اخلاق مهدوی

مشخصات کتاب

سرشناسه: حاجيان، اسماعيل، 1329

عنوان و پديدآور: اخلاق مهدوی / اسماعیل حاجیان.

مشخصات نشر : تهران: مؤسسه فرهنگی نبأ، 1397.

مشخصات ظاهری: 254 ص.

شابک: 7- 100 - 264-600-978

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

موضوع: اخلاق اسلامی، مهدویت.

رده بندی کنگره: 14 1397 3 الف ح 247/8 BP

رده بندی دیویی: 297/61

شماره کتابخانه ملی: 5515505

خیراندیش دیجیتالی : انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ص: 1

اشاره

اخلاق مهدوی

اسماعیل حاجیان

انتشارات نبأ

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 3

نوای نای نیستان، خدا کند که بیایی

ضمیر روشن باران، خدا کند که بیایی

بلوغ قدر سپیدی، بلوغ سبز رهایی

معاد رویش انسان، خدا کند که بیایی

به انهدام سیاهی، به انهدام جهالت

سفیر ناشر قرآن، خدا کند که بیایی

نماز خالص عشقی، رجاء منتظرانی

زلال چشمه ایمان، خدا کند که بیایی

عزیزالله زیاری

ص: 4

تقدیم به

حضرت بَقِیَّةُ الله الأَعظم عجَّل الله فَرَجه ارواحنا لَهُ الفِداء

بزرگ ترین اسوه و الگوی انسانیت

و تنها ذخیرة الهی در استمرار تاریخ بشریت.

آمال و آرزوی انبیا و اولیاء، و منتظر منتظران.

و با آرزوی درجات و مقامات معنوی

برای روح پدر و مادر عزیز

و اساتید بزرگواری که شهد شیرین محبت اهل بيت علیهم السلام

و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به کام ما ریختند.

ص: 5

ص: 6

فهرست مطالب

مقدمه...19

فصل اول: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام الگوهای زیبای فضایل اخلاقی...23

1. اسوه و الگو بودن اهل بیت علیهم السلام...26

2. انس با امام علیه السلام...27

3. باز گرداندن امور به اهل بیت علیهم السلام...28

4. عهد و پیمان شیعه و بیعت آنان با اهل بیت علیهم السلام و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)...30

خلاصه...32

خودآزمائی...33

فصل دوم: درس های اخلاق مهدوی...35

درس 1: ذکر خدا...37

معنا و مفهوم ذکر...37

کیفیت ذکر...38

ثمرات ذکر...38

1- اطمینان و آرامش قلب...38

2 - جلوگیری از ارتکاب گناهان صغيره و كبيره...39

3- جلوگیری از تکرار گناه...39

ص: 7

4- سبب قبولی توبه و استغفار...39

5- خنثی شدن وسوسه های شیطان...39

6- وسیله تشخیص حق از باطل با روشن بینی انسان...40

7 - انس با خدا...40

8- ایجاد محبت در انسان...40

9- موجب نورانیت عقل و فکر انسان...40

10 - خودذكر، بزرگترین لذت معنوی است...40

سیری در زیارات و ادعيه...41

غفلت...41

نتایج دوری از یاد خدا...42

1- همنشینی با شیطان...42

2- خود فراموشی...43

3- دچار عذاب الهی شدن...43

4- دچار زندگی سخت و تنگ شدن و کوری در آخرت...43

5- دچار سنگ دلی شدن...43

6- خسران...43

7- پست تر از حیوان شدن...43

خلاصه...44

خودآزمائی...45

درس 2: تسلیم فرمان خدا بودن...46

تسلیم فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیه السلام بودن...48

خلاصه...50

خودآزمائی...51

درس 3: اطاعت و بندگی خدا...52

خلاصه...56

خودآزمائی...58

ص: 8

درس 4: صدق نیت (اخلاص) - ریا...59

ریا...61

سُمعَه...62

اقسام ریا...63

الف - ریا در ایمان...63

ب - ریا در عبادت...63

ج - ریا در امور دیگر...64

خود آزمائی...66

درس 5: توكل...67

ذکر چند نکته مهم...69

خلاصه...70

خودآزمائی...70

درس 6: خوف و رجاء (بیم و امید)...71

اما خوف...72

مرز خوف و رجاء...73

خلاصه...75

خودآزمائی...76

درس 7: توجه به نماز...77

ابعاد نماز...77

1- در بعد طهارت و پاکی...78

2- در بعد اعتقادی و ایمان...78

3- در بعد ولایت...79

4- در بعد اخلاقی...80

5- در بعد اقتصادی (رسیدگی به محرومان)...81

6- در بعد زندگی مهدوی...82

ص: 9

خلاصه...83

خودآزمائی...84

درس 8: يقين...85

طرح یک سوال...86

ثمرات يقين...87

1- اولین ثمره يقين صبر است...87

2 - دومین ثمرة يقين اخلاص است...87

3- ثمره دیگر یقین زهد است...87

4- توكل از ثمرات دیگر یقین است...87

5 - رضا از نتایج دیگر یقین است...88

6- سبک شمردن مصيبتها یکی دیگر از ثمرات يقين است...88

مراتب يقين...88

یقین در آموزه های مهدوی...89

خلاصه...90

خودآزمائی...91

درس 9: دعوت به حق و تبعیت از آن...92

دعوت کنندگان به سوی حق...95

خلاصه...96

خودآزمائی...97

درس 10: برپا داشتن سنت ها، و مبارزه با بدعتها...98

بدعت ستیزان...100

خلاصه...102

خودآزمائی...102

درس 11: تقوی...103

مراتب و درجات تقوی...103

ص: 10

آثار تقوی...105

الف: تقوی مصونیت است...105

ب: تقوی منشا آزادی است...105

ج: تقوا عامل روشن بینی است...106

د: تقوی عامل خروج از شدائد است...106

خلاصه...108

درس 12: عدالت و مبارزه با ظلم...109

خلاصه...114

خود آزمائی...114

درس 13: امر به معروف و نهی از منکر...115

مراتب امر به معروف و نهی از منکر...116

دعوت عملی...118

شرایط امر به معروف و نهی از منکر...119

خلاصه...120

خودآزمائی...121

درس 14: صبر...122

اقسام صبر...123

خلاصه...125

خودآزمائی...125

درس 15 : زهد...126

دو پرسش...128

پاسخ...129

پایه های زهد اسلامی....130

خلاصه...131

خودآزمائی...132

ص: 11

درس 16: حيا...133

حیا در قرآن...133

ارزش حیا در کلام معصومین علیهم السلام...134

انواع حياء...135

موانع حيا...136

1- از میان برداشتن حریم ها...136

2- ابراز نیاز در برابر مردم...137

3- زیاد سخن گفتن...137

4- شراب خواری...137

آثار حيا...137

1۔ محبت خداوند...137

2- عفت و پاکدامنی...138

3- پاک شدن گناهان...138

4- آثار دیگر شرم و حیا...138

پی آمدهای وقاحت و بی شرمی...139

خلاصه...139

خود آزمائی...140

درس 17: عفت و پاکدامنی...141

معنای عفت...141

جلوه های گوناگون عفت...141

در مقابل عفت...142

مصادیق آيات عفت...143

ارزش عفت براساس روایات...143

راه پیشگیری از بی عفتی...145

خلاصه...145

خودآزمائی...146

ص: 12

درس 18: دعا و نیایش...147

اهمیت دعا...147

آثار دعا و نیایش...149

1- آشنائی با معارف الهی...149

2- آرامش درونی...149

3- نجات ورهائی از مشکلات...150

4- تحصیل نعمت های الهی...151

5- منزلت نزد پروردگار...151

6- شفای درد و بیماری...152

7- دفع بلاها...152

8- بعد اجتماعی دعا...153

طرح یک سؤال...153

پاسخ...153

شرایط اجابت دعا...154

چه بخواهیم؟...155

خلاصه...156

خودآزمائی...157

درس 19: قدرت جسمی...158

سیری در روایات...159

خلاصه...161

خودآزمائی...161

درس 20: تواضع و فروتنی...162

معنای تواضع...162

اقسام تواضع...162

تواضع در قرآن و روایات...163

فرق بین تواضع و ذلت پذیری وتملق...166

ص: 13

خلاصه...166

خودآزمائی...167

درس 21 : حفظ زبان...168

خلاصه...172

خودآزمائی...172

درس 22: پرهیز از لغو...173

مقصود از لغو چیست؟...173

عوامل و زمینه های لغو...174

1- فراموشی یاد خدا و روز جزا...174

2- لذت جوئی دنیوی...175

3- همنشینی با بدان...175

روایات در مورد لغو...176

خلاصه...177

خودآزمائی...177

درس 23 : غیبت...178

غیبت چه مفهومی دارد؟...178

روایات در باب غیبت...179

طرح دو سوال...180

شنیدن غیبت...180

موارد جواز غیبت...181

خلاصه...182

خود آزمائی...182

درس 24 : تقيه...184

انواع تقيه...185

ص: 14

در چه مواردی تقیه جایز نیست؟...187

خلاصه...188

خود آزمائی...188

درس 25: دوری از نافرمانی خدا (دوری از گناه)...189

انواع گناه...191

الف - گناهان کبیره و صغیره...191

ب - گناهان بدنی و قلبی...191

آثار گناه...192

1- قساوت قلب...192

2- سلب توفیق...193

3- از دست دادن لطف و عنایت محبوب...193

4- آثار وضعی و تکوینی گناه...194

دوری از گناه در سیره مهدوی...194

خلاصه...195

خودآزمائی...196

درس 26: پرهیز از مال حرام...197

در فرمایشات امام مهدی عجل الله تعالی فرجه...199

خلاصه...201

خودآزمائی...202

درس 27: امانت داری...203

مهم ترین مصداق امانت در اسلام...204

خیانت (ضد امانت)...205

خلاصه...208

خودآزمائی...209

ص: 15

درس 28: استقامت...210

ثمرات استقامت...212

1- نزول بركات آسمانی، وفور نعمت...212

2- از بین رفتن ترس و خوف از دشمنان...212

3- نزول فرشتگان و بشارت به انسان های مومن و با استقامت...212

4- به دست آوردن سلامتی...213

5- بشارت بهشت...213

6- رسیدن به هدف...213

خلاصه...214

خود آزمائی...214

درس 29: نصیحت و خیرخواهی (موعظه)...215

نصیحت...215

موعظه...216

موعظه و نصیحت در احادیث معصومین علیهم السلام...216

دعوت به ارزش های اخلاقی و شرایط تأثير موعظه و نصیحت...218

موعظه و نصیحت در آموزه های مهدوی...219

خلاصه...219

خودآزمائی...220

درس 30: جهاد...221

قرآن و جهاد در راه خدا...221

روایات معصومین علیهم السلام، در مورد جهاد...223

جهاد و مجاهدان در آموزه های مهدوی...224

خلاصه...226

خودآزمائی...227

درس 31: انصاف...228

سیری در روایات...229

ص: 16

ثمره و نتیجه انصاف...230

انصاف در آموزه های مهدوی...232

خلاصه...232

خود آزمائی...233

درس 32: وقار...234

ارزش و اهمیت وقار...234

متانت و وقار در همه حال...236

وقار از مشخصات امام علیه السلام و یاران خاص آنان...237

خلاصه...238

خودآزمائی...239

درس 33: قناعت...240

ارزش و اهميت قناعت...241

ثمره و نتیجه قناعت...242

خلاصه...245

خودآزمائی...245

درس 34: توبه و بازگشت به سوی خدا...246

حقیقت توبه کامل...247

شرایط پذیرش توبه...248

توبه در آموزه های مهدوی علیه السلام...249

خلاصه...250

خودآزمائی...251

کتاب نامه...253

ص: 17

ص: 18

مقدمه

«السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ»

اخلاق عبارت است از مجموعه ارزش های انسانی و فضایل باطنی که به او امتیازی بسیار برتر و والاتر از دیگر موجودات می دهد.

انسان در بعد غرایز و امیال با حیوانات مرز مشترک دارد. حیوان می خورد، می خوابد، لذت می برد و غریزه جنسی در او متجلی می شود. این امیال و غرایز در انسان هم خواسته و ناخواسته بروز و ظهور پیدا می کند. این ها مبنای ارزش و فضیلت انسان نیستند. آنچه باعث ارزش و اعتبار و فضیلت انسان می شود، امور و گرایش های متعالی هستند که به امور فطری معروفند.

گرایش به کمال و پرستش، حقیقت جوئی، زیبایی طلبی، خیر خواهی و ... از اموری هستند که در وجود انسان به صورت فطری نهادینه شده و همین ها منشا علم و عبودیت، عدالت طلبی و آزادی خواهی و ارزش های اخلاقی می شوند.

انسان با داشتن این گرایش ها انسان است و از دیگر موجودات ممتاز می گردد. مجموعه مسائل فطری انسان را ارزش های انسانی یا فضایل اخلاقی می نامند.

در اهمیت ارزش ها و مسائل اخلاقی همین بس که پیامبر عظیم الشان اسلام فرمودند:

ص: 19

«بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ»

برانگیخته شده ام تا کرامت ها و فضایل اخلاقی را تمام و کامل کنم.(1) مبنا و هدف رسالت انبیاء زنده کردن ارزش های انسانی و فضایل فطری و اخلاقی است. این ارزش ها زنده نمی شوند مگر در سایه توجه به مسائل فطری و گرایش های متعالی انسان تحت تربیت انبیاء علیهم السلام.

با این بیان اخلاق و ارزش ها و فضایل انسانی در برگیرنده تمام ابعاد وجودی انسان و تمام مسائل اجتماعی اوست. خانواده، مدرسه، بازار، محیط کار، فضای سیاسی، نظامی و حکومتی و.... هیچکدام نمی تواند خالی از فضایل و ارزشهای انسانی باشد.

با همه اعتبار و اهمیتی که مسائل اخلاقی در زندگی انسان دارد، عده ای از مدعیان علم و دانش و پیروان نظریه خود پرستی و لذت طلبی مدعی شده اند که نه تنها اخلاق مایه تکامل بشر نیست بلکه مانع تحقق آرزوها و سد راه کامیابی است. آنان عقیده دارند که مقررات اخلاقی یک سلسله دستورهای بی فایده و مهمل است و نتیجه ای جز تحديد شخصیت و سلب آزادی و تقليل لذائذ به بار نمی آورد.

یکی از دانشمندان غربی می گوید:

ندای غرائز را اجابت کن تا لذت و خوشی یابی و هیچ گونه مقاومت در مقابل آنها ابراز منما که مورث درد و رنج می شود و سایر مبادی اخلاق و آن چه از این گفته اند مشتی موهومات است و خالی از دلیل و برهان.(2)243

نیچه فیلسوف دیگری از غرب می گوید:

خود را باید خواست و خود را باید پرستید و ضعیف و ناتوان را باید رها کرد تا از بین برود و درد و رنج کاسته شود و ناتوان بر دوش توانا بار نباشد وسنگ راهش نشود.(3)

ص: 20


1- مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 282
2- علم اخلاق با حکمت عملی صفحه
3- سیر حکمت در اروپا جلد 3 صفحه 127

این گروه اصول اخلاقی و مقررات اجتماعی را به منزله مانع و سدی در راه پیشرفت تمایلات و استعدادهای فردی تلقی می کنند و عدم آزادی در ارضای خواهش ها و شهوات را مایه محدود ساختن پرورش شخصیت ها می پندارند.

متون ادعیه و زیارت های خاص حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه ارواحنا له الفدا، علاوه بر بعد زیارتی و دعائی مملو از تعلیمات و معارف الهی در بعد سازندگی اخلاقی و ارزش های انسانی است.

در این مجموعه سعی شده است بخشی از فضائل اخلاقی که در دعاها و زیارت ها و سخنان حضرت مهدی عجل الله فرجه ذکر شده به همراه مستندات قرآنی و روایی آن مطرح شود تا بتواند به عنوان زیباترین و مهمترین محور مسائل اخلاقی برای منتظران حضرت باشد.

در این راستا لطف و عنایت خداوند و یاری امام عصر علیه السلام توفیقی برای حقیر خواهد بود.

ص: 21

ص: 22

فصل اول: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام الگوهای زیبای فضایل اخلاقی

اشاره

ص: 23

ص: 24

گروهی بر این باورند که اخلاق برای جامعه و رشد و تربیت معنوی آن لازم و ضروری است. اما بدون دخالت دین و جدای از تعلیمات مذهبی. اخلاق آن چیزی است که منافع انسان و لذائذ او را تامین می کند (اخلاق نفع طلبانه) در حالی که دین جلوی منافع مادی و لذت های بی حد و حصر را می گیرد.

مسلم است که شکوفائی مسائل فطری و استعدادهای انسانی بدون توجه به تعلیمات و حی و ست اهل بیت علیهم السلام امکان ندارد.

در متون اسلامی نظیر قرآن، روایات، ادعیه و زیارت ها به خصوص متون دعاها و زیارت های مربوط به حضرت مهدی علیه السلام و توقیعات حضرت به چهار نکته اساسی توجه شده که این نکات بیانگر ضرورت توجه به اخلاق از طریق مبانی معارفی اهل بیت علیه السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه می باشد. عبارتند از:

1. اسوه و الگو بودن اهل بیت علیهم السلام

2. انس با امام عليه السلام

3. باز گرداندن امور به اهل بیت علیهم السلام

4. عهد و پیمان شیعه و بیعت آنان با امام عصر عجل الله تعالی فرجه

در این فصل با توجه به متون روایی و دعا و زیارت های امام عصر علیه السلام به این چهار نکته اشاره خواهد شد:

ص: 25

1.اسوه و الگو بودن اهل بيت علیهم السلام

از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نقل شده که فرمودند:

وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَيها لي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ .

در وجود مقدس دختر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم برای من اسوه و الگوی نیکوئی است.(1)

اگر صدیقه کبری علیهاالسلام دختر رسول گرامی اسلام برای امام زمان علیه السلام اسوه و الگوی نیکو باشد-که هست - پس تکلیف ما به عنوان شیعیان آن حضرت بسیار روشن است.

در بعد تربیتی و اخلاقی صرف مطالعه کتب تربیتی و دانستن حقایق و معارف اخلاقی اثر مثبتی در وجود ما ندارد. انسان در کنار الگوها و اسوه های محبوب و جلوه های خصلت های زیبا تربیت می شود و شاکله وجودی او در دل سپردگی به آن ها شکل می گیرد.

قرآن کریم در مورد رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ.

در وجود مقدس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای شما الگوی نیکو است.(2)

رسول خدا و اهل بیت علیهم صلوات الله آیینه تمام ارزش های الهی و انسان های کاملند و بشر برای پرورش یافتن و تربیت خود نیازمند به اسوه پذیری و الگوگیری از آنها است. سیره امام عصر عجل الله تعالی فرجه بزرگ ترین سر مشق بشریت است. و آنها که مدعی پیروی از اویند و منتظران ظهور او و دلداده جمال محبوب باید تمام زندگی و اخلاق و رفتار خویش را با خصلت های زیبای او تطبیق دهند.

شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن***مگر آن که ماه رویت به رهم چراغ دارد

من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگوییم***که بسوختیم و از ما مه ما فراغ دارد

ص: 26


1- كلمة الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه صفحه 304
2- احزاب آیه 21

2.انس با امام علیه السلام

شکر عملی و قدر دانی واقعی از یک رفیق و همدم دلسوز و از یک مراد محبوب وقتی اداء می شود که انسان با او انس بگیرد، انیس و مونس او شود و به راحتی او را از دست ندهد. و خلاصه این که هر کاری که رفاقت و انس او را محکم می سازد انجام دهد.

امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می فرمایند:

امام، انیسی است یار و پدری مهربان، و برادری است همسان و همتا، و مانند مادری است نیکوکار نسبت به فرزند کوچکش، و پناه بندگان در پیش آمدهای ناگوار.(1)

یعنی امام انیس و مونس شیعیان خود و پدری مهربان و دلسوز برای آنها است.

امام حسن عسگری علیه السلام در دعای قنوت خویش ضمن توصیف یاران و انیس های امام عصر عجل الله تعالی فرجه در دوران غیبت آنها را دعا می کند و در موردشان از خدا می خواهد که:

خداوند امام زمان علیه السلام را در سایه امنیت و آرامش آن چیزی قرار ده که به آن علاقمند است و او را از تیرهای مکر و حیله های دشمنانش حفظ فرما. خدایا او را با شریکانش در کارها و کمک کارانش در اطاعت پروردگار همراه ساز که آنها از اهل و فرزندان و شهر و دیار خود به خاطر حضرت بریده اند و تجارتشان را رها کرده و در زندگی خویش دچار ضرر شده اند، در بین مردم نیستند در عین حالی که شهر و دیار خویش را ترک نکرده اند....(2)

و در دعای دیگری در مورد رفع بلا از امام عصر عجل الله تعالی فرجه می خوانیم:

خداوندا شریکان حجت خویش را در کارهایش و کمک کارانش را در راه طاعت تو یاری دهد. آنها که وجودشان را قلعه محکم و اسلحه و

ص: 27


1- کافی جلد 1 صفحه 387 باب نادر في فضل الامام
2- ربیع الانام صفحات 106 و 107

پناه و انس حضرت قرار دادی. کسانی که از اهل و فرزندان و شهر و دیار خود به خاطر امامشان بریده اند، تجارتشان را رها کرده اند و...(1)

آن یاران خاص از همه زندگی خویش در جهت انس با امام زمانشان و یاری او بریده اند و جز یاد او در خاطرشان نمی گذرد و جز او مونسی ندارند.

چه کنم آرزوی وصل تو از سر نرود***بنده جز خانه مولا در دیگر نرود

من ز داغ غم هجران رخت می سوزم***آتش عشق تو از این دل مضطر نرود(2)

3.باز گرداندن امور به اهل بیت علیهم السلام

آموختیم که ائمه هدی علیهم السلام الگوها و اسوه های نیکوی ما در دین و زندگی هستند. اگر گفتارشان و رفتارشان و عقایدشان نشأت گرفته از وحی الهی و بر اساس علم وهبی خداست - که هست - پس کدام الگو بالاتر و برتر از آن ها؟

آیا می توان با امکان بهره وری از سرچشمه های عظیم و زلال معارف به نهرهای کوچک گل آلود تمسک جست و از آن ها بهره گرفت؟ و آن ها را سرمشق زندگی خویش قرار داد؟

خداوند عزوجل منبع و مرکز نور معارف را در قلوب مقدس چهارده معصوم عليه السلام قرار داده و به دیگران هم سفارش کرده که فقط به آنها مراجعه نمایند. امام صادق علیه السلام به یونس بن ظبيان می فرمایند:

اگر علم صحیح را می خواهی پس نزد ما اهل بیت است. زیرا ما آن اهل ذکر هستیم که خداوند فرموده: «اگر نمی دانید از اهل ذکر بپرسید»(3)

و امام باقر علیه السلام می فرمایند:

ص: 28


1- ربيع الانام صفحات 165 و 166
2- وسایل الشيعه جلد 18 صفحه 49
3- هاشمی نژاد

قسم به خدا علم یافت نمی شود مگر از ناحيه اهل خانه ای که جبرئیل بر آنها نازل شده است.(1)43

و از امام مهدی عجل الله تعالی فرجه این عبارت زیبا به ما رسیده است که:

طَلَبُ الْمَعارِفِ مِنْ غَیْرِ طَرِیقِنا أَهلَ الْبَیْتِ مُساوِقٌ لاِنْکارِنا.

جستجوی دانش جز از طریق و راه ما اهل بیت علیهم السلام شما را به انکار ما می کشاند.(2)335

ریشه سخنان حقه و معارف عمیق فقط و فقط فرمایشات اهل بیت علیهم السلام است و ما موظفیم در همه مشکلات علمی و معارفی به آنها (بصورت مستقیم یا غیر مستقیم) مراجعه کنیم.

در سخنان دیگری امام مهدی عجل الله تعالی فرجه می فرمایند:

تقوای الهی پیشه کنید و تسلیم امر ما باشید و کارهایتان را به ما بسپارید، بر ماست که شما را از سرچشمه سیراب بیرون آوریم. چنان که بردن شما به سوی چشمه از ما بود. در مورد آن چه از شما پوشیده است در پی کشف آن نباشید. از راه راست به راه چپ منحرف نگردید و با مودت نسبت به ما حرکت مستقیم خود را بر آئینی روشن استوار سازید. من شما را نصیحت کردم و خداوند بر من و شما شاهد و گواه است...(3)

با این بیان برای رسیدن به معارف حقه و دریافت ارزش های اخلاقی و انسانی جز راه رفتن به خانه اهل بیت علیهم السلام و جز سپردن امور به آن ها راهی وجود ندارد.

از جهان دل به تو بستم به خدا مهدی جان***طالب وصل تو هستم به خدا مهدی جان

هر کجا یاد تو و ذکر تو و نام تو بود***بی تأمل بنشستم به خدا مهدی جان

ص: 29


1- نحل
2- صحيفة المهدی صفحه
3- كلمة الامام المهدی صفحه 303 و 305

تا که از فیض حضور تو شود دل روشن***دیده از غیر تو بستم به خدا مهدی جان

نرسد دست به دامان کسی تا برسد***نک به دامان تو دستم به خدا مهدی جان(1)

4.عهد و پیمان شیعه و بیعت آنان با اهل بیت علیهم السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه

وفا به عهد و پیمان یکی از مهمترین محورهای اخلاق اسلامی و نشانه ایمان انسان نسبت به خدا است.(2)

على علیه السلام در نامه به مالک اشتر می فرمایند:

اگر بین خود و دشمنت قراردادی بستی یا از جانب خود به او لباس امان پوشاندی به قراردادت وفا کن... زیرا مردم برچیزی از واجبات الهی چون بزرگ شمردن وفای به پیمان-با همه هواهای گوناگون و اختلاف آرائی که دارند - اتفاق ندارند. مشرکان هم علاوه بر مسلمانان وفای به عهد را بر خود لازم می دانستند زیرا عواقب دردناک پیمان شکنی را در یافته بودند.(3)

قرآن می فرماید:

«أوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْئوُلا»

به پیمان وفا کنید که پیمان باز خواست شدنی است.(4)

و از على عليه السلام نقل شده که فرمودند:

خداوند چیزی را جز عمل صالح از بندگان خود نمی پذیرد و جز وفای به شرط و پیمان ها را قبول نمیکند.(5)

ص: 30


1- سروده (مرشد)
2- از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم- بحار الانوار جلد 16 ص 144
3- نهج البلاغه نامه 53
4- اسراء 34
5- سفینه البحار جلد 2 صفحه 294

بیعت هم به معنای هم عهدی و عقد بستن بایکدیگر. بیعت کننده ملتزم شده و عهد محکم و پیمان استوار بسته به این که شخصی را که با وی بیعت نموده با جان و مال خود یاری کند و از هیچ چیزی از آن چه مربوط به او هست در راه یاری و نصرت او دریغ ننماید و جان و مال خود را در راه آن شخص نثار کند.(1)

آیات فراوان و متون دعاها و زیارت ها بیانگر عهد و پیمان و بیعت ما با خدا و پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام و امام زمان علیه السلام است.

در دعای عهد هر روز صبح می خوانیم:

اللّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لَا أَحُولُ عَنْها وَلَا أَزُولُ أَبَداً... (2)

پروردگارا من در صبح همین روزم و تمام ایامی که در آن زندگی کنم با او تجدید عهد میکنم و عقد بیعت او بر گردن من است و هرگز از این عهد و بیعت برنگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم.

و در تعبیر دیگری از دعای عهد مختصر می خوانیم که این عهد و پیمان من تا روز قیامت است. و در یکی از دعاهای روز غدیر عرضه می داریم:

خداوندا از تو می خواهم به حقی که نزد آنان قرار دادی و به آن چه که به وسيله آن، آنها را بر جهانیان برتری دادی این روز را بر ما مبارک گردان که ما را در آن با وفا و به عهدت کرامت دادی آن عهدی که با ما بستی و میثاقی که در ارتباط با ولایت اولیاء خودت و دوری از دشمنان خود از ما گرفتی...(3)

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در توقیعی می فرمایند:

وَ لَوْ أَنَّ أَشْيَاعِنَا وَفِّقْهُمْ اللَّهِ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعِ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ ، لَمَّا تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْيَمَنِ بِلِقائِنا وَلَتَعَجَّلَت لَهُمْ السَّعَادَةَ

ص: 31


1- مکیال المکارم جلد 2 صفحه 324
2- مفاتیح الجنان صفحه 990
3- ربيع الانام صفحه 246

بِمُشاهَدَتِنا عَلَى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدَقَهَا مِنْهُمْ بِنَا(1)

اگر چنانچه شیعیان ما - که خداوند توفيق طاعتشان دهد-در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما زودترنصیب آنان میگشت. دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما.

ما هم پیمان با خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم ائمه علیهم السلام و امام زمانیم. آن کس که با امام عصرش پیمان بسته تمام وجود و اعمال و رفتارش باید همراه و هماهنگ با امام و عهدی باشد که با امام بسته است.

همه شب دیده به راه توام و منتظرم*** این بود عهد الستم به خدا مهدی جان

آشنا با تو شدم تا دلم آرام گرفت***عهد بیگانه شکستم به خدا مهدی جان(2)

پس چون اهل بیت اسوه و الگوی ما هستند و لازم الگو پذیری انس با امام عليه السلام است باید همه امور را به معصومین علیهم السلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه بازگردانیم زیرا با آنها عهد و پیمان بسته ایم. پس شناخت ما از ارزش های اخلاقی و عمل به آنها در سایه توجه به آن ها است.

خلاصه

1- عدهای اخلاق را در جامعه ضروری می دانند اما بدون دخالت دین.

2- شکوفائی مسائل فطری که مبنای ارزش های اخلاقی است بدون دخالت وحی وسنت اهل بیت علیهم السلام امکان ندارد.

3- در زمینه اخلاق و ضرورت شکوفائی آن در بینش اسلامی از طریق مبانی

ص: 32


1- صحيفة المهدی صفحه 350
2- بخشی از سروده (مرشد)

معارف اهل بیت علیهم السلام به چهار نکته اساسی توجه شده است:

الف - اسوه و الگو بودن اهل بیت علهم السلام : پیامبر و اهل بیت (علیهم صلوات الله) اسوه و الگوی همه اهل ایمان و حضرت زهرا علیهاالسلام اسوة امام مهدی عج است.

ب - انس با امام علیه السلام: امام، انیس رفیق و مونير شفيق مؤمنان است.

ج - بازگرداندن امور به اهل بیت علیهم السلام: ریشه سخنان حقه و معارف عمیق فقط فرمایشات اهل بیت علیهم السلام است.

د - عهد و پیمان شیعه و بیعت آنان با اهل بیت علهم السلام : شیعه هم پیمان با خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و ائمه علیهم السلام و امام زمان خود است. آن کس که با امام زمانش پیمان بسته باید تمام وجود و اعمال و رفتارش همراه و هماهنگ با امام و عهدی باشد که با او بسته است.

خود آزمائی

ا- شکوفائی مسائل فطری و استعدادهای انسانی از چه راهی امکان دارد؟

2 - مهم ترین عامل تربیتی و کسب خصلت های زیبای اخلاقی چیست؟

3 - انس با امام تا چه اندازه در کسب ارزش های اخلاقی مؤثر است؟

4- چرا باید همه امور علمی و معرفتی خود را به امامان علیهم السلام ارجاع بدهیم؟

5- وفای به عهد و پیمان و بیعت با اهل بیت علیهم السلام تا چه اندازه در کسب ارزش های اخلاقی مهم است؟

ص: 33

ص: 34

فصل دوم: درسهای اخلاق مهدوی

اشاره

ص: 35

ص: 36

درس 1: ذکر خدا

اشاره

اولین و مهمترین فضیلت اخلاقی که از فرمایشات و ادعیه و زیارت ها و مناجات های ائمه علیهم السلام و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه به دست می آید ذکر و یاد خداست.

معنا و مفهوم ذكر

ذکر به معنای حفظ معنای چیزی و استحضار آن است. و به هر چیزی که آدمی به وسیله آن حفظ شود و یا مستحضر گردد ذکر گفته می شود.

یک مرتبه از ذکر، اراده شکل و وضع درونی انسان است که به وسیله آن انسان آموخته هایش را حفظ می کند. و مرتبه دیگر آن به معنای حضور در قلب یا در زبان است.

در عرف قرآن، اگر این کلمه مقید به قیدی نباشد، معنایش یاد خداست.

در برابر یاد خدا دو امر نسیان و غفلت از یاد او قرار می گیرد. دائم الذکر بودن در برابر غفلت است و تذکر هم برای اینست که دچار نسیان و فراموشی از یاد خدا نشویم.

در قرآن غیر از یاد خدا، قرآن، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و نماز نیز به عنوان ذکر و از اهل بیت علیهم السلام تحت عنوان اهل الذکر یاد شده است.

و این بخاطر آن است که آنها با تمام وجودشان ما را متوجه خدا می کنند و توجه

ص: 37

به آن ها هم در واقع توجه به خداست.

كيفيت ذكر

توجه به خدا و ذکر حضرت حق دارای چهار مرحله زیر است:

1. ذكر لفظی: عبارتست از به زبان آوردن اسما و صفات الهی و حمد و ستایش و تنزيه او.

2. ذكر معنوی: علاوه بر ذکر لفظی و به زبان آوردن به معانی و مفاهیم اذکار هم توجه کردن.

3. ذکر قلبی: در آن توجهی به لفظ نیست، و تمام قلب متوجه خداست.

4. دائم الذكر بودن: توجه به خدا است با تمام وجود و در همه حال.

ثمرات ذکر

اشاره

می دانیم اعتقاد به خدا و پرستش او امری فطری است و غفلت در دنیا ما را از یاد خدا و ذکر او غافل می کند. اگر انسان بتواند در زندگی روزمره خود متوجه خدا باشد و به ذکر و یاد او ثمرات فراوانی نصیبش خواهد شد.

از ثمرات ذکر (که برداشتی مختصر از قرآن و روایات است) به موارد ذیل اشاره می شود:

1-اطمینان و آرامش قلب

یکی از بزرگترین مشکلات بشر امروز اضطراب روانی و تشویش خاطر است که یکی از عوامل اساسی آن بریدن از یاد خداست. قرآن می فرماید:

أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(1)

به یاد خداست که دلها آرامش می یابد.

ص: 38


1- رعد / 28
2-جلوگیری از ارتکاب گناهان صغیره و کبیره

...نماز را به جای آر که همانا نماز از کارهای زشت باز می دارد و ذکر و یاد بزرگتر خداست...(1)

نماز بزرگ ترین یاد خدا است و برای برپائی نماز باید زندگی پاک و دور از همه آلودگی ها داشت.

3- جلوگیری از تکرار گناه

در آیه 135 آل عمران به این نکته اشاره می فرماید:

و آنها وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ و بر گناه اصرار نمی ورزند، با این که می دانند.

4-سبب قبولی توبه و استغفار

در همان آیه 135 آل عمران می فرماید:

و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی می شوند... به یاد خدا می افتند و برای خود طلب آمرزش می کنند. و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ و...

یعنی خداوند به خاطر توجهشان به خدا آنها را می بخشد.

5-خنثی شدن وسوسه های شیطان

چون اهل تقوا را از جانب شیطان وسوسه و خطایی به دل فرا رسد همان دم خدا را بیاد آرند و همان لحظه بصیرت و بینائی پیدا کنند.(2)

ص: 39


1- عنكبوت / 45.
2- اعراف/201
6-وسیله تشخیص حق از باطل با روشن بینی انسان

در پایان آیه 201 اعراف می فرماید:

... (همان دم خدا را به یاد آرند و همان دم بصیرت و بینائی پیدا کنند) چون ذکر خدا نور است و توجه و روی آوردن به نور عامل روشن بینی و نورانیت درون است.

7-انس با خدا

على علیه السلام می فرماید:

هر گاه ملاحظه کردی که خداوند با ذکر و یادش انیس تو شده است قطعا تو را دوست دارد؟(1)

8-ایجاد محبت در انسان

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

کسی که فراوان به یاد خدا باشد او را دوست دارد.(2)

9-موجب نورانیت عقل و فکر انسان

مؤمنان کسانی هستند که چون ذکر و یادی از خدا شود دلهاشان ترسان و نورانی شود...(3)

10-خودذکر، بزرگترین لذت معنوی است.

امام سجاد علیه السلام در مناجات خویش با خداوند عرضه می دارد:

وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ.(4)

خدایا از هر لذتی به بجز لذت ذکر و یاد تو طلب آمرزش می کنم.

ص: 40


1- غرر الحكم.
2- بحارالانوار جلد 93 صفحه 160.
3- انفال / 2.
4- مناجات الذاکرین - مفاتیح الجنان

با توجه به آیات مربوط به ذکر خدا، در روایات مختلف ثمرات فراوان دیگری را هم می توان مطرح کرد.

سیری در زیارات و ادعیه

در زیارت جامعه امام زمان علیه السلام، از امام هادی علیه السلام، به خداوند عرض می کند که:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ ذُنوبَنا ب-ِ-هِ مَغْفورَة و.. قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ مَعْمُورَهً(1)

خداوندا گناهانمان را به وسیله اهل بیت علیهم السلام بیامرز و... قلبهای ما را به ذکر و یاد خود آباد ساز.

در دعاء در زمان غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه می خوانیم:

ولا تُنسِنَا ذِکرَهُ وَ انتِظارَهُ..(2)

خداوندا یاد و انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه را از یادمان نبر.

و در زیارت آل یس از حجت خدا می گوییم و عرضه می داریم:

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُهَلِّلُ وَ تُکَبِّرُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ (3)

سلام بر تو ای حجت خدا آن گاه که به ذكر لا اله الا الله و الله اکبر مشغولی، و سلام بر تو آن زمان که به حمد خدا و طلب مغفرت از او مترنمی.

همه وجود حضرت در شبانه روز ذکر و یاد خدا است، و جز او یاد و خاطره ای ندارند.

غفلت

غفلت نقطه مقابل دائم الذکر بودن است. در روایات آن را مقابل يقظه (بیداری) که از ثمرات ذکر است مطرح کرده اند.

ص: 41


1- ربيع الانام صفحه 424
2- مفاتیح الجنان صفحه 1084
3- مفاتیح الجنان صفحه 957

مهمترین آفت ذکر غفلت است. آن جا که دعا می کنیم: خداوندا ما را از ذاکرین قرار ده. در واقع از خدا می خواهیم که ما را از غافلين قرار ندهد.

بالاترین و مهمترین غفلت ها عبارتند از:

1. غفلت از عالم ذر و فراموشی پیمان با خدا(1) و پیمان با ولایت اهل بیت علیه السلام

2. غفلت از قیامت و شرایط و مواقف آن.(2)97

3. غفلت از ترفندها و دشمنی های شیطان.

4. غفلت از گذر عمر در بطالت و شقاوت.

5. غفلت از مرگ و موقتی بودن دنیا.

6. غفلت از دشمن و نقشه های آنان.

7. غفلت از تدبر در آیات الهی.(3)

8. غفلت عصر غیبت از حضور امام علیه السلام. و...

این غفلتها باعث بی خبری، به پوچی رسیدن در زندگی، بی توجهی به مسئولیت ها و ارزش های اخلاقی و دست زدن به هر جنایتی خواهد شد.

نتایج دوری از یاد خدا

1-همنشینی با شیطان

هر که از یاد خدا رخ بتابد شیطان را بر می انگیزیم تا یار و همنشین دائم او باشد.(4)

مسلماً اگر در قلبی یاد خدا جا نداشته باشد ياد شیطان و طاغوت خواهد بود پس استبعادی ندارد که شیطان یار و یاور و همنشین او باشد.

ص: 42


1- اعراف 172
2- انبیاء
3- اعراف 179
4- زخرف / 36.
2-خود فراموشی

مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند در نتیجه خود را از یاد بردند.(1)

3-دچار عذاب الهی شدن

... هر که از یاد خدای خود اعراض کند خدا به عذابی سخت معبش کند.(2)

4-دچار زندگی سخت و تنگ شدن و کوری در آخرت

هر کس از یاد من إعراض کند همانا معیشتش تنگ شود و روز قیامت نابینا محشورش می کنیم.(3)

5-دچار سنگ دلی شدن

بپرهیزید از غفلت که در آن موجبات سنگدلی «قساوت» است.(4)

6-خسران

خسران به معنای از دست دادن سرمایه است.

امام على علیه السلام می فرمایند:

کسی که نفس خود را محاسبه کند سود برده و کسی که غافل شود دچار خسران شده است.(5)

7-پست تر از حیوان شدن

قرآن در مورد کسانی که دل هایی بی ادراک، دیده هایی بی بصیرت و گوش هایی

ص: 43


1- حشر / 19.
2- سوره جن / 17.
3- طه / 124.
4- از امام باقر عليه السلام بحارالانوار جلد 78 صفحه 164.
5- نهج البلاغه حکمت 208.

ناشنوای حقیقت دارند. می فرماید (آن ها مانند چهار پایان بلکه پست تراند و آن ها از غفلت زدگان اند.(1)

امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نامه ای بر علیه شلمغانی و کسانی که به دروغ ادعای نیابت خاصه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را کردند می فرماید:

آنان که از خدا بر گشتند و گمراهی بسیار دوری را پیمودند و زیانی آشکار نمودند.(2)

بازگشت از خدا و غفلت از او مهمترین عامل گمراهی و خسران انسان های غافل است.

خلاصه

1- ذکر خدا به معنای حفظ معنای چیزی واستحضار آن است.

2- در قرآن اگر این کلمه مقید به قیدی نباشد، معنایش یاد خدا است.

3- در قرآن یاد خدا، خود قرآن، پیامبر صلی الله علیه و اله سلم و نماز به عنوان ذکر، و از اهل بیت علیهم السلام به عنوان اهل الذکر یاد شده است.

4- توجه و یاد خدا دارای چهار مرحله است: ذکر لفظی، ذکر معنوی، ذکر قلبی، دائم الذکر بودن.

5- ثمرات ذکر عبارتست از:

اطمینان و آرامش قلب، جلوگیری از ارتکاب گناه، جلوگیری از تکرار گناه، سبب قبولی توبه، خنثی شدن وسوسه شیطان،

وسیله تشخیص حق از باطل، انس با خدا، ایجاد محبت، نورانیت عقل، لذت معنوی.

6- غفلت، نقطه مقابل ذکر و آفت ذکر است.

7- مهم ترین غفلت ها:

ص: 44


1- اعراف / 179.
2- كلمة الامام المهدی صفحه 282.

غفلت از یاد خدا و عالم ذر، غفلت از قیامت، غفلت از ترفندهای شیطان، غفلت از گذر عمر، غفلت از مرگ، غفلت از دشمن، غفلت از تدبر درآیات، غفلت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت

8- نتایج دوری از یاد خدا:

همنشینی با شیطان، خود فراموشی، دچار عذاب الهی شدن، دچار زندگی سخت و تنگ شدن، دچار سنگدلی شدن، خسران، پست تر از حیوان شدن.

خود آزمائی

1- معنا و مفهوم ذکر چیست؟

2- در قرآن، ذکر به چه معانی آمده است؟

3- مقصود از اهل ذکر چه کسانی هستند؟

4- مراحل ذکر خدا کدام است؟

5- ثمرات ذکر را بنویسید؟

6- غفلت به چه معنا است؟

7- مهم ترین غفلت ها در زندگی انسان کدام اند؟

8- نتایج دوری از یاد خدا چیست؟

ص: 45

درس2: تسلیم فرمان خدا بودن

اشاره

تسلیم به معنای این است که اراده و خواست انسان مؤمن تحت الشعاع اراده و خواست خدا باشد و تسلیم فرمان او.

گروهی که خاصان و مخلصان و مقربان درگاه خداوندند جز آن چه خدا اراده کند اراده ای ندارند و جز آن چه او می خواهد خواسته ای در دل آنها نیست. به تعبیر زیبای امام حسین علیه السلام در لحظات شهادت: اِلِهی رِضا بِرِضائِکَ، تَسلِیماً لِاَمرک.

واژه اسلام هم به معنای تسلیم است و آئین حقیقی در پیشگاه خداوند همان تسلیم در برابر او و حقیقت است. در واقع روح دین در همه زمانها چیزی جز تسلیم در برابر حقیقت نبوده است.

امام على علیه السلام در قسمتی از سخنانش می فرمایند:

...اسلام همان تسلیم است و تسليم يقين و یقین تصدیق و تصديق اقرار و اقرار اداء و اداء همان عمل به دین و احکام الهی است.(1)

خداوند در قرآن می فرمایند:

کسی که روح خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد به

ص: 46


1- کلمات قصار نهج البلاغه

دستگیره محکمی چنگ زده است و عاقبت همه کارها به سوی خداست.(1)

در شرح آیه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم فرمودند:

مقصود از (عروة الوثقی) دستگیره محکم در این آیه على علیه السلام و ائمه طاهرین هستند.(2)

و در آیه دیگری از قرآن می خوانیم:

بگو من نهی شده ام از این که معبودهایی را که شما غیر از خدا می خوانید بپرستم، و تنها در برابر پروردگار عالميان تسلیم باشم.(3)

و امام علی بن ابیطالب علیه السلام ایمان را بر چهار ركن استوار می دانند:

توکل به خدا، واگذار کردن کارها به خدا، راضی بودن به قضاء الهی، و تسلیم فرمان خدا بودن.(4)

تسلیم فرمان خدا بودن مقدمه رضا و توکل بر خدادر همه امور زندگی است.

و اساس و مقدمهء تسلیم، معرفت فطری خداوند و پذیرش این معرفت است که از جانب خود خداوند نصیب انسان می شود. در دعای زمان غیبت امام زمان علیه السلام می خوانیم:

اللّهُمَّ عَرِّفْني نَفْسَك فَاِنَّك انْ لَمْ تُعَرِّفْني نَفْسَك لَمْ اعْرِفْ رَسُولَك...(5)

خدایا، خود خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی رسولت را نمی شناسم....

و در ادامه خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا حجت خودت را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانی گمراه خواهم شد.

ص: 47


1- لقمان 22
2- تفسير برهان جلد 3 صفحه 279
3- غافر 66
4- کافی جلد 2 صفحه 47
5- مفاتیح الجنان صفحه 1082

در معرفت خدا و رسول و حجت او باید تسلیم همان معرفت فطری الهی بود.

و این همان حسن ایمانی است که در دعای رجبیه هم از خداوند طلب می کنیم.

در تسلیم فرمان خدا بودن مخصوصاً در عصر غیبت، در دعای دوران غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه از خدا می خواهیم:

خدایا ما را در امر غيبت و دوران ظهور حضرت صبور نگهدار تا تعجیل در آنچه را که تو به تأخیر انداخته ای و تأخیر آن چه را که تو پیش انداخته ای و کشف آن چه را که تو مستورش داشته ای و جستجو از آن چه تو پنهان کرده ای را دوست نداشته باشیم و درگیر با مقدرات تو نشویم و از چرایی و چگونگی آن جستجو نکنیم.(1)

امام عصر عجل الله تعالی فرجه در نامه ای به عثمان بن سعيد و فرزندش: بعد از این که حضرت عجل الله تعالی فرجه از مردم گله می کنند و آنها را به مقام امامت توجه می دهند، می فرمایند:

تبعیت از هوای نفس را رها کنند. و بازگردند به همان اساس و پایه ای که بر آن معتقد بودند. و در جستجوی چیزی که از آنها پوشیده است نباشند که گرفتار گناه می شوند. و اسرار الهي را آشکار نکنند که پشیمان خواهند شد و بدانند که حق با ما و در وجود ما است....(2)

در تمام موارد مخصوصاً در دوران حساس و مهم غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه آن چه مورد عنایت است تسلیم فرمان خدا بودن است.

تسلیم فرمان رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم و امامان علیه السلام بودن

در مفهوم و مصداق تسلیم در قرآن و روایات به دو نکته مهم اشاره شده و آن تسلیم فرمان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و امامان علیهم السلام بودن است که در واقع به عنوان یک وظیفه تلقى شده و همان تسلیم فرمان خدا بودن است.

در قرآن در مورد آن ها که در قضاوت ها و مشکلاتشان به غیر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم

ص: 48


1- مفاتیح الجنان صفحه 1083
2- كلمة الامام المهدی صفحه 314

مراجعه کنند می فرماید:

به خدای تو قسم این ها ایمان نمی آورند مگر این که تو را در مشاجرات و اختلافات بین خودشان حاکم قرار دهند و در وجود خودشان نسبت به آن چه که تو قضاوت میکنی، تنگی و دشواری و ملالی نیابند و بی چون و چرا تسلیم شوند.(1)

شرط ایمان تسلیم حکم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودن در همه قضاوت ها و اختلافات است.

شخصی به نام سدیر به حضرت امام باقر علیه السلام عرض می کند: من از بین گروهی از یاران شما می آیم که بعضی از آن ها از بعضی دیگر بیزاری می جویند، حضرت فرمودند:

چگونه این ممکن است در حالی که مردم به سه چیز تکلیف شده اند: معرفت و شناخت امامان علیهم السلام، تسلیم آنها بودن در چیزی که بر آنها وارد می شود، و باز گرداندن امور در اختلافات به آن ها.(2)

امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه «وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً ...»(3) - هر کس نیکی کسب کند بر نیکی او می افزائیم... می فرمایند:

مقصود از اقتراف تسلیم بودن در برابر ما اهل بیت علیهم السلام است. و صداقت و راستی نسبت به ما و این که ما را تکذیب نکنند.(4)

و امام علی علیه السلام در سفارشی به شیعیان می فرمایند:

تسلیم فرمان خدا و تسلیم فرمان ولى خدا باشید که در این صورت گمراه نخواهید شد.(5)

روحیه تسلیم در برابر اهل بیت علیهم السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در واقع به فرمان خدا و تسلیم بودن در برابر خداست، همه گرفتاری ها، درگیری ها، اختلافات جامعه

ص: 49


1- نساء 65
2- کافی جلد 1 صفحه 391
3- شوری 23
4- کافی جلد 1 صفحه 391
5- غررالحكم صفحه 116

اسلامی، و همه انحرافات فردی را از بین خواهد برد.

در فرمایشات حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و زیارت ها و ادعیه منسوب به حضرت به همین مسئله توجه شده است. به عنوان نمونه:

همان طور که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامه به عثمان بن سعید اشاره فرمودند: مردم باید در تمام امور مراقب و تسلیم فرمان ها و راهنمائی های امام خود باشند.(1)

و امام حسن عسکری علیه السلام در دعای قنوت در مورد امام عصر عجل الله تعالی فرجه در بخشی از دعا عرضه می دارد:

خداوندا، ما را از کسانی قرار ده که با تمام وجودمان قیام به اجرای فرامین تو کنیم تا جائی که همه امکانات نافرمانی از ما محو شود.

خداوندا هواهای نفسانی ما را نابود کن که آن هواها مشاور وجود ما نباشند. و به ما قدم گذاشتن به جای قدم های پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم و آل او علیهم السلام وملحق شدن (و تسلیم آنها بودن) عطا کن، تا این که پرچم های دین بلندی و رفعت پیدا کند.(2)

بر اساس دعاها و فرامین امام مهدی عجل الله تعالی فرجه وظیفه ما تسلیم در برابر خدا و ائمه و در برابر خواست و اراده الهي چون و چرا نکردن است.

خلاصه

1- تسلیم فرمان خدا بودن به این معنا است که اراده انسان مؤمن و خواست او تحت الشعاع اراده و خواست خدا باشد.

2 - واژه اسلام به معنای تسلیم بودن است.

3- على علیه السلام می فرماید:

ایمان بر چهار ركن استوار است: توکل به خدا، واگذار کردن کارها به خدا، راضی به قضای الهی بودن، تسلیم فرمان خدابودن.

ص: 50


1- كلمة الامام المهدی صفحه 314
2- ربیع الانام صفحه 108

4- اساس و مقدمه تسلیم، معرفت فطری خداوند و پذیرش این معرفی است.

5- تسلیم بودن در عصر غیبت به معنای آن است که به آن چه خدا خواسته تسلیم باشند. و در مورد ظهور چون و چرا نکنند و تسلیم فرمان امام باشند.

6- لازمه ایمان کامل، تسلیم فرمان و حکم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام و در تمام امور مراقب و تسلیم فرمان های امام خود بودن است.

خود آزمائی

1- تسلیم فرمان خدا بودن یعنی چه؟

2 - واژه اسلام چه مفهومی دارد؟

3- چهار رکن ایمان از نظر على علیه السلام کدام هستند؟

4- اساس و مقدمه تسلیم چیست؟

5- تسليم اراده خدابودن در عصر غیبت چه مفهومی دارد؟

6- لازمه ایمان کامل از نظر قرآن چیست؟

ص: 51

درس3: اطاعت و بندگی خدا

اشاره

یکی از مهم ترین و بالاترین محور ارزش های اسلامی و اخلاقی عبودیت و بندگی خداست. هیچکدام از فضایل انسانی اگر برای رضای خدا و در راه عبودیت و بندگی خدا نباشد ارزشی نخواهد داشت.

در این بحث دو سؤال اساسی مطرح می شود که عبارتند از:

اولاً بندگی و عبودیت چه معنا و مفهومی دارد؟ ثانیاً با توجه به این که انسان آزاد و صاحب اختیار خلق شده، بنده بودن او چه حکمی پیدا می کند؟

در پاسخ به این دو سؤال باید گفت:

1- عبودیت و بندگی به معنای تسلیم بودن در برابر معبود، و دل خود را در گرو محبت و خضوع او قرار دادن است. از مسائل مهم انسانی که کمتر به آن توجه می شود اینست که انسان به طور ذاتی بنده آفریده شده و نمی تواند بنده نباشد. زیرا تمام وجودش وابسته و نیازمند و معلق است. دائماً در بند دیگری است و یا دل در گرو وجود دیگری بسته است. حال اگر بنده وابسته به خدا نباشد، وابسته و دل بسته به (هوی) است، وابسته و دل داده بت هاو شیاطین دیگر است. و به تعبیر قرآن (عَبَدَالطّاغوت) است. پیامبران الهی آمده اند تا انسان را از قيد عبودیت موجوداتی پست تر از انسان آزاد کنند و به قید بندگی خدا ببرند. و به تعبیر قران، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم آمده است تا بارهای سنگین عبودیت بت ها را از دوش انسان ها بر دارد و

ص: 52

دست و پای آنها را از غل و زنجیر های بردگی هوی ها و شهوات آزاد کند و به فضای لایتناهای عبودیت خدا ببرد.(1)

انسان از بند محدودیت های جهان مادی خلاص شود و به سوی کمال لايتناهی یعنی بندگی خدای قادر مطلق پرواز کند.

در مسیر این عبودیت: نماز، حج، جهاد، عدالت طلبی، خضوع، آزادی خواهی، همه وسيله آزادی تا رسیدن به قرب الهی و رضوان خدا هستند.

قرآن در بحث خلقت انسان و جن می فرماید:

من جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت.(2)

و در سوره حمد می خوانیم:

و تنها تو را می پرستیم و تنها از تو طلب یاری داریم.

و در آیه 21 سوره بقره فرمان عبودیت خدا را مطرح می فرماید:

ای مردم، پروردگار خویش را پرستش کنید، آن کس که شما و کسانی را که پیش از شما بودند آفريد ..

در روایت هم بسیار به بحث عبادت و بندگی خدا تاکید شده است از جمله: الف: پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:

برترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد آن را در آغوش گیرد و با قلبش محبت آن را داشته باشد و با جسم خود همراه با عبادت باشد. با این شرایط است که برای این بنده مهم نیست که زندگیش با سختی یا با راحتی بگذرد.(3)

ب: در حدیث معراج، خداوند به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم خطاب می فرماید:

ای احمد صلی الله علیه و آله و سلم آیا می دانی بنده چگونه عابد میشود؟ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کند: خیر ای پروردگارم، خداوند می فرماید: زمانی بنده به مقام عبودیت و بندگی می رسد که در او هفت خصلت باشد:

ص: 53


1- مضمون آیه 157 سوره اعراف.
2- ذاریات / 56.
3- بحارالانوار 70 صفحه 253.

1- تقوایی که او را از کارهای حرام باز دارد.

2- سکوتی که او را از آنچه قصد او نیست حفظ کند.

3- خوفی که هر روز بر گریه او در برابر خدا بیفزاید.

4- و حیائی که از من در خلوت ها شرم داشته باشد.

5- و خوردنی در حد نیاز.

6- و دشمنی با دنیا پرستی بخاطر بغض من نسبت به آن.

7- و دوستی با نیکان بخاطر محبت من نسبت به آن ها.(1)

ج: در مورد برترین عبادت ها روایات فراوانی مطرح شده که معنا و مفهوم واقعی عبادت و موضع گیری اسلام را در مورد عبادت بیان می کند از جمله:

برترین عبادت طلب علم در راه خدا و تواضع در برابر اوست.(2)

خدا به چیزی برتر از اداء حق مؤمن عبادت نشده است.(3)

چشم پوشیدن از آن چه خدا حرام کرده است برترین عبادت است.(4)

2 - اما رابطه عبودیت و آزادی انسان چیست؟

مهم اینست که بدانیم، آزادی هدف است یا وسیله؟ و اگر وسیله است، برای چه و کدام هدف؟ مسلماً آزادی به مفهوم مطلق رهائی کامل از هر قید و بندی در مورد انسان مفهومی ندارد. در هر نظام اجتماعی انسان تابع یک سلسله مقررات و قید و بندهای قانونی و اجتماعی است. و از طرف دیگر، آزادی هدف اصلی نیست، بلکه وسیله ای است برای راحت تر رسیدن به اهدافی که هر بینش و هر مکتب برای رساندن انسان به سعادت در نظر می گیرد. بنابراین تعریف آزادی در هر مکتبی با هدف های آن مکتب قابل بیان و تعریف است.

در تعریف اسلام از انسان، به عنوان خلیفه خدا در زمین، امانتدار الهی، موجود مسئولیت پذیر، مسجود فرشتگان، هدف از خلقت او بندگی خدا و قرب الهی است. و

ص: 54


1- بحارالانوار جلد 77 صفحه 30.
2- امام صادق عليه السلام بحارالانوار جلد 78 صفحه 247.
3- امام صادق عليه السلام بحارالانوار جلد 74 صفحه 222.
4- على علیه السلام غررالحكم و...

هر آنچه که در مسیر تا رسیدن به آن هدف ملکوتی، مانع از حرکت انسان شود ضد آزادی است، و بردگی طاغوت.

امام على علیه السلام می فرماید:

بنده شهوات خوارتر از برده است.(1)

و در سخن دیگری می فرماید:

بردگان سه دسته اند، بندگان برده، بندگان شهوات، و بندگان طمع.(2)

در واقع بندگی شهوات، شکم، قدرت، و... ضد آزادی بشر به معنا و مفهوم اسلامی آن است، شهوت، قدرت طلبی، رفاه طلبی، ثروت اندوزی، ظلم و استکبار و ... همه و همه سد راه انسان تا رسیدن به مقصد (قرب الهی) هستند. و انسان آزاده از این قید و بندها رهیده تا به سوی هدف آزادانه به پرواز در آید. (بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم)

در این مقام بالاترین مراتب بندگی و عبودیت حق، و در نتیجه حریت و آزادگی از آن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ائمه اطهار علیهم السلام و امام زمان ارواحنافداه است.

در مورد پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم در هر نمازی می خوانیم (وأَشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ)

و امام صادق علیه السلام در ادامه حدیث مفصلی می فرمایند:

... با عبادت ما خداوند عبادت می شود و اگر ما نبودیم خداوند بهمعنای حقیقی عبادت نمی شد...(3)

و نزدیک به همین مضمون از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمودند:

با عبادت ما خداوند عبادت شده و بوسیله ما خداوند شناخته می شود...(4)

امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نامه ای بر علیه غلو کنندگان در حق ائمه علیهم السلام می فرماید:

ص: 55


1- غررالحكم.
2- میزان الحکمه جلد 6 صفحه 18.
3- کافی کتاب التوحيد باب النوادر حدیث 5.
4- همان مدرک حدیث 10.

من و تمامی پدرانم از پیشینیان، آدم عليه السلام ونوح و ابراهیم و موسی علیه السلام ودیگر پیامبران و از آخرین آن ها، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرستاده خدا و علی بن ابیطالب و دیگر امامانی که پیش از من آمده و رفته اند، که درود خدا بر همگی آنان باد، همه تا این زمان که من هستم و تا پایان دوران من بندگان خدا می باشند.(1)

در دعای مربوط به امام زمان عليه السلام از امام رضا علیه السلام در قنوت نماز جمعه (اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ... در ادامه دعا می خوانیم یَعْبُدُکَ لاَ یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً - تو را عبادت می کند و برای تو چیزی را شریک قرار نمی دهد.(2)

و امام موسی بن جعفر علیه السلام در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می فرماید:

پدرم فدای آن که شبش را با مراقبت ستارگان و در حال رکوع و سجود می گذراند.(3)

و در پایان آيه 55 نور که وعده الهی برای تحقق ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است می فرماید:

... اینان مرا عبادت می کنند. و در برابر من شریکی قائل نیستند و این هدف، همان هدف از خلقت انسان است. که در دنیا مصداق پیدا می کند.

خلاصه

1- اطاعت و بندگی خدا، مهم ترین و بالاترین محور ارزش های اسلامی و اخلاقی است.

2- در عبودیت خدا دو سؤال مطرح است:

الف : بندگی و عبودیت به چه معنا است؟ ب : با این که انسان آزاد خلق شده چرا باید بنده و عبد باشد؟

3- در معنای عبودیت، تسلیم بودن در برابر معبود، و دل در گرو محبت معبود دادن

ص: 56


1- كلمة الامام المهدی، صفحه 264.
2- جمال الاسبوع - سیدبن طاووس.
3- مکیال المکارم جلد 1 صفحه 151.

مطرح است.

4- انسان ذاتاً بنده خلق شده چون در تمام وجودش معلق و در بند غیر است، اگر بندهء خدا نباشد بندهء طاغوت و غیر خدا است.

5- دین هم آمده است تا بند بندگی بندگان را از گردن انسانها بردارد و به بندگی خدا که عین آزادگی است ببرد.

6- عبادت در اسلام هم به معنای آن است که تمام زندگی انسان بر مبنای فرمان خدا اداره شود.

7- مدیریت زندگی مادی و معنوی براساس فرمان خدا و دین (کار و تلاش و تأمین معیشت و ارضای صحیح غرایز و طلب علم. و خدمت به مردم و...) همه و همه عین عبادت است.

8- رابطة عبودیت و آزادی چیست؟

آزادی در هیچ جای دنیا به معنای رهابودن از هر قیدوبندی نیست، آزادی هدف نیست وسیله است. قید و بندهای رسیدن انسان به هدف را برداشتن.

اگر هدف از آزادی قرب الهی است. گناه آزاد نیست چون مانع رشد انسان و قرب الهی می شود.

9- بندگی شهوات، شکم، قدرت و... ضد آزادی بشر به معنا و مفهوم اسلامی آن است. و این ها سد راه انسان تا رسیدن به مقام قرب الهی هستند.

10 - افتخار بزرگ انبیا و اولیاء بندگی و عبودیت خدا است و با عبودیت آنها است که خداوند عبادت می شود.

11- هدف از خلقت انسان که در قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق کامل پیدا می کند، عبودیت خدا است.

ص: 57

خود آزمائی

1- بندگی و عبودیت خدا به چه معنا است؟

2 - رسالت دین در بندگی خدا چیست؟

3- در چه صورتی همه مسائل مادی و معنوی زندگی شکل عبادت پیدا می کند؟

4- آزادی چه ارتباطی با بندگی خدا دارد؟

5- آزادی هدف است یا وسیله؟ و آزادی در اسلام به چه معنا است؟

6- سد راه انسان تا رسیدن به آزادگی (مقام فرب الهی) چیست؟

7- افتخار بزرگ انبیا و اولیا کدام است؟

8- هدف از خلقت انسان و قیام جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست؟

ص: 58

درس4:صدق نیت (اخلاص)-ریا

اشاره

در شرع مقدس اسلام به نیت اهمیت بسیاری داده شده است و خوب و بدان مورد توجه شارع مقدس است. نیت عبارت است از قصد و تصمیم که آدمی برای انجام عملی در باطن خویش اتخاذ می کند و بر طبق آن عمل می نماید. نیت آن قدر مهم است که ارزش اعمال مردم بر وفق نیتی است که دارند.

اگر قصدشان خوب و عالی باشد و در آن صداقت وجود داشته باشد عمل ارزنده و پر قیمت است و اگر نیتشان آلوده و پلید باشد عمل ارزش معنوی ندارد.

درست است که از نظر شرعی عمل صالح مهم است و معمولاً در قرآن بعد از ایمان به خدا مطرح شده اما ارزش واقعی هر عملی مربوط به نیت آن عمل است.

عمل علاوه بر محسن فعلی ( درستی عمل) باید دارای سن فاعلى (حسن نیت، نیت خالص) باشد.

در دعای معروفی که منسوب به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه است، می خوانیم:

اَللَّهُمَّ ارزُقنَا تَوفيِقَ الطَّاعَةِ وَ... صِدقَ النَّيِةِ...(1)

خداوندا توفيق اطاعت و... صدق نیت را به ما روزی فرما.

ص: 59


1- مفاتیح الجنان صفحه 214

و در دعای زمان غیبت امام زمان علیه السلام از خداوند در خواست می کنیم که:

در طول غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه یقین ما را نسبت به حضرت از ما سلب نکن و... ما را در اطاعت و متابعت او ثابت قدم بدار... و ما را در شرایطی قرار ده که شک و تردید و ریبه و نقض عهد و تکذیب نسبت به این شرایط در ما به وجود نیاید...(1)

در این دعاها و در خواست ها یکی از مهمترین دعاها صدق نیت و ثابت قدم بودن در آن و عدم شک و ریبه و ریا در آن است.

در موضوع صدق نیت، روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام رسیده که نشانه اهمیت مسئله از نظر اسلام است. به عنوان نمونه:

1-امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه «... لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً - تا شما را بیازمایند که کدامتان بهتر عمل می کنید.»(2) فرمودند:

احسن عمل به معنای کثرت عمل نیست، بلکه به این معنا است که کدامتان عمل شما به صواب نزدیکتر است.؟ و صواب در عمل عبارتست از خشیت خدا و نیت صادق و نیکی...(3)

2. در یکی از دعاهای ماه رمضان می خوانیم:

اللّهُمّ إنّی أسأَلُکَ..... وَ النِّيَّةَ الصَّادِقَةَ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ وَ الْوَجَلَ مِنْكَ وَ الرَّجَاءَ لَكَ.(4)

خداوندا از تو طلب می کنم... نیت صادق، و صداقت در زبان، و خوف از تو، و امیدوار بودن به تو را.

3. امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند:

این چنین است که دین استوار و پا برجا نمی شود مگر به وسیله

ص: 60


1- مفاتیح الجنان صفحه 1084 و 1080
2- هود 7
3- کافی جلد 2 صفحه 16
4- تهذیب الاحکام جلد 3 صفحه 111

نیت راستین. و نیت صادق تثبیت نمی گردد مگر به وسيله عقل.(1)

4. امام علی بن ابیطالب علیه السلام می فرمایند:

خالص نگه داشتن نیت از فساد برای عاملان آن از طول کوشش و تلاش شدیدتر است.(2)

5. و از امام صادق علیه السلام روایت شده که:

صاحب نیت صادق، صاحب قلب سلیم است. زیرا سلامتی قلب از شبهات گوناگون با خالص گردانیدن نیت در همه کارها است، و خداوند فرموده است «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»(3) روزی که نه مال و نه فرزندان نفعی برای انسان ندارند جز این که هر کسی قلب سلیم را برای خدا بیاورد.(4)

براساس این روایات و متون دیگر اسلامی صدق نیت داشتن هدف و مقصد راستین در جهت رضای خدا و کار را خالصانه برای تقرب به خدا انجام دادن است و این جهت است که به نیت و اعمال انسان ارزش واقعی می دهد.

ریا

ریا به مفهوم خود نمائی و نشان دادن اعمال خوب خود به مردم جهت حفظ آبرو و یا کسب اعتبار و یا رسیدن به مطامع دنیوی، این حالت مخصوصاً در انجام عبادات اعم از واجب و مستحب بزرگ ترین آفت و در مقابل خلوص نیت و صدق نیت و در حد شرک است.

ریا از جمله گناهان کبیره و جزء گناهان قلبی است و انسان تا آن جا که قدرت دارد، باید با توجه و کمک خواستن از خداوند و انجام عبادات (قُربَةَ إِلَى الله)، و صدق نیت و اخلاص از گرفتار شدن به آن خود را نجات دهد.

ص: 61


1- بحارالانوار جلد 1 صفحه 153
2- غررالحکم صفحه 93
3- شعراء 79
4- بحارالانوار جلد 67 صفحه 210

قرآن می فرماید:

ای کسانی که ایمان آوردید صدقات خود را با منت گذاشتن و آزار رسانیدن به گیرنده باطل نکنید. مانند کسی که مالش را برای خود نمائی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد. و مثل ریاکار مانند سنگ صافی است که بر آن خاکی بوده و باران سختی بدان رسیده، آن را صاف بر جای گذاشته، اینان توانائی بهره برداری از آن چه فراهم آورده اند ندارند..(1)

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

هر ریائی شرک است و جز این نیست هر که برای مردم کار کند ثوابش به عهده مردم است و هر که برای خدا کار کند ثوابش بر خداست.(2)

و على علیه السلام فرموده اند:

ریاکار و خود نما را سه نشانه است: هنگامی که در برابر مردم باشد نشاط به عبادت دارد و چون تنها باشد کسل و تنبل است و دوست دارد در تمام کارهایش او را ستایش کنند و به او آفرین گویند.(3)

توجه به ایننکته که هیچ قدرتی جز قدرت خداوند بر هستی حاکم نیست و هیچ معبودی جز او شایسته پرستش نیست و این که تمام هستی و وجود ما به عنایت او است ما را از ریا دور می کند.

سُمعَه

ممکن است کاری از آغاز خالصانه و برای خدا انجام پذیرد و یا کاری بدون حضور و دیدن مردم انجام شود (که شائبه ریا در آن نباشد) ولی پس از مدتی شخص با اظهار نمودن و آشکار ساختن آن و بیان آن برای مردم آن را ضایع نماید. این عمل را (سمعه =

ص: 62


1- بقره 264
2- کافی جلد 2 صفحه 293
3- بحارالانوار جلد 72 صفحه 106

شنواندن به دیگران) می گویند. سُمعه مانند ریا آثار منفی خود را خواهد داشت.

امام باقر علیه السلام می فرماید:

نگهداری کار از انجام آن دشوارتر است. به ایشان عرض شد، چگونه؟ فرمود: شخصی صله رحمی انجام می دهد و برای خدا انفاق میکند و در این کار مقصودی غیر از خدا ندارد پس پاداش پنهان بودن آن کار برایش ثبت می شود، سپس نزد مردم از آن عمل یاد می کند، در نتیجه پاداشی که نوشته شده بود محو می گردد.(1)

اقسام ریا

اشاره

در یک نگاه سطحی، ریا بر سه نوع است: ریا در ایمان، ریا در عبادت، ریا در امور دیگر.

الف-ریا در ایمان

ریا در ایمان به این معناست که شخص اظهار ایمان کند و خود را در ظاهر با ایمان و مسلمان جلوه دهد ولی در دل انکار نماید. این قسم که (کفر نفاق) نام دارد در آغاز ظهور اسلام دیده می شود، در زمان ما آن چه به ندرت یافت می شود این است که شخص در دل خود معتقد به پاره ای از ضروریات دین مثل وجود بهشت و دوزخ و پاداش و کیفر اخروی نباشد ولی بخاطر برخی مصالح ابراز کند به این امور معتقد است. این نوع ریا، از کفر بدتر است، زیرا چنین شخصی میان کفر و نفاق جمع کرده است.

ب-ریا در عبادت

ریا در عبادت خود بر چند قسم است:

1-ممکن است شخص، اعتقاد به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ودیگر ضروریات دین داشته باشد ولی در اصل عبادت های واجب ریاکند. مثل این که در تنهایی نماز بجا نیاورد

ص: 63


1- کافی جلد 2 صفحه 296.

ولی در حضور مردم این کارها را انجام دهد. چنین شخصی گرچه در زمره کافران محسوب نمی شود. اما با ایشان قرابت و همانندی زیادی دارد.

2 - برخی در عبادت های واجب خود دچار ریا نمی شوند، اما در انجام عبادت های مستحبی مرتکب آن می گردند مثل این که در خلوت و تنهائی نمازهای نافله ونماز شب را به جا نیاورد ولی وقتی در میان مردم است به انجام آن ها احساس رغبت کند. این قسم ریا در واقع همان مصداق شرک خفی است.

3-گروهی دیگر در وصف عبادت دچار ریا می شوند نه در اصل آن مثل این که شخصی در حضور مردم و به قصد جلب توجه به آنان رکوع و سجود و دیگر افعال نماز را بهتر و زیباتر به جا آورد یا پس از گریه بر ائمه علیهم السلام اشک خود را پاک نکند. این قسم ریا هم گناه است و عبادت را فاسد می نماید.

ج-ریا در امور دیگر

این قسم ریا خود بر دو گونه است:

الف: ریا در مباحات: مانند این که شخص به خودی خود از چرکین بودن بدن و لباس و آشفته بودن سرو وضع مضایقه نداشته باشد... ولی هنگام حضور در میان مردم و شرکت در مجالس خود را پاکیزه کند، و سر و وضع خود را آراسته تر کند، این گونه ریا، مباح و جایز است، بلکه چه بسا برای جوانان پسندیده تر است.

در سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم آمده که حضرت هرگاه می خواست در جمع مردم حضور یابد با سر و وضع آراسته و مرتب حضور می یافتند. و می فرمودند: (خدا دوست دارد وقتی بنده به سوی برادران خود می رود خود را برای ایشان زینت کند)(1)

ب: ریا در پنهان داشتن کاستی ها و گناهانی که از انسان سر می زند به قصد این که دیگران مطلع نشوند و از چشم آنها نیفتد. این گونه ريا نه تنها جایز است، بلکه خلاف آن یعنی ابراز نمودن گناهان، خود عملی زشت و گناه محسوب می شود. در فرازی از سخنان علی علیه السلام آمده است (از تظاهر به گناه بپرهیز که آن از بزرگترین گناهان است)(2)

ص: 64


1- مکارم الاخلاق صفحه 96.
2- غررالحکم صفحه 462، خلاصه ای از کتاب اخلاقی دانشجوئی

و در دعای عصر غیبت این چنین از خداوند طلب می کنیم: (خداوندا بر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پدرانش علیهم السلام، پیشوایان پاکیزه و بر شیعیان برگزیده شان درود بفرست و آنان را به برترین آرزوهایشان برسان و ما را از هرگونه شک و شبهه و ریا و شهرت طلبی خالص گردان تا منظوری جز تو نداشته باشیم و غیر از رضای تو چیزی را نخواهیم)(1)

خلاصه:

1- نیت عبارت است از قصد و تصمیم که آدمی برای انجام عملی در باطن خویش اتخاذ می کند و بر طبق آن عمل نماید.

2- هر عملی علاوه بر حسن فعلی (درستی عمل)، باید دارای محسن فاعلى (حسن نیت - نیت خالص) باشد.

3- درآیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام و در دعای امام زمان علیه السلام به صدق نیت اهمیت فراوان داده شده است.

4- براساس این متون، صدق نیت عبارت است از: داشتن هدف و مقصد راستین در جهت رضای خدا و کار را خالصانه برای تقرب به خدا انجام دادن.

5- ریا به مفهوم خودنمائی و نشان دادن اعمال خوب خود به مردم جهت حفظ آبرو و یا کسب اعتبار و یا رسیدن به مطامع دنیوی است. و در حد شرک به خدا اما شرک خفی است.

6- ریا از جمله گناهان کبیره و گناه قلبی است.

7- سمعه، (به معنای شنواندن به دیگران). ممکن است کاری خالصانه برای خدا انجام بپذیرد ولی پس از مدتی، شخص با اظهار نمودن و آشکار ساختن آن و بیان آن برای مردم آن را ضایع کند.

8- اقسام ریا: گاهی ریا در اصل ایمان است. و گاهی در عبادت که هر دو شرک خفی است. و زمانی را در مباحات و یا پنهان داشتن کاستی ها است که اشکالی ندارد.

ص: 65


1- صحيفة المهدی صفحه 269.

خود آزمائی

1- مفهوم نیت چیست؟

2- حسن فاعلى و حسن فعلی چه مفهومی دارد؟

3- از مجموعه متون ذکر شده در مورد صدق نیت چه برداشتی دارید؟

4- ریا و سمعه هر کدام به چه معنا است؟ و اقسام ریا را توضیح دهید.

ص: 66

درس 5: توكل

اشاره

توکل و اعتماد به خداوند از مهمترین آثار ایمان و صدق نیت است. توکل یعنی اعتماد و اطمینان قلبی انسان به خداوند در همه امور خویش و عدم توجه به هر قدرت غیر از او.

تحقق این حالت در انسان متوقف است بر ایمان و یقین و قوت قلب نسبت به این که هیچ قوت و قدرتی جدا از خداوند در کار عالم و آدم اثر گذار نمی باشد و همه علل و اسباب مقهور قدرت الهی هستند و تحت اراده او عمل می کنند که خود در واقع مرتبه ای از مراتب توحید است.

بنابراین ریشه و اساس (توکل) توحید است و جز با حصول توحید شکل نمی گیرد. از این روست که خداوند اذن انتساب امور به اسباب و علل آن ها و منتسب کردن کارها به فاعلشان را داده و به نوعی علل و فاعل ها را مسلط بر حوادث و کارها کرده است. هر چند این سلطه اصیل نبوده و اسباب و علل طبیعی و فاعل های انسانی استقلالی در تاثیر گذاری ندارند و فقط خداوند است که سبب مستقل و برتر از همه اسباب است. بنابراین انسان رشید هنگامی که اراده انجام کاری نمود و ابزار و اسباب عادی آن را نیز فراهم کرد می داند که تنها سبب مستقل در تدبیر امور خداوند است و هیچگونه اصالت و استقلالی برای خود و اسباب و عللی که به کار می گیرد قائل نیست، پس بر خداوند توکل می کند. بنابراین توکل به معنای نفی انتساب استقلالی امور به

ص: 67

انسان یا اسباب و علل طبیعی و ارجاع اصالت و استقلال به خداوند است.(1)

قرآن کریم خطاب به پیامبر عظیم الشأن اسلام می فرمایند:

وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُتَوَکِّلِینَ.(2)

در کارها با آنها مشورت کن. پس هرگاه تصمیم خود را گرفتی به خدا توکل کن که خدا متوکلان را دوست دارد.

همه پیامبران الهی در برخورد با مشکلات در راه هدایت امت خویش به خدا توکل می کردند.

قرآن از قول حضرت شعیب علیه السلام نقل می کنند:

وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ و إلَيْهِ أُنِيبُ(3)

اگر انسان بر خدا توکل نداشته باشد، در برخورد با مشکلات، درونی آکنده از اضطراب،نگرانی و دلهره خواهد داشت.

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

خداوند به داوود علیه السلام وحی کرد:

هر بنده ای از بندگانم به جای پناه بردن به دیگری با نیت خالص به من پناه آورد، از کارش چاره جوئی می کنم، گرچه همه آسمان ها و زمین و هر چه در آنهاست عليه او توطئه کنند.(4)

و امام موسی بن جعفر علیه السلام در شرح آیه «و مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اَللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(5)- هر که بر خدا توکل کند او را بس است؛ فرمودند:

توکل بر خدا درجاتی دارد. یکی از آنها آن که در کار خود بر او توكل

ص: 68


1- الميزان جلد 11 صفحه 216.
2- آل عمران / 159
3- هود / 88
4- کافی (ترجمه) جلد 3 صفحه 106
5- طلاق /3

کنی و هر چه با تو کند راضی باشی و بدانی که در خیرخواهی تو کوتاهی نکند و بدانی که اختیار با اوست. پس توكل كن به خدا به واگذاری همه امور به وی و به او در آن و غیر آن اعتماد داشته باشد.(1)

ذکر چند نکته مهم

1.توکل بر خدا امری قلبی و درونی است. و فقط لفظ کافی نیست و در این صورت است که موثر واقع می شود. یعنی اگر توکل همراه با معرفت و اخلاص باشد، خداوند کارهای ما را به بهترین وجه چاره می کند و آن چیزی که حقیقتاً به نفع ما است پیش خواهد آورد.

2. توکل جانشین تنبلی و ندانم کاری افراد نیست بلکه وقتی معنا دارد که انسان مسئولیت و وظیفه خود را انجام دهد، یعنی فکر و اندیشه خود را به کار گیرد، با دیگران مشورت کند، بهترین راه ممکن را انتخاب نماید در این صورت می توان بر خدا توکل کرد و خداوند هم کمک می کند.

3. در توکل به خدا توجه به وسائط و اسباب، از باب اینست که خداوند را مسبب الاسباب بدانیم وگرنه توجه به وسائط به تنهایی انسان را از توکل به خدا دور کند. به دکتر مراجعه کردن و خوردن دارو باعث شفا می شود. اما با این شرط که اثر دارو و یا تشخیص صحیح پزشک را با توکل به خدا بخواهیم.

امام عصر عجل الله تعالی فرجهدر دعای رجبیه از خداوند طلب می کنند که:

وَ اكْفِنَا كَوَافِيَ قَدَرِكَ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِحُسْنِ نَظَرِكَ وَ لا تَكِلْنَا إِلَى غَيْرِكَ وَ لا تَمْنَعْنَا مِنْ خَيْرِكَ .(2)

خداوندا ما را به تقدیر خود کفایت فرما، و به حسن نظرت به ما منت گذار، و ما را به غیر خود وامگذار و محروم از خیر و احسانت مگردان. با تمام وجود وابستگی و توکل خود را به خدا طلب می فرماید.

ص: 69


1- کافی (ترجمه) جلد 3 صفحه 110
2- مفاتیح الجنان صفحه 247

لازمه موفقیت در کارها و عدم یأس و نومیدی توکل به خداست.

خلاصه

1- توکل از مهم ترین آثار ایمان و صدق نیت و به معنای اعتماد و اطمینان قلبی انسان به خداوند در همه امور زندگی است.

2-ریشه و اساس توکل توحید است. و خداوند اذن انتساب امور به اسباب و علل و فاعل ها را داده وگرنه علل و اسباب استقلالی در تأثیرگذاری ندارند.

3- خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن می فرماید: در کارهای آن ها با ایشان مشورت کن و هرگاه تصمیم گرفتی به خدا توکل کن. همه پیامبران در امر هدایت امت به خدا توکل داشتند.

4- اگر انسان به خدا توکل نکند، در برخورد با مشکلات گرفتار اضطراب و نگرانی و دلهره خواهد شد.

5- در توکل چند نکته اهمیت دارد:

الف: توكل امری قلبی و درونی است و فقط لفظ نیست بلکه باید همراه معرفت و اخلاص باشد.

ب: توکل جانشین تنبلی و ندانم کاری افراد نیست. و وقتی معنا دارد که انسان مسئولیت خود را انجام دهد و سپس از خدا کمک بخواهد.

ج: توجه به اسباب از باب این است که خداوند را مسبب الاسباب بدانیم. وگرنه توجه به وسایط به تنهائی انسان را از توکل به خدا دور می کند.

خود آزمائی

1- توکل چه مفهومی دارد؟

2 - ریشه و اساس توگل چیست؟

3- وجود علل و اسباب در نظام هستی با توگل چه نسبتی دارد؟

4- اگر انسان به خدا توکل نکند دچار چه مشکلاتی خواهد شد.

5- توکل دارای چه شرایطی است؟

ص: 70

درس 6 :خوف و رجاء (بیم و امید)

اشاره

رجاء و امید، آرامش و آسایش قلب برای به دست آوردن امری دوست داشتنی است که معمولاً برای رسیدن به آن موجبات کار باید فراهم شود، و ضمن تلاش و فعالیت، و فراهم نمودن امکانات؛ امیدوار به نتیجه موردنظر بود.

امیدوار به خدا و رحمت خدا بودن نتیجه ایمان به او و تسلیم فرمان او بودن و توکل به خداست. و این حالت معنوی در قلب هر انسان مؤمن مطيع خداوند به وجود می آید. زیرا قلبی که با یاد خدا آرامش و اطمینان پیدا می کند امیدوار به رحمت و عنایات او هم خواهد بود.

اما انسانی که وجودش پر از گناه و معصیت است. امید در وجود او مفهومی نخواهد داشت.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

انسان احمق کسی است که نفس وی از هوس های شیطانیش پیروی کند و در عین حال آرزومند بهشت از خداوند باشد.(1)

و قرآن می فرماید:

آنان که ایمان آوردند و از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد

ص: 71


1- محجة البيضاء جلد 7 صفحه 250

کردند، اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا هستند.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

فرد با ایمان مؤمن نیست مگر آن که در خوف و رجاء زندگی کند. و در حالت خوف و رجاء نیست مگر کسی که طبق آن چه از آن می ترسد و بدان امید دارد کار و کوشش نماید.(2)

مقام رجاء و امید، مقام انس با خدا و محبت به او، در عین حال موجب استمرار و دوام کوشش و مواظبت بر طاعت و حسن اخلاق در تمامی احوال می گردد. و از اثرات آن لذت بردن از طول عبادت و متنعم شدن به مناجات و مأيوس نشدن از رحمت خداوند در هر حال است.

اما خوف

خوف به معنای ترس و بیم از عظمت حق بر خلاف جبن که ترس ناشی از ضعف نفس است. انسان بزدل و ترسو را جبون می گوئیم. اما معنای خوف در فارسی همان بیم و هراس است. گاهی گفته اند که ترس از خدا ترس از مجازات، و حساب اوست، اما گاهی مقام او و احساس سنگین بودن وظیفه بندگی در دل های افراد با ایمان، خود بخود ایجاد یک نوع حالت بیم و هراس می کند. بیمی زائیدهء ایمان و آگاهی از عظمت خداوند و احساس مسئولیت در برابر او. در معنای نزدیک (خوف) در قرآن عبارات و واژه های دیگری هم به کار رفته است:

(خَشیَت) بیم برای دیدن کوتاهی در برابر لطف و عظمت حق که در مورد دانشمندان می فرمایند «ما یَخْشَی اَللّهَ مِنْ عِبادِهِ اَلْعُلَماءُ...»

(شَفَق و اِشفاق) عنایتی آمیخته با خوف، خوف از وقوع مکروه و عمل ناپسندیده، که معمولاً بعد از خشیت مطرح می شود. «وَ هُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ».

(وَجَل) ترسان و خائف. احساس خوف از عظمت خدا که معمولاً در مورد

ص: 72


1- بقره 218
2- کافی جلد 2 صفحه 71

انسان های متواضع (مُخبتین) مطرح می شود. گاهی هم وَجَل، بیم از ترک خدمت به محبوب است.

(رهب = رهبه) خوف از کوتاهی برابر خدا است. (راهب یا ترسا) کسی که در این مقام از بیم است.

در تمامی این معانی، ترس و بیم و هراس بخاطر مسئولیت هائی است که بر دوش انسان است و شاید انسان در برابر عظمت حق و مقام او کوتاهی کرده است و این حالت ها بوجود نمی آید مگر در سایه معرفت حقیقی به خدا.

از امام معصوم عليه السلام نقل شده:

کسی که شناخت و معرفت بیشتری نسبت به خدا داشته باشد از او بیمناک تر است.(1)

در مورد یاران حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می خوانیم: (رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ لُیُوت بِالنَّهَار)

راهبان و ترسایان شب و شیران روزند. شب ها را خواب ندارند و در مناجات و خوف از خدا مانند زنبوران عسل در کندوها زمزمه و مناجات شبانه دارند.(2)

و از صفات امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) (مُهَذبُ الْخائِفُ) است. یعنی انسان پاکیزه بیمناک و هراسان از عظمت خدا.(3)

مرز خوف و رجاء

انسانی که به مقام امید و رجاء به خدا می رسد، امیدش نسبت به دیگران کم و قطع خواهد شد. اما در عین حال خائف از نتیجه اعمال خود در برابر خداست. روی این جهت ما سفارش شده ایم که در برابر خداوند بین حالت خوف (بیم از اعمال و رفتار مان) و رجاء (امید به رحمت خدا باشیم.

در اخبار و روایات مربوط به حضرت یعقوب علیه السلام آمده است:

ص: 73


1- بحارالانوار جلد 70 صفحه 393.
2- الملاحم و الفتن صفحه 52 - از امام على علیه السلام.
3- زیارت حضرت در روز جمعه.

خدا وند به يعقوب می فرمود: (آیا می دانی به چه جهت میان تو و یوسف علیه السلام جدائی انداختیم؟ برای این که تو چنین گفتی، من ترس آن دارم که گرگ ها یوسف را بدرند و شما از او غفلت ورزید. چرا از گرگ ترسیدی ولی به حفظ من امید نداشتی؟ و چرا به غفلت برادرانش نظر کردی ولی به حفظ و پاسداری من از او توجه نکردی؟(1)

و خداوند در قرآن می فرمایند:

ای پیامبر بگو، ای بندگانی که بر نفس های خویش زیاده روی نموده اید هرگز از رحمت خدا نومید نشوید، البته خدا همه گناهان شما را خواهد بخشید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.(2)

امام سجاد علیه السلام در مناجات الراجين (مناجات امیدواران) به خداوند عرضه می دارد:

ای خدائی که هرگاه بنده ای از او سؤال کند عطا خواهد کرد و هرگاه امیدی به او داشته باشد به امیدش می رساند... خدایا آن کیست که به امید عطای تو به درگاهت فرود آمد و محرومش ساختی؟ آیا نیکو است که من از درگاه تو محروم برگردم در صورتی که من مولائی که به لطف و احسان معروف باشد جز تو نمی شناسم. و چگونه به غیر تو امید داشته باشم در صورتی که هر خیر و نیکی به دست تو است. و چگونه آرزومند جز تو باشم در حالی که ملک آفرینش و حکم و فرمان بر خلق مخصوص توست. آیا از تو قطع امید کنم در صورتی که از تو درخواست نکرده از فضل و کرمت به من احسان ها کردی.(3)

در آیه 16 سوره سجده می خوانیم «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً» (نه از غضب و عذاب او ایمن می شوند و نه از رحمتش مأیوس می گردند. خوف و رجاء وبیم و امید را با هم دارند.)

توازن این بیم و امید ضامن کمال و پیشروی آن ها در راه خداست. چرا که غلبه

ص: 74


1- محجة البيضاء جلد 7 صفحه 253
2- زمر 53
3- مفاتیح الجنان - مناجات خمس عشر

خوف بر امید، انسان را به یاس و سستی می کشاند، و غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وا می دارد. امام صادق علیه السلام می فرماید:

سزاوار است بندهء مؤمن آن چنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آن چنان به او امیدوار باشد که گوئی اهل بهشت است.(1)

و در راه امید به رحمت خدا با امام عصر عجل الله تعالی فرجه در دعای قنوت حضرت همنوا شویم:

اَللَّهُمَّ مَنْ کَانَ أَصْبَحَ وَ ثِقَتُهُ وَ رَجَاؤُهُ غَیْرُکَ فَأَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی اَلْأُمُورِ کُلِّهَا یَا أَجْوَدَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اُسْتُرْحِمَ اِرْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی.(2)

خداوندا چه کسی صبح می کند در حالی که اطمینان و امید او غیر از تو باشد؟ خدایا تو مورد اطمینان من و امید من در تمام کارهایم هستی، ای بخشنده ترین کسی که مورد درخواست هستی و ای مهربان ترین کسی که از او درخواست رحمت می شود. به ضعف من و کمی چاره اندیشی من رحم کن.

خلاصه

ا- رجا و امید آرامش و آسایش قلب برای به دست آوردن امری دوست داشتنی است.

2- امیدوار به رحمت خدا بودن، نتیجه ایمان به او و تسلیم فرمان او بودن و توکل به خدا است. و انسان غرق گناه، امید در وجود او مفهوم ندارد.

3- مقام رجا و امید، مقام انس با خدا و محبت به او و در عین حال موجب استمرار و دوام کوشش بر طاعت خدا و حسن اخلاق در تمامی احوال می گردد.

ص: 75


1- تفسیر نموه جلد 2 صفحه 253.
2- ربيع الانام صفحه 115

4- خوف به معنای ترس و بیم از عظمت حق، برخلاف جبن که ترس ناشی از آگاهی از مقام، و احساس سنگینی وظیفه بندگی در برابر خداوند است.

5- در قرآن واژه های دیگری هم به معنای نزدیک به خوف آمده است. از جمله (خشیت) (شفق) (وجل) (رهبه)

6- در مورد یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می خوانیم (راهبان شب و شیران روزند. رُهْبان ٌ بَاللَّيْلِ وُلُيُوث ٌ بِالنَّهارِ)

7- مرز بین خوف و رجا به این معنا است که انسان امیدوار به رحمت خدا، امیدش از دیگران کم می شود. اما در عین حال خائف از نتیجه اعمال خود در برابر عظمت خدا است.

8- در متون اسلامی سفارش شده ایم که همیشه در برابر خداوند بین خوف و رجا (بیم و امید) باشیم. همان طور که در دعاهای ائمه علیهم السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مشاهده می کنیم.

خود آزمائی

1- مفهوم رجا چیست؟

2-رجای به خدا نتیجه چیست؟

3- خوف از خدا چه مفهومی دارد؟

4- واژه هایی همچون (خشیت. شفق. وجل. رهبه) به چه معنا است؟

5- مقصود از مرز میان خوف و رجا چیست؟

ص: 76

درس 7 : توجه به نماز

اشاره

یکی از مهم ترین و زیباترین ریشه های ارزش های انسانی و اخلاقی اسلامی، توجه به نماز است. نماز خود مهم ترین عامل جلوگیری از انحرافات، زشتی ها و منکرات می باشد. و اصلی ترین سفارش خداوند و همه انبیاء و اولیای الهی است.

شناخت معبود، محبت او را در دل ایجاد می کند، و این محبت انسان را به پرستش و عبادت و اظهار کوچکی و تواضع در برابر عظمت او وا می دارد. نماز جلوه ای از بندگی انسان در پیشگاه خداوند و مظهر عبودیت و عبادت اوست.

در سرشت و فطرت انسان پرستش و نیایش نهادینه شده است. اگر به معبود حقیقی دست یافت که کمال مطلوب همین است و اگر به انحراف و بیراهه دچار شد، به پرستش معبودهای بدلی و باطل می پردازد. بت پرستی، خورشید و ماه و گاو پرستی نمونه های انحرافی پرستش معبود است.

انبیاء آمده اند تا فطرت را بیدار و در مسیر حق هدایت کنند. و نماز جلوه زیبا وعظیم آن فطرت فراموش شده انسان است.

ابعاد نماز

اشاره

در حد توان و وسع فکری انسان ها، نماز در ابعاد مختلف قابل دقت و بررسی است.

ص: 77

1-در بعد طهارت و پاکی

از مقدمات تا مقارنات نماز، از مستحبات تا واجبات و مبطلات آن دعوت به طهارت و پاکی و پاکیزگی است. مسواک زدن، وضو، غسل، پاکی بدن و لباس از آلودگی ها، طهارت مکان نمازگزار، تمیز و مرتب و زیبا بودن مسجد و معطر بودن در حال نماز، همه و همه تشویق و ترغیب انسان نمازگزار و جامعه اهل نماز به پاکی و طهارت و بهداشت جسم و روح است. پیامبر اسلام صلی الله علیه آله و سلم می فرماید:

در هنگام وضو، یاد خدا باعث پاک شدن تمام پیکره او و پاک کننده گناهان اوست.(1)

اصراری که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در مورد غسل جمعه قبل از حضور در نماز جمعه داشتند، دلیل بر همین نکته است.

2-در بعد اعتقادی و ایمان

نماز پایه و اساس دین است، قرآن کریم می فرماید:

کسی که عمل صالح انجام دهد، مرد یا زن در حالی که ایمان داشته باشد، او را حیات طیبه می بخشیم.(2)

نماز بزرگترین عبادت و مهمترین سفارش همه انبیاء است: لقمان پسرش را به نماز توصیه می کند.(3) حضرت عیسی علیه السلام در گهواره می گوید: خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است.(4) رسول خدا نماز را نور چشم خود می داند.(5) و..

نماز کلید بهشت، اولین سؤال در قیامت، تنها عبادتی که در هیچ حال از عهدۀ انسان ساقط نمی شود. نماز اعلام بندگی در برابر خدا و زیر بار نرفتن در مقابل طاغوت ها و ستمگران است إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ- أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ

ص: 78


1- محجة البيضاء جلد 1 صفحه 299
2- نحل 97
3- لقمان 17
4- مریم 31
5- بحارالانوار جلد 77 صفحه 77

هماهنگی با همه ذرات عالم است. چراکه جهان محراب وسیعی است که همه کائنات در آن به تسبیح و عبادت و سجود در برابر او مشغولند. سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ.

مرز میان اسلام و کفر ترک عمدی نماز است. چگونه مدعی مسلمانی است آن که رابطه خود با خدا را بریده و از نماز روی گردان است، رسول خدا فرمود:

مَنْ تَرَکَ اَلصَّلاَهَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ...

هر که عمداً نماز را ترک کند کفر ورزیده است.(1)

نماز باریابی به محضر قدس ربوبی است و معراج مؤمن.

3-در بعد ولایت

آن چه عمل و عبادت را در مسیر صحیح و خدائی قرار می دهد، پیروی از رهبری آسمانی و الهی است، در سایه چنین ولایتی خط صحیح عمل و عبادت کارساز شود و در غیر آن صورت یابی خاصیت و اثر می شود یا عبادت هم در راستای اهداف دشمنان قرار می گیرد.

در حدیثی از امام باقر عليه السلام است که:

مَنْ دَانَ اَللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اَللَّهِ فَسَعْیُهُ غَیرُ مَقْبُولٍ...(2)

کسی که ایمان به خدا دارد و عبادت جانفرسا هم انجام می دهد ولی امام شایسته ای از طرف خدا ندارد تلاشش بی فایده و پذیرفته نیست.

در حدیث دیگری می خوانیم:

لَمْ یَتَوَلَّنَا لَمْ یَرْفَعِ اَللَّهُ لَهُ عَمَلاً .(3)

ص: 79


1- محجة البيضاء جلد 1 صفحه 301
2- وسایل الشیعه جلد 1 صفحه 90
3- کافی جلد 1 صفحه 430

هر که ولایت ما را نداشته باشد و به ولایت ما گردن ننهد خداوند عملی از او را بالا نمی برد و نمی پذیرد.

و در دعای ندبه می خوانیم:

وَ اجْعَلْ صَلَاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً.

خدایا نمازمان را به وجود مقدس امام عصر عجل الله تعالی فرجه مورد قبول قرار ده.

در محتوای قرائت و اذکار نماز هم مسئله ولایت مورد توجه و عنایت قرار گرفته است؛ لذا امام صراط مستقیم الهی است.(1) و ما هر روز در آن راه بودن را از خداوند طلب می کنیم.

و پیامبر عظیم الشان اسلام در روز غدیر سوره حمد را ضمن خطبه آن روز قرائت فرمودند، و سپس به مردم خطاب کردند: (ای مردم، هان به خدا سوگند این سوره درباره من نازل شده و شامل امامان می باشد و به آنان اختصاص دارد.)(2)

در تشهد نماز، شهادت به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و درود و صلوات بر آل اوست، و در سلام نماز هم همین توجه و عنایت وجود دارد. سراسر نماز توحید است و توجه به ولایت معصومین علیهم السلام.

4-در بعد اخلاقی

مطرح شد که یکی از مهمترین محورهای اخلاقی اسلامی توجه تام به نماز است. قرآن در مورد نماز می فرماید:

إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ .(3)

نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز می دارد.

سراسر نماز دعوت به صداقت، پاکی، جلوگیری از گناه و دوری از معصیت و ظلم

ص: 80


1- امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا ما صراط مستقیم هستیم (تفسیر نورالثقلین جلد اول صفحه 21)
2- پیام نگار (سید حسین حسینی) صفحه 70
3- عنکبوت 45

است.

آنکه دزدی کند و نماز بخواند و یا هر کار خیر دیگری انجام دهد از او قابل قبول نیست.

آن که حق مردم را بخورد و به مردم ستم نماید و به نماز بایستد، نمازش مردود است.

کسی به دیگری تهمت بزند، غیبت کند، چشم ناپاک به نوامیس مسلمین داشته باشد، نماز او قابل قبول نیست و آن کس که شراب بخورد تا 40 روز نماز او مورد قبول واقع نمی شود.

جوانی که به نماز توجه دارد و اهل عبادت است، دست به دزدی و خیانت به مردم نمی زند. با چشمانی پاک در جامعه حضور می یابد، اهل ربا و رشوه و چاپلوسی نخواهد بود. و نسبت به پدر و مادر خود حقشان را مراعات می کند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

فرزندی که از روی خشم به پدر و مادر خود نگاه کند - هر چند والدین در حق او ظلم کرده باشند - نمازش از سوی خدا پذیرفته نیست.(1)

پس آغاز تا انجام نماز در کلاس ارزش های انسانی و فضایل اخلاقی است.

5-در بعد اقتصادی (رسیدگی به محرومان)

نیازمندان و فقیران، بندگان خدایند، آن عبادت و بندگی که همراه رسیدگی به وضع بندگان ناتوان و محروم خدا نباشد بی ارزش است. در آیات و روایات، موضوع نماز و زکات معمولاً در کنار هم آمده است. یکی ارتباط با خداست، دیگری با خلق خدا. امام رضا علیه السلام می فرمایند: کسی که نماز بخواند اما زکات ندهد نمازش پذیرفته نیست.(2)

از نظر احکام و رساله های عملية مجتهدان، با لباسی که خمس آن داده نشده نمی توان نماز خواند. این نپرداختن حقوق واجب محرومین، اموال انسان را هم

ص: 81


1- اصول کافی جلد 2 صفحه 349
2- بحارالانوار جلد 96 صفحه 12

آمیخته به حرام می کند و زندگی از مسیر الهی بیرون می رود.

6-در بعد زندگی مهدوی

جامعه مهدوی، جامعه اقامه نماز و عبودیت حق است، همان جامعه ای است که همه اولیای خدا در انتظار آن روز موعود دعا می کنند. خداوند می فرمایند:

الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ.(1)

کسانی که اگر در زمین به آنان توانائی دهیم، نماز را به پا داشته و زکات پرداخته و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.

امام باقر علیه السلام در شرح این آیه می فرمایند:

این آیه برای آل محمد است. مهدی و اصحاب او، خداوند مشرق ها ومغرب های زمین را به تصرف آنها در آورد. و دین را آشکار سازد.

اولین مشخصه جامعه پس از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه اقامه نماز است.

در توصیف یاوران مهدی عجل الله تعالی فرجه، على علیه السلام می فرمایند:

راهبان و عابدان شب و شیران روزند.(2)

یاران امام عصر عجل الله تعالی فرجه شب زنده دارانی هستند که تمام شب را به عبادت و نماز می گذرانند.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجهدر زیارت ناحیه مقدسه خطاب به جد بزرگوارشان امام حسین علیه السلام:

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ .(3)

شهادت می دهم که تو نماز را بر پا داشتی و زكات دادی.

و از همان حضرت عجل الله تعالی فرجه نقل شده که فرمودند:

ص: 82


1- حج 41
2- خصال یاوران مهدی علیه السلام
3- صحيفة المهدی صفحه 294

هیچ چیزی بالاتر و برتر از نماز، بينی شیطان را به خاک نمی مالد.

پس نماز را به پا دارید و بینی شیطان را به خاک بمالید.(1)

و چه زیباست که در زیارت آل یس خطاب به حضرت عجل الله تعالی فرجه عرضه می داریم:

السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقْنُتُ السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ...(2)

سلام بر تو آن گاه که در حال نماز و نیایش و قنوتی. درود و سلام در حال رکوع تو و سجده تو...

پس جامعه شیعه مهدی عجل الله تعالی فرجه جامعه نماز است.

خانواده شیعه مهدی عجل الله تعالی فرجهخانواده نماز و نیایش است. نمی توان خود را یاور امام علیه السلام دانست اما نسبت به نماز بی توجه بود.

خلاصه

1- از مهم ترین و زیباترین ارزش های انسانی و اخلاقی توجه به نماز است.

2 - نماز مهم ترین عامل جلوگیری از انحرافات و زشتی ها و منکرات می باشد.

3- نماز ابعاد مختلفی دارد: از جمله:

الف - بعد طهارت و پاکی: از مقدمات تا مقارنات نماز، از مستحبات تا واجبات آن دعوت به طهارت و پاکیزگی است.

ب - بعد اعتقادی: همه انبیاء سفارش به نماز داشته اند. ترک نماز موجب کفر شود.

ج- بعد ولایت: نماز بدون پذیرش رهبری و ولایت امام و رهبر معصوم علیه السلام قابل قبول نیست.

د- بعد اخلاقی : نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد.

ه- بعد اقتصادی و رسیدگی به محرومان: در قرآن معمولاً اقامه نماز به همراه ادای

ص: 83


1- كلمة الامام المهدی صفحه 202
2- مفاتیح الجنان صفحه 328

زکات آمده است.

و-بعد زندگی مهدوی: اولین مشخصه جامعه مهدوی اقامه نماز است.

خود آزمائی

1- علت اهمیت نماز چیست؟

2 - نماز با پاکی چه ارتباطی دارد؟

3- نقش نماز در جلوگیری از منکرات و زشتی ها چیست؟

4- رابطه نماز و ولایت چیست؟

5- نماز در بعد اقتصادی و رسیدگی به محرومان چه نقشی دارد؟

6- رابطه جامعه مهدوی با نماز چیست؟

ص: 84

درس 8 : یقین

اشاره

یقین: به معنای اطمینان کامل از این که قلب آدمی و فهم او نسبت به چیزی، آرامش و سکون کامل پیدا کند.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند:

بهترین ذخیره و سرمایه ای که در قلب افکنده می شود یقین و اطمینان خاطر است.(1)

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

يقين از ایمان برتر و والاتر است و چیزی گرانقدرتر و ارزشمندتر از یقین نیست.(2)

زمینه این مطلب که یقین از ایمان برتر است، در سخن ابراهیم خلیل در قرآن آمده است که از خدا درخواست می کند:

پروردگارا به من بنمایان که چگونه مرده را زنده می کنی؟ خطاب آمد: آیا به زنده شدن مردگان از ناحيه من ایمان نداری؟ گفت بلی ایمان دارم، اما می خواهم اطمینان خاطر پیدا کنم.(3)

ص: 85


1- میزان الحکمة جلد 10 صفحه 773
2- مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 284
3- بقره 260

يقين، بزرگترین عامل مؤثر در بازداشتن مردم از گناه و واداشتن آنان به اطاعت اوامر الهی است. و مخصوصاً یقین به معاد و قیامت باعث سازندگی معنوی و جلوگیری از بسیاری از جرم ها و جنایت ها و رذیلت های اخلاقی در بین انسان ها می شود.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

علامت مؤمن شش چیز است: اول یقین به خدا داشته باشد که او حق است و به او ایمان بیاورد. دوم یقین کند که مرگ حق است و به آن توجه کند. و سوم یقین کند که قیامت حق است و از رسوائی در آن بهراسد. و چهارم یقین کند که بهشت حق است و مشتاق آن باشد. و پنجم یقین کند که آتش جهنم حق است و سعی کند از آن نجات یابد. و ششم یقین پیدا کند که حساب قیامت حق است، قبل از آن به حساب کار خود برسد.(1)

وعلى علیه السلام در خطبه صفات متقین می فرمایند:

متقین آن چنان یقینی دارند که گویا بهشت را می بینند و در آن متنعمند، و جهنم را آن چنان می بینند که گویا در آن معبند.(2)

طرح یک سوال

با این که ایمان حالت باور معنوی و قطع قلبی است که در آن تردید وجود ندارد، پس چطور یقین از آن بالاتر است؟ مگر حالت روانی ایمان با یقین چه تفاوتی دارد؟

پاسخ؟

همان طور که مطرح شد زمینه این موضوع در سخن حضرت ابراهیم علیه السلام در قرآن آمده است که از خدا درخواست می کند:

پروردگارا به من بنمایان که چگونه مرده را زنده می کنی؟ خطاب آمد،

ص: 86


1- میزان الحكمة جلد 10 صفحه 782
2- نهج البلاغه صفات متقین

آیا به زنده شدن مردگان از ناحیه من ایمان نداری؟ گفت بلی ایمان دارم اما می خواهم اطمینان خاطر پیدا کنم.(1)

از این جمله حضرت ابراهیم علیه السلام استفاده می شود که یقین و اطمینان خاطر هر دو در یک مرحله از روان انسان است و به تعبیر امام رضا علیه السلام:

ابراهيم علیه السلام می خواست بر یقین او افزوده شود.(2)

ثمرات يقين

اشاره

در بحث ثمرات يقين در احادیث و روایات ائمه علیهم السلام مسائل مختلفی مطرح شده است:

1-اولین ثمره يقين صبر است

امام على علیه السلام می فرماید:

اسلحه مؤمن صبر در برابر گرفتاری و شکر در برابر آسایش است.

2-دومین ثمره يقين اخلاص است

از همان حضرت عليه السلام نقل شده است:

انسان های اهل یقین انسان های مخلص هستند، و اخلاص عمل از قدرت یقین است.

3-ثمره دیگر یقین زهد است

از امام على علیه السلام:

زهد اساس و پایه یقین است.

4-توکل از ثمرات دیگر یقین است

از على عليه السلام:

توكل انسان از قدرت یقین اوست.

ص: 87


1- بقره / 260.
2- مستدرک جلد 2 صفحه 284.
5-رضا از نتایج دیگر يقين است

امام صادق علیه السلام:

رضا به قضائی که زیاد از آن دل خوش ندارند از بالاترین درجات يقين ا است.

6-سبک شمردن مصیبت ها یکی دیگر از ثمرات يقين است

امام زین العابدین در یکی از دعاهای خویش می فرمایند:

خدایا به من یقینی عطا فرما که به وسیله آن مصیبت های دنیا برای من آسان شود.(1)

مراتب يقين

در مراتب و درجات يقين، بعضی از علماء و محققین براساس مضامین آیات و روایات آن را به سه مرتبه و درجه تقسیم کرده اند:

1- علم اليقين: علمی که با دلایل و شواهد خاص خود برای انسان حاصل شود، مانند این که با دیدن دود به وجود آتش علم پیدا کنیم، قرآن در سوره تکاثر آیه 5 می فرمایند: «کَلّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِین» در بحث قیامت آن ها که منکرند به مرحله علم اليقين خواهند رسید.

2- عين اليقين: علمی که با مشاهده حاصل می شود و انسان به آن یقین و اطمینان کامل پیدا می کند، مانند کسی که آتش را از نزدیک مشاهده می کند.

قرآن در همان سوره تکاثر آیه 6 و 7 می فرماید:

« لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ»

آن ها آتش جهنم را می بینند و به مرتبه عين اليقين می رسند.

3- حق اليقين: بالاترین مرتبه یقین که با تمام وجود چیزی را وجدان کند، مانند کسی که وارد آتش شده و با تمام وجودش حرارت آن را وجدان می کند. در سوره واقعه آیه 95 می فرماید:

ص: 88


1- روایات این قسمت از صفحه 786 تا 788 جلد 10 میزان الحکمه

«إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ»

رسیدن و چشیدن آتش جهنم یقینی و حتمی است.

مرتبه حق الیقین عالی ترین مراتب یقین برای انسان مؤمن است.

يقين در آموزه های مهدوی

در دعاها و زیارت های مربوط به امام عصر عجل الله تعالی فرجه و در سخنان حضرت در مورد یقین نکات زیادی مطرح شده است که به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

الف: در دعای افتتاح که از ناحیه مقدسه به مارسیده است می خوانیم:

وَ أَیْقَنْتُ أَنَّک أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَهِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکالِ وَ النَّقِمَهِ...(1)

یقین دارم که تو مهربان ترین مهربانان عالم هستی در موضع عفو و بخشش و سخت ترین منتقمی در مقام عقاب و انتقام و...

ب: در زیارت آل یس در فرازهای مختلف امام زمان علیه السلام را به شهادت طلبیم که خود شهادت می دهیم به وحدانیت خدا، رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ولایت و امامت ائمه علیهم السلام، اعتقاد کامل به رجعت و این که مرگ و سؤال قبر و نشر و صراط و مرصاد و میزان و حساب و بهشت و جهنم و... بر حق هستند و ما به آنها یقین داریم.(2)

ج: در دعاء در غیبت امام زمان علیه السلام می خوانیم:

پروردگارا، یقین ما را به وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه به واسطه طول مدت غیبتش و انقطاع خبرش از ما سلب مگردان. و ذکر آن حضرت را و انتظار ظهورش و ایمان بوجودش و یقین کامل به ظهورش را هرگز از یاد ما مبر و دعای به آن بزرگوار و درود و سلام بر او را هرگز فراموش ما مگردان، تا این که طولانی شدن غیبتش ما را نا امید از قیام او نگرداند و بلکه یقین مابه حضرتش و قيام دولتش مثل

ص: 89


1- مفاتیح الجنان صفحه 321
2- مفاتیح الجنان صفحه 957

يقين ما به قیام رسول تو صلی الله علیه و آله و سلم، و آن چه بر او از وحی و تنزیل کتاب آسمانی تو آمد، چنین یقینی هم بوجود امام غایب ثابت و کامل باشد. پس تو ای خدا دل های ما را در ایمان به او قوت يقين عطا فرما...(1)

یقین در سه مرتبه : عِلمُ اليَقين، عَينُ اليَقين و حَقُّ الیَقین، یکی از پایه های اساسی رشد فضایل اخلاقی در انسان است. همان طور که در آیات و روایات و در دعاها مطرح شده و همه باید طالب آن باشیم.

خلاصه

1- یقین به معنای اطمینان کامل که باعث آرامش و سکون کامل شود.

2 - یقین از ایمان برتر است و چیزی گرانقدرتر از یقین نیست و دلیل آن داستان حضرت ابراهیم است که در آیه 260 بقره به آن اشاره شده است.

3- یقین بزرگ ترین عامل مؤثر در بازداشتن انسان از گناه و عامل سازندگی معنوی است.

4- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: از علامات مؤمن: یقین به خدا، یقین به مرگ، یقین به قیامت، یقین به بهشت، یقین به وجود جهنم، و يقين به حساب قیامت است.

5- ثمرات يقین عبارتند از : صبر، اخلاص، زهد، توکل، رضا، سبک شمردن مصیبت ها.

6- مراتب یقین عبارتند از : علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین.

7- در آموزه های مهدوی هم بحث یقین به شکل های مختلفی مطرح شده است: یقین به رحمت خدا، رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، ولایت ائمه، اعتقاد به رجعت و مرگ، و صراط و مرصاد و میزان، و اعتقاد و يقين به وجود مبارک امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف.

ص: 90


1- مفاتیح الجنان صفحه 1084 و 1085

خود آزمائی

ا- معنا و مفهوم یقین چیست؟

2- به چه دلیل یقین بالاتر از ایمان است؟

3- از نظر رسول خدا، علامات مؤمن چیست؟

4- ثمرات يقين کدامند؟

5- مراتبيقين را بنویسید.

6- در دعاها و زیارت ها و روایات مهدوی، یقین چگونه مطرح می شود؟

ص: 91

درس 9: دعوت به حق و تبعیت از آن

اشاره

در سوره عصر از مشخصات انسان های مؤمن تواصی و سفارش یکدیگر به حق ودعوت همگانی و عمومی به سوی آن است.

حق به معنای واقعیت و مطابقت با واقعیت است و به معنای امر ثابت..در کتب قاموس های قرآنی دوازده معنا و مورد استعمال برای آن ذکر شده است: خدا، قرآن، اسلام، توحید، عدل، صدق، آشکار بودن، واجب بودن و شایستگی و...

در آیات قرآن و متون روائی و دعاها و مناجات ها، فراوان از حق و باطل سخن به میان آمده است و تعبیرات زیبایی از آن شده است:

از آیه 17 سوره رعد که می فرماید:

خداوند از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانه ای به اندازه آن ها سیلابی جاری شد. سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد و از آن چه برای به دست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی آتش روی آن روشن می کنند نیز کف هائی مانند آن به وجود می آید. خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند اما کف ها به بیرون پرتاب می شوند ولی آن چه به مردم سود می رساند در زمین می ماند و خداوند این چنین مثال می زند...

از این آیه چند مطلب قابل برداشت است:

ص: 92

- حق همیشه مفید و سودمند است همچون آب زلال که مایه حیات است اما باطل بیهوده و بی فایده است.

- باطل همیشه مستكبر بالانشین پر سر و صدا ولی تو خالی است. اما حق متواضع، کم سر و صدا، اهل عمل و پر محتوا و سنگین وزن است.

-حق همیشه متکی به نفس است، اما باطل از آبروی حق مدد میگیرد و سعی می کند خود را به لباس او در آورد و از حیثیت او استفاده کند.

- تاریخ بشر مشحون است از مبارزه حق و باطل، و این مبارزه، پیکار موقت و موضعی نیست، و تا قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه به عنوان بالاترین و برترین محور حق در هستی ادامه خواهد یافت و به پیروزی نهائی حق می انجامد.

قرآن در مورد دیگر می فرماید:

«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَي الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ»(1)

حق را بر باطل می اندازیم و مغز باطل را به وسیله حق متلاشی می کنیم پس باطل از بین رفتنی است.

حق همچون طوفان می آید و باطل را از درون متلاشی و خرد و خمیر می کند.

و در آیه ای دیگر:

«وَقُلْ جآءَ الْحَقّ ُوَ زَهَقَ الْباطِلُ »(2)

و بگو حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل محو شدنی و سزاوار نابودی است.

از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه نقل شده که فرمودند:

هرگاه قائم علیه السلام به پا خیزد دولت باطل از بین می رود و زایل می گردد.(3)

با شناخت حق اگر کسی در مسیر حق نباشد و از آن تبعیت و دفاع نکند در مسیر

ص: 93


1- انبیاء 18
2- اسراء 81
3- سیمای امام مهدی علیه السلام در قرآن

باطل است.

جوان شیعه به عنوان منتظر ظهور حق در تمام دوران انتظار هم دعوت به حق می کند و هم تبعیت از آن، و در آرزوی تشکیل دولت کریمه در سایه پیروزی حق و پیروزی امام عصر عجل الله تعالی فرجه است.

در زیارت آل یس، ابراز می داریم:

فَالْحَقُّ مَا رَضِیتُمُوهُ وَ الْبَاطِلُ مَا سَخِطْتُمُوهُ.(1)

حق آن است که شما از آن راضی باشید، و باطل آن است که شما بر آن خشم داشته باشید.

امام عصر عجل الله تعالی فرجه در نامه به عثمان بن سعید (در قسمتی از نامه) می فرماید:

وَ لْيَعْلَمُوا أَنَّ الْحَقَّ مَعَنَا وَ فِينَا لَا يَقُولُ ذَلِكَ سِوَانَا إِلَّا كَذَّابٌ مُفْتَرٍ(2)

و باید بدانید که حق با ما و در محور وجود ما است، هیچ کس جز انسان هایی دروغگوی افترا زننده آن را جز برای ما قائل نیستند.

و از همان حضرت عجل الله تعالی فرجه در مضمون دو نامه برای شیخ مفید می خوانیم:

خداوند توفیقات تو را در پاری حق ادامه دهد و ثواب و پاداشت را به خاطر سخن صدق تو در مورد ما فراوان گرداند.

و در نامه دوم: سلام بر تو ای یاری کننده حق و دعوت کننده به سوی آن با سخن صدق.(3)

مقام معنوی شیخ مفید در شناخت و دفاع از حق به قدری والاست که مورد عنایت خاصه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه قرار گرفته و حضرت به او درود می فرستد و دعا می کند.

ص: 94


1- مفاتیح الجنان صفحه 958
2- كلمة الامام المهدی صفحه 314
3- كلمة الامام المهدی صفحه 188 و 196

و امام عجل الله تعالی فرجهدر دعای قنوت خویش عرضه می دارد:

... خدایا، هدف و نهایت امر نزد ما به نهایت رسید و ما با غضب تو غضبناک و برای نصرت و یاری حق به هم پیوسته و برای صدور فرمان تو مشتاق و منتظر تحقق وعده حق تو هستیم و آرزومند وعید سخت تو در مورد دشمنان توئیم.(1)

پیام سخنان، دعاها، زیارت ها؛ دعوت به حق، شناخت حق، یاری حق و تبعیت از آن است. حقی که مسلماً تمام تحقق آن در قیام الهی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه خواهد بود.

دعوت کنندگان به سوی حق

در متون اسلامی، قرآن، روایات، دعاها و زیارات، دعوت کنندگان به سوی حق، و دعوت کنندگان به سوی خدا با عناوین مختلف مطرح شده اند، از جمله:

1- خداوند عز وجل: دعوت کننده به سوی حق برای حیات و زندگی معنوی انسان : (آیه 24 سوره انفال و آیه 14 سوره رعد)

2 - رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، دعوت کننده به سوی خدا و به سوی حق است (آیه 24 سوره انفال و آیه 108 سوره یوسف علیه السلام وآیه 45 و 46 سوره احزاب)

3- پیامبران و اولیا خدا: همه پیامبران الهي داعیان به سوی حق و خدا هستند: (ایه 5 سوره نوح در مورد حضرت نوح علیه السلام وآیه 41 و 42 سوره مومن (غافر) در مورد مؤمن آل عمران)

4 - ائمه اطهار علیهم السلام در طول تاریخ داعیان الی الله و داعیان الی الحق بوده و هستند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد حضرت على علیه السلام می فرماید:

اِنَّ عَلِیاً مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَهُ وَ عَلِی لِسانِهِ .

على بر حق و حق با علی ودر زبان على علیه السلام است.(2)

ص: 95


1- ربيع الانام صفحه 110
2- بحارالانوار جلد 38 صفحه 93.

و در حدیث غدیر امام علی علیه السلام این چنین معرفی می شوند:

اوست آن که به حق هدایت میکند و به آن عمل می نماید.(1)

در ادامه لوح معروف حضرت زهرا علی علیهاالسلام (لوح جابر) در مورد امام باقر علیه السلام می فرماید:

دعوت کننده به راه من براساس راه حق.(2)

و در زیارت امام جواد علیه السلام می خوانیم:

سلام بر تو ای دعوت کننده به سوی حق و هدایت.(3)

و در مورد حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): رسول گرامی اسلام وصلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

كلمه حق و زبان صدق و راستی و آشکار کننده حق، حجت خدا براز بندگانش.

5- اصحاب و یاران ائمه و علماء شیعه:

امام علی علیه السلام در مورد یارانش در صفین... :

آبادگران شب با تلاوت قرآن و اهل دعوت حق.(4)

و در مورد شیخ مفید سخنان امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ملاحظه فرمودید.

و در دعای افتتاح می خوانیم (خدایا آنچه را که از حق شناختیم ما را متحمل آن کن)

خلاصه

1. حق به معنای واقعیت و مطابقت با واقعیت و یک امر ثابت است.

2- در قرآن دوازده معنا برای حق ذکر شده است: خدا. قرآن، اسلام، توحید، عدل، صدق، آشکاربودن و....

3- آیه 17 سوره رعد که حق و باطل را در حرکت سیل و کف بر آن و آب مثال

ص: 96


1- بحارالانوار 37 / 208.
2- بحارالانوار جلد 36 صفحه 202.
3- بحارالانوار جلد 99 صفحه 23.
4- بحارالانوار جلد 32 صفحه 472.

می زند چند نکته را روشن می کند:

الف: حق مانند آب همیشه مفید و سودمند است.

ب: باطل همیشه مغرور اما تو خالی است. ولی حق متواضع، کم سر و صدا و سنگین است.

ج: حق همیشه متکی به نفس اما باطل از آبروی حق مدد می گیرد و قیافه حق می گیرد.

د: مبارزهء حق و باطل موقت و موضعی نیست. بلکه تا قیام امام زمان علیه السلام به عنوان محور حق ادامه دارد.

4- در نامه ها و زیارت ها و دعاهای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف پر است از دعوت و سفارش به حق.

5- دعوت کنندگان به سوی حق عبارتند از: خداوند، رسول خدا صلی الله تعالی فرجه الشریف، پیامبران و اوصیای الهی، ائمه اطهار، اصحاب و یاران ائمه علهم السلام...

خود آزمائی

1- مفهوم حق چیست؟

2- چند معنای حق را در قرآن بنویسید.

3 - مشخصاتحق و باطل از نظر قرآن؟

4- در زیارت ها و دعاها و نامه های امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف. چگونه توجه به حق مطرح شده است.؟

5- دعوت کنندگان به سوی حق چه کسانی هستند؟

ص: 97

درس 10: برپا داشتن سنت ها، و مبارزه با بدعت ها

اشاره

سنت چیست؟ و بدعت کدام است؟ و نقش منتظران در تحقق سنت های الهی و مبارزه با بدعت ها تا چه اندازه است؟ احیاگر واقعی سنت ها و بدعت ستیز حقیقی کیست؟

مجاری تحقق ارادۀ الهی در جهان قوانینی که بر هستی حاکمند و اراده حق در نظام تشریع سنت های الهی هستند. سنت ها قابل تغییر و تبدیل نیستند.(1) این سنت ها در شكل قوانین تکوینی در نظام آفرینش و در شکل قوانین تشریعی در قرآن و سنت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین متجلی هستند.

نقش ما در احیاء سنت های تشریعی، عمل به آن ها، تبلیغ آن ها و دفاع از آن سنت ها است.

و بدعت عبارتست از نوآوری در دین، پدید آوردن راه و رسم تازه در دین، رسم و باوری که ریشه در قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ائمه علیه السلام نداشته باشد.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم در مورد سنت های حسنه و سنت های سیئه (بدعت ها) می فرمایند:

هرکس سنت و روش نیکوئی را بنیان نهد اجر آن سنت و اجر هر کس

ص: 98


1- فاطر 43

که به آن عمل کند برای صاحب سنت خواهد بود. و هر کس بدعتی را به وجود آورد (سنت سيئه) گناه آن بدعت و هر کس که به آن عمل کند برای بدعت گزار خواهد بود.(1)

و از همان حضرت علیه السلام نقل شده که فرمودند:

چگونه خواهید بود، آن زمان که در بین شما بدعت ها به وجود آید. تا جایی که به همراه با آن بدعت ها کودکان بزرگ شوند. و بزرگان پیر گردند و تازه مسلمانان به آن بگروند و تسلیم بدعت ها شوند. و آنگاه که بدعت ها آشکار شوند گویند: سنت است و اگر کسی به سنت عمل کند گویند این بدعت است. پرسیدند: یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در چه شرایطی چنین اتفاق می افتد؟ فرمود: آن گاه که دنیا را با اعمال آخرت معامله کنید.(2)

در شرایطی که در جامعه بدعت بوجود می آید، وظیفه چیست؟

پیامبر گرامی اسلام می فرمودند:

آن گاه که بدعت ها در بین امت من آشکار شود، دانشمند و عالم باید علمش را آشکار سازد و کسی که چنین نکند لعنت خدا بر او باد.(3)

و امام على علیه السلام می فرمایند:

بهترین بندگان خدا نزد او پیشوای عادلی است که هدایت شده و به وسیله او دیگران هدایت می شوند، زنده کننده سنت معلوم و از بین برنده بدعت ناشناخته است. سنت ها مشخصند و برای خود مشخصاتی دارند و بدعت ها هم آشکارند و دارای مشخصات روشن. و بدترین مردم پیشوای ستمگری است که گمراه است و گمراه کننده، سنت ها را می میراند و بدعتهای ترک شده را زنده می کند.(4)

ص: 99


1- مجمع البیان جلد 1 صفحه 192
2- ارشاد القلوب دیلمی جلد 1 صفحه 69
3- کافی جلد 1 صفحه 54
4- نهج البلاغه خطبه 164

با توجه به این روایات و روایات فراوان دیگر بدعت ها مصادیق فراوانی خواهند داشت که مسئولیت ما را در شناخت و مبارزه با آن ها صد چندان می کند:

از شورای سقیفه تا غارت بیت المال توسط خلفاء، از غصب خلافت على علیه السلام و کشتن و به شهادت رساندن و مسموم ساختن و به اسارت بردن اهل بیت علیهم السلام . از ایجاد جو تبلیغاتی مسموم بر علیه ائمه علیهم السلام و به وجود آوردن آراء منحط و فرقه های منحرف. و از اشاعه فساد و ظلم در جامعه تا مطرح کردن افکار منحرف وارداتی و کفرآمیز همه و همه مصادیق کامل بدعت در جامعه اسلامی هستند.

بدعت ستیزان

قرن ها است اولیای خدا با بدعت ها مبارزه کرده اند، و بزرگترین بدعت ستیز تاریخ (امام مهدی عجل الله تعالی فرجه) است که ریشه بدعت ها را به یاری خداوند نابود خواهد کرد.

على علیه السلام می فرمایند:

من زنده کننده سنت و میراننده بدعتها هستم.(1)

- در زیارت امام حسین علیه السلام، از ناحیه مقدسه امام عصر عجل الله تعالی فرجه می خوانیم:

شهادت می دهم که تو نماز را بر پا داشتی.... سنت های نبوی را زنده کردی و فتنه ها و بدعت ها را خاموش ساختی و دعوت به رشد و کمال کردی و...(2)

- در صلوات ابو الحسن ضراب اصفهانی (در اعمال روز جمعه) در مورد امام عصر عجل الله تعالی فرجه می خوانیم:

خدایا آن چه از دین تو محو شده است به وجود او تازه گردان و آن چه از کتاب تو را تغییر داده اند به وجودش زنده ساز و آنچه از

ص: 100


1- بحارالانوار جلد 42 صفحه 189
2- صحيفة المهدی صفحه 194

حکمت های تو را دگرگون کرده اند، به وسیله او ظاهر کن تا آن که دین تو باز طراوت تازه یابد و خالص از شائبه اوهام گردد و شک و شبهه در آن راه نیابد، و باطل و بدعت از آن دور گردد. بار خدایا به نور جمال او تاریکی های عالم را روشن گردان، و بنای هر بدعت را به قدرت او ویران ساز.(1)

در دعای امام رضا علیه السلام برای امام زمان علیه السلام (در روز جمعه) می خوانیم:

و ستمگران اهل کفر و سرکشان و رؤسای آن ها را با شمشیر آن حضرت به خاک هلاکت انداز و پشت رؤسای ضلالت را به وسیله او بشکن و کسانی که وضع بدعت شیطانی و محو سنت الهی کنند و باطل را قوی سازند در هم شکن... و سنن و احکام رسولان الهی و پیامبران خدا را که مندرس شده بواسطه او زنده ساز. و آن چه از کاخ و حکم شرع تو را که دشمنان و منافقان ویران ساخته و تغییر و تبدیل داده اند، به وجودش از نو بنیاد کن، تا آن که به واسطه او شرعی جدید و آئینی کاملاً تازه که با آن هیچ ناراستی و بدعت نباشد برای امت باز آید(2)

-و در دعاء در غیبت امام زمان علیه السلام می خوانیم:

خدایا آن چه از دین تو محو گردیده در دولت حضرتش از نو تجدید ساز و آنچه از احکام و سنتت که اهل بدعت و نفاق تغییر داده اند، همه را اصلاح فرما...(3)

امروز بسیاری از ارزش های اخلاقی دچار تحریف و بدعت شده است، آن چه وظیفه ما است مبارزه با این بدعت ها با پیروی از بزرگترین بدعت ستیز تاریخ (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه) است.

ص: 101


1- مفاتیح الجنان صفحه 94
2- مفاتیح الجنان صفحه 993
3- مفاتیح الجنان صفحه 1086

خلاصه

1- مجاری تحقق اراده الهی در جهان قوانین هستی ارادهء حق در نظام تکوین وتشریع سنت های الهی هستند.

2 - بدعت عبارت است از نوآوری در دین، پدیدآوردن راه و رسم تازه در دین.

3- در مورد سنت ها و بدعت ها روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام ذکر شده است.

که در این درس به مواردی از آنها اشاره شده است.

4 - وظيفه علمای دین در برابر بدعت ها، آشکار کردن علم و سنت واقعی است.

5- بزرگترین بدعت ها در اسلام از شورای سقیفه آغاز شد.

6- برترین بدعت ستیزان تاریخ، ائمه علیهم السلام و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.

خود آزمائی

سنت یعنی چه؟ و مقصود از سنت های الهی چیست؟

2 - مفهوم بدعت کدام است؟

3- در روایات در مورد بدعت ها و یا سنت ها روی چه مواردی تأکید شده است؟

4 - وظيفه علمای دینی در برابر بدعت ها چیست؟

5 - بزرگترین بدعت ها در اسلام از کجا آغاز شده است؟

6- برترین بدعت ستیزان تاریخ چه کسانی هستند؟

ص: 102

درس 11: تقوی

اشاره

از مهمترین ارزش ها و فضایل اخلاقی، تقوای الهی است.

تقوی، از ریشه (وقی) - وقایه به معنای حفظ و حراست و نگهبانی است. آفت زدایی از ثمرات زندگی، مواظبت بر آسیب ها و موانع تا رسیدن به اهداف متعالی زندگی انسان را تقوی نامیده اند.

در قرآن و روایات به ویژه در فراز های مختلف نهج البلاغه تأکید فراوانی بر تقوی شده است.

تقوی، نیروئی است روحی و مقدس و متعالی که منشا کشش ها و گریزهائی می گردد. کشش به سوی ارزش های متعالی، و گریز از پستی ها و آلودگی های مادی و درونی. تقوی حالتی است که به روح انسان شخصیت و قدر می دهد. و آدمی را مسلط بر خویشتن و مالک خود می نماید.

مراتب و درجات تقوی

تقوی دارای مراتب و درجاتی است همان طور که ایمان نیز مراتب و درجاتی دارد:

اولین مرتبه تقوی: انجام واجبات و ترک محرمات است. انسانی که مراعات این حالت را می کند، واجبات الهی را انجام می دهد و آن چه را که خدا حرام کرده است

ص: 103

ترک می نماید اولین درجه تقوی را دارد.

از امام صادق علیه السلام در مورد تقوی سؤال شد. حضرت فرموند:

تقوی آن است که خداوند در موردی که تو را امر فرموده غایب نبیند و در موردی که تو را نهی فرموده حاضر نبيند.(1)

مرتبه بالاتر تقوی (ورع) نامیده می شود: (ورع وارد نشدن در موارد شبهه ناک است). شخص نه تنها کار حرام انجام نمی دهد بلکه در مواردی هم که احتمال افتادن و وارد شدن به حرام را می دهد مواظب است.

و عالی ترین مراتب تقوی برای اولیا و کسانی است که مصداق واقعی این آیه شریفه هستند:

ای مردم با ایمان بکوشید که به حق تقوی - تقوائی کامل - دست بیابید.(2)

از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه سؤال کردند، حضرت فرمودند:

او امر الهی همواره مطاع باشد و هرگز از دستورش تخلف نشود، دل متقی پیوسته در یاد او باشد و هرگز فراموشش ننماید متنعم به نعمت های او و شکر گزار عطایش باشد و هیچ نعمتی را کفران ننماید.(3)

صفات متقین در خطبه معروف (همام) در نهج البلاغه مصداق حق تقوی است.

تقوای حضور به این معنا که فرد به طور دائم خود را در محضر خدا ببیند و شأن خود را برتر از ارتکاب به گناه فرض کند.

از مصادیق بارز این مرحله از تقوا: اهل بیت علیهم السلام هستند که در توصیف آن حضرات در صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی (در اعمال روز جمعه از ناحیه مقدسه) می خوانیم:

ص: 104


1- بحارالانوار جلد 70 صفحه 285.
2- آل عمران / 102.
3- تفسیر صافی جلد 1 صفحه 97.

خداوندا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت او علیهم السلام، امامان هدایتگر و دانشمندان صادق، نیکوکاران با تقوی درود بفرست، آنها پایه های دین تو، و اركان توحید، و بیانگر وحی تو هستند.

آثار تقوی

اشاره

تقوی به مفهوم عام آن که در سراسر زندگی بشر می تواند حضور مؤثر داشته باشد، منشا آثاری است که به بعضی از موارد آن اشاره می شود:

الف: تقوی مصونیت است

تقوی حفاظ و پناهگاه است نه زنجیر و زندان و محدودیت. بسیارند کسانی که میان (مصونیت) و (محدودیت) فرق نمی نهند و با نام آزادی و رهایی از قید و بند به خرابی حصار فتوی می دهند. قدر مشترک پناهگاه و زندان (مانعیت) است اما پناهگاه مانع خطرهاست و زندان مانع بهره برداری از موهبت ها و استعدادها. لذا على علیه السلام می فرماید:

بندگان خدا: بدانید که تقوا حصار و باروئی است بلند و غیر قابل تسلط و بی تقوائی و هرزگی حصار و باروئی است که مانع و حافظ کسان خود نیست. و آن کس را که به آن پناه ببرد حفظ نمی کند، همانا با نیروی تقوی نیش گزنده خطا کاری ها بریده می شود.(1)

ب: تقوی منشا آزادی است

على علیه السلام در برخی کلمات تصریح می فرمایند که تقوا مایه اصلی آزادی هاست. در خطبه 228 می فرماید:

همانا تقوی کلید درستی و توشه قیامت و آزادی از هر بندگی و نجات از هر تباهی است.

مطلب واضح و روشن است، تقوا به انسان آزادگی می دهد، یعنی او را از اسارت و

ص: 105


1- نهج البلاغه خطبه 157.

بندگی هوی و هوس آزاد می کند، رشته طمع و آز و حسد و شهوت و خشم را از گردنش بر می دارد و به این ترتیب ریشه بردگی های اجتماعی را از بین می برد، مردمی که بنده و بردهء پول و مقام و راحت طلبی نباشند هرگز زیر بار اسارت ها و بردگی های اجتماعی نمی روند.

ج: تقوا عامل روشن بینی است

قرآن می فرماید:

اگر تقوای الهی را پیشه کنید خداوند نیروی تشخیص حق از باطل را به شما خواهد داد.(1)

در تقوا سخن از (فرقان) (نیروی باطنی و روشنگر) است، به چه دلیل؟

...گناه عامل سیاهی و تباهی و قساوت قلب و فضایل اخلاقی عامل نورانیت، زیبائی و صفای باطن، لذا اگر از آینه زنگارها زدوده شود، محل تجلی نور خواهد بود. علم، دانش، فضیلت، نور است. اما بر قلبی می تابد که زنگار و سیاهی در آن نباشد و قلبي جلوه گاه نور علم و فضیلت و فرقان خواهد بود، که گرفتار انواع تیرگی ها نشود.

د: تقوى عامل خروج از شدائد است

قرآن در آیه دیگری می فرماید:

کسی که تقوى الهی داشته باشد، خداوند برای او راه خروج از مهالک و شداید قرار می دهد.(2)

در داستان حضرت یوسف علیه السلام، آن زمان که از مراحل جوانی و بردگی و گرفتاری در دام زلیخا و زندان گذشته بود و بعد از چند برخورد با برادران خویش خود را معرفی کرد و فرمود:

هر کس که تقوا و صبر داشته باشد خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند.(3)

ص: 106


1- انفال / 29.
2- طلاق / 2.
3- يوسف / 90.

این سخن زیبای یوسف علیه السلام نشان می دهد که: نجات از انواع گرفتاری ها، خروج از شداید، رسیدن به این عزت و عظمت نتیجه تقوی و پاکدامنی و پرهیزگاری است.

تقوا یک تعهد متقابل است:

در نهج البلاغه اصرار شده که تقوا نوعی ضمانت و مصونیت در برابر گناه است ، اما در عین حال به این نکته توجه داده است که انسان نباید از حراست و نگهبانی تقوا غفلت ورزد.

این نگهبانی متقابل از نوع نگهبانی انسان و جامه است: انسان نگهبان و حافظ جامه از دزدیده شدن و پاره شدن است و جامه نگهبان انسان از سرما و گرما است - علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:

خواب خویش را به وسیله تقوا تبدیل به بیداری کنید و وقت خود را با آن به پایان رسانید و احساس آن را در دل خود زنده نمائید و گناهان خود را با آن بشوئید ...همانا تقوا را صیانت کنید و خود را در صیانت تقوی قرار دهید.(1)

و سخن آخر:

على علیه السلام در سخنان زیبای دیگری می فرمایند:

قطعاً تقوای الهی قلب شما و بینائی کوری دل ها و درمان مرض بدن ها و اصلاح فساد سینه و پاکیزگی آلودگی جان های شما و روشنی پرده های چشمانتان و آسایش ترس دل ها، و نور در سیاهی ظلمت های زندگی شما است.(2)

و به این جملات زیبا و دلنشین امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در نامه به شیخ مفید گوش جان بسپاریم که:

تقوای خداوند را پیشه کنید و ما را کمک کنید که شما را از فتنه ای که به شما روی آورده نجات دهیم.(3)

ص: 107


1- خطبه 189.
2- بحارالانوار جلد 70 صفحه 284.
3- كلمة الامام المهدی صفحه 190.

و سراسر متن بیعت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با یارانش در زمان قیام حضرت دعوت به تقوی و دوری از گناه و ظلم فساد است. و یاران مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم عهد با امامشان چنین اند، تمام وجودشان تقوی الهی و تبعیت از فرامین مرادشان و دستورات خداوند است.

خلاصه

1- تقوی به معنای حفظ و حراست و نگهبانی، آفت زدائی از زندگی، مواظب آسیب ها و موانع بودن و ... است.

2- مراتب و درجات تقوی عبارتند از:

الف: اولین مرتبه تقوی انجام واجبات و ترک محرمات است.

ب: مرتبه بالاتر تقوی (ورع) نامیده می شود (ورع، پرهیز از موارد شبهه ناک است).

ج: عالی ترین مراتب تقوی، تقوای حضور است به این معنا که انسان شان خود را برتر از توجه به گناه ببیند و خود را در محضر خدا حس کند.

3- آثار تقوی:

الف: تقوی مصونیت است.

ب: تقوی منشأ آزادی است.

ج: تقوى عامل روشن بینی است.

د: تقوی عامل خروج از شدائد است.

ه: تقوی یک تعهد متقابل است.

4- سفارش مهم امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیخ مفید، و عهد و پیمان امام علیه السلام با یارانش پس از ظهور، توجه به تقوی است.

ص: 108

درس 12: عدالت و مبارزه با ظلم

اشاره

یکی از ارکان مهم اخلاق اسلامی و یکی از خصوصیات فطری بشر توجه به عدالت و مبارزه با ظلم و ستم است.

عدل به معنای برابری، میانه روی، دادن هر ذی حقى حقش را و ظلم به معنای نابرابری. تجاوز و ستمگری است.

بحث عدالت در اسلام از جنبه های مختلف مورد دقت بوده است:

در زمینه اعتقادات : یکی از اصول مهم اعتقادی شیعیان عدل الهی است، خداوند عادل است و به کسی ستم نمی کند «اِنَّ اللّهَ لا یَظْلِمُ النّاسَ شَیْئا...»(1)

در نظام خلقت: محور تکوین بر عدل استوار است. «بِالْعَدْلِ قَامَتِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ»(2)

در مسائل فرعی و فقهی: آن کس که گناه کبیره انجام ندهد و اصرار بر صغیره نداشته باشد، عادل است. به این معنا امام جماعت، شاهد در محاکم ، فقیه، ولی و قیم و ... باید عادل باشد.

در نظام سیاسی و حکومتی: حاکم جامعه اسلامی، کارگزان حکومتی، قاضی و حاکم شرع و .... همه و همه باید بر اساس عدالت حکم کنند. و باید عادل باشند (وإذا

ص: 109


1- يونس 44
2- عوالی اللآلی جلد 4 صفحه 102

حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ)(1)

در برخورد با غیر مسلمانان: هم باید مراعات عدالت را نمود:

«وَ لا یَجرِ مَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلَی اَنْ لا تَعْدِلوا....»(2)

دشمنی با قومی شما را به آن جا نکشاند که دست از عدالت بردارید.

یکی از اهداف مهم رسالت انبیاء تشویق قیام مردم به قسط و عدل است:

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ...»(3)

ما رسولانمان را با دلایلی روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قيام به عدالت کنند...

مردم باید قیام به قسط کنند، گرچه بر علیه خود آنها باشد:

«یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّهِ وَلَوْ عَلَی أنفُسِکُمْ أوِ الوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ...»(4)

ای کسانی که ایمان آورده اید قیام به قسط کننده و شاهدان برای خدا باشید، گرچه بر علیه شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما باشد.

در سخنان و فرمایشات على علیه السلام، تعبيرات سنگین و ارزشمندی در مورد عدالت مطرح شده که به چند روایت کوتاه از کتاب غررالحکم و دررالکلم بسنده می کنیم:

الف - اَلْعَدْلُ حَیَاهٌ اَلْجَوْرُ مَمْحَاهٌ

عدالت حیات و زندگی و ستم نابود کننده آن است.(5)

ب - اَلْعَدْلُ فَضِیلَهُ اَلْإِنْسَانِ.

ص: 110


1- نساء 58
2- مائده 8
3- جدید 25
4- نساء 135
5- غرر (ترجمه انصاری) جلد 1 صفحه 13

عدالت ارزش و فضيلت انسان است.(1)

ج - اَلْعَدْلُ حَیَاهُ اَلْأَحْکَامِ.

عدالت موجب احياء همه قوانین الهی است.(2)

د - الْعَدْلُ قِوَامُ الْبَرِيَّة و الظُّلمُ بِوارُ الرَّعِيَّةِ.

عدالت موجب پایداری مخلوقات و ستم موجب هلاکت مردم خواهد شد. (3)

ه-إِنَّ اَلْعَدْلَ مِیزَانُ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ اَلَّذِی وَضَعَهُ فِی اَلْخَلْقِ وَ نَصَبَهُ لِإِقَامَهِ اَلْحَقِّ فَلاَ تُخَالِفْهُ فِی میزانِهِ ، وَ لا تُعارِضْهُ فی سُلْطانِهِ .

بدرستی که عدالت میزان خداوند سبحان است که در بین خلق نهاده و آن را برای برپا داشتن حق نسب فرموده است. پس با خداوند در میزانش مخالفت نکنید و با قدرت او مقابله به مثل ننمائيد.(4)

و - مَنْ ظَلَمَ اَلْعِبَادَ کَانَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ خَصْمَهُ، مِنْ عَدْلٍ العِبادَ نَشَرَ اللهُ عَلَيهِ الرَّحمَةَ.

کسی که به بندگان ستم کند خداوند سبحان دشمن او خواهد بود. و آن کس که با بندگان به عدالت رفتار کند خداوند لطف و رحمتش را بر او می گستراند.(5)

در مقابل عدالت، ظلم و جور، در سه جلوه مطرح شده است:

ظلم به خود (گناه و معصیت)، ظلم به دیگران (تجاوز به حقوق دیگران)، ظلم به خدا (شرک به او).

فریاد انسان های آزاده در طول تاریخ و یکی از هدف های مهم و اساسی مبارزات

ص: 111


1- همان، صفحه 13
2- غررالحكم جلد 1 صفحه 17
3- همان، صفحه 28
4- همان، صفحه 222
5- همان، جلد 2 صفحه 670

اولیاء الهی و همچنین از محورهای قیام جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، مبارزه با ستم و ستمگران و اجراء و استقرار عدالت در جهان بودهو خواهد بود؟ سیری در سخنان و ادعیه و زیارت های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه موضوع را روشنتر می کند:

الف - در بخشی از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی می خوانیم:

اللَّهُمَّ... وَ اقْصِمْ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ وَ... وَ أَهْلِكْ بِعَدْلِهِ كُلَّ جَائِرٍ.

خدایا..... به وسیله حضرت هر ستمگری را در هم بشکن و... با عدالت حضرت ستم هر ستمگری را نابود ساز.(1)

ب- در دعای عدیله در توصیف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه چنین آمده است:

... و بِهِ یَمْلَأُ اللهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً...(2)

به وسیله او خداوند زمین را از عدل و داد پر می کند بعد از این که از ظلم و ستم پر شده باشد.

ج- در دعای قنوت امام جواد علیه السلام برای حضرت عليه السلام عرض می کند:

خداوندا دوستانت را در برابر دشمنان ظالم و تجاوزگر و عهد شکن و خارج شده از دین یاری کن. آن ها که بندگانت را گمراه کردند و در پی تحریف کتابت بودند و احکام تو را تبدیل و حقت را انکار نمودند.(3)

د- امام عصر عجل الله تعالی فرجه در زیارت ناحیه مقدسه به جد بزرگوارش خطاب می فرمایند:

أَشْهَدُ أَنَّكَ... لِلطُّغْیانِ قامِعاً، وَ لِلطُّغاهِ مُقارِعاً.. تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ.(4)

ص: 112


1- مفاتیح الجنان صفحه 94
2- مفاتیح الجنان صفحه 155
3- ربيع الانام صفحه 94
4- صحيفة المهدی صفحه 295 و 296

شهادت می دهم که تو... نابود کننده طغیان گری و در هم کوبنده طغیان گران بودی،... عدالت را گسترش دادی و منتشر کردی.

- در دعای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه از خدا درخواست می کنیم:

اللّهُمَّ ارْزُقْنا...... اکْفُفْ أَیْدِیَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السِّرْقَهِ.. و تَفَضّلْ.... وَ عَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَةِ.(1)

خدایا روزی ما کن... و دست های ما را از ظلم و سرقت دور کن... و ببخش... و بر پادشاهان عدالت و مهربانی را.

و-امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در نامه ای به سید ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ شیعه می فرمایند:

خود را برای مردم ارزان کن، جلسه حضورت را در دهلیز خانه خود قرار ده و به حوائج مردم برس، ما تو را یاری خواهیم کرد.(2)

ز-حضرت عجل الله تعالی فرجه در بخشی از بیعت خود با یاران خاصش در زمان ظهور از آن ها می خواهد:

.. مسلمانی را ناسزا نگویند، انسان در حال احرامی را نکشند، هتک حرمت محترمی را نکنند. به خانه ای هجوم نبرند، هیچ کس را به نا حق کتک نزنند... راه را بر کسی نبندند، و ترس و وحشت در جاده ها ایجاد نکنند... مال یتیم را نخورند و...(3)

پس:

یاری مردم، برآورده ساختن حوائج آن ها، عدم تجاوز به حرمت و حقوق انسان ها، اجرای عدالت و رفع ظلم در جامعه در سایه عنایات و توجهات خود حضرت عجل الله تعالی فرجه وظیفه خطیر و بسیار سنگینی خواهد بود.

ص: 113


1- مفاتیح الجنان صفحه 214
2- كلمة الامام المهدی صفحه 564
3- منتخب الاثر صفحه 469

خلاصه

1- عدالت و مبارزه با ظلم، از ارکان مهم اخلاق اسلامی و از خصوصیات فطری بشری است.

2- عدالت در اسلام از جنبه های مختلف مورد دقت است:

در زمینه اعتقادات، در مسائل فرعی و فقهی، در نظام سیاسی و حکومتی، در برخورد با غیر مسلمانان.

3- یکی از اهداف مهم رسالت انبیاء تشویق مردم به قیام به قسط است.

4- روایات فراوانی در اهمیت عدل و مبارزه با ظلم از زبان على علیه السلام وائمه علیهم السلام مطرح شده است.

5 - ظلم در سه جلوه مطرح شده است: ظلم به خود (گناه) ظلم به دیگران (تجاوز) ظلم به خدا (شرک)

6- از محورهای اصلی قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف استقرار عدالت و نابودی ظلم و ستم است.

خود آزمائی

1- مفهوم عدالت و ظلم چیست؟

2 - جنبه های مختلف عدالت در اسلام را بنویسید.

3- از اهداف مهم رسالت انبیاء چیست؟

4- سه محور ظلم را بنویسید.

5- اهمیت برقراری عدالت و مبارزه با ظلم در نظام جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان کنید.

ص: 114

درس 13: امر به معروف و نهی از منکر

اشاره

یکی از مسائل مهم اخلاقی اجتماعی و ارزش های جمعی حس مسئولیت همگانی است. به جهت این که از نظر دینی همه انسان ها در برابر هم مسئولند. این روحیه در تعبيرات مذهبی به عنوان وظیفه امر به معروف و نهی از منکر معروف شده است. و به قدری باعظمت و مهم است که علی علیه السلام می فرماید:

اما همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون قطره آبی است در برابر دریای پهناور.(1)

و آن جا که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جامعه را به کشتی تشبیه می فرمایند که با عده ای سرنشین رو به مقصدی در حرکت است. در این کشتی همه مسئولند، و همه نگران سرنوشت یکدیگر، کسی نمی تواند به بهانه ای که این قسمت از کشتی محل نشستن من و یا اطاق من است آن را ناقص و یا سوراخ کند و یا هر کسی حق این را نمی تواند داشته باشد که کشتی را به هر سو که می خواهد هدایت کند لذا همه مسئولند، و مراقب.

مردم در روابط اجتماعی، و مسئولیت های جامعه نمی توانند نسبت به عملکردهای خطرناک و خلاف افراد بی تفاوت باشند، چون بی تفاوتی باعث در هم

ص: 115


1- نهج البلاغه حکمت 374

ریختن نظام اجتماعی و سقوط آنها خواهد بود.

قرآن می فرماید:

باید از شما گروهی پدید آیند که دعوت به خیر و نیکی کنند. امر به و معروف و نهی از منکر نمایند، آنان گروه رستگارانند.(1)

امر به معروف و نهی از منکر، فضولی و دخالت در زندگی مردم نیست، حس تکلیف و مسئولیت جمعی و عدم بی تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه و مردم است.

حضرت علی علیه السلام در وصیت خویش فرمودند:

امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که افراد شرور و بدکار جامعه بر شما مسلط می شوند و آنگاه هرچه دعا کنید به اجابت نرسد.(2)

امام باقر علیه السلام می فرمایند:

امر به معروف و نهی از منکر فریضه بزرگ الهی است که همه واجبات با آن برپا می شود و به وسيله آن امنیت برقرار می گردد. کسب و کار مردم حلال و حقوق مردم تأمین می شود و در سایه آن آبادانی می آید و از دشمنان انتقام گرفته می شود، و کارها رو به راه میگردد.(3)

آری، اگر امر به معروف و نهی از منکر در حد یک تذکر سطحی باقی نماند و در مراتب بالاتر آن مورد توجه قرار گیرد و مردم مانند چشم بینا و نظاره گر حتی در برابر مسئولین خود باشند، افراد شرور بر آن ها مسلط نخواهند شد و کارها رو به راه می گردد.

مراتب امر به معروف و نهی از منکر

در آموزه های دینی برای عمل به این فریضه الهی شرایط و مراتبی را مطرح کرده اند

ص: 116


1- آل عمران آیه 104
2- نهج البلاغه نامه 47
3- وسایل الشیعه جلد 11 صفحه 395

که بنا بر وضعیت موجود اجتماعی، و آمادگی های فردی قابل دقت و پیگیری است:

اولاً: در بیشتر آیات مربوط به این موضوع ابتدا دعوت مردم به خیر ونیکی قبل از امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده، و مفهوم آن اینست که زمینه های معروف در جامعه باید آماده شود و زمینه های منکر از بین برود. و سپس به این فریضه مهم پرداخته شود.

ثانياً: در مراتب امر به معروف و نهی از منکر از مراتب قلبی، زبانی، اعضاء و جوارح، و بالاتر از آن سخن به میان آمده است.

در یکی از سخنان على علیه السلام می خوانیم:

گروهی از مردم با دست و زبان و قلب به مبارزه با منکرات بر می خیزد، آن ها تمام خصلت های نیک را بطور کامل در خود جمع کرده اند، گروهی دیگر تنها با زبان و قلب به مبارزه بر می خیزند اما با دست نه، این ها به دو خصلت نیک، تمسک جسته اند و یکی را از دست داده اند. گروهی دیگر تنها با قلبشان مبارزه می کنند و اما مبارزه با دست و زبان را ترک کرده اند. این گروه بهترین خصلت ها را از این سه ترک کرده و تنها یکی را گرفته اند و گروهی دیگر نه با زبان و نه با قلب و نه با دست با منکرات مبارزه نمی کنند، اینها در حقیقت مردگان زنده نمایند.

بدانید تمام اعمال نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر همچون قطره ای است در مقابل یک دریای پهناور. و بدانید با امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ کسی را نزدیک می کنند و نه از روزی کسی می کاهند، و اما از همه اینها مهمتر سخنی است که برای دفاع از عدالت در برابر پیشوای ستمگری گفته می شود.(1)

و این بالاترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر در قیام حضرت امام حسین علیه السلام متجلی، بود.

ص: 117


1- نهج البلاغه کلام 374

دعوت عملی

مهمترین راه دعوت به خیر ونیکی و امر به معروف و نهی از منکر دعوت عملی است، چنان که امام صادق علیه السلام می فرمایند:

دعوت کننده مردم باشید اما نه با زبان بلکه با پارسایی و تلاش، نماز ونیکی، که این رفتارها خود دعوت کننده هستند.(1)

این نظارت همگانی و دعوت عملی در تمام زندگی و اهداف معصومین علیهم السلام و در قيام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه متجلی است، به عنوان نمونه به چند مورد از متون اسلامی اشاره می شود:

الف - در زیارت وارث امام حسین علیه السلام، و زیارت ناحیه مقدسه در مورد امام حسین علیه السلام می خوانیم:

أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ. (2)

ب امام حسین علیه السلام در وصیت خویش به محمد حنفیه این چنین علت قیام خویش را بیان می فرمایند:

انگیزه نهضت و انقلاب من، هوی و هوس و تمایلات شخصی نیست، هدف من فساد و ستمگری نیست، بلکه هدف من اصلاح اوضاع نابسامان امت جدم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است، هدف من امر به معروف و نهی از منکر است و...(3)

ج - امام مهدی عجل الله تعالی فرجه ضمن بیعت خویش با یارانش در زمان قیام، روی این نکات تکیه می فرمایند:

... از وظائف آن هاست که امر به معروف و نهی از منکر نمایند.... و به مردم ستم نکنند.(4)

ص: 118


1- کافی جلد 3 صفحه 128
2- مفاتیح الجنان و صحيفة المهدی صفحه 294
3- بحارالانوار جلد 44 صفحه 329
4- منتخب الاثر صفحه 469

د. در زیارت آل یس خطاب به امام زمان علیه السلام می خوانیم:

فَالْحَقُّ ما رَضیتُمُوهُ، وَ الْباطِلُ ماسْخَطْتُمُوهُ، وَالْمَعْرُوفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ، وَالْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ.(1)

حق آن است که شما از آن راضی باشید، و باطل چیزی است که شما از آن خشمگین هستید. معروف آن است که شما به آن فرمان می دهید، و منکر آن است که شما از آن نهی می کنید.

آری، امروز مهم ترین و بالاترین معروف، ولایت و معرفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه و اهل بیت علیهم السلام است، و بزرگترین منکر دشمنان آن ها هستند و وظیفه شیعه پاسداری و دفاع از حریم ولایت اهل بیت علیهم السلام و ایجاد محبت در بین مردم نسبت به آن ها است.

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

1- آمر و ناهی، خود درک صحیحی از معروف و منکر داشته باشد.

2 - امر به معروف و نهی از منکر کننده باید خیرخواه مردم، با رحمت و رفاقت نسبت به آن ها باشد و خود را برتر از دیگران نداند.

3- باید موقعیت اجتماعی، شرایط روحی و سنی و فرهنگی و ... افراد را بداند.

4- احتمال بدهد که امر و نهی تاثیر دارد. در غیر این صورت واجب نیست.

5- انجام دهندهء منکر و ترک کننده معروف، اصرار بر کار خود داشته باشد ولی اگر اصرار نداشت امر و نهی لازم نیست.

6- نمی توان فردی را به جرم یک بار اشتباه یا خلاف به طور مستمر نصیحت و یا نهی از منکر کرد.

7- حفظ آبرو و حیثیت مردم در امر و نهی از اهم وظائف است.

8- واجب بودن معروف و حرام بودن منکر در حق فاعل ثابت باشد. و در ترک واجب عذری نداشته باشد. مانند زمان عسر و حرج و اضطرار.

ص: 119


1- ربيع الانام صفحه 392

9- امر و نهی، مفسده و ضرر جسمی و روحی و یا حیثیتی و ... نداشته باشد. مگر در موارد حساس و خطرناک.

10- در تمام مراتب و شرایط امر به معروف و نهی از منکر، باید جدای از همه وابستگی ها، فقط برای رضای خدا این وظیفه عملی شود.

درجات و مراتب امر به معروف و نهی از منکر:

با همه معروف ها ومنکرها نمی توان در یک رتبه و درجه برخورد کرد. با آموزه های دینی این امر در چند مرتبه قابل اجرا است:

1- پائین ترین مرتبه : انكار قلبی و انزجار روحی از منکر و سرور و خوشحالی از معروف است.

2 - مرتبه دوم: ترک معاشرت و مراوده و دوری و اعراض از مرتکب منکر.

3- مرتبه سوم: تبلیغ و تشویق معروف با حسن خلق و کلام نیکو.

4- اگر این سه مرحله مؤثر نبود. در مرتبه چهارم، جلوگیری از جرم باید با قاطعیت و برخورد قانونی انجام شود.

5- برخورد فیزیکی، اجرای حدود شرعی و قانونی، مربوط به مسئولین اجرائی و قضائی جامعه است.

6- بالاترین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر، فریاد دادخواهی و سخن عدل است در برابر حاکمان ظالم و سلطان ستمگر.

خلاصه

1- یکی از مسائل مهم اخلاق اجتماعی اسلام حس مسئولیت همگانی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر است.

2 - در ضرورت امر به معروف و نهی از منکر رسول خدا جامعه را به کشتی تشبیه می کند. که اگر کسی محل استقرار خود در کشتی را سوراخ کند دیگران نمی توانند بی تفاوت باشند.

3- از نظر على علیه السلام همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و

ص: 120

نهی از منکر، همچون قطره ای است در برابر دریای پهناور.

4- مهم ترین راه دعوت به خیر و نیکی دعوت عملی است نه زبانی.

5- همه ائمه علیهم السلام در جهت احیای امر به معروف و نهی از منکر تلاش کرده اند.

6- بالاترین معروف، اهل بیت علیهم السلام هستند. و بدترین منکر، دشمنان آنان.

7- شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر در درس به طور خلاصه مطرح شده، و برای آگاهی کامل تر می توان به رساله های عملیه مراجع مراجعه کرد.

خود آزمائی

1- مفهوم امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

2 - دلیل تشبیه جامعه به کشتی در بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چیست؟

3- از نظر على علیه السلام همه اعمال نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر مانند چیست؟

4 - مهم ترین راه دعوت به خیر و نیکی چیست؟

5- مهم ترین معروف و بدترین منکر چیست؟

6- شرایط امر به معروف و نهی از منکر را بنویسید.

7- مراتب امر به معروف و نهی از منکر کدامند؟

ص: 121

درس 14: صبر

اشاره

صبر عبارت است از ثبات نفس و اطمینان و مضطرب نگشتن در بلایا و مصائب و مقاومت کردن در برابر حوادث و شداید بدون پریشانی خاطر تا رسیدن به آن چه که هدف انسان و خواست واقعی و قلبی اوست.

در متون اسلامی صبر یکی از مهمترین اصول و پایه های اخلاق است به طوری که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

«صبر نصف ایمان است.»(1)

قرآن در باب صبر تعبیرات زیبایی را به کار برده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:

•خداوند صابران را به طور کامل و بدون حساب پاداش خواهد داد.(2)

• آنان پاداش خویش را دوبار دریافت می کنند زیرا که بردباری پیشه ساختند.(3)

• و حتماً کسانی را که صبر پیشه ساختند به نحوی بهتر از آن چه عمل می کردند پاداش خواهیم داد.(4)

ص: 122


1- محجة البيضاء جلد 7 صفحه 106
2- زمر 10
3- قصص 54
4- نحل 96

خداوند در قرآن در شأن و منزلت صابران، صفاتی را آورده است که برای غیر آن ها به کار نبرده است:

• درود و رحمت پروردگارشان بر آن ها که هدایت یافته اند.(1)

در روایات و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام نیز در مورد صبر بسیار سفارش شده، و پر اهمیت جلوه داده شده است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

کمترین چیزی که به شما داده شده است، یقین و اراده صبر است. اگر کسی از این دو صفت (یقین و صبر) بهره مند شود، و شب زنده داری و روزه مستحبی را از دست بدهد، اهمیت ندارد.(2)

از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند:

هرکس از مؤمنین که مبتلا به بلائی گردد و بر آن صبر نماید، پاداش هزار شهید برای او خواهد بود.(3)

اقسام صبر

در مورد صبر و اقسام آن نظریات مختلفی مطرح شده و هر کسی با دید خاصی صبر را تعریف و آن را به شکل های مختلف تقسیم کرده است. اما بهترین تقسیم بندی که در مورد صبر مطرح شده حدیث معروف رسول خدا است.

پیامبر گرامی اسلام در مورد صبر می فرمایند:

صبر بر سه نوع است: صبر در زمان مصیبت، صبر بر طاعت، و صبر در مقابل گناه، پس کسی که بر مصیبتی شکیبائی ورزدتا از درد و رنج آن به قوت و نیروی بردباری بیرون آید، خداوند برای او پاداشی برابر سیصد درجه می نویسد که فاصله میان هر درجه تا درجه دیگر، فاصله زمین تا آسمان است. و آن کس که بر طاعات و زحمت انجام

ص: 123


1- بقره 157
2- محجة البيضاء جلد 7 صفحه 107
3- کافی جلد 2 صفحه 92

آنها صبر نماید خداوند برای او پاداشی برابر ششصد درجه می نویسد که فاصله میان هر درجه تا درجه دیگر، فاصله میان طبقات زمین تا عرش است. و آن کس که نفس خویش را در برابر گناه ثابت و استوار نگه دارد و بر آن صبر نماید خداوند برای او پاداشی برابر نهصد درجه می نویسد، که فاصله میان هر درجه تا درجه دیگر، مانند فاصله میان طبقات زمین تا انتهای عرش است.(1)

دوران غیبت کبری امام عصر عجل الله تعالی فرجه برای شیعیان دوران صبر عظیم و صبر جمیل است. گرفتاری ها و ظلم و ستم به شیعه از یک سو و فساد و تباهی جهانی از دیگر سو، و طاقت فرسا بودن حفظ دینداری از جانب دیگر، هر سه صبر را برای انسان شیعه در این دوران امتحان عظیم می طلبد.

آن چنان که امام حسین علیه السلام می فرمودند:

همانا کسی که در دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر اذیت ها و انكارها بردبار و شکیبا و صابر باشد مانند کسی است که با شمشیر در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به جهاد می پردازد.(2)

روی همین اصل در دعاء در زمان غیبت امام زمان علیه السلام از خداوند می خواهیم:

خدایا ما را در دوران سخت انتظار، توان صبر و مقاومت عطا کن...(3)

امام عصر ارواحنا فداه در زیارت ناحیه مقدسه، از خداوند در برابر تمام مصیبت ها و مشکلات صبر جمیل و اجر جزیل را طلب می فرمایند.(4)

و باز هم در دعای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه:

از خداوند می خواهیم که: (خداوندا به فقرا و مستمندان صبر و قناعت عطا فرما.)(5)

ص: 124


1- کافی جلد 2 صفحه 91
2- كمال الدین صفحه 317.
3- مفاتیح الجنان صفحه 1083
4- صحيفة المهدی صفحه 312
5- مفاتیح الجنان صفحه 214

بیائیم ما هم در این دوران طولانی و پر از محنت و رنج و گرفتاری غیبت، از خداوند صبر در اطاعت، صبر در برابر معصیت و صبر در برابر مشکلات را طلب کنیم.

خلاصه

1- صبر، یعنی ثبات نفس و اطمینان، و مضطرب نشدن در گرفتاری ها و مصیبت ها.

2 - در قرآن و روایات بحث های ارزشمندی در مورد صبر و اجر صابران و ثمرة صبر مطرح شده است.

3- از نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم صبر بر سه قسم است: صبر در مصیبت، صبر در اطاعت و صبر در معصیت.

4- دوران غیبت کبری برای شیعیان، دوران صبر عظیم و صبر جمیل است. و در سفارشات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و دعاها به این امر تأکید شده است.

خود آزمائی

1- مفهوم صبر را بنویسید.

2- خلاصه ای از نظر قرآن و روایات در باب صبر بنویسید.

3- اقسام صبر را توضیح دهید.

4- صبر در دوران غیبت چه ویژگی هایی دارد

ص: 125

درس 15: زهد

اشاره

زهد عبارتست از روی گردان شدن از دنیا و ارادت قلبی نداشتن به آن و به اندازه ضرورت زندگی از آن بهره بردن.

زهد با داشتن مال و ثروت و خانه و زندگی و امثال آن منافاتی ندارد. مگر آن که انسان قلباً آن ها را دوست بدارد و بدان ها عشق ورزد و آن ها باعث سرگرمی او شده و او را از یاد خدا باز دارند.

امیر المؤمنین علیه السلام؟ فرمودند:

تمام زهد در قرآن در دو کلمه جمع شده است. خداوند سبحان فرمود: «تا شما بر آن چه از دستتان می رود دلتنگ نشوید و بدان چه به شما می رسد دلشاد نگردید».(1)(2)

پس آن کس که هر چه را از دست می دهد حسرت نخورد و به خاطر آنچه که به دست می آورد خیلی خشنود نگردد، مقام زهد را به دست آورده است. زهد، نداشتن نیست، بهره برداری صحیح از زندگی دنیاست و عدم وابستگی به آن.

از همان حضرت علیه السلام روایت شده است که:

زهد در دنیا عبارتست از کوتاه بودن آرزو و سپاسگزاری بر هر

ص: 126


1- حدید 23
2- نهج البلاغه حکمت 439

نعمت و پرهیز از تمامی آن چه را که خداوند عزوجل حرام کرده است.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند:

زهد در دنیا آن نیست که مال خود را تباه سازد و یا حلال را بر خود حرام نماید. بلکه زهد آنست که اعتماد تو در دنیا بر آن چه نزد خودت است بیش از آن چه در نزد خدا است نباشد.(2)

قرآن خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که خطاب به ما هم هست می فرماید:

و ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، هرگز دو چشم خود را به متاع ناچیزی که به قومی در جلوهء حیات دنیا عطا کردیم تا آنان را بیازماییم خیره مکن زیرا که رزق پروردگار تو بهتر و پاینده تر است.(3)

اگر بر این باور باشیم که رازق اصلی و مالک حقیقی جهان اوست و آن چه که در اختیار ما گذاشته امانت الهی و موجب آزمایش ماست که وابستگی ها را نسبت به دنیا کمتر و مقام زهدمان بالاتر خواهد بود. و این زهد نتایج مادی و معنوی زیبایی برای ما خواهد داشت.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

آن کس که در دنیا زهد بورزد، خداوند حکمت را در قلب وی ثابت بدارد و زبان او به حکمت سخن خواهد گفت و دردهای دنیا و درمان آن را به او می شناساند و او را سالم و پاک از دنیا به سوی دارالسلام (بهشت) می برد.(4)

لازمه محبت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه و لازمه اخلاق و زندگی مهدوی عجل الله تعالی فرجه زهد در دنیاست. در دعای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه از خداوند می خواهیم:

ص: 127


1- کافی جلد 5 (فروع) صفحه 71
2- کافی جلد 5 صفحه 70
3- طه 131.
4- کافی جلد 2 صفحه 128

... وَ تَفَضَّلُ عَلَى عُلَمَاءَنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصِيحَة . . .

خدایا به دانشمندان ما مقام زهد و خیر خواهی را عطا کن.(1)

و در سیره زندگی و حکومتی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه بعد از ظهور و در برخورد با کارگزاران حکومتش هم آنچه مورد توجه است زهد و تقوی است:

امام عجل الله تعالی فرجه در بیعت با یاران خویش از آنها پیمان می گیرد که:

... طلا و نقره و گندم و جو، و مواد غذایی مردم را ذخیره نکنند... لباس های نرم و لطیف (خز و حریر) نپوشند، با خود طلا حمل نکنند... به زندگی اندک راضی باشند، همیشه خوشبو و معطر باشند. لباس خشن بپوشند، خاکی زندگی کنند. و خود نیز چنین تعهدی به آنها می دهد.(2)

زندگی عموم مردم در زمان پس از ظهور بسیار زندگی خوب و مرفهی خواهد بود. اما آنها که از نزدیکان و کارگزاران حضرت هستند باید خود را به زندگی زاهدانه عادت دهند تا مردم در راحتی و آسایش باشند.

دو پرسش

پرسش اول: این است که: همه می دانیم اسلام با رهبانیت و زهدگرائی به مخالفت برخاسته و آن را بدعتی از راهبان شمرده است. پیغمبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم صریحا فرموده اند: « لَا رُهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ »به علاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، براساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است، نه پشت کردن به آن.

گذشته از همه این ها، رهبانیت و اعراض از زندگی با بینش و فلسفه خوش بینانه اسلام درباره هستی و خلقت ناسازگار است.

پرسش دوم: گذشته از این که زهدگرائی همان رهبانیت است که با اصول و مبانی

ص: 128


1- 1. مفاتیح الجنان صفحه 214.
2- منتخب الاثر صفحه 469.

اسلامی اسلامی ناسازگار است چه مبنا و فلسفه ای می تواند داشته باشد؟ چرا بشر محکوم به زهد شده است؟ چرا بشر باید به این دنیا بیاید و دریا دریا نعمت های الهی را ببیند و بدون آن که کف پایش تر شود از کنار آن بگذرد؟

پاسخ

حقیقت اینست که زهد اسلامی غیر از رهبانیت است، رهبانیت بریدن از مردم و رو آوردن به عبادت است. براساس این اندیشه که کار دنیا و آخرت از یکدیگر جدا است. دو نوع کار بیگانه از هم است، از دو کار یکی را باید انتخاب کرد. یا باید به عبادت و ریاضت پرداخت تا در آن جهان به کار آید و یا باید متوجه زندگی و معاش بود تا در این جهان به کار آید.

اما زهد اسلامی در عین اینکه مستلزم انتخاب زندگی ساده و بی تکلف است، و براساس پرهیز از تنعم و تجمل و لذت گرائی است. در متن زندگی و در بطن روابط اجتماعی قرار دارد و عین جامعه گرائی است برای خوب از عهده مسئولیت ها بر آمدن است.

فلسفه زهد در اسلام آن چیزی نیست که رهبانیت را به وجود آورده است. در اسلام مسئله جدا بودن حساب این جهان و آن جهان مطرح نیست، ارتباط دو جهان با یکدیگر از قبیل ارتباط ظاهر و باطن شیی واحد است.

در زهد اسلامی کسی را از بهره وری صحیح از نعمت های الهی باز نمی دارند. قرآن در آیه 32 اعراف می فرماید:

ای پیامبر بگو زیورهائی را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و نیز روزی های پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده؟ بگو این نعمت ها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و روز قیامت خاص آنان می باشد...

زندگی زاهدانه به این معنا است که گرفتار اسراف و تبذیر و حرامخواری نشویم. می توان زندگی خوب و آرام داشت و ثروتمند بود، اما با همین شرایط، به هدف والای زندگی که عبودیت و اطاعت خدا است دست یافت. و به تعبیر قرآن به تجارتی بدون

ص: 129

ورشکستگی و کسادی در دنیا و آخرت رسید.

پایه های زهد اسلامی

چنان که از نصوص اسلامی بر می آید: زهد اسلامی بر چند پایه اساسی استوار است:

1- بهره گیری های مادی از جهان و تمتعات طبیعی و جسمانی تنها عامل تعیین کننده خوشی و بهجت و سعادت انسان نیست، برای انسان به حکم سرشت خاص، یک سلسله ارزش های معنوی مطرح است که با فقدان آن ها تمتعات مادی قادر به تامین بهجت و سعادت نیست.

2- تمتعات مادی و نیازهای طبیعی لازمه طبیعی وجود انسانند و بوسیله همین نعمت ها و غرایز طبیعی زندگی می کند، اما اینها وسیله و سكوی پرش انسان هستند نه محل استقرار و ماندن و لذت بردن.

در جمله زیبائی از امام علي عليه السلام در نهج البلاغه آمده: ( الدُّنْيَا مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهُ ) دنیا محل تجارت دوستان خداست. تجارتخانه را می توان زیبا ساخت، تزیین کرد، نور پردازی کرد، اما به هدف بهره و سودی که از قبال آن بدست می آید، نه خود تجارتخانه. دنیا مقدمة رسیدن به آخرت، و آخرت ثمره تلاش های دنیا است.

3- سرنوشت سعادت فرد از سعادت جامعه جدا نیست، انسان از آن جهت که انسان است یک سلسله وابستگی های عاطفی، و احساس مسئولیت های انسانی درباره جامعه دارد که نمی تواند فارغ از آسایش دیگران آرامش داشته باشد.

4- روح در عین نوعی اتحاد و یگانگی با بدن در مقابل بدن اصالت دارد، کانونی است، در برابر کانون جسم. منبع مستقلی است برای لذات و آلام. روح نیز به نوبه خود بلکه بیش از بدن، نیازمند به تغذیه و تهذیب و تقویت و تکمیل است، روح از بدن و سلامت آن و نیرومندی آن بی نیاز نیست، اما بدون شک غرفه شدن در تنعمات مادی، مجال و فرصتی برای بهره برداری از کانون روح باقی نمی گذارد.

ص: 130

خلاصه

1- زهد یعنی روی گردان شدن از دنیا و ارادت قلبی نداشتن به آن و به اندازه ضرورت زندگی از آن بهره بردن.

2-امیر مؤمنان عليه السلام می فرمایند: در قرآن زهد در دو کلمه جمع شده است:

تا شما بر آنچه از دستتان می رود دلتنگ نشوید و بدان چه به شما می رسد دلشاد نگردید.

3- روایات فراوانی در مورد زهد مطرح شده که به طور کلی زهد به معنای فقر و نداری و عدم تلاش برای دنیا نیست. بلکه به معنای وابسته به آن نشدن می باشد.

4- امام زمان عليه السلام در دعای مخصوص می فرمایند:

خداوندا به علمای ما زهد و خیرخواهی عطا کن و با یاران خود براساس زندگی زاهدانه پیمان می بندد.

5- می پرسند: با این که در اسلام رهبانیت نیست، چگونه از زهد دفاع می شود؟ پاسخ این است که زهد غیراز رهبانیت است. رهبانیت بریدن از مردم، اما زهد اسلامی، در عین حالی که پرهیز از تجمل و رفاه طلبی است اما در بطن روابط اجتماعی قرار دارد.

6- می گویند چرا بشر باید در کنار این همه نعمت در دنیا زاهد باشد؟

و پاسخ این است که بشر محکوم به فقر و عدم بهره وری از دنیا نیست. زهد در آن جا مطرح می شود که دنیا و توجه به آن انسان را از هدف اصلی زندگی و قرب الهی باز دارد.

7- پایه های زهد اسلامی عبارتند از :

الف - تنها عامل تعیین کننده خوشی تمتعات مادی نیست بلکه باید به یک سلسله ارزش های معنوی هم توجه کرد.

ب - تمتعات مادی و نیازهای طبیعی و غرایز وسیله و سکوی پرش انسان هستند.

ج - انسان دارای ابعاد مختلف است و سعادت هر انسانی جدای از سعادت جامعه نیست.

د- روح در عین اتحاد و یگانگی با بدن در مقابل بدن اصالت داد.

ص: 131

خود آزمائی

1- زهد یعنی چه؟

2- مضمون یک روایت را در مورد زهد بنویسید.

3- چرا در اسلام با این که رهبانیت رد شده زهد پذیرفته شده است.؟

4- چرا بشر محکوم به زندگی زاهدانه است؟

5- پایه های زهد اسلامی کدامند؟

ص: 132

درس 16: حيا

اشاره

حیاء از ریشه (ح ی و) یا (ح ی ی) به معنای شرم داشتن و آزرم و خجالت است که در مقابل آن وقاحت و بی شرمی قرار دارد. و منظور از آن خودداری از انجام کارهای زشت به سبب ترس از سرزنش شدن است.

در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.

مطالعه درباره مفهوم حیا در آیات و روایات نشان می دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است.

حیا در قرآن

حیا به مفهوم شرم داشتن چهار مرتبه و با الفاظی از مصدر (استحياء) سه بار به کار رفته. به صورت فعل منفي (لايستحیی) در آیه 26 بقره (خدای را از این که پشهای یا فراتر از آن مثل زند شرم نیاید) و آیه 53 احزاب (... ولی خداوند شرم نمی کند ...) که در هر دو مورد به خدا نسبت داده شده است. و به صورت فعل مثبت در آیه 53 احزاب که فاعل آن رسول خدا است. آمده است. این مفهوم یک بار هم به صورت مصدر (استحياء) در آیه 25 قصص آمده و به دختر حضرت شعیب نسبت داده شده است.

مفسران در نسبت دادن فعل حيا به خدا وند گفته اند: شرم نکردن خداوند در آیه

ص: 133

26 بقره به معنای نترسیدن و منصرف نشدن خداوند از انجام دادن امری است، که برخلاف نظر بندگان في نفسه زشت نیست.

و در آیه 53 احزاب به معنای منصرف نشدن خداوند از بیان حق است.

در آیه 25 قصص نیز (استحياء) به صورت بروز و ظهور عفت و شدت حیا در رفتار دختر شعیب معنا شده است.

در صدر آیه 53 احزاب هم حیای پیامبر صلي الله عليه و آله از اعتراض به کسانی که با رعایت نکردن ادب موجب آزار ایشان شده بودند به سکوت ایشان در برابر بی ادبی آنان و برخاسته از حلم ایشان تفسیر شده است.

ارزش حیا در کلام معصومین علیهم السلام

حيا به صفتی که مایه تمایز انسان و حیوان و جامع خصال شایسته انسانی است و در حدیث مورد توجه جدی قرار گرفته است:

رسول خدا صلي الله عليه و آله حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است:

بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت گردانید و حیا با هیچ چیز همراه نگشت مگر آن که آن را آراست.(1)

امام علی ابن ابیطالب عليه السلام می فرمایند:

هرکه پوشش شرم گزیند کسی عیب او نبیند.(2)

و در بیانی دیگر می فرمایند:

حیا پیشه کن که حیا نشانه نجابت است.(3)

امام صادق عليه السلام جایگاه حیا را دررأس مکارم اخلاقی دانسته و می فرماید:

مکارم اخلاق یکی وابسته به دیگری نیست. خداوند آنها را به هر که خود خواهد دهد، ممکن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولای او نباشد. آنها عبارتند از: راست گوئی،

ص: 134


1- امالی شیخ صدوق / 167.
2- نهج البلاغه ح 223.
3- غررالحکم ح 6082.

صداقت با مردم، بخشیدن به مسکین، جبران کردن خوبی ها، امانت داری، صله رحم، دوستی و مهربانی با همسایه و یار، مهمان نوازی و در رأس همه، حيا.(1)

امام على عليه السلام در باب نقش کلیدی حیا فرمودند:

و حیا وسیله رسیدن به هر زیبائی و نیکی است.(2)

و به تعبیر امام صادق عليه السلام:

ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.(3)

و از سیره رسول خدا گزارش شده که: هرگاه با مردم صحبت می کرد عرق شرم بر پیشانی داشت و هیچگاه به آنان خیره نمی شد.(4)

و از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

خداوند بهشت را بر هر فحش دهنده بد دهان که حیای او کم است و برای او مهم نیست که چه می گوید و چه چیزی درباره او گفته می شود حرام نموده است.(5)

بسیاری از ارزش های اخلاقی در جامعه در سایه حياء تحقق پیدا می کند که اگر این ویژگی اخلاقی نباشد پرده دری ها و بی حیایی تمام ارزش های انسانی را نابود می کند.

انواع حياء

در تعبیرات اسلامی حیاء را به شکل ها و عناوین مختلف تقسیم کرده اند:

گاهی شرمساری، ماهیتی منفی می یابد و آن در صورتی است که منشأ آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد.

پیامبر گرامی صلي لله عليه و اله در یک تقسیم بندی از حیاء می فرمایند:

ص: 135


1- کافی 2/55.
2- تحف العقول / 84.
3- کافی 2/106.
4- کافی 5/565.
5- کافی 2/323.

حیاء دو نوع است، حیاء عقل و حياء حماقت، حیاء عقل نشانه علم و حياء حماقت همان جهل انسان است.(1)

حیای حمق در اخلاق اسلامی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلکه مانع رشد و تعالی انسان و موجب عقب ماندگی او در زمینه های مختلف می گردد.

در پرسش و تحقیق از مسائل علمی و شرعی و انجام واجبات و ترک محرمات حیاء مفهومی ندارد. اما در انجام کارهای زشت و پیروی از شهوات، حیاء یک اصل اساسی است.

در روایات دیگری از آن حضرت صلي الله عليه و آله ، حیاء به شکل دیگری تقسیم شده است:

حياء پنج نوع است: حیاء در مقابل گناه، حیاء در مقابل کوتاهی عمل، حیاء کرامت و بزرگواری، حیاء محبت و حیا در برابر هیبت و عظمت، و برای هر کدام از این حياءها اهلى و برای اهل آن مرتبه و مقام جداگانه ای است.

موانع حيا

اشاره

در روایات اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر، علل بی حیائی و کمی حیا معرفی شده اند، که مهم ترین آن ها به شرح زیر است:

1-از میان برداشتن حریم ها

امام کاظم عليه السلام به یاران خود توصیه می فرمودند:

پرده شرم و آزرم را از میان خود و برادرت بر مدار و مقداری از آن باقی گذار زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.(2)

ص: 136


1- کافی جلد 2 صفحه 106.
2- كافي2/682.
2-ابراز نیاز در برابر مردم

امام صادق علیه السلام فرمودند:

دست نیاز به سوی مردم درازکردن عزت را سلب می کند و حیا را می برد.(1)

3-زیاد سخن گفتن

امام على علیه السلام می فرمودند:

هر که پر گفت راه خطا بسیار پوید، و آن که بسیار خطا کرد شرم او اندک شود و آن که شرم او اندک شود پارسائیش کم گردد و آن که پارسائیش اندک گردد دلش بمیرد.(2)

4-شراب خواری

به امام رضا علیه السلام منسوب است که در شرح علت تحريم شراب فرمودند:

خداوند تعالی شراب را حرام فرمود زیرا شراب تباهی می آورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل می کند، و شرم و حیا را از چهره فرد می زداید.(3)

آثار حیا

اشاره

در احادیث، آثار فراوانی، اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آن ها به شرح زیر است:

1۔محبت خداوند

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

خداوند انسان باشرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سمج نفرت دارد.(4)

ص: 137


1- کافی 2/148.
2- نهج البلاغه ح 349.
3- فقه الرضا 282.
4- امالی شیخ طوسی 39.
2-عفت و پاکدامنی

امام علی بن ابی طالب عليه السلام می فرمایند:

ثمره حیا، عفت و پاکدامنی است.(1)

3-پاک شدن گناهان

امام سجاد علیه السلام در این باره فرمودند:

چهار چیز است که هرکس را باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگارش را ملاقات کند در حالی که خداوند عزوجل از او خشنود است. هرکس به آن چه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد. و زبانش با مردم راست باشد، و از هرچه نزد خدا و نزد مردم زشت است شرم کند، و با خانواده خود خوش رفتار باشد.(2)

4-آثار دیگر شرم و حیا

نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی در آشکار و پنهان، خوش روئی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم و... از آثار مثبت شرم و حیا از دیدگاه روایات است.

حیاء، شرم و پاکدامنی در دوران جوانی و بویژه برای دختران و زنان، باعث عزتمندی و کرامت آنها خواهد بود. شهوات و غرائز بر انسان با حیا غلبه نخواهند کرد و جسم خود را در برابر دید دیگران و چشم های ناپاک قرار نخواهد داد. و در محضر خدا گناه نمی کند.

جوان باحیا، آراسته است، اما آراستگی او به گونه ای است که جسم او وسیله جلب توجه دیگران قرار نگیرد. او خود را بزرگتر از آن می یابد کهدیگران او را به عنوان یک ابزار حقیر وکوچک نگاه کنند.

ص: 138


1- غررالحكم 199.
2- خصال شیخ صدوق 1/222.

او چشم های خود را هم از حرام حفظ می کند. زیرا همه مشکلات روحی و روانی دوران جوانی از چشم شروع می شود. چشمی که آرزوی دیدار زیباترین یوسف دنیا (امام مهدی عجل الله تعالی فرجه) را دارد، آن را در برابر بی ارزش ترین مسائل دنیا به معامله نمی گزارد و خرج نمی کند.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در دعای منسوب به خود آن حضرت، می فرمایند:

خداوندا چشمان ما را از زشتی و خیانت حفظ کن.

و در ادامه همان دعا:

خدایا به زنان ما حیاء و عفت و پاکدامنی عطا بفرما.(1)

پی آمدهای وقاحت و بی شرمی:

امام صادق عليه السلام به شاگرد خود مفضل می فرماید:

ای مفضل اگر حیا نبود، انسان هیچگاه مهمانی را نمی پذیرفت، به وعده وفانمی کرد، نیازهای مردم را برآورده نمی ساخت، از نیکیها برحذر بود و بدی ها را مرتکب می شد، بسیاری از امور لازم و واجب را انجام نمی داد، حقوق والدین را رعایت نمی کرد. هیچ صله رحمی نمی نمود وهیچ امانتی را پس نمی داد و از فحشا برحذر نبود.(2)

مواردی که در آنها حیا مورد ندارد:

گفتار حق، تحصیل علم، پرسش های علمی، تحصیل درآمد حلال، خدمت به مهمان، احترام به دیگران، اعتراف به ندانستن، درخواست از خداوند و ائمه علیهم السلام بخشش حتی به اندازه کم و خدمت به خانواده....

خلاصه

1۔ حیا به معنای شرم داشتن و آزرم است که در مقابل آن وقاحت و بی شرمی است.

2- حیا در قرآن از مصدر (اِستِحيا) (يَستَحیی) در مورد خدا و پیامبرصلي الله عليه و اله و در

ص: 139


1- دعای حضرت مهدی عليه السلام- مفاتیح الجنان صفحه 214.
2- بحارالانوار 2/81.

داستان دختر شعیب عليه السلام آمده است.

3- روایات گوناگونی در باب حیا و ارزش آن از پیامبرصلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام نقل شده است.

4- انواع حیا عبارتند از: حیای عقل و حیای حمق. حیا در مقابل گناه، حیا در کوتاهی عمل، کرامت و بزرگواری، محبت و حیا در برابر هیبت و عظمت.

5 - از موانع حيا: از بین رفتن حریم ها، ابراز نیاز در برابر مردم، زیاد حرف زدن، شرابخواری و... است.

6- از جمله آثار حیا عبارتند از: محبت به خداوند، عفت و پاکدامنی، پاک شدن گناهان، نرمش، مهربانی، سلامت و...

7- پی آمدهای وقاحت و بی شرمی: عدم وفای به عهد، عدم پذیرش مهمان، برآورده نکردن نیازهای مردم، عدم صله رحم و خیانت در امانت و ...

8- مواردی مانند. پرسش در مباحث علمی و گفتار حق و تحصیل در آمد حلال و درخواست از خداوند و اهل بیت عليهم السلام و... حیا موردی ندارد.

خود آزمائی

1- معنای حیا را بنویسید.

2- حیا در قرآن به چه صورت مطرح شده است؟

3- مضمون دو روایت را در باب حیا بنویسید.

4- انواع حیا را بنویسید.

5- موانع حیا را بنویسید.

6- آثار حیا را بنویسید.

7- پی آمدهای وقاحت کدامند؟

8- در چه مواردی نیاز به حیا نیست؟

ص: 140

درس 17: عقت و پاکدامنی

اشاره

یکی از ثمرات حيا و یکی از فضائلی که در قرآن و روایات مورد توجه قرارگرفته (عفت و پاکدامنی) است.

معنای عفت

عفت در لغت، حاصل شدن حالتی برای نفس و جان آدمی است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری می شود. و اصل آن بسنده کردن در گرفتن چیز اندک است و طلب عفت و پاکدامنی و باز ایستادن از حرام استعفاف نام دارد.

عفت در اصطلاح اخلاق، یعنی قوه شهوت در خوردن و آمیزش جنسی مطيع عقل باشد، و از چیزی که عقل و شرع نهی کرده اجتناب نماید و این حد از اعتدال در شرع ستوده شده است.

جلوه های گوناگون عفت

البته وقتی می گوئیم شهوت، فقط شهوت جنسی مراد نیست، بلکه مفهوم عام آن مراد است. مثل شهوت مال، مقام، خوردن، سخن گفتن و .... عفت در همه این ها کنترل کننده است.

ص: 141

در دعاها می خوانیم:

خداوندا عقت در شکم و در شهوت به من روزی کن.

و امام صادق عليه السلام می فرمایند:

شیعه على عليه السلام کسی است که عفت شکم وشهوت داشته باشد.(1)

در مورد شکم نیز حد وسط مطلوب است و نباید برخی از روایاتی که در مدح و فضیلت گرسنگی آمده ما را به اشتباه بیندازد.

حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمودند:

خوشا به حال کسی که برای خدا تشنگی یا گرسنگی کشد.(2)

شارع مقدس باید در مقابل طبع سرکش چنین سخن بگوید و این از اسرار و حکمت شریعت است که هر وقت طبع انسان جانب افراط را طلب کند، شرع مبالغه و افراط در منع از آن را امر می کند تا فرد به حال اعتدال برگردد.

بنابراین افراط در گرسنگی ممدوح نیست چون غرض از خلقت انسان بندگی خدا است و آن موقوف است به قوت و نشاط طبع. شکی نیست که گرسنگی بسیار قوت را از بین می برد. پس مراد اندک خوردن است به حدی که آدمی سنگینی غذا را نفهمد.

عفت در مورد کلام و قلم: کلام و قلم نیز از حد وسط عفت بی نصیب نیستند و ازجمله واجبات اخلاقی، عفت کلام و قلم است.

در مقابل عفت

عفت از مهم ترین فضائل انسانی محسوب می شود. برخی برای معرفی آن، از مفهوم ضد آن (هتاکی = پرده دری) استفاده می کنند. به همین علت در بسیاری از موارد، عفت را به معنای پرهیزگاری در خصوص مسائل جنسی استعمال کرده اند. در حقیقت عفت، حد اعتدال شره و خمودی است.

(شره) فرو رفتن انسان در شهوات است و (خمودی) یعنی بی حرکتی در جهت لذات مشروع که بدن به آن ها و از سر ضرورت بدنی احتیاج دارد. پاکدامن کسی است که

ص: 142


1- کافی 2/233.
2- میزان الحکمه 2/1689.

اعمالش مطابق شریعت، عقل و جوانمردی باشد.

مصادیق آیات عفت

در چند آیه از قرآن اشاره به عفت و پاکدامنی شده است. از جمله:

در سوره نور آیه 33 می فرماید:

و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی یابند باید پاکدامنی پیشه کنندتا خداوند از فضل خود آنان را بی نیاز گرداند.

و یا در مورد عفت در مسائل مالی و معیشتی می فرماید:

این صدقات برای نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده اند و نمی توانند برای تأمین هزینه زندگی در زمین سفر کنند. از شدت عفت و خویشتنداری، فرد بی اطلاع آنها را توانگر می پندارد.(1)

و یا در آیه 60 سوره نور می فرماید:

و بر زنان کارافتاده ای که دیگر امید زناشوئی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را کنار نهند به شرطی که زینتی را آشکار نکنند و عفت ورزیدن برای آنها بهتر است. و خدا شنوای دانا است.

ارزش عفت براساس روایات

در روایات اهل بیت عليهم السلام به مقوله عفت، آثار و ارزش آن توجه فراوان شده است.

در این جا به نمونه ای از روایات اشاره می شود

- على عليه السلام می فرمایند:

بالاترین نشانه مروت و مردانگی حیا است که ثمره و میوه حیا، عقت و پاکدامنی است.

کسی که عفت بورزد گناهانش کم می شود. و نزد خدا مقامی بزرگ می یابد.(2)

ص: 143


1- بقره / 273.
2- غررالحكم / 285.

- و از همان حضرت در توصیف انسان با عفت نقل شده که:

مجاهد شهید در راه خدا، اجر و پاداش او بیشتر از کسی نیست که در تنگنای غرایز قرار بگیرد اما عفت و پاکدامنی خود را حفظ کند. انسان عفیف و پاکدامن می رود تا فرشته ای از فرشتگان باشد.(1)

- و در بیاناتی دیگر از على عليه السلام آمده است:

چهار خصلت باعث بزرگی انسان می شود. عفت، ادب، جود وبخشش و عقل.(2)

عفت، اصل مردانگی است ... عفت باعث ضعف شهوات خواهد شد... عفت، اخلاق آزادگان و طبیعت نیکان است... عفت، رأس همه کارهای خیر است و...(3)

- رسول خدا صلي الله عليه و آله در مورد عشق و عفت می فرمایند:

کسی که عاشق شود و عشقش را کتمان کند و عفت بورزد، خداوند اورا می بخشد و وارد بهشت می نماید.(4)

-امام باقر عليه السلام می فرمایند:

هیچ عبادتی برتر از عفت شکم و شهوت نیست.(5)

و به بخشی از مناجات حضرت موسی عليه السلام با خدا اشاره می فرمایند:

ای موسى عليه السلام عفت بورز که در نتیجه، خانواده تو اهل عفت باشند.(6)

- و امام صادق عليه السلام در بیانات پند آموزی می فرمایند:

و کسی که عفت شکم و شهوت داشته باشد در بهشت مانند فرشته ای شاد و دانا و پسندیده است.(7)

ص: 144


1- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 20/233.
2- الاختصاص / 244.
3- عيون الحكم و المواعظ از 33 تا 67.
4- منهاج التجاح 2/87.
5- مرآة العقول 405/20.
6- دعائم الاسلام 2/449.
7- امالی صدوق / 552.

کسی که صاحب جمال و زیبائی و مال فراوان باشد و در عین حال درزیبائیش عفت و در مالش بذل و بخشش داشته باشد وارد بهشت خواهد شد.(1)

نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید تا زنان شما باعفت باشند.(2)

راه پیشگیری از بی عفتی

پاک بودن محیط تربیتی خانواده، علم و آگاهی بر پی آمدهای رذایل اخلاقی. حجاب و ترک خودارائی در انظار عمومی، عدم اختلاط زن و مرد، اشباع صحیح امیال و خواسته های جنسی، برنامه ریزی دقیق برای زندگی و فرصت نداشتن برای کشیده شدن به آلودگی های شهوانی عوامل پیشگیری از بی عفتی می باشند.

و باز توجه کنیم به دعای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف که از خداوند طلب می فرمایند:

خداوندا به زنان ما حیا و عفت و پاکدامنی عطا فرما.

خلاصه

1- عفت در لغت، حاصل شدن حالتی برای نفس است که از غلبه شهوات جلوگیری کند.

2- عفت در اصطلاح اخلاق، يعني قوه شهوت در خوردن و آمیزش جنسی و... مطيع عقل باشد.

3- جلوه های گوناگون عفت عبارتند از : عفت جنسی، عفت در مال و مقام، عفت در خوردن و آشامیدن، عفت در کلام و...

4- ضد عفت عبارت است از هتاکی و پرده دری، و در حقیقت، عفت حد اعتدال شَرَه و خمودی است.

5- در قرآن و روایات به اهمیت عفت. و ثمرات فردی و اجتماعی و مصادیق آن توجه شده است.

ص: 145


1- مشكاة الانوار /171.
2- مرآة العقول 404/20.

6- راه پیشگیری از بی عفتی، عبارت است از پاک بودن محیط خانواده، علم و آگاهی، حجاب، عدم اختلاط زن و مرد و اشباع صحیح خواسته های جنسی.

7- و امام زمان «عجل الله تعالي فرجه الشريف»برای حیا و عفت زنان دعا می فرمایند.

خودآزمائی

1- معنا و مفهوم عفت چیست؟

2 - جلوه های گوناگون عفت کدامند؟

3- در مقابل عفت و ضد آن چیست؟

4- به یک آیه و چند روایت در مورد عفت اشاره بفرمائید.

5 - راه پیشگیری از بی عفتی چیست؟

6- امام زمان «عجل الله تعالي فرجه الشريف»در دعای خویش در مورد عفت چه درخواستی دارند؟

ص: 146

درس 18: دعا و نیایش

اشاره

یکی از وسایل مهم ارتباط بندگان با خدا که خود عامل مهم سازندگی انسان و توجه پیدا کردن به ارزش های اخلاقی است، دعا و نیایش است.

دعا درخواست از خداوند سبحان و ایجاد ارتباط با او است. در دعا انسانبا خدا راز و نیاز کرده و از او درخواست کمک و مساعدت برای کسب فیض و سعادتمندی کند.

دکتر الکسیس کارل دانشمند مسیحی می گوید:

نیایش اصولا کشش روح به سوی کانون غیرمادی جهان است. به طور معمول، نیایش عبارت است از تضرع و ناله مضطربانه و طلب یاری و استعانت. و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم همه محسوسات است. به عبارت دیگر می توان گفت که نیایش پرواز روح به سوی خدا است...(1)

اهميت دعا

از جمله عوامل مؤثر در تهذیب نفس، صفای باطن و رسیدن به کمال و قرب حق، دعا و نیایش به درگاه خداوند سبحان است. دعا را قرآن صاعد می گویند که موجب

ص: 147


1- نیایش الکسیس کارل 41.

پرواز روح به سوی ملکوت و فضای معطر معنوی و عبودیت حق می شود. لذا در فرهنگ اسلامی مورد تأکید و سفارش فراوان قرار گرفته است:

بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنائی به شما نمی کند.(1)

و در آیه 60 غافر می فرماید:

و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسخ شمارا بدهم، آنها که از پرستش من سرکشی می کنند زود است که باخواری به جهنم در آیند.

پیامبر خاتم صلي الله عليه و آله می فرمایند:

دعا سلاح مؤمن، ستون دین، و نور آسمانها و زمین است.(2)

و در جای دیگر می فرمایند:

برترین عبادتها، دعا است، هرگاه خداوند به بندهای اذن و توفيق دعا دهد، در رحمت را به روی او بگشاید، بی گمان هیچ کس با دعاکردن هلاک نمی شود.(3)

امام على عليه السلام در وصیتی به امام حسن علیه السلام می فرماید:

بدان که کسی که ملکوت و خزائن دنیا و آخرت در دست او است به تو اجازه داده است تا او را بخوانی و اجابت دعای تو را ضمانت کرده و به تو فرمان داده که از او بخواهی که به تو عطا کند و او مهربان و بخشنده است. میان تو و خویش حجابی ننهاده و تو را به آوردن واسطه و میانجی وادار نکرده است... سپس کلید خزائن و گنجینه هایش را که همان دعا و خواستن از اواست در اختیار تو نهاده است، پس هرگاه تو بخواهی با دعاكردن، در همان گنجینه های او را می گشائی.(4)

ص: 148


1- فرقان / 77.
2- کافی 2/462.
3- میزان الحکمه 4/1646.
4- بحار الانوار 74/205.

آثار دعا و نیایش

اشاره

دعا و نیایش در زندگی و سرنوشت انسان آثار ارزشمندی داشته و در معارف دینی از اهمیت ویژه برخوردار است. با توجه به آیات و روایات به چند مورد از آثار دعا اشاره می شود:

1-آشنائی با معارف الهی

اولین اثر ارزشمند دعا، آشنائی با معارف عمیق الهی است. ائمه معصوم در آداب دعا و نیایش به ما آموزش داده اند که هنگام دعا، ابتدا اسما و صفات الهی، قدرت و عظمت او را یاد آور شده و بر محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله درود بفرستید و بر ضعف و ناتوانی و گناه و کوتاهی خود اعتراف نمائید، آنگاه حاجات خود را از پروردگار جهانیان بخواهید.

امام صادق عليه السلام در بیان آیه «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي»می فرماید:

مردم بدانند که خداوند قادر است هرآن چه را بخواهند به آنها خواهد داد.(1)

و در سوره انفال آیه 2 می خوانیم:

مؤمنان کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده می شود دلهایشان ترسان می گردد. و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده میشود ایمانشان افزون تر می گردد.

2-آرامش درونی

هر انسانی در زندگی دچار گرفتاری و مشکلات شده و اضطراب و نگرانی می شود. که گاهی نجات و رهائی از آن خارج از توان انسان است. بهترین راه برای نجات از اضطراب، دعا و نیایش با خدا است. خدائی که بر هر کاری توانا بوده و از رگ گردن به بنده اش نزدیک تر است(2) و اگر انسان چیزی از او بخواهد به او خواهد داد.(3)

ص: 149


1- مستدرک الوسائل190/5.
2- ق 16.
3- بقره 186

بنابراین دعا چراغ امید را در دل انسان روشن می نماید.

جامعه و مردمی که دعا و نیایش را فراموش کنند باعکس العمل های نامطلوب

روانی و اجتماعی مواجه خواهند شد. و به تعبیر یکی از روانشناسان:

فقدان نیایش در میان ملتی برابر با سقوط آن ملت است، اجتماعی که احتیاج به نیایش را در خود کشته است، معمولا از فساد و زوال مصون نخواهد بود. البته نباید فراموش کرد که تنها صبح نیایش کردن و بقيه روز را همچون یک وحشی به سر بردن بیهوده است. باید نیایش را پیوسته انجام داد و در همه حال با توجه بود تا اثر عميق خود را در انسان از دست ندهد.

نیایش در همین حال که آرامش را پدید می آورد، در فعالیتهای مغزی انسان یک نوع شگفتگی و انبساط باطنی و گاهی روح قهرمانی و دلاوری را تحریک می کند...(1)

3-نجات ورهائی از مشکلات

در سوره انبیاء، خداوند به داستان حضرت یونس علیه السلام اشاره نموده می فرماید:

و«وَذَا النُّونِ»«یونس علیه السلام»آن هنگامی که خشمگین از میان قوم خود رفت و چنین پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، اما موقعی که در کام نهنگ فرورفت در آن ظلمت ها فریاد زد: خداوندا، جز تو معبودی نیست، منزهی تو، من از ستمکاران بودم. ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و همین گونه مؤمنان را نجات می دهیم)(2)

از این آیه استفاده می شود که در تنگناها و مشکلات مهم ترین راه نجات دعا ونیایش است.

ص: 150


1- نیایش - دکتر الکسیس کارل.
2- انبیاء / 87 و 88.
4-تحصیل نعمت های الهی

انسان های مؤمن می توانند با دعا و نیایش در های نعمت های الهی را به روی خود گشوده و با استفاده از آن موفقیت های فراوانی را به دست آورند. لذا در سوره نساء آية 32 می خوانیم:

برتری هائی را که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده، آرزو نکنید. مردان نصیبی از آن چه به دست می آورند دارند و زنان نصیبی و نباید حقوق هیچ کس پایمال شود و از فضل و رحمت خدا بخواهید و خداوند بر هر چیزی دانا است

پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله می فرمایند:

برای هر حاجتی که دارید حتی اگر بند کفش باشد، دست خواهش به سوی خداوند عزوجل دراز کنید، زیرا تا او آن را آسان نگرداند آسان نشود.(1)

باید توجه داشت که دعا و نیایش به این نیست که انسان به دنبال اسباب و عوامل هر چیزی نرود، بلکه باید فضل و رحمت خدا را در لابلای اسبابی که او مقرر داشته است جستجو کرد.

5-منزلت نزد پروردگار

از جمله آثار دعا به دست آوردن ارزش وکسب منزلت نزد پروردگار عالم است. امام صادق علیه السلام می فرمایند:

نزد خدای متعال مقام و منزلتی است که کسی به آن مقام نمی رسد مگر به درخواست و دعا.

و در عبارتی دیگر می فرمایند:

نزد خداوند مقامی است که جز با دعا و تقاضا نمی توان به آن رسید و اگر بنده ای دهان خود را از دعا فروبندد و چیزی تقاضا نکند چیزی

ص: 151


1- بحار الانوار 295/90

به او داده نخواهد شد. پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا که هر دری را که بکوبید و اصرار کنید سرانجام گشوده خواهد شد.

وامام باقر عليه السلام می فرمایند:

به راستی خدای عزوجل از میان بندگان مؤمن خود آن بنده را دوست دارد که بسیار اهل دعا و نیایش باشد. بر شما باد که هنگام سحر تا طلوع خورشید را برای دعا انتخاب کنید زیرا در این ساعات درهای آسمان گشوده میشود و روزی بندگان تقسیم می گردد و خواسته های بزرگ به اجابت می رسد.(1)

6-شفای درد و بیماری

کم نیستند انسان ها و خانواده هائی که خود یا عزیزانشان به امراض و بیماریهای لاعلاج مواجه شده اند، در چنین مواقعی که دکتر، مریض را جواب کرده و مريض تمام راه ها را بسته می بیند، معمولا به سمت خدا، دعا و نیایش روی می آورند. بسیاری از بیماران از این طریق به نتیجه رسیده و جواب گرفته اند.

امام صادق عليه السلام می فرمایند:

دعا کنید که دعا شفابخش دردها است.(2)

و امام کاظم عليه السلام نیز به این حقیقت اشاره نموده اند:

هر دردی دعائی دارد پس اگر دعا به بیمار الهام شد، اجازه شفایش داده شده است.(3)

7-دفع بلاها

انسان موجودی ضعیف، ناتوان و آسیب پذیر و در عین حال سطحی نگر است تا زمانی که سختی و مشکلاتی گریبانش رانگرفته باشد متوجه ضعف و ناتوانی خود نبوده، مغرور و متکبر، دنیا را به کام خود می بیند. و هنگامی که سرش به سنگ خورد و

ص: 152


1- کافی 2/470.
2- کافی 2/470.
3- مستدرک الوسائل 5/181.

با مانع مواجه می شود به خود می آید و دست به دعا بر می دارد.

در آموزه های دینی به انسانها آموخته اند که غرور و خودخواهی را کنارگذاشته، قبل از آن که سختی ها، مشکلات و بلاها دامنگیرش شود، با دعا و نیایش و توجه به خدا بلاها را از خود دور سازد.

امام على عليه السلام می فرمایند:

امواج بلا را با دعا دفع کنید.(1)

و در حدیث دیگری از امام صادق عليه السلام می خوانیم:

قبل از آن که بلا بر شما نازل شود دعا کنید که خداوند به واسطه دعا بلا را دفع می کند.(2)

8-بعد اجتماعی دعا

از امتیازات مناجات ها و دعاهای ائمه معصوم عليهم السلام به ویژه دعاهای امام سجاد عليه السلام بعد اجتماعی ست که در دیگر مکتب ها و عرفان ها به این بعد پرداخته نشده است. این دعاها درس های گوناگون سیاسی و اجتماعی را در زمان تقیه به پیروانشان آموخته اند.

طرح یک سؤال

با اینکه روح دین، مغز عبادت و نشانه خضوع در برابر حق، دعا است اما عده ای غافل از این حقیقت می گویند: آیا دعا عامل تخدير فکری جامعه نیست؟ آیا دعا فضولی در کار خدا نیست؛ بهر ترتیب خدا هرچه مصلحت بداند عمل می کند. آیا دعا منافات با مقام رضا و تسلیم ندارد؟

پاسخ آن ها که چنین ایرادهایی دارند، مسلما از آثار تربیتی، اجتماعی و روانی و معنوی

ص: 153


1- مستدرک الوسائل 7/179.
2- مستدرک الوسائل 181/5.

دعا غافلند. دعا چراغ امید را در دل انسان روشن می کند. و مردمی که دعا و نیایش را فراموش کنند به عکس العمل های نا مطلوب روانی و اجتماعی مواجه خواهند شد.

آنان که برای دعا اثر تخدیری قائلند، معنای دعا را نفهمیده اند، زیرا معنای دعا این نیست که از علل طبیعی دست بکشیم و به جای آن دست به دعا برداریم. بلکه باید در عین استفاده از امکانات به این نکته توجه کنیم که مسبب الاسباب، محول الاحوال خداست، و از او توفیق تلاش بیشتر بخواهیم و به او تکیه کنیم. و با این ترتیب دعا خلاف تسلیم و رضا نیست بلکه درخواست کسب قابلیت برای تحصیل سهم بیشتر از عنایات بی پایان خداوند است.

شرایط اجابت دعا

در شرایط اجابت دعا مسائل گوناگونی، مانند پاکی روح و قلب، طلب مغفرت، حمد و ستایش خداوند، صلوات و درود بر پیامبرصلي الله عليه و اله و اهل بیت عليهم السلام، پاک بودن اموال انسان و عدم وجود حق الناس به گردن دعاکننده، حس مسئولیت اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر، مطرح شده است؛ اما در حدیث زیبائی از علی عليه السلام در پاسخ کسی که از عدم استجابت دعایش شکایت داشت، هشت مورد را به عنوان مشکل اساسی عدم استجابت دعا مطرح فرموده اند که به طور خلاصه عبارتند از:

قلب های شما به هشت خصلت خیانت می کند:

اول: خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نکرده اید.

دوم: به فرستاده او ایمان آورده اید و با ستتش مخالفت کرده اید.

سوم: کتاب او را خوانده اید و به آن عمل نکرده اید.

چهارم: میگوئید از کیفر خدا می ترسید، اما همواره کارهائی می کنید که شما را به آن نزدیک می کند.

پنجم: میگوئید به پاداش الهی علاقه دارید، اما کارهایی می کنید که شما را از آن دور می سازد.

ششم: نعمت خدا را می خورید و شاکر نعمت نیستید.

ص: 154

هفتم: ادعای دشمنی با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمی کنید.

هشتم: عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افکنده اید.

پس چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؛ در حالی که خود خلف وعده کرده و درهای استجابت دعا را بسته اید.(1)

چه بخواهیم؟

معمولا در دعای ما مسائل مادی، رفع گرفتاری های مادی، فردی و اجتماعی، و درخواست های محدود مطرح می شود اما سیری در دعاهای منسوب به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه به ما می آموزد که چگونه دعا کنیم و از خداوند چه بخواهیم، به عنوان نمونه:

- درخواست معرفت خدا، پیامبر صلي الله عليه و آله و حجت خدا، و حفظ از ضلالت و گمراهی

- ثبات در دین، در حزب و انصار مهدی عجل الله تعالی فرجه بودن. (2)

- توفيق اطاعت حق، دوری از معصیت، صدق نیت و....

- هدایت و استقامت در راه آن، علم و معرفت، جلوگیری از حرام و شبهه.

- زهد و خیر خواهی علماء، کوشش و تلاش دانشجویان، پندپذیری مردم.

- شفاء مريضان، رحمت بر رفتگان، خلاصی اسراء، یاری رزمندگان

- وقار و آرامش پیران، توبه و انابه جوانان، حیاء و عفت زنان، عدالت حاکمان .(3)

- برکت در عمر، امنیت جامعه، حسن ایمان.(4)

- آرزوی رجعت در زمان ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه، یاری حضرت،

ص: 155


1- برداشتی از حديث سفينة البحار جلد 1 صفحه 448 و 449.
2- دعا در غیبت امام عليه السلام - مفاتیح الجنان صفحه 1082.
3- دعای حضرت مهدی عليه السلام - مفاتیح الجنان صفحه 214.
4- دعای رجبیه - مفاتیح الجنان صفحه 247.

شهادت در راه او .(1)

- جلوگیری از تفرقه مؤمنان، کثرت یاران، پرداخته شدن قرض ها، آسانی کارها به برکت امام عصر عجل الله تعالی فرجه.(2)

- قبولی نماز، آمرزش گناهان، وسعت روزی، و... بخاطر حضرت عجل الله تعالی فرجه.(3)

- نفرین بر دشمنان اهل بیت عليهم السلام و دشمنان امام زمان عجل الله تعالی فرجه و درخواست انتقام و هلاکت آنها و دعاء برای تأیید امام عصر عجل الله تعالی فرجه و یارانش بر علیه دشمنان.(4)

- دعا برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه و آرزوی یاری حضرت در زمان ظهور؛ که حضرت خود در نامه به اسحاق بن يعقوب فرمودند: فراوان برای تعجیل در فرج دعاکنید. که فرج و گشایش کارها در دعای شماست.

و مسلما خود حضرت هم دعا خواهند فرمود و دعاهای فراوان ائمه هم دلیل بر این امر است.

بیائیم ما هم این چنین دعا کنیم و مخصوصا دعا برای فرج حضرت عجل الله تعالی فرجه، و با هم همنوا شویم.

اللَّهُمَّ أَنَا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ . . .

اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ

خلاصه

1-دعا درخواست از خداوند و ایجاد ارتباط با او است و کشش و پرواز روح است به سوی خداوند.

ص: 156


1- دعای عهد - مفاتیح الجنان صفحه 967.
2- دعایی افتتاح - مفاتیح الجنان صفحه 327.
3- دعای ندبه - مفاتیح الجنان صفحه 968.
4- دعای قنوت امام جواد عليه السلام - ربيع الانام صفحه 94 و 95.

2- از نظر قرآن و روایات دعا اهمیت فراوان دارد. از جمله: اگر دعا نبود خدا به ما اعتنائی نمی کرد. دعا سلاح مؤمن و ستون دین است، بالاترین عبادت دعا است، در گنجینه های الهی به وسیله دعا باز می شود. و...

3- آثار دعا و نیایش عبارتند از: آشنائی با معارف الهی، آرامش درونی، نجات و رهائی از مشکلات، تحصیل نعمت های الهی، منزلت نزد پروردگار، شفای درد و بیماری، دفع بلاها، بعد اجتماعی دعا.

4- طرح یک سؤال: آیا دعا فضولی در کار خدا و مخالف رضا و تسلیم نیست؟ و پاسخ آن: غفلت افراد از آثار تربیتی و اجتماعی و روانی دعا، باعث چنین شبهاتی شود.

5- شرایط اجابت دعا: پا کی روح وقلب، طلب مغفرت، حمد و ستایش خداوند، صلوات و درود بر پیامبر و اهل بیت عليهم السلام. پاک بودن اموال و معیشت دعا کننده.

6- چه بخواهیم؟: در دعاهای منسوب به حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف. موارد مهمی به عنوان دعاها و درخواست های حضرت مطرح شده است.

خود آزمائی

1- دعا چه معنا و مفهومی دارد؟

2 - اهمیت دعا را از نظر قرآن و روایات بنویسید.

3- آثار دعا و نیایش را نام ببرید.

4- آیا دعا فضولی در کار خدا و مخالف تسلیم و رضا نیست؟

5- شرایط اجابت دعا را بنویسید.

6- در دعاهای منسوب به امام مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف چه چیزهائی به عنوان درخواست مطرح می شود؟

ص: 157

درس 19: قدرت جسمی

اشاره

تندرستی، صحت، نشاط و سلامتی نعمت بزرگ الهی است، که چه در راه تأمین زندگی مادی و چه در اجرای امور معنوی، و اخلاقی می تواند بسیار ارزنده و کارساز باشد. شجاعت و قدرت جسمی و روحی اولیاء خدا، چیزی نیست که قابل انکار باشد، زندگی علی عليه السلام و یارانش، قیام امام حسین عليه السلام و اصحاب خاصش، دلاوری های امام حسن عليه السلام در جنگ های زمان على عليه السلام، زبانزد دوست و دشمن است.

قرآن در داستان طالوت و درگیری او با جالوت، دلیل انتخاب او به فرماندهی بنی اسرائیل چنین بیان می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»(1)

خداوند او را به فرماندهی بر شما برگزید چون از نظر دانش و قدرت و شجاعت برتری داشت.

و در جریان حضرت موسی عليه السلام موقعی که دختران شعیب عليه السلام برای پدر داستان را نقل می کنند از قول آن ها می فرماید:

«إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ»

ص: 158


1- بقره 247

این فرد بهترین کسی است که به خدمت گرفته ای چون قوى و امین است.(1)

وفقهاء در بحث سبق و رمایه و شرط بندی بر آن از آیه «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ»:(آن چه که از قدرت و نیروهای رزمی آماده می توانید بر علیه دشمن تهیه کنید.(2) استفاده کرده اند.

این آیات نشان دهنده آن است که اسلام، انسان ضعیف و ناتوان و ترسو پرورش نمی دهد. انسان هایی می خواهد، قوی، بانشاط، پرانرژی.

سیری در روایات

الف - على عليه السلام در دعای کمیل از خداوند متعال درخواست می کند که:

قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جوارحی .

خدایا در راه خدمت گزاری خودت همه اعضاء وجوارح مرا قوی گردان.(3)

ب - امام حسن علیه السلام می فرمایند که پیامبر صلي الله عليه و آله بعد از نماز ها چنین دعا می فرمودند:

خداوندا به من وسعت در روزی و صحت و سلامتی در جسم، و قدرت بدنی عطا کن که در راه اطاعت و عبادت تو به کار ببرم.(4)

ج - امام باقر علیه السلام می فرمایند:

سلامتی در راه دین و صحت بدن بهتر از مال و ثروت است، و مال هم زینت دنیا و حسنه است.(5)

امام سجاد عليه السلام در دعای 25 صحیفه سجادیه، در دعا برای فرزندان از

ص: 159


1- قصص 26.
2- انفال 60.
3- دعای کمیل - مفاتیح الجنان
4- فلاح السائل صفحه 138.
5- بحارالانوار جلد 65 صفحه 213.

خدا می خواهد

خدایا بخاطر من ضعیف، آنها را قدرت و قوت عنایت فرما و بدن هایشان را صحیح و سالم نگهدار، و همچنین دین و اخلاقشان را اصلاح کن و در جان و اعضاء بدنشان عافیت و صحت عطا فرما.(1)

ه- - امام صادق عليه السلام در دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه می فرماید:

خدایا قدرت و پشت گرمی حضرت عليه السلام را قوی و شدید گردان، و قدرتش را زیاد کن...(2)

و-امام صادق علیه السلام در تمنای حضرت لوط در میان قومش بر اساس آیه 80 سوره هود که قرآن از سخنان لوط نقل می کند:

«لَوْ كانَ لِى قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شدید »...

ای کاش قوتی می داشتم و یا به یک پایه و اساس قوی پناه می بردم.

توضیح می فرمایند که:

این سخن حضرت لوط چیزی نبود جز تمنای نیرو و قدرت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه و صلابت و استواری اصحاب امام عجل الله تعالی فرجه که آنها همان پایه و اساس قوی هستند. زیرا به هر مردی از آنها قدرت چهل مرد داده شده است. و قلب هر کدام از آنها از پاره های آهن محکمتر و پر صلابت تر است. اگر به کوهها حمله کنند آن را در هم میکوبند. شمشیرهاشان از حرکت بازنمی ایستد تا خداوند عزوجل راضی شود.(3)

و همانطور که در وصف یارانمهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است. راهبان شب و شیران روزند، و آن زمان که بر مرکب هاشان سوار می شوند مانند عقاب های تیز پروازند....

ص: 160


1- صحیفه سجادیه دعای 25.
2- مستدرک الوسائل جلد 5 صفحه 74.
3- منتخب الاثر صفحه 486.

آری یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه چنین اند، قوی، پرنشاط و پویا و پر تحرک، و در عین حال تمام قدرت و پویائی و نشاط شان را نثار رهبر فرزانه خود می کنند و در خدمت او خواهند بود.

خلاصه

1- تندرستی، صحت، نشاط و سلامتی، نعمت بزرگ الهی است.

2 - شجاعت و قدرت جسمی و روحی اولیای خدا، قابل انکار نیست.

3- قرآن یکی از دلایل گزینش طالوت، و همچنین حضرت موسی عليه السلام را در برخورد با حضرت شعیب علیه السلام، قدرت و قوت جسمی مطرح فرموده اند.

4- در روایات مختلف اهل بیت علیهم السلام، نسبت به قدرت و شجاعت، اهمیت فراوان داده شده است.

5- از مشخصات یاران حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف، شجاعت، قوت، قدرت و صلابت جسمی و روحی آن ها است.

خود آزمائی

1- اهمیت سلامت و قدرت جسمی از نظر دینی تا چه اندازه است؟

2 - دلیل انتخاب طالوت و یا انتخاب حضرت موسی عليه السلام در ارتباط با شعیب عليه السلام چه بود؟

3- با ذکر چند روایت نظر اسلام را در مورد قدرت و شجاعت بنویسید.

4- مشخصات یاران حضرت مهدی عليه السلام را در مورد شجاعت و قدرت آنها بنویسید.

ص: 161

درس20:تواضع و فروتنی

اشاره

یکی دیگر از ارزش های مهم انسانی، و فضایل اخلاقی تواضع و فروتنی است. انسان ها به طور فطری از افراد متکبر و مغرور متنفرند و انسان های متواضع و فروتن را دوست دارند. زیرا غرور و نخوت و تکبر، تحمیل خود به دیگران و تحقیر آنهاست، اما تواضع پذیرش دیگران و تکریم آنهاست.

معنای تواضع

تواضع در اصل از واژه (وضع) که به معنای فرونهادن است گرفته شده است و مفهوم آن از نظر اخلاقی این است که انسان باید خود را در برابر خدا و خلق پائین تر از موقعیت خود قرار دهد. و ضد آن تکبر و خودبزرگ بینی و فخرفروشی است که از صفات رذیله محسوب می شود.

اقسام تواضع

باید توجه داشت که به طورکلی تواضع بر دو قسم است:

1- تواضع در برابر خدا که شامل تواضع در برابر حق و قانون خدا و تواضع در برابر پیامبران و اولیای خدا می شود. که عالی ترین درجه تواضع است.تواضع در برابر خدا جزء ایمان عمیق و اعتقاد صحیح و معرفت و راهیابی به مقام قرب الهی است، نشانة آن نهایت تسلیم در برابر فرمان های خدا و اطاعت از او و کمال خشوع و خضوع در برابر

ص: 162

عظمت او می باشد.

2- تواضع در برابر دیگران قسم دیگر تواضع است که از ارزش های والای اخلاقی بوده و دارای آثار درخشان در زندگی است. علامه نراقی در تعریف اینگونه تواضع چنین می نویسد:

تواضع عبارت است از شکسته نفسی که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و لازمه آن کردار و گفتار چندی است که دلالت بر تعظیم دیگران و اکرام ایشان می کند. (1)

تواضع در قرآن و روایات

در قرآن و روایات هم در زمینه تواضع تعبیرهای زیبایی به کار رفته که به مواردی از آن اشاره می کنیم

الف - قرآن می فرماید:

«وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا»(2)

در زمین متكبرانه و مغرور راه مرو، زیرا تونه می توانی زمین را بشکافی و نه در بلندی به کوهها برسی.

کنایه از این که متواضع باش و اینقدر با تکبر و نخوت با مردم برخورد نکن.

ب - و در سفارش های لقمان به فرزندش می فرماید:

«وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»(3)

پسرم، با بی اعتنائی از مردم روی مگردان و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغروری را دوست ندارد.

ص: 163


1- معراج السعاده /300.
2- اسراء 37.
3- لقمان 18.

ج - در ادامه یکی دیگر از آیات می فرماید:

..«فَإِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا ۗ وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ»(1)

خدای شما معبود واحدی است در برابر فرمان او تسلیم شوید، و بشارت ده متواضعان را.

امام موسی بن جعفر عليه السلام در مورد این آیه می فرمایند:

آیه اختصاصا در مورد ما اهل بیت عليهم السلام نازل شده است. یعنی اهل بیت علیهم السلام مصداق کامل متواضعان در برابر خداوند و مردم هستند.

إخبات - زمین صاف و وسیع که انسان به راحتی در آن گام بر می دارد و بعد این ماده به معنای اطمینان و خضوع آمده، چرا که راه رفتن در چنین زمینی توأم با اطمینان است، و چنین زمینی زیر پای رهروان خاضع و تسلیم است.

د- در زیارت امین الله می خوانیم:

اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ المُخبتين إِلَيْكَ وَالِهَة .(2)

خداوند قلبهای انسان های متواضع در برابر تو واله و شیدا هستند.

- على عليه السلام در صفات متقین می فرمایند:

و مَشيُهُمُ التَّواضُعُ(3)

روش زندگی و مشی آنها تواضع و فروتنی است.

و- امام صادق علیه السلام می فرمایند:

تواضع و فروتنی رفعت و مقام صاحبش را بالا می برد. پس متواضع باشید خدا به شما رفعت می دهد. (4)

ز - على عليه السلام فرموده اند:

کسی که در برابر دانش آموزان تواضع کند و در برابر علماء کوچکی

ص: 164


1- حج 34
2- مفاتیح الجنان
3- نهج البلاغه خطبه 193.
4- کافی جلد 2 صفحه 121.

نماید با علم خود آقائی می یابد. پس علم، انسان پائین را بالا می برد. و رها کردن علم انسان والا را پست می نماید، اساس دانش تواضع و فروتنی است.(1)

ح - و پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرموده اند:

سه نکته است که خداوند جز خیر و خوبی به آن نمی افزاید. تواضع را خداوند جز رفعت نمی افزاید و کوچکی نفس را جز عزت نمی افزاید. وعفت را جز بی نیازی نمی افزاید.(2)

ط - امام صادق عليه السلام فرمودند:

از نشانه های تواضع آن است که شخص در نشستن در پائین مجلس راضی باشد و این که با هر شخص ملاقات می کند سلام کند و جدل را رها کند گرچه حق با او باشد. و دوست نداشته باشد که بر تقوی ستایش شود. (3)

ی - و در مورد سیره پیامبر صلي الله عليه و آله می خوانیم:

هرگز اجازه نمی داد به هنگامی که سوار بود افرادی پیاده در رکاب او پیاده راه بروند، بلکه می فرمود: شما به فلان مکان بروید و من هم می آیم و درآن جا به هم می رسیم، حرکت کردن پیاده در کنار سواره سبب غرور سوار و ذلت پیاده شود.

ثروت فراوان، قدرت، زیبایی ظاهری، علم و... معمولا عوامل تکبر و غرور هستند و به همین علت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در دعای منسوب به حضرت از خداوند طلب می کند:

«وَ عَلَى الْأَغْنِيَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَةِ »(4)

ص: 165


1- بحارالانوار جلد 75 صفحه 6.
2- بحارالانوار جلد 72 صفحه 123.
3- کافی جلد 2 صفحه 122.
4- دعای امام زمان علي - مفاتیح الجنان صفحه 214.

خداوندا به ثروتمندان تواضع و فروتنی و وسعت بخشیدن در وضعیت فقرا عطا فرما.

از خداوند بخواهیم که به پیروی از معصومین عليهم السلام به ما روحیه تواضع و فروتنی عطا کند.

فرق بين تواضع و ذلت پذیری و تملق

باید توجه داشت که تواضع و فروتنی باعث ذلت و خواری و یا تملق و چاپلوسی که از صفات نکوهیده است نگردد. تواضع این نیست که انسان در برابر مردم خود را خوار و بی مقدار کند. اسلام اجازه نمی دهد که کسی به نام تواضع خود را تحقیر کند و کرامت انسانی خود را پایمال نماید.

فیض کاشانی می نویسد:

تواضع مانند سایر صفات اخلاقی دارای دو طرف افراط و تفریط است و حد وسط تواضع، حد بين افراط (تكبر) و تفریط (پذیرش ذلت و پستی) است. (1)

خلاصه

1-تواضع به معنای پذیرش دیگران و تکریم آنهاست و از ریشه وضع که به معنای فرو نهادن است گرفته شده است.

2- تواضع این است که انسان خود را در برابر خدا و خلق پائین تر از موقعیت خود قرار دهد و ضد آن تکبر است.

3- تواضع به دو قسم تقسیم می شود:

الف: تواضع در برابر خدا، دین، پیامبران و ائمه.

ب: تواضع در برابر دیگران و شکسته نفسی در برابر افراد

4- در قرآن و روایات بحث های گوناگونی به بیان مختلف از جمله تواضع و اخبات

ص: 166


1- كحل البصر 100 و 101.

و... مطرح و از غرور و نخوت انتقاد شده است.

5- بین تواضع و ذلت پذیری فرق است. خود را حقیر و کوچک شمردن در برابرمتکبران ذلت است.

خود آزمائی

1-معنا و مفهوم تواضع را بنویسید.

2 -اقسام تواضع کدامند توضیح دهید.

3- از آیات قرآن و روایات. دو مورد را در بحث تواضع بنویسید.

4- فرق بین تواضع و ذلت پذیری چیست؟

ص: 167

درس 21:حفظ زبان

اشاره

شاید بتوان ادعا کرد که یکی از مهمترین ارکان فضایل و رذایل اخلاقی و یکی از مهمترین نمودهای آن توجه به زبان و عملکرد و کاربرد آن است.

زبان مظهر بسیاری از زیبائی ها و زشتی ها و بیانگر اسرار وجودی انسان است. بسیاری از بدبختی ها و یا خوشبختی های فرد و یا جامعه ناشی از عملکرد زبان است. چه خوشبختی و تیره بختی دنیوی و مادی و چه اخروی و معنوی.

در متون اسلامی از جهات گوناگون به این مسئله مهم توجه شده است که به عنوان نمونه می توان به نکات ذیل توجه کرد:

الف - از دیدگاه روایات، شخصیت هر فردی پشت زبان او نهفته شده است.

امام علی بن ابیطالب عليه السلام می فرمودند:

سخن بگویید تا شناخته شوید زیرا هر انسانی زیر زبان خود پنهان است. (1)

از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

در مورد چیزی که راهش را نمی شناسی و حقیقت آن را آگاهی نداری سخن مگو، زیرا سخن تو دلالت بر عقل تو می کند و عبادت تو خبر از معرفت و شناخت تو می دهد.؟ (2)

ص: 168


1- نهج البلاغه حکمت 392.
2- میزان الحكمة جلد 8 صفحه 491.

ب - خصلت هائی در انسان وجود دارد که از طریق زبان آشکار می شود:

على عليه السلام می فرماید:

در انسان ده صفت وجود دارد که توسط زبانش آشکار می شود. شاهدی است که خبر از درون می دهد. حاکمی است که حق و باطل را مشخص می کند، سخنگوئی است که پاسخ می دهد، شفیعی و واسطه ای است که به وسیله او نیازها درک شود. توصیف کننده ای است که به واسطه او اشياء شناخته می شوند. فرماندهی است که به نیکی فرمان می دهد. پند دهنده ای است که از بدی نهی می کند، عزت بخشی است که به وسیله او ناراحتی ها آرام می یابد. حاضری است که در او کینه ها از بین می رود. و سخنگوئی است که گوش ها از آن لذت می برند.(1)

و رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله می فرمودند:

زیبائی مرد بخاطر فصاحت زبان اوست.(2)

ج - زبان کلید هر خوبی و بدی است.

امام باقر عليه السلام مي فرماید:

این زبان کلید هر خیر و شری است. سزاوار است انسان مؤمن مهر بر زبان خویش نهد، آن چنان که بر طلا و نقره خویش سرپوش می نهد.(3)

رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله می فرمایند:

ایمان هیچ بنده ای راستی و استقامت نمی یابد مگر این که قلبش چنین باشد و قلب او استواری نمی یابد مگر اینکه زبانش استوار و مستقیم باشد.(4)

د - سلامت انسان در حفظ و نگهداری زبان اوست.

ص: 169


1- کافی جلد 8 صفحه 20 (روضه)
2- میزان الحكمة جلد 8 صفحه 492.
3- تحف العقول صفحه 218.
4- بحارالانوار جلد 71 صفحه 287.

على عليه السلام می فرمایند:

کسی که زبان خود را حفظ کند، خداوند زشتی های او را می پوشاند.(1)

و رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند:

هیچ کس از گناهان سالم نمی ماند مگر این که زبان خویش را حفظ کند. (2)

و از همان حضرت نقل شده که:

هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نمی شناسد مگر این که زبان خویش را کنترل و حفظ کند.(3)

- زبان دارای لغزش ها و فتنه ها است؛ باید مواظب آن بود.

على عليه السلام می فرمایند:

الغزش زبان ضربه او بدتر از جراحت نیزه است.(4)

و از همان حضرت نقل شده که:

سر خویش را از لغزش های زبان حفظ کن، و او را در تحت زمام و رهبری حفظ، احتیاط و تقوی و عقل درآور(5)

و از همان حضرت در روایتی دیگر آمده است که:

بدان که زبان مانند سگ هار است اگر او را رها کنی به توحمله می کند.(6)

و - زبان گرفتار آفت هائی است که باعث عذاب های سخت او خواهد شد:

رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله می فرمایند:

بیشترین آفتها و اشتباهات فرزند آدم در زبان اوست.(7)

ص: 170


1- بحارالانوار جلد 71 صفحه 283.
2- بحارالانوار جلد 78 صفحه 178.
3- بحارالانوار جلد 71 صفحه 298.
4- میزان الحكمة جلد 8 صفحه 496.
5- میزان الحكمة جلد 8 صفحه 496.
6- بحارالانوار جلد 71 صفحه 287.
7- محجة البيضاء جلد 5 صفحه 194.

بسیاری از گناهان انسان متأسفانه از زبان او سرچشمه می گیرند. بهتان، تهمت، دشنام، تحقیر مردم، دروغ، غیبت، مسخره کردن مردم، مدح و ذم بیجا، سخن چینی، دشمنی، قسم های دروغ، نفاق و دوروئی، لغو و ... از گناهانی هستند که انسان و جامعه را به فساد و بدبختی می کشانند و از نظر روایات و متون اسلامی زبان را گرفتار سخت ترین عذاب ها می کنند:

از رسول گرامی اسلام نقل شده که فرمودند:

خداوند زبان را به عذابی گرفتار می کند که هیچ کدام از اعضاء انسان به آن عذاب گرفتار نشده اند، زبان سؤال می کند که خدایا، چرا به عذابی گرفتار کردی که هیچکدام از اعضاء دیگر را عذاب ننمودی؟ به زبان گفته می شود: تو سخنی را گفتی که تمام مشرق و مغرب زمین را پر کرد و با آن سخنت خون هائی به ناحق ریخته شد، مال های مردم غارت شد و به ناموس مردم خیانت شد.(1)

پس اگر زبان چنین حساس است، که در عین زیبایی بسیار خطرناک است، بیائیم هم مواظب آن باشیم و هم همنوا با دعاهای زیبای منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه طالب خیر و برکت و زیبائی زبان باشیم.

در دعای امام زمان عجل الله تعالی فرجه می خوانیم:

وَ سَدِّدْ أَلْسِنَتُنَا بِالصَّوَابِ وَ الحِكْمَةِ .

خدایا زبان ما را به صدق و صواب و سخن حکمت آمیزگویا ساز.(2)

و در زیارت آل یس این چنین از خداوند درخواست می کنیم:

. . . وَ أَمَلاً . . . وَ لسانی نُورِ الصِّدْقِ .

خدایا زبانم را پر از نور صدق و راستی کن.(3)

الهی آمین

ص: 171


1- اصول کافی جلد 2 صفحه 115.
2- مفاتیح الجنان صفحه 214.
3- صحيفة المهدی صفحه 58.

خلاصه

1- از مهم ترین ارکان فضائل و رذائل اخلاقی، توجه به زبان و عملکرد آن است.

2- در متون اسلامی از جهات گوناگون به مسئله زبان پرداخته شده است:

الف: شخصیت هر فردی پشت زبان او نهفته است.

ب: خصلت هائی در انسان وجود دارد که از طریق زبان آشکار می شود.

ج: زبان کلید هر خوبی و بدی است.

د: سلامت انسان در حفظ و نگهداری زبان او است.

ه: زبان دارای لغزش ها و فتنه ها است، باید مواظب آن بود.

و: زبان گرفتار آفت هائی است که باعث عذاب های سخت آن خواهد شد.

3- در دعای امام زمان عليه السلام از خدا می خواهیم، زبان ما را به صدق و راستی و حکمت گویا کند.

خود آزمائی

1-چگونه زبان و عملکرد آن یکی از مهم ترین ارکان فضائل و رذائل اخلاقی است؟

2- در متون اسلامی به چه جهانی از مسائل مربوط به زبان پرداخته شده است؟

3- در مورد هر کدام از جهات یک روایت یا آیه بنویسید.

4- در دعای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در مورد زبان از خدا چه می طلبیم؟

ص: 172

درس 22:پرهیز از لغو

اشاره

یکی از مشخصات و فضایل انسان مؤمن از نظر قرآن اعراض و رویگردانی از لغواست.

و بندگان ویژه و ممتاز خداوند کسانی هستند که زمانی با لغوو بیهودگی برخورد می کنند بزرگوارانه از کنار آن می گذرند.(1)

مقصود از لغو چیست؟

لغو به معنای کارهای بی هدف و بدون نتیجه مفید است و بر حسب اختلاف اموری که فایده عاید آنها می شود مختلف می گردد. چه بسا فعلی که نسبت به امری لغو و نسبت به امری دیگر مفید باشد. در حقیقت هر گفتار و عملی که فایده قابل ملاحظه ای نداشته باشد.

پس کارهای لغو در نظر دین آن اعمال مباح و حلالی است که صاحبش در آخرت و یا در دنیا از آن سودی نبرد سرانجام آن منتهی به سود آخرت نگردد. مانند خوردن و آشامیدن به انگیزه شهوت در غذا که لغو است، چون غرض از خوردن و نوشیدن نیروگرفتن برای اطاعت و عبادت خداست. حتی بعضی شعائر به ظاهر مذهبی اما بدون سند دینی و یا آن چه که در دنیای امروز گرفتاری فراوان جوانان ماست. بازی های

ص: 173


1- مؤمنون /3، فرقان / 72.

رایانه ای، اعتیاد به فضای مجازی، ورزش های مختلف، سرگرمی های گوناگون مباح در عین حالی که ممکن است نفس عمل، کار حرام نباشد اما چون هدف دنیایی منطقی و یا آخرتی بر آن مترتب نیست شامل عمل (لغو) می شود. بنابراین اگر فعل هیچ سودی برای آخرت نداشته باشد و سود دنیایی اش هم سرانجام منتهی به آخرت نشود، چنین فعلی لغو است. خدای عزوجل در وصف مؤمنان نفرموده است که به کلی لغو را ترک می کنند، بلکه فرموده از آن اعراض می کنند و اعراض غیر از ترک به تمام معنا است. اعراض وقتی است که محرک و انگیزه ای آدمی را به سوی اشتغال به فعلی بخواند و آدمی از آن اعراض نموده به کارهای دیگر بپردازد و اعتنایی به آن کار نکند. لازمه اش آن است که نفس آدمی خود و سرمایه عمر خود را بزرگتر و گران بهاتر از آن بداند که به کارهای پست اشتغال ورزد. و بخواهد که همواره از کارهای منافی با شرف و آبرو چشم پوشیده، به کارهای بزرگ و مقاصد عظیم بپردازد. و به تعبیر دیگر تمام لحظات حیات و زندگی اش را در راه اهداف متعالی مدیریت کند.(1)

و اگر می بینیم بعضی از مفسران لغو را به باطل تفسیر کردند و بعضی به معنای همه معاصي و بعضی به معنای دروغ و بعضی به معنای دشنام، یا مقابله دشنام به دشنام و بعضی به معنای غنا و لهو و لعب. و بالاخره بعضی به معنای شرک تفسیر کرده اند همه اینها مصداق های آن مفهوم جامع و کلی است. البته لغو تنها شامل سخنان و افعال بیهوده نمی شوند بلکه افعال بیهوده و بی پایه ای که انسان را از یاد خدا غافل و از تفکر در آن چه مفید و سازنده است به خود مشغول می دارد همه در مفهوم لغو جمع است.(2)

عوامل و زمینه های لغو

1-فراموشی یاد خدا و روز جزا

یکی از عواملی که موجب روی آوردن به کارهای لغو و بیهوده میگردد فراموشی یاد خدا و روز جزا است. قرآن می فرماید:

ص: 174


1- تفسير الميزان جلد 15 صفحه 9 و 8.
2- تفسیر نمونه ذیل آیه 3 مؤمنون.

همان ها که دین و آئین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنها را مغرور ساخت، امروز ما آنها را فراموش می کنیم همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند.(1)

علت رویگردانی از دین و روی آوری به امور بیهوده، فراموشی یاد خدا و روز جزا است.

2-لذت جوئی دنیوی

لذت جوئی از عوامل مهم در گرایش به لغویات است. چرا که انسان برای رسیدن به لذات زودگذر عنان خود را به دست هوای نفس سپرده و نفس او را از پرداختن به اهداف انسانی و الهی دور می سازد.

قرآن در مورد لذت جویانی که در لغويات غرق شده اند، پیامبرصلي الله عليه و آله را مورد خطاب قرار داده و می فرماید:

بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد ولی به زودی خواهند فهمید.(2)

3-همنشینی با بدان

از دیگر عوامل گرایش به لغویات همنشینی با افراد ناسالم است، چرا که این افراد حق را باطل و باطل را به صورت حق جلوه داده و عمل زشت و لغو را در نظر ها زیبا و پرفایده می نمایانند. قرآن می فرماید:

ما برای آنها هم نشینانی زشت سیرت قرار دادیم که زشتی ها را از پیش رو و پشت سر آنها در نظرشان جلوه دادند. کافران گفتند: گوش به این قرآن ندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید. شاید پیروز شوید.(3)

ص: 175


1- اعراف /51.
2- حجر / 3.
3- فصلت/25

اشاره به این امر است که همنشین ناصالح زشتی ها را برای دوستان خود تبیین نموده و آنها را امر به لغوگوئی و جنجال می کند تا صدای حق به گوش مردم نرسد.

روایات در مورد لغو

على عليه السلام می فرمایند:

هر سخنی که در آن یاد و توجه به خدا نباشد لغو است.(1)

2- رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرمایند:

برترین مردم از نظر قدر و منزلت کسی است که آنچه را که او را به هدف نمی رساند ترک کند.(2)

3- امام صادق عليه السلام می فرماید:

بپرهیزید از این که به کاری وارد شوید که مورد هدف شما نیست که در آن صورت خوار خواهید شد.(3)

4- پیامبر عظیم الشان صلي الله عليه و آله در ضمن مناجاتی از خداوند طلب می کنند:

خدایا تا زمانی که مرا باقی می گذاری در ترک گناهان به من رحم کن، به من رحم کن که خود را در کاری که مقصد من نیست به زحمت بیندازم.(4)

5- علی علیه السلام می فرمایند:

چه بسا لغوی که موجب شر می شود.(5)

6- و از دعاهای زیبای امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) حجت بن الحسن العسکری عليه السلام به ما آموخته اند که:

ص: 176


1- بحارالانوار جلد 78 صفحه 92.
2- بحارالانوار جلد 71 صفحه 276.
3- بحارالانوار جلد 78 صفحه 204.
4- بحارالانوار جلد 99 صفحه 294.
5- غررالحكم.

...وَ أَسَدُ أَسْمَاعِنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِيبَةَ .

خدایا گوشهایمان را از سخنان لغو و غیبت حفظ کن.(1)

و چه نیکوست اگر بر اساس رهنمودهای امامان عليهم السلام و رسول خدا صلي الله عليه و آله و امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارواحنا فداه زندگی و حیات ما از لغو بیهودگی مبرا و برکنار باشد.

خلاصه

1-لغو به معنای کار های بی هدف و بدون نتیجه مفید است و بر حسب اختلاف اموری که فایده عاید آن ها می شود مختلف می گردد.

2- کارهای لغو از نظر دین اعمال مباح و حلالی است که صاحبش در دنیا و یا آخرت از آن سودی نبرد.

3- بعضی از مفسران لغو را به باطل یا همه معاصی و یا دروغ و دشنام و غنا و لهو و لعب و شرک تفسیر کرده اند. این ها مصادیق کلی لغو هستند.

4- عوامل و زمینه های لغو عبارتند از : فراموشی یاد خدا و روز جزا. لذت جوئی دنیوی. همنشینی با بدان.

5 - روايات مختلفی در مورد لغو و پرهیز از آن، از ائمه عليهم السلام مطرح شده است که در این بخش به شش مورد اشاره شده است.

خود آزمائی

1- معنا و مفهوم لغو چیست؟

2- نظر بعضی از مفسران در مورد لغو چیست؟

3- عوامل و زمینه های لغو کدامند؟

4- ذکر دو روایت در مورد لغو

5- دعای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در مورد پرهیز از لغو چگونه است؟

ص: 177


1- مفاتیح الجنان صفحه 214.

درس 23:غیبت

اشاره

از رذایل اخلاقی که هم ثمرات و آثار منفی دنیوی فراوانی دارد و هم مشکلات و عذاب ها آخرتی خصیصه زشت غیبت است که متأسفانه جامعه ما به شدت گرفتار آن است.

قرآن غیبت را در حد خوردن گوشت مرده انسان می داند.(1)

غیبت چه مفهومی دارد؟

غیبت به معنای بدگوئی پشت سر دیگری، سخن از بدی کسی در غیاب او، بدون رضایت او، که اگر در او این بدی باشد غیبت است و اگر در وی نباشد بهتان و تهمت است.

یکی از مهم ترین سرمایه وجود انسان حیثیت و آبرو و شخصیت او است و هر چه آن را به خطر اندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد لذا ترور شخصیت از ترور شخص خطرناک تر است.

غیبت عامل آبروریزی افراد، بدبینی، بی اعتمادی در جامعه، و در نتیجه نابود شدن پایه های تعاون و همکاری و پیوندهای اجتماعی است.

و گاه سرچشمه نزاع های خونین و قتل و کشتار .

ص: 178


1- سوره حجرات آیه 12.

همان طور که مطرح شد غیبت فاش کردن عیوب افراد است در غیاب آنها، خواه این عیب جسمانی باشد یا اخلاقی، در اعمال او باشد یا در سخنش، حتی در مورد لباس، همسر، و خانه...

اگر صفات ظاهر و آشکار کسی مطرح شود غیبت نیست مگر این که قصد تمسخر و استهزاء در آن باشد که آن گناه دیگری و حرام است.

و اگر انسان دچار غیبت کسی شد چون حق الناس است باید با هر وضعیتی از شخص غیبت شونده حلالیت بطلبد و جبران حیثیت اجتماعی او را بکند.

روایات در باب غیبت

در مورد غیبت، روایات فراوانی در اسلام مطرح شده است که فقط چند مورد ازآن اشاره می شود.

الف: امام صادق عليه السلام فرمودند:

غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت می شودو اگر توبه نکند اولین کسی است که به دوزخ برده می شود.(1)

ب: پیامبر گرامی اسلام فرمودند:

هر کس زن یا مردی را غیبت کند تا چهل روز نماز و روزه اش پذیرفته نمی شود.(2)

ج: پیامبر اسلام فرمودند:

در قیامت هنگامی که نامه اعمال انسان به دست او داده میشود عده ای گویند، چرا کارهای خوب ما در آن ثبت نشده است؟ به آنها گفته می شود خداوند نه چیزی را کم و نه چیزی را فراموش می کند بلکه کارهای خوب شما بخاطر غیبتی که کرده اید از بین رفته است. در مقابل افراد دیگری کارهای نیک فراوانی در نامه اعمال خود می بینند و گمان می کنند که این پرونده از آنان نیست به آنها

ص: 179


1- مستدرک جلد 9 صفحه 117.
2- بحارالانوار جلد 72 صفحه 258.

می گویند به واسطه غیبت شدن، نیکی های کسی که شما را غیبت کرده برای شما ثبت شده است. (1)

د: امام صادق عليه السلام فرمودند:

کسی که به منظور عیب جوئی و آبروریزی مؤمنی سخنی نقل کند تا او را ازنظر مردم بیندازد خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده به سوی ولایت شیطان فرستد و اما شیطان هم او را نمی پذیرد.(2)

طرح دو سوال

الف: به چه دلیل غیبت کردن مانند خوردن گوشت مرده برادر است؟

پاسخ: کندن و جدا کردن گوشت مرده قابل جبران نیست لذا از بین بردن حیثیت و آبروی مؤمن به سختی قابل جبران است و یا امکان ندارد. در عین حال تصور خوردن گوشت انسان مرده بسیار ناراحت کننده است به همان ترتیب از بین بردن آبروی انسان باید ناراحت کننده باشد.

ب: چرا بخاطر یک لحظه غیبت کردن، عبادت چند ساله انسان محو می شود؟ آیا این نوع کیفر عادلانه است؟

پاسخ: همان گونه که غیبت کننده در یک لحظه آبروی مؤمنی را که سال ها بدست آمده از بین می برد خداوند هم عباداتی را که او سال ها بدست آورده از بین می برد. بنابراین محو عبادات چند ساله، یک کیفر عادلانه است.

شنیدن غیبت

وظیفه شنونده، گوش ندادن به غیبت و دفاع از مؤمن است. در حدیث می خوانیم (کسی که غیبت را بشنود و سکوت کند شریک جرم گوینده است)پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند:

ص: 180


1- بحارالانوار جلد 72 صفحه 258.
2- وسایل الشيعه جلد 8 صفحه 608.

کسی که غیبت را بشنود و آن را رد کند خداوند هزار باب شر را دردنیا و آخرت بر او می بندد ولی اگر ساکت بود و گوش داد گناه گوینده نیز برای او ثبت می شود و اگر بتواند غیبت شده را یاری کند ولی یاری نکرد، در دو دنیا خوار و ذلیل می شود. (1)

در آیه 36 إسراء می خوانیم:

هر یک از گوش و چشم و دل انسان در قیامت مورد باز خواست قرار می گیرند.

بنابراین ما حق شنیدن هر سخنی را نداریم.

و باز هم گوش فرا دهیم به دعای عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف

...وَ اسدد أَسْمَاعِنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الغيبه...

جلسه غیبت را باید به هر شکل ممکن تغییر داد و بحث آن را عوض کرد و یا باید آن جا را ترک نمود.

موارد جواز غیبت

در مجموع روایات، در مواردی غیبت کردن جایز است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.

1- در مقام مشورت در کارهای مهم در شرکت ها، مسائل اقتصادی، اجتماعی و...)

2- برای رد سخن و عقیده باطل اشخاصی که دارای اعتقادات باطل هستند.

3- برای گواهی دادن نزد قاضی (به عنوان شاهد) باید حقیقت را گفت.

4- برای اظهار مظلومیت، مظلومی که فریادش به جایی نمی رسد، بیان ظلم ظالم مانعی ندارد.

5 - کسی که بدون حيا و آشکارا گناه می کند، غیبت او مانعی ندارد.

6- برای رد ادعاهای پوچ افراد، غیبت مانعی ندارد (ادعای اجتهاد، دکترا، رابطه با

ص: 181


1- وسایل الشیعه جلد 8 صفحه 606.

امام عليه السلام و امثال این ادعاها را در حالی که بدانیم دروغ است. و باید با شدت با آن مبارزه کرد.)

خلاصه

ا- غیبت به معنای بدگوئی پشت سر دیگری بدون رضایت او.

2 - غیبت عامل آبروریزی، بدبینی، بی اعتمادی و هتک حیثیت مردم می شود.

3- غیبت ضایع کردن حق الناس است و باید تحت هر شرایطی این حق جبران شود. و از شخص غیبت شده حلالیت طلبید.

4- روایات فراوانی در باب غیبت و آثار منفی آن از معصومین عليهم السلام نقل شده که در این جا به چند روایت اکتفا شده است.

5- به چه دلیل، غیبت کردن، مانند خوردن گوشت مرده است؟ پاسخ این است که: چون کندن و جدا کردن گوشت مرده قابل جبران نیست از بین بردن حیثیت و آبروی مؤمن هم قابل جبران نیست.

6- چرا به خاطر یک لحظه غیبت کردن عبادت چند ساله انسان محو می شود؟ پاسخ این است که: همان گونه که غیبت کننده در چند لحظه آبروی مؤمنی را که سال ها به دست آمده از بین می برد.

7- شنیدن غیبت هم اگر به قصد تأیید یا سکوت باشد حرام است.

8- موارد جواز غیبت، شش مورد است : مشورت، ردعقیدۂ باطل، گواهی نزد قاضی، اظهار مظلومیت، گناه کار علنی، رد ادعاهای پوچ افراد

خود آزمائی

ا- غیبت چه مفهومی دارد؟

2- آثار غیبت کدامند؟

3- دو روایت را در باب غیبت بنویسید.

4- در دعای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، تعبیر حضرت در مورد غیبت چیست؟

5- به چه دلیل غیبت کردن مانند خوردن گوشت مردار است؟

ص: 182

6- چرا به خاطر غیبت عبادات چند ساله حبط و نابود می شود؟

7۔ حکم شنیدن غیبت چیست؟

8- موارد جواز غیبت را بنویسید.

ص: 183

درس 24:تقيه

اشاره

تقیه از ریشه وَقَی به معنای حفظ و نگهداری، و در اصطلاح قرآن و روایات روشی برای حفظ جان و مال و دین در برابر دشمن است. تقیه یا کتمان عقیده باطنی، بر خلاف آن چه بعضی می پندارند به معنای ضعف و ترس و محافظه کاری نیست. بلکه غالبا به عنوان یک وسیله مؤثر برای حفظ دین و مبارزه با دشمن است بدون این که خود انسان ضربه ای بخورد.

مؤمن آل فرعون تقیه می کرد اما برای خدمت به آئین موسی عليه السلام و دفاع از حیات او در لحظات سخت و بحرانی. شخص پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله در آغاز قیامش در مدت چند سال دعوت پنهانی داشت و از همین روش استفاده کرد. ابوطالب عموی پیامبر صلي الله عليه و آله شاید تا آخر عمرش روش تقیه را از دست نداد، تا بتواند جان پیامبر صلي الله عليه و آله را از شر دشمن حفظ کند.

عمار یاسر بعد از به شهادت رسیدن پدر و مادرش از همین وسیله برای نجات خود و دین خود استفاده کرد.(1)

اصولا تقیه یک بحث کاملا معقول و منطقی است. مخصوصا در زمانی که جمعیت مؤمنان در منطقه ای در اقلیت باشند و در چنگال اکثریتی بی منطق و بی رحم

ص: 184


1- 28 / آل عمران

گرفتار شوند هیچ عقلی اجازه نمی دهد که با اظهار ایمان و وابستگی پیامبر صلي الله عليه و آله و ائمه جز در مورد ضرورت نیروهای فعال خود را به هدر دهند. آن چه که بعضی از جاهلان و ناآگاهان پنداشته اند که تقیه مخصوص مذهب شیعه است یا تقیه نشانه ضعف و زبونی است کاملا بی اساس و دور از منطق است. تقیه در تمام مکتب ها بدون استثناء وجود دارد.

انواع تقيه

می گویند سخن شیعه در مورد تقیه مخالف تمام اعتقادات انبیاء و پیامبرصلي الله عليه و آله است که قرآن می فرماید:

«وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ»

جز از خدا از هیچ کس نمی ترسند.

در پاسخ باید گفت، تقیه انواعی دارد تنها یک نوع از آن (تقیه خوفي) است که طبق آیه فوق در مورد دعوت انبیا و ابلاغ رسالت منتفی است.

ولی تقیه اقسام دیگری نیز دارد از جمله (تقیه تجیبی و تقیه پوششی) است.

منظور از تقیه تجیبی آن است که گاه انسان برای جلب محبت طرف مقابل عقیده خود را مکتوم می دارد تا بتواند نظر او را برای همکاری در اهداف مشترک جلب کند.

و منظور از تقیه پوششی آن است که گاه برای رسیدن به هدف باید نقشه ها و مقدمات راکتمان کند چرا که اگر برملا گردد و دشمنان از آن آگاه شوند ممکن است آن را خنثی کنند.

زندگی انبیا مخصوص پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله پر است از این گونه تقیه ها، زیرا می دانیم در بسیاری از مواقع هنگامی که حرکت به سوی میدان نبرد می کرد مقصد خود را مخفی می داشت، نقشه های جنگی او کاملا در خفا کشیده می شد و استتار که نوعی از تقیه است در تمام مراحل اجرا می گشت.

بهر حال تقیه معنای وسیع دارد که همان (پوشاندن واقعیت ها برای پرهیز و اجتناب از به خطر افتادن هدف ها است) و این چیزی است که در میان همه عقلای جهان وجود دارد و رهبران الهی هم برای رسیدن به هدف های مقدسشان در پاره ای از

ص: 185

مراحل آن را انجام می دهند.

چنان که در داستان حضرت ابراهیم عليه السلام می خوانیم که او مقصدش را ازماندن در شهر در آن روز که بت پرستان برای مراسم عید به خارج از شهر می رفتند مکتوم داشت تا از یک فرصت مناسب برای در هم کوبیدن بت ها استفاده کند.

ونیز مؤمن آل فرعون برای این که بتواند در مواقع حساس به موسی عليه السلام کمک کند و او را از قتل نجات دهد ایمان خود را مکتوم می داشت. به همین جهت قران از او به عظمت یاد کرده است. به هر حال تنها تقیه خوفی است که بر پیامبران مجاز نیست نه انواع دیگر تقيه. (1)

در روایات اسلامی تأکید فراوانی در مورد تقیه شده است. که این روایات هم مفهوم واقعی تقیه را روشن می کند و هم وظیفه ما را در قبال دشمنان اسلام:

الف - امام صادق عليه السلام در سفارشی به یاران خود می فرمایند:

در مورد دین خودتان تقوای الهی پیشه کنید، و آن را با تقیه در پوشش قرار دهید. زیرا کسی که تقیه را مراعات نمی کند ایمان ندارد، شما گروه شیعه در بین مردم مانند زنبوران عسل در بین پرندگان هستید. اگر پرنده می دانست چه در شکم زنبور عسل است، هیچ کدام از زنبورها را باقی نمی گذاشت.(2)

ب - از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

تقوای الهی را داشته باشید و از دین خود با پرهیزکاری نگهداری و با تقیه آن را تقویت نمائید.(3)

ج - و در روایات دیگری از امام صادق عليه السلام آمده است که:

تقنيه سپر مؤمن است و کسی که تقیه را مراعات نمی کند ایمان ندارد(4).

ص: 186


1- تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 333.
2- اصول کافی جلد 2182.
3- امالی شیخ مفید صفحه 59.
4- بحارالانوار جلد 75 صفحه 394.

تعبیر تقیه به سپر و یا در بعضی از روایات به زره به این معناست که مبارزه مؤمن با کفر و نفاق حتمی است اما به صورتی که در عین در صحنه مبارزه بودن شرایط را برای ضربه زدن دشمن به خود فراهم نکند.

در چه مواردی تقیه جایز نیست؟

د- امام صادق عليه السلام فرمودند:

تقیه به خاطر این لازم شده که جلوی خونریزی را بگیرد. اما اگر دشمنی دشمن به کشتن و خونریزی رسید جای تقیه نیست. به خدا قسم اگر شما دعوت شوید که ما را یاری کنید خواهید گفت: ما در حال تقیه هستیم، اما تقه پیش شما از پدران و مادرانتان محبوب تر است. آن زمان که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه ظهور کند نیازمند به پرسش از شما در مورد تقیه نیست. و بر بسیاری از منافقان حد خدا را جاری می کند.(1)

ه- و از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

انسان مؤمن، مجاهد است، زیرا با دشمنان خدا در دولت باطل با تقیه جهاد کند و در دولت حق با شمشیر...(2)

اما در زمان غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در موارد فراوانی شیعیان دعوت به تقیه شده اند.

امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در نامه به شیخ مفید می فرماید:

... خود را به وسیله تقیه از آتش برافروخته عصر جاهلیت حفظ کنید، که این آتش را گروهی اموی که می خواهند فرقه و گروه وابسته به امام زمان عليه السلام را بترسانند شعله ور ساخته اند.(3)

و در مورد دیگری از حضرت نقل شده است که:

ص: 187


1- میزان الحکمة جلد 10 صفحه 671.
2- بحارالانوار جلد 67 صفحه 172.
3- كلمة الامام المهدی صفحه 190.

زیاد تلاش نکنید که چیزهایی که بر شما پنهان است آشکار شود.

پس بیائیم به عنوان یک درس اخلاق بر اساس فرمان امام و مقتدایمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه در عصر غیبت عمل کنیم.

خلاصه

1- تقیه از ریشه (وقی) به معنای حفظ و نگهداری و در اصطلاح قرآن و روایات روشی برای حفظ جان و مال و دین، در برابر دشمن است.

2- مؤمن آل فرعون، حضرت ابو طالب، وعمار یاسر از جمله کسانی بودند که باتقیه سپری کردند.

3- تقیه مخصوص مذهب شیعه و دلیل ضعت و زبونی نیست. بلکه برای حفظ دین و جان و مال است.

4- تقیه انواعی دارد، از جمله: تقنية خوفي، تقنية تحبیبی، و تقیه پوششی.

5- در روایات بحث های گوناگونی در مورد تقیه شده است. و در مواردی هم جایگاه های عدم جواز تقیه مشخص شده است.

6- امام مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف در عصر غیبت، فرمان به تقیه داده اند.

خود آزمائی

1- مفهوم تقیه چیست؟

2- چند نفر از کسانی که در طول تاریخ اسلام تقیه کرده اند؟

3- آیا تقیه مخصوص شیعه، و دلیل بر ضعف و زبونی است؟

4 - انواع تقیه را بنویسید.

5- موارد وجوب تقیه و موارد جایز نبودن آن را بنویسید.

6- فرمان امام مهدی را در مورد تقیه، در دوران غیبت بنویسید.

ص: 188

درس 25:دوری از نافرمانی خدا (دوری از گناه)

اشاره

یکی از مهم ترین اصول و پایه های اخلاق اسلامی دوری از گناه و نافرمانی خداست. خداوند امیال و غرایز گوناگون را در وجود انسان قرار داده است تا بشر به وسيله آن ها به حیات مادی و معنوی خویش به سوی کمال ادامه دهد. اما آنچه مهم است این است که باید در میان امیال انسان تعادل برقرار شود، تا طغیان یک یا چند میل و غریزه عرصه را بر تمایلات فطری دیگر تنگ نکند؛ در غیر این صورت انسان از رشد و کمال باز می ماند.

گناهان در زندگی دنیوی و اخروی انسان اثرات بسیار زیان باری دارند. می توان گناه را آفت درخت زندگی انسان دانست، که انسان را از رسیدن به سعادت و آرامش و کمال باز می دارد. در قرآن و فرمایشات پیشوایان توصیه های فراوانی برای جلوگیری از گناه شده است. به عنوان نمونه:

الف: قرآن می فرماید:

آری کسی که گناهی را کسب کند و خطاهایش بر او احاطه نماید، از یاران آتش خواهند بود که در آن جاودانند.(1)

مفهوم احاطه گناه آن است که انسان به قدری در گناهان فرو رود که زندانی برای

ص: 189


1- بقره / 81.

خود بسازد که منافذ آن بسته باشد.

توضیح این که گناه کوچک و بزرگ در آغاز یک عمل است. سپس تبدیل به حالت می شود. و با اصرار و ادامه شكل ملکه به خود می گیرد و هنگامی که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در می آورد و عین وجود انسان می شود. در این هنگام هیچ پند و موعظه و نصيحتی در وجود او اثر نمی کند و با دست خود قلب ماهیت می شود. (1)

ب: قرآن در سوره بقره بعد از ذکر قسمت هائی از احکام روزه واعتکاف فرماید:

«تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا...»(2)

آنها حدود و مرزهای الهی است به آنها نزدیک نشوید.

از این احکام تعبیر به مرزهای الهی شده است، مرز میان حلال و حرام. مرز میان ممنوع ومجاز، و جالب این است که نمی گوید از مرزهانگذرید می گوید به آن نزدیک نشوید؛ چراکه نزدیک شدن به مرز وسوسه انگیز است و گاه سبب می شود که بر اثر طغيان شهوات و یا گرفتار شدن به اشتباه انسان از آن بگذرد.

به همین دلیل از گام نهادن در مناطقی که موجب لغزش انسان است نهی شده مانند شرکت در مجالس گناه و یا خلوت کردن با زن بیگانه و....

همین معنی در احادیث دیگر تحت عنوان حمایت از حمی (نگه داشتن حریم منطقه ممنوعه) بیان شده است. پیامبر صلي الله عليه و آله می فرمایند:

«محرمات الهی قرقگاه های اوست، هر کس گوسفند خود را در کنار قرقگاه ببرد بیم آن می رود که وارد منطقه ممنوعه شود.»«افراد متقی نه تنها دچار گناه نمی شوند بلکه سعی دارند به نزدیکی حرام نیز گام ننهند»(3).

ص: 190


1- تفسیر نمونه جلد 1 صفحه 324.
2- بقره 187.
3- تفسیر نمونه جلد 1 صفحه 652.

انواع گناه

اشاره

گناهان را به خاطر اهمیت آنها و یا به خاطر آشکار و پنهان بودن به اشکال مختلف تقسیم کرده اند که در این جا به دو نوع تقسیم بندی آن اشاره می شود.

الف-گناهان کبیره و صغیره

گناهان کبیره یا کبائر گناهانی هستند که آثار سوء آن ها بسیار زیاد است و خداوند در مورد آنها وعده عذاب داده است، تعداد دقیق گناهان کبیره از نظر قرآن و روایات مشخص نشده زیرا مشخص کردن آنها باعث گستاخی انسانها در گناهان صغيره می شود.

پاره ای از گناهان کبیره را می توان به این شرح نام برد: شرک به خدا، یأس از رحمت خدا، عقوق والدین، قطع رحم، رباخواری، زنا و فحشاء، شراب خواری، قمار، دروغ، پیمان شکنی، غیبت، خیانت به امانت، دزدی، کم فروشی، کمک به ستمکاران، فرار از جهاد، اسراف، اصرار بر گناه، کبر، حسد، بدعت، کفران نعمت و...(1)

گناهان صغيره (سيئات) گرچه از نظر اثر و نتیجه در سطح پائین تری قرار دارند ولی نباید فراموش کرد که مداومت بر این نوع گناهان سبب می شود که زمینه برای ارتکاب گناهان کبیره فراهم شود:

مانند اصرار بر گناهان صغیره، انجام گناه صغیره از روی طغیانگری و سرکشی، کوچک شمردن گناه، خوشحال بودن از انجام گناه، غرور در برابر رحمت خداوند و...

لغزش انسان غالبا از امور کوچک شروع می شود و به تدریج به مسائل بزرگ تر می رسد. کسی که از گناهان صغیره خودداری نکند به تدریج آماده انجام گناهان بزرگ نیز می شود.

ب-گناهان بدنی و قلبی

بر حسب تقسیم بندی دیگر، گناهان را می توان به دو دسته بدنی و قلبی تقسیم کرد.

ص: 191


1- برای مطالعه بیشتر به کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب مراجعه کنید

گناهان بدنی به کردارهای ناشایستی گفته می شود که انسان با اعضاء و جوارح خود مرتکب آنها شود مانند :دزدی، غیبت، شراب خواری، آزار دیگران و... گناهان قلبی حالات ناپسندی است که انسان آن ها را در دل جای می دهد. مانند: حسد، ریا، بدگمانی نسبت به مؤمنان، کینه و عداوت مؤمن، خود پسندی و تکبر و..

قرآن می فرماید:

آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، و اگر آن چه در درون شما است، آشکار کنید و یا مخفی نگه دارید خداوند آن را به حساب می آورد. پس هرکه را خواست می بخشد و هرکه را خواست عذاب می کند... (1)

آثار گناه

اشاره

گناهان در زندگی دنیوی و اخروی انسان علاوه بر عذاب الهی اثرات نامطلوب دیگری دارند که به بعضی از آن موارد اشاره می شود.

1-قساوت قلب

هر گناهی که از انسان سر می زند، ظلمتی بر دل او راه می یابد و از صفای معنوی آن کاسته می شود؛ چون بر گناه اسرار ورزد، آن ظلمت و سیاهی افزایش یافته و به تدریج عامل قساوت قلب می شود. امام محمد باقر عليه السلام می فرمایند:

هیچ چیز مانند گناه دل را فاسد نمی کند، همانا قلب با گناه درمی آویزد تا جائی که گناه بر آن چیره می شود و آن را زیر و رو می کند.(2)

از این بیانات به خوبی معلوم می شود که ارتکاب گناهان حال درونی انسان را به تدریج تغییر می دهد تا آن جا که قساوت قلب جایگزین لطافت روح می شود.

ص: 192


1- بقره 284.
2- بحارالانوار جلد 73 صفحه 312.
2-سلب توفيق

وقتی انسان گناهی را مرتکب می شود، از یک پی آمد دیگری نیز متضرر می گردد و آن پدیدهای غیبی و ماوراء طبیعی است که از آن به (سلب توفيق) یاد می کنیم. بدین معنی که به دنبال هر گناه، توفیقی از انسان سلب می شود و بدین وسیله دری از خیر بر روی او بسته می شود، زیرا هر خیری برای انسان هست همه از خدا و فضل و احسان او در حق وی است، و انسان به خودی خود فاقد هر نوع خیر و سعادت است. کسی که عملا اوامر الهی را نادیده می گیرد، از هر نوع خیر و احسان الهی محروم می شود.

امام صادق علیه السلام می فرمایند، حضرت عیسی عليه السلام به یاران خود فرمود:

از نظربازی بپرهیزید که آن، بذر شهوت را در دل میکارد و صاحب خود را در فتنه و فساد می اندازد.(1)

و پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمودند:

نگاه به نامحرم تیری زهر آلود از ناحیه شیطان است، هرکه از ترس خدا آن را ترک گوید، خدا به او ایمانی می دهد که شیرینی آن را در دل حساس کند.(2)

3-از دست دادن لطف و عنایت محبوب

نشانه دوستی و محبت واقعی گوش فرادادن به فرامین محبوب و دوری از آن چیزهائی است که مورد تنفر محبوب است، انسان گناهکار از لطف و عنایت خداوند و اهل بیت عليهم السلام دور می شود و این خود بزرگترین خسران است.

امام باقر علیه السلام می فرمایند:

قسم به خدا، همراه ما از طرف خدا برات خلاصی و تبرئه شدن نیست؛ و بین ما و خدا خویشاوندی نیست، و ما بر خدا حجتی نداریم. و جز به وسیله اطاعت مقرب درگاه خدا نمی شویم. پس هر یک از شما که مطیع خدا باشد ولایت ما برایش فایده دارد و هر که از

ص: 193


1- بحارالانوار جلد 104 صفحه 38.
2- بحارالانوار جلد 104 صفحه 38.

شما اهل معصيت باشد ولایت ما فایده ای به حالش ندارد. وای بر شما فريفته نشوید، وای بر شما فريفته نشوید.(1)

امام زمان عجل الله تعالی فرجه جوانی را دوست دارد و می پذیرد که مطیع فرمان خدا و معصومین عليهم السلام باشد.

4-آثار وضعی و تکوینی گناه

در بسیاری از آیات قرآن و روایات اسلامی به آثار سوء وضعی و تکوینی گناهان در زندگی انسان ها، و در تاریخ گذشته اشاره شده است. نابود شدن تمدنها. هلاکت امت ها با سیل و صاعقه و زلزله و طوفان ها. فساد و فقر و قحطی و فلاکت. در طول تاریخ از آثار وضعی و تکوینی گناهان است. (در مقاله کوتاهی تحت عنوان آسیب شناسی گناه توسط نگارنده به این موارد پرداخته شده است. که قابل دقت جدی در جامعه امروز ما است)

دوری از گناه در سیره مهدوی

سیری در متون دعاها و زیارت های منسوب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه اهمیت دوری از گناه را برای ما روشن تر می سازد.

الف - در دعای منسوب به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه می خوانیم:

ارْزُقْنَا تَوْفِيقِ الطَّاعَةِ وَ بَعْدَ الْمَعْصِيَةِ . . وَ اغْضُضْ أَبْصَارِنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِيَانَةِ وَ اسدد أَسْمَاعنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِيبَةَ (2)

خداوندا توفيق اطاعت و دوری از گناه را روزی ما کن... چشمان ما را از گناه و خیانت بپوشان، و گوش های ما را از شنیدن لغو و غیبت ببند.

ب - در دعای رجبیه از خداوند می خواهیم:

ص: 194


1- اصول کافی - کتاب الايمان و الكفر - باب الطاعة و التقوی حدیث6.
2- مفاتیح الجنان صفحه 214.

وَ اعْصِمْنَا مِنَ الذُّنُوبِ تَمَيَّزَ خَيْرُ الْعِصَمَ .(1)

ما را از گناه به بهترین شکل حفظ فرما

ج - از على عليه السلام نقل شده که از موارد بیعت امام عصر عجل الله تعالی فرجه با یاران وخود درزمان قیام اینست:

دزدی نکنند، مرتکب زنا نشوند، مسلمانی را دشنام ندهند... مال یتیمی را نخورند، به چیزی که نمی دانند شهادت ندهند، مسجدی را تخریب ننمایند، شراب ننوشند، تجاوز به کسی نداشته باشند و...(2)

د- امام رضا عليه السلام در دعای رفع بلا از صاحب الزمان (دعای روز جمعه) در مورد حضرت عجل الله تعالی فرجه به خدا عرضه می دارد:

خداوندا امام زمان عليه السلام را از گناهان حفظ کردی و از عیبها دور نمودی و از ناپاکی ها پاکیزه گردانیدی و از شک و شبهه سالم نگه داشتی، خدایا ما در روز قیامت در مورد حضرت شهادت می دهیم که گناهی انجام نداده و جرمی نیاورده، و مرتکب معصیتی نشده، و فرمانی از تو را ضایع ننموده، و هتک حرمتی نکرده، امر واجبی را از بین نبرده و قانونی را تغییر نداده است.(3)

نمونه این دعا در موارد دیگری هم ذکر شده است.

بیائیم ما هم به تأسی از امام زمان عجل الله تعالی فرجه و یارانش سعی کنیم نزدیک گناه نشویم، و حریم آن را حفظ نمائیم. باشد که مشمول دعاها و عنایات خاصه حضرت قرار بگیریم.

خلاصه

1- یکی از مهم ترین اصول اخلاق اسلامی، دوری از گناه و نافرمانی خدا است. اميال و غرایز گوناگون گاهی باعث طغیان نفس بر فطرت بشر می شوند. و انسان را از

ص: 195


1- مفاتیح الجنان صفحه 247.
2- منتخب الاثر صفحه 469.
3- ربيع الانام صفحه 165 و 166.

رشد باز می دارند.

2- گناهان در زندگی دنیوی و اخروی اثرات زیانباری دارند.

3- در قرآن و روایات توصیه های فراوانی برای جلوگیری از گناه شده، و به اثرات وضعی وتکوینی گناه هشدار داده شده است.

4-گناهان به خاطر اهمیت آن ها را شکار و پنهان بودنشان به انواع مختلف تقسیم شده اند: مانند گناهان کبیره (كبائر) و گناهان صغيره (سيئات). و گناهان بدنی و قلبی.

5-گناهان آثار سوء فراوانی در دنیا و آخرت دارند. به عنوان نمونه می توان به: عذاب الهی، قساوت قلب، سلب توفیق، از دست دادن لطف و عنایت محبوب. و آثار سوء وضعی و تکوینی. اشاره کرد.

6- در دعاها و متون زیارت های امام مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف. به دوری از گناه و نزدیک شدن به

معصیت ها تأکید فراوان شده است.

خود آزمائی

1- دوری از نافرمانی خدا و از گناه چه جایگاهی در اخلاق اسلامی دارد؟

2 - در قرآن و روایات چه مسائل مهمی در ارتباط با گناه و معصیت مطرح شده است.

3- انواع گناهان را بنویسید.

4- آثار سوء گناهان را بنویسید.

5- در دعاها و زیارت های منسوب به امام زمان علیه السلام در مورد دوری از گناهان به چه نکاتی اشاره شده است؟

ص: 196

درس 26:پرهیز از مال حرام

اشاره

داشتن مال و زندگی خوب و مرفه و اصل مالکیت به عنوان قانون پایدار برای حفظ جامعه و انسان ضرورت دارد. و اصلی انکار ناپذیر است. به گونه ای که تعلق و بستگی برخی از اشیاء به انسان طبیعی و بر پایه اصلی فطری است. لیکن همین اصل اگر در چهار چوب شرع و قانون محدودنگردد و با میزان عدالت مشخص نشود، سرچشمه بدبختی ها، نابسامانی ها، ناآرامی ها و ویرانگری های فراوان می گردد.

در اسلام مالكیت حقیقی ویژه خداوند است و مردمان در داشتن ها اصالت ندارند و مالک حقیقی نیستند، بلکه آن چه در دست دارند و به ظاهر مالک آن هستند، به عنوان عاریت به آنها داده شده است، تا برای گذران زندگی از آنها به صورت مشروع - بهره ببرند. اموال از این جهت (مال الله) است که همه چیز از آن خداست و از اراده او بوجود می آید و هستی می پذیرد، و فعل الهی، پدید آورنده همه چیزهائی است که در اختیار انسان قرار می گیرد، و مورد بهره برداری او واقع می شود.

بنابرین تبعیت از فرامین الهی در نوع بهره برداری از امکانات هستی، و استفاده از اموال امری طبیعی و مورد تایید دین و قرآن و اسلام است، و مخالفت با فرامین الهی در این زمینه آكل مال به باطل، و مورد انتقاد شدید اسلام و موجب عذاب الهی است.

سیری در آیات و روایات موضوع را مشخص تر می کند.

الف - قرآن در مورد نفي اكل مال به باطل می فرماید:

ص: 197

و در روابط خود اموال یکدیگر را به ناحق مخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، قضیه آن را به حاکمان مکشانید، درحالی که شما حقیقت را می دانید.(1)

در این آیه مسلمانان از بدست آوردن مال و ثروت از طریق ظلم و اجحاف به مردم و همچنین دادن رشوه به قاضیان برای باطل نمودن حقی به شدت هشدار داده شده اند.

ب - در مورد خوردن اموال يتیم می فرماید:

کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، در واقع آتش می خورند و به زودی به آتش سوزانی می سوزند. (2)

امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند:

از بزرگترین گناهان کبیره هفت مورد است... (سپس در ادامه می فرمایند اما مقصود از خوردن مال یتیمان، ظلم به ما در مورد فیئی ما (اموالی که متعلق به ما بوده از طریق رسول الله) و بردن آن اموال است.(3)

که البته این مورد از مهم ترین مصادیق است وگرنه خوردن اموال يتيمان شامل همه یتیمان می شود.

ج - در آیه دیگری از قرآن می خوانیم:

ای کسانی که ایمان آورده اید اموال یکدیگر را به باطل و از طریق نامشروع - نخورید. مگر این که تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد.(4)

از امام صادق علیه السلام در مورد حدیث معراج پیامبر صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمودند:

پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله او فرمودند: در شب معراج در سیر آسمانی به گروهی برخوردم که نزد آنها سفره هائی از گوشت طب و پاک و

ص: 198


1- بقره 188
2- نساء 10
3- تهذیب الاحکام جلد 4 صفحه 150.
4- نساء 29.

سفره هائی از گوشت پلید و خبیث بود، و آنها از گوشت پلید و خبيث می خوردند، از جبرئیل پرسیدم اینها چه کسانی هستند؟ جبرئیل گفت: اینها کسانی از امت تو هستند که مال حرام می خورند و حلال را رها کرده اند.(1)

از نظر قرآن و روایات اسلامی مال حرام علاوه بر عذاب اخروی و تبعات آن، در اخلاق و روحیات انسان و در تربیت فرزندان آثار وضعی بسیار خطرناکی دارد. مال حرام مهمترین عامل قساوت قلب انسان و از دست دادن روحیه سالم و محرومیت از تربیت فرزندانی پاک و صالح خواهد بود.

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، در بخشی از سخنان حیات بخش خود به دشمنان فرمود:

وای بر شما، شما را چه شده؟ ساکت شوید و به سخنان من گوش فرا دهید، در حالی که من شما را به راه رشد و کمال دعوت می کنم. کسی که از من اطاعت کند از راه یافتگان است و هرکس که با من مخالفت کند از هلاک شدگان. و همگی شما در برابر امر من عصيان میکنید و سخنم را گوش نمی دهید، زیرا شکمهای شما پر شده از مال حرام و بر قلبهاتان مهر زده شده است.(2)

خوردن مال حرام انسان را تا مرز دشمنی و کشتن امام معصوم عليه السلام پیش می برد.

در فرمایشات امام مهدی عجل الله تعالی فرجه

الف - امام عجل الله تعالی فرجه در دعای خویش به ما می آموزند که از خدا بخواهیم:

وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ .

خداوندا شکم هایمان را از مال حرام و شبهه ناک پاک گردان.

ص: 199


1- بحارالانوار جلد 6 صفحه 239.
2- بحارالانوار جلد 45 صفحه 8.

و در ادامه همان دعا:

وَ اكْفُفْ أَيْدِينَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَةِ .

و دستان ما را از ستم و دزدی کوتاه کن.(1)

ب - در دعای قنوت امام جواد علیه السلام در مورد امام عصر عجل الله تعالی فرجه درادامه دعا در مورد دشمنان حضرت می فرمایند:

خداوندا این دشمنان اموال تو را به عنوان دولت و قدرت خود تصاحب کردند...(2)

ج - در داستان بیعت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه با یاران خود در زمان قیام (بنا به فرموده على عليه السلام) از آنها بیعت می گیرد که:

طلا و نقره و گندم و جو ذخیره نکنند، اموال یتیمان را نخورند...و لباس های فاخر و گران قیمت (خز و حریر) نپوشند و...(3)

د - امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در پاسخ سؤالات اسحاق بن یعقوب می فرمایند:

... اما آنها که به اموال ما چشم دوخته اند، و اگر چیزی از اموال ما را برای خود حلال بشمرند و بخورند، در واقع آتش خورده اند. اما در مورد خمس، در زمان غیبت تا ظهور استفاده از آن برای شیعیان ما (از طریق صحیح آن ) حلال است. به خاطر پاکی ولادت آنها و پلید نشدن اموال و اولادشان.(4)

ه- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در پاسخ به سؤالات اسدی می فرمایند:

... کسی که اموال اهل بیت عليهم السلام را بدون اذن آنها تصرف میکند، ملعون است و ما دشمنان او در روز قیامت خواهیم بود. چنان که پیامبرصلي الله عليه و آله فرموده اند:

ص: 200


1- مفاتیح الجنان صفحه 214.
2- ربيع الانام صفحه 94 و 95.
3- منتخب الاثر صفحه 469.
4- كلمة الامام المهدی صفحه 288.

«کسی که اموال خاندان مرا که خداوند بر دیگران حرام فرموده حلال بداند به زبان من و هر پیامبر صلي الله عليه و آله اجابت شده مورد لعن و نفرین است.» هر کس به ما ستم کند در جمله ستمگران به ما است و لعنت خدای عزوجل بر او خواهد بود که خداوند در قرآن می فرمایند: آگاه باشید که لعنت خداوند بر ستمگران است.(1)

دزدی، اسراف، رشوه، ربا خوردن اموال یتیمان، دخالت در اموال اهل بیت عليهم السلام همه از مصادیق اكل مال به باطل است، از خدا بخواهیم ما را در مسیر تربیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه قرار بدهد.

خلاصه

1- داشتن مال و زندگی و اصل مالکیت به عنوان قانون پایدار برای حفظ جامعه و انسان ضرورت دارد.

2- همین اصل اگر در چارچوب شرع و قانون محدودنگردد سرچشمه بدبختی ها و ویرانگری های فراوان می گردد.

3- در اسلام مالكيت حقیقی ویژه خداوند است و مردمان مالک حقیقی نیستند بلکه اموال دنیا به عنوان عاریت در اختیار آنها است که بتوانند به صورت مشروع از آن بهره ببرند.

4- مخالفت با فرامین الهی در بهره وری از اموال و مالکیت از نظر قرآن و روایات مورد انتقاد شدید و موجب عذاب الهی است.

5- مال حرام، علاوه بر عذاب اخروی در اخلاق و روحیات انسان و در تربیت فرزندان آثار وضعی خطرناکی دارد.

6- در سخنان امام حسین عليه السلام و امام زمان علیه السلام به شدت در مورد خوردن مال حرام هشدار داده شده است.

ص: 201


1- كلمة الامام المهدی صفحه 204.

خود آزمائی

1-نظر اسلام در ارتباط با اموال و مالکیت در زندگی انسان چیست؟

2- اگر مالکیت و داشتن مال از چارچوب قانون و شرع خارج شود، چه صورتی خواهد داشت؟

3-مالکیت انسان ها نسبت به اموال دنیا به چه صورتی است؟

4- اكل مال حرام چه آثار مخربی دارد؟

5- از نظر امام حسین عليه السلام و امام زمان عليه السلام خوردن مال حرام چه مشکلاتی را ازپی خواهد داشت؟

ص: 202

درس 27:امانت داری

اشاره

امانت، از ریشه (امن) به معنای آرامش و ایمنی قلب، خاطر جمع بودن از شخص امین است. آن کسی است که در او ایمنی است و یا شهری که ایمن است. امین هم به همین معنا است. امانت را از این جهت امانت گویند که شخص امانت گذار از خیانت آن که امانت پیش او است مطمئن و ایمن است. مؤمن از همین ریشه به معنای ایمنی بخش و ایمنی دهنده است.(1)

امانت داری از فضایل مهم اخلاق اسلامی است. و از امتیازات انسان این است که مسئول و امین در برابر امانت های الهی و انسانی باشد. امانت گرچه معمولا به امانت های مالی گفته می شود. ولی در منطق قرآن مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی و اخلاقی را در بر می گیرد، لذا در احادیث فراوانی به این مسئله توجه شده است:

1- امام موسی بن جعفر علیه السلام می فرمایند:

شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و ورع و تلاش و کوشش و ادا کردن امانت و راستی در گفتار و...(2)

2- از امام صادق علیه السلام روایت شده که:

ص: 203


1- قاموس قرآن 2/134.
2- فقه الرضا / 356.

خداوند بزرگ هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر بر مبنای صداقت و ادای امانت به نیکوکاران و بدکاران. (1)

3- امام زین العابدین علیه السلام خطاب به شیعیان می فرمایند:

بر شما باد به ادای امانت. به خدائی که محمد را به عنوان پیامبر بر حق برگزید اگر قاتل پدرم «امام حسین علیه السلام»مرا امین شمشیری قرار می داد که با آن پدرم را کشته است امانتش را به او برمی گرداندم.(2)

مهم ترین مصداق امانت در اسلام

قرآن در آیه 58 سوره نساء می فرماید:

خداوند شما را فرمان می دهد که: امانت ها را به اهلش بازگردانید. و اگر بین مردم قضاوت می کنید براساس عدالت رفتار کنید.

امام رضا علیه السلام در بیان این آیه می فرمایند:

مقصود از اهل در این آیه امامان علیهم السلام از آل محمد صلي الله عليه و آله هستند که هر امامی باید امانت امامت را به امام بعد از خود بسپارد. و این اختصاص به کسی دیگر ندارد و امام بعدی هم نمی تواند امانت را نپذیرد.(3)

و در آيه 72 سوره احزاب می خوانیم:

محققأ ما امانت را به آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم. پس آنها از حمل بار امانت امتناع کردند و هراسان شدند. اما انسان امانت را بر دوش کشید. به درستی که بسیار ستمگر و نادان بود.

امام هشتم علیه السلام در بیان این آیه فرموده اند:

مقصود از امانت در این آیه ولایت است و کسی که به ناحق مدعی چنین مقامی باشد کافر است.(4)

ص: 204


1- کافی 104/2.
2- امالی شیخ صدوق / 246.
3- کافی 1/286.
4- عیون اخبار الرضا306/1.

و در زیارت جامعه کبیره خطاب به ائمه عليهم السلام می خوانیم:

وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ

امانت حفظ شده الهی.

روی این جهت، آب و خاک و سرزمین اسلام در دست مسلمانان امانت الهی است، فرزندان آنها امانت هستند و از همه بالاتر قرآن مجید و تعلیماتش و ولایت اهل بیت عليهم السلام امانت بزرگ الهی محسوب می شوند. آئین خداوند، سنت پیامبر صلي الله عليه و آله، اهل بیت حضرت صلي الله عليه و آله، اموال و اسرار مؤمنان، پست و مقام واسرار جامعه اسلامی، و... همه و همه امانت هائی هستند که عدم توجه به آنها خیانت است.

خیانت (ضد امانت)

خیانت به معنای خودداری از پرداخت حقی است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و به عهده گرفته است.

خیانت در امانت از منفورترین اعمال و از زشت ترین گناهان است. کسی که درامانت خیانت می کند در حقیقت منافق است لذا پیامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرموده اند:

نشانه منافق سه چیز است: هنگام سخن دروغ می گوید، و هنگامی که وعده می دهد تخلف می کند، و هنگامی که امانتی نزد او بگذارند خیانت می نماید، چنین کسی منافق است هر چند روزه بگیرد و نمازبخواند و خود را مسلمان بداند.(1)

اصولا ترک خیانت در امانت از وظائف و حقوق انسانی است، یعنی حتی اگرصاحب امانت مسلمان هم نباشد نمی توان در امانت او خیانت کرد.

آیات و روایات در باب خیانت:

قرآن می فرماید:

ای کسانی که ایمان آورده اید به خدا و پیامبرصلي الله عليه و آله در امانت خود خیانت نکنید. در حالی که خود می دانید.(2)

ص: 205


1- قرب الاسناد / 28.
2- آیه 27 سوره انفال.

امام باقر عليه السلام در توضیح آیه می فرماید:

مقصود از خیانت به خدا و رسول، نافرمانی آن دو و خیانت در امانت به این معنا است که انسان امین بر چیزی است که خداوند بر اوواجب کرده است.(1)

در روایات پیامبر صلي الله عليه و آله و اهل بیت عليهم السلام در مورد امانت داری و زشتی خیانت در امانت مسائل گوناگونی مطرح شده است که در این جا به مناسبت بحث، به چند روایت در مورد خیانت اشاره می شود:

1- از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرموده اند:

سرشت انسان بر هر طبیعتی نهاده شده جز خیانت و دروغ.(2)

2 - رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله می فرمودند:

از ما نیست آن کس که به اهل و مال مسلمانی خیانت کند.(3)

3- از امام جواد عليه السلام نقل شده است که فرموده اند:

همین قدر از خیانت انسان کافی است که امین خیانتکاران باشد.(4)

همکاری با خائنان و مورد اعتماد خائنان بودن، خود خیانت است.

4- از رسول اکرم صلي الله عليه و آله روایت شده که:

در علم و دانش کمک و یاور یکدیگر باشید، زیرا خیانت یکی از شما در علمش بدتر از خیانت او در مالش خواهد بود. (5)

5- و على عليه السلام می فرماید:

هرگاه خیانت ها در جامعه آشکار شد، برکات از بین می رود.(6)

6- از پیامبر اکرم صلي الله عليه و اله نقل شده که فرموده اند:

ص: 206


1- تفسیر قمی 1/272.
2- بحارالانوار جلد 75 صفحه 172.
3- بحارالانوار جلد 75 صفحه 172.
4- بحارالانوار جلد 78 صفحه 364.
5- بحارالانوار جلد 2 صفحه 68.
6- غررالحكم

کسی که به امانتی در دنیا خیانت کند و به اهلش ندهد و مرگ او را دریابد، بر غیر امت من مرده است و خدا را ملاقات می کند در حالی که مورد خشم خداوند است.(1)

7- در حدیثی آمده است که:

هرگاه وقت نماز میشد على عليه السلام به خود می پیچید، لرزه بر اندامش می افتاد، و رنگ به رنگ می شد، می پرسیدند: این چه حالی است ای امیر مومنان؟ حضرت فرمود: وقت نماز، وقت اداء امانتی است که خداوند بر آسمانها و زمین عرضه کرد و آنها آن امانت را نپذیرفتند.(2)

8- امام صادق عليه السلام می فرمایند:

خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است مگر براساس صداقت وادای امانت به نیکوکاران و بدکاران.(3)

9- و امام زین العابدین عليه السلام خطاب به شیعیان می فرماید:

بر شما باد به ادای امانت. پس قسم به کسی که محمد را به عنوان پیامبر بر حق برگزید اگر قاتل پدرم امام حسین عليه السلام شمشیری را که با آن پدرم را کشت به عنوان امانت به من می سپرد. به او برمی گرداندم.(4)

10- رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

هرگاه امانت ضایع شد منتظر ساعت قیامت باشید. پرسیدند ای رسول خدا ضایع شدن امانت به چه معنا است؟ فرمودند:

هرگاه کارها و امور به دست غیر اهلش سپرده شود.(5)

ص: 207


1- بحارالانوار جلد 75 صفحه 172.
2- میزان الحکمه جلد 1 صفحه 349.
3- کافی 104/2.
4- امالی شیخ صدوق 246.
5- المجازات النبویه / 364.

و باز همنوا با مناجات امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ارواحنا له الفداء می شویم در دعای معروف حضرت علیه السلام که فرمودند:

وَ اغْضُضْ أَبْصَارِنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الخيانه .

چشم های ما را از زشتی و خیانت بپوشان.(1)

امام زمان علیه السلام ارواحناله الفداء در دومین نامه ای که به شیخ مفید ارسال فرموده اند، در پایان نامه می فرماید:

کسانی را از مضمون این نامه آگاه کن که به امانتشان اطمینان داری.(2)

از خداوند بخواهیم که ما را امانتدار امانت های واقعی و حقیقی آستان مقدس مولايمان امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف قرار دهد

خلاصه

1۔ امانت از ریشه (امن) به معنای آرامش و ایمنی قلب، خاطر جمع بودن ازشخص امین است.

2 - امانت داری از فضایل اخلاقی است و مفهوم وسیعی دارد که تمام شئون زندگی انسان را در بر می گیرد و اسلام تأکید فراوانی بر آن دارد.

3 - مهم ترین مصداق امانت در قرآن و روایات، امانت امامت و ولایت است.

4- خیانت به معنای خودداری از پرداخت حقی است که انسان، پرداختن آن را تعهد کرده است و از منفورترین و زشت ترین گناهان است.

5- آیات و روایات فراوانی در باب خیانت و امانت مطرح شده که در این جا به چند مورد آن اشاره شده است.

6-و در دعای امام زمان علیه السلام و نامه حضرت به شیخ مفید به این نکته پرداخته شده است.

ص: 208


1- مفاتیح الجنان صفحه 214.
2- كلمة الامام المهدی صفحه 200.

خود آزمائی

أ- مفهوم امانت و امانت داری چیست؟

2 - امانت شامل چه مواردی می شود؟

3- مهم ترین مصداق امانت در اسلام چیست؟

4- مفهوم خیانت چیست؟

5- دو حدیث و آیه در مورد امانت و خیانت بنویسید.

6- سخنان امام زمان عليه السلام را در مورد امانت و خیانت بنویسید.

ص: 209

درس 28:استقامت

اشاره

استقامت از ریشه (قوم)، استواری، بر پا ایستادن، مقاومت در راه هدف...:

کسانی که می گویند پروردگار ما الله است سپس بر سر گفته خود می ایستند و استقامت میکنند، فرشتگان الهی بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین نباشید.(1)

تعبیر جامع و جالبی است که در حقیقت همه نیکی ها و صفات برجسته را در بر دارد. نخست دل به خدا بستن و ایمان محکم به او پیدا کردن و سپس تمام زندگی را به رنگ ایمان در آوردن و در محور آن قرار دادن.

بسیارند کسانی که دم از عشق به خدا می زنند ولی در عمل استقامت ندارند. افرادی سست و ناتوان اند که وقتی در برابر طوفان شهوات قرار می گیرند با ایمان وداع کرده و در عمل مشرک می شوند و هنگامی که منافعشان به خطر افتد همان ایمان ضعیف و مختصر را از دست می دهند.

على عليه السلام در یکی از خطبه های نهج البلاغه این آیه را با عبارت گویا و پر معنایی تفسیر می کنند و بعد از تلاوت آن می فرمایند:

شما گفتید پروردگار ما الله است اکنون بر سر این سخن پایمردی

ص: 210


1- فصلت/30

کنید، بر انجام دستورهای کتاب او و در راهی که فرمان داده و در طريق پرستش شایسته او، استقامت به خرج دهید و از دایره فرمانش خارج نشوید، در آئین او بدعت مگذارید، و هرگز با او مخالفت نکنید.(1)

در حدیثی از امام رضا عليه السلام در پاسخ سؤال تفسیر (استقامت) نقل شده که فرموده اند:

استقامت همان روش ولایتی است که شما دارید.(2)

پذیرش رهبری و ولایت ائمه عليهم السلام ضامن بقاء خط توحید و روش اصیل اسلام و ادامه عمل صالح است. در حدیث دیگری، شخصی از پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله، در خواست می کند:

دستوری به من ده که به آن چنگ زنم و در دنیا و آخرت اهل نجات شوم. پیامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمودند: بگو پروردگار من الله است و براین گفته خود پابرجا باش.(3)

صبر و مقاومت در برابر مشکلات تا رسیدن به هدف،در هر بینشی و در هر مقامی نتیجه بخش خواهد بود. اما آن چه که در قرآن و روایات اسلامی مطرح شده و بالاترین و برترین ارزش ها را دارد استقامت در راه ایمان به خدا، قرآن، ولایت و تلاش و کوشش و جهاد در راه آن در عصر غیبت و ظهور است.

فرمان خداوند به پیامبر صلي الله عليه و آله در آیات 15 شوری (بنابراین به دعوت بپرداز و همانگونه که مأموری ایستادگی کن و از هوس های آن ها پیروی مکن...) و 112 هود. (پس همان گونه که دستور یافته ای ایستادگی کن و هرکه باتو توبه کرده است ...) استقامت در راه هدف، بزرگترین درس زندگی ما است و بیانگر این است که تنها راه موفقیت، پیروزی رسیدن به اهداف متعالی انسانی و اسلامی استقامت است.

ص: 211


1- نهج البلاغه خطبه 176.
2- مجمع البيان ذیل آیه 30 فصلت.
3- روح البیان جلد 8 صفحه 254.

على عليه السلام در روایتی می فرمایند:

بدانید خداوند متعال از بندگان متلون (هر روز به رنگی در آمده) خشمناک است. از حق جدا نشوید و ولایت اهل حق را کنار نگذارید بدرستی که هر که ولایت ما را به ولایت دیگر تبدیل کند به هلاکت می افتد.(1)

مهمترین علت حیات و ماندگاری شیعه در تاریخ استقامت آنها در برابر مشکلات بوده است.

ثمرات استقامت

اشاره

از آیات قرآن و روایت معصومین عليهم السلام بر می آید که استقامت در راه رسیدن به هدف ثمرات و نتایج فراوانی برای زندگی دنیوی و اخروی انسان مؤمن دارد.

در این جا به چند مورد اشاره می شود:

1-نزول برکات آسمانی، وفور نعمت

اگر در راه حق استقامت ورزند آنها را از آب فراوان «و نعمتهای زیاد»، بهره دهیم.(2)

نزول باران، آب فراوان نشان دهنده برکات آسمانی و وفور نعمت است.

2-از بین رفتن ترس و خوف از دشمنان

محققأ کسانی که گفتند پروردگار ما خدا است، سپس ایستادگی کردند بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.(3)

3-نزول فرشتگان و بشارت به انسانهای مومن و با استقامت

در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خدا است، سپس

ص: 212


1- بحارالانوار جلد 10 صفحه 105.
2- جن / 16.
3- سوره احقاف آیه 13.

ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند و میگویند: هان بیم مدارید و غمگین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید. (1)

4-به دست آوردن سلامتی

على عليه السلام می فرماید:

کسی که طالب سلامتی است باید ملازم و همراه استقامت باشد.(2)

5-بشارت بهشت على عليه السلام می فرماید:

کسی که استقامت ورزد به بهشت می رود و کسی که در راه دین بلغزد روانه آتش خواهد بود. (3)

6-رسیدن به هدف

مسلما پایمردی در راه رسیدن به هدف، انسان را به سر منزل مقصود می رساند. به این دعای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف توجه کنیم که به خدا وند عرضه می دارد:

وَ أَكْرَمَنَا بالهدی وَ الإستقامه .

خدایا ما را در راه هدایت و استقامت در مسیر آن کرامت بخش(4).

و در دعای امام رضا عليه السلام برای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در اعمال روز جمعه از خداوند می خواهیم:

خداوندا ما را در اطاعت امام زمانت قوت بخش، و بر پیرویش ما را ثابت قدم و استوار بدار.

و در زیارت جامعه کبیره خطاب به ائمه اطهار عليهم السلام عرضه می داریم:

ص: 213


1- فصلت /30.
2- غررالحكم.
3- نهج البلاغه / 190.
4- مفاتیح الجنان صفحه 214.

از خدا می خواهم مادامی که زنده ام مرا در ولایت و دوستی و دین و آئین شما اهل بیت عليهم السلاكم ثابت قدم بدارد.(1)

خلاصه

1- استقامت از ریشه (قوم) استواری، بر پا ایستادن، و مقاومت در راه هدف است.

2- قرآن در آیات مختلف از ثمرات مادی و معنوی استقامت سخن می گوید.

3- فرمان خداوند به پیامبر صلي الله عليه و آله در مورد استقامت، درس بزرگی برای ما در راه رسیدن به هدف است.

4- ثمرات استقامت عبارتند از: نزول برکات آسمانی و وفور نعمت. از بین رفتن ترس و خوف از دشمنان. نزول فرشتگان و بشارت به انسان های مؤمن و با استقامت. به دست آوردن سلامتی. بشارت بهشت. رسیدن به هدف.

خود آزمائی

1- معنای استقامت چیست؟

2- از سیر در آیات و روایات در باب استقامت چه برداشتی دارید؟

3- ثمرات استقامت کدامند؟

ص: 214


1- مفاتیح الجنان

درس 29:نصیحت و خیرخواهی (موعظه)

اشاره

در روش های تعلیم و تربیت اسلامی و مسائل اخلاقی بحث نصیحت و موعظه هر کدام جایگاه خاصی دارند. اگر چه در معنا و مفهوم از یکدیگر متمایز هستند ولی بخاطر نتیجه و نسبتی که این دو موضوع با هم پیدا می کنند و مفهوم نزدیکی که دارند یکجا مطرح شده است.

نصیحت

از ریشه (نَصح) به معنای خالص شدن و خالص کردن = خلوص. و از ریشه (نُصح) به معنای اخلاص می باشد. معنای دیگر آن پند و اندرز دادن، دوستی را خالص کردن است و چون پند و اندرز، از روی خیر خواهی و خلوص نیت است، نصیحت گفته می شود.

قرآن از قول یکی از پیامبران الهی می فرماید:

نصيحت من به شما نفعی نمی دهد، اگر بخواهم پندتان دهم. (1)

و از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده که:

دین عبارت از نصیحت و خیر خواهی است، پرسیدند برای چه کسی؟ فرمود: برای خدا و کتابش و برای رسول او و پیشوایان مسلمانان و همه مردم.(2)

ص: 215


1- هود / 24.
2- قاموس قرآن جلد 7 صفحه 71.

موعظه

از ریشه وعظ به معنای اندرز دادن که این اندرزها هم معمولا از روی خیرخواهی است. قرآن اشاره می فرماید:

آنگاه که لقمان به وقت موعظه به پسرش گفت: پسر مهربانم برای خدا همتا و شریک قرار نده.(1)

و گاهی موعظه با هدف نصیحت و خیرخواهی انسان ها است و یکی از مهم ترین روش های تربیتی اسلام. على علیه السلام در خطبه 176نهج البلاغه می فرماید:

موعظه های الهی را پند بگیرید و نصایح او را بپذیرید ... و بدانید این قرآن پند دهنده و خیرخواهی (ناصحی) است که خیانت نمیکند،...

خیرخواهی قرآن را بر جان هاتان بپذیرید، و آراء و عقاید خود را متهم کنید....

موعظه و نصیحت در احادیث معصومین عليهم السلام

در بحث نصیحت و موعظه احادیث پرباری از معصومین عليهم السلام به دست ما رسیده است که در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:

1- رسول خدا صلي الله عليه و اله می فرماید:

کسی که برای من پنج چیز را ضمانت کند، من بهشت را برایش ضمانت میکنم، خیرخواهی در برابر خدا، خیرخواهی برای رسولش، خیرخواهی برای کتاب خدا، خیرخواهی برای دین خدا و خیرخواهی برای جماعت مسلمانان.(2)

2- علی علیه السلام در قسمتی از حقوق والی و رعیت در خطبه 34 نهج البلاغه می فرماید:

..اما حق شما بر من آن است که شما را نصیحت کنم و خیرخواه شما باشم... و اما حق من بر شما این است که، در حضور و پنهانی خیرخواه من باشید.

ص: 216


1- لقمان /13.
2- مشکات الانوار صفحه 310.

3- رسول اکرم صلي الله عليه و اله فرمودند:

علامت (ناصح = خیرخواه) چهار مسئله است: براساس حق قضاوت می کند، حق را از جانش عطا می کند، برای مردم چیزی را می پسندد که برای خود پسندیده است، و بر هیچکس تجاوز نمی کند.(1)

4- على عليه السلام می فرماید:

نصیحت را از کسی که آن را به شما هدیه می کند گوش کنید. و در مورد خود آن را بپذیرید.(2)

5- على عليه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمودند:

قلبت را با موعظه زنده نگهدار.(3)

6- هارون الرشید به امام موسی بن جعفرعلیه السلام نامه نوشتند که مرا موعظه کن، و مختصر سخن بگو: امام علیه السلام در پاسخ او نوشتند:

آن چه که چشم های تو آن را می بیند در آن موعظه و پند و اندرز است.(4)

7۔ امام صادق علیه السلام به مفضل می فرمایند:

به شیعیان ما بگو: دعوت کننده به سوی ما باشید با نگهداری و حفظ خود از حرام الهی و دوری از نافرمانی خدا و تبعیت از رضای حق زیرا شیعیان ما اگر چنین باشند مردم با سرعت به سوی ما خواهند آمد.(5)

8- امام صادق علیه السلام می فرماید:

انسان سعادتمند با موعظه تقوی، موعظه و اندرز می پذیرد گرچه مراد موعظه کننده غیر از این فرد باشد.(6)

ص: 217


1- تحف العقول صفحه 22.
2- غررالحكم.
3- نهج البلاغه نامه 31.
4- بحار جلد 78 صفحه 319.
5- مستدرک الوسائل جلد 2 صفحه 363.
6- فروع کافی جلد 8 صفحه 151.

دعوت به ارزش های اخلاقی و شرایط تأثير موعظه و نصیحت

مهمترین مسئله در موعظه ونصیحت، دعوت مردم به ارزش های انسانی و اخلاقی است، گرچه براساس آیات و روایات، انسان ها باید این مواعظ و خیرخواهی ها را بپذیرند و ارزش هائی که از جانب خداوند و پیامبران الهی و معصومین عليهم السلام در ابعاد اخلاقی و تربیتی مطرح شده با گوش جان بشنوند و عمل کنند. اما خود این دعوت و پیام دارای ویژگیهایی و خصوصیاتی است که پیام دهنده باید به آن توجه کند تا موعظه و نصیحت او بتواند مؤثر باشد. از جمله:

1- موعظه و نصیحت و پیام توجه مخاطب را به خود جلب کند(تازگی داشته باشد و ممتاز باشد)

2- قابل درک برای مخاطب باشد.

3- از نظر ارزشی مورد قبول مخاطب باشد.

4- شخص بتواند آن را حفظ کند و در مواقع لزوم به یاد آورد.

5- جنبه های مثبت و منفی (قوت و ضعف) یک موضوع گفته شود.

6-تکرار پیام، تأثیر ترغیب را بیشتر می کند به شرط آنکه کسل کننده نباشد.

7- پیام های بسیار ترس انگیز یا تهدید آمیز تاثیر کمتری دارد.

8- پیام دهنده یا مبلغ باید محبوب، پر شور، علاقه مند، مطمئن، وفادار، قابل اعتماد و صادق باشد.

9- پیام برای این که بتواند در مقابل فشارهای بیرونی و مخالف تاب بیاورد باید تثبیت شود.

10- پیام جدید را به طور کامل با باورهای دیگر درآمیزد.

11- دلیل باورهای خود را بررسی و در مقابل دلیل های متعارض واکسینه شود.

12- به گونه ای پیام دهنده ظاهر شود که موجب تکریم و احترام و تصدیق سخنان او گردد. مانند این که از نظر لباس، حرکات دست و بدن، اشارات چشم و نگاه ها و... هماهنگ با موقعیت جلسه می باشد.

13- عواطف مخاطبان را جلب کند و به گونه ای یک حالت انفعالی نفسانی و

ص: 218

آمادگی روانی در آنان ایجاد کند که مناسب غرض باشد (حالت رقت، رحمت، خشم، تبسم، گفتن لطیفه، مثال، داستان)

14- شاهد آوردن از الگوهای مهم تربیتی، شخصیت های تاریخی، و... مانند پیامبران، ائمه عليهم السلام و آنها که محبوبیت خاصی در بین مخاطبان دارند.

15 - ایمان داشتن پیام دهنده به کلام خود.

16- اندرز در صورتی مؤثر می افتد که خالی از هرگونه خشونت، برتری جویی،تحقیر طرف مقابل، تحریک حست لجاجت و مانند آن باشد.

بنابراین موعظه هنگامی اثر عمیق خود را می بخشد که حسنه باشد و به صورت زیبایی پیاده شود.

موعظه و نصيحت در آموزه های مهدوی

در دعای معروف حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف (اللّهم ارزُقنا) از خداوند طلب می کنیم:

وَ تَفَضَّلُ عَلَى عُلَمَاءَنَا بِالزُّهْدِ وَ النَّصيحه . . . وَ عَلَى الْمُسْتَمِعِينَ بِالِاتِّبَاعِ وَ المِوعِظَهِ .

خدایا بر دانشمندان ما زهد و نصیحت و خیرخواهی عطا کن... و بر شنوندگان تبعيت و پند پذیری تفضل فرما(1)

دعاها، زیارتها، و سخنان زیبای امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در توقیعات، پر است از مواعظ و نصیحت های پر بار، که امید است خداوند ما را توفیق دهد تحت تربیت آن همه پندها و اندرزها قرار بگیریم.

خلاصه

1- نصیحت از ریشه (نَصح ) به معنای خالص شدن و خالص کردن و (نُصح ) به معنای اخلاص، پند و اندرز، خیرخواهی

2 - موعظه از ریشه (وعظ) اندرز دادن از روی خیر خواهی.

ص: 219


1- مفاتیح الجنان صفحه 214.

3- یکی از اسمای قرآن هم موعظه است.

4- در احادیث معصومین عليهم السلام مسائل و نکات ارزشمندی در زمینه موعظه و نصیحت مطرح شده است.

5- دعوت به ارزش های اخلاقی مهم ترین موضوع موعظه و نصیحت است.

6- شرایط موعظه و نصیحت موارد فراوانی است که بدون توجه به آنها اثر مثبتی نخواهد داشت.

7- امام مهدی عليه السلام از خداوند برای علما، زهد و نصیحت، و برای شنوندگان پذیرش را طلب می کند.

خود آزمائی

ا- نصیحت به چه معنا است؟

2 - موعظه چه مفهومی دارد؟

3- سه حدیث از احادیث معصومین عليهم السلام را در مورد موعظه و نصیحت بنویسید.

4- هشت مورد از شرایط تاثير موعظه و نصیحت را بنویسید.

5- دعای امام زمان علیه السلام در مورد نصیحت و موعظه را بنویسید.

ص: 220

درس 30:جهاد

اشاره

جهاد، از ریشه (جَهد و یا جُهد) به معنای صعوبت و مشقت، تلاش توأم با رنج،طاقت و کوشش است.

جهاد، در مسائل سیاسی و اجتماعی به معنای مبارزه و جنگ برای اعلای کلمه حق و به همان معنای (قتال - در قرآن) مطرح شده، و در اصطلاح فقه به معنای جنگ با دشمنان دین است، با جان یا مال و...

آن چه که در این درس مورد توجه است، جهاد در بعد ارزش های اخلاقی است که آن به معنای عام خود یعنی هر کوششی که در راه اعلای کلمه حق انجام گیرد و هر تلاشی که انسان را به ارزش ها و فضایل مطلوب انسانی برساند.

روی همین جهت بالاترین جهاد، جهاد با نفس می شود که حتی از قتال و جنگ در راه خدا بالاتر است. در این قسم از جهاد، جهاد قلم، زبان ، مال، و تبلیغ، و ... همه این ها حتى اجتهاد در مسائل اسلامی، مطرح خواهد شد.

قرآن و جهاد در راه خدا

در آیات فراوانی از قران، مسئله جهاد در راه خدا به ویژه جهاد با مال و جان مطرح شده است. نوع پیام های قرآن نشان دهنده وجوب جهاد است، به هر شکلی که برای فرد مؤمن امکان داشته باشد.

ص: 221

در این جا به چند آیه قرآن اشاره می شود:

1- آنان که ایمان آوردند و آنها که از وطن خود هجرت نموده و در راه خدا جهاد کردند، امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند که خدا بر آنان بخشاینده و مهربان است.(1)

2- هرگز مؤمنانی که بی هیچ عذری از کار جهاد باز نشینند با آنان که به مال و جان کوشش کنند یکسان نخواهند بود، خدا مجاهدان فداکار به مال و جان را بر بازنشستگان، بلندی و برتری بخشیده و همه اهل ایمان را وعدۂ نیکوتر فرموده است و مجاهدان را بر بازنشستگان، به اجر و ثوابی بزرگ برتری داده است.(2)

3- و کسانی که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند و آنها که «در مدینه»مهاجران را منزل دادند و یاریشان کردند، آنها به حقیقت اهل ایمان اند، و هم مورد آمرزش خداوند و روزی نیکوی بهشتی مخصوص آنهاست.(3)

4- آن ها که ایمان آورده و مهاجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، آن ها را نزد خدا مقام بلندی است و آن ها رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.(4)

5- ای کسانی که ایمان آورده اید آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد دلالت کنم؟ به خدا و رسول او ایمان آورید و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید، این کار برای شما از هر تجارتی برتر است اگر بدانید.(5)

تجارتی پرسود و عظیم، مقام و مرتبه بلند الهی، رستگاری و سعادت ابدی،فضل و برتری معنوی، رحمت خداوند، روزی نیکوی بهشتی، و وعده های زیبای الهی نتیجه جهاد در راه خداست.

ص: 222


1- 218/بقره
2- 95/نساء
3- 74/انفال
4- 20/توبه
5- 10و11/صف

روایات معصومین عليهم السلام در مورد جهاد

ا- على عليه السلام در نهج البلاغه در خطبه معروف (بابُ الحَثِّ عَلَى الجِهاد) می فرمایند:

جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند برای بندگان خاص خود گشوده است (باب المجاهدين)، و جهاد لباس تقوی، و زره نگهبانان از جانب خداوند، و سپر محکم خداوند است.

2- على عليه السلام در روایات دیگری می فرمایند:

خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را موجب یاری خود و ناصر بندگانش قرار داد و به خدا قسم دنیا و دین مردم جز با جهاد اصلاح نخواهد شد(1).

3- على عليه السلام در حدیث دیگری می فرمودند:

در راه خدا با دست هایتان جهاد کنید و اگر نتوانستید با زبانهایتان جهاد کنید و اگر قدرت نداشتید با دل هاتان در راه خدا جهاد کنید.(2)

4- همان حضرت عليه السلام در نامه به مالک اشتر تأکید می فرمایند:

خدا را با دست و قلب و زبان یاری کنید، زیرا خداوند جل جلاله یاری کسانی را که او را یاری کنند و عزت کسانی را که خدا را عزیز دارند تكفل فرموده است.(3)

5- رسول گرامی اسلام می فرمایند:

با شهوات خود در نفس خویش جهاد کنید که قلب های شما محل حلول حکمت و دانش خواهد شد.(4)

6- على عليه السلام می فرمایند:

انسان مجاهد با نفس خود در راه اطاعت خدا و بر علیه نافرمانی او، نزد خداوند مانند انسان نیکوکار شهید است.(5)

ص: 223


1- میزان الحكمة جلد 2 صفحه 125.
2- بحار الانوار جلد 100 صفحه 49.
3- نهج البلاغه نامه به مالک اشتر.
4- میزان الحكمة جلد 2 صفحه 143.
5- غررالحكم.

7- و از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

بدانید جهاد اکبر جهاد با نفس است مشغول مبارزه با نفس خویش باشید تا به سعادت برسید. (1)

8- امام صادق عليه السلام می فرمایند:

از نفس های خویش کوشش و تلاش در اطاعت خدا را به خدا عطا کنید زیرا خداوند چیزی از نیکی نزد او نیست مگر به اطاعت و دوری از محارم الهی...(2)

9- از امام صادق عليه السلام نقل شده که:

قوی ترین مردم از نظر تلاش و کوشش کسی است که گناهان را ترک کند.(3)

10- رسول اعظم اسلام فرمودند:

کسی که جهاد را ترک کند خداوند لباس مذلت و خواری را در نفس او و فقر و فلاکت را در زندگی او و نابودی دینش را به وجود او می پوشاند.(4)

بدین ترتیب: جهاد با نفس، جهاد با دشمن، جهاد با دست و دل و زبان، جهاد با مال و جان، دری از درهای بهشت، لباس تقوی و پرهیزگاری، زره و سپر محکم انسان مجاهد، موجب یاری و نصرت حق، باعث اصلاح دین و دنیای مؤمنان، و موجب عترت اسلام و مسلمانان خواهد بود.

جهاد و مجاهدان در آموزه های مهدوی

1- قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف به همراه یارانی خواهد بود که در وصف آن ها على عليه السلام می فرماید:

ص: 224


1- غررالحكم.
2- بحارالانوار جلد 78 صفحه 216.
3- بحارالانوار جلد 78 صفحه 192.
4- بحارالانوار جلد 100 صفحه 9.

مردمانی هستند که دل های آنها چون قطعه های آهنی است که هرگز شک و تردید در آنها راه ندارد. آنها در اعتقاد خود نسبت به خدا از سنگ سخت ترند و اگر به کوهها هجوم برند آنها را از پای در می آورند. آنها به هنگام نبرد پروانه وار شمع وجود امام را در میان گرفته محافظت می کنند و هر چه حضرتش اراده کند آن را بر می آورند. مردان شب زنده داری هستند که شبها نمی خوابند و زمزمه نمازشان چون نغمه زنبوران از کندو و به گوش می رسد... راهبان شب و شیران روزند. آنها در برابر فرمان امامشان از بنده مطیع نسبت به مولایشان مطیع تر هستند. گوئی دل های آنها مشعلی نورانی است، از ترس پروردگارشان نگرانند، دعوت به شهادت در راه خدا و تمنای قتل در راه او می کنند.(1)

2- امام مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف: در نامه معروف خود به شیخ مفید، او را چنین توصیف می کند:

... و اما تو ای دوست با اخلاص که در راه ما با ستمگران در ستیز و پیکاری (اَلمخلِصُ المُجاهِدُ) خداوند تو را به همان گونه که دوستان شایسته پیشین ما را تایید فرموده است تأیید نماید.(2)

3 - امام حجه بن حسن العسکری ارواحنافداه عجل الله تعالي فرجه الشريف در نامه ای خبر درگذشت عثمان بن سعید اولین نایب خاص خود را به فرزندش محمد بن عثمان (دومین نایب) را اعلام و در آن نامه در مورد ایشان می فرمایند:

خداوند پدرت را مورد رحمت خویش قرار دهد... پدرت با سعادت زیست و پسندیده از دنیا رفت، خداوند او را بیامرزد و به اولیا و موالیش که درود بر آنان باد ملحق کند، پیوسته در امر آنان مجاهد و کوشا بود و در آن چه او را به خداوند و آنان نزدیک می نمود تلاش و کوشش داشت.(3)

ص: 225


1- الملاحم و الفتن صفحه 52 ترجمه کتاب يوم الخلاص جلد 1 صفحه 428.
2- كلمة المهدی صفحه 199.
3- كلمة الامام المهدی صفحه 333.

4- و در دعای حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف می خوانیم:

وَ عَلَى التعليمي بِالْجُهْدِ وَ الرغبه .

خداوندا بر دانش طلبان جدیت، تلاش و شوق و رغبت عطا فرما(1)

خداوندا ما را هم از جمله یاران مخلص و مجاهد وليمان امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ارواحنافداه قرار بده.

خلاصه

1- جهاد از ریشه (جَهد یا جُهد) به معنای صعوبت و مشقت، تلاش توأم با رنج طاقت و کوشش است.

2- جهاد در مسائل سیاسی به معنای مبارزه و جنگ است و در مسائل اخلاقی به معنای هر تلاش و کوششی که انسان ها را به ارزش های انسانی برساند. اجتهاد هم در این معنا است.

3- جهاد با نفس بالاترین جهاد، و در این قسم از جهاد، جهاد با قلم، زبان، مال و جان مطرح است.

4- در آیات فراوانی از قرآن، جهاد با مال و جان و انواع مجاهدت ها و ارزش دنیوی و اخروی آنها مطرح شده است.

5- روایات فراوانی هم در باب جهاد از معصومین عليهم السلام نقل شده که از محتوای آنها بر می آید که جهاد به معنای عام آن دری از درهای بهشت، لباس تقوی، زره محکم، موجب یاری و نصرت حق، اصلاح دین و دنیا و عترت مسلمانان خواهد شد.

6- در مورد یاران حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف. و در نامه های مختلف امام عصرعليه السلام از جهاد و مجاهده و مجاهدان توصیف و تمجید فراوان شده است.

ص: 226


1- مفاتیح الجنان صفحه 214.

خود آزمائی

1- جهاد به چه مفهومی است؟

2- جهاد در مسائل سیاسی و در اخلاق به چه معانی آمده است؟

3- در اسلام چند نوع جهاد مطرح است؟ نام ببرید.

4- مضمون دو آیه را در مورد جهاد بنویسید.

5- مضمون سه روایت را در باب جهاد ذکر کنید.

6- بحث جهاد و مجاهده در آموزه های مهدوی چگونه بیان شده است ؟

ص: 227

درس 31:انصاف

اشاره

از ارزش های فراموش شده انسانی و اخلاقی بحث انصاف است که در روایات اسلامی همتای عدل شمرده شده است. در معنای انصاف گفته اند:

(داد دادن، عدل و داد کردن، راستی کردن، و میانه روی)(1)

و در سخنان زیبای امام صادق علیه السلام در حديث (جنود عقل و جهل) می فرماید:

از جنود عقل انصاف است و ضد آن که از لشکریان جهل است حميت است.(2)

علامه مجلسی در شرح این حدیث در بحارالانوار اشاره می کند که:

انصاف عبارت است از مواسات و عدل بین خود و مردم و بین نزدیکان و کسانی که دورند و حمیت عبارتست از مقدم داشتن خود بر دیگری اگر چه دیگران سزاوارتر باشند.

بنابراین انصاف از درون وجود انسان به عنوان ارزش والا شروع و تمام مسائل فردی و اجتماعی و حتی مسائل حکومتی را در بر می گیرد. در زندگی یکی از علمای بزرگ شیعه نقل می شود که تاجری از او پرسیده بود. اگر من کالایی را گران تر از حدى که در بازار است بفروشم چه مشکلی دارد؟ آن عالم فرموده بودند که این که بی انصافی

ص: 228


1- فرهنگ عمید.
2- کافی جلد 1 صفحه 20.

است. تاجر بی توجه به معنای عمیق این پاسخ، گفته بود که این بی انصافی اشکالش چیست؟

آن عالم فرزانه پاسخ داده بود که: اگر کسی مثل شمر انصاف می داشت کمر به قتل امام حسین عليه السلام نمی بست !!

اگر مفهوم انصاف همان عدالت است بی انصافی ظلم و بی مروتی خواهد بود.

على عليه السلام با تعدادی از یارانش در مورد مروت و مردانگی صحبتی داشتند، امام عليه السلامبه آنها فرمودند:

در برابر سخنان کتاب خدا «قرآن» به کجا می روید؟ پرسیدند: ای امیرمؤمنان در کجای قرآن از این مسئله سخن به میان آمده؟ فرمود: «خداوند در قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّهَ يامر بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد» مقصود از عدل در این آیه انصاف و مقصود از احسان تفضل و بخشش است.(1)

سیری در روایات

1- امام على عليه السلام ضمن روایت کوتاهی می فرماید:

زکات قدرت و حکومت انصاف است.(2)

2 - و در تعبیر زیبای دیگری می فرماید:

انصاف زینت پادشاهان و حکمرانان است.(3)

3- و در روایت دیگری از آن حضرت نقل شده که:

عادل ترین مردم کسى است که نسبت به کسی که به او ظلم کرده انصاف داشته باشد.(4)

ص: 229


1- وسایل الشیعه جلد 11 صفحه 435.
2- مستدرک جلد 7 صفحه 46.
3- غررالحكم.
4- غررالحكم.230

4- امام علی عليه السلام :

تاج انسان عفت و پاکدامنی او و زینتش انصاف اوست.(1)

5 - انصاف داشتن کاری بس دشوار و مشکل است به همین جهت پیامبر گرامی اسلام صلي الله عليه و آله در سخنان گهر بار خود می فرماید:

سه مسئله مهم است که این امت طاقت آن را ندارند. یکی مواسات و برابری با برادران خود در مال و ثروت و دوم انصاف نسبت به مردم از نفس خود و سوم یاد خدا در همه حال.(2)

6- و در یکی از زیارت های جامعه امامان عليهم السلام می خوانیم:

سلام بر شما. ای کسانی که با آنها مرزهای ایمانی حفظ می شود و با امامت و پیشوایی آن ها امور مردم جریان می یابد و این جریان امور مردم بر اساس اعتدال و انصاف است.(3)

ائمه علیهم السلام مجریان عدالت و انصافند، در عین حالی که برای مردم انصاف دادن بسیار سخت است.

ثمره و نتیجه انصاف

1-نتیجه و ثمره معنوی و اخروی انصاف بهشت ابدی است. از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرموده اند:

سه چیز است که اگر انسان یکی از آنها را انجام دهد خداوند بهشت را برایاو واجب می گرداند: انفاق در زمان تنگدستی، خوشرویی با همه مردم، و انصاف از جان خودش.(4)

2-انصاف موجب عزت و سربلندی انسان خواهد بود على عليه السلام می فرماید:

ص: 230


1- غررالحكم.
2- بحارالانوار جلد 75 صفحه 27.
3- بحارالانوار جلد 99 صفحه 187.
4- وسایل الشیعه جلد 12 صفحه 86.

كسی که نسبت به مردم از خودش انصاف داشته باشد جز عزت را خداوند برای او نمی افزاید.(1)

3 - انصاف باعث ایمان حقیقی است چنان که رسول خدا صلي الله عليه و آله می فرمایند:

کسی که در مال خود با فقرا مواسات کند و با مردم انصاف داشته باشد مؤمن حقیقی است.(2)

4- از نتایج و ثمرات مهم انصاف، رفع اختلاف در جامعه اسلامی است، على عليه السلام می فرمایند:

انصاف عامل رفع اختلافات و موجب به وجود آمدن الفت و محبت است.(3)

5- عدم توجه به انصاف و یا بی انصافی مشکلات زیادی را برای فرد و جامعه به وجود می آورد:

عامل سلب قدرت انسان حاکم و موجب ایجاد دشمنی مردم و در نتیجه دشمنی با خداست. على عليه السلام در سخن زیبایی می فرمایند:

کسی که با انصاف از مظلوم در برابر ظالم دفاع نکند خداوند قدرتش را از او سلب می کند.

و همچنین آن حضرت در نامه به مالک اشتر می فرمایند:

با مردم در برابر خود و خانواده خود انصاف داشته باش به خاطر این که اگر چنین نکنی ستم کردی و کسی که با بندگان خدا ستم روا دارد خداوند دشمن او جدای از بندگان خواهد بود و کسی که خدا خصم او باشد تا زمان مرگ در جنگ با اوست.

6- انصاف عامل اطمینان مردم است على عليه السلام می فرماید:

نسبت به مردم انصاف داشته باشید که مردم به شما اطمینان داشته باشند.(4)

ص: 231


1- بحارالانوار جلد 75 صفحه 33.
2- کافی جلد 2 صفحه 147.
3- غررالحكم.
4- بحارالانوار جلد 25 صفحه 53.

انصاف در آموزه های مهدوی

یکی از مهمترین مسائل اخلاقی در معارف مهدوی و از شرایط و امتیازات قیام جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف انصاف و عدالت و دادگری در جامعه جهانی است و این انصاف باید در تمام زوایای زندگی منتظران دلسوخته امام عجل الله تعالي فرجه الشريف متبلور باشد:

1- امام صادق عليه السلام با فردی از صحابه خویش در مورد شرایط زمان غیبت و مشکلات آن و شیعیان سخن می گفتند:

آن فرد که تحت تأثير سخنان حضرت علی عليه السلام مشکلات عصر غیبت قرار گرفته بودند، پرسیدند: با این شرایط سخت چرا ما باید تمنای قیام امام زمان را بکنیم حضرت فرمودند: (سبحان الله آیا دوست نداری عدالت در دنیا آشکار شود، راهها امن و امان شود و نسبت به مظلوم انصاف به عمل آید؟)(1)

2- در دعای منسوب به امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالي فرجه الشريف می خوانیم:

وَ عَلَى الرعيه بِالْإِنْصَافِ وَ حُسْنِ السيره .

خدایا به رعيت و مردم انصاف و حسن سیرت عطا فرما.(2)

از خدا بخواهیم که به ما توفيق انصاف در همه زندگی ما عطا کند.

خلاصه

1- معنا و مفهوم انصاف، عبارت است از، داد دادن، عدل و داد، راستی و میانه روی، در مقابل حمیت به معنای خود را بر دیگران مقدم داشتن.

2 - انصاف به عنوان یک ارزش، تمام مسائل فردی و اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد. و دعوت انسان از جانب خداوند به انصاف است.

3- روايات مختلفی در زمینه انصاف و ارزش آن مطرح شده است.

4- ثمره و نتیجه انصاف، بهشت، عترت و سربلندی، ایمان حقیقی، رفع اختلاف در

ص: 232


1- بحارالانوار جلد 52 صفحه 145.
2- مفاتیح الجنان صفحه 215.

جامعه، و اطمینان مردم و... است.

5- عدم توجه به انصاف باعث سلب قدرت حاکمان، ایجاد دشمنی در بین مردم ودشمنی با خدا و... است.

6- یکی از مهم ترین مسئله اخلاقی در حکومت حضرت مهدی عليه السلام و از مشخصات ياران منتظران و یاران حضرت، انصاف است.

خود آزمائی

1- معنا و مفهوم انصاف چیست؟

2- مضمون چند روایت را در مورد انصاف بنویسید.

3- ثمره و نتیجه انصاف چیست؟

4- بی انصافی چه مشکلاتی را به وجود می آورد؟

5- یکی از مهم ترین مسائل اخلاقی حکومت مهدوی و مشخصه منتظران چیست؟

ص: 233

درس 32:وقار

اشاره

یکی از مهمترین صفات و ارزش های اخلاقی که هم جزو صفات خداوند و هم در صفات انسان های مؤمن ذکر شده، وقار است. وقار به عنوان عظمت، اسمی است از (توقیر) به معنای تعظیم، اگر در مورد خداوند به کار رود به معنای عظمت و ثبوت عظمت است و اگر در مورد انسان استعمال شود به مفهوم سنگینی، متانت، بردباری و بزرگواری آمده است.

امام موسی بن جعفر عليه السلام در روایت جنود عقل و جهل می فرماید:

از لشکریان عقل، وقار است که ضد آن که از سپاه جهل است خفت و سبکسری و... است. (1)

از مشخصات انسان پاک و مؤمن، سنگینی، متانت و وقار است.

ارزش و اهمیت وقار

وقار از خصلت ها و ارزش های انسانی مهمی است که همه ابعاد اجتماعی و فردی انسان را در بر می گیرد. متانت، سنگینی، مروت و مردانگی، ابهت اجتماعی انسان، آرامش ظاهری و باطنی برخاسته از این ارزش والای اخلاقی است. در روایات فراوانی که در این مورد از معصومین عليه السلام نقل شده می توان همه این محورها را يافت:

ص: 234


1- کافی جلد 1 صفحه 20.

1- زینت علم، حلم و وقار است: امام صادق عليه السلام می فرمایند:

به دنبال طلب علم و دانش باشید و آن علم را با بردباری و متانت و وقار زینت کنید.(1)

2- زینت و زیبایی دین و اسلام، وقار است. از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل شده که فرمودند:

اسلام عریان است، لباس آن حياء و زینت آن وقار و مروتش عمل صالح، و پايه آن ورع است و برای هر چیزی اصل و اساسی است و اساس اسلام محبت ما اهل بیت عليهم السلام است.(2)

3- بر و نیکی در وقار و آرامش است: رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله فرمودند:

خداوند بهشت را بر هر مرد و زن ریاکار حرام کرده است، نیکی در زیبایی زندگی ظاهری نیست و لکن نیکی در آرامش و وقار است.(3)

4- مردانگی و مروت در سایه وقار است. امام حسن مجتبی عليه السلام فرمودند:

بدانید که در حلم، زینت و وقار، مردانگی و هدیه دادن، نعمت الهی است.(4)

5- از دعاهای رسول خدا صلي الله عليه و آله در نماز ظهر این بود که:

... خدایا ترس از خود و رغبت به سوی خود و خشوع در برابر خویش و وقار و حیاء از خود را به من روزی کن(5)

6- زینت عقل و زیبایی انسان وقار اوست.(6)

7- از علائم انسان مؤمن وقار است. امام صادق عليه السلام می فرمودند:

ص: 235


1- کافی جلد 1 صفحه 36.
2- کافی جلد 2 صفحه 46.
3- مستدرک جلد 1 صفحه 106.
4- مستدرک جلد 11 صفحه 288.
5- بحارالانوار جلد 84 صفحه 64.
6- غررالحكم

از علائم مومن این است که سکوت او زیاد، با وقار، بسیار ذاکر، صابر، شاکر و سپاسگزار است.(1)

رسول گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

هرگاه ملاحظه کردید مؤمنی را که بسیار ساکت و باوقار است به او نزدیک شوید زیرا به این شخص مؤمن حكمت القاء می شود.(2)

متانت و وقار در همه حال

شایسته یک انسان مؤمن و منتظر آن است که در تمام مراحل زندگی و در هر موقعیتی متانت و سنگینی و وقار خود را حفظ کند. و کریمانه از کنار سبکسری ها بگذرد و گرفتار آن ها نشود. در ارشادها و راهنمائی های معصومین علیه السلام به این مسئله توجه شده است. به عنوان نمونه:

1- در وقت حضور در مسجدالحرام امام صادق علیه السلام می فرمایند:

هرگاه وارد مسجدالحرام شدید با تمام آرامش و متانت و وقار و خشوع وارد آن شوید.(3)

2- در زمان قیام برای نماز: از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

آن زمان که به خواست خدا برای نماز به پا خواستی تمام سعی و تلاش خود را به کار ببر و قیام تو برای نماز بر اساس آرامش و وقار باشد.(4)

3- در ماه رمضان و برای روزه گرفتن و شرایط انسان روزه دار: امام صادق علیه السلام در ضمن سخنان مفصلی می فرمایند:

.. از شرایط شما روزه داران آنست که منتظر آن چه که خدا به شما وعده داده باشید و فراوان آرزوى لقاء خدا را داشته باشید و حالت آرامش و متانت و وقار و خشوع را

ص: 236


1- کافی جلد 2 صفحه 236.
2- ارشادالقلوب جلد 1 صفحه 104.
3- کافی جلد 4 صفحه 401.
4- وسایل الشیعه جلد 5 صفحه 203.

حفظ کنید.(1)

4- در راه طلب دانش هم باید با وقار و متانت رفتار کرد: باز هم از فرمایشات متین امام صادق علیه السلام است که:

طلب دانش کنید و خود را با علم و دانش به همراه بردباری و وقار زینت دهید و در برابر کسی که از او علم می آموزیر متواضع باشید.(2)

5- در گرفتاری ها و انقلابات اجتماعی : از همان حضرت نقل شده است که:

انسان مؤمن در گرفتاری ها و تحولات اجتماعی با وقار و متین و در بلاها صبور و شکیبا است.(3)

متانت، وقار، کرامت نفس، غرور و تکبر نیست، خودخواهی و خودبینی نیست، بلکه درک شخصیت و منش است که انسان با وقار با توجه به آن ارزش و اعتبار و شخصیت خود را حفظ می کند در عین حالی که متواضع و خاشع است.

وقار از مشخصات امام علیه السلام و یاران خاص آنان

در معارف اهل بیت علیهم السلام و معارف و اخلاق مهدوی عجل الله تعالی فرجه الشریف الله تعالي فرجه الشريف، وقار جزء مشخصات امامان معصوم علیهم السلام و یاران خاص آن ها تلقی شده است و با این صفات شناخته می شوند.

الف: در روایتی مفصل از صفات امامان علیهم السلام امام صادق علیه السلام می فرمایند:

امامت ما با مدارا، الفت و دوستی و وقار و تقیه و زیبایی همنشینی با مردم و تقوا و کوشش همراه است.(4)

ب: شخصی از یاران امام صادق علیه السلام از آن حضرت سوال می کند که:

صاحب این امر با چه چیزی شناخته می شود؟ امام علیه السلام پاسخ می فرمایند با آرامش و وقار و علم و دانش و وصیت امام پیشینه(5).

ص: 237


1- وسایل الشيعه جلد 10 صفحه 166.
2- وسایل الشيعه جلد 15 صفحه 276.
3- کافی جلد 2 صفحه 230.
4- وسائل الشيعه جلد 16 صفحه 165.
5- بحارالانوار جلد 25 صفحه 39.

ج: سید ابن طاووس از علمای بزرگ شیعه از کتاب ادریس نبی نقل می کند که:

شیطان از خداوند درخواست کرد که تا قیامت او را مهلت دهد و خداوند در پاسخ او فرمود: تا وقت مشخصی تو را مهلت میدهم، و سپس توضیح می دهد که آن وقت معلوم زمانیست که زمین را از شرک و کفر پاک میکند و... بندگانی را انتخاب می کنم که قلب هاشان را برای ایمان آزموده اند و دل هاشان را با ورع و اخلاص و یقین و تقوا و خشوع و صدق و راستی و بردباری و صبر و وقار و زهد در دنیا و...پر کرده اند...(1)

یاران مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف) دل هاشان پر از بردباری و یقین و وقار است.

د: در دعای منسوب به حضرت مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، از خدا می خواهیم که:

اللَّهُمَّ... وَ عَلَی مَشَایِخِنَا بِالْوَقَارِ وَ السَّکِینَهِ.

خداوندا به پیران ما وقار و متانت و آرامش عطا فرما.(2)

خداوندا به دعای امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) همه ما را وقار و متانت و آرامش عطا فرما.

خلاصه

1-وقار یکی از ارزش های مهم اخلاقی است. از ریشه وقر. توقیر به معنای تعظیم متانت.

2- وقار اگر در مورد خدا به کار رود به معنای عظمت و ثبوت عظمت است. و اگر در مورد انسان استعمال شود به مفهوم سنگینی، متانت و بزرگواری است.

3- در روایات نکات ارزشمندی در مورد وقار ذکر شده است. از جمله: زینت علم، زینت دین، برونیکی، مردانگی و مروت، زینت عقل، زیبائی وجود انسان و علامت ایمان و...

4- در همه احوالات باید وقار را حفظ کرد. در ورود به مساجد و مسجدالحرام.

ص: 238


1- بحارالانوار جلد 52 صفحه 384.
2- مفاتیح الجنان صفحه 214.

قیام برای نماز. در ماه رمضان. در راه طلب دانش. در گرفتاری های اجتماعی و...

5 -یکی از مشخصات ممتاز یاران امام مهدی عج، وقار و متانت است.

خود آزمائی

1- مفهوم وقار چیست؟

2 - وقار در مورد خداوند و در مورد انسان به چه معنائی است؟

3-نکات ارزشمندی که در روایات در مورد وقار ذکر شده بنویسید.

4- در چه مواردی وقار موضوعیت پیدا می کند؟

5 - ذکریک سند در مورد وقار یاران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

ص: 239

درس 33: قناعت

اشاره

اصل قناعت از ارزش های اخلاق اسلامی شمرده شده و یکی از فضایل اولیای الهی به معنای رضا و خوشنودی، راضی بودن به کم و صرفه جویی است. و قانع به کسی اطلاق می شود که به آن چه که به او می دهند راضی و خشنود باشد. البته مقصود از قناعت، فقر و نداری، و از سوی دیگر نیست و سخت گیری بر خانواده، حتی در زمان ثروت و مکنت نیست، بلکه به معنای راضی بودن به آن چه که با تلاش و کوشش بدست می آورد.

خست و تنگ گیری بر اهل خانواده خلاف آن فرمانی است که در اسلام مطرح شده که باید در حد امکان به زندگی خانواده توسعه داد. همواره باید اقتصاد و میانه روی را مورد نظر قرار داد. نه اهل خست و دنائت بود و نه اهل اسراف و تبذیر. اگر انسانی فقیر بود، با آن چه که برای او مقدور است باید بسازد و قناعت کند و بر آن چه برای او مقدر شده خشنود باشد. و سّر خود را برای کسی فاش نکند (البته فقری که معلول جامعة ظالم و چپاولگر نباشد. که در برابر ظلم باید احقاق حق کرد). و این معنا و مفهوم قناعت است.

امام صادق علیه السلام ضمن حدیث مفصلی می فرمایند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم معنای قناعت را از جبرئیل پرسیدند و جبرئیل عرض می کند: قناعت به این معناست که به آن چه که از دنیا به تو

ص: 240

می رسد حتی کم آن راضی باشی و بر آنچه که از زندگی برای تو فراهم آمده شکر گذار باشی.(1)

ارزش و اهميت قناعت

در ارزش و اهمیت و اعتبار قناعت در زندگی بزرگان اخلاق مطالب فراوانی را مطرح کردند. در این قسمت از بحث از سخنان گران قیمت معصومین علیهم السلام در این موضوع اشاراتی خواهیم داشت:

- امام ششم علیه السلام می فرمایند:

خداوند رسولانش را به مکارم اخلاق مخصوص گردانیده است پس خود را بیازمائید اگر آن مکارم در شما بود خدا را سپاس گوئيد و بدانید که خیر شما در آن است. و اگر در شما نبود از خدا بخواهید و به آن رغبت داشته باشید، سپس فرمود: آن خصلت ها عبارتند از: یقین، قناعت، صبر، شکر، حلم، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروت و...(2)

2- على علیه السلام می فرماید:

قناعت مال و ثروتی است که نابود نمیشود.(3)

3- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

قناعت گنج و ثروت من است.(4)

4- على علیه السلام می فرماید:

قناعت موجب عزت و بی نیازی و حرص موجب خواری و سختی است... .(5)

ص: 241


1- وسایل الشيعه جلد 15 صفحه 195.
2- کافی جلد 2 صفحه 57.
3- وسایل الشيعه جلد 15 صفحه 278.
4- مستدرک جلد 11 صفحه 173.
5- غررالحکم، مستدرک 12 / 61.

5- پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم می فرمایند:

خداوند فرموده است: من پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم و مردم آن را در پنج چیز دیگر می جویند و نمی یابند، من ثروت را در قناعت قرار دادم. و مردم آن را در کثرت مال می جویند، ولی آن را نمی یابند...(1)

6- امام رضا علیه السلام می فرماید:

راه قناعت را نمی پیمایند جز دو گروه: یا انسان مطیع فرمان خدا که به دنبال آخرت است و یا انسان با کرامتی که خود را از انسان های پست دور نگه می دارد.(2)

7- و امام على علیه السلام در دعای کمیل از خدا می خواهد:

مرا نسبت به چیزی که روزیم کردی راضی و قانع قرار بده.(3)

ثمره و نتیجه قناعت

با توجه به آن چه در مورد قناعت از نظر اهمیت و جایگاه آن در وجود انسان مطرح شد مسلماً این خصیصه نتایج و ثمرات فراوانی چه از جهت فردی یا اجتماعی و چه از جهت دنیوی و اخروی خواهد داشت.

در سخنان بزرگان اخلاق و اولیا دین مسائل گوناگونی مطرح شده که به مواردی از آن ها اشاره می شود:

1- قناعت عامل آرامش روحی و روانی برای فرد و جامعه است:

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

انسان حريص ( آن که قناعت ندارد) دو خصلت را بر خود حرام کرده و دو خصلت دیگر را از دست داده است. قناعت را بر خود حرام کرده، راحتی و آرامش را از دست داده است، رضا و خشنودی را بر خود حرام کرده، و یقین و اطمینان را گم کرده است.(4)

ص: 242


1- مستدرک جلد 15 صفحه 226.
2- مستدرک جلد 15 صفحه 227.
3- مفاتیح الجنان
4- وسایل الشیعه جلد 16 صفحه 20.

و از همان حضرت در روایات دیگری نقل شده که فرمودند:

کسی که به آن چه قسمت و روزی اوست قانع باشد، از هیجانات درونی، گرفتاری ها، سختی ها، راحت و آسوده خواهد بود و هر مقدار از قناعت او کم شود، به میل و طمع او به دنیا افزوده می شود که اصل همه زشتی ها و شرور همین دنیا پرستی است و صاحب آن از آتش نجات نمی یابد مگر این که توبه کند.(1)

2- قناعت عامل گوارا بودن زندگی و کم شدن حزن و اندوه است:

از امام ششم عليه السلام نقل شده است:

کسی که پنج خصلت در او نباشد زندگی گوارائی نخواهد داشت.

صحت و سلامتی، امنیت، بی نیازی، قناعت و دوست همراه.(2)

و امام على علیه السلام فرمودند که:

اصل عفت و پاکدامنی قناعت است و ثمره و نتیجه آن کم شدن حزن و اندوه.(3)

و در سخنان کوتاه دیگری می فرمایند:

هر فرد قانعی بی نیاز است و هر انسان قانعی عفیف و پاکدامن است. حرص او را از عفت و پاکدامنی خارج نمی کند و مسلماً نسبت به آنچه ندارد محزون و ناراحت نخواهد بود.(4)

3- بی نیازی واقعی و نعمت الهی در قناعت است.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

کسی که قانع باشد به آن چه که خدا به او روزی کرده است غنی ترین مردم است.(5)

امام کاظم علیه السلام در بعضی از مواعظ خویش می فرمایند:

ص: 243


1- مستدرک جلد 15 صفحه 224.
2- بحارالانوار جلد 66 صفحه 390.
3- بحارالانوار جلد 75 صفحه 7.
4- مستدرک 15 / 228.
5- کافی 2/ 139.

....کسی که میانه روی و قناعت داشته باشد نعمت های الهی برای او باقی خواهند ماند.(1)

و همان حضرت در سخنانی به هشام بن حکم می فرمایند:

انسان مؤمن باید با تضرع از خدا بخواهد عقلش را کامل کند، پس کسی که عقل داشته باشد به آن چه که زندگیش را کفایت کند قانع می شود و کسی که قانع باشد به آن چه برای او کافی است بی نیاز خواهد شد و کسی که به آن چه دارد قانع نباشد هرگز بی نیاز نخواهد شد.(2)

4- قناعت موجب جلب محبت خدا و توجه و عنایت خداست.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:

کسی که در تمام صبح و شامش همت بزرگش برای آخرت باشد خداوند قناعت را در قلبش قرار می دهد و توجه و عنایت خود را شامل حال او می کند.(3)

و امام صادق علیه السلام می فرمودند:

هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد به او اطاعت و بندگی را الهام می کند و او را در دین با فهم عمیق قرار می دهد.(4)

وسخن آخر این که امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارواحنا فداه در دعای خود می فرماید:

... وَ عَلَی الْفُقَرَاءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَنَاعَهِ.

خدایا به فقرا و نیازمندان جامعه صبر و قناعت را عطا فرما.(5)

خداوندا در همه احوال ما را موفق بدار که با دعای امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) صبر و قناعت را پیشه خود کنیم که یکی از گرفتاری های جامعه امروز ما حرص، طمع،

ص: 244


1- بحارالانوار جلد 75 صفحه 326.
2- کافی جلد 1 صفحه 17.
3- ثواب الاعمال صفحه 168.
4- بحار الانوار جلد 100 صفحه 26.
5- مفاتیح الجنان.

و رفاه طلبی بی حد است.

خلاصه

1 - اصل قناعت یکی از ارزش های اخلاق اسلامی و به معنای رضا و خشنودی نسبت به زندگی محدود و کم و صرفه جویی در هزینه زندگی است.

2 - مقصود از قناعت، فقر و یا خسیس بودن و سخت گیری در زندگی نیست. بلکه براساس شرایط درآمد زندگی کردن است.

3- در روایات ارزش های فراوانی برای قناعت مطرح شده است.

4- ثمره و نتیجه قناعت براساس روایات عبارت است از: عامل آرامش روحی، گوارا بودن زندگی، کم شدن حزن و اندوه، بی نیازی واقعی، جلب محبت خدا و عنایت او و...

خودآزمائی

1- قناعت چه مفهومی دارد؟

2- آیا مقصود از قناعت، فقر و خشت است؟ چرا؟

3- دو روایت را درارزش قناعت بنویسید.

4- ثمرات و نتایج قناعت را بنویسید.

ص: 245

درس 34 :توبه و بازگشت به سوی خدا

اشاره

یکی از ارزش های وجودی انسان که خداوند بر اساس فطرت انسان به او عطا کرده است، توبه و بازگشت به سوی خداست. گاهی انسان در اثر تکرار و مداومت بر گناه ممکن است دچار یأس از لطف و رحمت خدا شود اما پیام رحمت الهی او را به خویش می خواند که:

«وَ هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ»(1)

اوست که توبه بندگان خویش را می پذیرد و از بدیها می گذرد.

توبه در واقع تغییر مسیر دادن است و این تغییر مسیر دادن به صورت انقلاب انسان بر علیه خویش است و این تنها از ویژگی های انسان است که می تواند بر علیه خویش قیام کند. توبه، قیام و انقلاب مقامات عالی و نیروهای مقدس وجود انسان بر علیه نیروهای حیوانی و جنبه های شیطانی است.

برای کسی که بیدار شده و به صلاح و فساد خویش آگاه است کوچکترین تردیدی باقی نمی ماند که هیچ امری واجب تر، فوری و حیاتی تر از توبه و بازگشت به سوی خدا نیست. توبه را به همین جهت (باب الأبواب) و (دَواءُ الذُّنُوب) گفته اند.

توبه انقلابی درونی است که در نتیجه حصول معرفت و بیداری در قلب آدمی

ص: 246


1- شوری 25

پدیدار می شود و روی دل را به سوی درگاه الهی می گرداند در نتیجه این تحول درونی، قلب از تیرگی گناهان تصفیه می شود و از مرگ معنوی نجات می یابد.

على علیه السلام می فرمایند:

اَلتَّوْبَهُ تُطَهِّرُ اَلْقُلُوبَ وَ تَغْسِلُ اَلذُّنُوبَ(1)

توبه دل ها را پاک می کند و آثار گناهان را می شوید.

روی همین اصل خداوند در بسیاری از آیات قرآن ما را به خود و بازگشت به خویش می خواند، و رحمت خود را شامل حال توبه کنندگان می کند:

بدرستی که خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه و انابه کنند، و هم پاکیزگان دور از آلایش را دوست دارد.(2)

و در حدیثی قدسی آمده است:

اگر آنان که از من روی برتافتند می دانستند که چقدر مشتاق آنان هستم هر آینه از شوق جان می سپردند.(3)

حقیقت توبه کامل

حقیقت توبه پشیمانی از گناه است و علامت پشیمانی آن است که شخص به خاطر گناهی که مرتکب شده دستخوش اندوه و حسرت شود. شیرینی گناه در او تبدیل به تلخی شود و با شرمساری کامل به حضور خدا باریابد و تصمیم قاطع بر ترک گناه داشته باشد. تا آنجا که می تواند حقوق تباه شده مردم (حق الناس) را (اعم از حقوق مالی، یا شخصیتی و یا..) بپردازد.

در بحث توبه کامل حدیث زیبائی از على عليه السلام نقل شده که:

شخصی در حضور على عليه السلام گفت: «اَستَغفِرُ الله» حضرت فرمود: آیا میدانی استغفار چیست؟ آن گاه فرمود: استغفار درجه والا مقامان

ص: 247


1- غررالحكم
2- بقره 222
3- تذكرة المتقین صفحه 101

است، و برای آن شش چیز لازم است:

1. پشیمانی و ندامت از گذشته.

2. عزم بر ترک آن برای همیشه.

3. ادای حقوق دیگران به طوری که هنگام مرگ پاک باشی و در حالی خدا را ملاقات کنی که حقوقی بر عهده ات نباشد.

4. هر فریضه و امر واجبی را که ضایع کردهای جبران کنی.

5. گوشتی که از حرام بر تن تو روئیده با حزن و اندوه آب کنی تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت جدید در پوست پیدا شود.

6. زحمت و سختی عبادت را بر بدنت بچشانی همچنان که شیرینی گناه را چشانیده ای. و هرگاه چنین کردی بگو: «اَستَغفِرُ الله».(1)

شرایط پذیرش توبه

در عین حالی که خداوند تواب است و غفور و رحیم و توبه بندگانش را می پذیرد، برای پذیرش توبه علاوه بر توجه به حقیقت توبه که در سخنان على علیه السلام مطرح بود، مسائل دیگری هم می تواند در پذیرش توبه از جانب خداوند مؤثر باشد.

دعاهای نیمه شب ها، شب های خاص (مانند شب های جمعه و قدر)، خواندن توسلات و مناجات های معصومین علیهم السلام، خدمت به مردم و عفو و بخشش از خطاهای آنها، صدقات و احسان ها و از همه مهم تر توسل به ذیل عنایات معصومین علیهم السلام که قرآن خودبیانگر این حقیقت است.

زمانی که فرزندان يعقوب پیراهن یوسف را بر صورت پدر انداختند و چشمانش شفا یافت، از او درخواست کردند: (پدر، برای ما طلب آمرزش کن و از خدا بخواه گناهانمان را ببخشد که ما خطا کاریم و حضرت یعقوب فرمود: بزودی برای شما طلب مغفرت می کنم که خداوند آمرزنده و مهربان است.)(2)

و در مناجات های ائمه نیز توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام فراوان

ص: 248


1- نهج البلاغه حکمت 409
2- يوسف 97 و 98

به چشم می خورد.

پس وظیفه توبه است و عدم یاس از زحمت خدا و هم باید به شرایط و حقیقت توبه توجه کرد.

توبه در آموزه های مهدوی علیه السلام

- امام مهدی عجل الله تعالی فرجه در دعای خود برای جوانان از خداوند چنین در خواست می کند:

وَ تُفَضَّلَ عَلَى..... وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاْنابَةِ وَ التَّوْبَةِ.(1)

خداوندا تفضل کن و جوانان را موفق به بازگشت و توبه نما.

- و همان حضرت عجل الله تعالی فرجه در دعای افتتاح عرضه می دارد:

اللّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِى و...

خداوندا آمرزش تو از گناهم و گذشتت از خطاهایم و بخششت از ظلم و پرده پوشیت بر عمل زشتم و حلم و بردباریت بر جرم و گناه بسیارم که به عمد یا خطا کردم مرا به طمع انداخت که از تو در خواست کنم چیزی را که استحقاق آن را ندارم و توبه لطف و رحمتت روزیم گردانیدی.(2)

- در دعای ندبه می خوانیم:

خداوندا نماز ما را به برکت وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه قبول کن، و گناهان ما را به واسطه او ببخش و دعای ما را به برکت وجودش مستجاب کن...(3)

- و در دعای حضرت برای برآورده شدن حاجات در شب های جمعه می خوانیم:

... خدایا من نافرمانی تو را کردم اما نه براساس تکبر و نخوت و نه به

ص: 249


1- مفاتیح الجنان صفحه 214
2- مفاتیح الجنان صفحه 322
3- مفاتیح الجنان صفحه 986

خاطر خارج شدنم از بندگی تو و نه به سبب انکار ربوبیت تو، ولى تابع هوای نفسم شدم و شیطان در من لغزش ایجاد کرد، دلیل و برهان و استدلال در اختیار توست، خدایا اگر عذابم کنی بخاطر گناهان من است بدون ظلم و ستم و اگر مرا ببخشی و رحم کنی بدرستی که تو بخشنده و مهربانی.(1)

- و در زیارت صاحب الامر شهادت می دهیم که:

اَشْهَدُ اَنَّ بِوِلايَتِكَ تُقْبَلُ الاَعْمالُ...

شهادت می دهم که بخاطر ولایت شما اعمال ما پذیرفته و کارهای ما پاک و تزکیه شده و حسنات ما افزایش یافته و گناهان ما محو می شود. پس کسی که در تحت ولایت شما باشد و معترف به امامت شما، اعمالش مورد قبول و گفتارش تصدیق و نیکی هایش افزایش و گناهانش محو می شود...(2)

- در مناجات ها و دعاهای ائمه فراوان به موارد توبه بر می خوریم، که نشان دهنده ارزش والای این امر مهم و حیاتی است. مناجات خمس عشره امام سجاد، دعای ابوحمزه، دعای کمیل و... اقیانوسی از معارف در ابواب مختلف مخصوصاً توبه است.

بیائیم از خداوند توفیق بخواهیم که با همان سخنان و نجواهای ائمه علیهم السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه و با توسل به ذوات مقدسه معصومین، ما را توفیق توبه عنایت بفرمایند.

خلاصه

1- توبه یکی از ارزش های وجودی انسان براساس فطرت است و قبول توبه از جانب خدا پیام رحمت الهی است.

2- توبه در واقع تغییر مسیر دادن، انقلاب انسان بر علیه خود. قیام نیروی مقدس

ص: 250


1- صحيفة المهدی صفحه 176
2- مفاتیح الجنان صفحه 963

وجود انسان بر علیه نیروهای شیطانی او است.

3- توبه انقلابی درونی است که در نتیجه حصول معرفت در قلب آدمی پدیدار شود.

4- حقیقت توبه کامل در سخنان حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه بیان شده است.

5- شرایط دیگر پذیرش توبه عبارتند از: دعاهای شب های خاص (شب های جمعه و قدر و ..) خواندن توسلات و مناجات های معصومین علیهم السلام.

خدمت به مردم. عفو و بخشش. صدقات و احسان ها. توسل به معصومین علیهم السلام

6- در سخنان، مناجات ها، دعاهای مربوط به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف توبه یکی از مهم ترین محورها است.

خود آزمائی

1- اهمیت توبه در اسلام تا چه اندازه است؟

2- چه تعبیراتی در مورد توبه در متون اسلامی وجود دارد؟

3- حقیقت توبه کامل را از نظر على علیه السلام بنویسید.

4- شرایط دیگر پذیرش توبه کدام است؟

5- تعبیرات متون دعاها و مناجات های مربوط به امام زمان علیه السلام در مورد توبه چیست؟

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ

اَللَّهُمَّ اسْلُکْ بِنا عَلی یَدَیْهِ مِنْهاجَ الْهُدی

وَ الْحُجَّهَ الْعُظْمَی وَ الطَّرِیقَهَ الْوُسْطَی....

آمین یا ربَّ العالَمين

ص: 251

ص: 252

کتاب نامه

1- قرآن.

2 - نهج البلاغه. فیض الاسلام. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

3- ارشاد القلوب. دیلمی. حسن بن محمد. نشر الشريف الرضي - قم. 1412ق.

4- الامالی شیخ صدوق. ابن بابویه. محمدبن علی. نشر کتابچی تهران 1376ش.

5- بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی. نشر دار احیاء التراث العربی. طبع بیروت. .1403

6- پیام نگار. سید حسین حسینی. نشر قم

7- البرهان في تفسير القرآن. بحرانی سید هاشم. ناشر مؤسسه بعثه. قم 1374ش.

8- تفسیر نمونه زیر نظر ناصر مکارم. جامعه مدرسین قم.

9 - تهذیب الاحکام. محمد بن حسن طوسی. دارالکتب الاسلامیه تهران چاپ چهارم.

10- تذكرة المتقین. شیخ محمد بهاری همدانی.

11- ثواب الاعمال. ابن بابویه. انتشارات اخلاق قم. 1379ش.

12- خصال. شیخ صدوق. نشر جامعه مدرسین قم 1362 ش.

13 - خصال یاوران مهدی علیه السلام وزارت ارشاد.

14-ربیع الانام. عبدالحسین طالعی نشر میقات تهران 1419.

15 - سیر حکمت در اروپا. محمدعلی فروغی.

ص: 253

16- سفينة البحار. شیخ عباس قمی.

17- سیمای امام مهدی در قرآن. مهدی حائری قزوینی. نشر آفاق تهران. 1367 ش.

18 - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید. مکتبه آية الله المرعشي النجفي. قم 1404 ق.

19-صحیفه سجادیه.

20 - صحيفة المهدی جواد قیومی اصفهانی.

21- علم اخلاق یا حکمت عملی

22- عوالي اللالی ابن جمهور محمد بن زين الدين. نشر دار سیدالشهدا. قم 1405 ق.

23 - غررالحکم و دررالکلم تمیمی آمدی. عبدالواحد بن محمد. نشر دارالکتب الاسلامی قم. 1366 ش.

24-فرهنگ عمید. حسن عميد.

25 - فلاح السائل. سیدرضی بن طاووس حلی.

26 - كافي. محمد بن یعقوب کلینی. نشر دارالحديث قم. 1429ق

27 - كلمة الامام المهدی. حسن شیرازی. ترجمه افتخار زاده. نشر رشید قم

28 - مستدرک الوسائل. نوری. حسین بن محمد تقی، نشر مؤسسة آل البيت قم. 1408ق.

29 - مکیال المکارم. سید محمد تقی موسوی اصفهانی. مؤسسه الامام المهدي. قم 1363 ش.

30- مفاتیح الجنان. شیخ عباس قمی.

31- محجة البيضاء. ملا محسن فیض کاشانی. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

32 - میزان الحکمه. محمدی ری شهری. دفتر تبلیغات اسلامی قم.

33 - مجمع البيان. تفسير. فضل بن حسن طبرسی. تهران مکتبة العلمية.

34 - منتخب الاثر. صافی گلپایگانی. نشر قم.

35 - نیایش دکتر الکسیس کارل. ترجمه شریعتی.

36 - وسائل الشيعه. شیخ حر عاملی. محمد بن الحسن. نشر مؤسسه آل البيت علیهم السلام قم 1409ق.

ص: 254

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109