علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 98

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 98

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- معارف

1- ابلاغ معارف به هدایت ناپذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 34 - 5

5- پیامبران و مبلغان دین ، به بیان و ابلاغ معارف برای هدایت ناپذیران ، موظف نیستند .

إن أردت أن أنصح لکم

نوح(ع)، پس از دریافت این واقعیت که خداوند، به خاطر لجاجتهای قومش خواسته که آنان گمراه باشند، نصیحت کردن و ابلاغ دین را با جمله شرطیه (إن أردت . ..) بیان می کند تا به این نکته اشاره کند که: ابلاغ دین پس از این مرحله، بر من لازم و ضروری نیست.

2- ارزش معارف دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 11 - 14

14 - دانش و معرفت دینی ، از ملاک های فضیلت و برتری

یرفع اللّه الذین . .. و الذین أُوتوا العلم درج-ت

3- دشمنان دین و معارف قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 124 - 6

ص: 1

6 - انکار نفوذ آموزه های قرآن در میان دل و جان مردم ، از ترفند های منافقان و دشمنان دین

و إذا ما أنزلت سوره فمنهم من یقول أیّکم زادته هذه إیمناً

استفهام در جمله <أیّکم زادته . .. > استفهام انکاری و بیانگر نفی تأثیرگذاری آیات قرآن در دل و جان اهل ایمان است. قابل ذکر است که ضمیر <منهم> به منافقان برمی گردد.

4- فهم معارف آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 8

8 - پیامبر ( ص ) ، پیش گام فهمِ معارف عمیق عالَم است .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل فی النهار

خطاب <ألم تر> اگر چه به پیامبر(ص) است، اما به قرینه <بما تعملون> حکم اختصاص به او ندارد. مخاطب قرار دادن آن حضرت، می تواند به خاطر نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 31 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، پیش گام فهمِ معارف عمیق عالم است .

ألم تر أنّ الفلک تجری

خطاب <ألم تر> اگرچه به پیامبر(ص) است، اما به قرینه <لیریکم> حکم اختصاص به آن حضرت ندارد. مخاطب قرار دادن او، می تواند به خاطر یادآوری نکته یاد شده باشد.

5- گواهان بر معارف قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 79 - 9

9 - خداوند ، گواهی کافی برای حقّانیّت معارف ارائه شده در قرآن

ما اصابک من حسنه فمن اللّه و ما اصابک من سیّئه فمن نفسک . .. و کفی باللّه شهیداً

برداشت فوق بر این مبناست که متعلق <شهیداً>، معارفی باشد که در این بخش از آیات تبیین گردید.

6- نظام معارف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 2

2 - آل عمران - 3 - 6 - 13،14

13 - قوانین و معارف موجود در کتاب های آسمانی ، متناسب با ساختار حقیقی انسان

اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم. نزّل ... هو الذی یصورکم

قیّومیت خدا و آفریدن انسان به گونه ای که او خواسته است و نیز علم مطلق او و نزول کتاب برای هدایت، بیانگر تناسب قوانین با ساختار انسانی است.

14 - هماهنگی قوانین تکوین و تشریع

الحیّ القیّوم . .. نزّل ... یصوّرکم ... هو العزیز الحکیم

واضع قوانین تکوین (صورت بندی انسان) و تشریع (فرستادن کتب آسمانی)، خداوندِ حکیم است و حکمت او اقتضا می کند که این دو قانون با یکدیگر هماهنگ باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 5

5 - ارتباط توحید و قسط و دین ، در نگرش قرآن

لا اله هو . .. قائماً بالقسط ... انّ الدین

معارف دینی

7- ارزش معارف دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 11 - 14

14 - دانش و معرفت دینی ، از ملاک های فضیلت و برتری

یرفع اللّه الذین . .. و الذین أُوتوا العلم درج-ت

ص: 3

2- معاش

1- ابزار تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 20 - 1

1- خداوند ، انواع وسایل معیشت و زندگی آدمیان را ، در زمین قرار داده است .

و الأرض مددن-ها . .. و جعلنا لکم فیها مع-یش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 21 - 2

2- رویش متناسب گیاهان و پدیده های معدنی و اعطای مواهب و وسایل معیشت ، از خزانه الهی است .

و أنبتنا فیها من کلّ شیء موزون. و جعلنا لکم فیها مع-یش و من لستم له برزقین . و إ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 22 - 10

10- آب باران ، از وسایل معیشت خدادادی برای انسانها

و جعلنا لکم فیها مع-یش . .. فأنزلنا من السّماء ماء فأسقین-کموه

2- ادیان و معاش نیکو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 8

8- رساندن انسان ها به معیشتی نیکو در دنیا ، از هدف های قرآن و ادیان الهی است .

ص: 4

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یمتعکم مت-عًا حسنًا

3- استفاده از ابزار تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 33 - 6

6 - بهره مندی از اوج رفاه و ثروت ، بدون اسباب و علل ، ناسازگار با قانون بهره گیری از ابزار و وسایل در تأمین معیشت *

و لولا أن یکون الناس أمّه وحده لجعلنا . .. معارج علیها یظهرون

برداشت بالا بدان احتمال است که مراد از <امت واحده> تساوی انسان ها در برابر بهره گیری از اسباب و وسایل در تأمین معیشت باشد.

4- اهمیت اعتدال در تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 29 - 7

7- رعایت اعتدال در معیشت و تأمین زندگی و پرهیز از افراط و تفریط در آن ، امری شایسته و لازم

لاتجعل یدک مغلوله . .. و لاتبسطها کلّ البسط

5- اهمیت تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 273 - 4

4 - ضرورت تأمین هزینه زندگی ، هر چند همراه با تلاش و تحمّل شدائد باشد .

لا یستطیعون ضرباً فی الارض

کلمه <ضرباً فی الارض> کنایه از تلاش است که طبعاً همراه تحمّل شدائد خواهد بود و چون توانمند بر تلاش به مقتضای <لا یستطیعون . .. > نمی تواند از مصارف انفاق باشد، الزاماً باید برای تأمین مخارج زندگی کوشش نماید، هر چند با تحمّل شدائد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 21

21 - تلاش برای تجارت و امرار معاش ، امری پسندیده و مورد ترغیب خداوند

یبتغون فضلا من ربهم

ص: 5

از اینکه تجارت و به دست آوردن درآمدهای مادی در ردیف جلب رضایت الهی قرار گرفته است، برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 - تأمین محل سکونت و اسباب معیشت پیش از امر به نیایش و استغفار ، روشی نیکو برای واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

و إذ قیل لهم اسکنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لکم خطیئتکم

بیان طبیعی داستان ورود بنی اسرائیل به بیت المقدس اقتضا می کرد که جمله <ادخلوا الباب سجداً> و جمله <قولوا حطه> پیش از جمله <اسکنوا . .. > و <کلوا ... > آورده شود. زیرا اول باید تصرف شود و سپس سکونت انجام گیرد. این تقدیم و تأخیر می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 18

18- ضرورت تلاش برای تأمین آذوقه و پرهیز از غفلت و سستی در تأمین معاش آینده

نمیر أهلنا . .. ذلک کیل یسیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 66 - 8

8- خداوند ، خواهان سعی و تلاش انسان در راه تأمین روزی خویش و برخورداری از مظاهر طبیعت چون دریاهاست .

ربّکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 23 - 18

18 - اشتغال زنان به کار در بیرون از خانه جهت تأمین نیاز زندگی ، در صورت نبود مردی در خانواده ، کاری روا و پسندیده است .

قالتا لانسقی . .. و أبونا شیخ کبیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 16،17،19،20

16 - مریضی ، تأمین نیاز های زندگی و شرکت در جنگ با دشمن ، از عذر های پذیرفته شده برای کاستن از عبادت شبانه و شب زنده داری

علم أن سیکون منکم مرضی . .. فاقرءوا ما تیسّر منه

17 - تلاش برای تأمین زندگی ، هم چون جنگ در راه خدا ، دارای اهمیت است .

و ءاخرون یضربون فی الأرض یبتغون من فضل اللّه و ءاخرون یق-تلون فی سبیل اللّه

از این که تلاش برای تأمین زندگی، در کنار جنگ در راه خدا مطرح شده، می توان برداشت یاد شده را استفاده کرد.

19 - شب زنده داری ، نباید به مقداری باشد که به سلامت مؤمنان آسیب رساند و یا مانع از تلاش روزانه برای تأمین زندگی و یا

ص: 6

پیکار در راه خدا شود .

فاقرءوا ما تیسّر من القرءان علم أن سیکون منکم مرضی . .. فاقرءوا ما تیسّر منه

20 - ترغیب خداوند ، به تأمین تلاش برای نیاز های زندگی و استقلال اقتصادی

و ءاخرون یضربون فی الأرض یبتغون من فضل اللّه

برداشت یاد شده، با توجه به این مطلب است که آیه شریفه، در مقام تمجید از تلاش گران عرصه زندگی است. ضمن آن که آمدن تعبیر<فضل اللّه> در این باره، تأیید کننده همین حقیقت است.

6- اهمیت معاش نیکو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 8

8- رساندن انسان ها به معیشتی نیکو در دنیا ، از هدف های قرآن و ادیان الهی است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یمتعکم مت-عًا حسنًا

7- تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 34 - 11،17،18،19

11 - تأمین هزینه های زندگی از سوی مردان ، فلسفه تشریع حق مدیریت و سرپرستی آنان بر همسران خویش

الرّجال قوّامون علی النساء . .. و بما انفقوا من اموالهم

17 - لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وی ، مشروط به تأمین زندگی او از سوی مرد

و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات

ظاهراً <فالصّالحات . .. > نتیجه ای است مترتب بر جمله <الرجال ... بما انفقوا>. بنابراین اطاعت زن از شوهر در موردی است که شوهر، زندگی او را تأمین کند.

18 - سلامت خانواده در گرو مدیریت مرد ، تأمین زندگی از سوی او ، و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوی زن است .

الرجال قوّامون علی النساء . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغیب

چون در ذیل آیه و آیات بعد به مسأله اختلافات خانوادگی پرداخته است، معلوم می شود که توصیه ها و قوانین مطرح شده برای جلوگیری از اختلافات و به خطر افتادن سلامت خانواده است.

19 - اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وی ، وظیفه زن در برابر حق سرپرستی و تأمین زندگی وی از سوی مرد است .

الرجال قوّامون . .. و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللّ

مراد از <بما حفظ اللّه>، حقوقی است که خداوند برای زنان مقرر کرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و <باء> مقابله در <بما حفظ> می رساند که لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتی است که خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

ص: 7

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 10 - 7

7 - وجود وسائل معیشت در زمین، نعمتی بزرگ برای انسانها و بایسته سپاسگزاری است.

و لقد مکنکم فی الأرض . .. قلیلا ما تشکرون

8- تأمین معاش آل یعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 60 - 7

7- ورود به مصر و مراجعه به یوسف ( ع ) تنها راه تأمین آذوقه برای خاندان یعقوب ( ع ) در سال های قحطی

فإن لم تأتونی به فلاکیل لکم عندی و لاتقربون

چنان چه برای برادران یوسف راهی جز آمدن به مصر برای تهیه آذوقه وجود داشت تهدید یوسف(ع) (فلاکیل لکم عندی) مفهومی نداشت و اثری نمی بخشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 9

9- فرزندان یعقوب متکفل تهیه آذوقه برای خاندان وی ، و سفر به مصر تنها راه ایشان برای فراهم کردن طعام

و نمیر أهلنا

<میره> به معنای طعام است و <میر> (مصدر نمیر) به معنای تهیه کردن و فراهم آوردن طعام می باشد.

9- تأمین معاش انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 20 - 5

5- زمین ، مرکز تأمین امکانات و وسایل معیشت انسان

و الأرض مددنها . .. و جعلنا لکم فیها مع-یش و من لستم له برزقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 7

7- امتنان خدا بر آدمیان به خاطر بهره مند کردن آنان از کرامت انسانی و نیز ذخیره های معیشتی دریا و خشکی

و لقد کرّمنا بنی ءادم و حملن-هم . .. و رزقن-هم من الطیّب-ت

ص: 8

10- تأمین معاش خانواده شعیب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 23 - 16

16 - ارتزاق خانواده شعیب از راه دامداری

و وجد من دونهم امرأتین تذودان . .. قالتا لانسقی حتّی یصدر الرعاء

11- تأمین معاش در روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 11 - 4

4 - قابلیت روز برای رفع نیازمندی های زندگانی در آن ، از نعمت های خداوند به انسان

و جعلنا النهار معاشًا

12- تأمین معاش فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمین نیاز های غذایی گرسنگان و بینوایان و ترغیب کردن دیگران به آن ، تکلیفی است همگانی .

و لایحضّ علی طعام المسکین

13- تأمین معاش مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 34 - 5

5 - تأمین نیاز های غذایی گرسنگان و بینوایان و ترغیب کردن دیگران به آن ، تکلیفی است همگانی .

و لایحضّ علی طعام المسکین

14- تأمین معاش مسلمانان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 60 - 5

ص: 9

5 - مسلمانان مکه ، در صورت هجرت از مکه ، نگران معاش خود بودند .

إنّ أرضی وسعه . .. و کأیّن من دابّه لاتحمل رزقها اللّه یرزقها و إیّاکم

این که خداوند پس از توصیه به هجرت برای حفظ ارزش دینی، رازقیت خود را مطرح می کند و یادآوری می کند که خیلی از جنبندگان، قادر به تأمین روزی خود نیستند، احتمال دارد درصدد دفع توهم و پرسشی باشد که مسلمانان، آن را در ذهن خود داشته اند. برداشت بالا براساس احتمال یاد شده است.

15- تامین معاش انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 24 - 9

9 - زمین در بر دارنده وسیله زندگانی و معیشت انسانها برای زمانی موقت و نامعلوم

و لکم فی الأرض مستقر و متع إلی حین

16- تلاش برای تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 23 - 4،5،8،11

4 - تلاش و کوشش آدمیان در کسب معاش و روزی ، از آیات الهی است .

و من ءای-ته . .. و ابتغاؤکم من فضله

5 - تأمین معاش و زندگی ، در گرو پیگیری و تلاش است .

و ابتغاؤکم من فضله

با توجه به معنای ابتغاء - که جدیت در بر آوردن خواسته است. (مفردات راغب) - نکته بالا قابل استفاده است.

8 - تلاش در راه کسب معیشت ، امری پسندیده و ارزشمند است .

و من ءای-ته . .. و ابتغاؤکم من فضله

کاربرد واژه <فضل> برای کسب و کار، حاکی از اهمیت و ارزش آن است.

11 - آیه بودن خواب در شب و تلاش در روز برای کسب روزی ، برای دارندگان گوش شنوا ، قابل درک است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یسمعون

17- روش تأمین معاش برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 63 - 7

ص: 10

7- فرزندان یعقوب بجز راهیِ مصر شدن و به حضور یوسف ( ع ) رسیدن ، راهی برای تأمین آذوقه در سال های قحطی نداشتند .

ی-أبانا منع منا الکیل فأرسل معنا أخانا

چنان چه جز به مصر رفتن راهی فراروی فرزندان یعقوب بود ، او آن راه را به فرزندانش پیشنهاد می کرد تا مجبور نباشد بنیامین را همراه آنان بفرستد.

18- عوامل تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 11 - 3

3 - نخل ها با خوشه های پوشیده در غلاف ، دارای سهمی مهم در تأمین نیاز های خلق

و النخل ذات الأکمام

<کم> (مفرد <أکمام>) به معنای کاسه یا غلاف میوه گفته می شود.

19- قرآن و معاش نیکو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 8

8- رساندن انسان ها به معیشتی نیکو در دنیا ، از هدف های قرآن و ادیان الهی است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یمتعکم مت-عًا حسنًا

20- معاش نیکوی موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 4 - 7

7- خداوند ، بر اعطای معیشت نیکو به موحدان و عذاب کردن مشرکان و پرستشگران غیر او تواناست .

یمتعکم مت-عًا حسنًا . .. و إن تولّوا فإنی أخاف علیکم عذاب یوم کبیر ... و هو علی

در بر داشت فوق، جمله <و هو علی . ..> در ارتباط با <یمتعکم> و <أخاف علیکم عذاب یوم کبیر> معنا شده است.

21- منابع تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 19 - 7

ص: 11

7 - تغذیه و امرار معاش از منابع گیاهی ، یکی از مهم ترین فواید رویش گیاهان برای انسان

و منها تأکلون

ضمیر <منها> به <جنّات> بازمی گردد; یعنی: و از آن [باغ ها] می خورید. گفتنی است که جمله <منها تأکلون> (از باغ ها می خورید) می تواند کنایه از این باشد که شما با آن باغ ها، امرار معاش و گذران زندگی می کنید ;مثلاً وقتی گفته می شود <فلانی از حرفه اش می خورد> مقصود این است که در سایه حرفه اش زندگی می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأکلون

جمله <و منها تأکلون> (از آنها می خورید) می تواند تعبیر کنایی از ارتزاق و کسب درآمد باشد; چنان که گفته می شود <فلانی از حرفه اش می خورد> که مقصود این است که فلانی از حرفه اش زندگی کرده کسب درآمد می نماید.

22- منشأ تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 22 - 8

8 - خداوند ، به وجود آورنده روزی و فراهم آورنده اسباب معیشت برای انسانهاست .

فأخرج به من الثمرت رزقاً لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 20 - 4

4- خداوند ، فراهم آورنده وسایل معیشت و روزی ده تمامی موجودات زنده

و جعلنا لکم فیها مع-یش و من لستم له برزقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 28 - 11

11 - تنظیم معیشت و نزول باران ، پس از یأس وناامیدی انسان ، جلوه ای از ولایت ستوده و بی نقص خداوند است .

و لو بسط اللّه الرزق . .. و ل-کن ینزّل بقدر ما یشاء ... و هو الذی ینزّل الغیث ..

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 14 - 3

3 - امکانات زندگی و وسایل معیشت انسان ها ، به قدرت و مشیت خداوند است .

و مهّدت له تمهیدًا

ص: 12

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 11 - 3

3 - خداوند ، پدیدآورنده روز و فراهم سازنده شرایط کسب معاش در آن

و جعلنا

23- منشأ معاش نیکو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 6

6- خداوند ، عطا کننده معیشتی نیکو به انسانها

یمتعکم مت-عًا حسنًا

<تمتیع> (مصدر یمتع) به معنای بهره مند ساختن است و <متاع> به چیزی که از آن بهره می گیرند و استفاده می کنند (وسایل زندگی) گفته می شود.

24- موجبات معاش نیکو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 3 - 7

7- یکتاپرستی ، پذیرش رسالت پیامبر ( ص ) ، استغفار از شرک و گناه و حرکت به سوی خدا ، موجب جلب عنایت خدا و دستیابی به معیشتی نیکو در دنیاست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یمتعکم مت-عًا حسنًا

25- نقش تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 132 - 18

18 - اندیشه تأمین معاش ، نباید مانع انجام عبادت و تبلیغ گردد .

وأمر بأهلک بالصلوه واصطبر علیها . .. نحن نرزقک

ص: 13

26- نگرانی از تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 60 - 7

7 - نگرانی از تأمین معاش و زندگی ، امری طبیعی و رایج در میان انسان ها است .

إنّ أرضی وسعه . .. و کأیّن من دابّه لاتحمل رزقها اللّه یرزفها

بنابراین احتمال که این آیه، در صدد دفع توهمی باشد که در میان مسلمانان مکه، پس از توصیه به هجرت پدید آمده است، نکته یاد شده به دست می آید.

27- وقت تأمین معاش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 3

3 - خداوند ، شب را به منظور آرمیدن و روز را با هدف تلاش و تأمین معاش انسان ، برقرار کرده است .

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

به قرینه <مبصراً> لفظ <مظلماً>، بعد از <الّیل> ; و به قرینه <لتسکنوا فیه> جمله <لتعملوا فیه>، بعد از لفظ <مبصراً> مقدر است ; یعنی: هو الذی جعل لکم الّیل مظلماً، لتسکنوا فیه و النهار مبصراً لتعملوا فیه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 23 - 6

6 - روز ، زمان مناسب برای تلاش و کوشش جهت تأمین زندگی است .

و من ءای-ته . .. و النهار و ابتغاؤکم من فضله

برداشت بالا همان گونه که برخی مفسران نیز گفته اند، بنابراین اساس است که در آیه، تقدیم و تأخیری به این صورت <و من آیاته منامکم بالیل و ابتغاؤکم من فضله بالنهار> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 22

22 - روز ، زمان مناسب برای تلاش اقتصادی و تأمین زندگی

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. یبتغون من فضل اللّه

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که تلاش روزانه (یبتغون. ..) در برابر شب زنده داری (تقوم...اللیل) واقع شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 11 - 2

2 - روز ، زمانی مناسب برای فعالیت و فراهم سازی آذوقه زندگانی

و جعلنا النهار معاشًا

ص: 14

از جمله معانی <معاش، <معیشت> است; یعنی، آنچه زندگی به آن تداوم یابد (لسان العرب). مفاد آیه شریفه با توجّه به این معنا، مبالغه در سبب بودن روز برای معیشت و زندگانی است.

ص: 15

3- معاشرت

1- آثار معاشرت با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ایمانی ، در پی دارنده مشکلات و نیازمند صبر و شکیبایی است .

و اصبر نفسک

2- آثار معاشرت با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 22 - 4

4 - مشاهده کمال عقلانی پیامبر ( ص ) از سوی معاشران آن حضرت ، دلیلی کافی بر مردود بودن ادعای جنون درباره او است .

و ما صاحبکم بمجنون

عنوان <صاحبکم> گویای مردود بودن اتهام جنون است; زیرا مصاحبت روز مرّه کسانی که به پیامبر(ص) تهمت جنون می زدند، با آن حضرت، مایه شناخت وضعیت فکری آن بزرگوار بوده و دستاویزی برای نسبت جنون باقی نمی گذارد.

3- آثار معاشرت پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 12

12 - برخورد شایسته با مردم ، محبت خداوند را در پی دارد .

ص: 16

و لاتصعّر خدّک للناس . .. إنّ اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور

4- آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 4،6،16،18

4 - با مردمان به نیکی سخن گفتن و معاشرت نیکو داشتن ، از عهد ها و پیمان های خداوند با بنی اسرائیل

و قولوا للناس حسناً

<حسناً> مصدر است به معنای وصف (حَسَناً = نیکو) این کلمه می تواند صفت برای مفعول مطلق و جانشین آن باشد; یعنی: <قولوا للناس قولا حسناً; با مردم سخن نیکو بگویید>. در المیزان آمده که جمله مذکور کنایه از معاشرت نیک است.

6 - گفتار نیک و معاشرت نیکو با سایر اقوام و ملت ها ، میثاق خدا با بنی اسرائیل

و قولوا للناس حسناً

مراد از <الناس> می تواند همان اسرائیلیان باشد و می تواند اقوام و ملتهای دیگر هم باشد. برداشت فوق مبتنی بر دومین احتمال است.

16 - معاشرت نیکو با همگان حتی با کافران ، از وظایف اهل ایمان است .

و قولوا للناس حسناً

مراد از <الناس> می تواند افراد همان ملتی باشد که مخاطب جمله <قولوا> است و می تواند مراد از آن افراد ملتهای دیگر باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال دوم است.

18 - معاشرت نیکو با مردم اقامه نماز و ادای زکات ، از مصداق های اعمال شایسته است .

و عملوا الصلحت . .. و قولوا للناس حسناً و أقیموا الصلوه و ءاتوا الزکوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 189 - 9،12

9 - ورود به خانه از پشت آن و پرهیز از راه های متعارف ، نه از آداب حج است و نه رفتار نیکو برای حاجیان

و لیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها

12 - ترک سنت جاهلی و ورود به خانه های از راه های متعارف آن ، فرمان و توصیه خدا به مسلمانان

لیس البر . .. و أتوا البیوت من أبوبها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 220 - 11

11 - لزوم حفظ شخصیّت ایتام ، با رفتار و برخورد برادرانه با آنان

و ان تخالطوهم فاخوانکم

از اینکه خداوند به جای هر معیار دیگری در برخورد با ایتام، از برادری سخن گفته است، احتمالا کنایه از پرهیز از رفتارهای ترحم و یا تحقیرآمیز باشد که موجب از بین رفتن شخصیّت آنان می شود.

ص: 17

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 221 - 24

24 - لزوم پرهیز از معاشرتهایی که خطر کفر و انحراف دارد و مایه درآمدن به جهنّم است .

و لا تنکحوا . .. و لا تنکحوا ... اولئک یدعون الی النار

با توجّه به عمومیّت تعلیل: اولئک یدعون الی النار، و شمول آن نسبت به موارد غیر ازدواج.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 1،2،5،7

1 - ارزش و برتری گفتار پسندیده و عفو و گذشت ، نسبت به بخششی که آزار به دنبال دارد .

قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذیً

2 - لزوم رعایت برخورد نیکو با نیازمندان در گفتار و رفتار

قول معروف و مغفره خیر

5 - ارزشمندی سخن نیک با مردم و پرده پوشی اسرار آنان در برخورد های اجتماعی

قول معروف و مغفره خیر

7 - حفظ و پاسداریِ شخصیّت انسان ها ، از ارزش های اساسی اسلام

قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذیً

با توجّه به ضرورت برخورد نیکو و پرده پوشی اسرار نیازمندان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 21

21 - عفو و عطوفت از وظایف مدیران و والیان جامعه

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا و انت مولینا

چون جمله <انت مولینا> به منزله علّت برای جمله سابق است، می توان نتیجه گرفت که هر کس نسبت به دیگری نحوی از ولایت را به اذن خداوند دارا باشد، باید عفو و . .. را نسبت به او اعمال کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 4

4 - لزوم برخورد واقع بینانه و منصفانه با مردم ( دوست و دشمن )

و من اهل الکتاب من ان تأمنه

قرآن، کافران اهل کتاب را در آنجا که صفتی ممدوح داشته اند، ذکر کرده و آنان را ستوده، و این درسی برای مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 9

9 - اهتمام اسلام به سالم سازی روابط متقابل افراد در جامعه

ص: 18

الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّآء و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 5

5 - خُلق و خوی خوش و مدارای با مردم ، برخاسته از رحمت الهی

فبما رحمه من اللّه لنت لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 5،8

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 8 - 4

4 - لزوم رعایت ادب در گفتار

و قولوا لهم قولا معروفاً

<قول معروف>، به معنای گفتاری است که در شرع و عرفِ مردم پسندیده باشد، که از آن به گفتار مؤدبانه تعبیر می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 9 - 11

11 - لزوم برخورد نیک و گفتار صواب و متین با یتیمان

و لیقولوا قولا سدیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 36 - 23

23 - لزوم حسن معاشرت در روابط اجتماعی

و بالوالدین احساناً . .. و ما ملکت ایمانکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 86 - 4،6

4 - اهمیّت روابط عاطفی و اخلاقی و برخورد های نیکو در جامعه اسلامی

و اذا حیّیتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها او ردّوها

توصیه خداوند به پاسخگویی بهتر در برابر درود و تحیت دیگران، برای ایجاد روابط عاطفی و اخلاقی در جامعه اسلامی است.

6 - لزوم پاسخگویی بهتر یا برابر به نیکی دیگران

و اذا حیّیتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها او ردّوها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 19

4 - مائده - 5 - 51 - 12

12 - لزوم قطع پیوند ، با کسانی که رابطه دوستی با یهود و نصارا برقرار می سازند .

لاتتخذوا الیهود و النصری أولیاء . .. و من یتولهم منکم فانه منهم

جمله <فانه منهم> می رساند که هر مسلمانی که پذیرای ولایت یهود و نصارا باشد و یا با آنان روابط دوستانه برقرار کند، از زمره آنان خواهد بود و جمله <و لاتتخذوا . ..> دلالت می کند که نباید با وی رابطه دوستی داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 58 - 7

7 - حرمت ایجاد روابط دوستی با کسانی که حتی برخی از احکام و شعایر دین را به بازی گرفته و مورد تمسخر قرار می دهند . *

لاتتخذوا الذین . .. و إذا نادیتم إلی الصّلوه اتخذوها هزواً و لعباً

تحریم دوستی با استهزا کنندگان نماز پس از تحریم دوستی با استهزاکنندگان دین، می تواند گویای این نکته باشد که تمسخر هر یک از احکام اسلام، مصداق استهزای دین است و همان حکم (حرمت ایجاد روابط) را در پی خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 69 - 5،9،14

5- سلام کردن ، از آداب معاشرت با مردم به هنگام وارد شدن بر آنان

و لقد جاءت رسلنا إبرهیم بالبشری قالوا سل-مًا

9- تهیه غذا برای مهمانان ، از آداب معاشرت و خصلتی نیکوست .

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

14- استفسار نکردن از مهمان درباره تهیه غذا و نوع آن و درنگ نکردن در آماده کردن و آوردن آن ، از آداب مهمان نوازی است .

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 63 - 12

12- گوش سپاری به فرمان ها و خواسته های پدران از وظایف فرزندان و از آداب معاشرت با ایشان

فأرسل معنا أخانا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 68 - 4

4- گوش سپاری به فرمان های پدران از وظایف فرزندان و از آداب معاشرت با ایشان

و لما دخلوا من حیث أمرهم أبوهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 99 - 2،3،5

2- یوسف ( ع ) برای استقبال از پدر و مادر ، برادران و سایر بستگانش ، از شهر مصر بیرون رفت .

ص: 20

فلما دخلوا علی یوسف . .. قال ادخلوا مصر

جمله <ادخلوا مصر> (به مصر وارد شوید) گویای این است که یوسف(ع) در خارج شهر با خاندان خویش ملاقات کرد و در بیرون مصر به استقبال آنان رفت.

3- به استقبال پدر ، مادر و بستگان رفتن و در خارج شهر به انتظار قدوم آنان ماندن ، رسمی نیکو و از آداب معاشرت است .

فلما دخلوا علی یوسف . .. قال ادخلوا مصر

5- یوسف ( ع ) در بیرون شهر مصر ، جایگاهی را برای مراسم استقبال از خاندانش تدارک دید .

فلما دخلوا علی یوسف

جمله <آن گاه که بر یوسف(ع) وارد شدند> (فلما دخلوا علی یوسف) می رساند که یوسف(ع) در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته بود. در غیر این صورت واژه ورود و دخول جایگاهی نداشت ; بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب می نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 52 - 2

2- سلام کردن به هنگام ملاقات و وارد شدن بر یکدیگر ، از آداب و اخلاق پسندیده

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . إذ دخلوا علیه فقالوا سل-مًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 68 - 6

6- تعرّض و اهانت به مهمان دیگران ، عملی ناپسند و ممنوع است .

قال إن ه-ؤلاء ضیفی فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 69 - 6

6- حفظ حرمت مهمان و دفاع از آن در برابر تجاوز دیگران ، تکلیفی برعهده میزبان

قال إن ه-ؤلاء ضیفی . .. و اتقوا الله و لاتخزون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 7

7- رعایت ادب در برخورد با عقاید و مقدسات دیگران - هر چند باطل باشد - امری پسندیده است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

کاربرد کلمات <الذین> و <هم> - که در ذوی العقول استعمال می شوند - برای معبودهای مشرکان - که معمولاً از سنگ، چوب و. .. بوده اند - می تواند اشاره به نکته یاد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 23 - 16

16- برخورد عاطفی و مؤدبانه ، با پدر و مادر و تکریم آنان به هنگام سخن گفتن با ایشان ، تکلیفی برعهده فرزندان

ص: 21

فلاتقل لهما أُفّ . .. و قل لهما قولاً کریمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 24 - 10

10- انسان باید از مربی خویش قدردانی و برای او از خداوند طلب رحمت کند .

ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 28 - 4

4- لزوم برخورد مناسب با خویشاوندان ، مسکینان و در راه ماندگان با بیانی نرم و دلپذیر و معذرتی شایسته ، در صورت عدم امکان ادای حق ایشان

و ءات ذاالقربی . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ... فقل لهم قولاً میسورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 53 - 3،4

3- لازمه عبودیت انسان برای خدا ، داشتن برخورد نیک با دیگر بندگان اوست .

قل لعبادی یقولوا التی هی أحسن

ذکر وصف <عبادی> می تواند اشاره به مطلب فوق باشد.

4- خداوند ، خواهان موضع گیری شایسته و سخن نیک انسان ، در قبال گفتار و برخورد های ناشایست دیگران

قل لعبادی یقولوا التی هی أحسن

در آیات قبل، سخن ناروای کافران در مسحور خواندن پیامبر(ص) ذکر شده است و در این آیه می فرماید: <شما بهترین را بگویید>. از مجموع این فرازها برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 22 - 9

9- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در برخورد مناسب با اختلاف آرای مردم ، تعلیم می دهد .

قل ربّی أعلم بعدتهم . .. فلاتمار فیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 62 - 8

8- همراه شدن با خدمت کاران در تناول غذا و مدِّ نظر داشتن تلاش و خستگی آنان ، لازم است .

قال لفتیه ءاتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا ه-ذا نصبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 5

ص: 22

5- تبریک و شادباش گفتن به مادر پس از تولد نوزاد ، کاری پسندیده است .

و قرّی عینًا

چشم روشنی گفتن به مریم(س) از هر ناحیه ای که صورت گرفته باشد، نشان از و مطلوب بودن آن، در پی زایمان مادران و به دنیاآوردن فرزند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 45 - 10

10- لزوم رعایت ادب و ملاطفت در گفتار با پدر ، اگر چه مشرک باشد . *

ی-أبت . .. ی-أبت إنّی أخاف أن یمسّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 47 - 13

13- خوش گفتاری ، برخورد نیک و سعه صدر با جاهلان ، بدگویان و مخالفان ، شیوه ای نیکو و روشی ابراهیمی است .

قال سل-م علیک سأستغفر لک ربّی

بیان عمل و گفتار حضرت ابراهیم(ع) و امر به یادآوری آن، دلالت بر نیکویی آن عمل و روش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 14 - 3

3 - معرفی خود به مخاطب در آغاز گفت وگو ، از آداب مکالمه و هم صحبت شدن با دیگران است .

ی-موسی . .. إنّنی أنا اللّه

خداوند با ندای <یا موسی> به او فهماند که نام وی را می داند، آن گاه در نخستین سخنان خود با موسی(ع)، خود را به او معرفی کرد تا گفت وگو با شناخت طرفین ادامه یابد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 27 - 1،2،4،5،6،10

1 - ورود ناگهانی و بدون آشنایی دادن و انس قبلی ، به محل سکونت و خانه دیگران ، ممنوع است .

ی-أیّها الذین ءامنوا لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا

برداشت یاد شده، براساس این مبنا است که <استئناس> (مصدر <تستأنسوا>) از ماده <انس> (در مقابل وحشت) باشد. بر این اساس معنای آیه چنین می شود: شخص وارد شونده در ابتدا باید از راه اجازه خواستن و غیره با صاحب خانه مأنوس شود، آن گاه وارد خانه گردد تا موجب وحشت و اضطراب خود و دیگران نشود.

2 - ورود به خانه و محل سکونت دیگران ، بدون اطمینان از وجود صاحب آن و اجازه از او ، ممنوع است .

لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا

برداشت فوق، بر این مبنا است که <استئناس> (مصدر <تستأنسوا>) استفعال از <آنس إذا أبصر> و به معنای استعلام و استکشاف باشد. بر این اساس معنای آیه چنین می شود: <وارد خانه کسی نشوید تا آن که از وضعیت و احوال صاحب خانه باخبر شوید که معمولاً این استعلام همراه با استیذان (اجازه خواستن) است>.

ص: 23

4 - ورود به محل سکونت و خانه دیگران پیش از سلام کردن به اهل آن ، ممنوع است .

لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا و تسلّموا علی أهلها

5 - اذن خواستن و سلام کردن ، از شرایط و آداب ورود به محل سکونت و خانه دیگران

لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا و تسلّموا

6 - ورود به محل سکونت و خانه دیگران - هر چند با اجازه باشد - نباید همراه با تکلف ، تحمیل و احساس سنگینی برای صاحب آن باشد .

لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا و تسلّموا علی أهلها

برداشت یاد شده از تعبیر <تستأنسوا> به جای <تستأذنوا> و دستور به سلام کردن - که پیام آور دوستی و صفا است - استفاده می شود.

10 - ورود افراد به خانه و محل سکونت خودشان به طور ناگهانی جایز است .

لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم. .. لعلّکم تذکّرون

از قید <غیر بیوتکم> استفاده می شود که شرایط ورود به خانه افراد (مثل اذن ورود گرفتن و سلام کردن) مربوط به خانه های دیگران است و خانه های شخصی افراد چنین شرایطی را ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 28 - 1،2،3،4،5،6،9

1 - ورود به خانه و محل سکونت دیگران با علم به این که کسی در آن نیست ، ممنوع است .

فإن لم تجدوا فیها أحدًا فلاتدخلوها

2 - ورود به خانه و محل سکونت دیگران به هنگام نیافتن کسی در آن ، با کسب مجوز شرعی یا قانونی ، جایز است .

فإن لم تجدوا فیها أحدًا فلاتدخلوها حتّی یؤذن لکم

مجهول آمدن فعل <یُؤذن> - بدون ذکر فاعل (اجازه دهنده) - می تواند حاکی از این نکته باشد که برای ورود به خانه دیگران، یک نوع مجوزی لازم است; چه آن مجوز ناشی از قوانین متعارف باشد و چه از ناحیه شرع.

3 - مؤمنان در صورت مواجه شدن با بی میلی صاحب خانه و درخواست مراجعت ، باید عذر او را موجه دانسته و بازگردند .

فإن لم تجدوا فیها أحدًا فلاتدخلوها حتّی یؤذن لکم

4 - توقف در کنار درب خانه و محل سکونت دیگران ، به هنگام مواجه شدن با بی میلی صاحب آن و درخواست مراجعت ، ممنوع است .

و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا

5 - نپذیرفتن میهمان و اجازه ندادن به کسی برای ورود به خانه و محل سکونت خود ، جایز است .

و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا

6 - پذیرفتن عذر صاحب خانه و تحمیل نکردن خود بر او و انصراف از ورود به خانه وی ، نشانه رشد و بالندگی است .

و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکی لکم

<زکاه> (مصدر <أزکی>) هم به معنای <نمو و رشد> و هم به معنای <طهارت و پاکی> است. برداشت فوق، مبتنی بر معنای نخست است.

9 - رشد و طهارت ، ملاک های گزینش نحوه زندگی و اساس تنظیم آداب و روابط اجتماعی است .

و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکی لکم

ص: 24

جمله <هو أزکی لکم> برای تعلیل احکام مربوط به آداب ورود به خانه های دیگران است; ولی این تعلیل از نوع تعلیلی است که موجب تعمیم حکم می شود. بنابراین هر رفتاری که موجب رشد و پاکی انسان شود، امری پسندیده و بایسته است که باید ملاک گزینش هر نوع رفتاری قرار گیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 -

2،3،5،6،7،8،10،11،13،14،15،24

2 - بردگان ، باید برای ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1- پیش از نماز بامداد ، 2- به وقت استراحت نیمروزی ( ظهر ) ، 3- پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

لیستئذنکم الذین ملکت أیم-نکم . .. ثلث مرّت من قبل صلوه الفجر و حین تضعون ثیابکم

3 - فرزندان نابالغ ، باید برای ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگی و خلوت آنان ، اجازه بگیرند .

لیستئذنکم . .. الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلث مرّت ... ثلث عورت لکم

5 - پدران و مادران ، حق ندارند با وضعیت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ( چون برهنگی و . . . ) در انظار فرزندانشان ظاهر شوند .

لیستئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم و من بعد صلوه العشاء ثلث عورت لکم

از این که فرزندان ممنوع شدند که بدون اذن، وارد اتاق و محل استراحت پدران و مادرانشان (در سه وقتی که نوعاً والدین در حال برهنگی و خلوت و متناسب با وضعیت خواب قرار دارند) شوند، می توان استفاده کرد که والدین هم نباید با چنین وضعیتی بر فرزندانشان وارد شوند. گفتنی است: مفهوم جمله <لیس علیکم و لا علیهم جناح; نه بر شما و نه بر آنان گناهی نیست> مؤید برداشت یاد شده است; زیرا معلوم می شود که در اوقات سه گانه، جناح (گناه) خواهد بود.

6 - آگاه نشدن فرزندان از وضعیت متناسب با خواب و استراحت ( حالت برهنگی و خلوت ) پدران و مادران در اتاق هایشان ، فلسفه و حکمت تشریع حکم اذن گرفتن فرزندان برای دیدار با والدین است .

لیستئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ... و من بعد صلوه العشاء ثلث عورت لک

جمله <ثلاث عورات لکم> استینافیه بیانیه است و بیانگر علت تشریع حکم اذن گرفتن فرزندان برای ورود به اتاق و محل استراحت والدین خویش است.

7 - زنان و مردان مؤمن ، حق ندارند با وضعیت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ، در انظار خدمت کاران خویش ظاهر شوند .

لیستئذنکم الذین ملکت أیم-نکم . .. من قبل صلوه الفجر ... و من بعد صلوه العشاء ثلث

8 - آگاه نشدن خدمت کاران از وضعیت متناسب با خواب و استراحت ( برهنگی و خلوت ) صاحبان خود در اتاق هایشان ، فلسفه و حکمت تشریع حکم اذن گرفتن آنان برای دیدار با صاحبان خویش

لیستئذنکم الذین ملکت أیم-نکم . .. من قبل صلوه الفجر ... و من بعد صلوه العشاء ثلث

10 - رفت و آمد خدمت کاران به اتاق صاحبان خود ، در غیر از سه وقت پیش از طلوع فجر ، استراحت نیمروزی و هنگام خواب شب ، بدون اذن جایز است .

لیستئذنکم الذین ملکت أیم-نکم . .. من قبل صلوه الفجر ... لیس علیکم و لا علیهم جنا

11 - رفت و آمد فرزندان به اتاق پدر و مادر ، در غیر از سه وقت پیش از طلوع فجر ، وقت استراحت نیمروزی و پس از نماز عشا ، بدون اذن جایز است .

لیسئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ... من قبل صلوه الفجر ... لیس علیکم و

13 - هرگونه رفتاری که موجب تحریک جنسی فرزندان نابالغ و ممیز ( بلوغ زودرس ) شود ، ممنوع است .

ص: 25

لیستئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ... من قبل صلوه العشاء ... لیس علیکم

با توجه به فلسفه و حکمت اذن گرفتن فرزندان نابالغ، برای ورود به محل خواب و خلوت پدر و مادرشان و نیز لزوم پرهیز والدین از ظاهر شدن با چنین وضعیتی در انظار فرزندان خویش، می توان گفت که هرگونه تحریک جنسی فرزندان (بلوغ زودرس) ممنوع است و مورد آیه خصوصیتی ندارد.

14 - ضرورت معاشرت نزدیک و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دلیل عدم لزوم اذن خواستن از والدین ، برای رفت و آمد نزدیک باآنان در غیر از سه وقت مقرر است .

لیستئذنکم . .. ثلث عورت لکم لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهنّ طوّفون علیکم بعضکم

جمله <طوّافون علیکم. ..> جمله ای است تعلیلیه که بیانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزدیک فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; یعنی، چون فرزندان باید با پدر و مادرشان رفت و آمد نزدیک داشته باشند و اجازه خواستن برای این کار، برای فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبیدن لازم نیست.

15 - ضرورت معاشرت تنگاتنگ خدمت کاران با صاحبان خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دلیل لازم نبودن اذن خواستن برای رفت و آمد نزدیک آنان در غیر از سه وقت مقرر

لیستئذنکم . .. ثلث عورت لکم لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهنّ طوّفون علیکم بعضکم

24 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < الذین ملکت أیمانکم > قال هی خاصه فی الرجال دون النساء ;

امام صادق(ع) در باره سخن خداوند - عزّوجلّ - <. .. لیستئذنکم الذین ملکت أیمانکم...> فرمود: این حکم برای غلامان است نه کنیزان>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 59 - 1،2

1 - کودکان ، به مجرد رسیدن به سن بلوغ ، باید برای ورود به اتاق خلوت و خوابگاه پدر و مادرشان در همه اوقات ، اذن بگیرند .

لیستئذنکم . .. و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلث مرّت ... و إذا بلغ الأطف-ل منکم

2 - کودکان ، به مجرد رسیدن به سن بلوغ ، باید برای ورود به اتاق و محل سکونت پدر و مادرشان از آنان اذن بگیرند .

و إذا بلغ الأطف-ل منکم الحلم فلیستئذنوا کما استئذن الذین من قبلهم

برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که مقصود از <الذین من قبلهم> افراد بالغی باشند که تکلیف آنان در آیه 27 و 28 ذکر شده است; یعنی، همان گونه که بزرگسالان باید برای ورود به اتاق و منزل مسکونی افراد اجازه بگیرند، اطفالی که به سن بلوغ رسیده اند نیز، باید اذن بطلبند; هر چند اهل خانه و ساکنان منازل، پدر و مادر آنان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 19،24،25،36،39،40

19 - نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، می توانند با دیگر اعضای خانواده خود و نیز باخویشاوندان و دوستان خویش باهم ( بر سر یک سفره ) و یا جداگانه ، غذا میل کنند .

لیس علی الأعمی حرج . ..و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم ... أ

24 - سلام کردن به یکدیگر به هنگام ورود به خانه ها ، توصیه خداوند به همه مسلمانان

فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا علی أنفسکم

25 - سلام کردن ، از آداب معاشرت و رفت و آمد و مهمانی میان مسلمانان

ص: 26

فإذا دخلتم بیوتًا فسلّموا علی أنفسکم

36 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < أو ماملکتم مفاتحه > قال : الرجل یکون له وکیل یقوم فی ماله فیأکل بغیر إذنه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که در باره سخن خدای - عزّوجلّ - <أو ما ملکتم مفاتحه> فرمود: این مانند آن است که شخص، وکیلی دارد که اداره مال او در دست وی است. او می تواند بدون اجازه صاحب مال از آن بخورد>.

39 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم > قال : هولاء الذین سمّی اللّه عزّوجلّ فی ه-ذه الآیه تأکل بغیر إذنهم من التمر و المأدوم . . . فأمّا ما خلا ذالک من الطعام فلا ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدای - عزّوجلّ - <أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم> فرمود: افرادی که خداوند - عزّوجل - در این آیه ذکر کرده است، بدون اجازه شان از خرما و نان خورشتشان بخورید. .. و غیر از آن، از بقیه طعام ها نمی توانید بدون اجازه بخورید>.

40 - < أبی الصباح قال : سألت أبا جعفر ( ع ) ، عن قول اللّه عزّوجلّ : فإذا دخلتم بیوتاً فسلّموا علی أنفسکم . . . > فقال : هو تسلیم الرجل علی أهل البیت حین یدخل ثمّ یردّون علیه ، فهو سلامکم علی أنفسکم ;

ابوالصباح از امام باقر(ع) پرسید: این که خداوند فرموده است: <فإذا دخلتم بیوتاً فسلّموا علی أنفسکم> مراد چیست؟ فرمود: مراد این است که شخص، هرگاه وارد خانه شود، بر اهل خانه سلام کند. پس آنان جواب سلام او را می دهند. پس آن سلام شما بر خودتان است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 63 - 4،5،14

4 - مسلمانان صدراسلام به نگه داری حرمت پیامبر ( ص ) در گفتارشان موظف و از صدا زدن آن حضرت ، همچون صدا زدن دیگر مردمان ، ممنوع بودند .

لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضًا

برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که اضافه <دعا> به <الرسول> اضافه مصدر به مفعول باشد; یعنی، دعوت و صدا زدن شما پیامبر(ص) را. .. .

5 - نگه داری حرمت رهبر جامعه اسلامی و رعایت ادب در گفتار با آنان ، امری لازم و بایسته

لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضًا

آیه شریفه، درباره پیامبراسلام(ص) است; ولی چون نام ایشان به عنوان ولّی امر مسلمین یاد شده است (و إذا کانوا معه علی أمر جامع. .) می توان آن را درباره تمامی رهبران جامعه اسلامی تسری داد و شامل کسانی دانست که ولایت امری مسلمین را برعهده دارند.

14 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضاً > یقول : لاتقولوا : یا محمّد ( ص ) و لا یا أباالقاسم ل-کن قولوا یا نبی اللّه و یا رسول اللّه . . . ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا <لاتجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضاً> روایت شده است که [رسول خدا(ص)] را با اسم و کنیه نخوانید و نگویید <یا محمد>، <یا أباالقاسم> ولکن [با احترام ]بگویید: <یا نبی اللّه> و <یا رسول اللّه> . ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 2،3،6

ص: 27

2 - سفارش لقمان به پرهیز از منش متکبرانه و گردن فرازی کردن ، جلوه ای از حکمت او است .

و لقد ءاتینا لقم-ن الحکمه . .. إذ قال ... و لاتصعّر خدّک للناس

3 - مراعات و حقوق مردم ، در برخورد اخلاقی ، دارای اهمیتی ویژه است .

و لاتصعّر خدّک للناس

<لام> در <للناس> برای تعلیل است; یعنی، روی خود را متکبرانه به خاطر اعراض از مردم، برنگردان. چنین دستوری حکایت از آن دارد که مردم، در برخورد اخلاقی، دارای حقوق لازم الرعایه اند.

6 - انسان ، نباید حرکت خویش را براساس خوشی و سرمستی سامان دهد .

و لاتمش فی الأرض مرحًا

بنابراین احتمال که <مرح> مفعولٌ له برای فعل <تمش> باشد، معنای یاد شده را می رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 25 - 2

2 - ارزش مبادرت به سلام ، هنگام ورود بر دیگران

إذ دخلوا علیه فقالوا سل-مًا

مطلب بالا، با توجه به این نکته است که خداوند، ابتدا وصف <مکرم> را برای میهمانان ابراهیم(ع) آورده و سپس نخستین عمل آن میهمانان شریف (سلام به هنگام ورود) را یاد کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 11 - 1،6،11

1 - باز کردن جا برای دیگران در مجالس ، از آداب نیکوی معاشرت و روابط اجتماعی است .

ی-أیّها الذین ءامنوا إذا قیل لکم تفسّحوا فی المج-لس فافسحوا

6 - برخاستن از مجالس و جای خویش را به دیگران دادن ، از آداب نیکو در معاشرت و روابط اجتماعی

و إذا قیل انشزوا فانشزوا

11 - برخاستن از جای خویش در مجالس و قرار دادن آن در اختیار دیگران ، برای دانشمندان و فرهیختگان بسی زیبنده تر از دیگران است .

فانشزوا یرفع اللّه الذین ءامنوا منکم و الذین أُوتوا العلم درج-ت

با این که تعبیر <الذین آمنوا> شامل عالمان نیز می شود، اختصاص به ذکر عالمان گویای این حقیقت است که رعایت آداب معاشرت، از هر مؤمنی پسندیده است و از عالمان مؤمن پسندیده تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 2 - 4

4 - آگاه نشدن شخص از اظهار انزجار و ناراحتی دیگران ، مجوّز چنین رفتاری با وی نیست و از زشتی آن نمی کاهد .

عبس و تولّی . أن جاءه الأعمی

با آن که فرد نابینا، گرفتگی چهره را مشاهده نمی کرد; ولی آیه شریفه آن رفتار را نکوهیده خوانده و فاعل آن را مذمت کرده است.

ص: 28

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 10 - 3

3 - ترجیح اشراف بر دیگران در تبلیغ دین و برخورد دو گانه تبعیض آمیز در معاشرت با مردم ، مذموم است .

أمّا من استغنی . فأنت له تصدّی ... فأنت عنه تلهّی

5- احکام معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3،6

1 - بر کسانی که از همنشینی با بیهوده گویان درباره قرآن و اسلام پرهیز می کنند، ولی بناچار سخنان آنها را می شنوند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری لعلهم یتقون

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن گرفته شده است.

3 - بر کسانی که در همنشینی با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهیز نموده و سعی در بازداشتن دیگران کنند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن و متعلق آن <خوض> گرفته شده است. علاوه بر این که <ذکری> نیز مفعول مطلق برای فعل محذوف <یذکرونهم> فرض شده است; یعنی: <یتقون الخوض و لکن یذکرونهم ذکری>.

6 - همنشینی با کافران و مشرکانی که به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نیست. *

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

در این آیه فاعل <یتقون> کافران، و مرجع ضمیر <حسابهم> خوض کنندگان فرض شده است; یعنی حساب کافرانی که از خوض پرهیز می کنند، از حساب خوض کنندگان جدا و همنشینی با آنان بی اشکال است.

6- ارزش معاشرت با یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 17 - 6

6 - ارزشمندترین رابطه مردم با یتیمان ، بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و احترام به ایشان است .

کلاّ بل لاتکرمون الیتیم

آیه شریفه، عنایتی ویژه به احترام یتیمان دارد; به گونه ای که گویا اولین انتظار آنان از جامعه، درک شخصیت آنها و بها دادن به آن است.

ص: 29

7- اهمیت آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 26

26 - پیوند خویشاوندی و دوستی و ارتباطات نزدیک ، نباید موجب سهل انگاری در رعایت ادب اسلامی و آداب معاشرتی میان خویشاوندان و دوستان گردد .

لیس علی الأعمی حرج . .. و لا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم ... أو صدیقکم ... فإ

برداشت یاد شده به خاطر این است که غالباً پیوند دوستی و خویشاوندی، سبب سهل انگاری در رعایت ادب فیمابین می شود. از این رو می توان گفت: خداوند توصیه فرمود که مسلمانان به هنگام ملاقات با دوستان و خویشاوندان خود، سلام کنند و....

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 5 - 5

5 - اهمیت آداب اجتماعی در نگاه دین

لاترفعوا أصوتکم . .. و لو أنّهم صبروا ... لکان خیرًا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 11 - 9

9 - برخاستن از جای خویش و قرار دادن آن در اختیار دیگر مؤمنان ، مایه بالا رفتن درجات انسان و تقرب و نزدیکی او به خداوند است .

فانشزوا یرفع اللّه الذین ءامنوا منکم . .. درج-ت

برخی از مفسران <ارتقاع درجات> را کنایه از تقرب به خداوند دانسته اند. برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 1 - 3

3 - لزوم آگاهی از شیوه صحیح برخورد های اجتماعی و پرهیز از برخورد نامناسب با مردم

عبس و تولّی

8- اهمیت معاشرت پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 53 - 4،12

4- خداوند ، خواهان موضع گیری شایسته و سخن نیک انسان ، در قبال گفتار و برخورد های ناشایست دیگران

قل لعبادی یقولوا التی هی أحسن

در آیات قبل، سخن ناروای کافران در مسحور خواندن پیامبر(ص) ذکر شده است و در این آیه می فرماید: <شما بهترین را بگویید>. از مجموع این فرازها برداشت فوق استفاده می شود.

ص: 30

12- به کارگیری کلمات نیک و رفتار شایسته ، مانع نفوذ شیطان و از بین برنده زمینه های اختلاف و خصومت است . *

و قل لعبادی یقولوا التی هی أحسن إن الشیط-ن ینزغ بینهم

بنابر اینکه امر الهی به گفتار نیک، به منظور پیشگیری از نفوذ شیطان باشد، این برداشت به دست می آید.

9- تبیین مذمومیت معاشرت ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 9

9 - تبیین فلسفه مذمومیت رفتار های اخلاقی ، برای تفهیم دقیق آن از شیوه های تربیتی قرآن کریم است .

و لاتصعّر خدّک للناس و لاتمش فی الأرض مرحًا إنّ اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور

10- تعلیم آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 58 - 1

1 - پدر و مادر ، وظیفه دارند که آداب و چگونگی ورود به اتاق و محل استراحت خود را به فرزندان نابالغ خویش بیاموزند .

ی-أیّها الذین ءامنوا لیستئذنکم الذین ملکت أیم-نکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ث

فعل امر <لیستئذنکم> هر چند در ظاهر متوجه بردگان و فرزندان نابالغ است; ولی به قرینه این که خطاب <یأیّها الذین آمنوا> متوجه پدران و مادران مؤمن است و نیز چون فرزندان نابالغ مکلف نیستند تا بشود به آنان امر و نهی کرد، از این رو این امر متوجه اولیای فرزندان خواهد بود که آنان باید محتوای این دستور را به فرزندان خویش بیاموزند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 19 - 9

9 - آموزش اخلاق و آداب معاشرت ، از وظایف پدر درباره فرزند خویش است .

ی-بنیّ . .. و لاتصعّر خدّک للناس ... و اغضض من صوتک

11- تهدید تارکان آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 28 - 12

12 - کسانی که در ورود به خانه و محل سکونت دیگران آداب مورد توصیه خدا را رعایت نکنند ، به مجازات الهی تهدید شده اند .

و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکی لکم و اللّه بما تعملون علیم

ص: 31

جمله <و اللّه بما تعملون علیم> - که علم همه جانبه الهی را به بشر یادآور می شود - هشداری است به کسانی که احکام یاد شده را رعایت نمی کنند.

12- حسن معاشرت با مساکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهی از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان ، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونی و مایه اطمینان نفس انسان

فأمّا الإنس-ن إذا ما ابتلیه . .. ی-أیّتها النّفس المطمئنّه

توصیف <نفس> به <مطمئن> - در قیامت - ممکن است به اعتبار اطمینانی باشد که در دنیا، برای او حاصل شده بود.

13- حسن معاشرت با یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهی از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان ، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونی و مایه اطمینان نفس انسان

فأمّا الإنس-ن إذا ما ابتلیه . .. ی-أیّتها النّفس المطمئنّه

توصیف <نفس> به <مطمئن> - در قیامت - ممکن است به اعتبار اطمینانی باشد که در دنیا، برای او حاصل شده بود.

14- حلم در معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4

4 - تأمین نیازمندی های جامعه ایمانی و خویشتن داری و گذشت در برخورد های اجتماعی ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون ... و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

15- خیریت آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 27 - 8

ص: 32

8 - خودداری از ورود به محل سکونت و خانه دیگران ، بدون اجازه و سلام کردن ، به خیر و صلاح جامعه است .

لاتدخلوا بیوتًا غیر بیوتکم حتّی تستأنسوا . .. ذلکم خیر لکم

16- روش معاشرت با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 5 - 4

4 - تعلیم ادب از سوی خداوند ، به اعراب در معاشرت با پیامبر ( ص )

لاتقدّموا . .. لاترفعوا ... و لا تجهروا له ... إنّ الذین یغضّون ... و لو أنّهم ص

17- زمینه معاشرت پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 53 - 3

3- لازمه عبودیت انسان برای خدا ، داشتن برخورد نیک با دیگر بندگان اوست .

قل لعبادی یقولوا التی هی أحسن

ذکر وصف <عبادی> می تواند اشاره به مطلب فوق باشد.

18- سابقه در معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 21 - 4

4 - لزوم توجه و احترام به سوابق معاشرت

و قد افضی بعضکم الی بعض

بنابر اینکه مراد از <و قد افضی>، پیوند معاشرتی باشد.

19- سرزنش معاشرت ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 9

9 - تبیین فلسفه مذمومیت رفتار های اخلاقی ، برای تفهیم دقیق آن از شیوه های تربیتی قرآن کریم است .

و لاتصعّر خدّک للناس و لاتمش فی الأرض مرحًا إنّ اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور

ص: 33

20- صبر در معاشرت با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ایمانی ، در پی دارنده مشکلات و نیازمند صبر و شکیبایی است .

و اصبر نفسک

21- عفو در معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4،7

4 - تأمین نیازمندی های جامعه ایمانی و خویشتن داری و گذشت در برخورد های اجتماعی ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون ... و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

7 - انفاقِ مستمر ( انفاق در هر شرایط ) ، مهار کردن خشم و گذشت از لغزش های مردم ، از مصادیق احسان و نیکوکاری

الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس و اللّ

مراد از <و اللّه یحب المحسنین>، این است که خداوند دارندگان صفات ذکر شده در آیه را دوست دارد یعنی: و اللّه یحبّهم. ولی به جای ضمیر، کلمه <المحسنین> به کار رفته تا در ضمن، اشاره کند که موارد یاد شده از مصادیق نیکوکاری است.

22- عوامل معاشرت ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 18 - 11

11 - برخی رفتار های اخلاقی ، ریشه در درون انسان دارد .

و لاتصعّر خدّک للناس و لاتمش فی الأرض مرحًا إنّ اللّه لایحبّ کلّ مختال فخور

با توجه به ریشه <مختال> - که پندار و خیال گرایی است - نکته بالا به دست می آید.

23- مشکلات معاشرت با فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 28 - 6

6- معاشرت و ملازمت با اقشار محروم جامعه ایمانی ، در پی دارنده مشکلات و نیازمند صبر و شکیبایی است .

ص: 34

و اصبر نفسک

24- معاشرت با اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 9

9 - جواز معاشرت و مبادله با اهل کتاب

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم و طعامکم حل لهم

بدان احتمال که مراد از جمله <طعام الذین . ..>، جواز دادن طعام و گرفتن طعام از اهل کتاب باشد. مصداق روشن این مفهوم، داد و ستد و مبادله طعام است و به نظر می رسد که طعام خصوصیتی نداشته باشد.

25- معاشرت با بیگانگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 26

26 - اهل کتاب با جامعه مسلمانان صدر اسلام برخورد و حشر و نشر نداشتند .

فاعفوا و اصفحوا حتی یأتی اللّه بأمره إن اللّه علی کل شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 6

6 - همنشینی با کافران و مشرکانی که به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نیست. *

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

در این آیه فاعل <یتقون> کافران، و مرجع ضمیر <حسابهم> خوض کنندگان فرض شده است; یعنی حساب کافرانی که از خوض پرهیز می کنند، از حساب خوض کنندگان جدا و همنشینی با آنان بی اشکال است.

26- معاشرت با سفیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 5 - 14

14 - لزوم برخورد شایسته و سازنده در گفتار و رفتار با سفیهان

و قولوا لهم قولا معروفاً

در برداشت فوق کلمه <قولاً> به معنای کنایی آن، یعنی مطلق معاشرت (سخن و رفتار)، گرفته شده است.

ص: 35

27- معاشرت با فقیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 2

2 - لزوم رعایت برخورد نیکو با نیازمندان در گفتار و رفتار

قول معروف و مغفره خیر

28- معاشرت با کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 140 - 10

10 - جواز معاشرت و مجالست با کافران ، آنگاه که آیات الهی را استهزا نکنند و سخنانشان کفر به آیات الهی نباشد .

فلاتقعدوا معهم حتّی یخوضوا فی حدیث غیره

مفهوم جمله <حتی یخوضوا . ..>، جواز معاشرت با شرط ذکر شده است.

29- معاشرت با کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 3 - 12

12 - عدم لزوم رعایت مساوات بین کنیزان ، برای مالکان آنان

فان خفتم الّا تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الّا تعولوا

مراد از مساوات، عدالت و قسطی است که شوهر ملزم به رعایت آن در بین زنان متعدد خویش می باشد.

30- معاشرت با محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 54 - 5

5 - خداوند ، به مسلمانان ، درباره تخلف از دستورهایی که در مورد رفتار با پیامبر ( ص ) و یا همسران اش داده است ، هشدار داد .

لاتدخلوا بیوت النبیّ . .. و إذا سألتموهنّ مت-عًا ... و ما کان لکم أن ... و لا أن

ص: 36

31- معاشرت با مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 17

17 - پیامبر(ص) نباید در برخورد با مردم، فقر و غنا و گرسنگی و سیری را ملاک قرار دهد.

ما علیک من حسابهم من شیء و ما من حسابک علیهم من شیء

32- معاشرت با مؤمنان فقیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 28 - 2

2- پیامبر ( ص ) با تهیدستان مؤمن ، معاشرت داشت .

و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربّهم

واژه <اصبر> چنان چه دارای مفعول باشد، امر به حبس کردن و تثبیت است. این تعبیر و نیز جمله <لاتعد عیناک عنهم> این نکته را می رساند که شیوه پیامبر(ص) در برخورد با تهیدستان، شیوه ای مطلوب بوده و خداوند، او را به پایداری بر آن و ترک انصراف از دیدار آنان ترغیب می کند.

33- معاشرت با والدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 15 - 5،9

5 - رفق و مدارا با پدر و مادر و داشتن رفتاری شایسته با آنان در امور دنیوی ، امری لازم است .

و صاحبهما فی الدنیا معروفًا

9 - رعایت حال پدر و مادر و معاشرت با آنان ، در هر منطقه ای ، بسته به رسوم متفاوت آن جا است .

و صاحبهما فی الدنیا معروفًا

<معروفاً> صفت برای مفعول مطلق محذوف فعلِ <صاحِبْ> است و مراد از آن، چیزی است که به خوبی و نیکی در میان مردم شهرت دارد.

34- معاشرت با والدین مشرک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 15 - 7

ص: 37

7 - انسان ، به داشتن رفتار نیک با پدر و مادر ، حتی در صورت مشرک بودن آنان موظّف است .

و إن ج-هداک علی أن تشرک . .. و صاحبهما فی الدنیا معروفًا

35- معاشرت با همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 19 - 10،11

10 - وجوب معاشرت پسندیده مردان با همسرانشان

و عاشروهنّ بالمعروف

11 - مرد نباید با همسر خویش ، هر چند مورد پسند او نباشد ، بدرفتاری کند .

و عاشروهنّ بالمعروف فان کرهتموهن

جواب جمله شرطیه <فان کرهتموهن> حذف شده و <عسی ان تکرهوا> جانشین آن شده است. یعنی <فان کرهتموهنّ فایضاً عاشروهنّ بالمعروف عسی ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 21 - 13

13 - زندگی پسندیده با همسر یا آزاد گذاردن وی با رفتار نیک ، پیمان برگرفته زن از مرد به هنگام ازدواج

و اخذن منکم میثاقا غلیظاً

از امام باقر(ع) درباره <میثاق> در آیه فوق چنین نقل شده است که: <المیثاق الغلیظ> هو العهد المأخوذ علی الزوج حاله العقد من امساک بالمعروف او تسریح باحسان.

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 42 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 356، ح 11.

36- معاشرت با همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 54 - 5

5 - خداوند ، به مسلمانان ، درباره تخلف از دستورهایی که در مورد رفتار با پیامبر ( ص ) و یا همسران اش داده است ، هشدار داد .

لاتدخلوا بیوت النبیّ . .. و إذا سألتموهنّ مت-عًا ... و ما کان لکم أن ... و لا أن

ص: 38

37- معاشرت با یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 220 - 4،7،8،9،11،22

4 - ایتام و کیفیّت معاشرت با آنان ، از مسائل مورد ابتلا در صدر اسلام

و یسئلونک عن الیتامی قل اصلاح لهم خیر

فعل مضارع <یسئلونک> دلالت بر استمرار و تکرار سؤال دارد و تکرار سؤال، نشانگر ابتلای جامعه به مورد سؤال است.

7 - جواز هرگونه معاشرت با ایتام بر اساس برادری و اصلاح امور آنان

الیتامی قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم

8 - معاشرت با ایتام ، باید بر اساس برادری دینی باشد .

و ان تخالطوهم فاخوانکم

یعنی بدون اینکه خود را - مثلا - برتر از آنان بدانید و یا آنان را به استضعاف بکشید; بلکه همانند رفتار با دیگران، باید برادری بین شما حاکم باشد.

9 - معاشرت و اصلاح امور ایتام ، بهتر از پرهیز از معاشرت با آنان است .

و یسئلونک عن الیتامی قل اصلاح لهم خیر و ان تخالطوهم فاخوانکم

بنابراینکه <خیر>، افعل التفضیل باشد. گویا مسلمانان به خاطر آیات شدیداللّحنی که درباره چگونگی رفتار با ایتام و اموال آنان نازل شده بود از معاشرت با آنان پرهیز داشتند که آیه مزبور، پرهیز را رد کرده و معاشرت برادرانه و دخالت اصلاح طلبانه در امور آنان را تجویز کرده است.

11 - لزوم حفظ شخصیّت ایتام ، با رفتار و برخورد برادرانه با آنان

و ان تخالطوهم فاخوانکم

از اینکه خداوند به جای هر معیار دیگری در برخورد با ایتام، از برادری سخن گفته است، احتمالا کنایه از پرهیز از رفتارهای ترحم و یا تحقیرآمیز باشد که موجب از بین رفتن شخصیّت آنان می شود.

22 - تحمیل نشدن رنج و مشقّت به مردم ، فلسفه تجویز معاشرت با ایتام از سوی خداوند

و ان تخالطوهم فاخوانکم . .. و لو شاء الله لاعنتکم

38- معاشرت بردگان با همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 55 - 5

5 - همسران رسول اللّه ، می توانند بدون داشتن حجاب با بردگان خود روبه رو شده و با آنان سخن بگویند .

و إذا سألتموهنّ مت-عًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح علیهنّ فی ... و لا ما مل

ص: 39

39- معاشرت پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 19 - 12

12 - عُرف ( نظر عموم مردم ) تعیین کننده معاشرت های پسندیده

و عاشروهنّ بالمعروف

مراد از <معروف>، امری است که مردم در اجتماع خویش به نیکی می شناسند و مورد انکار قرار نمی دهند.

40- معاشرت ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 25 - 8

8 - زندگی با فاسقان ، دشوار و ناخوشایند بر بندگان شایسته خداوند

فافرق بیننا و بین القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 51 - 12

12 - لزوم قطع پیوند ، با کسانی که رابطه دوستی با یهود و نصارا برقرار می سازند .

لاتتخذوا الیهود و النصری أولیاء . .. و من یتولهم منکم فانه منهم

جمله <فانه منهم> می رساند که هر مسلمانی که پذیرای ولایت یهود و نصارا باشد و یا با آنان روابط دوستانه برقرار کند، از زمره آنان خواهد بود و جمله <و لاتتخذوا . ..> دلالت می کند که نباید با وی رابطه دوستی داشت.

41- معاشرت ناپسند با والدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 15 - 15

15 - خداوند به انسان ها درباره لغزش در عقیده و رفتار ناصحیح با والدین ، هشدار می دهد .

و إن ج-هداک علی أن تشرک بی . .. فلاتطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفًا و اتّبع سب

42- نقش آداب معاشرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 4 - 6

ص: 40

6 - رعایت ادب و حرمت افراد در روابط اجتماعی ، نشانگر میزان اندیشه و خرد انسان

إنّ الذین ینادونک من وراء الحجرت أکثرهم لایعقلون

از مفهوم <أکثرهم. ..>، استفاده می شود که هر جا اندیشه باشد، آداب صحیحِ روابط اجتماعی نیز خواهد بود.

ص: 41

4- معامله

1- معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 198 - 17

17 - جواز خرید و فروش ، در ایّام حجّ ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسک

لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّکم

امام صادق (ع) درباره قول خداوند <لیس علیکم . ..> فرمود: یعنی الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضی نسکه فلیشترو لیبع فی الموسم

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 96، ح 262 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 201، ح 1.

2- آثار خیانت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 10 - 3

3 - کم فروشی و خیانت در معامله ، تکذیب عملی روز قیامت است .

ویل للمطفّفین . .. ویل یومئذ للمکذّبین

آیات مورد بحث درباره <مطفّفین> است و آنان را با عناوین <فجّار> و <مکذّبین> تهدید به عذاب الهی می کند. مراد از <یومئذ> همان <یوم یقوم الناس...> است که در آیات پیشین گذشت. تکذیب می تواند، شامل تکذیب عملی و قولی باشد; بنابراین آیه اختصاص به کافران ندارد.

ص: 42

3- اجتناب از خیانت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 3

3- خیر و مصلحت واقعی انسان و جامعه ، در اجتناب کردن از کم فروشی و خیانت اقتصادی است .

و أوفوا الکیل . .. وزنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر

4- احکام معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 4،6

4 - تجارت ، از اسباب نقل و انتقال مشروع اموال

الّا ان تکون تجاره عن تراض منکم

6 - مبادله بدون رضایت طرفین ، باطل است .

الّا ان تکون تجاره عن تراض منکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 8

8 - اطعام اهل کتاب و فروش خوراکی ها به آنان ، امری جایز و مباح

و طعامکم حل لهم

چون اهل کتاب به دستورات قرآن و حلالها و حرامهای آن اعتنایی ندارند، بنابراین حکم به حلیت طعام مسلمانان برای آنها به این معناست که برای مسلمانان جایز است که طعام خود را در اختیار آنان قرار دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 6،7،8

6 - پرکردن پیمانه ها و مطابق بودن کالا با وزنه های ترازو، امری واجب در مبادله کالاها

و أوفوا الکیل و المیزان

<کیل> به معنای پیمانه کردن و نیز به چیزی که با آن کیل می کنند (پیمانه) گفته می شود و در اینجا مراد معنای دوم است. ایفاء (مصدر اوفوا) به معنای اکمال و اتمام است. اتمام و اکمال پیمانه به این است که پیمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ایفاء و اکمال ترازو به این است که کالای توزین شده مطابق با وزنه های ترازو بوده و کمتر از آن نباشد.

7 - در مبادله کالا باید از پیمانه و ترازو و وزنه های صحیح استفاده کرد.

و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

<میزان> به ترازو و نیز وزنه های آن گفته می شود. <بالقسط> هم می تواند برای <أوفوا> باشد، که در این صورت قیدی توضیحی و برای تأکید است، و هم می تواند قید برای کیل و میزان باشد. یعنی پیمانه، ترازو و وزنه ها باید متعادل بوده، پیمانه کوچکتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها کاستی نداشته باشد.

ص: 43

8 - بی عدالتی و کمفروشی در معاملات از محرمات الهی است.

أتل ما حرم ربکم . .. و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

جمله <أوفوا . ..> به دلیل <ما حرم ربکم>، بیانگر مصداقی از محرمات الهی است، بنابراین علاوه بر وجوب عدالت در مبادلات، حکایت از حرمت بی عدالتی و کمفروشی نیز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 85 - 8

8- کم فروشی و بی مقدار و کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم ، حرام و از مصداق های فسادانگیزی در زمین است .

أوفوا المکیال و المیزان . .. و لاتعثوا فی الأرض مفسدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 1،2

1- وجوب کامل کردن پیمانه و کم نگذاشتن از آن ، در معاملات کیلی

و أوفوا الکیل إذا کلتم

2- لزوم به کارگیری ترازوی دقیق و سنگ تمام در سنجش اشیا

وزنوا بالقسطاس المستقیم

<قسطاس> به معنای میزان است که مصداق بارز و روشن آن ترازو برای توزین اشیاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 9 - 2

2 - حرمت کم فروشی ، مغبون ساختن دیگران و کم نهادن سهم طرف مقابل در مبادلات اقتصادی

و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان

5- ارزش صداقت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 8

8- درست کاری اقتصادی ، دارای ارزشی برتر از مال داشتن و دارایی

ذلک خیر و أحسن تأویلا

ممکن است مفضل علیه <خیر>، کم فروشی و خیانت در سنجش کالا و سود حاصله از آن باشد; یعنی، رعایت عدل و انصاف و به کارگیری ترازوی کامل و سود حاصله از آن، بهتر از کم فروشی و سود به دست آمده از آن است.

ص: 44

6- ارکان معامله با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 17

17 - جهاد با جان ، رکن اصلی معامله با خدا و برتر از جهاد مالی

اشتری . .. أنفسهم و أمولهم ... یقتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون

برداشت فوق بدین احتمال است که تقدم <أنفسهم> بر <أموالهم> بیانگر ارزش برتر جهاد با جان باشد و <یقاتلون> صرفاً دربردارنده جهاد با جان باشد ; زیرا در جمله <فیقتلون و یقتلون> (می کشند و کشته می شوند) تنها جنبه جهاد با جان مطرح گردیده است.

7- بی عدالتی در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 8

8 - بی عدالتی و کمفروشی در معاملات از محرمات الهی است.

أتل ما حرم ربکم . .. و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

جمله <أوفوا . ..> به دلیل <ما حرم ربکم>، بیانگر مصداقی از محرمات الهی است، بنابراین علاوه بر وجوب عدالت در مبادلات، حکایت از حرمت بی عدالتی و کمفروشی نیز دارد.

8- پاداش معامله با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 30 - 5

5 - سوداگری با خداوند ، دارای سود و برکتی بسیار و بالاتر از انتظار

یرجون تج-ره لن تبور . لیوفّیهم أُجورهم و یزیدهم من فضله

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه می تواند ناظر به تجارت پرسودی باشد که مورد انتظار تلاوت کنندگان کتاب الهی و. .. است و در آیه قبل از آن بحث به میان آمد.

9- پیمانه در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 6،7

6 - پرکردن پیمانه ها و مطابق بودن کالا با وزنه های ترازو، امری واجب در مبادله کالاها

ص: 45

و أوفوا الکیل و المیزان

<کیل> به معنای پیمانه کردن و نیز به چیزی که با آن کیل می کنند (پیمانه) گفته می شود و در اینجا مراد معنای دوم است. ایفاء (مصدر اوفوا) به معنای اکمال و اتمام است. اتمام و اکمال پیمانه به این است که پیمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ایفاء و اکمال ترازو به این است که کالای توزین شده مطابق با وزنه های ترازو بوده و کمتر از آن نباشد.

7 - در مبادله کالا باید از پیمانه و ترازو و وزنه های صحیح استفاده کرد.

و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

<میزان> به ترازو و نیز وزنه های آن گفته می شود. <بالقسط> هم می تواند برای <أوفوا> باشد، که در این صورت قیدی توضیحی و برای تأکید است، و هم می تواند قید برای کیل و میزان باشد. یعنی پیمانه، ترازو و وزنه ها باید متعادل بوده، پیمانه کوچکتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها کاستی نداشته باشد.

10- ترازو در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 7

7 - در مبادله کالا باید از پیمانه و ترازو و وزنه های صحیح استفاده کرد.

و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

<میزان> به ترازو و نیز وزنه های آن گفته می شود. <بالقسط> هم می تواند برای <أوفوا> باشد، که در این صورت قیدی توضیحی و برای تأکید است، و هم می تواند قید برای کیل و میزان باشد. یعنی پیمانه، ترازو و وزنه ها باید متعادل بوده، پیمانه کوچکتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها کاستی نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 35 - 2

2- لزوم به کارگیری ترازوی دقیق و سنگ تمام در سنجش اشیا

وزنوا بالقسطاس المستقیم

<قسطاس> به معنای میزان است که مصداق بارز و روشن آن ترازو برای توزین اشیاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 182 - 1

1 - استفاده از ترازوی دقیق در معاملات و رعایت عدالت اقتصادی ، از رهنمود های شعیب ( ع ) به مردم

وزنوا بالقسطاس المستقیم

<زِنَه و وَزْن> (مصدر <زنوا>) به معنای سنجیدن و <قسطاس> (مرادف <میزان>) به معنای ترازو است. <مستقیم> نیز معادل درست می باشد; یعنی، <و با ترازوی درست وزن کنید>.

ص: 46

11- حلیت معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 275 - 9

9 - حکم به حلیّت بیع ( معاملات غیر ربوی ) و حُرمَت ربا ( معاملات ربوی ) ، از جانب خداوند

و احلّ اللّه البیع و حرّم الرّبوا

12- زمینه ظلم در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 87 - 12

12- آزادی بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش ، زمینه ساز رعایت نکردن قسط و عدالت در مبادلات است .

أوفوا المکیال و المیزان بالقسط . .. أو أن نفعل فی أمولنا مانش-ؤا

13- سودمندی معامله با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 30 - 5

5 - سوداگری با خداوند ، دارای سود و برکتی بسیار و بالاتر از انتظار

یرجون تج-ره لن تبور . لیوفّیهم أُجورهم و یزیدهم من فضله

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه می تواند ناظر به تجارت پرسودی باشد که مورد انتظار تلاوت کنندگان کتاب الهی و. .. است و در آیه قبل از آن بحث به میان آمد.

14- سوگند در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 9

9- سوگند و پیمان ، ارزشی است که نباید در معاملات مادی تحت الشعاع قرار گیرد .

دخلاً بینکم أن تکون أُمّه هی أربی من أُمّه

ص: 47

15- شرایط صحت معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 5

5 - رضایت طرفین مبادله ، شرط صحت و مشروعیت آن مبادله

الّا ان تکون تجاره عن تراض منکم

16- عدالت در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 11،12،20

11 - مراعات کردن عدالت در مبادلات و انتخاب سودمندترین روش برای تصرف در اموال آنها بیش از توان متعارف واجب نیست.

إلا بالتی هی أحسن . .. و أوفوا الکیل ... لانکلف نفسا إلا وسعها

بیان این حقیقت که <خداوند انسان را بیش از توانش تکلیف نمی کند> پس از فرمانهای یاد شده، اشاره به این دارد که مکلفان برای رعایت آن فرمانها لازم نیست خود را به مشقت اندازند. چرا که انجام تکلیف تا حد قدرت متعارف فرض است و نه بیش از آن.

12 - تجاوز نکردن به اموال یتیمان و رعایت عدالت در مبادلات از تکالیفی است که انسانها بر انجام آن توانا هستند. *

و لاتقربوا مال الیتیم . .. و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط لانکلف نفسا إلا وسعها

برخی بر آنند که هدف از جمله <لاتکلف . ..> تذکر این معناست که فرمانهای یاد شده در حد توان انسانهاست تا مبادا به گمان اینکه این اوامر مشقتبار و طاقت شکن است، از پذیرش آنها سرباز زنند.

20 - ضایع نساختن اموال یتیمان، عدالت در داد و ستد، پرهیز از سخنان نابحق و پایبند بودن به پیمانهای الهی، از توصیه های خداوند به انسانها

و لاتقربوا مال الیتیم . .. ذلکم وصیکم به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 153 - 2

2 - نیکی به پدر و مادر، عدالت در داد و ستد، پایبند بودن به پیمانهای الهی و به عدل سخن گفتن، راهی است راست برای حرکت به سوی خدا.

و بالولدین إحسناً . .. و أن هذا صرطی مستقیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 85 - 22

22 - دعوت مردم به سلامت اقتصادی و رعایت عدالت در خرید و فروش ، از مهمترین رسالت های شعیب برای قوم خویش پس از دعوت به توحید

یقوم اعبدوا اللّه . .. فأوفوا الکیل و المیزان و لاتبخسوا الناس أشیاءهم

ص: 48

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 90 - 4

4 - گرایش به توحید و رعایت عدل در خرید و فروش و امور اقتصادی ، مایه خسارت در دیدگاه اشراف کفرپیشه قوم مدین

لئن اتبعتم شعیباً إنکم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آیه 85، که بیانگر پیامهای شعیب است، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 9 - 1

1 - فرمان الهی به رعایت کامل عدل در سنجش اشیا به هنگام داد و ستد

و أقیموا الوزن بالقسط

تعبیر <أقیموا الوزن بالقسط> دلالت بر لزوم رعایت کامل و همه جانبه عدل در داد و ستد اشیا دارد.

17- گواه در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 48،49

48 - زیان رساندن به گواه و نویسنده مبادلات ، فسق و انحراف از حقّ است .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

بر مبنای مجهول بودن <لا یضار>

49 - خیانت نویسنده و گواه مبادلات ، فسق و انحراف از حق است .

و لا یضارّ کاتب و لا شهید و ان تفعلوا فانّه فسوق بکم

بر مبنای معلوم بودن <لا یضار>

18- گواهی در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 44

44 - لزوم شاهد گرفتن در هنگام داد و ستد هر چند معامله ای نقد و بدون مطالبه باشد .

و اشهدوا اذا تبایعتم

ص: 49

19- معامله انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 7 - 1

1 - تناول غذا ، رفت و آمد و داد و ستد در بازار ، ناسازگار با شأن رسالت و پیامبری از دیدگاه مشرکان و کافران

و قال الذین کفروا . .. و قالوا مالِ ه-ذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الأسواق

20- معامله با اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 8،9،31،32

8 - اطعام اهل کتاب و فروش خوراکی ها به آنان ، امری جایز و مباح

و طعامکم حل لهم

چون اهل کتاب به دستورات قرآن و حلالها و حرامهای آن اعتنایی ندارند، بنابراین حکم به حلیت طعام مسلمانان برای آنها به این معناست که برای مسلمانان جایز است که طعام خود را در اختیار آنان قرار دهند.

9 - جواز معاشرت و مبادله با اهل کتاب

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم و طعامکم حل لهم

بدان احتمال که مراد از جمله <طعام الذین . ..>، جواز دادن طعام و گرفتن طعام از اهل کتاب باشد. مصداق روشن این مفهوم، داد و ستد و مبادله طعام است و به نظر می رسد که طعام خصوصیتی نداشته باشد.

31 - انکار جواز مبادله با اهل کتاب و انکار حلیت طعام آنان ، کفر و موجب حبط عمل است .

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم . .. و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله

از مصادیق مورد نظر برای ایمان، معارف و احکامی است که در آیه مورد بحث، مطرح شده است، همانند حلیت طعام اهل کتاب و . .. .

32 - انکار جواز ازدواج با زنان اهل کتاب ، کفر و موجب حبط عمل است .

و المحصنت من الذین اوتوا الکتب . .. و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله

21- معامله با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 10،15

10 - مجاهدان و رزمندگان راه الهی ، معامله گران جان و مال خویش با خداوند

إن اللّه اشتری من المؤمنین . .. یقتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون

15 - کشتن و کشته شدن در راه خدا ، هر دو ارزش و معامله با خداست .

یقتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون

ص: 50

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 31 - 12

12- اعمال نیک انسان ( نماز ، انفاق و . . . ) داد و ستد و دوستی با خداوند است .

یقیموا الصلوه و ینفقوا . .. من قبل أن یأتی یوم لابیع فیه و لاخل-ل

22- معامله باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 29 - 6

6 - مبادله بدون رضایت طرفین ، باطل است .

الّا ان تکون تجاره عن تراض منکم

23- معامله خدا با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 20

20 - < عن جعفر بن محمد ( ع ) انه سئل عن قول اللّه تعالی : < ان اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بانّ لهم الجنه . . . > هذا لکل من جاهد فی سبیل اللّه أم لقوم دون قوم ؟ فقال ابوعبداللّه ( ع ) : . . . أنزل اللّه عز و جل علیه بعقب ذلک : < التائبون العابدون الحامدون . . . > فابان اللّه عز و جل بهذا صفه المؤمنین الذین اشتری منهم أنفسهم و أموالهم . . . ;

روایت شده که از امام صادق (ع) سؤال شد: اینکه خدای تعالی می فرماید: <به تحقیق خدا از مؤمنان نفسها و مالهایشان را خریده است که در مقابل به آنان بهشت بدهد> آیا شامل همه کسانی است که در راه خدا جهاد می کنند یا برای گروه خاصی است و نه همه گروهها؟ امام فرمود: . .. خدای عز و جل به دنبال آیه مزبور، این آیه را بر رسول خود نازل فرمود: <التائبون العابدون الحامدون ... > و بدین وسیله صفات مؤمنانی را که نفسها و مالهایشان را خریده است بیان نمود ... >.

24- معامله در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 31 - 16

16- عالم آخرت ، جای هیچ گونه تلاش ، سوداگری و پیوند دوستی نیست و برای انسان کارساز نخواهد بود .

یقیموا الصلوه و ینفقوا . .. من قبل أن یأتی یوم لابیع فیه و لاخل-ل

ص: 51

25- معامله در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 198 - 1،2،17

1 - جواز کسب و کار ، در هنگام انجام مناسک حج

الحج اشهر معلومات . .. لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا

جمله <لیس علیکم . ..>، ناظر به کسب و کار در حج و هنگام انجام مناسک است ; به دلیل وقوع آن در بین احکام حج. علاوه بر اینکه کسب و کار در زمانهای دیگر، محل شبهه نیست تا نفی و یا اثبات شود.

2 - ممنوعیّت فعالیت های اقتصادی در حج ، پندار غلط برخی از مسلمانان صدر اسلام

لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا

برخی از مسلمانان، خرید و فروش را در حج گناه می شمردند که با این آیه، این تصوّر دفع شد. (مجمع البیان.)

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 527 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

17 - جواز خرید و فروش ، در ایّام حجّ ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسک

لیس علیکم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّکم

امام صادق (ع) درباره قول خداوند <لیس علیکم . ..> فرمود: یعنی الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضی نسکه فلیشترو لیبع فی الموسم

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 96، ح 262 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 201، ح 1.

26- معامله در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 123 - 5،9

5 - در روز قیامت ، از هیچ کس فدیه و عوضی که خویشتن را با آن باز خرد ، پذیرفته نمی شود .

و لایقبل منها عدل

<عدل> به معنای فدیه و عوضی است که شخص برای آزادی خود یا دیگری می پردازد تا از اسارت و مانند آن آزاد شود.

9 - توهم سودبخشی شفاعت از گنهکاران و یا پذیرفته شدن عوض و بدل برای رهایی از عذاب قیامت ، از پندار های بنی اسرائیل است .

یبنی إسرءیل . .. و لایقبل منها عدل و لاتنفعها شفعه

فعل <اتقوا> به قرینه آیات پیشین، خطاب به بنی اسرئیل است. این خطاب خود قرینه وجود چنین افکاری در بین آنان است.

ص: 52

27- معامله ربوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 275 - 9،10

9 - حکم به حلیّت بیع ( معاملات غیر ربوی ) و حُرمَت ربا ( معاملات ربوی ) ، از جانب خداوند

و احلّ اللّه البیع و حرّم الرّبوا

10 - حلیت سود ربوی برای رباخواران ، قبل از رسیدن حکم تحریم ربا به آنان

فمن جاءه موعظه من ربّه فانتهی فله ما سلف

<فله ما اخذ و اکل من الرّبوا قبل النّهی. >

28- معامله زیانبار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 47

47 - دستیابی به منافع دنیا در مقابل از دست دادن آخرت ، سودایی زیانبار است .

لبئس ماشروا به أنفسهم

29- معامله کیلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 6،7

6 - پرکردن پیمانه ها و مطابق بودن کالا با وزنه های ترازو، امری واجب در مبادله کالاها

و أوفوا الکیل و المیزان

<کیل> به معنای پیمانه کردن و نیز به چیزی که با آن کیل می کنند (پیمانه) گفته می شود و در اینجا مراد معنای دوم است. ایفاء (مصدر اوفوا) به معنای اکمال و اتمام است. اتمام و اکمال پیمانه به این است که پیمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ایفاء و اکمال ترازو به این است که کالای توزین شده مطابق با وزنه های ترازو بوده و کمتر از آن نباشد.

7 - در مبادله کالا باید از پیمانه و ترازو و وزنه های صحیح استفاده کرد.

و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

<میزان> به ترازو و نیز وزنه های آن گفته می شود. <بالقسط> هم می تواند برای <أوفوا> باشد، که در این صورت قیدی توضیحی و برای تأکید است، و هم می تواند قید برای کیل و میزان باشد. یعنی پیمانه، ترازو و وزنه ها باید متعادل بوده، پیمانه کوچکتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها کاستی نداشته باشد.

ص: 53

30- معامله لقیط در دوران یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 19 - 12

12- خرید و فروش لقیط ( انسان یافت شده ) امری ناروا و غیرقانونی در عصر یعقوب

و أسرّوه بض-عه

31- معامله مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 10

10 - مجاهدان و رزمندگان راه الهی ، معامله گران جان و مال خویش با خداوند

إن اللّه اشتری من المؤمنین . .. یقتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون

32- معامله نقدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 42،43

42 - عدم لزوم کتابت و ثبت مبادلات نقدی

إلاّ ان تکون تجاره حاضره تدیرونها بینکم فلیس علیکم جناح اَلاّ تکتبوها

43 - حسن تنظیم سند و ثبت مبادلاتی که میان طرفین دست به دست گردد . *

فلیس علیکم جناح اَلاّ تکتبوها

33- معامله وزنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 152 - 6،7

6 - پرکردن پیمانه ها و مطابق بودن کالا با وزنه های ترازو، امری واجب در مبادله کالاها

و أوفوا الکیل و المیزان

<کیل> به معنای پیمانه کردن و نیز به چیزی که با آن کیل می کنند (پیمانه) گفته می شود و در اینجا مراد معنای دوم است. ایفاء (مصدر اوفوا) به معنای اکمال و اتمام است. اتمام و اکمال پیمانه به این است که پیمانه مورد استفاده تا حد معمول آن پر شود و ایفاء و اکمال ترازو به این است که کالای توزین شده مطابق با وزنه های ترازو بوده و کمتر از آن نباشد.

7 - در مبادله کالا باید از پیمانه و ترازو و وزنه های صحیح استفاده کرد.

ص: 54

و أوفوا الکیل و المیزان بالقسط

<میزان> به ترازو و نیز وزنه های آن گفته می شود. <بالقسط> هم می تواند برای <أوفوا> باشد، که در این صورت قیدی توضیحی و برای تأکید است، و هم می تواند قید برای کیل و میزان باشد. یعنی پیمانه، ترازو و وزنه ها باید متعادل بوده، پیمانه کوچکتر از حد متعارف نباشد و ترازو خراب نبوده و وزنه ها کاستی نداشته باشد.

34- ناپسندی معامله لقیط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 19 - 12

12- خرید و فروش لقیط ( انسان یافت شده ) امری ناروا و غیرقانونی در عصر یعقوب

و أسرّوه بض-عه

35- نقش معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 9 - 5

5 - مبادلات اقتصادی ، از لغزش گاه های مهم و زمینه ساز ابتلای انسان به بی عدالتی

ألاّتطغوا فی المیزان . و أقیموا الوزن بالقسط و لاتخسروا المیزان

تذکرهای مکرر خداوند، می نمایاند که آدمی از این ناحیه در معرض لغزش جدی است.

معامله ربوی

36- {معامله ربوی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 3،6

3 - سیر تصاعدی اصل سرمایه ، در معاملات ربوی *

لا تأکلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفه

از آنجا که رباخواری قطعاً حرام است، بنابراین قید <اضعافاً مضاعفه> اشاره به وضعیتی است که سرمایه های ربوی به خود می گیرد; و آن، سیر تصاعدی و مضاعف شدن همیشگی آن است.

6 - خطر رواج رباخواری ( درآمد ها و معاملات غیر مشروع ) در دوران پس از جنگ *

یا ایّها الذین امنوا لا تأکلوا الرّبوآ

تذکّر به حکم ربا پس از بیان جنگ بدر و احد می تواند اشاره به این حقیقت باشد که معمولاً جوامع بشری پس از دوران جنگ به

ص: 55

درآمدهای غیر مشروع، خصوصاً رباخواری، می پردازند.

37- معامله ربوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 275 - 9،10

9 - حکم به حلیّت بیع ( معاملات غیر ربوی ) و حُرمَت ربا ( معاملات ربوی ) ، از جانب خداوند

و احلّ اللّه البیع و حرّم الرّبوا

10 - حلیت سود ربوی برای رباخواران ، قبل از رسیدن حکم تحریم ربا به آنان

فمن جاءه موعظه من ربّه فانتهی فله ما سلف

<فله ما اخذ و اکل من الرّبوا قبل النّهی. >

معاملات

38- عوامل تضمین معاملات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 6

6 - نقش مؤثر ایمان به خدا و روز جزا در تضمین قرارداد ها و سلامت روابط اقتصادی و اجتماعی جامعه

و اللّه علی ما نقول وکیل

مفسران بر این باورند که گواه گرفتن خداوند از سوی موسی(ع) در قرارداد خود با شعیب(ع) برای تأکید بیشتر بر این میثاق و تضمین عمل به آن بود.

39- نظارت خدا در معاملات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 28 - 5

5 - ایمان راستین به خداوند ، مقتضی ناظر دانستن او بر معاملات و عقد قراردادها

و اللّه علی ما نقول وکیل

ص: 56

5- معاهده

1- آثار تخلف از معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 5،6

5 - کمترین کوتاهیِ معاهدین در عمل به مواد و شرایط پیمان عدم تعرض ، نقض پیمان است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً

6 - تهدید مشرکان معاهد صدر اسلام به لغو پیمان عدم تعرض مسلمانان با آنان در صورت مشاهده کمترین کوتاهی در عمل به مواد آن و مشاهده هر گونه کمک به دشمنان اسلام

ثم لم ینقصوکم شیئاً و لم یظهروا علیکم أحداً

2- آثار فسخ معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 1

1 - وجود ناخرسندی میان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و تردید و دودلی آنان در پیکار با مشرکان پیمان شکن

کیف و إن یظهروا علیکم

کلمه <کیف> - که برای استفهام انکاری است - مفید برداشت فوق است.

ص: 57

3- آثار فسخ معاهده با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 1،4

1 - هلال ماه صفر سال دهم هجرت ، آغاز اجرای فرمان کشتن و منع عبور و مرور مشرکان و سلب آزادی سیر و سیاحت از آنان

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین

توصیف <الأشهر> به <الحرم> حاکی از این است که: منظور از <أربعه أشهر> در آیه دوّم (فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر) ماههای حرام سال ; یعنی، رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم است. بر این مبنا <ال> در <الأشهر> برای عهد حضوری می باشد ; یعنی هنگامی که این سه ماه حرام - که اکنون با اعلام پیام برائت در روز حج اکبر مصادف شده است - پایان یافت، مشرکان را بکشید. گفتنی است که پایان آن سه ماه، مساوی با آغاز ماه صفر سال دهم هجرت بود.

4 - دستور به کارگیری تمام شیوه های ممکن ( به ترتیب : کشتن ، اسیر گرفتن ، محاصره و کمین زدن ) برای ایجاد فشار بر مشرکان صدر اسلام

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم و اقعدوا

4- آثار معاهده عدم تعرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 3،4

3 - دستور خداوند مبنی بر منع تعرض مسلمانان به مشرکان پیمان شکنِ صدر اسلام ، در مدت مهلت چهار ماهه

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

مهلت دادن به مشرکان و مجاز دانستن رفت و آمدشان در هر جای زمین در حقیقت دستوری است به مسلمانان که نباید در مدت مقرر متعرض آنان شوند.

4 - اعطای آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت به مشرکان صدر اسلام ، در ظرف مهلت چهار ماهه

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

<سَیْح> و <سیاحت> (مصدر سیحوا) به معنای سیر کردن است و امر در <سیحوا> به معنای اباحه و اعطای آزادی سیر و سیاحت می باشد.

5- آثار نقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 1

1 - ابطال اعتبار پیمان های صلح مسلمانان صدر اسلام از سوی خدا و پیامبر ( ص ) در پی نقض آن توسط مشرکان معاهد

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم من المشرکین

<برائت> به معنای جدا شدن و فاصله گرفتن است. متعلق <برائت> - به قرینه <الذین عاهدتم> - پیمانهای منعقد شده میان

ص: 58

مسلمانان صدر اسلام و مشرکان است. اعلام جدا شدن و فاصله گرفتن از عهد و پیمان کنایه از الغا و بی اعتبار نمودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 12

12 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض ، در صورت نقض شدن آن از سوی معاهدان جایز است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً . .. فأتموا إلیهم عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 2،3

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض در صورت نقض آن از سوی معاهدان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد

3 - وجود ناخرسندی میان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پیمان عدم تعرض از سوی خدا و پیامبر ( ص ) و تردید و دودلی آنان در پیکار با مشرکان

کیف یکون للمشرکین عهد عنداللّه و عند رسوله

کلمه <کیف> در <کیف یکون للمشرکین عهد> - که برای استفهام انکاری است - مفید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 6،8

6 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان کافر ، در صورت شکسته شدن پیمان از سوی آنان ، بلامانع است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم . .. فقتلوا

8 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پیکار با سران و پیشوایان شرک و کفر ، در صورت نقض پیمان صلح از سوی آنان ، فراخواند .

و إن نکثوا أیمنهم . .. فقتلوا أئمه الکفر

6- آثار وفای به معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 8

8 - وفاداری به پیمان ، مادامی که طرف معاهده بر آن پایبند است ، واجب است .

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام فما استقموا لکم فاستقیموا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 5

5 - پایبندی بر پیمان ، مادامی که طرف معاهده به آن وفادار بماند ، لازم است .

ص: 59

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

7- احکام معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 37

37 - اعتبار حقوقی قرارداد ثبت شده

و لا تسئموا اَن تکتبوه . .. ذلکم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهاده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 2،7

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض ، در صورت نقض آن از سوی طرف معاهده ، بلا مانع است .

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

7 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 2،4،11،12

2 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

4 - وارد شدن هر ضربه ای به جان یا مال مسلمانان از سوی طرف معاهده ، نقض پیمان شمرده شده و لغو آن را مجاز می کند .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً

11 - وفاداری به پیمان عدم تعرض ، مادامی که طرف معاهده بر آن پایبند باشد ، لازم است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً . .. فأتموا إلیهم عهدهم

12 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض ، در صورت نقض شدن آن از سوی معاهدان جایز است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً . .. فأتموا إلیهم عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 2،10

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض در صورت نقض آن از سوی معاهدان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد

10 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد . .. إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

ص: 60

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 10

10 - وفاداری و التزام به عهد و پیمان ، واجب است .

و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 10 - 5

5 - وفاداری و التزام به عهد و پیمان ، واجب است .

لایرقبون فی مؤمن إلّاً و لاذمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 4،5،6،10

4 - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان ، جایز است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

5 - پایبندی بر پیمان ، مادامی که طرف معاهده به آن وفادار بماند ، لازم است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

6 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان کافر ، در صورت شکسته شدن پیمان از سوی آنان ، بلامانع است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم . .. فقتلوا

10 - طعن و توهین به اسلام از سوی کفار معاهد ، لغو اعتبار پیمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز می کند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقتلوا

8- اعلام فسخ معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 4

4 - اعلام الغای اعتبار پیمان صلح به طرف معاهده لازم است .

براءه . .. إلی الذین عهدتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 2

2 - دستور خداوند مبنی بر ابلاغ لغو پیمانِ عدم تعرض مسلمانان با مشرکان پیمان شکن به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسو

برداشت فوق بر این اساس است که <برائت> در <أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله> کنایه از الغای پیمان صلح و عدم تعرض باشد. گفتنی است که جمله <أذان من اللّه و رسوله ... > جمله خبری است در مقام انشا و دستور ; یعنی باید الغای پیمان عدم

ص: 61

تعرض در روز <حج اکبر> به عموم مردم حاضر در مراسم حج، ابلاغ گردد.

9- اعلام فسخ معاهده با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 3

3 - دستور خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر ابلاغ الغای پیمان عدم تعرض ، به مشرکان معاهد

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

10- انحراف ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 18

18 - پیمان شکنان ، مردمانی فاسق و منحرف از مسیر حق

لایرقبوا فیکم . .. ذمه ... و أکثرهم فسقون

11- اهمیت وفای به معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 9

9 - توصیه مسلمانان صدر اسلام به ادامه پایبندی بر پیمان عدم تعرض خود با مشرکان وفادار ، تا پایان یافتن مدت پیمان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 11

11 - وفاداری به پیمان ، نشانه تقواپیشگی است .

فما استقموا لکم فاستقیموا لهم إن اللّه یحب المتقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 12

12 - پیکار با سران شرک و کفر ، به منظور وادار کردن آنان به رعایت عهد و پیمان و بازداشتن ایشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

ص: 62

و إن نکثوا أیمنهم . .. فقتلوا أئمه الکفر ... لعلهم ینتهون

12- بی اعتباری معاهده کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 3

3 - غیر قابل اعتماد بودن کافران و مشرکان ، در پیمان و پیوند دوستی با مسلمانان

کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه

<إلّ> در لغت به معنای عهد، قسم و قرابت (خویشاوندی) آمده است (قاموس المحیط) ولی در این آیه - به قرینه آمدن واژه <ذمه> که به معنای عهد است - معنای قرابت و خویشاوندی مقصود است.

13- بی اعتباری معاهده مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 3،7

3 - غیر قابل اعتماد بودن کافران و مشرکان ، در پیمان و پیوند دوستی با مسلمانان

کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه

<إلّ> در لغت به معنای عهد، قسم و قرابت (خویشاوندی) آمده است (قاموس المحیط) ولی در این آیه - به قرینه آمدن واژه <ذمه> که به معنای عهد است - معنای قرابت و خویشاوندی مقصود است.

7 - شرک پیشگان صدر اسلام در صورت پیروزی بر مسلمانان ، از زیر پا گذاشتن حقوق خویشاوندی و شکستن پیمان ، باکی نداشتند .

و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه

14- تجاوزگری ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 10 - 9

9 - پیمان شکنان ، مردمانی تجاوزپیشه اند .

لایرقبون فی مؤمن إلّاً و لاذمه و أولئک هم المعتدون

ص: 63

15- تذکر به مشرکان ناقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 15 - 3

3 - تذکر خداوند به باز بودن راه بازگشت به اسلام ، برای مشرکان پیمان شکن

ألا تقتلون قوماً نکثوا أیمنهم . .. و یتوب اللّه علی من یشاء

16- جنگ با ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 1

1 - تشویق و تشجیع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشرکان پیمان شکن و توطئه گر علیه پیامبر ( ص )

ألا تقتلون قوماً نکثوا أیمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 15 - 7

7 - جنگ با دشمنان پیمان شکن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستوری برخاسته از علم و حکمت خداوند

قتلوهم . .. و یتوب اللّه علی من یشاء و اللّه علیم حکیم

17- جواز معاهده با غیر مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 4

4 - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان ، جایز است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

18- دشمنان ناقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 2،6

2 - لزوم دادن فرصت مناسب به دشمنان پیمان شکن ، برای توبه و بازگشت به دامن اسلام ، پیش از جنگ با آنان

براءه من اللّه و رسوله . .. فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

6 - در ماه های حرام ، سلب امنیت از دشمن پیمان شکن ، ممنوع است . *

ص: 64

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

تفریع <فسیحوا فی الأرض> بر <براءه من اللّه و رسوله> با حرف <فاء>، می تواند اشاره به این نکته باشد که: تعرض به دشمن در چهار ماه از سال، ممنوع است و خداوند بر اساس همین قانون، مشرکان را در این چهار ماه آزاد می گذارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 14 - 1

1 - ضرورت نبرد با دشمن پیمان شکن و جنگ طلب

ألا تقتلون قوماً نکثوا أیمنهم . .. قتلوهم

ضمیر <هم> در <قاتلوهم> به شرک پیشگان پیمان شکن و آغازگر جنگ در آیه پیش (قوماً نکثوا أیمانهم . .. و هم بدءوکم أوّل مرّه) برمی گردد.

19- شرایط فسخ معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 2

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض در صورت نقض آن از سوی معاهدان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 6

6 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان کافر ، در صورت شکسته شدن پیمان از سوی آنان ، بلامانع است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم . .. فقتلوا

20- شرایط معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 8،13

8 - کناره گیری از برخورد ، تقاضای صلح و دست کشیدن از هر گونه تعرض به مسلمانان ، از شرایط لازم برای لزوم پذیرش قرارداد ترک تعرض

فان لم یعتزلوکم . .. و یکفّوا ایدیهم

13 - امضای قرارداد عدم تعرض با دشمنان دین ، تنها در صورتی جایز است که از سوی مخالفان پیشنهاد شود . *

و یلقوا الیکم السّلم

ص: 65

21- شرایط وفای به معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 11

11 - وفاداری به پیمان عدم تعرض ، مادامی که طرف معاهده بر آن پایبند باشد ، لازم است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً . .. فأتموا إلیهم عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 8،9

8 - وفاداری به پیمان ، مادامی که طرف معاهده بر آن پایبند است ، واجب است .

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام فما استقموا لکم فاستقیموا لهم

9 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به ادامه پایبندی بر پیمان عدم تعرض خود با مشرکان ، مادامی که آنان بر پیمان خود پایبند بمانند ، توصیه فرمود .

فما استقموا لکم فاستقیموا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 5

5 - پایبندی بر پیمان ، مادامی که طرف معاهده به آن وفادار بماند ، لازم است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

22- عوامل فسخ معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 2

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض ، در صورت نقض آن از سوی طرف معاهده ، بلا مانع است .

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 4،6

4 - وارد شدن هر ضربه ای به جان یا مال مسلمانان از سوی طرف معاهده ، نقض پیمان شمرده شده و لغو آن را مجاز می کند .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً

6 - تهدید مشرکان معاهد صدر اسلام به لغو پیمان عدم تعرض مسلمانان با آنان در صورت مشاهده کمترین کوتاهی در عمل به مواد آن و مشاهده هر گونه کمک به دشمنان اسلام

ص: 66

ثم لم ینقصوکم شیئاً و لم یظهروا علیکم أحداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 2

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض در صورت نقض آن از سوی معاهدان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 10

10 - طعن و توهین به اسلام از سوی کفار معاهد ، لغو اعتبار پیمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز می کند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقتلوا

23- عوامل فسخ معاهده با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 1

1 - ابطال اعتبار پیمان های صلح مسلمانان صدر اسلام از سوی خدا و پیامبر ( ص ) در پی نقض آن توسط مشرکان معاهد

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم من المشرکین

<برائت> به معنای جدا شدن و فاصله گرفتن است. متعلق <برائت> - به قرینه <الذین عاهدتم> - پیمانهای منعقد شده میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان است. اعلام جدا شدن و فاصله گرفتن از عهد و پیمان کنایه از الغا و بی اعتبار نمودن آن است.

24- عوامل نقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 10 - 8

8 - شکستن پیمان و عدم التزام به آن ، برخاسته از روح تجاوزپیشگی است .

لایرقبون فی مؤمن إلّاً و لاذمه و أولئک هم المعتدون

25- فسخ معاهده با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 2

ص: 67

2 - دستور خداوند مبنی بر ابلاغ لغو پیمانِ عدم تعرض مسلمانان با مشرکان پیمان شکن به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسو

برداشت فوق بر این اساس است که <برائت> در <أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله> کنایه از الغای پیمان صلح و عدم تعرض باشد. گفتنی است که جمله <أذان من اللّه و رسوله ... > جمله خبری است در مقام انشا و دستور ; یعنی باید الغای پیمان عدم تعرض در روز <حج اکبر> به عموم مردم حاضر در مراسم حج، ابلاغ گردد.

26- فسخ معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 4،5

4 - اعلام الغای اعتبار پیمان صلح به طرف معاهده لازم است .

براءه . .. إلی الذین عهدتم

5 - لغو اعتبار پیمان های صلح و عدم تعرض ، از اختیارات رهبر جامعه اسلامی است .

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

27- فسخ معاهده عدم تعرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 2،5

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض ، در صورت نقض آن از سوی طرف معاهده ، بلا مانع است .

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

5 - لغو اعتبار پیمان های صلح و عدم تعرض ، از اختیارات رهبر جامعه اسلامی است .

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 1

1 - اعطای چهار ماه مهلت به مشرکان پیمان شکنِ صدر اسلام ، در پی ابطال پیمان عدم تعرض مسلمانان با آنان

براءه من اللّه و رسوله . .. فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 4

4 - ابطال اعتبار پیمان عدم تعرض مسلمانان ، از اختیارات رهبر جامعه اسلامی است .

کیف یکون للمشرکین عهد عنداللّه و عند رسوله

ص: 68

28- فسق ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 18

18 - پیمان شکنان ، مردمانی فاسق و منحرف از مسیر حق

لایرقبوا فیکم . .. ذمه ... و أکثرهم فسقون

29- کافران ناقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 6

6 - دشمنان اسلام و کافران حق ستیز در صورت تسلط بر مسلمانان هرگز بر پیمان و پیوند دوستی و خویشاوندی پایبند نخواهند بود .

کیف و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه

30- مشرکان ناقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 8

8 - نقض شدن پیمان عدم تعرض ، از سوی اکثریت مشرکان صدر اسلام

الذین عهدتم من المشرکین

مقصود از <الذین عاهدتم> - به دلیل آیات 4 و 7 - مشرکان معاهدی هستند که ملتزم به رعایت پیمانهای صلح نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 2 - 1،3،5،9،12

1 - اعطای چهار ماه مهلت به مشرکان پیمان شکنِ صدر اسلام ، در پی ابطال پیمان عدم تعرض مسلمانان با آنان

براءه من اللّه و رسوله . .. فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

3 - دستور خداوند مبنی بر منع تعرض مسلمانان به مشرکان پیمان شکنِ صدر اسلام ، در مدت مهلت چهار ماهه

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

مهلت دادن به مشرکان و مجاز دانستن رفت و آمدشان در هر جای زمین در حقیقت دستوری است به مسلمانان که نباید در مدت مقرر متعرض آنان شوند.

ص: 69

5 - اعطای آزادی سیر و سیاحت به مشرکان پیمان شکن ، در چهار ماه حرام از سال ( ذیقعده ، ذیحجه ، محرم و رجب )

فسیحوا فی الارض أربعه أشهر

توصیف <أربعه أشهر> به <الاشهر الحرم> (در آیه 5) می تواند قرینه باشد بر این که: مراد از <أربعه أشهر> همان چهار ماه حرام معروف (ذیقعده، ذیحجه، محرم و رجب) است ; یعنی با الغای اعتبار پیمان صلح و برداشته شدن امان از مشرکان، آنان تنها در ماههای حرام، آزادی رفت و آمد و سیر و سیاحت خواهند داشت.

9 - تهدید خداوند به مشرکان پیمان شکن صدر اسلام ، به شکست خفت بار و خوارکننده در صورت تسلیم نشدن و پای فشردن بر شرک و کفر

و اعلموا أنکم غیر معجزی اللّه و أن اللّه مخزی الکفرین

<اخزاء> (مصدر مخزی) به معنای خوار و خفیف کردن است. به کارگیری اسم فاعل به جای فعل در جمله <و أن اللّه مخزی الکافرین> بیانگر سنت قطعی خداوند درباره شکست کفر و کفرپیشگان بوده و تهدیدی برای مشرکان پیمان شکن می باشد.

12 - نوید خدا به مسلمانان صدر اسلام به امداد های غیبی و شکست ذلت بار شرک پیشگان پیمان شکن

و اعلموا . .. أن اللّه مخزی الکفرین

تهدید مشرکان پیمان شکن صدر اسلام به شکست و خواری در واقع نویدی بود به مسلمانان به اینکه در صورت شروع جنگ، خداوند آنان را با امدادهای غیبی خود کمک فرموده و پیروز خواهد کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 2،7

2 - دستور خداوند مبنی بر ابلاغ لغو پیمانِ عدم تعرض مسلمانان با مشرکان پیمان شکن به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسو

برداشت فوق بر این اساس است که <برائت> در <أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله> کنایه از الغای پیمان صلح و عدم تعرض باشد. گفتنی است که جمله <أذان من اللّه و رسوله ... > جمله خبری است در مقام انشا و دستور ; یعنی باید الغای پیمان عدم تعرض در روز <حج اکبر> به عموم مردم حاضر در مراسم حج، ابلاغ گردد.

7 - توصیه و تشویق الهی به عموم مشرکان عهدشکن ، مبنی بر توبه و بازگشت به اسلام در ظرف چهار ماه مهلت داده شده به آنان

فسیحوا فی الأرض أربعه أشهر . .. و أذن من اللّه ... فإن تبتم فهو خیر لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 6 - 8

8 - اماکن سکونت ( شهر ها ، روستا ها و . . . ) مشرکان پیمان شکن صدر اسلام تنها مراکز امن اعلام شده از سوی خدا برای آنان

فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم . .. ثم أبلغه مأمنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 1

1 - نقض شدن پیمان عدم تعرض از سوی اکثریت مشرکان صدر اسلام

کیف یکون للمشرکین عهد

مراد از مشرکان در جمله <کیف یکون للمشرکین عهد> - به قرینه <إلا الذین عاهدتم عند المسجد الحرام> - مشرکان معاهدی

ص: 70

هستند که بر پیمان خود با مسلمانان پایبند نماندند. ذیل آیه بعد (و أکثرهم فاسقون) بیانگر نقض پیمان از سوی اکثریت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 15

15 - اکثریت مشرکان صدر اسلام بر پیمان عدم تعرض خود با مسلمانان پایبند نمانده و آن را نقض کردند .

و أکثرهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 10 - 2،12

2 - مشرکان صدر اسلام در رابطه با هیچ مؤمنی به عهد و پیمانی پایبند نبودند .

لایرقبون فی مؤمن إلّاً و لاذمه

<ذمه> به معنای عهد و پیمان است. قابل ذکر است که کلمه <مؤمن> و <ذمه> هر دو نکره در سیاق نفی بوده و مفید عموم می باشند.

12 - جنگ مسلمانان با مشرکان پیمان شکن صدر اسلام ، جنگ دفاعی بود نه ابتدایی .

و أولئک هم المعتدون

از این آیه شریفه و آیات پیش استفاده می شود که: خداوند به منظور دفاع از حقوق مسلمانان و کوتاه شدن دست دشمن از تجاوز به حقوق ایشان، معاهده صلح با مشرکان را لغو و مسلمانان را به جنگ و نبرد با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 3

3 - شرک پیشگان صدر اسلام ، مردمانی سست عهد و پیمان شکن بودند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم . .. إنهم لا أیمن لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 4

4 - نقض پیمان تعرض از سوی مشرکان معاهدِ صدر اسلام

ألا تقتلون قوماً نکثوا أیمنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 14 - 8

8 - مرگ و ذلت مشرکان پیمان شکن صدر اسلام و پیروزی سپاه اسلام ، شفابخش سینه دردمند مؤمنان آسیب دیده از تجاوز

یعذبهم اللّه بأیدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قوم مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 71

7 - توبه - 9 - 15 - 1

1 - دل های مؤمنان صدر اسلام نسبت به مشرکان پیمان شکن ، آکنده از خشم بود .

ألا تقتلون قوماً نکثوا أیمنهم . .. و یشف صدور قوم مؤمنین. و یذهب غیظ قلوبهم

31- مشرکان وفادار به معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 7

7 - عموم مشرکانی که در کنار مسجدالحرام با مسلمانان پیمان عدم تعرض بسته بودند ، بر پیمان خویش پایبند نماندند .

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

32- معاهده با اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 3

3 - ترک تعرض به مسلمانان از سوی طوایفی از اعراب در مقابل عدم تعرض مسلمانان به آن طایفه ، موضوع قرارداد پیشنهادی نمایندگان آن طایفه .

ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم

33- معاهده با اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 5،6،7

5 - رهایی اهل کتاب ( یهود ) از ذلت ، در گرو گرایش آنان به اسلام و یا بستن پیمان نامه ای با جامعه اسلامی ( پذیرش حاکمیت جامعه اسلامی و شرایط ذمّه )

ضُربت علیهم الذّلّه . .. الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

بنابر اینکه <حبل من الناس>، رابطه و تعهّد با جامعه اسلامی باشد; به قرینه اینکه در سیاق <حبل من اللّه> قرار گرفته است.

6 - مسلمانان موظّف به رعایت حقوق اهل کتاب ( احترام به حقوق آنان ) ، در صورت گرایش آنان به اسلام و یا پذیرش عهدنامه با جامعه اسلامی

ضُربت علیهم الذّلّه أین ما ثقفوا الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

بنابر اینکه <ضربت> در مقام تشریع باشد و <الّا>، دو مورد را استثنا کند: گرایش به اسلام; و پذیرش پیمان نامه با مسلمین.

7 - لزوم پایبندی مسلمانان ، به قرارداد های جامعه اسلامی با دیگر جوامع

ص: 72

ضُربت علیهم الذّلّه . .. الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

<و حبل من الناس>، در برداشت فوق به معنای قرارداد مسلمین با اهل کتاب است و آیه فوق بیانگر این است که در صورت قرارداد، نباید متعرض آنها شد.

34- معاهده با بنی نضیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 11 - 10

10 - اطمینان بخشی خداوند به مؤمنان ، در وفا نکردن منافقان به پیمان خویش باکافران ( یهود بنی نضیر )

و اللّه یشهد إنّهم لک-ذبون

35- معاهده با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 5،8،12،13

5 - ضرورت پذیرش پیمان عدم تعرض با مخالفان ، علی رغم روحیه ستیزه جویی و پیمان شکنی آنان

ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم کلّما ردّوا الی الفتنه ارکسوا فی

8 - کناره گیری از برخورد ، تقاضای صلح و دست کشیدن از هر گونه تعرض به مسلمانان ، از شرایط لازم برای لزوم پذیرش قرارداد ترک تعرض

فان لم یعتزلوکم . .. و یکفّوا ایدیهم

12 - پذیرش قرارداد ترک تعرض عنوان شده از سوی دشمنان ، فرمان خداوند به مسلمانان

ستجدون اخرین . .. و اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً

13 - امضای قرارداد عدم تعرض با دشمنان دین ، تنها در صورتی جایز است که از سوی مخالفان پیشنهاد شود . *

و یلقوا الیکم السّلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 58 - 2

2 - لزوم مطلع ساختن دشمن از بی اعتباری عهدنامه آنان ، پس از الغا و بی اعتبار دانستن آن

و إما تخافن من قوم خیانه فانبذ إلیهم علی سواء

<سواء> به معنای مساوی و برابر بودن است. <علی سواء> حال برای ضمیر در <فانبذ> و ضمیر در <إلیهم> است ; یعنی در حالی که تو و آنان در این امر مساوی هستید. و مراد از مساوی بودن، چنانچه مفسران گفته اند، تساوی در آگاهی به لغو پیمان نامه است. افکندن عهدنامه به طرف آنان (فانبذ إلیهم) این معنا را تأیید می کند.

ص: 73

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 14

14 - تقوا ، بازدارنده آدمی از شکستن پیمان است ، هر چند طرف های پیمان ، دشمنانی حق ستیز باشند .

إلا الذین عهدتم من المشرکین . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم إنّ اللّه یحب المت

36- معاهده با غیر مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 7

7 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 2

2 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 10

10 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد . .. إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

37- معاهده با غیر مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 4

4 - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان ، جایز است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

38- معاهده با کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 74

6 - انفال - 8 - 72 - 14،15،16،17،18

14 - کافرانی که با مسلمانان پیمان عدم تعرض دارند ، هر چند به انگیزه مبارزه با اسلام به غیر مهاجران هجوم برند ، مهاجران و انصار موظف به یاری آنان نیستند .

فعلیکم النصر إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

مراد از میثاق به قرینه مقام، پیمان عدم تعرض و متارکه جنگ است.

15 - مسلمانان نباید حتی به خاطر دفاع از مؤمنانی که مورد هجوم کافران قرار گرفتند پیمان خویش را با آن کافران نادیده انگارند و آن را نقض کنند .

فعلیکم النصر إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

16 - مسلمانان عصر بعثت با گروههایی از کافران پیمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند .

إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

17 - اهمیت ویژه پایبندی به پیمان ، حتی در صورت کافر بودن طرف مقابل

فعلیکم النصر إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

هر چند مراد از <میثق> در آیه شریفه پیمان متارکه جنگ است، ولی روشن است که پیمان متارکه جنگ خصوصیتی ندارد. بنابراین می توان آیه شریفه را در همه پیمانهای مجاز، ساری و جاری دانست.

18 - پیمان بستن با کافران ( پیمان عدم تعرض و . . . ) امری جایز و پایبندی به آن واجب است .

إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 14

14 - انعقاد هرگونه پیمان ( سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی ) ، که موجب سلطه کافران گردد ، نامشروع و باطل است .

و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 58 - 3

3 - تصمیم بر الغا و اعلان بی اعتباری معاهدات امضا شده با کافران ، در اختیار پیامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامی است .

فانبذ إلیهم علی سواء

39- معاهده با مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 120 - 6

6 - توافق های سطحی با یهود و نصارا ، در گرایش آنان به اسلام مؤثر نیست .

و لن ترضی عنک الیهود و لاالنصری حتی تتبع ملتهم

ص: 75

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 7

7 - ناتوانی مسلمانان سست ایمان بر پایبندی به تعهد خویش با یهود و نصارا

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

40- معاهده با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 6

6 - وجود پیمان های صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

الذین عهدتم من المشرکین

مقصود از <معاهده> در <عاهدتم> - به قرینه آیه 4 - معاهده صلح و عدم تعرض است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 2

2 - دستور خداوند مبنی بر ابلاغ لغو پیمانِ عدم تعرض مسلمانان با مشرکان پیمان شکن به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسو

برداشت فوق بر این اساس است که <برائت> در <أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله> کنایه از الغای پیمان صلح و عدم تعرض باشد. گفتنی است که جمله <أذان من اللّه و رسوله ... > جمله خبری است در مقام انشا و دستور ; یعنی باید الغای پیمان عدم تعرض در روز <حج اکبر> به عموم مردم حاضر در مراسم حج، ابلاغ گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 8،9،10

8 - کمک و پشتیبانی طرف معاهده به دشمنان ، علیه مسلمانان ، نقض پیمان عدم تعرض است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین . .. و لم یظهروا علیکم أحداً

9 - توصیه مسلمانان صدر اسلام به ادامه پایبندی بر پیمان عدم تعرض خود با مشرکان وفادار ، تا پایان یافتن مدت پیمان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

10 - محترم شمرده شدن پیمان عدم تعرض مسلمانان صدر اسلام با دسته ای از مشرکان ، به خاطر پایبند ماندنشان بر آن و نقض نشدن پیمان از سوی آنان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 5،6،9

5 - انعقاد پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان در کنار مسجدالحرام

ص: 76

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

6 - وجود پیمان های صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

9 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به ادامه پایبندی بر پیمان عدم تعرض خود با مشرکان ، مادامی که آنان بر پیمان خود پایبند بمانند ، توصیه فرمود .

فما استقموا لکم فاستقیموا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 1،2

1 - انعقاد پیمان صلح ، میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان عصر بعثت

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

2 - شرک پیشگان عصر بعثت ، بر پیمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 3

3 - وجود پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

قوماً نکثوا أیمنهم

41- معاهده با مشرکان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 1

1 - وجود پیمان های عدم تعرض میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلاّ الذین عهدتم من المشرکین

42- معاهده با یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 120 - 6

6 - توافق های سطحی با یهود و نصارا ، در گرایش آنان به اسلام مؤثر نیست .

و لن ترضی عنک الیهود و لاالنصری حتی تتبع ملتهم

ص: 77

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 7

7 - ناتوانی مسلمانان سست ایمان بر پایبندی به تعهد خویش با یهود و نصارا

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

43- معاهده بر ارث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 33 - 6،9،10

6 - پیمان بر توارث ، از موجبات ارث

و لکلّ جعلنا موالی . .. و الذین عقدت ایمانکم

عقد یمین به معنای پیمان بستن است و چون بحث آیه درباره ارث است، این پیمان درباره میراث خواهد بود; یعنی پیمان بر ارث. گفتنی است که در برداشت فوق، <الذین> عطف بر <الوالدان> شده است.

9 - وجوب پرداخت حقوق کسانی که با آنها پیمان های مالی بسته شده است .

و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم

در برداشت فوق، <الذین> مبتدا گرفته شده و جمله <فاتوهم نصیبهم> خبر آن ; در نتیجه، <الذین . .. > از زمره وارثان نخواهد بود.

10 - وارث باید حقوقی را که به واسطه عقد و پیمان بر مال میّت است ، پرداخت کند .

و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم

چنانچه جمله <و الذین . .. > مستأنفه باشد، مراد از <الذین>، وارثان نخواهند بود ; بلکه کسانی هستند که با میت پیمان مالی بسته اند. البتّه مخاطبان به پرداخت حقوق آنان، همان ورثه می باشد.

44- معاهده جایز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 7

7 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 2

2 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

ص: 78

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 10

10 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد . .. إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

45- معاهده در ازدواج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 24 - 25

25 - جواز هر نوع قراردادی بین زن و شوهر ، پس از ازدواج ، به شرط رضایت طرفین

و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضه

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: ما تراضوا به من بعد النکاح فهو جایز . .. .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 456، ح 2 ; نورالثقلین، ج 1، ص 467، ح 173 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 360، ح 6.

46- معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 5

5 - انعقاد پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان در کنار مسجدالحرام

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 1،2،4،8،10

1 - انعقاد پیمان صلح ، میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان عصر بعثت

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

2 - شرک پیشگان عصر بعثت ، بر پیمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

4 - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان ، جایز است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

8 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پیکار با سران و پیشوایان شرک و کفر ، در صورت نقض پیمان صلح از سوی آنان ، فراخواند .

و إن نکثوا أیمنهم . .. فقتلوا أئمه الکفر

ص: 79

10 - طعن و توهین به اسلام از سوی کفار معاهد ، لغو اعتبار پیمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز می کند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقتلوا

47- معاهده صلح در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 6

6 - وجود پیمان های صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 3

3 - وجود پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

قوماً نکثوا أیمنهم

48- معاهده عدم تعرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 5،8،10،12،13

5 - ضرورت پذیرش پیمان عدم تعرض با مخالفان ، علی رغم روحیه ستیزه جویی و پیمان شکنی آنان

ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم کلّما ردّوا الی الفتنه ارکسوا فی

8 - کناره گیری از برخورد ، تقاضای صلح و دست کشیدن از هر گونه تعرض به مسلمانان ، از شرایط لازم برای لزوم پذیرش قرارداد ترک تعرض

فان لم یعتزلوکم . .. و یکفّوا ایدیهم

10 - ضرورت تعقیب و کشتن کسانی که علی رغم امضای پیمان ترک تعرض ، بدان وفا نکنند .

فان لم یعتزلوکم . .. فخذوهم و اقتلوهم

12 - پذیرش قرارداد ترک تعرض عنوان شده از سوی دشمنان ، فرمان خداوند به مسلمانان

ستجدون اخرین . .. و اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً

13 - امضای قرارداد عدم تعرض با دشمنان دین ، تنها در صورتی جایز است که از سوی مخالفان پیشنهاد شود . *

و یلقوا الیکم السّلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 72 - 14،16،18

ص: 80

14 - کافرانی که با مسلمانان پیمان عدم تعرض دارند ، هر چند به انگیزه مبارزه با اسلام به غیر مهاجران هجوم برند ، مهاجران و انصار موظف به یاری آنان نیستند .

فعلیکم النصر إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

مراد از میثاق به قرینه مقام، پیمان عدم تعرض و متارکه جنگ است.

16 - مسلمانان عصر بعثت با گروههایی از کافران پیمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند .

إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

18 - پیمان بستن با کافران ( پیمان عدم تعرض و . . . ) امری جایز و پایبندی به آن واجب است .

إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 3،7،8

3 - دستور خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر ابلاغ الغای پیمان عدم تعرض ، به مشرکان معاهد

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

7 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

8 - نقض شدن پیمان عدم تعرض ، از سوی اکثریت مشرکان صدر اسلام

الذین عهدتم من المشرکین

مقصود از <الذین عاهدتم> - به دلیل آیات 4 و 7 - مشرکان معاهدی هستند که ملتزم به رعایت پیمانهای صلح نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 3 - 2

2 - دستور خداوند مبنی بر ابلاغ لغو پیمانِ عدم تعرض مسلمانان با مشرکان پیمان شکن به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلی الناس یوم الحج الأکبر أن اللّه بریء من المشرکین و رسو

برداشت فوق بر این اساس است که <برائت> در <أن اللّه بریء من المشرکین و رسوله> کنایه از الغای پیمان صلح و عدم تعرض باشد. گفتنی است که جمله <أذان من اللّه و رسوله ... > جمله خبری است در مقام انشا و دستور ; یعنی باید الغای پیمان عدم تعرض در روز <حج اکبر> به عموم مردم حاضر در مراسم حج، ابلاغ گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 1،2،5،6،8،9،10،11

1 - وجود پیمان های عدم تعرض میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلاّ الذین عهدتم من المشرکین

2 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

الذین عهدتم من المشرکین

5 - کمترین کوتاهیِ معاهدین در عمل به مواد و شرایط پیمان عدم تعرض ، نقض پیمان است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً

ص: 81

6 - تهدید مشرکان معاهد صدر اسلام به لغو پیمان عدم تعرض مسلمانان با آنان در صورت مشاهده کمترین کوتاهی در عمل به مواد آن و مشاهده هر گونه کمک به دشمنان اسلام

ثم لم ینقصوکم شیئاً و لم یظهروا علیکم أحداً

8 - کمک و پشتیبانی طرف معاهده به دشمنان ، علیه مسلمانان ، نقض پیمان عدم تعرض است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین . .. و لم یظهروا علیکم أحداً

9 - توصیه مسلمانان صدر اسلام به ادامه پایبندی بر پیمان عدم تعرض خود با مشرکان وفادار ، تا پایان یافتن مدت پیمان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

10 - محترم شمرده شدن پیمان عدم تعرض مسلمانان صدر اسلام با دسته ای از مشرکان ، به خاطر پایبند ماندنشان بر آن و نقض نشدن پیمان از سوی آنان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

11 - وفاداری به پیمان عدم تعرض ، مادامی که طرف معاهده بر آن پایبند باشد ، لازم است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً . .. فأتموا إلیهم عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 1،2،3،9،10

1 - نقض شدن پیمان عدم تعرض از سوی اکثریت مشرکان صدر اسلام

کیف یکون للمشرکین عهد

مراد از مشرکان در جمله <کیف یکون للمشرکین عهد> - به قرینه <إلا الذین عاهدتم عند المسجد الحرام> - مشرکان معاهدی هستند که بر پیمان خود با مسلمانان پایبند نماندند. ذیل آیه بعد (و أکثرهم فاسقون) بیانگر نقض پیمان از سوی اکثریت آنان است.

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض در صورت نقض آن از سوی معاهدان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد

3 - وجود ناخرسندی میان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پیمان عدم تعرض از سوی خدا و پیامبر ( ص ) و تردید و دودلی آنان در پیکار با مشرکان

کیف یکون للمشرکین عهد عنداللّه و عند رسوله

کلمه <کیف> در <کیف یکون للمشرکین عهد> - که برای استفهام انکاری است - مفید برداشت فوق است.

9 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به ادامه پایبندی بر پیمان عدم تعرض خود با مشرکان ، مادامی که آنان بر پیمان خود پایبند بمانند ، توصیه فرمود .

فما استقموا لکم فاستقیموا لهم

10 - بستن پیمان عدم تعرض با جوامع غیر مسلمان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد . .. إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 1

1 - وجود ناخرسندی میان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و تردید و دودلی آنان در پیکار با مشرکان

ص: 82

پیمان شکن

کیف و إن یظهروا علیکم

کلمه <کیف> - که برای استفهام انکاری است - مفید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 6

6 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان کافر ، در صورت شکسته شدن پیمان از سوی آنان ، بلامانع است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم . .. فقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 4

4 - نقض پیمان تعرض از سوی مشرکان معاهدِ صدر اسلام

ألا تقتلون قوماً نکثوا أیمنهم

49- معاهده مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 3

3 - ترک تعرض به مسلمانان از سوی طوایفی از اعراب در مقابل عدم تعرض مسلمانان به آن طایفه ، موضوع قرارداد پیشنهادی نمایندگان آن طایفه .

ستجدون اخرین یریدون ان یَامنوکم و یَامنوا قومهم

50- معاهده مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 72 - 16

16 - مسلمانان عصر بعثت با گروههایی از کافران پیمان عدم تعرض داشته و به آن وفادار بودند .

إلا علی قوم بینکم و بینهم میثق

51- معاهده مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 83

7 - توبه - 9 - 13 - 5

5 - شرک پیشگان صدر اسلام ، بر پیمان خود با مسلمانان سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

قوماً نکثوا أیمنهم

52- معاهده مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 26 - 4

4 - یهود بنی قریظه ، در غزوه احزاب ، همْ پیمان مشرکان مکه بودند و از آنان پشتیبانی می کردند .

و أنزل الذین ظ-هروهم من أهل الکت-ب

مراد از <الذین ظاهروا> یهود بنی قریظه، و مرجع ضمیر <هم>، مشرکانی اند که سردمداری احزاب متحد علیه مسلمانان مدینه را بر عهده داشتند.

53- معاهده همسری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 21 - 9،10،11،12،13

9 - بازپس گیری مهریّه زنان ، شکستن پیمان محکمی است که همسران با شوهران خویش بسته اند .

و کیف تأخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً

10 - برانگیختن وجدان انسانی از روش های قرآن برای ایجاد تعهد نسبت به رعایت پیمان های زناشویی

و کیف تأخذونه . .. و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً

11 - مهریّه ، حقی برای زن در قبال آمیزش و پیمان زناشویی

و کیف تأخذونه و قد افضی

جمله <و قد افضی>، که کنایه از آمیزش است، و جمله <اخذن منکم>، که دلالت بر عقد زناشویی می کند، بیانگر این است که زن در قبال آن دو، مالک مهریه است.

12 - عقد نکاح ، پیمان استواری که زن از مرد گرفته است .

و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً

امام باقر (ع) درباره میثاق در آیه فوق فرمود: <المیثاق>، الکلمه التی عقد بها النکاح . .. .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 560، ح 19 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 355، ح 8.

13 - زندگی پسندیده با همسر یا آزاد گذاردن وی با رفتار نیک ، پیمان برگرفته زن از مرد به هنگام ازدواج

و اخذن منکم میثاقا غلیظاً

از امام باقر(ع) درباره <میثاق> در آیه فوق چنین نقل شده است که: <المیثاق الغلیظ> هو العهد المأخوذ علی الزوج حاله العقد من امساک بالمعروف او تسریح باحسان.

ص: 84

_______________________________

مجمع البیان، ج 3، ص 42 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 356، ح 11.

54- معاهده یهود بنی قریظه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 26 - 4

4 - یهود بنی قریظه ، در غزوه احزاب ، همْ پیمان مشرکان مکه بودند و از آنان پشتیبانی می کردند .

و أنزل الذین ظ-هروهم من أهل الکت-ب

مراد از <الذین ظاهروا> یهود بنی قریظه، و مرجع ضمیر <هم>، مشرکانی اند که سردمداری احزاب متحد علیه مسلمانان مدینه را بر عهده داشتند.

55- معاهده یهود مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 11 - 10

10 - اطمینان بخشی خداوند به مؤمنان ، در وفا نکردن منافقان به پیمان خویش باکافران ( یهود بنی نضیر )

و اللّه یشهد إنّهم لک-ذبون

56- مکان معاهده مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 5

5 - انعقاد پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان در کنار مسجدالحرام

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

57- منشأ نقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 17

17 - پیمان شکنی ، کرداری برخاسته از روحیه فسق و حق گریزی است .

لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه . .. و أکثرهم فسقون

ص: 85

58- موارد جواز فسخ معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 4،12

4 - وارد شدن هر ضربه ای به جان یا مال مسلمانان از سوی طرف معاهده ، نقض پیمان شمرده شده و لغو آن را مجاز می کند .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً

12 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض ، در صورت نقض شدن آن از سوی معاهدان جایز است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً . .. فأتموا إلیهم عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 2

2 - لغو اعتبار پیمان عدم تعرض در صورت نقض آن از سوی معاهدان ، جایز است .

کیف یکون للمشرکین عهد

59- موارد نقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 5،7،8

5 - کمترین کوتاهیِ معاهدین در عمل به مواد و شرایط پیمان عدم تعرض ، نقض پیمان است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً

7 - کمک به دشمنان اسلام علیه مسلمانان ، از موارد نقض پیمان از سوی مشرکان معاهد صدر اسلام بود .

إلا الذین عهدتم من المشرکین . .. و لم یظهروا علیکم أحداً

8 - کمک و پشتیبانی طرف معاهده به دشمنان ، علیه مسلمانان ، نقض پیمان عدم تعرض است .

إلا الذین عهدتم من المشرکین . .. و لم یظهروا علیکم أحداً

60- موانع نقض معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 14

14 - تقوا ، بازدارنده آدمی از شکستن پیمان است ، هر چند طرف های پیمان ، دشمنانی حق ستیز باشند .

إلا الذین عهدتم من المشرکین . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم إنّ اللّه یحب المت

ص: 86

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 12

12 - تقوا ، بازدارنده آدمی از شکستن عهد و پیمان

فما استقموا لکم فاستقیموا لهم إن اللّه یحب المتقین

61- نقض معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 1

1 - ابطال اعتبار پیمان های صلح مسلمانان صدر اسلام از سوی خدا و پیامبر ( ص ) در پی نقض آن توسط مشرکان معاهد

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم من المشرکین

<برائت> به معنای جدا شدن و فاصله گرفتن است. متعلق <برائت> - به قرینه <الذین عاهدتم> - پیمانهای منعقد شده میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان است. اعلام جدا شدن و فاصله گرفتن از عهد و پیمان کنایه از الغا و بی اعتبار نمودن آن است.

62- نقض معاهده عدم تعرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 1

1 - نقض شدن پیمان عدم تعرض از سوی اکثریت مشرکان صدر اسلام

کیف یکون للمشرکین عهد

مراد از مشرکان در جمله <کیف یکون للمشرکین عهد> - به قرینه <إلا الذین عاهدتم عند المسجد الحرام> - مشرکان معاهدی هستند که بر پیمان خود با مسلمانان پایبند نماندند. ذیل آیه بعد (و أکثرهم فاسقون) بیانگر نقض پیمان از سوی اکثریت آنان است.

63- وجوب وفای به معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 8 - 10

10 - وفاداری و التزام به عهد و پیمان ، واجب است .

و إن یظهروا علیکم لایرقبوا فیکم إلّاً و لاذمه

ص: 87

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 10 - 5

5 - وفاداری و التزام به عهد و پیمان ، واجب است .

لایرقبون فی مؤمن إلّاً و لاذمه

64- وفای به معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 10،13

10 - محترم شمرده شدن پیمان عدم تعرض مسلمانان صدر اسلام با دسته ای از مشرکان ، به خاطر پایبند ماندنشان بر آن و نقض نشدن پیمان از سوی آنان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

13 - وفاداری به پیمان ، نشانه تقواپیشگی است .

فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم إنّ اللّه یحب المتقین

معاهدات

65- احکام معاهدات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 58 - 1،2،8

1 - مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه ای حاکی از تصمیم کافران بر پیمان شکنی ، معاهدات فیمابین را الغا کنند و آن را بی اعتبار بشمارند .

و إما تخافن من قوم خیانه فانبذ إلیهم

مراد از <خیانه> به قرینه سیاق پیمان شکنی است و ترس از پیمان شکنی به معنای آشکار شدن شواهد و اماراتی است بر اینکه طرف مقابل نقض پیمان را در سر می پروراند. <نبذ> به معنای انداختن و مفعول <فانبذ> <عهدهم> است که به خاطر وضوحش در کلام نیامده است.

2 - لزوم مطلع ساختن دشمن از بی اعتباری عهدنامه آنان ، پس از الغا و بی اعتبار دانستن آن

و إما تخافن من قوم خیانه فانبذ إلیهم علی سواء

<سواء> به معنای مساوی و برابر بودن است. <علی سواء> حال برای ضمیر در <فانبذ> و ضمیر در <إلیهم> است ; یعنی در حالی که تو و آنان در این امر مساوی هستید. و مراد از مساوی بودن، چنانچه مفسران گفته اند، تساوی در آگاهی به لغو پیمان نامه است. افکندن عهدنامه به طرف آنان (فانبذ إلیهم) این معنا را تأیید می کند.

8 - بی اعتبار شمردن و الغای عهدنامه ها بدون آگاه ساختن طرف مقابل ، خیانت است .

فانبذ إلیهم علی سواء إن اللّه لایحب الخائنین

ص: 88

برداشت فوق بر این اساس است که <إن اللّه . .. > تعلیل برای <علی سواء> باشد. یعنی اگر این دستور (آگاه ساختن دشمن به لغو عهدنامه او) را اجرا نکنی، خیانتکاری و خداوند خیانتکاران را دوست ندارد.

66- الغای معاهدات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 58 - 1،2،3

1 - مسلمانان موظفند در صورت ظهور نشانه ای حاکی از تصمیم کافران بر پیمان شکنی ، معاهدات فیمابین را الغا کنند و آن را بی اعتبار بشمارند .

و إما تخافن من قوم خیانه فانبذ إلیهم

مراد از <خیانه> به قرینه سیاق پیمان شکنی است و ترس از پیمان شکنی به معنای آشکار شدن شواهد و اماراتی است بر اینکه طرف مقابل نقض پیمان را در سر می پروراند. <نبذ> به معنای انداختن و مفعول <فانبذ> <عهدهم> است که به خاطر وضوحش در کلام نیامده است.

2 - لزوم مطلع ساختن دشمن از بی اعتباری عهدنامه آنان ، پس از الغا و بی اعتبار دانستن آن

و إما تخافن من قوم خیانه فانبذ إلیهم علی سواء

<سواء> به معنای مساوی و برابر بودن است. <علی سواء> حال برای ضمیر در <فانبذ> و ضمیر در <إلیهم> است ; یعنی در حالی که تو و آنان در این امر مساوی هستید. و مراد از مساوی بودن، چنانچه مفسران گفته اند، تساوی در آگاهی به لغو پیمان نامه است. افکندن عهدنامه به طرف آنان (فانبذ إلیهم) این معنا را تأیید می کند.

3 - تصمیم بر الغا و اعلان بی اعتباری معاهدات امضا شده با کافران ، در اختیار پیامبر ( ص ) و رهبران جامعه اسلامی است .

فانبذ إلیهم علی سواء

67- خیانت الغای معاهدات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 58 - 8

8 - بی اعتبار شمردن و الغای عهدنامه ها بدون آگاه ساختن طرف مقابل ، خیانت است .

فانبذ إلیهم علی سواء إن اللّه لایحب الخائنین

برداشت فوق بر این اساس است که <إن اللّه . .. > تعلیل برای <علی سواء> باشد. یعنی اگر این دستور (آگاه ساختن دشمن به لغو عهدنامه او) را اجرا نکنی، خیانتکاری و خداوند خیانتکاران را دوست ندارد.

ص: 89

68- معاهدات اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 1

1 - وجوب وفا به تمامی عقد ها و پیمان ها ( فردی ، اجتماعی ، بین المللی و پیمان های الهی )

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

69- معاهدات اقتصادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 14

14 - انعقاد هرگونه پیمان ( سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی ) ، که موجب سلطه کافران گردد ، نامشروع و باطل است .

و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا

70- معاهدات با کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 5

5 - جواز معاهده و پیمان همکاری و ترک مخاصمه با غیر مسلمانان

الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثاق

71- معاهدات بین المللی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 3

3 - لزوم وفاداری جامعه اسلامی به همپیمان ها و معاهده های بین المللی خود

الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 1

1 - وجوب وفا به تمامی عقد ها و پیمان ها ( فردی ، اجتماعی ، بین المللی و پیمان های الهی )

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

ص: 90

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 56 - 8،9

8 - رهبران جامعه اسلامی مجاز در پیمان بستن با جوامع کفرپیشه

الذین عهدت منهم ثم ینقضون

9 - نقض پیمان های گذشته از سوی جوامع کفرپیشه ، مانع جواز معاهده جدید نخواهد شد .

الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مره

72- معاهدات سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 14

14 - انعقاد هرگونه پیمان ( سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی ) ، که موجب سلطه کافران گردد ، نامشروع و باطل است .

و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا

73- معاهدات فرهنگی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 14

14 - انعقاد هرگونه پیمان ( سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی ) ، که موجب سلطه کافران گردد ، نامشروع و باطل است .

و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا

74- معاهدات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 56 - 1،3

1 - پیمان های متعدد پیامبر ( ص ) با کافران مکه و پیمان شکنی های آنان

الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مره

3 - پیامبر ( ص ) بار ها از یهودیان پیمان گرفت و آنان همواره پیمان خویش را شکستند .

الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مره

برخی برآنند که مراد از <الذین عهدت> مشرکان مکه هستند، ولی مشهور مفسران گفته اند مقصود یهودیانی هستند که در عصر بعثت در اطراف مدینه سکونت گزیده بودند.

ص: 91

75- معاهدات مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 1،2،4

1 - ممنوعیّت تعقیب و کشتن منافقان و کافرانی که با همپیمانان مسلمین رابطه ای ویژه ( همانند پیمان نظامی ) دارند .

فان تولوا فخذوهم و اقتلوهم . .. الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثاق

مراد از رابطه ویژه ای که از <یصلون الی . .. > استفاده می شود، رابطه ای است که اگر هر یک از آن دو طایفه مورد تعرض قرار گیرند، طایفه دیگر موظّف به حمایت از آنان شوند ; همانند پیمان نظامی.

2 - ممنوعیّت تعقیب و کشتن منافقان پناهنده ، به همپیمانان مسلمین

الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثاق

مراد از <یصلون>، می تواند پناهنده شدن منافقان به همپیمانان مسلمین باشد. چون <یصلون> را به منافقان اسناد داده، نه به همپیمانان.

4 - جواز دوستی و یاری خواستن از منافقان و کافران پناهنده ، به همپیمانان مسلمانان *

و لا تتخذوا منهم ولیّاً و لا نصیرا. الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثا

در برداشت فوق احتمال داده شده که <الّا الّذین یصلون . .. > استثنا از حکمی است که در جمله <و لا تتخذوا منهم ولیّاً و لا نصیرا> بیان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 6

6 - وجود پیمان های صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

الذین عهدتم من المشرکین

مقصود از <معاهده> در <عاهدتم> - به قرینه آیه 4 - معاهده صلح و عدم تعرض است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 6

6 - وجود پیمان های صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 1،2

1 - انعقاد پیمان صلح ، میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان عصر بعثت

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

2 - شرک پیشگان عصر بعثت ، بر پیمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

ص: 92

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 3،5

3 - وجود پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

قوماً نکثوا أیمنهم

5 - شرک پیشگان صدر اسلام ، بر پیمان خود با مسلمانان سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

قوماً نکثوا أیمنهم

76- معاهدات مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 4 - 1،10

1 - وجود پیمان های عدم تعرض میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلاّ الذین عهدتم من المشرکین

10 - محترم شمرده شدن پیمان عدم تعرض مسلمانان صدر اسلام با دسته ای از مشرکان ، به خاطر پایبند ماندنشان بر آن و نقض نشدن پیمان از سوی آنان

إلا الذین عهدتم . .. فأتموا إلیهم عهدهم إلی مدتهم

77- معاهدات نظامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 14

14 - انعقاد هرگونه پیمان ( سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی ) ، که موجب سلطه کافران گردد ، نامشروع و باطل است .

و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا

78- منشأ معاهدات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 10 - 2

2 - تجلّی مشیّت و خواست خداوند ، در تصمیم گیری ها ، پیمان ها و موضع گیری های پیامبر ( ص )

إنّ الذین یبایعونک إنّما یبایعون اللّه

تعبیر <إنّما یبایعون> می رساند که عمل و تصمیم پیامبر(ص)، همان خواست و اراده خدا است و بدین جهت پیمان با او عین

ص: 93

پیمان با خدا است.

79- وفای به معاهدات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 13

13 - لزوم پایبندی به عهد ها و پیمانهایی که آدمی با دیگران بسته است .

و الموفون بعهدهم إذا عهدوا

جمله <إذا عاهدوا> بیانگر این است که: مقصود از <عهد> در جمله فوق، عهدهایی است که انسانها با یکدیگر منعقد می کنند نه عهدهای خدا با مردم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 21 - 8

8 - لزوم پایبندی به تعهدات و پیمانها

و کیف تأخذونه . .. و اخذن منکم میثاقاً غلیظاً

معاهدات بین المللی

80- {معاهدات بین المللی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 112 - 7

7 - لزوم پایبندی مسلمانان ، به قرارداد های جامعه اسلامی با دیگر جوامع

ضُربت علیهم الذّلّه . .. الّا بحبل من اللّه و حبل من الناس

<و حبل من الناس>، در برداشت فوق به معنای قرارداد مسلمین با اهل کتاب است و آیه فوق بیانگر این است که در صورت قرارداد، نباید متعرض آنها شد.

81- معاهدات بین المللی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 3

3 - لزوم وفاداری جامعه اسلامی به همپیمان ها و معاهده های بین المللی خود

الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثاق

ص: 94

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 1

1 - وجوب وفا به تمامی عقد ها و پیمان ها ( فردی ، اجتماعی ، بین المللی و پیمان های الهی )

یایها الذین ءامنوا اوفوا بالعقود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 56 - 8،9

8 - رهبران جامعه اسلامی مجاز در پیمان بستن با جوامع کفرپیشه

الذین عهدت منهم ثم ینقضون

9 - نقض پیمان های گذشته از سوی جوامع کفرپیشه ، مانع جواز معاهده جدید نخواهد شد .

الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مره

معاهدان

82- مسؤولیت معاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 8

8- اهل پیمان ، با مشاهده ضعف در طرف مقابل ، نباید به پیمان شکنی روی آورند .

تتّخذون أیم-نکم دخلاً بینکم أن تکون أُمّه هی أربی من أُمّه

ص: 95

6- معبد

1- احکام معبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 36 - 5

5 - مرتفع ساختن کانون های عبادت و ذکر خدا ، جایز و مشروع است .

فی بیوت أذن اللّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه

2- اعلام فلسفه وجودی معبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 18 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، مأمور اعلام فلسفه وجودی مساجد و معابد

و أنّ المس-جد للّه

جمله <أنّ المساجد للّه>، عطف بر <أنّه استمع. ..>است; یعنی، <قل اُوحی إلیّ أنّ المساجد للّه...>.

3- تاریخ معبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 13 - 6

6 - بنای محل هایی برای عبادت ، دارای تاریخی طولانی

یعملون له ما یشاء من مح-ریب

ص: 96

4- عبادت در معبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 18 - 3

3 - هیچ کس جز خداوند ، نباید در مساجد و معابد مورد پرستش قرار گیرد .

فلاتدعوا مع اللّه أحدًا

تفریع جمله <فلاتدعوا. ..> بر <أنّ المساجد للّه>، می رساند که نهی از دعا و عبادت غیرخدا، مربوط به مساجد است.

5- غذا در معبد قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 91 - 3

3 - وجود غذا در بتکده ، به هنگام رفتن مردم از شهر و آمدن ابراهیم ( ع ) به آن بتکده

فراغ إلی ءالهتهم فقال ألا تأکلون

پرسش استهزاآمیز ابراهیم(ع) از بت ها برای غذا خوردن، می رساند که در محل معبودهای مشرکان، غذا وجود داشت. گفتنی است که در تاریخ آمده است: مشرکان غذاهایی را برای متبرک شدن نزد بت ها می گذاشتند که این موضوع، می تواند مؤید برداشت بالا باشد.

6- مرتفع سازی معبد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 36 - 5

5 - مرتفع ساختن کانون های عبادت و ذکر خدا ، جایز و مشروع است .

فی بیوت أذن اللّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه

7- معبد قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 6

6- قوم ابراهیم ، معبد و جایگاهی خاص برای پرستش بت ها داشتند .

لأکیدنّ أصن-مکم بعد أن تولّوا مدبرین

ص: 97

مقصود از پشت کردن و رفتن قوم ابراهیم، ممکن است در رابطه با بتخانه ها و محل اجتماع بت ها باشد; یعنی، وقتی شما پشت به بتخانه ها کردید و به خانه ها و هر جای دیگر رفتید، من به سراغ بت ها خواهم رفت و علیه آنها چاره اندیشی خواهم کرد. از این سخن استفاده می شود که قوم ابراهیم دارای معبد و جایگاه ویژه برای پرستش بت ها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 62 - 3

3- بتکده قوم ابراهیم ، محل محاکمه و بازجویی ابراهیم ( ع ) *

قالوا ءأنت فعلت ه-ذا ب-الهتنا ی-إبرهیم

<ه-ذا> اشاره به شیء نزدیک است و مشارالیه آن، عمل ابراهیم(ع) (شکستن بت ها) است. از این رو می توان استفاده کرد که محل محاکمه آن حضرت در خود بتکده و یا نزدیک به آن بوده است.

8- معبد مرتفع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 36 - 4

4 - مثل نور خداوند ، همانند چراغی است پرفروغ و درخشان در چراغ دانی که در خانه ها و معابدی مرتفع واقع است که همواره نام خداوند در آنها زنده می باشد .

مثل نوره کمشکوه فیها مصباح . .. فی بیوت أذن اللّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه

برداشت فوق بر دو چیز استوار است: 1- مراد از <ترفع> رفعت مادی باشد; چنان که خداوند درباره حضرت ابراهیم (ع) فرمود: <و إذا یرفع إبراهیم القواعد من البیت; و آن گاه ابراهیم پایه های خانه (خانه خدا) را بالا برد> بقره، آیه 127. 2- جمله <فی بیوت> ادامه تمثیل خداوند باشد.

9- ویژگیهای معبد قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 59 - 6

6- معبد و بتکده قوم ابراهیم ، نگهبان نداشت .

فجعلهم جذذًا . .. قالوا من فعل ه-ذا ب-الهتنا

از این که در برابر حضرت ابراهیم(ع) مقاومتی صورت نگرفت و مشرکان از عامل شکستن بت ها اطلاعی پیدا نکردند، می توان برداشت یاد شده را استفاده کرد.

ص: 98

7- معبود

1- آثار تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 2

2- تعدد خداوند در جهان هستی ، موجب فساد ، فروپاشی و متلاشی شدن نظام آن است .

لو کان فیهما ءالهه إلاّاللّه لفسدتا

<فساد> در مقابل <صلاح> قرار دارد و معنای آن خروج از حد اعتدال است (مفردات راغب). گفتنی است فساد و صلاحِ هر چیزی متناسب با خود آن چیز خواهد بود و فساد آسمان ها و زمین، به معنای متلاشی شدن نظم کنونی و فروپاشی انسجام و پیوستگی آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 4،6

4 - وجود خدایان متعدد ، مستلزم وجود آفرینش های متعدد و جدا از هم

إذًا لذهب کلّ إل-ه بما خلق

6 - تعدد خدایان ، مستلزم پیدایش حرج و مرج و نابسامانی در نظام هستی و در نتیجه باعث فروپاشی آن است .

و لعلا بعضهم علی بعض

<عُلُوّ> (مصدر <علا>) به معنای غلبه یافتن و چیره شدن است; یعنی، <و لو کان معه من إل-ه لغلب بعضهم علی بعض; اگر علاوه بر خدا، خدایان دیگری نیز بودند، در کار تدبیر جهان نقش داشتند[ و در نتیجه] بعضی بر برخی دیگر چیره می شدند و کار جهان به فساد و تباهی کشیده می شد>. گفتنی است که استدلال فوق، بر این فرض استوار است که مجموعه از خدایان در کار خلق و تدبر جهان موجود، نقش مشترک داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 29 - 8،9

ص: 99

8 - وجود چند معبود در جهان - بر فرض امکان آن - موجب نزاع میان آنان بر سر حاکمیت می شود .

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متش-کسون

برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه برخی از مفسران است که گفته اند: پیام آیه شریفه مانند پیام دو آیه زیر است، با این تفاوت که آیه مورد بحث مثالی است قابل فهم برای عموم مردم و در محدوده زندگی بشری; ولی این دو آیه مسأله را در مقیاس کل جهان مورد بحث قرار می دارد: 1- <لوکان فیهما آلهه إلاّ اللّه لفسدتا. ..>، (سوره انبیا(21) آیه 22). 2- <لذهب کلّ إل-ه بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض...>، (سوره مؤمنون(23) آیه 91).

9 - تعدد خدا ، موجب متلاشی شدن و مختل گشتن نظام زندگی بشر خواهد شد .

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متش-کسون

2- آمرزگاری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

3- احاطه معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

4- احیاگری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 21 - 3

3- توانایی بر زنده کردن مردگان ، لازمه تفکیک ناپذیر مقام الوهیت

أم اتّخذوا ءالهه من الأرض هم ینشرون

برداشت یاد شده باتوجه به دو نکته است: 1- آیات پیشین و بعدی، در باره الوهیت و یگانگی خدا است. 2- آیه شریفه هر گونه توانایی از خدایان ادعایی بر احیای مردگان را نفی کرده است. از مجموع این آیات استفاده می شود که احیای مردگان تنها در گرو

ص: 100

الوهیت حقیقی و لازمه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

5- ادراک معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

6- استحاله تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 22 - 1

1- تعدد خدا در جهان آفرینش ، محال و غیر ممکن است .

لو کان فیهما ءالهه إلاّاللّه لفسدتا

برداشت یاد شده با استفاده از <لو> امتناعیه در <لوکان> است.

7- امداد به معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 68 - 5

5- معبود ها ، نیازمند یاری و نصرت از دید قوم بت پرست ابراهیم

و انصروا ءالهتکم

ص: 101

8- اهمیت تفکر در معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 70 - 2

2 - اهتمام ابراهیم ( ع ) برای به اندیشه واداشتن مردم شرک پیشه عصر خویش درباره حقیقت معبود های شان

إذ قال . .. ما تعبدون

استفهام در <ماتعبدون> استفهام حقیقی نیست; زیرا ابراهیم(ع) می دید که آنان بت می پرستند. بنابراین پرسش یاد شده بدان منظور بوده است که افکار آنان را برآشوبد و به اندیشیدن درباره آنچه می پرستند وادارد.

9- ایمن بخشی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 10

10 - تنها تضمین کننده ایمنی و امنیت خلق ، شایسته الوهیت و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو . .. المؤمن

وصف <المؤمن>، اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در خداوند دارد.

10- بداهت خالقیت در معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 4

4- خالق بودن و مخلوق نبودن برای الوهیت ، از بدیهیات عقلی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

از اینکه در رد الوهیت معبودهای مشرکان، تنها به یادآوری این نکته که آنان توان آفرینشگری ندارند و خود مخلوقند، پرداخته و استدلال نکرده است، حکایت از نکته یاد شده می کند.

11- بطلان تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 9

9- وجود خدایان متعدد برای هستی ، مستلزم محال است . *

ص: 102

لو کان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

تعدد خدایان، مستلزم تعدد قدرت و تنازع است و نزاع و درگیری با ثبات و نظم هستی سازگار نیست; بنابراین، با فرض وجود خدایان متعدد محال است که نظمی بر جهان حکمفرما شود. این احتمال که <لو> در <لو کان> امتناعیه است، مؤید حقیقت فوق می باشد.

12- بنی اسرائیل و معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 14

14 - قوم موسی مردمی جاهل و ناآگاه به ویژگی ها و صفات معبود راستین و شایسته پرستش

قالوا یموسی اجعل لنا إلهاً کما لهم ءالهه قال إنکم قوم تجهلون

13- بی نظیری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 11 - 14

14 - مقام الوهیت ، مبرّا و پیراسته از زوجیت و داشتن همانند

جعل لکم من أنفسکم أزوجًا . .. لیس کمثله شیء

ذکر <لیس کمثله شیء> پس از طرح مسأله زوجیت برخی موجودات، می تواند اشعار به نفی همسر داشتن خدا داشته باشد.

14- بی نیازی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

ص: 103

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

15- بینایی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 7

7 - معبود راستین باید شنوا و بینا باشد .

إن تدعوهم . .. لایسمعوا ... و هم لایبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

16- تدبیر معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

17- تشخیص معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 7

7 - اجابت دعا ، از راه های شناسایی معبود راستین است .

سواء علیکم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

ص: 104

18- تعدد معبود آزر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 46 - 7

7- آزر ، بت های متعددی را معبود خود می دانست و آنها را عبادت می کرد .

قال أراغب أنت عن ءالهتی

19- تکلم معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 - هدایتگری انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترین نشانه های معبود راستین

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

20- تنزیه معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 5

5 - وجود قدسی و پیراسته از هر عیب و آلودگی ، شایسته مقام الوهیت و پرستش است ; نه جز او .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک القدّوس

وصف <القدوس>، می تواند اشعار به علیت حصر پرستش در خدای یگانه داشته باشد.

21- توبه پذیری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

ص: 105

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

22- جاودانگی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 5

5 - برخورداری از حیات جاوید ، مرز میان معبود حقیقی و غیر حقیقی

و توکّل علی الحیّ الذی لایموت

برداشت فوق، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد محکوم کردن شرک و بت پرستی و اثبات توحید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 6

6 - فناناپذیری و بقا ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو کلّ شیء هالک إلاّ وجهه

جمله <کلّ شیء. ..> تعلیل برای عدم شایستگی غیرخدا برای معبود بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

23- حاکمیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 10

10 - فرمان روایی بر جهان ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو . .. له الحکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

ص: 106

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 1،2

1 - یگانه معبود هستی ، فرمانروای مطلق نظام وجود است .

هو اللّه الذی . .. الملک القدّوس

2 - یگانه مدبّر و فرمانروای جهان هستی ، شایسته مقام خداوندی و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک

وصف <الملک> برای جمله قبل، اشعار به علیت دارد.

24- حیات بخشی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

25- حیات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

ص: 107

26- خالقیت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 61 - 13

13- خالق و آفریننده ، تنها حقیقتِ شایسته پرستش

اعبدوا الله . .. هو أنشأکم من الأرض

جمله <هو أنشأکم . ..> استدلالی است برای توحید و لزوم یکتاپرستی که از جمله <اعبدواالله ...> به دست می آید; یعنی، چون خداوند خالق است، شایسته پرستش است و چون در آفریدن شریکی ندارد، پس نباید در پرستش نیز برای او شریکی بپندارید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 10

10- تنها خداوند خالق ، شأن مورد پرستش قرار گرفتن و کمک طلبیدن را دارد .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا

آیه درصدد سرزنش عمل مشرکان در اتخاذ معبودهای متعدد است و استفاده می شود که چنان کاری مذموم و قبیح می باشد.

27- خالقیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 3

3- توانمندی بر آفریدن و نیز مخلوق نبودن ، از نشانه های خدا و معبود حقیقی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

از اینکه خداوند در مقام بیان رد الوهیت معبودهای مشرکان، دو صفت مهم را برشمرده است، استفاده می شود که <الله> باید خالق بوده و مخلوق نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 21 - 4

4 - آفریننده انسان ها ، تنها حقیقتی که شایسته و بایسته پرستش است .

اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم

ص: 108

توصیف خداوندبه <خالقیت> - پس از بیان لزوم پرستش او - بیانگر علت لزوم پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 12

12 - شایستگی إله بودن و معبود شدن ، تنها در خور خالق و آفریدگار انسان است .

إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلی بارئکم

<بارء> از اسما و صفتهای الهی و به معنای آفریننده است. موسی(ع) با انتخاب این اسم و صفت در جمله <توبوا إلی بارئکم> - با توجه به اینکه مخاطبانش کسانی هستند که به پرستش غیر خدا روی آورده بودند - اشاره به این دارد که: خالق آدمی سزاوار معبود شدن است; چرا به غیر او گرایش پیدا کردید؟ باید توبه کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنمای انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ ربّ الع-لمین . الذی خلقنی فهو یهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 2

2 - خدای پدیدآورنده موجودات آسمان و زمین از کتم عدم ، شایسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبیعت .

یسجدون للشمس . ..ألاّیسجدوا للّه الذی یخرج الخبء فی السم-وت و الأرض

<ال> در <الخبء> برای جنس و مفید استغراق است <خَبْء> به معنای مستور (مصدر به معنای مفعول) می باشد. بنابراین <یخرج الخبء>; یعنی، <یخرج جمیع الأشیاء المستوره تحت استار العدم منها إلی الوجود>.

ص: 109

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،7،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

7 - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزی دهی به انسان ، شایسته خدایی نیستند .

هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء

استفهام در آیه، انکاری است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خدای یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالی که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایی نیستند.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 11 - 2

2 - خالقیت ، از شرایط الوهیت است .

ه-ذا خلق اللّه

از تحدی خداوند با مشرکان، استفاده می شود که <اللّه> باید توان خالقیت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 22 - 4

4 - عبادت ، تنها شایسته خدای خالق است .

و ما لی لا أعبد الذی فطرنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 96 - 2

2 - تنها ، خالق جهان هستی مستحق پرستش است .

قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّه خلقکم و ما تعملون

تذکر به خالقیت خدا نسبت به انسان و مصنوعات وی، پس از محکوم کردن پرستش مصنوعات بشری، می تواند گویای برداشت بالا باشد.

ص: 110

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 125 - 10

10 - خالقیت ، شرط شایستگی برای معبودیت

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ-لقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 16

16 - آفریدن جهان هستی ( آسمان ، زمین ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

خلق السم-وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... ذلکم اللّه

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهی ، تنها در پیشگاه کسی روا است که آفریننده شب و روز و تأمین کننده روزی و نیاز های انسان ها است .

و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم... النهار مبصرًا

از ارتباط میان این آیه با آیه قبل - که درباره ربوبیت خداوند و عبادت او و حاجت خواهی از او بود - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرینش زمین ، آسمان ، انسان و روزی های او ، از اوصاف معبود و ربّ حقیقی

اللّه الذی جعل لکم الأرض . .. و صوّرکم فأحسن صورکم و رزقکم من الطیّب-ت ذلکم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 27 - 2

2 - تنها معبودی شایسته پرستش است که سامان بخش وجود انسان و آفریدگار سرشت آدمی است .

إلاّ الذی فطرنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانایی بر خلقت جهان و تدبیر امور آن ، شرط شایستگی معبود برای پرستیده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فی السم-وت

در این آیه، به ناتوانی بت ها در امر خلقت و تدبیر جهان اشاره شده است و این خود می نمایاند که توانایی بر خلقت و تدبیر،

ص: 111

ملاکی است که براساس آن، می توان معبود واقعی را از معبود دروغین، متمایز ساخت.

28- دفع زیان معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

29- رازقیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 3

3- روزی رسانی ، از معیار های شناخت معبود حقیقی از غیر اوست .

و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

ص: 112

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،7،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

7 - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزی دهی به انسان ، شایسته خدایی نیستند .

هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء

استفهام در آیه، انکاری است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خدای یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالی که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایی نیستند.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهی ، تنها در پیشگاه کسی روا است که آفریننده شب و روز و تأمین کننده روزی و نیاز های انسان ها است .

و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم... النهار مبصرًا

از ارتباط میان این آیه با آیه قبل - که درباره ربوبیت خداوند و عبادت او و حاجت خواهی از او بود - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرینش زمین ، آسمان ، انسان و روزی های او ، از اوصاف معبود و ربّ حقیقی

اللّه الذی جعل لکم الأرض . .. و صوّرکم فأحسن صورکم و رزقکم من الطیّب-ت ذلکم اللّ

30- ربوبیت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 7

7 - ربوبیت ، ملاک شایستگی برای پرستش

ان اعبدوا اللّه ربی و ربکم

توصیف <اللّه> به <ربی و ربکم> اشاره به علت لزوم پرستش خداوند (اعبدوا) دارد یعنی چون خداوند رب است شایسته و بایسته

ص: 113

پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 33 - 4

4- قوام بخشی به بندگان و تدبیر امور ایشان ، از ویژگی های معبود شایسته پرستش

أفمن هو قائم علی کل نفس بما کسبت و جعلوا لله شرکاء

31- ربوبیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 3

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالک حقیقی جهان ( اللّه ) است .

ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 87 - 3

3 - تنها پروردگار جهان ، سزاوار عبودیت و پرستش است .

أئفکًا ءالهه دون اللّه تریدون . فما ظنّکم بربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 126 - 3

3 - عبودیت و پرستش ، تنها شایسته پروردگار انسان ها است .

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین

یادآوری ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محکوم کردن پرستش بت ها، گویای مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 3

3 - تنها مالک و مدبر جهان هستی ، شایسته عبادت است .

و ما من إل-ه إلاّ اللّه . .. ربّ السم-وت و الأرض و ما بینهما

توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستی بودن - پس از بیان یکتایی او در معبودیت - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبیت ، از اوصاف خدای حقیقی ( اللّه ) است .

ص: 114

اللّه ربّکم

<ربّکم> صفت برای <اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانایی بر خلقت جهان و تدبیر امور آن ، شرط شایستگی معبود برای پرستیده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فی السم-وت

در این آیه، به ناتوانی بت ها در امر خلقت و تدبیر جهان اشاره شده است و این خود می نمایاند که توانایی بر خلقت و تدبیر، ملاکی است که براساس آن، می توان معبود واقعی را از معبود دروغین، متمایز ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - یگانه مدبّر و فرمانروای جهان هستی ، شایسته مقام خداوندی و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک

وصف <الملک> برای جمله قبل، اشعار به علیت دارد.

32- رحمانیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 8

8 - رحمانیت ، از جمله ویژگی های لازم برای معبودیت است .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی . .. و إنّ ربّکم الرحم-ن

هارون(ع)، در مقام رد معبود بودن گوساله سامری، برخی از ویژگی های معبود حقیقی را بیان نمود; که از جمله آنها <رحمان> بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 45 - 6

6 - خداوندِ دارای رحمت گسترده و مطلق ، تنها موجود شایسته پرستش است .

أجعلنا من دون الرحم-ن ءالهه یعبدون

33- رحمت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 115

18 - حشر - 59 - 22 - 6

6 - رحمت گسترده و پایدار ، لازمه مقام الوهیت و خداوندگاری است .

هو اللّه الذی . .. هو الرحم-ن الرحیم

34- زیان به معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 8

8 - تنها موجود ایمن از زیان پذیری و زیان رسانی ، شایسته مقام خداوندی است .

هو اللّه الذی . .. السل-م

وصف <السلام>، اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در <اللّه> دارد.

35- زیان تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 4

4- وجود خدایان متعدد ، مستلزم رقابت و درگیری حتمی برای تصاحب قدرت و حاکمیت جهان

قل لو کان . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

خدایی، مظهر قدرت و حاکمیت بر جهان است و وجود چند خدا، به معنای وجود چند قدرت و حاکمیت می باشد و این مستلزم رقابت و برخورد بر سر تصاحب قدرت و حاکمیت بر جهان (عرش) است.

36- زیان رسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گویی و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانی ، از جمله ویژگی های لازم برای معبود حقیقی است .

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<برگرداندن قول>، مفهومی است که شامل اجابت دعا نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستین ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زیان انسان

ص: 116

أو ینفعونکم أو یضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 8

8 - تنها موجود ایمن از زیان پذیری و زیان رسانی ، شایسته مقام خداوندی است .

هو اللّه الذی . .. السل-م

وصف <السلام>، اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در <اللّه> دارد.

37- سختی کیفر در معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

38- شرایط معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 117 - 5

5 - تأثیرپذیری موجودات ، دلیل عدم صلاحیت آنان برای خدایی و پرستش

ان یدعون من دونه الا انثاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 5

5 - خداوندی می تواند پاسخ حاجت ها و خواسته ها را بدهد که بر همه چیز مالکیت داشته باشد .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

39- شرایط معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 102 - 3

3 - معبودی جز خداوند، که مبدع هستی و خالق همه چیز و بدون همسر و فرزند باشد، وجود ندارد.

ص: 117

بدیع السموت . .. أنی یکون له ولد و لم تکن له صحبه ... لا إله إلا هو خلق کل شیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 5

5 - معبود به حق باید شکست ناپذیر و از آسیب ها و حوادث مصون باشد .

و الذین تدعون من دونه . .. و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2،6

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

6 - معبودی جز دارنده بهترین اوصاف کمال ، سزاوار پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو له الأسماء الحسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخورداری معبود ، از علم مطلق و آگاهی به نهانی ترین امور هستی

ص: 118

قل لایعلم من فی السم-وت و الأرض الغیب إلاّاللّه

این بخش از آیات، در مقام اثبات توحید و رد شرک است و در این راستا است که علم مطلق الهی مطرح و به انسان یادآوری شده است که این علم فقط در اختیار خداوند می باشد و نه غیر او; پس غیر او شایسته برای پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 6،10

6 - فناناپذیری و بقا ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو کلّ شیء هالک إلاّ وجهه

جمله <کلّ شیء. ..> تعلیل برای عدم شایستگی غیرخدا برای معبود بودن است.

10 - فرمان روایی بر جهان ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو . .. له الحکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

40- شکست ناپذیری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 5

5 - معبود به حق باید شکست ناپذیر و از آسیب ها و حوادث مصون باشد .

و الذین تدعون من دونه . .. و لا أنفسهم ینصرون

41- شنوایی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 7

ص: 119

7 - معبود راستین باید شنوا و بینا باشد .

إن تدعوهم . .. لایسمعوا ... و هم لایبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 72 - 3

3 - موجود ناتوان و ناشنوا ، فاقد شایستگی برای خدا بودن و پرستیده شدن

قال هل یسمعونکم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 5 - 5

5- معبود واقعی و شایسته پرستش ، توانا بر شنیدن صدای عبادت گران و قادر بر اجابت خواسته های آنان

و من أضلّ ممّن یدعوا من دون اللّه من لایستجیب له إلی یوم القی-مه

خداوند، مشرکان را به سبب پرستش موجوداتی که قادر به شنوایی و اجابت دعای آنان نیستند، سرزنش کرده است. مفهوم این سخن آن است که معبود واقعی، باید قادر بر شنیدن و اجابت خواسته ها و نیازهای مخلوقات باشد.

42- شؤون معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 20 - 3

3 - قضاوت به حق ، از شؤون الوهیت حقیقی است .

و اللّه یقضی بالحقّ و الذین یدعون من دونه لایقضون بشیء

مطلب یاد شده، از تصریح شدن اسم جلاله (اللّه) به دست می آید.

43- صفات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبیت ، از اوصاف خدای حقیقی ( اللّه ) است .

ص: 120

اللّه ربّکم

<ربّکم> صفت برای <اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

44- صورتگری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 24 - 6

6 - تنها خداوندِ وجودبخش و صورت آفرین ، شایسته پرستش

لا إل-ه إلاّ هو . .. هو اللّه الخ-لق البارئ المصوّر

اوصاف بیان شده در آیه شریفه، مشعر به علیت برای حصر الوهیت در وجود خداوند است.

45- ضرررسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

46- عزت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

ص: 121

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 14

14 - هر موجودی شکست پذیر مقهور ، نالایق برای پرستش است .

لا إل-ه إلاّ هو . .. العزیز

با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضروری خداوند است; از مفهوم آیه استفاده می شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.

47- عطایای معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

48- عظمت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 17

17 - یکتا معبود هستی ، دارای عظمت ، کبریایی و شکوه

هو اللّه . .. المتکبّر

49- عقیده به تعدد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 71 - 3

3 - وجود خدایان برای تدبیر امور عالم ، پنداری باطل است .

و یعبدون من دون اللّه ما لم ینزّل به سلط-نًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 122

20 - نازعات - 79 - 24 - 1

1 - قوم فرعون ، معتقد به خدایانی متعدد

أنا ربّکم الأعلی

50- عقیده به معبود حسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 13

13 - باور به خدای محسوس و ملموس ، نشانه جهل آدمی است .

کما لهم ءالهه قال إنکم قوم تجهلون

موسی(ع)، بنی اسرائیل را در پی درخواست خدایی محسوس و ملموس، که از <کما لهم ءالهه> استفاده می شود، مردمی جاهل خواند.

51- علم غیب معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخورداری معبود ، از علم مطلق و آگاهی به نهانی ترین امور هستی

قل لایعلم من فی السم-وت و الأرض الغیب إلاّاللّه

این بخش از آیات، در مقام اثبات توحید و رد شرک است و در این راستا است که علم مطلق الهی مطرح و به انسان یادآوری شده است که این علم فقط در اختیار خداوند می باشد و نه غیر او; پس غیر او شایسته برای پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهی مطلق به غیب و شهود ، لازمه مقام الوهیت و خداوندگاری است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو ع-لم الغیب و الشه-ده

توصیف <اللّه> به <عالم الغیب و الشهاده>، بیان بالا را افاده می کند.

52- علم معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

ص: 123

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 7،8

7 - تنها خدای آگاه به هر آشکار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبیعت ( چون خورشید ، ماه و . . . ) .

یسجدون للشمس . .. ألاّیسجدوا للّه ... و یعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت <و یعلم ما تخفون. ..> عطف بر <یخرج> و استدلال دیگری است بر این که تنها خدای یگانه سزاوار پرستش است، نه پدیده هایی چون خورشید، ماه و... .

8 - قدرت و علم فراگیر و نامحدود ، دو ملاک اصلی در شناخت معبود حقیقی

الذی یخرج الخبء . .. و یعلم ما تخفون

<یخرج الخبء> بیانگر قدرت نامحدود و <یعلم> بیانگر علم گسترده الهی است. خداوند با طرح این دو اصل، به انسان یادآوری می کند که معبود راستین باید از این دو صفت برخوردار باشد. در غیر این صورت شایسته پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

ص: 124

53- فضل معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

54- قداست معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 5

5 - وجود قدسی و پیراسته از هر عیب و آلودگی ، شایسته مقام الوهیت و پرستش است ; نه جز او .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک القدّوس

وصف <القدوس>، می تواند اشعار به علیت حصر پرستش در خدای یگانه داشته باشد.

55- قدرت در معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 192 - 4

4 - عاجز بودن معبودان اهل شرک بر دفاع از خود و پرستشگران خویش ، دلیل عدم لیاقت آنها برای ربوبیت و پرستش

أیشرکون ما . .. لایستطیعون لهم نصرا و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 - هدایتگری و پاسخ به هدایتجویی بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 7

7 - اجابت درخواست بندگان ، از نشانه های معبود راستین

فادعوهم فلیستجیبوا لکم إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 3

ص: 125

3- توانمندی بر آفریدن و نیز مخلوق نبودن ، از نشانه های خدا و معبود حقیقی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

از اینکه خداوند در مقام بیان رد الوهیت معبودهای مشرکان، دو صفت مهم را برشمرده است، استفاده می شود که <الله> باید خالق بوده و مخلوق نباشد.

56- قدرت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 5

5- موجود فاقد قدرتِ مستقل و مطلق ، شایسته پرستش نیست .

الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 36 - 3

3 - توانمندی معبود بر جزای بندگان ، نمایانگر شایستگی وی برای حمد و سپاس

و ما لکم من نصرین . .. فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض

حرف <فاء> در <فللّه الحمد> مفاد آن را بر مطالب قبل که در باره معاد بود، تفریع کرده است.

57- قدرت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 4

4 - توان بر یاری بندگان از ملاک های معبود راستین

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 126

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 72 - 3

3 - موجود ناتوان و ناشنوا ، فاقد شایستگی برای خدا بودن و پرستیده شدن

قال هل یسمعونکم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 8

8 - قدرت و علم فراگیر و نامحدود ، دو ملاک اصلی در شناخت معبود حقیقی

الذی یخرج الخبء . .. و یعلم ما تخفون

<یخرج الخبء> بیانگر قدرت نامحدود و <یعلم> بیانگر علم گسترده الهی است. خداوند با طرح این دو اصل، به انسان یادآوری می کند که معبود راستین باید از این دو صفت برخوردار باشد. در غیر این صورت شایسته پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 127

18 - حشر - 59 - 23 - 16

16 - موجود ضعیف و ناتوان از اعمال اراده خویش ، نالایق برای الوهیت و پرستش

لا إل-ه إلاّ هو . .. الجبّار المتکبّر

با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضروری خداوند است; از مفهوم آیه استفاده می شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.

58- کبریایی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 17

17 - یکتا معبود هستی ، دارای عظمت ، کبریایی و شکوه

هو اللّه . .. المتکبّر

59- کمال معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 6

6 - معبودی جز دارنده بهترین اوصاف کمال ، سزاوار پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو له الأسماء الحسنی

60- کمالات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

61- گرایش به معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 128

8 - هود - 11 - 50 - 9

9- انسان از دیرباز ، برخوردار از روحیه پرستش و گرایش به معبود

اعبدوا الله ما لکم من إل-ه غیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 61 - 9

9- انسان ، از دیرباز برخوردار از روحیه پرستش و گرایش به معبود

ما لکم من إل-ه غیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 84 - 10

10- انسان ، از دیرباز برخوردار از روحیه پرستش معبود و گرایش به آن بود .

اعبدوا الله ما لکم من إل-ه غیره

62- مالکیت در معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 5

5 - خداوندی می تواند پاسخ حاجت ها و خواسته ها را بدهد که بر همه چیز مالکیت داشته باشد .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

63- مالکیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

ص: 129

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 3

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالک حقیقی جهان ( اللّه ) است .

ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 3

3 - تنها مالک و مدبر جهان هستی ، شایسته عبادت است .

و ما من إل-ه إلاّ اللّه . .. ربّ السم-وت و الأرض و ما بینهما

توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستی بودن - پس از بیان یکتایی او در معبودیت - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

64- معبود آزر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهیم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبیه و قومه ما تعبدون

65- معبود انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 163 - 1

1 - معبود حقیقی همه انسان ها ، معبودی است یگانه و یکتا

و إلهکم إله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 130

11 - طه - 20 - 98 - 4

4 - معبود حقیقی انسان ها ، همان معبود یگانه در جهان هستی است .

إنّما إل-هکم اللّه الذی لا إل-ه الاّهو

وصف <الذی. ..> برای تعلیل است; یعنی، چون <اللّه> کسی است که هیچ معبود بر حقّی در جهان جز او وجود ندارد، پس <خدای شما> نیز هم او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 23 - 4

4 - انسان با هر اندیشه و مرام ، دارای معبودی برای خویش

من اتّخذ إل-هه هویه

از تقدیم <إل-هه> بر <هواه>، استفاده می شود که وجود <إل-ه> و معبود برای انسان، امری غیر قابل انکار است. با این تفاوت که مؤمن به عبودیت پروردگار روی آورده; ولی کافر و ناصالح هوای خویش را به خدایی برگزیده است.

66- معبود با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 87 - 1

1 - خداوند ، تنها معبود شایسته پرستش

اللّه لا اله الّا هو

67- معبود بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 6،9

6 - سامری ، تندیس گوساله زرین را به عنوان < اله > بنی اسرائیل و موسی ( ع ) معرفی کرد .

فأخرج . .. فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی

9 - سامری و پیروان او ، به دروغ مدعی فراموش شدن معرفی گوساله به عنوان معبود ، از جانب موسی ( ع ) شدند .

ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی فنسی

در باره مرجع ضمیر فاعلی <نسی> دو احتمال وجود دارد: 1- مرجع موسی(ع) باشد. 2- مرجع سامری باشد. برداشت یاد شده براساس احتمال اول است.

ص: 131

68- معبود پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 117 - 3،4،5

3 - خداوند تنها موجود قاهر ، تأثیرناپذیر و سزاوار پرستش

ان یدعون من دونه الا انثاً

4 - هیچ موجودی - جز خداوند - صلاحیت برای خدایی و پرستش ندارد .

ان یدعون من دونه الا انثاً

5 - تأثیرپذیری موجودات ، دلیل عدم صلاحیت آنان برای خدایی و پرستش

ان یدعون من دونه الا انثاً

69- معبود حقیقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 29

29 - اللّه ، تنها خدای یگانه و معبود حقیقی انسانها

انما اللّه اله وحد

70- معبود راستین و دفع زیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 11

11 - موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از وی ، شایسته پرستش نیست .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه . .. هل هنّ ک-شف-ت ضرّه ... برحمه هل هنّ ممسک-ت

71- معبود راستین و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

ص: 132

72- معبود راستین و نیاز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

73- معبود شایسته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 1،4

1 - تنها خداوند شایسته پرستش است .

اللّه لا اله الاّ هو

4 - حیات و قیومیّت مطلق ، ملاک معبودِ بر حق

اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم

آوردن دو صفت <حی> و <قیوم>، اشاره به علّت حصر عبودیّت در خداوند است; یعنی تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشیا، می تواند معبود باشد.

74- معبود قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهیم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبیه و قومه ما تعبدون

75- معبود مردم دوران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 29 - 5

ص: 133

5 - فرعون ، مورد پرستش مردم سرزمین خویش

لئن اتّخذت إل-هًا غیری

76- معبود مصریان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 38 - 4

4 - فرعون ، مورد پرستش مردم مصر

و قال فرعون . .. ما علمت لکم من إل-ه غیری

77- معبود هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 23 - 1

1 - هوای نفس ، معبود و خدای گروهی از مردمان

أفرءیت من اتّخذ إل-هه هویه

78- ملاک حمد معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 36 - 3

3 - توانمندی معبود بر جزای بندگان ، نمایانگر شایستگی وی برای حمد و سپاس

و ما لکم من نصرین . .. فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض

حرف <فاء> در <فللّه الحمد> مفاد آن را بر مطالب قبل که در باره معاد بود، تفریع کرده است.

79- ملاک معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 76 - 6،12

6 - تنها کسی شایسته پرستش است که زمام زیان و نفع مردم به دست اوست .

اتعبدون من دون اللّه ما لایملک لکم ضراً و لانفعاً

12 - شنوایی و دانایی مطلق ، ویژگی معبود شایسته و بایسته پرستش

ص: 134

قل اتعبدون من دون اللّه . .. و اللّه هو السمیع العلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 117 - 7

7 - ربوبیت ، ملاک شایستگی برای پرستش

ان اعبدوا اللّه ربی و ربکم

توصیف <اللّه> به <ربی و ربکم> اشاره به علت لزوم پرستش خداوند (اعبدوا) دارد یعنی چون خداوند رب است شایسته و بایسته پرستش است.

80- ملاک معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 5

5 - برخورداری از حیات جاوید ، مرز میان معبود حقیقی و غیر حقیقی

و توکّل علی الحیّ الذی لایموت

برداشت فوق، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد محکوم کردن شرک و بت پرستی و اثبات توحید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 72 - 3

3 - موجود ناتوان و ناشنوا ، فاقد شایستگی برای خدا بودن و پرستیده شدن

قال هل یسمعونکم إذ تدعون

ص: 135

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستین ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زیان انسان

أو ینفعونکم أو یضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنمای انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ ربّ الع-لمین . الذی خلقنی فهو یهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 79 - 3

3 - تنها تأمین کننده نیاز های زندگی انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی جان و ساخته دست مردمان .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ . .. و الذی هو یطعمنی و یسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 2،7،8

2 - خدای پدیدآورنده موجودات آسمان و زمین از کتم عدم ، شایسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبیعت .

یسجدون للشمس . ..ألاّیسجدوا للّه الذی یخرج الخبء فی السم-وت و الأرض

<ال> در <الخبء> برای جنس و مفید استغراق است <خَبْء> به معنای مستور (مصدر به معنای مفعول) می باشد. بنابراین <یخرج الخبء>; یعنی، <یخرج جمیع الأشیاء المستوره تحت استار العدم منها إلی الوجود>.

7 - تنها خدای آگاه به هر آشکار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبیعت ( چون خورشید ، ماه و . . . ) .

یسجدون للشمس . .. ألاّیسجدوا للّه ... و یعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت <و یعلم ما تخفون. ..> عطف بر <یخرج> و استدلال دیگری است بر این که تنها خدای یگانه سزاوار پرستش است، نه پدیده هایی چون خورشید، ماه و... .

8 - قدرت و علم فراگیر و نامحدود ، دو ملاک اصلی در شناخت معبود حقیقی

الذی یخرج الخبء . .. و یعلم ما تخفون

<یخرج الخبء> بیانگر قدرت نامحدود و <یعلم> بیانگر علم گسترده الهی است. خداوند با طرح این دو اصل، به انسان یادآوری می کند که معبود راستین باید از این دو صفت برخوردار باشد. در غیر این صورت شایسته پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 7،11

7 - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزی دهی به انسان ، شایسته خدایی نیستند .

هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء

ص: 136

استفهام در آیه، انکاری است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خدای یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالی که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایی نیستند.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 6 - 6

6 - معبود شایسته پرستش ، معبودی یگانه و بی شریک است .

أنّما إل-هکم إل-ه وحد

81- ملاکهای بطلان معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 6

6 - حق و باطل ، ملاک گزینش و یا عدم گزینش معبود است .

ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ و أنّ ما یدعون من دونه الب-طل

تعلیل در آیه، به این که <خداوند حق است و معبودان دیگر، باطل اند>، نشان دهنده این است که حق و باطل، ملاک و معیارند.

82- ملاکهای حقانیت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 6

6 - حق و باطل ، ملاک گزینش و یا عدم گزینش معبود است .

ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ و أنّ ما یدعون من دونه الب-طل

تعلیل در آیه، به این که <خداوند حق است و معبودان دیگر، باطل اند>، نشان دهنده این است که حق و باطل، ملاک و معیارند.

83- ملاکهای معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 191 - 2

2 - توانایی بر آفرینش ، از ملاک های معبود راستین و از ملاک های شایسته بودن برای ربوبیت و تدبیر هستی است .

أیشرکون ما لایخلق شیئا

ص: 137

با توجه به آیات قبل و بعد معلوم می شود که مراد از شرک، شرک در ربوبیت و پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 192 - 3

3 - توانا بودن بر یاری رسانی به بندگان و دفاع کردن از خویش ، از ملاک های ربوبیت و معبود راستین است .

لایستطیعون لهم نصرا و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 - هدایتگری و پاسخ به هدایتجویی بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 4،8

4 - توان بر یاری بندگان از ملاک های معبود راستین

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم

8 - تنها خداوند دارای ملاک پرستش و شایسته عبادت است .

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 6،7

6 - ارائه رهنمون به بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا

خداوند معبودان اهل شرک را بدان جهت که راهنمای انسانها نیستند، شایسته پرستش نمی داند. بنابراین هدایت کردن انسانها از ملاکهای معبود به حق است.

7 - معبود راستین باید شنوا و بینا باشد .

إن تدعوهم . .. لایسمعوا ... و هم لایبصرون

84- منفعت رسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گویی و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانی ، از جمله ویژگی های لازم برای معبود حقیقی است .

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

ص: 138

<برگرداندن قول>، مفهومی است که شامل اجابت دعا نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستین ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زیان انسان

أو ینفعونکم أو یضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 11

11 - موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از وی ، شایسته پرستش نیست .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه . .. هل هنّ ک-شف-ت ضرّه ... برحمه هل هنّ ممسک-ت

85- میرانندگی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

86- نام معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 3

3 - < اللّه > ، نام مخصوص و ویژه معبود یگانه و حقیقی هستی

إنّما إل-هکم اللّه الذی لا إل-ه الاّهو

ص: 139

87- نجات بخشی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پیام هدایت آفرین و نجات بخش برای زندگی دنیایی و اخروی انسان ها ، از ویژگی های خدای بر حق و شایسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

از این که مؤمن آل فرعون در رد عقیده مشرکان، به این مطلب استدلال کرد که معبودهای ادعایی شما، پیامی برای بشر ندارد; می توان استفاده کرد که داشتن پیام، از خصوصیات معبود حقیقی و شایسته پریستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 28 - 3

3- معبود راستین ، قادر به نجات انسان در همه شرایط دشوار

فلولا نصرهم الذین اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

مفهوم آیه، گویای برداشت یاد شده است.

88- نشانه های معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 - هدایتگری انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترین نشانه های معبود راستین

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 7

7 - اجابت درخواست بندگان ، از نشانه های معبود راستین

فادعوهم فلیستجیبوا لکم إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 140

15 - فاطر - 35 - 13 - 6

6 - آفرینش جهان هستی چون انسان ، دریا ، خورشید و ماه ، از نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

و اللّه خلقکم من تراب . .. ثمّ جعلکم أزوجًا ... و ما یستوی البحران ... و سخّر ال

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب خلق و جعل می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 16

16 - آفریدن جهان هستی ( آسمان ، زمین ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

خلق السم-وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... ذلکم اللّه

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرینش زمین ، آسمان ، انسان و روزی های او ، از اوصاف معبود و ربّ حقیقی

اللّه الذی جعل لکم الأرض . .. و صوّرکم فأحسن صورکم و رزقکم من الطیّب-ت ذلکم اللّ

89- نظارت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 12

12 - یگانه موجود ناظر و نگهدارنده نظام هستی ، شایسته الوهیت و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو . .. المهیمن

وصف <المهیمن> - که به معنای <حافظ> و <مراقب> است - اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در خداوند دارد.

90- نفع رسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

ص: 141

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

91- نیازمندی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 43 - 4

4- احتیاج و نیازمندی ، با مقام الوهیّت ناسازگار است .

لایستطیعون نصر أنفسهم

خداوند، ناتوانی <آلهه> در حفظ خویش و نیاز آنها به محافظانی دیگر را، دلیل عدم صلاحیت ایشان برای الوهیت شمرده است. یادآوری این حقیقت می تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

92- وسعت حاکمیّت معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 11

11- حد و مرز نداشتن دامنه حکومت و حاکمیت ، لازمه خدایی کردن و الوهیت است .

قل لو کان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

93- ویژگی معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 6

6 - معبود ، باید زنده و قائم به ذات باشد .

ص: 142

اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم

دو صفت حیّ و قیّوم، اشاره به علت حصر عبودیّت به خداوند است; یعنی تنها زنده قائم به ذات می تواند معبود باشد.

94- ویژگی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 17 - 5

5 - تنها خدای قادر بر رساندن هر گونه ضرر و یا منفعت به آدمی، شایسته پرستش و ولایت می باشد.

أغیر اللّه أتخذ ولیا . .. و إن یمسسک اللّه بضر ... فهو علی کل شیء قدیر

95- ویژگیهای معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گویی و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانی ، از جمله ویژگی های لازم برای معبود حقیقی است .

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<برگرداندن قول>، مفهومی است که شامل اجابت دعا نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 8

8 - رحمانیت ، از جمله ویژگی های لازم برای معبودیت است .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی . .. و إنّ ربّکم الرحم-ن

هارون(ع)، در مقام رد معبود بودن گوساله سامری، برخی از ویژگی های معبود حقیقی را بیان نمود; که از جمله آنها <رحمان> بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 143

17 - احقاف - 46 - 28 - 3

3- معبود راستین ، قادر به نجات انسان در همه شرایط دشوار

فلولا نصرهم الذین اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

مفهوم آیه، گویای برداشت یاد شده است.

96- هدایتگری معبود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 - هدایتگری انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترین نشانه های معبود راستین

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

97- هدایتگری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 - هدایتگری و پاسخ به هدایتجویی بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 6

6 - ارائه رهنمون به بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا

خداوند معبودان اهل شرک را بدان جهت که راهنمای انسانها نیستند، شایسته پرستش نمی داند. بنابراین هدایت کردن انسانها از ملاکهای معبود به حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنمای انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ ربّ الع-لمین . الذی خلقنی فهو یهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

ص: 144

4 - داشتن پیام هدایت آفرین و نجات بخش برای زندگی دنیایی و اخروی انسان ها ، از ویژگی های خدای بر حق و شایسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

از این که مؤمن آل فرعون در رد عقیده مشرکان، به این مطلب استدلال کرد که معبودهای ادعایی شما، پیامی برای بشر ندارد; می توان استفاده کرد که داشتن پیام، از خصوصیات معبود حقیقی و شایسته پریستش است.

معبود راستین

98- {معبود راستین}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 3 - 3

3 - خداوند تنها معبود حقیقی و شایسته پرستش در جهان هستی

و هو اللّه فی السموت و فی الأرض

اگر <فی السماوات>، متعلق به <اللّه> باشد. کمله <اللّه>، به تأویل مشتق رفته و می تواند مشتق از <إله> به معنی معبود باشد. <حصر> نیز از معرفه بودن مبتدا و خبر استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 2،4

2 - اللّه ، تنها معبود حقیقی انسان ها است .

إنّما إل-هکم اللّه

4 - معبود حقیقی انسان ها ، همان معبود یگانه در جهان هستی است .

إنّما إل-هکم اللّه الذی لا إل-ه الاّهو

وصف <الذی. ..> برای تعلیل است; یعنی، چون <اللّه> کسی است که هیچ معبود بر حقّی در جهان جز او وجود ندارد، پس <خدای شما> نیز هم او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 10

10 - خدا ، تنها معبود به حق و شایسته الوهیت

أنّ اللّه هو الحقّ المبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 26 - 1

1 - خدا ، تنها معبود راستین و شایسته پرستش

ألاّیسجدوا للّه . .. اللّه لا إل-ه إلاّ هو

ص: 145

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 35 - 5

5 - اللّه ، تنها معبود حقیقی است .

لا إل-ه إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 22

22 - اللّه ، معبود حقیقی است .

اللّه ربّکم له الملک لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 22 - 1

1 - < اللّه > ، همان یگانه معبود بی همتا است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ناس - 114 - 3 - 1،5

1 - خداوند ، معبود حقیقی مردم است .

إل-ه الناس

5 - توصیف خداوند به معبود حقیقی و شایسته مردم ، از آداب استعاذه به درگاه او است .

قل أعوذ . .. إل-ه الناس

99- آمرزگاری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

100- احاطه معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 146

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

101- احیاگری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 21 - 3

3- توانایی بر زنده کردن مردگان ، لازمه تفکیک ناپذیر مقام الوهیت

أم اتّخذوا ءالهه من الأرض هم ینشرون

برداشت یاد شده باتوجه به دو نکته است: 1- آیات پیشین و بعدی، در باره الوهیت و یگانگی خدا است. 2- آیه شریفه هر گونه توانایی از خدایان ادعایی بر احیای مردگان را نفی کرده است. از مجموع این آیات استفاده می شود که احیای مردگان تنها در گرو الوهیت حقیقی و لازمه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

102- ادراک معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

ص: 147

103- ایمن بخشی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 10

10 - تنها تضمین کننده ایمنی و امنیت خلق ، شایسته الوهیت و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو . .. المؤمن

وصف <المؤمن>، اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در خداوند دارد.

104- بداهت خالقیت در معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 4

4- خالق بودن و مخلوق نبودن برای الوهیت ، از بدیهیات عقلی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

از اینکه در رد الوهیت معبودهای مشرکان، تنها به یادآوری این نکته که آنان توان آفرینشگری ندارند و خود مخلوقند، پرداخته و استدلال نکرده است، حکایت از نکته یاد شده می کند.

105- بنی اسرائیل و معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 14

14 - قوم موسی مردمی جاهل و ناآگاه به ویژگی ها و صفات معبود راستین و شایسته پرستش

قالوا یموسی اجعل لنا إلهاً کما لهم ءالهه قال إنکم قوم تجهلون

106- بی نظیری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 148

16 - شوری - 42 - 11 - 14

14 - مقام الوهیت ، مبرّا و پیراسته از زوجیت و داشتن همانند

جعل لکم من أنفسکم أزوجًا . .. لیس کمثله شیء

ذکر <لیس کمثله شیء> پس از طرح مسأله زوجیت برخی موجودات، می تواند اشعار به نفی همسر داشتن خدا داشته باشد.

107- بی نیازی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

108- بینایی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 7

7 - معبود راستین باید شنوا و بینا باشد .

إن تدعوهم . .. لایسمعوا ... و هم لایبصرون

109- تدبیر معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند

ص: 149

منحصر ساخته است.

110- تشخیص معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 7

7 - اجابت دعا ، از راه های شناسایی معبود راستین است .

سواء علیکم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

111- تکلم معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 - هدایتگری انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترین نشانه های معبود راستین

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

112- تنزیه معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 5

5 - وجود قدسی و پیراسته از هر عیب و آلودگی ، شایسته مقام الوهیت و پرستش است ; نه جز او .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک القدّوس

وصف <القدوس>، می تواند اشعار به علیت حصر پرستش در خدای یگانه داشته باشد.

ص: 150

113- توبه پذیری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

114- جاودانگی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 5

5 - برخورداری از حیات جاوید ، مرز میان معبود حقیقی و غیر حقیقی

و توکّل علی الحیّ الذی لایموت

برداشت فوق، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد محکوم کردن شرک و بت پرستی و اثبات توحید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 6

6 - فناناپذیری و بقا ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو کلّ شیء هالک إلاّ وجهه

جمله <کلّ شیء. ..> تعلیل برای عدم شایستگی غیرخدا برای معبود بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

115- حاکمیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 10

10 - فرمان روایی بر جهان ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو . .. له الحکم

ص: 151

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 1،2

1 - یگانه معبود هستی ، فرمانروای مطلق نظام وجود است .

هو اللّه الذی . .. الملک القدّوس

2 - یگانه مدبّر و فرمانروای جهان هستی ، شایسته مقام خداوندی و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک

وصف <الملک> برای جمله قبل، اشعار به علیت دارد.

116- حیات بخشی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

117- حیات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

ص: 152

118- خالقیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 21 - 4

4 - آفریننده انسان ها ، تنها حقیقتی که شایسته و بایسته پرستش است .

اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم

توصیف خداوندبه <خالقیت> - پس از بیان لزوم پرستش او - بیانگر علت لزوم پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 12

12 - شایستگی إله بودن و معبود شدن ، تنها در خور خالق و آفریدگار انسان است .

إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلی بارئکم

<بارء> از اسما و صفتهای الهی و به معنای آفریننده است. موسی(ع) با انتخاب این اسم و صفت در جمله <توبوا إلی بارئکم> - با توجه به اینکه مخاطبانش کسانی هستند که به پرستش غیر خدا روی آورده بودند - اشاره به این دارد که: خالق آدمی سزاوار معبود شدن است; چرا به غیر او گرایش پیدا کردید؟ باید توبه کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنمای انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ ربّ الع-لمین . الذی خلقنی فهو یهدین

ص: 153

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 2

2 - خدای پدیدآورنده موجودات آسمان و زمین از کتم عدم ، شایسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبیعت .

یسجدون للشمس . ..ألاّیسجدوا للّه الذی یخرج الخبء فی السم-وت و الأرض

<ال> در <الخبء> برای جنس و مفید استغراق است <خَبْء> به معنای مستور (مصدر به معنای مفعول) می باشد. بنابراین <یخرج الخبء>; یعنی، <یخرج جمیع الأشیاء المستوره تحت استار العدم منها إلی الوجود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،7،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

7 - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزی دهی به انسان ، شایسته خدایی نیستند .

هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء

استفهام در آیه، انکاری است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خدای یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالی که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایی نیستند.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 11 - 2

2 - خالقیت ، از شرایط الوهیت است .

ه-ذا خلق اللّه

از تحدی خداوند با مشرکان، استفاده می شود که <اللّه> باید توان خالقیت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 22 - 4

4 - عبادت ، تنها شایسته خدای خالق است .

ص: 154

و ما لی لا أعبد الذی فطرنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 96 - 2

2 - تنها ، خالق جهان هستی مستحق پرستش است .

قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّه خلقکم و ما تعملون

تذکر به خالقیت خدا نسبت به انسان و مصنوعات وی، پس از محکوم کردن پرستش مصنوعات بشری، می تواند گویای برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 125 - 10

10 - خالقیت ، شرط شایستگی برای معبودیت

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ-لقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 16

16 - آفریدن جهان هستی ( آسمان ، زمین ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

خلق السم-وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... ذلکم اللّه

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهی ، تنها در پیشگاه کسی روا است که آفریننده شب و روز و تأمین کننده روزی و نیاز های انسان ها است .

و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم... النهار مبصرًا

از ارتباط میان این آیه با آیه قبل - که درباره ربوبیت خداوند و عبادت او و حاجت خواهی از او بود - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرینش زمین ، آسمان ، انسان و روزی های او ، از اوصاف معبود و ربّ حقیقی

اللّه الذی جعل لکم الأرض . .. و صوّرکم فأحسن صورکم و رزقکم من الطیّب-ت ذلکم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 27 - 2

ص: 155

2 - تنها معبودی شایسته پرستش است که سامان بخش وجود انسان و آفریدگار سرشت آدمی است .

إلاّ الذی فطرنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانایی بر خلقت جهان و تدبیر امور آن ، شرط شایستگی معبود برای پرستیده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فی السم-وت

در این آیه، به ناتوانی بت ها در امر خلقت و تدبیر جهان اشاره شده است و این خود می نمایاند که توانایی بر خلقت و تدبیر، ملاکی است که براساس آن، می توان معبود واقعی را از معبود دروغین، متمایز ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 3

3- توانمندی بر آفریدن و نیز مخلوق نبودن ، از نشانه های خدا و معبود حقیقی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

از اینکه خداوند در مقام بیان رد الوهیت معبودهای مشرکان، دو صفت مهم را برشمرده است، استفاده می شود که <الله> باید خالق بوده و مخلوق نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

119- دفع زیان معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

ص: 156

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

120- رازقیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،7،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

7 - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزی دهی به انسان ، شایسته خدایی نیستند .

هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء

استفهام در آیه، انکاری است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خدای یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالی که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایی نیستند.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهی ، تنها در پیشگاه کسی روا است که آفریننده شب و روز و تأمین کننده روزی و نیاز های انسان ها است .

ص: 157

و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم... النهار مبصرًا

از ارتباط میان این آیه با آیه قبل - که درباره ربوبیت خداوند و عبادت او و حاجت خواهی از او بود - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرینش زمین ، آسمان ، انسان و روزی های او ، از اوصاف معبود و ربّ حقیقی

اللّه الذی جعل لکم الأرض . .. و صوّرکم فأحسن صورکم و رزقکم من الطیّب-ت ذلکم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 3

3- روزی رسانی ، از معیار های شناخت معبود حقیقی از غیر اوست .

و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا

121- ربوبیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 3

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالک حقیقی جهان ( اللّه ) است .

ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 87 - 3

3 - تنها پروردگار جهان ، سزاوار عبودیت و پرستش است .

أئفکًا ءالهه دون اللّه تریدون . فما ظنّکم بربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 126 - 3

3 - عبودیت و پرستش ، تنها شایسته پروردگار انسان ها است .

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین

یادآوری ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محکوم کردن پرستش بت ها، گویای مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 3

ص: 158

3 - تنها مالک و مدبر جهان هستی ، شایسته عبادت است .

و ما من إل-ه إلاّ اللّه . .. ربّ السم-وت و الأرض و ما بینهما

توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستی بودن - پس از بیان یکتایی او در معبودیت - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبیت ، از اوصاف خدای حقیقی ( اللّه ) است .

اللّه ربّکم

<ربّکم> صفت برای <اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 5

5- توانایی بر خلقت جهان و تدبیر امور آن ، شرط شایستگی معبود برای پرستیده شدن

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فی السم-وت

در این آیه، به ناتوانی بت ها در امر خلقت و تدبیر جهان اشاره شده است و این خود می نمایاند که توانایی بر خلقت و تدبیر، ملاکی است که براساس آن، می توان معبود واقعی را از معبود دروغین، متمایز ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 2

2 - یگانه مدبّر و فرمانروای جهان هستی ، شایسته مقام خداوندی و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک

وصف <الملک> برای جمله قبل، اشعار به علیت دارد.

122- رحمانیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 8

8 - رحمانیت ، از جمله ویژگی های لازم برای معبودیت است .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی . .. و إنّ ربّکم الرحم-ن

هارون(ع)، در مقام رد معبود بودن گوساله سامری، برخی از ویژگی های معبود حقیقی را بیان نمود; که از جمله آنها <رحمان> بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 45 - 6

ص: 159

6 - خداوندِ دارای رحمت گسترده و مطلق ، تنها موجود شایسته پرستش است .

أجعلنا من دون الرحم-ن ءالهه یعبدون

123- رحمت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 22 - 6

6 - رحمت گسترده و پایدار ، لازمه مقام الوهیت و خداوندگاری است .

هو اللّه الذی . .. هو الرحم-ن الرحیم

124- زیان به معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 8

8 - تنها موجود ایمن از زیان پذیری و زیان رسانی ، شایسته مقام خداوندی است .

هو اللّه الذی . .. السل-م

وصف <السلام>، اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در <اللّه> دارد.

125- زیان رسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گویی و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانی ، از جمله ویژگی های لازم برای معبود حقیقی است .

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<برگرداندن قول>، مفهومی است که شامل اجابت دعا نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستین ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زیان انسان

أو ینفعونکم أو یضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 160

18 - حشر - 59 - 23 - 8

8 - تنها موجود ایمن از زیان پذیری و زیان رسانی ، شایسته مقام خداوندی است .

هو اللّه الذی . .. السل-م

وصف <السلام>، اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در <اللّه> دارد.

126- سختی کیفر در معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

127- شرایط معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2،6

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

6 - معبودی جز دارنده بهترین اوصاف کمال ، سزاوار پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو له الأسماء الحسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

ص: 161

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 64 - 8

8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او

أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل-ه مع اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخورداری معبود ، از علم مطلق و آگاهی به نهانی ترین امور هستی

قل لایعلم من فی السم-وت و الأرض الغیب إلاّاللّه

این بخش از آیات، در مقام اثبات توحید و رد شرک است و در این راستا است که علم مطلق الهی مطرح و به انسان یادآوری شده است که این علم فقط در اختیار خداوند می باشد و نه غیر او; پس غیر او شایسته برای پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 88 - 6،10

6 - فناناپذیری و بقا ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو کلّ شیء هالک إلاّ وجهه

جمله <کلّ شیء. ..> تعلیل برای عدم شایستگی غیرخدا برای معبود بودن است.

10 - فرمان روایی بر جهان ، شرط شایستگی برای معبود بودن است .

لا إل-ه إلاّ هو . .. له الحکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 102 - 3

3 - معبودی جز خداوند، که مبدع هستی و خالق همه چیز و بدون همسر و فرزند باشد، وجود ندارد.

بدیع السموت . .. أنی یکون له ولد و لم تکن له صحبه ... لا إله إلا هو خلق کل شیء

ص: 162

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 5

5 - معبود به حق باید شکست ناپذیر و از آسیب ها و حوادث مصون باشد .

و الذین تدعون من دونه . .. و لا أنفسهم ینصرون

128- شکست ناپذیری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 5

5 - معبود به حق باید شکست ناپذیر و از آسیب ها و حوادث مصون باشد .

و الذین تدعون من دونه . .. و لا أنفسهم ینصرون

129- شنوایی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 72 - 3

3 - موجود ناتوان و ناشنوا ، فاقد شایستگی برای خدا بودن و پرستیده شدن

قال هل یسمعونکم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 5 - 5

5- معبود واقعی و شایسته پرستش ، توانا بر شنیدن صدای عبادت گران و قادر بر اجابت خواسته های آنان

و من أضلّ ممّن یدعوا من دون اللّه من لایستجیب له إلی یوم القی-مه

خداوند، مشرکان را به سبب پرستش موجوداتی که قادر به شنوایی و اجابت دعای آنان نیستند، سرزنش کرده است. مفهوم این سخن آن است که معبود واقعی، باید قادر بر شنیدن و اجابت خواسته ها و نیازهای مخلوقات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 163

6 - اعراف - 7 - 198 - 7

7 - معبود راستین باید شنوا و بینا باشد .

إن تدعوهم . .. لایسمعوا ... و هم لایبصرون

130- شؤون معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 20 - 3

3 - قضاوت به حق ، از شؤون الوهیت حقیقی است .

و اللّه یقضی بالحقّ و الذین یدعون من دونه لایقضون بشیء

مطلب یاد شده، از تصریح شدن اسم جلاله (اللّه) به دست می آید.

131- صفات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبیت ، از اوصاف خدای حقیقی ( اللّه ) است .

اللّه ربّکم

<ربّکم> صفت برای <اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

ص: 164

132- صورتگری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 24 - 6

6 - تنها خداوندِ وجودبخش و صورت آفرین ، شایسته پرستش

لا إل-ه إلاّ هو . .. هو اللّه الخ-لق البارئ المصوّر

اوصاف بیان شده در آیه شریفه، مشعر به علیت برای حصر الوهیت در وجود خداوند است.

133- ضرررسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

134- عزت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 14

14 - هر موجودی شکست پذیر مقهور ، نالایق برای پرستش است .

لا إل-ه إلاّ هو . .. العزیز

با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضروری خداوند است; از مفهوم آیه استفاده می شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.

135- عطایای معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

ص: 165

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

136- عظمت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 17

17 - یکتا معبود هستی ، دارای عظمت ، کبریایی و شکوه

هو اللّه . .. المتکبّر

137- علم غیب معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 65 - 2

2 - لزوم برخورداری معبود ، از علم مطلق و آگاهی به نهانی ترین امور هستی

قل لایعلم من فی السم-وت و الأرض الغیب إلاّاللّه

این بخش از آیات، در مقام اثبات توحید و رد شرک است و در این راستا است که علم مطلق الهی مطرح و به انسان یادآوری شده است که این علم فقط در اختیار خداوند می باشد و نه غیر او; پس غیر او شایسته برای پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 22 - 4

4 - آگاهی مطلق به غیب و شهود ، لازمه مقام الوهیت و خداوندگاری است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو ع-لم الغیب و الشه-ده

توصیف <اللّه> به <عالم الغیب و الشهاده>، بیان بالا را افاده می کند.

138- علم معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند

ص: 166

منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 6

6 - معبودی سزاوار پرستش است که بی نیاز از شریک بوده و علم او مطلق و محیط بر همه چیز باشد .

إنّما إل-هکم اللّه . .. وسع کلّ شیء علمًا

جمله <وسع. ..> بدل برای <لا إل-ه إلاّ هو> است و هر دو، تعلیل برای <إنّما إل-هکم...> می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 7،8

7 - تنها خدای آگاه به هر آشکار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبیعت ( چون خورشید ، ماه و . . . ) .

یسجدون للشمس . .. ألاّیسجدوا للّه ... و یعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت <و یعلم ما تخفون. ..> عطف بر <یخرج> و استدلال دیگری است بر این که تنها خدای یگانه سزاوار پرستش است، نه پدیده هایی چون خورشید، ماه و... .

8 - قدرت و علم فراگیر و نامحدود ، دو ملاک اصلی در شناخت معبود حقیقی

الذی یخرج الخبء . .. و یعلم ما تخفون

<یخرج الخبء> بیانگر قدرت نامحدود و <یعلم> بیانگر علم گسترده الهی است. خداوند با طرح این دو اصل، به انسان یادآوری می کند که معبود راستین باید از این دو صفت برخوردار باشد. در غیر این صورت شایسته پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

139- فضل معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 167

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

140- قداست معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 5

5 - وجود قدسی و پیراسته از هر عیب و آلودگی ، شایسته مقام الوهیت و پرستش است ; نه جز او .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو الملک القدّوس

وصف <القدوس>، می تواند اشعار به علیت حصر پرستش در خدای یگانه داشته باشد.

141- قدرت در معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 192 - 4

4 - عاجز بودن معبودان اهل شرک بر دفاع از خود و پرستشگران خویش ، دلیل عدم لیاقت آنها برای ربوبیت و پرستش

أیشرکون ما . .. لایستطیعون لهم نصرا و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 - هدایتگری و پاسخ به هدایتجویی بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 7

7 - اجابت درخواست بندگان ، از نشانه های معبود راستین

فادعوهم فلیستجیبوا لکم إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 3

3- توانمندی بر آفریدن و نیز مخلوق نبودن ، از نشانه های خدا و معبود حقیقی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

ص: 168

از اینکه خداوند در مقام بیان رد الوهیت معبودهای مشرکان، دو صفت مهم را برشمرده است، استفاده می شود که <الله> باید خالق بوده و مخلوق نباشد.

142- قدرت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 42 - 7

7- شنوایی ، بینایی ( ادراک ) و قدرت بر رفع نیاز ، از شروط بدیهی معبود حقیقی است .

لِمَ تعبد ما لایسمع و لایبصر و لایغنی عنک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 72 - 3

3 - موجود ناتوان و ناشنوا ، فاقد شایستگی برای خدا بودن و پرستیده شدن

قال هل یسمعونکم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 169

13 - نمل - 27 - 25 - 8

8 - قدرت و علم فراگیر و نامحدود ، دو ملاک اصلی در شناخت معبود حقیقی

الذی یخرج الخبء . .. و یعلم ما تخفون

<یخرج الخبء> بیانگر قدرت نامحدود و <یعلم> بیانگر علم گسترده الهی است. خداوند با طرح این دو اصل، به انسان یادآوری می کند که معبود راستین باید از این دو صفت برخوردار باشد. در غیر این صورت شایسته پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 16

16 - موجود ضعیف و ناتوان از اعمال اراده خویش ، نالایق برای الوهیت و پرستش

لا إل-ه إلاّ هو . .. الجبّار المتکبّر

با توجه به این که آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ضروری خداوند است; از مفهوم آیه استفاده می شود که موجود فاقد این اوصاف، شایسته الوهیت نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 4

4 - توان بر یاری بندگان از ملاک های معبود راستین

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

143- کبریایی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 17

17 - یکتا معبود هستی ، دارای عظمت ، کبریایی و شکوه

هو اللّه . .. المتکبّر

ص: 170

144- کمال معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 6

6 - معبودی جز دارنده بهترین اوصاف کمال ، سزاوار پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو له الأسماء الحسنی

145- کمالات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

146- مالکیت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 2

2 - کسی که آفریننده هستی و مدبر و مالک و دانای به همه چیز نباشد ، شایسته پرستش نیست .

اللّه لا إل-ه إلاّ هو

برداشت فوق، حاصل ارتباط این آیه با آیات قبل بوده که خالقیت، فرمان روایی و مالکیت بر جهان و علم مطلق را به خداوند منحصر ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 7

7 - مالکیّت و توان مندی بر تأمین روزی ، شرط بایسته ، برای معبود

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالکیت جهان و فرمانروایی بر آن ، از اوصاف و ویژگی های معبود حقیقی و شایسته عبادت

و اللّه خلقکم . .. الشمس و القمر ... ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من

ص: 171

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 3

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالک حقیقی جهان ( اللّه ) است .

ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 66 - 3

3 - تنها مالک و مدبر جهان هستی ، شایسته عبادت است .

و ما من إل-ه إلاّ اللّه . .. ربّ السم-وت و الأرض و ما بینهما

توصیف خداوند به، مالک و مدبر هستی بودن - پس از بیان یکتایی او در معبودیت - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

147- معبود راستین و دفع زیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 11

11 - موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از وی ، شایسته پرستش نیست .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه . .. هل هنّ ک-شف-ت ضرّه ... برحمه هل هنّ ممسک-ت

148- معبود راستین و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

149- معبود راستین و نیاز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

ص: 172

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

150- ملاک معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 5

5 - برخورداری از حیات جاوید ، مرز میان معبود حقیقی و غیر حقیقی

و توکّل علی الحیّ الذی لایموت

برداشت فوق، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد محکوم کردن شرک و بت پرستی و اثبات توحید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 72 - 3

3 - موجود ناتوان و ناشنوا ، فاقد شایستگی برای خدا بودن و پرستیده شدن

قال هل یسمعونکم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستین ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زیان انسان

ص: 173

أو ینفعونکم أو یضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنمای انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ ربّ الع-لمین . الذی خلقنی فهو یهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 79 - 3

3 - تنها تأمین کننده نیاز های زندگی انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی جان و ساخته دست مردمان .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ . .. و الذی هو یطعمنی و یسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 25 - 2،7،8

2 - خدای پدیدآورنده موجودات آسمان و زمین از کتم عدم ، شایسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبیعت .

یسجدون للشمس . ..ألاّیسجدوا للّه الذی یخرج الخبء فی السم-وت و الأرض

<ال> در <الخبء> برای جنس و مفید استغراق است <خَبْء> به معنای مستور (مصدر به معنای مفعول) می باشد. بنابراین <یخرج الخبء>; یعنی، <یخرج جمیع الأشیاء المستوره تحت استار العدم منها إلی الوجود>.

7 - تنها خدای آگاه به هر آشکار و نهان سزاوار پرستش است ، نه مظاهر طبیعت ( چون خورشید ، ماه و . . . ) .

یسجدون للشمس . .. ألاّیسجدوا للّه ... و یعلم ما تخفون و ما تعلنون

عبارت <و یعلم ما تخفون. ..> عطف بر <یخرج> و استدلال دیگری است بر این که تنها خدای یگانه سزاوار پرستش است، نه پدیده هایی چون خورشید، ماه و... .

8 - قدرت و علم فراگیر و نامحدود ، دو ملاک اصلی در شناخت معبود حقیقی

الذی یخرج الخبء . .. و یعلم ما تخفون

<یخرج الخبء> بیانگر قدرت نامحدود و <یعلم> بیانگر علم گسترده الهی است. خداوند با طرح این دو اصل، به انسان یادآوری می کند که معبود راستین باید از این دو صفت برخوردار باشد. در غیر این صورت شایسته پرستش نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 7،11

7 - خدایانِ ناتوان از آفرینش و روزی دهی به انسان ، شایسته خدایی نیستند .

هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم من شیء

استفهام در آیه، انکاری است و آیه، در صدد بیان این نکته است که خدای یگانه، اوصاف یادشده را دارد، در حالی که خدایان شما، چنین نیستند، پس شایسته خدایی نیستند.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

ص: 174

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 6 - 6

6 - معبود شایسته پرستش ، معبودی یگانه و بی شریک است .

أنّما إل-هکم إل-ه وحد

151- ملاکهای معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 191 - 2

2 - توانایی بر آفرینش ، از ملاک های معبود راستین و از ملاک های شایسته بودن برای ربوبیت و تدبیر هستی است .

أیشرکون ما لایخلق شیئا

با توجه به آیات قبل و بعد معلوم می شود که مراد از شرک، شرک در ربوبیت و پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 192 - 3

3 - توانا بودن بر یاری رسانی به بندگان و دفاع کردن از خویش ، از ملاک های ربوبیت و معبود راستین است .

لایستطیعون لهم نصرا و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 - هدایتگری و پاسخ به هدایتجویی بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 4،8

4 - توان بر یاری بندگان از ملاک های معبود راستین

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم

8 - تنها خداوند دارای ملاک پرستش و شایسته عبادت است .

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 6،7

6 - ارائه رهنمون به بندگان ، از ملاک های معبود راستین

ص: 175

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا

خداوند معبودان اهل شرک را بدان جهت که راهنمای انسانها نیستند، شایسته پرستش نمی داند. بنابراین هدایت کردن انسانها از ملاکهای معبود به حق است.

7 - معبود راستین باید شنوا و بینا باشد .

إن تدعوهم . .. لایسمعوا ... و هم لایبصرون

152- منفعت رسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گویی و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانی ، از جمله ویژگی های لازم برای معبود حقیقی است .

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<برگرداندن قول>، مفهومی است که شامل اجابت دعا نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 73 - 3

3 - لازمه معبود راستین ، در دست داشتن عوامل و اسباب سود و زیان انسان

أو ینفعونکم أو یضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 11

11 - موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از وی ، شایسته پرستش نیست .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه . .. هل هنّ ک-شف-ت ضرّه ... برحمه هل هنّ ممسک-ت

153- میرانندگی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 4،11

4 - هیچ یک از معبودان جعلی مشرکان ، هیچ گونه توانایی خلق و روزی رسانی و مرگ و بازآفرینی انسان ها را ندارند .

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم هل من شرکائکم من یفعل من ذلکم م

استفهام در آیه، انکاری است و آورده شدن <من> در <من شیء> برای استغراق نفی هر یک از موارد یاد شده است. اسم اشاره <ذلکم> به خلق، رزق، اماته و احیاء - مصدرهای فعل های یاد شده در آیه - اشاره دارد.

11 - خالقیت و رازقیت و سررشته داری مرگ و حیات ، از ویژگی های الوهیت اند .

ص: 176

اللّه الذی خلقکم ثمّ رزقکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم

154- نام معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 98 - 3

3 - < اللّه > ، نام مخصوص و ویژه معبود یگانه و حقیقی هستی

إنّما إل-هکم اللّه الذی لا إل-ه الاّهو

155- نجات بخشی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پیام هدایت آفرین و نجات بخش برای زندگی دنیایی و اخروی انسان ها ، از ویژگی های خدای بر حق و شایسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

از این که مؤمن آل فرعون در رد عقیده مشرکان، به این مطلب استدلال کرد که معبودهای ادعایی شما، پیامی برای بشر ندارد; می توان استفاده کرد که داشتن پیام، از خصوصیات معبود حقیقی و شایسته پریستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 28 - 3

3- معبود راستین ، قادر به نجات انسان در همه شرایط دشوار

فلولا نصرهم الذین اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

مفهوم آیه، گویای برداشت یاد شده است.

156- نشانه های معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

ص: 177

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 6

6 - آفرینش جهان هستی چون انسان ، دریا ، خورشید و ماه ، از نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

و اللّه خلقکم من تراب . .. ثمّ جعلکم أزوجًا ... و ما یستوی البحران ... و سخّر ال

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب خلق و جعل می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 16

16 - آفریدن جهان هستی ( آسمان ، زمین ، انسان و . . . ) ، از اوصاف و نشانه های خدای حقیقی ( اللّه )

خلق السم-وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... ذلکم اللّه

<ذلکم> اشاره به کسی است که اشیای ذکر شده را آفریده و صاحب اوصاف خلق و جعل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 64 - 13

13 - آفرینش زمین ، آسمان ، انسان و روزی های او ، از اوصاف معبود و ربّ حقیقی

اللّه الذی جعل لکم الأرض . .. و صوّرکم فأحسن صورکم و رزقکم من الطیّب-ت ذلکم اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 8

8 - هدایتگری انسان ها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترین نشانه های معبود راستین

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 7

7 - اجابت درخواست بندگان ، از نشانه های معبود راستین

فادعوهم فلیستجیبوا لکم إن کنتم صدقین

157- نظارت معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 12

12 - یگانه موجود ناظر و نگهدارنده نظام هستی ، شایسته الوهیت و پرستش است .

هو اللّه الذی لا إل-ه إلاّ هو . .. المهیمن

ص: 178

وصف <المهیمن> - که به معنای <حافظ> و <مراقب> است - اشعار به علیت برای انحصار الوهیت در خداوند دارد.

158- نفع رسانی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 4

4 - تنها معبودی سزاوار پرستیدن است که زمام نفع و ضرر آدمی در اختیار او باشد.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 6

6 - مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )

و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 6

6 - توانایی بر رساندن سود و دور ساختن زیان ، از نشانه های معبود حقیقی و راستین

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

برداشت فوق، به خاطر دو نکته است: 1- آیه شریفه در مقام بیان ناتوانی معبودهایی جز خدا است. 2- این آیه به دنبال سلسله آیاتی آمده که بیانگر قدرت بی انتهای خدا است.

159- نیازمندی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 43 - 4

4- احتیاج و نیازمندی ، با مقام الوهیّت ناسازگار است .

لایستطیعون نصر أنفسهم

خداوند، ناتوانی <آلهه> در حفظ خویش و نیاز آنها به محافظانی دیگر را، دلیل عدم صلاحیت ایشان برای الوهیت شمرده است. یادآوری این حقیقت می تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

ص: 179

160- ویژگی معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 17 - 5

5 - تنها خدای قادر بر رساندن هر گونه ضرر و یا منفعت به آدمی، شایسته پرستش و ولایت می باشد.

أغیر اللّه أتخذ ولیا . .. و إن یمسسک اللّه بضر ... فهو علی کل شیء قدیر

161- ویژگیهای معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 89 - 4

4 - قدرت بر پاسخ گویی و اجابت خواسته ها و توان نفع و ضرر رسانی ، از جمله ویژگی های لازم برای معبود حقیقی است .

أفلایرون ألاّیرجع إلیهم قولاً و لایملک لهم ضرًّا و لانفعًا

<برگرداندن قول>، مفهومی است که شامل اجابت دعا نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 8

8 - رحمانیت ، از جمله ویژگی های لازم برای معبودیت است .

فقالوا ه-ذا إل-هکم و إل-ه موسی . .. و إنّ ربّکم الرحم-ن

هارون(ع)، در مقام رد معبود بودن گوساله سامری، برخی از ویژگی های معبود حقیقی را بیان نمود; که از جمله آنها <رحمان> بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 28 - 3

3- معبود راستین ، قادر به نجات انسان در همه شرایط دشوار

فلولا نصرهم الذین اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

مفهوم آیه، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 22 - 2

2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی

أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ

آوردن عبارت <إل-هکم إل-ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.

ص: 180

162- هدایتگری معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 78 - 3

3 - خالق و راهنمای انسان ، شایسته پرستش است ; نه بت های بی شعور و ساخته دست بشر .

فإنّهم عدوٌّ لی إلاّ ربّ الع-لمین . الذی خلقنی فهو یهدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پیام هدایت آفرین و نجات بخش برای زندگی دنیایی و اخروی انسان ها ، از ویژگی های خدای بر حق و شایسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

از این که مؤمن آل فرعون در رد عقیده مشرکان، به این مطلب استدلال کرد که معبودهای ادعایی شما، پیامی برای بشر ندارد; می توان استفاده کرد که داشتن پیام، از خصوصیات معبود حقیقی و شایسته پریستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 3

3 - هدایتگری و پاسخ به هدایتجویی بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 6

6 - ارائه رهنمون به بندگان ، از ملاک های معبود راستین

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا

خداوند معبودان اهل شرک را بدان جهت که راهنمای انسانها نیستند، شایسته پرستش نمی داند. بنابراین هدایت کردن انسانها از ملاکهای معبود به حق است.

معبودان باطل

163- {معبودان باطل}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 71 - 11

11 - هود با پرخاش به قوم خویش خواهان ترک بحث و جدال آنان با وی درباره معبودان دروغین شد .

ص: 181

اتجدلوننی فی أسماء سمیتموها أنتم و ءاباؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 43 - 6

6- عقیده کافران ، در اعتبار و آبرومندی خدایان دروغینشان در نزد خداوند ، پوچ و بی اساس است .

لایستطیعون نصر أنفسهم و لا هم منّا یصحبون

با توجه به این که مخاطبان آیه شریفه مشرکان هستند و آنان معبودها و خدایان خود را شفیع برای خود می پنداشتند; به دست می آید که مقصود این آیه، بیان بطلان چنین پنداری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 42 - 1

1 - خداوند ، به هرچه که غیر از او ، به عنوان معبود گرفته شده ، علم دارد .

إنّ اللّه یعلم ما یدعون من دونه

164- آثار ایمان به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 21 - 4

4- باور به معبودهایی غیر از خدای یکتا ، باوری واهی و مایه خسران و تباهی است .

أُول-ئک الذین خسروا أنفسهم و ضلّ عنهم ما کانوا یفترون

165- آثار ذکر عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 76 - 4

4 - توجه به ناتوانی معبود های ادعایی و عقیده به قدرت مطلق خداوند ، موجب تسلی خاطر و دل گرمی مبلغان اسلام و مدافعان عقیده توحیدی

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهه لعلّهم ینصرون . لایستطیعون نصرهم... فلایحزنک قولهم

جمله <فلایحزنک قولهم> جواب برای شرط مقدر است; یعنی، <إذا کان ه-ذا حالهم مع ربّهم حیث اتّخذوا رجاء النصر ءالهه من دون اللّه لایقدرون نصرهم فلاتحزن بسبب قولهم. ..; وقتی وضعیت آنان چنین است که به امید یاری، معبودهای دیگری جز خدا را - که توانای بر یاری رسانی ندارند - برگزیدند، پس تو از سخنان شان محزون مباش...>.

ص: 182

166- آثار ذکر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 45 - 5

5 - انبساط خاطر و شادمانی مشرکان به هنگام یاد شدن نام معبودهایی جز خداوند ( معبود های ادعایی آنان )

و إذا ذکر الذین من دونه إذا هم یستبشرون

167- آثار عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 99 - 1

1- عجز و ناتوانی معبود های مشرکان در گریز از جهنم ، دلیل عدم الوهیت آنان است .

ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. لو کان ه-ؤلاء ءالهه ما وردوها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 6

6 - عدم توانایی بر پاسخ گویی به خواسته های مشرکان ، دلیل بطلان خدایان ادعایی آنان است .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

168- آثار گمراهگری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 163 - 1

1 - گمراه گری مشرکان و معبودهایشان ، تنها در کسانی مؤثر خواهد بود که راه دوزخ را برگزینند .

ما أنتم علیه بف-تنین . إلاّ من هو صال الجحیم

<صال> اسم فاعل و به معنای <لازم> است (اصل آن <صالی> می باشد); یعنی، کسی که ملازم و هم راه دوزخ است و دست از این راه دوزخی برنمی دارد. گفتنی است: صیغه اسم فاعل هرگاه درمورد موجود عاقل به کار رود، به مفهوم انجام کاری از روی اختیار و انتخاب است.

169- اجتناب از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 70 - 1

ص: 183

1 - هود با ابلاغ مأموریت خویش از جانب خداوند ، مردمش را به توحید ، عبادت خداوند و ترک پرستش معبودان دروغین فراخواند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما کان یعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 85 - 4

4- پرهیز از شرکورزی و پرستش معبود های باطل ، نمودی کامل از تقوااست .

واتّخذوا من دون اللّه ءالههً . .. یوم نحشر المتّقین إلی الرحمن

چون محور بحث در آیات گذشته، در باره شرک و پرستش معبودهای گوناگون بود; مناسبت چنین اقتضا دارد که مراد از <متّقین> در این آیه، کسانی باشند که از شرکورزی و پرستش معبودهای باطل پرهیز می کنند.

170- ادعای برتری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 58 - 1

1 - مجادله مشرکان مکه با پیامبر ( ص ) ، در مقایسه معبود های خویش با عیسی ( ع )

و قالوا ءألهتنا خیر أم هو

171- ارزیابی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 27 - 3

3 - درخواست پیامبر ( ص ) از مشرکان ، برای نمایاندن هویت و جایگاه خدایانشان به او ، جهت ارزیابی حقانیت آنان

قل أرونی الذین ألحقتم به شرکاء

172- استغاثه از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 73 - 5

5 - استغاثه و فریادخواهی مشرکان از خدایان خود

إنّ الذین تدعون من دون اللّه

ص: 184

173- استمداد اخروی از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 64 - 3،5،6

3 - فراخواندن مشرکان از سوی خداوند ، برای یاری خواستن از معبودهایشان در قیامت .

و قیل ادعوا شرکاءکم

5 - نصرت طلبی مشرکان در روز رستاخیز از معبودهایشان

فدعوهم فلم یستجیبوا لهم

6 - بی جواب ماندن فریاد یاری خواهی مشرکان از معبودهایشان در قیامت

فدعوهم فلم یستجیبوا لهم

174- استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 1

1 - یاری جستن از بت ها و معبودان ، هدف مشرکان از پرستش آنها

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 8

8 - مشرکان، غوطهور در پندارهای بی اساس خویش و امیدوار به کمکهای خدایان دروغین در قیامت

أین شرکاؤکم الذین کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 101 - 7

7- مشرکان به هنگام نزول عذاب های الهی ، از بت ها و خدایان دروغین استمداد می کنند و برای رفع آن ، از آنها یاری می جویند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التی یدعون من دون الله من شیء لما جاء أمر ربک

مراد از <أمر ربک> عذاب الهی است. اغناء (مصدر أغنت) به معنای کفایت کردن و برطرف ساختن است. <من شیء> مفعول برای <ما أغنت> می باشد و مقصود از آن عذاب است. بنابراین <فما أغنت عنهم آلهتهم ... من شیء>; یعنی، خدایانشان آنان را کفایت نکردند و حتی مقدار اندکی از عذاب را از ایشان، برطرف نساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 185

10 - کهف - 18 - 52 - 1،2،7

1- خداوند ، در قیامت ، به مشرکان فرصت خواهد داد تا از معبود های پنداری خویش استمداد کنند .

نادوا شرکاءی الذین زعمتم

2- مشرکان ، در قیامت ، به پندار توان مندی معبودان شان بر یاری آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند کرد .

و یوم یقول نادوا . .. فدعوهم

<فای تعقیب> در <فدعوهم> بر بی درنگ بودن کار آنان دلالت می کند. کاربرد فعل ماضی، برای کاری که در قیامت انجام می گیرد (دعوهم) نشانه آن است که - به مجرد فرصت یافتن مشرکان - باید استمداد را انجام یافته تلقی کرد.

7- مشرکان ، حتی در قیامت هم دل بسته یاری معبودان شان اند .

فدعوهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 74 - 4،5،6

4 - مشرکان و بت پرستان ، امیدوار به یاری رسانی معبود های خویش

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهه لعلّهم ینصرون

5 - مشرکان و بت پرستان ، معتقد به توانایی بت ها و معبود های خویش برای یاری رسانی

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهه لعلّهم ینصرون

6 - حمایت و یاری شدن ، انگیزه و دلیل مشرکان و بت پرستان ، برای روی آوردن به آیین شرک و بت پرستی

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهه لعلّهم ینصرون

برداشت یاد شده مبتنی بر این اساس است که <لعلّ> در آیه شریفه برای تعلیل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 5

5 - مشرکان ، معبود ها را یار و یاور خود می دانستند .

و الذین اتّخذوا من دونه أولیاء

<ولی> (مفرد <أولیاء>) در لغت به سه معنا آمده است: محب، صدیق و نصیر (قاموس المحیط و مفردات راغب). در آیه شریفه - به قرینه جمله بعد (ما نعبدهم إلاّ لیقرّبونا إلی اللّه) در معنای سوم به کاررفته است.

175- اضرار معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 109 - 5

5- معبود های اهل شرک ، ارمغانی جز خسارت و تباهی برای پرستشگران خویش ندارند .

فلاتک فی مریه مما یعبد ه-ؤلاء ما یعبدون إلاّ کما یعبد ءاباؤُهم

چنان چه <کما> در آیه شریفه برای تشبیه باشد، جمله <فلاتک . ..> به ضمیمه <إنا لموفُّوهم ...> می رساند که: روا نبودن شک

ص: 186

و تردید به این جهت است که همان طور که معبودهای مشرکان پیشین، دستاوردی جز خسارت و تباهی برای پرستش کنندگان خود نداشتند (و ما زادوهم غیر تتبیب، آیه 101) معبودهای اهل شرک در زمان تو نیز این چنینند.

176- اضلال معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 17 - 2،3

2 - خداوند به روز رستاخیز ، خواستار پاسخ گویی معبود های مشرکان در باره علت گمراهی مشرکان و نقش آنان در این گمراهی

ویوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء

3 - خداوند ، به روز رستاخیز ، خواهان توضیح و پاسخ گویی معبود های باطل در باره نقش خود مشرکان در گمراهی خویش

فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء أم هم ضلّوا السبیل

177- اعراض از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 36 - 3

3- اجتناب از هرگونه معبود باطلی ، از دعوت های روشن همه انبیای الهی

فهل علی الرسل إلاّ البل-غ المبین. و لقد بعثنا فی کلّ أُمّه رسولاً أن اعبدوا الله

<طاغوت> در لغت عبارت از هر معبود و مورد پرستشی جز خداوند است.

178- افشای عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 73 - 11

11 - برملا شدن ضعف و ناتوانی معبود ها ( اصنام ) و جهل و نادانی پرستندگان آنها با ضرب المثل خداوند ، برای همگان

ضعف الطالب و المطلوب

<ضَعافه> (مصدر <ضعف>) به معنای ناتوان شدن است; یعنی، طالب و مطلوب هر دو ناتوان شدند. ظاهراً مقصود این است که با دلایل قاطع و غیرقابل انکاری که ارائه شد، نه تنها ضعف و ناتوانی بت ها; بلکه جهل و نادانی پرستندگان آنها نیز بر همگان آشکار شد.

ص: 187

179- اقرار معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 18 - 1،3

1 - اعتراف معبود های مشرکان به روز رستاخیز و در پیشگاه خداوند ، به منزه بودن او از داشتن هر گونه شریک

و یوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه . .. قالوا سبح-نک

3 - معبود های مشرکان در روز رستاخیز ، اظهار می دارند که حقِ برگفتن سرپرستانی جز خدا را نداشته و سزاوار این کار نبوده اند .

قالوا سبح-نک ما کان ینبغی لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء

<أولیاء> می تواند از <وَلایت> (به فتح <واو>) به معنای سرپرست باشد و هم می تواند از وِلایت (به کسر <واو>) به معنای <نصرت> باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر معنای اول است.

180- الوهیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 99 - 1

1- عجز و ناتوانی معبود های مشرکان در گریز از جهنم ، دلیل عدم الوهیت آنان است .

ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. لو کان ه-ؤلاء ءالهه ما وردوها

181- امتحان معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 6

6 - خداوند از مشرکان خواست تا برای آزمون توانایی معبودانشان ، نیاز های خود را از آنان درخواست کنند .

فادعوهم فلیستجیبوا لکم

182- امداد به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 43 - 3

3- معبود های مشرکان از یاری رساندن به خود ناتوان و از یاری خدا محروم اند .

لایستطیعون نصر أنفسهم و لا هم منّا یصحبون

<یصحبون> (از ریشه <صَحِبَ>) به معنای <عاشَر> است و لازمه این معنا، نصرت و تأیید است; زیرا همنشین از دیگر همنشینان

ص: 188

حمایت خواهد کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 25 - 1

1 - ناتوانی مشرکان و هم فکران و معبود های آنان از یاری یکدیگر

احشروا الذین ظلموا و أزوجهم . .. ما لکم لاتناصرون

183- امداد معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 93 - 5

5 - باور مشرکان ، به یاری رسانی معبودهایشان در سختی ها و هلاکت ها

أین ما کنتم تعبدون . من دون اللّه هل ینصرونکم أو ینتصرون

زیر سؤال رفتن توانایی معبودها بر یاری رسانی، حاکی از این است که مشرکان بر این باور بودند که معبودهایشان به آنان یاری خواهند رساند.

184- بطلان عقیده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 6

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرینشگری ، لیاقت الوهیت ندارند و هرگونه عقیده ای به خدایی آنان ، باطل است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

185- بطلان معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 7

7 - قیامت، روز استهزای مشرکان و نمایاندن ناتوانی و بطلان خدایان دروغین آنهاست.

و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین أشرکواأین شرکاؤکم الذین کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 24 - 3

ص: 189

3 - ظهور بطلان شرک و پوچی معبودهای دروغین در قیامت

و ضل عنهم ما کانوا یفترون

از کاربردهای فعل <ضل> جایی است که چیزی از بین رفته است و باطل شود. در لسان العرب آمده است: <ضل الشیء إذا ضاع>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 40 - 11

11 - اگر مشرکان در ادعاهای پوچ و شرک آمیز خود صادق هستند، باید به هنگام سختی متوجه معبودهای خود شوند.

أغیر اللّه تدعون إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 27 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پیام الهی به مشرکان درباره باطل بودن خدایان ادعایی شان

قل أرونی الذین ألحقتم به شرکاء

186- بنی اسرائیل و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 15

15 - بی توجهی قوم موسی به نعمت های خدا و گرایش آنان به پرستش غیر او ، برخاسته از جهالت دامنه دار آنان بود .

و جوزنا ببنی إسرءیل البحر . .. قالوا یموسی ... قال إنکم قوم تجهلون

چنانچه از آیه استفاده می شود، گرایش بنی اسرائیل به پرستش غیر خدا پس از عبورشان از دریا و تحقق این نعمت بزرگ الهی بوده است. بنابراین می توان گفت موسی این جهت را نیز در نظر داشته و آنان را جاهل خوانده است. یعنی این بی خردی است که انسان نعمتهای الهی را ببیند و در عین حال به غیر او گرایش پیدا کند. فعل مضارع <تجهلون> بر دامنه داری این بی خردی دلالت می کند.

187- بی ارزشی مالکیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 11

11 - معبود های ادعایی مشرکان ، فاقد هرگونه مالکیت ; حتی به مقدار پوست هسته خرما

و الذین تدعون من دونه ما یملکون من قطمیر

<قطمیر> به معنای لفّافه و پوست میان خرما و هسته آن است (لسان العرب) البته این تعبیر در آیه شریفه، کنایه از بسیار ناچیز بودن است.

ص: 190

188- بی تأثیری استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 52 - 4،5

4- بی نتیجه بودن کمک خواهی مشرکان از معبودان خویش ، هشدار خداوند به اهل شرک و پذیرندگان ولایت شیاطین است .

و یوم یقول نادوا شرکاءی . .. فلم یستجیبوا لهم

5- صحنه بیهوده بودن استمداد مشرکان از معبود های خود در قیامت ، صحنه ای شایان فراگیری و به خاطر سپردن است .

و یوم یقول نادوا شرکاءی . .. فلم یستجیبوا لهم

<یوم> مفعول برای فعل مقدری مانند <اُذکروا> است ;یعنی، <به یاد آن روز باشید که . ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 54 - 3

3- سرگذشت رفاه مند مغرور ، عصیان ابلیس و بی پاسخ ماندن استمداد مشرکان از معبودان خویش در قیامت ، نمونه هایی از مثال های هدایت گر قرآن است .

واضرب لهم مثلاً رجلین . .. و لقد صرّفنا فی ه-ذا القرءان للناس من کلّ مثل

این آیه، به منزله نگاهی است کلّی به آیات گذشته از سی ودوم با پنجاه و سوم.

189- بی تأثیری درخواست از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 14 - 2،7

2- خواندن معبود های دروغین و درخواست کردن از آنها ، کرداری بیهوده و باطل است .

له دعوه الحق

تقدیم <له> بر <دعوه الحق> حاکی از حصر است ; یعنی ، دعوت حق تنها از آنِ اوست نه از آن غیر او. و مراد از غیر او به قرینه جمله بعد معبودهایی است که مشرکان آنان را می خواندند و می پرستیدند.

7- درخواست کفرپیشگان از معبود های دروغین و دعا به پیشگاه آنان ، همواره تباه و بی ثمر است .

و ما دعاء الک-فرین إلاّ فی ضل-ل

از معانی <ضلال> تباهی و نابودی است. تباهی و نابودی را به صورت ظرفی برای دعا قرار دادن (فی ضلال) برای رساندن این معناست که: آن دعا کاملاً از میان رفته و نابود شده است. گویا نابودی همه جوانب آن را فرا گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 74 - 1

ص: 191

1 - اعتراف مشرکان حق ناپذیر و ستیزه جو ، به بی فایده بودن کامل عبادت غیرخدا و حاجت خواهی از معبود های ادعایی خویش

أین ما کنتم تشرکون . من دون اللّه قالوا ضلّوا عنّا بل لم نکن ندعوا من قبل شیئًا

جمله <ضلّوا عنّا> (از نظر ما ناپدید شدند و آنان را گم کردیم) کنایه از بطلان و پوچی آیین شرک و بی اثر بودن معبودهای ادعایی در عرصه قیامت است. گفتنی است جمله <بل لم نکن ندعوا...> می تواند به معنای بی اثر بودن حاجت خواهی از معبودها باشد; زیرا چیزی که بی فایده است مانند این است که وجود ندارد. هم چنین می تواند گویای انکار عبادت معبودها باشد که از سرِ ناچاری و اضطراب به آنها متوسل شده باشند. احتمال نخست مؤید برداشت یاد شده است.

190- بی تأثیری عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 23

23 - تقرب آفرین بودن عبادت معبود ها ( بت و . . . ) عقیده ای است دروغین .

و الذین اتّخذوا من دونه أولیاء ما نعبدهم إلاّ لیقرّبونا إلی اللّه زلفی . .. إنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 2

2 - مؤمن آل فرعون قومش را از نقش نداشتن معبود های ادعایی در سعادت دنیوی و اخروی و نیز بی ثمر بودن عبادت آنها آگاه ساخت .

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 74 - 1

1 - اعتراف مشرکان حق ناپذیر و ستیزه جو ، به بی فایده بودن کامل عبادت غیرخدا و حاجت خواهی از معبود های ادعایی خویش

أین ما کنتم تشرکون . من دون اللّه قالوا ضلّوا عنّا بل لم نکن ندعوا من قبل شیئًا

جمله <ضلّوا عنّا> (از نظر ما ناپدید شدند و آنان را گم کردیم) کنایه از بطلان و پوچی آیین شرک و بی اثر بودن معبودهای ادعایی در عرصه قیامت است. گفتنی است جمله <بل لم نکن ندعوا...> می تواند به معنای بی اثر بودن حاجت خواهی از معبودها باشد; زیرا چیزی که بی فایده است مانند این است که وجود ندارد. هم چنین می تواند گویای انکار عبادت معبودها باشد که از سرِ ناچاری و اضطراب به آنها متوسل شده باشند. احتمال نخست مؤید برداشت یاد شده است.

191- بی ثمری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 1

ص: 192

1 - پرستش معبودهای واهی، سود واقعی برای آدمیان ندارند.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا

192- بی شعوری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 10 - 27

27- معبود های اقوام کافر ، موجوداتی فاقد شعور و درک بودند .

عمّا کان یعبد ءاباؤنا

به کار بردن <ما> ی موصول، که اغلب برای موجود فاقد شعور استعمال می شود، در معرفی معبودهای آنان، می تواند برای بیان نکته یاد شده باشد.

193- بی عقلی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 43 - 3

3 - معبود ها و شفیعان مشرکان عصر پیامبر ( ص ) ، فاقد هرگونه توانایی و تعقل

قل أَوَلو کانوا لایملکون شیئًا و لایعقلون

194- بی منطقی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 102 - 3

3- گزینش اولیا و معبودان باطل از سوی کافران ، حرکتی بی پایه و متکی بر اوهام است .

أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا عبادی من دونی أولیاء

محتمل است <أن یتّخذوا. ..> جانشین دو مفعول برای <حسب> باشد. در این صورت، معنا چنین می شود: <آیا کافران گمان می کنند که غیر مرا ولیّ می گیرند؟!>; یعنی، آنان، تنها، در اوهام خود غوطهورند و با حقایق فاصله بسیار دارند.

195- بی یاوری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 43 - 3

ص: 193

3- معبود های مشرکان از یاری رساندن به خود ناتوان و از یاری خدا محروم اند .

لایستطیعون نصر أنفسهم و لا هم منّا یصحبون

<یصحبون> (از ریشه <صَحِبَ>) به معنای <عاشَر> است و لازمه این معنا، نصرت و تأیید است; زیرا همنشین از دیگر همنشینان حمایت خواهد کرد.

196- پرسش از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 5

5 - پرسش از موقعیت و جایگاه معبودهای پنداری مشرکان، از صحنه های محاکمه آنان در قیامت

ثم نقول للذین أشرکواأین شرکاؤکم الذین کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 17 - 2،3

2 - خداوند به روز رستاخیز ، خواستار پاسخ گویی معبود های مشرکان در باره علت گمراهی مشرکان و نقش آنان در این گمراهی

ویوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء

3 - خداوند ، به روز رستاخیز ، خواهان توضیح و پاسخ گویی معبود های باطل در باره نقش خود مشرکان در گمراهی خویش

فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء أم هم ضلّوا السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 18 - 6

6 - معبود های مشرکان در پاسخ به سؤال خداوند در قیامت ، عامل انحراف و گمراهی مشرکان را ، برخورداری آنان و پدرانشان از رفاه بسیار و از یاد بردن خدا خواهند دانست .

و ل-کن متّعتهم و ءاباءهم حتّی نسوا الذکر

<ل-کن> - که در استدراک به کار می رود - در آیه شریفه برای رد این اتهام است که معبودها در گمراهی مشرکان مؤثر بودند و نیز برای بیان علت های واقعی این انحراف است که در این آیه، به دو عامل اشاره شده است: 1- رفاه (که موجب فراموشی خدا است) (متّعتهم. ..الذکر). 2- رفتار هلاکت بار آنان ( و کانوا قوماً بوراً).

197- پرسش درباره معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 62 - 4

4 - پرسش تحقیرآمیز خداوند از مشرکان ، درباره معبود های آنان در قیامت

ص: 194

فیقول أین شرکاءی

استفهام در <أین شرکاءی> برای تهکّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 74 - 4

4 - پرسش تحقیرآمیز خداوند در قیامت از مشرکان درباره معبودهایشان

و یوم ینادیهم فیقول أین شرکاءی

استفهام در <أین شرکائی> برای تهکّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 73 - 3

3 - پرسش عتاب آمیز خداوند از مشرکان حق ستیز و لجوج ، درباره معبود های ادعایی آنان

ثمّ قیل لهم أین ما کنتم تشرکون

198- پوچی عقیده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 8

8 - برگزیدن معبود های گوناگون و فاقد هر گونه توانایی ، به جای خداوندِ توانای بی همتا و آفریننده عالم هستی ، عملی غیر منطقی و شگفت آور

الذی له ملک السم-وت و الأرض و لم یتّخذ ولدًا و لم یکن له شریک . .. و اتّخذوا من

199- پوچی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 71 - 9،10

9 - مشرکان ، پرستشگر معبودانی اعتباری و متکی به خدایانی پوچ و واهی

اتجدلوننی فی أسماء سمیتموها أنتم و ءاباؤکم

10 - هود ، گرفتار جدال و کشمکش مدام قوم عاد درباره معبودان بی اساسشان

اتجدلوننی فی أسماء سمیتموها أنتم و ءاباؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 40 - 2

ص: 195

2- هر معبودی جز خداوند ، تنها دارای نامی از خدایی و خالی از هنر و حقیقت آن

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً سمیتموها

مقصود از <أسماء سمیتموها> (نامهایی که شما بر معبودها نهاده اید) این است که این نامها ، الفاظی اند که مصداقی در خارج ندارند. اسمهایی بی مسمی و نامهایی بی نشانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 27 - 8

8- در قیامت ، پوچی و بطلان خدایان مشرکان برملا می شود .

یقول أین شرکاءی الذین کنتم تش-قّون فیهم

از اینکه خداوند در قیامت در مؤاخذه مشرکان، از آنها می پرسد: خدایان ادعایی تان کجاست؟ و آنان جوابی نمی دهند، حکایت از آشکار شدن پوچی معبودهای مشرکان می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 1،2

1- پیامبر ( ص ) ، موظف به اعلام خیالی بودن خدایان برگزیده مشرکان و ناتوانی کامل آنها در رفع هرگونه بیچارگی و درماندگی از مشرکان

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم

2- هر معبودی جز خدا ، نیرویی خیالی و برای رفع بیچارگی و بدبختی مردم ، فاقد قدرت است .

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

<الضرّ> به معنای بدحالی درونی و یا جسمانی است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 14 - 1

1 - یگانگی خداوند و حقیقت نداشتن هیچ معبودی جز او ، سرلوحه وحی الهی به موسی ( ع ) در وادی طوی بود .

إنّنی أنا اللّه لا إل-ه إلاّ أنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 62 - 3

3 - هر معبودی به جز خدا ، موهوم است و باطل .

و أنّ ما یدعون من دونه هو الب-طل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 13 - 5

5 - شریکانی که مشرکان برای خدا قائل بودند ساخته و پرداخته خودشان بود .

و لم یکن لهم من شرکائهم شفع-ؤا

ص: 196

اضافه شدن <شرکاء> به ضمیر <هم> - که مرجع آن، مشرکان است - اشعار دارد به این که آنان، خود چنین شریکانی را ساخته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 5

5 - خدایان مشرکان ، باطل و پوچ محض اند .

و أنّ مایدعون من دونه الب-طل

<باطل> متضاد <حق> است. <حق> به معنای <ثابت و پایدار> آمده است. بنابراین، باطل، به معنای <پوچ و بی ثبات> خواهد شد.(مفردات راغب) لازم به ذکر است، در صورتی که <ما> در <مایدعون> موصول باشد، دلالت می کند بر این که آنچه مشرکان به عنوان معبود و خدا انتخاب کرده اند، باطل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 2

2 - خدایان مشرکان ، معبودهایی پنداری اند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 21،23

21 - تمامی معبود ها - جز اللّه - معبودهایی ساختگی و دروغین

لا إل-ه إلاّ هو

23 - آفرینش جهان ( آسمان ، زمین و انسان ) ، دلیل یکتایی خدا و پوچی معبود های دیگر

خلق السم-وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... لا إل-ه إلاّ هو

برداشت بالا مبتنی براین دیدگاه است که جمله <لا إل-ه إلاّ هو> - که پس از بحث از خلقت جهان آمده است - به منزله نتیجه و جمع بندی آن بحث باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 2

2- قرآن ، درصدد تحریک مشرکان ، برای اندیشیدن به پوچی و ناتوانی معبود های دروغینشان

قل أرءیتم ما تدعون من دون اللّه أرونی ماذا خلقوا

تعبیر <أرأیتم> چه به معنای <أخبرونی> باشد و چه به معنای سؤال از نگریستن; دعوت برای اندیشیدن در ماهیت پوچ بت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 28 - 6

6- ظهور پوچی و بی اثری معبود های مشرکان ، به هنگام نزول عذاب الهی

ص: 197

بل ضلّوا عنهم

<ضلّوا عنهم> کنایه از وجود بی خاصیتی است که معدوم به شمار می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 23 - 1

1 - خدایان دروغین مشرکان ، پوچ و بی بهره از هر گونه هویت واقعی

إن هی إلاّ أسماء سمّیتموها

200- تبری اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 4

4 - حضور معبود ها در قیامت و انکار و تبرّی آنان از شرکورزی مشرکان

و یوم القی-مه یکفرون بشرککم

201- تبری از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 19 - 23،24

23 - پیامبر اکرم(ص)، مأمور به اعلام یگانگی خداوند و اظهار بیزاری از شرک و معبودهای مشرکان

قل إنما هو إله وحد و إننی بریء مما تشرکون

24 - لزوم پایداری در عقیده توحیدی و اعلام صریح بطلان شرک و بیزاری از معبودهای مشرکان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننی بریء مما تشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 78 - 9،11

9 - ابراهیم(ع) در پی ابطال مستدل عقاید شرک آمیز قوم خویش، به صراحت از معبودهای آنان بیزاری جست.

فلما رءا الشمس . .. إنی بریء مما تشرکون

چنانچه <ما> در <مما تشرکون> موصول باشد، مضمون جمله چنین است: <بریء من الذی تشرکون به>. یعنی از چیزهاییکه به آن شرک میورزید بیزارم.

11 - ضرورت بیزاری جستن از معبودهای مشرکان و عقاید شرک

إنی برء مما تشرکون

ص: 198

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 54 - 5،6

5- هود ( ع ) به مشرکان اعلان کرد که از معبودهایشان بیزار است و آنها را منشأ هیچ تأثیری نمی داند و شایسته پرستش نمی شمارد .

قال . .. اشهدوا أنی بریءٌ مما تشرکون

بیزاری و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهای اهل شرک، به معنای منشأ أثر ندانستن آنها و شایسته عبادت نشمردنشان است. از اینکه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: <اشهدکم>، ولی در گواه خواهی از خداوند گفت: <اُشهد الله> معلوم می شود مراد از <واشهدوا>، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

6- هود ( ع ) ، خداوند را بر بی تأثیر دانستن معبود های اهل شرک و اعلان بیزاری از آنان ، گواه گرفت .

قال إنی أُشهد الله واشهدوا أنی بریءٌ مما تشرکون

اشهاد (مصدر اشهد) به معنای گواه گرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6- ناتوانی بت ها برای از میان بردن هود ( ع ) ، علی رغم بیزاری جستن علنی او از آنها ، نشانه حقیقت نداشتن ادعای قوم عاد ( ابتلای هود به جنون از ناحیه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء . .. فکیدونی جمیعًا ثم لاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 6 - 4،6

4- بیزاری معبود های باطل در قیامت ، از پرستش عبادت گران خود

و کانوا بعبادتهم ک-فرین

ضمیر <کانوا> به معبودها و ضمیر <بعبادتهم> به عبادت گران مشرک بازمی گردد.

6- اظهار دشمنی و بیزاری مشرکان ، نسبت به معبود های دروغین خود در قیامت *

کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم ک-فرین

فاعل <کانوا>، ضمیری است که ممکن است به <الناس> برگردد و مرجع ضمیر <هم> نیز ممکن است معبودهای مشرکان باشد که در آیه قبل، به عنوان مبعودهای غیر الهی از آنها یاد شده است. بر اساس این دو احتمال، نکته یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 2 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ تباین معبود خود با معبود های مشرکان و تصریح به ناهماهنگی کامل ، بین شرک و توحید

قل . .. لا أعبد ما تعبدون

ص: 199

202- تبرّی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 2

2- معبود های مشرکان در قیامت ، بطلان و بیهودگی عبادت های مشرکان را برملا کرده و از آن برائت خواهند جست .

سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا

در مورد ضمیرهای موجود در آیه، احتمالاتی ذکر شده است; از جمله آن که ضمیر <یکفرون> و <یکونون> به <ءالهه> بازمی گردد و ضمیر <بعبادتهم> و <علیهم> به مشرکان. برداشت یاد شده مبتنی براین وجه است. گفتنی است که <کفر> در معانی مختلفی از جمله انکار و برائت استعمال شده است (لسان العرب). در این آیه نیز به قرینه <و یکونون علیهم ضدّاً> به معنای برائت جستن و سلب مسؤولیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 18 - 4،5

4 - معبود های مشرکان در قیامت ، خود را از داشتن هر گونه نقشی در گمراهی مشرکان ، تبرئه کرده و آن را تکذیب خواهند کرد .

ءأنتم أضللتم عبادی . .. قالوا سبح-نک ما کان ینبغی لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء

5 - اظهار شگفتی و اعلام انزجار معبو های مشرکان در قیامت ، از معبود قرار گرفتن خودشان از سوی مشرکان و یا نقش داشتن آنان در گمراهی دیگران

فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء . .. قالوا سبح-نک

جمله <سبحانک> و یا <سبحان اللّه> در دو مورد به کار می رود: 1- آن گاه که سخن شگفت آوری شنیده شود و شنونده بخواهد اظهار شگفتی کند. 2- آن گاه که سخنی بسیار زشت و ناروایی شنیده شود و شنونده بخواهد از آن اعلان برائت و اظهار انزجار کند و واکنش منفی از خود نشان دهد (برگرفته از لسان العرب).

203- تبیین حقیقت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 27 - 9

9 - مشرکان ، ناتوان از ارائه تصویری درست و قابل قبول از حقیقت و جایگاه خدایان ادعایی خود

قل أرونی الذین ألحقتم به شرکاء کلاّ بل هو اللّه

از این که جوابی از سوی مشرکان نقل نشده و خود خداوند زعم و پندار آنان را رد کرده است، به دست می آید که آنان به خوبی می دانستند که حقیقت خدایان ادعایی شان قابل ارائه نیست.

ص: 200

204- ترس از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 81 - 1

1 - نترسیدن از پیامد شرک به خدای یگانه و در هراس بودن از شریکان موهوم او، کاری شگفت و نابخردانه است.

و کیف أخاف ما أشرکتم و لاتخافون أنکم أشرکتم بالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 51 - 9

9- معتقدان به خدایان متعدد ( مشرکان ) ، از معبود های خویش هراسان بودند .

لاتتخذوا إل-هین اثنین . .. فإیّ-ی فارهبون

<فا> در <فإیّای> جواب شرط مقدر است و آوردن آن بر سر مفعول مقدم - که مفید حصر است - می تواند حکایت از نکته یاد شده بکند.

205- ترس معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 57 - 9

9- معبود های مشرکان ، خود ترسان از عذاب خدا و امیدوار به رحمت او هستند .

یرجون رحمته و یخافون عذابه

206- ترک عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 2

2 - نپرستیدن معبودهای واهی هیچ زیان واقعی در پی ندارد.

أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا

این برداشت بر این اساس است که جمله شرطیه <إن دعوناهم> پس از <لا ینفعنا>، و <إن ترکنا دعوتهم> پس از <لایضرنا> به قرینه صدر آیه منظور شده باشد.

207- تشبیه درخواست از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 201

8 - رعد - 13 - 14 - 6

6- مَثَل درخواست کننده از خدایان دروغین مثل تشنه ای است که از راه دور دستان خود را به طرف آب دراز می کند تا آب ، خود به کام او برسد که هرگز چنین نمی شود .

إلاّ کب-سط کفیه إلی الماء لیبلغ فاه و ما هو بب-لغه

برخی عبارت <إلاّ کبسط> را استثنا از استجابت گرفته اند و گفته اند تقدیر کلام چنین است: <لایستجیبون بشیء من الأستجابه إلاّ استجابه کإستجابه الماء لباسط کفیه إلی الماء>. و برخی آن را استثنا از <الذین یدعون> دانسته اند و گفته اند تقدیر کلام چنین می شود: <الذین یدعون من دونه لیسوا إلاّ کباسط کفیه إلی الماء>. قابل ذکر است که ضمیر در <لیبلغ> به <الماء> و ضمیر در <فاه> (دهانش) به <باسط> برمی گردد. و ضمیر <هو> به <الماء> و ضمیر در <ببالغه> به <فاه> ارجاع می شود.

208- تشبیه معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 1

1 - معبودان باطل و جعلی ، در مقایسه با خداوند ، همانند بردگان زرخرید در برابر مالک خویش اند .

هل لکم من ما ملکت أیم-نکم من شرکاء فی ما رزقن-کم فأنتم فیه سواء

مثلی که در آیه آورده شده است، به قرینه آیات سابق - که درباره اثبات خداوند و وحدانیت بود - برای نفی معبودانی است که مشرکان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب کرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 75 - 3

3 - معبود های ادعایی به روز رستاخیز ، در حالی که همچون سپاهِ آماده به خدمت برای مشرکان اند ، از هرگونه یاری رسانی به آنان ناتوان خواهند بود .

لایستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که ضمیر <هم> به معبودها و ضمیر <لهم> به مشرکان بازگردد و این جمله حال برای ضمیر غایبی در<لایستطیعون> باشد. بر این اساس، این ترکیب از باب مبالغه آمده است; زیرا متمرکز کردن تمامی نیروها در قالب یک سپاهِ آماده به خدمت و در عین حال ناتوان بودن از یاری رسانی، نشان دهنده اوج ناتوانی معبودها می باشد. گفتنی است بر اساس این نظر، آیه شریفه ناظر به روز قیامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 29 - 5

5 - شباهت خدایان ادعایی شرک پیشگان ، به شریکان ناسازگار و سخت گیر

ضرب اللّه مثلاً رجلاً فیه شرکاء متش-کسون

ص: 202

209- تعدد معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 8

8- مشرکان ، معبود ها و خدایان متعددی برای خود داشتند .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 21 - 5

5- مشرکان ، خدایان متعددی برای خود داشته اند .

أموت غیر أحیاء و ما یشعرون أیّان یبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 21 - 2

2- مشرکان در عصر بعثت ، چندگانه پرست و معتقد به خدایان و معبود ها متعدد بودند .

أم اتّخذوا ءالهه من الأرض

<آلهه> جمع <إل-ه> به معنای خدایان و معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 2

2 - مشرکان ، دارای معبود های متعدد بودند .

و اتّخذوا من دونه ءالهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 42 - 4

4 - مشرکان ، به هنگام طلوع خورشید اسلام ، به معبود های متعددی اعتقاد داشتند .

لیضلّنا عن ءالهتنا

<إل-ه> مفرد <آلهه> به معنای معبود است و جمع آمدن آن حاکی است که مشرکان به چند معبود اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 36 - 8

8 - مشرکان ، دارای معبود های متعدد

أئنّا لتارکوا ءالهتنا

<إل-ه> (مفرد <ءالهه>) به معنای معبود است و جمع آمدن آن، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 203

16 - زمر - 39 - 3 - 11

11 - مشرکان ، دارای معبود های متعدد

أولیاء ما نعبدهم

210- تعدد معبودان باطل مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 81 - 1

1- مشرکان عصر بعثت ، معبودهایی متعدد را به عنوان < الهه > می پرستیدند .

واتّخذوا من دون اللّه ءالهه

211- تقرّب معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 8

8- در صورت وجود معبودهایی جز خدای صاحب عرش در عالم ، همه آنها در جست و جوی راهی برای قرب به خداوند و بندگی در برابر او خواهند بود .

لو کان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

برداشت فوق، بر این اساس است که مقصود از راه یابی به خداوند، درگیری و نزاع نباشد; بلکه مقصود، راه تقرب به او باشد. آیه 44 که می فرماید: <همه موجودات و پدیده های جهان هستی، تسبیح گوی خداوندند، ولی شما درک نمی کنید> نیز قرینه بر این نکته است.

212- تکذیب اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 25 - 12

12 - قوم ابراهیم ، در قیامت ، معبودان خود را مورد انکار و کفر قرار می دهند .

ثمّ یوم القی-مه یکفر بعضکم ببعض

برداشت بالا بنابراین اساس است که <یکفر> به همان معنای رایج اش بوده و مفعول آن <ببعض> باشد که مراد از آن معبودان مشرکان است.

ص: 204

213- تکذیب عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 74 - 3

3 - مشرکان حق ناپذیر و ستیزه جو ، از سرِ ناچاری و اضطراب به انکار عبادت کردن معبود های ادعایی خویش می پردازند .

بل لم نکن ندعوا من قبل شیئًا

214- تکذیب معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 13 - 7

7 - مشرکان ، در قیامت ، الوهیت معبودان خویش را انکار می کنند .

و لم یکن لهم من شرکائهم شفع-ؤا و کانوا بشرکائهم ک-فرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 84 - 2

2 - اقوام قدرتمند محکوم شده به عذاب استیصال ، هنگام مشاهده آثار فرود آن ، توبه کنان به خدای یکتا ایمان آورده و به انکار معبود های ادعایی خویش می پرداختند .

فلمّا رأوا بأسنا قالوا ءامنّا باللّه وحده و کفرنا بما کنّا به مشرکین

215- تکذیبهای معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 86 - 6

6- ادعای مشرکان در قیامت مبنی بر شریک بودن معبود ها برای خدا ، از سوی خود معبود ها تکذیب خواهد شد .

فألقوا إلیهم القول إنکم لک-ذبون

شکوائیه مشرکان از معبودهایشان در قیامت (قالوا ه-ؤلاء . ..)، ممکن است به این خاطر باشد که آنان معبودها را عامل گمراهی خود قلمداد می کنند. از این رو تکذیب معبودها می تواند مربوط به همین ادعا باشد.

216- تلاش معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 57 - 1

ص: 205

1- معبود های مشرکان ، خود در جست و جوی وسیله و راهی برای تقرب بیشتر به خدا هستند .

أُول-ئک الذین یدعون یبتغون إلی ربّهم الوسیله

مشارالیه <أُول-ئک>، <الذین زعمتم> در آیه قبل است که مقصود از آن معبودهای مشرکان می باشد.

217- تنهایی اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 95 - 3،4

3- معبود های باطل ( فرزند پنداشته شدگان خداوند ) و پرستندگان آنها ، همه یکه و تنها در صحنه قیامت حضور خواهند یافت .

دعوا للرحم-ن ولدًا . .. و کلّهم ءاتیه یوم القی-مه فردًا

<کلّهم> شامل تمامی موجودات ذی شعور آفرینش (من فی السموات والأرض) می گردد و از جمله آنها کسانی اند که برخی از مردم; آنان را فرزند خدا می پنداشتند (مانند: ملائکه، حضرت عیسی و عزیر(ع)).

4- تنهایی و بی کسی موجودات شعورمند آفرینش ( معبود های پنداری و عبادت کنندگان آنها ) در صحنه قیامت ، تجلی مملوکیت همه آنها در برابر خداوند است .

إلاّ ءاتی الرحمن عبدًا. .. و کلّهم ءاتیه یوم القی-مه فردًا

218- توقع از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 7

7- مشرکان ، از خدایان خویش توقع داشتند مشکلات و گرفتاری های آنان را حل کرده و یا آن را به خوشی تبدیل کنند .

ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

219- جهل معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 21 - 2،3

2- خدایانِ مشرکان ، هیچ اطلاعی از زمان وقوع قیامت و رستاخیز خود ندارند .

و ما یشعرون أیّان یبعثون

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مرجع ضمیر فاعلی در <یشعرون> و <یبعثون> معبودهای باطل باشد که در آیه قبل از آنها سخن به میان آمده است.

3- معبود های مشرکان ، بی اطلاع از زمان رستاخیز پرستش کنندگان خویش

ص: 206

و ما یشعرون أیّان یبعثون

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که مرجع ضمیر <یبعثون> پرستشگران اصنام باشد که همان ضمیر فاعلی <یدعون> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 4

4- معبود های مشرکان ، موجوداتی ناآگاه و بی خبر

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا

احتمال دارد مرجع ضمیر، <یعلمون>، <إلهه> باشد که از <ما> به دست می آید. بنابراین، جمله <لایعلمون> در بیان توصیف <ما> است.

220- حتمیت ورود معبودان باطل به جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 98 - 4

4- ورود همه مشرکان و معبودهایشان به جهنم ، حتمی است .

إنّکم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم أنتم لها وردون

جمله <أنتم لها واردون> تأکید برای جمله <إنّکم و ماتعبدون. ..> است.

221- حسابرسی از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 23 - 5

5- خدایان پنداری مشرکان ( مقربان و فرشتگان ) خود مورد محاسبه و بازخواست قرار خواهند گرفت .

لایس-ل عمّا یفعل و هم یس-لون

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که ضمیر <هم> به <من عنده> بازگردد; که از آنان به مقربان درگاه الهی و مصداق بارز آن <فرشتگان> تعبیر می شود.

222- حشر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 28 - 5

ص: 207

5 - حشر مشرکان در قیامت ، به همراه معبود های مورد پرستش آنان خواهد بود .

ثم نقول للذین أشرکوا مکانکم أنتم و شرکاؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 17 - 1

1 - در روز قیامت ، مشرکان به همراه معبود های خویش ، محشور خواهند شد .

و یوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 22 - 1

1 - گرد آمدن مشرکان ستم پیشه و هم فکران و معبود های آنان ، در عرصه قیامت به فرمان خداوند

احشروا الذین ظلموا و أزوجهم و ما کانوا یعبدون

<ازواج> می تواند به معنای <اقران> (هم نشینان و هم فکران) باشد و نیز می تواند جمع <زوج> (به معنای همسر) باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر معنای نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 6 - 3

3- حشر تمامی انسان ها و نیز معبود های دروغین مشرکان ، در قیامت

یدعوا من دون اللّه . .. و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء

از عبارت <کانوا لهم أعداء> استفاده می شود که معبودهای مشرکان نیز همانند مردم، محشور می شوند و در آن رویارویی، عداوت ها صورت می گیرد.

223- حقیقت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 1،3،5

1 - معبودان دروغین ، موجوداتی همسان با نیایشگران آن معبودها

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

3 - همگان ، چه معبودان و چه پرستش کنندگان ، بنده خدا و مملوک او هستند .

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

<عباد>، جمع <عبد>، و به معنای بندگان و مملوکان است.

5 - توجه دادن اهل شرک به همسانی آنان با معبودانشان در ناتوانی و نیازمندی ، زمینه ساز باور آنان به بطلان شرک و شایسته نبودن معبودان برای پرستش

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

ص: 208

224- حمایت از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 27 - 5

5- مشرکان ، از معبود های ادعایی خویش به سختی دفاع کرده و با یکتاپرستان درباره آنها به منازعه می پرداختند .

أین شرکاءی الذین کنتم تش-قّون فیهم

<تشاقّون> (از مصدر شقاق) به معنای مخالفت است به گونه ای که شخصی در یک طرف و شخص دیگری در طرف دیگر باشد. فعل <تشاقّون> از باب مفاعله است که برای فعلهای دو جانبه استفاده می شود و به قرینه مقام طرف درگیر با مشرکان، کسانی اند که معتقد به خدای واحد بودند و از آنها به موحدان تعبیر شده است.

225- خالق معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 25

25- خداوند آفریننده چیزهایی که اهل شرک آنها را معبود ها و خدایان خویش پنداشته اند .

أم جعلوا لله شرکاء . .. قل الله خ-لق کل شیء

از مصداقهای مورد نظر برای <شیء> معبودهای اهل شرک است.

226- درخواست از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 5

5 - درخواست کردن از معبودان دروغین برای درخواست کننده بی ثمر و با لب فرو بستن از درخواست مساوی است .

سواء علیکم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور فراخوان مشرکان به آزمودن ناتوانی خدایانشان از طریق دعای خود

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 209

15 - فاطر - 35 - 14 - 2

2 - دعا و درخواست مشرکان از معبود های خویش

و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم

227- درخواست تبیین حقیقت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 27 - 3

3 - درخواست پیامبر ( ص ) از مشرکان ، برای نمایاندن هویت و جایگاه خدایانشان به او ، جهت ارزیابی حقانیت آنان

قل أرونی الذین ألحقتم به شرکاء

228- درخواست معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 1

1 - معبود های ادعایی مشرکان - نه در دنیا و نه در آخرت - هرگز برای انسان ها پیامی نداشته ، آنان را به عبادت خویش فرا نخوانده اند .

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

مقصود از <دعوت> معبودهای ادعایی در آیه شریفه، دو چیز می تواند باشد: 1- داشتن پیام برای انسان ها و فراخواندن به عبادت خود; 2- استجابت دعوت و یا دعای مستجاب شده; یعنی، به تقدیر کلمه ای باشد مانند: <استجابه دعوه أو دعوه مستجابه>. برداشت یادشده مبتنی بر معنای نخست است.

229- دشمنان اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 8

8- مشرکان در قیامت ، پرستش و بندگی معبود های ساختگی را انکار کرده و با آنها به ستیز و دشمنی خواهند پرداخت .

سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر <یکفرون> و <یکونون> مشرکان و مرجع ضمیر <بعبادتهم> و <علیهم> الهه دانسته شده و کفر نیز به معنای انکار گرفته شده است.

ص: 210

230- دشمنی اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 3

3- معبود های مشرکان در قیامت ، به ستیز و دشمنی با پرستشگران خود خواهند پداخت .

و یکونون علیهم ضدًّا

231- دشمنی با معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 9

9- قرآن پیشاپیش از سرخوردگی سریع مشرکان و ناکامی آنان در رسیدن به آرزوی عزّت و ثروت ، و ضدیّت آنان با معبود های موهوم خویش ، خبر داده است .

سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا

قرینه ای وجود ندارد که موجب انصراف آیه به وضعیت قیامت مشرکان باشد; بنابراین بعید نیست مراد آیه، اخبار از آینده نزدیک مشرکان مکه و روگردانی آنان از شرک و بت پرستی باشد. در این برداشت، ضمیر فاعلی <سیکفرون> و <یکونون> به مشرکان بازگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 6 - 6

6- اظهار دشمنی و بیزاری مشرکان ، نسبت به معبود های دروغین خود در قیامت *

کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم ک-فرین

فاعل <کانوا>، ضمیری است که ممکن است به <الناس> برگردد و مرجع ضمیر <هم> نیز ممکن است معبودهای مشرکان باشد که در آیه قبل، به عنوان مبعودهای غیر الهی از آنها یاد شده است. بر اساس این دو احتمال، نکته یاد شده استفاده می شود.

232- دشمنی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 83 - 9

9- تحریک کافران از سوی شیاطین و گمراهی فزون تر آنان ، نشانه ای روشن از سودمند نبودن معبود ها و ضدیتشان با پرستشگران خویش

و یکونون علیهم ضدًّا . ألم تر أنّا أرسلنا الشی-طین

استفهام در <ألم تر> برای استشهاد و تأیید محتوای آیه قبل است و دلالت بر واضح بودن شاهد دارد به گونه ای که ندیدن و توجه نکردن به آن تعجب دارد.

ص: 211

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 86 - 3

3- رانده شدن ذلیلانه مشرکان به سوی دوزخ ، نمودی از بی ثمر بودن شرک و ضدیت معبودهایشان با آنهااست .

و یکونون علیهم ضدًّا . .. یوم نحشر ... و نسوق المجرمین

در آیات پیشین، سخن از بی ثمر بودن پرستش های شرک آلود مشرکان و تأثیر منفی آن بر فرجام اخروی آنان بود; در این آیه نیز می تواند بیان مصداقی از همان معنا باشد; خصوصاً اگر <یوم> در <یوم نحشر> متعلق به <یکونون> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 6 - 1

1- موجودات مورد پرستش مشرکان ، دشمن ایشان در صحنه رستاخیز

و إذا حشر الناس کانوا لهم أعداء

233- دشنام به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 108 - 22

22 - عن أبی عبدالله(ع): . .. کان المؤمنون یسبون ما یعبد المشرکون من دون الله و کان المشرکون یسبون ما یعبد المؤمنون فنهی الله المؤمنین عن سب آلهتهم لکی لایسب الکفار إله المؤمنین ... فقال: <و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم>.

از امام صادق(ع) روایت شده است: . .. مؤمنان، معبودهای غیر خدا را که مورد پرستش مشرکان بود، دشنام می دادند و مشرکان نیز معبود مؤمنان را ناسزا می گفتند، پس خداوند مؤمنان را از دشنام دادن به معبودهای مشرکان نهی فرمود، تا کفار نیز معبود مؤمنان را دشنام ندهند و آیه فوق را در این مورد نازل کرد.

234- دلایل بطلان معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 40 - 8

8 - توجه نکردن به معبودی غیر از خدا به هنگام مشکلات، دلیل پوچی تمامی معبودهای دروغین

قل أرءیتکم . .. إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 6

ص: 212

6 - عدم توانایی بر پاسخ گویی به خواسته های مشرکان ، دلیل بطلان خدایان ادعایی آنان است .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

235- دلایل پوچی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 62 - 4

4 - گردش شب و روز در سایه تدبیر خدا ، آیتی روشن بر بطلان مرام شرک و پوچی خدایان دیگر

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. و أنّ ما یدعون من دونه هو الب-طل

236- دلایل عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 109 - 4

4- مطالعه در تاریخ اقوام مشرک و توجه به فرجام شوم آنان ، راهی برای پی بردن به بطلان شرک و نبود توان و نیرو در معبود های ساختگی است .

فلاتک فی مریه مما یعبد ه-ؤلاء

237- رازقیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 12،13

12- دخیل دانستن معبود های باطل در امر روزی رسانی به بندگان ، افترایی بیش نیست .

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون

ممکن است متعلق <تفترون>، <جعل نصیب> برای معبودهای باطل از سوی مشرکان باشد و مراد از سهم قرار دادن برای معبودها، دخیل دانستن آنها در امر روزی رسانی است.

13- افترا بستن به خدا ( مبنی بر شریک داشتن خداوند در امر روزی ) کار دائمی معتقدان به شرک ربوبی

بربّهم یشرکون . .. و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم ... کنتم تفترون

احتمال دارد مراد از <تفترون> همان نکته ای باشد که در آیه آمده است و آن دخالت دادن و سهیم دانستن معبودها و یا اسباب و عوامل در امر روزی دهی و یا نجات است.

ص: 213

238- رد الوهیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 23 - 5

5 - عجز و ناتوانی مشرکان ، از ارائه هرگونه دلیل و سند الهی ، بر خداوندگاری معبود های خویش

ما أنزل اللّه بها من سلط-ن

<سلطان>، به معنای حجت و دلیل است.

239- رد خالقیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 56 - 10

10- خالق نبودن بت ها و معبود های مشرکان ، دلیل ناشایستگی آنها برای عبادت و تقدیس انسان ها

ما ه-ذه التماثیل . .. قال ربّکم ربّ السموت والأرض الذی فطرهنّ

حضرت ابراهیم(ع)، برای ابطال عقیده مشرکان و بت پرستان و اثبات توحید ربوبی برای خداوند، به خالقیت او تمسک کرد. نکته یاد شده بیانگر این حقیقت است که تنها خالق جهان، شایسته تقدیس و عبادت است، نه چیز دیگر.

240- رد شفاعت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 23 - 11

11 - ناتوانی معبود ها از شفاعت کردن به پیشگاه خداوند و نجات دادن پرستندگان خویش به هنگام گرفتاری ، دلیل ناشایستگی آنها برای پرستش

ءالهه إن یردن الرحم-ن بضرّ لاتغن عنّی شف-عتهم شیئًا و لاینقذون

برداشت یاد شده به جهت این نکته است که جمله <إن یردن الرحمان. ..> در مقام تعلیل برای جمله <ءأتّخذ من دونه> می باشد.

241- رد عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 40 - 5

5- خداوند ، هیچ رخصتی برای پرستش معبود های اهل شرک نداده است .

ما أنزل الله بها من سلط-ن

برداشت فوق، ناظر به این مطلب است که مراد از <سلطاناً>، حجت و دلیل نقلی باشد.

ص: 214

242- رد قداست معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 56 - 10

10- خالق نبودن بت ها و معبود های مشرکان ، دلیل ناشایستگی آنها برای عبادت و تقدیس انسان ها

ما ه-ذه التماثیل . .. قال ربّکم ربّ السموت والأرض الذی فطرهنّ

حضرت ابراهیم(ع)، برای ابطال عقیده مشرکان و بت پرستان و اثبات توحید ربوبی برای خداوند، به خالقیت او تمسک کرد. نکته یاد شده بیانگر این حقیقت است که تنها خالق جهان، شایسته تقدیس و عبادت است، نه چیز دیگر.

243- رد معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 2 - 1

1 - رد معبود های کافران و امتناع از عبادت آنها در تمام عمر خویش ، خط مشی ارائه شده از سوی پیامبر ( ص ) ، در گفتوگو با کافران

لا أعبد ما تعبدون

244- زیان استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 101 - 15

15- استمداد از خدایان دروغین نه تنها سودی برای استمداد کنندگان ندارد ; بلکه بر خسارت و تباهی آنان نیز می افزاید .

و ما زادوهم غیر تتبیب

در جمله <و ما زادوهم . ..> نسبت افزودن خسارت به بتها داده شده است; ولی از آن جا که بتها بر خسارت زدن ناتوانند، مراد از <ما زادوهم ...> به قرینه <التی یدعون ...> این است که: اعتقاد به بتها مایه خسارت است و خواندن آنها و استمداد از آنها به هنگام نزول عذاب الهی، موجب افزایش خسارت استمداد کنندگان خواهد شد.

245- زیان رسانی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 1،4

ص: 215

1 - مشرکان ، در عصر بعثت ، موجوداتی را می پرستیدند که از رساندن نفع و یا دفع ضرر ، ناتوان بودند .

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

4 - معبود های مشرکان ، ناتوان از سودرساندن و یا دور کردن زیان از عبادت کنندگان خویش

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 42 - 1

1 - در روز قیامت معبود های مشرکان ، نمی توانند هیچ سود و زیانی را برای کسی عهده دار شوند .

فالیوم لایملک بعضکم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

246- سرزنش سهم المال معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 8

8- اختصاص دادن بخشی از روزی خدادادی به معبود های باطل ، مورد نکوهش خداوند

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم تالله لتسئلنّ

247- سرزنش عقیده به رازقیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 7

7- سهیم دانستن معبود های باطل در روزی دهی ، مورد سرزنش خداوند

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم تالله لتسئلنّ

248- سهم المال معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 9

9 - تعیین سهمی در اموال برای خداوند و سهمی برای شریکان موهوم او و تجویز مصرف سهم خداوند برای شریکان، کارهایی زیبا و شایسته از دیدگاه مشرکان عصر جاهلیت

و جعلوالله مما ذراً من الحرث . .. کذلک زین لکثیر من المشرکین

اسم اشاره <کذلک> به آیه قبل اشارت دارد و مفاد <کاف> تشبیه در آن، بیان شباهت تزیین در این کار (قتل فرزند) با تزیین در

ص: 216

آیه قبل (تعیین سهام و . ..) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 3،6

3- مشرکان ، بخشی از درآمد خود را برای معبود های خود اختصاص می دادند .

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم

برداشت فوق، مبتنی بر این اساس است که فاعل <لایعلمون> <ما> بوده و مراد از آن بتها باشد که مفعول آن حذف شده است. بنابراین معنای عبارت چنین می شود: مشرکان قرار می دهند سهمی را بر موجوداتی که چیزی نمی دانند.

6- اختصاص دادن مقداری از اموال خویش برای معبود های باطل ، از بدعت های مشرکان

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم تالله لتسئلنّ

249- شرایط کیفر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 29 - 5

5- کسانی که به خدایی برگرفته شده ، ولی خود مدعی آن نیستند ، گنه کار نبوده و کیفر نمی شوند .

و من یقل منهم إنّی إل-ه . .. نجزیه جهنّم

برداشت بالا از مفهوم شرط استفاده شده است; یعنی، خداوند تنها کسانی را که مدعی خدایی هستند عذاب می کند، نه کسانی که خود هیچ ادعایی در باره خدا بودن خویش ندارند.

250- شعور معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 52 - 11

11- در میان معبودان مشرکان ، موجودات شعوردار نیز وجود دارد .

شرکاءی الذین زعمتم فدعوهم

با توجه به واژه <الذین> و ضمیر <هم> که برای ذوی العقول است، چنین برمی آید که معبودهای مشرکان، صرفاً، بت و یا موجودات فاقد شعور دیگر نیستند، بلکه موجوداتی با شعور مانند ملائکه جن و . .. نیز در بین آن ها وجود دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 12

12 - برخی از معبود های مشرکان ، از موجودات دارای شعوراند .

أولیاء ما نعبدهم

ص: 217

با توجه به آمدن ضمیر <هم> - که در مورد موجودات شعورمند به کار می رود - برداشت یادشده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 7

7- برخی از معبود های مشرکان ، در شمار موجودات شعورمند

ما تدعون من دون اللّه . .. ماذا خلقوا ... أم لهم شرک

به کار رفتن ضمایر ذوی العقول در مورد معبودهای دروغین مشرکان، می تواند از آن جهت باشد که در میان آنها، عناصری شعورمند نیز وجود داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 5 - 8

8- وجود موجودات شعورمند ، در میان معبود های مشرکان

من لایستجیب له إلی یوم القی-مه و هم عن دعائهم غ-فلون

251- شعیب(ع) و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 88 - 18

18- شعیب ( ع ) هرگز تمایلی به اجحاف و بی عدالتی در داد و ستد و گرایشی به عبادت معبود های دروغین نداشت .

و ما أُرید أن أُخالفکم إلی ما أنهی-کم عنه

252- شفاعت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 4،6،7،8

4 - مشرکان می پنداشتند پس از مرگ مورد شفاعت معبودهای خویش قرار خواهند گرفت.

و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا

6 - مغرور شدن به داراییها و توهم برخورداری از شفاعت از سوی معبودهای خیالی از عوامل غفلت انسان و دوری او از واقعیتهاست.

و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم

روی سخن آیه با مشرکان و حکایت حال آنان پس از مرگ است، جمله های <و ترکتم . .. > و <ما نری ... > بیان دو عامل عمده گمراهی و سوء عاقبت مشرکان است که یکی از آنها مغرور شدن به دنیا و دیگری توهم برخورداری از شفاعت از سوی معبودهای خویش است.

ص: 218

7 - شریک پنداشتن برای خداوند و پندار شفاعت آنها، امری خیالی و موهوم است.

الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا

8 - با فرارسیدن مرگ، مشرکان بر پوچی پندار خویش در مورد شفاعت معبودهای خود پی خواهند برد.

و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا . .. و ضل عنکم ما کنتم تزعمون

در لسان العرب آمده که یکی از معانی <ضل>، پنهان و غایب شد است. بنابراین معنی جمله <و ضل عنکم ... >، یعنی آنچه را شما می پنداشتید پس از مرگ شفاعت شما را خواهند کرد، غایب و پنهان گشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 87 - 2

2- معبود های پنداری مشرکان ، از شفاعت در قیامت ناتوانند .

واتّخذوا من دون اللّه ءالههً . .. لایملکون الشف-عه

چنان که برخی از مفسران گفته اند، مرجع ضمیر در <لایملکون> می تواند <الهه> در آیات پیشین باشد. دراین صورت ردِ پندار شفاعتی است که مشرکان آن را از معبودهای خود توقع داشتند. دراین وجه استثنا منقطع و مفاد آن چنین خواهد بود: هر کس به عهدی نزد خداوند دست یافته باشد، توان شفاعت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 23 - 2

2 - عقیده مشرکان به شفاعت خدایانشان در پیشگاه خدا برای آنان

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه . .. و لاتنفع الشف-عه عنده

ذکر عدم فایده شفاعت شفاعت کننده ای در پیشگاه خداوند به جز شفاعت کسانی که خود خدا به آنان اذن داده است; می رساند که مشرکان اعتقاد داشته اند که خدایان ادعایی آنان نقش شفاعت کننده دارند. خداوند نیز درصدد رد آن گمان و پندار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 23 - 6

6 - مردم انطاکیه ، معتقد به شفاعت کردن معبودهایشان به پیشگاه خداوند

ءالهه . .. لاتغن عنّی شف-عتهم شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 43 - 1،2

1 - اعتقاد مشرکان ، به شفاعت و وساطت کردن معبود ها در پیشگاه خداوند

أم اتّخذوا من دون اللّه شفعاء

2 - شفاعت و واسطه شدن معبود ها ، هدف و انگیزه مشرکان از عبادت کردن آنها

أم اتّخذوا من دون اللّه شفعاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 219

19 - قلم - 68 - 41 - 3

3 - مشرکان ، ناتوان از اثبات توانایی معبود های ادعایی خویش ، بر شفاعت و تضمین سعادت اخروی برای آنان

أم لهم شرکاء فلیأتوا بشرکائهم إن کانوا ص-دقین

امر در <فلیأتوا> برای تعجیز است; یعنی، مشرکان ناتوان از این کاراند.

253- شکایت از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 86 - 2

2- مشرکان ، در قیامت با خداوند سخن می گویند و از معبودهایشان شکایت می کنند .

قالوا ربّنا ه-ؤلاء شرکاؤنا

جمله <فألقوا إلیهم القول . ..> می تواند قرینه باشد بر اینکه سخن مشرکان (قالوا ...) به عنوان شکایت ادا می شود.

254- شگفتی عقیده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 8

8 - برگزیدن معبود های گوناگون و فاقد هر گونه توانایی ، به جای خداوندِ توانای بی همتا و آفریننده عالم هستی ، عملی غیر منطقی و شگفت آور

الذی له ملک السم-وت و الأرض و لم یتّخذ ولدًا و لم یکن له شریک . .. و اتّخذوا من

255- ضعف معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 117 - 1

1 - هر معبودی - جز خداوند - موجودی ضعیف و مقهور حوادث

ان یدعون من دونه الا انثاً

<اناث> جمع <انثی>، به معنای موجود ضعیف و تأثیرپذیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 14 - 13

13 - پذیرش ولایت معبودانی نیازمند و ناتوان از رفع نیاز دیگران، نشانه بی خردی است.

ص: 220

قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم

استفهام انکاری همراه با توبیخ و تعجب در <قل أغیر اللّه> حکایت از آن دارد که پذیرش ولایت غیر خدا توجیه صحیحی ندارد و کاری ست دور از منطق و خرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 17 - 9

9 - توانایی بتها و معبودهای خیالی در دفع شر و رساندن خیر، پندار ناروای مشرکان

و إن یمسسک اللّه بضر فلا کاشف له إلا هو و إن یمسسک بخیر فهو علی کل شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 7

7 - قیامت، روز استهزای مشرکان و نمایاندن ناتوانی و بطلان خدایان دروغین آنهاست.

و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین أشرکواأین شرکاؤکم الذین کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 23 - 2

2 - بی پناهی مشرکان در قیامت و ناتوانی معبودهای آنان از کمک رساندن به آنها

أین شرکاؤکم . .. ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا و اللّه ربنا ما کنا مشرکین

این آیه و آیه پیش ترسیمی از چهره مشرکان در قیامت است. در آیه پیش خطاب به مشرکان شده که: <أین شرکاؤکم> ؟ و در این آیه درماندگی و بیچارگی و عجز آنان از پاسخ و دفاع را بیان داشته است.

256- ظلمت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 17

17- خداوند ، حقیقتی بصیر و پرفروغ است و معبود های اهل شرک کور و تاریکند .

قل هل یستوی الأعمی والبصیر أم هل تستوی الظلم-ت والنور

برداشت فوق بر این مبناست که <أعمی> و <ظلمات> اوصاف معبودهای اهل شرک و <بصیر> و <نور> وصف خداوند باشد.

257- عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 71 - 1

ص: 221

1 - پرستش معبودهای واهی، سود واقعی برای آدمیان ندارند.

قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 71 - 9

9 - مشرکان ، پرستشگر معبودانی اعتباری و متکی به خدایانی پوچ و واهی

اتجدلوننی فی أسماء سمیتموها أنتم و ءاباؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 195 - 5

5 - پرستش چیزی ناتوانتر از پرستنده آن ، نابخری و مایه شگفتی است .

ألهم أرجل یمشون بها . .. أم لهم ءاذان یسمعون بها

استفهام در جمله <ألهم . .. > به انگیزه تعجب ایراد شده و منشأ تعجب به مناسبت مورد، نابخردی پرستشگران بتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 6

6- پرستش عناصر بی تأثیر و ناتوان ، نشان کوتاه نظری و ناآگاهی مشرکان است .

و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا . .. و لایستطیعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشرکان نسبت به یاد کردن خدا به همراه یاد دیگر معبود ها و نیز عبادت مشترک خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمیورزیدند .

و إذا ذکر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذکر الذین من دونه إذا هم یستبشرون

از آیه شریفه به روشنی استفاده می شود که مشرکان نسبت به یاد کردن خدا به تنهایی حساس بوده و از یاد شدن معبودهای خود بدون یاد شدن خدا خوشحال می شدند; ولی در این آیه از واکنش و حساسیت مشرکان در صورتی که نام خدا و معبودها با هم و مشترکاً یاد شوند، سخنی به میان نیامده است. بنابراین یاد نشدن آن، می تواند حاکی از مطلب بالا باشد.

258- عبودیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 8

8- در صورت وجود معبودهایی جز خدای صاحب عرش در عالم ، همه آنها در جست و جوی راهی برای قرب به خداوند و بندگی در برابر او خواهند بود .

ص: 222

لو کان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

برداشت فوق، بر این اساس است که مقصود از راه یابی به خداوند، درگیری و نزاع نباشد; بلکه مقصود، راه تقرب به او باشد. آیه 44 که می فرماید: <همه موجودات و پدیده های جهان هستی، تسبیح گوی خداوندند، ولی شما درک نمی کنید> نیز قرینه بر این نکته است.

259- عجز اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 92 - 3

3 - ناتوانی معبود های مشرکان از نجات گمراهان ، از دوزخ و دفاع از آنان در برابر عذاب

و برّزت الجحیم للغاوین . و قیل لهم أین ما کنتم تعبدون

پرسش از مکان معبودها - به قرینه آیه قبل که سخن از رخ نمودن دوزخ برای گمراهان است - پرسش از موقعیت آنها برای نجات گمراهان از دوزخ و هرگونه دفاع از آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 93 - 3

3 - عناصر مورد اتکای مشرکان ، خود گرفتار در قیامت و ناتوان از یاری رساندن به دیگران و دفاع از خویش

هل ینصرونکم أو ینتصرون

<نصر> (مصدر <ینصرون>) برای دفاع از دیگران و<انتصار> (مصدر <ینتصرون>) به معنای دفاع از خود به کار می رود. ضمیرهای فاعل در دو فعل یاد شده، به معبودها بازمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 42 - 1

1 - در روز قیامت معبود های مشرکان ، نمی توانند هیچ سود و زیانی را برای کسی عهده دار شوند .

فالیوم لایملک بعضکم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 75 - 3

3 - معبود های ادعایی به روز رستاخیز ، در حالی که همچون سپاهِ آماده به خدمت برای مشرکان اند ، از هرگونه یاری رسانی به آنان ناتوان خواهند بود .

لایستطیعون نصرهم و هم لهم جند محضرون

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که ضمیر <هم> به معبودها و ضمیر <لهم> به مشرکان بازگردد و این جمله حال برای ضمیر غایبی در<لایستطیعون> باشد. بر این اساس، این ترکیب از باب مبالغه آمده است; زیرا متمرکز کردن تمامی نیروها در قالب یک سپاهِ آماده به خدمت و در عین حال ناتوان بودن از یاری رسانی، نشان دهنده اوج ناتوانی معبودها می باشد. گفتنی است

ص: 223

بر اساس این نظر، آیه شریفه ناظر به روز قیامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 48 - 1،3

1 - معبود های مشرکان ، محو و ناپیدا و فاقد کارایی در صحنه قیامت

و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون من قبل

<ضلّ> هرگاه با <عن> متعدی شود، به معنای گم شدن خواهد بود. گفتنی است که در آیه کنایه از سودمند نبودن و کارایی نداشتن می باشد.

3 - ناکارآمدی معبود های مشرکان در قیامت ، گواه نادرستی کرنش و عبادت در برابر آنها در دنیا

و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون من قبل

260- عجز معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 46 - 5،13

5 - اگر خداوند نعمت بینایی، شنوایی و ادراکی انسان را سلب کند، معبودهای باطل قدرت بازگرداندن آنها را ندارند.

إن أخذ اللّه سمعکم . .. من إله غیر اللّه یأتیکم به

13 - عن أبی جعفر(ع) فی قوله: <قل أرأیتم إن أخذ اللّه سمعکم و أبصارکم و ختم علی قلوبکم> یقول: إن أخذ اللّه منکم الهدی من إله غیر اللّه یأتیکم به . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 191 - 1

1 - مشرکان ، موجوداتی را شریک خدا می پنداشتند که از آفرینشِ کمترین چیزی ناتوان بودند .

أیشرکون ما لایخلق شیئا

کلمه <کمترین> در برداشت فوق از نکرده بودن <شیئا> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 192 - 1،2،4

1 - مشرکان موجوداتی را می پرستیدند و شریک خدا می پنداشتند که بر یاری رسانی به ایشان ناتوان بودند .

أیشرکون ما . .. لایستطیعون لهم نصرا

ضمیر فاعلی در <لایستطیعون> به <ما>ی موصوله در <ما لایخلق> برمی گردد و <هم> در <لهم> به مشرکان ارجاع می شود. یعنی معبودان اهل شرک توانایی یاری رسانی به پرستش کنندگان خود را ندارند.

2 - معبودان مشرکان حتی قادر به دفاع از خویش نبودند .

أیشرکون ما . .. لا أنفسهم ینصرون

ص: 224

ضمیرهای <أنفسهم> و <ینصرون> به <ما لایخلق>، که همان معبودان اهل شرک است، برمی گردد. یعنی معبودان، خود را یاری نمی کنند. یاری از خود به معنای دفاع از خویشتن است.

4 - عاجز بودن معبودان اهل شرک بر دفاع از خود و پرستشگران خویش ، دلیل عدم لیاقت آنها برای ربوبیت و پرستش

أیشرکون ما . .. لایستطیعون لهم نصرا و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 193 - 1،2،4،5،6

1 - مشرکان هر چند خواستار رهنمودی از معبودانشان شوند ، پاسخی از آنان دریافت نمی کنند .

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

برداشت فوق بر این اساس است که خطاب در <تدعوهم> متوجه مشرکان باشد. بر این مبنا ضمیر <هم> به معبودان برمی گردد و <إلی الهدی> به این معنا خواهد بود: <الی ان یهدیهم اصنامهم>. بنابراین آیه چنین معنا می شود: اگر شما مشرکان از بتهای خویش بخواهید که شما را راهنمایی کنند، آنها از شما حرف شنوایی ندارند. جمله بعد، خصوصا کلمه <علیکم>، نه <علیهم>، مؤید این معنا می باشد.

2 - معبودان اهل شرک ، موجوداتی ناتوان از هدایتگری پرستش کنندگان خویش

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

4 - ناتوانی معبودان اهل شرک از هدایت آنان و اجابت خواسته هایشان ، دلیل بطلان شرک و شایسته نبودن آنها برای پرستش

و إن تدعوهم إلی الهدی لایتبعوکم

5 - درخواست کردن از معبودان دروغین برای درخواست کننده بی ثمر و با لب فرو بستن از درخواست مساوی است .

سواء علیکم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

6 - معبودان اهل شرک از برآوردن خواسته های پرستندگان خویش عاجزند .

سواء علیکم أدعوتموهم أم أنتم صمتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 5،6،8

5 - توجه دادن اهل شرک به همسانی آنان با معبودانشان در ناتوانی و نیازمندی ، زمینه ساز باور آنان به بطلان شرک و شایسته نبودن معبودان برای پرستش

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

6 - خداوند از مشرکان خواست تا برای آزمون توانایی معبودانشان ، نیاز های خود را از آنان درخواست کنند .

فادعوهم فلیستجیبوا لکم

8 - ناتوانی معبودان از اجابت خواسته های پرستشگران خویش ، افشاگر پندار باطل و دروغین مشرکان ( پندار شریک برای خداوند )

فادعوهم فلیستجیبوا لکم إن کنتم صدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 195 - 3،7،8

ص: 225

3 - فقدان اثر مطلوب در اعضای تعبیه شده در بت ها ، دلیل ناتوانی بیشتر آنها از عبادتگرانشان

ألهم أرجل یمشون بها . .. أم لهم ءاذان یسمعون بها

جمله <عباد أمثالکم> به همسانی بتها با پرستشگرانشان در نیازمندی و ناتوانی اشاره کرد و آیه مورد بحث با توجه دادن مشرکان به اینکه بتها از اعضای تعبیه شده در آنها هیچ بهره ای نمی برند این نکته را به آنان یادآور می شود که بتها و معبودان دروغین حتی از پرستشگرانشان عاجزتر و ناتوانترند.

7 - پیامبر ( ص ) از جانب خدا مأمور شد تا برای اثبات ناتوانی بت ها ، مشرکان را به تحدی و مبارزه علیه خویش دعوت کند .

قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون

8 - خداوند از مشرکان خواست اگر خدایانشان بر امری توانا هستند با کمک آنها علیه پیامبر ( ص ) توطئه کنند و برای از میان بردن وی هیچ درنگی رواندارند .

قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون

<کیدون> مرکب از فعل امر <کیدوا> (از <کید>، به معنی فکر کردن و توطئه چیدن) و نون وقایه است. کسره نون دلالت بر حذف <یاء> متکلم دارد. بنابراین <کیدون> (کیدونی) یعنی علیه من توطئه کنید. <انظار> مصدر <لاتنظروا> به معنای مهلت دادن است. <لاتنظرون> نیز مرکب از فعل نهی و نون وقایه است ; یعنی: فلاتنظرونی، مرا مهلت ندهید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 197 - 2،3،6

2 - معبودان اهل شرک ، هرگز توان یاری ایشان را ندارند .

و الذین تدعون من دونه لایستطیعون نصرکم

3 - معبودان مشرکان در برابر حوادث قادر به دفاع از خویشتن نیستند .

و لا أنفسهم ینصرون

6 - ناتوانی معبودان اهل شرک در دفاع از خود و دیگران ، دلیلی بر بطلان شرک است .

و لایستطیعون نصرکم و لا أنفسهم ینصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 1،2،4،8

1 - معبودان اهل شرک ناتوان از ارائه رهنمون به پرستشگران خود

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا

<تدعوا> جمع مخاطب از <یدعو> و خطاب در آن متوجه اهل شرک است. <هدی> مصدر و فاعل آن ضمیری است که به <الذین تدعون> در آیه قبل برمی گردد و مفعولش مشرکان می باشد. بنابراین <إلی الهدی> یعنی <إلی أن یهدوکم>.

2 - معبودان اهل شرک عاجز از شنیدن سخنان عبادت کنندگان خویش

و إن تدعوهم . .. لایسمعوا

4 - چشم های تعبیه شده در بت ها هرگز بر دیدن اشیا توانا نبودند .

و هم لایبصرون

ضمیرها در جمله <هم لایبصرون> به <الذین تدعون> برمی گردد.

8 - ناتوانی معبودان اهل شرک از اجابت درخواست ها ، شنیدن سخنان و دیدن اشیا ، دلیل بطلان شرک و ناروایی پرستش غیر

ص: 226

خدا

و إن تدعوهم إلی الهدی لایسمعوا . .. و هم لایبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 14 - 1

1- انسان ها و معبود های دروغینشان ، ناتوان از آوردن ده سوره هم طراز قرآن

قل فأتوا بعشر سور مثله . .. فإلّم یستجیبوا لکم

ظاهر این است که خطاب در <لکم> و <اعملوا> - به قرینه <فهل أنتم مسلمون> - متوجه مشرکان باشد. براین اساس، ضمیر فاعلی در <یستجیبوا> به <من استطعتم> باز می گردد; یعنی، [ای پیامبر ! به مشرکان بگو:] اگر کسی و از جمله معبودهایتان، برای آوردن همانند قرآن - به خاطر عجزشان - دعوت شما را اجابت نکردند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 7

7- هیچ کس ( معبودان اهل شرک ) توان یاری کردن گرفتاران به عذاب الهی را نخواهد داشت .

و ما کان لهم من دون الله من أولیاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8- بت ها و خدایان پنداری ، هرگز به فریاد پرستشگران خویش نمی رسند و نمی توانند حتی اندکی از عذاب های الهی را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التی یدعون من دون الله من شیء لما جاء أمر ربک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 109 - 3

3- خدایان ساختگی اهل شرک ، فاقد هر گونه توان و نیرو برای دفاع از پرستشگران خویش

فلاتک فی مریه مما یعبد ه-ؤلاء

تفریع جمله <لاتک . ..> بر داستانهای اقوام گذشته، گویای این نکته است که: حال که داستان مشرکان گذشته را شنیدی، این حقیقت برای تو روشن شد که خدایان اهل شرک نتوانستند پرستشگران خویش را از مهلکه ها نجات دهند; پس در این نکته شک و تردیدی به دل راه نده که خدایان اهل شرک در زمان تو نیز نمی توانند کاری برای پرستشگران خویش انجام دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 40 - 7

7- معبود های اهل شرک ، فاقد هرگونه اقتدار و سیطره اند .

ما أنزل الله بها من سلط-ن

برداشت فوق ، بر این مبناست که مراد از <سلطان> سیطره و اقتدار باشد. بر این مبنا ، ضمیر در <بها> به <أسماء> - که مراد از

ص: 227

آن معبودهاست - برمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 14 - 4

4- خدایان دروغین ، از اجابت کردن درخواست ها ناتوانند .

والذین یدعون من دونه لایستجیبون لهم بشیء

مراد از ضمیر <یدعون> و <لهم> مشرکان است و ضمیری که باید به موصول (الذین) باز گردد محذوف می باشد. بنابراین <والذین یدعون ...> ; یعنی ، آن چیزه او کسانی که مشرکان آنان را می خوانند، ایشان را اجابت نمی کنند به کمترین اجابتی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 10

10- معبود های اهل شرک حتی از نفع رسانی به خویشتن و از دفع ضرر از خود ناتوانند .

لایملکون لأنفسهم نفعًا و لا ضرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 1،5،6،9

1- خدایان ادعایی مشرکان ، قدرت آفرینش هیچ چیزی را ندارند .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا

<یدعون> صله <الذین> است و ضمیر صله، ضمیر مفعولی است که حذف گردیده و مرجع آن الذین است. مراد از <الذین> به قرینه آیات قبل - که درباره خدایان ادعایی ناتوان بود - خدایان مشرکان است.

5- مشرکان ، موجودات فاقد قدرت و دست ساز را خدای خویش قرار می دادند .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

برداشت فوق، بر این اساس است که مراد از <یدعون> خواندن آن موجودات به عنوان خدا باشد.

6- موجودات دست ساز و فاقد هرگونه قدرت آفرینشگری ، لیاقت الوهیت ندارند و هرگونه عقیده ای به خدایی آنان ، باطل است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

9- مشرکان ، معبودهایی را می پرستیدند که فاقد هرگونه قدرت بودند .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 7

7- خدایان مشرکان ، فاقد هرگونه توانایی و قدرت در جهانند .

و یعبدون من دون الله ما لایملک . .. و لایستطیعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 1،2،9

ص: 228

1- پیامبر ( ص ) ، موظف به اعلام خیالی بودن خدایان برگزیده مشرکان و ناتوانی کامل آنها در رفع هرگونه بیچارگی و درماندگی از مشرکان

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم

2- هر معبودی جز خدا ، نیرویی خیالی و برای رفع بیچارگی و بدبختی مردم ، فاقد قدرت است .

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

<الضرّ> به معنای بدحالی درونی و یا جسمانی است (مفردات راغب).

9- خدایان و معبود های مشرکان ، از دفع ضرر و نیز متوجه ساختن آن از فردی به فرد دیگر و یا تبدیل وضعیت محنت زا به حالت دیگر ، ناتوانند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

مراد از <تحویلاً> می تواند رفع گرفتاری از کسی و متوجه ساختن آن به دیگری و یا تبدیل وضعیت ناگوار به وضعیت خوب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 52 - 3،9

3- معبودان و شرکای پنداری مشرکان ، در قیامت ، هیچ پاسخی به کمک خواهی آنان نخواهند داد .

فدعوهم فلم یستجیبوا لهم

9- در قیامت ، کارامد نبودن معبودان مشرکان و بطلان شرک ، آشکار خواهد شد .

فدعوهم فلم یستجیبوا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 102 - 12

12- اولیای پنداری کافران ( معبودان باطل ) از دفع عذاب الهی از آنان ناتوانند .

أن یتّخذوا عبادی من دونی أولیاء إنّا أعتدنا جهنّم للک-فرین نزلاً

همزه استفهام در <أفحسب> گویای آن است که گمان ولایت برای معبودان، گمانی خطا است; زیرا، عذاب جهنم مهیا است (إنّا أعتدنا. ..) و از معبودان برای دفع آن کاری ساخته نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 7

7- قیامت ، روز ظهور حقایق و بطلان شرکورزی و بروز ناتوانی معبود های ساختگی مشرکان از عزت بخشیدن به آنها

لیکونوا لهم عزًّا . .. سیکفرون بعبادتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 21 - 4

4- عجز و ناتوانی خدایان مشرکان از احیای مردگان

أم اتّخذوا ءالهه من الأرض هم ینشرون

برداشت یاد شده با توجه به این مطلب است که جمله <هم ینشرون> جمله استئنافیه است و یا در محل نصب و صفت برای

ص: 229

<آلهه> می باشد. در هر دو صورت همزه استفهامیه انکاری، پیش از آن در تقدیر است و انکار هم از نوع انکار وقوعی است; یعنی، احیای مردگان توسط معبودهای مشرکان محال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 43 - 1،2،3

1- معبود ها و خدایان دروغین ، از ایمن ساختن مشرکان در برابر عذاب الهی ناتوان اند .

أم لهم ءالهه تمنعهم من دوننا

<أم> در آیه شریفه، از نوع منقطعه و مانند <بل> متضمن معنای استفهام انکاری است. <آلهه> (جمع <إل-ه>) نیز به معنای معبودها است.

2- معبود ها و خدایان دروغین مشرکان و هر نیرویی جز خداوند ، در حمایت ازخود و حفظ و نگه داری خویش ناتوان اند .

لایستطعیون نصر أنفسهم

جمله <لایستطیعون. ..> حال برای فاعل <تمنعهم> است که خدایان و معبودها می باشند.

3- معبود های مشرکان از یاری رساندن به خود ناتوان و از یاری خدا محروم اند .

لایستطیعون نصر أنفسهم و لا هم منّا یصحبون

<یصحبون> (از ریشه <صَحِبَ>) به معنای <عاشَر> است و لازمه این معنا، نصرت و تأیید است; زیرا همنشین از دیگر همنشینان حمایت خواهد کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 15

15- ضعف و زبونی کافران و خدایان آنان در برابر اراده خداوند

أفهم الغ-لبون

همزه در <أفَهُمْ> برای استفهام انکاری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 12 - 3

3 - مشرکان عصر بعثت ، چیزهایی را می پرستیدند که برای آنان نه نفعی داشت و نه ضرری .

یدعوا من دون اللّه ما لایضرّه و ما لاینفعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 73 - 7،10

7 - عجز و ناتوانی خدایان اهل شرک - هر چند همگی گرد هم آیند - از آفریدن حتی یک مگس ، دلیلی است روشن و غیر قابل انکار بر پوچی اندیشه شرک .

إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا

10 - عجز و ناتوانی خدایان از بازپس گرفتن چیز ربوده شده از آنان به وسیله موجود ناتوانی چون مگس ، یکی دیگر از دلایل بدیهی و غیر قابل انکار بر بی اساس بودن اندیشه و مرام مشرکان

ص: 230

و إن یسلبهم الذباب شیئًا لایستنقذوه منه

<سَلَب> (مصدر <یسلب>) به معنای ربودن و <إستنقاذ> (مصدر <یستنقذون>) به معنای رهانیدن و بازپس گرفتن است; یعنی، اگر همان مگس چیزی را از آنها برباید، نمی توانند آن را از او بازپس گیرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 3،4،5

3 - معبود های برگزیده مشرکان ، نه تنها توانا بر آفرینش هیچ چیزی نبودند ; بلکه خود نیز دست ساز دیگران بودند .

ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

4 - معبود های مشرکان ، ناتوان از جلب هرگونه سود و نفعی برای خویش و دفع ضرر و زیان از خود

ءالهه. .. لایملکون لأنفسهم ضرًّا و لانفعًا

5 - معبود های مشرکان ، هیچ نقشی در مرگ ، زندگی و برانگیختن پدیده های جهان ندارند .

ءالهه . .. و لایملکون موتًا و لاحیوه و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 1،4

1 - مشرکان ، در عصر بعثت ، موجوداتی را می پرستیدند که از رساندن نفع و یا دفع ضرر ، ناتوان بودند .

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

4 - معبود های مشرکان ، ناتوان از سودرساندن و یا دور کردن زیان از عبادت کنندگان خویش

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 59 - 9

9 - ناتوانی معبود های باطل از حمایت مشرکان در قبال عذاب الهی ، درسی بزرگ برای سایر شرک پیشگان

ءَآللّه خیر أمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 13 - 1،8

1 - معبودان مشرکان ، در روز قیامت توان شفاعت مشرکان را ندارند .

و لم یکن لهم من شرکائهم شفع-ؤا و کانوا بشرکائهم ک-فرین

8 - ناتوانی معبودان مشرکان از شفاعت آنها در پیشگاه خداوند ، از عوامل یأس و اندوه آنان در قیامت است .

و یوم تقوم الساعه یبلس المجرمون . و لم یکن لهم من شرکائهم شفع-ؤا

ذکر <و لم یکن لهم. .. شفعؤا> پس از بیان ناامیدی مشرکان در قیامت، ممکن است برای اشاره به این نکته باشد که یأس آنان، ناشی از شفیع نداشتن شان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 231

14 - لقمان - 31 - 11 - 5

5 - معبودان مشرکان ، هیچ آفریده ای ندارند .

ه-ذا خلق اللّه فأرونی ماذا خلق الذین من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 1،3،4

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور فراخوان مشرکان به آزمودن ناتوانی خدایانشان از طریق دعای خود

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

3 - خدایان مشرکان ، قادر به پاسخ گویی به خواسته های آنان نیستند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه

<لایملکون> در مقام جواب واقع شده است. گویا عبارت این معنا را القا می کند که آنان پس از درخواست چه جوابی می دهند؟ پاسخ این است که جوابی نمی دهند، به دلیل عدم مالکیتشان.

4 - خدایان مشرکان ، مالک هیچ چیزی - حتی به اندازه یک ذرّه - در عالم نیستند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه فی السم-وت و لا فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 1

1 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان ، از شنیدن دعا و درخواست انسان ها و استجابت آن

إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 23 - 3،4،11

3 - معبود ها ، ناتوان از شفاعت کردن به درگاه خداوند برای پرستندگان خویش

ءالهه إن یردن الرحم-ن بضرّ لاتغن عنّی شف-عتهم شیئًا

4 - معبود ها ، ناتوان از نجات پرستندگان شان از گرفتاری و رنج

ءالهه إن یردن الرحم-ن بضرّ . .. لاینقذون

11 - ناتوانی معبود ها از شفاعت کردن به پیشگاه خداوند و نجات دادن پرستندگان خویش به هنگام گرفتاری ، دلیل ناشایستگی آنها برای پرستش

ءالهه إن یردن الرحم-ن بضرّ لاتغن عنّی شف-عتهم شیئًا و لاینقذون

برداشت یاد شده به جهت این نکته است که جمله <إن یردن الرحمان. ..> در مقام تعلیل برای جمله <ءأتّخذ من دونه> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 75 - 1

1 - معبود های ادعایی مشرکان ، از هرگونه نصرت و یاری به آنان ناتوان اند .

لایستطیعون نصرهم

ص: 232

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 25 - 1

1 - ناتوانی مشرکان و هم فکران و معبود های آنان از یاری یکدیگر

احشروا الذین ظلموا و أزوجهم . .. ما لکم لاتناصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 4،5،6

4 - معبود های مورد پرستش مشرکان ، ناتوان از برطرف کردن هر گونه گزندی از انسان

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه بضرّ هل هنّ ک-شف-ت ضرّه أو أراد

5 - معبود های مورد پرستش مشرکان ، خود مقهور اراده خدا و ناتوان در برابر قدرت او هستند .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمته

6 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان ، از رساندن سود به انسان ها و یا دفع گزند از آنان و نیز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندک تأمل و دقت نظر روشن می شود .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمته

طرح مسأله ناتوانی معبودها در قالب استفهام و سؤال، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 43 - 3،5

3 - معبود ها و شفیعان مشرکان عصر پیامبر ( ص ) ، فاقد هرگونه توانایی و تعقل

قل أَوَلو کانوا لایملکون شیئًا و لایعقلون

5 - مأموریت پیامبر ( ص ) ، برای احتجاج با مشرکان و اثبات ناتوانی مطلق معبود ها و پوچی آیین شرک

قل أَوَلو کانوا لایملکون شیئًا و لایعقلون

برداشت یاد شده از تصریح به ابلاغ حقیقت یاد شده (قل) استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 20 - 2

2 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان از هرگونه قضاوت

والذین یدعون من دونه لایقضون بشیء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 3

3 - معبود های ادعایی مشرکان ، در دنیاو آخرت از استجابت دعا و درخواست انسان ها ناتوان اند .

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

ص: 233

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 86 - 2

2 - معبود های دروغین مشرکان ، ناتوان از شفاعت و یاری رساندن به آنان در آخرت

و لایملک الذین یدعون من دونه الشف-عه

<دعا> (مصدر <یدعون>) در این آیه به معنای پرستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 4 - 2،4

2- قرآن ، درصدد تحریک مشرکان ، برای اندیشیدن به پوچی و ناتوانی معبود های دروغینشان

قل أرءیتم ما تدعون من دون اللّه أرونی ماذا خلقوا

تعبیر <أرأیتم> چه به معنای <أخبرونی> باشد و چه به معنای سؤال از نگریستن; دعوت برای اندیشیدن در ماهیت پوچ بت ها است.

4- ناتوانی بت ها و معبود های مشرکان ، از آفرینش موجودات زمینی و مشارکت در خلقت و تدبیر امور آسمان ها

ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فی السم-وت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 5 - 2

2- عجز و ناتوانی معبود های مشرکان ، از اجابت خواسته ها و بر آوردن نیاز های ایشان

من دون اللّه من لا یستجیب له إلی یوم القی-مه و هم عن دعائهم غ-فلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 28 - 1،2

1- ناتوانی معبود های مشرکان ، از یاری آنان به هنگام نزول عذاب

فلولا نصرهم الذین اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

ارتباط این آیه با آیات پیشین - که در زمینه نزول عذاب می باشد - گویای برداشت یاد شده است.

2- توبیخ مشرکان از سوی خداوند ، به خاطر پرستش موجوداتی ناتوان و بی تأثیر در سرنوشتشان

فلولا نصرهم الذین اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 41 - 2

2 - معبود های ادعایی مشرکان ، ناتوان از شفاعت برای مجرمان و یکسان کردن سرنوشت آنان با مسلمانان

أم لهم شرکاء فلیأتوا بشرکائهم إن کانوا ص-دقین

ص: 234

261- عجز معبودان باطل مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 7

7- خدایان مشرکان ، فاقد هرگونه توانایی و قدرت در جهانند .

و یعبدون من دون الله ما لایملک . .. و لایستطیعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 10 - 5

5 - معبود های دروغین مشرکان ، فاقد کارایی و تأثیر در نجات آنان از دوزخ

من ورائهم جهنّم و لایغنی . .. و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولیاء

262- عذاب اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 100 - 2

2- عذاب و شکنجه مشرکان و معبودهایشان در جهنم شدید خواهد بود .

لهم فیها زفیر و هم فیها لایسمعون برداشت یاد شده بنابر این نکته است که ضمیر <لهم>

263- عظمت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 23 - 7

7 - معبود ها ، دارای منزلت و مقام در پیشگاه خداوند ، در نظر مردم انطاکیه

ءالهه . .. لاتغن عنّی شف-عتهم شیئًا

264- عقیده به امداد معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 25 - 7

7 - قوم بت پرست نوح ، معتقد به شفاعت و یاری رسانی معبودهایشان در برابر گرفتاری ها و عذاب ها

فلم یجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

ص: 235

265- عقیده به تدبیر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19- مشرکان علی رغم سراغ نداشتن مخلوقی برای خدایان خویش ، به ولایت و تدبیر آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولیاء . .. أم جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتش-به الخلق علیهم

جمله <خلقوا کخلقه> صفت برای <شرکاء> است. <خلق> در هر دو مورد (<کخلقه> و <الخلق>) مصدر و به معنای اسم مفعول (مخلوقات) است. <تشابُه> (مصدر تشابَه) به قرینه کلمه <علی> به معنای مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. <أم> در جمله فوق أم منقطعه و حاوی استفهام انکاری است و می رساند که خود مشرکان نیز برای شرکا و معبودهای پنداری، آفرینشی را باور نداشتند تا با آفریده های خدا مشتبه شود.

266- عقیده به شعور معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 36 - 10

10 - مشرکان ، معتقد به شعورمندی معبود ها و تأثیرگذاری آنها در سرنوشت انسان ها

و یخوّفونک بالذین من دونه

اعتقاد به گزند رساندن معبودهایی چون بت، بیانگر مطلب یاد شده است.

267- عقیده به شفاعت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 41 - 1،5

1 - اعتقاد مشرکان به شفاعت کردن معبود ها و تضمین نمودن سعادت اخروی برای ایشان

أم لهم شرکاء فلیأتوا بشرکائهم

در این که مقصود از <شرکاء> چیست، دو احتمال وجود دارد: 1- معبودهای ادعایی مشرکان که آن را شریک خدا می پنداشتند; 2- کسانی از عقلای جهان که در عقاید و افکار دینی با مشرکان شریک و همفکراند، مثلاً در این مسأله که سرنوشت مجرمان با مسلمانان یکسان است و. .. . برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

5 - عقیده به شفاعت معبود ها و یکسان بودن سرنوشت مجرمان ( مشرکان ) با مسلمانان ، عقیده ای منحصر به مشرکان عصر بعثت و فاقد شاهد و تصدیق کننده ای از میان عقلای عالم

أم لهم شرکاء فلیأتوا بشرکائهم إن کانوا ص-دقین

ص: 236

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 25 - 7

7 - قوم بت پرست نوح ، معتقد به شفاعت و یاری رسانی معبودهایشان در برابر گرفتاری ها و عذاب ها

فلم یجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

268- عقیده به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 80 - 20

20 - شرک ورزی، علی رغم دلایل روشن توحید، امری شگفت انگیز است.

أتحجونی فی الله و قد هدین . . أفلا تتذکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 3

3 - اعتقاد مشرکان به بتها و معبودهای پنداری، عامل زیبا جلوه نمودن فرزندکشی در نظر ایشان

و کذلک زین . .. قتل أولدهم شرکاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 54 - 4

4- قوم عاد ، براین باور بودند که هر بت و معبودی ، در بخشی از امور کارایی دارد . *

إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء

از اینکه قوم عاد ، ایجاد سوء را به برخی از خدایان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، می توان دریافت که آنان ، هر بت و معبودی را عهده دار انجام کاری خاص می پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 1

1- عمر طولانی همراه با بهره مندی جوامع شرک پیشه از نعمت های الهی ، موجب دلبستگی آنان به معبود ها و توهّم کارساز بودن آنها

بل هم عن ذکر ربّهم معرضون . .. بل متّعنا ه-ؤلاء و ءاباءهم حتّی طال علیهم العمر

<بل> در جمله <بل متّعنا. ..> برای اضراب از موضوع پیش (أم لهم آلهه تمنعهم من دوننا) است; یعنی، توهّم این که معبودها از آنان حمایت می کنند، بر اثر زندگی پر نعمت، همراه با مهلت و عمر طولانی است.

ص: 237

269- عقیده به ولایت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19- مشرکان علی رغم سراغ نداشتن مخلوقی برای خدایان خویش ، به ولایت و تدبیر آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولیاء . .. أم جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتش-به الخلق علیهم

جمله <خلقوا کخلقه> صفت برای <شرکاء> است. <خلق> در هر دو مورد (<کخلقه> و <الخلق>) مصدر و به معنای اسم مفعول (مخلوقات) است. <تشابُه> (مصدر تشابَه) به قرینه کلمه <علی> به معنای مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. <أم> در جمله فوق أم منقطعه و حاوی استفهام انکاری است و می رساند که خود مشرکان نیز برای شرکا و معبودهای پنداری، آفرینشی را باور نداشتند تا با آفریده های خدا مشتبه شود.

270- علاقه به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 165 - 4،5،6

4 - مشرکان به خدایان دروغین محبت داشته و به آنها علاقه مند هستند .

یحبونهم

5 - مشرکان ، علاوه بر محبت به معبودان پنداری ، به خداوند نیز علاقه مند هستند .

یحبونهم کحب اللّه

برداشت فوق بر این اساس است که <حب> به مفعول اضافه شود و فاعلش ضمیر محذوفی باشد که به <من الناس> برگردد; یعنی: کحبهم اللّه.

6 - محبت مشرکان به معبودان پنداری ، همطراز محبتشان به خداوند است .

یحبونهم کحب اللّه

271- عنصر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 21 - 1

1- اعتقاد مشرکان به خدایانی برگرفته شده از مواد و عناصر زمینی

أم اتّخذوا ءالهه من الأرض

<أم> در <أم اتّخذوا> منقطعه و متضمن معنای <بل> است، که برای اضراب است می باشد.

ص: 238

272- عوامل علاقه به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 165 - 19

19 - پنداشتن قدرت در معبودان دروغین ، عالم محبت مشرکان به آنهاست .

یحبونهم کحب اللّه . .. و لو یری الذین ظلموا ... أن القوه للّه جمیعاً

273- غفلت از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 48 - 2

2 - غفلت و فراموشی مشرکان از معبود های خویش ، در مواجهه با واقعیت های سهمگین قیامت

و ضلّ عنهم ما کانوا

بنابر این که <ضلّ عنهم> اشاره به این باشد که صحنه قیامت آن چنان برای مشرکان وحشتناک و دهشت آور است که خاطره بت ها از نظرشان محو و نابود خواهدشد.

274- فراموشی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 41 - 12

12 - فراموش شدن عقاید شرک آمیز و معبودهای دروغین به هنگام رویارویی با عذاب و مرگ

قل أرءیتکم إن أتیکم عذاب اللّه أو أتتکم الساعه . .. و تنسون ما تشرکون

275- فرجام معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 94 - 2

2 - دوزخ ، فرجام مشترک گمراهان و معبودهایشان

فکبکبوا فیها هم و الغاون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 161 - 1

1 - مشرکان با معبودهایشان ، دارای سرنوشتی یکسان و مشترک اند .

ص: 239

فإنّکم و ما تعبدون

جمله <فإنّکم. ..> از نظر ترکیبی، دو احتمال دارد: 1- جمله ای مستقل باشد; مانند <کلّ رجل وضیعته>، (مرد است و کسب و کارش). در این صورت، پیام آیه چنین می شود: شما هستید و معبودهایتان، که به حال خود واگذاشته شدید و از شما کاری ساخته نیست و سرنوشتی مشترک دارید. 2- <کُم> اسم <إنّ> و <ما تعبدون> عطف بر این اسم و جمله <ما أنتم علیه...> خبر آن باشد بر این اساس، برداشت هایی می شود که در آیات بعد خواهد آمد.

276- فلسفه عبادت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 6

6 - تقرب به خداوند ، هدف مشرکان از عبادت معبودهایشان

ما نعبدهم إلاّ لیقرّبونا إلی اللّه زلفی

277- قدرت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 165 - 18

18 - مشرکان ، خدایان دروغین را دارای قدرت می پندارند .

و لو یری الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوه للّه جمیعاً

طرح مسأله قدرت خداوند و انحصار آن به او برای کسانی که غیر خدا را همتای خدا می پندارند، بیانگر این است که: مشرکان به توهّم برخورداری معبودانشان از قدرت، آنها را همانند خداوند پنداشته و بر اساس آن به ایشان محبت میورزند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 23 - 8

8 - معبود ها ، برخوردار از توانایی برای نجات دادن از گرفتاری و رنج در نظر مردم انطاکیه

ءالهه إن یردن الرحم-ن بضرّ لاتغن عنّی . .. و لاینقذون

278- کافران و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 102 - 2

2- کافران ، اولیای برگزیده خود ( معبود های باطل ) را به حال خویش سودمند می پندارند .

ص: 240

أفحسب الذین کفروا أن یتّخذوا عبادی من دونی أولیاء

درباره معنای این آیه، توجیهات ادبی مختلفی ابراز شده است. از جمله این که <أن یتّخذوا> مفعول یکم برای <حسب> و مفعول دوم آن <نافعاً> محذوف باشد. برداشت بالا بر این وجه ادبی مبتنی است.

279- کری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 1

1 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان ، از شنیدن دعا و درخواست انسان ها و استجابت آن

إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم

280- کفر به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 9

9 - مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستکبران ، کفر خویش به معبودان دروغین را اعلان کردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافی که از تقدیم <بما ارسل> بر <مؤمنون> به دست می آید، بیانگر این است که مستضعفان، علاوه بر اعلان ایمان به صالح و رسالتهای وی، بیزاری خویش را از معبودان دروغین نیز بیان داشتند.

281- کوردلی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 17

17- خداوند ، حقیقتی بصیر و پرفروغ است و معبود های اهل شرک کور و تاریکند .

قل هل یستوی الأعمی والبصیر أم هل تستوی الظلم-ت والنور

برداشت فوق بر این مبناست که <أعمی> و <ظلمات> اوصاف معبودهای اهل شرک و <بصیر> و <نور> وصف خداوند باشد.

282- گرایش به معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 18

ص: 241

18 - ناسپاسی در برابر نعمت های خدا با گرایش به معبودانی دروغین ، نشانه جهل آدمی است .

و جوزنا ببنی إسرءیل البحر . .. قال إنکم قوم تجهلون

283- گفتگوی مشرکان با معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 96 - 2

2 - امکان سخن گفتن دوزخیان با معبودهایشان در دوزخ

قالوا و هم فیها یختصمون

مخاطب <قالوا> به قرینه آیه <إذ نسوّیکم بربّ العالمین>، معبودهای مشرکان است و ضمیر <فیها> به <جحیم> بازمی گردد.

284- گمراهگری معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 162 - 1

1 - مشرکان و معبودهایشان ، از فریب دادن و گمراه کردن مردم و جلوگیری از پیشرفت دین خدا ( توحید و یگانه پرستی ) ناتوان اند .

ما أنتم علیه بف-تنین

<فاتن> (اسم فاعل و مفرد <فاتنین>) به معنای کسی است که می فریبد و به گمراهی فرا می خواند. گفتنی است طبق نظر بیشتر مفسران ضمیر <علیه> به <اللّه> برمی گردد و مقصود از آن راه خدا و دین او (اسلام) می باشد.

285- مبارزه با معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 36 - 4

4- مبارزه با شرک و معبود های پنداری و باطل مشرکان ، در رأس برنامه های پیامبر ( ص )

أه-ذا الذی یذکر ءالهتکم

ذکر و یادکردن، هم به خیر است و هم به شر; ولی در این آیه - به قرینه مقام - ذکر به شرّ است.

286- مجادله با معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 242

9 - نحل - 16 - 86 - 1

1- مشرکان ، هنگام مواجه با معبود های دروغین خویش در قیامت ، به مشاجره با آنان برمی خیزند .

و إذا رءا الذین أشرکوا شرکاءهم قالوا ربّنا ه-ؤلاء شرکاؤنا

287- مجسمه معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 195 - 1

1 - مشرکان بت ها و معبودانشان را به صورت مجسمه هایی دارای پا ، دست ، چشم و گوش می ساختند .

ألهم أرجل یمشون بها . .. أم لهم ءاذان یسمعون بها

جمله <یمشون بها> و مانند آن، هم می تواند قید توضیحی باشد و هم می تواند قید احترازی گرفته شود. بنابر اول معنای جمله <ألهم أرجل ... > چنین است: آیا بتها پا دارند تا با آن راه روند ; یعنی پا ندارند. و بنابر فرض دوم معنا چنین خواهد بود: آیا بتها پایی که با آن راه روند دارند ; یعنی پاهایی دارند، ولی با آن نمی توانند راه بروند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 198 - 3،4،5

3 - مشرکان برای معبودانشان چشمهایی خیره گر تعبیه می کردند .

و تریهم ینظرون إلیک

ضمیرهای غایب در <تریهم> و <ینظرون> به <الذین تدعون> - که همان معبودان باشد - برمی گردد.

4 - چشم های تعبیه شده در بت ها هرگز بر دیدن اشیا توانا نبودند .

و هم لایبصرون

ضمیرها در جمله <هم لایبصرون> به <الذین تدعون> برمی گردد.

5 - چشم های تعبیه شده در بت ها به گونه ای بود که گویا به شخص مقابل خویش نظاره گر است .

و تریهم ینظرون إلیک

خطاب در <تریهم> و <إلیک> به هر انسانی است که مواجه با بتها قرار می گیرد، یعنی <تریهم ایها الانسان . .. > جمله <و هم لایبصرون> (آنها نمی بینند) دلالت می کند که <تریهم ینظرون>، یعنی <تریهم کانهم ینظرون إلیک>. (چنین گمان می کنی که بتها تو را می نگرند.)

288- مجعول بودن معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 3،7

3 - هر معبودی به عنوان شریک برای خداوند گرفته شود ، مخلوق است و شایسته معبود شدن نیست .

ص: 243

ضرب لکم مثلاً من أنفسکم هل لکم من ما ملکت أیم-نکم من شرکاء

مثالی که در آیه آمده است، هرگونه شرکتِ بَرده در اموال مالک بَرده را نفی می کند. چنین نفی ای به خاطر مملوکیت بَرده و در نتیجه، شایسته نبودن وی برای برابری و همسان شدن با مالک است. این مثل، در صدد تفهیم این نکته است که هر معبودی که شریک برای خداوند قرار داده شود، خود، مملوک خدا است و در نتیجه، شایستگی شریک شدن با او را ندارد.

7 - قرآن کریم از شیوه های گوناگون استفاده می کند تا مشرکان را برای دست کشیدن از معبود های ساخته دست خویش قانع کند .

و من ءای-ته أن خلقکم . .. و أن خلق لکم ... خلق السم-وت ... یریکم البرق ... أن تق

پس از اقامه دلیل های روشن برای اثبات وحدانیت خداوند، روی آوردن به بیان تمثیلی و عامیانه کردن مطلب، جهت تفهیم پوچی معبودهای جعلی، حکایت از حقیقت یاد شده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 40 - 6

6 - معبودان مشرکان ، جعلی و ساخته دست خود آنان بودند .

هل من شرکائکم

اضافه شدن <شرکاء> به ضمیر مخاطب <کم> - که مراد از آن، مشرکان اند - نشان دهنده این است که آنان، خود، چنین شریکانی را برای خداوند می ساختند و یا تصور می کردند.

289- مخلوق بودن معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 191 - 3

3 - مشرکان ، موجوداتی را شریک خدا می پنداشتند که خود مخلوق بودند .

أیشرکون ما . .. هم یخلقون

ضمیر <هم>، هم می تواند به <ما>ی موصوله در <ما لایخلق> برگردد و هم می تواند به <مشرکان> ارجاع شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. یعنی چیزی را شریک خدا می پندارند که خود آفریده شده است. آیه بعد این احتمال را تأیید می کند.

290- مخلوقیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 3

3 - معبود های برگزیده مشرکان ، نه تنها توانا بر آفرینش هیچ چیزی نبودند ; بلکه خود نیز دست ساز دیگران بودند .

ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

ص: 244

291- مخلوقیت معبودان باطل مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 2

2- خدایان ادعایی مشرکان ، نه تنها خالق نیستند ; بلکه خود نیز آفریده شده و مخلوقند .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

292- مراد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 98 - 6،7

6- < جاء فی الحدیث إنّ قوماً أتوا رسول اللّه ( ص ) فقالوا له : . . . أخبرنا عن قوله : < إنّکم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم أنتم لها واردون > إذا کان معبودهم معهم فی النار فقد عبدوا المسیح ( ع ) أفتقول : إنّه فی النار ؟ فقال لهم رسول اللّه ( ص ) : . . . قال اللّه : < إنّکم و ما تعبدون > یرید الإصنام التی عبدوها و هی لاتعقل و المسیح ( ع ) لایدخل فی جملت ها لأنّه یعقل و لو قال : إنّکم و من تعبدون لدخل المسیح ( ع ) فی الجمله فقال القوم : صدقت یا رسول اللّه ( ص ) ;

در حدیث آمده که گروهی نزد رسول خدا(ص) آمده و به آن حضرت گفتند: . .. ما را از گفتار خدا <إنّکم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم...> با خبرساز چنانچه معبودشان در آتش باشد، پس [این که] گروهی مسیح را عبادت کردند; آیا تو می گویی او در آتش است. رسول خدا به آنان فرمود:... خدا فرموده <إنّکم و ماتعبدون> و بت هایی را که آنان می پرستیدند اراده کرده و بت ها غیر عاقل هستند و مسیح داخل در آنها نیست; زیرا او صاحب عقل است و اگر فرموده بود <إنّکم و من تعبدون> مسیح نیز داخل در آن جمله بود. آن گروه گفتند: راست گفتی ای رسول خدا>.

7- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا نزلت ه-ذه آیه . . . قال ابن الزبعری : . . . یامحمد أرأیت آیه التی قرأت آنفاً أفینا و فی آلهتنا أم فی الأمم الماضیه و آلهتهم ؟ قال ( ص ) : بل فیکم و فی آلهتکم و فی الأمم الماضیه إلاّ من استثنی اللّه فقال ابن الزبعری : . . . ألست تثنی علی عیسی خیراً و قد عرفت أنّ النصاری یعبدون عیسی و أمّه و أنّ طائفه من الناس یعبدون الملائکه أفلیس ه-ؤلاء مع آلهه فی النار ؟ فقال رسول اللّه ( ص ) : < لا . . . أما قلت : إلاّ من استثنی اللّه و هو قوله > إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی أُول-ئک عن ها مبعدون > ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: آن گاه که این آیه نازل شد . .. ابن زبعری گفت: ... ای محمد! بگو بدانم آیه ای که به تازگی قرائت کردی در باره ما و معبودها ما است یا در مورد امت های گذشته و معبودهای آنها است فرمود: هم در باره شما و معبودهای شما و هم در باره امت های گذشته است; مگر کسی که خدا استثنا فرموده است. ابن زبعری گفت: آیا تو عیسی را به خوبی نمی ستایی و حال آن که می دانی نصارا عیسی و مادرش را عبادت می کنند و گروهی از مردم نیز فرشتگان را عبادت می کنند آیا آنان و معبودهای خود در آتش نیستند؟ پس رسول خدا(ص) فرمود: نه ... آیا نگفتم مگر آنان که خدا استثنا فرموده است؟ و آن استثنا همان سخن خدا است که: <إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی أُول-ئک عنها مبعدون>».

ص: 245

293- مردگی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 21 - 1

1- خدایان مشرکان ، موجودات مرده ای اند که سابقه حیات نداشته و شایستگی آن را نیز ندارند .

و الذین یدعون من دون الله . .. أموت غیر أحیاء

ذکر عبارت <غیر أحیاء> پس از <أموات> می تواند به این نکته اشاره داشته باشد که: آنها علاوه بر مرده بودن، نه سابقه حیات دارند و نه حیات پیدا خواهند کرد.

294- مشرکان صدر اسلام و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 18 - 3،4،7

3 - جلب سود و دفع زیان ، انگیزه شرک پیشگان عصر بعثت در پرستش خدایان پنداری خود

و یعبدون من دون اللّه ما لا یضرهم و لا ینفعهم

4 - شرک پیشگان عصر بعثت برای معبودان پنداری خود ، تندیسهایی می ساختند و در برابر آنها ، به پرستش می پرداختند .

و یعبدون من دون اللّه ما لا یضرهم و لا ینفعهم

به کارگیری لفظ <ما> - که بیشتر در مورد چیزهای فاقد عقل و اندیشه کاربرد دارد - بیانگر برداشت فوق می باشد.

7 - مشرکان عصر بعثت ، معبودان پنداری خود را واسطه هایی برای شفاعت و پا در میانی ، میان انسان ها و خدا می انگاشتند .

و یعبدون من دون اللّه . .. و یقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه

295- مشرکان و ذکر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 45 - 6

6 - مشرکان نسبت به یاد کردن خدا به همراه یاد دیگر معبود ها و نیز عبادت مشترک خدا و معبود ها ، حساس نبوده و مخالفت نمیورزیدند .

و إذا ذکر اللّه وحده اشمأزّت . .. و إذا ذکر الذین من دونه إذا هم یستبشرون

از آیه شریفه به روشنی استفاده می شود که مشرکان نسبت به یاد کردن خدا به تنهایی حساس بوده و از یاد شدن معبودهای خود بدون یاد شدن خدا خوشحال می شدند; ولی در این آیه از واکنش و حساسیت مشرکان در صورتی که نام خدا و معبودها با هم و مشترکاً یاد شوند، سخنی به میان نیامده است. بنابراین یاد نشدن آن، می تواند حاکی از مطلب بالا باشد.

ص: 246

296- مشرکان و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 165 - 18،19

18 - مشرکان ، خدایان دروغین را دارای قدرت می پندارند .

و لو یری الذین ظلموا إذ یرون العذاب أن القوه للّه جمیعاً

طرح مسأله قدرت خداوند و انحصار آن به او برای کسانی که غیر خدا را همتای خدا می پندارند، بیانگر این است که: مشرکان به توهّم برخورداری معبودانشان از قدرت، آنها را همانند خداوند پنداشته و بر اساس آن به ایشان محبت میورزند.

19 - پنداشتن قدرت در معبودان دروغین ، عالم محبت مشرکان به آنهاست .

یحبونهم کحب اللّه . .. و لو یری الذین ظلموا ... أن القوه للّه جمیعاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 17 - 9

9 - توانایی بتها و معبودهای خیالی در دفع شر و رساندن خیر، پندار ناروای مشرکان

و إن یمسسک اللّه بضر فلا کاشف له إلا هو و إن یمسسک بخیر فهو علی کل شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 46 - 9

9 - مشرکان می پنداشتند که معبودهایشان توان نفع رسانی به آنان را دارد.

من إله غیر اللّه یأتیکم به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 94 - 4

4 - مشرکان می پنداشتند پس از مرگ مورد شفاعت معبودهای خویش قرار خواهند گرفت.

و ما نری معکم شفعاءکم الذین زعمتم أنهم فیکم شرکؤا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 195 - 6،8

6 - مشرکان مکه بر این باور بودند که معبودانشان بر یاری آنها علیه پیامبر ( ص ) توانا هستند .

قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون

8 - خداوند از مشرکان خواست اگر خدایانشان بر امری توانا هستند با کمک آنها علیه پیامبر ( ص ) توطئه کنند و برای از میان بردن وی هیچ درنگی رواندارند .

قل ادعوا شرکاءکم ثم کیدون فلاتنظرون

<کیدون> مرکب از فعل امر <کیدوا> (از <کید>، به معنی فکر کردن و توطئه چیدن) و نون وقایه است. کسره نون دلالت بر حذف <یاء> متکلم دارد. بنابراین <کیدون> (کیدونی) یعنی علیه من توطئه کنید. <انظار> مصدر <لاتنظروا> به معنای مهلت دادن است. <لاتنظرون> نیز مرکب از فعل نهی و نون وقایه است ; یعنی: فلاتنظرونی، مرا مهلت ندهید.

ص: 247

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 28 - 5

5 - حشر مشرکان در قیامت ، به همراه معبود های مورد پرستش آنان خواهد بود .

ثم نقول للذین أشرکوا مکانکم أنتم و شرکاؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 40 - 15

15- مشرکان به پندار فرمان خدا بر پرستش معبود های خویش ، آنها را عبادت می کنند . *

أمر ألاّتعبدوا إلاّ إیاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 27 - 5

5- مشرکان ، از معبود های ادعایی خویش به سختی دفاع کرده و با یکتاپرستان درباره آنها به منازعه می پرداختند .

أین شرکاءی الذین کنتم تش-قّون فیهم

<تشاقّون> (از مصدر شقاق) به معنای مخالفت است به گونه ای که شخصی در یک طرف و شخص دیگری در طرف دیگر باشد. فعل <تشاقّون> از باب مفاعله است که برای فعلهای دو جانبه استفاده می شود و به قرینه مقام طرف درگیر با مشرکان، کسانی اند که معتقد به خدای واحد بودند و از آنها به موحدان تعبیر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 3

3- مشرکان ، بخشی از درآمد خود را برای معبود های خود اختصاص می دادند .

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم

برداشت فوق، مبتنی بر این اساس است که فاعل <لایعلمون> <ما> بوده و مراد از آن بتها باشد که مفعول آن حذف شده است. بنابراین معنای عبارت چنین می شود: مشرکان قرار می دهند سهمی را بر موجوداتی که چیزی نمی دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 86 - 1

1- مشرکان ، هنگام مواجه با معبود های دروغین خویش در قیامت ، به مشاجره با آنان برمی خیزند .

و إذا رءا الذین أشرکوا شرکاءهم قالوا ربّنا ه-ؤلاء شرکاؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 52 - 6،7،12

6- در قیامت ، مشرکان ، از معبودان پنداری خویش جدا و دوراند .

و یوم یقول نادوا شرکاءی

ص: 248

<نداء> به معنای <بلند کردن آواز و آشکار ساختن آن> است (مفردات راغب) و فعل <نادوا> نشانه زیاد بودن فاصله مشرکان و معبودان است.

7- مشرکان ، حتی در قیامت هم دل بسته یاری معبودان شان اند .

فدعوهم

12- خداوند ، در قیامت ، بین مشرکان و معبودان شان وادی هلاکت باری را قرار خواهد داد و هرگونه ارتباط میان آنها را ناممکن خواهد ساخت .

و جعلنا بینهم موبقًا

<وبوق> به معنای <هلاک شدن> است و <موبق> اسم مکان به معنای <مکان هلاکت> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 53 - 2

2- مکان هلاکت باری که بین مشرکان و معبودان پنداری آنها فاصله می شود ، آتش دوزخ است .

و جعلنا بینهم موبقًا . و رءا المجرمون النار

297- معبودان باطل بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 148 - 6

6 - معبود دست ساز بنی اسرائیل ( مجسمه گوساله ) نه با آنان سخن می گفت و نه ایشان را به راهی رهنمون می ساخت .

ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا

استفهام در <ألم یروا> برای انکار و تعجب است ; یعنی گوساله پرستان با اینکه می دیدند معبود دست سازشان با آنان سخن نمی گوید و راهی را به آنان نشان نمی دهد، آن را <إله> می پنداشتند و این امری است که به خاطر نابخردانه بودنش هر خردمندی را شگفت زده می کند.

298- معبودان باطل در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 98 - 1،6،7

1- کافران و معبود های دروغینشان ، آتش گیره جهنم اند .

إنّکم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم

<حصب>; یعنی، هر آنچه در آتش افکنند و معنای غالبی آن هیزم است (لسان العرب).

6- < جاء فی الحدیث إنّ قوماً أتوا رسول اللّه ( ص ) فقالوا له : . . . أخبرنا عن قوله : < إنّکم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم أنتم لها واردون > إذا کان معبودهم معهم فی النار فقد عبدوا المسیح ( ع ) أفتقول : إنّه فی النار ؟ فقال لهم رسول اللّه ( ص ) : . . .

ص: 249

قال اللّه : < إنّکم و ما تعبدون > یرید الإصنام التی عبدوها و هی لاتعقل و المسیح ( ع ) لایدخل فی جملت ها لأنّه یعقل و لو قال : إنّکم و من تعبدون لدخل المسیح ( ع ) فی الجمله فقال القوم : صدقت یا رسول اللّه ( ص ) ;

در حدیث آمده که گروهی نزد رسول خدا(ص) آمده و به آن حضرت گفتند: . .. ما را از گفتار خدا <إنّکم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم...> با خبرساز چنانچه معبودشان در آتش باشد، پس [این که] گروهی مسیح را عبادت کردند; آیا تو می گویی او در آتش است. رسول خدا به آنان فرمود:... خدا فرموده <إنّکم و ماتعبدون> و بت هایی را که آنان می پرستیدند اراده کرده و بت ها غیر عاقل هستند و مسیح داخل در آنها نیست; زیرا او صاحب عقل است و اگر فرموده بود <إنّکم و من تعبدون> مسیح نیز داخل در آن جمله بود. آن گروه گفتند: راست گفتی ای رسول خدا>.

7- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : لمّا نزلت ه-ذه آیه . . . قال ابن الزبعری : . . . یامحمد أرأیت آیه التی قرأت آنفاً أفینا و فی آلهتنا أم فی الأمم الماضیه و آلهتهم ؟ قال ( ص ) : بل فیکم و فی آلهتکم و فی الأمم الماضیه إلاّ من استثنی اللّه فقال ابن الزبعری : . . . ألست تثنی علی عیسی خیراً و قد عرفت أنّ النصاری یعبدون عیسی و أمّه و أنّ طائفه من الناس یعبدون الملائکه أفلیس ه-ؤلاء مع آلهه فی النار ؟ فقال رسول اللّه ( ص ) : < لا . . . أما قلت : إلاّ من استثنی اللّه و هو قوله > إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی أُول-ئک عن ها مبعدون > ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: آن گاه که این آیه نازل شد . .. ابن زبعری گفت: ... ای محمد! بگو بدانم آیه ای که به تازگی قرائت کردی در باره ما و معبودها ما است یا در مورد امت های گذشته و معبودهای آنها است فرمود: هم در باره شما و معبودهای شما و هم در باره امت های گذشته است; مگر کسی که خدا استثنا فرموده است. ابن زبعری گفت: آیا تو عیسی را به خوبی نمی ستایی و حال آن که می دانی نصارا عیسی و مادرش را عبادت می کنند و گروهی از مردم نیز فرشتگان را عبادت می کنند آیا آنان و معبودهای خود در آتش نیستند؟ پس رسول خدا(ص) فرمود: نه ... آیا نگفتم مگر آنان که خدا استثنا فرموده است؟ و آن استثنا همان سخن خدا است که: <إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی أُول-ئک عنها مبعدون>».

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 99 - 1،4

1- عجز و ناتوانی معبود های مشرکان در گریز از جهنم ، دلیل عدم الوهیت آنان است .

ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. لو کان ه-ؤلاء ءالهه ما وردوها

4- خلود مشرکان و معبودهایشان در آتش دوزخ

و کلٌّ فیها خ-لدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 100 - 2

2- عذاب و شکنجه مشرکان و معبودهایشان در جهنم شدید خواهد بود .

لهم فیها زفیر و هم فیها لایسمعون برداشت یاد شده بنابر این نکته است که ضمیر <لهم>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 94 - 1،3

1 - نگون سار گشتن شرک پیشگان و معبودهایشان در دوزخ ، در پی اثبات پوچی هر معبودی جز خدا

هل ینصرونکم أو ینتصرون . فکبکبوا فیها هم و الغاون

ص: 250

<کبکبه> (مصدر مجهول <کبکبوا>) به معنای نگون سار گشتن و نیز افکنده شدن است. ضمیر <هم> نیز به معبودها بازمی گردد. بنابراین <فکبکبوا فیها هم...>; یعنی، گمراهان و معبودهایشان به صورت سرنگون در دوزخ افکنده خواهند شد.

3 - معبود های دروغین ، جلودار مشرکان در سقوط به ورطه دوزخ

فکبکبوا فیها هم و الغاون

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که ضمیر <هم> - که به معبودهای باطل بازمی گردد - مقدم بر <الغاوون> آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 95 - 1

1 - افکنده شدن همه سپاهیان ابلیس در دوزخ ، به همراه گمراهان مشرک و معبود های باطلشان

فکبکبوا فیها . .. و جنود إبلیس أجمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 96 - 2

2 - امکان سخن گفتن دوزخیان با معبودهایشان در دوزخ

قالوا و هم فیها یختصمون

مخاطب <قالوا> به قرینه آیه <إذ نسوّیکم بربّ العالمین>، معبودهای مشرکان است و ضمیر <فیها> به <جحیم> بازمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 163 - 4

4 - مشرکان و معبودهایشان و پیروان گمراه آنان ، دوزخی اند .

إلاّ من هو صال الجحیم

299- معبودان باطل در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 7

7 - قیامت، روز استهزای مشرکان و نمایاندن ناتوانی و بطلان خدایان دروغین آنهاست.

و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین أشرکواأین شرکاؤکم الذین کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 23 - 2

2 - بی پناهی مشرکان در قیامت و ناتوانی معبودهای آنان از کمک رساندن به آنها

أین شرکاؤکم . .. ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا و اللّه ربنا ما کنا مشرکین

این آیه و آیه پیش ترسیمی از چهره مشرکان در قیامت است. در آیه پیش خطاب به مشرکان شده که: <أین شرکاؤکم> ؟ و در

ص: 251

این آیه درماندگی و بیچارگی و عجز آنان از پاسخ و دفاع را بیان داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 24 - 3

3 - ظهور بطلان شرک و پوچی معبودهای دروغین در قیامت

و ضل عنهم ما کانوا یفترون

از کاربردهای فعل <ضل> جایی است که چیزی از بین رفته است و باطل شود. در لسان العرب آمده است: <ضل الشیء إذا ضاع>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 53 - 13

13 - کافران در قیامت هیچ اثری از معبودان دروغین خویش نخواهند یافت .

و ضل عنهم ما کانوا یفترون

با توجه به زمان نزول قرآن که مخالفان اسلام مشرکان و بت پرستان بودند و آنان معبودان دروغین خویش را منشأ اثر در سرنوشت انسانها می پنداشتند، می توان گفت از مصادیق مورد نظر برای <ما کانوا یفترون> معبودان ساختگی و دروغین کفرپیشگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 28 - 5

5 - حشر مشرکان در قیامت ، به همراه معبود های مورد پرستش آنان خواهد بود .

ثم نقول للذین أشرکوا مکانکم أنتم و شرکاؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 52 - 6،9،12،13

6- در قیامت ، مشرکان ، از معبودان پنداری خویش جدا و دوراند .

و یوم یقول نادوا شرکاءی

<نداء> به معنای <بلند کردن آواز و آشکار ساختن آن> است (مفردات راغب) و فعل <نادوا> نشانه زیاد بودن فاصله مشرکان و معبودان است.

9- در قیامت ، کارامد نبودن معبودان مشرکان و بطلان شرک ، آشکار خواهد شد .

فدعوهم فلم یستجیبوا لهم

12- خداوند ، در قیامت ، بین مشرکان و معبودان شان وادی هلاکت باری را قرار خواهد داد و هرگونه ارتباط میان آنها را ناممکن خواهد ساخت .

و جعلنا بینهم موبقًا

<وبوق> به معنای <هلاک شدن> است و <موبق> اسم مکان به معنای <مکان هلاکت> است.

13- شیاطین و دیگر معبودان دروغین مشرکان ، در صحنه قیامت حضور خواهند داشت .

نادوا شرکاءی . .. و جعلنا بینهم موبقًا

به قرینه آیات قبل، مراد از <شرکاء> همان ابلیس و ذریه او است.

ص: 252

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 53 - 2

2- مکان هلاکت باری که بین مشرکان و معبودان پنداری آنها فاصله می شود ، آتش دوزخ است .

و جعلنا بینهم موبقًا . و رءا المجرمون النار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 3

3- معبود های مشرکان در قیامت ، به ستیز و دشمنی با پرستشگران خود خواهند پداخت .

و یکونون علیهم ضدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 87 - 2

2- معبود های پنداری مشرکان ، از شفاعت در قیامت ناتوانند .

واتّخذوا من دون اللّه ءالههً . .. لایملکون الشف-عه

چنان که برخی از مفسران گفته اند، مرجع ضمیر در <لایملکون> می تواند <الهه> در آیات پیشین باشد. دراین صورت ردِ پندار شفاعتی است که مشرکان آن را از معبودهای خود توقع داشتند. دراین وجه استثنا منقطع و مفاد آن چنین خواهد بود: هر کس به عهدی نزد خداوند دست یافته باشد، توان شفاعت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 18 - 1،3،4،5

1 - اعتراف معبود های مشرکان به روز رستاخیز و در پیشگاه خداوند ، به منزه بودن او از داشتن هر گونه شریک

و یوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه . .. قالوا سبح-نک

3 - معبود های مشرکان در روز رستاخیز ، اظهار می دارند که حقِ برگفتن سرپرستانی جز خدا را نداشته و سزاوار این کار نبوده اند .

قالوا سبح-نک ما کان ینبغی لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء

<أولیاء> می تواند از <وَلایت> (به فتح <واو>) به معنای سرپرست باشد و هم می تواند از وِلایت (به کسر <واو>) به معنای <نصرت> باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر معنای اول است.

4 - معبود های مشرکان در قیامت ، خود را از داشتن هر گونه نقشی در گمراهی مشرکان ، تبرئه کرده و آن را تکذیب خواهند کرد .

ءأنتم أضللتم عبادی . .. قالوا سبح-نک ما کان ینبغی لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء

5 - اظهار شگفتی و اعلام انزجار معبو های مشرکان در قیامت ، از معبود قرار گرفتن خودشان از سوی مشرکان و یا نقش داشتن آنان در گمراهی دیگران

فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء . .. قالوا سبح-نک

جمله <سبحانک> و یا <سبحان اللّه> در دو مورد به کار می رود: 1- آن گاه که سخن شگفت آوری شنیده شود و شنونده بخواهد

ص: 253

اظهار شگفتی کند. 2- آن گاه که سخنی بسیار زشت و ناروایی شنیده شود و شنونده بخواهد از آن اعلان برائت و اظهار انزجار کند و واکنش منفی از خود نشان دهد (برگرفته از لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 19 - 1،2

1 - ادعای مشرکان در باره وجود معبودهایی جز خداوند ، مورد تکذیب شدید خود معبود های آنها در قیامت

فقد کذّبوکم بما تقولون

برداشت فوق با توجه به دو نکته است: 1- فاعل <کذّبوا> معبودها و مخاطب <کم> مشرکان اند. 2- آنچه مشرکان ادعای آن را دارند - که مورد تکذیب معبودهایشان قرار خواهد گرفت - ممکن است دو چیز باشد: 1- وجود معبودهای متعدد، به جز خداوند. 2- گمراه شدن آنان به دست معبودهایشان که از سؤال و پاسخ خدا و معبودها - که در آیات قبل آمد - به دست می آید.

2 - ادعای مشرکان در باره نقش داشتن معبودهایشان در گمراهی آنان ، مورد تکذیب همان معبود ها در قیامت

فقد کذّبوکم بما تقولون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 92 - 2

2 - دست مشرکان در قیامت ، کوتاه از معبود های خیالی خود

و قیل لهم أین ما کنتم تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 93 - 3

3 - عناصر مورد اتکای مشرکان ، خود گرفتار در قیامت و ناتوان از یاری رساندن به دیگران و دفاع از خویش

هل ینصرونکم أو ینتصرون

<نصر> (مصدر <ینصرون>) برای دفاع از دیگران و<انتصار> (مصدر <ینتصرون>) به معنای دفاع از خود به کار می رود. ضمیرهای فاعل در دو فعل یاد شده، به معبودها بازمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 4

4 - حضور معبود ها در قیامت و انکار و تبرّی آنان از شرکورزی مشرکان

و یوم القی-مه یکفرون بشرککم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 73 - 4

4 - در قیامت ، اثری از معبود های ادعایی مشرکان نخواهد بود .

ثمّ قیل لهم أین ما کنتم تشرکون

ص: 254

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 47 - 14

14 - مشرکان ، از حمایت معبود های خویش در قیامت محروم خواهند بود .

و یوم ینادیهم أین شرکاءی قالوا ءاذنّ-ک ما منّا من شهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 6 - 4

4- بیزاری معبود های باطل در قیامت ، از پرستش عبادت گران خود

و کانوا بعبادتهم ک-فرین

ضمیر <کانوا> به معبودها و ضمیر <بعبادتهم> به عبادت گران مشرک بازمی گردد.

300- معبودان باطل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 61 - 8

8- قوم ثمود ، مردمی مشرک و معتقد به معبودهایی متعدد

ی-قوم اعبدوا الله ما لکم من إل-ه غیره

301- معبودان باطل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 50 - 8

8- قوم عاد ، مردمی مشرک و پرستشگر معبود های خود ساخته

ما لکم من إل-ه غیره إن أنتم إلاّ مفترون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 54 - 1،3،4

1- قوم عاد ، پرستشگر معبودهایی متعدد و معتقد به تأثیرگذاری آنها در امور جهان

إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء

تعدد معبودها از کلمه <آلهه> که جمع <إلاه> (معبود) است ، استفاده می شود.

3- قوم عاد ، برخی از آلهه خویش را عامل جنون و اغتشاش روانی هود ( ع ) می پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء

<إعتراء> به معنای شامل شدن و اصابت کردن است (لسان العرب). و از آن جا که <إعتراء> در آیه شریفه، به وسیله حرف <باء>

ص: 255

به مفعول دوم (بسوء) متعدی شده، به معنای رسانیدن و شامل کردن می باشد. بنابراین جمله <إن نقول ...; یعنی، ما سخنی جز این نمی گوییم که یکی از خدایان ما، مرض و آفتی بر تو افکنده است>.

4- قوم عاد ، براین باور بودند که هر بت و معبودی ، در بخشی از امور کارایی دارد . *

إن نقول إلاّ اعتریک بعض ءالهتنا بسوء

از اینکه قوم عاد ، ایجاد سوء را به برخی از خدایان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، می توان دریافت که آنان ، هر بت و معبودی را عهده دار انجام کاری خاص می پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 55 - 5

5- عجز و ناتوانی قوم عاد و خدایانشان ، برای از میان بردن هود ( ع ) ، دلیل و آیتی بر حقانیت رسالت او

فکیدونی جمیعًا ثم لاتنظرون

<فاء> در <فکیدونی> فصیحه و حاکی از جمله ای مقدر است. آن جمله به قرینه <إن نقول إلاّ اعتریک ...> چنین است: <إن کان کما تقولون فکیدونی ...; اگر بتها چنین نیرویی دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخیزید و کار را یکسره کنید>.

302- معبودان باطل مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 2

2- معبود های مشرکان در قیامت ، بطلان و بیهودگی عبادت های مشرکان را برملا کرده و از آن برائت خواهند جست .

سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا

در مورد ضمیرهای موجود در آیه، احتمالاتی ذکر شده است; از جمله آن که ضمیر <یکفرون> و <یکونون> به <ءالهه> بازمی گردد و ضمیر <بعبادتهم> و <علیهم> به مشرکان. برداشت یاد شده مبتنی براین وجه است. گفتنی است که <کفر> در معانی مختلفی از جمله انکار و برائت استعمال شده است (لسان العرب). در این آیه نیز به قرینه <و یکونون علیهم ضدّاً> به معنای برائت جستن و سلب مسؤولیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 21 - 1

1- اعتقاد مشرکان به خدایانی برگرفته شده از مواد و عناصر زمینی

أم اتّخذوا ءالهه من الأرض

<أم> در <أم اتّخذوا> منقطعه و متضمن معنای <بل> است، که برای اضراب است می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 71 - 2

2 - مشرکان ، جهان را تحت تدبیر و ربوبیت خدایان ( ارباب ها ) و خدا را خدای خدایان ( رب الأرباب ) می پنداشتند .

ص: 256

و یعبدون من دون اللّه ما لم ینزّل به سلط-نًا

ضمیر فاعلی در <لم ینزّل> به <اللّه> و ضمیر <به> به <ما> بازمی گردد. و <سلطان> به معنای تسلط و اقتدار می باشد. جمله یاد شده، بیانگر جهان بینی غلط مشرکان است; آنان جهان را تحت تدبیر و ربوبیت خدایان (ارباب ها) و خدا را ربّ الأرباب و خدای خدایان می پنداشتند. بنابراین به جای پرستش خدا، به عبادت آن خدایان خیالی می پرداختند. در آیه فوق، این پندار مردود شمرده شده و اعلام شده است که خداوند به هیچ موجودی، هیچ گونه سلطه و اقتداری که بتواند با آن به رتق و فتق امور جهان بپردازد، عطا نکرده است; بلکه همه هستی در قبضیه قدرت و اقتدار او و تحت ربوبیت و تدبیر مستقیم او قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 1

1 - مشرکان ، به جای خدا ، معبود های دیگری برگرفته بودند .

و اتّخذوا من دونه ءالهه

<إل-ه> (مفرد <آلهه>) به معنای <معبود> است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 84 - 4

4 - اعتقاد مشرکان به تقسیم کار های آسمان و زمین ، میان خدا و فرزندی که برای او تصویر کرده اند . *

قل إن کان للرحم-ن ولد . .. و هو الذی فی السماء إل-ه و فی الأرض إل-ه

برداشت بالا بدان احتمال است که میان این آیه و آیه <إن کان للرحمان ولد> (آیه 81) بدین گونه ارتباط باشد که مشرکان علاوه بر اعتقاد به فرزندداری خدا، بر این باور بوده اند که الوهیت آسمان و زمین میان او و فرزندش تقسیم شده است. گفتنی است که این آیات ردی بر هر دو دیدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 10 - 3

3 - توانمندی ها و امکانات مادی ، بت ها و خدایان ساختگی ، تکیه گاه مشرکان در دنیا

و لایغنی عنهم ما کسبوا شی-ًا و لا ما اتّخذوا

تعبیر <ما کسبوا> - که اشاره به امکانات مادی دارد - و نیز <ما اتّخذوا. ..> - که ناظربه عقاید شرک آلود آنان است - نشان می دهد که آنان تمامی اتکا و امید خویش را به آن دو معطوف داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 20 - 3

3 - مشرکان ، معتقد به بهره مند بودن از سپاهی قدرت مند و نیرویی شکست ناپذیر معنوی همچون معبودان ادعایی در برابر دیگر قدرت ها

أمّن ه-ذا الذی هو جند لکم ینصرکم من دون الرحمن

ص: 257

303- معبودان باطل و آسمانها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 8

8 - خدایان ادعایی مشرکان ، هیچ گونه سهم و شرکتی در آسمان ها و زمین ندارند .

و ما لهم فیهما من شرک

304- معبودان باطل و اجابت دعا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 14 - 4

4- خدایان دروغین ، از اجابت کردن درخواست ها ناتوانند .

والذین یدعون من دونه لایستجیبون لهم بشیء

مراد از ضمیر <یدعون> و <لهم> مشرکان است و ضمیری که باید به موصول (الذین) باز گردد محذوف می باشد. بنابراین <والذین یدعون ...> ; یعنی ، آن چیزه او کسانی که مشرکان آنان را می خوانند، ایشان را اجابت نمی کنند به کمترین اجابتی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 14 - 1،3

1 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان ، از شنیدن دعا و درخواست انسان ها و استجابت آن

إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و لو سمعوا ما استجابوا لکم

3 - استجابت دعا و بر آوردن حاجت ، تنها در توان ربّ و مالک حقیقی جهان ( اللّه ) است .

ذلکم اللّه ربّکم له الملک و الذین تدعون من دونه . .. إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم و

305- معبودان باطل و امدادهای مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 9

9 - خدایان ادعایی مشرکان ، هیچ گونه نقشی در پشتیبانی و امداد به خدا را ندارند .

و ما له منهم من ظهیر

306- معبودان باطل و تأمین نیاز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 258

16 - زمر - 39 - 38 - 9

9 - مشرکان ، معتقد به حاجت دادن معبودهایشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از آنان

أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه بضرّ . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمت

مقصود از <دعاء> در <ماتدعون>، حاجت بردن و استعانت جستن است.

307- معبودان باطل و تبدیل زیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 9

9- خدایان و معبود های مشرکان ، از دفع ضرر و نیز متوجه ساختن آن از فردی به فرد دیگر و یا تبدیل وضعیت محنت زا به حالت دیگر ، ناتوانند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

مراد از <تحویلاً> می تواند رفع گرفتاری از کسی و متوجه ساختن آن به دیگری و یا تبدیل وضعیت ناگوار به وضعیت خوب باشد.

308- معبودان باطل و جلب منفعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 4

4 - معبود های مشرکان ، ناتوان از جلب هرگونه سود و نفعی برای خویش و دفع ضرر و زیان از خود

ءالهه. .. لایملکون لأنفسهم ضرًّا و لانفعًا

309- معبودان باطل و خالقیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 1

1- خدایان ادعایی مشرکان ، قدرت آفرینش هیچ چیزی را ندارند .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا

<یدعون> صله <الذین> است و ضمیر صله، ضمیر مفعولی است که حذف گردیده و مرجع آن الذین است. مراد از <الذین> به قرینه آیات قبل - که درباره خدایان ادعایی ناتوان بود - خدایان مشرکان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 73 - 7

ص: 259

7 - عجز و ناتوانی خدایان اهل شرک - هر چند همگی گرد هم آیند - از آفریدن حتی یک مگس ، دلیلی است روشن و غیر قابل انکار بر پوچی اندیشه شرک .

إنّ الذین تدعون من دون اللّه لن یخلقوا ذبابًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 11 - 4،5،7

4 - خداوند ، مشرکان را به ارائه مخلوقات معبودان شان ، فرا می خواند .

فأرونی ماذا خلق الذین من دونه

5 - معبودان مشرکان ، هیچ آفریده ای ندارند .

ه-ذا خلق اللّه فأرونی ماذا خلق الذین من دونه

7 - مشرکان ، از ارائه مخلوقی برای معبودان خویش ، ناتوان اند .

فأرونی ماذا خلق الذین من دونه بل الظ-لمون فی ضل-ل مبین

امر <أرونی> برای تعجیز است و <بل> اضراب، برای انتقال از غرضی به غرض دیگری است. جمله بعد از <بل> اشعار دارد به این که آنان، نه تنها از درخواست ارائه مخلوق برای معبودی، ناتوانند بلکه آن چنان در بیراهه اند که هیچ گاه چنین کاری از آنان ساخته نیست.

310- معبودان باطل و خلقت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 19

19- مشرکان علی رغم سراغ نداشتن مخلوقی برای خدایان خویش ، به ولایت و تدبیر آنان معتقد بودند .

أفاتخذتم من دونه أولیاء . .. أم جعلوا لله شرکاء خلقوا کخلقه فتش-به الخلق علیهم

جمله <خلقوا کخلقه> صفت برای <شرکاء> است. <خلق> در هر دو مورد (<کخلقه> و <الخلق>) مصدر و به معنای اسم مفعول (مخلوقات) است. <تشابُه> (مصدر تشابَه) به قرینه کلمه <علی> به معنای مشتبه شدن به خاطر مشابهت است. <أم> در جمله فوق أم منقطعه و حاوی استفهام انکاری است و می رساند که خود مشرکان نیز برای شرکا و معبودهای پنداری، آفرینشی را باور نداشتند تا با آفریده های خدا مشتبه شود.

311- معبودان باطل و خلقت آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 5

5 - معبود های مشرکان ، هیچ نقشی در مرگ ، زندگی و برانگیختن پدیده های جهان ندارند .

ءالهه . .. و لایملکون موتًا و لاحیوه و لانشورًا

ص: 260

312- معبودان باطل و دفع زیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 9

9- خدایان و معبود های مشرکان ، از دفع ضرر و نیز متوجه ساختن آن از فردی به فرد دیگر و یا تبدیل وضعیت محنت زا به حالت دیگر ، ناتوانند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

مراد از <تحویلاً> می تواند رفع گرفتاری از کسی و متوجه ساختن آن به دیگری و یا تبدیل وضعیت ناگوار به وضعیت خوب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 4

4 - معبود های مشرکان ، ناتوان از جلب هرگونه سود و نفعی برای خویش و دفع ضرر و زیان از خود

ءالهه. .. لایملکون لأنفسهم ضرًّا و لانفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 4،6،9

4 - معبود های مورد پرستش مشرکان ، ناتوان از برطرف کردن هر گونه گزندی از انسان

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه بضرّ هل هنّ ک-شف-ت ضرّه أو أراد

6 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان ، از رساندن سود به انسان ها و یا دفع گزند از آنان و نیز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندک تأمل و دقت نظر روشن می شود .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمته

طرح مسأله ناتوانی معبودها در قالب استفهام و سؤال، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

9 - مشرکان ، معتقد به حاجت دادن معبودهایشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از آنان

أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه بضرّ . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمت

مقصود از <دعاء> در <ماتدعون>، حاجت بردن و استعانت جستن است.

313- معبودان باطل و رازقیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 1

1- مشرکان ، برای معبود های خویش سهمی در روزی دهی قائل بودند .

یشرکون . .. و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم

ص: 261

آیه، ادامه بیان کارهای خلاف مشرکان است و برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که مراد از <ما> ی موصول، معبودهاست و مفعولٌ به فعل <لایعلمون> محذوف است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 73 - 1

1- خدایان مشرکان ، هیچ گونه نقشی در روزی رسانی به انسان ها ندارند .

و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا

314- معبودان باطل و عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، موظف شد تا به مشرکان اعلام کند : اگر با خدای واحد ، خدایان دیگری وجود دارد ، باید آنان برای گرفتن عرش چاره اندیشی نموده و وسیله ای فراهم آورند .

قل لو کان معه ءالهه کما یقولون إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

315- معبودان باطل و قضاوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 20 - 2

2 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان از هرگونه قضاوت

والذین یدعون من دونه لایقضون بشیء

316- معبودان باطل و مالکیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 22 - 4

4 - خدایان مشرکان ، مالک هیچ چیزی - حتی به اندازه یک ذرّه - در عالم نیستند .

قل ادعوا الذین زعمتم من دون اللّه لایملکون مثقال ذرّه فی السم-وت و لا فی الأرض

ص: 262

317- معبودان باطل و مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 5

5 - معبود های مشرکان ، هیچ نقشی در مرگ ، زندگی و برانگیختن پدیده های جهان ندارند .

ءالهه . .. و لایملکون موتًا و لاحیوه و لانشورًا

318- معبودان باطل و منفعت رسانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 6،9

6 - ناتوانی معبود های ادعایی مشرکان ، از رساندن سود به انسان ها و یا دفع گزند از آنان و نیز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندک تأمل و دقت نظر روشن می شود .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمته

طرح مسأله ناتوانی معبودها در قالب استفهام و سؤال، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

9 - مشرکان ، معتقد به حاجت دادن معبودهایشان و رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از آنان

أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنی اللّه بضرّ . .. برحمه هل هنّ ممسک-ت رحمت

مقصود از <دعاء> در <ماتدعون>، حاجت بردن و استعانت جستن است.

319- معبودان باطل و نجات از عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 101 - 8

8- بت ها و خدایان پنداری ، هرگز به فریاد پرستشگران خویش نمی رسند و نمی توانند حتی اندکی از عذاب های الهی را از آنان دور سازند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التی یدعون من دون الله من شیء لما جاء أمر ربک

320- مکذبان اخروی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 8

8- مشرکان در قیامت ، پرستش و بندگی معبود های ساختگی را انکار کرده و با آنها به ستیز و دشمنی خواهند پرداخت .

سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدًّا

ص: 263

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر <یکفرون> و <یکونون> مشرکان و مرجع ضمیر <بعبادتهم> و <علیهم> الهه دانسته شده و کفر نیز به معنای انکار گرفته شده است.

321- مکر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 162 - 1

1 - مشرکان و معبودهایشان ، از فریب دادن و گمراه کردن مردم و جلوگیری از پیشرفت دین خدا ( توحید و یگانه پرستی ) ناتوان اند .

ما أنتم علیه بف-تنین

<فاتن> (اسم فاعل و مفرد <فاتنین>) به معنای کسی است که می فریبد و به گمراهی فرا می خواند. گفتنی است طبق نظر بیشتر مفسران ضمیر <علیه> به <اللّه> برمی گردد و مقصود از آن راه خدا و دین او (اسلام) می باشد.

322- مملوکیت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 138 - 7

7 - بت پرستان موجود در مسیر قوم موسی معبودهایی را می پرستیدند که خود مالک آنها بودند .

أصنام لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 3

3 - همگان ، چه معبودان و چه پرستش کنندگان ، بنده خدا و مملوک او هستند .

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

<عباد>، جمع <عبد>، و به معنای بندگان و مملوکان است.

323- منفعت رسانی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 42 - 1

1 - در روز قیامت معبود های مشرکان ، نمی توانند هیچ سود و زیانی را برای کسی عهده دار شوند .

فالیوم لایملک بعضکم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

ص: 264

324- نشانه های پوچی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 83 - 9

9- تحریک کافران از سوی شیاطین و گمراهی فزون تر آنان ، نشانه ای روشن از سودمند نبودن معبود ها و ضدیتشان با پرستشگران خویش

و یکونون علیهم ضدًّا . ألم تر أنّا أرسلنا الشی-طین

استفهام در <ألم تر> برای استشهاد و تأیید محتوای آیه قبل است و دلالت بر واضح بودن شاهد دارد به گونه ای که ندیدن و توجه نکردن به آن تعجب دارد.

325- نفع رسانی معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 55 - 1،4

1 - مشرکان ، در عصر بعثت ، موجوداتی را می پرستیدند که از رساندن نفع و یا دفع ضرر ، ناتوان بودند .

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

4 - معبود های مشرکان ، ناتوان از سودرساندن و یا دور کردن زیان از عبادت کنندگان خویش

و یعبدون من دون اللّه ما لاینفعهم و لایضرّهم

326- نقش معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 11،12،13

11 - شریکان موهوم خداوند با تزیین اعمال ناروا موجبات هلاکت و سردرگمی و اشتباه در دین را برای مشرکان فراهم می سازند.

و کذلک زین . .. لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم

<ردی> به معنای هلاکت و <لبس> به معنای اشتباه است.

12 - شریکان پنداری به اذن خداوند مشرکان را به هلاکت و سردرگمی می اندازند.

و لو شاء الله ما فعلوه فذرهم

13 - گمراه شدن مشرکان و به هلاکت افکندن آنان از سوی شریکان موهوم خداوند (جنیان و بتها) در قلمرو مشیّت الهی است.

و لو شاء الله ما فعلوه

ص: 265

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 86 - 5

5- تلاش مشرکان در قیامت برای دخیل شمردن معبود های دروغینشان در گمراهی خویش *

و إذا رءا الذین أشرکوا شرکاءهم قالوا ربّنا ه-ؤلاء شرکاؤنا الذین کنّا ندعوا من دو

برداشت فوق، بر این احتمال استوار است که غرض مشرکان از نمایاندن معبودهای دروغین خویش، کاستن از بار گناه خویش و نهاندن آن بر دوش معبودها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 82 - 4

4- معبود های مشرکان ، در قیامت مایه ذلت و خواری مشرکان خواهند شد .

عزًّا . .. و یکونون علیهم ضدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 44 - 3

3- دخالت معبود ها و خدایان ، در مقدار عمر و بهرهوری مادی انسان ، پندار باطل مشرکان

أم لهم ءالهه تمنعهم . .. بل متّعنا ه-ؤلاء و ءاباءهم حتّی طال علیهم العمر

برداشت یاد شده بر این اساس است که <بل . ..>، اضراب از <أم لهم آلهه...> باشد. از این استفاده می شود که مشرکان به چنین قدرتی برای خدایان خویش اعتقاد داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 3 - 5

5 - معبود های مشرکان ، هیچ نقشی در مرگ ، زندگی و برانگیختن پدیده های جهان ندارند .

ءالهه . .. و لایملکون موتًا و لاحیوه و لانشورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 17 - 2،3

2 - خداوند به روز رستاخیز ، خواستار پاسخ گویی معبود های مشرکان در باره علت گمراهی مشرکان و نقش آنان در این گمراهی

ویوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء

3 - خداوند ، به روز رستاخیز ، خواهان توضیح و پاسخ گویی معبود های باطل در باره نقش خود مشرکان در گمراهی خویش

فیقول ءأنتم أضللتم عبادی هولاء أم هم ضلّوا السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 93 - 5

5 - باور مشرکان ، به یاری رسانی معبودهایشان در سختی ها و هلاکت ها

أین ما کنتم تعبدون . من دون اللّه هل ینصرونکم أو ینتصرون

ص: 266

زیر سؤال رفتن توانایی معبودها بر یاری رسانی، حاکی از این است که مشرکان بر این باور بودند که معبودهایشان به آنان یاری خواهند رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 3 - 7

7 - مشرکان ، معبود های خود را وسیله تقرب به خدا می دانستند .

ما نعبدهم إلاّ لیقرّبونا إلی اللّه زلفی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 1،2

1 - معبود های ادعایی مشرکان - نه در دنیا و نه در آخرت - هرگز برای انسان ها پیامی نداشته ، آنان را به عبادت خویش فرا نخوانده اند .

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

مقصود از <دعوت> معبودهای ادعایی در آیه شریفه، دو چیز می تواند باشد: 1- داشتن پیام برای انسان ها و فراخواندن به عبادت خود; 2- استجابت دعوت و یا دعای مستجاب شده; یعنی، به تقدیر کلمه ای باشد مانند: <استجابه دعوه أو دعوه مستجابه>. برداشت یادشده مبتنی بر معنای نخست است.

2 - مؤمن آل فرعون قومش را از نقش نداشتن معبود های ادعایی در سعادت دنیوی و اخروی و نیز بی ثمر بودن عبادت آنها آگاه ساخت .

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 28 - 4

4- اعتقاد مشرکان به نقش معبود های خویش ، در تقرب آنان به خداوند

اتّخذوا من دون اللّه قربانًا ءالهه

327- نوح(ع) و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 71 - 10

10 - حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدی ، خدا را تنها کانون قدرت و معبود های قومش را شرکایی ساختگی و فاقد هر گونه توانایی اعلام کرد .

یقوم إن کان کبر . .. فعلی اللّه توکلت فأجمعوا أمرکم و شرکاءکم ... و لا تنظرون

ص: 267

328- ولایت معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 14 - 13

13 - پذیرش ولایت معبودانی نیازمند و ناتوان از رفع نیاز دیگران، نشانه بی خردی است.

قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم

استفهام انکاری همراه با توبیخ و تعجب در <قل أغیر اللّه> حکایت از آن دارد که پذیرش ولایت غیر خدا توجیه صحیحی ندارد و کاری ست دور از منطق و خرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 41 - 3

3 - مشرکان ، معبودان خود را ، به عنوان کارساز و ولیّ برای خود ، انتخاب می کنند .

مثل الذین اتّخذوا من دون اللّه أولیاء کمثل العنکبوت اتّخذت بیتًا

با توجه به آیه بعد - که در آن، از معبودان مشرکان سخن گفته شده است - احتمال دارد مراد از <أولیاء> همان معبودان مشرکان باشد.

329- ویژگیهای حشر معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 95 - 3

3- معبود های باطل ( فرزند پنداشته شدگان خداوند ) و پرستندگان آنها ، همه یکه و تنها در صحنه قیامت حضور خواهند یافت .

دعوا للرحم-ن ولدًا . .. و کلّهم ءاتیه یوم القی-مه فردًا

<کلّهم> شامل تمامی موجودات ذی شعور آفرینش (من فی السموات والأرض) می گردد و از جمله آنها کسانی اند که برخی از مردم; آنان را فرزند خدا می پنداشتند (مانند: ملائکه، حضرت عیسی و عزیر(ع)).

330- یوسف(ع) و معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 40 - 3

3- یوسف ( ع ) ، برای هم بندان زندانی خویش شایسته نبودن معبودهایشان را برای پرستش ، تشریح کرد و بر لزوم یکتاپرستی استدلال کرد .

ما تعبدون من دونه إلاّ أسماءً . .. ذلک الدین القیم

ص: 268

معبودان دروغین

331- {معبودان دروغین}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 86 - 2

2 - تأکید ابراهیم ( ع ) ، بر دروغین بودن معبود های مورد پرستش پدر و قوم خود

أئفکًا ءالهه دون اللّه تریدون

<إفک> به معنای دروغ است و تقدم آن بر عامل خود (تریدون) مفید تأکید و بیانگر اهتمام است.

332- معبودان دروغین بدعت گزاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 16

16 - بدعتگزاران و تکذیب کنندگان، در بند معبودهایی دروغین هستند.

فمن أظلم ممن افتری . .. أین ما کنتم تدعون من دون الله

333- معبودان دروغین فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 127 - 7

7 - اشرافیان دربار ، سرکوب نشدن موسی ( ع ) را مایه انزوای فرعون و ترک پرستش خدایان وی دانسته و آن را به فرعون گوشزد کردند .

أتذر موسی و قومه . .. و یذرک و ءالهتک

334- معبودان دروغین قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 4

4 - معبودان قوم ابراهیم ، موجوداتی ساخته شده بودند و به افترا ، نام < معبود > گرفته بودند .

تعبدون . .. أوث-نًا و تخلقون إفکًا

ص: 269

335- معبودیت

بطلان معبودیت غیرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 51 - 5

5- یگانگی خداوند و باطل بودن هر معبودی غیر از او ، دلیل لزوم اجتناب از شرک

و قال الله لاتتخذوا إل-هین اثنین إنما هو إل-ه وحد

جمله <إنما هو إله واحد> تعلیل برای نهی <لاتتخذوا> است و دلالت دارد بر وحدانیت خداوند و بطلان هر چه که غیر خداست و به خدایی خوانده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 9

9 - معبودیت خداوند ، حق ، و معبودیت غیر او ، باطل است .

ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ و أنّ مایدعون من دونه الب-طل

به قرینه <ما یدعون. ..> مراد از <حق>، حق بودن در معبودیت است. بنابراین که <ما> در <مایدعون> موصول باشد، عبارت چنین خواهد بود <الذی یدعون من دونه الباطل>.

336- حقانیت معبودیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 9

9 - معبودیت خداوند ، حق ، و معبودیت غیر او ، باطل است .

ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ و أنّ مایدعون من دونه الب-طل

به قرینه <ما یدعون. ..> مراد از <حق>، حق بودن در معبودیت است. بنابراین که <ما> در <مایدعون> موصول باشد، عبارت چنین خواهد بود <الذی یدعون من دونه الباطل>.

337- زمینه معبودیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 10

10 - توجه به منبع یگانه تشریع ، مقتضی پذیرش معبودیت خدا و نفی پرستش گری غیر او

و لکلّ أُمّه جعلنا منسکًا . .. فإل-هکم إل-ه وحد

<فاء> در <فإل-هکم> تفریعیه بوده و بیانگر این نکته است که هر کس پیرامون مراسم قربانی، اندیشه کند و ببیند که همه امت های پیشین دارای یک رویه مشترک در آن بودند (همه موظف بودند که قربانی را با نام خدا و به منظور تقرب به او ذبح کنند) پی

ص: 270

خواهد برد که سرچشمه تشریع قربانی، تنها خداوند است و اگر خدایان دیگری وجود می داشتند، قهراً این مراسم به صورت های دیگری نیز تشریع می شد.

338- شرایط معبودیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 125 - 10

10 - خالقیت ، شرط شایستگی برای معبودیت

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ-لقین

339- معبودیت الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 22

22 - اللّه ، معبود حقیقی است .

اللّه ربّکم له الملک لا إل-ه إلاّ هو

340- معبودیت خالق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 11

11 - عبادت و پرستش ، تنها شایسته آفریدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

و اسجدوا للّه الذی خلقهنّ إن کنتم إیّاه تعبدون

تقدیم <إیّاه> بر <تعبدون> علاوه بر رعایت فاصله آیات، می تواند برای حصر نیز باشد.

341- معبودیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 17 - 13

13 - شایسته بودن خداوند برای عبادت ، به خاطر مالک و منشأ روزی بودن اش است .

إنّ الذین تعبدون من دون اللّه لایملکون لکم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق و اعبدو

ص: 271

342- معبودیت عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 76 - 3

3 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، معبود برخی مسیحیان

قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. قل اتعبدون من دون اللّه

مصداق مورد نظر از <من دون اللّه> - به قرینه آیات گذشته - مسیح(ع) و مادرش مریم است.

343- معبودیت غیرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 19 - 1

1 - ادعای مشرکان در باره وجود معبودهایی جز خداوند ، مورد تکذیب شدید خود معبود های آنها در قیامت

فقد کذّبوکم بما تقولون

برداشت فوق با توجه به دو نکته است: 1- فاعل <کذّبوا> معبودها و مخاطب <کم> مشرکان اند. 2- آنچه مشرکان ادعای آن را دارند - که مورد تکذیب معبودهایشان قرار خواهد گرفت - ممکن است دو چیز باشد: 1- وجود معبودهای متعدد، به جز خداوند. 2- گمراه شدن آنان به دست معبودهایشان که از سؤال و پاسخ خدا و معبودها - که در آیات قبل آمد - به دست می آید.

344- معبودیت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 38 - 4

4 - فرعون ، مورد پرستش مردم مصر

و قال فرعون . .. ما علمت لکم من إل-ه غیری

345- معبودیت مخلوق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 13

13 - مخلوق بودن ، ناسازگار با مقام والای معبود بودن و مورد پرستش قرار گرفتن

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا للّه الذی خلقهنّ إن کنتم إیّاه تعبدون

ص: 272

346- معبودیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 76 - 3

3 - مسیح ( ع ) و مادرش مریم ، معبود برخی مسیحیان

قالوا إنّ اللّه هو المسیح . .. قل اتعبدون من دون اللّه

مصداق مورد نظر از <من دون اللّه> - به قرینه آیات گذشته - مسیح(ع) و مادرش مریم است.

347- ملاک معبودیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 61 - 13

13- خالق و آفریننده ، تنها حقیقتِ شایسته پرستش

اعبدوا الله . .. هو أنشأکم من الأرض

جمله <هو أنشأکم . ..> استدلالی است برای توحید و لزوم یکتاپرستی که از جمله <اعبدواالله ...> به دست می آید; یعنی، چون خداوند خالق است، شایسته پرستش است و چون در آفریدن شریکی ندارد، پس نباید در پرستش نیز برای او شریکی بپندارید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 33 - 4

4- قوام بخشی به بندگان و تدبیر امور ایشان ، از ویژگی های معبود شایسته پرستش

أفمن هو قائم علی کل نفس بما کسبت و جعلوا لله شرکاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 20 - 3،10

3- توانمندی بر آفریدن و نیز مخلوق نبودن ، از نشانه های خدا و معبود حقیقی است .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا و هم یخلقون

از اینکه خداوند در مقام بیان رد الوهیت معبودهای مشرکان، دو صفت مهم را برشمرده است، استفاده می شود که <الله> باید خالق بوده و مخلوق نباشد.

10- تنها خداوند خالق ، شأن مورد پرستش قرار گرفتن و کمک طلبیدن را دارد .

و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئًا

آیه درصدد سرزنش عمل مشرکان در اتخاذ معبودهای متعدد است و استفاده می شود که چنان کاری مذموم و قبیح می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 273

9 - نحل - 16 - 73 - 3

3- روزی رسانی ، از معیار های شناخت معبود حقیقی از غیر اوست .

و یعبدون من دون الله ما لایملک لهم رزقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 42 - 11

11- حد و مرز نداشتن دامنه حکومت و حاکمیت ، لازمه خدایی کردن و الوهیت است .

قل لو کان معه . .. إذًا لاَبتغوا إلی ذی العرش سبیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 56 - 5

5- موجود فاقد قدرتِ مستقل و مطلق ، شایسته پرستش نیست .

الذین زعمتم من دونه فلایملکون کشف الضرّ عنکم و لاتحویلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 57 - 2

2- آنان که خود ستایشگر خدا بوده و در صدد کسب وسیله و راهی برای تقرب به اویند ، سزاوار پرستش نیستند .

أُول-ئک الذین یدعون یبتغون إلی ربّهم الوسیله

اینکه، پس از ذکر ناتوانی معبودهای مشرکان در آیه پیش، می فرماید: <آنان خود در پی وسیله برای تقرب هستند>; بیان تلویحی است به این نکته که، چنین موجوداتی لایق معبود شدن نیستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 3

3- معبود هستی ، واجد همه ارزش ها و کمالات و فاقد هر نقص و نیاز

و قل الحمد لله

اختصاص داشتن همه ستایشها به خدا، مستلزم این است که همه ارزشهای ستایش برانگیز در او جمع بوده و در نهایت نقص و نیاز در او راه نداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 14 - 9

9- تنها ، پروردگار انسان ها و جهان هستی ، صلاحیت پرستش را دارد .

ربّنا ربّ السم-وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 10

ص: 274

10 - توجه به منبع یگانه تشریع ، مقتضی پذیرش معبودیت خدا و نفی پرستش گری غیر او

و لکلّ أُمّه جعلنا منسکًا . .. فإل-هکم إل-ه وحد

<فاء> در <فإل-هکم> تفریعیه بوده و بیانگر این نکته است که هر کس پیرامون مراسم قربانی، اندیشه کند و ببیند که همه امت های پیشین دارای یک رویه مشترک در آن بودند (همه موظف بودند که قربانی را با نام خدا و به منظور تقرب به او ذبح کنند) پی خواهد برد که سرچشمه تشریع قربانی، تنها خداوند است و اگر خدایان دیگری وجود می داشتند، قهراً این مراسم به صورت های دیگری نیز تشریع می شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 22 - 4

4 - عبادت ، تنها شایسته خدای خالق است .

و ما لی لا أعبد الذی فطرنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 87 - 3

3 - تنها پروردگار جهان ، سزاوار عبودیت و پرستش است .

أئفکًا ءالهه دون اللّه تریدون . فما ظنّکم بربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 95 - 4

4 - مصنوع انسان ، سزاوار پرستش نیست .

قال أتعبدون ما تنحتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 96 - 2

2 - تنها ، خالق جهان هستی مستحق پرستش است .

قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّه خلقکم و ما تعملون

تذکر به خالقیت خدا نسبت به انسان و مصنوعات وی، پس از محکوم کردن پرستش مصنوعات بشری، می تواند گویای برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 125 - 9

9 - پرستش ، تنها شایسته نیکوترین آفریننده ها ( خدا ) است .

أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ-لقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 275

15 - صافات - 37 - 126 - 3

3 - عبودیت و پرستش ، تنها شایسته پروردگار انسان ها است .

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّکم و ربّ ءابائکم الأوّلین

یادآوری ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها، پس از محکوم کردن پرستش بت ها، گویای مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 24

24 - عبادت ، تنها شایسته خدای مالک جهان است .

خلق السم-وت و الأرض . .. خلقکم من نفس وحده ... له الملک لا إل-ه إلاّ هو

برداشت یاد شده بر این اساس مبتنی است که جمله <لا إل-ه إلاّ هو> بیان قصر در جمله <له الملک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 38 - 11

11 - موجود ناتوان از رساندن سود به انسان ها و برطرف کردن گزند از وی ، شایسته پرستش نیست .

قل أفرءیتم ما تدعون من دون اللّه . .. هل هنّ ک-شف-ت ضرّه ... برحمه هل هنّ ممسک-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 4

4 - داشتن پیام هدایت آفرین و نجات بخش برای زندگی دنیایی و اخروی انسان ها ، از ویژگی های خدای بر حق و شایسته پرستش

لاجرم أنّما تدعوننی إلیه لیس له دعوه فی الدنیا و لا فی الأخره

از این که مؤمن آل فرعون در رد عقیده مشرکان، به این مطلب استدلال کرد که معبودهای ادعایی شما، پیامی برای بشر ندارد; می توان استفاده کرد که داشتن پیام، از خصوصیات معبود حقیقی و شایسته پریستش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهی ، تنها در پیشگاه کسی روا است که آفریننده شب و روز و تأمین کننده روزی و نیاز های انسان ها است .

و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم... النهار مبصرًا

از ارتباط میان این آیه با آیه قبل - که درباره ربوبیت خداوند و عبادت او و حاجت خواهی از او بود - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 11،13

11 - عبادت و پرستش ، تنها شایسته آفریدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

ص: 276

و اسجدوا للّه الذی خلقهنّ إن کنتم إیّاه تعبدون

تقدیم <إیّاه> بر <تعبدون> علاوه بر رعایت فاصله آیات، می تواند برای حصر نیز باشد.

13 - مخلوق بودن ، ناسازگار با مقام والای معبود بودن و مورد پرستش قرار گرفتن

لاتسجدوا للشمس و لا للقمر و اسجدوا للّه الذی خلقهنّ إن کنتم إیّاه تعبدون

348- ملاکهای معبودیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 21 - 4،5

4 - آفریننده انسان ها ، تنها حقیقتی که شایسته و بایسته پرستش است .

اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم

توصیف خداوندبه <خالقیت> - پس از بیان لزوم پرستش او - بیانگر علت لزوم پرستش است.

5 - ربوبیت خداوند بر انسان ها ، دلیل شایستگی او برای پرستش است .

اعبدوا ربکم

انتخاب <رب> به جای <اللّه> در <اعبدوا ربکم> به علت لزوم پرستش اشاره دارد; یعنی، چون خداوند رب است، شایسته پرستش است و باید عبادت شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 54 - 12

12 - شایستگی إله بودن و معبود شدن ، تنها در خور خالق و آفریدگار انسان است .

إنکم ظلمتم أنفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا إلی بارئکم

<بارء> از اسما و صفتهای الهی و به معنای آفریننده است. موسی(ع) با انتخاب این اسم و صفت در جمله <توبوا إلی بارئکم> - با توجه به اینکه مخاطبانش کسانی هستند که به پرستش غیر خدا روی آورده بودند - اشاره به این دارد که: خالق آدمی سزاوار معبود شدن است; چرا به غیر او گرایش پیدا کردید؟ باید توبه کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 34 - 4

4 - دو چیز ، معیار استحقاق معبودیت و سزاوار پرستش بودن است : < توانایی بر پدید آوردن جهان > و < قدرت بر برپا کردن دوباره آن > .

قل هل من شرکائکم من یبدؤا الخلق ثم یعیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 35 - 3

3 - قدرت بر هدایت و راهبری به سوی حق ، معیار استحقاق معبودیت و سزاوار پرستش بودن است .

ص: 277

قل هل من شرکائکم من یهدی إلی الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 106 - 5

5 - عبادت ، مخصوص معبودی است که سود و زیان آدمیان ، تنها به دست اوست .

و لاتدع من دون اللّه ما لاینفعک و لایضرک

ص: 278

8- معجزه

1- معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 24

24 - کرامت مریم ( س ) ، و ظهور امور خارق العاده برای وی

وجد عندها رزقاً . .. قالت هو من عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 3

3 - آفرینش عیسی ( ع ) ، امری خارق العاده

ربّ انّی یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 3

3 - ارسال رسول همراه با آیات روشنگر ( معجزه ) ، جلوه ای از ربوبیّت خداست .

و رسولا . .. انّی قد جئتکم بایه من ربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 50 - 9

9 - ربوبیّت حق ، مقتضی فرستادن انبیا ، همراه با معجزات

و جئتکم بایه من ربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 279

2 - آل عمران - 3 - 52 - 1

1 - کفر و انکار بنی اسرائیل به رسالت عیسی ( ع ) ، علی رغم مشاهده معجزات او

انّی قد جئتکم بایه من ربّکم . .. فلمّا احسّ عیسی منهم الکفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 8،9،12،13،22

8 - بعثت رسولان متعدّد برای بنی اسرائیل ، همراه دلایل روشن ( معجزات و براهین )

قد جاءکم رسل من قبلی بالبیّنات

9 - سوخته شدن قربانی به آتشی از غیب ، معجزه برخی انبیا و رسولان بنی اسرائیل

قال انّ اللّه عهد الینا . .. قد جاءکم رسل ... و بالّذی قلتم

12 - شهادت بسیاری از انبیای الهی به دست یهود ، علی رغم مشاهده معجزات و علم به حقّانیّت آنان

قل قد جآءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین

هنگامی به یک دلیل، <بیّنه> گفته می شود که حقّ را برای طرف مقابل روشن کند و او را به حقانیّت آن آگاه کند. بنابراین یهودیان می دانستند و برای آنان روشن بود که پیامبران واقعی را می کشند.

13 - یهود ، حتّی با مشاهده معجزه مورد درخواست خود ( سوختن قربانی در آتشی از غیب ) از پیامبران ، نه تنها به آنان ایمان نیاوردند ، بلکه آنان را کشتند .

قل قد جآءکم رسل من قبلی . .. و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم

22 - دروغ بودن ادعای یهود در مورد ایمان به پیامبر ( ص ) ، در صورت مشاهده معجزه درخواستی خود ( سوختن قربانی در آتشی از غیب )

قل قد جاءکم . .. فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین

2- آثار تکذیب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 5

5- تکذیب ها و برخورد های ناروای پیشینیان با معجزات الهی ، سبب محرومیت نسل های بعد از دریافت آن

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 11

11- انکار آیات و معجزات الهی ، پس از علم به حقانیت آنها ، زمینه ساز هلاکت انسان

لقد علمت . .. و إنی لأظنّک ی-فرعون مثبورًا

جمله <و إنی لأظنک . ..>، پس از بیان اینکه فرعون آگاهانه معجزات الهی را رد کرد و افسون خواند، می تواند در مقام بیان عاقبت شوم مخالفت وی با آیات و معجزات روشنگر الهی باشد.

ص: 280

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 6 - 3

3- هلاکت ، سرنوشت امت های غیر مؤمن به معجزات درخواستی خویش

ماءامنت قبلهم من قریه أهلکن-ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 6 - 1

1 - انکار معجزات و دلایل روشن پیامبران و روی گردانی از تعالیم آنان ، عامل گرفتاری کافران پیشین به سرنوشت شوم و عذاب دردناکِ الهی

الذین کفروا . .. لهم عذاب ألیم . ذلک بأنّه کانت تأتیهم رسلهم بالبیّن-ت ... فکفرو

<بیّنه> (مفرد <بیّنات>) به معنای دلیل و حجت است; ولی در قرآن بر معجزه پیامبران الهی نیز اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 25 - 7

7 - تکذیب پیامبران و معجزات آنان ، سرپیچی از رهنمود های ایشان و بازداشتن مردم از گرایش به آنان ، مایه گرفتاری به عذاب در دنیا و آخرت

فأخذه اللّه نکال الأخره و الأولی

3- آثار معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 6

6 - حواریون عیسی ( ع ) تا قبل از نزول مائده ، در مراحل پایین ایمان و فاقد روحیه تسلیم در برابر خدا بودند .

اذ قال الحواریون یعیسی ابن مریم . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 9

9 - معجزات پیامبران ، مایه اطمینان و یقین بر حقانیت رسالت آنان

ان ینزل علینا مائده . . و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 106 - 3

3 - معجزه ، نشان صداقت انبیا در ادعای رسالتشان

ص: 281

إن کنت جئت بئایه فأت بها إن کنت من الصدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 118 - 1

1 - عصای موسی ( ع ) با بلعیدن جادوی ساحران ، موجب به کرسی نشستن حق و پوچ گشتن دستاورد های ساحران شد .

فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون

دربرداشت فوق ضمیر <کانوا> و <یعملون> به ساحران برگردانده شده است. بر این مبنا مراد از <ما> در <ما کانوا ... > همان ابزار و آلاتی است که با سحر خویش آنها را در چشم بینندگان به صورت جانورانی پر تحرک جلوه داده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آیات الهی ( معجزات ) توشه راه و حربه پیروزی موسی و هارون ( ع )

قال کلاّ فاذهبا ب-ای-تنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 2

2 - معجزه ، دلیل صدق پیامبران و رسالت آنان

فأت ب-ایه إن کنت من الص-دقین . قال ه-ذه ناقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطای نه معجزه و نشانه از سوی خدا به موسی ( ع ) برای هدایت فرعون و فرعونیان

فی تسع ءای-ت إلی فرعون و قومه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 82 - 9

9 - ارائه معجزه ای سترگ ، اعطای فرصتی از سوی خداوند به کافران برای گرایش به ایمان

و إذا وقع القول علیهم أخرجنا لهم دابّه من الأرض تکلّمهم

ارائه معجزه به یک معنا اعطای فرصت به کافران است تا آن دسته ای که زمینه ایمان آوردن دارند، از این فرصت استفاده کرده و ایمان آورند.

4- آثار معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 282

6 - اعراف - 7 - 121 - 1

1 - ساحران با مشاهده معجزه موسی ( ع ) ربوبیت خداوند را بر تما هستی باور کردند و به آن ایمان آوردند .

قالوا ءامنا برب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 122 - 4

4 - ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسی ( ع ) به پیامبری وی و برادرش هارون ایمان آوردند .

ءامنا برب العلمین. رب موسی و هرون

می توان گفت از اهداف ساحران در نام بردن خصوص <موسی و هارون>، پذیرش ایشان به عنوان پیامبران الهی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 83 - 2

2 - در پس تحقق معجزه موسی ( ع ) و شکست ساحران ، تنها گروه اندکی از بنی اسرائیل به وی گرویده و ایمان آوردند .

فما ءامن لموسی إلا ذریه من قومه

برداشت فوق بر اساس ارجاع ضمیر <من قومه> به <موسی> است ; ضمناً تنکیر <ذریه> دلالت بر تقلیل می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 6

6 - اظهار معجزه در کوه طور ، به منظور تسکین قلب موسی ( ع ) انجام یافته بود .

لنریک

ارائه معجزه به موسی(ع)، علاوه بر آن که موسی(ع) را در برابر فرعون مجهز می ساخت، به دلیل <لنریک> آگاهی و اطمینان شخصِ آن حضرت را نیز بالا می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 47 - 1

1 - اعتراف ساحران به پروردگار جهانیان و ایمان به توحید ربوبی ، پس از مشاهده معجزه موسی و بطلان سحر خویش

فألقی موسی عصاه . .. قالوا ءامنّا بربّ الع-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 48 - 1

1 - ساحران پس از مشاهده معجزه موسی ، بیزاری خود را از فرعون و ادعای ربوبیت او ، به صراحت و در حضور وی ، اعلام داشتند .

قالوا ءامنّا بربّ الع-لمین . ربّ موسی و ه-رون

جمله <ربّ موسی و هارون> - که عطف بیان برای <بربّ العالمین> می باشد - تعریضی است به فرعون و نیز کنایه از این نکته است که دیگر ربّ بودن تو، پذیرفتنی نیست.

ص: 283

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 35 - 6

6 - قرار داشتن موسی و هارون ( ع ) در موضع اقتدار و تسلّط ، در پرتو آیات و معجزات الهی

و نجعل لکما سلط-نًا . .. ب-ئای-تنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 47 - 4

4 - < معجزه > نشانه ای الهی بر حقانیت رسالت و پیام توحیدی موسی ( ع )

فلمّا جاءهم ب-ای-تنا

در قرآن به جای واژه <معجزه>، <آیت و نشانه> به کار رفته است که بیانگر مطلب یاد شده است.

5- آثار معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 35 - 6

6 - قرار داشتن موسی و هارون ( ع ) در موضع اقتدار و تسلّط ، در پرتو آیات و معجزات الهی

و نجعل لکما سلط-نًا . .. ب-ئای-تنا

6- ابلاغ معجزه بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 47 - 13

13 - خداوند ، به موسی و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه برای اثبات رسالت خویش را به فرعون ابلاغ کنند .

قد جئن-ک ب--َایه

<آیه> اسم جنس و قابل اطلاق بر کم و زیاد است. بنابراین می توان بر معجزات متعدد نیز <آیه> اطلاق کرد.

7- اتمام حجت با معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 134 - 1

1 - اتمام حجت و سلب حقانیت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پیامبران و نزول آیات و معجزات

ص: 284

و لو أنّا أهلکن-هم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمیر در <من قبله> - به قرینه <لولا أرسلت> - رسول است و ممکن است مربوط به کلمه <بیّنه> (در آیه قبل) باشد گرچه کلمه <بیّنه> مؤنث است; ولی به اعتبار این که به معنای برهان است، ارجاع ضمیر مذکر به آن صحیح می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 42 - 3

3 - تمام شدن حجت الهی بر فرعونیان ، نیازمند ارائه معجزات متعدد به ایشان *

کذّبوا ب-ای-تنا کلّها

در آیات پیشین نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آیات متعدد نبود; اما در مورد فرعونیان سخن از معجزات متعدد به میان آمده است.

8- ارائه معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 1

1- هیچ مانعی از جانب خداوند ، برای فرستادن معجزات نیست .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت

مقصود از <الأیات> به قرینه <و آتینا ثمود الناقه> - که درباره معجزه ناقه است - معجزات است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 41 - 2

2 - ارائه آیات و معجزات متعدد به آل فرعون

و لقد جاء ءال فرعون النّذر

مراد از انذارها به قرینه آیه بعد، می تواند معجزات هشداردهنده باشد; نه صرف انذارهای قولی.

9- ارائه معجزه به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 14

14 - نمایاندن معجزه به مؤمنان ، از جمله اهداف الهی در پیشگویی و اخبار از حقایق آینده

وعدکم اللّه . .. و لتکون ءایه للمؤمنین

اسم <لتکون. ..> وعده های الهی و پیشگویی او است که از <وعدکم اللّه> استفاده می شود; یعنی، خداوند از گفتن این اخبار غیبی و این وعده ها، اهداف گوناگونی را دنبال می کند که یکی از آنها معجزه نمایی است.

ص: 285

10- ارائه معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 30 - 5

5 - اقدام موسی ( ع ) به ارائه معجزه ، پس از اقامه برهان و دلیل عقلی بر مدعای خویش و کارساز نیفتادن آن

قال ربّ السم-وت. ..قال... لأجعلنّک من المسجونین. قال أوَلوجئتک بشیء مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 1

1 - اقدام موسی ( ع ) به افکندن عصای خویش به منظور نشان دادن معجزه ای آشکار به فرعونیان

أوَلوجئتک بشیء مبین . .. فألقی عصاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 33 - 4

4 - ارائه معجزات توسط موسی ( ع ) در حضور جمع ( فرعون و اطرافیانش )

و نزع یده فإذا هی بیضاء للن-ظرین

11- استهزای معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 14 - 1

1 - مشرکان صدر اسلام ، هر معجزه ملموس و روشنی را به شدّت مورد استهزا قرار داده و ایمان نمی آوردند .

و إذا رأوا ءایه یستسخرون

مقصود از <ءایه> معجزه است و متهم کردن آن به سحر از سوی مشرکان (در آیه بعد) مؤید همین مطلب است. گفتنی است <یستسخرون> به معنای <یسخرون> است و آمدن آن با <سین> و <تا> برای مبالغه می باشد.

12- استهزای معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 - فرعونیان در عین اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسی ، با لحنی تمسخرآمیز آیت بودن آنها را تکذیب می کردند .

ص: 286

مهما تأتنا به من ءایه لتسحرنا بها

<لتسحرنا بها> (یعنی تا ما را به وسیله آن آیه سحر کنی)، می رساند که مراد از کلمه <آیه> در سخن فرعونیان <سحر> است و هدف آنان از اینکه آن را <آیه> نامیدند، استهزای موسی بوده است.

13- اعراض از معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 4 - 3،4

3 - رویگردانی و تأثیرناپذیری کافران از هر گونه معجزه الهی

و ما تأتیهم من ءایه من ءایت ربهم إلا کانوا عنها معرضین

4 - برخی از کافران در برابر آیات و معجزات، در عین اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختی نشان داده و لجاجت میورزند.

و ما تأتیهم من ءایه . .. إلا کانوا عنها معرضین

آمدن آیات و معجزات متعدد، گویای قطع عذر و اتمام حجت است.

14- اعراض از معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسی ( ع ) ، وحشت زده از آن روی برتافت و شتابزده گریزان شد . *

ثمّ أدبر یسعی

<إدبار> فرعون، - در یک احتمال - به معنای فرار او از ترس معجزه موسی(ع) است که در شکل مار عظیم ظاهر شده بود.

15- اقتراحی معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 9،10

9 - منکران رسالت پیامبر(ص) اصرار داشتند که آن حضرت معجزه دلخواه آنان را سریعاً ارائه کند.

ما عندی ما تستعجلون به

همان گونه که در آیات همین سوره، مانند آیه 8، 37 مطرح شده، از خواسته های منکران، نزول معجزاتی ویژه بوده است. لذا ممکن است مراد از <ما تستعجلون> همین گونه درخواستها باشد.

10 - ارائه معجزه، بدان گونه که مردم برگزینند و بخواهند، خارج از قلمرو اختیار پیامبر(ص) است.

ما عندی ما تستعجلون به

ص: 287

16- امتحان با معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 33 - 1

1- ارائه آیات و معجزات از سوی خداوند به بنی اسرائیل ، دربردارنده آزمونی آشکار و انکارناپذیر برای ایشان

و ءاتین-هم من الأی-ت ما فیه بل-ؤا مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 4

4 - معجزات و دلایل روشن الهی بر خلق ، مایه آزمایش ایشان

إنّا مرسلوا الناقه فتنه لهم

17- انبیا و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 9

9- پیامبران ، بدون اذن و رخصت خداوند نمی توانند آیت و معجزه ای به مردم ارائه کنند .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 78 - 5

5 - پیامبران ، بدون اذن پروردگار ، توانایی آوردن هیچ معجزه ای را ندارند .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن اللّه

مقصود از <آیه> در این جا معجزه است.

18- انبیا و معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 11 - 11

11- انبیا در مقابل درخواست معجزه از سوی اقوام کفرپیشه ، خود را جز به اذن خداوند ، فاقد توانایی لازم برای آن می دانستند .

و ما کان لنا أن نأتیکم بسلط-ن إلاّ بإذن الله

ص: 288

19- انذار با معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 42 - 2

2 - معجزات الهی برای انذار و بیداری فرعونیان ، متعدد و گوناگون بود .

کذّبوا ب-ای-تنا کلّها

20- انکار معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 132 - 1

1 - فرعونیان با سحر خواندن تمامی معجزات موسی ، به وی گفتند که هرگز رسالتش را تصدیق نخواهند کرد .

مهما تأتنا به من ءایه لتسحرنا بها فما نحن لک بمؤمنین

<مهما> از أسماء شرط و به معنای <ای شیء> است. و <من> در <من آیه> بیان <مهما> است. بنابراین جمله <مهما تأتنا ... > یعنی <هر چیزی را که به عنوان معجزه بیاوری ... .>

21- اهمیت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 41 - 10

10 - کاربرد اعجاز در اثبات حقایق ، حتی برای انبیای الهی

قال ایتک الاّ تکلّم الناس ثلثه ایام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 11

11 - معجزه ، از راه های اثبات نبوت

قد جآءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 16

16 - ضرورت پرهیز پیروان ادیان الهی از درخواست معجزه مجدد پس از اثبات رسالت انبیا با معجزات و دلایل روشن

ص: 289

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

22- اهمیت معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 17

17 - ناقه صالح آیه و معجزه ای بزرگ و دارای اهمیتی خاص بود .

هذه ناقه اللّه لکم ءایه

اضافه <ناقه> به <اللّه> بیانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 2

2- ناقه صالح ، آیه و معجزه ای بزرگ و دارای اهمیتی خاص بود .

ه-ذه ناقه الله لکم ءایه

اضافه <ناقه> به <الله> علاوه بر اینکه اشاره به پیدایش ناقه صالح بدون جریان علل عادی دارد ، گویای عظمت و بزرگی ناقه نیز می باشد.

23- اهمیت معجزه عصای موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 1،4

1 - ارائه معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) در وادی طوی ، به جهت نمایاندن برخی معجزات بزرگ الهی به آن حضرت بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

<لنریک> متعلق به فعلی است که از <آیه أُخری> انتزاع می شود; یعنی آیه آوردیم تا . .. . <من> برای تبعیض است و دلالت می کند که مراد، نشان دادن بعضی از آیات بزرگ خداوند است.

4 - معجزه عصای موسی ( ع ) و یدبیضای او ، دو نمونه از بزرگ ترین نشانه ها ومعجزات الهی اند .

من ءایتنا الکبری

24- اهمیت معجزه ید بیضا موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 1،4

ص: 290

1 - ارائه معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) در وادی طوی ، به جهت نمایاندن برخی معجزات بزرگ الهی به آن حضرت بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

<لنریک> متعلق به فعلی است که از <آیه أُخری> انتزاع می شود; یعنی آیه آوردیم تا . .. . <من> برای تبعیض است و دلالت می کند که مراد، نشان دادن بعضی از آیات بزرگ خداوند است.

4 - معجزه عصای موسی ( ع ) و یدبیضای او ، دو نمونه از بزرگ ترین نشانه ها ومعجزات الهی اند .

من ءایتنا الکبری

25- ایمان به معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 70 - 5

5 - ساحران به جهت تخصص در سِحر ، حقانیت گفته های موسی ( ع ) و سِحر نبودن کار او را به روشنی درک کردند .

فأُلقی السحره سجّدًا قالوا ءامنّا

از ظاهر آیه برمی آید، که در میدان مبارزه، تنها ساحران بودند که ایمان خود را اعلام کردند و یا لااقل اولین افراد بودند. این سبقت در ایمان از سوی ساحران، به جهت شناخت آنان از کار خود و تفاوت آن با معجزه بود.

26- بنی اسرائیل و معجزه عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 39،40

39 - کافران بنی اسرائیل معجزات حضرت مسیح ( ع ) را سحر و جادویی روشن قلمداد کردند .

فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین

40 - کافران بنی اسرائیل پس از مشاهده معجزات عیسی ( ع ) ، وی را ساحری زبردست معرفی کردند .

فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین

در برداشت فوق <هذا> اشاره به مسیح(ع) گرفته شده است، بر این مبنا اطلاق سحر به آن حضرت از باب مبالغه و حاکی از این است که کافران وی را ساحری زبردست می پنداشتند به گونه ای که گویا خود آن حضرت، سحر است.

27- بی تأثیری معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 101 - 11

11 - بی تأثیری معجزات و دلایل روشن در قلب ها ، نشان مهرزدگی آن قلبهاست .

ص: 291

فما کانوا لیؤمنوا . .. کذلک یطبع اللّه علی قلوب الکفرین

28- بی تأثیری معجزه بر رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 124 - 3

3 - عدم تأثیر آیات (معجزات) الهی در سردمداران مجرم

و إذا جاءتهم ءایه قالوا لن نؤمن حتی نؤتی مثل ما أوتی رسل الله

29- بی تأثیری معجزه بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 101 - 4

4- معجزات متعدد موسی ( ع ) ، در فرعون هیچ گونه اثری نبخشید .

و لقد ءاتینا موسی تسع ءای-ت بیّن-ت . .. فقال له فرعون إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا

30- بی تأثیری معجزه بر کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 101 - 8

8 - معجزات انبیا بی تأثیر در کفرپیشگان و تکذیب کنندگان معارف الهی برای ایمان به آن معارف

و لقد جاءتهم رسلهم بالبینت فما کانوا لیؤمنوا بما کذبوا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 3،5،6،13

3 - اگر امور غیبی برای بهانه جویان و منکران آیات الهی محسوس شود، ایمان نمی آورند.

و لو أننا نزّلنا إلیهم الملئکه و کلمهم الموتی و حشرنا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا

ملائکه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگی از امور غیبی هستند که حتی در فرض محسوس شدن آنها، گروهی ایمان نخواهند آورد.

5 - اگر تمامی موجودات دسته دسته برانگیخته شوند و بر حقانیت پیامبر(ص) شهادت دهند، برخی کافران ایمان نمی آورند.

و حشرنا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا

<قبلا> در این برداشت جمع <قبیل>، به معنی دسته و صنف گرفته شده است. <و القبیل الجماعه ... من اقوام شتی>. (قاموس

ص: 292

اللغه).

6 - مسخ شدن قلب و ادراک کافران مایه ایمان نیاوردن ایشان، حتی با دیدن روشنترین معجزات است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

13 - اغلب درخواست کنندگان نزول معجزات از تأثیر نداشتن آن بر کافران آگاهی نداشتند.

ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون

مرجع ضمیر در <أکثرهم> می تواند مؤمنانی باشد که خواهان نزول آیات و اجابت درخواست مشرکان بودند، چنانچه در آیات قبل نیز این احتمال یاد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 9 - 4

4- علم خداوند به بی تأثیری معجزات درخواستی کفرپیشگان ، دلیل اعطا نکردن آنها به پیامبر ( ص )

و یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه . .. الله یعلم ما تحمل ... ع-لم الغیب و

و نهانها، پس از اشاره به این که تقاضای کافران مبنی بر ارائه معجزه را پاسخ نمی دهد، حاوی این نکته است که: خداوند می داند ارائه معجزات پیشنهادی کافران اثری در هدایت ایشان ندارد. از این روست که به درخواست آنان پاسخ نمی دهد.

_______________________________

تفسیرعیاشی، ج2، ص205، ح13; نورالثقلین، ج2، ص485، ح34.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 27 - 9

9- بی تأثیری معجزات خاص و پیشنهادی کفرپیشگان در هدایت آنان ، دلیل اهدا نشدن آنها به پیامبر ( ص )

لولا أُنزل علیه ءایه من ربه قل إن الله یضل من یشاء و یهدی إلیه من أناب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 1،2،3

1- نزول قرآنی که کوه ها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمی تواند مایه هدایت کسانی شود که خدا هدایت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتی

<تسییر> (مصدر سیّرت) به معنای حرکت دادن است و <تقطیع> (مصدر قطّعت) به معنای شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن می باشد و حرف باء در جمله های سه گانه فوق به معنای استعانت است. عبارت <بل لله الأمر> و نیز <أن لو یشاء الله لهدی الناس> گویای این است که جواب شرط <لو أنّ

...> جمله ای نظیر <لم یهتدوا إن لم یشأ الله> است.

2- آنان که با تلاوت قرآن هدایت نشوند و به سرای آخرت ایمان نیاورند ، حتی اگر مردگانی زنده شوند و حقایق آخرت را برای آنان بیان کنند ، هدایت نخواهند یافت .

و لو أن قرءانًا . .. کلّم به الموتی

هر یک از جمله های <سیّرت به الجبال> و <قطّعت به الأرض> و <کلّم به الموتی> حکایت از معجزات درخواستی کفرپیشگان دارد که به مناسبت می توان گفت: جمله <کلّم به الموتی> حاکی است که آنان برای باور به آخرت، از پیامبر(ص) می خواستند تا

ص: 293

مردگانی را زنده کند تا از آخرت و دنیای پس از مرگ برای آنان سخن بگویند.

3- آنان که با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پیامبر ( ص ) هدایت نشوند ، با مشاهده هیچ آیت و معجزه ای هدایت نخواهند شد .

و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال . .. بل لله الأمر جمیعًا

31- بی تأثیری معجزه بر لجوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 - لجاجت پیشگان، حتی در صورت سخن گفتن مردگان با ایشان و شهادت بر رسالت پیامبر(ص)، ایمان نمی آورند.

و لو أننا . .. و کلمهم الموتی ... ما کانوا لیؤمنوا

32- بی تأثیری معجزه بر مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 2،7،14

2 - مشرکان لجوج، حتی در صورت نزول ملائکه بر ایشان، ایمان نمی آورند.

و لو أننا نزّلنا إلیهم الملئکه . .. ما کانوا لیؤمنوا

7 - تأثیر نداشتن هر نوع معجزه در مشرکان، دلیل ارائه نشدن معجزات مورد درخواست آنان است.

و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

14 - بسیاری از منکران معاند به تأثیر نداشتن هیچ آیه و معجزه ای در قلب خویش ناآگاه هستند.

و لکن أکثرهم یجهلون

متعلق <یجهلون> در کلام مذکور نیست. ، ولی به قرینه موضوعات مطرح شده در آیه متعلق آن می تواند چنین باشد: <یجهلون عدم إیمانهم>. مرجع ضمیر <أکثرهم> در این برداشت همان مشرکانی هستند که قسم یاد می کردند که در صورت نزول آیتی ایمان خواهند آورد.

33- بی تأثیری معجزه بر مکذبان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 101 - 8

8 - معجزات انبیا بی تأثیر در کفرپیشگان و تکذیب کنندگان معارف الهی برای ایمان به آن معارف

و لقد جاءتهم رسلهم بالبینت فما کانوا لیؤمنوا بما کذبوا من قبل

ص: 294

34- بی تأثیری معجزه در مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 3

3 - یکسانی عنادورزی و حق ناباوری مشرکان، قبل و بعد از دیدن معجزه مورد درخواست خویش

و نقلب . .. کما لم یؤمنوا به أول مره

35- پذیرش معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 248 - 15

15 - ایمان ( باور ) ، زمینه ساز پذیرش معجزات الهی و بهره مندی از آن

انّ فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین

36- تبیین محدوده معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 10

10 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که حیطه کاری نبوت اش را ، برای مشرکان ، تبیین کند .

و قالوا لولا أنزل علیه ءای-ت . .. قل إنّما الأی-ت عند اللّه و إنّما أنا نذیر

37- تبیین منشأ معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که منشأ تحقق معجزات را ، برای مشرکان ، تبیین کند .

لولا أنزل علیه ءای-ت . .. قل إنّما الأی-ت عند اللّه

ص: 295

38- تداوم معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 2 - 4

4 - پیامبراکرم ( ص ) ، دارای معجزاتی متعدد و مستمر

و إن یروا ءایه یعرضوا و یقولوا سحر مستمرّ

از این که کافران، بر استمرار کارهای خارق العاده پیامبر(ص) انگشت می نهادند، استفاده می شود که جلوه های اعجازی پیامبر(ص)، مقطعی نبود; بلکه پایا و مستمر بوده است; گاه با <شق القمر> و زمانی با آیات جدید قرآن.

39- ترس از معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 22 - 5

5 - فرعون با مشاهده معجزه موسی ( ع ) ، وحشت زده از آن روی برتافت و شتابزده گریزان شد . *

ثمّ أدبر یسعی

<إدبار> فرعون، - در یک احتمال - به معنای فرار او از ترس معجزه موسی(ع) است که در شکل مار عظیم ظاهر شده بود.

40- ترسناکی معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 3

3 - تجهیز موسی ( ع ) از سوی خدا به معجزه ای بیم آفرین و معجزه ای زیبا و پرجاذبه

و ألق عصاک . .. ولّی مدبرًا ... و أدخل یدک... بیضاء من غیر سوء

41- تعجب از معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 3

3 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به اژد ها ، پدیده ای شگفت و دور از انتظار فرعونیان

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

برداشت یاد شده از <إذا> فجائیه استفاده می شود; زیرا این کلمه می رساند که مفاد جمله پس از آن، در یک حالت غیر منتظره انجام شده است.

ص: 296

42- تعداد معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 101 - 1

1- اعطای نُه معجزه روشن و گویا به موسی ( ع ) از جانب خداوند

و لقد ءاتینا موسی تسع ءای-ت بیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 4

4 - اعطای نه معجزه و نشانه از سوی خدا به موسی ( ع ) برای هدایت فرعون و فرعونیان

فی تسع ءای-ت إلی فرعون و قومه

43- تعدد معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 2 - 4

4 - پیامبراکرم ( ص ) ، دارای معجزاتی متعدد و مستمر

و إن یروا ءایه یعرضوا و یقولوا سحر مستمرّ

از این که کافران، بر استمرار کارهای خارق العاده پیامبر(ص) انگشت می نهادند، استفاده می شود که جلوه های اعجازی پیامبر(ص)، مقطعی نبود; بلکه پایا و مستمر بوده است; گاه با <شق القمر> و زمانی با آیات جدید قرآن.

44- تعدد معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 26

26 - ظهور معجزاتی متعدد ( پدید آمدن آب ، سایه ، نزول منّ و سلوی ) برای قوم موسی در پی عبورشان از دریا

فانبجست . .. ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 75 - 3

3 - موسی و هارون ( ع ) برای اثبات نبوت خود ، دارای معجزات متعددی بودند .

ثم بعثنا . .. موسی و هرون ... بأیتنا

ص: 297

با توجه به جمله <قالوا إن هذا لسحر مبین> در آیه بعد، استفاده می شود که مراد از <آیات> در این جا عبارت از کارهایی است که بشر بر انجام آن توانایی ندارد ; بلکه به طور یقین فعل خداست که به دست انسانی انجام گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 96 - 2

2- موسی ( ع ) برخوردار از معجزاتی فراوان و باعظمت بر رسالت الهی خویش

و لقد أرسلنا موسی بأیتنا

مراد از آیات (نشانه ها) در آیه فوق ، معجزات است و جمع آوردن آن حاکی از کثرت آنهاست. اضافه آن به ضمیر متکلم (نا) دلالت بر عظمت و بزرگی آن معجزات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 1

1- حضرت موسی ( ع ) ، همراه با آیات و معجزات متعدد از سوی خداوند برای مردم عصر خویش مبعوث شد .

و لقد أرسلنا موسی بأی-تنا أن أخرج قومک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 5

5 - موسی و هارون ( ع ) ، از معجزات متعددی برای انجام دعوت خویش برخوردار بودند .

اذهب . .. ب--َای-تی

ذکر <آیات> به صورت جمع، نشانگر تعدد آیات و معجزات اعطایی به موسی و هارون است. در توجیه این تعدد دو احتمال وجود دارد: 1- معجزه عصا و یدبیضا - گرچه به صورت کلی دو معجزه بود - اما حاوی معجزاتی متعدد بود; زیرا مار شدن عصا و حرکت آن و عصا شدن مار، هر یک می تواند معجزه ای خاص باشد. 2- خداوند با این تعبیر به موسی(ع) وعده داده است که پس از این نیز معجزاتی به موسی(ع) عطا خواهد کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 72 - 5

5 - تبدیل عصا به موجودی که ابزار سِحر ساحران را بلعید و به حالت اولیه برگشت ، حاوی نشانه های متعددی بر رسالت موسی ( ع )

ما جاءنا من البیّن-ت

از این که ساحران، از مشاهدات خود با تعبیر <بیّنات> (جمع <بیّنه>) یاد کردند، به دست می آید که آنچه دیدند، معجزات متعددی در ضمن یک معجزه بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 7

7 - موسی ( ع ) ، دارای معجزاتی متعدد

ص: 298

ثمّ أرسلنا موسی . .. بأی-تنا

<آیه> به معنای نشانه است و مقصود از آن در مورد بعثت پیامبران، معجزه است به این اعتبار که معجزه، نشانه صدق ادعای پیامبرران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهیز موسی و هارون ( ع ) به وسیله آیات و معجزات گوناگون الهی برای ایفای نقش رسالت

فاذهبا ب-ای-تنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 35 - 5

5 - تجهیز موسی و هارون ( ع ) از سوی خداوند ، به آیات و معجزات متعدد برای ایفای رسالت

ب-ئای-تنا

یکی از معانی <آیه> معجزه است. بنابراین <بآیاتنا> در این جا معادل با <بمعجزاتنا> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 36 - 2

2 - موسی ( ع ) معجزات متعددی را به فرعونیان ارائه کرد .

فلمّا جاءهم موسی ب-ئای-تنا بیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 23 - 3

3 - آیات و دلایل ارائه شده از سوی موسی ( ع ) ، متعدد و گوناگون بود .

بأی-تنا و سلط-ن مبین

برداشت یاد شده از جمع آمدن <آیات> به دست می آید.

45- تعدد معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 75 - 3

3 - موسی و هارون ( ع ) برای اثبات نبوت خود ، دارای معجزات متعددی بودند .

ثم بعثنا . .. موسی و هرون ... بأیتنا

با توجه به جمله <قالوا إن هذا لسحر مبین> در آیه بعد، استفاده می شود که مراد از <آیات> در این جا عبارت از کارهایی است که بشر بر انجام آن توانایی ندارد ; بلکه به طور یقین فعل خداست که به دست انسانی انجام گرفته است.

ص: 299

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 5

5 - موسی و هارون ( ع ) ، از معجزات متعددی برای انجام دعوت خویش برخوردار بودند .

اذهب . .. ب--َای-تی

ذکر <آیات> به صورت جمع، نشانگر تعدد آیات و معجزات اعطایی به موسی و هارون است. در توجیه این تعدد دو احتمال وجود دارد: 1- معجزه عصا و یدبیضا - گرچه به صورت کلی دو معجزه بود - اما حاوی معجزاتی متعدد بود; زیرا مار شدن عصا و حرکت آن و عصا شدن مار، هر یک می تواند معجزه ای خاص باشد. 2- خداوند با این تعبیر به موسی(ع) وعده داده است که پس از این نیز معجزاتی به موسی(ع) عطا خواهد کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 15 - 5

5 - تجهیز موسی و هارون ( ع ) به وسیله آیات و معجزات گوناگون الهی برای ایفای نقش رسالت

فاذهبا ب-ای-تنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 35 - 5

5 - تجهیز موسی و هارون ( ع ) از سوی خداوند ، به آیات و معجزات متعدد برای ایفای رسالت

ب-ئای-تنا

یکی از معانی <آیه> معجزه است. بنابراین <بآیاتنا> در این جا معادل با <بمعجزاتنا> می باشد.

46- تعدد معجزه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 3

3- هود ( ع ) ، معجزات متعددی را برای اثبات ربوبیت خداوند در اختیار قوم عاد قرار داد . *

و تلک عاد جحدوا بأی-ت ربهم

47- تعقل در معجزه محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 20

20 - تفکر درباره محدوده قدرت و وظایف پیامبر(ص) و معجزات وی، مورد ترغیب و توصیه خداوند

ص: 300

قل لا أقول لکم . .. أفلاتتفکرون

از مصادیق مهم و بارز مذکور در آیه، محدوده قدرت و وظایف پیامبر(ص) است که جمله <أفلا تتفکرون> همه مردم را به تفکر درباره آن فرا می خواند.

48- تفاوت معجزه با جادو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 5 - 8

8- آگاهی مشرکان در عصر بعثت ، از ماهیت معجزه و فرق آن با سحر و خواب های پریشان و شعر

بل قالوا أضغ-ث أحل-م بل افتریه بل هو شاعر

مشرکان در مخالفت با پیامبر(ص) ابتدا سخن او را سحر، یا شعر و یا خواب های آشفته می دانستند. سپس برای اثبات رسالت پیامبر(ص) از ایشان خواستار معجزه شدند. این می رساند که آنان از معجزه و فرق آن با سحر و شعر و... آگاه بودند و به آن اعتراف داشتند.

49- تفاوت معجزه و جادو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 7

7- بصیرت بخشی و بینش دهی معجزه ، ملاک تمایز آن از سحر و جادوگری

إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ... بصائر

تأکید موسی(ع) بر <بصائر> بودن معجزاتش در قبال اتهام سحر به معجزات او از سوی فرعون، می تواند خود ردّی باشد بر اتهام فرعون با ارائه ملاک; یعنی، سحر هرگز بصیرت آفرین نیست در حالی که معجزه، بصیرت آفرین است.

50- تکذیب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 3

3 - آیات الهی ( معجزات پیامبران و . . . ) مورد انکار یهودیان

و کفرهم بایت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 5 - 1

ص: 301

1 - کافران مکه در پی نزول قرآن به عنوان معجزه، بدون درنگ به تکذیب آن پرداختند.

فقد کذّبوا بالحق لمّا جاءهم

جمله ظرفیه <لمّا جاءهم> به این نکته اشاره دارد که تکذیب کافران به مجرد آمدن حق صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 8،14

8- تکذیب معجزات درخواستی از سوی امت های پیشین ، دلیل بهانه جویی و بی صداقتی تقاضا کنندگان معجزات متعدد است .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

از اینکه تکذیب معجزات درخواستی (اقتراحی) از سوی پیشینیان، دلیل امتناع خداوند از ارائه معجزات برای امتهای بعدی مطرح شده است می تواند نشان از بی صداقتی و بهانه جویی این امتها باشد و خداوند به همین دلیل به معجزات درخواستی اینها، پاسخ منفی داده است.

14- تکذیب معجزات و آیات الهی ، ظلم به آنهاست .

کذّب بها الأوّلون . .. فظلموا بها

51- تکذیب معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 4

4 - انکار معجزه بودن معجزات ارائه شده از جانب پیامبر(ص)، از بهانه های منکران رسالت

لئن جاءتهم ءایه لیؤمننّ بها

تردیدی نیست که پیامبر(ص) معجزاتی را به مردم ارائه می کرد، ولی مشرکان با درخواست نزول آیات گویا در صدد انکار آن معجزات بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 133 - 2،4

2- منکران رسالت پیامبر ( ص ) ، با نادیده گرفتن معجزه قرآن ، آن حضرت را فاقد هرگونه معجزه معرفی می کردند .

و قالوا لولا یأتینا ب--َایه من ربّه أوَلم تأتهم بیّنه

4 - انکار معجزات پیامبر ( ص ) و دلایلِ روشن رسالت او ، موجب آزردگی و رنج آن حضرت بود .

فاصبر علی ما یقولون . .. و قالوا لولا یأتینا ب--َایه

52- تکذیب معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 302

6 - اعراف - 7 - 103 - 8

8 - فرعون و بزرگان دربار او ، آیات و معجزات ارائه شده از سوی موسی را تکذیب کردند .

بئایتنا إلی فرعون و ملإیه فظلموا بها

ضمیر در <بها> به <آیاتنا> برمی گردد و چون <ظلم> به حرف باء متعدی شده (ظلموا بها) متضمن معنای تکذیب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 - فرعونیان در عین اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسی ، با لحنی تمسخرآمیز آیت بودن آنها را تکذیب می کردند .

مهما تأتنا به من ءایه لتسحرنا بها

<لتسحرنا بها> (یعنی تا ما را به وسیله آن آیه سحر کنی)، می رساند که مراد از کلمه <آیه> در سخن فرعونیان <سحر> است و هدف آنان از اینکه آن را <آیه> نامیدند، استهزای موسی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 14 - 1

1 - انکار معجزات الهی ، از سوی فرعونیان با وجود یقین درونی به حقانیت آن

و جحدوا بها و استیقنتها أنفسهم

<جَحْد> (مصدر <جحدوا>) به معنای نفی و انکار کردن است. <استیقان> (مصدر <إستیقنت>) معادل <إیقان> و جمله <استیقنتها أنفسهم> حال برای ضمیر فاعل در <جحدوا> است; یعنی، در حالی که جان های آنان به الهی بودن آیات یقین داشت باز آنها را انکار کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 36 - 4

4 - انکار معجزات موسی از سوی فرعونیان ، به اتهام سحر و ساختگی بودن آنها

فلمّا جاءهم موسی ب-ئای-تنا بیّن-ت قالوا ما ه-ذا إلاّ سحر مفترًی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 21 - 1

1$ - فرعون ، نشانه رسالت موسی ( ع ) و معجزه بودن آن را نپذیرفت و بی درنگ آن را تکذیب کرد .

فکذّب

حرف <فاء> برای تعقیب بدون فاصله است و می رساند که فرعون، پیش از هر گونه تأمل و درنگ، به تکذیب و عصیان پرداخت. متعلق تکذیب - به قرینه <الآیه الکبری> در آیه قبل - معجزه موسی(ع) است. از اقدام فرعون به آوردن مثل معجزه موسی(ع)، - که آیات بعد بر آن دلالت دارد - دانسته می شود که فرعون، معجزه بودن آن و دلالتش بر صداقت موسی(ع) را تکذیب کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 25 - 6

ص: 303

6 - خداوند ، فرعون را به دلیل تکذیب رسالت و معجزه موسی ( ع ) و عصیانگری و ادعای ربوبیت ، هلاک ساخت .

فکذّب و عصی . .. فقال أنا ربّکم الأعلی . فأخذه اللّه نکال الأخره و الأولی

می توان گفت: فاء در <فأخذه اللّه>، کیفر را بر تمام کارهای فرعون که در آیات قبل آمده بود، تفریع کرده است.

53- تکذیب معجزه هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 53 - 2

2- قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دلیلی روشن بر حقانیت نبوتش ، متهم می کردند .

قالوا ی-هود ما جئتنا ببیّنه

54- تهمت جادو به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 15 - 1

1 - مشرکان صدر اسلام ، معجزات الهی را سحری آشکار و بی تردید می دانستند .

و قالوا إن ه-ذا إلاّ سحر مبین

مشارالیهِ <هذا> هم می تواند معجزه باشد - که در آیه قبل از آن به <آیه> یاد شده است - و هم می تواند قرآن کریم باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

55- جادوگران فرعون و معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 120 - 1،2

1 - ساحران با مشاهده معجزه موسی ( ع ) و بطلان سحر خویش ، به خاک افتادند و به درگاه خداوند سجده کردند .

و ألقی السحره سجدین

2 - ساحران با مشاهده معجزه موسی ( ع ) به عظمت خداوند پی بردند و او را شایسته و بایسته پرستش یافتند .

و ألقی السحره سجدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 121 - 1

1 - ساحران با مشاهده معجزه موسی ( ع ) ربوبیت خداوند را بر تما هستی باور کردند و به آن ایمان آوردند .

ص: 304

قالوا ءامنا برب العلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 122 - 1

1 - ساحران دربار فرعون پس از مشاهده معجزه موسی ( ع ) ، به ربوبیت خدای موسی ( ع ) و هارون بر تمام هستی ایمان آورده و بدان اعتراف کردند .

ءامنا برب العلمین. رب موسی و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 70 - 2،3

2 - ساحران با مشاهده معجزه موسی و بلعیده شدن سِحرشان با اعجاز او ، در برابر خداوند به سجده افتادند .

فأُلقی السحره سجّدًا

3 - ساحران ، با مشاهده معجزه موسی ، آن را قدرتی الهی دانسته و در برابر عظمت خداوند اظهار فروتنی کردند .

فأُلقی السحره سجّدًا قالوا ءامنّا بربّ هرون و موسی

56- جاودانگی معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 38 - 4

4 - قرآن ، معجزه جاودان حضرت محمد ( ص ) و گواه صدق نبوت آن حضرت

أم یقولون افتریه قل فأتوا بسوره مثله

57- حقانیت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 45 - 3

3 - معجزه ، امری واقعی ، و سحر عملی خیالی و فاقد حقیقت و واقعیت است .

فألقی موسی عصاه فإذا هی تلقف ما یأفکون

<إفک> در اصل به سخنی گفته می شود که اصل و ریشه نداشته و دروغ است. بنابراین سحر را بدان جهت <إفک> می نامند که فاقد حقیقت و واقعیت است.

ص: 305

58- حقانیت معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 2

2 - حضرت موسی ( ع ) برای اثبات نبوت خود و هارون ( ع ) ، معجزه ای بزرگ - که در حق و الهی بودن آن شبهه ای نبود - به فرعون و اطرافیانش ارائه کرد .

فلما جاءهم الحق من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذکر موسی ( ع ) به آگاهی و اعتقاد درونی فرعون به حقانیت معجزات او علی رغم سحر خواندن آنها

إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 46 - 5

5 - وجود نشانه هایی تردیدناپذیر در تفاوت معجزه موسی با هرگونه افسون ، در نظر سحرشناسان

فأُلقی السحره س-جدین

برداشت یاد شده از سجده بی درنگ ساحران، در پی مشاهده معجزه موسی استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 14 - 1

1 - انکار معجزات الهی ، از سوی فرعونیان با وجود یقین درونی به حقانیت آن

و جحدوا بها و استیقنتها أنفسهم

<جَحْد> (مصدر <جحدوا>) به معنای نفی و انکار کردن است. <استیقان> (مصدر <إستیقنت>) معادل <إیقان> و جمله <استیقنتها أنفسهم> حال برای ضمیر فاعل در <جحدوا> است; یعنی، در حالی که جان های آنان به الهی بودن آیات یقین داشت باز آنها را انکار کردند.

59- حقانیت معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 2

2 - حضرت موسی ( ع ) برای اثبات نبوت خود و هارون ( ع ) ، معجزه ای بزرگ - که در حق و الهی بودن آن شبهه ای نبود - به فرعون و اطرافیانش ارائه کرد .

فلما جاءهم الحق من عندنا

ص: 306

60- حقیقت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 1

1 - معجزه ، وقوع پدیده ای حق و دارای واقعیت است .

فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا إن هذا لسحر مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 77 - 3

3 - معجزه ، وقوع پدیده ای حق و دارای واقعیت است .

أتقولون للحق لما جاءکم أسحر هذا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 82 - 2

2 - معجزات پیامبران ، کلمات خدایند .

ثم بعثنا . .. موسی و هرون ... بأیتنا ... و یحق اللّه الحق بکلمته

با توجه به اینکه یکی از موارد ابطال باطل و احقاق و تثبیت حق، به وسیله معجزه حضرت موسی (ع) بوده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 2

2- معجزات حضرت موسی ( ع ) ، فعل خدا بود که توسط آن حضرت تحقق یافت .

و لقد أرسلنا موسی بأی-تنا

برداشت فوق مبتنی بر این است که: مراد از <آیاتنا> معجزاتی باشد که توسط حضرت موسی(ع) انجام می گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 5 - 8

8- آگاهی مشرکان در عصر بعثت ، از ماهیت معجزه و فرق آن با سحر و خواب های پریشان و شعر

بل قالوا أضغ-ث أحل-م بل افتریه بل هو شاعر

مشرکان در مخالفت با پیامبر(ص) ابتدا سخن او را سحر، یا شعر و یا خواب های آشفته می دانستند. سپس برای اثبات رسالت پیامبر(ص) از ایشان خواستار معجزه شدند. این می رساند که آنان از معجزه و فرق آن با سحر و شعر و... آگاه بودند و به آن اعتراف داشتند.

ص: 307

61- درخواست معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 118 - 2،3

2 - مشرکان ، برای پذیرش رسالت پیامبر ( ص ) خواهان نشانه و معجزه ای بر حقانیت او بودند .

و قال الذین لایعلمون لولا . .. أو تأتینا ءایه

3 - مشرکان خواهان تحقق معجزه ای بودند که خود آن را پیشنهاد می کردند . *

و قال الذین لایعلمون لولا . .. أو تأتینا ءایه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 153 - 4

4 - درخواست معجزه های بی مورد ، شیوه اهل کتاب در برابر دعوت پیامبران

یسئلک أهل الکتب . .. فقد سألوا موسی أکبر من ذلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 24 - 11

11 - بنی اسرائیل ، با اعلام کناره گیری از نبرد ، خواستار معجزه موسی ( ع ) و امداد خاص الهی برای فتح سرزمین مقدس

فاذهب انت و ربک فقتلا

امدادهای الهی و معجزات موسی(ع) برای نابودی فرعونیان در حضور بنی اسرائیل، می تواند مؤید این احتمال باشد که مراد از <اذهب . ..>، توقع و درخواست امداد خداوند و معجزه موسی(ع) برای نابودی جباران است، به گونه ای که نیاز به جهاد و مبارزه نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 4،7،14

4 - حواریون ، خواستار معجزه ای اختصاصی برای خویش افزون بر سایر معجزات عیسی ( ع )

ان ینزل علینا مائده

کلمه <علینا> به قرینه <نأکل> و <قلوبنا> و <نعلم> و <نکون> در آیه بعد نشانگر این است که حواریون خواستار معجزه ای بودند که تنها خودشان از آن بهره مند گردند.

7 - حواریون عیسی خواهان معجزه ای ویژه ( نزول مائده آسمانی ) علی رغم ادعای ایمان به رسالت مسیح ( ع )

هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

14 - حواریون عیسی مورد سرزنش وی به خاطر پیشنهاد معجزه ویژه و نزول مائده آسمانی ، علی رغم مشاهده معجزات فراوان

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین

آیات پیشین دلالت می کند که عیسی حتی در کودکی و قبل از دعوت مردمان به ایمان، معجزاتی را به مردمان ارائه می کرد. بنابراین می توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسیح(ع) بدین جهت بوده که چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وی درخواست معجزه دارند.

ص: 308

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 8 - 2

2 - گریز کفرپیشگان بهانه جو از ایمان به پیامبر(ص)، با درخواست معجزاتی غیرعملی

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظرون

حرف <لو> غالباً در مواردی به کار گرفته می شود که شرط، امری غیر عملی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 9 - 3

3 - گریز کفرپیشگان بهانه جو از ایمان به پیامبر(ص)، با درخواست معجزاتی غیرعملی

و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 37 - 5،7،8،9،10،11

5 - تقاضای معجزات ویژه و دلخواه، برخاسته از نادانی است.

و لکن أکثرهم لایعلمون

نفی علم از درخواست کنندگان معجزات ویژه بیانگر این است که نادانی زمینه پیدایش این نوع تقاضاهاست.

7 - معدودی از مشرکان می دانستند که خداوند توان آوردن معجزه درخواستی آنان را دارد.

و لکن أکثرهم لایعلمون

8 - ناآگاهی اغلب مشرکان به فلسفه عدم نزول معجزات درخواستی آنان

و قالوا لولا نزل علیه ءایه . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

برداشت فوق بر این اساس است که <لایعلمون> جمله ای مانند <حکمه عدم نزول الأیات> باشد.

9 - اقلیتی از مشرکان به فلسفه نازل نشدن معجزات ویژه درخواستی خویش آگاه بودند.

و قالوا لولا نزل علیه ءایه . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

10 - تبلیغات مشرکان علیه پیامبر(ص)، علی رغم آگاهی به قدرت الهی و فلسفه نازل نشدن معجزات درخواستی

و قالوا لولا نزل علیه ءایه من ربه قل إن اللّه قادر . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

اگر مشرکان اعتقاد به قدرت خدا نداشتند، جمله <قل إن اللّه قادر> ادعایی محض بود. بر این اساس آنان قدرت خداند را بر نزول هرگونه معجزه قبول داشتند. گذشته از اینکه اقلیتی از آنان به تصریح آیه به علت عدم نزول معجزات مورد درخواست خود نیز آگاه بودند.

11 - برخی از مشرکان، علی رغم آگاهی به قدرت خداوند بر نزول هر معجزه و فلسفه نازل نشدن آن، خواهان نزول معجزات ویژه خود بودند.

و قالوا لولا نزل . .. إن اللّه قادر ... و لکن أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 38 - 7

7 - پاسخ به درخواست نابجای نزول معجزات، با نظام قانونمند هدایت ناسازگار است.

ص: 309

و قالوا لولا نزل علیه ءایه . .. ما فرطنا فی الکتب من شیء

جمله <ما فرطنا> می تواند اشاره به این نکته باشد که اگر نزول آیات مورد درخواست مشرکان بجا بود، باید در کتاب آفرینش ثبت شده باشد و آنگاه به منصه ظهور درآید. و چون چنین چیزی در آنجا ثبت نگردیده و چیزی نیز در آنجا از قلم نیفتاده است، بنابراین خواست مشرکان هیچگونه توجیه منطقی و معقول و بجا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 10

10 - ارائه معجزه، بدان گونه که مردم برگزینند و بخواهند، خارج از قلمرو اختیار پیامبر(ص) است.

ما عندی ما تستعجلون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 3

3 - مشرکان خواهان دریافت معجزه ای، جز آنچه پیامبر(ص) ارائه می نمود، بودند.

و أقسموا بالله جهد أیمنهم لئن جاءتهم ءایه

بدیهی است که پیامبر(ص) قطعاً معجزاتی را به آنان نمایانده است و با این وصف آنان از سر بهانه جویی معجزات دیگری را طلب می کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 6

6 - مشرکان مکه با وجود ایمان نیاوردن به پیامبر(ص) با معجزات ارائه شده، مجدداً خواهان معجزات دیگری از پیامبر(ص) بودند.

و أقسموا . .. لئن جاءتهم ءایه ... إذا جاءت لایؤمنون ... کما لم یؤمنوا به أول مره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 1

1 - نزول ملائکه بر مشرکان و سخن گفتن مردگان با ایشان، از معجزات درخواستی آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءایه . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

ذکر نزول ملائکه و سخن گفتن با مردگان در آیه حکایت از آن دارد که این قبیل معجزات مورد درخواست مشرکان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 114 - 4،13

4 - با نزول قرآن جایی برای نزول معجزات درخواستی مشرکان متصور نیست.

و لو أننا نزّلنا إلیهم . .. أفغیر الله أبتغی حکما و هو الذی أنزل إلیکم الکتب

به نظر می رسد جمله استفهامی توبیخی <أفغیر الله أبتغی . ..> به قرینه آیات قبل، تعریض به کسانی باشد که دلیل و معجزه ای غیر از قرآن طلب می کردند و جمله <و هو الذی أنزل ...> تتمیمی بر این تعریض است. یعنی با وجود قرآن جایی برای درخواستهای دیگر نمی ماند.

ص: 310

13 - پیامبر اکرم(ص) و مؤمنان در اینکه معجزه طلبی مشرکان از سر حقجویی نیست، نباید به خود تردید راه دهند.

فلا تکونن من الممترین

متعلق <ممترین> باید چیزی متناسب با مضمون آیه باشد. پیام اصلی آیه آن است که معجزه طلبی کافران و مخالفتهای اهل کتاب با پیامبر(ص) از سر حقجویی نیست. بنابراین <لا تکونن من الممترین> یعنی تردیدی در این مسأله نداشته باش.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 107 - 1

1 - موسی ( ع ) در پاسخ فرعون ( درخواست آیت رسالت ) عصای خویش را ر ها ساخت .

فألقی عصاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 108 - 1

1 - موسی ( ع ) در پی درخواست فرعون ( آوردن معجزه ) دومین آیت رسالت خویش را ارائه کرد .

إن کنت جئت بئایه فأت بها . .. و نزع یده فإذا هی بیضاء للنظرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 10 - 28

28- اقوام کافر پیشین ، ضمن طرح شبهاتی در مقابل دعوت روشن انبیا ، از آنان خواستار دلیلی قاطع و روشن ( معجزه ) بودند .

إن أنتم إلاّ بشر مثلنا . .. فأتونا بسلط-ن مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 5 - 7

7- مشرکان ، از پیامبر ( ص ) خواهان معجزه ای همانند معجزات پیامبران پیشین بودند .

فلیأتنا ب-ایه کما أُرسل الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 6 - 8

8- درخواست معجزه از سوی مشرکان ستم پیشه مکه ، در جهت بهانه جویی بود ; نه حقیقت طلبی .

فلیأتنا. .. أفهم یؤمنون

خداوند، درخواست معجزه از طرف مشرکان را به این دلیل ردّ فرمود که آنان مانند مشرکان اقوام گذشته، قصد ایمان آوردن نداشتند. بنابراین چنین درخواستی بهانه و دست آویزی بیش نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 154 - 5

5 - ثمودیان ، خواستار نشانه و معجزه ای از صالح ( ع ) برای پی بردن به صدق ادعای وی

ص: 311

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 52 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، موظف بود که کفایت گواهی خداوند را میان او و معجزه خواهان کافر ابلاغ کند .

قل کفی باللّه بینی و بینکم شهیدًا

62- درخواست معجزه از صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 154 - 6

6 - ثمودیان ، ایمان به صالح را منوط به ارائه معجزه ای از سوی او می دانستند .

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه ای ( ناقه ) از صالح پیامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقه

جمله <إنّا مرسلوا الناقه> در مقام وعده و اخبار از آینده است. <الف و لام> در <الناقه> برای عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

63- درخواست معجزه از محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 3

3- مشرکان و کفار ، معجزات متعددی را از پیامبراکرم ( ص ) درخواست کردند .

و ما منعنا . .. إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

از اینکه خداوند با صراحت تمام به مشرکان می گوید: <ما هر چه معجزه برای پیشینیان فرستادیم، آنها را تکذیب کردند و این مانع ارسال معجزه شد> نشان می دهد که مشرکان صدراسلام، درخواستهای متعدد و مکرری برای معجزه داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 1،4

1 - مشرکان مکه ، خواستار تحقق معجزاتی چند به دست پیامبر اکرم ( ص ) بودند .

ص: 312

و قالوا لولا أنزل علیه ءای-ت من ربّه

4 - مشرکان مکه ، با درخواست تحقق معجزه از سوی پیامبر ( ص ) در صدد تمسخر او بودند .

و قالوا لولا أنزل علیه

تعبیر <و قالوا لولا أنزل علیه آیات من ربّه> به جای <لولا یأتینا> ویا <لولا أنزل علینا>، می تواند برای استهزا و مسخره کردن باشد.

64- درخواست معجزه تکلم مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 1

1 - نزول ملائکه بر مشرکان و سخن گفتن مردگان با ایشان، از معجزات درخواستی آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءایه . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

ذکر نزول ملائکه و سخن گفتن با مردگان در آیه حکایت از آن دارد که این قبیل معجزات مورد درخواست مشرکان بوده است.

65- درخواست معجزه حسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 7 - 4

4- کافران مکه ، بر این باور بودند که نزول هر نوع پیام آسمانی بر بشر ، باید همراه با شاهد آسمانی محسوسی باشد . *

قالوا . .. لو ما تأتینا بالملئکه إن کنت من الصدقین

درخواست کافران از پیامبر(ص) برای آوردن ملائکه جهت تصدیق نبوتش، ممکن است از این رو باشد که: آنان ارتباط بشر با خداوند را غیر ممکن می دانستند و برای قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانی بودند و ذکر نام ملائکه شاید به عنوان نمونه و یا شناخته شده بودن آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 90 - 4

4- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الأرض ی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 91 - 3

3- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی ... تکون لک جنّه من

ص: 313

نکته یاد شده با این احتمال در آیه قابل استفاده است که: آنان ایجاد باغی با صفات یاد شده را به وسیله معجزه درخواست کرده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 4

4- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی ... یکون لک بیت من

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 2

2 - مشرکان مکه ، نزول وحی را ، به عنوان آیه ای از جانب خدا قبول نکرده و خواستار معجزه حسّی شدند .

و کذلک أنزلنا إلیک الکت-ب . .. و ما یجحد بأی-تنا ... و قالوا لولا أنزل علیه ءای-

66- درخواست معجزه نزول ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 1

1 - نزول ملائکه بر مشرکان و سخن گفتن مردگان با ایشان، از معجزات درخواستی آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءایه . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

ذکر نزول ملائکه و سخن گفتن با مردگان در آیه حکایت از آن دارد که این قبیل معجزات مورد درخواست مشرکان بوده است.

67- دعوت به استهزای معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 14 - 3

3 - دعوت مشرکان از یکدیگر برای به تمسخر گرفتن معجزات الهی

و إذا رأوا ءایه یستسخرون

آمدن فعل <یستسخرون> به قالب باب استفعال، می تواند حاکی از حقیقت یاد شده باشد.

68- دلایل حقانیت معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 314

11 - طه - 20 - 69 - 7

7 - بلعیده شدن سِحر ساحران به وسیله عصای موسی ، نشانه بطلان سِحر و حقانیت معجزه موسی

و ألق ما فی یمینک تلقف ما صنعوا إنّما صنعوا کید سحر

جمله <إنّما صنعوا. ..> تعلیل برای <تلقف> است; یعنی، بدان جهت که سحر، کیدی بیش نیست، در برابر حقیقت اعجاز موسی نابود خواهد شد و به دین وسیله بطلان سحر ساحران و حقانیت معجزه اثبات خواهد گردید.

69- دلایل رد معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 9 - 4

4- علم خداوند به بی تأثیری معجزات درخواستی کفرپیشگان ، دلیل اعطا نکردن آنها به پیامبر ( ص )

و یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه . .. الله یعلم ما تحمل ... ع-لم الغیب و

و نهانها، پس از اشاره به این که تقاضای کافران مبنی بر ارائه معجزه را پاسخ نمی دهد، حاوی این نکته است که: خداوند می داند ارائه معجزات پیشنهادی کافران اثری در هدایت ایشان ندارد. از این روست که به درخواست آنان پاسخ نمی دهد.

_______________________________

تفسیرعیاشی، ج2، ص205، ح13; نورالثقلین، ج2، ص485، ح34.

70- ذکر معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 9

9 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل <اذکروا> در آیه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 8

8 - قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یاد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<إذ> متعلّق به فعل مقدّر <اذکروا> است.

ص: 315

71- ذکر معجزه کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 10

10 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل مقدر <أذکروا> می باشد و بر این اساس برداشت فوق استفاده می گردد.

72- رد معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 27 - 9

9- بی تأثیری معجزات خاص و پیشنهادی کفرپیشگان در هدایت آنان ، دلیل اهدا نشدن آنها به پیامبر ( ص )

لولا أُنزل علیه ءایه من ربه قل إن الله یضل من یشاء و یهدی إلیه من أناب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 4

4- خداوند ، به درخواست های متعدد معجزه از سوی مشرکان بهانه جوی عصر پیامبر ( ص ) پاسخ منفی داد .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 10

10- پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به معجزه های درخواستی بیجای مشرکان مکه و تنزیه خداوند از برآوردن چنین خواسته هایی

و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا . .. قل سبحان ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 101 - 5

5- عدم اعطای معجزات اقتراحی مشرکان از سوی خداوند ، به دلیل علم خدا به حق ناپذیری آنان

و لقد ءاتینا موسی . .. فقال له فرعون إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا

یادآوری کفر فرعون، علی رغم ارائه معجزات فراوان از سوی موسی(ع) در پی رد درخواستهای مشرکان، می رساند که دلیل عدم اجابت خواسته های مشرکان، تصمیم آنان بر عدم ایمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 133 - 1

ص: 316

1- منکران اعجاز قرآن ، پیامبر ( ص ) را به خاطر ارائه نکردن معجزات اقتراحی و پیشنهادی آنان ، مورد انتقاد قرار می دادند .

و قالوا لولا یأتینا ب--َایه من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 51 - 6

6 - خداوند ، با وجود اعجاز قرآن ، معجزه های حسّی درخواستی مشرکان را برآورده نکرد .

و قالوا لولا أنزل علیه ءای-ت من ربّه قل إنّما الأی-ت عند اللّه . .. أَوَلم یکفهم

73- رد معجزه اقتراحی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 7

7 - تأثیر نداشتن هر نوع معجزه در مشرکان، دلیل ارائه نشدن معجزات مورد درخواست آنان است.

و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

74- زمان معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 11

11- ارائه آیت ها و معجزه ها ، هر کدام دارای وقتی مشخص و مختص به دوره و زمان خاص خود است .

ما کان لرسول أن یأتی بأیه . .. لکل أجل کتاب

در پی بیان این حقیقت که معجزه در اختیار پیامبر نیست بلکه در اختیار خداوند و به اذن اوست، این پرسش مطرح می شود که چرا خداوند اذن ارائه معجزه های درخواستی را به پیامبرش نمی دهد تا مردمان ایمان بیاورند؟ جمله <لکل أجل کتاب> در پاسخ سؤال مذکور بیان می دارد که انجام هر کاری و از جمله ارائه معجزات، زمانی مشخص دارد ; این گونه نیست که هر کاری در هر زمان بتواند تحقق یابد.

75- زمینه انکار معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 7

7 - افکنده شدن حجاب بر اندیشه و قلب آدمی، زمینه انکار هر گونه معجزه و آیت الهی است.

و جعلنا علی قلوبهم أکنه أن یفقهوه . .. و إن یروا کل ءایه لایؤمنوا بها

ص: 317

76- زمینه قبول معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 10

10- آمدن معجزه الهی برای مردم ، مشروط به وجود زمینه پذیرش در میان آنان است .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

خداوند، تکذیب معجزات از سوی پیشینیان را فلسفه عدم ارسال معجزه در میان امتهای بعدی معرفی می کند و این بیانگر حاکمیت روحیه حق ناپذیری پیشینیان در میان مردم بعدی است و نشان می دهد که ارسال معجزه، نیاز به زمینه و آمادگی دارد.

77- زمینه معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 58 - 4

4 - پیامبر(ص) مأمور به ترسیم مرز اختیارات خود در زمینه تحقق معجزات برای مردم

قل لو أن عندی ما تستعجلون به لقضی الأمر

حرف شرط <لو> غالباً برای افاده امتناع <جزا> به جهت امتناع <شرط> به کار می رود. در این مورد جمله <لو أن ما عندی> نفی اختیار تعذیب و پیامبر(ص) مأمور اعلام آن است.

78- زیبایی معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 3

3 - تجهیز موسی ( ع ) از سوی خدا به معجزه ای بیم آفرین و معجزه ای زیبا و پرجاذبه

و ألق عصاک . .. ولّی مدبرًا ... و أدخل یدک... بیضاء من غیر سوء

79- شرایط تحقق معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 28

28 - ارائه معجزات از سوی پیامبران تنها با اذن خداوند امکان پذیر است .

فتکون طیراً باذنی . .. و اذ تخرج الموتی باذنی

ص: 318

80- شرایط معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 35 - 6

6 - ارائه معجزات تنها به اذن خداوند و در قالب سنتها و قوانین لا یتغیر الهی امکان پذیر است.

فإن استطعت أن تبتغی نفقا فی الأرض أو سلما فی السماء

مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) در <استطعت> و خواستن از آن حضرت که اگر قادر هستی سوراخی در زمین و یا نردبانی بر آسمان بگذار، اشاره به این است که نزول معجزات، به شکلی که برخی می طلبند، خارج از قلمرو سنتها و قوانین خداوند در نظام هدایت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 114 - 6

6 - خداوند سزاوارترین حاکم و داور در مورد ضرورت و یا عدم ضرورت نزول معجزات و دیگر شرایط و زمینه های آن است.

إنما الأیت عند الله و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لا یؤمنون . .. أفغیر الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 11

11- ارائه آیت ها و معجزه ها ، هر کدام دارای وقتی مشخص و مختص به دوره و زمان خاص خود است .

ما کان لرسول أن یأتی بأیه . .. لکل أجل کتاب

در پی بیان این حقیقت که معجزه در اختیار پیامبر نیست بلکه در اختیار خداوند و به اذن اوست، این پرسش مطرح می شود که چرا خداوند اذن ارائه معجزه های درخواستی را به پیامبرش نمی دهد تا مردمان ایمان بیاورند؟ جمله <لکل أجل کتاب> در پاسخ سؤال مذکور بیان می دارد که انجام هر کاری و از جمله ارائه معجزات، زمانی مشخص دارد ; این گونه نیست که هر کاری در هر زمان بتواند تحقق یابد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 10

10- آمدن معجزه الهی برای مردم ، مشروط به وجود زمینه پذیرش در میان آنان است .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

خداوند، تکذیب معجزات از سوی پیشینیان را فلسفه عدم ارسال معجزه در میان امتهای بعدی معرفی می کند و این بیانگر حاکمیت روحیه حق ناپذیری پیشینیان در میان مردم بعدی است و نشان می دهد که ارسال معجزه، نیاز به زمینه و آمادگی دارد.

ص: 319

81- شیوع خبر معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 39 - 5

5 - راه یافتن خبر معجزات موسی ( ع ) در میان توده مردم

و قیل للناس هل أنتم مجتمعون

82- عجز از معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 78 - 5

5 - پیامبران ، بدون اذن پروردگار ، توانایی آوردن هیچ معجزه ای را ندارند .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن اللّه

مقصود از <آیه> در این جا معجزه است.

83- عذاب بعد از معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهی ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه های خداوندی است .

و ءاتین-هم ءای-تنا فکانوا عنها معرضین . .. فأخذتهم الصیحه

84- عظمت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 45 - 6

6 - ظهور ناتوانی سحر هر چند بزرگ ، در برابر معجزه

فإذا هی تلقف ما یأفکون

به کارگیری <ما> - که واژه ابهام است - نشانگر عظمت سحر ساحران می باشد.

ص: 320

85- عظمت معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 109 - 4

4 - معجزات موسی ( ع ) در دیدگاه اشراف قوم فرعون ، اموری با عظمت ، خارق العاده و شگفت آور

إن هذا لسحر علیم

توصی---ف موسی به <علیم> (بسیار دانا) و بیان جمله <ان هذا . .. > با چندین تأکید (اسمیه آوردن جمله، مقرون ساختن آن به دو حرف تأکید <إن> و <لام>) حکایت از آن دارد که همگان به عظمت کار موسی پی برده بودند و بدان اقرار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 112 - 4

4 - فرعونیان ، مرعوب عظمت و شگفتی معجزات موسی ( ع ) شدند .

یأتوک بکل سحر علیم

احضار همه ساحران زبردست مصر برای مقابله و مبارزه با موسی(ع)، بیانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 34 - 3

3 - اقرار ناخواسته فرعون به عظمت کار موسی ( ع ) در ارائه معجزات

إنّ ه-ذا لس-حر علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 37 - 3

3 - عظمت معجزه موسی در نظر فرعونیان

یأتوک بکلّ سحّار علیم

جمع آوری تمامی ساحران ماهر، نشان دهنده آن است که فرعونیان مرعوب معجزه موسی شده و معتقد بودند که جز با گردآوری تمام توان خویش، قادر به مقابله با آن نیستند.

86- عقیده فرعون به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 1

1- تذکر موسی ( ع ) به آگاهی و اعتقاد درونی فرعون به حقانیت معجزات او علی رغم سحر خواندن آنها

إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 321

10 - اسراء - 17 - 103 - 12

12- < فی روایه أبی الجارود [ عن أبی جعفر ( ع ) ] فی قوله : < فأراد أن یستفزّهم من الأرض > : . . . و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلک الأیات إلاّ الله ;

از ابی الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا <فأراد أن یستفزّهم من الأرض> روایت شده است که فرمود: . .. در حالی که فرعون و قومش می دانستند که آن آیات را، کسی جز خداوند نازل نکرده است>.

87- عقیده فرعونیان به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 103 - 12

12- < فی روایه أبی الجارود [ عن أبی جعفر ( ع ) ] فی قوله : < فأراد أن یستفزّهم من الأرض > : . . . و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلک الأیات إلاّ الله ;

از ابی الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا <فأراد أن یستفزّهم من الأرض> روایت شده است که فرمود: . .. در حالی که فرعون و قومش می دانستند که آن آیات را، کسی جز خداوند نازل نکرده است>.

88- علم به حقانیّت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 11

11- انکار آیات و معجزات الهی ، پس از علم به حقانیت آنها ، زمینه ساز هلاکت انسان

لقد علمت . .. و إنی لأظنّک ی-فرعون مثبورًا

جمله <و إنی لأظنک . ..>، پس از بیان اینکه فرعون آگاهانه معجزات الهی را رد کرد و افسون خواند، می تواند در مقام بیان عاقبت شوم مخالفت وی با آیات و معجزات روشنگر الهی باشد.

89- عوامل اعراض از معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستی و خوی برتری جویی فرعون و اشراف دربار او ، عامل نادیده گرفتن معجزات و دلایل روشن حضرت موسی و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأی-تنا و سلط-ن مبین ... فقالوا أنؤمن لبشرین ... و قومهما لنا ع-

ص: 322

90- عوامل اعراض از معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 7

7 - نژادپرستی و خوی برتری جویی فرعون و اشراف دربار او ، عامل نادیده گرفتن معجزات و دلایل روشن حضرت موسی و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا . .. بأی-تنا و سلط-ن مبین ... فقالوا أنؤمن لبشرین ... و قومهما لنا ع-

91- عوامل تکذیب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 7 - 6

6 - کفرورزی، موجب انکار هر گونه معجزه و آیه (گواه حقانیت پیامبر) هر چند ملموس و قابل حس باشد.

و لو نزلنا علیک . .. لقال الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین

92- عوامل تکذیب معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 3 - 1

1 - تکذیب آیات الهی و معجزات پیامبر ( ص ) از سوی کافران ، معلول هواپرستی آنان

و کذّبوا و اتّبعوا أهواءهم

آمدن عبارت <و اتّبعوا أهواءهم> - پس از <کذّبوا>، این نکته را می رساند که خواهش های نفسانی کافران، بازدارنده ایشان از تصدیق به آیات و معجزات می باشد.

93- عوامل محرومیت از معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 5

5- تکذیب ها و برخورد های ناروای پیشینیان با معجزات الهی ، سبب محرومیت نسل های بعد از دریافت آن

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

ص: 323

94- عوامل مؤثر در معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 6

6 - امکان ارتباط و وابستگی تحقق معجزه ، به امور عادی و طبیعی

ألقها . .. فإذا هی حیّه ... خذها... سنعیدها سیرتها الأولی

مار شدن عصا، برافکندن آن تفریع گردید و عصا شدن مار برگرفتن آن از سوی موسی(ع); این مرحله بندی، گویای برداشت فوق است.

95- فرعون و معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 8

8 - فرعون و بزرگان دربار او ، آیات و معجزات ارائه شده از سوی موسی را تکذیب کردند .

بئایتنا إلی فرعون و ملإیه فظلموا بها

ضمیر در <بها> به <آیاتنا> برمی گردد و چون <ظلم> به حرف باء متعدی شده (ظلموا بها) متضمن معنای تکذیب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 114 - 4

4 - فرعون بر اثر خودباختگی در برابر معجزات موسی ( ع ) مهیای پرداخت بهای سنگینی برای خنثی سازی آن شد .

قال نعم و إنکم لمن المقربین

از اینکه فرعون برای پیروزی بر موسی(ع) حاضر شد هر بهایی را بپردازد، معلوم می شود روحیه خویش را باخته بود و در خود عجز شدیدی احساس می کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 79 - 1

1 - فرعون ، برای مبارزه با حضرت موسی ( ع ) و مقابله با معجزه بزرگ او ، دستور داد تا تمام جادوگران کاردان و ماهر را به پایتختش احضار کنند .

و قال فرعون ائتونی بکل سحر علیم

96- فرعونیان و معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 109 - 1،2،3،4

ص: 324

1 - اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از مشاهده معجزات موسی ، برای چاره اندیشی و مبارزه با موسی جلسه مشورتی تشکیل دادند .

قال الملأ من قوم فرعون

در آیات پیشین روی سخن موسی با فرعون بود و در این آیه عکس العمل اشراف دربار او مطرح شده است. این تغییر سیاق با توجه به جمله <فماذا تأمرون> در آیه بعد (چه نظری دارید و چه دستوری پیشنهاد می کنید)، حاکی از تبادل نظر آنان درباره برخورد با موسی است که از آن در برداشت فوق به <جلسه مشورتی> تعبیر شد.

2 - اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبنای ساحر بودن موسی و سحر بودن معجزات وی ، جلسه مشورتی خویش را آغاز کردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر علیم

جمله <إن هذا . .. > می تواند از نتایج بحث و گفتگوی اشراف باشد. یعنی در ابتدا این مسأله مطرح شد که امور خارق العاده موسی از چه سنخی است. همچنین می تواند بیانگر این باشد که آنان ساحر بودن موسی را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وی تبادل نظر می کردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

3 - اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از تبادل نظر در جلسه مشورتی به این نتیجه رسیدند که موسی ( ع ) بدون هیچ تردید ساحری زبردست و معجزه وی سحر است .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر علیم

برداشت فوق بر اساس اولین احتمالی است که در توضیح فیش قبل درباره جمله <إن هذا . .. > بیان شد.

4 - معجزات موسی ( ع ) در دیدگاه اشراف قوم فرعون ، اموری با عظمت ، خارق العاده و شگفت آور

إن هذا لسحر علیم

توصی---ف موسی به <علیم> (بسیار دانا) و بیان جمله <ان هذا . .. > با چندین تأکید (اسمیه آوردن جمله، مقرون ساختن آن به دو حرف تأکید <إن> و <لام>) حکایت از آن دارد که همگان به عظمت کار موسی پی برده بودند و بدان اقرار داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 - فرعونیان در عین اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسی ، با لحنی تمسخرآمیز آیت بودن آنها را تکذیب می کردند .

مهما تأتنا به من ءایه لتسحرنا بها

<لتسحرنا بها> (یعنی تا ما را به وسیله آن آیه سحر کنی)، می رساند که مراد از کلمه <آیه> در سخن فرعونیان <سحر> است و هدف آنان از اینکه آن را <آیه> نامیدند، استهزای موسی بوده است.

97- فلسفه رد معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 8 - 6

6- فلسفه عدم تحقق درخواست کافران مکه ، مبنی بر نزول ملائکه ، مهلت دادن به آنان و جلو نینداختن اجلشان است .

ما تسبق من أمه أجلها . .. ما ننزّل الملئکه إلاّ بالحقّ و ما کانوا إذًا منظرین

ص: 325

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 22

22- < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله : < و ما منعنا أن نرسل بالأیات > و ذلک أن محمداً ( ص ) سأله قومه أن یأتیهم بآیه فنزل جبرئیل قال : إن الله یقول : < و ما منعنا أن نرسل بالأیات إلی قومک إلاّ أن کذب بها الأوّلون > و کنّاإذا أرسلنا إلی قریه آیه فلم یؤمنوا بها أهلکناهم فلذلک أخّرنا عن قومک الأیات ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند <و ما نرسل بالأیات> روایت شده است که فرمود: داستان این بود که: قوم محمد از آن حضرت درخواست کردند که معجزه ای برای آنان بیاورد، پس جبرئیل نازل شد و گفت: خدا می فرماید: <و ما منعنا أن نرسل بالأیات . ..> و سنت ما چنین بوده است که هرگاه معجزه ای را به سوی قریه ای فرستادیم و آنان به آن ایمان نیاوردند، آنان را هلاک کردیم. پس به خاطر همین، فرستادن معجزات را برای قومت به تأخیر انداختیم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 6 - 9

9- ایمان نیاوردن و حق ناپذیری مشرکان ستم پیشه ، فلسفه و دلیل ردّ شدن پیشنهاد آنان مبنی بر ارائه معجزه از سوی پیامبر ( ص )

فلیأتنا ب-ایه . .. أفهم یؤمنون

98- فلسفه معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 27 - 6

6 - فرستادن آیات و معجزات برای مردم، به مقتضای ربوبیت الهی و برای تربیت آنان است.

فقالوا یلیتنا نرد و لا نکذب بأیت ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 17،19

17- بیم دادن انسان ها از حق ناپذیری ، تنها هدف خداوند از فرستادن معجزات

و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

19- ظهور برخی آیات و معجزات الهی برای امت ها در هر عصر و زمانی ، تنها به منظور بیم دادن به آنان است .

و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

مضارع بودن <نرسل> و استفاده تبعیض از بای <بالأیات> مفید این معناست که: هر چند به معجزات اقتراحی پاسخ نمی گوییم; اما برای هشدار دادن به جوامع، هر از چند گاه، آیاتی بیم دهنده خواهیم فرستاد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 134 - 1

ص: 326

1 - اتمام حجت و سلب حقانیت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پیامبران و نزول آیات و معجزات

و لو أنّا أهلکن-هم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمیر در <من قبله> - به قرینه <لولا أرسلت> - رسول است و ممکن است مربوط به کلمه <بیّنه> (در آیه قبل) باشد گرچه کلمه <بیّنه> مؤنث است; ولی به اعتبار این که به معنای برهان است، ارجاع ضمیر مذکر به آن صحیح می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 33 - 6

6- آیات و معجزات الهی برای بنی اسرائیل ، دارای اهداف گوناگون از جمله امتحان آنان *

و ءاتین-هم من الأی-ت ما فیه بل-ؤا مبین

تعبیر <فیه بلاء>، این احتمال را مطرح می سازد که هر آیه ای صرفاً بُعد آزمایشی نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 5

5 - اعطای معجزه به پیامبران ، در جهت رفع اتهام کذب و یا ریاست خواهی از ایشان

بل هو کذّاب أشر . سیعلمون غدًا من الکذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقه فتنه لهم

از آن جا که <إنّا مرسلوا الناقه> در قبال اتهام <بل هو کذّاب أشر> مطرح شده است; می توان نتیجه گرفت که اعطای معجزه، وسیله ای کارآمد برای رفع اتهام کذب از صالح پیامبر(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 6 - 11

11 - خداوند ، به مقدار کافی و لازم ، معجزه و دلایل روشن برای هدایت انسان ها ارائه نموده است .

تأتیهم رسلهم بالبیّن-ت . .. و استغنی اللّه

برداشت یاد شده، براساس احتمال دوّمی است که در ذیل برداشت قبلی آمده است.

99- فلسفه معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 5 - 9

9- درخواست معجزه ، همانند معجزات پیامبران پیشین ، از بهانه های مشرکان برای نپذیرفتن رسالت پیامبر ( ص ) بود .

و أسرّواالنجوی الذین ظلموا . .. فلیأتنا ب-ایه کما أُرسل الأوّلون

ص: 327

100- فلسفه معجزه انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 118 - 4

4 - معجزه پیامبران در راستای اثبات حقانیت آنان و خنثی کردن عملکرد مخالفان دین است .

فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 4

4- هدف از اعطای معجزه و دلیل های روشن به پیامبران ، تدبیر امر نبوت و پیشبرد هدف های رسالت آنان است . *

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 63 - 4

4- هدف از اعطای معجزه و دلیل های روشن به پیامبران ، تدبیر امر نبوت و پیشبرد هدف های رسالت آنان است . *

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 88 - 4

4- هدف از اعطای معجزه و دلایل روشن به پیامبران ، تدبیر امر نبوت و پیشبرد هدف های رسالت آنان است . *

إن کنت علی بیّنه من ربی

برداشت فوق، احتمالی است که می توان از اضافه <رب> به یای متکلم استفاده کرد.

101- فلسفه معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 16

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آیات الهی برای اخطار به آنان به خاطر حق ناپذیریشان

و ءاتینا ثمود الناقه . .. و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

102- فلسفه معجزه موسی(ع) در سرزمین طوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 21 - 5

ص: 328

5 - نمایاندن معجزه به موسی ( ع ) در وادی طوی و به دور از چشم مردم ، به خاطر تجربه و آمادگی بیشتر او برای ارائه معجزه در حضور مردم بود . *

ألقها . .. خذها و لاتخف

103- فلسفه نزول معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 5

5- نزول معجزات از جانب پروردگار هستی ، در جهت رشد و بصیرت یافتن آدمیان است .

ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ربّ السموت و الأرض بصائر

104- قانونمندی معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 8 - 7

7 - ارائه معجزات بر اساس مشیت الهی و قانونمند است.

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 35 - 6

6 - ارائه معجزات تنها به اذن خداوند و در قالب سنتها و قوانین لا یتغیر الهی امکان پذیر است.

فإن استطعت أن تبتغی نفقا فی الأرض أو سلما فی السماء

مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) در <استطعت> و خواستن از آن حضرت که اگر قادر هستی سوراخی در زمین و یا نردبانی بر آسمان بگذار، اشاره به این است که نزول معجزات، به شکلی که برخی می طلبند، خارج از قلمرو سنتها و قوانین خداوند در نظام هدایت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 11

11 - نزول معجزات و کیفیت آن، امری قانونمند و دارای حدود و مرزهای معین

ما عندی ما تستعجلون به إن الحکم إلا للّه یقص الحق

ص: 329

105- قوم ثمود و تکذیب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 15

15- قوم ثمود ، از مصداق های روشن و بارز تکذیب کنندگان معجزات الهی بودند .

کذّب بها الأوّلون و ءاتینا ثمود الناقه مبصره فظلموا بها

106- کافران صدر اسلام و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 7 - 1

1- کفرپیشگان عصر بعثت ، مدعیِ نبود معجزه و آیتی بر حقانیّت رسالت پیامبر ( ص )

و یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 27 - 2

2- کافران خواستار معجزه ای - جز قرآن - برای باور به حقانیّت رسالت پیامبر ( ص ) و پذیرش توحید

و یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه من ربه

جمله <إن الله یضل من یشاء و یهدی . ..> قرینه بر این است که کافران مشاهده معجزه از پیامبر(ص) را برای هدایت شدن و پذیرش رسالت پیامبر(ص) - که سرلوحه آن توحید است - می خواستند ; یعنی، می گفتند: اگر معجزه ای ارائه کنی، رسالت تو را می پذیریم و به توحید می گرویم.

107- کافران مکه و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 7 - 2

2 - حق ناپذیری و عناد و لجاجت شدید کافران مکه در عصر بعثت، در برابر وحی و معجزات الهی

و لو نزلنا علیک کتبا . .. إن هذا إلا سحر مبین

سوره انعام در مکه نازل شده است و بنابراین طبیعی است که ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشرکان مکه، باشد.

108- کافران و درخواست معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 330

7 - یونس - 10 - 20 - 3

3 - کفرپیشگان عصر بعثت - علی رغم نزول پی در پی آیات و سوره های قرآن - خواستار نزول معجزه ای دیگر بودند .

و یقولون لو لا أنزل علیه ءایه من ربه

109- کافران و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 4 - 3،4

3 - رویگردانی و تأثیرناپذیری کافران از هر گونه معجزه الهی

و ما تأتیهم من ءایه من ءایت ربهم إلا کانوا عنها معرضین

4 - برخی از کافران در برابر آیات و معجزات، در عین اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختی نشان داده و لجاجت میورزند.

و ما تأتیهم من ءایه . .. إلا کانوا عنها معرضین

آمدن آیات و معجزات متعدد، گویای قطع عذر و اتمام حجت است.

110- کافران و معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 58 - 8

8 - در صورت اقامه معجزه ای هر چند عظیم ، از سوی پیامبر ( ص ) کافران ، آن را باطل تلقّی می کردند .

و لئن جئتهم بأیه لیقولنّ الذین کفروا إن أنتم إلاّ مبطلون

از این که در ابتدا فرموده است: <در قرآن از هرگونه مثلی زده ایم> و سپس می فرماید: <اگر آیه ای بیاوری> می تواند قرینه باشد بر این که مراد از از <آیه> معجزه است و نه آیه قرآن.

111- کفر به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 4

4 - عذاب سهمگین و بی نظیر الهی سزای آنانکه پس از مشاهده مائده آسمانی به قدرت خداوند ، رسالت عیسی ( ع ) و معجزه بودن آن مائده کافر شوند .

فمن یکفر بعد منکم فانی اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً من العلمین

متعلق <یکفر> می تواند، رسالت عیسی(ع)، قدرت خداوند و معجزه بودن مائده آسمانی باشد. ضمیر در <لااعذبه> مفعول مطلق نوعی است و مرجع آن کلمه <عذاباً> می باشد یعنی لااعذب قبل هذا العذاب احداً

ص: 331

112- کیفر تکذیب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 8

8 - ارائه معجزات و عذاب منکران آن ، تنها در اختیار خداوند

قال اللّه انی منزلها علیکم . .. فانی اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تکذیب رسولان و اعراض از معجزات و آیات الهی ، صبحگاهان گرفتار صدای وحشتناک و غرش سهمگین شدند .

و لقد کذّب أصح-ب الحجر المرسلین . و ءاتین-هم ءای-تنا ... معرضین ... فأخذتهم الصی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 6 - 2

2- عذاب و هلاکت اقوام پیشین ، به خاطر ایمان نیاوردن به معجزات الهی بود .

فلیأتنا ب-ایه . .. ماءامنت قبلهم من قریه أهلکن-ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 11

11 - تکذیب کنندگان رسولان الهی و معجزات آنان ، در معرض گرفتاری به عذاب استیصال

فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم

تعبیر <بذنبهم> - ضمن بیان علت هلاکت ثمودیان - تهدید تمام کسانی است که، به گناه آلوده اند.

113- کیفر دشمنی با معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 156 - 5

5 - مبارزه خصمانه با معجزات الهی ، درپی دارنده کیفری سخت

و لاتمسّوها بسوء فیأخذکم عذاب یوم عظیم

ص: 332

114- کیفیت ایجاد معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 15

15 - خداوند بدون جریان اسباب و علل عادی ، شتری آفرید تا معجزه ای باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقه اللّه لکم ءایه

چون ناقه نشانه ای بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم می شود به گونه ای خارق العاده به وجود آمده بود.

115- مبارزه با معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 111 - 4

4 - خنثی سازی معجزه موسی ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آرای تصویب شده از جلسه سران و بزرگان حکومت فرعونیان

و أرسل فی المدائن حشرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 115 - 4

4 - ساحران دربار فرعون مطمئن به غلبه سحرشان بر معجزه موسی ( ع )

إما أن تلقی و إما أن نکون نحن الملقین

از اینکه ساحران اختیار شروع کننده مبارزه را به موسی(ع) واگذاشتند و جمله مربوط به خویش را با تأکید بیان داشتند، معلوم می شود آنان به غلبه خویش اطمینان داشتند.

116- محدوده ارائه معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 11

11 - پیامبر(ص)، تنها در محدوده تعیین شده در وحی الهی مجاز به ارائه معجزات است.

قل لا أقول لکم . .. إنی ملک إن أتبع إلا ما یوحی إلیّ

جمله <إن أتبع إلا ما یوحی>، به تناسب موضوع مورد بحث، تعیین محدوده ای برای ارائه معجزات می تواند باشد. یعنی من فرشته و مالک خزاین نیستم، فقط تابع وحی الهی هستم و هر جا و به هر صورت که لازم و بجا باشد، معجزه ارائه می نمایم.

ص: 333

117- مراتب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 1،2،4

1 - ارائه معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) در وادی طوی ، به جهت نمایاندن برخی معجزات بزرگ الهی به آن حضرت بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

<لنریک> متعلق به فعلی است که از <آیه أُخری> انتزاع می شود; یعنی آیه آوردیم تا . .. . <من> برای تبعیض است و دلالت می کند که مراد، نشان دادن بعضی از آیات بزرگ خداوند است.

2 - خداوند دارای نشانه ها و معجزات بزرگ و فراوانی است که تنها برخی ازآن را در وادی طوی به موسی ( ع ) ارائه کرد .

من ءایتنا الکبری

<الکبری> صفت است برای <آیاتنا> و دلالت می کند که خداوند آیات گوناگونی دارد که <یدبیضا> و <معجزه عصا> نمونه ای از برترین انواع آنها است.

4 - معجزه عصای موسی ( ع ) و یدبیضای او ، دو نمونه از بزرگ ترین نشانه ها ومعجزات الهی اند .

من ءایتنا الکبری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 20 - 3

3$ - معجزات پیامبران ، دارای مراتب گوناگون و متفاوت در برتری و امتیاز

الأیه الکبری

<کبری> اسم تفضیل است; یعنی، بزرگ تر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 21 - 2

2$ - بزرگ ترین معجزات نیز ، در هدایت برخی از افراد ، کارساز نیست .

فأریه الأیه الکبری . فکذّب

- بزرگ ترین معجزات نیز، در هدایت برخی از افراد، کارساز نیست.

118- مشرکان صدر اسلام و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 20 - 8

8 - پیامبر اکرم ( ص ) در پی بهانه جویی های مشرکان و پرسش های مکرر آنان از علت عدم نزول معجزه ، در انتظار پاسخ و رهنمودی از سوی خداوند بود .

و یقولون لو لا أنزل علیه ءایه من ربه . .. إنی معکم من المنتظرین

ص: 334

119- مشرکان مکه و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 1

1 - مشرکان مکه سوگند اکید یاد کردند که در صورت مشاهده معجزه مورد نظر خود ایمان می آورند.

و أقسموا بالله جهد أیمنهم لئن جاءتهم ءایه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 8

8- اتکای مشرکان مکه به ملاک های مادی و حسی ، در شناخت معجزات و آیات الهی

حتی تفجر لنا . .. حتی تنزّل علینا کت-بًا نقرؤه

120- مشرکان و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 37 - 11

11 - برخی از مشرکان، علی رغم آگاهی به قدرت خداوند بر نزول هر معجزه و فلسفه نازل نشدن آن، خواهان نزول معجزات ویژه خود بودند.

و قالوا لولا نزل . .. إن اللّه قادر ... و لکن أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 12 - 7

7- نازل شدن گنج و مال فراوان بر پیامبر ( ص ) ، از پیشنهاد ها و معجزه های درخواستی مشرکان برای باور کردن حقانیت رسالت آن حضرت

أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز

121- مشرکان و معجزه محمّد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 37 - 1

1 - مشرکان، مدعی نارسایی معجزات پیامبر (قرآن) برای اثبات رسالت آن حضرت.

و قالوا لو لا نزل علیه ءایه من ربه

ص: 335

درخواست معجزه از سوی مشرکان، علی رغم معجزاتی مانند قرآن، حکایت از آن دارد که آنان معجزات آن حضرت را برای اثبات رسالت کافی نمی دانستند.

122- معجزه احیای مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 73 - 11

11 - داستان کشته شدن فردی از قوم موسی و احیای دوباره او ، معجزه و رخدادی سزاوار به خاطر سپردن و به یادداشتن

و إذ قتلتم نفساً . .. فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحی اللّه الموتی

<إذ> مفعول برای فعل مقدر <اذکروا> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 1

1- نزول قرآنی که کوه ها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمی تواند مایه هدایت کسانی شود که خدا هدایت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتی

<تسییر> (مصدر سیّرت) به معنای حرکت دادن است و <تقطیع> (مصدر قطّعت) به معنای شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن می باشد و حرف باء در جمله های سه گانه فوق به معنای استعانت است. عبارت <بل لله الأمر> و نیز <أن لو یشاء الله لهدی الناس> گویای این است که جواب شرط <لو أنّ

...> جمله ای نظیر <لم یهتدوا إن لم یشأ الله> است.

123- معجزه از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 7

7 - معجزات ، آیات الهی اند .

لولا أنزل علیه ءای-ت . .. قل إنّما الأی-ت عند اللّه

تعبیر از معجزات به <آیات>، حاکی از حقیقت بالا است.

124- معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 118 - 3

ص: 336

3 - مشرکان خواهان تحقق معجزه ای بودند که خود آن را پیشنهاد می کردند . *

و قال الذین لایعلمون لولا . .. أو تأتینا ءایه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 8 - 1،2،4،5،6

1 - مشاهده نزول فرشتگان بر پیامبر(ص)، درخواست نابجا و بهانه جویانه کافران

و قالوا لو لا أنزل علیه ملک و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر

2 - گریز کفرپیشگان بهانه جو از ایمان به پیامبر(ص)، با درخواست معجزاتی غیرعملی

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظرون

حرف <لو> غالباً در مواردی به کار گرفته می شود که شرط، امری غیر عملی باشد.

4 - کفرپیشگان حتی با نزول کتابی ملموس بر پیامبر(ص)، ایمان نمی آورند و خواهان نزول فرشتگان می شوند.

و لو نزلنا علیک کتبا فی قرطاس فلمسوه بأیدیهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل علیه م

بر اساس این احتمال که <قالوا> بر جواب <لو> در آیه قبل عطف شده باشد.

5 - پایان یافتن مهلت کافران در صورت نزول محسوس فرشتگان به عنوان معجزه بر پیامبر(ص)

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظرون

قطع مهلت کافران با نزول محسوس فرشته که مفاد جمله <لقضی الأمر> و <ثم لاینظرون> است، بر این نکته دلالت دارد که تا قبل از نزول چنین آیاتی، کفار از مهلت الهی برخوردارند.

6 - ناآگاهی کافران از عواقب هلاکتبار درخواست نزول آشکار ملائکه

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 9 - 3

3 - گریز کفرپیشگان بهانه جو از ایمان به پیامبر(ص)، با درخواست معجزاتی غیرعملی

و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 37 - 5،7،8،9،10،11

5 - تقاضای معجزات ویژه و دلخواه، برخاسته از نادانی است.

و لکن أکثرهم لایعلمون

نفی علم از درخواست کنندگان معجزات ویژه بیانگر این است که نادانی زمینه پیدایش این نوع تقاضاهاست.

7 - معدودی از مشرکان می دانستند که خداوند توان آوردن معجزه درخواستی آنان را دارد.

و لکن أکثرهم لایعلمون

8 - ناآگاهی اغلب مشرکان به فلسفه عدم نزول معجزات درخواستی آنان

و قالوا لولا نزل علیه ءایه . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

برداشت فوق بر این اساس است که <لایعلمون> جمله ای مانند <حکمه عدم نزول الأیات> باشد.

ص: 337

9 - اقلیتی از مشرکان به فلسفه نازل نشدن معجزات ویژه درخواستی خویش آگاه بودند.

و قالوا لولا نزل علیه ءایه . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

10 - تبلیغات مشرکان علیه پیامبر(ص)، علی رغم آگاهی به قدرت الهی و فلسفه نازل نشدن معجزات درخواستی

و قالوا لولا نزل علیه ءایه من ربه قل إن اللّه قادر . .. و لکن أکثرهم لایعلمون

اگر مشرکان اعتقاد به قدرت خدا نداشتند، جمله <قل إن اللّه قادر> ادعایی محض بود. بر این اساس آنان قدرت خداند را بر نزول هرگونه معجزه قبول داشتند. گذشته از اینکه اقلیتی از آنان به تصریح آیه به علت عدم نزول معجزات مورد درخواست خود نیز آگاه بودند.

11 - برخی از مشرکان، علی رغم آگاهی به قدرت خداوند بر نزول هر معجزه و فلسفه نازل نشدن آن، خواهان نزول معجزات ویژه خود بودند.

و قالوا لولا نزل . .. إن اللّه قادر ... و لکن أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 38 - 7

7 - پاسخ به درخواست نابجای نزول معجزات، با نظام قانونمند هدایت ناسازگار است.

و قالوا لولا نزل علیه ءایه . .. ما فرطنا فی الکتب من شیء

جمله <ما فرطنا> می تواند اشاره به این نکته باشد که اگر نزول آیات مورد درخواست مشرکان بجا بود، باید در کتاب آفرینش ثبت شده باشد و آنگاه به منصه ظهور درآید. و چون چنین چیزی در آنجا ثبت نگردیده و چیزی نیز در آنجا از قلم نیفتاده است، بنابراین خواست مشرکان هیچگونه توجیه منطقی و معقول و بجا ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 58 - 5

5 - تحقق معجزات ویژه، بدان صورت که مشرکان می خواستند، در اختیار پیامبر(ص) نبود.

قل لو أن عندی ما تستعجلون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 6

6 - برخی مشرکان، حتی با مشاهده معجزه مورد درخواست خویش، ایمان نخواهند آورد.

و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون

<ما> در <ما یشعرکم> برای استفهام انکاری است، لذا در عین استفهام معنی انکار نیز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 3،6

3 - یکسانی عنادورزی و حق ناباوری مشرکان، قبل و بعد از دیدن معجزه مورد درخواست خویش

و نقلب . .. کما لم یؤمنوا به أول مره

6 - مشرکان مکه با وجود ایمان نیاوردن به پیامبر(ص) با معجزات ارائه شده، مجدداً خواهان معجزات دیگری از پیامبر(ص) بودند.

ص: 338

و أقسموا . .. لئن جاءتهم ءایه ... إذا جاءت لایؤمنون ... کما لم یؤمنوا به أول مره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 1،13

1 - نزول ملائکه بر مشرکان و سخن گفتن مردگان با ایشان، از معجزات درخواستی آنان بوده است.

لئن جاءتهم ءایه . .. و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا

ذکر نزول ملائکه و سخن گفتن با مردگان در آیه حکایت از آن دارد که این قبیل معجزات مورد درخواست مشرکان بوده است.

13 - اغلب درخواست کنندگان نزول معجزات از تأثیر نداشتن آن بر کافران آگاهی نداشتند.

ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون

مرجع ضمیر در <أکثرهم> می تواند مؤمنانی باشد که خواهان نزول آیات و اجابت درخواست مشرکان بودند، چنانچه در آیات قبل نیز این احتمال یاد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 12 - 8،13

8- نزول فرشته ای همراه و همگام با پیامبر ( ص ) ، از پیشنهاد های مشرکان برای اطمینان به حقانیت آن حضرت

أن یقولوا لولا . .. جاء معه ملک

13- ارائه معجزه و تحقق بخشیدن به پیشنهاد ها و درخواست های مردم ، از شؤون خداوند و به دست اوست نه در اختیار پیامبر ( ص )

إنما أنت نذیر و الله علی کل شیء وکیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 7 - 2،7

2- کافران هماره خواستار معجزه ای جز قرآن برای باور به حقانیّت رسالت پیامبر ( ص )

یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه من ربه

به کارگیری فعل مضارع (یقول) به جای فعل ماضی (قال) برای رساندن این معناست که کافران سخن مذکور را نه تنها در گذشته مدعی شده اند که در آینده نیز خواهند گفت و بر آن اصرار خواهند ورزید.

7- ارائه معجزه درخواستی کفرپیشگان خارج از مسؤولیت پیامبر ( ص ) بود .

لولا أُنزل علیه ءایه من ربه إنما أنت منذر

جمله <إنما أنت منذر> حاکی از حصر است و حصر در آن اضافی و در قیاس با ارائه معجزه است. بنابراین آن جمله حاوی دو معناست: 1- تو انذار دهنده ای ; 2- ارائه معجزه کار تو نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 27 - 2

2- کافران خواستار معجزه ای - جز قرآن - برای باور به حقانیّت رسالت پیامبر ( ص ) و پذیرش توحید

و یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه من ربه

ص: 339

جمله <إن الله یضل من یشاء و یهدی . ..> قرینه بر این است که کافران مشاهده معجزه از پیامبر(ص) را برای هدایت شدن و پذیرش رسالت پیامبر(ص) - که سرلوحه آن توحید است - می خواستند ; یعنی، می گفتند: اگر معجزه ای ارائه کنی، رسالت تو را می پذیریم و به توحید می گرویم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 8

8- مؤمنان عصر بعثت ، خواهان ظهور معجزه ای برای گرایش پیدا کردن کافران به اسلام و قرآن بودند .

أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدی الناس جمیعًا

اعتراض خداوند به مؤمنان با جمله <أفلم یاْیئس الذین ءامنوا> و بیان این حقیقت که امر هدایت و ضلالت به دست خداوند است نه وابسته به ارائه معجزه، می رساند که مؤمنان خواهان آن بودند که معجزات درخواستی کافران تحقق یابد، شاید که آنان هدایت شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 7 - 3

3- کافران مکه ، از پیامبر ( ص ) خواستار آوردن ملائکه به عنوان معجزه بودند .

لو ما تأتینا بالملئکه إن کنت من الصدقین

آوردن ملائکه توسط پیامبر(ص) - که مورد درخواست کفار بود - احتمال دارد برای تصدیق نبوت پیامبر(ص) باشد و احتمال دارد معجزه درخواستی باشد. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 33 - 2،6

2- کافران حق ناپذیر مکه ، در انتظار معجزه آمدن فرشتگان و یا امر ویژه ای از جانب خداوند برای تأیید حقانیت قرآن بودند

و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أس-طر الأولین . .. هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که عبارت <تأتیهم الملائکه أو یأتی أمر ربک> (ملائکه برای آنان بیاید و یا امر پروردگارت بیاید) - به قرینه آیات سابق که درباره قرآن کریم بود - بر آمدن ملائکه یا امر خداوند جهت تأیید قرآن دلالت داشته باشد.

6- کافران عصر های پیش از اسلام ، در انتظار آمدن فرشتگان و یا نزول امر ویژه ای از سوی خداوند جهت تأیید حقانیت کتاب آسمانی خود بودند .

و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أس-طر الأولین . .. قد مکر الذین من قبلهم ...

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 2،3،7،8،11

2- برخی از معجزات درخواستی امت های پیشین ، از سوی خداوند به آنان اعطا گردید .

و ما منعنا أن نرسل . .. إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

معجزه از کلمه <الأیات> - به قرینه ذکر <ناقه> پس از آن - استفاده می شود و از اینکه خداوند فرمود: <تکذیب پیشینیان مانع

ص: 340

ارسال معجزه از سوی ما شد> حکایت از این دارد که خداوند، به خواست آنان برای معجزه جواب مثبت داده است.

3- مشرکان و کفار ، معجزات متعددی را از پیامبراکرم ( ص ) درخواست کردند .

و ما منعنا . .. إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

از اینکه خداوند با صراحت تمام به مشرکان می گوید: <ما هر چه معجزه برای پیشینیان فرستادیم، آنها را تکذیب کردند و این مانع ارسال معجزه شد> نشان می دهد که مشرکان صدراسلام، درخواستهای متعدد و مکرری برای معجزه داشته اند.

7- امت های مشرک و کافر پیشین ، پس از مشاهده معجزات درخواستیشان ، آنها را مورد انکار و تکذیب قرار دادند .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

8- تکذیب معجزات درخواستی از سوی امت های پیشین ، دلیل بهانه جویی و بی صداقتی تقاضا کنندگان معجزات متعدد است .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

از اینکه تکذیب معجزات درخواستی (اقتراحی) از سوی پیشینیان، دلیل امتناع خداوند از ارائه معجزات برای امتهای بعدی مطرح شده است می تواند نشان از بی صداقتی و بهانه جویی این امتها باشد و خداوند به همین دلیل به معجزات درخواستی اینها، پاسخ منفی داده است.

11- تقاضای قوم ثمود در اعطای معجزه مورد نظرشان ( ناقه = شتر ماده ) از سوی خداوند اجابت شد .

و ءاتینا ثمود الناقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 90 - 1،2،4

1- ایجاد چشمه ای پر آب و جوشان در مکه توسط پیامبر ( ص ) برای مشرکان ، پیش شرط آنان در ایمان به پیامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الأرض ینبوعًا

2- ایجاد چشمه ای جوشان برای مشرکان مکه ، معجزه درخواستی ( اقتراحی ) آنان از پیامبر ( ص )

و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الأرض ینبوعًا

4- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی تفجر لنا من الأرض ی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 91 - 1،3،4

1- برخورداری پیامبر ( ص ) ، از باغستانی بزرگ با درخت های خرما و انگور و جاری ساختن نهر های آب فراوان در لابه لای آنها ، پیش شرط مشرکان مکه برای ایمان آوردن به آن حضرت

و قالوا لن نؤمن لک حتی . .. أو تکون لک جنّه من نخیل و عنب

3- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی ... تکون لک جنّه من

نکته یاد شده با این احتمال در آیه قابل استفاده است که: آنان ایجاد باغی با صفات یاد شده را به وسیله معجزه درخواست کرده باشند.

4- ایجاد باغ بزرگ خرما و انگور با نهر های آب جاری ، معجزه درخواستی ( اقتراحی ) مشرکان مکه از پیامبر ( ص )

لن نؤمن لک حتی . .. تکون لک جنّه من نخیل و عنب

ص: 341

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 92 - 1،6،8

1- فرود آوردن قطعاتی از آسمان ، از معجزات اقتراحی و مورد درخواست مشرکان مکه از پیامبر ( ص )

أو تسقط السّماء . .. علینا کسفًا

<کِسَف> جمع <کَسْف> به معنای قطعه است (لسان العرب).

6- مشرکان مکه ، خواهان حضور یافتن خدا و ملائکه نزد آنان ، برای گواهی دادن به حقانیت پیامبر ( ص )

أو تأتی بالله و المل-ئکه قبیلاً

<قبیلاً> به معنای <مقابله> (رو در رو شدن) آمده است و در این آیه، می تواند به منظور افاده مطلب فوق باشد.

8- آوردن خداوند و ملائکه به صورت دسته دسته در نزد مشرکان مکه ، معجزه درخواستی ( اقتراحی ) آنان از پیامبر ( ص )

لن نؤمن لک حتی . .. أو تأتی بالله و المل-ئکه قبیلاً

برداشت فوق، مبتنی بر این است که <قبیلاً> جمع <قبیله> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 1،4،5،15

1- ایجاد خانه ای از طلا برای خود ، معجزه مورد درخواست ( معجزه اقتراحی ) مشرکان مکه ، از پیامبر ( ص )

أو یکون لک بیت من زخرف

به قرینه سیاق آیات که در آنها معجزه های درخواستی مشرکان مطرح شده است مراد از <أو یکون لک بیت من زخرف> ایجاد خانه ای طلایی از طریق معجزه است.

4- مشرکان مکه ، علی رغم مشاهده آیات گوناگون الهی ، از پیامبر ( ص ) درخواست معجزه حسی کردند .

و لقد صرّفنا . .. من کلّ مثل فأبی ... و قالوا لن نؤمن لک حتی ... یکون لک بیت من

5- صعود پیامبر ( ص ) به آسمان و آوردن دستخطی قابل خواندن و گواه بر صعود واقعی خویش ، معجزه درخواستی مشرکان مکه از آن حضرت

أو ترقی فی السّماء و لن نؤمن لرقیّک حتی تنزّل علینا کت-بًا نقرؤه

15- پیامبر ( ص ) ، موظف به اعلام محدوده مسؤولیت خویش و بیان ناتوانی خود از ارائه معجزات درخواستی مشرکان

قالوا . .. قل ... هل کنت إلاّ بشرًا رسولاً

پاسخ <هل کنت. ..> در قبال درخواستهای مشرکان، می تواند گویای این معنا باشد که: درخواستهای آنان، ربطی به رسالت و مسؤولیتهای پیامبر(ص) نداشته و یا در توان او نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 5 - 7

7- مشرکان ، از پیامبر ( ص ) خواهان معجزه ای همانند معجزات پیامبران پیشین بودند .

فلیأتنا ب-ایه کما أُرسل الأوّلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 342

11 - انبیاء - 21 - 6 - 8

8- درخواست معجزه از سوی مشرکان ستم پیشه مکه ، در جهت بهانه جویی بود ; نه حقیقت طلبی .

فلیأتنا. .. أفهم یؤمنون

خداوند، درخواست معجزه از طرف مشرکان را به این دلیل ردّ فرمود که آنان مانند مشرکان اقوام گذشته، قصد ایمان آوردن نداشتند. بنابراین چنین درخواستی بهانه و دست آویزی بیش نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 8 - 3

3 - ارائه معجزه ای محسوس و قابل رؤیت ، توقع مشرکان از پیامبر ( ص ) جهت اثبات درستی ادعای نبوت خویش *

أو یلقی إلیه کنز أو تکون له جنّه یأکل منها

درخواست و انتظار فرود آمدن گنجی برای پیامبر(ص) و یا داشتن باغ های پرثمر - که امری محسوس و مملوس است - می تواند به این خاطر باشد که کافران، به دنبال معجزه ای محسوس و قابل رؤیت از پیامبر(ص) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 154 - 5،6

5 - ثمودیان ، خواستار نشانه و معجزه ای از صالح ( ع ) برای پی بردن به صدق ادعای وی

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین

6 - ثمودیان ، ایمان به صالح را منوط به ارائه معجزه ای از سوی او می دانستند .

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 1

1 - پاسخ مثبت صالح ( ع ) ، به معجزه خواهی ثمودیان

فأت ب-ایه . .. قال ه-ذه ناقه ... شرب یوم معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 157 - 4

4 - معجزه خواهی ثمودیان ، پیشنهادی بهانه جویانه بود ; نه درخواستی صادقانه .

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین . .. فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 187 - 1

1 - مردم اَیکه ، خواهان فرو ریختن قطعات آسمانی بر سرشان توسط شعیب ( ع )

فأسقط علینا کسفًا من السماء إن کنت من الص-دقین

<کِسْفه> (مفرد <کِسَف>) مرادف <قطعه> است.

ص: 343

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 1

1 - مشرکان مکه ، خواستار تحقق معجزاتی چند به دست پیامبر اکرم ( ص ) بودند .

و قالوا لولا أنزل علیه ءای-ت من ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 4 - 7

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 1 - 10

10 - < یونس عن أبی عبداللّه ( ع ) إجتمعوا أربعه عشره رجلاً أصحاب العقبه لیله أربعه عشر من ذی الحجه . . . فقالوا إن یکن لک عند ربّک قدر فأمر القمر أن ینقطع قطعتین فامر القمر . . . فانقطع قطعتین . . . فأنزل اللّه < اقتربت الساعه > إلی آخر السوره ;

یونس می گوید: امام صادق(ع) فرمود: چهارده نفر از اصحاب <عقبه> (کفار قریش) در شب چهارده ماه ذی الحجه جمع شدند . .. پس به رسول خدا(ص) گفتند: اگر تو نزد پروردگارت قدر و منزلتی داری، به این ماه آسمان دستور بده دو نیم شود ... رسول خدا(ص) به ماه فرمان داد ... و ماه دو قطعه شد ... پس خداوند آیه <اقتربت الساعه...> را نازل فرمود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه ای ( ناقه ) از صالح پیامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقه

جمله <إنّا مرسلوا الناقه> در مقام وعده و اخبار از آینده است. <الف و لام> در <الناقه> برای عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 52 - 1

1 - کافران پندناپذیر ، ایمان به پیامبر ( ص ) را به آمدن نامه های سرگشاده برای یکایکشان ، مشروط دانستند .

بل یرید کلّ امریء منهم أن یوتی صحفًا منشّره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 54 - 1

1 - درخواست نزول نامه سرگشاده از سوی خداوند ، در تأیید رسالت پیامبر ( ص ) و بر درستی قرآن ، درخواستی نابجا و نشانه بهانه جویی کافران

بل یرید کلّ امریء منهم أن یوتی صحفًا منشّره . .. کلاّ إنّه تذکره

کلمه <کلاّ>، تأکید مطلبی است که در آیه پیش (کلاّ بل لایخافون. ..) بیان شده است; یعنی، قرآن کریم تذکره است و اگر بنا بود

ص: 344

که کافران به سبب آن متذکر شوند، نزول قرآن به همین صورت برای پندآموزی آنان کافی بود. پس درخواست کافران مبنی بر نامه اختصاصی از جانبِ خداوند، بهانه ای بیش از سوی آنان نیست.

125- معجزه اقتراحی اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 11 - 11

11- انبیا در مقابل درخواست معجزه از سوی اقوام کفرپیشه ، خود را جز به اذن خداوند ، فاقد توانایی لازم برای آن می دانستند .

و ما کان لنا أن نأتیکم بسلط-ن إلاّ بإذن الله

126- معجزه اقتراحی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 37 - 2

2 - نازل نشدن معجزه ویژه و دلخواه مشرکان، بهانه کفرورزی آنان به رسالت پیامبر(ص)

و قالوا لو لا نزل علیه ءایه من ربه

درخواست معجزه از پیامبر(ص)، علی رغم ارائه معجزات از سوی آن حضرت، حاکی است که آنان خواهان معجزه ویژه و دلخواه خود بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 12 - 7،9

7- نازل شدن گنج و مال فراوان بر پیامبر ( ص ) ، از پیشنهاد ها و معجزه های درخواستی مشرکان برای باور کردن حقانیت رسالت آن حضرت

أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز

9- پیشنهاد های نابه جای مشرکان و معجزه های درخواستی آنان ، موجب دلتنگی و ناراحتی پیامبر ( ص ) می شد .

و ضائق به صدرک أن یقولوا لولا أُنزل علیه کنز أو جاء معه ملک

برداشت فوق ، بر این اساس است که: ضمیر در <به> به <أن یقولوا . ..> برگردد و به تعبیری دیگر <أن یقولوا ...> بدل برای ضمیر در <به> باشد; یعنی: و ضائق صدرک بأن یقولوا ....

127- معجزه انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 345

3 - آل عمران - 3 - 183 - 8،9،12،13

8 - بعثت رسولان متعدّد برای بنی اسرائیل ، همراه دلایل روشن ( معجزات و براهین )

قد جاءکم رسل من قبلی بالبیّنات

9 - سوخته شدن قربانی به آتشی از غیب ، معجزه برخی انبیا و رسولان بنی اسرائیل

قال انّ اللّه عهد الینا . .. قد جاءکم رسل ... و بالّذی قلتم

12 - شهادت بسیاری از انبیای الهی به دست یهود ، علی رغم مشاهده معجزات و علم به حقّانیّت آنان

قل قد جآءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین

هنگامی به یک دلیل، <بیّنه> گفته می شود که حقّ را برای طرف مقابل روشن کند و او را به حقانیّت آن آگاه کند. بنابراین یهودیان می دانستند و برای آنان روشن بود که پیامبران واقعی را می کشند.

13 - یهود ، حتّی با مشاهده معجزه مورد درخواست خود ( سوختن قربانی در آتشی از غیب ) از پیامبران ، نه تنها به آنان ایمان نیاوردند ، بلکه آنان را کشتند .

قل قد جآءکم رسل من قبلی . .. و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 184 - 7،9

7 - تکذیب رسالت بسیاری از انبیا ، علی رغم برخورداری آنان از دلایل روشن ( برهان و معجزه )

فان کذّبوک فقد کذّب رسل من قبلک جاءو بالبیّنات و الزّبر و الکتب المنیر

9 - رسولان الهی برخوردار از دلایل روشن ( برهان و معجزه ) و دارای < زُبُر > ( کتاب های مشتمل بر حکمت و موعظه ) و نیز آورنده کتابِ روشن و روشنگر

رسل من قبلک جاءو بالبیّنات و الزّبر و الکتب المنیر

<منیر>، به معنای روشنگر و نیز به معنای روشن آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 28

28 - ارائه معجزات از سوی پیامبران تنها با اذن خداوند امکان پذیر است .

فتکون طیراً باذنی . .. و اذ تخرج الموتی باذنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 9

9 - معجزات پیامبران ، مایه اطمینان و یقین بر حقانیت رسالت آنان

ان ینزل علینا مائده . . و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 101 - 6،7،8

6 - پیامبران اقوام گذشته برخوردار از دلایل و معجزاتی روشن برای هدایت آنان

ص: 346

و لقد جاءتهم رسلهم بالبینت

7 - پیامبران در پی مشاهده تکذیب معارف دین از سوی امت ها ، معجزاتی را برای هدایتشان پیشاروی آنان قرار دادند .

و لقد جاءتهم رسلهم بالبینت فما کانوا لیؤمنوا بما کذبوا من قبل

برداشت فوق مبتنی بر این است که <ما> در <بما کذبوا> موصول اسمی باشد و مضاف إلیه کلمه <قبل> مجیء البینات باشد. البته در این صورت ضمیری پس از <کذبوا> مقدر خواهد بود. بنابراین تقدیر جمله چنین است: فما کانوا لیؤمنوا بالذی کذبوا به من قبل مجیء البینات.

8 - معجزات انبیا بی تأثیر در کفرپیشگان و تکذیب کنندگان معارف الهی برای ایمان به آن معارف

و لقد جاءتهم رسلهم بالبینت فما کانوا لیؤمنوا بما کذبوا من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 106 - 3

3 - معجزه ، نشان صداقت انبیا در ادعای رسالتشان

إن کنت جئت بئایه فأت بها إن کنت من الصدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 74 - 3

3 - پیامبرانِ بعد از حضرت نوح ( ع ) پس از رو به رو شدن با ایستادگی و تکذیب قومشان ، معجزات و براهین روشنی - که شاهد صدق ادعایشان بود - به مردم ارائه کردند .

ثم بعثنا من بعده رسلا إلی قومهم فجاءوهم بالبینت

<بینات> در این آیه می تواند شامل معجزات نیز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 4

4 - معجزات پیامبران ، دارای منشأ الهی است .

فلما جاءهم الحق من عندنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 44 - 1

1- خداوند ، تمامی انبیا و رسولان خود را با دلایل روشن ( معجزات ) و کتاب به سوی مردم گسیل داشته است .

و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجالاً . .. بالبیّن-ت و الزبر

<زبر> جمع <زبور> و به معنای کتابهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 70 - 12

12 - اعطای معجزه به پیامبران ، پرتوی از ربوبیت خداوند

ص: 347

ربّ موسی و هرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 25 - 6

6 - رسالت پیامبران ، متکی بر معجزات و دلایل روشن بود .

جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 47 - 7

7 - پیام و دعوت انبیای الهی ، همراه با معجزه و برهان

و لقد أرسلنا موسی ب-ای-تنا . .. فلمّا جاءهم ب-ای-تنا

با الغای خصوصیت از مورد، مطلب بالا قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 25 - 4

4 - همه پیامبران ، دارای معجزه بودند .

لقد أرسلنا رسلنا بالبیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 6 - 3

3 - پیامبران ، دارای معجزات و دلایل روشن بر حقانیت رسالت خویش

تأتیهم رسلهم بالبیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 20 - 3

3$ - معجزات پیامبران ، دارای مراتب گوناگون و متفاوت در برتری و امتیاز

الأیه الکبری

<کبری> اسم تفضیل است; یعنی، بزرگ تر.

128- معجزه انبیای بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 32 - 21

21 - تمامی پیامبران مبعوث شده به سوی بنی اسرائیل ، دارای دلایل روشن ( معجزه - برهان ) بر حقانیت رسالت خویش

ص: 348

و لقد جاءتهم رسلنا بالبینت

129- معجزه ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 42 - 5

5 - شفا یافتن ایوب ( ع ) از آب سرد جوشیده از زمین ، از معجزات خداوند و الطاف او به آن حضرت

ارکض برجلک ه-ذا مغتسل بارد و شراب

از ظاهر آیه شریفه استفاده می شود، که خداوند درصدد بیان معجزه و لطف خود به ایوب(ع) است.

130- معجزه بالا بردن کوهِ طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 171 - 8

8 - قرار گرفتن کوه بر فراز سر بنی اسرائیل ، معجزه و رخدادی شایسته به یاد داشتن

و إذ نتقنا الجبل فوقهم کأنه ظله

<إذ> متعلّق به فعل مقدّر <اذکروا> است.

131- معجزه برای حق ناپذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 18

18- اعطای معجزه به امت های حق ناپذیر و تکذیب کننده آیات الهی ، کاری بیهوده و دور از ساحت خداست .

و ما منعنا أن نرسل . .. و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

عبارت <و ما نرسل بالأیات إلاّ تخویفاً>(ما معجزات را جز برای بیم دادن نفرستادیم) می تواند توضیحی باشد برای امتناع خداوند از ارائه معجزه به امتهای بعدی به خاطر تکذیب شدن معجزات توسط پیشینیان. با این بیان که هدف از ارائه معجزه بیم دادن است. وقتی امتها آن را تکذیب کنند، ارائه آن لغو و بیهوده خواهد بود و چنین امری از ساحت خداوند به دور است.

132- معجزه برای مکذبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 18

ص: 349

18- اعطای معجزه به امت های حق ناپذیر و تکذیب کننده آیات الهی ، کاری بیهوده و دور از ساحت خداست .

و ما منعنا أن نرسل . .. و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

عبارت <و ما نرسل بالأیات إلاّ تخویفاً>(ما معجزات را جز برای بیم دادن نفرستادیم) می تواند توضیحی باشد برای امتناع خداوند از ارائه معجزه به امتهای بعدی به خاطر تکذیب شدن معجزات توسط پیشینیان. با این بیان که هدف از ارائه معجزه بیم دادن است. وقتی امتها آن را تکذیب کنند، ارائه آن لغو و بیهوده خواهد بود و چنین امری از ساحت خداوند به دور است.

133- معجزه پیروزی در غزوه خیبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 13

13 - تحقق نوید الهی به فتح خیبر ، معجزه ای هدایتگر برای مؤمنان

فعجّل لکم ه-ذه . .. و لتکون ءایه للمؤمنین

134- معجزه تکلم مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 4

4 - لجاجت پیشگان، حتی در صورت سخن گفتن مردگان با ایشان و شهادت بر رسالت پیامبر(ص)، ایمان نمی آورند.

و لو أننا . .. و کلمهم الموتی ... ما کانوا لیؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 2

2- آنان که با تلاوت قرآن هدایت نشوند و به سرای آخرت ایمان نیاورند ، حتی اگر مردگانی زنده شوند و حقایق آخرت را برای آنان بیان کنند ، هدایت نخواهند یافت .

و لو أن قرءانًا . .. کلّم به الموتی

هر یک از جمله های <سیّرت به الجبال> و <قطّعت به الأرض> و <کلّم به الموتی> حکایت از معجزات درخواستی کفرپیشگان دارد که به مناسبت می توان گفت: جمله <کلّم به الموتی> حاکی است که آنان برای باور به آخرت، از پیامبر(ص) می خواستند تا مردگانی را زنده کند تا از آخرت و دنیای پس از مرگ برای آنان سخن بگویند.

135- معجزه تولد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 350

8 - هود - 11 - 72 - 4

4- پیدایش و تکون اسحاق ، به اعجاز و برخلاف جریان طبیعی بوده است .

فبشّرن-ها بإسح-ق . .. قالت ی-ویلتی ءألد و أنا عجوز و ه-ذا بعلی شیخًا

136- معجزه چشمه سنگی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 13

13 - جوشش چشمه های متعدد از سنگ و ویژگی های مخصوص آنها ، از معجزات ارائه شده به قوم موسی

فانفجرت منه اثنتا عشره عیناً قد علم کل أناس مشربهم

137- معجزه حرکت کوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 1

1- نزول قرآنی که کوه ها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمی تواند مایه هدایت کسانی شود که خدا هدایت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتی

<تسییر> (مصدر سیّرت) به معنای حرکت دادن است و <تقطیع> (مصدر قطّعت) به معنای شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن می باشد و حرف باء در جمله های سه گانه فوق به معنای استعانت است. عبارت <بل لله الأمر> و نیز <أن لو یشاء الله لهدی الناس> گویای این است که جواب شرط <لو أنّ

...> جمله ای نظیر <لم یهتدوا إن لم یشأ الله> است.

138- معجزه حسی انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 44 - 12

12- خداوند ، به انبیای پیشین معجزات حسی عطا فرمود و در قبال آن به پیامبر ( ص ) ، کتاب آسمانی جهان شمول عطا کرد . *

و ما أرسلنا . .. بالبیّن-ت و الزبر و أنزلنا إلیک الذکر

<بیّنه> به معنای دلیل واضح و روشن - اعم از عقلی و حسی - است. طبق شواهد تاریخی مراد از <بینات> در آیه، ممکن است معجزات حسی باشد. جدا ذکر کردن پیامبر(ص) برای اعطای قرآن، مشعر به برداشت یاد شده است.

ص: 351

139- معجزه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 80 - 16

16- ساختن اسلحه و زره ، معجزه داوود ( ع ) و دلیل نبوت او

داود . .. و علّمن-ه صنعه لبوس لکم ... فهل أنتم ش-کرون

نوع مفسران برآنند که این آیه و آیات پیشین، در مقام بیان معجزه های پیامبران گذشته و شواهد نبوت آنان است.

140- معجزه در بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 211 - 1،4

1 - تخلّف و انحراف بنی اسرائیل ، علی رغم ارائه آیات روشن و معجزات الهی به آنان

کم اتیناهم من ایه بیّنه و من یبدل نعمه اللّه

4 - خداوند ، آیات روشن و معجزه های فراوانی برای بنی اسرائیل فرستاد .

کم اتیناهم من ایه بیّنه

141- معجزه سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 81 - 4

4- مسخر و رام بودن تندباد ها در دست سلیمان ( ع ) و فرمان روایی ایشان بر آنها ، معجزه آن حضرت و دلیل پیامبری او

و لسلیم-ن الریح عاصفه

نوع مفسران برآنند که این آیه و آیات دیگر، در مقام بیان معجزه های پیامبران گذشته و دلایل نبوت آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 41 - 4

4 - استفاده سلیمان ( ع ) از امکانات خود بلقیس ، برای ارائه معجزه به وی و هدایت او

قال نکّروا لها عرشها. .. من الذین لایهتدون

برخی برآنند که <أتهتدی. ..> به تقدیر <أتهتدی إلی الإیمان باللّه و رسوله> می باشد. برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 352

13 - نمل - 27 - 42 - 4

4 - درک سریع بلقیس نسبت به هدف سلیمان ( ع ) در احضار اعجازگونه تخت وی

قالت کأنّه هو و أُوتینا العلم من قبلها

بلقیس پس از شناخت اریکه خویش، بدون تأمل گفت: آنچه را که سلیمان(ع) با این کار می خواهد به ما بفهماند، ما خود از قبل فهمیده ایم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 35 - 15

15 - حکومت پهناور و بی نظیر سلیمان ( ع ) ، از معجزات الهی بر حقانیت رسالت او بود .

و هب لی ملکًا لاینبغی لأحد من بعدی

طبق نظر بیشتر مفسران، خواسته پادشاهی به گونه ای که برای هیچ کس میسر نباشد، در واقع برای اعجاز و نشان دادن الهی بودن این قدرت و اثبات ارتباط سلیمان با خداوند قادر و پیامبری او بود.

142- معجزه سور قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 23 - 4

4 - قرآن و یکایک سوره های آن ، معجزه است .

فأتوا بسوره من مثله

143- معجزه شتر صالح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 1،2

1- پیدایش شتری به اراده خداوند و بدون جریان اسباب و علل عادی ، معجزه صالح ( ع ) برای اثبات رسالت خویش

و ی-قوم ه-ذه ناقه الله لکم ءایه

2- ناقه صالح ، آیه و معجزه ای بزرگ و دارای اهمیتی خاص بود .

ه-ذه ناقه الله لکم ءایه

اضافه <ناقه> به <الله> علاوه بر اینکه اشاره به پیدایش ناقه صالح بدون جریان علل عادی دارد ، گویای عظمت و بزرگی ناقه نیز می باشد.

ص: 353

144- معجزه شعیب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 88 - 1

1- حضرت شعیب ( ع ) برخوردار از معجزه و دلیلی روشن بر پیامبری خویش

ی-قوم أرءیتم إن کنت علی بیّنه من ربی

145- معجزه شق القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 1 - 6،10

6 - دو نیمه گشتن ماه و صورت گرفتن ، ( معجزه < شق القمر > ) در عصر پیامبراکرم ( ص )

و انشقّ القمر

10 - < یونس عن أبی عبداللّه ( ع ) إجتمعوا أربعه عشره رجلاً أصحاب العقبه لیله أربعه عشر من ذی الحجه . . . فقالوا إن یکن لک عند ربّک قدر فأمر القمر أن ینقطع قطعتین فامر القمر . . . فانقطع قطعتین . . . فأنزل اللّه < اقتربت الساعه > إلی آخر السوره ;

یونس می گوید: امام صادق(ع) فرمود: چهارده نفر از اصحاب <عقبه> (کفار قریش) در شب چهارده ماه ذی الحجه جمع شدند . .. پس به رسول خدا(ص) گفتند: اگر تو نزد پروردگارت قدر و منزلتی داری، به این ماه آسمان دستور بده دو نیم شود ... رسول خدا(ص) به ماه فرمان داد ... و ماه دو قطعه شد ... پس خداوند آیه <اقتربت الساعه...> را نازل فرمود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 2 - 2

2 - روی گردانی کافران ، از پذیرش رسالت پیامبر ( ص ) به رغم مشاهده معجزه < شق القمر >

و انشقّ القمر . .. و إن یروا ءایه یعرضوا

از اطلاق <آیه> بر <شق القمر>، استفاده می شود که <شق القمر> از معجزات پیامبر(ص) بوده که بر حقانیت رسالت خویش اقامه کرده است.

146- معجزه شکافتن زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 1

1- نزول قرآنی که کوه ها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمی تواند مایه هدایت کسانی شود که خدا هدایت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتی

<تسییر> (مصدر سیّرت) به معنای حرکت دادن است و <تقطیع> (مصدر قطّعت) به معنای شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن

ص: 354

می باشد و حرف باء در جمله های سه گانه فوق به معنای استعانت است. عبارت <بل لله الأمر> و نیز <أن لو یشاء الله لهدی الناس> گویای این است که جواب شرط <لو أنّ ...> جمله ای نظیر <لم یهتدوا إن لم یشأ الله> است.

147- معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 13،15،16،18

13 - صالح پیامبر ، دعوت کننده قوم ثمود به توحید با تکیه بر دلیل و معجزه ای آشکار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لکم من إله غیره قد جاءتکم بینه من ربکم

15 - خداوند بدون جریان اسباب و علل عادی ، شتری آفرید تا معجزه ای باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقه اللّه لکم ءایه

چون ناقه نشانه ای بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم می شود به گونه ای خارق العاده به وجود آمده بود.

16 - ناقه صالح ، شاهد و دلیلی آشکار بر حقانیت رسالت آن حضرت

قد جاءتکم بینه من ربکم

18 - قوم ثمود در انتظار دلیل و معجزه ای از جانب خداوند برای اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتکم بینه من ربکم

برداشت فوق بر این اساس است که <قد> در <قد جاءتکم> برای توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 5

5 - مبارزه اشراف کفرپیشه ثمود با صالح ( ع ) ، علی رغم مشاهده معجزه و دلیل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذین استکبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 63 - 1

1- صالح ( ع ) ، برخوردار از معجزه و دلیلی روشن بر پیامبری خویش

قال ی-قوم أرءیتم إن کنت علی بیّنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 1،10

1- پیدایش شتری به اراده خداوند و بدون جریان اسباب و علل عادی ، معجزه صالح ( ع ) برای اثبات رسالت خویش

و ی-قوم ه-ذه ناقه الله لکم ءایه

10- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) سأل جبرئیل ( ع ) : . . . فقال : یا محمد ( ص ) ان صالحاً بعث إلی قومه . . . قالوا : یا صالح ادع لنا ربک یخرج لنا من ه-ذا الجبل الساعه ناقه حمراء شقراء وبراء عشراء بین جنبیها میل . . . فسأل الله تعالی

ص: 355

صالح ذلک فانصدع الجبل صدعاً . . . ثم اضطرب ذلک الجبل . . . ثم لم یفجأهم إلاّ رأسها . . . ثم خرج سائر جسد ها ثم استوت قائمه علی الأرض . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که رسول خدا از جبرئیل [درباره قوم صالح] سؤال فرمود ، . .. جبرئیل گفت: ای محمد! صالح به سوی قومش مبعوث شد ... به او گفتند: ای صالح! برای ما از پروردگارت بخواه که همین لحظه از این کوه شتری بیرون آورد قرمز پررنگ و پرکرک که ده ماه از حملش گذشته و بین دو پهلویش یک میل فاصله باشد ... آن گاه صالح این را از خدا خواست و کوه شکاف بزرگی برداشت ... سپس به لرزه درآمد ... ناگهان سر شتر از کوه بیرون آمد ... سپس باقی جسدش خارج شد و روی زمین ایستاد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثمودیان در توانایی صالح ( ع ) برای ارائه معجزه بر اثبات درستی ادعایش ، تردید داشتند .

فأت بئایه إن کنت من الص-دقین

برداشت یاد شده از به کار گرفتن <إن> - که در موارد تردید به کار می رود - استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 1،3

1 - پاسخ مثبت صالح ( ع ) ، به معجزه خواهی ثمودیان

فأت ب-ایه . .. قال ه-ذه ناقه ... شرب یوم معلوم

3 - ناقه ( شتر ماده ) ، معجزه صالح پیامبر

قال ه-ذه ناقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 6

6 - صالح پیامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار برای مشاهده عکس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقه . .. فارتقبهم و اصطبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 2

2 - ناقه صالح ، معجزه الهی و نشانه رسالت آن حضرت بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقه اللّه

اضافه <ناقه> به <اللّه> - پس از بیان رسالت صالح(ع) - بیانگر معجزه بودن آن برای اثبات رسالت او است.

ص: 356

148- معجزه عصای موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 5

5 - معجزه عصا و یدبیضای موسی ( ع ) ، مقدمه ای برای نمایاندن معجزات بزرگ تری به وی در آینده بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

چون در آیه قبل، آیت بودن یدبیضا و نیز عصا ذکر گردیده است; ممکن است گفته شود <لنریک. ..> در صدد بیان نکته تازه ای است و به موسی وعده می دهد که این دو معجزه، مقدمه ای بود تا در آینده، آیاتی بزرگ تر از آنچه اکنون ارائه شد، به تو نمایانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 65 - 8

8 - ساحران فرعون ، جادویی هم نوع با معجزه موسی ( ع ) تدارک دیده بودند .

أن تلقی . .. من ألقی

149- معجزه عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 87 - 5،6

5 - عیسی ( ع ) از پیامبران الهی و برخوردار از معجزات و دلایلی روشن بر پیامبری خویش

و ءاتینا عیسی ابن مریم البینت

6 - خداوند ، عطا کننده معجزات و دلایل فراوان و روشن به عیسی ( ع )

و ءاتینا عیسی ابن مریم البینت

<بینه> به معنای حجت و دلیل واضح و روشن است و معجزه از مصداقهای مورد نظر آن می باشد. <ال> در <البینات> یا عهد ذهنی است و اشاره به دلایل و معجزاتی از قبیل زنده کردن مردگان، بینا کردن نابینایان و ... دارد و یا برای استغراق است و حکایت از کثرت و فراوانی بینات دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 20،21،24،25،27،30،31،42

20 - مسیح ( ع ) توانمند بر آفرینش مجسمه ای از گل به شکل پرندگان که با دمیدنش در آن به پرواز در می آمد

و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیراً باذنی

21 - حیات بخشی به موجودات جامد از معجزات حضرت عیسی ( ع )

و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیراً باذنی

24 - حضرت مسیح توانا بر بیناسازی کور های مادرزاد و شفابخشی مبتلایان به پیسی

و تبری الاکمه و الابرص باذنی

ص: 357

25 - توانایی حضرت مسیح بر زنده کردن مردگان مدفون شده در خاک

و اذ تخرج الموتی باذنی

مراد از اخراج مردگان (تخرج الموتی) زنده کردن آنهاست و به کارگیری کلمه اخراج برای رساندن این معناست که عیسی(ع) قادر بود حتی مردگان مدفون در خاک را نیز زنده کند و از خاکها بیرون کشد.

27 - عیسی ( ع ) ، ارائه کننده معجزات خویش ( حیات بخشی به اجسام بی جان ، درمان کوری و پیسی و زنده کردن مردگان ) ، در بسیاری از مواقع

اذ تخلق . .. و تبری الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج

برداشت فوق از فعل مضارع <تخلق> و <تبری> و <تخرج> که حاکی از استمرار انجام کار می باشد، استفاده شده است.

30 - توجه به وابستگی معجزات عیسی ( ع ) به اذن خداوند ، از میان برنده پندار الوهیت وی

اذ تخلق . .. فتکون طیراً باذنی و تبری الاکمه و الابرص باذنی

معجزاتی همچون حیات بخشی به اجسام بی جان و زنده کردن مردگان زمینه ساز پندار الوهیت برای ارائه کننده چنین معجزاتی است، تکرار کلمه <باذنی> در فرازهای مختلف آیه مورد بحث برای برطرف کردن چنین پنداری می باشد.

31 - توانایی عیسی ( ع ) بر ارائه معجزاتی همانند روح بخشی به مجسمه ها ، درمان کوری و پیسی و احیای مردگان ، از نعمت های ویژه خداوند به آن حضرت

اذکر نعمتی . .. و تبری الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی

42 - پرنده آفریده شده از گل - به اذن خدا - توسط عیسی ( ع ) از جنس خفاش بود .

و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر باذنی

امیرالمؤمنین(ع): در پاسخ سؤال از جاندارانی که بدون قرار گرفتن در رحم آفریده شدند فرمود: <. .. و الخفاش الذی عمله عیسی بن مریم فطار باذن اللّه عزوجل.>

_______________________________

خصال صدوق، ص 322، ح 8، باب السته; نورالثقلین، ج 1، ص 343، ح 147.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 112 - 4

4 - حواریون ، خواستار معجزه ای اختصاصی برای خویش افزون بر سایر معجزات عیسی ( ع )

ان ینزل علینا مائده

کلمه <علینا> به قرینه <نأکل> و <قلوبنا> و <نعلم> و <نکون> در آیه بعد نشانگر این است که حواریون خواستار معجزه ای بودند که تنها خودشان از آن بهره مند گردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 13

13- < عن أبی جعفر ( ع ) : ضرب عیسی ( ع ) برجله فظهرت عین ماء تجری ;

از امام باقر(ع) روایت شده: عیسی(ع) (هنگام ولادت) پای خود را بر زمین زد، پس چشمه آب روانی ظاهر شد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 358

10 - مریم - 19 - 30 - 5

5- تکلم عیسی ( ع ) در گهواره و معرفی خود ، از معجزات او و برهانی کافی بر پاکدامنی مریم ( س ) و مبرّابودن او از اتهامات مردم بود .

فأشارت إلیه . .. قال إنّی عبداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 61 - 1

1 - معجزه عیسی ( ع ) در احیای مردگان ، دلیلی آشکار بر امکان معاد

و إنّه لعلم للساعه

ضمیر در <إنّه> به عیسی(ع) برمی گردد. آن حضرت از آن جهت دلیل بر امکان معاد است که می توانسته مردگان را زنده کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 6 - 8

8 - معجزات و دلایل روشن ، پشتوانه رسالت عیسی ( ع ) بود .

فلمّا جاءهم بالبیّن-ت

<بیّنه> (مفرد <بیّنات>) به معنای دلیل روشن است. از مصادیق بینات، معجزات می باشد.

150- معجزه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 23 - 4

4 - قرآن و یکایک سوره های آن ، معجزه است .

فأتوا بسوره من مثله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 14 - 7

7- قرآن ، معجزه و سند حقانیت پیامبر ( ص ) است .

أم یقولون افتری-ه . .. فإلّم یستجیبوا لکم فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله

151- معجزه کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 63 - 9

ص: 359

9 - قرار گرفتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل معجزه و رخدادی شایسته به یادداشتن

و إذ أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور

<إذ> مفعول برای فعل <اذکروا> در آیه 47 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 64 - 2

2 - پیمان شکنی بنی اسرائیل ، علی رغم مشاهده معجزه ای چون برافراشته شدن کوه ، امری سنگین ، شگفت و نامتوقع بود .

أخذنا میثقکم و رفعنا فوقکم الطور . .. ثم تولیتم من بعد ذلک

<ثم> در جمله <ثم تولیتم> حاکی از ترتیب رتبی است; زیرا <من بعد ذلک> رساننده ترتیب زمانی می باشد و آن گاه که <ثم> برای ترتیب رتبی به کار رود حکایت از عظمت، شگفتی و . .. مضمون جمله بعد دارد.

152- معجزه مائده آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 114 - 8

8 - نزول مائده آسمانی از میان برنده شک و تردید در حقانیت مسیح و معجزه ای کافی برای همه مسیحیان

و نعلم ان قد صدقتنا . .. أنزل علینا مائده من السماء

153- معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 99 - 1،3

1 - پیامبر ( ص ) برخوردار از دلایل و معجزاتی روشن بر حقانیت رسالت خویش

و لقد أنزلنا إلیک ءایت بینت

چون سخن در این بخش از سوره درباره دعوت به رسالت پیامبر(ص) و قرآن است، می توان گفت متعلق <آیات بینات> (نشانه های روشن) راستی و درستی قرآن و رسالت پیامبر(ص) است.

3 - خداوند ، عطاکننده دلایل و معجزات به پیامبر ( ص )

و لقد أنزلنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 22

22 - دروغ بودن ادعای یهود در مورد ایمان به پیامبر ( ص ) ، در صورت مشاهده معجزه درخواستی خود ( سوختن قربانی در آتشی از غیب )

ص: 360

قل قد جاءکم . .. فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 35 - 5

5 - پیامبر(ص) نخواهد توانست با نقب زدن به زمین و گذاشتن نردبان به آسمان خودسرانه معجزه ای ارائه کند.

فإن استطعت أن تبتغی نفقا فی الأرض أو سلما فی السماء فتأتیهم بأیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 50 - 11

11 - پیامبر(ص)، تنها در محدوده تعیین شده در وحی الهی مجاز به ارائه معجزات است.

قل لا أقول لکم . .. إنی ملک إن أتبع إلا ما یوحی إلیّ

جمله <إن أتبع إلا ما یوحی>، به تناسب موضوع مورد بحث، تعیین محدوده ای برای ارائه معجزات می تواند باشد. یعنی من فرشته و مالک خزاین نیستم، فقط تابع وحی الهی هستم و هر جا و به هر صورت که لازم و بجا باشد، معجزه ارائه می نمایم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 2،3،10

2 - اعطای بینات (دلایل روشن) به پیامبر(ص)، پرتویی از ربوبیت خداوند

قل إنی علی بینه من ربی

3 - قرآن، بینه و دلیل روشن پیامبر(ص) و گواه حقانیت او

قل إنی علی بینه من ربی و کذبتم به

بسیاری از مفسران گفته اند که مراد از بینه و مرجع ضمیر <کذبتم به> قرآن است. مفرد آمدن کلمه <بینه> و مذکر آمدن ضمیر <به> این احتمال را تقویت می کند.

10 - ارائه معجزه، بدان گونه که مردم برگزینند و بخواهند، خارج از قلمرو اختیار پیامبر(ص) است.

ما عندی ما تستعجلون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 37 - 2

2 - قرآن ، معجزه حضرت محمد ( ص ) و دلیل رسالت و نبوت وی

و ما کان هذا القرءان أن یفتری من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 14 - 7

7- قرآن ، معجزه و سند حقانیت پیامبر ( ص ) است .

أم یقولون افتری-ه . .. فإلّم یستجیبوا لکم فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله

ص: 361

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 133 - 10

10 - قرآن ، معجزه پیامبر ( ص ) و دلیل روشن بر اثبات نبوت آن حضرت

أوَلم تأتهم بیّنه ما فی الصحف الأُولی

بیان; یعنی، وضوح و انکشاف (مصباح). بنابراین <بیّنه> به چیزی گفته می شود که واضح باشد. ضمیر مذکر - که از کلمه <من قبله> (در آیه بعد) به این کلمه بازمی گردد - دلالت می کند که از آن برهان و دلیل اراده شده است (کشاف).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 4 - 7

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 34 - 6

6 - قرآن ، برهان صدق پیامبر ( ص ) و معجزه او

فلیأتوا بحدیث مثله إن کانوا ص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 1 - 6،10

6 - دو نیمه گشتن ماه و صورت گرفتن ، ( معجزه < شق القمر > ) در عصر پیامبراکرم ( ص )

و انشقّ القمر

10 - < یونس عن أبی عبداللّه ( ع ) إجتمعوا أربعه عشره رجلاً أصحاب العقبه لیله أربعه عشر من ذی الحجه . . . فقالوا إن یکن لک عند ربّک قدر فأمر القمر أن ینقطع قطعتین فامر القمر . . . فانقطع قطعتین . . . فأنزل اللّه < اقتربت الساعه > إلی آخر السوره ;

یونس می گوید: امام صادق(ع) فرمود: چهارده نفر از اصحاب <عقبه> (کفار قریش) در شب چهارده ماه ذی الحجه جمع شدند . .. پس به رسول خدا(ص) گفتند: اگر تو نزد پروردگارت قدر و منزلتی داری، به این ماه آسمان دستور بده دو نیم شود ... رسول خدا(ص) به ماه فرمان داد ... و ماه دو قطعه شد ... پس خداوند آیه <اقتربت الساعه...> را نازل فرمود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 2 - 5

5 - دلخوشی کافران به پندار غلط خود ، در زودگذری آثار معجزات پیامبر ( ص ) *

و إن یروا ءایه یعرضوا و یقولوا سحر مستمرّ

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <مستمر> از ماده <مرور> (زایل شدن و گذرا بودن)، مشتق شده باشد; چنان که برخی از مفسران بدان اشاره کرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 6 - 12

12 - رسالت پیامبراسلام ( ص ) ، همراه با معجزات و دلایل روشن

ص: 362

یأتی من بعدی اسمه أحمد فلمّا جاءهم بالبیّن-ت

درباره مرجع ضمیر در <جاء> دو احتمال وجود دارد. 1- ضمیر مزبور به عیسی(ع) بازمی گردد. برداشت های پیشین براساس این احتمال است. 2- ضمیربه کلمه <أحمد>(ص) بازمی گردد. برداشت بالا و نیز برداشت های بعدی بر این احتمال استوار است.

154- معجزه مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 38 - 4

4 - زکریا با مشاهده رزقی که خارج از اسباب طبیعی به مریم اعطا شده بود ، علی رغم کهنسالی خود ، از خدا تمنای فرزند کرد .

هنا لک دعا زکریا ربّه

بنابراینکه مشارالیه <هنا لک>، اعطای رزق از راه غیر طبیعی به مریم باشد که خداوند، بدین گونه به آن اشاره کرده است: ان اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب.

155- معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 6

6 - قرار دادن ابر های سایه گستر و نازل کردن < منّ > و < سلوی > از معجزات ارائه شده به قوم موسی

و ظللنا علیکم الغمام و أنزلنا علیکم المنّ و السلوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 60 - 13

13 - جوشش چشمه های متعدد از سنگ و ویژگی های مخصوص آنها ، از معجزات ارائه شده به قوم موسی

فانفجرت منه اثنتا عشره عیناً قد علم کل أناس مشربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 2

2 - موسی ( ع ) ، برخوردار از دلایل و معجزاتی فراوان بر پیامبری خویش

و لقد جاء کم موسی بالبینت

جمع آوردن <بینات> همراه با <ال> استغراقی، بیانگر کثرت آن بینات است. <بینه> به معنای دلیل روشن است و از مصداقهای مورد نظر آن، معجزه می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 363

4 - نساء - 4 - 154 - 4

4 - قرار دادن کوه طور بر سر یهود ، از معجزات حضرت موسی ( ع )

و ءاتینا موسی سلطناً مبیناً. و رفعنا فوقهم الطور

بر افراشتن کوه طور، می تواند بیان مصداقی برای جمله <و ءاتینا موسی سلطناً مبیناً> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 103 - 4

4 - معجزه و دلایل روشنگر موسی ( ع ) ، عطیه ای بود از جانب خداوند به وی

ثم بعثنا من بعدهم موسی بئایتنا

کلمه <نا> در <آیاتنا> بیانگر این است که نشانه های نبوت از جانب خداوند به موسی اعطا شده بود ; یعنی: آیات منّا.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 105 - 6،7

6 - دلایل و معجزات موسی ( ع ) ، موهبتی الهی پیشاروی فرعونیان و نشأت گرفته از مقام ربوبی خداوند

قد جئتکم ببینه من ربکم

7 - فرعون و بزرگان دربارش در انتظار بینه ای از سوی موسی بر حقانیت ادعای خویش

قد جئتکم ببینه من ربکم

برداشت فوق بر این اساس است که <قد> در <قد جئتکم> برای توقع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 106 - 1،2

1 - فرعون ، ناباور به صداقت موسی ( ع ) در ادعای رسالت و برخورداریش از معجزه و آیتی از جانب خدا

قال إن کنت جئت بئایه فأت بها إن کنت من الصدقین

متعلق <الصدقین> اصل رسالت و نیز داشتن <بینه> است. یعنی: إن کنت من الصادقین فی دعوی الرساله و دعوی البینه.

2 - فرعون از موسی خواست چنانچه قادر به ارائه معجزه است ، آن را ارائه کند .

قال إن کنت جئت بئایه فأت بها

روشن است که در جمله های شرطیه نباید شرط و جزا از نظر مفهوم همانند باشد و نمی توان گفت: اگر آورده ای بیاور. بنابراین جمله <إن کنت جئت بایه> (اگر آیت و معجزه ای آورده ای) به این معناست: اگر قادر به ارائه معجزه هستی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 107 - 1،2،3،5

1 - موسی ( ع ) در پاسخ فرعون ( درخواست آیت رسالت ) عصای خویش را ر ها ساخت .

فألقی عصاه

2 - عصای موسی ( ع ) در برابر فرعون به ماری بزرگ تبدیل شد .

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

ص: 364

3 - تبدیل عصای موسی ( ع ) به ماری بزرگ ، دور از انتظار فرعونیان

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

<إذا> در <فإذا هی . .. > برای مفاجات و بیانگر دو معناست: بین مفاد جمله قبل و بعد اقتران زمانی است، مفاد جمله پس از آن در یک حالت غیر منتظره انجام شده است.

5 - اژد های تبدیل شده از عصای موسی ( ع ) ، اژدهایی واقعی و تردیدناپذیر

فإذا هی ثعبان مبین

توصیف <ثعبان> به <مبین> (آشکار و واضح)، به این نکته اشاره دارد که آن اژدها واقعی بود، نه وهمی و خیالی، و حرکات و سکناتش به گونه ای بوده است که در اژدها بودن آن برای کسی جای تردید وجود نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 108 - 1،2

1 - موسی ( ع ) در پی درخواست فرعون ( آوردن معجزه ) دومین آیت رسالت خویش را ارائه کرد .

إن کنت جئت بئایه فأت بها . .. و نزع یده فإذا هی بیضاء للنظرین

2 - سفید گشتن دست موسی ( ع ) پس از نمایان ساختن آن ، دومین معجزه موسی و آیتی برای حقانیت رسالت او

و نزع یده فإذا هی بیضاء للنظرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 117 - 1،2،3

1 - خداوند پس از جادوگری ساحران به موسی فرمان داد تا عصای خویش را در صحنه مبارزه ر ها سازد .

و أوحینا إلی موسی أن ألق عصاک

2 - خداوند ، فرمانش را ( افکندن عصا ) از طریق وحی به موسی ابلاغ کرد .

و أوحینا إلی موسی أن ألق عصاک

3 - عصای موسی ( ع ) پس از افکنده شدن ، تمام بافته های جادویی ساحران را بلعید و به کام خویش فروبرد .

فإذا هی تلقف ما یأفکون

<لَقْف> (مصدر تلقف) به معنای گرفتن چیزی با سرعت است و در آیه شریفه به مناسبت مورد به <بلعیدن> تفسیر شده است. جمله <فإذا هی ... > می تواند خبر از رخدادی باشد که در صحنه مبارزه اتفاق افتاده است. در این صورت تقدیر جمله چنین خواهد بود: أوحینا إلی موسی أن ألق عصاک فالقیها فإذا هی تلقف.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 118 - 3

3 - معجزه موسی ( ع ) در صحنه مبارزه با ساحران ، عامل تثبیت حقانیت وی و از میان رفتن تمام دستاورد های دیرینه فرعون و اشراف دربارش شد .

فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از ضمیر <کانوا> و <یعملون> فرعون و فرعونیان باشد. بر این مبنا مقصود از <ما> در <ما کانوا> تلاشهای فرعونیان برای تثبیت ربوبیت فرعون و مانند آن خواهد بود.

ص: 365

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 9،10،11،12

9 - موسی ( ع ) از جانب خداوند فرمان یافت تا برای دستیابی به آب عصای خویش را به سنگ زند .

و أوحینا إلی موسی . .. أن اضرب بعصاک الحجر

<ال> در <الحجر> هم می تواند تعریف جنس باشد، که در این صورت مراد از <الحجر>، سنگ در مقابل اشیای دیگر است، و هم می تواند <ال> برای عهد حضوری و یا ذهنی باشد، که در این صورت مراد از <الحجر> سنگی مخصوص بوده است.

10 - موسی ( ع ) در پی فرمان الهی بدون هیچ تأخیر عصای خویش را برای به دست آوردن آب بر سنگ زد .

أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عینا

حرف <فاء> در <فانبجست> فاء فصیحه است ; یعنی بیانگر معطوفٌ علیه مقدر می باشد. آن معطوفٌ علیه مقدر به قرینه فراز قبل، <فضرب بعصاه الحجر> است. گویا حذف این جمله برای رساندن این معناست که فرمان الهی (اضرب) همان و زدن همان.

11 - فرمان خدا به موسی ( زدن عصا بر سنگ برای تهیه آب ) فرمانی اعلام شده به او از طریق وحی

و أوحینا إلی موسی . .. أن اضرب بعصاک الحجر

12 - جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پی فرود آمدن عصای موسی بر آن

أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عینا

<انبجاس> مصدر <انبجست> به معنای جوشیدن و فوران زدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 96 - 5

5- خداوند ، موسی ( ع ) را در آغاز رسالتش از آیت و معجزه بهره مند ساخت نه پس از درخواست و پیشنهاد مردم .

و لقد أرسلنا موسی بأیتنا و سلط-ن مبین

<باء> در <بأیاتنا> برای مصاحبت است و لذا مفاد جمله <لقد أرسلنا . ..> این است که موسی(ع) به هنگام بعثتش ، آیات و معجزات داشت; برخلاف پیامبران پیش از او که خداوند پس از پیشنهاد و درخواست مردم به آنان معجزه می داد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 2

2- معجزات حضرت موسی ( ع ) ، فعل خدا بود که توسط آن حضرت تحقق یافت .

و لقد أرسلنا موسی بأی-تنا

برداشت فوق مبتنی بر این است که: مراد از <آیاتنا> معجزاتی باشد که توسط حضرت موسی(ع) انجام می گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 101 - 2،3،4،9،14،15

2- دعوت حضرت موسی ( ع ) ، همراه با دلایل روشن ( معجزات گویا ) بر حقانیت رسالتش بود .

و لقد ءاتینا موسی تسع ءای-ت بیّن-ت

3- پیامبر ( ص ) ، مأمور اقرار گرفتن از بنی اسرائیل نسبت به حق ناپذیری فرعون و پیروان او ، علی رغم اعطای معجزات فراوان به

ص: 366

موسی ( ع )

و لقد ءاتینا موسی تسع ءای-ت بیّن-ت فسئل بنی إسرءیل إذ جاءهم فقال له فرعون إنی لأ

4- معجزات متعدد موسی ( ع ) ، در فرعون هیچ گونه اثری نبخشید .

و لقد ءاتینا موسی تسع ءای-ت بیّن-ت . .. فقال له فرعون إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا

9- فرعون پس از مشاهده معجزه های نُه گانه موسی ( ع ) ، او را متهم به سحر و سحرزدگی کرد .

ءاتینا موسی تسع ءای-ت . .. فقال له فرعون إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا

14- < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله : < و لقد آتینا موسی تسع آیات بیّنات > قال : الطوفان و الجراد و القمّل و الضفادع و الدم و الحجر و البحر و العصا و یده ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره سخن خدا <و لقد آتینا موسی تسع آیات بیّنات> فرمود: [آیات موسی(ع) عبارت بود از]: طوفان، ملخ، شپش، قورباغه، خون، سنگ، دریا، عصا و ید [بیضای]موسی>.

15- < عن موسی بن جعفر ( ع ) قال : نفر من الیهود . . . قالوا : أخبرنا عن الأیات التسع التی أوتیها موسی بن عمران قلت : العصا و إخراجه یده من جیبه بیضاء و الجراد و القمّل و الضفادع و الدم و رفع الطور و المنّ و السلوی آیه واحده و فلق البحر . . . ;

امام کاظم(ع) فرمود: گروهی از یهودیان . .. گفتند: به ما خبر ده از آیات نُه گانه ای که به موسی بن عمران داده شده بود. گفتم: عصا، بیرون آوردن دست از گریبان خویش در حالی که نورانی بود، ملخ، شپش، قورباغه، خون، قرار گرفتن کوه طور بر سر بنی اسرائیل، منّ و سلوی - که [هر دو] یک نشانه واحد هستند - و شکافتن رود نیل...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 20 - 4

4 - پرسش خداوند از موسی ( ع ) در باره عصا ، جهت ایجاد زمینه لازم و آمادگی ذهنی برای نمایاندن آیت و معجزه به او بود .

و ما تلک ییمینک . .. فألقیها فإذا هی حیهّ

تصریح موسی(ع) به خواص طبیعی عصا در پاسخ خداوند، ایجادکننده زمینه ای مناسب در ذهن او بود که با مقایسه دو حالت عصا، هیچ تردیدی در معجزه بودن حالت جدید به خود راه ندهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 22 - 1،2،4

1 - خداوند ، در وادی طوی به موسی ( ع ) فرمان داد که با گذاردن دست در زیر بغل و بیرون آوردن آن ، با معجزه ای دیگر آشنا شود .

واضمم یدک إلی جناحک . .. ءایه أُخری

<جناح> در معانی <دست>، <بازو>، <زیر بغل> و <پهلو> به کار می رود (قاموس). فعل <تخرج> قرینه است براین که مراد از <جناح> در آیه <زیر بغل> است، زیرا بر دور شدن دست از بازو و پهلو خروج صادق نیست.

2 - دست حضرت موسی ( ع ) با قرارگرفتن در زیر بغل او ، به هنگام بیرون آمدن تغییر رنگ داده و سپید می شد .

تخرج بیضاء

4 - یدبیضا و مار شدن عصا ، دو معجزه برای اثبات رسالت موسی ( ع ) بود .

فألقیها فإذا هی حیّه تسعی . .. واضمم یدک ... ءایه أُخری

<آیه> (علامت)، حال است برای فاعل <تخرج> و به قرینه آیات بعد که در آنها هدایت فرعون بر عهده موسی نهاده شده، مراد از

ص: 367

<آیه>، علامت رسالت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 1،4،5

1 - ارائه معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) در وادی طوی ، به جهت نمایاندن برخی معجزات بزرگ الهی به آن حضرت بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

<لنریک> متعلق به فعلی است که از <آیه أُخری> انتزاع می شود; یعنی آیه آوردیم تا . .. . <من> برای تبعیض است و دلالت می کند که مراد، نشان دادن بعضی از آیات بزرگ خداوند است.

4 - معجزه عصای موسی ( ع ) و یدبیضای او ، دو نمونه از بزرگ ترین نشانه ها ومعجزات الهی اند .

من ءایتنا الکبری

5 - معجزه عصا و یدبیضای موسی ( ع ) ، مقدمه ای برای نمایاندن معجزات بزرگ تری به وی در آینده بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

چون در آیه قبل، آیت بودن یدبیضا و نیز عصا ذکر گردیده است; ممکن است گفته شود <لنریک. ..> در صدد بیان نکته تازه ای است و به موسی وعده می دهد که این دو معجزه، مقدمه ای بود تا در آینده، آیاتی بزرگ تر از آنچه اکنون ارائه شد، به تو نمایانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 2،6

2 - موسی و هارون ( ع ) ، به همراه با آیات و معجزات الهی - مأمور حرکت برای انجام رسالت خویش شدند .

اذهب أنت و أخوک ب--َای-تی

6 - اعطای معجزاتی در کنار معجزه عصا و یدبیضا به موسی ( ع ) ، وعده خداوند به او در کوه طور *

ب--َای-تی

جمع آوردن <آیات> با آن که تا آن زمان، تنها دو معجزه به موسی(ع) عطا شده بود، می تواند وعده ضمنی خداوند به عطای معجزاتی دیگر به موسی(ع) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 58 - 12

12 - فرعون ، ناگزیر از قانع کردن افکار عمومی مردم مصر ، دربرابر دعوت و معجزات حضرت موسی ( ع )

فلنأتیّنک بسحر مثله فاجعل . .. مکانًا سوًی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 70 - 1

1 - عصای موسی با اعجاز او ، تمامی ابزار و آلات سِحر جادوی ساحران فرعون ( بند ها و عصا ها ) را بلعید .

تلقف ما صنعوا . .. فأُلقی السحره

<فاء> در <فألقی> فصیحه و حاکی از جملاتی محذوفی است. مفاد آیه با تقدیرات آن چنین می شود: موسی(ع) عصای خود را

ص: 368

انداخت و عصا آلات سحر را بلعید، آن گاه ساحران به سجده افتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 80 - 8

8 - نزول < منّ و سلوی > ، از معجزات ارائه شده به قوم موسی ( ع )

و نزّلنا

اختصاص یافتن <منّ و سلوی> از بین خوراکی ها و یادآوری نزول آن بر بنی اسرائیل، نشان از غیر عادی بودن نزول آن دو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آیات الهی ( معجزات ) توشه راه و حربه پیروزی موسی و هارون ( ع )

قال کلاّ فاذهبا ب-ای-تنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 30 - 3

3 - اظهار آمادگی موسی ، برای ارائه دلیلی روشن و محسوس ( معجزه ) برصدق رسالت خویش

قال أوَلوجئتک بشیء مبین

مراد از <بشیء مبین> به قرینه آیات بعد، معجزه عصا و ید بیضا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1،2،3

1 - موافقت فرعون با پیشنهاد موسی ( ع ) مبنی بر ارائه دلیل محسوس و روشن بر صدق رسالت خویش

قال أوَلوجئتک بشیء مبین . قال فأت به

2 - تردید فرعون نسبت به توان موسی ( ع ) در ارائه دلیل روشن بر مدعای خویش

قال فأت به إن کنت من الص-دقین

برداشت یاد شده، در صورتی است که امر در <فأت به> تعجیزی باشد. بنابراین فرعون بدان جهت که از توانایی موسی نسبت به آن کار اطمینان نداشت،از او خواست تا معجزه خویش را ارائه دهد.

3 - فرعون دلایل آفاقی و انفسی ارائه شده از سوی موسی را گویای صدق ادعای او ندانسته و تنها معجزه را شاهد صدق گفتارش می دانست .

قال ربّ السم-وت و الأرض . .. قال ... لأجعلنّک من المسجونین . قال أوَلوجئتک بشیء

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که فرعون دلایل آفاقی وانفسی حضرت موسی را نپذیرفت و ضمن تمسخر آنها، او را به زندان تهدید کرد; ولی آن گاه که آن حضرت مسأله معجزه (شیء مبین) را مطرح ساخت، فرعون به ظاهر به آن تن داد و پذیرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 2

ص: 369

2 - تبدیل ناگهانی عصای موسی به اژدهایی واقعی و تردید ناپذیر

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 33 - 1،2

1 - درخشندگی دست موسی برای بینندگان ، در پی بیرون کشیدن آن از گریبان خویش

فإذا هی بیضاء للن-ظرین

<نَزْع> (مصدر <نَزَع>) معادل <اخراج> (بیرون آوردن) است و منزوع منه در آیه فوق حذف شده و تقدیر آن چنین است: <و نزع یده من جیب قمیصه>. گفتنی است که <بیضاء> (مؤنث أبیض) به معنای سفید است و سفیدی دست موسی می تواند کنایه از اشراق و درخشندگی آن به هنگام بیرون آوردن از گریبان باشد.

2 - ید بیضا ، دومین معجزه موسی ( ع ) و دلیل صدق رسالت وی

و نزع یده فإذا هی بیضاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 34 - 1

1 - واکنش حق ستیزانه فرعون در قبال دو معجزه روشن موسی ( ع )

قال للملإ حوله إنّ ه-ذا لس-حر علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 43 - 3

3 - تلاش ساحران برای انجام کاری شبیه به معجزه موسی

ألقوا ما أنتم ملقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 44 - 7

7 - سعی ساحران بر ارائه کاری قوی تر و چشمگیرتر از معجزه موسی و در عین حال هم سنخ با آن

فألقوا حبالهم و عصیّهم

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که ساحران از ریسمان ها و عصاهای متعدد برای مبارزه با معجزه (عصای اژدها شوند) موسی(ع) استفاده کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 63 - 5

5 - بنی اسرائیل و فرعونیان ، شاهد معجزه ای دیگر از موسی ( ع ) با شکافتن دریا

أن اضرب بعصاک البحر فانفلق

ص: 370

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 1،2،8

1 - فرمان خدا به موسی ( ع ) مبنی بر فروبردن دست در گریبان خویش و خارج ساختن آن با سپیدیی جذّاب و غیرزننده

و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء

2 - < ید بیضا > ، دومین معجزه عطا شده به موسی ( ع ) از جانب خدا در وادی طور

و ألق عصاک . .. و أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء

8 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) [ فی قوله تعالی ] < أدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء > قال : من غیر برص ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند متعال خطاب به موسی(ع) که می فرماید: <أدخل یدک فی جیبک من غیر سوء> روایت شده که فرمود: مراد از <سوء> بیماری برص و پیسی است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 32 - 6

6 - < عصا > و < ید بیضا > دو معجزه و برهان الهی در اختیار موسی ( ع )

فذنک بره-نان من ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 23 - 2

2 - رسالت موسی ( ع ) ، همراه با نشانه های الهی و حجت و برهان روشن و روشنگر بود .

و لقد أرسلنا موسی بأی-تنا و سلط-ن مبین

<سلطان> در این آیه به معنای حجت است و <مبین> در معنای <روشن> و <روشنگر> به کار می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 20 - 1

1$ - موسی ( ع ) در پی گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگی برای ارشاد و هدایت او ، بزرگ ترین معجزه خویش را به وی ارائه کرد .

فأریه الأیه الکبری

- موسی(ع) در پی گفت وگو با فرعون و اظهار آمادگی برای ارشاد و هدایت او، بزرگ ترین معجزه خویش را به وی ارائه کرد.

156- معجزه نزول ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 8 - 3

3 - هلاکت فوری کافران و پایان مهلت آنان، در صورت نزول محسوس فرشتگان به عنوان معجزه بر پیامبر(ص)

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر ثم لا ینظرون

ص: 371

157- معجزه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 1

1- نوح ( ع ) برخوردار از معجزه و دلیلی روشن ، بر پیامبری خویش

قال ی-قوم أرءیتم إن کنت علی بیّنه

قابل ذکر است که <أرءیتم> به معنای <أخبرونی> است و مفعول آن جمله <أنلزمکموها> است و این هر دو به منزله جواب شرط <إن کنت . ..> می باشد و تقدیر جمله چنین است <إن کنت علی بیّنه ... فاخبرونی أنلزمکموها>

158- معجزه و جادو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 109 - 2،3

2 - اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبنای ساحر بودن موسی و سحر بودن معجزات وی ، جلسه مشورتی خویش را آغاز کردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر علیم

جمله <إن هذا . .. > می تواند از نتایج بحث و گفتگوی اشراف باشد. یعنی در ابتدا این مسأله مطرح شد که امور خارق العاده موسی از چه سنخی است. همچنین می تواند بیانگر این باشد که آنان ساحر بودن موسی را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وی تبادل نظر می کردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

3 - اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از تبادل نظر در جلسه مشورتی به این نتیجه رسیدند که موسی ( ع ) بدون هیچ تردید ساحری زبردست و معجزه وی سحر است .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر علیم

برداشت فوق بر اساس اولین احتمالی است که در توضیح فیش قبل درباره جمله <إن هذا . .. > بیان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 115 - 2

2 - ساحران ، جادویی همانند معجزه موسی ( ع ) تدارک دیده بودند .

إما أن تلقی و إما أن نکون نحن الملقین

به کارگیری <تلقی> و <ملقین>، که هر دو از مصدر <القاء> به معنای افکندن است، می رساند که جادوی آنان مشابهت صوری با معجزه موسی داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 117 - 6

ص: 372

6 - سحر ، امری ناپایدار در برابر معجزه

فإذا هی تلقف ما یأفکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 118 - 1

1 - عصای موسی ( ع ) با بلعیدن جادوی ساحران ، موجب به کرسی نشستن حق و پوچ گشتن دستاورد های ساحران شد .

فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون

دربرداشت فوق ضمیر <کانوا> و <یعملون> به ساحران برگردانده شده است. بر این مبنا مراد از <ما> در <ما کانوا ... > همان ابزار و آلاتی است که با سحر خویش آنها را در چشم بینندگان به صورت جانورانی پر تحرک جلوه داده بودند.

159- معجزه ولادت عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 21 - 4،11،13

4- تولد عیسی ( ع ) ، امری خارق العاده و اعجازآمیز بود .

قال ربّک هو علیَّ هیّن

11- حضرت عیسی ( ع ) و آفرینش او بدون پدر ، نشانه ای بزرگ برای پی بردن مردم به قدرت خداوند

و لنجعله ءایه للناس

ضمیر مفعولی <لنجعله> به عیسی(ع) بازمی گردد. تنوین <آیهً>، مفید تفخیم است; یعنی بدان جهت عیسی(ع) را به تو عطا کردیم که او را برای مردم آیتی بزرگ قرار دهیم.

13- تولد عیسی ( ع ) بدون پدر و نشانه بودن او برای قدرد خداوند و رحمت الهی بودن او ، از مقدرات خداوند و غیر قابل تغییر بود .

کذلک . .. و لنجعله ءایه للناس و رحمه منّا و کان أمرًا مقضیًّا

جمله <کان أمراً مقضیّاً> ممکن است تنها در باره تولد عیسی(ع) باشد و ممکن است به هر سه موضوعی که در آیه ذکر شده است، مربوط باشد. <مقضیّاً> اسم مفعول از <قضاء> است; یعنی آنچه قطعی شده و فیصله یافته باشد. <أمر> در معانی <فرمان> و <حادثه> استعمال می شود. کلمه <مقضیّاً> قرینه بر اراده معنای دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 50 - 2

2 - تولد عیسی از مریم بدون پدر ، معجزه بزرگ الهی بود .

و جعلنا ابن مریم و أُمّه ءایه

نکره آمدن <آیه> برای تفخیم است و آن به معنای نشانه ای بزرگ می باشد.

ص: 373

160- معجزه ولادت یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 9 - 6

6- تولد یحیی ، امری اعجاز آمیز و غیر عادی بودو

قال کذلک قال ربّک هو علیَّ هیّن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 12 - 1

1- بشارت و وعده خداوند به زکریا ، با تولد اعجاز گونه یحیی تحقق یافت .

نبشّرک بغل-م اسمه یحیی . .. ی-یحیی خذ الکت-ب

161- معجزه هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 2

2 - موسی و هارون ( ع ) ، به همراه با آیات و معجزات الهی - مأمور حرکت برای انجام رسالت خویش شدند .

اذهب أنت و أخوک ب--َای-تی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 15 - 6

6 - آیات الهی ( معجزات ) توشه راه و حربه پیروزی موسی و هارون ( ع )

قال کلاّ فاذهبا ب-ای-تنا

162- معجزه یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 14

14 - آفرینش حضرت یحیی ( ع ) ، همراه با اعجاز

انّ اللّه یبشرک بیحیی . .. کذلک اللّه یفعل ما یشاء

ص: 374

163- معجزه یدبیضای موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 5

5 - معجزه عصا و یدبیضای موسی ( ع ) ، مقدمه ای برای نمایاندن معجزات بزرگ تری به وی در آینده بود .

لنریک من ءایتنا الکبری

چون در آیه قبل، آیت بودن یدبیضا و نیز عصا ذکر گردیده است; ممکن است گفته شود <لنریک. ..> در صدد بیان نکته تازه ای است و به موسی وعده می دهد که این دو معجزه، مقدمه ای بود تا در آینده، آیاتی بزرگ تر از آنچه اکنون ارائه شد، به تو نمایانده شود.

164- معجزه یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 96 - 8

8- ظهور کرامت و معجزه یوسف ( ع ) با شفا یافتن چشمان بی فروغ یعقوب ( ع ) به وسیله پیراهن او

ألقیه علی وجهه فارتد بصیرًا

165- مکذبان معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 27 - 1

1- کفرپیشگان عصر بعثت ، مدعی نبود معجزه و آیتی بر حقانیّت رسالت پیامبر ( ص )

و یقول الذین کفروا لولا أُنزل علیه ءایه من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 7،15

7- امت های مشرک و کافر پیشین ، پس از مشاهده معجزات درخواستیشان ، آنها را مورد انکار و تکذیب قرار دادند .

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

15- قوم ثمود ، از مصداق های روشن و بارز تکذیب کنندگان معجزات الهی بودند .

کذّب بها الأوّلون و ءاتینا ثمود الناقه مبصره فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 42 - 1

1 - فرعونیان ، تمامی آیات و معجزات الهی را تکذیب کردند .

ص: 375

کذّبوا ب-ای-تنا کلّها

166- مکذبان معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 56 - 2،3

2 - فرعون ، معجزات ارائه شده از جانب موسی ( ع ) را تکذیب کرد و منکر دلالت آنها بر رسالت او شد .

و لقد أرین-ه ءای-تنا کلّها فکذّب

3 - فرعون ، علی رغم مشاهده تمامی معجزات و آیات موسی ( ع ) ، از پذیرفتن رسالت او امتناع کرد .

و لقد أرین-ه ءای-تنا کلّها فکذّب و أبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 57 - 4

4 - فرعون آیات و معجزات الهی موسی ( ع ) را سِحر خواند و آن را وسیله ای برای بیرون راندن فرعونیان از مصر دانست .

لتخرجنا من أرضنا بسحرک ی-موسی

167- منشأ معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 99 - 3

3 - خداوند ، عطاکننده دلایل و معجزات به پیامبر ( ص )

و لقد أنزلنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 8،12

8 - تحقق امور خارق العاده در نظام آفرینش ، متّکی به مشیّت خداست .

انّی یکون لی غلام . .. قال کذلک اللّه یفعل ما یشاء

12 - اعتقاد به مشیّت مطلق خداوند ، تنها توجیه تحقّق امور خارق العاده

کذلک اللّه یفعل ما یشاء

خداوند در پاسخ زکریا، تنها مشیّت و قدرت مطلق خویش (یفعل ما یشاء) را مطرح می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 115 - 8

ص: 376

8 - ارائه معجزات و عذاب منکران آن ، تنها در اختیار خداوند

قال اللّه انی منزلها علیکم . .. فانی اعذبه عذاباً لا اعذبه احداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 37 - 4،6،7،11

4 - خداوند، توانا بر فرستادن هرگونه معجزه و نشانه

قل إن اللّه قادر علی أن ینزل ءایه

6 - ناآگاهی اغلب مشرکان از قدرت خداوند بر فرستادن هرگونه معجزه و نشانه

إن اللّه قادر علی أن ینزل ءایه و لکن أکثرهم لایعلمون

مفعول <لایعلمون>، به قرینه فراز قبل آن، قدرت الهی است، یعنی: <لایعلمون أن اللّه قادر . ..>

7 - معدودی از مشرکان می دانستند که خداوند توان آوردن معجزه درخواستی آنان را دارد.

و لکن أکثرهم لایعلمون

11 - برخی از مشرکان، علی رغم آگاهی به قدرت خداوند بر نزول هر معجزه و فلسفه نازل نشدن آن، خواهان نزول معجزات ویژه خود بودند.

و قالوا لولا نزل . .. إن اللّه قادر ... و لکن أکثرهم لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 57 - 14

14 - اعطای معجزات از مقوله <حکم> و تنها به دست خداوند است.

ما عندی ما تستعجلون به إن الحکم إلا للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 58 - 5،6

5 - تحقق معجزات ویژه، بدان صورت که مشرکان می خواستند، در اختیار پیامبر(ص) نبود.

قل لو أن عندی ما تستعجلون به

6 - ارائه هرگونه معجزه مورد درخواست مردم، اگر در اختیار پیامبر(ص) بود، کار آن حضرت با مشرکان زمان خود سریعاً با نزول عذاب خاتمه می یافت.

لو أن عندی ما تستعجلون به لقضی الأمر بینی و بینکم

مراد از <ما تستعجلون>، به قرینه آیات گذشته همین سوره، مانند آیه 7 و 37، می تواند نزول معجزات مورد درخواست کافران باشد. بر فرض نزول این گونه معجزات، عذاب مشرکان و مخالفان در پی آن صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 5

5 - ارائه معجزه تنها منوط به خواست خداوند است و نه به اختیار انبیا و تقاضای مردم

إنما الأیت عند الله

ص: 377

مراد از آیات در <إنما الآیات> معجزات است و حصر مذکور بیانگر این است که معجزات تنها به خواست خداوند می تواند ارائه شود و جز او در این زمینه اختیاری ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 114 - 6

6 - خداوند سزاوارترین حاکم و داور در مورد ضرورت و یا عدم ضرورت نزول معجزات و دیگر شرایط و زمینه های آن است.

إنما الأیت عند الله و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لا یؤمنون . .. أفغیر الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 115 - 3

3 - نزول معجزات و محدوده آن، وارونه ساختن دل و دیده کافران، و قرار دادن دشمن برای پیامبران، از سنتها و کلمات خداوند و غیر قابل تغییر است.

إنما الأیت عند الله . .. و نقلب ... و کذلک جعلنا ... و تمت کلمت ربک

در آیات گذشته چند سنت و قانون الهی یاد شد، از جمله: <نقلب أفئدتهم> و <ما کانوا لیؤمنوا> و <لکل نبی عدوا>. لذا اگر مراد از <کلمت>، سنن باشد، همه موارد ذکر شده را می تواند شامل گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 20 - 5،6

5 - نزول معجزه و فلسفه عدم نزول آن ، از امور غیبی و در اختیار خداست .

و یقولون لو لا أنزل علیه ءایه من ربه فقل إنما الغیب للّه

6 - معجزه ، فعل خدا و خارج از قلمرو توانایی پیامبر ( ص ) است .

لو لا أنزل علیه ءایه من ربه فقل إنما الغیب للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 75 - 5

5 - معجزات ، فعل خداست که با واسطه پیامبران صورت می پذیرد .

ثم بعثنا . .. بأیتنا

برداشت فوق از اضافه <آیات> - که عبارت از معجزات است - به <نا> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 76 - 3،4

3 - معجزه ، فعل خداست که با واسطه پیامبران صورت می پذیرید .

فلما جاءهم الحق من عندنا

4 - معجزات پیامبران ، دارای منشأ الهی است .

فلما جاءهم الحق من عندنا

ص: 378

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 12 - 13

13- ارائه معجزه و تحقق بخشیدن به پیشنهاد ها و درخواست های مردم ، از شؤون خداوند و به دست اوست نه در اختیار پیامبر ( ص )

إنما أنت نذیر و الله علی کل شیء وکیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 2

2- خداوند ، عطاکننده معجزه و دلیل های روشن به پیامبران ( ع )

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 63 - 2

2- خداوند ، عطا کننده معجزه و دلیل های روشن به پیامبران

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 88 - 2

2- خداوند ، عطا کننده معجزه و دلیل های روشن به پیامبران

إن کنت علی بیّنه من ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 7 - 5

5- ارائه معجزه کار خداوند و در گرو خواست اوست .

لولا أُنزل علیه ءایه من ربه

برداشت فوق، احتمال دیگری برای آمدن قید <من ربه> در کلام کافران می باشد. گویا آنان از پیامبر(ص) معجزه می خواستند و آن حضرت امر را به خداوند موکول می کرد. از این رو آنان می گفتند: چرا از ناحیه پروردگارش - همان گونه که مدعی است - معجزه ای به او فرستاده نمی شود؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 9

9- پیامبران ، بدون اذن و رخصت خداوند نمی توانند آیت و معجزه ای به مردم ارائه کنند .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن الله

ص: 379

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 2

2- معجزات حضرت موسی ( ع ) ، فعل خدا بود که توسط آن حضرت تحقق یافت .

و لقد أرسلنا موسی بأی-تنا

برداشت فوق مبتنی بر این است که: مراد از <آیاتنا> معجزاتی باشد که توسط حضرت موسی(ع) انجام می گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 11 - 11

11- انبیا در مقابل درخواست معجزه از سوی اقوام کفرپیشه ، خود را جز به اذن خداوند ، فاقد توانایی لازم برای آن می دانستند .

و ما کان لنا أن نأتیکم بسلط-ن إلاّ بإذن الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 21

21- معجزه ، فعل خداست .

و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 7،11،13،15

7- غفلت مشرکان مکه از نقش اصلی اراده خدا در تحقق معجزات

تفجر لنا . .. تسقط السّماء ... تأتی بالله ... تنزّل علینا کت-بًا نقرؤه

از اینکه آنان، تمامی معجزات درخواستی خود، حتی آمدن خدا را از شخص پیامبر(ص) می خواستند، نشان دهنده نکته یاد شده است.

11- خداوند ، منزه از بنا نهادن معجزات خویش بر اساس تمایلات واهی گروهی بهانه جو

تفجر لنا من الأرض ینبوعًا . .. قل سبحان ربّی

خداوند، در پاسخ درخواستهای متعدد مشرکان از پیامبر(ص) جهت ارائه معجزاتی بر اساس خواست و تمایل آنها می گوید: <پروردگار من منزه است>. چنین جوابی می تواند به این معنا باشد که: خداوند ارائه معجزات خود را بر اساس تمایلات افراد و گروهها قرار نمی دهد.

13- ارائه معجزات و تعیین نوع آنها ، تنها در اختیار خداست و نه انبیا

تفجر لنا من الأرض ینبوعًا . .. قل سبحان ربّی هل کنت إلاّ بشرًا رسولاً

از اینکه مشرکان از شخص پیامبر(ص) درخواست کارهای معجزه آسا داشتند و آن حضرت هم در جواب آنها فرمود: <هل کنت إلاّ بشراً رسولاً> می رساند که منشأ معجزه، تنها خداست و او نقشی در آن ندارد.

15- پیامبر ( ص ) ، موظف به اعلام محدوده مسؤولیت خویش و بیان ناتوانی خود از ارائه معجزات درخواستی مشرکان

قالوا . .. قل ... هل کنت إلاّ بشرًا رسولاً

پاسخ <هل کنت. ..> در قبال درخواستهای مشرکان، می تواند گویای این معنا باشد که: درخواستهای آنان، ربطی به رسالت و مسؤولیتهای پیامبر(ص) نداشته و یا در توان او نبوده است.

ص: 380

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 23 - 3

3 - تحقق معجزه به دست پیامبران ، در اختیار خداوند و در گرو اراده او است .

لنریک

جمع بودن فعل <نریک> یا برای تعظیم است و یا به نقش واسطه هایی نظر دارد که فرمان خداوند را اجرا می کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 8

8 - معجزات و آیات رسالت پیامبران ، از جانب خدا است .

ب--َای-تی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 47 - 15

15 - فرستادن رسولان الهی همراه با معجزات ، پرتویی از ربوبیت خداوند است .

إنّا رسولا ربّک . .. ب--َایه من ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 50 - 6

6 - سرچشمه معجزات ، خداوند است .

إنّما الأی-ت عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 28 - 13

13 - ربوبیت الهی ، مقتضی فرستادن رسول و ارائه دین به بشر ، همراه با دلیل و برهان روشن و اثباتگر

و قد جاءکم بالبیّن-ت من ربّکم

برداشت یاد شده از آمدن قید <من ربّکم> استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 78 - 8

8 - معجزات فرستادگان الهی ، در حقیقت فعل خدا بود که با واسطه پیامبران صورت می پذیرفت .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن اللّه

برداشت یاد شده از این نکته استفاده می شود که از یک سو، معجزات از نظر ظاهرامر، به وسیله پیامبران صورت می پذیرفت و از سوی دیگر، خداوند این عمل را در قلمرو اذن و فرمان خود می داند. بر این اساس استنباط می شود که معجزه حقیقتاً از آن خدا است و پیامبران واسطه اجرای آن می باشند.

ص: 381

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 46 - 7

7 - معجزات پیامبران ، عطا شده از سوی خداوند به ایشان

و لقد أرسلنا موسی ب-ای-تنا

اضافه <آیات> به <نا>، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 48 - 3

3 - نقش اساسی اراده الهی ، در ارائه معجزات از سوی پیامبران

و ما نریهم من ءایه

اسناد <ارائه> به خداوند (نُریهم)، مطلب یاد شده را می رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 30 - 7

7 - معجزات الهی ، متکی به علم و حکمت گسترده او

و قالت عجوز عقیم . قالوا کذلک ... إنّه هو الحکیم العلیم

برداشت یاد شده با توجّه به این نکته است که باروری پیرزنی فرتوت و نازا، طبق عوامل طبیعی صورت نمی گیرد و آن گونه که به همسر ابراهیم(ع) بشارت داده شد، قطعاً امری اعجازی بوده است و این اعجاز بی دلیل نمی باشد; بلکه نشأت یافته از علم و حکمت الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 38 - 8

8 - تجهیز پیامبران از سوی خداوند به معجزاتی روشن و قاطع ، برای پیشبرد اهداف هدایتی خویش

أرسلن-ه . .. بسلط-ن مبین

در صورتی که مراد از حجت و برهان (سلطان) حجت حسی باشد، برداشت بالا به دست می آید.

168- منشأ معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 9 - 11

11- پاسخ مثبت پیامبر ( ص ) به اقتراحات و معجزه طلبی کافران ، تنها منوط به اجازه خداوند

قل . .. و ما أدری ... إن أتّبع إلاّ ما یوحی إلیّ

از آیه شریفه، استفاده می شود که کافران، معجزات مختلفی را از پیامبر(ص) می طلبیدند. خداوند در پاسخ آنان فرموده است: ای

ص: 382

پیامبر! به آنان بگو من از خود هیچ ندارم و چیزی نمی دانم; بلکه ارائه معجزه و خبر دادن از امور غیبی، تنها با اجازه خداوند صورت می گیرد.

169- منشأ معجزه انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 78 - 6

6 - تمامی معجزات فرستادگان الهی ، به اذن خدا و در چهار چوب مشیت و مصالح مقدر شده او بود .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 17 - 2

2 - معجزات پیامبران ، نشأت یافته از عالم امر *

و ءاتین-هم بیّن-ت من الأمر

ممکن است <بیّنات> به معنای معجزات و <من> نشویه باشد.

170- منشأ معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 2

2- معجزات نُه گانه موسی ( ع ) ، زداینده هرگونه ابهام و شک نسبت به خدایی بودن آنها

و لقد ءاتینا موسی تسع ءای-ت . .. قال لقد علمت ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ربّ السموت و ا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 3

3 - تجهیز موسی ( ع ) از سوی خدا به معجزه ای بیم آفرین و معجزه ای زیبا و پرجاذبه

و ألق عصاک . .. ولّی مدبرًا ... و أدخل یدک... بیضاء من غیر سوء

171- موانع معجزه اقتراحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 9

ص: 383

9- باور به وابستگی هدایت مردم به مشیّت خدا نه به ارائه معجزات ، زایل کننده توقّع مؤمنان بر نشان دادن معجزه به کفرپیشگان

أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدی الناس جمیعًا

172- موجبات نزول معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 4 - 5

5 - فرستادن آیات و معجزات، مقتضای ربوبیت خداوند و عنایت او به هدایت مردم

و ما تأتیهم من ءایه من ءایت ربهم

173- نبوت و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 13

13- توانایی به ارائه هر گونه معجزه و در هر زمان ، از شرایط پیامبری در دیدگاه ناصواب مردم عصر بعثت

و لقد أرسلنا رسلاً . .. و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن الله لکل أجل کتاب

174- نزول معجزه بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 81 - 1

1- خداوند معجزات ، آیات و نشانه های گوناگون خویش را به اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ارائه کرد .

و ءاتین-هم ءای-تنا

175- نعمت معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 211 - 7

7 - دستورات خداوند و معجزه های او ، از نعمت های الهی هستند .

اتیناهم من ایه بیّنه و من یبدل نعمه اللّه

ص: 384

176- نقش معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 4،7،19

4 - نقش معجزه در تربیت و هدایت انسانها

بایه من ربکم

با توجّه به معنای <ربّکم> (تربیت کننده شما انسانها)، معلوم می شود که معجزات انبیا برای تربیت و هدایت انسانهاست.

7 - معجزه ، وسیله ایجاد و باور به صدق نبوت پیامبران در انسانها

قد جئتکم بایه من ربّکم

19 - کافی بودن معجزات عیسی ( ع ) ، برای هدایت یافتن کسانی که در پی حقیقت و ایمان بدان بودند .

انّ فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین

جمله <ان کنتم مؤمنین>، ظاهراً به معنای در پی حقیقت بودن است. زیرا اگر به معنای تحقق ایمان باشد، الزامی به آوردن آیه نیست; چون هدف از آیه، ایمان آوردن و گرایش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 6

6 - برخی مشرکان، حتی با مشاهده معجزه مورد درخواست خویش، ایمان نخواهند آورد.

و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون

<ما> در <ما یشعرکم> برای استفهام انکاری است، لذا در عین استفهام معنی انکار نیز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 102 - 2،3

2 - برخی از امت های گذشته با مشاهده معجزات پیامبران ایمان آوردند و به عهد خویش ( تصدیق پیامبران در صورت ارائه معجزه ) وفا کردند .

و ما وجدنا لأکثرهم من عهد

3 - امت های گذشته با پیامبران خویش عهد بستند که با مشاهده معجزه ، آنان را تصدیق کرده و به حقایق و معارف الهی ایمان آورند .

و ما وجدنا لأکثرهم من عهد

با توجه به آنچه درباره مضاف إلیه کلمه <قبل> در آیه پیشین گذشت، می توان گفت مراد از <عهد> وعده ایمان و تصدیق بوده است. یعنی امتها تعهد می کردند که با دیدن معجزه ایمان خواهند آورد، ولی اکثر آنان به عهد خویش وفا نکردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 53 - 3

3- ادعای نبوت و رسالت ، باید همراه با ارائه معجزه و دلیل روشن باشد . *

قالوا ی-هود ما جئتنا ببیّنه

<بیّنه> به معنای دلیل و حجت روشن است و مراد از آن در آیه شریفه معجزه می باشد. قوم هود مدعی آنند که وی معجزه ای

ص: 385

ارائه نکرده است و این سخن از ناحیه او رد نمی شود و بیان نمی کند که اثبات پیامبری نیازمند معجزه نیست. گویا این معنا که پیامبران باید معجزه داشته باشند، مورد تأیید قرار می گیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 31 - 9

9- باور به وابستگی هدایت مردم به مشیّت خدا نه به ارائه معجزات ، زایل کننده توقّع مؤمنان بر نشان دادن معجزه به کفرپیشگان

أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدی الناس جمیعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 3

3- موسی ( ع ) ، وظیفه دار هدایت مردم خویش به سوی نور و خارج کردن آنان از ظلمت ها ، با آیات و معجزات الهی .

و لقد أرسلنا موسی بأی-تنا أن أخرج قومک من الظلم-ت إلی النور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 7

7- بصیرت بخشی و بینش دهی معجزه ، ملاک تمایز آن از سحر و جادوگری

إنی لأظنّک ی-موسی مسحورًا . قال لقد علمت ما أنزل ه-ؤلاء إلاّ ... بصائر

تأکید موسی(ع) بر <بصائر> بودن معجزاتش در قبال اتهام سحر به معجزات او از سوی فرعون، می تواند خود ردّی باشد بر اتهام فرعون با ارائه ملاک; یعنی، سحر هرگز بصیرت آفرین نیست در حالی که معجزه، بصیرت آفرین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 10 - 11،14

11- کاربرد اعجاز در راستای روشن سازی حقایق ، حتی برای پیامبران

ءایتک ألاّ تکلّم الناس ثل-ث لیال

14- در داستان زکریا ، معجزه ای ، وسیله اثبات اعجازی دیگر شد .

ءاتیک ألاّ تکلّم الناس

سکوت سه روزه زکریا خرق عادتی بود که صدق بشارت تولد یحیی را که خود امری خارق العاده بود، اثبات می کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 42 - 7،13

7 - معجزه ، راهی برای اثبات حقانیت رسالت و نبوت پیامبران

اذهب أنت و أخوک ب--َای-تی

13 - معجزات و آیات الهی ، سبب تقویت روحیه پیامبران

اذهب . .. ب--َای-تی و لاتنیا فی ذکری

ص: 386

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 47 - 13

13 - خداوند ، به موسی و هارون ( ع ) فرمان داد تا داشتن معجزه برای اثبات رسالت خویش را به فرعون ابلاغ کنند .

قد جئن-ک ب--َایه

<آیه> اسم جنس و قابل اطلاق بر کم و زیاد است. بنابراین می توان بر معجزات متعدد نیز <آیه> اطلاق کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 77 - 10

10 - کاربرد اعجاز پیامبران در جهت مصالح مؤمنان

فاضرب لهم

باز شدن راهی خشک در دریا، به منظور اثبات حقانیت رسالت موسی(ع) بر منکران آن انجام نگرفت; بلکه منظور از آن نجات بنی اسرائیل و هلاکت فرعونیان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 45 - 8،10

8 - معجزات ، تجلی قدرت خدا به دست پیامبران

ثمّ أرسلنا موسی . .. بأی-تنا

برداشت یاد شده با توجه به اضافه شدن <آیات>، به ضمیر <نا>، استفاده می شود.

10 - معجزات حسی پیامبران ، زمینه ساز بهرهوری مردم از منطق روشن آنان

ثمّ أرسلنا. .. بأی-تنا و سلط-ن مبین

تقدیم <آیاتنا> (معجزات حسی) بر <سلطان مبین> - که بیانگر معارف روشن و منطق نیرومند است - می تواند اشعار به نکته یاد شده داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 25 - 6

6 - رسالت پیامبران ، متکی بر معجزات و دلایل روشن بود .

جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن کافران تکذیب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلایل آشکار و کتاب های روشنگر بوده است .

کذّب الذین من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت . .. ثمّ أخذت الذین کفروا فکیف کان نک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 78 - 7

ص: 387

7 - معجزات پیامبران ، در جهت اثبات حق و ابطال باطل بود .

و ما کان لرسول أن یأتی بأیه إلاّ بإذن اللّه

جمله <و خسر هنالک المبطلون> در ذیل آیه، قرینه است براین که معجزات رسولان، در راستای زیان زدن به باطل گرایان و مبارزه با جریان باطل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 19

19 - نمایاندن معجزات ، بخشی از برنامه الهی برای هدایت مردمان

و لتکون ءایه للمؤمنین و یهدیکم صرطًا مستقیمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 38 - 8

8 - تجهیز پیامبران از سوی خداوند به معجزاتی روشن و قاطع ، برای پیشبرد اهداف هدایتی خویش

أرسلن-ه . .. بسلط-ن مبین

در صورتی که مراد از حجت و برهان (سلطان) حجت حسی باشد، برداشت بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 4

4 - معجزات و دلایل روشن الهی بر خلق ، مایه آزمایش ایشان

إنّا مرسلوا الناقه فتنه لهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 42 - 2،3

2 - معجزات الهی برای انذار و بیداری فرعونیان ، متعدد و گوناگون بود .

کذّبوا ب-ای-تنا کلّها

3 - تمام شدن حجت الهی بر فرعونیان ، نیازمند ارائه معجزات متعدد به ایشان *

کذّبوا ب-ای-تنا کلّها

در آیات پیشین نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آیات متعدد نبود; اما در مورد فرعونیان سخن از معجزات متعدد به میان آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 25 - 3

3 - معجزه ، نشانه روشن و غیرقابل تردید برای نبوت پیامبران بود .

لقد أرسلنا رسلنا بالبیّن-ت

<بیّنات> در آیه شریفه دربرگیرنده دلایل معقول (حجت ها و برهان) و دلایل محسوس (معجزات) است. بنابراین از مصداق های

ص: 388

مورد نظر از بیّنات، معجزات پیامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 20 - 2

2$ - معجزات پیامبران ، نشانه صداقت آنان در به عهده داشتن مسؤولیت هدایت و انذار است .

و أهدیک . .. فتخشی . فأریه الأیه الکبری

<فاء> در <فأراه> برای تعقیب است و می رساند که آوردن معجزه در پی ادعای هدایت گری و نیز انذار فرعون صورت پذیرفته است. کلمه <آیه> به معنای علامت و نشانه است و مصداق مورد نظر از آن، معجزه عصا و یا مجموع عصا و یدبیضا است که نشانه رسالت حضرت موسی(ع) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 21 - 2

2$ - بزرگ ترین معجزات نیز ، در هدایت برخی از افراد ، کارساز نیست .

فأریه الأیه الکبری . فکذّب

- بزرگ ترین معجزات نیز، در هدایت برخی از افراد، کارساز نیست.

177- نقش معجزه صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 3

3 - اعطای معجزه به صالح پیامبر ( ع ) ، زمینه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستیز ثمود

سیعلمون غدًا من الکذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقه فتنه لهم

با توجه به ارتباط <إنّا مرسلوا الناقه> با آیه قبل، استفاده می شود که ظهور حقانیت صالح و کذب و غرور قوم ثمود، امری محقق شدنی است; اما پس از اتمام آخرین حجت ها و اعطای معجزه به ایشان.

178- نقش معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 70 - 4

4 - جاذبه نیرومند معجزه موسی ، توان هرگونه درنگ و مقاومت را از ساحران فرعون سلب کرد .

فأُلقی السحره

فعل <أُلقی> مجهول است و دلالت دارد که ساحران وادار به سجده شدند، به گونه ای که گویا عاملی آنها را بر سجده مجبور ساخته است.

ص: 389

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 35 - 2

2 - نگرانی فرعون از تأثیر معجزات موسی در اطرافیانش

یرید أن یخرجکم من أرضکم بسحره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 46 - 2

2 - به سجده در افتادن بی درنگ ساحران ، با مشاهده معجزه پیروز موسی

فأُلقی السحره س-جدین

به کارگیری <فاء> تعقیب و فعل مجهول <أُلقی> بیانگر آن است که ساحران با مشاهده آن منظره عجیب، اختیار از کف دادند و بلافاصله به سجده درافتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 12 - 3

3 - تجهیز موسی ( ع ) از سوی خدا به معجزه ای بیم آفرین و معجزه ای زیبا و پرجاذبه

و ألق عصاک . .. ولّی مدبرًا ... و أدخل یدک... بیضاء من غیر سوء

179- نیاز به معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 82 - 6

6 - نیاز بشر آینده به معجزه ای بزرگ ، شگفت و بی سابقه برای گرایش به ایمان

أخرجنا لهم دابّه من الأرض تکلّمهم

بیرون آمدن جنبنده ای سخنگو از زمین پدیده ای است که در گذشته تاریخ سابقه ندارد و نکره آمدن <دابّه> بیانگر عظمت و سترگی آن است.

180- وضوح معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 77 - 4

4 - حضرت موسی ( ع ) ، سحر بودن کار خود را نفی کرده ، معجزه بودن آن را امری بدیهی ، روشن و غیر قابل تردید خواند .

أتقولون للحق لما جاءکم أسحر هذا

ص: 390

با توجه به استفهام انکاری و اسم اشاره و جمله قبل، معنای جمله (أسحر هذا) چنین است که: این عمل سحر نیست و مایه تعجب است اگر کسی حق و معجزه بودن آن را انکار کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 13 - 2

2 - سحر خوانده شدن معجزات الهی موسی ، از سوی فرعونیان علی رغم وضوح و روشنی آن

فلمّا جاءتهم ءای-تنا مبصره قالوا ه-ذا سحر مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 36 - 3

3 - معجزات ارائه شده از سوی موسی ( ع ) ، دلایلی روشن و غیر قابل انکار بر رسالت الهی وی

فلمّا جاءهم موسی ب-ئای-تنا بیّن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 38 - 10

10 - وضوح و روشنی ، از ویژگی های بارز دلایل و معجزات موسی ( ع )

أرسلن-ه . .. بسلط-ن مبین

تنها وصفی که خداوند در این آیه برای دلایل موسی(ع) آورده است، <مبین> می باشد.

181- وعده معجزه به مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 20 - 7

7 - وعده نزول معجزه از سوی خدا به شرک پیشگان بهانه جوی عصر بعثت

و یقولون لو لا أنزل علیه ءایه من ربه فقل إنما الغیب للّه فانتظروا

182- وقت ارائه معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 59 - 6

6 - موسی ( ع ) ، مناسب ترین زمان را برای تبلیغ و ارائه معجزات خویش و منکوب ساختن فرعون برگزید .

قال موعدکم یوم الزینه و أن یحشرالناس ضحًی

روز عید، نوعاً روز فراغت و آمادگی فکری مردم است. انتخاب چنین روزی از سوی موسی(ع) و نیز توجه به حضور گسترده مردم در

ص: 391

روشنایی روز، حکایت از انتخاب مناسب آن حضرت دارد.

183- ویژگی معجزه عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 110 - 41

41 - معجزه حضرت عیسی ( ع ) در شفای بیماران و زنده کردن مردگان متناسب با شیوع بیماری در آن زمان و نیاز شدید مردم به طب بود .

و تبری الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی

امام رضا(ع): . .. <ان اللّه تبارک و تعالی بعث عیسی فی وقت ظهرت فیه الزمانات و احتاج الناس الی الطب فاتاهم من عند اللّه تعالی بما لم یکن عندهم مثله، و بما احیی الهم الموتی و ابرء الاکمه و الابرص باذن اللّه ... .

_______________________________

عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 80، ح 12، ب 32; نورالثقلین، ج 1، ص 342، ح 145.

184- ویژگی معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 107 - 4

4 - نبودن هیچ فاصله زمانی بین افکنده شدن عصای موسی ( ع ) و تبدیل آن به ماری بزرگ

فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 108 - 3

3 - سفید گشتن دست موسی ( ع ) ، پس از نمایان ساختن آن ، امری غیر منتظره و خارق العاده و قابل رؤیت برای همه بینندگان

فإذا هی بیضاء للنظرین

185- ویژگیهای معجزه انبیای پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 44 - 12

12- خداوند ، به انبیای پیشین معجزات حسی عطا فرمود و در قبال آن به پیامبر ( ص ) ، کتاب آسمانی جهان شمول عطا کرد . *

و ما أرسلنا . .. بالبیّن-ت و الزبر و أنزلنا إلیک الذکر

ص: 392

<بیّنه> به معنای دلیل واضح و روشن - اعم از عقلی و حسی - است. طبق شواهد تاریخی مراد از <بینات> در آیه، ممکن است معجزات حسی باشد. جدا ذکر کردن پیامبر(ص) برای اعطای قرآن، مشعر به برداشت یاد شده است.

186- ویژگیهای معجزه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 44 - 12

12- خداوند ، به انبیای پیشین معجزات حسی عطا فرمود و در قبال آن به پیامبر ( ص ) ، کتاب آسمانی جهان شمول عطا کرد . *

و ما أرسلنا . .. بالبیّن-ت و الزبر و أنزلنا إلیک الذکر

<بیّنه> به معنای دلیل واضح و روشن - اعم از عقلی و حسی - است. طبق شواهد تاریخی مراد از <بینات> در آیه، ممکن است معجزات حسی باشد. جدا ذکر کردن پیامبر(ص) برای اعطای قرآن، مشعر به برداشت یاد شده است.

187- ویژگیهای معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 32 - 4

4 - عصای موسی پس از تبدیل شدن به اژد ها ، حرکت و پیشروی کرد .

فإذا هی ثعبان مبین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ثعبان> از ریشه <ثعب> (آب جاری) بوده و این اشاره ای به حرکت و پیشروی اژدها داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 38 - 10

10 - وضوح و روشنی ، از ویژگی های بارز دلایل و معجزات موسی ( ع )

أرسلن-ه . .. بسلط-ن مبین

تنها وصفی که خداوند در این آیه برای دلایل موسی(ع) آورده است، <مبین> می باشد.

188- هدایت ناپذیران و معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

ص: 393

8- آنان که زمینه هدایت ندارند ، با ارائه معجزات نیز هدایت نمی شوند و به توحید و رسالت پیامبر ( ص ) نمی گروند .

لولا أُنزل علیه ءایه من ربه قل إن الله یضل من یشاء

خداوند در پاسخ کسانی که هدایت یافتن خویش را منوط به آمدن معجزه کرده اند، می فرماید: امر هدایت و ضلالت به دست خداست. این پاسخ در جواب ادعای مذکور گویای این حقیقت است که معجزات نمی توانند موجب هدایت کسی باشند ; بلکه مشیّت الهی است که آن را رقم می زند.

189- همانندسازی معجزه موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 58 - 2

2 - فرعون ، مدعی قدرت ارائه سِحری همانند معجزات و آیات موسی ( ع )

فلنأتیّنک بسحر مثله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 61 - 2

2 - شرک و سِحر خواندن معجزات موسی و ادعای آوردن همانند برای آن و تکذیب رسالت الهی آن حضرت ، از جمله افترا های فرعونیان به خداوند بود .

لاتفتروا علی اللّه کذبًا

با توجه به آیات پیشین که مشتمل بر بیان توحید از زبان موسی(ع) و نیز ارائه معجزات، و عکس العمل فرعون در سحر خواندن آنها بود، می توان به مواردی از افتراهای فرعونیان اشاره کرد.

190- هماهنگی مکذبان معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 9

9- مشرکان و کافران طول تاریخ ، دارای جبهه ای واحد و انگیزه و عملکردی همگون در برخورد با آیات الهی و معجزه های انبیا

و ما منعنا أن نرسل بالأی-ت إلاّ أن کذّب بها الأوّلون

تعبیر <الأوّلون> نشان می دهد که مشرکان دوره های بعد، دنباله رو اسلاف خویشند و سرایت دادن حکم پیشینیان به نسلهای بعدی، بیانگر انگیزه و عملکرد واحد آنان است.

ص: 394

9- معذور

1- احکام معذور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 33

33 - تخفیف احکام برای معذورین ، پرتویی از عفو و غفران الهی

فلم تجدوا ماءً . .. انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

2- جاهل معذور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 19 - 12

12 - جاهل قاصر ، معذور است .

ان تقولوا ما جاءنا من بشیر و لانذیر

از اینکه ارسال پیامبر(ص) سد کننده راه عذر معرفی شده است، معلوم می شود که اگر انجام نمی گرفت عذر باقی بود.

3- معذور از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 95 - 3،9

3 - مجاهدان را نباید از نظر اجتماعی با توانمندان بازنشسته از جنگ یکسان و همانند شمرد .

لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل اللّه

ص: 395

مقصود این است که در شرایط مساوی، اولویت در حقوق اجتماعی از آن مجاهدان راه خداست.

9 - نوید الهی به پاداش نیک برای مجاهدان و نیز مؤمنان بازنشسته از جنگ

فضّل اللّه . .. علی القاعدین درجه وکلاّ وعد الله الحسنی

4- معذور از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 95 - 2،11،15

2 - نابرابری درجه و مقام ناتوانان از شرکت در جهاد ، با آنان که علی رغم توانمندی در جهاد شرکت نمی کنند .

لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل اللّه

اگر همه کسانی که در جهاد شرکت نمی کنند، چه ناتوان و چه توانا، در یک رتبه بودند، استثنا، یعنی <غیر اولی الضرر> بی معنا بود.

11 - بازنشستگان از جهاد ، هنگامی از پاداش الهی برخوردارند که از روی بی ایمانی ، ترک جهاد نکرده باشند .

لایستوی القاعدون من المؤمنین . .. کلاّ وعد اللّه الحسنی

چون <من المؤمنین> حال برای <القاعدون> است، می رساند که بازنشستگان از جنگ در صورتی قابل مقایسه با مجاهدان هستد که ایمانشان محفوظ باشد. یعنی بازماندنشان از جنگ در شرایطی نباشد که موجب سلب ایمان آنان گردد و یا ترک جهاد از روی بی ایمانی به فرامین خدا و رسول نباشد.

15 - خداوند ، مجاهدان را با اعطای مقامی بلند و پاداش بزرگ ، بر بازنشستگان از جهاد برتری داده است .

فضّل اللّه المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه . .. و فضّل اللّه المجا

<اجراً عظیماً>، مفعولٌ به برای <فضّل> است و در <فضّل>، معنای عطا کردن تضمین شده ست.

5- معذور نبودن یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 7

7 - یهودیان کافر ، علی رغم ناتوانی از ایمان آوردن بر اثر محجوب بودن قلبهایشان ، معذور نیستند .

قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بکفر هم

معذوران

6- {معذوران}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 396

5 - انعام - 6 - 19 - 18

18 - جاهل قاصر معذور است.

و أوحی إلیّ هذا القرءان لأنذرکم به و من بلغ

7- آمرزش معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 18

18 - معاف شدگان از جهاد ، در عین معذور بودن ، نیازمند غفران و رحمت خدایند .

لیس علی الضعفاء . .. و اللّه غفور رحیم

8- اندوه معذوران غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 - اندوه و گریه شدید مؤمنان تهیدست ، به خاطر ناتوانی از شرکت در جنگ تبوک و محروم شدن از فیض جهاد

و أعینهم تفیض من الدمع حزناً

9- تشخیص معذوران از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 6

6 - تشخیص راستگویی و دروغگویی مدعیان ناتوانی از شرکت در جنگ ، به عهده رهبری است .

لم أذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا و تعلم الکذبین

از اینکه متخلفان از جنگ از پیامبر (ص) اذن ترک جهاد خواسته اند و خداوند نیز آن حضرت را مورد خطاب قرار داد، برداشت فوق استفاده می شود.

10- حسن نیت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 12

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نیت و خیرخواه بودن ، از محسنان به حساب می آیند .

ص: 397

لیس علی الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما علی المحسنین من سبیل

11- خیرخواهی معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 12،13

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نیت و خیرخواه بودن ، از محسنان به حساب می آیند .

لیس علی الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما علی المحسنین من سبیل

13 - اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خیرخواهی برای دین و رهبر جامعه اسلامی ، مصون از عذاب و کیفر تخلف از جنگ

الذین کفروا منهم عذاب ألیم . .. ما علی المحسنین من سبیل

12- دلجویی از معذوران جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 92 - 9

9 - دلجویی خداوند از تهیدستان مشتاق جهاد و ناتوان از تأمین مقدمات آن

و لا علی الذین إذا ما أتوک لتحملهم

اختصاص به ذکر یافتن این گروه - پس از اینکه در آیه قبل به صورت کلی تر بدان اشاره شده - ویژگی این گروه و دلجویی خداوند از آنان را افاده می کند.

13- علایق معذوران غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 92 - 6

6 - محروم شدن برخی از رزمندگان داوطلب ، از شرکت در جنگ تبوک ، به خاطر نداشتن امکانات رزمی ( مرکب و . . . ) علی رغم اشتیاق شدید آنان به جهاد

تولوا و أعینهم تفیض من الدمع حزناً ألا یجدوا ما ینفقون

14- گریه معذوران غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

ص: 398

7 - اندوه و گریه شدید مؤمنان تهیدست ، به خاطر ناتوانی از شرکت در جنگ تبوک و محروم شدن از فیض جهاد

و أعینهم تفیض من الدمع حزناً

15- محمد(ص) و معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 43 - 11

11 - < عن ابی جعفر ( ع ) فی قوله تعالی : < عفی اللّه عنک لم أذنت لهم حتی یتبین لک الذین صدقوا و تعلم الکاذبین > یقول : تعرف اهل العذر و الذین جلسوا بغیر عذر ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا: <عفی اللّه . ..> روایت شده خداوند می فرماید: [چرا به آنان اذن دادی ]می بایست برای تو روشن گردد، چه کسانی اهل عذر بودند و چه کسانی بدون عذر نشستند>.

16- مسؤولیت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 7

7 - معاف شدگان از جنگ ، باید در پشت جبهه حمایتگر رزمندگان و خیرخواه خدا و رسولش باشند .

لیس علی الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

17- مصونیت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 14

14 - معاف شدگان از جهاد ، در صورت داشتن حسن نیت و خیرخواه بودن ، باید از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند .

لیس علی الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما علی المحسنین من سبیل

18- معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 83 - 16

16 - معاف بودن برخی از مردم ( زنان ، کهنسالان ، معلولان و . . . ) از شرکت در جنگ

فاقعدوامع الخلفین

ص: 399

مراد از <خالفین> می تواند کسانی باشند که به صورت مجاز و به دلیل عجز از شرکت در جنگ معاف شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 90 - 1

1 - اذن خواستن گروهی از بادیه نشینان معذور برای مشارکت نکردن در جنگ

و جاء المعذّرون من الأعراب لیؤذن لهم

<اعراب> اسم جمع و به معنای بادیه نشینان است. <معذّرون> می تواند اسم فاعل از <باب تفعیل> باشد; یعنی، کسانی که از شرکت در جهاد کوتاهی می کنند و به دروغ نشان می دهند که عذر دارند و می تواند اسم فاعل از <باب افتعال> باشد که در اصل <معتذرون> بوده و تای باب افتعال، به جهت قرب مخرج با ذال، قلب به ذال شده و در آن ادغام گشته است; یعنی، کسانی که دارای عذر موجهند. برداشت فوق بر پایه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 1،21

1 - افراد ضعیف و مریض و فاقد هزینه و امکانات جنگی ، از شرکت در جنگ معافند و گناهی بر آنان نیست .

لیس علی الضعفاء . .. حرج

21 - از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < . . . إن اللّه یحتج علی العباد بما آتاهم و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و کل شیئی لا یسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا < لیس علی الضعفاء و لا علی المرضی و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج > . . . ;

. .. به تحقیق خداوند بر بندگان احتجاج می کند به چیزی که به آنها عطا فرموده و شناختی که به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تکلیفی که پایین تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تکلیفی که در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آیه شریفه را تلاوت فرمود: <بر ضعیفان و بیماران و آنان که چیزی نمی یابند که (در راه جهاد) هزینه کنند، باکی نیست> ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 92 - 1،12

1 - مؤمنان تهیدست و ناتوان از تدارک ساز و برگ نبرد ، معذور و معاف از جنگند .

و لا علی الذین إذا ما أتوک لتحملهم

12 - حسن بصری گوید : رسول خدا ( ص ) فرمود : < لقد خلفتم بالمدینه اقواماً ما انفقتم من نفقه و لا قطعتم و ادیاً و لا نِلتم من عدوّ نیلا إلا و قد شرکوکم فی الأجر ثم قرء < و لا علی الذین إذا ما أتوک . . . الآیه > ;

به تحقیق گروههایی را در مدینه بر جای گذاشتید که شما چیزی را هزینه [جنگ ]نکرده اید و از هیچ وادیی عبور ننموده اید و هیچ آسیبی به دشمن نرسانده اید، مگر اینکه آن گروهها در اجر با شما شریک شدند. سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود: و نیز باکی نیست برای کسانی که وقتی نزد تو آمدند تا آنان را سوار کنی [و به جهاد بفرستی] و تو گفتی مرکبی ندارم تا شما را سوار کنم، بازگشتند در حالی که از غصه اینکه چیزی را برای خرج [جنگ] نمی یابند، از چشمهای آنان سیلاب اشک جاری بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 400

7 - توبه - 9 - 122 - 11

11 - تحصیل کنندگان دانش دین ، معاف از شرکت در جنگ در صورت نیاز جامعه به دانش آنان و عدم نیاز جدی به حضورشان در جنگ

ما کان المؤمنون لینفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیفقهوا فی الدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 1

1 - افراد نابینا ، لنگ و مریض ، معاف از شرکت در جنگ

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

19- معذوران از جهاد در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 10

10 - افراد ناتوان از جهاد ، همانند مجاهدان ، برخوردار از بهشت در صورت داشتن روح اطاعت در برابر خدا و رسول او

لیس علی الأعمی حرج . .. و من یطع اللّه و رسوله جنّ-ت

برداشت بالا بنا بر این نکته است که <من یطع. ..> جواب سؤال مقدر باشد، زیرا پس از رفع حکم جهاد از افراد ناتوان، ممکن است سؤال شود که: چرا این گروه از فیض جهاد محروم اند؟ خداوند در جواب می فرماید: آنان نیز اگر مطیع باشند، همانند مجاهدان، از پاداش الهی برخوردار خواهند بود.

20- معذوران از جهاد مالی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 5

5 - افراد تهیدست ، معاف از جهاد مالی

و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج

در آیات قبل، سخن از جهاد با مال و جان بود و در این آیه، ممکن است استثنای ضعیفان و مریضان از جهاد جانی و استثنای تهیدستان، از جهاد مالی باشد.

21- معذوران از روزه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 401

1 - بقره - 2 - 184 - 8،11،12،24،26،27

8 - کسانی که روزه ماه رمضان برای آنان مشقت بار و طاقت فرساست ، نباید روزه بگیرند .

و علی الذین یطیقونه فدیه

<اطاقه> به معنای قدرت داشتن بر انجام کار و یا صرف کردن تمام قدرت برای انجام آن است. لازمه معنای دوم، انجام دادن فعل با رنج و مشقت است. به نظر می رسد مراد از <یطیقونه> معنای دوم باشد. بنابراین <و علی الذین یطیقونه فدیه>; یعنی، کسانی که ]اگر بخواهند روزه بگیرند[ باید تمام قدرت خویش را برای این کار صرف کنند و در نتیجه به رنج و زحمت می افتند، روزه نگیرند; بلکه فدیه بپردازند.

11 - بر کسانی که به خاطر مشقت بار بودن روزه بر آنان ، روزه نمی گیرند ، پرداخت فدیه واجب است .

و علی الذین یطیقونه فدیه

12 - بر کسانی که به خاطر طاقت فرسا بودن روزه ، روزه نمی گیرند ، قضای آن واجب نیست .

و علی الذین یطیقونه فدیه

چنانچه بر طایفه مذکور قضای روزه واجب بود، همانند مسافر و مریض بیان می شد; علاوه بر اینکه جمله <علی الذین . ..> ظهور در این دارد که تنها فدیه دادن بر آنان واجب است.

24 - < عن ابی عبداللّه ( ع ) فی قول اللّه عز و جل : < و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین > قال : الذین کانوا یطیقون الصوم فأصابهم کبر أو عطاش أو شبه ذلک فعلیهم لکل یوم مدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که می فرماید: <کسانی که روزه برای آنها طاقت فرساست لازم است طعامی به عنوان کفاره به تهیدستی بدهند> مراد، افرادی هستند که به پیری و یا تشنگی و یا شبیه آن مبتلا شده اند که باید برای هر روزی، یک مد طعام به تهیدست بدهند>.

26 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قوله : < و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین > قال : المرأه تخاف علی ولدها . . . ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند که می فرماید: <کسانی که طاقت روزه گرفتن ندارند به عنوان کفاره، طعامی به تهیدست بدهند> روایت شده است: مراد زنی است که بر بچه خود ]جنین یا کودک شیرخوار خود [می ترسد . .. >.

27 - از امام صادق ( ع ) روایت شده که فرمود : < حد المرض الذی یجب علی صاحبه فیه الأفطار . . . لقول اللّه عز و جل < فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر > ان یکون العلیل لایستطیع أن یصوم أو یکون ان استطاع الصوم زاد فی علته و خاف منه علی نفسه . . . فإن أحس ضعفاً فلیفطر و إن وجد قوه علی الصوم فلیصم کان المرض ما کان . . . ;

ملاک بیماریی که شخص بیمار باید روزه خود را افطار کند آن طور که خداوند فرموده: <فمن کان منکم مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر> این است که بیمار توانایی روزه گرفتن را نداشته باشد و یا روزه باعث افزایش بیماری او بشود و ازضرر بر جان خود بترسد (احتمال ضرر بدهد); بنابراین اگر بیمار احساس ضعف کرد، باید روزه خود را افطار نماید و اگر در خود توان روزه گرفتن یافت روزه بگیرد، بیماری هر نوع که می خواهد باشد . .. >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 15

15 - روزه بر مریض و مسافر واجب نبوده و مشروع نیست .

و من کان مریضاً أو علی سفر فعده من أیام أخر

ص: 402

22- نگرانی معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مریض و ناتوان از شرکت در سفر حدیبیه ، نگران از عدم حضور خود و همراهی نکردن مسلمانان در آن سفر *

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

توبیخ شدید متخلّفان از سفر حدیبیه در آیات گذشته و استثنای معذوران در این آیه; بیانگر آن است که مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند که مشمول توبیخ خداوندباشند. خداوند در این آیه، به رفع این نگرانی آنان پرداخته است.

23- همنشینی با معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 93 - 11

11 - ارزش گذاری غلط و ترجیح دادن همنشینی با عاجزان بر شرکت در جهاد ، معلول جهل و نابخردی

رضوا بأن یکونوا مع الخوالف و طبع اللّه علی قلوبهم فهم لا یعلمون

برداشت فوق بر این مبنا است که طبع قلب و عدم علم، عامل موضع گیریهای متخلفان از جهاد باشد.

ص: 403

10- معراج

1- تاریخ معراج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 26

26- < روی عن علی ( ع ) : انه لمّا کان بعد ثلاث سنین من مبعثه صلی الله علیه و آله و سلّم أسری به إلی بیت المقدس و عرج به منه إلی السّماء لیله المعراج . . . ;

از حضرت علی(ع) روایت شده است: پس از گذشت سه سال از بعثت رسول خدا(ص) آن حضرت در شب معراج به بیت المقدس و از آن جا به آسمان برده شد. ..>.

2- فضیلت شب معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 6

6- شب سیر پیامبر ( ص ) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، شبی با عظمت و بزرگ بود .

أسری بعبده لیلاً

برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که تنکیر <لیلاً> برای تفخیم و تعظیم باشد.

3- فلسفه ظهور حقایق در معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 13

ص: 404

13- نمایانده شدن برخی حقایق به پیامبر ( ص ) در معراج ، وسیله آزمایش مردم بود . *

و ما جعلنا الرءیا التی أرین-ک إلاّ فتنه للناس

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <رؤیا> به معنای خواب نباشد; بلکه به معنای مشاهده در بیداری باشد کما اینکه در لغت آمده رؤیا، گاهی در بیداری است (لسان العرب). و نیز اشاره به اولین آیه سوره، یعنی معراج پیامبر(ص) داشته باشد.

4- فلسفه معراج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 15،21،22

15- معراج پیامبر ( ص ) به منظور نمایاندن گوشه ای از آیات مهم الهی به آن حضرت

أسری بعبده . .. لنریه من ءای-تنا

در آیه فوق هدف از بردن پیامبر(ص) به معراج، نشان دادن گوشه ای از آیات خداوندی ذکر شده و این نشانگر آن است که این آیات تاکنون بر ایشان و دیگران مخفی و ناشناخته مانده بود و طبعاً باید از آیات مهم و ویژه الهی باشد.

21- انتخاب پیامبر ( ص ) برای بردن به معراج ، بر اساس علم و آگاهی گسترده خداوند به خواسته ها و شایستگی او بود .

سبح-ن الذی أسری . .. إنه هو السمیع البصیر

جمله <إنه هو السمیع البصیر> به منزله تعلیل برای جملات پیشین است که در آنها انتخاب پیامبر(ص) برای معراج مطرح شده بود; یعنی، چون خداوند سمیع و بصیر (شنوا به گفته ها و آگاه به شایستگیها) است، پیامبرش را برای معراج انتخاب کرد.

22- < عن ثابت بن دینار قال : سألت زین العابدین ( ع ) : . . . عن الله . . . فلم أسری بنبیّه محمد ( ص ) إلی السّماء ؟ قال : لیریه ملکوت السّماوات و ما فیها من عجائب صنعه و بدایع خلقه . . . ;

ثابت بن دینار گوید: از امام سجاد(ع) پرسیدم: . .. چرا خداوند پیامبرش محمد(ص) را به آسمانها برد؟ حضرت فرمود: برای اینکه ملکوت آسمانها و عجایب و پدیده های خلقت خود را - که در آسمانهاست - به او نشان دهد...>.

5- محمد(ص) در معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 23 - 7

7 - ملاقات پیامبراکرم ( ص ) با حضرت موسی ( ع ) ، در شب معراج و یا در قیامت ، قطعی است .

و لقد ءاتینا موسی الکت-ب فلاتکن فی مریه من لقائه

برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مرجع ضمیر در <لقائه> موسی(ع) باشد. لازم به ذکر است که این نکته، مورد تأیید روایت نیز هست.

ص: 405

6- مدت معراج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 5،27

5- معراج پیامبر ( ص ) در یک شب انجام گرفت .

أسری بعبده لیلاً

27- < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) صلی العشاء الأخره ، و صلی الفجر فی اللیله التی أسری به فیها بمکه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: شبی که رسول الله(ص) را[از مکه به مسجدالأقصی]بردند، آن حضرت نماز عشا و صبح را در مکه خواند>.

7- معراج از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 16

16- معراج ، از جمله آیات و نشانه های مهم الهی برای پیامبر ( ص ) بود .

أسری . .. لنریه من ءای-تنا

برداشت فوق مبتنی بر این است که خودِ فعلِ <اسراء> (بردن پیامبر(ص) به معراج) مصداق آیات الهی باشد و خداوند پیامبرش را به معراج برد تا او بدین وسیله به قدرت و عظمت الهی پی ببرد.

8- معراج جسمانی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 9

9- عروج پیامبر ( ص ) به معراج ، جسمانی بود .

أسری بعبده لیلاً

واژه <بعبده> مطلق بوده و ظهور در جسم و روح دارد.

9- معراج محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 2،3،4،6،7،23،25

2- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی سیر داد .

أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجد الأقصا

ص: 406

<السُری> در لغت به معنای سیر و حرکت شبانه است.

3- سیر دادن پیامبر ( ص ) در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، نشانه قدرتمندی خداوند و مبرّا بودنش از هر ضعف و کاستی است .

سبح-ن الذی أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجدالأقصا

4- معراج پیامبر ( ص ) ، نشانی از قدرت خداوند و مبرّا بودنش از هر ضعف و کاستی

سبح-ن الذی أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجدالأقصا

نوع مفسّران برآنند که مقصود از سیر شبانه پیامبر(ص) همان معراج آن حضرت است و روایات بسیاری هم مؤید این نظریه می باشد.

6- شب سیر پیامبر ( ص ) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، شبی با عظمت و بزرگ بود .

أسری بعبده لیلاً

برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که تنکیر <لیلاً> برای تفخیم و تعظیم باشد.

7- پیامبراکرم ( ص ) در عین رفعت مقام و عروج به معراج ، عبد و بنده خدا بود .

أسری بعبده

23- < أبی الربیع قال : . . . تلا أبوجعفر ( ع ) ه-ذه الأیه < سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجدالحرام إلی المسجدالأقصی الذی بارکناً حوله لنریه من آیاتنا > فکان من الأیات التی أراها الله تبارک و تعالی محمداً ( ص ) حیث أسری به إلی بیت المقدس ان حشر الله عزّ ذکره الأولین و الأخرین من النّبییّن و المرسلین . . . ;

ابی الربیع گوید:. .. امام باقر(ع) این آیه را <سبحان الذی أسری ... آیاتنا> تلاوت کرد [و فرمود]: از آیاتی که خداوند - تبارک و تعالی - به حضرت محمد(ص) هنگامی که او را به بیت المقدس برده بود نشان داد، آن بود که خداوند - عزّ ذکره - تمام انبیا و رسولان از اولین و آخرین آنان را (در آن جا) جمع کرد...>.

25- < عن جعفربن محمد ( ع ) قال : أتی رجل أمیرالمؤمنین ( ع ) . . . فقال له علی ( ع ) : . . . إن الله عزّوجلّ یقول فی کتابه < سبحان الذی أسری بعبده . . . لنریه من آیاتنا > فکان من آیات الله عزّوجلّ التی أراها محمداً ( ص ) انه أتاه جبرئیل ( ع ) فاحتمله من مکه فوافی به بیت المقدس فی ساعه من اللیل ثمّ أتاه بالبراق فرفعه إلی السماء ثمّ إلی البیت امعمور . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: مردی خدمت[حضرت]امیرالمؤمنین(ع) رسید . .. حضرت به او فرمود: ... خدای عزّوجلّ در کتاب خود می فرماید: <سبحان الذی أسری بعبده ... لنریه من آیاتنا> یکی از آیاتی که خدای عزّوجلّ به[حضرت]محمد(ص) نشان داد، این بود که جبرئیل به نزد آن حضرت آمد و او را از مکه حمل کرده و در پاسی از شب به بیت المقدس رساند. سپس بُراق را برای آن حضرت آورد و او را به سمت آسمان و سپس به بیت المعمور برد...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 13

13- نمایانده شدن برخی حقایق به پیامبر ( ص ) در معراج ، وسیله آزمایش مردم بود . *

و ما جعلنا الرءیا التی أرین-ک إلاّ فتنه للناس

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <رؤیا> به معنای خواب نباشد; بلکه به معنای مشاهده در بیداری باشد کما اینکه در لغت آمده رؤیا، گاهی در بیداری است (لسان العرب). و نیز اشاره به اولین آیه سوره، یعنی معراج پیامبر(ص) داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 407

18 - نجم - 53 - 7 - 6

6 - عروج پیامبر ( ص ) ، تا افق بالای آسمان *

و هو بالأُفق الأعلی

برخی از مفسران برآنند که ضمیر <هو> در آیه شریفه، مربوط به پیامبر(ص) است. برداشت بالا براساس این دیدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 8 - 2

2 - نزدیک و نزدیک تر شدن پیامبر ( ص ) ، به مبدأ وحی در افق اعلی برای دریافت قرآن

و هو بالأُفق الأعلی . ثمّ دنا فتدلّی

برداشت یاد شده بر این اساس است که ضمیر فاعلی به پیامبر(ص) بازمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 9 - 3

3 - < عن ثابت بن دینار ، قال : سألت زین العابدین علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب . . . قلت فقول اللّه عزّوجلّ < ثمّ دنا فتدلّی فکان قاب قوسین أو أدنی > قال : ذاک رسول اللّه ( ص ) دنا من حجب النور فرأی ملکوت السّماوات ثمّ تدلّی فنظر من تحته إلی ملکوت العرش حتّی ظنّ أنّه فی القرب من الأرض کقاب قوسین أو أدنی ;

ثابت بن دینار گوید: از امام سجاد(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ <ثمّ دنا فتدلّی فکان قوب قوسین أو أدنی> سؤال کردم، حضرت فرمود: آن رسول خدا است که به حجاب های نور نزدیک شد. پس باطن آسمان ها را مشاهده نمود و از زیر آن به باطن عرش نظر افکند تا آن که گمان نمود در نزدیکی به زمین فاصله دو کمان یا نزدیک تر را دارد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 17 - 3

3 - < عن رسول اللّه ( فی وصف معراج ) و کان توفیقاً من ربّی أن غمضت عینی فکلّ بصری و غشی عن النظر ، فجعلت أبصر بقلبی کما أبصر بعینی بل أبعد و أبلغ ، فذلک قوله تعالی < ما زاغ البصر و ماطغی لقد رأی من آیات ربّه الکبری > و إنّما کنت أبصر مثل خیط الابر نوراً بینی و بین ربّی . . . ;

از رسول خدا(ص) روایت شده [که در توصیف معراج خود فرمود:] توفیقی از پروردگارم بود که چشمم را ببندم. دیده ام ناتوان و از نگاه پوشیده شد، در آن حال با قلب خود بسان چشم; بلکه بهتر و دورتر را می دیدم و این سخن خدا است، که می فرماید: <ما زاغ البصر و ما طغی . لقد رأی...> و من نوری مانند نخ سوزن، بین خود و خدا می دیدم>.

10- موسی(ع) در معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 23 - 7

7 - ملاقات پیامبراکرم ( ص ) با حضرت موسی ( ع ) ، در شب معراج و یا در قیامت ، قطعی است .

ص: 408

و لقد ءاتینا موسی الکت-ب فلاتکن فی مریه من لقائه

برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مرجع ضمیر در <لقائه> موسی(ع) باشد. لازم به ذکر است که این نکته، مورد تأیید روایت نیز هست.

11- نماز محمد(ص) در شب معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 24

24- < عن ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق ( ع ) قال : لما أسری برسول الله ( ص ) إلی بیت المقدس حمله جبرائیل علی البراق فاتیا بیت المقدس و عرض إلیه محاریب الأنبیاء و صلی بها و رده . . . ;

جبرئیل، آن حضرت را بر بُراق سوار کرد و هر دو به بیت المقدس آمدند و جبرئیل محرابهای انبیا را به او نشان داد و پیامبر(ص) در آن جا نماز خواند و سپس آن حضرت را باز گرداند. ..>.

ص: 409

11- معرضان از خدا

1- معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 18 - 6

6- مشرکان و منکران روز قیامت و کافران به پیامبر ( ص ) و قرآن ، روی گردانان از دعوت الهی اند .

والذین لم یستجیبوا له

آیات گذشته شاهد بر این است که مقصود از <الذین لم یستجیبوا له> مشرکان و منکران رسالت پیامبر(ص) و ناباوران به قیامت می باشد.

2- اغواپذیری معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 36 - 1،9

1 - روی گردانان از یاد خدا ، همواره تحت سلطه نیرویی شیطانی و اغواگراند .

و من یعش عن ذکر الرحم-ن نقیّض له شیط-نًا

9 - روی گردانان از یاد خدا و پیام وحی ، هر یک گرفتار شیطان خاص خویش

و من یعش عن ذکر الرحم-ن نقیّض له شیط-نًا فهو له قرین

تکرار <له> ممکن است اشاره به این جهت داشته باشد که هر فردی، برای خود شیطانی خاص دارد.

ص: 410

3- اقرار اخروی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 6

6 - روی گردانان از یاد خدا ، با حضور در صحنه قیامت ، به ربوبیت خداوند اعتراف خواهند کرد .

قال ربّ

4- بینش معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 37 - 5

5 - خداگریزان ، بر اثر نادانی و گمراهی ، خود را هدایت یافته و راه جسته می پندارند .

و یحسبون أنّهم مهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 38 - 11

11 - خداگریزان تا روز قیامت ، خود را اهل هدایت می پندارند .

و یحسبون أنّهم مهتدون . حتّی إذا جاءنا قال ی-لیت

از کلمه <حتّی> - که برای غایت است - استفاده می شود که گمراهان، تا روز قیامت، خود را بر هدایت می پندارند.

5- تعجب اخروی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 9

9 - غافلان از یاد خدا به هنگام حضور در قیامت ، با هوشمندانه خواندن زندگانی خود در دنیا ، از بسته بودن راه درک و فهم خود شگفت زده خواهند شد . *

قال ربّ لم حشرتنی أعمی و قد کنت بصیرًا

برداشت یاد شده براساس این احتمال است که <أعمی> به معنای کور باطن باشد.

6- تعدد اولیای معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 41 - 4

ص: 411

4 - کسانی که ولایت و کارسازی خدا را ر ها کنند و به سراغ غیرخدا بروند ، مبتلا به اولیای متعددی می شوند .

مثل الذین اتّخذوا من دون اللّه أولیاء کمثل العنکبوت

جمع آورده شدن <أولیاء> احتمال دارد که ناظر به واقعیت خارجی باشد و آن، این است که گریزندگان از ولایت الهی، ارباب و اولیای متعدد پیدا می کنند.

7- جهل معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 37 - 5

5 - خداگریزان ، بر اثر نادانی و گمراهی ، خود را هدایت یافته و راه جسته می پندارند .

و یحسبون أنّهم مهتدون

8- حشر معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 1،3

1 - روی گردانان از هدایت و یاد خدا ، در قیامت نابینا برانگیخته خواهند شد .

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

3 - غافلان از یاد خدا ، پس از حشر در قیامت ، از شناخت راه نجات خویش ناتوان خواهند بود . *

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

ممکن است مراد از کوری آگاه نبودن به فضای موجود در قیامت و یافتن راه چاره برای رهایی از گرفتاری های آن باشد. براین اساس، گویندگان <قد کنت بصیراً> خود را کسانی می دانند که در دنیا همه چیز را خوب می فهمیدند و اندیشه ای عمیق داشتند.

9- رحمت بر معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 42 - 6

6- همه انسان ها ، حتی روی گردانان از پروردگار ، مشمول رحمت الهی اند .

قل من یکلؤکم . .. بل هم عن ذکر ربّهم معرضون

ص: 412

10- سختی حسابرسی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 18 - 8

8- روی گردانان از دعوت خدا ، در قیامت به حسابی سخت و ناگوار گرفتار خواهند بود .

و الذین لم یستجیبوا له . .. أُول-ئک لهم سوء الحساب

<سوء> به هر چیزی که مایه ناراحتی و رنج باشد گفته می شود. اضافه <سوء> به <الحساب> اضافه صفت به موصوف است. بنابراین <سوء الحساب> ; یعنی: <الحساب السوء>.

11- سرزنش معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 5 - 4

4- سرزنش مشرکان از سوی خداوند ، به سبب روی گرانی از درگاه او و توجه به عناصری عاجز و ناتوان

من أضلّ ممّن یدعوا من دون اللّه من لا یستجیب له إلی یوم القی-مه و هم عن دعائهم غ

12- عجز معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 3

3 - غافلان از یاد خدا ، پس از حشر در قیامت ، از شناخت راه نجات خویش ناتوان خواهند بود . *

قال ربّ لم حشرتنی أعمی

ممکن است مراد از کوری آگاه نبودن به فضای موجود در قیامت و یافتن راه چاره برای رهایی از گرفتاری های آن باشد. براین اساس، گویندگان <قد کنت بصیراً> خود را کسانی می دانند که در دنیا همه چیز را خوب می فهمیدند و اندیشه ای عمیق داشتند.

13- عذاب معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روی گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهی گرفتار عذابی بس درد ناک

و من یتولّ یعذّبه عذابًا ألیمًا

ص: 413

14- کوری اخروی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 124 - 5،10

5 - روی گردانان از هدایت الهی و یاد او ، در صحنه قیامت ، نابینا محشور خواهند شد .

و من أعرض عن ذکری . .. و نحشره یوم القی-مه أعمی

10 - زندگانی دشوار ، اثر طبیعی روی گردانی از یاد خدا و نابینایی در قیامت ، مجازات و کیفر الهی آن است .

فإنّ له معیشه ضنکًا و نحشره یوم القی-مه أعمی

تفاوت در تعبیر <فإنّ له. ..> و <نحشره ...> - که دومی به خداوند نسبت داده شده است و اولی بر نفسِ عمل متفرع گردیده- ممکن است به مطلب یاد شده اشاره داشته باشد.

15- کیفر معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 5

5- باد های کوبنده و درهم شکننده ، از عوامل خداوند در کیفر اعراض کنندگان از او

یعیدکم . .. فیرسل علیکم قاصفًا من الریح فیغرقکم بما کفرتم

<قاصف> از مصدر <قصف> به معنای شکننده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 7

7 - کسانی که خود را از رهنمود های خداوند و تذکرات قرآن بی نیاز می پندارند ، کافر و سزاوار سخت ترین کیفرهایند .

قتل الإنس-ن ما أکفره

این آیه و آیات بعد را می توان با آیات پیشین، مرتبط دانست; در این صورت حرف <ال> در <الإنسان> عهد ذکری بوده و اشاره به <من استغنی> در آیات قبل خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 36 - 2

2 - همدمی با شیطان ، کیفر الهی برای اعراض کنندگان از یاد او

و من یعش عن ذکر الرحم-ن نقیّض له شیط-نًا

ص: 414

16- کیفرمعرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 36 - 2

2 - همدمی با شیطان ، کیفر الهی برای اعراض کنندگان از یاد او

و من یعش عن ذکر الرحم-ن نقیّض له شیط-نًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 7

7 - کسانی که خود را از رهنمود های خداوند و تذکرات قرآن بی نیاز می پندارند ، کافر و سزاوار سخت ترین کیفرهایند .

قتل الإنس-ن ما أکفره

این آیه و آیات بعد را می توان با آیات پیشین، مرتبط دانست; در این صورت حرف <ال> در <الإنسان> عهد ذکری بوده و اشاره به <من استغنی> در آیات قبل خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 5

5- باد های کوبنده و درهم شکننده ، از عوامل خداوند در کیفر اعراض کنندگان از او

یعیدکم . .. فیرسل علیکم قاصفًا من الریح فیغرقکم بما کفرتم

<قاصف> از مصدر <قصف> به معنای شکننده است (مفردات راغب).

17- گمراهی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 37 - 5

5 - خداگریزان ، بر اثر نادانی و گمراهی ، خود را هدایت یافته و راه جسته می پندارند .

و یحسبون أنّهم مهتدون

18- مرگ معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 4 - 4

4 - رهاکنندگان عبادت خدا ، تقوای الهی و اطاعت از پیامبران ، در معرض عذاب الهی و مرگ زودرس قرار دارند .

أن اعبدوا اللّه . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

ص: 415

19- معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 42 - 4

4- روی گردانی کافران از پروردگار خویش ، علی رغم برخورداری از رحمت مداوم او

قل من یکلؤکم . .. من الرحم-ن بل هم عن ذکر ربّهم معرضون

<بل> در آیه شریفه، برای اضراب انتقالی است; یعنی، خداوند پس از بیان نیاز بشر به خدای رحمان و ذکر عذاب او، به علت اصلی کفر کافران ( اعراض از یاد پروردگار و بی توجهی به ربوبیت الهی) پرداخته است.

20- معرضان از خدا در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 18 - 10

10- دوزخ جایگاه روی گردانان از دعوت خداوند است .

أُول-ئک . .. مأویهم جهنم

21- معرضان از خدا و هدایت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 38 - 11

11 - خداگریزان تا روز قیامت ، خود را اهل هدایت می پندارند .

و یحسبون أنّهم مهتدون . حتّی إذا جاءنا قال ی-لیت

از کلمه <حتّی> - که برای غایت است - استفاده می شود که گمراهان، تا روز قیامت، خود را بر هدایت می پندارند.

22- هدایت ناپذیری معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 6 - 5

5 - روی گردانان از خداوند و آیات او ، اصلاح ناپذیر و غیرقابل هدایت اند .

فبأیّ حدیث بعد اللّه و ءای-ته یؤمنون

جمله <فبأیّ حدیث. ..> - که مفید استفهام تعجبی است - می تواند اشاره به این نکته داشته باشد که اگر انسان، در پرتو آیات الهی هدایت نشود، دیگر به هدایتی دست نخواهد یافت; چه این که هدایت دیگری نیست تا از آن بهره مند گردد.

ص: 416

23- همنشینی شیاطین با معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 38 - 12

12 - همنشینی شیاطین با ترک کنندگان یاد خدا در روز واپسین *

فهو له قرین . .. حتّی إذا جاءنا ... فبئس القرین

به قرینه <فبئس القرین>، می توان گفت: غایت در <حتّی إذا جاءنا> نقطه نهایی قرین بودن را نمی رساند; بلکه بعد از <حتّی> نیز مانند قبل از آن است.

24- هوشیاری دنیوی معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 125 - 9

9 - غافلان از یاد خدا به هنگام حضور در قیامت ، با هوشمندانه خواندن زندگانی خود در دنیا ، از بسته بودن راه درک و فهم خود شگفت زده خواهند شد . *

قال ربّ لم حشرتنی أعمی و قد کنت بصیرًا

برداشت یاد شده براساس این احتمال است که <أعمی> به معنای کور باطن باشد.

ص: 417

12- معروف

1- آثار اجتماعی امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 41 - 4

4 - برخورداری جامعه اسلامی از حمایت و نصرت خدا ، در گرو اقامه نماز ، پرداخت زکات ، امر به معروف و نهی از منکر است .

الذین ان مکّنّ-هم فی الأرض . .. و نهوا عن المنکر

2- آثار امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 2

2 - دعوت به نیکی ها ، امر به معروف و نهی از منکر ، مانع بروز تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتکن منکم امّه یدعون الی الخیر . .. و لا تکونوا کالذین تفرّقوا

جمله <لا تکونوا . .. >، احتمالا بیان نتیجه آیه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 2،4

2 - اعتصام به حبل اللّه ، دعوت به نیکی ها و امر به معروف و نهی از منکر ، موجب استغراق در رحمت جاودانه الهی

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف ...

به مقتضای ارتباط این آیه و آیات پیشین، روسفیدی می تواند نتیجه اعمال نیک یاد شده در آیات قبل باشد.

4 - تمسک کنندگان به ریسمان الهی و دعوت گران به خیر ، امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر ، روسفیدان در قیامت و مستغرق در رحمت جاودانه الهی

ص: 418

و اعتصموا بحبل اللّه . .. یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف ... اما الذین ابیضّت

مستفاد از ارتباط میان این آیه و آیات قبل.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 8

8 - ایمان مصلحان ( امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر ) به خداوند ، شرط اعتلای جامعه

کنتم خیر امه . .. و تؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 8

8 - تأثیر ایمان به خدا و امر به معروف و نهی از منکر ، در شکست ناپذیری مؤمنان در برابر هجوم دشمنان دین

کنتم خیر أمّه أخرجت للناس تأمرون بالمعروف . .. و إن یقتلوکم یولّوکم الادبار

وحدت خطاب در <کنتم خیر . .. > و <یقاتلوکم>، بیانگر برداشت فوق است. یعنی آن دسته شکست نمی خورند که امرکننده به معروف و ... باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 10

10 - صالح شدن انسان ها ، در گرو ایمان به خدا ، معاد ، امر به معروف و نهی از منکر ( اصلاح دیگران ) و شتاب در کار های نیک است .

یؤمنون باللّه . .. و اولئک من الصالحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 9

9 - ناتوانی جبهه کفر در برابر جامعه ایمانی ، آنگاه که مؤمنان به دستور های الهی ( امر به معروف و نهی از منکر ) عمل کنند .

کنتم خیر امّه . .. لن یضرّوکم الّا اذًی و إن یقتلوکم یولّوکم الادبار ... ضربت عل

در برداشت فوق، تقوا به معنای عمل به دستورات الهی گرفته شده که خداوند در آیات پیش به برخی از آنها (امر به معروف، ایمان واقعی و . .. ) اشاره کرده است. یعنی آنگاه کید دشمنان بی اثر است که تقوا داشته باشند و به دستورات الهی عمل کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 71 - 21

21 - امر به معروف ، نهی از منکر ، اقامه نماز ، پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسولش ، عامل جلب رحمت ویژه الهی

یأمرون بالمعروف . .. أولئک سیرحمهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 55 - 9

ص: 419

9- وفای به وعده و امر به معروف ، زمینه ساز رضایت خداوند است .

إنّه کان صادق الوعد . .. و کان یأمر أهله بالصلوه والزکوه و کان عند ربّه مرضیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 3 - 10

10 - امربه معروف ، پنددهی و پندپذیری ، از خصلت های برجسته انسان های کامیاب

لفی خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

<تواصوا>، از باب تفاعل و بیانگر آن است که مؤمنان، در کنار توصیه به دیگران، از توصیه های آنان نیز بهره می برند.

3- آثار ترک امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 82 - 10

10 - < عن أبی سعید الخدری قال : سئل رسول اللّه ( ص ) عن قول اللّه < إذا وقع القول علیهم أخرجنالهم دابّه من الأرض تکلّمهم > قال إذا ترکوا الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر وجب السخط علیهم ;

از ابی سعید خدری روایت شده که از رسول اکرم(ص) درباره سخن خدا <إذا وقع القول علیهم أخرجنا لهم دابّه من الأرض تکلّمهم> سؤال شد، فرمود: زمانی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، غضب خدا بر آنان محقق می گردد>.

4- آثار نهی از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 16،22

16 - ترویج زشتی ها و فساد ( منکر ) و پیشگیری از تحقق نیکی ها و ارزش ها و نیز امتناع از انفاق ، نشانه های غفلت از خدا

یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم نسوا اللّه

22 - ترویج زشتی ها ، پیشگیری از نیکی ها و امتناع از انفاق ، جرم و موجب عذاب حتمی

نعذب . .. مجرمین ... یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم

آیه شریفه، بیانگر خصوصیات مجرمانی است که در آیه پیشین آمده است.

5- آمران به معروف ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 4،8،9،10،11

ص: 420

4 - تارکان نهی از منکر در میان یهودیان ایله ، به موعظه گران اعتراض کردند و عمل آنان ( نهی از منکر ) را نابجا شمردند .

لم تعظون قوماً

8 - داشتن عذر در پیشگاه خداوند و نیز امید به پرهیز تجاوزگران از تجاوز خویش ، پاسخ موعظه گران یهود به اعتراض تارکان نهی از منکر

قالوا معذره إلی ربکم و لعلهم یتقون

<معذره> مصدر و به معنای حجت داشتن است. این کلمه مفعولٌ له برای فعل مقدّر <نعظهم> می باشد ; یعنی آنان را موعظه می کنیم تا در پیشگاه خدا حجت و عذر داشته باشیم.

9 - اصلاحگران ایله سکوت در برابر گناه را ناروا شمرده و تارکان نهی از منکر را در پیشگاه خدا معذور نمی دانستند .

قالوا معذره إلی ربکم و لعلهم یتقون

ظاهر اقتضا می کرد که موعظه گران بگویند <ربنا> (پروردگارمان)، نه <ربکم> (پروردگار شما). این جا به جایی اشاره به این حقیقت دارد که خداوند پروردگار شما نیز هست و باید در برابر او عذری داشته باشید و بدانید که اگر نهی از منکر نکنید، معذور نیستید.

10 - باور مصلحان یهود به ربوبیت خداوند بر بندگان ، وادارکننده ایشان به تلاش برای اصلاح جامعه و بازداری منحرفان از گناه و تجاوز

قالوا معذره إلی ربکم

برداشت فوق از آوردن اسم <رب> استفاده شده است.

11 - داستان مناظره دو گروه پرهیزکننده از صید ماهی در میان یهودیان ( موعظه گران و تارکان نهی از منکر ) داستانی آموزنده و شایان به یاد داشتن . *

إذ قالت أمه منهم لم تعظون . .. قالوا معذره إلی ربکم

برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذ قالت . .. > متعلق به فعل محذوف <اذکر> باشد.

6- احکام امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 14

14 - خطر کشته شدن در راه عدالتخواهی ، مانع از جواز امر به معروف و مبارزه با منکر نیست .

و یقتلون الذین یأمرون بالقسط

زیرا لحن آیه، ستایش و مدح نسبت به کشته شدگانی است که امرکنندگان به معروف در مسیر عدالتخواهی هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 34 - 6

6- امر به معروف و نهی از منکر ، در صورتی که احتمال تأثیر در آن نباشد ، واجب نیست .

و لاینفعکم نصحی إن أردت أن أنصح لکم إن کان الله یرید أن یغویکم

ص: 421

7- ارزش امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 4

4 - ایمان به خدا و روز واپسین ، امر به معروف و نهی از منکر و شتاب ورزیدن به کار های نیک ، ملاک ارزش و شایستگی ( صالح بودن )

یؤمنون . .. یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 41 - 3

3 - اقامه نماز ، پرداخت زکات ، امر به معروف و نهی از منکر ، ارزش های محوری در جامعه اسلامی

من ینصره . .. الذین إن مکّنّ-هم فی الأرض ... و نهوا عن المنکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 12

12 - نماز و امر به معروف و نهی از منکر و صبر ، از زیربنایی ترین ارزش ها است .

إنّ ذلک من عزم الأُمور

بنابراین که <ذلک> اشاره به کلّ محتوای سخن لقمان در این آیه باشد، مشارالیه <ذلک>، جملات <أقم . .. و أمُر ... و انْهَ...> است و <عَزْم> مصدر و به معنای مفعولی، و <عزم الأُمور> اضافه صفت به موصوف است; یعنی، <الأُمور المعزوم>. امر معزوم به هدف شایسته ای گویند که لازم است بر آن دست یافت.

8- امر به معروف در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 1،3

1 - یهودیان ساکن در ایله متشکل از سه گروه بودند : تجاوزگران فاسق ، صالحان موعظه گر و نهی کننده از منکرات ، تارکان نهی از منکر .

إذ قالت أمه منهم لم تعظون قوماً

مقصود از موعظه، به دلیل <الذین ینهون عن السوء> در آیه بعد، نهی از منکر است.

3 - موعظه گران یهود در آبادی ایله ، همکیشان خویش را از نافرمانی خدا ( شکستن احکام روز شنبه ) برحذر می داشتند .

لم تعظون قوماً

ص: 422

9- امر به معروف در بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 5

5 - بیان کار های نیک برای مردم ( امر به معروف ، ارشاد به نیکی ها و . . . ) از عهد های خداوند با بنی اسرائیل

و إذ أخذنا میثق بنی إسرءیل . .. و قولوا للناس حسناً

برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است که <حسناً> مفعولٌ به برای قولوا باشد. بنابراین <قولوا ...>; یعنی، نیکیها را برای مردم بگویید و بیان کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر ، در میان مردم عصر موسی

و ابتغ فیما ءاتیک اللّه الدار الأخره و لاتنس نصیبک من الدنیا و أحسن

10- امر به معروف در دوران لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 3

3 - نماز و امر به معروف و نهی از منکر ، از زمره تعالیم شریعت عصر لقمان بود .

ی-بنیّ أقم الصلوه و أمر بالمعروف و انه عن المنکر

11- امر به معروف مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 - توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگی ، رکوع ، سجود ، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشتری من المؤمنین . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زکات ، امر به معروف و نهی از منکر ، از بارزترین ویژگی های یاران خدا و پیکارکنندگان راه دین او

الذین إن مکّنّ-هم . .. و نهوا عن المنکر

ص: 423

12- امر به معروف محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 4 - 10

10 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه أدّب نبیَّه حتّی إذا أقامه علی ما أراد قال له : < و أمر بالعُرْف و أعرض عن الجاهلین > فلمّا فعل ذلک له رسول اللّه ( ص ) زکّاه اللّه ، فقال : < إنّک لعلی خلق عظیم . . . > ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداوند پیامبر خود (محمّد(ص)) را تربیت کرد تا آن گاه که او را بر آنچه اراده کرده بود پابرجا داشت، به او فرمود: (و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین) چون رسول خدا آن فرمان را برای او انجام داد، خداوند او را به پاکی ستود و فرمود: (إنّک لعلی خلق عظیم)>.

13- امر به معروف مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 8

8 - پایداری بر رکوع و سجده و امر به معروف و نهی از منکر ، از ویژگی های مؤمنان راستین

الرکعون السجدون الأمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر

14- امر به معروف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 90 - 16

16 - هارون ( ع ) ، در غیاب موسی ( ع ) ، وظیفه ارشاد ، هشدار ، امر به معروف و نهی از منکر را به نحو وافی انجام داد .

و لقد قال لهم هرون من قبل ی-قوم . .. فاتّبعونی و أطیعوا أمری

15- امربه معروف یاران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 41 - 2

2 - اقامه نماز ، پرداخت زکات ، امر به معروف و نهی از منکر ، از بارزترین ویژگی های یاران خدا و پیکارکنندگان راه دین او

الذین إن مکّنّ-هم . .. و نهوا عن المنکر

ص: 424

16- اهمیت امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 5

5 - بیان کار های نیک برای مردم ( امر به معروف ، ارشاد به نیکی ها و . . . ) از عهد های خداوند با بنی اسرائیل

و إذ أخذنا میثق بنی إسرءیل . .. و قولوا للناس حسناً

برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است که <حسناً> مفعولٌ به برای قولوا باشد. بنابراین <قولوا ...>; یعنی، نیکیها را برای مردم بگویید و بیان کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 207 - 15

15 - کشته شدگان در راه امر به معروف و نهی از منکر ، مصداق خریداران رضایت خداوند در برابر ایثار جان

و من الناس من یشری نفسه

امیرالمؤمنین (ع): ان المراد بالآیه الرجل الذی یقتل علی الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر.

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 535 ; تفسیر صافی، ج 1، ص 241.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 14

14 - خطر کشته شدن در راه عدالتخواهی ، مانع از جواز امر به معروف و مبارزه با منکر نیست .

و یقتلون الذین یأمرون بالقسط

زیرا لحن آیه، ستایش و مدح نسبت به کشته شدگانی است که امرکنندگان به معروف در مسیر عدالتخواهی هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 1،11

1 - ضرورت وجود جمعی از اهل ایمان ، برای دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر

و لتکن منکم امّه . .. عن المنکر

بنابراینکه <من> در <منکم>، تبعیضیّه باشد.

11 - نقش بنیادین دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر ، در رستگاری جامعه

و لتکن منکم امّه . .. و اولئک هم المفلحون

بنابراینکه مشارالیه <اولئک> جامعه اسلامی باشد; یعنی تنها خودِ امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر رستگار نیستند، بلکه افراد جامعه بخاطر وجود چنین افرادی بهره مند از رستگاری هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 114 - 3

3 - اهمیّت خاص امر به معروف و نهی از منکر

ص: 425

یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

پس از ذکر ایمان به خدا و قیامت، عنوان کردن امر به معروف و نهی از منکر، بیانگر اهمیّت ویژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 14،18

14 - فرمان به کار های شایسته و برحذر داشتن از کار های ناروا ( امر به معروف و نهی از منکر ) از وظایف اساسی پیامبر ( ص ) و از اهداف رسالت او

یأمرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر

18 - امر به معروف و نهی از منکر ، حلال دانستن پاکیزه ها و حرام شمردن ناپاکی ها ، از علامت های موجود در تورات و انجیل برای شناسایی پیامبر اسلام

الذی یجدونه . .. یأمرهم بالمعروف ... و یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

جمله های <یأمرهم و . .. > حال برای ضمیر مفعولی در <یجدونه> است و لذا می رساند که مفاد این جمله ها به عنوان صفات پیامبر موعود در تورات و انجیل بیان شده است. بر این اساس می توان گفت که از اهداف بیان این ویژگیها در تورات و انجیل، راهنمایی اهل کتاب است به اموری که باید در شناسایی پیامبر موعود در نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 199 - 2،4

2 - دعوت مردم به کار های پسندیده ، از وظایف پیامبر ( ص )

و أمر بالعرف

<عرف> به معنای (شناخته شده) است و مراد از آن کارهایی است که در شرع و عقل به پسندیده بودن شناخته شده است.

4 - گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به کار های نیک و مدارا کردن با جاهلان و سفیهان ، از وظایف اساسی مبلغان دین

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 71 - 7،8،9،27

7 - امر به معروف و نهی از منکر ، مهمترین وظیفه مؤمنان و بارزترین مشخصه جامعه اسلامی

و المؤمنون و المؤمنت . .. یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

از اینکه در رأس همه کارها و ارزشها، از امر به معروف و نهی از منکر یاد شده است، اهمیت برتر آن استفاده می شود.

8 - امر به معروف و نهی از منکر ، از وظایف اجتماعی همگانی و مشترک میان زنان و مردان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

9 - امر به معروف و نهی از منکر ، وظیفه ای همیشگی و دایمی است نه تکلیفی مقطعی .

یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

برداشت فوق از به کارگیری فعل مضارع (یأمرون و ینهون) که مفید استمرار است، به دست می آید.

27 - از امام حسین ( ع ) روایت شده . . . و به امیرالمؤمنین ( ع ) نیز نسبت داده شده که فرمودند : . . . خدا می فرماید : . . . < المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر > فبدءاللّه بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر

ص: 426

فریضه منه لعلمه بأن ها إذا ادیت و اقیمت استقامت الفرائض کل ها هیّن ها و صعب ها . . . ;

. .. <مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند>. خداوند [قبل از نماز و زکات] از امر به معروف و نهی از منکر آغاز کرد ; زیرا می دانست اگر این دو فریضه عملی گردد همه فرایض - آسان و مشکل آن - پابرجا می شود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 12

12 - ستایش خداوند و حرکت در مسیر او و رکوع و سجود و امر به معروف و نهی از منکر ، از جلوه های بارز عبادت پروردگار *

التّئبون العبدون . .. و الناهون عن المنکر

برداشت فوق بدان احتمال است که <الحامدون السائحون . .. > از باب ذکر خاص بعد از عام (العابدون) و بیانگر اهمیت و ویژگی این صفات باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 41 - 5

5 - نماز ، زکات ، امر به معروف و نهی از منکر ، مهم ترین تکالیف دینی

أقاموا الصلوه . .. و نهوا عن المنکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 10

10 - اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر و صبر ، از فرمان های بس مهم خداوند است .

أقم الصلوه . .. إنّ ذلک من عزم الأُمور

<عَزْم> ممکن است به معنای <تصمیم قطعی و جزمی> باشد که در این صورت، <عزم> به خداوند اسناد داده می شود. صاحب کشاف، چنین معنایی را اختیار کرده است.

17- پاداش امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 - بهشت جاودان ، بوستان های پوشیده از درخت ، خانه های دلپذیر و خشنودی خدا ، پاداش الهی به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهی از منکر ، اقامه نماز ، پرداخت زکات و اطاعت از خدا و رسول ( ص )

و المؤمنون و المؤمنت . .. یأمرون بالمعروف ... و یطیعون اللّه و رسوله ... وعد الل

ص: 427

18- تاریخ امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 77 - 13

13 - رواج اخلاق خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر ، در میان مردم عصر موسی

و ابتغ فیما ءاتیک اللّه الدار الأخره و لاتنس نصیبک من الدنیا و أحسن

19- ترک امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 3

3 - سرانجام ترک دعوت به نیکی ها و ترک امر به معروف و نهی از منکر ، تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتکن منکم امه یدعون . .. و لا تکونوا کالذین تفرّقوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 4

4 - دعوت نکردن به خیر و ترک امر به معروف و نهی از منکر ، موجب روسیاهی در قیامت

یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر . .. و تسودّ وجوه

به مقتضای ارتباط با آیات قبل، روسیاهی می تواند کیفر گناهان مذکور در آن آیات باشد.

20- جرم نهی از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 9

9 - شیوه منافقان ، ترویج امور زشت و منکر و پیشگیری از تحقق معروف ( ارزش ها و نیکی ها )

المنفقون و المنفقت . .. یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف

21- حق امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 71 - 4،5

4 - امر به معروف و نهی از منکر ، حقی است برخاسته از شأن ولایت و سرپرستی عموم مؤمنان به یکدیگر .

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

ص: 428

5 - امر به معروف و نهی از منکر ، تبلور ولایت و محبت جامعه ایمانی نسبت به یکدیگر

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

22- خشونت در امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهی از منکر ، با روش ناهنجار و داد و فریاد ، نفرت انگیز و دارای تأثیر منفی است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنکر . .. و اغضض من صوتک إنّ أنکر

احتمال دارد سفارش به روی نگرداندن از مردم و نیز رعایت اعتدال در رفتار و کاستن از صدا، پس از توصیه به امر به معروف و نهی از منکر، به این منظور باشد که در انجام امر به معروف و نهی از منکر، باید موازین یاد شده رعایت گردد و گرنه، همان گونه که صدای الاغ برای گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهی از منکر بدون رعایت موازین اخلاقی هم اثر منفی دارد.

23- دعوت به امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 1،2

1 - اهتمام به برپایی نماز و امر به معروف و نهی از منکر و شکیبایی در بلا ها ، از مواعظ لقمان به پسر خویش بود .

ی-بنیّ أقم الصلوه . .. و اصبر علی ما أصابک

2 - توصیه به برپایی نماز و امر به معروف و نهی از منکر و صبر ، نمودی از حکمت لقمان

و لقد ءاتینا لقم-ن الحکمه . .. إذ قال ... ی-بنیّ أقم الصلوه

24- روش امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 19 - 13

13 - امر به معروف و نهی از منکر ، با روش ناهنجار و داد و فریاد ، نفرت انگیز و دارای تأثیر منفی است . *

و امر بالمعروف و انه عن المنکر . .. و اغضض من صوتک إنّ أنکر

احتمال دارد سفارش به روی نگرداندن از مردم و نیز رعایت اعتدال در رفتار و کاستن از صدا، پس از توصیه به امر به معروف و نهی از منکر، به این منظور باشد که در انجام امر به معروف و نهی از منکر، باید موازین یاد شده رعایت گردد و گرنه، همان گونه که صدای الاغ برای گوش ها ناهنجار است امر به معروف و نهی از منکر بدون رعایت موازین اخلاقی هم اثر منفی دارد.

ص: 429

25- سختیهای امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 8،13

8 - امر به معروف و نهی از منکر ، مشکلاتی در پی دارد که باید آنها را تحمل کرد .

و أمر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما أصابک

احتمال دارد دستور به صبر پس از سه فرمان اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر، همانند آن سه، فرمانی عام باشد و احتمال دارد فرمانی ویژه و مربوط به امر به معروف و نهی از منکر باشد. در صورت دوم، نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر، مشکلاتی به همراه دارد که باید آن را تحمل کرد.

13 - < فی مجمع البیان < و اصبر علی ماأصابک > من المشقه و الأذی فی الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر عن علی ( ع ) ;

در مجمع البیان از امام علی(ع) درباره <و اصبر علی ما أصابک> روایت شده: در برابر سختی ها و اذیت هایی که در راه امر به معروف و نهی از منکر می بینی، بردبار باش>.

26- شرایط امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 44 - 11

11 - امام صادق ( ع ) فرموده اند : < من لم ینسلخ عن هواجسه و لم یتخلص من آفات نفسه و شهواتها و لم یدخل فی کنف اللّه و أمان عصمته لایصلح له الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر . . . قال تعالی < أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم > . . . ;

کسی که از خاطرات نفسانی جدا نشود و از آفتهای نفس و شهوتهای آن خلاص نگردد و در کنف رحمت، امان و حفظ خدا داخل نشود، سزاوار نیست امر به معروف و نهی از منکر کند . .. خدای تعالی فرموده است: آیا شما مردم را به خ---وبی امر می کنید و خود را فرموش می کنید؟ ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 34 - 6

6- امر به معروف و نهی از منکر ، در صورتی که احتمال تأثیر در آن نباشد ، واجب نیست .

و لاینفعکم نصحی إن أردت أن أنصح لکم إن کان الله یرید أن یغویکم

27- صبر در امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 17 - 8،13

ص: 430

8 - امر به معروف و نهی از منکر ، مشکلاتی در پی دارد که باید آنها را تحمل کرد .

و أمر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما أصابک

احتمال دارد دستور به صبر پس از سه فرمان اقامه نماز و امر به معروف و نهی از منکر، همانند آن سه، فرمانی عام باشد و احتمال دارد فرمانی ویژه و مربوط به امر به معروف و نهی از منکر باشد. در صورت دوم، نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر، مشکلاتی به همراه دارد که باید آن را تحمل کرد.

13 - < فی مجمع البیان < و اصبر علی ماأصابک > من المشقه و الأذی فی الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر عن علی ( ع ) ;

در مجمع البیان از امام علی(ع) درباره <و اصبر علی ما أصابک> روایت شده: در برابر سختی ها و اذیت هایی که در راه امر به معروف و نهی از منکر می بینی، بردبار باش>.

28- عمومیت امر به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 71 - 8

8 - امر به معروف و نهی از منکر ، از وظایف اجتماعی همگانی و مشترک میان زنان و مردان

و المؤمنون و المؤمنت بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر

29- فسق نهی از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 21

21 - ترویج زشتی ها ( منکر ) ، پیشگیری از کار های نیک ، امتناع از انفاق و غفلت از یاد خدا ، فسق واقعی است .

یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم نسوا اللّه . .. إن المنفقین هم

30- مراد از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 28

28 - < عبدللّه بن سنان قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه < و لایعصینک فی معروف > قال : هو ما فرض اللّه علیهنّ من الصلاه و الزکاه و ما أمرهنّ به من خیر ;

عبداللّه بن سنان گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند <و لایعصینک فی معروف> سؤال کردم، حضرت فرمود: معروف آن چیزی است که خدا بر آنان واجب فرموده از قبیل نماز و زکات و همه آنچه از خوبی ها که به آنان امر کرده است>.

ص: 431

31- مسؤولیت آمران به معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 44 - 5،7

5 - آمران به معروف و مبلغان دینی ، باید خود به محتوای دعوتشان عمل کنند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم

7 - کسانی که دیگران را به کار های نیک دعوت کرده و خود به آن عمل نمی کنند ، @سزاوار توبیخ و سرزنش هستند .

أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم

32- معروف دانستن منکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 13 - 10

10 - منکر شمردن معروف ها و معروف دانستن منکرات ، از ویژگی های منافقان

إذا قیل . .. و إذا قیل لهم ءامنوا ... قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء

از اینکه فساد را اصلاح گری می شمرند و ایمان را سفاهت می پندارند، برداشت فوق به دست می آید.

33- منافقان و نهی از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 9،11،17

9 - شیوه منافقان ، ترویج امور زشت و منکر و پیشگیری از تحقق معروف ( ارزش ها و نیکی ها )

المنفقون و المنفقت . .. یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف

11 - منافقان ، هم خود خیری به جامعه نمی رسانند و هم دیگران را از کار نیک بازمی دارند .

و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم

17 - ترویج زشتی ها و فساد ( منکر ) و پیشگیری از تحقق نیکی ها و ارزش ها و فراموشی خدا و فرمان های او ، از عملکرد ها و اوصاف منافقان

المنفقون . .. یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم نسوا اللّه

34- منکر دانستن معروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 432

1 - بقره - 2 - 13 - 10

10 - منکر شمردن معروف ها و معروف دانستن منکرات ، از ویژگی های منافقان

إذا قیل . .. و إذا قیل لهم ءامنوا ... قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء

از اینکه فساد را اصلاح گری می شمرند و ایمان را سفاهت می پندارند، برداشت فوق به دست می آید.

ص: 433

13- معصومان

1- معصومان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 84 - 7

7- وجود انسانی صالح و مصون از هر گناه و خطا ، در هر عصر و زمان

و یوم نبعث من کلّ أُمّه شهیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 89 - 5،9

5- وجود انسانی صالح و مصون از هر گناه و خطا ، در هر عصر و زمان

و یوم نبعث فی کلّ أُمّه شهیدًا علیهم من أنفسهم

9- پیامبر ( ص ) ، دارای مقام عصمت

و جئنابک شهیدًا علی ه-ؤلاء

گواه بودن پیامبر(ص) نسبت به امت خویش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نیازمند شاهد دیگر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 46 - 3

3 - پیامبران ، از هرگونه گناه و خطاکاری معصوم اند .

إنّا أخلصن-هم بخالصه ذکری الدار

از این که خداوند پیامبران را به آخرت اندیشی خالص ساخت، می توان عصمت آنان را به دست آورد; زیرا ریشه گناه و خطاکاری بشر دنیاطلبی است و از آن جایی که انبیا از چنین خواسته ای مبرا بوده و تنها طالب آخرت اند; استفاده می شود که آنان هرگز گناه نمی کنند و معصوم اند.

ص: 434

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 47 - 6

6 - پیامبران ، از هر گناه و خطاکاری معصوم اند .

إنّهم عندنا لمن المصطفین الأخیار

توصیف ابراهیم(ع) و . .. از سوی خداوند به <أخیار> - به صورت مطلق - گویای این حقیقت است که پیامبران در همه افعال و صفات خود، از نیکان بودند و از آنان جز خوبی و کار خیر سرنمی زد و این همان حقیقت عصمت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 48 - 5

5 - پیامبران ، از هرگونه گناه و خطاکاری معصوم اند .

و کلّ من الأخیار

توصیف اسماعیل(ع) و. .. از سوی خداوند به <أخیار> - به صورت مطلق - گویای این حقیقت است که پیامبران در همه افعال و صفات خود از نیکان بودند و از آنان جز خوبی و کار خیر، سرنمی زد و این همان حقیقت عصمت است.

2- خشیت معصومان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 28 - 14

14- مقام عصمت ، مانع از خوف و هراس از خداوند نیست .

و هم بأمره یعملون . .. و هم من خشیته مشفقون

معصومین

3- معصومین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 53 - 9

9- پیامبران با توفیق خدا و شمول رحمتش بر آنان ، از ارتکاب گناهان مصون مانده و از خطر نفس امّاره رهایی می یابند .

إن النفس لأمّاره بالسوء إلاّ ما رحم ربی

ص: 435

14- معلم

1- معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 1

1 - خداوند ، معلّم عیسی ( ع )

و یعلّمه الکتاب و الحکمه

2- احترام معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 69 - 4

4- موسی ( ع ) کمال ادب و متانت را در برابر معلّم خویش ( خضر ) اظهار کرد .

هل أتّبعک . .. ستجدنی ... و لا أعصی

موارد فراوانی از ادب و متانت در کلام موسی(ع) دیده می شود: الف) درخواست خود را با استفهام آغاز کرد (هل أتّبعک); ب) مبدأ علم خضر را به جهت تکریم، با صیغه مجهول آورد (عُلِّمت); ج) علم او را رشدآفرین دانست (رشداً); د) تنها، بخشی از علم او را طلب کرد (ممّا عُلِّمت); ه-) وعده صریح به صبر نداد، بلکه به صورت <ستجدنی إن شاء اللّه. ..> ذکر کرد; و) توصیه های او را به عنوان امر تلقی کرد و متعهد شد که با او در هیچ فرمانی مخالفت نکند. (المیزان، ج 13).

3- اطاعت از معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 436

10 - کهف - 18 - 69 - 7

7- شکیبا بودن و اطاعت از معلم ، ادب و شرط تعلّم است .

و لا أعصی لک أمرًا

4- اوّلین معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 31 - 3

3 - خداوند نخستین آموزگار انسان

و علّم ءادم الأسماء کلها

5- درک محضر معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 8 - 4

4 - درک محضر استاد و تلاش برای حضور در مجلس او ، از وظایف دانش اندوزان

جاءک یسعی

6- مسؤولیت معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 21،22

21 - تعلیم دهندگان علوم غریبه ، باید ضرر های آن علوم را به متعلمان گوشزد کرده و آنان را از سوء استفاده بر حذر دارند .

و ما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنه فلاتکفر

22 - ضرورت تلاش برای ایجاد تعهد در متعلمان به هنگام آموزش علوم به آنان

و ما یعلمان من أحد حتی یقولا إنما نحن فتنه فلاتکفر

7- معلم آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 123 - 13

13 - خداوند دشمنی افراد بشر را با یکدیگر را به آدم و حوا ( ع ) گوشزد کرد و راه رهایی از پی آمد های آن را به آنان آموخت .

ص: 437

بعضکم لبعض عدوّ . .. فمن اتبع هدای فلایضلّ و لایشقی

8- معلم ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 73 - 12

12- خداوند ، به ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) کار های نیک را شناساند و چگونگی انجام آنها را از طریق وحی به آنان آموخت .

و أوحینا إلیهم فعل الخیرت

برداشت یاد شده مبتنی براین است که نصب <فعل الخیرات> به خاطر مفعول بودن آن برای <أوحینا> باشد. براین اساس وحی و الهام فعل خیرات می تواند به این معنا باشد که خدا هر آن چه در میزان الهی و در واقع، کار خیر است به آنان شناساند و چگونگی انجام دادن آنها را از طریق وحی به آنان آموخت. و به سخن دیگر <أوحینا> متضمن معنای <علّمنا> است.

9- معلم اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 73 - 12

12- خداوند ، به ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) کار های نیک را شناساند و چگونگی انجام آنها را از طریق وحی به آنان آموخت .

و أوحینا إلیهم فعل الخیرت

برداشت یاد شده مبتنی براین است که نصب <فعل الخیرات> به خاطر مفعول بودن آن برای <أوحینا> باشد. براین اساس وحی و الهام فعل خیرات می تواند به این معنا باشد که خدا هر آن چه در میزان الهی و در واقع، کار خیر است به آنان شناساند و چگونگی انجام دادن آنها را از طریق وحی به آنان آموخت. و به سخن دیگر <أوحینا> متضمن معنای <علّمنا> است.

10- معلم انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 21

21 - خداوند تعلیم دهنده و تربیت کننده پیامبران است .

و قل ربّ زدنی علمًا

11- معلم انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 438

18 - رحمن - 55 - 2 - 1

1 - خداوند ، معلم انسان و تعلیم دهنده قرآن

الرحم-ن . علّم القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 3 - 6

6 - پیامبراکرم ( ص ) ، معلم تمامی انسان ها در همه عصر ها و همه نسل ها

و یعلّمهم الکت-ب و الحکمه و . .. و ءاخرین منهم

برداشت یاد شده، بدان احتمال است که <آخرین> عطف بر <هم> در <یعلّمهم الکتاب> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 4 - 1

1 - خداوند ، معلم انسان ها است .

الذی علّم

12- معلم ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 44 - 3

3 - چاره جویی خداوند برای ایوب ( ع ) در مشکل ادای سوگندش به تنبیه همسرش

خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

13- معلم حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 123 - 13

13 - خداوند دشمنی افراد بشر را با یکدیگر را به آدم و حوا ( ع ) گوشزد کرد و راه رهایی از پی آمد های آن را به آنان آموخت .

بعضکم لبعض عدوّ . .. فمن اتبع هدای فلایضلّ و لایشقی

14- معلم خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 439

10 - کهف - 18 - 66 - 7

7- دانش ویژه خضر ( ع ) ، برگرفته از تعلیم خداوندی بود .

علّمنه من لدنّا علمًا . .. ممّا علّمت رشدًا

15- معلم داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 80 - 1،2

1- خداوند ، صنعت زره سازی را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن-ه صنعه لبوس

<لبوس> در اصل به معنای لباسی است که انسان را از هر چیز زشتی بپوشاند (مفردات راغب) و مقصود از آن در آیه شریفه به قرینه <لتحصنکم من بأسکم> (تا شما را از خطرات جنگ حفظ کند) می تواند زره باشد. گفتنی است که برخی از اهل لغت <لبوس> را به معنای <درع> (زره) گرفته اند(قاموس).

2- خداوند ، صنعت ساختن سلاح های دفاعی و بازدارنده را به داوود ( ع ) آموخت .

داود . .. و علّمن-ه صنعه لبوس

یکی از موارد کاربرد واژه <لبوس>، مطلق <سلاح> است (لسان العرب); ولی با توجه به جمله <لتحصنکم من بأسکم> مقصود از آن سلاح هایی است که جنبه دفاعی دارد و انسان را از ضربه های دشمن حفظ کرده و از هرگونه حمله بازمی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 20 - 6،7

6 - خداوند ، به داوود ( ع ) حکمت آموخت .

و ءاتین-ه الحکمه

7 - خداوند به داوود ( ع ) ، منطقی نیرومند در شناساندن حق و باطل و نیز توانایی بر فیصله دادن به نزاع ها و خصومت ها اعطا کرد .

و ءاتین-ه . .. فصل الخطاب

<فصل> مصدر و به معنای چیزی را از چیز دیگری جدا کردن و نیز فیصله دادن نزاع ها و خصومت ها آمده است. اگر مراد آیه معنای اول باشد، کلمه <خطاب> به معنای سخن بوده و مقصود از <فصل خطاب> سخن جدا کننده حق از باطل و شناساننده صواب از ناصواب خواهد بود. و اگر معنای دوم مراد باشد، واژه <خطاب> به معنای خصومت و نزاع بوده و مقصود از <فصل خطاب> رفع خصومت ها و فیصله دادن به نزاع ها خواهد بود.

16- معلم عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 440

4 - مائده - 5 - 110 - 17

17 - خداوند آموزگار مسیح در فراگیری علوم ، معارف دین و کتب آسمانی

و اذ علمتک الکتب و الحکمه و التوریه و الانجیل

17- معلم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 2 - 1،4

1 - خداوند ، معلم انسان و تعلیم دهنده قرآن

الرحم-ن . علّم القرءان

4 - خداوند ، معلم واقعی قرآن ، بدون کمترین تصرف پیامبر ( ص ) در آن

الرحم-ن . علّم القرءان

18- معلم ماروت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 102 - 16

16 - هاروت و ماروت ، علم سحر را از ناحیه خداوند دریافت می کردند . *

و ما أنزل علی الملکین ببابل هروت و مروت

19- معلم متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 34 - 8

8 - خداوند ، بیانگر مثال ها و نمونه هایی از امت های منقرض شده پیشین برای تقواپیشگان

و مثلاً من الذین خلوا من قبلکم و موعظه للمتّقین

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که لام در <للمتّقین> بیانگر غایت و نتیجه برای <و مثلاً من الذین خلوا من قبلکم> نیز باشد.

20- معلم محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 441

1 - بقره - 2 - 80 - 11

11 - خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر ( ص ) در چگونه استدلال کردن و پاسخ گفتن به ادعا های واهی

قل أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون علی اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق از کلمه <قل> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 94 - 16

16 - خداوند ، آموزگار پیامبر ( ص ) در چگونه استدلال کردن و پاسخگویی به مخالفان

قل فلم تقتلون . .. و لقد جاءکم موسی ... قل بئسما ... قل إن کانت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 105 - 7

7 - علوم پیامبر(ص) از طرف خداوند است و نه از معلم بشری.

و کذلک نصرف الأیت و لیقولوا درست و لنبینه لقوم یعلمون

تکرار فعل متکلم <نصرف> و <نبین> پاسخی تلویحی است به منکران الهی بودن قرآن و کسانی که به ناحق آن را برگرفته از دانش بشر می دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 161 - 2

2 - خداوند، راهنمای پیامبر(ص)

هدینی ربی إلی صرط مستقیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 34 - 1

1 - آموزش بحث و احتجاج با مشرکان به پیامبر ( ص ) از جانب خداوند

قل هل من شرکائکم . .. قل اللّه یبدؤا الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 35 - 1

1 - آموزش بحث و احتجاج با مشرکان به پیامبر ( ص ) از سوی خداوند

قل هل من شرکائکم من یهدی إلی الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 38 - 2

2 - آموزش بحث و احتجاج با مشرکان به پیامبر ( ص ) از سوی خداوند

ص: 442

أم یقولون افتریه قل فأتوا بسوره مثله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 13 - 6

6- خداوند ، چگونگی استدلال علیه مشرکان و ادعا های ناروای آنان را به پیامبر ( ص ) تعلیم می داد .

أم یقولون افتری-ه قل فأتوا

برداشت فوق ، از کلمه <قل> که خطاب به پیامبر است ، استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 35 - 4

4- خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر ( ص ) در چگونه پاسخ دادن به مشرکان و چگونه برخورد کردن با ایشان

أم یقولون افتری-ه قل إن افتریته فعلیّ إجرامی و أنا بریءٌ مما تجرمون

برداشت فوق ، از کلمه <قل> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 2

2- خداوند ، بیانگر سرگذشت پیشینیان برای پیامبر ( ص )

نحن نقصّ علیک أحسن القصص

<قصّ> (مصدر نقص) به معنای بیان کردن و بازگو کردن است. <قَصَص> به معنای بیان کردن و نیز به معنای داستان و چیزی است که بازگو می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 6

6- خداوند راهنمای پیامبر ( ص ) در چگونه بیان کردن معارف و تبلیغ کردن دین

قل من رب السموت و الأرض قل الله قل أفاتخذتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 30 - 18

18- خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر ( ص ) در چگونه برخورد کردن با کافران و پاسخ گویی به آنان

قل هو ربی . .. و إلیه متاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 43 - 4

4- خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر ( ص ) در چگونه استدلال کردن بر رسالت خویش و چگونه احتجاج کردن با کافران

قل کفی بالله شهیدًا بینی و بینکم

ص: 443

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 50 - 1

1- خداوند ، شیوه پاسخ گویی به شبهات منکران معاد را ، به پیامبر ( ص ) آموخت .

قل کونوا حجاره أو حدیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 80 - 1

1- تعلیم خواستنی ها و گونه نیایش و دعا ، از سوی خداوند به پیامبر ( ص )

و قل ربّ أدخلنی مدخل صدق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 22 - 9

9- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در برخورد مناسب با اختلاف آرای مردم ، تعلیم می دهد .

قل ربّی أعلم بعدتهم . .. فلاتمار فیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 26 - 3

3- خداوند ، راهنمای پیامبر ( ص ) در پاسخ گویی به اظهارنظر های ناصحیح مردم است .

قل اللّه أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 29 - 3

3- خداوند ، پیامبر ( ص ) را در شیوه برخورد با دنیاگرایان و رد پیشنهاد های نادرست آنان تعلیم داد .

و لاتطع من . .. و قل الحقّ من ربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 83 - 3

3- خداوند ، شیوه پاسخ گویی به پرسش های مردم را به پیامبر ( ص ) تعلیم داده است .

و یسئلونک . .. قل سأتلوا علیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 103 - 7

7- پیامبر ( ص ) - در شناخت فرجام انسان ها - تعلیم دیده از جانب خداوند و بازگوکننده معارف وحی است .

هل ننبّئکم

ص: 444

ضمیر متکلم مع الغیر در <ننبّئکم> گویای این است که پیامبر(ص) از پیش خود سخن نمی گوید، بلکه آموخته های الهی خویش را ارائه می دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 64 - 9

9- خداوند برای رشد آگاهی های پیامبر ( ص ) و تدبیر رسالت او ، هیچ نکته ای از تعالیم ضروری را فروگذاری نکرده و به دست فراموشی نسپرده است .

و ما کان ربّک نسیًّا

برداشت یادشده، با توجه به کلمه <ربّ> به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 8

8 - خداوند ، شیوه پاسخ گویی به سؤالات مردم را به پیامبر ( ص ) آموخت .

و یس--َلونک . .. فقل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 23

23 - ترک تعجیل در نزول تمامی قرآن و سکوت کامل تا پایان نزول هر آیه ، زمینه ساز افزایش علوم پیامبر ( ص ) از جانب خداوند

و لاتعجل بالقرءان . .. و قل ربّ زدنی علمًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 68 - 4

4 - آموزش روش برخورد با مشرکان ستیزه جو از سوی خدا به پیامبر ( ص )

و إن ج-دلوک فقل اللّه أعلم بما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 5

5 - خداوند روش احتجاج با مشرکان را به پیامبر ( ص ) آموزش داد .

قل لمن الأرض . .. قل من ربّ السم-وت ... قل من بیده ... قل فأنّی تسحرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 93 - 2

2 - التجا به پروردگار ، از آداب دعا و آموزه ای الهی به پیامبر ( ص )

قل ربّ إمّا ترینّی ما یوعدون

ص: 445

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 2

2 - پیامبر ( ص ) ، تحت تعلیم خداوند در کیفیت رفتار با مردم

ادفع بالتی هی أحسن السیّئه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 1

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از روی آوردن و حضور شیاطین ، دعای تعلیمی از سوی خدا به پیامبر ( ص )

و قل أعوذ بک من همزت الشی-طین . و أعوذ بک ربّ أن یحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 1

1 - تعلیم روش دعا و نیایش به پیامبر ( ص ) از سوی خداوند

و قل ربّ . .. خیر الرحمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 33 - 2،3

2 - خداوند در برابر هر یک از مثل های باطل و توصیف های غیر واقعی کافران علیه پیامبر ( ص ) ، سخن حق و موضع درست را به آن حضرت می آموخت .

و لایأتونک بمثل إلاّ جئن-ک بالحقّ

3 - خداوند ، در برابر مثل های باطل و توصیف های غیر واقعی کافران علیه پیامبر ( ص ) ، بهترین راه کشف حقیقت و تفسیر جریان حق و باطل را به آن حضرت ارائه می کرد .

و لایأتونک بمثل إلاّ جئن-ک بالحقّ و أحسن تفسیرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 45 - 6

6 - اقدام الهی به بیان معارف ، شرایع و سرگذشت پیامبران ، از طریق وحی کردن قرآن به پیامبر ( ص )

و ل-کنّا أنشأنا قرونًا فتطاول علیهم العمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 71 - 1،2

1 - ارائه شیوه احتجاج با مشرکان ، از سوی خدا به پیامبر ( ص )

قل أرءیتم إن جعل اللّه علیکم الّیل سرمدًا . .. من إل-ه غیر اللّه ... أفلاتسمعون

2 - طرح پرسش های تنبه بخش و بیدار کننده ، شیوه ای ارائه شده از سوی خدا به پیامبر ( ص ) در محاجه با مشرکان

ص: 446

قل أرءیتم إن جعل اللّه . .. أفلاتسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 1،2

1 - آموزش شیوه محاجه با مشرکان از سوی خداوند به پیامبر ( ص )

قل أرءیتم إن جعل اللّه علیکم النهار سرمدًا . .. من إل-ه غیر اللّه ... أفلاتبصرون

2 - طرح پرسش های تنبه آفرین و بیدارگر ، از شیوه های ارائه شده از سوی خدا به پیامبر در احتجاج با اهل شرک

قل أرءیتم إن جعل اللّه . .. أفلاتبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 85 - 8

8 - رهنمود خدا به پیامبر ( ص ) در چگونگی پاسخ به کافران و مشرکان لجوج

قل ربّی أعلم من جاء بالهدی و من هو فی ضل-ل مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 46 - 1

1 - تعلیم نیایش و ستایش از جانب پروردگار به پیامبر ( ص )

قل اللّهمّ

کلمه <اللّهمّ> در زبان عرب، اختصاصاً برای ندای خداوند به وقت دعا به کارمی رود; یعنی، یا اللّه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 6 - 4

4 - خداوند ، تعلیم دهنده شیوه برخورد با مشرکان به پیامبر ( ص )

و قالوا . .. فاعمل إنّنا ع-ملون . قل إنّما أنا بشر مثلکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 9 - 2

2 - خداوند ، آموزگار پیامبر ، در برخورد با مشرکان و چگونه استدلال کردن با آنان

قل أئنّکم لتکفرون

مطلب بالا با توجه به کلمه <قل>، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 26 - 1

1 - خداوند ، شیوه پاسخ گویی به منکران معاد را به پیامبر ( ص ) آموخت .

قالوا . .. قل

ص: 447

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 6 - 2،3

2 - روی آوردن جبرئیل به سوی پیامبر ( ص ) ، جهت تعلیم قرآن به آن حضرت

علّمه شدید القوی . .. فاستوی

برداشت یاد شده بر این اساس است که متعلق <استوی> حذف شده و تقدیر آن <فاستوی إلیه> می باشد (آهنگ پیامبر کرد).

3 - تجلی جبرئیل ، برای پیامبر ( ص ) در سیمای واقعی خویش به هنگام تعلیم وحی

ذو مرّه فاستوی

برخی از مفسران درباره معنای <فاستوی> گفته اند: مراد، ظاهر شدن فرشته وحی به شکل اصلی آن، برای پیامبر(ص) می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 28 - 1،2

1 - ارائه شیوه احتجاج با کافران و مشرکان ، از سوی خداوند به پیامبر ( ص )

قل أرءیتم إن أهلکنی اللّه

2 - طرح پرسش های تنبّه بخش و بیدارکننده ، شیوه ارائه شده از سوی خداوند به پیامبر ( ص ) در محاجّه با کافران و مشرکان

قل أرءیتم إن أهلکنی اللّه و من معی أو رحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 30 - 1

1 - ارائه شیوه احتجاج با کافران و مشرکان ، از سوی خداوند به پیامبر ( ص )

قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 6 - 1،2،3،4،7،9،10

1 - آگاهی پیامبر ( ص ) بر وحی و زبان گشودن آن حضرت به قرائت قرآن ، وابسته به خواست خداوند و در گرو عنایت ویژه او بود .

سنقرئک

2 - خداوند ، پیامبر ( ص ) را به آموختن قرآن و جاری ساختن آن بر زبان او وعده داد .

سنقرئک

<إقراء>; یعنی، دیگری را قاری ساختن و حرف <سین> در <سنقرئک> برای تأکید وعده است. بنابراین مفاد آیه شریفه، این است که وحی همچنان ادامه یافته، زبان تو در حال و آینده به قرائت آن توانمند خواهد بود.

3 - توانمند ساختن پیامبر ( ص ) بر قرائت قرآن و فراموش نکردن آن ، از جلوه های ربوبیت خداوند بر آن حضرت است .

سنقرئک فلاتنسی

4 - وحی و نزول قرآن ، به صورت قرائت آن بر پیامبر ( ص ) و جاری ساختن آن بر زبان او بوده است .

سنقرئک

ص: 448

7 - دریافت قرائت قرآن از جانب خداوند ، مصون سازنده پیامبر ( ص ) از فراموش کردن آن

سنقرئک فلاتنسی

حرف <فاء>، جمله <فلاتنسی> را بر <سنقرئک> تفریع کرده است.

9 - تسبیح خداوند ، زمینه ساز شایستگی پیامبر ( ص ) برای دریافت قرآن و حفظ آن

سبّح اسم ربّک . .. سنقرئک فلاتنسی

10 - وابستگی رویش گیاهان و خشکیدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندی او بر آموزش قرائت قرآن به پیامبر ( ص ) و حاکمیت مشیت او بر حفظ یا فراموش کردن آن

و الذی أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی . سنقرئک فلاتنسی

برشمردن صفات خداوند - پیش از وعده به قرائت و حفظ - نشانگر ارتباط آن صفات با این وعده است; به این بیان که چون زوال گیاهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نیز مقهور اراده او می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 8 - 1،3

1 - خداوند به پیامبر ( ص ) وعده داد که او را به برنامه و شریعتی ساده راهنمایی کرده و بر انجام دادن آن آماده و توانا سازد .

و نیسّرک للیسری

<یسری> وصف برای موصوفی محذوف از قبیل <الطریقه> یا <الشریعه> و به معنای سهل تر و آسان تر است. اسناد فعل <نیسّر> به ضمیر خطاب - با آن که در این موارد طبیعی آن است که تعبیر <آسان کردن یسری برای پیامبر(ص)> به کار رود; نه <آسان ساختن پیامبر(ص) برای یسری> بیانگر آن است که خداوند وعده ایجاد تحولات درونی در شخص پیامبر(ص) را، به آن حضرت داده است که با سهولت پذیرای برنامه الهی گردد.

3 - توفیق یافتن پیامبر ( ص ) به فراگیری قرآن و به خاطر سپردن آن ، نیازمند امداد های ویژه خداوند

و نیسّرک للیسری

به قرینه <سنقرئک فلاتنسی> (در آیات پیشین) می توان گفت: مراد از <نیسّرک>، آماده ساختن پیامبر(ص) برای قرائت و حفظ قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 7 - 1،2

1 - پیامبر ( ص ) ، پیش از دریافت هدایت های الهی ، از شریعت اسلام و احکام قرآن بی خبر بود .

و وجدک ضالاًّ فهدی

ضلالت دو گونه است: 1. تحیّر در علوم نظری مانند توحید; 2. سرگردانی در علوم عملی نظیر احکام شرعی (مفردات راغب). درباره پیامبر(ص) به قرینه آیه <ما ضلّ صاحبکم...> (النجم/2) - که ضلالت را از آن حضرت منتفی می داند - مراد دومین نوع است; یعنی، پیامبر(ص) آنچه را بعد از بعثت با نزول قرآن پی برد، پیش از بعثت نمی دانست.

2 - خداوند ، پیامبر ( ص ) را به شریعت اسلام آگاه ساخت .

فهدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 449

20 - ضحی - 93 - 10 - 6

6 - خداوند ، با بیان هدایت های خویش به پیامبر ( ص ) و رهانیدن آن حضرت از ناآگاهی ها ، او را به آموختن دانسته های خود به جویندگان آن تشویق کرد .

و وجدک ضالاًّ فهدی . .. و أمّا السائل فلاتنهر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت شب قدر و ویژگی های آن ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما لیله القدر

خطاب در آیه شریفه، گرچه مخصوص پیامبر(ص) نیست; ولی بر آن حضرت نیز تعمیم می یابد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 3 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت ویژگی های قیامت ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما القارعه

خطاب در آیه شریفه گرچه متوجه شخص پیامبر(ص) نیست; ولی چون آن حضرت خطاب را دریافت کرده است، او نیز از زمره مخاطبان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 10 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت < هاویه > ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ماهیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - همزه - 104 - 5 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت ویژگی های آتش جهنم ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما الحطمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 1 - 3

3 - خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر ( ص ) و تنظیم کننده محتوا و الفاظ گفتوگوی آن حضرت با کافران

قل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 1

ص: 450

1 - خداوند ، آموزنده توحید به پیامبر ( ص )

قل هو اللّه أحد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فلق - 113 - 1 - 6

6 - خداوند ، آموزنده الفاظ استعاذه به پیامبر ( ص )

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ناس - 114 - 1 - 5

5 - خداوند ، آموزنده الفاظ استعاذه به پیامبر ( ص )

قل

21- معلم مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 8

8- عیسی ( ع ) ، شیوه برخورد با مردم و چگونگی واکنش در برابر بهتان آنان را به مادرش مریم ( س ) آموخت .

فإمّا ترینّ من البشر أحدًا فقولی

22- معلم ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 33 - 5

5 - آدم ( ع ) ، آموزگار فرشتگان

یأدم أنبئهم بأسمائهم فلمّا أنبأهم بأسمائهم

23- معلم موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 69 - 5

5- موسی ( ع ) دارای اشتیاق فراوان به فراگیری علوم خضر بود .

ص: 451

قال ستجدنی إن شاء اللّه صابرًا و لا أعصی لک أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 23

23- خضر ( ع ) پس از آموختن اسرار کار های خود به موسی ( ع ) ، وی را بر بی صبری در برابر آن ، نکوهش کرد .

ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرًا

24- معلم نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 37 - 4

4- نوح ( ع ) ، در ساخت کشتی با دریافت وحی ، از تعالیم و راهنمایی های خداوند بهره می برد .

واصنع الفلک بأعیننا و وحینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 6

6 - تعلیم روش دعا به نوح ( ع ) از سوی خدا

فقل الحمد للّه . .. و قل ربّ أنزلنی منزلاً مبارکًا و أنت خیر المنزلین

25- معلم یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 68 - 15،16

15- خداوند ، آموزنده و اهدا کننده دانش ویژه به یعقوب ( ع )

و إنه لذو علم لما علّمن-ه

حرف <لام> در <لما علّمناه> برای تعلیل است و <ما> در آن مصدریه می باشد.

16- حاکمیت اراده خداوند بر اسباب و علل ، از تعالیم خداوند به یعقوب ( ع )

ادخلوا من أبوب متفرقه و ما أُغنی عنکم من الله من شیء . .. و إنه لذو علم لما علّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 73 - 12

12- خداوند ، به ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) کار های نیک را شناساند و چگونگی انجام آنها را از طریق وحی به آنان آموخت .

و أوحینا إلیهم فعل الخیرت

ص: 452

برداشت یاد شده مبتنی براین است که نصب <فعل الخیرات> به خاطر مفعول بودن آن برای <أوحینا> باشد. براین اساس وحی و الهام فعل خیرات می تواند به این معنا باشد که خدا هر آن چه در میزان الهی و در واقع، کار خیر است به آنان شناساند و چگونگی انجام دادن آنها را از طریق وحی به آنان آموخت. و به سخن دیگر <أوحینا> متضمن معنای <علّمنا> است.

26- معلم یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 6 - 22

22- حکیمانه بودن افعال خدا و آگاهی او به ویژگی های یوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزیند و تعبیر رؤیا و تحلیل حوادث را به آن حضرت بیاموزد .

یجتبیک ربک . .. إن ربک علیم حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 21 - 15،16

15- خداوند ، آموزگار یوسف در تفسیر و تحلیل حوادث و تعبیر رؤیاها

و لنعلّمه من تأویل الأحادیث

16- آموزش تحلیل رخداد ها و تأویل رؤیاها ، هدف تقدیر الهی از کشاندن یوسف به خانه عزیز مصر

کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض و لنعلّمه من تأویل الأحادیث

<لام> در <لنعلّمه> لام غایت است و بیانگر غرض و هدف متعلق می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 37 - 9

9- خداوند ، آموزنده علم غیب به یوسف ( ع )

ذلکما مما علمنی ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 38 - 7

7- پیروی یوسف ( ع ) از آیین ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) ، موجب عنایت خدا به وی و آموزش علم غیب و دانش تعبیر رؤیا به او شد .

ذلکما مما علمنی ربی إنی ترکت . .. واتبعت ملّه ءاباءِی

جمله <اتبعت . ..> عطف بر <ترکت> در آیه قبل است. بنابراین دلالت می کند که: پیروی از آیین ابراهیم نیز در بهره مند شدن یوسف(ع) از علوم الهی ، نقش داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 453

8 - یوسف - 12 - 101 - 10

10- خداوند ، آموزگار یوسف ( ع ) در تأویل و تحلیل رؤیا ها و حوادث

رب قد . .. علمتنی من تأویل الأحادیث

27- نقش معلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 2

2 - نقش معلّم در ساختار شخصیّت متعلّم

و یعلّمه الکتاب

آیه فوق که در صدد بیان ارزش و مقام عیسی (ع) است; می فرماید معلّم او، خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 66 - 10

10- پیمودن راه تکامل و رسیدن به معارف ویژه الهی ، نیازمند معلم و راهنما است .

هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

این که موسی(ع) خود را برای رسیدن به رشد، به تبعیت از خضر(ع) ناگزیر می بیند و برای ملاقات با وی، سفر و مشقت های آن را تحمّل می کند، نشان احساس نیاز او به راهنما است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 67 - 7

7- معلّم و مربّی ، باید کشش و استعداد و تحمّل افراد را در نظر داشته باشد و دشواری های دانش آموختن را به نوآموزان گوشزد کند .

إنّک لن تستطیع معی صبرًا

حضرت خضر(ع) قبل از آن که موسی(ع) را به همراهی خود بپذیرد، مشکلات مسیر را برای او یادآوری، و نیز بر تحمّل نداشتن او تأکید می کند. از این آیه می توان به پیامی برای اهل دانش دست یافت و آن برآورد تحمّل متعلم و نیز گوشزد کردن دشواری های مسیر است.

ص: 454

15- معماری

1- تاریخ معماری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، دارای تمدنی پیشرفته در امر معماری و بناسازی

أتبنون بکلّ ریع ءایه تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون

2- شرایط معماری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 128 - 6

6 - نیاز و هنرمند بودن ، از معیار های لازم برای خلق آثار و معماری ها و بناسازی ها

أتبنون بکلّ ریع ءایه تعبثون

3- معماری قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، دارای تمدنی پیشرفته در امر معماری و بناسازی

أتبنون بکلّ ریع ءایه تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 8 - 2

ص: 455

2 - قوم عاد ، پیشرفته در فنّ خانه سازی و معماری

الّتی لم یخلق مثلها فی البل-د

4- نیاز به معماری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 128 - 6

6 - نیاز و هنرمند بودن ، از معیار های لازم برای خلق آثار و معماری ها و بناسازی ها

أتبنون بکلّ ریع ءایه تعبثون

5- هنر در معماری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 128 - 6

6 - نیاز و هنرمند بودن ، از معیار های لازم برای خلق آثار و معماری ها و بناسازی ها

أتبنون بکلّ ریع ءایه تعبثون

ص: 456

16- معنویت

1- آثار معنویت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 67 - 6

6 - عمیق ترین روابط مودّت آمیز بدون پشتوانه معنویت و تقوا ، محکوم به گسستن و نابودی است .

الأخلاّء یومئذ

واژه <الأخلاّء> (جمع <خلیل>) از ماده <خلّه> گرفته شده است که به معنای مودّت و دوستی می باشد. ریشه اصلی آن <خلل> به معنای فاصله میان دو شیء است که به دلیل نفوذ محبت و دوستی در عمق قلب آدمی، این واژه در مورد دوستان به کار می رود.

2- معنویت در امور اقتصادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 36 - 8

8 - در بینش دینی ، نگاه به اقتصاد نیز باید جنبه معنوی و الهی داشته باشد .

و قالوا نحن أکثر أمولاً . .. قل إنّ ربّی یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر

معنویات

3- آثار معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 14 - 9

9- امور معنوی و حالات درونی ، دارای تأثیر در زندگی انسان ها و تحولات تاریخی

ص: 457

لنهلکنّ الظ-لمین . و لنسکننّکم الأرض ... ذلک لمن خاف مقامی و خاف وعید

<ذلک> تعلیل برای إسکان انبیا به جای اقوام ستمگر پس از هلاکت آنان است که در آن تحول مهم، ترس از حسابرسی و وعید خداوند دارای نقش معرفی شده که امری معنوی است.

4- احیای معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 3 - 4

4 - مؤمنان راستین همواره احیاگر ارزش های معنوی و برطرف کننده نیاز های مادی جامعه

الذین یقیمون الصلوه و مما رزقنهم ینفقون

اقامه نماز می تواند به عنوان نمونه ای بارز از احیای امور معنوی یاد شده باشد. فعل مضارع <یقیمون> و <ینفقون> حاکی از استمرار اقامه نماز و انفاق است.

5- ارزش معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 95 - 3

3- ارزش عالی دین و معنویات و قابل مقایسه نبودن آنها با امور مادی

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قلیلاً إنما عند الله هو خیر لکم

6- اسلام و معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 2

2 - اسلام ، آیینی معتدل در توجه به مادیات و معنویات

جعلنکم أمه وسطاً

چون سخن در این بخش از آیات، نظر به یهود و نصارا دارد، می توان گفت: توصیف امت اسلام به امتی معتدل، در قیاس با یهود و نصاراست و از آنجا که یهودیان مردمی دنیاگرا هستند و نصارا تأیید کننده رهبانیت و ترک دنیا می باشند; مراد از معتدل بودن امت اسلام، اعتدال در توجه به دنیا و امور معنوی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 19

ص: 458

19 - اهتمام اسلام به امور مادی و معنوی مردم

یبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 18

18 - اهتمام اسلام به خانواده و سلامت اعتقادی و روانی آن

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت من الذین اوتوا الکتب

7- امیدواری به معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 46 - 7

7- ارزش های معنوی ماندگار و در پی دارنده پاداش الهی ، شایسته دل بستگی و امید انسان است .

خیر عند ربّک ثوابًا و خیر أملاً

8- اهتمام موحدان به معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 6 - 16

16- مردان الهی ، حتی در آرمان های مادی خویش ، به ارزش های معنوی ، توجه دارند .

فهب لی من لدنک ولیًّا یرثنی . .. واجعله ربّ رضیًّا

9- اهمیت معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 95 - 7

7- نفع و صلاح واقعی انسان ها ، تنها در ارزش های معنوی و الهی نهفته است و نه در مطامع ناچیز دنیوی .

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قلیلاً إنما عند الله هو خیر لکم

10- پاداش معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 459

10 - کهف - 18 - 46 - 7

7- ارزش های معنوی ماندگار و در پی دارنده پاداش الهی ، شایسته دل بستگی و امید انسان است .

خیر عند ربّک ثوابًا و خیر أملاً

11- جاودانگی معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 46 - 7

7- ارزش های معنوی ماندگار و در پی دارنده پاداش الهی ، شایسته دل بستگی و امید انسان است .

خیر عند ربّک ثوابًا و خیر أملاً

12- سوءاستفاده از معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 95 - 5

5- انسان ، در معرض خطر دستاویز قرار دادن ارزش های معنوی برای دستیابی به مادیات

و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 33 - 20

20 - ممکن است که عوامل وسوسه کننده ، از ارزش های معنوی ، برای رسیدن به اهداف خویش ، استفاده کنند .

و لایغرّنّکم باللّه الغرور

13- عوامل وصول به معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 83 - 5

5 - دستیابی به درجات عالی معنوی، منوط به مشیت الهی است.

نرفع درجت من نشاء

ص: 460

14- مراتب مقامات معنوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 83 - 6

6 - مقامات معنوی، درجات و مراتب گوناگونی دارد.

نرفع درجت من نشاء

گزینش صیغه جمع <درجات> به جای <درجه> می تواند اشاره به تعدد درجات و مراتب گوناگون آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 22،23

22- مقامات معنوی ، دارای درجات و مراحل گوناگون است .

نرفع درج-ت من نشاء

برداشت فوق از جمع بودن کلمه <درجات> استفاده شده است.

23- تفاوت رتبه و منزلت انسان ها در پیشگاه خداوند

نرفع درج-ت من نشاء

15- نشانه های برخورداری از معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 31 - 11

11- محروم بودن انسان از مال و منال ( مادیات ) ، نشانه ناشایستگی او برای دستیابی به خیر های معنوی و الهی نیست .

لاأقول للذین تزدری أعینکم لن یؤتیهم الله خیراً

16- نقش معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 10 - 14

14- معنویات دارای نقشی مؤثر در تداوم حیات دنیوی انسانها

یدعوکم لیغفر لکم . .. و یؤخّرکم إلی أجل مسمًّی

مراد از <یدعوکم> می تواند دعوت به ایمان باشد که از جمله معنویات است و از نتایج آن، به تأخیر افتادن أجل تا رسیدن به أجل مسمّی است و این، حاکی از تأثیر معنویت در حیات دنیوی است.

ص: 461

17- نیاز به معنویات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 50 - 6

6 - نیاز بشر در سعادت خود ، به چیزهایی غیر از برخورداری مادی و دانش اقتصادی

ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه . .. فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبون

ص: 462

17- مغالطه

1- مغالطه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 13،22

13 - ادّعای مغالطه آمیز نمرود ، بر اینکه مرگ و زندگی به دست اوست .

قال انا اُحیی و امیت

از اینکه ابراهیم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احیی . .. )، استدلالی دیگر مطرح کرد (فان اللّه ... )، معلوم می شود احیاء و اماته ای را که نمرود مدعی بود ; با مغالطه به اطرافیان خویش که درکی از واقعیّت حیات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روایات آمده است که دستور به کشتن فردی و آزادی محکوم به مرگی را داد.)

22 - کفر و عناد نمرود و مغالطه وی با ابراهیم ( ع )

ربّی الّذی یحیی و یمیت قال انا احیی و امیت

حضرت ابراهیم (ع) از <احیاء> و <اماته> معنی حقیقتش را اراده کرده بود، در حالی که مراد نمرود، معنای مجازی آن بود.

2- آثار مغالطه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 9 - 13

13 - محرومیت از هدایت الهی، نتیجه حق پوشی و مغالطه کاری خود انسان

و للبسنا علیهم ما یلبسون

تلبیس خداوند (للبسنا)، از نظر رتبه، پس از تلبیس خود آدمی (ما یلبسون) قرار دارد.

ص: 463

3- اعراض از مغالطه گران در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 2،3

2 - پیامبر(ص) موظف به اجتناب از بحث و جدال و درگیر شدن با مغالطه گران و شبهه افکنان در آیات قرآن و دیگر آیات الهی

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

3 - پرهیز از بحث و مجادله با یاوه گویان و مغالطه گران در مورد دین و آیات الهی، وظیفه مؤمنان است.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 5

5 - فلسفه تحریم همنشینی با یاوه گویان مغالطه گر در آیات الهی، بازداشتن آنها از این عمل ناپسند است.

فلاتقعد بعد الذکری . ..و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری لعلهم یت

4- اعراض از مغالطه گران در اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 3

3 - بر کسانی که در همنشینی با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهیز نموده و سعی در بازداشتن دیگران کنند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن و متعلق آن <خوض> گرفته شده است. علاوه بر این که <ذکری> نیز مفعول مطلق برای فعل محذوف <یذکرونهم> فرض شده است; یعنی: <یتقون الخوض و لکن یذکرونهم ذکری>.

5- اعراض از مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 3،8

3 - پرهیز از بحث و مجادله با یاوه گویان و مغالطه گران در مورد دین و آیات الهی، وظیفه مؤمنان است.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

8 - گفتگو و مجالست با مشرکان و مخالفان، در صورتی که به یاوه گویی و مغالطه گری در دین نپردازند، ممنوع نیست.

فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره

ظاهراً <حتی> غایت برای حکم <اعراض> است ; یعنی تا زمانی از مشرکان اعراض کن که در آیات الهی خوض می کنند.

ص: 464

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 - لجاجت پیشگان مغلطه افکن در دین را باید به حال گمراهی خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

6- اعراض از مغالطه گران در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 2،19

2 - پیامبر(ص) موظف به اجتناب از بحث و جدال و درگیر شدن با مغالطه گران و شبهه افکنان در آیات قرآن و دیگر آیات الهی

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

19 - عن أبی جعفر(ع) فی قول الله: <و إذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا> قال: الکلام فی الله و الجدال فی القرآن <فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره> . .. .

امام باقر(ع) فرمود: مراد از <یخوضون فی آیاتنا>، سخن گفتن در مورد ذات خداوند و مجادله کردن درباره قرآن است. <پس از آنان رویگردان شو تا به سخن دیگری بپردازند> ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 4

4 - بر مؤمنانی که از همنشینی با مغالطه گران و یاوه گویان در مورد قرآن و اسلام پرهیز کنند، گناهی نیست، هر چند مغالطه و استهزای آنان ادامه یابد.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

ممکن است این آیه در صدد پاسخ به سؤال برخی مؤمنان باشد. بدین گونه که آنان فکر کنند که اگر ما مجالس کافران را تحریم کنیم، آنان زمینه مساعد بیشتری برای مغلطه و استهزا دارند. این آیه می فرماید شما پرهیز کنید، گناه کار آنان به شما تسرّی نمی کند.

7- برخورد با مغالطه گران در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 6،16

6 - لزوم سوق دادن یاوه گویان و مغالطه گران درباره قرآن و آیات الهی به بحثهای دیگر

الذین یخوضون . .. فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره

16 - دستور بی اعتنایی به مغالطه گران درباره آیات، در معرض فراموشی از سوی مسلمانان صدر اسلام

و إما ینسینک الشیطن فلاتقعد بعد الذکری

ص: 465

8- برخورد با مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 4،5

4 - روش برخورد با مغالطه گران و مجادله کنندگان یاوه گوی در مورد دین که در پی کشف حقیقت نیستند، بی اعتنایی است.

الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

5 - ترک سخن و مجادله با مغالطه گران یاوه گو درباره قرآن، روشی در بازداشتن آنان از این عمل ناپسند و مرتبه ای در نهی آنان از این منکر است.

یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره

9- برخورد با مغالطه گران در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 6

6 - لزوم سوق دادن یاوه گویان و مغالطه گران درباره قرآن و آیات الهی به بحثهای دیگر

الذین یخوضون . .. فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره

10- بی اعتنایی به مغالطه گران در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 16

16 - دستور بی اعتنایی به مغالطه گران درباره آیات، در معرض فراموشی از سوی مسلمانان صدر اسلام

و إما ینسینک الشیطن فلاتقعد بعد الذکری

11- بی اعتنایی به مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 4،5

4 - روش برخورد با مغالطه گران و مجادله کنندگان یاوه گوی در مورد دین که در پی کشف حقیقت نیستند، بی اعتنایی است.

الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

5 - ترک سخن و مجادله با مغالطه گران یاوه گو درباره قرآن، روشی در بازداشتن آنان از این عمل ناپسند و مرتبه ای در نهی آنان

ص: 466

از این منکر است.

یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره

12- ظلم مغالطه در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 17

17 - مغالطه گران و یاوه گویان و جدل کنندگان در مورد قرآن و آیات الهی ستمکارند.

الذین یخوضون فی ءایتنا . .. مع القوم الظلمین

13- ظلم مغالطه در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 17

17 - مغالطه گران و یاوه گویان و جدل کنندگان در مورد قرآن و آیات الهی ستمکارند.

الذین یخوضون فی ءایتنا . .. مع القوم الظلمین

14- گمراهی مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 - لجاجت پیشگان مغلطه افکن در دین را باید به حال گمراهی خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

15- گناه مغالطه گران در اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 2

2 - بیهوده سخن راندن و مغالطه گری و استهزا در مورد قرآن و اسلام گناهی بزرگ است.

فلاتقعد بعد الذکری مع القوم الظلمین. و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

ظالم خواندن خوض کنندگان در آیات و تأکید بر تحریم همنشینی مسلمانان با آنان و همچنین جمله <من حسابهم>، مجموعاً بیانگر بزرگی گناه خوض در آیات است.

ص: 467

16- گناه مغالطه گران در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 2

2 - بیهوده سخن راندن و مغالطه گری و استهزا در مورد قرآن و اسلام گناهی بزرگ است.

فلاتقعد بعد الذکری مع القوم الظلمین. و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

ظالم خواندن خوض کنندگان در آیات و تأکید بر تحریم همنشینی مسلمانان با آنان و همچنین جمله <من حسابهم>، مجموعاً بیانگر بزرگی گناه خوض در آیات است.

17- لجاجت مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 29

29 - لجاجت پیشگان مغلطه افکن در دین را باید به حال گمراهی خود رها نمود.

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

18- مغالطه در نبوت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 9 - 12

12 - خداوند حق پوشان و مغالطه کاران در رسالت پیامبر(ص) را در گمراهی رها می کند.

و للبسنا علیهم ما یلبسون

19- مغالطه کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 9 - 10،11

10 - بقای مغالطه کاری و بهانه جوییهای کافران، حتی در صورت انتخاب پیامبر از میان فرشتگان

و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا و للبسنا علیهم

11 - کافران به رسالت پیامبر(ص)، حق پوش و مغالطه کارند.

و للبسنا علیهم ما یلبسون

ص: 468

<یلبسون>، فعل مضارع و بیانگر استمرار تلبیس کافران است.

20- مغالطه گران در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

21- مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 70 - 0

22- مغالطه گران در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 70 - 5

5 - مغالطه گرایان و خوض کنندگان در اسلام و قرآن و استهزاکنندگان آن، دین خدا را بازیچه و سرگرمی خود قرار داده اند.

الذین یخوضون فی ءایتنا . .. یخوضوا فی حدیث غیره ... و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا

مراد از <الذین . ... >، به قرینه آیات پیشین، همان خوض کنندگان در آیات هستند.

23- مغالطه مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 58 - 7

7 - فهم نادرست و بیان مغالطه آمیز مشرکان ، از نظریه قرآن درباره عیسی بن مریم ( ع )

ما ضربوه لک إلاّ جدلاً

بیان قرآن درباره تولد، زندگی و مرگ عیسی(ع)، شائبه الوهیت ندارد تا مشرکان او را با آلهه خود مقایسه کنند.

ص: 469

24- مغالطه نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 13،22

13 - ادّعای مغالطه آمیز نمرود ، بر اینکه مرگ و زندگی به دست اوست .

قال انا اُحیی و امیت

از اینکه ابراهیم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احیی . .. )، استدلالی دیگر مطرح کرد (فان اللّه ... )، معلوم می شود احیاء و اماته ای را که نمرود مدعی بود ; با مغالطه به اطرافیان خویش که درکی از واقعیّت حیات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روایات آمده است که دستور به کشتن فردی و آزادی محکوم به مرگی را داد.)

22 - کفر و عناد نمرود و مغالطه وی با ابراهیم ( ع )

ربّی الّذی یحیی و یمیت قال انا احیی و امیت

حضرت ابراهیم (ع) از <احیاء> و <اماته> معنی حقیقتش را اراده کرده بود، در حالی که مراد نمرود، معنای مجازی آن بود.

25- همنشینی با مغالطه گران در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 15

15 - همنشینی و مجالست با مغالطه گران و یاوه گویان و جدل کنندگان در مورد قرآن و آیات الهی حرام است.

الذین یخوضون فی ءایتنا . .. فلاتقعد بعد الذکری مع القوم الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 5

5 - فلسفه تحریم همنشینی با یاوه گویان مغالطه گر در آیات الهی، بازداشتن آنها از این عمل ناپسند است.

فلاتقعد بعد الذکری . ..و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری لعلهم یت

26- همنشینی با مغالطه گران در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 13

13 - شیطان در صدد است حکم حرمت حضور در مجلس یاوه گویان مغالطه گر درباره دین فراموش شود.

و إما ینسینک الشیطن

نون <ینسینک> زایده در <اما>، که برای تأکید می باشد، بیانگر این است که شیطان در صدد به فراموشی کشاندن انسان در این

ص: 470

گونه موارد است.

27- همنشینی با مغالطه گران در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 15

15 - همنشینی و مجالست با مغالطه گران و یاوه گویان و جدل کنندگان در مورد قرآن و آیات الهی حرام است.

الذین یخوضون فی ءایتنا . .. فلاتقعد بعد الذکری مع القوم الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3،4،6

1 - بر کسانی که از همنشینی با بیهوده گویان درباره قرآن و اسلام پرهیز می کنند، ولی بناچار سخنان آنها را می شنوند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری لعلهم یتقون

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن گرفته شده است.

3 - بر کسانی که در همنشینی با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهیز نموده و سعی در بازداشتن دیگران کنند، گناهی نیست.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء و لکن ذکری

در این برداشت، <یتقون> به معنای لغوی آن و متعلق آن <خوض> گرفته شده است. علاوه بر این که <ذکری> نیز مفعول مطلق برای فعل محذوف <یذکرونهم> فرض شده است; یعنی: <یتقون الخوض و لکن یذکرونهم ذکری>.

4 - بر مؤمنانی که از همنشینی با مغالطه گران و یاوه گویان در مورد قرآن و اسلام پرهیز کنند، گناهی نیست، هر چند مغالطه و استهزای آنان ادامه یابد.

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

ممکن است این آیه در صدد پاسخ به سؤال برخی مؤمنان باشد. بدین گونه که آنان فکر کنند که اگر ما مجالس کافران را تحریم کنیم، آنان زمینه مساعد بیشتری برای مغلطه و استهزا دارند. این آیه می فرماید شما پرهیز کنید، گناه کار آنان به شما تسرّی نمی کند.

6 - همنشینی با کافران و مشرکانی که به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نیست. *

و ما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء

در این آیه فاعل <یتقون> کافران، و مرجع ضمیر <حسابهم> خوض کنندگان فرض شده است; یعنی حساب کافرانی که از خوض پرهیز می کنند، از حساب خوض کنندگان جدا و همنشینی با آنان بی اشکال است.

ص: 471

18- مغرب

1- اختیار مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشینان غرب سرزمین ذوالقرنین ، برای ایمان و عمل صالح و ترک ستم کاری ، از زمینه مساعدی برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص-لحًا

2- ایمان ظالمان مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 87 - 4

4- ذوالقرنین ، به ایمان آوردن ظالمان ساحل دریا و دست برداشتن آنان از ظلم و فساد ، امیدوار بود و در مجازات آنان شتابی نداشت .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

حرف <سوف> برای آینده است و فعل های شرط (<آمن> و <عمل>) در آیه بعد، قرینه این است که ذی القرنین، به احتمال ایمان آوردن ظالمان، در مجازات آنان تعجیل نکرده است.

3- ایمان مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشینان غرب سرزمین ذوالقرنین ، برای ایمان و عمل صالح و ترک ستم کاری ، از زمینه مساعدی برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص-لحًا

ص: 472

4- تسبیح خدا قبل از مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 39 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مأمور تسبیح و ستایش پروردگار ، قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن

و سب-ّح بحمد رب-ّک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

5- تشریع نماز مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 49 - 4

4- دستور نماز مغرب ، عشا و صبح ، به پیامبر ( ص ) *

و من الّیل فسبّحه و إدب-ر النجوم

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که <من الّیل>، نظر به نماز مغرب و عشا و <إدبار النجوم> نظر به نماز صبح داشته باشد، چه این که <حین تقوم> در آیه شریفه قبل می تواند نظر به نماز نیمروز داشته باشد. بر این اساس نمازهای پنجگانه در این دو آیه، مورد اشاره قرار گرفته است.

6- تشکل مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 6

6- ذوالقرنین ، در آخرین نقطه خشکی ، در غرب سرزمین خویش ، با مردمی دارای تشکّل و قومیّت مواجه شد .

وجدها تغرب فی عین حمئه و وجد عندها قومًا

7- تعدد مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 1

1 - خداوند ، تدبیرگر و طرّاح دو مشرق و دو مغرب برای خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

همان طور که مفسران گفته اند، مراد از <مشرقین> مشرق خورشید در آغاز تابستان و آغاز زمستان است زیرا; نقطه طلوع

ص: 473

خورشید هر چند در هر روز تفاوت پیدا می کند; اما این تفاوت به صورت تدریجی میان دو نقطه اصلی است که یک نقطه آن در آغاز تابستان قرار دارد و نقطه دیگر آن در آغاز زمستان می باشد و مغرب بر منوال مشرق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 40 - 5،9

5 - خورشید ، دارای مشرق ها و مغرب ها

بربّ المش-رق و المغ-رب

بسیار از مفسران، برآنند که مقصود از <مشارق> و <مغارب>، مشرق ها و مغرب های متعدد خورشید است که در هر روز از سال، از نقطه ای غیر از نقطه روز قبل و بعد، طلوع و غروب می کند.

9 - < عن الأَصْبَغ بن نُباته قال : خطبنا أمیرُالمؤمنین ( ع ) . . . فقام إلیه ابن الکوّاء فقال : یا أمیرالمؤمنین . . . یقول : < رب المشارق و المغارب > . . . قال ( ع ) . . . أمّا قوله < ربّ المشارق و المغارب > فإنّ لها ثلاث مائه و ستّین بُرجاً تطلُع کلّ یوم من برج و تغیب فی آخر فلاتعود إلیه إلاّ من قابل فی ذلک الیوم . . . ;

اصبغ بن نباته می گوید: علی(ع) برای ما خطبه می خواند . .. ابن کوّاء برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان! ...[خداوند ]می فرماید: (ربّ المشارق و المغارب)... حضرت فرمود: ... اما سخن خداوند (ربّ المشارق و المغارب) [جمع بودن <مشارق> و <مغارب>] به این دلیل است که برای [خورشید ]360 برج است، که هر روز از برجی طلوع نموده و در برجی دیگر غایب می شود و تا سال آینده مثل همین روز، دیگر به آن برج برنمی گردد...>.

8- تمدن در مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 12

12- وجود تمدن در غرب سرزمین ذی القرنین

وجد عندها قومًا . .. إمّا أن تعذّب

ظلم و ایمان و عمل صالح و مجازات - که آیات بعد در باره ساحل نشینان یاد کرده است - از مشخصات جوامع متمدن است.

9- تمدن مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 90 - 5

5- در عصر ذوالقرنین ، مردم ساکن غرب سرزمین او ، متمدن تر و پیشرفته تر از مردم ساکن در شرق سرزمین وی بودند .

بلغ مغرب الشمس . .. وجد عندها قومًا ... تطلع علی قوم لم نجعل لهم من دونها سترًا

ص: 474

10- حکومت در مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 89 - 1

1- ذوالقرنین ، پس از اقامه نظام عادلانه دینی در میان ساحل نشینان غرب ، به سوی شرق سرزمین خویش حرکت کرد .

ثمّ أتبع سببًا . حتّی إذا بلغ مطلع الشمس

11- ذکر خدا در مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 39 - 9

9 - قبل از طلوع و غروب خورشید ، لحظه هایی مناسب برای یاد خدا *

و سب-ّح بحمد رب-ّک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب

12- ذوالقرنین در مغرب زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 1،2،4،6

1- ذوالقرنین ، با به کارگیری برخی از ابزار ها و نیروهایش ، به سمت غرب سرزمین خویش پیش رفت .

فأتبع سببًا . حتّی إذابلغ مغرب الشمس

2- ذوالقرنین ، با رسیدن به انت های خشکی های غرب ، آبی گل آلود و تیره رنگ را فراروی خویش دید .

حتّی إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه

<حمئه> یعنی دارای <حمأه> به <گل سیاه بدبو> گفته می شود. (کتاب العین)

4- پیشروی ذوالقرنین ، با رسیدن به ساحل دریایی گسترده ، متوقف شد .

وجدها تغرب فی عین حمئه

بدان احتمال که نمای غروب خورشید در آب، نشانه گستردگی پهنه دریا باشد; یعنی، در چشم اندازِ آن، چیزی مشاهده نمی شد، لذا تصوّر آن بود که خورشید در چشمه جوشانی در دریا فرو می رود و خشکی دیگری در ورای آن نیست.

6- ذوالقرنین ، در آخرین نقطه خشکی ، در غرب سرزمین خویش ، با مردمی دارای تشکّل و قومیّت مواجه شد .

وجدها تغرب فی عین حمئه و وجد عندها قومًا

13- زبان مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 475

10 - کهف - 18 - 93 - 3

3- مردم اقصای مشرق و مغرب زمین ، در لغت با ذوالقرنین ، قرابت داشتند .

لایکادون یفقهون قولاً

در بین سه گروهی که ذوالقرنین با آنان برخورد کرد، تنها، در باره گروه شمالی تعبیر <لایکادون. ..> صورت گرفته است، ولی در باره آن دو قوم دیگر، چنین مشکلی مطرح نشده است.

14- سوگند به مغرب ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 75 - 1

1 - سوگند مؤکد خداوند به محل افول و غروب ستارگان

فلاأُقسم بموقع النجوم

<موقع> (مفرد <مواقع>) می تواند اسم مکان و به دو معنا آمده است: محل استقرار و محل سقوط، برداشت بالا بر پایه معنای دوم است.

15- طلوع خورشید از مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 158 - 12

12 - عن أبی جعفر و أبی عبداللّه - علیهما السلام - فی قوله: <یوم یأتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا إیمانها> قال: طلوع الشمس من المغرب و خروج الدابه و الدجال . .. .

از امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - روایت شده است: مراد از <بعض آیات ربک> در آیه، طلوع خورشید از مغرب و خروج دابه و دجال است . .. .

16- ظلم مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 7

7- ساحل نشینان غرب سرزمین ذی القرنین ، مردمی کفرپیشه و ستم کار بودند .

قلنا ی-ذا القرنین إمّا أن تعذّب

تعبیر <تعذّب> نشانگر آن است که آنان مستحق کیفر بوده اند و دلیل آن - به قرینه آیات بعد - ستم گری و کفر آنان بوده است.

ص: 476

17- عجز مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 9

9- ساحل نشینان مناطق غربی سرزمین ذی القرنین ، از رویارویی با نیرو های او ناتوان بودند و در برابر تصمیمات او ، قدرت مقاومت نداشتند .

وجد عندها قومًا قلنا ی-ذا القرنین إمّا أن تعذّب

18- عظمت مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 40 - 2

2 - مشرق ها و مغرب ها ، پدیده هایی بس با عظمت در جهان طبیعت و دارای نقش حیاتی در زندگی بشر

فلاأُقسم بربّ المش-رق و المغ-رب

مطلب یاد شده، با توجه به این نکته است که سوگند به هر چیزی، نشانه عظمت آن چیز است.

19- عفو مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 8

8- ذوالقرنین ، از سوی خداوند ، در مجازات یا بخشش ساحل نشینان غربی ، مخیر شد .

قلنا ی-ذاالقرنین إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فیهم حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 87 - 1

1- ذوالقرنین ، از کیفر ساحل نشینان غرب ، چشم پوشی کرد و تنها کسانی را که بر ستم کاری خود باقی بمانند ، به مجازات تهدید کرد .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

20- عمل صالح مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 477

10 - کهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشینان غرب سرزمین ذوالقرنین ، برای ایمان و عمل صالح و ترک ستم کاری ، از زمینه مساعدی برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص-لحًا

21- کفر مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 7

7- ساحل نشینان غرب سرزمین ذی القرنین ، مردمی کفرپیشه و ستم کار بودند .

قلنا ی-ذا القرنین إمّا أن تعذّب

تعبیر <تعذّب> نشانگر آن است که آنان مستحق کیفر بوده اند و دلیل آن - به قرینه آیات بعد - ستم گری و کفر آنان بوده است.

22- کیفر مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 8

8- ذوالقرنین ، از سوی خداوند ، در مجازات یا بخشش ساحل نشینان غربی ، مخیر شد .

قلنا ی-ذاالقرنین إمّا أن تعذّب و اما ان تتّخذ فیهم حسنًا

23- مالک مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 115 - 1

1 - مشرق و مغرب و نیز سایر جهت ها ، تنها از آن خداوند است .

و للّه المشرق و المغرب

مقصود از مشرق و مغرب می تواند جهت شرق و غرب باشد و نیز مراد از آن می تواند مکان شرق و غرب گرفته شود. تفریع <فاینما تولوا> بر <للّه المشرق و المغرب> گویای این است که: مراد از مشرق و مغرب - بنابر تفسیر نخست - همه جهات و - بنابر تفسیر دوم - همه مکانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 9

9 - مشرق و مغرب ( همه جهت ها و مکان ها ) از آن خداوند است .

ص: 478

قل للّه المشرق و المغرب

24- مربی مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 40 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به ربوبیت خویش نسبت به مشرق ها ( خاور ها ) و مغرب ها ( باختر ها )

فلاأُقسم بربّ المش-رق و المغ-رب

درباره <لا> در <لا اُقسم> و امثال آن، مفسران توجیهات چندی ذکر کرده اند; از جمله این که <لا> زاید و برای تأکید <اُقسم> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 41 - 5

5 - ربوبیت خداوند نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دلیل توانایی او بر احیای مجدد انسان ها است .

بربّ المش-رق و المغ-رب إنّا لق-درون . علی أن نبدّل خیرًا منهم و ما نحن بمسبوقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 9 - 1،2،4

1 - خداوند ، پروردگار مشرق و مغرب عالم است .

ربّ المشرق و المغرب

2 - ربوبیت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، مقتضی توجه کامل خلق به او و یاد دائمی او در زندگی است .

و اذکر اسم ربّک . .. ربّ المشرق و المغرب

توصیف خداوند به <ربّ المشرق. ..> پس از توصیه به یاد دائمی او و توجه کامل به او در زندگی - می تواند بیانگر حقیقت یاد شده باشد.

4 - ربوبیت خداوند ، نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دلیل یکتایی و بی بدیلی او

ربّ المشرق و المغرب لا إل-ه إلاّ هو

25- مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 87 - 3

3- ذوالقرنین ، بر قوم ساحل دریا ، سلطه کامل یافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

ص: 479

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 88 - 10

10- ساحل نشینان غرب سرزمین ذوالقرنین ، برای ایمان و عمل صالح و ترک ستم کاری ، از زمینه مساعدی برخودار بودند .

أمّا من ظلم . .. و أمّا من ءامن و عمل ص-لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 91 - 4

4- شیوه ذوالقرنین در برخورد با مردم شرق و غرب ، یک سان بوده است . *

وجدها تطلع علی قوم . .. کذلک

<کذلک> می تواند صفت برای <قوم> در آیه قبل باشد و اشاره به <قوماً> در آیات قبل; یعنی، ذوالقرنین، همانگونه که قوم ساکن مغرب را یافت و در باره آنان تصمیم گرفت، در باره شرقی ها نیز همان سان رفتار کرد.

26- مسافرت ذوالقرنین به مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 85 - 1،3

1- ذوالقرنین ، از برخی از امکانات وسیع الهی خویش ، برای حرکت به سمت غرب ، بهره گرفت .

فأتبع سببًا . حتّی إذا بلغ مغرب الشمس

3- < سأل رجل علیّاً ( ع ) : أرأیت ذاالقرنین کیف استطاع أن یبلغ المشرق و المغرب ؟ قال : سخّر اللّه له السحاب و مدّ له فی الأسباب و بسط له النور فکان اللیل والنهار علیه سواء ;

مردی به علی(ع) گفت: مرا خبر ده که ذوالقرنین، چگونه توانست به شرق و غرب عالم برسد؟ حضرت فرمود: خداوند، ابر را مسخّر او قرار داد و ابزار و وسائل او را افزایش داد و نور را برای او گستراند، به گونه ای که شب و روز برای او یک سان بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 2،3

2- ذوالقرنین ، با رسیدن به انت های خشکی های غرب ، آبی گل آلود و تیره رنگ را فراروی خویش دید .

حتّی إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حمئه

<حمئه> یعنی دارای <حمأه> به <گل سیاه بدبو> گفته می شود. (کتاب العین)

3- غروب خورشید در نقطه پایانی سفر ذوالقرنین به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه ای تیره فام بود .

وجدها تغرب فی عین حمئه

از جمله معانی <عین> چشمه است و به قرینه <وجدها> (آن را چنان یافت که) مراد آیه آن نیست که خورشید، در چشمه ای دارای گل سیاه فرو می رفت، بلکه منظره غروب خورشید را ذوالقرنین آنگونه مشاهده کرد.

ص: 480

27- مغرب خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبیرگر مشرق و مغربی خاص ، برای هر یک از ماه و خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که تثنیه آمدن <المشرقین> و <المغربین>، از این جهت باشد که یک مشرق و مغرب برای خورشید و مشرق و مغربی دیگر برای ماه تدبیر شده است.

28- مغرب در تابستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 5

5 - < عن الأصبغ بن نباته ، قال : خطبنا أمیرالمؤمنین . . . و أمّا قوله : < ربّ المشرقین و ربّ المغربین > فإنّ مشرق الشتاء علی حدّه و مشرق الصیف علی حدّه ;

اصبغ بن نباته می گوید: امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ای فرمود: . ..اما قول خدا <ربّ المشرقین و ربّ المغربین> (و در کلام خود دو مشرق و دو مغرب آورده) برای این است که مشرق زمستان، در محدوده خود و مشرق تابستان در محدوده [دیگر ]است>.

29- مغرب در زمستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 5

5 - < عن الأصبغ بن نباته ، قال : خطبنا أمیرالمؤمنین . . . و أمّا قوله : < ربّ المشرقین و ربّ المغربین > فإنّ مشرق الشتاء علی حدّه و مشرق الصیف علی حدّه ;

اصبغ بن نباته می گوید: امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ای فرمود: . ..اما قول خدا <ربّ المشرقین و ربّ المغربین> (و در کلام خود دو مشرق و دو مغرب آورده) برای این است که مشرق زمستان، در محدوده خود و مشرق تابستان در محدوده [دیگر ]است>.

30- مغرب صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 44 - 1

1 - بخش غربی وادی طور ، محل نزول تورات بر موسی ( ع )

ص: 481

و ما کنت بجانب الغربیّ إذ قضیناإلی موسی الأمر

مراد از <أمر مقضی> تورات است که خداوند در کوه طور به موسی(ع) عطا فرمود.

31- مغرب ماه (قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 4

4 - خداوند ، تدبیرگر مشرق و مغربی خاص ، برای هر یک از ماه و خورشید

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که تثنیه آمدن <المشرقین> و <المغربین>، از این جهت باشد که یک مشرق و مغرب برای خورشید و مشرق و مغربی دیگر برای ماه تدبیر شده است.

32- ملاقات ذوالقرنین با مردم مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 86 - 6

6- ذوالقرنین ، در آخرین نقطه خشکی ، در غرب سرزمین خویش ، با مردمی دارای تشکّل و قومیّت مواجه شد .

وجدها تغرب فی عین حمئه و وجد عندها قومًا

33- نافله مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 40 - 7،8

7 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : قلت له : . . . < و أدبار السجود > قال : رکعتان بعد المغرب ;

زراره گوید: ازامام باقر(ع) پرسیدم: . .. مراد از تسبیح در <و أدبار السجود> چیست ؟ فرمود: مراد دو رکعت نماز بعد از [نماز] مغرب است>.

8 - < عن إبن أبی نصر قال : سألت الرضا ( ع ) عن قول اللّه < و من الیل فسبّحه و أدبار السجود > قال : أربع رکعات بعد المغرب ;

ابن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند <و من اللیل فسب-ّحه و أدبار السجود> پرسیدم; حضرت فرمود: مراد چهار رکعت [نماز] بعد از نماز مغرب است>.

ص: 482

34- نقش مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 40 - 2

2 - مشرق ها و مغرب ها ، پدیده هایی بس با عظمت در جهان طبیعت و دارای نقش حیاتی در زندگی بشر

فلاأُقسم بربّ المش-رق و المغ-رب

مطلب یاد شده، با توجه به این نکته است که سوگند به هر چیزی، نشانه عظمت آن چیز است.

35- نقش مغرب خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 17 - 2

2 - نقش اساسی نقطه طلوع و غروب خورشید ، در پیدایش فصول و تأمین نیاز های بشر *

ربّ المشرقین و ربّ المغربین

با توجه به این که پیدایش فصول هم زمان با تغییر میل خورشید در طلوع و غروب صورت می گیرد احتمال می رود یاد کرد <مشرقین و مغربین>، اشاره به پیامدهای مهم آن (پیدایش فصول) داشته باشد که بشر از این رهگذر، به امکانات زندگی دست می یابد.

36- وقت نماز مغرب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 114 - 2،14

2- دو طرف روز ( صبح و عصر یا صبح و مغرب ) و اوایل شب ، از اوقات مقرر شده برای نماز است .

و أقم الصلوه طرفی النهار و زلفًا من الّیل

<طرف> به معنای جانب و ناحیه است. دو جانب روز منطبق است بر صبح و عصر و یا صبح و مغرب. <زُلَف> (جمع زلفه) به معنای ساعات اولیه شب است که وقت نماز مغرب و عشا می باشد.

14- < عن أبی جعفر ( ع ) [ فی حدیث ] : . . . و قال تبارک و تعالی : . . . < أقم الصلاه طرفی النهار > و طرفاه صلاه المغرب و الغداه . < و زلفاً من اللیل > فهی صلاه العشاء الأخره . . . ;

از امام باقر(ع) ضمن حدیثی روایت شده است: . .. خداوند تبارک و تعالی فرمود: <أقم الصلاه طرفی النهار> دو طرف آن، نماز مغرب و صبح است. [و فرمود ]<زلفاً من اللیل> آن نماز عشاء است...>.

ص: 483

19- مغضوبان خدا

1- مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 7 - 1،4،5

1 - تقسیم انسان ها به ثابت قدمان بر هدایت و مغضوبین درگاه خدا و گمراهان ، از طبقه بندی های مردم در قرآن

صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین

مراد از <نعمت> در <انعمت علیهم> به قرینه فرازهای قبل و بعد، نعمت هدایت است، نه نعمتهای مادی. علاوه بر اینکه همه موجودات، حتی کافران، از این نعمتها برخوردار هستند.

4 - گروهی از هدایت یافتگان ، بر طریق هدایت ثابت قدم نماندند و در زمره غضب شدگان و یا گمراهان قرار گرفتند .

صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین

برداشت فوق بر این اساس است که <غیر المغضوب> صفت احترازی برای <الذین انعمت> باشد. بر این مبنا نعمت داده شدگان یعنی، هدایت یافتگان سه گروه می شوند: 1- راه یافتگانی که دست از هدایت شسته و از <مغضوبین> می شوند. 2- هدایت یافتگانی که در بین راه گمراه شده و از <ضالین> می گردند. 3- هدایت پیشگانی که تا آخر بر صراط مستقیم پایدار می مانند.

5 - هدایت یافتگان نیز در خطر قرار گرفتن در زمره غضب شدگان و یا گمراهان هستند .

صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 24،30

24 - بنی اسرائیل ، به غضب و خشم خداوند گرفتار شدند .

و باءو بغضب من اللّه

<باءو> به معنای بازگشتند، است. <باء> در <بغضب> برای ملابست و مصاحبت می باشد; یعنی، بازگشتند در حالی که غضب و خشم خدا را به دوش می کشیدند.

30 - بنی اسرائیل ، به خاطر کفرشان به آیات الهی و کشتن پیامبران ، مورد غضب خداوند قرار گرفتند .

ذلک بأنهم کانوا یکفرون بأیت اللّه و یقتلون النبیین

ص: 484

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 62 - 13

13 - رهایی یافتن یهود از خواری و درماندگی و برطرف شدن غضب الهی از آنان ، در گرو ایمان واقعی ایشان به خدا و قیامت و انجام اعمال صالح است .

ضربت علیهم الذله و المسکنه . .. من ءامن باللّه و الیوم الأخر و عمل صلحاً فلهم أج

در آیه قبل بیان شد که یهود بر اثر کفر و گناه به خواری، ذلت و غضب گرفتار شدند. آیه مورد بحث خصوصاً با توجه به اینکه از یهودیان نام برده (والذین هادوا) می تواند اشاره به این باشد که: راه نجات یهود از آن سرنوشت شوم ایمان و عمل صالح است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 90 - 15،16،17،18

15 - یهودیان ، مردمی گرفتار شده به غضب و خشم خداوند

فباء و بغضب علی غضب

16 - یهودیان ، بر اثر انکار رسالت پیامبر و کفر به قرآن ، خشم خداوند را بر خویش هموار ساختند .

أن یکفروا بما أنزل اللّه بغیاً أن ینزل اللّه . .. فباء و بغضب علی غضب

<باءوا> به معنای <بازگشتند> است. حرف <باء> در <بغضب> بای مصاحبت یا ملابست می باشد; یعنی، یهودیان از آن مبادله (فروختن خویش به کفر) باز آمدند، در حالی که غضب الهی را به همراه داشتند.

17 - یهودیان به خاطر کفرشان به تورات ، مورد غضب و خشم خدا قرار گرفتند .

أن یکفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب علی غضب

تفریع جمله <باءوا . ..> بر جمله های سابق، بیانگر آن است که: منشأ خشم خدا بر یهود، کافر شدن به قرآن و تورات از یکسو و حسدورزی و اعتراض آنان به خداوند از سوی دیگر است و لذا می توان گفت: <غضب> اول به خاطر کفر آنان و <غضب> دوم به خاطر حسادت و اعتراضشان می باشد.

18 - آنان که علی رغم اطمینان به حقانیت قرآن بدان کافر شوند ، به خشم و غضب خدا گرفتار خواهند شد .

أن یکفروا بما أنزل اللّه . .. فباء و بغضب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 155 - 9

9 - یهود ، مورد نفرین و غضب خداوند به سبب پیمان شکنی ، انکار آیات الهی و کشتن پیامبران

فبما نقضهم میثقهم . .. و قتلهم الأنبیاء

برداشت فوق بر این اساس است که <بما نقضهم . ..> به قرینه آیات مشابه، متعلق به فعلی محذوف همانند <لعناهم> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 4

4 - ادعای کشتن حضرت مسیح ( ع ) - علی رغم اعتراف به پیامبری وی - مایه گرفتاری یهود به لعنت و غضب خداوند

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

بدان احتمال که <قولهم> عطف بر <نقضهم> در آیه 155 باشد.

ص: 485

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 5،9،13،16،17،19

5 - گروهی از اهل کتاب ، گرفتار لعنت و غضب خداوند

من لعنه اللّه و غضب علیه

9 - گرفتاری اهل کتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به میمون و خوک ، سزای رفتار های زشت آنان

هل انبئکم بشرّ من ذلک مثوبه عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

کلمه <مثوبه> (سزا و جزا) می رساند که غضب و . .. به عنوان پیامدهای شومی است که اعمال ناروای اهل کتاب آنها را اقتضا می کرده است.

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 80 - 19

19 - گرفتار شدن آدمی به لعنت پیامبران ، نشاندهنده خشم و غضب الهی بر وی

لعن الذین کفروا من بنی اسرءیل علی لسان داود . .. ان سخط اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 81 - 13

13 - در امان نبودن مشرکان از خشم خداوند و امنیت داشتن موحدان از آن حقیقتی متکی بر علم و آگاهی است.

فأی الفریقین أحق بالأمن إن کنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1،6،7

ص: 486

1 - خداوند ، قوم عاد را به سبب شرکورزی و انکار رسالت هود به پلیدی گرفتار ساخت و بر آنان غضب کرد .

قال قد وقع علیکم من ربکم رجس و غضب

6 - پلیدی و نکبت قوم عاد ، موجب غضب الهی بر آنان شد .

قال قد وقع علیکم من ربکم رجس و غضب

تقدیم ذکری <رجس> بر <غضب> می تواند حاکی از تقدم رتبی آن باشد.

7 - آلودگی قوم عاد به پلیدی و گرفتاری ایشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصدیق رسالت هود و گرایش به توحید و یکتاپرستی

قال قد وقع علیکم من ربکم رجس و غضب

برداشت ف--وق بر اساس این احتمال است که جمله <قد وقع . .. > به منزله دلیلی باشد بر کفرورزی قوم عاد، نه نتیجه ای برای انکار توحید و رسالت. یعنی هود با این جمله اشاره به ریشه عنادورزی آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 16 - 2

2 - روی گردانان از جبهه نبرد - جز برای اتخاذ تاکتیک های جدید - مورد غضب الهی و مستحق جهنم

و من یولهم . .. فقد باء بغضب من اللّه و مأویه جهنم و بئس المصیر

کلمه <بوء> چنانچه با حرف <باء> متعدی شود می تواند به معنای متحمل شدن باشد. بنابراین <باء بغضب من اللّه> یعنی خشم خداوند را بر خود هموار ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 27 - 6

6 - مردمان زشت کردار در سرای آخرت ، گرفتار خشم و عذاب الهی خواهند بود .

و الذین کسبوا السیئات . .. ما لهم من اللّه من عاصم

مراد از جمله <ما لهم من اللّه من عاصم>، <ما لهم من عذاب اللّه من عاصم> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 35 - 4

4- ابلیس ، مغضوب خداوند و محروم از توفیق و فیض او

و إن علیک اللعنه إلی یوم الدین

<لعن> در لغت به معنای طرد شخص از روی غضب است و لعن خداوند; یعنی، عقوبت اخروی و قطع توفیق و فیض دنیوی است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 55 - 7

7- غضب شدید خداوند از مشرکان ناسپاس رهیده از مشکلات و ناگواریها

ثمّ إذا کشف الضرّ عنکم إذا . .. بربّهم یشرکون ... فتمتّعوا فسوف تعلمون

التفات از غیبت به خطاب، احتمال دارد برای بیان شدت غضب و سخط خداوند باشد.

ص: 487

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 106 - 13

13- مرتدان ، مورد غضب و خشم خداوندند .

من کفر بالله من بعد إیم-نه . .. فعلیهم غضب من الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 86 - 9،15

9 - پیروی بنی اسرائیل از سامری و بی توجهی آنان به وعده الهی ، زمینه سازگرفتاری آنان به غضب خداوند بود .

و أضلّهم السامریّ . .. أم أردتم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم

<أم> در این آیه منقطعه است و مفاد عبارت <أم أردتم> این است که دلیل گوساله پرستی شما، تأخیر وعده نبود; بلکه شما به گونه ای عمل کردید که علاقه مندان به غضب الهی عمل می کنند. بنابراین، جمله <أردتم...> استعاره است و نمای کار آنان را نشان می دهد.

15 - خشم الهی بر مرتدان و بازگشت کنندگان به شرک و بت پرستی ، مقتضای ربوبیت او است .

أضلّهم السامریّ . .. أم أردتّم أن یحلّ علیکم غضب من ربّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 45 - 2

2 - ظلم و بی دادگری جوامع پیشین ، سبب گرفتار شدن آنان به خشم خداوند و هلاکت و نابودیشان با عذاب او

و إن یکذّبوک فقد کذّبت قبلهم. .. فکأیّن من قریه أهلکن-ها و هی ظالمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 12،13

12 - گرفتار شدن به خشم و قهر الهی ، فرجام کار ستم پیشگان

فقل الحمد للّه الذی نجّ-نا من القوم الظ-لمین

13 - شدت خشم الهی ، نسبت به قوم ستم پیشه نوح

و لاتخ-طبنی فی الذین ظلموا . .. فإذا استویت ... فقل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 3

3 - زن زناکاری که با سوگند دروغین ، سوگند شوهرش بر این عمل زشت را رد و تکذیب کند ، مستحق غضب خدا است .

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 25 - 6

ص: 488

6 - سازندگان و طرّاحان < افک > ، مورد خشم شدید خدا و گرفتار کیفر سخت او در جهان آخرت

یومئذ یوفّیهم اللّه دینهم الحقّ

برداشت یاد شده بر این اساس است که آیه 23 تا 25 نیز از جمله آیات مربوط به قضیه <افک> باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 78 - 7

7 - تعلق اراده الهی بر نابودسازی جوامع قدرت طلب و زراندوز پیش از قارون ، با خشم و قهر خود

أوَلم یعلم أنّ اللّه قد أهلک من قبله من القرون. ..و لایسئل عن ذنوبهم المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 34 - 6

6 - مشرکان ناسپاس ، مورد غضب خداوندند .

ثمّ إذا أذاقهم منه رحمه . .. بربّهم یشرکون ... فتمتّعوا فسوف تعلمون

التفات از غیبت به خطاب احتمال دارد به جهت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 8

8 - کافران ، مردمانی ناخوشایند خداوند

قال الذین کفروا . .. قل

از این که خداوند، خود به جواب مستقیم به کافران اقدام نکرده و به پیامبر(ص) دستور داده است تا آن حضرت جواب بگوید، به دست می آید که خداوند خوش ندارد با آنان سخن بگوید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 78 - 4

4 - ابلیس ، مغضوب خداوند و محروم از توفیق و رحمت او

و إنّ علیک لعنتی إلی یوم الدین

<لعن>; یعنی، طرد شخصی از روی غضب و لعن خداوند به معنای عقوبت اخروی و قطع توفیق و رحمت الهی در دنیا است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 12

12 - مشرکان و مجادله گران حق ستیز گرفتار غضب و عذاب سخت الهی

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. علیهم غضب و لهم عذاب شدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 489

17 - زخرف - 43 - 25 - 1

1 - تکذیب کنندگان و مخالفان پیامبران ، گرفتار خشم و انتقام الهی در گذشته تاریخ

قالوا إنّا بما أرسلتم به ک-فرون . فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 11

11 - منافقان و مشرکان ، مورد خشم و نفرین الهی و به دور از رحمت او

و غضب اللّه علیهم و لعنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 10 - 9

9 - نقض کنندگان پیمان دین ، در معرض قهر الهی و محروم از حمایت او

ید اللّه فوق أیدیهم فمن نکث فإنّما ینکث علی نفسه

<فاء> در <فمن. ..> می رساند که لازمه <یداللّه فوق...>، این است که پیمان شکنان به خود زیان می زنند; زیرا با پیمان شکنی از سایه حمایت خدا بیرون شده، در معرض انتقام و قدرت قاهر او قرار گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 14 - 4

4 - یهود ، ملتی مغضوب و مورد خشم خداوند

قومًا غضب اللّه علیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 4 - 8

8 - کسانی که شعار جهاد سر می دهند ولی در عرصه پیکار یا شرکت نمی کنند و یا در صورت شرکت کردن از خود سستی نشان می دهند و استقامت نمی کنند ، مورد خشم شدید خداوند هستند .

لِمَ تقولون . .. کبر مقتًا عند اللّه ... إنّ اللّه یحبّ ... کأنّهم بنی-ن موصوص

آیات پیشین - که در مقام سرزنش مدعیان بدون عمل بود - تمهیدی برای بیان موضوع جهاد است; چرا که صحنه جنگ، محل لغزش قدم ها و آشکار شدن مدعیان از مؤمنان حقیقی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 17 - 1

1 - کافران ، مورد غضب و نفرین خداوند و مشمول شدیدترین توبیخ های او هستند .

قتل الإنس-ن ما أکفره

فعل ماضی (قتل الإنسان) برای نفرین بکار رفته است. مفاد نفرین های خداوند توبیخ و تهدید است; زیرا معنای حقیقی نفرین، درباره او قابل تصور نیست. <ال> در <الإنسان> - به قرینه <فلینظر الإنسان...> در آیات بعد - برای ماهیت است و جمله <ما

ص: 490

أکفره> نشان می دهد که در نفرین <قتل الإنسان>، تنها کافران مد نظر می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 12 - 2

2 - خداوند ، با سخت گیری و اقتدار ، کافران را گرفتار خواهد ساخت .

إنّ بطش ربّک لشدید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاکت بار فرعونیان و قوم ثمود ، نمونه ای بارز از برخورد تند و قهرآمیز خداوند با کافران است .

إنّ بطش ربّک . .. فرعون و ثمود

2- توبه مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 82 - 5

5 - راه توبه و بازگشت به سوی خداوند ، برای گنه کاران و غضب شدگان باز است .

یحلل غضبی . .. و إنّی لغفّار لمن تاب

تأکید بر مغفرت گسترده خداوند در پی وعید به طغیان گران، به جهت بیان باز بودن راه توبه و امیدوار ساختن گنه گاران به مغفرت الهی است.

3- دوستی با مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظّف به دوستی نکردن با گروه ها و جوامع مورد غضب الهی

ی-أیّها الذین ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه علیهم

3 - نهی الهی از رابطه مودّت آمیز مؤمنان با یهودیان معاند و مورد خشم خداوند

ی-أیّها الذین ءامنوا لاتتولّوا قومًا غضب اللّه علیهم

مفسران در تفسیر <قوماً غضب اللّه>، یهود را یاد کرده اند.

ص: 491

4- ذلت مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 6

6 - ابتلای افترازنندگان بر خدا ، به خشم او و آمیخته شدن زندگانی آنان به ذلت و خواری ، از سنت های خداوند در جوامع انسانی است .

و کذلک نجزی المفترین

5- صفات مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - یأس از رحمت الهی و ثواب اخروی ، نشانه انسان های مورد غضب خداوند ( یهودیان )

قومًا غضب اللّه علیهم قد یئسوا من الأخره

شاید منظور از <یأس از آخرت> ایمان نداشتن به قیامت نباشد; بلکه مقصود یأس از رحمت الهی در آخرت است. چه این که یهود به عنوان مصداق <مغضوب علیهم> اصل قیامت را قبول داشتند; ولی در ویژگی های آن مردد بودند.

6- فرجام مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 11

11 - دوزخ ، جایگاه و فرجام شوم آنانکه خشم و غضب الهی را بر خویش هموار ساخته اند .

کمن بآء بسخط من اللّه و مأویه جهنّم و بئس المصیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 1،3

1 - جویندگان خشنودی الهی دارای پایه ها و منزلت های متفاوت و گوناگون در پیشگاه خداوند

افمن اتّبع رضوان اللّه . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق، ضمیر <هم> تنها به جویندگان رضایت الهی برگردانده شده است ; به قرینه کلمه <درجات> که غالباً و به طور حقیقت در منزلتهای رفیع به کار برده می شود.

3 - هموارکنندگان غضب الهی بر خویشتن ، دارای جایگاه های شومِ متفاوت در پیشگاه خداوند *

کمن بآء بسخط من اللّه . .. هم درجات عند اللّه

در برداشت فوق، <هم> به خصوص <کمن بآء بسخط> برگردانده شده است و مؤیّد این احتمال، نزدیک بودن ضمیر <هم> به مرجعش (کمن بآء) است.

ص: 492

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 18

18 - سقوط و هلاکت ، سرنوشت حتمی افراد و جوامعی است که مورد غضب خداوند قرار گرفته اند .

و من یحلل علیه غضبی فقد هوی

7- کیفر مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 16 - 5

5 - جهنم ، جایگاه مغضوبین درگاه خداوند

فقد باء بغضب من اللّه و مأویه جهنم

8- گمراهی مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 18

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

9- هلاکت مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 18

18 - سقوط و هلاکت ، سرنوشت حتمی افراد و جوامعی است که مورد غضب خداوند قرار گرفته اند .

و من یحلل علیه غضبی فقد هوی

ص: 493

20- مفاسد

1- اصلاح مفاسد کتمان حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 3

3 - اصلاح مفاسدی که بر اثر کتمان حقایق دین پدیدار شده و نیز بیان آن حقایق ، از شرایط پذیرش توبه کتمان کنندگان است .

إلا الذین تابوا و أصلحوا و بینوا فأولئک أتوب علیهم

2- اصلاح مفاسد گناه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 160 - 2

2 - توبه از گناهان و اصلاح مفاسد آنها ، موجب برقراری مجدد رحمت قطع شده است .

أولئک یلعنهم اللّه . .. إلا الذین تابوا و أصلحوا ... فأولئک أتوب علیهم

3- اهمیت دفع مفاسد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 32 - 8

8- نهی ها و نباید های دین ، مبتنی بر دفع مفاسد از انسانهاست .

إنه کان ف-حشه و ساء سبیلاً

پرداختن به تبیین علل و مفاسد عمل مورد نهی، می تواند بیانگر این نکته باشد که: نبایدها و نهیهای خداوند تابع مفاسد است.

ص: 494

4- جهل به مفاسد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 19 - 16

16 - عدم آگاهی انسان به تمامی مصالح و مفاسد خویش

فعسی ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً

5- مفاسد خمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 91 - 18

18 - بیان احکام و مفاسد شراب و قمار ، بیانی رسا در تحریم میگساری و قماربازی و از میان برنده هرگونه تردیدی در ضرورت پرهیز از آنها

انما الخمر و المیسر . .. و یصدکم عن ذکراللّه و عن الصلوه فهل انتم منتهون

6- مفاسد قمار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 91 - 18

18 - بیان احکام و مفاسد شراب و قمار ، بیانی رسا در تحریم میگساری و قماربازی و از میان برنده هرگونه تردیدی در ضرورت پرهیز از آنها

انما الخمر و المیسر . .. و یصدکم عن ذکراللّه و عن الصلوه فهل انتم منتهون

7- منشأ مفاسد اجتماعی قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 131 - 5

5 - ریشه تمام مفاسد اجتماعی و روحی قوم عاد ، در بی تقوایی و دوری آنان از ارزش های الهی بود .

أتبنون بکلّ ریع . .. بطشتم جبّارین . فاتّقوا اللّه و أطیعون

از این که هود(ع) پس از سرزنش عادیان به خاطر روحیه بیهوده کاری، کاخ نشینی و خشونت با دیگران، آنان را به تقوای الهی فرا خوانده است، نشان می دهد که آن مفاسد، همگی ریشه در بی تقوایی آنان دارد.

ص: 495

مفاسداجتماعی

8- اعراض از مفاسداجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 5

5 - گرایش به ایمان و مصون داشتن خویش از فساد فراگیر جامعه ، نمود بارز شکر به درگاه خداوند

ءال لوط نجّین-هم . .. کذلک نجزی من شکر

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که وجه تمایز خاندان لوط از دیگر اعضای جامعه خویش، در پیروی از لوط و آلوده نساختن خویش به گناه رایج جامعه بود و خداوند بر تمامی مواضع آنان عنوان شکر را اطلاق کرده است.

9- روش برخورد با مفاسداجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 44 - 10

10 - هماهنگی مبلغان دینی در شیوه برخورد با مفاسد جامعه ، کارسازتر و به موفقیت نزدیک تر است .

اذهبا . .. فقولا له قولاً لیّنًا لعلّه یتذکّر

موسی و هارون(ع)، هر دو به یک شیوه برخورد با فرعون مأمور شدند.

10- مبارزه با مفاسداجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 30 - 6

6 - شایسته است برای مبارزه با مفاسد اجتماعی و مفسدان ، از خداوند استمداد شود .

قال ربّ انصرنی علی القوم المفسدین

ص: 496

21- مفتریان بر خدا

1- مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 14

14- < عن رسول الله ( ص ) : . . . وأما الکافر فیقرأ ذنوبه علی رؤوس الأشهاد ، < ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربّهم ألا لعنه الله علی الظالمین > ;

از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: . .. اما کافر پس گناهان او در ملأ عام و در حضور گواهان خوانده می شود: اینانند کسانی که به پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشید لعنت خدا بر ستمکاران باد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 5

5 - نسبت های ناروای مشرکان ، به خدا و پیامبر ( ص )

نحن أعلم بما یصفون

مراد از <ما یصفون> - به قرینه <سیئه> - چیزهای ناروایی است که مشرکان به خدا (از قبیل فرزند و همتا داشتن) و به پیامبر (از قبیل جنون) نسبت می دادند.

2- اعراض از مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 7

7 - < روی عن أبی عبداللّه ( ع ) انه قال : هو < اللغو > أن یتقوّل الرجل علیک بالباطل أو یأتیک بما لیس فیک فتعرض عنه للّه ، و فی روایه آخری أنّه الغناء و الملاهی ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: <لغو> این است که کسی سخن باطلی را به تو ببندد، یا چیزی را که در تو نیست به تو نسبت دهد و تو برای خدا، از او اعراض کنی. و در روایت دیگری آمده است که <لغو> غنا و لهویات است.

ص: 497

3- انذار مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 4 - 3

3- بیم دادن کسانی که خدا را دارای فرزند می پندارند ، از رسالت های قرآن و پیامبر ( ص ) است .

و ینذر الذین قالوا اتخذ اللّه ولدًا

4- تهدید مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 60 - 4

4 - خداوند ، مشرکان صدر اسلام رابه خاطر افترا بستن و تحریم حلال ها ، به کیفر سخت قیامت تهدید کرد .

فجعلتم منه حراماً و حللا . .. و ما ظن الذین یفترون علی اللّه الکذب یوم القیمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 21 - 22

22 - تهدید شدن شایعه سازان و افترا زنندگان ، به این که خداوند بر سخنان پنهانی و راز های درونی آنان آگاه است .

إنّ الذین جاءو بالإفک . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا أن نتکلّم به-ذا ..

برداشت یاد شده از ارتباط این آیه با آیات قبل - که درباره شایعه و ماجرای <افک> بود - به دست آمده است.

5- روحیه مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 17 - 8

8 - افترا بستن به خدا ، نشانه وجود روحیه جرم پیشگی و بزهکاری در افترا زننده

فمن أظلم ممن افتری علی اللّه کذباً . .. إنه لا یفلح المجرمون

6- زیانکاری اخروی مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 22 - 3

ص: 498

3- کفرپیشگانی که بر خدا دروغ می بندند و مردم را از راه خدا باز می دارند و قیامت را انکار می کنند ، در سرای آخرت از دیگر کافران و گنهکاران ، تباه تر و زیانکارترند .

و من أظلم . .. الذین یصدون ... لاجرم أنّهم فی الأخره هم الأخسرون

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که مقیاس سنجش و تعیین زیانکار و زیانکارتر مراتب کفر باشد. براین مبنا آیه شریفه دلالت دارد براینکه: همه کافران در آخرت زیانکارند; ولی آنان که بر خدا دروغ بستند و ... از دیگر کافران و گنهکاران، زیانکارتر می باشند.

7- سرزنش مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 13

13- < عن أبی عبدالله ( ع ) [ فی قوله تعالی ] : < ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون > . . . قال : لم یعتبهم بما صنع قلوبهم و ل-کن یعاتبهم بما صنعوا . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا <ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون> فرمود: خداوند آنان را برای آنچه قلبهایشان انجام داده نکوهش نکرده; بلکه برای آنچه خود، انجام داده اند نکوهش کرده است . ..>.

8- ظلم مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 15 - 11

11- افترا بر خداوند ، گناهی بزرگ است و افترازنندگان به او ، ستم کارترین مردمان اند .

فمن أظلم ممّن افتری علی اللّه کذبًا

9- عذاب دنیوی مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 5

5- مانعان راه خدا و آنان که به خدا دروغ می بندند ، در خطر گرفتار شدن به عذاب های دنیوی اند .

و من أظلم ممن افتری علی الله کذبًا . .. أُول-ئک لم یکونوا معجزین فی الأرض

جمله <أُول-ئک لم یکونوا . ..> کنایه از تهدید به عذاب است و <فی الأرض> می تواند دلیل بر دنیوی بودن آن عذاب باشد.

ص: 499

10- فرجام مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 17 - 11

11 - افترازنندگان بر خدا ، مردمانی بدفرجام و نارستگار

افتری علی اللّه کذباً . .. إنه لا یفلح المجرمون

11- کری مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 11،13

11- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ می بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهی ناتوانند .

و من أظلم ممن افتری . .. أُول-ئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون

13- < عن أبی عبدالله ( ع ) [ فی قوله تعالی ] : < ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون > . . . قال : لم یعتبهم بما صنع قلوبهم و ل-کن یعاتبهم بما صنعوا . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا <ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون> فرمود: خداوند آنان را برای آنچه قلبهایشان انجام داده نکوهش نکرده; بلکه برای آنچه خود، انجام داده اند نکوهش کرده است . ..>.

12- کوری مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 11،13

11- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ می بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهی ناتوانند .

و من أظلم ممن افتری . .. أُول-ئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون

13- < عن أبی عبدالله ( ع ) [ فی قوله تعالی ] : < ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون > . . . قال : لم یعتبهم بما صنع قلوبهم و ل-کن یعاتبهم بما صنعوا . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره قول خدا <ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون> فرمود: خداوند آنان را برای آنچه قلبهایشان انجام داده نکوهش نکرده; بلکه برای آنچه خود، انجام داده اند نکوهش کرده است . ..>.

13- گواهی علیه مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 7،9

ص: 500

7- در قیامت ، گواهانی متعدد بر ستمگری ستمکاران و دروغ بافی افترازنندگان به خدا ، شهادت خواهند داد .

و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

<أشهاد> جمع شاهد و به معنای گواهان است.

9- شاهدان اعمال در محضر خداوند ، علیه آنان که به خدا دروغ بسته اند ، گواهی خواهند داد .

أُول-ئک یعرضون علی ربهم و یقول الأشه-د ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم

14- لعن مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 11

11- کسانی که به خداوند دروغ می بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم ألا لعنه الله علی الظ-لمین

15- محرومیت مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 11

11- کسانی که به خداوند دروغ می بندند ، از رحمت خداوند محروم و به لعنت او گرفتار خواهند شد .

ه-ؤلاء الذین کذبوا علی ربهم ألا لعنه الله علی الظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 116 - 6

6- افترا زنندگان به خدا ، مردمی محروم از رستگاری اند .

إن الذین یفترون علی الله الکذب لایفلحون

16- مغضوبیت مفتریان بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 152 - 6

6 - ابتلای افترازنندگان بر خدا ، به خشم او و آمیخته شدن زندگانی آنان به ذلت و خواری ، از سنت های خداوند در جوامع انسانی است .

و کذلک نجزی المفترین

ص: 501

17- مفتریان بر خدا در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 18 - 4

4- آنان که به خدا دروغ بسته اند ، در قیامت به پیشگاه او احضار می شوند .

أُول-ئک یعرضون علی ربهم

18- مفتریان بر خدا و آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 20 - 11

11- کفرپیشگان ، مشرکان و آنان که به خدا دروغ می بندند ، از شنیدن و دیدن آیات الهی ناتوانند .

و من أظلم ممن افتری . .. أُول-ئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون

مفتریان به خدا

19- فتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 21 - 1،6

1 - افترازنندگان به خداوند، ظالمترین مردم هستند.

و من أظلم ممن افتری علی اللّه کذبا

6 - مشرکان، از مصادیق بارز افترا زنندگان به خدا و تکذیب کنندگان آیات الهی هستند.

أئنکم لتشهدون أن مع اللّه ءالهه . .. من أظلم ممن افتری ... أو کذب بایته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 1

1 - افترازنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات الهی، ستمکارترین مردمند.

فمن أظلم ممن افتری علی الله کذبا أو کذب بأیته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 62 - 1،4

ص: 502

1- مشرکان دوران جاهلیت ، چیزهایی را به خداوند نسبت می دادند که برای خود ، خوش نداشتند .

و یجعلون لله ما یکرهون

مراد از <یجعلون> (قرار می دهند) به قرینه آیات قبل (و یجعلون لله البنات) اسناد دادن و متصف کردن است.

4- مشرکان دوران جاهلیت ، باورمند به خداوند علی رغم اسناد امور ناروا به او

و یجعلون لله ما یکرهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 61 - 1،2

1 - فرعون و فرعونیان ، از زمره افترازنندگان به خداوند

لاتفتروا علی اللّه کذبًا

2 - شرک و سِحر خواندن معجزات موسی و ادعای آوردن همانند برای آن و تکذیب رسالت الهی آن حضرت ، از جمله افترا های فرعونیان به خداوند بود .

لاتفتروا علی اللّه کذبًا

با توجه به آیات پیشین که مشتمل بر بیان توحید از زبان موسی(ع) و نیز ارائه معجزات، و عکس العمل فرعون در سحر خواندن آنها بود، می توان به مواردی از افتراهای فرعونیان اشاره کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 7 - 3،7

3 - افترا زنندگان به خداوند ، از ستمکارترین مردمان اند .

و من أظلم ممّن افتری علی اللّه الکذب

7 - کسانی که از پذیرش دعوت پیامبر ( ص ) خودداری ورزیده و آن حضرت را با داشتن معجزات و دلایل روشن ، به سحر و ساحری متهم کردند ، افترازنندگان به خدا و از ستمکارترین مردم اند .

فلمّا جاءهم بالبیّن-ت . .. و من أظلم ممّن افتری علی اللّه الکذب

20- احتضار مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 10

10 - افترازنندگان به خداوند هنگام احتضار در حالتی بسیار سخت قرار می گیرند.

و من أظلم ممن افتری . .. و لو تری إذ الظلمون فی غمرت الموت

ص: 503

21- اضلال مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 11

11 - افترازنندگان به خدا و جعل کنندگان احکام دروغین، ندانسته توده های مردم را به گمراهی می افکنند.

افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم

<ل> در <لیضل> می تواند لام عاقبت باشد، و چنانچه <بغیر علم> نیز حال برای فاعل <لیضل> باشد، نتیجه آن معنا و برداشت فوق است.

22- انذار مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 61 - 4

4 - ترساندن فرعونیان از عذاب - به خاطر افترای بر خداوند - سرلوحه سخنان موسی ( ع ) در صحنه مقابله با ساحران فرعون

قال لهم موسی ویلکم لاتفتروا علی اللّه کذبًا فیسحتکم بعذاب

<ویل>; یعنی، <اندوه> و <هلاکت> و <هر سختی که از ناحیه عذاب پدید آید> (لسان العرب). <ویلکم> نفرین است; یعنی، عذاب باد بر شما. برخی آن را مفعول برای فعل محذوف دانسته اند; یعنی، ألزموا ویلکم (با هلاکت و عذابتان همدم باشید). جمله <فیسحتکم بعذاب> روشنگر مفاد <ویلکم> است.

23- حتمیت کیفر مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 8 - 4،5

4- افترازنندگان به خداوند ، در معرض کیفر حتمی او

إن افتریته فلا تملکون لی من اللّه شیئًا

تعبیر <فلاتملکون. ..>، بیانگر این نکته است که اگر پیامبر(ص) به خدا افترا بسته باشد; مشرکان در دفاع از او ناتوان اند. این مطلب می رساند که افترا بر خداوند، مستلزم عذاب و عقابی است که هیچ دفاع و حمایتی در برابر آن، اثربخش نیست.

5- اعتقاد به کیفر حتمی افترازنندگان به خداوند ، مایه اجتناب از هر گونه نسبت دروغ به ساحت حق

قل إن افتریته فلا تملکون لی من اللّه شیئًا

24- حتمیت مؤاخذه مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 504

9 - نحل - 16 - 56 - 10

10- مورد مؤاخذه قرار گرفتن مشرکان به خاطر افترا بستن به خداوند ، امری قطعی است .

تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون

25- ذلت اخروی مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 60 - 2

2 - کسانی که بر خدا دروغ می بندند ، در روز قیامت ، با ذلت و خواری ظاهر خواهند شد .

و یوم القی-مه تری الذین کذبوا علی اللّه وجوههم مسودّه

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که از جمله <وجوههم مسودّه> معنای کنایی اراده شده است; یعنی، دروغ زنندگان به خدا، روسیاه و شرمسار خواهند بود.

26- روزی مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 37 - 4

4 - همه مردم، حتی افترا زنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان آیات او، تا فرا رسیدن مرگشان به بهره مقدر خویش در دنیا خواهند رسید.

فمن أظلم . .. أولئک ینالهم نصیبهم من الکتب حتی إذا جاءتهم رسلنا

<الکتاب> مصدر و به معنای اسم مفعول است، یعنی مکتوب و مقدر. <من> برای ابتدای غایت است. یعنی آنچه از مقدرات الهی سهم کافران است، به آنان خواهد رسید.

27- روسیاهی مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 60 - 1

1 - کسانی که برخدا دروغ بسته اند ، در قیامت با چهره سیاه برانگیخته خواهند شد .

و یوم القی-مه تری الذین کذبوا علی اللّه وجوههم مسودّه

ص: 505

28- ظلم مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 93 - 2

2 - ظالمترین مردم کسانی هستند که به دروغ چیزی را به خداوند نسبت دهند و به او افترا زنند.

و من أظلم ممن افتری علی الله کذبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 13

13 - کسانی که با افترا به خداوند احکام دروغین جعل می کنند، ستمگر و محروم از هدایت خداوندند.

إن الله لا یهدی القوم الظلمین

<ال> در <القوم> عهد است و با توجه به آیات قبل مراد از <قوم> همان کسانی هستند که با افترا به خداوند موجبات گمراهی مردم را فراهم می سازند.

29- عبرت از مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 61 - 11

11 - موسی ( ع ) ، با یادآوری ناکامی اهل افترا در امت های پیشین ، آن را درس عبرتی برای فرعونیان خواند .

و قد خاب من افتری

جمله <قد خاب. ..> خبر از حال گذشتگان است و به منظور عبرت گیری حاضران در صحنه مبارزه موسی و فرعون، بیان شده است.

30- فرجام مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11 - هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تکذیب کنندگان آیات الهی و تهدید آنان به سرانجامی شوم

و من أظلم ممن افتری علی اللّه کذبا أو کذب بایته إنه لایفلح الظلمون

31- کفر مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 506

14 - عنکبوت - 29 - 68 - 9

9 - افترازنندگان به خدا و تکذیب کنندگان حق ، کافرند و جایشان در جهنم است .

و من أظلم ممّن افتری علی اللّه . .. أو کذّب بالحقّ... ألیس فی جهنّم مثوًی للک-فر

<ال> در <الکافرین> برای عهد بوده و اشاره به همین افرادی دارد که در آیه، مورد بحث قرار گرفته اند.

32- کیفر مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 62 - 11

11- بی شک کیفر مشرکان افترا زننده بر خدا ، آتش است .

لاجرم أن لهم النار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 94 - 7

7- نسبت دهندگان فرزند به خداوند ، از احاطه کامل او بیرون نستند و مجازات الهی در انتظار آنان است .

لقد أحصیهم وعدّهم عدًّا

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر مفعولی در <أحصاهم>، فاعل <قالوا> (در آیات پیشین) گرفته شده است. در این صورت آیه در مقام تهدید کسانی است که به فرزندگزینی خداوند قائل می باشند و مراد از <مشخص بودن تعداد> این است که احدی از آنان نمی تواند از عقوبت این کار بگریزد.

33- مفتریان به خدا در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 62 - 14

14- مشرکان مفتری ، در جهنّم به حال خود ر ها شده و مورد فراموشی قرار می گیرند .

لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون

<فرط> در لغت به معنای ترک آمده و برداشت فوق بر اساس معنای یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 68 - 9

9 - افترازنندگان به خدا و تکذیب کنندگان حق ، کافرند و جایشان در جهنم است .

و من أظلم ممّن افتری علی اللّه . .. أو کذّب بالحقّ... ألیس فی جهنّم مثوًی للک-فر

<ال> در <الکافرین> برای عهد بوده و اشاره به همین افرادی دارد که در آیه، مورد بحث قرار گرفته اند.

ص: 507

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 32 - 11

11 - جهنم ، جایگاه همیشگی و مجازات افترازنندگان بر خدا و تکذیب کنندگان قرآن و دین حق

فمن أظلم ممّن کذب علی اللّه و کذّب بالصدق . .. ألیس فی جهنّم مثوًی للک-فرین

34- مفتریان به خدا در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 60 - 1،2

1 - کسانی که برخدا دروغ بسته اند ، در قیامت با چهره سیاه برانگیخته خواهند شد .

و یوم القی-مه تری الذین کذبوا علی اللّه وجوههم مسودّه

2 - کسانی که بر خدا دروغ می بندند ، در روز قیامت ، با ذلت و خواری ظاهر خواهند شد .

و یوم القی-مه تری الذین کذبوا علی اللّه وجوههم مسودّه

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که از جمله <وجوههم مسودّه> معنای کنایی اراده شده است; یعنی، دروغ زنندگان به خدا، روسیاه و شرمسار خواهند بود.

35- هشدار به مفتریان به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 21 - 11

11 - هشدار خداوند به افترا زنندگان به او و تکذیب کنندگان آیات الهی و تهدید آنان به سرانجامی شوم

و من أظلم ممن افتری علی اللّه کذبا أو کذب بایته إنه لایفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 2

2 - یاد آوری رخداد قیامت هشداری به مشرکان وافترا زنندگان به خداوند

و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین أشرکوا

ص: 508

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109