رسالت بین المللی حوزه های علمیه ازنگاه آیات وروایات
معاونت بین الملل حوزه های علمیه
خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان
ویراستار کتاب : خانم زهرا سوسنی
ص: 1
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم
ص: 2
رسالت بین المللی حوزه های علمیه ازنگاه آیات وروایات
معاونت بین الملل حوزه های علمیه
ص: 3
ص: 4
پیشگفتار ...11
فصل اول: جایگاه اسلام در عرصه بین الملل ...15
الف) آیات قرآن کریم ...16
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ رسولی برای همگان ...16
من برای تمام بَشر نذیر هستم ...18
پیامبری از جنس مردم...18
دستور عمومی ایمان به پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...18
پیامبر! مردم را از قیامت بترسان ...19
قرآن، کتاب یادآوری برای تمام بشر...20
قرآن، خارج کننده مردم از ظلمات به سمت نور...20
ای مردم! حق برای همه شما آمد... 21
تبیین قرآن کریم برای تمام جهانیان...21
امت اسلامی، الگوی جهان ...22
وحدت امت اسلام رمز پیروزی بر مستکبران جهان ... 22
ب) روایات پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ...23
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و ائمه علیهم السَّلَامُ منذر جهانیان...24
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ رسولی برای تمام نژادها ...24
گسترش عدل و داد در جهان از مشرق زمین ...29
ص: 5
اسلام، دین بین المللی ...30
قرآن برای همه مردم و همه زمان ها ...34
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ،رحمت عالمیان...35
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ،منذر عالميان ...35
رسالت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ، نسبت به همه مخلوقات ...36
تبلیغ عمومی رسالت على علیه السَّلَامُ وظيفه پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...37
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بشارت دهنده وبيم دهنده عالميان...37
امامان معصوم علیهم السَّلَامُ حجت های اهل دنیا و مبلّغان پیام الهی به اهل عالم...38
امیر المؤمنین علی علیه السَّلَامُ ، امام همه مردم ...39
محبت على علیه السَّلَامُ مفروض بر خلق است...40
امام، حجت جهانی است ..41
رسالت جهانی پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...43
رسالت حوزه های علمیه در ایجاد وحدت بین مسلمانان ...45
لزوم اتحاد جهانی امت اسلام در برابر بیگانگان...45
خطبه غدیر و رسالت حوزه های علمیه ...47
تفرقه و جدایی، عامل زوال هر امتی در برابر سایر قدرت های جهانی...47
فصل دوم: لزوم تبلیغ دین در عرصه بین الملل ...51
الف) آیات قرآن کریم...52
توحید و دوری از شرک، نقطه مشترک همه ادیان الهی ...52
برتری اسلام بر تمام ادیان گذشته ...53
تبشیر و انذار، هدف از دعوت عمومی همه پیامبران الهی ...54
لزوم تبعیت تمام اهل کتاب از اسلام به واسطه تبلیغ بین المللی دین اسلام ...55
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ، حقایق را برای اهل کتاب، تبیین می نماید ... 55
ص: 6
پیروی از اسلام، رمز رستگاری اهل کتاب ...56
هدایت یک نفر برابر با هدایت یک جهان ...57
لزوم ابلاغ دین و عدم ترس از کافران...57
ب) روایات پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ...58
ابلاغ جهانی دین، رسالت اصلی پیامبران...59
مراجعه از سراسر دنیا برای فراگیری علم...60
لزوم ارسال مبلّغان به همه نقاط عالم، برای اتمام حجت و ابلاغ پیام الهی ...61
فرمانی همه گیر برای امت اسلام، برای اقامه امربه معروف و نهی از منکر...63
اهمیت هدایت یک نفر به اسلام ...64
هدایت یک نفر، مساوی هدایت همه مردم ...64 65 66
دعوت مردم به اسلام، وصیت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...65
اهمیت تبلیغ و هدایت یک نفر بر روی زمین از نگاه پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...66
ای عیسی! به پیروانت فرمان ده تا در زمان اسلام، از اسلام پیروی کنند ...67
موفقیت امیرالمومنین علی علیه السَّلَامُ در تبلیغ خارج از کشور ... 68
فصل سوم: ثواب و برکات تبلیغ دین از نگاه پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ...70
استغفار حیوانات برای مبلّغ دین ...71
فضیلت هدایت یک نفر در روی زمین از نگاه امام محمد باقر علیه السَّلَامُ... 72
فضیلت هدایت یتیمان آل محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...73
فضیلت خارج کردن مسلمانان از جهالت ...74
فضیلت تعلیم مسلمانان در برابر کفار...75
دوام ثواب تعلیم به مردم حتی پس از مرگ...76
مبلّغ دین اسلام، زنده کننده انسان ها...77
دعای پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در حق مبلّغان دین...78
ص: 7
فصل چهارم: لزوم تبلیغ دین برای مسلمانان دیگر کشورها در روایات حضرات معصومین علیهم السَّلَامُ ...80
اهمیت دفاع علمی و دینی از مسلمانان در برابر کفار...81
لزوم ابلاغ و تقویت بنای اعتقادی جهانیان در برابر بدعت ها...83
لزوم تقویت علمی مردم در برابر کافران...84
جلوگیری از ایجاد هر گونه تحریف در اسلام ...86
تقویت علمی محبان ائمه علیهم السَّلَامُ در برابر کافران...87
قدرت مند کردن علمی مسلمانان علیه کافران، بسان زنده کردن همه مردم ...88
فصل پنجم: موضوعات تبلیغی در عرصه بین الملل از نگاه امامان معصوم علیهم السَّلَامُ...91
ویژگی مبلّغ بین المللی، لطيف، مثل گل بی خار... 92
لزوم آشنایی با فرهنگ و زبان جامعه هدف در سراسر دنیا...93
فرار از فتنه عمومی با پشتوانه محبت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و اهلبیت علیهم السَّلَامُ... 94
پیامد عالم گیر تعلیم محاسن کلام اهل بیت علیهم السَّلَامُ به انسان ها...95
سفارش های تبلیغی پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به یک مبلّغ بین المللی ... 97
سهل گیری، بنای اسلام در تبلیغ دین... 98
ذکر نعمت های خداوند برای تمام بندگان از رسالت های مهم پیامبران... 99
رحمت خداوند بر معلمان علوم ائمه علیهم السَّلَامُ...100
فصل ششم: شيوه پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و ائمه اطهار علیهم السَّلَامُ در دعوت به اسلام و سفارش های آنان به مبلّغان بین المللی...102
رسالتهای بین المللی اصحاب حضرت رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ...103
رسالته الى هَوذَهَ بنِ عَلىٍّ الحَنفىٍّ...103
ص: 8
نامه به هوذه بن على حنفی ...104
اعزام مبلّغ زبان دان...104
تبلیغ اسلام با عملکرد خوب...105
مکاتبات بین المللی پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ برای دعوت به اسلام ...106
نامه به شش کشور جهان ...106
نامه به پادشاه ایران ...106
نامه به اهالی نجران ...107
نامه به مردم يمن ...108
نامه به پادشاه اسکندریه...108
نامه به پادشاه روم...110
نامه به پادشاه بحرین...111
نامه به قوم یهود...112
نامه به قوم یهود بنی قینقاع ...112
لزوم ارسال مبلّغان به همه نقاط عالم، برای اتمام حجت و ابلاغ پیام الهی... 112
اعزام مبلّغ به کشور بحرین ...113
اعزام مبلّغ به حبشه ...114
اعزام مبلّغ به روم ...115
اعزام مبلّغ به يمن ...116
اعزام مبلّغ به سرزمین هند ...116
اعزام مبلّغ به شام ...117
پرهیز از جنگ و جدال در ایام تبليغ ...120
روش امام حسن عسکری علیه السلام در تبلیغ ...120
خصومت با دشمن، ممنوع ...122
سفارش امام صادق عليه السلام...123
ص: 9
با اعمال تان، چراغ هدایت باشید...125
مسلمانان، از گناه دوری کنند...125
با عملکرد خود، مبلّغ اسلام باشید...126
با عملکرد مثبت زینت پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ باشیم...126
فصل هفتم: علمای شیعه در زمان غیبت، عامل هدایت انسان ها...128
علما، طلایه داران حرکت امامان معصوم علیهم السَّلَامُ در سراسر عالم...129
عالمان دین، سکّان داران کشتی هدایت شیعه ...129
علما، امین خداوند بر خلق ...130
وجوب حضور مؤثر علما در تمام عرصه های بین المللی مرتبط با اسلام...131
علما، هدایت کنندگان اهل زمین ...131
فکر و ایده فقیه در هدایت مردم، جهانی است...132
علمای شیعه، نور هدایت جهانیان در عصر غیبت... 132
علما، مدافعان شیعه از شرّ شیطان ...133
خاتمه ...134
منابع و مآخذ ...135
ص: 10
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ»(1)
"و برای آنها پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را]هدایت می کردند و ما به آنها انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را وحی کردیم، و آنها فقط مرا عبادت می کردند".
رسالت پیام آوران وحی در هر عصری، هدایت بشریت است. مخاطبان مورد نظر رسولان الهی به منطقه و جغرافیای خاصی محدود نیستند؛ بلکه موضوع رسالت، هدایت انسان است و تفاوت هایی مانند رنگ، زبان، نژاد و ... در هدایت و محدوده آن دخیل نیست، بلکه دین، خود در گزاره های مختلفی این تفاوت ها را معرفی کرده و انسانیت و کمالات انسانی را ملاک برتری دانسته است:«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»
در این میان، حوزه های علمیه به عنوان نهادی که تمام تلاش خویش را در فهم صحیح دین و تبلیغ آن به کار می گیرد تمام هویت خویش را
ص: 11
در بیداری و هدایت بشر می داند. موفقیت حوزه های علمیه در رسیدن به این هدف، در گرو شناخت صحیح مناطق مختلف جهان وسلائق و دغدغه های فرهنگی هر منطقه و هم چنین دانستن و شناخت فرهنگ و زبان مخاطبان به عنوان اولین راه برای انتقال سخن دین و رساندن پیام الهی به آنهاست.
بنابراین، وقتی ابلاغ رسالت الهی به منطقه و زمان خاصی محدود نیست باید به این مهم توجه کرد که زمینه ها و ابزار رساندن این رسالت عظیم فراهم شود. دین مبین اسلام که جامع، کامل و جهانی است بیش از هر زمان دیگر نیاز بشر امروزی به شمار می آید.
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و اهل بیت علیهم السَّلَامُ ، در طول تاریخ، این رسالت را به خوبی به نسل های بعدی منتقل کردند و پس از آن بزرگواران نیز وارثان حقیقی پیامبران علیهم السَّلَامُ ، سکان تبیین و ترویج رسالت را به دست گرفتند. علما و اندیشمندان در مقاطع مختلف تاریخی در عرصه بین الملل، همواره با عزم راسخ معارف بلند الهی را در سراسر گیتی ترویج نموده اند و از کیان اسلام و اهل بیت علیهم السَّلَامُ دفاع نموداند.
در عصر کنونی بارقه های امید و دمیدن صبح و اشعه های بشارت دهنده طلوع خورشید موعود، چشمان بشر خفته را نوازش داده و موج نشاط و شیدایی را در دل های منتظران آفریده است. وعده ای که خداوند در کتاب زبور به داود علیه السَّلَامُ داد و در آخرین کتاب آسمانی، نوید نزدیکی صبح تاریخ و اراده تردید ناپذیر اسلام و امامت و پیشوایی مستضعفان و خلافت مؤمنان و وراثت صالحان را بر سرتاسر کره زمین اعلام فرمود. اکنون که پیشوای بزرگ دینی و سلاله پاک پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ امام
ص: 12
خمینی قُدِّسَ سِرِّهِ با بهره گیری از دستاوردهای هزارساله عالمان و مجاهدان پیشین تاریخ اسلام توانست اولین نظام حکومتی جمهوری اسلامی را در سرزمین ما بر پا سازد و حوزه های علمیه در پناه اقتدار نظام اسلامی فرصتی یافتند تا از صدف های درخشان متون مقدس دینی مرواریدها و آموزه های تابناک و نظام های معرفتی ارزشمند را استخراج کرده تا مشعل راه سعادت بشر معاصر گردد.
حضور عالمان دینی و حوزه های علمیه برای تبلیغ دین و رساندن معارف اسلام ناب به تمام آحاد بشریت، رسالت و تکلیفی قطعی است که جز با تجهیز طلاب و فضلاء به توان مندی های تبلیغ بین المللی امکان پذیر نمی باشد.
آنچه در این مجموعه گرد آمده، جایگاه و اهمیت رسالت دینی روحانیت و حوزه های علمیه از نگاه برخی آیات و روایات است. امید است که این مجموعه به عنوان سند جامع دینی در رویکرد بین المللی حوزه های علمیه مورد استفاده قرار گیرد.
اثر حاضر، مشتمل بر برخی از فرازهای ارزش مند و روشنگر از رسالت بین المللی حوزویان با الهام از بخشی از آیات و روایات اسلامی است که مسئولان مدیریت حوزه ها و اساتید و نویسندگان روحانی می توانند با اقتباس از این کلمات نورانی، راه بردها، راه کارها و برنامه هایی را طراحی و اجرا نمایند تا ثمره آن تربیت و آموزش ده ها هزار زبان دان فاضل و مبلغ توانمند در عرصه های بین المللی و جهانی باشد و از این رهگذر آموزه های اسلام ناب و اهل بیت علیهم السَّلَامُ به تشنگان حقیقت و معنویت در سرتاسر گیتی برسد.
ص: 13
در پایان از تمام کسانی که در تدوین و جمع آوری این اثر تلاش نموده اند، به ویژه اداره مطالعات معاونت بین الملل حوزه های علمیه تشکر و قدردانی به عمل می آید.
محمد حسن زمانی معاون بين الملل حوزه های علمیه
ص: 14
ص: 15
قرآن، در آیات فراوانی، دین اسلام را یک دین جامع جهانی و فرا منطقه ای می خواند و تأکید می کند که رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فرستاده ای برای تمام جهانیان و قران کتابی برای همه بشر و اسلام دین جهانی و خاتم ادیان است. دسته ای از آیات قرآن که شاهد بر این حقیقت اند عبارتنداز:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ »(1)
و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا[آنها را به پاداش های الهی]بشارت دهی و [از عذاب او] بترسانی، ولی بیشتر مردم نمی دانند!
«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ
ص: 16
«وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْیِ وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیَّ الْأُمِّیِّ الَّذِی يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ؛»(1)
بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم؛ همان خدایی که حکومت آسمان ها و زمین، از آن اوست؛ معبودی جز او نیست؛ زنده می کند و
می میراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستاده اش، آن پیامبر درس نخوانده ای که به خدا و کلماتش ایمان دارد؛ و از او پیروی کنید تا هدایت یابید!
«تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا»(2)
زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد.
«مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا »(3)
و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم؛ و گواهی خدا در این باره،کافی است!
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ » (4)
ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.
ص: 17
«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ؛»(1)
بگو: «ای مردم! من برای شما بیم دهنده آشکاری هستم»!
«أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ»
آیا برای مردم، موجب شگفتی بود که به مردی از آنها وحی فرستادیم که مردم را [از عواقب کفر و گناه] بترسان، و به کسانی که ایمان آورده اند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک [و پاداش های مسلم] نزد پروردگارشان است؟! [اما] کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکاری است».
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
ای مردم! پیامبر[ی که انتظارش را می کشیدید،]حق را از جانب پروردگارتان آورد؛ به او ایمان بیاورید که برای شما بهتر است! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانی
نمی رسد، زیرا) آنچه در آسمان ها و زمین
ص: 18
است از آنِ خداست، و خداوند، دانا و حکیم است.»
«وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ؛» (1)
و مردم را از روزی که عذاب الهی به سراغشان می آید، بترسان! آن روز که ظالمان می گویند: پروردگارا! مدت کوتاهی ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم!» [اما پاسخ می شنوند که] مگر قبلا سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنایی برای شما نیست؟!
« وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِی قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ»(2)
و[به خاطر بیاورید] هنگامی را که خداوند، از پیامبران و [پیروان آنها]، پیمان مؤکّد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می کند، به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید! سپس [خداوند] به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید؟» گفتند: «[ آری] اقرار داریم!» [خداوند به آنها]گفت: «پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم.»
ص: 19
در آیات یادشده واژه هایی مانند «الناس، جميعا، عالمين، البشر آمده است» و خطاب آیه به پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ است که ایشان فرستاده شده برای تمام مردم می باشد. پس دین و کلامی را که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می آورد به منطقه خاصی اختصاص ندارد. حوزه های علمیه و علما نیز مأمورند تا کلام پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را به تمام انسان ها در سراسر دنیا برسانند تا ادامه دهنده راه ایشان باشند.
«أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَىلِلْعَالَمِينَ؛»(1)
آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن! [و] بگو: «در برابر این [رسالت و تبلیغ]، پاداشی از شما نمی طلبم! این[رسالت]، چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست![این وظیفه من است].
«... وَمَا هِیَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْبَشَرِ؛» (2)
و این قرآن فقط مایه تذکر و پند برای بشر است.
«الر كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ
ص: 20
إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ؛ »(1)
الر، [این] کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکی ها[ی شرک و ظلم و جهل،] به سوی روشنایی [ایمان و عدل و آگاهی،] به فرمان پروردگارشان در آوری، به سوی راه خداوند عزیز و حمید.
«قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ»(2)
بگو: ای مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ هر کس [در پرتو آن ]هدایت یابد، برای خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه می گردد؛ و من مامور [به اجبار] شما نیستم!
«بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَييْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»(3)
[از آنها بپرسید که] از دلایل روشن و کتب [پیامبران پیشین آگاهند!] و ما این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند!
ص: 21
در این ایات قران کتابی فرستاده شده برای هدایت تمام انسان ها معرفی شده است؛ بنابراین، محتوای قران بایدتوسط حوزه های علمیه وعلمابه تمام کشورهاومردم به هر زبانی ابلاغ شود تا هدف نزول قرآن که ابلاغ برای تمام بشر است تحقق یابد و همگان از معارف عميق قران بهره مند شوند.
«وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا »(1)
همان گونه که [قبله شما، یک قبله میانه است] شما را نیز، امت و میانه ای قرار دادیم [در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛] تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است.... .
«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَ حِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»(2)
این است امت شما که امتی یگانه اند، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید.
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ
ص: 22
النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ؛ »(1)
و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود، یاد کنید، آن گاه که دشمنان[یکدیگر] بودید، پس میان دل های شما الفت انداخت، تا به برکت نعمت او برادر شدید، و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند، نشانه های خود را برای شما روشن
می دارد، باشد که راه یابید.
آیات شریفه یادشده بیانگر آن است که دین اسلام، قرآن و پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ رسالتی جهانی داشته و برای تمام انسان ها آمده اند نه منطقه یا افراد خاصی. بدین جهت، حوزه علمیه، طلاب و علما که عهده دار ترویج این دین را بر عهده گرفته اند و خود را نماینده و جانشین ایشان می دانند نیز باید منطقه تبلیغی و رسالت خویش را تمام جهان و افراد بشر بدانند تا بدین طریق رسالت جهانی دین اسلام را ادامه دهند. بنابراین، برای ابلاغ پیام اسلام به جهان باید تمام مقدمات آن را که لازمه انتشار اسلام در دنیاست را فراگیرند تا در این راه به موفقیت کامل برسند.
روایات اهل بیت علیهم السَّلَامُ بیانگر این مطلب هستند که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ برای تمام بشر فرستاده شده است و کلام وی نسخه شفابخش تمام انسان هاست. دسته دیگر از روایات اهل بیت علیهم السَّلَام قرآن را کتابی جهانی و نازل شده برای تمام انسان ها می خواند و دسته دیگر بیانگر این حقیقت اند که
ص: 23
دین اسلام بر مشرق و مغرب زمین گسترش می یابد و دینی جهانی خواهد شد. اینک به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
از عیاشی - زراره و حمران از حضرت باقر و امام صادق علیهما السَّلَامُ نقل شده است که در آیه «وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ »، منظور از
(مَنْ بَلَغَ) ائمه علیهم السَّلَامُ هستند که بعد از پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مردم را به وسیله قرآن، هشدار می دهند.
ابو خالد کابلی از حضرت امام باقر علیه السَّلَامُ نقل کرد که فرمود: هر کس از بازماندگان پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به مقام امامت برسد، همانند اوصیا بوسیله قرآن هشدار می دهد؛ همان گونه که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ هشدار می داد.
«عَنْ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىَّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السَّلَامُ قَالَ جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فَقَالُوا يَا مُحَمَّدُ أَنْتَ الَّذِی تَزْعُمُ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أنَّکَ الَّذِی يُوحَى إِلَيْكَ كَمَا أُوحِیَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ علیه السَّلَامُ فَسَکَتَ النَّبِیُّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ نَعَمْ أنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ وَ أنَا خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ قَالُوا إِلَى مَنْ إِلَى الْعَرَبِ أمْ إِلَى الْعَجَمِ أمْ إِلَيْنَا فَأنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ هَذِهِ الْآيَةَ - قُلْ يَا مُحَمَّدُ یا أیُّهَا النَّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً»ا(1)
از امام حسن مجتبی علیه السَّلَامُ روایت شده که چند تن از یهود خدمت
ص: 24
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ آمدند و گفتند: ای محمد! آیا تو معتقدی که رسول خدا هستی و به تو وحی می شود، همان گونه که به موسی بن عمران پیغمبرعلیه السَّلَام وحی می شد؟
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ، لحظه ای سکوت کردند و فرمودند: آری من سید اولاد آدمم و به خود نبالم. من خاتم پیغمبران، و امام متقیان و رسول پروردگار عالميان هستم. گفتند: به سوی چه کسانی؟ عرب یا عجم یا به سوى ما يهود؟ پس خداوند متعال آیه 158سوره اعراف را نازل کرد که بگو ای محمد من رسول خدایم برای شما همه.»
در این حدیث رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ خاتم پیامبران و رسولی برای تمام انسان ها و نژادها معرفی شده است.
«قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السَّلَامُ كَانَ أبُو طَالِبٍ يَضْرِبُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بِسَيْفِهِ وَ يَقِيهِ بِنَفْسِهِ فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ قَدْ قَوِيَتْ دَعْوَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ وَ عَلَتْ کَلِمَتُهُ إِلَّا أنَّ قُرَيْشاً عَلَى عَدَاوَتِهَا وَ حَسَدِهَا فَاجْتَمَعُوا إِلَى أبِی طَالِب وَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ ...فَقَالُوا يَا أبَا طَالِب سَلْهُ أرْسَلَهُ اللَّهُ إِلَيْنَا خَاصَّةً أمْ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً فَقَالَ أبُو طَالِبٍ يَا ابْنَ أخِ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً أرْسِلْتَ أمْ إِلَى قَوْمِکَ خَاصَّةً قَالَ لَا بَلْ إِلَى النَّاسِ أَرْسِلْتُ كَافَّةً إِلَى الْأبْيَضِ وَ الْأسْوَدِ وَ الْأحْمَرِ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْعَجَمِىِّ وَ الَّذِي نَفْسِی بِيَدِهِ لَأدْعُوَنَّ إِلَى هَذَا الْأمْرِ الْأبْيَضَ وَ الْأسْوَدَ وَ مَنْ عَلَى رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ مَنْ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ وَ لَأدْعُوَنَّ السَّنَةَ فَارِسَ وَ الرُّومَ....»(1)
ص: 25
حضرت امام علی بن حسین علیه السَّلَامُ می فرماید: ابوطالب با شمشیر خود از پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دفاع و با جان و دل از ایشان نگهبانی و نگهداری می کرد. چون مرگ ابوطالب فرا رسید دعوت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ قوی و کلامش برتر شده بود، ولی قریش همچنان در دشمنی و رشک ورزیدن نسبت به ایشان پایداری می کردند، و در این هنگام پیش ابوطالب علیه السَّلَامُ آمدند و رسول خدا هم آن جا بودند.
.. قریش گفتند: ای ابوطالب! از او بپرس آیا خداوند او را ویژه ما فرستاده است یا برای همه مردم. ابوطالب گفت: ای برادر زاده آیا برای همه مردم بر انگیخته شده ای یا فقط برای قوم خود؟ فرمود: برای همه مردم از سفید و سیاه و سرخ و عرب و غیر عرب مبعوث شده ام و سوگند به کسی که جان من در دست اوست من سفید و سیاه را و هر کس که بر سر کوه ها و موج های دریاهاست به این آیین فرا می خوانم و فارسیان و رومیان را هم همین امسال به این کار فرا می خوانم.»
عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ علیه السَّلَامُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أعْطَى مُحَمَّداً صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ شَرَائِعَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى التَّوْحِيدَ وَ الْإِخْلَاصَ وَ خَلْعَ الْأنْدَادِ . . . وَ أرْسَلَهُ كَافَّةً إِلَى الْأبْيَضِ وَ الْأسْوَدِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس؛(1)
از امام صادق علیه السَّلَامُ روایت شده است که فرمود: خداوند متعال به حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهما السَّلَامُ را عطا فرمود که آنها عبارتند از توحید، اخلاص و دور انداختن نظیرهای
ص: 26
خدا .. (همچنین خداوند متعال ایشان را) برای دعوت همه مردم اعم از جن و انس و سیاه و سفید فرستاد.»
«عن رسول اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : ان اللَّهَ بعثَ كُلُّ نَبیٍّ كان قَبلی إِلى أمَّتِهِ بِلِسانِ قَومِهِ، وَ بَعَثَنِی إِلى كُلِّ أسْوَدَ وَ أحمَرَ بِالعَرَبِيَّةِ؛»(1)
از پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ روایت شده که فرمود: پیش از من هر پیامبری به زبان قوم خود به سوی امتش فرستاده شده، ولی خداوند مرا به زبان عربی به سوی هر سیاه و سفیدی فرستاده است.»
قال رَسُولُ اللَّهِ : يَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ، إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی إِلَى الْخَلْقِ كَافَّةً وَ بَعَثَنِی إِلَيْكُمْ خَاصَّةً فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأقْرَبِينَ (2) وَ أنَا أدْعُوكُمْ إِلَى كَلِمَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ عَلَى اللِّسَانِ ثَقِيلَتَيْنِ فِي الْمِيزَانِ تَمْلِکُونَ بِهِمَا الْعَرَبَ وَ الْعَجَمَ وَ تَنْقَادُ لَكُمْ بِهِمَا الْأمَمُ وَ تَدْخُلُونَ بِهِمَا الْجَنَّةَ وَ تَنْجُونَ بِهِمَا مِنَ النَّارِ شَهَادَةِ أنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أنِّی رَسُولَ اللَّه؛(3)
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به فرزندان عبد المطلب فرمود: ای فرزندان عبد المطلب! همانا خدای تعالی مرا به سوی همه مردمان و به ویژه به جانب شما فرستاده (و در این باره دستور جداگانه داده) و فرموده است: «و خویشاوندان نزدیک خویش را انذار کن» اکنون من شما را به دو کلام که گفتن آن بر زبان راحت است، اما در ترازوی اعمال سنگین است فرا می خوانم که به سبب آن، فرمانروای عرب و عجم خواهید شد و همه
ص: 27
امت ها فرمان بردار شما گردند و (روز قیامت) نیز به وسیله آن به بهشت وارد شوید و از آتش دوزخ رهایی یابید؛ (آن دو کلام) گواهی دادن به یگانگی خدا و رسالت من از جانب اوست.»
«قَالَ النَّبِیَّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ أَعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ وَ أرْسِلْتُ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً وَ فِيهِ مِنْ حَدِيثِ جَابِرٍ وَ بُعِثْتُ إِلَى كُلِّ أحْمَرَ وَ أسْوَدَ؛»(1)
از پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ روایت شده که فرمودند:(همانا) جامع ترین سخنان به من داده شده و به سوی همه مردم فرستاده شدم. در حديث جابر چنین آمده است: (همانا) من مبعوث شده ام به سوی هر سرخ پوست و و سیاه پوستی.»
«عن ابی ثعلبة الخشنی قال قدم رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ غزاة له فدخل المسجد فصلى فيه رکعتین و كان يعجبه إذا قدم من سفر أن يدخل بالمسجد فيصلی فيه ركعتين ويثنی بفاطمة ثم ياتی أزواجه فقدم من سفره مرة فاتی فاطمة فبدا بها قبل بيوت أزواجه فاستقبلته على باب البيت فاطمة فجعلت تقبل وجهه وفی لفظ فاه وعينيه وتبكی فقال لها رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ما يبكیک قالت اراک یا رسول الله قد شحب لونک واخلولقت ثیابک فقال لها رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ یا فاطمة لا تبکی فان الله بعث أباك على أمر لا يبقى على ظهر الارض بيت مدر ولا وبر ولا شعر إلا أدخله الله به عزا أو ذلا حتى يبلغ حيث يبلغ اللیل؛(2)
از «ابو ثعلبه خشنی» روایت شده که رسول خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ پس از
ص: 28
بازگشت از غزوه ای، وارد مسجد شد و دو رکعت نماز گزارد. آن گاه از مسجد بیرون رفت و پیش از آن که به نزد همسرانش برود، به ملاقات حضرت زهراعلیها السَّلَامُ شتافت. حضرت فاطمه علیها السَّلَامُ به استقبالش آمد و در حالی که اشک می ریخت، شروع کرد به بوسیدن رخسار و چشمان پدرش؛ رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ پرسید: چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: می بینم که رنگ از رخسارت دگرگون شده! پیغمبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فرمود: ای فاطمه! خدای تعالی پدرت را به امر مهمی مبعوث کرده که روی زمین، خانه و خیمه ای نیست مگر این که اگر صاحبان آنها دعوت مرا بپذیرند، عزت و خوش بختی در آن وارد خواهد شد و اگر دعوتم را نپذیرند، ذلت و خواری در خانه شان را خواهد گشود و این دعوت (به اسلام و عزت) پیش می رود تا زمانی که شب پیش می رود!»
در این احادیث پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دعوت خود را شامل تمام انسان ها اعم از عرب و عجم و سیاه و سفید و سرخ و هر که در هر مکانی و
کشوری است می داند. حوزه های علمیه اکنون باید اینگونه بیاندیشند و دعوت خود را اختصاص به افراد یا منطقه ای خاص ندانند.
«وَ عَنْ عَلْدَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ : بَيْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ إِذْ أقْبَلَ فِتْيَةٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ فَلَمَّا رَآهُمُ النَّبِیُّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ وَ تَغَيَّرَ لَوْنُهُ قَالَ فَقُلْنَا مَا نَزَالُ نَرَى فِی وَجْهِکَ شَيْئاً نَكْرَهُهُ قَالَ إِنَّا أهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَ إِنَّ أهْلَ بَيْتِی سَيَلْقَوْنَ بَعْدِی بَلَاءً وَ تَشْرِيداً وَ تَطْرِيداً حَتَّى يَأتِیَ قَوْمٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَ مَعَهُمْ رَایَاتٌ سُودٌ فَيَسْألُونَ الْخَيْرَ وَ لَا يُعْطُوْنَهُ فَيُقَاتِلُونَ
ص: 29
فَيُنْصَرُونَ فَيُعْطُوْنَ مَا سَألُوا وَ لَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَدْفَعُوهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أهْلِ بَيْتِی فَيَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَامَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أدْرَکَ ذَلِكُمْ مِنْكُمْ فَلْيَأتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْج؛» (1)
علدۀ بن عبدالله گوید: در خدمت پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نشسته بودیم که چند جوان از بنی هاشم از آنجا گذشتند. رنگ پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دگرگون شد. عرض کردیم: ای پیامبر خدا! ما پیوسته در چهره شما حالت ناخوشایند و ناراحت کننده ای می بینیم. فرمود: ما خاندانی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزید. پس از من، خانواده من گرفتار بلا و آوارگی و تبعید خواهند شد تا آن که مردمی از این جا - با دستش به مشرق اشاره کرد - با پرچم های سیاه قیام کنند که حق را طلب می کنند، اما به آنان نمی دهند. دوباره حق را می طلبند، اما باز به آنان نمی دهند، پس به جنگ و مقاومت دست می زنند تا آن که خواسته آنان را می دهند اما ایشان نمی پذیرند تا آن را به مردی از خاندان من دهند که دنیا را پر از عدل و داد
می کند همچنان که آکنده از انحراف و بی عدالتی شده بود. هر کس این مردم را درک کند، حتی اگر شده باخزیدن بر روی برف، به آنان بپیوندد.»
«عن النبی صلی اللَّهِ علیه واله وَ سِلْمُ لا يَبقى عَلَى ظَهرِ الأَرضِ بَيتُ مَدَرٍ وَ لا وَبَرٍ إِلَّا أدخَلَ اللَّهُ عَلَيهِم كَلِمَةَ الْإِسلامِ بِعِزِّ عَزيزٍ وَ بِذُلِّ ذَلیلٍ أَمّا يُعِزّهُمُ اللَّهُ فُيَجعَلَهُمُ مِن أَهلِها
ص: 30
أو يُذِلُّهُم فَيَدينُونَ لَها؛»(1)
پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: هیچ خانه و خیمه ای در روی زمین نمی ماند مگر این که خداوند کلمه اسلام را با عزت بخشیدن عزیز و خوار کردن ذلیل، وارد آنها می کند؛ یا خداوند صاحبان آن خانه ها و خیمه ها را عزت می بخشد و آنان را از اهل کلمه اسلام قرار می دهد و با خفت و خواری در برابر آن گردن می نهند.»
«قال رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ: يَظْهَرُ هذا الدِّينُ حَتَّى يُجَاوِزَ الْبِحَارِوَ تخَاضُ الْبِحَارُ بالخيل فِی سَبِيلِ اللَّه...»(2)
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: این دین ظاهرمی شودوبرای پیش بردآن حتی به اطراف دریاهاواعماق آب ها با اسب در راه خدا سفر
می کنید.»
«قَالَ على علیه السَّلَامَ فِي بَعْضِ خُطَبِهِ ثُمَّ إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِينُ اللَّهِ الَّذِي اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَيْنِهِ وَ أَصْفَاهُ خِيَرَةَ خَلْقِهِ وَ أَقَامَ دَعَائِمَهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ أَذَلَّ الأدْیَانَ بِعِزِّهِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ بِرَفْعِهِ؛ » (3)
حضرت علی علیه السَّلَامُ در یکی از خطبه های خود می فرماید: اسلام دین خدا می باشد که آن را برای خود برگزید و به خویشتن اختصاص داد و اساس و پایه های آن را مخصوص خود گردانید، و او را به بهترین مخلوقات خود عطا کرد تا آن را در جهان تبلیغ کند و به مردم برساند.
ص: 31
خداوند متعال چون به اسلام علاقه داشت پایه و اساس آن استوار کرد. ادیان را با عزت اسلام از اعتبار انداخت و ملت ها را با سر بلندی اسلام از مقامی که داشتند پایین آورد.»
«رُوِىَ بِأَسَانِيدَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السَّلَامُ انَّهُ ذُکِرَ کُوفَة وَ قَالَ سَتَخْلُو کُوفَةُ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ يأزر [ يَأرِزُ ] عَنْهَا الْعِلْمُ كَمَا تأزر [ تَأرِزُ ] الْحَيَّةُ فِی جُحْرِهَا ثُمَّ يَظْهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ يُقَالُ لَهَا قُمُّ وَ تَصِيرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّى لَا يَبْقَى فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدِّيْنِ حَتَّى الْمُخَدَّرَاتُ فِی الْحِجَالِ وذَلِکَ عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا فَيَجْعَلُ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ قَائِمِينَ مَقَامَ الْحُجَّةِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا وَ لَمْ يَبْقَ فِی الْأَرْضِ حُجَّةُ فَيُفِيضُ الْعِلْمُ مِنْهُ إِلَى سَائِرِ الْبِلَادِ فِی الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَيَتِمُّ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ حَتَّى لَا يَبْقَى أَحَدٌ عَلَى الْأَرْضِ لَمْ يَبْلُغْ إِلَيْهِ الدِّينُ وَ الْعِلْمُ ثُمَّ يَظْهَرُ الْقَائِمُ ؟ وَ يَسِيرُ سَبَباً لِنَقِمَةِ اللَّهِ وَ سَخَطِهِ عَلَى الْعِبَادِ لِأَنَّ اللَّهَ لَا يَنْتَقِمُ مِنَ الْعِبَادِ إِلَّا بَعْدَ إِنْكَارِهِمْ حُجَّة؛»(1)
به چند سند از امام صادق علیه السَّلَامُ روایت شده که نام کوفه را برد و فرمود: به زودی کوفه از مؤمنان خالی شود و دانش از او نهان گردد، همان طور که مار در سوراخش نهان شود، سپس دانش در شهری پدید آید که آن را قم گویند ومعدن علم و فضل گردد تا آن جا که در روی زمین هیچ نادانی نسبت به دین نماند و حتی به نو عروسان پرده نشین برسد. این نزدیک به ظهور قائم ما باشد و خدا قم و مردمش را جانشینان مقام حجت قرار می دهد.واگر آن نباشد زمین،اهلش را فرو برد و
ص: 32
حجتی در زمین نماند، و دانش از آن به همه در مشرق و مغرب بلاد منتشر گردد و حجت خدا بر مردم تمام شود تا کسی در روی زمین نماند که علم و دین بدو نرسد؛ سپس قائم ؟ظهور کند و سبب انتقام و خشم خدایی بر بنده ها شود؛ زیرا خدا از بنده ها انتقام نگیرد مگر پس از این که حجت را انکار کنند.»
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَ : إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ بِالْكُوفَةِ عَلَى سَائِرِ الْبِلَادِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِهَا عَلَى غَيْرِهِمْ مِنْ أَهْلِ الْبِلَادِ وَ احْتَجَّ بِبَلْدَةِ قُمَّ عَلَى سَائِرِ الْبِلَادِ وَ بِأَهْلِهَا عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ لَمْ يَدَعِ اللَّهُ قُمَّ وَ أَهْلَهُ مُسْتَضْعَفاً بَلْ وَ فَّقَهُمْ وَ أَيَّدَهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الدِّينَ وَ أَهْلَهُ بِقُمَّ ذَلِيلٌ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَأَسْرَعَ النَّاسُ إِلَيْهِ فَخَربَ قُمُّ وَ بَطَلَ أَهْلُهُ فَلَمْ يَكُنْ حُجَّةً عَلَى سَائِرِ الْبِلَادِ وَ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ لَمْ تَسْتَقِرَّ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ لَمْ يُنْظَرُوا طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ إِنَّ الْبَلَايَا مَدْفُوعَةٌ عَنْ قُمَّ وَ أَهْلِهِ وَ سَيَأْتِی زَمَانٌ تَكُونُ بَلْدَةُ قُمَّ وَ أَهْلُهَاحُجَّةً عَلَى الْخَلَائِقِ وَذَلِكَ فِی زَمَانِ غَيْبَةِ قَائِمِنَا إِلَى ظُهُورِهِ وَ لَوْلَا ذَلِکَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»(1)
از امام صادق علیه السَّلَامُ روایت شده که فرمودند: خدا کوفه را حجت دیگر شهرها قرار داد و مؤمنانش را حجت بر مردم بلاد دیگر وقم را حجت شهرهای دیگر نمود و مردمش را حجت بر اهل مشرق و مغرب از پری و آدمی. و قم و مردمش را مستضعف وانگذاشت، بلکه به آنها کمک کرد و توفیق داد، سپس فرمود: دین و اهل دین در قم، خوار و
ص: 33
زبونند و گرنه مردم بدان جا شتافتند و قم ویران می شد و مردمش از میان می رفتند و حجت بر بلاد دیگر نمی شد، و آنگه آسمان و زمین بر پا نمی ماند و یک چشم بر هم زدن مهلت نمی داشتند و راستی که بلاها از قم و مردم قم به دورند، و البته زمانی آید که شهر قم و مردمش حجت بر همه آفریده ها باشند و آن در زمان غیبت امام قائم علیه السَّلَامُ تا ظهورش خواهد بود، و اگر آن نباشد زمین اهلش را فرو برد.»
در این دو روایت چند واژه و عبرت وجود دارد که بیانگر رسالت بین المللی حوزه های علمیه است. «احتج ببلدة قم على سائر البلاد و باهلها على جميع اهل المشرق و المغرب من الجن و الانس» «فيفيض العلم منه الى سائر البلاد فی المشرق و المغرب» «حتى لا يبقى احد على الارض لم يبلغ اليه الدين» «فيتم حجه الله على الخلق». این عبارات، گویای آن هستند که حوزه علمیه قم و علما، عهده دار اتمام حجت بر تمام دنیا و مسئول ارسال علم و دین به تمام دنیا هستند و این مسئولیت باید انجام شود تا احدی روی زمین بدون اتمام حجت باقی نماند.
«عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ علیه السَّلَامُ أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عبدالله علیه السَّلَامُ: مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ يَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لِنَاسٍ دُونَ نَاس ٍفَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدیِدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة؛»(1)
ص: 34
حضرت رضا علیه السَّلَامُ از پدر بزرگوارش روایت کرده است که مردی از حضرت صادق علیه السَّلَامُ پرسید چگونه است قرآن که هر چه نشر دهند و درس گویند باز تازگی دارد؟ فرمود: حق تعالی قرآن را برای زمانی خاص و از برای مردمی خاص قرار نداده است؛ پس قرآن در هر زمان جدید است و نزد هر قومی تا روز قیامت تازگی دارد.»
امام رضا علیه السَّلَامُ در این حدیث قرآن را برای مردمی خاص یا زمانی خاص محدود نمی کند. عبارت «لم يجعله لزمان دون زمان ولناس دون ناس» بیانگر آن است که محتوای قران باید برای تمام انسان های روی زمین ترجمه و ابلاغ شود و این مهم بر عهده حوزه های علمیه است.
«عن الصادق علیه السَّلَامُ قَالَ : أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداًصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ لِلنَّاسِ کَافَّةً وَ جَعَلَهُ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ فَصَدَعَ بِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالَاتِ رَبِّهِ» (1)
امام صادق علیه السَّلَامُ می فرماید: همانا خداوند، محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را به سوی همه مردم بر انگیخت و او را برای همه جهانیان رحمت قرار داد، پس آن حضرت بدان چه مأمور شده بود بیان فرمود، و پیام پروردگارش را (به مردم) رسانید.»
«قال الامام على علیه السَّلَامُ : إِنَّ اللَّهَ [ تعالی ] بَعَثَ مُحَمَّداًصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ
ص: 35
أمِيناً عَلَى التَّنْزِيل؛»(1)
امام على علیه السَّلَامُ می فرماید: خداوند، پیامبر اسلام، حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را هشدار دهنده جهانیان مبعوث فرمود، تا امین و پاسدار وحی الهی باشد.»
«عَنْ زُرَارَةَ حُمْرَانَ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَا:إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ وَهِیَ أَظِلَّةٌ فَأَرْسَلَ رَسُولَهُ مُحَمَّداً صلی اللَّهِ علیه واله وَسَلَّمَ فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَذَّبَهُ ثُمَّ بَعَثَهُ فِی الْخَلْقِ الْآخَرِفَآمَنَ بِهِ مَنْ کَانَ آمَنَ بِهِ فِی الْأَظِلَّةِ وَجَحَدَهُ مَنْ جَحَدَبِهِ يَوْمَئِذٍفَقَالَ فَماكانُوالِيُؤْمِنُوابِماكَذَّبُوابِهِ مِنْ قَبْل»
زراره و حمران از امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهما السَّلَامُ نقل کرده اند که فرمودند: همانا خداوند متعال خلق را در عالم ذر آفرید، آنگاه رسول خود حضرت محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را فرستاد. بعضی ایمان آوردند و بعضی تکذیبش کردند، آن گاه پیغمبر را در آفرینش دیگر مبعوث کرد، آنهایی که در آن جا به او ایمان آورده بودند ایمان آوردند و آن هایی انکارش کردند در این جا نیز انکارش کردند.»
در این سه حدیث پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مبعوث، رحمت و نذیر برای تمام انسان ها معرفی شده است. و آن بدین معناست که محتوای رسالت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ باید به گوش جهانیان برسد.
ص: 36
«حَدَّثَنِی مُوسَی بْنِ جَعْفر علیه السَّلَامِ عَنِ الْكَاظِمِ عَنْ أَبِيهِ علیه السَّلَامُ قَالَ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَسَلَّمَ الْعَبَّاسَ عِنْدَ مَوْتِهِ فَخَلَابِهِ وَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْفَضْلِ اعْلَمْ أَنَّ مِنِ احْتِجَاجِ رَبِّی عَلَى تَبْلِيغِی النَّاسَ عَامَّةً وَأَهْلَ بَیْتِی خَاصَّةً وَلَايَةَ عَلِىٍّ علیه السَّلَامُ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ؛»
امام کاظم از پدرانش علیهم السَّلَامُ، روایت می کند که رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَسَلَّمَ در هنگام ارتحال، عباس را دعوت کرد و با او خلوت نمود، و فرمود: یا ابا الفضل! بدان که خداوند به من امر کرد همه مردم و اهل بیتم را به صورت ویژه به ولایت علی علیه السَّلَامُ فراخوانم. اینک هر کس
می خواهدکافر شود و هر کس می خواهد ایمان بیاورد...»
در این روایت با توجه به عبارت «تبلیغی الناس عامه... ولایۀ على» پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: ولایت علی علیه السَّلَامُ را باید برای تمام مردم بیان کنم؛ لذا در حضور حجاج مناطق مختلف در غدیر خم آن را ابلاغ فرمودند؛ از این رو اکنون باید دستور پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ توسط حوزه های علمیه و علما اجرا شده و ولایت امام علی علیه السَّلَامُ به تمام مردم دنیا در دوران معاصر ابلاغ شود.
«عن النبی يَا أبَاذَرٍّ !. . . اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَةِ اللَّهِ الْمَعْرِفَةُ بِهِ -... ثُمَّ الْإِيمَانُ بِی - وَ الْإِقْرَارُ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَرْسَلَنِی إِلَى كَافَّةِ النَّاسِ - بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ دَاعِياً
ص: 37
إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً - ثُمَّ حُبُّ أَهْلِ بَيْتِیَ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تطهيراء»(1)
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ خطاب به اباذر فرمود: ای اباذر! بدان که اول عبادت و پرستش خدا، شناختن اوست... . بعد از شناسایی خدا ایمان آوردن به من است و اقرار به این که خدای تعالی مرا به سوی تمام بشر فرستاده است. مژده دهنده و بیم دهنده و خواننده به سوی خدا به فرمانش فرستاده، مرا چراغی روشن فرستاد، سپس دوست داشتن خاندان من؛آنان که خداوند پلیدی را از آنان دور کرده.»
در این حدیث پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: بعد از شناخت خداوند، یک مسلمان باید به پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و این که ایشان برای تمام مردم فرستاده شده اقرار نماید. این اقرار گویای آن است که مؤمن باید همانند پیامبر گرامی اسلام صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ که برای تمامی جهانیان فرستاده شده، به اندازه خود تلاش کند تا بتواند اسلام را در سطح جهانی تبلیغ و گسترش دهد و معطوف به منطقه خاصی ننماید.
«المعصوم علیه السَّلَامَ فی زِیارَة أَئِمَّةِ الْبَقِيعِ علیهم السَّلَامُ : السَّلَامُ عَلَيكُمُ ایها الحُجّج عَلی أَهلِ الدُّنيا ، السَّلَامُ عَلَيكُم ايها القُوّامَ فِی البَرِيَّةِ بِالقِسطِ ، السَّلَامُ عَلَيكُمُ أَهلَ الصَّفوَةِ ، السَّلَامُ عَلَيكُمُ أَهلَ النَّجوى . أَشهَدُ أَنَّكُم قَد بَلَّغتُم ، وَ نَصَحتُم ، وَ صَبَرتُم
ص: 38
فی ذاتِ اللَّهِ ، وَ کُذِّبتُم ، وَ اُسی ءَ إِلَيكُم، فَعَفَوتُم.»(1) (2)
معصوم علیهم السَّلَامُ در زیارت امامان بقیع علیهم السَّلَامُ می فرماید:
سلام بر شما که بر مردم دنیا حجت! هستید! سلام بر شما برپادارندگان عدالت در میان آفریدگان! سلام بر شما ای گروه برگزیده! سلام بر شما ای اهل نجوا[های شبانه]! شهادت می دهم که شما ابلاغ کردید و خیرخواهی نمودید و در راه خدا پایداری ورزیدید، در حالی که تکذیب تان کردند و با شما بدرفتاری نمودند؛ اما شما بخشیدید.
در این فقره از زیارت اهل بیت علیهم السَّلَامُ«الحجج على اهل الدنيا» نامیده شده اند و آن بیانگر این است که کلام ائمه علیهم السَّلَامُ باید برای اتمام حجت به گوش تمام جهانیان برسد و لازمه این کار آن است که مبلغان حوزه علمیه با ابزارهای بین المللی کلام اهل بیت علیهم السَّلَامُ را به تمام بشر ابلاغ کنند.
«قال امير المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السَّلَامُ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ أقَامَنِی لِلنَّاسِ كَافَّةً يَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَقَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ فَبُعْداً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛»(3)
امیر مؤمنان على علیه السَّلَامُ فرمود: پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در روز غدیر خم مرا پیشوای تمام مردمان کرد و گفت: هر که را من سرور هستم علی نیز سرور
ص: 39
اوست. پس دوری از رحمت خدا و لعنت بر ستمکاران باد.»
این حدیث، گویای آن است همان طور که رسالت پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ رسالتی جهانی است،رسالت خليفه ایشان نیز جهانی است. امام علی علیه السَّلَامُ از واژه «للناس كافه» استفاده نمودند و این واژه، گویای رسالت بین المللی حضرت است و واژه «من» با اطلاقش شامل تمام انسان هاست، همان طور که پیامبر ص رسول تمام مردم است؛ لذا حوزه های علمیه باید كلمات و سیره حضرت علی علیه السَّلَامُ را به تمام دنیا عرضه کنند.
«عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ جَاءَنِی جِبْرِيلُ علیه السَّلَامُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِوَرَقَةِ آسٍ خَضْرَاءَ مَكْتُوبٍ فِيهَا بِبَيَاضٍ إِنِّى افْتَرَضْتُ مَحَبَّةَ عَلِىِّ بْنُ أبِی طَالِب علیه السَّلَامُ عَلَى خَلْقِی عَامَّةً فَبَلِّغْهُمْ ذَلِكَ عَنِّى»(1)
از جابر بن عبد الله از رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نقل کرده که حضرت فرمود: جبرئیل از جانب خداوند بر من نازل شد، با یک ورقه سبز رنگی که در آن به خط سفید نوشته شده بود:هماناکه من محبت علی بن ابی طالب علیه السَّلَامُ را بر همه خلقم واجب کرده ام. ای محمد، تو از جانب من این پیام را به همه برسان.»
خداوند متعال در این حدیث،محبت به امام علی علیه السَّلَامُ رابرتمام مردم «خلقی عامه» واجب کرده است،امااکنون غیرمسلمانان کسی به امیرالمومنین علیه السَّلَامُ محبتی ندارد و آن به خاطر عدم شناخت و جهل دیگر
ص: 40
مردمان به شخصیت و مقامات امام علی علیه السَّلَامُ است. بدین جهت بر حوزه های علمیه واجب است تا شخصیت و سیره زندگی حضرت على علیه السَّلَامُ را به تمام مردم دنیا عرضه و ترجمه و ابلاغ کنند تا به تبع آن خواست خداوند درباره وجوب محبت على علیه السَّلَامُ تحقق پیدا کند.
«عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ بَكْرٍ الْأرَّجَانِیَّ قَالَ صَحِبْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ علیه السَّلَامَ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ مِنَ الْمَدِينَةِ فَنَزَلْنَا مَنْزِلًا يُقَالُ لَهُ غُسْفَان . . . قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَهَلْ يَرَى الْإِمَامُ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ يَا ابْنَ بَكْرٍ فَكَيْفَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَى مَا بَيْنَ قُطْرَيْهَا وَ هُوَ لَا يَرَاهُمْ وَ لَا يَحْكُمُ فِيهِمْ وَ كَيْفَ تَكُونُ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ غُيَّبٍ لَا يَقْدِرُ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَقْدِرُونَ عَلَيْهِ وَ كَيْفَ يَكُونُ مُؤَدِّياً عَنِ اللَّهِ وَ شَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ وَ هُوَ لَا يَرَاهُمْ وَ كَيْفَ يَكُونُ حُجَّةً عَلَيْهِمْ وَ هُوَ مَحْجُوبٌ عَنْهُمْ وَقَدْ حِيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ أَنْ يَقُومَ بِأَمْرِ رَبِّهِ فِيهِمْ وَ اللهُ يَقُولُ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ یَعْنِی بِهِ مَنْ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْحُجَّةُ مِنْ بَعْدِ النَّبِیِّ يَقُومُ مَقَامَهُ وَ هُوَ الدَّلِيلُ عَلَى مَا تَشَاجَرَتْ فِيهِ الْأُمَّةُ وَ الْأخِذُ بِحُقُوقِ النَّاسِ وَ الْقِيَامُ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ الْمُنْصِفُ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ فَإِذَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُمْ مِنَ يَنْفُدُ قَوْلُهُ وَ هُوَ يَقُولُ سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِی الْآفاقِ وَفِیُّ أَنْفُسِهِمْ فَأَیُّ آيَةٍ فِی الْآفَاقِ غَيْرُنَا أَرَاهَا اللَّهِ أَهْلَ الْآفَاقِ وَ قَالَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِیَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها فَایُّ آيَةٍ أَكْبَرُ مِنَّا»(1)
عبد الله بن بکر ارجانی گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السَّلَامَ بودم در سفری از مدینه به مکه، به منزلی فرود آمدیم که عسفان نامیده می شد
ص: 41
... گفتم: فدایت شوم! آیا امام، بين مشرق و مغرب را می بیند؟ فرمود: پس چگونه می تواند حجت و امام باشد برای مشرق و مغرب با این که آنها را نبیند و حکم نکند در میان ایشان. و چگونه حجت خواهد بود بر مردمی که از دیده او پنهانند نه او بر آنها قدرت دارد و نه آنها بر او؟ چگونه سفیر از جانب خدا و شاهد و گواه بر خلق است با این که امام آنها را نمی بیند و چگونه حجت بر آنهاست با این که پنهان از نظر اویند و فاصله باشد بین آنها و بين انجام مأموریت پروردگار میان آنها، با این که خداوند می فرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ» منظور، تمام مردم زمین هستند و حجت پس از پیامبر، جانشین او خواهد بود با این که او راهنمای اختلافات بین مردم است و مدافع حقوق آنهاست و قیام به امرخدا می کند و داد یکی را از دیگری می گیرد درصورتی که نباشد درمیان آنها کسی امر خدا را میان آنها اجرا کند با این که می فرماید: «سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِی الْآفاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ» پس کدام نشانه ای در آفاق جز ماهست که خدا به اهل زمین نشان داده و فرموده است: «ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِیَ أكْبَرُ مِنْ أخْتِها» کدام آیه بزرگ تر از ما است.»
«قال علی بن ابيطالب علیه السَّلَامُ قال رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ... قَالَ فَمَا بالُ أَقْوَامٍ يُعَيِّرُونِی بِقَرَابَتِی وَ قَدْ سَمِعُونِی أَقُولُ فِيهِمْ مَا أَقُولُ مِنْ تَفْضِيلِ اللَّهِ تَعَالَی إِيَّاهُمْ وَ مَا اخْتَصَّهُمْ بِهِ مِنْ إذْهَابِ الرِّجْسِ عَنْهُمْ وَ تَطْهِيرِ اللَّهَ إِيَّاهُمْ...هُمْ حُجَجُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ شُهَدَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُمْ لَا يُفَارِقُهُمْ وَ لَا يُفَارِقُونَهُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَىَّ حَوْضِی وَ أَوَّلُ الْأَئِمَّةِ أَخِی عَلِىٌّ خَیْرُهُمْ ثُمَّ ابْنِی حَسَنٌ ثُمَّ ابْنِی حُسَیْنٌ ثٌمَّ
ص: 42
تِسْعَةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ بِطُولِهِ؛» (1)
امیر المومنین علی علیه السَّلَامُ فرمود:... رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فرمود: چرا بعضی ها مرا به خویشانم شماتت می کنند با آن که از من شنیده اند که من درباره آنان گفته ام که خداوند آنان را برتری بخشیده و ویژه گردانیده ایشان را به دور کردن پلیدی و پاکیزه شان فرموده است...
آنان حجت های خداوند در روی زمینند و شاهدان خدا در میان خلقش؛ هر کس آنان را فرمان برد خدا را فرمان برده است و هر کس از آنان سر باز زند از خدا سر باز زده است. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است. نه قرآن از آنان جدا می شود و نه آنان از قرآن جدا می شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند و نخستین امامان، برادرم علىّ علیه السَّلَامُ است، که بهترین شان است، سپس پسرم حسن علیه السَّلَامُ، سپس پسرم حسین علیه السَّلَامُ، سپس نه نفر از فرزندان حسین علیهما السَّلَامُ - و حدیث را تا آخر نقل کرده است.»
«في،[ تفسير القمی ] عَلِىُّ بْنْ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْداللهِ الطَّائِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصٍ الْكُنَاسِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَبْدَاللهِ بْنَ بَكْرٍ الْأرَّجَانِیَّ قَالَ قَالَ لِىَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السَّلَامُ [ أَخْبِرْنِی عَنِ الرَّسُولِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِمَ كَانَ عَامّاً لِلنَّاسِ أَلَيْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ فِی مُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ لِأَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مِنَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ هَلْ بَلَّغَ رِسَالَتَهُ إِلَيْهِمْ کُلِّهِمْ قُلْتُ لَا أَدْرِی قَالَ يَا ابْنَ بَكْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الْمَدِينَةِ
ص: 43
فَكَيْفَ بَلَّغَ أَهْلَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ جَبْرَئِيلَ فَاقْتَلَعَ الْأَرْضَ بِرِيشَة مِنْ جَنَاحِهِ وَ نَصَبَهَا لِمُحَمَّدٍصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ وَ کَانَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ مِثْلَ رَاحَتِهِ فِی كَفِّهِ يَنْظُرُ إِلَى أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ وَ يُخَاطِبُ کُلَّ قَوْمٍ بِالْسِنَتِهِمْ وَ يَدْعُوهُمْ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى نُبُوَّتِهِ بِنَفْسِهِ فَمَا بَقِيَتْ قَرْيَةٌ وَ لَا مَدِينَةٌ إِلَّا وَ دَعَاهُمُ النَّبِیُّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بِنَفْسِهِ» (1)
در تفسیر قمی از حفص کناسی نقل شده که گفت شنیدم عبدالله بكر ارجانی گفت: امام جعفر صادق علیه السَّلَامُ به من فرمود: به من بگو که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ برای تمام مردم مبعوث شده بود؛ این گونه نیست که خداوند در کتابش فرموده: نفرستادیم تورا مگر برای تمام مردم اهل شرق و غرب و اهل آسمان و زمین اعم از جن و انس. حال آیا رسالت خود را به تمام آنها رساند. گفتم: نمی دانم. امام فرمود: ای پسر بكر بدرستی که رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ از مدینه خارج نشد، پس چگونه رسالت را به اهل شرق و غرب رساند. گفتم نمی دانم. فرمود: خداوند متعال به جبرییل دستور داد که زمین را در پری از بالش قرار دهد و در مقابل محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ قرار بدهد، پس زمین مثل گودی کف دست در مقابل پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ بود و به اهل شرق و غرب می نگریست و هرقومی را به زبان خودشان مورد خطاب قرار می داد و خودش آنها را به خدا و رسالتش فرا می خواند، پس هیچ روستا و شهری نماند مگر این که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ خودش آنها را فرامی خواند.
ص: 44
«الامام الصَّادِقِ علیه السَّلَامُ: خَالِقُوا النَّاسَ بِأَخلاقِهِم ، صَلّوا فی مَسَاجِدِهِم، وَ عودوا مَرضاهُم،وَ أَشهَدوا جَنائِزَهُم، وَ إِنِ استَطَعتُم أَنْ تَكُونُوا الْأَئِمَّةَ وَ الْمُؤَذِّنينَ فَافعَلوا؛ فَإِنَّكُم إذا فَعَلتُم ذلِكَ قالوا : هؤُلاءِ الجَعفَرِيَّةُ؛ رَحِمَ اللَّهُ جَعفَرا ما كانَ أَحسَنَ ما يُؤَدِّبُ أَصحابَهُ!»
امام صادق علیه السَّلَامُ : با مردم (اهل سنت)، طبق [آداب و] اخلاق خود آنها رفتار کنید، و در مساجد آنان نماز بخوانید، و بیمارانشان را عیادت کنید، و در تشییع جنازه های آنان شرکت جویید، و اگر می توانید، عهده دار امامت نماز و اذان گویی شوید، که اگر چنین کنید، خواهند گفت: «اینها پیروان جعفرند. رحمت خدا بر جعفر؛ چه قدر یارانش را خوب تربیت کرده است !»(1)
«الامام الصادق علیه السَّلَامُ :صِلوا عَشائِرَكُم،و اشهَدوا جَنائِزَهُم، وعودوا مَرضاهُم،و أَدّوا حُقوقَهُم؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم إذا وَرِعَ فی دينِهِ وصَدَقَ الحَديثَ وأدَّی الأَمانَةَ و حَسُنَ خُلقُهُ مَعَ النّاسِ،قيلَ:هذا جَعفَرِیٌّ؛فَيَسُرُّنی ذلِكَ،ویَدخُلُ عَلَىَّ مِنهُ السُّرورُ،وَ قيلَ:هذا أَدَبُ جَعفَرٍ.وَ إذا كانَ عَلى غَيرِ ذلِكَ دَخَلَ عَلَىَّ بَلاؤُةُ وعارُهُ، و قيلَ : هذا أَدَبُ جَعفَرٍ. فَوَاللَّهِ لَحَدَّثَني أَبي عليه السلام أَنَّ الرَّجُلَ كانَ يَكونُ فِي القَبيلَةِ مِن شيعَةِ عَلِيٍّ عليه السلامَفَيكونِ زَينَها ، آداهُم لِلأَمانَةِ
ص: 45
«وَ أَقضاهُم لِلحُقوقِ ، و أَصدَقَهُم لِلحَديثِ ، إِلَيهِ وَصاياهُم و ودَائِعُهُم، تُسأَلُ الْعَشيرَةُ عَنهُ فَتَقُولُ : مَن مِثلُ فُلانٍ ! إِنَّهُ لآدانا لِلأمانَةِ وَ أَصدَقُنا لِلحَدِيثِ؛»
امام صادق علیه السَّلَامُ : با خویشان خود [هرچند از اهل سنت باشند]، پیوند برقرار کنید و در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید، و بیمارانشان را عیادت کنید، و حقوق آنان را ادا کنید، که اگر شخصی از شما در دینش پارسا و راست گو باشد و امانت را ادا کند و اخلاقش با مردم خوب باشد، گفته می شود:
«این شخص، پیرو جعفر است»، و این، مرا شادمان می کند و از این رهگذر، سروری به من دست می دهد، اگر گفته شود: «این، تربیت شده جعفر است». اما اگر جز این باشد، گرفتاری و ننگ آن بر من وارد آید و گفته شود: «این، ادب یافته جعفر است !به خدا سوگند، پدرم برایم روایت کرد که فردی از شیعیان علی علیه السَّلَامُ در میان قبیله اش، مایه زینت [و مباهات ]شیعه بود. در میان آنان، در ادای امانت، از همه پیشتر، در رعایت حقوق، از همه برتر، و در سخن، از همه راست گوتر بود. آنان، سفارش ها و امانت های خود را به او می سپردند. وقتی از ایشان سؤال می شد که این شخص چگونه است،
می گفتند: چه کسی به پای فلانی می رسد! او از همه ما در ادای امانت، پیشتر و راست گوتر است.» (1)
ص: 46
در کتاب های معتبر تاریخی و روایی فریقین خطبه غدیر را که پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بعد از حجۀ الوداع درباره نصب جانشین بعد از خود
می باشد را خواند و در آن حضرت علی علیه السَّلَامُ را به عنوان جانشین بلافصل خود معرفی نمود و پس از مقدمات زیادی فرمودند: هر که من مولا و سرپرست اویم پس این علی سرپرست او می باشد. (1) بعد از آن، همه کسانی که در آنجا بودند، با امام علی علیه السَّلَامُ به عنوان خلیفه مسلمانان بیعت کردند. نکته ای که در این حادثه با رسالت بین المللی حوزه علمیه ارتباط دارد آن است که پیامبر در آخر این خطبه به همگان دستور می دهد که غایبین را نیز از این قضیه با خبر کنند و بعد می فرماید: به کسانی هم که به دنیا نیامده اند تا روز قیامت این پیام باید برسد و آگاهی یابد.
حال یکی از رسالت های حوزه علمیه آن است که محتوای خطبه غدیر را که شامل مباحث طولانی و سرنوشت سازی مانند توحید، و نبوت، اهل بیت علیهم السَّلَامُ مقام امام علی علیه السَّلَامُ و در نهایت جانشینی حضرت را به تمام عالم برساند، و این نیازمند ابزارها و فعالیت های بین المللی حوزه
می باشد.
الإمام على علیه السَّلَامُ :
ص: 47
«اِحذَروا مَا نَزَلَ بِالأُمَمِ قَبلَكُم مِنَ المَثُلاتِ بِسوءِ الأَفعالِ وَ ذَميمِ الأَعمالِ،فَتَذَكَّروا فِی الخَيرِ وَ الشَّرِّ أَحوالَهُم،وَ احذَروا أَن تَكونوا أَمثالَهُم. فَإِذا تَفَکَّرتُم فی تَفَاوُتِ حالَيهِم فَالزَموا كُلَّ أَمرٍ لَزِمَتِ العِزِّةُ بِهِ شَأْنَهُم(حالَهُم)،و زاحَتِ الأَعداءُ لَهُ عَنهُم،وَ مُدَّتِ العَافِيَةُ بِهِ عَلَيهِم،وانقادَتِ النِّعمَةُ لَهُ مَعَهُم، و وَصَلَتِ الكَرامَةُ عَلَيهِ حَبلَهُم:مِنَ الاجِتِنابِ لِلفُرْقَةِ،وَ اللُّزُومِ لِلأُلفَةِ،وَ التَّحاضِّ عَلَيهَا، وَالتَّواصی بِها.وَاجتَنِبوا كُلَّ أَمرٍ کَسَرَ فِقرَتَهُم،و أَوهَنَ مُنَّتَهُم:مِن تَضاغُنِ القُلوبِ ،وتَشاحُنِ الصُّدورِ،وتَدابُرِ النُّفوسِ،وَ تَخَاذُلِ الأَيدِی.وَ تَدَبَّروا أَحوالَ الماضينَ مِنَ المُؤمِنينَ قَبلَكُم،فَانظُروا كَيفَ كانوا حَيثُ كانَتِ الأَملاءُ مُجتَمِعَةً،وَ الأَهواءُ مُؤتَلِفَةً (مُتَّفِقَةً)،وَ القُلوبُ مُعتَدِلَةً، وَالأیدی مُتَرادِفَةً( مُتَرافِدَةً) وَالسُّيوفُ مُتَناصِرَةً،وَ البَصائِرُ نافِذَةً،وَ العَزائِمُ وَاحِدَةً أَلَم يَكونوا أَربابا فی أَقطارِ الأَرَضينَ، ومُلوکا عَلى رِقابِ العالَمينَ؟!فَانظُروا إلى ما صاروا إِلَيهِ فی آخِرِ أُمُورِهِم،حينَ وَقَعَتِ الفُرقَةُ،وتَشَ الاُلفَةُ،وَ اختَلَفَتِ الكَلِمَةُ والأفيِدةُ،وَ تَشَعَّبوا مُختَلِفِينَ،وَ تَفَرَّقوا مُتَحارِبِينَ (مُتَحازِبينَ)،قَدخَلَعَ اللَّهُ عَنهُم لِباسَ کَرامَتِهِ،وَ سَلَبَهُم غَضارَةَ نِعمَتِهِ،وَ بَقِىَ قَصَصُ أَخبارِهِم فيكُم عِبَرا لِلمُعتَبِرِينَ»(1)
امام على علیه السَّلَامُ: و بپرهیزید از آنچه فرود آمد بر امت های پیشین؛ از کیفرهایی که دیدند بر کردارهای ناشایست، پس نیک و بد احوال شان را به یاد آرید و خود را از همانند شدن به آنان، برحذر دارید، [و چون به چشم خِرد دیدید] و در دگرگونی احوال شان اندیشیدید،آن [کاری] را عهده دار شوید که
[آنان را] عزیزشان گردانْد و دشمنان را از سرشان
ص: 48
رانْد، و زمان بی گزندی شان را به درازا کشانْد، و با عافیت از نعمت برخوردار گشتند و پیوند رشته بزرگواری با آنان استوار شد، و آن، از پراکندگی دور نمودن بُوَد و به سازواری روی آوردن، و یکدیگر را بدان برانگیختن و سفارش کردن. و بپرهیزید از هر کار که پشت آنان را شکست و نیروشان را گسست، چون کینه از هم، در دل داشتن و تخم نفاق در سینه کاشتن و از هم بُریدن، و دست از یاری یکدیگر کشیدن. و در احوال گذشتگان پیش از خود بنگرید، مردمی که با ایمان بودند. پس بنگرید چه سان می نمودند، آن گاه که گروه ها فراهم بودند، و همگان، راه یک آرزو را می پیمودند، و دل ها راست بود و با هم سازوار، و دست هایکدیگررامدد کار، شمشیرها به یاری هم آخته، و دیده ها به یک سو دوخته، و اراده ها در پی یک چیز، تاخته. آیا مِهتران سراسر زمین نبودند و بر جهانیان پادشاهی نمی نمودند؟ پس بنگرید که پایان کارشان به کجا کشید، چون میانشان جدایی افتاد، و الفت به پراکندگی انجامید، و سخن ها و دل هاشان گونه گون گردید. از هم جدا شدند، و به حزب ها گراییدند، و خدا، لباس کرامت خود را از تن شان برون آورد، و نعمتِ فراخ خویش را از دست شان به در کرد، و داستان آنان، میان شما ماند، و آن را برای پند گیرنده عبرت گرداند.»
در این سه روایت امام علیه السَّلَامُ دستور می دهد که شیعیان باید با اهل سنت در ارتباط بوده و در مراسم ها و سنت های آنان شرکت کنند و الگوی مناسبی از جهت اخلاق برای آنان باشند. از طرف دیگر در دنیای معاصر مشاهده می کنیم که سیل تهمت ها و تفرقه انگیزی ها در میان مسلمانان
ص: 49
رواج دارد تا مسلمانان اتحاد خویش را از دست دهند و در مقابل بیگانه گان ضعیف باشند. بدین جهت حوزه های علمیه و علما باید با اهل سنت ارتباط حسنه داشته و با اخلاق حسن و کلام خود این شبهات و تهمت ها را دفع کرده و زمینه را برای هم بستگی بیشتر فراهم نمایند. لازمه این امر ، حضور حوزه های علمیه و علما در عرصه بین الملل و عرضه اندیشه های خود برای مخاطبان جهانی است.
ص: 50
ص: 51
آیات قران برای تمام انسان ها نازل شده است و به گروه یا منطقه خاصی اختصاص ندارد؛ لذا مبلّغان قرآن نیز باید در عرصه بین الملل فعالیت داشته و کلام قران را به گوش تمام جهان به هر زبانی برسانند. اکنون حوزه علمیه که عهده دار ترویج معارف قرآن است باید با حضور در عرصه بین الملل این رسالت خود را با ابزاهای جهانی انجام دهد. اینک آیاتی از کلام خداوند را که بیانگر این مهم هستند را بیان می کنیم:
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ؛» (1)
بگو: «ای اهل کتاب! بیایید بر سرِ سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم، و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد. پس اگر [از
ص: 52
این پیشنهاد روی گردان شدند، بگویید: «شاهد باشید که ما فرمان برداریم نه شما.»
خداوند تعالی در این آیه شریفه به پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دستور می دهد که اهل کتاب را مورد خطاب قرار دهد و آنان را دعوت به توحید و عدم شرکت به خدا و رد اربابانی غیر خدا دعوت کند. این خطاب بیانگر آن است که دین اسلام و محتوای آن باید در عرصه بین الملل و برای غیر مسلمانان نیز تبلیغ شود. اکنون حوزه علمیه نیز مانند پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ باید غیر مسلمانان با هر فرهنگ و زبانی که باشند را مورد خطاب قرار دهد و پیام اسلام را به آنها برساند و لازمه این امر استفاده از ابزارهای بین المللی و حضور در عرصه بین الملل می باشد.
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(1)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!»
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا»(2)
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را
ص: 53
بر همه ادیان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!
این دو آیه، بیانگر آن هستند که دین اسلام بر ادیان دیگر غلبه خواهد کرد و این آرمان در صورتی تحقق می یابد که قرآن و آموزه های اسلامی به تمام دنیا عرضه شود و این مسئولیت متوجه حوزه های علمیه و علماست که زمینه های بین المللی این امر را فراهم کنند.
«رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا»؛ (1)
و پیامبرانی که مژده رسان و هشدار دهنده بودند، تا برای مردم، پس از فرستادن پیامبران، در مقابل خدا حجتی نباشد، و خدا توانا و حکیم است.
آیه یاد شده، گویای این نکته است که هدف ارسال پیامبران این بود که حجت الهی را بر همه بشر تمام کرده تا روز قیامت هیچ کس نزد خداوند عذری نداشته باشد و نگوید که کلام خدا به من نرسید. اکنون که انبیاء و اهل بیت علیهم السَّلَامُ در میان ما حضور ندارند،چه کسی عهده دار این مهم است.حوزه های علمیه که رسالت شان همان رسالت پیامبران و اهل بیت علیهم السَّلَامُ است باید با تبلیغ اسلام و کلام خداوند در عرصه بین الملل برای تمام مردم حجت را بر ایشان تمام کنند.
ص: 54
«يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛» (1)
ای اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد، در حالی که حقایق را برای شما بیان می کند، تا مبادا [روز قیامت]بگویید: «نه بشارت دهنده ای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهنده ای»! [هم اکنون، پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ] بشارت دهنده و بیم دهنده، به سوی شما آمد! خداوند بر همه چیز تواناست.
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ حقایق را برای اهل کتاب، تبیین می نماید
«يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍقَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ»(2)
ای اهل کتاب! پیامبر ما، بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان می کردید روشن می سازد، به سوی شما آمد؛ و از بسیاری از آن، صرف نظر
می نماید. [آری] از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد.
در این دو آیه شریفه، که در آن رسالت پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بیان شده،
ص: 55
معارف زیادی برای اهل کتاب است و از حقایقی پرده برداشته که این رسالت حوزه های علمیه و علمان دینی را ضروری می داند تا حقایق قرآن و عترت که در کتاب های گذشته نیامده است را برای غیر مسلمانان بیان کنند و لازمه این بیان، حضور در عرصه های جهانی است.
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیِّ الَّذِی يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(1)
همان ها که از فرستاده [خدا]، پیامبر «امی» پیروی می کنند، پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند؛ آنها را به معروف دستورمی دهد، و از منکر باز می دارد؛اشیای پاکیزه را برای آنها حلال کرد،و ناپاکی ها را تحریم می کند؛و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود،[از دوش و گردنشان] بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.
در آیه یادشده، کسانی که از اهل کتاب از پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ پیروی کنند، از قید و بندها رها خواهند شد و در نهایت به رستگاری خواهند
ص: 56
رسید. اکنون در دنیای غرب، اهل کتاب به واسطه نظریه های منحرف و دنیا گرایی، گرفتار غل و زنجیر حیوانیت شده اند و حوزه های علمیه و علما در صورتی که دین پیامبر ص را بر ایشان تبیین کنند از آن تبعیت کرده و رها خواهند شد.
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ؛ (1)
به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانی رابدون ارتکاب قتل با فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلايل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدی و اسراف کردند.
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِين»(2)
ص: 57
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا به [مردم] برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از مردم، نگاه
می دارد؛ و خداوند، جمعیت کافران [لجوج] را هدایت نمی کند.
«الْيَوْمَ يَأِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِيتُ لَكُمُ الأءِسْلَامَ دیِناً...؛»(1)
امروز کسانی که کافر شده اند، از [کار شکنی در] دین شما نومید گردیده اند، پس از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما[به عنوان] آیین برگزیدم
این دو آیه شریفه، گویای این حقیقت هستند که علی رغم موانع و مخالفت های فراوان در عرصه بین الملل حوزه های علمیه و علما باید آنچه را از قرآن و اهل بیت علیهم السَّلَامُ دریافت کرده اند به سراسر دنیا برسانند و هیچ ترسی از این موانع نداشته باشند همانطور که خداوند رسولش را از شر مردم حفظ کرد، هر که در این راه گام نهد در امان خواهد بود.
روایات اهل بیت علیهم السَّلَامُ نیز بسان قران کریم بیانگر این نکته هستند که دین اسلام و کلام پیامبر اکرم ص باید برای تمام انسان ها در سراسر دنیا
ص: 58
تبیین و تبلیغ شود تا حجت الهی بر آنها تمام گردد و تشنگان حقیقت از معارف آن بهره مند گردند.
«الإمام الرضا علیه السَّلَامُ فی عِلَّةِ وُجوبِ مَعرِفَةِ الرُّسُلِ وَ الإِقرارِ:لاِ نَّهُ لَمّا لَم يَكُن فی خَلقِهِم وقُواهُم ما يُكمِلونَ بِهِ مَصالِحَهُم،و كانَ الصّانِعُ مُتَعالِيا عَن أن یُری،وكانَ ضَعفُهُم و عَجزُهُم عَن إدراكِهِ ظاهِرا؛لَم يَكُن بُدٌّ لَهُم مِن رَسولٍ بَينَهُ وَ بَينَهُم ، مَعصومٍ،يُؤَدّي إلَيهِم أمرَهُ وَ نَهيَهُ وَ أدَبَهُ،ويَقِفُهُم عَلى ما يَكونُ بِهِ اجتِرارُ مَنافِعِهِم و دَفعُ مَضارِّهِم،إِذ لَم يَكُن في خَلقِهِم ما يُعرِفونَ بِهِ ما يَحتاجونَ إلَيهِ مِن مَنافِعِهِم ومَضارِّهِم.فَلَو لَم يَجِب عَلَيهِم مَعرِفَتُهُ وَ طَاعَتُهُ،لَم يَكُن لَهُم في مَجي ءِ الرَّسولِ مَنفَعَةٌ وَ لا سَدُّ حاجَةٍ،و لَكانَ يَكونُ إِتيانُهُ عَبَثا لِغَيرِ مَنفَعَةٍ و لا صَلاحٍ،و لَيسَ هذا مِن صِفَةِ الحَكيمِ الَّذي أَتقَنَ كُلَّ شَيءٍ»
امام رضاعلیه السَّلَامُ - در تبیین علت وجوب شناخت پیامبران و اقرار به رسالت آنها - می فرماید:
از آن جا که در خلقت مردم و توانایی آنان، آنچه سبب تکمیل مصالح شان باشد، وجود ندارد، [و از طرفی] سازنده برتر از آن است که دیده شود، و ضعف و ناتوانی آنان از ادراک خداوند آشکار است، چاره ای جز این نبود که فرستاده ای معصوم میان خداوند و مردم باشد، تا امر و نهی و تعالیم الهی را به آنان برساند، و آنان را بر راه های جلب منافع و دفع زیان هایشان آگاه سازد؛ زیرا در[ترکیب] آفرینش مردم، آنچه که به کمک آن نیازمندی های خود را، اعم از منافع و زیان ها بشناسند، وجود نداشت، و اگر شناخت و اطاعت خداوند بر مردم واجب
ص: 59
نبود،آمدن پیامبران، برای آنان سودی نداشت و نیازی را برطرف نمی کرد،و آمدن پیامبران به خاطر فقدان سودو مصلحت، لغو و بیهوده بود، و این[کار لغو]،به دور از صفت خداوند حکیمی است که همه چیز را استوار کرده است.(1)
امام رضا علیه السَّلَامُ در این حدیث به بیان فلسفه آمدن و پیامبران می پردازد و انسان به تنهایی را برای سعادتش کافی نمی داند بلکه تاکید می فرماید
که انبیاء آمدند تا مصالح و مفاسد دنیا و راه های جلب منفعت و دفع مفسده را توسط اوامر الهی برای مردم تبیین کنند. اکنون که پیامبران در میان ما نیستند، چه کسی باید راه سعادت را برای انسان بیان کند؟ اگر حوزه علمیه خود را نماینده و وارث انبیاء می داند، باید این مهم را انجام داده و رسالت بین المللی خود را به سرانجام برساند و انحراف های معاصر را برای بشر تبیین کرده و راه سعادت را به او نشان دهد.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ لِأَصْحَابِهِ إِنَّ النَّاسَ لَكُمْ تَبَعُ وَ إِنْ رِجَالًا يَأتُونَكُمْ مِنْ أَقْطَارِ الْأَرْضِ يَتَفَقَّهُونَ فِی الدِّينِ فَإِذَا أَتَوْكُمْ فَاسْتَوْصُوا بِهِمْ خَیْرا» (2)
حضرت رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به اصحاب و یاران خود فرمود: به راستی، مردم پیروان شمایند و مردمانی از اقطار و گوشه های زمین نزدتان می آیند که در دین و آیین تفقّه نموده و دانای به احکام و فرمان ها[ی
ص: 60
آن]شوند، پس هنگامی که نزد شما آمدند وصیت و سفارش مرا در مورد آن بپذیرید و با آنان به نیکی رفتار کنید.»
رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در این کلام یاد آور این مهم می شود که از آن جا که دین اسلام، دینی فرامنطقه ای است پای بندان به آن باید آماده حضور در عرصه بین الملل بوده و پاسخ گوی نیازهای تمام مردم با هر فرهنگ و زبانی باشند. اگر حوزه های علمیه در عرصه بین الملل ناشناخته باشند از اقطار زمین برای تفقه به سوی او نخواهند آمد.
«رسول اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلِّمْ فی خُطبَةٍ لَهُ : بَعَثَ إلَيهِمُ الرُّسُلَ لَتِكونَ لَهُ الحُجَّةُ البالِغَةُ عَلى خَلقِهِ ، و يَكونَ رُسُلُهُ إلَيهِمْ شُهَداءَ عَلَيهِم ، وَ ابتَعَثَ فيهِمُ النَّبِيّينَ مُبَشِّرينَ و مُنذِرينَ ؛ لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ ، و يَحيا مَن حَیَّ عَن بَيِّنَةٍ ، ولِيَعقِلَ العِبادُعَن رَبِّهِم ما جَهِلوهُ ؛ فَيَعرِفوهُ بِرُبوبِيَّتِهِ بَعدَ ما أنكَروا ، ويُوَحِّدوهُ بِالإِلهِيَّةِ بَعدَ ما عَضَدوا»(1)
رسول خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در خطبه ای می فرماید:
[خداوند] رسولان را به سوی مردم فرستاد تا دلیل رسایی بر خلایقش داشته باشد، و فرستادگانش به سوی مردم، گواهانی بر آنان باشند، و در میان آنان، پیامبران را برای نوید و هشدار دادن مبعوث کرد، تا کسی که هلاک می شود، از روی دلیل آشکار باشد، و آن که حیات می یابد، از
ص: 61
روی دلیل آشکار باشد، و تا بندگان، آنچه را نمی دانند، از خداوند فرا گیرند و او را پس از انکارشان، به خدایی بشناسند، و پس از شریک قرار دادن برای او، او را در خدایی یکتا شمرند.»
«الإمام علىّ علیه السَّلَامُ: بَعَثَ اللهُ رُسُلَهُ بِمَا خَصَّهُم بِهِ مِن وَحيِهِ ، وَ جَعَلَهُم حُجَّةً لَهُ عَلى خَلقِهِ ؛ لِئَلاّ تَجِبَ الحُجَّةُ لَهُم بِتَركِ الإِعذَارِ إِلَيهِم ، فَدَعاهُم بِلِسانِ الصِّدقِ إلى سَبيلِ الحَقِّ؛»(1)
امام علی علیه السَّلَامُ می فرماید: خدا پیامبرانش را برانگیخت و وحی خود را خاصّ ایشان فرمود، و آنان را حجت خود بر آفریدگانش نمود، تا برهانی یا جای عذری برای مردم نماند. پس، آنان را به زبانی راست (زبان پیامبران)، به راه حق خواند.»
«الإمام الصادق علیه السَّلَامُ : لَمّا سُئِلَ عَن حِكمَةِ النُّبُوَّةِ : لِئَلاّ يَكونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّه حُجَّةٌ مِن بَعدِ الرُّسُلِ ، و لِئَلاّ يَقولوا : ما جاءَنا مِن بَشیرٍ ولا نَذيرٍ ، ولِتَكونَ حُجَّةُ اللّهِ عَلَيهِم.(2) ألا تَسمَعُ اللّهَ عز و جل يَقولُ - حِكايَةً عَن خَزَنَةِ جَهَنَّمَ وَ احتِجاجِهِم عَلى أهلِ النّارِ بِالأَنبِياءِ وَ الرُّسُلِ - » : ألَمْ يَأتِكُمْ نَذِيرٌ قَالُواْ بَلَى قَدْ جَآءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَيْ ءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ فِی ضَلَلٍ كَبِيرٍ» (3)
امام صادق علیه السَّلَامُ- هنگامی که از حکمت نبوّت از ایشان سؤال می شود، می فرماید:
تا با آمدن پیامبران، مردم، عذر و حجتی بر خداوند نداشته باشند و
ص: 62
نگویند: هیچ بشارت دهنده و هشدار دهنده ای به سوی ما نیامده است»، و این که حجّت خداوند بر آنها تمام باشد. آیا نشنیده ای که خداوند عزّ وجلّ، با حکایت سخن مأموران جهنّم و احتجاج آنان برضد دوزخیان به وسیله [آمدن] پیامبران و رسولان، می فرماید: مگر شما را هشدار دهنده ای نیامد؟ گویند: چرا؟ هشداردهنده ای به سوی ما آمد؛ [ولی] تکذیب کردیم و گفتیم: خدا چیزی فرو نفرستاده است؛ شما جز در گمراهی بزرگ نیستید».
«رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : ألا و إنّی اُجَدِّدُ القَولَ :ألا فَأَقيمُوا الصَّلاةَ، و آتُوا الزَّكاةَ ، وَ أمُروا بِالمَعروفِ ، وَانهَوا عَنِ المُنكَرِ.ألا و إنَّ رَأسَ الأَمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهيیِ عَنِ المُنكَرِ أن تَنتَهوا إلى قَولى، و تُبَلِّغوهُ مَن لَم يَحضُر ، و تَأمُروهُ بِقَبولِهِ و تَنهَوهُ عَن مُخالَفَتِهِ ؛ فَإِنَّهُ أمرٌ مِنَ اللهِ عزوجل ومِنّی؛»
پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ: آگاه باشید! من این سخن را تکرار می کنم: هان! نماز را به پای دارید، و زکات را بپردازید، و امر به معروف و نهی از منکر کنید. بدانید که اساس امر به معروف و نهی از منکر، آن است که به سخن من برسید و آن [سخن] را به کسانی که[این جا] حضور ندارند،برسانید وآنان رابه پذیرش آن، فرمان دهید واز مخالفت باآن بازشان داریدکه آن،فرمانی از جانب خداوند عزّوجلّ و من است.(1)
ص: 63
در این حدیث پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دستور می دهد که باید کلام مرا به کسی که حاضر نیست ابلاغ کنید و او را امر به قبول و نهی از مخالفت آن کنید، چون آن امری از جانب خدا و رسول است.
«عَنْ سَهل بْنِ سَعد أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ يَوْمَ خَيْبَرَ : فَوَ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِیَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ؛»(1)
از سعید بن سهل روایت شده که رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ روز خیبر فرمود: سوگند به خداوند، اگر خداوند به دست تو یکی از آنان را هدایت کند، برای تو از شتران سرخ موی بهتر است.»
«تفسير العيّاشی عن أبو بصير عن أبی جعفر علیه السَّلَامُ سَأَلتُهُ: «وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً »؟ قالَ : مَنِ استَخرَجَها مِنَ الكُفرِ إلَى الإِيمانِ؛»
تفسير العياشی - به نقل از ابو بصیر - از امام باقر علیه السَّلَامُ [تفسیر این آیه را]پرسید: «و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است.» فرمود: منظور کسی است که فردی را از کفر به ایمان در آورد.(2)
الكافي عن فضيل بن يسار: قُلتُ لِأبی جَعفَرٍ علیه السَّلَامُ : قَولُ اللهِ عزوجل فی
ص: 64
کِتابِهِ :« وَ مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً » ؟ قالَ : مِن حَرقٍ أَو غَرَقٍ . قُلتُ : فَمَن أخرَجَها مِن ضَلالٍ إلى هُدىً ؟ قالَ : ذاكَ تَأويلُهَا الأَعظَمُ؛»
الكافي - به نقل از فضیل بن يسار - می گوید: به امام باقر علیه السَّلَامُ این سخن خداوند در قرآن را گفتم: و هر کس کسی را زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده داشته است». فرمود: [یعنی نجات دادن او] از آتش یا غرق شدن. گفتم: پس کسی که فردی را از گمراهی به هدایت در آورد؟ امام علیه السَّلَامُ فرمود: این، بالاترین تأویل آن است.(1)
در این روایات یاد شده، اهمیت و ثواب فراوانی برای هدایت انسان ها بیان شده و برای هدایت کننده نیز فضیلت بزرگی است که کسی را از اعماق تاریکی های کفر به نور اسلام هدایت کند. اکنون وظیفه حوزه های علمیه است که مردم گرفتار در تاریکی های کفر و فساد را با نور اسلام آشنا کنند و این کار نیازمند ابزارهای بین المللی و حضورحوزه های علمیه در عرصه بین الملل می باشد.
«عَنْ عَلِيٍّ علیه السَّلَامُ قَالَ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ من اهل رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی قَالَ أُوصِيكَ أَنْ لَا تُشْرِكَ بِاللَّهِ شَيْئاً . . وَ ادْعُ النَّاسَ إِلَى الْإِسْلَامِ - وَ اعْلَمْ أَنَّ لَكَ بِكُلِّ مَنْ أَجَابَكَ عِتْقَ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ يَعْقُوبَ؛»(2)
ص: 65
از حضرت علی علیه السَّلَامُ روایت شده که مردی اجازه ورود از رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ خواست، سپس عرض کرد: ای رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مرا وصیت و سفارش فرما. حضرت فرمود: تو را وصیت می کنم که شرک به خدا نیاوری ... مردم را به سوی اسلام دعوت کن و بدان در ازای هر که تو را اجابت کرد ثواب آزاد کردن یک برده از فرزندان يعقوب است.»
«عن على علیه السَّلَامُ: أَعِنْ أَخَاكَ عَلَى هِدَايَتِهِ؛»(1)
امام علی علیه السَّلَامُ می فرماید: برادر خود را در هدایت یاری کن.»
با توجه به این دو حدیث شریف، وصیت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و امیر المومنین علیه السَّلَامُ به ما این است که همه مردم را به اسلام دعوت کنیم لذا باید با زبان و فرهنگ ملل و زمینه های تبلیغ مخاطبان جهانی آشنا شویم و در عرصه بین الملل فعالیت داشته باشیم.
« الإمام علیّ عليه السلام: لَمّا وَجَّهَنی رَسولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ إلَى اليَمَنِ قالَ : يا عَلِىُّ ، لا تُقاتِلُ أحَدا حتَّى تَدعُوَهُ إلَى الإِسلامِ ؛ وَ ايمُ اللّهِ لَأَن يَهدِىَ اللهُ عَلى یَدَیکَ رَجُلاً خَيرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَت عَلَيهِ الشَّمسُ وَ غَرَبَت ، ولَکَ وِلاؤُهُ یا عَلِىُّ»(2)
امام على علیه السَّلَامُ می فرماید:
ص: 66
هنگامی که رسول خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مرا به سوی یمن روانه ساخت، فرمود:
«ای علی! با هیچ کس پیش از آن که او را به اسلام فرا خوانی، جنگ مکن. سوگند به خدا، این که خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند، برایت بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب کرده، و تو مولای اویی، ای علی»
«...أوصِيکَ يَا ابْنَ مَرْيَمَ الْبِكْرِ الْبَتُوْلِ بِسَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ حَبِيبِی فَهُوَ أَحْمَدُ صَاحِبُ الْجَمَلِ الْأَحْمَرِ وَ الْوَجْهِ الْأَقْمَرِ الْمُشْرِقِ بِالنُّورِ الطَّاهِرِ الْقَلْبِ الشَّدِيدِ الْبَأْسِ الْحَيِىِّ الْمُتَكَرِّمِ فَإِنَّهُ رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِينَ وَ سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ يَوْمَ يَلْقَانِی أُكْرَمُ السَّابِقِينَ عَلَىَّ وَ أَقْرَبُ الْمُرْسَلِينَ مَنِّى الْعَرَبِیُّ الْأَمِينُ الدَّیَّانُ بِدِيِنِی الصَّابِرُ فِی ذَاتِی الْمُجَاهِدُ الْمُشْرِكِينَ بِيَدِهِ عَنْ دِینِى أَنْ تُخْبِرَ بِهِ بَنِی إِسْرَائِيلَ وَ تَأْمُرَهُمْ أَنْ يُصَدِّقُوا بِهِ وَ أَنْ يَؤْمِنُوا بِهِ وَ أَنْ يَتَّبِعُون وَ أَنْ يَنْصُرُوهُ»(1)
در حدیث قدسی خطاب به حضرت عیسی آمده است: ...ای فرزندمریم پاکيزه! سفارش می کنم که آقای پیامبران و حبيب من محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را بشناس. او نامش احمد و صاحب شتر سرخ مو می باشد و رویش بسیار درخشان است. قلبش پاک و سخت گیر (نسبت به کافران) و بنده گرامی من است. چون او رحمت برای مردم جهان می باشد. او گرامی ترین کسانی که قبلا بوده اند و نزدیک ترین پیامبران بر من می باشد. او درس
ص: 67
ناخوانده و از نسل عرب است. دین مرا در میان مردم اشاعه می دهد. او در جهاد برای دین من، صبر کننده است. بامشرکان باجان خود در راه دین من جهادمی کند. این سخنان مرا به بنی اسرائیل درباره محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ خبر بده و به آنان امر کن که او را تصدیق کنند و به وی ایمان آورند و از او اطاعت کنند و به وی کمک نمایند»
این روایت بیانگر آن است که مسیحیان به دستور حضرت عیسی علیه السَّلَامُ باید پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را تصدیق نموده و به او ایمان آورده و پیروی و یاری کنند و برای این هدف، حوزه های علمیه و علما که عهده دار تبلیغ و ترویج دین رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و قرآن هستند باید اسلام را در عرصه های جهانی برایشان عرضه کرده تا مقدمات تصديق مسیحیان به خاتم پیامبران صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فراهم شود.
«بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عَلِيّاً علیه السَّلَامُ إِلَى الْيَمَنِ لِيَدْعُوَهُمْ إِلَى الْإِسْلَامِ وَ قِيلَ لِيُخَمِّسَ رکَازهم وَ یُعَلِّمَهُمُ الْأَحْكَامَ وَ يُبَيِّنَ لَهُمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ إِلَى أَهْلِ نَجْرَانَ لِيَجْمَعَ صَدَقَاتِهِمْ وَ يَقْدَمَ عَلَيْهِ بِجِزْيَتِهِم...وَقَدْ كَانَ بَعَثَ قَبْلَهُ رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ خَالِدَ بْنَ الْوَلِيدِ إِلَى أَهْلِ الْيَمَنِ يَدْعُوهُمْ إِلَى الْإِسْلَامِ فَلَمْ يُجِيبُوهُ قَالَ الْبَرَاءُ فَكُنْتُ مَعَ عَلِىٍّ علیه السَّلَامُ فَلَمَّا دَنَوْنَا مِنَ الْقَوْمِ خَرَجُوا إِلَيْنَا فَصَلَّی بِنَا عَلِىٌّ ثُمَّ صَفّاً صَفّاً وَاحِداً ثُمَّ تَقَدَّمَ بَيْنَ أَيْدِينَا فَقَرَأَ عَلَيْهِمْ کِتَابَ رَسُولِ اللهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فَأَسْلَمَتْ هَمْدَانُ كُلُّهَا فَكَتَبَ عَلِىٌّ علیه السَّلَامُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فَلَمَّا قَرَأَ
ص: 68
الْكِتَابَ خَرَّ سَاجِداً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ السَّلَام عَلَى هَمْدَانَ ؛»(1)
حضرت رسول صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ امیرالمؤمنین علی علیه السَّلَامُ را به طرف یمن فرستادند، علت عزیمت آن جناب به طرف یمن مختلف نقل شده است، گروهی گفته اند: آن حضرت برای دعوت مردم یمن به سوی اسلام به آن دیار رهسپار شد.
بعضی عقیده دارند امیر المؤمنین علیه السَّلَامُ برای تعلیم احکام شرع مقدس و بیان حلال و حرام و جمع آوری زکات، به يمن رفتند، و هم چنین مأمور شدند پس از خاتمه کارهای یمن به نجران هم بروند و صدقات و جزیه های آنان را هم جمع آوری کرده و به مدینه بیاورند. ... قبل از این که امیر المؤمنین به طرف يمن حرکت کند، حضرت رسول صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ خالد ابن ولید را به آن منطقه فرستاده بودند تا مردمان آن نواحی را به طرف اسلام دعوت کند، و لیکن مردم یمن به سخنان خالد گوش ندادند و گفته های او را اجابت نکردند.
براء گوید: من با علی بن ابی طالب علیه السَّلَامُ بودم هنگامی که نزدیک مردم یمن رسیدیم آنان در مقابل ما بیرون شدند، در این موقع على بن ابی طالب علیه السَّلَامُ نماز خواندند و پس از این ما را در یک صف قرار دادند و در مقابل صف ایستادند و نامه حضرت رسول صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را برای مردم قرائت کردند، در این هنگام قبیله همدان اسلام اختیار کردند و علی علیه السَّلَامُ جریان کار را برای پیغمبر نوشتند، آن جناب پس از قرائت نامه، سجده شکر به جا آوردندوبعد فرمودند درود و رحمت باد بر قبیله همدان.»
ص: 69
ص: 70
دین از مهم ترین مسائلی است که تمام انسان ها با آن روبه رو هستند، چون مسائل اعتقادی و اخلاقی عمومیت داشته و تمام انسان ها با آن روبه رو هستند. ادیان آمده اند تا سرنوشت انسان را در دنیا و آخرت به خیر و خوبی رقم بزنند و بشر را به قله ی کمال برسانند. بنابراین، کسانی که در این عرصه تبلیغ می کنند، کار مهمی انجام می دهند و سرنوشت بسیاری را به نور و سعادت و هدایت رقم می زنند. ایشان مستوجب ثواب فراوانی از جانب خداوند
می باشند. اینک روایاتی را درباره ثواب تبلیغ دین ذکرمی کنیم:
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عُلَمَاءُ هَذِهِ الْأُمَّةِ رَجُلَانِ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَطَلَبَ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ بَذَلَهُ لِلنَّاسِ وَ لَمْ يَأْخُذْ عَلَیْهِ طَمَعاً وَ لَمْ يَشْتَرِ بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَذَلِكَ يَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی الْبُحُورِ وَ دَوَابُّ الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ وَ الطَّيْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ يَقْدَمُ عَلَى اللَّهِ سَيِّداً شَرِيفاً وَ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَبَخِلَ بِهِ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ وَ أَخَذَ عَلَيْهِ طَمَعاً وَ اشْتَرَى بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَذَلِکَ یُلْجَمُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ وَ يُنَادِی مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ هَذَا فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ آتَاهُ اللَّهُ
ص: 71
عِلْماً فِی دَارِ الدُّنْيَا فَبَخِلَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ حَتَّى يَفْرُغَ مِنَ الْحِسَاب»(1)
پیامبر گرامی اسلام صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرمایند: علمای این امت دو طبقه اند: یکی آنها که علم خدا داده را بی طمع نشر کنند، دانش خویش به نان و آب نفروشند. بر این طائفه ماهی دریا، و جانور زمین، و پرنده هوا استغفار کنند؛ بزرگوار و شرافت مند بر خدا وارد شوند و با پیمبران هم نشین باشند. دوم آنها که علم را احتکار نمایند و با مال مبادله کنند. اینان در قیامت با لگام آتشین مهار شوند و کسی فریاد زند: اینها هستند که خداوند متعال علمشان داده بود و در نشر آن بخل می ورزیدند و آن را به بها می فروختند. این سخن تا موقع فراغت مردم از حساب تکرار شود.»
«قال الباقر علیه السَّلَامُ : لَمّا كَلَّمَ اللَّهُ موسَی بنَ عِمرانَ علیه السَّلَامُ ، قالَ موسى : . . .إلهی ، فَما جَزاءُ مَن دَعا نَفسا کافِرَةً إلَى الإِسلامِ ؟ قالَ : يا موسى ، أُذِنَ يَومَ القِيامَةِ فِی الشَّفاعَةِ لِمَن يُريدُ ،قالَ : إلهی، فَما جَزاءُ مَن دَعا نَفسا مُسلِمَةً إلى طاعَتِکَ و نَهاها عَن مَعصِيَتِكَ؟ قالَ : يا موسى ، أحشُرُهُ يَومَ القِيامَةِ فِی زُمرَةِ المُتَّقينَ»
امام باقر علیه السَّلَامُ: هنگامی که خداوند با موسی بن عمران علیه السَّلَامُ سخن گفت،موسی گفت: «... خدایا! پاداش آن که انسان بی دینی را به دین دعوت کند، چیست؟». خداوند فرمود: «ای موسی! در روز قیامت اجازه می یابد تا برای هر که بخواهد، شفاعت کند». «موسی علیه السَّلَامُ گفت: خدایا پاداش کسی که فرد دینداری را به اطاعت تو دعوت و از نافرمانی ات نهی کند،
ص: 72
چیست؟ خداوند فرمود: «ای موسی! در روز قیامت، او را در زمره پرهیزگاران محشور می کنم».(1)
«الامام علیه السَّلَامُ و قَالَ أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ هذا الْيَتِيمِ يَتِيمٍ[ينقطع]عَنْ إِمَامِهِ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِی كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَی بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِی حِجْرِهِ ألَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِيقِ الْأَعْلَى؛»(2)
امام حسن عسکری علیه السَّلَامُ از پدران گرامش از رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ آورده که می فرماید: «ناگوارتر از یتیمی فرد بی مادر و پدر، یتیمی آن کسی است که از امامش دور افتاده، و توان وصول به او را ندارد، و پاسخ مسائل مورد نیازش را نمی داند، پس بدانید که شیعه ما دانای به علوم ماست، و افرادی که - به دلیل عدم دیدار - از علم ما بی خبر مانده اند همچون یتیمی در کنف حمایت ایشانند. بدانید جایگاه کسی که هدایت و ارشاد نموده و دستورها و شرائع ما را تعلیم می کند همراه ما در گروه انبیاء علیهم السَّلَامُ در اعلى علّيين خواهد بود.»
ص: 73
«قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السَّلَامُ مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا وَ أَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِی حَبَوْنَاهُ[بِهِ]جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِی ءُ لِأَهْلِ جَمِيعِ تلك الْعَرَصَاتِ وَ [عَلَیْهِ]حُلَّةٌ لَا يَقُومُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا ثُمَّ يُنَادِى مُنَادٍ[من عنداللَّه] يَا عِبَادَ اللَّهِ هَذَا عَالِمٌ مِنْ بعض تَلَامِذَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِی الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْیَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نُزْهِ الْجِنَانِ فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِی الدُّنْيَا خَيْراً أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة!»(1)
و از أمير المؤمنين علیه السَّلَامُ نقل است که فرموده: هر که پیرو ما بوده و عالم و به دستورهای ما باشد، و پیروان ضعیف و ناتوان ما را از تاریکی جهل و نادانی به نور علم و دانشی که به او عطا نموده ایم خارج سازد،روز قیامت تاجی از نور بر سر دارد وتمام اهل آن ساحت را روشن سازد،و نیز جامه ای دارد که تمام دنیا با ذرّه ای از رشته و نخ آن برابری نمی کند، سپس ندا کننده ای فریاد برآورد: ای بندگان خدا این فرد دانشمند، یکی از شاگردان علمای آل محمد علیهم السَّلَامُ است!
و بدانید افرادی که در این سرا با توسّل به نور دانش او از حيرت جهل و نادانی برون رفته اند در آن سرا نیز به کمک نور او از تمام عرصه ها به بهشت های دور رهنمون شوند. پس به هر که در دنیا خیری
ص: 74
آموخته، و قفل جهل و نادانی از قلبش گشوده، یا شبهه ای را برایش روشن و آشکار ساخته، همه و همه را از آن عرصه ها خارج می سازد.»
«قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ الْجَوَادُ علیه السَّلَامُ انْ من تَكَفَّلَ بِأيْتَامِ آلِ مُحَمَّدٍ الْمُنْقَطِعِينَ عَنْ إِمَامِهِمْ الْمُتَحَيِّرِينَ فِی جَهْلِهِمْ الْأُسَرَاءِ فِی أَيْدِی شَيَاطِينِهِمْ وَ فِی أَيْدِی النَّوَاصِبِ مِنْ أعْدَائِنَا فَاسْتَنْقَذَهُمْ مِنْهُمْ وَ أَخْرَجَهُمْ مِنْ حَيْرَتِهِمْ وَ قَهَرَ الشَّيَاطِينَ بِرَدِّ وَسَاوِسِهِمْ وَ قَهَرَ النَّاصِبِينَ بِحُجَجٍ رَبِّهِمْ وَ دَلِيلِ أُئِمَّتِهِمْ لَيُفَضَّلُونَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى الْعَابَدِ بِأَفْضَلِ الْمَوَاقِعِ بِأَكْثَرَ مِنْ فَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ الْحُجُبِ[عَلَى السَّمَاءِ] وَ فَضْلُهُمْ عَلَى هَذَا الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ عَلَى أَخْفَى كَوْكَبٍ فِی السَّمَاء»(1)
از امام جواد علیه السَّلَامُ نقل است که می فرماید: به درستی هر که سرپرستی یتیمان آل محّمد علیهم السَّلَامُ - همانها که از امامشان دور افتاده و در حیرت جهل غوطه ور و در دستان دشمنان ناصبی ما اسیرند- را بر عهده گیرد و ایشان را نجات داده و از سرگردانی برهاند، و شیاطین را با دفع وسوسه هایشان مغلوب سازد، و بر ناصبيان [دشمنان اهل بیت علیهم السَّلَامُ توسط حجت های پروردگار و دلایل امامان شان چیره شود، مقام و منزلتش نزد خداوند به بهترین وجهی بر شخص عابد برتری و فضیلت یابد، فضیلتی بمراتب بالاتر از فضل آسمان بر زمین و عرش و کرسی و پرده های آسمان، و برتری این جماعت بر گروه عابدان همچون فضیلتی است که ماه شب
ص: 75
بدر بر کم سو ترین ستاره آسمان دارد.»
«عَنْ أَبِی بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ يَقُولُ مَنْ عَلَّمَ خَيْراً فَلَهُ بِمِثْلِ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ قُلْتُ فَإِنْ عَلَّمَهُ غَيْرَهُ يَجْرِی ذَلِکَ لَهُ قَالَ إِنْ عَلَّمَهُ النَّاسَ كُلَّهُمْ جَرَى لَهُ قُلْتُ فَإِنْ مَاتَ قَالَ وَ إِنْ مَات؛ »(1)
ابی بصیر می گوید: شنیدم حضرت ابا عبدالله (امام صادق علیه السَّلَامُ) می فرماید: کسی که خیر و نیکی (علم و دانشی) را (به دیگری) یاد دهد برای او است مانند اجر و پاداش کسی که به آن خیر و نیکی عمل و رفتار نماید. گفتم: اگر او (که خیر و نیکی را یاد گرفته و به آن عمل کرده) آن را به دیگری یاد دهد، همان ثواب و پاداش دیگری هم برای او می باشد؟ فرمود: اگر آن دیگری خیر و نیکی را به همه مردم یاد دهد، ثواب و پاداش (همه مردم) برای او است. گفتم: و اگر چه (آنکه در آغاز خیر و نیکی را یاد داده) مرده باشد؟ حضرت فرمود: و اگر چه مرده باشد.»
«عَنْ حَمَّادٍ السَّمَنْدِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ إِنِّى أدْخُلُ بِلَادَ الشِّرْکِ وَ إِنَّ عِنْدَنَا يَقُولُونَ إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ مَعَهُمْ قَالَ فَقَالَ لِی يَا حَمَّادُ إِذَا کُنْتَ ثَمَّ تَذْكُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَيْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَإِذَا كُنْتَ فِی هَذِهِ الْمُدُنِ مُدُنِ الْإِسْلَامِ تَذْكُرُ أَمْرَنَا وَ تَدْعُو إِلَيْهِ قَالَ قُلْتُ لَا فَقَالَ لِی إِنَّكَ إِنْ مِتَّ ثَمَّ حُشِرْتَ أَمَّةً »
ص: 76
وَحْدَکَ وَ سَعَی نُورک بَیْنَ یَدَیْک؛»(1)
از حمّاد سندیّ روایت شده که گوید: به حضرت صادق علیه السَّلَامُ عرض کردم: من به شهرها و کشورهای بیگانگان و غیر مسلمان رفت و آمد می کنم بعضی از هم مسلک های ما می گویند، اگر تو در آن شهرها بمیری با آنها محشور خواهی شد. حضرت فرمود: ای حمّاد وقتی در آن محیط ها، به یاد امر ما هستی و مردم را به آن می خوانی؟ عرض کردم: آری! فرمود: امّا اگر در شهرهای اسلامی باشی باز به یاد امر (ولایت و خلافت) ما هستی و مردم را به آن تبلیغ می کنی؟ عرض کردم: نه! فرمود: بنابراین اگر در محیط غیر اسلامی که برای ما تبلیغ می کنی بمیری یک امت تنها محشور شوی و نور تو در پیشاپیش تو بشتابد.»
مبلّغ دین اسلام، زنده کننده انسان ها
«عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَ قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً فَقَالَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى فَقَدْ أَحْيَاهَا وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًى إِلَى ضَلَالٍ فَقَدْ قَتَلَهَا»(2)
سماعه می گوید: به امام ششم علیه السَّلَامُ گفتم: راجع به قول خدا عزّوجلّ (آیه 32 سوره مائده) هر کس بکشد شخصی را نه به قصاص، گویا کشته است همه مردم را و هر کس زنده دارد آن را، گویا زنده داشته
ص: 77
همه مردم را. فرمود: هر که او را از گمراهی به هدایت برآورد گويا او را زنده داشته و هر کس او را از هدایت به گمراهی کشاند البته که او را کشته باشد.»
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی ثَلَاثاً قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُكَ قَالَ الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی ثُمَّ يُعَلِّمُونَهَا أُمَّتِی»(1)
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ سه بار فرمود: بار خدايا خليفه های مرا رحم کن. گفتند: یا رسول الله خلیفه هایت چه کسانی هستند؟ فرمود: آن کسانی که حدیث و سنت مرا تبلیغ کنند و به امت من بیاموزند.»
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السَّلَامُ قَالَ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ يَوْمَ مِنًی فَقَالَ نَضَّرَ اللّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِی فَوَعَاهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا.»(2)
امام صادق علیه السَّلَامُ می فرماید: رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در سرزمین منی سخنرانی نمود، فرمود: خداوند خرّم کند روی بنده ای را که سخن مرا بشنود و خوب فرا گیرد و به آن کس که نشنیده است برساند.»
با توجه به روایات یاد شده در می یابیم از آنجا که مبلغ دین، در حقیقت زنده کننده انسان ها و هدایت گر از اعماق تاریکی ها و جهالت به هدایت الهی است واجر زیادی خواهد داشت و مشمول دعای رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و رحمت الهی خواهد بود. بنابراین بر کسانی که توانایی این
ص: 78
امر مهم را در خود می یابند، لازم است که وارد عرصه تبلیغ دین شده و به دستور پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ برای هدایت و راهنمایی یتیمان و مستضعفان فکری و عقیدتی، اقدام کند. به ویژه در دنیای معاصر که بشر گرفتار دنیا و مفاسد اخلاقی شده و در بند مادیت است، این مسئله اهمیت بیشتری پیدا می کند.
ص: 79
ص: 80
در دنیای معاصر، مسلمانان در سراسر دنیا پراکنده اند و به خاطر مشکلات معیشتی یا تحصیل علم به کشورهای غیر مسلمان سفر می کنند. یکی از وظایف حوزه های علمیه این است که از این گروه ها پشتیبانی علمی نماید تا گرفتار شبهه افکنان و مخالفان نشوند. اینک به برخی از روایاتی که در آنها به حمایت علمی و معرفتی مسلمانان در برابر مخالفان سفارش شده است اشاره می کنیم:
«قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ بْنِ أبِی طَالِبٍ علیه السَّلَامُ وَقَدْ حَمَلَ إِلَيْهِ رَجُلٌ هَدِيَّةً فَقَالَ لَهُ أيُّمَا أحَبُّ إِلَيْکَ أنْ أرُدَّ عَلَيْكَ بَدَلَهَا عِشْرِينَ ضِعْفاً عِشْرِينَ ألْفَ دِرْهَمٍ أوْ أفْتَحَ لَكَ بها بَاباً مِنَ الْعِلْمِ تَقْهَرُ فُلَانَ النَّاصِبِیِّ فِی قَرْيَتِکَ تُنْقِذُ بِهِ ضُعَفَاءَ أهْلِ قَرْيَتِکَ؟إِنْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِيَارَ جَمَعْتُ لَكَ الْأمْرَيْنِ وَ إِنْ أسَأْتَ الِاخْتِيَارَ خَيَّرْتُكَ لِتَأْخُذَأيَّهُمَا شِئْتَ !فَقَالَ : يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَوَابِی فِی قَهْرِى لذَلِكَ النَّاصِبَ وَ اسْتِنْقَاذِی لِأُولَئِکَ الضُّعَفَاءِ مِنْ يَدِهِ قَدْرُهُ عِشْرُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ ؟ قَالَ علیه السَّلَامُ : بَلْ أَكْثَرُ مِنَ الدُّنْيَا عِشْرِينَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّة! فَقَالَ : يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَكَيْفَ أَخْتَارُ الْأدْوَنَ بَلْ أَخْتَارُ الْأَفْضَلَ الْكَلِمَةَ الَّتِي أَقْهَرُ بِهَا عَدُوَّ اللَّهِ وَ أَذُوُدُهُ عَنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِىٍّ علیه السَّلَامُ قَدْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِيَارَ وَ عَلَّمَهُ الْكَلِمَةُ وَ
ص: 81
أَعْطَاهُ عِشْرِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ فَذَهَبَ فَأُفْحَمَ الرَّجُلَ فَاتَّصَلَ خَبَرُهُ بِهِ فَقَالَ لَهُ إِذْ حَضَرَهُ یَا عَبْدَ اللَّهِ مَا رَبِحَ أَحَدُ مِثْلَ رِبْحِكَ وَ لَا اكْتَسَبَ أَحَدٌ مِنَ الْأَوِدَّاءِ مَا اكْتَسَبْتَ اكْتَسَبْتَ مَوَدَّةَ اللَّهِ أَوَّلًا وَ مَوَدَّةَ مُحَمَّدٍ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ وَ عَلِیٍّ علیه السَّلَامُ ثَانِیاً وَ مَوَدَّةَ الطَّيِّبِينَ مِنْ آلِهِمَا ثَالِثاً وَ مَوَدَّةَ مَلَائِكَةِ اللَّهِ رَابِعاً وَ مَوَدَّةَ إِخْوَانِكَ الْمُؤْمِنِينَ خَامِساً فَاكْتَسَبْتَ بِعَدَدِ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ کَافِرٍ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنِ الدُّنْيَا أَلْفَ مَرَّةٍ فَهَنِيئاً لَكَ هَنِيئا»(1)
امام حسن مجتبی علیه السَّلَامُ به کسی که هدیه ای برایش آورده بود فرمود: آیا مایلی در مقابل آن، بیست برابرش به تو بدهم، یا مطالبی به تو بیاموزم که بر فلان فرد ناصبی چیره شده و گروهی از مردم گمراه و ساده لوح را از تبلیغات شوم او نجات دهی؟ و اگر حسن انتخاب داشته و آن را که بهتراست برگزینی برایت هر دو را جمع می کنم، و گر نه در تشخیص بهتر خطا کنی، و در هر حال در انتخاب یکی از آن دو مخّیر خواهی بود. آن مرد گفت: آیا اجر و ثواب من در غلبه بر دشمن حقّ، و نجات مردم از شرّ تبلیغات و سخنانش به اندازه ارزش بیست هزار درهم است؟ حضرت فرمود: نه، بلکه ارزش آن عمل برابر با هزار هزار قیمت همه دنیاست. گفت: پس چطور امر بی ارزش و پست تر را برگزینم، بلکه آن دیگر را انتخاب می کنم.
امام علیه السَّلَامُ فرمود: در اختیاری که داشتی بهترین را برگزیدی. پس آن مطالب را به او آموخته و بیست هزار درهم نیز بدو عطا فرمود. باری آن
ص: 82
مرد، پس از بازگشت به شهر خویش با آن فرد ناصبی مباحثه و جدال نموده و او را ساکت و مجاب کرد. خبر این پیروزی به امام علیه السَّلَامُ رسیده و در ملاقات بعدی به او فرمود:هیچ کس مانند تو در عمل و کسب سود نبرد، کاری کردی که موجب محّبت خدا، و پیامبر، و جانشینان اطهار او، و فرشتگان مقرّب، و برادران مؤمن به تو شد، و بهره ای که تو بردی به اندازه تمام اهل ایمان و کفر، و بیش از مقدار هزار برابر دنیا بود. پس این نعمت بزرگ بر تو گوارا و خوش باد!»
در این روایت امام حسن مجتبی علیه السَّلَامُ شیعه ای که در منطقه ای دیگر زندگی می کند به وسیله استدلال های علمی تقویت می کند تا با کسانی که به جنگ با مکتب اهل بیت علیهم السَّلَامُ آمده اند مبارزه کرده و شبهات آنان را دفع کرده و دیگران را از شر او برهاند.
«عنه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ وَ لَعَنَ آخِرُ هذِهِ الأُمَّةِ أوَّلَها ، فَمَن كانَ عِندَهُ عِلمٌ فَليَنشُرهُ ؛ فَإِنَّ كاتِمَ العِلمِ يَومَئِذٍ کَکاتِمِ ما أنزَلَ اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ»
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: هنگامی که بدعت ها پدیدار شود و آیندگان این امت، پیشینیان آن را لعنت کنند، هر کس علمی داشته باشد، باید آن را منتشر سازد، که پنهان کننده دانش در چنان روزی،همچون پنهان کننده چیزهایی است که خداوند بر محمّد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نازل کرده است؛(1)
ص: 83
«عنه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : إِنَّ لِلّهِ عِندَ كُلِّ بِدعَةٍ تَكيدُ الإِسلامَ و أهلَهُ مَن يَذُبُّ عَنهُ و يَتَكَلَّمُ بِعَلاماتِهِ ، فَاغتَنِموا تِلكَ المَجالِس بِالذَّبِّ عَنِ الضُّعَفاءِ ، وَ تَوَكَّلوا عَلَى اللهِ ، وَ كَفى بِاللّهِ وَكيلاً»
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: در هر بدعتی که در صدد نیرنگ زدن به اسلام و مسلمانان باشد، خداوند، کسی را دارد که از اسلام دفاع کند و نشانه های [روشن] آن را باز گوید. پس آن مجالس [افشای بدعت ها] را با دفاع از ضعیفان، غنیمت بشمارید، و بر خدا توکّل کنید که خداوند برای اعتماد به او بسنده است» (1)
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در این دو روایت بیان می فرماید: که هنگام به وجود آمدن بدعت ها، علماء و حوزه های علمیه باید علم و آگاهی خود را اظهار کرده و گرفتاران در گمراهی را نجات دهند. اکنون در دنیای معاصر، انواع فرقه ها و گروه های منحرف مشغول منحرف ،کردن مردم هستند و بدعت در دین به وجود می آورند؛ لذا حوزه های علمیه باید به مبارزه با این منحرفان رفته و بطلان عقاید آنها را آشکار سازند.
«وَ سُئِلَ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ علیه السَّلَامُ إِنْقَاذُ الْأَسِيرِ الْمُؤْمِنِ مِنْ مَحِبِّينَا مِنْ يَدِ الْناصِبِ يُرِيدُ أَنْ يُضِلَّهُ بِفَضْلِ لِسَانِهِ وَ بَیَانِهِ أَفْضَلُ أَمْ إِنْقَاذُ الْأَسِيرِ مِنْ أَيْدِي
ص: 84
أَهْل [ الرُّومِ ] قَالَ الْبَاقِرُ علیه السَّلَامُ للرجل أخْبِرْنِی أَنْتَ عَمَّنْ رَأَى رَجُلًا مِنْ خِيَارِ الْمُؤْمِنِينَ يَغْرَقُ وَ عُصْفُورَةٌ تَغْرَقُ لَا يَقْدِرُ عَلَى تَخْلِيصِهِمَا بِأَيِّهِمَا اشْتَغَلَ فَاتَهُ الْآخَرُ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ أَنْ يُخَلِّصَهُ قَالَ الرَّجُلُ مِنْ خِيَارِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ علیه السَّلَامُ فَبُعْدُ مَا سَأَلْتَ فِی الْفَضْلِ أَكْثَرُ مِنْ بُعْدِ مَا بَيْنَ هَذَيْنِ إِنَّ ذَاكَ يُوَفِّرُ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ جِنَانَ رَبِّهِ وَ يُنْقِذُهُ مِنْ النِيرَانِ وَ هَذَا الْمَظْلُومُ إِلَى الْجِنَانِ يَصِير؛»(1)
از امام باقر علیه السَّلَامُ سؤال شد که نجات دادن مؤمنی از دوستان ما که اسیر دست غاصبی شده و می خواهد این مومن را گمراه کند به وسیله زبان و قدرت بیان، از دست آن غاصب افضل است یا رهانیدن اسیری از دست رومیان کافر؟
امام باقر علیه السَّلَامُ فرمود: بگو بدانم اگر کسی بیند که یکی از بهترین مؤمنین در آب غرق می شود و هم زمان با او گنجشکی نیز در حال غرق شدن است و این نمی تواند هردو را از غرق نجات دهد که هریک را نجات دهد دیگری از دست رفته و غرق خواهد شد در چنین صورتی کدام یک از این دو را نجات دادن بهتر است؟ عرض کرد: مردی را که از بهترین مؤمنین است نجات دادن بهتر است، حضرت فرمود: فاصله فضیلت یکی از آن دو که پرسیدی بر دیگری بیش از این دو است، همانا این که گفتی دین او را و بهشت پروردگارش را برای او تأمین می کند و او را از آتش الهی نجات می دهد و این مظلوم راهی بهشت
می شود.
ص: 85
در این روایت امام باقرعلیه السَّلَامُ می فرماید اگر مشاهده شد که شخص ناصبی و مخالف در حال اغفال کسی از مکتب اهل بیت علیهم السَّلَامُ است لازم است او را با تقویت علمی برهاند. اکنون مشاهده می کنیم که وهابیت و مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السَّلَامُ از راه های مختلف مشغول گمراه کردن جوانان مؤمن و مسلمان هستند لذا بر حوزه های علمیه و علما لازم است در این عرصه حضور یابند و به دستور امام باقر علیه السَّلَامُ جامه عمل بپوشانند و شبهات اهل باطل را آشکار کنند.
«عنه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : إِنَّ فِی كُلِّ خَلَفٍ مِن أُمَّتی عَدلًا مِن أهلِ بَيتی ؛ يَنفِی عَن هذَا الدّينِ تَحريفَ الغالينَ ، وَ انتِحالَ المُبطِلينَ ، وَ تَأويلَ الجاهِلينَ»
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : در هر نسلی از امّتم، از اهل بیتم یک عادل وجود دارد که تحریف غلو کنندگان و فرقه سازی باطل اندیشان و تأويل
جاهلان را از این دین، دور می سازد. (1)
اکنون حوزه های علمیه هم با تحریف غلو کنندگان روبروست و هم
ص: 86
فرقه های مختلف در حال فعالیت هستند و هم چنین جاهلان با تأویل آیات خداوند به نفع اغراض خود مشغول اغوای مردم هستند لذا لازم است با حضور در عرصه بین الملل به نجات مردم برخیزند و آنها را از شبهات برهانند.
«قال موسی بن جعفر علیه السَّلَامُ : من أعان محبا لنا على عدو لنا فقواه وَ شَجَّعَهُ حَتَّى يَخْرُجَ الْحَقُّ الدَّالُّ عَلَى فَضْلِنَا بِأحْسَنِ صُورَتِهِ وَ يَخْرُجَ الْبَاطِلُ الَّذِی يَرُومُ بِهِ أَعْدَاؤُنَا دَفْعَ حَقِّنَا فِی أَقْبَحِ صُورَةٍ حَتَّى يُتنَبِّه الْغَافِلِونَ وَ يَسْتَبْصِرَ الْمُتَعَلِّمُونَ وَ يَزْدَادَ فِی بَصَائِرِهِمُ الْعَاملونَ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِی أعْلَی مَنَازِلِ الْجِنَانِ وَ يَقُولُ يَا عَبْدِیَ الْكَاسِرَ لِأعْدَائِی النَّاصِرَ أَوْلِيَائِی الْمُصَرِّحَ بِتَفْضِيلِ مُحَمَّدٍ خَيْرِ أنْبِيَائِی وَ بِتَشْرِيفِ عَلِىٍّ أَفْضَلِ أولِيَائِی وَ تنَاوِی الى مَنْ نَاوَاهُمَا وَ تسَمَّى بِأسْمَائِهِمَا وَ أَسْمَاءِ خُلَفَائِهِمَا وَ تلَقَّبُ بِألْقَابِهِما فَيَقُولُ ذَلِكَ وَ يُبَلِّغُ اللَّهُ جَمِيعَ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ فَلَا يَبْقَى ملک وَ لَا جَبَّارٌ وَ لَا شَيْطَانٌ إِلَّا صَلَّی عَلَى هَذَا الْكَاسِرِ لِأعْدَاءِ مُحَمَّدٍ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ وَ لَعَنَ الَّذِينَ كَانُوا يُنَاصِبَونَهُ فِی الدُّنْيَا مِنَ النَّوَاصِبِ لمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ علیه السَّلَامُ »(1)
امام کاظم علیه السَّلَامُ می فرماید: هر کس یکی از دوستان ما را که گرفتار دشمنان ما شده است، کمک و یاری نماید و او را که در بحث و مناظره با دشمنان وارد صحنه شده یا دچار شبهات شده را تقویت و تشجيع
ص: 87
کند، تا این که فضیلت ما را به روشنی، به بهترین شکل بیان کند و باطلی را معلوم کند که دشمنان ما آن را می خواهند، و حق ما را در بدترین شکل نفی
می کنند، تا این که غافلان را آگاه سازد و علم آموزان بینا شوند و بر بینش عالمان افزوده گردد، در روز قیامت، خداوند او را در والاترین منازل بهشت بر
می انگیزد و می فرماید: ای بنده من که شکننده دشمنانم و یاور دوستانم بوده، به فضیلت محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ که برترین پیامبرانم است و شرافت علی علیه السَّلَامُ که با فضیلت ترین دوستانم می باشد تصریح کردی! (بنده ای که )دشمنی می کند با کسی که با آنان دشمنی کند و به نام آنها و نام جانشینان آنها نامیده می شود و به لقب های آنان لقب می گیرد، پس این جمله را خداوند می گوید و به همه اهل دنیا می رساند، پس هیچ کافر و ظالم و شیطانی باقی نمی ماند، مگر آنکه به این فرد شکننده دشمنان محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ درود می فرستد و لعن می کند کسانی را که به پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و حضرت علی علیه السَّلَامُ در دنیا دشنام می دادند.
«قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ علیه السَّلَامُ لِرَجُلٍ أَيُّهُمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ رَجُلٌ یَرُومُ قَتْلَ مِسْكِينٍ قَدْ ضَعُفَ تُنْقِذُهُ مِنْ يَدِهِ أَوْ نَاصِبٌ يُرِيدُ إِضْلَالَ مِسْكِينٍ [مُؤْمِنِ] مِنْ ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا تَفْتَحُ عَلَيْهِ مَا يَمْتَنِعُ [الْمِسْکِينِ] بِهِ منه وَ يُفْحِمُهُ وَ يَکْسِرُهُ بِحُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ بَلْ إِنْقَاذُ هَذَا الْمِسْكِينِ الْمُؤْمِنِ مِنْ يَدِ هَذَا النَّاصِبِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی»
ص: 88
يَقُولُ و مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً أَیْ وَ مَنْ أَحْيَاهَا وَ أَ رْشَدَهَا مِنْ کُفْرٍ إِلَى إِيمَانٍ فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً مِنْ قِبَلِ أَنْ يَقْتُلَهُمْ بِسُيُوفِ الْحَدِيد؛»(1)
امام حسین علیه السَّلَامُ، از کسی پرسیدند: کدامیک از این دو کار نزد تو محبوب تر است: مردی می خواهد بیچاره ناتوانی را بکشد، تو او را از دستش نجات
می دهی، یا فردی ناصبی می خواهد مؤمن درمانده ضعیفی از شیعیان ما را به گمراهی بکشاند، تو راهی را بر او می گشایی که این مسکین با آن [راه] از او
(ناصبی) دوری کرده و او را با براهین الهی خاموش کرده و شکست دهد؟ سپس خود حضرت فرمودند: آری، اگر این فرد را از دست آن دشمن ناصبی نجات دهی ارزشمندتر است که خدای بزرگ می فرماید: «و من احياها فكانما احيا الناس جميعا؛ و هر که آن [نفس ]را زنده نماید و از کفر به ایمان ارشاد کند، گویی همه مردم را از کشتار با شمشیرهای آهنین زنده نگهداشته است.»
روایات این فصل، بیانگر این نکته بودند که هر کسی خود را درجایگاه پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و اهل بیت علیهم السَّلَامُ می داند و قصد دارد که راه ایشان را ادامه دهد با حضور خود در عرصه های مختلف با شبهات مخالفان و منحرفان مبارزه کرده و مردم مستضعف را از چنگال آنها برهاند. اکنون با توجه به این که در سراسر دنیا هزاران فرقه و گروه، مشغول گمراه کردن مردم هستند، حوزه های علمیه و علما باید عقاید باطل آنها را در هرجا که هستند پاسخ داده و با آنها مبارزه کنند و گرنه اگر در این امر،
ص: 89
کوتاهی از حوزه های علمیه سر زد و گروهی به خاطر عدم حضور حوزه گمراه شدند، مستوجب عقاب الهی خواهند شد.
ص: 90
ص: 91
مردم در سراسر دنیا فرهنگ ها، علایق و سنت های مختلفی دارند، به برخی حرف ها و رفتارها علاقه دارند و از برخی دیگر گریزانند. با توجه به این نکته، مبلّغ در عرصه بین الملل باید موضوع های حساب شده ای، متناسب با مردم آن دیار مطرح کند تا اذهان، آماده دریافت مطالب او را داشته باشند و از برخی اعمال و موضوع ها باید بپرهیزد. در این باره روایاتی را از پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ ذکر می کنیم:
«الامام الصادق علیه السَّلَامُ : قالَ أبی علیه السَّلَامُ : كونوا مِنَ السّابِقينَ بِالخَيراتِ ، و كونوا وَرِقاً لا شَوكَ فيهِ ؛ فَإِنَّ مَن كانَ قَبلَكُم كانوا وَرِقاً لا شَوكَ فيهِ ، وقَد خِفتُ أن تَكونوا شَو کا لا وَرِقَ فيهِ ، و کونوا دُعاةً إلى رَبِّكُم ، و أدخِلُوا النّاسَ فِی الإِسلامِ و لا تُخرِجُوهُم مِنهُ ، و كَذلِكَ مَن كانَ قَبلَكُم ؛ يُدخِلونَ النّاسَ فِی الإِسلامِ و لا يُخرِجونَهُم مِنهُ؛»
امام صادق علیه السَّلَامُ : پدرم [امام باقر علیه السَّلَامُ ] فرمود: «از پیشی گیرندگان در کارهای خیر باشید، و گل بی خار باشید، که کسانی پیش از شما وجود داشتند که گل بی خار بودند، و من می ترسم که شما خار بی گل باشید! دعوت کنندگان به سوی پروردگارتان باشید و مردم را وارد اسلام کنید
ص: 92
و از آن، بیرونشان نکنید.آنان که پیش از شما بودند، این چنین بودند؛ مردم را وارد اسلام می کردند، نه آن که ایشان را از آن خارج سازند».(1)
این روایت بیانگر آن است که مبلّغ در عرصه بین الملل باید از اخلاق و رفتاری که باعث گریزان شدن مردم از دین خدا است بپرهیزد. قرآن خطاب به پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: اگر خشن و بد اخلاق بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند (آل عمران 159) و این یکی از ویژگی های مهم رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بود که بسیاری شیفته اخلاق او و در نهایت، جذب اسلام شدند.
«وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَآءُ وَيَهْدِی مَن يَشَآءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (2)
و ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم، تا [حقایق را] برای آنان بیان کند، پس خدا هر که را بخواهد، بی راه می گذارد، و هر که رابخواهد، هدایت
می کند؛ و او ارجمند حکیم است.
زبان هر مردمی، گویای فرهنگ آنهاست، چون اندیشه و فرهنگ غالب از طریق زبان انتقال می یابد، لذا وقتی زبان کشوری را می آموزیم در حقیقت با فرهنگ آنها آشنا می شویم. این آیه، بیانگر آن است که همه پیامبران با زبان مردم منطقه تبلیغی خود آشنا بودند و آن بدین
ص: 93
معناست که با فرهنگ و آداب و رسوم آنها کاملاً آشنا بودند. مبلّغ حوزه علمیه نیز قبل از رفتن به عرصه بین الملل باید با فرهنگ آنها آشنایی کامل داشته تا بتواند با آنها ارتباط بهتری داشته باشد.
عن سلمان و جندب بن جنادة أنهما سمعا رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ يقول: إن الله أمر الملائكة حتى رفعوا الأرض [لی] فنظرت إلى جبالها و سهلها و برها و بحرها ثم أخبرنی ربی من فتنة تصيب أمتی كل ذلك حرصا لها و جمعا لها و ليس أحد منهم بناج إلا من أشغل نفسه بما أمره الله و طلب ما عنده و لايخرج من هذه الدنيا إلا بمحبتی و محبة أهل بیتی و عترتی و من أحبنا فقد أحب الله و من أبغضنا أبغضه الله. و أخبرنی ربی قال: يا محمد لا يزال دینک زائدا و لا يزال دين من خالفک ناقصا و سيبلغ دینک مبلغ الليل من المشرق إلى المغرب فطوبى لمن خرج من الدنيا على دینک و علامته أنه علی دینک أن يرزقه الله محبتک و محبة أهل بیتک و قليل منهم إلا في آخر الزمان؛ (1)
سلمان و جندب ابن جناده (ابوذر) شنیدند پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فرمودند: خداوند متعال فرشتگان را امر فرمود تا زمین را به سوی من بالا برند، پس به کوه ها و دشت ها و خشکی و دریای آن نگریستم، سپس پروردگارم به من خبر داد که فتنه ای به امت من خواهد رسید که به دلیل حرص و جمع اموال دنیا خواهد بود و هیچ کس از آن نجات پیدا نخواهد کرد مگر آن کس که خود را به آنچه خداوند آن را به او امر
ص: 94
کرده مشغول سازد و از او بخواهد و با محبت من و محبت اهل بیت و عترتم از این دنیا خارج شود و هر کس ما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس ما را دشمن بدارد با خداوند دشمنی کرده است. و پروردگارم به من خبر داد و فرمود: ای محمد دین تو همواره فزون و دین کسی که مخالف توست در نقصان خواهد بود و دین تو به مشرق و مغرب خواهد رسید؛ پس خوشا به سعادت آن کس که بر دین تو از این دنیا رخت بربندد و علامت این که کسی بر دین توست این که خداوند محبت تو و اهل بیت تو را روزی او خواهد کرد و اینان اندک هستند مگر در آخرالزمان.
این روایت بیان می فرماید که مبلّغ در عرصه بین الملل باید مردم را بر محبت پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و اهل بیت علیهم السَّلَامُ آشنا و تربیت کند که آن راه رستگاری و نجات از گمراهی و فتنه های عمومی می باشد.
«الإمام الصادق علیه السَّلَامُ : رَحِمَ اللَّهُ عَبدا حَبَّبَنا إلَى النّاسِ و لَم يُبَغِّضنا إلَيهِم ! أمَا وَ اللَّهِ لَو یَروونَ مَحَاسِنَ کَلامِنا لَكانوا بِهِ أعَزَّ ، ومَا استَطاعَ أحَدٌ أن يَتَعَلَّقَ عَلَيهِم بِشَیءٍ ، ولكِنَّ أحَدَهُم يَسمَعُ الكَلِمَةَ فَيَحُطُّ إلَيها عَشرا »
امام صادق علیه السَّلَامُ می فرماید:
«رحمت خدا بر آن بنده ای که ما را محبوب مردم گردانَد و مبغوض آنان نسازد! بدانید، سوگند به خدا که اگر سخنان زیبای ما را نقل می کردند، احترام و عزّت بیشتری داشتند و هیچ کس دستاویزی برای ردّ و انکار آنها نداشت؛ ولی یکی از آنان، گفتار [ما] را می شنود و ده پیرایه
ص: 95
به آن می بندد»(1)
«معاني الأخبار عن عبد السّلام بن صالح الهرویّ: سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا علیه السَّلَامُ يَقولُ : رَحِمَ اللَّهُ عَبدا أحيا أمرَنا ! فَقُلتُ لَهُ : فَكَيفَ يُحیی أمرَكُم ؟ قالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَ يُعَلِّمُهَا النّاسَ؛ فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَ تَّبَعونا؛ »
معاني الأخبار - به نقل از عبد السلام بن صالح هروی - : از امام رضا علیه السَّلَامُ شنیدم که می فرمود: «رحمت خدا بر آن بنده ای را که امر ما زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را بدانند، از ما پیروی می کنند». (2)
روایات یاد شده، تأکید می کنند تمام مردم دنیا با هر دین و فکری که باشند اگر زیبایی های کلام اهل بیت علیهم السَّلَامُ را بشنوند مطيع و دوست دار ایشان خواهند شد زیرا کلام اهل بیت علیهم السَّلَامُ مطابق با حق و فطرت ثابت انسان هاست، پس مبلّغ عرصه بین الملل باید کلمات اهل بیت علیهم السَّلَامُ را بر مردم بخواند و ابلاغ کند که آن یکی از مهم ترین راه های جذب قلوب به طرف ایشان است.
ص: 96
«وَصِيَّتُهُ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ لَمَّا بَعَثَهُ إِلَى الْيَمَنِ یَا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ كِتَابَ اللَّهِ وَ أحْسِنْ أدَبَهُمْ عَلَى الْأَخْلَاقِ الصَّالِحَةِ . . . وَ أنْفِذْ فِيهِمْ أمْرَ اللَّهِ وَ لَا تُحَاشِ فِی أمْرِهِ وَ لَا مَالِهِ أحَداً فَإِنَّهَا لَيْسَتْ بِوَلَایَتِکَ وَ لَا مَالِکَ . . . ذَكِّرِ النَّاسَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ اتَّبِعِ الْمَوْعِظَةَ فَإِنَّهُ أقْوَى لَهُمْ عَلَى الْعَمَلِ بِمَا يُحِبُّ اللَّهُ ثُمَّ بَثَّ فِيهِمُ الْمُعَلِّمِينَ وَ اعْبُدِ اللَّهَ الَّذِی إِلَيْهِ تَرْجِعُ وَ لَا تَخَفْ فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِم؛ »(1)
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ هنگام گسیل داشتن معاذ بن جبل به یمن - فرمود: ای معاذ! کتاب خدا را به ایشان بیاموز و آنان را با اخلاق نیکو تربیت کن ... و فرمان خدا را در میان شان روان ساز، و در کار خدا و مال خدا از هیچ کس بیم مدار؛ که ولایت تو و مال تو نیست... و خدا و روز قیامت را به یاد مردم آر. آنان را موعظه کن که آن نیرومند ترین عامل برای واداشتن ایشان به عمل کردن به چیزی است که خدا دوست دارد. سپس آموزگاران را در میان ایشان بفرست، و خدایی را بپرست که به او باز می گردی، و در امر خدا از سرزنش سرزنش کنندگان مهراس.»
در این حدیث رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ توصیه های مهمی را به معاذ هنگامی که آماده سفر تبلیغی شد، ابلاغ می کند. آموزش قران، اخلاق حسنه، اجرای امر خدا، یاد آوردی خدا و روز قیامت و موعظه کردن و فرستادن معلم از توصیه های پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می باشد که مبلّغ بین الملل باید این سفارش ها را در امر تبلیغ محور قرار دهد.
ص: 97
«صحیح مسلم عن أبي بردة عن أبيه: بَعَثَنی رَسولُ اللهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ وَمُعاذا إلَى اليَمَنِ، فَقالَ: اُدعُوَا النّاسَ، وبَشِّرا ولا تُنَفِّرا، ويَسِّرا ولا تُعَسِّرا»
صحيح مسلم به نقل از ابو برده به نقل از پدرش می گوید: رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ من و معاذ را به یمن فرستاد و فرمود: «مردم را دعوت کنید و بشارت دهید و فراری مدهید، و آسان بگیرید و سخت گیری نکنید»(1)
در این حدیث پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به معاذ دستور می دهد که بشارت دهنده باشد و کلام یا رفتاری انجام ندهد که سبب نفرت مردم شود. از طرف دیگر آسان بگیرد و سخت گیری نکند، چون اگر مبلّغ در ابتدای تبلیغ بر تازه مسلمانان سختگیر باشد سبب تنفر از اصل دین خواهدشد. یکی از عللی که قران به صورت تدریجی نازل شد و احکام کم کم برای مردم بیان شد همین نکته بود.
«الإِمام علیّ علیه السَّلَامُ فی وَصفِ النَّبِیِّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : أرسَلَهُ داعِيا إلَى الحَقِّ ، و شاهِداعَلَى الخَلقِ ؛ فَبَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ غَيرَ وانٍ ولا مُقَصِّرٍ ، وجاهَدَ فِی اللَّهِ أعداءَهُ غَيرَ واهِنٍ و لا مُعَذِّرٍ . إمامُ مَنِ اتَّقى ، وَ بَصَرُ مَنِ اهتَدى؛»
امام علی علیه السَّلَامُ در توصیف پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید:
«[ خداوند] او را فرستاد تا دعوت کننده حق باشد، و بر آفریدگان گواه باشد. او پیام های پروردگارش را رساند. نه سستی کرد و نه باز مانْد، و در راه خدا با دشمنان او جهاد کرد. نه، ناتوان شد و نه عذری
ص: 98
آورد. [آن] پیشوایِ هر که پرهیزگار باشد، و دیدۀ هر که هدایت پذیرد».(1)
در کلام امیر المومنین علیه السَّلَامُ در توصیف پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ آمده است که وی رسالت های الهی را انجام می داد، بدون هیچ سستی و کوتاهی.تبلیغ در عرصه بین الملل همراه با مشکلات و موانع فراوانی است که مبلغ باید بسان پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بدون هیچ ضعف و سستی و کوتاهی به آن اهتمام ورزد تا بتواند به هدف خود که رساندن پیام خدا به تمام جهانیان است برسد.
«رسول اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : أوحَى اللَّهُ إلى نَجِيِّهِ موسَی بنِ عِمرانَ علیه السَّلَامُ : يا موسی ، أحِببنی ، و حَبِّبنی إلى خَلقی ، قالَ : يَا رَبَّ إنّي أُحِبُّكَ ، فَكَيفَ اُحَبِّبُكَ إلى خَلقِكَ ؟ قالَ : اُذكُر لَهُم نَعمائی عَلَيهِم وبَلائي عِندَهُم، فَإِنَّهُم لا يَذکُرونَ ؛ [ إذ لا يَعرِفونَ ] مِنّى إلاّ كُلَّ خَيرٍ. »
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: خداوند به محرم رازش، موسی به عمران علیه السَّلَامُ وحی کرد: «ای موسی! مرا دوست بدار و مرا محبوبِ بندگانم گردان». [موسی] گفت: پروردگارا! من تو را دوست دارم، اما چگونه تو را محبوبِ بندگانت گردانم؟ [خداوند] فرمود: نعمت ها و آزمایش های مرا به یادشان آور، زیرا آنان از من جز خوبی به یاد
ص: 99
ندارند.(1)
«عَنِ الْهَرَوِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا علیه السَّلَامُ يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أحْیَاً أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا قَالَ قُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَدْ رُوِىَ لَنَا عَنْ أبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ تَعَلَّمَ عِلْماً لِیُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاءَ أوْ يُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أوْ لِيُقْبِلَ بِوُجُوهِ النَّاسِ إِلَيْهِ فَهُوَ فِی النَّارِ فَقَالَ علیه السَّلَامُ صَدَقَ جَدِّی علیه السَّلَامُ وَ تَدْرِی مَنِ الْعُلَمَاءُ فَقُلْتُ لَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ هُمْ عُلَمَاءُ آلِ وَ مُحَمَّدٍ علیهم السَّلَامُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ وَ أوْجَبَ مَوَدَّتَهُمْ ثُمَّ قَالَ وَ تَدْرِی مَا مَعْنَى قَوْلِهِ أَوْ لِيُقْبِلَ بِوُجُوهِ النَّاسِ إِلَيْهِ قُلْتُ لَا قَالَ يُعْنِي وَ اللَّهِ بِذَلِكَ ادِّعَاءَ الْإِمَامَةِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ فِی النَّار» (2)
هرویّ گوید: از امام رضا علیه السَّلَامُ شنیدم که می فرماید: «خداوند رحمت کند کسی را که امر ما را زنده بدارد، عرض کردم: چگونه امر شما را زنده بدارد؟ حضرت فرمودند: علوم ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزد، زیرا اگر مردم بر آن گفتار نیک اطلاع می یافتند، از ما پیروی می کردند. راوی گوید: عرض کردم: از امام صادق علیه السَّلَامُ برای ما روایتی نقل شده
ص: 100
است که آن حضرت فرمودند: هر کس مطلبی را بیاموزد تا با افراد نادان بحث و جدل کند یا با علماء به مباهات و فخر فروشی بپردازد و یک جماعتی از مردم رابسوی خود متوجه کند، چنین شخصی اهل جهنم است. امام رضاعلیه السَّلَامُ فرمودند: جدّم درست فرمودند؛ آیا میدانی علما چه کسانی هستند؟ عرض کردم: خیر! یا ابن رسول الله !حضرت فرمودند: آنان علمای آل محمّدصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ هستند که خداوند اطاعت و دوستیشان را واجب کرده است، سپس فرمودند: آیا می دانی منظور آن حضرت از این که فرموده اند «تا مردم را بسوی خود متوجّه کند» چه بوده است؟ عرض کردم خیر!. فرمود: به خدا قسم منظور آن حضرت، ادّعای نابجا و ناروای امامت است و هر کس چنین کند، اهل جهنّم خواهد بود.»
در این فصل با توجه به روایات ذکر شده، آموختیم در امر تبلیغ موضوع هایی باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند، البته موضوع های تبلیغی از جهت منطقه و فرهنگ و سؤال ها و شبهات، متفاوت هستند. اگر در کشوری، بیشتر شبهات مربوط به مبحث امامت مطرح بود، مبلّغ باید پاسخ گوی آن شبهات باشد، اگر در جایی بیشتر پرسش ها متوجه کار آمدی اسلام در عصر معاصر بود، مبلّغ باید موضوع های مربوط را تبیین کند. در عرصه بین الملل گاهی با غیر مسلمانان برخورد می شود که آن نیازمند طرح موضوعاتی ویژه آنهاست و گاهی با کسانی روبه رو هستیم که سالیان طولانی است مسلمان شده اند و آن نیازمند مباحث دقیق تری خواهد بود.
ص: 101
ص: 102
با مطالعه زندگی پیشوایان معصوم علیهم السَّلَامُ در می یابیم که از شیوه های مختلفی برای تبلیغ دین و هدایت انسان ها بهره می گرفتند. گاهی با بحث و مناظره و گاهی با موعظه، گاهی با اخلاق حسنه و رفتار مناسب. بدین خاطر یک مبلّغ در عرصه بین الملل باید بکوشد تا با بهره گیری از روش های مناسب و به روز کلام اسلام را به دنیا ابلاغ کند.
الطبقات الكبرى عن عمرو بن امیه الضمری: بعث رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ سليط بن عمرو العامري إلى هوذة بن على الحنفى يدعوه إلى الإسلام و کتب معه كتابا فقدم عليه فأنزله و حیاه و قرأ كتاب رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و کتب إليه و أجمله و أنا شاعر قومی و خطيبهم و العرب تهاب مکانی فاجعل لي بعض الأمر أتبعك. و أجاز سلیط بن عمرو بجائزة و كساه أثوابا من نسج هجر فقدم بذلك كله على رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و أخبره عنه بما قال فقرأ كتابه و قال لو سألني سبابة من الأرض ما فعلت باد و باد ما في يده فلما انصرف رسول
ص: 103
الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ من الفتح جاءه جبرئيل فأخبره أنه قد مات.(1)
الطبقات الكبرى از عمرو بن امیه ضمری: پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ سلیط بن عمرو عامری را به سوی هوذه بن على حنفی فرستاد تا او را به اسلام دعوت کند و به همراه او نامه ای فرستاد. پس سلیط به نزد او شد و هوذه او را اکرام کرد و نامه پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را خواند. و به پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در پاسخ نوشت: من شاعر و سخنور قوم خود هستم و جایگاهی بالا نزد عرب دارم پس مرا در امر خود شریک ساز
(جانشین خود گردان) تا از تو پیروی کنم و به سلیط بن عمرو هدیه ای داد و لباس هایی گران بها از منطقه هجر به او داد. پس سلیط به نزد پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بازگشت و جریان را گفت و نامه را داد. پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نامه را خواندند و گفتند: اگر بند انگشتی از زمین را از من طلب
می کرد نیز به او نمی بخشیدم و آنچه نزد اوست از میان خواهد رفت. پس هنگامی که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ برای فتح مکه خارج شدند جبرئیل نزد او آمد و خبر داد هوذه مرد.
از دیگر ویژگی هایی که در امر تبلیغ بين الملل باید رعایت شود آن است که مبلّغان باید زبان و فرهنگ کشور مقصد را به خوبی بدانند.
ص: 104
پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بعد از صلح حدیبیه در سال ششم هجرت، شش نفر را برای انتشار پیام دین اسلام به پادشاهان و کشورهای قدرت مند آن زمان فرستاد که درباره ویژگی این مبلغان آمده است:..اصبح كل رجل منهم يتكلم بلسان القوم الذين بعثه اليهم.(1) هر کدام از آنها به زبان آن قومی که برای آن فرستاده شده بود سخن می گفت.
«الإِمام الباقر علیه السَّلَامُ لِخَيثَمَةَ : أبلِغ شيعَتَنا أنَّهُ لا يُنالُ ما عِندَ اللَّهِ إلاّ بِالعَمَلِ .و أبلِغ شيعَتَنا أنَّ أعظَمَ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ مَن وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ . و أبلِغ شيعَتَنا أنَّهُم إذا قاموا بِما اُمِروا أَنَّهُم هُمُ الفائِزونَ يَومَ القِيامَةِ ؛»
امام باقرعلیه السَّلَامُ - خطاب به خيثمه - می فرماید:
به شیعیان ما ابلاغ کن که به آنچه نزد خداست،جز با عمل کردن نتوان دست یافت؛ و به شیعیان ما برسان که در روز قیامت، پُرحسرت ترینِ مردم، کسی است که عمل صالحی را بنیان نهد، ولی خودش به مقتضای آن عمل نکند؛ و به شیعیان ما ابلاغ کن که اگر بدانچه فرمان می دهند پای بند باشند، روز قیامتْ رستگار خواهند بود.»(2)
ص: 105
« أنه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ كتب فی يوم واحد إلى إمبراطوری الروم وفارس وملکی الحبشۀ والقبط و إلى الحارث بن أبی شمر الغسانی ملک تخوم الشام و إلى هوذۀ بن على الحنفی ملك اليمامۀ؛ (1)
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ،در یک روز، به پادشاهان روم و ایران و حبشه و قبطی ها و نیز حارث بن ابی شمر غسانی پادشاه مرزهای سوریه و هوذۀ بن علی حنفی، شاه یمامه، نامه نوشتند.»
«وَ رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ قَالَ بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ خُذَافَةَ بْنِ قَيْسٍ إِلَى کِسْرَی بْنِ هُرْمُزَ مَلِکِ فَارِسَ وَ کَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَى كِسْرَى عَظِيمِ فَارِسَ سَلَامٌ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى وَ آمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ شَهِدَ أنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أدْعُوکَ بِدَاعِيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَإِنِّی أَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ إِلَى النَّاسِ كَافَّةً لِأَنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرِينَ فَأسْلِمْ تَسْلَمْ فَإِنْ أَبَيْتَ فَإِنَّ إِثْمَ الْمَجُوسِ عَلَیْکَ ؛(2)
محمد بن اسحاق می گوید: پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عبدالله بن حذافۀ بن
ص: 106
قیس را به نزد خسرو پور هرمز، پادشاه ایران، فرستاد و به او نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم از محمد رسول خدا به خسرو بزرگ ایران درود بر کسی که از راه راست پیروی کند و به خدا و فرستاده او ایمان آورد. من تو را به دعوت خدای عزّوجّل فرا می خوانم؛ زیرا که من فرستاده خدا به سوی همه مردم هستم تا آن را که زنده است هشدار دهم و سخن حق برای کافران معلوم شود. پس، اسلام بیاور تا به سلامت مانی و اگر امتناع ورزی، گناه مجوسیان به گردن توست.»
«رسول اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مِن كِتابِهِ إِلى أهالی نَجرانَ : بِسمِ إلهِ إبراهيمَ و إسحاقَ و يَعقوبَ . مِن مُحَمَّدٍ رَسولِ اللَّهِ إلى أُسقُفِّ نَجرانَ و أهلِ نَجرانَ ، إن أسلَمتُم فَإِنّي أَحمَدُ إلَيكُمُ اللَّهَ إلهَ إبراهيمَ وإِسحاقَ ويَعقوبَ . أمّا بَعدُ فَإِنّی أدعوكُم إلى عِباٍدِةِ اللَّهِ مِن عِبادَةِ العِبادِ ، وأدعوكُم إلى وَلايَةِ اللَّهِ مِن وَلايَةِ العِبَادِ»
رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ - از نامه ایشان به اهالی نجران - : به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب! از محمّد، رسول خدا، به اسقف نجران و مردم نجران. اگر اسلام بیاورید، من با شما، الله، خدای ابراهیم و اسحاق و يعقوب را ستایش خواهم کرد. اما بعد، من شما را از عبادتِ بندگان به عبادت خداوند، و از ولایت بندگان به ولایت خداوند، فرا می خوانم.»(1)
ص: 107
« مسهر بن عبد الملک بن سلع قال: "أخبرنی أبی قال: قلت لعبد خير: کم أتی علیک؟قال:عشرون و مائة سنة.قال:هل تذكر من أمر الجاهلية شيئا؟ قال: نعم، قال: كنا ببلاد اليمن فجاءنا کتاب رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ قال: فدعا الناس إلى خير واسع، فكان أبی فی من خرج وأنا غلام". فلما رجع أبی قال لأمی فإنا قد أسلمنا فأسلمی؛» (1)
مسهر بن عبدالملک بن سلع می گوید: پدرم به من گفت:به عبدخیر گفتم چند سال داری؟ گفت 120 سال. گفتم آیا از جاهلیت چیزی به یاد داری ؟ گفت: بله در یمن بودیم که نامه پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ رسید. پس مردم را به خیر واسع دعوت کرد و پدرم از جمله کسانی بود که او را اجابت کرد و به سوی او رهسپار شد و من نوجوان بودم، پس هنگامی که پدرم بازگشت به مادرم گفت: به درستی که ما اسلام آوردیم، سپس مادر من اسلام آورد.»
«وبعث رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ حاطب بن أبی بلتعة اللخمی - وهو أحد الستة - إلى المقوقس صاحب الإسكندرية عظيم القبط يدعوه إلى الإسلام وكتب معه کتابا، فأوصل إليه كتاب رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ، فقرأه وقال له خيرا، وأخذ الكتاب فجعله فی حق من عاج وختم عليه ودفعه إلى جاريته، وكتب إلى النبی صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ:
ص: 108
قد علمت أن نبيا قد بقى وكنت أظن أنه يخرج بالشأم، وقد أكرمت رسولک، وبعثت إليک بجاريتين لهما مكان فی القبط عظيم، وقد أهديت لك كسوة و بغلة تركبها، ولم يزد على هذا ولم يسلم، فقبل رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ هديته،وأخذ الجاريتين مارية ام إبراهيم بن رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ واختها سيرين، وبغلة بيضاء لم يكن فی العرب يومئذ غيرها وهي دلدل، وقال رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ :ضن الخبيث بملکه ولا بقاء لملكه، قال حاطب: كان لى مكرما فی الضيافة وقلة اللبث ببابه، ما أقمت عنده إلا خمسة أيام؛ (1)
پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ حاطب بن ابی بلتعه لخمی را - که یکی دیگر از آن شش نفر بود – همراه نامه ای برای دعوت به اسلام پیش مقوقس، فرمانروای اسکندریه و سالار قبطیان، فرستاد.حاطب، نامه را به مقوقس داد. مقوقس آن را خواند و با حاطب به خوشی سخن گفت و نامه را در جعبه ای از عاج قرار داد و سرش را مهر کرد و آن را به کنیز خود داد و به پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نوشت: «من می دانستم که هنوز یک پیامبر باقی مانده است، اما خیال می کردم او در شام ظهور خواهد کرد. فرستاده تو را گرامی داشتم و اکنون دو کنیز که در میان قبطيان، منزلت والایی دارند برایت می فرستم و جامه ای و استری که بر آن سوار شوی به عنوان پیشکش تقدیم می کنم.» او چیز دیگری ننوشت و مسلمان هم نشد. رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ هدیه مقوقس را پذیرفت و دو کنیز را که یکی ماریه، مادر ابراهیم پسر رسول الله، بود و دیگری خواهرش سیرین، قبول
ص: 109
کرد و استری هم که فرستاده بود استری سپید بود که در آن روز در میان عرب ها چنان استری وجود نداشت و آن همان دلدل است. رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فرمود: این ناپاک به پادشاهی خود حرص ورزید؛ حال آن که پادشاهی او دوامی نخواهد یافت. حاطب می گوید: مقوقس از من با احترام پذیرایی می کرد و بر درگاه خود مرا کمتر معطل می نمود و من پنج روز بیشتر نزد وی اقامت نکردم.»
«رسول اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ - فيما كتب إلى ملك الروم : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى هِرَقْلٍ عَظِيمِ الرُّومِ وَ سَلَامٌ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّی أدْعُوکَ بِدِعَايَةِ الْإِسْلَامِ أَسْلِمْ تَسْلَمْ أَسْلِمْ يُؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ تَوَلَّيْتَ فَإِنَّ عَلَيْكَ إِثْمَ الْيَرِيسِينَ وَ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ ألَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنابَغْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ؛»(1)
پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در نامه ای به امپراتور روم نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم.از محمدرسول الله بنده و فرستاده او به هرقل بزرگ روم. درود بر کسی که از راه راست پیروی کند. اما بعد! من تو را به دعوت اسلام فرا می خوانم. اسلام بیاور تا به سلامت مانی. مسلمان شو تا خداوند اجر تو را دو برابر دهد. اگر نپذیری گناه رعیت به عهده توست. ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که،
ص: 110
جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و هر یک از ما دیگری را به جای خداوند، خدایگان نگیرد. پس، اگر اعراض کردند بگو: گواه باشید که ما مسلمانیم.»
«بسم الله الرحمن الرحيم، من محمد رسول الله إلى المنذر بن ساوی، سلام علیک، فإنی أحمد إليك الله الذي لا إله إلا هو، وأشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمداً عبده ورسوله، أما بعد: فإنی أذكرک الله عز وجل، فإنه من ينصح فإنما ينصح لنفسه،ومن يطع رسلی ويتبع أمرهم فقد أطاعنی، ومن ينصح لهم فقد نصح لى، و إنّ رسلی قد أثنوا عليک خيراً، و إنی قد شفعتُكَ فی قومکَ، فاتركْ للمسلمين ما أسلموا عليه، وعفوتُ عن أهل الذنوب فاقبل منهم، و إنك مهما تصلح، فلن نعزلكَ عن عملک، ومن أقام على يهودية أو مجوسية فعليه الجزية
به نام خداوند بخشنده مهربان، از محمّد فرستاده خدا به منذر بن ساوی. درود بر تو. ستایش می کنم به سوی تو خدایی را که جز او معبودی نیست. شهادت می دهم معبودی جز خدای یکتا نیست و نیز گواهی می دهم که محمد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بنده و فرستاده اوست، اما بعد، من خدای عزّوجلّ را به یاد تو می آورم، همانا آن که خیرخواهی می کند، برای خویش خیرخواهی می کند و هر کس فرستادگان مرا فرمان برد و پیرو آنان شود مرا فرمان برده است و هر که خیر آنان را خواهد برای من خیرخواهی کرده است.فرستادگان من ثنای خیر بر تو می فرستند و من تو را در قومت شفاعت کردم،پس برای مسلمانان، آن چه را که بر آن
ص: 111
تسلیم شدند واگذار و گناهکاران را بخشیدم پس از ایشان بپذیر. و تو هر قدر که اصلاح کنی هرگز تو را از مقامت بر کنار نخواهیم داشت و هر که بر آیین یهود یا مجوس باقی ماند، باید جزیه پرداخت کنند.»
«عن ابن عباس قال: دعا النبي صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ اليهود إلى الاسلام فقالوا: " بل نتبع ما وجدنا عليه آباءنا " فهم كانوا أعلم منا »
مرحوم طبرسی در مجمع می نویسد: ابن عباس گفت پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ یهودان را به اسلام دعوت نمود. آنها گفتند: ما روش اجداد خود را رها نخواهیم کرد. و آنها از ما داناتر بودند.»
«روى أنه كتب رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مع أبی بكر إلى يهود بنی قینقاع يدعوهم إلى الإسلام و إقام الصلاة و إيتاء الزكاة وأن يقرضوا الله قرضا حسنا؛(1)
بعضی گفته اند پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نامه ای توسط ابابکر برای یهود بنی قينقاع فرستاد و آنها را دعوت به نماز و پرداخت زکات کرد و اینکه به خداوند قرض بدهند.»
«وَ لَوْ أَنَّآ أهْلَكَنْهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوْلاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً
ص: 112
فَنَتَّبِعَ ، ءَایَتِكَ مِن قَبْلِ أن نَّذِلَّ وَ نَخْزَی؛»
و اگر ما آنان را پیشتر [از آمدنِ قرآن] به عذابی هلاک می کردیم، قطعا می گفتند: «پروردگارا! چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم، از آیات تو پیروی کنیم؟ » (1)
«وَ قَالَ ابْنُ الْأثِيرِ وَ أَرْسَلَ الْعَلَاءُ بْنُ الْحَضْرَ مِیِّ إِلَى الْمُنْذِرِ بْنِ شَادِیٍّ أخِی عَبْدِ الْقَيْسِ وَ قِيلَ إِنَّ إِرْسَالَهُ کَانَ سَنَةَ ثَمَانٍ فَلَمَّا أتَاهُ الْعَلَاءُ يَدْعُوهُ وَ مَنْ مَعَهُ بِالْبَحْرَيْنِ إِلَى الْإِسْلَامِ أوِ الْجِزْيَة وَ كَانَتْ وِلَايَةُ الْبَحْرَيْنِ لِلْفُرْسِ فَأسْلَمَ الْمُنْذِرُ وَ أَسْلَمَ جَمْعٌ مِنَ الْعَرَبِ فَأمَّا أَهْلُ الْبِلَادِ مِنَ الْيَهُودِ وَ النَّصَارَى وَ الْمَجُوسِ فَإِنَّهُمْ صَالَحُوا الْعَلَاءَ وَ الْمُنْذِرَ عَلَى الْجِزْيَةِ وَ لَمْ يَكُنْ بِالْبَحْرَيْنِ قِتَالٌ إِنَّمَا بَعْضُهُمْ أسْلَمَ وَ بَعْضُهُمْ صَالَح »(2)
ابن أثیر می گوید: رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ علا بن حضرمی را جهت دعوت به اسلام به سوی مُنذر بن شادیّ برادر بن عبد قيس فرستاد و گفته شده که این اتفاق در سال هشت هجری واقع شده است. هنگامی که علا آمد، به منذر بن شادیّ و همراهان وی دو پیشنهاد داد، یا اسلام بیاورند و یا جزیه بپردازند. این در حالی بود که کشور بحرین را ایرانیان اداره می کردند. پس از آن واقعه، منذر به همراه جمعی از عرب به دین اسلام مشرف شدند اما بقیه اقوام که شامل یهودیان و نصارا و مجوس می شدند
ص: 113
ایمان نیاورده و به پرداخت جزیه رضایت دادند و خلاصه بحرین بدون هیچ جنگی، با اسلام آوردن برخی و پرداخت جزیه توسط برخی دیگر فتح شد.
«إِنَّ رَسولَ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ لَمّا رَجَعَ مِنَ الحُدَيبِيَّةِ فی ذِی الحِجَّةِ سِنَةِ سِتٍ أرسَلَ الرُّسلَ إِلَى المُلُوكِ يَدعُوهُم إِلَى الإِسلامِ وَ كَتَبَ إِلَيهِم كُتُباً ، فَقيلَ : یارسولَ اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ! إِنَّ المُلوكَ لا يَقرَأونَ كِتاباً إِلّا مَختوماً ، فَاتَّخَذَ رَسولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ يَومَئِذٍ خاتَماً مِن فِضَّةً فِضُهُ منه ، نَقشُهُ ثَلاثَةُ أَسطُرٍ :«محمدٌ رسولُ اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ »، وَ خَتَمَ بِه الكُتُبَ، فَخَرَجَ سِتَّةُ نَفَرٍ مِنهُم فی يَومٍ واحدٍ ، وذلك فی المُحَرَّمِ سِنَةَ سَبعٍ ، وَأصبَحَ كُلُّ رَجُلٍ مِنهُم يَتَكَلَّمُ بِلِسانِ القَومِ الَّذينَ بَعَثَهُ إِلَيهُم.
فَكانَ أَوَّلَ رَسولٍ بَعَثَهُ رَسولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عَمرو بنُ أُمَيَّةَ الضَّمریُ إِلى النَّجاشي، وَ كَتَبَ إِلَيهِ كِتابَينِ يَدعُوهُ فی أحَدَهِما إِلَى الإِسلامِ وَ يَتلُو عَلَيهِ القُرآنَ ، فَأَخَذَ كِتابَ رَسولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فوضعهَ عَلَى عَينَيهِ وَ نَزَلَ مِن سَريرِهِ فَجَلَسَ عَلى الأَرضِ تَواضُعاً ، ثُمَ أسلَمَ وَ شَهِدَ شَهادَةَ الحَقِّ و قال : لَو كُنتُ أستَطيعُ أن آتيَهُ لَأتَيتُهُ ، وَ كَتَبَ إِلى رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بإجابَتِهِ وَ تَصديقِهِ وَإسلامِهِ - عَلى يَدَي جَعفَرِ بنِ أبی طالب - لِلهِ رَبِّ العالَمين ؛(1)
هنگامی که رسول خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در ذیحجه سال ششم از صلح حدیبیه برگشت سفیرانی را نزد پادشاهان فرستاد و برای ایشان نامه نوشت و به اسلام دعوت شان کرد. به آن حضرت صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عرض شد: ای رسول
ص: 114
خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ پادشاهان، نامه بدون مهر را نمی خوانند. پس رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ همان روز یک نقره با نگین تهیه کرد و روی آن سه کلمه «محمد رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ » را حک فرمود و نامه ها را با آن مهر زد و شش سفیر در یک روز( از مدینه) بیرون رفتند و این در ماه محرم سال هفتم بود. هر یک از آن فرستادگان به زبان همان مردمی سخن می گفتند که رسول خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ او را به سوی ایشان فرستاد.
نخستین سفیری که رسول خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ اعزام کرد، عمرو بن امیه ضمری بود که او را با دو نامه نزد نجاشی روانه کرد در یکی از آن دو نامه نجاشی را به اسلام دعوت کرده و برایش آیاتی از قرآن نوشته بود. نجاشی نامه رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را گرفت و بر دیدگان خود نهاد و برای ابراز تواضع از تخت فرود آمد و روی زمین نشست و اسلام آورد و شهادتین بر زبان راند و گفت: اگر می توانستم به حضورش بیایم حتما می آمدم و آن گاه نامه ای حاکی از اجابت حق و تصدیق و اسلام آوردن خود به دست جعفر بن ابی طالب و سر فرود آوردن در برابر خداوندپروردگارجهانیان،به رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نوشت.»
«بعث رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دحية بن خليفة الكلبي- وهو أحد الستة - إلى قيصر يدعوه إلى الإسلام؛»(1)
پیامبر خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ، دحيۀ بن خلیفه کلبی را - که یکی از آن شش سفیر
ص: 115
بود - به سوی قیصر روانه کرد تا او را به اسلام دعوت کند.»
«عَن اِبنِ عَباس : لَمّا نَزَلَت ( يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنّا أَرسَلناكَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً ) وَ قَد كانَ [رَسولُ اللِه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ] أَمَرَ عَليّاً وَ مَعاذاً أَن يَسيرا إِلَى اليَمَنُ ، فقال : اِنطَلَقا فَبَشّرا وَ لا تَنَفِّرا ، وَ يَسِّرا وَ لاتُعَسِّرا ، فَإِنَّه قَد أُنزَلَ عَلَىَّ ( يا أيُّهَا النَبيُّ . . . )؛ »(1)
ابن عباس: پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ، به علی علیه السَّلَامُ و معاذ دستور داد که به یمن روند. در همین زمان، آیه «ای پیامبر! ما تو را فرستادیم تا شاهد و نویدبخش و بیم دهنده باشی» نازل شد. پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به هر دو فرمود: بروید نوید دهید و فراری ندهید و آسان گیرید و سخت گیری نکنید؛ زیرا آیه «ای پیامبر !..» بر من نازل شده است.»
«عَلِىُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأسْوَارِىُّ عَنْ مَكِّیِّ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ سَمِعْتُ إِسْحَاقَ بْنَ إِبْرَاهِيمَ الطُّوسِيَّ يَقُولُ وَ كَانَ قَدْ أَتَى عَلَيْهِ سَبْعٌ وَ تِسْعُونَ سَنَةً عَلَى بَابِ يَحْيَى بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ رَأیْتُ سَرْبَایک [سَرْبَاتک] [سَرْبَانک]مَلِکَ الْهِنْدِ فِي بَلَدٍ تُسَمَّى صوح فَسَأَلْتُهُ كَمْ أَتَى عَلَيْکَ مِنَ السِّنِينَ قَالَ تِسْعُمِائَةِ سَنَةٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ سَنَةً وَ هُوَ مُسْلِمٌ فَزَعَمَ أَنَّ النَّبِيَّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ أَنْفَذَ إِلَيْهِ عَشَرَةً مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ حُذَيْفَةُ بْنُ الْيَمَانِ وَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ وَ أُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ وَ أَبُو مُوسَى الْأَشْعَرِيَّ وَ
ص: 116
صُهَيْبٌ الرُّومِيٌّ وَ سَفِينَةُ وَ غَيْرُهُمْ يَدْعُونَهُ فَدَعَوْهُ إِلَى الْإِسْلَامِ فَأجَابَ وَ أَسْلَمَ وَ قَبِلَ كِتَابَ النَّبِيِّ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سُلِّمَ »(1)
صدوق در کمال الدین از علی بن عبد الله اسواری از مکی بن احمد نقل می کند که گفت: از اسحاق بن ابراهيم طوسی که97 سال داشت در خانه یحیی بن منصور شنیدم می گفت: سر بابک، پادشاه هند، را در شهری به نام «صوح» دیدم و از وی پرسیدم: چند سال از عمر شما گذشته؟ گفت: 925 سال! او مسلمان بود و معتقد بود که پیغمبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ده نفر از اصحاب خود را که از جمله حذيفۀ ابن اليمان و عمرو بن العاص و اسامۀ بن زید و ابو موسی اشعری و صهیب رومی و سفینه و غيرهم بودند، نزد وی فرستاده و او را دعوت به اسلام نمود. او هم پذیرفته و اسلام آورده نامه پیغمبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را بوسیده بود.»
«و بعث رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ شجاع بن وهب الأسدي - وهو أحد الستة - إلى الحارث بن أبي شمر الغسانی يدعوه إلى الإسلام و کتب معه كتابا؛(2)
پیامبر خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ شجاع بن وهب اسدی را - که یکی دیگر از آن شش سفیر بود - به همراه نامه ای برای دعوت به اسلام، نزد حارث بن شمر غسانی روانه کرد.»
ص: 117
پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ بالبخند، نمایندگان خارجی را به اسلام دعوت نمودند. «وبعث رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عبد الله بن حذافة السهمی - وهو أحد الستة - إلى کسری یدعوه إلى الإسلام و کتب معه كتابا، قال عبد الله: فدفعت إليه كتاب رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فقرئ عليه، ثم أخذه فمزقه، فلما بلغ ذلك رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ قال: اللهم مزق ملکه! و کتب کسرى إلى باذان عامله على اليمن أن ابعث من عندک رجلين جلدين إلى هذا الرجل الذی بالحجاز فليأتيانی بخبره، فبعث باذان قهرمانه و رجلا آخر و کتب معهما كتابا، فقدما المدينة فدفعا کتاب باذان إلى النبی صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ، فتبسم رسول الله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ ، ودعاهما إلى الإسلام و فرائصهما ترعد، و قال: ارجعا عنی يومكما هذا حتى تأتيانی الغد فاخبر کما بما اريد، و فجاءاه من الغد، فقال لهما: أبلغا صاحبكما أن ربی قد قتل ربه کسرى في هذه الليلة لسبع ساعات مضت منها، وهی ليلة الثلاثاء لعشر ليال مضين من جمادى الاولى سنة سبع، وأن الله تبارک و تعالی سلط عليه ابنه شیرویه فقتله، فرجعا إلى باذان بذلك فأسلم هو والأبناء الذين باليمن؛(1)
پیامبر خداصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ عبدالله بن حذافه سهمی را - که یکی از آن شش سفیر بود . برای دعوت خسرو به اسلام، همراه نامه ای نزد او روانه کرد. عبدالله می گوید: نامه رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ را تسلیم خسرو کردم چون نامه را برای او خواندند، آن را گرفت و پاره کرد. وقتی این خبر به رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ رسید، فرمود: پروردگارا، پادشاهی او را پاره کن! خسرو طی نامه ای به باذان، کار گزار خود در یمن، دستور داد که دو مرد چابک
ص: 118
سوار را نزد این مرد در حجاز بفرست تا خبری از او برای من بیاورند. باذان پیشکار خود و یک نفر دیگر را با نامه ای فرستاد. آن دو وارد مدینه شدند و نامه باذان را به پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ دادند. رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ لبخندی زد و آن دو را که به خود می لرزیدند، به اسلام دعوت کرد، و فرمود: امروز بروید و فردا پیش من بیایید تا آن چه را که لازم است به شما بگویم. روز بعد، آن دو نزد پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ آمدند. پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ به آنان فرمود: به ارباب خود بگویید که خداوند من، دیشب هفت ساعت از شب گذشته، خدایگان او را کشت. آن شب، شب سه شنبه دهم جمادی الاولی سال هفتم هجرت بود (پیامبر اضافه فرمود که) خدای متعال پسر خسرو، شیر ویه را بر وی چیره گردانید و او خسرو را به قتل رساند. آن دو فرستاده با این خبر نزد باذان برگشتند و باذان و تمام ایرانیانی که در یمن بودند مسلمان شدند.»
این نامه ها و دعوت هایی بود که پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ در عرصه بین الملل انجام داد و از این راه دین جهانی اسلام را نه فقط برای حجاز و اطراف آن، بلکه برای نقاط مختلف دنیا ارسال کرد. اکنون حوزه های علمیه علماء و مراجع معظم تقلید که وارث پیامبر و دین اسلامند نیز باید برای تمام نقاط دنیا این دعوت را فرستاده تا حجت را بر ایشان تمام کنند. پیامبر اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ با عمل و رفتار خود به ما یاد آوری می کند که این هدیه آسمانی را باید به تمام مردم دنیا عرضه کرد؛ زیرا این دین، دینی جهانی و ابدی خواهد بود و دین و کتاب دیگری نخواهد آمد.
ص: 119
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السَّلَامُ بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سُلِّمَ إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ - وَ ايْمُ اللَّهِ لَأنْ یَهَدِىَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یَا عَلِى ؛» (1)
امام صادق علیه السَّلَامُ فرمود: امیر مؤمنان علیه السَّلَامُ فرمود: رسول خدا صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ مرا به يمن فرستاد و به من فرمود: ای علی! با کسی جنگ مكن مگر آن که او را[به اسلام] دعوت کنی و به خدا سوگند اگر خدا انسانی را به دست تو هدایت کند برای تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع و و غروب نموده و ولایتش با توست ای علی.«
«اجْتَمَعَ قَوْمٌ مِنَ الْمَوَالِين وَ الْمُحِبِّينَ لِآلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه واله وَ سُلِّمَ بِحَضْرَة الحسن بن على علیه السَّلَامُ وَ قَالُوا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ لَنَا جَاراً مِنَ النُّصَّابِ يُؤْذِينَا وَ يَحْتَجُّ عَلَيْنَا فِی تَفْضِيلِ الْأَوَّلِ وَ الثَّانِی وَ الثَّالِثِ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السَّلَامُ وَ یُورِدُ عَلَيْنَا حُجَجاً لَا نَدْرِی كَيْفَ الْجَوَابُ عَنْهَا وَ الْخُرُوجُ مِنْهَا فقال الحسن علیه السَّلَامُ اليكم من يفخمه عنكم ويقنعر شانه لديكم فدع برجل من تلامذته وَ قَالَ مُرَّ بِهَؤُلَاءِ إِذَا كَانُوا مُجْتَمِعِينَ يَتَكَلَّمُونَ فَتَسْمَّعْ عَلَيْهِمْ فَيَسْتَدْعُونَ مِنْكَ الْكَلَامَ فَتَكَلَّمْ وَ أَفْحِمْ صَاحِبِهُمْ وَ اکْسِرْ غِرَّتَهُ وَ فُلَّ حَدَّهُ وَ لَا تُبْقِ لَهُ بَاقِيَةً فَذَهَبَ الرَّجُلُ وَ حَضَرَ
ص: 120
الْمَوْضِعَ وَ حَضَرُوا وَ كَلَّمَ الرَّجُلَ فَأفْحَمَهُ وَ صَيَّرَهُ لَا يَدْرِی فِی السَّمَاءِ هُوَ أَوْ فِی الْأَرْضِ [قالُوا] وَ وَقَعَ عَلَيْنَا مِنَ الْفَرَحِ وَ السُّرُورِ مَا لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ تَعَالَی وَ عَلَى الرَّجُلِ وَ الْمُتَعَصِّبِينَ لَهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ الْغَمِّ مِثْلُ مَا لَحِقَنَا مِنَ السُّرُورِ فَلَمَّا رَجَعْنَا إِلَى الْإِمَامِ قَالَ لَنَا إِنَّ الَّذِي فِی السَّمَاوَاتِ مِنَ الْفَرَحِ وَ الطَّرَبِ بِکَسْرِ هَذَا الْعَدُوِّ لِلَّهِ كَانَ أَكْثَرَ مِمَّا كَانَ بِحَضْرَتِكُمْ وَ الَّذِی كَانَ بِحَضْرَةِ إِبْلِيسَ وَعُتَاةِ مَرَدَتِهِ - مِنَ الشَّيَاطِينِ - مِنَ الْحُزْنِ وَ الْغَمِّ أشَدُّ مِمَّا كَانَ بِحَضْرَتِهِمْ وَ لَقَدْ صَلَّی عَلَى هَذَا [العبد] الْكَاسِرِ لَهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ الْحُجُبِ وَ الْكُرْسِيِّ وَ قَابَلَهَا اللَّهُ بِالْإِجَابَةِ فَأَكْرَمَ إِيَابَهُ وَ عَظَّمَ ثَوَابَهُ وَ لَقَدْ لَعْنَتْ تِلْكَ الْمَلَائِکَ عَدُوَّ اللَّهِ الْمَكْسُورَ وَ قَابَلَهَا اللَّهُ بِالْإِجَابَةِ فَشَدَّدَ حِسَابَهُ وَ أَطَالَ عَذَابَه؛»(1)
روزی گروهی از محبّان آل محمّد صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ نزد امام حسن عسکری علیه السَّلَامُ حاضر شده و گفتند: ای زاده رسول خدا! در همسایگی ما فردی از دشمنان اهل بیت علیهم السَّلَامُ زندگی می کند که پیوسته موجب آزار ما شده و در تفضيل خلفای ثلاثه بر أمير المؤمنین علیه السَّلَامُ دلائلی ذکر
می کند که ما در پاسخ آنها می مانیم.
امام علیه السَّلَامُ فرمود: فردی را به سوی شما می فرستم تا او را مجاب کرده و دلایلش را باطل نماید. سپس، یکی از شاگردانش را مأمور ساخت تا در مجلس بحث آنان با فرد یادشده حاضر شده و به گفتارشان گوش دهد، و هنگامی که از او تقاضای سخن نمودند تا حدّ امکان در بطلان سخن و پوچی اعتقاد آن فرد کوشیده و کاملا مجابش کند.
ص: 121
او نیز از جای برخاسته و به همراه آنان در مجلس بحث شان حاضر گشته و به همان شیوه امام علیه السَّلَامُ وارد بحث شده و او را به سختی شکست داده و مجاب نمود. از این پیروزی، اصحاب و دوستان اهل بیت علیهم السَّلَامُ به قدری خوشحال شدند که جز خدا نداند. و به همان اندازه مخالفان و معاندان محزون و شکسته گشتند و وقتی نزد امام باز گشتند، فرمود: اهل آسمان به جهت شکست و مغلوب شدن آن دشمن خدا بیش از شما مسرور شدند و ابلیس و یاران مستكبرش چندین برابر مخالفان، محزون و مغموم گشتند و فرشتگان آسمان ها و عرش و کرسی برای این شخص غالب طلب رحمت و مغفرت نموده، و برای آن دشمن مخالف لعن و نفرین کردند.»
بنابر این، شیوه استدلال و منطق در تبلیغ همواره موثر می باشد.
«عَنْ أبِی بَصِيرٍ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ قَالَ لَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ فإِنَّ النَّاسَ لَوِ اسْتَطَاعُوا أنْ يُحِبُّونَا لَأحَبُّونَا ؛»(1)
از ابا بصير نقل شده که امام باقر علیه السَّلَامُ فرمودند: با مردم دشمنی و مخاصمه نکنید، چرا که همانا مردمان اگر بتوانند ما را دوست بدارند، قطعاً دوست خواهند داشت
ص: 122
«عَنْ مُدْرِکِ بْنِ الْهَزْهَازِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السَّلَامُ یَا مُدْرِکُ إِنَّ أمْرَنَا لَيْسَ بِقَبُولِهِ فَقَطْ وَ لَكِنْ بِصِيَانَتِهِ وَ کِتْمَانِهِ عَنْ غَيْرِ أَهْلِهِ أَقْرِئْ أَصْحَابَنَا السَّلَامَ وَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَ بَرَكَاتِهِ وَ قُلْ لَهُمْ رَحِمَ اللَّهُ أمْرَاً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَيْنَا فَحَدَّثَهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ تَرَکَ مَا يُنْكِرُون ؛»(1)
از مدرک بن هزهاز روایت شده که حضرت صادق علیه السَّلَامُ فرمود: ای مدرک! همانا امر (ولایت و دوستی و سخنان و احادیث) ما تنها به قبول نمودن آن نیست، بلکه به حفظ نمودن و پنهان داشتن آن است از غیر اهل آن. (مقصود، تقیه نمودن است در برابر دشمنان اهل بیت علیهم السَّلَامُ ) به یاران ما سلام من و رحمت و برکات خدا را برسان و به آنان بگو: خداوند رحمت کند مردی را که دوستی مردم را بجانب ما بکشاند؛ پس آنچه از احادیث را که
می شناسد برای ایشان ذکر نماید و آنچه را که نمی شناسد واگذارد (یعنی خدا رحمت کند کسی را که به واسطه نقل کردن فضائل و مناقب و سخنان ما برای مردم، قلوب ایشان را به ما مایل و راغب گرداند و دوستی ما را در دل های آنان قرار دهد، و احادیثی که مطابق و در خور استعداد و فهمشان باشد برای ایشان ذکر نماید).»
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ لَيْسَ هَذَا الْأَمْرُ مَعْرِفَتَهُ وَ وَلَايَتَهُ فَقَطْ حَتَّى تَسْتُرَهُ عَمَّنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهِ وَ بِحَسْبِكُمْ أَنْ تَقُولُوا مَا قُلْنَا وَ تَصْمُتُوا عَمَّا صَمَتْنَا فإِنَّكُمْ إِذًا قُلْتُمْ مَا نَقُولُ وَ سَلَّمْتُمْ لَنَا فِيمَا سَكَتْنَا عَنْهُ فَقَدْ
ص: 123
آمَنْتُمْ بِمِثْلِ مَا آمَنَّا وَ قَالَ اللَّهُ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا قَالَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیه السَّلَامُ حَدِّثُوا النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ لَا تُحَمِّلُوهُمْ مَا لَا يُطِيقُونَ فَتَغُرُّونَهُمْ بِنَا»
عبد الأعلى بن أعين از امام صادق علیه السَّلَامُ روایت کرده که آن حضرت فرمود: ولایت ما تنها به شناختن آن و دوست داشتن آن نیست، مگر هنگامی که آن را از کسی که با آن بیگانه است پوشیده بداری و برای شما همین قدر کافی است که آنچه ما گفته ایم بگویید و نسبت به آنچه ما خاموش بوده ایم شما نیز لب فرو ببندید، پس اگر شما آنچه را ما گفته ایم بگویید و درباره آنچه ما سکوت کرده ایم تسلیم باشید، مسلّماً به آنچه ما ایمان آورده ایم شما نیز همانند ما ایمان آورده اید. خدای تعالی می فرماید: «اگر آنان همانند شما ایمان داشته باشند، به تحقیق راه یافته هستند.
علىّ بن الحسين علیه السَّلَامُ فرمود: با مردم درباره آنچه می شناسند سخن بگویید، و آنچه را که بیرون از توان ایشان است بردوش شان مگذارید که به وسیله ما آنان را فریفته باشید (یا که آنان را بر ما جرئت دهید).»
در این دو روایت تأکید شده است که باید با افراد در حد فهم و عقل آنان سخن گفت و مطالبی گفته نشود که قابل درک برایش نباشد. بدین خاطر، مبلّغ در طرح موضوعات باید دقت کند و هر آنچه درباره اسلام می داند را در هر جایی عرضه نکند، بلکه هر آنچه در استعداد و فهم مخاطب باشد را طرح کند.
ص: 124
«فی تحف العقول وَصِيَّتُهُ علیه السَّلَامُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ رُوِیَ أنَّهُ علیه السَّلَامُ قَالَ - یَا عَبْدِ اللَّه. . . رَحِمَ اللَّهُ قَوْمَاً كَانُوا سِرَاجاً وَ مَنَاراً - كَانُوا دُعَاةً إِلَیْنَا بِأعْمَالِهِمْ وَ مَجْهُودِ طَاقَتِهِمْ لَيْسُوا کَمَنْ يُذِيعُ أَسْرَارَنا ؛(1)
در کتاب تحف العقول وصیت امام صادق علیه السَّلَامُ به عبد الله بن جندب، روایت شده که به عبدالله بن جندب فرمود: یا عبد الله! . خدا رحمت کند آن گروهی را که چراغ درخشان و راهنمای مردم بودند. مردم را به وسیله اعمال خود به سوی ما دعوت می کردند و تمام قدرت خویش را به کار می بردند و از کسانی نبودند که اسرار ما را فاش نمایند.»
«عنه (امام الصادق علیه السَّلَامُ): أي مفضل! قل لشيعتنا: كونوا دعاة إلينا بالكف عن محارم الله واجتناب معاصيه، واتباع رضوانه، فإنهم إذا كانوا كذلک کان الناس إلينا مسارعين؛ (2)
امام صادق علیه السَّلَامُ می فرماید: ای مفضل! به شیعیان ما بگو با خویشتن داری از حرام های خدا و دوری کردن از معاصی او و پیمودن راه خشنودی او، دعوتگر(مردم) به سوی ما باشند، زیرا که اگر آنها چنین باشند مردم، خود به سوی ما می شتابند.»
ص: 125
«عَنِ ابْنِ أَبِی يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ : کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فإِنَّ ذَلِکَ دَاعِيَة»(1)
امام صادق علیه السَّلَامُ می فرماید: با غیر زبان خویش، مردم را (به کیش و مذهب خود) دعوت کنید. مردم باید ورع و کوشش و نماز و خیر شما را ببینند؛ اینها خود دعوت کننده باشند.»
«عَنْ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ يَقُولُ عَلَيْكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَحُسْنِ وَ الْجِوَارِ وَ كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَيْرِ الْسِنَتِکُمْ وَ کُونُوا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا شَيْناً وَ عَلَيْكُمْ بِطُولِ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ فَإِنَّ أَحَدَكُمْ إِذَا أَطَالَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ وَ هَتَفَ إِبْلِيسُ مِنْ خَلْفِهِ فَقَالَ يَا وَیْلَهُ أطَاعَ وَ عَصَیْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَيْت»(2)
از اسامه نقل شده که گفت: از حضرت صادق علیه السَّلَامُ شنیدم که می فرمود: بر تو باد که دارای تقوای الهی باشی. بر شما باد به ورع و پرهیز گاری و کوشش و راست گویی و حفظ امانت و خوش خلقی و خوش همسایه داری و مردم را با عمل خود نه با زبان تنها به خود جلب نموده و دعوت کنید و شما زینت بخش اجتماع و شیعیان و ما باشید و موجب ننگ و عار نباشید. بر شما باد به رکوع و سجده طولانی که هر
ص: 126
وقت یک نفر از شما رکوع و سجده خود را طول دهد شیطان ناله و فریاد می کند و می گوید: ای وای! این شخص اطاعت خدا نمود و من معصیت و مخالفت نمودم. این شخص سجده کرد و من ابا و امتناع کردم.»
در روایت یادشده، تأکید شده که تبلیغ مکتب اهل بیت علیهم السَّلَامُ باید با عمل همراه باشد تا تأثیر آن بسیار بیشتر است. بدین خاطر، مبلّغ باید با تقوا و دارای اخلاق حسنه، قلب های مخاطبان را به خود جذب نماید و بعد موضوع های مورد نیاز را عرضه کند. اگر مبلغی با عملکرد بد و اخلاق سوء خود سبب انزجار کسی از وی شود، کلام وی در او اثر نخواهد کرد.
ص: 127
ص: 128
بعد از غیبت امام مهدی علیه السَّلَامُ، مردم باید برای سؤالات دینی و دیگر امور خود به وارثان و مراجع و علماء راستین مراجعه کنند زیرا ایشان نماینده ائمه علیهم السَّلَامُ و حافظان دین خدا هستند. وقتی بدعت ها در میان مردم منتشر شود، بر عالم دین لازم است که در عرصه حضور یابد و دین مردم را حفظ کند.
«الإمام علی علیه السَّلَامُ: إنَّمَا المُستَحفَظونَ لِدينِ اللّهِ هُمُ الَّذينَ أَقامُوا الدّينَ و نَصَروهُ ، وحاطوهُ مِن جَميعِ جَوانِبِهِ ، وَ حَفِظوهُ عَلى عِبادِ اللَّهِ ورَعَوهُ ؛»
امام علی علیه السَّلَامُ می فرماید: حافظان دین خداوند، کسانی اند که دین را به پا می دارند و یاری می رسانند و به تمام جوانب آن، احاطه دارند و آن را برای بندگان خدا حفظ و مراقبت می کنند .» (1)
«عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍعلیه السَّلَامُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ علیه السَّلَامُ لَوْ لَا مَنْ یَبْقَیَ بَعْدَ غَيْبَةِ قَائِمِنَاعلیه السَّلَامُ مِنَ الْعُلَمَاءِ الدَّاعِينَ إِلَيْهِ وَ الدَّالِّينَ عَلَيْهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْ دِينِهِ بِحُجَجِ
ص: 129
اللَّهِ وَ الْمُنْقِذِيِنَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ اللَّهِ مِنْ شِبَاكِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فِخَاخِ النَّوَاصِبِ لَمَا بَقِىَ أَحَدٌ إِلَّا ارْتَدَّ عَنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَکِنَّهُمُ الَّذِينَ يُمْسِكُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّيعَةِ كَمَا يُمْسِكُ صَاحِبُ السَّفِينَةِ سُكَّانَهَا أولَئِکَ هُمُ الْأفْضَلُونَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»(1)
حضرت علیّ بن محمّدعلیه السَّلَامُ (امام هادی علیه السَّلَامُ) می فرماید: اگر کسی پس از غیبت قائم ما (امام زمان علیه السَّلَامُ) از علماء و دانشمندان که دعوت کننده و مبلغ بسوی او و هدایت کنندگان بسوی او هستند و به وسیله حجّت ها و راهنمایان خدا (أئمّه معصومین علیهم السَّلَامُ، مدافع و سپر دین و آیین او، و نجات دهنده بندگان ضعیف و ناتوان خدا را از دام های شیطان و ارادت مندان وپیروان او از تله های دشمنان باقی نبوده و همیشه نباشد هر آینه کسی باقی نمی ماند مگر آن که از دین خدا دست برداشته و باز می گردد و لیکن علماء و دانشمندان کسانی هستند که مهارهای دل های ضعفا و ناتوانان شیعه و پیروان (ما) را (از گمراه شدن) نگاه می دارند، چنان که کشتیبان سکّان کشتی را به هر سویی بخواهد می برد نگاه می دارد، آنان نزد خدای توانا و بزرگ فضیلت داشته و (از دیگران )برترند.»
«قال رسول اللَّه صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ : العُلَماءُ أُمَناءُ اللِه عَلَى خَلقِهِ ؛»(2)
پیامبرصلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ فرمود: دانشمندان امین خدا بر آفریدگان اویند.»
ص: 130
«علل الشرائع عن يونس بن عبد الرّحمن: رُوّينا عَنِ الصّادِقينَ علیهم السَّلَامُ أَنَّهُم قالوا:إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فَعَلَى العالِمِ أَن يُظهِرَ عِلمَهُ ؛ فَإِن لَم يَفعَل سُلِبَ مِنهُ نورُ الإِيمانِ ؛»
علل الشرائع - به نقل از یونس بن عبدالرحمان - از امامان راستین علیهم السَّلَامُ برای ما روایت شده که فرمودند: «هر گاه بدعت ها پدیدار شوند، بر عالم است که علمش را آشکار سازد، که اگر چنین نکند، نور ایمان از او سلب می گردد.»(1)
«قوله صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ: إِنَّ مَثَلَ الْعُلَمَاءِ فِی الْأَرْضِ کَمَثَلِ النُّجُومِ فِی السَّمَاءِ يُهْتَدَى بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ فَإِذَا طُمِسَتْ أَوْشَكَ أَنْ تَضِلَّ الْهُدَاةُ»
پیامبر صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ می فرماید: مَثَل عالمان در زمین، همچون مَثَل ستارگان است در آسمان، که در تاریکی های خشکی و دریا به وسیله آنها به راه درست می توان رسید و چون غروب کنند چه بسا راه یافتگان به گمراهی افتند.»
ص: 131
«قَالَ مُوَسی بْنُ جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ فَقِيهٌ وَاحِدٌ يُنْقِذُ يَتِيماً مِنْ أَيْتَامِنَا الْمُنْقَطِعِينَ عَنَّا وَ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا بِتَعْلِيمِ مَا هُوَ مُحْتَاجٌ إِلَيْهِ أَشَدُّ عَلَى إِبْلِيسَ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ لِأَنَّ الْعَابِدَ هَمُّهُ ذَاتُ نَفْسِهِ فَقَطْ وَ هَذَا هَمُّهُ مَعَ ذَاتِ نَفْسِهِ ذَاتُ عِبَادِ اللَّهِ وَ إمَائِهِ لِيُنْقِذَهُمْ مِنْ يَدِ إِبْلِيسَ وَ مَرَدَتِهِ فَذَلِکَ هُوَ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ أَلْفِ أَلْفِ عَابِدٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَابِدَة؛»(1)
از امام کاظم علیه السَّلَامُ نقل است که فرمودند: فقیهی که در پی نجات یتیمی از ایتام ما- که نه ما را دیده و نه به ما دست رسی دارد- بر آید، و او را در حدّ نیازش آموزش دهد،[ تحمّل و صبر یک فقیه ]بر ابلیس سخت تر از هزار عابد است، زیرا فرد عابد فقط برای نجات خودش تلاش می کند، ولی فقیه علاوه بر خود به فکر تمام بندگان خدا می باشد، تا آنان را از دست ابلیس و یارانش نجات دهد، به همین خاطر [مقام او] نزد خداوند از هزار هزار زن و مرد عابد برتر است.»
«الإمام الباقرعلیه السَّلَامُ : شيعَتُنَا المُنذِرونَ فِي الأَرضِ ، سُرُجٌ و عَلاماتٌ و نورٌ لِمَن طَلَبَ ما طَلَبوا ، و قادَةٌ لِأَهلِ طاعَةِ اللّهِ ، شُهَدَاءُ عَلى مَن خالَفَهُم مِمَّنِ ادَّعى دَعواهُم ، سَكَنٌ لمَن أَتاهُم ، لُطَفاءُ بِمَن والاهُم ، سُمَحاءُ ، أعِفّاءُ ، رُحَماءُ . فَذلِکَ صِفَتُهُم فِي التَّوراةِ وَ الإِنجيلِ وَ القُرآنِ العَظيمِ؛»
ص: 132
امام باقر علیه السَّلَامُ می فرماید: شیعیان ما بیم دهندگان در زمین اند، و برای آنان که خواسته هایشان با ایشان یکسان است، چراغ ها و نشانه ها و نورند، و برای طاعت کنندگانِ خداوند، رهنمايند، و بر مخالفان شان که [به گزاف] ادّعایی چون ادّعای آنان دارند، گواه اند، و مایه آرامش کسانی اند که نزدشان آیند، و با دوستان خود، با لطف و با گذشت اند، و خویشتن دار و مهربان اند. توصیف آنان در تورات، انجیل و قرآن بزرگ، این چنین است؛ (1)
«قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ علیه السَّلَامُ :عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذِي يَلِی إِبْلِيسُ وَعَفَارِيتُهُ ، يَمْنَعُونَهُمْ عَنِ الْخُرُوج ِعَلَى ضُعَفَاءِ شِيعَتِنَا ، وَ عَنْ أَنْ يَتَسَلَّطَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ وَ شِيعَتُهُ النَّوَاصِبُ،أَلَا فَمَنِ انْتَصَبَ لِذَلِكَ مِنْ شِيعَتِنَا كَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ الرُّومَ وَ التُّرْكَ وَ الْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ لِأنَّهُ يَدْفَعُ عَنْ أَدْيَانِ مُحِبِّينَا ، وَ ذَلِكَ يَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِم .» (2)
از امام صادق علیه السَّلَامُ نقل است که می فرماید: علمای شیعه ما همچون مرزداران، مانع یورش شیاطین به شیعیان ناتوان شده، و جلوی غلبه ناصبان شیطان صفت را می گیرند، پس بدانید هر که این گونه در مقام دفاع از شیعیان ما بر آید، فضیلتش از جهاد کننده با روم و ترک و خزر، هزاران بار بیشتر است، زیرا آن از کیش پیروان ما دفاع می کند و این از جسم آنان»
ص: 133
در این تحقیق، برخی از آیات و روایاتی که بیانگر رسالت بین المللی حوزه های علمیه در عرصه تبلیغ، پژوهش و آموزش بود یبان شد و بی تردید آیات و روایات دیگری نیز ممکن است در این باره باشد. با توجه به رسالت جهانی قران، رسول اکرم صلی اللَّهِ علیه واله وَ سَلَّمَ و اهل بیت علیهم السَّلَامُ، حوزه های علمیه که عهده دار ترویج افکار و عقاید ایشان هستند حوزه های علمیه و علما و مبلغان دینی نیز باید اندیشه های خود را به جهان عرضه کرده تا حجت بر تمام مردم سراسر دنیا تمام شود. اگر حوزه های علمیه اندیشه های خود را متناسب با عرصه بین الملل مطرح کنند و نیازهای تمام مردم دنیا را لحاظ نمایند، سبب خواهد شد که مردم و مخاطبان جهانی با هر دین و مذهبی، از ثمره اندیشه های آنها بهره مند شوند و در نهایت، قلب های آنها به مکتب اهل بیت علیهم السَّلَامُ متمایل می شود. اما اگر اسباب ارئه این اندیشه ها فراهم نشود، مخاطبان مشتاق و تشنه حقیقت در سراسر جهان به سراغ اندیشه های باطل خواهند رفت و فریب ظاهر مکاتب باطل را خواهند خورد و از دست یابی به آموزه های اصیل اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السَّلَامُ باز خواهند ماند.
ص: 134
- قرآن کریم، ترجمه آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته و محمد مهدی فولادوند.
- نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه صبحی صالح.
1. الأمالی، الشيخ الصدوق، قسم الدراسات الاسلاميه، مؤسسه البعثة، قم، الطبعة الاولى، قم 1417.ق
2. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، التحقيق لجنة من أساتذة النجف الاشرف، المجلدات 3، مطبعة الحيدرية، النجف الاشرف 1376ش
3. روضة الواعظین، محمد بن الفتال النيسابوری، التحقيق للسيد محمد مهدی السيد حسن الخرسانی، منشورات الرضی، قم
4. الكافی، ثقة الاسلام ابی جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق ملقب بشيخ الكلينی، التحقیق: علی اکبر غفاری، مجلدات 8، المطبعة حیدری، دار الكتب الاسلاميه، الطبعة الثانيه، 1389. ق 1348ش
5. الامالی، محمد بن الحسن الطوسی، التحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه، موسسة البعثة، دار الثقافة، الطبعة الاولى، قم.
6. کنزالعمال، المتقی الهندی، التحقيق للشيخ بكری حيانی و الشيخ صفوة السقا، المجلدات 16، موسسة الرسالة، بیروت، لبنان.
ص: 135
7. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، التحقيق: سید هاشم رسولی محلاتی، المجلدات 26، دار الكتب الإسلامية.
8. منية المريد فی ادب المفيد و المستفيد، الشهيد الثانی، التحقيق رضا المختاری، مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الاولى 1409. ق 1368.ش
9. بحارالانوار، محمد باقر المجلسی، المجلدات110، موسسه الوفاء، الطبعة الثانية المصححة 1403. ق، بیروت، لبنان.
10. کشف الغمّة فی معرفة الأئمه، علی بن عیسی بن أبی الفتح الاربیلی، المجلدات 3، دار الاضواء بيروت، الطبعة الثانية، 1405ق
11. ذبائح اهل الكتاب، الشيخ المفيد، تحقيق الشيخ مهدی نجف، المؤتمر العالمی لألفية الشيخ المفيد، مهر.
12. علل الشرایع، الشيخ الصدوق، المجلدات 2، المكتبة الحيدرية فی النجف، 1386ق
13. عيون أخبار الرضا، الشيخ الصدوق، المجلدات 2، التحقيق: الشيخ حسين الاعلمی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، الطبعة الاولى 1404ق
14. الارشاد في معرفة حجج اللّه على العباد، الشيخ المفيد، المجلدات 2، مؤسسة آل البيت لتحقيق التراث، دار المفيد.
15. الاحتجاج، احمد بن على الطبرسی، التحقیق: السيد محمد باقر الخرسان، مجلدات 2، منشورات دار النعمان للطباعة و النشر.
16. التفسير العیاشی، النضر محمد بن مسعود بن عياش السلمی السمرقندی، تحقيق: الحاج السيد هاشم الرسولى المحلاتی، المجلدات 2، المكتبة العلمية الاسلامية، تهران.
17. مکارم الاخلاق، الحافظ، ابی بکر عبداللّه بن عبيد بن أبی الدنيا، التحقیق:
ص: 136
مجدى السيد ابراهيم، مكتبة القرآن
18. الخصال، الشيخ الصدوق، التحقیق: علی اکبر الغفاری، الناشر: جماعة المدرسين في الحوزة العلمية.
19. سلیم بن قیس الهلالی، ابوصادق سليم بن قيس الهلالی العامری الكوفی، التحقيق: الشيخ محمد باقر الانصاری الزنجانی الخوئینی.
20. کامل الزیارات، الشيخ الجليل جعفر بن محمد بن قولويه القمی، تحقيق: الشيخ جواد القيومى لجنة التحقيق، الطبعة الاولی 1417ق، المطبعة مؤسسةالنشر الاسلامی، الناشر مؤسسة نشر الفقاهة.
21. الغيبة، محمد بن ابراهيم النعمانی، التحقیق: علی اکبر الغفاری، مکتبة الصدوق، تهران.
22. تفسير القمی، ابی الحسن علی بن ابراهيم القمی، مصحح: السيد طيب الجزائری، المجلدات 2، الطبعة الثالثة 1404ق، المطبعة مؤسسة دار الكتاب نجف، مؤسسة دار الكتاب قم
23. دلائل الامامة، المحدث الشيخ ابی جعفر محمد بن جریر بن رستم الطبری (شیعی)، تحقيق: قسم الدراسات الاسلاميه، مؤسسة البعثة، الطبعة الاولى1413ق، قم.
24. سننن الترمذی، محمد بن عيسى الترمذی، التحقيق: عبدالرحمن محمد عثمان، المجلدات 5، الطبعة الثانية 1403ق، دارالفکر، بیروت.
25. کنز العمال، المتقی الهندی، التحقيق: الشيخ بكری حیانی، الشیخ صفوة السقا، المجلدات 16، مؤسسة الرسالة، بیروت، لبنان.
26. صحيح البخاری، محمد بن إسماعيل البخاری، المجلدات 8، طبعة بالاوفست عن طبعة دار الطباعة العامرة باستانبول 1401. ق، دارالفکر، بیروت.
27. الزهد، الحسين بن سعيد الكوفی الاهوازی، التحقیق: میرزاغلامرضا
ص: 137
عرفانیان، المطبعة العلمية قم 1399ق.
28. عيون الحكم والمواعظ، علی بن محمد الليثی الواسطى، التحقيق: حسسین الحسنی البيرجندی، دار الحديث، الطبعة الاولى، 1376ش.
29. غررالحكم، التحقيق: عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، مصحح: سید مهدی رجایی، دار الكتاب الإسلامی.
30. سنن ابن ماجه، محمد بن يزيد القزوینی، التحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، المجلدات 2، دارالفکر، بیروت.
31. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، التحقيق: لجنة من أساتذة النجف الاشرف، المجلدات 3، المطبعة محمد کاظم الحیدری، مطبعة الحيدرية، النجف الاشرف.
32. تاریخ الامم و الملوک، ابن جریر الطبری، تحقيق: نخبة من العلماء الاجلاء، المجلدات 8، مؤسسة الاعلمی، بیروت.
33. مکاتیب الرسول، علی بن حسين على الاحمدى الميانجی، الطبعة الاولى 1419ق، المجلدات 3، دار الحديث.
34. التفسير، المنسوب إلى الامام ابی محمد الحسن بن على العسکری، تحقیق: مدرسة الامام المهدی، الطبعة الاولى 1409ق، المطبعة مهر قم المقدسة
35. الاحتجاج، احمد بن على الطبرسی، تحقيق: السيد محمد باقر الخرسان، المجلدات 2، منشورات دار النعمان للطباعة والنشر.
36. مناقب الامام أمير المؤمنین، محمد بن سليمان الكوفی القاضی التحقيق:الشيخ محمد باقر المحمودی، الطبعة الاولی، 1412ق، المجلدات 2، مجمع احياء الثقافة الاسلامية
37. تحف العقول عن آل الرسول، ابن شعبة الحرانی، التحقیق: علی اکبر
ص: 138
الغفاری، الطبعة الثانيه 1363. ش 1404ق، مؤسسة النشر السلامی لجماعة المدرسين.
38. عيون أخبار الرضا، الشيخ الصدوق، التحقيق: الشيخ حسين الاعلمی، المطبعة: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، الطبعة الاولى 1404ق، المجلدات 2.
39. روضة الواعظین، محمد بن الفتال النيسابوری، التحقیق: السيد محمد مهدی السيد حسن الخرسان، منشورات الرضی، قم.
40. بصائر الدرجات الکبری، محمد بن الحسن بن فروخ الصفار، تحقیق: میرزا محسن کوچه باغی، المطبعة الاحمدی، 1362ش 1404ق، مؤسسة الاعلمی، تهران.
41. اختيار معرفة الرجال، الشيخ الطوسی، المجلدات2، 1404ق، المطبعة بعثت، مؤسسة آل البيت، قم.
42. مستدرک سفینة البحار، شيخ على النمازی الشاهرودی، تحقيق: الشيخ حسن بن على النمازی، المجلدات 10، الطبعة 1419. ق، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعة المدرسین، قم.
43. أعيان الشيعة، محسن امین، 1345. ق 1386ش، اسلامیه.
44. أسد الغابة، المعروف بابن الاثیر، المجلدات 5، انتشارات اسماعیلیان، تهران.
45. الطبقات الكبرى، ابن سعد، المجلدات 8، دار صادر بیروت.
46. میزان الحكمة، محمد ری شهری، تحقيق: دار الحديث، الطبعة الاولى، المجلدات 4، دار الحديث.
47. مسند أحمد، الامام أحمد بن حنبل، المجلدات 6، دار صادر، بیروت.
48. مجمع البيان فی تفسير القرآن، امين الاسلام أبی على الفضل بن الحسن
ص: 139
الطبرسی، تحقيق: لجنة من العلماء و المحققين الاخاصئيين، المجلدات 10، الطبعة الاولى 1415. ق، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت.
49. الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، الطبعة الاولى 1407ق، المجلدات 6 المطبعة الفتح، دار المعرفة، جدة.
50. كمال الدين و تمام النعمة، الشيخ الصدوق، التحقيق: صححه و علق عليه على اكبر الغفاری، 1405. ق، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين.
51. تاريخ مدينة دمشق، ابن عساکر، تحقیق: علی شیری، المجلدات 70، 1415ق، دار الفكر.
52. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، المحقق النوری الطبرسی، التحقيق:مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، المجلدات 18، الطبعة الثانية 1409. ق، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث.
53. التبليغ فی الكتاب والسنة، محمد الری شهری، بمساعدة السيد حمد الحسینی، المطبعة الثالث 1428. ق 1386ش، دار الحدیث، قم.
54. كتاب سليم بن قيس الهلالی (اسرار آل محمد)، أبوصادق سلیم بن قیس الهلالی العامری الكوفی، التحقيق: الشيخ محمد باقر الانصاری الزنجانی الخوئینی
ص: 140