رهبری تروریسم در اروپا: چگونه رهبر کامیکازها شدم و کشف توطیه ترور

مشخصات کتاب

سرشناسه: خسروشاهی، سیدهادی، 1317 -

عنوان و نام پدیدآور: رهبری تروریسم در اروپا: چگونه رهبر کامیکازها شدم و کشف توطیه ترور / سید هادی خسروشاهی.

مشخصات نشر : قم: کلبه شروق ،1395

مشخصات ظاهری : 376 ص.: مصوره

شابک: 978-964-7255-62-2 : 160000 ریال

وضعیت فهرست نویسی: فیپا

یادداشت: نمایه.

موضوع: خسروشاهی، سیدهادی، 1317 - -- سوء قصد

موضوع: تروریسم -- اروپا -- پوشش مطبوعاتی

موضوع: Terrorism -- Press coverage -- Euopre

موضوع: تروریسم و رسانه های گروهی -- اروپا

موضوع: Terrorism and mass media -- Europe

موضوع: تروریسم -- ایتالیا -- پوشش مطبوعاتی

موضوع: Terrorism -- Press coverage -- Italy

موضوع : سفیران ایرانی -- اروپا -- سوءقصد

موضوع: Ambassadors, Iranian -- Europe -- Assassination attempts*

موضوع: سفیران ایرانی -- ایتالیا -- سوءقصد

موضوع: Ambassadors, Iranian -- Itlay -- Assassination attempts

موضوع: ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- پوشش مطبوعاتی

موضوع: Iran -- History -- Islamic Revolution, 1979 -- Press coverage

موضوع: ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- پوشش مطبوعاتی

موضوع: Iran -- History -- Islamic Republic, 1979 --- Press coverage

رده بندی کنگره: 1395 5خ4الف/ HV6433

رده بندی دیویی: 363/32094

شماره کتابشناسی ملی: 4383923

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

رهبری

تروریسم در اروپا

چگونه رهبر کامیکازها شدم؟

و :

کشف توطئه ترور

سیدهادی خسروشاهی

ص: 4

فهرست مطالب

درباره این کتاب 11

1. درنگی در ریشه های تروریسم رسانه ای و توطئه های امپریالیسم خبری 19

مقدمه 21

محورهای تبلیغی رسانه های غرب در قبال جمهوری اسلامی ایران 25

1 - همسو جلوه دادن مبارزات انقلابی با تروریسم : 26

2 - تهییج افکار عمومی جهانیان علیه جمهوری اسلامی ایران و ممانعت از گرایش ملت های منطقه و همسایه به انقلاب اسلامی : 27

3- معرفی ایران به عنوان کشوری در بن بست!

28

4- سعی در تیره کردن روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دوست : 28

5 - تعدیل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی برای کنترل تروریسم!: توطئه های امپریالیسم آمریکا در پوشش جعل اسناد و متهم ساختن مسئولین جمهوری اسلامی 31

جعل اسناد پوششی برای اجرای توطئه های امپریالیستی 31

تروریسم رسمی؛ چرا و چگونه؟ 43

ترور، واتیکان و یک راهروی زیرزمینی! 49

2. مقاله امیر طاهری در روزنامه «ساندی تایمز لندن» هشتم ژانویه 1984 میلادی 53

آغاز ماجرا 55

خسروشاهی رهبر تروریست ها در اروپا! 55

باز تاب مقاله ساندی تایمز در جرائد ایتالیا

64

افشاگری های حیرت انگیز: رم شاید یکی از مراکز کامیکازهای ایرانی است

روزنامه پائیزه سرا،Paese Sera، مورخ 8 ژانویه 1984 (سند شماره 1)

64

روزنامه استامپا سرا،Stampa Sera ، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 2) 66

گازتا دل سود، Gazzetta del Sud، (روزنامه جنوب)(سند شماره 3) 66

انجام عملیات انتحاری علیه اهداف غربی

روزنامه گازتا دل لوندی،Gazzetta del Lunedi ، (روزنامه دوشنبه) 9 ژانویه 1984 (سند 4)

67

ص: 5

استخدام کامیکازهای وحشت

روزنامه ایل رستو دل کارلینو،Il Resto del Carlino، ژانویه 1984(سند شماره 5) 68

تروریست ها از همه جا می آیند!

روزنامه ایل جورناله دی ایتالیا، Il Giornale d'Italia، 9 ژانویه 1984 (سند شماره 6) 70

روزنامه لا سیسیلیا، La Sicilia، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 7)

71

سازمان تروریستی و اسرار یک باغ در رم

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 28 اکتبر 1985 (سند شماره 8) 72

انقلاب چگونه صادر می شود؟

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 7/8/ 1984 74

مصاحبه عضو سازمان منافقین در رم

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 25 آوریل 1982 (سند شماره 9) 77

آیا کارلوس با کامیکازهای اسلامی ارتباط دارد؟

کوریره دلا سرا،Corriere della Sera ، مورخ 9 ژانویه (سند شماره 10) 79

پایگاه تروریست ها: سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale di Bergamo oggi، مورخ 9/1/1984 (سند شماره 11)

82

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 4/2/1984 (سند شماره 12)

84

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 4/2/1984(سند شماره 13) 85

روزنامه ایل سکولو دی ایتالیا،Il Secolo d'Italia ، مورخ 25/5/84 (سندشماره 14) 89

روزنامه لا یونیتا،L'Unita ، مورخ 8 ژانویه 84 (سند شماره 15) 93

فعالیت دو شبکه تروریستی در اروپا

روزنامه لا پرووینچیا، La Provincia، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 16) 94

چه کسی علیه مخالفین خمینی فعالیت می کند؟

روزنامه لا یونیتا، L'Unita، مورخ 4/5/1984 (سند شماره 17) 95

تأیید توطئه توسط مقاومت ایران!!

روزنامه لا سیسیلیا،La Sicilia ، سرویس ویژه رم، مورخ 9 ژانویه 1984(سند شماره 18) 96

روزنامه گازتا دل سود،Gazzetta del Sud ، (سند شماره 19) 99

در سایه کلاه

مجله هفتگی اسپرسو، L'Espresso، شماره 20، مورخ 20/5/1984 (سند شماره 20)

100

ص: 6

3. بازتاب جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی با حضور نخست وزیر و وزیر کشور ایتالیا در مطبوعات 107

جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ایتالیا

روزنامه لا استامپا، La Stampa، مورخ10 ژانویه 1984 (سند شماره 21) 109

افشاگری های ساندی تایمز

روزنامه ایل پیکولو،Il Piccolo ، (سند شماره 22) 111

جنایات سازمان یافته

روزنامه ایل پیکولو،Il Piccolo ، (سند شماره 23) 113

پایگاه تروریست های ایرانی در رم

روزنامه ایل جورناله دی سیسیلیا، Il Giornale di Sicilia، مورخ 10/1/1984(سند شماره 24) 114

به خاطر افشاء: دیپلمات ها از کوره در رفتند!

ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 10 ژانویه (سند شماره 25) 115

کامیکازهای ایرانی

روزنامه لا رپوبلیکا،La Repubblica ، مورخ 10 ژانویه (سند شماره 26) 116

مرکز جذب تروریست

روزنامه ایل سکولو، Il Secolo، مورخ 10 ژانویه 1984 (سند شماره 27) 117

رم، مرکز کامیکازهای ایرانی

روزنامه ایل تیرنو، Il Tirreno، مورخ 10/1/1984 (سند شماره 28)

119

بیانیه وزارت کشور دفتر مطبوعات (سند شماره 29)

121

«انگلستان و سلاح شیمیایی

روزنامه ایل جورناله دی برشا، Il Giornale di Brescia، سند 30 122

4. تکذیب مطالب «ساندی تایمز/ شکایت علیه مطبوعات منعکس کننده مقاله ساندی تایمز / آراء دادگاه - محکومیت ساندی تایمز / عذرخواهی رسمی ساندی تایمز 123

سفیر ایران نزد اسکالفارو

روزنامه ایل رستو دل کارلینو، Il Resto del Carlino، (سند شماره 31) 125

روزنامه کوریره دل جورنو، Corriere del Giorno، (سند شماره 32) 125

روزنامه ایل پیکولو،Il Piccolo ، مورخ 14 ژانویه 1984 (سند شماره 33)

125

روزنامه اسرواتوره رومانو، L'Osservatore Romano، (سند شماره 34) 126

ایران، مظلوم و ظالم

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 15/3/1984 (سند شماره 35)

126

ص: 7

ترور مذهبی: حرکت ها و اهداف

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 24 ژانویه 1984 (سند شماره 36)

127

ترور مذهبی: حرکت ها و اهداف

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 31 ژانویه 1984 (سند شماره 37)

129

روزنامه پاییزه سرا، Paese Sera، مورخ 31 ژانویه (سند شماره 38)

130

دروغ های محافل امپریالیستی

روزنامه کوریره دلا سرا،Corriere della Sera ، مورخ 10 ژانویه 1984 - 20 131

ترجمه خلاصه سند شماره 40 134

رهبر کامیکازها!

روزنامه لا استامپا،La Stampa ، مورخ 27 ژانویه 1984 (سند شماره 41)

138

همکاری علیه تروریسم

ایل تمپو، Il Tempo، مورخ 12/1/84 (سند شماره 42) 138

کامیکازی در ایتالیا نداریم

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 12/1/1984 (سند شماره 43) 139

ایران تکذیب می کند

روزنامه لا نوته، La Notte، مورخ 12/1/1984 (سند شماره 44) 141

در رم کامیکاز وجود ندارد

روزنامه کوریره دلا سرا،Corriere della Sera، مورخ 12ژانویه1984 (سند شماره 45) 142

ترجمه متن عذرخواهی روزنامه ساندی تایمز

143

5. کشف توطئه ترور سید هادی خسروشاهی - سفیر ایران در واتیکان - 145

توطئه ترور سفیر

خبرگزاری آنسا، A.N.S.A، مورخ 21 اوت 1984 (سند شماره 47) 147

سوءقصد طراحی شده علیه دیپلمات ایران

آیا تروریست ها در حال سازماندهی یک سوءقصد علیه سفیر ایران در واتیکان می باشند؟

روزنامه ایل مساجرو،Il Messaggero ، مورخ 22 اوت 1984 (سند شماره 48)

148

کشف بمب - چه کسی مسئول است؟

آژانس خبری ایتالیا 73 (سند شماره 50) 150

خبر شماره 77، خط 1، مورخ 20/11/1985 Agi (سند شماره 51) 151

خبرگزاری آنسا، مورخ 20 نوامبر 1985، (سند شماره 52) 152

خبرگزاری آنسا، 20 نوامبر 1958 (سند شماره 53)

153

ص: 8

کشف یک بمب در سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان

نجات سفیر ایران از ماشین حساب حاوی بمب

روزنامه ایل جورناله دی ایتالیا، Il Giornale d'Italia، مورخ 6 نوامبر 1985 (سند شماره 54)

155

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 55)

157

بسته حاوی مواد منفجره برای سفیر ایران

روزنامه ایل جورناله،Il Giornale ، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 56) 159

از پاریس برای سفیر در واتیکان بمب ارسال شده بود

روزنامه لا استامپا،La Stampa ، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 57)

160

سوءقصد نافرجام علیه سفیر ایران در واتیکان

روزنامه لا رپوبلیکا، La Repuvbblica، مورخ 6/11/1985 (سند شماره58) 161

پاکت حاوی مواد منفجره یک هفته پیش از پاریس ارسال شده بود

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 59) 162

سوءقصد نافرجام علیه سفیر ایران در واتیکان

روزنامه کوریره دلا سرا،Corriere della Sera ، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 60) 163

بمب داخل ماشین حساب، سوءقصد نافرجام علیه سفیر ایران

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 61)

166

بمب را چه کسی فرستاده است؟

روزنامه ایل جورنو، Il Giorno، مورخ 21/11/1985 (سند شماره 62) 168

بسته منفجره برای سفیر ایران

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 63) 169

سفیر راه گریزی نداشت

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 64) 170

روزنامه لا یونیتا، L'Unita، ارگان حزب کمونیست ایتالیا، مورخ 6 نوامبر 1985 (سند شماره 65)

173

بمبی که در ماشین حساب جاسازی و برای دیپلمات ایرانی ارسال شده بود کشف گردید

روزنامه لا استامپا، La Stampa، مورخ 6/11/ 1985 173

می خواستند سفیر ایران را بکشند

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 66)

174

از یک سوءقصد در رم پیشگیری شد

روزنامه ایل جورنو، Il Giorno، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 67) 176

روزنامه ایل تمپو، Il Tempo، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 68) 178

روزنامه لا یونیتا، L'Unita، مورخ 7/11/1985 (سند شماره 69) 180

ص: 9

سفیر ایران، فرانسه را به خاطر بسته بمب متهم می کند

روزنامه کوریره دلا سرا، Corriere dela Sera، مورخ 21/11/1985 (سند شماره 70) 181

ماشین حساب حاوی بمب

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 21/11/1985 (سند شماره 71) 181

اطلاعیه های دفتر مقاومت! و سازمان خلق در پاریس

183

چمدان پر از اسلحه 184

انعکاس اطلاعیه های دفتر مجاهدین در رسانه های ایتالیا

185

سازمان، مسئولیت سوءقصد در رم را تکذیب می نماید

185

گزارش روزنامه فرانسوی فیگارو،Le Figaro ، در مورد کشف چمدان حاوی سلاح و مواد منفجره در فرودگاه شارل دوگل پاریس، مورخ 8 نوامبر 1985 - 17 آبان 64 - 186

تهدید به ترور پس از سوءقصد نافرجام: به زودی آیت الله را خواهیم کشت

روزنامه ایل تمپو،Il Tempo ، مورخ 7 نوامبر 1985(سند شماره 72) 189

شکایت از نشر اتهامات

دادگستری شهر میلان ارائه شده است: (سند شماره 74) 190

تقاضای استیناف وکیل اورمانی، علیه رأی صادره توسط دادگاه ابتدایی رم (سند شماره 76) 194

نظر دادگاه عالی رم! (سند شماره 77)

195

پیوست (1) امپریالیسمِ هارِ آمریکا - تکرار اتهامات محافل اروپا - 197

1- زوزه امپریالیسم هار آمریکا 199

2- تروریست واقعی کیست؟ 203

3- تروریسم دولتی 205

پیوست (2) مصاحبه با روزنامه بلشویک ارگان حزب مارکسیست - لنینیست ایتالیا 211

ادامه توطئه آمریکا علیه ایران 213

پیوست (3) سه نامه به: سردبیر روزنامه یونیتا - ارگان حزب کمونیست ایتالیا - 221

پیوست (4) پیامی به: سومین کنگره حزب چپ ایتالیا

237

صدای انقلاب اسلامی در سومین کنگره 239

حزب PMLI ایتالیا 239

فهارس 245

فهرست اعلام 247

فهرست اماکن 251

فهرست روزنامه ها و مجله ها 257

اسناد و روزنامه ها 259

ص: 10

درباره این کتاب

داستان این کتاب مربوط به سی سال پیش است و همان زمان هم تنظیم شده، اما به دلایلی که اشاره می شود، چاپ و نشر آن به تأخیر افتاد. در واقع این کتاب قرار بود پس از مراجعت از سفارت ایران در واتیکان چاپ شود و به همین دلیل هم نقل قول ها و مستندها در مقدمه آن، مربوط به کسانی است مانند: ریگان، ویلیام کلبی، رامسفلد، جورج شولتز و... که در آن ایام در آمریکا، در رأس امور بودند، اما به دلایلی از جمله اشتغالات علمی در حوزه و دانشگاه و فعالیت های فرهنگی و سیاسی در ایران و سفر سه ساله به مصر، توفیق نشر کتاب به دست نیامد. البته آماده نبودن ترجمه مطالب ایتالیایی، یکی دیگر از علل تأخیر بود... ولی به هر حال موضوع مربوط به «تاریخ معاصر» است و «تاریخ» را هر وقت که بنگارید، «تاریخ» است و شامل «مرور زمان»نمی شود.

هدف از نشر این کتاب اینست که در قبال هجمه تبلیغاتی امپریالیسم خبری اگر سکوت اختیار شود و مقابله به مثل نگردد، اکاذیب و اباطیل منتشر شده، بعدها به عنوان اسناد! مورد سوءاستفاده تاریخ نویسان اجاره ای ایرانی و بیگانه، قرار خواهد گرفت و حقیقت مطلب بر آیندگان روشن نخواهد شد.

هجمه تبلیغاتی، هیچ فرقی با هجمه فرهنگی، نظامی و اقتصادی ندارد. باید در برابر آن موضع گرفت و با قدرت تمام به آن پاسخ داد. اگر برای جلوگیری از حملات نظامی احتمالی دشمن «موشک» یکی از ضروریات اولیه است و شامل آیه شریفه «و

ص: 11

اعدّوا لهم ما استطعتم من قوه» می گردد، نشر حقایق و منتشر ساختن اسناد حقیقی و واقعی به حکم «وجوب تبین» در اخبار عناصر «فاسق»، نیز ضروری و یک اقدام بازدارنده است.

البته این تنها اینجانب نیستم که در معرض اتهام واهی و از ریشه دروغ قرار می گیرم، بلکه این قبیل اتهامات و یا اکاذیب مشابه دیگر، درباره امام خمینی و بعضی دیگر از مقامات تأثیرگذار و مسئول و رده بالای کشور نیز مطرح شده و در سطح وسیعی در سراسر جهان و به زبان های گوناگون پخش شده و می شود که متأسفانه، اغلب با پاسخ لازم روبه رو نشده است.

کوتاهی مسئولین ما در این راستا، موجب شده که یک مزدور اجاره ای، با استناد به اکاذیب جرائد صهیونیستی امپریالیستی، در کتابی در شش جزء، تحت عنوان «رفیق آیت الله»!، بعضی از بزرگان کشور ما را تربیت یافته مکتب کمونیسم و دانشجوی دانشگاه پاتریس لومومبا در موسکو بنامد!

البته جاعل خبر داعی ندارد که عدم صحت خبر را، به علت عدم امکان حضور یک شخصیت برجسته در یک دانشگاه خارجی در مدت زمانی دراز، ارزیابی کند، او مزدور است و وسیله هم که اخبار جعلی است، فراوان در اختیار دارد و یا اینکه سازمان سیا و موساد و انتلیجنت سرویس، جعل و در اختیار قرار می دهد اما چرا ما پاسخ جدی و قاطع ندهیم؟

البته در این مقدمه کوتاه من قصد ورود به تحلیل علل و عوامل کوتاه آمدن مسئولین مربوطه در این زمینه را ندارم و فقط اشاره ای به موضوع داشتم تا روشن شود که چرا این کتاب را علیرغم مرور یک ربع قرن - و کمی بیشتر - چاپ و در اختیار عموم قرار می دهم. بی تردید اگر اتهام فقط جنبه شخصی و فردی داشت، شاید می شد از باب «اعراض از جاهلین»، از آن عبور کرد، ولی اتهام به فردی که به عنوان نماینده امام خمینی و سفیر جمهوری اسلامی مشغول به انجام وظیفه است، مسئله ای نیست که قابل اغماض و چشم پوشی باشد.

* * *

ص: 12

... در مورد مقدمه اصلی کتاب همانطور که اشاره کردم، شواهد و مستندات مربوط به زمان حال نیست، اما با توجه به اینکه حادثه مربوط به سال ها پیش است، نقل شواهد آن برهه ضروری است و البته مثال های امروزی هم در واقع تکرار همان اتهامات، از زبان همان نوع افراد و درباره افراد دیگر، و در شکل تکامل یافته تر آنها است. از سوی دیگر نقل شواهد گذشته را هم باید به عنوان نمونه و گوشه ای از تاریخ به حساب آورد و البته شواهد امروزی هم، در زمانی نه چندان دور «شواهد پیشین» محسوب خواهد شد.

در واقع آنچه که درباره اینجانب مطرح شد، هدف قرار دادن «اصل نظام اسلامی» بود و بعدها در مطبوعات خارجی وابسته به امپریالیسم غرب، دیگر مسئولان رده بالای نظام هم در معرض همین نوع اتهامات قرار گرفتند... و هنوز به نشر این قبیل اکاذیب در سطح جهانی و این بار توسط عمال رسمی و غیررسمی اوباشی چون بنی سعود و واماندگان سیاسی ایرانی نما، ادامه دارد.

* * *

در این مقدمه کوتاه، اشاره به هدف اصلی و اقدامات بعدی، از نشر اکاذیب تروریستی! درباره اینجانب بی مناسبت نیست :

طرح توطئه ترور

... ترور شخصیتی و متهم ساختن سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان به رهبری تروریسم اسلامی! در کلّ اروپا، بی تردید زمینه سازی در سطح جهانی و مقدمه ای برای اجرای مرحله دوم طرح، یعنی ترور فیزیکی سفیر بود، البته نه به عنوان شخص بلکه به عنوان نماینده نظام اسلامی ایران، و در چند فاز اجرا شد.

نخست، پس از مراجعت من از سفر یک هفته ای به لندن، درست به هنگامی که هیچکس جز من در اقامتگاه حضور نداشت، ناگهان صدای شکستن شیشه پنجره اطاق پذیرایی که مشرف به یکی از خیابان های عمومی «فارنیزینا»، محل وزارت امور خارجه ایتالیا، بود به گوشم رسید.

ص: 13

اغلب اوقات پرده های کرکره ای چوبی که در ایتالیا «پرسیانا» نامیده می شود، بسته بود و من آن روز پس از وصول به اقامتگاه، برای تغییر هوای گرفته و نمور یک هفته ای ساختمان، پرسیاناها را کنار زدم ولی درب پنجره ها را برخلاف همیشه باز نکردم... که پس از گذشت تقریبآ یک ساعت، صدای شکسته شدن شیشه ها به گوش رسید و من نخست، اهمیت ندادم ولی بعد از تأملی کوتاه، برای بررسی امر به اطاق پذیرایی رفتم که ناگهان با شیشه های شکسته شده آغشته به خون روبه رو شدم که در بررسی روشن شد که کسی یا کسانی، که قصد ورود به ساختمان داشته اند شیشه پنجره را شکسته اند و یقینآ نه به قصد سرقت که اگر همچو نیتی بود، قاعدتآ باید در زمان غیبت و مسافرت من انجام می گرفت، نه به هنگام بازگشت ... و درست در همان روز نخست ورود!

دوستان سفارت به پلیس رم اطلاع دادند. از گروه ضربت کاربینری سه نفری آمدند و ضمن بازرسی و بررسی گفتند که: عامل این امر به یقین قصدی غیر از سرقت داشته و از بالکن مشرف به خیابان عمومی، وارد محل شده و پس از شکستن شیشه، ناگهان با شیشه دوم، که شیشه ای دو جداره بود، روبه رو شده که با شکستن آن، از ناحیه دست به شدت مجروح شده و کثرت خون ریخته شده در محل، نشان می دهد که این خون ریزی شدید، مانع از ادامه کار شده است...

افراد پلیس پس از نمونه برداری های فنی و بررسی محل ورود به بالکن منزل واقع در طبقه اول یک مجتمع با حیاطی وسیع که ملک ایران بود... و تهیه گزارشی، محل را ترک کرده و وعده دادند که نتیجه را به زودی اعلام خواهند داشت... و بعد از مدتی به علت عدم دسترسی به عاملان امر، اعلام کردند که به نتیجه مطلوبی نرسیده اند، ولی باز تحقیق را ادامه خواهند داد که البته نه از نتیجه تحقیق خبری شد و نه از نتیجه مطلوب!...

در مرحله بعدی، در همان ایام، با توجه به اینکه اینجانب پس از بازگشت از محل سفارت، عصرها در ایوان اقامتگاه، برای صرف چایی و مطالعه روزنامه ها،

ص: 14

اتراق! می کردم و «مسترجان علی»، تنها کارمند هندی اقامتگاه، که از قبل استخدام شده بود، برای من چایی می آورد و می رفت... روزی، پس از آنکه وی، چایی را آورد و رفت و بنده مشغول رسیدگی به کارهایم بودم، ناگهان در چند ده قدمی محل نشستن، بسته ای از خیابان پرتاب شد که روی چمن افتاد و با صدای وحشتناکی منفجر گردید...

خوشبختانه پس از تجربه صدای انفجار موشک های صدام بعثی در تهران و قم، بدون هیچ نوع ترس و هراسی بلند شدم و باز پلیس را خبر کردم که با سرعتی باورنکردنی که گویی پشت ساختمان بودند! خود را رساندند و محوطه انفجار را بررسی کردند و در اعلام نتیجه اولیه، گفتند که ماده منفجره کم خطری، تهیه شده از مواد محترقه، به داخل محوطه پرتاب شده که مورد را بررسی و دلایل و نتیجه نهایی را اعلام خواهند کرد! که البته مانند حادثه قبلی از نتیجه نهایی، علیرغم یکی دو بار پیگیری، خبری نشد.

پس از طی این دو مرحله، نوبت به ارسال بمب پلاستیکی بسیار خطرناکی در داخل یک ماشین حساب بزرگ و قدیمی، از پاریس و به نام شخص «سفیر» رسید که خوشبختانه و به یقین با عنایت خاص الهی، انفجار آن به علت احتیاط و عدم زدن دکمه ماشین، عملی نشد و خطر از ویرانی سفارت و کشته شدن حقیر و همکاران، مرتفع گردید که داستان مشروح آن، این بار به رادیو، تلویزیون و مطبوعات ایتالیا کشید و واکنش های مختلفی مطرح گردید که قسمت هایی از آن انعکاس ها در تلویزیون ها و جرائد ایتالیایی را در آخر این کتاب می خوانید. البته طرح ترور فیزیکی، دامنه گسترده ای یافت و هر روز یک توطئه خاص و عجیب و غریب توسط مقامات امنیتی رم، کشف می شد که گاهی خبر آن را به ما اطلاع می دادند...

از جمله آن کشفیات، پیدا شدن یک چمدان پر از سلاح و مواد منفجره در یکی از هتل های درجه دوم رم بود که در اطاق کرایه شده توسط دو مسافر عرب زبان، به دست آمد. گویا این دو مسافر، پس از کرایه کردن یک اطاق دو نفره، و گذاشتن چمدان

ص: 15

در آن و پس از ساعتی استراحت، به عنوان گردش در شهر، پاسپورت خود را دریافت نموده و از هتل خارج می شوند که تا روز بعد، به آنجا برنمی گردند و مراجعه نمی کنند و فردا صبح مدیر هتل، موضوع را به پلیس اطلاع می دهد و پلیس ضربت کاربینری بلافاصله خود را به هتل می رساند و در ضمن بازرسی چمدان، فقط یک شماره تلفن و یک نام در کاغذی داخل آن به دست می آورند :

تلفن سفارت ایران در واتیکان!...

گیرنده: عالیجناب سفیر سید هادی خسروشاهی!

خبر کشف این چمدان نخست به طور خلاصه در جرائد ایتالیا منتشر گردید، ولی پلیس به عنوان اینکه در حال تحقیق و بررسی است از انعکاس مشروح امر جلوگیری کرد. البته یک منبع فلسطینی هوادار انقلاب اسلامی به من گفت: پلیس ایتالیا معتقد شده که سفارت رژیم بعثی عراق در رم در این توطئه دخالت مستقیم داشته، لذا دولت ایتالیا از گسترش نشر خبر و اعلام نتیجه تحقیقات مبذول شده، خودداری ورزید.

اما به تدریج گزارش های متعددی درباره این چمدان پر از سلاح و بمب، برای تشدید جوّ اتهامات علیه جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات ایتالیا و فرانسه منتشر گردید که به علت ارتباط داده شدن آن به اتهام قبلی، نمونه هایی چند از نوشته ها و اطلاعیه مربوط به آن را در این کتاب نقل خواهیم کرد.

اینها البته نمونه هایی از اقدامات کثیف مزدوران امپریالیسم جهانی، بر ضد فرزندان انقلاب اسلامی ایران در خارج بود... و در جای دیگر نیز اقدامات مشابهی بر ضد فرزندان انقلاب همزمان انجام گرفت که نمونه دیگر آن انفجار قرآن مجید اهداء شده به برادر مکرم حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید علی اکبر محتشمی، سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران در سوریه، در دفتر ایشان در دمشق بود که منجر به نقص عضو و قطع ید ایشان گردید ولی علیرغم این ضایعه، ایشان نیز بدون هیچ هراسی به کار خود ادامه داد با یقین به این نکته:

حذر کردن از مرگ دو روزی روا نیست

روزی که قضا هست، روزی که قضانیست

ص: 16

... علاوه بر توطئه های تروریستی مزبور، که به یاری حق کشف و خنثی گردید، همزمان یک چمدان پر از اسلحه نیز، که به طور ترانزیت از رم به فرودگاه شارل دوگل پاریس ارسال می شد، کشف گردید که جرائد غربی طبق معمول، آن را مرسوله ایران برای هواداران تروریست خود! در اروپا، از طریق رم، نام نهادند!... و در این کتاب بخشی از اتهامات امپریالیسم خبری علیه ایران را، در این رابطه نقل خواهیم کرد.

* * *

در پایان این مقدمه بی مناسبت نیست که به سه نکته اشاره شود :

1- نویسنده اصلی مقاله در روزنامه «ساندی تایمز» لندن، امیر طاهری، سردبیر کیهان انگلیسی در زمان رژیم سابق و مأمور ساواک و یکی از چند عضو رسمی مطبوعاتی های ایرانی سازمان سیا، بود.

... امیر طاهری پس از پی گیری قانونی ما، در «دادگاه عالی لندن»، محکوم شد و از روزنامه «ساندی تایمز» وابسته به «مرداک»، صهیونیست معروف، اخراج گردید. البته مدیر روزنامه هم طبق رأی و دستور دادگاه، تمامی هزینه های وکیل، دادگاه و خسارت وارده مربوطه را پرداخت نمود!

2- در میان انبوه روزنامه های چپ و راست ایتالیا، این روزنامه «بلشویک»،

IL Bolscevico، ارگان رسمی لنینیست - مارکسیست ها در ایتالیا بود که همواره از انقلاب اسلامی دفاع می نمود و همه اخبار مربوط به ایران و سفارت ما را پوشش خبری می داد و به امپریالیسم حمله می کرد... که نمونه هایی از پیام ها و مصاحبه های منتشر شده ما در آن روزنامه، در بخش پایانی کتاب خواهد آمد.

3- متأسفانه در غوغای مطبوعاتی غرب، در رابطه با تروریست بودن اینجانب و رهبری کامیکازها توسط بنده، نه وزارت مربوطه در دستگاه واتیکان و نه روزنامه ارگان و رسمی آن، کوچک ترین برخورد مثبتی در دفاع از سفیری که نماینده رسمی جمهوری اسلامی در آن کشور است، به عمل نیاوردند و در تذکار شفاهی اینجانب به

ص: 17

وزیر امور خارجه واتیکان، جناب منسنیور سلوسترینی، پاسخ و توضیح معقولی از جانب وی ارائه نشد و فقط به این نکته اشاره کرد که در ایتالیا، مطبوعات حتی عالیجناب پاپ را هم مورد اتهام قرار می دهند!!...

* * *

... این خلاصه ماجرا بود، اما برای آگاه شدن از مشروح جریان و چگونگی توطئه های دشمنان، اصل داستان را مطالعه نمایید.

سید هادی خسروشاهی

قم: شوال المکرم 1437 - مرداد ماه 1395

ص: 18

1. درنگی در ریشه های تروریسم رسانه ای و توطئه های امپریالیسم خبری

اشاره

ص: 19

ص: 20

درنگی در ریشه های تروریسم رسانه ای غرب

مقدمه

- «آن فرد شیعه ای که در سال گذشته مبادرت به بمب گذاری انتحاری(!) نموده و اتومبیل پژوی حامل مواد منفجره خود را به قلب یک ستون ارتش اسرائیل در جنوب لبنان زد، فقط 16 سال داشت...»

- «ایران با جلب و استخدام مسلمانان افراطی در اروپا، یک شبکه تروریستی تشکیل داده است...»

- «یک شعبه تروریستی ایرانی که قادر به انجام حملات انتحاری علیه مراکز غرب می باشد، با به کار گرفتن مسلمانان افراطی در اروپا، تشکیل شده است...»

این ها، فقط اشاره به جملات کوتاهی است که همه روزه در تمام مطبوعات اروپایی، بر ضدّ ایران اسلامی نقل و تکرار می شد...

هفته نامه آمریکایی «کریستین ساینس مانیتور» هم در گزارش 16 صفحه ای ویژه ای، در تاریخ 27-21 ژوئن 1986 در مقاله ای با عنوان: «تروریسم بی نقاب»، از ایران و نظام سیاسی آن، یعنی جمهوری اسلامی ایران، با عنوان «رهبر تروریسم جهانی» یاد کرد و نوشت :

«ایران رهبر تروریسم جهانی است که آشکارا از آن به عنوان ابزاری برای گسترش بنیادگرایی اسلامی و کاهش نفوذ غرب استفاده می کند».

ص: 21

بی تردید، در طول سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مقالات و گزارش های فراوانی - و شاید هم بالغ بر میلیون ها - از این دست نوشته شده و در نشریات و رسانه های مکتوب و غیر مکتوب اروپایی و آمریکایی عرضه و ارائه گردیده که احصاء دقیق و طبقه بندی و تحلیل آن ها کاریست دشوار و از هدف اصلی این کتاب خارج است و آنچه نقل کردیم، تنها نمونه ای است از صدها و هزارها نمونه تبلیغات سیاه غرب و غربیان در مورد ایران و نظام سیاسی ایران و انقلابی که در ایران با نام اسلام و با الهام از آن روی داده و منشأ تحولاتی بزرگ و بی پایان در منطقه خاورمیانه و آسیا در مرحله اول و سپس جهان اسلام و آنگاه جهان شده است.

می دانیم که غربی ها، به ویژه آمریکایی ها، پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، توطئه های بسیار و شاید هم بی پایانی را تدارک دیده اند تا به زعم خود، نام «ایران»، «اسلام» و «شیعه»، - و به تعبیر خودشان «اسلام بنیادگرا» - را با نوعی از تفسیر، همراه سازند که حاوی گونه ای از تداعی معانی باشد که با خون و خشونت! و در نهایت «ترور»، قرین و ملزوم است و هر شنونده ای را خواسته و ناخواسته با مفاهیمی از نوع تهاجم و ترور و وحشت و خشونت و خون ریزی و نظایر آن، در تماس قرار می دهد.

گرچه نمی توان گفت که امپریالیسم خبری و ژورنالیسم غربی در موضوع مورد اشاره، موفقیتی کامل و قاطع کسب نموده و آنچه را که دنبال می کرده دقیقآ به دست آورده است، ولی در این موضوع هم تردیدی نیست که حجم تلاش ها و کوشش های جهت دار و هدفدار و مغرضانه آنها بسیار زیاد و گسترده بوده و منجر به نوعی از «اسلام هراسی» و «ایران هراسی» شده است که در طول تاریخ، بی سابقه ارزیابی می شود و شاید بتوان گفت: ادبیات سیاسی جدیدی را ایجاد کرده که با گذشت زمان تشدید شده و در مواردی، اثرات نامطلوب و غیرمنصفانه و غیراخلاقی ای را به دنبال داشته است.

اینکه در موارد بسیاری، شاهد اظهارنظرهای غیرواقع بینانه برخی از سیاستمداران و حتی چهره های علمی و دانشگاهی اروپایی و آمریکایی در مورد

ص: 22

اسلام، فرهنگ دینی، تمدن اسلامی و تاریخ و هویت ایرانی هستیم، می تواند نشان دهنده این موضوع باشد که سیر خبری - رسانه ای سیاه نمایانه و بدبینانه در مورد اسلام و به خصوص انقلاب اسلامی ایران، از سطح نشریات عمومی و مخاطبان معمولی فراتر رفته و در لایه های علمی و دانشگاهی هم نفوذ کرده است که اثرات آن بسیار زیانبار و البته تأسف آور هم هست... حرکتی آکنده از دروغ، بی اخلاقی و به خصوص ماجراجویی و جریان سازی مبتنی بر جعل و تحریف که حضور «واقعیت» و «حقیقت» در آنها ناپیدا و یا کمرنگ است و در مقابل، به وفور از مطالب خلاف واقع و به خصوص مبتنی بر حدس و گمان استفاده کلان و غیر محدود می شود و گاه «جعل» و «وهم» و «خیال» در قالب «خبر»، «گزارش» و «تحلیل» تحویل مراکز فرهنگی - علمی شده و برای مخاطبان مطرح می گردد.

به نظر می رسد کارگزاران سیاسی و رسانه ای غربی تلاش کرده و می کنند تا نه تنها برخی از اشکال افراط گرایی را که برای آنان تهدیدی واقعی نیز به شمار نمی رود، تحت فشار امواج تبلیغاتی شکننده و خرد کننده شان بدنام سازند، بلکه می خواهند تا دیگران و به خصوص حامیان دور و نزدیک انقلاب اسلامی و ایران را بدبین و یا پشیمان سازند.

تا امروز هدف غرب بیشتر در این راستا بوده که مرز میان «عمل انقلابی آزادی بخش» و «حرکات تروریستی کور» را مخدوش و یا مخلوط نموده و به گونه ای وانمود کند که گویا بین این دو طریق و خط مشی، تفاوت و فاصله ای وجود ندارد، حال آنکه از لحاظ عقل سلیم و منطق صحیح، میان فعل انقلابی و تحرکات تروریستی تفاوت های اساسی وجود دارد. در حقیقت، به همان میزان که کارهای تروریستی غیرموجه می باشد، به همان میزان رفتارهای انقلابی آزادی بخش، دارای ارزش و مقبولیت است.

جالب اینکه برخلاف رویکرد فعلی غرب در قبال انقلاب ها و همسو دانستن تلاش های آزادی بخش ملت ها با کارهای غیر قابل قبولی از نوع موج ترورهای کور و

ص: 23

در دهه های 60 و 70، سیاست غرب به ظاهر با نوعی از «همدلی» در قبال برخی جنبش های چریکی و عملیات انقلابی عمومی همراه بود. شاید بتوان رشد روزافزون «چپ نو» در آن سال ها را، به ویژه در میان اروپاییان، شاهد کافی این همدلی دانست، اما طولی نکشید که موضع غرب چرخشی جدی را تجربه کرد و کار به آنجا کشید که افکار عمومی غربیان، به همان شدت که از ربوده شدن کشتی «آکیله لائورو» توسط گروهی از فلسطینی ها ابراز نفرت می کرد و آن را محکوم می نمود، از عمل انقلابی حمله به مقر اشغالگران آمریکایی و فرانسوی در لبنان هم ابراز تنفر می کرد، حال آنکه آنچه در این واقعه شاهدیم، دو فعل است با دو جنس و سنخ، که یکی دفاع مشروع است و دیگری اقدام نامشروع!

عده ای معتقدند: در این موضوع، تفاوت موضع غربیان در برابر اینگونه عملیات، می تواند متکی به عامل زمان باشد که در واقع نشان دهنده در این دو مقطع زمانی است، به این صورت که در دهه های 60 و 70، عملیات انقلابی - و گاه تروریستی - در آسیا و آمریکای لاتین عمدتآ سینه وابستگان و مزدوران محلّی غرب را نشانه می رفت اما در دهه 90، بی واسطه، خود آنان مورد هدف قرار گرفتند، نه مزدورانشان! در حقیقت، تفاوت در دریافت ضربه مستقیم و غیر مستقیم است که اهمیت زیادی دارد و روشن است که فرق است بین اینکه خود کانون مورد حمله یا تهاجم قرار بگیرد، یا حواشی و پیرامونی ها... غرب، به گواه شواهدی زنده و زیاد، نسبت به مورد حمله قرار گرفتن عمال خود حساسیت و اهمیت زیادی قائل نیست، اما متوجه شدن هر نوع حمله و هجوم به سمت خود را خطر جدی! و غیر قابل بخشش می داند.

گذشته از این، امواج تروریسم مورد ادعای غرب، بعد از دوره ای که محل بحث است، بیش از هر جایی، از کانون مشتعل خاورمیانه برخاسته است که به عنوان نقطه ثقل سیاسی و اقتصادی و نظامی و حتی فرهنگی منطقه، دارای حساسیت های ویژه ای است و مهمتر اینکه انقلاب اسلامی در ظرف مکانی - زمانی آن روی داده و پدیدآورنده و ترویج کننده مفهوم استراتژیک «اسلام انقلابی» است و در بین پیروان

ص: 24

ادیان، به خصوص مسلمانان جهان، دارای اهمیتی ویژه است.

نگاهی کوتاه و گذرا به آرایش سیاسی - اجتماعی خاورمیانه در آن برهه از زمان و دهه های مورد اشاره، نشان می دهد که امواج انقلاب پدید آمده و شعله های اسلام انقلابی تا چه اندازه در تغییر توازن و تعادل قوا به نفع مردم منطقه و آزادی خواهان جهان و بر ضد نظام سلطه و امپریالیسم مؤثر بوده است، مطلبی که اگرچه به زعم تحلیل گران رسانه ای غرب و آمریکا، عاری از واقعیت بوده و هست، با این حال، نشان گر این نکته است که غرب با لحاظ کردن همین امر غیرواقعی، دست به عمل زده و برای جلوگیری از این سیر و خنثی کردن شعله های انسانی و فکری آن، متوسل به هرگونه اقدامی می شود که یکی از آنها ایجاد و راه اندازی تحرکات رسانه ای همه جانبه و به خصوص روی آوردن به اهرم تبلیغات گوناگون برای ایجاد واهمه و ترس، در اذهان جهانیان است.

درواقع، صحنه این رویارویی بی پایان و این جنگ دامنه دار و رو به گسترش، محدوده ای جز «افکار عمومی جهانیان» نیست. چه، آنچه که روی می دهد و یا آنچه که به گونه ای هدف دار مطرح و سپس با طراحی های مختلف پی گرفته می شود، خاستگاهی جز حوزه «افکار عمومی» ندارد و همین نقطه، برای جریان رسانه ای غرب، منطقه ای استراتژیک است و درست از همین نقطه می توان پی برد که نظام رسانه ای غرب چه حساب ویژه ای روی پایگاهی به نام «افکار عمومی» - خود و دیگران - باز کرده و چه سرمایه گذاری های گسترده ای در جهت رسیدن به مقصود خود در این حوزه انجام می دهد. همین فرایند، آگاهان را به درک درست و عمیق جریان های رسانه ای و تبلیغاتی بین المللی دعوت می کند تا درک و شناخت درستی از قضایا داشته باشند.

محورهای تبلیغی رسانه های غرب در قبال جمهوری اسلامی ایران

اشاره

با تکیه بر آنچه به اجمال ذکر شد، شکی نیست که فعالیت های رسانه ای غرب در قبال جمهوری اسلامی ایران و موجودیت و سیاست های آن را باید در نهایت، به

ص: 25

گونه ای از ژورنالیسم و تبلیغ امپریالیستی خلاصه کرد. این جنجال آفرینی یا تبلیغ همه جانبه و جهت دار، دارای ابعادی است که مطالعه در آن را جهت بازشناسی الزامی می کند و نمی توان بدون شناخت ماهیت و محتوای آن، درک درستی از سیاست های جزیی و کلی غرب در قبال شرق، و به خصوص آمریکا و اروپا در مقابل آسیا و کشورهای اسلامی به ویژه ایران اسلامی، داشت. با توجه بر این موضوع که نکته ای کلیدی و تعیین کننده است، با نگاهی گذرا به بازتاب اخبار مربوط به حوادث مختلف مرتبط با ایران و نظام سیاسی آن، از این منظر که نظام رسانه ای غرب آن ها را به نحوی تحریف شده تحت عناوین «تروریسم» یا «حقوق بشر»! و «فقدان آزادی»ها! و اصول و فروع آن بازسازی می کند، می توان اهداف از پیش تعیین شده و مشخص و پشت پرده رسانه های غربی و امپریالیسم خبری را کشف کرد.

اشاره به چند نمونه، روشن کننده ابعاد همین ماجراست. نمونه هایی که ذکر می کنیم، حاکی از شیوه ها و روش هایی است که غرب در پایگاه های رسانه ای خویش پیوسته آنها را تعقیب می کند و همواره در صدد تفهیم و تلقین آنها به افکار عمومی و به اصطلاح «جامعه جهانی!» است.

در یک نگاه کلی، می توان اهداف زیر را به صورت بارز بازشناسی کرد :

1 - همسو جلوه دادن مبارزات انقلابی با تروریسم :

از آنجا که افکار عمومی جهان، به صورت طبیعی و منطقی، حساسیت خاصی نسبت به «کشتار» و «خشونت» و «جنایت» و اعمالی از این قبیل دارد، مطبوعات و رسانه های تبلیغاتی غرب سعی می کنند در پی انطباق هرگونه حرکت آزادی خواهانه و خشونت، فضایی از وحشت و نفرت را در اذهان جهانیان به وجود آورند و در این امر، نوک تیز پیکان اتهام را به سمت ایران و انقلاب اسلامی می گیرند.

نمونه خبر زیر نشان دهنده همین واقعیت است :

دهلی نو - خبرگزاری جمهوری اسلامی، مورخ 17/5/:65 «روزنامه هندوستان

ص: 26

تایمز انفجار در ساختمان بانک آمریکا را به یک گروه تروریست ایرانی نسبت داد و علت آن را به نقل از پلیس، ایجاد وحشت عمومی نامید»!

2 - تهییج افکار عمومی جهانیان علیه جمهوری اسلامی ایران و ممانعت از گرایش ملت های منطقه و همسایه به انقلاب اسلامی :

«حملات اخیر در کراچی و استانبول توسط یک سازمان جدید التأسیس که از ناحیه گروهی از سپاه پاسداران ایران تشویق و کمک مالی می شود، صورت گرفته است»!

در روزنامه آبزرور مورخ 24/6/65 چاپ لندن، خبرگزاری کویت و روزنامه «حریت» چاپ ترکیه، چنین می خوانیم :

«سه ایرانی به اتهام حمل بمب در فرودگاه آنکارا دستگیر شدند. بازداشت شدگان وابسته به سازمان جهاد اسلامی، قصد داشتند با ورود به بخش یونانی نشین قبرس، دیپلمات های غربی مقیم را هدف قرار دهند.»

و این خبر جعلی فقط برای کریه و زشت جلوه دادن افکار و اعمال ایرانیان، که کوله باری از رفتار ضد انسانی را با خود به دوش می کشند!، می باشد.

مجله «اسپانیا تمپو» چاپ مادرید در خبری عجیب و حیرت آور، از چریک های انتحاری با بودجه های کلان سخن به میان می آورد تا نمونه ای دیگر از مصادیق جوسازی و تهییج و تحریک افکار عمومی را به نمایش بگذارد :

«بیش از چهارصد چریک انتحاری امام خمینی اروپا را در اختیار گرفته اند، همچنین یک بودجه 100 میلیون دلاری برای اقدامات متهورانه در خارج و نیز کمک صورت گرفته، اختصاص داده شده است. برای بنیادی کردن تروریسم، امامان جمعه تعلیمات لازم برای تحریک توده های اسلامی و شوراندن آنان علیه رژیم های ملحد را فرا گرفته اند و تعلیمات یا موعظه های آنان توسط میلیون ها شیعه و سنی از استانبول تا سنگاپور شنیده می شود». (مجله اسپانیاتمپو 4/6/65).

ص: 27

3- معرفی ایران به عنوان کشوری در بن بست! :

این نیز یکی از اهرم های رسانه ای غرب است که می کوشند ایران اسلامی - انقلابی را به عنوان نظامی «ناکارآمد» معرفی کنند که از ادامه انقلاب به جایی نرسیده و بلکه عملا در سراشیبی سقوط! قرار دارد. از این رو، مطبوعات و رسانه های تبلیغاتی با به کارگیری این تاکتیک کاملاً هوشیارانه، مخاطبان عمومی و البته بی اطلاع خود را وادار به این نتیجه گیری می کنند که: جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان هم چون غریقی هستند که برای نجات خود از این مهلکه، به هر عملی دست می زنند! حتی با اعمال تروریستی و بر هم زدن آرامش سایر کشورها!... دقت و تأمل در اخبار شبکه هایی مانند بی بی سی این نکته را به صورت عیان نشان می دهد :

«مطلعین غرب گسترش عملیات ایران در لبنان را نتیجه مستقیم شکست آیت الله خمینی در صدور انقلاب خود به عراق، به حساب می آورند که در ابتدا امیدوار بود از کمک های همه جانبه شیعیان آن کشور که دارای اکثریت نسبی در عراق هستند، بهره مند شود و در طی شش سال گذشته این امید ثمری تلخ به بار آورد و بالاخره به یأس گرایید، لذا ایران که از شکست عقیدتی خود در عراق ناامید شده ضعف و خستگی مردم لبنان، اختلافات داخلی و ناتوانی دولت مرکزی بیروت را مورد سوءاستفاده قرار داده تا انظار را از شکست هایی که در عراق نصیبش گردیده منحرف سازد و البته این عوامل جمهوری اسلامی را به صورت چهره ای خطرآفرین و منفور در دنیا جلوه داده که همه از آن اجتناب می کنند.» (رادیو بی بی سی - لندن، 29/6/65).

4- سعی در تیره کردن روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دوست :

در این میان، یکی از کوشش های رسانه ای نظام سلطه، همواره در راستای برهم زدن روابط حسنه میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای دوست و همسایه صورت گرفته است که نمونه های فراوانی می توان برای آن ذکر کرد. به عنوان مثال،

ص: 28

می توان به تلاش های چند ساله رسانه های مختلف برای بر هم زدن روابط حسنه میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و حتی سوریه در سایه تبلیغات پیرامون تروریسم! اشاره کرد که در نوع خود جالب و قابل تأمل است :

«کشورهای عرب و حتی سوریه که ایران آن را هم پیمان خود می شمارد این اقدام ایران در جنوب لبنان را دریچه ای بر صدور انقلاب به جهان عرب تلقی خواهند کرد و با شک و سوءظن در برابر آن به موضع گیری خواهند پرداخت.» (رادیو اسرائیل،4/7/65)

نمونه ای دیگر از این تلاش غیراخلاقی مذبوحانه را می توان در خبر زیر دید :

«خبرهای موثقی در میان است که حافظ اسد به غرب و کشورهای میانه روی عرب درباره ضرورت کنترل نیروهای ایرانی چه در مورد تجاوز به خاک عراق و چه درباره نقش این نیروها در لبنان و تروریسم بین المللی، هشدار داده است که این مسئله آخرین حد تغییر موضع سوریه است»! (رادیو آمریکا 3/6/65)

5 - تعدیل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی برای کنترل تروریسم! :

از این موضوع می توان به عنوان یکی از راهبردهای دیپلماتیک یاد کرد که حاوی نوعی فرافکنی و فرار به جلوست که در زبان عامیانه «دست پیش گرفتن» یا «یک دستی زدن»! نامیده می شود. در این روش، مفهومی مانند تروریسم را به صورت یک مفروض طرح می کنند، نسبت آن را محتوم می شمارند و سپس خود را دوستدار صلح و تعادل نشان می دهند تا بدین وسیله این نمای بیرونی را به نمایش بگذارند که مایلند خطرات تروریستی را برطرف کنند و صد البته مقصود مستقیم و غیر مستقیم چیز دیگری است، از جمله فشار برای ایجاد نرمش و تحول و انعطاف در سیاست خارجی کشورهایی مانند ایران. به این خبر واشنگتن پست توجه کنید :

«دو قربانی نیرومند تروریسم ایران یعنی آمریکا و فرانسه مایلند با آیت الله

ص: 29

خمینی از در صلح و سازش درآیند، بدان امید که نفرت و انزجار تعصب آمیز وی را نسبت به غرب فرو نشانند.» و البته با تحلیل دقیق این خبر، هدف نهایی امپریالیسم خبری روشن می شود.(1)

* * *

.. البته آنچه گذشت فقط اشاره ای به سیاست ها و شیوه های رسانه ای غرب در گذشته نه چندان دور، در قبال جمهوری اسلامی است که در آن با محوریت انتساب آن به مسئله تروریسم و تحت فشار قرار دادن ایران کوشش عمده ای به کار برده می شود تا از صدور مفاهیم فرهنگ انقلاب اسلامی و شیوع طرز تفکر آزادی خواهی و ادبیات سیاسی آن، جلوگیری به عمل آید.

پس از نکاتی که به اجمال و فهرست وار به آنها اشاره شد، نوبت می رسد به طرح بخشی دیگر از توطئه های سیاسی نظام سلطه که اعمال و به کارگیری آن در مورد نظام جمهوری اسلامی و چهره های فعال آن به قطعیت رسیده است؛ چرا که سرکردگان جهان غرب و کارگردانان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آن در ساحت رسانه ها و مطبوعات، بارها آن را به صورت عملی پیاده کرده و به نمایش گذاشته اند.

در این بخش، پرده ای دیگر از سناریوهای رسانه ای و خبری غرب به سرکردگی آمریکا مورد اشاره قرار می گیرد که در بردارنده نکات مهم و قابل توجهی است.

ص: 30


1- . با توجه به تاریخ کتابت این مقدمه که به حدود دو دهه پیش برمی گردد، شاید مثال ها خیلی «به روز»نباشد ولی باید گفت سابقه تاریخی توطئه را نشان می دهد به ویژه که در کل، در اصل مسئله تغییریحاصل نشده و شواهد بی شمار آثار بعدی توطئه های نظامی سلطه و امپریالیسم خبری غرب و ارتجاععرب، نشان دهنده استمرار و توسعه توطئه و تخریب از سوی دشمنان انقلاب اسلامی بوده است.

توطئه های امپریالیسم آمریکادر پوشش جعل اسناد و متهم ساختن مسئولین جمهوری اسلامی

نخست می پردازیم به پدیده «جعل اسناد» توسط نهادهای سیاسی و رسانه ای غرب که روندی معمول در جهت اثبات اخبار تولیدی و مسائل مدعایی آنهاست و با بهره مندی از قالب آن، می کوشند دیدگاه های خود را که غالباً دروغ و اتهامی بیش نبوده و مستند به دلایل قابل قبول هم نیست، واقعی و مدلل جلوه دهنده تا بدین وسیله سیاست های مکرر و همیشگی خود را پیش ببرند. در واقع، جعل خبر و ارائه آن به صورت اسناد! درست و واقعی، شیوه ای است که غرب در طول دهه های گذشته به صورت مرتب از آن استفاده کرده است تا بتواند افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد و همراهی بیشتری را از سوی مخاطبان این قبیل اخبار، به سوی خود جلب و جذب کند.

جعل اسناد پوششی برای اجرای توطئه های امپریالیستی

اشاره

از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی غرب و به خصوص ابزارهای رسانه ای استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا، سعی داشته است جهت محکم کاری های خبری و تضمین موفقیت های متوقع خود، در نزد کشورهای گوناگون و ملت های مختلف، قبل از اقدام و اجرای توطئه های خود علیه جمهوری اسلامی ایران، به گونه ای عمل کند که بتواند نظام و مقامات ذیصلاح کشور را در مظان اتهام برنامه های از پیش طراحی شده خود قرار دهد و بدین وسیله توطئه های استراتژیک خویش را پیش ببرد.

ص: 31

نمونه ملموس این روش، عملیات بمب گذاری و سوءقصدهای انفجاری در ریاض، کویت و همچنین کشف به اصطلاح ادوات و وسائل بمب گذاری در سفارت عراق در بحرین و امارات متحده عربی می باشد که دارای دلالت های ویژه ای است و تبعات آن می تواند برای غرب مطلوب و پر رهاورد باشد.

شبکه های جاسوسی و تخریبی آمریکا، حدوداً یک سال قبل از اجرای برنامه های یاد شده، بر اساس روشی که اشاره شد، گزارش هایی در مورد به اصطلاح «تشکیل تیپ مستقل جنگ های غیرمنظم در زمین دشمن» از طریق رسانه های خبری خود در سطح عمومی و جهانی منتشر ساختند و طی آن مسائلی را مطرح کردند که یکی از آنها عبارت بود از افشای! اسناد و مدارکی غیر قابل خدشه! که از یکی از مقامات نظامی سابق ایران دریافت کرده بودند :

«شاهپور بختیار مدارکی دال بر تشکیل این تیپ در اختیار مراجع مهم امنیتی آمریکا قرار داده، که به سختی می توان در صحت آن تردید کرد...»!

در این قبیل پروژه های پیچیده خبری، در حقیقت، جعل سند و استفاده از عناوین گمراه کننده، پیش درآمدی است برای اثبات مدعایی بی دلیل و باطل. بر اساس این شیوه که قابلیت های استفاده فراوانی برای غرب و رسانه های خبری استکبار جهانی دارد، آنها خبری را طبق تعاریف و مقاصد خودشان طرح می کنند و سپس برای آن سند می سازند و در نهایت با تداوم و تکرار آن، نتایجی را تعقیب می کنند که عبارتنداز :

الف) تداوم و تکرار ادعاهای کذب و ارتقای آن به عنوان یک حقیقت و واقعیت؛

ب) تغییر مضامین و مفاهیم علت و معلول و قرار دادن معلول به جای علت که برایند آن چنین خواهد بود: غرب قربانی تروریسم بوده و ایران عامل آن! است.

ج) انتساب هرگونه عملیات تخریبی از نوع مذکور به جمهوری اسلامی ایران که در پی دارنده نتیجه ای کلان تر و وسیع تر است و آن چیزی نیست جز :

د) آماده سازی شرایط ذهنی یک برخورد «قهرآمیز» و «حق بجانب» در افکار

ص: 32

عمومی جهان، که می تواند به معنای زمینه های یک حمله نظامی باشد یا ایجاد بسترهای سیاسی و حقوقی برای تحت فشار قرار دادن کشور هدف که ایران است و در پرتوی همین سیاست، خود را مجاز به توطئه هایی می دانند که می توان نظایر آن را در تخریب وجهه ایران مشاهده کرد. این مکانیسم در قالب هایی مانند کشاندن پرونده به دادگاه های بین المللی یا خود سازمان ملل و در نهایت اعمال تحریم های کوچک و بزرگ و دور ساختن کشور از نهادهای بین المللی سیاسی و اقتصادی، قابل مشاهده و پیگیری است و تا آنجا که اسناد و مدارک متعدد نشان می دهد، از اول انقلاب تا به امروز در جریان بوده و مورد استفاده قرار گرفته است.

اینک در جزء جزء توطئه ای که ذکر شد، تأمل روا می داریم و جوانب آن را توضیح می دهیم.

1- مکانیسم توطئه

- استکبار جهانی به منظور براندازی و یا به انعطاف و انفعال و سازش کشاندن مشی سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای حفظ سلطه و منافع خود، ترفندهای گوناگونی را از طریق مخدوش جلوه گر ساختن نظام ارزشی انقلاب اسلامی، ارعاب، عملیات نظامی و... به کار می گیرد. بدیهی است، هرچه طیف پدیده مورد مقابله وسیع تر باشد، به همان میزان نیروهای بیشتری در سرکوبی و امحاء آن به کار گرفته می شود که امری است توانگیر و طاقت فرسا و در هر شرایطی می تواند فرساینده و مشغول کننده باشد.

در همین راستا، مبارزه علیه «تروریسم» که توسط مقامات آمریکایی - اروپایی در روابط دیپلماتیک و سفرهای سیاسی به کشورهای مختلف جهان مطرح می شود، بخشی از بسیج نیروهای استکباری در انهدام نهضت ها و جنبش های مردمی را به طور هماهنگ نشان می دهد که طبیعتآ می تواند در نهایت نظام اسلامی را به چالش و مقابله وادار کند.

ص: 33

از آن رو که استکبار جهانی با پدیده ای به نام انقلاب و نهضت های اسلامی رشد یابنده ای که حقانیت خود را در هویت فرهنگی و بازگشت به خویشتن خویش می بینند، مواجه است و می داند که این بازگشت با آثار و اهداف و نشانه های نظام سلطه ناهمخوان است، می کوشد که با انقلاب ها و نهضت هایی از این نوع بجنگد؛ چراکه با منافع و مشی سلطه طلبی مطلق آنها سر سازگاری نداشته و نمی تواند پذیرای آنهاباشد.

از این رو، نظام سیاسی و رسانه ای استکبار جهانی به «برخورد خصمانه» روی می آورد و صد البته برای این منظور، نیازمند انواعی از پوشش های گوناگون است تا بتواند جوهر حقانیت انقلاب و جنبش ها را مغایر و «نقیض» آرمان های: عدالت، انسانیت، حقوق و آزادی بشر و... نشان داده و در نهایت نیز در فرآیند چنین زمینه سازی هایی، «حقانیت» اعمال زور و تحریم ها و تجاوز نظامی و سلطه خود را علیه آن ها در افکار عمومی جهان موجه جلوه دهد.

از طرف دیگر، استکبار از هر کوششی در جهت جذب و جلب نظر حکومت هایی که به دلیل فرهنگ مشترک، بالقوه می توانند در کنار نظام ارزشی انقلاب اسلامی قرار گیرند، دریغ نورزیده و هرگونه ترفندی را در ایجاد بدبینی و شکاف و قرار دادن آنها در جبهه مخالف انقلاب اسلامی، از نظر دور نمی دارد و بلکه الزامی و حیاتی نیز تلقی می کند.

در چنین معادله و موازنه ای، امری بدیهی است که ملت های تحت ستم و اشغال بیگانگان که وجدانشان به نور ایمان و هویت فرهنگی «خود» روشن شده باشد، قدم در عرصه مبارزه گذاشته، در هر مکان ممکنی، منافع دشمن دیرینه خود را با خطر مواجه سازند.

از این رو استکبار، امحاء و نابودی این قبیل حرکت های مردمی را در قالب تروریسم قرار داده و با پوشش هایی نظیر آن، دست به تحرکات رسانه ای می زند؛ چون به خوبی می داند که از بین بردن «مبارزات بر حق ملت ها» در قالب «تروریسم» و

ص: 34

«خشونت» و «ضد حقوق بشر» بدون پوشش های خبری دروغ و گمراه کننده عملی و ممکن نیست. از این رو، شاهدیم که به منظور اثبات ادعای خود و قابل پذیرش و هضم ساختن آن، سلسله رفتارهایی از سوی افکار عمومی جهان، به تولید «شواهد» به اصطلاح «عینی» و یا «اسناد معتبر»! می پردازند که در پوششی چون «جعل اسناد» قابل مطالعه است.

در این ساحت، دست اندرکاران پشت پرده، تولیدات خود را از طریق نویسندگان اجاره ای و مزدوران محلی و شبکه ها و کانال های متعدد تبلیغاتی خود در سطح جهان اشاعه می دهند تا در نتیجه تکرار نقل قول و تأکید بر منابع خبری به اصطلاح موثق و تأیید شده و دارای اعتبار جهانی، مکانیسم اشاعه کذب به گونه ای سازمان داده شود که بتوانند در نهایت «دروغ» را در مقام «حقیقت» قرار دهند. در نمونه ای از این دست، معمولا نقل خبر از دیگری شیوه ای متعارف است و می توان مشاهده کرد که چگونه خبری بی پایه را «رویتر» از «واشنگتن پست» نقل می کند و «هرالدتریبون» از «ساندی تایمز»! و «ساندی تایمز» از «نیوز ویک» و «نیوز ویک» از «منابع موثق»! یا نمونه هایی دیگر که گاه دقیق، واقعی و قابل اعتماد به نظر می رسد.

این مکانیسم برای کسانی که در متن آن قرار نگرفته باشند، حالتی یقین آور دارد : زنجیره ای از منابع و هر منبع معتبری به نقل از منبعی دیگر و خبری متقابل و دورانی شکل می گیرد و سبک آن این است که: تعدد منابع یک خبر حتی جعلی و کذب محض، گویای صحت ادعاست...

بدین ترتیب رسانه هایی که برنامه کاری خودشان را به طرح و بسط ایده هایی از این نوع پیش می برند، شبکه های مخوفی را کشف می کنند که تشکیل دهنده حلقه های «تروریسم» هستند و می توانند حتی برای امنیت جهان خطرآفرین باشند و باید آنها را محو یا کنترل کرد و شکست داد. مثال های زیادی را می توان ذکر کرد :

وقوع انفجاری در «ریاض»، درست در زمانی که وزیر امور خارجه سعودی به دعوت جمهوری اسلامی ایران در تهران به سر می برد!، کمی قبل یا بعد از

ص: 35

آن، یا سوء قصدی در «کویت» علیه امیر کویت نسبت داده می شود و عراق با رئیس جمهوری به نام صدام، موضوع را بهانه قرار داده، به عنوان دفاع از اعراب!، به شهرهای ایران حمله می کند و بعد معلوم می شود که خود عراق در توطئه ترور امیر کویت دست داشته است!

توطئه های مذبوحانه مورد اشاره و موارد کوچک و بزرگ دیگر، به گونه ای صورت می پذیرد و مورد خبررسانی و اطلاع رسانی و «تحلیل» قرار می گیرد که گویا انقلاب اسلامی ایران عامل عملیات تروریستی - تخریبی در سطح جهانی! است و اصلی ترین منظور و مقصود و اساسآ «موضوع له»! آن عملیات مرتبط با ترور و قتل و خشونت است و این ها همه با ابزارها و وسائل و تمهیداتی متناسب انجام می شود تا در فرجام، دایره ادعای واهی دخیل بودن ایران در کارهای تروریستی به اثبات برسد و باورپذیر باشد.

اینک می پردازیم به فرآیندهای شکل گیری توطئه ها که غالبآ قابل کشف هستند.

2- شکل گیری توطئه

اشاره

نخست «علت» را بررسی می کنیم که چیزی جز پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تضاد آن با منافع استعمار و استکبار جهانی نیست.

1-2- علت

پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و به تبع آن ایجاد انگیزه در مستضعفان جهان برای رهایی از سیطره قدرت های بیگانه و کسب استقلال حقیقی و هم چنین تحولاتی که به صورت عملی در میان ملت های منطقه خاورمیانه و مردم مسلمان به وجود آورد، عملا منافع استکبار جهانی را به ویژه در کشورهای تحت ستم، با خطر جدی روبرو ساخت. مطالعه در منابعی که بعد از انقلاب در قالب صدها هزار تحلیل، گزارش، کتاب و مقاله چاپ و منتشر شده، نشان دهنده این حقیقت است که انقلاب اسلامی برای غرب و آمریکا به منزله یک خطر جدی همچون «زلزله» ویرانگر! بود.

ص: 36

از این رو، قدرت های سیطره طلب که در نابودی ریشه و جوهره استقلال طلبی قرن، یعنی انقلاب اسلامی ایران اتفاق نظر داشتند، در پی یک سلسله توطئه های مذبوحانه و نافرجام به حربه جنگ تحمیلی روی آوردند و طی این مکانیسم، صدام با همکاری ارتجاع عرب و با کمک های میلیاردی آنان، به گونه ای دیوانه وار جنگی را علیه ایران ترتیب داد که هشت سال ادامه داشت. مقصود و هدف غرب از این جنگ، غیر از اهداف پنهان، ناتوان ساختن اسلام گرایان و نظام جمهوری اسلامی ایران بود که می توانست شکست و سقوط آن را در پی داشته باشد.

جهان غرب پس از پشتیبانی و کمک همه جانبه، در طول جریان جنگ تحمیلی، دریافت که در خط جبهه جنگ، توان مقابله با ملتی را که از هویت و موجودیت خود دفاع جانانه می کند، ندارد. از این رو سعی نمود شکست خود را در جبهه های افکار عمومی جهان با حضور در سازمان های بین المللی جبران کند؛ چرا که در صورت توفیق در این کار، جمهوری اسلامی ایران را در تنگنای انزوای گسترده و همگانی قرار می داد و نظام اسلامی تحت فشار همه جانبه قرار می گرفت و آمادگی دریافت ضربات مختلف را پیدا می کرد.

به همین خاطر، طرح مسئله «تروریسم» و شاخ و برگ دادن به آن و مبارزه علیه آن، به مثابه توطئه ای در همین راستا بوده و طبق برخی تحلیل ها، چیزی در ردیف جنگ تحمیلی است که باید آن را «تروریسم تحمیلی» نامید!

اکنون، چند و چون شکل گیری این توطئه علیه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را مورد توجه قرار داده و به گوشه هایی از دسیسه های پشت پرده به اصطلاح «مستند» و «معتبر» که در عرصه رسانه های گروهی آمریکا خودنمایی می کنند، اشاره می کنیم و آنگاه به نکات دیگری خواهیم پرداخت.

2-2- پژوهش اصولی پیرامون جنگ علیه ایران!

پژوهش اصولی پیرامون جنگ 8 ساله عراق علیه ایران و ماشین جنگی ای که

ص: 37

صدام به نمایندگی از جهان غرب و ارتجاع عرب علیه ایران به کار گرفت، می تواند ما را در رسیدن به اهداف این پژوهش یاری کند. این پژوهش اصولی که از منظر غرب صورت می گیرد، کاشف از نقش آفرینی کلیّت غرب و آمریکا در نبرد علیه ایران است و می توان از آن، ارتباط توطئه های رسانه ای با فعل های سیاسی و نظامی را بازشناسی کرد.

روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ 21/10/1362 در مقاله ای می نویسد :

«مقامات آمریکا دیروز اعلام نمودند که دولت ریگان به این نتیجه رسیده است که : شکست عراق توسط ایران یک ضرر فاحش علیه منافع آمریکا خواهد بود. البته آمریکا اقدامات مهمی را از پاییز سال گذشته در مورد پژوهش اصولی پیرامون جنگ ایران و عراق آغاز نموده است و دو ماه قبل در فرآیند این بررسی ها به این نتیجه رسیده است که :

1 - عراق نیاز مبرمی به کمک های مالی فراوان دارد.

2 - روحیه پرسنل ارتش عراق، احتیاج به ترمیم و بهبودی عظیم دارد.

3 - هیچکدام از کمبودهای مذکور به طور مستقیم نمی تواند از سوی آمریکا مرتفع گردد!»

مقامات آمریکا در ادامه همین گزارش می افزایند :

«آمریکا از کشورهای عربی تقاضا کرده است تا میزان کمک های مالی خود به عراق را افزایش دهند! یک مقام دولت ریگان خاطرنشان ساخت زمانی که در پاییز گذشته این پژوهش اصولی آغاز شد، دولت آمریکا عمیقآ نگران این مسأله بود که عراق در شرف سقوط است، لیکن طی یکی دو ماه گذشته اوضاع آرام تر شده و توازن قوا بین ایران و عراق به وجود آمده است...»!

همانگونه که از گزارش مذکور بر می آید، آمریکا سعی می کند همانند جنگ جهانی دوم، کمترین نیروی مادی خود را در فرآیند جنگ به کار بگیرد و درعین حال بیشترین سود را عاید خود سازد. از این رو، کشورهای عربی مزدور

ص: 38

ووابسته می باید احتیاجات مالی عراق را مرتفع سازند.

بدیهی است که آمریکا نتایج سیاسی - روانی ناشی از این سیاست را نمی توانست از نظر دور داشته باشد، بدین معنی که کشورهای عربی در نتیجه کمک های مالی قهراً از خود نوعی گرایش به هم پیمانی و هم بستگی با رژیم عراق احساس کرده، به لحاظ سیاسی به یکدیگر بیشتر نزدیک می شدند و در عین حال، آمریکا نیز می بایست جهت هم گرایی و تشدید این چنین هم بستگی اقداماتی را به عمل می آورد تا کشورهای عربی ذی نفع را از جمهوری اسلامی ایران منزجر کرده و از یکدیگر دور سازد و شکاف عمیق و غیر قابل پیوندی را ایجاد کند. از این رو، آمریکا یک سلسله مسافرت های دیپلماسی - اکتشافی را به منظور طرح یک توطئه در منطقه در پیش می گیرد که قابلیت مطالعه جداگانه ای دارد.

3-2- مأموریت های اکتشافی مقامات آمریکا به منطقه

واشنگتن پست در مورخ 11/10/1362 در گزارشی تحت عنوان: «آمریکا؛ تلاش در جهت جلوگیری از شکست عراق» با اشاره به مأموریت 10 روزه یک هیئت آمریکایی به سرپرستی Jame A.Placke معاون وزارت خارجه و ژنرال Edwin L.Tixier معاون وزارت دفاع آمریکا در کشورهای : عربستان، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، بر اهمیت سفر رامسفلد به بغداد تأکید کرده و با استناد به اظهارات مقامات دولت ریگان، افزایش میزان نگرانی های آمریکا نسبت به احتمال شکست کامل عراق را خاطرنشان می سازد. در همین روز، دو تن از رؤسای سابق سازمان سیا، به

نام های S.Turney, William Colbyدر مصاحبه ای 30 دقیقه ای با شبکه تلویزیونی NBC بر تمایل و گردش سیاسی آمریکا به نفع عراق مؤکدآ اشاره می کنند. Colby

سیاست دولت ریگان مبنی بر نزدیک شدن هرچه بیشتر به عراق را مورد تشویق و تأیید قرار می دهد.

واشنگتن پست در همین راستا تبلیغات وسیعی به عمل آورده، از جمله در

ص: 39

تاریخ 9/1/1984، تحت عنوان «تمایل به سوی عراق» اقدامات ریگان در خصوص گسترش هرچه بیشتر روابط آمریکا با عراق را به منظور جلوگیری از پیروزی نهایی ایران در جنگ مورد تأکید، تأیید و حتی «ستایش» قرار می دهد.

به فاصله ای اندک، رسانه های گروهی، سند جعلی مورد بحث مورخ 5/3/1363 را در سطحی جهانی منعکس ساخته، تبلیغات وسیع و گسترده ای را علیه جمهوری اسلامی ایران در رابطه با تروریسم «مورد نظر» خودشان، آغاز می نمایند و به منظور اختلال در ردیابی، پای عنصر فرعی وابسته، شاهپور بختیار - که از رابطه بسیار نزدیکی با سازمان سیا و مقامات امنیتی آمریکا برخوردار بود (رجوع شود به اسناد لانه جاسوسی شماره 3 و 38) و در عین حال از حمایت مادی و معنوی رژیم عراق نیز سود می جست - را به میان می کشند؛ امری که برای هر ناآگاهی می تواند موضوعی جدی و واقعی محسوب شود، اما وقتی هم زمانی آن را با رویدادهای پیش از خودش مورد بررسی و توجه قرار می دهیم، می بینیم که در واقع، حلقه ای از یک زنجیره طولانی است.

در همین هنگام، دولت فرانسه به مثابه یک هم پیمان جنگی عراق، به یاری این رژیم و به تبع آن شاهپور بختیار برخاسته، در جهت موجه جلوه دادن اسناد جعلی که تحت عنوان نقل قول های مکرر و دنباله دار و گمراه کننده مورد اشاره قرار دادیم، مرکز نمایندگی فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران را در آن کشور تعطیل می کند که این امر می تواند نشان دهنده یک حادثه بزرگ باشد و به عنوان دلیلی که متکی بر دلیل دیگر است، نقشی خاص را در افکار عمومی جهانی می تواند بر عهده بگیرد.

حال، با توجه و تأمل به این نکته که فرزند بختیار، یکی از افسران برجسته دولت فرانسه بود که در شهر پاریس خدمت می کرد، اصل ماجرا و به عبارت دقیق تر مدعا را مورد مطالعه قرار می دهیم :

واشنگتن پست در تاریخ 7/4/1364، موضوع را به این صورت طرح می کند :

ص: 40

«در یک جلسه سری، به ریاست وزیر ارشاد اسلامی ایران، در تاریخ 5/3/ 1363 تصمیم به تشکیل یک تیپ غیر مستقل برای عملیات نامنظم در خاک دشمن گرفته شد که فرماندهی آن به عهده میرهاشم است! تعدادی از کادرهای وی توسط سازمان GRVشوروی آموزش داده شده اند... به هیئت های نمایندگی ایران در خارج دستور داده شده است تا به اعضای گروه میرهاشم کمک کنند. عوامل ضد جاسوسی فرانسه ردپای عوامل وی را در مساجد شهرهای عمده فرانسه پیدا کرده اند...»(!)

در جریان این ماجرا و حواشی تبلیغاتی آن، آقای ویلیام کلبی، از نیروهای متخصص سازمان سیا در زمینه تروریسم، جلسه ای به همین منظور ترتیب می دهد و در مورد «تروریسم» سخنرانی مبسوطی ایراد می کند و به اسناد جعلی مورد نظر هم اشاره می نماید که شایسته توجه است.

در این جلسه، گزارش هایی که از سوی کمیته فرعی «امنیت و تروریسم» مجلس سنای آمریکا و با همکاری کمیته قضایی سنا جمع بندی، تنظیم و تدوین شده بود، بین شرکت کنندگان توزیع می گردد. گزارش مذکور که در تیر ماه سال 1363، تحت عنوان «تروریسم دولتی» «Terrorism state - Sponsored» از سوی وزارت امور خارجه آمریکا انتشار یافت، شامل اسناد جعلی مورد نظر نیز بود، به گونه ای که کارشناسان خبره و ذیصلاح! آمریکایی شکی در صحت آن به خود راه نمی دهند.

بدین ترتیب، با تأیید اسناد از طرف کارشناسان سازمان سیا، کمیته فرعی «امنیت و تروریسم» و کمیته قضایی مجلس سنای آمریکا، از یک سو و انتشار گزارش حاوی همین «اسناد»! از سوی وزارت امور خارجه آمریکا از سوی دیگر، کار وارد مرحله جدی تری می شود که حاوی چند نکته است، از جمله :

- صحت بدون شک و شبهه «اسناد» و اعتبار بخشیدن به آن؛

- ایجاد سوژه بسیار مهم تبلیغاتی برای رسانه های گروهی جهان؛

- قبولاندن محتوای اسناد جعلی به عنوان یک «حقیقت» به افکار عمومی جهان؛

- تحریک عواطف و احساسات و نتیجتاً ایجاد شرایط ذهنی در افکار عمومی

ص: 41

جهان جهت تحقق برنامه های تخریبی بعدی، تحت پوشش «مبارزه علیه تروریسم»؛

- و در نهایت توجیه اعمال سیاست های زورگویانه و حتی نظامی به ویژه در منطقه خاورمیانه.

4-2- جغرافیای پیدایش تروریسم

به دنبال مراحل پیش گفته و مسائلی که به اختصار به آن ها اشاره شد، به تدریج ما شاهد انعقاد نطفه ای هستیم که چیزی غیر از نطفه تروریسم نیست؛ پروژه ای از پروژه های چند جانبه آمریکا که حواشی بسیاری می یابد و حاشیه ای بیشتر از حد تصور برای خود پیدا می کند و این همان نتیجه ای است که آمریکا به دنبال آن است. اگر به عبارت و گزاره های زیر توجه کنیم که در قالب خبر در رسانه های غربی نقش بسته است، اشکال و ابعاد یک پروژه دقیق رسانه ای - سیاسی را خواهیم دید :

- «آمریکا در حال بررسی طرح های بلند مدت جهت برخورد با رژیم آیت الله خمینی است...» (کریستین ساینس مانیتور 7/4/1364)

- شکبه تلویزیونی N.B.C در تاریخ 17/10/1363 طی گزارشی اعلام کرد: «دولت آمریکا مشغول ساختن دو زیردریایی مخصوص جهت حمل و نقل نیروهای ویژه ای برای مبارزه با اعمال تروریستی است.»

بنا بر این گزارش اکنون 200 گروه وابسته به اعضای نیروی دلتا با فعالیت زیاد در مرکز فورت براگ (Fort Bragg) در کارولین شمالی مشغول تمرین می باشند. این گروه ها خود را برای سرکوب نمودن عملیات تروریست های مسلمان و مسافرت با زیردریایی، آماده می کنند.

- نیویورک تایمز در تاریخ 16/11/1363 می نویسد: «جورج شولتز طی یک سخنرانی که در مقابل صاحبان صنایع آمریکایی به عمل آورد، اعلام داشت: دولت آمریکا و بخش خصوصی آن کشور در صدد ایجاد سازمانی به نام شورای مشاوره امنیتی ماوراء بحار می باشد. هدف این سازمان مبارزه با «تروریسم» ضد آمریکایی در خارج از کشور است.»

ص: 42

- واشنگتن پست مورخ 22/2/1364 در بردارنده این خبر است: «در پاییز گذشته ریگان به سازمان CIA دستور داده بود جهت پیش دستی نسبت به تروریست ها سه گروه ضربت از اتباع لبنان تشکیل دهد...»

سناتور Deahy معاون کمیته اطلاعات سنا می گوید: «از عملیات ضد تروریستی اعم از پیش دستی یا مقابله به مثل، حمایت می کنیم و باید این کار را به وسیله مأمورین خودمان انجام دهیم...»

همانگونه که پیداست دولت آمریکا با مفروض و قطعی گرفتن پدیده ای به نام «تروریسم» و خطراتی که از ناحیه آن متوجه امنیت ایالات متحده و منافع آن کشور است، با اعمال سیاست ها و برنامه هایی در این زمینه می تواند برای مبارزه با این پدیده وارد عمل شود و بدیهی است که در این فعل و انفعال، بخشی از عقربه های مبارزه عملی متوجه انقلاب ها و انقلابی ها، و از جمله انقلاب اسلامی ایران می شود که طبق تلقین و القاء مرحله به مرحله آمریکا مشمول حکم «تروریسم» است. این در حالی است که با همین تشبثات، آمریکا از یک سو وارد مرحله تخریب و حمله به مبانی انقلابی به طرق مختلف می شود و از سوی دیگر به خود اجازه می دهد که بنیانگذار پدیده ای سوء به نام «تروریسم رسمی» یا «تروریسم دولتی» باشد که در زیر مورد اشاره قرار می گیرد.

تروریسم رسمی؛ چرا و چگونه؟

دوگانگی رفتار و کنش و واکنش آمریکا با مقوله ترور و تروریسم، زمانی خودش را بیشتر آشکار می کند که از اخبار پراکنده در رسانه های آن کشور می توان اجزای شکل گرفته یک تروریسم گسترده و رسمی را جمع آوری کرد.

نمونه خبرهایی که در زیر می آید، حاوی تشکیل عملی تروریسم دولتی است :

- «مجلس نمایندگان آمریکا با پرداخت 28 میلیون دلار کمک غیرنظامی به ضد انقلابیون نیکاراگوئه موافقت کرد. این تصمیم پیروزی بزرگی برای ریگان محسوب می شود.» (واشنگتن پست 23/3/1364)

ص: 43

- «مقامات آمریکایی گفتند که آمریکا سعی می کند تا بر دول غرب و شوروی فشار بیشتری وارد کند، که از به کارگیری سلاح های شیمیایی (که امکان استفاده آن از سوی ایران می رود) پیشگیری کنند...» (نیویورک تایمز 5/2/1364)

- بنا بر گزارش واشنگتن پست مورخ 29/3/1364 «مجلس نمایندگان، لایحه ریگان در مورد تولید مجدد سلاح های شیمیایی را که 16 سال متوقف شده بود، تصویب کرد و 5/124 میلیون دلار را بدان اختصاص داد...»!!

5-2- جابجایی علت و معلول

حال نوبت می رسد به توضیح و تشریح آنچه که در صفحات گذشته از آن با عنوان یکی از مکانیسم های خبرپراکنی رسانه ای غرب یاد کردیم که در حد مقدمه ای تئوریک برای ایجاد فضای تروریسم به کار گرفته می شود و آن چیزی نیست جز جابجایی «علت و معلول» که جای قابل و مقبول یا قاتل و مقتول را عوض می کند. Ray S.Cline معاون سابق سازمان سیا درکتاب خود موسوم به Secrets, spies and scholars می نویسد :«ادامه خصومت بین آمریکا و ایران نتیجه مداخله آمریکا در امور داخلی ایران از سال 1953 می باشد، موقعی که حکومت ملی مصدق توسط سازمان سیا سرنگون گشت و شاه به ایران بازگشت. آمریکا در حال حاضر بهای 26 سال سیاست مداخله گرانه خود را در ایران می پردازد. سیاست مداخله گرانه آمریکا در بعضی از کشورها مانند ایران با شکست روبرو شده است...»

با توجه به ایجاد سازمان ها و واحدهای تروریستی از سوی آمریکا - از یک طرف - به ویژه عملیات تروریستی رژیم بعث عراق علیه مخالفین خود و نیز اعمال این شیوه های تروریستی در سایر کشورها که نمونه هایی از آن در عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، تونس و... افشا شده است، می توان به حجم و اندازه جابجایی علت و معلول پی برد.

ص: 44

مجله وال استریت ژورنال در تاریخ 3/11/62 می نویسد :

«دولت ریگان تصمیم گرفته است ایران را رسمآ به عنوان صادر کننده تروریسم رده بندی کند و این امر از امروز به اجرا گذاشته خواهد شد... لازم به یادآوری است که دولت ریگان حدود یک سال قبل نام عراق را از لیست کشورهای صادر کننده تروریسم حذف نموده است...»!!

در همین مرحله، رسانه های گروهی آمریکا اظهارات شولتز، وزیر امور خارجه آمریکا را در مورد «عملیات بازدارنده» علیه «تروریسم» انتشار دادند که در آن، ایران را یکی از کشورهای صادر کننده تروریسم معرفی نموده، اضافه می نماید :

«دولت آمریکا مذاکرات دامنه داری در مورد راه های مختلف مقابله با تروریسم و عملیات بازدارنده یعنی اقدام علیه تروریست ها، پیش از آنکه آنها وارد عمل شوند، انجام داده است.»

وی همچنین تأکید می کند :

«در صورت محرز شدن ایران به عنوان منبع تروریسم جدید علیه آمریکا، این دولت بلافاصله دست به یک سری اقدامات تلافی جویانه شدید خواهد زد.» همانطور که برخی از مقامات بلندپایه آمریکایی اظهار می کنند، در حقیقت سخنان شولتز به منظور آماده نمودن افکار عمومی در مورد اقدامات شدید آینده صورت گرفته بود.

حال با توجه به مباحث گذشته و کاربرد کلمه «تروریسم» در مفهوم آمریکایی، می توان مشروح گزارش های ذیل را بهتر و بیشتر درک کرد. از آنجا که در ورای هر دروغ و اشاعه کذبی، توطئه ای نهفته است، از این رو، فهم توطئه به درک اشاعه کذب باز می گردد.

واشنگتن تایمز در تاریخ 30 ژوئن 1985 می نویسد :

Steve Symms (جمهوری خواه از اوهایو) و Robert Dornan (جمهوری خواه از

ص: 45

کالیفرنیا)، دو نماینده کنگره آمریکا، قطعنامه ای صادر کرده و بر اساس آن تأکید می ورزند که بایستی اقدامات مشترکی علیه ایران، که فعالیت های تروریستی ضد آمریکایی دارد، صورت پذیرد.

بر اساس طرح آنها، اقدامات تروریستی علیه آمریکا معادل با جنگ علیه آمریکا قلمداد شده است...!

همچنین واشنگتن پست در همان تاریخ، مقاله ای را به قلم الکساندر هیگ منتشر می کند که در آن ضمن تأیید ضرورت انتقام گیری از «تروریست های ضد آمریکایی»، ایران را از کشورهای طرفدار تروریسم معرفی می نماید.

در همان روز شبکه CBS آمریکا به پخش نطق ریگان می پردازد که اظهار می دارد :

«کشورهایی که از اقدامات تروریستی حمایت می کنند، بدانند که ثبات و زندگی مردم خود را به خطر می اندازند و آمریکا از آنها انتقام خواهد گرفت...»

نیویورک تایمز در تاریخ 7/4/1364 به نقل از Jesse Helms، سناتور جمهوری خواه و عضو کمیته روابط خارجی سنا، چنین می نویسد :

«ایران در ماجرای هواپیماربایی بیروت دست داشته و حداقل یک تیم از هواپیماربایان را آموزش داده است...»!

واشنگتن تایمز برخلاف نیویورک تایمز - که این ادعا را تنها بر اظهارات سناتور یاد شده استوار ساخته - سعی می کند کمی دقیق تر عمل کرده و شواهدی را نیز ارائه نماید. این روزنامه در همان تاریخ می نویسد :

«اینک مشخص شده است که حادثه هواپیماربایی بیروت یک اقدام یک جانبه تروریستی نبوده و اجماع سرویس های جاسوسی اروپا بر آن است که چند کشور از جمله ایران با تروریست ها تشریک مساعی داشته اند...»

البته واشنگتن تایمز تنها به «اجماع سرویس های جاسوسی» بسنده می کند، به این گمان که القاء نام پرطمطراق «سرویس های جاسوسی» به عنوان دلیل و مدرک ادعا، افکار عمومی را از ارائه سند بی نیاز خواهد کرد، به ویژه که زمینه و شرایط ذهنی

ص: 46

سوژه خود را از طریق «اسناد» جعلی مورد بحث از قبل نیز آماده ساخته و آن را تا حدودی باورپذیر نموده اند!

در همین راستا کریستین ساینس مانیتور در تاریخ 20/10/1362 چنین می نویسد : «ایران با جلب و استخدام مسلمانان افراطی در اروپا یک شبکه تروریستی تشکیل داده است...» و واشنگتن پست نیز «به نقل» از ساندی تایمز انگلیس، یک روز قبل از آن، یعنی در تاریخ 19/10/1362، ناشر این خبر است: «یک شعبه تروریستی ایرانی که قادر به انجام حملات انتحاری علیه مراکز غرب می باشد، با به کار گرفتن مسلمانان افراطی در اروپا تشکیل شده است...»

همانگونه که آشکار است جای علت و معلول به روشنی در این معادلات تغییر یافته و طبیعی است زمانی که جای علت و معلول تغییر کرده باشد و شرایط ذهنی لازم هم در تبیین این جابجایی آماده شود، به سادگی می توان هر عمل و اقدام جنایتکارانه ای را شایسته و منطقی و لازم! نشان داد، بدون آنکه کوچکترین واکنشی از سوی افکار عمومی جهان و ناظران بی خبر، صادر شود.

در فرآیندهایی از این نوع، مراکز و شبکه های خبری جهانی، افکار عمومی را در قلمرو تبلیغات خود محبوس می کنند و با گرفتن فعلیت شان، آنها را به گوش های شنوایی بدل می کنند که در نهایت می توانند سکوت کنند.

* * *

با توجه به آنچه ذکر شد، اکنون نوبت به ارائه سلسله گزارش هایی می رسد که اثبات کننده مجموع مکانیسم های رفتاری مزورانه غرب در قبال ایران و تروریسم ادعایی اش است و درواقع، حاوی فرار به جلوی غرب، در مقابل کشورهایی نظیرایران.

واشنگتن پست در تاریخ 20/9/1363 می نویسد :

«جرج شولتز بار دیگر هواداری خود را از دفاع فعالانه، از جمله اقدامات نظامی برای مبارزه علیه تروریسم، اعلام نموده است.»

ص: 47

شولتز اظهار می دارد: «من عقیده دارم که اگر با شدت عمل برخورد کرده و بتوانیم اهداف را شناسایی و به موقع حمله کنیم، عمل ما با حمایت وسیع عمومی مواجه خواهد شد...»

اما رسانه های عمومی آمریکا در تاریخ 17/12/1363 به نقل از ویلیام کلبی، رئیس سابق سازمان سیا، به مکانیسم توطئه در رابطه با افکار عمومی اشاره نموده و چنین اظهار نظر می کنند :

«... عدم کاربرد دکترین شولتز در تهران بدین منظور نیست که این دکترین در مقابل تروریسم قابل استفاده نیست، بلکه زمانی از آن استفاده خواهیم نمود که مردم نیز از ما حمایت کنند...»!

واشنگتن پست در شماره مورخ 3/3/1364 خود به صراحت می نویسد: «کاخ سفید دیروز اعلام کرد که آمریکا با هر وسیله ممکن بر علیه تروریسم واکنش نشان خواهد داد... اعلامیه فوق و بیانیه مشابهی که روز گذشته از سوی وزارت خارجه منتشر شد، در واکنش به اخبار مربوط به گروگان گیری در بیروت و آمادگی ریگان برای حمله به قم می باشد...».

رادیو CBS در تاریخ 2/4/1364 طی تحلیلی به نقل از Hearst News Service و نیز مقامات عالی رتبه آمریکا اظهار می دارد :

«ریگان آماده است در صورتی که یکی از گروگان های جهاد اسلامی اعدام شود، چندین هدف در ایران از جمله قم و خارک را بمباران کند. مقامات آمریکا همچنین می افزایند گزارش های جاسوسی بیانگر آنند که ممکن است بعضی از گروگان ها در ایران باشند...»!

واشنگتن پست نیز در تاریخ 28/2/1364 می نویسد :

«... مقامات آمریکایی معتقدند جهاد اسلامی با ایران مرتبط است و کالب، Kalb، یکی از سخنگویان وزارت خارجه، تأکید دارد که رئیس جمهور و دولت آمریکا مصمم هستند به هر وسیله ممکن نسبت به کسانی که عامل حملات تروریستی اند، واکنش شدید نشان دهند...»

ص: 48

اما روزنامه کویتی القبس در شماره مورخ 22/4/1364 چنین می نویسد :

«... مسئولین آمریکایی پیش بینی می کنند عملیات انفجار بمب و اقدامات تروریستی طی ماه های آینده در کشورهای منطقه خلیج افزایش خواهد یافت... به گفته یکی از مقامات مسئول آمریکا، حوادث اخیر انفجار بمب در کشورهای منطقه، جزیی از یک طرح پیچیده جهت متزلزل ساختن استقرار و امنیت منطقه به شمار می رود. این مقام آمریکایی اعلام کرد که منطقه خلیج شاهد حوادث بمب گذاری بیشتری طی ماه های آینده خواهد بود...».

بدین ترتیب، ما شاهد گونه ای از تروریسم رسانه ای هستیم که در حکم مقدمه ای جدی برای اجرای طرح تروریسم دولتی و رسمی زمینه سازی می کند و در تمام این مراحل سخیف و بی اساس، نوک پیکان به سمت ایران و شخصیت های سیاسی و اثرگذار آن نشانه رفته است که در ادامه مورد اشاره قرار خواهد گرفت و مشاهده خواهیم کرد که چگونه نظام رسانه ای با خبرپراکنی های بی استناد و متکی بر توهم و تخیل، می کوشد علاوه بر شخصیت های نظامی - سیاسی حتی افراد و چهره های علمی - فرهنگی را نیز مورد اتهام قرار دهد و در اوج وقاحت و رذالت آنها را «رهبر تروریسم در اروپا و غرب» معرفی کند و در این راستا از اوباش وابسته به خود و رسانه های رسمی و غیر رسمی استفاده می کند. به همین دلیل، با شروع کار سیاسی - فرهنگی اینجانب در اروپا، حمله گسترده و ناجوانمردانه ای برضد اینجانب در رسانه های کل اروپا و آمریکا آغاز می شود که همه آن اتهامات، کذب محض و دروغ خالص است و با دقت در محتوای آنها، حقیقت امر برای اهل خرد و فهم روشن می گردد.

ترور، واتیکان و یک راهروی زیرزمینی!

آنچه در پی می آید، نمونه ها و گزیده هایی است برگرفته از مقالات روزنامه انگلیسی ساندی تایمز و روزنامه آمریکایی واشنگتن پست - به عنوان رسانه ای

ص: 49

وابسته به سازمان جاسوسی سیا - علیه جمهوری اسلامی ایران و اینجانب، به عنوان نماینده آن در اروپا... و از خلال این نوشته ها و بافته ها و القائات می توان به درستی دریافت که نظام رسانه ای و غیر رسانه ای امپریالیسم غرب، در کلیّت خود چه فضاهای گمراه کننده ای را برای انقلاب اسلامی تدارک می بیند و در دایره آن چه مطالب بی پایه و اساسی را به عنوان «خبر» و «واقع» و «گزارش مستند» تحویل مخاطبان داخلی و بین المللی خود می دهد :

- تروریست های متعصب شیعه که حاضرند برای آیت الله خمینی جان خود را فدا کنند، در آمریکا به سر می برند و امیدوارند که سال 1365 را به سال حملات تروریستی در داخل آمریکا تبدیل کنند!!

- بیشترین عملیات تروریستی علیه آمریکا توسط ایران صورت می پذیرد، نه لیبی. خمینی دشمن علنی شماره یک ماست و پیروانش در جهان در حال گسترش جنگ اعلام نشده بر علیه «شیطان بزرگ» می باشند. پیروان فناتیک وی، با بهره برداری از مصونیت دیپلماتیک، تلاش می کنند انقلاب را به جهان اسلام صادرکنند!

- بر اساس گزارش های محرمانه اطلاعاتی، ایرانی ها، شبکه های تروریستی را در پوشش مصونیت دیپلماتیک اداره می کنند. گزارش های اطلاعاتی، جزئیات دقیقی را در زمینه محل عمده ترین شبکه های تروریستی مشخص کرده اند که شامل هیئت نمایندگی ایران در برن، بن ، بیروت، دمشق و واتیکان می گردد!

- تصور می شود که سفیر ایران در واتیکان، آیت الله خسروشاهی یک شبکه تروریستی در ایتالیا، اسپانیا، آلمان غربی، فرانسه و انگلیس را هدایت می کند. در اثر فعالیت های او یک ژنرال ایرانی و سفیر امارات متحده عربی در فرانسه ترورشدند!

- پلیس ایتالیا، انبوهی از مدارک را در مورد خسروشاهی جمع آوری کرده که شامل تصویرهای وی در حین پرداخت پول و مواد لازم! به عوامل مختلف صدور انقلاب، که به معنی صدور تروریسم است، می گردد!

ص: 50

- خسروشاهی زمانی راننده(!) و محافظ(!) خمینی بود و تصور می شود که نفر دوم دانشجویانی باشد که سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند!

- بیشترین توطئه ها به مرکز فرهنگ اسلامی اروپا واقع در خیابان «نومنتانا»ی رم که خسروشاهی در بدو ورود به واتیکان آن را خریداری کرده است(!) بر می گردد. او و معاونش در آپارتمانی واقع در محله Colli della Farnesina 56 زندگی می کنند اما بیشترین فعالیت در ساختمان 60 اتاقه مرکز اسلامی در نومنتانا انجام می پذیرد.

- پلیس ایتالیا با استفاده از دوربین های بلند، این مرکز را زیر نظر دارد، اما وجود دو درب خروجی پنهانی و بودن حداقل یک راهروی زیرزمینی بین این مرکز و سفارت لیبی، کنترل پلیس را مشکل می سازد!

- بسته ها و جعبه هایی که گمان می رود حاوی مواد منفجره باشند به آن مرکز تحویل داده شده اند که به خاطر مهر دیپلماتیک، مصون از بازرسی می باشند. صدها جوان ریشوی ایرانی در پنج سال گذشته به مرکز مزبور، آمد و رفت کرده اند که شامل یک گروه 36 نفره ای می گردد که به دلیل مداوای پزشکی به رم آمدند در حالی که آن مرکز فاقد تأسیسات پزشکی است!

- بنا به گزارشات رسیده از منابع اطلاعاتی و همچنین اظهارات یک پناهنده ایرانی به غرب، ایران مشغول آموزش تعدادی خلبان می باشد که حاضرند مانند خلبان های ژاپنی در جنگ دوم جهانی، بر علیه اهداف آمریکایی، دست به عملیات انتحاری بزنند!

* * *

حال اگر این گزاره ها را در کنار هم بگذاریم، نتایجی جالب و درخور مطالعه از آن حاصل خواهد شد که باید در ذیل عناوین طنزآمیزی مانند «ترور، واتیکان و یک راهروی زیرزمینی!» مورد مداقه قرار بدهیم. رهبری این باند تروریستی موهومه! به عنوان عامل اصلی این تروریسم کاغذی، به نکات جالبی اشاره می کند که از خلال آنها می توان بطلان و بر باد بدون ده ها و صدها گزارش لغو بی معنای تروریستی منسوب و مستند به چهره های ایران و انقلاب اسلامی را استنباط کرد.

ص: 51

ص: 52

2. مقاله امیر طاهری در روزنامه «ساندی تایمز لندن»

اشاره

تاریخ هشتم ژانویه سال 1984 میلادی

ص: 53

ص: 54

آغاز ماجرا

«خسروشاهی رهبر تروریست ها در اروپا»!

روزنامه معروف و قدیمی ساندی تایمز چاپ لندن در تاریخ 8 ژانویه 1984 طی مقاله ای به قلم امیر طاهری تحت عنوان: «تروریست های جانباز در لندن در شرف شکل گرفتن می باشند»، گزارش جعلی و رسوایی را درباره نقش سید هادی خسروشاهی در اداره شبکه تروریستی ایران در اروپا منتشر ساخت که تقریباً در همه جرائد در سراسر اروپا، متن یا خلاصه ای از آن ترجمه و انتشار یافت. «امیر طاهری» سردبیر «کیهان اینترنشنال» دوران شاه و عضو رسمی «ساواک» و «سیا» نوشت :

«یک شبکه تروریستی ایرانی که ظرفیت حملات نهایی بر علیه منافع غرب را دارا می باشد در لندن و رم در شرف شکل گرفتن است. وجود آن باعث شده که رئیس جمهورانی چون پرزیدنت ریگان و میتران حفاظت از امنیت جانی خود را افزایش دهند.

در لندن، استخدام این تروریست ها تحت عنوان انسان انتحاری صورت می گیرد و توسط یک آیت الله با عمامه سفید به نام آذری قمی، دادستان سابق انقلاب ایران، رهبری می شوند. ایشان پنج ماه پیش در ماه اکتبر به بریتانیا آمد و چهار میلیون پوند در یک بانک در Jersey به نام ایشان واریز شد.

و در رم رهبر این تروریست ها آیت الله هادی خسروشاهی است که به عنوان سفیر در واتیکان به سر می برد. البته شبکه تروریستی ایشان تا اسپانیا و فرانسه و ایتالیا گسترش دارد.

ص: 55

مسئولان فرانسه به شماری از تبعیدشدگان برجسته ایرانی هشدار داده اند که جان آنان به واسطه این تروریست ها در خطر است. پسر شاه فقید، رضای دوم، و وزیر دفاع سابق، دریاسالار احمد مدنی، جزو 19 نفری هستند که در لیست آیت الله خمینی قرار دارند و باید به قتل برسند.

منابع آگاه غرب معتقدند که خمینی مشغول برنامه ریزی برای چندین قتل است که دومین مرحله مبارزه او برای گسترش انقلاب اسلامی اش می باشد. این جانبازان استخدام شده اند و در رم و لندن و در کشورهای مسلمان دیگر چون پاکستان، تونس و ترکیه نیز حضور دارند. این ها - در رم - دوره های ایدئولوژیک اسلامی می بینند قبل از این که به مراکز آموزشی در ایران بروند. دو مرکز از این مراکز آموزشی یکی در منظریه، شمال تهران، و یکی هم در صالح آباد، شمال شهر مقدس قم، می باشد.

تعداد کشته شدگان به اندازه کافی بالاست، انفجار بمب در سفارت آمریکا در بیروت در ماه آوریل سال گذشته، انفجار بمب دیگری در پایگاه های نیروهای آمریکایی و فرانسه در بیروت، انفجار در ماه نوامبر پایگاه جاسوسی اسرائیلی ها در Tyre و انفجار پایگاه عراق در بغداد، که در همه این ها تعداد بسیاری کشته شدند، از اقدامات این شبکه است.

در ماه قبل، سرعت این عملیات بیشتر و شدیدتر شد: انفجار بمب در کویت و به دنبال آن حمله به هواپیمایی فرانسه و عراق در ترکیه که چهار نفر کشته را به همراه داشت، حمله به مرکز فرهنگی فرانسه در شهر طرابلس در شمال لبنان که در دسامبر اتفاق افتاد و یک نفر کشته داشت، حمله به سازمان آب کویت در 26 دسامبر که دو نفر کشته داشت، در محل Tyreجنوب لبنان در 27 دسامبر دو نفر کشته شدند و حمله به قطار اکسپرس بین پاریس و مارسیلیا و ایستگاه قطار مارسیلیا در 31 دسامبر که طی آن 4 نفر کشته شدند.

یک مقام ارشد CIA گفته است که تعداد این تروریست ها در لبنان در حدود دو هزار نفر می باشد. این مقام افزوده است که این جانبازان قبل از شروع عملیات

ص: 56

انتحاری یک نوع داروی مخدر می خورند تا در حالت خلسه باشند.(!) بنا به گفته سخنگویان داخل ایران، در مراکز تمرین در ایران یک حالت روانی ایجاد شده و استخدام شدگان هیچ تماسی با دنیای خارج ندارند تا زمانی که هوس یا روحیه شهادت طلبی در وجود ایشان ایجاد شود. آنگاه به آنها آموزش می دهند که کشتن برای آخرت و مردن برای آیت الله خمینی یک شادی پاکی است و شخصی که بکشد و خودش نیز در این راه کشته شود، دو برابر پاداش و اجر می برد.

تمام این شبکه های جاسوسی توسط آیت الله فضل الله محلاتی رهبری می شوند که در مرکز تهران دارای دفتر می باشند. مراجعین در لبنان برای این عملیات توسط شیخ راغب حرب هدایت می شوند که خودش از شاخه حزب الله می باشد و نیز محمدحسین فضل الله و حسین موسوی که پایگاهشان در بعلبک قرار دارد. دستور عملیات توسط ابوموسی صادر می شود که یک شیعه فلسطینی است.

اغلب این جانبازان بین 16 تا 30 سال سن دارند و بیشتر آن ها درس و کار خود را در اروپا، لبنان و خلیج ترک کرده اند تا به عضویت این شبکه درآیند. به آنها آموزش داده می شود که با اسلحه های گوناگون و نیز با هگزوژن، ماده منفجره بسیار قوی ای که به تازگی درست شده و خیلی سبک تر و مؤثرتر از TNTمی باشد، آشنا شوند... این ها تهدیدی برای کشورهای مسلمان نیز که با (سیاست های) ایران موافق نیستند، محسوب می شوند.

ماه قبل رئیس مجلس ایران، آیت الله هاشمی رفسنجانی، از کشورهای میانه روی غربی و عرب خواست تا بگذارند ایران رژیم عراق را سرنگون کند و قدرت شیعه های لبنان را تثبیت نماید. آقای رفسنجانی خطاب به این کشورها گفت: «اگر این درخواست ها برآورده نشوند شما را به دریای خون و آتش می کشیم. ما با شما در جنگ خواهیم بود و از هر طرف به شما صدمه خواهیم رساند.»

ص: 57

تصویر

ص: 58

این بود مقاله یا اکاذیب «امیر طاهری»، عضو رسمی «سیا» و «ساواک»، که در روزنامه معروف ساندی تایمز در لندن انتشار یافت... تیراژ این روزنامه در روز یکشنبه، که هیچ روزنامه ای منتشر نمی گردد، بیش از یک و نیم میلیون نسخه بود... پس از اطلاع از نشر این مقاله، که انعکاسی وسیع و غیر عادی در سراسر رسانه های غربی - و عربی! - داشت طی نامه ای رسمی، به سردبیر روزنامه چنین نوشتم :

آقای سردبیر محترم

از مقاله مندرج در شماره مورخ 8 ژانویه (1984 م) روزنامه شما آگاه شدم. موجب تأسف است که یک روزنامه انگلیسی معروف، تهمت های ناروا و شایعات محافل وابسته به امپریالیسم آمریکا را علیه جمهوری اسلامی ایران و اینجانب، منتشر سازد.

من قصد پاسخگویی به نویسنده دروغگوی آن مقاله را ندارم. اسناد مزدوری مربوط به او در لانه جاسوسی آمریکا در ایران به دست آمده و منتشر گردیده است، ولی تأسف دارم که روزنامه شما وسیله نشر افترائاتی بشود که حتی از نظر قانون انگلیس! هم کاملاً قابل تعقیب و پی گرد است.

در هر صورت: من به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، مانند همه سفرای نظام اسلامی در دنیا، به انجام دو وظیفه اصلی سیاسی و فرهنگی اشتغال دارم. هیچگونه شبکه موهوم و خیالی تروریستی، توسط هیچ یک از سفارت خانه های ما در هیچ کجای دنیا اداره نمی شود. این خیالات و اکاذیب ساخته افکار آن گروه از تروریست های بین المللی است که منافع خود را در اثر پیروزی انقلاب اسلامی ایران از دست داده اند و حرکت های اسلامی ملل مسلمان را نمی توانند تحمل کنند و هر حادثه تلخی را در دنیا، به دروغ به ایران نسبت می دهند.

درست است که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، باعث یک حرکت جهانی اسلامی شده است و همه ملل اسلامی و مستضعف فهمیده اند که می توانند در مقابل امپریالیسم غرب و سوسیال امپریالیسم شرق بایستند و پیروز شوند و از این جهت به مبارزه ای آشتی ناپذیر برخاسته اند، ولی این امر به معنی آن نیست که اقدامات شجاعانه و دفاعی آنان از طریق ایران هدایت می شود.

ص: 59

اگر سازمان ها یا افرادی تصمیم بگیرند از میهن خود در مقابل تجاوز خارجی - به هر شکل و به هر عنوانی - دفاع کنند، این تروریسم نیست. تروریسم آنست که دولت آمریکا در آمریکای لاتین، به ویژه در السالوادر و نیکاراگوئه انجام می دهد. تروریسم آن است که یک هواپیمای مسافربری کره جنوبی با 270 مسافر کوچک و بزرگ - و اغلب بی گناه - فدای توطئه تروریستی امپریالیست های غربی گردد و در هوا به وسیله امپریالیسم دیگری، تکه تکه شود...

تروریسم آن است که از آن سوی دنیا بیایند و با نیروی مارینز و فانتوم و سوپر اتاندارد و یا از پایگاه نظامی شان در منطقه - اسرائیل - به مناطق مسکونی در بیروت و بعلبک حمله کنند و صدها زن و مرد، کودک و پیر را قتل عام کنند و بخواهند اراده خود را بر ملتی تحمیل نمایند.

مردم ایران، افغانستان، فلسطین، لبنان و... حق دارند به هر وسیله ای که خود صلاح می دانند از میهن خود، ایمان و عقیده و استقلال و آزادی خود دفاع کنند و در مقابل هر دشمنی، به هر نام و عنوانی، بایستند و مبارزه کنند. این دفاع شرافتمندانه، حق هر انسان آزاده ای است، و مرگ در این راه، از نظر ما مسلمانان، شهادت در راه خداست. اگر کامپیوترها و دستگاه های جاسوسی و اطلاعاتی شرق و غرب، از درک ماهیت حرکت اسلامی موجود و انقلاب اسلامی عاجز هستند، این تقصیر ما نیست. آنها باید معیارهای ارزیابی خود را تغییر دهند تا هدف های ملل ما را که استقلال، آزادی و عدم وابستگی به شرق یا غرب است، درک کنند و اگر هرچه زودتر درک نکنند، آثار آن را خواهند دید و البته طبیعی است که این تقصیر ما نیست. ما بارها در این زمینه هشدار داده ایم ولی گویا آنها تصمیمی بر گوش دادن به حرف حق ندارند و تنها به زور و قلدری متکی هستند، که این بار باید به آنها تذکر داد که : آنها مانند سگ های پیر بی دندانی هستند که کسی از آنها نمی ترسد و هرچه بیشتر بگذرد، ملل ما مقاوم تر و استوارتر، به راه خود ادامه خواهند داد.

نسبت دادن انفجارهای بیروت، کویت، فرانسه و... به ایران اسلامی، تهمت زشت و شرم آوری است که امپریالیسم جهانی، برای توجیه شکست های خود، آن را ساخته

ص: 60

و منتشر می سازد، ولی آنها هنوز غافلند که این تهمت ها، چیزی از ماهیت امر را تغییر نمی دهد و مبارزه همچنان ادامه دارد.

اگر یک لبنانی، فلسطینی، افغانی یا هر فرد دیگری بخواهد تصمیم بگیرد که در راه آزادی، استقلال و انقلاب اسلامی آگاهانه بمیرد، نه غرب می تواند از تصمیم او مطلع شود و نه شرق... و نه غرب می تواند بداند که او کیست و نه شرق. و نه غرب می تواند بفهمد که او در کجاست و نه شرق. و نه غرب می تواند کشف کند که هدف او کدام نقطه است و نه شرق. و نه غرب می تواند او را از اجرای تصمیم خود باز

دارد و نه شرق...

ما می دانیم که شرق و غرب از سلاح های پیشرفته و کلاهک های اتمی همدیگر نمی ترسند! چون آنها این سلاح ها را برای پر شدن جیب های سرمایه داران و فروختن به بازارهایی که خود ایجاد می کنند و برای ادامه کار کارخانه های اسلحه سازی،می سازند...!

ولی آنها امروز از سرهای بی کلاه جوانان مسلمانی می ترسند که دیگر از قرن ها زندگی در زیر ستم دیگران خسته شده اند و به دستور خدا و قرآن و پیامبر می خواهند به اصالت و فرهنگ و مذهب خود برگردند و به همین دلیل با هر نوع زورگویی و ستم و چپاول و غارت و تجاوز، مبارزه می کنند.

در ایران اسلامی با تجاوز نظامی عراق که به کمک آمریکا و شوروی و فرانسه ادامه دارد، می جنگند و تا سرکوبی کامل متجاوز و محاکمه تبهکاران جنگی، این نبرد را علیرغم هرگونه فشاری، از هر طرفی، ادامه خواهند داد.

در افغانستان با اشغالگران روسی، با سلاح های کهنه و قدیمی، با چنگ و دندان تا بیرون راندن نیروهای متجاوز سرخ می جنگند و می بینید که آنجا را به ویتنامی علیه شوروی بدل کرده اند و مطمئن باشید که تا یک سرباز مزدور شوروی در آنجا هست، نبرد هم ادامه خواهد داشت.

در لبنان و فلسطین هم تا نیروهای اشغالگر خارجی وجود دارند، آرامش و امنیتی برقرار نخواهد بود. این مردم لبنان و فلسطین هستند که باید خود تصمیم

ص: 61

بگیرند که چگونه باید زندگی کنند و چه نوع حکومتی باید داشته باشند، و به آمریکا و فرانسه و دیگران هیچ ارتباطی ندارد که در خط مشی زندگی آنها دخالت کنند و اگر دخالت کنند طبیعی است که با مقاومت مردم روبرو خواهند شد!

اگر کسی مقاومت مردم مسلمان ایران، افغانستان، لبنان و... را در قبال تجاوز، عمل تروریستی می داند و مجاهدین فداکار و شهدای این کشورها را تروریست می خواند، به او اطلاع دهید که این نوع تروریست ها!! دیگر یکی دو نفر نیستند؛ در ایران، در افغانستان، در لبنان، در همه جهان اسلام و دنیای ستم دیده مستضعفان، ده ها میلیون از این آدم ها هستند که آماده اند نبرد را تا پیروزی نهایی ادامه دهند حتی اگر نامشان را «تروریست» بگذارند!. کسی که از جان خود در راه خدا می گذرد، دیگر از این نمی ترسد که نام او را، دشمنان او چه خواهند گذاشت!

همه انبیاء الهی از جمله حضرت موسی، حضرت مسیح و حضرت محمد 6 وقتی علیه ستم ها قیام کردند، ستمگران آنها را آدم های کوچک و تروریست! نامیدند، اما پیروزی نهایی از آن انبیاء الهی بود. و این بار هم در قرن بیستم، تردیدی نداریم که پیروزی نهایی از آن پیروان راستین انبیاء الهی خواهد بود.

آقای سردبیر! یک بار دیگر از اینکه با نشر مقاله ای، از روزنامه شما علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و شخص من سوء استفاده شده است، متأسف هستم و از اینکه این پاسخ را در روزنامه خود درج می کنید تشکر می کنم. باشد که غربی ها هم کلمه حقی درباره کشور من و مشکلات منطقه از زبان و قلم ما بشنوند، به امید آنکه دیر یا زود، حقیقت بر همه روشن گردد.

با آرزوی پیروزی مستضعفین بر همه مستکبرین جهانی

لندن - سید هادی خسروشاهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان

* * *

...البته این آغاز ماجرای توطئه علیه نظام اسلامی و سفیران آن در خارج از کشور

ص: 62

در راستای عملی ساختن طرح های ضد انسانی - ضد اخلاقی، بر ضد مردم و انقلاب شکوهمند و پیروزی اسلامی در ایران بود.

... به دنبال ارسال نامه رسمی فوق به مدیر «ساندی تایمز»، مرداک صهیونیست معروف، و عدم نشر آن در روزنامه، اینجانب توسط آقای پیتر کت کارت، وکیل در امور حقوقی سفارت جمهوری اسلامی ایران در انگلستان، علیه مدیر روزنامه و نویسنده مقاله - امیر طاهری - یک دعوای حقوقی در دادگاه های انگلیس مطرح کردم که با پی گیری خستگی ناپذیر، و سفرهای مکرر به لندن، سرانجام مدیر روزنامه را به دادگاه عالی لندن - های کورت - کشانیدیم و در آنجا نویسنده و مدیر روزنامه مقصر شناخته شدند که علاوه بر پرداخت تمامی هزینه های وکیل و دادگاه و غرامت به شاکی و عذرخواهی رسمی در روزنامه ساندی تایمز، امیر طاهری، نویسنده و جاعل اتهامات و نشر اکاذیب، برای همیشه از روزنامه ساندی تایمز اخراج گردید...

اما توطئه ادامه داشت... علیرغم محکومیت ساندی تایمز، جرائد اروپا و در طلیعه آن ها ایتالیا، که من در آنجا اقامت داشتم، تمامی آن اکاذیب را به طور مشروح و مکرر چاپ و منتشر کردند تا امپریالیسم، به اهداف خود در متهم ساختن جمهوری اسلامی ایران و عناصر وابسته به آن برسد.

اینک ترجمه قسمت هایی از مقالات جرائد ایتالیایی را جهت اطلاع علاقه مندان به تاریخ معاصر و پی بردن به عمق توطئه دشمن، در اینجا آوریم و امیدواریم که در بخش دیگری، نوشته های جرائد انگلیس، فرانسه، اسپانیا و... را در این رابطه نقل کنیم تا روشن گردد که امپریالیسم چیست؟ و تروریست واقعی کیست؟

از برادر مکرم آقای حسین قربانی، از همکاران ما در بخش فرهنگی سفارت در دوران اقامت اینجانب در واتیکان، که خود شاهد عینی ماجرا و حوادث بود و در ترجمه قسمت هایی از مقالات جرائد ایتالیایی، مرا یاری داد، سپاسگزارم.

به امید آنکه جلد دیگر این کتاب، در آینده ای نه چندان دور در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.

سید هادی خسروشاهی

تهران: پاییز 1395

ص: 63

بازتاب مقاله ساندی تایمزدر جرائد ایتالیا

«افشاگری های حیرت انگیز : رم شاید یکی از مراکز کامیکازهای ایرانی است»

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 8 ژانویه 1984 (سند شماره 1)

تروریست ها احتمالاً آماده حملات انتحاری می باشند - یک مرکز دیگر در لندن نیز وجود دارد - به نظر هفته نامه «ساندی تایمز»، سرویس های امنیتی غربی در حالت آماده باش به سر می برند.

رم احتمالاً مقر یک مرکز تروریستی ایرانی که آماده انجام حملات انتحاری علیه اهداف غربی در ایتالیا، فرانسه و اسپانیا هستند، می باشد.

این خبر از سوی هفته نامه ساندی تایمز مطرح شده است.

هفته نامه انگلیسی می افزاید که یک مرکز دیگر سازمان نیز احتمالاً در لندن به وجود آمده است. رهبری شعبه لندن را شخصیت مرموزی به عهده دارد که پنج ماه پیش به همراه چهار میلیون استرلینی، که در یک حساب ویژه بانکی در جرسی، جزیره «offshore»، خارج از کنترل های انگلیس، پس انداز شده بود، به انگلستان وارد شده است.

فعلاً سازمان تروریستی فعالیت هایش را (به سربازگیری) در به خدمت گرفتن مردانی که آماده هر کاری باشند، محدود کرده است.

به طور کلی: کامیکازها آماده انجام عملیاتی مشابه عملیات بیروت علیه نیروهای

ص: 64

آمریکایی و فرانسوی و حمله به سفارت آمریکا در کویت می باشند. به نظر ساندی تایمز، سرویس های مخفی غربی در حالت آماده باش به سر می برند. علت: مطمئن شدن از این که احتمالاً خمینی در حال آماده سازی چند سوء قصد نمایشی می باشد.

هفته نامه انگلیسی اشاره ای به همکاری های احتمالی میان سازمان و تروریسم سیاسی اروپایی نمی کند. فرضیه ای که نمی تواند بدون دلیل نادیده گرفته شود. فرضیه ای که احتمالاً می تواند در نشست سران، در خصوص روابط بین المللی «حزب مسلح»، که پنجشنبه گذشته، از سوی وزیر کشور لوئیجی اسکافارو، اعلام شده است، مورد بررسی قرار گیرد.

این پیست ایرانی صحیح یا غلط هم که باشد، معذالک دولت، سرویس های مخفی، پلیس و ژاندارمری به «بازگشت» حزب مسلح اطمینان دارند.

احتمالاً در رم شاخه ای از بریگاد سرخ در حال بازسازی می باشد. یک شاخه دیگر نیز احتمالاً آماده انجام یک حمله جدید تروریستی در استان کامپانیا می باشد. دلیل : سوء قصد چند روز قبل Portici است که طی آن «پرولتاریای کمونیسم» اتومبیل یک مأمور نگهبان را منفجر کرد. نتیجه: مرگ یک رهگذر.

ترسی که حزب مسلح، پس از شکست های متحمل شده، می تواند به وجود آورد توسط فرمانده کل ژاندارمری بیان گردید. Lorenzo Valditara طی مصاحبه ای مطبوعاتی اظهار داشت: «ما در زد و خوردهای زیادی با تروریسم پیروز شده ایم، امّا نه در جنگ.» و اضافه نمود که این پدیده می تواند در اشکال جدید حتی شدیدتر از گذشته، خودنمایی کند.

از سوی دیگر اسکافارو وزیر کشور، طی نشست شورای عالی هفته گذشته، در خصوص نظم عمومی، از لحن نگران کننده ای استفاده کرده و به علائمی مبنی بر از سرگیری تروریسم اشاره نمود. در میان نیروهای انتظامی هستند کسانی که این نظر را دارند که حزب مسلح احتمالاً طی چند ماه آینده ابراز وجود خواهد کرد.

ص: 65

«گزارش منابع موثق!»

روزنامه استامپا سرا،Stampa Sera ، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 2)

«ساندی تایمز» با اشاره به «منابع موثق»، در شماره روز گذشته خود خبری منتشر کرد مبنی بر اینکه ایران احتمالاً در حال سربازگیری از میان جوانان زن و مرد در اروپا، توسط مأمورانش در لندن و رم، برای آموزش عملیات تروریستی انتحاری می باشد. همان تاکتیکی که برای سوء قصدهای بیروت علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها و در جنوب لبنان علیه اسرائیلی ها اتخاذ شده است.

ساندی تایمز فاش ساخت که سربازگیری ها - اکثراً از میان جوانان که تحصیلات و کار خود را رها کرده اند - صورت می گیرد. آنها برای آموزش سلاح و استفاده از مواد منفجره جدید، هگزوژن ، به ایران اعزام می شوند. مواد منفجره پرقدرتی که خیلی سبک تر و مؤثرتر از دینامیت (TNT) می باشد.

در اردوگاه های آموزشی ایران داوطلبان برای ماه ها از دنیای خارج دور نگاه داشته شده و کشتن و مردن را «برای خشنودی خداوند» آموزش می بینند.

ایران در رم و لندن نیز کامیکاز انتحاری با هگزوژن استخدام می کند.

گازتا دل سود، Gazzetta del Sud، (روزنامه جنوب)(سند شماره 3)

ساندی تایمز با اشاره به «منابع موثق» خود در شماره روز گذشته اش خبری را منتشر نمود که طبق آن ایران احتمالاً در حال سربازگیری در اروپا توسط مأمورینش در لندن و رم می باشد. ایران، جوانان زن و مرد را برای آموزش عملیات تروریستی انتحاری، طبق همان تاکتیکی که برای حملات در بیروت علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها و در شهر تیر (در جنوب لبنان) علیه اسرائیلی ها اتخاذ شده بود، به کارمی گیرد.

هفته نامه ساندی تایمز می نویسد: نیروهای جذب شده که اکثراً جوانانی هستند که

ص: 66

تحصیلات و کار خود را رها کرده اند، برای آموزش استفاده از سلاح و یک نوع مواد منفجره جدید به نام هگزوژن، که قوی تر، سبک تر و مؤثرتر از دینامیت می باشد، به ایران اعزام می شوند.

در اردوگاه های ایرانی افراد برای ماه ها از دنیای خارج دور نگاه داشته شده و کشتن و کشته شدن را برای «رضایت الله» آموزش می بینند.

از سه مرکز آموزشی، دو مرکز برای مردان و یک مرکز برای زنان می باشد. ساندی تایمز همچنین می نویسد: مطلع شده است که نیروهای جذب شده از کشورهای مختلف اسلامی، اکثراً از پاکستان، تونس و ترکیه می باشند.

همچنین روزنامه های «کوریره آدریاتیک»، «گازتا پالرما» و «ایل لاورو» مطالب مشابه ای را درباره نقش رهبری تروریستی سفیر ایران در واتیکان و توطئه های ایران برای انجام عملیات خشونت آمیز در اروپا و علیه مخالفان انقلاب، منتشر نموده اند.

«انجام عملیات انتحاری علیه اهداف غربی»

روزنامه گازتا دل لوندی،Gazzetta del Lunedi ، (روزنامه دوشنبه) مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 4)

مراکز تروریستی ایرانی در رم و لندن فعالیت می کنند.

ساندی تایمز می نویسد: «یک شبکه تروریستی ایرانی که قادر است حملات انتحاری علیه اهداف غربی انجام دهد متوقف گردیده و مراکز احتمالی تشکیلاتی سربازگیری آن در رم و لندن می باشد.»

به نظر هفته نامه ساندی تایمز، یک «مأمور جذب نیرو» در رم وجود دارد که در ارتباط با «شبکه ترور» علاوه بر ایتالیا، دو کشور فرانسه و اسپانیا را نیز پوشش می دهد. ساندی تایمز می افزاید: در لندن یک مرکز جذب نیروی تروریستی دیگری وجود دارد که سرکرده آن پنج ماه پیش با 4 میلیون استرلینگ به انگلستان وارد شده است. او این پول ها را در حساب ویژه ای در یکی از بانک های انگلیسی در جرسی،

ص: 67

جزیره «offshore»، خارج از کنترل دولت بریتانیا، ذخیره کرده است.

ساندی تایمز همچنین می افزاید: حضور این شبکه بود که تشدید تدابیر امنیتی برای حفظ بعضی از رهبران غربی، به ویژه پرزیدنت ریگان و پرزیدنت میتران را موجب گردید.

علاوه بر این، مقامات فرانسوی، به نقل از ساندی تایمز، بعضی از افراد ایرانی پناهنده در فرانسه را که جان آنها می تواند به واسطه تیم های انتحاری در خطر باشد، مطلع نموده اند.

به نظر ساندی تایمز، بسیاری از سرویس های مخفی غربی معتقدند خمینی در حال آماده سازی چند سوء قصد و قتل های نمایشی به عنوان دومین مرحله برنامه اش در خصوص صدور انقلاب اسلامی می باشد.

افراد درجه بالا در فرانسه و دیگر نقاط می توانند اهداف این حملات باشند.

این هفته نامه در پایان می نویسد: مردان جذب شده در رم و لندن از کشورهای مختلف اسلامی، از جمله پاکستان، ترکیه و تونس می باشند که در ایران آموزش می بینند. سن اکثر آنها بین 16 تا 30 سال است. بسیاری از آنها درس و یا کارشان را در اروپا، لبنان و خلیج فارس، برای پیوستن به شبکه تروریستی، رها نموده اند.

«استخدام کامیکازهای وحشت»

روزنامه ایل رستو دل کارلینو،Il Resto del Carlino، مورخ ژانویه 1984 (سند شماره 5)

گزارش از: لوئیجی فورنیساندی تایمز با اشاره به «منابع موثق» خود خبری را منتشر می کند که طبق آن ایران توسط مأمورانش در لندن و رم، در حال استخدام جوان هایی از میان مردان و زنان، برای آموزش تاکتیک های تروریسم انتحاری، می باشد.

همان تاکتیکی که برای حملات در بیروت علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها و در

ص: 68

صور (جنوب لبنان) علیه اسرائیلی ها به کار گرفته شده است. روزنامه همچنین فاش می سازد که افراد جذب شده - که اکثراً جوانانی هستند که درس و کارشان را رها کرده اند - برای آموزش استفاده از سلاح و مواد منفجر جدید، هگزوژن، که قوی تر، سبک تر و مؤثرتر از دینامیت می باشد، به ایران اعزام می گردند. در اردوگاه های آموزشی ایرانی، افراد جذب شده برای ماه ها دور از جهان خارج نگهداری می شوند. آنها کشتن و مردن را برای «خشنودی الله» آموزش می بینند. سه مرکز آموزشی وجود دارد که دو تای از آنها برای مردان و یکی برای زنان است. ساندی تایمز می نویسد: در رم یک «مأمور جذب نیرو» وجود دارد که وظیفه او در رابطه با «شبکه ترور» علاوه بر ایتالیا ، دو کشور فرانسه و اسپانیا را نیز در بر می گیرد.

ساندی تایمز می افزاید: در لندن یک مرکز دیگر جذب نیروی تروریستی وجود دارد که سرکرده آن پنج ماه پیش با 4 میلیون استرلینگ به انگلستان وارد شده است. او این پول ها را در حساب ویژه ای در یکی از بانک های انگلیسی در جرسی، جزیره «offshore»، خارج از کنترل دولت بریتانیا، ذخیره کرده است.

ساندی تایمز می افزاید: حضور این شبکه موجب گردید تا تدابیر شدید امنیتی برای حفاظت از بعضی رهبران غربی، به ویژه پرزیدنت ریگان و پرزیدنت فرانسوا میتران اتخاذ گردد.

ساندی تایمز می افزاید مقامات فرانسوی به علاوه، بعضی از ایرانیان پناهنده به فرانسه را که جانشان به واسطه تیم های انتحاری می تواند در خطر باشد، مطلع کرده اند.

به نظر «ساندی تایمز» منابع سرویس های مخفی غربی معتقدند که خمینی دارد بعضی سوء قصدها و قتل های نمایشی را به عنوان مرحله دوم برنامه های صدور انقلاب اسلامی خود تدارک می بیند.

افراد درجه بالا، در فرانسه و در دیگر نقاط می توانند اهداف این حملات باشند.

ص: 69

ساندی تایمز در پایان می نویسد: مردان جذب شده در رم و لندن از کشورهای مختلف اسلامی از جمله پاکستان، ترکیه و تونس می باشند که در ایران آموزش دیده اند. سن اکثر آنها بین 16 تا 30 سال است. بسیاری از آنها درس و کارشان را در اروپا، لبنان و خلیج فارس، برای پیوستن به شبکه تروریستی، رها ساخته اند.

«تروریست ها از همه جا می آیند!»

روزنامه ایل جورناله دی ایتالیا، Il Giornale d'Italia، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 6)

از پاکستان، تونس و ترکیه می آیند و به مراکز جمع آوری می پیوندند تا سپس به اردوگاه های آموزشی در ایران فرستاده شوند. در رم، تروریست های انتحاری که از ایران جهت انجام سوء قصد اعزام می گردند، به کار گرفته می شوند. مرکز دیگر جذب نیرو در اروپا، لندن می باشد. آموزش ها در سه مرکز ایرانی، جایی که زنان و مردان جدای از یکدیگر نگهداری می شوند، صورت می گیرد و اکثراً جوانانی هستند که درس و کار خود را رها کرده اند.

یک بار دیگر رم مرکز تروریسم بین المللی شده است؛ این خبر را هفته نامه انگلیسی «ساندی تایمز» با اشاره به منابع موثق خود فاش می سازد.

نشریه انگلیسی در شماره دیروز خود، در واقع این خبر را منتشر می سازد که طبق آن ایران احتمالاً در اروپا جوانان زن و مرد را برای آموزش تاکتیک های تروریستی انتحاری استخدام می کند؛ همان تاکتیکی که برای سوء قصدهای بیروت علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها و در جنوب لبنان علیه اسرائیلی ها آغاز شده است. جذب نیرو در لندن و به ویژه در رم، جایی که یکی از مأمورین ایرانی فعالیت می کند، صورت می گیرد.

ساندی تایمز همچنین فاش می سازد که جمع آوری نیرو، بیشتر از میان جوانانی

ص: 70

صورت می گیرد که درس و کار خود را رها کرده اند. آنها سپس برای آموزش استفاده از سلاح و یک نوع مواد منفجره جدید به نام هگزوژن، که سبک تر و مؤثرتر از دینامیت است، به ایران اعزام می گردند.

در اردوگاه های ایرانی، نیروهایی که از رم و لندن اعزام می گردند، برای ماه ها بدون ارتباط با جهان خارج نگهداری می شوند و کشتن و کشته شدن را برای «خشنودی الله» آموزش می بینند.

سه مرکز آموزشی در ایران وجود دارد که دو تای از آنها برای مردان و یکی ویژه زنان می باشد، همانگونه که ساندی تایمز می نویسد تروریست ها از کشورهای مختلف اسلامی از جمله پاکستان، ترکیه و تونس می آیند.

«کشتن و کشته شدن برای خشنودی الله»

روزنامه لا سیسیلیا، La Sicilia، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 7)

خبری در «ساندی تایمز» منتشر شده است که با اشاره به «منابع موثق» می نویسد : ایران، توسط مأمورانش در لندن و رم، جوانان مرد و زن را برای آموزش تاکتیک های تروریسم انتحاری، همان تاکتیکی که برای حمله های بیروت علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها و در تیر علیه اسرائیلی ها آغاز گردید، استخدام می کند.

ساندی تایمز هم چنین می نویسد که این نیروها - که اکثرآ جوانانی هستند که درس و کارشان را رها ساخته اند - جهت آموزش استفاده از سلاح و مواد منفجره جدید، هگزوژن، که سبک تر و مؤثرتر از دینامیت می باشد، به ایران اعزام می گردند.

در سه اردوگاه آموزشی، که دو اردوگاه برای مردان و یکی برای زنان می باشد، نیروهای جمع آوری شده برای ماه ها دور از جهان خارج نگهداری می شوند. روزنامه «ساندی تایمز» هیچ اشاره ای به اینکه آیا تاکنون این جمع آوری نیرو موفقیتی کسب نموده و یا چند جوان انگلیسی یا ایتالیایی به آن پیوسته اند که آماده کشتن و کشته شدن «برای خشنودی الله» می باشند، نمی کند.

ص: 71

«سازمان تروریستی و اسرار یک باغ در رم»

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 28 اکتبر 1985 (سند شماره 8)

در سالنامه واتیکان آدرس سفارت ایران در واتیکان، خیابان نومنتانا پلاک 363-361 درج شده است. در خیابان نومنتانا پلاک 363-361، در بزرگی وجود دارد که رو به یک پارک بسیار بزرگ که با دیواری محصور شده است، باز می شود. در میان درختان پارک، ویلایی وجود دارد. بعضی از پنجره ها توسط نرده های آهنی حفاظت می شوند. تابلویی در آنجا از وجود مقر مرکز فرهنگی اسلامی اروپا در آنجا حکایت می کند. ساختمانی زیبا با 60 اتاق و رفت و آمد زیاد که توسط دبیر دوم سفارت ایران در واتیکان، بیژن ایزدی، هدایت می شود.

ولی مسئول واقعی فعالیت های «فرهنگی» شخص سفیر است: آیت الله سید هادی خسروشاهی که شاید، پس از چهار سال کار در خارج، به تهران باز گردد.

پارک این ویلا با پارک یک ویلای دیگر هم مرز است (پلاک 365) که دفتر جماهیر عربی مردمی سوسیالیستی لیبی یا سفارت لیبی را در خود جای داده است.

طبق اطلاعات موثق، این دو ساختمان توسط یک راهروی زیرزمینی، برای تسهیل در رفت و آمد میان نمایندگی های خمینی و قذافی که 24 روز گذشته پیمانی «استراتژیک» با یکدیگر امضاء کرده اند، به هم متصل می باشند. فعالیت مرکز ایرانی - مانند جزیره ای دور افتاده و ساکت در قلب یک محله پر جمعیت - بسیار محتاطانه و سرشار از رمز و راز می باشد.

به همین میزان نیز کنجکاوی مأمورین امنیتی و پلیس ضد تروریسم، که ویلای خیابان نومنتانا را تحت نظر دارند، محافظه کارانه است، البته تنها از خارج؛ چراکه این ویلا از مصونیت سیاسی برخوردار می باشد.

رفت و آمد «پاسداران انقلاب» خمینیست، ملاهایی که از تهران می آیند و جوانان

ص: 72

اسلامی که فعالیت های آنان را به سختی می توان اقدامات فرهنگی قلمداد نمود، سوءظن های زیادی ایجاد می کند.

جمعیت زیادی - به طور متوسط صد نفر در روز - در این مرکز اقامت دارند، که هزینه آن ها بسیار زیاد است: 6 میلیون دلار - طبق اطلاعات ما - که در شعبه بانک میرلند لندن و نیز جرسی و گوئرسی، دو جزیره بریتانیایی مونیکا، به امانت سپرده شده است.

از این رو شایعات بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه در این مجتمع زیبای اقامتی، احتمالاً سربازگیری می شود. آنان پس از چندی برای آموزش های تکمیلی به اردوگاه های منظریه و صالح آباد (ایران) و یا به پایگاه شیعه بعلبک (لبنان) اعزام می گردند. احتمالا بعضی از مظنونین بمب گذاری ها، که در نوامبر سال گذشته به خاطر سوءظن انفجار ساختمان مارگریتا، مقر سفارت ایالات متحده در رم دستگیر و چند روز قبل به دنبال رأی تعجب برانگیزی تبرئه شدند، در این مرکز مهمان بوده اند. سوءظن در سوءظن منجر به این فرضیه شد که این ویلا یک انبار اسلحه، مهمات و مواد منفجره برای اجرای عملیات تروریستی جهاد اسلامی (جنگ مقدس اسلامی)، نه تنها در ایتالیا بلکه در دیگر کشورهای اروپایی، را در خود جای داده است.

سفیر - آیت الله خسروشاهی - مغز متفکر مرکز می باشد، شخصیتی با سابقه کاری یک انقلابی کامل، 44 ساله که به خاطر فعالیت های آشوبگرانه اش در زمان حکومت شاه در زندان بوده است و در آوریل 1979 به عضویت گارد محافظین خمینی درآمده و چند هفته بعد راننده شخصی وی شده است. در نوامبر همان سال خسروشاهی پست مهمی را به عنوان جانشین فرمانده در گروه دانشجویان مسلمان، که سفارت آمریکا در تهران را تصرف کرده و به مدت 14 ماه دیپلمات های آمریکایی

ص: 73

را به گروگان گرفتند، به دست آورد.(1)

او در آغاز سال 1981، به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار جمهوری اسلامی ایران در واتیکان منصوب شد.

پس از آمدن به رم، یکی از اولین ابتکارات وی خرید ویلای خیابان نومنتانا بود، که قبل از آن محل سفارت واتیکان نزد دولت ایتالیا بود.

سید هادی خسروشاهی از دوستان سفیر ایران در اتریش، مهدی اهری مصطفوی، می باشد که او نیز در به بند کشیدن گروگان های آمریکایی نقش داشته است. زمانی که مصطفوی به وین وارد شد، روزنامه Kurier نوشت وظیفه اصلی او ایجاد یک تشکیلات جاسوسی و تروریستی شیعی در اروپا می باشد. این که هدف از ارتباط میان مرکز فرهنگی ایران و سفارت لیبی، که در کنار آن قرار دارد، چه چیزی می تواند باشد، خود مسئله ای است بسیار جالب برای سرویس های مخفی ایتالیایی و غیر ایتالیایی؛ زیرا می تواند نشانگر ارتباط آن - به صورت شرطی می گوییم - با اقدامات تروریستی «جهاد اسلامی» باشد.

این موضوع ابعاد وسیع تری دارد و از این رو شایسته است تا مفصل تر به آن پرداخته شود که به فردا موکول می کنیم. ائوجنیو ملانی.

«انقلاب چگونه صادر می شود؟»

روزنامه ایل مساجرو«خمینی چگونه می خواهد انقلاب را به جهان صادر کند؟»

تاکنون تنها جهاد اسلامی یا جنگ مقدس اسلامی، مین گذاری در آب های خلیج،

ص: 74


1- . توفیق حفاظت و رانندگی برای امام، که اصولا ماشینی نداشت تا راننده داشته باشد، نصیب اینجانبمطلقآ نگردید و هیچگونه ارتباطی با مسئله گروگان های جاسوس آمریکایی نداشتم.

سوئز و دریای سرخ را به عهده گرفته است.

طی یک تماس تلفنی ناشناس، سازمان جهاد اسلامی اعلام نمود که یکصد و نود مین (در آب های مربوطه) رها ساخته است و همچنین آماده است تا مین های دیگری را نیز برای شکست «مانورهای امپریالیستی» در منطقه پخش نماید.

سازمان جهاد اسلامی مسئول سوءقصدهایی است که طی آن در اکتبر سال گذشته، ستاد کل آمریکا و یک قرارگاه نیروهای فرانسوی در بیروت از بین رفته است. همین گروه در ماه های گذشته سوءقصد علیه سفارت آمریکا در بیروت را نیز به عهده گرفته است.

با وجودی که این سوءقصدها تقریبآ چهارصد کشته به دنبال داشته، معذالک تاکنون اطلاع کمی از حقیقتی که پشت این آرم «جهاد مقدس» نهفته است، به دست آمده است. یکی از فرضیه های قابل قبول تر این است که گروه تروریستی جهاد مقدس مستقیمآ توسط ایرانی ها به وجود آمده است، اگرچه سربازان آن از ملیّت های مختلف می باشند. در این صورت می توان گفت که این گروه به طور مشترک توسط ایران و گروه افراطی شیعی لبنانی أمل اسلامی، که از «سازمان أمل» انشعاب کرده است، به وجود آمده است. سازمان أمل که توسط امام موسی صدر بنیان گذاشته شده اکنون توسط نبیه برّی رهبری می شود.

این در صورتی است که گروه های شناخته شده، این اقدام - مین گذاری - را انجام داده باشند، گروه هایی که با سازماندهی خوب و مردان آموزش دیده، منطقه و جهان را پوشش می دهند و مسئول سوءقصدهایی نیز می باشند.

گرچه این موضوع فعالیت دیگر تشکل های تروریستی طرفدار خمینی، چه در خاورمیانه و چه در آفریقا را نفی نمی کند.

مرکز ارتباط میان گروه های شیعی «اداره سازمان های اسلامی آزادی بخش» و نیز

ص: 75

«اداره صدور انقلاب» - دائره تصدیر الثوره - می باشد که به ریاست آیت الله منتظری به وجود آمده است.

کنترل «مدارس» آموزشی، ایدئولوژیکی، فیزیکی و نظامی نیز به پاسداران انقلاب اسلامی محول شده است که در «پادگان چمران»، اردوگاه رضائیه در کردستان و صالح آباد در شمال شهر قم، قرار دارند. همچنین یک اردوگاه ویژه بانوان، در حومه غربی پایتخت قرار دارد.

در این اردوگاه های آموزشی، همچنین «انسان های انتحاری» و مردان (و زنان) آماده خودکشی، تربیت می شوند که عالی ترین آموزش های وحشت زا را می بینند.

اگرچه پیوندهای مستقیم میان گروه های افراطی شیعی لبنانی و ایرانی روشن و مستند می باشند، اخباری وجود دارد که در مدارس Minculpop انقلابی شیعی ایرانی نیروهایی از دیگر کشورها از جمله: موریتانی، الجزایر، مراکش، تونس و از شبه جزیره عربستان و خاورمیانه تا مالزی، جایی که ستادهای کل جنبش های چریکی مسلمانان فیلیپینی (مورو) و تایلندی قرار دارند، تربیت می شوند.

در ارتباط با این مراکز «صدور انقلاب اسلامی»، یک سری از سازمان ها همچون «الدعوه» (که در عراق فعالیت می کند)، «مجاهدین» (در کشورهای مختلف عربی) و دیگر سازمان هایی که از سوی قدرت مرکزی نادیده گرفته شده و به اقشار داخلی ایران وابسته می باشند، با آنان همکاری می کنند.

در اروپا نیز مراکزی توسط ایران به وجود آمده است که عده ای ملای تربیت شده، آموزش دانشجویان ایرانی و غیر ایرانی شیعی را به عهده دارند.

شاید بازداشت یک کماندوی ایرانی در اسپانیا و شاید سوء قصد دیروز و هواپیماربایی هفته گذشته، بوئینگ ایرفرانس، در ارتباط با فعالیت های این «مأمورین» انقلاب ایرانی باشد.

ص: 76

«مصاحبه عضو سازمان منافقین در رم»

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 25 آوریل 1982 (سند شماره 9)

«حسین نقدی کاردار سابق ایران در رم صحبت می کند.»

«چرا خمینی را ترک می کنم.»(1)

«اینگونه می خواستند اپوزیسیون خارج کشور را متوقف کنند.»

از: آرنالدو آگوستینیمحمدحسین نقدی، کاردار سفارت ایران در ایتالیا از سازمان ملل پناهندگی سیاسی گرفت. علت: وخیم شدن اوضاع سیاسی در تهران.

نقدی می گوید: «انقلاب تقریباً خیلی زود متوقف شد...»

حسین نقدی پس از هشت ماه فعالیت در سفارت ایران در رم، چند روز پیش طی نامه ای به جراید و آژانس های خبری، جدایی خود را از رژیم ایران اعلام نمود.

«در طول آن هشت ماه، روی میز کار محمدحسین نقدی، دستورالعمل های تهران قرار داشت که همه آنها پاک نبودند، به ویژه آنهایی که به مخالفین در خارج مربوط می شدند.»

در واقع چه می خواستند؟

«حقیقت این است که رژیم سعی دارد نقشه کاملی را برای مقابله با مخالفین خود به اجرا گذارد. رژیم می کوشد تا نام، نام خانوادگی، آدرس و نوع فعالیت کسانی که با او مبارزه می کنند را به دست آورد.»

چه خطری آنها را تهدید می کند؟ عدم تمدید پاسپورت آنها؟

ص: 77


1- . نقدی، عامل نفوذی سازمان منافقین بود که به عنوان کاردار سفارت ایران در رم، به آن کشور اعزام شدهبود که پس از افشای ماهیت او، اخراج شد و به یاوه گویی پرداخت و سرانجام بعدها در ایتالیا به قتلرسید.

«به چه کسانی این مأموریت محول شده است؟ به وفادارترین دیپلمات ها و چند انجمن، از جمله مرکز فرهنگی اسلامی ایران. این مرکز تماس هایی با اخوان المسلمین و گروه های دست راستی ایتالیا داشته است. به سفارتخانه ها نیز دستور داده شده است تا حداکثر حمایت و کمک های خود را از این سازمان ها به عمل آورند.»

می توانید در این خصوص بیشتر توضیح دهید؟

«بله، مثلاً مدتی پیش، جلسه ای - که من هم در آن شرکت داشتم - به منظور تصمیم گیری پیرامون شیوه مقابله و جلوگیری از فعالیت سیاسی مخالفین ایرانی در ایتالیا برگزار شد. این نشست در خانه یکی از نمایندگان تهران در کشور شما انجام گرفت.»

جلوگیری به چه معنی؟

«از جمله فرضیاتی که مورد بحث قرار گرفت موضوع قتل بود!»

می توانید از آنهایی که بنا بود از فعالیت شان جلوگیری شود نام ببرید؟ در این جلسه حول سه محور بحث شد و درباره یکی از همکاران شما به نام رحمت خسروی نیز صحبت هایی انجام گرفت، نتیجه آن چه بود؟

«خوشبختانه، راهکار افراطی رد شد؛ چرا که آثار منفی بیش از سود آن ارزیابی شد: به خطر افتادن روابط و برخورد دیپلماتیک با دولت ایتالیا، بازجویی های پلیس، اعتراض ها و...»

رژیم هنوز پشت سر خمینی متحد است؟

«خیر، دیگر اینگونه نیست. برخوردها و مخالفت ها آغاز شده است. کشاورزان، که 60 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند از نظر مذهبی پیرو شریعتمداری هستند. و شاید به خاطر شخصیت و قدرت این آیت الله باشد که نامش در میان کسانی که به همراه قطب زاده سعی در سرنگونی دولت داشتند، آمده است.»

ص: 78

«آیا کارلوس با کامیکازهای اسلامی ارتباط دارد؟»

کوریره دلا سرا،Corriere della Sera ، مورخ 9 ژانویه (سند شماره 10)

بنا به نوشته ساندی تایمز، در رم یک شبکه تروریستی وجود دارد که به وسیله یک ایرانی رهبری می شود. در این مقاله به تاریخچه ای از زندگی کارلوس، اشاره می شود. وی در سال های اخیر با اسامی گوناگون به کشورهای بسیاری سفر کرده و گویا مدت دو سال است که در دمشق با نام «سلیم» زندگی می کند و دوست بسیار صمیمی برادر حافظ اسد، رفعت اسد، می باشد. در این روزنامه این سؤال مطرح شده است که: آیا کارلوس طراح اقدامات تروریستی در لبنان است؟

بنا به اظهارات روزنامه انگلیسی ساندی تایمز، یکی از دو شبکه تروریستی ایران در اروپا، در رم قرار دارد. آنان قادرند که علیه اهداف غربی حملات انتحاری انجام دهند. این روزنامه می نویسد یکی از این دو مرکز در لندن است. مسئول شبکه رم، مأموریت دارد که داوطلبانی را حتی در فرانسه و اسپانیا هم جستجو کند.

در مقاله ای که آژانس خبری فرانس پرس دیروز پخش کرد چنین آمده: رهبر مرکز رم، آیت الله هادی خسروشاهی می باشد که پست رسمی او سفیر ایران در واتیکان است. در کتاب سال واتیکان نام نماینده دیپلماتیک ایران با تفاوت اندکی یعنی به نام سید هادی خسروشاهیان به عنوان سفیر تام الاختیار و فوق العاده ایران از تاریخ 6 ژوئن 1981 در واتیکان آمده است. به نوشته این روزنامه، استخدام شدگان در لندن و رم از کشورهای تونس، پاکستان و ترکیه نیز می باشند.

ص: 79

«پایگاه تروریست ها: سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان»

آیا در رم هم پایگاه تروریست های ایرانی وجود دارد؟

مجله فرانسوی Paris Match مصاحبه ای با سرهنگ سید علی مقدم منتشر کرده است. طبق این مصاحبه در رم و در بروکسل مراکز تروریستی ایران وجود دارند. به دنبال اقداماتی که فرانسه و آلمان سال گذشته به عمل آوردند عوامل ترور به ایران برگشتند و از آنجا عازم ایتالیا و بلژیک شدند. سفیر ایران در واتیکان، هادی خسروشاهی، رهبر یک Bunker واقعی می باشد. این پایگاه در باغی در کنار پارک سفارت لیبی می باشد. در آنجا صدها نفر مشغول ساخت مواد انفجاری می باشند. در دو مرکز رم و بروکسل، تروریست ها جمع و از آنجا به کشورهای مختلف فرستاده می شوند. در آن کشورها با گروه های افراطی اروپایی مثل بریگاد سرخ، R.A.F، I.B.A و با دوستان سوری، لیبیایی و ارمنی همکاری می کنند.

در میان سفارت هایی که به قوانین بین المللی احترام نمی گذارند خمینی در صف اول می باشد. در زمان شاه سفارت ایران در واتیکان شامل دو نفر کارمند بود. اکنون بعد از به قدرت رسیدن خمینی، ساختمان این سفارت می تواند حداقل صد نفر را در خود جا بدهد! به نظر می رسد که آیت الله خمینی بعد از اخراج چند نفر ایرانی از فرانسه که به او وفادار بودند، تصمیم گرفته که مرکز فعالیت های واژگون کننده خود را به ایتالیا انتقال دهد. در ساختمان خیابان نومنتانا، Nomentana، که شامل 50 اطاق می باشد، ده ها نفر به سر می برند که مأموریت آنها مرموز است. از هواپیمای ایران ایر گروهی از تهران می آیند و پیاده می شوند و با ماشین های سیاسی (C.D) به سفارت می روند. گروهی دیگر، سفارت را ترک می کنند و با هواپیمای ایرانی یا به وطن بر می گردند یا به کشورهای دیگر اروپای غربی می روند. بسته هایی که به خاطر امتیازات دیپلماتیک (بسته دیپلماتیک) کنترل نمی شوند و به سفارت خیابان نومنتانا برده می شوند. به سختی می شود گفت که در این بسته ها چه چیزی وجود دارد؟

ص: 80

احتمالاً اسلحه و بمب است که از آن برای فعالیت های انتحاری استفاده می شود.

ساختمان سفارت که دور آن را یک دیوار بلند احاطه کرده در واقع پناهگاه امنی می باشد برای افراد افراطی که از امام ایران پیروی می کنند. اسم این گروه ها عجیب و غریب است: «فرزندان قرآن»، «جهاد اسلامی» و «اخوان المسلمین».

به سفارت ایران در واتیکان افرادی از هند، پاکستان و آفریقا رفت و آمد می کنند و نیز تروریست های: ایرلندی، فرانسوی، اسکاندیناوی، آلمانی، آمریکای لاتین و...

به نظر می رسد که قاتلان اویسی، میهمان سفارت بوده اند. به رم دستور کشتن مخالفین ایرانی که در خارج زندگی می کنند، داده شده است. طراحان استراتژیک تروریستی جدید سه تن هستند که رفت و آمد زیادی با سفارت ایران دارند: محمد نصیف، سفیر ایران در سازمان ملل آقای خراسانی و آیت الله آذری قمی! محمد نصیف رئیس مرکز اطلاعاتی وزارت کشور سوریه است.

نمایندگی عجیب ایران در واتیکان که دارای کادر وسیعی است، رسمآ فقط دو نفر دیپلمات دارد یعنی سفیر سید هادی خسروشاهی و فرد دیگری به نام غفار ثمر.(1) سفیر خسروشاهی یکی از نزدیکترین همکاران خمینی و از مجریان باوفای

دستورات او در اروپا است. او فرزند یک نجار است! که در زمان شاه زندانی شده بود. در 1979 خسروشاهی راننده، محافظ شخصی(2) و سپس منشی مخصوص

آیت الله بود. او به عنوان نفر دوم گروه به اصطلاح «دانشجویان» بود و در حقیقت بیشتر آنها یعنی کسانی که سفارت آمریکا را در تهران اشغال کردند، عوامل فلسطینی

ص: 81


1- . البته بد نیست بدانید آقای غفار ثمر پس از پایان مأموریت چهار ساله اش نه تنها به وطن بازنگشت بلکهبه غرب پناهنده شد. این عامل نفوذی غرب، چطور نتوانست پس از 4 سال، سندی دال بر دست داشتنسفارت ما در واتیکان در اقدامات تروریستی برملا کند!! اما قلم به دستان اجاره ای به این مهم!!!دست یافتند؟
2- . «فرزند یک نجار» - یعنی: آیت الله حاج سید مرتضی خسروشاهی از مراجع صاحب رساله درآذربایجان! - یا «راننده شخصی و محافظ و منشی مخصوص» از جمله اکاذیبی است که امپریالیسم خبریآن ها را منتشر کرده است.

al.Pبودند. به مدت بیش از یک سال خسروشاهی زندانبان «گروگان های آمریکایی» در تهران بود و به خاطر این عمل، و نه به خاطر شایستگی های فرهنگی، به سمت سفیر منصوب گشته است!(1)

«ایران داوطلب جمع آوری می کند.»

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale di Bergamo oggi، مورخ 9/1/ 1984

(سند شماره 11)

رم: جوان های بیکار هدف مأموریت کامیکاز (انتحاری)

روزنامه انگلیسی ساندی تایمز به طور موثق اظهار نمود که ایران در حال جمع آوری داوطلبین در اروپا می باشد. این مأموریت در لندن و رم در حال انجام بوده که همگی داوطلبین، جوان و از هر دو جنس زن و مرد می باشند که برای آموختن روش تروریست فدایی، مانند روش حمله به بیروت - قرارگاه فرانسوی ها، آمریکاییان و اسرائیلی ها - آموزش داده می شوند.

روزنامه ساندی تایمز همچنین اظهار نموده که داوطلبین اکثریت از جوانانی هستند که کار و درس را رها کرده اند. آنان جهت فراگیری استفاده از سلاح و یک نوع ماده منفجره جدید به نام هگزوژن که سبک و دارای انفجار و تخریب زیاد می باشد، به ایران فرستاده می شوند. در محل تعلیم ایرانی ها، داوطلبین را ماه ها از دنیای خارج دور نگه داشته و کشته شدن و کشتن در راه الله را به آنها می آموزند. سه مرکز تعلیم وجود دارد که دو مرکز برای مردان و یک مرکز برای زنان می باشد. روزنامه تأیید نمود که داوطلبین از میان کشورهای اسلامی از قبیل پاکستان، تونس و ترکیه نیزهستند.

***

ص: 82


1- . سید هادی خسروشاهی، حتی یکبار هم به لانه جاسوسی سر نزد و هیچگونه ارتباطی با دانشجویانمزبور نداشته است.

جهت اطلاع اضافه می نماید که علاوه بر روزنامه های معروف و پرتیراژ ایتالیایی فوق، ده ها روزنامه دیگر هم همان مقاله را عینآ و بدون کم و کاست در رم و شهرهای دیگر ایتالیا درج و منتشر نمودند و بی تردید با توجه به جنجالی که در روزنامه های ایتالیا - و اروپا - در این رابطه به وجود آمد، در واقع پای یک توطئه حساب شده توسط غربی ها، از مطرح کردن موضوع ترور و تروریست، در میان است که هدف نهایی آنان لوث نمودن حرکت های آزادی خواهانه مردمی در سراسر دنیای اسلام و نسبت دادن دروغ های شاخدار در مورد اقدامات تروریستی و متهم ساختن انقلاب و سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، به منظور فریب افکار عمومی جهانیان می باشد.

بعضی دیگر از روزنامه های ایتالیایی، عبارت بودند از :

La Sicilia data 1984/1/9 Gazzetta del Sud data 1984/1/12

La Gazzetta del sud "

Il Giornale d'Italia "

La Gazzetta di Parma "

Il Corriere Adriatico "

Brescia oggi "

Il Lavoro "

Il Resto del Carlino "

La Provincia "

Il Gazzettino data 1984/1/12

Il Piccolo "

Il Resto del Carlino "

La Sicilia data 1984/1/10

Giornale di Brescia "

Il Secolo XIX "

ص: 83

«وقتی آیت الله در ایتالیا سربازگیری می کند.»

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 4/2/1984 (سند شماره 12)

آیا در ایتالیا یک «Iranian connection» وجود دارد؟

به نظر مخالفین رژیم خمینی، به سرپرستی بنی صدر، رئیس جمهور سابق که امروز در پاریس در تبعید می باشد، در کشور ما طرفداران «خمینی» بسیاری در حال فعالیت هستند که پوشش های متفاوتی دارند: از دانشجو گرفته تا تاجر، وابستگان و کارمندان سفارت و کسانی که برای دوره های تخصصی پس از اتمام تحصیلاتشان به ایتالیا می آیند. اینها در واقع برای کنترل مقاومت در مقابل رژیم آیت الله ها و شاید هم برای انجام خرابکاری و سوءقصدها در اروپا، در اینجا به سر می برند.

اما تعداد ایرانیان مقیم ایتالیا چقدر است؟ چه می کنند؟ کجا فعالیت می کنند؟ آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد، اما تخمین زده می شود که بین 15 تا 20 هزار نفر در میان ما زندگی می کنند، که از این تعداد حدود 80 درصد مخالف رژیم تهران می باشند. اکثر این افراد کسانی هستند که زمان انقلاب در غرب بوده اند و یا این که پس از سقوط شاه موفق به خروج از ایران شده اند. نقشه حضور طرفداران خمینی در ایتالیا بسیار وسیع است. به ویژه شهرهای جنوبی که مقر سازمان است: کاتانیا، مسینا، پالرمو، رجو کالابریا.

در مرکز، طرفداران خمینی اتحاد تنگاتنگی با افراد لیبیایی دارند، از دانشجویان گرفته تا اقشار دیگر. ناپل از نقاط مهم این حضور است که مرکز، رم و پروجا را تحت تأثیر خود دارد.

در شمال، مرکز مهم طرفداران خمینی در شهرهای تورینو و میلان می باشد. گرچه عملیات اخیر پارتیزانی در پادوا مشاهده شده است، امّا اکثریت در جنوب تمرکز دارند. در آنجا بسیاری از سران به راحتی با ابزارهای مالی رشک برانگیز

ص: 84

فعالیت می کنند و دارای اتومبیل، پول و تجهیزات مختلف می باشند! آژیر خطر همواره از محافل مقاومت نزدیک به بنی صدر به گوش می رسد که حاکی از یک شبکه وسیع از مأمورین ایرانی در فرانسه و اتریش می باشد.

اما شدیدترین اتهامات علیه رژیم تهران چند هفته پیش توسط «ساندی تایمز»، روزنامه وزین لندنی، صورت گرفته است.

به نظر روزنامه انگلیسی، سفارت ایران در واتیکان، تروریست جذب می کند. این خبر، در صورت صحت، بسیار وخیم خواهد بود، نه به خاطر نقش مقر دیپلماتیکی، بلکه بیشتر به خاطر طبیعت آن، استفاده از پوشش واتیکان اقدام بی سابقه ای است. عکس العمل سید هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان، بسیار شدید بود: «ما به اکاذیب محافل امپریالیستی عادت داریم. سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان مشغول ایفای وظایف رسمی و قانونی خود می باشد.»

همچنین اعلام گردید که علیه «ساندی تایمز» اقامه دعوا شده است. صرف نظر از بیانیه ها و افتراها، این موضوع همچنان به قوت خود باقی است که ایتالیا میدان عمل جنبش های مختلف موافق و مخالف خمینی است. جنگ مقدس و مقاومت در شهرهای ما و در خیابان های ما ارزیابی می شود که البته فعلاً بدون نتیجه غم انگیز می باشد، اما فردا چطور؟ آینده در اختیار الله است.

«سلاح ترور تغییر می کند؛ کامیکاز به نام الله»

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 4/2/1984(سند شماره 13)

«خمینی: پشت سر فناتیسم، یک لشکر باهوش و زرنگ»

به وضوح مشاهده می گردد که به هرحال سرنوشت ایران داشتن یک امپراطوری است. پس از ارتش منظم و قوی شاه، خاور نزدیک و میانه، حاشیه حوزه مدیترانه و دنیای اسلام می باید حساب خود را با میلیشیای غیر قابل پیش بینی خمینی تسویه

ص: 85

کنند. انقلاب به نام الله جای فرش را با نفت عوض کرده و مشتری در همه جا می یابد. همواره باید به این اشتباه بیشتر فکر کرد که خیلی با شتاب طرفداران آیت الله را واپس گرا خواندند، یعنی کسانی که قدرت را با شکست سلطنت رضا پهلوی، توسط پاسداران (نگهبانان انقلاب)، و به ویژه با از بین رفتن نیروهای سیاسی و اجتماعی دارای خصوصیات غیردینی و طرفدار غرب، بدست آوردند. نیروهایی که به دنبال اصلاحات روشنفکرانه شاه به وجود آمده و در طول انقلاب و اوج گیری مخالفت طبقات مترقی و لیبرال علیه دیکتاتوری، به نیروهای اصلی انقلاب تبدیل شده بودند. امّا خمینی به سبک «فرانسه» و «روسی» انقلاب نمی کرد؛ نمی گفت که یک آتاتورک یا ناصر است: امّا بدون تواضع ولی صادقانه اظهار داشت که امام است(1) (برای شیعیان

بدین معنی است که از نسل علی 7 و داماد محمد 6 پیامبر است) و اینکه «انقلاب اسلامی» را در جهانی که متعلق به الله است بدین خاطر آغاز کرده است که توسط غرب به فساد کشیده شده است.

این سادگی است که بگوییم آشوبگران اعزامی تهران به راحتی می توانند در میان اعراب مشوش شده، به واسطه زخمی که از اسرائیل به خود دیده اند، سربازگیری کنند. اعرابی که به خاطر از دست دادن قدس، شکست های بی شمار در جنگ علیه اعراب، از شکست نفتی با بمباران ثروت های عظیم اش، و نتایج تکان دهنده چون صنعتی شدن، ظهور پرولتاریای صنعتی، ورود مارکسیسم، و بعد بحران کاهش قیمت نفت، و صدای قذافی که به لطف ترانزیستور، در صحراها می پیچید و با فریاد همگان را به قیام علیه سلطنت های غنی خادم اماکن مقدسه دعوت می کند، سلطنت هایی که به واسطه فساد، چهره خشن و عابدگونه و دوستی سیاسی با آمریکا بی اعتبار شده اند، سردرگم می باشند.

باید خاطرنشان سازیم که مسلمانان ایرانی، یعنی شیعیان، دارای یک سلسله

ص: 86


1- . امام خمینی هرگز چنین ادعایی نکرد، بلکه او همیشه خود را یک «طلبه» می نامید.

مراتب روحانی می باشند که در مذاهب دیگر اسلام معمول نیست؛ سلسله مراتب و وظایفی که کلیساهای غربی را تداعی می کنند.

آیت الله و ملا - اسقف و کشیش - در حالی که مدیر و رهبر سیاسی هستند در صورت لزوم می توانند نظامی نیز باشند.

ایران خمینی، به شدت در مقابل حملات غافلگیرکننده عراقی ها مقاومت کرد. روح مقاومت را روحانیون در کالبد نیروها می دمیدند و با نوید بهشت الله در صورت مردن با افتخار، حتی نوجوانان را به جنگ با تانک ها، موشک ها و توپ های دشمن، می فرستادند و این اقدام آنها جواب داد. بدین ترتیب دنیا تولد دوباره کامیکاز را به خود دید، این بار از نوع اسلامی آن.

به لطف تکنولوژی، هیچ چیز مانع از این نمی گردد که چریک های انتحاری هواپیما سوار شوند و به صورت کامیکازهای کلاسیک عمل کنند. موضوعی که اکنون کابوس آمریکایی های جمعی ناوگان ششم این کشور شده است که در بیروت پیاده شده اند.

واشنگتن یکی دیگر از بی شمار اشتباهات دیپلماتیکی اش را مرتکب شد و طی تشریفات خاصی به دنیا اعلام کرد که ایران را به خاطر تشویق و حمایت از اقدامات تروریستی در لیست سیاه خود قرار داده است، به طوری که اگر خمینی پیر می توانست، از شادی به هوا می پرید!، یک بار دیگر جهاد ساده اما پاک او - جنگ مقدس - «شیطان بزرگ آمریکا» را از ترس لرزاند. پنتاگون برای توجیه نگرانی اش اعلام کرد که کامیکازهای ایرانی یا طرفداران خمینی بودند که پایگاه های آمریکایی و فرانسوی را در بیروت به هوا بردند و آنها بودند که وحشت روز 12 دسامبر کویت را به وجود آوردند.

اما به نظر من این فرصتی بود برای آیت الله که مهارت دیپلماتیکی دولت تهران را یک درجه ارتقاء بخشد. کافیست به آرامش میلیشیای بی رحم ایرانی نگاه کنیم که به

ص: 87

واسطه پیوندهای تنگاتنگی که با سوری ها دارند، در لبنان مستقر شدند. به ویژه با قدرتی که از فعالیت ورزی ها و شیعیان لبنان کسب کردند. پرزیدنت همکار باهوش امام خمینی، رئیس جمهور ایران با حوصله روی علما (دانشمندان قرآن) کار می کند تا حداقل یک اتحاد میان شیعه و سنی - دو گروه بزرگ اسلامی - برای مبارزه علیه اسرائیل و «امپریالیسم غربی» تحت رهبری آمریکا، به وجود آورد. گرچه انشعاب مذهبی و فرهنگی ای که مسلمانان را پس از رحلت پیامبر شقه کرد، آنقدر عمیق است که نتوان آنان را متحد ساخت.

امّا توافق روی اهداف مشترک، یعنی: نفرت از دشمنان، نمی تواند غیرممکن باشد. از جمله به این خاطر که ایران، با جمعیت زیادش، سنت های شرقی اش، ثروتش - دیر یا زود جنگ با عراق به پایان می رسد - در چشم انداز بسیاری از سیاستمداران، بهترین متحد اتحاد جماهیر شوروی می باشد. روس ها دوست خواهند بود، اما بی خدا هستند. از سندیکاها حرف می زنند و عادت بدی که دارند این است که جایی که می روند می خواهند چادر سیاه را از سر زنان بردارند.

در میان بیشمار علل نگرانی در سال 1984 می باید نوع جدیدی از آشفتگی روابط بین الملل را نیز بر آن اضافه نمود که در غرب با بی دقتی، آن را تروریسم اسلامی - ایرانیمی نامند.

در صورت باقی ماندن بر نظریه برخورد، باید پذیرفت که دیگر شکوه از سیستم مورد استفاده دشمن بی فایده است؛ چرا که هر کس از سلاحی استفاده می کند که در اختیار دارد. البته فرصت گفتگو با رهبر مذهبی، که واقعاً بر این باور است که شمشیر الله روی زمین بوده و همه بدی ها را از بین خواهد برد، به نظر محتمل نمی رسد. خوشبختانه رهبران کاریزماتیک ابدی نیستند و لازم است خود را برای مذاکره با جانشینان آنان آماده کنیم. برای اینکه دنیای غرب دیر یا زود می باید بپذیرد که به طور کلی، خمینی همزمان نقطه تاریک و کوچه بن بست است: انقلاب می کند و زنجیر

ص: 88

گذشته را محکم می نماید و پرولتاریا را برای گرفتن حقوقش به مبارزه تشویق می کند و به نظر می رسد که حساب این را نمی کند که رؤیای الهی او احتمالا پیروز نخواهدشد.

«سفارت ایران در واتیکان چه چیزی را پنهان می کند؟»

روزنامه ایل سکولو دی ایتالیا،Il Secolo d'Italia ، مورخ 25/5/ 84

(سندشماره 14)«قاتل دیپلماسی؛ آیت الله خمینی»

نمایندگی سیاسی تهران در حال تبدیل شدن به یک مرکز لجستیکی برای فعالیت های خرابکاری در اروپا می باشد. ایران، مانند لیبی، در حال تبدیل محل های دیپلماتیک خود به «مکان های مقدس» برای مأمورینی است که دستور سرکوب مخالفین سیاسی را دارند. سمت های خسروشاهی: از شکنجه گری گروگان های آمریکایی(!) تا سفارت ایران در واتیکان. همکاری میان تروریسم و سفارتخانه ها خارج از قواعد و معاهدات منعقده میان کشورهای مختلف به موجب قانون انگلیسی سال 1708 می باشد که مصونیت سیاسی به نمایندگان دیپلماتیک خارجی می دهد.

این ها از ساختمان هایی که از حقوق ویژه برخوردار می باشند (سفارتخانه ها) در جهت اعزام تروریست به نقاط مختلف جهان برای سرکوب مخالفین سیاسی استفاده می کنند، درحالیکه سرهنگ قذافی برای استفاده از آنها دقت زیادی نمی کند، همانگونه که در انگلستان از ساختمانش به عنوان سنگر برای تیراندازی به روی جمعیت و حتی پلیس ها و مأمورین انتظامی استفاده کرد. اما به ایران بازگردیم، در زمان شاه سفارت ایران در واتیکان بسیار ساده و شامل دو پرسنل بود در حالیکه امروز، پس از به روی کار آمدن رژیم خمینی، سفارت ایران آنچنان بزرگ شده است

ص: 89

که می تواند کم و بیش، از صد نفر کارمند برخوردار شود.(1)

به نظر می رسد که پس از اخراج چند نفر از مردان مورد اعتمادش از فرانسه، آیت الله خمینی تصمیم گرفته است تا مرکز لجستیکی فعالیت های مخرب خود در اروپا را به ایتالیا و به ساختمان خیابان نومنتانا، با حدود پنجاه اتاق،(2) منتقل کند که محل تجمع

ده ها نفر با مأموریت های بسیار مرموز و تحرکات عجیب است.

به طور مکرر، هواپیماهای ایران ایر در فرودگاه فیومیچینو افرادی که از تهران می آیند را تخلیه می کنند که با اتومبیل های پلاک سیاسی بلافاصله راه سفارت را در پیش می گیرند، همزمان افراد دیگری سفارت را ترک می کنند و با هواپیماهای ایرانی یا به وطن باز می گردند یا به دیگر کشورهای اروپای غربی می روند. از هواپیماهایی که از ایران می آیند صندوق هایی تخلیه می شوند که محتوای آنها از هرگونه کنترلی با عنوان بسته سیاسی، مصون بوده و توسط وَن های پلاک سیاسی به ساختمان خیابان نومنتانا حمل می شوند.

آن بسته ها حاوی چه چیزهایی هستند؟ مشکل می توان گفت، امّا احتمال دارد که سلاح یا وسایل نقلیه سبک قابل قطعه قطعه شدن، برای به کارگیری در بعضی مناطق باشند، همان گونه که خمینی می خواست در لبنان انجام دهد؛ تجهیز آن به مواد منفجره و تحویل به یک خلبان انتحاری آماده کار، مشابه کامیکازهای ژاپنی جنگ دوم جهانی.(3)

ص: 90


1- . کل کارمندان رسمی سفارت، شش ایرانی و چند ایتالیایی - منشی، راننده، نگهبان - بودند که در مجموع،تعدادشان به 12 نفر می رسید.
2- . نخست مدعی شدند که ساختمان سفارت 60 اتاق دارد و بعد 50 اتاق شد ولی ساختمان نومنتانا بازیرزمین و «سالن اجتماعات» 18 اتاق بیشتر نداشت.
3- . ادعای احمقانه ایست... بسته های پست سیاسی از زیر دستگاه های «اسکنر» ویژه در فرودگاه رد می شد وهیچ عقل سلیمی باور نمی کند که در بسته های پستی - سیاسی، بمب و مواد منفجره فرستاده شود.

پناهگاه امن

سفارت با دیوارهای بلندش یک پناهگاه مطمئن را به وجود می آورد، یک پایگاه لجستیکی درجه اول برای افرادی که آماده اقدامات تروریستی اطراف ایران هستند. این ها گروهک هایی هستند فاقد اتیکت، یکی عجیب تر از دیگری: در واقع «فرزندان قرآن» مسئول قتل دیپلمات ها در اروپا، یعنی اعضاء «جهاد اسلامی»، جنگ مقدس اسلامی و اخوان المسلمین، قاتلین سادات و دیگر وابستگان به جنبش مرموز انقلاب مصر، میهمان ایران می باشند.

همچنین به سفارت ایران در واتیکان افرادی از آفریقا، پاکستان، هند و نیز تروریست های ایرلندی، فرانسوی، اسکاندیناوی، آلمانی و از آمریکای لاتین رفت و آمد دارند.(1)

شایع است که حتی تروریست هایی که ششم فوریه گذشته در پاریس، ژنرال اویسی فرمانده سابق ستاد کل ارتش ایران در زمان شاه را کشته اند میهمان سفارت بوده اند و اینکه خروج قانونی برادر اویسی از ایران نیز یک تله برای کشتن ژنرال بوده است. همچنین شایع است که دو سفیر امارات خلیج، هدف ویژه خمینی قرار گرفتند؛ چرا که آنها متحد دشمن کشنده اش، صدام حسین، رئیس جمهور عراق بوده اند.

به علاوه فرمان ها و دستورالعمل های خمینی، برای حذف شورشیان ایرانی که در خارج و به ویژه آنهایی که در پاریس زندگی می کنند و برای انجام خرابکاری در فرانسه، به رم می رسد.

طراحان استراتژی جدید تروریستی احتمالا سه نفر از شخصیت هایی می باشند که مکرراً به مقر دیپلماتیک ایران در رم رفت و آمد دارند: محمّد نصیف، رئیس

ص: 91


1- . برادران مسلمان از همه بلاد، برای شرکت در مراسم علنی و رسمی مرکز فرهنگ ایران در محل مرکزفرهنگی حضور می یافتند.

سرویس های اطلاعاتی وزارت کشور سوریه، رجائی خراسانی، سفیر ایران در سازمان ملل، که ارتباطات تنگاتنگی با جوامع سیاهپوستان و پور تروئیکائی های ایالات متحده دارد و آیت الله آذری قمی، دادستان کل سابق دادگاه های اسلامی و رهبر سازمان های تروریستی انتحاری ایران.(1)

تمرین سفیر

این نمایندگی دیپلماتیک عجیب در واتیکان، در عمل پرسنل زیادی دارد که در هیچ یک از سالنامه های واتیکان درج نشده است اما به طور رسمی تنها دو کارمند دارد، سفیر سید هادی خسروشاهی و یک کارمند به نام غفار ثمر و محل دفتر آن در خیابان «تپه های فارنزینا» درج شده است. ساختمان واقع در خیابان نومنتانا اقامتگاه رئیس نمایندگی می باشد که بر سر در آن، تابلوی ساختمان دارای حقوق ویژه - سفارت - دیده می شود.

سفیر خسروشاهی، یکی از همکاران نزدیک خمینی و یکی از مأمورین مؤمن به دستورات او در رابطه با اروپا می باشد. او فرزند یک نجار و زندانی سابق پلیس شاه به خاطر پخش اعلامیه های ضد سلطنتی در سال 1979 می باشد. خسروشاهی، ابتدا راننده بعد محافظ و بالاخره منشی آیت الله خمینی شده است. او بود که در لباس فرماندهی، گروه به اصطلاح «دانشجویان» را هدایت می کرده است.(2)

درواقع بیشتر فلسطینی های عضو ساف - سازمان آزادی بخش فلسطین - بودند که به سفارت آمریکا در تهران حمله و آن را اشغال کرده اند. به مدت بیش از یک سال، خسروشاهی زندانبان «گروگان ها»ی آمریکایی بود. درواقع این فعالیت ها موجب

ص: 92


1- . هیچ یک از این افراد، حتی یک بار هم به سفارت ایران در واتیکان نیامده اند.
2- . کذب محض بودن این اباطیل، نیازی به توضیح ندارد. من حتی یک بار هم به لانه جاسوسی قدمنگذاشته ام...

شد تا وی به عنوان سفیر در رم منصوب گردد، نه به خاطر فعالیت های فرهنگی که انجام نداده است. در فرانسه، اوضاع بهتر است. اخیرآ دولت پاریس خطر را حس کرده و عده ای از ایرانیان، که پلیس آنها را تروریست های در خدمت امام می دانست، اخراج کرد. شایعه ای که با قوت زیاد مطرح می باشد این است که به نظر می رسد دولت ایران با هدف خرابکاری در حال ایجاد یک سوپر سفارت در خیابان می باشد. گفته می شود که در این محل احتمالا عناصر اخراج شده از آلمان و فرانسه پناه گرفته اند. در رأس این نمایندگی دیپلماتیک نیز شخصیت عجیب دیگری قرار دارد؛ یک کارمند سابق اداره پست به نام هویدا.

«مراکز تروریستی ایران در اروپا»

روزنامه لا یونیتا،L'Unita ، مورخ 8 ژانویه 84 (سند شماره 15)

«تروریسم بین المللی راه جدیدی را در پیش گرفته است.»

«آنچه در حال وقوع است تنها آغاز یک ماجراجویی تراژیک و بی رحمانه است.»

ساندی تایمز می نویسد: یک شبکه تروریستی ایرانی تشکیل شده است که قادر است حملات انتحاری علیه اهداف غربی انجام دهد. مرکز برنامه ریزی و تعلیم این شبکه در لندن و رم است. بنا به نوشته این هفته نامه، یکی از «مأموران آموزشی» این شبکه در رم فعالیت دارد که علاوه بر ایتالیا، دو کشور فرانسه و اسپانیا را نیز در بر می گیرد. همین مجله می نویسد: در لندن مرکز استخدام تروریستی دیگری وجود دارد که رئیس آن پنج ماه پیش به انگلستان وارد شده و چهار میلیون لیره استرلینگ در حساب بانکی ویژه ای واریز کرده است. این مجله می افزاید که مردان آموزش دیده و استخدام شده در رم و لندن از کشورهای گوناگونی از جمله پاکستان، تونس و ترکیه هستند و آنان در ایران آموزش دیده اند. سن آنان بین 16 تا 30 سال است.

ص: 93

«فعالیت دو شبکه تروریستی در اروپا»

روزنامه لا پرووینچیا، La Provincia، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 16)

به نظر «ساندی تایمز» دو مرکز تروریستی ایرانی در اروپا فعالیت دارند، احتمالا یکی در رم و دیگری در لندن است. خمینی میل دارد آنها را برای مقاصد تروریستی و کشتارهای نمایشی به کار گیرد.

«ساندی تایمز» در شماره امروز خود تأیید می کند که یک شبکه تروریستی ایرانی قادر به انجام حملات انتحاری علیه اهداف غربی به وجود آمده است و مراکز تشکیلاتی و سربازگیری آنها احتمالا رم و لندن می باشد. بنا به نوشته این هفته نامه، «یک مأمور جذب نیرو» در رم وجود دارد که در ارتباط با شبکه ترور علاوه بر ایتالیا، دو کشور فرانسه و اسپانیا را نیز پوشش می دهد.

همین هفته نامه می نویسد: در لندن مرکز استخدام تروریستی دیگری وجود دارد که رئیس آن پنج ماه پیش به انگلستان وارد شده و چهار میلیون استرلینگ در حساب بانکی ویژه ای در یک بانک انگلیسی در جرسی، جزیره ای که خارج از کنترل دولت انگلیس می باشد، واریز کرده است.

«ساندی تایمز» همچنین می نویسد که وجود این شبکه باعث شده است تا تدابیر امنیتی برای حفاظت از بعضی رهبران غربی به ویژه پرزیدنت ریگان و پرزیدنت میتران تشدید گردد.

این هفته نامه همچنین می نویسد: مقامات فرانسوی به علاوه به بعضی از پناهندگان ایرانی که جان آنان می تواند به علت حضور تیم های انتحاری مورد خطر قرار گیرد، هشدار داده اند.

به نظر هفته نامه «ساندی تایمز» منابع سرویس های مخفی غربی معتقدند که خمینی در حال تدارک سوء قصدها و حملات و کشتارهای نمایشی، به عنوان فاز دوم صدور انقلاب اسلامی می باشد.

اعضای برجسته در فرانسه و دیگر مناطق می توانند اهداف این حملات باشند.

ص: 94

«چه کسی علیه مخالفین خمینی فعالیت می کند؟»

روزنامه لا یونیتا، L'Unita، مورخ 4/5/1984 (سند شماره 17)

این اتهام بدون دلیل نیست، در ایتالیا یک گروه به اصطلاح دانشجویان مسلمان ایرانی در حال فعالیت هستند با این هدف که مقامات ایتالیایی را وادار به اخراج مخالفین جوان رژیم کنند و تصور آنچه که سرنوشت آنها در تهران چگونه می باشد روشن است. مرکز اطلاعاتی روشنفکران و هنرمندان مترقی ایرانی در ایتالیا دیروز اعلامیه ای صادر کرده که در بخشی از آن، چنین آمده است :

«حضور صدها نفر از پیروان رژیم اسلامی خمینی که نام دانشجو بر خود گذاشته اند، موجب نگرانی دانشجویان واقعی و ایرانیان دموکراتیکی که در ایتالیا در تبعید زندگی می کنند، شده است.»

در دانشگاه ناپل به دنبال یک نزاع شدید، از هشت ایرانی به دادگاه شکایت شده است. این در حالیست که برای پیروان رژیم ترسی وجود ندارد، اما برای دیگران خطر اینکه از ایتالیا اخراج شوند زیاد است.

درباره این ترس در اعلامیه بالا چنین آمده است: «آنها دنبال بهانه می گردند تا دانشجویان واقعی و افراد دموکراتیک اخراج شوند و به وطن برای یک اعدام حتمی فرستاده شوند.»

هم چنین در اعلامیه ذکر شده است که : «ما تقاضا می کنیم نوع فعالیت های مرکز فرهنگی - اسلامی در سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، که در آنجا این اوباش به سر می برند، روشن شود.»

این خطر که سازمان ها و گروه های کشورهای خارجی از کشور ایتالیا استفاده می کنند تا حساب شان را با مخالفین سیاسی تسویه نمایند، وجود عینی دارد. این اتهام مخالفین ایرانی به دنبال اتهامات دیگری که مطبوعات بین المللی انعکاس داده اند،

ص: 95

وارد شده است. اگر این اتهامات واقعیت ندارند به نفع کشورهای متهم هست که این جریان را روشن کنند، در غیر این صورت لازم است که مقامات ایتالیا اقدامات لازم را به عمل آورند.

«تأیید توطئه توسط مقاومت ایران!!»

روزنامه لا سیسیلیا،La Sicilia ، سرویس ویژه رم، مورخ 9 ژانویه 1984 (سند شماره 18)

«افشاگری های ساندی تایمز از سوی نیروی مقاومت ایران(1) تأیید شد.»

«آیا در کاتانیا مرکز طرفداران خمینی وجود دارد؟»

مأمورین آیت الله احتمالا تحت پوشش های جعلی در جنوب ایتالیا، و به ویژه در شهر کاتانیا فعالیت می کنند... سربازگیری از تروریست های انتحاری در کشور ما احتمالا در سفارت ایران در واتیکان صورت می گیرد.

سخنگویان مقاومت ایران، با اعلام این مطلب که کاتانیا احتمالا مرکز محرکین طرفدار خمینی می باشد، افشاگری های روزنامه لندنی «ساندی تایمز»، مبنی بر این که لندن و رم احتمالا مراکز استخدام تروریست های ایرانی جهت انجام حملات انتحاری علیه اهداف غربی با تاکتیک های اتخاذ شده در سوء قصدهای بیروت و صور و کشته شدن «برای خشنودی الله» می باشد، را مورد تأیید قرار دادند.

سخنگویان مقاومت ایران که در کل اروپا پخش می باشند و با تبلیغات سیاسی از بنی صدر، رئیس جمهور سابق که در پاریس اقامت دارد، حمایت می کنند، اظهار می نمایند که «بسیاری از فعالین طرفدار خمینی، همانگونه که در گزارش «ساندی تایمز» آمده است، با پوشش های مختلف از جمله دانشجو، بازرگان و کارمند سفارت، به ایتالیا آمده اند. بیشتر افرادی که رسمآ در ایتالیا برای گذراندن دوره های

ص: 96


1- . مراد از نیروی مقاومت، همان سازمان منافقین است.

تخصصی بعد از فارغ التحصیلی به سر می برند، در واقع جنبش ما را در جهت جلب حمایت های نظام ایران کنترل کرده و شاید، عامل اقدامات تخریبی و سوءقصدهامی باشند.»

مخالفین رژیم کنونی ایران طی یک بیانیه که از سوی آژانس خبری ADN-Kronos منتشر شده است می گویند: «نقشه حضور طرفداران خمینی در ایتالیا بسیار وسیع است. تقریبآ در تمامی شهرهای اصلی، مراکزی وجود دارد به ویژه در جنوب، از کاتانیا تا مسینا، پالرمو تا رجو کالابریا.»

به نظر مخالفین خمینی - که تقریبآ 80 درصد از 20 هزار ایرانی مقیم ایتالیا می باشند - احتمالا کاتانیا پایگاهی برای ایتالیای جنوبی است، در آنجا تروریست ها اقدام به ایجاد رابطه با جوانان لیبیایی، دانشجویان و محافل مختلف دیگر کرده اند. بنابراین، شبکه تروریسم اسلامی، شبه جزیره را درنوردیده و شهرهای ناپل، رم، پروجا، میلان، تورینو و پادوا را در بر گرفته است.

مخالفین همچنین اظهار می دارند که: «بیشتر پایگاه های تروریستی در جنوب تمرکز دارند، جایی که بسیاری از سران طرفدار خمینی با آرامش عمل نموده و وسایل، کمک های مالی قابل توجه، اتومبیل، پول و هر نوع امکاناتی را در اختیاردارند.»

آنها همچنین می افزایند: «خمینی احتمالا اعمال خود را محدود به ایتالیا نمی کند، همه می دانند که در فرانسه و اتریش، به ویژه در وین، بسیاری از طرفداران خمینی نه تنها آموزش های نظامی می بینند، بلکه تکنیک های اطلاعاتی برای بی اعتبار سازی مخالفین رژیم را نیز فرا می گیرند.»

همچنین اضافه می کنند که: «ما می توانیم اخبار منتشر شده در ساندی تایمز را تأیید کنیم، به ویژه اخباری که مربوط می شود به سفیر ایران در واتیکان، هادی خسروشاهی. دیپلمات مورد نظر قبلاً یکی از مسئولین وزارت ارشاد در تهران

ص: 97

بوده که اعمال سانسور می کرد(1) و اکنون نیز به رئیس پارلمان تهران وابسته است.

مخالفین در پایان می گویند: «تعجب نمی کنیم اگر تمامی اقدامات خرابکارانه نشانی مشابهی داشته باشند.»

از فرضیه مطرح شده از سوی «ساندی تایمز»، مبنی بر وجود یک پایگاه استخدام تروریست های ایرانی در شهر رم، دولت ایتالیا بی اطلاع نبوده است. در خصوص این موضوع، پنجشنبه گذشته و در طول جلسه سران، پیرامون نظم عمومی در کاخ نخست وزیری به ریاست کراکسی، بحث شد.

در رابطه با این خبر، اسکالفارو وزیر کشور، صبح امروز که در خصوص افشاگری های روزنامه انگلیسی مورد سئوال قرار گرفته بود، گفت: «تنها می توانم بگویم که محققآ در این رابطه در طول جلسه سران با رئیس شورای وزرا بحث شد.»

وزارت امور خارجه در این رابطه احتیاط نموده و تفسیری ارائه نمی نماید و فقط به این جمله بسنده می کند که «اگر موضوع صحت داشته باشد، به سرویس های امنیت داخلی مربوط می شود.»

از جانب دیگر، سفارت ایران در واتیکان، طی یادداشت شدید اللحنی، خبر «ساندی تایمز»، مبنی بر احتمال استخدام تروریست توسط سفارت، را به شدت تکذیب کرد.

در بیانیه سفارت آمده است :

«ما به این اکاذیب منتشر شده توسط محافل امپریالیستی، که هدفی جز سرکوب نمودن انقلاب اسلامی ایران نداشته و از هیچ اقدام نادرستی نیز کوتاهی نمی کنند، عادت داریم.

سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان به وظایف خود، مانند هر نمایندگی

ص: 98


1- . ...ولی به روزنامه چپ، از جمله «مجاهد»، ارگان سازمان، مجوز نشر صادر می کرد! تا مفهوم سانسور واختناق مطبوعات در دوران وی در ارشاد، روشن گردد!

سیاسی دیگری عمل می کند. اما آنچه که مربوط به شخص سفیر، که یک شخصیت فرهنگی - روحانی است، می شود این است که ایشان گسترش ارزش های مذهبی - معنوی و تحکیم روابط دینی و فرهنگی با جهان مسیحی را بسیار ارج می گذارد.»

«مصاحبه سفیر»

روزنامه گازتا دل سود،Gazzetta del Sud ، (سند شماره 19)

یک مصری به واسطه انفجار بمبی که در حال تهیه آن بود مجروح شد.

ایران تکذیب می کند: تنها مخالفین خمینی تروریست هستند.

«تکذیب شدید افشاگری های روزنامه انگلیسی در خصوص وجود یک پایگاه جذب نیروهای تروریستی ایرانی در رم»، «اعلام آمادگی برای همکاری با مقامات ایتالیایی برای پیش گیری از سوءقصدها با برگرداندن اتهامات به مجاهدین»، «تروریست های واقعی، مخالفین نظام اسلامی ایران به رهبری بنی صدر و مسعود رجوی در پاریس هستند»، «قدردانی از نقشی که ایتالیا در لبنان، متفاوت از نیروهای فرانسوی و آمریکایی ایفاء می کند.»

جملات فوق، جمع بندی سخنان غلامعلی خواجه پورحیدری، سفیر ایران در رم، در کنفرانس مطبوعاتی است که در خصوص اتهامات «ساندی تایمز» به حکومت ایران برگزار گردید. سفیر گفت: «در رم هیچ پایگاه کامیکاز ایرانی وجود ندارد و اینها همه کذب و افترا می باشد.» وی همچنین اظهار داشت که کشورش به این گونه تبلیغات بی اساس عادت کرده است.

به نظر تهران حقیقت این است که پیروان خمینی تروریست نیستند بلکه مخالفین انقلاب یعنی مجاهدین خلق در داخل و خارج تروریست هستند.

در این گزارش همچنین آمده است که زعید، فرد مصری که از سوی نیروهای ضربتی پلیس به خاطر انفجار بمب دستگیر شده، پس از مداواهای اولیه در

ص: 99

بیمارستان «سن اجیدیو» هم اکنون دوره نقاهت 30 روزه اش را پشت سر می گذارد.

پلیس معتقد است این فرد مصری، متولد 1953 در شهر اسکندریه، ساکن در محله «پورتونزه» رم، سه شنبه شب در حال تهیه بمبی بوده است که در دستانش منفجر و بخشی از خانه اش را واقع در خیابان Groppiتخریب کرده است. پلیس و مأمورین اطلاعات و امنیت داخلی هم اکنون در حال بازجویی در خصوص هدف و یا گیرندگان بمب می باشند.

«در سایه کلاه»

مجله هفتگی اسپرسو، L'Espresso، شماره 20، مورخ 20/5/ 1984 (سند شماره 20)

در تمام دنیا، تحت کنوانسیون وین، عده زیادی کاردار پلید زندگی می کنند. به عنوان مثال در رم، طبق نوشته ساندی تایمز در ژانویه، مرکزیت اشخاص انتحاری خمینی با آیت الله هادی خسروشاهی، مردی جوان با ریش و عینک که عنوان وی سفیر واتیکان است، می باشد.

سفارتخانه ها لانه های آدم کشان و انبار مواد مخدر می شوند.

لندن - در حالی که قاتل ایوان فلچر، پلیس انگلیسی، داشت پیتزا و اسپاگتی می خورد و لیبیایی ها در سفارت محاصره شده شان تجهیز می شدند، برای لندن این سؤال مطرح بود که چه کسی از ما در برابر دیپلمات مجرم دفاع خواهد کرد؟ قطعآ ماده 53 کنوانسیون وین این کار را نخواهد کرد، کنوانسیونی که به آن انجیل دیپلماتیک می گویند و در سال 1961 توسط 141 کشور امضا شد. طبق کنوانسیون وین دیپلمات ها دارای مصونیت سیاسی بوده و در کشور میزبان تحت تعقیب قضایی قرار نمی گیرند. فرض کنیم اگر یک لیبیایی از سفارت لیبی در لندن با یک موشک به کاخ سلطنتی شلیک می کرد! حداکثر به او می گفتند که وی عنصری نامطلوب است و

ص: 100

او را بیرون می کردند، همانگونه که قاتل ایوان 25 ساله در صبح یک روز بهاری مرتکب قتل شد. ارقام این حوادث، خشم لندن را به طور زیادی توجیه می کند. حداقل مسئولیت 270 مورد از 1112 جرم تروریستی و سیاسی سال گذشته در دنیا بر عهده دولت ها بوده که توسط قاتلینی صورت گرفته است که دارای اتومبیل با پلاک سیاسی بوده اند.

گرچه آدم کشان قذافی، رهبر طرابلس، در این خصوص از جایگاه برجسته ای برخوردار می باشند اما سوریه، ایران، عراق و کره شمالی نیز از اقدامات جنایت آمیز حمایت نموده اند. در لندن بیش از پنج هزار نفر از اعضای 146 سفارتخانه و 28 سازمان بین المللی به همراه خانواده های خود از مصونیت سیاسی ناشی از کنوانسیون وین برخوردار می باشند که از تعداد 5713 اتومبیل پلاک سیاسی نیز بهره می برند. این افراد در طول نه ماه مرتکب 74684 تخلف رانندگی کم و بیش وخیم شده اند که هیچ یک اعمال قانون نگردیده اند. «سفیر» حتی برای جرایم بزرگ نیز تحت پیگرد قرارنمی گیرد.

جرایمی که دیپلمات ها در لندن مرتکب شده و مصونیت های دیپلماتیکی آنان جنجال برانگیز بوده است به قرار ذیل می باشد: در سال 1977 یک وابسته سیاسی لیبیایی به دو دختر انگلیسی تجاوز کرد. در سال 1979 یک دیپلمات روسی که مست کرده بود با ماشین خود به شش اتومبیل دیگر زد. در سال 1980 دربان سفارت فنلاند که در حال مستی با اتومبیل سفیر رانندگی می کرد، به دنبال واژگونی، مادر جوانی را کشت. در همان سال دبیر سفارت مصر کوشش کرد که مواد مخدر به ارزش ده هزار پوند را وارد کشور کند. در سال 1981 پسر رایزن غنا سعی کرد که کیف یک زن را بدزدد. در سال 1981 پسر رئیس جمهور عراق، صدام حسین، با دو گارد خصوصی، کوشش کرد که از فرودگاه ادینبورگ اسکاتلند با اسلحه به لندن پرواز کند.

زیر چتر کنوانسیون وین، در تمام دنیا، کارداران کمابیش زشت و پلید عمل

ص: 101

می کنند. مثلاً در رم در ماه ژانویه 1984، روزنامه ساندی تایمز لندن فاش کرد که عامل استخدام تروریست های انتحاری آیت الله هادی خسروشاهی است، مردی جوان که ریش و عینک به او قیافه ای جدی می دهد و عنوان رسمی وی سفیر واتیکان است!

یکی از وسایل لازم برای فعالیت جرم آفرین از چند سال پیش، بسته پست سیاسی است که طبق ماده 27 کنوانسیون وین دارای مصونیت است، بدین وسیله لوازم ضد حاملگی به ایرلند صادر یا الکل به کشورهای ممنوعه فرستاده شد و نیز ارز، کلاشینکف، موشک، اشیای هنری و عتیقه، دستگاه های جاسوسی و آدم های ربوده شده با استفاده از همین بسته های پستی سیاسی جابه جا می شوند. چند سال پیش در فرودگاه لندن از یک بسته سیاسی مصر، صدای ناله به گوش می رسید. کیسه باز و معلوم شد یک اسرائیلی به نام مردخای مسعود لوک، که به او قرص خواب آور خورانده شده و زنجیر شده بود، در آن قرار دارد. بازپرسان فهمیدند که وسیله کیسه سیاسی برای این هدف زیاد به کار رفته است. در بندر هارویچ انگلیس از یک بسته با علامت سفارت مراکش پنجاه کیلو حشیش به دست آمد. در سال 1973 پاکستانی ها از کیسه سیاسی عراق، سیصد مسلسل و شصت هزار خشاب و دستگاه های جاسوسی و تجهیزات برای جنگ چریکی به دست آوردند. سلاح هایی که در سال 1976 از سوی فلسطینی ها برای دزدیدن وزرای اوپک در وین استفاده گشته، به وسیله کیسه سیاسی یک کشور عرب به اتریش برده شده بود. در پاریس مسئولان گمرک مشاهده کردند که Manilo Blais، مسئول پیک سفارت ایتالیا، با زحمت بسته سیاسی ای را روی زمین می کشد! به دنبال اصرار آنان برای باز کردن بسته ها، دو هزار ساعت کشف شد. پیتر واتسون روزنامه نگار انگلیسی تعریف کرده که چگونه در نیویورک، کشیش Lorenzo Zorza، دیپلمات واتیکان در سازمان ملل، در سال 1979 به خاطر حمل تابلوهای قدیمی ربوده شده ایتالیایی تحت پوشش کیسه سیاسی، در قبال هشت هزار دلار به آمریکا، دستگیر شد.

ص: 102

کنوانسیون وین حمل و نقل اسلحه به وسیله پست سیاسی و در عین حال باز کردن و بازرسی آن را نیز ممنوع می کند. در عمل، کنوانسیون وین هم از سوی دولت های سوءاستفاده کننده هم از سوی کسانی که در صدد پنهان کردن این سوء استفاده ها، از باز کردن کیسه ها امتناع می ورزند، نقض می شود. مثلا در پاکستان وقتی که پاکستانی ها وارد سفارت عراق شده و اسلحه های مزبور را کشف نمودند به کنوانسیون وین بی توجهی کردند. یا نیجریه وقتی که کیسه های سیاسی را برای جلوگیری از فرار سرمایه کنترل می نماید، به کنوانسیون بی توجهی می کند. همین انگلیسی ها با اشعه ایکس، مخفیانه بسته های مشکوک سفارتخانه ها را بازرسی می کنند و به دلیل بی اعتمادی، بسته های سفارتخانه ها که از لهستان، چین و کوبا می آیند را ناپدید می کنند. از این رو به خاطر این سوءاستفاده های دیپلماتیکی دولت تاچر پیشنهاد کرد که در کنوانسیون وین تجدید نظر شود اما امید زیادی بدان نیست؛ چرا که تصویب کنوانسیون شش سال به طول انجامید و اصلاح آن حداقل ده سال طول می کشد و تازه وتوی شوروی تقریبآ حتمی است و خود کشورهای غربی نیز خیلی زیر بار چنین محدودیت هایی نخواهند رفت؛ زیرا به نظر آنها چنین محدودیت هایی تبعیض آمیز و در نهایت به نفع جهان سوم خواهد بود. از این رو روابط ارزشمند اقتصادی، سیاسی، استراتژیکی آنها ایجاب می کند تا در این خصوص مصالحه کرده و منافع کلان خود را به خاطر چند لانه دیپلماتیک آدم کشان به خطر نیاندازند.(1)

ص: 103


1- . مجله اسپرسو، شماره 20، بخش خارجی، ص 37 و ص 39. رم: فرانچسکو روسو.

و: در اسپانیا!

علاوه بر مطبوعات ایتالیا، در روزنامه ایل تمپو اسپانیا، ضمن یک مقاله مفصل درباره تروریسم اسلامی چنین آمده است: ...در این جریان - کشف طرح حمله به هواپیمای سعودی - سازمان جاسوسی اسرائیل «موساد» اطلاعات لازم را در اختیار «مأمورین مخفی اسپانیا» قرار داده است.

...پلیس بارسلون، با همکاری اف. بی. آی، پلیس داخلی آمریکا، یکی از جعل کنندگان تحت تعقیب اروپا به نام ساندر الکساندر را به همراه دو شهروند ایرانی که برای وی مشتری فراهم می کردند، دستگیر نمود.

...«سرویس های اطلاعاتی فرانسه» دیپلمات اسلامی - خسروشاهی - را مسئول مرگ ژنرال اویسی می دانند.

... دولت ایتالیا در گردهمایی فوق العاده «کمیسیون بین المللی امنیت» که در اوایل سال جاری تشکیل گردید مسئول پیگیری این امر - قتل اویسی - شد.

...اقامتگاه خسروشاهی به گونه ای است که آنان را از چشمان جستجوگر «پلیس ایتالیا» و «سرویس های اطلاعاتی کشورهای دیگر»، که علاقمند به دانستن چگونگی فعالیت های مرکز فرهنگی اسلامی اروپا هستند، محفوظ می دارد.

...از فعالیت های نه چندان دیپلماتیک خسروشاهی و ارتباطش با تروریست های اسلامی در اروپا برای اولین بار روزنامه ساندی تایمز چاپ لندن با استناد به منابع «ضد جاسوسی انگلیس» صحبت به میان آورد.

...«سرویس های اطلاعاتی ناتو»، اظهار اطمینان کردند که بیش از دویست تن از کشورهای مختلف خاورمیانه که در خدمت دولت آیت الله خمینی هستند، توانسته اند خود را از طریق ویزاها و گذرنامه های جعلی به ایالات متحده برسانند.

...مردان انتحاری «الله»، همینطور برای ربودن و یا خرابکاری در هواپیماهای کشورهای مخالف «توسعه طلبی خمینی» تمرین می کنند.(!)

* * *

ص: 104

...تا اینجا آنچه که نقل شد، بخشی از نوع اتهامات و اکاذیب محافل امپریالیسم غربی بر ضد رهبری انقلاب اسلامی، امام خمینی و بعضی از افراد و شخصیت های تأثیرگذار در پیشبرد اهداف انقلاب را نشان می دهد.

قلم به مزدان مطبوعات غربی، با استناد به گزارش مجعول یک روزنامه نگار ایرانی وابسته به ساواک و سیا، به داستان پردازی و قلم فرسایی و اضافه نمودن جعلیات پرداخته و آنچه را که هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد، به خورد خلق الله غرب به ویژه مردم ایتالیا دادند... اما این تلاش های مذبوحانه هرگز به نتیجه نرسید و صدور انقلاب اسلامی، به مفهوم واقعی و معنوی و درونی آن، تحقق یافت و به همین دلیل است که ما امروز شاهد شیوع «اسلام هراسی» و «ایران هراسی» در غرب و استمرار جنگ و خون ریزی وحشیانه گروه های به ظاهر مسلمان و تروریستی و البته وابسته به امپریالیسم مانند: طالبان، القاعده، داعش، جبهه النصره و ده ها سازمان و گروه دیگر، با نام های گوناگون هستیم که آثار عملیات و فجایع ضد بشری و ضد اسلامی آنان را، همه مردم دنیا، همه روزه شاهد هستند... و بدین ترتیب باید پرسید: چه کسانی تروریست هستند؟ رهبری انقلاب اسلامی و شخصیت های اسلام گرای ایرانی یا مزدوران امپریالیسم غربی و ارتجاع عرب؟...

ص: 105

ص: 106

3. بازتاب جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی با حضور نخست وزیر و وزیر کشور ایتالیا در مطبوعات

اشاره

ص: 107

ص: 108

«جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ایتالیا»

روزنامه لا استامپا، La Stampa، مورخ10 ژانویه 1984 (سند شماره 21)

طی نشست شورای عالی امنیت عمومی در رابطه با این فرضیه بحث شد که آیا خمینی تروریست ها را در ایتالیا جذب می کند؟ سفارت «ایران» در رم این موضوع را تکذیب و تکرار می کند: «همه این موارد تهمت و افتراست.»

امکان این که در رم، و به طور کلی در ایتالیا، «مأمورین جذب» برای استخدام تروریست های انتحاری آینده اقدام کنند، شاید بی پایه نباشد. این یک احتمال است و ارگان های امنیتی ایتالیا آن را نادیده نگرفته اند؛ زیرا چند روز قبل در مقر دولتی به این مسئله، که به موضوع کلی تر نظم عمومی ارتباط پیدا می کند، اشاره شده است.

لوئیجی اسکالفارو، وزیر کشور، در پاسخ به سئوالی پیرامون افشاگری های روزنامه انگلیسی ساندی تایمز اظهار داشت: «در رابطه با این موضوع فقط این را می توانم بگویم که طی نشست عالی با رئیس شورای وزراء گفتگو کردیم.» جلسه ای که به آن اشاره شد مربوط می شود به جلسه پنج شنبه گذشته در کاخ نخست وزیری که در آن علاوه بر کراکسی (نخست وزیر) و اسکالفارو (وزیر کشور)، وزیر دادگستری، رئیس پلیس، فرمانده ژاندارمری، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خارجی و رئیس کل انستیتوهای جرم نیز حضور داشتند.

واکنش ها، همانند سخنان اسکالفارو، بسیار محتاطانه می باشد. وزارت امور خارجه - به طرز ناباورانه ای - هیچ تفسیری از مقاله روزنامه ساندی تایمز انگلیس

ص: 109

ارائه نمی دهد. همینطور کاخ نخست وزیری نیز این رویه را در پیش گرفته، وزیر کشور طی سخنانی گفت: حتی اگر خبر روزنامه ساندی تایمز بررسی های تازه ای را بطلبد، معذالک موضوع آنقدر حساس می باشد که اجازه موضع گیری یا ارائه تحلیل های عجولانه را نمی دهد.

اما بر عکس، پاسخ سفارت ایران در واتیکان، بسیار شدید و همراه با خشم می باشد.

سید هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان، که با افشاگری های ژورنالیستی به عنوان یکی از مسئولین جذب تروریست فرضی معرفی شده است، در این ایام در محل مأموریت خود نیست، اما در غیاب او نمایندگی سیاسی تهران در رم یادداشتی منتشر می کند. در این یادداشت آمده است: «سفارت ایران در واتیکان مانند هر نمایندگی سیاسی دیگری، به ایفای وظایف خود مشغول می باشد. اما آنچه که مربوط به سفیر، که یک مقام روحانی است، می شود این است که برای ایشان ارتقاء و گسترش ارزش های معنوی و تحکیم روابط دینی و فرهنگی با دنیای مسیحی از اهمیت ویژه ای برخوردارمی باشد».

تکذیب سفارت ایران در رم، «سیاسی»تر است؛ چرا که از «ساز تبلیغاتی» امپریالیست ها و صهیونیست ها خبر می دهد و معتقد است کوچکترین دلیلی برای تأیید خبر روزنامه انگلیسی وجود ندارد و نیز هیچ دلیلی برای اثبات مسئولیت ایران در سوءقصدهای بیروت و کویت در دست نیست. این سفارت همچنین اعلام نموده است که علاوه بر اعتراض سیاسی علیه کسانی که «این اتهامات بی اساس» را منتشر نموده اند، در محافل رسمی و قانونی اقامه دعوا خواهد کرد.

اما گروه وابسته به «مقاومت» ضد خمینی در ایتالیا خیلی معتقد نیست که سند «ساندی تایمز» بی اساس باشد.

در کشور ما بین 15 تا 20 هزار ایرانی زندگی می کنند، که اکثریت آنها هیچ علاقه ای

ص: 110

نسبت به رژیم تهران ندارند. به ویژه منابع «مقاومت» اظهار می دارند که سفیر در واتیکان، قبل از تصدی پست فعلی در وزارت ارشاد تهران، جایی که اعمال سانسور می کرده، مشغول به فعالیت بوده است. همین منابع از وجود مراکز طرفدار خمینی در شهرهای اصلی ایتالیا، بیشتر در جنوب و به ویژه در کاتانیا صحبت می کنند که شهر پایه برای ایتالیای جنوبی محسوب می شود و جایی است که پیروان آیت الله ارتباطات تنگاتنگی با دانشجویان لیبیایی دارند. دیگر نقاط تجمع نیز علاوه بر تورینو و میلان، شهرهای رم و پروجا می باشند.

«افشاگری های ساندی تایمز»

روزنامه ایل پیکولو،Il Piccolo ، (سند شماره 22)

کراکسی پیش از این از موضوع کامیکازهای ایرانی در ایتالیا مطلع شده است. در این خصوص رد پای غیر قابل تأیید «کارلوس» مشاهده می گردد.

از فرضیه وجود یک پایگاه استخدام تروریست های ایرانی در رم، که یکشنبه گذشته از سوی «ساندی تایمز» قوت گرفت، دولت ایتالیا نه تنها بی خبر نبوده است، بلکه برعکس در این رابطه، طی جلسه سران در کاخ نخست وزیری و به ریاست کراکسی - نخست وزیر - بحث و بررسی به عمل آمده است.

اسکالفارو، وزیر کشور، صبح دیروز در پاسخ به سئوالی در ارتباط با افشاگری های روزنامه انگلیسی گفت: «فقط می توانم بگویم که در این خصوص، در نشست سران با رئیس شورای وزراء گفتگو شد...»

پنج شنبه گذشته در کاخ نخست وزیری، جلسه ای برای بحث درباره نظم عمومی، امنیت داخلی، مبارزه با جنایات سازمان یافته و مسئله زندان ها تشکیل شد. در این جلسه علاوه بر کراکسی و اسکالفارو، وزیر دادگستری، رئیس پلیس، فرمانده پلیس ضربتی - کاربینری - نیز شرکت داشتند. در ضمن، افشاگری های روزنامه انگلیسی،

ص: 111

واکنش های مختلفی را در پایتخت موجب گردید: عکس العمل دولت بسیار محتاطانه بود، به همان اندازه واکنش نمایندگی سیاسی ایران تکان دهنده و غضب آلود بود که مقاله ساندی تایمز را «سراپا یک افترا خواند». سفارت ایران اعلام کرد که علیه مطبوعاتی که در این جریان شرکت کرده و یا قصد شرکت دارند، اعتراض قانونی و اقامه دعوا خواهد کرد. به نظر روزنامه انگلیسی «احتمالاً یکی از دو مرکز تشکیلاتی شبکه تروریستی ایرانی در اروپا، که قادر است حملات انتحاری را علیه اهداف غربی را به عمل آورد، در رم قرار دارد و احتمالا مرکز دیگر در لندن می باشد. در رم یک مأمور جذب منصوب شده است که فرانسه و اسپانیا را نیز تحت پوشش خود دارد.»

«کارلوس»، شبح حاکم بر تروریسم بین المللی در قرن حاضر، به طور غیر قابل تأییدی روی این قضیه سایه افکنده است.

وزارت امور خارجه ایتالیا در این خصوص بسیار محتاط بوده و هیچ گونه تحلیلی ارائه نمی دهد و تنها به این جمله بسنده می کند که: «در صورت صحت قضیه، این موضوع به سرویس های امنیتی داخلی مربوط می شود!»

برعکس، در سفارت ایران در ایتالیا، با خشم با این موضوع برخورد شد. یک سخنگوی سفارت گفت: «از روز اول پیروزی جمهوری اسلامی ایران، کوشش هایی پی در پی برای بی اعتبار کردن انقلاب اسلامی و امام خمینی صورت گرفته است. امپریالیست ها و صهیونیست ها تبلیغاتی به عمل آوردند و توطئه هایی فراهم کردند که نه تنها نشانه ضعف ما نیست، بلکه نشانه ضعف کسانی است که از انقلاب ما در ترس و هراسند. کوچکترین دلیلی برای تأیید خبر روزنامه انگلیسی وجود ندارد و نیز هیچ دلیلی برای اثبات مسئولیت ایران در سوءقصد بیروت و کویت در دست نیست. در این میان نقش مطبوعات ایتالیایی شگفت آور است که حتی نام استخدام کننده فرضی تروریست ها یعنی سفیر ایران در واتیکان، سید هادی خسروشاهی، را به میان آورده اند.»

ص: 112

«جنایات سازمان یافته»

روزنامه ایل پیکولو،Il Piccolo ، (سند شماره 23)

«دولت در این خصوص پیش از این، یعنی پنجشنبه گذشته، گفتگو کرده است. اسکار اسکالفارو، وزیر کشور، می گوید که فرضیه فعالیت یک مرکز استخدام «کامیکاز» ایرانی در رم وجود دارد.

آخرین نشست در کاخ نخست وزیری به ریاست تبینو کراکسی، پیرامون نظم عمومی، امنیت داخلی، مبارزه با جنایات سازمان یافته و مسأله زندان ها متمرکزگردید.

به طور کلی دولت ایتالیا از افشاگری های یکشنبه گذشته «ساندی تایمز» بی خبر نبوده است. وزارت امور خارجه مانند گذشته از ارائه هرگونه تفسیری در این خصوص خودداری و به این نکته اکتفا می نماید: «واضح است که سرویس های امنیتی ما غیر قابل نفوذ می باشند.»

از سوی دیگر، کسی از این خبر که یکی از دو مرکز تشکیلاتی تروریستی در رم قرار دارد، تعجب نمی کند اما احتیاط وزارت امور خارجه ایتالیا بیشتر بدین خاطر است که نمی توان با قاطعیت گفت که یکی از رؤسای مرکز استخدام تروریست، خود سفیر ایران در واتیکان، یعنی سید هادی خسروشاهی است.

از سوی دیگر، سفارت ایران طی نامه ای به روزنامه کوریره دلا سرا قویاً این موضوع را تکذیب کرد. در این نامه آمده است: «سفیر که یک مقام روحانی است، ارتقاء ارزش های معنوی و تحکیم روابط دینی و فرهنگی با دنیای مسیحی را بسیار مهم می داند.»

همچنین در سفارت ایران گفته شد که: «مقاله هفته نامه انگلیسی سراپا کذب و یک افترا می باشد. از روز اول پیروزی جمهوری اسلامی ایران کوشش هایی پی در پی برای بی اعتماد کردن انقلاب اسلامی و امام خمینی صورت گرفته است که به تبلیغاتی

ص: 113

که امپریالیست ها و صهیونیست ها بر پایه تهمت های بی اساس انجام داده اند، مربوط می شود. کوچکترین دلیلی مبنی بر صحت خبر روزنامه انگلیسی وجود ندارد و نیز هیچ دلیلی برای اثبات مسئولیت ایران در سوءقصدهای بیروت و کویت در دست نیست.»

در کل، نمایندگان امام خمینی در کل اروپا همه اتهامات را تکذیب می کنند.

«پایگاه تروریست های ایرانی در رم»

روزنامه ایل جورناله دی سیسیلیا، Il Giornale di Sicilia، مورخ 10/1/ 1984 (سند شماره 24)

وجود پایگاه داوطلبین تروریست های ایرانی در رم، که یکشنبه گذشته توسط ساندی تایمز مطرح گردید، برای دولت ایتالیا تازگی نداشته بلکه در جلسه گذشته کاخ کیجی موضوع توسط آقای کراکسی بررسی گردیده است. در این باره از وزارت کشور، آقای اسکالفارو سؤال شد که وی اینگونه جواب داد: «فقط می توانم بگویم که مطمئناً در این خصوص با نخست وزیر بحث شده است.»

در خصوص افشای روزنامه انگلیسی دو واکنش وجود دارد، یکی دولت که بسیار محتاطانه برخورد نموده و دیگری عکس العمل دیپلمات های ایرانی که بسیار خشم آلود بوده است، آنها اظهار نموده اند که از این روزنامه به مراجع ذی صلاح مطبوعاتی شکایت خواهند نمود به دلیل اینکه مطالب منتشره، فاقد هرگونه مدرکی بوده است.

بنا به نظر روزنامه انگلیسی، یکی از دو مرکز تشکیلاتی اروپا در رم و مرکز بعدی در لندن قرار دارد، همچنین در فرانسه و اسپانیا نیز مراکز تشکیلاتی وجود دارند. گفته می شود که در کلیه این برنامه ها، یک تروریست خطرناک بین المللی به نام کارلوس نقش دارد. دولت در این زمینه، محتاطانه اعلام موضع نموده ولی برعکس،

ص: 114

سفارت ایران در رم با خشم زیادی برخورد نموده و اعلام کرده است که از آغاز اولین روز جمهوری اسلامی تاکنون فعالیت هایی در راستای بی ارزش کردن امام خمینی و انقلاب اسلامی صورت گرفته است و این یک برنامه ریزی دقیق از طرف امپریالیست ها و صهیونیست ها می باشد. این اتهامات، ضعف ایران را ثابت نمی کند بلکه ضعف دولت هایی را نشان می دهد که از انقلاب اسلامی می ترسند. در این رابطه حداقل مدرکی که بتواند ادعای روزنامه انگلیسی را تأیید نماید وجود ندارد همچنان که در اتهاماتی که در مسائل لبنان و کویت به ایران نسبت دادند، کوچکترین مدرکی وجود نداشت.

«به خاطر افشاء: دیپلمات ها از کوره در رفتند!»

ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 10 ژانویه (سند شماره 25)

اسکالفارو (وزیر کشور ایتالیا): «ما از تهدیدات تروریست های ایرانی بی خبر نبودیم.» رم - 9 ژانویه.

دولت ایتالیا از وجود احتمالی یک شبکه تروریستی برای استخدام تروریست های ایرانی بی خبر نبوده است و در طول جلسه ای که به ریاست «کراکسی» در کاخ نخست وزیری تشکیل شد، این احتمال مورد بحث قرار گرفت.

وزیر امور داخلی به این مسأله اشاره کرد و گفت: «من فقط می توانم بگویم که در طول جلسه با حضور نخست وزیر درباره این مسأله گفتگو کردیم.»

پنج شنبه گذشته در کاخ نخست وزیری، جلسه ای برای بحث درباره نظم عمومی، امنیت داخلی، مبارزه با جنایات و مسأله زندان ها تشکیل شد. در این جلسه علاوه بر کراکسی و وزیر کشور ایتالیا، وزیر دادگستری، رئیس پلیس ایتالیا، رئیس پلیس ضربتی - کاربینری - شرکت داشتند...

افشای روزنامه انگلیسی ساندی تایمز باعث بروز یک سری عکس العمل های

ص: 115

مختلف در رم شد. عکس العمل دولت ایتالیا خیلی با احتیاط بود. اما نمایندگی دیپلماسی ایران واکنش خیلی شدیدی در این زمینه نشان داد و گفت: «این مقاله سراپا توهین می باشد و علیه مطبوعاتی که در این جریان شرکت نموده اند، شکایت خواهیم کرد.»

سخنگوی سفارت ایران در «کامیلوچیا»، در حالی که از کوره در رفته بود، گفت : «از نخستین روز پیروزی جمهوری اسلامی ایران، کوشش هایی پی در پی برای بی اعتبار کردن انقلاب و امام خمینی صورت گرفته است. امپریالیست ها و صهیونیست ها تبلیغاتی به عمل آوردند و توطئه هایی فراهم کردند که نشانه ضعف کسانی است که از انقلاب ما می ترسند. کوچکترین دلیلی برای تأیید خبر روزنامه انگلیسی وجود ندارد و نیز هیچ دلیلی برای اثبات مسئولیت ایران در سوء قصد بیروت و کویت در دست نیست. در این میان نقش مطبوعات ایتالیایی شگفت آور است که حتی نام استخدام کننده فرضی تروریست ها، یعنی سفیر ایران در واتیکان سید هادی خسروشاهی، را آورده اند. این روش اطلاع دادن خبر نیست. بنابراین نمایندگی ایران تمامی مسائل فوق را تکذیب می کند و از سفیر محترم دفاع می نماید.»

این سفارت اعتراض دیپلماتیک نموده و حتی از سوی سفارت ایران در واتیکان اعلام می نماید که شکایت خواهد نمود. سفیر ایران در واتیکان فعلا در رم نیست.

«کامیکازهای ایرانی»

روزنامه لا رپوبلیکا،La Repubblica ، مورخ 10 ژانویه (سند شماره 26)

وزیر کشور ایتالیا «اسکالفارو» درباره این مسأله - کامیکازهای ایرانی - و هم چنین مسائل مربوط به امنیت داخلی کشور و اقدام های جنایتکارانه، در جلسه امنیت کشور صحبت کرد.

دولت ایتالیا از وجود یک مرکز استخدام تروریست های ایرانی که درباره آن،

ص: 116

روزنامه «ساندی تایمز» مقاله ای درج کرده، بی خبر نبوده است. وزیر کشور این مطلب را اعلام کرد و بدون آنکه وارد جزئیات بشود، فقط گفت: «ما در طول جلسه ای که پنج شنبه گذشته برای بحث درباره مسئله امنیت کشور و مبارزه با جنایات تشکیل شد با نخست وزیر کراکسی پیرامون مسأله کامیکازهای ایرانی گفتگو کردیم».

دیروز «ساندی تایمز» نوشته بود که ایران توسط عاملین خود در لندن و رم، مسلمانان جوانی را استخدام می کند تا به آنها روش تروریسم انتحاری را آموزش دهد. از این روش در بیروت در سوءقصد علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها و در شهر «صور» در جنوب لبنان علیه نیروهای اسرائیلی استفاده شده بود.

عکس العمل نمایندگان دیپلماتیک ایران در اروپا درباره خبر ساندی تایمز خیلی تند بود. در رم سفارت ایران در واتیکان اعلامیه ای منتشر ساخت و در این اعلامیه استخدام تروریست ها را از سوی ایران تکذیب نمود. گفته می شود که فعلا سفیر ایران، رئیس مرکز آموزش تروریست ها، در واتیکان نیست.

«مرکز جذب تروریست»

روزنامه ایل سکولو، Il Secolo، مورخ 10 ژانویه 1984 (سند شماره 27)

سفارت ایران در رم به شدت تکذیب نموده و اعلام می کند که نسبت به این موضوع اعتراض رسمی خواهد کرد. هفته گذشته در «جلسه عالی» نظم عمومی به ریاست کراکسی، نخست وزیر، در خصوص این احتمال بحث شد.

درست است که این مسأله در حد یک احتمال است اما بی اساس نمی باشد، همانگونه که اسکار لوئیجی اسکالفارو وزیر کشور در خلال سخنان مبهم خود می گوید: «امکان دارد که در رم یک مرکز جذب تروریست ایرانی وجود داشته باشد.» این فرضیه، که خود به خود ناراحت کننده است، یکشنبه گذشته از سوی روزنامه لندنی «ساندی تایمز» مطرح گردید.

ص: 117

اسکالفارو در پاسخ به خبرنگاران در این خصوص گفت: «فقط می توانم بگویم که در نشست با رئیس شورای وزراء در این خصوص بحث و گفتگو شد.» جلسه ای که اسکالفارو به آن اشاره می کند پنج شنبه گذشته در کاخ نخست وزیری برگزار گردید که به نظم عمومی، امنیت داخلی، مبارزه با جنایات بزرگ و مسئله زندان ها اختصاص یافته است. در این نشست علاوه بر کراکسی و اسکالفارو، وزیر دادگستری، فرمانده پلیس، فرمانده ژاندارمری، مدیر Sismi، مدیر Sisde و مدیر کل انستیتوهای جرایم مسلحانه نیز حضور داشتند.

این خبر هشدارآمیز، واکنش هایی را در پی داشت. سفارت ایران ضمن اینکه این مقاله را سراپا یک «افترا» خوانده اعلام نمود به دولت انگلیس نیز اعتراض سیاسی خواهد کرد.

به نظر روزنامه انگلیسی، در رم احتمالا یک شبکه تروریستی ایرانی فعالیت می کند که قادر است حملات انتحاری علیه اهداف غربی انجام دهد.

یک مرکز دیگر نیز احتمالا در لندن قرار دارد. در رم یک «مسئول استخدام» فعالیت می کند که فرانسه و اسپانیا را نیز تحت پوشش خود دارد. از نظر «ساندی تایمز» کارلوس، شبح حاکم بر تروریسم بین المللی در قرن حاضر، به طور غیر قابل تأییدی روی این قضیه سایه انداخته است.

یک آژانس خبری به نقل از محافل مقاومت ایران می نویسد :

«بسیاری از فعالین طرفدار خمینی، همانگونه که در گزارش ساندی تایمز هم آمده است، با پوشش های مختلف و با هدف کنترل فعالیت جنبش های مخالفین امام و شاید برای انجام تخریب و سوءقصد به ایتالیا آمده اند.» همین محافل معتقدند که نقشه طرفداران خمینی در کشور ما وسیع می باشد. گفته می شود مراکزی تقریبآ در تمامی شهرهای اصلی، به ویژه در جنوب، در کاتانیا، مسینا، پالرمو، رجو کالابریا وجود دارد.

طبق گفته این منابع، مراکز طرفدار خمینی در کاتانیا، به عنوان شهر پایه برای

ص: 118

جنوب ایتالیا، دوستی تنگاتنگی حتی با جوانان لیبیایی، دانشجویان یا افرادی از دیگر اقشار دارند.

دیگر «مراکز فعال» احتمالا طبق همین منابع، ناپل، پروجا، تورینو، میلان و پادوامی باشد.

در ارتباط با کل این قضیه، که برملا کننده فعالیت تروریستی در ایتالیا و اروپا می باشد، وزارت امور خارجه هیچگونه تحلیل سیاسی ای ارائه نمی کند. وزارت امور خارجه همچنین می گوید که در صورت صحت در این قضیه نیز می باید سرویس های امنیتی داخلی اقدام نمایند.

«رم، مرکز کامیکازهای ایرانی»

روزنامه ایل تیرنو، Il Tirreno، مورخ 10/1/1984 (سند شماره 28)

در جلسه ای که دولت با حضور اسکالفارو وزیر کشور و آقای کراکسی نخست وزیر در کاخ نخست وزیری تشکیل داد در خصوص وجود احتمالی کامیکازهای ایرانی، امنیت داخلی، مبارزه تبهکاران و مشکلات زندان ها بحث به میان آمد. دولت از مطالب افشا شده در روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» بی اطلاع نبوده است. هیچ کس از شنیدن خبر وجود مرکز تشکیلات تروریستی در رم متعجب نمی گردد. از سوی دیگر در این خصوص، سفیر ایران در واتیکان آقای سید هادی خسروشاهی از طرف مرکز دیپلماسی و نیز از طرف مرکز فرهنگی - اسلامی اروپا، ضمن ارسال نامه ای به روزنامه کوریره دلا سرا اتهامات وارده را مردود شمرد. آقای خسروشاهی روحانی بلندپایه ایرانی، ضمنآ یادآوری می نماید که ایشان یک سفیر با اختیارات والای مذهبی است که وظیفه سنگین و خطیر ایشان تبیین اسلام و برقراری رابطه معقول و فرهنگی با دنیای مسیحیت می باشد و نیز اضافه می نماید که مطالب روزنامه «ساندی تایمز» سراپا دروغ و تهمت می باشد و این تازگی ندارد؛ زیرا

ص: 119

دشمنان از اولین روز پیروزی انقلاب اسلامی با مطرح کردن این اتهامات بی اساس، سعی در بی اعتبار کردن امام خمینی و انقلاب کرده اند که از توطئه های هماهنگ امپریالیست ها و صهیونیست ها می باشد و به هیچ وجه مدرکی دال بر تأیید مطلب روزنامه ساندی تایمز وجود ندارد، همانگونه که مدرکی که مسئولیت ایران را در سوءقصدهای بیروت و کویت ثابت کند وجود نداشت. در هر حال از سوی نمایندگان دیپلماسی امام خمینی در اروپا این مطالب تکذیب گردیده است.

ص: 120

بیانیه وزارت کشور

دفتر مطبوعات (سند شماره 29)

امروز صبح اسکار لوئیجی اسکالفارو وزیر کشور، در کاخ وزارت کشور، عالیجناب حیدری خواجه پور(1) را، که درخواست ملاقات فوری برای شفاف نمودن

موضع کشورش در ارتباط با خبر مطبوعات خارجی مبنی بر حضور مأمورین تروریستی ایرانی فعال در ایتالیا داشت، به حضور پذیرفت. وزیر اسکالفارو ضمن استماع اظهارات سفیر که در کنفرانس مطبوعاتی 11 ژانویه گذشته مطرح شده بود و در ملاقات امروز نیز مجددآ تکرار گردید، به نوبه خود، اظهار داشت که در روزهای گذشته، در پاسخ به سئوالات روزنامه نگاران پیرامون تروریسم بین المللی هرگز به ایران اشاره نکرده است.

سپس وزیر اسکالفارو، در فضای روابط خوب موجود میان دو کشور، ضمن ابراز رضایت و آرزوی بهبود روابط، از عالیجناب حیدری خواجه پور برای ابراز آمادگی کامل دولت متبوعش در خصوص همکاری در مبارزه علیه هر نوع تروریزم، تشکرنمود.

رم - 13 ژانویه

1984

ص: 121


1- . آقای حیدری سفیر ایران در ایتالیا بود. این بیانیه پس از ملاقات نامبرده با وزیر، از طرف وزارت کشورایتالیا، صادر و منتشر شد.

«انگلستان و سلاح شیمیایی»

روزنامه ایل جورناله دی برشا، Il Giornale di Brescia، (سند شماره 30)

«ایرانی ها انگلستان را به تجهیز بغداد به سلاح شیمیایی متهم می کنند» و این شکایت، پاتک تهران به خبر لندن، مبنی بر این که احتمالا سفارت خانه های تهران در لندن و رم مراکز استخدام تروریست هستند، می باشد.

در این گزارش ضمن اشاره به تشدید بحران در روابط تهران - لندن و اعلام دولت ایران مبنی بر تجهیز عراق به سلاح شیمیایی از سوی دولت انگلیس آمده است که چند روز قبل «ساندی تایمز» گزارشی را منتشر نموده که طی آن سفارت خانه های ایران در لندن و واتیکان به عنوان مراکز استخدام تروریست های اسلامی معرفی شده اند. این خبر بلافاصله از سوی تهران تکذیب شد.

* * *

...البته در آن زمان، محافل سیاسی غرب، سعی کردند که افشای جنایات دولت انگلیس در تجهیز رژیم تبهکار بعثی عراق، با سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی را، «حمله متقابل ایران» در قبال به اصطلاح «افشای ساندی تایمز»! بنامند، ولی حقیقت امر چیز دیگری بود. ایران به طور مستند می دانست که انگلستان و چند کشور اروپایی دیگر مانند: آلمان و فرانسه، علاوه بر دولت آمریکا، رژیم عراق را با سلاح های شیمیایی و بیولوژیک تجهیز کرده اند تا از پیشرفت سریع و قطعی نیروهای رزمنده ایرانی برای بازپس گیری اراضی اشغال شده توسط رژیم عراق، جلوگیری کنند... این حقیقت پس از پایان جنگ به طور کامل و مستند توسط مراکز اسناد و محافل سیاسی غربی افشا شد و اسناد و مدارک آن در مطبوعات منتشر گردید... اسناد منتشر شده توسط «ویکی لیکس» هم غرب را، که مدعی هواداری از حقوق بشر است، رسوا کرد... علاقمندان به تفصیل موضوع، می توانند به اسناد ویکی لیکس مراجعه نمایند.

ص: 122

4. تکذیب مطالب «ساندی تایمز» / شکایت علیه مطبوعات منعکس کننده مقاله ساندی تایمز / آراء دادگاه - محکومیت ساندی تایمز / عذرخواهی رسمی ساندی تایمز

اشاره

ص: 123

ص: 124

«سفیر ایران نزد اسکالفارو»

روزنامه ایل رستو دل کارلینو، Il Resto del Carlino، (سند شماره 31)

اسکالفارو، وزیر کشور روز گذشته خواجه پور سفیر ایران، که تمایل داشت موضع کشورش را در رابطه با خبر مطبوعات خارجی در خصوص حضور مأمورین تروریست ایرانی در ایتالیا روشن نماید، به حضور پذیرفت.

طبق اطلاعیه، وزارت کشور اعلام می دارد: وزیر از منویات سفیر که طی روز چهارشنبه اعلام و در ملاقات امروز نیز تکرار شد، مطلع گردید. وزیر کشور سپس از سفیر به خاطر ابراز آمادگی دولت متبوعش مبنی بر همکاری همه جانبه در مبارزه علیه تروریسم، تشکر نمود.

روزنامه کوریره دل جورنو، Corriere del Giorno، (سند شماره 32)

این روزنامه نیز ضمن درج خبر مربوط به ملاقات سفیر ایران با وزیر کشور می افزاید: وزیر کشور توضیح داد که در پاسخ به خبرنگاران طی روزهای گذشته در ارتباط با تروریسم بین المللی، هرگز به ایران اشاره نکرده است.

روزنامه ایل پیکولو،Il Piccolo ، مورخ 14 ژانویه 1984 (سند شماره 33)

این روزنامه نیز به ملاقات سفیر ایران با وزیر کشور ایتالیا و تأکید وزیر کشور در خصوص نام نبردن از ایران اشاره می کند.

ص: 125

روزنامه اسرواتوره رومانو، L'Osservatore Romano، (سند شماره 34)

این روزنامه به عنوان ارگان رسمی واتیکان، که جایگاه ویژه ای در صحنه جهانی دارد، مطالبی مشابه روزنامه های دیگر منتشر نموده است که حاکی از موضع واتیکان در قبال اخبار کذب رسانه های طرفدار استکبار به ویژه ساندی تایمزمی باشد.

«ایران، مظلوم و ظالم»

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 15/3/1984 (سند شماره 35)

مدیر محترم، با درود

از مقالاتی که در ماه ژانویه در روزنامه شما (شماره 23 و 30) در ارتباط با شخص اینجانب به قلم آقای رحمت خسروی و شخصی به نام حسین نقدی درج شده بود، پس از بازگشت از لندن مطلع شدم. از موضع منصفانه روزنامه شما در مقابل اکاذیب و توهین های امپریالیسم، تشکر می کنم. بدون اشاره به علل و انگیزه های شخصی که آقای نقدی را وادار به نوشتن نامه اش کرده، ترجیح می دهم به عنوان پاسخ، یک نسخه از نامه ام را به «ساندی تایمز»، برای شما ارسال نمایم.

به امید اینکه انتشار آن از سوی شما، به خوانندگان آگاه شما کمک کند تا ماهیت توطئه امپریالیسم غربی علیه ملت های مستضعف جهان را بهتر بشناسند.

با تشکر از شما، فرصت را غنیمت شمرده و درودهای خود را به شما تقدیم می دارم.

به امید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین

سید هادی خسروشاهی

سفیر جمهوری اسلامی ایران - واتیکان

یادداشت روزنامه :

با تشکر فراوان از ارسال «تصویر» نامه ایشان به ساندی تایمز.

ص: 126

«ترور مذهبی: حرکت ها و اهداف»

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 24 ژانویه 1984 (سند شماره 36)

اهداف استراتژیک «تروریسم نو»، غرب و به طور کلّی بنیادهای غربی است. این تروریسم به طور اخص اروپا را تهدید می کند.

به نظر می رسد که موتور این تروریسم، ایدئولوژی مذهبی رژیم افراطی ایران می باشد. سوءقصدهای انتحاری در بیروت علیه نیروهای آمریکایی و فرانسوی به طور ملموس نشان می دهد که یک خط مشی خشن و متزلزل کننده با اهداف بالایی وجود دارد. دلیل و منطق این ترورها و جنگ طلبی ها در سطح جهانی، فناتیزم خمینی است.

اعضای انجمن های دموکراتیک ایرانی در غرب از چند ماه پیش، ورود عوامل ایرانی به عنوان دانشجویان بورسیه ای را محکوم کردند.

«استخدام» این عوامل اینگونه می باشد :

جوانانی که به آنها اجازه داده می شود تا در خارج از کشور به دانشگاه وارد شوند، قبل از خروج، امتحانات خیلی دشواری از نظر مکتبی و روحی از آنها به عمل می آید. در عمل، آنها اعضای گروهی می شوند که می شود در آینده در چارچوب فعالیت های خمینیستی از آنها استفاده کرد. آنها کامیکازهایی بالقوه هستند و در انتظار فرمان «الهی» می باشند تا وارد عمل شوند. در ضمن از آنها به عنوان آزمایش، علیه تبعیدشدگان سیاسی در خارج استفاده می شود. همه این کارها در ازای وجه ناچیزی صورت می گیرد که تنها با این وجه ناچیز 15 یا 20 نفر از آنها می توانند در یک مکان محدود با هم به سختی زندگی کنند.

در مکتب افراطی ها، شهرهای اروپایی کافر و فاسد هستند و آنها را باید به نام «تطهیر اسلامی» نابود کرد.

ص: 127

افشای «ساندی تایمز» در تاریخ 8 ژانویه در این زمینه بسیار پر معنی است و تهران آن را به طور خشن و تهدیدآمیزی تکذیب کرد.

طبق خبر این روزنامه انگلیسی دو مرکز استخدام و سازمان «ترور مذهبی» که به طور تمام وقت فعالیت می کنند، وجود دارد؛ یکی در انگلیس و دیگری در ایتالیا. طبق این خبر در رم، حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی محور این کار است اما در محافل اپوزیسیون درباره این مطلب، اتفاق نظر وجود ندارد؛ چراکه دیپلمات ایرانی با افراطی گری خمینیسم کاملاً موافق نیست. ایشان عضو حزب منحله «خلق مسلمان» بود و این حزب نزدیک به آیت الله شریعتمداری فعالیت می کرد که خمینی او را مجبور کرد تا در خانه خود باقی بماند و زندگی کند.

علاوه بر این باید یادآوری کنم که خسروشاهی دو سال پیش، هنگامی که انجمن های افراطی دانشجویان اسلامی نظر ایشان را راجع به کشتن بعضی از تبعیدشدگان ایرانی و از جمله اینجانب خواستند، ایشان به شدت با این «طرح» مخالفت نمود.

کاردار قبلی سفارت ایران در رم، حسین نقدی، که بعداً در صف ضد خمینی ها قرار گرفت، این مطلب را تأیید کرده است.

رحمت خسروی

ص: 128

«ترور مذهبی: حرکت ها و اهداف»

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 31 ژانویه 1984 (سند شماره 37)

با اشاره به مقاله 24 ژانویه با عنوان «ترور مذهبی» به امضای رحمت خسروی، چون نسبت به من نظریاتی اظهار شده بود باید توضیحات زیر را متذکر شوم :

تاریخ مصاحبه من با «Paese Sera» 25 آوریل است و نه ژانویه 81، در آن مصاحبه اصلا من به هیچ وجه به سفیر خمینی در واتیکان اشاره نکردم. بنابراین تأکید خبرنگار - رحمت خسروی - روی این مطلب که خسروشاهی با طرح های تروریستی به اصطلاح دانشجویان طرفدار خمینی علیه دشمنان سیاسی قطعآ مخالف بود، تنها زاییده افکار و تخیلات خسروی می باشد. در طول مصاحبه من، هیچ دلیلی در دست نیست که وی را به این نتیجه برساند.

در آن مصاحبه از جمله گفتم که : بعد از مذاکره طولانی، طرح تروریستی رد شد؛ چونکه می توانست باعث عکس العمل قطعی مقامات ایتالیایی بشود و بحران دیپلماتیک به وجود آورد. خسروشاهی همچون اعضای دیگر حزب و به طور کلی مانند تمام مسئولان رژیم می تواند مقام خود را حفظ نماید به شرط اینکه از رژیم ترور و خفقان پشتیبانی کامل کند و سرانجام باید مجری عملی خفقان باشد.

یکی از مهم ترین وظایف خسروشاهی در رم «صدور انقلاب» می باشد. موفق نبودن او در این زمینه، به این معنی نیست که او مخالف با تروریسم است.

صف ضد خمینی ها، که اینجانب به نظر خسروی عضو آن هستم، اسم مخصوصی دارد: «شورای ملی مقاومت ایران»(1) که شامل تقریبآ همه نیروهای دموکراتیک ضد

شاه و ضد خمینی است.

محمدحسین نقدی کاردار قبلی ایران در رم

ص: 129


1- . منظور سازمان منافقین است. محمدحسین نقدی پس از روشن شدن خیانش از سوی وزارت امورخارجه ایران طرد شد... و بعدها در یک تسویه حساب درون حزبی، در رم به قتل رسید.

«پاسخ به نقدی»

روزنامه پاییزه سرا، Paese Sera، مورخ 31 ژانویه (سند شماره 38)

... بله، درباره تاریخ مصاحبه اشتباه شده بود و بابت آن معذرت می خواهم. اما اطلاعاتی که آقای نقدی داد مملو از جزئیات بود حتی درباره خسروشاهی.

بنا بر آنچه که برای من تعریف شده، اعضای فعال انجمن های اسلامی طرفدار خمینی درباره طرح های خفقان برای مشورت نزد خسروشاهی می رفتند. اما سفیر روحانی «فتوای» قتل نداد و در این زمینه با نقدی، به ادعای خود وی، مشورت کرد. پس این یک چیز تخیلی نیست. «ملاقات در خانه یک مأمور تهران در کشور شما - ایتالیا - صورت گرفت»... خوشبختانه افراطی ترین تصمیم رد شد؛ چرا که به نظر می آمد زیان آن بیش از سودش باشد».

درباره نکته سوم نامه، فقط می توانم بگویم که نظرات آقای نقدی امروز رادیکال تر از آن زمان شده! و این خوب است.

آیا می شود به هر کسی که برای رژیم کار کند، نام تروریست نهاد؟ آقای دکتر نقدی هم برای مدتی طولانی قبل از اینکه کارش را ترک کند، با خمینیست ها همکاری کرده است. و در پایان، شورای ملی که او عضو آن می باشد بین «صف جبهه دموکراتیک اپوزیسیون» هست، اما درباره نقش آن، همه نظرات، موافق ادعای وی نیست.

رحمت خسروی - رم

ص: 130

«دروغ های محافل امپریالیستی»

روزنامه کوریره دلا سرا،Corriere della Sera ، مورخ 10 ژانویه 1984 - 20 دی ماه 1362 - (سند شماره 39)

در حالیکه مخالفین خمینی مطالب افشاشده از سوی روزنامه «ساندی تایمز» را تأیید می کنند سفارت ایران در رم، این اتهام را که سفارت پایگاه یک شبکه تروریستی است، تکذیب می کند.

سفارت ایران در واتیکان درباره خبری که روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» منتشر کرده، چنین اظهارنظر کرد: «دروغ های محافل امپریالیستی»!

بسیاری از روزنامه های ایتالیایی این خبر را که «رم» یک مرکز تروریستی است و توانایی انجام حمله های انتحاری را دارد، تکرار کرده اند.

رئیس این سازمان طبق خبر روزنامه لندنی، سفیر ایران در واتیکان سید هادی خسروشاهی می باشد. دفتر مطبوعاتی سفارت بلافاصله با انتشار این یادداشت کوتاه، موضوع مذکور را رد کرده است :

«ما به دروغ هایی که محافل امپریالیستی پخش می کنند، عادت داریم. آنها برای نابودی انقلاب اسلامی حتی از کارهای نادرست دوری نمی کنند. سفارت ایران در واتیکان همچون تمام نمایندگی های دیگر مشغول ایفای وظایف خود می باشد. سفیر، که یک مقام روحانی می باشد، برای ارتقاء ارزش های معنوی و تحکیم ارتباط مذهبی و فرهنگی با دنیای مسیحی اهمیت فراوانی قائل است.»

هم چنین در این تکذیب نامه آمده است که سفارت درصدد به عمل آوردن اقدامات قانونی برای تنبیه تهیه کنندگان و پخش کنندگان این دروغ می باشد.

دیپلمات های تهران حتی نسبت به خبرنگارانی که این خبر را ذکر نموده اند، بسیار خشمگینانه برخورد کردند.

اما اظهارنظر «مجاهدین خلق» متفاوت است. این سازمان اسلامی چپ گرا، پس از

ص: 131

اینکه در انقلاب علیه شاه شرکت کرد، برکنار شد و اعضای آن در ایتالیا فراوانند که رهبر آن ها مسعود رجوی است. او از دو سال پیش در پاریس به سر می برد و مسئول «شورای ملی مقاومت» بوده و نزدیک به بنی صدر می باشد.

سخنگوی مجاهدین - که ترجیح می دهد نامش ذکر نشود؛ چراکه برای خانواده اش که در ایران مانده اند احساس ترس می کند و بیم دارد که از آنان در ایران انتقام بگیرند - اظهار داشت: «خمینی ادعا می کند که انقلاب اسلامی را صادر می کند، اما در حقیقت تروریسم را صادر می نماید. در فرانسه، بلژیک، لبنان، هند و... خیلی از مخالفین رژیم کشته شدند. رهبران تروریسم دو نفرند: رفسنجانی رئیس مجلس و ناطق نوری وزیر کشور. پاسداران رژیم با گذرنامه دیپلماتیک به خارج از کشور فرستاده می شوند.»

درباره اتهام به سفیر، مجاهدین زیاد صحبت نکرده و می گویند: «ما درباره شخص سفیر مشکوک نیستیم. ما به محل رژیم شک داریم.»

آنها یادآوری می کنند که سفیر خسروشاهی خیلی به آیت الله خمینی وفادار است. نامبرده در گذشته یکی از مقامات عالی رتبه وزارت ارشاد بوده که یکی از وظایف آن، سانسور مقالات روزنامه های ضد رژیم می باشد.

مخالفین خمینی می گویند که در ایتالیا پایگاه های ایرانیان طرفدار آیت الله خمینی بیشتر در جنوب یعنی در کاتانیا، مسینا، پالرمو، رجو کالابریا و ناپل قرار دارند و هم چنین مراکزی نیز در رم، پروجا، تورینو، میلان و پادوا مشغول به فعالیت هستند.

آنها به عنوان دانشجو یا به عنوان کارمند سفارت و یا بازرگان به ایتالیا می آیند اما در حقیقت کار آنها این است که ما را کنترل کرده، سوءقصد و خرابکاری نمایند.

مجاهدین خلق اعتقاد دارند که علاوه بر رم و لندن، در وین نیز پایگاهی برای استخدام و آموزش تروریست ها وجود دارد.

در محافل سیاسی و قضایی (ایتالیا) بررسی «افشای» ساندی تایمز، در جریان بود.

ص: 132

در جلسه عالی امنیت کشور، که پنج شنبه گذشته به ریاست کراکسی (نخست وزیر ایتالیا) برگزار شده بود این مسئله مورد بحث قرار گرفت.

وزیر کشور اسکالفارو اظهار داشت: «من تنها این را می توانم بگویم که در جلسه ای به ریاست نخست وزیر این مسئله مورد بحث قرار گرفت.»

وزارت امور خارجه رسمآ اظهارنظری نکرد اما به گونه ای غیر رسمی اظهار داشت که این جریان مربوط به ما نیست و اگر چنین چیزی واقعیت داشته باشد، باید سازمان های امنیتی این کار را دنبال کنند.

* * *

واتیکان درباره این مسئله تقریبآ ساکت ماند. «اسرواتوره رومانو» - روزنامه رسمی آن - فقط به نشر جملات کوتاهی، که در عمق موافق اتهامات نبود، پرداخت و پاسخ ما را در افشای ساندی تایمز و تکذیب نامه سفارت (سند شماره 40)، منتشر نکرد.

ص: 133

ترجمه خلاصه سند شماره 40

به نام خدا

سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان مراتب قدردانی خود را از وزارت امور خارجه این کشور اعلام می دارد و پیام خود را به روزنامه اُسرواتوره رومانو (روزنامه رسمی واتیکان) و دیگر جراید کثیر الانتشار ایتالیا که در مورخ 9 ژانویه 1984 اخباری بی اساس در خصوص سفارت ایران منتشر کردند، ابلاغ می دارد.

سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان این فرصت را مغتنم شمرده و علاوه بر سپاسگزاری از این وزارتخانه اطمینان خود را در خصوص بذل توجه به این سفارت اعلام می دارد.

به امید پیروزی حق بر باطل

واتیکان، رم

12 ژانویه 1984

- 22 دیماه 1362 -

ص: 134

مصاحبه مطبوعاتی

در تاریخ 7/11/62 در یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور گروهی از خبرنگاران ایتالیایی و خارجی شرکت کردم و مطالب زیر، در تکذیب تهمت های محافل امپریالیستی، از طرف اینجانب ارائه گردید :

1- متهم ساختن ایران یا اینجانب، به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران، به دخالت در امور تروریستی، از طرف آمریکا و هم پیمانان اروپایی اش، امر تازه ای نبوده و توطئه ایست برای سرکوب انقلاب اسلامی. وسعت انتشار خبر دروغ ساندی تایمز در یک روز، در تمام مطبوعات وابسته به امپریالیسم شرق و غرب، نشان دهنده عمق و گستره توطئه است.

نتیجه نهایی ای که امپریالیسم آمریکا از نشر این تهمت ها می خواست به دست آورد، این بود که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، ایران اسلامی را در لیست به اصطلاح سیاه خود، قرار دهد که صادر کننده تروریسم است و البته به موازات این عمل، عراق را از لیست سیاه خود حذف کند! برای ما موجب مسرت است که از طرف آمریکا در لیست سیاه قرار گیریم. (نمونه هایی از روزنامه های چاپ آمریکا، انگلیس، ایتالیا و آلمان به خبرنگاران ارائه شد)

2- نویسنده مقاله ساندی تایمز، امیر طاهری عضو رسمی سازمان ساواک و سیا بوده و ما سند محرمانه سازمان سیا را در این زمینه در اختیار داریم که کپی آن را به خبرنگاران می دهیم تا بدانند که توطئه از کجا آب می خورد.

3- عکس مورد استفاده در ساندی تایمز از اینجانب، تنها عکسی است که عکاس دیلی امریکن (چاپ رم)، سه سال پیش، هنگام عیادت اینجانب از پاپ در بیمارستان گرفته و همان وقت در روزنامه مزبور، چاپ شده است. (متن روزنامه به خبرنگاران داده شد)

4- ما پاسخ ساندی تایمز را به طور مشروح در لندن داده ایم، ولی چون تمام آن را

ص: 135

چاپ نکردند، از لحاظ قانونی به جرم نشر اکاذیب علیه مدیر مسئول آن روزنامه در دادگاه عالی لندن، اقامه دعوا کرده ایم.

5- نکته مهم آنست که مردم ایران، افغانستان، لبنان، فلسطین و...، تروریست نیستند بلکه می خواهند آزاد و مستقل زندگی کنند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران به مسلمانان جهان آموخت که می توانند در مقابل امپریالیسم جهانی بایستند و مبارزه کنند و پیروز شوند.

افغانستان به مدت پنج سال است علیه اشغالگران روسی می جنگد. ایران چهار سال است علیه مزدوران بعثی می جنگد، و مردم فلسطین و لبنان هم تا بیرون راندن نیروهای اشغالگر امپریالیسم آمریکا، فرانسه و اسرائیل از منطقه، خواهند جنگید و طبعآ انتظار دارند که نیروهای ایتالیا و انگلیس هم به خاطر حفظ منافع آمریکا، در آنجا حضور نداشته باشند.

نام این نبرد آزادی بخش را تروریسم نمی توان گذاشت. این حق طبیعی ما و مردم لبنان و فلسطین و دیگر سرزمین های اسلامی است که نوع نبرد و کیفیت مبارزه با دشمن را خود تعیین و اجرا کنند و برای آنها مهم نیست که دشمن بر آنها چه نامی می نهد.

6- ما با تروریسم مخالف هستیم. کشور ما پس از انقلاب، دچار تروریست های چپ و راست شده و حتی رجوی در آخرین مصاحبه خود با مجله کلّ العَرَب، چاپ پاریس، اعلام داشته که تاکنون 7 هزار نفر را در ایران ترور کرده اند و البته اسناد آن موجود است.(1) این تروریسم است که در غرب پناه گرفته، نه مبارزه در راه

آزادی و استقلال مردم مسلمان.

7 - مقامات آمریکایی گفته اند که ایران یک هزار تروریست انتحاری تربیت کرده و این یکی دیگر از دروغ های آنها است. ما به اطلاع آنها می رسانیم که هم اکنون

ص: 136


1- . طبق آخرین آمار منتشر شده از سوی مؤسسه «قابیل» تعداد شهدای ترور در ایران بالغ بر 17 هزار نفرمی باشد.

میلیون ها مسلمان از جان گذشته در سراسر جهان اسلام، برای دفاع از ایمان و عقیده و آزادی و استقلال خود آماده جانبازی هستند.

8- ایران اسلامی هیچگونه دخالتی در وقایع لبنان و مناطق دیگر ندارد. مردم آنها از پیروزی انقلاب اسلامی الهام گرفته و به مبارزه برخاسته اند و آخرین نمونه آن در تونس و مغرب رخ داد و در جاهای دیگر هم رخ خواهد داد.

9- جنگ دفاعی ما با عراق، جنگ با تروریسم بین المللی است. طه یاسین رمضان در آخرین مصاحبه خود در لندن گفته که هنوز نیروهای عراقی در قسمت هایی از خاک ایران حضور دارند و این نشان می دهد که چه کسانی متجاوز و تروریست هستند و ما چرا صلح دروغین آنها را نمی پذیریم؟

10 - آمریکا و فرانسه و شوروی بدانند که با دادن بمب شیمیایی و موشک با برد 800 کیلومتر و یا هواپیمای سوپر اتاندارد، روحیه ملت ما تضعیف نخواهد شد و نبرد با امپریالیسم شرق و غرب، تا پیروزی نهایی مستضعفین ادامه خواهد داشت چه غرب و شرق را خوش بیاید چه نیاید!

***

در پایان کنفرانس مطبوعاتی ضمن ارائه اسناد و توزیع کتاب هایی درباره تروریسم در ایران و جنگ تحمیلی، و عکس های مربوطه، به سئوالات خبرنگاران نیز پاسخ داده شد. خلاصه ای از مطالب بیان شده در بعضی از روزنامه های ایتالیایی منتشر گردید که به پیوست نمونه هایی ارسال می گردد.

رم: ایتالیا

سید هادی خسروشاهی(1)

ص: 137


1- . این نکات به عنوان بیانیه ای، در اختیار همه خبرنگاران حاضر در جلسه مصاحبه، قرار گرفت.این گزارش در تاریخ 20/11/62، به معاونت سیاسی اروپا و روابط عمومی وزارت امور خارجه - تهران - همارسال شده است.

«رهبر کامیکازها!»

روزنامه لا استامپا،La Stampa ، مورخ 27 ژانویه 1984 (سند شماره 41)

این روزنامه در گزارش کوتاهی تحت عنوان: «من رهبر کامیکازها نیستم»می نویسد :

در کنفرانسی مطبوعاتی، سفیر ایران در واتیکان، سید هادی خسروشاهی که از طرف هفته نامه ساندی تایمز متهم به رهبری مرکزی از کامیکازهای اسلامی در رم شده بود امروز اعلام کرد که اقدامات قضایی لازم علیه روزنامه فوق الذکر انجام خواهد شد و نویسنده تمام آن تهمت ها و اهانت ها، یکی از مأموران سازمان سیا است که ما مدارک لازم در این زمینه را داریم.

«همکاری علیه تروریسم»

ایل تمپو، Il Tempo، مورخ 12/1/84 (سند شماره 42)

«سفیر ایران اطمینان خاطر می دهد: ما علیه تروریسم همکاری می کنیم.»

دیپلمات ایرانی افشاگری های مربوط به وجود یک پایگاه کامیکاز در رم را تکذیب کرد. سوءقصدهای بیروت عملیات جنگی محسوب می شوند. اتهام به آمریکا و فرانسه.

سفیر ایران در ایتالیا بعد از افشاگری های روزنامه ساندی تایمز مبنی بر وجود یک پایگاه تروریستی خمینیستی در رم به دفاع برخاسته و این اتهامات را تکذیب و هرگونه تهمت روزنامه انگلیسی را رد کرد.

سفیر حیدری خواجه پور که یک دیپلمات با سابقه است ولی بلاغت یک آیت الله را دارد، در طی کنفرانس مطبوعاتی افشاگری های روزنامه تایمز را «تهمت» خواند. او گفت که کشورش برای پیشگیری از خطر تروریسم آماده همکاری است و افزود : «اگر دولت ایتالیا تقاضا کند ما حاضریم تمام اطلاعاتی را که در این زمینه در اختیار داریم به ایتالیا بدهیم.»

ص: 138

به سفیر ایران یادآوری شد که این فرضیه روزنامه ها در جلسه ای در سطح دولت با حضور وزیر کشور ایتالیا، همانگونه که وزیر کشور تأیید کرد، مورد بحث قرار گرفته واین نشان می دهد که در این زمینه احساس خطر شده است.

حیدری گفت: «اگر دولت ایتالیا این موضوع را مورد بحث قرار داده به این معناست که اطلاعات درستی نداشته است.»

او مطمئن است که در پشت این اتهامات، امپریالیسم آمریکا وجود دارد که مهمترین هدف آن بی اعتبار کردن انقلاب اسلامی است.

دیپلمات ایرانی درباره جنگ ایران و عراق و روابط بغداد و واشنگتن گفت : «آمریکا نمی خواهد که صدام حسین شکست بخورد و به همین جهت سعی دارد که ایران را با اتهام اقدامات تروریستی، منزوی نماید.»

او با اشاره به سوءقصدهای بیروت علیه نیروهای صلح از مسئولان دو کشتار اخیر دفاع نمود و گفت: «آنها عملیات نظامی علیه امپریالیسم انجام داده اند و نمی توان آنان را تروریست خواند.» سفیر ایران به طور تعجب آوری گفت که این نوع حمله، تنها نوع مبارزه ملت لبنان علیه آمریکایی ها و فرانسوی ها می باشد. حیدری، نیروهای ایتالیایی را که در لبنان هستند، تحسین کرد و آنها را از لیست «امپریالیست ها» خارج نمود و در لیست خوب ها گذاشت!

او گفت نیروهای ایتالیا بدون فشار و دخالت، نقش واقعی صلح را دارند. حیدری در خاتمه کنفرانس اظهار نمود: «ما با تروریسم مخالفیم؛ چرا که خود ما از آن رنج می بریم و خوب می دانیم تروریسم چه مصیبت هایی به بار می آورد.»

«کامیکازی در ایتالیا نداریم»

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 12/1/1984 (سند شماره 43)

سفیر ایران در رم اتهامات روزنامه ساندی تایمز را تکذیب کرد و گفت هرگز کامیکازی در ایتالیا نداشته ایم.

ص: 139

آقای حیدری سفیر ایران در ایتالیا اعلام کرد که داستان وجود تروریست ایرانی در ایتالیا دروغ و تهمتی بیش نمی باشد. بنا به اظهار آقای حیدری، نیروگیری کامیکاز در مراکز اروپایی علیه هدف های غربی، به طوری که در روزنامه ساندی تایمز نوشته شده است، وجود خارجی نداشته بلکه این یکی از سلسله عملیات های روانی آمریکا و فرانسه، جهت بی ارزش کردن انقلاب اسلامی ایران در مقابل کشورهای اروپایی دوست می باشد. اما وی مدارک زیادی جهت تکذیب روزنامه ساندی تایمز ارائه نداد و پس از شرحی از امام خمینی، اضافه کرد: امروز سرنوشت اسلام و سرنوشت ملت مسلمان ایران و سرنوشت کشورمان در دست های خودمان است. آقای حیدری برای ثابت کردن حقانیت ایران بر این نکته پافشاری نمود که نویسنده مقاله روزنامه انگلیسی شخصی به نام امیر طاهری می باشد که وی سردبیر روزنامه کیهان انگلیسی در زمان شاه و نویسنده مقاله ها و خطابه های رضا پهلوی و هویدا بوده است. وی همچنین حمله تهدیدآمیزی به دولت آمریکا و فرانسه نمود. آقای حیدری در خصوص جنگ با عراق و تهدیدات امپریالیست ها بر علیه انقلاب اسلامی سخن به میان آورده و واشنگتن و پاریس را دعوت به یک بازبینی در سیاست خود کرد و افزود در غیر این صورت شکستی دیگر به شکست های آنها افزوده می شود و پیروزی نهایی با ما خواهد بود.

وی در پایان به سؤالات خبرنگاران اینگونه پاسخ داد :

سؤال: شما می دانید که در این خصوص، جلسه ای با حضور کراکسی نخست وزیر و چند وزیر مبنی بر وجود تروریست های ایرانی تشکیل شده است؟

جواب: گفتیم که اصل خبر یک دروغ است. اگر آنها صحبتی کرده اند به خاطر دریافت اطلاعات غلط بوده است اگر خوب مطالعه و جستجو کنند متوجه جعلی بودن خبر خواهند شد.

سؤال: اگر سفارت، اخباری مبنی بر وجود تروریست های ایرانی در ایتالیا داشت آیا حکومت ایتالیا را از آن مطلع می کردید؟

جواب: البته این وظیفه پلیس و وزارت کشور است که پی به اقدامات تروریستی ببرد.

ص: 140

سؤال: قبول! اما اگر شما اطلاعاتی داشتید چه کار می کردید؟

جواب : ما برای بهتر ساختن روابط بین ایتالیا و ایران اینجا هستیم و اگر دولت تقاضایی در این زمینه از ما داشته باشد، ما آماده هستیم همکاری های لازم را به عمل آوریم.

سؤال: اگر شما از وجود تروریست های ایرانی مخالف انقلاب آگاه می شدید، چکار می کردید؟

جواب: ما مخالف تروریست از هر نوع آن هستیم و چندین بار دولت های اروپایی را مطلع کردیم که تروریست های خلقی در پاریس هستند. ما تروریسم را محکوم کردیم و چنانچه لازم باشد در آینده دوباره این کار را انجام می دهیم.

به هر حال، سفیر فهماند که کامیکاز در انقلاب وجود ندارد و آن کس که از اسلحه ترور استفاده می کند از دشمنان (امام) خمینی است نه هوادار آن.

را بدون مدرک منتشر کرده اند، به خاطر این رسوایی بزرگ شکایت خواهد کرد.

***

«ایران تکذیب می کند»

روزنامه لا نوته، La Notte، مورخ 12/1/1984 (سند شماره 44)

این روزنامه شرح مشابهی را درج و منتشر کرده است و برای اجتناب از اطاله کلام و به دلیل تشابه مطالب جراید محلی مختلف ایتالیایی، به ترجمه متن مشترک میان آنها اکتفا می گردد :

در رم میان ایرانیان مقیم هیچ کامیکاز اسلامی وجود ندارد.

غلامعلی حیدری خواجه پور، سفیر ایران در ایتالیا، طی یک کنفرانس مطبوعاتی اتهامات وارده از سوی «ساندی تایمز» را به شدت تکذیب کرد.

او گفت که در رم هیچ پایگاه کامیکاز ایرانی وجود ندارد.

سفیر ضمن تکرار آمادگی کامل جهت همکاری با مقامات ایتالیایی، اتهامات را متوجه بنی صدر و مسعود رجوی دانست و گفت که آنها - مخالفین - تروریست های

ص: 141

واقعی هستند. وی همچنین از نقشی که ایتالیا در لبنان ایفا کرده است، قدردانی نمود.

او همچنین اظهار کرد: «ما به اینگونه اکاذیب محافل امپریالیستی عادت کرده ایم.»

«در رم کامیکاز وجود ندارد»

روزنامه کوریره دلا سرا،Corriere della Sera، مورخ 12ژانویه 1984 (سند شماره 45)

این روزنامه نیز طی گزارشی تحت عنوان: «در رم کامیکاز ایرانی وجود ندارد»می نویسد :

«نه در رم و نه در سفارت هیچ پایگاه کامیکاز ایرانی ای وجود ندارد. همه این اتهامات دروغ هستند و به وسیله یکی از همکاران سابق شاه پخش شده اند.»

سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا، حیدری خواجه پور، بار دیگر دیروز طی کنفرانسی مطبوعاتی، اخباری که از لندن رسیده است را تکذیب نمود. به عقیده سفیر ایران در پشت این اتهامات، «امپریالیسم بین المللی» و به خصوص آمریکا قرار دارند و هدف این اتهامات بی اعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران است. حیدری خواجه پور می افزاید: «این اتهامات به این منظور صورت می گیرد که نظر مردم اروپا را از ایران اسلامی دور کنند.»

سفیر ایران در جواب این سئوال که آیا تروریست های ایرانی در رم وجود دارند؟ گفت: «شاید وجود داشته باشند اما در میان دشمنان انقلاب؛ یعنی ضد انقلابی ها. البته اگر پلیس به ما رجوع کند ما خوشوقت خواهیم شد که کمک کنیم، ولی هیچگاه این امر اتفاق نیفتاده است.»

در آخر مقاله آورده شده است: در کنفرانس مطبوعاتی سفیر ایران در واتیکان، که چند روز قبل انجام شد، خبرنگار روزنامه ساندی تایمز حضور نداشت.

ص: 142

«ترجمه متن عذرخواهی روزنامه ساندی تایمز»

آیت الله خسروشاهی

در مقاله ای تحت عنوان «تروریست های انتحاری در لندن به خدمت گرفته می شوند»، (8 ژانویه 1984) به قلم امیر طاهری، اظهار کردیم که یک شبکه تروریستی ایرانی در لندن و رم راه اندازی شده که مسئول سربازگیری آن در رم، آیت الله هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان بوده است.

ما این اتهام، که آیت الله هادی خسروشاهی رئیس شبکه تروریستی بوده و شخصآ مسئول سربازگیری مأمورین برای شبکه های عملیاتی در فرانسه و اسپانیا می باشد، را بدون هرگونه ملاحظه ای پس می گیریم.

ما از شما به خاطر مسائل و مشکلات به وجود آمده به واسطه این گمان ها عذرخواهی می کنیم.

ساندی تایمز - 9 دسامبر 1984(1)

تصویر

ص: 143


1- . این عذرخواهی رسمی چاپ شده در روزنامه ساندی تایمز، پس از محکومیت آن در دادگاه عالی لندنخطاب به «آیت الله خسروشاهی» منتشر گردید و بلافاصله امیر طاهری هم از روزنامه «اخراج» شد.

ص: 144

5. کشف توطئه ترور سید هادی خسروشاهی - سفیر ایران در واتیکان -

اشاره

مورخ : 21/8/ 1984

ص: 145

ص: 146

«توطئه ترور سفیر»

خبرگزاری آنسا، A.N.S.A، مورخ 21 اوت 1984 (سند شماره 47)

اشاره

خبرگزاری آنسا، A.N.S.A(1) ، مورخ 21 اوت 1984 (سند شماره 47)

سوءقصد طراحی شده علیه دیپلمات ایران

سرویس های امنیتی در حال بررسی صحت و سقم اطلاعاتی می باشند که از سوی منابع سرویس های مخفی خارجی دریافت شده است. طبق این اطلاعات، یک سوءقصد علیه سفیر ایران در واتیکان، حجت الاسلام طراحی شده است.

نیروهای پلیس با دریافت اطلاعات مذکور، تدابیر ویژه حفاظتی برای مراقبت از جان این دیپلمات، که از سال 1981 در رم حضور دارد، اتخاذ نموده اند. خسروشاهیان پیش از تصدی پست سفارت، عهده دار پست های مهم دولتی در حکومت ایران بوده است.

به نظر منابع خارجی، سازمان دهنده این سوءقصد، یک گروه افراطی عراقی می باشد که موفق به کسب حمایت های یک جناح افراطی فلسطینی نیز شده است.

ص: 147


1- . آنسا معتبرترین خبرگزاری رسمی ایتالیا است.

«آیا تروریست ها در حال سازماندهی یک سوءقصد علیه سفیر ایران در واتیکان می باشند؟»

روزنامه ایل مساجرو،Il Messaggero ، مورخ 22 اوت 1984 (سند شماره 48)

این خبر ناگهانی، از طریق کانال های سرویس های مخفی اطلاعاتی خارجی پخش شد. طبق این اطلاعات یک سازمان تروریستی، سوءقصدی علیه آیت الله سید هادی خسروشاهی تدارک دیده است. دیپلمات مذکور از سال 1981، به عنوان سفیر کشورش - ایران - در واتیکان، در رم به سر می برد.

سرویس های پلیس در حال بررسی صحت و سقم اطلاعاتی می باشند که از فیلتر گذشته اند. همزمان، طبیعتآ سرویس های ذی ربط برای مراقبت از جان دیپلمات ایرانی حساس شده اند.

سید هادی خسروشاهی قبل از اینکه به عنوان سفیر ایران در رم (واتیکان) منصوب شود، پست های مهم دولتی در حکومت ایران داشته است. به نظر همین منابع سرویس های مخفی خارجی احتمالا سازمان دهنده این سوءقصد یک گروه افراطی عراقی می باشد که همکاری بعضی از عناصر جناح افراطی جنبش فلسطینی را کسب کرده است.

* * *

ص: 148

«کشف بمب»

اشاره

پس از قریب دو ماه از افشای خبر امکان سوء قصد تروریستی از سوی سرویس های مخفی خارجی، «بمبی» برای سفیر فرستاده شد!

گزارش پلیس شهربانی رم، مورخ 5/11/1985 (سند شماره 49)

کلانتری «وسکوویو»، خیابان آکروزیو، پلاک 87

موضوع: گزارش ضبط یک عدد ماشین حساب حاوی مواد منفجره، در سفارت ایران در واتیکان مستقر در رم، خیابان نومنتانا شماره 361.

سال 1985 مورخ پنجم ماه نوامبر، ساعت 11:30 در خیابان نومنتانا، پلاک 361 نزد سفارت ایران در واتیکان واقع در شهر رم.

اینجانبان :

افسر Tropeano vincenzo sov.p.polstoto P.G در پاسخ به درخواست کننده ازکلانتری به تاریخ، ساعت و محل مندرج در بالا، یک عدد ماشین حساب

Texas Instruments تیپ TI-1250حاوی مواد منفجره، یک عکس از صورت یک مرد، یک پاکت زرد رنگ با درج آدرس «عالیجناب سید هادی خسروشاهی سفیر در واتیکان - رم»ویک قطعه نایلون پلاستیکی حاوی ماشین حساب ضبط وتوقیف شد.

تصویر این گزارش به آقای امامی تحویل می گردد. دیگر موارد پس از روشن شدن بهتر موضوع اعلام خواهد شد.

کمیساریای پلیس وسکوویو

ص: 149

«چه کسی مسئول است؟»

خبر شماره 73، خط 1، مورخ 20/11/1985 Agi آژانس خبری ایتالیا 73 (سند شماره 50)

سفیر ایران در خصوص پاکت حاوی بمب می گوید: «فرانسه را مسئول می دانم.»

سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، حجت الاسلام خسروشاهی، که پنجم نوامبر یک پاکت حاوی بمب از پاریس دریافت نمود، امروز طی یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت که دولت فرانسه را مسئول مستقیم این سوءقصد می داند.

در ابتدای ماه به آدرس سفارت ایران در واتیکان یک ماشین حساب با بمب به طور مستقیم برای دیپلمات فرستاده شد. سوءظن در مورد پاکتی که هرگز درخواست نشده بود، موجب شد تا سفیر احساس خطر نموده و از پلیس ویژه کشف بمب، خواستار بررسی و مداخله شود.

... بمب خنثی شد و از آن موقع، پلیس هم محل سفارت و هم اقامتگاه خسروشاهی را تحت نظر دارد. اگرچه نماینده خمینی در واتیکان - خسروشاهی - توضیح داد که خود وی هیچگونه حمایت یا حفاظت ویژه ای را درخواست ننموده است و افزود :

«هدف سوءقصد من نیستم بلکه انقلاب و جمهوری اسلامی است. نخست ما را تروریست می خوانند و بعد می خواهند ما را ترور کنند! بمب به روشنی ثابت نمود چه کسی اقدام تروریستی می کند.» سفیر گفت: «البته کسی که بمب را فرستاده دست بردار نخواهد بود، اما من مطلقآ ترس و یا نگرانی ندارم ولی احتیاطات لازم را اتخاذ خواهم کرد.»

سفیر همچنین اظهار نمود: «مهم نیست چه کسی مواد منفجره را فرستاده است، مراکز حملات علیه انقلاب و جمهوری اسلامی در آمریکا، فرانسه و هر کشوری که از عناصر ضد انقلاب میزبانی می کند، می باشد».

ص: 150

خبر شماره 77، خط 1، مورخ 20/11/ 1985Agi (سند شماره 51)

آژانس خبرگزاری ایتالیا 77..

(دنباله خبر 73..)

سفیر ایران در خصوص پاکت حاوی بمب...(2) :

سفیر اظهار داشت که «مدرک» مسئولیت آمریکا - متعلق به سازمان سیا - و فرانسوی ها در این سوءقصد، در میان اسناد توقیف شده در «لانه جاسوسی» - سفارت آمریکا در تهران - پیدا شده است و جلد سی و هشتم، متن اسناد مربوط به رابطه میان سیا و ضد انقلاب که در پاریس هستند را در برمی گیرد.

سپس سفیر از اینکه مطبوعات ایتالیایی و اروپایی اغلب ناآگاهانه در توطئه های صورت گرفته از سوی آمریکایی ها شرکت می جویند، ابراز تأسف کرده و به عنوان نمونه، به افشاگری های دروغ «ساندی تایمز» مورخ 8 ژانویه 1984، مبنی بر وجود پایگاه های استخدام کامیکازهای ایرانی، اشاره نمود.

خسروشاهی در ادامه گفت: «البته روزنامه ساندی تایمز پس از مدتی این اتهامات را تکذیب و از بنده، که به عنوان یکی از مسئولین استخدام کامیکاز معرفی شده بودم، عذرخواهی کرد. همچنین ساندی تایمز نویسنده مقاله، امیر طاهری، را از روزنامه اخراج نمود. اما متأسفانه روزنامه های ایتالیایی که در این میدان تبلیغاتی وارد شدند محکومیت ساندی تایمز و عذرخواهی رسمی آن را منعکس نکردند.»

دیپلمات به روزنامه «ایل جورناله نوو» و «سکولو ایتالیا» اشاره داشت.

خسروشاهی سپس افزود که علیه روزنامه های ایل جورناله و ایل سکولو ایتالیا، که در این فضای تبلیغاتی علیه وی ورود کرده اند اقامه دعوا نموده است. او همچنین گفت: «سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، مانند دیگر سفارتخانه ها، مشغول ایفای وظایف خود به ویژه فعالیت های فرهنگی می باشد.» و در یک جمع بندی اظهار نمود: «البته آن بمب هایی که مرا به ساخت آنها متهم کرده اند

ص: 151

کتاب هایی هستند که درباره انقلاب اسلامی ایران و ترجمه قرآن و نهج البلاغه منتشر کرده ام. امپریالیست های غرب و شرق، از تغییر در تفکر ملت ترس دارند و بدین خاطر، بنده مورد هدف قرار گرفتم».

«پس از شکست سوءقصد علیه سفیر» (قسمت اول)

خبرگزاری آنسا، مورخ 20 نوامبر 1985، (سند شماره 52)

حجت الاسلام هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان، امروز گفت که سوءقصد صورت گرفته علیه وی در تاریخ 5 نوامبر و انتشار همزمان مقالاتی علیه مرکز فرهنگی اسلامی اروپا، که توسط وی مدیریت می شود، در واقع زمینه سازی برای ایجاد بستر لازم جهت حذف فیزیکی او می باشد.

سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان طی یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: «ابتدا در سطح وسیعی علیه شخصیت من سوءقصد انجام گرفت و سپس علیه جان من... و البته ما ترسی نداریم و به راه خود، علیرغم مخالفت های امپریالیسم غربی و سوسیال امپریالیسم شرقی، ادامه می دهیم.»

سفیر در ارتباط با پاکت ارسالی حاوی یک ماشین حساب، که در آن ماده منفجره قرار گرفته بود، گفت: «قاعدتآ مسئول مستقیم آن دولت فرانسه است؛ چراکه این بمب توسط اداره پست فرانسه به نام و آدرس من ارسال شده است.»

او همچنین اضافه نمود: «البته هدف من نیستم بلکه انقلاب و جمهوری اسلامی است. ولی این اقدام به خوبی روشن ساخت که تروریست های واقعی چه کسانی هستند.»

سفیر ایران، که قبل از آمدن به رم، استاد علوم اسلامی در قم بوده و چهل اثر از او منتشر شده است، مجددآ تمامی اتهاماتی را که به «مرکز فرهنگی اسلامی اروپا» ابتدا از سوی روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» و سپس روزنامه های ایتالیایی وارد گردیده است، رد و تکذیب نمود.

ص: 152

«پس از شکست سوءقصد علیه سفیر» (قسمت دوم)

خبرگزاری آنسا، 20 نوامبر 1958 (سند شماره 53)

حجت الاسلام خسروشاهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان در ادامه مصاحبه خود ضمن اعلام این خبر که «ساندی تایمز» آنچه را که یک روزنامه نگار ایرانی وابسته به سیا نوشته بود تکذیب و نویسنده آن را از روزنامه اخراج کرده است، گفت: «ما انتظار نداشتیم دوستان ایتالیایی این اتهامات را تکرار نمایند، نه فقط به این دلیل که ایران و ایتالیا روابط خوبی با یکدیگر دارند بلکه به این خاطر که فعالیت های ما طی چهار سال اقامت در رم، فرهنگی بود و به علت تماس با مردم، بر این نظر بودیم که ایتالیایی ها مردم خوبی هستند.»

سفیر همچنین در ارتباط با این ادعا که «مرکز فرهنگی اسلامی» یک مرکز استخدام گروه های تروریستی اسلامی است گفت: «مرکز اسلامی ما جدای از سفارت نیست و تنها فعالیت های فرهنگی می کند.»

سفیر در پایان از پلیس ایتالیا که بنا به صلاحدید خود تصمیم به تشدید مراقبت از اقامتگاه و سفارت گرفته است، تشکر کرد.

«کشف یک بمب در سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان»

رم - خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، مورخ 14/8/ 64

دقایقی پیش یک بمب قوی که در بسته ای ارسالی از پاریس جاسازی شده بود، توسط مقامات سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان کشف شد.

این بمب که خوشبختانه قبل از انفجار توسط شخص سفیر ایران در واتیکان، حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی، مورد شک قرار گرفته بود، قبل از اینکه منفجر و باعث به بار آوردن خسارات جانی و مالی زیادی شود، توسط نیروهای

ص: 153

مخصوص پلیس به بیرون سفارت منتقل و خنثی شد.

بنا بر اظهارات حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، این بسته که حاوی یک ماشین حساب بوده، چند روز پیش از پاریس به آدرس سفارت و به نام شخص او پست شده است و پس از مشکوک شدن سفیر به آن بسته، موضوع به پلیس گزارش می شود.

لازم به یادآوری است که اخیرآ تبلیغات بسیار وسیعی بر علیه حجت الاسلام خسروشاهی و فعالیت های وی در مرکز فرهنگی اسلامی اروپا در رم از سوی مطبوعات از سر گرفته شده است و روزنامه های ایتالیایی، محل سفارت ایران در واتیکان را مرکز تجمع گروه های تروریستی ایرانی و عرب! توصیف کرده اند.

«انعکاس خبر کشف بمب در سفارت ایران در مطبوعات ایتالیا»

رم - خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، مورخ 15/8/ 64

کلیه مطبوعات امروز ایتالیا، خبر کشف توطئه سوءقصد علیه سفارت و شخص سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان را به طور وسیعی منعکس نموده اند.

روزنامه های ایتالیا، ضمن چاپ این خبر که بمب ارسال شده به سفارت ایران از پاریس به آدرس این سفارت در واتیکان پست شده است، به نقل از مقامات پلیس این کشور می نویسند: «بی تردید گروه های ضد حکومتی ایرانی مقیم فرانسه، در این جریان دست دارند، و هم اکنون تحقیقات پلیس در مورد یافتن سرنخی جهت شناسایی کامل فرستندگان این بمب، که می توانست یک فاجعه بیافریند، ادامه دارد.» در ارتباط با مشخصات این بمب، مأمورین مخصوص اکتشاف بمب ایتالیا، اظهار داشتند قدرت تخریب آن به حدی زیاد بوده است که علیرغم حجم نسبتآ کوچک آن، در صورت انفجار علاوه بر به جای گذاشتن تعداد زیادی کشته و مجروح، قسمت اعظمی از ساختمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان را نیز ویران می کرد.

ص: 154

مطبوعات ایتالیا این بار نیز همراه با پخش خبر کشف این توطئه، به خبر سال گذشته روزنامه انگلیسی ساندی تایمز، که در آن حجت الاسلام خسروشاهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان متهم به رهبری گروه های تروریستی وابسته به ایران در اروپا شده بود، اشاره کرده اند! انتشار خبر مذکور در روزنامه ساندی تایمز، که شکایت رسمی سفیر ایران در واتیکان و در نتیجه اخراج نویسنده مقاله از روزنامه را به همراه داشت، آغازی برای حملات بعدی روزنامه های مختلف و به خصوص مطبوعات ایتالیا بر علیه حجت الاسلام خسروشاهی و فعالیت های وی در ایتالیا بود.

لازم به یادآوری است، مطبوعات امروز ضمن چاپ عکس فردی که چشم و دهان آن سیاه شده و در ماشین حساب حامل بمب جاسازی شده بود، و بر روی پیشانی آن علامت ss نازیست ها دیده می شد، آن را مربوط به یکی از شکنجه گران حکومت ایران که احتمالا مسئول شکنجه و یا کشتن تعداد زیادی از مخالفین رژیم ایران است، دانسته اند!.

«نجات سفیر ایران از ماشین حساب حاوی بمب»

روزنامه ایل جورناله دی ایتالیا، Il Giornale d'Italia، مورخ 6 نوامبر 1985 (سند شماره 54)

با بمبی که در یک ماشین حساب، جاسازی و در داخل یک بسته پستی از پاریس ارسال گشته بود، تروریست های ناشناس، سوءقصد به سفیر ایران در واتیکان، سید هادی خسروشاهی، را طرح ریزی کردند.

دیپلمات ایرانی به این بسته مشکوک شد، به ویژه آنکه او ماشین حسابی از پاریس درخواست نکرده بود.

سپس به پلیس اطلاع داده شد و مسئولین پلیس چاشنی بمب را برداشتند. مواد منفجره پلاستیکی و پودری حدود 300 گرم بود که در داخل یک ماشین

ص: 155

حساب الکترونیکی رومیزی متوسط، جاسازی شده بود.

طبق نظر کارشناسان پلیس، انفجار این بمب باعث ویرانی بخشی از ساختمان و مرگ کسانی می شد که در نزدیکی محل انفجار حضور داشتند.

این بسته دیروز - 5 نوامبر - ساعت 1 بعد از ظهر به محل سفارت در خیابان نومنتانا پلاک 361 رسیده بود.

این بسته قبلا به آدرس نمایندگی ایران در «فائو» ارسال شده بود و زمانی که کارمندان فائو پاکت اوّل را باز می کنند چون در داخل پاکت اسم سفیر ایران در واتیکان نوشته شده و بسته حاوی یک وسیله شخصی برای سفیر بود، آن را توسط راننده به سفارت ایران در واتیکان ارسال می دارند.

در این خصوص، سرویس امنیتی ایتالیا (DIGOS) در رم و پلیس بین الملل در پاریس مشغول تحقیقات هستند. درباره فرستنده این بمب سفیر گفت: «این سئوال را باید از دولت فرانسه بپرسید!»

مسئول شورای ملی مقاومت ایران، مسعود رجوی، در پاریس که بمب از آنجا ارسال شده است به سر می برد. سخنگوی سفارت گفت که خسروشاهی فکر می کند بین حادثه بمب و آنچه که روزنامه ها اخیرآ بر ضد او نوشته اند ارتباطی وجود دارد. قبلا در روزنامه های ایتالیایی و خارجی نام آیت الله خسروشاهی فراوان آورده شده است. در 8 ژانویه 1984، ساندی تایمز خبر داد که در اروپا یک شبکه تروریستی ایرانی وجود دارد، و روزنامه های ایتالیایی نیز به نقل از ساندی تایمز عنوان کردند که در مرکز تروریستی رم، آقای خسروشاهی، استخدام کننده کامیکازهای خمینی است که تحت پوشش سفیر ایران در واتیکان فعالیت می کند. تهران قاطعانه در برابر این تبلیغات توهین کننده موضع گرفت و آن را اتهامی بی اساس نامید.

در رم و لندن طی یک کنفرانس مطبوعاتی، امیر طاهری، نویسنده مقاله ساندی تایمز، عامل CIA نامیده شد و یک سری شکایت علیه این توهین به عمل آمد.

در هر صورت دولت ایتالیا، از احتمال وجود یک مرکز تروریستی در رم

ص: 156

بی خبر نبوده است، همانگونه که اسکالفارو، وزیر کشور، گفت: «قبل از مقاله روزنامه انگلیسی، درباره این مسئله در جلسه دولت بحث و گفتگو شده است.»

و به تازگی، مجددآ نام خسروشاهی در رابطه با حوادث تروریستی در یک روزنامه چاپ میلان هم آمده است. عکس العمل ایران هم در این خصوص شدیدبود.

در اعلامیه مورخ 29 اکتبر، سفارت ایران اعلام کرد که از روزنامه فوق شکایت می کند؛ چرا که به نماینده دیپلماسی ایران در واتیکان، در کشور ایتالیا توهین کرده است.

«ماشین حساب حاوی بمب از پاریس و از سوی مخالفین (امام) خمینی ارسال شد.»

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 6/11/ 1985 (سند شماره 55)

می خواستند سفیر ایران را بکشند.

مواد منفجره جاسازی شده در یک بسته که روز گذشته به سفارت ایران در واتیکان تحویل شده بود توسط پلیس خنثی گشت. بسته ابتدا به اداره پست سازمان فائو رسیده بود در حالیکه روی پاکت آدرس سفارت ایران در خیابان نومنتانا پلاک 361 درج شده بود. کارکنان سفارت پس از باز کردن پاکت اصلی در آن یک ماشین حساب یافتند. سفارت ایران در واتیکان به منظور احتیاط پلیس را مطلع کرد که آنها نیز به نوبه خود مأمورین ویژه را جهت خنثی سازی بمب اعزام داشتند. تکنسین ها در داخل ماشین حساب، بمبی را یافتند که توسط سیم هایی به دکمه های آن متصل شده بود.

مأمورین سازمان اطلاعاتی نیز در محل حضور یافته و از کارمندان اداره پست فائو - محل اولیه دریافت بمب - بازجویی نمودند.

پاکت به آدرس سید هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان، خیابان نومنتانا پلاک 361 ارسال شده بود اما به بخش ایران در سازمان فائو رفته بود. بمب مذکور هفته گذشته از پاریس ارسال شده بود. در میان بسته و جعبه پلاستیکی، ماشین

ص: 157

حساب قرار داشت. بازجوها همچنین در داخل ماشین حساب عکس نیم تنه مردی 30 ساله را یافتند. سفیر و دیگر کارمندان اظهار داشتند که صاحب عکس را نمی شناسند. سوءقصد کنندگان، چشم ها و ابروها و دهان عکس فرد ناشناس را سیاه کرده بودند و تصویر صلیب شکسته ای را در پشت و روی عکس رسم کرده بودند. بازجوهای DIGOS - سازمان اطلاعات و امنیت خارجی ایتالیا - معتقدند که سوءقصد علیه سفیر توسط مخالفین خمینی مقیم پاریس سازماندهی شده است. همچنین اینگونه استنباط می شود که فرد ناشناس صاحب عکس احتمالا یکی از مخالفین رژیم ایران باشد که قبل از کشته شدن شکنجه شده است.

مأمورین پلیس در داخل ماشین حساب الکتریکی، 400-300 گرم مواد منفجره به صورت پودر پلاستیکی پیدا کردند. همان منابع اظهار می دارند که به نظر پلیس به احتمال زیاد سوءقصد علیه خود سفیر سازماندهی شده و مطمئنآ اگر ماشین حساب را روشن می کرد یا یک دکمه را فشار می داد، بمب منفجر و وی کشته می شد.

اما آیت الله خسروشاهی کیست؟ او از سال 1981 سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان می باشد و به دفعات در صفحات روزنامه های ایتالیایی و خارجی از وی نام برده شده که جنجالی ترین آنها از سوی «ساندی تایمز» مورخ 8 ژانویه 1984 صورت گرفته است. مقاله ساندی تایمز در خصوص وجود یک شبکه تروریستی ایرانی در اروپا، با مراکز سربازگیری در لندن و رم بود که بلافاصله در روزنامه های ایتالیایی بازتاب گسترده ای یافت.

در مرکز تروریستی رم، آیت الله خسروشاهی مسئول جذب نیرو و کامیکازهای طرفدار امام خمینی معرفی شده بود، که تحت پوشش سفیر ایران در واتیکان مشغول به فعالیت می باشد.

تهران در خصوص این تبلیغات بی اساس به شدت از خود عکس العمل نشان داده و از امیر طاهری، نویسنده افشاگری های «ساندی تایمز»، به عنوان «مأمور سیا» و نیز آدم هویدا، نخست وزیر شاه، نام برده است.

به هرحال همانگونه که وزیر کشور می گوید دولت ایتالیا از فرضیه وجود یک

ص: 158

پایگاه سربازگیری برای تروریست های ایرانی در رم، بی اطلاع نبوده است. اسکالفارو، وزیر کشور، گفت: «به دنبال افشاگری های روزنامه انگلیسی، در طول نشست شورای وزرا پیرامون آن صحبت شده است.»

اخیرآ خسروشاهی به انجام فعالیت های مرتبط با تروریسم، از سوی «روزنامه نو»، Il Giornale Nuovo، طی دو مقاله، در صفحه اوّل در تاریخ 28 و 29 اکتبر، باز مجددآ متهم شده که در این رابطه نیز ایران بلافاصله از خود واکنش نشان داده است.

سفارت ایران در ایتالیا طی اطلاعیه ای در تاریخ 29 اکتبر اعلام نموده است که علیه روزنامه مونتانلی شکایت کرده و این روزنامه را به خاطر «نشر اکاذیب علیه نمایندگی سیاسی یک کشور در دولت ایتالیا» متهم خواهد نمود.

«بسته حاوی مواد منفجره برای سفیر ایران»

روزنامه ایل جورناله،Il Giornale ، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 56)

با مواد منفجره پلاستیکی پنهان شده در یک ماشین حساب و بسته بندی شده در یک پاکت پستی سعی شده بود تا به جان سفیر ایران در واتیکان، هادی خسروشاهی، سوءقصد شود.

بسته از پاریس ارسال و در آن 300 گرم مواد منفجره پودر پلاستیک در یک ماشین حساب الکترونیکی رومیزی در اندازه متوسط جاسازی شده بود.

پاکت حوالی ساعت 13 به سفارت ایران واقع در خیابان نومنتانا پلاک 361 تحویل داده شده بود. به نظر کارشناسان در صورت انفجار بمب، ساختمان سفارت تخریب و همه کسانی که در آنجا بودند کشته می شدند. پلیس تأیید نمود که پاکت روز گذشته به دفتر پستی بلوار آونتینو واقع در داخل ساختمان فائو رسیده بود. کارمندان پست، معمولا وقتی یک بسته نامه به آدرس یک مقر سیاسی می رسد، اولین پوشش را برداشته سپس آن را از کانال های معمولی جدا می کنند امّا این دفعه چون که روی پاکت کلمه «شخصی» درج شده و برای شخص سفیر ارسال شده بود، لذا توسط نامه رسان به خیابان نومنتانا ارسال و به سفارت تحویل شده بود.

ص: 159

«از پاریس برای سفیر در واتیکان بمب ارسال شده بود.»

روزنامه لا استامپا،La Stampa ، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 57)

بمبی که در یک ماشین حساب برای دیپلمات ایرانی فرستاده شده بود کشف شد.

با یک بمب جاسازی شده در یک ماشین حساب که از پاریس و طی یک پاکت پستی ارسال شده بود، به جان سفیر ایران در واتیکان، سید هادی خسروشاهی سوءقصد نمودند. سفیر ایران از آنجا که هیچ ماشین حسابی را از پاریس سفارش نداده بود، سوء ظن پیدا کرده و پلیس را در جریان می گذارد و مأمورین ویژه، بمب را خنثی می نمایند. 300 گرم مواد منفجره پودر پلاستیک که در یک ماشین حساب الکترونیکی رومیزی در اندازه متوسط جاسازی شده بود، حوالی ساعت 13 به سفارت ایران واقع در خیابان نومنتانا پلاک 361 تحویل می گردد. به نظر کارشناسان در صورت انفجار، بخشی از ساختمان تخریب و باعث مرگ همه کسانی می شد که در آنجا حضور داشتند. پلیس تأیید نمود که پاکت روز دوشنبه به دفتر پستی بلوار آونتینو ، واقع در سازمان فائو، رسیده است.

کارمندان معمولا وقتی یک بسته نامه برای یک سفارت فرستاده شده باشد، آن را بررسی نموده، پوشش اولیه را باز و سپس آن را جدا می کنند. اما این بار، از آنجا که روی پاکت کلمه «شخصی» درج و به آدرس سفیر ارسال شده بود، آن را توسط پستچی به خیابان نومنتانا برده و تحویل سفارت داده اند. ماشین حساب اکنون توسط کارشناسان بخش ویژه پلیس تحت بررسی قرار دارد.

نام آیت الله خسروشاهی در این اواخر به دفعات در صفحات روزنامه های ایتالیایی و خارجی درج شده که جنجالی ترین آنها از سوی «ساندی تایمز» مورخ 8 ژانویه 1984، در خصوص وجود یک شبکه تروریستی ایرانی با مراکز استخدام تروریست در لندن و رم، صورت گرفته است که پس از آن از سوی روزنامه های ایتالیایی بازتاب گستره ای یافت. در ارتباط با مرکز لندن، روزنامه بریتانیایی نام آیت الله آذری قمی - دادستان کل سابق ایران - را ذکر کرده و برای مرکز رم از آیت الله خسروشاهی به عنوان مأمور استخدام کامیکاز نام برده که تحت پوشش سفیر ایران در واتیکان مشغول به فعالیت می باشد.

ص: 160

«سوءقصد نافرجام علیه سفیر ایران در واتیکان»

روزنامه لا رپوبلیکا، La Repuvbblica، مورخ 6/11/1985 (سند شماره58)

پاکت حاوی مواد منفجره یک هفته پیش از پاریس ارسال شده بود.

نویسنده مقاله: کلو دیو جرینومواد منفجره جاسازی شده در یک ماشین حساب رومیزی به سفارت ایران واقع در خیابان نومنتانا در رم تحویل شد و وقتی سفیر آیت الله خسروشاهی پاکت را گشود، احتمال داد که یک بمب است و لذا پلیس را خبر کرد. 300 گرم مواد منفجره از نوع پلاستیکی، به دکمه های ماشین حساب متصل شده بود و اگر کسی یک دکمه از آن را فشار می داد منفجر می شد. بمب بلافاصله توسط مأمورین ویژه پلیس خنثی شد و بدین ترتیب سوءقصد خنثی گردید. این بمب هفته گذشته از پاریس به آدرس اداره پست واقع در کاخ سازمان خواروبار جهانی - فائو - در رم ارسال شده بود.

وقتی روز گذشته در اداره پست آن بسته را باز کردند، پاکت دیگری را در آن یافتند که روی آن آدرس سفیر ایران در واتیکان درج شده بود. پاکت بدین ترتیب اواخر صبح برای گیرنده ارسال شد که البته وی هیچ ماشین حسابی را سفارش نداده بود. این موضوع موجب سوءظن سفیر شده که در نهایت پلیس را مطلع نمودند.

مأمورین ویژه کشف بمب می گویند اگر بمب منفجر می شد حتمآ سفیر را می کشت و بخش وسیعی از ساختمان سفارت را تخریب می کرد.

مأمورین DIGOS - سازمان اطلاعات و امنیت خارجی ایتالیا - و سرویس های امنیتی ایتالیایی در خیابان نومنتانا حضور یافته و بسته بمب را در اختیار گرفتند.

مأمورین در میان بسته حاوی ماشین حساب، عکس یک مرد تقریبآ 30 ساله را یافتند که سفیر و همکاران وی نتوانستند او را شناسایی کنند. چشم و دهان عکس مذکور سیاه شده بود و در پشت و روی عکس نیز دو صلیب شکسته رسم شده بود.

پاریس مقیم می باشند سازماندهی شده است و صاحب ناشناس عکس یکی از

ص: 161

بیشمار مخالفین رژیم ایران می باشد که شکنجه و سپس به قتل رسیده است.

نام آیت الله خسروشاهی، که از سال 1981 سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان می باشد، به دفعات در این اواخر در صفحات روزنامه های ایتالیایی و خارجی درج شده است.

در گزارشی از «ساندی تایمز» مورخ 8 ژانویه 1984، نام وی در رابطه با یک شبکه فرضی جذب تروریست ایرانی در لندن و رم برده شده است. به نظر نویسنده مقاله روزنامه انگلیسی، مسئول جذب و استخدام کامیکاز در پایتخت ایتالیا شخص سفیر ایران می باشد. تهران به شدت نسبت به این «تبلیغات دروغین» واکنش نشان داده و بلافاصله طی کنفرانس مطبوعاتی در رم و لندن، امیر طاهری، نویسنده مقاله ساندی تایمز را، که وابسته به هویدا نخست وزیر شاه می باشد، به عنوان «مأمور سیا» معرفی می کند. سفیر ایران همچنین اعلام نمود که علیه اکاذیب روزنامه هایی که مقاله «ساندی تایمز» را منعکس کرده اند، شکایت خواهد کرد.

خسروشاهی اخیرآ از سوی «روزنامه نو» طی مقالاتی در تاریخ 28 و 29 اکتبر، متهم به اقدامات تروریستی شده است. در این رابطه نیز، سفارت ایران پیشاپیش از اقامه دعوا علیه این روزنامه به خاطر نشر اکاذیب، خبر داد.

«سوءقصد نافرجام»

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 59)

یک ماشین حساب حاوی بمب از پاریس برای سفیر ایران ارسال شد. سازمانی تروریستی، که فعلا ناشناس است، سعی کرد سفیر ایران در واتیکان را توسط یک ماشین حساب حاوی مواد منفجره به قتل برساند. این سوءقصد به علت احتیاط سفیر، سید هادی خسروشاهی، که پس از مشاهده بسته پستی پلیس را خبر کرد، به شکست انجامید.

سفیر در این رابطه گفت: «من منتظر دریافت هدیه از سوی هیچ کس به خصوص

ص: 162

از پاریس نبودم.» پاکت پستی کشنده یک مسیر طولانی را قبل از رسیدن به شخص گیرنده، طی نمود. این پاکت دو هفته پیش به مقر فائو رسید و توسط کارکنان پست فائو باز شد امّا داخل پاکت اول پاکت دیگری بود که برای سفارت ایران خیابان نومنتانا، پست شده بود.

کارشناسان معتقدند که بمب به خودی خود منفجر نمی شد، به عبارت دیگر بدون فشار دادن دکمه فرمان، عمل نمی کرد.

«سوءقصد نافرجام علیه سفیر ایران در واتیکان»

روزنامه کوریره دلا سرا،Corriere della Sera ، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 60)

«ماشین حساب حاوی بمب برای یکی از نزدیک ترین افراد خمینی.»

«اگر سفیر دکمه را فشار می داد بمب منفجر می شد و به قتل می رسید.»

«پاکت از پاریس می آمد، شهری که میزبان بسیاری از مخالفین آیت الله است، و به خاطر یک اشتباه پستی ابتدا به فائو تحویل داده شده بود. دیپلمات خود سوءظن پیدا کرد و مأمورین ویژه کشف بمب را در جریان گذاشت.»

یک اقدام تروریستی موجب آورده شدن پاکت بمب به صحنه شد. مقتول بمب پلاستیکی جاسازی شده در یک ماشین حساب، می بایستی سفیر ایران در واتیکان می بود و به محض فشار دکمه به هوا پرتاب می شد. اما آن بسته که حاوی یک ماشین حساب مدل Texas instruments TI 1250 بود، او را مظنون کرد و لذا ترجیح داد قبل از باز کردن بسته پلیس را مطلع کند. بدین ترتیب مأمورین ویژه پلیس صدها گرم مواد منفجره پلاستیکی را که در میان میله های متصل به سیستم ماشین حساب جاسازی شده بود، کشف کردند.

سید هادی خسروشاهی، نام دیپلماتی است که به طور یقین در صورت انفجار بمب کشته می شد. بنابراین یک سوءقصد نافرجام، که مسببین آن فعلا ناشناس

ص: 163

می باشند، به وقوع پیوست. گرچه از نظر پلیس بعید به نظر نمی رسد که مقاومت ضد حکومت ایران این کار را کرده باشد، معذالک به دلایل مختلف می توان گفت که این سوءقصد نافرجام، سیاسی می باشد.

پاکت بمب چند روز پیش از پاریس پست شده بود، شهری که بیشترین شمار پناهندگان ایرانی را در خود جای داده است. به علاوه پاریس محل ستاد کل مخالفین رژیم ایران است. مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق، از 4 سال پیش در Auvers-sur-oiseشهرکی واقع در 40 کیلومتری پایتخت فرانسه، زندگی می کند.

البته دلیلی برای نسبت دادن بمب به این گروه وجود ندارد، اما این موضوع که ماشین حساب از پاریس پست شده است، برای پلیس قابل توجه می باشد.

بسته حاوی مواد منفجره حدود پانزده روز قبل به ایتالیا رسید و به خاطر یک اشتباه پستی، بسته به اداره پست فائو رفت. کارکنان جداسازی نامه ها دریافتند که آن پاکت برای سفیر ایران در واتیکان ارسال شده است و لذا یکی از نامه رسانان خود را مأمور کردند تا آن را به خیابان نومنتانا پلاک 361 ببرد. در سفارت برای دو هفته پاکت روی یک میز باقی می ماند؛ زیرا سفیر که بسته برای شخص وی ارسال شده بود، در مسافرت به سر می برد.

سید هادی خسروشاهی روز دوشنبه به رم بازگشت و مقدار قابل توجهی نامه در مقابل خود دید که قید فوری داشتند. ابتدا نامه های فوری تر را بررسی کرد و صبح روز گذشته فرصت یافت تا به آن بسته بپردازد. روی جعبه علاوه بر مارک شرکت تولید کننده، کلمه ماشین حساب نیز قید شده بود. دیپلمات از همکارانش پرسید که آیا کسی سفارش ماشین حساب داده است؟ و زمانی که همه کارمندان و مسئولین پاسخ منفی دادند، تصمیم گرفت پلیس را مطلع کند. روبرتو اسکوتو، فرمانده کلانتری سالاریو بود که مداخله مأمورین ویژه کشف بمب را درخواست کرد که ماشین حساب را باز کرده و بمب را کشف کردند. در داخل جعبه همچنین عکسی از

ص: 164

یک مرد تقریبآ 30 ساله با چهره غیر قابل شناسایی وجود داشت که دهان و چشم هایش پاک شده و به جای آن و نیز در پشت عکس، صلیب های شکسته ای رسم شده بود.

به نظر بازجوها، عکس مربوط می شود به یکی از کسانی که اپوزیسیون آنها را «شکنجه گر» می خواند. صلیب های شکسته این فرضیه را قوت می بخشد و تهدید به سکوت می کند و این می تواند معنی دهان و چشم های پاک شده باشد.

این فرضیه که عکس مذکور می تواند از عکس های قدیمی سفیر سید هادی خسروشاهی باشد، رد شده است. وی در ژانویه گذشته از سوی روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز» متهم به ایجاد مرکز تروریستی در سفارت رم شده است، مرکز تروریستی ای که قادر است حملات انتحاری علیه اهداف غربی را تدارک ببیند.

این دیپلمات یکی از مؤمن ترین افراد به خمینی تلقی می گردد که در گذشته وزیر ارشاد بوده است،(1) وزارتخانه ای که دارای یک نقش کلیدی در ایران می باشد؛

زیرا وظیفه سانسور تمامی مقالات روزنامه های مخالف رژیم را به عهده دارد.

«ساندی تایمز» همچنین می نویسد که سید هادی خسروشاهی شخصآ مأمور جذب «کامیکاز» در پایگاه های عملیاتی ایرانیان مؤمن به آیت الله، که ایران را رهبری می کند؛ به ویژه در: کاتانیا، مسینا، پالرمو، رجو کالابریا، و حتی ناپل، رم، میلان، تورینو، پروجا و پادوا می باشد.

البته سفارت ایران و تهران این موارد را تکذیب کرده و می گوید: «این ها اکاذیبی است که محافل امپریالیستی منتشر می کنند.»

اما افشاگری های «ساندی تایمز» بحث انگیز شده و حتی وزرای ایتالیایی طی نشستی با کراکسی، نخست وزیر، و مسئولین سرویس های امنیتی پیرامون آن گفتگو کردند و بیش از گذشته فعال شدند.

ص: 165


1- . نماینده امام در وزارت ارشاد...

«بمب داخل ماشین حساب، سوءقصد نافرجام علیه سفیر ایران»

روزنامه پائیزه سرا، Paese Sera، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 61)

نویسنده مقاله: امیلیو رادیچهقربانی از پیش تعیین شده، آیت الله خسروشاهی سفیر ایران در واتیکان بود.

پاکت حاوی «ماشین منفجره» که برای سفیر از فرانسه ارسال شده بود، بلافاصله DIGOS - بخش خارجی سازمان اطلاعات و امنیت ایتالیا - را به سوءظن واداشت.

سعی کردند سفیر ایران در واتیکان را به قتل برسانند اما سوءقصد به لطف دقت یا سوءظن ساده خود سفیر نافرجام ماند که بعد، طی بررسی های انجام شده، صحت آن برملا شد.

وسیله انجام قتل، یک ماشین حساب کوچک الکترونیکی حاوی مواد منفجره بود که اگر آیت الله سید هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان، تنها یکی از دکمه های آن را فشار می داد، انفجار او را در خود فرو می برد. امّا دیپلمات به دنبال یک تردید معقول، احتیاط پیشه کرد. سفیر از خود سئوال نمود که چه کسی و برای چه، یک ماشین حساب آن هم مدل قدیمی به عنوان هدیه برای او ارسال کرده است؟ وقتی پاسخی قانع کننده نیافت، به پلیس اطلاع داد و بدین ترتیب پاکت در دستان مأمورین ویژه کشف بمب قرار گرفت. برای اینکه بمب، نهایت قدرت تخریبی را داشته باشد سه لوله فلزی حاوی مواد منفجره قوی در آن جاسازی شده بود. گرچه به دنبال انفجار بمب تمامی ساختمان سفارت ایران فرو نمی ریخت، اما یقینآ سفیر کشته می شد.

بمب و جعبه آن، پس از خنثی کردن در محل سفارت، توسط فرمانده کلانتری وسکوویو، روبرتو اسکوتو، ابتدا به کلانتری و سپس به DIGOS برده شد. اما بازجویی ها منشأ بمب را به خارج از ایتالیا و دقیقآ به پاریس هدایت می کند، به عبارت دیگر ماشین حساب حاوی مواد منفجره قوی سفرش را از پایتخت فرانسه به طرف رم آغاز کرده و در یک پاکت زرد از نوع تجاری به آدرس: «عالیجناب سید هادی

ص: 166

خسروشاهی، سفیر در واتیکان» ارسال شده است.

پاکت در شبکه پستی و به مقصد کشور ما قرار گرفته و روز دوشنبه، به اداره پست مستقر در ساختمان فائو واقع در خیابان آونتینو تحویل گردید. کارمندان نوشته دیگری را روی پاکت دیدند که کاملا شخصی بودن نامه را مشخص می کرد. بنابراین طبق روال عادی عمل نکردند، یعنی بسته اول را، آنگونه که معمولا در خصوص پاکت های پستی ارسالی به سفارتخانه ها عمل می کنند، برنداشتند و برعکس این دفعه پاکت توسط نامه رسان به سفارت ایران در خیابان نومنتانا پلاک 361 ارسال شد. دربان سفارت صبح روز گذشته آن را تحویل گرفت و کمی بعد بسته «کادویی»! روی میز سفیر بود.

اینجا همانگونه که گفتیم اولین تردیدها شکل گرفت. آیت الله خسروشاهی خود پاکت زرد مذکور را باز کرد و ماشین حساب کوچک را در دست گرفت، یک

«Texas instruments TI 1250» از نوع قدیمی، کم ارزش و به اندازه کافی بزرگ برای در بر داشتن مواد منفجره. خوشبختانه برخلاف آنچه که معمولا رخ می دهد، سفیر خطر نکرد و ماشین حساب را روی دکمه «ON» - روشن - قرار نداد، برعکس آن را سبک سنگین کرد! وزن آن کمی بیش از حد معمول به نظر می رسید و بالأخره کلانتر اسکوتو را مطلع کرد و بقیه کارها را پلیس و مأمورین ویژه کشف بمب انجام دادند.

موضوع تعجب برانگیز این است که مأمورین علاوه بر مواد منفجره، عکس یک فرد ناشناس را در ماشین حساب یافتند با یک صلیب که با قلم روی پیشانی صاحب عکس کشیده شده و اعضای مشخص کننده صورت - دهان، چشم ها و ابروها - با قلم سیاه محو شده بود.

فرضیه های مختلفی درباره علت سوءقصد وجود دارد. پیش از این، طی مقاله ای در هفته نامه ساندی تایمز مورخ 8 ژانویه 1984 آیت الله خسروشاهی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، به عنوان مسئول جذب تروریست های اسلامی در اروپا معرفی شده بود.

ص: 167

دولت ایران به شدت در خصوص «اکاذیب» روزنامه لندنی از خود عکس العمل نشان داد و عنوان کرد: «نویسنده مقاله ساندی تایمز از افراد نخست وزیر سابق شاه و مأمور سیا بوده که به دنبال شکایت سفیر ایران، از روزنامه ساندی تایمز اخراج شده است.»

اما اخیرآ آیت الله خسروشاهی مجددآ طی دو مقاله در روزنامه ایل جورناله در تاریخ 28 و 29 اکتبر مطرح گردیده است. سفارت ایران پیش از این اعلام کرده شکایتی علیه مدیر ایل جورناله، ایندرو مونتانلی، به خاطر نشر اکاذیب تنظیم کرده است.

روز گذشته پس از شکست سوءقصد، سخنگوی سفارت اظهار داشت: «یک رابطه قطعی میان آنچه در روزنامه ها درج شده و کوشش برای قتل سفیر ایران در واتیکان وجود دارد.»

«بمب را چه کسی فرستاده است؟»

روزنامه ایل جورنو، Il Giorno، مورخ 21/11/ 1985 (سند شماره 62)

نویسنده: پائولو بری آنتیراز بسته بمب که به وسیله پست برای سفیر ایران هادی خسروشاهی در خیابان نومنتانا فرستاده شده، به نظر می رسد که در حال روشن شدن است. سفیر افشا کرد که فرستنده بمب چه کسی است و در این زمینه توضیحاتی داد. این توضیحات در مقابل گروهی از خبرنگاران، که برای آنان این مسئله سئوال برانگیز بود که چرا رم هدف بمب قرار گرفته، ارائه شد. برای خسروشاهی شکی وجود ندارد که هدیه ماشین حساب الکترونیکی، که اگر به کار می افتاد نتیجه آن یک انفجار وحشتناک بود، از جایی جز آمریکا - سیا - نیست که توسط پاریس انجام گرفته است.»

طبق نظر سفیر ایران در واتیکان اینکه سوءقصد، چند ماه پس از انتشار مقاله ساندی تایمز، که وی را به فعالیت های تروریستی متهم می کرد، صورت گرفت تصادفی نیست. در این مقاله عنوان شد که سفیر مسئول مرکز استخدام و مرکز

ص: 168

تعلیمات کامیکاز است که بعدآ به نام اسلام برای فعالیت های تروریستی اعزام می شوند.

خسروشاهی علیه روزنامه فوق شکایت کرد و مدیر روزنامه مجبور به عذرخواهی از وی و تکذیب مقاله شد.

ارگان های مطبوعاتی ایتالیا بعدآ اظهارنظرهایی نگران کننده به وزیر کشور ایتالیا نسبت دادند. وزیر کشور بنا به نظر روزنامه ها چنین عنوان کرده که دولت ما نگران است و اقدامات لازم برای تحقیق درباره فعالیت های واقعی سفارت ایران را شروع خواهد کرد.

«بسته منفجره برای سفیر ایران»

روزنامه ایل جورناله، Il Giornale، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 63)

با مواد منفجره پلاستیکی پنهان شده در یک ماشین حساب و قرار دادن آن در یک پاکت پستی سعی گردید علیه جان سفیر ایران در واتیکان، هادی خسروشاهی، سوءقصد شود. این پاکت از پاریس ارسال شده بود.

300 گرم مواد منفجره - پودر پلاستیک - در یک ماشین حساب الکترونیکی رومیزی، در اندازه متوسط قرار گرفته بود. پاکت حوالی ساعت 13 به سفارت که در خیابان نومنتانا پلاک 361 قرار دارد، تحویل گردید.

به نظر کارشناسان، انفجار بمب، تخریب بخشی از ساختمان سفارت و مرگ همه کسانی که در اطراف آن قرار داشتند، را در پی می داشت. پلیس تأیید کرد که پاکت روز گذشته به اداره پست بلوار آونتینو، واقع در داخل کاخ فائو رسیده است. کارمندان پست معمولا پاکت نامه های ارسالی به نمایندگی های سیاسی را باز کرده و سپس آن را توزیع می کنند اما این دفعه چون روی پاکت کلمه «شخصی» نوشته شده و به آدرس سفیر فرستاده شده بود، توسط نامه رسان به مقر سفارت واقع در خیابان نومنتانا تحویل گردید.

ص: 169

«سفیر راه گریزی نداشت»

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 64)

ماشین حساب حاوی بمب از پاریس ارسال شد و از سازمان فائو گذشت و در آخر به دست رئیس نمایندگی سیاسی ایران در واتیکان رسید. دیپلمات، به موقع دامی را که برایش چیده شده بود تشخیص داد. داخل آن عکسی با شخصیت مرموز و یک صلیب شکسته نیز وجود داشت.

بمبی که با مهارت زیاد در داخل یک ماشین حساب کوچک جاسازی شده بود، و به محض روشن شدن منفجر می شد، در آخر برای رسیدن به روی میز سفیر ایران در واتیکان اروپا را چرخیده و از فائو گذر کرده است.

طبق محاسبات سوءقصدکنندگان ناشناس، اولین دستانی که با اطمینان کافی می بایست روی ماشین حساب حاوی مواد منفجره قرار می گرفت، دستان شخص سفیر سید هادی خسروشاهی در دفترش واقع در خیابان نومنتانا پلاک 361 بود.

در واقع پاکت زردی که در آن ماشین حساب کوچک الکترونیکی قرار داشت «خصوصی» بوده و به نام شخص او ارسال شده بود.

پاکت از فرانسه و به احتمال زیاد از پاریس ارسال شده و دو هفته قبل به فائو رسید، و از آنجا، پس از اینکه پاکت باز شده و سپس در پاکت دیگری قرار گرفته بود، به نمایندگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، واقع در خیابان نومنتانا ارسال شد.

این بار موقعیت طوری رقم خورد که مانع از آن گردید تا منجر به یک تراژدی گردد. به نظر کارشناسان پلیس ویژه کشف بمب، 300 گرم مواد منفجره در ماشین حساب قرار گرفته و به صورت الکترونیکی متصل شده بود.

درواقع روند قضایا به این گونه بود که پس از اینکه بسته از فائو به سفارت ارسال شد، از آنجا که سفیر در محل مأموریت خود حضور نداشت، پاکت تا صبح دیروز یعنی به مدت حداقل یک هفته، در اتاق منشی ایتالیایی سفارت باقی ماند.

سید هادی خسروشاهی صبح روز گذشته به رم بازگشت و از جمله بسته مرموز

ص: 170

حاوی ماشین حساب که برای او فرستاده شده بود، دریافت کرد. در ابتدا تعجب کرد سپس سوءظن وی بیشتر شد. سفیر قبل از استفاده از آن مناسب دید تا مقامات پلیس را مطلع کند و دلیل خود را برای آنها اینگونه توضیح داد: «در انتظار هیچ هدیه ای آن هم از پاریس نبودم، فکر می کنم می تواند یک بمب باشد.»

مأموران ویژه کشف بمب به او حق دادند؛ داخل ماشین حساب از اجزای الکترونیکی خالی و مواد منفجره به آن متصل شده بود.

بازجوها می گویند: «مسلمآ نمی خواستند تنها یک خراش سمبلیک ایجاد کنند، بلکه هدفشان خیلی فراتر از این ها بود.» به عبارت دیگر کسی که سوءقصد را تدارک و اجرا کرده است، دقیقآ می خواسته سفیر را به قتل برساند.

در حالیکه هیچ کسی تاکنون مسئولیت این سوءقصد را به عهده نگرفته است، عکس پرسنلی مردی در داخل ماشین حساب Texas instruments TI 1250 قرار داشته که چشم ها و دهان او با یک قلم پاک شده و یک صلیب شکسته نازیستی نیز روی پیشانی آن کشیده شده است که به نوبه خود یک علامت سئوال دیگر ایجاد می کند.

اول از همه این سئوال پیش می آید که آن مرد کیست؟ و بعد اینکه آیا این فرد رابطه ای با سازمان تروریستی که سوءقصد را تدارک دیده است، دارد؟

طبیعتآ مأمورینDIGOS در کنار مأمورین کلانتری وسکوویو، که سفیر به آنها رجوع کرده است، بنا به وظیفه به تحقیقات می پردازند. همانگونه که در این چنین قضایایی پیش می آید، بازجویان در ارائه فرضیات جانب اعتدال را می گیرند. آنها معتقدند که درواقع شبکه های سازمان های شناخته شده و کمتر شناخته شده تروریستی بسیار وسیع هستند، و این که منافع آنها ایجاب می کند تا وحشت بیشتری ایجاد کنند. درواقع آن بمب، می توانست قبل از رسیدن به مقصد منفجر شود. مأمورین همچنین به طور ضمنی تأیید می کنند که این قضیه، مانند دیگر قضایای اخیر و خونین، نشان می دهد که رساندن بمب و امثال آن به سرزمین ما - ایتالیا- به سادگی امکان پذیر می باشد.

ص: 171

سید هادی خسروشاهی، که از سال 1981 سفیر ایران در واتیکان بوده و قربانی از پیش تعیین شده سوءقصدکنندگان می باشد، کیست؟ و از چه سابقه ای، علاوه بر «نقش» احتمالی که در رژیم جدید داشته، برخوردار بوده و این که آیا می تواند رابطه ای با سوءقصد نافرجام دیروز داشته باشد؟

نام وی به دفعات در مطبوعات ایتالیایی و خارجی آمده است که جنجالی ترین آن ها مربوط به مقاله مورخ 8 ژانویه ساندی تایمز می باشد که پس از انتشار، پوشش وسیعی در مطبوعات ایتالیایی یافت. در آن مقاله او به عنوان «مسئول جذب» کامیکاز طرفدار خمینی، برای استفاده در شبکه تروریستی ایرانی که در کل اروپا سازماندهی یافته، معرفی شده است.

او احتمالا از راه دور با آیت الله آذری قمی در لندن کار می کرده است. گفته می شود که در مورد فرضیه وجود یک پایگاه جذب تروریست در رم، دولت ما - همانگونه که در آن موقع اسکالفارو وزیر کشور اظهار داشت - در طول نشست هیأت دولت، از محتوای مقاله روزنامه انگلیسی مطلع بوده است. پس از آن نیز «ایل جورناله» در تاریخ های 28 و 29 اکتبر در خصوص ارتباط سید هادی خسروشاهی با اقدامات تروریستی مطالبی نوشته است.

سفارت ایران نیز بلافاصله مطالب هفته نامه انگلیسی «ساندی تایمز» و روزنامه «ایل جورناله» را تکذیب و علیه آنها اقامه دعوا نموده است.

آژانس خبری ایتالیا به نقل از یک سخنگوی ناشناس سفارت ایران می نویسد که در ارتباط با ماهیت مسببین سوءقصد روز گذشته می باید از دولت فرانسه سئوال کرد. او همچنین یادآور شد که پاکت بمب از پاریس پست شده است و از سوی دیگر مقر مخالفین ایران، شورای ملی مقاومت ایران، نیز در پایتخت فرانسه قرار دارد.

سخنگو به علاوه معتقد است که «رابطه ای میان آنچه روزنامه ها راجع به سفیر نوشته اند با سوءقصد، وجود دارد.»

ص: 172

روزنامه لا یونیتا، L'Unita، ارگان حزب کمونیست ایتالیا، مورخ 6 نوامبر 1985 (سند شماره 65)

در ماشین حساب کوچکی که از پاریس به عنوان هدیه برای سفیر ایران فرستاده شد در حقیقت یک بمب قوی جاسازی شده بود. اگر این بمب به کار می افتاد تمام ساختمان سفارت منهدم می شد. سفیر قبل از اینکه بسته را باز کند از کارمندان سفارت می پرسد که آیا آنان درخواست ماشین حساب کرده اند؟ اما هیچکس اطلاعی نداشت. لذا سفیر مشکوک شده و پلیس را در جریان قرار می دهد. پنج دقیقه بعد پلیس در محل حاضر می شود.

«بمبی که در ماشین حساب جاسازی و برای دیپلمات ایرانی

ارسال شده بود کشف گردید.»

روزنامه لا استامپا، La Stampa، مورخ 6/11/ 1985

روز گذشته توسط یک بمب تعبیه شده در یک ماشین حساب که در داخل یک پاکت پستی از پاریس رسیده بود، به جان سفیر ایران در واتیکان، سید هادی خسروشاهی، سوءقصد شد. او هیچ ماشین حسابی، آن هم از پاریس، سفارش نداده بود. بنابراین دیپلمات مشکوک شد و پلیس را مطلع ساخت و مأمورین پلیس ویژه کشف بمب آن را خنثی کردند.

مواد منفجره، به صورت 300 گرم پودر پلاستیک، در یک ماشین حساب الکترونیکی رومیزی در اندازه متوسط قرار گرفته بود. پاکت حوالی ساعت 13 به سفارت که مقر آن در خیابان نومنتانا پلاک 361 می باشد تحویل گردیده بود.

به نظر کارشناسان، انفجار باعث منهدم شدن بخشی از سفارت و قتل کسانی که در آنجا بودند می شد.

پلیس تأیید نمود که پاکت روز دوشنبه به اداره پست بلوار آونتینو واقع در

ص: 173

ساختمان فائو رسیده است. کارمندان، مانند همیشه، وقتی بسته ای برای یک مقر دیپلماتیکی می رسد، بسته اوّلیه را باز کرده و آن را مجزا می کنند.

اما این دفعه بر روی پاکت کلمه «خصوصی» قید شده و به آدرس سفیر بود از این رو توسط نامه رسان به خیابان نومنتانا برده شد. ماشین حساب حاوی بمب اکنون تحت بررسی تکنسین های اداره ویژه کشف بمب قرار دارد.

نام آیت الله خسروشاهی در این اواخر به دفعات در روزنامه های ایتالیایی و خارجی درج شده است که جنجالی ترین آنها مقاله «ساندی تایمز» مورخ 8 ژانویه 1984، در خصوص وجود یک شبکه تروریستی ایرانی در اروپا با مراکز جذب در لندن و رم، می باشد. مقاله ای که روزنامه های ایتالیایی آن را منعکس کردند.

روزنامه انگلیسی برای مرکز لندن از آیت الله آذری قمی، دادستان سابق، نام برده و برای مرکز رم، مسئول جذب کامیکازهای خمینیست را آیت الله خسروشاهی معرفی کرده است که «پوشش رسمی» وی سفیر در واتیکان می باشد.

«می خواستند سفیر ایران را بکشند.»

روزنامه ایل ماتینو، Il Mattino، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 66)

بمبی که در یک پاکت روز گذشته به سفارت ایران تحویل گردیده بود توسط مأمورین پلیس ویژه بمب خنثی شد. قبلا پاکت به اداره پست فائو رسیده و بر روی آن آدرس سفارت ایران واقع در خیابان نومنتانا پلاک 361 قید شده بود. کارکنان سفارت پس از اینکه پاکت را باز کردند یک ماشین حساب یافتند. سفیر برای احتیاط پلیس را خبر کرد که پلیس نیز مأمورین ویژه کشف بمب را اعزام داشت. تکنسین ها در داخل ماشین حساب بمبی یافتند که توسط سیم هایی به دکمه ها وصل شده بود. همچنین مأمورینDIGOS - بخش خارجی سازمان اطلاعات و امنیت ایتالیا - در محل حاضر و از کارمندان اداره پست فائو، که پاکت به آنجا رفته بود، بازجویی کردند.

این پاکت که هفته گذشته از پاریس برای شخص سفیر ایران در واتیکان، سید

ص: 174

هادی خسروشاهی، به آدرس خیابان نومنتانا پلاک 361 ارسال شده، به اداره پست فائو رفته بود.

در میان کاغذ بسته بندی و جعبه پلاستیکی در برگیرنده ماشین حساب، بازجویان عکس مردی 30 ساله را یافتند که چشم ها، ابروها و دهان وی با قلم سیاه محو و نیز در پشت و روی عکس یک صلیب شکسته رسم شده بود. بازجویان DIGOS معتقدند که سوءقصد علیه سفیر توسط مخالفین خمینی مقیم پاریس سازماندهی شده است، و فرد ناشناس صاحب عکس یکی از مخالفین رژیم ایران می باشد که قبل از اینکه احتمالا کشته شود، شکنجه شده است.

مأمورین ویژه پلیس در داخل ماشین حساب، 400-300 گرم مواد منفجره یافتند که در میان میله هایی قرار گرفته بود.

به نظر پلیس احتمال زیادی دارد که سوءقصد علیه شخص سفیر سازماندهی شده باشد که مطمئنآ اگر ماشین حساب را روشن می کرد یا یک دکمه را فشار می داد بمب منفجر و وی کشته می شد.

اما آیت الله خسروشاهی کیست؟ او از سال 1981 سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان می باشد. در روزنامه های ایتالیایی و خارجی به دفعات درباره او مطالبی درج شده است که جنجالی ترین آنها مقاله «ساندی تایمز» مورخ 8 ژانویه 1984 در مورد وجود یک شبکه تروریستی ایرانی در اروپا با مراکز جذب در لندن و رم می باشد که برای مرکز رم، مأمور جذب کامیکاز خمینیست، آیت الله خسروشاهی معرفی شده که «پوشش رسمی» وی سفیر ایران در واتیکان است. مقاله فوق بازتاب وسیعی در روزنامه های ایتالیایی داشت.

تهران به شدت به این «تبلیغات مفتضحانه» عکس العمل نشان داد و به امیر طاهری، عامل هویدا نخست وزیر شاه و نویسنده افشاگری های «ساندی تایمز»، لقب «مأمور سیا» داد. به هرحال از فرضیه وجود یک پایگاه جذب تروریست های ایرانی، دولت ایتالیا بی خبر نبوده و در خصوص این افشاگری های روزنامه انگلیسی،

ص: 175

همانگونه که اسکالفارو وزیر کشور گفت، حتی در طول نشست قبلی هیأت دولت صحبت شده است.

اخیرآ یک بار دیگر خسروشاهی توسط روزنامه «ایل جورناله» طی دو مقاله در صفحات اوّل در روزهای 28 و 29 اکتبر، کم و بیش به خاطر اقدامات مرتبط با تروریسم به چالش کشیده شده است.

در این مورد نیز ایران بلافاصله عکس العمل نشان داد و بیانیه مطبوعاتی 29 اکتبر سفارت ایران در ایتالیا از شکایت علیه مدیر روزنامه مونتانلی خبر داد که او را به «درج مطالب افتراآمیز و بی اساس علیه نمایندگی سیاسی یک کشور در دولت ایتالیا» متهم نموده است.

«از یک سوءقصد در رم پیشگیری شد.»

روزنامه ایل جورنو، Il Giorno، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 67)

نویسنده: جولیانو گاللوبه نظر درست همانی می نمود که بود: یک ماشین حساب معمولی و بی آزار، یک ماشین حساب کوچک «Texas instruments» رومیزی با تنها یک نشان شوم: این که از پاریس می آمد و به آدرس شخصی عالیجناب آیت الله سید هادی خسروشاهی، سفیر ایران در واتیکان، ارسال شده بود.

امّا چرا عالیجناب می باید درخواست ارسال یک ماشین حساب کند آن هم ازپاریس؟

سفیر، که تحت حکومت رژیم شاه، سختی های زندان ایران را تجربه کرده است، هشیار بود. وی در اواخر دهه هفتاد عضو کادر شخصی خمینی بوده تا هنگامی که راننده شخصی وی شد و بعد، معاون فرمانده کماندوهایی بود که سفارت آمریکا در تهران را تسخیر و به مدت بیش از یک سال گروه کثیری از دیپلمات ها

ص: 176

را به گروگان گرفت،(1) سفیر در مجموع شخصی است که در زندگی به همه چیز

بی اعتماد است و سوءظن دارد، همانگونه که نویسندگان رمان های پلیسی منفی بافی می کنند. وی در 44 سالگی موفق شده پست بسیار حساس کنونی را به دست آورد.

به هرحال او حق داشت که اعتماد نکند؛ زیرا ماشین حساب معمولی در واقع یک بمب بود. فرستنده ناشناس درواقع آن را از مواد منفجره و میله هایی برای افزایش قدرت تخریبی آن، پر کرده بود. سفیر پس از مشورت با کارکنان سفارت، و اطمینان از این که کسی درخواست ماشین حساب نکرده است،DIGOS را مطلع نمود.

مأمورین ویژه کشف بمب با احتیاط زیاد ماشین حساب را به بیرون از اتاق سفیر منتقل و خیلی زود مواد منفجره را، که به صورت مقداری پودر متصل به دکمه های ماشین حساب بود، پیدا کردند و کافی بود تا یکی از دکمه ها فشرده شود و همه را کباب کند.

در یک بازجویی کوتاه، مسیر طی شده ماشین حساب حاوی بمب توسط پلیس معلوم شد: از یک اداره پست در پاریس ارسال شده و به اداره پست بلوار آونتینو، که در داخل کاخ فائو قرار دارد، رسیده است. به دلیل آنکه بسته برای یک سفیر ارسال شده، کارمندان اداره پست با حسن نیت برخورد کردند و یک نامه رسان شخصآ تا خیابان نومنتانا پلاک 361 برای تحویل پاکت رفت. درواقع مرکز فرهنگی اسلامی اروپا در این محل قرار دارد و همچنین از سفارت ایران در واتیکان نیز میزبانی می کند؛ یک ویلای 60 اتاقی، قرار گرفته در پارکی مشجر و باشکوه درست جنب یک سفارت «داغ» دیگر، یعنی سفارت لیبی. قبلا این مکان، محل سفارت واتیکان در ایتالیا بوده که چهار سال پیش آیت الله خسروشاهی، زمانی که به پست سفارت منصوب شد، آن را خرید. گرچه ویلای زیبایی است امّا در عین حال یک مکان خیلی بحث برانگیز نیز می باشد.(2)

ص: 177


1- . در بخش های پیشین به این اکاذیب و اتهامات، پاسخ داده شده است.
2- . محل سفارت ایران در دوران قبل خریداری شده و ملک رسمی ایران بود و من دخالتی در خریدآن ّنداشتم.

از جمله شایعاتی که روزنامه نگاران به آن اشاره کرده اند این است که از آن محل به عنوان یک نوع انبار تروریسم ایرانی استفاده می شود، که مکان نگهداری سلاح، مواد منفجره و لوازم جنگی لازم، برای جنگ مقدسی که خمینی برای به رسمیت شناخته شدن جهانی به آن مبادرت نموده است، می باشد. اخیرآ نیز روزنامه های ایتالیایی و خارجی در این باره صحبت کرده اند، مانند «ساندی تایمز» لندن، که به طور مشخص سفیر خسروشاهی را به عنوان یکی از مأمورین جذب «کامیکاز» خمینی معرفی نموده است. نویسنده مقاله بلافاصله از طرف ایران به عنوان «مأمور سیا» معرفی شد و سفیر خشمگین به دنبال اقامه دعوا علیه وی، یک سری کنفرانس های مطبوعاتی آتشین برگزار کرد. سفیر همچنین امروز عنوان کرد که ماشین حساب حاوی بمب، محصول تبلیغات مطبوعات غربی بر ضد وی، در ماه های اخیر است. اما سوءظن ها در خصوص مرکز خیابان نومنتانا، خیلی قدیمی تر از مقالات «ساندی تایمز» است و درباره آن همچنین در بعضی از نشست های شورای وزرای ما نیز، همانگونه که اسکالفارو وزیر کشور گفت، صحبت شده است!

«مواد منفجره در ماشین حساب بود.»

روزنامه ایل تمپو، Il Tempo، مورخ 6/11/1985 (سند شماره 68)

قصه تاریک دیگری از تروریسم بین المللی در شهر ما، که خوشبختانه به موقع از آن جلوگیری شد: یک بمب «ضد نفر» جاسازی شده در یک ماشین حساب که قادر به کشتن چندین نفر بود.

این بمب از طریق پست از پاریس برای سفیر ایران در واتیکان ارسال شد امّا دیپلمات رژیم خمینی، با مطلع کردن پلیس، از دام «بمب» گریخت؛ زیرا هیچ کس آن ماشین الکترونیکی را سفارش نداده بود. اینگونه بود که بمب کشنده کشف شد، ماشین حسابی که به محض اینکه کسی آن را به کار می انداخت، منفجر می شد. ماشین حساب مذکور از نوع Texas instruments TI 1250 بود.

ص: 178

قربانی از پیش تعیین شده مینی بمب، آیت الله سید هادی خسروشاهی 50 ساله بود، که از سال 1981 به عنوان سفیر تهران در رم در ساختمان خیابان نومنتانا پلاک 361، ویلایی در مجاورت سفارت لیبی، حضور دارد.

پاکت پستی حامل بمب که با قید کلمه «شخصی» برای گیرنده ارسال شده بود به اشتباه به اداره پست فائو تحویل گردید و سپس از آنجا به خیابان نومنتانا ارسال شد. هیچ پیامی در پاکت پستی به همراه ماشین حساب نبود امّا در داخل آن، 300 گرم مواد منفجره قرار داشت که به مدار الکتریکی متصل شده بود. همچنین در آن پاکت یک عکس پرسنلی نیم تنه از یک شخصیت مرموز قرار داشت؛ چهره ای جوان که یک صلیب شکسته روی پیشانی اش رسم شده و چشم ها و دهان او نیز پاک شده بود.

مقامات دیپلماتیک ایرانی حاضر نشدند پیرامون این حادثه و عکس مذکور تحلیلی ارائه نمایند امّا می توان گفت که فرستندگان بمب می خواسته اند اعلام نمایند که یکی از «دشمنانشان» در میان محافل طرفدار خمینی در رم مخفی شده است. اکنون پیرامون این قضیه، پلیس، مأمورین امنیتیDIGOS و مأمورین کلانتری وسکوویو در حال بررسی می باشند.

اعلام خطر در مقر سیاسی ایران، که به دفعات از سوی بعضی ارگان های مطبوعاتی به میزبانی از شخصیت های مرموز و توطئه گر متهم شده است - که طبیعتآ متهمین آن را تکذیب و مصمم به اقامه دعوا علیه روزنامه ها می باشند -، کمی پس از ظهر صورت گرفت، یعنی بلافاصله پس از تحویل ماشین حسابی که هیچ کس آن را سفارش نداده بود.

پس از این که آیت الله پاکت را باز کرد، خوب ماشین حساب را بررسی نمود و سپس مداخله پلیس و مأمورین ویژه کشف بمب را خواستار گردید. بدین ترتیب طی زمان کوتاهی سوءظن های وی به حقیقت پیوست. به نظر کارشناسان مطمئنآ این بمب، شخصی که ماشین حساب را به کار می انداخت می کشت. پلیس همچنین تأیید کرد که پاکت از پاریس ارسال و دو روز پیش به اداره پست فائو واقع در بلوار آونتینو رسیده است. اینترپل در این زمینه در حال تحقیق در فرانسه می باشد. از آنجا که روی

ص: 179

بسته پستی کلمه «شخصی» قید شده بود صبح دیروز توسط یک نامه رسان به سفارت ایران واقع در خیابان نومنتانا تحویل داده می شود. طی سال های اخیر به دفعات نام آیت الله خسروشاهی در کنار اخبار مربوط به جذب کامیکاز خمینیست ها در رم، قرارگرفته اما رژیم تهران همواره این گرایش ها را ناشی از تبلیغات رسوای دشمن دانسته است در حالیکه موضوع «این مرکز»، همواره، تحت بررسی نیروهای امنیتی می باشد.

***

در تابلوی اعلانات سفارت ایران در خارج از سفارت که با تصاویری از خمینی مزیّن شده است، هیچ نشانه ای از سوءقصد نافرجام به چشم نمی خورد. معذالک یک سخنگوی سفارت در ارتباط با هدف این سوءقصد گفت: «باید آن را از دولت فرانسه پرسید»، شاید به این خاطر که مقر شورای ملی مقاومت ایران در پاریس قرار دارد. به نظر سخنگوی سفارت میان مطالب روزنامه ها، که به توطئه های فرضی اشاره کرده اند، و این سوءقصد یک رابطه وجود دارد.

«چرا در داخل ماشین حساب عکس وجود داشت در حالیکه اگر بمب منفجر می شد این عکس هم می سوخت. آن مرد چه کسی است؟»

روزنامه لا یونیتا، L'Unita، مورخ 7/11/1985 (سند شماره 69)

در حقیقت دیپلمات - سفیر ایران - از دیدن آن عکس دچار شگفتی نشد. قبلا به سفارت ایران در بن بسته ای به عنوان «هدیه» فرستاده شده بود که در داخل آن یک بمب جاسازی شده بود و به دنبال آن یکی از کارمندان سفارت دستش را از دست داد. بین فاشیست های افراطی ایتالیا و ایران به نظر می رسد که یک هم پیمانی ایدئولوژیک منعقد شده است. در حقیقت در سال های اوج تروریسم نئوفاشیسم، فاشیست های افراطی ایتالیا در نشریات خود از جمله Terza Posizione بیش از حد از انقلاب ایران ستایش می کردند.

ص: 180

«سفیر ایران، فرانسه را به خاطر بسته بمب متهم می کند.»

روزنامه کوریره دلا سرا، Corriere dela Sera، مورخ 21/11/1985 (سند شماره 70)

سفیر ایران در واتیکان، حجت الاسلام خسروشاهی، که در تاریخ 5 نوامبر از پاریس یک بسته بمب دریافت کرد، دیروز در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «دولت فرانسه مسئول مستقیم این سوءقصد است.» در آغاز ماه - نوامبر - ماشین حسابی که در آن بمب جاسازی شده و شخصآ برای دیپلمات فرستاده شده بود، به سفارت رسید. سفیر که هیچگاه چنین بسته ای را تقاضا نکرده بود، مشکوک شد و با هوشیاری از مسئولین پلیس خواست که به سفارت بیایند. آنان چاشنی بمب را برداشتند و از آن هنگام پلیس، هم از محل سفارت و هم از رزیدانس سفیر مراقبت رزیدانس می کند. سفیر گفت: «هدف سوءقصد من نیستم، بلکه انقلاب و جمهوری اسلامی است. نخست ما را به عنوان تروریست معرفی کردند و آنگاه خواستار ترور و تصفیه فیزیکی ما هستند. بمب به روشنی نشان داد که چه کسی تروریست است.» او افزود: «مطمئن هستیم کسی که بمب را فرستاده به کار خود ادامه می دهد و ما هم البته به کار خود ادامه می دهیم و پیش بینی های لازم را هم به عمل آورده ایم.»

«ماشین حساب حاوی بمب»

روزنامه ایل مساجرو، Il Messaggero، مورخ 21/11/1985 (سند شماره 71)

«سفیر ایران در واتیکان ضدحمله می کند.»

«اتهامات، بدنام کننده هستند.»

سفیر ایران در واتیکان حجت الاسلام خسروشاهی دیروز در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت: «اگر می خواهید بدانید که چه کسی بمب برای من فرستاده، از دولت فرانسه و آمریکا بپرسید.»

ص: 181

دیپلمات افزود: «سیا توسط ساندی تایمز و روزنامه های دیگر مرا متهم کرده که عامل استخدام کامیکازهای امام خمینی هستم که از آنها برای یک شبکه تروریستی ایرانی، که در اروپا در حال سازماندهی است، استفاده می شود. اکنون «سیا» می خواهد مرا تصفیه فیزیکی کند. البته روزنامه ساندی تایمز مجبور شد که این اتهام زشت و توهین پست را تکذیب کند. در آن روزنامه در تاریخ 8 ژانویه به امضای یک خبرنگار ایرانی، که اسم او جزو همکاران سیا در اشغال سفارت آمریکا به دست آمد، مقاله ای علیه من به چاپ رسیده بود.»

سید هادی خسروشاهی بسته ای پستی دریافت کرد که در داخل آن یک ماشین حساب انفجاری قرار داشت و اگر دکمه ماشین حساب زده می شد انفجار رخ می داد. این بسته از فرانسه و احتمالا از پاریس فرستاده شده بود و ابتدا به فائو و سرانجام به سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان در خیابان نومنتانا رسید. دیپلمات گفت که دولت ایتالیا خوب می داند که اتهامات درباره وی کاملا بی اساس است. دولت ایتالیا پس از این سوءقصد نافرجام اقدامات حفاظتی از سفیر را به عمل می آورد، این در حالیست که خود سفیر چنین تقاضایی نداشته است.

سید هادی خسروشاهی گفتار خود را با این اظهارنظر پایان داد: «آنچه اتفاق می افتد، نشان می دهد که تروریست های واقعی چه کسانی هستند.» و یک بار دیگر دو ابرقدرت را به امپریالیسم بودن متهم کرد و تأکید کرد که کشور او از این دو ابرقدرت فاصله می گیرد.

ص: 182

اطلاعیه های دفتر مقاومت! و سازمان خلق در پاریس

«مجاهدین توطئه ارسال چمدان حاوی سلاح و مواد منفجره را که در فرودگاه شارل دوگل پاریس کشف گردید و همچنین توطئه ارسال پاکت انفجاری از پاریس برای سفیر خمینی در ایتالیا را محکوم می کنند.»

بنا به اخباری که روز گذشته توسط رسانه های خبری ایتالیا منتشر شد، یک بسته پستی حاوی مواد منفجره برای سفیر رژیم خمینی در واتیکان ارسال شده است.

شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران همواره(1) چنین روش های

کور تروریستی را - از جانب هر کس که باشد - قویآ محکوم نموده(2) و خاطرنشان

ساخته اند که این قبیل اقدامات و همچنین تلاش رژیم خمینی برای انتساب آن به شورای ملی مقاومت و یا سازمان مجاهدین، هدفی جز مخدوش کردن چهره مقاومت عادلانه مردم ایران برای صلح و آزادی ندارد. مقاومتی که تاکنون پنجاه هزار شهید و زندانی سیاسی به همراه داشته است.

مجاهدین خلق، در داخل ایران نیز، که آن را تنها میدان مقاومت و مبارزه بر علیه رژیم خمینی می دانند، تاکنون مطلقآ به چنین اقدامات کور و بی هدفی که ممکن است افراد بی گناه را در معرض آسیب قرار دهد، مبادرت ننموده اند.(3)

در همین رابطه برادر مجاهد مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت و مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، تأکید نمود که به لحاظ سیاسی این چنین اقداماتی اگر از جانب مخالفین رژیم خمینی صورت گرفته باشد، قبل از هر چیز به

ص: 183


1- . (!!)
2- . (!!)
3- . (!!)هر سه نکته مورد اشاره در نزد مردم ایران، نیازی به توضیح ندارد؛ چون خود شاهد جنایات و فجایعتروریسم سازمانی در سراسر کشور بوده اند.

نفع رژیم خمینی است و مبیّن ضعف و ناتوانی عاملین آن می باشد.

دفتر مجاهدین خلق ایران - پاریس

16 / آبان / 64 - (7 / نوامبر / 1985)

چمدان پر از اسلحه

به گزارش خبرگزاری فرانسه در روز 7 نوامبر - 16 آبان - یک چمدان حاوی سلاح های مختلف و مواد منفجره در هواپیمای ایران ایر در فرودگاه شارل دوگل پاریس کشف گردید که صاحب آن هنوز معلوم نشده است. سازمان مجاهدین خلق ایران این اقدام تروریستی را - از سوی هر کس که انجام گرفته باشد - قویآ محکوم می کند و برای شناسایی عاملان از همکاری دریغ نخواهد نمود.

البته باید خاطرنشان نمود سوابق تروریستی رژیم خمینی در اروپا(1) و تمامی

قرائن موجود حاکی از آن است که انتقال چمدان مزبور به درون سالن ترانزیت فرودگاه اورلی، که بعدآ در شارل دوگل کشف گردید، به احتمال زیاد کار عوامل رژیم است؛ عواملی که در پوشش دیپلماتیک یا به عنوان کارمند ایران ایر قصد داشته اند از این تسلیحات در کشور ثالثی برای مقاصد تروریستی استفاده کنند.

سازمان مجاهدین خلق ایران، همچنان که در اطلاعیه 7 نوامبر خود مبنی بر محکوم کردن ارسال یک پاکت انفجاری از پاریس برای سفیر خمینی در واتیکان نیز متذکر گردید، یک بار دیگر اعلام می کند که یکی از هدف های دست یازیدن به چنین اقدامات و مقدمه چینی های تروریستی در فرانسه، از جانب هر کس که باشد، مخدوش کردن چهره مقاومت عادلانه مردم ایران است.

مقاومت واقعی و عادلانه مردم ایران تنها در داخل مرزهای میهن ما صورت

ص: 184


1- . (!!) بدون نیاز به توضیح.

می گیرد و از کلیه اقدامات تروریستی و کور که جان افراد بی گناه را مورد تهدید قرار می دهد بیزاری می جوید.(1)

دفتر مجاهدین خلق در پاریس

20/آبان/ 64 - (11/نوامبر/1985)

انعکاس اطلاعیه های دفتر مجاهدین در رسانه های ایتالیا

اشاره

اطلاعیه های دفتر سازمان خلق در پاریس در رابطه با توطئه های تروریستی در پاریس و رم در مطبوعات و رسانه های خبری فرانسه و ایتالیا منعکس گردید. ذیلا توجه شما را به دو نمونه از آنها جلب می کنیم :

«سازمان، مسئولیت سوءقصد در رم را تکذیب می نماید.»
خبرگزاری کرونوس - ایتالیا - مورخ 7/نوامبر/ 85

تکذیبیه ای در مورد صحبت هایی که مسئولیت سوءقصد علیه سفیر ایران در واتیکان را به مجاهدین نسبت می داد، امروز از مرکز اپوزیسیون در پاریس و مستقیمآ توسط رهبر اپوزیسیون، مسعود رجوی، واصل گردید.

در اطلاعیه ای که از دفتر پاریس انتشار یافت، آمده است: «اگر این اعمال تروریستی از جانب مخالفین خمینی صورت گرفته باشد، نتایج آن تنها به نفع رژیم بوده و به معنای ضعف و ناتوانی عاملین آن می باشد.»

مجاهدین دوباره تأکید می نمایند که تنها در ایران، میدان درگیری است و اینکه تاکنون کاری که باعث خطر برای جان افراد بی گناه باشد، انجام نداده اند!!

ص: 185


1- . (!!) بدون نیاز به توضیح.
«توضیح در مورد اسلحه های کشف شده در روآسی»
خبرگزاری فرانسه، مورخ 11/ نوامبر/ 85

سازمان مجاهدین خلق ایران - اپوزیسیون رژیم خمینی - روز دوشنبه ارسال یک چمدان محتوی اسلحه و مواد انفجاری را، که در هواپیمای شرکت ملی ایران در فرودگاه شارل دوگل در نزدیکی پاریس کشف شد، محکوم کرد و آن را «توطئه مأمورین تهران» تعبیر نمود.

مجاهدین، در اطلاعیه ای که در پاریس منتشر شد، تأکید کرده اند که: «سازمان این عمل تروریستی را از طرف هر کس که باشد به شدت محکوم کرده و از همکاری برای شناسایی عاملین دریغ نخواهد کرد.»

در این اطلاعیه همچنین آمده است: «سوابق تروریستی رژیم در اروپا و تمامی قرائن موجود حاکی از آن است که انتقال این چمدان به احتمال خیلی زیاد کار مأمورین رژیم می باشد که در پوشش دیپلماتیک یا کارمند ایران ایر تصمیم داشته اند از این تسلیحات در یک کشور ثالث استفاده کنند.»

7 نوامبر گذشته این سازمان یک بار دیگر ارسال یک بسته انفجاری برای سفیر ایران را محکوم کرده بود.

مجاهدین در این اطلاعیه چنین نتیجه گیری کرده اند: «یکی از اهداف اینگونه اعمال، مخدوش کردن چهره مقاومت خلق ایران است که جز در داخل وطن ما صورت نمی گیرد.»

گزارش روزنامه فرانسوی فیگارو،Le Figaro ، در مورد کشف چمدان حاوی سلاح و مواد منفجره در فرودگاه شارل دوگل پاریس، مورخ 8 نوامبر 1985 - 17 آبان 64 -

پلیس هوایی و مرزی موفق شد چمدانی را که راهی تهران بود در فرودگاه روآسی توقیف کند. دیگر هیچ کس چمدان اسرارآمیز ایرانی را، که بریگاد جنایی به آزمایشگاه مرکز اداره پلیس برای بررسی تحویل داده است، مطالبه نخواهد کرد...

ص: 186

محتوی این چمدان، که در شب دوشنبه در فرودگاه روآسی کشف شد، شامل: سه نارنجک دفاعی، یک نارنجک آتش زا، یک مسلسل، سه هفت تیر اتوماتیک با خشاب هایشان و یک جعبه فشنگ می باشد که نارنجک ها از نوع MK2 و مسلسل نیز از نوع یوزی اسرائیلی است. وجود این زرادخانه وحشتناک در هواپیما باعث می شود که از خود بپرسیم: آیا قرار نبوده است که از این سلاح ها برای انجام سوءقصد در فرانسه یا اروپا استفاده شود؟

داستان این «چمدان انفجاری»، که کشف و در اختیار پلیس هوایی و مرزبانان فرودگاه قرار گرفت، اعمال بعضی از شبه دیپلمات ها یا «شبه نظامیان مسلح» را، که بدون کیفر در فرانسه می گردند، مشخص می کند.

همه چیز شب دوشنبه در فرودگاه اورلی شروع می شود، هنگامی که شرکت ایران ایر به طور معمول به سوی تهران پرواز دارد. مسافرین که اصولا شهروندان ایرانی هستند چمدان های خود را به ثبت رسانده و برای پرواز آماده می شوند. پرواز مذکور باید از خاک اتحاد جماهیر شوروی بگذرد اما این کشور اجازه پرواز را در ساعت معین اعلام نمی کند.

به علت آنکه فرودگاه اورلی شب ها بسته است، بنابراین تصمیم گرفته می شود که هواپیما به فرودگاه روآسی رفته و مسافرین نیز با وسائط نقلیه به آن فرودگاه منتقل شده و از آنجا دوباره سوار هواپیما شوند. اما پلیس فرودگاه طی یک عکس العمل حرفه ای برای این افراد، که در حال تعویض فرودگاه هستند، خواستار اعمال اقدامات امنیتی پیش بینی شده می شود، یعنی عبور چمدان ها از اشعه ایکس و صدور کارت های مجدد سوار شدن به هواپیما برای مسافرین.

مأموران گمرک که یک «اسکنر» - دستگاهی که می تواند داخل چمدان ها و بسته ها را نشان دهد - دارند، دست به کار شده و چمدان محتوی نارنجک و اسلحه کشف می گردد. از مسافرین درخواست می شود که چمدان خودشان را مشخص کنند. مسلمآ هیچکس چمدان حاوی سلاح را نشان نمی دهد. این چمدان ضمنآ دارای

ص: 187

کارت مخصوص، که مشخصات مسافر به هنگام ارائه بلیط روی آن نوشته می شود، نمی باشد. بنابراین نمی توان هیچ مسافری را صاحب آن دانست. چمدان با دقت زیاد باز شده و یک آدرس در ایران در داخل آن یافت می شود و بالاخره پرواز مذکور به طرف تهران ساعت 2 صبح، بدون این چمدان اسلحه، صورت می گیرد.

اما این سئوال پیش می آید که: این پاس کاری چگونه صورت گرفته است؟

اولین فرضیه : چمدان حامل سلاح، به شخصی در شعبه بارگیری ایران ایر در اورلی سپرده شده و «فردی» از شرکت هواپیمایی ملی ایران، آن را مستقیمآ به هواپیما حمل کرده است.

دومین فرضیه : ممکن است که موضوع چمدان دیپلماتیک در میان بوده و سلاح ها در واقع متعلق به سرویس های ویژه ایرانی باشد.

سومین فرضیه: «مردان مسلح طرفدار خمینی» با این پرواز سفر می کرده اند و آگاهانه از شناسایی چمدان های خود، خودداری کرده اند.

چهارمین فرضیه : سلاح ها متعلق به سرویس های امنیتی ایران بوده که از سوءقصدها و هواپیماربایی ها توسط «دشمنان انقلاب» می ترسند...

اما جدی ترین تهدیدی که متوجه مخالفان ایران است از جانب رئیس مفروض «کماندوهای مرگ»، آیت الله هادی خسروشاهی، می باشد که در رم مستقر است و عوامل وی شغل مرگ خود را در فرانسه و ایتالیا انجام می دهند.

علاوه بر آن «دیوانگان خدا» نیز هستند که مستقیمآ در ایران آموزش دیده و برای مأموریت های ویژه به اروپا فرستاده می شوند...

ص: 188

«تهدید به ترور پس از سوءقصد نافرجام: به زودی آیت الله را خواهیم کشت»

روزنامه ایل تمپو،Il Tempo ، مورخ 7 نوامبر 1985(سند شماره 72)

پس از ارسال یک ماشین حساب حاوی بمب از طریق پست، روز گذشته سخنگوی سفیر ایران در واتیکان، طی یک تماس تلفنی با آژانس خبری آنسا اعلام داشت که سفیر توسط سخنگویی از «جبهه آزادی بخش عرب»، که یک سازمان تروریستی ناشناس می باشد، صریحآ تهدید به مرگ شده است. فرد ناشناس، پس از اینکه خود را به عنوان عضوی از «جبهه» معرفی کرد، گفته است: «این بار جانیان از مجازاتی که شایستگی آن را داشتند فرار کردند.» و سپس اضافه نموده: «قول می دهیم که خیلی زود آنها را مورد هدف قرار دهیم و آنها بهای تمام جرایم و خیانت های خود را خواهند پرداخت.»

سخنگوی سفارت، همچنین علل این اندیشه های تروریستی در قبال آیت الله سید هادی خسروشاهی 44 ساله، که چند سالی است به عنوان نماینده سیاسی رژیم ایران در رم می باشد، را شرح داد.

دیپلمات های ایرانی و به ویژه سفیر - همانطور که فرد ناشناس تلفن کننده گفته است - مسئول تمامی فعالیت های تروریستی ایرانی در اروپا بوده و هم اکنون نیز در حال طراحی یک عملیات وحشتناک جنایی علیه نمایندگان یک کشور عرب و بعضی از مبارزین فلسطینی هستند که توسط این کشور حمایت می گردند.

ص: 189

شکایت از نشر اتهامات

... پس از تکرار اتهامات و نشر اکاذیب بر ضد جمهوری اسلامی ایران و متهم ساختن سفیر ایران در واتیکان، علاوه بر پاسخگویی در مصاحبه های مطبوعاتی، سرانجام تصمیم گرفته شد که از لحاظ قانونی نیز موضوع در محاکم رسمی کشور، پی گیری شود و در همین رابطه آقای آنجلو اورمانی برای اقدامات لازم انتخاب گردید و وکالت نامه رسمی به ایشان داده شد که ترجمه متن آن در ذیل می آید :

متن وکالت رسمی اینجانب به پروفسور آنجلو اورمانی به عنوان نماینده قانونی جهت پیگیری قضایی مدیران مسئول جرایدی که طی مقالات بی اساس و واهی اتهاماتی به جمهوری اسلامی ایران وارد نموده اند. (سند شماره 73)

متن شکایت وکیل سفارت از روزنامه «ایل جورناله، Il Giornale، که به دادگستری شهر میلان ارائه شده است: (سند شماره 74)

عالیجناب آقای دادستان جمهوری در دادگاه میلان

اقامه دعوا به خاطر هتاکی توسط مطبوعات

اینجانب پروفسور آنجلو اورمانی، به عنوان وکیل مخصوص آقای سید هادی خسروشاهی سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان - همانگونه که نزد محضردار انریکو پارنتی در رم 17 دسامبر 1985، به شماره 8282 و کپی پیوست این پرونده به ثبت رسیده است - مطالب ذیل را به استحضار آنجناب می رساند :

1- در روزنامه «ایل جورناله» شهر میلان، مورخ 28 و 29 اکتبر 1985 در صفحه اول، دو مقاله به امضای ائوجنیو ملانی، Eugenio Melani، تحت عناوین «شاید کلید اسرار زیادی در یک باغ در رم باشد» و «مأمورین 007، نه فقط ایتالیایی، در مسیر سازمان تروریستی جهاد اسلامی» و «چه رفت و آمدی در روز پنج شنبه در آن باغ رم» و «مرکز فرهنگی اسلامی پناهگاهی مطمئن برای هزاران پاسدار انقلاب خمینی» منتشر شده است.

2- لحن جملات مقالات مورد بحث بی نهایت توهین آمیز برای شخص شاکی و

ص: 190

کل کشور ایران می باشد و در آن به وجهه و شخصیت و حیثیت سفیر توهین شده است.

مقاله نویس اگرچه تأکید دارد که از افعال شرطی استفاد نموده و به اطلاعاتی می پردازد که - می گوید- از منابع موثق نامعلوم کسب کرده است، اظهار می دارد که سفارت احتمالا - زیر نظر شاکی، و نه آقای بیژن ایزدی، که در واقع یک دیپلمات ایرانی و وابسته سفارت جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا که در نقطه دیگری از شهر رم قرار دارد، اداره می شود. همانگونه که مشخص است - با جای دادن به مرکز فرهنگی اسلامی (که صحیح است)، به فعالیت های مطلقآ مخالف با اقدامات رسمی یک سفارتخانه و شخص شاکی می پردازد: از جمله «رفت و آمد پاسداران انقلاب خمینیست... فعالیت هایی که به سختی می توان اقدامات فرهنگی قلمداد نمود، (که) سوءظن های زیادی ایجاد می کند...».

به نظر مقاله نویس در سفارت، مأمورینی استخدام می شوند که پس از مدتی برای گذراندن دوره های تکمیلی به اردوگاه های ایرانی یا لبنانی اعزام می گردند. اما توضیح نمی دهد به چه علت افراد جذب شده در ایران، بعد می باید برای «دوره تخصصی» یا تکمیلی به ایران بازگردند. مقاله نویس از این موضوع می گذرد تا خواننده این چنین فرض کند که بله در سفارت تحت اداره شاکی دوره تروریسم! برگزار می شود.

علاوه بر این به چنین فرضیه ای می رسد که سفارت، انباری از سلاح و مواد منفجره را، برای انجام عملیات تروریستی جهاد اسلامی (جنگ مقدس اسلامی) نه تنها در ایتالیا بلکه در دیگر کشورهای اروپایی، در خود پنهان می کند. نویسنده مقاله در ادامه اظهار می کند که: «سفیر آیت الله خسروشاهی، مغز متفکر می باشد. شخصیتی با سابقه کاری یک انقلابی کامل...» و با یک سری اطلاعات مربوط به زندگی شاکی، به طور روشن به تقویت محتوای کلی مقاله خود می پردازد، بدین صورت که از وی چهره ای خونسرد در سازماندهی کشتارها و سوءقصدهای تروریستی در کل اروپای غربی، ترسیم می کند. سپس تأکید می کند که در سفارت تحت اداره شاکی احتمالا «یک راهروی زیرزمینی» متصل به سفارت لیبی، که در

ص: 191

جنب سفارت جمهوری اسلامی ایران در واتیکان قرار گرفته است، وجود دارد. بدین ترتیب، خوانندگان روزنامه متقاعد می گردند که شاکی و دولتی که او آن را نمایندگی می کند، در مرکز تمامی اتفاقات و توطئه های صورت گرفته اخیر در جهان قرار دارند؛ از پیشبرد اهداف گرفته تا اقامتگاه برای تروریست ها که تحت پوشش مصونیت سیاسی و با هدف فعالیت در اروپا و به منظور انجام سوءقصدهای وحشتناک فعالیت می کنند؛ اقداماتی که تمامی آن الهام گرفته و سازماندهی شده توسط سازمان جهاد اسلامی است، و به طور مستقیم (یا غیرمستقیم) توسط شاکی (همراه با توافق با سفیر لیبی) مدیریت می شود. (مقاله 29/10 را ببینید)

3- همانگونه که از پیش گفته شد، لحن هر دو مقاله مورد بحث، توهین آمیز برای شخص شاکی و کل کشور ایران می باشد که احتمالا نمایانگر مهد و حامی تروریسم بین الملل می باشد.

آقای سید هادی خسروشاهی توسط اینجانب، وکیل مخصوص، به خاطر هتاکی شدید، در قبال آقای Eugenio Melani، نویسنده دو مقاله اشاره شده و آقای

Indro Montanelli، مدیر مسئول ایل جورناله، Il Giornale، اقامه دعوا نموده و برای خود حق اقامه دعوای مدنی علیه ایشان و در قبال مؤسسه انتشاراتی این روزنامه را محفوظ داشته، مشخص می سازد که دعوای حاضر می باید همچنین در قبال دیگر مسئولین که بعدآ مشخص خواهند شد، ارزش قانونی داشته باشد، در خاتمه توجه آنجناب را به ماده 298 و 300 مجموعه قوانین کیفری جلب می نماید.

آدرس اینجانب، با عنایت به اختیارات محول شده، میلان جنب دفتر وکیل روبرتو ماریا کورسو،Roberto Maria Corso ، واقع در خیابان فونتانا 24، اعلام می گردد.

رم، 27 دسامبر

1985

پروفسور آنجلو اورمانی (امضاء)

متن شکایت وکیل سفارت از روزنامه ایل سکولو دی ایتالیا، d'Italia Il Secolo، که به دادگستری شهر رم هم ارائه شده است. (سند شماره 75)

ص: 192

رأی دادگاه!!

خلاصه رأی دادگاه کیفری رم، راجع به دعوای اقامه شده توسط سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان علیه روزنامه ایل سکولو :

برابر رأی این دادگاه، روزنامه نگار luigi Romosso، نگارنده مقاله ای راجع به آقای سید هادی خسروشاهی سفیر دولت جمهوری اسلامی ایران در دولت واتیکان، تبرئه شده و مجرم شناخته نمی شود. دلیل دادگاه برای صدور این حکم برائت به شرح ذیل است :

1 - سفیر جمهوری اسلامی ایران در شکوائیه خود اعلام داشته است که روزنامه فوق به دولتی توهین نموده که وی نماینده آنست که این استدلال به دلیل اینکه مشارالیه سفیر دولت جمهوری اسلامی ایران در دولت واتیکان است و نه دولت ایتالیا، قابل قبول نیست؛ چرا که در این حالت ایشان حق شکایت نداشته است بلکه این حق متعلق به سفیر جمهور ی اسلامی ایران در دولت ایتالیاست نه واتیکان.

2 - کلیه جملاتی که از طرف آقای سفیر توهین تلقی شده است، در حقیقت توهین نبوده و از جانب این دادگاه نیز اهانت شناخته نمی شود به عنوان مثال :

روزنامه نگار ادعا کرده است که مشارالیه راننده، محافظ و منشی آیت الله خمینی بوده است، که این صفات ابدآ و به نحو آشکاری توهین نبوده و قابل تلقی به عنوان توهین نمی باشد.

روزنامه نگار ادعا کرده است (و ادعای ایشان هم تکذیب نگردیده) که مشارالیه سرپرستی گروهی از دانشجویان ایرانی را که با پشتیبانی عده ای از عناصر فلسطینی به سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران حمله کرده اند، به عهده داشته است، که این ادعا نیز توهین قلمداد نمی گردد؛ چراکه اقدام به حمله و تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران هرگز توسط مقامات رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران محکوم نگردیده بلکه همواره بارها با تحسین و تأیید از این اقدام یاد شده است. همین استدلال در خصوص ادعای دیگر روزنامه نگار مبنی بر اینکه آقای سفیر زندانبان

ص: 193

شهروندان آمریکایی بوده است نیز صادق است و آن را نمی توان توهین و در نتیجه جرم محسوب کرد؛ چراکه زندان عبارتست از هر محوطه غیر منقولی که اشخاصی را برخلاف تمایل باطنی و خواست خود در آن نگهداری نمایند، لذا نسبت دادن و اتلاق کلمه زندانبان به کسی که مأمور حفاظت چنین ساختمان و محوطه ای باشد، هرچند که خطابی است شدید و زننده، مع الوصف صحیح می باشد.

روزنامه نگار ادعا نموده است که انتصاب آقای سفیر به مقام سفارت در حکومت جمهوری اسلامی ایران به خاطر همین موقعیت های سیاسی و اقدامات و اعمالی است که انجام داده و احراز نموده است و نه به دلیل ارزش فرهنگی و علمی ای که داراست، که این نیز توهین نیست؛ چراکه در تمام جهان معمول است که مقام سیاسی را به دلیل ارزش های سیاسی و حکومتی به افراد تفویض می نمایند و این ارزش ها و امتیازات سیاسی است که ملاک اعطای مقام و لقب سفارت به مأمورین است و نه ارزش فرهنگی و علمی آنها؛ چرا که سفرا نوعآ باید به فعالیت های سیاسی اشتغال داشته باشند و نه امور فرهنگی و یا تعلیمات علمی، لذا اگر روزنامه نگار فوق ایشان را با جمله «ارزش فرهنگی ندارد» توصیف کرده است در حقیقت از حق آزادی بیان و عقاید خود استفاده کرده و اظهارنظر نموده است.

با توجه به مراتب فوق و تبرئه متهم، «شاکی» - آقای سفیر - باید کلیه هزینه داوری پرداختی توسط «مشتکی عنه» را پرداخت نماید.

* * *

تقاضای استیناف وکیل اورمانی، علیه رأی صادره توسط دادگاه ابتدایی رم (سند شماره 76)

آقای اورمانی در این شکوائیه استینافی به مواد متعددی از قانون کیفر عمومی و علی الخصوص به موادی از قرارداد لاتران بین دولت جمهوری ایتالیا و دولت کاتولیک واتیکان، مبنی بر اینکه جرائم و دعاوی حادث و ارتکابی بر علیه اتباع و

ص: 194

نمایندگان مقیم این دولت و نیز آنچه که راجع به دولت واتیکان و لواحق و ابواب جمعی آنست، به حکم ضرورتِ ناشی از وحدت قلمرو بایستی در دادگاه ها و مراجع قضایی دولت ایتالیا پیگیری شده و مورد تصمیم گیری قرار گیرد، استناد می کند.

آقای وکیل اورمانی طی این شکوائیه به طور مفصل فقط یک نکته را مورد استناد قرار داده و به بسط و تفسیر و توجیه آن پرداخته و آن نکته این است که: سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان این حق را دارد که از توهین وارده به دولت جمهوری اسلامی ایران، به دادگاه های صالح ایتالیا شکایت ببرد، و بر اساس همین استدلال تقاضای رسیدگی مجدد و صدور حکم بر محکومیّت متهم و نقض حکم برائت سابق را درخواست کند.

* * *

نظر دادگاه عالی رم! (سند شماره 77)

لازم به یادآوری است که دادگاه عالی رم،علیرغم اسناد و مدارکی که علیه روزنامه ایتالیایی، به دلیل نشر اکاذیب و اتهامات بی اساس و اهانت به نظام اسلامی و «سفیر جمهوری اسلامی» ارائه و تسلیم شده بود، فقط به یک نکته و آن هم «مسئله اهانت» پرداخته و مواردی را که اشاره شد، اهانت تلقی نکرده است... در حالی که متهم کردن یک شخصیت علمی و روحانی به اینکه «زندان بان!» و یا «راننده» بوده و یا «غیرفرهنگی» و «تروریست» نامیدن او، با استناد به یک روزنامه انگلیسی، نه تنها «توهین» بلکه جرمی غیرقابل انکار است... و متأسفانه دادگاه رم، تحت تأثیر عوامل دست راستی دولت ایتالیا و عناصر وابسته به صهیونیسم و آمریکا، حکم برائت «متهم» را صادر نمود و پرداخت هزینه دادگاه را هم به عهده «سفیر» گذاشت...

طبق اطلاعات خصوصی که از طرف بعضی از مقامات «چپ گرا»ی ایتالیا به اینجانب منتقل شد، آقای اسپادولینی، وزیر دفاع وقت دولت ایتالیا، در صدور حکم برائت نویسنده روزنامه، نقش خاصی داشته است. اسپادولینی، در سفر مقامات! صهیونیستی به رم، در دیدارهای رسمی و غیررسمی، علنآ به دنباله روی از

ص: 195

اسرائیلی ها، فلسطینیان را «تروریست» می نامید... و اینجانب در یک مصاحبه مطبوعاتی در ایتالیا او را، به علت شکل و قیافه ظاهری اش، به «خرس یا کرگدن»! وابسته به اسرائیل تشبیه کرده بودم که در جرائد ایتالیا به شکل خاصی منعکس گردید و عجیب آنکه آقای اسپادولینی بلافاصله در بیانیه ای که در جرائد ایتالیا منتشر گردید، اعلام کرد که: «من برخلاف گفته جناب سفیر، نه خرس هستم و نه کرگدن و مزدور اسرائیل هم نمی باشم»! و افزود که این حرف های «سفیر» را در جایی دیگر پاسخ خواهم داد!... و این پاسخ، در فشار وی بر مقامات قضایی و دادگاه مربوط به شکایات اینجانب، ظهور پیدا کرد ولی چیزی نگذشت که اسپادولینی به خاطر همان حالت(1) با

«ایست قلبی» درگذشت...و البته دادگاه عالی رم هم بر برائت روزنامه نگار متهم تأکید ورزید تا مفهوم آزادی بیان، دفاع از حق، رعایت احترام و حقوق افراد و... در ساختار امپریالیسم غرب، بر همگان روشن گردد.

ص: 196


1- . چاق بودن کرگدنی!

پیوست (1) : امپریالیسم هار آمریکا - تکرار اتهامات محافل اروپا -

اشاره

ص: 197

ص: 198

1. زوزه امپریالیسم هار آمریکا

مقدمه :

پس از روزنامه انگلیسی «ساندی تایمز»، این بار روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست»، جمهوری اسلامی ایران را در اقدامات به اصطلاح «تروریستی»! شریک قلمداد می کند!

واشنگتن پست در 24 ژانویه سال جاری مسیحی - 1985 -، طی مقاله ای به قلم جک اندرسون، مراکز سیاسی - فرهنگی ایران در اروپا و به ویژه مرکز فرهنگی اسلامی اروپا در واتیکان را، یکی از پایگاه های اقدامات تروریستی!! در غرب معرفی می نماید.

شاید برای مردم مسلمان ما، شنیدن این نوع اتهامات، تازگی نداشته باشد و بی تردید این نه اولین و نه آخرین اتهام از این قماش خواهد بود، ولی این بار، شنیدن زوزه امپریالیسم هار آمریکا به وسیله آقای «جک اندرسون» در واشنگتن پست، ارگان ارتجاعی ترین محافل سرمایه داری منحط و کثیف آمریکا، نشان دهنده ناراحتی سران سیا و کاخ سفید از کوشش های فرهنگی ایران اسلامی در اروپااست!

ظاهرآ برای امپریالیسم آمریکا قابل تحمل نیست که در مجله «جهان نو»، ارگان «مرکز فرهنگی اسلامی اروپا - رم»، مقالاتی در افشای جنایات سیا و امپریالیسم آمریکا در جهان اسلام و دنیای سوم و آمریکای لاتین، منتشر شود!

ص: 199

در دو شماره - شماره 1 و 4 سال دوم - مجله «جهان نو»، Mondo Nuovo، که به زبان ایتالیایی منتشر می گردد، مقالات افشاگرانه ای علیه سیاست های ضد بشری آمریکا در جهان، با اسناد و مدارک، آمده و ثابت می کند که ایران هوادار «تروریسم» نیست، بلکه این خود امپریالیسم هار آمریکا است که مرکز تربیت و صدور تروریست و نیز مسئول اصلی و مستقیم فعالیت های تروریستی در سطح جهان، از نیکاراگوئه و گرانادا گرفته تا آنگولا و لبنان و کل آمریکای لاتین و آفریقا و منطقه خاورمیانهاست...

نشر خلاصه سرمقاله این مجله، که به زبان ایتالیایی از طرف ما چاپ می شود و اسنادی که در آن آمده، می تواند بخشی از کیفیت توطئه های آمریکا و افشاگری ما را نشان دهد.

با توجه به این نوع افشاگری، آن هم در ایتالیا، که یکی از متحدان اصلی سیاسی - نظامی آمریکا در اروپا و مرکز پایگاه های اتمی آن در کنار دریای مدیترانه می باشد، می توان به خوبی متوجه شد که چرا امپریالیسم هار، این بار از واشنگتن «زوزه»!می کشد.

1 - تروریسم این آقایان!

در بیروت تروریست های: آمریکایی - اسرائیلی - فالانژ، ماشینی را با یک صد کیلو مواد تی.ان.تی در مقابل مسجدی منفجر کردند که نتیجه آن 100 شهید و 200 زخمی بود. اغلب قربانیان، زنان و مردان مسلمانی بودند که پس از نماز، از مسجد به سوی خانه های خود بر می گشتند!

... جورج شولتز چندی پیش گفت: «تروریسم یک شیوه جنگی است و راه مقابله با آن، اتخاذ روش های جنگی می باشد.» با این اندیشه، آمریکا نخستین عملیات تروریستی خود را توسط مزدوران اسرائیلی - فالانژ خود در بیروت انجام داد و چون در این امر به طور مستقیم دست داشت، قبل از این قتل عام، به ناو هواپیمابر آیزنهاور دستور داد که به سوی ساحل لبنان روانه شود تا 36 سرباز خود و

ص: 200

نیروهای «حافظ صلح»! در جنوب لبنان را به اسرائیل منتقل نماید و سپس سفارت خود در بیروت را هم از کارمندان آمریکایی تخلیه نمود...

... شوروی با توافق آمریکا، برای جلوگیری از پیروزی مردم مسلمان افغانستان، به اشغال نظامی این سرزمین ادامه می دهد و مجاهدین مسلمان ضد شوروی را به عنوان «خرابکار و تروریست»! به قتل می رساند و هنگامی که به آنان دسترسی نمی یابد، مردم بی گناه را در روستاها و شهرها، قتل عام می کند و این نوع دیگری از «تروریسم سوسیالیستی پرولتاریایی»! در مبارزه با ملت ها است.

... اسرائیل در منطقه، با اتکاء به پول و سلاح و «وتوی» دائمی آمریکا، همه روزه در روستاهای جنوب لبنان، ده ها نفر از مردم بی سلاح را قتل عام می کند تا از «تروریسم»! جلوگیری نماید!...

و فرانسه با مسلح کردن عراق، همراه شوروی و آمریکا، در قتل عام مردم مسلمان ایران به طور مستقیم شرکت می کند تا نگذارد که «تروریسم»! در جهان گسترش یابد!...

بدین ترتیب: آمریکا، شوروی، اسرائیل، فرانسه و هم پالگی های آن ها، می توانند - و بلکه حق دارند! - که دیگران را دسته جمعی «ترور» کنند؛ چون در حال دفاع از «حقوق بشر» و «آزادی»! - البته آزادی در آدمکشی - هستند، ولی ملت ها اگر بخواهند با چنگ و دندان و چوب و سنگ، اشغالگران را از میهن خود بیرون برانند، آنها «تروریست» هستند!

آمریکایی ها، صدها هزار ویتنامی را کشتند؛ چون «آمریکایی» بودند. فرانسوی ها، یک و نیم میلیون نفر از الجزایری ها را قتل عام کردند؛ چون «فرانسوی» بودند. روس ها، صدها هزار افغانی را کشته اند و می کشند؛ چون «روس» هستند و اسرائیلی ها، هفتاد هزار نفر را تاکنون و فقط در جنگ لبنان کشته اند و هنوز هم می کشند؛ چون از «آمریکا، شوروی و فرانسه» به فلسطین صادر شده اند!... و همه در قتل عام ملت ها «حق» دارند!... بدین ترتیب حق با آنها است که از ده هزار کیلومتر

ص: 201

فاصله به سرزمین شما بیایند و هرچه خواستند بکنند، ولی شما حق دفاع ندارید!؛ چون «ترور» آنها «دسته جمعی» و از «نوع مدرن» است و شما خرابکار، تروریست، مرتجع و بنیادگرا هستید!

... و اصولا اگر شما با گلوله آمریکایی، روسی، فرانسوی و اسرائیلی کشته شوید، این کیفر شما است؛ چون شما یا تروریست بالفعل هستید و یا یک تروریست بالقوه و اگر هیچکدام نباشید، لابد پدرتان تروریست بوده و اگر هم نبوده، ممکن است فرزند شما در آینده تروریست گردد! و بالأخره اگر هم هیچ یک از این امور در مورد شما صدق نکند؛ چون مخالف سلطه این «آقایان»! هستید، شما هم «تروریست» نام دارید!...

این «آقایان» با این اندیشه عصر حجری و با این منطق جنگلی، وارد معرکه شده اند ولی امروز چون ملت ها این منطق را نمی پذیرند، در حال «تجربه» کردن چیزهای تازه ای هستند.

شمعون پرز در مصاحبه با سردبیر «تایم» آمریکا، می گوید: «شیعیان لبنان عناصر خطرناک و غیرقابل کنترلی هستند. من حتی در گزارش های سری هم چیزی درباره اینها ندیده بودم، ولی آنها اکنون ما را اشغالگر می دانند و با ما می جنگند... در تاریخ بیست ساله «تروریسم فلسطین» ما هیچ فلسطینی ای را ندیدیم که خود را به یک بمب زنده تبدیل کند، اما شیعیان با گذاشتن نیم تن مواد منفجره خود را تبدیل به یک بمب می کنند که نمونه های آن را در حمله به مقر آمریکایی ها، فرانسوی ها و اسرائیلی ها در لبنان دیدیم. به نظر من شیعیان به یک تروریسم بالقوه ای مجهزند که ما در این زمینه بی تجربه ایم»!!

این عین جملات آقای پرز است و هر شیعه ای از نظر آقایان یک تروریست بالقوه می باشد... و چون این پدیده را تاکنون نه خود و نه اربابانشان تجربه نکرده اند، باید به «قتل عام» آنها بپردازند... و سیصد میلیون دلار اختصاصی آمریکا برای مرحله نخست «مبارزه با تروریسم»! هم پشتوانه مالی امر است و «وجدان» دنیای به اصطلاح

ص: 202

آزاد هم که در «مرخصی» است!...

... ترور سیصد نفر در روز جمعه مقابل یک مسجد در بیروت، ترور بیش از صد نفر در نماز جمعه دانشگاه تهران، یک هفته بعد، ترور ده نفر از علمای بزرگ شیعه در عراق به وسیله صدام و... نمونه هایی از مبارزه «نوع آمریکایی» با تروریسم است و طبعآ ادامه هم خواهد داشت!...

... بسیار خب آقایان!! اکنون که شما فقط با این منطق آشنایی دارید و فقط با زبان گلوله و باروت می خواهید با مردم سخن بگویید، ملت های منطقه هم که به قول شما «بالفعل یا بالقوه تروریست هستند» آماده اند!... زمان فقط دیروز و امروز نیست، فردایی هم وجود دارد که شما را از تجربه های جدید خودتان پشیمان می سازد.

اگر تاکنون از مقاومت ملت های ایران، لبنان و افغانستان تجربه های لازم را نیاموخته اید، فردا در عراق، مصر، سودان و همه سرزمین های مسلمان، درس های لازم را فرا خواهید گرفت و فردا خیلی دیر نیست! همانگونه که قرآن می گوید: «آیا صبح نزدیک نیست؟»

2. تروریست واقعی کیست؟

وقتی ما سرمقاله نخستین را در آخرین شماره سال اول مجله «جهان نو» نوشتیم و اعلام نمودیم که: «آمریکا به وسیله صهیونیست ها و فالانژهای لبنان، در ترور دسته جمعی 100 نفر و زخمی نمودن 200 نفر دیگر در بیروت غربی، در جلوی مسجد آیت الله سید محمدحسین فضل الله، به طور رسمی دخالت داشت»، این یک ادعای بی مدرک نبود، بلکه ما اطلاعات دقیقی از رابطه مستقیم آمریکا با این جنایت داشتیم و به همین جهت، اعتراف روزنامه «واشنگتن پست» در شماره مورخ 12/5/1985، در این زمینه ما را شگفت زده نکرد و بر معلومات ما چیزی نیافزود.

اعتراف یک روزنامه رسمی آمریکایی، فقط می توانست رسوایی سیاست تبهکارانه آمریکا را در دنیای امروز بر همگان روشن سازد. مداخله مستقیم یک به

ص: 203

اصطلاح «ابرقدرت»! در یک اقدام «بربریستی - تروریستی»، نشان داد که بعضی از سران فعلی آمریکا، دچار نوعی بیماری روانی هستند که به جای عقل و درایت، مجموعه ای از پستی ها و رذالت ها را در مغز خود جای داده اند! و به جای اتخاذ یک «سیاست خارجی منطقی»، برای خود «مشکلات خارجی غیرمنطقی» می سازند، وگرنه چگونه می توان باور کرد که مقامات رسمی یک دولت، برای ترور شخصی خاص در یک کشور خارجی، به چنین جنایت هولناکی دست بزنند و یکجا یکصد انسان اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ را قتل عام کنند و توقع هم داشته باشند که «پاسخ لازم» را دریافت ننمایند. تازه این تروریست ها، بی شرمانه مدعی می شوند که «می خواهند با تروریسم مبارزه کنند»! به راستی چه کسی تروریست است؟ آنکه می خواهد از میهن و آزادی و استقلال خود دفاع کند و نیروهای خارجی را بیرون براند یا آنکه از آن سوی دنیا آمده و در بیروت مردم را قتل عام می کند؟

بی تردید می دانیم که بمب منفجر شده در مقابل مسجد بیروت غربی و دومین بمب منفجر شده در روز عید فطر در طرابلس لبنان، که منجر به شهادت هشتاد نفر و مجروح شدن دویست نفر دیگر گردید، اولین و آخرین بمب ها نخواهد بود؛ چرا که «ششلول بندان آمریکایی» و «قداره بندهای اسرائیلی» و «فالانژ»، همچنان فکر می کنند که آنها «نیروهای قدرتمند»! و یا صاحبان زمین های دیگران هستند و نمی دانند که دوران قلدری گاوچرانی و تفوق ششلول کشی و قداره بندی و ترورهای دسته جمعی سپری شده است.

تروریست های غربی باید بدانند که در همیشه به روی یک پاشنه نمی چرخد و امروز، روز ملت ها و روز نابودی استکبار جهانی، امپریالیسم هار و صهیونیسم تبهکار است و اگر شما نمی خواهید حقوق ملت ها را به رسمیت بشناسید و با «احترام متقابل» با آنها رفتار کنید، باید بدانید که این بار، این ملت ها هستند که تصمیم می گیرند، نه قدرت های سلطه گر! تروریست های بین المللی، بدون آنکه متوجه عامل اصلی پیدایش «جهاد اسلامی» شوند، به دنبال یافتن «سازمان جهاد اسلامی» هستند و نمی دانند که اگر با «احترام و عدالت» با ملت ها روبرو شوند، گرفتار مقاومت مردمی و

ص: 204

جهاد اسلامی نخواهند شد و اگر ظالمانه و با وحشی گری بخواهند اعمال قدرت کنند، یقین بدانند که در همه جا با مقاومت مردم و جهاد اسلامی روبرو خواهند شد.

باید به آنها گفت: احمقانه است که فکر کنید می توانید مردمی را که از مرگ نمی ترسند و آن را آغاز زندگی نوین و ابدی خود می دانند، از مرگ بترسانید، این شما تروریست ها هستید که از مرگ می ترسید؛ چون هدفی جز زندگی مادی ندارید. کسانی را که در آرزوی شهادت هستند نمی توان با کشتی های جنگی و بمب اتمی تهدید نمود. اگر حرف های ما را باور ندارید، کلیه کشتی های جنگی و هواپیماهای خود را به منطقه بفرستید تا شما نیز مانند امپریالیسم شوروی در افغانستان، در باتلاق جدیدی فرو روید!

و صد البته اگر باز هم حرف های ما را باور ندارید و هنوز از کیفیت مقاومت مردم ما آگاه نیستید، می توانید تجربه ای دیگر بر تجربه های خود بیافزایید! بی شک این نبرد، بسیار سخت و طولانی خواهد بود، ولی مردم ما آماده اند که نبرد خود را تا پیروزی نهایی و نابودی امپریالیسم سرخ و سیاه و صهیونیسم جهانی، ادامه بدهند.

این بار پیروزی با مردم است؛ چراکه این یک وعده الهی است و وعده الهی تخلف ناپذیر است. خداوند نور خود را استمرار می بخشد، اگر چه کافران آن رانپسندند!

* * *

این خلاصه ای از سرمقاله یک شماره دیگر از مجله «جهان نو»، نشریه مرکز فرهنگی - اسلامی اروپا در ایتالیا، است... پس از انتشار این مقاله، «واشنگتن پست» توطئه های دیگر سیا علیه ملت ها را افشا کرد و همین امر، انگیزه ای برای تکمیل مقاله فوق و اشاره ای کوتاه بر چگونگی «تروریسم دولتی» در سرمقاله آخرین شماره شد، که ترجمه آن را می خوانید :

3. تروریسم دولتی

در شماره پیش نوشتیم که تروریست واقعی کیست و شاهد آن را هم از روزنامه

ص: 205

واشنگتن پست مورخ 12/5/85 آوردیم که به صراحت نوشته بود :

«عامل انفجار ماشین مواد منفجره در مقابل مسجد بیروت غربی، که باعث قتل 100 نفر شد، سیا بود، که می خواست رهبر مذهبی شیعیان لبنان را بکشد!» ولی این بار «واشنگتن پست» در گزارش دیگری می نویسد: «سیا برای سرنگونی حکومت قذافی و ترور وی طرح ریزی نموده و دستور لازم را هم دریافت کرده است.» (به سند شماره 1 رجوع شود.)

اگر نام این اقدام «تروریسم دولتی» نیست، پس چیست؟ و مسئولین اینگونه جنایات را اگر «تروریست» ننامیم، پس نام آنها را چه باید بگذاریم؟ چه سازمانی برای سرنگونی حکومت نیکاراگوئه مزدور استخدام می کند و آنها را برای کشتن مردم استقلال طلب نیکاراگوئه می فرستد؟

چه کسی در یک راهزنی هوایی، هواپیمای مسافربری مصری را در آسمان دریای مدیترانه با زور فانتوم جنگی، مجبور به تغییر مسیر و فرود اجباری در جزیره سیسیل ایتالیا می نماید؟ و چه کسی باز با «فانتوم» و اهانت عملی به استقلال ایتالیا، آن هواپیما را تا رم تعقیب می کند؟

اینها نمونه هایی از تروریسم دولتی است، که به سیاست رسمی آمریکا و دوستان صهیونیستی اش در اسرائیل و یاران نژادپرستش در آفریقای جنوبی و دیگر مزدورانش در سراسر دنیا، بدل شده است.

درواقع امپریالیسم هار آمریکا، با غرور هیتلری، به نیروی خیالی و موهوم «رامبویی» نظامی و اقتصادی خود تکیه می کند و می خواهد بر جهان سیطره یابد و در این راستا، حتی «مسئولیت اخلاقی و انسانی»! خود را، که گویا به عنوان عضو ثابت شورای امنیت سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنیت جهانی باید به عهده داشته باشد، زیر پا می گذارد و برای وصول به هدف های استعماری و نامشروع خود، به شانتاژ سیاسی و تروریسم دولتی متوسل می شود و آنگاه در مجامع بین المللی دم از حقوق بشر می زند و علیه تروریسم اعلامیه صادر می کند!

ص: 206

امپریالیسم پیر و بیمار آمریکا مانند همکار سوسیالیست خود، شوروی، هم اکنون به صورت جنون آمیزی به تدارک مقدمات جنگ هسته ای و نبرد ستارگان مشغول بوده و با این جنون، دنیا را در معرض خطر نابود کننده جنگ هسته ای قرار داده اند و آنگاه برای تحمیق ملت ها، دم از «صلح جهانی» و نتایج کنفرانس ژنو می زنند! و کبوتر صلح هوا می کنند! ولی ملت های بپاخاسته، دیگر فریب شعارهای قلابی چپ و راست را نمی خورند و در عمل، به آنها نشان خواهند داد که روش سیاست تروریسم دولتی، خیلی هم به نفع آنها تمام نخواهد شد...

* * *

بی شک خنده آور است که رهبری تروریسم جهانی، انقلاب اسلامی ایران را به پشتیبانی از تروریسم متهم می سازد و توسط مزدوران رسمی خود، سفرای جمهوری اسلامی ایران در اروپا را به انجام اقدامات تروریستی متهم می کند، غافل از آنکه این اتهامات، نه تنها مشکل آمریکا را حل نمی کند، بلکه برای سیاست کلی آمریکا در سراسر جهان، مشکلات تازه ای می آفریند!

ارسال «بمب پستی» به سفرای جمهوری اسلامی ایران در غرب، نشان دهنده ماهیت کثیف و جنایتکارانه این تروریست های بین المللی است که بدون توجه به عوارض ناشی از آن و با در معرض خطر قرار دادن جان افراد عادی که در سفارتخانه ها کار می کنند، به این نوع تبهکاری دست می زنند!

بدون شک ارسال بمب پستی از «پاریس» به سفارت خانه های جمهوری اسلامی در واتیکان، سازمان ملل و لندن توجه ما را از دشمن اصلی که آمریکا است، به جای دیگر معطوف نمی دارد، گرچه این کار از مسئولیت عمده دولت سوسیال صهیونیست فرانسه نیز در این رابطه نمی کاهد.

در این ماجرا، واسطه و مزدور، چه ایرانی باشد یا عراقی و چه فرانسوی باشد یا اسرائیلی، مهم نیست و توطئه گر اصلی از نظر ما شناخته شده است، گرچه از «واسطه»های گوناگونی ممکن است استفاده کند! - و می کند -.

ص: 207

در این میان، متهم ساختن سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، که یک شخصیت فرهنگی با پنجاه جلد تألیفات چاپ شده می باشد، در روزنامه «ساندی تایمز» و به وسیله امیر طاهری، یک مزدور رسمی سیا، (طبق گزارش مندرج در سند شماره 2) جز یک شانتاژ احمقانه، نام دیگری نمی تواند به خود بگیرد.

آمریکا و انگلیس برای این تهمت و نشر آن در سطح جهانی، سرمایه گذاری کلانی نمودند و به خیال خود، مقدمه تصفیه فیزیکی ایشان را آماده ساختند تا در آینده وقتی «بمب پستی» ارسالی منفجر شد، بگویند: «این همان رهبر کامیکازها بود»، ولی امداد الهی و هشیاری به موقع، این بار نیز نیرنگ آنان را خنثی نمود!

البته جالب است خوانندگان ما بدانند که روزنامه معروف «ساندی تایمز» پس از شکایت سفیر و اثبات دروغ بودن اتهام در دادگاه عالی یا «های کورت» لندن، به چاپ عذرخواهی رسمی در شماره مورخ 9/12/1984 خود اقدام نمود (به سند شماره 3 مراجعه شود.) و نویسنده ایرانی مقاله، «امیر طاهری»، را رسمآ از روزنامه اخراج کرد، ولی موضوع برای پرداخت غرامت، همچنان در دادگاه لندن پیگیری می شود.(1)

شاید موجب تعجب نباشد که روزنامه های ایتالیایی در دو سال گذشته دروغ چاپ شده در ساندی تایمز را منتشر کردند، ولی به محکوم شدن و عذرخواهی رسمی آن، حتی اشاره ای هم ننمودند... ولی آنچه که تأسف یک انسان آزاد و دارای شرف و مردانگی را باید برانگیزد، این است که در جریان ارسال بمب پستی به سفارت ایران در واتیکان، بعضی از روزنامه های ایتالیا، باز به افسانه تکذیب شده ساندی تایمز اشاره کرده و حتی مدعی شدند که گویا وزیر کشور ایتالیا نیز از اصل موضوع آگاه بوده است! در حالیکه وزارت کشور ایتالیا خود طی یک یادداشت رسمی، همان موقع این ادعا را تکذیب نمود. (سند شماره 4)

ص: 208


1- . البته سرانجام «مرداک»، مدیر صهیونیستی «ساندی تایمز»، مبلغ پانزده هزار پوند به عنوان خسارت بهشخص سفیر و حدود بیست هزار پوند هم هزینه وکیل و دادگاه را پرداخت کرد و در روزنامه خود بهطور رسمی، از نشر اتهامات، عذرخواهی نمود.

البته این امر پست ترین مرحله «سقوط اخلاقی» روزنامه های ارتجاعی و وابسته به مافیای ایتالیا را نشان می دهد که همچنان سعی می کنند برای خوشایند آمریکا، حقایق را وارونه جلوه دهند، ولی آنچه که باز سئوال برانگیز می تواند باشد، هم آوایی بعضی از روزنامه های به اصطلاح «چپ - کمونیست یا سوسیالیست» با روزنامه های ارتجاعی وابسته به محافل سرمایه داری و بورژوازی ایتالیا است! طبیعی است که ما از روزنامه های ارتجاعی به دادگاه ایتالیا شکایت می کنیم و امیدواریم که سرانجام آنها را در دادگاه محکوم کنیم، ولی انتظار می رود که دیگر روزنامه های به ظاهر چپ و غیر وابسته! شرف نویسندگی و اخلاق انسانی را قربانی پول یا فدای هوس های شیطان بزرگ نکنند...

* * *

یک بار دیگر به دشمنان هشدار می دهیم: ملتی که با دست خالی و تنها با خون خود انقلاب بزرگی را به پیروزی رسانید و بزرگترین قدرت نظامی منطقه و ژاندارم خلیج فارس را سرنگون کرد و امپریالیسم هار آمریکا را در منطقه به ذلت و زبونی کشانید، اجازه نخواهد داد که به این آسانی «ابرقدرت های کاغذی» بتوانند در توطئه های ضد انسانی خود موفق شوند.

انقلاب اسلامی ایران برخلاف تصور امپریالیست ها و مزدوران داخلی و خارجی آنها، دیگر قائم به فرد یا افراد نیست و بدون شک با ترور فردی یا جمعی هم این انقلاب صدمه ای نخواهد دید و سلاح و قلم هر رزمنده و نویسنده ای را، برادر دیگری به دست خواهد گرفت و آن قدر به نبرد ادامه خواهد داد که امپریالیسم جهانی را سرنگون سازد و ملت ها را به حقوق انسانی خود برساند.

بی تردید در این نبرد آشتی ناپذیر، این ملت های ما نیستند که چیزی را از دست می دهند؛ زیرا که امپریالیسم سرخ و سیاه چیزی برای آنها باقی نگذاشته است که از نو آن را از دست بدهند، بلکه این بار، این امپریالیسم جهان خوار است که از منافع نامشروع و ضد بشری خود، در سراسر جهان و برای ابد، محروم خواهدشد.

ص: 209

این فتوای محتوم تاریخ است که خداوند در قرآن وعده آن را داده: «ما مستضعفان جهان را حاکم بر سرنوشت خود خواهیم نمود.»

و ما بی هیچ تردیدی، این وعده الهی را با تمام وجود باور داریم، اگر شما باور ندارید کمی صبر کنید!

* * *

همانطور که اشاره شد، به دنبال انتشار این مقاله های کوتاه و اسناد ضمیمه در شماره های اخیر مجله ایتالیایی زبان «جهان نو»، این بار امپریالیسم هار آمریکا، خود «زوزه» کشید و لجن پراکنی احمقانه اش را به عناصر مزدور ایرانی واگذار نکرد، بلکه با قدرت رامبویی خیالی خود، و به قلم «جک اندرسون» آن هم در روزنامه «واشنگتن پست» وارد میدان شد و دروغ های زشت و غیراخلاقی آن را هم مطبوعات چپ و راست ایتالیا، حتی رادیو و تلویزیون دولتی ایتالیا، یک بار دیگر نشخوار کردند تا از نفوذ معنوی ما در مراکز فرهنگی - اسلامی و محافل مردمی و از گسترش فرهنگ انقلابی در جامعه ایتالیا و در میان نسل جوان و حق جوی این کشور جلوگیری کنند، غافل از آنکه اینها هم همان اندازه موفق خواهند شد که شرکای انگلیسی و مزدوران ایرانی شان در این زمینه موفقیت بدست آوردند!

البته موضع ما در قبال امپریالیسم هار آمریکا بر همگان روشن است، ولی این هشدار را یک بار و برای همیشه به مسئولین ایتالیا باید بدهیم که صبر و حوصله ما در برابر نشر این همه اکاذیب و اتهامات هم بالأخره پایان ناپذیر نیست.

ص: 210

پیوست (2) : توطئه های آمریکا ترجمه مصاحبه با روزنامه: بلشویک ارگان حزب مارکسیست - لنینیست ایتالیا

اشاره

ص: 211

ص: 212

ادامه توطئه آمریکا علیه ایران

مقدمه :

در میان احزاب دست راستی ایتالیا مانند: حزب جمهوری، حزب رادیکال و حزب فاشیست که به طور آشکار سیاست پیروی از آمریکا را دنبال می کنند و احزاب دست چپی مانند: حزب کمونیست و حزب کارگران مارکسیست که کورکورانه از شوروی اطاعت می کنند و در نتیجه هیچ نوع همدردی و همگامی با مردم مسلمان ایران ابراز نمی دارند، حزب چپ غیر وابسته «مارکسیست - لنینیست ایتالیا» همواره در دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی ایران، در قبال توطئه های غرب و شرق، به طور مستقل عمل کرده و در روزنامه ارگان حزب از مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران، به ویژه در مسأله جنگ تحمیلی، دفاع نموده و به افشای فرصت طلبان وابسته به غرب یا شرق، پرداخته است.

در آخرین شماره روزنامه «بلشویک»، Il Bolscevicoکامل به مصاحبه با سید هادی خسروشاهی، سفیر جمهوری اسلامی ایران، اختصاص داده شده است که به علت انعکاس وسیع آن در سطح محافل سیاسی ایتالیا، به ترجمه و نشر آن می پردازیم.

* * *

آمریکا همچنان علیه ایران توطئه می کند

وقتی که به محل سفارت ایران، ساختمانی که باغ زیبایی آن را احاطه کرده، در

ص: 213

خیابان «نومنتانا» در رم می رسم، کارمندان سفارت از من به گرمی استقبال می کنند. قبل از اینکه سفیر ایران در واتیکان مرا در دفتر خود بپذیرد، آزادانه از باغ و اتاق های فراوان سفارت می گذرم. هیچ چیز نمی بینم که شبیه یک دژ تروریستی، همانگونه که روزنامه مرتجع «ایل جورناله» در مقاله ای در اکتبر گذشته آن را منتشر ساخته، باشد.

سرنوشت چنین خواسته که من درست روز پنج شنبه 14 نوامبر در اینجا باشم، روزی که روزنامه Il Giornale در اقدامی ناپسند نوشته: «20 تا 30 پاسدار خمینی با هواپیمای ایران ایر که از تهران می آید، به اینجا می رسند.» اما برعکس همه چیز آرام است و با وجود فعالیت های فراوان، محیط ساکت است. معلوم است که فقط تخیل زشت یک دشمن سرسخت ملت و انقلاب ایران توانسته «تونل زیرزمینی» و چهره های خشن تروریست ها! را در محل سفارت ببیند!

سید هادی خسروشاهی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان، مرا در دفتر خود می پذیرد. چند روز قبل در تاریخ 5 نوامبر، دشمنان انقلاب اسلامی به یک سوءقصد پستی علیه شخص او اقدام کرده بودند. این سوءقصد به خاطر مراقبت مسئولان امنیتی سفارت نافرجام ماند. ماده انفجاری خیلی قوی ای در یک ماشین حساب رومیزی جاسازی و به محل سفارت ایران پست شده بود. بمب که به دکمه های ماشین حساب وصل بود و در داخل بسته ای پستی از پاریس فرستاده شده بود، نخست به نمایندگی ایران در فائو رسید. کارمندان فائو این بسته را چون به نام سفیر بود، عینآ برای سفیر ایران در واتیکان فرستادند. علاوه بر خود سفیر، مسئولان امنیتی سفارت هم به این بسته مشکوک شدند؛ چرا که سفیر از کسی درخواست ماشین حساب نکرده بود. آنگاه مسئولان امنیتی سفارت به پلیس اطلاع دادند و به خاطر این هشیاری، سوءقصد نافرجام ماند.

هیأت تحریریه روزنامه «بلشویک»، خرسندی صمیمانه خود را از اینکه سفیر در این سوءقصد جان سالم به در برده است، ابراز می دارد. هدف از انجام این عمل رذیلانه، تصفیه فیزیکی نماینده برجسته جمهوری اسلامی ایران و مدافع قاطع

ص: 214

انقلاب اسلامی در اروپا بود. ما خیلی خوشحالیم که این سوءقصد نافرجام ماند و آرزو داریم که سفیر سالم بماند و زندگی طولانی داشته باشد تا بتواند به دفاع از منافع ملت خود، مظلومین و استثمارشدگان ادامه دهد.

مصاحبه در محیطی گرم و دوستانه و با آمادگی کامل صورت گرفت. در طول این مصاحبه، که یک ساعت طول کشید و در خلال آن چای نیز نوشیدیم، توانستم رفتار دوستانه و بی آلایش آقای خسروشاهی را درک کنم، همه اینها ارتباط عمیقی با ماهیت انقلاب ایران دارد. متن مصاحبه چنین است :

* به تازگی شخص شما هدف یک سوءقصد پستی، که خوشبختانه نافرجام ماند، قرار گرفته اید. این سوءقصد بخشی از حرکت های کلی امپریالیست های آمریکایی و ارتجاع غربی علیه انقلاب شما است، در این زمینه ها چه فکرمی کنید؟

درست است، سوءقصد علیه شخص من، بخشی از توطئه وسیع آمریکا علیه ایران است، البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ما همواره منتظر هر نوع توطئه ای از سوی شیطان بزرگ آمریکا و مزدوران آن بوده ایم و نمونه های بسیاری از این توطئه ها را هم دیده ایم: حادثه طبس - حمله نظامی آمریکا که شکست خورد -، بلوکه کردن ذخیره های ارزی ایران در بانک های آمریکا، جنگ تحمیلی به وسیله عراق و همه اعمال تروریستی که در داخل ایران صورت گرفته است. این ها فقط بعضی از نمونه های اعمال و توطئه های آمریکا علیه ایران است که اکنون نیز ادامه دارد ولی امپریالیسم پیر آمریکا با آن رهبر پیر ششلول بند، این بار چیزی به دست نمی آورد. ادامه انقلاب و بیداری ملت های مسلمان نشان می دهد که پیروزی نهایی با ملت هااست.

سوءقصد علیه من نیز نمایانگر ماهیت کثیف و جنایتکارانه امپریالیسم غربی می باشد که در رأس آن شیطان بزرگ قرار دارد. ارسال این بمب از پاریس نشان دهنده

ص: 215

همکاری موجود بین همه جناح های مرتجع کاپیتالیسم غربی است ولی همانگونه که ما اطلاع داریم، سیا اصلی ترین مرکز طراحی این توطئه هاست.

* حادثه از کجا و چگونه آغاز شد؟

اولین گام، انتشار مقاله ای توهین آمیز در ژانویه 84 در «ساندی تایمز» چاپ لندن بود. این مقاله را شخصی به نام امیر طاهری، خبرنگار ایرانی عضو سیا، نوشته بود؛ کسی که از زمان شاه با سیا همکاری داشت. ما اسنادی در اختیار داریم که این موضوع را ثابت می کند و من آنها را به شما نشان می دهم. پس از چاپ مقاله امیر طاهری در ساندی تایمز رسمآ از روزنامه شکایت کردیم. این روزنامه مجبور شد که ضمن عذرخواهی رسمی در دادگاه لندن و چاپ آن در روزنامه، امیر طاهری را هم از این روزنامه اخراج کند. اکنون ما منتظر رأی دادگاه در پرداخت غرامت برای خسارات وارده هستیم.

متأسفانه مطبوعات ایتالیا، که با آن عجله مطالب ساندی تایمز را نقل کردند، هیچ نوع شتابی در چاپ عذرخواهی ساندی تایمز، از خود نشان ندادند و بدین ترتیب توطئه ها ادامه داشت. نمونه اخیر این توطئه انتشار مقاله ایل جورناله بود. این مقاله نوعی تروریسم علیه حیثیت و تشویقی جدید برای سوءقصد و تصفیه فیزیکی من بود و به همین خاطر از خبرنگار و روزنامه شکایت کرده ایم، البته خوب می دانیم که توطئه های آمریکا به این سادگی پایان نمی پذیرد اما ملت های ما آماده هستند که از استقلال و آزادی خود دفاع کنند که نمونه های آن را در ایران، لبنان، افغانستان و جاهای دیگر می بینیم.

* بسته انفجاری از پاریس فرستاده شده، جایی که در آنجا تعداد فراوانی از عناصر ضد انقلاب و تروریست های ایرانی پناهندگی دارند، درباره این مسأله و

ص: 216

به طور کلی پشتیبانی ای که از این مزدوران ارتجاع و خائنان ملت ایران انجام می شود، چه می توانیدبگویید؟

شکی نیست که ستاد اصلی و منبع توطئه ها در مرکز سیا است. مثلا چندی پیش روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» اعلام کرد که برای ترور آیت الله سید محمدحسین فضل الله، «سیا» یک اتومبیل مملو از بمب را در مقابل مسجدی در بخش غربی بیروت منفجر کرد و صد نفر را به قتل رساند...

البته مطبوعات ایتالیا نیز این خبر را نقل کردند. طبیعی است که چنین سازمانی برای ما هم بمب بفرستد. در این میان مهم نیست که این بمب را فرانسه بفرستد یا مزدوران ایرانی یا کسی دیگر، وسیله مهم نیست. ما می دانیم که در فرانسه به همه تروریست ها، عناصر ضد انقلاب و ژنرال های جنایتکار شاه پناهندگی سیاسی داده می شود، طبیعی است که فرانسه در این مسأله مسئولیت مستقیم دارد. جلد 38 مجموعه اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا - لانه جاسوسی در تهران - نشان می دهد که فرانسه پس از انقلاب اسلامی مرکز فعالیت علیه ایران بوده است و اسنادی که این را ثابت می کند منتشر شده است. متأسفانه در ایتالیا نیز کسی هست که این قبیل توطئه ها را طرح ریزی می کند - سفارت آمریکا - و مرکز آن در رم، خیابان ونتو است.

* آیا دولت ایتالیا اقدامات لازم را برای حفاظت از جان نمایندگان دولت ایران در ایتالیا و به ویژه شما به عمل می آورد؟

ایتالیا توسط پلیس از رزیدانس و سفارت ما مراقبت می کند و اخیرآ نیز یک ماشین اسکورت مرا همراهی می نماید و دیدارکنندگان سفارت هم کنترل می شوند که از این نظر من سپاسگزارم. اما ایتالیا همچون فرانسه اجازه می دهد که گروهی از تروریست های ضد انقلاب در کشور فعالیت کنند. آنها در ایتالیا نشریه خود را چاپ می کنند، در بانک حساب دارند و در خیابان ها علیه انقلاب ایران امضا جمع آوری می کنند که بی تردید بدون اجازه دولت ایتالیا این کارها نمی تواند اتفاق بیفتد.

ص: 217

برعکس، دولت ایتالیا به دیگر دانشجویان ایرانی، و به ویژه به دانشجویانی که از ایران اسلامی پشتیبانی می کنند، اجازه فعالیت نمی دهد و این به نظر من، برای کشوری که ادعای دوستی با ایران را دارد، درست نیست.

* متأسفم که دولت ایتالیا دوستی ملت ما با ملت ایران را عملا نشان نمی دهد. متأسفانه دولت ما نماینده خواست واقعی ملت ایتالیا نیست، ملت ما ملتی است با سنت ضد فاشیستی - ضد امپریالیستی و بنابراین حتمآ در قلبش از مبارزه عادلانه ملت ایران پشتیبانی می کند.

بنده ماهیت واقعی مردم خوب ایتالیا را می شناسم و همدردی ملت ایتالیا با ملت ایران را می دانم، طبیعی است که در برخی مسائل حساب مردم از دولت جدا باشد.

* موقعیت کنونی مبارزه ملت ایران برای دفاع از استقلال، شکست متجاوزین عراقی و پیشبرد انقلاب اسلامی چگونه است؟

ملت ما در طول سال های گذشته نشان داده که از انقلاب خود می تواند دفاع کند، همانگونه که با دست خالی توانست ششمین قدرت نظامی جهان یعنی رژیم میلیتاریستی شاه را شکست دهد و نیز با دست خالی توانست متجاوز را از کشورمان بیرون کند.

البته ما در این جنگ تنها علیه عراق نمی جنگیم بلکه علیه امپریالیست آمریکا، فرانسه و سوسیال امپریالیست شوروی نیز نبرد می کنیم؛ چرا که اسلحه ای که به عراق ارسال می شود، به طور کلی از این کشورهایی که ذکر کردم می آید.

هم زمان با دفاع از وطن، ملت و دولت ما در کنار هم مشغول توسعه کشاورزی و افزایش تولیدات برای آسایش مردم هستند. در طول چند سال پس از انقلاب، تعداد مدارسی که در ایران ساخته شده بیشتر از تعداد مدارسی است که در طول پنجاه سال حکومت شاه ساخته شده است!

ص: 218

از نظر اقتصادی در حد امکانات می کوشیم که به خودکفایی برسیم و لابد می دانید که ایران تنها کشوری است که اکنون بدهی خارجی ندارد و برعکس مبلغ 7 تا 8 میلیارد دلار از فرانسه، ایتالیا، مصر، سودان، سوریه، ترکیه، پاکستان و غیره طلبکار است. بنابراین هم زمان با مبارزه، ما به ساختن کشور نیز می پردازیم. البته اگر جنگ نبود ما از ایران یک گلستان واقعی و نمونه برای همه دنیا می ساختیم. اکنون بیشتر نیروهای جوان کشور ما در جبهه ها هستند و این جنگ، هزینه های سرسام آوری را بر ما تحمیل کرده است. امیدواریم که با پیروزی نهایی، این نیروها به داخل کشور بازگشته و به کارهای عمرانی و ساختن کشور مشغول شوند.

با وجود پشتیبانی آمریکا و شوروی از شاه تا آخرین روزها، ما توانستیم به پیروزی برسیم، این بار هم علی رغم خواست آمریکا، شوروی و امپریالیست های غربی دیگر که به عراق کمک می کنند، مطمئنیم که به پیروزی نهایی می رسیم. البته امکان دارد که جنگ به طول بیانجامد، اما ملت ما آماده است تا زمانی که جنایتکاران جنگی مجازات شوند از خود دفاع کند. این جنایتکاران، جنگ را آغاز کردند و 1200 شهر و ده ما را ویران ساختند و ده ها هزار ایرانی و عراقی را کشتند.

تا وقتی که آنها مجازات نشوند، صلح و سازش ممکن نیست. البته ما صلح می خواهیم اما صلح با یک عراق آزاد و مستقل. ما صلح با عراقی را که از خارج دستور می گیرد، نمی خواهیم. ما آماده نیستیم که با این رژیم مذاکره ای را آغاز کنیم؛ چرا که به رژیمی که به قرارداد الجزایر احترام نگذارده و آن را پاره کرد، اعتماد نداریم. ما به امضای چنین دولتی نمی توانیم اعتماد کنیم علاوه بر اینکه رئیس آن یک جنایتکار جنگی است.

* آیا مطلب خاصی وجود دارد که شما مایل باشید به وسیله این روزنامه به اطلاع خوانندگان ما و نیز ملت ایتالیا برسانید؟

مایلم که مردم ایتالیا بدانند در تمام مطالبی که علیه ایران نوشته می شود یا به وسیله تلویزیون پخش می شود، دست صهیونیسم و امپریالیسم خبری در کار است. واقعیت

ص: 219

ایران آنگونه که در مطبوعات غرب می آید، نیست.

البته شما به یاد دارید که قبلا چه توطئه هایی در برخی از کشورها برای سرنگونی دولت های ملی طرح ریزی شده بود و چگونه نخست در سطح جهانی زمینه این عملیات را فراهم می ساختند و اکنون، اینکه ایران تروریست بوده و کشوری است که به تروریست ها کمک می کند، بخشی از یک جنگ روانی می باشد. ربودن هواپیمای مصری در آسمان ایتالیا توسط فانتوم آمریکایی نشان می دهد که تروریست واقعی چه کسی است و چه کسی از تروریسم جهانی دفاع کرده و به استقلال و آزادی ملت ها توهین می کند. امیدوارم که ملت ایتالیا واقعیت را درک کرده و دروغ های شرق و غرب را باور نکند و از آزادی و حق ملت های بپاخاسته ای همچون افغانستان، نیکاراگوئه، لبنان و فلسطین دفاع نماید.

یکبار دیگر از مردم ایتالیا که با تلفن و تلگراف و یا حضوری از حق و از موضع گیری عادلانه ما دفاع کرده اند، تشکر می کنم. از روزنامه «بلشویک» هم، که همیشه در این زمینه راه حق را پیموده است، تشکر می کنم. سلام مرا به همه همکاران روزنامه برسانید. البته با وجود اینکه ایدئولوژی های ما متفاوت است، ولی امیدواریم که همچنان دوستانی وفادار در راه مبارزه به نفع ملت های مظلوم باقی بمانیم.

* * *

... از طرف خبرنگاران بلشویک و مدیر سیاسی روزنامه، عمیقآ از سفیر تشکر می کنم و می خواهم بگویم که ما فقط وظیفه خود را انجام می دهیم. ما در دفاع از منافع ملت های مظلوم، به ویژه در دفاع از استقلال ملت ایران، در مبارزه مشترک علیه امپریالیسم، سوسیال امپریالیسم و ارتجاع متحدیم. بنابراین فکر می کنیم که دفاع از حکومت جمهوری اسلامی ایران کار درستی است. برای ما نه فقط حرف بلکه عمل مهم است بنابراین در حد امکانات خود می کوشیم که به طور عملی از انقلاب اسلامی و مبارزه ملت ایران علیه امپریالیسم، از طریق انتشار واقعیت ها در روزنامه مان، پشتیبانی کنیم.

مینو پاسلد، Mino Pasld - دبیر سیاسی

ص: 220

پیوست (3) : سه نامه به سردبیر روزنامه «یونیتا» - ارگان حزب کمونیست ایتالیا -

اشاره

ص: 221

ص: 222

سه نامه به سردبیر «یونیتا»

ارگان حزب کمونیست ایتالیا

... به مناسبت آغاز پنجمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روزنامه یومیه «یونیتا»، ارگان حزب کمونیست ایتالیا، با نشر مقاله ای زشت و زننده، سعی در وارونه جلوه دادن همه حقایق تاریخی میهن ما داشت... درواقع «یونیتا» همگام با امپریالیسم خبری غرب، به متهم ساختن فرزندان اصیل انقلاب اسلامی و بها دادن بی جا به گروهک های سیاسی وابسته به شرق و غرب پرداخته بود که به موقع پاسخ قاطع و کوبنده ای، طی ارسال نامه ای مشروح از جانب بنده، دریافت کرد و طبق انتظار، از چاپ متن کامل آن خودداری نمود و با درج قسمت هایی از آن، همراه با نشخوار مطالب تکراری خود در داخل نامه، نشان داد که حتی چپ ها، تا چه حدی در غرب، که گویا مهد دموکراسی! است، به آزادی بیان و عقیده احترام می گذارند!...

چگونگی این «اتهامات» از نوع «پاسخ» ما کاملاً روشن می شود و روی همین اصل، از نقل متن مقاله اهانت آمیز روزنامه «یونیتا» خودداری می گردد.

یادآوری این نکته ضروریست که حزب کمونیست ایتالیا، از مهمترین و بزرگترین احزاب کمونیست در اروپای غربی به شمار می رود و از لحاظ سیاسی ماهیت خرده بورژوازی وابسته به محافل سرمایه داری غرب و خصلت «کمونیستی»!

ص: 223

وابسته به سرمایه داری دولتی شرق!، هر دو را یکجا در خود جمع کرده است! که نشان از دوسو دارد...

این روزنامه تا قبل از محدودیت «حزب توده»، مدافع «انقلاب مردم ایران»! بود و همزمان با دستگیری رهبران آن در ایران، ماهیت وابسته و واقعی خود را نشان داد...

علاوه بر نامه نخست، دو نامه دیگر نیز به زبان ایتالیایی در مجله «جهان نو» - که از طرف «مرکز فرهنگی - اسلامی اروپا» در رم منتشر می گردید - درج شده است و هم اکنون ترجمه فارسی آن ها را - به علت آنکه باز مقاله تازه ای علیه انقلاب اسلامی ایران، اخیراً چاپ نموده است - جهت آگاهی مردم مسلمان ایران، منتشر می سازیم.

ص: 224

1. پنج سال نبرد با امیدهای خیانت

آقای سردبیر!

با سلام، یک بار در خصوص دفاع روزنامه شما از «بهائیان» جاسوس اسرائیل و آمریکا، نامه ای برای شما فرستادم و تذکر دادم که موضع گیری شما در قبال جمهوری اسلامی ایران و حوادث آن، شباهتی فراوان به موضع گیری امپریالیسم غرب دارد!

و البته همانطور که انتظار داشتم، نامه مرا حتی در بخش «نامه های خوانندگان»! هم درج نکردید، تا شما نیز «برای هزارمین بار» به ما شرقی های مسلمان آزادی خواه و استقلال طلب، ثابت کنید که دموکراسی ادعایی غرب و شرق، دروغ و سرابی بیش نیست و راه «نه شرقی و نه غربی» ما، تنها راه رهایی ملت ها است.

این بار مقاله شما را در شماره مورخ 12 فوریه 84، با عنوان «پنج سال برای خیانت به یک امید»! خواندم، من ترجیح می دهم که عنوان مقاله شما را چنین تصحیح کنم : «پنج سال نبرد با: امیدهای خیانت». بلی آقای عزیز! ما به امیدهای شوروی و آمریکا، در نفوذ به میهن عزیزمان، به قول شما خیانت کرده ایم ولی به قول خودمان، با کسانی که امید امپریالیست ها برای اجرای خیانت بودند، مبارزه کرده ایم و باز هم مبارزه خواهیم کرد.

پنج سال در تاریخ یک ملت و یک انقلاب، مدت زمان طولانی ای نیست و اگر موضع گیری های ما برای شما سئوال برانگیز شده، هیچ برای ما مهم نیست؛ چرا که ما برای شما زندگی نمی کنیم و با الهام از مارکسیسم هم مبارزه نکرده ایم تا علامت سئوال شما و دوستان شما، امروز برای ما اهمیتی داشته باشد! ملت ما پشتیبانی کامل

ص: 225

شوروی و دیگر به اصطلاح «کمونیست ها» از شاه، که تا آخرین روزهای حکومت وی ادامه داشت، را هنوز فراموش نکرده اند.

اگر تصمیمات ما از نظر بین المللی، با معیارهای پیش بینی عادی شما هم خوانی ندارد، این گناه ما نیست، گناه شماست که هنوز می خواهید انقلاب ما را با معیارهای خودتان مورد ارزیابی قرار دهید و هنوز نمی خواهید بپذیرید که یک ملت می تواند با اتکاء به ایدئولوژی خاص خود، و دور از آنچه که «مارکسیسم» نامیده می شود، مبارزه کند و پیش برود و پس از پیروزی هم به شرق یا غرب متمایل نگردد.

آقای سردبیر!

فرمان امام خمینی، در مورد امنیت اجتماعی و قضایی همچنان به قوت خود باقیست، ولی این فرمان بدین مفهوم نیست که کسی یا حزبی، به خود اجازه دهد که به امید و انقلاب ملتی خیانت کند و بر ضد آن اسلحه به دست بگیرد و یا «اسرار مملکتی» را در اختیار بیگانگان قرار دهد.

لابد شما توجه دارید که برای ما، بیگانه شرق با بیگانه غرب هیچ فرقی ندارد، هم امپریالیسم غرب و هم سوسیال امپریالیسم شرق، دشمنان ملت های مستضعف هستند و عملکرد آنها در گرانادا و افغانستان نشانگر این ماهیت تبهکارانه است و طبیعیست که ما نتوانیم ارزش های انقلاب خود را، که صد در صد اسلامی است، فدای خوشایند این یا آن کنیم.

حزب توده ایران، به تصدیق همه رهبران آن و شهادت تاریخ پنج سال گذشته، از هرگونه آزادی، که شامل تشکیل اجتماعات، داشتن روزنامه و غیره است، مانند دیگر احزاب ملی گرا، لیبرال، کرد و دیگران برخوردار بود، ولی وقتی روزنامه ارگان خود را به ارگان حزب کمونیست شوروی تبدیل کردند و مثلا در مورد افغانستان و جنگ عراق، موضع شوروی را تبلیغ نمودند، ما نمی توانستیم موضع خود را به خاطر آنها

ص: 226

تغییر دهیم و یا به این چنین روزنامه ای، اجازه دهیم که منتشر شود.(1) وقتی آنها

افسرانی را در ارتش نفوذ دادند و اخبار نظامی را به شوروی فرستادند، طبیعی است که به آنها و هر کس دیگری که چنین باشد، میدان عمل داده نشود! و به نظر ما هر کسی، در هر کشوری چنین کند، به میهن خود خیانت کرده است، اگرچه نظر شما با ما یکسان نباشد!

آقای سردبیر!

جالبست که شما برخلاف اعتراف رهبران احزاب و گروه های سیاسی ایران، که در روزنامه های خود و در دوران آزادی شان به صراحت نوشته اند هیچگونه سهمی در پیروزی انقلاب نداشته اند، مدعی هستید که گویا این نیروهای سیاسی! در انقلاب مردم ما شرکت کرده اند؟!... آنها خود تصدیق می کنند که چون در خارج از کشور و یا زندان شاه بوده اند، نتوانسته اند نقش قابل ذکری در انقلاب ایفا کنند، و این موضوع را هم خود آقای کیانوری - دبیرکل حزب توده - در روزنامه «مردم»، ارگان حزب توده، نوشته است و هم «فدائیان خلق» در تحلیل های درون گروهی خود، آن را به طور مفصل شرح دادند... و اکنون شما از کدام نیروهای سیاسی چپ! شرکت کننده در انقلاب سخن می گویید؟... اینها همه میراث خواران انقلاب بودند، انقلاب کننده ها مردم بودند و رهبری آنها با امام خمینی بود. تاریخ را تحریف ننمایید و به عبارت صریح تر به امید و تاریخ انقلاب اسلامی مردم ما خیانت نکنید. ما هرگز چنین اجازه ای را به شما نمی دهیم که به خاطر اندیشه های ویژه خود، در تحریف تاریخ بزرگترین انقلاب مردمی عصر ما، بکوشید!

شما در تحلیل خود، در همان چارچوب تنگ و تاریک همیشگی طبقاتی، مسئله را بررسی می کنید و آمریکا هم از دیدگاه خود!... به همین خاطر است که هر

ص: 227


1- . روزنامه مردم، ارگان حزب توده ایران، با مجوزی که اینجانب آن را در وزارت ارشاد امضا کرده بودم، تااتخاذ موضع انحرافی، با آزادی کامل در سراسر ایران توزیع می گردید...

دو دچار اشتباه شده و عمق واقعی انقلاب ما را درک نمی کنید. پشتیبان رژیم، صدها هزار تن «جوان ترفیع یافته»! نیستند، بلکه همه مردمند. این جوان ها بودند که با نثار خون خود انقلاب را به پیروزی رساندند و در ایران امروز هم همچنان پشتیبان انقلاب و رهبری خود هستند، و اگر شما این حقیقت را درک نمی کنید، ما متأسف هستیم و باید به این نکته اشاره کنیم که هزاران پیر و جوان رزمنده، که هم اکنون در جنگ علیه فاشیسم بعث عراق روی مین های ساخت شوروی می روند تا دشمن را سرکوب کنند، به دنبال ترفیع مقام نیستند؛ چرا که آنها دیگر زنده نمی مانند تا به خیال شما ترفیع رتبه و مقام بگیرند و به «طبقه جدید» حزبی بدل شوند، همانطور که در کشورهای سرمایه داری دولتی، این طبقه جدید را ما به چشم می بینیم. لابد کتاب «میلوان جیلاس» را در این زمینه خوانده اید!

آقای سردبیر!

در مورد تجاوز عراق به ایران و ادامه نبرد هم، متأسفانه تحلیل شما با واقعیت ها سازگار نیست. ما بهتر از شما خسارت های جنگ را درک و احساس می کنیم. ما هرگز جنگ را آغاز نکرده ایم، ولی در مورد پایان یافتن آن، تصمیم گیرنده، واشنگتن و مسکو نخواهند بود!... و اینست مفهوم واقعی استقلال که صد البته با معیارهای «پیش بینی عادی بین المللی»! مورد نشر شما، سازگار نمی تواند باشد!

راستی به نظر شما، ما پس از آنکه فاشیسم عراق را سرکوب کردیم و متجاوزین را از میهن خود بیرون راندیم، باید با او سر میز مذاکره بنشینیم و یا به او مدال افتخار بدهیم که چهار سال نیروهای مادی و انسانی ما را به هدر داده است؟... ما هرگز چنین نخواهیم کرد. یا زنده می مانیم و متجاوز و اربابانش را به دادگاه می کشانیم و مجازات می کنیم و یا آنکه در این راه، شرافتمندانه جان خود را از دست می دهیم که هر دو از نظر ما پیروزیست و متأسفانه، گروهی از درک ماهیت این نوع اندیشه، عاجز هستند.

هدف ما از ادامه جنگ، صدور انقلاب نیست. اندیشه انقلاب به همه کشورهای

ص: 228

اسلامی صادر شده است، شما می توانید نمونه های آن را در لبنان و افغانستان ببینید. بچه های مسلمان در لبنان نیروهای اشغالگر چهار دولت به اصطلاح بزرگ را بیرون کردند و در افغانستان هم ابرقدرت دیگری را در باتلاق فرو برده اند! و به زودی هم همه نیروهای اشغالگر روسی را بیرون خواهند راند... این مفهوم صدور انقلاب است. پس ادامه جنگ به این خاطر نیست، بلکه جنگ برای آنست که به اربابان صدام: آنهایی که به این «شیطانک عراقی» موشک زمین به زمین اس اس 21 پرولتاریایی! می دهند تا خانه های ما را بر سر کودکان و زنان و مردان خراب کنند، آنهایی که به این دیوانه زنجیری هواپیمای سوپر اتاندارد «اجاره»! می دهند، آنهایی که به نوکران مرتجع خود در منطقه آواکس می فروشند تا تحرکات نیروهای ما را کنترل کنند، آن اعراب جاهلی غرق در ارتجاع که هزینه جنگ صدام را تأمین می نمایند، و به همه هوادارانشان، نشان دهیم که در سایه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی می توان به قدرت های به اصطلاح بزرگ جواب منفی داد و تصمیم برای چگونه زندگی کردن را در داخل کشور گرفت، نه در ماورای مرزها!

آقای سردبیر!

آنچه که مقامات اسلامی درباره استقرار جمهوری اسلامی در لبنان گفته اند - اگر گفته باشند - قطعاً به این معنی است که یک اقلیت سرمایه دار فالانژ، حق حاکمیت بر چندین میلیون مسلمان شیعه و سنی و دروز را ندارد! اگر در کشور شما، قانون به شما اجازه نمی دهد که با وجود داشتن 30% آراء در کابینه و دولت شرکت کنید به ما مربوط نیست، ولی قانون اسلام می گوید که انتخاب رئیس جمهور و اعضای پارلمان و دولت، با اکثریت آراء مردم است نه با آراء گروهی زورگو و سرمایه دار!... و یا اندک جماعتی به نام اعضای حزب!

...و خوراک این هدف، «فناتیزم» نیست بلکه یک ایدئولوژی زنده و پویا است، ایدئولوژی ای که خط بطلان بر تئوری های افسانه وار دنیای کمونیسم و کاپیتالیسم

ص: 229

کشید و در عمل اثبات نمود که اسلام برخلاف گفته مارکس و لنین «افیون توده ها» نیست، بلکه آن ایدئولوژی و اندیشه ای افیون توده ها و تخدیر کننده افکار است که انسان را به دگماتیسم حزبی و کوتاه بینی و یک بعد نگری دچار سازد، خواه نام آن را مارکسیسم نهیم یا هر چیز دیگری.

آقای سردبیر!

می دانم که این نامه را هم چاپ نخواهید کرد! ولی تا زمانی که من در ایتالیا هستم، هربار که درباره انقلاب ما مطلب غیر واقعی بنویسید به شما کتباً تذکر خواهم داد تا اولا حقیقت را از زبان و قلم ما بشنوید و بخوانید و ثانیآ در تاریخ انقلاب ما ثبت شود که چه کسانی و در چه شرایطی به انقلاب ما از پشت خنجر زدند و البته اگر شما آن را چاپ نکنید، ما خود آن را برای اثبات دروغ بودن افسانه های بزرگ قرن در غرب، یعنی: آزادی بیان و دموکراسی، منتشر خواهیم ساخت! همانطور که نامه قبلی را در مجله خود منتشر ساخته ایم.

امیدوارم که سرانجام روزی انقلاب اسلامی ما را درک کنید! البته «انقلاب اسلامی» ملت ما، انقلاب منهای اسلام نیست و نخواهد بود، چه زورگویان جهان را خوش بیاید، چه نیاید!...

به امید پیروزی مستضعفین بر مستکبرین

سید هادی خسروشاهی

رم: 28/11/ 1362

ص: 230

2. چگونه هدف، وسیله را مشروع می سازد؟

آقای سردبیر!

با سلام،

1 - از اینکه قسمت کوتاهی از نامه مرا، آن هم به شکلی مسخ شده - با اضافاتی از خودتان در داخل نامه - نشر کرده اید، متشکرم، ولی این نوع برخورد با افکار و آراء دیگران، نشان دهنده دموکراسی و آزادی بیان واقعی نبود، بلکه درست نشان دهنده نوع نمایشی آن برای سرگرم کردن مردم! بود تا ثابت کنید برای شما هم فقط آن نوع دموکراسی و آزادی قلم مطرح است که نهایتاً به نفع خودتان تمام شود!

اگر واقعاً گفتگوی آزاد برای شما مطرح بود، حق آن بود که همه نامه مرا، بدون تلخیص و حذف، نقل می کردید و سپس پاسخ خودتان را هم درج می نمودید تا خواننده شما، خود آزادانه داوری می کرد، نه آنکه به بهانه «طولانی بودن نامه»، آن را مسخ کنید! در صورتی که اصولاً معلوم نیست که مقالات طولانی دیگر روزنامه شما، از جمله درباره بهائیان، فایده ای منطقی برای خواننده شما داشته باشد و بدون تردید اگر نامه مرا به طور کامل درج می کردید، شاید برای نخستین بار، خوانندگان شما، حقیقت را از طریق یک ایرانی راستگو و آگاه از مسائل سیاسی ایران و جهان، به دست می آوردند!

2 - نقل و تکرار اتهامات محافل امپریالیستی شرقی و غربی، ساواکی ها، شاه پرست ها و تروریست های چپ قلابی و راست افراطی و اخیرآ بهائیان! در مورد تعداد به اصطلاح «تبعیدی ها» که گویا «چندین میلیون» شده اند! و تعداد «اعدامی ها و زندانی ها» که به قول شما تازگی ها از ده ها هزار نفر تجاوز کرده اند! - و البته می دانیم که تا دستگیری اعضای حزب توده خبری از این مقوله ها در روزنامه شما نبود - هیچ

ص: 231

مسئله ای را حل نمی کند! ما به این نوع اتهامات عادت داریم و اصولا اگر امپریالیسم غرب و سوسیال امپریالیسم شرق و مزدوران آنها، در داخل و خارج بر ما نتازند، ما باید در صداقت خود شک کنیم! نه در وفاداری آنها به آرمان خود!...

3 - شما نامه مرا به دلیل «طولانی بودن» مسخ می کنید، ولی ناگهان مقاله مفصلی با عکس و تفصیلات، درباره «بهائیان» منتشر می سازید. با رئیس آنها در «رم» مصاحبه می کنید و حتی معتقدات موهوم آنها را هم درج می نمایید و برای ما جالب است که ارگان حزب کمونیست ایتالیا، برای رسیدن به هدف حتی به «ابجد» هم اعتقاد پیدا می کند: «چون ابجد معادل عدد 9 می شود، پس هر 9 بهایی می توانند یک گروه تشکیل دهند»!

البته ما پیش از این می دانستیم که در فلسفه رفقای کمونیست، «هدف وسیله را توجیه می کند و مشروع می سازد»! ولی نمی دانستیم که آنها را به «بهائی گری» هم نزدیک می کند و حتی ناشر افکار «مذهبی»! آنها می سازد!...

4 - نوشته بودید: ما که می دانستیم نامه مان چاپ نخواهد شد، پس چرا 7 صفحه برای شما نامه نوشتیم؟... ظاهراً شما همه نامه را نخوانده اید و یا محتوای آن را فراموش کرده اید، من به حق می دانستم که شما آن را چاپ نخواهید کرد - و نکردید - ولی من سبب آن را هم در همان نامه نوشته بودم و دوباره می نویسم که برای ثبت در تاریخ انقلاب آن نامه را نوشتم تا نسل آینده ما بداند که چه کسانی و در چه شرایطی بر ما و انقلاب ما از پشت خنجر زدند: چپ قلابی در کنار راست افراطی، امپریالیسم شرق با موشک های اس اس 21، و امپریالیسم غرب با بمب های شیمیایی!... به اضافه عملکرد خائنانه مزدوران داخلی آنها!

... و این چنین است که باز می بینیم هدف وسیله را مشروع می سازد! ولی این بار، باید به اطلاع شما برسانیم که به قول ما ایرانی ها «همه کور خوانده اند»!

5 - نوشته بودید که «بر خود می لرزید» که ما نوشته ایم مردم ایران، اعم از پیر و جوان، کوچک و بزرگ، روی مین های ساخت شوروی می روند تا دشمن را از

ص: 232

سرزمین خود بیرون برانند و از ایمان و عقیده خود دفاع کنند!

بلی آقای سردبیر! آنها نه تنها روی مین های ساخت شوروی می روند، بلکه زیر بمباران موشک های شوروی و زیر بمباران شیمیایی غربی ها هم مقاومت می کنند و می جنگند تا هرگز سرنوشت آنها در مسکو یا واشنگتن تعیین نشود... و خود شما بر این امر در خلوت و پیش وجدان خود واقف هستید!، اگرچه به خاطر وابستگی هایی که دارید، نمی توانید آن را اظهار کنید!

و البته آقای سردبیر! این تنها شما نیستید که بر خود می لرزید! همه امپریالیست ها، همه هواداران آنها، همه دگماتیست ها، همه اپورتونیست ها، همه شاه پرست ها، همه تروریست ها و همه چپ گرایان قلابی از این مقاومت دلیرانه مردم ما بر خودمی لرزند!

بگذار صهیونیسم بر خورد بلرزد!

بگذار امپریالیسم بر خود بلرزد!

بگذار تحریف کنندگان تاریخ بر خود بلرزند!

بگذار یک بار در تاریخ انسان عصر ما، ملتی سربلند و پرافتخار، در مقابل شرق و غرب جنایتکار بایستد و پیروز شود!

و بگذار...

6 - آقای سردبیر! وقتی شما با کمال «وقاحت» ضمن مسخ نامه من، ستون های روزنامه خود را در اختیار «مصاحبه شوندگان» بهائی و تروریست و ضد انقلاب می گذارید، این در نهایت، مردم ما نیستند که چیزی از دست می دهند، بلکه این شما هستید که بازنده اصلی خواهید بود! همانطور که دفاع چین و شوروی - و اقمار آنها - از رژیم شاه، حتی تا آخرین روزها، از قدرت مبارزه ملت ما نکاست، ولی آبرویی هم برای آنها در میان مردم ما باقی نگذاشت.

موضع گیری شما، و هم زمانی آن با سیاست جدید شوروی در قبال انقلاب

ص: 233

اسلامی ما و «وحدت تاریخ» حمله تبلیغاتی همه کمونیست ها، به ایران اسلامی، نشان دهنده یک نکته اساسی است که ظاهرا در یک کلمه کوتاه خلاصه می شود و نیازی به توضیح و تفسیر هم ندارد: «وابستگی»! حتی در فکر و اندیشه!

با درود و احترام به آنهایی که «حق» را فدای «مصلحت» نمی کنند.

به امید پیروزی نهایی مستضعفین بر مستکبرین جهان.

سید هادی خسروشاهی

8/1/63 - رم: ایتالیا(1)

ص: 234


1- . یونیتا، یک بار دیگر، همگام با دیگر «رسانه های گروهی»! غرب، به ارگان ضد انقلاب ایران بدل شد واین بار، با استناد به اعلامیه فسیل های باقیمانده حزب توده در ایتالیا، که هنوز از چراگاه شرق در آخورغرب، «علوفه»ای برای «امرار معاش» دریافت می کنند، ضمن نثار فحش و ناسزا به برادران «انجمن هایاسلامی دانشجویان در ایتالیا»، «مرکز فرهنگی اسلامی اروپا - رم» را هم مورد اتهام قرار داده و بهمقامات ایتالیایی «هشدار» داد که درباره این «مرکز حرکت های تروریستی»! در اروپا، تحقیقات است لازمرا به عمل آورند!

3. یونیتا همچنان در مسیر امپریالیسم خبری

به دنبال نشر اطلاعیه تفاله های حزب توده در خارج و نشر مقاله ای سراپا دروغ درباره چگونگی فعالیت های فرهنگی ما در اروپا، نامه زیر، برای سردبیر یونیتا ارسال گردید و همزمان، متن آن به زبان ایتالیایی در مجله «جهان نو» منتشر شد :

آقای سردبیر!

روزنامه یونیتا، ارگان حزب کمونیست ایتالیا، در شماره مورخ 4/5/84 تحت عنوان «چه کسی علیه مخالفین خمینی فعالیت می کند؟» ضمن تکرار اتهامات محافل امپریالیسم خبری غرب، مدعی می شود که گویا «این اتهام بدون دلیل نیست»!! و دلیل آقای سردبیر کمونیست یونیتا، خیلی محکم است: «اطلاعیه روشنفکران و هنرمندان مترقی ایرانی در ایتالیا»!!

در زبان فارسی مثل معروفی هست که می گوید: «شاهد آدم دروغگو، دم اوست» و در عربی مثلی هست با این مضمون که: «از می فروش شاهد خواستند، میخوار را آورد»! معلوم نیست این گروه تازه تأسیس یافته «روشنفکران و هنرمندان مترقی ایرانی مقیم ایتالیا» چه کسانی هستند؟... البته می توان حدس زد که همان «رفقای توده ای سابق»! باشند که حالا با نام جدید دیگری، می خواهند اظهار وجود کنند...

البته ما را حرفی نیست اگر آنها حرفی برای گفتن دارند، بگویند ولی ظاهراً تاریخ سیاه 44 ساله حزب توده در ایران، دیگر جایی برای حرف زدن آقایان، باقی نگذاشته است... و لابد این «هنرمندان روشنفکر و مترقی»! مصاحبه های اخیر آقای احسان طبری، ایدئولوک و تئوریسین سابق حزب کمونیست ایران را خوانده اند که به قول ما، فاتحه مارکسیسم را حداقل در کشور ما، خوانده است...

در نوشته روزنامه یونیتا، آنچه که مهم است تکرار جملات زشت و زننده ایست که روشنفکران مترقی و هنرمند! در مورد عده ای از صادق ترین و پاک ترین جوانان میهن خود - دانشجویان انجمن اسلامی در ایتالیا - به کار برده و آنها را «لات» و «اوباش»

ص: 235

نامیده اند که اگر این نام در مورد افرادی صدق کند، قطعآ برازنده کسانی است که آن را در اعلامیه خود آورده و یا در روزنامه خود درج کرده اند...

... یونیتا از یک خطر جدی سخن می گوید و خواستار اقدامات لازم مقامات امنیتی ایتالیا در مورد «مرکز فرهنگی اسلامی رم» است. که باید به اطلاع ایشان برسانیم: اولاً خطر با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، متوجه همه امپریالیست ها، همه مرتجعین واقعی و همه وابستگان و مزدوران شرق و غرب گشته است و همچنان هم ادامه دارد.

و ثانیاً ما نیز از مقامات رسمی ایتالیا می خواهیم که آشکارا و دور از دیپلمات بازی های مرسوم، اگر مدارکی در مورد ما یا مرکز فرهنگی اسلامی ما دارند، هرچه زودتر، منتشر سازند که ما خود قبل از یونیتا حاضریم آنها را در نشریه خود چاپ کنیم...

آقای سردبیر!

در ایران باز مثلی هست که می گوید: «آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.» و شما ما را از چه چیزی می ترسانید؟... اگر «انسانی» و یا مردم کشوری از مرگ نهراسند - که ما آن را شهادت و آغاز زندگی نوین می دانیم - دیگر آنها از اتهامات محافل امپریالیسم خبری چه باک دارند؟، خواه آن را یونیتا چاپ کند یا ساندی تایمز؟! یا واشنگتن پست... جاعل و ناشر آن کا. گ. ب باشد، یا سی. آی. ای یاموساد!... شما ما را از این حرف ها نترسانید که امام خمینی گفت: «ما مرد مبارزه ایم»! و می دانید که ما هم شاگرد او هستیم... مبارزه تا پیروزی نهایی، و شکست امپریالیسم غرب به رهبری آمریکا و سوسیال امپریالیسم شرق به سرکردگی شوروی، ادامه دارد و هرگونه تلاش احمقانه دشمنان، با شکست نهایی روبرو خواهد بود. اگر باور ندارید، باز تجربه کنید. این گوی و این میدان... ظاهراً هنوز تجربه افغانستان و لبنان برای شما آقایان، کافی نیست...

سید هادی خسروشاهی

رم - ایتالیا 6/5/ 84

ص: 236

پیوست (4) : پیامی به سومین کنگره حزب چپ ایتالیا

اشاره

ص: 237

ص: 238

صدای انقلاب اسلامی در سومین کنگره حزب PMLI ایتالیا

حزب پی ام ال آی ایتالیا که در بر گیرنده نیروهای چپ مستقل است، یکی از عمده ترین سازمان های سیاسی ایتالیا محسوب می شود که به طور کامل از انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن دفاع می کند و روزنامه Il Bolscevico ارگان رسمی این حزب، همواره افشاگر ماهیت کثیف و ننگین احزاب دست راستی - فاشیستی و وابسته به محافل سرمایه داری - میلیتاریستی ایتالیا و احزاب چپ قلابی وابسته به شرق و در رأس آنها به اصطلاح حزب سوسیالیست و حزب کمونیست ایتالیا است که همگام با دیگر محافل غربی، مواضع ضد انقلابی در قبال انقلاب مردم مسلمان ایران در پیش گرفته اند!

چندی پیش یکی از اعضای هیأت تحریریه روزنامه ارگان حزب PMLI مصاحبه ای با اینجانب، درباره مواضع جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مسائل داخلی و خارجی، به عمل آورد و تمام مصاحبه را، در یک صفحه کامل از روزنامه ارگان حزب، منتشر ساخت که در محافل اجتماعی - سیاسی و به ویژه در میان احزاب و سازمان های کارگری و روشنفکری ایتالیا، انعکاس وسیعی یافت.(1)

دبیر سیاسی روزنامه، آقای Mino Pasld پس از نشر مصاحبه، در نامه ای به اینجانب می نویسد :

«... مصاحبه ای که شما با مهربانی تمام با خبرنگار روزنامه ما انجام دادید، در

ص: 239


1- . ترجمه کامل مصاحبه در همین کتاب، صفحه 215 تا صفحه 221، نقل شده است.

شماره 48، که در ضمیمه این نامه ارسال شده است، به چاپ رسید. ما بدین وسیله از شما تشکر می کنیم و امیدواریم که خبرنگار ما توانسته باشد فکر شما را صادقانه نقل کرده و با این اقدام، در شناساندن بهتر اوضاع داخلی و سیاست خارجی ایران برای افکار عمومی ایتالیا، همکاری و مشارکت نموده باشد.»

«... ما فکر می کنیم وظیفه انترناسیونالیستی ما ایجاب می کند که با تبلیغات کثیف ارتجاعی در عمل مقابله کنیم؛ زیرا که آنان با نشر دروغ های فراوان، به دولت و ملت ایران اهانت کرده و می کوشند که مانعی برای طرفداری ملل جهان از ایران جدید، ایجاد نموده و مانع الهام گیری آنان از سرمشق مبارزه شجاعانه ایران علیه امپریالیسم آمریکا و سوسیال امپریالیسم شوروی، در دفاع قاطع از استقلال و حاکمیت ملی گردند.

ولی استثمارشدگان و ملل دنیا، در نهایت بر بربریت امپریالیسم و سوسیال امپریالیسم پیروز خواهند شد. با آرزوی زندگی طولانی و موفقیت تازه در تحقق اهداف شرافتمندانه.

از طرف هیأت تحریریه مرکزی

مینوپاسلد - دبیر سیاسی»

و به دنبال این نامه، آقای جیووانی اسکودری، دبیرکل حزب PMLI، طی یک نامه رسمی خواستار ارسال پیامی برای سومین کنگره ملی حزب گردید که در شهر «فلورانس» برگزار می شد.

آقای اسکودری در نامه خود چنین می نویسد :

«عالیجناب!

همانطور که اطلاع دارید به زودی سومین کنگره حزب مارکسیست - لنینیست ایتالیا در فلورانس برگزار خواهد شد. شرکت در کنگره مزبور ویژه کادرهای حزبی خواهد بود و شرکت نمایندگان احزاب، شخصیت ها و سازمان های دوست در آن پیش بینی نشده است.

یقین دارم پیام شما با شور بسیاری از سوی کادرهای شرکت کننده در کنگره مورد استقبال قرار خواهد گرفت. شکی نیست که این نشانه دوستی از جانب شما، در

ص: 240

تحکیم پیوندهای انترناسیونالیستی و ضد امپریالیستی موجود در روابط PMLI با مسئولین، نمایندگی سیاسی واتیکان، نهادها و مردم جمهوری اسلامی ایران تأثیری بسیار خواهد داشت.

ما انقلابیون ایتالیا و شما انقلابیون مسلمان ایران، در سطح جهانی، در جبهه ای واحد و در خط مقدم مبارزه علیه استثمارگران، ستمگران، امپریالیسم آمریکا، سوسیال امپریالیسم شوروی، صهیونیسم، نژادپرستی، آپارتاید، استعمار و ارتجاع بین المللی هم سنگر هستیم.

پشتیبانی ملت پرشکوه ایران که تحت رهبری امام خمینی، یکی از درخشان ترین برگ های تاریخ ملت های شیفته استقلال و آزادی را می نگارد، برای مبارزه ما علیه ستمگران سرمایه دار و حکومت ایتالیا می تواند بهترین مشوق باشد.

یقین دارم کوشش متقابل در محترم شمردن استقلال فلسفی، عقیدتی، سیاسی دوجانبه، در پیشبرد هدف مشترک بین المللی و در درک و دوستی موجود بین ملت ایتالیا و ایران سهم بسزایی خواهد داشت.

در انتظار پیام نویدبخش شما به کنگره ملی PMLI خواهم بود و خواهشمند است بهترین و محترمانه ترین درودهای مرا، همراه با آرزوی بهترین موفقیت ها برای جمهوری اسلامی ایران، بپذیرید.

جیووانی اسکودری - دبیر کل حزب»

به دنبال این درخواست کتبی و رسمی، پیامی از طرف اینجانب، به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران، به سومین کنگره حزب ارسال گردید که ترجمه کامل آن جهت اطلاع خوانندگان محترم، آورده می شود :

حضار محترم!

دوستان عزیز!

به مناسبت گشایش سومین کنگره حزب شما، بهترین درودهای گرم انقلابی و بهترین آرزوهای دوستانه مرا بپذیرید.

سومین کنگره شما در حالی تشکیل می شود که سوسیال - امپریالیسم شوروی و

ص: 241

امپریالیسم آمریکا به پشتیبانی صهیونیسم بین المللی، بعد از توافق پنهانی ژنو، مداخله های سلطه جویانه خود را در دنیا توسعه می دهند بی آنکه هیچ احترامی برای افکار ملت ها قائل باشند.

در حالی که صدها میلیون انسان از گرسنگی و فقر رنج می برند و هر روز حدود نود هزار انسان از گرسنگی می میرند، توطئه ها و خودخواهی های امپریالیست ها سبب شده است که سالیانه هشتصد میلیارد دلار برای ساخت ابزار جنگی مصرف شود و دنیا بی تفاوت ناظر آن باشد.

محافل میلیتاریستی شرق و غرب، به جهت میل وافر به سودجویی و سلطه طلبی که بر آنها حاکم است، از طریق فروش اسلحه و غارت ثروت های ملی، وابستگی سیاسی و نظامی را بر ملت های جهان تحمیل می کنند.

هم اکنون شتاب غرب و شرق در تولید هرچه بیشتر سلاح های جدید، جهان را در برابر خطر ویران کننده جنگ اتمی قرار داده است که حکایت از ماهیت کثیف و ضدّ بشری و خونخوار امپریالیست ها دارد.

سرمایه داری حاکم بر کشورهای اروپایی وابسته هم آنها را بازیچه امپریالیسم و صهیونیسم قرار داده و ملت ها را دچار بحران خطرناک و عمیق اقتصادی نموده است، بحرانی که قربانیان اصلی اش مستضعفین و محرومین هستند.

در چنین وضعیتی، وظیفه حتمی انقلابیون واقعی جهان رها ساختن ملت های استثمار شده و مستضعف، ریشه کن کردن فساد و خاتمه دادن به بدبختی های ناشی از سرمایه داری و صهیونیسم و ارتجاع می باشد.

بدون شک، تفکر اسلامی - انقلابی ما در رابطه با سایر ایدئولوژی ها، به رغم تفاوت های عقیدتی، همواره راه گشای دوستی و همکاری ملت مسلمان ایران با سایر انقلابیون راستین جهان بوده و خواهد بود.

بجاست یادآور شویم که جمهوری اسلامی ایران تحت رهبری آشتی ناپذیر امام خمینی، با تکیه بر اصول عقیدتی خود، در حالی که متعهد است رفاه مادی و آرامش معنوی و اخلاقی ملت ایران را تضمین کند و دستاوردها و پیشرفت های ایران بعد از انقلاب را فزونی بخشد و کشور را هرچه بیشتر در همه زمینه ها به خودکفایی

ص: 242

برساند و استقلال اقتصادی و سیاسی آن را در برابر شرق و غرب تحکیم بخشد، ضمن رعایت اصول احترام متقابل، دارای روابط دوستانه با کلیه کشورهای غیر متعهد و همه ملت های فقیر جهان سوم و با همه کسانیست که در سراسر جهان خواستار آزادی و استقلال هستند.

سیاست مستقل نظام اسلامی ما، مبنای موضع گیری هایی است که ما در برابر مسائل مهم بین المللی اتخاذ می کنیم. در جهان بینی ما، هدف هرگز استفاده از وسایل نامشروع و غیر بشری را توجیه نمی کند.

به همین جهت است که اشغال نظامی افغانستان را توسط نیروهای متجاوز شوروی و حملات وحشیانه ارتش آمریکا به گرانادا و نیکاراگوئه و اقدامات نازیستی اسرائیل در حق ملت های عرب را به شدت محکوم می کنیم و با تمام توان خود از کلیه مبارزات رهایی بخش جهان در نیکاراگوئه، لبنان، فلسطین، افغانستان، صحرا و جنوب آفریقا حمایت می کنیم.

و البته به دلیل این نوع تفکر و این نوع حرکت است که کشور ما مورد تهاجم قرار گرفت و درگیر جنگی ناعادلانه و تحمیلی به دستور امپریالیست ها، و به ظاهر به دست رژیم فاشیستی عراق، شد و در همین رابطه هم جنگ روانی و تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران از سوی سرویس های جاسوسی متجاوز غرب و شرق در سراسر دنیا به راه افتاده است...

اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی آمریکا در تهران نشانگر این امر است که فشار جهانی در جنگ روانی و نظامی علیه انقلاب اسلامی و علیه همه ملت های خواهان آزادی، همواره به تدارک توطئه معطوف است. تلاش های مربوط به وارونه جلوه دادن حقایق کشور ما در سطح جهانی و پشتیبانی از نیروهای ضد انقلاب فراری، گویای ماهیت این نقشه های رذیلانه امپریالیستی است.

وظیفه ما انقلابیون مسلمان ایران و همینطور همه انقلابیون واقعی جهان ایجاب می کند که با تمام توان، توطئه ها را افشا کنیم و در برابر برتری طلبی ابرقدرت ها، پایداری نماییم و مبارزه بی امان خود را برای آزادی ملت ها، ادامه دهیم.

ص: 243

دوستان عزیز! بار دیگر ضمن تبریک به مناسبت سومین کنگره حزب، برای شما و دوستانتان در ایتالیا، بهترین آرزوها را دارم و به وسیله شما درودهای صمیمانه و محترمانه خود را بر همه دوستان ابلاغ می دارم.

با آرزوی پیروزی همه مستضعفین بر مستکبرین جهان

مرگ بر امپریالیسم جهانی - پیروز باد مبارزه مستضعفین جهان

و با احترام: سید هادی خسروشاهی

رم: ایتالیا (آذر 1364)

* * *

قرائت این پیام در جلسه رسمی کنگره حزب، با استقبال شدید حضار روبرو شد و متن آن هم در روزنامه ارگان حزب، مورخ 24 ژانویه 1986 به طور کامل - در صفحه ویژه پیام های احزاب و شخصیت ها - درج گردید.

پس از قرائت پیام و نشر آن در روزنامه، آقای جیووانی اسکودری دبیرکل حزب PMLIطی نامه ای رسمی، تشکر خود را چنین اعلام می دارد :

«عالیجناب! از پیام مهمی که شما به شرکت کنندگان سومین کنگره ملی حزب ارسال داشته اید، صمیمانه تشکر می کنم.

اطمینان دارم که سخنان شرافتمندانه ضد امپریالیستی - انترناسیونالیستی شما، انگیزه نیرومندی برای نمایندگان شرکت کننده در کنگره خواهد بود.

از اینکه مجموعه کامل اسناد لانه جاسوسی آمریکا را، که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمده و به چاپ رسیده است، به کنگره اهداء نمودید سپاسگزارم.

خیلی خرسندم که دوستی ما روز به روز سازنده تر، عملی تر و گسترده تر شود، این دوستی بدون شک به نفع دو ملت ایتالیا و ایران و به سود هدف مشترک «نجات ملت ها» خواهد بود. سلام دوستانه ام را بپذیرید

با تقدیم احترامات

جیووانی اسکودری - دبیرکل حزب

ص: 244

فهارس

اشاره

اعلام، کتب، اماکن

ص: 245

ص: 246

فهرست اعلام

آذری قمی، 81، 92، 160، 172، 174

آرنالدو آگوستینی،

77

آنجلو اورمانی، 190، 192

ائوجینیو ملانی،

74

ابوموسی، 57

احسان طبری،

236

احمد مدنی،

56

اسپادولینی، 195، 196

اسکالفارو، 98، 109، 111، 113، 115، 117، 121، 125، 157، 159، 172، 176، 178

اسکوتو، 167

الکساندر هیگ،

46

امام خمینی(ره)، 27، 28، 30، 42، 50، 56، 57، 69، 72، 73، 74، 75، 77، 80، 84، 85، 86، 87، 88، 89، 90، 91، 92، 94، 96، 110، 112، 113، 114، 115، 116، 118، 120، 127، 128، 130، 132، 140، 141، 148، 157، 158، 163، 165، 172، 175، 178، 179، 180، 182، 193، 227، 237، 243، 245

امام موسی صدر،

75

امامی، 149

امیر طاهری، 53، 55، 63، 135، 140، 143، 151، 156، 158، 162، 175، 208، 216

امیلیو رادیچه،

166

اورمانی، 194، 195

اویسی، 91، 104

ایندرو مونتانلی،

168

ایوان فلچر،

100

بنی صدر، 84، 96، 99، 132، 141

پائولو بری آنتی، 168

پیتر کت کارت،

63

ص: 247

پیتر واتسون،

102

تاچر، 103

تبینو کراکسی،

113

جرج شولتز،

47

جک اندرسون،

199

جوانی اسکودری، 243، 247

جورج شولتز،

200

جولیانو گاللو،

176

حافظ اسد، 29، 79

حسین قربانی،

63

حسین موسوی،

57

حسین نقدی، 77، 126، 128، 129، 130

حضرت محمد(ص)، 62

حضرت مسیح(ع)، 62

حیدری، 139، 140

حیدری خواجه پور، 121، 125، 138

خراسانی، 81

خواجه پورحیدری،

142

دیلی امریکن،

135

رامسفلد، 39

رجائی خراسانی،

92

رحمت خسروی، 78، 126، 128، 129، 130

رضا پهلوی،

140

رفعت اسد،

79

روبرتو اسکوتو،

164

ریگان، 40، 43، 44، 45، 46، 48، 55، 68، 69، 94

ساندر الکساندر،

104

سید هادی خسروشاهی، 50، 51، 62، 63، 72، 73، 74، 79، 80، 81، 85، 89، 92، 97، 100، 102، 104، 110، 112، 113، 116، 119، 126، 128، 129، 130، 131، 132، 137، 138، 143، 145، 147، 148، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 155، 156، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 163، 164، 165، 166، 167، 168، 170، 172، 173، 174، 175، 176، 177، 178، 179، 180، 181، 182، 188، 189، 190، 191، 192، 193، 213، 214، 215، 230، 234، 237، 246

شاهپور بختیار، 32، 40

شریعتمداری، 78، 128

شمعون پرز،

202

شیخ راغب حرب،

57

صدام حسین، 36، 37، 38، 91، 101، 139

آیت الله سید علی خامنه ای، 88

ص: 248

علی مقدم،

80

غفار ثمر،

81

غلامعلی خواجه پورحیدری، 99

قذافی، 72، 89، 101

قطب زاده،

78

کاربینری،

115

کارلوس، 79، 111، 112، 118

کراکسی، 98، 109، 111، 114، 115، 117، 119، 140، 165

کریستین ساینس مانیتور، 42، 47

کلو دیو جرینو،

161

کیانوری، 227

لنین، 230

لوئیجی فورنی،

68

مارکس، 230

محمدحسین فضل الله، 57، 203، 217

محمد نصیف، 81، 91

مسعود رجوی، 99، 132، 136، 141، 156، 164، 183، 185

مصطفوی، 74

منتظری، 76

مهدی اهری مصطفوی،

74

میتران، 55، 68، 69، 94

میرهاشم، 41

مینو پاسلد،

220

ناطق نوری،

132

نبیه برّی،

75

ویلیام کلبی، 41، 48

هاشمی رفسنجانی،

57

هویدا، 93، 140، 162، 175

Digos،

161

Eugenio Melani، 190، 192

Jesse Helms،

33

Lorenzo Valditara،

65

Montanelli Indro، 192

Roberto Maria Corso،

192

Tropeano vincenzo،

149

deahy،

43

kalb،

48

luigi Romosso،

193

mino pasld،

241

ص: 249

ص: 250

فهرست اماکن

آسیا، 22، 24، 26

آفریقا، 75، 81، 91، 200

آکروزیو، 149

آلمان، 50، 80، 93 135

آمریکا، 26، 27، 30، 31، 32، 36، 38، 39، 40، 41، 42، 43، 44، 45، 46، 48، 49، 50، 59، 61، 73، 75، 86، 87، 88، 92، 117، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 142، 150، 168، 181، 193، 195، 197، 199، 200، 201، 202، 203، 206، 207، 210، 211، 215، 217، 219، 225، 227

آمریکای لاتین، 199، 200

آنسا، 153

آنکارا، 27

آنگولا، 200

آونتینو، 167

اتریش، 74، 85، 97، 102

ادینبورگ اسکاتلند،

101

اروپا، 21، 26، 27، 49، 55، 57، 63، 66، 68، 70، 74، 76، 79، 81، 82، 83، 84، 89، 90، 92، 94، 96، 104، 112، 114، 117، 119، 120، 127، 142، 155، 156، 170، 174، 182، 184، 186، 188، 189، 192، 197، 199، 200، 207، 215

اسپانیا، 50، 55، 63، 64، 67، 69، 76، 79، 93، 94، 104، 112، 114، 118، 143

استانبول، 27، 28

اسرائیل، 21، 60، 86، 88، 136، 201، 206، 245

اسکاندیناوی،

81

اسکندریه،

100

افغانستان، 60، 61، 62، 136، 201، 203، 205، 216، 220، 226، 229، 237، 245

الجزایر، 76

ص: 251

السالوادر،

59

امارات متحده عربی، 32، 39، 44، 50

انگلیس، 47، 49، 50، 59، 63، 64، 89، 93، 94، 118، 122، 128، 135، 136، 208

اورلی، 184، 187

اوهایو، 45

ایتالیای جنوبی، 97، 111

ایران، 21، 22، 23، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32، 33، 35، 36، 37، 38، 39، 40، 41، 43، 44، 45، 46، 47، 48، 49، 50، 55، 57، 59، 60، 61، 62، 66، 67، 68، 70، 71، 75، 76، 79، 81، 82، 83، 84، 85، 88، 89، 91، 93، 96، 97، 98، 101، 109، 110، 112، 114، 115، 116، 118، 122، 126، 127، 135، 136، 137، 139، 140، 141، 142، 148، 150، 153، 155، 175، 176، 178، 180، 185، 188، 189، 191، 192، 199، 200، 201، 203، 208، 213، 216، 218، 219، 220، 224، 228، 232، 234، 241، 245

ایرلند، 102

ایتالیا، 50، 51، 63، 64، 67، 69، 73، 74، 77، 78، 80، 83، 84، 85، 90، 93، 94، 95، 96، 98، 99، 102، 104، 107، 109، 110، 111، 112، 114، 115، 116، 118، 119، 121، 125، 128، 130، 132، 135، 136، 137، 138، 139، 140، 141، 142، 153، 155، 157، 159، 161، 162، 164، 166، 169، 171، 176، 177، 180، 183، 185، 188، 191، 192، 195، 196، 200، 205، 206، 208، 209، 210، 211، 213، 216، 217، 219، 221، 230، 234، 236، 237، 241، 246

بحرین، 32، 39، 44

برن، 50

بروکسل، 80، 93

بریتانیا، 55، 68، 69

بعلبک، 57، 60، 73

بغداد، 39، 56، 139

بلژیک، 80، 132

بن، 50، 180

بیروت، 28، 50، 56، 60، 66، 75، 87، 110، 114، 116، 200، 203، 204

پادوا، 84، 119، 165

پاریس، 40، 56، 84، 91، 93، 102، 132، 140، 151، 153، 154، 155، 156، 157، 160، 161، 164، 166، 168، 169، 170،

ص: 252

175، 176، 178، 180، 181، 182، 183، 184، 185، 186، 207، 214

پاکستان، 56، 67، 68، 70، 71، 79، 81، 91، 93، 103، 219

پالرمو، 84، 97، 132، 165

پروجا، 84، 97، 111، 119، 132، 165

پنتاگون، 87

پورتونزه، 100

تایلند، 76

ترکیه، 27، 56، 67، 68، 70، 71، 79، 93، 219

تورینو، 84، 97، 111، 119، 132، 165

تونس، 44، 56، 67، 68، 70، 71، 76، 79، 93، 137

تهران، 35، 48، 51، 56، 57، 63، 73، 77، 81، 85، 86، 87، 90، 95، 97، 99، 111، 122، 128، 151، 156، 158، 162، 175، 176، 180، 186، 187، 188، 193، 214، 217، 246

جرسی، 94

جزیره سیسیل ایتالیا، 206

جوکالابریا،

84

چین، 103، 233

خارک، 48

دمشق، 50، 79

رجو کالابریا، 97، 118، 165، 132

روآسی، 187

ریاض، 32، 35

رم، 51، 55، 56، 64، 65، 66، 67، 68، 70، 71، 77، 79، 80، 81، 82، 84، 91، 93، 94، 97، 98، 99، 102، 109، 111، 112، 114، 115، 116، 117، 118، 121، 122، 128، 129، 130، 131، 132، 137، 138، 141، 142، 147، 148، 149، 153، 154، 156، 158، 159، 160، 161، 162، 165، 166، 170، 172، 174، 175، 176، 179، 180، 185، 188، 189، 191، 192، 195، 206، 214، 217، 224، 230، 232، 234، 237،

246

سن اجیدیو، 100

سنگاپور،

28

سوئز،

75

سودان، 203،

219

سوریه، 29، 92، 101،

219

شوروی، 44، 61، 88، 103، 137، 201، 205، 207، 219، 225،

233

صالح آباد، 73، 76

صور، 117

ص: 253

طبس،

215

طرابلس، 56، 101،

204

عراق، 28، 29، 32، 36، 38، 39، 40، 45، 57، 88، 91، 101، 102، 135، 137، 139، 140، 201، 203، 215، 218، 219،

228

عربستان، 35، 39، 44،

76

فرانسه، 30، 40، 41، 50، 55، 56، 60، 61، 62، 63، 64، 67، 68، 69، 79، 80، 85، 86، 90، 91، 93، 94، 97، 112، 114، 118، 132، 136، 137، 138، 140، 143، 150، 154، 164، 166، 170، 179، 181، 182، 184، 185، 187، 188، 201، 207، 217، 218،

219

فلسطین، 60، 61، 92، 136، 201، 220،

245

فلورانس،

242

فنلاند،

101

فونتانا،

192

فیومیچینو،

90

قبرس،

27

قم، 48، 56، 76،

152

کاتانیا، 84، 96، 97، 111، 118، 132،

165

کارولین شمالی،

42

کالیفرنیا،

46

کامپانیا،

65

کامیلوچیا،

116

کراچی، 27

کره، 60، 101

کوبا، 103

کویت، 32، 36، 39، 44، 56، 60، 65، 87، 110، 114، 115، 116

گرانادا، 200، 226، 245

لبنان، 21، 24، 28، 29، 57، 60، 61، 62، 68، 70، 73، 79، 88، 90، 99، 132، 136، 139، 142، 200، 201، 202، 203، 206، 216، 220، 229، 237، 245

لندن، 27، 55، 56، 57، 63، 64، 66، 67، 68، 70، 71، 79، 82، 93، 94، 96، 100، 101، 102، 104، 114، 117، 118، 122، 126، 132، 136، 137، 143، 156، 158، 160، 162، 172، 174، 175، 178، 207، 208، 216

لهستان، 103

لیبی، 51، 72، 80، 89

مادرید، 27

مارسیلیا،

56

ص: 254

مالزی، 76

مراکش، 76، 102

مسکو، 228، 233

مسینا، 118

مصر، 101، 203، 219

مغرب، 137

منظریه، 73

مورو، 76

موریتانی،

76

میلان، 84، 97، 111، 119، 157، 165، 190، 192

ناپل، 97، 119، 132

نومنتانا، 51، 72، 74، 90، 92، 149، 156، 157، 159، 160، 161، 163، 164، 167، 168، 169، 170، 173، 174، 177، 179، 180، 182، 214

نیجریه، 103

نیکاراگوئه، 43، 59، 200، 206، 220، 245

نیویورک، 102

واشنگتن، 139، 140، 200، 228، 233

واتیکان، 49، 50، 51، 59، 62، 63، 67، 72، 74، 79، 80، 81، 85، 89، 91، 92، 96، 97، 98، 110، 112، 113، 116، 117، 119، 122، 126، 129، 131، 133، 142، 143، 145، 147، 148، 149، 150، 151، 152، 153، 154، 155، 156، 157، 158، 159، 160، 161، 162، 163، 164، 166، 167، 168، 170، 172، 173، 174، 175، 176، 177، 178، 181، 182، 183، 184، 185، 189، 190، 192، 193، 195، 199، 207، 208، 214

وین، 74، 102، 103، 132

هارویچ انگلیس،

102

هند، 81، 91، 132

ص: 255

ص: 256

فهرست روزنامه ها و مجله ها

ال سکولو، 192

ایل جورنو، 176

ایل ماتینو، 174

بلشویک، 211، 213، 214،

220

جهان نو، 199، 224

روزنامه آیل ماتینو، 84

روزنامه استامپاسِرا، 66

روزنامه القبس، 49

روزنامه اسرواتوره رومانو، 133، 126

روزنامه ایل پیکولو، 111، 113،

125

روزنامه ایل تمپو، 104، 138، 178،

189

روزنامه ایل تیرنو، 119

روزنامه ایل جورناله، 70، 72، 114، 115، 122، 139، 151، 155، 159، 168، 169، 172، 176، 190، 192، 214،

216

روزنامه ایل رستو دل کارلینو، 68، 125

روزنامه ایل سکولو، 89، 117

روزنامه ایل لاورو، 67

روزنامه ایل ماتینو، 85، 157

روزنامه ایل مساجرو، 74، 148، 181، 162

روزنامه پائیزه سرا، 64، 77، 127، 129، 166

روزنامه حریت،

27

روزنامه رویتر،

35

روزنامه ساندی تایمز، 35، 47، 49، 53، 55، 57، 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 82، 85، 93، 94، 96، 98، 99، 100، 104، 109، 110، 111، 112، 113، 114، 117، 118، 119، 122، 123، 125، 126، 128، 131، 133، 135، 139، 140، 141، 142، 143، 151، 152، 153، 156، 158، 160، 162، 165، 167، 168، 172، 174، 175، 178، 199، 208، 216، 236

روزنامه سکولو ایتالیا، 151

ص: 257

روزنامه سیسیل،

96

روزنامه کوریر دلاسرا، 67، 79، 113، 119، 131، 163، 181

روزنامه کوریر دِل جورنو، 125

روزنامه کیهان، 55، 140

روزنامه گازتا پالرما،

67

روزنامه گازتا دل سود، 66، 99

روزنامه لا استامپا، 109، 138، 160

روزنامه لاپرووینچا،

94

روزنامه لارپویلیکا،

161

روزنامه لاسیچیلیا (سیسیل)، 71

روزنامه لانوته، 141

روزنامه لا یونیتا، 93، 95، 180

روزنامه نو، 159، 162

روزنامه نیوز ویک،

35

روزنامه نیویورک تایمز، 38، 44، 46

روزنامه واشنگتن پست، 30، 35، 39، 40، 43، 44، 46، 47، 48، 49، 199، 203، 205، 206، 210، 217

روزنامه واشنگتن تایمز، 45، 46

روزنامه هرالدتریبون،

35

روزنامه یونیتا، 235، 236

روزنامه پایزه سرا،

126

فیگارو، 186

کریستین ساینس مونیتور،

21

لااستامپا، 173

لا یونیتا، 173

مجله اسپانیا تمپو، 27، 28

مجله وال استریت ژورنال،

45

مجله هفتگی اسپرسو،

100

مونتانلی، 159، 176

یونیتا، 221، 223

روزنامه kurier،

74

IL Biornale،

214

Parismatctt،

80

bolscevico il، 241

scholars Secrets, and spies، 44

ص: 258

اسناد و روزنامه ها

ص: 259

ص: 260

تصویر

ص: 261

تصویر

ص: 262

تصویر

ص: 263

تصویر

ص: 264

تصویر

ص: 265

تصویر

ص: 266

تصویر

ص: 267

تصویر

ص: 268

تصویر

ص: 269

تصویر

ص: 270

تصویر

ص: 271

تصویر

ص: 272

تصویر

ص: 273

تصویر

ص: 274

تصویر

ص: 275

تصویر

ص: 276

تصویر

ص: 277

تصویر

ص: 278

تصویر

ص: 279

تصویر

ص: 280

تصویر

ص: 281

تصویر

ص: 282

تصویر

ص: 283

تصویر

ص: 284

تصویر

ص: 285

تصویر

ص: 286

تصویر

ص: 287

تصویر

ص: 288

تصویر

ص: 289

تصویر

ص: 290

تصویر

ص: 291

تصویر

ص: 292

تصویر

ص: 293

تصویر

ص: 294

تصویر

ص: 295

تصویر

ص: 296

تصویر

ص: 297

تصویر

ص: 298

تصویر

ص: 299

تصویر

ص: 300

تصویر

ص: 301

تصویر

ص: 302

تصویر

ص: 303

تصویر

ص: 304

تصویر

ص: 305

تصویر

ص: 306

تصویر

ص: 307

تصویر

ص: 308

تصویر

ص: 309

تصویر

ص: 310

تصویر

ص: 311

تصویر

ص: 312

تصویر

ص: 313

تصویر

ص: 314

تصویر

ص: 315

تصویر

ص: 316

تصویر

ص: 317

تصویر

ص: 318

تصویر

ص: 319

تصویر

ص: 320

تصویر

ص: 321

تصویر

ص: 322

تصویر

ص: 323

تصویر

ص: 324

تصویر

ص: 325

تصویر

ص: 326

تصویر

ص: 327

تصویر

ص: 328

تصویر

ص: 329

تصویر

ص: 330

تصویر

ص: 331

تصویر

ص: 332

تصویر

ص: 333

تصویر

ص: 334

تصویر

ص: 335

تصویر

ص: 336

تصویر

ص: 337

تصویر

ص: 338

تصویر

ص: 339

تصویر

ص: 340

تصویر

ص: 341

تصویر

ص: 342

تصویر

ص: 343

تصویر

ص: 344

تصویر

ص: 345

تصویر

ص: 346

تصویر

ص: 347

تصویر

ص: 348

تصویر

ص: 349

تصویر

ص: 350

تصویر

ص: 351

تصویر

ص: 352

تصویر

ص: 353

تصویر

ص: 354

تصویر

ص: 355

تصویر

ص: 356

تصویر

ص: 357

تصویر

ص: 358

تصویر

ص: 359

تصویر

ص: 360

تصویر

ص: 361

تصویر

ص: 362

تصویر

ص: 363

تصویر

ص: 364

تصویر

ص: 365

تصویر

ص: 366

چند سند مربوط به مطالب مقدمه

ص: 367

ص: 368

تصویر

ص: 369

تصویر

ص: 370

تصویر

ص: 371

تصویر

ص: 372

تصویر

ص: 373

تصویر

ص: 374

تصویر

ص: 375

تصویر

ص: 376

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109