احکام غرب نشینان مطابق با فتاوای آیت الله مکارم شیرازی مد ظله العالی

مشخصات کتاب

سرشناسه:مکارم شیرازی، ناصر، 1305 -

عنوان و نام پديدآور:احکام غرب نشینان مطابق با فتاوای آیت الله مکارم شیرازی مد ظله العالی / تهیه و تنظیم محمدصادق مطهری فرد.

مشخصات نشر:قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب(ع)، 1395.

مشخصات ظاهری:216 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.

شابک:75000 ریال: 978-964-533-245-5

موضوع:فقه جعفری -- رساله عملیه -- پرسش ها و پاسخ ها

*Islamic law, Ja'fari -- Handbooks, manuals, etc. -- Questions and answers

فتوا های شیعه -- قرن 14

Fatwas, Shiites -- 20th century

مسلمانان -- کشورهای غیراسلامی -- فتواهای شیعه

Muslims -- Non-Islamic countries -- Fatwas, Shiites

شناسه افزوده:مطهری فرد، محمدصادق، 1362 -

رده بندی کنگره:BP183/9/م7الف27 1395

رده بندی دیویی:297/3422

شماره کتابشناسی ملی:4267839

اطلاعات رکورد کتابشناسی:فاپا

ص: 1

اشاره

احکام غرب نشینان

مطابق با فتاوای آیت الله مکارم شیرازی مد ظله العالی

تهیه و تنظیم: محمد صادق مطهری فرد.

ص: 2

بسم الله الرحمن الرحيم

ص: 3

ص: 4

فهرست مطالب

پيشگفتار 7

احكام تقليد 11

احكام طهارت و نجاست 17

احكام وضو 34

احكام تيمم 40

احكام غسل 42

احكام نماز 49

احكام روزه 67

احكام اموات 83

احكام حج 84

احكام ازدواج و زناشويى 100

احكام خوردنى ها و نوشيدنى ها 110

احكام خمس 118

احكام معاملات 127

ص: 5

احكام بانكدارى 140

احكام پزشكى 148

احكام حقوق 174

احكام پوشش و حجاب 182

احكام روابط زن و مرد نامحرم 190

احكام محرم و نامحرم 195

احكام معاشرت 199

احكام نگهدارى حيوانات 203

احكام موسيقى 206

احكام ورزشى 209

احكام علوم غريبه 214

ص: 6

پيشگفتار

ما معتقديم كه خداوند حكيم انسان را خلق كرد و راه و رسم زندگى جاودان و سعادتمندانه را به وسيلۀ فرستادگانش براى او روشن ساخت. بشر هميشه مُحتاج تعاليم حَقّۀ الهى بوده، تا بتواند به آرامش برسد و مسير تكامل را طى كند و امروز پيمودن اين راه فقط در پرتو فقه شيعى ممكن است چراكه دانش فقه بيش از ديگر دانش هاى دينى، اهداف دنيوى و اخروى را در خود جاى داده است.

جداى از هدف كلّى دنيوى فقه كه همان سامان بخشى به زندگى انسان مؤمن در روى كرۀ خاكى است، اهداف ديگرى نيز مورد توجّه فقه اند كه مى توان آن ها را در شمار اهداف ثانوى مطرح كرد كه در يك تقسيم بندى عبارت اند از:

1. پاسدارى از نظام زندگى انسان؛ 2. كمك به عدالت و حفظ آن؛ 3. حفظ كرامت انسان؛ 4. حفظ امنيت انسان.

ص: 7

و آنان كه از پرتو فقاهت دور شدند، در ظلمت دنيا اسير شيطان و شيطان صفتان گشته، دنيا و آخرت خود را تباه شده ديدند.

مجموعۀ حاضر، نظرات فقيه عالى قدر جهان تشيّع، حضرت آيت اللّه العظمى مكارم شيرازى (مدّ ظلّه العالى) دربارۀ 592 مسأله در 24 باب فقهى مورد نياز مسلمانانى است كه در كشورهاى غير اسلامى زندگى مى كنند.

گلچين شدن مطالب اين كتاب از بين هزاران سؤال شرعى، حاصل سال ها تجربه و بررسى كارشناسانه در مراجعات اين عزيزان به بخش هاى پاسخگويى فقهى دفتر معظم له است.

جا دارد از تمام عزيزانى كه در تهيّۀ اين مجموعه يارى مان كرده اند به ويژه اعضاى محترم «پايگاه اطلاع رسانى» دفتر حضرت آيت اللّه العظمى مكارم شيرازى (مدّ ظلّه العالى) به خصوص مجموعۀ بين الملل و بخش هاى پاسخگويى و به ويژه حجت الاسلام و المسلمين وحيد عليان نژاد تقدير و تشكر نمايم؛ مشتاقانه منتظر راهنمايى ها، انتقادات و پيشنهادات خوانندگان محترم به خصوص جوانان پويا و حقيقت جو هستيم.

در آخر عرضه مى داريم: پروردگارا! هرچند عمل و كردار ما بندگان تو، ناچيز است، امّا كَرَم تو بى حدّ است، از ذات پاكت مى خواهيم اين اثر ناقابل را از ما بپذيرى و پدر و مادر، خانواده، اساتيد، دوستان، تمام كسانى كه بر گردن ما حقّى دارند و تمام

ص: 8

آن هايى را كه در طول تاريخ، خالصانه - در حدّ توان خود - براى رضاى تو تلاش كردند، در ثوابش شريك گردانى و حضرت مهدى فاطمه (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) را از ما راضى و خشنود سازى.

محمدصادق مطهرى فرد

ايام شهادت مظلومة المغصوبة حقها،

فاطمۀ زهرا (سلام اللّه عليها)

12 جمادى الاولى 1436

12 اسفند 1393

ص: 9

ص: 10

احكام تقليد

سؤال 1. آيا بايد در امور دينى ام از بزرگان دين يا همان مراجع تبعيت كنم يا اين كه خودم مى توانم با استنباطهاى خود از منابع دينى، عمل كنم؟

پاسخ: هيچ مسلمانى نمى تواند در اصول دين تقليد نمايد، بلكه بايد آن ها را از روى دليل - به فراخور حال خويش - بداند ولى در فروع دين يعنى احكام و دستورات عملى، اگر مجتهد باشد (يعنى بتواند احكام الهى را از روى دليل به دست آورد) به عقيده خود عمل مى كند و اگر مجتهد نباشد بايد از مجتهدى تقليد كند، همان گونه كه مردم در تمام امورى كه دربارۀ آن ها تخصّص و اطلاعات ندارند، به اهل اطّلاع مراجعه و از آن ها پيروى مى كنند.

و نيز مى تواند به احتياط عمل كند، يعنى در اعمال خود طورى رفتار نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضى از مجتهدين كارى را حرام و بعضى مباح مى دانند آن را ترك كند

ص: 11

و يا اگر بعضى، آن را مستحب و بعضى واجب مى دانند آن را حتماً به جا آورد، ولى چون عمل به احتياط مشكل است و احتياج به اطّلاعات نسبتاً وسيعى از مسائل فقهى دارد، راه براى تودۀ مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدين و تقليد از آن هاست.

سؤال 2. يك فرد مسلمان از چه زمانى بايد وظايف شرعى خود را ازقبيل نماز و روزه و ساير واجبات انجام دهد و محرمات را ترك كند؟

پاسخ: زمان واجب شدن تكاليف شرعى از نظر قرآن و روايات رسيدن به «بلوغ شرعى» است. نشانۀ بلوغ، يكى از اين سه چيز است:

«اول»: كامل شدن 15 سال قمرى و وارد شدن در 16 سالگى در پسران؛ و كامل شدن 9 سال قمرى و وارد شدن در 10 سالگى در دختران. هر سال شمسى 11 روز بيشتر از سال قمرى است بنابراين با محاسبۀ اين تفاوت و احتساب سال كبيسه، زمان بلوغ در پسران به سال شمسى حدوداً 14 سال و 6 ماه و 20 روز و در دختران 8 سال و 8 ماه و 25 روز مى باشد.

«دوم» بيرون آمدن منى «سوم» روييدن موى درشت بالاى عورت.

سؤال 3. چرا بايد از كسى تقليد كنيم؟ آيا در اين زمينه، حديث يا آيه اى وجود دارد؟

پاسخ: تقليد به معناى رجوع غير متخصّص به متخصّص است؛ به همان دليل كه شما در مسائل طبّى، به طبيب و در مسائل ساختمانى، به مهندس ساختمان و در ساير كارها، به اهل خبرۀ آن كار مراجعه

ص: 12

مى كنيد، در احكام اسلام نيز بايد به فقيه، كه متخصّص دين است، مراجعه نماييد، قرآن مجيد مى فرمايد: «فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» ((1))؛ «اگر چيزى را نمى دانيد، از اهل اطّلاع سؤال كنيد».

سؤال 4. چگونه از ميان مراجع تقليد فعلى، براى خود، مرجع تقليد انتخاب كنم؟

پاسخ: براى تشخيص و انتخاب مرجع تقليد، از دو نفر كارشناس عادل سؤال كنيد، اگر اعلم را تشخيص داديد، از او تقليد كنيد و اگر در بين چند نفر نتوانيد اعلم را تشخيص دهيد، مخيّريد از هركدام كه خواستيد تقليد كنيد.

سؤال 5. اين كه مى گويند: بايد در مسائل شرعى از مجتهد اعلم تبعيت كرد، منظور از اعلم چه كسى است؟

پاسخ: اعلم كسى است كه در استخراج احكام شرعى از ادلّۀ شرعيّه، از ديگر مجتهدان داناتر باشد.

سؤال 6. محدودۀ تبعيت از مرجع تا كجاست؟

پاسخ: مرجع تقليد تنها حكم شرعى را بيان مى كند و درمورد مسائل و موضوعات، هركس بايد شخصاً تحقيق نمايد.

سؤال 7. اگر نتوانم فرد اعلم را در بين مراجع پيدا كنم، تكليف چيست؟

پاسخ: هرگاه شناختن «اعلم» به طور قطع ممكن نشود، احتياط آن3.

ص: 13


1- . سورۀ نحل، آيۀ 43.

است كه از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد و در صورت شك ميان چند مجتهد و عدم ترجيح آن ها، از هركدام بخواهد مى تواند تقليد كند.

سؤال 8. آيا صرف اين كه كسى به ما بگويد: نظر مرجع شما در فلان موضوع، اين است؛ بايد به آن عمل كنيم؟ يا راه مشخصى وجود دارد؟

پاسخ: براى آگاهى از فتواى مجتهد چند راه وجود دارد: اوّل، شنيدن از خود مجتهد يا ملاحظۀ دستخطّ او. دوم، ديدن در رساله اى كه مورد اطمينان باشد. سوم، شنيدن از كسى كه مورد اعتماد است. چهارم، مشهور بودن فتوا در ميان مردم، به طورى كه سبب اطمينان شود.

سؤال 9. اگر مسأله اى پيش آيد كه فرد حكم آن را نمى داند، تكليف چيست؟

پاسخ: اگر وقت آن نمى گذرد صبر كند تا به مجتهد دسترسى پيدا كند و اگر دسترسى ندارد مى تواند به احتياط عمل نمايد يعنى كارى را كه بيشتر احتمال صحّت آن را مى دهد انجام مى دهد و بعداً سؤال مى كند، اگر مطابق فتواى مجتهد بود صحيح است وگرنه بايد اعاده كند.

سؤال 10. آيا مى توان از چند مرجع در احكام شرعى تبعيت كرد؟

پاسخ: هرگاه دو مجتهد مساوى باشند، مى توان بعضى از مسائل را از يكى و بعضى را از ديگرى تقليد كرد؛ ولى هرگاه در مسأله اى به فتواى يكى عمل كرد، عمل به فتواى ديگرى در آن مسأله، جايز نيست.

ص: 14

سؤال 11. به دلايلى مى خواهم مرجع خود را عوض كنم آيا اين كار صحيح است؟

پاسخ: عدول، يعنى تغيير تقليد از مجتهدى به مجتهد ديگر، بنابر احتياط واجب جايز نيست، مگر آن كه مجتهد دوم اعلم باشد و اگر بدون تحقيق عدول كرده بايد بازگردد.

سؤال 12. نظر شما درمورد سن بلوغ كه در مسائل شرعى مطرح است چيست؟

پاسخ: بلوغ چهار مرحله دارد:

مرحلۀ اوّل، بلوغ در عبادات و رعايت واجبات و محرّمات است، كه حدّ آن اتمام سن 15 سال قمرى در پسرها يا بيرون آمدن منى و يا روييدن موى درشت بالاى عورت، و اتمام نه سال قمرى در دخترهاست.

مرحلۀ دوم، بلوغ در نكاح است، يعنى بايد براى ازدواج و عمل زناشويى، رشد جسمانى مناسب داشته باشد و اگر وضع او طورى است كه آسيب به او مى رسد، نكاح جايز نيست.

مرحلۀ سوم، بلوغ اقتصادى است؛ به اين معنى كه بتواند اموالش را سرپرستى كند و او را فريب ندهند. البته بلوغ اقتصادى، خود، داراى مراحلى است و به هر اندازه كه رشد اقتصادى پيدا كند، مى تواند در اموالش تصرّف كند (فرق است بين خريد نيازهاى روزمره و معاملۀ ملك و زمين و خانه و امثال آن).

ص: 15

مرحلۀ چهارم، رشد براى مسائل حدود و قصاص و امثال آن است.

البته در ديات نه علم شرط است نه عمد، بنابراين قتل خطا و شبه عمد ديه دارد، ولى در حدود و قصاص و امثال آن، چنانچه دركى از اين مسائل ندارد، نمى توانيم آن ها را بر او جارى كنيم.

سؤال 13. من در مسائلى كه خودم از نظر عقلى تشخيص دهم صحيح يا اشتباه است به هيچ مجتهدى نياز ندارم و فقط در مسائلى كه نتوانم به درستى تصميم بگيرم به سراغ رساله مى روم آيا اين برداشت من صحيح است؟

پاسخ: سخن شما درست مانند اين است كه بگوييد: من در بيمارى هايى به طبيب رجوع مى كنم كه خودم نوع بيمارى و راه درمان را تشخيص ندهم! به يقين هيچ كسى جز طبيب نمى تواند حتى داروى يك بيمارى ساده را مانند سرماخوردگى، دقيقاً تشخيص دهد؛ پس بايد در همۀ آن ها به شخص متخصص رجوع كند.

سؤال 14. خداوند بزرگ يكى است، پيامبر صلى الله عليه و آله يكى، و ائمّۀ اطهار عليهم السلام هركدام در زمان خود يكى بوده، و دستورات آن ها نيز يكى بوده است. چرا در زمان فعلى نظر مراجع بزرگوار تقليد دربارۀ موضوعات و مسائل دين متفاوت است، و هريك از آنان ديدگاه خاصّى دارد؟

پاسخ: اوّلا، مراجع تقليد در اصول مسائل يك فتوا دارند، و اگر اختلافى هست در جزئيّات است. ثانياً، اين اختلاف به دليل دور ماندن

ص: 16

ما از زمان حضرات معصومين عليهم السلام است زيرا روايات آن بزرگواران را كسانى نقل كرده اند كه بعضى، آن اشخاص را افراد مطمئن مى دانند، و بعضى ممكن است همۀ آن ها را مطمئن ندانند. البتّه مراجع نهايت كوشش خود را در شناخت آنان انجام مى دهند، ولى ممكن است نظر همه يكسان نباشد. به علاوه فهم كلمات معصومين عليهم السلام با گذشت اين همه زمان آسان نيست، و گاه در آن اختلاف نظر پيدا مى شود. اين، رمز اختلاف فتاواست.

سؤال 15. آيا زن و فرزند بايد از مرجعِ تقليدِ شوهر و پدر تقليد كنند، يا در تقليد آزاد هستند؟

پاسخ: هركس در تقليدش آزاد است، بايد تحقيق كند و مطابق آن تقليد نمايد.

سؤال 16. شخصى چند سال بدون تقليد عبادت مى كند، عبادتش چگونه است؟

پاسخ: بايد از اين لحظه به بعد تقليد كند و اعمالى كه تا كنون انجام داده، آنچه مطابق دستور مرجع فعلى او بوده صحيح است و آنچه را كه نبوده بايد اعاده كند.

احكام طهارت و نجاست

سؤال 17. منظور از مطهرات چيست؟

پاسخ: مطهّرات به چيزهايى گفته مى شود كه نجس را پاك مى كند

ص: 17

و ازجملۀ آن ها اين موارد است: 1. آب 2. زمين 3. آفتاب 4. استحاله 5. انقلاب (تبديل شدن).

سؤال 18. ظرف نجس را چگونه با آب قليل پاك كنم؟

پاسخ: ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، ولى با آب كر يا جارى يك مرتبه كافى است، هرچند سه مرتبه بهتر است (آب هاى لوله كشى در حكم آب جارى است).

سؤال 19. اگر سگى ظرفى را بليسد براى طهارت و پاك كردنش چگونه عمل كنم؟

پاسخ: هرگاه سگ ظرفى را ليسيده، يا از آن، آب يا مايع ديگرى خورده باشد، اوّل بايد آن را با خاكِ پاك كه با كمى آب مخلوط باشد خاك مال كرد و بعد دو مرتبه در آب قليل، يا يك مرتبه در آب كر يا جارى شست و اگر آب دهان سگ در ظرفى بريزد، احتياط مستحبّ آن است كه همين كار انجام شود، امّا اگر جاى ديگرى از بدن سگ با رطوبت به ظرف بخورد خاك مال كردن واجب نيست بلكه فقط بايد آن را در آب قليل سه مرتبه و يا در آب كر يا جارى يك مرتبه شست.

سؤال 20. ظرفى دارم كه با شراب نجس شده، براى پاك كردنش چه كنم؟

پاسخ: ظرفى را كه با شراب نجس شده، بايد با آب قليل سه مرتبه بشويند و دست در آن بمالند و مستحبّ است هفت مرتبه شسته شود.

سؤال 21. اگر چيزى نجس شده باشد براى پاك كردنش بايد چه كنم؟

ص: 18

پاسخ: براى تطهير چيزى كه نجس شده خواه با بول باشد يا غير بول، يك مرتبه شستشو كافى است، خواه با آب كر باشد يا با آب قليل، ولى در بول، با آب قليل، دو مرتبه بهتر است.

سؤال 22. گاهى چيزى را كه نجس شده به خوبى مى شويم، ولى بو يا رنگ نجاست در آن مى ماند، چه كنم؟

پاسخ: هرگاه چيز نجسى را بشويند و عين نجس برطرف شود امّا بو يا رنگ آن بماند پاك است و اگر شك كند كه عين نجس مانده يا نه، بايد بيشتر بشويد تا يقين كند از بين رفته است.

سؤال 23. براى پاك كردن بدن نجس بايد چگونه عمل كنم؟

پاسخ: براى تطهير بدن در آب كر يا جارى يا زير شير آب، همين اندازه كه عين نجاست برطرف شود بدن پاك است و بيرون آمدن و دوباره در آب فرو رفتن لازم نيست.

سؤال 24. آيا براى پاك شدن چيزهاى نجس فقط آب كشيدن كافى است يا بايد نجاست هم برطرف شود؟

پاسخ: اگر چيز نجسى را با آب كر يا جارى يا آب لوله كشى بشويند تا عين نجاست برطرف شود، يا بعد از برطرف كردن عين نجس در آب كر يا جارى فرو برند پاك مى شود، ولى فرش و لباس و مانند آن را بايد فشار يا حركت داد تا آب آن خارج شود.

سؤال 25. اگر مقدارى از غذاى نجس لاى دندان ها بماند بايد چه كنم؟

ص: 19

پاسخ: اگر آب در دهان بگردانند به طورى كه به تمام اجزاى آن برسد پاك مى شود.

سؤال 26. آيا آب لوله كشى حكم آب كر را دارد؟

پاسخ: آبى كه به كر متصل است، مانند آب لوله كشى حكم آب كر و جارى را دارد، بنابراين هرچيز نجسى را با آن بشويند، همين كه عين نجاست برطرف شد، پاك مى شود.

سؤال 27. اگر كف پا يا ته كفش نجس شود آيا با راه رفتن پاك مى شود؟

پاسخ: اگر پاى انسان يا ته كفش او براثر راه رفتن روى زمين نجس، نجس شود، با راه رفتن روى زمين پاك، يا كشيدن بر زمين، پاك مى شود، به شرط اين كه زمين پاك و خشك باشد و عين نجاست زايل گردد و نيز بايد زمين، خاك، يا سنگ، يا آجر فرش، يا سيمان و يا مانند آن باشد. و فرش و حصير و سبزه، كف پا و ته كفش نجس را پاك نمى كنند.

سؤال 28. كف پا و ته كفش با راه رفتن روى آسفالت پاك مى شود؟

پاسخ: بله، پاك مى شود.

سؤال 29. چه مقدار راه رفتن موجب پاك شدن كف پا و ته كفش مى شود؟

پاسخ: اگر مختصرى راه برود يا پا را بر زمين بكشد كافى است، ولى بهتراست حداقل پانزده ذراع (تقريباً 7/5 متر) راه برود.

ص: 20

سؤال 30. آيا با راه رفتن، كف دست يا زانوى كسى كه با دست و زانو راه مى رود، پاهاى مصنوعى، ته عصا، نعل چهارپايان، چرخ اتومبيل، و مانند اين ها پاك مى شود؟

پاسخ: پاك شدن موارد ذكر شده با راه رفتن، محلّ اشكال است.

كف جوراب نيز مانند اين هاست، مگر اين كه جوراب چرمى و مانند آن باشد كه به جاى كفش از آن استفاده شود.

سؤال 31. با آفتاب چه چيزهايى را مى توان پاك كرد؟

پاسخ: تابش آفتاب، زمين و پشت بام را پاك مى كند، ولى پاك كردن ساختمان و درب و پنجره و مانند آن محل اشكال است.

سؤال 32. براى پاك شدن زمين و پشت بام با تابش آفتاب چه شرايطى لازم است؟

پاسخ:

اول اين كه چيز نجس داراى رطوبت مسرى باشد، بنابراين اگر خشك باشد بايد آن را قبلاً تر كنند، تا به وسيلۀ آفتاب خشك شود.

دوم اين كه عين نجاست را قبلاً برطرف سازند.

سوم اين كه آفتاب مستقيماً بر آن بتابد، نه از پشت ابر و مانند آن، مگر اين كه ابر به قدرى نازك باشد كه مانع تابش آفتاب نشود، ولى تابش از پشت شيشه مانعى ندارد.

چهارم اين كه چيز نجس به واسطۀ تابش آفتاب خشك شود، اما اگر به كمك باد يا وسيلۀ حرارتى ديگرى خشك شود كافى نيست، مگر اين كه بسيار كم باشد كه بگويند با آفتاب خشك شده است.

ص: 21

سؤال 33. كشمش و خرمايى كه در غذا مى ريزند، خوردنش چه حكمى دارد؟

پاسخ: خوردنش حلال است، هرچند جوشيده باشد.

سؤال 34. اگر غذا و لقمه اى در دهان باشد و همزمان داخل دهان نجس شود، آيا غذا نجس شده است؟

پاسخ: هرگاه غذا در دهان يا لاى دندان ها باقى مانده باشد و داخل دهان خون بيايد چنانچه انسان يقين نداشته باشد كه خون به غذا سرايت كرده، آن غذا پاك است و اگر يقين كند، خوردن آن غذا حرام است.

سؤال 35. موكت خانۀ ما نجس شده است. با توجه به اين كه موكت به زمين چسبيده است، تكليف چيست؟

پاسخ: مى توانند با آب لوله كشى آب بكشند سپس كمى بفشارند، در اين صورت پاك مى شود، البته بهتر است كه غُسالۀ آن (آبى كه معمولاً پس از شستن چيزى، خودبه خود يا با فشار دادن، از آن خارج مى شود) با دستمال و امثال آن جمع شود.

سؤال 36. آيا شستن لباس ها و ملحفه هاى نجس با ماشين لباسشويى موجب پاك شدن آن ها مى شود؟

پاسخ: ماشين هاى اتوماتيك كه يكى دو بار با موادّ شوينده لباس را مى شويد و عين نجاست را برطرف مى كند و آخرين بار با آب خالص شستشو مى دهد و بعد آب را تخليه مى كند، لباس هايى كه شسته پاك است و ماشين نيز پاك مى شود. البته در لباس شويى هاى سطلى و دوقلو

ص: 22

كه ماشين به طور خودكار، لباس را تطهير نمى كند چنانچه لباس نجسى در بين لباس ها باشد فضاى داخل ماشين، آب درون آن و تمامى لباس ها نجس هستند و بايد آب كشيده شوند.

سؤال 37. چگونه اطمينان به نجاست و طهارت پيدا كنم؟

پاسخ: مسألۀ نجاست و پاكى بسيار ساده است و سفارش شده كه جستجو نكنيد و تنها مواردى را كه يقين به نجاست داريد بشوييد و از روايات به دست مى آيد كه چنانچه فرد شك دارد جايى از بدن او نجس شده است، لازم نيست حتّى نگاه كند تا يقين پيدا شود و يا اگر شك در ترشح نجاست دارد مى تواند آب به آن محل بپاشد تا يقين حاصل نشود كه نجاست ترشح شده است. يعنى حتى در مواردى كه به راحتى مى توان به طهارت و نجاست علم پيدا كرد، نياز به تفحّص نيست، البته در بعضى موارد ديگر، مانند اطّلاع از وقت اذان، به فتواى ما، تفحّص براى كسب علم لازم است.

سؤال 38. اگر خون را تجزيه كنيم آيا اجزاى آن محكوم به نجاست است؟ ومصداق استحاله محسوب مى شود يا نه؟ ساير نجاسات چطور؟

پاسخ: مصداق استحاله محسوب نمى شود و محكوم به نجاست است.

سؤال 39. پوسته اى كه روى زخم ها به وجود مى آيد و معمولاً متشكّل از خون و ترشّحات زخم است، آيا حكم نجاست را دارد؟

ص: 23

پاسخ: هرگاه استحاله گردد، يعنى تبديل به پوست بدن شود يا شبيه آن باشد، نجس نيست، و اگر واقعاً خون است و با شستشو از بين مى رود نجس است.

سؤال 40. اگر ته كفش نجس باشد با راه رفتن روى سراميك پاك مى شود؟

پاسخ: اشكال دارد.

سؤال 41. چنانچه شيئى براثر تماسّ با نجاست نجس شود، سپس خود اين شىء با شىء دومى تماس پيدا كند و همين طور شىء دوم با شىء سوم و... حال اين واسطه ها تا چه تعداد باعث انتقال نجاست به شىء بعدى مى شود؟

پاسخ: تا دو واسطه باعث انتقال نجاست مى شود، نه بيشتر، يعنى اگر دست نجس مثلاً به دست ديگرى بخورد آن هم نجس مى شود، و اگر دست دوم به شىء سوم اصابت كند آن نيز نجس مى شود، ولى اگر شىء سوم به چهارمى بخورد نجس نخواهد شد. به تعبير ديگر، متنجّس اوّل و دوم سبب سرايت نجاست مى شود، ولى متنجّس سوم سبب سرايت نجاست نمى شود، هرچند خود آن نجس است.

سؤال 42. آيا عرق حائض و فرد جنب نجس است؟

پاسخ: عرق حائض و جنب نجس نيست و لباس هايى كه در اين حالت پوشيده مى شوند چنانچه آلوده به نجاستى نشده باشند پاك هستند.

ص: 24

سؤال 43. آيا جوشاندن سركه موجب نجس شدن آن مى شود؟

پاسخ: جوشاندن سركه اشكالى ندارد ولى آب انگور جوشيده حرام است مگر اين كه دوسوم آب آن تبخير شود.

سؤال 44. آيا ترشحاتى كه در حين شستن و آب كشى چيزهاى نجس به اطراف مى پاشد، نجس است؟

پاسخ: اگر با آب قليل باشد، آبى كه از آن جدا مى شود و يا به اطراف مى پاشد، كه آن را «غساله» مى گويند، نجس است و اگر با آب لوله كشى يا آب كر بشويند، چنانچه ذرات نجاست در غساله نباشد پاك است.

سؤال 45. به طور كلى مكان و چيز نجس با چه روشى پاك مى شود؟

پاسخ: ابتدا عين نجاست را برطرف نماييد. اگر آب قليل است مقدارى روى آن قسمت بريزيد به گونه اى كه محل نجس شده را دربر گيرد و بعد با دستمالى آن آب را جمع كنيد. بدين ترتيب آن قسمت پاك مى شود، اما دستمال و دست و ظرفى كه دستمال در آن قرار مى گيرد نجس است. و اگر با آب لوله كشى بشوييد، همين مقدار كه آب، محل نجس شده را فرابگيرد پاك مى شود. و بهتر اين است كه غسالۀ آن با دستمال و امثال آن جمع شود.

سؤال 46. اگر وسايل الكترونيكى مانند موبايل نجس شود چه كنيم؟

ص: 25

پاسخ: مى توانيد قاب آن را باز كرده و تطهير كنيد و يا براى آن، جلد تهيه نماييد.

سؤال 47. چه چيزهايى در اسلام نجس شمرده مى شوند؟

پاسخ: برخى از نجاسات عبارت اند از: 1. بول 2. مدفوع 3. منى 4. مردار 5. خون 6. سگ 7. خوك 8. مايعات مست كننده 9. آبجو.

سؤال 48. آيا بول و مدفوع همۀ موجودات نجس است؟

پاسخ: بول و مدفوع انسان و هر حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده دارد، يعنى اگر رگ آن را ببرند خون از آن به سرعت جارى مى شود، نجس است.

سؤال 49. آيا فضولات حيوانات كوچك هم نجس است؟

پاسخ: فضلۀ حيوانات كوچك، مانند پشه، مگس و مانند آن ها پاك است.

سؤال 50. اگر فضلۀ موش در بين مواد خشك پيدا شود، آيا آن مواد نجس محسوب مى شوند؟

پاسخ: مى توانند فضله و مقدارى از اطراف آن را بردارند و بقيه را مصرف كنند.

سؤال 51. اگر در مواد خيس خورده فضلۀ موش ديده شود، آن مواد چه حكمى دارند؟

پاسخ: اگر به اندازه اى در آب بوده اند كه نجاست به داخلشان نفوذ كرده يا در آن آب پخته شده باشند خوردن آن ها حرام است؛ ولى مى توان از آن ها به عنوان خوراك حيوانات استفاده كرد.

ص: 26

سؤال 52. اگر فضلۀ موش در غذاى پخته شده پيدا شود چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر انسان يقين كند كه نجاست هنگام پختن غذا در ظرف بوده، غذا نجس شده است و نمى توان از آن استفاده كرد، ولى اگر احتمال مى دهد بعداً افتاده، آن مقدارى را كه يقين به سرايت دارد جدا كند و بقيه پاك است و جستجو لازم نيست.

سؤال 53. اگر در تخم مرغ و شير خون باشد، نجس هستند؟

پاسخ: كافى است خون موجود در تخم مرغ را بردارند و دور بريزند، بقيّه پاك و حلال است. امّا اگر عمداً به هم بزنند تا مستهلك شود خوردن آن اشكال دارد. همچنين بهتر است از رگه هاى خونى كه درون شير ديده مى شود و سپس مستهلك مى گردد پرهيز شود؛ هرچند محكوم به حرمت و نجاست نيست.

سؤال 54. آيا فضله و بول پرندگان نجس است؟

پاسخ: فضله و بول پرندگان، چه حلال گوشت و چه حرام گوشت نجس نيست.

سؤال 55. آيا همۀ رطوبت هايى كه از انسان خارج مى شود نجس هستند؟

پاسخ: غير از بول و منى رطوبت هايى كه از انسان خارج مى شود بر چند قسم است: اول: آبى كه گاه بعد از بول بيرون مى آيد و كمى سفيد و چسبنده است و به آن «وَدْى» مى گويند. دوم: آبى كه هنگام تحريك

ص: 27

شهوت بيرون مى آيد و به آن «مَذْى» مى گويند. سوم: آبى كه گاه بعد از منى بيرون مى آيد و به آن «وَذْى» مى گويند، همۀ اين آب ها در صورتى كه مجرا آلوده به بول و منى نباشد، پاك است و وضو و غسل را هم باطل نمى كند.

سؤال 56. براى تخلّى و دفع بول و مدفوع در دستشويى، اگر جهت سنگ توالت رو به قبله باشد چه حكمى دارد؟

پاسخ: در منزل هايى كه مستراح آن رو به قبله يا پشت به قبله ساخته شده (خواه از روى عمد باشد، يا اشتباه، يا ندانستن مسأله) بايد طورى بنشينند كه رو به قبله يا پشت به قبله نباشد والاّ حرام است.

سؤال 57. در مناطقى كه رو به قبله يا پشت به قبله نبودن سنگ توالت رعايت نمى شود تكليف چيست؟

پاسخ: اگر قبله را نمى داند بايد جستجو كند و اگر طريقى براى جستجو نيست اگر مى تواند تأخير بيندازد، امّا در صورت ضرورت به هر طرف بنشيند اشكالى ندارد، در هواپيماها و قطارها نيز بايد به همين شكل عمل كرد.

سؤال 58. مخرج بول چگونه پاك مى شود؟

پاسخ: مخرج بول با غير آب پاك نمى شود و اگر با آب قليل بشويند واجب است دو بار بشويند، امّا با شلنگ هاى متّصل به آب لوله كشى كه در حكم جارى است، يك مرتبه كافى است.

سؤال 59. مخرج غائط چگونه پاك مى گردد؟

ص: 28

پاسخ: مخرج غائط را مى توان با آب شست، يا با سه قطعه كاغذ يا سنگ يا پارچه يا مانند آن تميز كرد، مگر در صورتى كه از حدّ معمول تجاوز كرده و اطراف مخرج را آلوده نموده باشد، يا نجاست ديگرى مانند خون با آن بيرون آيد، يا از خارج نجاستى به آن برسد، كه در اين حالت ها فقط با آب پاك مى شود.

سؤال 60. به من گفته شده كه مستحب است بعد از بول كردن و همچنين بعد از خارج شدن منى، استبراء انجام شود. استبراء چيست و چگونه انجام مى شود؟

پاسخ: استبراء عمل مستحبّى است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام مى دهند، به اين ترتيب كه چند مرتبه با انگشت و با كمى فشار، از بيخ آلت تا سر آن مى كشند و سپس سر آن را چند مرتبه فشار مى دهند، تا باقى ماندۀ قطرات بول خارج شود، امّا استبراء از منى آن است كه بعد از خروج منى بول كنند تا ذرّات باقى مانده خارج شود.

سؤال 61. فايدۀ استبراء بعد از بول چيست؟

پاسخ: فايدۀ استبراء از بول اين است كه مجرا را از بول پاك مى كند، در اين صورت اگر آب مشكوكى بعد از آن خارج شود پاك است و وضو را هم باطل نمى كند، امّا اگر استبراء نكرده باشد و رطوبتى خارج شود نجس است و وضو نيز باطل مى شود.

سؤال 62. آيا مردار همۀ موجودات نجس است؟

پاسخ: مردار حيوانى كه خون جهنده دارد، در صورتى كه خودش

ص: 29

مرده باشد نجس است، امّا اگر به غير دستور شرعى آن را ذبح كرده باشند پاك است.

سؤال 63. پوست هايى كه از لب و سر و جاهاى ديگر بدن انسان جدا مى شود چه حكمى دارد؟

پاسخ: پاك است، امّا اگر آن را بِكَنند احتياط واجب اجتناب است.

سؤال 64. خون چه موجوداتى نجس است؟

پاسخ: خون انسان و هر حيوانى كه خون جهنده دارد (يعنى اگر رگ آن را ببرند خون از آن به سرعت جارى مى شود) نجس است، ولى خون حيواناتى كه خون جهنده ندارند مانند ماهى و مار و همچنين خون پشه پاك است.

سؤال 65. گاهى لثه و درون دهان خون مى آيد، تكليف چيست؟

پاسخ: خونى كه از لثه يا جاى ديگر دهان بيرون مى آيد هرگاه در آب دهان حل شود و از بين برود پاك است و فرو بردن آب دهان نيز در اين صورت جايز است.

سؤال 66. آيا سگ و خوك نجس هستند؟

پاسخ: سگ و خوك معمولى نجس اند، حتّى مو و پنجه و ناخن و رطوبت هاى آن ها نيز نجس است.

سؤال 67. آيا غير مسلمانان و كفار نجس هستند؟

پاسخ: كفار نجس نيستند؛ ولى چون از نجاسات ظاهرى پرهيز

ص: 30

نمى كنند، براى آن هايى كه نيازى به معاشرت ندارند، احتياط آن است كه به زندگى آن ها آلوده نشوند، ولى كسانى كه به كشورهاى غير اسلامى سفر كرده يا در آن جا زندگى مى كنند لازم نيست از غير مسلمين و حتّى از غذاهاى غير گوشتى آن ها اجتناب كنند.

سؤال 68. آيا الكل هاى موجود در داروخانه ها و مصارف پزشكى نجس هستند؟

پاسخ: الكل طبى صنعتى پاك است زيرا با قطع نظر از مادۀ رنگى، قابل شرب نيست چون نوعى سم محسوب مى شود بنابراين، ادلۀ مسكر مايع، شامل آن نمى شود.

سؤال 69. چه الكل هايى نجس هستند؟

پاسخ: شراب و هر مايعى كه انسان را مست مى كند بنابراحتياط واجب نجس است، اما الكل هايى كه به صورت فعلى قابل شرب نيست و بايد آن را رقيق كرد نجس نمى باشد ولى اگر به صورت كنونى اش قابل شرب باشد، بنابر احتياط واجب، نجس است و اگر مشكوك باشد آن نيز پاك است.

سؤال 70. آيا فردى كه جنب شده، عرقش نجس است؟

پاسخ: كسى كه از طريق حرام جُنُب شود، خواه به واسطۀ زنا باشد، يا لواط و يا استمناء، عرق او نجس نيست، ولى مادامى كه بدن يا لباس او عرق دارد بنابر احتياط واجب با آن نماز نخواند.

ص: 31

سؤال 71. نجس بودن يك چيز چگونه ثابت مى شود؟

پاسخ: از سه راه ثابت مى شود: اوّل آن كه انسان يقين پيدا كند، ولى گمان حتّى گمان قوى كافى نيست، بنابراين، غذا خوردن در بعضى از اماكن عمومى كه گاه انسان گمان قوى به نجس بودن وسايل يا... آن ها دارد جايز است، مگر آن كه يقين به نجاست پيدا كند. دوم آن كه «ذواليد» يعنى كسى كه چيزى در اختيار اوست (مانند صاحب خانه و فروشنده و خدمتكار) خبر دهد كه آن چيز نجس است. سوم، دو نفر عادل و يا حتّى يك نفر گواهى دهد.

سؤال 72. اگر چيز پاكى با چيز نجسى ملاقات كند، موجب نجاست مى شود؟

پاسخ: هرگاه يكى از آن دو رطوبت داشته باشد نجس مى شود، امّا اگر هر دو خشك باشند يا رطوبت به قدرى كم باشد كه سرايت نكند، آن چيز پاك، نجس نمى شود (مگر در ملاقات چيزى با مردۀ انسان پيش از غسل دادن كه احتياط واجب اجتناب است، هرچند خشك باشد).

سؤال 73. اگر مواردى ازقبيل زمين يا پارچه و مانند آن و همچنين خيار و خربزه و ماست و امثال آن ها با چيز نجسى برخورد كنند، نجس مى شوند؟

پاسخ: اگر اين ها رطوبت داشته باشند و چيز نجسى به آن ها برسد فقط همان قسمت (محل ملاقات) نجس مى شود و بقيّه پاك است، مگر اين كه رطوبت به قدرى زياد باشد كه از جايى به جاى ديگر سرايت كند.

ص: 32

سؤال 74. آيا چرم هاى موجود در بازار نجس اند؟

پاسخ: چرم هايى كه در بلاد كفّار موجود است و يا از آن جا مى آورند پاك است، هرچند نمى توان با آن نماز خواند.

سؤال 75. اگر مهمان يا مستأجر، خانه را نجس كند آيا بايد به صاحب خانه بگويد؟

پاسخ: اگر از چيزهايى باشد كه طهارت در آن شرط است، مانند لباس نمازگزار، حولۀ دست و صورت و ظروف غذا، احتياط واجب آن است كه خبر دهند.

سؤال 76. آيا پلاسماى خون نجس است؟

پاسخ: آرى، نجس است.

سؤال 77. پودر خونى كه از بدن گاو و گوسفند گرفته مى شود و در لوازم آرايشى و سوسيس و كالباس و غذاى ماهى و... كاربرد دارد چه حكمى دارد؟

پاسخ: پودر خون نجس است و خوردن آن حرام مى باشد ولى اگر به عنوان غذا به حيوانات بدهند گوشت آن حيوانات حرام نيست.

سؤال 78. برخى مواد غذايى حاوى مقدارى الكل هستند، آيا نجس اند؟

پاسخ: ممكن است به طور طبيعى مقدار كمى الكل در برخى مواد غذايى باشد كه اگر مست كننده نباشد خوردن آن اشكالى ندارد اما اگر الكل مست كننده را از خارج وارد مواد غذايى كرده باشند استفاده از آن جايز نيست.

ص: 33

احكام وضو

سؤال 79. آيا وضو گرفتن قبل از نماز، واجب است يا اگر بدن و لباس پاك باشد كافى است؟

پاسخ: نمازگزار بايد قبل از انجام نماز، وضو گرفته و خود را براى انجام اين عبادت بزرگ آماده كند.

در برخى از موارد هم بايد «غُسل» كند يعنى تمام بدن را بشويد و هرگاه نتواند وضو بگيرد يا غسل كند، بايد به جاى آن «تيمّم» نمايد كه هركدام احكام خاص خود را دارد.

سؤال 80. چگونه بايد وضو بگيريم؟

پاسخ: براى وضو، انسان بايد ابتدا صورت و سپس دست راست و بعد از آن دست چپ را بشويد، آنگاه با رطوبتى كه از شستن دست بر كف آن است، سر را مسح كند يعنى دست را بر آن بكشد و سپس پاى راست و در آخر پاى چپ را مسح نمايد.

سؤال 81. در وضو چه محدوده اى از صورت بايد شسته شود و كيفيت آن چگونه است؟

پاسخ: در وضو انسان بايد ابتدا صورت را، از جايى كه موى سر روييده تا آخر چانه، از بالا به پايين بشويد و براى آن كه يقين كند مقدار واجب را شسته، بايد كمى اطراف صورت را هم بر آن بيفزايد.

سؤال 82. كيفيت شستن دست ها چگونه است؟

پاسخ: بعد از شستن صورت، بايد ابتدا دست راست و سپس دست

ص: 34

چپ را از آرنج تا سر انگشت ها بشويد. براى آن كه يقين كند آرنج را كاملاً شسته بايد كمى بالاتر از آرنج را هم بشويد.

سؤال 83. قبل از وضو، دست هاى خود را تا مچ شسته بودم، اگر در هنگام وضو دست ها را از آرنج تا مچ بشويم اشكالى دارد؟

پاسخ: در اين صورت، وضو باطل است و بايد هنگام وضو حتماً تا سر انگشتان را بشويد.

سؤال 84. محل مسح سر كجاست و چگونه مسح سر انجام مى شود؟

پاسخ: جاى مسح، يك قسمت از چهار قسمت سر، كه بالاى پيشانى است (جلوى سر) مى باشد، مسح سر، به هرمقدار كافى است. البته مستحبّ است به پهناى سه انگشت بسته و طول يك انگشت مسح باشد.

سؤال 85. محل مسح پاها كجاست و چگونه انجام مى شود؟

پاسخ: بايد با رطوبتى كه از وضو بر كف دست باقى مانده، روى پاها را از سر يكى از انگشت ها تا برآمدگى روى پا مسح كند، و احتياط مستحب آن است كه تا مفصل (جايى كه متّصل به ساق پا مى شود) را نيز مسح كند.

سؤال 86. اگر دست را ثابت نگه دارم و سر يا پا را حركت دهم تا مسح شوند صحيح است؟

پاسخ: خير، وضو باطل است و بايد دست را بر سر و پاها بكشد، ولى اگر موقعى كه دست را مى كشد سر يا پا مختصرى حركت كند اشكال ندارد.

ص: 35

سؤال 87. آيا بر سر و پاهاى مرطوب و خيس هم مى توان مسح كرد؟

پاسخ: محلّ مسح (سر و روى پاها) بايد خشك باشد، ولى اگر رطوبت آن به قدرى كم باشد كه مانع از تأثير رطوبت دست بر آن نباشد اشكالى ندارد.

سؤال 88. آيا شرايط خاصى در وضو گرفتن وجود دارد؟

پاسخ: با بودن شرايط زير، وضو صحيح و با نبودن حتّى يكى از آن ها وضو باطل است:

آب وضو پاك باشد (نجس نباشد).

آب وضو و فضايى كه در آن وضو مى گيرد مباح باشد (غصبى نباشد).

آب وضو مطلق باشد (مضاف نباشد).

ظرف آب وضو مباح باشد.

ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

اعضاى وضو پاك باشد.

مانعى از رسيدن آب به اعضاى وضو نباشد.

با قصد قربت و بدون ريا وضو بگيرد.

ترتيب را رعايت كند.

مُوالات (فاصله نينداختن بين اعمال وضو) را رعايت كند.

در كارهاى وضو از ديگرى كمك نگيرد.

استعمال آب براى او ضررى نداشته باشد.

براى وضو گرفتن وقت باشد.

ص: 36

سؤال 89. اگر كسى نتواند وضو بگيرد تكليفش چيست؟

پاسخ: كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، بايد با كمك شخص ديگر وضو بگيرد، ولى خود او بايد نيّت وضو كند.

سؤال 90. اگر فردى به دليل شكستگى يا زخم نتواند وضو بگيرد تكليفش چيست؟

پاسخ: هرگاه زخم يا دُمَل يا شكستگى در صورت و دست هاست و روى آن باز است، اگر آب ريختن روى آن ضرر دارد، كافى است اطراف آن را بشويد، ولى اگر كشيدن دستِ تر بر آن ضرر ندارد بايد دستِ تر بر خود آن نيز بكشد و اگر ضرر دارد مستحبّ است پارچۀ پاكى روى آن بگذارد و دستِ تر روى آن بكشد.

سؤال 91. اگر محل شكستگى در گچ باشد يا محل زخم بسته باشد تكليف چيست؟

پاسخ: چنانچه باز كردن آن ضرر و مشقّت زيادى ندارد و آب هم براى آن مضر نيست، بايد آن را باز كند و وضو بگيرد، در غير اين صورت اطراف زخم يا شكستگى را بشويد و احتياط مستحب آن است كه روى جبيره را نيز مسح كند و اگر جبيره، نجس است يا نمى شود روى آن دستِ تر بكشد، پارچۀ پاكى را بر آن ببندد و دستِ تر روى آن بكشد.

سؤال 92. اگر اعضايى كه در وضو بايد بشويد شكسته باشد يا زخم شده باشد، مى تواند به جاى وضو، تيمم كند؟

پاسخ: هرگاه جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دست ها را گرفته

ص: 37

باشد، بايد بنابر احتياط، هم وضوى جبيره اى بگيرد و هم تيمّم كند، همچنين اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد.

سؤال 93. نمازهايى كه با وضوى جبيره اى به جا آورده ايم كافى است يا بايد بعد از بهبودى، دوباره بخوانيم؟

پاسخ: نمازهايى كه با وضو يا غسل جبيره اى مى خوانند اعاده ندارد، مگر اين كه قبل از پايان وقت نماز، عذر برطرف شود، در اين جا بنابر احتياط واجب، نماز را اعاده كنند.

سؤال 94. براى انجام چه كارهايى داشتن وضو واجب است؟

پاسخ: انسان بايد براى نماز (به جز نماز ميّت) و براى طواف كعبه و براى تماسّ بدن با نوشتۀ قرآن و اسم خداوند وضو بگيرد. و همچنين كسى كه وضو ندارد نبايد جايى از بدن خود را به اين نوشته ها برساند:

* خطّ قرآن، ولى ترجمۀ آن اشكال ندارد.

* اسم خداوند به هر زبانى كه نوشته شده باشد، مانند «اللّه»، «خدا»، «god» .

* نام پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان عليهم السلام و نام حضرت زهرا عليهم السلام اگر بى احترامى به آن ها باشد.

سؤال 95. وضو چگونه باطل مى شود؟

پاسخ: اگر يكى از امور زير از انسان سر بزند وضو باطل مى شود:

* خارج شدن ادرار يا مدفوع يا باد معده و روده.

* خواب، چنانچه گوش نشنود و چشم نبيند.

ص: 38

* چيزهايى كه عقل را از بين مى برد مانند ديوانگى، مستى، بيهوشى. (بنابر احتياط واجب).

* استحاضۀ زنان.

* آنچه سبب غسل شود مانند جنابت و مَسّ ميّت و مانند آن.

سؤال 96. در وضو چند بار مى توان دست ها را شست؟

پاسخ: احتياط واجب ترك مرتبۀ دوّم است، و مرتبۀ سوّم و بيشتر حرام است. منظور از مرتبۀ اوّل آن است كه تمام عضو را بشويد خواه با يك مشت آب باشد يا چندين مشت، وقتى كه تمام شد يك مرتبه حساب مى شود.

سؤال 97. كسانى كه دچار بيمارى خروج بى اختيار بول يا خروج بى اختيار باد از شكم هستند تكليفشان چيست؟

پاسخ: چنانچه مى داند كه از اول تا آخر وقت نماز، به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند بايد نماز را در همان وقت مهلت بخواند و به واجبات نماز، قناعت كند. والا وظيفه آن است كه يك وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود و اگر در وسط نماز چيزى خارج شد اعتنا نكند و نماز را بخواند إن شاءاللّه صحيح است؛ حتّى اگر بين دو نماز فاصلۀ زيادى نيندازد با همان يك وضو مى تواند هر دو نماز را بخواند.

سؤال 98. آيا هر موقع از روز كه وضو بگيريم، با همان مى توان نماز خواند يا بايد جداگانه وضو گرفت؟

ص: 39

پاسخ: در هر زمانى مى تواند وضو را به نيت طهارت بگيرد و با آن هر نمازى بخواند اما احتياط آن است كه اگر به نيت نماز واجب وضو مى گيرد نزديك وقت نماز باشد (مثلاً 10 الى 15 دقيقه قبل از اذان).

احكام تيمم

سؤال 99. چه زمانى بايد تيمم كرد؟

پاسخ: در اين موارد بايد به جاى وضو و غسل، تيمّم كرد:

* دسترسى به آب نداشته باشد.

* آب براى انسان ضرر داشته باشد مثلاً به سبب استعمال آب، بيمارى در او پيدا مى شود يا بيمارى اش شدّت مى يابد و يا دير خوب مى شود.

* اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خودش يا همسر او يا فرزندانش يا رفيقش و يا كسانى كه به او مربوطاند از تشنگى هلاك مى شوند يا بيمار مى شوند، يا به قدرى تشنه مى شوند كه تحمّل آن سخت است (حتّى حيوانى هم كه در اختيار اوست همين حكم را دارد).

* بدن يا لباس او نجس است و آب بيش از تطهير و آب كشيدن آن ندارد، و لباس ديگرى نيز ندارد.

* وقت به قدرى تنگ است كه اگر بخواهد وضو بگيرد يا غسل كند، تمام نماز يا مقدارى از آن، بعد از وقت خوانده مى شود.

سؤال 100. كيفيت انجام تيمم چگونه است؟

پاسخ: در تيمّم پنج چيز واجب است:

ص: 40

نيّت

زدن كف دو دست باهم بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است.

كشيدن هر دو دست بر تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه موى سر مى رويد تا روى ابروها و بالاى بينى.

كشيدن كفِ دستِ چپ بر تمام پشت دستِ راست.

كشيدنِ كف دست راست بر تمام پشت دست چپ (انگشتان هم جزء كف دست هستند).

سؤال 101. بر چه چيزهايى مى توان تيمم را انجام داد؟

پاسخ: تيمّم بر خاك، ريگ، كلوخ و سنگ، صحيح است، و اين ها بايد پاك باشد و غصبى نباشد.

سؤال 102. چه چيزهايى تيمم را باطل مى كند؟

پاسخ: كسى كه به جاى وضو يا غسل تيمّم كرده است، اگر يكى از چيزهايى كه وضو يا غسل را باطل مى كند از او سر بزند تيمّمش باطل مى شود.

سؤال 103. اگر تيمم كردن برايم راحت تر باشد آيا مجاز هستم به جاى وضو يا غسل، تيمم كنم؟

پاسخ: تيمّم در صورتى صحيح است كه انسان نتواند وضو بگيرد، يا غسل كند بنابراين اگر بدون عذر تيمّم كند، صحيح نيست و اگر عذر داشته باشد و برطرف شود مثلاً آب نداشته، و آب پيدا كند، تيمّم او باطل مى شود.

ص: 41

احكام غسل

سؤال 104. چه غسل هايى واجب هستند؟

پاسخ: غسل هاى واجب عبارت اند از:

غسل جنابت (مشترك بين زنان و مردان)

غسل استحاضه (مخصوص زنان است)

غسل حيض (مخصوص زنان است)

غسل نفاس (مخصوص زنان است)

غسل مسّ ميّت (مشترك بين زنان و مردان)

غسل ميّت (مشترك بين زنان و مردان)

غسل مستحبّى كه به واسطۀ نذر و قسم و مانند آن واجب شده است (مشترك بين زنان و مردان)

سؤال 105. غسل جنابت چه زمانى واجب مى شود؟

پاسخ: زمانى كه فرد جنب شود و انسان با دو چيز جُنُب مى شود:

اوّل: جماع (آميزش جنسى) دوم: بيرون آمدن منى، چه در خواب باشد و چه در بيدارى، كم باشد يا زياد، با شهوت باشد يا بى شهوت.

سؤال 106. منى چه نشانه هايى دارد؟

پاسخ: اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است يا رطوبت ديگر، چنانچه همراه با «جستن» و «شهوت» باشد آن رطوبت حكم منى دارد و اگر اين دو نشانه، يا يكى از آن ها را نداشته باشد حكم منى ندارد.

ص: 42

سؤال 107. چگونه با آميزش جنسى غسل واجب مى شود؟

پاسخ: اگر انسان جماع كند و به اندازۀ ختنه گاه يا بيشتر داخل شود، مرد و زن هردو جُنُب مى شوند، خواه بالغ باشند يا نابالغ، و منى بيرون آيد يا نه. اين در صورتى است كه جماع در قُبُل باشد و اگر در دُبُر باشد بنابر احتياط واجب بايد بين غسل و وضو جمع كند.

سؤال 108. اگر زن و شوهر شك كنند كه به مقدار ختنه گاه دخول صورت گرفته يا نه، تكليف چيست؟

پاسخ: اگر شك داشته باشند، غسل بر آن ها واجب نيست.

سؤال 109. انجام چه كارهايى بر فرد جنب حرام است؟

پاسخ: پنج كار بر جُنُب حرام است:

مسّ خطّ قرآن يا اسم خدا و پيامبران و امامان عليهم السلام، بنابر احتياط واجب.

رفتن به مسجدالحرام و مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله، هرچند از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.

توقّف كردن در مساجد ديگر، امّا اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود، يا براى برداشتن چيزى يا گذاشتن چيزى در آن برود مانعى ندارد و احتياط واجب آن است كه در حرم امامان عليهم السلام هم توقّف نكند.

خواندن يكى از آيات سجده، ولى خواندن غير آيۀ سجده از سورۀ سجده دار مانعى ندارد. سوره هايى كه سجدۀ واجب در آن است چهار سوره است:

1. سورۀ سجده (سورۀ 32).2. سورۀ حم (سورۀ 41).3. سورۀ والنّجم (سورۀ 53).4. سورۀ اقرأ (سورۀ 96).

ص: 43

سؤال 110. منظور از جنب شدن يا همان احتلام زنان چيست؟

پاسخ: هرگاه زنان به اوج لذّت جنسى برسند و همزمان رطوبتى از آن ها خارج گردد (كه غالباً همراه با سستى بدن است) رطوبت مذكورحكم منى دارد و بايد غسل جنابت كنند. و در صورت شك وظيفه اى ندارند.

سؤال 111. اوج لذت جنسى در زنان يعنى چه؟

پاسخ: اوج لذت جنسى زن لحظه اى است كه بيشترين لذت جنسى را مى برد وغالباً همراه با سستى بدن است (نوعى بى حالى و تمايل به خوابيدن) و بعد از اين حالت ميل جنسى او كاهش مى يابد.

سؤال 112. اوج لذت جنسى در مرد چگونه تعريف مى شود؟

پاسخ: اوج لذت جنسى مرد همراه با جستن منى مى باشد (حالت جهش داشتن يعنى مانند فواره اى كه قطع و وصل مى شود) البته درمورد مريض (كسى كه نوعى ضعف عمومى دارد كه باعث كاهش فعاليت هاى بدنى عادى او شده است) لازم نيست كه با جستن بيرون آيد، بلكه اگر رطوبت هنگامى بيرون آيد كه به اوج شهوت جنسى كه غالباً همراه با سستى بدن است رسيده (نوعى بى حالى و تمايل به خوابيدن)، حكم منى را دارد؛ و در صورت يقين به جنابت بايد غسل كند والا تكليفى ندارد.

سؤال 113. اگر زنى در حال حيض جنب شود و يا در حالى كه جنب شده ايام حيضش فرابرسد، تكليفش چيست؟

پاسخ: با غسل جنابت در ايام حيض از جنابت پاك مى شود

ص: 44

و همچنين غسل هاى مستحبى را نيز مى تواند انجام دهد اما از كارهايى كه بر حائض حرام است بايد پرهيز كند. همچنين مى تواند بعد از پاكى، هر دو را نيت كرده و يك غسل انجام دهد.

سؤال 114. آيا غسل جاى وضو را هم مى گيرد؟

پاسخ: تمام غسل هاى واجب و همچنين غسل هاى مستحبّى كه با دليل معتبر ثابت شده (مانند غسل جمعه، غسل احرام، غسل شب هاى قدر و مانند آن) كفايت از وضو مى كند. و وضو بعد از غسل جنابت، بدعت و حرام است.

سؤال 115. آيا رعايت ترتيب در شستن بدن هنگام غسل لازم است؟

پاسخ: غسل ترتيبى به اين صورت است كه بعد از نيت، نخست سر و گردن، سپس نيمۀ راست و پس از آن نيمۀ چپ را مى شويد و رعايت اين ترتيب، مستحب است. بنابراين اگر همۀ بدن به هر صورتى شسته شود غسل صحيح است، هرچند توصيۀ ما اين است كه در حد توان اين ترتيب را رعايت كنند.

سؤال 116. چه چيزهايى موجب باطل شدن غسل مى شوند؟

پاسخ: اگر بعد از غسل كارى انجام دهد كه سبب وجوب غسل شود (مانند مس ميت يا جنابت و امثال آن) بايد غسل كند ولى اگر كارى كند كه وضو را باطل مى كند كافى است براى نماز و كارهايى كه نياز به وضو دارد، وضو بگيرد.

ص: 45

سؤال 117. اگر چند غسل بر ما واجب باشد آيا بايد براى هر كدام جداگانه غسلى انجام دهيم؟

پاسخ: اگر چند غسل واجب شده و يا مى خواهيد غسل هاى مستحب را هم به جا آوريد، مى توانيد تمام آن ها را نيّت كرده و يك غسل انجام دهيد.

سؤال 118. كسى كه نمى دانسته غسل بر او واجب شده، الان تكليفش چيست؟

پاسخ: بايد نمازهايى را كه از زمان وجوب غسل تا انجام اوّلين غسل واجب و يا اوّلين غسل مستحبّى كه با دليل معتبر ثابت شده (مانند غسل جمعه، غسل احرام، غسل شب هاى قدر و مانند آن) خوانده، قضا كند. درمورد روزه نيز اگر نمى دانسته جنب يا حائض شده است روزه صحيح است و اگر جنب يا حائض بودن را مى دانسته ولى حكم را نمى دانسته (كه بايد غسل كند) بايد روزه را قضا كند ولى كفاره ندارد.

سؤال 119. جنب شدن و احتلام درمورد دختران مجرد چگونه محقق مى گردد؟

پاسخ: دختران معمولاً جنب نمى شوند اما هرگاه به اوج لذّت جنسى برسند و همزمان رطوبتى از آن ها خارج گردد (كه غالباً همراه با سستى بدن است) رطوبت مذكور حكم منى دارد و بايد غسل جنابت كنند. و در صورت شك وظيفه اى ندارند.

سؤال 120. حيض چيست و چه نشانه هايى دارد؟

ص: 46

پاسخ: «حيض» كه گاهى از آن تعبير به «عادت ماهانه» مى كنند خونى است كه غالباً در هر ماه چند روزى از رحم خارج مى شود و زن را در موقع ديدن خون حيض «حائض» مى گويند. خون حيض نشانه هايى دارد: در بيشتر اوقات غليظ و گرم و رنگ آن تيره يا سرخ است و با فشار و كمى سوزش خارج مى شود و مدّت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى شود، حتّى اگر مختصرى كمتر باشد حيض نيست.

سؤال 121. اگر مدت زمان ديدن خون حيض بيشتر از ده رو بشود تكليف چيست؟

پاسخ: چنانچه خون حيض (حتى اگر به صورت لكۀ كم رنگى باشد) از ده روز بگذرد به مقدارى كه در ماه هاى قبل خون مى ديده عادت ماهانه قرار مى دهد، و بقيه حكم استحاضه دارد. و اگر مجموع (پاكى و خون) از ده روز تجاوز نكند همۀ آن حيض محسوب مى شود.

سؤال 122. اگر زنى در غير ايام حيض لكه يا خونى ببيند، چه حكمى دارد؟

پاسخ: چنانچه عادت ماهانۀ مرتب دارد و خون يا لكه در ايام عادت و يا چند روز قبل از آن ديده شود و سه روز پشت سرهم باشد (هرچند فقط باطن آلوده باشد)، حيض است ولى اگر مجموع خون و لكه ها از ده روز بيشتر شود فقط خون هايى كه در روزهاى عادت ديده حيض است و بقيه استحاضه.

ص: 47

چنانچه عادت مرتب ندارد، خون هايى كه نشانه هاى حيض را دارد، حيض است (به شرطى كه از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد و فاصلۀ دو حيض كمتر از ده روز نباشد) در غير اين صورت، احكام استحاضه را دارد.

سؤال 123. چه كارهايى بر زن در زمان حيض حرام است؟

پاسخ: 1. تمام عبادت هايى كه شرط صحت آن، وضو يا غسل يا تيمم است. 2. كارهايى كه بر جنب حرام است. 3. نزديكى (دخول) هم بر زن و هم بر مرد. اما لذت هاى ديگر مانعى ندارد. 4. طلاق در اين دوران باطل است.

سؤال 124. استفاده از قرص جلوگيرى براى قطع عادت ماهانه اشكال دارد؟

پاسخ: در صورتى كه ضرر مهمّى نداشته باشد اشكالى ندارد، و چنانچه لكّه هايى ببيند ولى سه روز اوّل متّصل و پى درپى نباشد حكم استحاضه را دارد.

سؤال 125. خون استحاضه چيست؟

پاسخ: در صورتى كه خون، علائم و شرايط حيض را (مانند پيوستگى در سه روز اول) نداشته باشد و براثر زايمان و يا زخم و جرح و يا عفونت نباشد در حكم استحاضه است.

سؤال 126. زن مستحاضه چه وظيفه و تكليفى دارد؟

پاسخ: در استحاضۀ قليله زن بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد

ص: 48

(بنابر احتياط واجب) و واجب است از سرايت خون به ساير اعضا جلوگيرى كند، امّا عوض كردن پنبه و دستمال واجب نيست، هرچند احتياط است. و در استحاضۀ كثيره واجب است سه غسل انجام دهد: يك غسل براى نماز صبح و يكى براى نماز ظهر و عصر و يك غسل نيز براى مغرب و عشا و بايد ميان اين نمازها جمع كند و احتياط مستحب آن است كه علاوه بر اين، براى هر نماز يك وضو بگيرد، قبل از غسل يا بعد از آن.

سؤال 127. آيا زن و شوهر مى توانند در ايام استحاضۀ زن، نزديكى داشته باشند؟

پاسخ: نزديكى در زمان استحاضۀ قليله مانعى ندارد اما در زمان استحاضۀ كثيره تنها در صورتى مجاز است كه غسل هاى روزانه را انجام داده باشد.

احكام نماز

سؤال 128. لطفا دربارۀ اهميت نماز توضيح دهيد؟

پاسخ: نماز رابطۀ انسان با خداست و مايۀ صفاى روح و پاكى دل و پيدايش روح تقوا و تربيت انسان و پرهيز از گناهان است. نماز مهم ترينِ عبادات است كه طبق روايات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات ديگر نيز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال ديگر نيز قبول نخواهد شد. و نيز بر طبق روايات، كسى كه نمازهاى پنج گانه را به جا مى آورد از گناهان پاك مى شود همان گونه كه اگر شبانه روز پنج

ص: 49

مرتبه در نهر آبى خود را بشويد اثرى از آلودگى در بدنش باقى نمى ماند. به همين دليل، در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى و وصايا و سفارش هاى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّۀ هدى عليهم السلام از مهم ترين كارهايى كه روى آن تأكيد شده همين نماز است و لذا ترك نماز از بزرگ ترين گناهان كبيره محسوب مى شود.

سؤال 129. آيا مواقعى هست كه از خواندن نماز معاف بشويم؟

پاسخ: نمازهاى واجب تحت هيچ شرايطى از انسان ساقط نمى شود خواه براثر بيمارى باشد و يا مستى يا در حال سفر بودن، چه سفرهاى زمينى و چه هوايى بلكه در سفرهاى فضايى هم بايد نماز خوانده شود. اما كسى كه در تمام وقت بى هوش بوده، قضا بر او واجب نيست، همچنين كافرى كه مسلمان شده و زنى كه در حال حيض يا نفاس بوده است.

سؤال 130. اگر به دلايلى موفق نشويم نماز بخوانيم تكليف چيست؟

پاسخ: هركس نماز واجب را در وقت آن ترك كند بايد قضاى آن را به جا آورد هرچند در تمام وقت نماز خواب بوده باشد و يا مانند آن.

سؤال 131. آيا هر زمان كه خواستيم مى توانيم نمازها را بخوانيم؟

پاسخ: از آن جا كه هر كدام از نمازهاى واجب شبانه روز داراى وقت مشخصى است، هنگامى انسان مى تواند مشغول نماز شود كه يقين به داخل شدن وقت آن نماز پيدا كند.

ص: 50

ص: 51

سؤال 134. افرادى كه با قطار يا كشتى مسافرت مى كنند، با توجه به اين كه در حال حركت هستند و ممكن است جهت قبله تغيير كند حكم نماز آنان چيست؟

پاسخ: هنگامى كه كشتى يا قطار در حال حركت مى باشد و اشخاص اقامۀ نماز مى كنند در صورتى كه از قبله منحرف شوند، بايد فوراً به سوى قبله تغيير جهت دهند.

سؤال 135. براى جهت يابى قبله چه راه هايى وجود دارد؟

پاسخ: قبله نماهاى سالم معمولى براى تعيين قبله خوب است ولى بايد با آن آشنا بود و اگر قبله نما نبود از مساجد مسلمين يا قبرستان ها مى توان قبله را تشخيص داد و همچنين از شهادت اهل محل و اگر هيچ وسيله اى براى تشخيص قبله نداشت به يكى از چهارطرف نماز مى خواند.

سؤال 136. اگر راهى براى يافتن جهت قبله نبود چه كنيم؟

پاسخ: هرگاه راهى براى پيدا كردن قبله وجود نداشته باشد و قبله در ميان چهار سمت مختلف مردّد شود يك نماز به يك طرف كافى است، و هرگاه در سه طرف يا دو طرف احتمال وجود قبله را مى دهد فقط به سمت آن ها نماز بخواند.

سؤال 137. آيا مى توان به گفتۀ افراد دربارۀ جهت قبله اكتفا كرد؟

پاسخ: به گفتۀ صاحب منزل يا مسئول يك مسافرخانه و مانند آن مثل خلبان يا مهماندار هواپيما وامثال آن ها در قطار و كشتى در صورتى كه فرد بى مبالاتى نباشد مى توان اعتماد كرد.

ص: 52

سؤال 138. جهت قبله در مناطق قطبى چگونه است؟

پاسخ: به سمتى مى ايستد كه نزديك ترين فاصله را با مكه داشته باشد و از اين جا حكم نماز و روزه در سفرهاى فضايى روشن مى شود و قبلۀ مسافران فضا آن سمت است كه زمين و امتداد آن در آسمان قرار دارد.

سؤال 139. در برخى كشورها اصلاً راهى براى تشخيص دقيق جهت قبله وجود ندارد، تكليف چيست؟

پاسخ: به همان طرفى كه در ميان مسلمانان آن جا مشهور به قبله است بايستند اشكالى ندارد.

سؤال 140. نماز خواندن با لباس يا بدن نجس چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر كسى عمداً با لباس يا بدن نجس نماز بخواند نمازش باطل است.

سؤال 141. تكليف كسى كه نجاست بدن يا لباسش را فراموش كرده چيست؟

پاسخ: اگر قبلاً باخبر بوده و فراموش كرده و با آن نماز خوانده بايد نماز را اعاده كند، خواه در وسط نماز يادش بيايد، يا بعد از نماز و اگر وقت نماز گذشته بايد قضا كند.

سؤال 142. اگر فردى خبر نداشته باشد كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد، آيا نمازش صحيح است؟

پاسخ: آرى؛ نمازش صحيح است، خواه در وقت باشد يا بعد از وقت.

ص: 53

سؤال 143. آيا مواردى هست كه اجازه داشته باشيم با بدن يا لباس نجس نماز بخوانيم؟

پاسخ: در شش صورت اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است:

در جايى كه به واسطۀ زخم يا جراحت و دمل، لباس يا بدن به خون آلوده شده باشد. اگر به گونه اى است كه آب كشيدن بدن يا لباس، كار مشكلى است تا وقتى كه زخم يا جراحت و دمل خوب نشده مى تواند با آن نماز بخواند.

در جايى كه خون موجود در لباس كمتر از درهم باشد (درهم تقريباً به اندازۀ يك «بند انگشت اشاره» است).

هرگاه لباس هاى كوچك مانند عرقچين و جورابى كه نمى توان با آن عورت را پوشانيد، نجس باشد نماز با آن ها صحيح است و همچنين انگشتر و عينكى كه نجس شده است.

هرگاه دستمال يا لباس نجسى كه مى توان با آن عورت را پوشانيد در جيب نمازگزار باشد نماز او صحيح است و همچنين ساير اشياى نجس.

زنى كه پرستار بچّه است و نمى تواند براى نماز به آسانى لباس طاهر تهيّه كند، هرگاه در شبانه روز يك مرتبه لباس خود را بشويد مى تواند با آن نماز بخواند، هرچند لباسش با بول بچّه نجس شود، ولى احتياط آن است كه لباس خود را براى اوّلين نمازى كه به جا مى آورد آب بكشد.

در جايى كه ناچار است با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

ص: 54

سؤال 144. آيا با هر لباسى مى توان به نماز ايستاد؟

پاسخ: لباس نمازگزار شش شرط دارد: 1. پاك باشد. 2. غصبى نباشد، بنابراحتياط واجب. 3. از اجزاى مردار نباشد. 4. از حيوان حرام گوشت نباشد. 5 و 6. اگر نمازگزار مرد است لباس او از ابريشم خالص يا طلابافت نباشد.

سؤال 145. نمازخواندن با لباسى كه آرم صليب دارد اشكالى دارد؟

پاسخ: جايز نيست و نماز اشكال دارد.

سؤال 146. نماز خواندن با لباس هاى چرمى صحيح است؟

پاسخ: با لباس هاى چرمى كه از بازار مسلمانان تهيّه مى شود مى توان نماز خواند هرچند شك داشته باشد كه از حيوانى است كه ذبح شرعى شده يا نه، امّا اگر يقين داشته باشد كه چرم را از ممالك غير اسلامى آورده اند و فروشنده يك انسان لاابالى است كه دربارۀ آن تحقيق نكرده نماز با آن جايز نيست و اگر نداند چرم از بلاد اسلامى است يا غير بلاد اسلامى، اشكالى ندارد.

سؤال 147. اگر موى گربه به بدن يا لباس چسبيده باشد، آيا براى نماز مشكلى دارد؟

پاسخ: گربه نجس نيست ولى بودن موى آن بر لباس يا بدن موجب بطلان نماز است.

سؤال 148. نماز خواندن با لباسى كه از چرم مصنوعى است اشكالى دارد؟

ص: 55

پاسخ: اين ايّام چرم هاى مصنوعى را با مواد پلاستيكى و مانند آن مى سازند و نماز خواندن با آن اشكالى ندارد و هرگاه شك كند كه چيزى چرم مصنوعى است يا چرم واقعى يا از حيوان حرام گوشت، يا حيوان مرده، آن هم اشكالى ندارد.

سؤال 149. آيا مكانى كه در آن نماز مى خوانيم بايد خصوصيات مشخصى داشته باشد؟

پاسخ: مكان نمازگزار بايد داراى شرايط زير باشد:

مباح بودن؛ بنابراين كسى كه در ملك غصبى يا روى فرش يا تخت غصبى نماز مى خواند نمازش اشكال دارد، همچنين نماز در ملكى كه منفعت آن متعلّق به ديگرى است.

استقرار؛ اگر مكان نمازگزار متحرّك باشد به گونه اى كه نتواند كارهاى نماز را به طور عادى انجام دهد، نماز او باطل است، بنابراين، نماز خواندن در كشتى و قطار و مانند آن اگر بتواند كارهاى نماز را صحيح انجام دهد اشكال ندارد و اگر به علت تنگى وقت يا ضرورت ديگرى ناچار باشد نماز را در كشتى و اتومبيل و مانند آن بخواند و قبله دائماً در حال تغيير باشد بايد تا آن جا كه مى تواند به طرف قبله برگردد و در حال برگشتن به سوى قبله چيزى نخواند.

توانايى انجام واجبات در آن محل.

تقدم مرد بر زن؛ بايد در نماز، زن عقب تر از مرد بايستد و جاى سجدۀ او از جاى سجدۀ مرد كمى عقب تر باشد و الاّ نماز باطل است.

ص: 56

در اين حكم، محرم و غير محرم تفاوتى ندارند، ولى اگر ميان مرد و زن ديوار يا پرده و مانند آن باشد، يا به اندازۀ ده ذراع (تقريباً 5 متر) فاصله باشد اشكال ندارد.

اگر زن در كنار مرد يا جلوتر بايستد و باهم وارد نماز شوند نماز هر دو باطل است، امّا اگر يكى قبلاً وارد نماز شده، نماز او صحيح و نماز دومى باطل است.

بلندتر نبودن محل پيشانى از جاى سجده؛ بايد محلّ پيشانى نمازگزار از جاى ايستادن او به اندازه اى بلند نباشد كه از صورت سجده بيرون رود و احتياط واجب آن است كه بيش از چهار انگشت بسته بلندتر يا پست تر نباشد.

مجلس گناه نبودن؛ مثلاً در آن جا كه شراب مى نوشند، قمار مى كنند يا غيبت مى نمايند.

سؤال 150. آيا نماز داراى كيفيت خاصى است؟

پاسخ: نماز از يازده جزء تشكيل شده كه در اصطلاح، به آنها واجبات نماز مى گويند. اين واجبات دو گروه هستند: بعضى ركن است و بعضى غير ركن، ركن چيزى است كه اگر آن را به جا نياورد يا اضافه كند نماز باطل است، خواه عمداً باشد يا از روى سهو و اشتباه، كه عبارت اند از: اوّل: نيّت. دوم: تكبيرة الاحرام. سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع، يعنى ايستادن پيش از ركوع.

چهارم: ركوع. پنجم: دو سجده. ولى در واجبات غير ركنى هنگامى نماز

ص: 57

باطل مى شود كه آن را عمداً كم و زياد كند و اگر از روى سهو و اشتباه كم و زياد كند نماز صحيح است كه عبارت اند از قرائت، ذكر، تشهد، سلام، ترتيب، موالات.

سؤال 151. در نماز چگونه بايد نيت كرد؟

پاسخ: لازم نيست نيّت را به زبان آورد و يا در اوّل نماز از قلب بگذراند، همين اندازه كه اگر سؤال كنند: چه مى كنى؟ بتواند جواب دهد كه براى خدا نماز مى خوانم كافى است.

سؤال 152. آيا آرام بودن بدن در هنگام نماز و نداشتن حركت، لازم و ضرورى است؟

پاسخ: آرى؛ بايد هنگام گفتن تكبيرة الاحرام، قيام و گفتن ذكرهاى واجب نماز، بدن آرام باشد و اگر در حالى كه مثلاً قدم برمى دارد اَللّهُ اَكْبَرُ بگويد باطل است و همچنين در موقع قيام نبايد بدن و پاها را حركت دهد و به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، ولى اگر از روى ناچارى باشد مانعى ندارد. و لى هرگاه در نماز مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا بدن را كمى به طرف راست و چپ حركت دهد بايد چيزى نگويد.

همچنين هنگام گفتن ذكرهاى واجب نماز نيز بايد بدن آرام باشد و هرگاه در حال حركت بدن ذكر بگويد مثلاً موقع رفتن به ركوع يا در حال رفتن به سجده تكبير آن را بگويد، احتياط آن است كه نماز را دوباره بخواند.

سؤال 153. تكليف كسى كه قادر نيست ايستاده نماز بخواند چيست؟

ص: 58

پاسخ: كسى كه نمى تواند ايستاده نماز بخواند بايد بنشيند، ولى اگر بتواند بايستد و به عصا يا ديوار و مانند آن تكيه كند، يا پاهايش را از هم دور بگذارد بايد ايستاده نماز بخواند، مگر اين كه فوق العاده براى او زحمت داشته باشد، همچنين مادامى كه مى تواند نشسته نماز بخواند هرچند به چيزى تكيه كند نبايد خوابيده نماز بخواند و هرگاه نتواند بايد به پهلوى راست بخوابد، به طورى كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر نتواند، به پهلوى چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.

در ضمن كسى كه مى تواند قسمتى از نماز را ايستاده بخواند واجب است آن مقدار را بايستد و بقيّه را بنشيند و اگر نتوانست بخوابد.

سؤال 154. كسى كه نماز نشسته مى خواند چگونه بايد ركوع را به جا آورد؟

پاسخ: براى ركوع بايد به قدرى خم شود كه بگويند ركوع كرده است.

سؤال 155. تكليف كسى كه نمى تواند پيشانى را براى سجده بر زمين بگذارد چيست؟

پاسخ: بايد به اندازه اى كه مى تواند خم شود و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است بر محلّ بلندترى قرار دهد كه پيشانى به آن برسد و كف دست ها و زانوها و انگشتان را به طور معمول بر زمين بگذارد. هرگاه نتواند خم شود بايد با سر اشاره كند والاّ با چشم ها اشاره مى نمايد، يعنى آن را به قصد سجده مى بندد و به نيّت سر برداشتن باز

ص: 59

مى كند و در هر صورت احتياط واجب آن است كه مهر را بلند كند و بر پيشانى بگذارد، اگر هيچ يك از اين ها را نتواند احتياط اين است كه در قلبش نيّت سجده كند.

سؤال 156. اگر در حال نماز سر از روى مهر بلند شود، تكليف چيست؟

پاسخ: هرگاه پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود و برگردد، يك سجده حساب مى شود، چه ذكر سجده را گفته باشد چه نگفته باشد، ولى اگر با اختيار آن را بردارد اگر قبل از ذكر و از روى عمد باشد نمازش باطل است والاّ اشكال ندارد.

سؤال 157. براى سجده، پيشانى را بايد برروى چه چيزى قرارداد؟

پاسخ: پيشانى بايد روى چيزى قرار گيرد كه سجده بر آن صحيح است، ازجمله: چوب و برگ درختان، سنگ هاى معدنى مانند سنگ مرمر و سنگ هاى سفيد و سياه و حتّى عقيق و همچنين سنگ آهك و سنگ گچ، چه قبل از پخته شدن و چه بعد از آن، و آجر و سفال و سيمان و كاغذى كه از چوب ساخته شده باشد. و اگر حائلى در اين وسط باشد مانند موى سر يا چرك بودن مهر، به حدّى كه پيشانى به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولى تغيير رنگ مهر اشكالى ندارد.

سؤال 158. هرگاه چيزى كه سجده بر آن صحيح است در اختيار ندارد، يا به دليل گرمى و سردى زياد نمى تواند بر آن سجده كند، تكليف چيست؟

ص: 60

پاسخ: بايد بر لباسش اگر از كتان يا پنبه است سجده كند و اگر از چيز ديگر است (مثلاً از پشم است) بر همان يا بر فرش و اگر آن هم ممكن نيست بر فلزّات و اشياى معدنى و اگر مطلقاً چيزى پيدا نمى كند كه بتوان بر آن سجده كرد بر پشت دست خود سجده مى كند، بنابراين، پشت دست، آخرين چيزى است كه مى توان بر آن سجده كرد.

سؤال 159. اگر به دليلى، در بين نماز، مهر از جلوى ما برداشته شود تكليف چيست؟

پاسخ: هرگاه در اثناء نماز چيزى را كه سجده بر آن صحيح است از دست بدهد، مثلاً بچّه اى آن را بردارد، چنانچه وقت نماز باقى است نماز را تمام كرده و بنابر احتياط دوباره مى خواند و اگر وقت تنگ است قضا ندارد، در هر دو صورت به ترتيبى كه در دو مسألۀ قبل گفته شد عمل كند.

سؤال 160. سوره هاى داراى سجدۀ واجب كدام اند؟ و آيا مى توان آن ها را در نماز تلاوت كرد؟

پاسخ: چهار سوره از قرآن مجيد آيۀ سجده دارد (سورۀ سجده، آيۀ 15 و فصلت، آيۀ 38 و نجم، آيۀ 62 و علق، آيۀ 19) و هرگاه انسان آيۀ سجده را بخواند يا گوش كند بايد فوراً به سجده رود و اگر فراموش كرد، هر زمان يادش آيد سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلكه آيۀ سجده به گوشش بخورد، بنابر احتياط واجب بايد سجده كند. و ذكر خاصى هنگام سجده واجب نيست همين كه به سجده برود كافى است.

ص: 61

سؤال 161. وظيفۀ كسانى كه دچار بيمارى تكرر ادرار يا باد شكم هستند چيست؟

پاسخ: درمورد وضو و نماز، وظيفۀ چنين كسى اين است كه يك وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود و اگر در وسط نماز چيزى از او خارج شد اعتنا نكند و نمازش را بخواند إن شاءاللّه صحيح است؛ حتّى اگر بين دو نماز فاصلۀ زيادى نيندازد مى تواند با همان يك وضو هر دو نمازش را بخواند.

سؤال 162. آيا خنده كردن در هنگام نماز اشكال دارد؟

پاسخ: خندۀ باصدا نماز را باطل مى كند، چه عمدى باشد و چه غير عمد امّا تبسم و لبخند نماز را باطل نمى كند. اما هرگاه براى جلوگيرى از صداى خنده به خود فشار آورد به طورى كه حالش تغيير كند و رنگش سرخ شود و بدن تكان بخورد به گونه اى كه از شكل نمازگزار بيرون رود نماز او باطل است واگر به اين حد نرسد اشكالى ندارد.

سؤال 163. اگر در حال نماز به فردى يا چيزى اشاره كنيم، نماز باطل مى شود؟

پاسخ: كارهايى كه صورت نماز را به هم نمى زنند مانند اشاره كردن با دست، باعث باطل شدن نماز نيستند.

سؤال 164. اگر در حال نماز ذرّاتى از غذا و مانند آن در دهان باشد اشكالى دارد؟

پاسخ: اگر فرو برد نماز را باطل نمى كند.

ص: 62

سؤال 165. اگر آدامس و مانند آن در دهان باشد و همان طور مشغول نماز باشيم، نماز باطل است؟

پاسخ: درمورد آدامس و امثال آن هرگاه مشغول جويدن باشيد براى نماز اشكال دارد ولى اگر در گوشۀ دهان باشد و جويده نشود نماز صحيح است.

سؤال 166. آيامى توان نمازرا رهاكرد وبه اصطلاح، آن را شكست؟

پاسخ: شكستن نماز واجب عمداً بنابر احتياط جايز نيست، ولى براى جلوگيرى از ضرر قابل توجّه مالى يا بدنى مانعى ندارد، مثلاً اگر جان نمازگزار يا كسى كه حفظ جان او واجب است به خطر بيفتد و بدون شكستن نماز رفع خطر ممكن نباشد بايد نماز را شكست، همچنين براى حفظ مالى كه نگهدارى آن لازم است.

سؤال 167. كسانى كه زبانشان غير عربى است تا چه اندازه بايد قواعد عربى را در نماز رعايت كنند؟

پاسخ: لازم نيست آنچه را كه علماى تجويد براى بهترخوانى قرآن ذكر كرده اند رعايت كند، بلكه كافى است طورى بخواند كه بگويند عربى صحيح است هرچند رعايت دستورات تجويد بهتر است.

سؤال 168. چه مسافرتى موجب شكسته شدن نماز مى شود؟

پاسخ: كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ (حدود 43 كيلومتر) مى شود بايد نماز را شكسته بخواند، خواه رفتنش چهار فرسخ (تقريباً 21/5 كيلومتر) باشد يا كمتر يا بيشتر، همين اندازه كه رفتن

ص: 63

و برگشتن او هشت فرسخ باشد نماز شكسته است، خواه در همان روز و شب برگردد يا فاصله اى بيفتد.

سؤال 169. منظور از شكسته شدن نماز چيست؟

پاسخ: يعنى مسافر با شرايطى بايد نمازهاى چهار ركعتى خود (ظهر و عصر و عشاء) را در سفر به صورت دو ركعتى بخواند.

سؤال 170. كثيرالسفر به چه كسى گفته مى شود؟

پاسخ: چنانچه حداقل يك ماه (هرچند بدون جمعه ها) هر روز مسافر باشد يا حداقل دو ماه و هر ماه سه روز در هفته مسافر باشد (در ماه 12 روز)، نماز اين فرد در آن محل و در بين راه كامل است.

سؤال 171. در چه صورتى مكانى كه در آن اقامت مى كنم، وطن من محسوب مى شود؟

پاسخ: چنانچه حداقل يك سال (12 ماه) در آن محل اقامت داشته باشيد يا به مدت دو سال، هفته اى سه روز در آن محل اقامت كنيد و يا تصميم به اقامت دائم داشته باشيد و (هرچند به صورت پراكنده) حداقل 4 ماه در سال آن جا اقامت كنيد.

سؤال 172. چند سالى هست كه در خارج از كشور يا دور از وطن خود زندگى مى كنم، آيا وطن قبلى من همچنان حكم وطن برايم دارد؟

پاسخ: هرگاه حداقل (هرچند به صورت پراكنده) سالى سه ماه در آن محل اقامت داشته باشيد همچنان وطن شما محسوب مى گردد.

ص: 64

سؤال 173. در چه صورتى وطن قبلى من ديگر وطن محسوب نمى گردد؟

پاسخ: در صورتى كه از آن جا اعراض كرده باشيد، و اعراض كردن از وطن به دو شكل محقق مى شود: يا در نيت، به اين صورت كه در مدّت طولانى مثلاً براى 5 سال يا بيشتر، از زمان خروج، تصميم بازگشت به وطن نداشته باشد، ويا در عمل، به اين شكل كه تصميم به بازگشت دارد ولى در عمل، بعد از 5 سال به وطن بازنگشته است.

سؤال 174. لطفاً درمورد نماز آيات توضيح دهيد؟

پاسخ: نماز آيات در چهار صورت واجب مى شود: اوّل و دوم:

گرفتن خورشيد و ماه هرچند مقدار كمى از آن ها بگيرد، خواه كسى بترسد يا نه. سوم: زلزله، خواه كسى بترسد يا نه. چهارم: صاعقه و بادهاى سياه و سرخ و هرگونه حوادث خوفناك آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند.

سؤال 175. آيا مى توانيم به امام جماعتى كه سنى مذهب است اقتدا كنيم؟

پاسخ: طبق روايات متعدّد، مى توان از باب «تقيۀ مداراتى» به آن ها اقتدا كرد و اعاده ندارد. و تفاوتى بين حرمين شريفين و اماكن ديگر نيست؛ ولى اگر اين عمل سبب تضعيف شيعيان شود - كه در شرايط خاصّى است - اقتدا جايز نيست.

ص: 65

سؤال 176. نماز قضا چيست؟

پاسخ: اگر به سبب عذرى نتواند نمازش را در وقت آن بخواند بايد قضاى آن را به جا آورد.

سؤال 177. اگر ندانم چه مقدار نماز قضا بر گردن من است، تكليف چيست؟

پاسخ: اگر مقدار و تعداد آن را نمى دانند، بايد آن مقدارى را كه يقين داريد قضا شده به جا آوريد، و دربارۀ مقدار مشكوك وظيفه اى نداريد.

سؤال 178. وقتى با هواپيما مسافرت مى كنم تا هنگام رسيدن به مقصد، هوا روشن مى شود براى نماز صبح چه بايد كرد؟

پاسخ: در صورتى كه مى ترسيد آفتاب طلوع كند در همان هواپيما به همان حالت كه هستيد نماز را بخوانيد سپس احتياطاً آن را قضا كنيد.

سؤال 179. اگرشخصى به كرۀ ماه برود به كدام طرف نمازبخواند؟

پاسخ: به سمت كرۀ زمين يا امتداد زمين در آسمان.

سؤال 180. نماز خواندن در فضا و در حالت بى وزنى چه حكمى دارد؟ وضو در اين حالت چگونه ممكن است؟

پاسخ: در هر حال به مقدار امكان بايد اركان نماز را به جا آورد و اگر وضو ممكن نيست با تيمم نماز مى خواند و اگر تيمم هم ممكن نشد بدون وضو و تيمم نماز مى خواند و بعداً احتياطاً قضا مى كند.

سؤال 181. اگر فردى به عنوان مثال، نماز صبح را در وطن بخواند و با هواپيما به كشورى برود كه هنوز وقت نماز صبح نشده، وظيفه اش چيست؟

ص: 66

پاسخ: در هر روز تنها 5 نماز واجب است؛ و لازم نيست چنين فردى نماز صبح را اعاده كند.

احكام روزه

سؤال 182. براى گرفتن روزه در ماه رمضان چه زمانى بايد نيت كرد؟

پاسخ: كافى است كه در هر شب از ماه مبارك رمضان براى روزۀ فردا نيّت كند، ولى بهتر است كه علاوه براين، در شب اوّل ماه، نيّت روزۀ همه ماه را نيز بنمايد.

سؤال 183. زمان دقيق نيت كردن چه وقتى است؟

پاسخ: نيّت، وقت معيّنى ندارد، بلكه هر زمانى تا قبل از اذان صبح نيّت كند كافى است و همين كه براى خوردن سحرى برمى خيزد و اگر از او سؤال شود: منظورت چيست؟ بگويد: «قصد روزه دارم» كافى است.

سؤال 184. در روزۀ مستحبى تا چه زمانى فرصت دارم نيت روزه كنم؟

پاسخ: زمان نيّت براى روزۀ مستحبّى در تمام روز نيز ادامه دارد حتّى اگر مختصرى به مغرب باقى مانده باشد و تا آن موقع كارهايى را كه روزه را باطل مى كند انجام نداده است مى تواند نيّت روزۀ مستحبّى كند و روزۀ او صحيح است.

ص: 67

سؤال 185. آيا كسى كه روزۀ قضا دارد مى تواند روزۀ مستحبى بگيرد؟

پاسخ: كسى كه روزۀ قضاى ماه رمضان يا روزۀ واجب ديگرى بر ذمّه دارد جايز نيست روزۀ مستحبّى بگيرد و اگر فراموش كند و روزۀ مستحبّى بگيرد چنانچه قبل از ظهر يادش بيايد مى تواند نيّت خود را به روزۀ واجب برگرداند، ولى اگر بعد از ظهر باشد روزۀ او باطل است.

سؤال 186. اگر به اشتباه، در طول روز چيزى بخورم، روزه ام باطل شده است؟

پاسخ: خوردن و آشاميدن از روى سهو و فراموشى روزه را باطل نمى كند.

سؤال 187. گاهى در هنگام خوردن سحرى متوجه مى شويم كه در حال گفتن اذان هستند بايد چه كنيم؟

پاسخ: بايد آنچه را كه در دهان است بيرون آورد و اگر عمداً فرو برد روزه اش باطل است و كفّاره نيز دارد.

سؤال 188. آياتزريق آمپول يا سرم موجب باطل شدن روزه است؟

پاسخ: تمام انواع آمپول هاى دارويى يا تقويتى كه به صورت عضلانى تزريق مى شوند و همچنين تزريق واكسن، براى افراد روزه دار اشكالى ندارد ولى تزريق آمپول ها و سرم هاى وريدى جايز نيست.

سؤال 189. آيا مى توان براى برطرف كردن بوى بد دهان، در حال روزه مسواك زد؟

ص: 68

پاسخ: مسواك كردن در حال روزه، مانعى ندارد، ولى اگر رطوبت پيدا كند و مسواك را بيرون آورده و به دهان بازگرداند و رطوبت آن در آب دهان مستهلك نگردد، جايز نيست، و در صورتى كه با خمير دندان مسواك كند، بايد دهان را بعد از آن كاملاً بشويد.

سؤال 190. آيا فرو بردن اخلاط روزه را باطل مى كند؟

پاسخ: فرو بردن اخلاط سر و سينه تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد، امّا اگر داخل فضاى دهان شود احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.

سؤال 191. در مناطقى كه طول روز بسيار بلند است وظيفۀ افراد درمورد روزه چيست؟ لطفاً حكم نماز آن ها را نيز بيان كنيد.

پاسخ: درمورد روزۀ مناطقى كه روز يا شب آن ها خارج از وضعيت متعارف است (مثلاً بيش از 18 ساعت) بايد روزۀ خود را مطابق مناطق معتدله در آن زمان به جا بيآورد به عنوان مثال، طول شب و روز تهران يا قاهره را در نظر بگيرد زيرا آن مناطق طلوع و غروب و نصف النهار دارند سپس با افق خود آن را تطبيق كند؛ به تعبير ديگر، اگر در آن فصل از سال در منطقۀ معتدلۀ مورد نظر، طول روز 14 ساعت است، او هم 14 ساعت روزه بگيرد به اين معنا كه از طلوع فجر آن جا شروع كند و 14 ساعت روزه بگيرد و در زمستان كه روزهاى منطقۀ معتدلۀ مورد نظر مثلاً 12 ساعت است، بايد از طلوع فجر آن جا شروع كند و 12 ساعت روزه بگيرد (مطابق مثال بالا) البته اگر به جا آوردن

ص: 69

روزۀ كامل براى آن ها مشقت ندارد مقدم است. درمورد نماز نيز، در جاهايى كه روز زياد كوتاه نيست، مطابق طلوع و غروب و ظهر آن محل به جا آورد؛ و اگر طول روز زياد كوتاه باشد، مطابق آنچه در روزه نوشتيم عمل مى كند.

سؤال 192. اگر خداى ناكرده فرد روزه دار استمنا كند روزه اش چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر روزه دار به قصد بيرون آمدن منى استمنا كند روزه اش باطل مى شود هرچند منى از او بيرون نيايد.

سؤال 193. اگر فرد روزه دار در خواب جنب شود (منى از او خارج شود) روزه اش باطل است؟

پاسخ: جنابت در خواب، بعد از اذان صبح روزه را باطل نمى كند و فقط براى نماز بايد غسل كند.

سؤال 194. اگر فرد روزه دار كارى كند كه منى از او خارج شود، روزه اش باطل است؟

پاسخ: اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى مثلاً با همسر خود بازى و شوخى كند در صورتى كه عادت نداشته باشد كه با اين مقدار بازى و شوخى منى از او خارج شود روزه اش صحيح است، ولى اگر اتّفاقاً منى بيرون آيد روزه اش اشكال دارد، مگر اين كه قبلاً مطمئن بوده كه منى از او خارج نمى شود.

سؤال 195. اگر روزه دار بى اختيار در آب بيفتد، يا او را در آب

ص: 70

بيندازند و سر او زير آب رود، يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزه اش باطل مى شود؟

پاسخ: در تمام اين موارد روزۀ او باطل نمى شود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد و در همان حال يادش بيايد بنابر احتياط واجب بايد فوراً سر را از آب بيرون آورد.

سؤال 196. فردى كه شب جنب شده اگر غسل نكند مى تواند روزه بگيرد؟

پاسخ: اگر شخص جنب عمداً تا صبح غسل نكند بنابر احتياط واجب روزه اش باطل است ولى اگر توانايى غسل ندارد يا وقت تنگ است، تيمّم كند، امّا اگر از روى عمد نباشد روزه اش صحيح است و زنى كه از حيض يا نفاس پاك شده و تا اذان صبح غسل نكرده در حكم كسى است كه باقى بر جنابت مانده است.

سؤال 197. اگر كارهايى كه روزه را باطل مى كند از روى فراموشى رخ دهد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر روزه دار سهواً يكى از كارهايى را كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد به گمان اين كه روزه اش باطل شده دوباره يكى از آن ها را عمداً به جا آورد روزه اش باطل نمى شود، ولى احتياط مستحب قضاى آن است.

سؤال 198. اگر فردى كارهايى را كه روزه را باطل مى كند عمداً و با علم و اطّلاع انجام دهد، چه حكمى دارد؟

ص: 71

پاسخ: علاوه بر اين كه روزۀ او باطل مى شود و قضا دارد، كفّاره نيز دارد ولى اگر به دليل ندانستن مسأله باشد كفّاره ندارد، ولى احتياط واجب آن است كه قضا كند. همچنين هرگاه انسان شك دارد كه مغرب شده يا نه و سهواً يكى از كارهايى را كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، روزه اش صحيح است.

سؤال 199. كفارۀ روزه چه چيزهايى است؟

پاسخ: كفّارۀ روزه يكى از اين سه چيز است: آزاد كردن يك بنده، يا دو ماه روزه گرفتن، يا شصت فقير را سير كردن (اگر به هر كدام يك «مُد» كه تقريباً 750 گرم است گندم يا جو يا مانند آن ها بدهد كافى است). و در زمان ما كه بنده آزاد كردن موضوعيت ندارد در ميان دو كفارۀ ديگر مخيّر است و به جاى گندم مى تواند آن مقدارى نان بدهد كه گندم آن به اندازۀ يك «مُد» است.

سؤال 200. هرگاه هيچ يك از اين سه كارى را كه براى كفاره گفته شده نتوان انجام داد، تكليف چيست؟

پاسخ: در اين صورت، هر چند «مُد» كه مى تواند به فقرا اطعام كند و اگر نتواند بايد 18 روز روزه بگيرد و اگر نتواند، هر چند روز كه مى تواند، به جا آورد و اگر نتواند، استغفار كند و همين اندازه كه در قلب بگويد: «استغفراللّه» كافى است و واجب نيست بعداً كه قدرت پيدا كرد كفّاره را بدهد.

سؤال 201. براى اداى كفارۀ روزه تا چه زمانى وقت داريم؟

ص: 72

پاسخ: به جا آوردن كفّاره واجب فورى نيست ولى نبايد طورى باشد كه بگويند كوتاهى مى كند.

سؤال 202. اگر در ماه رمضان بدون آن كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، تكليف چيست؟

پاسخ: بايد قضاى آن روزه را به جا آورد ولى كفاره ندارد و همچنين اگر بعد از تحقيق شك يا گمان كند كه صبح شده است. ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند صبح نشده، و چيزى بخورد، بعد معلوم شود كه صبح بوده، قضا واجب نيست.

سؤال 203. اگر در اين كه غروب شده يا نه و يا در اين كه صبح شده يا نه ترديد داشته باشم تكليف چيست؟

پاسخ: هرگاه انسان شك دارد مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند و اگر افطار كند، هم قضا دارد و هم كفّاره، ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه مى تواند كارهايى را كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و تحقيق كردن نيز واجب نيست.

سؤال 204. اگر كافرى مسلمان شود، آيا بايد قضاى روزه هايى را كه نگرفته به جا آورد؟

پاسخ: اگر كافرى مسلمان شود، قضاى روزه هاى گذشته واجب نيست، امّا اگر مسلمانى مرتد شود و دوباره برگردد و مسلمان شود روزه هاى دوران مرتد بودن را بايد قضا نمايد.

ص: 73

سؤال 205. اگر فردى به دلايلى روزه نگرفته تكليفش چيست؟

پاسخ: اگر به دليل عذرى نتواند روزه بگيرد بايد قضاى آن را به جا آورد ولى اگر مقدار و تعداد آن را نمى داند، بايستى آن مقدارى را كه يقين دارد قضا شده به جا آورد، و دربارۀ مقدار مشكوك وظيفه اى ندارد.

سؤال 206. در صورتى كه شخصى براثر عذر شرعى نتواند روزه بگيرد، تكليفش چيست؟

پاسخ: اگر همان عذر يا عذر شرعى ديگرى كه بلافاصله پس از آن عذر ايجاد شده تا ماه رمضان سال بعد ادامه داشته باشد قضا ندارد، ولى بايد براى هر روز فقيرى را سير كند. و اگر عذرش برطرف شود فقط قضاى آن را به جا آورد، و چنانچه تا ماه رمضان سال بعد قضاى آن را به جا نياورد، هم قضا دارد و هم سير كردن فقير لازم است.

سؤال 207. آيا در ماه رمضان مى توان به مسافرت رفت؟

پاسخ: مسافرت در ماه رمضان حرام نيست، ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است.

سؤال 208. آيا مى توانم در سفر روزۀ خود را بگيرم؟

پاسخ: در سفر نمى توان روزه گرفت، حتى اگر نذر روزه كند ولى روز آن را معيّن نسازد نمى تواند آن را در سفر به جا آورد، حتّى اگر نذر كند كه در سفر روزه بگيرد يا فلان روز را روزه بگيرد، خواه در سفر باشد يا در حضر، اين نذر هم صحيح نيست.

ص: 74

سؤال 209. آيا اين كه روزه دار بعد از ظهر به مسافرت برود يا قبل از ظهر فرقى مى كند؟

پاسخ: هرگاه روزه دار بعد از ظهر مسافرت كند بايد روزۀ خود را تمام نمايد، امّا اگر پيش از ظهر مسافرت كند روزه اش باطل است، ولى قبل از آن كه به حدّ ترخص برسد نمى تواند روزه را افطار كند و اگر پيش از آن افطار كند كفّاره بر او واجب است (منظور از حدّ ترخص جايى است كه صداى اذان شهر را نشنود، يا به جايى برسد كه از نظر مردم شهر پنهان گردد).

سؤال 210. اگر قبل از ظهر به وطن و شهر خود برسم مى توانم آن روز را روزه بگيرم؟

پاسخ: هرگاه مسافر پيش از ظهر وارد وطن شود، يا به جايى برسد كه قصد ده روز توقّف دارد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد بايد روزه بگيرد و اگر انجام داده بايد بعداً قضا كند و مستحبّ است باقى ماندۀ آن روز را امساك نمايد، ولى اگر بعد از ظهر وارد شود نمى تواند روزه بگيرد.

سؤال 211. از چه راهى اول ماه را تشخيص دهيم؟

پاسخ: اوّل ماه از پنج طريق ثابت مى شود:

1. ديدن ماه با چشم، امّا ديدن با دوربين و وسايل ديگرى از اين قبيل كافى نيست.

ص: 75

2. شهادت عدّه اى كه از گفتۀ آن ها يقين پيدا شود (هرچند عادل نباشند)، همچنين هر چيزى كه مايۀ يقين گردد.

3. شهادت دو مرد عادل، ولى اگر اين دو شاهد صفت ماه را برخلاف يكديگر بگويند، يا نشانه هايى بدهند كه دليل بر اشتباه آن هاست به گفتۀ آن ها اوّل ماه ثابت نمى شود.

4. گذشتن سى روز تمام از اوّل ماه شعبان كه اوّل ماه رمضان با آن ثابت مى شود، يا گذشتن سى روز تمام از اوّل ماه رمضان كه اوّل ماه شوال ثابت مى شود (البتّه اين در صورتى است كه اوّل ماه قبل، از همين طريق ثابت شده باشد).

5. حكم حاكم شرع، به اين صورت كه براى مجتهد عادلى اوّل ماه ثابت شود و سپس حكم كند كه آن روز اوّل ماه است، در اين صورت پيروى از او بر همه لازم است، مگر كسى كه يقين به اشتباه او دارد.

سؤال 212. براى تشخيص اول ماه مى توان به تقويم ها اكتفا كرد؟

پاسخ: اوّل ماه به وسيلۀ تقويم ها و محاسبات منجّمين ثابت نمى شود، هرچند آن ها اهل اطّلاع و دقّت باشند، مگر اين كه از گفتۀ آن ها يقين حاصل گردد، همچنين بلند بودن ماه و دير غروب كردن آن دليل بر اين نمى شود كه شب قبل شب اوّل ماه بوده است.

سؤال 213. اگر در شهر همسايۀ ما اول ماه ثابت شود، آيا براى ما همين كافى است يا بايد منتظر شويم تا در شهر ما نيز ماه ديده شود؟

پاسخ: اگر در شهرى اوّل ماه ثابت شود براى شهرهاى ديگرى كه به

ص: 76

آن نزديك اند كافى است و همچنين شهرهاى دوردستى كه افق آن ها با اين شهر متّحد است، همچنين اگر در بلاد شرقى ماه ديده شود براى كسانى كه در بلاد غربى نسبت به آن ها باشند كافى است (مانند اين كه اوّل ماه در مشهد ثابت شود مسلّماً براى كسانى كه در تهران هستند كافى است ولى برعكس آن كفايت نمى كند).

سؤال 214. چه روزهايى روزه گرفتن حرام است؟

پاسخ: دو روز از سال روزه اش حرام است: عيد فطر (اوّل ماه شوّال) و عيد قربان (دهم ماه ذى الحجّه).

سؤال 215. اگر مسافر از وطن خود كه در آن جا روز آخر ماه مبارك رمضان است به كشورى برود كه در آن جا يك روز ديگر از ماه رمضان باقى مانده آيا بايد آن روز را روزه بگيرد؟

پاسخ: درمورد روزه دستور به روزه تا پايان ماه است و بايد مطابق محلّى كه در آن است عمل كند و روزه را بگيرد هرچند مجموع روزه هايش 28 يا 31 روز شود.

سؤال 216. در سال هاى قبل فرموده بوديد: تعيين وقت ظهر و نيمه شب در قطب آسان است و در جايى ديگر مى فرماييد: براى انجام روزه بايد به تعداد ساعت مناطق معتدل از صبح حساب شود. چگونه مى توان صبح را در قطب به دست آورد؟

پاسخ: چنانچه از استوا به سمت شمال حركت كنيم از مدار 67 درجه به بعد اعتدال به هم مى خورد. به عنوان مثال، در 67 درجه، اوّل

ص: 77

تابستان آفتاب يك روز غروب نمى كند و اوّل زمستان يك روز طلوع نمى كند و هرچه به سمت بالا مى رويم اختلاف بيشتر مى شود و يك هفته روز و يك هفته شب است و بالاتر از آن، اختلاف به يك ماه مى رسد تا نقطۀ 90 درجه كه قطب است و شش ماه شب و شش ماه روز است. از طرفى، در جايى كه خورشيد غروب نمى كند، نور خورشيد در طول روز يكنواخت نيست و فاصلۀ آن با افق تغيير مى كند. بنابراين زمانى كه خورشيد در بالاترين حالت خود قرار دارد ظهر شرعى است و زمانى كه در پايين ترين حالت است (هرچند هوا روشن است) نيمه شب شرعى محسوب مى شود كه به آفتاب نيمه شب معروف است، كافى است از نيمه شب، به مقدار فاصلۀ نيمه شب تا اذان صبح در مناطق معتدل، محاسبه كند و در همان زمان نماز صبح را بخواند و روزه بگيرد.

سؤال 217. دربارۀ قضا و كفارّۀ روزه براى بانوان در هنگام باردارى و شيردهى، خواهشمندم نظر شريفتان را درمورد اين احتمالات كه به صورت دسته بندى آماده شده است بيان فرماييد.

1. چنانچه روزه در ماه مبارك رمضان و انجام قضاى آن تا سال بعد براى خودش ضرر داشته باشد؟

2. چنانچه روزه در ماه مبارك رمضان براى خودش و انجام قضاى آن تا سال بعد، براى حمل و يا فرزندش ضرر داشته باشد؟

3. چنانچه روزه در ماه مبارك رمضان براى خودش ضرر دارد و قضاى آن را تا سال بعد بدون عذر به جا نياورد؟

ص: 78

4. چنانچه روزه در ماه مبارك رمضان براى حمل و يا فرزندش و انجام قضاى آن تا سال بعد، براى خودش ضرر داشته باشد؟

5. چنانچه هم روزه در ماه مبارك رمضان و هم انجام قضاى آن تا سال بعد براى حمل و يا فرزندش ضرر داشته باشد؟

6. چنانچه روزه در ماه مبارك رمضان براى حمل و يا فرزندش ضرر دارد و قضاى آن را تا سال بعد بدون عذر به جا نياورد؟

پاسخ: ج 1: قضا ساقط است و براى هر روز فقيرى را اطعام مى كند.

ج 2: بنابر احتياط قضاى آن روز را به جا مى آورد و براى هر روز فقيرى را اطعام مى كند.

ج 3 الى 5: قضاى آن روز را به جا مى آورد و براى هر روز فقيرى را اطعام مى كند.

ج 6: قضاى آن روز را به جا مى آورد و براى هر روز دو فقير را اطعام مى كند.

سؤال 218. اول ماه و آخر ماه رمضان را در كشورى مانند هلند كه غالباً هوا ابرى است و رؤيت ماه ممكن نمى باشد چگونه تشخيص دهيم؟

پاسخ: در صورتى كه منجّمين مورد اعتماد به طور قطع و يقين خبر دهند، بر طبق آن عمل كنيد.

سؤال 219. لطفا بفرماييد كه اگر زنى 5 دقيقه قبل از اذان مغرب بفهمد حيض شده، روزۀ او باطل است؟

پاسخ: هرگاه بعد از غروب آفتاب باشد روزۀ او صحيح است.

ص: 79

سؤال 220. با توجه به اين كه در دعاى عيد فطر مى خوانيم:

«جعلته للمسلمين عيدا» آيا قائل شدن به عيد واحد در كليۀ بلاد اسلامى صحيح است؟

پاسخ: با توجه به اختلاف افق ها نمى توان عيد واحد قائل شد، به ويژه گاهى كه ما نماز عيد مى خوانيم ولى در منطقۀ ديگرى از دنيا هنوز شب است.

سؤال 221. اينجانب با يكى از باشگاه هاى فوتبال اروپا قرارداد امضا كرده ام كه در طول يك سال در اختيار آن تيم باشم. قاعدتاً بايد در تمام برنامه هاى ورزشى و تمرين هاى سخت بدنى، كه لازمۀ پيروزى تيم در مسابقات آتى است، تابع باشم. از آن جا كه بخشى از تمرينات سخت بدنى در ماه مبارك رمضان واقع خواهد شد، و امكان انجام آن با زبان روزه ميسّر نيست، و ازسوى ديگر، مسئول باشگاه مى گويد: «شما انسان متديّن و مؤمنى هستيد، و ما ميليون ها خرج شما كرده، و وقت شما را از قبل خريده ايم، و در صورت خوددارى شما از شركت در تمرينات و شكست تيم، از شما راضى نيستيم و با توجّه به اين كه شما در اين سال از ما حقوق مى گيريد، و متعهّد به ما هستيد نبايد روزه بگيريد». آيا مى توانم براساس قرارداد با آن باشگاه، و به منظور انجام تعهّدم به آن تيم، براى پيروزى در مسابقات - كه مستلزم افطار روزه است - روزه نگيرم، و سال بعد قضا كنم؟

ص: 80

پاسخ: در شأن يك مسلمان نيست كه اقدام به عقد چنين قراردادى كند زيرا اين قرارداد شرعاً باطل است، و بايد به ديگران گفت كه عقيدۀ مذهبى ما چنين اجازه اى را نمى دهد. و اگر راهى نداريد، مى توانيد روز اوّل را به مسافرتِ مثلاً يك ساعته برويد و برگرديد، و قبل از ده روز بازهم سفرى مانند آن انجام دهيد. البتّه به شرط اين كه بخواهيد مدّتى طولانى مثلاً يك سال، در آن محل بمانيد.

سؤال 222. اگر انسان افسرده باشد، نه از نوع بسيار شديد بلكه از نوعى كه دكترها و روانشناسان تشخيص افسردگى دهند و در اين مدّت نمازش را عمداً ترك كند و روزه هم نگيرد و به خدا بدگمان شود و از رحمت او مأيوس گردد و كشف حجاب كند، در حالى كه عقلش سر جايش است و آگاه و عاقل است، حكمش چيست؟

پاسخ: انسان بايد هميشه به خداوند قادر مهربان اميدوار باشد و آنچه را كه او دستور داده، از نماز، روزه، حجاب، يا ساير وظايف دينى، انجام دهد و از رحمت واسعۀ او مأيوس نباشد، كه نااميدى از گناهان كبيره است و هيچ كس حق ندارد به بهانۀ افسردگى وظايف شرعى خود را ترك كند مگر اين كه براثر بيمارى افسردگى عقل و هوش خود را از دست بدهد.

سؤال 223. آيا تزريق خون و اهداى خون روزه را باطل مى كند؟

پاسخ: تزريق خون روزه را باطل مى كند اما بايد تا آخر روز از كارهايى كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد و احتياطاً قضاى آن

ص: 81

روز را نيز به جا آورد. اما اهداى خون و انجام آزمايش خون مانعى ندارد ولى با توجه به اين كه باعث ضعف مى شود كراهت دارد.

سؤال 224. آيا تزريق سرم در حال روزه اشكالى دارد؟

پاسخ: تزريق سرم هاى وريدى (كه در رگ تزريق مى شوند) جايز نيست.

سؤال 225. اگر روزه دار در حال روزه عمل دياليز انجام دهد، روزه اش باطل است؟

پاسخ: در صورتى كه چيزى از خون كم شود روزه صحيح است؛ ولى در صورت اضافه كردن چيزى به خون و يا تعويض خون احتياط آن است كه قضاى آن روز را به جا آورد.

سؤال 226. تكليف دختران تازه به بلوغ رسيده كه از نظر جسمى ضعيف هستند دربارۀ روزه چيست؟

پاسخ: دختران با تمام شدن نُه سال قمرى بالغ مى شوند، ولى چنانچه قادر بر انجام برخى از تكاليف مانند روزه نباشند، انجام آن براى آن ها واجب نيست. و اگر تا ماه رمضان سال بعد قادر بر قضاى آن هم نباشند، قضا نيز ندارد، ولى براى هر روز بايد فقيرى را سير كنند.

سؤال 227. اگر پزشك بگويد: روزه نگير، تكليف چيست؟

پاسخ: اين مسأله دو صورت دارد: گاه براى طبيب خوف ضرر حاصل مى شود، يعنى احتمال قابل توجّهى نسبت به زيان داشتن روزه براى او حاصل مى شود، در اين جا مى تواند همان را به بيمار منتقل كند،

ص: 82

چنانچه بيمار از قول طبيب خوف ضرر پيدا كرد روزه را ترك مى كند.

صورت دوّم آن است كه احتمال ضعيف و كم رنگى باشد، در اين جا پزشك نمى تواند ترك روزه را به بيمار توصيه كند.

احكام اموات

سؤال 228. در صورتى كه قبرستان مسلمان ها (در خارج از كشور) در جوار قبرستان مسيحى ها واقع شود، چه حكمى دارد؟ بدين شكل كه قبرستان مسلمان ها به صورت واحد جداگانه اى، ديوار احاطه، در ورودى، و ديگر تسهيلات مختصّ به خود داشته باشد.

پاسخ: اشكالى ندارد.

سؤال 229. هرگاه قبور را با سنگ هاى مرمر، يا سيمان فرش كنند، و چند متر پارچه روى قبر بيندازند تا مندرس و كهنه نشود، چه حكمى دارد؟ آيا اين كارها براى ميّت منفعت دارد؟

پاسخ: اين كارها خرج هاى اضافى است كه براى ميّت سودى ندارد مگر در مواردى كه تعظيم شعائر ايجاب مى كند.

سؤال 230. لطفاً به سؤالات زير پاسخ فرماييد:

الف) آيا مى توان فرد بهايى را در قبرستان مسلمانان دفن كرد؟ اگر دفن شده باشد چه بايد كرد؟

ب) آيا مى توان فرد غير مسلمانى را در قبرستان مسلمانان دفن كرد؟ اگر دفن شده باشد تكليف چيست؟

ص: 83

ج) آيا دفن كردن فرد مسلمان در قبرستان ساير اديان مانند اهل كتاب يا كفار، صحيح است؟ اگر دفن شده باشد چه بايد كرد؟

پاسخ: مرد و زن مسلمان را در قبرستان غير مسلمانان و بالعكس نبايد دفن كرد و اگر دفن شده باشند و محذورى براى انتقال جسد وجود نداشته باشند بايد انتقال دهند.

سؤال 231. در برخى از كشورها رسم بر اين است كه قبر ميّت بعد از گذشت سى سال براى دفنِ ميّتِ تازه مورد استفاده قرار مى گيرد. آيا نبش قبر بعد از مدّت فوق اشكال دارد؟

پاسخ: در صورتى كه مسلّم شود آثار ميّت در اين مدّت به كلّى از بين رفته، مانعى ندارد.

سؤال 232. زن مسلمانى كه بچۀ مسلمان 7 ماهه اى در شكمش بوده فوت كرده است، بعضى مى گويند كه بايد آينه اى پشت مادر قرار دهند تا انعكاس صورت بچه به طرف قبله باشد آيا اين كار لازم است؟

پاسخ: رو به قبله بودن مادر كافى است و گذاشتن آينه معنا ندارد.

احكام حج

سؤال 233. گفته شده كه يكى از واجبات بر هر مسلمان عبارت است از حج و به جا آوردن مناسك حج، لطفا بگوييد كه حج چيست و چه زمانى بايد آن را به جا آورم؟

ص: 84

پاسخ: «حج» يعنى زيارت خانۀ خدا و انجام اعمالى كه آن ها را مناسك حج مى نامند و در تمام عمر يك بار بر همۀ كسانى كه داراى شرايط زير باشند واجب است:

1. بالغ بودن 2. عاقل بودن 3. با انجام حج، عمل واجب ديگرى كه مهم تر از حج است ترك نشود يا كار حرامى كه اهمّيّتش در شرع بيشتر است انجام داده نشود. 4. استطاعت، و آن با چند چيز حاصل مى شود:

داشتن زاد و توشۀ راه و آنچه در سفرش به آن محتاج است و مركب سوارى مورد نياز، يا مالى كه بتواند به وسيلۀ آن، اين ها را به دست آورد.

نبودن مانعى در راه و نداشتن ترس از خطر و ضرر براى جان و عرض و مال خويش، بنابراين، اگر راه بسته است يا ترس از خطرى دارد حج بر او واجب نيست، ولى اگر راه ديگرى دارد هرچند دورتر است لازم است از آن راه به حج رود.

توانايى جسمانى براى انجام مناسك حج.

داشتن وقت كافى براى رسيدن به مكّه و انجام مناسك.

داشتن مخارج كسانى كه خرج آن ها بر او شرعاً يا عرفاً لازم است.

داشتن مال يا كسب وكارى كه بعد از بازگشت بتواند با آن زندگى كند.

سؤال 234. جايى خواندم كه حج داراى اقسامى است. لطفاً برايم توضيح دهيد.

پاسخ: حج سه نوع است: «حجّ تمتّع»، «حجّ قِران» و «حجّ اِفراد».

حجّ تمتّع وظيفۀ كسانى است كه فاصلۀ محلّ سكونت آن ها تا مكّۀ

ص: 85

معظّمه چهل و هشت ميل (يعنى حدود هشتاد و شش كيلومتر) يا بيشتر باشد، يعنى براى مردمى كه از مكه دور هستند و در كشورها و يا شهرهاى دور زندگى مى كنند. و حجّ قِران و اِفراد وظيفۀ اهالى مكّۀ معظّمه و كسانى است كه منازل آن ها در كمتر از اين مسافت قرار داشته باشد.

سؤال 235. اعمال يا همان مناسك حج تمتع به چه شكل به جا آورده مى شود؟

پاسخ: درواقع مناسك و اعمال حج تمتع دو بخش دارد كه به ترتيب به جا آورده مى شوند و مجموع اين اعمال مناسك حج را تشكيل مى دهد؛ الف: عمرۀ تمتع، ب: حج تمتع.

صورت حجّ تمتّع به طور اجمال چنين است:

الف) عمرۀ تمتّع

حتماً بايد در ماه هاى حج (شوّال، ذى القعده و ذى الحجّه) انجام شود و از پنج عمل زير تشكيل مى شود:

1. احرام بستن از ميقات به قصد عمرۀ تمتّع.

2. هفت بار طواف خانۀ كعبه.

3. دو ركعت نماز طواف نزد مقام ابراهيم.

4. سعى بين صفا و مروه (هفت بار).

5. تقصير، يعنى كوتاه كردن مقدارى از مو يا ناخن، ولى به گرفتن ناخن قناعت نشود.

ص: 86

پس از انجام اعمال پنج گانۀ فوق، از احرام بيرون مى آيد، و تمام چيزهايى كه به سبب احرام بر او حرام شده بود حلال مى شود.

ب) حجّ تمتّع

حجّ تمتّع شامل اعمال زير است:

1. احرام بستن از مكّه.

2. وقوف (توقّف كردن) در «عرفات» از ظهر تا غروب روز نهم ذى الحجّه.

3. وقوف در مشعرالحرام و ماندن در آن جا از طلوع فجر روز عيد قربان تا طلوع آفتاب.

4. رفتن به منى و رمى جمرۀ عقبه (يعنى هفت سنگ كوچك به محلّى كه در آخر منى قرار دارد، و نامش «جمرۀ عقبه» است، مى زند).

5. قربانى كردن در منى روز عيد قربان (دهم ذى الحجّه).

6. حلق يا تقصير، يعنى تراشيدن موى سر يا كوتاه كردن مقدارى از مو يا ناخن، ولى به ناخن تنها قناعت نكند.

با انجام اين شش عمل تمام آنچه با احرام بر او حرام شده بود حلال مى شود، جز همسر و بوى خوش.

7. هفت دور طواف خانۀ كعبه (اين طواف، طواف زيارت نام دارد).

8. به جا آوردن دو ركعت نماز طواف.

9. سعى (رفت و آمد) ميان صفا و مروه.

ص: 87

هنگامى كه اين سه عمل هم انجام شد، بوى خوش نيز بر مُحرم حلال مى شود.

10. طواف ديگرى اطراف خانۀ كعبه به جا مى آورد كه «طواف نساء» نام دارد.

11. دو ركعت نماز طواف نساء.

با انجام اين دو عمل، همسر نيز بر او حلال مى شود.

12. بازگشت به منى و اقامت شب يازدهم و دوازدهم (و در بعضى حالات شب سيزدهم) در آن جا.

13. رمى جمرات سه گانه (يعنى زدن هفت سنگ در روز يازدهم و دوازدهم به هر كدام از سه محلّى كه در منى قرار دارد، و اين سه محل، جمرۀ اولى، و وسطى، و عقبه نام دارند).

بعد از ظهر روز دوازدهم با انجام اين اعمال، مى تواند به مكّه بازگردد و حجّ او تمام است.

سؤال 236. احرام چگونه عملى است و چگونه محقق مى شود؟

پاسخ: نخستين اعمال عمره و حج «احرام» است، و واجبات «احرام» سه چيز است: «نيّت»، «گفتن لبّيك» و «پوشيدن لباس احرام»؛ به عبارتى با رعايت و به جا آوردن اين سه عمل، احرام تحقق پيدا مى كند.

سؤال 237. آيا لباس شخص مُحرم بايد كيفيت خاصى را دارا باشد؟

ص: 88

پاسخ: مردان، بايد تمام لباس هاى دوخته را - حتى لباس هاى زير و كوچك - از تن درآورند سپس دو جامۀ احرام را بر تن كنند به اين شكل كه يكى را به صورت لنگ دور كمر ببندند، و ديگرى را مانند عبا بر دوش بيندازند. همان طور كه گفتيم، اين حكم مخصوص مردان است.

و بانوان؛ مى توانند لباس دوخته بپوشند و بيرون آوردن آن ها و پوشيدن دو تكه پارچۀ غير دوخته بر آنان واجب نيست. درواقع همان لباس هايى كه بر تن دارند، لباس احرامشان محسوب مى شود.

سؤال 238. لباس احرام بايد جنس و رنگ خاصى داشته باشد؟

پاسخ: جنس و رنگ خاصّى در جامۀ احرام شرط نيست، امّا نبايد دوخته باشد.

سؤال 239. آيا لباس احرام بايد شرايط خاصى را دارا باشد؟

پاسخ: تمام چيزهايى كه در لباس نمازگزار شرط است در دو جامۀ احرام نيز شرط مى باشد بنابراين لباسهاى احرام بايد پاك باشد، و از اجزاى حيوان حرام گوشت، يا ابريشم خالص، و زربفت نباشد. (در اين حكم، بنابراحتياط واجب، فرقى ميان زن و مرد نيست، هرچند در نماز درمورد پارچۀ ابريشم و زربفت ميان زن و مرد تفاوت است).

سؤال 240. اولين نكته در تحقق احرام، نيت است، آيا اين نيت بايد داراى كيفيت مشخصى باشد؟

پاسخ: نيّت احرام چنين است كه قصد مى كند امورى را كه بر فرد مُحرِم حرام است بر خود حرام بشمرد، و به دنبال آن به اعمال عمره يا

ص: 89

حج بپردازد، و كافى است با در نظر گرفتن اين معنا، به زبان، يا در قلبش بگويد: «احرام مى بندم براى عمرۀ تمتّع از حجّ واجب (يا مستحب) براى خودم (يا براى كسى كه ازطرف او نيابت دارم) قربة الى اللّه» و منظورش از «احرام مى بندم» بنا گذاشتن بر تحريم كارهاى مزبور بر خويش است، و در احرام حج مى گويد: «احرام مى بندم براى حجّ واجب قربة الى اللّه» و در عمرۀ مفرده مى گويد: «احرام مى بندم براى عمرۀ مفرده قربة الى اللّه».

سؤال 241. آيا گفتن لبيك هاى مشهور كه حجاج مى گويند از واجبات است؟ چه زمانى و به چه شكلى بايد گفته شوند؟

پاسخ: واجب است هنگام احرام و بعد از گفتن نيت، «لبّيك هاى چهارگانه» را به عربى صحيح بگويد، و احتياط واجب آن است كه به صورت زير باشد: «لَبَّيْكَ اللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ، اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لا شَريكَ لَكَ؛ يعنى خداوندا! اجابت (و اطاعت) مى كنم دعوت تو را، و دگر بار هم اجابت مى كنم تو را، همتايى براى تو نيست، اجابت مى كنم تو را، ستايش تنها سزاوار تو، و نعمت و ملك از آن توست، هيچ همتايى ندارى!».

سؤال 242. آيا داشتن طهارت در هنگام احرام لازم است؟

پاسخ: لازم نيست مُحرم به هنگام احرام بستن، از حدث اصغر و اكبر پاك باشد، بنابراين بدون وضو، و در حال جنابت يا حيض، يا نفاس مى تواند محرم شود. (البتّه روشن است كه در صورت جنابت

ص: 90

و حيض و نفاس بايد خارج از مسجد محرم شود)، بلكه غسل احرام بر زن حائض و نفساء نيز مستحب است.

سؤال 243. انجام چه كارهايى بر مُحرِم، حرام مى شود؟

پاسخ: انسان، پس از پوشيدن لباس احرام و نيت و گفتن لبيك، مُحرِم است و بايد تا پايان اعمال عمره، از برخى كارها پرهيز كند كه مجموع آن ها بيست و چهار چيز است كه چهار مورد آن فقط بر مردان حرام است و دو مورد آن فقط بر بانوان و بقيۀ آن ها هم بر مردان حرام است و هم بر زنان.

سؤال 244. مُحرّمات مشترك بين زن و مرد در حال احرام كدام اند؟

پاسخ:

1. استعمال عطريات.

2. سرمه كشيدن

3. نگاه در آينه

4. انگشتر به دست كردن براى زينت

5. روغن ماليدن به بدن

6. زدودن مو از بدن

7. ناخن گرفتن

8. بيرون آوردن خون از بدن

9. كندن دندان

ص: 91

10. فُسوق (دروغ گفتن و فحش دادن و فخر فروشى)

11. مجادله كردن

12. كشتن حشرات

13. شكار حيوان صحرايى

14. آميزش يا هر گونه استفادۀ شهوانى ديگر

15. عقد كردن

16. استمنا

17. كندن درخت يا گياهى كه در محدودۀ حرم روييده باشد

18. همراه داشتن سلاح.

سؤال 245. كدام دسته از مُحرّمات فقط براى مردان است؟

پاسخ:

1. پوشيدن جامۀ دوخته

2. پوشيدن چيزى كه تمام روى پا را بگيرد

3. پوشاندن سر

4. قرار دادن سايه بالاى سر

سؤال 246. كدام دسته از مُحرّمات فقط براى زنان است؟

پاسخ:

1. پوشيدن زيور براى زينت.

2. پوشاندن صورت

سؤال 247. طواف را چگونه بايد به جا آورد؟

ص: 92

پاسخ: بايد طواف را از «حجرالاسود» شروع كند، و به «حجرالاسود» ختم نمايد، و همين اندازه كه در عرف بگويند از حجرالاسود شروع كرده و به آن خاتمه داده كافى است، و دقّت در محاذى بودن اجزاى بدن با اجزاى حجرالاسود لازم نيست.

سؤال 248. آيا شرايط خاصى در طواف وجود دارد؟

پاسخ: بله، ازجمله:

نيت؛ يعنى همان قصد قربت.

طهارت داشتن؛ يعنى وضو داشتن و پاك بودن از جنابت و حيض و نفاس، و اين در صورتى است كه طواف واجب باشد.

پاك بودن بدن و لباس طواف كننده از هر نجاستى، خواه طواف واجب باشد يا مستحب.

سؤال 249. اگر فردى حج را انجام ندهد تكليفش چيست؟

پاسخ: هرگاه حج بر كسى واجب شود و انجام ندهد و استطاعتش از دست برود بايد از هر طريقى كه مى تواند حج را به جا آورد، ولو با قرض گرفتن يا اجير شدن.

سؤال 250. براى حج ثبت نام كرده و در نوبت بودم، الان كه نوبتم رسيده توانايى رفتن ندارم تكليفم چيست؟

پاسخ: هرگاه حج بر كسى واجب نشده باشد و اكنون كه نوبتش رسيده به علّت بدهى و مشكلات مالى قادر بر رفتن به حج نيست، مى تواند فيش خود را مطابق مقررات حكومت اسلامى به ديگرى واگذار كند.

ص: 93

سؤال 251. اجازۀ شوهر جزء شرايط استطاعت است؟

پاسخ: خير.

سؤال 252. اگر فردى يكى از مواردى را كه بر او حرام شده مرتكب شود چه وظيفه اى دارد؟

پاسخ: كفّارۀ هر يك از محرّمات احرام:

كار حرام:

1. جماع (آميزش)، كفاره: يك شتر (با تفصيلى كه قبلاً ذكر شده)

2. استعمال بوى خوش: يك گوسفند (بنابر احتياط واجب)

3. گرفتن كمتر از ده ناخن: براى هر ناخن يك مدّ طعام (750 گرم)

4. گرفتن تمام ناخن هاى دست يا پا: يك گوسفند

5. گرفتن تمام ناخن دست و پا در يك مجلس. يك گوسفند

6. گرفتن تمام ناخن هاى دست و پا در دو مجلس. دو گوسفند

7. قطع درخت يا گياه حرم: يك گاو (بنابر احتياط واجب)

8. پوشيدن لباس دوخته حتى در حال ضرورت: يك گوسفند

9. پوشيدن كفش و جوراب براى مردان كفاره ندارد

10. پوشانيدن صورت براى زنان: يك گوسفند (احتياط مستحب)

11. زير سايه رفتن براى مردان: يك گوسفند

12. تراشيدن سر يا موهاى زير بغل: يك گوسفند

13. تراشيدن سر در حال ضرورت: تخيير بين يك گوسفند يا سه روز روزۀ يا اطعام شش فقير به دو مدّ طعام

ص: 94

14. زايل كردن موى زير بغل در حال ضرورت: مانند مورد قبل (بنابر احتياط واجب)

15. زايل كردن مقدارى از موى سر يا صورت يا زير بغل و مانند آن:

اطعام يك فقير

16. ازدواج: كفاره ندارد

17. اجراى صيغۀ عقد براى ديگران: كفاره ندارد

18. نگاه يا لمس همسر به قصد لذت: يك گوسفند

19. نگاه يا لمس همسر با انزال: يك شتر (احتياط واجب)

20. بوسيدن همسر به قصد لذت: يك شتر

21. كشتن حشرات حتى سهواً: مقدارى طعام بنابر احتياط واجب

22. دروغ گفتن، دشنام دادن و تفاخر: استغفار

23. قسم دروغ، براى هر مرتبه: يك گوسفند

24. قسم راست (سه مرتبه): يك گوسفند

25. قسم راست (كمتر از سه مرتبه): كفاره ندارد

26. حمل سلاح: يك گوسفند (بنابراحتياط واجب)

27. سرمه كشيدن: كفاره ندارد

28. نگاه كردن در آينه: كفاره ندارد

29. پوشيدن زيورآلات: كفاره ندارد

30. استعمال روغنى كه بوى خوش دارد: يك گوسفند

ص: 95

31. خارج كردن خون از بدن: كفاره ندارد

32. كشيدن دندان: يك گوسفند (بنابراحتياط واجب)

33 پوشاندن سر: يك گوسفند (بنابراحتياط واجب)

34 ماليدن روغن: يك گوسفند (بنابراحتياط واجب)

سؤال 253. شخصى حدود ده سال قبل براى حجّ بيت اللّه الحرام ثبت نام كرد ليكن بعد از چند سال به رحمت ايزدى پيوست. امسال نوبت حجّ آن مرحوم رسيده است، مستدعى است تكليف ورثه و برى شدن ذمّۀ آن مرحوم را بيان فرماييد. از طرف ديگر تصرّف در اين وجه چگونه است؟

پاسخ: اگر راهى براى رفتن به مكّه جز بودن در نوبت نداشته چنين كسى مستطيع نشده و وجه مزبور جزء مال الارث است و اگر بخواهند احتياط كنند مى توانند حجّ ميقاتى به مبلغ كم بگيرند مشروط بر اين كه صغير نداشته باشد يا اگر صغير دارد از سهم كبير بردارند.

سؤال 254. در صورتى كه كسى قدرت تهيۀ فيش حج را به قيمت آزاد داشته باشد ولى اين قيمت با نرخ متعارف خيلى متفاوت باشد و مستلزم به تأخير افتادن نوبت ديگران شود، آيا حج بر او واجب است؟

پاسخ: در صورتى كه تفاوت قيمت به صورت اجحاف كلّى باشد و يا مايۀ ضايع شدن حقّ ديگران گردد مستطيع نيست.

سؤال 255. دستور معظّم له درمورد شك در اعمال حج چيست؟

ص: 96

پاسخ: در چنين مواردى قاعدۀ فراغ جارى مى شود و عملى كه انجام داده و سپس در صحّت آن شك مى كند صحيح است و نبايد به شك اعتنا كرد.

سؤال 256. در چه صورتى حاجى موظّف است در وطنش قربانى كند؟

پاسخ: در شرايط فعلى قربانى سه حالت دارد:

الف) در صورتى كه بتواند در آن جا قربانى كند و در آن جا قربانى را به مصرف برساند: اين مقدّم بر هر چيز است.

ب) در صورتى كه آن جا قابل مصرف نباشد امّا مسلمين بتوانند آن را بسته بندى كرده به خارج منى و بلد ديگر بفرستند تا مصرف نيازمندان شود: در صورت عدم امكان روش اوّل، روش دوّم واجب است.

ج) هيچ كدام از دو صورت قبل ممكن نباشد و قربانى ضايع مى شود و از بين مى رود: پول آن را كنار بگذارند و در ماه ذى الحجّه هنگام بازگشت قربانى كرده و در مصارف آن مصرف كنند، كه در اين صورت، هيچ اشكالى براى حج آن ها نخواهد داشت و اگر نمى توانند پول قربانى را كنار بگذارند بر ذمّه بگيرند.

سؤال 257. اين جانب به علّت قطع نخاع و عدم كنترل بول و مشكلات ديگر، نمى توانم بدن و لباس احرام خود را پاك نگه دارم، وظيفه ام چيست؟

ص: 97

پاسخ: آن مقدار كه مى توانيد محافظت كنيد، و آنچه موجب عُسر و حرج است اشكالى ندارد.

سؤال 258. وظيفۀ مسلوس (كسى كه بى اختيار قطرات بول از او خارج مى شود) دربارۀ طواف و نماز طواف چيست؟

پاسخ: اگر در زمان خاصّى بيمارى اش تخفيف پيدا مى كند، به گونه اى كه مى تواند در آن زمان طواف و نماز طواف را با وضو و بدنِ پاك به جا آورد، بايد اين اعمال را در آن زمان انجام دهد و اگر چنين وقتى ندارد، در صورتى كه زحمت زيادى نداشته باشد، هر بار كه وضويش باطل شد تجديد وضو كند، و اگر زحمت زياد دارد، براى طواف، يك وضو، و براى نماز هم يك وضو مى گيرد، و نايب گرفتن لازم نيست.

سؤال 259. مُحرمى كه مبتلا به خروج ريح است (يعنى مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند) و در طول سال شايد يكى دو ماه بيمارى اش تخفيف پيدا كند، ولى نوعاً به فاصلۀ يكى دو دقيقه وضويش باطل مى شود، تكليفش چيست؟

پاسخ: چنانچه نتواند در اثناء طواف وضو بگيرد، يا اين كار زحمت زياد داشته باشد، مى تواند براى طواف به يك وضو اكتفا كند، و براى نماز طواف وضوى ديگرى بگيرد. هرچند در اثناء طواف و نماز، وضويش باطل شود، و نيازى به گرفتن نايب نيست.

ص: 98

سؤال 260. مى خواهم به سفر عمره بروم، چه اعمالى در اين سفر واجب است؟

پاسخ: اعمال عمرۀ مفرده به ترتيب عبارت اند از:

1. احرام

2. طواف

3. نماز طواف

4. سعى

5. تقصير

6. طواف نساء

7. نماز طواف نساء

سؤال 261. انجام طواف در طبقات بالاى مسجد الحرام چه حكمى دارد؟

پاسخ: طواف در طبقۀ دوّم و پشت بام مسجدالحرام اشكال دارد ولى كسانى كه مجبور هستند از آن جا طواف كنند طوافشان صحيح است، و نايب گرفتن لازم نيست.

سؤال 262. آيا مى توان در حال طواف مقدارى استراحت كرد و نشست؟

پاسخ: نشستن در حال طواف واجب، براى رفع خستگى مانعى ندارد ولى احتياط آن است كه موالات عرفى به هم نخورد، يعنى فاصله

ص: 99

زياد نشود امّا نشستن در حال سعى، براى رفع خستگى و مانند آن به هرمقدار مانعى ندارد، خواه در صفا باشد، يا در مروه، يا در ميان آن دو.

احكام ازدواج و زناشويى

سؤال 263. آيا ازدواج از واجبات است؟

پاسخ: ازدواج از مستحبّات است و اگر كسى بترسد كه با ترك ازدواج در حرام بيفتد ازدواج بر او واجب است.

خداوند حكيم در قرآن كريم مى فرمايند: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» ((1))؛ «يكى از آيات و نشانه هاى عظمت خدا اين است كه همسرانى از جنس شما براى شما آفريد تا آرامش خويش را در كنار آن ها پيدا كنيد، و در ميان شما محبّت و دوستى و رحمت قرار داد، در اين، نشانه هاى بسيارى است براى كسانى كه انديشه مى كنند!».

در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى خوانيم: «ما بُنِىَ بَناءٌ فِى الاِسْلامِ اَحَبُّ اِلى اللّه مِنَ التَّزْوِيِج((2))؛ بنايى در اسلام نزد خدا محبوب تر از تزويج نيست».

سؤال 264. چند نوع ازدواج در اسلام داريم؟

پاسخ: به واسطۀ عقد ازدواج، زن و مرد به هم حلال مى شوند و آن بر دو قسم است: ازدواج دائم كه هميشگى است و زنى را كه به اين عقد

ص: 100


1- . سورۀ روم، آيۀ 21.
2- . بحارالانوار، ج 100، ص 222.

درمى آيد «دائمه» گويند و ازدواج موقّت كه براى مدّت معيّنى عقد زناشويى مى بندند، خواه اين مدّت كوتاه باشد يا طولانى و آن را «متعه» و «صيغه» نيز مى نامند.

سؤال 265. هدف از ازدواج چيست؟

پاسخ: همان گونه كه قرآن مى گويد، آن است كه زن و مرد در كنار يكديگر زندگى آرامى داشته باشند (لتسكنوا اليها، سورۀ روم، آيۀ 21) و اين هدف بدون زندگى مشترك حاصل نمى شود و زندگى توأم با تجرد موجب بدبختى و انواع مشكلات و بيمارى هاست ولى زن نبايد به صورت بردۀ مرد درآيد و اگر كارهاى خانه را انجام مى دهد بايد با ميل و رضايتش باشد. البته تقسيم كار براساس رضايت طرفين كار بسيار خوبى است.

سؤال 266. چطور ازدواج صورت مى گيرد؟

پاسخ: در عقد ازدواج خواه دائم باشد يا موقّت، خواندن صيغه لازم است و رضايت طرفين به تنهايى كافى نيست و صيغۀ عقد را طرفين يا وكيل آن ها مى توانند بخوانند.

سؤال 267. آيا صيغۀ ازدواج بايد حتماً عربى باشد؟

پاسخ: احتياط آن است كه به عربى صحيح خوانده شود، ولى در صورتى كه مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى بخوانند مى توانند به زبان خود بخوانند و گرفتن وكيل براى خواندن صيغه به زبان عربى واجب نيست، ولى بايد لفظى بگويند كه معنى همان صيغۀ عربى را بفهماند.

ص: 101

سؤال 268. در برخى مناطق، دختر و پسر دخالتى در انتخاب همسر ندارند، آيا اين كار صحيح است؟

پاسخ: زن و مرد بايد از روى اختيار به ازدواج راضى باشند.

سؤال 269. آيا ازدواج سادات با غير سادات، اشكالى دارد؟

پاسخ: اين كار شرعاً اشكالى ندارد، و در زمان حضرات معصومين عليهم السلام و طول تاريخ اسلام فراوان بوده است. ولى چنانچه در منطقه اى براثر عدم آگاهى مردم از حكم شرعى، خطر درگيرى باشد، از آن صرف نظر كنيد.

سؤال 270. ازدواج مردان شيعه با دختران و زنان اهل سنّت چه حكمى دارد؟

پاسخ: اشكالى ندارد.

سؤال 271. درمورد ازدواج با مردان اهل سنت، چه مى فرماييد؟

پاسخ: در صورتى كه براى مذهب زن يا فرزندان آينده اش خطرى داشته باشد، جايز نيست.

سؤال 272. آيا در ازدواج اجازۀ پدر دختر لازم است؟

پاسخ: ازدواج دختر باكره، بدون كسب اجازۀ ولىّ دختر جايز نيست. منظور از باكره دخترى است كه قبلاً شوهر نكرده است، خواه عضو بكارت موجود باشد، يا نه.

سؤال 273. حكمت عدم جواز ازدواج مسلمان با كافر چيست؟

پاسخ: معمولاً همسر دربرابر دين همسرش آسيب پذير است

ص: 102

بنابراين نبايد با غير مسلمان ازدواج كرد؛ به علاوه، وضع دينى فرزندان به خطر خواهد افتاد.

سؤال 274. دليل عدم جواز ازدواج دختر مسلمان با مرد مسيحى يا به طور كلى مرد اهل كتاب چيست؟

پاسخ: با توجه به اين كه مسلمانان حضرت مسيح عليه السلام را به عنوان يك پيامبر بزرگ مى شناسند مشكلى در ازدواج آن ها با زن مسيحى پيدا نمى شود ولى در صورت عكس آن، چون مرد مسيحى احترامى براى پيامبر صلى الله عليه و آله قائل نيست ممكن است مشكلاتى پيش آيد.

سؤال 275. ازدواج دائم يا موقت با زنان اهل كتاب چه حكمى دارد؟

پاسخ: جايز است. ولى خالى از كراهت نيست.

سؤال 276. ازدواج موقت با زن بودايى اشكالى دارد؟

پاسخ: جايز نيست.

سؤال 277. دليل عدم جواز ازدواج زن مسلمان با مرد غير مسلمان، چيست؟

پاسخ: اين حكم دلايل مختلفى مى تواند داشته باشد، ازجمله اين كه در ازدواج معمولاً مرد نوعى تسلط و برترى بر زن پيدا مى كند و به طور طبيعى اختياردار زن مى شود و اين برخلاف آيۀ شريفۀ «وَ لَنْ يَجْعَلَ اَللّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى اَلْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» ((1)) است كه مى فرمايد: «هيچ گاه1.

ص: 103


1- . سورۀ نساء، آيۀ 141.

خداوند راهى براى پيروزى و تسلط كافران بر مسلمانان قرار نداده است» از طرفى ازدواج پايۀ اصلى تكثير نسل، پرورش و تربيت فرزندان و گسترش جامعه است و محيط تربيتى خانواده در سرنوشت فرزندان فوق العاده مؤثر است، اين تأثير عبارت است از آثار قطعى وراثت، و آثار قطعى تربيت در طفوليت، كه غالباً در دامان پدر و مادر پرورش مى يابند و در سال هايى كه بسيار شكل پذيرند زير نظر آن ها هستند.

سؤال 278. اگر زن مسلمان با مرد مسيحى ازدواج كند و بعد از ازدواج نيز صاحب فرزند شده باشند، تكليف چيست؟

پاسخ: به يكديگر محرم نيستند و بايد از يكديگر جدا شوند و در صورتى كه مى دانستند اين ازدواج باطل است، اين فرزند، حكم فرزند نامشروع را دارد و فرزند از او ارث نمى برد اما اگر نمى دانستند، فرزند آن ها مشروع است.

سؤال 279. آيا شرايط شرعى خاصى در ازدواج با اهل كتاب بايد رعايت گردد؟

پاسخ: اين كه ازدواج با زنان معروف به فحشا جايز نيست ولى رعايت ديگر شرايط شرعى از طرف آن ها واجب نمى باشد.

سؤال 280. ازدواج با اعضاى فرقۀ ضالۀ بهائيت چه حكمى دارد؟

پاسخ: جايز نيست مگر اين كه مسلمان شود.

سؤال 281. آيا زنان اهل كتاب هم عده دارند؟

پاسخ: نگه داشتن عده براى همۀ زنان حتى زنان اهل كتاب لازم است و اگر احتمال دهيد كه عده نگه مى دارد كافى است.

ص: 104

سؤال 282. در خصوص همسريابى اينترنتى نظر شما چيست؟

پاسخ: تا آن جا كه اطلاع داريم تاكنون افراد يا گروه هاى متعددى اقدام به اين كار كرده اند، بعضى موفق بوده اند و بعضى با مشكلات مواجه شده اند. ولى به هر حال اگر اين كار زير نظر افراد مطمئن و با رعايت تمام شئونات اسلامى، و اخذ مجوز از مقامات ذى صلاح صورت گيرد كار خوبى است و ممكن است جلوى بسيارى از مشكلات ازدواج ها را بگيرد اما با توجه به ظرافت و حساسيت هاى مسأله، نياز به برنامه ريزى دقيق دارد.

سؤال 283. نحوۀ جارى كردن عقد موقت دربارۀ زنان اهل كتاب به چه شكلى است؟

پاسخ: در صورتى كه آشنا به عربى نباشد به هر زبانى جايز است ولى بايد به آن ها تفهيم گردد كه عقد ازدواج در اسلام دو نوع است كه يك نوع آن عقد موقّت است كه دربرابر آن هديه اى پرداخت مى شود.

سؤال 284. ازدواج با زنانى كه غير اهل كتاب و منكر خداوند هستند و اصلاً دينى ندارند چه حكمى دارد؟

پاسخ: جايز نيست.

سؤال 285. با ازدواج، زن چه وظايف و تكاليفى را بايد رعايت كند؟

پاسخ: زنى كه عقد دائم شده بنابر احتياط نبايد بدون اجازۀ شوهر از خانه بيرون رود يا كارى در خارج خانه انتخاب كند (خواه اجازۀ لفظى

ص: 105

باشد و يا از قرائن معلوم شود كه او راضى است) و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند.

سؤال 286. مرد در ازدواج چه تكاليفى دارد؟

پاسخ: در عقد دائم بر شوهر واجب است كه غذا و لباس و منزل و لوازم ديگر را مطابق معمول براى او تهيّه كند (حتّى هزينۀ طبيب و دارو و مانند آن) و اگر تهيّه نكند بنابر احتياط بدهكار او خواهد بود، خواه توانايى داشته باشد يا نه.

سؤال 287. در فاصلۀ بين عقد و مراسم عروسى تكليف نفقه و ساير حقوق بين زن و شوهر چه مى شود؟

پاسخ: در اين مدت، نه نفقه بر عهدۀ شوهر است و نه لازم است زوجه در كارهايش از شوهر اجازه بگيرد البته طبق رسم و عادتى كه در محيط ما وجود دارد كه دختر قبل از مراسم عروسى در خانۀ پدر زندگى مى كند.

سؤال 288. آيا مواردى هست كه اطاعت از شوهر واجب نباشد؟

پاسخ: بله، اگر شوهر با انجام امورى مانند امور زير مخالفت كند اطاعت از او لازم نيست: واجبات (حج واجب، صلۀ رحم نسبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و امثال آن ها به مقدار لازم)، فراگرفتن احكام اسلام مانند رفتن به مسجد و امثال آن، تهيۀ اجناس ضرورى منزل در حالى كه مجبور باشد، شركت در انتخابات و راهپيمايى هاى ضرورى و همچنين مراجعه به طبيب.

ص: 106

سؤال 289. حد اطاعت از شوهر تا كجاست؟

پاسخ: اطاعت زن از شوهر مربوط به حقوق زناشويى و بيرون رفتن از منزل است، در كارهاى ديگر اطاعت بر او واجب نيست هرچند بهتر است زن و مرد در تمام مسائل با هم تفاهم داشته باشند.

سؤال 290. من خانمى هستم كه درآمد مستقلى دارم، آيا بايد براى نحوۀ خرج كردن آن از همسرم اجازه بگيرم؟

پاسخ: خرج كردن اموال شخصى بدون اجازۀ شوهر اشكالى ندارد.

سؤال 291. در بعضى ازدواج ها مهريۀ سنگينى تعيين مى كنند، آيا اين كار صحيح است؟

پاسخ: مهريّه هاى فوق العاده سنگين كه سفاهت زوج را نشان مى دهد، يا قرينه بر عدم قصد جدّى دربارۀ آن است باطل است و تبديل به مهرالمثل مى شود، ولى اصل عقد در هر حال صحيح است.

سؤال 292. حكم وطى در دبر زوجه چيست؟

پاسخ: اين كار بدون رضايت زوجه حرام و با رضايت وى كراهت شديد دارد و اِشكال پزشكى آن قابل انكار نيست و تكرار آن سبب نوعى انحراف جنسى مى شود.

سؤال 293. استفاده از فيلم ها و مقالات نامشروع براى آموزش روابط جنسى جايز است؟

پاسخ: جايز نيست و در درازمدت آثار نامطلوبى دارد.

ص: 107

سؤال 294. استفاده از اسپرى جنسى براى مردان اشكالى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه ضرر خاصى نداشته باشد اشكالى ندارد ولى در طولانى مدت ضررهايى درپى خواهد داشت.

سؤال 295. آيا در زمان عادت ماهيانۀ زن هرگونه لذت بردن از زن حرام است يا فقط نزديكى حرام است؟

پاسخ: استمتاع از همسر دردوران حيض، غيراز نزديكى حرام نيست.

سؤال 296. تازيانه زدن به همسر جهت تحريك جنسى چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين كار جايز نيست. كسى كه مبتلا به اين بيمارى است بايد تحت درمان پزشك متخصص قرار گيرد.

سؤال 297. من در كشور فرانسه زندگى مى كنم. در اين جا اكثر دخترها تا سن بالا (سى سال) ازدواج نمى كنند و رابطۀ جنسى خارج از ازدواج را زنا نمى دانند. قبل از ازدواج هم رابطۀ جنسى با شخصى در مدت زمانى متفاوت دارند و به اين صورت تقريباً تمامى اين ها مشهور به زنا مى شوند، چون قبل از ازدواج چند سال با هم هستند. اگر اين موضوع، مشهور به زنا بودن تلقى مى شود، آيا در كل نمى شود با اهل كتاب در اين جا ازدواج كرد؟

پاسخ: مشهور به زنا در آن محيطها تعريف خاص خود را دارد و مصاديق آن نيز مشخص است. گمان نمى كنيم تمام آن ها كه نوشته ايد

ص: 108

مصداق مشهور به زنا باشند. بايد از مواردى استفاده كرد كه چنين نيستند و اگر بعداً عدّه نگه ندارند، شما مسئوليتى نداريد.

سؤال 298. من در آينده به كشور مالزى سفر خواهم كرد و از آن جا كه شرايط ايجاب مى كند، در آن كشور قصد ازدواج موقت دارم. درمورد دختران آن جا آيا حتماً بايد دربارۀ اين كه دين دارند يا خير، تحقيق كنم؟ خطبه را چگونه بايد خواند؟

آيا بايد تحقيق كنم كه اين زوجه شوهر دارد يا خير؟ چگونه تحقيق كنم؟

پاسخ: آرى، لازم است درمورد اين كه آيا پيرو آيين يهود و نصارى است و شوهر دارد يا نه تحقيق كنيد تا ازدواج موقت او جايز باشد.

خواندن صيغۀ عقد نيز مطابق آنچه در رسالۀ توضيح المسائل نوشته ايم به صورت عربى يا فارسى يا هر زبان ديگرى لازم است.

سؤال 299. بعد از اتمام مدت صيغه چگونه مى توان آن را تمديد كرد؟

پاسخ: پس از اتمام مدت لازم است دوباره صيغه خوانده شود با تعيين مدت و مهريه.

سؤال 300. اگر شك كرديم كه زن جريانِ نگه داشتنِ عدّه را مى داند يا خير و همچنين با اين فرض كه مى داند، آيا بايد از او بپرسيم كه در عدّۀ كسى هست يا نه؟

پاسخ: در صورتى كه آن زن ظاهراً مسلمان و آشنا به وظيفۀ خود

ص: 109

مى باشد سؤال كردن واجب نيست، در غير اين صورت احتياط واجب سؤال كردن است.

سؤال 301. آيا مرد مى تواند همسر خود را كتك بزند يا نه؟

ص: 110

اشتغال دارد، مى گويد: قصّابى هاى تاجيك، كه گوشت ذبح اسلامى مى فروشند، از نظر بهداشتى در سطح بسيار پايينى قرار دارند.

گوشت آن ها داراى انگل و ميكروب است، و هر لحظه امكان ابتلا به بيمارى هاى مربوطه (عفونى و انگلى) وجود دارد. امّا گوشت هايى كه با ذبح غير اسلامى عرضه مى گردد، از تمام جهات تميز و بسته بندى شده است، و امكان هيچ گونه آلودگى ندارد. حال، كدام يك را انتخاب كنيم؟

پاسخ: در صورتى كه واقعاً گوشت هاى ذبح اسلامى خطرناك باشد، و استفاده از گوشت هاى غير ذبح اسلامى جنبۀ اضطرار داشته باشد، به مقدار ضرورت مانعى ندارد.

سؤال 305. ظرفى كه در آن مشروبات الكلى نگهدارى مى شده است؛ اگر بعد از شستن مورد استفاده قرار گيرد؛ اشكالى ندارد؟ خوردن آبى كه داخل آن ريخته مى شود چطور؟

پاسخ: بعد از تطهير اشكالى ندارد.

سؤال 306. اگر ظرفى داشته باشيم كه در آن شراب بوده مانند ظرف ها وبطرى هاى مخصوص شراب، چطورمى توان آن را پاك كرد؟

پاسخ: ظرفى را كه با شراب نجس شده، بايد با آب قليل سه مرتبه بشويند و دست در آن بمالند و مستحبّ است هفت مرتبه شسته شود.

سؤال 307. گوشت هايى كه از كشورهاى غير مسلمان وارد مى شود چه حكمى دارد؟

ص: 111

پاسخ: چنانچه از بازار مسلمين و از دست مسلمان خريدارى شود و احتمال بدهيد كه خريدار دربارۀ ذبح شرعى آن ها تحقيق كرده، حلال است.

سؤال 308. اگر شخصى در شهرى زندگى مى كند كه در آن هيچ نوع گوشتى با ذبح اسلامى نمى فروشند چه بايد بكند؟ آيا خوردن آن حلال است؟ اگر نه براى غذا چه بايد كرد؟

پاسخ: فقط به مقدار ضرورت براى حفظ سلامت مى توان از گوشت هاى غير ذبح اسلامى استفاده كرد.

سؤال 309. اگر در كشورى خارجى، كسى غير مسلمان براى انسان غذاى حلال (مثل ماهى) درست كند (مثلاً رستوران ها كه هم ماهى دارند و هم گوشت خوك و حرام)، آيا آن غذا حرام است؟ چون بالآخره دست آشپز كه مسلمان نيست با غذا تماس پيدا خواهد كرد.

پاسخ: براى اين گونه اشخاص، مانعى ندارد.

سؤال 310. غذاهايى كه از دست كفّار گرفته مى شود چه حكمى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه احتمال بدهيم اين غذاها به وسيلۀ كارخانه ها يا ابزار و آلات يا دستكش تهيّه شده، هيچ اشكالى ندارد، ولى هرگاه يقين داشته باشيد با دست يا بدن آن ها با رطوبت تماس پيدا كرده احتياط آن است كه در غير موارد ضرورت اجتناب شود امّا در موارد

ص: 112

ضرورت مانند مسافرت هايى كه به كشورهاى غير اسلامى مى شود و پرهيز از اين امور مشكل است، مى توانيد پرهيز نكنيد.

سؤال 311. من در خارج كشور زندگى مى كنم. در برخى مواد غذايى افزودنى هايى مانند مارگارين (margarin) امولسيفاير (emulsifier) يا آمينواسيد amino) (acid وجود دارد كه از نظر علمى، هم از حيوان قابل تهيه است و هم از گياه ولى بر روى اين مواد غذايى مشخص نكرده است كه از كدام يك مى باشد. حكم استفاده از اين مواد غذايى از نظر معظم له چيست؟

پاسخ: استفاده از آن اشكالى ندارد.

سؤال 312. با توجه به اين كه ما در كشور ژاپن زندگى مى كنيم عنايت فرموده حكم خوردن غذاهاى دريايى، مانند ماهى و ميگو و يا سيب زمينى اى كه با روغن حيوانى مانند روغن گاو و يا گوسفند، به جز خوك پخته و سرخ مى شوند را در رستوران غير اسلامى بفرماييد كه آيا حلال است يا خير؟

پاسخ: استفاده از ماهى فلس دار و ميگو و همچنين روغن هايى كه از شير حيوان حلال گوشت گرفته باشند اشكال ندارد.

سؤال 313. آيا براى اطمينان از حلال بودن گوشت در خارج از ايران وجود مارك يا برند "حلال" بر روى محصولاتى كه در سوپر ماركت ها هستند، كفايت مى كند يا شرايط ديگرى هم دارد؟

پاسخ: در صورتى كه مطمئن باشيد آن برچسب واقعيت دارد مى توانيد از آن استفاده كنيد.

ص: 113

سؤال 314. آيا مصرف كردن مواد قندى كه داراى مادۀ alcohol sugar يا شكر الكل هستند با توجه به اين كه در بازار فراوان اند جايز است يا خير؟

پاسخ: در صورتى كه مادۀ مست كننده اى نباشد اشكالى ندارد.

سؤال 315. خوردن گوشت كدام يك از جانوران زير حلال است؟

صدف، حلزون، هشت پا، ماهى مركب، جت ماهى و خيار دريايى.

قابل ذكر است كه اين غذاها در كشورهاى جنوب شرقى آسيا جزء غذاهاى روز و معروف هستند.

پاسخ: از غذاهاى دريايى تنها ماهيان فلس دار و ميگو حلال است و گياهان دريايى نيز مانعى ندارد.

سؤال 316. در كشورهاى مسيحى آيا مى توان از مغازه هاى اغذيه فروشى مانند پيتزافروشى، غذايى كه در آن گوشت به كار نرفته است خريد، و پاك است؟ با توجه به اين كه احتمال دارد غذا در ظرفى طبخ شود كه در آن، گوشت خوك يا گوشت ذبح شرعى نشده طبخ شده باشد.

پاسخ: در صورتى كه يقين نداشته باشيد مانعى ندارد.

سؤال 317. آيا گوشت دلفين و كوسه حلال است؟

پاسخ: در صورتى كه فلس نداشته باشند حلال نيست.

سؤال 318. آياخرچنگ ولاك پشت دريايى حلال گوشت هستند؟

پاسخ: خرچنگ و لاك پشت حرام گوشت هستند ولى ميگو اشكالى ندارد.

ص: 114

سؤال 319. خوردن صدف چه حكمى دارد؟

پاسخ: جايز نيست.

سؤال 320. چرا گوشت خوك حرام است؟ در حالى كه مانند گاو و گوسفند داراى سم 2 تكه است و از طرفى با پيشرفت علم پزشكى (شامل واكسن ها و پرورش به خصوص) ديگر مريضى هاى قرون گذشته را ندارد؟

پاسخ: خوك حتى نزد اروپاييان كه بيشتر گوشت آن را مى خورند سمبل بى غيرتى است، و حيوانى است كثيف. اين حيوان در امور جنسى فوق العاده بى تفاوت و لاابالى است و با توجه به تأثير غذا در روحيات كه از نظر علم ثابت است، تأثير اين غذا در خصوص لاابالى گرى در مسائل جنسى مشهود است. در شريعت حضرت موسى عليه السلام نيز حرمت گوشت خوك اعلام شده است، و در اناجيل، گناهكاران به خوك تشبيه شده اند، و در ضمن داستان ها، مظهر شيطان، خوك معرفى شده است.

بنابراين طبق اصل مسلّمى كه اشاره شد، گوشت هر حيوانى حاوى صفات آن حيوان است و ازطريق غده ها و تراوش آن ها (هورمون ها) در اخلاق كسانى كه از آن تغذيه مى كنند اثر مى گذارد، و شايد يكى از علل بى بندوبارى شديد جنسى كه در كشورهاى غربى حكومت مى كند تغذيه از گوشت اين حيوان آلوده باشد.

ص: 115

سؤال 321. آيا گوشت كانگورو حلال است؟

پاسخ: حلال است.

سؤال 322. خوردن گوشت زرافه و گوزن چه حكمى دارد؟

پاسخ: اشكالى ندارد.

سؤال 323. مادّۀ كلاژين كه در ساختمان استخوان، زردپى، رباط، پوست و جلد حيوانات قرار دارد، به خودى خود و در ساختار طبيعى اش داراى پروتئين هاى فراوانى است، كه تحصيل اين پروتئين ها جز با به جوش آوردن آن در آب ممكن نيست. با حرارت مخصوص و قليايى يا اسيدى كردن كلاژين، و انجام فعل و انفعالات مختلف، در نهايت، اين پروتئين ها به «ژلاتين» كه يك مادّۀ بدون طعم، بو، رنگ ولى مقوّى است تبديل مى شود، و پس از تركيب اين مادّه با اِسانس هاى مختلفِ ميوه اى، رنگ هاى خوراكى، و شكر به صورت مادّۀ خوراكى درآمده، و در ساخت شكلات، كاكائو، شيرينى، بستنى، بيسكويت و مانند آن استفاده مى شود.

در اغلب موارد «ژلاتين» از «كلاژين» هاى موجود در ساختمان بدن گاو يا گوسفند، كه بهترين نوع آن مى باشد، اخذ مى شود، ولى ممكن است از بدن حيوانات حرام گوشت، يا حيوانات حلال گوشتى كه ذبح شرعى نشده باشند نيز گرفته شود. با توجّه به استحاله شدن كلاژين و تبديل آن به محصول جديدى به نام ژلاتين، و اين كه امروزه اين مادّه در اكثر موادّ خوراكى مورد

ص: 116

مصرف جهانيان موجود است، آيا فرقى بين حيوانات حلال گوشت، يا حرام گوشت، و ذبح شرعى شده يا نشده وجود دارد؟

پاسخ: اوّلاً: در موارد مشكوك كه نمى دانيد از چه مادّه اى گرفته شده، حكم، حلّيّت و طهارت است، و جستجو لازم نيست. ثانياً: اگر يقين داشته باشيد از حيوان حرام گوشت، يا حيواناتى كه ذبح شرعى نشده اند گرفته شده، هرگاه تغييرات زيادى روى آن داده مى شود تا به صورت فعلى درآيد، حكم استحاله را دارد، و پاك و حلال است. در غير اين صورت خوردن آن حرام است مگر در موارد ضرورت.

سؤال 324. آيا زدن ليوان هاى نوشيدنى به يكديگر باعث حرام شدن نوشيدنى مى شود؟ نوشيدنى اى مانند شربت يا دلستر.

پاسخ: تشبه به شراب خواران است و احتياط آن است كه آن را ترك كنند.

سؤال 325. درمورد خمر و مستى (آن چيز كه عقل را ضايع كند) حكم مستقل و روشن تحريم در قرآن آمده و قابل قبول است اما درمورد اين كه الكل وارد بدن شود، تحريمى نداريم.

ماءالشعيرهايى كه در يك ليتر 5 تا 8 درصد الكل دارند به هيچ وجه مستى نمى آورند و عقل را ضايع نمى كنند و بى تعادلى و تغيير حالت در انسان ايجاد نمى نمايند. آيا مصرف اين نوع نوشيدنى هم كه حكم خمر بر آن جارى نمى شود حرام است؟

پاسخ: الكل ممكن است به مقدار كم در بسيارى از مواد غذايى

ص: 117

موجود باشد ولى مادامى كه به طور طبيعى مست كننده نباشد و يا زيان آن اثبات نگردد حكم تحريم بر آن جارى نمى شود و اثبات اين موضوع بر عهدۀ كارشناسان غذايى است.

سؤال 326. آيا براى زن مسلمان جايز است مشروب روى ميز غذاخورى بگذارد، تا كسانى كه آن را حلال مى دانند مصرف كنند؟

پاسخ: جايز نيست مگر در موارد ضرورت.

سؤال 327. مدتى است متوجه شده ام كه بسيارى از شربت هاى دارويى خوراكى حتى شربت هاى معمولى براى سرماخوردگى و گلودرد حاوى اتانول (الكل اتيليك يعنى مادۀ اصلى مست كنندۀ مشروبات الكلى) هستند. اين مطلب و مقدار اتانول در روى شيشۀ اين داروها مانند اكسپكتورانت ديفن هدرامين و دكسترومتورفان درج شده است.

حكم اين داروها از لحاظ، حلال بودن، و نجاست و پاكى چيست؟

پاسخ: با توجه به اين كه اين ها در اصل مسكر نيستند و بعد از آميختن با داروها در آن مستهلك مى شوند خوردن اين گونه شربت ها اشكال ندارد.

احكام خمس

سؤال 328. مى دانم كه يكى از واجبات، پرداخت خمس است، لطفاً قدرى درمورد چيستى خمس توضيح دهيد؟

ص: 118

پاسخ: نكته اى كه قبل از هر چيز - در اين بحث - بايد به آن توجّه داشت اين است كه:

با مختصر مطالعه در تاريخ و «تعليمات» اسلام روشن مى شود كه اسلام تنها يك سلسله دستورات و مقرّرات اخلاقى و عقايد مربوط به مبدأ و معاد نيست، بلكه حكومتى همراه خود آورد كه همۀ نيازمندى هاى يك جامعۀ پاك و مترقّى را تضمين مى كند و مسلّماً يكى از اركان چنين حكومتى تشكيل «بيت المال» براى رفع نيازمندى هاى اقتصادى است.

بيت المال اسلامى كه از بدو ورود پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه و تشكيل حكومت اسلامى به وجود آمد مشتمل بر اموالى بود كه از منابع متعدّد گردآورى مى شد:

1. از طريق «زكات»

2. از طريق «خمس»

3. از طريق «انفال»

4. از طريق «خراج»

5. از طريق «جزيه»

كه هر كدام فصل مشروحى را در فقه اسلام و قوانين و دستورات آن به خود اختصاص داده است.

برنامه و احكام خمس از صدر اسلام تاكنون در جريان است. در قرآن مجيد تنها يك جا بحث خمس به ميان آمده است (و البتّه فقط

ص: 119

مسألۀ خمس نيست كه در قرآن در ضمن يك آيه بيان شده، بلكه بسيارى از احكام هستند كه در قرآن تنها يك بار به آن ها اشاره شده است و شك نيست كه همان يك بار كافى است.)

و آن آيۀ 41 سورۀ انفال است: «وَ اِعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي اَلْقُرْبى وَ اَلْيَتامى وَ اَلْمَساكِينِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ اَلْفُرْقانِ يَوْمَ اِلْتَقَى اَلْجَمْعانِ وَ اَللّهُ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ» ((1))؛ «بدانيد هر غنيمتى كه به دست شما مى رسد يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و اهل بيت او و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه (از آن ها) مى باشد، اگر به خدا و آنچه بر بندۀ خود در روز جدايى حق از باطل، روز درگيرى دو گروه (باايمان و بى ايمان در جنگ بدر) نازل كرديم، ايمان آورده ايد و خداوند بر هر چيزى تواناست.»

ولى روايات فراوانى در اين زمينه از معصومين عليهم السلام نقل شده است.((2))

سؤال 329. بر چه كسانى پرداخت خمس واجب مى شود؟

پاسخ: هرگاه انسان از طريق زراعت يا صنعت يا تجارت يا از طريق كارگرى و كارمندى در مؤسّسات مختلف درآمدى به دست آورد، چنانچه از مخارج سال او و همسر و فرزندان و ساير كسانى كه نفقۀ آن ها را مى دهد زياد آيد، بايد خمس (پنج يك) بپردازد.د.

ص: 120


1- . سورۀ انفال، آيۀ 41.
2- . توضيحات بيشتر در زمينۀ خمس و فلسفۀ آن را مى توانيد در كتاب «خمس، پشتوانۀ بيت المال» مطالعه نماييد.

سؤال 330. آيا فرقى بين مشاغل و درآمدها در مسألۀ خمس وجود ندارد؟

پاسخ: هيچ تفاوتى ميان كسب ها و درآمدهاى كسب نيست، ولى اگر انسان چيزى را به عنوان وام از ديگرى بگيرد خمس ندارد مگر آن مقدار از وام كه اقساط آن پرداخت شده و معادل آن تا پايان سال خمسى موجود باشد. همچنين اموالى كه به عنوان ارث به او مى رسد مشمول خمس نيست، مگر اين كه بداند شخص ميّت خمس آن را نداده، يا براى ساير اموالش خمس بدهكار است. و اگر مال ارث ترقّى قيمت پيدا كند و سال خمسى بر آن بگذرد مقدار تفاوت آن خمس دارد.

سؤال 331. آيا به چيزهايى كه هديه به ما داده اند خمس تعلق مى گيرد؟

پاسخ: چنانچه هديه تا پايان سال خمسى مورد استفاده قرار نگيرد، و سال خمسى بر آن بگذرد، بنابر احتياط واجب خمس دارد.

سؤال 332. مبلغى پول به صورت حساب پس انداز در بانك دارم، آيا به آن خمس تعلق مى گيرد؟

پاسخ: آرى؛ چنانچه سال خمسى بر آن بگذرد بايد خمس آن پرداخت گردد.

سؤال 333. ساليانه مبلغى به عنوان ماليات مى پردازيم آيا اين ماليات همان خمس است؟

پاسخ: ماليات همچون ساير هزينه هاى زندگى (نظير هزينۀ برق

ص: 121

و آب و تلفن ومانند آن) است، و مصرف آن با مصرف خمس متفاوت است، و جايگزين خمس نمى شود.

سؤال 334. مبلغى را به فردى قرض داده ام، آيا بايد در زمان محاسبۀ خمس، آن را در نظر بگيرم؟

پاسخ: قرض اگر قابل وصول باشد (چنانچه مدت دار نباشد) با گذشت سال خمسى مشمول خمس خواهد بود در غير اين صورت جزء درآمدهاى سال وصول قرار مى گيرد.

سؤال 335. آيا مى توانم مبلغ خمس خود را به بستگانم بدهم؟

پاسخ: پدر، مادر، فرزندان (در صورت نياز و عدم توانايى بر تهيّۀ نفقه) و زوجه، واجب النفقۀ انسان هستند، و خمس را نمى توان به واجب النفقه داد، امّا به فاميل هاى ديگر اگر نيازمند باشند، با اجازۀ مجتهد و به مقدارى كه اجازه مى دهد مانعى ندارد.

سؤال 336. با افرادى معاشرت مى كنيم كه برخى از آن ها اهل پرداخت خمس نيستند آيا اشكالى ندارد از اموال آن ها استفاده مى كنيم؟

پاسخ: اگر يقين نداريد خانه يا غذاى او از پول غير مخمّس تهيّه شده، تصرّف در آن مانعى ندارد. و اگر يقين داريد ما به شما اجازه مى دهيم تصرف كنيد و معادل خمس مقدارى را كه تصرّف كرده ايد به سادات نيازمند بپردازيد. و اگر تمكن نداريد بر ذمّه بگيريد و هر زمان كه توانستيد، بپردازيد.

ص: 122

سؤال 337. لطفاً درمورد سال خمسى و نحوۀ مشخص كردن آن توضيح دهيد؟

پاسخ: آغاز سال براى حساب خمس هر كسى روزى است كه اولين درآمد را كسب كرده است، يعنى اگر كسى شروع به تجارت و كسب و صنعت و زراعت و غير اين ها كند، روزى كه اولين درآمد براى او حاصل مى شود اوّل سال خمسى اوست و نمى توان با قصد و نيّت آن را جلو يا عقب انداخت و اگر بخواهد اوّل سال را جلو بيندازد بايد حساب سال خود را زودتر از موعد معيّن برسد و خمس خود را بپردازد، همان وقت اوّل سال او خواهد شد.

سؤال 338. آيا به مايحتاج روزمرۀ زندگى خمس تعلق مى گيرد؟

پاسخ: هزينۀ زندگى خمس ندارد، يعنى آنچه انسان از درآمدش در بين سال براى خوراك و پوشاك و مسكن و اثاث خانه و ازدواج و جهيزيۀ دختر و زيارت واجب يا مستحب و بذل و بخشش و ميهمانى و مانند آن هزينه مى كند، چنانچه در آن زياده روى نكرده باشد خمس ندارد و تنها آنچه در آخر سال اضافه مى ماند خمس دارد و هرگاه چيزى جزء مئونۀ سال گردد، مانند خانه و فرش و وسايل ديگر، اگر بعداً آن را بفروشند به آن پول، خمس تعلّق نمى گيرد به ويژه اگر بخواهند آن را تبديل به مثل كنند.

سؤال 339. چندبار بر ما خمس واجب مى شود؟

پاسخ: هر مالى كه يك بار خمس آن را بدهند ديگر خمس به آن تعلق نمى گيرد، مگر اين كه نمو كند يا قيمت آن اضافه شود.

ص: 123

سؤال 340. درآمدهاى و اموال حلالى دارم كه متأسفانه با اموال حرام مخلوط شده و نمى دانم كدام از راه حلال به دست آمده و كدام حرام است، چه كنم؟

پاسخ: هرگاه مال حلال با حرام مخلوط شود به طورى كه انسان نتواند آن ها را ازهم تشخيص دهد و مقدار مال حرام و همچنين صاحب آن، هيچ كدام معلوم نباشد، بايد خمس تمام آن مال را بدهد و بقيّه براى او حلال است.

سؤال 341. آيا به طلايى كه همسرم دارد خمس تعلق مى گيرد؟

پاسخ: طلاهاى عصر و زمان ما، كه مسكوك به سكّۀ رايج معامله نيست زكات ندارد، ولى چنانچه مورد استفاده جهت زينت بانوان نباشد، يا اضافه بر شأن و نياز آن ها باشد، و سال خمسى بر آن بگذرد، خمس دارد. سكّه هاى بهار آزادى نيز فقط خمس دارد.

سؤال 342. نحوۀ پرداخت خمس چگونه است؟

پاسخ: خمس را بايد دو قسمت كرد: نيمى از آن سهم مبارك امام عليه السلام است و نيم ديگر سهم سادات. سهم سادات را بايد به سادات فقير يا يتيم نيازمند، يا ساداتى كه در سفر وامانده اند و نيازمند هستند، داد (هرچند در محلّ خود فقير نباشند) ولى سهم امام عليه السلام را در زمان ما بايد به مجتهد عادل يا نمايندۀ او داد، تا در مصارفى كه مورد رضاى آن حضرت است از مصالح مسلمين و به ويژه ادارۀ حوزه هاى علميّه و مانند آن مصرف كند.

ص: 124

سؤال 343. مبلغى بابت ديه در دستم است، آيا به آن خمس تعلق مى گيرد؟

پاسخ: ديه خمس ندارد.

سؤال 344. در صورت تعلق خمس به چيزى و اختلاف قيمت خريد با قيمت روز، كدام قيمت ميزان است؟

پاسخ: به قيمت روز حساب مى شود.

سؤال 345. در بعضى از محافل، اين بحث مطرح است كه آيا ماليات در نظام اسلامى (آن هم گاهى با درصد زياد) جايگزين خمس و زكات مى شود؟ و در صورتى كه جايگزين نمى شود، آيا براى كسانى كه خمس و زكات مى دهند، چاره اى انديشيده شده تا ماليات كمترى (لااقل به ميزان خمس و زكاتِ پرداختى) بدهكار باشند؟ به ويژه كه در صدر ادارۀ ماليات و اخذ وجوهات، فقيه جامع الشرايط نظارت و حضور دارد؟

پاسخ: مسألۀ مهمّ اين است كه ماليات نوعى هزينۀ كار اقتصادى است. يعنى كسى كه فعّاليّت اقتصادى دارد، از جادّه ها استفاده مى كند، از امنيّت بهره مى گيرد، از رسانه هاى جمعى كمك مى گيرد، و از ديگر امكانات بهره مند مى گردد. اگر اين امكانات نبود، كار اقتصادى ممكن نمى شد، يا بهرۀ كمى داشت. بنابراين، وظيفه دارد سهمى از هزينه هاى كارهاى عمومى دولت را كه در انجام امور اقتصادى او مؤثّر است بپردازد، و اين يك امر طبيعى است. حال اگر بعد از پرداختن ماليات،

ص: 125

چيز اضافه اى براى او باقى نماند، خمس به او تعلّق نمى گيرد، و اگر اضافه بماند 80 درصد آن مال خود اوست، و 20 درصد ديگر كه خمس است در حال حاضر عمدتاً صرف مسائل فرهنگ اسلامى، و حفظ عقايد و ارزش ها مى گردد، كه سود آن عايد مردم مى شود. چون اگر حوزه ها نباشد، نسل آينده از اسلام دور و جدا مى گردد. بنابراين، اساساً نبايد قلمرو ماليات ها را با وجوه شرعيّه مخلوط كرد.

سؤال 346. اين جانب تعدادى وسايل منزل را بدون پرداخت پول از افراد غير مسلمان دريافت كرده ام. آيا استفاده از آن ها صحيح است يا بايد وجه آن را يا خمس آن را بپردازم؟ چگونه بايد وجه آن را پرداخت كنم؟

پاسخ: در صورتى كه از غير كفار حربى باشد بايد وجه آن را بپردازيد مگر اين كه آن ها رضايت دهند، در اين صورت خمس ندارد ولى اگر از كفار حربى بگيريد احتياط آن است كه خمس آن را بپردازيد.

سؤال 347. با توجه به اين كه در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله پول رايج، مسكوك بوده و خمس نيز برمبناى آن تعيين مى شده است، آيامى توان هم اكنون درآمد سالانۀ خود را برمبناى برابرى ارزشش با طلا سنجيد و پس از احتساب ارزش واقعى پول، خمس آن را پرداخت كرد؟

پاسخ: معيار، پول موجود در هر كشورى است.

سؤال 348. بنده و شوهرم هر دو در تأمين مخارج خانه سهيم هستيم. آيا خمس مال داخل خانه (مانند مواد خوراكى و...) تنها بر

ص: 126

عهدۀ شوهرم است؟ اگر نه، چگونه سهم هر كس بايد محاسبه شود؟ (در ضمن ما از دو مرجع متفاوت تقليد مى كنيم).

پاسخ: آنچه در آخر سال در خانه مى ماند مشمول خمس است و مى توانيد تخمين بزنيد چه اندازه، از مال شما و چه اندازه از مال همسرتان است وخمس آن را بپردازيد و قاعدتاً خمس آن، مبلغ زيادى نخواهد بود.

سؤال 349. افرادى كه در خارج از كشور هستند آيا مى توانند ديون خود را ازقبيل خمس و زكات و كفاره به نرخ داخل كشور بپردازند؟ اگر براى مدتى به كشور برگشته و در آنجا زندگى كنند هرچند قصد بازگشت به خارج را دارند چطور؟

پاسخ: در هر دو صورت مى توانند به نرخ كشورى كه در آن جا مصرف مى شود بپردازند.

سؤال 350. فردى كه تاريخ سال خمسى خود را فراموش كرده است وظيفه اش چيست؟

پاسخ: مى تواند به ميل خود، تاريخ جديد انتخاب كرده و مطابق آن عمل كند.

احكام معاملات

سؤال 351. آيا اسلام در خصوص مسائل معاملات هم سخنى دارد؟

ص: 127

پاسخ: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:

«اَلْعِبادَةُ سَبْعُونَ جُزْأً اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ((1))؛ عبادت، هفتاد جزء است كه بهترين آن، دنبال روزى حلال رفتن است (كسب وكار براى به دست آوردن روزى حلال)».

در حديث ديگرى آمده است: «اَلْعِبادَةُ عَشَرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةٌ مِنْها فى طَلَبِ الْحَلالِ((2))؛ عبادت، ده جزء است كه نه جزء آن در كار و تلاش براى به دست آوردن روزى حلال است».

سؤال 352. آيا دربارۀ معاملات هم احكامى وجود دارد؟

پاسخ: آرى؛ و بر هر مسلمانى واجب است احكام معاملات را به مقدارى كه معمولاً مورد احتياج اوست ياد بگيرد و بر علما واجب است اين احكام را به مردم بياموزند.

سؤال 353. معاملات جزء واجبات است؟

پاسخ: كسب وكار و تلاش براى زندگى ازطريق تجارت و زراعت و صنعت و مانند آن براى كسانى كه مخارج همسر و فرزند خود را ندارند واجب است، همچنين براى حفظ نظام و تأمين احتياجات جامعۀ اسلامى، و در غير اين صورت، مستحبّ مؤكّد است، به خصوص براى كمك به فقرا و يا وسعت بخشيدن به زندگى خانواده.9.

ص: 128


1- . كافى، ج 5، ص 78.
2- . بحارالانوار، ج 100، ص 9.

سؤال 354. چه نوع معاملاتى باطل هستند؟

پاسخ: در موارد زير معامله باطل است:

خريد و فروش عين نجس يعنى چيزهايى كه ذاتاً نجس است بنابر احتياط واجب (مانند بول و غائط و خون).

خريد و فروش اموال غصبى، مگر آن كه صاحبش معامله را اجازه دهد.

خريد و فروش چيزهايى كه در بين مردم مال محسوب نمى شود هرچند براى شخص خاصّى ارزش داشته باشد مانند بسيارى از حشرات.

معاملاتى كه در آن ربا باشد.

فروختن اجناس تقلّبى كه خريدار از وضع آن خبر ندارد، مانند فروختن شير مخلوط با آب، يا روغنى كه آن را با پيه يا چيز ديگرى مخلوط كرده اند، اين عمل را «غِشّ» مى گويند و يكى از گناهان كبيره است. از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: «كسى كه در معامله با مسلمانان غِش كند، يا به آن ها ضرر برساند، يا تقلّب و حيله نمايد از ما نيست و هركس با برادر مسلمانش غِش كند خداوند بركت را از روزى او مى برد و راه معاش او را مى بندد و او را به خودش وامى گذارد.

خريد و فروش اعضاى بدن مانند كليه و امثال آن، ولى احتياط آن است كه اگر پولى مى خواهند بگيرند درمقابلِ اجازۀ برداشتن عضو از بدن شخص دهنده باشد، نه درمقابلِ خود عضو و اصل اين كار در صورتى جايز است كه براى دهنده توليد خطر نكند.

ص: 129

سؤال 355. گاهى در باغچه يا گلدان و يا مزرعه از كودهاى نجس استفاده مى شود، حكم چيست؟

پاسخ: خريد و فروش كودهاى نجس اشكال دارد، ولى استفاده از آن ها بى مانع است.

سؤال 356. خريد و فروش خون چه حكمى دارد؟

پاسخ: خريد و فروش خون در عصر و زمان ما كه براى نجات مجروحين و بيماران مورد استفاده قرار مى گيرد جايز است.

سؤال 357. با توجه به كارايى و اهميت سگ هاى شكارى و پاسبان، خريد و فروش آن ها چه حكمى دارد؟

پاسخ: خريد و فروش سگ شكارى و نگهبان، جايز است.

سؤال 358. حكم آن دسته از موادّ غذايى و دارويى و امثال آن، كه از كشورهاى غير اسلامى مى آورند چيست؟

پاسخ: اگر نجس بودن آن ها قطعى نباشد معاملۀ آن ها اشكالى ندارد، مانند اين كه احتمال دهيم شير و پنير و روغن را به وسيلۀ دستگاه مى گيرند.

سؤال 359. خريد و فروش گوشت هايى كه از ممالك غير اسلامى مى آورند يا از دست كافر گرفته مى شود چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين معامله باطل است، ولى اگر بداند كه آن ها از حيوانى است كه مطابق دستور شرع يا با نظارت مسلمان ذبح شده اشكال ندارد.

سؤال 360. آيا خريدن چرم هايى كه از بلاد كفّار مى آورند جايز است؟

ص: 130

پاسخ: آرى؛ جايز و پاك است، اما نماز خواندن با آن صحيح نيست.

سؤال 361. در كشورهاى غير مسلمان و يا در برخى كشورهاى مسلمان كه غير مسلمانان در آن جا زياد رفت و آمد و يا اقامت دارند، خريد و فروش مسكرات چه حكمى دارد؟

پاسخ: خريد و فروش تمام انواع مسكرات حرام و باطل است.

سؤال 362. خريد و فروش ابزار موسيقى چه حكمى دارد؟

پاسخ: خريد و فروش آلات لهو و لعب مانند تار و ساز حتّى سازهاى كوچك حرام است، مگراين كه از آلات مشترك باشد يا بازيچه باشد و از آلات لهو حساب نشود.

سؤال 363. در برخى كشورها مجسمه سازى رواج دارد، حكم خريد و فروش آن چيست؟

پاسخ: ساخت و خريد و فروش مجسّمه اشكال دارد، ولى خريد و فروش صابون و مانند آن، كه روى آن ها شكل مجسّمه يا نقش هاى برجسته است اشكالى ندارد.

سؤال 364. گفته مى شود رباخوارى حرام است، لطفاً برايم توضيح دهيد؟

پاسخ: ربا به دو شكل محقق مى شود:

نخست: رباى در قرض: هرگاه قرض دهنده شرط كند كه زيادتر از مقدارى كه داده بگيرد، ربا و حرام است، خواه جنسى باشد كه با وزن و پيمانه خريد و فروش مى شود يا با عدد، بلكه اگر قرار بگذارد كه

ص: 131

بدهكار عملى براى او انجام دهد يا جنس ديگرى اضافه كند، همۀ اين ها ربا و حرام است، ولى مانعى ندارد خود بدهكار بدون اين كه شرطى در كار باشد مقدارى اضافه كند بلكه اين كار مستحبّ است.

دوم: رباى در معامله: و آن اين است كه مقدارى از جنسى را كه با وزن يا پيمانه مى فروشند به زيادتر از همان جنس بفروشد.

در روايات اسلامى مذمّت از ربا بسيار شده است و از گناهان بسيار بزرگ محسوب مى شود.

سؤال 365. آيا جنسى كه مى فروشند و چيزى كه عوض آن مى گيرند، بايد خصوصيات و شرايط خاصى داشته باشد؟

پاسخ: آرى؛ چند شرط دارد:

بايد مقدار آن معلوم باشد، به وسيلۀ وزن، يا پيمانه، يا شماره و عدد.

توانايى بر تحويل آن داشته باشند، بنابراين فروختن حيوانى كه فرار كرده، صحيح نيست، حتّى اگر چيزى را به آن ضميمه كنند (بنابر احتياط).

صفات و خصوصيّاتى را كه در آن هاست و در ارزش جنس و ميل مردم به معامله اثر دارد معيّن نمايند.

شخص ديگرى در جنس يا عوض آن حقّى نداشته باشد، بنابراين، مالى را كه نزد كسى گرو گذاشته اند بدون اجازۀ او نمى توان فروخت و نيز خريدار مى تواند به جاى پول، منفعت ملك خود را بدهد، مثلاً فرشى را از كسى بخرد و در عوض آن منافع يك سالۀ خانۀ خود را به او واگذار كند. خريدار و فروشنده در تعيين نرخ كالا آزادند، ولى اگر اين

ص: 132

آزادى در مواردى سبب فساد و اختلال نظام اقتصادى جامعۀ اسلامى گردد، حاكم شرع در چنين مواردى مى تواند تعيين نرخ كند و مردم را به آن ملزم سازد.

سؤال 366. بعضى از مسلمانان، حيوانات حرام گوشت، ازجمله خوك را شكار كرده، و جهت مصرف پيروان اديان ديگر به آن ها مى فروشند. شكار و خريد و فروش اين گونه حيوانات از ناحيۀ مسلمان ها چگونه است؟

پاسخ: خالى از اشكال نيست.

سؤال 367. نظر شما درمورد "معاملات آتى" چيست؟

پاسخ: در معاملات آتى مبلغ را مى پردازند تا اولويت داشته باشند كه در سال آينده مثلاً فلان جنس را بخرند، ولى در حال حاضر هيچ معامله اى انجام نمى شود و ممكن است در آينده هم انجام نشود و به عبارت ديگر، حق اولويت خريد را مى خرند كه اين مورد جزء حقوق قابل معامله در اسلام نيست؛ بنابراين، معاملات آتى باطل است و معامله تنها در زمانى كه اقدام به خريد كنند حاصل مى شود.

سؤال 368. متأسفانه در حال حاضر بعضى از مواد دارويى و آرايشى از روغن خوك و يا ژلاتين حيواناتى كه ذبح شرعى نشده اند ساخته مى شوند. سؤال اين است كه اولاً خريد و فروش اين مواد جايز است يا خير؟ و ثانياً استفاده از اين مواد براى غير از خوردن مانند تزريق كردن و يا چرب كردن دست و صورت جايز است يا نه؟

ص: 133

پاسخ: خريد و فروش آن اشكالى ندارد و همچنين تزريق و چرب كردن دست و صورت با آن اشكالى ندارد ولى براى نماز بايد چربى را بشوييد. درضمن، چربى خوك قطعاً نجس است و درمورد ژلاتين اوّلا: در موارد مشكوك كه نمى دانيد از حيوان گرفته اند يا گياه، حكم، حلّيّت و طهارت است، و جستجو لازم نيست. ثانياً: اگر يقين داشته باشيد از حيوان حرام گوشت، يا حيواناتى كه ذبح شرعى نشده اند گرفته شده و يا ذبح شرعى آن ها مشكوك باشد، هرگاه تغييرات زيادى روى آن داده مى شود تا به صورت فعلى درآيد، حكم استحاله را دارد، و پاك و حلال است. در غير اين صورت (تغييرات زياد نباشد) خوردن آن حرام است مگر در موارد ضرورت.

سؤال 369. درمورد مزايدۀ آنلاين نظر شما چيست؟

پاسخ: اين گونه مزايده ها به بخت آزمايى مى ماند كه بعضى بدون حساب و كتاب به درآمد هنگفتى مى رسند بى آن كه كارى انجام داده باشند و عده اى نيز محروم مى شوند درنتيجه جايز نيست.

سؤال 370. استفاده از اشياء چرمى كه نمى دانيم مربوط به حيوانى است كه ذبح اسلامى شده يا نه، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اشياء چرمى خواه ذبح اسلامى باشند يا ذبح غير اسلامى پاك و خريد و فروش آن جايز است ولى نمى توان با آن نماز خواند لكن گوشت و اجزاى خوردنى بايد حتماً ذبح اسلامى شود.

ص: 134

سؤال 371. آيا فروش خوردنى هاى حرام و غذاى نجس به كفار جايز است؟

پاسخ: فروختن به كسانى كه آن را حلال مى دانند جايز است و همچنين بيع ميته و غذاى نجس و بعضى از حيوانات غير مأكول، ولى فروختن شراب و مانند آن جايز نيست.

سؤال 372. خريد و فروش مجسمه هايى كه از گچ يا مواد ديگر ساخته مى شود و به عنوان اسباب بازى و يا براى نگهدارى در منازل به كار مى رود چه حكمى دارد؟

پاسخ: هرگاه به صورت اسباب بازى باشد مانعى ندارد ولى بهتر آن است كه از آن ها براى تزيين استفاده نشود.

سؤال 373. درمورد خريد و فروش ماهى هاى حرام گوشت چه نظرى داريد؟

پاسخ: هرگاه منافع حلالى، مانند تهيّۀ غذا براى مرغدارى ها و مانند آن، داشته باشد جايز است. همچنين فروختن آن ها به غير مسلمانان، كه خوردن آن را جايز مى دانند اشكالى ندارد.

سؤال 374. خريد و فروش اجساد كفار براى پيوند چه حكمى دارد؟

پاسخ: هرگاه اين كار براى حفظ جان افراد زنده، يا درمان بيمارى مهمّى ضرورت داشته باشد مانعى ندارد. و فرقى ميان افراد شناخته شده و غير آن ها نيست.

ص: 135

سؤال 375. آيا با فردى كه مرتد شده مى توان معامله كرد؟

پاسخ: با اموال قبل از ارتداد باطل است زيرا به محض مرتد شدنش اموال او از ملكش خارج شده و به ملك ورثۀ مسلمان او وارد مى شود و اگر ورثه ندارد به حاكم شرع مى رسد ولى معاملۀ اموالى كه بعد از ارتداد به دست آورده باطل نيست زيرا در ملك اوست؛ به طور كلى شخص مهدورالدم، تا زمانى كه حدى بر او جارى نشده مالك اموالى است كه به دست مى آورد، و حتى مى تواند ازدواج كند.

سؤال 376. معامله با كشورهاى كفار يا افراد كافر و گرفتن سود از آن ها چه حكمى دارد؟

پاسخ: اشكالى ندارد.

سؤال 377. درمورد مسألۀ زير به شدت ابهام دارم لطفاً تكليف مرا از نظر شرعى بفرماييد:

بنده تاجر يك شركت معتبر و بين المللى در تهران هستم كه تجارت خريد و فروش خارجى شركت را انجام مى دهم.

همان طوركه حضرت عالى اطلاع داريد كليۀ تجارت ها و نحوۀ معامله ها ميان تمامى كشورها اعم از مسلمان و غير مسلمان براساس قانون تجارت انجام مى شود و هيچ كشورى خلاف آن را قبول ندارد. حال سؤال بنده اين است كه آيا ما بايد تحقيق كنيم كه قانون تجارت براساس موازين اسلامى است تا معاملات ما شرعاً حلال باشد يا لازم نيست؟ (باتوجه به اين كه اين قانون تجارت را

ص: 136

كشورهاى اروپايى وضع كرده اند و مورد پذيريش تمامى كشورهاى جهان است).

پاسخ: چنانچه معاملات و خريد و فروش ها مطابق عقود و احكام اسلامى باشد تحقيق لازم نيست.

سؤال 378. معاملۀ حيوانات حرام گوشت ازقبيل: سگ، گربه و خرچنگ چه حكمى دارد؟

پاسخ: حيواناتى كه داراى فايدۀ معقولى هستند خريد و فروش آن ها اشكالى ندارد و خرچنگ نيز هرگاه آن ها را به كسانى بفروشد كه گوشت آن را حلال مى دانند مانعى ندارد ولى فروش آن به مسلمانان جايز نيست.

سؤال 379. آيا خريد و فروش ارز اشكالى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه دو ارز مختلف باشد اشكالى ندارد، ولى معاملۀ اسكناس با اسكناس و مانند آن صحيح نيست.

سؤال 380. خريد كالاهاى آمريكايى و انگليسى و صهيونيستى چه حكمى دارد؟

پاسخ: بى شك خريد كالاهاى آمريكايى و انگليسى و صهيونيستى كمك به اين ظالمان است و از نظر شرع اسلام حرام است.

سؤال 381. معامله با بهائيان چه حكمى دارد؟

پاسخ: شك نيست كه آن ها افراد منحرفى هستند، و اساس مذهب ساختگى آن ها را دولت هاى استعمارى انگلستان و آمريكا بنا نهاده اند، و جزء كفّار حربى هستند و هيچ گونه همكارى اى با آن ها جايز نيست.

ص: 137

سؤال 382. آيا درمان حيوانات و گرفتن دستمزد در قبال آن اشكالى دارد؟

پاسخ: درمان سگ ها و گربه هايى كه فايدۀ مشروعى دارند، و گرفتن اجرت درمقابلِ آن مانعى ندارد. همچنين در مواردى كه حيوانات ولگردى باشند كه اگر كنترل نشوند مشكلاتى مى آفرينند.

سؤال 383. آيا كار كردن در مشاغلى كه مستلزم لمس و نظر بدن بيمار است، براى نامحرم صحيح است؟

پاسخ: فقط در صورت ضرورت جايز است، و معيار ضرورت، تشخيص عرف عام و صالح است.

سؤال 384. فروش اسلحه و لوازم شكار در كشورهايى كه خريد و فروش اسلحه در آن جا قانونى است، چه حكمى دارد؟

پاسخ: چنانچه به افراد بالغ و عاقل بفروشيد، شما مسئوليتى نداريد.

سؤال 385. كار كردن مسلمان در كليسا و معابد اهل كتاب جايز است؟

پاسخ: اشكالى ندارد ولى بهتر است در غير مقام ضرورت اين كار را نكند.

سؤال 386. همكارى يا شراكت با كفار و كار در بلاد كفر چه حكمى دارد؟

پاسخ: هرگاه در كارهاى مشروع باشد مانعى ندارد.

ص: 138

سؤال 387. اشتغال و كسب درآمد ازطريق شعبده بازى چه حكمى دارد؟

پاسخ: بازى هايى كه به عنوان نمايش و سرگرمى و تفريح در بعضى مجالس مشاهده مى شود كه تردستى و زرنگى شخص را نشان مى دهد و غرضى جز آن در كار نيست اشكالى ندارد، امّا اگر براى اغفال مردم باشد نوعى از سحر است كه كسب آن حرام و حضور در آن مجلس هم حرام است.

سؤال 388. آيا جاسوسى كردن به علت مشكلات مالى جايز است؟

پاسخ: جايز نيست مگر اين كه ضرر ناشى از ترك اين كار بيشتر باشد. كه در اين صورت اين شغل، اگر منجر به قتل ديگران نشود، جايز است.

سؤال 389. چه نوع معاملاتى در اسلام مطرح است؟

پاسخ: تعداى از معاملات يا همان عقود شرعى عبارت اند از:

جعاله، حجر، حواله، خريد و فروش، رهن، شركت، صلح، ضمانت، قرض، كفالت، مزارعه، مساقات، مضاربه، معاملۀ فضولى و وكالت، كه احكام و توضيحات هر كدام در كتاب هاى فقهى ازجمله رساله و استفتائات درج شده است.

سؤال 390. نظر شما درمورد معاملات فاركس چيست؟

پاسخ: با توجّه به اين كه فاركس شرايط شرعيّۀ معاملات را ندارد جايز نيست.

ص: 139

سؤال 391. آيا شركت كردن در برنامه هاى گلدكوئست اشكالى دارد؟

پاسخ: فعاليّت مرموز اقتصادى شركت هاى هرمى مانند گلدكوئست و ساير شركت هاى مشابه داخلى و خارجى مشروع نمى باشد، و شبيه نوعى قمار و لاتار است و شايستۀ شما عزيزان نيست كه آلودۀ آن شويد. كسانى كه آلودۀ آن شده و سودى برده اند پول اوّليۀ خود را از آن بردارند، و بقيّه را به صاحبان اصلى آن برسانند و اگر به آن ها دسترسى ندارند، به ساير مالباختگانى كه در اين طرح شركت كرده و متضرّر شده اند بدهند. اگر به آن ها هم دسترسى ندارند، به نيّت صاحبان اصلى به فقرا صدقه دهند.

سؤال 392. نظر شما در خصوص بازاريابى شبكه اى چيست؟

پاسخ: تنها در صورتى كه به شكل شبكه اى و زيرمجموعه اى نباشد و سود حاصله فقط به بازارياب اول تعلق گيرد اشكالى ندارد و غير آن اشكال دارد. البته ممكن است در طرح هاى جديد، بعضى از اشكالات اين كار برطرف شده باشد ولى هنوز اشكال اصلى كه استفادۀ بازارياب هاى بالواسطه مى باشد و نوعى «اكل مال به باطل» است وجود دارد.

احكام بانكدارى

سؤال 393. نظر شما دربارۀ بانك و بانكدارى در جامعه چيست؟

پاسخ: بانكدارى در دنياى امروز، جزء واجبات اقتصاد است

ص: 140

به گونه اى كه اگر كسى تصور كند مى شود بانك را از زندگى اقتصادى مردم حذف كرد اشتباه بزرگى مرتكب شده است، چراكه اگر بانك نباشد، يا چرخ هاى اقتصاد به كلّى متوقف مى شود و يا با مشكلات بزرگى مواجه خواهد شد.

بنابراين نبايد و نمى توان بانك را از زندگى كنونى حذف كرد، بلكه بايد اصلاح و اسلامى شود و اين دو، ازهم جدا هستند.

سؤال 394. مدتى است كه موضوعى تحت عنوان بانكدارى اسلامى، توسط صاحب نظران مطرح مى شود، مشخصۀ اين نوع بانكدارى چيست؟

پاسخ: بانكدارى اسلامى، نوعى بانكدارى يا فعاليت بانكى است كه با احكام اسلام (به ويژه از ديد ربا و رباخوارى) همخوانى دارد و در قالب اقتصاد اسلامى تعريف مى شود. درمقابل آن بانكدارى غير اسلامى قرار دارد كه عموماً در كشورهاى با نظام سرمايه دارى تشكيل شده اند، در اين بانكدارى، پول ها و اندوخته هاى مردم جمع آورى مى شوند و آنگاه همين پول ها را به همان آدم ها وام مى دهند و از اين طريق سودهاى كلانى را به دست مى آورند.

در اين كشورها، عمدتاً بانك ها طورى عمل مى كنند كه مردم ناچارند تا پايان عمر به دادن اقساط وامى كه گرفته اند، ادامه دهند و درحقيقت، با اين كار، درآمد 10 تا 20 سال آيندۀ خود را پيشاپيش به بانك ها مى فروشند.

ص: 141

سؤال 395. در بانك، فعاليت هاى گسترده اى انجام مى شود، ازجمله موضوع حساب هاى جارى، آيا اين گونه حساب ها با موازين شرعى مطابقت دارند؟

پاسخ: حساب جارى بدين معناست كه مردم پولى را نزد بانك مى گذارند به اين شرط كه هر زمانى و هر مبلغى كه خواستند بانك بدون هيچ نوع قيد و شرطى بپردازد، در اين نوع حساب بانك نه سودى مى دهد و نه مى گيرد.

بدون شك اصل اين كار مشروع است و ما چيز نامطلوب و برخلاف شرع در آن نمى بينيم، به تعبير ديگر، حساب هاى جارى از مشروع ترين خدمات بانك هاست.

سؤال 396. نظر شما درمورد وام هايى كه تحت عنوان قرض الحسنه توسط بانك ها ارائه مى گردد چيست؟

پاسخ: قرض الحسنه، مشروع بلكه مستحب و بسيار شايسته است، مشروط بر اين كه جنبۀ تشريفاتى و صورى پيدا نكند و كارمزد آن واقعى باشد و بيش از دستمزد كاركنان و هزينه هاى مربوط به آن نباشد.

قرض الحسنه آن است كه هيچ بهره و سودى نداشته باشد و اين يك امر صددرصد اخلاقى است كه در نظام مادّى بانكدارىِ كنونى دنيا جايى ندارد. ولى در بانكدارى اسلامى اين خدمت وجود دارد و بانك درصدى از موجودى حساب هاى جارى يا قرض الحسنه را به اين امر اختصاص مى دهد، و مبلغى را با شرايطى - كه معمولاً سخت است - در اختيار متقاضيان قرار مى دهد!

ص: 142

سؤال 397. نظر شرع دربارۀ حساب هاى پس انداز كه بانك ها ارائه مى دهند چيست، آيا آن را تأييد مى كند؟

پاسخ: اين نوع حساب ها نوعى امانت گذارى شبيه به وام است.

يعنى بازكنندۀ حساب، پول خود را نزد بانك امانت مى گذارد و هر وقت خواست برمى دارد، منتها اذن در تصرف و تبديل هم به بانك مى دهد، بنابراين، ماهيّت حساب جارى، ماهيّت امانت است كه همراه با وكالت در تبديل و تغيير است (دقّت كنيد).

سؤال 398. هدايا و جوايزى كه بانك ها براساس قرعه كشى به صاحبان اين حساب ها مى پردازند چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر اين هدايا و جوايز درضمن قرارداد حساب هاى پس انداز شرط شود ربا محسوب مى شود و حرام است، امّا اگر «شرط» نشود بلكه «داعى» و انگيزه، براى افتتاح اين نوع حساب ها باشد اشكالى ندارد.

به تعبير ديگر، هرگاه بازكنندگان حساب پس انداز، خود را از بانك ها طلبكار ندانند و فقط منظورشان پس انداز باشد، ولى مى دانند كه بانك ها در هر سال قرعه كشى مى كنند و ممكن است جايزه اى به آن ها تعلق گيرد، ايراد شرعى در آن نيست.

حتّى اگر بانك ها سود مختصر يا زيادى، از پيش خود به حساب هاى پس انداز بدهند بى آن كه به شرط ضمن العقد باشد مانعى ندارد.

سؤال 399. از مهم ترين و بحث انگيزترين خدمات بانك ها بحث سپرده گذارى است، شما اين مورد را چگونه ارزيابى مى كنيد؟

ص: 143

پاسخ: گاهى افرادى سرمايه دارند ولى قدرت توليد يا تجارت با آن را ندارند، در اين جا بانك اسلامى سرمايۀ چنين افرادى را مى گيرد و با آن طبق عقود شرعيّه كار مى كند، در كارهاى توليدى، صنعتى، كشاورزى، دامدارى و تجارى سرمايه گذارى مى نمايد و سود آن را طبق توافق به عمل آمده تقسيم مى كند و سهمى براى سرمايه گذار قرار مى دهد.

اين جاست كه باز بانك هاى ربوى از بانك هاى اسلامى جدا مى شوند. بانك هاى غيراسلامى از يك طرف سپرده هاى مردم را قبول مى كنند و سودى به شكل ربا به آن ها مى پردازند و از طرف ديگر همين سپرده ها را به ديگران واگذار مى كنند و سود بيشترى به عنوان ربا دريافت مى كنند، كه اين عملكرد صددرصد حرام و ربا بلكه حرام مضاعف است.

ولى بانك هاى اسلامى با اين سپرده ها، طبق عقود شرعيه قرارداد مى بندند و وارد كارهاى توليدى مى شوند و سود حاصله را طبق توافق قبلى تقسيم مى كنند. درواقع در اين جا سه خدمت انجام مى شود:

1. صاحب سرمايه از سرمايه اش استفاده مى برد.

2. بانك هم در اين معامله سودى مى برد.

3. نقدينگى هاى مردم از ركود خارج مى شود و عوارض ركود پول كه تورم و فساد است، حاصل نمى شود و درمجموع، حركت خوبى به سود جامعه به وجود مى آيد و سبب شكوفايى اقتصادى مى شود، مشروط بر اين كه درست عمل شود.

ص: 144

سؤال 400. آيا تسهيلاتى كه بانك ها به مردم و مراجعين ارائه مى دهد مطابق موازين شرع است؟

پاسخ: هميشه در جوامع انسانى افراد يا گروه هايى وجود دارند كه از قدرت مديريت كافى در امور اقتصادى در زمينه هاى مختلف برخوردار هستند، ولى به عللى سرمايه اى ندارند، در اين جا بانك به اين افراد سرمايه مى دهد و با آن ها قراردادهايى نظير مضاربه، جعاله، مشاركت، اجاره به شرط تمليك و... منعقد مى كند. به اين شكل از هدر رفتن اين نيروهاى فعال جلوگيرى مى شود.

در اين جا هم اگر كاملاً طبق قرارداد عمل شود، مشكل شرعى وجود نخواهد داشت، يعنى واقعاً سرمايه ها در مسير توليد و بهره ورى مفيد قرار مى گيرد و بانك ها با مردم مشاركت مى كنند، ولى متأسفانه بسيارى از مردم به قراردادها اعتنايى ندارند وسرمايه هايى را كه از بانك ها مى گيرند در مسيرهاى صحيح تعيين شده به كار نمى برند، درنتيجه عقود شرعيّه جنبۀ صورى پيدا مى كند، و وام ها به صورت وام ربوى درمى آيد و به جاى اين كه موجب سعادت و خوشبختى مردم گردد، سبب بدبختى و زيان آن ها مى شود.

بنابراين اگر مردم به اين قراردادها عمل كنند، اين نوع خدمت بانك هم بى اشكال است.

سؤال 401. اگر مراجعين به بانك بدانند كه در بانك مورد نظر به دلايلى ازجمله رعايت نكردن قوانين شرعى و امثال آن، پول حرام هم در كنار پول حلال وجود دارد، تكليفشان چيست؟

ص: 145

پاسخ: اگر انسان بداند در بانك پول حلال و حرام هر دو وجود دارد ولى نداند پولى را كه از بانك مى گيرد از پول هاى حرام است يا نه، گرفتن آن اشكالى ندارد، ولى اگر مطمئن باشد از پول حرام است تصرّف در آن جايز نيست و حكم مجهول المالك را دارد كه بايد بنابر احتياط واجب با اجازۀ حاكم شرع، ازطرف صاحب اصلى اش در راه خدا صدقه دهد و در اين مسأله فرقى ميان بانك هاى داخلى و خارجى و دولتى و غير دولتى نيست.

سؤال 402. دريافت سود از سيستم بانكى چه حكمى دارد؟

پاسخ: گرفتن سود از بانك هاى خارجى و غيرمسلمان اشكال ندارد، ولى از بانك هاى مسلمان، حرام است.

سؤال 403. آيا سرمايه گذارى در بانك هاى خارجى حرام است؟

پاسخ: گرفتن سود از آن ها اشكالى ندارد.

سؤال 404. شركتى مدعى است كه نمايندگى يك شركت آمريكايى است و با گرفتن پول به طور ماهيانه سود 4 درصد به صورت على الحساب پرداخت مى كند و مدعى است كه كار اين شركت غيرقانونى است. با اين حساب آيا درآمد حاصل از اين سرمايه گذارى حلال است؟

پاسخ: خير، حلال نيست.

سؤال 405. سرمايه گذارى از ايران در شركت هاى خارجى كه در قانون ايران تعريف نشده اند ايراد دارد؟

ص: 146

پاسخ: چنانچه برخلاف قانون حكومت اسلامى نباشد و شرايط عقود شرعيه را دارا باشد اشكالى ندارد.

سؤال 406. من براى خريد خانه اقدام به گرفتن وام از يك بانك خارجى كرده ام در حدود 40 ميليون تومان. در ازاى اين وام بايد هر ماه مبلغى را بازپرداخت كنم. طول مدت بازپرداخت دو سال است و جمع كل مبلغ بازپرداخت در حدود 42 ميليون تومان مى شود.

حكم اين وام چيست، آيا ربا محسوب مى شود؟ آيا نماز خواندن در اين خانه اشكال دارد؟

من به دليل نياز مبرم به اين پول مجبور شدم چنين پولى را قرض بگيرم.

پاسخ: در صورتى كه مبلغ اضافه به مقدار كارمزد و هزينه هاى جارى بانك باشد اشكال ندارد. همچنين اگر مجبور به گرفتن چنين وامى بوده ايد.

سؤال 407. حكم دريافت وام از بانك هاى خارجى كه از عقود اسلامى تبعيت نمى كنند و در ازاى پرداخت وام، عين مبلغ وام را به اضافۀ سود دريافت مى كنند، با توجه به عدم دسترسى متقاضى به بانك هاى اسلامى، چيست؟

در صورت حرام بودن، چنانچه فرد براى پرداخت ديون خود نيازمند گرفتن وام باشد آيا در شرايط مسأله تفاوتى ايجاد مى كند؟

پاسخ: جايز نيست مگر اين كه واقعاً مجبور باشد و هيچ چارۀ ديگرى نداشته باشد و براى رفع ضرورت اقدام كند.

ص: 147

احكام پزشكى

سؤال 408. در بعضى مواردى كه رحم زن قدرت نگهدارى و پرورش جنين را ندارد اسپرم شوهر را با تخمك زن در آزمايشگاه تركيب مى كنند و سپس اين نطفۀ تركيب شده را به رحم زن ديگرى منتقل مى سازند، آيا اين عمل از نظر شرعى اشكالى دارد؟

پاسخ: اين امر ذاتاً جايز است؛ ولى چون غالباً مستلزم نگاه و لمس حرام مى باشد، تنها در موارد ضرورت مجاز است.

سؤال 409. مردى عقيم، ولى زن او سالم است و قدرت بارورى دارد. اگر اسپرم مرد ديگرى در آزمايشگاه با تخمك زن مذكور تركيب شود، سپس نطفۀ تركيب يافته، در رحم زن نهاده شود، آيا اين كار جايز است؟

پاسخ: تلقيح نطفۀ بيگانه، شرعاً حرام است و فرزند حاصل نامشروع خواهد بود هرچند به آن مرد صاحب نطفه محرم است ولى از يكديگر ارث نمى برند.

سؤال 410. انتخاب جنسيت چه حكمى دارد؟ آيا براى افرادى كه فقط به دليل اين كه مثلاً يك فرزند دختر دارند و حال مى خواهند يك فرزند پسر داشته باشند جايز است؟ آيا از بين بردن ساير جنين ها پس از انجام عمل انتخاب جنسيت جايز است؟ احكام نگاه كردن و لمس در اين مورد كه تنها يك علاقۀ خانوادگى است چگونه است؟

ص: 148

پاسخ: اوّلاً در صورتى كه ضرورت مهمّى نباشد جايز نيست و ثانياً در موارد ضرورت نيز بايد از اسپرم شخصى غير از زوج استفاده نشود و از بين بردن بقيه در اين مراحل مانعى ندارد.

سؤال 411. در مواردى كه اسپرم مرد دچار مشكل است، راه حل شرعى تلقيح با نطفۀ بيگانه چگونه است؟

پاسخ: تنها راه براى استفاده از نطفۀ مرد بيگانه اين است كه مرد موقّتاً همسر خود را طلاق دهد و آن زن پس از عدّه به عقد موقّت مرد مورد نظر درآيد (هرچند اصلاً همديگر را نبينند) سپس نطفۀ آن مرد را برداشته و در زمان عقد با تخمك زن تركيب كنند و پس از بخشش باقى ماندۀ مدّت عقد موقّت و تجديد عقد دائم با شوهر سابق، نطفۀ تركيب شده را در رحم او بكارند. فرزندى كه متولّد مى شود به آن مرد و زن محرم است، ولى تنها از آن زن و صاحب نطفه ارث مى برد.

سؤال 412. آيا مردى كه بچه دار نمى شود يا هيچ اسپرمى ندارد مى تواند از نطفۀ مصنوعى استفاده كند؟

پاسخ: جايز نيست.

سؤال 413. آيا پيوند تخمدان زن اجنبى (مانند پيوند كليه) به زوجه براى باردار شدن جايز است و اگر جايز است آيا: الف) ديه دارد؟ ب) تخمدان را مى توان فروخت؟ ج) حكم اولاد زوجه چگونه است؟ د) زن اجنبى، حقّى مانند مادر بودن پيدا مى كند يا خير؟

پاسخ: چنانچه ضرورتى براى اين كار نباشد از آن صرف نظر كنيد

ص: 149

و اگر ضرورتى وجود دارد، بعد از پيوند، اين عضو جزء بدن آن زن مى شود و فرزند مال خود اوست و در فرض فوق ديه ندارد و خريد و فروش آن جايز است، هرچند بهتر اين است كه پول را درمقابل اجازۀ برداشتن عضو مزبور بگيرد نه درمقابل خود آن.

سؤال 414. بعضى از مؤمنين و مؤمنات كه براى اولاددار شدن به مراكز نابارورى مراجعه مى كنند و از حيث نطفه نقايصى دارند، آيا مى توانند از نطفه هايى كه در بانك نطفه نگهدارى مى شود و در لقاح مصنوعى، با منى خود آن ها ممزوج مى گردد و پس از شرايط لقاح، با دستگاه در رحم همسران آن ها قرار مى دهند استفاده كنند يا خير؟ در صورتى كه به طور كلّى در منى آن ها اسپرم و تخمك وجود نداشته باشد آيا مى توانند از اسپرم ها و تخمك هاى مجهول الهويۀ موجود در بانك نطفه استفاده نمايند؟ و چنانچه در دو فرض فوق فرزندى به وجود آيد متعلّق به چه كسى خواهد بود؟

پاسخ: استفاده از نطفۀ بيگانه براى صاحب فرزند شدن جايز نيست و تولّد فرزند بايد مستند به ازدواج صحيح شرعى باشد ولى اگر چنين عملى انجام شود، فرزند متعلّق به صاحبان نطفه است و به مادرى كه در رحم او كشت شده نيز محرم مى باشد، بى آن كه از او ارث ببرد.

سؤال 415. عمل هاى زيبايى كه بسيار رواج پيدا كرده چه حكمى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه آميخته با حرام يا ضرر مهمّ ديگرى نباشد

ص: 150

ذاتاً اشكالى ندارد، ولى چنانچه مستلزم حرامى باشد (مانند لمس و نظر حرام) تنها در صورت ضرورت جايز است.

سؤال 416. آيا جلوگيرى ازانعقاد نطفه و باردار شدن اشكال دارد؟

پاسخ: براى جلوگيرى از انعقاد نطفه، استفاده از هر وسيلۀ مشروعى كه بى ضرر باشد، و باعث نقص مرد يا زن نشود (يعنى مرد يا زن براى هميشه از قابليت توليد مثل ساقط نگردد) ذاتاً مجاز است، ولى در حال حاضر كنترل جمعيت جايز نيست، مگر اين كه واقعاً ضرورتى وجود داشته باشد.

سؤال 417. آيا بستن لوله هاى رحم اشكال شرعى دارد؟ با توجه به اين كه 15 درصد افراد پس از باز كردن مجدد لوله ها حامله مى شوند و در بقيۀ افراد نيز با روش ivf امكان حاملگى به طور صددرصد وجود دارد.

پاسخ: در صورتى كه سبب عقيم شدن دائم نباشد اشكالى ندارد ولى اگر نظر و لمس حرام در آن صورت گيرد بايد تنها در مواقع ضرورت اين كار انجام شود.

سؤال 418. آيا زن يا مرد مى توانند با مراجعه به پزشك خود را عقيم كنند؟

پاسخ: جايز نيست.

سؤال 419. آيا مى توان براى حفظ مادر اقدام به سقط جنين كرد؟

پاسخ: در صورتى كه از گفتۀ متخصّصان متديّن يقين يا خوف خطر

ص: 151

يا ضرر مهمى براى مادر حاصل شود، پايان دادن به حاملگى تا زمانى كه روح دميده نشده جايز است. و چون احتمال تعلّق ديه مى رود احتياط آن است كه ورثۀ اين كودك (غير از پدر و مادر) با ميل و رضاى خود از آن صرف نظر كنند.

سؤال 420. آيا زن وشوهر اجازه دارند اقدام به اسقاط جنين كنند؟

پاسخ: اسقاط جنين حرام است، ولى هرگاه جنين در مراحل ابتدايى باشد، و به صورت انسان كامل درنيامده باشد (قبل از چهارماهگى و دميده شدن روح)، و باقى ماندن جنين در آن حالت و سپس تولّد ناقص آن به تصديق اهل اطّلاع متديّن باعث عسر و حرج شديد براى پدر و مادر گردد، پايان دادن به حاملگى جايز است، و احتياطاً بايد ديه را بدهند.

سؤال 421. اگر جنين عمداً سقط گردد، وارثان ديۀ اين جنين چه كسانى هستند؟

پاسخ: ديۀ جنين به پدر و مادرش مى رسد، و اگر يكى از آن ها در سقط شركت داشته از ديه ارث نمى برد و تمام آن به ديگرى مى رسد، و اگر هر دو در سقط شركت داشته اند ديه به پدربزرگ و مادربزرگ پدرى و مادرى و برادران و خواهران آن جنين مى رسد و طبق قانون ارث تقسيم مى شود، و اگر آن ها رضايت دهند مشكل حل مى گردد.

سؤال 422. مسئول پرداخت ديۀ جنينى كه سقط شده چه كسى است؟

ص: 152

پاسخ: ديۀ جنين بر كسانى است كه در سقط دست داشته اند، و چنانچه مادر با ميل و اختيار، خود را در اختيار طبيب قرار داده كه سقط كند نيمى از ديه بر عهدۀ اوست، و بايد علاوه بر پرداخت ديه از گناه بزرگى كه مرتكب شده اند به طور جدى توبه كنند و با اعمال نيك آينده، گذشته را جبران نمايند.

سؤال 423. نظر شما درمورد پديدۀ شبيه سازى چيست؟

پاسخ: شبيه سازى، ذاتاً اشكالى ندارد، ولى چون آثار منفى اجتماعى و حقوقى دارد انجام آن شرعاً جايز نيست. به همين علت حتّى افرادى كه پايبند به دين و شريعتى نيستند به دليل مفاسد اجتماعى آن، با آن به مخالفت پرداخته اند.

سؤال 424. سؤال بنده درمورد عمل شبيه سازى انسان است.

مى خواهم بدانم آيا براى انسانى كه از اين شيوه به وجود مى آيد خدا و بهشت و جهنم و ساير احكام و... معنا دارد يا خير؟ آيا خدا اين انسان را جزء بندگان خويش مى داند؟ آيا اين انسان از نظر حقوق بشرى با انسان هاى ديگر در يك طراز قرار دارد؟ و آيا او حق ازدواج دارد؟

پاسخ: اولاً: شبيه سازى ذاتاً كار حرامى نيست ولى چون آثار نامطلوب اجتماعى دارد از آن منع شده است. و ثانياً: اين انسان با ساير انسان ها تفاوتى ندارد، مانند اين است كه شما قلمه اى از درخت سيب را برداريد و در باغچۀ منزل بزنيد و تبديل به درخت سيب شود. اين

ص: 153

درخت با ساير درختان سيب تفاوتى ندارد، بنابراين دربارۀ آن انسان نيز تمام حقوق و تكاليف براى او ثابت است.

سؤال 425. جنينى است كه اگر در شكم مادر بماند خواهد مرد، ولى اگر آن را از شكم مادر خارج كنند و در دستگاه مخصوص (انكوباتور) بگذارند زنده مانده، و به رشد و حيات خود ادامه مى دهد، بفرماييد:

1. تكليف در اين مورد چيست، آيا مى توان بچّه را از شكم مادر خارج كرد؟

2. آيا قبل از ولوج (دميده شدن) روح و يا بعد از ولوج، حكم فرق مى كند؟

پاسخ: 1. اگر اين موضوع قطعى باشد نه تنها اشكالى ندارد، بلكه اقدام به آن مطابق احتياط است.

2. تفاوتى ندارد.

سؤال 426. نظر شما درمورد هيپنوتيزم چيست؟

پاسخ: هيپنوتيزم براى مقاصد طبّى و مانند آن مانعى ندارد، ولى براى كشف امور پنهانى، يا خبر از گذشته و حال و آينده جايز نيست.

سؤال 427. مدتى است كه امورى مانند مديتيشن و مراقبه در محافل پزشكى و عرفانى مطرح مى شود، لطفاً نظرتان را در اين خصوص بفرماييد؟

پاسخ: اگر با اعمالى باشد كه منافات با شرع مقدس نداشته باشد اشكالى ندارد.

ص: 154

سؤال 428. استفاده از روش هايى مانند يوگا و انرژى درمانى چه حكمى دارد؟

پاسخ: يوگا و انرژى درمانى اگر در حد معقول و مفيد باشد اشكالى ندارد مشروط بر آن كه همراه با كار خلاف شرع نباشد.

سؤال 429. امروزه كالبدشكافى داراى اهميّت فراوانى است، و مراكز مهمّ علمى و پژوهشى در اين زمينه مشغول فعاليّت هستند، و عمدتاً براى اثبات نسب، كشف جرم، و هر هدف عقلايى ديگر، يا صرفاً به قصد آموزش هاى پزشكى، اجسادى را كالبدشكافى مى كنند. لطفاً نظر مبارك خود را درمورد جواز، يا عدم جواز اين كار مرقوم فرماييد.

پاسخ: كالبدشكافى ذاتاً جايز نيست، جز در مواردى كه هدف مهمّ دينى و اجتماعى بر آن مترتب شود، كه تحت قاعده اهمّ و مهم قرار گيرد.

سؤال 430. الف) آيا براى تشخيص علّت مرگ جهت پيشرفت علم پزشكى و تعليم به دانشجويان، كالبدشكافى جايز است؟

ب) اگر براى كشف جرم و شناسايى قاتل باشد چطور؟

ج) اگر تنها راه براى رهايى يك متّهم بى گناه از مرگ باشد چه حكمى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه ضرورتى ايجاب كند، مانند موارد مذكور، مانعى ندارد.

سؤال 431. برخى از جرّاحان، خارج از تعرفۀ تعيين شده از

ص: 155

بيماران پول دريافت مى كنند، و بيمار نيز به ناچار آن را مى پردازد.

آيا اين كار مجاز است؟

پاسخ: در صورتى كه طبيب در استخدام دولت باشد، دربرابر انجام وظيفۀ خود نمى تواند پول اضافى بگيرد، ولى اگر در استخدام نبوده باشد، هرقدر با بيمار توافق كند مانعى ندارد ولى بايد عدل و انصاف را رعايت كند.

سؤال 432. لطفاً به سؤالات زير دربارۀ آزمايش و پژوهش روى افراد پاسخ دهيد:

الف) آيا مى توان از انسان ها براى آزمايش داروها استفاده كرد؟ براى مثال، معمول است كه در آزمايش داروها از گروه شاهد (گروه سالم) استفاده مى كنند، و برخى مى گويند: اگر اثر داروى مورد مطالعه مشخّص نباشد مى توان گروه شاهد را انتخاب كرد، ولى در مواردى كه اثر درمانى داروى مورد مطالعه حتمى است، يا عدم تجويز آن سبب خطراتى مى شود تعيين گروه شاهد صحيح نيست.

نظر شما چيست؟

ب) آيا از نظر اخلاقى تجويز دارونما اشكالى ندارد؟

برخى مى گويند: استفاده از داروى كاملاً بى اثر (Placebo) اشكال دارد، و در مقايسۀ يك دارو بايد آن را با داروى قديمى مقايسه كرد ولى اگر داروى قديمى موجود نباشد، مى توان از دارونما استفاده كرد. البتّه دارونماىِ كاملاً بى اثر «مانند تزريق مايع

ص: 156

نمكى داخل رگ به جاى دارو) بايد با اطّلاع و موافقت بيمار باشد.

آيا بيماران چنين مسأله اى را مى پذيرند؟ بيمارى كه به بيمارستان مراجعه مى كند براى درمان است نه براى آزمايش، و پيدا شدن افراد داوطلب كه بيمار هم باشند مشكل است. پس راه حل چيست؟ آيا مى توان بدون اطّلاع بيمار به او دارونما داد؟

پاسخ: استفاده از داروهايى كه خطر مرگ يا بيمارى هاى مختلف دارد جايز نيست، به ويژه با عدم اطّلاع بيمار. و استفاده از داروهاى بى اثر اگر جنبۀ درمانى، هرچند ازطريق تلقين داشته باشد، در فرض نبودن داروهاى واقعى مانعى ندارد.

سؤال 433. آيا براى انجام تحقيقات پزشكى، ضرر رساندن به حيوانات يا گياهان جايز است؟

پاسخ: درمورد گياهان اشكالى ندارد. درمورد حيوانات نيز هرگاه تحقيقات براى منظور مهمّى باشد جايز است.

سؤال 434. معمولاً براى كسب اطّلاعات بيشتر پزشكى در جهت تشخيص امراض و درمان آن بر روى انسان ها، آزمايش هاى طبّى گوناگونى كه گاه خطرناك نيز هست انجام مى دهند، در اين مورد به سؤالات زير پاسخ فرماييد:

1. اگر بيمار يقين داشته كه چنانچه خود را در معرض چنين آزمايشاتى قرار دهد به استقبال خطرات جانى رفته است، ولى از طرفى نيز به پيشرفت علم پزشكى و معالجه و مداواى مسلمانان در

ص: 157

آينده كمك نموده است. آيا قرار گرفتن در معرض چنين آزمايشاتى جايز است؟

2. اگر ضرر جانى، محتمل، ولى كمك به علم پزشكى فوق الذّكر قطعى باشد، چطور؟

3. اگر هيچ گونه علمى به ضرر جانى براى خود نداشته باشد، و فايدۀ آزمايش نيز براى كمك فوق الذكر محتمل باشد، چه حكمى دارد؟

4. اگر فايدۀ آزمايشات فوق الذكر به سود تمامى افراد بشر باشد، در معرض قرار دادن خود، در صورت علم به ضرر، يا احتمال ضرر، يا عدم علم به ضرر چه حكمى خواهد داشت؟

5. در صورتى كه آزمايشات مورد بحث براى اهداف فوق الذكر هيچ گونه ضررى براى انسان بيمار نداشته باشد، آيا طبيب بدون اطّلاع و كسب اجازه از بيمار مى تواند چنين اقدامى كند؟

6. چنانچه در صورت ضرورت، انجام چنين آزمايشاتى جايز باشد، منظور از ضرورت چيست؟

پاسخ:

1. جايز نيست.

2. اگر احتمال آن قوى باشد مشكل است.

3. اشكالى ندارد.

4. تنها در صورتى كه ضرر ضعيف باشد مى تواند اقدام كند.

ص: 158

5. اگر آزمايش ها، جزئى از معالجۀ بيمار يا مقدّمۀ درمان او باشد مانعى ندارد در غير اين صورت نياز به اجازه دارد.

6. ضرورت يعنى نجات جان مسلمانان بستگى به آزمايش بر روى اين شخص داشته باشد (البته در اين صورت نيز بايد شخص بيمار، به انجام اين آزمايش راضى باشد).

سؤال 435. دانشجويان پسر و دختر در بيمارستان ها و مراكز پزشكى، جهت آموزش، مبادرت به انجام زايمان، كورتاژ و مانند آن مى كنند، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين آموزش براى غير همجنس تنها در صورتى جايز است كه ضرورتى داشته باشد، يعنى بدون آن، تعليمات كافى براى نجات جان بيماران از خطر يا بيمارى ميسّر نشود.

سؤال 436. آموزش هايى كه همراه لمس و نظر به نامحرم است، و با احتمال اين كه در آينده حفظ جان فردى منوط به آن باشد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: هرگاه مقصود، ياد گرفتن و تكميل اطّلاعات طبّى براى نجات جان مسلمانان باشد و بدون اين كار، آن مقصود حاصل نشود جايز است.

سؤال 437. در بعضى از بيمارستان ها، از دانشجويانى كه دورۀ عملى آشنايى با كارهاى پزشكى را مى گذرانند مى خواهند كه بيماران مراجعه كننده را معاينه كنند، و قصدشان تعليم امور درمانى است، بفرماييد:

ص: 159

1. در صورت عدم رضايت بيماران، آيا مى توان آنان را به نوعى مجبور به معاينه كرد؟ مانند اين كه پزشك معالج اصلى بگويد:

«اگر از معاينۀ دانشجويان ممانعت كنى، تو را معالجه و درمان نخواهم كرد».

2. اگر اقدام فوق فقط در صورت ضرورت تعليم جايز باشد، موارد ضرورت كدام است؟

پاسخ:

1. كسى را نمى توان مجبور به معاينه كرد، ولى اگر درمان، فورى و واجب نباشد، و طبيب درمان را مشروط به اجازۀ معاينه كند، و او هم اين شرط را بپذيرد، مانعى ندارد.

2. منظور از ضرورت اين است كه اگر اين معاينات صورت نگيرد دانشجويان طب نمى توانند اطّلاعات خود را كامل كرده، و جان مسلمانان را از خطر نجات دهند.

سؤال 438. آيا تحصيل و تدريس در رشتۀ مامايى، و مسائل مربوط به زنان و زايمان (با توجّه به اين كه معمولاً همراه با نظر و لمس موضع مخصوص مى باشد) براى مردان جايز است؟

پاسخ: در صورتى كه دانشجوى دختر به اندازۀ كافى در اين رشته وجود نداشته باشد، يا احتمال قابل ملاحظه اى داده شود كه در آينده براى حفظ جان زنان مسلمان مورد نياز باشد، جايز است.

ص: 160

سؤال 439. اطبا در آزمايشگاه، منى مرد (اسپرم) را با منى زن (اوول) در لولۀ آزمايش قرار داده و آن را رشد مى دهند، بفرماييد:

الف) آيا نطفۀ رشديافته را مى توان دور افكند يا اين كه حكم سقط جنين را پيدا مى كند و بايد تا كامل شدن طفل (صاحب روح شدن) از وى محافظت كرد؟

ب) اگر دور افكندن آن جايز نباشد، آيا بايد ديۀ سقط جنين پرداخت شود؟ و در صورتى كه بايد پرداخت شود به عهدۀ كيست؟

ج) آيا دور انداختن آن قبل از ولوج روح يا بعد از ولوج، فرق دارد؟

د) درمورد سؤال فوق آيا بين منى مرد اجنبى با منى زن اجنبيّه براى لقاح و رشد در لولۀ آزمايشگاهى فرقى هست؟

ه) اگر منى مرد و زن اجنبى و اجنبيّه باشد، آيا اصل انجام اين عمل جايز است؟

پاسخ:

الف) نگهدارى آن واجب نيست.

ب) از جواب قبل روشن شد كه ديه ندارد.

ج) مادامى كه به صورت انسان زنده اى درنيامده، حفظ آن دليلى ندارد.

د) تفاوتى نيست.

ه) خالى از اشكال نيست.

ص: 161

سؤال 440. آيا خريد و فروش ميّت مسلمان جهت تشريح، در جايى كه جسد كافر در دسترس نباشد، جايز است؟

پاسخ: هرگاه آن تشريح براى فراگرفتن علم پزشكى جهت حفظ جان مسلمين ضرورت داشته باشد، و به غير اين راه دسترسى نباشد، مانعى ندارد.

سؤال 441. تغيير جنسيت چه حكمى دارد؟

پاسخ: تغيير جنسيت و ظاهر ساختن جنسيت واقعى ذاتاً خلاف شرع نيست ولى بايد از مقدمات مشروع استفاده شود يعنى نظر و لمس حرام در آن نباشد، مگر اين كه به حد ضرورت برسد.

سؤال 442. با توجّه به اين كه تغيير جنسيّت از نظر طبّى در غير از موارد خنثى (دوجنسى) به تعبير اطبا تنقيص جنسيّت محسوب مى شود، گاهى اطبا با مواردى مواجه مى شوند كه شخص از نظر ظاهر بدن بدون هيچ شبهه اى يا مرد است يا زن، ولى داراى تمايلات، احساسات و عواطف جنس مخالف است. بسيارى از اين افراد مى گويند كه اگر اين تغيير ولو به طور صورى و ظاهرى صورت نگيرد، انتحار خواهيم كرد (تاكنون دو بار اين مسأله پيش آمده است) و با توجّه به اين كه آمارهاى علمى نشان مى دهد اين گونه افراد شش الى شانزده ماه بعد، از وضعيّت جديد پشيمان خواهند شد، آيا اطبا در اين گونه موارد كه با تهديد انتحار مواجه اند،

ص: 162

مى توانند از باب اين كه حفظ نفس مقدّم بر حفظ عضو است، اين عمل را انجام دهند؟

پاسخ: تغيير جنسيّت دو صورت دارد: گاهى صرفاً ظاهرى و صورى است، يعنى اثرى از آلت جنس مخالف در او نيست و فقط يك جرّاحى صورى در او انجام مى شود و چيزى شبيه آلت جنس مخالف ظاهر مى گردد، اين كار جايز نيست، و گاهى واقعى است، يعنى با جرّاحى كردن، عضو تناسلى مخالف ظاهر مى شود، اين كار ذاتاً جايز است و محذور شرعى ندارد، به ويژه در مواردى كه آثار جنس مخالف در او باشد، امّا چون اين جرّاحى نياز به نظر و لمس دارد تنها در موارد ضرورت مانند آنچه ذكر كرده ايد مجاز است.

سؤال 443. تلقيح اسپرم و تخمك زن و شوهر شرعى در خارج از بدن و جايگزينى آن در رحم همان زن چه حكمى دارد؟ آيا كودك حاصل حلال زاده است؟

پاسخ: اين كار ذاتاً اشكالى ندارد ولى چون معمولاً مستلزم نظر و لمس حرام است، تنها در صورت ضرورت جايز مى باشد (منظور از ضرورت اين است كه اگر اين كار انجام نشود مثلاً زندگى زناشويى آن مرد و زن مختل، و يا زن گرفتار بيمارى مى شود) و در هر حال، فرزند مذكور حلال زاده است.

سؤال 444. اگر زوجينى كه مشكل بارورى دارند نطفۀ خود را در رحم زن ديگر، مثلاً خالۀ زوج، پرورش دهند آيا شرعاً جايز است؟

ص: 163

پاسخ: در صورتى كه نطفۀ زوجين در خارج از رحم تلقيح شود و سپس به رحم زن ديگرى منتقل گردد، اين كار ذاتاً اشكالى ندارد، ولى با توجه به اين كه غالباً مستلزم نظر و لمس حرام است جز در موارد ضرورت جايز نيست.

سؤال 445. نظر جنابعالى درمورد لقاح مصنوعى و اهداى جنين و اسپرم چيست؟ آيا دريافت كننده مادر به حساب مى آيد؟

پاسخ: هرگاه لقاح در ميان زوج و زوجه باشد ذاتاً اشكالى ندارد و آن را مى توان در رحم شخص ثالث پرورش داد ولى چون اين كار مستلزم نظر و لمس حرام است تنها در موارد ضرورت جايز است و در هر حال آن فرزند به شخص ثالث و شوهرش محرم است هرچند پدر و مادر اصلى او صاحبان نطفه هستند.

سؤال 446. بچّه دار شدن تعدادى از زوجين، به دلايل طبّى، به طور طبيعى مشكل بوده، لازم است از روش هاى درمانى مختلف براى كمك به آن ها استفاده شود. يكى از اين روش ها، لقاح خارج از رحمى است، به اين معنا كه تخمك را از زوجه و نطفه را از شوهرش گرفته و آن ها را با هم مخلوط مى كنند، تا از اختلاط و امتزاج تخمك و نطفه، جنين حاصل شود، سپس اين جنين به رحم زوجه منتقل مى شود، تا حاملگى و بعد زايمان صورت گيرد.

تذكّر اين نكته لازم است كه جنين ها هنگام انتقال به رحم، فقط 24 تا 48 ساعت از زمان لقاحشان گذشته، و داراى 4 الى 8 سلول

ص: 164

مى باشند. گاهى از اوقات، تعداد جنين هاى حاصل از نطفۀ زن و شوهر بيش از حدّ نياز است، كه در اين صورت اضافه بر نياز منجمد مى شود و پس از زايمان زن، با رضايت زوجين، جنين ها از رده خارج و دور ريخته مى شوند. از طرف ديگر، تعدادى از زوج ها به دلايل طبّى، به هيچ وجه صاحب فرزند نمى شوند امّا براى برخى از آن ها، از نظر طبّى اين امكان وجود دارد كه جنين هاى مازاد دستۀ اوّل را در صورت عدم نياز زوجين، به رحم آنان انتقال داد.

سؤالاتى كه در اين زمينه مطرح مى شود عبارت اند از:

1. انتقال اين جنين هاى بارور نشده به رحم زن ثالث از نظر شرعى چه حكمى دارد؟

2. در صورت عدم نياز زوجين به جنين خود، آيا موافقت آن ها براى هديۀ جنين به غير، لازم است؟

3. آيا والدين صاحب جنين مى توانند در ازاى اهداى جنين خود وجهى دريافت كنند؟

4. آيا ارائۀ مشخّصات اهداكنندگان جنين به دريافت كنندگان و برعكس لازم است؟

5. در صورتى كه فرزند پسر باشد، آيا به زنى كه در رحم او بزرگ شده، محرم است؟

6. در صورت دختر بودن فرزند، آيا به شوهر مادرجانشين محرم است؟

ص: 165

7. والدين فرزند حاصل چه كسانى هستند؟

8. ارث اين بچّه ها پس از تولّد چگونه است؟

9. در صورت موافقت قبلى والدين صاحب جنين (صاحب نطفه و تخمك) براى اهداى جنين خود، آيا مى توانند پس از تولّد نوزاد و يا سال ها بعد، از شخص ثالث تقاضاى استرداد طفل را كنند؟

پاسخ:

1. اين كار ذاتاً مانع شرعى ندارد ولى چون مستلزم لمس و نظر حرام است تنها در صورت ضرورت جايز مى باشد.

2. آرى، لازم است.

3. بهتر اين است كه چيزى نگيرند.

4. نظر به اين كه فرزند مزبور تعلّق به صاحبان اصلى نطفه دارد، لازم است هويّت آن ها ثبت شود و به اطّلاع برسد.

5. آرى، محرم است.

6. آرى، محرم است.

7. پدر و مادر او صاحبان نطفه اند، هرچند به زن ثالث نيز محرم است.

8. فقط از صاحبان نطفه ارث مى برند.

9. احتياط آن است كه با رضايت مادرِ جانشين، بچّه را بگيرند.

سؤال 447. اگر نطفه و اسپرم را از فرآورده هاى نباتى تهيّه كنند و آن را در رحم مصنوعى پرورش دهند، و از آن كودكى به وجود آورند، نوزاد به چه كسى ملحق مى شود؟

ص: 166

پاسخ: اين نوزاد متعلّق به كسى نيست يعنى نه پدر دارد و نه مادر.

سؤال 448. آيا سقط عمدى جنينى كه مطمئنيم يا احتمال مى دهيم معيوب و نارساست در هر ماهى از باردارى اگر ديۀ لازمه هم پرداخت شود، مجاز است؟

پاسخ: هرگاه در مراحل ابتدايى جنين باشد و جنين به صورت انسان كامل درنيامده باشد و باقى ماندن جنين در آن حالت، سپس تولّد ناقص آن، باعث عسر و حرج شديد براى پدر مادر گردد، با اين شرايط مانعى ندارد و احتياطاً بايد ديه را بدهند.

سؤال 449. آيا در موارد زير مى توان سقط جنين كرد؟

الف) مادر بيمار باشد، و ادامۀ حاملگى (با تشخيص پزشك، و وضعيّتى كه مادر دارد، و خودش نيز تشخيص داده است) باعث تشديد بيمارى و وخامت حال مادر گردد.

ب) بيمارى فوق به درجه اى برسد كه حيات مادر متوقّف بر سقط جنين باشد.

ج) مادر در كمال صحّت و سلامتى است و هيچ گونه خطرى او را تهديد نمى كند، و جنين نيز سالم است، ولى دو سر دارد. يا سر جنين به شكل انسان نيست، و اگر با چنين حالتى متولّد شود، طبق تشخيص پزشك، ممكن است چند روز پس از تولّد از دنيا برود. يا ادامۀ حيات چنان فرزندى براى خود او، و والدين و جامعه مشكلاتى درپى داشته باشد.

ص: 167

د) در فروض فوق، حكم مسأله را قبل و بعد از ولوج روح بيان فرماييد.

ه) در هر صورت، آيا مسئوليّتى از نظر شرعى براى پزشك و زوجين وجود دارد؟

و) چنانچه لازم باشد پزشك مرد اقدام به سقط جنين كند، چه حكمى دارد؟

پاسخ:

سقط جنين تنها در صورتى جايز است كه جان مادر در خطر باشد.

همچنين اگر بيمارى شديدى مادر را تهديد كند، و جنين هنوز به مرحلۀ دميدن روح نرسيده باشد. و نيز اگر تشخيص قطعى داده شود كه جنين به گونه اى ناقص است كه براى پدر و مادر و اطرافيان سبب عسر و حرج شديد مى شود، مشروط بر اين كه روح در آن دميده نشده باشد. در اين سه صورت، ختم حاملگى جايز است. و اگر اين كار منحصر به طبيب مرد باشد، مانعى ندارد. و احتياط آن است كه پدر و مادر، طبيب را دربارۀ ديه تبرئه كنند.

سؤال 450. در عالم پزشكى متداول شده كه بر روى موجودات بسيار ريز ژن هاى درون سلول هاى بدن انسان و غير انسان اقداماتى انجام مى دهند كه گفته مى شود موجب پيدايش تغييراتى در ساختمان روانى يا جسمى انسان ها و غير انسان ها مى گردد، بفرماييد:

الف) آيا نفس اين عمل (دست كارى كردن ژن ها) جايز است؟

ص: 168

ب) در صورتى كه اين اقدام به منظور درمان صورت نگيرد وليكن در جهت دستيابى به برترى هاى جسمى و يا روانى و پيشرفت علم پزشكى باشد، آيا جايز است؟

ج) اگر اقدام فوق روى نطفه يا جنين انجام شود، حكم چگونه خواهد بود؟

پاسخ:

الف) هرگاه اين تغييرات مثبت باشد اشكالى ندارد.

ب) اگر مثبت باشد اشكالى ندارد.

ج) مانند مسأله سابق است.

سؤال 451. با توجّه به پيشرفت علم پزشكى و ژنتيك، و موفقيّت انسان در توليد غير جنسى گوسفند، موش و مانند آن، و قابليّت اجراى اين عمل دربارۀ انسان و ترميم اعضا، لطفاً بفرماييد:

الف) آيا انجام چنين عملى (توليد انسان كامل ازطريق شبيه سازى) شرعاً صحيح است؟

ب) آيا ساخت اعضا و پيوند آن به انسان، شرعاً صحيح است؟

ج) با فرض اجراى چنين عملى در خارج از ممالك اسلامى و پيدايش چنين موجودى، آيا اين موجود مى تواند به دين اسلام مشرّف شود؟

د) آيا مى توان با چنين موجودى معاشرت و معامله كرد؟

ه) ازدواج با چنين موجودى چه حكمى دارد؟

ص: 169

و) آيا مى توان از چنين انسانى ارث برد؟

ز) آيا او مى تواند ازدواج كند؟

پاسخ:

الف) همان گونه كه قبلاً اشاره كرده ايم اين كار ممكن است ذاتاً اشكالى نداشته باشد ولى با توجّه به عوارض نامطلوب فراوان اجتماعى و اخلاقى كه بر آن مترتّب مى شود، شرعاً مجاز نيست، به علاوه، اگر مستلزم نظر و لمس حرام هنگام كشت سلّول مشابه در رحم انسان گردد، از اين نظر اشكال ديگرى متوجّه آن مى شود.

ب) اشكالى ندارد، مشروط بر اين كه مستلزم كار حرام خاصّى نباشد.

ج) تشرّف چنين انسانى به دين اسلام بى مانع است.

د) اشكالى ندارد، انسانى است همانند ساير انسان ها.

ه) ازدواج و نكاح او با هركس جز محارم، يعنى كسى كه سلّول از او گرفته شده، يا در رحم او پيوند زده شده، بى مانع است.

و) چنين موجودى از كسى ارث نمى برد همانند فرزندان رضاعى كه محرم هستند، و ارث نمى برند.

ز) آرى، از اين نظر فرقى با ساير انسان ها ندارد.

سؤال 452. با توجّه به معضلات كنونى اجتماع، كه بعضاً نتيجۀ عدم آگاهى صحيح جوانان از مسائل جنسى است، آيا آموزش مسائل جنسى را در جامعه، براى پيشگيرى از بيمارى هاى واگيردار، با رعايت حريم خانواده، و با توجّه به سنّ نوجوانان و جوانان، و با استفاده از متون آموزشى مناسب، مجاز مى دانيد؟

ص: 170

پاسخ: تجربه نشان داده كه آموزش مسائل جنسى به سبك غربى، كه فعلاً مطرح است، مفاسد زيادى دربر دارد، و در بسيارى از اوقات نتيجۀ معكوس مى دهد.

سؤال 453. آيا مى توان از چيزهايى كه خوردنشان حرام است براى درمان استفاده كرد؟

پاسخ: استعمال خوردنى هاى حرام به عنوان دارو تنها در صورتى جايز است كه ضرورت قطعى پيدا كند و داروى منحصربه فرد باشد، و جانشينى نداشته باشد، و غالباً چنين نيست.

سؤال 454. خوردن گوشت خرچنگ دريايى و گوشت كوسه ماهى براى درمان چه حكمى دارد؟

پاسخ: جايز نيست مگر اين كه به تشخيص پزشك حاذق متدين، تنها راه درمان باشد.

سؤال 455. دربارۀ مرگ مغزى بارها سؤال كرده ايم و جواب فرموده ايد. اجازه دهيد آن را به صورت كلّى تر مطرح كنيم: درمورد مرگ مغزى اى كه مغز از كار افتاده و تنها دستگاه هاى حيات نباتى كار مى كند و هيچ اميدى به بازگشت چنين كسى به حيات حيوانى و انسانى نيست، احكام مختلفى در زمينۀ مسائل گوناگون حقوقى و مالى و پزشكى تصوّر مى شود؛ لطفاً شرح جامعى دربارۀ تمام اين مسائل هرچند به صورت فشرده بيان فرماييد؟

پاسخ: با توجّه به اين كه پزشكان تصريح مى كنند كه اين گونه افراد

ص: 171

مانند شخصى هستند كه مغز او به كلّى متلاشى شده و يا سر او را از تن جدا كرده اند كه با وسايل تنفّس مصنوعى و تغذيه ممكن است تا مدّتى به حيات نباتى او ادامه داد، انسان زنده محسوب نمى شوند، در عين حال، انسان كاملاً مرده هم نيستند بنابراين در احكام مربوط به حيات و مرگ بايد تفصيل داده شود مثلاً احكام مسّ ميّت، غسل و نماز ميّت و كفن و دفن دربارۀ آن ها جارى نيست تا قلب از كار بيفتد و بدن سرد شود. اموال آن ها را نمى توان در ميان ورثه تقسيم كرد و همسر آن ها عدۀ وفات نگه نمى دارند تا اين مقدار حيات آنان نيز پايان پذيرد ولى وكلاى آن ها از وكالت ساقط مى شوند و حقّ خريد و فروش يا ازدواج براى آن ها يا طلاق همسر ازطرف آنان را ندارند و ادامۀ معالجات درمورد آن ها واجب نيست و برداشتن بعضى از اعضا از بدن آن ها در صورتى كه حفظ جان مسلمانى متوقف بر آن باشد مانعى ندارد، ولى بايد توجّه داشت كه اين ها همه در صورتى است كه مرگ مغزى به طور كامل و به صورت قطعى ثابت گردد و احتمال بازگشت مطلقاً وجود نداشته باشد.

سؤال 456. آيا خوردن شراب به مقدار كم (كه فقط و فقط براى معالجه باشد، و به هيچ وجه موجب مستى نشود، و توأم با استغفار و اكراه باشد، و معالجه هم بدين طريق ميسّر شود، به نحوى كه هيچ دارويى نتواند تا اين حد مؤثّر باشد، و درحقيقت براى حفظ جان و بقاى وجود باشد ولا غير) مجاز است؟

ص: 172

پاسخ: تنها درصورتى جايزاست كه ضرورت قطعى پيداكند و داروى منحصربه فرد باشد، و جانشينى نداشته باشد، و غالباً چنين نيست.

سؤال 457. توصيۀ به بيماران به استفاده از موادّ مخدر براى درمان بيمارى چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين كار جايز نيست، مگر به مقدار ضرورت، آن هم در جايى كه هيچ راه ديگرى وجود نداشته باشد.

سؤال 458. 1. آيا مراجعۀ يك مسلمان داراى بيمارى لاعلاج به پزشك، براى پايان دادن به زندگى خود جايز است؟

2. آيا در صورت عملى شدن، حكم خودكشى را دارد؟

پاسخ:

1. جايز نيست.

2. حكم قتل را دارد.

سؤال 459. بعضى از افراد براى كمك به درمان بيمارانى كه نياز به فرآورده هاى خونى يا اعضاى بدن دارند، حاضرند خون يا مثلاً كليه يا چشم خود را بفروشند، خريد و فروش اين اعضا چه حكمى دارد؟

پاسخ: فروختن خون و كليه در صورتى كه خطرى براى دهنده ايجاد نكند اشكالى ندارد ولى بهتر آن است كه پول را درمقابل اجازۀ برداشتن كليه يا گرفتن خون بگيرند ولى درمورد چشم مطلقاً جايز نيست.

سؤال 460. حكم خريد و فروش اعضاى بدن انسان از نظر معظم

ص: 173

له چيست؟ در صورت حكم جواز، آيا شرايط خاصى بايد وجود داشته باشد؟

پاسخ: فروش اعضايى كه بدل دارد مانند يكى از دو كليه اشكالى ندارد ولى احتياط آن است كه پول را درمقابل اجازۀ برداشتن عضو بگيرد نه خود عضو.

سؤال 461. قطع عضو ميّت مسلمان، و پيوند آن، در صورتى كه حفظ جان يا عضو مسلمانى متوقّف بر آن باشد، چه حكمى دارد؟ آيا اجازۀ قبل از فوت تأثيرى در حكم دارد؟ اگر اجازۀ شخص موضوعيّت داشته باشد، آيا فرد مى تواند در زمان حيات عضوى از بدنش را براى استفاده پس از مرگ بفروشد؟

پاسخ: در صورتى كه حفظ جان مسلمان يا حفظ عضو مهمّى از او منوط به پيوند باشد، جايز است، و در اين صورت، اجازۀ شخص متوفّى، و اولياى دم او لازم نيست هرچند گرفتن اجازه بهتر است، و احتياط آن است كه ديه را بپردازد.

احكام حقوق

سؤال 462. آيا مالكيت فكرى كه در عصر ما معمول شده، درمورد تأليف كتاب ها، اختراعات و صنايع، اكتشاف داروها، توليد فيلم هاى مفيد و سى دى ها، جنبۀ شرعى دارد يا نه؟ به اين معنا كه اگر كسى به حريم آن تجاوز كند آيا اين كار مانند تجاوز به حريم

ص: 174

ملك هاى مادّى مانند خانه و زمين و اتومبيل است و غاصب محسوب مى شود يا نه؟

پاسخ: مالكيّت فكرى همچون مالكيّت مادّى محترم است و تجاوز به حريم آن جايز نيست و هركس تجاوز كند و خسارتى به بار آورد ضامن است، زيرا مالكيت از موضوعات عرفى و عقلايى است و به تعبير ديگر، از موضوعاتى است كه عرف و عقلا آن را تعيين مى كنند و مى دانيم كه در عصر و زمان ما اين نوع مالكيّت در عرف و عقلا به رسميت شناخته شده است و از آن جا كه موضوع را از عرف مى گيريم و حكم را از شرع، چنين نتيجه خواهيم گرفت كه اصل كلّى «لا يحلّ لاحد ان يتصرف فى مال غيره الاّ باذنه» شامل آن هم مى گردد. اضافه بر اين گاه مى شود كه براى اختراع يك وسيلۀ صنعتى يا اكتشاف يك دارو، يا تأليف يك دوره كتاب، يا توليد يك سى دى، ميليون ها خرج مى كنند و صدها ساعت زحمت مى كشند، به يقين اگر كسى آن اثر را بردارد و بدون اجازۀ توليدكننده تكثير كند، ظلم فاحشى مرتكب شده و ظلم از نظر شرع و عقل حرام است. و اگر كسانى مرتكب اين كار خلاف از طرق غير قانونى شوند، دليل بر مباح بودن آن نمى شود و ضامن هستند.

سؤال 463. آيا مخترع براى اختراع خود داراى حقّ خاصّى است، به گونه اى كه ديگران نتوانند از آن الگوبردارى و مونتاژ كنند؟

پاسخ: آرى، اختراع نيز با شرايط خاصّى در عرف عقلا، حقوقى براى مخترع مى آورد كه رعايت آن شرعاً واجب است.

ص: 175

سؤال 464. آيا حقوق مالكيّت هاى فكرى، مانند حقّ تأليف، ترجمه، طبع و اختراعات، شرعى است؟

پاسخ: حقّ الطبع و حقّ التأليف، و همچنين حقّ استفاده از اختراعات، حقوق معتبرى است كه تجاوز به آن جايز نيست.

سؤال 465. آيا حق الماره مشروع است؟

پاسخ: آرى، براى مسافر جايز است كه هنگام عبور از كنار باغ ها از ميوۀ آن به مقدار حاجت بخورد، به شرط آن كه به قصد اين كار حركت نكرده باشد و چيزى با خود حمل نكند و موجب افساد نگردد و احتياط آن است كه در صورت يقين به عدم رضايت مالك، از اين كار خوددارى كند.

سؤال 466. استفاده از ميوه هاى درختانى كه در خيابان ها و پياده روها وجود دارد، تا چه حدّى مجاز است؟

پاسخ: استفاده از ميوه هايى كه در عرف و عادت محل براى همه مباح شده، مانند توت در بسيارى از مناطق، اشكالى ندارد، ولى غير آن متعلّق به صاحبان آن است، و اگر ملك بيت المال باشد متعلّق به دولت است.

سؤال 467. راه رهايى از حقّ النّاس چيست؟

پاسخ: اگر صاحب آن را مى شناسيد، حقّ او را بپردازيد، يا حليّت بطلبيد، و اگر نمى شناسيد، معادل آن را از طرف صاحب اصلى به شخص نيازمندى بدهيد.

ص: 176

سؤال 468. حق الناس چيست وچگونه مى توان آن را تشخيص داد؟

پاسخ: منظور از حق الناس اين است كه انسان مال كسى را به ناحق ازطريق غصب يا رشوه يا ربا يا كم فروشى و مانند آن برده باشد كه اگر صاحب يا صاحبان آن را بشناسد بايد به آن ها بازگرداند و اگر نشناسد ازطرف آن ها به فقير و نيازمندى مى دهد.

سؤال 469. در صورتى كه حقى (مالى يا معنوى) از ديگرى به گردن انسان باشد و امكان دسترسى به وى (به جهات مختلف) وجود نداشته باشد آيا راهى براى جبران وجود دارد يا خير؟

پاسخ: چنانچه اميدى به دسترسى به وى نباشد، مى تواند حق مادى را ازطرف او به نيازمندان صدقه دهد و درمورد حق معنوى، به مقدارى براى او استغفار كند و كارهاى خير انجام دهد كه اطمينان به رضايت وى حاصل شود.

سؤال 470. تصرف در اموال شهروندان كشورهاى محارب، بدون رضايت آن ها جايز است؟

پاسخ: اين كار چون به نام نيك، حيثيت و آبروى مسلمانان ضرر وارد مى كند، بايد از آن خوددارى كرد و اين اموال ازقبيل غنائم جنگى محسوب نمى شود.

سؤال 471. دربارۀ انحصار تجارت در كالاهاى اساسى، فتواى حضرتعالى چيست؟

پاسخ: انحصار در تجارت اگر مثلاً ازسوى يك كارخانه باشد كه

ص: 177

بگويد: «توليدات خود را منحصراً در اختيار يك نماينده قرار مى دهد» اشكالى ندارد، ولى اگر منظور اين باشد كه شخص يا گروهى منحصراً حق فروش چيزى را داشته باشند، و ديگران نداشته باشند، چنين چيزى نامشروع است، مگر اين كه حكومت اسلامى روى مصالحى چنين چيزى را لازم و ضرورى بشمارد.

سؤال 472. من سؤالى از شما دربارۀ استفاده از نرم افزارهايى پرسيدم كه بدون اجازۀ توليدكننده، مورد استفادۀ اكثر ما ايرانيان است و شما در جواب گفتيد كه «اين كار جز با رضايت توليد كنندگان اصلى آن جايز نيست، مگر در صورتى كه از كفّار حربى باشند».

مگر جز اسرائيل به كس ديگرى هم كافر حربى مى گويند؟ تقريباً همۀ نرم افزارهاى ما از امريكاست و بعد اروپا، شايد فقط يك برنامۀ ترجمۀ متن معروف از اسرائيل باشد. تكليف چيست؟ آيا ما گناهى مرتكب مى شويم؟

پاسخ: امريكا، انگليس، فرانسه، اسرائيل و... جزء كشورهاى محارب هستند.

سؤال 473. ملاك براى اين كه بگوييم شركتى جزء كفار حربى است يا خير، چه چيز مى باشد؟ آيا مى توان گفت كه شركت هاى امريكايى جزء كفار حربى هستند يا خير؟

پاسخ: شركت ها و يا سازمان هايى كه به كفار در حال جنگ با

ص: 178

مسلمانان مانند امريكا، اسرائيل و انگليس يا به محاربين كمك مى كنند و يا به عمل آن ها راضى و خوشحال مى شوند در حكم محارب هستند.

سؤال 474. آيا امروزه رفت وآمد و معامله با كفار و كار كردن در كشورى مانند هلند اشكال شرعى دارد يا نه؟ و آيا كمك به كفر و طاغوت مى شود يا نه؟

پاسخ: هرگاه در كارهاى مشروع شركت كند مانعى ندارد.

سؤال 475. آيا دين، مقياس عدالت است، يا عدالت مقياس دين؟ به بيان ديگر، آيا دين به هر چه عدالت باشد امر مى كند، يا هر چه دين به آن امر كند، عدالت است؟

و به بيان فنّى، آيا عدالت در سلسله علل احكام است، يا در سلسله معاليل آن؟

توضيح بيشتر اين كه آيا انسان ها، مصاديق بارز ظلم و عدالت را ازطريق شريعت مى شناسند، يا عدالت و ظلم براى همه روشن است، و توصيه هاى دين ارشاد به حكم عقل است؟

مستحضريد كه شيعه نيز مانند معتزله معتقد است كه عدالت، مقياس دين است، و اشاعره دين را مقياس عدالت مى دانند. حال سؤال اين است كه اگر شيعه عدالت را مقياس دين مى داند، چرا در استنتاجات فقهى به احكامى مى رسد كه هر عُرفى آن را مصداق بيّن ظلم مى داند. بعضى از احكام نكاح چنين است توجّه فرماييد:

1. اجماعى است كه طلاق به دست مرد است، و مرد مى تواند

ص: 179

هرگاه كه اراده كند زنش را طلاق بدهد، هرچند هيچ عذر موجّهى نداشته باشد! طلاق غيابى و بدون هيچ عذر موجّه، در هر عرفى ظلم محسوب مى شود.

2. در بحث عيوب زوجين مى گويند: «اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش كور يا شل است، و يا خوره يا برص دارد، مى تواند عقد را فسخ كند. ولى اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهرش يكى از اين عيوب را دارد حق فسخ ندارد، بايد بسوزد و بسازد!»

3. مرد هر وقت تمايل داشته باشد زن بايد خود را در اختيار او قرار دهد حتّى اگر وسط نماز باشد. ولى زن فقط سالى سه مرتبه حقّ آميزش دارد، آن هم چنان كوتاه و مختصر كه مجال بيان آن نيست!

4. اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترك كند و مسافرت برود، و بعد از ده سال برگردد (در صورتى كه نفقه داده باشد،) زن حق اعتراض ندارد!

چگونه مى توان با حفظ مبناى كلامى شيعه، اين قبيل احكام را پذيرفت؟ آيا مى گوييد همۀ عقلا اشتباه مى كنند كه مى گويند طلاقِ مبنى بر هوس و بدون عذر موجّه ظلم است؟ همۀ عقلا كه براى زن نيز (در شرايط تدليس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائل اند اشتباه مى كنند؟

ص: 180

پاسخ: بدون شك فقه شيعه بر اساس ادّلۀ اربعه بنا نهاده شده، كه يكى از آن ها دليل عقل است. منتها عقل بايد قطعى و جامع جميع جهات باشد، و در مثال هايى كه ذكر كرده ايد متأسّفانه اشتباهات فقهيّۀ متعدّدى وجود دارد. مثلاً بند چهارم كه نوشته ايد: «اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترك كند و ده سال برنگردد...» اين مسأله از نظر موازين فقهى درست نيست. چنانچه زوجه در عُسر و حرج بيفتد، ولو بعد از شش ماه باشد، ما اجازۀ طلاق را مى دهيم. و تاكنون چه بسيار زنانى كه شوهرشان آن ها را رها كرده، و آنان ازطريق همين فتوا آزادى خود را يافته اند.

درمورد بند سوّم، اوّلاً مرد نمى تواند در شرايط غير متعارف مانند وسط نماز يا مواردى از اين قبيل، از زن تقاضاى تمكين كند، بلكه طبق عرف و عادت بايد انجام شود. و ثانياً درمورد زن نيز در صورتى كه ترك آميزش براى او خطر انحراف جنسى داشته باشد، يا مشكل مهمّى ايجاد كند، هرگز انتظار چهار ماه كشيده نمى شود.

و در بند دوّم، در صورتى كه توافق طرفين به صورت شرط ضمن العقد، يا شرط مبنىٌ عليه العقد، بر سلامت باشد، هر عيبى سبب حقّ فسخ مى شود.

و اما بند اوّل: هم اكنون در بسيارى از جوامع بشرى زن و مرد هر دو حق طلاق دارند، و مى توانند بدون عذر موجّهى از هم جدا شوند.

اگر درمورد زن ظلم محسوب مى شود، درمورد مرد هم ظلم به شمار

ص: 181

مى آيد. بنابراين ظلم طرفين را در ميان عقلا بايد پذيرا باشيد. از آن گذشته، همان گونه كه در دادگاه هاى امروز هم ديده مى شود، مى توان جلوى طلاق هاى هوس آلود را گرفت. به علاوه، با توجّه به اين كه مرد به هنگام طلاق متحمّل خسارات زيادى مى شود فرضى كه شما كرده ايد يك فرض غير واقعى است كه مرد بدون هيچ عذرى دست به طلاق بزند، حتماً عذرى دارد البتّه آنچه گفتيم اجمال مسأله است.

احكام پوشش و حجاب

سؤال 476. آيا حجاب با آزادى زنان در جامعه منافات ندارد؟

پاسخ: حجاب براى حفظ شخصيت زن، و جلوگيرى از انحراف جوانان، و ممانعت از گسترش فساد در جامعۀ اسلامى است.

و همان گونه كه اصل پوشيدن لباس براى زنان و مردان منافات با آزادى آن ها ندارد، حجاب نيز چنين است.

سؤال 477. آيا حجاب از ضروريات دين است؟

پاسخ: آرى، حجاب از ضروريات دين و برگرفته از قرآن مجيد است، و همۀ مذاهب اسلامى آن را قبول دارند. منظور از ضرورى دين چيزى است كه هركس با مسلمين مقدارى معاشرت داشته باشد، مى فهمد كه مسلمانان به آن پايبند هستند.

ص: 182

سؤال 478. چه نوع پوششى براى زن حجاب است؟

پاسخ: بر زنان و دختران لازم است تمام بدن خود را به جز گردى صورت و دست ها تا مچ، درمقابل نامحرمان بپوشانند. و اين مقدار با هر نوع لباس غير زينتى كه تنگ و چسبان نباشد پوشيده شود كافى است.

هرچند چادر حجاب برتر است.

سؤال 479. آيا پوشيدن جوراب ضخيم بدون شلوار، با اين كه حجم بدن مشخّص و در بعضى موارد مهيج است، يا پوشيدن كفش هايى كه در هنگام راه رفتن صداى مهيج دارد، جايز است؟

پاسخ: در صورتى كه منشأ مفسده اى باشد، اشكال دارد.

سؤال 480. برخى از مادران، دختران نابالغ خود را با سر و پاى برهنه در خيابان ها و مجالس در حضور نامحرمان ظاهر مى كنند، وظيفۀ چنين مادرانى چيست؟

پاسخ: بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را از زمان طفوليت به مسائل اسلامى آشنا كنند.

سؤال 481. محدودۀ پوشش زن درمقابل پسر نابالغ چه ميزان است؟

پاسخ: واجب است زن بدن و موى خود را از نامحرم بپوشاند و احتياط مستحب آن است كه از پسر نابالغ هم كه خوب و بد را مى فهمد و به حدّى رسيده كه مورد نظر شهوانى است مستور دارد، ولى پوشانيدن صورت و دست ها تا مچ واجب نيست.

ص: 183

سؤال 482. گفته مى شود كه زن بايد خود را از پسربچّۀ مميز بپوشاند، بفرماييد مميز بودن پسر بچّۀ از چه راهى شناخته مى شود؟

پاسخ: واجب نيست بلكه مستحبّ است خود را از چنين پسرى بپوشاند، و منظور از مميز اين است كه از مسائل جنسى آگاه باشد.

سؤال 483. مقدار پوشش زنان مسلمان، دربرابر زنان غير مسلمان چيست؟

پاسخ: بهتر آن است كه بدن خود را دربرابر زنان غير مسلمان برهنه نكنند هرچند با پوشاندن عورت، ظاهر كردن بقيه حرام نيست.

سؤال 484. وظيفۀ خواهران مسلمان دانشجوى تركيه را دربارۀ «رعايت حجاب» در اين فرض ها بيان فرماييد:

الف) شرط طىّ كردن تمام ترم هاى دانشجويى در دانشگاه هاى تحت مديريت لاييك ها، رعايت نكردن حجاب شرعى است.

ب) شرط اتمام چند ترم باقى مانده از رشتۀ خاصّى در دانشگاه، رعايت نكردن حجاب است.

پاسخ: با توجّه به اين كه اگر دختران مسلمان و متدين دروس عالى را نخوانند تنها افراد بى بندوبار و لامذهب پست هاى مهم را اشغال مى كنند، به افراد متدين اجازه داده مى شود كه مسألۀ حجاب را در مواردى كه ضرورت دارد رعايت نكنند، ولى در غير آن موارد حتماً رعايت نمايند.

سؤال 485. آيا زنان بايد درمقابل محارم خود نيز حجاب را رعايت كنند؟

ص: 184

پاسخ: زنان و دختران مى توانند دربرابر محارم خويش سر و گردن و مقدارى از دست ها و پاها را نپوشانند، اما بقيۀ بدن را بايد بپوشانند.

و جايز نيست به شكل نيمه عريان درمقابل آن ها ظاهر شوند.

سؤال 486. آيا حجاب فقط براى بانوان است و مردان تكليفى ندارند؟

پاسخ: مردان مى توانند سر و گردن و مقدارى از سينه و دست ها و پاها را درمقابل نامحرم نپوشانند، ولى بقيّۀ بدن را بايد بپوشانند.

سؤال 487. مردان درمقابل مردان ديگر هم موظف به رعايت پوشش هستند يا در اين مورد آزادند؟

پاسخ: مردان مى توانند دربرابر مردان ديگر (البتّه در جايى كه زنان حضور ندارند) به غير از عورتين بقيّۀ بدن را نپوشانند؛ مگر اين كه مفسده اى داشته باشد.

سؤال 488. آيا زنان مى توانند درمقابل زنان ديگر مثلاً در مجالس زنانه محدودۀ پوششى كه براى آنان واجب شده را رعايت نكنند؟

پاسخ: زنان مى توانند دربرابر زنان به جز عورتين بقيّۀ بدن را نپوشانند؛ مگر اين كه مفسدۀ خاصّى داشته باشد.

سؤال 489. پوشيدن مانتو چه حكمى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه چسبان باشد يا زينتى باشد حرام است؛ ولى مانتوهاى معمولى زينتى نيست و لباسى كه تمام بدن جز صورت و كفّين را بپوشاند كافى است هرچند چادر محفوظتر و بهتر است.

ص: 185

سؤال 490. پوشيدن لباس مختصّ زنان توسّط مردان و يا بالعكس در منزل چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر مفسدۀ خاصّى بر آن مترتّب نشود، اشكالى ندارد.

سؤال 491. پوشيدن شلوار، يا پيراهن مردانه توسط زنان چه حكمى دارد؟

پاسخ: احتياط اين است كه چنين كارى نكنند.

سؤال 492. آيا پوشيدن بلوز و شلوار توسط زنان درمقابل نامحرمان اشكال دارد؟

پاسخ: در صورتى كه جنبۀ زينتى و چسبان نداشته باشد مانعى ندارد ولى بهتر، استفاده از مانتوهاى مناسب و از آن بهتر استفاده از چادر است.

سؤال 493. من يك زن محجبه هستم كه از ايران براى كسب علم و تكنولوژى جديد و انتقال آن به كشور خود به همراه همسرم به يك كشور غير مسلمان و داراى تكنولوژى پيشرفته مهاجرت كرده ام. در حال حاضر با اين مشكل مواجه مى باشم كه به دليل حفظ حجاب و ظاهر مسلمانم مورد اعتماد قرار نگرفته و نمى توانم در موقعيت هاى عالى قرار بگيرم. در حالى كه اگر روسرى نداشته باشم مانند ساير مردم بوده و مى توانم موقعيت هاى بالا حتى در دانشگاه به دست آورم. آيا ما زنان مسلمان بايد از جامعه كناره گيرى كرده و يا محدود به شغل هاى بسيار سطح پايين جامعه باشيم؟ آيا اين

ص: 186

اجازه را دارم كه تنها با برداشتن روسرى خود و تقيه كردن، امكان به دست آوردن موقعيت هاى برتر و دسترسى به علوم و فنونى را كه در ايران به آنان نياز داريم فراهم سازم؟

پاسخ: خوب است در اين گونه موارد از كلاه گيس آن هم به مقدار ضرورت استفاده كنيد.

سؤال 494. آيا استفاده كردن از لباس هاى رنگى غير از مشكى اشكال دارد؟

پاسخ: استفاده از رنگ هاى تند و زينتى جايز نيست اما رنگ ها و طرح هاى ساده تا زمانى كه منشأ مفاسدى نشود جايز است. هرچند رنگ هاى سنگين بهتر است.

سؤال 495. كلاه گيس براى زن جايز است؟ اگر دخترى كلاه گيس بر سر بگذارد و حجاب خود را بردارد اشكال دارد؟

پاسخ: آرى، استفاده از كلاه گيس جايز است ولى دربرابر نامحرم جايز نيست.

سؤال 496. آيا در انتخاب نوع حجاب، خود زن اختيار دارد كه مثلاً چادر را انتخاب كند يا مانتو را؟

پاسخ: انتخاب نوع حجاب مشروط بر اين كه جوانب شرعى در آن رعايت شده باشد به دست زن است.

سؤال 497. طبق يكى از فرمايشات حضرت امام محمد باقر عليه السلام براى زنان جايز نيست كه شبيه مردان شوند زيراكه رسول خدا صلى الله عليه و آله

ص: 187

لعنت كرد مردانى را كه شبيه زنان شوند و لعنت كرد زنانى را كه شبيه مردان شوند در پوشيدن لباس ها. با توجه به اين كه امروزه تمام شلوارهاى زنانه از لحاظ مدل شبيه شلوارهاى مردانه مى باشد و اكثر پيراهن هاى زنانه به صورت يقه مردانه است. 1. پوشيدن چنين لباس هايى از نظر شرعى چه حكمى دارد؟ 2. پوشيدن بلوز و شلوار براى زنان در منزل بدون دامن (كه لباس راحتى محسوب مى شود) چه حكمى دارد؟

پاسخ: 1. منظور آن است كه هريك لباس هاى مخصوص ديگرى را بپوشد يا ازنظر قيافه و ظاهر، خود را مانند او كند بنابراين پوشيدن لباس هايى كه مشترك بين آن هاست با رعايت حجاب اشكالى ندارد.

2. اشكالى ندارد.

سؤال 498. پوشيدن شلوارهاى به اصطلاح، ساپورت كه چسبان و تنگ است وگاهى همراه با مانتوهاى كوتاه پوشيده مى شود و حجم بدن زن نيز نمايان است؛ درمقابل نامحرم و به ويژه در ملأعام چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين گونه لباس ها از نظر شرعى جايز نيست و مفاسد بسيارى دارد.

سؤال 499. آيا لباس زينتى فقط شامل زيورآلات مى شود، يا آنچه عرفاً لباس محسوب مى شود نيز مى تواند مصداق آن باشد؟

پاسخ: لباس زينتى چيزى است كه زن ها براى زيبايى آن را مى پوشند، و شبيه آرايشى است كه در صورت خود انجام مى دهند.

ص: 188

سؤال 500. حكم اپيلاسيون عورت زن توسط خانم ديگرى كه اين كار شغل اوست چيست؟

پاسخ: نگاه به عورت ديگرى، خواه براى زائل كردن مو باشد يا چيز ديگر جايز نيست، ولى زايل كردن موهاى زير بغل و مانند آن، به وسيلۀ هم جنس مانعى ندارد.

سؤال 501. براى دخترانى كه هنوز ازدواج نكرده اند اصلاح صورت و ابرو چه حكمى دارد؟

پاسخ: اصلاح صورت براى دختران شرعاً حرام نيست.

سؤال 502. از آن جا كه طلا براى مردان حرام است آيا استفاده از ساعت طلا هم همين حكم را دارد؟

پاسخ: استفاده از ساعت مچى كه در آن طلا به كار رفته جايز نيست مگر اين كه آب طلا باشد. و يا در صورتى كه درصد طلا به قدرى باشد كه به آن ساعت طلا نگويند و يا مشكوك باشد، اشكالى ندارد.

سؤال 503. استفاده از دست بند و گردن بند غير طلا براى مردان صحيح است؟

پاسخ: چنانچه طلا نباشد و علامت و نشانه اى از گروه هاى منحرف نداشته باشد اشكالى ندارد.

سؤال 504. آيا اشكالى دارد كه خانم ها از عطر و ادكلن استفاده كنند؟

ص: 189

پاسخ: عطر زدن خانم ها در خارج از منزل در روايت اسلامى نهى شده است، ولى چنانچه مقدار كمى براى از بين بردن بوى عرق و مانند آن بزنند مانعى ندارد.

احكام روابط زن و مرد نامحرم

سؤال 505. لطفاً بفرماييد: ارتباط زن با مرد از طريق پست الكترونيكى (ايميل) در زمينۀ شعر وشاعرى و ادبيات و مذهب وسياست وخانواده وموضوعاتى از اين قبيل چه صورتى دارد؟

پاسخ: بين نامحرم ها جايز نيست.

سؤال 506. اگر در وسائط نقليۀ عمومى نامحرمى كنار ما بنشيند و براثر تنگى جا با بدن ما تماس پيدا كند آيا لازم است برخاسته يا از تاكسى خارج شويم؟

پاسخ: مى توانيد كيف يا ساك خود را به عنوان حائل بين خود و او بگذاريد و لازم نيست از ماشين پياده شويد.

سؤال 507. صحبت كردن براى ازدواج ازطريق اينترنت چه حكمى دارد؟

پاسخ: به مقدار ضرورت و نياز براى ازدواج مى توانيد صحبت كنيد.

سؤال 508. افعال و مشاغلى براى زن و مرد هست كه مستلزم نظر لمس بدن ديگرى است مانند دندان پزشكى، زايمان، جراحى و...

ص: 190

در اين گونه موارد تكليف چيست؟ و آيا فرقى بين حال ضرورت و غير آن هست و ملاك ضرورت چيست؟

پاسخ: اين گونه امور فقط در صورت ضرورت جايز است و معيار ضرورت تشخيص عرف عام و صالح است.

سؤال 509. تبعيّت از دستور استادى كه مقيّد به فرايض شرعى نيست و با وجود دانشجويان دختر به دانشجويان پسر دستور معاينۀ زنان بيمار را مى دهد چه حكمى دارد؟ البتّه تمرّد از دستور استاد ممكن است در نمرۀ قبولى يا رد او دخالت داشته باشد؟

پاسخ: در اين مورد كه ضرورت نيست بايد به صورت معقولى تمرّد كند مگر اين كه معاينۀ زنان براى تكميل تحصيلات پزشكى لازم باشد (تحصيلاتى كه سبب نجات جان زنان مى شود) كه در اين صورت جايز است.

سؤال 510. دست دادن زنان غيرمسلمان با مردان و بالعكس در اروپا هنگام ملاقات و يا مراسم هاى رسمى و يا غير رسمى و روزمره، احترام به يكديگر محسوب شده و امرى متداول و مبادى آداب و نشانۀ نزاكت به شمار مى آيد، كه رعايت اين مهم در نوع نگاه و تداوم مراودات اجتماعى بسيار حائز اهميت بوده و تأثيرى بسزا دارد و از ديگر سو نيز عدم رعايت آن علاوه بر ايجاد ضرر و زيان مادى، با توجه به اين امر كه ما شيعيان خلاف اين امر عمل مى كنيم موجبات وهن و توهين به فرد مقابل را فراهم و خود

ص: 191

را به عنوان يك شيعۀ مسلمان، فردى بى ادب و بى توجه به موازين عرفى و اخلاقى معرفى مى كنيم و همچنين موجب وهن به شيعه، اسلام و دين مى شويم. تأثير منفى اين رويه تا آن اندازه است كه علاوه بر ناراحتى شديد فرد مقابل حتى در برخى مواقع موجب به گريه افتادن فرد به ويژه بانوان گرديده چراكه اين نوع برخورد را به شدت تبعيض آميز مى دانند و در مواقع زيادى نيز فرض بر همجنس باز بودن چنين فردى مى كنند. با اين اوصاف، حكم چيست؟

پاسخ: دست دادن با زن نامحرم جايز نيست و اگر آن ها را با فرهنگ اسلام آشنا كنيم مشكل حل خواهد شد ولى اگر واقعاً در جايى ضرورت قطعى حاصل شود، از باب ضرورت و به مقدار ضرورت مانعى ندارد.

سؤال 511. در منطقۀ ما رسم بر اين است كه گاه زن عمو دست پسر برادر شوهر خود را مى گيرد و او را مى بوسد، يا زن برادر و خواهر زن نيز خود را با برادر شوهر و شوهر خواهر محرم حساب مى كنند، و دست دادن، به ويژه بوسيدن سر و دست به هنگام بازگشت از سفر و ايّام عيد به شدت رايج و مرسوم گرديده، و هرچه تذكّر داده مى شود نمى پذيرند، بلكه گاهى ناراحت مى شوند، تكليف ما چيست؟ اگر موجب قطع صلۀ رحم شود چه حكمى دارد؟

ص: 192

بعضى از مردم مى باشد. وظيفۀ شما اين است كه با زبان خوش امربه معروف و نهى ازمنكر كنيد، و اگر صلۀ رحم بدون آن ميسّر نيست، صلۀ رحم را ترك كنيد.

سؤال 512. نگريستن به مرد نامحرم چه حكمى دارد؟ آيا مى توان به مردانى كه پيراهن آستين كوتاه مى پوشند، نگاه كرد؟

پاسخ: هرگاه نظر از روى شهوت نباشد، اشكالى ندارد.

سؤال 513. نگاه كردن به صورت زنان چادرنشين كه معمولاً قسمتى از موى سر آن ها نيز ديده مى شود براى مرد نامحرم چه حكمى دارد؟ توضيح اين كه آنان به اين نوع پوشش عادت كرده اند و اگر تذكر داده شود نمى پذيرند.

پاسخ: اگر قصد تلذّذ و ريبه نباشد اشكالى ندارد.

سؤال 514. اگر انسان بداند وقتى به خيابان و بازار مى رود نگاهش به نامحرم مى افتد، وظيفه اش چيست؟

پاسخ: نظر و نگاه اتّفاقى حرام نيست لكن عمداً نگاه نكند.

سؤال 515. نگاه كردن به زن هايى كه حجاب شرعى را رعايت نكرده و بى مبالات هستند، در گذرها، يا به هنگام گفتگو، يا در وسايل نقليه، كه طبعاً نگاه انسان به آن ها مى افتد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: نگاه قهرى و بدون قصد اشكالى ندارد.

سؤال 516. نگاه به نامحرم چه حكمى دارد؟

پاسخ: نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم، خواه با قصد لذّت باشد يا

ص: 193

بدون آن حرام است و همچنين نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم، ولى نگاه كردن به صورت و دست هاى زن نامحرم تا مچ اگر به قصد لذّت نباشد و مايۀ فساد و گناه نگردد اشكال ندارد، همچنين نگاه كردن به آن مقدار از بدن مرد نامحرم كه معمولاً آن را نمى پوشانند مانند سر و صورت و گردن و مقدارى از پا و دست.

سؤال 517. ديدن عكس زنان بدون حجاب غيرمسلمان، بدون قصد لذّت چه حكمى دارد؟

پاسخ: چنانچه بدون قصد لذّت باشد و منشأ مفاسدى نگردد، اشكال ندارد.

سؤال 518. نگاه كردن به موى سر زنان اهل كتاب بدون قصد لذّت چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر به قصد لذّت نباشد اشكال ندارد.

سؤال 519. نگاه كردن به عكس برهنۀ زنان اهل كتاب و مشركين، بدون لذّت و شهوت و بدون آن كه مقدّمۀ گناه شود، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر منظور از برهنه اين است كه موهاى سر خود را نپوشانده باشند، در فرض مسألۀ بالا كه فسادى بر آن مترتّب نمى شود، اشكالى ندارد امّا اگر منظور، برهنۀ مادرزاد و يا نيمه عريان است، جايز نيست.

سؤال 520. نگاه كردن به اعضاى بدن زن كافر غير ذمّى چه حكمى دارد؟

پاسخ: نگاه كردن به اعضايى كه معمولاً در عرف آن ها مكشوف است، بدون قصد لذّت اشكالى ندارد.

ص: 194

سؤال 521. در برخى مناطق، اقوام نامحرم نزديك را جزء محارم مى دانند وحجاب را درمقابل آن ها رعايت نكرده و گاه با آن ها دست مى دهند و امثال آن، حكم اين امور چيست؟

پاسخ: بايد تمام اين امور كه خلاف شرع است ترك شود و آنان را با زبان خوب امربه معروف و نهى ازمنكر نمود.

سؤال 522. آيا به طور كلّى گفتگو با زن نامحرم جايز است؟

پاسخ: در صورتى كه به طور عادى باشد مانعى ندارد.

احكام محرم و نامحرم

سؤال 523. به چه كسى مَحرَم و به چه كسى نامحرم مى گويند؟

پاسخ: مَحرَم، اصطلاحى در فقه اسلامى است كه شامل گروهى از خويشاوندان نزديك مى شود كه ازدواج با آن ها حرام ابد است.

درمقابل اين اصطلاح، واژۀ نامحرم وجود دارد كه ازدواج با آنان جايز است.

سؤال 524. افرادى كه جزء گروه مَحرَم يا همان محارم اند چه كسانى هستند؟

پاسخ: محارم به سه گروه تقسيم مى شوند: اول، محارم نَسَبى (شامل مادر/پدر و اجداد، فرزندان و نوادگان، خواهر/برادر، خواهرزادگان/برادرزادگان، عمه/عمو/خاله/دايى) كه از زمان تولد رابطۀ محرميت با آن ها برقرار است. دوم، محارم سببى كه به سبب

ص: 195

ازدواج محرم مى شوند (شامل مادر/پدرِ همسر، فرزند/نوۀ همسر، همسرِ فرزند، همسرِ پدر/مادر) و سوم، محارم رضاعى (كه مشابه محارم نسبى است).

سؤال 525. محارم نسبى چه كسانى هستند؟

پاسخ: كسانى كه محرميتشان به واسطۀ نسبت خويشاوندى و تولد است.

الف) محارم نسبى مرد

مادر، مادربزرگ مادرى و پدرى، به بالا

دختر، نوه هاى دخترى و پسرى به پايين

خواهر

دختر برادر و خواهر، و نوادگان آن ها

عمه وخاله، وعمه ها وخاله هاى پدرومادر، و عمه ها و خاله هاى اجداد

ب) محارم نسبى زن

پدر، پدربزرگ پدرى و مادرى، به بالا

پسر، نوه، نتيجه، نبيره،...

برادر

پسر خواهر و پسر برادر، و فرزندان و نوادگان آن ها

عموودايى، وعموها ودايى هاى پدرومادر، وعموها ودايى هاى اجداد

سؤال 526. محارم سببى شامل چه كسانى مى شود؟

پاسخ: كسانى كه محرميتشان به واسطۀ ازدواج ايجاد شده باشد.

ص: 196

الف) محارم سببى مرد

مادر و مادربزرگ هاى زن به بالا

دختر زن (نادخترى) و نوۀ دخترى و پسرى آن زن (البته به شرط وقوع نزديكى زن و شوهر)

زن پدر (نامادرى)

زن پسر (عروس)

نواده هاى پسرى زن تا آخر

ب) محارم سببى زن

پدر و پدر بزرگ هاى شوهر به بالا

پسرشوهر (ناپسرى) و نوه هاى پسرى و دخترى شوهر

شوهردختر (داماد)

نواده هاى دخترى شوهر تا آخر

سؤال 527. چه كسانى جزء محارم رضاعى هستند؟

پاسخ: رضاع به معناى شير خوردن است، طبق شرايطى كه در شريعت اسلامى مشخص شده است. خويشاوندى رضاعى يعنى خويشاوندى اى كه بين طفل شيرخوار و زنى كه او را شير داده است و بين هريك از آن ها با خويشان ديگرى پيدا مى شود.

محارم در خويشاوندى رضاعى مشابه خويشاوندى نسبى است.

مثلاً همان طور كه در آن جا ازدواج با پدر، مادر، و اجداد ممنوع است و محرميت برقرار، در قرابت رضاعى نيز چنين است.

ص: 197

سؤال 528. انجام امور پزشكى ازقبيل تزريقات توسط نامحرم چه حكمى دارد؟

پاسخ: غير صورت ضرورت جايز نيست.

سؤال 529. اگر بخواهيم فرزندى را به عنوان فرزندخوانده بپذيريم، براى محرميتش چه بايد بكنيم؟

پاسخ: الف) در صورتى كه فرزندخوانده دختر باشد، اگر پدر پدرخوانده زنده باشد مى تواند عقد موقّت آن دختر را با اجازۀ حاكم شرع، براى خويش بخواند تا آن فرزندخوانده حكم زن پدر را پيدا كند و بر تمام پسران و نوه ها و نتيجه هاى او محرم شود. و اگر خواهر، يا مادر، يا زن برادر، يا برادرزاده ها، يا خواهرزاده هاى پدرخوانده شير داشته باشند، و آن بچّه شيرخوار باشد و از شير آن ها (با شرايط لازم) بخورد، حكم خواهرزاده، يا خواهر يا برادرزاده يا خواهرزادۀ رضاعى اش را پيدا مى كند و محرم مى شود.

ب) در صورتى كه فرزندخوانده پسر باشد، راه محرميّت آن است كه از شير خواهر، يا مادر، يا زنِ برادر، يا خواهرزاده ها، يا برادرزاده هاى آن زنِ فاقد فرزند بخورد تا آن زن، خاله يا خواهر يا عمه و يا خالۀ رضاعى آن پسر شود و محرم گردد. و اگر دوران شيرخوارگى پسربچّه گذشته باشد راهى براى محرميّت او نيست.

سؤال 530. آيا دايى و عموى شوهر و خاله و عمۀ همسر، جزء محرم ها مى باشند؟

پاسخ: خير، نامحرم هستند.

ص: 198

سؤال 531. مردى كه يك پسر دارد با زنى كه يك دختر دارد ازدواج مى كند آيا اين پسر و دختر به هم محرم اند؟ اگر محرم اند آيا قبل از دخول زن و مرد مى توانند با هم ازدواج كنند؟

پاسخ: محرم نيستند و در هر حال مى توانند با هم ازدواج كنند.

سؤال 532. محدودۀ ارتباط دختر و پسر در دوران نامزدى و عقد بايد چگونه باشد؟

پاسخ: اگر صيغۀ محرميّت با اذن پدر دختر جارى نشده تنها در حدّ صحبت كردن درمورد ازدواج مجازند؛ آن هم با هماهنگى خانواده و اگر صيغۀ محرميّت با اذن پدر دختر جارى شده است چنانچه در ضمن عقد شرط خاصى شده بايد مطابق آن عمل كنند و اگر شرط خاصى نشده براساس عرف محل، عمل نمايند.

احكام معاشرت

سؤال 533. برخى افراد خود را فقط به انجام نماز و روزه و امثال اين ها مقيد مى دانند و به عبارتى خود را منزوى مى كنند و دربارۀ معاشرت با ديگران به ويژه در بلاد غير اسلامى بى تفاوت هستند، لطفاً در خصوص اهميت برخورد و معاشرت برايم توضيح دهيد.

پاسخ: معاشرت و ارتباط سازنده با ديگران، يكى از مهم ترين و اصلى ترين نيازهاى روحى و روانى آدميان است. درواقع ذات و فطرت آدمى به گونه اى است كه حتماً بايد زندگى اجتماعى داشته

ص: 199

باشد و در اجتماع زيست كند و در اجتماع است كه مى تواند كيفيت زندگى خود را ترقى دهد. درواقع انسان در همۀ مراحل زندگى محتاج ديگران است و شخص خود را با معاشرت بهتر مى شناسد و توانمندى ها و ناتوانى هاى خود را درمى يابد.

آنچه اهميت و جايگاه ويژۀ معاشرت را در اخلاق نشان مى دهد، اين است كه بسيارى از فضايل و رذايل اخلاقى، در ظرف معاشرت ظهور مى يابند. ظرف ظهور فضايلى مانند عدالت، انصاف، احسان، ايثار، انفاق، صدقه، امانت، عفت، حجاب و امثال آن، زندگى احتماعى و معاشرت با ديگران است. همچنين رذايلى مانند ظلم، حق كشى، خودخواهى، تكبر، خيانت، دروغ، حسادت و امثال آن نيز در ظرف اجتماع و ارتباط با ديگران است كه خود را نشان مى دهند. تعليم و تعلم، با آن جايگاه ارزشى والا در اسلام، بدون زندگى اجتماعى و معاشرت با ديگران امكان تحقق ندارد. آشنايى با تجارب ديگران و بهره مندى از آن، و معاشرت با مردم و تحمل بدرفتارى ها و نامردمى هاى آنان يكى از راه هاى رشد و دستيابى به مقامات معنوى است.

سؤال 534. آيا رفتن به مجالسى كه در آن مشروبات الكلى مصرف مى شود، جايز است؟

پاسخ: شركت در مجالسى كه شرب خمر مى شود، جايز نيست.

سؤال 535. آيا براى مسلمان جايز است مشروب روى ميز غذاخورى بگذارد، تا كسانى كه آن را حلال مى دانند مصرف كنند؟

پاسخ: جايز نيست مگر در موارد ضرورت.

ص: 200

سؤال 536. اگر بر ما معلوم باشد كه صاحبان برخى مشاغل كه به توليد مواد غذايى مشغول هستند مسلمان نبوده و جزء اهل كتاب هم نيستند، در اين صورت خريد و فروش و مصرف محصولات آن ها چه حكمى دارد؟

پاسخ: خريد و فروش مواد غذايى غير گوشتى آن ها اشكالى ندارد ولى اگر يقين داشته باشيد كه دست آن ها با رطوبت با آن مواد تماس داشته احتياط اجتناب است مگر در مواردى كه خارج از كشورهاى اسلامى زندگى مى كنند.

سؤال 537. حكم برخورد و همنشينى با اشخاصى كه مشكوك به همكارى با دشمنان اسلام هستند چيست؟

پاسخ: احتياط ترك آن است و اگر شبهه قوى باشد ترك آن واجب است.

سؤال 538. شركت كردن در جشنى كه توسط افراد غير مسلمان براى من گرفته مى شود چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر در آن جا كار خلاف شرع صورت نگيرد شركت شما در آن جشن اشكالى ندارد.

سؤال 539. آيا اهل كتاب (يهودى ها و مسيحى ها) نجس مى باشند؟ اگر جواب مثبت است، دليل صادر كردن فتواى نجاست براى آن ها چيست؟

پاسخ: ما فتوا به نجاست آن ها نمى دهيم ولى از آن جا كه آن ها از

ص: 201

اشياء نجس پرهيز نمى كنند بهتر مى دانيم كه در غير موارد ضرورت از آن ها پرهيز كنند.

سؤال 540. اجناس و وسايل قيمتى كه در سرزمين هاى غير اسلامى پيدا مى شود، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر علامتى ندارد مى توان آن را تملّك كرد و اگر داراى علامت است و امكان دارد صاحبش را پيدا كند بايد به او بدهد، ولى در كشورهاى محارب با اسلام تملّك آن در هر حال مانعى ندارد.

سؤال 541. اگر شخصى به گونه اى در تنگى معاش باشد كه نتواند زندگى خود را اداره كند و به هر درى هم بزند با شكست مواجه شود و حاضر هم نباشد زكات يا صدقه قبول كند، آيا مى تواند براى غير مسلمان ها كار كند؟

پاسخ: كار كردن براى غير مسلمانان حرام نيست مشروط بر اين كه كار حلال و آبرومند و مباحى باشد و سبب ذلّت مسلمين و اهانت به آن ها نگردد.

سؤال 542. اگر كسى كه اعتقادى به دين ندارد به خانۀ ما بيايد و مثلاً شيرينى بياورد آيا مى توان از اموالش خورد، آيا حرام نيست؟

پاسخ: اموالش حرام نيست مگر اين كه يقين داشته باشيد از راه حرام به دست آورده است ولى از رفت وآمد با چنين اشخاصى بپرهيزيد مگر اين كه اميد به هدايت او داشته باشيد.

سؤال 543. شخصى برادرى دارد كه كافر است و به خدا ايمان

ص: 202

ندارد. مى خواستم بدانم كه احكام يك فرد كافر اعم از نجس بودن و... شامل اين شخص مى شود يا خير؟ و به طور كلى در منزل چه بايد بكند؟

پاسخ: در صورتى كه ناچار است با او در يك منزل باشد لازم نيست از او پرهيز نمايد ولى سعى كند با زبان خوب او را به اسلام بازگرداند.

احكام نگهدارى حيوانات

سؤال 544. سؤالى كه بنده مطرح مى سازم سؤالى است كه براى اكثر هم رشته اى هاى خودم يعنى رشتۀ دامپزشكى مطرح است و آن اين است كه چرا على رغم اين كه در احاديث و كتب اسلامى همواره شاهد بيان اين مطلب بوده ايم كه ما بايد در كنار مخلوقات خدا و با مهربانى با آن ها زندگى كنيم و درمورد سگ اين مطلب چه در رسالۀ حضرت امام (ره) و چه در بسيارى از منابع شرعى عنوان شده، اما در كشورمان برخوردهايى عليه سگ داران انجام مى شود؟ و آيا اين برخوردها از نظر شرعى مورد تأييد است؟ البته ممكن است چنين تصوّر شود كه نگهدارى سگ تنها براى تفريح است و شايد اين مطلب فراموش شده كه خداوند پس از انسان در هيچ موجودى به اندازۀ سگ قدرت درك احساس دوستى و دوست داشتن را قرار نداده است و همان طور كه ما مسلمانان معتقديم هر نيازى كه در يك موجود هست قطعاً پاسخى برايش وجود دارد

ص: 203

و درمورد اين حس سگ، پاسخى جز ارتباط برقرار كردن با يك انسان (البته براساس احكام اسلامى) موجود نيست، آيا اگر ما اين مسأله را فراموش كنيم درحقيقت قوانين الهى را فراموش نكرده ايم؟ آيا اگر به مبارزه با عشقى كه خداوند در نهاد يك جاندار زبان بسته قرار داده است بپردازيم دچار معصيت نشده ايم؟

پاسخ: سگ براى مقاصد مختلف ازقبيل پاسبانى خانه و گله و براى شكار و همچنين مقاصد پليسى مى تواند مورد استفاده قرار بگيرد. ولى از آن جا كه موجود آلوده اى است و ممكن است بيمارى هاى مختلفى را به انسان منتقل سازد اسلام از آنچه به صورت فرهنگ سگ بازى غربى ديده مى شود جلوگيرى كرده است و در عين حال اجازه نمى دهد حتّى سگ هاى ولگرد را آزار دهند مگر اين كه ايجاد خطر كنند غذا دادن به آن ها نيز كار خوبى است.

سؤال 545. مى خواستم بدانم آيا نگهدارى از سگ هاى پرورشى كه داراى شناسنامه هستند و واكسيناسيون مى شوند اشكال دارد؟

پاسخ: چنانچه فايده اى ازقبيل پاسبانى خانه و گله و صيد و مانند آن داشته باشند مانعى ندارد.

سؤال 546. همراه داشتن سگ در ماشين و خيابان، و نگهدارى آن در خانه، كه نوعى تقليد از بيگانگان است، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين كارها شايستۀ مسلمانان باشخصيّت نيست، و از جهات شرعى مشكلات زيادى ايجاد مى كند.

ص: 204

سؤال 547. آيا براى نگهدارى از حيوانات منعى وجود دارد؟ اگر فايده اى بر نگهدارى حيوان مترتب نباشد، مثلاً فقط براى زيبايى، يا صداى خوش آن باشد، (مانند قنارى، يا مرغ عشق، يا مانند آن) نگهدارى از آن چه حكمى دارد؟

پاسخ: نگهدارى حيوانات مانعى ندارد. ولى سزاوار است افراد باايمان هدفى از آن داشته باشند هرچند استفاده از زيبايى و صداى خوش آن ها باشد. در ضمن، بايد اين امر به اسراف كارى منتهى نشود.

سؤال 548. معروف است كه «تازى» (سگ شكارى) در احكام نجاست و طهارت با سگ هاى ديگر تفاوت دارد. شايد - طبق آنچه در تاريخ آمده است دليلش اين باشد كه - اعراب (پس از اسلام) از رفت وآمد تازى به خيمه ها ممانعتى نمى كردند، و تازى حقّ داشت در خيمه با آن ها بخوابد، و آن را هديه اى ازسوى خدا مى دانستند.

آيا تفاوتى ميان تازى و ساير سگ ها در نجاست هست؟

پاسخ: تفاوتى از اين جهت ميان سگ ها نيست، و معمولاً مسلمانان از سگ ها براى سه منظور استفاده مى كردند: پاسبانى خانه، پاسبانى باغ، و پاسبانى گلّه.

سؤال 549. آيا خرگوش را مى توان به عنوان حيوان خانگى در آپارتمان نگهدارى كرد؟ و آيا فضولاتش نجس است؟ آيا موى بدن خرگوش نماز دارد؟ و آيا عرق بدنش اشكالى ندارد؟

پاسخ: فضولات آن نجس است و موى بدن و عرق آن نماز ندارد.

ص: 205

سؤال 550. آيا فضولات همستر پاك است يا خير؟

پاسخ: فضولات آن نجس است.

احكام موسيقى

سؤال 551. گوش دادن به موسيقى چه حكمى دارد؟

پاسخ: كليّۀ صداها و آهنگ هايى كه مناسب مجالس لهو و فساد است حرام، و غير آن حلال است، و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف، يعنى افراد فهميدۀ متديّن، خواهد بود.

سؤال 552. منظور از مجالس لهو ولعب چه مجالسى است؟

پاسخ: مجالسى است كه براى عيّاشى و هوس رانى و بى بندوبارى تشكيل شده است. به تعبير ديگر، به مجالسى گفته مى شود كه نزد عرف متديّن، مجلس گناه محسوب مى شود، و موسيقى هاى مناسب چنين مجالسى حرام است؛ هرچند در مجلس عادى نواخته شود، يا به صورت فردى باشد (دقت فرماييد).

سؤال 553. فلسفۀ حرمت برخى از موسيقى ها چيست؟

پاسخ: تشويق به مفاسد اخلاقى، غافل شدن از ياد خدا، تخدير اعصاب و فرو بردن جامعه در غفلت و بى خبرى، ازجمله آثار زيان بار موسيقى حرام است. شرح بيشتر را در كتاب تفسير نمونه، جلد 17 ذيل آيۀ شريفۀ 6 سورۀ لقمان، مطالعه فرماييد.

ص: 206

سؤال 554. تعليم و تعلم و خريد و فروش آلات موسيقى، اشكالى دارد؟

پاسخ: اين كار دربارۀ آن دسته از آلات موسيقى كه غالباً با آن ها آهنگ هاى مناسب مجالس لهو و فساد نواخته مى شود جايز نيست و در غير آن اشكالى ندارد. و اگر وسيلۀ مشترك باشد جايز است.

سؤال 555. براى داشتن مجلس شاد مشروع چه پيشنهادى مى كنيد؟

پاسخ: به عنوان مصداق مجالس شادى مشروع، چنانچه از رقص و موسيقى حرام و كارهاى نامشروع ديگر پرهيز شود، و اشعار مناسب خوانده شود، يا نمايش هاى شاد مشروعى انجام شود مانعى ندارد.

و بسيارى از متديّنين در جلسات جشن ازدواج و مانند آن از همين روش استفاده مى كنند.

سؤال 556. گوش دادن آواز زن توسط مرد نامحرم چه حكمى دارد؟

پاسخ: حرام است.

سؤال 557. سرود دسته جمعى مختلط جايز است؟

پاسخ: در صورتى كه صداى بانوان در صداى مردان محو شود و صدا و آهنگ سرود مناسب مجالس لهو و فساد نباشد اشكالى ندارد؛ در غير اين صورت جايز نيست.

ص: 207

سؤال 558. سرود دسته جمعى خانم ها اشكالى دارد؟

پاسخ: اين كار در مكان هاى مخصوص بانوان اشكالى ندارد، مشروط بر اين كه صدا و آهنگ آن مناسب مجالس لهو و فساد نباشد؛ امّا در جايى كه مردان حضور دارند جايز نيست.

سؤال 559. آواز خواندن زن چه حكمى دارد؟

پاسخ: آواز خواندن زن براى شوهرش و براى ساير زنان بدون غنا و بدون آهنگ هاى مناسب لهو و فساد اشكال ندارد.

سؤال 560. تجويز موسيقى براى بيمارانى كه مبتلا به افسردگى هستند اشكالى دارد؟

پاسخ: اگر راه درمان آن ها منحصر به شنيدن موسيقى باشد، به مقدار ضرورت مانعى ندارد.

سؤال 561. گاهى ما را به مراسمى دعوت مى كنند كه در آن برخى گناهان صورت مى گيرد ازجمله اين كه موسيقى حرام پخش و يا اجرا مى شود، تكليف چيست؟

پاسخ: شركت در مجلس گناه حرام است، ولى چنانچه ضرورت داشته باشد، مى توانيد به مقدار ضرورت شركت كنيد، يا در قسمت هايى بنشينيد كه گناهى صورت نمى گيرد و مجلس گناه صدق نمى كند.

سؤال 562. نواختن آهنگ توسط زن دربرابر مرد نامحرم چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر آهنگ حرام باشد به هر صورت حرام است و اگر از نوع حلال باشد و منشأ مفسده اى گردد آن نيز حرام است.

ص: 208

سؤال 563. آيا گوش دادن به صداى زن خارجى با موسيقى ملايم اشكال دارد؟

پاسخ: در صورتى كه به صورت آواز بخواند جايز نيست.

احكام ورزشى

سؤال 564. ورزش ايروبيك چه حكمى دارد؟

پاسخ: چنانچه حركاتى شبيه به رقص نداشته باشد و همراه با آهنگ لهوى نباشد اشكالى ندارد.

سؤال 565. بازى بولينگ چه حكمى دارد؟

پاسخ: بدون برد و باخت مالى اشكالى ندارد.

سؤال 566. بازى كردن با پاسور و بيليارد و تخته نرد چه حكمى دارد؟

پاسخ: هرگاه اين موارد از آلت قمار بودن خارج نشده باشند، و در نزد تودۀ مردم محل يك وسيلۀ ورزشى يا تفريحى شناخته نشوند، بازى با آن ها بدون برد و باخت مالى نيز اشكال دارد.

سؤال 567. دوچرخه، موتور و اسب سوارى براى بانوان اشكالى دارد؟

پاسخ: اين كارها در محيطهاى مخصوص بانوان اشكالى ندارد، مشروط بر اينكه سبب ضرر و زيانى نگردد.

ص: 209

سؤال 568. بازى پاسور رايانه چه حكمى دارد؟

پاسخ: اگر بدون مشاركت فرد ديگر و بدون برد و باخت مالى باشد، اشكالى ندارد.

سؤال 569. آيا بازى با شطرنج در عصر حاضر اشكال دارد؟

پاسخ: اگر شطرنج در عرف عام از آلات قمار محسوب شود بازى با آن حرام است و اگر از حالت قمار خارج و جزء ورزش هاى فكرى درآمده باشد اشكالى ندارد.

سؤال 570. اينجانب با يكى از باشگاه هاى فوتبال اروپا قرارداد امضا كرده ام، كه در طول يك سال در اختيار آن تيم باشم. قاعدتاً بايستى در تمام برنامه هاى ورزشى و تمرين هاى سخت بدنى، كه لازمۀ پيروزى تيم در مسابقات آتى است، تابع باشم. از آن جا كه بخشى از تمرينات سخت بدنى در ماه مبارك رمضان واقع خواهد شد، و امكان انجام آن با زبان روزه ميسّر نيست، و ازسوى ديگر مسئول باشگاه مى گويد: «شما انسان متديّن و مؤمنى هستيد، و ما ميليون ها خرج شما كرده، و وقت شما را از قبل خريده ايم، و در صورت خوددارى شما از شركت در تمرينات و شكست تيم، از شما راضى نيستيم و با توجّه به اين كه شما در اين سال از ما حقوق مى گيريد، و متعهّد به ما هستيد نبايد روزه بگيريد». آيا مى توانم براساس قرارداد با آن باشگاه، و به منظور انجام تعهّدم به آن تيم، براى پيروزى در مسابقات - كه مستلزم افطار روزه است - روزه نگيرم، و سال بعد قضا كنم؟

ص: 210

پاسخ: در شأن يك مسلمان نيست كه اقدام به عقد چنين قراردادى كند زيرا اين قرارداد شرعاً باطل است، و بايد به ديگران گفت كه عقيدۀ مذهبى ما چنين اجازه اى را نمى دهد. و اگر راهى نداريد، مى توانيد روز اوّل را به مسافرتِ مثلاً يك ساعته برويد و برگرديد، و قبل از ده روز باز هم سفرى مانند آن انجام دهيد. البتّه به شرط اين كه بخواهيد مدتى طولانى مثلاً يك سال، در آن محل بمانيد.

سؤال 571. دانشجويان رشتۀ تربيت بدنى كه در خارج از كشور در حال تحصيل هستند روزانه براى دروس مختلف بايد در سالن هاى ورزشى و استخرهاى مختلط حاضر شوند. حضور در اين باشگاه ها براى دانشجويان مسلمان چه حكمى دارد؟

پاسخ: اين كار جايز نيست و تا مجبور نشويد اين كار را انجام ندهيد و در صورت اجبار، به مقدار ضرورت قناعت كنيد.

سؤال 572. نظر شما درمورد ورزش كشتى كج چيست؟

پاسخ: اگر ضرر مهمى داشته باشد جايز نيست.

سؤال 573. متأسفانه از چند سال پيش، با اين توجيهات كه مسابقات ما بايد با تقويم هاى بين المللى و برنامه هاى كنفدراسيون فوتبال آسيا هماهنگ باشد، مسابقات ليگ برتر فوتبال در ماه مبارك رمضان انجام مى شود. اين كار نه تنها موجب شده كه بازيكنان مسلمان، براى حفظ آمادگى بدنى مجبور به روزه خوارى در تمرينات شوند؛ بلكه عدۀ زيادى از جوانان را پس از افطار، به جاى مسجد و جلسات قرآن، به ورزشگاه ها مى كشاند.

ص: 211

اين در حالى است كه در همين كشور همسايه - تركيه - كه داراى نظام لائيك نيز هست و فوتبال بين المللى تر از ما دارد، مسابقات فوتبال به احترام ماه مبارك رمضان تعطيل مى شود.

لذا خواهشمند است نظر خويش را دربارۀ دو سؤال زير اعلام فرماييد:

1. نظر حضرتعالى دربارۀ موكول شدن مسابقات فوتبال ليگ برتر به بعد از ماه مبارك رمضان چيست؟

2. آيا لزوم هماهنگى با برنامه هاى كنفدراسيون آسيا، توجيهى براى عدم احترام به شعائر مذهبى مى گردد؟

پاسخ: لازم است مسلمانان فرهنگ اسلامى خودشان را رعايت كنند و به مراكز جهانى نيز بگويند كه فرهنگ ما به ما اجازۀ اين كار را نمى دهد و جاى تعجب است كه كشورى مانند تركيه رعايت ماه رمضان را بكند و كشورى مانند جمهورى اسلامى كه حكومتش اسلامى است مراعات نكند.

سؤال 574. در مسابقات المپيك و نظير آن، در برخى رشته ها ازجمله كشتى مردان، گاهى يك داور زن، قضاوت مسابقه را به عهده دارد. از آن جايى كه بازرسى بدنى ورزشكار (كه مستلزم تماس است) قبل از شروع مسابقه توسط داور، جزء قوانين بوده و براى شركت در مسابقه، گذشتن از اين مرحله و نيز بلند كردن دست پيروز توسط داور ضرورى است و ورزشكار بايد به آن تن

ص: 212

دهد، حكم شرعى آن براى ورزشكار ايرانى و مسلمان چيست؟ آيا اين عمل جزء ضرورت حساب مى شود و يا كشتى گير بايد از مسابقه اجتناب كند؟

پاسخ: مى بايست مسئولين ورزش قبلاً فرهنگ دينى ما را براى آن ها توضيح مى دادند و اين گونه مشكلات را حل مى كردند.

سؤال 575. لطفاً به سؤالات زير درمورد ورزش بانوان پاسخ فرماييد:

1. فعّاليّت هاى ورزشى براى دختران مدارس ابتدايى، بدون رعايت حجاب اسلامى چه حكمى دارد؟

2. ورزش بانوان با رعايت حجاب اسلامى در انظار عمومى (اجتماع مردان و زنان) چه حكمى دارد؟

3. در ورزش هاى انفرادى غير تماسى (تنيس، بدمينتون و مانند آن) مسابقه يا تمرين خانم ها با آقايان چه حكمى دارد؟

4. آيا رعايت حجاب خانم ها در سالن هاى ورزشى مخصوص بانوان، لازم است؟

5. موتورسوارى و دوچرخه سوارى خانم ها با پوشش كامل اسلامى در خيابان ها و معابر عمومى چگونه است؟

6. مربّى گرى مردان براى تعليم بانوان تا چه حدّى مجاز است؟

پاسخ: شكّى نيست كه ورزش براى همۀ قشرها، اعم از مرد و زن، پير و جوان، لازم است و يكى از ضرورى ترين كارها براى حفظ

ص: 213

سلامت محسوب مى شود. از اين گذشته، ورزش مى تواند به عنوان سرگرمى سالم، بسيارى از اوقات فراغت را پر كند، و انسان را از سرگرمى ناسالم بازدارد. ولى مسلّم است كه بايد جهات شرعى، هم در ورزش مردان و هم در ورزش زنان رعايت شود، و مسابقات ورزشى هرگز ايجاب نمى كند كه ما فرهنگ اسلامى را رها كرده، دنبال فرهنگ ديگران برويم. به طور كلّى زنان مى توانند در محيطهايى كه مخصوص خودشان است، با استفاده از لباس هاى مناسب، و با حفظ حجاب يا بدون حجاب شرعى، اگر جنس مخالفى در آن جا نيست، ورزش كنند.

داوران و مربّيان آن ها نيز از ميان خود زنان برگزيده شوند، همان گونه كه در مردان چنين است، و از ورزش هايى استفاده كنند كه آسيب و زيانى به آن ها نمى رساند.

احكام علوم غريبه

سؤال 576. بعضى از اشخاص در خارج با فالگيرى از جامع الدّعوات و يا دوازده برج، از آينده و گذشته و مرض مراجعين خبر مى دهند و مى گويند: فلان گرفتارى را دارى يا خواهى داشت، فلان مقدار بايد بدهى تا دعاى حسابى بنويسم و دعاى محبّت بين دخترها و پسرها و زوج ها و درمان ديوانه ها و جنّزده ها مى نويسند و پول هاى زيادى دريافت مى كنند و در ضمن، نماز جمعه و نماز جماعت مى روند. بفرماييد كه پول گرفتن درمقابل اين كارها چه حكمى دارد؟

ص: 214

پاسخ: جايز نيست.

سؤال 577. آيا رجوع به فالگيرها و جادوگران براى معالجه جايز است در حالى كه گاهى از اوقات امراض سختى را معالجه مى كنند؟

پاسخ: رجوع به آن ها حرام است.

سؤال 578. نظر جنابعالى دربارۀ فال حافظ چيست؟

پاسخ: فال اعتبارى ندارد.

سؤال 579. اگر فال قهوه براى كار مشروعى گرفته شود، چه حكمى دارد؟ مثلاً از اين طريق گمشده اى را پيدا، يا گرهى را باز كند. در اين صورت پول حاصل از آن چه حكمى خواهد داشت؟

پاسخ: فال قهوه و امثال آن از خرافات است، و شرعاً اعتبارى ندارد، و گرفتن پول درمقابل آن جايز نيست.

سؤال 580. افرادى هستند كه كار هيپنوتيزم و احضار روح مى كنند. مى خواستم بدانم كار آن ها از نظر شرعى عيب دارد؟ البته اگر اين كار براى تقويت ايمان انسان هاى ديگرى كه مثلاً در حال ديدن احضار روح هستند باشد (همچنين افرادى كه كار احضار روح مى كنند پولى را نگيرند و فقط براى رضاى خدا باشد) از نظر شرعى اشكال دارد يا نه؟ اگر احضار روح و يا هيپنوتيزم براى روشن شدن حقيقتى باشد چطور؟

پاسخ: غالب اين گونه مدعيان در خطا و اشتباه اند هرچند اصل عمل امكان پذير است و اگر براى كشف امور پنهانى انجام شود حرام است.

ص: 215

سؤال 581. نظر حضرتعالى درمورد احضار ارواح چيست؟ آيا عقلاً اين كار امكان پذير است؟ و چنانچه ممكن باشد، آيا از ديدگاه شرع مجاز است؟

پاسخ: اين كار عقلاً امكان پذير است، ولى شرعاً جايز نيست، و مفاسد زيادى به بار مى آورد.

سؤال 582. آيا اسلام جهت ابطال سحر، دستورالعمل و راهكارى كه واقعاً سحر را باطل كند دارد؟ چراكه با توجه به اوضاع جامعه مراجعه به كسانى كه از راه هاى ديگر، اين كار را انجام مى دهند با باج خواهى آن ها همراه است.

پاسخ: هرچند سحر و جادو، به تصديق قرآن مجيد، حقيقت دارد، ولى غالب آنچه مردم سحر و جادو مى دانند اوهام و خيالاتى بيش نيست. براى رفع آن هر روز پنج مرتبه آية الكرسى را بخوانيد و به خود و اطرافيانتان بدميد و هر روز هرچند به مقدار كم صدقه بدهيد و بر خدا توكّل كنيد.

سؤال 583. آيا درست است كه مى گويند: حرمت سحر، مربوط به استعمال آن است نه يادگيرى آن؟ آيا مطلقاً حرام است؟

پاسخ: طبق فتواى همۀ فقهاى اسلام، ياد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است.

سؤال 584. آيا هيپنوتيزم از نظر اسلام حرام است؟

پاسخ: براى مقاصد طبّى و مانند آن مانعى ندارد ولى براى كشف امور پنهانى يا خبر از گذشته و حال و آينده جايز نيست.

پايان

ص: 216

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109