مرا بخوانید تا خواسته شما را اجابت کنم».

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الٍهٍ,

بار خدایا پس بر محمد و آلش درود فرست,

وَ القَني بٍمَعرَتٍکَ کَما لَقيتکَ باٍقراري,

و با آمرزش خود با ممن برخورد کن چنانکه من با اعتراف به گناه با تو برخورد کردم

وَ ارفَعني عَن مَصارِعِ الذُّنُوبِ كَما وَضَعْتُ لَكَ نَفْسى

و مرا از لغزشگاههاى معاصى برگیر چنانکه من در برابر تو پستى گزیدم

وَاسْتُرْنى بِسِتْرِكَ كَما تَاَنَّيْتَنى عَنِ الْاِنْتِقامِ مِنّى.

و بر من پرده پوشى کن چنانکه در انتقام از من درنگ فرمودى.

اَللَّهُمَّ وَ ثَبِّتْ فى طاعَتِكَ نِيَّتى

بار الها نیّتم را در طاعتت استوار کن

وَ اَحْكِمْ فى عِبادَتِكَ بَصيرَتى

و بینشم را در عبادتت محکم فرما

وَ وَفِّقْنى مِنَ الْاَعْمالِ لِما تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الْخَطايا عَنّى

و مرا به اعمالى موفق کن که به سبب آن چرک گناهان را از من بشویى

وَ تَوَفَّنى عَلى مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ -عَلَيهِ السَّلامُ- اِذا تَوَفَّيْتَنى.

و هنگام خرج از دنیا مرا بر آئین خود و پیامبرت (علیه السلام) بمیران.

اَللَّهُمَّ اِنّى اَتُوبُ اِلَيْكَ فى مَقامى هذا مِنْ كَبآئِرِ ذُنُوبى وَ صَغآئِرِها

بار الها در این موقعیتى که در آنم از گناهان بزرگ و کوچکم

وَ بَواطِنِ سَيِّئاتى وَ ظَواهِرِها

و از گناهان پوشیده و آشکارم

ص: 183

وَ سَوالِفِ زَلاّتى وَ حَوادِثِها

و از لغزشهاى گذشته و تازه ام به سویت بازمى گردم

تَوْبَةَ مَنْ لايُحَدِّثُ نَفْسَهُ بِمَعْصِيَةٍ

مانند بازگشت توبه کننده اى که خیال گناه در درونش نگذرد

وَ لايُضْمِرُ اَنْ يَعُودَ - فى خَطيئَةٍ

و فکر برگشتن به گناه را به خاطرش راه ندهد

وَ قَدْ قُلْتَ يا اِلهى فى مُحْكَمِ كِتابِكَ اَنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِكَ

و تو خود اى پروردگار من در کتاب محکمت فرمودى که توبه را از بندگانت مى پذیرى

وَ تَعْفُو عَنِ السَّيِّئاتِ

و از سیّئات درمى گذرى

وَ تُحِبُّ التَّوَّابينَ

و توبه کنندگان را دوست دارى

فَاقْبَلْ تَوْبَتى كَما وَعَدْتَ

پس براساس وعده خود توبه ام را بپذیر

وَاعْفُ عَنْ سَيِّئاتى كَما ضَمِنْتَ

و همان طور که ضمانت نموده اى از گناهانم بگذر

وَ اَوْجِبْ لى مَحَبَّتَكَ كَما شَرَطْتَ

و چنانکه شرط فرموده اى محبتت را بر من لازم فرما

وَلَكَ - يا رَبِّ - شَرْطى اَلاَّ اَعُودَ فى مَكْرُوهِكَ

و من هم در مقابل این همه عنایت تعهد مى کنم که به آنچه پسند تو نیست برنگردم

وَ ضَمانى اَنْ لا اَرْجِعَ فى مَذْمُومِكَ

و ضمانت مى نمایم که به کارى که مورد نکوهش توست بازنگردم

وَ عَهْدى اَنْ اَهْجُرَ جَميعَ مَعاصيكَ

و پیمان مى بندم که از تمام گناهان دورى کنم.

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَعْلَمُ بِما عَمِلْتُ

الهى تو به آنچه از من سرزده آگاه ترى

فَاغْفِرْ لى ما عَلِمْتَ .

پس آنچه را از من خبردارى بیامرز .

ص: 184

وَ اصْرِفْنى بِقُدْرَتِكَ اِلى ما اَحْبَبْتَ اَللَّهُمَّ وَ عَلَىَّ تَبِعاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ

و مرا با قدرت خود به سوى آنچه دوست دارى متوجه ساز خداوندا

وَ تَبِعاتٌ قَدْ نَسِيتُهُنَّ

بر ذمّه من و بالهایى است که به یاد دارم

وَ كُلُّهُنَّ بِعَيْنِكَ الَّتى لاتَنامُ

و وبالهایى است که فراموشم شده

وَ عِلْمِكَ الَّذى لايَنْسى

و همه آنها در برابر دیده توست که به خواب نمى رود

فَعَوِّضْ مِنْها اَهْلَها

و نزد علم توست که در آن فراموشى راه ندارد

وَ احْطُطْ عَنّى وِزْرَها

پس در مقابل آن و بالها به صاحبانش عوض بده

وَ خَفِّفْ عَنّى ثِقْلَها

و وزر آن را از من بریز و سنگینى آن را از دوش جان من بردار

وَ اعْصِمْنى مِنْ اَنْ اُقارِفَ مِثْلَها

و مرا از دستیازى به نظیر آن بازدار

اَللَّهُمَّ وَ اِنَّهُ لا وَفآءَ لى بِالتَّوْبَةِ اِلاّ بِعِصْمَتِكَ

الهى مرا قدرت وفاى به توبه خود جز با حفظ تو نیست

وَ لاَاسْتِمْساكَ بى عَنِ الْخَطايا اِلاَّ عَنْ قُوَّتِكَ

و توان خوددارى از گناهان ندارم جز به قوّت تو

فَقَوِّنى بِقُوَّةٍ كافِيَةٍ

پس مرا با نیروى کافى تقویت کن

وَ تَوَلَّنى بِعِصْمَةٍ مانِعَةٍ.

و خود عهده دار نیروى بازدارنده از گناهم باش.

اَللَّهُمَّ اَيُّما عَبْدٍ تابَ اِلَيْكَ وَ هُوَ فى عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ فاسِخٌ لِتَوْبَتِهِ

الهى هر بنده اى که به سویت باز گردد و حضرتت به علم غیبى که دارى مى دانى

وَ عآئِدٌ فى ذَنْبِهِ وَ خَطيئَتِهِ

که او توبه شکن و بازگردنده به گناه و خطاى خویش است

فَاِنّى اَعُوذُ بِكَ اَنْ اَكُونَ كَذلِكَ

پس من به تو پناه مى برم از آنکه چنین باشم

ص: 185

فَاجْعَلْ تَوْبَتى هذِهِ تَوْبَةً لا اَحْتاجُ بَعْدَها اِلى تَوْبَةٍ

اینک این توبه مرا چنان توبه اى قرار ده که بعد از آن محتاج توبه اى دیگر نباشم

تَوْبَةً مُوجِبَةً لِمَحْوِ ما سَلَفَ

توبه اى که سبب محو گناهان گذشته

وَالسَّلامَةِ فيما بَقِىَ.

و ایمنى از گناه در بقیّه ایّام عمر باشد.

اَللَّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِنْ جَهْلى

خداوندا از نادانى خود از حضرتت عذر مى خواهم

وَ اَسْتَوْهِبُكَ سُوءَ فِعْلى

و بخشش از کردار بدم را از تو خواهانم

فَاضْمُمْنى اِلى كَنَفِ رَحْمَتِكَ تَطَوُّلاً

پس از باب احسان مرا در پناه رحمت خویش درآور

وَ اسْتُرْنى بِسِتْر عافِيَتِكَ تَفَضُّلاً.

و از راه تفضل لباس عافیت بر من بپوشان.

اَللَّهُمَّ وَ اِنّى اَتُوبُ اِلَيْكَ مِنْ كُلِّ ما خالَفَ اِرادَتَكَ

الهى و از هر چه مخالف خواست تو بوده

اَوْ زالَ عَنْ مَحَبَّتِكَ

یا از گردونه محبت تو بیرون مى برد

مِنْ خَطَراتِ قَلْبى

از خاطراتى که در قلبم گذشته

وَلَحَظاتِ عَيْنى

و نگاههاى چشمم

وَ حِكاياتِ لِسانى

و گفتارهاى زبانم

تَوْبَةً تَسْلَمُ بِها كُلُّ جارِحَةٍ عَلى حِيالِها مِنْ تَبِعاتِكَ

چنان توبه اى مى کنم که هر یک از اعضایم به سهم خود از عقوبتت سالم ماند

وَ تَاْمَنُ مِمّا يَخافُ الْمُعْتَدُونَ مِنْ اَليمِ سَطَواتِكَ.

و از انتقام و قهرى که متجاوزگران از آن مى هراسند ایمن گردد.

اَللَّهُمَّ فَارْحَمْ وَحْدَتى بَيْنَ يَدَيْكَ

الهى بر تنهائیم در پیشگاهت

وَ وَجيبَ قَلْبى مِنْ خَشْيَتِكَ

و تپیدن قلبم از ترست

وَ اضْطِرابَ اَرْكانى مِنْ هَيْبَتِكَ

و لرزه اعضایم از هیبتت رحم کن

فَقَدْ اَقامَتْنى -يارَبِّ- ذُنُوبى مَقامَ الْخِزْىِ بِفِنآئِكَ

زیرا گناهانم - اى پروردگار من - مرا در عرصه رسوایى و خوارى در پیشگاهت نشانده

فَاِنْ سَكَتُّ لَمْ يَنْطِقْ عَنّى اَحَدٌ

پس اگر حرف نزنم کسى از جانب من سخن نمى گوید

ص: 186

وَ اِنْ شَفَعْتُ فَلَسْتُ بِاَهْلِ الشَّفاعَةِ

و اگر از خود شفاعت کنم چنان نیستم که شفاعتم پذیرفته گردد.

اَللَّهُمَّ صَلِّ - عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ شَفِّعْ فى خَطاياىَ كَرَمَكَ

و کرمت را درباره خطاهایم شفیع من فرما

وَعُدْ عَلى سَيِّئاتى بِعَفْوِكَ

و زشتى هایم را با عفوت از من ببخش

وَ لاتَجْزِنى جَزآئى مِنْ عُقُوبَتِكَ

و جزایم را از عقوبت خود مساز

وَابْسُطْ عَلَىَّ طَوْلَكَ

و دامان احسانت را بر من بگستر

وَ جَلِّلْنى بِسِتْرِكَ

و مرا در پرده عفوت بپوشان

وَافْعَلْ بى فِعْلَ عَزيزٍ تَضَرَّعَ اِلَيْهِ عَبْدٌ ذَليلٌ فَرَحِمَهُ

و با من رفتار شخص پر قدرتى کن که بنده اى ذلیل با زارى به درگاهش رفته و او بر وى ترحم نموده

اَوْ غَنِىٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقيرٌ فَنَعَشَهُ.

یا ثروتمندى که فقیرى سر راهش نشسته و او از وى دستگیرى نموده

اَللَّهُمَّ لا خَفيرَ لى مِنْكَ فَلْيَخْفُرْنى عِزُّكَ

بارالها مرا از تو پناه دهنده اى نیست پس باید عزت تو پناهم دهد

وَ لا شَفِيعَ لى اِلَيْكَ فَلْيَشْفَعْ لى فَضْلُكَ

و براى من شفیعى به سوى تو نیست پس باید فضل تو شفیعم شود

وَ قَدْ اَوْجَلَتْنى خَطاياىَ فَلْيُؤْمِنّى عَفْوُكَ

و گناهانم مرا در عرصه ترس بُرده پس باید عفو تو مرا ایمن سازد

فَما كُلُّ ما نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنّى بِسُوءِ اَثَرى

زیرا آنچه بر زبان آوردم از باب جهل به کردار زشتم

وَ لا نِسْيانٍ لِما سَبَقَ مِنْ ذَميمِ فِعْلى

و در اثر فراموشى کارهاى بد گذشته ام نیست

لكِنْ لِتَسْمَعَ سَمآؤُكَ وَ مَنْ فيها

بلکه براى آن است که آسمان تو و هر که در آن است

ص: 187

وَ اَرْضُكَ وَ مَنْ عَلَيْها ما اَظهَرت لَکَ مٍنَ الندَمٍ,

و زمین تو و هر که بر روى آن است کردم ندامتی را که برای تو آشکار کردم,

وَ لَجَات اٍلَيکَ فيهٍ مٍنَ التوبه ,

و توبه اى را که به سبب آن به تو پناه بردم بشنوند

فَلَعَل بَعْضَهُمْ بِرَحْمَتِكَ يَرْحَمُنى لِسُوءِ مَوْقِفى

تا مگر یکى از اینان در سایه رحمتت بر پریشان حالیم رحم کند

اَوْ تُدْرِكُهُ الرِّقَّةُ عَلَىَّ - لِسُوءِ حالى

یا براى آشفتگیم بر من رقّت آورد

فَيَنالَنى مِنْهُ بِدَعْوَةٍ هِىَ اَسْمَعُ لَدَيْكَ مِنْ دُعآئى

پس از جانب خود دعایى به حال من کند که از دعاى خود من نزد تو به اجابت نزدیکتر باشد

اَوْشَفاعَةٍ اَوْ كَدُ عِنْدَكَ مِنْ شَفاعَتى

یا شفاعتى نصیبم گردد که از شفاعت خودم نزد تو استوارتر جلوه کند

تَكُونُ بِها نَجاتى مِنْ غَضَبِكَ

و رهاییم از خشم تو

وَ فَوْزَتى بِرِضاكَ

و دستیابیم به خشنودیت در آن باشد.

اَللَّهُمَّ اِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً اِلَيْكَ فَاَنَا اَنْدَمُ النّادِمينَ

الهى اگر پشیمانى در پیشگاه حضرتت توبه است پس من از همه پشیمان ترم

وَ اِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ اِنابَةً فَاَنَا اَوَّلُ الْمُنيبينَ

و اگر ترک گناه بازگشت محسوب مى شود پس اولین بازگشت کننده منم

وَ اِنْ يَكُنِ الْاِسْتِغْفارُ حِطَّةً لِلذُّنُوبِ فَاِنّى لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ

و اگر استغفار سبب ریختن گناهان است پس من در برابرت از استغفار کنندگانم

ص: 188

اَللَّهُمَّ فَكَما اَمَرْتَ بِالتَّوْبَةِ وَ ضَمِنْتَ الْقَبُولَ

بارالها همان گونه که به توبه و بازگشت فرمان دادى و پذیرش آن را ضمانت فرمودى

وَ حَثَثْتَ عَلَى الدُّعآءِ وَ وَعَدْتَ الْاِجابَةَ

و بر دعا ترغیب نمودى و نسبت به آن وعده اجابت دادى

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاقْبَلْ تَوْبَتى

و توبه ام را قبول کن

وَلاتَرْجِعْنى مَرْجِعَ الْخَيْبَةِ مِنْ رَحْمَتِكَ

و از رحمتت نومید و مأیوسم باز مگردان

اِنَّكَ اَنْتَ التَّوّابُ عَلَى الْمُذْنِبينَ

زیرا که حضرتت پذیرنده توبه گناهکاران

وَ الرَّحيمُ لِلْخاطِئينَ الْمُنيبينَ

و بخشنده خطاپیشگانى هستى که از صمیم دل به تو بازمى گردند.

اَللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَالِهِ كَماهَدَيْتَنا بِهِ

بار الها بر محمد و آلش دورد فرست همچنان که به وسیله او ما را هدایت فرمودى

وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ كَمَا اسْتَنْقَذْتَنا بِهِ

و بر محمد و آلش درود فرست همچنان که به سبب او ما را رهایى کرامت کردى

وَ صَلِ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً تَشْفَعُ لَنا يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ يَوْمَ الْفاقَةِ اِلَيْكَ

و بر محمد و آلش درود فرست چنان درودى که در قیامت و در روز نیاز به تو از ما شفاعت کند

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ

که تو بر هر چیز توانایى

وَ هُوَ عَلَيْكَ يَسيرٌ.

و آن بر تو سهل و آسان است.

ص: 189

الدعاء 32 - دعا در نماز شب

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام بَعدَالفَراغِ مِنْ صَلوةِاللَّيْلِ لِنَفْسِهِ فِى الْاِعْترافِ بِالذَّنْبِ

«دعاى آن حضرت براى خود پس از فراغ از نماز شب در اعتراف به گناه»

اَللَّهُمَّ يا ذَاالْمُلْكِ الْمُتَاَبِّدِ بِالْخُلُودِ

بار الها اى دارنده ملک ابدى و جاوید

وَ السُّلْطانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَيْرِ جنود و لااعوان,

و سلطنت دست نایافتنى بدون سپاه و دستیاران

و القز الباقي علي مر الدهور و خوالي الْاَعْوامِ وَ مَواضِى الْاَزْمانِ وَالْاَيّامِ

و عزّت باقى که با گذشت روزگاران و سالهاى گذشته و زمانها و روزهاى سپرى شده باقى است

عَزَّ سُلْطانُكَ عِزّاً لا حَدَّ لَهُ بِاَوَّلِيَّةٍ

فرمانروایى و حکومتت چنان غالب است که اول آن را حدى

وَ لا مُنْتَهى لَهُ بِاخِرِيَّةٍ

و آخر آن را نهایتى نیست

وَاسْتَعْلى مُلْكُكَ عُلُوّاً سَقَطَتِ الْاَشْيآءُ دُونَ بُلُوغِ اَمَدِهِ

و پادشاهیت چنان بلند پایه است که همه چیز از دسترسى به قلّه آن فرومانده است

وَلايَبْلُغُ اَدْنى مَااسْتَاْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذلِكَ اَقْصى نَعْتِ النَّاعِتينَ

و دورترین توصیف واصفان به پایین ترین مرتبه از بلندى و رفعتى که به خود اختصاص داده اى نمى رسد

ص: 190

ضَلَّتْ فيكَ الصِّفاتُ

اوصاف در مقام وصفت سرگشته اند

وَ تَفَسَّخَتْ دُونَكَ النُّعُوتُ

و تعریف ها در پاى حضرتت از هم گیسخته اند

وَ حارَتْ فى كِبْرِيآئِكَ لَطآئِفُ الْاَوْهامِ

و در عرصه گاه کبریائیت دقیق ترین تصورات سرگردانند

كَذلِكَ اَنْتَ اللَّهُ الْاَوَّلُ فى اَوَّلِيَّتِكَ

تو اى خداى ازلى در ازلیتت اینچنین بوده اى

وَ عَلى ذلِكَ اَنْتَ دآئِمٌ لاتَزُولُ

و دائم و جاودان بر این مرحله خواهى بود

وَ اَنَا الْعَبْدُ الضَّعيفُ عَمَلاً

و منم آن بنده با عمل اندک

الْجَسيمُ اَمَلاً

و آرزوى بسیار

خَرَجَتْ مِنْ يَدى اَسْبابُ الْوُصُلاتِ اِلاّ ما وَصَلَهُ رَحْمَتُكَ

که وسائل پیوند با تو از کفم بیرون رفته مگر آنچه رحمتت آن را متصل نموده

وَ تَقَطَّعَتْ عَنّى عِصَمُ الْامالِ اِلاّ ما اَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِكَ

و رشته هاى امیدم از من گسسته مگر آنچه از عفو تو که به آن چنگ زده ام

قَلَّ عِنْدى ما اَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طاعَتِكَ

طاعتى که به حساب آورم اندک

وَ كَثُرَ عَلَىَّ مااَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِيَتِكَ

و معصیتى که به آن اعتراف کنم بسیار است

وَلَنْ يَضيقَ عَلَيْكَ عَفْوٌ عَنْ عَبْدِكَ وَ اِنْ اَسآءَ

و عفو و بخشش از بنده ات بر تو سخت نیاید اگر چه بد کرده باشد

فَاعْفُ عَنّى.

پس مرا عفو کن

ص: 191

اَللَّهُمَّ وَ قَدْ اَشْرَفَ عَلى خَفايَا الْاَعْمالِ عِلْمُكَ

بار الها دانش تو بر اعمال نهانى واقف است

وَ انْكَشَفَ كُلُّ مَسْتُورٍ دُونَ خُبْرِكَ

و هر پوشیده اى در برابر آگاهیت آشکار

وَ.لاتَنْطَوى عَنْكَ دَقآئِقُ الْاُمُورِ

و دقایق امور از نظرت پنهان نیست

وَ لاتَعْزُبُ عَنْكَ غَيِّباتُ السَّرآئِرِ

و رازهاى نهان از تو مخفى نمى ماند

وَقَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَىَّ عَدُوُّكَ الَّذِى اسْتَنْظَرَكَ لِغَوايَتى فَاَنْظَرْتَهُ

و همانا بر من چیره شده است دشمن تو که براى گمراه کردن من از تو فرصت خواسته و تو بنا بر مصالحى فرصتش دادى

وَ اسْتَمْهَلَكَ اِلى يَوْمِ الدّينِ لِاِضْلالى فَاَمْهَلْتَهُ

و براى منحرف کردن من تا روز قیامت از تو مهلت خواسته و تو مهلتش دادى

فَاَوْقَعَنى وَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ مِنْ صَغآئِرِ ذُنُوبٍ مُوبِقَةٍ

پس این دشمن غدّار مرا به زمین زد در حالى که از گناهان کوچک هلاک کننده

وَكَبآئِرِ اَعْمالٍ مُرْدِيَةٍ

و معصیت هاى بزرگ تباه کننده به سوى تو گریختم

حَتّى اِذا قارَفْتُ مَعْصِيَتَكَ

تا چون دچار معصیت تو شدم

وَ اسْتَوْجَبْتُ بِسُوءِ سَعْيى سَخَطَتَكَ

و بر اثر کوشش زشتم مستحق خشم تو گشتم

فَتَلَ عَنّى عِذارَ غَدْرِهِ

عنان حیله و تزویر خود را از من بازگردانید

وَ تَلَقّانى بِكَلِمَةِ كُفْرِهِ

و با کلمه کفر خود با من روبرو شد

ص: 192

وَ تَوَلَّى الْبَرآئَةَ مِنّى

و از من بیزارى جست

وَ اَدْبَرَ مُوَلِّياً عَنّى

و به من پشت کرده به راه افتاد

فَاَصْحَرَنى لِغَضَبِكَ فَريداً

و مرا در معرض خشم تو تنها گذاشت

وَ اَخْرَجَنى اِلى فِنآءِ نَقِمَتِكَ طَريداً

و در عرصه گاه انتقام تو رها ساخت

لاشَفيعٌ يَشْفَعُ لى اِلَيْكَ

نه کسى از من به درگاهت شفاعت کند

وَ لا خَفيرٌ يُؤْمِنُنى عَلَيْكَ

و نه پناه دهنده اى در برابرت امانم دهد

وَ لا حِصْنٌ يَحْجُبُنى عَنْكَ

و نه هیچ دژ استوارى مرا از تو مانع نگردد

وَ لا مَلاذٌ اَلْجَاُ اِلَيْهِ مِنْكَ.

و نه پناهگاهى هست که از تو به آن پناه برم

فَهذا مَقامُ الْعآئِذِ بِكَ

اینک در مقام پناه آورنده به تو

وَ مَحَلُّ الْمُعْتَرِفِ لَكَ

و اقرار کننده به گناه ایستاده ام

فَلايَضيقَنَّ عَنّى فَضلکَ,

پس مباد که فضل تو از من تنگی گیرد,

وَلايَقصرَن دوني عَفوکَ,

و عفو و بخششت از من کوتاه آید

وَلااکن اَخيَبَ عٍبادٍکَ التّآئِبينَ

و مباد که من زیانمندترین بندگان توبه کارت

وَ لا اَقْنَطَ وُفُودِكَ الْامِلينَ

و ناامیدترین کسانى باشم که بر خوان نعمتت نشسته اند

وَ اغْفِرْ لى

و مرا بیامرز

ص: 193

اِنَّكَ خَيْرُ الْغافِرينَ.

که تو بهترین آمرزندگانى.

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَمَرْتَنى فَتَرَكْتُ

الهى مرا فرمان دادى و من فروگذاشتم

وَ نَهَيْتَنى فَرَكِبْتُ

و مرا نهى کردى و من مرتکب شدم

وَ سَوَّلَ لِىَ الْخَطآءَ خاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ

و اندیشه سوء گناه را در نظرم آراست پس تقصیر کردم

ولااَسْتَشْهِدُ عَلى صِيامى نَهاراً

نه روزى را به روزه گرفتنم گواه مى گیرم

وَ لا اَسْتَجيرُ بِتَهَجُّدى لَيْلاً

و نه به بیدارى شبى پناه مى گیرم

وَ لاتُثْنى عَلَىَّ بِاِحْيآئِها سُنَّةٌ

و نه سنّتى را برپا داشته ام تا از من به خوبى یاد کند

حاشى فُرُوضِكَ الَّتى مَنْ ضَيَّعَها هَلَكَ

جز واجبات تو که هر کس آنها را ضایع کند هلاک شود کارى نکرده ام

وَ لَسْتُ اَتَوَسَّلُ اِلَيْكَ بِفَضْلِ نافِلَةٍ مَعَ كَثيرِ ما اَغْفَلْتُ مِنْ وَظآئِفِ فُرُوضِكَ

و نه نافله اى بجاى آورده ام تا به سبب آن دست توسّل به تو زنم در صورتى که بسیارى از شروط واجبات را به غفلت فروگذاشته ام

وَ تَعَدَّيْتُ عَنْ مَقاماتِ حُدُودِكَ اِلى حُرُماتٍ انْتَهَكْتُها

و از حدود و مقرّرات تو تجاوز کرده پرده حرمت هایى را دریده ام

وَ كَبآئِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُها

و گناهان بزرگى مرتکب شده ام

ص: 194

كانَتْ عافِيَتُكَ لى مِنْ فَضآئِحِها سِتْراً.

که فقط عافیت تو در برابر رسواییهایم بر من پرده پوشیده است

وَ هذا مَقامُ مَنِ اسْتَحْيى لِنَفْسِهِ مِنْكَ

و این جایگاه کسى است که به خاطر خود از تو شرمگین

وَ سَخِطَ عَلَيْها وَ رَضِىَ عَنْكَ

و بر خود خشمگین و از تو خشنود است

فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خاشِعَةٍ

پس با دلى شکسته

وَ رَقَبَةٍ خاضِعَةٍ

و گردنى فروافکنده

وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطايا

و پشتى از گناهان گرانبار و خمیده با تو روبرو شده

واقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ

در میان بیم و امیدِ به تو ایستاده

وَ اَنْتَ اَوْلى مَنْ رَجاهُ

و تو شایسته تر کسى هستى که به او امید ورزد

وَاَحَقُّ مَنْ خَشِيَهُ وَاتَّقاهُ.

و سزاوارتر کسى هستى که از او بترسد و پروا کند

فَاَعْطِنى يارَبِّ مارَجَوْتُ وَامِنّى.

الهى پس آنچه را امید دارم به من بخشش

ما حَذِرْتُ وَعُدْ عَلَىَّ بِعآئِدَةِ رَحْمَتِكَ

و از آنچه مى ترسم ایمنم فرما و رحمتت را شامل حالم کن

اِنَّكَ اَكْرَمُ الْمَسْئُولينَ.

که تو کریم ترین کسى هستى که از او درخواست شود.

ص: 195

اَللَّهُمَّ وَ اِذْ سَتَرْتَنى بِعَفْوِكَ

بار الها اکنون که مرا به پرده عفو خود پوشاندى

وَ تَغَمَّدْتَنى بِفَضْلِكَ فى دارِ الْفَنآءِ بِحَضْرَةِ الْاَكْفآءِ

و در این جهان فانى در معرض دید همدوشان غرق بخشش خود نمودى

فَاَجِرْنى مِنْ فَضيحاتِ دارِ الْبَقآءِ عِنْدَ مَواقِفِ الْاَشْهادِ مِنَ الْمَلآئِكَةِ الْمُقَرَّبينَ

پس مرا از رسواییهاى جهان باقى در برابر حضار و بینندگان از فرشتگان مقرّب

وَ الرُّسُلِ الْمُكَرَّمينَ

و پیامبران گرامى

وَالشُّهَدآءِ وَ الصّالِحينَ

و شهدا و صالحین پناه ده

مِنْ جارٍ كُنْتُ اُكاتِمُهُ سَيِّئاتى

از همسایه اى که زشتیهایم را از او مى پوشاندم

وَ مِنْ ذى رَحِمٍ كُنْتُ اَحْتَشِمُ مِنْهُ فى سَريراتى

و از خویشاوندى که در کارهاى پنهانى خود از او شرم مى داشتم -

لَمْ اَثِقْ بِهِمْ رَبِّ فِى السَّتْرِ عَلَىَّ

که - الهى به پرده پوشى ایشان اعتماد نداشتم

وَ وَثِقْتُ بِكَ رَبِّ فِى الْمَغْفِرَةِ لى

و به تو اطمینان کردم اى خداى من که مرا ببخشى

وَ اَنْتَ اَوْلى مَنْ وُثِقَ بِهِ

وتوسزاوارکسى هستى که به او اعتمادشود

وَ اَعْطى مَنْ رُغِبَ اِلَيْهِ

وبخشنده ترکسى هستى که به او روى آورده شود

وَ اَرْاَفُ مَنِ اسْتُرْحِمَ فَارْحَمْنى

و مهربان تر کسى هستى که مهرش خواسته شود پس بر من رحمت آر

ص: 196

اَللَّهُمَّ وَ اَنْتَ حَدَرْتَنى مآءً مَهيناً مِنْ صُلْبٍ مُتَضآئِقِ الْعِظامِ

الهى تو مرا به صورت آبى کم ارزش از پشتى که استخوانهایش درهم فشرده

حَرِجِ الْمَسالِكَ

و راههایش بس تنگ است

اِلى رَحِمٍ ضَيِّقَةٍ سَتَرْتَها بِالْحُجُبِ

به تنگناى رحم که آن را به پرده هاپوشیده اى سرازیر کردى

تُصَرِّفُنى حالاً عَنْ حالٍ

در حالى که مرا از مرحله اى به مرحله دیگر گرداندى

حَتَّى انْتَهَيْتَ بى اِلى تَمامِ الصُّورَةِ

تا وقتى که به کمال صورت رساندى

وَ اَثْبَتَ فِىَّ الْجَوارِحَ

و اعضاء را در پیکر من برقرار نمودى

كَما نَعَتَّ فى كِتابِكَ

همان گونه که «در کتابت وصف فرمودى:

: نُطْفَةً ثُمَّ عَلَقَةً ثُمَّ مُضْغَةً

نطفه سپس علقه آنگاه مضغه

ثُمَّ عَظْماً ثُمَّ كَسَوْتَ الْعِظامَ لَحْماً

سپس استخوان بندى و بعد استخوانها را به گوشت پوشاندى

ثُمَّ اَنْشَاْتَنى خَلْقاً اخَرَكَما شِئْتَ

و آنگاه مرا بدان گونه که خواستى به مرحله اى دیگر از آفرینش درآوردى

حَتّى اِذَا احْتَجْتُ اِلى رِزْقِكَ

تا آنجا که وقتى به روزى تو نیاز پیدا کردم

وَ لَمْ اَسْتَغْنِ عَنْ غِياثِ فَضْلِكَ

و از یارى احسانت بى نیاز نبودم برایم روزى فراهم نمودى

جَعَلْتَ لى قُوتاً مِنْ فَضْلِ طَعامٍ وَ شَرابٍ اَجْرَيْتَهُ لِأَمَتِكَ الَّتى اَسْكَنْتَنى جَوْفَها

از زیادى آن مقدار خوردنى و آشامیدنى کنیزت که مرا در اندرونش جاى دادى

وَ اَوْدَعْتَنى قَرارَ رَحِمِها.

و در رحم او به ودیعت سپردى

وَلَوْ تَكِلُنى - يا رَبِّ- فى تِلْكَ الْحالاتِ اِلى حَوْلى

و اگر مرا -اى خداى من- در چنین حالات به تدبیر خویشم وا مى گذاشتى

اَوْ تَضْطَرُّنى اِلى قُوَّتى

یا ناچارم مى کردى که از نیروى خود بهره گیرم

ص: 197

لَكانَ الْحَوْلُ عَنّى مُعْتَزِلاً

همانا که توان راهیابى به هدف از من کناره مى گرفت

وَ لَكانَتِ الْقُوَّةُ مِنّى بَعيدَةً

و نیرو و قوّت از من دور مى شد

فَغَذَوْتَنى بِفَضْلِكَ غِذآءَ الْبَرِّ اللَّطيفِ

پس به فضل و احسانت چون شخصى نیکوکار و دلسوز به من غذا دادى

تَفْعَلُ ذلِكَ بى تَطَوُّلاً عَلَىَّ اِلى غايَتى هذِهِ

و آنهمه لطف را از سر تفضل تا بدین پایه که رسیده ام همچنان درباره ام بجا مى آورى

لا اَعْدَمُ بِرَّكَ

از خیرت محروم نمى گردم

وَ لا يُبْطِى ءُ - بى حُسْنُ صَنيعِكَ

و خوبى اِنعامت درباره ام به تأخیر نمى افتد

وَ لاتَتَاَكَّدُ مَعَ ذلِكَ ثِقَتى

و با این وجود اعتمادم به تو محکم نمى شود

فَاَتَفَرَّغَ لِما هُوَ اَحْظى لى عِنْدَكَ

تا کوشش خود را در کارى که برایم نزد تو سودمندتر است به کار برم

قَدْ مَلَكَ الشَّيْطانُ عِنانى فى سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْيَقينِ

شیطان مهارم را در بدبینى و ضعف یقین به دست گرفته

فَاَنَا اَشْكُو سُوءَ مُجاوَرَتِهِ لى وَ طاعَةَ نَفْسى لَهُ

از این رو از بدرفتارى او و پیروى نفسم از این موجود خطرناک شکایت دارم

وَ اَسْتَعْصِمُكَ مِنْ مَلَكَتِهِ

و از چیرگى او بر خودم از تو پناه مى جویم

وَ اَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ فى صَرْفِ كَيْدِهِ عَنّى

و به تو زارى مى کنم تا مکر او را از من بگردانى

ص: 198

وَاَسْئَلُكَ فى اَنْ تُسَهِّلَ اِلى رِزْقى سَبيلاً.

و از تو مى خواهم که براى به دست آوردن روزى راهى آسان فرارویم قرار دهى.

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ابْتِدآئِكَ بِالنِّعَمِ الْجِسامِ

پس حمد تو را بر آنکه نعمت هاى بزرگ را آغاز نمودى

وَ اِلْهامِكَ الشُّكْرَ عَلَى الْاِحْسانِ وَ الْاِنْعامِ.

و شکر بر احسان و انعام را الهام فرمودى.

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ سَهِّلْ عَلَىَّ رِزْقى

و روزیم را بر من آسان کن

وَ اَنْ تُقَنِّعَنى بِتَقْديرِكَ لى

و مرا به اندازه اى که برایم مقرر کرده اى قانع ساز

وَ اَنْ تُرْضِيَنى بِحِصَّتى فيما قَسَمْتَ لى

و به سهم خودم در آنچه قسمتم کرده اى خشنود کن

وَ اَنْ تَجْعَلَ ما ذَهَبَ مِنْ جِسْمى وَ عُمْرى فى سَبيلِ طاعَتِكَ

و آنچه از جسم و عمرم صرف شده در راه طاعت خود به حساب آر

اِنَّكَ خَيْرُ الرّازِقينَ. اَللَّهُمَّ

که تو بهترین روزى دهندگانى

اِنّى اَعوُذُ بِكَ مِنْ نارٍ تَغَلَّظْتَ بِها عَلى مَنْ عَصاكَ

الهى به تو پناه مى برم از آتشى که به سبب آن بر هر که تو را معصیت نموده سخت گرفته اى

وَ تَوَعَّدْتَ بِها مَنْ صَدَفَ عَنْ رِضاكَ

و هر که را روى از خشنودیت گردانده وعده عذاب داده اى

وَ مِنْ نارٍ نُورُها ظُلْمَةٌ

و از آتشى که نورش تاریکى

ص: 199

وَ هَيِّنُها اَليمٌ

و ملایمش دردناک

وَ بَعيدُها قَريبٌ

و دورش نزدیک است

وَ مِنْ نارٍ يَاْكُلُ بَعْضَها بَعْضٌ

و از آتشى که بعضى از آن بعض دیگر را مى خورد

وَ يَصُولُ بَعْضُها عَلى بَعْضٍ

و بخشى بر بخش دیگر حمله مى برد

وَ مِنْ نارٍ تَذَرُ الْعِظامَ رَميماً

و از آتشى که استخوان را مى پوساند

وَ تَسْقى اَهْلَها حَميماً

و ساکنین خود را از آب جوشان سیراب مى کند

وَمِنْ نارٍ لاتُبْقى عَلى مَنْ تَضَرَّعَ اِلَيْها

و از آتشى که بر زارى کنندگان رحم نمى آورد

وَ لا تَرْحَمُ مَنِ اسْتَعْطَفَها

و به کسى که از او مهر جوید مهر نمى ورزد

وَ لاتَقْدِرُ عَلَى التَّخْفيفِ عَمَّنْ خَشَعَ لَها وَ اسْتَسْلَمَ اِلَيْها

و داراى آن قدرت نیست که از رنج کسى که نزد او فروتنى مى کند و در مقابلش سر تسلیم به زیر مى آورد بکاهد

تَلْقى سُكَّانَها بِاَحَرِّ ما لَدَيْها مِنْ اَليمِ النَّكالِ وَ شَديدِالْوَبالِ.

آتشى که با ساکنین خود با دردناکترین عذاب و سخت ترین وبال برخورد مى کند.

ص: 200

وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ عَقارِبِهَا الْفاغِرَةِ اَفْواهُها

و به تو پناه مى برم از عقربهاى دهان گشوده اش

وَ حَيّاتِهَا الصّالِقَةِ بِاَنْيابِها

و مارهاى نیش زننده اش

وَ شَرابِهَا الَّذى يُقَطِّعُ اَمْعآءَ وَ اَفْئِدَةَ سُكّانِها

و از آشامیدنیش که امعاء و احشاء ساکنین خود را پاره پاره مى کند

وَ يَنْزِعُ قُلُوبَهُمْ

و دلهایشان را برمى کَند.

وَ اَسْتَهْديكَ لِما باعَدَ مِنْها وَ اَخَّرَ عَنْها.

و راهنمایى تو را به آنچه مرا از آن آتش دور سازد و عقب اندازد خواستارم

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ .

بار خدایا بر محمد و آلش دورد فرست

وَ اَجِرْنى مِنْها بِفَضْلِ رَحْمَتِكَ

و مرا به فضل و رحمت خود از آن آتش پناه ده

وَ اَقِلْنى عَثَراتى بِحُسْنِ اِقالَتِكَ

و به حسن چشم پوشیت از لغزشهایم درگذر

وَ لا تَخْذُلْنى يا خَيْرَ الْمُجيرينَ

و مرا اى بهترین پناه دهندگان خوار مساز

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ تَقِى الْكَرِيهَةَ

الهى تو بندگانت را از ناخوشایند حفظ مى کنى

ص: 201

وَ تُعْطِى الْحَسَنَةَ

و خوبى را عطا مى کنى

وَ تَفْعَلُ ما تُريدُ

و هر چه بخواهى بجا مى آورى

وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ

و تو بر هر چیز توانایى

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اِذا ذُكِرَ الْاَبْرارُ

الهى بر محمد و آلش درود فرست هر گاه که یاد نیکان شود

وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ مَا اخْتَلَفَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ

و بر محمد و آلش درود فرست تا زمانى که شب و روز در رفت و آمدند

صَلوةً لايَنْقَطِعُ مَدَدُها

چنان درودى که پایان نپذیرد

وَ لايُحْصى عَدَدُها

و به حساب درنیاید

صَلوةً تَشْحَنُ الْهَوآءَ

درودى که فضا را آکنده کند

وَ تَمْلَأُ الْاَرْضَ وَ السَّمآءَ

و زمین و آسمان را پر کند

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ حَتّى يَرْضى

خداى بر حضرتش درود فرستد تا زمانى که خشنود گردد

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ بَعْدَ الرِّضا

و خداى بر او و آلش درود فرستد پس از آن خشنودى

صَلوةً لا حَدَّ لَها وَ لامُنْتَهى

درودى که هیچ مرز و پایانى ندارد

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ.

اى مهربان ترین مهربانان.

ص: 202

الدعاء 33 - درخواست خیر

وَ كان مِن دعائِه عليه السَّلام فِى الْاِسْتِخارَةِ

«دعادر طلب خیر از خداوند»

اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْتَخيرُكَ بِعِلْمِكَ

خداوندا از تو به سبب دانشت (که به همه چیز آگاهى) درخواست خیر دارم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاقْضِ لى بِالْخِيَرَةِ

و در حقّم به خیر حکم کن

وَاَلْهِمْنا مَعْرِفَةَالْاِخْتِيارِ

و شناخت آنچه را که برایمان اختیار کردى به ما الهام فرما

وَاجْعَلْ ذلِكَ ذَرِيعَةً اِلَى الرِّضا بِما قَضَيْتَ لَنا

و آن را براى ما سبب خشنودى به قضایت

وَالتَّسْليمِ لِما حَكَمْتَ

و تسلیم به حُکمت قرار ده

فَاَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الْاِرْتِيابِ

پس دلهره شک را از ما دور کن

وَ اَيِّدْنا بِيَقينِ الْمُخْلِصينَ

- و ما را به یقین مخلصین تأیید فرما

ص: 203

وَ لاتَسُمْنا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمّا تَخَيَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ

و ما را دچار فروماندگى از معرفت آنچه برایمان اختیار کرده اى مکن که قدر حضرتت را سبک انگاریم

وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضاكَ

و مورد رضاى تو را ناپسند داریم

وَ نَجْنَحَ اِلَى الَّتى هِىَ اَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعاقِبَةِ

و به چیزى که از حسن عاقبت دورتر

وَ اَقْرَبُ اِلى ضِدِّ الْعافِيَةِ.

و به خلاف عافیت نزدیک تر است میل پیدا کنیم.

حَبِّبْ اِلَيْنا ما نَكْرَهُ مِنْ قَضآئِكَ

آنچه را از قضاى خود که ما از آن اکراه داریم محبوب قلبمان کن

وَ سَهِّلْ عَلَيْنا ما نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ

و آنچه را از حکم تو سخت مى پنداریم بر ما آسان ساز

وَ اَلْهِمْنَا الْاِنْقِيادَ لِما اَوْرَدْتَ عَلَيْنا مِنْ مَشِيَّتِكَ

و گردن نهادن به آنچه از مشیّت و اراده ات بر ما وارد آورده اى به ما الهام فرما

حَتّى لانُحِبَّ تَاْخِيرَ ما عَجَّلْتَ

تا تأخیر آنچه را تعجیل فرمودى

وَ لاتَعْجيلَ ما اَخَّرْتَ

و تعجیل آنچه را به تأخیر انداختى دوست نداریم

وَ لا نَكْرَهَ ما اَحْبَبْتَ

و هر آنچه محبوب توست ناپسند ندانیم

وَ لانَتَخَيَّرَ ما كَرِهْتَ.

و آنچه را تو نمى پسندى انتخاب نکنیم.

وَ اخْتِمْ لَنا بِالَّتى هِىَ اَحْمَدُ عاقِبَةً

و کار ما را به آنچه عاقبتش پسندیده تر

وَ اَكْرَمُ مَصيراً

و مآلش بهتر است پایان بخش

اِنَّكَ تُفيدُ الْكَريمَةَ

که تو عطاى نفیس مرحمت مى کنى

وَ تُعْطِى الْجَسيمَةَ

و نعمتهاى بزرگ مى بخشى

وَ تَفْعَلُ ما تُريدُ

و هر چه مى خواهى

وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

آن کنى و بر هر چیز قدرت دارى.

ص: 204

الدعاء 34 - گرفتاری به گناه

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام اِذَا ابْتُلِىَ اَوْ رَاى مُبْتَلًى بِفَضيحَةٍ بِذَنْبٍ

«دعابه وقتى که گرفتار مى شدند»

اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى سِتْرِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ

خداوندا سپاس تو را که مى دانى و پرده مى پوشى

وَ مُعافاتِكَ بَعْدَ خُبْرِكَ

و آگاهى و در مى گذرى

فَكُلُّنا قَدِ اقْتَرَفَ الْعائِبَةَ فَلَمْ تَشْهَرْهُ

زیرا هر کدام از ما به ارتکاب زشتیها برخاسته و رسوایش ننمودى

وَ ارْتَكَبَ الْفاحِشَةَ فَلَمْ تَفْضَحْهُ

و به اعمال ناروا دست زده و او را مفتضح نکردى

وَ تَسَتَّرَ بِالْمَساوى فَلَمْ تَدْلُلْ عَلَيْهِ كَمْ نَهْىٍ لَكَ قَدْ اَتَيْناهُ.

و در پنهانى بدى ها مرتکب شده و تو سرّش را فاش ننمودى چه بسا بدیها که مرتکب شدیم .

وَ اَمْرٍ قَدْ وَقَفْتَنا عَلَيْهِ فَتَعَدَّيْناهُ

و چه فرمانهایى که ما را بر آنها بازداشتى و ما از آنها تجاوز کردیم

وَ سَيِّئَةٍ اكْتَسَبْناها

چه زشتى ها که کسب کردیم

وَ خَطيئَةٍ ارْتَكَبْناها

و چه گناهان که به انجامش برخاستیم

كُنْتَ الْمُطَّلِعَ عَلَيْها دُونَ النّاظِرينَ

در حالى که تو از بین بینندگان بر آن آگاه بودى

وَالْقادِرَ عَلى اِعْلانِها فَوْقَ الْقادِرينَ

و در افشاى آن بیش از توان داران توان داشتى

كانَتْ عافِيَتُكَ لَنا حِجاباً دُونَ اَبْصارِهِمْ

اما عفو و چشم پوشى تو براى ما در برابر دیدگان ایشان پرده اى

وَ رَدْماً دُونَ اَسْماعِهِمْ فَاجْعَلْ ما سَتَرْتَ مِنَ الْعَوْرَةِ .

و در مقابل گوششان سدّى بود پس این پوشاندن عیبها .

وَ اَخْفَيْتَ مِنَ الدَّخيلَةِ

و پنهان نگاه داشتن فسادها

واعِظاً لَنا

را براى ما پنددهنده و

ص: 205

وَ زاجِراً عَنْ سُوءِ الْخُلْقِ

باز دارنده اى ازبدخویى

وَ اقْتِرافِ الْخَطيئَةِ

و ارتکاب معصیت

وَ سَعْياً اِلَى التَّوْبَةِ الْماحِيَةِ

و وسیله پیمودن راه توبه اى که گناه را مى زداید

وَالطَّريقِ الْمَحْمُودَةِ

و آن راهى که پسندیده است قرار ده

وَ قَرِّبِ الْوَقْتَ فيهِ

و زمان پیمودن این راه را نزدیک ساز

وَ لاتَسُمْنا الْغَفْلَةَ عَنْكَ اِنَّا اِلَيْكَ راغِبُونَ

و ما را گرفتار غفلت از خود مکن زیرا که ما به سوى تو مایل

وَ مِنَ الذُّنُوبِ تآئِبُونَ.

و از معصیت تائبیم.

وَ صَلِّ عَلى خِيَرَتِكَ اللَّهُمَّ مِنْ

الهى بر انتخاب شده از

خَلْقِكَ: - مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الصِّفْوَةِ مِنْ بَرِيَّتِكَ الطّاهِرينَ

آفریدگانت: محمد و آلش که از سایر بندگان ممتاز و پاکیزه اند درود فرست

وَ اجْعَلْنا لَهُمْ سامِعينَ وَ مُطيعينَ كَما اَمَرْتَ.

و ما را مطیع و گوش به فرمان آنان همان طور که فرمان دادى قرار ده.

ص: 206

الدعاء 35 - رضا به قضای الهی

و كان مِن دعائِه عليه السلام فِى الرِّضا اِذا نَظَر اِلى اَصحابِ الدُّنيا

«دعا در مقام رضا»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رِضًى بِحُكْمِ اللَّهِ

سپاس خداى را به عنوان رضا خشنودى به حکمش

شَهِدْتُ اَنَّ اللَّهَ قَسَمَ مَعايِشَ

گواهى مى دهم که خداوند معیشت بندگانش را

عِبادِهِ بِالْعَدْلِ

به آیین عدالت تقسیم کرد

وَ اَخَذَ عَلى جَميعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ.

و بر تمام مخلوقاتش راه فضل و احسان پیش گرفت.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ لاتَفْتِنّى بِما اَعْطَيْتَهُمْ

و مرا به سبب آنچه به آنان مرحمت فرمودى آزمایش مکن

وَ لاتَفْتِنْهُمْ بِما مَنَعْتَنى فَاَحْسُدَ خَلْقَكَ

و ایشان را به آنچه از من بازداشته اى میازماى تا مبادا به آنان حسد برم

وَ اَغْمِطَ حُكْمَكَ

و حکم حضرتت را سبک شمارم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ طَيِّبْ بِقَضائِكَ نَفْسى

و مرا به قضایت دلخوش کن

وَ وَسِّعْ بِمَواقِعِ حُكْمِكَ صَدْرى

و سینه ام را به موارد حُکمت گشاده فرما

وَ هَبْ لِىَ الثِّقَةَ لِاُقِرَّ

و به من اطمینان ده که به سبب آن اقرار کنم

مَعَها بِاَنَّ قَضآءَكَ لَمْ يَجْرِ اِلاّ بِالْخِيَرَةِ

که قضاى تو جز به آنچه خیر است روان نشده

وَ اجْعَلْ شُكْرى لَكَ عَلى مازَوَيْتَ عَنّى اَوْفَرَ -

و شکرم را بر آنچه از من باز داشته اى افزون تر

مِنْ شُكْرى اِيّاكَ عَلى ما خَوَّلْتَنى

از شکرم بر آنچه به من عنایت کردى قرار ده

ص: 207

وَ اعْصِمْنى مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذى عَدَمٍ خَساسَةً

و مرا از خوار نگریستن تهیدست

اَوْ اَظُنَّ بِصاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلاً

و برتر گمان کردن ثروتمند حفظ فرما

فَاِنَّ الشَّريفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طاعَتُكَ

چه آنکه شریف آن است که طاعت تو او را شریف نموده

وَ الْعَزيزَ مَنْ اَعَزَّتْهُ عِبادَتُكَ.

و عزیز کسى است که عبادت تو او را عزت داده.

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ مَتِّعْنا بِثَرْوَةٍ لا تَنْفَدُ

و ما را از ثروتى فناناپذیر بهره مند کن

وَ اَيِّدْنا بِعِزٍّ لايُفْقَدُ

و به عزتى دائم تأیید فرما

وَ اسْرَحْنا فى مُلْكِ الْاَبَدِ

و در ملک جاودانه روانه ساز

اِنَّكَ الْواحِدُ الْاَحَدُ الصَّمَدُ

زیرا که تو آن یکتاى یگانه بى نیازى

الَّذى لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ

که فرزند ندارى و فرزند کسى نیستى

وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ كُفْواً اَحَدٌ.

و همتایى برایت نبوده است.

ص: 208

الدعاء 36 - هنگام رعدوبرق

و كان مِن دعائِه عليه السلام اِذا نَظَرَ اِلَى السَّحابِ وَ البرقِ وَ سَمِعَ صَوْتَ الرَّعْدِ

«دعاهنگامى که به ابر و برق نظر مى کرند»

اَللَّهُمَّ اِنَّ هذَيْنِ ايَتانِ مِنْ اياتِكَ

خداوندا همانا اینها دو نشانه از نشانه هاى تو

وَ هذَيْنِ عَوْنانِ مِنْ اَعْوانِكَ

و دو خدمتگزار از خدمتگزاران تو اند

يَبْتَدِرانِ طاعَتَكَ بِرَحْمَةٍ نافِعَةٍ اَوْ نَقِمَةٍ ضآرَّةٍ

که در مقام فرمان بردنت به رحمتى سودمند یا عقوبتى زیان بخش مى شتابند

فَلا تُمْطِرْنا بِهِما مَطَرَ السَّوْءِ

پس به آندو باران عذاب بر ما مباران

وَ لا تُلْبِسْنا بِهِما لِباسَ الْبَلآءِ.

و به آنها لباس بلا بر ما مپوشان.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَنْزِلْ عَلَيْنا نَفْعَ هذِهِ السَّحآئِبِ وَ بَرَكَتَها

و فایده و برکت این ابرها را بر ما سرازیر کن

وَ اصْرِفْ عَنّا اَذاها وَ مَضَرَّتَها

و آزار و زیانش را از ما بگردان

وَ لاتُصِبْنا فيها بِافَةٍ

و به آن بر ما آفتى مرسان

وَلاتُرْسِلْ عَلى مَعايِشِنا عاهَةً

و بر معیشتمان آسیبى نفرست.

اَللَّهُمَّ وَاِنْ كُنْتَ بَعَثْتَها نِقْمَةً

خداوندا اگر این ابر را براى عقوبت برانگیخته اى

وَ اَرْسَلْتَها سَخْطَةً

و از راه خشم فرستاده اى

فَاِنّا نَسْتَجيرُكَ مِنْ غَضَبِكَ

پس ما از خشمت به تو پناه مى بریم

وَ نَبْتَهِلُ اِلَيْكَ فى سُؤالِ عَفْوِكَ

و براى درخواست عفوت به سویت زارى مى کنیم

فَمِلْ بِالْغَضَبِ اِلَى الْمُشْرِكينَ

پس غضبت را متوجه مشرکین ساز

ص: 209

وَ اَدِرْرَحى نَقِمَتِكَ عَلَى الْمُلْحِدينَ

و آسیاى عقوبتت را نسبت به ملحدان به گردش انداز

اَللَّهُمَّ اَذْهِبْ مَحْلَ بِلادِنا بِسُقْياكَ

الهى خشکى سرزمین هاى ما را به سقایت خود برطرف کن

وَ اَخْرِجْ وَحَرَ صُدُورِنا بِرِزْقِكَ

و وسوسه قلوبمان را به رزق خود بیرون فرما

وَ لاتَشْغَلْنا عَنْكَ بِغَيْرِكَ

و ما را از خود به غیر خود سرگرم مکن

وَ لاتَقْطَعْ عَنْ كآفَّتِنا مآدَّةَ بِرِّكَ

و منبع نیکى خود را از همه ما دور نکن

فَاِنَّ الْغَنِىَّ مَنْ اَغْنَيْتَ

چه آنکه بى نیاز کسى است که تواش بى نیاز کنى

وَ اِنَّ السّالِمَ مَنْ وَقَيْتَ

و سالم کسى است که تواش نگاه دارى

ما عِنْدَ اَحَدٍ دُونَكَ دِفاعٌ

و احدى را در برابرت قدرت دفاع نیست

وَ لا بِاَحَدٍ عَنْ سَطْوَتِكَ امْتِناعٌ

و کسى در برابر سطوتت مقاومت نتواند کرد

تَحْكُمُ بِما شِئْتَ عَلى مَنْ شِئْتَ

به هر چه بخواهى بر هرکس - حکم مى رانى

وَ تَقْضى بِما اَرَدْتَ فيمَنْ اَرَدْتَ.

و به آنچه اراده کنى در باره هر که اراده کنى فرمان مى دهى.

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَقَيْتَنا مِنَ الْبَلآءِ

پس سپاس تو را که ما را از بلا حفظ فرمودى

وَ لَكَ الشُّكْرُ عَلى ما خَوَّلْتَنا مِنْ النَّعْمآءِ

و شکر تو را بر نعمتها که به ما مرحمت کردى

حَمْداً يُخَلِّفُ حَمْدَ الْحامِدينَ وَرآئَهُ

چنان حمدى که حمد حامدان را پشت سر گذارد

حَمْداً يَمْلَأُ اَرْضَهُ وَ سَمآئَهُ

حمدى که آسمان و زمین را آکنده کند

اِنَّكَ الْمَنَّانُ بِجَسيمِ الْمِنَنِ

که تویى مُنعم مواهب بزرگ

الْوَهّابُ لِعَظيمِ النِّعَمِ

بخشنده نعمتهاى عظیم

الْقابِلُ يَسيرَ الْحَمْدِ

قبول کننده سپاس ناچیز

الشّاكِرُ قَليلَ الشُّكْرِ

و پذیرنده شکر اندک

الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ

نیکوکار خوشرفتار

ذُو الطَّوْلِ

و بخشنده فراوان

لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

خدایى جز تو نیست

اِلَيْكَ الْمَصِيرُ.

و بازگشت همگان به سوى توست.

ص: 210

الدعاء 37 - کوتاهی در شکرگزاری

و كان مِن دعائِه عليه السلام اِذَا اعْتَرَفَ بِالتّقصيرِ عَنْ تَاْدِيَةِ الشُّكْرِ

«دعادر اعتراف به تقصیر از اداى شکر»

اَللَّهُمَّ اِنَّ اَحَداً لايَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غايَةً اِلاَّ حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ اِحْسانِكَ ما يُلْزِمُهُ شُكْراً

خداوندا کسى در مسئله شکر به حدّى نمى رسد مگر آنکه احسان دیگر تو او را به شکرى دیگر ملزم مى کند

وَ لايَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طاعَتِكَ وَ اِنِ اجْتَهَدَ اِلاّ كانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقاقِكَ بِفَضْلِكَ

و از طاعتت به اندازه اى دست نمى یابد - گرچه بکوشد- جز اینکه در برابر آنچه شایسته فضل توست مقصّر است

فَاَشْكَرُ عِبادِكَ عاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ

بنابر این شاکرترین بندگانت از شکر تو ناتوان

وَ اَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طاعَتِكَ

و عابدترین بندگانت از طاعتت مقصّر است

لايَجِبُ لِأَحَدٍ اَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقاقِهِ

کسى مستوجب آن نیست که از باب استحقاق او را مورد مغفرت قرار دهى

وَ لا اَنْ تَرْضى عَنْهُ بِاسْتيجابِهِ

یا بر اساس سزاوارى از او خشنود باشى

فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ

پس هر که را بیامرزى از احسان توست

وَ مَنْ رَضيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ

و از هر که خشنود شوى در اثر تفضل توست

تَشْكُرُ يَسيرَ ما شَكَرْتَهُ

عمل اندک را که بپذیرى از باب فضل پذیرفته اى

وَ تُثيبُ عَلى قَليلِ ما تُطاعُ فيهِ

و طاعت مختصر را مزد مى دهى

حَتّى كَاَنَّ شُكْرَ عِبادِكَ الَّذى اَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوابَهُمْ وَ اَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزآئَهُمْ اَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطاعَةَ الْاِمْتِناعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكافَيْتَهُمْ

تا آنجا که گویى شکر بندگانت که بدان سبب پاداششان را واجب ساخته اى و اجرشان را از آن رو بزرگ ساخته اى مسئله اى است که در برابر تو قدرت روى برتافتن از آن را داشته اند و از این جهت پاداششان دادى

ص: 211

اَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجازَيْتَهُمْ

یا گویى سبب آن شکر به دست تو نبوده و بدین خاطر به ایشان اجر بخشیدى

بَلْ مَلَكْتَ -يا اِلهى- اَمْرَهُمْ قَبْلَ اَنْ يَمْلِكُوا عِبادَتَكَ

بلکه اى خداى من مالک امر ایشان بوده اى پیش از آنکه ایشان مالک عبادت تو شوند

وَ اَعْدَدْتَ ثَوابَهُمْ قَبْلَ اَنْ يُفيضُوا فى طاعَتِكَ

و مزدشان را پیش از اینکه به طاعتت اقدام کنند آماده کرده اى

وَ ذلِكَ اَنَّ سُنَّتَكَ الْاِفْضالُ

زیرا که آئینت انعام

وَعادَتَكَ الْاِحْسانُ

و عادتت احسان

وَ سَبيلَكَ الْعَفْوُ.

و راهت عفو و بخشش است.

فَكُلُ الْبَرِيَّةِ مُعْتَرِفَةٌبِاَنَّكَ غَيْرُظالِمٍ لِمَنْ عاقَبْتَ

از این رو همه آفریدگان معترفند که تو درباره هر که عقوبتش کنى ستم نکرده اى

وَشاهِدَةٌ بِاَنَّكَ مُتَفَضِّلٌ عَلى مَنْ عافَيْتَ

و شاهدند که هر که را ببخشى در حقّش تفضل فرموده اى

وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلى نَفْسِهِ بِالتَّقْصيرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ.

و همگان درباره خویش به تقصیر نسبت به آنچه سزاوار آنى معترفند.

فَلَوْلا اَنَّ الشَّيْطانَ يَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طاعَتِكَ ما عَصاكَ عاصٍ

بنابراین اگر شیطان ایشان را از طاعتت نفریبد هیچ عصیان گرى تو را معصیت نکند

وَ لَوْلا اَنَّهُ صَوَّرَ لَهُمُ الْباطِلَ فى مِثالِ الْحَقِّ ما ضَلَّ عَنْ طَريقِكَ ضآلٌّ

و اگر شیطان باطل را در نظرشان به صورت حق جلوه ندهد هیچ گمراهى از راه تو منحرف نشود

فَسُبْحانَكَ ما اَبْيَنَ كَرَمَكَ فى مُعامَلَةِ مَنْ اَطاعَكَ اَوْ عَصاكَ:

پس منزّهى تو چه آشکار است بزرگواریت در معامله باکسى که تو را اطاعت کرده یا عصیان نموده:

تَشْكُرُ لِلْمُطيعِ ما اَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَهُ

مطیع را در مقابل آنچه خود برایش فراهم آورده اى پاداش مى دهى

وَ تُمْلى لِلْعاصى فيما تَمْلِكُ مُعاجَلَتَهُ فيهِ

و معصیت کار را در آنچه تعجیل در کیفرش به دست توست مهلت مى دهى

اَعْطَيْتَ كُلاًّ مِنْهُما مالَمْ يَجِبْ لَهُ

به هر یک از آن دو نفر عطایى نموده اى که مستحق آن نبوده

وَ تَفَضَّلْتَ عَلى كُلٍّ مِنْهُما بِما يَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ

و به هر یک تفضّلى فرموده اى که عملش از آن قاصر است

وَلَوْ كافَأْتَ الْمُطيعَ عَلى ما اَنْتَ تَوَلَّيْتَهُ لَأوْشَكَ اَنْ يَفْقِدَ ثَوابَكَ

و اگر مطیع را بر آنچه حضرتت او را بر آن گماشته اى (نه بر عمل خودش) جزا مى دادى بیم آن بود که ثوابت را از دست بدهد

ص: 212

وَ اَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُكَ

و نعمتت از او زایل شود

وَلكِنَّكَ بِكَرَمِكَ جازَيْتَهُ عَلَى الْمُدَّةِ الْقَصيرَةِ الْفانِيَةِ بِالْمُدَّةِ الطَّويلَةِ الْخالِدَةِ

ولى تو به بزرگوارى خود در برابر مدت کوتاه از دست رفتنى به مدّتى طولانى و همیشگى

وَ عَلَى الْغايَةِ الْقَريبَةِ الزّآئِلَةِ بِالْغايَةِ الْمَديدَةِ الْباقِيَةِ

و در مقابل مدت نزدیک گذرا با مدت دامنه دار جاوید او را پاداش دادى

ثُمَّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصاصَ فيما اَكَلَ مِنْ رِزْقِكَ الَّذى يَقْوى بِهِ عَلى طاعَتِكَ

سپس در برابر رزقى که از سفره نعمت تو خورده تا به سبب آن بر طاعتت نیرو گیرد با او معامله پایاپاى نکردى

وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُناقَشاتِ فِى الْالاتِ الَّتى تَسَبَّبَ بِاسْتِعْمالِها اِلى مَغْفِرَتِكَ

و از او بازپرسى دقیق درباره ابزارى که آنها را سبب رسیدن به مغفرتت قرار داده ننمودى

وَلَوْفَعَلْتَ ذلِكَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَميعِ ما كَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَةِ ما سَعى فيهِ

و اگر با مطیع چنین رفتار مى نمودى تمام حاصل دسترنج و سعى و زحمت او

جَزآءً لِلصُّغْرى مِنْ اَياديكَ وَ مِنَنِكَ

در مقابل کوچک ترین نعمتها و عطاهایت از دست مى رفت

وَ لَبَقِىَ رَهيناً بَيْنَ يَدَيْكَ بِسآئِرِ نِعَمِكَ

و در پیشگاه مقدّست به خاطر سایر نعمتهایت در گرو مى ماند

فَمَتى كانَ يَسْتَحِقُّ شَيْئاً مِنْ ثَوابِكَ؟ لا! مَتى؟! هذا يا اِلهى

پس چه زمانى شایستگى چیزى از ثواب تو را مى داشت نه هیچ گاه!! این است -خداى من-

ص: 213

حالُ مَنْ اَطاعَكَ

حال آن که تو را فرمان برده

وَ سَبيلُ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ

و سرنوشت کسى که به عبادت تو اقدام نموده

فَاَمَّا الْعاصى اَمْرَكَ وَ الْمُواقِعُ نَهْيَكَ فَلَمْ تُعاجِلْهُ بِنَقِمَتِكَ لِكَىْ يَسْتَبْدِلَ بِحالِهِ فى مَعْصِيَتِكَ حالَ الْاِنابَةِ اِلى طاعَتِكَ

و اما آن که از تو نافرمانى کرده و نهى تو را مرتکب شده پس عجله - در انتقام از او نکردى تا مگر به جاى حال معصیت تو حال برگشت به طاعت تو گزیند

وَ لَقَدْ كانَ يَسْتَحِقُّ فى اَوَّلِ ما هَمَّ بِعِصْيانِكَ كُلَّ ما اَعْدَدْتَ لِجَميعِ خَلْقِكَ مِنْ عُقُوبَتِكَ

در صورتى که او در اولین بارى که بر عصیان تو همّت نموده مستحق تمام عقوبتهایى که براى جمیع بندگانت مهیّا نموده اى گشته

فَجَميعُ ما اَخَّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذابِ

پس هر عذابى که از او به تأخیر انداخته اى

وَ اَبْطَاْتَ بِهِ عَلَيْهِ مِنْ سَطَواتِ النَّقِمَةِ وَ الْعِقابِ تَرْكٌ مِنْ حَقِّكَ

و هر سطوت انتقام و عقابى که از او بازپس داشته اى حق قطعى توست که وامى گذارى

وَ رِضىً بِدُونِ واجِبِكَ.

و به کمتر از آنچه استحقاق توست رضا داده اى.

فَمَنْ اَكْرَمُ -يا اِلهى- مِنْكَ

پس -اى خداى من- کریم تر از تو کیست؟

وَ مَنْ اَشْقى مِمَّنْ هَلَكَ عَلَيْكَ؟ لا! مَنْ؟

و بدبخت تر از کسى که به سبب مخالفت با تو هلاک شده چه کسى است؟ نه هیچ کس!

فَتَبارَكْتَ اَنْ تُوصَفَ اِلاّ بِالْاِحسانِ

پس تو والاتر از آنى که جز به احسان وصف شوى

وَ كَرُمْتَ اَنْ يُخافَ مِنْكَ اِلاَّ الْعَدْلُ

و منزّه از آنى که جز از جهت عدل از تو بترسند

لا يُخْشى جَوْرُكَ عَلى مَنْ عَصاكَ

بیم جور و جفا به معصیت کار از تو نمى رود

وَ لا يُخافُ اٍغفالکَ ثَوابَ مَن اَرضاکَ,

و ترس واگذاشتن پاداش کسی که تورا به عبادت خشنودساخته درکار نیست

فَصَل عَلي محمد و الٍهٍ وَهَب لى اَمَلى

پس بر محمد و آلش درود فرست و آرزوى مرا برآور

وَ زِدْنى مِنْ هُداكَ مااَصِلُ بِهِ اِلَى التَّوْفيقِ فى عَمَلى

و هدایتت را آن گونه بر من افزایش ده که به سبب آن توفیق در کار

اِنَّكَ مَنَّانٌ كَريمٌ.

خویش یابم زیرا که تو بخشنده کریمى.

ص: 214

الدعاء 38 - پوزش از ستم

و كان مِن دعائِه عليه السلام فِى الاعْتِذارِ مِنْ تَبِعاتِ الْعِبادِ وَ مِنَ التَّقْصيرِ - فى حُقوقِهِم وَ فى فَكاكِ رَقَبَتِهِ مِنَ النّارِ

«دعادر پوزش از مظلمه مردمان»

اَللَّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ

بار خدایا به پیشگاهت عذر

مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتى فَلَمْ اَنْصُرْهُ

خواهم در حق ستمدیده اى که در حضور من بر او ستم رفته و من یاریش ننمودم

وَ مِنْ مَعْرُوفٍ اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْكُرْهُ

و از احسانى که در حقّم شده و شکرش را بجا نیاورده ام

وَ مِنْ مُسى ءٍ اعْتَذَرَ اِلَىَّ فَلَمْ اَعْذِرْهُ

و از بد کننده اى که از من پوزش خواسته و عذرش را نپذیرفته ام

وَ مَنْ ذى فاقَةٍ سَئَلَنى فَلَمْ اُوثِرْهُ

و از فقیرى که از من حاجت خواسته و من خواست او را بر خواست خود ترجیح نداده ام

وَ مِنْ حَقِّ ذى حَقٍّ لَزِمَنى لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ اُوَفِّرْهُ

و از حقّ مؤمن حق دارى که بر عهده ام مانده و آن را ادا ننموده ام

وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لى فَلَمْ اَسْتُرْهُ

و از عیب مؤمنى که بر من آشکار گشته و آن را نپوشانده ام

ص: 215

وَ مِنْ كُلِّ اِثْمٍ عَرَضَ لى فَلَمْ اَهْجُرْهُ

و از هر معصیتى که برایم پیش آمده و از آن دورى نجستم.

اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ -يا اِلهى - مِنْهُنَّ وَ مِنْ نَظآئِرِهِنَ اِعْتِذارَ

بار الها از همه آنها و از آنچه مانند آنهاست از حضرتت با دل آکنده از پشیمانى

نَدامَةٍ يَكُونُ واعِظاً لِما بَيْنَ يَدَىَّ مِنْ اَشْباهِهِنَّ

عذر مى خواهم عذرى که مرا در آینده از نظایر آنچه بر من گذشت بازدارد

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْ نَدامَتى عَلى ما وَقَعْتُ فيهِ مِنَ الزَّلاَّتِ

و پشیمانیم را بر لغزشهایى که گرفتارشان شده ام

وَ عَزْمى عَلى تَرْكِ مايَعْرِضُ لى مِنَ السَّيِّئاتِ تَوْبَةً تُوجِبُ لى مَحَبَّتَكَ

و تصمیم را بر ترک گناهانى که برایم پیش آیند توبه اى قرار ده که برایم موجب عشق تو گردد

يا مُحِبَّ التَّوَّابينَ.

اى دوستدار توبه کنندگان.

ص: 216

الدعاء 39 - طلب عفو و رحمت

و كان مِن دعائِه عليه السلام فى طَلَبِ العَفْوِ وَ الرَّحْمةِ

«دعادر طلب عفو و رحمت»

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

وَاكْسِرْ شَهْوَتى عَنْ كُلِّ مَحْرَمٍ

و شهوتم را از هر حرامى درهم شکن

وَ ازْوِ حِرْصى عَنْ كُلِّ مَاْثَمٍ

و میل شدید مرا از هر معصیتى بگردان

وَ امْنَعْنى عَنْ اَذى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ.

و مرا از آزار کردن هر مؤمن و مؤمنه و مسلم و مسلمه اى بازدار بر او حرام کرده اى

اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما عَبْدٍ نالَ مِنّى ما. حَظَرْتَ عَلَيْهِ

الهى هر بنده اى که درباره من مرتکب کارى شده که یا آبروى مرا

وَ انْتَهَكَ مِنّى ما حَجَزْتَ عَلَيْهِ

که به حفظ آن فرمانش دادى ریخته باشد

فَمَضى بِظُلامَتى مَيِّتاً

پس زیر بار ستم بر من مرده

اَوْحَصَلَتْ لى قِبَلَهُ حَيّاً

یا در حال حیات بر عهده اش مانده

فَاغْفِرْ لَهُ مااَلَمَّ بِهِ مِنّى

پس او را در ستمى که بر من روا داشته مورد مغفرت قرار ده

وَ اعْفُ لَهُ عَمّا اَدْبَرَ بِهِ عَنّى

و در حقّى که از من ربوده او را عفو کن

وَ لا تَقِفْهُ عَلى مَا ارْتَكَبَ فِىَّ

و درباره آنچه با من کرده وى را سرزنش منما

وَ لاتَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بى

و به خاطر اینکه مرا آزرده رسوایش مکن

وَ اجْعَلْ ما سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ

و این گذشت سمیحانه مرا از آنان

وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ اَزْكى صَدَقاتِ الْمُتَصَدِّقينَ

و صدقه رایگان مرا بر آنان از پاکیزه ترین صدقات صدقه دهندگان و

وَاَعْلى صِلاتِ الْمُتَقَرِّبينَ

بالاترین صله هاى کسانى که به پیشگاهت تقرب مى جویند قرار ده

وَ عَوِّضْنى مِنْ عَفْوى عَنْهُمْ عَفْوَكَ

و جزاى مرا در برابر عفو من از ایشان عفوت

وَ مِنْ دُعآئى لَهُمْ رَحْمَتَكَ

و در برابر دعایم در حق آنان رحمتت قرار ده

حَتّى يَسْعَدَ كُلُّ واحِدٍ مِنّا بِفَضْلِكَ

تا هر کدام از ما به سبب فضل تو سعادتمند شده

وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنّا بِمَنِّكَ

و هر یک از ما به احسان تو رستگار گردیم

اَللَّهُمَّ وَاَيُّما عَبْدٍ مِنْ عَبيدِكَ اَدْرَكَهُ مِنّى دَرَكٌ

الهى و هر یک از بندگانت که از جانب من به او صدمه اى رسیده

اَوْ مَسَّهُ مِنْ ناحِيَتى اَذًى

یا از سوى من آزارى متوجه او شده

ص: 217

اَوْ لَحِقَهُ بى اَوْ بِسَبَبى ظُلْمٌ

یا ازمن و یا به سبب من ستمى براو رفته

فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ

پس حق او را پایمال کرده

اَوْ سَبَقْتُهُ بِمَظْلِمَتِهِ

یا به مظلمه اش بر او سبقت جستم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمّد و آلش درود فرست

وَ اَرْضِهِ عَنّى مِنْ وُجْدِكَ

و او را به توانگرى خود از من خشنود فرما

وَ اَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ

و حقّش را از نزد خود پرداخت کن

ثُمَّ قِنى ما يُوجِبُ لَهُ حُكْمُكَ

آنگاه مرا از عقوبتى که به حکم تو مستحق آن شده ام حفظ فرما

وَ خَلِّصْنى مِمّا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُكَ

و از کیفرى که مقتضاى عدل توست خلاص کن

فَاِنَّ قُوَّتى لاتَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِكَ

زیرا توان و قدرت مرا طاقت عذاب تو نیست

وَ اِنَّ طاقَتى لاتَنْهَضُ بِسُخْطِكَ

و تاب و طاقت من تکافوى خشم تو را نمى کند

فَاِنَّكَ اِنْ تُكافِنى بِالْحَقِّ - تُهْلِكْنى

زیرا که اگر مرا بر پایه حق مکافات کنى هلاکم مى نمایى

وَ اِلاّتَغَمَّدْنى بِرَحْمَتِكَ تُوبِقْنى.

و اگر رحمتت را شامل حالم نکنى نابودم مى سازى.

اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْهِبُكَ -يااِلهى- ما لايُنْقِصُكَ بَذْلُهُ

الهى از تو چیزى را مى خواهم -اى خدا من- که بخشش آن چیزى از تو کم نمى کند

وَ اَسْتَحْمِلُكَ ما لايَبْهَظُكَ حَمْلُهُ. -

و برداشتن بارى را طلب مى کنم که برداشتن آن بر تو گران نیست

اَسْتَوْهِبُكَ - يا اِلهى نَفْسِىَ الَّتى لَمْ تَخْلُقْها لِتَمْتَنِعَ بِها مِنْ سُوءٍ

الهى از تو مى خواهم که نفسم را به من ببخشى که آن را براى این خلق نکردى که به وسیله آن از شرى دورى جویى

ص: 218

اَوْ لِتَطَرَّقَ بِهااِلى نَفْعٍ

یا بدان وسیله خیرى بدست آورى

وَلكِنْ اَنْشَاْتَها اِثْباتاً لِقُدْرَتِكَ عَلى مِثْلِها

ولى این نفس را آفریدى تا قدرتت را بر ایجاد نظیر آن نمودار سازى

وَاحْتِجاجاً بِها عَلى شَكْلِها.

و دلیل و حجت بر همانندش باشد.

وَ اَسْتَحْمِلُكَ مِنْ ذُنُوبى ما قَدْ بَهَظَنى حَمْلُهُ

و من از تو مى خواهم که گناهانم را که زیر سنگینى بارشان مانده ام از دوش من بردارى

وَ اَسْتَعينُ بِكَ عَلى ما قَدْ فَدَحَنى ثِقْلُهُ

و از تو نسبت به آنچه سنگینى آن مرا به زانو درآورده یارى مى طلبم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَهَبْ لِنَفْسى عَلى ظُلْمِها نَفْسى

و نفس مرا به جهت ستم بر خویش مورد بخشایش قرار ده

وَ وَكِّلْ رَحْمَتَكَ بِاحْتِمالِ اِصْرى

و رحمتت را به تحمل بار گران من بگمار

فَكَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُكَ بِالْمُسيئينَ

چه آنکه رحمتت فراوان به فریاد بدکرداران رسیده

وَكَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُكَ الظّالِمينَ

و چه بسا که عفوت شامل ستمکاران شده

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ اجْعَلْنى اُسْوَةَ مَنْ قَدْ اَنْهَضْتَهُ بِتَجاوُزِكَ عَنْ مَصارِعِ الْخاطِئينَ

و مرا سرمشق کسانى قرارده که آنان را به بخشایش خود از افتادنگاههاى خطاکاران بلند داشته اى

وَ خَلَّصْتَهُ بِتَوْفيقِكَ مِنْ وَرَطاتِ الْمُجْرِمينَ

و به توفیقت از ورطه هاى تبهکاران رهایى بخشیده اى

فَاَصْبَحَ طَليقَ عَفْوِكَ مِنْ اِسارِ سُخْطِكَ

تا در سایه بخششت از اسارت خشم و غضبت آزاد شده

وَ عَتيقَ صُنْعِكَ مِنْ وَثاقِ عَدْلِكَ.

و به دست احسانت از بند عدلت رهایى یافته اند.

اِنَّكَ اِنْ تَفْعَلْ ذلِكَ-يااِلهى- تَفْعَلْهُ بِمَنْ لايَجْحَدُ اسْتِحْقاقَ عُقُوبَتِكَ

خداوندا اگر تو چنین معامله کنى این لطف را در حق کسى روا داشته اى که استحقاق عقوبتت را منکر نیست

ص: 219

وَ لايُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتيجابِ نَقِمَتِكَ

و خود را از سزاوارى. نکوهشت تبرئه نمى کند

تَفْعَلُ ذلِكَ -يا اِلهى- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ.

خداوندا این رفتار را با کسى مى کنى که خوفش از تو از

اَكْثَرُ مِنَ طَمَعِهِ فيكَ

طمعش به تو بیشتر است

وَ بِمَنْ يَاْسُهُ مِنَ النَّجاةِ اَوْكَدُ مِنْ رَجآئِهِ لِلْخَلاصِ

و نومیدیش از نجات از امید و نومیدیش از نجات از امید رهایى پابرجاتر است

لااَنْ يَكُونَ يَاْسُهُ قُنُوطاً

نه اینکه نومیدیش از باب یأس از رحمت تو

اَوْ اَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِراراً

یا طمعش از جهت مغرور بودن به کرم تو باشد

بَلْ لِقِلَّةِ حَسَناتِهِ بَيْنَ سَيِّئاتِهِ

بلکه به علّت قلّت حسناتش در میان گناهانش

وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فى جَميعِ تَبِعاتِهِ

و سست بودن دلائلش در مورد وظائفى که بر عهده او بوده و از انجامش سرباز زده مى باشد

فَاَمّا اَنْتَ -يا اِلهى- فَاَهْلٌ اَنْ لايَغْتَرَّ بِكَ الصِّدّيقُونَ

اما تو -اى پروردگار من- سزاوارى که صدّیقان به تو مغرور نشوند

وَ لا يَيْاَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ

و گنهکاران از تو مأیوس نگردند

ص: 220

لاَِنَّكَ الرَّبُّ الْعَظيمُ الَّذى لايَمْنَعُ اَحَداً فَضْلَهُ

زیرا تو پروردگار بزرگى هستى که فضلت را از احدى دریغ نمى کنى

وَ لايَسْتَقْصى مِنْ اَحَدٍ حَقَّهُ

و حق خود را به طور کامل از کسى دریافت نمى دارى

تَعالى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورينَ

یاد تو از (یاد همه) یادشدگان برتر است

وَ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبينَ

و نامهایت منزه از آن است که منسوبان بدانها نامیده شوند

وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ

و نعمتت در میان تمام آفریدگان پخش و پراکنده است

فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.

پس سپاس تو راست بر تمام آنچه بیان شد اى پروردگار جهانیان.

ص: 221

الدعاء 40 - یاد مرگ

و كان مِن دعائِه عليه السلام اِذا - نُعِىَ اِلَيْه مَيِّتٌ اَوْ ذَكَرَ الْمَوْتَ:

«دعا به وقتى که خبر مرگ کسى به او مى رسید »

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاكْفِنا طُولَ الْاَمَلِ

و ما را از آرزوى دراز نگاهدار

وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ

و آرزوها را با عمل راستین بر ما کوتاه کن

حَتّى لا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمامَ ساعَةٍ بَعْدَساعَةٍ

تا به پایان بردن ساعتى را از پى ساعتى

وَ لاَ اسْتيفآءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ

و دریافتن روزى را به دنبال روزى

وَ لاَ اتِّصالَ نَفَسِ بِنَفَسٍ

و پیوستن نفسى را به نفسى

و لا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ

و رسیدن گامى را به گامى آرزو نکنیم

وَ سَلِّمْنا مِنْ غُروُرِهِ

و ما را از فریب آرزوها در سلامت دار

وَ امِنّا مِنْ شُرُورِهِ

و از بدیهایش در امان دار

وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ اَيْدينا نَصْباً

و مرگ را دربرابر دیدگان ما مجسم کن

ص: 222

وَ لا تَجْعَلْ ذِكْرَنا لَهُ غِبًّا

و یادش راگهگاه در خاطر ما میار (بلکه همیشه به یاد آن باشیم).

وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ صالِحِ الَأَعْمالِ عَمَلاً نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصيرَ اِلَيْكَ

و از اعمال شایسته عملى برایمان قرار ده که با آن بازگشت به حضرتت را (با همه سرعتش) کُند

وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلى وَشْكِ اللَّحاقِ بِكَ

شماریم و براى به سرعت رسیدن به کویت بدان حرص ورزیم

حَتّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَاْنَسَنَا الَّذى نَاْنَسُ بِهِ

به طورى که مرگ براى ما محل اُنسى باشد که به آن انس گیریم

وَ مَاْلَفَنَا الَّذى نَشْتاقُ اِلَيْهِ

و مرکز الفتى باشد که بدان شوق ورزیم

وَ حآمَّتَنَا الَّتى نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْها

و خویشاوند نزدیکى باشد که قرب به او را دوست بداریم

فَاِذا اَوْرَدْتَهُ عَلَيْنا وَ اَنْزَلْتَهُ بِنا فَاَسْعِدْنا بِهِ زآئِراً

پس هر زمان که آن را بر ما وارد کنى و فرود آرى ما را از دیدارش خوشبخت فرما

وَ انِسْنا بِهِ قادِماً

و چون بر ما وارد شود آن را مایه انس ما قرار ده

وَ لاتُشْقِنا بِضِيافَتِهِ

و ما را در مهمانى او به رنج و زحمت مینداز

وَ لا تُخْزِنا بِزِيارَتِهِ

و با زیارت او سرافکنده مساز

وَاجْعَلْهُ باباً مِنْ اَبْوابِ مَغْفِرَتِكَ

و آن را درى از درهاى مغفرت

وَ مِفْتاحاً مِنْ مَفاتيحِ رَحْمَتِكَ.

و کلیدى از کلیدهاى رحمت خود قرار ده

اَمِتْنا مُهْتَدينَ غَيْرَ ضآلّينَ

ما را در جمع هدایت شدگانى بمیران که گمراه نگردند

طآئِعينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهينَ

و فرمانبردارانى که اکراه به خود راه ندهند

تآئِبينَ غَيْرَ عاصينَ وَ لا مُصِرّينَ

و تائبینى که گناه نکنند و بر گناه اصرار نورزند

يا ضامِنَ جَزآءِ الْمُحْسِنينَ

اى که مزد نیکوکاران را ضامنى

وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدينَ.

و از تبهکاران اصلاح عملشان را خواستارى.

ص: 223

الدعاء 41 - پرده پوشی از گناه

و كانَ مِنْ دُعائِه عليه السلام فى طَلَبِ السَّترِ وَ الْوِقايَةِ

«دعادر طلب پرده پوشى بر گناه»

اَللَّهُمَّ صَلِّ - عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَفْرِشْنى مِهادَ كَرامَتِكَ

و بستر کرامت خود را برایم بگستران

وَ اَوْرِدْنى مَشارِع - رَحْمَتِكَ

و به آبشخورهاى رحمتت در آور

وَ اَحْلِلْنى بُحْبُوحَةَ جَنَّتِكَ

و در قلب جنّت خود جایم ده

وَ لا تَسمني بٍالرد عَنکَ,

و مرا به راندن از خویش خوار مکن

وَ لا تَحرٍمني بٍالخَيبةٍ مٍنکَ

و به نومیدى از خود محروم منما

وَ لاتُقآصَّنى بِمَااجْتَرَحْتُ

و به گناهانم تقاص مکن

وَ لاتُناقِشْنى بِمَااكْتَسَبْتُ

و به رفتارم خرده مگیر

وَ لاتُبْرِزْ مَكْتُومى

و رازم را آشکار مکن

وَ لا تَكْشِفْ مَسْتُورى

و سرّم را فاش مساز

وَ لاتَحْمِلْ عَلى ميزانِ الْاِنْصافِ عَمَلى

و عملم را به ترازوى عدالت مسنج

وَ لاتُعْلِنْ عَلى عُيُونِ الْمَلاَءِ خَبَرى

و اخبار پنهانم را در برابر دیده همگان آشکار مفرما

ص: 224

اَخْفِ عَنْهُمْ ما يَكُونُ نَشْرُهُ عَلَىَّ عاراً

آنچه را که آشکار شدنش مایه ننگ من است از ایشان مخفى دار

وَ اطْوِ عَنْهُمْ ما يُلْحِقُنى عِنْدَكَ شَناراً

و آنچه مرا در حضورت بدنام و رسوا کند از آنان بپوشان

شَرِّفْ دَرَجَتى بِرِضْوانِكَ

مرتبه ام را در سایه خشنودیت شرافت بخش و بزرگداشتم

وَ اَكْمِلْ كَرامَتى بِغُفْرانِكَ

را به وسیله آمرزشت کامل ساز

وَ اَنْظِمْنى فى اَصْحابِ الْيَمينِ

و مرا در زمره اصحاب یمین درآور

وَ وَجِّهْنى فى مَسالِكِ الْامِنينَ

و در راههاى ایمنان ببر

وَاجْعَلْنى فى فَوْجِ الْفآئِزينَ

و در گروه رستگاران قرار ده

وَاعْمُرْ بى مَجالِسَ الصّالِحينَ

و انجمن شایستگان را به سبب من آباد کن

امينَ رَبَّ الْعالَمينَ.

دعایم را مستجاب فرما اى پروردگار جهانیان.

ص: 225

الدعاء 42 - ختم قرآن

و كانَ مِن دُعائِهِ عليه السلام عِنْدَ خَتْمِ الْقُرآنِ

«دعا به وقت ختم قرآن»

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَعَنْتَنى عَلى خَتْمِ كِتابِكَ الَّذى اَنْزَلْتَهُ نُوراً

بار خدایا تو مرا بر به پایان رساندن تلاوت کتابت که روشنگر راه حیاتش نازل کردى یارى دادى

و جَعَلْتَهُ مُهَيْمِناً عَلى كُلِّ كِتابٍ اَنْزَلْتَهُ

و آن را بر هر کتاب نازل شده از جانب خود گواه و شاهد قرار دادى

وَ فَضَّلْتَهُ عَلى كُلِّ حَديثٍ قَصَصْتَهُ

و بر هر سخنى که برخوانده اى برترى دادى

وَفُرْقاناً فَرَقْتَ بِهِ بَيْنَ حَلالِكَ وَ حَرامِكَ

و فرقانش کردى که به وسیله آن بین حلال و حرامت جدایى انداختى

وَ قُرْاناً اَعْرَبْتَ بِهِ عَنْ شَرآئِعِ اَحْكامِكَ

و قرآنى که بیانگر شرایع احکام خود نمودى

وَ كِتاباً فَصَّلْتَهُ لِعِبادِكَ تَفْصيلاً

و کتابى که آن را براى بندگان خود تفصیل و تشریح فرمودى

وَ وَحْياً اَنْزَلْتَهُ عَلى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ - صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ الِهِ - تَنْزيلاً

- و وحیى که بر پیامبرت محمد - که درود تو بر او و آلش باد - فرو فرستادى

وَ جَعَلْتَهُ نُوراً نَهْتَدى مِنْ ظُلَمِ الضَّلالَةِ وَ الْجَهالَةِ بِاتِّباعِهِ

و آن را نورى ساختى که در پرتو پیروى از آن از ظلمات گمراهى و جهالت به عرصه هدایت راه یابیم

وَ شِفآءً لِمَنْ اَنْصَتَ بِفَهَمِ التَّصْديقِ اِلَى اسْتِماعِهِ

و شفایى قرار دادى براى کسى که از سر تصدیق بدان گوش فرا دارد

وَ ميزانَ قِسْطِ لايَحيفُ عَنِ الْحَقِّ لِسانُهُ

و ترازوى قسطى که زبانه اش از حق نگردد

وَ نُورَ هُدىً لايَطْفَأُ عَنِ الشّاهِدينَ بُرْهانُهُ

و نور هدایتى که روشنایى برهانش از برابر ناظرین خاموش نگردد

وَ عَلَمَ نَجاةٍ لايَضِلُّ مَنْ اَمَّ قَصْدَ سُنَّتِهِ

و پرچم نجاتى که هر کس آهنگ آیین استوار آن کند گمراه نشود

وَ لاتَنالُ اَيْدِى الْهَلَكاتِ مَنْ تَعَلَّقَ بِعُرْوَةِ عِصْمَتِهِ.

و پنجه هاى مهالک به کسى که به دستگیره عصمتش در آویزد نرسد

اَللَّهُمَّ فَاِذْ اَفَدْتَنَا الْمَعُونَةَ عَلى تِلاوَتِهِ

الهى اکنون که ما را به تلاوت قرآن یارى دادى

وَ سَهَّلْتَ جَواسِىَ اَلْسِنَتِنا بِحُسْنِ عِبارَتِهِ

و عقده هاى زبانمان را به زیبایى عبارات آن گشودى

ص: 226

فَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَرْعاهُ حَقَّ رِعايَتِهِ

پس ما را از جمله کسانى قرار ده که حق این کتاب را چنان که سزاوار است رعایت کنند

وَ يَدينُ لَكَ بِاعْتِقادِ التَّسْليمِ لِمُحْكَمِ اياتِهِ

و تو را با اعتقاد تسلیم در برابر آیات محکمش بندگى نمایند

وَ يَفْزَعُ اِلَى الْاِقْرارِ بِمُتَشابِهِهِ وَ مُوضَحاتِ بَيِّناتِهِ

و به اقرار به متشبهات آن و دلایل روشنش پناه برند.

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَنْزَلْتَهُ عَلى نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ مُجْمَلاً

بارالها تو قرآن را بر پیامبرت محمد - که درود تو بر او و خاندانش باد - مجمل و سربسته نازل کردى

وَ اَلْهَمْتَهُ عِلْمَ عَجائِبِهِ مُكَمَّلاً

و دانش عجایبش را به طور کامل به او الهام فرمودى

وَ وَرَّثْتَنا عِلْمَهُ مُفَسَّراً

و علم آن را با تفسیرش به ما به ارث دادى

وَ فَضَّلْتَنا عَلى مَنْ جَهِلَ عِلْمَهُ

و ما را بر آنان که از آن بى خبرند ترجیح دادى

وَ قَوَّيْتَنا عَلَيْهِ لِتَرْفَعَنا فَوْقَ مَنْ لَمْ يُطِقْ حَمْلَهُ

و قدرت آگاهى بر آن را به ما مرحمت فرمودى تا ما را بر کسانى که توانایى فهم مفاهیم آن را ندارند برترى دهى.

اَللَّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَ قُلُوبَنا لَهُ حَمَلَةً وَ عَرَّفْتَنا بِرَحْمَتِكَ شَرَفَهُ وَ فَضْلَهُ

خداوندا همچنان که دلهاى ما را حامل واقعیات آن ساختى و شرف و برتریش را به رحمتت به ما فهماندى بر محمد که خطیب به قرآن بود

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ الْخَطيبِ بِهِ وَ عَلى الِهِ الْخُزّانِ لَهُ

و خاندانش که نگهبانان کتاب تواند درود فرست

وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ يَعْتَرِفُ بِاَنَّهُ مِنْ عِنْدِكَ

و ما را از کسانى قرار ده که معترفند که این کتاب از جانب توست

حَتّى لا يُعارِضَنَا الشَّكُّ فى تَصْديقِهِ

تا در تصدیقش شک و تردید به جنگ ما نیاید

ص: 227

وَ لايَخْتَلِجَنَا الزَّيْغُ عَنْ قَصْدِ طَريقِهِ.

و انحراف از راه راستش گریبانگیر ما نگردد

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ

و ما را از آن کسانى قرار ده که به ریسمان محکم قرآن چنگ مى زنند

وَ يَاْوى مِنَ الْمُتَشابِهاتِ اِلى حِرْزِ مَعْقِلِهِ

و در امور شبهه انگیز به پناهگاه آیات این کتاب پناهنده مى گردند

وَ يَسْكُنُ فى ظِلِّ جَناحِهِ

و در سایه بال رحمت آن سکنى مى گزینند

وَ يَهْتَدى بِضَوْءِ صَباحِهِ

و از نور صبحش راه مى یابند

وَ يَقْتَدى بِتَبَلُّجِ اِسْفارِهِ

و از رخشندگى سپیده اش پیروى مى نمایند

وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْباحِهِ

و از چراغش چراغ مى افروزند

وَ لا يَلْتَمِسُ الْهُدى فى غَيْرِهِ

و از غیر آن هدایت نمى جویند

اَللَّهُمَّ وَ كَما نَصَبْتَ بِهِ مُحَمَّداً عَلَماً لِلدَّلالَةِ عَلَيْكَ

بارالها همچنان که به سبب آن محمد را نشانه اى جهت هدایت به خود ساختى

وَ اَنْهَجْتَ بِالِهِ سُبُلَ الرِّضا اِلَيْكَ

و به آل آن جناب مسیر خشنودى خود را روشن نمودى

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

ص: 228

وَ اجْعَلِ الْقُرْانَ وَسيلَةً لَنا اِلى اَشْرَفِ مَنازِلِ الْكَرامَةِ

و قرآن را براى ما وسیله رسیدن به والاترین منازل کرامت

وَ سُلَّماً نَعْرُجُ فيهِ اِلى مَحَلِّ السَّلامَةِ

و نردبان اوج گرفتن ما به محل سلامت

وَ سَبَباً نُجْزى بِهِ النَّجاةَ فى عَرْصَةِ الْقِيمَةِ

و سبب نجات یافتن ما در عرصه قیامت

وَ ذَريعَةً نَقْدَمُ بِها عَلى نَعيمِ دارِ الْمُقامَةِ.

و وسیله ورود ما بر نعمتهاى سراى اقامت بدى قرار ده.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

وَ احْطُطْ بِالْقُرْانِ عَنَّا ثِقْلَ الْاَوْزارِ

و به سبب قرآن سنگینى گناهان را از دوش ما بیفکن

وَ هَبْ لَنا حُسْنَ شَمآئِلِ الْاَبْرارِ

و خوىِ خوشِ نیکان را به ما عنایت فرما

وَ اقْفُ بِنا اثارَالَّذينَ قامُوا لَكَ بِهِ انآءَ اللَّيْلِ وَ اَطْرافَ النَّهارِ

و ما را پیرو آثار کسانى قرار ده که در دل شب و اطراف روز به تلاوت و عمل به قرآن بپا خاسته اند

حَتّى تُطَهِّرَنا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهيرِهِ

تا به وسیله پاک کنندگى آن ما را از هر آلودگى پاک سازى

وَ تَقْفُوَبِنا اثارَالَّذينَ اسْتَضآؤُا بِنُورِهِ

و به دنبال کسانى راه بیندازى که به نور قرآن روشنى جسته اند

وَ لَمْ يُلْهِهِمُ الْاَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَيَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ

و آرزوهاى دور و دراز آنان را از عبادت باز نداشته که به فریب نیرنگهایش آنان را از میان بردارد

ص: 229

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

وَ اجْعَلِ الْقُرْانَ لَنا فى ظُلَمِ اللَّيالى مُونِساً

و قرآن را در ظلمات شبهاى وحشت زا مونس ما

وَ مِنْ نَزَغاتِ الشَّيْطانِ وَ خَطَراتِ الْوَساوِسِ حارِساً

و از نیرنگهاى شیطان و خطورات وسوسه ها نگهبان

وَ لِأَقْدامِنا عَنْ نَقْلِها اِلَى الْمَعاصى حابِساً

و براى قدمهاى ما از حرکت به سوى گناهانْ بازدارنده و

وَ لِأَلْسِنَتِنا عَنِ الْخَوْضِ فِى الْباطِلِ مِنْ غَيْرِ ماافَةٍ مُخْرِساً

براى زبانهایمان از فرو رفتن در گفتار باطل - نه به خاطر مرضى - لال کننده

وَلِجَوارِحِنا عَنِ اقْتِرافِ الْاثامِ زاجِراً

و براى همه اعضایمان از آلودگى به گناه مانع شونده

وَ لِما طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الْاِعْتِبارِ ناشِراً

و براى طومار فکر و عبرت که پنجه غفلت آن را درهم پیچیده گستراننده قرار بده

حَتّى تُوصِلَ اِلى قُلُوبِنا فَهْمَ عَجآئِبِهِ

تا دریافت عجایب آن

وَ زَواجِرَ اَمْثالِهِ الَّتى ضَعُفَتِ الْجِبالُ الرَّواسى عَلى صَلابَتِها عَنِ احْتِمالِهِ.

و پندها و امثال بازدارنده اش را که کوههاى استوار با وجود صلابتشان از تحمل آن ناتوانند به قلوب ما برسانى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَدِمْ بِالْقُرْانِ صَلاحَ ظاهِرِنا

و از برکت قرآن آراستگى ظاهر ما را تداوم بخش

ص: 230

وَاحْجُبْ بِهِ خَطَراتِ الْوَساوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمآئِرِنا مق وجودمان بازدار

و خطورات وسوسه ها را از پنجه انداختن به سلامت

وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنا وَ عَلائِقَ اَوْزارِنا

و چرک قلوب و آلودگى گناهانمان را با آن بشوى

وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ اُمُورِنا

و امور از هم پاشیده ما را با آن سر و سامان بخش

وَ اَرْوِ بِهِ فى مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَاَ هَواجِرِنا

و در صف قیامت آتش تشنگى ما را که زاییده گرماى آنجاست به وسیله آن خاموش کن

وَ اكْسُنا بِهِ حُلَلَ الْاَمانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الأَكْبَرِ فى نُشُورِنا.

و در روز وحشت بزرگ به هنگام محشور شدنمان به وسیله آن بر ما جامه امن و امان بپوشان

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ اجْبُرْ. بِالْقُرْانِ خَلَّتَنا مِنْ عَدَمِ الْاِمْلاقِ

قرآن ندارى و تهیدستى ما را جبران کن

وَ سُقْ اِلَيْنا بِهِ رَغَدَ الْعَيْشِ وَ خِصْبَ سَعَةِ الْاَرْزاقِ

و روزى فراخ و فراوانى و گستردگى روزى را به سوى ما سوق ده

وَ جَنِّبْنا بِهِ الضَّرآئِبَ الْمَذْمُومَةَ وَ مَدانِىَ الْاَخْلاقِ

و ما را از خویهاى ناپسند و اخلاق پست دور کن

وَ اعْصِمْنا بِهِ مِنْ هُوَّةِ الْكُفْرِ وَ دَواعِى النِّفاقِ

و از منجلاب کفر و انگیزه هاى نفاق حفظ فرما

حَتّى يَكُونَ لَنا فِى الْقِيمَةِ اِلى رِضْوانِكَ وَ جِنانِكَ قآئِداً

تا در عرصه گاه محشر قرآن مجید راهبر ما به سوى رضوان و بهشتهاى تو باشد

وَ لَنا فِى الدُّنْيا عَنْ سُخْطِكَ وَ تَعَدّى حُدُودِكَ ذآئِداً

و در این جهان از خشم تو و قدم فراترگذاشتن از حدود دین تو بازمان دارد

وَ لِما عِنْدَكَ بِتَحْليلِ حَلالِهِ وَ تَحْريمِ حَرامِهِ شاهِداً.

و براى ما در پیشگاه حضرتت در حلال دانستن حلالش و حرام دانستن حرامش گواه و شاهد باشد.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

ص: 231

وَ هَوِّنْ بِالْقُرْانِ عِنْدَ الْمَوْتِ عَلى اَنْفُسِنا كَرْبَ السِّياقِ

و از برکت قرآن به وقت مردن سختى جان کندن

وَ جَهْدَ الْاَنينِ

و دشوارى ناله کردن را بر ما سهل و آسان فرما

وَ تَرادُفَ الْحَشارِجِ اِذا بَلَغَتِ النُّفُوسُ التَّراقِىَ

و نیز به شماره افتادن نفس ها را در وقتى که جانها به خرخره رسند

وَ قيلَ مَنْ راقٍ؟

و گفته شود چه کسى معالجه گر است؟

وَ تَجَلّى مَلَكُ الْمَوْتِ لِقَبْضِها مِنْ حُجُبِ الْغُيُوبِ

و فرشته مرگ براى قبض روح از پرده هاى نهان آشکار گردد

وَ رَماها عَنْ قَوْسِ الْمَنايا بِاَسْهُمِ وَحْشَةِ الْفِراقِ

و تیرهاى وحشتناک فراق را از کمان اجل به سوى جانها پرتاب نماید

وَدافَ لَها مِنْ ذُعافِ الْمَوْتِ كَاْساً مَسْمُومَةَ الْمَذاقِ

و تلخى شربت مرگ را چون جامى زهرآلوده به کام جانها ریزد

وَ دَنا مِنّا اِلَى الْاخِرَةِ رَحيلٌ وَ انْطِلاقٌ

و کوچ کردن و حرکت ما به جهان دیگر نزدیک شود

وَ صارَتِ الْاَعْمالُ قَلائِدَ فِى الْاَعْناقِ

و اعمال هر کس همچون طوقى بر گردنش حلقه زند

وَ كانَتِ الْقُبُورُ هِىَ الْمَاْوى اِلى مِيقاتِ يَوْمِ التَّلاقِ.

و قبرها آرامگاهمان تا به وقت قیامت شوند.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

وَ بارِكْ لَنا فى حُلُولِ دارِ الْبِلى

و ورود ما را به خانه پوسیدگى

وَ طُولِ الْمُقامَةِ بَيْنَ اَطْباقِ الثَّرى

و طول اقامت ما را در طبقات خاک بر ما مبارک گردان

ص: 232

وَاجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِراقِ الدُّنْيا خَيْرَ مَنازِلِنا

و گورها را پس از جدایى از دنیا بهترین منازلمان قرار ده

وَ افْسَحْ لَنا بِرَحْمَتِكَ فى ضيقِ مَلاحِدِنا

و به رحمتت تنگى لحدها را براى ما گشاده فرما

وَ لاتَفْضَحْنا فى حاضِرِى الْقِيامَةِ بِمُوبِقاتِ اثامِنا

و در برابر حاضران عرصه قیامت به گناهان هلاک کننده مان رسوایمان مکن

وَارْحَمْ بِالْقُرْانِ فى مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ذُلَّ مَقامِنا

و از برکت قرآن به وقت صف بستن در محضرت بر ذلّت ما رحم آور

وَثَبِّتْ بِهِ عِنْدَ اضْطِرابِ جِسْرِ جَهَنَّمَ يَوْمَ الْمَجازِ عَلَيْها زَلَلَ اَقْدامِنا

و به هنگام لرزش صراط در روز عبور از آن قدمهاى ما را از لغزش استوار ساز

وَ نَوِّرْ - بِهِ قَبْلَ الْبَعْثِ سُدَفَ قُبُورِنا وَ نَجِّنا بِهِ مِنْ كُلِّ

و پیش از برپا شدن قیامت تاریکى قبرهاى ما را به آن نور بخش

كَرْبٍ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ شَدآئِدِ اَهْوالِ يَوْمِ الطّآمَّةِ

و از هر گونه اندوه روز قیامت و دشوارى ترسهاى آن روز سخت نجاتمان ده

وَ بَيِّضْ وُجُوهَنا يَوْمَ تَسْوَدُّ وُجُوهُ الظَّلَمَةِ فى يَوْمِ الْحَسْرَةِ وَ النَّدامَةِ

و در آن روز که صورت ستم پیشگان سیاه شود که روز اندوه و ندامت است چهره هاى ما را سپید گردان

وَ اجْعَلْ لَنا فى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وُدّاً

و از ما در قلوب مؤمنان دوستى قرار بده

وَ لاتَجْعَلِ الْحَيوةَ عَلَيْنا نَكَداً.

و زندگى را بر ما سخت مکن.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ

بار الها بر محمد بنده و پیامبرت درود فرست

كَما بَلَّغَ رِسالَتَكَ

همچنان که پیام تو را رساند

وَ صَدَعَ بِاَمْرِكَ

و دستور و فرمانت را آشکار ساخت

وَ نَصَحَ لِعِبادِكَ.

و خیرخواه بندگانت بود.

ص: 233

اَللَّهُمَّ اجْعَلْ نَبِيَّنا - صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى الِهِ - يَوْمَ الْقِيمَةِ

بارالها پیامبر ما را - که صلواتت بر او و آلش باد - در عرصه قیامت

اَقْرَبَ النَّبِيّينَ مِنْكَ مَجْلِساً

مقرّب ترین پیامبران در محضرت قرار ده

وَ اَمْكَنَهُمْ مِنْكَ شَفاعَةً

و قدرتش را از نزد خودت بر شفاعت از همه بیشتر کن

وَ اَجَلَّهُمْ عِنْدَكَ قَدْراً

و مقام و منزلتش را نزدت والاترین

وَ اَوْجَهَهُمْ عِنْدَكَ جاهاً.

و مکانتش را آبرومندترین قرارده.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ شَرِّفْ - بُنْيانَهُ

و بنیادش را والایى ده

وَ عَظِّمْ - بُرْهانَهُ

و برهانش را بلند و قوى ساز

وَ ثَقِّلْ - ميزانَهُ

و میزانش را سنگین کن

وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ

و شفاعتش را بپذیر

وَ قَرِّبْ وَسيلَتَهُ

و وسیله اش را نزدیک کن

وَ بَيِّضْ وَجْهَهُ

و رویش را سپید

وَ اَتِمَّ نُورَهُ

و نورش را کامل

وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ اَحْيِنا عَلى سُنَّتِهِ

و درجه اش را بلند ساز، و ما را بر سنّت او زنده بدار،

وَ تَوَفَّنا عَلى مِلَّتِهِ

و بر آیین او بمیران

ص: 234

وَ خُذْ بِنا مِنْهاجَهُ

و رهسپار راه او گردان

وَ اسْلُكْ بِنا سَبيلَهُ

و پیماینده طریق واضح او ساز

وَ اجْعَلْنا مِنْ اَهْلِ طاعَتِهِ

و از مطیعان او قرار ده

وَ احْشُرْنا فى زُمْرَتِهِ

و در زمره او محشور فرما

وَ اَوْرِدْنا حَوْضَهُ

و به حوض او وارد کن

وَ اسْقِنا بِكَاْسِهِ.

و از جامش سیرابمان گردان

وَ صَلِّ اللَّهُمَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

و الها بر محمد و آلش درود فرست

صَلوةً تُبَلِّغُهُ بِها اَفْضَلَ ما يَاْمُلُ مِنْ خَيْرِكَ وَ فَضْلِكَ وَ كَرامَتِكَ

چنان درودى که به سبب آن او را به بهترین خیر و فضل و کرامت خود که از تو توقع دارد برسانى

اِنَّكَ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ فَضْلٍ كَريمٍ

همانا - که تو صاحب رحمت واسعه و فضل کریم هستى.

اَللَّهُمَّ اجْزِهِ بِما بَلَّغَ - مِنْ رِسالاتِكَ

الها به مزد رساندن پیامهایت

وَ - اَدّى - مِنْ اياتِكَ

و آگاه کردن مردم به آیاتت

وَ نَصَحَ - لِعِبادِكَ

و صلاح اندیشى بندگانت

وَ جاهَدَ فى سَبيلِكَ

و جهاد در راهت

اَفْضَلَ ما - جَزَيْتَ اَحَداً مِنْ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبينَ

بهترین پاداشى را که به هر یک از فرشتگان مقرّب خود

وَ اَنْبِيآئِكَ الْمُرْسَلينَ الْمُصْطَفَيْنَ

و فرستادگان برگزیده ات داده اى به او عنایت کن

وَ السَّلامُ عَلَيْهِ وَ عَلى الِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرِيِنَ وَ رَحْمَةُ اللَّه وَ بَرَكاتُهُ.

و درود و رحمت و برکات حق بر او و بر خاندان پاک و پاکیزه اش باد

ص: 235

الدعاء 43 - رؤیت هلال

و كان مِن دعائِه عليه السلام اِذا نَظر اِلَى الهِلال

«دعاى آن حضرت هنگامى که به ماه نو نگاه مى کرد»

اَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطيعُ

اى آفریده مطیع

الدّآئِبُ السَّريعُ

اى - رونده کوشا و شتابان

الْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْديرِ

اى رفت - و آمد کننده در منازل معین شده

الْمُتَصَرِّفُ فى فَلَكِ التَّدْبيرِ

اى متصرف در چرخ گردان تدبیر

امَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ

ایمان آوردم به آن کس که به سبب تو تاریکیها را روشن کرد

وَ اَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ

و آنچه را که به سختى مى توان یافت آشکار فرمود

وَ جَعَلَكَ ايَةً مِنْ اياتِ مُلْكِهِ

و تو را علامتى از علائم چیرگى و استیلاى خود

وَ عَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ

و نشانى از نشانه هاى قدرت خویش قرار داد

وَامْتَهَنَكَ بِالزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ

و تو را گاهى به نقص و گاهى به کمال

وَ الطُّلُوعِ وَ الْاُفُولِ

و وقتى به طلوع و زمانى به غروب

وَ الْاِنارَةِ وَ الْكُسُوفِ

و حالتى پر نور و حالتى گرفته مسخر خویش نمود

فى كُلِّ ذلِكَ اَنْتَ لَهُ مُطيعٌ

در تمام این حالات فرمانبردار اویى

وَ اِلى اِرادَتِهِ سَريعٌ

و به سوى اراده اش شتابانى

ص: 236

سُبْحانَهُ ما اَعْجَبَ ما دَبَّرَ فى اَمْرِكَ

منزه است او چه عجیب است تدبیرى که در حق تو به کار برده

وَ اَلْطَفَ ماصَنَعَ فى شَاْنِكَ

و چه دقیق است آنچه درباره تو انجام داده

جَعَلَكَ مِفْتاحَ شَهْرٍ حادِثٍ لِأَمْرٍ حادِثٍ

تو را کلید ماهى نو براى برنامه اى نو ساخته

فَاَسْئَلُ اللَّهَ رَبّى وَ رَبَّكَ

پس از پروردگار که ربّ من و توست

وَ خالِقى وَ خالِقَكَ

و آفریننده من و توست

وَ مُقَدِّرى - وَ مُقَدِّرَكَ

و مهار مقدّرات من و تو در کف قدرت اوست

وَ مُصَوِّرى وَ مُصَوِّرَكَ

و صورتگر من و صورتگر توست مى خواهم

اَنْ يُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

که بر محمد و آلش درود فرستد

وَ اَنْ يَجْعَلَكَ هِلالَ بَرَكَةٍ لاتَمْحَقُها الْاَيّامُ

و تو را ماه برکتى قرار دهد که گذشت روزگاران آن را از بین نبرد

وَ طَهارَةٍ لا تُدَنِّسُهَا الْاثامُ

و ماه پاکیى که گناهان آن را آلوده ننماید

هِلالَ اَمْنٍ مِنَ الْافاتِ

هلال ایمنى از آفات

وَ سَلامَةٍ مِنَ السَّيِّئاتِ

سلامتى از زشتى ها

هِلالَ سَعْدٍ لانَحْسَ فيهِ

هلال خوش طالعى برکنار از نحسى

وَ يُمْنٍ لا نَكَدَ مَعَهُ

و میمنت بدون گرفتارى

وَ يُسْرٍ لا يُمازِجُهُ عُسْرٌ

و آسایش بدون دشوارى

وَ خَيْرٍ لا يَشُوبُهُ شَرٌّ

و خیر بدون شرّ

ص: 237

هِلالَ اَمْنٍ وَ ايمانٍ

هلال ایمنى و ایمان

وَ نِعْمَةٍ وَ اِحْسانٍ

و نعمت و احسان

وَ سَلامَةٍ وَ اِسْلامٍ.

و سلامت و اسلام باشد

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ - الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ اجْعَلْنا.مِنْ اَرْضى مَنْ طَلَعَ عَلَيْهِ

و ما را از خشنودترین (یاپسندیده ترین) کسانى قرار ده که این ماه برآنان طلوع کرده

وَ اَزْكى مَنْ نَظَرَ اِلَيْهِ

وپاکیزه ترین کسانى که به آن نظر نموده

وَ اَسْعَدَ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ

و سعادتمندترین کسانى که در آن به بندگى تو کوشیده

وَ وَفِّقْنا فيهِ لِلتَّوْبَةِ

و ما را در این ماه توفیق توبه عنایت کن

ص: 238

وَ اعْصِمْنا فيهِ مِنَ الْحَوْبَةِ

و از گناه حفظ فرما

وَ احْفَظْنا فيهِ مِنْ مُباشَرَةِ مَعْصِيَتِكَ

و از دست زدن به نافرمانیت بازدار

وَ اَوْزِعْنا فيهِ شُكْرَ نِعْمَتِكَ

و اداى شکر نعمتت را به ما ارزانى دار

وَ اَلْبِسْنا فيهِ جُنَنَ الْعافِيَةِ

و لباسهاى عافیت و سلامت بر ما بپوشان

وَ اَتْمِمْ عَلَيْنا بِاسْتِكْمالِ طاعَتِكَ فيهِ الْمِنَّةَ

و به سبب انجام طاعت کامل نعمتت - را در این ماه بر ما کامل گردان

اِنَّكَ الْمَنَّانُ الْحَميدُ

زیرا که تو بس بخشنده و ستوده اى

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.

و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش باد.

ص: 239

الدعاء 44 - ورود به رمضان

و كان مِن دعائِه عليه السلام اِذا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضان

«دعا به وقت فرا رسیدن ماه رمضان»

اَلْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى هَدانا لِحَمْدِهِ

سپاس خدا را که ما را راهنما به سپاس خود شد

وَ جَعَلَنا مِنْ اَهْلِهِ

و شایسته آن نمود

لِنَكُونَ لِاِحْسانِهِ مِنَ الشّاكِرينَ

تا از شکرگزاران احسان او گردیم

وَ لِيَجْزِيَنا عَلى ذلِكَ جَزآءَ الْمُحْسِنينَ.

و به ما بر این کار پاداش نیکوکاران بخشد.

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى حَبانا بِدينِهِ

و سپاس خداى را که دینش را به ما عنایت فرمود

وَاخْتَصَّنابِمِلَّتِهِ

و ما را به آئین خود اختصاص داد

وَ سَبَّلَنا فى سُبُلِ اِحْسانِهِ

و در راههاى احسان خود روان ساخت

لِنَسْلُكَها بِمَنِّهِ اِلى رِضْوانِهِ

تا در آنها به فضل و لطفش به سوى رضوان او حرکت کنیم

حَمْداً يَتَقَبَّلُهُ مِنّا

چنان حمدى که از ما بپذیرد

وَيَرْضى بِهِ عَنّا

و به سبب آن از ما خشنود شود.

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضانَ

و سپاس خداى را که از جمله آن راهها ماه خود ماه رمضان را قرار داد

شَهْرَ الصِّيامِ

ماه روزه

وَ شَهْرَ الِاْسْلامِ

ماه اسلام

ص: 240

وَ شَهْرَ الطَّهُورِ

ماه طهارت

وَ شَهْرَ التَّمْحيصِ

ماه آزمایش

وَ شَهْرَ الْقِيامِ

ماه قیام

الَّذى اَنْزَلَ فيهِ الْقُرْانَ

ماهى که قرآن را در آن نازل کرد

هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ

براى هدایت مردم و بودن نشانه هایى روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل

فَاَبانَ فَضيلَتَهُ عَلى سآئِرِ الشُّهُورِ بِما جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ

و بدین جهت برترى آن ماه را بر سایر ماهها بر پایه احترامات فراوان

وَ الْفَضآئِلِ الْمَشْهُورَةِ

و فضیلت هاى آشکار روشن نمود

فَحَرَّمَ فيهِ مااَحَلَّ فى غَيْرِهِ اِعْظاماً

پس آنچه را در زمانهاى دیگر حلال بود حرام کرد

وَ حَجَرَ فيهِ الْمَطاعِمَ وَالْمَشارِبَ اِكْراماً

و براى اکرام آن خوراکیها و آشامیدنیها را منع نمود

وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَيِّناً لايُجيزُ - جَلَّ وَ عَزَّ - اَنْ يُقَدَّمَ قَبْلَهُ

و براى آن زمان معیّنى قرار داد که حضرتش - جلّ وعز - اجازه نمى دهد از آن پیش افتد

وَ لايَقْبَلُ اَنْ يُؤَخَّرَ عَنْهُ

و نمى پذیرد که از آن پس افتد

ثُمَّ فَضَّلَ لَيْلَةً واحِدَةً مِنْ لَياليهِ عَلى لَيالى اَلْفِ شَهْرٍ

سپس یکى از شبهایش را بر شبهاى هزار ماه فضیلت و برترى داد

وَ سَمّاها لَيْلَةَ الْقَدْرِ

و آن را شب قدر نامید

تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ

که در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براى هر امرى نازل مى گردند

سَلامٌ دآئِمُ الْبَرَكَةِ اِلى طُلُوعِ الْفَجْرِ

و آن شب سلامتى و برکت پیوسته است تا سپیده دم

عَلى مَنْ يَشآءُ مِنْ عِبادِهِ بِما اَحْكَمَ مِنْ قَضآئِهِ.

بر هر کس از بندگانش که بخواهد به جهت قضایش که لازم الاجراء دانسته است.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار الها بر محمد و آلش درود فرست

ص: 241

وَ اَلْهِمْنا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ اِجْلالَ حُرْمَتِهِ

و معرفت برترى این ماه و بزرگداشت احترامش

وَ التَّحَفُّظَ مِمّا حَظَرْتَ فيهِ

و خوددارى از محرمات در آن را به ما الهام کن

وَ اَعِنّا عَلى صِيامِهِ بِكَفِّ الْجَوارِحِ عَنْ مَعاصيكَ

و ما را به روزه داشتن آن با حفظ جوارح از گناهان

وَ اسْتِعْمالِها فيهِ بِما يُرْضيكَ

و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود مى نماید یارى ده

حَتّى لا نُصْغِىَ بِاَسْماعِنا اِلى لَغْوٍ

تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم

وَ لا نُسْرِعَ بِاَبْصارِنا اِلى لَهْوٍ

و با چشمانمان به تماشاى لهو نشتابیم

وَ حَتّى لانَبْسُطَ اَيْدِيَنا اِلى مَحْظُورٍ

و دستهایمان را به حرامى دراز نکنیم

وَ لانَخْطُوَ بِاَقْدامِنا اِلى مَحْجُورٍ

و - به سوى ممنوع تو گام برنداریم

وَ حَتّى لا تَعِىَ بُطُونُنا اِلاّ ما اَحْلَلْتَ

و شکمهایمان جز به حلال پر نشود

وَ لاتَنْطِقَ اَلْسِنَتُنا اِلاّ بِما مَثَّلْتَ

و زبانمان به غیر آنچه تو گفته اى گویا نگردد

وَ لانَتَكَلَّفَ اِلاّ ما يُدْنى مِنْ ثَوابِكَ

و جز در کارى که به ثواب تو نزدیک مى کند به کوشش برنخیزیم

وَ لانَتَعاطى اِلاَّ الَّذى يَقى مِنْ عِقابِكَ

و جز آنچه از عقوبتت نگاه دارد فرا نگیریم

ثُمَّ خَلِّصْ ذلِكَ كُلَّهُ مِنْ رِئآءِ الْمُرآئِينَ

آنگاه این همه را از خودنمایى ریاکاران

وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعينَ

و شهرت خواهى شهرت طلبان خالص و پاک گردان

لا نَشْرَكُ فيهِ اَحَداً دُونَكَ

به گونه اى که کسى را با تو در این امور شریک نکنیم

وَلانَبْتَغى فيهِ مُراداً سِواكَ

و مقصد و مقصودى غیر تو نداشته باشیم.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش فرست

ص: 242

وَ قِفْنا فيهِ عَلى مَواقيتِ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتى حَدَّدْتَ

و ما را در این ماه بر اوقات نمازهاى پنجگانه به نحوى که حدودش را معین نمودى

وَ فُرُوضِهَا الَّتى فَرَضْتَ

و واجباتش را مقرر فرمودى

وَ وَظآئِفِهَا الَّتى وَظَّفْتَ

و شروطش را بیان کردى

وَ اَوْقاتِهَا الَّتى وَقَّتَّ

و اوقاتش را تعیین نمودى آگاه و بینا ساز

وَ اَنْزِلْنا فيها مَنْزِلَةَ الْمُصيبينَ لِمَنازِلِها

و ما را در مرتبه آنانى قرار ده که به مراتب آن رسیده اند

الْحافِظينَ لِاَرْكانِها

و ارکانش را نگهبانند

الْمُؤَدّينَ - لَها فى اَوْقاتِها عَلى ما سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ - صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ الِهِ

و آن را در اوقات خود بپا مى دارند آن طور که پیامبرت - که صلوات تو بر او و آلش باد - تشریع فرموده

- فى رُكُوعِها وَ سُجُودِها وَ جَميعِ فَواضِلِها عَلى اَتَمِّ الطَّهُورِ وَ اَسْبَغِهِ

در رکوع و سجود و همه آداب و درجات عالى فضیلتش با کامل ترین طهارت و تمامترینش

وَ اَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ اَبْلَغِهِ

و روشن ترین مراتب خشوع و رساترینش

وَ وَفِّقْنا فيهِ لِاَنْ نَصِلَ اَرْحامَنا بِالْبِرِّ وَالصِّلَةِ

و ما را در این ماه توفیق ده تا به خویشاوندان خود نیکى و پیوند کنیم

وَاَنْ نَتَعاهَدَ جيرانَنا بِالْاِفْضالِ وَ الْعَطِيَّةِ

و به همسایگان از راه احسان و بخشش رسیدگى کنیم

وَ اَنْ نُخَلِّصَ - اَمْوالَنا مِنَ التَّبِعاتِ

و اموال خود را از مظالم پاک نمائیم

ص: 243

وَ اَنْ نُطَهِّرَها بِاِخْراجِ الزَّكَواتِ

و با بیرون کردن زکات آن را پاکیزه کنیم

وَ اَنْ نُراجِعَ مَنْ هاجَرَنا

و با آن کس که با ما قهر کرده آشتى کرده

وَ اَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنا

و با کسى که به ما ستم نموده به انصاف برخاسته

وَ اَنْ نُسالِمَ مَنْ عادانا

و با دشمن مدارا کنیم

حاشى مَنْ عُودِىَ فيكَ وَ لَكَ

مگر آن که دشمنى با او به خاطر تو و در راه تو بوده

فَاِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذى لانُواليهِ

زیرا او دشمنى است که هرگز با وى دوستى ننمائیم

وَ الْحِزْبُ الَّذى لانُصافيهِ

و حزبى است که دل با او صاف نکنیم

وَ اَنْ نَتَقَرَّبَ اِلَيْكَ فيهِ مِنَ الْاَعْمالِ الزّاكِيَةِ بِما تُطَهِّرُنا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ

و ما را توفیق ده که در آن به تو تقرب جوئیم در سایه اعمال شایسته اى که ما را به آن از آلودگى معاصى پاک نمایى

وَ تَعْصِمُنا فيهِ مِمّا نَسْتَاْنِفُ مِنَ الْعُيُوبِ

و در آن از عیوب تازه بازدارى

حَتّى لايُورِدَ عَلَيْكَ اَحَدٌ مِنْ مَلائِكَتِكَ اِلاَّ دُونَ ما نُورِدُ - مِنْ اَبْوابِ الطَّاعَةِ لَكَ

تا هیچ یک از فرشتگانت جز مرتبه اى پائین تر از آنچه ما بجا آورده ایم از ابواب طاعت و

وَ اَنْواعِ الْقُرْبَةِ اِلَيْكَ.

انواع تقرب به سویت به محضرت عرضه نکنند.

ص: 244

اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ هذَا الشَّهْرِ

بارالها تو را به حق این ماه رمضان

وَ بِحَقِّ مَنْ تَعَبَّدَ لَكَ فيهِ مِنِ ابْتِدآئِهِ اِلى وَقْتِ فَنآئِهِ:

و به حق هر کس که از آغاز تا پایان آن بندگى تو کرده از

مِنْ مَلَكٍ قَرَّبْتَهُ

فرشته اى که او را به مقام قرب خود رسانده باشى

اَوْ نَبِىٍّ اَرْسَلْتَهُ

یا پیامبرى که براى هدایت فرستاده باشى

اَوَ عَبْدٍ صالِحٍ اخْتَصَصْتَهُ

یا عبد صالحى که او را برگزیده باشى

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

سوگند مى دهم که بر محمد و آلش درود فرستى

وَ اَهِّلْنا فيهِ لِما وَعَدْتَ اَوْلِيآئَكَ مِنْ كَرامَتِكَ

و ما را در این ماه به کرامتى که به اولیاء خود وعده دادى سزاوار کن

وَ اَوْجِبْ لَنا فيهِ ما اَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبالَغَةِ فى طاعَتِكَ

و آنچه را که براى اهل سعى و کوشش در طاعت و عبادت قرار داده اى براى ما قرار ده و ما را در

وَاجْعَلْنا فى نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفيعَ الْاَعْلى بِرَحْمَتِكَ.

سایه رحمتت در ردیف کسانى قرار ده که استحقاق برترین مرتبه را نزد تو پیدا کرده اند

ص: 245

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست

وَ جَنِّبْنَا الْاِلْحادَ فى تَوْحيدِكَ

و ما را از انحراف در توحیدت

وَ التَّقْصيرَ فى تَمْجيدِكَ

و کوتاهى در ستایش حضرتت

وَ الشَّكَّ فى دينِكَ

و شک در دینت

وَ الْعَمى عَنْ سَبيلِكَ

و کورى از راهت

وَ الْاِغْفالَ لِحُرْمَتِكَ

و بى توجهى به حرمتت :

وَ الْاِنْخِداعَ لِعَدُوِّكَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ.

و گول خوردن از دشمنت شیطان رانده شده دور ساز.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ اِذا كانَ لَكَ فى كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ لَيالى شَهْرِنا هذا رِقابٌ يُعْتِقُها عَفْوُكَ

و چنانچه در هر شب از شبهاى این ماه مبارک برایت بندگانى است که بخششت آنان را آزاد مى کند

اَوْيَهَبُها صَفْحُكَ

یا گذشتت ایشان را مى بخشد

فَاجْعَلْ رِقابَنا مِنْ تِلْكَ الرِّقابِ

پس ما را از آن بندگان قرار ده

وَاجْعَلْنا لِشَهْرِنا مِنْ خَيْرِ اَهْلٍ وَ اَصْحابٍ

و ما را براى ماه رمضانمان از بهترین اهل و یاران محسوب کن.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بارالها بر محمد و آلش درود فرست و

وَ امْحَقْ ذُنُوبَنا مَعَ امِّحاقِ هِلالِهِ

همراه با به سر آمدن ماه رمضان گناهان ما را به سر بر

ص: 246

- وَ اسْلَخْ عَنّا تَبِعاتِنا مَعَ انْسِلاخِ اَيّامِهِ

و با سپرى شدن روزهاى پایانیش پى آمدهاى گناهانمان را از ما برگیر

حَتّى يَنْقَضِىَ عَنّا وَ قَدْ صَفَّيْتَنا فيهِ مِنَ الْخَطيئآتِ

تا در حالى از ما بگذرد که ما را از خطاها و لغزش ها خالص نموده

وَ اَخْلَصْتَنا فيهِ مِنَ السَّيِّئاتِ

و از گناهان پاک فرموده باشى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

وَ اِنْ مِلْنا فيهِ فَعَدِّلْنا

و چنانچه ما در این ماه منحرف شویم تو تعدیلمان کن

وَ اِنْ زُغْنا فيهِ فَقَوِّمْنا

و اگر از راه درستى بگردیم تو استوارمان ساز

وَ اِنِ اشْتَمَلَ عَلَيْنا عَدُوُّكَ الشَّيْطانُ فَاسْتَنْقِذْنا مِنْهُ

و اگر دشمنت شیطان بر ما مسلط گردد تو ما را از او رهایى ده

اَللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبادَتِنا اِيّاكَ

بارالها این ماه را از عبادتمان سرشار ساز

وَ زَيِّنْ اَوْقاتَهُ بِطاعَتِنا لَكَ

و اوقاتش را به طاعتمان از تو زینت ده

وَ اَعِنّا فى نَهارِهِ عَلى صِيامِهِ

و در روزش ما را به روزه داشتن

ص: 247

وَ فى لَيْلِهِ عَلَى الصَّلوةِ وَالتَّضَرُّعِ اِلَيْكَ وَ الْخُشُوعِ لَكَ

و در شبش ما را به نماز و زارى و خشوع در برابر خود

وَ الذِّلَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ

و خوارى به محضرت یارى فرما.

حَتّى لا يَشْهَدَ نَهارُهُ عَلَيْنا بِغَفْلَةٍ

تا روزش شاهد غفلت ما

وَ لا لَيْلُهُ بِتَفْريطٍ.

و شبش گواه تقصیر ما نباشد

اَللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنا فى سآئِرِ الشُّهُورِ وَ الْاَيّامِ كَذلِكَ ما عَمَّرْتَنا

بار الها ما را در همه ماهها و روزها تا زمانى که زنده مان مى دارى اینچنین قرار ده

وَاجْعَلْنا مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ الَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فيها خالِدُونَ

و ما را از عباد شایسته خود گردان که بهشت را به میراث برند و در آن جاودان باشند

وَ الَّذينَ يُؤْتُونَ ما اتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ اَنَّهُمْ اِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ

آن عبادى که هر چه دارند در راه حق مى بخشند در حالى که قلوبشان از اندیشه بازگشت به حضرت ربّ ترسان است

وَ مِنَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِى الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ

و از کسانى که به جانب خیرات مى شتابند و بدان سبقت مى گیرند.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست

فى كُلِّ وَقْتٍ وَ كُلِّ اَوانٍ

در هر وقت و هر زمان

وَ عَلى كُلِّ حالٍ عَدَدَ ما صَلَّيْتَ عَلى مَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ

و در هر حالى به اندازه درودى که به هر کس دیگر فرستاده اى

وَ اَضْعافَ ذلِكَ كُلِّهِ بِالْاَضْعافِ الَّتى لا يُحْصيها غَيْرُكَ

و چند برابر آن درودها که احدى را قدرت بر شمردن آن نباشد

اِنَّكَ فَعّالٌ لِما تُريدُ.

همانا آنچه را تو بخواهى انجام مى دهى.

ص: 248

الدعاء 45 - وداع با رمضان

و كان مِن دعائِه عليه السلام فى وَداعِ شهرِ رَمضان

«دعادر وداع ماه مبارک رمضان»

اَللَّهُمَّ يا مَنْ لايَرْغَبُ فِى الْجَزآءِ

اى خدایى که در برابر احسان به بندگان پاداش نخواهى

وَ يا مَنْ لايَنْدَمُ عَلَى الْعَطآءِ

و از عطا و بخشش پشیمان نمى گردى

وَ يا مَنْ لايُكافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوآءِ

اى کسى که مزد بنده خود را بیش از عمل او مى دهى

مِنَّتُكَ ابْتِدآءٌ

نعمتت بى استحقاق به بندگان رسد

وَعَفْوُكَ تَفَضُّلٌ

و عفوت تفضل

وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ

و مجازاتت عدالت

وَ قَضآؤُكَ خِيَرَةٌ.

و قضایت عین خیر است.

اِنْ اَعْطَيْتَ لَمْ تَشُبْ عَطآئَكَ بِمَنٍّ

اگر بخشش کنى عطایت را به منّت آلوده نکنى

وَ اِنْ مَنَعْتَ لَمْ يَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدِّياً

و اگر عنایت نکنى از باب ستم نیست

تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ اَنْتَ اَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ

آن که تو را شکر کند شکرش کنى در صورتى که خودت آن شکر را به او الهام فرمودى

وَ تُكافِئُ مَنْ حَمِدَكَ وَ اَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَكَ

و هر که تو را بستاید پاداشش مى دهى در حالى که آن ستایش را خودت به او تعلیم کردى

ص: 249

تَسْتُرُ عَلى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ

پرده مى پوشى بر آن که اگر مى خواستى رسوایش مى کردى

وَ تَجُودُ عَلى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ

و جود و کرم کنى بر آن که اگر مى خواستى از وى دریغ مى کردى

وَ كِلاهُما اَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضيحَةِ وَ الْمَنْعِ

در صورتى که هر دو مستحق رسوایى و دریغ تو اند

غَيْرَ اَنَّكَ بَنَيْتَ اَفْعالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ

امّا تو تمام امورت را براساس تفضل بنا نهاده اى

وَ اَجْرَيْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التَّجاوُزِ

و قدرتت را بر آئین گذشت مقرّر کرده اى

وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصاكَ بِالْحِلْمِ

و با آن که با تو به مخالفت برخاسته با بردبارى روبرو مى شوى

وَ اَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ

و به آن که در حق خویش ستم کرده مهلت مى دهى

تَسْتَنْظِرُهُمْ بِاَناتِكَ اِلَى الْاِنابَةِ

با صبر و بردبارى خود مهلتشان مى دهى تا به حضرتت بازگردند

وَ تَتْرُكُ مُعاجَلَتَهُمْ اِلَى التَّوْبَةِ

و در مؤاخذه عاصیان شتاب نمى کنى تا به توبه موفق شوند

لِكَيْلا يَهْلِكَ عَلَيْكَ هالِكُهُمْ

تا هلاک شونده آنان بدون رضاى تو هلاک نشود

وَ لايَشْقى بِنِعْمَتِكَ شَقِيُّهُمْ اِلاّ عَنْ طُولِ الْاِعْذارِ اِلَيْهِ

و تیره بختشان به نعمتت بدبخت نگردد مگر پس از قطع بهانه و بعد از اتمام حجت همه جانبه بر او

وَ بَعْدَ تَرادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ

و این همه بزرگوارى و آقایى از عفو و گذشت توست اى بزرگوار

كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ يا كَريمُ

و بهره اى است از محبتت اى بردبار

وَ عآئِدَةً مِنْ عَطْفِكَ يا حَليمُ. اَنْتَ.

تویى که بر بندگانت درى به سوى بخشش خود باز کرده اى

الَّذى فَتَحْتَ لِعِبادِكَ باباً اِلى عَفْوِكَ

جَعَلْتَ عَلى ذلِكَ الْبابِ دَليلاً مِنْ وَحْيِكَ

وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ

و آن را باب توبه نامیده اى

ص: 250

وَ لِئَلاَّيَضِلُّواعَنْهُ

و بر آن درِ گشوده راهنمایى از وحى خود قرار داده اى تا آن را گم نکنند

فَقُلْتَ -تَبارَكَ اسْمُكَ -:

پس خود - که نامت والا و مبارک است - فرمودى:

«تُوبُوا اِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً

«به سوى خدا توبه خالص و بى پیرایه آورید

عَسى رَبُّكُمْ اَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ

باشد که پروردگارتان گناهان شما را محو کند

وَ يَدْخِلَكُمْ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَاالْاَنْهارُ

و شما را داخل بهشت هایى نماید که نهرها از زیر آن روان است

يَوْمَ لا يُخْزِى اللَّهُ النَّبِىَّ وَ الَّذينَ امَنُوا مَعَهُ

در آن روزى که خداوند پیامبر خود و آنان را که به او ایمان آوردند خوار وذلیل نمى کند

نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ اَيْديهِمْ وَ بِاَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ:

درحالى که نورشان پیش رویشان و از جانب راستشان روان است مى گویند:

رَبَّنا اَتْمِمْ لَنا نُورَنا

خداوندا نورمان را کامل کن

وَ اغْفِرْ لَنا

و ما را مورد مغفرت قرار ده

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ».

که تو بر هر چیز توانایى».

فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ ذلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبابِ وَ اِقامَةِ الدَّليلِ؟

پس عذر کسى که از ورود به آن خانه غفلت کند پس از گشوده شدن در و به پا داشتن راهنما چه خواهد بود؟

ص: 251

وَ اَنْتَ الَّذى زِدْتَ فِى السَّوْمِ عَلى نَفْسِكَ لِعِبادِكَ

و تویى که در معامله با بندگانت بر عطاى خود افزوده اى

تُريدُ رِبْحَهُمْ فى مُتاجَرَتِهِمْ لَكَ

تا در این تجارتشان از عنایت تو سود برند

وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفادَةِ عَلَيْكَ

و در حرکت کردن به جانب تو کامیاب گردند

وَ الزِّيادَةِ مِنْكَ :

و از حضرتت بهره اى افزون دریافت نمایند :

« فَقُلْتَ تَبارَكَ اسْمُكَ وَ تَعالَيْتَ مَنْ جآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها

« به همین خاطر تو خود - که نامت مبارک است و بس والایى - فرمودى هر کس که یک کار نیک کند ده برابر آن پاداش دارد

وَ مَنْ جآءَ بِالسَّيِّئَةِ

و هر کس یک کار بد کند

فَلا يُجْزى اِلاَّ مِثْلَها»

جز به مانند کارش عقوبت نبیند

وَ قُلْتَ: «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ

و نیز فرمودى: «مثل آنان که اموالشان را

فى سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ

در راه خدا انفاق مى کنند مانند دانه اى است که هفت خوشه رویانده

فى كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ

در هر خوشه صد دانه باشد

وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشآءُ»

و خداوند براى هر که بخواهد آن را چند برابر کند»

وَ قُلْتَ: «مَنْ ذَاالَّذى

و فرمودى: «کیست آن که

يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً كَثيرَةً»

به خداوند قرض الحسنه دهد تا خدا آن را چندین برابر سازد؟»

وَ ما اَنْزَلَتْ مِنْ نَظآئِرِهِنَّ فِى الْقُرْانِ مِنْ تَضاعيفِ الْحَسَناتِ

و امثال و نظائر این وعده ها که در قرآن درباره چند برابر کردن کارهاى نیک فرو فرستاده اى.

ص: 252

وَ اَنْتَ الَّذى دَلَلْتَهُمْ بِقَوْلِكَ مِنْ غَيْبِكَ

و تویى آن خداوندى که با گفتار از غیب خود

وَ تَرْغيبِكَ الَّذى فيهِ حَظُّهُمْ عَلى ما لَوْ سَتَرْتَهُ عَنْهُمْ لَمْ تُدْرِكْهُ اَبْصارُهُمْ

و به سبب ترغیبت که در برگیرنده سود ایشان است آنان را به چیزى راهنمایى فرمودى که اگر از آنان مى پوشاندى دیدگانشان درک نمى کرد

وَ لَمْ تَعِهِ اَسْماعُهُمْ وَ لَمْ تَلْحَقْهُ اَوْهامُهُمْ فَقُلْتَ:

و گوشهاشان فرانمى گرفت و فکرشان به آن نمى رسید چرا که فرمودى:

«اذْكُرُونى اَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لى وَ لاتَكْفُرُونِ»

«مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس آورید و کفران نورزید»

وَ قُلْتَ: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابى لَشَديدٌ»

و فرمودى: «هرآینه اگر شکر آرید شما را افزونى دهم و اگر ناسپاسى کنید همانا عذاب من شدید است»

وَ قُلْتَ اُدْعُونى اَسْتَجِبْ لَكُمْ :

و فرمودى مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم :

« اِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتى

« آنان که از عبادت من (دعا کردن) تکبّر ورزند

سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ».

به زودى خوار و ذلیل وارد جهنم مى شوند».

فَسَمَّيْتَ دُعآئَكَ عِبادَةً

پس نیایش و دعا را عبادت

وَ تَرْكَهُ اسْتِكْباراً

و ترکش را کبر و خودخواهى نامیدى

وَ تَوَعَّدْتَ عَلى تَرْكِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ داخِرينَ فَذَكَرُوكَ بِمَنِّكَ

و بر ترک دعا به دخول دوزخ با ذلت و خوارى تهدید فرمودى بدین سبب بندگان واقعى به نعمتت تو را یاد کردند.

وَ شَكَرُوكَ بِفَضْلِكَ

و به بخششت شکر آوردند

وَ دَعَوْكَ بِاَمْرِكَ

و به فرمانت به دعا برخاستند

وَ تَصَدَّقُوا لَكَ طَلَباً لِمَزيدِكَ

و به خاطر گرفتن عطاى افزونت صدقه دادند

وَ فيها كانَتْ نَجاتُهُمْ مِنْ غَضَبِكَ

و تنها راه آزادى آنان از خشم تو

ص: 253

وَ فَوْزُهُمْ بِرِضاكَ

و دستیابى به رضاى حضرتت در آن بود

وَ لَوْ دَلَّ مَخْلُوقٌ مَخْلُوقاً مِنْ نَفْسِهِ عَلى مِثْلِ الَّذى دَلَلْتَ عَلَيْهِ عِبادَكَ مِنْكَ كانَ مَوْصُوفاً بِالْاِحْسانِ

و اگر مخلوقى مخلوق دیگر را از سوى خود به مثل آنکه حضرت تو بندگانت را از سوى خود راهنمایى نمودى هدایت مى کرد موصوف به احسان

وَ مَنْعُوتاً بِالْاِمْتِنانِ

و موصوف به امتنان و بخشش بود

وَ مَحْمُوداً بِكُلِّ لِسانٍ

و به هر زبانى مورد ستایش قرار مى گرفت

فَلَكَ الْحَمْدُ ما وُجِدَ فى حَمْدِكَ مَذْهَبٌ

پس سپاس توراست تا آنجا که در سپاس تو راهى وجود داشته باشد

وَ ما بَقِىَ لِلْحَمْدِ لَفْظٌ تُحْمَدُ بِهِ

و تا آنجا که براى سپاس کلمه اى که تو به آن ستوده شوى

وَ مَعْنىً يَنْصَرِفُ اِلَيْهِ.

و معنایى که به سپاس منصرف گردد باقى باشد.

يا مَنْ تَحَمَّدَ اِلى عِبادِهِ بِالْاِحْسانِ وَ الْفَضْلِ

اى کسى که با احسان و فضلت بندگان را به سپاس فراخوانده اى

وَ غَمَرَهُمْ بِالْمَنِّ وَ الطَّوْلِ

و آنان را غرق عطا و بخشش خود نموده اى

ما اَفْشى فينا نِعْمَتَكَ!

چه آشکار و پخش است نعمت تو در ما!

وَ اَسْبَغَ عَلَيْنا مِنَّتَكَ!!

و چه فراوان است عطایت برما!!

وَ اَخَصَّنا بِبِرِّكَ هَدَيْتَنا لِدينِكَ الَّذِى اصْطَفَيْتَ

و چه مخصوص است نیکى تو به ما ما را به دین برگزیده ات راه نمودى

وَ مِلَّتِكَ الَّتِى ارْتَضَيْتَ

و به آئین پسندیده ات رهنمون شدى

وَ سَبيلِكَ الَّذى سَهَّلْتَ

و سالک راهى فرمودى که آن را هموار کردى

وَبَصَّرْتَنَاالزُّلْفَةَلَدَيْكَ

و ما را به راه تقرب به پیشگاهت

ص: 254

وَالْوُصُولَ اِلى كَرامَتِكَ

و وصول به کرامتت بینایى دادى

اَللَّهُمَّ وَ اَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفايا تِلْكَ الْوَظآئِفِ

خداوندا تو از خالص ترین آن وظایف

وَ خَصآئِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ

و برگزیده ترین آن فرائض

شَهْرَ رَمَضانَ الَّذِى اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سآئِرِ الشُّهُورِ

ماه رمضان را قرار دادى که آن را از میان سایر ماهها برگزیدى

وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَميعِ الْاَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ

و از میان همه زمانها و عصرها اختیار کردى

وَ اثَرْتَهُ عَلى كُلِّ اَوْقاتِ السَّنَةِ بِما اَنْزَلْتَ فيهِ مِنَ الْقُرْانِ وَ النُّورِ

و بر تمام اوقات سال ترجیح دادى به خاطر آنکه در آن قرآن و نور نازل نمودى

وَ ضاعَفْتَ فيهِ مِنَ الْايمانِ

و ایمان را در این ماه چند برابر ساختى

وَ فَرَضْتَ فيهِ مِنَ الصِّيامِ

و روزه گرفتن را در آن واجب فرمودى

وَ رَغَّبْتَ فيهِ مِنَ الْقِيامِ

و به شب زنده دارى در آن ترغیب کردى

وَ اَجْلَلْتَ فيهِ مِنْ لَيْلَةِ القَدْرِ الَّتى هِىَ خَيْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ

و شب قدر را در آن که از هزار شب با ارزش تر است بزرگ داشتى

ثُمَّ اثَرْتَنا بِهِ عَلى سآئِرِ الْاُمَمِ

پس ما را محض این ماه بر سایر امم برترى دادى

وَ اصْطَفَيْتَنا بِفَضْلِهِ دُونَ اَهْلِ الْمِلَلِ

و در پرتو فضل آن ما را از میان همه ملتها برگزیدى

فَصُمْنا بِاَمْرِكَ نَهارَهُ

پس به فرمانت روزش را روزه گرفتیم

ص: 255

وَ قُمْنا بِعَوْنِكَ لَيْلَهُ

و در شبش به کمک تو به عبادت برخاستیم

مُتَعَرِّضينَ بِصِيامِهِ وَ قِيامِهِ لِما عَرَّضْتَنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ

و به وسیله روزه و نمازش طالب رحمتى که براى ما مهیّا فرمودى شدیم

وَ تَسَبَّبْنا اِلَيْهِ مِنْ مَثُوبَتِكَ

و آن را وسیله رسیدن به ثواب تو قرار دادیم

وَ اَنْتَ الْمَلى ءُ بِما رُغِبَ فيهِ اِلَيْكَ

و تو بر آنچه بندگانت بدان رغبت دارند قادرى

الْجَوادُبِما سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِكَ

و آنچه را که از احسانت خواسته شود بخشنده اى

الْقَريبُ اِلى مَنْ حاوَلَ قُرْبَكَ.

و به آن که جهت رسیدن به قرب تو بکوشد نزدیکى.

وَ قَدْ اَقامَ فينا هذَا الشَّهْرُ مُقامَ حَمْدٍ

و همانا این ماه در نزد ما ستوده زیست

وَ صَحِبَنا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ

و با ما همنشینى پسندیده بود

وَ اَرْبَحَنا اَفْضَلَ اَرْباحِ الْعالَمينَ

و برترین منفعت جهانیان را براى ما به ارمغان آورد

ثُمَّ قَدْ فارَقَنا عِنْدَ تَمامِ وَقْتِهِ

پس به هنگام پایان گرفتن وقت

وَانْقِطاعِ مُدَّتِهِ

و سرآمدن مدت

وَ وَفآءِ عَدَدِهِ

و کامل شدن روزهایش از ما جدا شد

فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ

اینک آن را وداع مى گوئیم

ص: 256

وِداعَ مَنْ عَزَّ فِراقُهُ عَلَيْنا

وداع کسى که هجرانش بر ما غم انگیز است

وَ غَمَّنا وَ اَوْحَشَنَا انْصِرافُهُ عَنّا

و روى گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار کرده

وَ لَزِمَنا لَهُ الذِّمامُ - الْمَحْفُوظُ

و بر عهده ما پیمان ناگسستنى

وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِيَّةُ

و حرمت در خور توجه

وَ الْحَقُّ الْمَقْضِىُّ

و حق لازم دارد

فَنَحْنُ قآئِلُونَ: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا شَهْرَ اللَّهِ الْاَكْبَرَ

به این خاطر مى گوئیم: سلام بر تو اى بزرگ ترین ماه خدا

وَ يا عيدَ اَوْلِيآئِهِ

و اى عید عاشقان حق

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ.

سلام بر تو اى کریم ترین همنشین از میان

الْاَوْقاتِ وَ يا خَيْرَ شَهْرٍ فِى الْاَيّامِ وَ السّاعاتِ.

اوقات و اى بهترین ماه در روزها و ساعات.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهرٍ قَرُبَتْ فيهِ الْامالُ .

سلام بر تو اى ماهى که در طىّ تو برآورده شدن آمال نزدیک گشته .

وَ نُشِرَتْ فيهِ الْاَعْمالُ

و اعمال در آن پخش و فراوان است

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً

سلام بر تو اى همنفسى که قدر و منزلتت بزرگ

وَ اَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً

و فقدانت بسیار دردناک است

وَ مَرْجُوٍّ الَمَ فِراقُهُ.

و اى مایه امیدى که دوریت رنج آور است.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ اَليفٍ انَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ

سلام بر تو اى همدمى که چون رو کنى ما را مونس شاد کننده اى

وَ اَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ

و چون سپرى شوى وحشت آور و دردناکى.

ص: 257

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجاوِرٍ رَقَّتْ فيهِ الْقُلُوبُ

سلام بر تو اى همسایه اى که دلها نزد تو نرم شد

وَ قَلَّتْ فيهِ الذُّنُوبُ.

و گناهان در تو نقصان گرفت.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ ناصِرٍ اَعانَ عَلَى الشَّيْطانِ

سلام بر تو اى یاورى که ما را در مبارزه با شیطان یارى دادى

وَ صاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْاِحْسانِ.

و اى مصاحبى که راههاى احسان را هموار و آسان ساختى.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما اَكْثَرَ عُتَقآءَ اللَّهِ فيكَ

سلام بر تو که چه بسیارند آزاد شدگان حضرت حق در تو

وَ ما اَسْعَدَ مَنْ رَعى حُرْمَتَكَ بِكَ!

و چه سعادتمند است کسى که حرمتت را به واسطه خودت رعایت نمود!

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما كانَ اَمْحاكَ لِلذُّنُوبِ

سلام بر تو که چه بسیار گناهان را از پرونده ما زدودى

وَ اَسْتَرَكَ لِأَنْواعِ الْعُيُوبِ!

و چه عیب ها که بر ما پوشاندى!

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما كانَ اَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمينَ

سلام بر تو که زمانت بر گنهکاران چه طولانى بود

وَ اَهْيَبَكَ فى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ!

و در دل مؤمنان چه هیبتى داشتى!

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لاتُنافِسُهُ الْاَيّامُ

سلام بر تو اى ماهى که هیچ زمانى با تو پهلو نزند

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ سَلامٌ

سلام بر تو اى ماهى که از هر نظر مایه سلامتى.

ص: 258

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ غَيْرَ كَريهِ الْمُصاحَبَةِ وَ لا ذَميمِ الْمُلابَسَةِ

سلام بر تو که مصاحبتت ناپسند و معاشرتت نکوهیده نیست

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ كَما وَفَدْتَ عَلَيْنا بِالْبَرَكاتِ

سلام بر تو همچنان که با برکات بر ما وارد شدى

وَ غَسَلْتَ عَنّا دَنَسَ الْخَطيئاتِ.

و ناپاکى معاصى را از پرونده ما شستى.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ غَيْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً

سلام بر تو که وداع با تو نه از باب خستگى

وَ لا مَتْرُوكٍ صِيامُهُ سَاَماً.

و فراغت از روزه ات نه به خاطر ملالت است

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ

سلام بر تو که قبل از آمدنت در آرزویت بسر مى بردیم

وَ.مَحْزُونٍ عَلَيْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ

و پیش از رفتنت بر هجرانت محزونیم.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ كَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنّا

سلام بر تو که چه بدى ها که به سبب تو از جانب ما گشته

وَ كَمْ مِنْ خَيْرٍ اُفيضَ بِكَ عَلَيْنا.

و چه خوبیها که از برکت تو به سوى ما سرازیر شده!

ص: 259

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلى لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتى هِىَ خَيْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ.

سلام بر تو و بر شب قدرى که از هزار ماه بهتر است.

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما كانَ اَحْرَصَنا بِالْاَمْسِ عَلَيْكَ

سلام بر تو که دیروز چه سخت بر تو دل بسته بودیم

وَ اَشَدَّ شَوْقَنا غَداً اِلَيْكَ!

و فردا چه بسیار شائق تو مى شویم!

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلى فَضْلِكَ الَّذى حُرِمْناهُ

سلام بر تو و بر فضیلت تو که از آن محروم گشتیم

وَ عَلَى ماضٍ مِنْ بَرَكاتِكَ سُلِبْناهُ

و بر برکات گذشته ات که از دست ما گرفته شد.

اَللَّهُمَّ اِنَّا اَهْلُ هذَا الشَّهْرِ الَّذى شَرَّفْتَنا بِهِ

بارالها ما اهل این ماهیم که ما را به آن شرافت بخشیدى

وَ وَفَّقْتَنا بِمَنِّكَ لَهُ حينَ جَهِلَ الْاَشْقِيآءُ وَقْتَهُ

و توفیق ادراکش را به ما عنایت فرمودى آنگاه که تیره بختان وقتش را نشناختند

وَ حُرِمُوا لِشِقآئِهِمْ فَضْلَهُ

و از بخت بدشان از فضلش محروم شدند.

اَنْتَ وَلِىُّ ما اثَرْتَنا بِهِ مِنْ مَعْرِفَتِهِ

تویى سرپرست آنچه از معرفتش که ما را بدان برترى دادى

وَ هَدَيْتَنا لَهُ مِنْ سُنَّتِهِ

و آنچه از سنّتش که ما را بدان رهنمون شدى

وَ قَدْ تَوَلَّيْنا بِتَوْفيقِكَ صِيامَهُ وَقِيامَهُ عَلى تَقْصيرٍ

و ما به توفیق تو به روزه و نماز آن برخاستیم همراه با تقصیر

وَاَدَّيْنا فيهِ قَليلاً مِنْ كَثيرٍ

و در آن اندکى از بسیار را بجا آوردیم.

ص: 260

اَللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ اِقْراراً بِالْاِسآئَةِ

خداوندا پس تو را سپاس همراه با اقرار به بدیهامان

وَ اعْتِرافاً بِالْاِضاعَةِ

و اعتراف به سهل انگاریمان

وَ لَكَ مِنْ قُلُوبِنا عَقْدُ النَّدَمِ

در حالى که در قلوبمان ندامت قطعى

وَ مِنْ اَلْسِنَتِنا صِدْقُ الْاِعْتِذارِ

و بر زبانمان عذر صادقانه داریم

فَاْجُرْنا عَلى ما اَصابَنا فيهِ مِنَ التَّفْريطِ اَجْراً نَسْتَدْرِكُ

پس ما را با توجه به اعتراف به تقصیرى که در این ماه داشتیم مزدى عنایت کن که تدارک کننده

ص: 261

الدعاء 46 - عیدفطر و جمعه

و كان مِن دعائهِ عليه السلام فى يوم الفِطر اِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلوتِهِ قامَ قآئِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ القبلةَ و فى يومِ الجُمُعةِ فقالَ:

«دعاى آن حضرت در روز عید فطر و جمعه »

يامَنْ يَرْحَمُ مَنْ لا يَرْحَمُهُ الْعِبادُ

اى آن که رحم مى کنى بر آن که بندگان بر او رحم نمى کنند

وَ يامَنْ يَقْبَلُ مَنْ لاتَقْبَلُهُ الْبِلادُ

و اى کسى که مى پذیرى کسى را که شهرها نمى پذیرندش

وَ يامَنْ لايَحْتَقِرُ اَهْلَ الْحاجَةِ اِلَيْهِ

و اى کسى که اهل حاجتمندان خود را خوار نمى کنى

وَ يامَنْ لا يُخَيِّبُ الْمُلِحّينَ عَلَيْهِ

و اى کسى که اصرارکنندگان را ناامید نمى نمایى

وَ يامَنْ لا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ اَهْلَ الدّالَّةِ عَلَيْهِ

و اى کسى که دست ردّ بر سینه توقع داران نمى زنى

وَ يا مَنْ يَجْتَبى صَغيرَ ما يُتَحْفُ بِهِ

و اى کسى که پیشکش بى مقدار را مى پذیرى

وَيَشْكُرُ يَسيرَ ما يُعْمَلُ لَه

و کمترین کارى را که برایت کنند سپاس مى نهى

وَ يا مَنْ يَشْكُرُ عَلَى الْقَليلِ

و اى کسى که عمل اندک را قدر مى نهى

وَ يُجازى بِالْجَليلِ

- و مزد بزرگ بر آن مى پردازى

ص: 262

وَ يا مَنْ يَدْنُو اِلى مَنْ دَنا مِنْهُ

و اى که هر کس به تو نزدیک گردد به او نزدیک مى شوى

وَ يا مَنْ يَدْعُو اِلى نَفْسِهِ مَنْ اَدْبَرَ عَنْهُ

و اى کسى که هر که را از تو روى گرداند به حضرتت فرا مى خوانى

وَ يا مَنْ لايُغَيِّرُ النِّعْمَةَ

و اى کسى که نعمت خودرا تغییر نمى دهى

وَ لا يُبادِرُ بِالنَّقِمَةِ

و به انتقام شتاب نمى ورزى

وَ يامَنْ يُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتّى يُنْمِيَها

و اى کسى که نهال خوبى را به بار مى آورى تابیفزایى

وَ يَتَجاوَزُ عَن السَّيِّئَةِ حَتّى يُعَفِّيَهَا

و از بدى درمى گذرى تا آن را ناپدید نمایى

اِنْصَرَفَتِ الْامالُ دُونَ مَدى كَرَمِكَ بِالْحاجاتِ

آرزوها پیش از رسیدن به نهایت کرمت با حاجات روا شده بازگشتند

وَ امْتَلَأتْ بِفَيْضِ جُودِكَ اَوْعِيَةُ الطَّلِباتِ

و ظرفهاى طلب به فیض بخششت لبریز شدند

وَ تَفَسَّخَتْ دوُنَ بُلُوغِ نَعْتِكَ الصِّفاتُ

و اوصاف به کنه وصف تو نرسیده از هم گسیختند

فَلَكَ الْعُلُوُّ الْاَعْلى فَوْقَ كُلِّ - عالٍ

پس بدون شک برترىِ برتر از هر برترى مخصوص توست

وَ الْجَلالُ الْاَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلالٍ.

و جلال امجد بر هر جلالى ویژه توست.

كُلُّ جَليلٍ عِنْدَكَ صَغيرٌ

هر بزرگى در پیشگاهت کوچک است

ص: 263

وَ كُلُّ شَريفٍ فى جَنْبِ شَرَفِكَ حَقيرٌ

و هر شریفى در جنب شرفت پست است

خابَ الْوافِدُونَ عَلى غَيْرِكَ

آنان که به غیر حضرتت روآورده اند نومید شدند

وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ اِلاّ لَكَ

و آنان که جز وجود تو خواسته اند به خسران نشستند

وَ ضاعَ الْمُلِمُّونَ اِلاّ بِكَ

وآنان که به درگاه غیر تو شدند به تباهى رسیدند

وَ اَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ

و جز آنان که فضل تو را طالب شدند تهیدست ماندند.

بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرّاغِبينَ

درِ رحمتت براى تمام خواهندگان باز

وَ جُودُكَ مُباحٌ لِلسّآئِلينَ

و عطایت براى گدایان رایگان و فریادرسیت

وَ اِغاثَتُكَ قَريبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغيثينَ

به فریادخواهان نزدیک است

لا يَخيبُ مِنْكَ الْامِلُونَ

آرزومندان از تو نومید نمى شوند

وَ لا يَيْاَسُ مِنْ عَطآئِكَ الْمُتَعَرِّضُونَ .

و درخواست کنندگان از عطایت محروم نمى شوند

وَ لا يَشْقى بِنَقِمَتِكَ الْمُسْتَغْفِرُونَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ

و مستغفران از عذاب تو تیره بخت نمى گردند سفره روزیت براى عاصیان پهن است

وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ

و بردباریت شامل دشمنانت نیز مى گردد

عادَتُكَ الْاِحْسانُ اِلى الْمُسيئينَ

عادتت احسان به بدکاران است

وَ سُنَّتُكَ الْاِبْقآءُ عَلَى الْمُعْتَدينَ

و سنّتت رحمت بر تجاوزکاران

ص: 264

حَتّى لَقَدْ غَرَّتْهُمْ اَناتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ

تا جائى که مدارایت اینان را از بازگشت به تو غافل نموده

وَ صَدَّهُمْ اِمْهالُكَ عَنِ النُّزُوعِ

و مهلت دادنت ایشان را از خوددارى از گناه بازداشته

وَ اِنَّما تَاَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفيئُوا اِلى اَمْرِكَ

حال آنکه تنها تو با آنان بردبارى کرده اى تا به فرمانت بازآیند

وَ اَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوامِ مُلْكِكَ

و از آن رو به آنان مهلت داده اى که اطمینان به دوام سلطنتت دارى

فَمَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ خَتَمْتَ لَهُ بِها

پس آن که اهل سعادت بود فرجام کارش را به سعادت بردى

وَ مَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ الشَّقاوَةِ خَذَلْتَهُ لَها

و هر که تیره بخت بود به تیره بختى اش واگذاشتى

كُلُّهُمْ صآئِرُونَ اِلى حُكْمِكَ

همه سر به فرمان حکم حضرتت خواهند داشت

وَ اُمُورُهُمْ ائِلَةٌ اِلى اَمْرِكَ

و بازگشت کارشان به سوى فرمان تو خواهد بود

لَمْ يَهِنْ عَلى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطانُكَ

پادشاهیت با مهلت طولانیى که به آنان مى دهى سستى نپذیرد

وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ مُعاجَلَتِهِمْ بُرْهانُكَ

و از تأخیر محاکمه ایشان برهان و حجتت ازمیان نرود.

حُجَّتُكَ قآئِمَةٌ لاتُدْحَضُ

حجتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد

وَ سُلْطانُكَ ثابِتٌ لا يَزُولُ

و سلطنت ثابت است آن سان که زوال نپذیرد

فَالْوَيْلُ الدّآئِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ

پس واى بر آن که از تو روى برتابد

وَالْخَيْبَةُالْخاذِلَةُ لِمَنْ خابَ مِنْكَ

و نومیدى ذلّت بار از آن کسى است که ازتو نومید گشته

ص: 265

وَالشَّقآءُ الْاَشْقى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ

بدترین تیره بختى ها براى کسى است که به تو مغرور شده

ما اَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فى عَذابِكَ!

چه عذاب هاى دردناکى که خواهد چشید

وَ ما اَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فى عِقابِكَ!

! و چه اندازه سرگردانى درازى در عذابت خواهد داشت

وَما اَبْعَدَ غايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ!

و آرزوى گشایش از این کس چه دور است!!

وَ ما اَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ! عَدْلاً مِنْ قَضآئِكَ لاتَجُورُ فيهِ

و نومیدى او براى سهولت خروج از عذابت بسیار تمام اینها براساس عدل در قضاى غیرجائرانه تو

وَ اِنْصافاً مِنْ حُكْمِكَ لاتَحيفُ عَلَيْهِ

و از سر انصاف در حکم غیرظالمانه توست

فَقَدْ ظاهَرْتَ الْحُجَجَ وَ اَبْلَيْتَ. الْاَعْذارَ

چرا که پى در پى اتمام حجت نمودى و آنچه سزاوار اندرز و ارشاد بود بیان داشتى

وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعيدِ

و تهدیدت را اعلام فرمودى

وَ تَلَطَّفْتَ فِى التَّرْغيبِ

و با لطف و محبت ترغیب به حقایق نمودى

وَ ضَرَبْتَ الْاَمْثالَ

و براى بیدارى مردم مثلهاآوردى

وَ اَطَلْتَ الاِْمْهالَ

و به آنان مهلتِ طولانى دادى

وَ اَخَّرْتَ وَ اَنْتَ مُسْتَطيعٌ لِلْمُعاجَلَةِ

و کیفر را به تأخیر انداختى در صورتى که بر شتاب در عذاب توانا بودى

وَ تَاَنَّيْتَ وَ اَنْتَ مَلى ءٌ بِالْمُبادَرَةِ

و مدارا نمودى در حالى که قدرت بر عجله داشتى

ص: 266

لَمْ تَكُنْ اَناتُكَ عَجْزاً

مدارایت از روى ناتوانى

وَ لا اِمْهالُكَ وَهْناً

و مهلت دادنت از باب سستى

وَ لا اِمْساكُكَ غَفْلَةً

و خودداریت از باب غفلت

وَ لاَ انْتِظارُكَ مُداراةً

و به تأخیر انداختنت از روى مدارا و سازش نبوده

بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ اَبْلَغَ

بلکه به این خاطر است که حجتت رساتر

وَ كَرَمُكَ اَكْمَلَ

و بزرگواریت کاملتر

وَ اِحْسانُكَ اَوْفى

و احسانت فراگیرتر

وَ نِعْمَتُكَ اَتَمَّ

و نعمتت تمامتر باشد

كُلُّ ذلِكَ كانَ وَ لَمْ تَزَلْ وَ هُوَ كآئِنٌ وَ لاتَزالُ

تمام اینها بوده و هست و خواهد بود

ص: 267

حُجَّتُكَ اَجَلُّ مِنْ اَنْ تُوصَفَ بِكُلِّها

و حجت تو برتر از آن است که به طور کامل وصف شود

وَ مَجْدُكَ اَرْفَعُ مِنْ اَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ

و برزگى تو والاتر از آن است که کسى به کنهش برسد

وَ نِعْمَتُكَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُحْصى بِاَسْرِها

و نعمتت بیش از آن است که همه اش به شماره درآید

وَ اِحْسانُكَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُشْكَرَ عَلى اَقَلِّهِ

و احسانت بیش از آن است که کسى کمترین آن را شکرآرد

وَ قَدْ قَصَّرَ بِىَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْميدِكَ

و اکنون نبودن زبان سخن مرا از ادامه سپاست ناتوان ساخته

وَ فَهَّهَنِى الاِْمْساكُ عَنْ تَمْجيدِكَ

و زبان تمجیدم از کار افتاده

وَ قُصاراىَ الاِْقْرارُ بِالْحُسُورِ لارَغْبَةً - ياا اِلهى - بَلْ عَجْزاً.

و نهایت قدرتم آن است که به درماندگى اقرار کنم نه از سر رغبت به کوتاهى در ستایش تو -اى پروردگار من بلکه از باب ناتوانى.

ص: 268

فَها اَنَا ذا اَؤُمُّكَ بِالْوِفادَةِ

اینک منم که به درگاهت روى آورده ام

وَ اَسْئَلُكَ حُسْنَ الرِّفادَةِ

و از حضرتت توقع پذیرایى نیک دارم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ اسْمَعْ نَجْواىَ

و رازم را بشنو

وَ اسْتَجِبْ دُعآئى

و دعایم را مستجاب کن

وَ لا تَخْتِمْ يَوْمى بِخَيْبَتى

و روزم را به ناامیدى و تهیدستى به شب مرسان

و لاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ فى مَسْئَلَتى

و در دریوزگیم دست ردّ به سینه ام مزن

وَاَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفى وَ اِلَيْكَ مُنْقَلَبى

و رفتنم را از پیشگاهت و بازگشتم را به حضرتت گرامى دار

اِنَّكَ غَيْرُ ضآئِقٍ بِما تُريدُ

زیرا در آنچه بخواهى دچار مضیقه نمى شوى

وَلاعاجِزٍ عَمّا تُسْئَلُ

و در برابر خواسته ها ناتوان نمى باشى

وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ - شَىْ ءٍ قَديرٌ

و بر هر چیزى قدرت دارى

وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ

و هیچ حول و قوه اى جز به دست خداى بزرگ نیست.

ص: 269

الدعاء 47 - دعای عرفه

وَ كانَ مِنْ دعائِهِ عليه السلام فى يوم عَرَفَة

«دعاى آن حضرت در روز عرفه»

اَلْحَمْدُ للَّهِ رَبِ الْعالَمينَ

سپاس خداى را که پروردگار جهانیان است

اَللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَديعَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ

بار خدایا تو را سپاس اى پدید آورنده آسمانها و زمین

ذَاالْجَلالِ وَ الْاِكْرامِ

اى صاحب جلال و بزرگوارى

رَبَّ الْاَرْبابِ

اى ربّ ارباب

وَ اِلهَ كُلِّ مَاْلُوهٍ

و معبود هر معبود

وَ خالِقَ كُلِّ - مَخْلُوقٍ

و آفریننده هر آفریده

وَ وارِثَ كُلِّ شَىْ ءٍ

و وارث هر چیز

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ

اى که چیزى شبیه تو نیست

وَلا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَىْ ءٍ

و علم چیزى از تو پنهان نمى باشد

وَ هُوَ بِكُلِّ - شَىْ ءٍ مُحيطٌ

بلکه بر هر چیز احاطه دارى

وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ رَقيبٌ

و نسبت به هر چیز نگهبانى

ص: 270

اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الْاَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ

که یکتاى بى همتایى

الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ

و فرد بى مانندى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الْكَريمُ الْمُتَكَرِّمُ

که بزرگوار و بخشنده

- الْعَظيمُ الْمُتَعَظِّمُ -

و بزرگ در نهایت بزرگى

الْكَبيرُ الْمُتَكَبِّرُ

و کبیر و متکبرى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الْعَلِىُّ الْمُتَعالِ

بلند مرتبه و بلند پایه

الشَّديدُ الْمِحالِ

و شدید الانتقامى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الرَّحْمنُ الرَّحيمُ

که بخشنده و مهربان

الْعَليمُ الْحَكيمُ

و دانا و حکیمى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

السَّميعُ الْبَصيرُ

که شنوا و بینا و قدیم و خبیرى

الْقَديمُ الْخَبيرُ

و قديم و خبيرى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ الاَّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

ص: 271

الْكَريمُ الْاَكْرَمُ

که کریمى و از همه کریم ترى

الدّآئِمُ الْاَدْوَمُ

و همیشگى و جاویدى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الْاَوَّلُ قَبْلَ كُلِّ اَحَدٍ

که پیش از هر کس و هر چیزى

وَ الْاخِرُ بَعْدَ كُلِّ - عَدَدٍ

و بعد از هر شمار و هر چیزى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الدّانى فى عُلُوِّهِ

که در نهایت بلندى خود نزدیک

وَالْعالى فى دُنُّوِه

و در نزدیکى خود بلندى

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

ذُوالْبَهآءِ وَالْمَجْدِ

که صاحب بها و مجد

وَالْكَبْرِيآءِ وَالْحَمْدِ

و کبریا و ستایشى

وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

و تویى خدایى که جز تو خدایى نیست

الَّذى اَنْشَاْتَ الْاَشْيآءَ مِنْ غَيْرِ سِنْخٍ

خدایى که همه چیز را بدون اصل پدید آوردى

وَ صَوَّرْتَ ما صَوَّرْتَ مِنْ غَيْرِ مِثالٍ

و صورت هر چیز را بدون نمونه صورت دادى

وَ ابْتَدَعْتَ الْمُبْتَدَعاتِ بِلاَ احْتِذآءٍ

و آفریده ها را منهاى اقتباس ساختى

اَنْتَ الَّذى قَدَّرْتَ كُلَّ شَىْ ءٍ تَقْديراً

تویى که هر چیز را دقیقاً اندازه گیرى کردى

وَ يَسَّرْتَ كُلَّ شَىْ ءٍ تَيْسيراً

و هر چیز را براى انجام تکلیفش روبراه نمودى

وَ دَبَّرْتَ ما دُونَكَ تَدْبيراً

و ماسواى خود را سر و سامان دادى

ص: 272

اَنْتَ الَّذى لَمْ يُعِنْكَ عَلى خَلْقِكَ شَريكٌ

تویى که در ایجاد موجودات شریکى به کمکت برنخاست

وَلَمْ يُوازِرْكَ فى اَمْرِكَ وَزيرٌ

و در فرمانروائیت وزیرى تو را یارى نداد

وَلَمْ يَكُنْ لَكَ مُشاهِدٌ وَ لا نَظيرٌ

و برایت شاهد (بر آفرینش)و نظیرى نبود

اَنْتَ الَّذى اَرَدْتَ فَكانَ حَتْماً ما اَرَدْتَ

تویى که اراده فرمودى پس اراده ات حتمى شد

وَ قَضَيْتَ فَكانَ عَدْلاً ما قَضَيْتَ

و قضاوت کردى و قضاوتت بر اساس عدل بود

وَ حَكَمْتَ فَكانَ نِصْفاً ما حَكَمْتَ

و حکم فرمودى پس حکمت بر مبناى انصاف بود

اَنْتَ الَّذى لايَحْويكَ مَكانٌ

تویى که مکانى تو را فرا نمى گیرد

وَلَمْ يَقُمْ لِسُلْطانِكَ سُلْطانٌ

و سلطه اى در برابر سلطه ات بر پا نخاسته

وَ لَمْ يُعْيِكَ بُرْهانٌ وَ لا بَيانٌ

و برهان و بیانى حضرتت را عاجز ننموده

اَنْتَ الَّذى اَحْصَيْتَ كُلَّ شَىْ ءٍ عَدَداً

تویى که هر چیز را به شمار آوردى

وَجَعَلْتَ لِكُلِّ - شَىْ ءٍ اَمَداً

و براى هر چیز مدتى قرار دادى

وَ قَدَّرْتَ كُلَّ شَىْ ءٍ تَقْديراً

و هر چیز را اندازه گرفتى

اَنْتَ الَّذى قَصُرَتِ الْاَوْهامُ عَنْ ذاتِيَّتِكَ

تویى که پرنده هاى اوهام به کنه ذاتت نرسیدند

وَ عَجَزَتِ الْاَفْهامُ عَنْ كَيْفِيَّتِكَ

و فهمها از درک کیفیتت ناتوان شدند

ص: 273

وَلَمْ تُدْرِكِ الْاَبْصارُ مَوْضِعَ اَيْنِيَّتِكَ

و چشمها موضعت را درنیافتند

اَنْتَ الَّذى لا تُحَدُّ فَتَكُونَ مَحْدُوداً

تویى که برایت حدّى نیست تا محدود گردى

وَ لَمْ تُمَثَّلْ فَتَكُونَ مَوْجُوداً

و حضرتت را مانندى نیست تا به مثل و مانند ادراک شوى

وَ لَمْ تَلِدْ فَتَكُونَ مَوْلُوداً

و فرزندى نیاوردى تا خود نیز زائیده شده باشى

اَنْتَ الَّذى لا ضِدَّ مَعَكَ فَيُعانِدَكَ

تویى که برایت همتایى نیست تا با تو به معارضه برخیزد

وَ لا عِدْلَ لَكَ فَيُكاثِرَكَ

و همانندى ندارى تا با تو پهلو زند

وَ لا نِدَّ لَكَ فَيُعارِضَكَ

و نظیرى برایت نیست تا با تو عرض وجود کند

اَنْتَ الَّذِى ابْتَدَأَ وَ اخْتَرَعَ!

تویى که آغاز کردى و اختراع نمودى

وَ اسْتَحْدَثَ وَ ابْتَدَعَ

و پدید آوردى و بدون نمونه آفریدى

وَ اَحْسَنَ صُنْعَ ما صَنَعَ سُبْحانَكَ!

و هر چه را ساختى نیکو ساختى پاک و منزهى

ما اَجَلَّ شَاْنَكَ!

چه بزرگ است شأنت!

وَ اَسْنى فِى الْاَماكِنِ مَكانَكَ !

و چه بلند است در میان جایگاهها جایگاهت!

وَ اَصْدَعَ بِالْحَقِّ فُرْقانَكَ!

و چه آشکار کننده حق است فرقانت!

ص: 274

سُبْحانَكَ مِنْ لَطيفٍ ما اَلْطَفَكَ!

پاکى تو اى صاحب لطفى که چه بسیار است لطفت!

وَ رَؤُوفٍ ما اَرْأفَكَ!

و رئوفى که چه فزون است رأفتت

وَ حَكيمٍ ما اَعْرَفَكَ!

و حکیمى که چه بسیار است شناسائیت!

سُبْحانَكَ مِنْ مَليكٍ ما!

پاکى تو اى پادشاهى که چه شکوهمند است

اَمْنَعَكَ! وَجَوادٍ ما اَوْسَعَكَ!

پادشاهیت! و بخشنده اى که چه پهناور است سفره کرمت!

وَ رَفيعٍ ما اَرْفَعَكَ!

و والایى که چه والاست قدر و مرتبه ات

ذُو الْبَهآءِ وَالْمَجْدِ وَالْكِبْرِيآءِ وَالْحَمْدِ. سُبْحانَكَ!

تو صاحب بهاء و مجد و کبریایى و حمدى. پاکى تو

بَسَطْتَ بِالْخَيْراتِ يَدَكَ

دست قدرتت را به خوبیها گشوده اى

وَ عُرِفَتِ الْهِدايَةُ مِنْ عِنْدِكَ

و هدایت از جانب تو شناخته شده

فَمَنِ الْتَمَسَكَ لِدينٍ اَوْ دُنْيا وَجَدَكَ. سُبْحانَكَ!

پس هر کس تو را براى دین یا دنیا بخواهد تو را مى یابد. پاک و منزهى

خَضَعَ لَكَ مَنْ جَرى فى عِلْمِكَ

هر که در عرصه علم تو قرار گرفته در پیشگاهت خاضع

وَخَشَعَ لِعَظَمَتِكَ مادُونَ عَرْشِكَ

و هرچه در زیر عرش توست در مقابل بزرگیت خاشع

ص: 275

وَ انْقادَ لِلتَّسْليمِ لَكَ كُلُّ خَلْقِكَ.

و همه مخلوقاتت در پیشگاه تو ریسمان تسلیم به گردن انداخته است.

سُبْحانَكَ! لاتُحَسُّ وَ لا تُجَسُّ وَ لا تُمَسُّ

پاکى تو که با حواس برون و درون درک نشوى و قابل لمس نمى باشى

وَ لا تُكادُ وَ لا تُماطُ وَلا تُنازَعُ وَلا تُجارى وَلا تُمارى و َلا تُخادَعُ وَ لا تُماكَرُ.

و احدى را قدرت حیله گرى و کنارزدن و کشمکش و دعوا و غلبه و جدال و فریب و مکر با تو نیست

سُبْحانَكَ! سَبيلُكَ جَدَدٌ

پاکى تو که راهت هموار

وَاَمْرُكَ رَشَدٌ

و برنامه ات صواب

وَ اَنْتَ حَىٌّ صَمَدٌ.

و تو زنده و مرجع حاجتهایى.

سُبْحانَكَ! قَوْلُكَ حُكْمٌ

پاکى تو گفتارت حکمت

وَ قَضآؤُكَ حَتْمٌ

و فرمانت حتمى

وَ اِرادَتُكَ عَزْمٌ

و اراده ات جزمى است

سُبْحانَكَ! لا رادَّ لِمَشِيَّتِكَ وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِكَ.

پاکى تو خواسته ات را رد کننده اى نیست و کلماتت را تغییر دهنده اى نمى باشد.

سُبْحانَكَ! باهِرَ الْاياتِ

پاکى تو اى دارنده آیات روشن

فاطِرَ السَّمواتِ

اى پدید آورنده آسمانها

بارِئَ النَّسَماتِ

اى آفریننده جانها

لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَدُومُ بِدَوامِكَ

سپاس تو را سپاسى که به دوامت دائم ماند

وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً خالِداً بِنِعْمَتِكَ

و تو را سپاس سپاسى که به نعمتت همیشه بپاید

ص: 276

وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يُوازى صُنْعَكَ

و تو را سپاس سپاسى که با احسانت برابرى کند

وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً يَزيدُ عَلى رِضاكَ

و تو را سپاس سپاسى که بر خشنودیت بیفزاید

وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً مَعَ حَمْدِ كُلِّ حامِدٍ

و سپاس تو را سپاسى که با سپاس هر سپاسگزارى توأم باشد

وَ شُكْراً يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ - شاكِرٍ

و شکرى که شکر هر شاکرى از آن کوتاه آید

حَمْداً لايَنْبَغى اِلاَّ لَكَ

سپاسى که سزاوار غیر تو نباشد

وَلايُتَقَرَّبُ بِهِ اِلاَّ اِلَيْكَ

و وسیله تقرب به غیر حضرتت نشود

حَمْداً يُسْتَدامُ بِهِ الْاَوَّلُ

سپاسى که موجب دوام سپاس اول

وَ يُسْتَدْعى بِهِ دَوامُ الْاخِرِ

و به دنبال داشتن دوام سپاس پایانى شود

حَمْداً يَتَضاعَفُ عَلى كُرُورِ الْاَزْمِنَةِ

سپاسى که بر گردش زمانها چند برابر گردد

وَ يَتَزايَدُ اَضْعافاً مُتَرادِفَةً

و به افزایش هاى پى در پى فزونى یابد

حَمْداً يَعْجِزُ عَنْ اِحْصآئِهِ الْحَفَظَةُ

سپاسى که فرشتگان حافظ اعمال از شمردنش عاجز شوند

وَ يَزيدُ عَلى ما اَحْصَتْهُ فى كِتابِكَ الْكَتَبَةُ

حمدى که از شماره اعمال بندگان که ملائکه در کتاب تو مى نویسند افزون باشد

حَمْداً يُوازِنُ عَرْشَكَ الْمَجيدَ

سپاسى که با عرش برینت هموزن باشد

وَ يُعادِلُ كُرْسِيَّكَ الرَّفيعَ

و با کرسى بلندت معادل نشان دهد

حَمْداً يَكْمُلُ لَدَيْكَ ثَوابُهُ

سپاسى که پاداشش از جانب تو کامل گردد

ص: 277

وَ يَسْتَغْرِقُ كُلَّ جَزآءٍ جَزآؤُهُ

و مزدش همه مزدها را فرا گیرد

حَمْداً ظاهِرُهُ وَفْقٌ لِباطِنِهِ

سپاسى که ظاهرش با باطنش

وَ باطِنُهُ وَفْقٌ لِصِدْقِ النِّيَّةِ

و درونش با صدق نیّت وفق دهد

حَمْداًلَمْ يَحْمَدْكَ خَلْقٌ مِثْلَهُ

سپاسى که هیچ آفریده به مثل آن تو را سپاس ننموده باشد

وَلايَعْرِفُ اَحَدٌ سِواكَ فَضْلَهُ

و جز تو هیچ کس فضل آن را نشناسد

حَمْداً يُعانُ مَنِ اجْتَهَدَ فى تَعْديدِهِ

سپاسى که هر کس در فراوان آوردنش زحمت کشد یارى گردد

وَ يُؤَيَّدُ مَنْ اَغْرَقَ نَزْعاً فى تَوْفِيَتِهِ

و هر که در کامل آوردنش نهایت کوشش را به کار برد تأیید شود

حَمْداً يَجْمَعُ ما خَلَقْتَ مِنَ الْحَمْدِ

سپاسى که هر چه سپاس آفریده اى را دارا باشد

وَ يَنْتَظِمُ ما اَنْتَ خالِقُهُ مِنْ بَعْدُ

و هر چه را پس از این به وجود آورى در برگیرد

حَمْداً لا حَمْدَ اَقْرَبُ اِلى قَوْلِكَ مِنْهُ

سپاسى که هیچ سپاس از آن به کلام تو نزدیکتر

وَ لا اَحْمَدَ مِمَّنْ يَحْمَدُكَ بِهِ

و هیچ کس از آن کس که بر این گونه سپاس گوید سپاس گزارتر نباشد

حَمْداً يُوجِبُ بِكَرَمِكَ الْمَزيدَ بِوُفُورِهِ

به کرمت باعث افزونى نعمت و وفور آن گردد

وَ تَصِلُهُ بِمَزيدٍ بَعْدَ مَزيدٍ طَوْلاً مِنْكَ

و از باب احسان پس از هر فزونى آن را سپاسى که به فزونى دیگر برسانى

حَمْداً يَجِبُ لِكَرَمِ وَجْهِكَ .

سپاسى که با بزرگوارى ذات تو واجب آمده.

ص: 278

وَ يُقابِلُ عِزَّ جَلالِكَ

و با جلال و عظمت تو برابر باشد

رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بار خدایا بر محمد و آل محمد

الْمُنْتَجَبِ الْمُصْطَفَى الْمُكَرَّمِ الْمُقَرَّبِ

که انتخاب شده و برگزیده و گرامى و مقرب درگاه توست

اَفْضَلَ صَلَواتِكَ

بهترین درودهاى خود را بفرست

وَ بارِكْ عَلَيْهِ اَتَمَّ بَرَكاتِكَ

و او را به کاملترین برکاتت برکت عنایت کن

وَ تَرَحَّمْ عَلَيْهِ اَمْتَعَ رَحَماتِكَ

و پر بهره ترین رحمتت را نصیب او فرما.

رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ وَالِهِ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

صَلوةً زاكِيَةً لاتَكُونُ صَلوةٌ اَزْكى مِنْها

درودى بالنده که هیچ درودى از آن بالنده تر نباشد

وَصَلِّ عَلَيْهِ صَلوةً نامِيَةً لا تَكُونُ صَلوةٌ اَنْمى مِنْها

و بر او درودى فزاینده فرست که درورى از آن فزاینده تر نباشد

وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلوةً راضِيَةً لا تَكُونُ صَلوةٌ فَوْقَها

و بر او دوردى پسندیده فرست که دورى برتر از آن نباشد

رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست

صَلوةً تُرْضيهِ وَتَزيدُ عَلى رِضاهُ

درودى که وى را خشنود سازد و بیش از رضایش باشد

ص: 279

وَصَلِّ عَلَيْهِ صَلوةً تُرْضيكَ وَتَزيدُ عَلى رِضاكَ لَهُ

و بر او درودى فرست که تو را خشنود سازد و بیش از رضایت از او باشد

وَ صَلِّ - عَلَيْهِ صَلوةً لاتَرْضى لَهُ اِلاَّ بِها

و بر او درودى فرست که براى او جز به آن خشنود نشوى

وَ لا تَرى غَيْرَهُ لَها اَهْلاً

و غیر او کسى را شایسته آن ندانى.

. رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پروردگارا بر محمد وآلش درود فرست

صَلوةً تُجاوِزُ رِضْوانَكَ

درودى که از رضاى تو فراتر رود

وَ يَتَّصِلُ اتِّصالُها بِبَقآئِكَ

و دوامش به دوام تو متصل گردد

وَلايَنْفَدُ كَما لاتَنْفَدُ كَلِماتُكَ

و پایان نپذیرد چنانکه کلمات تو پایان نگیرد.

رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پروردگارا بر محمد و آلش درود فرست

صَلوةً تَنْتَظِمُ صَلَواتِ مَلائِكَتِكَ وَ اَنْبِيآئِكَ وَ رُسُلِكَ وَ اَهْلِ طاعَتِكَ

درودى برابر همه درودهاى فرشتگان و پیمبران و فرستادگان تو و آنان که اهل طاعت تو باشند

وَ تَشْتَمِلُ عَلى صَلَواتِ عِبادِكَ مِنْ جِنِّكَ وَ اِنْسِكَ وَ اَهْلِ اِجابَتِكَ

و شامل بر درود بندگانت از جنّ و انس و پذیرندگان دعوتت گردد

وَ تَجْتَمِعُ عَلى صَلوةِ كُلِّ مَنْ ذَرَاْتَ وَ بَرَاْتَ مِنْ اَصْنافِ خَلْقِكَ

و درود هر که را از انواع مخلوقات خود که آفریده اى و پدید آورده اى در برگیرد.

ص: 280

رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ الِهِ

خداوندا بر او و آلش درود فرست

صَلوةً تُحيطُ بِكُلِّ صَلوةٍ سالِفَةٍ وَ مُسْتَاْنَفَةٍ

درودى که بر هر درود گذشته و تازه اى محیط باشد

وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلى الِهِ

و بر او و آلش درود فرست

صَلوةً مَرْضِيَّةً لَكَ وَ لِمَنْ دُونَكَ

درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد

وَ تُنْشِئُ مَعَ,ذلِكَ صَلَواتٍ تُضاعِفُ مَعَها تِلْكَ الصَّلَواتِ عِنْدَها

و در کنار آن درودهایى بیافرینى که آن درودهاى گذشته را چند برابر کنى

وَ تَزيدُها عَلى كُرُورِ الْاَيّامِ زِيادَةً فى تَضاعيفَ لا يَعُدُّها غَيْرُكَ

و با دور روزگار چندان بر آن اضافه کنى که غیر تو از شمارش آن ناتوان. باشد

رَبِّ صَلِّ عَلى اَطآئِبِ اَهْلِ بَيْتِهِ الَّذينَ اخْتَرْتَهُمْ لِأمْرِكَ

خداوندا درود فرست بر پاکیزه تران از اهل بیت او که ایشان را براى اجراى فرمان خود انتخاب کرده اى

وَ جَعَلْتَهُمْ خَزَنَةَ عِلْمِكَ

و آنان را گنجینه داران علم

وَ حَفَظَةَ دينِكَ

و حافظان دین

وَ خُلَفآءَكَ فى اَرْضِكَ

و خلفاى خود در زمین

وَ حُجَجَكَ عَلى عِبادِكَ

و حجت هاى خویش بر بندگانت قرار داده اى

وَ طَهَّرْتَهُمْ مِنَ الرِّجْسِ وَالدَّنَسِ تَطْهيراً بِاِرادَتِكَ

و به اراده خود ایشان را از پلیدى به تمام معنى پاک کرده اى

وَجَعَلْتَهُمُ الْوَسيلَةَ اِلَيْكَ

و آنان را وسیله اى به سوى - خود

ص: 281

وَالْمَسْلَكَ اِلى جَنَّتِكَ.

و راه بهشت خود نموده اى

رَبِّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ .

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

صَلوةً تُجْزِلُ لَهُمْ بِها مِنْ نِحَلِكَ وَ كَرامَتِكَ

درودى که به سبب آن بخشش و بزرگواریت را در حق ایشان بزرگ گردانى

وَ تُكْمِلُ لَهُمُ الْاَشْيآءَ مِنْ عَطاياكَ وَ نَوافِلِكَ

و هر گونه عطا و احسانت را درباره ایشان کامل کنى

وَ تُوَفِّرُ عَلَيْهِمُ الْحَظَّ مِنْ عَوآئِدِكَ وَ فَوآئِدِكَ.

و بهره آنان را از تمام عوائد و فوائد خود سرشار نمایى.

رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ صَلوةً لا اَمَدَ فى اَوَّلِها

الها بر او و بر ایشان درودى فرست که آغازش را مرزى

وَ لا غايَةَ لِأمَدِها

و مدّتش را پایانى

وَ لا نِهايَةَ لِاخِرِها.

و آخرش را نهایتى نباشد.

رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِمْ زِنَةَ عَرْشِكَ وَ مادُونَهُ

خداوندا برایشان درودى فرست همپایه عرش و آنچه زیر عرش است

وَ مِلْاَسَمواتِكَ وَ ما فَوْقَهُنَّ

و به گنجایش آسمانها و آنچه فوق آنهاست

وَعَدَدَ اَرَضيكَ وَ ما تَحْتَهُنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ

و به شمار زمینهایت و آنچه زیر آنها و میانشان قرار دارد

صَلوةً تُقَرِّبُهُمْ مِنْكَ زُلْفى

درودى که آنان را بدان سبب به کمال قرب خود رسانى

وَتَكُونُ لَكَ وَ لَهُمْ رِضًى

و براى تو و ایشان رضا و خشنودى باشد

ص: 282

وَ مُتَّصِلَةٌ بِنَظآئِرِهِنَّ اَبَداً.

و براى همیشه به نظائر آن متصل گردد

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَيَّدْتَ دينَكَ فى كُلِّ اَوانٍ بِاِمامٍ اَقَمْتَهُ عَلَماً. لِعِبادِكَ

خداوندا تو در هر زمان دینت را به سبب رهبرى بر حق تأیید کردى و او را نشانه اى براى بندگانت

وَ مَناراً فى بِلادِكَ

و مشعلى فروزان در شهرهایت بپا داشتى

بَعْدَ اَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ

پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود وصل کردى

وَ جَعَلْتَهُ الذَّريعَةَ اِلى رِضْوانِكَ

و او را سبب دستیابى به رضاى خود ساختى

وَ افْتَرَضْتَ طاعَتَهُ

و طاعتش را بر همه واجب نمودى

وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ وَ الاِنْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ

و مردم را از سركشى در برابر او بر حذر داشته اى و فرمان داده اى كه به هر چه امر مى كند اطاعت كنند و از هر چه نهى مى كند باز ايستند

وَ أَلاَّ يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ

و كس بر او پيشى نگيرد

وَ لاَ يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللاَّئِذِينَ

و كس از او واپس نماند و او نگهدار كسانى است كه بدو پناه مى برند

وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ

و كهف امان مؤمنان است

وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ

و حلقه اعتصام ايشان است

وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ

و جلال و جلوه جهانيان است.

ص: 283

اَللَّهُمَّ فَأَوْزِعْ لِوَلِيِّكَ شُكْرَ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيْهِ

بار خدايا به ولى خود الهام نماى كه شكر نعمتى را كه به او ارزانى داشته اى به جاى آرد

وَ أَوْزِعْنَا مِثْلَهُ فِيهِ

و ما را نيز الهام ده كه شكر نعمت هدايت او به جاى آريم

وَ آتِهِ مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَاناً نَصِيراً

و او را از جانب خود سلطه و توانايى ده

وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً يَسِيراً

و به آسانى راه پيروزى بر او بگشاى

وَ أَعِنْهُ بِرُكْنِكَ الْأَعَزِّ

و به نيرومندترين اركان قدرت خود يارى اش فرماى

وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ

و پشتش محكم

وَ قَوِّ عَضُدَهُ

و بازوانش توانا گردان

وَ رَاعِهِ بِعَيْنِكَ

و زير نظر مراقبت خويش قرار ده

وَ احْمِهِ بِحِفْظِكَ

و در سايه حفظ خود حفظش نماى

وَ انْصُرْهُ بِمَلاَئِكَتِكَ

و به ملائكه خود يارى اش ده

وَ امْدُدْهُ بِجُنْدِكَ الْأَغْلَبِ

و به لشكر پيروزمند خود مددش رسان.

وَ أَقِمْ بِهِ كِتَابَكَ وَ حُدُودَكَ وَ شَرَائِعَكَ وَ سُنَنَ رَسُولِكَ – صَلَوَاتُكَ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ –

اى خداوند كتاب خود حدود و شرايع خود و سنتهاى پيامبر خود را – صلواتك اللهم عليه و آله – بدو بر پاى دار

وَ أَحْيِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِينِكَ

و هر چه را ظالمان از معالم دينت ميرانيده اند بدو زنده دار

وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِيقَتِكَ

و بدو زنگ ستم ستمكاران از آيين خويش بزداى

ص: 284

وَ أَبِنْ بِهِ الضَّرَّاءَ مِنْ سَبِيلِكَ

و بدو دشواريها از راه خود دور گردان

وَ أَزِلْ بِهِ النَّاكِبِينَ عَنْ صِرَاطِكَ وَ امْحَقْ بِهِ بُغَاةَ قَصْدِكَ عِوَجاً

و به نيروى او كسانى را كه از راه تو منحرف شده اند از ميان بردار و آن كسان را كه صراط مستقيم تو را راه كج جلوه مى دهند نابود نماى.

وَ أَلِنْ جَانِبَهُ لِأَوْلِيَائِكَ

اى خداوند ولى و امام خود را براى دوستانت قلبى مهربان و نرم عطا كن

وَ ابْسُطْ يَدَهُ عَلَى أَعْدَائِكَ

و دست قدرت او بر دشمنانت گشوده گردان

وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ تَعَطُّفَهُ وَ تَحَنُّنَهُ

و رأفت و رحمت و عطوفت و محبتش را نصيب ما گردان

وَ اجْعَلْنَا لَهُ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ

و ما را از نيوشندگان و فرمانبرداران امر او قرار ده

وَ فِي رِضَاهُ سَاعِينَ وَ إِلَى نُصْرَتِهِ

و چنان كن كه در راه رضاى او سعى كنيم و يارى اش نماييم

وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ مُكْنِفِينَ

و مدافع او در برابر دشمنش باشيم

وَ إِلَيْكَ وَ إِلَى رَسُولِكَ – صَلَوَاتُكَ اللَّهُمَّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ – بِذَلِكَ مُتَقَرِّبِينَ

و اين سبب تقرب ما به تو و رسول تو – صلواتك عليه و آله – گردد.

اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِيَائِهِمُ

بار خدايا تحيت و درود بفرست دوستان ايشان را

الْمُعْتَرِفِينَ بِمَقَامِهِمُ

آن اعتراف كنندگان به مقام و منزلت ايشان

الْمُتَّبِعِينَ مَنْهَجَهُمُ الْمُقْتَفِينَ آثَارَهُمُ الْمُسْتَمْسِكِينَ بِعُرْوَتِهِمُ

آن پيروى كنندگان راه ايشان آن پاى نهندگان به جاى پاى ايشان آن چنگ زنندگان به رشته آيين ايشان

ص: 285

الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَتِهِمُ:

آن تمسك جويان به دوستى ايشان

الْمُؤْتَمِّينَ بِإِمَامَتِهِمُ

آن پذيرندگان پيشوايى ايشان

الْمُسَلِّمِينَ لِأَمْرِهِمُ

آن تسليم شوندگان به فرمان ايشان

الْمُجْتَهِدِينَ فِي طَاعَتِهِمُ

آن كوشندگان در طاعت ايشان

الْمُنْتَظِرِينَ أَيَّامَهُمُ

آن منتظران دولت ايشان

الْمَادِّينَ إِلَيْهِمْ أَعْيُنَهُمْ

و آن چشم به راهان ظهور ايشان

الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَكَاتِ الزَّاكِيَاتِ النَّامِيَاتِ الْغَادِيَاتِ الرَّائِحَاتِ.

تحيت و درودى مبارك پاكيزه فزاينده در هر بامداد و هر شبانگاه.

وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ

اى خداوند بر ايشان سلام كن و بر ارواحشان.

وَ اجْمَعْ عَلَى التَّقْوَى أَمْرَهُمْ وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُئُونَهُمْ وَ تُبْ عَلَيْهِمْ

اعمالشان با تقوى توأم نماى و احوالشان به صلاح آور و توبه شان بپذير

إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ

كه تو توبه پذيرنده و مهربانى

وَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ

تو بهترين آمرزندگانى.

ص: 286

وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِي دَارِ السَّلاَمِ

ما را به رحمت خود با آنان در دار السلام بهشت جاى ده

بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ

اى مهربان ترين مهربانان.

اَللَّهُمَّ هَذَا يَوْمُ عَرَفَةَ

بار خدايا امروز روز عرفه است.

يَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ

روزى است كه آن را شريف و گرامى داشته اى و تعظيم و تجليل كرده اى.

نَشَرْتَ فِيهِ رَحْمَتَكَ وَ مَنَنْتَ فِيهِ بِعَفْوِكَ

در اين روز رحمت خود پراكنده اى و بر مردمان به عفو خود منت نهاده اى

وَ أَجْزَلْتَ فِيهِ عَطِيَّتَكَ

و عطاى خود در حق ايشان افزوده اى

وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِكَ

و بر بندگانت تفضل فرموده اى.

اَللَّهُمَّ وَ أَنَا عَبْدُكَ الَّذِي أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ قَبْلَ خَلْقِكَ لَهُ وَ بَعْدَ خَلْقِكَ

اى خداوند من آن بنده توأم كه هم پيش از آفريدن او او را از نعمت خود بر خوردار ساختى و هم پس از آن.

إِيَّاهُ فَجَعَلْتَهُ مِمَّنْ هَدَيْتَهُ لِدِينِكَ

او را در زمره كسانى آورده اى كه آنان را به دين خود راه نموده اى

وَ وَفَّقْتَهُ لِحَقِّكَ

و به گزاردن حق خويش توفيق داده اى

وَ عَصَمْتَهُ بِحَبْلِكَ

و اكنون چنگ در ريسمان استوار دوستى تو زده

وَ أَدْخَلْتَهُ فِي حِزْبِكَ وَ أَرْشَدْتَهُ لِمُوَالاَةِ أَوْلِيَائِكَ

و تواش در حزب خود داخل كرده اى و راهش نموده اى كه با دوستانت دوستى ورزد

ص: 287

وَ مُعَادَاةِ أَعْدَائِكَ

و با دشمنانت دشمنى كند.

ثُمَّ أَمَرْتَهُ فَلَمْ يَأْتَمِرْ

سپس فرمانش دادى و او فرمان نبرد

وَ زَجَرْتَهُ فَلَمْ يَنْزَجِرْ

منعش كردى و به منع تو وقعى ننهاد

وَ نَهَيْتَهُ عَنْ مَعْصِيَتِكَ

از معصيت خود نهيش كردى

فَخَالَفَ أَمْرَكَ

فرمان تو خلاف كرد

إِلَى نَهْيِكَ لاَ مُعَانَدَةً لَكَ

و مرتكب همان اعمالى شد كه از آن نهيش كرده بودى

وَ لاَ اسْتِكْبَاراً عَلَيْكَ

اما نه از روى عناد و گردنكشى

بَلْ دَعَاهُ هَوَاهُ إِلَى مَا زَيَّلْتَهُ وَ إِلَى مَا حَذَّرْتَهُ وَ أَعَانَهُ عَلَى ذَلِكَ عَدُوُّكَ وَ عَدُوُّهُ

بلكه هواى نفسش او را به اعمالى فرا خواند كه تو از آن دورش خواسته بودى و از آتش ترسانده بودى. دشمن تو و دشمن او – شيطان – بفريفتش

فَأَقْدَمَ عَلَيْهِ عَارِفاً بِوَعِيدِكَ رَاجِياً لِعَفْوِكَ وَاثِقاً بِتَجَاوُزِكَ

تا در عين آگاهى از عذاب تو مرتكب معاصى شد. اكنون به عفو تو اميد بسته و به بخشايش تو مطمئن گشته است.

وَ كَانَ أَحَقَّ عِبَادِكَ مَعَ مَا مَنَنْتَ عَلَيْهِ أَلاَّ يَفْعَلَ

با آن همه احسان كه تو در حق او كرده بودى از ديگر بندگانت سزاوارتر بود كه چنان نكند كه كرده بود.

وَ هَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ صَاغِراً

اى خداوند اين منم كه در برابر تو ايستاده ام

ص: 288

ذَلِيلاً خَاضِعاً خَاشِعاً خَائِفاً مُعْتَرِفاً بِعَظِيمٍ مِنَ الذُّنُوبِ تَحَمَّلْتُهُ

خوار و ذليل و خاضع و خاشع و خائف و معترف به گناهان بزرگى كه بارش را بر دوش مى كشم

وَ جَلِيلٍ مِنَ الْخَطَايَا اجْتَرَمْتُهُ

و خطاهاى عظيمى كه مرتكب شده ام.

مُسْتَجِيراً بِصَفْحِكَ لاَئِذاً بِرَحْمَتِكَ

در سايه عفو تو خزيده ام و به جوار رحمت تو پناه جسته ام

مُوقِناً أَنَّهُ لاَ يُجِيرُنِي مِنْكَ مُجِيرٌ

و به يقين مى دانم كه كسى مرا از تو زنهار نخواهد داد

وَ لاَ يَمْنَعُنِي مِنْكَ مَانِعٌ

و كس مرا از كيفر تو در امان نخواهد داشت.

فَعُدْ عَلَيَّ بِمَا تَعُودُ بِهِ عَلَى مَنِ اقْتَرَفَ مِنْ تَغَمُّدِكَ

بار خدايا اكنون كه به درگاهت روى نهاده ام تو نيز آن پرده كه بر گنه كاران مى كشى بر من نيز بكش

وَ جُدْ عَلَيَّ بِمَا تَجُودُ بِهِ عَلَى مَنْ أَلْقَى بِيَدِهِ إِلَيْكَ مِنْ عَفْوِكَ

و بر من ببخشاى آن بخشايش خود را كه به كسى ارزانى مى دارى كه خود را تسليم تو مى كند.

وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِمَا لاَ يَتَعَاظَمُكَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَى مَنْ أَمَّلَكَ مِنْ غُفْرَانِكَ

بر من احسان كن آن سان كه در حق كسى كه آرزوى آمرزش تو دارد كه احسان تو هر چند سترگ بود در نظرت به چيزى نسنجد.

وَ اجْعَلْ لِي فِي هَذَا الْيَوْمِ نَصِيباً

بار خدايا براى من در اين روز نصيبى قرار ده

أَنَالُ بِهِ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِكَ وَ لاَ تَرُدَّنِي صِفْراً مِمَّا يَنْقَلِبُ بِهِ الْمُتَعَبِّدُونَ لَكَ مِنْ عِبَادِكَ

كه از آن به خشنودى تو رسم و مرا از ثوابى كه پرستندگانت از آن بهره ور مى شوند تهيدست باز مگردان

ص: 289

وَ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أُقَدِّمْ مَا قَدَّمُوهُ مِنَ الصَّالِحَاتِ

كه هر چند نتوانسته ام از اعمال نيك چيزى تقديم دارم آن سان كه ديگران تقديم داشته اند

فَقَدْ قَدَّمْتُ تَوْحِيدَكَ وَ نَفْيَ الْأَضْدَادِ وَ الْأَنْدَادِ وَ الْأَشْبَاهِ عَنْكَ

ولى توحيد تو و نفى اضداد و امثال از تو را تقديم داشته ام

وَ أَتَيْتُكَ مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِي أَمَرْتَ أَنْ تُؤْتَى مِنْهَا

و از درهايى به نزد تو آمده ام كه تو خود فرموده اى كه از آن درها به سوى تو آيند

وَ تَقَرَّبْتُ إِلَيْكَ بِمَا لاَ يَقْرُبُ أَحَدٌ مِنْكَ إِلاَّ بالتَّقَرُّبِ بِهِ

و به درگاه تو به چيزى تقرب جسته ام كه تا به آن تقرب نجويند به تو تقرب نتوانند يافت.

ثُمَّ أَتْبَعْتُ ذَلِكَ بِالْإِنَابَةِ إِلَيْكَ

آنگاه از پى آن تقرب به درگاه تو توبه كرده ام

وَ التَّذَلُّلِ وَ الاِسْتِكَانَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ

در عين خوارى و فروتنى و حسن ظن به تو

وَ الثِّقَةِ بِمَا عِنْدَكَ وَ شَفَعْتُهُ بِرَجَائِكَ الَّذِي قَلَّ مَا يَخِيبُ عَلَيْهِ رَاجِيكَ

و اعتماد به رحمت تو و اميد به تو را كه اميدواران از آن نوميد نمى شوند شفيع خود گردانيده ام.

وَ سَأَلْتُكَ مَسْأَلَةَ الْحَقِيرِ الذَّلِيلِ الْبَائِسِ الْفَقِيرِ الْخَائِفِ الْمُسْتَجِيرِ

اى خداوند دست سؤال پيش تو دراز كرده ام همانند موجود حقير ذليل بينواى فقير ترسانى زنهار خواه همراه با ترس

وَ مَعَ ذَلِكَ خِيفَةً وَ تَضَرُّعاً وَ تَعَوُّذاً وَ تَلَوُّذاً

و تضرع و پناه آوردن به تو و التجا به ذيل جلال تو

لاَ مُسْتَطِيلاً بِتَكَبُّرِ الْمُتَكَبِّرِينَ

نه از سر گردنكشى و چون متكبران به تكبر

وَ لاَ مُتَعَالِياً بِدَالَّةِ الْمُطِيعِينَ وَ لاَ مُسْتَطِيلاً بِشَفَاعَةِ الشَّافِعِينَ

نه از روى اعتلا آن سان كه عبادت كننده را دلير سازد و نه از روى اتكا به شفاعت شافعان.

وَ أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّينَ

اى خداوند من كمترين كمترانم

ص: 290

وَ أَذَلُّ الْأَذَلِّينَ

و خوارترين خوارترانم

وَ مِثْلُ الذَّرَّةِ أَوْ دُونَهَا

همانند ذره اى يا حتى كمتر از آن.

فَيَا مَنْ لَمْ يُعَاجِلِ الْمُسِيئِينَ

و اينك اى خداوندى كه در كيفر بدكاران شتاب نمى كنى

وَ لاَ يَنْدَهُ الْمُتْرَفِينَ وَ يَا مَنْ يَمُنُّ بِإِقَالَةِ الْعَاثِرِينَ

و فرو رفتگان در ناز و نعمت را مهلت مى دهى و گنهكاران را به انعام خود عفو مى كنى

وَ يَتَفَضَّلُ بِإِنْظَارِ الْخَاطِئِينَ

و به فضل خويش از خطاكاران مهلت باز نمى گيرى

أَنَا الْمُسِي ءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ

من بدكارى هستم معترف و خطاكارى هستم

الْعَاثِرُ أَنَا الَّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً

لغزيده و به سر در آمده. دليرانه در برابر تو مرتكب گناه شده

أَنَا الَّذِي عَصَاكَ مُتَعَمِّداً

و به عمد معصيت تو كرده ام.

أَنَا الَّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ

من همانم كه اعمال ناپسند خود را از بندگان تو مستور داشته و در نزد تو آشكار ساخته ام.

أَنَا الَّذِي هَابَ عِبَادَكَ

من همانم كه از بندگانت ترسان بوده

وَ أَمِنَكَ أَنَا الَّذِي لَمْ يَرْهَبْ سَطْوَتَكَ

ولى خود را از تو در امان ديده ام. من همانم كه از سطوت تو بيمناك نشده ام

وَ لَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ

و از خشم تو ترسى به دل راه نداده ام.

أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ

من بر خود جنايت كرده ام

أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيَّتِهِ

من گروگان بلاى خويشتنم

أَنَا القَلِيلُ الْحَيَاءِ

من از شرم و حيا بهره اى چندان نبرده ام

أَنَا الطَّوِيلُ الْعَنَاءِ

و من گرفتار رنجى ديرينه ام.

ص: 291

بِحَقِّ مَنِ انْتَجَبْتَ مِنْ خَلْقِكَ وَ بِمَنِ اصْطَفَيْتَهُ لِنَفْسِكَ بِحَقِّ مَنِ اخْتَرْتَ مِنْ بَرِيَّتِكَ وَ مَنِ اجْتَبَيْتَ لِشَأْنِكَ

بار خدايا تو را سوگند مى دهم به آن كه از ميان خلق او را برگزيده اى به آن كه او را براى خود پسنديده اى به آن كه از ميان آفريدگانت او را اختيار كرده اى به آن كه او را براى خود برگزيده اى

بِحَقِّ مَنْ وَصَلْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِكَ

به آن كه طاعت او را به طاعت خود پيوسته اى

وَ مَنْ جَعَلْتَ مَعْصِيَتَهُ كَمَعْصِيَتِكَ

و معصيت او را معصيت خود دانسته اى

بِحَقِّ مَنْ قَرَنْتَ مُوَالاَتَهُ بِمُوَالاَتِكَ

و دوستى اش به دوستى خود قرين ساخته اى

وَ مَنْ نُطْتَ مُعَادَاتَهُ بِمُعَادَاتِكَ

و دشمنى اش را دشمنى خود شمرده اى

تَغَمَّدْنِي فِي يَوْمِي هَذَا بِمَا تَتَغَمَّدُ بِهِ مَنْ جَأَرَ إِلَيْكَ مُتَنَصِّلاً وَ عَاذَ بِاسْتِغْفَارِكَ تَائِباً

در اين روز مرا چونان كسانى كه از گناه بيزارى جسته اند و به تو پناه آورده اند و توبه كرده و به آمرزش تو پيوسته اند خلعت عفو و رحمت خود بپوشان.

وَ تَوَلَّنِي بِمَا تَتَوَلَّى بِهِ أَهْلَ طَاعَتِكَ وَ الزُّلْفَى لَدَيْكَ وَ الْمَكَانَةِ مِنْكَ

بار خدايا از هر چه پرستندگان و مقربان خود را نصيب مى دهى مرا نيز نصيب ده.

وَ تَوَحَّدْنِي بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَى بِعَهْدِكَ وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِي ذَاتِكَ وَ أَجْهَدَهَا فِي مَرْضَاتِكَ

مرا خاص خود گردان بدان گونه كه وفا كنندگان به عهد خود را و آنان را كه در عبادت تو خويشتن به رنج افكنده و در خشنودى تو كوشيده اند خاص خود مى گردانى.

وَ لاَ تُؤَاخِذْنِي بِتَفْرِيطِي فِي جَنْبِكَ وَ تَعَدِّي طَوْرِي فِي حُدُودِكَ وَ مُجَاوَزَةِ أَحْكَامِكَ

مرا به سبب قصور در بندگى ات يا تجاوز از حد خويش و احكام تو مؤاخذت مفرماى.

ص: 292

وَ لاَ تَسْتَدْرِجْنِي بِإِمْلاَئِكَ لِي اسْتِدْرَاجَ

بار خدايا چنان مباد كه مرا مهلت دهى تا به تدريج سزاوار كيفر شوم

مَنْ مَنَعَنِي خَيْرَ مَا عِنْدَهُ

چونان كسى كه نعمت از من باز گرفت و چنان پنداشت كه هر خير و نيكى كه هست از جانب اوست

وَ لَمْ يَشْرَكْكَ فِي حُلُولِ نِعْمَتِهِ بِي

تا آنجا كه تو را هم در نعمتى كه نصيب من شده بود شريك نساخت.

وَ نَبِّهْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِينَ وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِينَ وَ نَعْسَةِ الْمَخْذُولِينَ

اى خداوند مرا از خواب غافلان و ناهشيارى اسرافكاران و خواب آلودگى خذلان رسيدگان بيدار و آگاه ساز.

وَ خُذْ بِقَلْبِي إِلَى مَا اسْتَعْمَلْتَ بِهِ الْقَانِتِينَ

دلم را به كارى بر گمار كه اطاعت كنندگان را بدان گماشته اى

وَ اسْتَعْبَدْتَ بِهِ الْمُتَعَبِّدِينَ

و متعبدان را بدان واداشته اى

وَ اسْتَنْقَذْتَ بِهِ الْمُتَهَاوِنِينَ

و بندگان سهل انگار را بدان از عذاب رهايى بخشيده اى.

وَ أَعِذْنِي مِمَّا يُبَاعِدُنِي عَنْكَ

بار خدايا مرا از هر چه از درگاه تو دور مى دارد

وَ يَحُولُ بَيْنِي وَ بَيْنَ حَظِّي مِنْكَ وَ يَصُدُّنِي عَمَّا أُحَاوِلُ لَدَيْكَ

يا ميان من و فيضى كه از سوى تو به من مى رسد حايل مى گردد يا از هر قصد كه نزد تو كنم باز مى دارد در پناه خود دار.

ص: 293

وَ سَهِّلْ لِي مَسْلَكَ الْخَيْرَاتِ إِلَيْكَ وَ الْمُسَابَقَةَ إِلَيْهَا مِنْ حَيْثُ أَمَرْتَ وَ الْمُشَاحَّةَ فِيهَا عَلَى مَا أَرَدْتَ

اى خداوند آن راه خير را كه به سوى تو رهنمون است پيش پاى من هموار نماى. در رسيدن به نيكيها از آن راه كه خود فرموده اى سبقت را بر من آسان كن و تلاش براى دست يافتن به آنها را بدان گونه كه خود خواسته اى نصيب من فرما.

وَ لاَ تَمْحَقْنِي فِيمَن تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِمَا أَوْعَدْتَ

مرا همراه كسانى كه وعده عذاب تو را سهل مى انگارند تباه مكن

وَ لاَ تُهْلِكْنِي مَعَ مَنْ تُهْلِكُ مِنَ الْمُتَعَرِّضِينَ لِمَقْتِكَ

و با آنان كه آماج انتقام تو هستند هلاك منماى

وَ لاَ تُتَبِّرْنِي فِيمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْ سُبُلِكَ

و با آن گروه كه از طريق تو منحرف مى شوند خرد و شكسته مكن

وَ نَجِّنِي مِنْ غَمَرَاتِ الْفِتْنَةِ وَ خَلِّصْنِي مِنْ لَهَوَاتِ الْبَلْوَى.

مرا از گردابهاى فتنه رهايى بخش و از تنگناهاى بلا وارهان

وَ أَجِرْنِي مِنْ أَخْذِ الْإِمْلاَءِ وَ حُلْ

و آن سان مهلتم مده كه به غفلت گرفتار آيم

بَيْنِي وَ بَيْنَ عَدُوٍّ يُضِلُّنِي

اى خداوند ميان من و دشمنى كه گمراهم سازد

وَ هَوًى يُوبِقُنِي وَ مَنْقَصَةٍ تَرْهَقُنِي.

و هواى نفسى كه هلاكم گرداند و زيانى كه مرا فرو گيرد حايل شو.

وَ لاَ تُعْرِضْ عَنِّي إِعْرَاضَ مَنْ لاَ تَرْضَى عَنْهُ بَعْدَ غَضَبِكَ

از من همانند آن كس كه بر او خشم گرفته اى و از او خشنود نگرديده اى رويگردان مشو.

ص: 294

وَ لاَ تُؤْيِسْنِي مِنَ الْأَمَلِ فِيكَ فَيَغْلِبَ عَلَيَّ الْقُنُوطُ مِنْ رَحْمَتِكَ

مرا از خود مأيوس مساز. آن سان كه نوميدى از رحمتت بر من غلبه يابد.

وَ لاَ تَمْنِحْنِي بِمَا لاَ طَاقَةَ لِي بِهِ فَتَبْهَظَنِي مِمَّا تُحَمِّلُنِيهِ مِنْ فَضْلِ مَحَبَّتِكَ

اى خداوند بدان حد به من مبخش كه تاب و توان آن را نداشته باشم كه در زير بار محبت فراوان تو گرنبار شوم.

وَ لاَ تُرْسِلْنِي مِنْ يَدِكَ إِرْسَالَ مَنْ لاَ خَيْرَ فِيهِ وَ لاَ حَاجَةَ بِكَ إِلَيْهِ وَ لاَ إِنَابَةَ لَهُ

و مرا از دست مهل چونان كسى كه ديگر در او اميد خيرى نبود و تو را با او كارى نباشد و باز گشتنش را فايدتى صورت نبندد.

وَ لاَ تَرْمِ بِي رَمْيَ مَنْ سَقَطَ مِنْ عَيْنِ رِعَايَتِكَ وَ مَنِ اشْتَمَلَ عَلَيْهِ الْخِزْيُ مِنْ عِنْدِكَ

و مرا ميفكن چونان كسى كه از چشم عنايت تو افتاده است و خوارى و شوربختى اش فرا گرفته

بَلْ خُذْ بِيَدِي مِنْ سَقْطَةِ الْمُتَرَدِّينَ

بل دستم را بگير تا چون افتادگان نيفتم

وَ وَهْلَةِ الْمُتَعَسِّفِينَ وَ زَلَّةِ الْمَغْرُورِينَ

و چون گمگشتگان نهراسم و چون فريب خوردگان نلغزم

وَ وَرْطَةِ الْهَالِكِينَ

و در گرداب هلاك شوندگان سرنگون نشوم.

وَ عَافِنِي مِمَّا ابْتَلَيْتَ بِهِ طَبَقَاتِ عَبِيدِكَ

بار خدايا مرا سلامت عطا كن و از آن بلا كه غلامان

ص: 295

وَ إِمَائِكَ وَ بَلِّغْنِي مَبَالِغَ مَنْ عُنِيتَ بِهِ

و كنيزان خود بدان مبتلا مى سازى رهايى بخش و به مقام كسى رسان كه مورد عنايت توست

وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ وَ رَضِيتَ عَنْهُ فَأَعَشْتَهُ حَمِيداً وَ تَوَفَّيْتَهُ سَعِيداً

و نعمتش داده اى و از او خشنود بوده اى و عمرش داده اى و ستوده داشته اى و ميرانده اى و خوشبخت ساخته اى.

وَ طَوِّقْنِي طَوْقَ الْإِقْلاَعِ عَمَّا يُحْبِطُ الْحَسَنَاتِ

بار خدايا طوق گردن من ساز دل بركندن مرا از هر چه حسناتم را بى ارج مى سازد

وَ يَذْهَبُ بِالْبَرَكَاتِ

و بركاتم را از ميان مى برد.

وَ أَشْعِرْ قَلْبِيَ الاِزْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّيِّئَاتِ وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ

بار خدايا شعار قلب من ساز انزجار از زشتيهاى گناهان و رسواييهاى معاصى را.

وَ لاَ تَشْغَلْنِي بِمَا لاَ أُدْرِكُهُ إِلاَّ بِكَ عَمَّا لاَ يُرْضِيكَ عَنِّي غَيْرُهُ

مرا از كارهاى اخروى كه تو را خشنود مى گرداند به كارهاى دنيوى كه جز به مدد تو بدان دست نمى يابم مشغول منماى.

وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِي حُبَّ دُنْيَا دَنِيَّةٍ تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ

خداوندا بركن از دل من محبت اين جهان سفله را كه راه مرا از دست يافتن به خيراتى كه در نزد توست مى بندد

و َ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِيلَةِ إِلَيْكَ

و چون خواهم كه به سوى تو آيم سد راه من مى شود

وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ

و از تقرب به درگاه تو غافل مى گرداند.

وَ زَيِّنْ لِيَ التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِكَ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ

اى خداوند در دل من بياراى تنهايى در شبها و روزها را و مناجات با تو را.

وَ هَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ

مرا عصمتى بخش كه به خشيت تو نزديك گرداند

ص: 296

وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ وَ تَفُكَّنِي مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ

و از ارتكاب محارم دور دارد و از اسارت در چنگال گناهان بزرگ آزاد ساز.

وَ هَبْ لِيَ التَّطْهِيرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْيَانِ وَ أَذْهِبْ عَنِّي دَرَنَ الْخَطَايَا وَ سَرْبِلْنِي بِسِرْبَالِ عَافِيَتِكَ

بار خدايا مرا از آلودگى معصيت و شوخگنى گناهان پاكيزه ساز و جامه عافيت و تندرستى بر من افكن

وَ رَدِّنِي رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ

و در حله اى از نعم گسترده خود بپوشان

وَ جَلِّلْنِي سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ وَ ظَاهِرْ لَدَيَّ فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ

و احسان و بخشش خود پى در پى نصيب من گردان

وَ أَيِّدْنِي بِتَوْفِيقِكَ وَ تَسْدِيدِكَ

و به توفيق و رهنمايى خويشم يارى نماى

وَ أَعِنِّي عَلَى صَالِحِ النِّيَّةِ وَ مَرْضِيِّ الْقَوْلِ وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ

و چون آهنگ كارى شايسته كنم يا سخنى شايسته گويم يا عملى نيكو انجام دهم يارى ام ده

وَ لاَ تَكِلْنِي إِلَى حَوْلِي وَ قُوَّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ

و مرا به نيرو و قوت خود وامگذار بى آنكه تو خود قوت و نيرويم بخشيده باشى.

وَ لاَ تُخْزِنِي يَوْمَ تَبْعَثُنِي لِلِقَائِكَ

بار خدايا آن روز كه مرا براى ديدار خود از گور بر مى انگيزى

وَ لاَ تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَيْ أَوْلِيَائِكَ

خوارم مگردان و در نزد اولياى خود رسوايم مساز

وَ لاَ تُنْسِنِي ذِكْرَكَ وَ لاَ تُذْهِبْ عَنِّي شُكْرَكَ

و ذكر خود از ياد من مبر و زبان شكر و سپاس خويش از من مگير

ص: 297

بَلْ أَلْزِمْنِيهِ فِي أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلاَتِ الْجَاهِلِينَ

بلكه در حالات سهو و بى خبرى آن هنگام كه جاهلان از سپاس نعمتهايت غافلند

لِآلاَئِكَ وَ أَوْزِعْنِي أَنْ أُثْنِيَ بِمَا أَوْلَيْتَنِيهِ وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَيْتَهُ إِلَيَ

همواره شكر و سپاس خويش بر زبان من جارى فرماى و مرا الهام كن كه در برابر نعمتى كه مرا داده اى سپاست گويم و به آن خيرات كه مرا فرستاده اى معترف آيم.

وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ

بار خدايا رغبت مرا به خود فراتر از رغبت هر رغبت كننده اى قرار ده

وَ حَمْدِي إِيَّاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ

و سپاس مرا فراتر از سپاس هر سپاس گوينده اى.

وَ لاَ تَخْذُلْنِي عِنْدَ فَاقَتِي إِلَيْكَ

به هنگام فقر كه دست نياز به سوى تو دراز مى كنم مرا وامگذار

وَ لاَ تُهْلِكْنِي بِمَا أَسْدَيْتُهُ إِلَيْكَ وَ لاَ تَجْبَهْنِي بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِينَ لَكَ

و بدان اعمال كه به جاى آورده ام و نه در خور مقام جلال تو بوده تباهم مكن و چون دشمنانت دست رد به روى من مزن

فَإِنِّي لَكَ مُسَلِّمٌ أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّةَ لَكَ

كه من در برابر تو تسليمم و مى دانم كه حجت تو راست

وَ أَنَّكَ أَوْلَى بِالْفَضْلِ

و تو به فضل و بخشايش سزاوارترى

ص: 298

وَ أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ

و در مقام احسان سود رساننده تر. تو سزاوارترى كه از تو بترسند. تو سزاوارترى كه از تو آمرزش خواهند.

وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَعْفُوَ أَوْلَى مِنْكَ بِأَنْ تُعَاقِبَ

تو به عفو شايسته ترى تا به عقوبت كردن.

وَ أَنَّكَ بِأَنْ تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْكَ إِلَى أَنْ تَشْهَرَ

تو به پوشيدن گناه نزديك ترى تا به افشا كردن.

فَأَحْيِنِي حَيَاةً طَيِّبَةً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِيدُ

اى خداوند مرا به حياتى خوش و پاكيزه زنده بدار كه به هر چه خواهم برسد

وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَيْثُ لاَ آتِي مَا تَكْرَهُ

و به آنچه دوست مى دارم پايان يابد چندان كه دست به كارى نزنم كه تواش خوش نداشته باشى

وَ لاَ أَرْتَكِبُ مَا نَهَيْتَ عَنْهُ

يا مرتكب كارى نشوم كه تو از آن نهى فرموده اى.

وَ أَمِتْنِي مِيتَةَ مَنْ يَسْعَى نُورُهُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ

از تو خواهم كه بميرانى مرا همانند آن كسان كه روشنايى شان در برابرشان و در سمت راستشان حركت مى كند.

وَ ذَلِّلْنِي بَيْنَ يَدَيْكَ وَ أَعِزَّنِي عِنْدَ خَلْقِكَ

بار خدايا مرا در برابر خود ذليل گردان و در نزد بندگانت عزيز دار.

وَ ضَعْنِي إِذَا خَلَوتُ بِكَ وَ ارْفَعْنِي بَيْنَ عِبَادِكَ وَ أَغْنِنِي عَمَّنْ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي

چون با تو خلوت كنم فروتنيم بخش و در ميان بندگان خود سر فراز دار و از هر كس كه به منش نيازى نيست بى نياز گردان

ص: 299

وَ زِدْنِي إِلَيْكَ فَاقَةً وَ فَقْراً

و هر چه بيشترم فقير و نيازمند درگاه خود ساز.

وَ أَعِذْنِي مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ

اى خداوند مرا از شماتت دشمنان

وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلاَءِ وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ

و نزول بلا و ذلت و رنج در پناه خود دار.

تَغَمَّدْنِي فِيمَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي بِمَا يَتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَى الْبَطْشِ

از عيبها و خطاهاى من كه خود از آن آگاهى اغماض كن همانند كسى كه اگر

لَوْ لاَ حِلْمُهُ وَ الْآخِذُ عَلَى الْجَرِيرَةِ لَوْ لاَ أَنَاتُهُ

حلمش مانع نمى آمد انتقام مى گرفت و اگر طريق مدارا نمى پيمود گناه را كيفر مى داد.

وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَةً أَوْ سُوءاً ف

بار خدايا هر گاه در اين جهان خواهى كه بر قومى فتنه اى يا ناسزايى وارد آورى

َنَجِّنِي مِنْهَا لِوَاذاً بِكَ وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِي مَقَامَ فَضِيحَةٍ فِي دُنْيَاكَ فَلاَ تُقِمْنِي مِثْلَهُ فِي آخِرَتِكَ

مرا كه به تو پناه جسته ام از آن ميان رهايى ده و همچنان كه در اين جهانم در جايگاه رسوايان بر پاى نداشته اى در آن جهان نيز در جايگاه رسوايانم بر پاى مدار

وَ اشْفَعْ لِي أَوَائِلَ مِنَنِكَ بِأَوَاخِرِهَا

و در حق من نعمتهاى اين – جهانى با نعمتهاى آن جهانى

ص: 300

وَ قَدِيمَ فَوَائِدِكَ بِحَوَادِثِهَا وَ لاَ تَمْدُدْ لِي مَدّاً يَقْسُو مَعَهُ قَلْبِي

و فوايد ديرينه با فوايد تازه توأم گردان و عمر مرا آن قدر دراز مكن كه به قساوت قلبم انجامد

وَ لاَ تَقْرَعْنِي قَارِعَةً يَذْهَبُ لَهَا بَهَائِي وَ لاَ تَسُمْنِي خَسِيسَةً يَصْغُرُ لَهَا قَدْرِي

و بر سر من حادثه اى دردناك و سخت مفرست كه شكوه و آب و رنگ من از ميان ببرد و مرا به مقامى فرومايه كه قدر و منزلت من حقير گرداند

وَ لاَ نَقِيصَةً يُجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَكَانِي

يا به نقيصه اى كه بدان مقام و مرتبت خويش از كف بدهم گرفتار منماى.

وَ لاَ تَرُعْنِي رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا وَ لاَ خِيفَةً أُوجِسُ دُونَهَا اجْعَلْ هَيْبَتِي فِي وَعِيدِكَ

اى خداوند مرا چنان مترسان كه ترسم به نوميدى كشد و چنان مرا بيم مده كه وحشت بر سراسر قلبم چيره شود. چنان كن كه ترسم تنها از عذاب تو باشد

وَ حَذَرِي مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ وَ رَهْبَتِي عِنْد تِلاَوَةِ آيَاتِكَ

و وحشتم از انذار و هشدار تو و دهشتم به هنگام تلاوت آيات كتاب تو.

وَ اعْمُرْ لَيْلِي بِإِيقَاظِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ و

بار خدايا شبم را آباد دار:به بيدار ماندنم براى عبادت تو

َ تَفَرُّدِي بِالتَّهَجُّدِ لَكَ وَ تَجَرُّدِي بِسُكُونِي إِلَيْكَ

و شب – زنده داريم در تنهايى براى تو و بريدن از همگان و آرامش يافتن تنها به تو

وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِي بِكَ وَ مُنَازَلَتِي إِيَّاكَ فِي فَكَاكِ رَقَبَتِي مِنْ نَارِكَ

و آوردن حوايج به درگاه تو و اصرار در طلب براى رهاييم از آتش جهنم

ص: 301

وَ إِجَارَتِي مِمَّا فِيهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ

و زنهار دادنم از عذابى كه گنه كاران در آن گرفتارند.

وَ لاَ تَذَرْنِي فِي طُغْيَانِي عَامِهاً وَ لاَ فِي غَمْرَتِي سَاهِياً حَتَّى حِينٍ وَ لاَ تَجْعَلْنِي عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ

اى خداوند مرا در وادى عصيان سرگشته رها مكن و تا زنده ام در ورطه سهو و بى خبريم وامگذار

وَ لاَ نَكَالاً لِمَنِ اعْتَبَرَ وَ لاَ فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ

و مرا به حالى ميفكن كه ديگران از من پند گيرند يا سبب عبرت همگان شوم يا كسى در من بنگرد و گمراه شود.

وَ لاَ تَمْكُرْ بِي فِيمَنْ تَمْكُرُ بِهِ وَ لاَ تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي

و در زمره كسانى كه با آنان مكر ميكنى با من مكر مكن و ديگرى را به جاى من مگزين

وَ لاَ تُغَيِّرْ لِي اسْماً وَ لاَ تُبَدِّلْ لِي جِسْماً

و نامم را به طومار گنهكاران مبر و تنم را در كشاكش گرفتاريهاى اين جهانى و عذابهاى آن جهانى ديگرگون منماى

وَ لاَ تَتَّخِذْنِي هُزُواً لِخَلْقِكَ وَ لاَ سُخْرِيّاً لَكَ

و مرا مضحكه مردم قرار مده و مسخره درگاه خود مساز.

وَ لاَ تَبَعاً إِلاَّ لِمَرْضَاتِكَ وَ لاَ مُمْتَهَناً إِلاَّ بِالاِنْتِقَامِ لَكَ

چنان كن كه پيوسته در جست وجوى خشنودى تو باشم و در تلاش براى انتقامجويى از دشمنان تو.

وَ أَوْجِدْنِي بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلاَوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَيْحَانِكَ وَ جَنَّةِ نَعِيمِكَ

بار خدايا خنكى عفوت را حلاوت رحمتت را روح و ريحان و بهشت پر نعمتت را ارزانى من دار

ص: 302

وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ

و از فضل خويش به من بچشان طعم فراغت را در گزاردن آنچه تو دوست مى دارى

وَ الاِجْتِهَادِ فِيمَا يُزْلِفُ لَدَيْكَ وَ عِنْدَكَ وَ أَتْحِفْنِي بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ

و طعم مجاهدت را در آنچه موجب تقرب به درگاه توست و مرا تحفه اى كرامند عطا كن.

وَ اجْعَلْ تِجَارَتِي رَابِحَةً وَ كَرَّتِي غَيْرَ خَاسِرَةٍ

بار خدايا چنان كن كه در تجارتم سود برم و بى هيچ زيان باز گردم و خوف

وَ أَخِفْنِي مَقَامَكَ وَ شَوِّقْنِي لِقَاءَكَ

ايستادن و پاسخ گفتن در روز باز جست را در دل من افكن و به ديدار خود مشتاق فرماى

وَ تُبْ عَلَيَّ تَوْبَةً نَصُوحاً لاَ تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِيرَةً وَ لاَ كَبِيرَةً

و به توبه اى بى بازگشت كه پس از آن نه گناه خردم باقى ماند نه گناه بزرگ

وَ لاَ تَذَرْ مَعَهَا عَلاَنِيَةً وَ لاَ سَرِيرَةً

نه گناه آشكار و نه گناه پنهان توفيق ده.

وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِي لِلْمُؤْمِنِينَ وَ اعْطِفْ بِقَلْبِي عَلَى الْخَاشِعِينَ

بيخ كينه مؤمنان از سينه من بركن. قلبم را با مردمان فروتن مهربان گردان.

وَ كُنْ لِي كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِينَ

با من چنان باش كه با صالحان هستى.

ص: 303

وَ حَلِّنِي حِلْيَةَ الْمُتَّقِينَ وَ اجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْغَابِرِينَ

به زيور پرهيزگارانم بياراى. نام نيك من بر زبان آيندگان جارى گردان

وَ ذِكْراً نَامِياً فِي الْآخِرِينَ وَ وَافِ بِي عَرْصَةَ الْأَوَّلِينَ

آوازه من در ميان معاصران به نيكى بلند نماى و در روز رستاخيز مرا در زمره آنان كه با پيامبر تو مهاجرت كردند در آور.

وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ عَلَيَّ وَ ظَاهِرْ كَرَامَاتِهَا لَدَيَّ

بار خدايا مرا فراخى نعمت ده به حد كمال و كرامتهاى آن از پى يكديگر به من ارزانى دار.

امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِكَ يَدَيَّ وَ سُقْ كَرَائِمَ مَوَاهِبِكَ إِلَيَ

دستان من از عطاى خود پر كن و مواهب كرامند خويش به سوى من روان دار.

وَ جَاوِرْ بِيَ الْأَطْيَبِينَ مِنْ أَوْلِيَائِكَ فِي الْجِنَانِ الَّتِي زَيَّنْتَهَا لِأَصْفِيَائِكَ

مرا در بهشتى كه براى برگزيدگان خويش آراسته اى در جوار اولياى پاك خود جاى ده.

وَ جَلِّلْنِي شَرَائِفَ نِحَلِكَ فِي الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبَّائِكَ

تشريف عطاى خويش بر من بپوشان و در منازلى كه براى دوستانت مهيا ساخته اى مكان ده.

ص: 304

وَ اجْعَلْ لِي عِنْدَكَ مَقِيلاً آوِي إِلَيْهِ مُطْمَئِنّاً وَ مَثَابَةً أَتَبَوَّؤُهَا وَ أَقَرُّ عَيْناً

براى من مكانى مطمئن كه در آن آرام گيرم و جايى كه در آن مسكن گزينم و دلم شاد شود برگزين

وَ لاَ تُقَايِسْنِي بِعَظِيمَاتِ الْجَرَائِرِ.

اى خداوند كيفر مرا با گناهان بزرگى كه مرتكب شده ام برابر منماى

وَ لاَ تُهْلِكْنِي يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ وَ أَزِلْ عَنِّي كُلَّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ

و در آن روز كه اسرار آشكار مى شود هلاكم مكن. هر شك و شبهتى از دلم بزداى

وَ اجْعَلْ لِي فِي الْحَقِّ طَرِيقاً مِنْ كُلِّ رَحْمَةٍ.

از دروازه هاى رحمت راه من به حق بگشاى.

وَ أَجْزِلْ لِي قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِكَ وَ وَفِّرْ عَلَيَّ حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِكَ

سهم مرا از مواهب نعم خود افزون فرماى و از سر افضال خويش نصيبم را از احسان و بخشش خود فراوان گردان.

وَ اجْعَلْ قَلْبِي وَاثِقاً بِمَا عِنْدَكَ

بار خدايا دلم را به آنچه در نزد توست آرام و مطمئن نماى

وَ هَمِّي مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ

و همه قصد مرا ويژه اعمالى ساز كه رضاى تو در آن باشد و مرا به كارى برگمار كه خاصان درگاهت را بر آن مى گمارى.

ص: 305

وَ أَشْرِبْ قَلْبِي عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ

چون خردها به غفلت افتند تو دل مرا به آب طاعت خويش سيراب فرماى

وَ اجْمَعْ لِيَ الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِينَةَ وَ الْعَافِيَةَ

و توانگرى و عفت و آسايش و بى گزندى و تندرستى و فراخى در روزى و آرامش و عافيت را همه يكجا نصيب من گردان.

وَ لاَ تُحْبِطْ حَسَنَاتِي بِمَا يَشُوبُهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ

حسنات مرا با معصيتى كه به آن آميخته گردد تباه منماى

وَ لاَ خَلَوَاتِي بِمَا يَعْرِضُ لِي مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ.

خلوتهايم را به خيالات ناپسندى كه براى آزمايش بر دل من مى فرستى بر هم مزن.

وَ صُنْ وَجْهِي عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ

آبروى مرا حفظ كن كه چيزى از مردم زمانه نخواهم

وَ ذُبِّنِي عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِينَ

و مرا از خواهش فاسقان باز دار.

وَ لاَ تَجْعَلْنِي لِلظَّالِمِينَ ظَهِيراً وَ لاَ لَهُمْ عَلَى مَحْوِ كِتَابِكَ يَداً

پشتيبان ستمگرانم قرار مده و مرا از همدلى و همدستى با آنان در محو كتاب خود در امان دار.

وَ نَصِيراً وَ حُطْنِي مِنْ حَيْثُ لاَ أَعْلَمُ حِيَاطَةً تَقِينِي بِهَا

محافظتم كن آن سان كه خود ندانم و از هر بد در امان باشم.

وَ افْتَحْ لِي أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ

درهاى توبه و رحمت و رأفت و رزق فراوان خود به رويم بگشاى

إِنِّي إِلَيْكَ مِنَ الرَّاغِبِينَ وَ أَتْمِمْ لِي إِنْعَامَكَ إِنَّكَ خَيْرُ الْمُنْعِمِينَ

كه من از روى آورندگان به درگاه توام. بار خدايا نعمتت را بر من تمام كن كه تو بهترين نعمت دهندگانى.

وَ اجْعَلْ بَاقِيَ عُمُرِي فِي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ

براى خشنودى خود باقى عمر مرا در حج و عمره سپرى ساز اى پروردگار جهانيان.

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ السَّلاَمُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَبَدَ الْآبِدِينَ

و خدا بر محمد و آل او كه (از آلودگى) پاك و (از نقائص) پاكيزه اند رحمت فرستد و هميشه بر او و بر ايشان درود باد

ص: 306

الدعاء 48 - عیدقربان و جمعه

وَكان مِن دعائِه عليه السلام يَوْمَ الْأضْحى وَ يومَ الجُمُعةِ

«دعادر روز عید قربان و روز جمعه»

اَللَّهُمَّ هذا يَوْمٌ مُبارَكٌ مَيْمُونٌ

خداوندا این روزى با برکت و میمون است

وَالْمُسْلِمُونَ فيهِ مُجْتَمِعُونَ فى اَقْطارِ اَرْضِكَ

و مسلمانان در هر جاى زمین تو در آن اجتماع دارند

يَشْهَدُ السَّآئِلُ مِنْهُمْ وَالطَّالِبُ وَالرَّاغِبُ وَالرَّاهِبُ

سؤال کننده و خواهنده و امیدوار و ترسنده حضور دارن

وَاَنْتَ النَّاظِرُ فى حَوآئِجِهِمْ

و تو ناظر در حوائجشان هستى

فَاَسْئَلُكَ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَهَوانِ ماسَئَلْتُكَ عَلَيْكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

پس به جود و کرمت و آسانى مسئلتم نزد تو از حضرتت مى خواهم که بر محمد و آلش درود فرستى

وَاَسْئَلُكَ اللَّهُمَّ رَبَّنا بِاَنَّ لَكَ الْمُلْكَ وَ لَكَ الْحَمْدَ

و خداوندا اى پروردگار ما که پادشاهى زیبنده توست و سپاس حضرتِ تورا سزد

لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

و خدایى جز تو نیست

الْحَليمُ الْكَريمُ الْحَنّانُ الْمنّانُ ذُوالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ

بردبار و بزرگوار و مهربان و داراى عطاى گسترده اى و خداوند جلال و اکرام

بَديعُ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ

و پدید آورنده آسمانها و زمینى

مَهْما قَسَمْتَ بَيْنَ عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ

هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت کرده اى

مِنْ خَيْرٍ اَوْ عافِيَةٍ اَوْ بَرَكَةٍ اَوْ هُدًى اَوْ عَمَلٍ بِطاعَتِكَ

از خیر یا عافیت یا برکت یا هدایت یا توفیق طاعت

اَوْ خَيْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيْهِمْ تَهْديهِمْ بِهِ اِلَيْكَ

یا خیرى که بر اهل ایمان انعام مى کنى و به سبب آن به سوى خود هدایتشان مى نمایى

اَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً

یا در پیشگاهت مقام آنان را به آن بلند مى کنى

اَوْ تُعْطيهِمْ بِهِ خَيْراً مِنْ خَيْرِ الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى وَنَصيبى مِنْهُ. وَاَسْئَلُكَ اللَّهُمَّ

یا بدان سبب خیر دنیا و آخرت به آنان مى بخشى از تو مى خواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنى

ص: 307

بِاَنَّ لَكَ الْمُلْكَ وَالْحَمْدَ

و بار خدایا که پادشاهى و حمد توراست

لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ

و معبودى جز تو نیست

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ حَبيبِكَ وَصِفْوَتِكَ

از تو مى خواهم که بر محمد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده

وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ

و اختیار شده از خَلقت

وَعَلى الِ مُحَمَّدٍ الْاَبْرارِ الطّاهِرينَ الْاَخْيارِ

و بر آل محمد نیکوکاران و پاکان و اخیار درود فرستى

صَلوةً لايَقْوى عَلى اِحْصآئِها اِلاَّ اَنْتَ

چنان درودى که جز تو احدى را قدرت شمردنش نباشد

وَ اَنْ تُشْرِكَنا فى صالِحِ مَنْ دَعاكَ فى هذَاالْيَوْمِ مِنْ عِبادِكَ الْمُؤْمِنينَ

و ما را در دعاى شایسته هریک از بندگان باایمانت که در این روز تو را خوانده است - شریک سازى

يا رَبَّ الْعالَمينَ

اى پروردگار عالمیان

وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا وَ لَهُمْ

\ و ما و ایشان را مورد مغفرت قرار دهى

اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

که تو بر هر چیز توانایى

اَللَّهُمَّ اِلَيْكَ تَعَمَّدْتُ بِحاجَتى وَ بِكَ اَنْزَلْتُ الْيَوْمَ.

الهى نیازم را به درگاه تو آوردم

فَقْرى وَ فاقَتى وَ مَسْكَنَتى

و بار فقر و فاقه و تهیدستى خود رابر در خانه ات نهادم

وَ اِنّى بِمَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ اَوْثَقُ مِنّى بِعَمَلى

و من به مغفرت و رحمتت مطمئن ترم تا به عمل و کار خود

وَ لمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ اَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبى

و آمرزش و رحمتت از گناهان من وسیع تر است

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ تَوَلَّ قَضآءَ كُلِّ حاجَةٍ هِىَ لى بِقُدْرَتِكَ عَلَيْها

و خود عهده دار روا کردن هر حاجتى که مرا هست باش به خاطر قدرتى که بر روا کردن آن دارى

ص: 308

وَتَيْسيرِ ذلِكَ عَلَيْكَ

و آسان بودنش بر تو

وَ بِفَقْرى اِلَيْكَ

و به خاطر نیازم به حضرتت

وَ غِناكَ عَنّى

و بى نیازیت از من

فَاِنّى لَمْ اُصِبْ خَيْراً قَطُّ اِلاَّ مِنْكَ

زیرا من هرگز به خیرى نرسیده ام مگر از جانب تو

وَلَمْ يَصْرِفْ عَنّى سُوءًا قَطُّ اَحَدٌ غَيْرُكَ

و هرگز احدى از من شرى را برنگردانده غیر تو

وَلا اَرْجُو لِأمْرِ اخِرَتى وَ دُنْياىَ سِواكَ

و در امر آخرت و دنیایم به کسى جز تو امید ندارم

اَللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّاَ وَ تَعَبَّاَ وَ اَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوَفادَةٍ اِلى مَخْلُوقٍ رَجآءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ وَطَلَبَ نَيْلِهِ وَجآئِزَتِهِ

الهى هر کس براى حرکت به سوى مخلوقى به امید صله و بخشش و جایزه او مهیّا شد و بار بست و ساز و برگ فراهم آورد و آماده سفر شد

فَاِلَيْكَ - يا مَوْلاىَ - كانَتِ الْيَوْمَ تَهْيِئَتى وَ تَعْبِئَتى وَ اِعْدادى وَاسْتِعدادى رَجاءَ عَفْوِكَ وَ رِفْدِكَ وَ طَلَبَ نَيْلِكَ وَجآئِزَتِكَ

و مهیا شدن امروز من - و بار بستنم و ساز و برگ فراهم آوردن و آماده شدنم به امید عفو و صله تو و درخواست جایزه و عطایت به سوى توست

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بارالها پس بر محمد و آلش درود فرست

وَلا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذلِكَ مِنْ رَجآئى

و امروز این امید را از من مگیر

يا مَنْ لايُحْفيهِ سآئِلٌ

اى کسى که خواهش - هیچ درخواست کننده اى اورا به رنج نمى افکند

وَ لايَنْقُصُهُ نآئِلٌ

و هیچ بخششى از او کم نمى کند

فَاِنّى لَمْ - اتِكَ ثِقَةً مِنّى بِعَمَلٍ صالِحٍ قَدَّمْتُهُ وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ اِلاَّ شَفاعَةَ مُحَمَّدٍوَاَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ صَلَواتُكَ وَعَلَيْهِمْ سَلامُكَ

زیرا من از باب اطمینان به عمل شایسته اى که از خود پیش فرستاده باشم یا به شفاعت مخلوقى جز شفاعت محمد و اهل بیت او - که صلوات و سلام تو بر او و بر آنان باد

ص: 309

اَتَيْتُكَ

- که امید داشته باشم به جانب تو نیامدم

مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَالْاِسآئَةِ اِلى نَفْسى

بلکه درحالى به سویت آمدم که به گناه و بدى در حق خود اقرار دارم

اَتَيْتُكَ اَرْجُو عَظيمَ عَفْوِكَ الَّذى عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخاطِئينَ

به سویت آمدم درحالى که به عفو عظیمى که شامل حال خطاکاران کرده اى چشم دوخته ام

ثُمَّ لَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكوُفِهِمْ عَلى عَظيمِ الْجُرْمِ اَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَةِ

که ادامه دادنشان بر گناه بزرگ حضرتت را از آن باز نداشت که آنان را مشمول رحمت و مغفرت قرار دهى

فَيا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ

پس اى کسى که رحمتت وسیع

وَعَفْوُهُ عَظيمٌ

و عفوت عظیم است

ياعَظيمُ ياعَظيمُ

اى عظیم اى عظیم

ياكَريمُ ياكَريمُ

اى کریم اى کریم

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بر محمد و آلش درود فرست

وَ عُدْ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ

و به رحمتت بر من تفضل کن

وَتَعَطَّفْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ

و به فضلت بر من شفقت نما

وَتَوَسَّعْ عَلَىَّ بِمَغْفِرَتِكَ.

و به مغفرتت بر من گشایش ده

اَللَّهُمَّ اِنَّ هذَاالْمَقامَ لِخُلَفآئِكَ وَاَصْفِيآئِكَ .

الهى این مقام نماز جمعه که مخصوص خلفاى تو و برگزیدگان توست

وَمَواضِعَ اُمَنآئِكَ فِى الدَّرَجَةِ الرَّفيعَةِ الَّتِى اخْتَصَصْتَهُمْ

و جایگاه امناى تو در درجه بلندى که ایشان را به آن اختصاص دادى

بِها قَدِابْتَزُّوها - وَاَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذلِكَ

غاصبان آن را به غارت برده اند - و تقدیر آن به دست توست

لايُغالَبُ اَمْرُكَ

فرمانت مغلوب نشود

ص: 310

وَ لايُجاوَزُالْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَاَنّى شِئْتَ

و از تدبیر حتمى تو هر گونه که بخواهى و هر زمان که بخواهى فراتر نتوان رفت

وَلِما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ

و به خاطر آنچه تو بهتر مى دانى

غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلى خَلْقِكَ وَلا لاِرادَتِكَ - حَتّى عادَ صِفْوَتُكَ وَخُلَفآءُكَ مَغْلُوبينَ مَقْهُورينَ مُبْتَزّينَ

و در آفریدنت و اراده ات متهم نیستى چنین کردى - تا آنجا که برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور و جداى از حق خود شدند

يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلاً وَكِتابَكَ مَنْبُوذاً

حُکمت را مبدل و کتابت را دور انداخته

وَفَرآئِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهاتِ اَشْراعِكَ

و واجباتت را از مسیر شرایعت منحرف

وَسُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً

و سنت هاى رسولت را متروک مى بینند

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَعْدآئَهُمْ مِنَ الْاَوَّلينَ وَالْاخِرينَ

بارالها دشمنان ایشان را از اولین و آخرین

وَمَنْ رَضِىَ بِفِعالِهِمْ وَاَشْياعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ.

و هر که به کردارشان راضى شده و دنباله روها و پیروانشان را لعنت کن.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ

که تو ستوده و بلندپایه اى

كَصَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَ تَحِيّاتِكَ عَلى اَصْفِيآئِكَ اِبْراهيمَ وَ الِ اِبْراهيمَ

مانند درودها و برکت ها و تحیت هایى که بر برگزیدگانت ابراهیم و آل ابراهیم فرستاده اى

ص: 311

وَعَجِّلِ الْفَرَجَ وَالرَّوْحَ وَالنُّصْرَةَ وَالتَّمْكينَ وَالتَّاْييدَ لَهُمْ.

و در گشایش و آسایش و یارى و تمکین و تأیید ایشان تعجیل کن.

اَللَّهُمَّ وَاجْعَلْنى مِنْ اَهْلِ التَّوْحيدِ وَالْايمانِ بِكَ

بارالها و مرا از اهل توحید و ایمان به خود

وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ

و تصدیق به پیامبرت

وَالْاَئِمَّةِ الَّذينَ حَتَمْتَ طاعَتَهُمْ

و امامانى که طاعتشان را واجب کرده اى قرار ده

مِمَّنْ يَجْرى ذلِكَ بِهِ وَ عَلى يَدَيْهِ

از جمله کسانى که توحید و ایمان به سبب آنان و بر دست آنان اجرا مى شود

امينَ رَبَّ الْعالَمينَ

آمین رب العالمین

اَللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ اِلاَّ حِلْمُكَ

الها غضب تورا جز بردباریت برنمى گرداند

وَلايَرُدُّ سَخَطَكَ اِلاّ عَفْوُكَ

و شدّت سخط تورا جز عفوت رد نمى کند

وَلايُجيرُ مِنْ عِقابِكَ اِلاَّ رَحْمَتُكَ

و غیر از رحمتت از عذابت امان نمى دهد

وَلايُنْجينى مِنْكَ اِلاَّ التَّضَرُّعُ اِلَيْكَ وَبَيْنَ يَدَيْكَ

و مرا جز زارى به سوى تو و در برابر تو نجات نمى بخشد

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ هَبْ لَنا - يااِلهى - مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتى بِها تُحْيى اَمْواتَ الْعِبادِ

و ما را اى خداى من - از سوى خود فرجى بخش با آن نیرویى که مردگان را زنده مى کنى

ص: 312

وَ بِها تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلادِ

و سرزمین هاى مرده را حیات مى دهى

وَلاتُهْلِكْنى - يا اِلهى - غَمّاً حَتّى تَسْتَجيبَ لى

و مرا - خدایا - از غم و غصه هلاک مکن تا دعایم را به اجابت برسانى

وَ تُعَرِّفَنِى الْاِجابَةَ فى دُعآئى

و اجابت آن را به من آگاهى دهى

وَ اَذِقْنى طَعْمَ الْعافِيَةِ اِلى مُنْتَهى اَجَلى

و تا پایان حیات مزه شیرین عافیت را به من بچشان

وَلاتُشْمِتْ بى عَدُوّى

و دشمن شادم مکن

وَلا تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقى

و او را وبال گردنم مساز

وَلا تُسَلِّطْهُ عَلَىَّ

و بر من غلبه مده.

اِلهى اِنْ رَفَعْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَضَعُنى؟

اله من اگر بلندم نمایى کیست که پستم کند؟

وَ اِنْ وَضَعْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَرْفَعُنى؟

و اگر پستم سازى کیست که بلندم نماید؟

وَ اِنْ اَكْرَمْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يُهينُنى؟

و اگر مرا گرامى دارى کیست که خوارم کند؟

وَ اِنْ اَهَنْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى يُكْرِمُنى؟

و اگر خوارم نمایى کیست که اکرامم نماید؟

وَ اِنْ عَذَّبْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَرْحَمُنى

و اگر عذابم دهى کیست که بر من رحمت آورد؟

وَ اِنْ اَهْلَكْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى يَعْرِضُ لَكَ فى عَبْدِكَ؟

و اگر هلاکم کنى کیست که درباره بنده ات جلودار تو شود؟

اَوْ يَسْئَلُكَ عَنْ اَمْرِهِ؟

یا از تو درباره اش بازخواست نماید؟

ص: 313

وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّهُ لَيْسَ فى حُكْمِكَ ظُلْمٌ

و من به این حقیقت رسیده ام که در حکم تو ستمى

وَ - لا - فى نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ

و در عذابت عجله اى نیست

وَ اِنَّما يَعْجَلُ مَنْ يَخافُ الْفَوْتَ

چون کسى شتاب مى کند که از فوت برنامه بترسد

وَ اِنَّما يَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعيفُ

و کسى نیاز به ستم پیدا مى کند که ناتوان است

وَقَدْ تَعالَيْتَ - يااِلهى - عَنْ ذلِكَ عُلُوّاً كَبيراً

- و تو اى خداى من - از آن بسیار بالاترى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ

بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست

وَلا تَجْعَلْنى لِلْبَلآءِ غَرَضاً

و مرا هدف بلا

وَلالِنَقِمَتِكَ نَصْباً

و نشانه عقوبت مساز

وَمَهِّلْنى

و مرا مهلت ده

و نَفِّسْنى وَ اَقِلْنى عَثْرَتى

و اندوهم را پایان بخش و از لغزشم درگذر

وَلاتَبْتَلِيَنّى بِبَلآءٍ عَلى اَثَرِ بَلآءٍ

و به مصیبتى دنبال مصیبت گرفتارم مکن

فَقَدْ تَرى ضَعْفى وَ قِلَّةَ حيلَتى وَتَضَرُّعى اِلَيْكَ

چون ناتوانى و بیچارگى و زاریم را به درگاهت مى بینى.

اَعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ الْيَوْمَ مِنْ غَضَبِكَ

خدایا در این روز از غضب تو به تو پناه مى برم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَعِذْنى

پس بر محمد و آلش درود فرست و پناهم ده

وَاَسْتَجيرُ بِكَ الْيَوْمَ مِنْ سَخَطِكَ

و در این روز از غضب تو امان مى طلبم

ص: 314

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَ - اَجِرْنى

پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا امان ده

وَ - اَسْئَلُكَ اَمْناً مِنْ عَذابِكَ

و ایمنى از عذابت را مسئلت دارم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ امِنّى وَاَسْتَهْديكَ

و مرا ایمن ساز و از تو هدایت مى طلبم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاهْدِنى وَاَسْتَنْصِرُكَ

پس بر محمد و آلش درود فرست و هدایتم فرما و از تو یارى و مدد مى خواهم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَانْصُرْنى وَاَسْتَرْحِمُكَ

پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا یارى کن و از تو رحمت مى خواهم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَارْحَمْنى وَاَسْتَكْفيكَ

پس بر محمد و آلش درود فرست و بر من رحمت آر و از تو بى نیازى مى طلبم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَاكْفِنى وَاَسْتَرْزِقُكَ

پس بر محمد و آلش درود فرست و بى نیازیم ده و از تو روزى مى خواهم

فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَارْزُقْنى

پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیم مرحمت کن

وَاَسْتَعينُكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

و از تو کمک مى جویم پس بر محمد و آلش درود فرست

وَ اَعِنّى وَاَسْتَغْفِرُكَ لِما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

و کمکم کن و بر معاصى گذشته ام آمرزش مى خواهم پس بر محمد و آلش درود فرست

ص: 315

وَاغْفِرْ لى وَ اَسْتَعْصِمُكَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ

و مرا بیامرز و از تو عصمت خواهم پس بر محمد و آلش درود فرست

وَاعْصِمْنى فَاِنّى لَنْ اَعُودَ لِشَىْ ءٍ كَرِهْتَهُ مِنّى اِنْ شِئْتَ ذلِكَ

و عصمتم ده زیرا اگر اراده ات تعلق گیرد هرگز به عملى که تو آن را نمى پسندى بازنگردم

يارَبِّ يارَبِّ ياحَنَّانُ يامَنَّانُ ياذَاالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ

پروردگارا پروردگارا اى مهربان اى عطاکننده نعمتها اى صاحب جلال و اکرام

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ

بر محمد و آلش درود فرست

وَاسْتَجِبْ لى جَميعَ ما سَئَلْتُكَ وَطَلَبْتُ اِلَيْكَ وَرَغِبْتُ فيهِ اِلَيْكَ

و همه آنچه را که از حضرتت خواستم و طلبیدم و براى آن روى به جانب تو کردم برایم اجابت کن

وَ اَرِدْهُ وَقَدِّرْهُ وَاقْضِهِ وَاَمْضِهِ

و آن را بخواه و مقدر فرما و بر آن حکم و امضا کن

وَخِرْ لى فيما تَقْضى مِنْهُ

و در آنچه بر من حکم مى کنى خیر مرا مقرر فرما

وَ بارِكْ لى فى ذلِكَ

و مرا در آن برکت ده

وَ تَفَضَّلْ عَلَىَّ بِهِ

و به آن بر من تفضل نماى

وَاَسْعِدْنى بِما تُعْطينى مِنْهُ

و مرا به آنچه از آن عطا مى کنى سعادتمند ساز

وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِكَ وَ سَعَةِ ما عِنْدَكَ

و از فضل خود و وسعت آنچه نزد توست بر من بیفزاى

فَاِنَّكَ واسِعٌ كَريمٌ

زیرا تو توانگر و کریمى

وَ - صِلْ ذلِكَ بِخَيْرِ الْاخِرَةِ وَنَعيمِها يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

و آن را به خیر و نعمت آخرت پیوسته ساز اى مهربانترین مهربانان

ثُمَّ تَدْعُو بِما بَدا لَكَ

آنگاه از حضرت حق هرچه به نظرت مى رسد بخواه

وَتُصَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَلْفَ مَرَّةٍ.

و هزار بار بر محمد و آلش صلوات فرست

هكَذا كانَ يَفْعَلُ عَلَيْهِ السَّلامُ.

که حضرت زین العابدین علیه السلام چنین مى کرد.

ص: 316

الدعاء 49 - دفع حیله دشمنان

وَكان مِن دعائِه عليه السلام فى دِفاعِ كَيْدِالأعداءِ و رَدِّ بَأْسِهِمْ

«دعادر دفع نیرنگ دشمنان »

اِلهى هَدَيْتَنى فَلَهَوْتُ

بارالها هدایتم فرمودى ولى به کارهاى پوچ پرداختم

وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ

و پندم دادى اما سنگدل شدم

وَ اَبْلَيْتَ الْجَميلَ فَعَصَيْتُ

و بهترین نعمت به من دادى و نافرمانى کردم

ثُمَّ عَرَفْتُ ما اَصْدَرْتَ اِذْ عَرَّفْتَنيهِ

سپس به زشتى گناه آگاهم فرمودى و از آنم بازداشتى و من از آن آگاه شدم

فَاسْتَغْفَرْتُ فَاَقَلْتَ

پس از تو آمرزش خواستم و از من درگذشتى

فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ -

ولى به گناه بازگشتم و تو پوشاندى

فَلَكَ - اِلهِى الْحَمْدُ.

پس ستایش توراست اى خداى من

تَقَحَّمْتُ اَوْدِيَةَ الْهَلاكِ

خود را به وادیهاى هلاکت افکنده ام

وَحَلَلْتُ شِعابَ تَلَفٍ .

و به درّه هاى تباهى وارد شده ام

تَعَرَّضْتُ فيها لِسَطَواتِكَ

و با ورود در آن در معرض قهر تو قرار گرفته ام

وَ بِحُلُولِها عُقُوباتِكَ

وبا فرود آمدن در آن با عقوبتت روبرو شده ام

وَ وَسِيلَتى اِلَيْكَ التَّوْحيدُ

و وسیله ام به سوى تو توحید است

ص: 317

وَذَريعَتى اَنّى لَمْ اُشْرِكْ بِكَ شَيْئاً

و دستگیره ام آن است که چیزى را با حضرتت شریک نساختم

وَ لَمْ اَتَّخِذْ مَعَكَ اِلهاً

و با حضرتت خدایى نگرفتم

وَقَدْ فَرَرْتُ اِلَيْكَ بِنَفْسى

و اکنون با وجودم به سویت گریزانم

وَ اِلَيْكَ مَفَرُّ الْمُسى ءِ

و گریزگاه انسان بدکار

وَمَفْزَعُ الْمُضَيِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ

و پناهگاه آن که سود خویش را از دست داده و پناهنده شده درگاه توست

فَكَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضى عَلَىَّ سَيْفَ عَداوَتِهِ

پس چه بسا دشمنى که شمشیر دشمنیش را بر من برهنه نموده

وَشَحَذَ لى ظُبَةَ مُدْيَتِهِ

و دم تیغش را علیه من تیز کرده

وَ اَرْهَفَ لى شَبا حَدِّهِ

و سر نیزه اش را به قصد حمله بر من تند ساخته

وَ دافَ لى قَواتِلَ سُمُومِهِ

و زهرهاى کشنده اش را به آشامیدنیم آمیخته

وَ سَدَّدَ نَحْوى صَوآئِبَ سِهامِهِ

و مرا آماج تیرهاى خود نموده

وَلَمْ تَنَمْ عَنّى عَيْنُ حِراسَتِهِ

و دیده مراقبتش از من نخفته

وَاَضْمَرَ اَنْ يَسُومَنِى الْمَكْرُوهَ

و تصمیم گرفته که به من زیانى رساند

ص: 318

وَ يُجَرِّعَنى زُعاقَ مَرارَتِهِ

و از آب ناگوار و تلخش به من بچشاند

- فَنَظَرْتَ يااِلهى - اِلى ضَعْفى عَنِ احْتِمالِ الْفَوادِحِ

- ولى تو اى خداى من - ناتوانى و ضعفم را از تحمل بارهاى گران

وَعَجْزى عَنِ الْاِنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنى بِمُحارَبَتِهِ

و عجزم را از انتقام گرفتن از آن که قصد کارزار - من کرده

وَ وَحْدَتى فى كَثيرِ عَدَدِ مَنْ ناوانى

و تنهایى مرا در برابر بسیارىِ عدّه کسانى که با من دشمنى نموده

وَ اَرْصَدَ لى بِالْبَلآءِ فيما لَمْ اُعْمِلْ فيهِ فِكْرى

و در حال بى خبرى من در کمین گرفتار کردن من نشسته اند در نظر گرفتى

فَابْتَدَاْتَنى بِنَصْرِكَ

پس به نصرتم آغاز کردى

وَشَدَدْتَ اَزْرى بِقُوَّتِكَ

و پشتم را به قدرتت محکم نمودى

ثُمَّ فَلَلْتَ لى حَدَّهُ

آنگاه حِدّت او را شکستى

وَصَيَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَديدٍ وَحْدَهُ

و پس از آنکه در جمع کثیرى بود وى را تنها گذاشتى

وَ اَعْلَيْتَ كَعْبى عَلَيْهِ

و مرا بر او پیروز نمودى

وَ جَعَلْتَ ما سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَيْهِ

و تیرى را که به سوى من نشانه گرفته

فَرَدَدْتَهُ لَمْ يَشْفِ غَيْظُهُ

بود به سوى خودش بازگرداندى

ص: 319

وَلَمْ يَسْكُنْ غَليلُهُ

و بدون اینکه خشمش تسکین یابد

قَدْ عَضَّ عَلى شَواهُ

و آتش کینه اش فرو نشیند

وَاَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ اَخْلَفَتْ سَراياهُ.

اورا بازگرداندى تا سر انگشتان خود را به دندان گزید و رخ برتافت در حالى که لشگرش از هم پاشید.

وَكَمْ مِنْ باغٍ بَغانى بِمَكآئِدِهِ

و چه بسا متجاوزى که با حیله هاى خود درباره ام ستم کرده

وَنَصَبَ لى شَرَكَ مَصآئِدِهِ

و دامهاى شکارش را برایم پهن کرده

وَ وَكَّلَ بى تَفَقُّدَ رِعايَتِهِ

و همّت خود را بر زیر نظر داشتن من گماشته

وَاَضْبَاَ اِلَىَّ اِضْبآءَ السَّبُعِ لِطَريدَتِهِ انْتِظاراً لاِنْتِهازِ الْفُرْصَةِ لِفَريسَتِهِ

و چون درنده اى که به انتظار به دست آوردن فرصت براى شکارش کمین نماید در کمین من نشسته

وَهُوَ يُظْهِرُ لى بَشاشَةَ الْمَلَقِ

در حالى که خوشرویى چاپلوسى را برایم اظهار مى کرد

وَيَنْظُرُنى عَلى شِدَّةِ الْحَنَقِ

و با شدت خشم مرا مى پایید

فَلَمّا رَاَيْتَ - يااِلهى -

و چون تو - اى خداى من

تَبارَكْتَ وَتَعالَيْتَ دَغَلَ سَريرَتِهِ وَقُبْحَ مَا انْطَوى عَلَيْهِ

که والا و برترى - فساد باطن و زشتى آنچه را در دل داشت دیدى

اَرْكَسْتَهُ لاُِمِّ رَاْسِهِ فى زُبْيَتِهِ

او را با مغز در آن گودالى که براى شکار کنده بود درانداختى

وَ رَدَدْتَهُ فى مَهْوى حُفْرَتِهِ

و در پرتگاه ساخته اش افکندى

فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطالَتِهِ ذَليلاً فى رِبَقِ حِبالَتِهِ الَّتى كانَ يُقَدِّرُ اَنْ يَرانى فيها

تا پس از طغیانش ذلیلانه در بند دامى که خیال داشت مرا در آن ببیند درافتاد

ص: 320

وَقَدْ كادَ اَنْ يَحُلَّ بى لَوْلا رَحْمَتُكَ ما حَلَّ بِساحَتِهِ.

و اگر رحمت تو نبود آنچه بر سر او آمد نزدیک بود بر سر من آید.

وَكَمْ مِنْ حاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بى بِغُصَّتِهِ

و چه بسا حسودى که به سبب من اندوه گلوگیرش شد

وَشَجِىَ مِنّى بِغَيْظِهِ

و شدت خشم همچون استخوان در گلویش گیر کرد

وَسَلَقَنى بِحَدِّ لِسانِهِ

و با نیش زبان مرا اذیت کرد

وَ وَحَرَنى بِقَرْفِ عُيُوبِهِ

و مرا به عیوب خودش طعنه زد

وَجَعَلَ عِرْضى غَرَضاً لِمَراميهِ

و آبرویم را آماج تیر حسادت کرد

وَقَلَّدَنى خِلالاً لَمْ تَزَلْ فيهِ

و مسائلى بر من بست که دائم در خودش بود

وَ وَحَرَنى بِكَيْدِهِ

و از روى نیرنگ بر من خرده گرفت

وَ قَصَدَنى بِمَكيدَتِهِ

و با فریبش آهنگ من نمود

فَنادَيْتُكَ - يااِلهى - مُسْتَغيثاً بِكَ

آنگاه - اى خداى من - فریاد خواهانه تو را صدا زدم

واثِقاً بِسُرْعَةِ اِجابَتِكَ

در حالى که به سرعت مستجاب شدن دعا اطمینان داشتم

عالِماً اَنَّهُ لايُضْطَهَدُ مَنْ اَوى اِلى ظِلِّ كَنَفِكَ

و آگاه بودم که هرکس در سایه حمایتت جا گرفت ستم نبیند

وَلايَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ اِلى مَعْقِلِ انْتِصارِكَ

و هر که به پناهگاه انتقام تو پناه برد او را وحشتى نباشد

فَحَصَّنْتَنى مِنْ بَاْسِهِ بِقُدْرَتِكَ

و تو مرا به قدرت خود از شر او نگاهداشتى.

وَكَمْ مِنْ سَحآئِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَها عَنّى

و چه بسا ابرهاى گرفتارى که از من برطرف فرمودى

وَسَحآئِبِ نِعَمٍ اَمْطَرْتَها عَلَىَّ

و ابرهاى نعمت که بر من باراندى

ص: 321

وَجَداوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَها

و چه جویبارهاى رحمت که روان ساختى

وَعافِيَةٍ اَلْبَسْتَها

وعافیت که بر من پوشاندى

وَاَعْيُنِ اَحْداثٍ طَمَسْتَها

و چشمه هاى حوادث که به خاک انباشتى

وَغَواشى كُرُباتٍ كَشَفْتَها.

و پرده هاى غم که برطرف کردى

وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ .

و چه بسا گمان نیکو که آن را تحقق دادى

وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ

و تهیدستى که جبران فرمودى

وَصَرْعَةٍ اَنْعَشْتَ

و درافتادنى که بلند کردى

وَمَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ

و بیچارگى که از میان برداشتى

كُلُّ ذلِكَ اِنْعاماً وَتَطَوُّلاً مِنْكَ

تمام اینها از روى تفضل و انعام تو بوده

وَفى جَميعِهِ انْهِماكاً مِنّى عَلى مَعاصيكَ

و در همه آنها من در گناهان دست و پا مى زدم

لَمْ تَمْنَعْكَ اِسآئَتى عَنْ اِتْمامِ اِحْسانِكَ

اما بدکردارى من تو را از کامل کردن احسانت بازنداشت

وَلا حَجَرَنى ذلِكَ عَنِ ارْتِكابِ مَساخِطِكَ

و این احسانت مرا از ارتکاب علل خشم تو منع ننمود

لاتُسْئَلُ عَمّا تَفْعَلُ

تو در انجام برنامه خود مسئول نیستى

وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَاَعْطَيْتَ

و همانا از تو درخواست شد عطا کردى

ص: 322

وَلَمْ تُسْئَلْ فَابْتَدَاْتَ

و درخواست نشد و آغاز به بخشش نمودى

وَاسْتُميحَ فَضْلُكَ فَما اَكْدَيْتَ

و - فضلت طلبیده شد و کم نگذاشتى

اَبَيْتَ يامَوْلاىَ اِلاّ اِحْساناً وَامْتِناناً وَتَطَوُّلاً وَ اِنْعاماً

تو خوددارى کردى اى مولاى من مگر از احسان و اکرام و تفضل و انعام

وَ اَبَيْتُ اِلاّ تَقَحُّماً لِحُرُماتِكَ

و من خوددارى کردم مگر از درافتادن در محرمات

وَ تَعَدِّياً لِحُدُودِكَ

و تجاوز از حدودت

وَغَفْلَةً عَنْ وَعيدِكَ

و غفلت از تهدیدت.

فَلَكَ الْحَمْدُ اِلهى

پس حمد مخصوص توست اى خداى من:

مِنْ مُقْتَدِرٍ لايُغْلَبُ

مقتدرى که مغلوب نمى گردى

وَ ذى اَناةٍ لاتَعْجَلُ.

و مهلت دهنده اى که - شتاب نمى کنى

هذا مَقامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ

این مقام کسى است که به فراوانى نعمتها اعتراف نموده

وَ قابَلَها بِالتَّقْصيرِ

و آن را به تقصیر مقابله کرده

ص: 323

وَشَهِدَ عَلى نَفْسِهِ بِالتَّضْييعِ.

و درباره خود به ضایع کردن همه امورش گواهى داده است

اَللَّهُمَّ فَاِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفيعَةِ .

بار خدایا به وسیله مقام بلند محمدى

وَالْعَلَوِيَّةِ الْبَيْضآءِ

و ولایت روشن علوى به تو تقرب مى جویم

وَ اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِهِما اَنْ تُعيذَنى مِنْ شَرِّ كَذا وَكَذا

و به واسطه آن دو به سویت رو مى کنم که مرا از شر فلان و فلان پناه دهى

فَاِنَّ ذلِكَ لايَضيقُ عَلَيْكَ فى وُجْدِكَ

زیرا این پناه دهى در جنب توانگریت تورا دچار مضیقه نمى کند

وَ لا يَتَكَاَّدُكَ فى قُدْرَتِكَ

و در جنب قدرتت تورا به زحمت نمى اندازد

وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَديرٌ.

و تو بر همه چیز توانایى.

فَهَبْ لى - يا اِلهى - مِنْ رَحْمَتِكَ وَدَوامِ تَوْفيقِكَ ما اَتَّخِذُهُ سُلَّماً اَعْرُجُ بِهِ اِلى رِضْوانِكَ

پس از رحمت و دوام توفیق خود بهره اى به من بخش که آن را نردبان رسیدن به خشنودى تو کنم

وَامَنُ بِهِ مِنْ عِقابِكَ

و به سبب آن از عقوبتت ایمن گردم

يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.

اى مهربان ترین مهربانان.

ص: 324

الدعاء 50 - خوف از خدا

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام فِى الرَّهْبَةِ

«دعاى آن حضرت در خوف از خدا»

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ خَلَقْتَنى سَوِيّاً

بار خدایا تو مرا درست اندام و موزون ساختى

وَ رَبَّيْتَنى صَغيراً

و در کودکى پروردى

وَ رَزَقْتَنى مَكْفِيّاً.

و روزیم را متکفّل شدى.

اَللَّهُمَّ اِنّى وَجَدْتُ فيما اَنْزَلْتَ مِنْ كِتابِكَ

بارالها من در کتابت که نازل کرده اى و در آنچه بندگانت

وَ بَشَّرْتَ بِهِ عِبادَكَ اَنْ قُلْتَ:

را به آن بشارت داده اى یافته ام که فرموده اى:

«يا عِبادِىَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِاللَّهِ اِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً»

- «اى بندگان من که در حق خود اسراف کرده ایداز رحمت خدا ناامید مشوید زیرا خداوند همه گناهان را مورد مغفرت قرار مى دهد»

وَ قَدْ تَقَدَّمَ مِنّى ما قَدْ عَلِمْتَ وَ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّى

و از من کارهائى صادر شده که تو مى دانى و از من به آن داناترى

فَياسَوْاَتا مِمّا اَحْصاهُ عَلَىَّ كِتابُكَ

پس واى از این رسوایى که در پرونده من ثبت است

فَلَوْلاَ الْمَواقِفُ الَّتى اُؤَمِّلُ مِنْ عَفْوِكَ الَّذى شَمِلَ كُلَّ شَىْ ءٍ لَألْقَيْتُ بِيَدى

و اگر نبود مواقفى که به بخشش فراگیرت در آن امید بسته ام به کلى از رحمتت ناامید مى شدم

ص: 325

وَلَوْ اَنَّ اَحَداً اسْتَطاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَكُنْتُ اَنَا اَحَقَّ بِالْهَرَبِ مِنْكَ

واگر کسى را قدرت فرار از پروردگارش بود هر آینه من به فرار از تو سزاوارتر بودم

وَاَنْتَ لاتَخْفى عَلَيْكَ خافِيَةٌ فِى الْاَرْضِ وَلا فِى السَّماءِ اِلاّ اَتَيْتَ بِها

و تویى که نه در زمین از تو چیزى پوشیده است و نه در آسمان مگر آنکه همه را گرد مى آورى

وَكَفى بِكَ جازِياً

و تو بسنده جزا دهنده اى هستى

وَكَفى بِكَ حَسيباً

و از هر محاسبى. بى نیازى.

اَللَّهُمَّ اِنَّكَ طالِبى اِنْ اَنَا هَرَبْتُ

خداوندا تو جوینده منى اگر فرار کنم

وَ مُدْرِكى اِنْ اَنَا فَرَرْتُ

و دریابنده منى اگر بگریزم

فَها اَنَاذا بَيْنَ يَدَيْكَ خاضِعٌ ذَليلٌ راغِمٌ

پس اینک منم در پیشگاهت خاضع و ذلیل و سرشکسته

اِنْ تُعَذِّبْنى فَاِنّى لِذلِكَ اَهْلٌ

اگر عذابم کنى سزاوار آنم

وَهُوَ - يا رَبِّ - مِنْكَ عَدْلٌ

و آن از ناحیه تو - پروردگارا - عین عدالت است

وَ اِنْ تَعْفُ عَنّى فَقَديماً شَمَلَنى عَفْوُكَ.

و اگر از من عفو کنى پس از دیرباز عفوت شامل حالم بوده .

وَاَلْبَسْتَنى عافِيَتَكَ فَاَسْئَلُكَ - اللَّهُمَّ - بِالْمَخْزُونِ مِنْ اَسْمآئِكَ

و لباس عافیت را بر من پوشانده اى پس تو را سوگند به آن نامها که در گنجینه دارى

وَ بِما وارَتْهُ الْحُجُبُ مِنْ بَهآئِكَ اِلاّ رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَةَ

و به آنچه از جلالت در پس پرده قرار گرفته که رحمت آرى بر این وجود بى تاب

ص: 326

وَهذِهِ الرِّمَّةَ الْهَلُوعَةَ الَّتى لاتَسْتَطيعُ حَرَّ شَمْسِكَ

و این مشت استخوان بى طاقت که تاب آفتاب تو را ندارد

فَكَيْفَ تَسْتَطيعُ حَرَّ نارِكَ؟

تا چه رسد به گرمى دوزخت!

وَ الَّتى لاتَسْتَطيعُ صَوْتَ رَعْدِكَ

و قدرت شنیدن صداى رعد تو را ندارد

فَكَيْفَ تَسْتَطيعُ صَوْتَ غَضَبِكَ؟

تا چه رسد به فریاد خشمت!

فَارْحَمْنِى - اللَّهُمَّ - فَاِنِّى امْرُؤٌ حَقيرٌ

پس خدایا بر من رحم کن زیرا که فردى کوچکم

وَخَطَرى يَسيرٌ

و قدر و منزلتم ناچیز است

وَلَيْسَ عَذابى مِمّا يَزيدُ فى مُلْكِكَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ

و عذابم چیزى نیست که به مقدار ذرّه اى در پادشاهیت بیفزاید

وَلَوْ اَنَّ عَذابى مِمّا يَزيدُ فى مُلْكِكَ لَسَئَلْتُكَ الصَّبْرَ عَلَيْهِ

و اگر عذابم در پادشاهى تو مى افزود هرآینه صبر بر

وَ اَحْبَبْتُ اَنْ يَكُونَ ذلِكَ لَكَ

و دوست مى داشتم که آن فزونى تو را باشد

وَلكِنْ سُلْطانُكَ - اللَّهُمَّ - اَعْظَمُ وَمُلْكُكَ اَدْوَمُ مِنْ اَنْ تَزيدَ فيهِ طاعَةُ الْمُطيعينَ

اما اى خدا سلطنت تو بزرگ تر و پادشاهیت با دوام تر از آن است که طاعت مطیعان در آن بیفزاید

اَوْ تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِيَةُ الْمُذْنِبينَ

یا عصیان گنهکاران از آن بکاهد

فَارْحَمْنى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

پس بر من رحم کن اى رحم کننده ترین رحم کنندگان

وَ تَجاوَزْ عَنّى يا ذَاالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ

و از من بگذر اى صاحب جلال و اکرام

وَتُبْ عَلَىَّ

و توبه ام را بپذیر

اِنَّكَ اَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.

که تویى توبه پذیر مهربان.

ص: 327

الدعاء 51 - فروتنی در برابر خدا

وَكان مِن دعائِه عليه السلام فِى التَّضَرُّعِ وَالاِسْتِكانَة

«دعاى آن حضرت در تضرّع و فروتنى»

اِلهى اَحْمَدُكَ –

خداوندا تو را مى ستایم -

وَاَنْتَ لِلْحَمْدِ اَهْلٌ –

و تو سزاوار سپاسى -

عَلى حُسْنِ صَنيعِكَ اِلَىَّ

در برابر احسانت به من

وَسُبُوغِ نَعْمآئِكَ عَلَىَّ

و فراوانى نعمتهایت بر من

وَجَزيلِ عَطآئِكَ عِنْدى

و عطاى بزرگت به نزد من

وَعَلى ما فَضَّلْتَنى بِهِ مِنْ رَحْمَتِكَ

و بر رحمتى که مرا به آن فضیلت دادى

وَاَسْبَغْتَ عَلَىَّ مِنْ نِعْمَتِكَ

و نعمتى که بر من فراوان فرمودى

فَقَدِاصْطَنَعْتَ عِنْدى مايَعْجِزُ عَنْهُ شُكْرى

زیرا که آنقدر به من عنایت کردى که شکر من - از آن قاصر است

وَلَوْلا اِحْسانُكَ اِلَىَّ

و اگر احسان و لطف تو نسبت به من

ص: 328

وَسُبُوغُ نَعْمآئِكَ عَلَىَّ ما بَلَغْتُ اِحْرازَ حَظّى

و کمال نعمتت بر من در میان نبود هرگز در به دست آوردن بهره ام

وَلااِصْلاحَ نَفْسى

و اصلاح خویش موفق نمى شدم

وَلكِنَّكَ ابْتَدَاْتَنى بِالْاِحْسانِ

این تو بودى که احسان را نسبت به من آغاز فرمودى

وَرَزَقْتَنى فى اُمُورى كُلِّهَا الْكِفايَةَ

و کفایت در تمام کارهایم را روزى من نمودى

وَصَرَفْتَ عَنّى جَهْدَ الْبَلآءِ

و رنج و زحمت بلا را از من گرداندى

وَمَنَعْتَ مِنّى مَحْذُورَ الْقَضآءِ.

و قضاى دهشت زا را از من منع کردى.

اِلهى فَكَمْ مِنْ بَلآءٍ جاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنّى

خداوندا چه بسا بلاى جانکاه که از من گرداندى

!! وَكَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سابِغَةٍ اَقْرَرْتَ بِها عَيْنى! وَكَمْ

و چه بسا نعمت فراوانى که دیده ام را به آن روشن ساختى! و چه بسا

مِنْ صَنيعَةٍ كَريمَةٍ لَكَ عِنْدى!

خوبیهاى ارجمندى که به من ارزانى داشتى!

اَنْتَ الَّذى اَجَبْتَ عِنْدَ الْاِضْطِرارِ دَعْوَتى

تویى که به وقت اضطرار دعایم را اجابت کردى

وَ اَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثارِ زَلَّتى

و به وقت درافتادن از لغزشم گذشتى

وَ اَخَذْتَ لى مِنَ الْاَعْدآءِ بِظُلامَتى

و حق مرا از دشمنان گرفتى.

ص: 329

اِلهى ما وَجَدْتُكَ بَخيلاً حينَ سَئَلْتُكَ

خداوندا وقتى به درگاهت به گدایى برخاستم تو را بخیل نیافتم

وَلا مُنْقَبِضاً حينَ اَرَدْتُكَ

و چون قصد تو کردم تو را گرفته ندیدم

بَلْ وَجَدْتُكَ لِدُعآئى سامِعاً

بلکه تو را شنونده دعایم

وَ لِمَطالِبى مُعْطِياً

و عطا کننده خواسته هایم دیدم

وَ وَجَدْتُ نُعْماكَ عَلَىَّ سابِغَةً فى كُلِّ شَاْنٍ مِنْ شَاْنى

و نعمتهاى تو را بر خود کامل دیدم در هر حالى از حالاتم

وَكُلِّ زَمانٍ مِنْ زَمانى

و هر زمانى از زمانهایم

فَاَنْتَ عِنْدى مَحْمُودٌ

تو نزد من ستوده اى

وَصَنيعُكَ لَدَىَّ مَبْرُورٌ

و احسانت در نظرم پسندیده است

تَحْمَدُكَ نَفْسى وَ لِسانى وَعَقْلى

جان و زبان و خرد من تورا مى ستایند

حَمْداً يَبْلُغُ الْوَفآءَ وَحَقيقَةَ الشُّكْرِ

چنان ستایشى که به کمال و کنه شکر رسد

حَمْداً يَكُونُ مَبْلَغَ رِضاكَ عَنّى

ستایشى که در نهایت خشنودى تو از من باشد

فَنَجِّنى مِنْ سُخْطِكَ.

پس مرا از خشم خود رهایى ده.

ص: 330

ياكَهْفى حينَ تُعْيينِى الْمَذاهِبُ

اى پناه من به وقتى که راهها مرا خسته کند

وَيا مُقيلى عَثْرَتى

و اى درگذرنده لغزشهایم

فَلَوْلا سَتْرُكَ عَوْرَتى لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحينَ

اگر عیب پوشى تو بر من نبود از رسوایان بودم

وَيا مُؤَيِّدى بِالنَّصْرِ

و اى دستگیر من از سر نصرت و یارى

فَلَوْلا نَصْرُكَ اِيّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبينَ

اگر یارى تو نبود از شکست خوردگان بودم

وَيا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلى اَعْناقِها

و اى آن که سلاطین در پیشگاهت یوغ خوارى و ذلّت بر گردنهایشان نهاده اند

فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خآئِفُونَ

و از سطوت حضرتت در خوف و وحشتند

وَ يا اَهْلَ التَّقْوى

اى آن که سزاوارى که از تو پروا گیرند

وَيا مَنْ لَهُ الْاَسْمآءُ الْحُسْنى

اى آن که نامهاى نیکو از آن توست

اَسْئَلُكَ اَنْ تَعْفُوَعَنّى

از تو خواهش دارم که از من بگذرى

وَتَغْفِرَ لى

و مرا مورد مغفرت قرار دهى

ص: 331

فَلَسْتُ بَرِيئاً فَاَعْتَذِرَ

چون از گناه پاک نیستم تا معذور باشم

وَلا بِذى قَوَّةٍ فَاَنْتَصِرَ

و نیرومند نیستم تا پیروز شوم

وَلا مَفَرَّ لى فَاَفِرَّ

و گریزگاهى ندارم که بگریزم

وَ اَسْتَقيلُكَ عَثَراتى

از تو مى خواهم که لغزشم را نادیده بگیرى

وَ اَتَنَصَّلُ اِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِى الَّتى قَدْ اَوْبَقَتْنى

و پوزش مى طلبم از گناهانم که مرا دچار ساخته

وَ اَحاطَتْ بى فَاَهْلَكَتْنى

و سراپایم را فرا گرفته و سبب هلاکتم شده

مِنْها فَرَرْتُ اِلَيْكَ - رَبِّ - تآئِباً فَتُبْ عَلَىَّ مُتَعَوِّذاً فَاَعِذْنى

من از گناهانم در حال توبه به جانب تو گریخته ام پس توبه ام را بپذیر

مُسْتَجيراً فَلاتَخْذُلْنى

به تو پناهنده شده ام پس پناهم بده

سآئِلاً فَلاتَحْرِمْنى

از تو - زنهار مى طلبم پس دست از یاریم مکش

مُعْتَصِماً فَلاتُسْلِمْنى

سائل درگاهت هستم پس محرومم به دامان توام پس رهایم مکن مگردان

داعِياً فَلاتَرُدَّنى خآئِباً.

دست دعاکننده ام پس نومیدم مساز.

دَعَوْتُكَ يا رَبِّ مِسْكيناً مُسْتَكيناً مُشْفِقاً خآئِفاً وَجِلاً فَقيراً

خداى من تورا در حالى که مسکین مستکین ترسنده هراسناک بیمناک فقیر و

ص: 332

مُضْطَرّاً اِلَيْكَ

بیچاره درگاهت هستم خواندم

اَشْكُو اِلَيْكَ - يا اِلهى - ضَعْفَ نَفْسى عَنِ الْمُسارَعَةِ فيما وَعَدْتَهُ اَوْلِيآئَكَ

خداوندا از ضعف نفسم که نمى توانم در آنچه دوستانت را وعده داده اى پیشى گیرم

وَالْمُجانَبَةِ عَمّا حَذَّرْتَهُ اَعْدآئَكَ

و از آنچه دشمنانت را برحذر داشته اى دورى کنم

وَكَثْرَةَ هُمُومى

و از اندوه زیاد

وَ وَسْوَسَةَ نَفْسى.

و وسوسه هاى نفس خود به حضرتت شکایت آورده ام.

اِلهى لَمْ تَفْضَحْنى بِسَريرَتى

خداوندا مرا به نیت سوئم رسوا ننمودى

وَلَمْ تُهْلِكْنى بِجَريرَتى

و به گناهم هلاک نساختى

اَدْعُوكَ فَتُجيبُنى وَاِنْ كُنْتُ بَطيئاً حينَ تَدْعُونى

تو را مى خوانم و تو مرا پاسخ مى گویى گرچه هنگامى که تو مرا مى خوانى در پاسخ تو کند هستم

وَ اَسْئَلُكَ كُلَّ ما شِئْتُ مِنْ حَوآئِجى

و هر حاجتى که دارم از تو مى طلبم

وَحَيثُ ماكُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَكَ سِرّى

و هر کجا که باشم رازم را پیش تو مى سپارم

فَلا اَدْعُو سِواكَ

پس غیر تو کسى را نمى خوانم

ص: 333

وَلا اَرْجُو غَيْرَكَ

و به غیر حضرتت به احدى امید ندارم

لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ

لبّیک لبّیک

تَسْمَعُ مَنْ شَكا اِلَيْكَ

تو شکایت شاکى به درگاهت را مى شنوى

وَتَلْقى مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ

و به کسى که به تو اعتماد کند رو مى آورى

وَتُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ

و هرکه را به دامان رحمتت درآویزد رهایى مى دهى

وَتُفَرِّجُ عَمَّنْ لاذَ - بِكَ.

و هر که به تو پناهنده شود غمش را مى زدایى

اِلهى فَلا تَحْرِمْنى خَيْرَ الْاخِرَةِ وَالْاُولى لِقِلَّةِ شُكْرى

خداوندا پس مرا به خاطر کمى شکرم از خیر دنیا و آخرت محروم مکن

وَ اغْفِرْ لى ما تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبى

و گناهانى را که از من خبردارى ببخش

اِنْ تُعَذِّبْ فَاَنَا الظّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَيِّعُ الْاثِمُ

اگر مرا عذاب كنى من آنم كه بر خود ستم روا داشتم و از حدّ و مرز خود پاى

المقَصر المضَجع المغفٍل حَظ نفسي, وَ اٍن تَغفٍر

نهادم و فرمانت را چنانكه بايد مواظبت نكردم و از نصيب خويش از جانب تو غفلت ورزيدم، و چنانچه

فَاَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ.

پس تو مهربانترین مهربانانى.

ص: 334

الدعاء 52 - پافشاری در دعا

وَكان مِن دعائِه عليه السلام فِى الاِلْحِاح عَلَى اللَّهِ تعالى

«دعادر پافشارى در خواهش از خدا»

يا اَللَّهُ الَّذى لايَخْفى عَلَيْهِ شَىْ ءٌ فِى الْاَرْضِ وَلا فِى السَّمآءِ

اى خدائى که در آسمان و زمین چیزى بر تو پوشیده نیست

وَكَيْفَ يَخْفى عَلَيْكَ - يااِلهى - ما اَنْتَ خَلَقْتَهُ؟

و چگونه اى خداى من بر تو پوشیده باشد آنچه تو خود به وجود آورده اى؟

وَكَيْفَ لاتُحْصى ما اَنْتَ صَنَعْتَهُ

و چگونه شمار آنچه را خود ساخته اى نداشته باشى؟

اَوْ كَيْفَ يَغيبُ عَنْكَ ما اَنْتَ تُدَبِّرُهُ؟

یا چگونه از تو پوشیده باشد آنچه را تو تدبیرش مى نمایى؟

اَوْ كَيْفَ يَسْتَطيعُ اَنْ يَهْرُبَ مِنْكَ مَنْ لاحَيوةَ لَهُ اِلاّ بِرِزْقِكَ؟

یا چگونه قدرت دارد از تو فرار کند کسى که جز به روزیت زنده نیست؟

اَوْكَيْفَ يَنْجوُ مِنْكَ مَنْ لامَذْهَبَ لَهُ فى غَيْرِ مُلْكِكَ؟

یا به چه صورت از تو نجات یابد آن که در غیر ملک تو راهى برایش نیست؟

سُبْحانَكَ! اَخْشى خَلْقِكَ لَكَ اَعْلَمُهُمْ بِكَ

پاکى تو ترسنده ترین خلق تو در درگاهت داناترین آنهاست

وَ اَخْضَعُهُمْ لَكَ اَعْمَلُهُمْ بِطاعَتِكَ

و افتاده ترینشان عامل ترین آنان به فرمان حضرت توست

وَ اَهْوَنُهُمْ عَلَيْكَ مَنْ اَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ يَعْبُدُ غَيْرَكَ.

و پست ترین آنها در پیشگاهت آن است که تو روزیش را مى دهى و او غیر تو را پرستش مى نماید

سُبْحانَكَ! لايَنْقُصُ سُلْطانَكَ مَنْ اَشْرَكَ بِكَ وَكَذَّبَ رُسُلَكَ

پاکى تو هر کس براى وجود مبارکت شریکى پنداشته و به تکذیب پیامبرانت برخاسته در سلطنت کاستى نیاورد

وَلَيْسَ يَسْتَطيعُ مَنْ كَرِهَ قَضآءَكَ اَنْ يَرُدَّ اَمْرَكَ

و هر که حکمت را نپسندد قدرت ردّ فرمانت را ندارد

وَلايَمْتَنِعُ مِنْكَ مَنْ كَذَّبَ بِقُدْرَتِكَ

و هر که به انکار قدرتت برخیزد از دایره توان تو بیرون نیست

وَلا يَفُوتُكَ مَنْ عَبَدَ غَيْرَكَ

و هر که غیر تو را بپرستد از دست قدرتت بیرون نرود

ص: 335

وَلا يُعَمَّرُ فِى الدُّنْيا مَنْ كَرِهَ لِقآءَكَ.

و هر که لقاى تو را ناپسند دارد در حیات دنیا جاوید نخواهد ماند.

سُبْحانَكَ! ما اَعْظَمَ شَاْنَكَ! وَ اَقْهَرَ

پاکى تو چه بزرگ است مرتبه ات! و قاهر است

سُلْطانَكَ! وَ اَشَدَّ قُوَّتَكَ! وَ اَنْفَذَ اَمْرَكَ!

سلطنتت! و شدید است نیرویت! و نافذ است فرمانت!

! سُبْحانَكَ قَضَيْتَ عَلى جَميعِ خَلْقِكَ الْمَوْتَ:

پاکى تو تمام آفریدگانت را محکوم به مرگ کرده اى:

مَنْ وَحَّدَكَ وَمَنْ كَفَرَ بِكَ

چه آن که اهل توحید بوده و چه آن که به کفر گرائیده

وَكُلٌّ ذآئِقٌ الْمَوْتَ

و همگى طعم مرگ را مى چشند

وَكُلٌّ صآئِرٌ اِلَيْكَ

و یکسره به سویت باز مى گردند

فَتَبارَكْتَ وَ تَعالَيْتَ

پس پاک و والا و برترى

لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ

و خدایى جز تو نیست تنهایى و شریکى براى تو وجود ندارد

امَنْتُ بِكَ

به تو گرویدم

وَصَدَّقْتُ رُسُلَكَ

و فرستادگانت را تصدیق کردم

وَ قَبِلْتُ كِتابَكَ

و کتابت (قرآن) را پذیرفتم

وَكَفَرْتُ بِكُلِّ مَعْبُودٍ غَيْرِكَ

و به هر معبودى جز تو کافر شدم

ص: 336

وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِواكَ

و از هر که غیر تورا عبادت کرده بیزارم.

اَللَّهُمَّ اِنّى اُصْبِحُ وَ اُمْسى مُسْتَقِلاًّ لِعَمَلى

خداوندا در حالى صبح مى کنم و روزم را به شب مى رسانم که عمل خود را در پیشگاهت اندک شمرده

مُعْتَرِفاً بِذَنْبى

و به گناه خویش اعتراف دارم

مُقِرّاً بِخَطاياىَ

و به خطاهایم اقرار مى کنم

اَنَا بِاِسْرافى عَلى نَفْسى ذَليلٌ

من به خاطراسراف درباره خویش خوارم

عَمَلى اَهْلَكَنى

عملم مرا به عرصه هلاکت برده

وَ هَواىَ اَرْدانى

و هوسم مرا به تباهى انداخته

وَ شَهَواتى حَرَمَتْنى

و شهواتم مرا محروم نموده

فَاَسْئَلُكَ يا مَوْلاىَ سُؤالَ مَنْ نَفْسُهُ لاهِيَةٌ لِطُولِ اَمَلِهِ

مولاى من پس از تو درخواست دارم درخواست کسى که به سبب آرزوهاى دور و دراز به لهو و بیهوده کارى پرداخته

وَ بَدَنُهُ غافِلٌ لِسُكُونِ عُرُوقِهِ

و بدنش به خاطر سلامتى از عبادت بى خبر مانده

وَ قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِكَثْرَةِ النِّعَمِ عَلَيْهِ

و دلش به واسطه فراوانى نعمت به فتنه لذّت افتاده

وَفِكْرُهُ قَليلٌ لِما هُوَ صآئِرٌ اِلَيْهِ

و اندیشه اش نسبت به فرجام کارش کم است

سُؤالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْاَمَلُ

درخواست کسى که آرزو بر او غالب شده

وَفَتَنَهُ الْهَوى

و هواى نفس گرفتارش کرده

ص: 337

وَ اسْتَمْكَنَتْ مِنْهُ الدُّنْيا

و دنیا بر او دست یافته

وَ اَظَلَّهُ الْاَجَلُ

و مرگ بر سرش سایه انداخته

سُؤالَ مَنِ اسْتَكْثَرَ ذُنُوبَهُ

درخواست کسى که گناهانش را بسیار شمرده

وَ اعْتَرَفَ بِخَطيئَتِهِ

و به خطاهاى خود اعتراف کرده

سُؤالَ مَنْ لا رَبَّ لَهُ غَيْرُكَ

درخواست کسى که پروردگارى جز تو

وَلا وَلِىَّ لَهُ دُونَكَ

و سرپرستى غیر تو

وَلا مُنْقِذَ لَهُ مِنْكَ

و رهاننده اى از تو ندارد

وَلا مَلْجَاَ لَهُ مِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ.

و براى او پناهگاهى از تو جز به سوى تو نیست.

اِلهى اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ الْواجِبِ عَلى جَميعِ خَلْقِكَ

خداوندا از تو به حقى که بر همه مخلوقاتت دارى

وَبِاسْمِكَ الْعَظيمِ الَّذى اَمَرْتَ رَسُولَكَ اَنْ يُسَبِّحَكَ بِهِ

و به نام عظیمت که به پیامبرت فرمان دادى که تو را به آن تسبیح کند

وَبِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ

و به بزرگى ذات کریمت

الَّذى لايَبْلى وَ لايَتَغَيَّرُ

که فرسایش ندارد و دگرگون نمى گردد

وَلا يَحُولُ وَ لايَفْنى

و تغییر حال نمى دهد و فناپذیر نیست مسئلت دارم

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

که بر محمد و آلش درود فرستى

ص: 338

وَاَنْ تُغْنِيَنى عَنْ كُلِّ شَىْ ءٍ بِعِبادَتِكَ

و مرا با عبادت خود از هر چیز بى نیاز کنى

وَاَنْ تُسَلِّىَ نَفْسى عَنِ الدُّنْيا بِمَخافَتِكَ

و با ترس خود قلبم را از اندوه دنیا تسلیت دهى

وَ اَنْ تُثْنِيَنى بِالْكَثيرِ مِن كَرامَتِكَ بِرَحْمَتِكَ

و به رحمتت با دست پر از کرامت هاى فراوانت بازم گردانى

فَاِلَيْكَ اَفِرُّ

زیرا که به سوى تو مى گریزم

وَمِنْكَ اَخافُ

و از تو مى ترسم

وَ بِكَ اَسْتَغيثُ

و از حضرتت فریادرسى مى نمایم

وَاِيّاكَ اَرْجُو

و به تو امیدوارم

ص: 339

وَ لَكَ اَدْعُو

و تو را مى خوانم

وَ اِلَيْكَ اَلْجَاُ

و به تو پناه مى آورم

وَ بِكَ اَثِقُ

و به تو اطمینان دارم

وَ اِيّاكَ اَسْتَعينُ

و از تو یارى مى خواهم

وَ بِكَ اُومِنُ

و به تو ایمان دارم

وَعَلَيْكَ اَتَوَكَّلُ

و بر تو توکل مى کنم

وَ عَلى جُودِكَ وَ كَرَمِكَ اَتَّكِلُ.

و بر جود و کرمت اعتماد مى نمایم

ص: 340

الدعاء 53 - فروتنی در برابر خدا

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام فى التَّذَلُّلِ لِلَّهِ عزَّوَجَلّ

«دعادر اظهارفروتنى به درگاه حضرت حق»

رَبِّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي فَلاَ حُجَّةَ لِي

اى پروردگار من گناهانم زبانم را بند آورده اند و از گفتار عاجز آمده ام و ياراى آنم نيست كه عذرى آورم يا حجتى اقامه كنم.

فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيَّتِي الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي الْمُتَرَدِّدُ

اسير بليه خويشتنم و در گرو اعمال خود.

فِي خَطِيئَتِي الْمُتَحَيِّرُ عَنْ قَصْدِي الْمُنْقَطَعُ بِي

در وادى خطاى خود سرگردانم و ندانم به كجا مى روم چونان مسافرى از همه جا بريده و در راه مانده.

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلاَّءِ الْمُذْنِبِينَ

خود را در جايگاه گنهكاران ذليل بر پاى داشته ام

مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرِّينَ عَلَيْكَ الْمُسْتَخِفِّينَ بِوَعْدِكَ

در جايگاه شوربختانى كه در برابرت گستاخى كرده اند و وعده هاى عذابت را به چيزى نشمرده اند.

سُبْحَانَكَ أَيَّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ وَ أَيَّ تَغْرِيرٍ غَرَّرْتُ بِنَفْسِي

منزهى تو اى خداوند. به كدام جرأت با تو گستاخى كردم؟ به دمدمه كدام فريب خود را در ورطه هلاكت افكندم؟

مَوْلاَيَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرِّ وَجْهِي وَ زَلَّةَ قَدَمِي

اى مولاى من مى بينى كه چسان لغزيده ام و به رو در افتاده ام

وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي

پس بر من رحمت آور و به حلم خود بر جهل من و به احسان خود بر بدكرداريم ببخشاى

فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي

كه به گناه خود اقرار مى كنم و به خطاى خود معترفم.

وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي

اين دست من و اين سر من كه اكنون براى قصاص از نفس خود زاروار تسليم كرده ام.

ص: 341

ارْحَمْ شَيْبَتِي وَ نَفَادَ أَيَّامِي وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي

بار خدايا بر پيرى من و پايان يافتن روزگار من و نزديك شدن اجل من و ناتوانى و بيچارگى من رحم كن.

مَوْلاَيَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدُّنْيَا أَثَرِي

اى مولاى من بر من رحمت آور آنگاه كه نشان من از جهان بر افتد

وَ امَّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِينَ ذِكْرِي وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيِّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ

و نامم از ميان آفريدگان محو شود و در زمره فراموش شدگان در آيم.

مَوْلاَيَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيُّرِ صُورَتِي وَ حَالِي

اى مولاى من بر من رحمت آور آنگاه كه چهره ام و حالتم دگرگون شود:

إِذَا بَلِيَ جِسْمِي وَ تَفَرَّقَتْ أَعْضَائِي وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصَالِي

آن هنگام كه پيكرم بپوسد و اعضايم پراكنده گردد و بند بندم از هم بگسلند.

يَا غَفْلَتِي عَمَّا يُرَادُ بِي

اى واى بر غفلت من از آنچه برايم مهيا كرده اند.

مَوْلاَيَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي

اى مولاى من رحم كن بر من در آن روز كه زنده شوم و براى حساب حاضر آيم

وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي وَ فِي أَحِبَّائِكَ مَصْدَرِي وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي

در آن روز جايگاه ايستادنم را در ميان اولياى خود قرار ده و چنان كن كه با دوستان تو باز گردم و مرا در جوار خود مسكن ده.

يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.

يا رب العالمين.

ص: 342

الدعاء 54 - زدودن اندوه ها

وَ كان مِن دعائِه عليه السلام فِى اسْتِكشافِ الْهُمُوم

«دعادر زدودن اندوهها»

يا فارِجَ الْهَمِّ وَكاشِفَ الْغَمِّ

اى زداینده اندوه و برطرف کننده غم

يا رَحْمنَ الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ وَ رَحيمَهُما

اى رحمن دنیا و آخرت و رحمت آورنده در دو

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

دنیا بر محمد و آلش درود فرست

وَافْرُجْ هَمّى

و اندوه مرا برطرف ساز

وَاكْشِفْ غَمّى

و غم دلم را بزداى

ياواحِدُ يااَحَدُ ياصَمَدُ

اى یگانه اى یکتا اى بى نیاز

يامَنْ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ

اى کسى که نزاده اى و زائیده نشده اى

وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ

و کسى همتاى حضرت تو نیست

اِعْصِمْنى وَطَهِّرْنى

مرا حفظ کن و به پاکى آر

وَ اذْهَبْ بِبَلِيَّتى

و گرفتاریم را برطرف کن.

- وَاقْرَاْ ايَةَ الْكُرْسِىِّ وَالْمُعوِّذَتَيْن وَ قُلْ هُوَاللَّهُ اَحَدٌ وَ قُلْ: -

- و آیةالکرسى و معوّذتین (سوره هاى فلق و ناس) و قل هوالله را بخوان و بگو: -

ص: 343

اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ

خداوندا از تو مى خواهم همچون خواهش کسى که نیازش سخت

وَضَعُفَتْ قُوَّتُهُ

و نیرویش سست است

وَكَثُرَتْ ذُنُوبُهُ

و گناهانش افزایش یافته

سُؤالَ مَنْ لايَجِدُ لِفاقَتِهِ مُغيثاً

همچون خواهش کسى که براى نیاز خود فریادرسى

وَلا لِضَعْفِهِ مُقَوِّياً

و براى ضعفش نیرودهنده اى

وَلا لِذَنْبِهِ غافِراً غَيْرَكَ

و براى معصیتش آمرزنده اى جز تو نمى یابد

ياذَاالْجَلالِ وَالْاِكْرامِ

اى صاحب جلال و اکرام

اَسْئَلُكَ عَمَلاً تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ

از تو درخواست عملى دارم که هرکه آن را بجاى آورد دوستش دارى

وَيَقيناً تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَيْقَنَ بِهِ حَقَّ الْيَقينِ فى نَفاذِ اَمْرِكَ.

و یقینى که هر کس در مسیر قضاى تو به آن آراسته به حقّ یقین گردد او را بدین خاطر نفع رسانى.

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ

خداوندا بر محمد و آلش درود فرست

وَاقْبِضْ عَلَى الصِّدْقِ نَفْسى

و جان مرا در حال - ثبات و استوارى بگیر

وَاقْطَعْ مِنَ الدُّنْيا حاجَتى

و نیازم را از دنیا قطع کن

ص: 344

وَاجْعَلْ فيما عِنْدَكَ رَغْبَتى شَوْقاً اِلى لِقآئِكَ

و رغبتم را به رحمتت برانگیز تا شوق لقایت در سر داشته باشم

وَ هَبْ لى صِدْقَ التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ

و مرا صدق توکّل بر خودت مرحمت فرما.

اَسْئَلُكَ مِنْ خَيْرِ كِتابٍ قَدْ خَلا

از تو بهترین سرنوشت گذشته رامسئلت دارم

وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ كِتابٍ قَدْ خَلا

و از بدترین سرنوشت گذشته به تو پناه مى برم

اَسْئَلُكَ خَوْفَ الْعابِدينَ لَكَ

پروردگارا از تو درخواست دارم. ترس بندگان

وَ عِبادَةَ الْخاشِعينَ لَكَ

و عبادت خاشعان

وَيَقينَ الْمُتَوَكِّلينَ عَلَيْكَ

و یقین توکل کنندگان

وَتَوَكُّلَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْكَ.

و توکل مؤمنان را خداوندا

اَللَّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتى فى مَسْئَلَتى مِثْلَ رَغْبَةِ اَوْلِيآئِكَ فى مَسآئِلِهِمْ

رغبت و شوق مرا در گدائیم مانند رغبت عاشقانت در گدائیشان

وَ رَهْبَتى مِثْلَ رَهْبَةِ اَوْلِيآئِكَ

و ترسم را مانندترس اولیائت قرار ده

ص: 345

وَاسْتَعْمِلْنى فى مَرْضاتِكَ

و مرا در رضاى خود چنان به کار دار که با وجود

عَمَلاً لا اَتْرُكُ مَعَهُ شَيْئاً مِنْ دينِكَ مَخافَةَ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ.

آن چیزى از دین تو را به خاطر وحشت از آفریده اى ترک نکنم.

اَللَّهُمَّ هذِهِ حاجَتى

خداوندا این نیاز من است

فَاَعْظِمْ فيها رَغْبَتى

پس رغبتم را در آن عظیم کن

وَ اَظْهِرْ فيها عُذْرى

و عذرم را در آن آشکار فرما

وَلَقِّنّى فيها حُجَّتى

و حجتم را در آن بر زبانم گذار

وَ عافِ فيها جَسَدى.

و جسمم را در آن سلامت بخش.

اَللَّهُمَّ مَنْ اَصْبَحَ لَهُ ثِقَةٌ اَوْ رَجآءٌ غَيْرُكَ

خداوندا هرکس روز کند در حالى که به غیر تو اعتماد و امیدى داشته باشد

فَقَدْ اَصْبَحْتُ وَاَنْتَ ثِقَتى وَ رَجآئى فِى الْاُمُورِ كُلِّها

پس من روز کردم در حالى که در همه کارها اعتماد وامیدم تویى

فَاقْضِ لى بِخَيْرِها عاقِبَةً

پس - برایم برنامه اى مقدّر فرماى که پایان آن از همه فرخنده تر باشد

وَ نَجِنّى مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ

و از فتنه هاى گمراه کننده رهائیم بخش به

بِرَحْمَتِكَ يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ

حق مهربانیت اى مهربانترین مهربانان.

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى سَيِّدنا مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ الْمُصْطَفى

و درود و برکات خداوند بر سرور ما محمّد فرستاده و برگزیده حق

وَ عَلى آلِهِ الطَّاهِرينَ.

و بر خاندان پاکش باد.

ص: 346

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109