روانشناسی: ترس و دلهره فوبیا (شناخت، پیشگیری، ابعاد، آثار و درمان)

مشخصات کتاب

سرشناسه : حق جو، محمدحسین، 1333 -

عنوان و نام پديدآور : روانشناسی: ترس و دلهره فوبیا (شناخت، پیشگیری، ابعاد، آثار و درمان)/ محمدحسین حقجو.

مشخصات نشر : قم: انصار المهدی(عج)، 1375.

مشخصات ظاهری : 77 ص.

فروست : معارفی از قرآن و عترت علیهم السلام؛ 43.

شابک : 3000 ریال

يادداشت : فیپا

یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع : ترس -- جنبه های قرآنی.

ترس -- جنبه های مذهبی -- اسلام.

رده بندی کنگره : BP104/ت4ح7 1375

رده بندی دیویی : 297/159

شماره کتابشناسی ملی : م 76-2099

ص: 1

پيشگفتار

بنام خداوند متعال، بياد امام مهدى

حمد و سپاس مخصوص خداى متعال كه عنايت فرمود تا چهل و سومين اثر خود را با وام گيرى از فرهنگ ملكوتى اسلام تقديم جامعۀ اسلامى ايران نمايم.

درود و سلام فراوان بر فرستادگان بارى تعالى كه در پرتو تبيين و تفسير فرامين الهى توان تحليل و بررسى مسائل الهى، انسانى را به اين حقير عنايت كردند.

صلوات و سلام خدا و ملائكه و مؤمنين بر ارواح مطهر حضرات معصومين عليهم السلام باد كه به عالمان دينى اصول و مبانى علوم گوناگون را آموختند تا امروزه بتوانيم آن مفاهيم مهجور و فراموش شده را با بيان ساده و روان تقديم جامعه مان نماييم.

رحمت و تعالى درجات از آن شهدا و ايثارگران باد كه با بذل خون خود درخت ارزشهاى الهى را باور نمودند.

رحمت و غفران و آمرزش الهى از آن عالمان دينى در طول تاريخ شيعه باد كه با تلاش، مقاومت و پايدارى طاقت فرسا اهم معارف الهى را به ما رساندند.

خدايا خود مى دانى بارها مطالعه نامه هاى فراوان جوانان عزيز خواب، خوراك، استراحت را از من ربوده است و ساعتها فكر مرا به خود مشغول كرده است چرا كه جوانان عزيز و اين آينده سازان نظام مقدس جمهورى اسلامى بايد ناآگاهانه گرفتار مشكلات، انحرافات و مفاسد گردند.

در ايام شهادت فاطمۀ زهرا عليها السلام كه براى شركت در يك مراسم دعوت شده بودم در سوّمين شب موضوع سخن را به مقاومت در برابر مفاسد، انحرافات و گناهان اختصاص داده بودم؛ بسيارى از جوانان آن شهرستان پس از پايان سخن و پرسش و پاسخ، اطرافم جمع شدند و با يك حالت خاصى از من تشكر كردند و صريحاً اعلام نمودند كه موضوع بحث شما ما را تا مدتها از گناه بيمه خواهد كرد.

بعد از مراجعه به قم و مطالعۀ نامه هاى دوستان آنجا و بررسى شناسنامه مراسلات جوانان(1) سراسر كشور به اين مسئله پى بردم كه واقعا شهامت و شجاعت و نترسى، كليد نجات بسيارى از مفاسد و انحرافات است.

آرى بسيارى از مشكلات از يك ترسيدن، خجالت كشيدن(2) شروع شده است و سرانجامِ

ص: 1


1- . لازم به تذكر ا ست كليه نامه هاى كه از شهرستانها به ما مى رسد خلاصه نويسى شده و عوامل و آثار و ابعاد آن بصورت كُدنوشته مى شود.
2- . آنگونه كه در فصل نخست تبيين شده است.

مشقت بارى را بدنبال داشته است.

ترس منفى توان هاى گوناگون انسان را تحليل برده و نابود مى كند.

ترس نابجا استعدادهاى انسان را ناشكفته خواهد گذاشت.

ترس بى مورد انسان را در برابر مسائل خيلى ساده با شكست مواجه خواهد كرد.

ترس بى جا موجب مى شود انسان از امكانات موجود بهره كافى را نبرد.

در مقابل ترس بجا كليد تمام پيروزى ها و سعادتهاست.(1)

چند تذكر:

1 - معمولاً عناوين كتاب از لابلاى حرفهاى شيرين جوانان انتخاب شده است.

2 - در حد توان سعى شده ساده نگارى مطالب لطمه اى به بُعد علمى آن نزند ولى گاه ممكن است خلاف نظر انجام شده باشد كه پوزش مى خواهم.

3 - سعى شده مطالب همراه با مبانى علمى و توشه گرفته از فرهنگ غنى اسلام باشد و از مثالهاى كلى و غير ملموس صرف نظر شده بلكه به موارد محسوس و كاربردى پرداخته شود، لذا گاه مثالها بسيار ساده بنظر مى آيد ولى چه بايد كرد كه جمع زيادى از عزيزان ما بوسيلۀ همين موارد كوچك دچار مشكل شده اند. بدن قوى انسان هم گاه بخاطر يك ويروس و ميكروب بسياربسيار ريز از پاى مى افتد.

4 - سعى بر اين نبوده كه از اصطلاحات علمى و ادبى قوى بهره برده شود چون اين گونه مباحث نياز دارد كه همه خوانندگان به ويژه نسل جوان از آن بهره ببرند. لذا مطالب در حدّ توان ساده و روان تنظيم شده است.

5 - دوست داشتم موارد خاصى را از ميان نامه ها به مطالب كتاب اضافه كنم ولى بخاطر رعايت حجم كتاب از ذكر آن ها صرف نظر كردم ولى بطور قطع هر موردى كه نقل شده نمونه هاى فراوانى در بين نامه ها وجود داشته است.

6 - از جوانان عزيز، اوليا، مربيان و مسئولين محترمى كه بوسيلۀ نامه، تلفن و حضورى از بنده بخاطر تدوين آثار جوان پسند تشكر و قدردانى كرده و با لطف و عنايت خود يك طلبه و دانش آموختۀ حوزۀ علميه قم را به خاطر انجام وظيفه اش مورد محبت خود قرارداده اند، سپاسگزارى مى كنم.

چند خواهش:

تقاضاى عاجزانه از اولياء و مربيان عزيز دارم كه در يك برنامه ريزى منظم و كوتاه هفتگى مباحث اينگونه اى را براى عزيزان خود مطرح نمايند تا آنان نيز از پى آمدهاى ناآگاهى و كم آگاهى رهايى يابند.

ص: 2


1- . اين موضوع در اثر ديگر مؤلف «نجات از كمرويى» بررسى شده است.

از برادران و خواهران عزيز جوان كه بارها نامه هاى آنها بنده را به گريه انداخته و ساعتها متأثر ساخته تقاضا دارم از اين عزيزان [اولياء و مربيان] بخواهند تا شما را قبل از وقوع حوادث غير قابل جبران آشنا و آگاه سازند كه علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد.

از پدران و مادران و مربيان و مسئولين عزيز هم تقاضا دارم براى تهيه برخى از كتب كه براى نسل جوان بُعد پيشگيرى و درمانى دارد، مقدارى سرمايه گذارى كنند كه قطعاً آثار دنيوى و اخروى خوبى براى خود و جوانان عزيزشان خواهد داشت.

ضمناً مركز فرهنگى انصارالمهدى در اين راستا براى كتابخانه هاى خصوصى و عمومى تسهيلات ويژه اى (تخفيف ويژه و تقسيط) در نظر گرفته است كه براى اطلاع بيشتر كه مى توانيد از طريق مكاتبه يا تلفنى تماس حاصل فرماييد.

خدايا ترا شكر مى كنم و بر پيامبرت حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السلام درود مى فرستم كه مرا توفيق دادى لحظه هاى عمر خود را صرف يارى رسانى به نسل جوان نمايم.

از تو مى خواهم مرا از اين نعمت بزرگ محروم ننمايى.

والسلام

حوزه علميه قم

محمد حسين حق جو

20 جمادى الثانى 1417

1375/8/12

ص: 3

ترس

اشاره

يكى از مشكلات روانى در بين برخى انسانها مسئلۀ ترس است كه در روانشناسى از آن تعبير به فوبيا مى شود و در لسان قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام از تعابيرى چون خوف، خشيت، تقوى، نام برده شده است.

ترس مختصّ به قشر خاص يا سن خاصى نيست و كم و بيش افراد جامعه با آن دست به گريبان هستند و از آن رنج مى برند.

لازم به تذكر است كه ترس انواع و اقسامى دارد. ترس گاهى عامل ركود انسان است و انسان را از رشد باز مى دارد و گاه ترس يك ارزش بشمار مى رود.

ابتدا لازم است كه پيرامون ترس تحليل و بررسى مختصرى داشته باشيم تا بتوانيم انواع آن را از يكديگر تفكيك كنيم و به عوامل آن پى ببريم، آثار و جنبه هاى مثبت و منفى هر يك از ترسها را بررسى كنيم و سپس به درمان ترسى بپردازيم كه عامل ركود انسان بشمار مى رود و داراى ابعاد و آثار منفى در وجود انسان است.

در اين راستا تكيه و پشتوانۀ بحث، فرهنگ اصيل اسلام است. ضمن آنكه در كنار اين مباحث از نظرات مفيد دانشمندان روانكاو نيز سود خواهيم جست.

ضمناً بنا نداريم از كتب دانشمندان غيراسلامى نامى ببريم، زيرا احتمال مى دهيم اثر تبليغى افراد غير اسلامى را در بر داشته باشد.

ترس مثبت

در اينجا لازم است متذكر شويم كه ترس هميشه جنبۀ منفى ندارد بلكه ترس ارزشى در مكتب اسلام مطرح است كه اسلام انسانها را به اين گونه ترس تشويق و ترغيب كرده است، ترس مثبت از آن جهت اهميت دارد و بحثى قابل اجراست كه آثار دنيوى و اخروى فراوانى براى انسان به همراه دارد. نه تنها باعث ركود و سقوط انسان نمى شود بلكه عامل رشد در بعد معنوى، مادى و دنيوى فردى و اجتماعى به شمار مى رود.

اينجاست كه اسلام نسبت به ترس مثبت تأكيد دارد و آن را يك صفت ارزشى مى شمارد و عقيده دارد كه اگر انسان ترس مثبت را در خود تقويت كند، ترس منفى در او راه پيدا نخواهد كرد و به كمال و ارزش معنوى نيز دست پيدا خواهد كرد.

ص: 4

ترس منفى

يكى از جنبه هاى ترس، وجود ترس منفى در انسانهاست. در اصل مى شود گفت كه يك بيمارى است و اين بيمارى يك خلأ فراگير انسانى است.

بيمارى ترس در كليه سيستم هاى مادى، عاطفى، فكرى، ذهنى، علمى، اجتماعى، تأثير منفى دارد. ترس از بيماريهايى است كه بسيارى از ساختارهاى وجودى انسان را متزلزل و متغير مى كند.

بيماريها عكس العمل هاى مختلفى دارند: برخى از بيماريها تنها بخشى از ساختمان وجود انسان را متحول مى كنند اما برخى بيماريها كليه سيستمهاى دفاعى بدن را متغير مى كنند و ترس از اين نوع بيمارى است ترس از بيماريهاى بنيادى و ريشه اى است كه زمينه ساز بسيارى از بيماريهاى ديگر چون بيماريهاى جسمى، فكرى، عاطفى و اجتماعى مى باشد.

ترس مسئله اى مهم و حياتى است و در تشكّل و تكوّن ساختار انسان بسيار مؤثر است، اگر انسان بخواهد در برابر مشكلات و نارسايى هاى زندگى پيروز باشد و بر قلّه هاى پيروزى دست پيدا كند بايد از شجاعت و شهامت بالايى برخوردار باشد و ترس منفى مانع اين پيروزى ها بشمار مى رود.

مراحل ترس

ترس در وجود انسان مراحلى دارد. افراد در سنين مختلف به يك ميزان و از موارد خاصى نمى ترسند.

كودك تا سن سه سالگى از مسائل خاصى مى ترسد، ترس دوران كودكى شامل، ترس از تنهايى، ترس جدايى از پدر يا مادر، ترس از گريه ديگران، ترس از سر و صدا و... مى باشد.

از سن چهار تا هفت سالگى كودك معمولاً از حيوان، آب، خون، فضاى بسته، دكتر و... مى ترسد.

از سن هفت سالگى تا نوجوانى، كودك از محيط مدرسه، دوست و همكلاسى و معلم و...

وحشت دارد و اين ترس به خاطر جدايى كودك از محيط خانوادگى است. در نوجوانى ترسها فرق مى كند. نوجوانها معمولاً از آبرو مى ترسند و وحشت دارند كه آبرويشان برود و شخصيتشان خرد شود. از انتقاد وحشت دارند و لذا از امتحان مى ترسند و گاه در جلسۀ امتحان حالشان بهم مى خورد زيرا مى ترسند نمرۀ بد بياورند، از حسابرسى مى ترسند و وحشت دارند.

از نصيحت كردن ديگران دورى مى كنند زيرا مى ترسند از آنها انتقاد شود و يا برخوردى از طرف ناصح صورت بگيرد كه آبروى آنها را برده و شخصيت آنها را زير سئوال ببرد.

بسيارى از نوجوانها از مرگ مى ترسند، از حسابرسى قيامت وحشت دارند و از حوادث مى ترسند.

در جوانى و بزرگسالى ترس از مسائل ديگرى است بسيارى از افراد در اين سنين از امراض مى ترسند، مخصوصاً آنها كه از نظر روحى ضعف داشته باشند، از مشكلات مى ترسند از شكستها

ص: 5

وحشت دارند، از كارهايى كه احتمال شكست در آن باشد روى گردان هستند.

در سنين بالاترى از مرگ، ترس از آينده و فرجام در دنيا بسيارى از افراد را رنج مى دهد، پس ترس در سنين مختلف مراحلى دارد.

جلوه هاى ترس مثبت، بجا و مفيد

ترس مثبت

از نظر مكتب اسلام و معارف الهى و اخلاق اسلامى از ترس مثبت به عنوان يك ارزش نام برده شده و آن را يك فضيلت و برترى براى انسان دانسته اند.

ترس مثبت يك ارزش و توانايى براى انسان بوجود مى آورد و براى او يك مقام اخلاقى، معنوى بشمار مى رود و در قرآن آيات زيادى پيرامون اين ترس آورده شده است.

تعابير عجيبى در قرآن و روايات داريم كه اين خوف و خشيت نشانۀ مقام و كمال انسانى و عقل و ايمان او بشمار مى آيد و براى انسان دستاوردهاى مهمى نيز در پى دارد.

شناخت عامل ترس مهم است. اگر روشن شود كه فرد از چه مى ترسد و چرا مى ترسد، و هدف و عامل ترس شناخته شود، تفاوت بين ترس مفيد و مثبت و ترس منفى و نابجا نيز تشخيص داده مى شود.

در اين بحث به عنوان بحث ابتدايى پيرامون ترس مثبت و آثار آن مباحثى مطرح مى شود تا مشخص گردد، اين ترس به چه علت ارزش دارد و چرا اسلام نسبت به داشتن اين ترس، سفارش مى فرمايد.

انواع ترس مثبت

ترس مثبت داراى عوامل متعددى است و ممكن است هر كدام از اين عوامل موجب بروز ترس در برخى از افراد باشد.

اين ترسها از آنجا مثبت است كه عامل رشد براى انسان بشمار مى رود و انسان از اين ترس به مقامات، كمالات و ارزشهاى الهى، انسانى، دست پيدا مى كند. از اين رو از آن به عنوان ترس مثبت و مورد تأكيد ياد مى شود و به كسى كه اين ترس را داشته باشد، انسان ترسو اطلاق نمى شود، بلكه اين ترس زمينۀ نفى ترسهاى بيهوده و نابجا است.

اوّل: ترس از خداوند

اشاره

بالاترين مرحلۀ ترس مثبت، ترس از خداوند است. يعنى آنكه انسان از خداوند بترسد، از مقام او خوف داشته باشد و اين ترس او را از گناهان بازدارد و به سوى كمال انسانى رهنمون شود.

ص: 6

اين ترس، ترس و خوفى بسيار مثبت است و فرهنگ اسلام از آن به عنوان عامل رشدآفرين ياد كرده است. در قرآن آيات فراوانى پيرامون ترس از خداوند وجود دارد. در آياتى خداوند مردم را به ترس از خود ترغيب كرده است. قرآن كريم در آيه اى مى فرمايد:

بايد از مردم نترسيد و از من بترسيد.(1)

اصولاً هر كس به قدرت و عظمت خداوند پى ببرد و مقام او را بشناسد، بايد از خداوند بترسد و حريم حدود الهى را رعايت نمايد.

امام سجاد عليه السلام مى فرمايد:

«پروردگارا منزّهى تو، جاى شگفتى است از كسى كه تو را شناخت چطور از تو نمى ترسد؟»

و على عليه السلام فرمودند:

«كسى كه ايمان در او جمع شده باشد، از خداوند مى ترسد.»(2)

نشانۀ ايمان در انسان اين است كه از خداوند بترسد. هرچه انسان ملاك هاى ايمان در اعضا و جوارح او قوى تر باشد، ترسش از خداوند بيشتر است.

انسان مؤمن هميشه بايد از خداوند در حال ترس باشد.

على عليه السلام مى فرمايد:

«از خدا طورى بترس كه گويا از او هيچ اطاعت و فرمانبردارى نكرده اى و آنگونه به او اميدوار باش كه گويا هيچ معصيت او را نكرده اى.»(3)

انسان مؤمن بايد هميشه در حال خوف و رجاء باشد. بترسد و هم به رحمت خداوند اميدوار باشد.

مطلب ديگر در مورد ترس از خداوند آن است كه انسان در خلوتها نيز بايد از خدا بترسد، نه تنها در جمع و در اجتماع خداترس باشد در خلوت نيز سعى كند، خدا را حاكم بداند.

على عليه السلام مى فرمايد:

«از خداوند در خلوتها بترسيد، و معصيت خدا را نكنيد زيرا آن كسى كه شاهد است، در قيامت حاكم خواهد بود.»(4)

سيرۀ ائمه عليهم السلام در ترس از خداوند

با گذرى كوتاه در تاريخ اسلام به اين مسئلۀ مهم خواهيم رسيد كه انبياء عليهم السلام، ائمه عليهم السلام، و پيروان آنها از علماء و بزرگان همه از خداوند مى ترسيدند. با آنكه آنان پاك و معصوم بودند و هرگز گناه

ص: 7


1- . «فلا تخشوا الناس»؛ (مائده / 44)
2- . وسائل، ج 13.
3- . الف كلمه، سخن 488.
4- . اتقوا معاصى اللّه فى الخلوات فان الشاهد هو الحاكم.

نمى كردند، حتى فكر گناه را هم در سر راه نمى دادند اما آنچه از آيات قرآن برمى آيد آن است كه ويژگى خاص آنان اين بود كه از خداوند مى ترسيدند. در اين مورد آيات زيادى در قرآن آمده است كه روشنگر اين حقيقت است.

با كمى دقت در حالات انبياء الهى عليهم السلام اين مسئله مشهود است كه آنها ابتدا خود از خدا مى ترسيدند و سپس مردم را به ترس از خداوند دعوت مى كردند و اين ترس را عاملى براى ترك گناه و انجام عمل صالح معرفى مى نمودند.

در حالات ائمه عليهم السلام هست كه آنان نيز همواره در خوف و خشيت از خداوند بودند، در نماز، عبادت، مردم دارى، حل مشكلات، دفاع از حق، امر به معروف و نهى از منكر، امور حكومت و مقابله با ظلم، هرگز از اين خوف، جدا نبودند.

پرداختن به حالات ائمه عليهم السلام در ترس از خداوند بحثى جداگانه را مى طلبد، تا حق مطلب به طور كامل ادا شود. اما آنچه مهم است اين است كه براى مسلمين، حالات انبياء الهى و ائمه عليهم السلام بهترين الگو و روش است و مؤمن واقعى بايد از اين الگوها در خودسازى و رسيدن به قرب الهى استفاده كند.

ادعيه نمودار معارف كامل الهى

آنچه از حضرات معصومين عليهم السلام در دين اسلام به عنوان ادعيه به مسلمين رسيده و مسلمين را به مناجات با معبود باريتعالى فرا خوانده است، سراسر پر از معارف الهيه و نشانگر ترس مفيد آنان از خداوند است.

از جملۀ اين ادعيه مناجاتهاى على عليه السلام در دعاى كميل است كه سرتاسر فرازهاى اين دعا تعليم علوم الهيه و تعليم ترس از خداوند است.

دعاى شريف عرفه از امام حسين عليه السلام دعاهاى صحيفۀ سجاديّه، ادعيه اى كه از حضرات معصومين عليهم السلام براى مواقع خاص رسيده است، سراسر پر از نقاط روشنى است كه انسان را به سوى خداپرستى و ترس از خداوند فرا مى خواند.

آن هنگام كه حضرت على عليه السلام با آن مقام قدسى كه داشت از ترس خداوند چنان اشك مى ريزد و بر خود مى لرزد و دعا مى كند، پيروان آن حضرت چه حالتى بايد داشته باشند.

گرچه على عليه السلام گناهكار نبود اما راه مناجات و خداترسى را به صورت ادعيه به مسلمين، شناسانده و به آنها نشان داده كه بايد در مقام مناجات با خدا چگونه باشند؟

اين ادعيه حاكى از اين است كه خشيت و ترس واقعى و فراگير، ائمه عليهم السلام را به عظمت و قدرت الهى واقف كرده است و اين مسئله موجب شده است كه در هنگام دعا و گفتگو با خداوند چنين فرازهاى تكان دهنده اى را به صورت ادعيه بيان دارند.

ص: 8

و مسلمين به عنوان پيروان آن عزيزان بايد چنين روش و منشى را در زندگى داشته باشند.

آثار ترس از خداوند

ترس از خداوند، براى انسان آثار مثبتى به همراه دارد. هر كدام از اين آثار مى تواند انسان را به ترس از خداوند ترغيب كند و به انسان روحيه اى دهد كه فقط از خدا بترسد.

ناگفته روشن است كه كليّۀ اخلاقيات و روحيات انسان در اعمال او تأثير مى گذارند. اگر اين اخلاق و روحيه بر ميزان خداشناسى و محور ايمان باشد آثار مثبتى نيز در پى خواهد داشت.

آثار اعمال انسان هم در دنيا مشهود است و هم در آخرت، انسان از عكس العمل اعمالش بهره بردارى مى كند و از نيكى هاى عمل صالح بهره مند و از عقوبت اعمال زشت منزجر و ناراحت مى شود و كيفيت آن را مى بيند. زيرا اين وعدۀ خداوند است:

«كسى كه ذرّه اى خوبى كند نتيجۀ آن را مى بيند و كسى كه ذرّه اى بدى كند، نيز از نتيجۀ آن مصون نخواهد بود.»(1)

اصولاً دنيا جاى عمل است وحسابرسى اعمال در آخرت خواهد بود.

على عليه السلام فرمودند:

«امروز موقع عمل است و حسابرسى در كار نيست و فردا حساب است و عمل نخواهد بود.»(2)

و شناختن راه حق و پيروى از آن، نشانۀ عقل سليم در انسان است و انسان عاقل سعى مى كند، با انجام خوبيها و شناخت آن در زندگى، زمينۀ سعادت دنيوى و اخروى خود را تأمين كند.

آثار دنيوى

اشاره

ترس از خداوند براى انسان آثار روحى، معنوى و مادى در دنيا به همراه دارد و همين آثار نيك در دنيا است كه در آخرت نيز انسان را سعادتمند مى گرداند.

پيرامون آثار دنيوى ترس از خداوند روايات فراوان است. در اينجا تنها گذرى كوتاه براى يادآورى اين آثار در فرهنگ غنى اسلام مى شود.

1 - علم و دين انسان كامل مى شود.

يكى از آثار ترس را حضرت على عليه السلام در روايتى نقل فرمودند:

«كسى كه از خدا بترسد، معلوم مى شود از نظر علم و ايمان كامل شده است.»(3)

هر گاه بينش و ايدئولوژى و جهان بينى انسان كامل شود، نشانۀ آن است كه از خداوند مى ترسد و

ص: 9


1- . «فمن يعمل مثقال ذرّة»؛ (زلزله / 7)
2- . نهج البلاغه صبحى صالح، خطبۀ 42.
3- . وسائل، ج 13.

يا به تعبيرى ترس از خداوند، موجب مى شود انسان اعمالى را انجام دهد كه اين اعمال علم و انسان را كامل مى كند.

2 - به مقام علماء و انديشمندان مى رسد.

اگر انسان از خدا بترسد، به مقام علماء و دانشمندان رسيده است زيرا آيۀ شريفه مى فرمايد:

«فقط علماء و انديشمندان هستند كه از خداوند مى ترسند.»(1)

از نظر فرهنگ اسلام، به كسى دانشمند و عالم گفته مى شود كه مقام قرب او نزد خداى متعال و مراتب ايمانش به حضرت حق از همه بالاتر باشد؟

عالم و دانشمندى كه در مسير خداشناسى نباشد و با ديدن آثار و پديده ها به وجود خداوند پى نبرد و علمش صرفاً به خاطر رشد مادى خود و انسانهاى ديگر باشد، به او عالم گفته نمى شود.

عالم شدن در امور مادى تنها يك جزء از اسرار آفرينش است. از نظر اسلام جهان ماوراء ماده بيش از دنياى مادى ارزش و قيمت دارد.

به هر حال اگر علم زمينه ساز ترس از خداوند براى انسان باشد، آن علمى است كه ارزشمند است، اگر علم براى انسان زمينۀ انحراف، فساد و جنايت را بوجود بياورد، آن علم نه تنها موجب خشيت از خداوند نمى شود، بلكه موجب استبداد و استكبار مى شود و ارزشى هم ندارد.

از بيان آيۀ كريمه چنين روشن است كه تنها عالم فى سبيل اللّه اگر داراى چنين شرايطى باشد كه در كتب روايى و آيات مسطور است و تحت عنوان عالم (به مردم شناسانده شده است) مى تواند به وجود خداوند و عظمت او پى ببرد و از خداوند خوف داشته باشد.

3 - كمالات و حكمت الهيه

يكى ديگر از آثار ترس از خداوند اين است كه اگر انسان مى خواهد به مقامات عاليه و كمالات الهيه برسد بايد از خداوند بترسد. رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

«منشأ حكمت، ترس از خداوند است.»(2)

حكمت نور الهى است كه به وسيلۀ آن انسان به مقامات معنوى بسيار بالا دست مى يابد و حكمت الهيه به وسيلۀ راههاى مختلف نصيب انسان مى شود كه يكى از آن راهها ترس از خداوند است.

خداوند از جمله اهداف رسالت انبياء را آموختن حكمت به مردم معين فرموده است.

ص: 10


1- . «انما يخشى اللّه من عباده العلماء»؛ (فاطر / 28)
2- . قصار، ج 2، ص 186.

قرآن مى فرمايد:

«بر آنان آيات خداوند را بخوان، آنها را تزكيه كن و سپس كتاب و حكمت به آنان بياموز.»(1)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد:

«خداوند حكمت را به هر كس كه بخواهد عنايت مى كند.»(2)

و در دنبالۀ آيه مى فرمايد:

«و كسى كه خداوند به او حكمت عطا فرمايد به او خير كثير عنايت فرموده است.»(3)

از جمله كسانى را كه خداوند به او حكمت عطا فرمود، حضرت لقمان است.(4)

بدست آوردن حكمت، كوشش و تلاش فراوان را مى طلبد كه از جمله راههاى به دست آوردن حكمت، ترس از خداوند است. بيان قرآن اين را مى رساند كه حكمت در پرتو خشيت الهى است و هرچه خشيت الهى بيشتر باشد حكمت براى انسان بيشتر تحقق پيدا مى كند. حكمت به انسان قدرت تشخيص حق از باطل، راه هدايت، و حقايق را عنايت مى كند و در پرتو آن انسان به كمالات معنوى بسيار بالا مى رسد.

4 - ترس همۀ موجودات

از جمله آثار ترس از خداوند اين است كه امام صادق عليه السلام مى فرمايند:

«كسى كه از خدا بترسد، همه چيز از او مى ترسد.»(5)

از اين روايت استفاده مى شود كه ترس از خداوند به انسان ابهّت و قداست و ارزشى عنايت مى كند كه ديگر موجودات، تحت تأثير او قرار مى گيرند.

و كسى كه از خدا بترسد، خداوند در درون او قدرتى بوجود مى آورد كه كليۀ موجودات، جمادات، حيوانات، گياهان و انسانها از او مى ترسند و مطيع او هستند و فرمان او را اطاعت مى كنند.

چنانكه در حالات ائمه عليهم السلام در تاريخ داستانهاى زيادى در همين مورد آمده است كه حتى حيوانات وحشى از آنان مى ترسيدند و براى آنها رام بودند.

همۀ موجودات عالم از ذات مقدس حضرت احديّت، پيروى و اطاعت مى كنند.

انسانى هم كه از خدا بترسد برايش كمال و قدرتى بوجود مى آيد كه ديگران از او خواهند ترسيد.

اما اگر كسى از خدا نترسد، از همه چيز خواهد ترسيد و اين مطلب را دنبالۀ روايت از امام صادق عليه السلام بيان مى دارد:

ص: 11


1- . «يتلوا عليهم آياته»؛ (آل عمران / 164)
2- . «و يؤتى الحكمة من يشاء»؛ (بقره / 269)
3- . «و من يؤت الحكمة»؛ (بقره / 269)
4- . «و لقد آتينا لقمان»؛ (لقمان / 12)
5- . قصار، ج 2، ص 186؛ وسايل، ج 13.

«كسى كه از خدا نترسد، از همه چيز مى ترسد.»(1)

5 - هدايت الهى

از جمله آثار ترس از خداوند اين است كه هدايت الهى شامل حال انسان مى شود، هدايت نعمت الهى است كه انسان به وسيلۀ آن از گناهان دور شده و در مسير رضاى حق تعالى قرار مى گيرد، هم در دنيا و هم در آخرت از نعمات بيشمار الهى بهره مند مى گردد. هدايت نعمتى است كه خداوند به انسانهايى كه از او مى ترسند، بشارت داده است. قرآن مى فرمايد:

«از ستمكاران نترسيد، از من بترسيد تا من هم نعمتم را بر شما تمام گردانم و باشد كه به راه حق و ثواب و هدايت دست يابيد.»(2)

هدايت نعمتى است كه خداوند به وسيلۀ آن انبياء خود را تأييد و پيروان آنان را به صراط مستقيم هدايت فرموده است و مؤمنين نيز شامل اين هدايت مى شوند قرآن مى فرمايد:

«هر كس توانست، نعمت هدايت را دريابد رستگار مى شود، اما اگر گمراه شد و از خداوند دور ماند عقوبت دنيا و آخرت گريبان او را خواهد گرفت و خداوند وعده داده است كه خلافكاران را هدايت نمى كند.»(3)

6 - تمكن در زمين

يكى از آثار ترس از خداوند در دنيا اين است كه خداوند به كسانى كه از او بترسند و او را پيروى كنند، در زمين قدرت و مقام خواهد بخشيد.

قرآن كريم مى فرمايد:

«خطاب به پيامبران قسم ياد مى كنم كه البتّه شما را بعد از ستمكاران در زمين جاى دهم و اين براى كسى است كه از مقام من بترسد و از وعده هاى عذاب من بيمناك باشد.»(4)

خداوند قدرت و مقام و ولايت خود را در زمين از آن پرهيزكاران قرار داده است و در پرتو ترس از خداوند انسان به تقوى و پرهيزكارى مى رسد و در كنار آن خليفۀ خداوند در روى زمين مى گردد.

قرآن مى فرمايد:

«البته بندگان نيكوكار من، ملك زمين را وارث و متصرّف خواهند شد.»(5)

ص: 12


1- . وسائل ج 12، قصار الحمل، ج 2، ص 14.
2- . «فلا تخشوهم و اخشونى»؛ (بقره / 150)
3- . «و من اضل ممن اتبع»؛ (قصص / 50)
4- . «و لنسكننكم الارض من»؛ (ابراهيم / 14)
5- . «ان الارض يورثها»؛ (انبياء / 105)
7 - بى رغبتى به دنيا

يكى از آثار ترس از خداوند اين است كه انسان نسبت به دنيا بى ميل و رغبت مى شود و همّ و غمّ او از مسائل دنيوى بيرون مى رود و متوجه مقامات معنوى و اخروى مى شود. اين مطلب را امام صادق عليه السلام طى روايتى فرمودند:

«هر كس به خداوند شناخت پيدا كرد از او بترسد و هر كس كه از خدا ترسيد ميل به دنيا ندارد و دنيا را رها مى كند.»(1)

رغبت به دنيا و عشق و علاقه به نعمات و جلوه هاى دنيا منشأ بسيارى از گناهان است. در اين مورد خداوند به انسان بارها هشدار داده است. قرآن مى فرمايد:

«اى مردم وعده خدا دروغ ندارد، زندگى دنيا شما را گول نزند.»(2)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد:

«زندگى دنيا بازيچه و سرگرمى است.»(3)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد:

«هر كس زندگى دنيا و زينت آن را بخواهد، ما پاداش كارهاى خوب آنان را در اين دنيا به آنها مى دهيم.»(4)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد:

«كسى كه سود دنيا را بخواهد به او مى دهيم اما در آخرت بهره اى نخواهد داشت.»(5)

و در آيه اى ديگر هشدار مى دهد:

«گناهكاران به زندگى دنيا شاد هستند در صورتى كه زندگى دنيا نسبت به زندگى آخرت ناچيز است.»(6)

و امام صادق عليه السلام فرمودند:

«دنيا مانند آب درياست، شخص تشنه هرچه بيشتر از آن بنوشد، عطش او زيادتر گردد تا او را به هلاكت رساند.»(7)

اما آنكس كه از خدا بترسد نسبت به دنيا بى رغبت است و آخرت را مى طلبد.

ص: 13


1- . كافى، ج 2، ص 50.
2- . «يا ايها الناس ان وعداللّه»؛ (فاطر/ 5)
3- . «و ما الحيوة الدنيا»؛ (انعام/ 32)
4- . «من كان يريد الحياة»؛ (هود/ 15)
5- . «من كان يريد الحياة»؛ (شورى/ 20)
6- . «و فرحوا بالحياة الدنيا»؛ (رعد/ 26)
7- . اصول كافى، ج 2، ص 136.
8 - گناه نمى كند

يكى از آثار ترس از خداوند اين است كه موجب مى شود انسان گناه نكند. در اين مورد پيامبران الهى پيوسته به وسيلۀ ترس از خداوند و قيامت سعى داشتند كه مردم را از عصيان و گناه باز دارند و از ترس به عنوان عامل رشد و تزكيه انسانها استفاده نمايند و هدف از رسالت انبياء نيز هدايت مردم به وسيلۀ ترس و بشارت بوده است. قرآن مى فرمايد:

«تو جز آنكه خلق را (از كيفر اعمال بد) بترسانى به كار ديگرى مأمور نيستى. ما تو را به حق و راستى به سوى خلق فرستاديم تا (خوبان را به بهشت ابد بشارت دهى) و (بدان را از خشم و غضب حق) بترسانى و هيچ امّتى نبوده جز آنكه ميانشان ترساننده و راهنمايى بوده است.»(1)

هر كس از انذار و ترس پيامبران پند گرفت و گناه نكرد اهل نجات است و آنكس كه گناهكار شد در عذاب خواهد بود، قرآن مى فرمايد:

«و هيچكس بار گناه ديگرى را به دوش نمى گيرد و آنكه بارش سنگين است اگر ديگرى را هرچند خويشاوند او باشد بر سبكبارى خود كمك طلبد ابداً بارى از دوشش برندارد. اى رسول ما تنها آنان را كه در خلوت و پنهانى از خداى خود مى ترسند و نماز بپا مى دارند، مى توانى خداترس و پرهيزكار كنى و هر كس خود را از كفر و گناه و اخلاق زشت پاك و منزّه ساخت، سود و سعادتش بر خود اوست و بازگشت همه به سوى خداست.»(2)

در اين آيه صراحتاً مى فرمايد كه هر كس خداترس شود پرهيزكار مى گردد و به اعمال شايسته و صالح دست مى زند و گناه نمى كند. و مشخص مى سازد كه ترس از خداوند عامل رشد معنويات در بشر و انجام اعمال صالح است.

9 - مراقبت و محاسبۀ نفس

يكى از آثار ترس از خداوند مراقبت و محاسبۀ نفس است. اين مراقبت و محاسبۀ انسان را از گناهان تزكيه كرده و او را به انجام اعمال صالح تشويق و ترغيب مى نمايد.

در مكتب اسلام راجع به مراقبت از اعمال و محاسبۀ نفس احاديث فراوانى رسيده است از جمله امام كاظم عليه السلام فرموده:

«كسى كه حساب اعمال خود را نرسد از ما شيعيان نيست، پس اگر كار خوب كرده توفيق انجام بيشتر از خداوند بخواهد و اگر كار بد و زشتى انجام داده از خداوند درخواست آمرزش كند و توبه نمايد.»(3)

و امام صادق عليه السلام فرمودند:

ص: 14


1- . «ان انت الا نذير»؛ (فاطر/ 23)
2- . «و لا تزروا وازرة»؛ (فاطر/ 17)
3- . الحقايق، ص 303.

«خوشا به حال بنده اى كه در راه خدا با نفس و هواى آن مبارزه كند، كسى كه لشكر هواى نفس خود را شكست دهد رضايت خدا را كسب كرده و كسى كه عقلش بر نفس اماره از طريق كوشش، تسليم خدا بودن و تواضع نمودن در مسير خدمات الهى قرار گرفت به امتياز بزرگى دست يافته است.»(1)

10 - مطيع خداوند

يكى از آثار ترس از خداوند اين است كه انسان مطيع خداوند مى شود و در راهى قدم مى گذارد كه رضاى خداوند در آن است و به اين وسيله به نجات و پيروزى در دنيا و آخرت خواهد رسيد.

قرآن مى فرمايد:

«و هر كس فرمان خدا و رسول را اطاعت كند و خداترس و پرهيزكار باشد، چنين كسى را پيروزى و رستگارى و سعادت خواهدبود.»(2)

ترس از خداوند، روحيۀ اطاعت از اوامر الهى را در قلب انسان بوجود مى آورد و اين اطاعت براى انسان آثار دنيوى و اخروى فراوانى به همراه دارد. از جمله قرآن مى فرمايد:

«اگر خدا و رسول وى را اطاعت كنيد او از اعمال شما هيچ نخواهد كاست و از گناه گذشته شما مى گذرد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.»(3)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد:

«... اگر خدا را اطاعت كنيد سعادت و هدايت خواهيد يافت.»(4)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد:

«هر كس مطيع خدا و رسول اوست او را به بهشتهايى وارد سازند كه در زير درختانش نهرها جارى است و آنجا منزل ابدى مطيعان خواهد بود و اين سعادت و رستگارى عظيم است.»(5)

11 - شجاع مى شود

انسان وقتى از خداوند ترسيد، شجاعت در وجودش تقويت مى شود و از هيچ چيز باكى ندارد.

براى ايجاد روحيۀ شجاعت و بى بابكى در راه خدا و يارى دين او ابتدا فرد بايد ترس از خدا را در خود تقويت نمايد.

نمونۀ روشن اين شجاعتها، انبياء الهى وائمه معصومين عليهم السلام بودند. از آنجا كه ايمان آنها بسيار قوى بود از ستمگران زمان خود هيچ ترسى به دل راه نمى دادند و فقط از خداوند مى ترسيدند و

ص: 15


1- . جامع السعادات، ج 3، ص 102.
2- . «و من يطع اللّه»؛ (نور/ 52)
3- . «و ان تطيعوا»؛ (حجرات/ 14)
4- . «و ان تطيعوه»؛ (نور/ 54)
5- . «و من يطع اللّه»؛ (نساء/ 13)

اوامر او را تا حدى كه مى توانستند اجرا مى نمودند وخداوند نيز آنان را تأئيد مى فرمود.

در تاريخِ اسلام شجاعتهاى بسيارى در مورد انبياء، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و حضرت على عليه السلام در جنگهاى مختلف، امام حسين عليه السلام در كربلا، مقاومت ائمه عليهم السلام در برابر حكّام جور، وجود دارد.

از جمله در مورد امام هادى عليه السلام در تاريخ هست كه خليفۀ وقت امام هادى عليه السلام را در مجلسى دعوت كرد و به ايشان دستور داد كه به قفس شيرهاى درنده بروند.

امام عليه السلام چون بر حق بودند و از خداوند مى ترسيدند، از چيزى ترس به دل راه نمى دادند لذا با توكّل به خدا داخل قفس شيرهاى درنده شدند (و از آنجا كه يكى از اثرات ترس از خداوند اين بود كه اگر انسان از خدا بترسد، همه چيز از او مى ترسند) شيرهاى درنده به جاى حمله به امام عليه السلام دور ايشان مى چرخيدند و دست و پاى حضرت را مى بوسيدند.(1)

12 - توبه

يكى از آثار ترس، توبه از گناه است. توبه به معناى بازگشت به طرف خداوند و به دست آوردن رضاى اوست در گناهى كه از انسان به صورت عمداً يا سهواً انجام پذيرفته است. همۀ انسانها موظف هستند كه اگر گناهى انجام دادند، آن را فراموش نكنند و با تو به خود را اصلاح نموده و قرب الهى را بدست آورند.

توصيه به توبه

خداوند در آيات زيادى انسان را به توبه ترغيب نموده است. قرآن مى فرمايد:

«خدا توبه كاران و پاكيزه شوندگان را دوست دارد.»(2)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد: «خدا كسى است كه توبه بندگانش را مى پذيرد و از گناهان آنان چشم مى پوشد.»(3)

امام باقر عليه السلام فرمودند: «خدا بنده گناهكارى را كه توبه كرده دوست دارد و كسى را كه گناه نكرده تا توبه كند، بيشتر دوست دارد.»(4)

امام حسن عليه السلام فرمود: «بهترين بندگان در نظر خداوند ناله زنندگان و توبه كنندگان هستند.»(5)

امام صادق عليه السلام فرمودند: «خداوند عزيز از توبه بنده مؤمن همانطورى خوشحال مى شود كه كسى از

ص: 16


1- . منتهى الآمال.
2- . «ان اللّه يحب التوابين»؛ (بقره/ 222)
3- . «هو الذى يقبل التوبه»؛ (ثورى/ 25)
4- . اصول كافى، ج 2، ص 435.
5- . جامع السعادات، ج 3، ص 52.

پيدا شدن گمشده خود خوشحال مى گردد.»(1)

و در روايتى ديگر امام صادق عليه السلام فرمودند:

«توبه ريسمانى است براى حركت به سوى خدا و كمك كار خداى متعال است و سزاوار است بنده در توبه مداومت داشته باشد در هر حال، هر بنده بايد توبه كند. برخى بايد توبه كنند از اينكه چرا در لحظه يا لحظاتى از خدا غافل و به غير او متوجه شده اند (بندگان خاص) و مردم عام بايد از گناهان خود توبه كنند.»(2)

امام باقر عليه السلام فرمودند: «گناهان مؤمن وقتى توبه كرد بخشيده مى شود بنابراين شخص مؤمن بايد بعد از توبه و بخشش خدا اعمال خود را از نو آغاز كند.»(3)

شرايط توبه

توبه شرايطى دارد: شرايط توبه فراوان است در اينجا به طور مختصر به آنها اشاراتى مى شود.

1 - پشيمانى از گناه: پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «مؤمن هر گاه گناهى را مرتكب گردد، دلگير و پشيمان مى شود.»(4)

2 - قبل از مرگ باشد: توبه بايد قبل از رسيدن وقت مرگ و اجل انسان باشد قرآن مى فرمايد:

«كسانى كه گناه انجام مى دهند و توبه نمى كنند تا مرگ آنها برسد، توبه آنها فايده ندارد.»(5)

3 - كار شايسته بازگشت از انحراف است: امام سجاد عليه السلام فرمود: «توبه كار شايسته و بازگشت از انحراف است، توبه با زبان نيست.»(6)

4 - پشيمانى، استغفار، تصميم بر ترك گناه: از على عليه السلام پرسيدند: توبه نصوح چيست؟

امام على عليه السلام فرمود: «با قلب پشيمان شدن، با زبان استغفار كردن، تصميم بر ترك گناه گرفتن براى هميشه، معناى توبه نصوح است.»(7)

ص: 17


1- . اصول كافى، ج 2، ص 43.
2- . مصباح الشريعه، ص 97.
3- . جامع السعادات، ج 3، ص 53.
4- . التوحيد ص 408.
5- . «ليست التوبه للذين» (نساء / 18).
6- . كشف الغمه، ج 2، ص 313.
7- . تحف العقول ص 149.

5 - گناه از روى نادانى باشد: يكى از شرايط پذيرش توبه اين است كه انسان گناه را ازروى جهالت و نادانى انجام دهد.

قرآن مى فرمايد:

«توبه مخصوص كسانى است كه كارهاى ناشايسته را از روى نادانى انجام داده باشند.»(1)

6 - توبه با اصلاح، بيان اشتباهات، عمل صالح همراه باشد: كسانى كه از روى علم گناهى انجام داده باشند، توبه زبانى از آنها قبول نيست، بلكه آنان بايد اعمال گذشته خود را اصلاح نمايند. قرآن مى فرمايد:

«مگر آنهايى كه توبه كردند و به اصلاح مفاسد اعمال خود پرداختند و براى مردم آنچه را كه كتمان مى كردند بيان كردند پس توبه اين گروه را مى پذيرم البته من توبه پذير گنهكاران و مهربان به خلق هستم.»(2)

پس ترس از گناهان ترسى مثبت است و براى انسان دستاوردهاى دنيوى و اخروى به همراه دارد و باعث رشد و تعالى انسان مى شود.

***

تحوّل در جوانان ايرانى

در انقلاب اسلامى ايران نيز از بركت ايمان مردم و ترس از خداوند، جوانانى كه در قبل از انقلاب از طاغوت ترس و وحشت داشتند، شجاع شدند. به نحوى كه يك رژيم محكم و قوى و ريشه دار را از جاى بركندند و اسلام را جايگزين آن نمودند.

در جنگ تحميلى جوانان بسيجى آنقدر ايثار و شجاعت از خود نشان دادند كه برخى از اين شجاعتها واقعاً بى نظير بود و در مواقع عادى، اين افراد طاقت تحمّل اين همه سختى از قبيل:

تشنگى، گرسنگى، سرما، بى خوابى، جراحت و بيمارى را نداشتند. اما به بركت ترس از خداوند، شجاعت در عمق جان آنها ريشه كرده و اين شجاعت باعث شد كه از هيچ مشكلى هراس به خود راه ندهند.

شجاعت جوانان ايرانى به حدّى بود كه هيچ نيرويى قدرت مقابله با آنان را نداشت و دشمن زبون از هر سلاحى براى جلوگيرى از پيشرفت آنان استفاده كرد ولى نتيجه اى برايش دربر نداشت.

با آنكه سربازان عراقى و يا مزدوران ديگر كشورها كه با ايران مى جنگيدند از تمرينات و فنون

ص: 18


1- . «انّما التوبة ه على اللّه»؛ (نساء/ 17)
2- . «الا الذين تابوا»؛ (بقره/ 159)

رزمى خاصى آگاهى داشتند و به تمامى سلاحهاى مدرن مسلّح بودند ولى توان يارى و مقابله با جوانان بسيجى و ساده اما باايمان ايرانى را نداشتند اين تحوّل در جوانان ايرانى باعث شده بود جوانى كه شايد از جراحت مختصرى مى ترسيد در گرسنگى طاقت نداشت، از بيمارستان وحشت داشت امّا چون اينجا ايمان و جهاد مطرح بود و ترس از خدا داشت، ترسهاى جانبى اصلاً براى او پايه و اساسى نداشت. حتى روى مين مى رفت و قطعه قطعه و خاكستر مى شد، اما از انتخاب راه صحيح و رضاى خدا در خود احساس ناراحتى و ترس نمى كرد. از درد و بلا و مرض و مشكلات و معلوليت و اسارت و شهادت باكى نداشت و قدرت، شجاعت و بى باكى يكى از صفات خداوند متعال و حضرات معصومين عليهم السلام است و چون اين جوانان از خداوند مى ترسيدند خداوند رعب و وحشت از هر چيز را از دل آنها برداشت و ديگران را از آنها ترسانيد.

آثار اخروى

اشاره

ترس مثبت در آخرت براى انسان دستاوردهايى به همراه دارد و آثار ترس از خداوند در آخرت براى انسان خوشى و سعادت فراهم مى آورد.

1 - ايمن از ترس قيامت

يكى از آثار ترس از خداوند اين است كه اگر انسان از خداوند بترسد، در قيامت از هول برپايى قيامت و حساب درامان خواهد بود. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم طى روايتى فرمودند:

«هر كس كه به واسطۀ ترس از خداوند به اندازۀ بال مگسى كه به نظر خودمان بال هست، اشك از چشمش بيرون آيد، خداوند در روز واهمۀ بزرگتر قيامت او را ايمن مى گرداند.»(1)

آنچه در مورد قيامت و احوال آن در قرآن مطرح شده است، مطلبى بسيار سنگين و ترسهايى بسيار بزرگ است. آيات زيادى پيرامون فزع اكبر يعنى قيامت و ترسهاى آن در قرآن كريم مطرح شده است كه حتى بزرگان دين و ائمه عليهم السلام از چنين ترسهايى به خداوند پناه مى بردند و از آن ترسها اشكها مى ريختند.

از جمله آياتى كه اين ترسها را بيان مى دارد اين آيه است كه مى فرمايد:

«اى مردمان، خداترس و پرهيزكار باشيد كه زلزلۀ روز قيامت بسيار حادثه بزرگ و واقعه سختى خواهد بود. چون هنگامۀ آن روز بزرگ را مشاهده كنيد هر زن شيرده، طفل خود را از هول فراموش كند و هر آبستن بار رحم خويش را بيفكند و مردم را از وحشت آن روز بى خود و مست بنگرى در صورتى كه مست نيستند و لكن عذاب خداوند شديد و سخت است.»(2)

ص: 19


1- . روضة الواعظين، ص 452.
2- . «يا ايها الناس اتقوا»؛ (حج/ 1)

اين آيه تنها نمونه اى از آيات مربوط به قيامت است كه شدت هول و هراس آن را بيان مى دارد اما آنكس كه از خداوند بترسد براى او حزن و اندوهى نخواهد بود و اين بشارت را خداوند در آيه اى از قرآن فرموده است:

«آگاه باشيد كه براى اولياء خداوند هيچگونه حزن و اندوهى نخواهد بود.»(1)

2 - بهشت جايگاه اوست

از جمله آثار ترس از خداوند آن است كه او را از گناهان باز مى دارد و در قيامت جايگاه او بهشت خواهد بود. قرآن مى فرمايد:

«و امّا كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش بترسد و نفس خود را از هوى و هوس منع كند البته نتيجۀ كارش اين است كه بهشت جايگاه اوست.»(2)

و در آيۀ ديگر به او بشارت دو بهشت داده شده است:

«و براى كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش بترسد دو بهشت است.»(3)

3 - آمرزش خداوند شامل او مى شود

يكى از آثار ترس از خداوند اين است كه اگر انسان از خداوند بترسد و احياناً ندانسته و از روى جهالت گناهانى داشته باشد خداوند بشارت داده است كه مغفرت خود را شامل اين افراد خواهد كرد كه از او بترسند و پيرو فرامين الهى و دستورات معنوى او باشند.

قرآن مى فرمايد:

«(اى پيامبر) اگر تو كسانى را بترسانى و انذار كنى كه پيرو آيات قرآن شده و از خداى متعال و مهربان در خلوتها بترسند. اينان را به مغفرت خداوند و پاداش با لطف و كرم او بشارت ده.»(4)

4 - رستگار است

يكى از آثار ترس از خداوند اين است انسانى كه از خداوند مى ترسد، رستگار مى شود و از اهل كفر و شرك محسوب نمى گردد. قرآن مى فرمايد:

«و هر كس كه فرمانبردارى خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را مى كند و از خدا بترسد پس آنان از رستگاران مى باشند.»(5)

ص: 20


1- . «الا ان اولياء اللّه»؛ (يونس/ 62)
2- . «و اما من خاف مقام»؛ (نازعات/ 41)
3- . «و لمن خاف مقام»؛ (الرحمن/ 46)
4- . «انما تنذر من اتبع»؛ (يس/ 11)
5- . «و من يطع اللّه»؛ (نور/ 52)

در حقيقت ترس از خداوند، انسان را به فرمانبردارى از او و پيامهاى رسولش موظف مى كند و در اين حال است كه انسان به رستگارى و هدايت دست مى يابد.

5 - به مقام رضوان مى رسد

يكى از آثار اخروى ترس از خداوند رسيدن به مقام رضوان است. چنانكه در جهنم، عذاب خداوند درجه بندى است و هر كس به اندازۀ گناهش عذاب و كيفر مى شود در بهشت نيز درجات آنان امتيازبندى شده است و درجات بهشت متفاوت است بالاترين مقام در قيامت مقام رضوان است كه مخصوص آن كسانى است كه از خداوند مى ترسند. قرآن مى فرمايد:

«خداوند از آن مؤمنين راضى و خشنود است و آنان هم از خداوند خشنودند، اين مقام براى كسى است كه از پروردگارش بترسد.»(1)

مقامات بهشتى بسيار عالى و نعمتها در حدّ بسيار وسيع و بالاست، اما مقام رضوان بالاترين مقام است و در آيه اى از قرآن آن را چنين معرفى فرموده است كه مقام رضوان از تمامى نعمات بهشت بالاتر است: خدا اهل ايمان را از مرد و زن وعده فرموده كه در بهشت خلد و ابدى كه زير درختانش نهرها جارى است درآورد و در عمارات نيكوى بهشت عدن منزل دهد و برتر و بزرگتر از هر نعمت مقام رضا و خشنودى خدا را به آنان كرامت فرمايد و آن به حقيقت پيروزى و رستگارى بزرگ است.»(2)

دوم: ترس از گناهان

اشاره

يكى از انواع ترس مثبت ترس از گناهان و ترس از عقوبت و كيفر اعمال است. اين ترس سيرۀ انبياء و ائمه عليهم السلام و بزرگان دين بوده است و ترس از گناهان همواره منشأ اعمال صالح و نيك در انسانها بشمار مى رود.

انسان مؤمن پيوسته بايد در حال ترس از خداوند و دورى ازگناهان باشد. امام صادق عليه السلام مى فرمايد: شخص باايمان گرفتار دو ترس است. يك ترس مربوط به گناهى كه كرده و نمى داند كه خدا نسبت به او چه مى كند آيا عفو مى كند؟ يا او را عذاب مى نمايد؟

ترس دوم: مربوط به عمرى كه در پيش دارد كه چه مهلكه هايى را ممكن است كسب كند. ممكن است در آينده مرتكب گناه و كفر شود پس او صبح نمى كند مگر اينكه ترسناك است هميشه در حال ترس است و او را بجز ترس از خدا و عذابش اصلاح نمى كند.(3)

ص: 21


1- . «رضى اللّه عنهم و رضوا»؛ (بينه/ 8)
2- . «وعداللّه المؤمنين»؛ (توبه/ 71)
3- . الكافى، ج 2، ص 57.

زمينۀ گناه

براى انسان زمينه هاى گناه فراوان است از جمله آثار ترس از گناهان اين است كه انسان عامل گناه را بشناسد و با آن مبارزه كند مهم ترين عامل شيطان است كه قسم ياد كرده است انسان را از راه راست بازدارد. قرآن مى فرمايد:

شيطان گفت: «خدايا قسم به عزّت و جلال تو كه تمامى مردمان را گمراه مى سازم مگر بندگان خالصت را.»(1)

و خداوند به انسان هشدار داد:

«شيطان ارادۀ گمراهى آنان را دارد به نحوى كه از هر سعادت و خوشبختى به دور باشند.»(2)

شيطان راههاى گمراه كنندۀ فراوانى پيش پاى انسان مى گذارد تا به هر صورت ممكن او را به وسيلۀ ارتكاب بر گناه از خداوند دور سازد و براى هر كس به اندازه ايمانى كه دارد، دام مخصوص نهاده است.

على عليه السلام مى فرمايد:

«بدانيد كه شيطان راههاى فريب خود را براى شما آسان مى نمايد تا به جاى قدمش گام نهاده از او پيروى كنيد.»(3)

فرار از شيطان

براى اينكه شيطان نتواند بر انسان مسلّط شود و كارهاى خير او را باطل كند و او را به طرف گناه سوق دهد خداوند دستورالعملهايى به انسان گوشزد فرموده است.

1 - ايمان و توكّل به خدا: قرآن مى فرمايد: «محققّاً شيطان هرگز بر كسى كه به خدا ايمان آورده و بر او توكّل و اعتماد كرده تسلط نخواهد بود.»(4)

2 - پناه بردن به خدا: قرآن مى فرمايد: «هر گاه خواستى قرآن را تلاوت نمايى اوّل از شر وسوسه هاى شيطان رجيم به خدا پناه ببر.»(5)

3 - گفتن ذكر خدا: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «گفتن لا اله الاّ اللّه شيطان را از انسان دور مى كند.»(6)

و امام صادق عليه السلام فرمودند: «بر قله و بلندى هر پلى شيطانى است، پس هر گا به آن برخورد كردى

ص: 22


1- . «قال فبعزتك لاغوينهم»؛ (ص/ 82)
2- . «و يريد الشيطان»؛ (نساء/ 60)
3- . نهج البلاغه، خطبۀ 138.
4- . «انه ليس له شيطان»؛ (نحل/ 99)
5- . «فاذا قرأت القرآن»؛ (نحل/ 98)
6- . ارشاد القلوب، ص 19.

بسم اللّه بگو و از آن عبور نما.»(1)

4 - دعا كردن: امام سجاد عليه السلام در ضمن دعايى چنين تعليم فرمودند: «خداوندا، بر محمد صلى الله عليه و آله و سلم و عترت پاكش عليهم السلام درود فرست و شدت و سختى هاى حوادث عالم را بر ما آسان ساز و از شر و آسيب دامهاى شيطان و قهر و اقتدار شيطان محفوظ دار.»(2)

5 - مراقبت از وسوسه هاى شيطان: على عليه السلام فرمودند: خداوند بزرگ به موسى عليه السلام امر فرمود: «اى موسى توصيۀ چهارگانه مرا به ذهن خود بسپار از آن جمله تا حيات دارى شيطان را مرده حساب نكن تا از شرّش خودت را درامان بدانى.»(3)

6 - عجله در كار خير: امام باقر عليه السلام فرمود: «كسى كه قصد انجام كار خيرى را دارد در بجا آوردن آن عمل تعجيل نمايد، چون در هر عمل خيرى كه با تأخير انجام بگيرد، شيطان در آن مداخله مى كند.»(4)

7 - تلاوت قرآن: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «هيچ امرى بر شيطان سخت تر از تلاوت قرآن نيست. بودن قرآن در خانه موجب دفع شيطان است.»(5)

8 - حفاظت بر نمازهاى پنجگانه: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «شيطان تا مادامى كه مؤمن نمازهاى پنجگانه اش را محافظت مى نمايد از او خائف است، پس هر گاه اين امر را مراعات ننمود بر او جرأت پيدا مى كند و او را در خطرات مى اندازد.»(6)

9 - روزه، صدقه، عمل صالح، آمرزش از خدا: از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سؤال شد كه چه عملى شيطان را از ما دور مى سازد؟

فرمودند: «روزه صورت او را سياه مى گرداند و صدقه كه او را مى شكند و دوستى در راه خدا و بر انجام اعمال صالح كوشا بودن ريشه اش را قطع مى نمايد و از خدا طلب آمرزش نمودن رگ حياتش را قطع مى كند.»(7)

10 - نيت خالص، تسبيح خدا، صبر، رضا، توكّل، خيرخواهى: امام صادق عليه السلام فرمودند: «يكى از سخنان ابليس است كه مى گويد، همۀ افراد در قبضۀ قدرت من مى باشند بجز پنج گروه كه من تسلّطى بر آنان ندارم.

1 - شخصى كه بخدا با نيّت درست تمسك جويد و در تمام امور به او تكيه نمايد.

2 - كسى كه در شب و روز بيش از ديگران خدا را تسبيح نمايد.5.

ص: 23


1- . المحاسن، ص 273.
2- . صحيفۀ سجاديه دعاى 4.
3- . خصال، ج 1، ص 217.
4- . بحار، ج 71، ص 225.
5- . عدة الداعى، ص 272.
6- . عيون الاخبار، ج 2، ص 28.
7- . بحار، ج 96، ص 255.

3 - كسى كه براى برادر مؤمن خود آنچه كه براى خود دوست دارد، دوست داشته باشد.

4 - كسى كه در مصيبتى كه به او مى رسد، جزع و فزع ننمايد.

5 - و كسى كه راضى به تقدير الهى باشد كه، برايش مقرر شده است و براى به دست آوردن روزى تلاش بى اندازه نمايد.»(1)

اين توصيه ها، مختصرى از رهنمودهاى مكتب غنى اسلام، براى رهايى انسان از وسوسه هاى شيطان بود و انسانى كه از ارتكاب گناه مى ترسد، بايد با تمسّك به اين توصيه ها از شيطان دور شود.

گوشه اى از سيرۀ عملى انبيا و ائمه عليهم السلام و ترس از گناه

اشاره

در مورد ترس از گناهان، در تاريخِ اسلام نمونه ها فراوان است. در تاريخ و سيرۀ انبياء و ائمه عليهم السلام در مورد ترس از خداوند نكات زيادى به چشم مى خورد از جمله اين اولياء الهى امام على عليه السلام است.

بحث و تحقيق در مورد خدا ترسى و ترس از گناهان در مورد حضرات ائمه عليهم السلام كارى بس دشوار و سنگين است و از قلم ناتوان ما بر نيايد كه در مورد آن بزرگان مطلبى بنويسيم. اما به طور اختصار و گذرا نمونه اى از اين ترس را در دعاى شريف كميل مى يابيم. آنجا كه حضرت على عليه السلام با خداوند راز و نياز مى كند و از عقوبت دنيوى و اخروى گناه ترسان و لرزان است. در فرازهايى از دعاى كميل مى خوانيم.

1 - طلب بخشش

خدايا گناهانى كه پردۀ عصمت را مى درد، بر من كيفر عذاب نازل مى كند، نعمتها را از من مى گيرد، مانع قبول دعاهايم مى شود، بلا بر من نازل مى كند، بر من ببخش.(2)

2 - اقرار به ضعف

خدايا از تو سؤال مى كنم، از روى خضوع و ذلت و خشوع و مسكنت كه بر من ترحم كنى بر من آسان گيرى، راضى و قانعم سازى.

خدايا بر تن ضعيف و پوست رقيق و استخوان بى طاقتم ترحم فرما و از زندان سخت گناهانم رهايى بخش.(3)

3 - اقرار به قدرت خدا

خدايا پادشاهى تو بسيار باعظمت است، مقامت بسى بلند و مكر و تدبيرت در امور پنهان و فرمانت در جهان هويدا و قهرت بر همه غالب و قدرتت بر همۀ عالم نافذ است و كسى از قلمرو

ص: 24


1- . بحار، ج 69، ص 378.
2- . «اللهم اغفر لى الذنوب...»؛ (دعاى كميل)
3- . «يا رب ارحم ضعف بدنى»؛ (دعاى كميل)

حكومتت نمى تواند فرار كند.(1)

4 - يادآورى لطف خدا

خدايا دلم آرام و خاطرم آسوده به اين بود كه هميشه مرا ياد كردى و بر من لطف و احسان نمودى، و چه بسيار گناهانم را پوشاندى و چه بسيار بلاهاى سخت را از من دور گرداندى و چه بسيار از لغزشها مرا نگاه داشتى و چه بسيار ناپسندها كه از من دور كردى و چه بسيار مدح و ثناى نيكو كه من لايق آن نبودم و تو از من بر افكار و زبانها منتشر ساختى.(2)

5 - اقرار به گناه

اى خدا! غمى بزرگ در دل دارم و حالى بسيار ناخوش و اعمالى نارسا، زنجيرهاى علايق مرا دربند كشيده و آرزوهاى دور و دراز دنيوى از هر سودى مرا بازداشته و دنيا به خدعه و غرور و نفس به جنايت مرا فريب داده است.(3)

خدايا من به عصيان بر خود ستم كردم و از نادانى بر نافرمانى تو جرأت پيدا نمودم.(4)

6 - استغفار

خدايا پس از تقصير و ستم بر نفس، با عذرخواهى و شكسته دلى و تقاضاى عفو و آمرزش و زارى و تصديق و اعتراف به گناه خود به سوى تو آمدم. خدايا عذرم را بپذير زيرا پناهگاهى ندارم.(5)

7 - ترس از كيفر و عذاب در دنيا و آخرت

اى خدا! تو بى طاقتيم را بر اندك رنج و عذاب دنيا و آلام آن مى دانى با آنكه رنج و عذاب دنيا اندك و زمان آن كم است و دوامش ناچيز و مدتش كوتاه است. پس من چگونه طاقت آورم در عذاب عالم آخرت و آلام سخت آن عالم را تحمل كنم و حال آنكه مدت آن عذاب طولانى است و زندگى در آن هميشگى و هيچ تخفيفى بر اهل عذاب در آنجا نيست. آن عذاب تنها از قهر و غضب و انتقام تست كه هيچكس از اهل آسمان و زمين تاب و طاقت آن را ندارد. اى سيّد من، پس من بندۀ ناتوان و ذليل و حقير و فقير و دورماندۀ تو چگونه تاب آن عذاب را دارم(6)؟

و اين فرازها، گوشه هايى از خوف على عليه السلام از خداوند متعال و اقتدار اوست و اين ترس آنچنان بر حضرت مستولى مى شد كه گاه از فرط غصه و گريه به حالت بيهوشى درمى آمد.

ص: 25


1- . «اللهم عظم سلطانك»؛ (دعاى كميل)
2- . «اللهم مولاى كم من قبيح»؛ (دعاى كميل)
3- . «اللهم عظم بلايى»؛ (دعاى كميل)
4- . «ظلمت نفسى»؛ (دعاى كميل)
5- . «يا الهى بعد تقصيرى»؛ (دعاى كميل)
6- . و انت تعلم ضعفى. دعاى كميل.

اين حالات على عليه السلام است كه در دل هرگز فكر گناه را هم وارد نمى كرد. و اين گريه ها و ناله ها از خوف آن خطاهايى بود كه ندانسته بر او مسلّط مى شد.

سوم: ترس از اولياء الهى

يكى از انواع ترس مثبت ترس از اولياء الهى است. گرچه اين ترس در مرحلۀ پايين ترى از ترس خداوند قرار دارد و بالاترين ترس، ترس از خداست. اما اگر اين ترس هم مانع گناه و زمينۀ كمال در انسان شود، ترس مثبت و پسنديده است براى آنكه اين ترس نيز زمينۀ ترس از خدا را فراهم مى كند.

برخى افراد به احترام اولياء الهى و ائمه عليهم السلام در شهادات و ايام منصوب به اين حضرات گناه نمى كنند و از آنها مى ترسند. اين مسئله در محاكم قضايى هم مطرح است كه در ايام سوگوارى و عزاى ائمه عليهم السلام مثل ايام محرم و صفر و ماه مبارك رمضان، شهادت حضرت على عليه السلام آمار جنايات بسيار كاهش مى يابد.

ترس از ائمه عليهم السلام، از آنجا كه زمينه ساز ترك گناه است ترسى ارزشمند و كمال آفرين است و بجاست كه انسان اين ترس را در خود تقويت كند.

چهارم: ترس از قانون

يكى از ترسهاى مفيد، كه موجب جلوگيرى از ارتكاب جرم مى شود، ترس از قانون الهى است.

در قانون اسلام و حكومت اسلامى ارتكاب بعضى از گناهان حدود الهيه و شرعى دارند. به طور مثال: زنا تعزير و سنگسار و حدّ را به دنبال دارد. دزدى، بريدن دست، زندان و تعزير در پى دارد، آدمكشى، ديه، اجراى قصاص و اعدام و زندان را در پى دارد و همينطور ساير گناهانى كه در هر جامعه ممكن است به وقوع بپيوندد قانون اسلام براى جلوگيرى از جرائم، مجازاتهايى را در نظر گرفته است.

برخى افراد به خاطر ترس از مجازات و محدوديتهاى قانونى، از ارتكاب جرم دورى مى كنند.

اين ترس گرچه در مراتب ترس از خداوند در درجۀ پايينى است اما چون محركى براى ترك گناه و رشد و كمال است، ترس مثبت بشمار مى رود.

در نهايت اين ترس، انسان را به تعبّد و پيروى از دستورات الهى مى رساند.

پنجم: ترس از افراد متشخص

يكى از ترسهاى مثبت، ترس از اولياء، مربيان، مسئولين اداره، مأمورين راهنمايى و رانندگى مدير كل، وزير يا وكيل، مسئولين شهر و استان مى باشد.

معمولاً در حضور اين افراد متشخّص، عوام سعى دارند خلاف نكنند. هر فردى به تناسب

ص: 26

برخوردى كه با افراد بالا دارد، سعى مى كند در حضور آنها مرتكب خلاف نشود.

انگيزۀ اين ترس، به خاطر ترس از جريمه شدن، مجازات شدن، توبيخ شدن ترس از آبروريزى، ترس از زير سؤال رفتن، ترس از عكس العمل و رفتارهاى تند اين افراد مى باشد.

گرچه اين ترس هم در درجۀ پايينى است. اما چون انسان را از كار خلاف هرچند در مدت كوتاه بازمى دارد، ترس مثبت است.

انسان در اينگونه موارد مجبور مى شود و براى او توفيق اجبارى پيش مى آيد كه گناه نكند و در نهايت نتيجۀ ترس اين خواهد بود آمادگى پيدا كند كه كارهاى خوب را فقط براى خدا انجام دهد و كارهاى بد را فقط براى خدا ترك كند گرچه مأمور ظاهرى در بين نباشد و از مردم كسى او را نبيند.

مهم انگيزۀ ترك كارهاى خلاف بهر عنوان است.

ششم: ترس از انحراف

يكى از انواع ترسهاى مثبت ترس از منحرف شدن است. اگر انسان احتمال مى دهد كه خود و فضاى آلوده او را منحرف مى كند، خوب است كه بترسد و خود را به فضاى آلوده نرساند و هميشه در فضاهاى پاك باشد و از افراد آلوده بترسد و گريزان باشد.

اگر مى تواند با ميكروب و ويروسهاى جسمى و روحى و معنوى مقابله و مبارزه كند و اين كار را انجام دهد، اگر ضعيف است و قدرت مقابله ندارد، حداقل خود را از مفاسد دور نگهدارد.

اگر مى تواند با گناه مقابله كند، اما اگر نمى تواند در فضاى گناه نرود و زمينه و مقدمۀ گناه را براى خود بوجود نياورد.

به طور مثال: انسان اگر مى داند نمى تواند خود را حفظ كند به مراكز فساد و اعتياد قدم نگذارد. و از اين مراكز دورى كند.

اگر دانش آموزى از آبروى خويش بترسد و تقلّب نكند، اين ترس او را از انحراف و گناه تا تقلب بازداشته است.

اگر فردى از دوست ناباب بترسد و احتمال انحراف دهد و اين احتمال موجب ترك دوستى شود، اين ترس، مثبت است.

اگر فردى به خاطر هتك حرمت و زندان دزدى نكند اين ترس، ترس مثبت به شمار مى رود.

به هر حال ترس از انحراف و دورى از منابع و مراكز فساد به انگيزۀ سالم ماندن و فاسد نشدن، ترس مثبت است و اين ترس اينان را از مفاسد و گناهان بيشمارى باز مى دارد. در نتيجه انسان در مسير قرب الهى قرار مى گيرد و اين ترس، باعث رشد انسان مى شود.

ص: 27

هفتم: ترس در خلوتها

اشاره

يكى از انواع ترس مثبت ترس در خلوتهاست. در آنجايى كه هيچكس شاهد و ناظر بر اعمال انسان نيست و عامل كنترل مادى وجود ندارد اين ترس مورد تأييد خداوند است و قرآن مى فرمايد:

همانا آنها كه از خداى خود در پنهان مى ترسند آنها را آمرزش و پاداش بزرگ خواهد بود.(1)

بيان شد كه گاهى ترس از مربى، اولياء، مأمورين قانون و افراد متشخص، عامل كنترل كننده است.

اما همۀ اينها ترس مقطعى است و بسيارى از افراد در مواقعى كه مأمور كنترل نباشد دچار لغزش و انحراف مى شوند.

بر اين اساس، تقويت اين انگيزه و ايمان در افراد مؤمن و معتقد به امور معنوى لازم و ضرورى است كه انسان به يقين برسد كه گرچه در مكان خلوت گناه مى كند و عامل كنترل مادى را در كنار ندارد اما تنهاى تنها هم نيست.

از نظر مكتب مقدس اسلام انسان هر عملى را انجام دهد از طريق دوربينها ومراقبين مختلفى كنترل مى شود و در روز حسابرسى اعمال در قيامت، انسان همۀ اعمال نيك و بد خود را در كنار خويش خواهد داشت. پس لازم نيست كه حتماً عامل كنترل مادى مانع خلافكارى انسان شود بلكه ايمان به عاملين كنترل الهى، بر انسان لازم مى گرداند كه حتى در خلوتها هم گناه نكند و از ارتكاب گناه بترسد.

مراقبين اعمال

اشاره

از نظر قرآن و عترت عليهم السلام اعمال انسان توسط عناصر و عوامل مختلف كنترل مى شود. در اينجا به طور مختصر و گذرا به اين مراقبين اشاره مى شود.

الف - خداوند

از جمله مراقبين اعمال انسان خداوند است. قرآن مى فرمايد:

«آيا نمى دانند كه خداوند شما را مى بيند.»(2)

و على عليه السلام مى فرمايد: «از گناهان و معاصى در خلوتها بترسيد زيرا كسى شاهد است كه هم او حاكم خواهد بود.»(3)

و آيۀ ديگرى مى فرمايد: «روز قيامت خداى متعال همه را زنده مى كند و به كارهايى كه انجام داده اند، آنان را باخبر مى سازد. خدا آمار گرفته، امّا مردم فراموش كرده اند و خدا بر هر كارى قدرت دارد.»(4)

ص: 28


1- . «ان الذين يخشون»؛ (ملك/ 12)
2- . «الم يعلم بان اللّه»؛ (علق/ 14)
3- . اتقوا من معاصى اللّه فى الخلوات فان الشاهد هو الحاكم. نهج البلاغه، كلمات قصار.
4- . «يوم يبعثهم اللّه جميعاً»؛ (مجادله/ 6)

برخى از اعمال را انسان فراموش مى كند كه انجام داده است اما در قيامت همۀ آن اعمال راحاضر و مهيّا مى بيند.

ب - ملائك

يكى از ناظران اعمال انسان ملائك مى باشند. قرآن مى فرمايد:

«شما حرفى نمى زنيد مگر آنكه عتيد و مراقب، حاضر و بر آن آماده است.»(1)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد: «و هر فردى را فرشته اى براى حساب به محشر كشاند و فرشته اى نيك و بدش را گواهى دهد.»(2)

ج - پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم

از جمله شاهدان اعمال، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد. قرآن مى فرمايد: «چگونه است، آنگاه كه در قيامت از هر طائفه اى گواه و شهيدى بياوريم و تو را (اى پيامبر خاتم) بر اين امّت به شهادت و گواهى بخواهيم.»(3)

بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ائمه عليهم السلام و امام معصوم عصر امام زمان عليه السلام نيز شاهد و ناظر بر اعمال انسان هستند.

د - زمين

از جمله شاهدان و ناظران اعمال انسان زمين است كه در قيامت اعمال انسان را بيان مى دارد.

قرآن مى فرمايد: «(وقتى هنگامۀ قيامت شود) زمين مردم را به حوادث خويش آگاه مى كند.»(4)

ه - اعضاء و جوارح انسان

يكى از شاهدان اعمال، اعضاء و جوارح خود انسان است. قرآن مى فرمايد:

«تا چون همه به دوزخ رسند آن هنگام، گوش، چشمها و پوست بدنها بر جرم و گناه آنها گواهى دهند.»(5)

در مقابل اين همه ناظر اعمال و شاهد افعال انسان، آيا لازم نيست كه انسان در خلوتها نيز از خداوند بترسد. اين ترس در خلوتها، ترسى بسيار مثبت و سازنده است و انسان را بر اعمال و رفتارش، آگاه و بينا مى سازد. زيرا درست است انسان از نظر ظاهرى فردى را نمى بيند كه از او بترسد اما در حقيقت همۀ عالم، شاهد و ناظر بر اعمال او هستند.

اشكالات ترس مقطعى

برخى از افراد تا وقتى كه تحت كنترل باشند مرتكب خطا نمى شوند. اما همين كه از عامل كنترل

ص: 29


1- . «ما يلفظ من قول»؛ (ق/ 17)
2- . «و جاءت كل نفس معها»؛ (ق/ 21)
3- . «فكيف اذا جئنا»؛ (نساء/ 40)
4- . «يومئذ تحدث اخبارها»؛ (زلزال/ 4)
5- . «حتى اذا ما جاؤها»؛ (فصلت/ 20)

جدا شدند، گناه و خلاف را انجام مى دهند.

به طور مثال، معتاد تا در مراكز بازپرورى است، از ترس، اعتياد را ترك مى كند اما وقتى بيرون رفت دوباره به طرف اعتياد كشيده مى شود.

برخى از رانندگان، در حضور مأمورين انتظامى و از ترس آنها، قانون را رعايت مى كنند اما در جايى كه مأمورى نباشد، انسانهاى منضبط و قانون شناس بسيار كم هستند.

برخى از دانش آموزان از ترس معلم تقلّب نمى كنند يا سر و صدا نمى نمايند، اما همين كه معلم سرش را بگرداند و به سوى ديگرى متوجه شود، دانش آموز منظم بسيار كم است.

برخى فرزندان تا تحت كنترل اولياء خود هستند مرتكب خلافهايى چون دزدى، خرابكارى، كتك كارى، فحش، تجاوز به حقوق ديگران، اذيت و آزار خواهر يا برادر نمى شوند و يا درس خوب مى خوانند، اما وقتى كه از عامل كنترل جدا شدند چنين نيستند.

برخى از افراد جامعه تا وقتى كه كنترل قانونى باشد مرتكب خلاف نمى شوند اما وقتى كنترل نباشد، اكثر افراد از رشوه، ربا، دزدى، كم كارى، فساد اخلاقى و اجتماعى روى گردان نيستند و بنا به عوامل و انگيزه هاى مختلف مرتكب خلاف مى شوند.

ايجاد انگيزه

براى اينكه همۀ افراد جامعه از قانون الهى و شرعى پيروى كنند و تنها در حضور ديگران مرتكب خلاف نشوند بلكه هميشه خود را در محضر خدا ببينند بايد انگيزۀ عمل خوب در آنها تقويت شود.

احترام به قانون يك وظيفه تلقى شود، عدم تجاوز به حقوق ديگران، بزهكارى، خلافكارى و ساير مواردى كه شايد افراد به خاطر ترس از ديگران انجام ندهند، بايد براى آنها به عنوان ارزش مطرح شود و آنها در همه حال اين قوانين را رعايت كنند تا احترام به قانون در آنها به صورت ملكه در آيد چنان شود كه اگر فرد از عوامل كنترل دور شد، دچار انحراف و لغزش نشود و براى ترك معاصى انگيزه داشته باشد.

ايجاد انگيزه بايد توسط مربى انجام شود و مربى با آشنا كردن مترّبى خود به موازين شرعى، قانونى و عقلى، احترام به قانون را يك وظيفه تلقّى كند و در هر حال به آن احترام بگذارد.

ص: 30

نمادهاى ترس منفى، نابجا و مضر

اشاره

ص: 31

ترس منفى

بر خلاف ترس مثبت كه ارزش آفرين است و موجب رشد و تعالى انسان مى شود، ترس منفى يك خلأ روحى به شمار مى رود. انسان ترسو يك ضعف و كاستى روحى دارد و ترس منفى در حقيقت يك بيمارى است. ترس منفى بروز يك مشكل روانى در افراد ترسو است و همانگونه كه بيماريهاى جسمى، احتياج به شناخت عامل و درمان دارد، در مورد ترس كه يك بيمارى روحى است نيز درمان بسيار اهميت دارد.

عوامل ترس منفى، شناخت ترس كه اصولاً ترس منفى چيست؟ آشنايى با آثار ترس منفى روشنگر راههاى درمان ترس منفى است.

همانگونه كه اولياء و مربيان و خود انسان نسبت به درمان كاستى هاى جسمى، همّت مى ورزند، در مورد درمان كاستى هاى روحى نيز بايد اين اهتمام را داشته باشند تا بتوانند با درمان كاستى هاى روح، ديگر ابعاد وجوديش را از آثار اين كاستى محفوظ دارند.

به هر حال هر عضوى كه دچار بيمارى و نقصى شود، انسان را دچار ناراحتى و مشكل مى كند و ساير اعضاء مادى و معنوى انسان نيز از اين عوارض مصون نخواهند بود.

ترس يك خلأ روحى فراگير است كه اكثر افراد از كودك و جوان و بزرگسال و حتى سالمند از آن مصون نيستند. و بسيارى از افراد از مسائل مختلف در هر دوران از زندگى خود بى جهت مى ترسند و وحشت دارند، كه حتى در بسيارى موارد موجب ركود علمى، معنوى و روحى و اجتماعى آنها مى شود. ابتدا به شناخت انواع ترس اشاره اى گذرا داريم.

انواع ترس

1 - ترس از حيوان

يكى از انواع ترس، ترس از حيوانات است. انسان از بعضى حيوانات واقعاً بايد بترسد. زيرا اين حيوانات وحشى و درنده اند و اگر كوچك هم باشند، سمى و خطرناك به شمار مى روند و اين شجاعت نيست كه برخى بدون تجهيزات و به حساب اينكه نمى ترسند به اين حيوانات نزديك شوند و جان خود را در معرض خطر قرار دهند اين كار بى احتياطى است. حيواناتى چون شير، گرگ، پلنگ و يا مار سمّى واقعاً ترس دارند و انسان بايد وسيلۀ دفاع و مقابله با اينها را در اختيار داشته باشد.

اما بعضى از حيوانات واقعاً ترس ندارند. مثلاً برخى افراد از موش يا سوسك و مارمولك مى ترسند اين ترس يك خلأ و ضعف است زيرا اين حيوانات ترس ندارند و براى انسان خطر

ص: 32

مهمى را بدنبال ندارند.

2 - ترس از تاريكى

ترس از تاريكى نوع ديگرى از ترس است. برخى افراد بدون دليل واضحى از تاريكى وحشت دارند، اين مطلب روش است كه تاريكى وحشت ندارد چرا انسان بايد از تاريكى بترسد؟

3 - ترس از فضاى بسته

يكى ديگر از انواع ترس، ترس از فضاى بسته است. برخى افراد در فضاهاى محدود و دربسته احساس ترس مى كنند.

4 - ترس از مكانهاى بلند

ترس از مكانهاى بلند، يكى ديگر از انواع ترس است. برخى افراد بدون دليل از بلنديها وحشت دارند، از پشت بام، از قله هاى كوه، از بالاى پل و از ساير بلنديها بى جهت مى ترسند. در حالى كه اين مكانها چيزهاى ترسناكى نيستند و با استفاده از وسائل ايمنى و دقت در رعايت نكات ايمنى، ترس مفهومى نخواهد داشت.

5 - ترس از خون

از ديگر انواع ترس، ترس از خون است. برخى افراد با مشاهدۀ خون كه از جاى بريدگى يا خراش يا بينى، جارى مى شود دچار ترس و دلهره مى شوند.

در حالى كه خون ترس ندارد، و با استفاده از كمكهاى اوليّه منشأ خونريزى قابل ترميم است و خونريزى مقطعى خطرى براى انسان ندارد. مگر آنكه شريان قطع شده باشد و يا بريدگى بسيار عميق باشد كه در آن صورت مراجعه به پزشك ضرورى است.

6 - ترس از درد

ترس از دَرد نيز يكى ديگر از انواع ترس است. برخى افراد از درد دندان، درد سر، درد دل يا ساير اعضاء خود دچار ترس و دلهره مى شوند و گمان مى كنند كه مى ميرند و يا گمان مى كنند كه اين درد هميشگى خواهد بود.

در حالى كه درد، عامل دفاعى بدن بشمار مى رود و به محض آنكه عامل بيمارى شناخته و درمان شود، درد نيز از بين خواهد رفت.

اين ترس، ترس نابجايى است و دلهره و ترس، درد و ناراحتى انسان را افزايش مى دهد و

ص: 33

مقاومت بدن را در مقابل بيمارى كم مى كند.

7 - ترس از آب

يكى ديگر از انواع ترس، ترس از آب است. برخى افراد به خاطر ترس از آب حاضر به شنا كردن نيستند و از اين نعمت و ارزش اسلامى محروم مى شوند، اما كسانى كه مى خواهند شنا ياد بگيرند، ابتدا ممكن است از آب بترسند اما وقتى شنا ياد بگيرند نه تنها از آب نمى ترسند بلكه لذت مى برند و تلاش مى كنند كه به عمق هرچه بيشتر بروند. و داخل آب بمانند.

آب در حقيقت ترس ندارد عاملى كه موجب ترس مى شود مهم است. زيرا اكثر كودكان در ابتداى كودكى از آب و شنا و حمام به شدت وحشت دارند و به هيچ عنوان با رضا و رغبت حمام نمى كنند. لذا بايد عامل ترس از بين برود تا فرد دست از ترس نابجاى خود بردارد و آب را چيز ترسناكى تصوّر نكند.

8 - ترس از بيمارى

ترس از بيمارى نيز يكى ديگر از انواع ترس است. برخى افراد به شدت از شنيدن و به ياد آوردن بيماريها مى ترسند، از عمل كردن وحشت دارند، از بيمارستان ترس دارند و گاهى مدتها بيمارى و ناراحتى و درد را تحمل مى كنند اما حاضر به بسترى شدن در بيمارستان نيستند.

ترس از بيمارى يك ناراحتى فراگير است. اكثر افراد بيماريهاى كوچك خود را بزرگ جلوه مى دهند و اين كار آنها را دچار ترس و دلهره بيجا مى كند. مثلاً اگر سرشان درد بگيرد، بجاى احتمال سردرد معمولى، احتمال تومور مغزى، سكتۀ مغزى، ميگرن و ناراحتى هاى حاد ديگر را مى دهند.

در حالى كه اين سردرد ممكن است با مراجعه به پزشك و تجويز دارو و شناخت عامل بيمارى خيلى زود بهبود پيدا كند. در مورد بيماريهاى ديگر نيز موضوع مصداق دارد.

در اكثر موارد عوارض ترس از بيمارى، بيشتر از خود بيمارى، بيمار را عذاب و رنج مى دهد، تا جايى كه فرد بيمارى خود را يك بيمارى لاعلاج و يا بسيار سخت تصوّر مى كند.

9 - ترس از انتقاد، ابراز عقيده يا پيشنهاد

ترس از ابراز عقيده و مطرح كردن انتقاد يا پيشنهاد نيز از انواع ترس است. اين ناراحتى نيز در بين اكثر افراد كه مسئوليتى دارند به چشم مى خورد.

دانش آموز مى ترسد به معلّم پيشنهاد دهد يا از او انتقاد كند. فرزند جرأت ابراز عقيده در جمع والدين را ندارد. كودك از ابراز عقيده در بين همكلاسى يا همبازيهاى خود وحشت دارد. جوان در عرصۀ كار و تحصيل و تلاش جرأت ابراز عقيده را در خود نمى بيند.

ص: 34

عوامل مختلفى باعث اين ترس مى شود كه مهم ترين آن ترس از لطمۀ اجتماعى، ترس از خرد شدن شخصيت، ترس از زير سئوال رفتن، ترس از ردّ عقيده، ترس از عدم اثبات عقيده، عدم وجود اعتماد به نفس و ترس از توبيخ است.

در حالى كه انسان لازم است، شهامت و قدرت ابراز عقيده را در هر مورد داشته باشد. با فرض اينكه گاهى عقيده اش رد يا مورد سؤال هم واقع شود، امّا كم كم اين ابراز عقيده، به او تجربه و رشد و كمال مى آموزد و در صحنه هاى گوناگون علمى، مذهبى، صنعتى، صاحب قدرت اختراع و ابداع و نظر كاربردى مى گردد.

اگر كسى از ابراز عقيده بترسد هرگز رشد نمى كند و به كمال دست نمى يابد.

اما اين نكته نيز لازم به تذكر است كه روش انتقاد صحيح، در اسلام و برخورد با نظرات ديگران راههاى اصولى دارد كه بايد به آنها عمل شود.(1)

انسان نبايد در انتقاد از ديگران، آنها را مورد سرزنش، توبيخ، تمسخر، بى احترامى و هتك حرمت قرار دهد و بايد سعى نمايد در انتقاد مرتكب گناه نشود.

10 - ترس از آينده

يكى ديگر از انواع ترسهاى مضر ترس از آينده و عاقبت كار دنيا است. اين موضوع نيز موضوعى فراگير است و اكثر افراد از اين نوع ترس رنج مى برند و اين ترس عواقب سويى در زندگى، آينده، شخصيت و عاقبت آنها برجاى مى گذارد رسوخ اين ترس در دل افراد، به دليل ضعف ايمان است. زيرا مؤمن به خداوند تكيه دارد و از آينده هيچ ترسى به خود راه نمى دهد. نعمت امروز را غنيمت مى شمارد و به فكر فرداهاى نيامده مى باشد.

البته اين نكته به آن معنا نيست كه انسان كار و تلاش نكند، بلكه انسان بايد كار كند، زحمت بكشد، اسراف و زياده روى نكند، و در مورد آيندۀ خود به خدا متّكى باشد. توكّل به خدا ترس از آيندۀ دنيوى را از بين مى برد، اما غصّه و ترس بيهوده از آينده در مكتب اسلام نامفهوم است.

على عليه السلام مى فرمايد:

«اى مردم، رزق و روزيى كه بر شما ضمانت شده، شما را از واجبات بازندارد. و انسان اگر توكّل داشته باشد، به واسطۀ ترس از تنگدستى، چيزى را سؤال نمى كند، ردّ نمى كند و نگه نمى دارد چون فقر و غنى را به دست خدا مى داند.»(2)

و امام سجاد عليه السلام فرمود:

«ديدم تمام خوبى و بركت را در بريدن طمع از مال مردم و آنچه پيش آنان است و هر كس به مردم اميد

ص: 35


1- . توضيح بيشتر را در اثر ديگر مؤلف «نيازمنديهاى نسل جوان» مطالعه نماييد.
2- . ارشاد القلوب، ص 120.

نداشته باشد و كارش را به خدا واگذار كند. در تمام امورش خداوند بر آنچه كه او طالب است جواب دهد و حاجت او را روا كند.»(1)

11 - ترس خيالى

ترس خيالى نيز يكى ديگر از انواع ترس است. برخى افراد از مردن مى ترسند و حتى حاضر نيستند، لحظاتى كنار مرده بسر برند و يا تنها باشند، و يا شب به گورستان بروند.

با آنكه مى دانند كه مرده، كارى به انسان ندارد و موجودى بى آزار است.

برخى افراد از جنّ مى ترسند. جن ها موجوداتى هستند كه به انسان آزارى نمى رسانند و از مخلوقات خداوند به شمار مى روند چنانكه ملائكه چنين هستند. اما برخى افراد به شدت از جن در وحشت و ترس بسر مى برند.

برخى افراد از موجودات خيالى چون غول و پرى در وحشت و هراسند در حالى كه اين موجودات، موجودات حقيقى نيستند.

خيالات و اوهام، منشأ بسيارى از ناراحتى هاى روحى در انسان بشمار مى رود. لذا از نظر اسلام خيال و وهم مطرود است.

شناخت عوامل ترس

اشاره

براى بررسى راههاى درمان هر بيمارى ابتدا شناخت عوامل بيمارى مهم هستند. در مورد ترس مسئله چنين است كه بايد ابتدا مشخص شود كه عامل ترس چيست؟ چه عواملى موجب بروز ترس در كودك يا نوجوان و يا جوان و حتى بزرگسال مى شود؟

در اينجا بايد مورد بحث و بررسى قرار دهيم كه آيا اين ترسى كه معمولاً مردم دارند ترسى بجا يا نابجا مى باشد واگر نابجا مى باشد، روش برخورد و مقابلۀ صحيح با آن چيست؟

چه كنيم كه بچّه ها ترسو نشوند و چگونه برخورد كنيم تا بچّه ها شجاع شوند، اولياء زمينه هاى لازم و پيشگيريهاى لازم را بايد اعمال كنند كه در ديگران حالت ترس بوجود نيايد زيرا اين ترس خطرات و لطمات زيادى براى انسان در پى دارد.

پس ابتدا بحث راجع به اين است كه، ببينيم چه عواملى موجب مى شود كه انسان ترسو شود؟

با شناخت اين عوامل مى توان از بروز ترس در ديگران پيشگيرى كرد و اگر فردى داراى اين ترس منفى است، او را درمان نمود.

1 - ژنتيك و خانواده

ص: 36


1- . الحقايق، ص 197.

يكى از عوامل ترس ممكن است مسئلۀ ژنتيك و وراثت باشد. اگر پدر يا مادرى ترسو باشند، فرزند آنها نيز معمولاً ترسو خواهد بود.

ترس والدين نه تنها بعد از ولادت در تشكيل ساختار وجودى فرزند مؤثر است و فرزند را ترسو مى كند. بلكه در بخش قبل از ولادت و دوران جنينى و حتّى در قبل از نقل و انتقال نطفه ترس اولياء بر كودكان و در بسيارى از مواقع در ايام كودكى، نوجوانى و جوانى نيز ترس اولياء بر كودكان تأثير خواهد داشت.

در مكتب اسلام تأكيد شده است كه حتماً مادر فرزندان خود را شجاع انتخاب كنيد. در انتخاب همسر، شجاعت فاميل، قبيله و خود او مؤثر هستند.

چنانكه در تاريخ نيز مسطور است كه وقتى على عليه السلام مى خواستند، بعد از حضرت زهرا عليها السلام همسر اختيار كنند، از عقيل كه علم نسب داشت خواستند كه از قبيله اى شجاع براى ايشان همسرى اختيار كند و ايشان نيز از قبيلۀ بنى كلاب، فاطمه بنى كلابه را به همسرى حضرت پيشنهاد كردند و حضرت از ايشان صاحب 4 فرزند پسر شدند كه از جملۀ آنها حضرت ابوالفضل عليه السلام بود.

هنگامى كه مشخص شود كه عامل ترس از بُعد ژنتيك است، درمان آن نيز روشن خواهد بود.

ابتدا لازم است كه به فرد تفهيم شود كه تو در ترسو بودن خود نقشى ندارى و اين تقصير قانون وارثت يا اولياء است كه از طريق انتقال وراثت ترس را به تو منتقل كرده اند. چنانكه كور مادرزاد نيز در كور بودن خود مقصر نيست و عوامل مختلف قبل از تولّد و در حين انعقاد نطفه و بعد در دوران جنينى عامل كور شدن فرزند شده است. بهرحال تشخيص مشكل و ريشه يابى عامل آن در درمان مؤثر خواهد بود در اين صورت وقتى فرد به عامل ترس توجه پيدا كند بايد درصدد زدودن ترس از خود باشد و به روشهاى درمان ترس، دقت بيشترى كند و با اراده و همّت خود بر ترس فائق آيد.

چه بسيار اوليايى كه خود ترسو بوده اند اما فرزندان آنها، ترس اولياء را به ارث نبرده و آن را از وجود خويش طرد كرده و افرادى شجاع و كارآمد شده اند.

قدرت اراده درانسان قادر است كه انسان را به هر كارى وادار كند. و يا هر كار زشتى را از انسان دور نمايد.(1)

2 - جامعه

اشاره

يكى از عوامل ترس جامعه است و افراد جامعه چون پدر، مادر، برادر، خواهر، معلّم، دوست، رسانه هاى گروهى، فيلمها، داستها و كتب و مجلات، گفتگوهاى محافل دوستانه ممكن است سبب بروز ترس در افراد شود. و خود فرد در اين رابطه مقصّر نباشد. بلكه انتقال ترس از بعد اجتماعى صورت گرفته است.

ص: 37


1- . توضيح بيشتر در كتاب «تقويت اراده» اثر ديگر مؤلف.

از ديدن يك فيلم يا صحنۀ ترس آور، از ديدن يك منظرۀ ترس آور يا خواندن داستانهاى ترس آور و يا شنيدن جريانات ترسناك ممكن است فرد به چنين مشكلى دچار شود و ترس در وجودش رخنه كند.

توصيه مهم (1):

توصيه اين است كه با ديدن نشانه هاى ترس در افراد، سعى كنيم ابتدا ريشه ها و زمينه هايى كه موجب ترس در فرد شده اند، بشناسيم و با اين عوامل برخورد صحيح داشته باشيم.

از بين بردن زمينه هاى ترس

سعى كنيم كودكان صحنه هاى ترس آور را تماشا نكنند و تنها به ديدن برنامه هاى مخصوص به خود اكتفا كنند. زيرا در دوران كودكى يكى از عوامل بسيار مهم در ترس كودكان ديدن فيلمهاى جنايى و پليسى است كه شخصيّت كودك را دگرگون مى كند چون روح او هنوز بر واقعيتهاى زندگى آشنا نشده است لذا از ديدن صحنه هاى وحشتناك دچار ترس و رعب مى شود و گاه اين ترس در سالهاى بعد نيز او را رنج و عذاب مى دهد. پس بهترين راه، جدا كردن فرد از عامل ترس آفرين است.

اگر عامل ترس دوست ترسو، مى باشد، كودك را از معاشرت با او منع كنيم و او را از كودك ترسو دور نگهداريم. ترك معاشرت با دوستان ترسو، عاملى براى از بين بردن ترس در افرادى است كه عامل ترس آن، ديگران هستند.

اگر عامل ترس اولياء هستند بايد به آنها تفهيم شود كه عمل ها و كردار آنان در ساختار روحيۀ كودك تأثير مستقيم دارد. اگر پدر يا مادرى از سوسك بترسد، كودك هم از او ياد مى گيرد كه از سوسك بترسد. و اين انتقال ترس از اولياء بر كودك است. توصيه اين است كه لااقل اولياء در حضور كودكان رعايت كنند و با اعمال خود آنها را نيز دچار مشكل ننمايند. كودك پيش از توجه به حرفهاى والدين به رفتار او توجه دارد. اگر مادرى خود بترسد اما با زبان به كودك بگويد نترس، نصيحت او مؤثر نيست.

اگر عامل ترس خواندن مطالب ترسناك است. بايد مجلاّت، كتب و مطالب ترس آفرين را از دسترس فرد ترسو دور نگهداشت زيرا خواندن پى در پى داستانهاى پليسى و جنايى يا ترسناك ترس را در دل افراد رسوخ داده و ريشه دار مى كند لذا بايد تماس و برخورد با عوامل ترس آفرين مستمر نباشد. زيرا در اين صورت فرد را به ترسهاى شديدتر و قوى تر مبتلا مى كند.

3 - تجربه تلخ

اشاره

يكى از عوامل ترس ممكن است تجربه تلخ وترس آفرين باشد. گاهى ممكن است براى فردى زمينه اى پيش آمده كه صدمه و ضربه اى خورده است و اين تجربه تلخ او را از نزديك شدن به كارها

ص: 38

و وسايل خطرآفرين ترسانده است. در غالب اين موارد، بى احتياطى، كم توجهى و بى تجربگى يا جهالت موجب بروز حوادث مى شود ولى گاهى فرد بجاى اينكه تجربه كسب كند و دقّت و مراقبت خود را بالا ببرد، دچار ترس و دلهره مى شود و اين ترس عاملى مى شود كه هيچگاه به وسيله يا عاملى از آن ضربه ديده نشود.

گاه تجربه تلخ در درس خواندن مثل تجديد و مردود شدن است و اين تجربيات افراد را از امتحان و مدرسه و كلاس به حدى مى ترساند كه در جلسۀ امتحان حالش به هم مى خورد و قادر به جوابگويى سؤالات امتحانى نيست.

تجربۀ تلخ از چرخ گوشت، تماس با برق، افتادن از بلندى، خونريزى شديد، بيماريهاى خطرناك و... مى تواند فرد را از اين عامل موارد بترساند.

توصيه

در اينگونه موارد توصيه اين است كه بايد براى فردى كه از وسايل و ابزار گوناگون بر اساس يك تجربه تلخ مى ترسد تحليل شود كه اگر انسان يك بار دقت نكرد و ضربه ديد، مثلاً برق دست او را گرفت يا سوخت يا دچار صدمه جسمى و روحى و فكرى شد، بايد تجربه كسب كند و بار ديگر جانب احتياط را بيشتر رعايت كند. اين مسلّم است كه ابزارى چون برق، گاز، چرخ گوشت، كبريت، وسايل صوتى و... ترس آفرين نيستند. بلكه لازمۀ يك زندگى مرفّه و راحت مى باشند. چيزى كه مهم است استفادۀ صحيح از اين ابزار است.

اگر تجربه تلخ در تجربه علمى و درس خواندن باشد مثلاً مردود شدن يا تجديد شدن فردى را از كلاس و مدرسه و درس بترساند بايد به انسان تفهيم شود، اينطور نيست كه انسان هميشه تجديد يا مردود شود. شكست براى رشد انسان لازم است گاهى فردى به توصيه هاى دلسوزانه اولياء و مربيان خود توجه نمى كند و خود نيز برنامه ريزى درستى براى رشد علمى خود ندارد. اين بى تجربگى و عدم توجه به توصيه اولياء ممكن است باعث رد يا تجديد شدن او شود. اين شكست و تجربه تلخ نبايد او را از مسير دور كند. از درس و كلاس دلزده شده و سرد شود بلكه اين تجربۀ تلخ بايد باعث شود كه به شيوه هاى درست درس خواندن توجه بيشترى كند و شكست خود را جبران نمايد.

4 - عدم آگاهى به عوارض بيمارها

اشاره

يكى از عوامل ترس، ممكن است عدم آگاهى نسبت به عوارض بيماريها باشد. اگر مادرى، فرزندش دچار تب شود و بر اثر عدم آگاهى و مراقبت، كودك دچار تشنج شود. اين مطلب چنان در روح مادر تأثير مى گذارد كه در مراحل بعد، از مختصر ناراحتى كودك دچار ترس و اضطراب شديد

ص: 39

مى شود و فكر مى كند كه لابد اين مورد بيمارى فرزندش هم با آن حالتهاى حاد، روبرو خواهد شد.

اين موضوع تنها در مورد تب نيست بلكه در ساير موارد، نيز اين موضوع هست برخورد با همكارى كه دچار سردرد شده و منشأ آن تومور مغزى بوده، ممكن است فردى با مشاهدۀ مختصر سردرد احتمال تومور مغزى در خود را بدهد. يا بيمارى كه دل درد گرفته و آپانديس داشته است، ممكن است فردى با مشاهدۀ مختصر دل درد بترسد كه شايد دچار آپانديس شده است. در مورد ساير بيماريها نيز اين مسئله مصداق دارد و منشأ اين ترسهاى شديد اولياء نسبت به بيمارى فرزند، يا افراد نسبت به بيمارى خود، عدم آگاهى نسبت به بيماريهاست.

بيمارى و نشانه هاى آن، دفاع صحيح بدن در مقابل ميكروبها و ويروسهاى بيمارى زاست و اغلب بيماريها ترس ندارد.

توصيه مهم (2):

اين نكته قابل توجه است كه بى احتياطى در مورد بيماريها و عدم مراقبت از كودك مخصوصاً اگر آگاهانه باشد امرى نابخشودنى است.

اما اگر فردى نهايت دقت را در مورد سلامت خود و كودك به خرج داد و احياناً دچار بيمارى شد، بيمارى او هيچگاه ترس ندارد، بلكه ترس از بيمارى، عوارض آن را شديدتر مى كند.

اين نكته نيز حائز اهميت است كه بسيارى از بيماريها از نظر آثار جسمى، مشترك است و عوامل مختلفى ممكن است باعث بيمارى شود. سردرد هميشه به خاطر عامل تومور مغزى نيست. بلكه شايد يك سرماخوردگى ساده باشد. دل درد هميشه ناشى از كيست و آپانديس و كيسه صفرا نيست، شايد منشأ آن عفونت سادۀ دستگاه گوارش باشد. تب هميشه عامل يا زمينۀ تشنج و بيمارى حاد تنفسى و عفونى نيست و در اغلب موارد ناشى از دفاع سالم بدن در مقابل ويروس و ميكروب است و ترس آفرين نمى باشد.

در اينجاست در مى يابيم كه ترس از بيمارى، بيشتر از خود بيمارى، سلامت جسم و روح انسان را تهديد مى كند. انسان بايد به جاى ترس از بيمارى و احتمالهاى منفى، درصدد رشد آگاهى نسبت به بيماريها و آشنايى با علائم هر بيمارى باشد و بر اولياء لازم است كه كمكهاى اوليه در رابطه با برخورد صحيح با بيماريها را فراگيرند و آنها را بكار ببندند و سلامت و بهداشت خود و خانواده را به وسيلۀ آگاهى بيشتر دوام و بقاء بخشند.

5 - جهالت و نادانى

اشاره

يكى از عوامل ترس منفى جهالت و نادانى است. منشأ بسيارى از ناراحتى هاى بشر، در جهالت ونادانى است. از نظر اسلام، انسان در هنگام خلقت جاهل و ناآگاه است زيرا قرآن مى فرمايد:

ص: 40

«شما را از شكم مادرانتان خارج ساختيم در حالى كه هيچ چيزى نمى دانستيد.»(1)

در اين حال خداوند زمينه هاى رشد و پرورش استعداد را در اختيار بشر قرار داد. و هر كس به ميزان علم و آگاهى كه به دست مى آورد مى تواند اين استعدادها را در وجود خود شكوفا كند و اگر در پى علم وآگاهى و كمال نباشد، رشد مادى و معنوى ندارد.

در مورد ترس منفى كه در اينجا مورد بحث است، اين نكته قابل ذكر است كه اگر انسان نسبت به آنچه كه آن را ترس منفى مى شماريم آگاهى و علم پيدا كند، همواره در حالت ترس باقى مى ماند و ترس روز به روز در وجودش ريشۀ بيشتر مى كند تا آنجا كه از آثار جسمى و روحى ترس، مصون نخواهد بود.

بسيارى از ترسها كاذب است و به دليل ناآگاهى و جهالت انسان مى باشد. پيروى از خرافات، عدم روبرو شدن با واقعيت و نپذيرفتن حقيقت، انسان را هر چه بيشتر در ترسهاى واهى فروخواهد برد.

توصيه مهم (3):

براى از بين بردن جهالت و نادانى لازم است انسان نسبت به كارهايى كه مى خواهد انجام دهد، آگاهى و علم كامل و يا نسبى داشته باشد.

بر اولياء و مربيان نيز لازم است كه اگر مى خواهند عملى انجام دهند، عملشان همراه با آگاهى باشد. آنها خودآگاه باشند و زمينۀ آگاهى را براى كودكان و دانش آموزان نيز فراهم كنند.

اگر خودآگاهى ندارند و به روش برخورد صحيح با ترس آشنايى ندارند، متربّيان خود را تحت نظر افراد آگاه و اهل بينش اين امور قرار دهند و از آنها راهنمايى بخواهند.

در مورد عوامل ترس لازم است به فرد ترسو تذكّر داده شود كه بسيارى از اين عوامل ترس آفرين نيستند. بلكه روش برخورد صحيح با اين عوامل لازم است.

آب در اصل چيز ترسناكى نيست. آشنايى با فنون شنا باعث مى شود كه انسان از آب نترسد.

همۀ حيوانات ترسناك نيستند، جزء عدۀ خاصى كه دورى از آنها به خاطر خطرهايى كه دارند لازم است، بقيّۀ آنها حياتشان براى دوام و بقاء زندگى بشر ضرورى است.

بيماريها همه خطرناك نيستند، بلكه به ندرت پيش مى آيد كه يك بيمارى به صورت حاد درآيد در اين موارد عمل كردن به توصيه هاى پزشكى امرى لازم و ضرورى است و بالا بردن آگاهى در اين موارد خطر بيمارى را از بين خواهد برد.

وسايل و ابزار مختلف ترس ندارد بلكه بايد روش صحيح استفاده از آن را فراگرفت بسيارى از اين وسايل براى رفاه زندگى بشر لازم و ضرورى هستند و در حقيقت چيز ترسناكى نمى باشند.

ص: 41


1- . «واللّه اخرجكم»؛ (نحل/ 78)

***

تحليل و توجيه

در بسيارى از مواقع وقتى فردى از چيزى مى ترسد، اولياء و مربيان آگاهى لازم را به افراد نمى دهند، بلكه گاه ترس را در وجود او تشديد مى نمايند.

در مورد كودكان اين موضوع بيشتر به چشم مى خورد معمولاً اولياء كودك را از وسايل خطرناك مى ترسانند، او را منع مى كنند، تهديد مى نمايند و يا او را اجبار مى كنند كه كارى را انجام دهد. مثلاً اگر از تاريكى مى ترسد او را مجبور مى كنند كه در مكان تاريك برود و اگر نخواهد پيروى كند او را مجبور مى كنند كه به دستوراتشان عمل كند. اين روش برخورد، ترس را در وجود فرد ترسو ريشه دارتر مى كند و او را به عوارض روحى و جسمى مبتلا مى سازد.

در اينگونه موارد: بهترين راه تحليل درست و صحبت كردن با فرد ترسو است.

مثلاً بايد براى فرد توضيح داد كه تاريكى ترس ندارد. بلكه دست او را گرفته و به مكان تاريك ببرند و بعد چراغ را روشن كنند تا او باتجربه دريابد كه تاريكى چيز ترسناكى نيست.

و يا اگر كودك از حيوان مى ترسد، براى او توضيح دهند كه حيوانات مفيدند و ترس ندارند و به وسيله هاى گوناگون ارتباط عاطفى بين حيوان و كودك برقرار سازند.

بجاى آنكه كودك را بترسانند، اشياء را به كودك بشناسانند و عملكرد و كارآيى اشياء را به آنها بياموزند. طرز صحيح استفاده كردن از وسايل خطرآفرين را به آنها ياد دهند و با بالا بردن آگاهى و بينش آنها، ايشان را از خطر دور و مصون نگه دارند.

6 - تنبيه هاى غلط

يكى از عوامل ترس در افراد انجام تنبيه هاى غلط توسط اولياء و مربيان است. برخى از اولياء يا مربيان براى اينكه كودك درس بخواند، بخورد يا از اوامر آنها پيروى كند او را مى ترسانند.

اين ترساندن گاه از موجودات خيالى چون غول و پرى است گاهى هم از حيواناتى چون گربه و كلاغ و... مى باشد.

گاه براى تنبيه كودك او را در مكانهاى تاريك قرار مى دهند و يا از حمام براى زندانى كردن او استفاده مى كنند. اينگونه تنبيه ها ترس را از كودكى در وجود كودك ريشه دار مى كند.

اولياء و مربيان بايد بدانند كه اگر مى خواهند ارزشى را در كودك بوجود بياورند، به وسيلۀ تنبيه غلط، وسايل ترس آور كه وجود كودك را پر از دلهره و آشوب مى كنند، در اين امر موفق نخواهند بود. مثلاً اگر بگويند، نمره ات اگر كمتر از 20 باشد تنبيه مى شوى، ترس و دلهره مانع درس خواندن كودك مى شود.

ص: 42

حتى در مواردى كه مى خواهند فردى را به خاطر گناه و جسارتى كه انجام داده است و مستحق تنبيه است به راه راست سوق دهند، با روش خشونت آميز موفق نخواهند بود.

اصل در ارشاد ديگران در مكتب قرآن و اهل بيت عليهم السلام استفاده از روش مسالمت آميز و آرام و لحن خوش و ملايم مى باشد كه در راههاى درمان به آنان اشاراتى خواهد شد.

7 - عوامل عاطفى و روانى

اشاره

يكى از عوامل ترس منفى ممكن است عامل عاطفى و روانى باشد. فردى كه در خانواده يا مدرسه و يا اجتماع هويت خاصى ندارد و كسى برايش احترامى قائل نيست و مرتب سرزنش مى شود، حالت افت شخصيت و عقده حقارت و كمبود شخصيت در او بوجود مى آيد و قدرت شجاعت و شهامت از او سلب مى شود و فردى زبون و ترسو مى گردد.

عامل بسيارى از بيماريهاى روانى و مشكلات روحى عامل عاطفى و روانى است. كسى كه از نظر عاطفى و روانى در محيطى متشنّج و شلوغ و پرمخاطره بسر مى برد و اضطراب مدام او را آزار مى دهد، به عوارض روحى فراوانى مبتلا مى شود كه از جملۀ آنها ترس در همۀ ابعاد آن است.

تحقير و تمسخر فرد ترسو، ترس را بيشتر در او تقويت مى كند. لذا هيچگاه نبايد فرد ترسو را به خاطر ترسيدنش تمسخر يا تحقير كرد.

توصيه مهم (4):

چنانكه بيان عامل بسيارى از نارسايى هاى روانى عامل عاطفى، روانى است. به طور مثال عامل لكنت زبان نيز همين مسئله است. زيرا وقتى كودك حرف مى زند و ديگران به او مى خندند، به حرفهايش گوش نمى دهند و اگر قدرى در صحبت كردن اشتباه كند او را از ادامۀ حرف زدن با پرخاش منع مى كنند. اين حالات خلأ عاطفى و روانى براى كودك بوجود مى آورد و او را دچار لكنت زبان و ترس از جمع و اظهار عقيده مى كند.

لذا توصيه مى شود اگر احساس كرديد كه عامل ترس حالت عاطفى، روانى است و كمبود محبّت و افت شخصيت شديد است، او را از نظر عاطفى، روانى تقويت كنيد به او شخصيت دهيد، او را بيهوده از مسائل مختلف نترسانيد و به او اجازۀ ابراز عقيده و اظهار نظر دهيد.

حتى اگر حرفهاى او در ابتدا براى شما نامفهوم و خارج از موازين عقلايى باشد، باز او را مطرود و منزوى نكنيد عامل خلأ روانى را ابتدا از بين ببريد و اجازه دهيد تا او بتواند به طريقى كه متناسب با درك و بينش خود اوست، مطالب را بفهمد و از فكر خود استنباط كند و نتيجه اى را ارائه دهد. و به مرور ترس را از خود بيرون كند و شهامت را جايگزين آن نمايد.

تحقير و تمسخر كردن فرد ترسو، مشكل او را حل نمى كند و اينكار از نظر شرعى نيز مجاز

ص: 43

نيست.

هرگز نبايد كسى را به خاطر خلأ روحى يا جسمى تحقير يا تمسخر نمود. چنانكه اگر كسى تب كند او را مسخره نمى كنند بلكه به دنبال درمان تب در او هستند.

8 - عامل شرطى

در بعضى موارد ممكن است عامل ترس، ناشى از عامل شرطى شدن باشد. يعنى اينكه در زمان گذشته در حالت يا مكان يا شئ خاص و يا حيوان خاصى ترس شديدى براى فرد بوجود آمده است و ذهنيّت او نسبت به اين امور ذهنيت ترس و رعب شده و احياناً چندين بار هم اين حالت تكرار گرديده است. به محض اينكه فرد با عامل ترس و رعب آفرين روبرو مى شود، به خاطر ذهنيت قبلى خود، دچار ترس و وحشت مى شود. و ترس مربوط به الآن نيست اين ترس از قبل در عمق وجود او جايگزين شده است.

مثل كودكانى كه از دكتر و تزريقات، خاطرۀ بدى دارند و از آن مى ترسند، به محض ورود به جايى كه شبيه مطب دكتر يا بيمارستان باشد، گريه مى كنند و مى ترسند. زيرا با ديدن اين مكانها به ياد ترس و وحشت زمان گذشته مى افتند و صحنه هاى ناخوش در ذهن آنها تكرار مى شود.

بعضى موارد ممكن است مربى، معلّم، استاد، دوست و يا خويشاوندى در مورد خاصّى با خود برخورد خشن و تندى انجام داده باشد. دانش آموز و متربّى به محض اينكه با او برخورد مى كند و او را مى بيند حالت ترس بر او حاكم مى شود. در حالى كه مربى در حال حاضر قصد ترساندن و حالت رعب آورى ندارد. اما چون اين حالت روحى متربّى در قبل و حال ارتباط برقرار مى شود، موجب مى شود كه متربّى، احساس ترس كند گرچه فعلاً مسئلۀ ترسناكى در بين نباشد و رفتار خشونت آميزى نيز اعمال نشود.

در برخى موارد نيز ممكن است فردى با ماشينى تصادف كرده و خاطرۀ بسيار بدى از تصادف دارد و به محض آنكه ماشينى با همان رنگ يا از همان مدل مى بيند، احساس ترس شديد و رعب مى كند، در حالى كه مسئله تصادف مربوط به قبل بوده و ديدن ماشين با همان مدل آن خاطره را در ذهن فرد تداعى و مرور مى كند و او را دچار ترس و وحشت مى كند.

9 - ديدن و شنيدن صحنه هاى ترسناك

اشاره

يكى از عوامل ترس ممكن است شنيدن و ديدن صحنه هاى ترسناك باشد. گاهى نقل برخى از ماجراهاى وحشتناك، براى كسانى كه زمينۀ ترس دارند، ترس را در آنان تشديد مى كند. نقل صحنه هاى تصادف، قتل و آدمكشى، دزدى و تجاوز، حملۀ حيوانات درنده، براى آنها كه هنوز از نظر روحى تحمل شنيدن اين ماجراها را ندارند، ايجاد ترس و اضطراب مى كند و يا اگر زمينۀ ترس

ص: 44

در آن باشد، آن را تشديد مى نمايد.

برخى از فيلمهاى وحشتناك، پليسى و جنايى نيز در كودكان و نوجوانان ايجاد ترس و وحشت مى كند زيرا كودك فكر مى كند صحنه هاى قتل و جنايت حقيقى است و براستى كسى كشته مى شود، از اين رو دچار وحشت و اضطراب مى شوند.

توصيه مهم (5):

در اينگونه موارد توصيه اين است كه از نقل داستانها يا جريانهاى وحشتناك براى افرادى كه زمينۀ ترس در آنها وجود دارد و يا قدرت تحمّل مسائل ترسناك را ندارند، خوددارى كنيم.

حتّى المقدور اجازه ندهيم كه كودكان و نوجوانان برنامه هايى را كه مربوط به آنها نيست تماشا كنند و آنها را از ديدن مناظر وحشتناك منع كنيم.

در مواردى كه فرد از چيزى مى ترسد كه ترس درستى مى باشد، برايش توضيح دهيم كه مثلاً مرده ترس ندارد، به كسى آزارى نمى رساند و به انسان كارى ندارد.

اگر فردى در محيطى واقع مى شود كه ناگزير از ديدن فيلمهاى ترسناك است و نمى توان او را از محل نمايش دور كرد، بايد براى او توضيح داده شود كه اين صحنه ها نمايش است و حقيقت ندارد و براستى فردى كشته نمى شود و همۀ صحنه سازى است.

10 - رفتار غلط

اشاره

يكى از عوامل ترس رفتار غلط اولياء و مربيان است. اولياء و مربيان براى كودك يا جوان به عنوان الگو مطرح هستند و كودك و جوان رفتارهاى آنان را سرمشق خود قرار مى دهند.

مادرى كه از سوسك مى ترسد، فرزند او هم به تقليد از رفتار مادر از سوسك مى ترسد. گرچه به يقين رسيده باشد كه سوسك چيز ترسناكى نيست و اذيّت و آزارى به او نمى رساند.

معمولاً بسيارى از ترسها را افراد از اولياء خود به طور اكتسابى دريافت مى كنند و اولياء اين ترسها را به آنها مى آموزند واين ترسها انواع گوناگون دارد چون ترس از مرده، ترس از آينده، ترس از موجودات خيالى و...

مطلب قابل ذكر ديگر اين است كه برخى از اولياء فرزندان خود را از چيزهاى مختلف مى ترسانند حال آنكه اين چيزها فى نفسه ترسناك نيستند. و فرزند اين ترس را از كودكى با خود يدك مى كشد و خود او نيز عامل انتقال ترس به نسل ديگر مى شود.

توصيه

در اينگونه موارد توصيه آن است كه اولياء سعى كنند رفتارهاى غلط خود را به فرزند آموزش ندهند به طور مثال خود از سوسك بترسند و به فرزند خود بگويند نترس. كودك از رفتار اولياء خود

ص: 45

بيشتر از گفته هاى آنان اثر مى گيرد. لذا رفتار اولياء در ترس فرزندشان بسيار مؤثر است هرچند به زبان، او را از ترسيدن نهى كنند.

11 - مراقبتهاى شديد

اشاره

يكى از عوامل ترس مراقبتهاى شديد از فرزند است. درست است كه اولياء وظيفۀ نگهدارى و تربيت فرزندان خود را به عهده دارند اما در تربيت نبايد افراط و تفريط وجود داشته باشد.

اوليايى كه فرزند خود را به شدّت از مواد آتش زا مى ترسانند يا او را از نزديك شدن به وسايل برقى برحذر مى دارند و يا از رفتن او به مكانهاى ترسناك جلوگيرى مى كنند و دائم با وسيلۀ نكن، دست نزن، نرو، خطر دارد و... فرزند را مى ترسانند، رعب و وحشت را در قلب فرزند خود بوجود مى آورند.

توصيه

در اينگونه موارد توصيه اين است كه اولياء بايد به جاى ترساندن فرزند با او همراه شوند و با استفاده از روش آزمايش كردن او را با وسايل آشنا كنند. با تجربه كردن به فرزند بياموزند كه چيز مضرّى است و خطر دارد و چه چيزى خطرآفرين نيست.

بجاى اينكه فرزند از چيزى بترسد، به او قدرت مقابله و دفاع بياموزند. شعاع و محدودۀ اشياء و كارآيى آن را به فرزند آموزش دهند كه مثلاً اطو وسيله اى لازم و مورد استفاده است. اما اگر داغ باشد و به آن دست بزند دستش مى سوزد. پس اطو چيز ترسناك نيست بلكه استفادۀ صحيح از آن مهم است. يا مثلاً چرخ گوشت، وسيله اى مفيد و مورد استفاده است، اما اگر بى احتياطى شود، دست انسان ممكن است لاى تيغۀ آن برود.

حيواناتى چون مرغ و خروس و گربه ترسناك نيستند اما اگر به آنها اذيّت و آزار شود، ممكن است در دفاع از خود به انسان نوك بزنند يا به انسان چنگ بزنند اما در صورتى كه كارى به آنها نداشته باشيم به ما كارى ندارند.

اينگونه آموزشهاى همراه با مراقبت، هم استعداد انسان را شكوفا مى كند و فكر او را روشن مى نمايد و هم از ايجاد ترس كاذب در وجود او جلوگيرى مى كند.

12 - ضعفهاى جسمى

اشاره

يكى از عوامل ترس ضعف در جسم انسان است. بعضى افراد كه از نظر حسّى كمبود يا ضعفى دارند به خاطر آن ضعف، مى ترسند كه در عرصۀ كار و فعاليت وارد شوند.

مثلاً فردى كه عينكى است، از كشتى گرفتن با بچه ها مى ترسد، زيرا بيم و هراس دارد كه مبادا

ص: 46

عينكش بشكند.

كسى كه آسم يا تنگى نفس دارد از مسابقه دادن و بازى كردن مى ترسد، زيرا وحشت دارد بيمارى او را اذّيت كند.

توصيه مهم (6):

در اينگونه موارد توصيه آن است كه اگر منشأ ترس ضعف و كمبود جسمى است، در صدد رفع آن كمبود برآييم و فرد را در از بين بردن آن ضعف يارى كنيم. يا با او در انجام كارها همكارى نماييم و درصدد جبران ضعف او باشيم. زمينۀ ضعف و ايجاد ترس را از بين ببريم. و او را تقويت كنيم تا بتواند، كارى را كه از انجام آن مى ترسد، كم كم، انجام دهد.

اگر مشكل جسمى قابل علاج نباشد، مثل كسى كه فلج است يا قطع نخاع شده است و يا معلول جسمى، حركتى است، در اين صورت بايد به تقويت ابعاد ديگر وجود او پرداخت. بسيارى از معلولين جسمى، حركتى در فعاليتهاى هنرى، اختراع، ابتكار و نوآورى، پيشرفتهاى شايان ذكر دارند. بر مربّى لازم است كه استعدادهاى اين افراد را بشناسد و آن را تقويت كند.

با تقويت ديگر ابعاد وجودى فردى كه مى ترسد، او به اعتماد به نفس مى رسد و مشكلات را فراموش مى كند.

عوامل تشديد كننده ترس

اشاره

در اينجا لازم است به اين مطلب اشاره شود، بعضى عوامل هستند كه ترس را در وجود فرد ترسو، تشديد مى كنند.

ترس يك ناراحتى و خلأ روحى و بيمارى روانى بشمار مى رود، اگر عوامل ترس آفرين و وحشتناكى كه موجب ترس فرد مى شود از او دور نشود و به طور صحيح درمان نشود، رفتارهاى غلط و برخوردهاى غيرمنطقى با ترس كودكان ترس آنها را روزافزون مى كند و از اين طريق جسم و روح و روان آنان در معرض آسيب و خطر جدى قرار مى گيرد.

1 - تهديد و ارعاب

يكى از عوامل تشديد كنندۀ ترس، محيط رعب آفرين و برخوردهاى همراه با تهديد و ارعاب است.

برخى اولياء براى اينكه فرزندان را مجبور به اطاعت از خود نمايند، آنان را مى ترسانند يا تهديد مى كنند.

اگر فرزند نمرۀ بد بياورد، منتظر است كه كتك مفصلى بخورد يا اولياء براى اينكه او را مجبور به

ص: 47

درس خواندن كنند يا بخواهند كارهايى كه فرمان مى دهند، فرزند انجام دهد، از محروميتها او را مى ترسانند. محروميّت از پول، غذا، تفريح، گردش و... وسيله اى براى تهديد عليه فرزندان بشمار مى رود. در اين حال فرزند با زمينه هاى ترس و ارعابى كه در ذهن دارد، هرگز قادر نيست به آرامش برسد و كارى را كه اولياء از او مى خواهند، انجام دهد.

2 - تحقير و تمسخر

يكى از عوامل تشديد كنندۀ ترس تحقير وتمسخر فرد ترسو است. ما نبايد كسى كه يك خلأ روحى و عاطفى و معنوى دارد، مورد تحقير و تمسخر قرار دهيم. تحقير وتمسخر يك لطمه و صدمۀ جديد بر پيكر روحى بيمار است و بيمارى را تشديد مى كند.

درست مانند آن است كه كسى از نظر جسمى دچار ضعف و بيمارى شده باشد، ما به جاى آنكه او را تقويت كنيم، از او مقدارى خون بگيريم، يا او را تنبيه كنيم كه چرا مريض شدى؟ اينگونه اعمال مشكل جسمى بيمارى را حل نمى كند و او را دچار بيماريهاى روحى نيز مى نمايد.

تحقير و تمسخر نيز همين حالت را دارد. برخوردى غيرمنطقى با بيمارى روحى در يك فرد است و از نظر اسلام نيز تحقير و تمسخر ديگران به هيچ عنوان جايز نيست.

بجاى اينكه فرد ترسو تحقير شود يا به خاطر ترسش مسخره شود، بايد به او روحيه داد، او را تشويق و ترغيب كرد و اعتماد به نفس را در او بوجود آورد. تا به اين وسيله از نظر روحى تقويت شود و خود فرد به باطل بودن حالت ترس پى ببرد و خلاف واقع بودن ترس را بفهمد و آن را رها كند و به جاى ترسيدن، با ترس مقابله كند.

3 - رفتار ناشيانه

يكى از عوامل تشديد كنندۀ ترس رفتار ناشيانۀ اولياء و مربيان و برخورد غير منطقى با مسئلۀ ترس در افراد است. اين رفتارها به جاى آنكه ترس را از بين ببرد، ترس را در وجود افراد تشديد مى كند.

درمان بيمارى هاى روحى بايد توسط افرادى انجام شود كه آگاهى لازم در اين زمينه ها را داشته باشند. مثل كسى كه مى خواهد بيمارى جسمى فردى را درمان كند بايد به مسائل و فنون پزشكى وارد باشد و نوع استفاده از دارو را بداند تا بتواند بيمار را مداوا كند. اگر به هر بيمار دارويى كه لازم دارد، داده نشود، در برخى موارد نه تنها مشكل او حل نمى شود بلكه به مشكلات ديگرى نيز گرفتار مى شود و اين همه توصيه براى ترك خوددرمانى جسمى، به همين علت است.

در مورد بيماريهاى روحى نيز اين مسئله وجود دارد كه فرد آگاه و باتجربه اى بايد بر درمان نظارت داشته باشد تا بتواند به مشكل روحى فرد ترسو را حل كند و آن را تشديد نكند.

ص: 48

رفتارهاى ناشيانه مثل، محروم كردن فرد ترسو از امكانات رفاهى يا اخراج كردن او از كلاس و يا مجبور كردن او به انجام كارى و يا سرزنش كردن فرد ترسو مى باشد.

در اينگونه موارد نه تنها ترس در كودك از بين نمى رود بلكه ترس بيشتر نيز مى شود، با توجه به اينكه مشكلات ديگرى براى فرد ترسو بوجود مى آيد.

4 - معاشرتها

يكى از عوامل تشديد ترس معاشرت با افراد ترسو و كم دل است. وقتى انسان با كسى رفت و آمد داشته باشد، اخلاقيات و روحيات اين فرد در انسان تأثير مستقيم مى گذارد. لذا در اسلام نسبت به دوست و انتخاب درست شايسته سفارشات زيادى شده است.

از جمله على عليه السلام طى روايتى مى فرمايند: «موقعى كه كسى با ديگرى قدم برمى دارد مردم آنان را با يكديگر برابر مى دانند، زيرا افراد نمونه هاى يكديگرند و آنگاه كه افراد با يكديگر ارتباط پيدا مى كنند.

قلبهايشان با يكديگر نزديك مى شود.»(1)

و در اين حال همانند هم فكر مى كنند و اعمالشان همانند يكديگر است.

از اين رو معاشرت با دوستان ترسو موجب تشديد ترس در افراد مى شود. حتى گاهى ممكن است اولياء فردى بسيار شجاع باشند اما فرزند آنها بر اثر مجالست با افراد ترسو و گفت و شنود با آنان كم دل و ترسو شود.

در اينجا لازم است ارتباط فردى كه مى ترسد، با افراد ترسو قطع شده و عامل تشديد كنندۀ ترس از او گرفته شود، تا زمينه براى بازپرورى ترس در درون فرد فراهم شود.

5 - كنترل افراطى

يكى از عوامل تشديد كنندۀ ترس كنترل افراطى توسط اولياء و مربيان است. اولياء وظيفۀ تربيت فرزند را به عهده دارند اما نبايد او را به شدت بترسانند. بلكه در هر موردى كه او نياز به ارشاد و هدايت دارد از راه تجزيه و تحليل مسائل، برخورد منطقى را به او بياموزند.

القاء ترس از وسائل خطرناك، تلقين ترس از دوست، دزد، همبازى، مدرسه، محيط و اجتماع، بزهكارى و خلاف و... فرد مورد كنترل را ترسو مى كند. به جاى ترسانيدن بايد به فكر بالا بردن سطح علم و آگاهى او باشيم. و براى او كار خلاف و غيرخلاف و اثرات آن را بيان داريم.

ميزان تشخيص دوست سالم و ناباب را به او بياموزيم. اما اين آموزشها بدون ترس و ايجاد دلهره باشد.

ص: 49


1- . كيف تكسب الاصدقاء، ص 48.

آثار ترس منفى

اشاره

براى اينكه انسان به چاره جويى مشكلات و نارسايى هاى جسمى، روحى و فكرى توجه كند، لازمه اش اين است كه تبعات و آثار منفى آن مشكل را مورد ارزيابى و دقّت قرار دهد.

از آنجا كه انسان خود را دوست دارد، به اين مسئله توجه بيشترى مى كند و در صدد تلاش و كوشش براى نجات از مشكل و بيمارى و ناسازگارى برمى آيد. زيرا انسان هرگز نمى خواهد كارى كند كه دچار ضربه و صدمه شود.

بايد ببينيم كه اين مشكل و ناسازگارى روحى كه در افراد ممكن است وجود داشته باشد، چه آثارى براى فرد در پى دارد وانسان اگر بخواهد ترس را در وجود خود از بين ببرد بايد به آثار ترس، آگاهى پيدا كند.

شناخت نسبت به آثار مشكل، و بيمارى، محرك و قدرتى است، براى اينكه انسان تلاش كند تا مشكل حل شود.

اوّل: آثار جسمى ترس

اشاره

يكى از آثار ترس، اثر در جسم انسان است. به طور ناخودآگاه ضرباتى بر جسم انسان ترسو وارد مى شود. شايد خود فرد هم نخواهد كه اين لطمه در بعد جسميش بوجود آيد ولى لازمۀ يك مشكل روحى اين است كه يك آثار منفى در جسم انسان بوجود مى آورد.

1 - ترشحات اضافى دستگاه گوارش

يكى از آثار منفى ترس، ترشحات اضافى در دستگاه گوارش است. انسان وقتى مى ترسد، معده او توليد اسيد مى كند. ترشح زياد اسيد موجب مشكلات گوارشى مى شود. در ابتدا ورم معده و بعد زخم معده و اگر ترشح اسيد مداوم باشد، توليد خونريزى و در نهايت ايجاد سرطان معده مى شود.

ترشح اسيد، در انسان سيرى كاذب بوجود مى آورد و دستگاه گوارش بى جهت، بدون داشتن مواد غذايى به حال اشتغال درمى آيد و معده شروع به سوختن مى كند. اين آثار زحمات زيادى را براى دستگاه گوارش انسان بوجود مى آورد و انسان را دچار ضعف و سستى و ناراحتى مى كند.

2 - مسموميتهاى خونى

يكى از آثار منفى ترس، مسموميتهاى خونى است بر اثر توليد ترشحات اضافى در بدن، خون دچار مسموميّت مى شود. مسموميتهاى خونى براى انسان عوارض جبران ناپذيرى دربر دارد.

3 - خستگى هاى مفرط

يكى از آثار ترس، احساس خستگى مفرط است. معمولاً بعد از ايجاد ترس و بوجود آمدن

ص: 50

صحنۀ ترسناك براى انسان، اگر انسان شديداً بترسد، در بدن خود احساس رخوت و سستى و بيحالى مى كند و اين خستگى مفرط، ناشى از ترس شديد است.

4 - ناراحتى اعصاب

از جمله آثار ترس ناراحتى اعصاب است. انسانى كه مدام در معرض ترس باشد و از موضوعى بترسد، اعصابى محرّك خواهد داشت و خيلى زود عصيانى و ناراحت مى شود و اين ناراحتى اعصاب براى او آثار منفى ديگرى برجاى مى گذارد.(1)

5 - سكته

يكى از آثار ترس، سكته است. اگر انسان از چيزى بشدّت بترسد ممكن است لطمات قلبى و مغزى شديد به او وارد شود و از اين رو قلب يا مغز دچار سكته گردد.

6 - بيمارهاى پوستى

يكى از آثار ترس ابتلا به بيماريهاى پوستى است. اگر انسان در معرض ترسهاى شديد باشد، از جمله آثارى كه بر بدن او به جاى مى گذارد ابتدا به بيماريهاى پوستى از قبيل اگزما، كهير و حساسيتهاى مقطعى پوستى است.

دوم: آثار روانى ترس

اشاره

ترس در وجود انسان آثار روانى و روحى منفى بوجود مى آورد. ترس خود يك مشكل روانى است اما همين مشكل منشأ مشكلات روانى ديگر در وجود انسان مى شود.

1 - افسردگى

از جمله آثار ترس بيمارى افسردگى و از بين رفتن نشاط در انسان است. ترس نشاط طراوت و پويايى و فعاليت را از انسان مى گيرد و انسان را افسرده مى كند.

انسان بايد نشاط داشته باشد تا حال كار و فعاليت و كنجكاوى و رشد و كمال را پيدا كند و اگر در فردى نشاط نبود، رشد نيست. نشاط زمينه ساز رشد است. و ترس نشاط و طراوت و تحرّك انسان را از بين مى برد.(2)

2 - كسالت

از جمله آثار ترس كسالت است. كسالت نيز يكى از موانع رشد انسان است و مسلمان بايد از كسالت دورى كند. لذا بايد ترس كه يكى از عوامل كسالت است، از بين برود تا كسالت بر جسم و

ص: 51


1- . توضيح بيشتر در در كتاب «اضطراب و نگرانى» اثر ديگر مؤلف.
2- . توضيح در كتاب «افسردگى» اثر ديگر مؤلف.

جان انسان غلبه نكند.

در مورد كسالت و آثار شوم آن، آيات و روايات فراوان است از جمله امام صادق عليه السلام فرمودند:

«كسى كه در امور مربوط به زندگى و كسب و كارش بى حال باشد در كارهاى دنيايش پيشرفتى ندارد.»(1)

و در روايتى ديگر فرمودند:

«بى حالى و كسالت زمينۀ اعمال را از بين مى برد.»(2)

امام باقر عليه السلام فرمودند: «بى حالى به دين و دنيا ضرر مى رساند.»(3)

و امام كاظم عليه السلام فرمودند: «از بى حالى و اظهار ناراحتى پرهيز كن، زيرا اگر بيحال شدى نمى توانى درست انجام وظيفه كنى و اگر اظهار ناراحتى كردى حق خدا و مردم را ادا نخواهى كرد.»(4)

3 - محدوديت افق فكرى

يكى از آثار روانى ترس محدوديت افق فكرى است. كسى كه ترسو باشد معمولاً در ميدانهاى باز و گسترده و در افقهاى وسيع فكرى نمى تواند وارد شود، چون مى ترسد.

مى ترسد كه لطمه بخورد، ضرر كند، آبرويش برود و مسائلى كه براى هر انسانى كه رشد و كمال را بخواهد، ممكن است اتفاق بيفتد.

كسى كه در مسير رشد و كمال قرار مى گيرد بايد خود را داخل امواج مشكلات و ناراحتى ها قرار دهد و با مشكلات مبارزه كند و از خدا استمداد بجويد تا پيروز شود اما اگر بترسد، رشد و كمالى هم در انتظار او نيست.

مثل اين است كه انسان ترسو به خود متكّى نيست و به خدا هم ايمان كامل ندارد و كسى كه از خدا استمداد نخواهد و به استقبال مشكل نرود، انسانى است كه محدوديت فكرى دارد و چنين فردى رشد نخواهد كرد.

انديشه اش در شعاع بسيار ضعيفى حركت مى كند، نمى تواند براى كارهاى بزرگ برنامه ريزى داشته باشد و فكر و تلاش خود را در آن راه بكار گيرد و اين خود عامل مهمّى براى سقوط و ركود انسان است.

4 - نااميدى و يأس

از جمله آثار روانى ترس، نااميدى و يأس است. كسى كه ترسو مى باشد، مرتب به خود تلقين مى كند كه من نمى توانم به هدفم برسم، به مقامات علمى نمى رسم به موقعيّت اجتماعى دست

ص: 52


1- . وسائل الشيعه، ج 12، ص 37.
2- . وسائل الشيعه، ج 12، ص 37.
3- . تحف العقول، ص 219.
4- . فروع كافى، ج 5، ص 85.

نخواهم يافت و اين تلقينات ناشى از ترس از شكست و ترس از برخورد با مشكلات است، چون مى ترسد كه دنبال چيزى برود و به آن نرسد. يا ديگران او را مسخره كنند. اين ترس او را از انجام كارهاى مهم و نو باز مى دارد.

وقتى كه ترس او را از رفتن به دنبال رشد بازداشت، هميشه نااميد است و از اين رو به دنبال كارهاى قوى و گسترده نمى رود و در مسير محدودى كار مى كند.

يأس يكى از موانع بزرگ ترقى و موفقيت بشمار مى رود و از نظر اسلام مطرود مى باشد و كسى كه مأيوس و نااميد باشد در مسير ضلالت و گمراهى است. زيرا قرآن مى فرمايد:

«از رحمت خدا، مأيوس و نااميد نشويد كه تنها كافران، نااميد از رحمت او مى باشند.»(1)

و حضرت ابراهيم عليه السلام فرمود: «بجز مردم نادان و گمراه كسى از رحمت خدا نااميد نيست.»(2)

اميد به رحمت الهى و توكّل به ذات الهى موجب از بين رفتن يأس و نااميدى مى شود. اما اگر انسان ايمان و اميد خود را از دست داد و در يأس و نااميدى باقى ماند، مسير هدايت و رشد را گم كرده است.

5 - عدم ابتكار عمل

از جمله آثار روانى ترس عدم ابتكار عمل است. ابتكار عمل عامل موفقيت براى انسانها بشمار مى رود. اگر كسى بخواهد به نبوغ، شهرت، تشخص علمى، اجتماعى، هنرى، دست پيدا كند بايد از خود ابتكار عمل نشان دهد.

مردم معمولاً در مسائلى وحدت دارند. اما اگر در يك مجموعه و خانواده، فردى به عنوان يك حركت نوين و ابتكارانه وارد ميدان شود، گل مى كند و استعدادش شكوفا مى شود.

مثل آن است كه در بين يك باغ درخت انار، تنها يك درخت سيب وجود داشته باشد، اين درخت بسيار جلوه دارد و شاخص است.

مثل كودكى كه حافظ قرآن مى شود، اين بين كودكان شاخص و ممتاز است و تشويق مى شود، هديه هم دريافت مى كند.

اگر انسان در غير مسيرى كه مردم قدم برمى دارند، حركتى ايجاد كند، مى تواند ابتكار عمل را نشان دهد اما ابتكار عمل در افراد ترسو نيست چون از پيامدهاى آن بيم و هراس دارد. از شكست از تمسخر، از بى اعتنايى از رفتن آبرو مى ترسد، لذا از خود حركت نوينى هم بروز نمى دهد. اما آنها كه شجاع هستند در مسير نوآورى و خلاقيت قرار مى گيرند هرچند در اين راه شكست بخورند و يا مورد اذيت و آزار ديگران قرار بگيرند.

ص: 53


1- . «و لايتأسوامن»؛ (يوسف/ 87)
2- . «و من يقنط»؛ (حجر/ 56)

در طول تاريخ نيز افرادى با نام نيك زنده مانده اند كه شجاعت ابتكار عمل از خود نشان دادند در برابر طواغيت و ظلم ايستادگى كردند، مبارزه نمودند، هرچند در راه اين مبارزه متحمّل صدمات، خطرات و زيانها و شكستهايى نيز شدند. مسخره شدند، تهمت شنيدند اما از هدف دست نكشيدند.

6 - ضعف حافظه

از جمله آثار ترس، ضعف حافظه است.(1) اگر انسان بخواهد حافظه اش به شكوفايى و رشد برسد، بايد در حالت آرامش و سكون اعصاب باشد. وقتى انسانى ترسو باشد ومدام اعصاب او در اضطراب و تشتت بسر ببرد، كار حافظه مختل مى شود و قدرت يادگيرى و دسته بندى آموخته ها را از دست مى دهد.

كسى كه ترسو است دچار اضطراب فكرى و چه كنم؟ وچرا كردم؟ وچه خواهد شد؟ مى باشد و اين افكار اضطراب آفرينى ناشى از ترس، مانع بزرگى براى يادگيرى بشمار مى رود. و گاه انسان آنقدر از نظر حافظه ضعيف مى شود كه مطلبى را اگر دهها بار هم بخواند، نمى فهمد. اين ضعف در مواقعى كه انسان با ترس دست به گريبان است، بيشتر مشهود مى باشد.

7 - خيال پردازى

يكى از آثار ترس، خيال پردازى است. فرد ترسو از آنجا كه قدرت تحليل و مقابله با مشكلات و مسائل را درخود نمى بيند، در خيال به رؤياهاى خويش دل خوش مى كند. اين خيال پردازيهاى منفى، روح شجاعت را در انسان مى كشد. لذا امام صادق عليه السلام طى دعايى بيان ارزشمندى دارند كه مى فرمايند: «خدايا مرا از ظلمات وهم و خيال خارج فرما.»(2)

تخيل و وهم، ظلمت و تاريكى است. كسى كه ترسو است در ظلمت و تاريكى است و نور علم با تاريكى منافات دارد. اگر علم بخواهد در وجود انسان رسوخ كند بايد نور باشد و جايى كه ترس و وهم و خيال هست نورى وجود ندارد؛ در نتيجه انسان در ظلمت باقى مى ماند.

8 - فراموشى

يكى از آثار ترس، فراموشى است. پايه و اساس فراموشكارى در انسان ترس است. افرادى كه دچار ترسهاى مكرر مى شوند، مبتلا به فراموشكارى نيز مى گردند.(3)

اين افراد گاه حتى اسم خود را نيز فراموش مى كنند و قادر به يادآورى مطلبى از مغز خود

ص: 54


1- . توضيح بيشتر در اثر ديگر مؤلف «حفظ و تقويت حافظه».
2- . «اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم»؛ (مفاتيح)
3- . توضيح بيشتر در كتاب «شيوه هاى موفقيت در تحصيل» اثر ديگر مؤلف.

نمى باشند. در برخى موارد، حتى آدرس خود را گم مى كنند و از سوابق زندگى خود چيزى به خاطر نمى آورند و اين آثار به واسطۀ حاكميت ترس در وجود آنهاست. و ترس كارآيى حافظه را بدينگونه مختل ساخته است.

9 - بى قرارى

يكى از آثار ترس بى قرارى است. انسان وقتى به شدّت مى ترسد بى قرار مى شود. مثل زمانى كه زلزله صورت مى گيرد يا رعد و برق شديد مى شود و يا در مواقع بمبارانهاى هوايى، كه ترس به شدت بر مردم حاكم مى شود و از آثار اين ترس بى قرارى است. مسئله بى قرارى و عدم ثبات، آرامش را از انسان سلب مى كند. البتّه در اين موارد تحليل زياد است. مثلاً اصل زلزله يادآور قيامت است. خداوند علايمى را كه در برپايى قيامت مؤثر است، در دنيا نيز به انسان نشان مى دهد تا انسان بخود بيايد و گناه نكند از جمله نشانه هاى قيامت، رخ دادن زلزله است.(1) آنهم نه زلزله اى به مقياس پايين ريشتر باشد. بلكه زلزله اى است كه كوهها را درهم مى كوبد.(2) و در آن هنگام انسان هيچ پناهگاهى ندارد.(3) هيچ گريزگاهى نيست. پس در اين مسائل انسان به جاى اينكه بترسد و بى قرار شود بايد به ياد نشانه ها و آيات الهى باشد و به همين جهت خواندن نماز آيات واجب مى شود كه انسان با ياد خدا دل و روان خود را آرامش بخشد زيرا قرآن مى فرمايد:

«آگاه باشيد كه با ياد خدا دلها آرامش مى پذيرد.»(4)

مصائب و مسائل دنيا نسبت به رخدادهاى آخرت بسيار كم و ناچيز است. در اينجا انسان مى تواند مكانى امن پيدا كند و از بلا تا حدودى محفوظ باشد. اما در هنگامۀ آخرت چنين نيست.

پس بهترين راه توكّل بر خدا و اعتماد به نفس و پرهيز از بى قرارى است.

10 - دروغگويى

يكى از آثار ترس، دروغگويى است. فرد ترسو به خاطر طفره رفتن از كار و فعاليت و سرپوش گذاشتن بر ترس خود، ممكن است دچار دروغگويى شود كه دروغگويى مفاسد بسيار زيادى دارد و از نظر خداوند انسان دروغگو مطرود و مذموم است. در قرآن كريم حدود 300 آيه پيرامون دروغ و مفاسد آن آمده است. در روايات نيز پيرامون دروغ، مطالب فراوان است.

از جمله رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند: «بى شك دروغ ايمان را نابود مى كند.»(5)

ص: 55


1- . «ان زلزلة الساعة»؛ (حج/ 2)
2- . «و اذالجبال سيّرت»؛ (تكوير/ 3)
3- . «اين المفرّ»؛ (قيامت/ 10)
4- . «الا بذكر اللّه»؛ (رعد/ 28)
5- . ارشاد القلوب، ص 178.

و در روايت ديگر فرمودند: «خدا لعنت كند دروغگو را هر چند دروغ از روى شوخى بگويد.»(1)

امام عسكرى عليه السلام نيز فرمودند: «تمام مفاسد را در اطاقى گذاشته اند و كليد آن را دروغ قرار داده اند.»(2)

على عليه السلام فرمودند: «بزرگترين خطاها در نظر خداوند متعال دروغ زبان است.»(3)

با دقت در مذمت دروغ و مفاسد دروغگويى لازم است، انسان ريشۀ دروغ را كه ترس از آبرو، ترس از ضرر، ترس از رسوايى، ترس از شكست، ترس از ركود يا اخراج است را از بين ببرد. تا از مفاسد بدتر ترس يعنى دروغگويى نيز نجات يابد.

به فرض اگر انسان مرتكب خطايى هم مى شود، نبايد از ترس مجازات دروغ بگويد.

زيرا هم خطا و گناه مرتكب شده است و هم دروغ مى گويد و دچار عذاب وجدان مى شود.(4) و هم از مفاسد دروغ ناگزير آگاهى ندارد.

بهتر است كه انسان سعى كند خطايى مرتكب نشود و اگر احياناً گناهى هم كرد، شهامت، قبول مسؤليت آن را داشته باشد.

11 - احتياطهاى بى جا

يكى از آثار ترس، احتياطهاى بى جاست، افراد ترسو معمولاً احتياطهاى نابجا زياد دارند. گاهى چند بار در حياط را قفل مى كنند و باز از ترس اينكه مبادا در باز باشد، مجدد آن را امتحان مى كنند.

اگر اشياء قيمتى داشته باشند از ترس دزد آن را در مكانهاى مختلف قرار مى دهند و گاه خود نيز فراموش مى كنند كه آنها را كجا گذاشته اند. گاه برخى افراد نسبت به وسايل گازى حساسيت دارند و از آتش سوزى مى ترسند، بارها كليدهاى گاز را كنترل مى كنند و باز در دلشان وسوسه است كه مبادا باز باشد.

در اينگونه مسائل گاه انسان بر اثر ترس، دچار وسواس نيز مى شود. كه آيا وابسته، اين پاك است يا نه، و غيره....

البتّه احتياط در زندگى امرى لازم و ضرورى است. اما وسواس به خرج دادن و احتياطهاى افراطى ناپسند است و انسان را دچار مشكلات زيادى مى كند.

12 - كم شدن مقاومت

ص: 56


1- . اخلاق شبر، ص 133.
2- . جامع السعادات، ج 2، ص 249.
3- . اخلاق شبر، ص 135.
4- . «فلااقسم بالنفس اللوامه»؛ (قيامت/ 2)

يكى از آثار ترس، كم شدن مقاومت در برابر مشكلات و سختيهاست. كسى كه ترسو باشد، خود را در ميدانهاى مبارزه و سختى ها قرار نمى دهد و از آنجايى كه احتمال خطر و سختى در آن مى باشد، فرار مى كند، لذا قدرت مقاومت بدن او در برابر سختى ها كاهش مى يابد.

اگر انسان خود را در معرض فشار و سختى قرار ندهد برايش رشدى نيست. مقاومت فكرى او كم مى شود. زيرا كسى كه حاضر نباشد به فكر، جسم، روح و عاطفه اش ضربه اى وارد شود، اين فرد قطعاً رشد نخواهد كرد.

انسان بايد در بحرانها و طوفانهاى حوادث، اجتماعى، سياسى قرار بگيرد تا رشد و كمال پيدا كند. اگر فلزات و سنگهاى معدنى در معرض كوره هاى حرارت با درجۀ بالا قرار نگيرند، تخلّص پيدا نمى كنند و از ناخالصيها جدا نمى شوند.

دانۀ گندم تا در زير خاك پنهان نشود و براى رهايى از ظلمات زمين تلاش نكند، از يك دانه تبديل به ريشه، شاخه و خوشه و چندين برابر محصول نمى شود. دانۀ گندم بايد سختيها را تحمل كند به دنبال آب برود، ريشه كند، خاك را بشكافد در برابر باد و طوفان و گرما مقاومت كند تا محصولى بى عيب و اشكال توليد كند.

چنانكه بيان شد يكى از آثار ترس كم شدن مقاومت در انسان و در نتيجه محروميت از رشد و شكوفايى است.

آثار اجتماعى ترس

اشاره

از آنجا كه انسان موجودى اجتماعى است، اخلاقيات و روحيات هر فرد نشان دهندۀ ابعاد فكرى، فرهنگى اجتماع است و هر فرد به نوبۀ خود روى جامعه و افكار آن مؤثر است.

در بعد اجتماعى، به انسان يك فرد اطلاق نمى شود. گاه همين افراد هستند كه رهبرى جامعه را در ابعاد هدايت به سوى معنويت يا گرايش بسوى گمراهى و ضلالت به عهده مى گيرند. پيامبران و ائمه عليهم السلام و بزرگان دين هر كدام يك فرد بشمار مى روند اما همين افراد شاخص در استوارى نظام الهى و در ريشه كنى طاغوت نقش رهبرى مردم را به عهده دارند.(1)

در كنار اينها نيز افرادى از طواغيت و ستمگران هستند كه يك فردند اما منشأ فسادها و جنايات زيادى هستند و مردم را گمراه مى سازند و به سوى آتش مى برند.(2)

ترس نيز اگر در افراد جامعه اى رسوخ كند هرچند، اين افراد در اقليّت باشند، اما در جامعه نيز بى تأثير نيستند. جامعۀ ترسو جامعه اى عقب مانده و دور از تعاليم الهى است. توجه به آثار اجتماعى ترس و شناختن اين آثار هشدارى براى افراد ترسو مى باشد كه تا چه حد روحيات آنان در اجتماع تأثير مى گذارد.

ص: 57


1- . «و جعلناكم ائمه يهدون بامرنا»؛ (انبياء / 73)
2- . «و جعلنا هم ائمه يدعون»؛ (قصص / 41)

1 - دفاع از حق نمى كند

يكى از آثار اجتماعى ترس، عدم دفاع از حق است، انسان ترسو نمى تواند تحليلهاى درستى از مسائل اجتماعى داشته باشد، از انديشۀ صحيح برخوردار نيست، قدرت مقاومت در برابر مشكلات را ندارد. لذا از حق نيز دفاع نمى كند. زيرا راه درست دفاع از حقّ را هم نمى داند.

در تاريخ ضربه هايى كه پيامبران، ائمه عليهم السلام و بزرگان دين از اين ترسوها خورده اند فراوان و بيش از شمارش است. همواره ترس از مسائل مختلف، در اجتماع باعث تسلّط طواغيت و سلاطين جور در بين جوامع بوده است. دفاع از حق يكى از دستورات دينى مسلمين است. در روايتى مى فرمايد:

«حق را بگو، هرچند به ضرر خودت باشد.»(1)

انسان بايد از حق دفاع كند، از مظلومان طرفدارى نمايد، هر چند در اين راه متحمّل صدماتى نيز بشود زيرا شرط مسلمانى اين است كه انسان از حقّ مظلوم دفاع كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

«كسى كه صبح كند و به امور مسلمين بى توجه باشد و به يارى آنها نشتابد، مسلمان نيست.»(2)

اگر كسى تشخيص داد كه راه حق چيست؟ بايد به دنبال راه حق برود و همه چيز خود را فداى حق كند چنانكه ائمه عليهم السلام چنين بودند و در راه دفاع از حق از همۀ هستى، دنيا، مال، استراحت و حتى جان خود گذشتند و بر پيروان آنان نيز فرض و لازم است كه در دفاع از حق بكوشند.

2 - ركود اجتماعى

يكى از آثار اجتماعى ترس ركود و عدم پيشرفت علمى است. اگر جامعه از انسانهاى ترسو انباشته شود و كسى به دنبال تلاش و تحصيل و علم نرود اين جامعه راكد است و جامعۀ راكد متعفّن مى شود از درون متلاشى مى گردد.

فردى كه ترسو باشد و روحيۀ مقاومت را از دست بدهد، در برابر تهاجم بيگانگان نيز قدرت مقابله ندارد، در صحنه هاى علمى نيز به پيشرفتى نمى رسد و نمى تواند به حقايق نوين و مطرح شده در اجتماع برسد.

اجتماعى كه ترس بر آن حاكم شود و رهبران آن افرادى ترسو باشند، گرچه از امكانات رفاهى ظاهرى نيز برخوردار باشند، اما جامعه اى مستقل و آزاد نيستند. ترس از تسلّط بيگانه ها، ترس از رويارويى با دشمن، ترس از گرسنگى، ترس از محاصره دشمن، باعث عدم رشد و از بين رفتن استعدادهاى افراد آن جامعه خواهد شد.

ص: 58


1- . «قل الحق و لو كان مرا».
2- . «من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم».

نتيجۀ افكار ترس آلود اين است كه گاه افراد با داشتن بهترين امكانات از مصرف آن، در راه شكوفايى و آبادانى كشور خويش، محروم هستند و همواره بايد تحت سلطۀ بيگانه ها روزگار بگذرانند و بيگانگان فرهنگ خود را به آنها تلقين نمايند و آنان نيز بى چون و چرا پيرو مكاتب باطل بيگانه باشند. اينك دنيا هرچه ضربه مى خورد و هرچه جوامع از حقوق واجب خود محروم هستند، نتيجۀ ترس از ديگران است و اين ترس موجب ركود در آنها شده است.

***

3 - مطرود است

انسان ترسو در اجتماع مطرود است. افراد جامعه به انسان ترسو، به چشم يك انسان بى ارزش يا كم ارزش نگاه مى كنند و حسابى براى او قائل نيستند.

انسانى كه ترسو باشد، مردم به او اقبال و گرايش ندارند و از اطراف او پراكنده مى شوند. اما كسى كه شجاع است، شهامت دارد داراى ابتكار عمل است، مردم جامعه نيز به او علاقه و گرايش دارند.

شخصيت اجتماعى انسان در گرو شجاعت و شهامت اوست. و كسى كه ترسو است، از اين نعمت محروم است.

4 - فورى مطيع مى شود

از نظر اجتماعى، انسانهاى ترسو فورى مطيع مى شوند. زيرا نمى خواهند به آنها كوچكترين ضربه اى وارد شود. از اين رو چه از نظر سياسى، اجتماعى، فرهنگى، قدرت مقابله و دفاع ندارند و زود مطيع جريانات مى شوند.

اين مسئله در جريانات انقلاب و جنگ تحميلى به وضوح مشاهده شد كه افراد ترسو نتوانستند در برابر مشكلات دوام بياورند و مقاومت كنند. تا مقدارى مورد شكنجه قرار گرفتند و تحت فشار بودند، مسائل را رها كردند.

اما اگر انسان در حالات امام رحمه الله، مطالعه كند مى بيند كه امام رحمه الله و كسانى كه در اطراف او بودند و انسانهاى شجاعى بشمار مى رفتند، واقعاً از زندان و شكنجه و تبعيد و گرسنگى و فشار و محدوديت به هيچ عنوان بخود هراس راه ندادند و مطيع جبّاران و طاغوت نشدند. و از مواضع برحق خود قدمى عقب ننشستند، تا بالأخره پيروز شدند.

در مسئلۀ جنگ نيز همينطور بود. بودند افرادى كه مى ترسيدند به جبهه بروند و به هر بهانه از جبهه رفتن شانه خالى مى كردند و يا اگر مى رفتند، در صحنۀ نبرد حاضر نمى شدند و از معلوليّت و اسارت و سختى مى ترسيدند. اين افراد از سعادت دنيوى و اخروى محروم شدند و آن كسانى پيروز شدند كه از مشكلات نترسيدند.

ص: 59

در مسائل ديگر اجتماعى نيز مسئله اينچنين است. كسى كه مى ترسد و نمى تواند از افكار خود دفاع كند و يا نظرى ارائه دهد، خيلى زود تحت تأثير افكار و عقايد ديگران قرار مى گيرد و مطيع مى شود.

5 - رشد اقتصادى ندارد

يكى از آثار اجتماعى ترس، ركود اقتصادى است. انسان ترسو در بعد اقتصادى رشد ندارد.

انسانهايى كه براى برنامه هاى تجارى، اقتصادى و برنامه هاى سرمايه گذارى، دل و جرأت ندارند رشد هم نمى كنند و معمولاً به جايى نمى رسند.

البته منظور اين نيست كه انسان بدون حساب و دقت عقلايى و شرعى و قانونى وارد ميدانهاى اقتصادى شود، اما در مسائل اقتصادى كه دفع آن در زمان آينده خواهد بود انسان بايد شجاعت و شهامت بيشترى به خرج دهد.

احتياط بجا صحيح است اما احتياطهاى نابجا انسان را از رشد محروم مى كند.

حركت انسان بايد به طور زيربنايى و اصولى باشد تا در زمينه هاى اقتصادى رشد كند. تجربۀ ايران در سالهاى سازندگى نشانگر اين مطلب است كه اگر سرمايه ها در بخش توليد و صرف امكانات زيربنايى متمركز شود، شايد چند سال افراد جامعه متحمّل ضرر شوند اما به هر حال در هنگام بهره بردارى از طرحهاى اقتصادى جبران زحمتهاى اصولى خواهد شد.

اما اگر افراد از ضرر و زيان و تورم بترسند و به سود كم راضى نشوند هرگز رشد نمى كنند اين مسئله در بين افراد جامعه نيز مطرح است كه در ابتداى كار و فعاليت انسان نبايد به واسطۀ ترس از ضرر و زيان، دنبال كار و فعاليت نرود و از فعاليتهاى اقتصادى بترسد. بلكه با كسب تجربه از افراد آگاه مى تواند، در زمينۀ اقتصادى نيز موفق شود.

ص: 60

شناخت نشانه هاى ظاهرى ترسوها

اشاره

افراد ترسو، داراى ويژگى هاى خاصى هستند. براى آنكه آنها را بهتر بشناسيم به آثار و جلوه هاى ترس در افراد ترسو اشاره اى گذرا داريم. با ديدن اين نشانه ها مى توان، ترس را در افراد بررسى و به وجود ترس در آنان پى برد.

1 - رنگ پريدگى: انسانى كه مى ترسد اگر قدرت دفاع از خود را نداشته باشد دچار رنگ پريدگى و عرق سرد در بدن مى شود.

2 - برافروختگى: برخى موارد در هنگام ترس، به خاطر تغيير در سوخت و ساز بدن، فرد ترسو، دچار برافروختگى شديد مى شود و اين در حالى است كه قدرت دفاع ندارد.

3 - لرزش بدن: در هنگام ترس اعضاء بدن انسان مى لرزد و متشنّج مى شود.

4 - خشكى دهان: افراد ترسو معمولاً دهانى خشك و بدون آب دارند. اين عوارض ناشى از اختلال كاركرد غده هاى بدن مى باشد.

5 - فرياد: انسانهاى ترسو عصبانى و تندمزاجند و در مواقع ترس فرياد مى كشند و گاه مرتكب گناه، فحش و ناسزا مى گردند.

6 - سستى جسم: برخى افراد ترسو، هنگام مواجه شدن با ترس دچار سستى اعضاى بدن و بيحالى مى شوند.

7 - ازدياد ضربان قلب: ضربان قلب انسان ترسو به سرعت زياد مى شود و اين ازدياد ضربان قلب گاه همراه با ايجاد ضايعه در قلب و رگهاى قلب انسان است.

8 - لكنت زبان: گاهى در هنگام ترس، افراد ترسو به لكنت زبان دچار مى شوند و قدرت اداى كلمات را ندارند.

9 - گريه: گريه از جمله نشانه هاى انسان ترسو است. گاهى افراد در مواجه شدن با عوامل ترسناك بى اختيار گريه را سرمى دهند.

10 - كم اشتهايى: انسان ترسو كم اشتها مى شود و اين مسئله به خاطر اختلال در دستگاه گوارش است.

11 - تغيير تُن صدا: در هنگام ترس، تن صداى افراد ترسو لرزان شده و تغيير مى كند.

12 - بى خوابى: بى خوابى از جمله عوارض ترس در وجود انسان است. ترس خواب راحت و شيرين را از انسان مى گيرد و گاه انسان دچار بدخوابى و خوابهاى پريشان مى شود. با اينكه ممكن است ساعتها نخوابيده باشد. اما خواب راحت نيز ندارد.

اين نمونه ها آثار و جلوه هايى از انسان ترسو بود. اگر انسان در خود ارزيابى كرد و ديد كه نشانه هايى از افراد ترسو در وجود او نقش بسته است، لازم است كه در صدد درمان ترس برآيد، تا از

ص: 61

عوارض ناشى از ترس درامان بماند. اين عوارض و ضربه هاى جبران ناپذير بر بدن انسان مشكلات فراوان جسمى، روحى، روانى، معنوى، به همراه دارد و انسان بايد حتماً در صدد درمان اين مشكل باشد.

بر اولياء و مربيان نيز لازم است كه با ديدن آثار در افراد، سعى كنند ترس را در آنان درمان نمايند آنها را از اين بلا نجات بخشند و ترس را از وجود اين افراد دور كنند.

ص: 62

درمان

اشاره

بعد از آنكه ترس منفى شناسايى شد و به عوامل ترس اشاره شد و آثار ترس منفى از نظر جسمى، اجتماعى و روانى به اختصار بررسى گرديد، جلوه هاى ترس مشخص شد، لازم است به راههاى شناخت درمان ترس پرداخته شود.

لازم به تذكر است كه درمان بايد توسط افرادى آگاه صورت گيرد و راههاى درمان به تناسب وجود بيمارى در افراد اعمال شود.

چنانكه در بيماريهاى جسمى در مورد هر بيمارى دارويى خاص تجويز مى شود و بيمار ملزم به اجراى دستور طبيب است و خودسرانه نبايد از دارو استفاده كند، در بعد روحى نيز اين مسئله مصداق دارد.

ابتدا بايد عامل ترس شناخته شود، سپس درمان مناسب تجويز و اجراء شود.

درمان ترس راههاى مختلف دارد و از نظر روانشناسى در برطرف كردن بيمارى يا كم كردن ضريب بيمارى ترس روشهايى پيشنهاد شده است.

به برخى از اين پيشنهادها در مباحث عوامل ترس اشاره شد و اينكه راههاى كلّى درمان مطرح مى گردد.

1 - ارشاد و هدايت

اشاره

(قابل توجه مربيان)

يكى از راههاى درمان ارشاد و هدايت با روش صحيح است.(1)

اين نكته قابل ذكر است كه ارشاد افراد به راه راست، شيوه هاى گوناگون دارد كه اين بحث بسيار مفصّل بوده و زيرا امر به معروف و نهى از منكر، بحث گسترده اى دارد كه بر اولياء و مربيان و كسانى كه در مصدر امور تربيتند لازم است كه راههاى ارشاد را فرا گيرند و براى ارشاد از روشى استفاده نكنند كه نه تنها زمينۀ گناه را از بين نبرند بلكه منكر ديگرى را در وجود فرد خطاكار جايگزين سازند.

ارشاد انسانها يكى از وظايف اولياء الهى بوده است و كسانى كه در مسير ارشاد و هدايتند بايد روش و سيرۀ انبياء و اولياء الهى عليهم السلام را در نظر داشته باشند كه قرآن مى فرمايد:

همانا سيره و روش رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى شما الگوى نيكويى است.(2)

قرآن كريم پيرامون روش ارشاد آيات بسيار زيادى آورده است كه به طور مختصر اشاره مى شود:

ص: 63


1- . به كتاب «آئين ارشاد وهدايت»، اثر ديگر مؤلف مراجعه كنيد.
2- . «فى رسول اللّه اسوة»؛ (احزاب / 21)
الف - عمل به گفته ها

قرآن مى فرمايد:

«آيا مردم را به كار خير وادار مى كنيد و خودتان را از انجام آن فراموش مى كنيد.»(1)

اگر انسان بخواهد حرفهايش مؤثّر واقع شود ابتدا خود بايد به آنچه مى گويد و تا آنجا كه امكان دارد عمل كند. بعد از ديگران بخواهد عمل كنند، زيرا اين كار تأثير حرف ناصح و گوينده را بيشتر مى كند.

ب - سخن آرام

قرآن در مورد هدايت فرعون به موسى عليه السلام چنين مى فرمايد:

«بسوى فرعون برو، همانا او طغيان كرده است. اما با او با لحن آرام و متين سخن بگو شايد عبرت گرفته و بترسد.»(2)

با لحن تند و عصبانيت نمى توان فردى را به راه راست هدايت كرد بلكه هدايت بايد توأم با آرامش و اطمينان خاطر دو طرف باشد و متربّى در حال آرامش، مطالب را بهتر درك مى كند. اما محيط متشنّج، روحيۀ او را نيز دچار ترس و دلهره و اضطراب بيشتر مى كند و در اين حال، زمينۀ پذيرش از بين مى رود.

ج - سخن درست و مطابق عدالت

قرآن مى فرمايد: «بايد از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستى گويند (و راه عدالت پويند.)»(3)

ارشاد بايد بر اساس سخن درست و مطابق با موازين عدل باشد. آنچه فرد به آن دعوت مى شود بر طبق موازين عقل و دين و عدل استوار باشد و از بافته هاى فرد ارشادكننده نباشد و يا دروغ گفته نشود.

د - سخن نيك و پسنديده

قرآن مى فرمايد: «و اى محمد به بندگانم بگو كه هميشه سخن بهتر را بر زبان آريد (و هرگز حرف زشت نزنيد) زيرا شيطان ميان شما دشمنى و فساد برمى انگيزد.»(4)

اگر انسان در ارشاد كردن از حرفهاى ناروا و توهين استفاده كند، ثمره و سودى در پى نخواهد

ص: 64


1- . «اتأمرون الناس»؛ (بقره / 44)
2- . «اذهب الى فرعون»؛ (طه/ 44)
3- . «و ليقولوا قولاً»؛ (نساء/ 9)
4- . «و قل لعبادى يقولوا»؛ (اسراء/ 53)

داشت.

ه - گفتار دلنشين

قرآن مى فرمايد: «تو اى رسول از آنان رويگردان ولى به آنها نصيحت كن و با گفتار دلنشين و مؤثر با آنها سخن بگو.»(1)

و در آيۀ ديگر مى فرمايد: «به گفتار خوش و زبان شيرين آنها را از خود دلشاد كن.»(2)

و - سخن محترمانه

قرآن مى فرمايد: «با ايشان با اكرام و احترام سخن بگوئيد.»(3)

ز - ارشاد همراه با ارائۀ برهان و موعظۀ نيكو

قرآن مى فرمايد: «اى رسول ما خلق را به حكمت و برهان و موعظه نيكو به راه خدا دعوت كن و با بهترين طريق با اهل جدل مناظره كن.»(4)

ح - استقامت در راه ارشاد

قرآن مى فرمايد: «... اى رسول تو همه را به دين اسلام و كلمۀ توحيد دعوت كن و چنانكه مأمورى پايدارى نما.»(5)

اگر كسى بخواهد فرد يا افرادى را ارشاد كند بايد در راه ارشاد استقامت ورزد تا كارش به نتيجه برسد.

ط - تذكر مداوم

قرآن مى فرمايد: «اى رسول تذكّر بده، زيرا تذكر و يادآورى براى مؤمنين نافع و سودمند است.»(6)

تذكر بحث گسترده دارد و مختصر آن اين مطلب است كه از روش قرآن و سيرۀ ائمه عليهم السلام برمى آيد كه تذكر بايد مداوم باشد تا سودمند واقع شود. اكتفا كردن به يك بار تذكر دادن، در ارشاد مؤثر نيست.

ص: 65


1- . «وعظهم و قل لهم»؛ (نساء/ 63)
2- . «فقل لهم قولاً ميسورا»؛ (اسراء/ 28)
3- . «و قل لهما قولا»؛ (اسراء/ 23)
4- . «ادع الى سبيل»؛ (نحل/ 125)
5- . «فلذلك فادع»؛ (شورى/ 14)
6- . «فذكّر فان»؛ (زاريات/ 55)
ى - توضيحات قابل درك

توضيحات مربّى بايد براى متربّى قابل درك باشد و بر اساس فكر او مسائل برايش تبيين شود.

اگر فرد مورد نظر كودك است، مثالها و راهنمايى ها بايد كودكانه باشد. اگر نوجوان است، در سطح فكر او باشد و همينطور اگر جوان يا بزرگسال است، بر اساس فكر و انديشه و ميزان علم افراد ارشاد صورت بگيرد تا مربى موفقيت داشته باشد و متربّى موفق به عمل شود.

2 - تجزيه و تحليل عوامل ترس آفرين

اشاره

يكى از راههاى درمان، تجزيه و تحليل عامل ترس براى فرد ترسو است. قابل توجه است فردى كه تجزيه و تحليل مى كند بايد فردى آگاه باشد و به جهات مختلف مسئله آشنا باشد، تا بتواند فرد ترسو را قانع كند.

ترس در محدودۀ پزشكى

ترس اگر از دكتر و آمپول باشد، ابتدا بايد بى جهت كودك را از دكتر و آمپول نترساند و بعد در هنگام مريضى براى او تشريح كرد كه تزريق آمپول براى سلامتى لازم است و ترس ندارد و دكتر دوست اوست. ارزش دارد كه انسان لحظاتى متحمّل درد آمپول شود اما از بيمارى ايمن شود و وضعش بدتر نشود، و اگر آمپول تزريق نشود، با چه خطراتى مواجه است، بايد در بيمارستان بسترى شود، گاه سرم بزند، تحت نظر باشد و سختى هاى زيادى را تحمل كند.

ترس اگر از كشيدن دندان باشد، بايد به فرد آگاهى داده شود كه اگر دندان را نكشد، دهانش عفونت مى كند، لثه متورم مى شود، خون انسان آلوده مى گردد، قلب دچار ناراحتى مى شود. پس ارزش دارد انسان، درد كشيدن دندان را تحمّل كند اما به صدمات بالاتر گرفتار نشود.

ترس از حيوان

ترس اگر از حيوان است، بايد حيوانات وحشى از اهلى جدا شوند. كودك بى جهت از حيوان ترسانده نشود و با منافع حيوان آشنا شود. گاه عروسك حيوان مورد نظر را در اختيار كودك قرار دهند تا با آن بازى كند و با او انس بگيرد و بعد از حيوان زنده و مورد ترس نيز ترس نداشته باشد بلكه او را دوست خود تصوّر كند.

به طور معقول با خطرات حيوانات آشنا شود و قدرت مقابله با آن را بياموزد و حيوانى را هم مورد آزار قرار ندهد. زيرا گاهى حملۀ حيوان اهلى نيز براى دفاع از خود است.

ص: 66

ترس در مسائل فرهنگى

ترس اگر از مدرسه است. بايد كودك را با محيط مدرسه آشنا كرد. با مدير، كودكان ديگر محيط كلاس، حياط و ساير چيزهاى مدرسه، كودك قبل از ورود به دبستان آشنا شود. اين آشنايى احساس غربت و ترس را از كودك مى گيرد. و لازم است كودك بى جهت از معلّم و مدير و ناظم ترسانده نشود.

ترس اگر از امتحان است، تجزيه و تحليل اين مسئله لازم است كه بيان شود؛ امتحان براى رشد و آگاهى انسان است. امتحان ضرورى است و كسى كه درس خوانده باشد نبايد از امتحان بترسد. بلكه از ابتداى سال تحصيلى درسها را بخواند و آن را براى شب امتحان متمركز نكند.

در هنگام امتحان نيز به مسائل خاصّى چون، دورى از اضطراب، سر موقع رسيدن، توكّل به خدا، تمركز در دروس، توجه به مكان امتحان و آشنايى با آن، طرز امتحان دادن، روش پاسخگويى به سؤالات آشنا شود تا ترس از امتحان از بين برود.(1)

ترس اگر از مردود شدن است و فردى به خاطر اينكه مبادا رد شود از مدرسه گريزان مى شود، لازم است اهميت درس و تعليم براى او بيان شود و مضرّات كم سوادى و ناآگاهى براى او روشن شود و با علم و آگاهى به مزاياى تحصيل، ترس از مردود شدن در او كشته شود.

ترس در اجتماع

اگر عامل ترس از انتقادات باشد بايد براى فرد ترسو تجزيه و تحليل شود كه انتقاد لازمۀ رشد است. اگر از انسان انتقاد نشود به نقاط ضعف و قوت خود آگاهى پيدا نمى كند. انسان بايد از انتقاد و پيشنهاد استقبال كند چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود:

«بهترين دوستان من كسانى هستند كه عيوب مرا به من هديه كنند.»(2)

انسان بايد در صحنه هاى مختلف علمى، فرهنگى، اقتصادى وارد شود و از انتقاد نترسد.

اظهار عقيده

اگر ترس از اظهار نظر باشد، بايد تحليل شود كه اظهار نظر و ابراز عقيده براى رشد فكرى انسان لازم است. اگر انسان هميشه در جايى بنشيند و سكوت كند و حركتى از خود نشان ندهد و اظهار نظر نكند رشدى ندارد.

انسان بايد آنچه را مى فهمد، بيان كند و در اين اظهار عقايد است كه انسان به مسائل آگاهى و اشراف بيشترى پيدا كند و در مسائل مختلف صاحب نظر مى شود.

ص: 67


1- . توضيح بيشتر در «تندخوانى و شيوه هاى موفقيت در تحصيل» دو اثر ديگر مؤلف.
2- . احب اخوانى من اهدى الى عيوبى.
دفاع از حق

اگر ترس در دفاع از حق باشد و فرد ترسو تحليلش اين باشد كه اگر امر به معروف كنم، اذيتم مى كنند، مسخره ام مى كنند، احترام ندارم و يا اگر گناهكارى را به قانون معرفى كنم مى ترسم دشمنم شود و انتقام بگيرد و يا موفق نشوم و بگويند عرضه نداشت كارى انجام دهد و...

در اينجا تحليل اين است كه انسان در مسئلۀ دفاع از حق كه امرى لازم و واجب است نبايد هميشه انتظار داشته باشد كه ديگران از او تشكّر كنند و يا او را تشويق نمايند.

اصل اين است كه انسان به وظيفه اش عمل كند، تجزيه و تحليل و برخورد ديگران هرچه باشد مهم نيست. مهم رضايت الهى و انجام وظيفه است. حتى اگر انسان در انجام وظيفه به نتيجه نيز دست پيدا نكند، باز نبايد نااميد شود.

اگر انسان بترسد و از سختى و مشكل بهراسد، موفق به انجام وظيفه نمى شود. به طور مثال اگر تجزيه و تحليل امام حسين عليه السلام اين بود كه اگر قيام كنم، كشته مى شوم، تشنگى مى كشم، خانواده ام اسير دشمن مى شوند، پس ساكت بمانم، موفق به انجام وظيفه نمى شدند. تشخيص امام عليه السلام نهضت و حركت بود، هر چند به صورت ظاهر پيروزى نيز در پى نداشت ولى اثرات قيام حضرت پس از گذشت سالها نمايان شد.

ما نبايد توقع داشته باشيم حالا كه انقلاب كرديم، همۀ كشورها با ما دوست باشند يا دشمن از ما تعريف كند. طبيعى است كه دشمن تهمت مى زند، دروغ مى گويد، به ارزشهاى ما بى اعتناست، براى ما مشكل آفرينى مى كند و امام رحمه الله نيز فرمودند:

هر زمانى كه ابرقدرتها ما را تعريف كردند بدانيم از مواضعمان برگشتيم.

هر زمانى كه دشمن دست از سر ما برداشت و با ما مبارزه نكرد معلوم است در مواضع ما خلل ايجاد شده است و امام در جريان انقلاب روى مواضع به حق خود مى ايستادند و حرف هيچكس را در رابطه با ترك مواضع به حقّ خود، نمى پذيرفتند، در مورد انقلاب، افراد زيادى به امام اعتراض مى كردند ولى امام بر مواضع خود پايدار بودند و هيچ ترسى به دل راه نمى دادند.

شكست

اگر ترس از شكست در مسائل مختلف باشد. بايد براى فرد تجزيه و تحليل شود كه شكست لازمۀ رشد است. براى هر فرد، در سنين مختلف آزمايش و امتحان الهى وجود دارد. و فردى موفق است كه از نشيب و فرازها نترسد. بلكه از آنها تجربه كسب كند و خود را رشد دهد.

شكست براى انسان تجربه بوجود مى آورد، موجب كمال مى شود، استعدادها را پرورش مى دهد، شكوفايى فكر و عقل و انديشه را به همراه دارد، براى انسان مقام و ارزش است.

قرآن كريم نيز مى فرمايد:

ص: 68

ما شما را آزمايش مى كنيم تا مجاهدان و صابران شناخته شوند و از اخبار شما آگاه شويم.(1)

اگر در زندگى بزرگان تاريخ دقّت و مطالعه شود درمى يابيم كه آنها موفقيّتهاى خود را در خلال شكستها و ناكاميها جستجو كردند. بسيارى از علماء، بزرگان مخترعين، مبتكرين و صنعتگران و هنرمندان در زندگى متحمّل سختى هاى فراوان شدند، مشكلات را حل كردند و در نتيجۀ مقاومت به مقامات بالا رسيدند. از خوشيها دست كشيدند، بيداريها را متحمل شدند، درس خواندند تا توانستند رشد كنند. در اين حال كسى كه مى ترسد و از مواجه شدن با خطرات و مشكلات كم اظهار عجز و ناراحتى مى كند، از رشد عقب مى ماند و سختى مشكل براى او بيشتر مى شود.

امام باقر عليه السلام مى فرمايند: «از بى حالى و اظهار ناراحتى پرهيز كن زيرا هر دو كليد تمام بديها هستند.»(2)

و در روايتى ديگر فرمودند: «كسى كه براى مصيبتهاى روزگار آماده نيست عاجز است.»(3)

و امام صادق عليه السلام فرمودند: «اگر صبر كردى بهره مى برى به طورى كه مورد غبطه ديگران واقع مى شوى واگر جزع كنى مقدرات الهى بر تو جارى مى گردد و پاداشت را ضايع كرده اى.»(4)

به هر حال مشكلات لازمۀ هر زندگى است و هيچكس از آن مصون نيست. حتى اگر انسان نخواهد، و از ترس مشكلات، وارد صحنه هاى كار و تلاش نشود، از جاهاى ديگر ضربه خواهد خورد و به بلا و مشكل مبتلا خواهد شد.

ما بايد سختى هاى زندگى را تحمل كنيم تا بتوانيم پيروزى را لمس كنيم، تا سختى نباشد پيروزى نيست.

اين نكته نيز قابل ذكر است كه گاه نتيجۀ اعمال انسان در دنيا به او داده نمى شود. انسان نبايد انتظار داشته باشد كه خوبى هاى او در دنيا پاداش داده شود. گاهى نتيجۀ عمل در آخرت به انسان مى رسد و پاداش عمل در قيامت به انسان عرضه مى شود.

اگر قرار بود كه نتيجۀ اعمال خوبان در دنيا داده شود، انبياء الهى و ائمه عليهم السلام بيش از همه بايد در دنيا راحت زندگى مى كردند، در حالى كه سختى زندگى آنها بيش از ساير افراد بود. زندگى و سيرۀ نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و ائمۀ معصومين عليهم السلام براى ما بهترين الگو در پايدارى و تحمل مشكلات است.

3 - پرهيز از يادآورى مشكلات قبل

يكى از راههاى درمان آن است كه هيچگاه مربى نبايد مشكلات ترس افراد را براى آنها يادآورى كند.

ص: 69


1- . «و لنبلونكم حتى نعلم»؛ (محمد/ 31)
2- . كشف الغمه، ج 2، ص 344.
3- . الحقايق، ص 140.
4- . سفينة البحار، ج 2، ص 7.

مثلاً فردى كه در مقطعى از چيزى مى ترسيده است: حال ترس به هر انگيزه كه بوده مهم نيست، در حال حاضر براى از بين بردن مشكلات در فرد، مشكلات قبلى او را بايد فراموش كرد.

يادآورى اين مشكلات روحيۀ فرد را ضعيف و به او ضربه و صدمه وارد مى كند.

فكر مى كند كه او فردى زبون و ترسو است و هيچگاه نمى تواند از ترس دور شود.

پس اشتباهات گذشته را بايد فراموش كرد و آنها را ضميمۀ مشكلات فعلى فرد نبايد كرد.

تكرار اشتباهات گذشتۀ افراد روحيۀ آنان را تضعيف مى كند و قدرت مقابله با مشكل را از آنان سلب مى نمايد.

4 - توجه دادن به نكات مثبت

يكى از راههاى درمان ترس آن است كه فرد را ابتدا به جهات مثبتى كه دارد، متوجه كنيم. در بازسازى رفتارهاى ناپسند ابتدا بايد جهات مثبت مطرح شود. اين نكته عمومى است و مربوط به قشر خاصّى نيست. اين يك روش تربيتى است كه خداوند نيز از آن استفاده كرده است ابتدا انسان را ترغيب و تشويق مى كند، سپس، اجراى حكمى را از او مى خواهد.

تعريف و تمجيد، براى ترغيب افراد به انجام عمل صالح لازم است. لذا بايد ابتدا جهات مثبت فرد را به او گوشزد كنيم، سپس به نقاط ضعف او بپردازيم.

مثلاً بگوييم: تو حافظه ات خوب است، مرتب و تميز هستى، زرنگ هستى و كارها را خوب انجام مى دهى، حيف نيست كه از يك گربه بترسى؟

در هر مورد فرد ترسو، جهات مثبت هم دارد كه بايد آن را بيان كنيم، سپس به جهت منفى ترس انگشت بگذاريم و از فرد ترسو بخواهيم، ترس را كه عامل ركود اوست از خود دور كند.

5 - ارائۀ الگوهاى مثبت

يكى از راههاى درمان ترس، ارائۀ الگوى مناسب و قوى به افراد ترسو مى باشد اين الگوها بايد بدون نقص و قابل لمس باشد و بدور از مقايسه مطرح شود زيرا مقايسه روح مقاومت و حسادت را در فرد ترسو بيدار مى كند و او به جاى اثرپذيرى از الگو به دنبال پيدا كردن نقصهاى اوست و مى خواهد ثابت كند كه الگوى ارائه شده نيز داراى نواقصى است.

لذا بهتر است الگو در داستانها و كتابها مطرح باشد تا متربى بتواند خود را با الگوى ارائه شده وفق دهد.

و يا در بعد هنر نمايشى و فيلم و كارتون مطرح شود كه اينها مى تواند الگوهاى تثبيت و قابل لمس براى متربى باشند.

در ارائۀ الگوها مى توان شجاعت و نقش افراد شجاع در اجتماع را مطرح كرد و در كنار آن،

ص: 70

نقايص ترس و ضررهايى را كه فرد ترسو متحمل مى شود بيان نمود. و خصوصيات فرد ترسو و شجاع را به وسيلۀ ارائۀ الگو با هم مقايسه كرد. اين آموزشها نيز بايد به تناسب فرد ترسو در نظر گرفته شود تا نتيجۀ بهتر و كامل ترى داشته باشد.

در ارائۀ الگو مى توان موفقيتهاى فرد شجاع را مطرح كرد همانطور كه در تاريخ ثبت علوم و اختراعات، موفقيت در مسائل سياسى، معنوى و حكومت دارى از توفيقات فرد شجاع است. فردى كه شهامت كافى را داشته باشد و با مشكلات مقابله كند مى تواند به يك تشخّص مستمر و ماندگار برسد.

اما آنهايى كه شجاعت و شهامت نداشتند معمولاً در حدّ بسيار معمول و نازلى توانستند پيشرفت كنند و نتوانستند آنطور كه استعداد داشتند در زمينه هاى مختلف فعاليت كنند و ترس مانع بزرگى براى آنان در رسيدن به موفقيت بود.

شجاعت صفتى نيكو و پسنديده است و انسان در كنار شجاعت مى تواند به تمامى يا بسيارى از اميال و آرزوهاى دينى و دنيوى خود برسد.

مربى بايد بر اساس تفكر و انديشه و در سطح علم و آگاهى، افراد، الگوها و نمونه هاى مختلف را از تاريخ استخراج كرده و آنها را با زبانى كه قابل درك متربى باشد براى او بيان كند.

در تاريخِ اسلام كودكان شجاع فراوان بوده اند، سيرى گذرا در تاريخِ زندگى ائمه عليهم السلام و حالات كودكى آنها، كودكان در صحنۀ عاشورا، كودكان در عرصه هاى نبوغ و تحصيل علم فراوان هستند.

در مورد ساير اقشار نيز مطلب اينگونه است. در تاريخ زنان شجاع و نمونه فراوانند و حالات آنها ثبت است، مردان شجاع و قوى فراوان است و حتى بزرگسالان شجاع بيشمارند.

با قدرى مطالعه و دقت مى توان به حالات اين بزرگان پى برد و افراد را با اين نمونه ها و وسايل گوناگون آشنا ساخت. از جمله مى توان با ذكر داستان، معرفى كتاب، توليد نمايشنامه و تئاتر، افرادى كه مى ترسند با اين افراد شجاع آشنا كرد.

6 - ايجاد علاقه و انگيزه

يكى از راههاى درمان ترس، ايجاد علاقه و انگيزه، در فردى است كه مى ترسد. گاهى ممكن است مربى فرد ترسو را مجبور به انجام كارى كند، در اين حال نتيجه بسيار كم و اندك و مقطعى است. انسان با توجه به روحياتى كه دارد، معمولاً تابع زور و اجبار نيست. اما همين كار را اگر مربى با ايجاد انگيزه و تشويق از او بخواهد، براحتى آن را انجام مى دهد. و حالت وازدگى از كار در او بوجود نمى آيد.

اگر بخواهيم فردى را رشد دهيم بايد نسبت به كارى كه از او مى خواهيم انجام دهد در روحيه اش ايجاد انگيزه كنيم. مزاياى آن را برشماريم و مضرات روحيات بد را به او گوشزد نماييم در او ايجاد

ص: 71

علاقه كنيم كه با رضا و رغبت به كارى كه از او مى خواهيم تن دهد.

اگر فرد در خودسازى، انگيزه داشته باشد، از نصايح مربى پيروى مى كند اما اگر انگيزۀ او ضعيف باشد، ممكن است، نصايح را به صورت ظاهر بپذيرد اما به محض آنكه از عامل كنترل جدا شود، نصايح را ناديده مى گيرد و به سيره و روشى كه خود قبول دارد، عمل مى كند. لذا از جمله راههاى درمان، ايجاد علاقه و انگيزه به زدودن ترس در وجود فردى است كه مى ترسد.

7 - تجربۀ عوامل ترس آفرين

يكى از راههاى كم كردن ترس و از بين بردن آن اين است كه مربى به همراه فرد ترسو، عوامل ترس آفرين را تجربه كنند. و فردى كه مى ترسد، به همراهى مربى و در پناه او اين عوامل را تجربه كند و خود به اين نتيجه برسد كه ترس معنا و مفهوم ندارد.

مثلاً كودكى كه از دكتر مى ترسد، گاهى اولياء او را به مطب دكتر ببرند بدون اينكه كودك بيمار باشد و احتياج به مداوا داشته باشد. يا در برخى موارد اگر اولياء بيمارند كودك را نيز به همراه خود به دكتر ببرند و كودك ببيند كه دكتر چيز ترسناكى نيست.

در برخى موارد كه كودك از آمپول مى ترسد، ابتدا اولياء او را از آمپول نترسانند و بعد اگر خود آمپولى براى تزريق دارند، كودك را هم همراه مى برند تا ببيند ديگران نيز آمپول مى زنند و آمپول چيز وحشتناكى نيست بلكه براى تضمين سلامت انسان لازم است. اگر فرد از حيوانى كه نبايد بترسد، مى ترسد، مربى حيوان را بغل بگيرد و به كودك بياموزد كه حيوان ترس ندارد. بلكه اگر او را اذيت كنند، از خود دفاع مى كند، چنگ مى زند يا نيش مى زند و يا...

حيوانات ترسناك عدّۀ محدودى هستند كه لازم است به خاطر خطرى كه دارند همه از آنها دورى كنند.

اگر كودك خود حيوانى را كه از او مى ترسد، نوازش كند، لمس كند با او بازى كند، كم كم ترس او از حيوان مورد نظر از بين مى رود.

مثلاً فردى كه از تاريكى مى ترسد به همراه مربى به جاى تاريك برود تا ببيند كه در تاريكى خبرى نيست. در همان حال برق را روشن كند و در روشنايى مكان را ببيند تا با تجربۀ در تاريكى، بياموزد كه تاريكى ترسناك نيست. عامل ضرر زننده اى در تاريكى وجود ندارد. در اين موارد مربيان نبايد از مكانهاى تاريك براى تنبيه يا زندانى كردن فرزندان خود استفاده كنند، زيرا اين تنبيه نابجا ترس از تاريكى را به همراه دارد.

هنگامى كه فرد تاريكى را آزمايش كرد و اعتماد به نفس به دست آورد، موجب مى شود كه ديگر از تاريكى نترسد.

ص: 72

8 - هميارى و كمك

يكى از راههاى درمان ترس هميارى و كمك به فرد ترسو مى باشد مربى بايد با فردى كه مشكل ترس دارد، هميارى و همكارى داشته باشد. او را تا حدود عقلايى در كارها يارى كند و به نحوى كه او وابسته به مربى نشود به اين همكارى ادامه دهد.

مقدارى از كار را مربى انجام دهد و متربى باقيماندۀ كار را كامل كند يا اگر متربى مى ترسد، كارى انجام دهد يا حرفى بزند، با او هميارى نمايد او را تأييد كند تا به كمك مربى قدرت اعتماد به نفس در خود بوجود بيايد.

اين هميارى درست مثل اين است كه فردى در بعد جسمى دچار يك نارسايى و مشكل مى شود و احتياج به فيزيوتراپى دارد و به وسيلۀ حركتهاى مصنوعى، سيستمهاى آسيب ديده بايد جريان پيدا كند. تا قدرت بدن به حالت اوليه برگردد.

يا كسى آموزش رانندگى مى بيند، ابتدا مربى مواظب وهمراه اوست و اگر خواست خطايى مرتكب شود او را كمك مى كند تا به فنون رانندگى آشنا شود.

در مسائل ديگر نيز آموزش و همكارى ابتدايى امرى لازم است. مثل آموزش كودكان پيش از دبستان، يا آموزش مسائل فنى و هنرى كه همكارى مربى لازم است.

اين هميارى و كمك به فرد نوآموز، قدرت و توان مى دهد تا اعتماد به نفس در كار پيدا كند. در مورد ترس نيز اين مسئله لازم است. همراهى و كمك مربى به فرد ترسو، به وى اعتماد به نفس مى بخشد و به مرور او را به انجام كارهايى كه مى ترسيده قادر مى كند.

9 - آموزش مقابله و دفاع

يكى از راههاى درمان آن است كه مربى راههاى مقابله و برخورد با مشكل را به فردى كه مى ترسد، آموزش دهد.

مثلاً اگر فردى از حيوان مى ترسد و ترس او ناشى از برخورد غلط اولياء بوده است كه او را از گربه، موش، سوسك، ملخ و... ترسانده اند و كودك به خاطر همين از حيوانات مى ترسد، بايد به او تفهيم كرد كه حيوانات تا حدودى كه به آنها كار نداشته باشيم و آنها را اذيت نكنيم به ما كارى ندارند.

اگر بر فرض حيوانى به انسان حمله كرده انسان بايد از خود دفاع كند. از دسترس حيوان دور شود و حيوان را عصبانى نكند.

اگر ترس از آتش سوزى است، مربى بايد روش صحيح دفاع در مقابل آتش سوزى را به فرد ياد دهد. ابتدا دست به كبريت، گاز، مواد مشتعل نزند و اگر احياناً آتش سوزى رخ داد، فرار نكند بلكه به آتش نشانى تلفن كند و يا از ديگران كمك بگيرد و يا اگر مى تواند به وسيلۀ پتو يا شيلنگ آب، آتش را خاموش كند.

ص: 73

و در ساير موارد نيز مسئله مصداق دارد كه افراد به روش مقابله با مشكلات آشنا شوند.

10 - تغيير محيط

يكى از راههاى درمان ترس، تغيير محيط براى فردى است كه مى ترسد. گاهى موارد ممكن است فردى از مدرسه، معلّم، ناظم، همكلاسى ترس داشته باشد و اين رعب و وحشت مانع از تحصيل او شود، يكى از راههاى پيشنهادى، تغيير محيط آموزشى است.

يا در بعضى موارد فرد از افراد خاصّ مثل بچه هاى همسايه يا شاگردان مدرسه مى ترسد، بايد با تغيير محيط دادن او را از اين افراد دور نگه داشت.

گاه مسير رفت و آمد براى فردى رعب آفرين است، در اينجا نيز تغيير مسير لازم است، مربى بايد مدتى فضاى باز و زمينۀ آزادترى را براى فردى كه ترسو است فراهم آورد تا ترس از وجودش بيرون برود.

11 - از بين بردن زمينه هاى ترس

يكى از راههاى درمان ترس از بين بردن زمينه هاى ترس در افراد است. با توجه به عوامل ترس آفرين و چيزهايى كه موجب ترس در افراد مى شود لازم است اين عوامل از بين بروند و زمينه هاى ترس در افراد، كنار گذاشته شود تا به تدريج با دورى از عوامل ترس، ترس از وجود فرد ترسو بيرون رود.

12 - تلقين، تقويت روحى

يكى از راههاى درمان ترس تلقين شجاعت به افراد ترسو است. در برخى موارد كه ترس ناشى از عقده روانى و خلأ روحى است، جبران خلأ روحى، از راه درمان روانى انجام مى شود. وقتى به فرد تلقين شود كه نبايد بترسى، تو شجاعى، و انسان شجاع نبايد بترسد، كم كم، ترس از وجود فرد بيرون مى رود به خودباورى مى رسد و درمى يابد كه واقعاً و براستى چرا بايد بترسد؟ مسائل كوچك و زيرپا افتاده جاى ترس ندارد.

اصولاً انسان هر كارى را به وسيلۀ تلقين و تذكر بهتر مى پذيرد. بشرط آنكه اين تلقين اصولى و بر اساس مبانى درست عقلى و شرعى باشد.

ابتدا بايد به فرد آزادى عمل داد و سپس به او اطمينان وآرامش بخشيد و به اين وسيله به او تلقين كرد كه تو مى توانى، و بر فرض اگر تلاش كردى و موفق نشدى باز ترس بى مفهوم است، تلاشت را بايد تكرار كنى. با دقت و با حوصله و تأمّل كارى را انجام دهى تا به موفقيت برسى.

ايجاد آرامش و تقويت روحى، موجب تمركز مى شود و قدرت تصميم گيرى را زياد مى كند و

ص: 74

فرد مى تواند روى كارهاى خود تجزيه و تحليل بهتر داشته باشد و قدرت مقاومت روحى او بيشتر مى شود.

13 - تمرين

از جمله موارد درمان، تمرين شجاعت است. تمرين در همۀ ابعاد در رشد و شكوفايى انسان مؤثّر است و انسان بدون تمرين به هيچ موفقيتى دست نخواهد يافت.

در بحث فعلى كه ترس مى باشد نيز تمرين بسيار مؤثر است. تمرين بايد از مسائل كم و قابل اجراء شروع شود و مربى به تمام جهات توانايى هاى متربى توجه داشته باشد. زيرا استعدادها متفاوت است و توان و قدرت هر فرد مختص به خود اوست.

اگر تمرين سخت و طاقت فرسا باشد، فرد را دلسرد و پژمرده مى كند و نمى تواند مؤثر واقع شود.

در از بين بردن ترس بايد تمرين ابتدا از مسئله اى كه موجب ترس فرد مى شود شروع گردد. مثلاً فردى از تاريكى مى ترسد، مربى بايد او را همراهى و كمك كند و به محيطى كه او از آن ترس دارد وارد سازد در آنجا و در حالى كه مربى همراه اوست، چراغ را روشن كند به او بياموزد كه چيز ترسناكى وجود ندارد. شايد در ابتداى امر با يكبار هميارى و كمك، ترس از بين نرود. لذا لازم به تكرار اين صحنه و ادامۀ تمرين دارد. ميزان ترس در هر فرد، متفاوت است. اگر ترس ابتدايى باشد، تمرينات زودتر مؤثر واقع مى شود اما اگر ترس عميق باشد به تمرين بيشترى نياز دارد.

در همۀ موارد ترس آفرين، تمرين نقش مؤثر دارد و مربى بايد توجه داشته باشد كه به تدريج بايد ترس را از بين ببرد. چنانكه ترس به يكباره در وجود شخص رخنه نمى كند و به تدريج در وجود انسان جايگزين مى شود. از بين بردن ترس نيز محتاج تمرين و صبر و حوصله است.

14 - درمانهاى پزشكى

يكى از راههاى ترس، درمان دارويى و معاينۀ پزشكى است. برخى افراد وقتى از نظر جسمى، روحى، ضعفهايى پيدا مى كنند، ممكن است اين ضعفها زمينه ساز ترس در آنها شود. برخى اختلالات غدد و ترشحات اضافى يا كاهشى آنها موجب مى شود كه روى سيستم هاى مادى و روحى انسان تأثير منفى و نامطلوب بگذارد. در اينگونه موارد مشورت با پزشك ضرورى و لازم است.

15 - تقويت ايمان

يكى از راههاى درمان ترس، تقويت ايمان در وجود افراد است. اتصال به ذات مقدس الهى موجب رشد و آگاهى و كمال انسان مى شود و كسى كه به حبل اللّه دست پيدا كند از هيچ چيز

ص: 75

نمى ترسد و قرآن نيز اين بشارت را داده است كه:

آگاه باشيد براى اولياء خداوند هيچ ترس و وحشت و حزنى وجود ندارد.(1)

اگر انسان به قدرت الهى متّصل شود و ايمان به خداوند پيدا كند، به عظمت خداوند پى ببرد و به عظمت حقتعالى، آگاه شود، ترسى ندارد. كسى كه ايمان و توكّل به خدا دارد، داراى چنان روحيه اى مى شود كه هيچ چيز در عالم او را نمى ترساند. تمام قدرتها، موجودات ماسوى اللّه در نظر او خرد و حقير مى آيد. بزرگترين دشمنان در نزد او خوارند و بزرگترين مشكلات با يارى از خداوند، براى او آسان و گذرا خواهد بود.

قدرت خداوند بر تمامى عالم حاكم است و خداوند قادر متعال است. در دعاى سحر ماه رمضان مى خوانيم كه:

«خدايا تو را مى خوانم به قدرتى كه قدرت تو بر همۀ قدرتهاى عالم سلطه دارد.»(2)

همۀ قدرتها از قدرت خداوند است. و كسى كه قدرت خدا را قبول دارد از هيچ چيز نمى ترسد.

اما اگر انسان قدرت و سلطۀ خدا را نپذيرد، ضعيف مى شود و از ساير موجودات عالم چه كوچك يا بزرگ ترسان است.

از اين روست كه خداوند سعى دارد به انسان راه راست را نشان دهد، به او بياموزد كه اگر انسان بندۀ خدا شود، بندۀ طاغوت نمى شود. اگر از خدا بترسد از احدى نمى ترسد، و اگر به او توكّل كند خداوند نيز او را يارى خواهد كرد.

قرآن مى فرمايد:

«و هر كس بر خدا توكّل كند، خداوند او را بس است.»(3)

و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

«كسى كه از مردم بِبُرّد و به خدا متوجه شود و به او بپيوندد خداوند تمام امورش را كفايت مى كند و از جايى كه به فكرش نمى رسد او را روزى مى دهد و اگر كسى تمام توجهش به دنيا باشد خداوند او را به دنيا واگذار مى كند.»(4)

امام باقر عليه السلام فرمودند: «هر كس بر خدا توكّل كند، شكست نمى خورد و آنكه به ريسمان خدا چنگ زد، خُرد و نابود نمى شود.»(5)

در روايت ديگر آمده است كه: از امام رضا عليه السلام از حد و حدود توكّل سئوال شد. ايشان فرمود:

ص: 76


1- . «الا ان اولياء اللّه لا خوف»؛ (يونس / 62)
2- . «اللهم انى اسئلك بقدرتك التى وسعت كل شئ»؛ (دعاى سحر)
3- . «ومن يتوكل على اللّه»؛ (طلاق/ 3)
4- . جامع السعادات، ج 3، ص 221.
5- . مشكاة الانوار، ص 16.

«حدّ توكّل اين است كه فقط از خدا بترسى و از احدى واهمه نداشته باشى.»(1)

و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در روايتى فرمودند:

«هر كس دوست دارد كه از تمام مردم، قوى تر و نيرومندتر باشد، پس توكّل بر خدا كند.»(2)

ايمان به خداوند مهم ترين يار و ياور انسان در مشكلات زندگى مى باشد و ايمان بهترين ياور امين و پناهگاهى مطمئن براى انسان بشمار مى رود و انسان مؤمن در زندگى كمتر دچار سختى و سر درگرمى خواهد بود زيرا خداوند هميشه در مشكلات به يارى او مى شتابد و او را در سختيها يارى مى كند.

تقويت ايمان، انسان را در زندگى به آرامش و ثبات خواهد رساند و از ترسهاى كاذب دور خواهد كرد.

پايان

ص: 77


1- . تحف العقول، ص 332.
2- . بحار، ج 71، ص 151.

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109