علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 64

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 64

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- صفات

1- آثار جهل به صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 99 - 13

13- برخی شبهه های عقیدتی انسان ، ناشی از عدم شناخت عمیق صفات الهی است .

أو لم یروا أن الله الذی . .. قادر علی أن یخلق مثلهم

از اینکه خداوند، برای رفع شبهه منکران معاد، آنان را به قدرت عظیم خویش توجه داده، نکته فوق قابل استفاده است.

2- آثار شناخت صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 87 - 10

10- شناخت خداوند و صفات او ، مایه امیدواربودن به رحمت و یاری اوست .

و أعلم من الله ما لاتعلمون . .. و لاتاْیئسوا من روح الله

3- آثار صفات اخلاقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 37 - 12

12 - تأثیر خصلت های درونی و روحیات انسان ، در دیدگاه و شناخت وی

کذلک زیّن لفرعون سوء عمله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 56 - 9

9 - انگیزه ها و خصلت های درونی انسان ها ، عامل تأثیرگذار در مجموعه رفتار ها و شکل دهنده چگونگی آنها

إنّ الذین یج-دلون فی ءای-ت اللّه بغیر سلط-ن أتی-هم إن فی صدورهم إلاّ کبر

ص: 1

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 33 - 7

7 - ویژگی ها و خصایل اخلاقی ( چون صبر و شکر ) ، مؤثر در فهم معارف توحیدی

إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

با توجه به این که صبر و شکر از فضایل اخلاقی می باشد، از تعلیق فهم آیات الهی بر صبر و شکر استفاده می شود که ویژگی های اخلاقی، دارای نقشی مهم و اساسی برای درک معارف است.

4- آثار صفات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 100 - 15

15- رفتار انسان متأثر از خصلت های درونی اوست .

لأمسکتم . .. و کان الإنس-ن قتورًا

5- احکام اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 65 - 14

14- از نام گذاری افراد و اشیا به نام های اختصاصی خداوند باید اجتناب کرد .

هل تعلم له سمیًّا

چنان که گفته شد، <سمیّ> به معنای هم نام است گفتنی است که آیه در صدد بیان امری حقیقی در مورد یکتایی خداوند و بی نظیر بودن او است; ولی نفی هم نام می تواند متضمن این پیام نیز باشد که نام گذاری افراد به نام های ویژه خداوند - هر چند اعتباری بیش نیست - ولی کاری ناروا است.

6- اختلاف در صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 10

10 - اختلاف اهل کتاب با مسلمانان ، درباره خدا و صفات او *

و الذین یحاجّون فی اللّه

بنابراین که مراد از <الذین> اهل کتاب و <فی اللّه> خداوند و صفات او باشد، می توان مطلب بالا را استفاده کرد.

ص: 2

7- اسما و صفات در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 38 - 3

3- ذکر صفت های خداوند ( صفات کمال و جمال ) از آداب دعا به درگاه اوست .

ربّنا إنک تعلم ما نخفی و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 110 - 1،4

1- جواز خواندن خدا به هر یک از نام ها و اوصاف متعدد او

ادعوا الله أو ادعوا الرحم-ن

4- توجه به ذات یکتای پروردگار ، مقصود اصلی در خواندن او با نام ها و صفات متعدد

أیًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 89 - 13

13- حسن ستایش خدا و یادکردن صفات و اسمای او به گونه ای مناسب با نیاز ، به هنگام نیایش و دعا

و أنت خیر الورثین

برداشت یاد شده به این دلیل است که زکریا(ع) متناسب با نیاز و خواسته اش (حفظ دستاوردهای خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به <بهترین وارث بودن> یاد کرد.

8- انذار از صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 100 - 1

1- پیامبر ( ص ) ، مأمور تذکر و هشدار به انسان ها نسبت به خصلت های نفسانی ناروای آنان

قل لو أنتم تملکون خزائن رحمه ربّی إذًا لأمسکتم

9- اهمیت صفات جمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 34 - 5

5 - برطرف ساختن افکار انحرافی مردم در باره خداوند ، مقدم بر بیان صفات ثبوتی او است .

کی نسبّحک کثیرًا . و نذکرک کثیرًا

در کلام موسی(ع)، تسبیح - که ابطال عقاید ناروا است - بر ذکر خدا مقدم شده است، بنابراین رتبه تخلیه، مقدم بر تحلیه است.

ص: 3

10- ایمان به صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 5 - 7

7 - ایمان به خدا و صفات او ، مایه باور به حضور همگان در پیشگاه اوست .

الحمد للّه رب العلمین . .. إیاک نعبد

تغییر اسلوب کلام در سوره حمد، یعنی التفات از غیبت به خطاب حاوی نکاتی است، از جمله اینکه آدمی پیش از آگاه شدن به صفات خدا - مانند ربوبیت او بر هستی و . .. - گویا احساس نمی کند که خداوند بر همه چیز حاضر و ناظر است; ولی پس از باور به ربوبیت او و سایر صفاتش، خود و دیگران را در محضر خدا می یابد و او را در همه شؤونات حاضر می بیند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 6 - 8

8 - ایمان به خدا و صفاتش ، < صراط مستقیم > است .

الحمد للّه رب العلمین . .. إهدنا الصرط المستقیم

از حقایقی که <الصراط المستقیم> می تواند به آنهااشاره داشته باشد، ایمان به خدا و ربوبیت او و . .. است که از <الحمد للّه> تا <مالک یوم الدین> به دست می آید.

11- بهترین صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 60 - 8،9،10

8- تنها خداوند ، عالی ترین صفات را داراست .

و لله المثل الأعلی

9- واجد عالی ترین صفات بودن ، دلیل تنزیه خداوند از نسبت های ناروای مشرکان

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم . .. کنتم تفترون . و یجعلون لله البن-ت

10- اسناد فرزند دختر به خداوند ، ناسازگار با مثل اعلا بودن و صفات عالی داشتن او

للذین لایؤمنون بالأخره مثل السوء

عبارت <و لله المثل الأعلی> در مقام جواب به نسبت ناروایی است که از سوی مشرکان به خداوند داده می شد و آن اسناد دختر داشتن خداست; در حالی که خداوند عالی ترین صفات را داراست و با چنین ادعایی قابل جمع نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 110 - 5

5- تنها خداوند ، دارای اسمای حسنی ( بهترین نام ها ) و برخوردار از برترین صفات

أیًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 4

11 - طه - 20 - 8 - 3

3 - بهترین نام ها و اوصاف ، از آن خدای یگانه و زیبنده او است .

له الأسماء الحسنی

<الأسماء> جمع با الف و لام است و افاده عموم می کند و <الحسنی> اسم تفضیل است و مفاد آیه این است که تمامی نام های بهتر و نیکوتر، مخصوص خداوند است. توصیف اسم ها به حسن و خوبی، حکایت از آن دارد که مقصود نام هایی است که در اصطلاح صرفی، صفت نامیده می شود، مانند: رازق، شکور و رحیم، زیرا اسمی که معنای وصفی ندارد، تنها برای اشاره به ذات است و زشتی و زیبایی در باره آن معنا ندارد.

12- بی نظیری صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 27 - 7،12،14

7 - در نظر همه کائنات ، خداوند ، دارای صفات والا و بی مانند است .

و له المثل الأعلی فی السم-وت و الأرض

مراد از <المثل> صفات و شؤون و کمالات است.

12 - عزت و حکمت خداوند ، مظهر عالی ترین صفات او است .

و له المثل الأعلی . .. و هو العزیز الحکیم

14 - عالی ترین صفات را داشتن ، دلیل توانایی خداوند بر بازآفرینی آسان انسان هادر قیامت است .

ثمّ یعیده و هو أهون علیه و له المثل الأعلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 19

19 - شریک قرار دادن موجودات مخلوق برای خداوند ، با بی همتایی او و داشتن عالی ترین صفات ، ناسازگار است .

و له المثل الأعلی . .. ضرب لکم مثلاً ... هل لکم من ما ملکت أیم-نکم من شرکاء ...

13- پاسخ شبهات اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پیام الهی در دفع شبهات مطرح شده از سوی مشرکان درباره اسما و صفات حضرت باری

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم-ن

14- پرسش از صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 5

1 - بقره - 2 - 186 - 2

2 - جواز پرسش و تحقیق درباره صفات خداوند و چگونگی آنها

و إذا سألک عبادی عنی فإنی قریب

15- تجلی صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 24

24 - قابلیّت ، شرط بهره مندی از تجلّی صفات الهی

و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحیماً

جمله <لوجدوا اللّه> به این معناست که اگر بندگان گنهکار توبه و استغفار نکنند، یعنی قابلیّتی در آنان نباشد، <توّاب> و <رحیم> بودن خداوند را نمی یابند و شامل حال آنان نمی شود ; نه اینکه خداوند <تواب> و <رحیم> نیست.

16- تذکر صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 100 - 1

1- پیامبر ( ص ) ، مأمور تذکر و هشدار به انسان ها نسبت به خصلت های نفسانی ناروای آنان

قل لو أنتم تملکون خزائن رحمه ربّی إذًا لأمسکتم

17- تعدد اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 110 - 3

3- صفات و اسمای متعدد خداوند ، به تعدد در مسمّی و به شرک در ذات او منجر نمی شود .

ادعوا الله أو ادعوا الرحم-ن أیًّاما تدعوا فله الأسماء الحسنی

برداشت فوق، مبتنی بر این احتمال است که آیه، درصدد جواب مشرکان باشد که خوانده شدن خداوند با <الله> یا <رحمان> را، به معنای تعدد در مسمّی و ذات او می گرفتند.

18- تغییر صفات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 60 - 5

5 - خداوند ، می تواند انسان ها را خوی فرشتگی بخشد و آنان را مطیع و فرمانبر خویش قرار دهد .

ص: 6

و لو نشاء لجعلنا منکم مل-ئکه فی الأرض یخلفون

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که مراد از <لجعلنا منکم ملائکه> این باشد که، می توانیم خوی عصیان و طغیان را از شما باز گیریم و شما را همانند ملائکه مطیع و فرمانبردار خود قرار دهیم. علامه در <المیزان> این احتمال را پذیرفته اند.

19- تقدیر صفات جسمانی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 19 - 6

6 - توانمندی های انسان و ویژگی های جسمی ، اخلاقی و رفتاری او ، دارای میزانی تعیین شده از سوی خداوند

فقدّره

حدّ نهایی و اندازه هر چیزی را <قدر> آن می گویند (مقاییس اللغه). بنابراین، تقدیر; یعنی، اندازه و مقدار چیزی را مشخص ساختن.

20- تکذیب صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 10

10 - شرک ، در حقیقت کفر به خدا و انکار صفات کمالی او است .

و من یدع مع اللّه . .. إنّه لایفلح الک-فرون

<کافرون> می تواند در مقابل <مؤمنون> باشد و یا در مقابل <شاکرون>. برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.

21- توسل به اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 10 - 19

19 - توسل به اسما و صفات الهی ، از آداب نیایش و زمینه اجابت دعا *

ربّنا إنّک رءوف رحیم

ذکر اوصاف متعدد خداوند (ربّ، رؤوف و رحیم) در این آیه - که رهنمودی است به دعا کنندگان - بیانگر مطلب یاد شده است.

22- خدا و صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 1 - 1،4

ص: 7

1 - تسبیح خداوند و دور نگه داشتن نام های او از اوصاف ناروا ، وظیفه ای الهی برعهده پیامبر ( ص )

سبّح

4 - نام خداوند ، هرگز نباید با اثبات صفات ناشایست و سلب صفات بایسته ، همراه شود .

سبّح اسم ربّک

تسبیح و تقدیس و تنزیه به یک معنا است (مصباح). مراد از تسبیح نام خداوند، پاک و دور از عیب معرفی کردن آن است که مستلزم چند چیز است: 1. همراه نساختن نام خداوند با وصفی ناشایست; 2. حمل نکردن نام او بر معنایی نادرست; 3. سلب نکردن صفات نیکو از آن; 4. به کار نبردن نام های اختصاصی خداوند برای غیر او; 5. پرهیز از بی احترامی به نام های او. برداشت یاد شده به برخی از امور یاد شده نظر دارد.

23- دلایل صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 65 - 3

3- ربوبیت و تدبیر کارآمد و دقیق خداوند بر سرتاسر هستی ، دلیل منزّه بودن او از نسیان

و ما کان ربّک نسیًّا . ربّ السموت والأرض و ما بینهما

24- ذکر صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشی در خداوند و ربوبیت او بر سراسر هستی ، برانگیزنده آدمی به عبادت و اطاعت او و پایداری بر آن

و ما کان ربّک نسیًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب-دته

تفریع لزوم عبادت بر معارف ذکر شده در جملات پیشین، گویای برداشت یاد شده است.

25- ذکر صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 46 - 17

17 - ثنای خداوند و ذکر اوصاف او ، پیش از اظهار حاجت ، امری شایسته و از آداب دعا است .

قل اللّهمّ فاطر السم-وت . .. ع-لم ... أنت تحکم بین عبادک فی ما کانوا فیه یختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 15 - 2،6

2 - ذکر اوصاف خداوند و توجّه همیشگی به آنها ، از آثار تزکیه است .

تزکّی . و ذکر اسم ربّه فصلّی

ص: 8

شناخت اسم، بدون شناخت مسمّی حاصل نمی شود (مفردات راغب) و نمی توان تکلم به الفاظی را که ذهن برای آن معنایی تصور نکرده است، <ذکر اسم> نامید. بنابراین یاد نام های خداوند، ملازم با یاد محتوای آنها است که بر ویژگی های او دلالت دارند. عطف این آیه بر <تزکّی> در آیه قبل، بیانگر مقدمه بودن تزکیه برای <ذکر اسم> است.

6 - یاد نام و اوصاف خداوند ، سوق دهنده انسان به عبادت و نماز است .

و ذکر اسم ربّه فصلّی

26- ذکر صفات خدا هنگام تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 1 - 9

9 - لزوم توجه به صفات و نشانه های خداوند ، هنگام قرائت قرآن

اقرأ باسم ربّک

حرف <باء> در <باسم ربّک>، برای الصاق یا استعانت و یا مصاحبت است. و در صورت اخیر مفاد آیه شریفه لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذکر اسم خداوند است. در حقیقت مراد توجّه به صفات و نشانه هایی است که این اسم، بیانگر آن است.

27- زمینه ادراک صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 50 - 13

13 - مطالعه جهان طبیعت ، زمینه پرورش روح توحیدی و درکی ژرف از صفات خداوند است .

فانظر إلی ءاث-ر رحمت اللّه . .. و هو علی کلّ شیء قدیر

28- زمینه تنزیه اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 2 - 5

5 - باور به خالقیت خداوند و کمال بخشی او ، زمینه ساز تسبیح نام او و پرهیز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است .

سبّح اسم . .. الذی خلق فسوّی

29- شناخت صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 9

16 - زمر - 39 - 52 - 5

5 - میسر بودن شناخت صفات و افعال خداوند ( چون رازقیت او ) برای انسان ها

أوَلم یعلموا أنّ اللّه یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر

از سرزنش شدن کسانی که مشیت خداوند در روزی را نشناخته اند، برداشت یاد شده به دست می آید; زیرا سرزنش از انجام ندادن کاری، نشان دهنده آن است که آن کار برای انسان مقدور و میسر است.

30- صفات آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 102 - 2

2- آتش دوزخ ، دارای صدای وحشتناک است .

لایسمعون حسیسها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 7 - 2،4

2 - آتش دوزخ ، دارای ناخوشایندترین صدا های مخصوص به خود

لها شهیقًا

مطلب یاد شده، از <لام> اختصاص در <لها> استفاده شده است.

4 - آتش دوزخ ، دارای فوران و جوشش

و هی تفور

31- صفات ابابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فیل - 105 - 3 - 5

5 - < عن أبی مریم عن أبی جعفر ( ع ) قال سألته عن قول اللّه عزّوجلّ < و أرسل علیهم طیراً أبابیل . ترمیهم بحجاره من سجّیل > قال : کان طیر سافٌّ جاءهم من قِبَل البحر رؤوسهم کأمثال رؤوس السباع و أظفارها کأظفار السباع من الطیر مع کلّ طائر ثلاثه أحجار فی رجلیه حجران و فی منقاره حجر فجعلت ترمیهم بها حتّی جُدِّرَتْ أجسادهم فقتلهم [ فقتلتهم خل ] بها . . . ;

ابی مریم گوید: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و أرسل علیهم طیراً أبابیل . ترمیهم بحجاره من سجّیل> سؤال کردم حضرت فرمود: پرندگانی که در سطح پایین پرواز می کردند از جانب دریا به سوی آنان آمدند. سرهای آنها مثل سرهای درندگان و چنگال های آنها نیز مثل چنگال های پرندگان درنده بود و با هر پرنده سه سنگ [بود]; دو سنگ در پاهایش و سنگی در منقارش با آن سنگ ها [سپاه ابرهه] را هدف قرار می دادند تا این که در بدن های آنان آبله پدیدار شد که با همان سنگ ها آنان را نابود کردند>.

ص: 10

32- صفات ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 135 - 7،8

7 - ابراهیم ( ع ) ، انسانی حق گرا و گریزان از باطل

مله إبرهیم حنیفاً

<حنیف> به کسی گفته می شود که از ضلالت روی برتابد و به طریق مستقیم روی آورد. (مفردات راغب)

8 - ابراهیم ( ع ) ، هرگز به شرک گرایش پیدا نکرد و از مشرکان نبود .

و ما کان من المشرکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 114 - 15

15 - ابراهیم ( ع ) ، اهل دعا و نیایش بسیار و شخصیتی حلیم و بردبار بود .

إن إبرهیم لأوّه حلیم

در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده که حضرت فرمودند: <لأوّاه الدعاء>: یعنی اوّاه کسی است که بسیار دعا و نیایش کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 52 - 5

5- پذیرش مهمان - هر چند که ناشناس باشد - از خلق و خوی ابراهیم ( ع ) بود .

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . إذ دخلوا علیه ... قال إنا منکم وجلون

ترس و اضطراب ابراهیم(ع) از حضور مهمانان (إنا منکم وجلون) نشان می دهد که آنان برای ابراهیم(ع) ناشناخته بودند و اگر آن حضرت آنان را می شناخت هراس برنمی داشت. پذیرش مهمان ناشناخته گویای برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 57 - 6

6- حضرت ابراهیم ( ع ) از جهت فرایند جسمی و حالات روحی و نیز در روابط موجود میان انسان ها ، همانند سایر مردم بود .

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . .. قال إنا منکم وجلون ... مسّنی الکبر ... قال فما خطبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 121 - 1

1- شکرگزاری در برابر نعمت های الهی ، از اوصاف و ویژگی های حضرت ابراهیم ( ع )

إن إبرهیم کان . .. شاکرًا لأنعمه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 83 - 2

2 - ابراهیم ( ع ) ، دارای اوصاف و ویژگی های نوح ( ع )

و إنّ من شیعته لإبرهیم

ص: 11

برداشت یاد شده با توجّه به این نکته است که لازمه پیرو بودنِ ابراهیم(ع) در سیر و سلوک زندگی، دارا بودن همان سیر و سلوک نوح پیامبر(ع) است.

33- صفات اخرویمنافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 18 - 6

6 - ثابت ماندن روحیه نفاق برای منافقان در قیامت

یوم یبعثهم اللّه جمیعًا فیحلفون له کما یحلفون لکم

34- صفات اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 83 - 6

6 - تجلی خوی استکباری ، در موضع گیری اشراف علیه دعوت انبیا

لقد وعدنا . .. إن ه-ذا إلاّ أس-طیر الأوّلین

به ریشخند گرفتن دعوت پیامبران و افسانه خواندن آن، بیانگر مطلب یاد شده است.

35- صفات اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 3

3 - کفرورزی و حق ناپذیری ، بارزترین مشخصه اشراف قوم نوح

فقال الملؤا الذین کفروا

36- صفات اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 92 - 3

3 - تکذیب و گمراهی ، دو ویژگی اصلی اصحاب الشمال

و أمّا إن کان من المکذّبین الضالّین

برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که در توصیف اصحاب الشمال به جای ذکر همین عنوان، وصف <المکذّبین الضالین> آمده است.

ص: 12

37- صفات امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 3

3 - حق ستیزی و سرکشی در برابر پیامبران الهی ، خصیصه حاکم بر جوامع بشری در طول تاریخ

کلّ ما جاء أُمّه رسولها کذّبوه

38- صفات انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 67 - 14،15

14 - پیامبران ، از مسخره کردن و به بازیچه گرفتن مردم ، منزهند .

قال أعوذ باللّه أن أکون من الجهلین

15 - پیامبران ، منزه از کردار های جاهلانه هستند .

قال أعوذ باللّه أن أکون من الجهلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 3

3 - همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ویژگی های پیامبران الهی و پرورش یافتگان آنان

و ما کان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 1

1 - ساحت پیامبران ، پاک و منزّه از هر گونه خیانت است .

و ما کان لنبیّ ان یغلّ

<یغلّ> از ماده غلول و غَلل، به معنای خیانت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 9،17

9- گذشت از خطاکاران و دعا برای آنان ، خصلتی نیکو و از صفات پیامبران الهی است .

ی-أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لکم ربی

17- امیدوار ساختن مردم به مغفرت و رحمت الهی و بخشوده شدن گناهانشان ، شیوه ای پسندیده و از خصلت های پیامبران است .

سوف أستغفر لکم ربی إنه هو الغفور الرحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 13

10 - مریم - 19 - 47 - 14

14- گذشت از خطاکاران و دعا برای آنان ، خصلتی نیکو و از صفات پیامبران است .

لأرجمنّک واهجرنی . .. سأستغفر لک ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 87 - 4

4- پیامبران ، برخوردار از خصلت های بشری

إذ ذهب مغ-ضبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 103 - 5

5 - تسلیم و انقیاد در برابر فرمان های خداوند ، صفتی بس ارزشمند و پیامبرگونه

فلمّا أسلما و تلّه للجبین

برداشت یادشده از آن جا است که آیه شریفه، در مقام تمجید از دو انسان والا و پیامبران الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 112 - 5

5 - صالح بودن ، برجسته ترین صفت پیامبران الهی

نبیًّا من الص-لحین

توصیف اسحاق(ع) به صالح بودن - در حالی که پیامبران دارای اوصاف پسندیده دیگری نیز هستند - می رساند که صالح بودن مهم ترین و برجسته ترین صفت برای آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 171 - 3

3 - عبودیت و بندگی خدا ، برجسته ترین صفت رسولان الهی

و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین

یاد کردن از پیامبران با صفت <عبادنا> پیش از صفت <مرسلین>، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 30 - 2

2 - پیامبران ، از نظر خصوصیات و ویژگی های انسانی همانند دیگر انسان ها هستند .

إنّک میّت و إنّهم میّتون

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که یادآوری رحلت پیامبر(ص)، می تواند به خاطر این باشد که برخی از مردم، عقیده داشتند که پیامبر(ص) نباید بمیرد و باید حیات جاودانه و یا عمر طولانی داشته باشد. بر این اساس آیه شریفه، پیام آور این حقیقت کلی و عام است که همه انسان ها - حتی پیامبران - از نظر خصوصیات انسانی مانند روبه رو شدن با مرگ یکسان اند.

ص: 14

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 33 - 8

8 - ایمان به هدف و پایبندی به آرمان های خویش ، از خصوصیات پیامبران است .

و الذی جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 46 - 11

11 - شهامت و شجاعت در ابلاغ رسالت ، از صفات برجسته پیامبران الهی

و لقد أرسلنا . ..فقال إنّی رسول ربّ الع-لمین

از این که موسی(ع) در کانون قدرت ستمگر عصر خویش، یک تنه نوای توحید سر می دهد و نیز با الغای خصوصیت از مورد، مطلب بالا استفاده می شود.

39- صفات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 38 - 6

6- خوی شتاب زدگی آدمی ، زمینه ساز درخواست کافران مکه برای تحقق وعده های الهی ( عذاب ، برپایی قیامت و . . . )

خلق الإنس-ن من عجل . .. یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

برداشت یاد شده مبتنی براین است که جمله <و یقولون متی . ..> عطف بر جمله <سأُوریکم...> باشد و این دو جمله، با جمله <خلق الإنسان من عجل> - که بیان گر خصلت عمومی انسان ها است - مرتبط باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 10

10 - شیطان موجودی اغواگر و انسان موجودی اغواپذیر است .

و لاتتبعوا خطوت الشیطن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 195 - 8

8 - انسان ، موجودی برخوردار از اختیار انتخاب راه نجات یا هلاکت خویش

و لاتلقوا بأیدیکم إلی التهلکه

آوردن کلمه <بأیدیکم> (با دستان خویش) رسای به این است که آدمی در نجات و هلاکت خویش، برخوردار از انتخاب و اختیار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 205 - 8

8 - قدرت و حکومت ، خصلت های درونی انسان را نمایان می سازد .

ص: 15

و اذا تولی سعی فی الأرض لیفسد فیها و یهلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 245 - 6

6 - بهره جستن از خصلت نفع طلبی انسان ها ، از روش های قرآن برای تشویق آنان به انفاق در راه خداوند و کار های خیر

من ذا الذی یقرض اللّه . .. فیضاعفه له اضعافاً کثیرهً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 16

16 - محدودیّتِ توانِ انسان

و لا تحمّلنا ما لا طاقه لنا به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 63 - 11

11 - احساس نیاز، تضرع، اخلاص و التزام به شکرگزاری، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتاری در سختیهاست.

تدعونه تضرعا و خفیه لئن أنجنا من هذه لنکونن من الشکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 5

5 - بشر در دستیابی به خواسته ها و تمایلات خود ، موجودی عجول و ناشکیباست .

و لو یعجل اللّه للناس الشر استعجالهم بالخیر

<الخیر> به معنای هر چیز خوب و دلخواه است و <استعجال> منصوب به نزع خافض می باشد و تقدیر آن <کاستعجالهم بالخیر> است; یعنی، اگر خداوند نیز همانند انسانها - که در رسیدن به خواسته های خود عجول و ناشکیبا هستند - بی درنگ به مجازات بزهکاران می پرداخت و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 21 - 3

3 - انسان ، موجودی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

و إذا أذقنا الناس رحمه . .. إذا لهم مکر فی ءایاتنا

مفهوم آیه این است که: انسانها به جای شکر و سپاسگزاری در برابر نعمتهایی که به ایشان عطا کرده ایم، با آیات و نشانه های ما به نیرنگورزی و توطئه برخاستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 23 - 3،4،5

3 - انسان ، موجودی ناسپاس در برابر دستگیری های خداوند

فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحق

4 - انسان ، عنصری سست پیمان و عهدشکن

ص: 16

لئن أنجیتنا من هذه لنکوننّ من الشکرین. فلما أنجیهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر ال

5 - انسان ، موجودی بیدادگر و خودکامه

إذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحق

<بغی بنا حق> کنایه از ستم کردن به دیگران و تجاوز به حقوق آنان است. به کارگیری فعل مضارع (یبغون) - که مفید استمرار است - بیانگر وجود خوی خودکامگی و قانع نبودن به حق خود و تجاوز به حقوق دیگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 9 - 2،5،6

2- آدمی ، به هنگام از دست دادن امکانات و موهبت های دنیوی ، از رحمت الهی مأیوس شده و تدبیر خداوند در هستی را منکر می شود .

و ل-ئن أذقنا الإنس-ن . .. إنّه لیئوس کفور

<کفور> می تواند از کفر - که به معنای انکار است - گرفته شده باشد. بر این اساس جمله <إنه ... کفور> اشاره به این دارد که: انسان در پی برخوردار شدن از نعمت و سلب آن نعمت از وی چنین می پندارد که تبدیلها و تغییرها در هستی به دست خداوند نیست و از اختیار او بیرون است.

5- علاقه و دلبستگی شدید انسان به نعمتهایی که در اختیار دارد .

ثم نزعنها منه

کلمه <نزع> به معنای کندن است. به کارگیری این کلمه در سلب نعمت ، برای رساندن دلبستگی شدید انسان به موهبتهای دنیوی است.

6- انسان از نظر روحی و روانی ، موجودی ضعیف و ناتوان است .

و ل-ئن أذقنا الإنس-ن منا رحمه ثم نزعنها منه إنّه لیئوس کفور

ذوق (ریشه لغوی أذقنا) به معنای چشیدن غذا برای درک مزه آن است. قرآن، اعطای نعمت را به چشانیدن غذا تشبیه کرده است تا به این نکته اشاره کند که: انسان از نظر روحی و روانی، ضعیف است به گونه ای که حتی با دستیابی به اندکی از موهبتهای دنیوی و از دست دادن آن، نمی تواند خویشتن داری کند و سرانجام به کفر و ناامیدی کشیده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 34 - 13،14

13- انسان در برابر نعمت های بیکران الهی ، بسیار ستم پیشه و ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

<ظلوم> و <کفّار> صیغه مبالغه است و بر کثرت و فراوانی معنای خود دلالت دارد.

14- انسان به خویشتن ستمکار و در برابر نعمت و احسان ، بسیار ناسپاس است .

و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنس-ن لظلوم کفّار

مقصود از <ظلوم> بودن انسان، به قرینه بیان نعمتها و داده های الهی به وی، ظلم به خویشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 4 - 4،5

4- انسان ، موجودی مجادله گر و ستیزه جو درباره خالق خویش است .

فإذا هو خصیم

ص: 17

<خصم> (مصدر <خصیم>) به معنای جدال و منازعه است (لسان العرب). درباره متعلق <خصیم> دو احتمال وجود دارد:B1- متعلق آن خداوند باشد. 2- حذف متعلق قرینه عمومیت و اطلاق باشد; یعنی، خصیم بودن از خصوصیات انسان است. برداشت فوق - به قرینه صدر آیه گذشته که از خداوند خالق سخن می گوید - بنابر احتمال اول است.

5- جدال و ستیزه جویی ، از جمله ویژگی های انسان است .

فإذا هو خصیم مبین

برداشت فوق، بر طبق احتمال دوم در متعلق خصیم است; یعنی، متعلق خصیم حذف شده تا دلالت کند که انسان پیوسته سعی در جدال و ستیزه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 58 - 3،7

3- انسان ، در برابر خبر های ناگوار انفعال پذیر است .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثی ظلّ وجهه مسودًّا

7- توانمندی انسان بر فرو خوردن خشم و کنترل احساسات خویش

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثی ظلّ وجهه مسودًّا و هو کظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 11 - 1،4

1- انسان ، شرّ و بدی را چونان خیر و خوبی ، طالب و خواستار است .

و یدع الإنس-ن بالشرّ دعاءه بالخیر

مراد از <دعا> مطلق درخواست است اعم از اینکه به لفظ دعا باشد و یا به غیر آن.

4- سرشت انسان ، آمیخته با عجله و شتابزدگی است .

و کان الإنس-ن عجولاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 37 - 4

4- خصلت های درونی آدمی ، پایه رفتار و کردار اوست .

و لاتمش فی الأرض مرحًا

<مرحاً> حال برای ضمیر فاعلی <لاتمش> است و بر تأثیر آن حالت، در رفتار و راه رفتن دلالت می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 67 - 9،10

9- انسان ، موجودی بس ناسپاس و حق ناشناس

و کان الإنس-ن کفورًا

<کفور> صیغه مبالغه و برای مبالغه در کفران نعمت (نادیده گرفتن نعمت) است.

10- غفلت از یاد خدا در پی نجات از خطرات ، برخاسته از خصلت حق ناشناسی شدید انسان است .

فلمّا نج-ّکم إلی البرّ أعرضتم و کان الإنس-ن کفورًا

جمله <و کان الإنسان کفوراً> - که بیانگر یک خصلت عام همه انسانهاست - به منزله تعلیل برای مطالب قبل است.

ص: 18

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 1،6

1- انسان ، به هنگام برخورداری از رفاه و نعمت های الهی ، به ناسپاسی و خداگریزی می گراید .

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه

<نئا> به معنای <بَعُد> (دوری می شود) است و <أعرض و نئا بجانبه> (اعراض کرد و کناره گرفت) کنایه از حق ناسپاسی و گریز از خداست.

6- انسان ، در برخورد با کمترین سختی ها و ناگواری ها ، دچار یأس و سرخوردگی شدید می شود .

و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

تعبیر از گرفتار شدن به شرّ و سختی به <مسّه الشرّ> (شر او را مس کند) حاکی از کمترین ناگواری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 100 - 4،5،13،14

4- انسان ها ، حتی با مالک بودن تمامی خزاین رحمت پروردگار ، باز هم گرفتار بخل و نگران تهی دستی خویشند .

قل لو أنتم تملکون خزائن رحمه ربّی إذًا لأمسکتم خشیه الإنفاق

با توجه به اینکه خداوند، خصلت بخل را برای تمامی انسانها دانسته است (و کان الإنسان قتوراً) احتمال دارد که مخاطب (لو أنتم تملکون) تمامی انسانها باشند.

5- انسان ها ، هر چند دارای ثروت و مکنت فراوان باشند ، باز هم گرفتار بخل بوده و دست از آن برنمی دارند .

قل لو أنتم تملکون خزائن رحمه ربّی إذًا لأمسکتم خشیه الإنفاق

13- انسان ها ، دارای روحیه خست و بخلند .

و کان الإنس-ن قتورًا

<قتور> صیغه مبالغه از <قتر> به معنای خودداری از پرداخت نفقه و اکتفا کردن به حداقل و قُوت ناچیز است (مفردات راغب).

14- بخل ، دارای ریشه در نهاد بشر و خصلتی نیرومند در نوع انسانها

و کان الإنس-ن قتورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 54 - 6،7

6- انسان ، مجادلگرترین موجود هستی است .

و کان الإنس-ن أکثر شیء جدلاً

<جدل> یعنی: <گفتوگو به گونه نزاع و برتری طلبی> (مفردات راغب). البته، غالباً، جدال، در جایی به کار می رود که این نزاع و گفتوگو، با سخنان باطل و بی اساس باشد.

7- انسان ، موجودی مباحثگر و نیازمند مشاهده دلایل و بیان های مختلف برای پذیرش حق است .

و لقد صرّفنا فی ه-ذا القرءان للناس من کلّ مثل و کان الإنس-ن أکثر شیء جدلاً

بیان مجادلگری انسان، پس از اشاره به ارائه مثال ها و بیان های مختلف در قرآن، گویا به این نکته اشاره دارد که برای این موجود مجادلگر، سخن بسیار و با طرح های مختلف باید گفته شود تا او قانع شده و به راه هدایت، رهنمون گردد.

ص: 19

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 37 - 1،2

1- طبیعت آدمی ، بسیار عجول و شتابزده است .

خلق الإنس-ن من عجل

تعبیر <انسان از شتاب آفریده شده> کنایه از این است که شتاب در سرشت آدمی عجین شده است; وگرنه انسان از نطفه و . .. آفریده شده است; نه از شتاب.

2- آدمی تحت تأثیر گرایش های طبیعی انسانی قرار دارد ; نه صرفاً متأثر از شرایط بیرونی .

خلق الإنس-ن من عجل

از این که خلقت بشر از خمیر مایه عجله و شتاب دانسته شده است، استفاده می شود که انسان ها فقط از شرایط و محیط خارجی (جامعه، تربیت و. ..) تأثیر نمی پذیرند، بلکه غرایز انسانی نیز در آنان مؤثرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 46 - 7

7- کافران و انسان های لجوج ، از قدرت و عذاب الهی تأثیر پذیرفته و متنبّه می شوند ; نه از منطق و برهان .

و لئن مسّتهم نفحه من عذاب ربّک لیقولنّ ی-ویلنا إنّا کنّا ظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 66 - 5

5 - انسان ، آفریده ای بسیار ناسپاس در برابر خداوند

و هو الذی أحیاکم . .. إنّ الإنس-ن لکفور

<کفور> صیغه مبالغه و مشتق از ریشه <کفر> است. <کفر> گاهی در مقابل ایمان به کار می رود و گاهی در مقابل شکر. بنابراین <کفور> در جمله یاد شده، می تواند در مقابل <شکور> (بسیار سپاس گزار) و به معنای بسیار ناسپاس باشد. هم چنین می تواند به معنای بسیار بی ایمان باشد. برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 15 - 9

9 - انسان ، موجودی نیکوگزین و در اندیشه به دست آوردن بهترین ها

قل أذلک خیر أم جنّه الخلد التی وعد المتّقون

خداوند، مردم را به گزینش بهترین راه و روش زندگی، با مقایسه میان دو نوع طرز تفکر و روش زیستن، فراخوانده است. این فراخوانی، گویای این نکته است که گزینش بهترین و برترین، امری طبیعی و مشترک میان همه انسان ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 10

10 - شادمانی ، در شرایط رفاه ، و کفر و ناسپاسی به هنگام سختی و حسرت ، حالات و صفات انسان ها است .

فإذا أصاب . .. إذا هم یستبشرون ... و لئن أرسلنا ریحًا ... من بعده یکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 20

15 - صافات - 37 - 62 - 2

2 - انسان ، طالب خیر و دنبال بهترین ها برای خویش است .

أذلک خیر نزلاً أم شجره الزقّوم

از پرسش درباره خوب یا خوب تر بودن دو نوع زندگی، می توان استفاده کرد که انسان طبیعتاً طالب خیر و به دنبال بهترین ها است; ولی در تشخیص آن ممکن است دچار خطا شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 4،5

4 - انسان ها ، به هنگام گرفتاری و رنج ، روی به خدا آورده و او را به فریادرسی می خوانند .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه

<إنابه> (مصدر <منیباً>) به معنای رجوع است و <منیباً إلیه>; یعنی، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

5 - انسان ها ، به هنگام گرفتاری و رنج ، به ناتوانی خود و قدرت یاری رسانی خداوند پی برده و اعتراف می کنند .

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه منیبًا إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 4

4 - انسان ها ، هنگام گرفتاری و رنج ، روی به خدا آورده و او را به فریادرسی می خوانند .

فإذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعانا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 13

13 - ناسپاسی ، رفتاری ریشه دار در انسان ها و خصلتی مشترک میان آنان

إنّ اللّه لذو فضل علی الناس و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

تصریح به لفظ <ناس> در جمله <و ل-کن أکثر الناس لایشکرون> به جای ضمیر <هم> - که به <الناس> قبل بازمی گردد - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 49 - 4

4 - سیطره یأس و ناامیدی بر انسان ، به هنگام مواجه شدن با سختی و ناکامی ها ( شرور )

و إن مسّه الشرّ فیئوس قنوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 1

1 - غرور و خودبینی آدمی ، پس از رفع گرفتاری و رسیدن به کمترین رفاه

و لئن أذقن-ه رحمه منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ ه-ذا لی

<رحمت> - به قرینه <ضرّاء> - کنایه از رفاه و آسایش است. از تنکیر <رحمه> - که برای تقلیل است - و نیز از واژه <أذقنا> (چشاندیم) مطلب بالا استفاده می شود.

ص: 21

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 51 - 6

6 - انسان ، موجودی کم ظرفیت در ملایمات و ناملایمات

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض . .. و إذا مسّه الشرّ فذو دعاء عریض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 15،16

15 - انسان ، موجودی کم ظرفیت ، کوته بین و ناسپاس است .

و إنّا إذا أذقنا . .. و إن تصبهم ... الإنس-ن کفور

این که انسان در برخورد با اندک نعمت و یا سختی، تغییر روحیه می دهد، نشانه کم ظرفیتی او است و این که به امکان تغییر و تحول شرایط رفاه نمی اندیشد و به آن دلخوش است، نشانگر کوته نظری او است.

16 - انسان ، گرفتار تناقض در مواجهه با خوشی ها و ناخوشی ها

إذا أذقنا الإنس-ن منّا رحمه فرح بها و إن تصبهم سیّئه . ..فإنّ الإنس-ن کفور

از مضمون آیه شریفه چنین استفاده می شود که انسان، در حال رفاه و آسایش یادی از خدا نمی کند; گویی منشأ آن نعمت ها کسی غیر خداوند است; ولی زمانی که ناگواری به او رو می آورد، خدا را متهم کرده و ناسپاسی می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 9

9 - خصلت های روحی انسان ، دارای تأثیر عمیق بر شناخت های وی *

مستکبرًا کأن لم یسمعها

تعبیر <مستکبراً>، در صورتی که مشعر به علیت باشد، می فهماند که <کبر> به عنوان یک روحیه و خصلت بر دریافت های معرفتی و حسّی انسان تأثیر می گذارد و چه بسا آن را خنثی می کند (کأن لم یسمعها).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 32 - 4

4 - انسان ، همواره در معرض لغزش و غفلت از خدا و فرونهادن مسؤولیت ها *

لکلّ أوّاب حفیظ

واژه <أوّاب> در جایی صادق است که فرد، گرفتار نوعی غفلت و لغزش شود و یا در معرض چنین مشکلی قرار داشته باشد و نیازمند به آن باشد که خویش را در مسیر توجه به خدا، حفظ کرده یا بدان مسیر متوجه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 48 - 4

4 - لزوم توجه به روحیه تنوع طلب انسان ، در راستای انگیزش او به سوی ارزش ها *

ذواتا أفنان

از این که خداوند برای ترغیب انسان ها به ایمان و حق پذیری، بر نعمت های متنوع تکیه کرده است، مطلب یاد شده را می توان استفاده کرد.

ص: 22

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 18 - 8

8 - بهره جستن از خصلت نفع طلبی انسان ها ، از روش های قرآن برای تشویق آنان به کار های خیر و انفاق در راه خداوند

و أقرضوا اللّه . .. یض-عف لهم و لهم أجر کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 20 - 4

4 - انسان ، در هر مرحله ای از مراحل زندگی دنیوی ( کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، میان سالی و پیری ) ، دارای روحیه و گرایشی متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحیوه الدنیا لعب . .. و تکاثر فی الأمول و الأول-د

برداشت یاد شده در صورتی به دست می آید که هر یک از خصلت های پنجگانه یاد شده در آیه شریفه، به ترتیب بیانگر یکی از مراحل زندگی انسان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 19 - 1،2

1 - انسان ، موجودی بس بی صبر و ناشکیبا

إنّ الإنس-ن خلق هلوعًا

<هلوع>، در دو معنا به کار می رود: 1- جزوع (بی صبر و ناشکیبا); 2- حریص و آزمند (العین). برداشت یاد شده براساس معنای نخست است.

2 - انسان ، موجودی حریص و آزمند

إنّ الإنس-ن خلق هلوعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 20 - 1،2

1 - انسان هنگام مبتلا شدن به شرّ و بدی ، بسیار بی صبر و ناشکیبا است .

إذا مسّه الشرّ جزوعًا

<جزع> ضد صبر است; یعنی، بی صبری و ناشکیبایی (العین و قاموس المحیط).

2 - بی صبری و ناشکیبایی در برابر بدی ها و شرور ، از ویژگی های انسان است .

إذا مسّه الشرّ جزوعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 21 - 1،2

1 - انسان ، به هنگام دستیابی به خیر و خوبی ، از بهره مند شدن دیگران از آن به شدت منع می کند .

و إذا مسّه الخیر منوعًا

2 - بخلورزی و خودداری از رسیدن خیر به دیگران ، از ویژگی های انسان

و إذا مسّه الخیر منوعًا

ص: 23

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 15 - 2

2 - انسان ، موجودی بی نهایت طلب و افزون خواه ، در به چنگ آوردن ثروت و قدرت

ثمّ یطمع أن أزید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 15 - 6

6 - انسان ها ، هنگام برخورداری از نعمت و رفاه ، خود را نزد خداوند ، عزّت مند و با کرامت می پندارند .

فأمّا الإنس-ن إذا . .. نعّمه فیقول ربّی أکرمن

اکرام در فعل های <أکرمه> و <أکرمن>، به یک معنا نیست; زیرا لحن آیه شریفه گوینده <ربّی أکرمن> را نکوهش کرده; با آن که اکرام را در <أکرمه> پذیرفته است. بنابراین در <أکرمه> مراد <رساندن نفع بدون خواری و ذلت> است - که در <مفردات راغب> از معانی اکرام شمرده شده - و در <أکرمن> مقصود <با عظمت شمردن و بی عیب دانستن> است که در <قاموس> آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 5 - 1

1 - رفتار برخی از انسان ها ، بسان کسی است که خود را شکست ناپذیر و تواناترین موجود می پندارد .

أیحسب أن لن یقدر علیه أحد

فاعل <یحسب> ضمیری است که به <الإنسان> در آیه قبل برمی گردد و به قرینه آیات بعد، روی سخن با مؤمنان حقیقی نیست; بلکه کافران و یا آنها و منافقان مورد نظر هستند. بنابراین باید گفت: عموم <الإنسان>، یا عموم عرفی است و مراد بیشتر مردمی است که در زمان نزول این آیات، در مکه بوده و از زمره مؤمنان حقیقی نبودند و یا ارجاع ضمیر به آن، به صورت استخدام بوده و تنها بخشی از افرادِ مرجع ضمیر، مقصود هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 1،10

1 - انسان ، دارای طبیعتی ناسپاس در برابر نعمت های خداوند

إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

<ال> در <الإنسان> برای جنس است و بر استغراق افراد دلالت دارد. <کنود>، به معنای کفور است. برخی از قبایل عرب، آن را در معنای <عاصی> به کار می برند. اسناد این خصلت به عموم مردم، به معنای گرفتار بودن نوع انسان ها به آن است.

10 - < قال رسول اللّه ( ص ) : < إنّ الإنسان لربّه لکنود > قال : لکفور الذی یأکل وحده ، و یضرب عبده و یمنع رِفْدَه ;

رسول خدا(ص) [آیه] <إنّ الإنسان لربّه لکنود> را تلاوت کرده فرمود: [<لکنود> یعنی ]ناسپاس، همان که به تنهایی غذا می خورد و غلام خود را می زند و از بخشش امتناع میورزد>.

ص: 24

40- صفات اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 22 - 7

7 - شرح صدر و برخورداری از نور و برهان های الهی ، از اوصاف صاحبان عقل و خردناب است .

ل-کن الذین اتّقوا . .. إنّ فی ذلک لذکری لأُولی الألب-ب . أفمن شرح اللّه صدره للإ

برداشت یاد شده بر این دیدگاه استوار است که آیه شریفه، تفریع بر دو آیه پیشین بوده و بیان برای آن دو باشد که در اوصاف تقواپیشگان و صاحبان عقل و خردناب است.

41- صفات اولیاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 63 - 1

1 - ایمان و تقواپیشگی ، از صفت اولیای خداست .

ألا إن أولیاء اللّه . .. الذین ءامنوا و کانوا یتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 74 - 3

3- پذیرفتن عذرخواهی خطاکاران و قبول درخواست عفو و گذشت آنان ، از صفات اولیای الهی است .

لاتؤاخذنی بما نسیت . .. فانطلقا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 90 - 20

20- شتاب و پیشگامی در کار های خیر ، دعای همراه با رغبت و امید و خشوع به درگاه الهی ، از ارزش های والا و صفات برجسته مردان الهی

إنّهم کانوا یس-رعون فی الخیرت و یدعوننا رغبًا و رهبًا و کانوا لنا خ-شعین

برداشت یاد شده به خاطر این است که آیه شریفه، در توصیف پیامبران الهی است و از میان ده ها صفات و ویژگی های ایشان، تنها به این سه صفت و ویژگی اشاره شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 6 - 4،5

4 - نترسیدن از مرگ و مشتاق لقای خدا بودن ، نشان اولیا و دوستان خداوند است .

فتمنّوا الموت

5 - خداوند توسط پیامبر ( ص ) ، به یهود پیشنهاد کرد برای اثبات ادعای خود ( این که آنان دوستان خدایند ) ، آرزوی مرگ کنند .

قل ی-أیّها الذین هادوا. .. فتمنّوا الموت إن کنتم ص-دقین

ص: 25

42- صفات اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگی کافران و مستکبران به اسباب و عوامل ظاهری تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّی إذا فتحنا علیهم . .. إذا هم فیه مبلسون

<حتّی> غایت برای <ما یتضرّعون> و <فتح> (مصدر <فتحنا>) به معنای گشودن است. <إبلاس> (مصدر <مبلسون>) نیز برای چند معنای نزدیک به هم و متلازم - مانند: انکسار، حزن، تحیر، یأس و سکوت همراه با اندوه - به کار رفته است; یعنی، ... و به درگاه خدا زاری نمی کنند تا وقتی که دری از عذاب سخت (بسیار دردناک) بر[روی] آنان بگشاییم. به ناگاه ایشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشی ]نومید خواهند شد.

43- صفات اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 188 - 2،3،4

2 - شادمانی عالمان اهل کتاب از کتمان حقایق کتب آسمانی برای مردم

و اذ اخذ اللّه میثاق . .. و لا تکتمونه ... لا تحسبنّ الّذین یفرحون بمآ اتوا

برخی برآنند که مراد از <الّذین>، اهل کتاب هستند ; چنانچه در آیه قبل از آنان سخن رفت. و مراد از <ما اتوا> (آنچه را انجام دادند)، همان کتمان حقایق و پشت سر انداختن کتابهای آسمانی و میثاق الهی است.

3 - خودپسندی و شهرت طلبی عالمان اهل کتاب

لا تحسبنّ الّذین یفرحون بمآ اتوا و یحبّون ان یحمدوا بما لم یفعلوا

4 - شادمانی عالمان اهل کتاب از بیان برخی حقایق کتاب های آسمانی ( آنچه با دنیاخواهی آنان منافات نداشته )

لا تحسبنّ الّذین یفرحون بمآ اتوا

مراد از <مآ اتوا>، می تواند بیان حقایقی از کتاب باشد که به قرینه <و اشتروا به ثمناً>، با دنیاطلبی آنان برخوردی نداشته است.

44- صفات اهل ناصره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 77 - 5

5- مردم شهری که موسی و خضر ( ع ) به آن وارد شدند ، مردمی دور از خوی مهمان دوستی و غریب نوازی ، دور بودند .

فأبوا أن یضیّفوهما

ص: 26

45- صفات اهل یقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 118 - 15

15 - تنها اهل یقین ( کسانی که از عنادورزی و لجاجت پیراسته اند ) ، از آیات الهی بهره مند شده و در پرتو آن ، حقایق و معارف دینی را در می یابند .

قد بیّنّا الأیت لقوم یوقنون

چون آیات و نشانه های صداقت پیامبر به همگان ارائه شده است، لام در <لقوم> لام انتفاع می باشد و جمله فوق چنین معنا می شود: ما آیات و نشانه ها را برای همگان بیان داشته ایم، ولی اهل یقین از آنها بهره می برند.

46- صفات بخیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 37 - 5

5 - فقرنمایی و پنهان سازی نعمت های الهی ، دستاویز بخیلان برای ترک احسان

الذین یبخلون . .. و یکتمون ما اتیهم اللّه من فضله

47- صفات برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 8 - 10

10- برادران یوسف ، گروهی نیرومند ، کارآمد و عهده دار رتق و فتق امور پدرشان یعقوب بودند .

و نحن عصبه إن أبانا لفی ضل-ل مبین

<عصبه> به جماعتی گفته می شود که تعداد آنان از ده نفر افزون تر باشد و با یکدیگر پیوند داشته و هم دیگر را پشتیبانی کنند. لازمه این معنا نیرومند و کارآمد بودن آن گروه است. رابطه جمله <و نحن عصبه> با خطا پنداشتن محبت افزون تر یعقوب به یوسف و بنیامین، گویای این است که: برادران یوسف، نیرو و توان خویش را در جهت منافع یعقوب(ع) به کار می بردند و امور او را سامان می دادند.

48- صفات بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 63 - 1،2،3

1 - بندگان خالص خدا ، مظهر تواضع و فروتنی و به دور از تکبر و خود بزرگ بینی

و عباد الرحم-ن الذین یمشون علی الأرض هونًا

برداشت یاد شده با توجه به چند نکته است: 1- <عباد> (جمع <عبد>) به معنای بندگان است و اوصافی که خداوند برای آنان در ضمن چند آیه بیان می فرماید، حاکی است که آنان از بندگان خالص او هستند. 2- <هون> به دو معنا آمده است:

ص: 27

الف) سکینه و وقار (قاموس المحیط); که در در این صورت این واژه در آیه شریفه یا در همان معنای لغوی استعمال شده است و یا در معنای کنایی آن; یعنی، تواضع و فروتنی. برداشت فوق مبتنی بر همین معنای کنایی است. ب) رفق و لین (مدارا و نرمی)، در مقابل خشونت و درشتی (نهایه ابن اثیر). 3- <هوناً> مصدر و صفت برای <مشی> بوده و آمدن مصدر به جای صفت، بیانگر مبالغه است.

2 - مشی و راه رفتن بندگان خالص خدا ، در کمال وقار و آرامی ، و به دور از سرعت و شتابزدگی است .

و عباد الرحم-ن الذین یمشون علی الأرض هونًا

3 - بندگان خالص خدا ، مظهر مدارا و نرمی و منزه از روح خشونت و درشتی

و عباد الرحم-ن الذین یمشون علی الأرض هونًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 64 - 1

1 - بندگان خالص خدا ، مردمی شب زنده دار

و الذین یبیتون لربّهم

<بیتوته> (مصدر <یبیتون>) به معنای شب زنده داری است; چه این بیداری در تمام شب باشد و چه در بخشی از آن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 65 - 6،8

6 - بندگان خالص خدا ، مردمی فروتن و خود کم بین در برابر خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاکان غرامًا

برداشت فوق، با توجه به این نکته است که بندگان خالص خدا، با آن که مردمی شب زنده دار و عابداند، اما باز از عذاب دوزخ در هراس و اضطراب اند.

8 - بندگان خالص خدا ، بسیار نگران و هراسناک از لغزش خویش و نافرمانی خدا

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاکان غرامًا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که عذاب دوزخ برای کیفر دادن مجرمان است. بنابراین ترس عبادالرحمان از عذاب دوزخ، حاکی از آن است که آنان از جرم و خطایی که مرتکب شده اند - هر چند ارتکاب جرم از ایشان بسیار کم اتفاق می افتد - بسیار نگران و مضطرب اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 67 - 1،2

1 - بندگان خالص خدا در هزینه کردن اموالشان ، نه اسراف می کنند و نه به خود و خانواده خویش تنگ می گیرند .

و عباد الرحم-ن . .. و الذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا

آنچه از ظاهر آیه شریفه و لغت به دست می آید، این است که واژه <انفاق> به معنای هزینه کردن و کاستن از اموال است; چه آن که این اموال برای زندگی شخصی و خانواده به مصرف برسد و چه به دیگران بخشش شود. گفتنی است <اسراف> (مصدر <یسرفوا>) به معنای زیاده روی در مصرف اموال و <قتر> (مصدر <یقتروا>) به معنای سخت گیری در مصرف است.

2 - رعایت اعتدال و میانه روی در معیشت و زندگی اقتصادی ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قوامًا

<ذلک> اشاره است به آنچه که در آغاز آیه شریفه ذکر شد (یعنی، اسراف و اقتار) و <قوام> به معنای عدل و راه میانه و

ص: 28

وسط است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 68 - 3،7

3 - بندگان خالص خدا ، هیچ انسانی را به ناحق نمی کشند .

و لایقتلون النفس التی حرّم اللّه إلاّ بالحقّ

7 - بندگان خالص خدا ، هرگز به گناه زنا و روابط ناسالم جنس دست نمی آلایند .

و لایزنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 1،3،5،7،9

1 - بندگان خالص خدا ، در مجالسی که به باطل و دروغ پرداز می گذرد ، هرگز حضور نمی یابند .

و عباد الرحم-ن . .. و الذین لایشهدون الزور

فعل <شهد> گاهی در معنای <حضر> (حضور یافت) استعمال می شود و گاهی در معنای <أخبر عن الشیء و شهده> (خبر داد از چیزی و گواهی به آن داد) به کار می رود. برداشت یاد شده مبتنی بر معنای نخست است. <زور> نیز به معنای دروغ و باطل است.

3 - بندگان خالص خدا ، هرگز به باطل و دروغ ، شهادت و گواهی نمی دهند .

و الذین لایشهدون الزور

5 - بندگان خالص خدا ، به وقت روبه رو شدن با رفتار و گفتار لغو و بیهوده ، با بزرگواری و متانت از آن می گذرند .

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

7 - بندگان خالص خدا ، مردمی بزرگوار و متین

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

9 - زندگی بر مبنای هدفی معقول و مفید ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذین لایشهدون الزور و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

اجتناب کردن بندگان خالص خدا از مجالس باطل (لایشهدون الزور) و نیز پرهیز از لغو و بیهودگی، حاکی است که از آن است که آنان در زندگی، دارای هدفی معقول و مفیداند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 73 - 1،2،3

1 - بندگان خالص خدا به هنگام شنیدن و یادآور شدن آیات الهی ، مانند کران و کوران ، با بی اعتنایی و ناخرسندی از آنها نمی گذرند .

و الذین إذا ذکّروا بأی-ت ربّهم لم یخرّوا علیها صمًّا و عمیانًا

فعل <خرّ> در معنای <سقط> به کار می رود که به معنای فرود از بالا به پایین است (لسان العرب) و <صمّاً> و <عمیاناً> حال برای فاعل <یخرّوا> است. گفتنی است فعل <لم یخرّوا> در معنای کنایی به کار رفته است و مقصود از آن آن ناخرسندی و امتناع کردن است; زیرا انسان با فرود آوردن سر به طرف پایین، ناخرسندی خود را ابراز می دارد.

2 - پندپذیری و درس آموزی از آیات الهی ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و الذین إذا ذکّروا بأی-ت ربّهم لم یخرّوا علیها صمًّا و عمیانًا

ص: 29

3 - حرف شنوی و بصیرت ، از اوصاف بندگان خالص خدا

لم یخرّوا علیها صمًّا و عمیانًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،4،13،14،16

1 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شایسته ای اند که رفتار و سیر و سلوک آنان ، مایه چشم روشنی و سرفرازی آنان در زندگی باشد .

و الذین یقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّیّ-تنا قرّه أعین

درباره <من> در <من أزواجنا. ..> دو احتمال وجود دارد: 1- <من> ابتدائیه باشد. در این صورت معنای آیه چنین می شود: <به ما از ناحیه همسران و فرزندانمان، آن ده که مایه روشنی چشمانمان باشد>. 2- <من> بیانیه باشد. براساس این احتمال، معنای آیه چنین می شود: <به ما روشنی چشمان - که عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت یاد شده، مبتنی بر احتمال نخست است.

4 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنی چشمان در پرتو اعطای همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذین یقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّی-ّتنا قرّه أعین

13 - بندگان خالص خدا ، از خداوند می خواهند که خود و همسر و فرزندانشان ، الگو و مقتدای مردم تقواپیشه باشند .

و اجعلنا للمتّقین إمامًا

14 - رسیدن به اوج مرتبه تقواپیشگی ، از اوصاف بندگان خالص خدا

و اجعلنا للمتّقین إمامًا

درخواست الگو و مقتدای تقواپیشگان شدن از سوی عباد الرحمان - که خود از ایمان و تقوای بالایی برخوردارند - حاکی از آن است که آنان خواستار بالاترین مرتبه تقواپیشگی اند، تا برای الگو و مقتدا شدن دیگر تقواپیشگان، شایسته باشند.

16 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار در دست داشتن اداره جامعه متقین و مردم تقوا پیشه اند .

و اجعلنا للمتّقین إمامًا

برداشت فوق، بر این اساس استوار است که مقصود از <امام> امامت و پیشوایی سیاسی و اجتماعی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 1،4

1 - پرهیز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران کفر و شرک ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها

<طاغوت> در اصل به هر متجاوز و رئیس گمراه گر گفته می شود. این کلمه در قرآن، هم به این معنا آمده و هم در بت و صنم به کار رفته است. چنانچه این واژه در آیه شریفه در معنای نخست به کار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن یعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنی است آیه شریفه درصدد توصیف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (که از آیات بعد نیز قابل استفاده است).

4 - توبه و بازگشت به خدا ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است .

و أنابوا إلی اللّه

<إنابه> (مصدر <أنابوا>) به معنای رجوع است و <أنابوا إلی اللّه>; یعنی، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

ص: 30

49- صفات بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 7

7 - بنی اسرائیل عصر بعثت ، ویژگی ها و خصوصیات روحی اسلاف و گذشتگان خویش را دارا بودند .

إذ قلتم یموسی لن نصبر علی طعام وحد

نسبت دادن کردارها و گفتارهای گذشتگان بنی اسرائیل به بنی اسرائیل عصر بعثت و گفتن <إذ قلتم> به جای <إذ قالوا> گویای این است که: بنی اسرائیل عصرهای بعد در روحیات و رفتارهای اجتماعی، همسان گذشتگان خود بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 83 - 24

24 - شکستن پیمان های الهی و تمرد از فرمان های خدا ، عادت روزمره بنی اسرائیل است .

و أنتم معرضون

برخی از مفسران برآنند که جمله <و أنتم معرضون> (شما ]از عهدها و پیمانها [رویگردان هستید) جمله معترضه است و اشاره به این معنا دارد که: بنی اسرائیل نه تنها پیمانهای یاد شده را شکستند بلکه رویه و عادت آنها چنین است که به عهدها و پیمانها پایبند نیستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 108 - 8

8 - قوم موسی ، نمونه ای بارز از اقوام بهانه جو در برخورد با پیامبران و دارای توقعات و خواسته های بی جا از آنان

أم تریدون أن تسئلوا رسولکم کما سئل موسی من قبل

چون بعید به نظر می رسد که در میان امتهای گذشته، تنها قوم موسی پرسشها و درخواستهای نا به جا از پیامبرشان داشتتند، می توان به این نتیجه رسید که: یاد کردن از قوم موسی، به خاطر رواج بیشتر این خصیصه در میان آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 23 - 10،11

10 - قوم موسی ( ع ) ، مردمی گستاخ و بی پروا در برابر خداوند

قال رجلان من الذین یخافون

<من الذین یخافون> می تواند اشاره به این باشد که قوم موسی(ع) به جهت نترسیدن از خداوند، فرمان موسی(ع) را اطاعت نکردند.

11 - گستاخی و بی پروایی قوم موسی ( ع ) در برابر خداوند ، زمینه سرپیچی آنان از فرمان موسی ( ع ) ( ورود به سرزمین مقدس و مبارزه با جباران )

إنّا لن ندخلها . .. قال رجلان من الذین یخافون انعم اللّه علیهما ادخلوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 24 - 7

7 - قوم موسی ( ع ) ، مردمی لجوج ، نصیحت ناپذیر و ناسپاس در برابر نعمت های الهی

اذکروا نعمه اللّه علیکم . .. قالوا یموسی إنّا لن ندخلها ابداً ما داموا فیها

ص: 31

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 70 - 7

7 - بنی اسرائیل ، مردمی پیمان شکن و هواپرست

لقد اخذنا میثق بنی اسرءیل . .. کلما جاءهم رسول بما لاتهوی انفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 86 - 8

8 - بنی اسرائیل ، در عین مشاهده آیات بزرگ الهی ، فاقد ایمان ژرف و راسخ بودند .

ی-بنی اسرءیل قد أنجین-کم . .. أضلّهم السامریّ ... ألم یعدکم ربّکم

با توجه به این که گمراهی بنی اسرائیل به دست سامری، پس از نجات آنان از چنگال فرعون، عبور آنان از دریا و مشاهده آیات متعدد الهی در طول آن مدت بوده است; به نظر می رسد آنان از بینش و ایمان سستی برخوردار بودند که این چنین با اغواگری سامری به صف گمراهان پیوستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 4

4 - بنی اسرائیل ، مردمی شخصیت پرست بودند ; نه حقیقت طلب .

لن نبرح . .. حتّی یرجع إلینا موسی

گوساله پرستان بنی اسرائیل، به جای اندیشه در گفته های هارون(ع) و شناخت حقیقت، تنها پاسخی که به او دادند، آن بود که بازگشت موسی(ع) از میقات را، شرط تجدید نظر در عقاید خود دانستند. حال آن که معقول آن بود که در باره کار خویش و گفته های هارون(ع)، درست بیندیشند.

50- صفات بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 4

4 - بهشت جاودان و همسران پاکیزه و رضایت الهی ، پاداش تضمین شده از جانب خداوند ، برای تقواپیشگان

للّذین اتقوا . .. جنات ... خالدین فیها و ازواج مطهره و رضوان من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 2،12

2 - ضرورت شتاب برای نیل به بهشتی که به پهنای آسمان ها و زمین است .

و سارعوا . .. و جنّه عرضها السّموات و الارض

12 - بهشت موعود اهل تقوا ، دارای وسعتی به پهنه آسمان ها و زمین

و جنّه عرضها السّموات و الأرض اعدّت للمتّقین

بنابر اینکه مراد از <عرض>، وسعت باشد، نه عرض مقابلِ طول.

ص: 32

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 10،12

10 - بهشت ها ، جایگاهی جاودانه و دارای نهرهایی جاری

و جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها

12 - آمرزش گناهان و بهشت های دارای نهر های جاری ، پاداش خوبی برای عمل کنندگان به دستورات الهی

اولئک جزآؤهم مغفره من ربّهم و جنّات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها و نعم اجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 65 - 11

11 - بهشت ، دارای بوستان های متعدد و سرشار از نعمت

لادخلنهم جنت النعیم

<نعیم> به معنای فراوان است. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 23 - 3،4،5

3- بهشت جایگاه مؤمنان و پوشیده از درختان انبوه است .

جنّ-ت تجری من تحتها الأنه-ر

<جنات> به جایی گفته می شود که مملو از درخت باشد، به گونه ای که زمین را با درختان خود بپوشاند. جمع آورده شدن <جنات> هم می تواند مؤید این مطلب باشد.

4- بهشت ، مجموعه ای از باغ های متعدد است . *

جنّ-ت تجری من تحتها الأنه-ر

جمع آورده شدن <جنات> می تواند اشاره به نکته یاد شده باشد.

5- نهر های فراوانی همواره در بهشت جاری است .

تجری من تحتها الأنه-ر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 31 - 5

5- بهشت ، واجد تمامی موهبت ها و خوبی های قابل تصور برای انسان

جنّ-ت عدن . .. لهم فیها ما یشاءون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 17 - 10

10 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّ اللّه خلق الجنّه . . . و لم ترها عین و لم یطلع علیها مخلوق . . . و هو قول اللّه تعالی : < فلاتعلم نفس ما أُخفی لهم من قرّه أعین > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: خداوند، بهشت را آفرید و هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ مخلوقی از آن آگاه نگشته است . .. و آن، این سخن خداوند است که می فرماید: فلاتعلم نفس ما أُخفی لهم من قرُّه أعین>.

ص: 33

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 31 - 7

7 - اطلاع فرشتگان از بهشت برین و خصوصیات آن

تتنزّل علیهم المل-ئکه . .. و أبشروا بالجنّه ... و لکم فیها ما تدّعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 12 - 4

4- جریان نهر ها در زیر قصر ها و درخت های بهشت ، از جاذبه های مهم آن است .

جنّ-ت تجری من تحتها الأنه-ر

از آن جا که خداوند از میان همه اوصاف بهشت، تنها به جریان نهرها اشاره کرده است، اهمیت آن استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 35 - 1

1 - بهشت ، در بردارنده همه آرزو ها و برآورنده همه خواسته های بهشتیان

لهم ما یشاءون فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 17 - 7

7 - بهشت ، متشکل از باغ های بسیار با درختانی انبوه و نعمت های گسترده و گوناگون

إنّ المتّقین فی جنّ-ت و نعیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 14 - 2

2 - بهشت ، دارای درختان پرسایه و نزدیک بر سر بهشتیان

و دانیه علیهم ظل-لها

<دانیه> از ریشه <دُنُوّ> (قرب و نزدیکی) است و <دانیه علیهم ظلالها>; یعنی، سایه های درختان بهشت، مانند چتر بر سر بهشتیان سایه افکنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 6

6 - بوستان های بهشت ، دارای نهرهایی فراوان که از زیر آن بیرون زده و جریان می یابد .

لهم جنّ-ت تجری من تحتها الأنه-ر

حرف <من> برای ابتدای غایت است و دلالت دارد که آب نهرها، از منابع زیر زمینی بوستان ها تأمین می شود. این احتمال نیز وجود دارد که با تقدیر گرفتن کلمه <اشجار>، مراد از <من تحتها>، <من تحت اشجارها> باشد.

ص: 34

51- صفات بهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 19 - 8

8 - حسین بن میسرقال: سألت أبا عبدالله(ع) عن جنه آدم(ع) فقال: جنه من جنان الدنیا تطلع فیها الشمس و القمر و لو کانت من جنان الآخره ما خرج منها أبدا.

حسین بن میسر گوید از امام صادق(ع) درباره بهشت آدم سؤال کردم، فرمود: باغی از باغهای دنیا بود که خورشید و ماه در آن طلوع می کرد و اگر از باغهای بهشتی بود، هرگز آدم(ع) از آن خارج نمی شد.

52- صفات بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 43 - 13

13 - عدم اتکای بهشتیان به اعمال خویش ، در رسیدن به نعمت های بهشت

و قالوا الحمد للّه الذی هدینا لهذا و ما کنا لنهتدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 5

5- بهشتیان ، دارای روزی ویژه ، منظم و تضمین شده در هر صبح و عصر

و لهم رزقهم فیها بکره و عشیًّا

از آن جایی که در بهشت هر آنچه که خواسته شود مهیا است، روشن می گردد که آنچه در این آیه در مورد رزق صبح و عصر آمده، تفضلی ویژه است. البته برخی این جمله را کنایه از دائمی بودن رزق بهشتی دانسته اند. درباره معنای <عشیّ> نظریات گوناگونی ابراز شده است; از جمله: <بین ظهر تا غروب> و <آخر روز> (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 22 - 1

1 - وجود غریزه و تمایل جنسی در میان بهشتیان

و حور عین

53- صفات بیماردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 26 - 6

6- بیماردلان و منافقان گریزان از تکالیف دینی ، دارای زمینه گرایش به دشمنان اسلام

و ذکر فیها القتال رأیت الذین فی قلوبهم مرض. .. قالوا للذین کرهوا ... سنطیعکم

با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین، می توان نتیجه گرفت که میان بیماردلی و گریز از تکالیف دشوار و تمایل به دشمنان اسلام، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد.

ص: 35

54- صفات پدیده ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 76 - 11

11 - عن الرضا(ع): إن إبراهیم(ع) وقع إلی ثلاثه اصناف، صنف یعبد الزهره . .. <فلما جن علیه اللیل> فرأی الزهره، قال <هذا ربی> علی الانکار و الاستخبار <فلما افل> الکوکب <قال لا احب الآفلین> لأن الافول من صفات المحدث لا من صفات القدم ... .

از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. ابراهیم(ع) با سه گروه برخود کرد ; گروهی که ستاره زهره را می پرستیدند ... <چون شب، ابراهیم(ع) را فروگرفت> و ستاره زهره را دید، به عنوان استفهام انکاری گفت: <این پروردگار من است> و چون ستاره غروب کرد گفت: <غروب کنندگان را دوست ندارم> ; زیرا غروب کردن از صفات موجود حادث است نه قدیم ... .

55- صفات پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 69 - 9،15

9- تهیه غذا برای مهمانان ، از آداب معاشرت و خصلتی نیکوست .

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

15- مباشرت میزبان در پذیرایی از میهمانان ، از خصلت های نیکو و پسندیده است .

فما لبث أن جاء بعجل حنیذ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 75 - 5

5- بردباری ، تأسف و تأثر بر مشکلات مردم و توجّه داشتن به خدا و درخواست حاجت ها از او ، صفات و خصلتهایی نیکو و پسندیده است .

إن إبرهیم لحلیم أوّه منیب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 18 - 13

13- صبر و شکیبایی در برابر دشواری ها و حوادث تلخ ، خصلتی نیکو ، زیبا و ارجمند

فصبر جمیل

برداشت فوق ، مبتنی بر این است که <صبر> مبتدا و <جمیل> خبر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 6

6- رعایت عفّت و پرهیز از خیانت به ویژه در نهان و به دور از چشم مردم ، خصلتی ارزشمند و نیکوست .

ص: 36

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

<بالغیب> (در نهان) می تواند حال برای ضمیر فاعلی و نیز برای ضمیر مفعولی در <لم أخنه> باشد. بنابراین <لم أخنه بالغیب> ; یعنی، به او خیانت نکردم آن گاه که وی [از چشم ما] نهان بود و یا من از او در نهان بودم.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 59 - 11

11- مهمان نوازی ، خصلتی نیک و ارزشمند است .

ألا ترون . .. أنا خیر المنزلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 83 - 10

10- صبر و شکیبایی در برابر مشکلات و حوادث تلخ ، خصلتی زیباست .

فصبر جمیل

برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که <صبر> مبتدا و <جمیل> خبر آن باشد. احتمال دیگر در ترکیب <فصبر جمیل> این است که <صبر> خبر برای مبتدایی محذوف و جمیل صفت برای <صبر> باشد ; یعنی، [امری] صبر جمیل و یا [صبری] صبر جمیل و یا ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 9

9- گذشت از خطاکاران و دعا برای آمرزش آنان ، خصلتی نیکو و از صفات محسنان است .

فإن الله لایضیع أجر المحسنین . .. لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 93 - 11

11- یاری به خویشان و وابستگان ، خصلتی نیکو و از ویژگی های نیکوکاران است .

وأتونی بأهلکم أجمعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 9

9- گذشت از خطاکاران و دعا برای آنان ، خصلتی نیکو و از صفات پیامبران الهی است .

ی-أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لکم ربی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 27

27- گذشت از خطاکاران پشیمان و تائب و یاد نکردن از خطا های ایشان ، خصلتی نیکو و خلقی پسندیده است .

من بعد أن نزغ الشیط-ن بینی و بین إخوتی

ص: 37

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 22 - 10،12،14

10- انفاق کردن خصلتی نیکوست چه پنهانی انجام گیرد و چه آشکارا .

أنفقوا مما رزقن-هم سرًّا و علانیه

12- انجام دادن کار های شایسته به جبران بدی ها و گناهان ، خصلتی نیکو و از ویژگی های خردمندان است .

إنما یتذکّر أُولُوا الألب-ب . .. والذین ... یدرءون بالحسنه السیئه

<درأ> (مصدر یدرءون) به معنای دفع کردن و برطرف کردن است. مراد از <السیئه> می تواند بدیها و گناهانی باشد که شخص نیکوکار مرتکب شده و محتمل است مقصود از آن بدیها و ستمهایی باشد که دیگران در حق او انجام داده اند، برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

14- خوبی کردن در پاسخ به بدی ها و ستم های دیگران ، خصلتی ارزشمند و از ویژگی های خردمندان است .

إنما یتذکّر أُولُوا الألب-ب . .. الذین ... یدرءون بالحسنه السیئه

برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است که در توضیح برداشت شماره 12 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 52 - 2

2- سلام کردن به هنگام ملاقات و وارد شدن بر یکدیگر ، از آداب و اخلاق پسندیده

و نبّئهم عن ضیف إبرهیم . إذ دخلوا علیه فقالوا سل-مًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 19 - 26

26- مواسات و بهرهوری گروهی ، از اموال هم ، از اوصاف پسندیده مردان الهی است .

بورقکم ه-ذه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 24 - 23

23- یاد خداوند ، در صورت فراموش کردن کاری و انتظار کمک از او برای شناسایی و انجام دادن کاری بهتر ، خصلتی پسندیده و مورد فرمان او است .

واذکّر ربّک إذا نسیت و قل عسی أن یهدین ربّی لأقرب من ه-ذا رشدًا

<ه-ذا> - در برداشت بالا - اشاره به مفعول محذوف <نسیتَ> است و مفاد آیه، این است که: <هرگاه، کاری را فراموش کردی، یاد خدا کن و بگو: <امید است که پروردگارم، مرا، به کاری مفیدتر از این، راهنمایی کند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 76 - 6

6- انتقاد از خود و انصاف در قضاوت نسبت به خویشتن و پذیرش مسؤولیت عملکرد خود ، از صفات ارزشمند و شایسته است .

إن سألتک عن شیء بعدها فلاتصحبنی قد بلغت من لدنّی عذرًا

موسی(ع) با وجود آن که در مرحله قبل، عذر نسیان را مطرح کرد، ولی در این مرحله، اولاً، مسؤولیت عمل خود را بر عهده

ص: 38

گرفت و ثانیاً، در مورد خود، رأیی منصفانه صادر کرد و خضر(ع) را در جدا شدن از او، محق دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 47 - 14

14- گذشت از خطاکاران و دعا برای آنان ، خصلتی نیکو و از صفات پیامبران است .

لأرجمنّک واهجرنی . .. سأستغفر لک ربّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 54 - 6

6- صداقت در وعده ، خصلتی نیکو و بسیار ارزشمند است .

واذکر فی الکت-ب . .. إنّه کان صادق الوعد

ستودن اسماعیل به <صادق الوعد> بودن علاوه بر تمجید از موصوف، تمجید از وصف نیز به شمار می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 115 - 5

5 - عزم و تصمیم جدی برای عمل به توصیه های خداوند ، خصلتی ارزشمند است .

و لقد عهدنا إلی ءادم . .. فنسی و لم نجد له عزمًا

تعبیر <نیافتیم> به جای <نبود>، گویای آن است که دراین موارد، وجود عزم، مطلوب و مورد انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 1 - 5

5- ترس از عذاب اخروی ، خصلتی ارزشمند و مورد توصیه خداوند

ی-أیّها الناس اتّقوا ربّکم إنّ زلزله الساعه شیء عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 32 - 8

8 - تقوا و خداترسی ، خصلتی ارزشمند در پیشگاه الهی

فإنّها من تقوی القلوب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 35 - 2

2 - ترس و خشیت از خدا ، خصلتی ارزشمند در بینش قرآنی

الذین إذا ذکر اللّه وجلت قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 2 - 5

5 - داشتن خشوع و تذلل در نماز ، از ستوده ترین و ارجمندترین خصلت ها در پیشگاه خداوند

ص: 39

قد أفلح المؤمنون . الذین هم فی صلاتهم خ-شعون

در این آیات خداوند هفت صفت را برای مؤمنان برشمرده است که خشوع و فروتنی آنان در نماز یکی از آنها است و در این جا پیش از همه ذکر شده است. بنابراین، تقدیم آن بر سایر صفات، می تواند بیانگر پسندیده تر و ارجمندتر بودن آن در نزد خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 5

5 - حکمت و سنجیده کاری ، خصلتی پسندیده و ارجمند در پیشگاه خداوند

و الذین هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 11

11 - مهمان نوازی ، خصلتی نیکو و خلقی الهی است .

و أنت خیر المنزلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 2

2 - ترس از خدا ، خصلتی ارجمند در نزد پروردگار

إنّ الذین هم من خشیه ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 23 - 3

3 - عفت ، نجابت و ایمان ، سرآمد ارزش ها و صفات ستوده زنان

المحصن-ت الغ-فل-ت المؤمن-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 30

30 - عفت و پاکدامنی برای زنان ، صفتی بس ارزشمند و پسندیده

و لاتکرهوا فتی-تکم علی البغاء إن أردن تحصّنًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 63 - 8

8 - جایگاه ویژه صفت تواضع و فروتنی و رفق و مدارا ، در مقایسه با دیگر اوصاف پسندیده و ارزشمند ، در نگاه وحی

و عباد الرحم-ن الذین یمشون علی الأرض هونًا

آمدن صفت تواضع و فروتنی به عنوان نخستین صفت از سلسله اوصاف <عباد الرحمان> - که در چند آیه از آنها یاد شده است - می تواند گویای برداشت فوق باشد.

ص: 40

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 72 - 6

6 - گذر از رفتار لغو و بیهوده با بزرگواری و متانت ، امری شایسته و مورد تشویق خداوند

و إذا مرّوا باللغو مرّوا کرامًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 73 - 4

4 - پندپذیری و حرف شنوی ، از اوصاف پسندیده و مورد تشویق خداوند

و الذین إذا ذکّروا بأی-ت ربّهم لم یخرّوا علیها صمًّا و عمیانًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 84 - 4

4 - قلب سالم از امراض روحی و اخلاقی ، پایه و اساس خصلت های پسندیده و کمالات انسانی

إذ جاء ربّه بقلب سلیم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که از میان انواع اوصاف پسندیده ابراهیم(ع)، تنها به صفت <قلب سلیم> اشاره شده است که در واقع، شرط بار یافتن به درگاه الهی است. ضمن این که نوعاً تمامی خصلت ها و رفتارهای ناپسند، از قلب ناسالم نشأت می گیرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 24 - 4

4 - اجلال و گرامی داشت میهمانان ، خصلتی پسندیده و پیامبرگونه

حدیث ضیف إبرهیم المکرمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 27 - 3

3 - هراس و نگرانی از عذاب الهی ، خصلتی شایسته و عملی بایسته

و الذین هم من عذاب ربّهم مشفقون

مطلب یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه، در مقام تمجید از مؤمنانی است که دارای چنین خصلت ها و اوصافی اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 32 - 2

2 - امانت داری و پایبندی به عهد و پیمان ، از خصلت های شایسته و بایسته

و الذین هم لأم-ن-تهم و عهدهم رعون

ص: 41

56- صفات پسندیده زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غیر او و زیبایی چشم ، از کمالات و اوصاف پسندیده زنان

و عندهم ق-صرت الطرف عین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که آیه شریفه، در مقام برشمردن کمالات و اوصاف خوب زنان بهشتی و تشویق انسان ها به دستیابی به آنان در سایه کردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غیر او و زیبایی چشم ، از کمالات و اوصاف پسندیده زنان

و عندهم ق-صرت الطرف

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که آیه شریفه، در مقام برشمردن کمالات و اوصاف خوب زنان بهشتی است.

57- صفات پسندیده زنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 12 - 5

5 - عفّت و پاکدامنی ، از برجسته ترین اوصاف زنان و از بهترین کمالات آنان

الّتی أحصنت فرجها

برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که خداوند، در مقام توصیف و تمجید از مریم(س) - که به عنوان زنی مثال زدنی و الگو مطرح شد - صفت عفت و پاکدامنی او را بیان کرده است.

58- صفات پسندیده مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 101 - 1

1- خداوند ، به کسانی که منزلت نیکو و خصلت پسندیده دارند ( مؤمنان راستین ) ، وعده دوری و نجات از آتش دوزخ داده است .

إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی أولئک عنها مبعدون

<الحسنی> مؤنث <أحسن> و صفت برای موصوف محذوفی چون <المنزله> و <الخصله> است و به قرینه مقابله با آیه قبل - که در باره کافران و مشرکان بود - آیه شریفه در باره مؤمنان راستین است.

ص: 42

59- صفات پیروان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 16

16 - ایمان به خداوند و تسلیم در برابر او ، ویژگی یاوران انبیا

من انصاری الی اللّه . .. امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 84 - 7

7 - برخوردار بودن از قلبی سالم و پاک ، نخستین و مهم ترین صفت از اوصاف شیعه و پیرو راستین خط پیامبران

و إنّ من شیعته لإبرهیم . إذ جاء ربّه بقلب سلیم

برداشت یاد شده با توجّه به این نکته است که خداوند، پس از معرفی ابراهیم(ع) به عنوان شیعه و پیرو نوح پیامبر، او را به داشتن قلب سلیم توصیف فرمود.

60- صفات پیروان شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 22 - 8

8- تابعان شیطان ، بی آنکه دلیل و برهانی از وی مشاهده کنند ، بی درنگ به فراخوانی او پاسخ مثبت می دهند .

و ما کان لی علیکم من سلط-ن إلاّ أن دعوتکم فاستجبتم لی

<سلطان> به حجت و برهان اطلاق شده است و مراد از آن استفاده از دلیل و برهان به منظور چیره شدن برطرف مقابل است.

61- صفات جامهای بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 16 - 3

3 - ظرف ها و جام های بهشتیان ( ابرار و . . . ) ، در هندسه و اندازه های بسیار دقیق است .

قدّروها تقدیرًا

نصب <تقدیراً>به جهت مفعول مطلق بودن آن برای فعل <قدّروا> است و این در حقیقت تأکیدی برای مفاد آن فعل است.

62- صفات جسمانی شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 28 - 5

5 - ناقه صالح ، حیوانی خارق العاده در هیکل و مصرف آب *

أنّ الماء قسمه بینهم

ص: 43

برداشت یاد شده در صورتی است که نیمی از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف کرده باشد.

63- صفات جسمانی قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 69 - 13،14

13 - قوم عاد برخوردار از اندامی بزرگتر و نیرومندتر نسبت به دیگر اقوام

و زادکم فی الخلق بصطه

14 - برخورداری قوم عاد از اندامی درشت و نیرومند ، از نعمت های بزرگ خداوند برای آنان

و اذکروا إذ . .. و زادکم فی الخلق بصطه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 20 - 3

3 - قوم عاد ، مردمانی تناور و بلند قامت بودند . *

کأنّهم أعجاز نخل منقعر

تشبیه قوم عاد به <نخل> می تواند نظر به مطلب بالا داشته باشد.

64- صفات جسمی زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 18 - 3

3 - زن ، اساساً برای کار های دشوار و خشن و جدال و درگیری آفریده نشده است .

و هو فی الخصام غیر مبین

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که آیه شریفه به جهت مماشات و بازگویی باور مشرکان، این مطالب را مطرح نکرده باشد; بلکه به عنوان یک واقعیت بدان پرداخته باشد.

65- صفات جسمی قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 7 - 6

6 - قوم عاد ، مردمی بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه <ارم> نامِ قوم عاد باشد، توصیف آنان به <ستون دار>، کنایه از نیرومندی و قامت رشید آنان خواهد بود. گفتنی است که در این برداشت، <عماد> به معنای عمود و ستونی گرفته شده است که خانه را بر آن استوار می کنند. (لسان العرب)

ص: 44

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 8 - 5

5 - قوم عاد ، مردمی بی نظیر در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتی لم یخلق مثلها فی البل-د

در برداشت یاد شده، <ارم> نام قوم عاد گرفته شده است; در نتیجه <الّتی. ..> توصیف گر آن قبیله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

66- صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 32 - 2،3

2 - خداوند ، منزه از هر عیب و نقص

قالوا سبحنک

3 - خداوند ، منزه از آن است که به اسرار و نهان موجودات آگاه نباشد .

أنبئونی بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنک

در مقامی که سخن متکلم موجب توهم نقصی برای خدا شود، کلمه <سبحانک> و مانند آن به کار می رود. گویا فرشتگان چون در مقام پاسخگویی هستند، از سخنشان این توهم به وجود می آید که خداوند از پیش به پاسخ آنان آگاهی ندارد. هدف ایشان از گفتن <سبحانک> ابراز منزّه دانستن خداوند از چنین منقصتی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 1،4،7،9،13

1 - خداوند ، منزه از گزینش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

4 - گزینش فرزند و داشتن زاده برای خداوند ، نقص است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

<سبحان> به معنای تسبیحاً، مفعول مطلق برای فعل محذوف است; یعنی: <سبحت اللّه تسبیحاً>. کاربرد این کلمه در هنگامی است که خداوند به چیزی که درباره او ناروا و یا مستلزم نقص و عیب است، توصیف شود.

7 - خداوند ، در مالکیت موجودات هستی شریکی ندارد .

له ما فی السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - که از تقدیم <له> بر <ما فی السماوات . ..> به دست می آید - استفاده می شود.

9 - مالکیت خدا بر هستی ، دلیل منزه بودن او از گزینش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فی السموت و الأرض

جمله <له ما فی السماوات . ..> برهانی است برای رد پندار ناروای یهود و نصارا.

13 - عبادت و اطاعت هستی برای خدا ، دلیل منزه بودن او از داشتن فرزند است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. کل له قنتون

ص: 45

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 117 - 5

5 - آفرینش آسمان ها و زمین ، بدون مثال و الگویی از پیش ، دلیل منزه بودن خدا از اختیار کردن فرزند و نیاز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بدیع السموت و الأرض

برداشت فوق بر این اساس است که <بدیع السماوات . ..> همانند جمله <له ما فی السماوات ...>، دلیل و برهانی برای تنزیه خداوند از داشتن فرزند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شریک منزه دانسته و تنها او را پرستش می کنند .

و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهی دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 144 - 21

21 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نخواهد بود .

و ما اللّه بغفل عما یعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 6

6 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نیست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 267 - 11

11 - خداوند ، ستایشگر انفاق کنندگان ، در عین بی نیازی از انفاق آنان

اَنّ اللّه غنیّ حمید

<حمید> در برداشت فوق به معنای حامد (ستایش کننده) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 19

19 - قدرت مطلق خداوند ، مقتضی نفی هر گونه شرّ از او

ص: 46

بیدک الخیر انّک علی کلّ شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 7

7 - خداوند ، مُنزّه از اراده هر گونه ظلم نسبت به موجودات

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 4،10

4- مالکیّت انحصاری خداوند نسبت به تمام هستی ، دلیل نفی اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین. و للّه ما فی السموات و ما فی الارض

10 - بازگشت همه امور هستی به خداوند ، دلیل نفی اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین . .. و الی اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 14

14 - ارتداد و کفر افراد ، زیانی به خداوند نمی رساند .

و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّ اللّه شیئا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 1،9،15

1 - پندار ناروای یهود به فقر و نیاز خداوند ، و غنا و بنی نیازی خویش

لقد سمع اللّه قول الّذین قالوا انّ اللّه فقیر و نحن اغنیاء

به گفته بسیاری از مفسّرین، مراد از <الّذین قالوا>، یهودیان هستند.

9 - خداوند ، غنی و بی نیاز از انفاق بندگان

انّ الّذین . .. انّ اللّه فقیر و نحن اغنیاء سنکتب ما قالوا

15 - همسنگی گناه و زشتی فقیر پنداشتن خدا و نسبت های ناروا به او ، با گناه کشتار انبیا

سنکتب ما قالوا و قتلهم الانبیآء بغیر حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 6

6 - نفی ظلم از جانب خدا نسبت به بندگان خویش

و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 17،24،25،27

17 - پاک و منزّه دانستن خداوند از هر عیب و نقصی ، نشانه خردمندی

ص: 47

لایات لاولی الالباب. الّذین ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک

24 - خداوند از اینکه آفرینشی باطل و بیهوده داشته باشد ، پاک و منزّه است .

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک

25 - خردمندان ، خداوند را از هر کاستی مبرّا و منزّه می دانند .

لایات لاولی الالباب. الّذین ... سبحانک

27 - منزّه بودن خداوند از هر نقص و عیب ، دلیل راه نداشتن بیهودگی در آفرینش او

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 36،39

36 - مالکیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل فرزند نداشتن او

سبحنه ان یکون له ولد له ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <له ما فی السموت . ..> دلیل و برهانی است برای جمله <سبحنه ان یکون له ولد> یعنی آنچه غیر خداست و از جمله حضرت مسیح، مملوک و عبد اوست و کسی که مالک تمام هستی است، نیازی به داشتن فرزند ندارد.

39 - کفایت خداوند برای تدبیر هستی ، دلیل وحدانیت او و منزه بودنش از داشتن شریک و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان یکون له ولد . .. کفی باللّه وکیلا

جمله <کفی . ..> دلیل دیگری است برای مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 116 - 7

7 - خداوند منزه از هرگونه شریک در الوهیت و فراتر از داشتن همتایی شایسته پرستش

قال سبحنک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 - راه نیافتن هیچگونه ضعف و کاستی، گزافه، جهل و اشتباه در حریم خداوند

و هو القاهر فوق عباده و هو الحکیم الخبیر

از صفات <قاهر>، <حکیم> و <خبیر>، که برای خداوند بیان شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 100 - 6،9،10

6 - شریک پنداشتن برای خداوند و انتساب فرزند به او، پنداری باطل و از سر نادانی است.

و خرقوا له بنین و بنت بغیر علم

9 - خداوند از داشتن شریک و فرزندان منزه است.

و خرقوا له بنین و بنت . .. سبحنه و تعلی عما یصفون

10 - خداوند منزه و برتر از پندارهایی است که جاهلانه درباره او ابراز می گردد.

بغیر علم سبحنه و تعلی عما یصفون

ص: 48

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 101 - 3،4،6،11

3 - خداوند نه فرزندی دارد و نه هیچگاه همسری داشته است.

أنی یکون له ولد و لم تکن له صحبه

4 - وجود فرزند برای خدا، با توجه به نبودن همسری برای وی، امری نامعقول است.

أنی یکون له ولد و لم تکن له صحبه

6 - ابداع کننده هستی (خداوند) سزاوار تسبیح و منزه از داشتن شریک و فرزند است.

سبحنه و تعلی عما یصفون. بدیع السموت و الأرض

11 - انحصار آفرینش هستی به خدا، دلیل بی نیازی او از فرزند و شریک است.

أنی یکون له ولد . .. و خلق کل شیء و هو بکل شیء علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 103 - 5

5 - خداوند حقیقتی فوق تصور و ادراک انسان و پیراسته از ویژگیهای جسم است.

لا تدرکه الأبصر

عدم امکان دیدن خداوند نشانه مبرا بودن او از خصوصیات جسم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 131 - 1

1 - خداوند هیچگاه از سر ظلم جامعه ای را نابود و مردمی را مجازات نکرده و نخواهد کرد.

ذلک أن لم یکن ربک مهلک القری بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 51 - 2،5

2 - کیفر الهی در مورد گنهکاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلک بما قدمت أیدیکم و أن اللّه لیس بظلّم للعبید

5 - خداوند منزه از اعمال کمترین ظلم به بندگان خویش

و أن اللّه لیس بظلّم للعبید

با توجه به اینکه <أن اللّه . .. > در مقام استدلال بر این حقیقت است که گرفتاری کافران به عذاب حریق ستمی به آنها نیست، باید مراد از ظلام نبودن خدا، نفی کمترین ظلم از ساحت قدس وی باشد، و گر نه استدلال تمامی نیست. و بسیار ستمگر نبودن، نمی تواند دلیل باشد بر اینکه آتش سوزان ستمی بر گرفتاران به آن نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 60 - 17

17 - خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خویش ستم روانمی دارد .

و أنتم لاتظلمون

ص: 49

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 10 - 4

4 - خدا ، کمال مطلق و منزه از هر عیب و نقص

دعویهم فیها سبحنک اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 18 - 15،16،17

15 - خدا ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص

سبحنه

16 - خداوند ، منزه و فراتر از داشتن شریک است .

سبحنه و تعلی عما یشرکون

17 - از علی ( ع ) روایت شده که فرمود : < اما ما لا یعلمه اللّه ، فلا یعلم اللّه أن له شریکاً و لا وزیراً و لا صاحبه و لا ولداً و شرحه فی القرآن : < قل اتنبئون اللّه بما لا یعلم > . . . ;

. .. اما (مراد از) آنچه را خدا نمی داند، (یعنی) خدا (او را) برای خود شریک نمی داند و نه وزیر و نه همسر و نه فرزند و شرح این مطلب در قرآن این است: آیا خدا را خبر می دهید به آنچه نمی داند؟> ...

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 44 - 1،6

1 - خداوند ، بر هیچ کس کمترین ظلمی روا نمی دارد .

إن اللّه لایظلم الناس شیئاً

6 - از امام هادی ( ع ) روایت شده است : < . . . من زعم ان اللّه عزوجل أجبر العباد علی المعاصی و عاقبهم علی ها . . . فقد ظلّم اللّه فی حکمه و کذّبه و رد علیه قوله : . . . < إن اللّه لایظلم الناس شیئاً > . . . ;

. .. هر کس گمان کند که خدای عزوجل، بندگان را بر ارتکاب گناهان مجبور ساخته و در عین حال آنان را کیفر می کند، به خدا در حکمش اسناد ظلم داده و قول او را که فرموده: <خدا به مردم هیچ ظلمی نمی کند> رد نموده و خدا را تکذیب کرده است ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 54 - 13

13 - در نظام جزایی خداوند ، حتی به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لکل نفس ظلمت . .. قضی بینهم بالقسط و هم لایظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 68 - 3

3 - برگزیدن فرزند ، بیانگر وجود نقص است و خداوند از هر نقصی ، مبرا و منزه می باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنی

ص: 50

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 5 - 2

2- ناآگاهی خداوند به سخنان و کار های پنهانی ، از پندار های نادرست مشرکان عصر بعثت

ألا إنّهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 101 - 1،2

1- خداوند ، بر بندگانش ستم نمی کند .

و ما ظلمن-هم

2- خداوند ، مردمان را به طرف گناهان ( شرکورزی ، انکار پیامبران و . . . ) سوق نمی دهد .

و ما ظلمن-هم

منظور از ستم نکردن خدا بر بندگان این است که: او آنان را به موجبات هلاکت و عذاب (شرکو . ..) وانمی دارد. بنابراین عذابهای نازل شده بر آنان مقتضای عملکرد خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 117 - 1،5

1- خداوند ، هیچ گاه ظالمانه و بدون دلیل جوامع بشری را به عذاب های دنیوی گرفتار نساخته و نخواهد ساخت .

و ما کان ربک لیهلک القری بظلم

حرف <باء> در <بظلم> برای ملابست است. براین اساس جمله <ما کان ...> چنین معنا می شود: هرگز خداوند مردم آبادیها را از سر ظلم به هلاکت نمی رساند. نسبت دادن هلاکت به آبادیها، گویای این نکته است که مراد از هلاکت، هلاکت دنیوی و عذاب استیصال است.

5- ستم به انسان ها و به هلاکت رساندن جوامع درستکار ، ناسازگار با مقام ربوبیت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از <رب> - که به معنای مدبر و مربی است - استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 10

10- خداوند ، هرگز از اعمال انسان ها غافل نبوده و رفتارشان بر او مخفی نمی ماند .

و ما ربک بغ-فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 108 - 12

12- خداوند از هر عیب و نقصی منزّه و از داشتن شریک مبرّاست .

و سبح-ن الله و ما أنا من المشرکین

<سبحان> به معنای تسبیح (منزّه دانستن از نقص و عیب) است. این کلمه مفعول مطلق برای فعل محذوف (اسبح و یا نسبح) می باشد ; یعنی: اسبح و یا نسبح الله تسبیحاً. از مصادیق مورد نظر برای عیب و نقص، شریک داشتن است. قابل ذکر است که جمله <سبحان الله> عطف بر <ه-ذه سبیلی> است ; یعنی: <قل سبحان الله>.

ص: 51

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 13 - 6

6- خداوند منزه از هر عیب و نقص و شایسته حمد و ستایش است .

و یسبّح الرعد بحمده و المل-ئکه من خیفته

<تسبیح> (مصدر یسبح) به معنای منزّه دانستن از هر عیب و نقص است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 57 - 3،4،5

3- خداوند ، بسی منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن

و یجعلون لله البن-ت سبح-نه

4- فرزند ( دختر ) داشتن برای خداوند نقص است .

و یجعلون لله البن-ت سبح-نه

ذکر تنزیه <سبحانه> برای تبرئه خداوند از نسبتی است که مشرکان به او می دادند و این تنزیه، حاکی از نقصی است که با اسناد فرزند برای خداوند، ایجاد می شد.

5- خداوند ، منزّه از تناسل و توالد است .

و یجعلون لله البن-ت سبح-نه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 118 - 7

7- خداوند در تکالیف دینی ، از بی عدالتی و ظلم به بندگان مبرّاست .

و علی الذین هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن-هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 40 - 4

4- خداوند ، برخلاف پندار واهی مشرکان ، هیچ گاه برای آنان ، پسر برنگزیده و برای خود دختر به فرزندی نگرفته است .

أفأصف-کم ربّکم بالبنین و اتّخذ من المل-ئکه إن-ثًا

استفهام در آیه، انکاری و در مقام توبیخ و سرزنش مشرکان است و این، حکایت از نکته یاد شده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 43 - 1،3

1- خداوند ، بسیار برتر و منزه تر از شریک داشتن است .

سبح-نه و تع-لی عمّا یقولون علوًّا کبیرًا

3- خداوند ، فراتر و عظیم تر از آن است که نسبت فرزند گرفتن به او داده شود .

أفأصف-کم ربّکم بالبنین و اتّخذ من المل-ئکه إن-ثًا . .. سبح-نه و تع-لی عمّا یقولو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 52

10 - اسراء - 17 - 93 - 12

12- خداوند ، منزه از تحیز ، جسمیت و قابل رؤیت بودن و دیگر اوصاف ماده است .

أو تأتی بالله . .. قل سبحان ربّی

چون درخواست مشرکان از پیامبر(ص) (أو تأتی بالله) مستلزم جسمانیت، جا به جایی و قابل رؤیت بودن خداوند بود، جمله <سبحان ربّی> می تواند پاسخ چنین درخواست غیر منطقی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1

1- پروردگار ، منزه از هر کاستی و نقص در بینش آگاهان به معارف آسمانی

إن الذین أُوتوا العلم من قبله . .. یقولون سبح-ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،8

5- خداوند ، هیچ گونه فرزندی برای خود نگرفته و از هرگونه شریک و حمایتگر ، مبرّا و بی نیاز است .

لم یتخذ ولدًا و لم یکن له شریک . .. و لم یکن له ولیّ

8- خداوند ، تنها فرمانروای هستی و مبرّا از داشتن هرگونه شریک در جهانداری

و لم یکن له شریک فی الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 49 - 16،17،18

16- خداوند ، در قیامت ، به هیچ کس ، ظلمی روا نخواهد داشت .

و لایظلم ربّک أحدًا

17- حضور نفس اَعمال انسان در قیامت ، پشتوانه اجرای عدالت و نفی کمترین ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لایظلم ربّک أحدًا

بیان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگی تأکیدی بر دقیق بودن اَحکام صادره بر قیامت و عادلانه بودن عقوبت های است و گویای این است که اَسناد و مدارک کافی و غیر قابل انکاری در قیامت عرضه خواهد شد.

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بی عدالتی ، مقتضای ربوبیّت او است .

و لایظلم ربّک أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 11 - 16

16- خداوند ، پاک و منزه از ناتوانی در برابر اعطای فرزند به پدری کهن سال و مادری عقیم

أن سبّحوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 35 - 3،5،6

3- خداوند نه عیسی ( ع ) و نه هیچ کس دیگر را فرزند خویش قرار نداده است .

ص: 53

ذلک عیسی ابن مریم . .. ما کان للّه أن یتّخذ من ولد

<ولد> نکره در سیاق نفی است و افاده عموم می کند. <من> زائده و برای تأکید است. بنابراین مفاد آیه، عمومیت همراه با تأکید است.

5- خداوند ، منزه از هرگونه نقص و نیاز است .

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد سبح-نه

6- لزوم تنزیه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نیاز

سبح-نه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 40 - 6

6- خداوند ، بدون فرزند و بی نیاز از آن است .

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد . .. إنّا نحن نرث الأرض و من علیها

در آیات قبل، سخن از پندار فرزندی عیسی(ع) برای خداوند به میان آمد. این آیه با بیان رجوع نهایی همه موجودات به خداوند و نفی نیاز از او، بر بطلان آن پندار تأکید میورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 60 - 11

11- خداوند ، ذره ای ستم بر بندگان روا نمی دارد .

و لایظلمون شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 64 - 8،10

8- خداوند ، از هرگونه فراموشی منزه است .

و ما کان ربّک نسیًّا

<نسیّاً> صیغه مبالغه است و مبالغه در کلامِ منفی، به اصل نفی مربوط می شود. بنابراین در جمله <و ما کان...> مراد این است که: خداوند هیچ گاه و درباره هیچ موضوعی، فراموش کار نیست.

10- راه نداشتن نسیان در ذات اقدس خداوند ، پشتوانه حقانیت گزارش های قرآن از تاریخ پیامبران پیشین

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّک . .. و ما کان ربّک نسیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 91 - 2،4

2- مبرّابودن خداوند از داشتن فرزند ، با ذات هستی و اجزای آن عجین شده است .

تکاد السموت یتفطّرن . .. أن دعوا للرحم-ن ولدًا

4- فرزند داشتن خداوند ، با گستردگی و فراگیری رحمت او بر همه موجودات ، ناسازگار است .

أن دعوا للرحم-ن ولدًا

گزینش وصف <الرحمان> (دارای رحمت گسترده و فراگیر) در ضمن عبارت <أن دعوا. ..> دلیل در آن کنجانده است; زیرا همه موجودات - از جمله فرزندهای پنداری - مشمول رحمت الهی اند و سنخیتی با رحمت آفرین ندارند تا فرزند و مجانس او

ص: 54

تلقی شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 92 - 1،4

1- فرزندگزینی خداوند ، کاری ناشدنی و به دور از شأن خداوند

و ما ینبغی للرحم-ن . .. ولدًا

زمانی از کلمه <إنبَغی> استفاده می شود می شود که کاری میسر و راه برای آن هموار باشد (قاموس) و <ما ینبغی> امکان آن را نفی می کند.

4- فرزندگزینی ، نشانه نقص بوده و خدای رحمان از آن مبرّا است .

و ما ینبغی للرحم-ن أن یتّخذ ولدًا

گزینش فرزند با فراگیری رحمت سازگار نیست; زیرا فرزند خداوند، باید هم جنس او بوده و در الوهیت مانند او باشد; در نتیجه باید به رحمت او نیازی نداشته باشد; زیرا لازمه آن، فراگیر نبودن رحمت الهی و نقصان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، دارای همه کمالات و منزه از هر نقص و کاستی است .

له الأسماء الحسنی

اسمی که حاکی از نقص و عیب باشد، مصداق <أسماء حسنی> نبوده و بر خداوند تطبیق نمی کند; بنابراین او از هر عیبی مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 52 - 7،8

7 - خداوند ، منزه از هرگونه فراموشی است .

و لاینسی

8 - ربوبیت خداوند بر هستی ، به دور از هرگونه ناآگاهی و فراموشی است .

لایضلّ ربّی و لاینسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 111 - 5

5 - بی نیازی مطلق خداوند از غیر خود

القیّوم

<قیّوم> به کسی گفته می شود که قائم به ذات بوده و در وجود، متکی به غیر نباشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 26 - 4،6

4- منزه بودن خداوند رحمان ، از انتخاب و برگزیدن فرزند

قالوا اتّخد الرحم-ن ولدًا سبح-نه

ص: 55

<سبحانه> مفعول مطلق برای فعل محذوف (چون <سبحوه>) است.

6- رحمت گسترده الهی ، ناسازگار با داشتن فرزند

قالوا اتّخذ الرحم-ن ولدًا سبح-نه

<رحمان> صیغه مبالغه است و دلالت بر شدت و گستردگی رحمت دارد. ذکر این صفت از میان دیگر اوصاف خداوند، می تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 47 - 5

5- حسابرسی خداوند در قیامت به گونه ای است که به هیچ کس اندکی ظلم نمی شود .

و نضع الموزین . .. فلاتظلم نفس شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 99 - 3

3- وجود شریک برای خداوند ، امری ممتنع و محال است .

لو کان ه-ؤلاء ءالهه

برداشت یاد شده به خاطر کاربرد <لو> امتناعی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 10 - 3،5

3 - کیفر های الهی در آخرت ، برپایه عدل و بدون کمترین ظلمی در حق کیفر شوندگان

أنّ اللّه لیس بظلّ-م للعبید

5 - خدا ، پروردگاری عادل و مبرّا از ستم کردن به بندگان خود

و أنّ اللّه لیس بظلّ-م للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 6

6 - راه نداشتن کمترین غفلت در خداوند نسبت به خلقش

و ما کنّا عن الخلق غ-فلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6

6 - نظام حسابرسی خداوند ، مبرا از کمترین ظلم به آدمیان

و لدینا کت-ب . .. و هم لایظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 1،2،8

1 - خدا ، بی نیاز از گزینش فرزند

ص: 56

ما اتخذ اللّه من ولد

2 - خدا ، مبرّا از شریک و همتا

و ما کان معه من إل-ه

8 - ساحت خدای یگانه هستی ، مبرّا از نسبت های ناروای مشرکان

سبح-ن اللّه عمّا یصفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 4

4 - ساحت خدای یگانه ، برتر از آنچه که با او شریک می گردانند .

فتع-لی عمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 3

3 - حاکمیت خدا بر هستی ، مستلزم راه نداشتن کمترین نقص و بیهوده کاری در نظام آفرینش

أفحسبتم أنّما خلقن-کم عبثًا . .. فتع-لی اللّه الملک الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 16 - 6

6 - خداوند ، از هر عیب و نقصی منزه است .

سبح-نک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 50 - 9

9 - خدا و رسول او ، در داوری و حکمشان به احدی ، حتی منافقان ، ستم روا نمی دارند .

أم یخافون أن یحیف اللّه علیهم و رسوله بل أُول-ئک هم الظ-لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 2 - 5،8

5 - خداوند ، هیچ کسی را به فرزندی برنگزیده است .

لم یتّخذ ولدًا

<ولداً> نکره است و نکره در سیاق نفی، دلالت بر عموم و شمول دارد.

8 - پادشاهی و حاکمیت مطلق خداوند بر جهان ، دلیل بی نیازی او از گزینش فرزند و داشتن شریک و همتا

الذی له ملک السم-وت و الأرض و لم یتّخذ ولدًا و لم یکن له شریک فی الملک

ذکر حاکمیت و پادشاهی و حاکمیت مطلق خداوند بر هستی در ابتدای آیه، می تواند مقدمه و زمینه چینی برای ابطال عقیده فرزندگزینی و شریک داشتن خدا باشد که از اصول اعتقادات مشرکان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 57

12 - فرقان - 25 - 58 - 4

4 - خداوند ، زنده ای است جاویدان که هرگز او را مرگ درنمی یابد .

الحیّ الذی لایموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 209 - 4،7

4 - ساحت خداوندی ، مبرا از کمترین ظلم به بندگان

و ما کنّا ظ-لمین

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بیان و اتمام حجت بر ایشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلکنا من قریه . .. ذکری و ما کنّا ظ-لمین

مفاد مطلب یاد شده، همان <قبح عقاب بلابیان> است که از آیه مورد بحث استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 10،11

10 - خدا ، منزه از هر پیرایه و کاستی

و سبح-ن اللّه ربّ الع-لمین

11 - خدا ، حقیقتی نامحدود ، منزه از مکان و جا گرفتن در آتش و محدود شدن در آن

أن بورک من فی النّار . .. و سبح-ن اللّه ربّ الع-لمین

مطرح شدن تسبیح الهی در پی تجلی خدا در آتش طور، بدان جهت است که کسی این نشانه را با پدیدآورنده نشانه، اشتباه نگیرد و خدای لامکان را محدود در مکان نپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 93 - 1

1 - ستایش ها ، همه از آنِ خداوند است .

و قل الحمدللّه

<ال> در <الحمد للّه> جنسیه و مفید استغراق است. بنابراین <الحمد للّه>; یعنی، <کلّ حمد للّه>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 68 - 9،10

9 - خدا ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص

سبح-ن اللّه

10 - ساحت خداوند از داشتن انباز در آفرینش و تدبیر خلق منزه و برتر است .

و ربّک یخلق . .. سبح-ن اللّه و تع-لی عمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 9 - 23

23 - ساحت قدس الهی ، به دور از هرگونه ظلم و ستم است .

ص: 58

فما کان اللّه لیظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسی برتر و والاتر از شریک داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلیّ الکبیر

ضمیر فصل <هو> و <ال> جنس در <العلیّ> و <الکبیر> - که هر دو خبر <أنّ> هستند - دلالت بر حصر می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 36 - 1،5

1 - ساحت خداوند ، از هرگونه نقص و کاستی منزه و مبرا است .

سبح-ن الذی

5 - حاکمیت قانونِ زوجیت بر پدیده های شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دلیل کمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و کاستی

سبح-ن الذی خلق الأزوج کلّها . .. و ممّا لایعلمون

از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی به توصیف او به آفریدن پدیده های جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 83 - 1،4

1 - ساحت مقدس خداوند ، از هرگونه نقص و کاستی منزه و مبرا است .

فسبح-ن الذی

4 - در دست داشتن حاکمیت و مالکیت همه چیز در جهان هستی ، دلیل و نشان کمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و کاستی

فسبح-ن الذی بیده ملکوت کلّ شیء

برداشت یاد شده از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی و توصیف او به <در دست داشتن ملکوت هر چیزی در جهان>، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 159 - 1،2

1 - خداوند ، منزه از توصیف های مشرکان است .

و جعلوا بینه و بین الجنّه نسبًا . .. سبح-ن اللّه عمّا یصفون

2 - ساحت خداوند ، منزه از داشتن فرزند و ارتباط و نسبت ویژه ( شریک بودن ) با جن

أصطفی البنات . .. و جعلوا بینه و بین الجنّه نسبًا ... سبح-ن اللّه عمّا یصفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 4 - 6

ص: 59

6 - منزه بودن ساحت قدسی خداوند ، از فرزند گزینی

لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا . .. سبح-نه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 67 - 10،11

10 - خداوند ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص است .

سبح-نه

11 - ساحت خداوند ، از داشتن هرگونه شریک منزّه و برتر است .

تع-لی عمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 3

3 - خداوند ، از هر عیب و نقصی منزه و مبرا است .

یسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 3

3 - خداوند از هر عیب و نقصی ، منزه و مبرا است .

یسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 31 - 10

10 - خداوند ، هیچ ظلمی برای بندگانش نخواسته و در حق آنان روا نداشته است .

و مااللّه یرید ظلمًا للعباد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7،14

7 - خداوند ، مبرّا از هر شریک و همانند

قل أئنّکم لتکفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در <أئنّکم> مطلب بالا استفاده می شود.

14 - داشتن شریک ، دور از ساحت بلند ربوبیت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلک ربّ الع-لمین

تعبیر <ذلک> که اشاره به دور است می تواند بیان کننده رفعت مقام ربوبی از داشتن شریک باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 46 - 4

4 - پروردگار ، پیراسته از هر گونه ظلم و ستمی نسبت به بندگان خویش

ص: 60

و ما ربّک بظلّ-م للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 51 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها و پیراسته از شرور و بدی ها

و إن مسّه الشرّ . .. و لئن أذقن-ه رحمه ... و إذا أنعمنا علی الإنس-ن ... و إذا مس

از این که خداوند رحمت و نعمت را به خود نسبت داده; ولی شرور را به خویشتن منتسب نکرده است، مطلب بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزیه خداوند ، از هرگونه عیب ، نقص و شریک به هنگام بهره مندی از نعمت ها

و تقولوا سبح-ن الذی سخّر لنا ه-ذا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 5

5 - بخشی از وجود خدا دانستن مخلوقات ، امری شگفت و متناقض

و الذی خلق الأزوج کلّها . .. و جعلوا له من عباده جزءًا

عبد و مخلوق خداوند، نمی تواند جزء وجود او به حساب آید; زیرا هیچ موجودی نمی تواند خالق خود و یا خالق اجزای وجود خود باشد. بنابراین دو تعبیر <عباده> و <جزءاً>، اشاره به وجود یک تناقض در این تفکر دارد. هم چنین آیه شریفه می تواند نظر به اعتقاد مسیحیان در باب تثلیث نیز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 16 - 3

3 - فرشتگان ، مخلوق و آفریده های خدایند ; و نه فرزندان و اجزای وجود او .

أم اتّخذ ممّا یخلق بنات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن کم ترین ضعف و خستگی بر خداوند ، در نتیجه آفرینش آسمان ها و زمین

و لم یعی بخلقهنّ

مفاد جمله <لم یعی بخلقهنّ> راه نیافتن تعب و خستگی در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهی ، آراسته به همه کمالات و پیراسته از تمامی کاستی ها

و توقّروه و تسبّحوه

ص: 61

<توقیر> به معنای تعظیم و بزرگ داشت و می تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. <تسبیح> به معنای منزّه شمردن ذات حق از عیب و کاستی است که می تواند بیانگر صفات سلبی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 15 - 1

1- راه نیافتن عجز و خستگی در خداوند ، به خاطر آفرینش موجودات

أفعیینا بالخلق الأوّل

از استفهام انکاری (أفعیینا بالخلق)، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 29 - 4،5،6،7

4- خداوند ، منزّه از کم ترین ظلم و اعمال کیفر های ناروا ، بر بندگان

و ما أنا بظلّ-م للعبید

5- کیفر های اخروی نتیجه قهری عملکرد خود کافران ، و نه ظلمی از سوی خدا بر ایشان

قدّمت إلیکم بالوعید . .. و ما أنا بظلّ-م للعبید

6- کیفر گمراهان قبل از اتمام حجت ایشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إلیکم بالوعید . .. و ما أنا بظلّ-م للعبید

برداشت بالا بدان احتمال است که دو بخش این آیه، متفرع بر <قد قدّمت. ..> باشد; یعنی، چون قبلاً اتمام حجت بر ایشان شده است، نه حکم تغییر خواهد کرد و نه اجرای حکم ظلم تلقی خواهد شد; زیرا ظلم آن جا است که عقاب، بدون حجت باشد.

7- تغییر حکم و تخفیف کیفر بایسته ظالمان ، ظلمی به دیگران و دور از ساحت خدا *

ما یبدّل القول لدیّ و ما أنا بظلّ-م للعبید

برداشت بالا بدان احتمال است که <و ما أنا بظلاّم. ..> تعلیل <ما یبدّل...> باشد; یعنی، چون تبدیل حکم و تخفیف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمدیده می شود، در نظام الهی - چون ظلمی نیست - تبدیل قول هم نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 38 - 5،6

5 - آفرینش جهان ، با همه گستردگی و عظمت آن ، فاقد کم ترین خستگی و رنج برای خداوند

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

<لغوب> به معنای تعب و خستگی می باشد.

6 - خلقت آسمان ها و زمین بدون کم ترین زحمت و دشواری ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به این که سیاق عمده آیات پیشین، در اثبات معاد بود; طرح خالقیت خدا و آسان بودن خلقت برای او، می تواند بیانگر امکان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 62

18 - رحمن - 55 - 27 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

و یبقی وجه ربّک ذو الجل-ل و الإکرام

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ذوالجلال>، ناظر به صفات جلال و <الإکرام>، ناظر به صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 78 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

تب-رک اسم ربّک ذی الجل-ل و الإکرام

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ذی الجلال> اشاره به منشأ صفات جلال داشته باشد و <الإکرام> بیانگر صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 60 - 3،4

3 - ساحت خداوند ، مبرّا از عجز و ناتوانی

و ما نحن بمسبوقین

4 - خداوند ، مغلوب کسی یا چیزی واقع نمی شود .

و ما نحن بمسبوقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 74 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عیب و نقص

فسبّح باسم ربّک العظیم

<تسبیح> به معنای تنزیه کردن از هر نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 96 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عیب و نقص است .

فسبّح باسم ربّک العظیم

<تسبیح>، به معنای تنزیه کردن از هر نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عیب و نقص

سبّح للّه ما فی السم-وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 63

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروایی خداوند بر هستی ، آکنده از پاکی و تقدس و به دور از کمترین ظلم و کاستی است .

الملک القدّوس

وصف <القدوس>، در پی <الملک>، می تواند بیانگر این حقیقت باشد که فرمانروایی خداوند، از هر گونه آلودگی، ناپاکی، ظلم و کاستی مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 24 - 10

10 - هر یک از مظاهر هستی ، گواهی بر مبرّا بودن آفریدگار آن ، از هر عیب و کاستی

یسبّح له ما فی السم-وت و الأرض

برداشت یاد شده، بدان اعتبار است که مراد از <تسبیح>، تسبیح وجودی و به زبان حال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عیب و نقص است .

سبّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

<تسبیح> (مصدر <سبّح>) به معنای تنزیه و مبرّا کردن از نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 1 - 5

5 - ساحت خداوند ، مبرّا از هر نقص و عیب

یسبّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

<تسبیح> (مصدر <یسبّح>) به معنای تنزیه و مبرّا کردن از هر نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 3 - 2،4

2 - خدا ، نه دارای همسر است و نه فرزند .

ما اتّخذ ص-حبه و لا ولدًا

4 - همسرگزینی و فرزندداری ، دون شأن و منزلت والای خداوند است .

و أنّه تع-لی جدّ ربّنا ما اتّخذ ص-حبه و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 26 - 5

5 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عیب و نقص

و سبّحه

<تسبیح> (مصدر <سبّحه>) به معنای تنزیه است. (لسان العرب)

ص: 64

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 22 - 9

9 - < علی بن الحسن بن علی بن فضّال عن أبیه قال : سألت الرضا ( ع ) . . . عن قول اللّه عزّوجلّ < و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً > فقال : إنّ اللّه تعالی لایوصف بالمجیء و الذهاب تعالی عن الإنتقال إنّما یعنی بذلک و جاء أمر ربّک و الملک صفّاً صفّاً ;

علی بن الحسن از پدرش روایت کرده که گفت: از امام رضا(ع)، درباره سخن خداوند <و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً> پرسیدم، فرمود: خداوند متعال به آمدن و رفتن توصیف نمی شود. او والاتر از انتقال یافتن است. مقصود این است که امر پروردگارت، فرارسد و فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نصر - 110 - 3 - 3

3 - خداوند ، مبرّا و منزّه از هر عیب و نقص و شایسته ستودن و تمجید کردن

فسبّح بحمد ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 6،9،11،15،16

6 - خداوند ، منزّه از کاستی های درونی و بی نیاز از غذا و آب است .

اللّه الصمد

<صمد>; یعنی، <مُصْمَت> و آن موجودی است که جوف (درون خالی) ندارد (تاج العروس). درون خالی نداشتن موجود زنده، بر بی نیازی او از غذا و آب دلالت دارد.

9 - خداوند ، از چیزی پدید نیامده و بی فرزند و بی همتا است .

اللّه الصمد

دو آیه بعد (لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفواً أحد)، به دلیل قرار نگرفتن حرف عطف بین آنها و این آیه، می تواند مفسر کلمه <صمد> باشد.

11 - < قال الباقر ( ع ) حدّثنی أبی زین العابدین عن أبیه الحسین بن علی ( ع ) أنّه قال : الصمد الذی لا جوف له و الصمد الذی قد انتهی سُؤْدَدُه و الصمد الذی لایأکل و لایشرب و الصمد الذی لاینام و الصمد الدائم الذی لم یزل و لایزال ;

امام باقر(ع) از پدرش زین العابدین(ع) از امام حسین(ع) روایت کرده که فرمود: صمد کسی است که درون خالی ندارد. صمد کسی است که سیادت و آقایی اش، به کمال خود رسیده است. صمد کسی است که نمی خورد و نمی آشامد. صمد کسی است که خواب ندارد و صمد دائمی است که همیشه بوده و خواهدبود>.

15 - < سأل رجل علیّاً ( ع ) عن تفسیر ه-ذه السوره فقال : . . . الصمد بلاتبعیض بَدَد ;

مردی از امام علی(ع) درباره تفسیر این سوره (اخلاص) سؤال نمود، حضرت فرمود: . .. صمدیت خداوند، بدون تجزیه شدن به اجزای جدا از یکدیگر است>.

16 - < قال وَهْب بن وَهْب القرشی و حدّثنی الصادق جعفربن محمد عن أبیه الباقر عن أبیه ( ع ) أنّ أهل البصره کتبوا إلی الحسین بن علی ( ع ) یسألونه عن الصمد فکتب إلیهم . . . ان اللّه سبحانه قد فسّر الصمد فقال : < اللّه أحد . اللّه الصمد > ثمّ فسّره فقال < لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفواً أحد > . . . هو اللّه الصمد الذی لا من شیء و لا فی شیء و لا علی شیء ;

وهب 152بن وهب قرشی گوید: که امام صادق(ع) از طریق پدرش امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) برایم روایت کرده که: اهل بصره به امام حسین(ع) نامه نوشتند و از ایشان معنای صمد را پرسیدند; امام به آنان نوشت: . .. به درستی که خداوند سبحان خود صمد را تفسیر نموده و فرموده <اللّه أحد . اللّه صمد>، آن گاه آن را تفسیر کرده و فرموده است: <لم یلد و لم یولد . و

ص: 65

لم یکن له کفواً أحد> ... او است خدای صمد که نه از چیزی به وجود آمده و نه در چیزی جای گرفته و نه بر چیزی مستقر است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 1،2

1 - خداوند ، فرزند ندارد .

لم یلد

2 - خداوند ، فرزند کسی نیست .

و لم یولد

67- صفات جلال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 7،11،12،26

7 - هیچگاه خواب سبک ( چُرت ) و سنگین ، خداوند را فرانمی گیرد .

لا تأخذه سنه و لا نَوم

11 - ناسازگاریِ غفلت از تدبیرِ عالم با قیّومیت خداوند .

الحیّ القیوم لا تأخذه سنه و لا نوم

جمله <لا تأخذه . .. > به منزله بیانی است برای صفت <قیوم>.

12 - هیچ دگرگونی و تغییری در ساحت قُدس خداوندی راه ندارد .

لا تأخذه سنه و لا نوم

26 - عدم غفلت در تدبیر عالم ، مالکیت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثیر اسباب و علل ، نشانه و دلیل قیّومیّت خداوند

الحیّ القیّوم . .. وسع کرسیّه السّموات و الارض

تمام مطالبی که پس از صفت <القیّوم> آمده است، می تواند توضیح دهنده آن صفت و نیز برهانی برای اثبات آن باشد.

68- صفات جمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 110 - 13

13 - خداوند ، بی نیاز از اعمال خیر بندگان ( اقامه نماز ، پرداخت زکات و . . . )

و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عنداللّه

هدف از آوردن قید <لأنفسکم> (برای خودتان) توجه دادن انسانها به این حقیقت است که: آنچه انجام می دهید خود از آن بهره می گیرید. مبادا خیال کنید که خداوند به آنها نیازمند است و سودی عاید او می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 117 - 5،9

ص: 66

5 - آفرینش آسمان ها و زمین ، بدون مثال و الگویی از پیش ، دلیل منزه بودن خدا از اختیار کردن فرزند و نیاز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بدیع السموت و الأرض

برداشت فوق بر این اساس است که <بدیع السماوات . ..> همانند جمله <له ما فی السماوات ...>، دلیل و برهانی برای تنزیه خداوند از داشتن فرزند باشد.

9 - خداوند ، در ایجاد اشیا بی نیاز از استخدام وسایط است .

إذا قضی أمراً فإنما یقول له کن فیکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهی دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 165 - 3

3 - خداوند حقیقتی است بی همتا و بی مانند

و من الناس من یتخذ من دون اللّه أنداداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 9

9 - بی نیازی خداوند از انفاق آدمیان و بردباری او در کیفر دادن به انفاق کنندگانِ آزاررسان

قول . .. و اللّه غنیّ حلیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 2 - 7

7 - خداوند ، بی نیاز از دیگران

اللّه . .. الحیّ القیّوم

قیوم (قائم به ذات)، یعنی کفایت ذات در قوام خویش; و این معنا مستلزم بی نیازی از غیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 16

16 - بی نیازی مطلق خداوند از جهانیان

فانّ اللّه غنیّ عن العالمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 4،7،12

4 - فتح و پیروزی بر دشمنان ، تنها از جانب خدای < عزیز و حکیم >

ص: 67

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزیز الحکیم

7 - انحصار پیروزی آفرینی به خداوند ، برخاسته از عزّت و اقتدار مطلق اوست .

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزیز الحکیم

12 - خداوند ، < عزیز > ( پیروز شکست ناپذیر ) و < حکیم > است .

من عند اللّه العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 10 - 4

4 - خدا ، کمال مطلق و منزه از هر عیب و نقص

دعویهم فیها سبحنک اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، دارای همه کمالات و منزه از هر نقص و کاستی است .

له الأسماء الحسنی

اسمی که حاکی از نقص و عیب باشد، مصداق <أسماء حسنی> نبوده و بر خداوند تطبیق نمی کند; بنابراین او از هر عیبی مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 11

11 - خداوند ، جامع صفات کمالی است .

هو الحقّ . .. و أنّ اللّه هو العلیّ الکبیر

<حقّ> به معنای ثابت زوال ناپذیر (واجب الوجود) است و <العلیّ> مفید صفات سلبی و <الکبیر> افاده کننده سعه وجودی او برای هرگونه صفت کمالی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 15 - 7

7 - خداوند ، واجد کمال ها و زیبایی ها است .

بحمد ربّهم

حمد در برابر کمال و زیبایی است و این نشان دهنده این است که خداوند کمال و زیبایی دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 1 - 2

2 - خداوند ، واجد همه کمال ها است .

الحمد للّه

حمد، در برابر کمال است و اختصاص دادن همه حمدها به خداوند، حکایت از آن دارد که او دارای همه کمال ها است.

ص: 68

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 36 - 5

5 - حاکمیت قانونِ زوجیت بر پدیده های شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دلیل کمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و کاستی

سبح-ن الذی خلق الأزوج کلّها . .. و ممّا لایعلمون

از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی به توصیف او به آفریدن پدیده های جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 83 - 4

4 - در دست داشتن حاکمیت و مالکیت همه چیز در جهان هستی ، دلیل و نشان کمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و کاستی

فسبح-ن الذی بیده ملکوت کلّ شیء

برداشت یاد شده از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی و توصیف او به <در دست داشتن ملکوت هر چیزی در جهان>، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 7 - 1

1 - خداوند ، بی نیاز از انسان ها است .

إن تکفروا فإنّ اللّه غنیّ عنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 38 - 2

2 - بی نیازی مطلق خداوند ، از عبادت انسان ها

فإن استکبروا فالذین عند ربّک یسبّحون له

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهی ، آراسته به همه کمالات و پیراسته از تمامی کاستی ها

و توقّروه و تسبّحوه

<توقیر> به معنای تعظیم و بزرگ داشت و می تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. <تسبیح> به معنای منزّه شمردن ذات حق از عیب و کاستی است که می تواند بیانگر صفات سلبی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 27 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

و یبقی وجه ربّک ذو الجل-ل و الإکرام

ص: 69

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ذوالجلال>، ناظر به صفات جلال و <الإکرام>، ناظر به صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 78 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

تب-رک اسم ربّک ذی الجل-ل و الإکرام

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ذی الجلال> اشاره به منشأ صفات جلال داشته باشد و <الإکرام> بیانگر صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 24 - 8

8 - تمامی صفات کمال ، در والاترین مرتبه آن مخصوص ذات خدا است .

له الأسماء الحسنی

برداشت بالا، با توجه به این نکته است که تقدم <له> که افاده حصر می کند و واژه <حسنی> - که افعل تفضیل است - بیانگر مرحله عالی و برتر صفات و کمالات می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تغابن - 64 - 6 - 10،15

10 - خداوند ، بی نیاز از ایمان انسان ها

و استغنی اللّه

متعلق و مورد استغنای خداوند در آیه شریفه، می تواند دو چیز باشد: 1- استغنای خداوند از ایمان انسان ها به او; 2- استغنای الهی از این که پس از ارائه معجزات و دلایل روشن از سوی پیامبران، باز هم معجزات و دلایل دیگری به بشر عرضه دارد; زیرا همین مقدار برای هدایت بشر کافی است. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

15 - خداوند بی نیاز ، ستودنی و قابل ستایش است .

و اللّه غنیّ حمید

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که <حمید>، صفت برای <غنی> باشد; نه صفت مستقل برای <اللّه>.

69- صفات جمال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 6،8

6 - بی نیازی مطلق خداوند از غیر

هو الحیّ القیّوم

برخی در معنای کلمه <قیّوم> گفته اند: <هو القائم بذاته>. (روح المعانی) و لازمه قیام به ذات، بی نیازی از غیر است.

8 - خداوند ، لحظه ای از تدبیر و قوام بخشیدن به عالم هستی غافل نیست .

الحیّ القیّوم لا تأخذه سنه و لا نَوم

ص: 70

70- صفات جن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت های زمین و دارای درک و مسؤولیت

فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان

در صورتی که خطاب در آیه شریفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده می شود.

71- صفات جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 206 - 13

13 - جهنّم ، بَد جایگاهی است .

فحسبه جهنّم و لبئس المهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 41 - 3

3 - دوزخ، محیطی بسته و خفقان زا برای مجرمان

لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش

جمع آوردن کلمه <غواش> و مقید کردن آن به <من فوقهم> حکایت از برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 47 - 2

2 - جهنم ، دارای منظره ای بس هول انگیز

و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 17 - 4

4- جهنّم ، جسمانی است و جهات مختلف دارد .

و یأتیه الموت من کلّ مکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 29 - 4

4- دوزخ ، چاهی است عمیق .

جهنّم یصلونها

ص: 71

<جهنّم> معرب <جهنام> و به معنای چاهی عمیق است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 8 - 10

10- جهنّم ، زندانی برای کافران است و هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد .

و جعلنا جهنّم للک-فرین حصیرًا

<الحصر> در اصل به معنای تنگ گرفتن و حبس کردن آمده و در این آیه کنایه از زندانی کردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 23

23 - دوزخ ، دارای آتشی شعلهور و فروزان

عذاب الجحیم

<جحیم> اسم مکان از <جحمه> (شعله و افروزندگی شدید آتش) و به معنای محل آتش شعلهور و افروخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 7 - 24

24 - جهنم ، دارای آتشی ملتهب و پر شراره

و فریق فی السعیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 47 - 4،5

4- منطقه مرکزی دوزخ ، دارای حرارتی فزون تر و شکنجه ای شدیدتر

فاعتلوه إلی سواء الجحیم

امر به کشیدن گنه کاران به <سواء الجحیم>، در صورتی دارای تأثیر است که کناره های دوزخ، با نقطه مرکزی آن از نظر شدّت حرارت و عذاب متفاوت باشد.

5- مکان های مختلف دوزخ ، دارای شرایط متفاوت از نظر شدّت و ضعف و حرارت و سختی

فاعتلوه إلی سواء الجحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنیاطلبان ، فزون طلب و زیاده خواه *

یوم نقول . .. و تقول هل من مزید

با توجه به این که دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّی حقایقی است که آدمی در عالم <ناسوت> تدارک دیده است، آیه می تواند کنایه از فزون طلبی دنیاداران دوزخی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 5 - 16

ص: 72

16 - دوزخ ، جایگاهی به غایت گرم و دارای آتشی به شدت برافروخته و شعلهور است .

عذاب السعیر

<سعیر>، به معنای گرم و نیز آتش افروخته و ملتهب است. دخول <ال> کمالیه بر <سعیر>، بیانگر گرمای بی اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگی شدید آتش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 10 - 9

9 - دوزخ ، جایگاهی به غایت گرم و دارای آتشی به شدت برافروخته و شعلهور است .

أصح-ب السعیر

<سعیر>، به معنای گرم و نیز آتش افروخته و ملتهب است. دخول <ال> کمالیه بر <سعیر>، بیانگر گرمای بی اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگی شدید آتش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 11 - 5

5 - دوزخ ، جایگاهی به غایت گرم و دارای آتشی برافروخته و شعلهور است .

لأصح-ب السعیر

<سعیر>، به معنای گرم و نیز آتش افروخته و ملتهب است. دخول <ال> کمالیه بر <سعیر>، بیانگر گرمای بی اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگی شدید آتش آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 10 - 5

5 - < حریق > از اوصاف جهنم *

و لهم عذاب الحریق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 10 - 2

2 - عظمت جهنم و توصیف اعماق هولناک آن ، فراتر از حد تصوّر و بیان است .

و ما أدریک ماهیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قارعه - 101 - 11 - 1

1 - جهنم ، یک پارچه آتش و دارای حرارتی بس شدید است .

نار حامیه

<هاویه>، اسم مکان است و آتش خواندن آن، مبالغه در بیان گستردگی آتش است; به گونه ای که گویا آن مکان چیزی جز آتش نیست. <حَمِیَتِ النار>; یعنی، حرارت آن شدت یافت (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 73

20 - تکاثر - 102 - 6 - 3

3 - دوزخ ، مکانی سوزان و دارای آتشی شعلهور و متراکم

لترونّ الجحیم

<جحیم>، به معنای آتشی است که سخت شعلهور بوده و زبانه کشد. هم چنین بر هر آتش متراکم و یا افروخته در گودال های عمیق و هر مکان پرحرارت اطلاق می گردد. (قاموس)

72- صفات جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 47 - 10

10 - ستمگری ، ویژگی مشترک همه دوزخیان است .

إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 10 - 4

4 - کافران دوزخی ، مردمی لجوج و حق گریزاند .

و قالوا لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فی أصح-ب السعیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 17 - 3

3 - حق گریزی ، از ویژگی های مجرمان دوزخی

یودّ المجرم . .. تدعوا من أدبر و تولّی

73- صفات حورالعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 54 - 4

4- همسران بهشتی تقواپیشگان ( حوریان ) ، دارای بدنی سفید و چشمانی جذاب و دلربا

و زوّجن-هم بحور عین

<حور> (جمع <حوراء>); یعنی، زنانی که سیاهی چشم او کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً نمایان بوده و بدنی سفید داشته باشند. <عین> (جمع <عیناء>); یعنی، زنان فراخ چشم.

74- صفات حیوانات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 74

17 - محمد - 47 - 12 - 9،13،14

9- هدف قرار دادن لذت جویی و شکمبارگی در زندگی ، منشی حیوانی و نه شایسته مقام انسانی

و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع-م

لحن شدید توبیخی آیه و به شمار آوردن لذّت جویی صرف و به دور از عقیده و ایمان در حد زندگی حیوانی، مطلب بالا را افاده می کند.

13- بهره گیری از نعمت های دنیوی و نیندیشیدن به آفریننده آن ، شیوه ای حیوانی است . *

و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع-م

برداشت بالا بدان احتمال است که تشبیه کافر به حیوان، از آن جهت باشد که حیوان هنگام بهره گیری از موهبت های طبیعی، به پدیدآورنده آن نمی اندیشد.

14- سود جستن از امکانات زندگی ، بدون هدفی متعالی و احساس مسؤولیت ، عملی حیوانی *

یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع-م

برداشت بالا بدان احتمال است که تشبیه کافر به حیوان، از آن جهت باشد که حیوان در خوردن و لذّت جویی، جز ارضای غریزه به هدفی دیگر نیندیشیده و خود را مسؤول نمی داند.

75- صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 21

21 - علم و حکمت گسترده خداوند ، پایه و اساس مشیت و اراده او

إن شاء إنّ اللّه علیم حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 6 - 8

8- خداوند ، بخشاینده گناهان و ستم کاری های مردم است .

و إن ربک لذو مغفره للناس علی ظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 9 - 2

2- خداوند ، حقیقتی بزرگ و بلند مرتبه است .

الکبیر المتعال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 60 - 8،9،10،12

8- تنها خداوند ، عالی ترین صفات را داراست .

و لله المثل الأعلی

9- واجد عالی ترین صفات بودن ، دلیل تنزیه خداوند از نسبت های ناروای مشرکان

ص: 75

و یجعلون لما لایعلمون نصیبًا ممّا رزقن-هم . .. کنتم تفترون . و یجعلون لله البن-ت

10- اسناد فرزند دختر به خداوند ، ناسازگار با مثل اعلا بودن و صفات عالی داشتن او

للذین لایؤمنون بالأخره مثل السوء

عبارت <و لله المثل الأعلی> در مقام جواب به نسبت ناروایی است که از سوی مشرکان به خداوند داده می شد و آن اسناد دختر داشتن خداست; در حالی که خداوند عالی ترین صفات را داراست و با چنین ادعایی قابل جمع نیست.

12- عزّت و حکمت ، مظهر عالی ترین صفات خداوند

و لله المثل الأعلی و هو العزیز الحکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 75 - 17

17- بیشتر مشرکان نسبت به حقیقت صفات خدا و قابل مقایسه نبودن مخلوقات با او ، ناآگاهند .

بل أکثرهم لایعلمون

برداشت فوق به خاطر این است که صدر آیه سخن از قابل مقایسه نبودن خلق با خدا بود و نفی علم (لایعلمون) نیز به همین زمینه نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 28 - 17

17 - خداوند ، هیچ گونه ترسی از بندگان خود ندارد .

ضرب لکم مثلاً . .. تخافونهم کخیفتکم أنفسکم

این که در مَثَل، برای نفی شریک از خداوند، موضوع ترس انسان ها رااز هم و نترسیدن آنها را از بَردگان شان مطرح کرده است، می تواند رساننده نکته یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 11

11 - خداوند ، جامع صفات کمالی است .

هو الحقّ . .. و أنّ اللّه هو العلیّ الکبیر

<حقّ> به معنای ثابت زوال ناپذیر (واجب الوجود) است و <العلیّ> مفید صفات سلبی و <الکبیر> افاده کننده سعه وجودی او برای هرگونه صفت کمالی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 3 - 5

5 - خالقیت و رازقیت ، دو صفت جداناپذیر خداوند

هل من خ-لق غیر اللّه یرزقکم من السماء و الأرض

از این که در آیه شریفه، خالقی که روزی دهنده نباشد، نفی شده است; به دست می آید که میان دو صفت <خالقیت> و <رازقیت> ارتباط ناگسستنی وجود دارد و ممکن نیست خدایی خالق باشد; ولی رازق نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 76

16 - غافر - 40 - 62 - 5

5 - ربوبیت ، خالقیت ، الوهیت و یکتایی ، از اوصاف و ویژگی های خداوند

ذلکم اللّه ربّکم خ-لق کلّ شیء لا إل-ه إلاّ هو

76- صفات خدا در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 3

3 - ثنا و ستایش خدا در دعا ، با ذکر صفاتی مطابق و متناسب با درخواست و عرض نیاز ، امری پسندیده

و قل ربّ أنزلنی منزلاً مبارکًا و أنت خیر المنزلین

<منزل> در این جا، کنایه از سرزمینی است که حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود. ذکر جمله <و أنت خیر المنزلین> (و تو بهترین میزبانان هستی) در پایان دعا و متناسب با عرض نیاز، بیانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 7

7 - التجا به ربوبیت الهی و برشمردن صفات رحمت آفرین او ، از آداب دعا و نیایش

و قل ربّ اغفر و ارحم و أنت خیر الرحمین

77- صفات خواهر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 40 - 9

9 - خواهر موسی ، دختری زیرک و راز نگه دار بود .

هل أدلّکم علی من یکفله

78- صفات داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 80 - 5

5- داوود ( ع ) ، پیامبری جنگوجو و رزمنده در میدان های جنگ حق علیه باطل *

داود . .. و علّمن-ه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم

آموزش صنعت اسلحه سازی و ساختن زره از سوی خداوند به داوود(ع)، حاکی از این است که آن حضرت، اهل رزم بوده و در میدان های جنگ حضور می یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 77

15 - ص - 38 - 17 - 8

8 - داوود ( ع ) ، شخصیتی نیرومند و پرتوان

و اذکر عبدنا داود ذاالأید

<أید> به معنای قوت و شدت است و <ذاالأید>; یعنی، صاحب قدرت و نیرومند.

79- صفات درختان بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 19 - 11

11 - عبدالسلام بن صالح الهروی قال: قلت للرضا(ع): یابن رسول الله أخبرنی عن الشجره التی اکل منها آدم و حوا ما کانت؟ فقد اختلف الناس فیها فمنهم من یروی انها الجنیه و منهم من یروی انها العنب و منهم من یروی انها شجره الحسد، فقال(ع): کل ذلک حق. قلت: فما معنی هذه الوجوه علی اختلافها؟ فقال: یا أباالصلت ان شجره الجنه تحمل انواعا فکانت شجره الحنطه و فیها عنب و لیست کشجره الدنیا ... .

عبدالسلام بن صالح هروی گوید: به امام رضا(ع) گفتم: یابن رسول الله(ص) مرا آگاه کنید، درختی که آدم و حوا از آن خوردند چه بوده؟ مردم درباره آن اختلاف دارند ; عده ای می گویند: آن، درخت گندم بوده، عده ای گویند: درخت انگور بوده و بعضی دیگر می گویند: آن، درخت حسد بوده، آن حضرت فرمود: تمامی اینها درست است. گفتم: این وجوه مختلفی که گفته شده چه معنایی دارد؟ فرمود: ای اباصلت، درخت بهشتی چند نوع ثمره دارد ; یعنی درخت گندم انگور هم می دهد و مانند درختان دنیا نیست ... .

80- صفات دشمنان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 31 - 2

2 - دشمنان پیامبران ، همواره از سنخ مجرمان و تبه کاران بودند .

لکلّ نبیّ عدوًّا من المجرمین

81- صفات دنیاطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 30 - 6

6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنیاطلبان ، فزون طلب و زیاده خواه *

یوم نقول . .. و تقول هل من مزید

با توجه به این که دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّی حقایقی است که آدمی در عالم <ناسوت> تدارک دیده است، آیه می تواند کنایه از فزون طلبی دنیاداران دوزخی باشد.

ص: 78

82- صفات دود آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 31 - 1

1 - دود سایه مانند دوزخ ، فاقد سایبان حقیقی ( خنک کنندگی ) است و مانع از شعله های سوزان آتش نیست .

لاظلیل و لایغنی من اللّهب

<لاظلیل> صفت برای <ظلّ> در آیه پیش است و <ظلّ ظلیل> به معنای سایه دائم و مستمر است (صحاح اللغه). بر این اساس <ظلّ... لاظلیل> کنایه از نبودن سایه قابل استفاده و <لهب> به معنای شعله خالص و بدون دود است.

83- صفات ذات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 116 - 5

5 - خداوند ، قائم به ذات خویش و دارای حیات ازلی

إن اللّه له ملک السموت و الأرض یحیی و یمیت

تنها مالک، فرمانروا و حیات بخش جهان هستی خداوند است; پس جز او عاملی برای حیات وجود ندارد و در نتیجه ذات او قائم به خویش و حیات او ازلی است.

84- صفات رستگاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 3 - 10

10 - امربه معروف ، پنددهی و پندپذیری ، از خصلت های برجسته انسان های کامیاب

لفی خسر . إلاّ الذین ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

<تواصوا>، از باب تفاعل و بیانگر آن است که مؤمنان، در کنار توصیه به دیگران، از توصیه های آنان نیز بهره می برند.

85- صفات رهبران دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 61 - 9

9 - گوش فرادادن به سخنان همه طیف های جامعه و داشتن سعه صدر در برابر آنان ، خصلتی شایسته و بایسته برای رهبران و مسؤولان جامعه اسلامی

و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم

ص: 79

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 13 - 6

6- محبت و دل سوزی عمیق نسبت به دیگران ، از ضروری ترین و مطلوب ترین صفات رهبران الهی است .

و حنانًا من لدنّا

با توجه به این که <حناناً> اولین صفتی است که پس از <آتیناه الحکم> ذکر شده است، مطلب فوق از آن استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمینان و تزلزل ناپذیری در بحران ها ، از صفات ضروری رهبر جامعه ایمانی

قال أصح-ب موسی إنّا لمدرکون . قال کلاّإنّ معی ربّی سیهدین

86- صفات رهبران مستکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 21 - 19

19- رهبران مستکبر حتی در قیامت هم از خوی استکباری خویش دست برنخواهند داشت .

فقال الضعف-ؤا للذین استکبروا . .. قالوا لو هدی-نا الله لهدین-کم

مفسران برای هدایت در این آیه دو احتمال ذکر کرده اند: یکی هدایت در برابر گمراهی و دیگری راهنمایی جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اینکه مستکبران به جای اینکه نجات پیروان خود را به خدا موکول کنند، به آنان وعده می دهند که در صورت نجات خود آنها را نیز نجات خواهند داد.

87- صفات رهبری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 128 - 8

8 - لزوم برخورداری رهبران از احساس هم دردی نسبت به انسان ها و سعادت خواهی برای آنان و داشتن رأفت و رحمت عمیق

رسول من أنفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رءوف رحیم

برداشت فوق به دلیل این است که خداوند پیامبر(ص) را به عنوان یک رهبر الهی به داشتن این صفات تمجید کرده است.

88- صفات زلیخا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 31 - 18

18- زلیخا ، زنی زیرک ، طرّاح و هوشیار بود .

ص: 80

فلما سمعت بمکرهنّ أرسلت إلیهنّ . .. و ءاتت کل وحده منهنّ سکّینًا ... فلما رأینه

89- صفات زنان شایسته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 5 - 6

6 - تسلیم در برابر خداوند ، ایمان به او ، فرمانبری از او ، توبه ، عبادت و روزه داری ، از اوصاف زنان شایسته در نگاه وحی

أزوجًا خیرًا منکنّ مسلم-ت مؤمن-ت ق-نت-ت ت-ئب-ت ع-بدت س-ئح-ت

<قنوت> (مصدر <قانتات>) به معنای اطاعت همراه با خضوع است (مفردات راغب). <سیاحت> (ماده <سائحات>) به معنای سیر در زمین به منظور عبادت است. اهل لغت و مفسران گفته اند: از آن جا که روزه داران، تمام روز را بدون غذا سپری می کنند، به آنان <سائح> می گویند (برگرفته از لسان العرب).

90- صفات زنان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 5 - 8

8 - هجرت در راه خداوند ، از اوصاف زنان شایسته و از ارزش های والا و ملاک های برتری *

خیرًا منکنّ . .. س-ئح-ت

مقصود از <سائحات> می تواند هجرت کنندگان باشد; زیرا مهاجران، همان کسانی اند که برای حفظ دین خود و انجام تکالیف الهی، به سرزمینی دیگر سفر می کنند و بیشتر زنان مسلمان و همه همسران پیامبر(ص)، از مهاجران بودند و این خود از افتخارات هر مسلمانی به شمار می آمد.

91- صفات زندان یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 8

8- زندانی که یوسف ( ع ) به محبوس شدن در آن تهدید شد ، موجب خوار گشتن و حقیر پنداشتن او می شد .

لیسجنن و لیکونًا من الص-غرین

جمله خوار و بی مقدار خواهد شد (لیکوناً من الصاغرین) به منزله نتیجه ای برای عبارت <زندانی خواهد شد> (لیسجنن) است ; زیرا یوسف(ع) هنگام ترجیح زندان بر خواسته زنان - در آیه بعد - سخنی از ترجیح حقیر شدن نگفت.

92- صفات شقاوتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 81

20 - اعلی - 87 - 11 - 8

8 - تیره بختان در روی گردانی از تعالیم قرآن ، درنگی نکرده و شتابزده خود را از آن دور می سازند .

سیذّکّر . .. و یتجنّبها الأشقی

فعل <سیذکّر> در آیه قبل، تصمیم اهل خشیت بر پذیرش تذکرات قرآن را، به دور از شتاب زدگی و همراه با درنگ و تأمل، معرفی کرد و در این آیه فعل <یتجنّب> - بدون حرف <سین> - درباره شقاواتمندان آمد تا بر عجولانه بودن واکنش آنان دلالت کند.

93- صفات شیاطین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 82 - 5

5- شیاطین ، موجوداتی قابل رام شدن و فرمان بری برای انسان ها .

و سخّرنا . .. من الشی-طین من یغوصون له

94- صفات شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 10

10 - شیطان موجودی اغواگر و انسان موجودی اغواپذیر است .

و لاتتبعوا خطوت الشیطن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 117 - 6

6 - شیطان ، موجودی سرکش و فاقد هرگونه خیر و فضیلت

و إن یدعون شیطناً مریداً

مرید از مصدر <مرود> به معنای سرکشی و خروج از طاعت است (مجمع البیان). مفردات راغب <مرید> را به معنای عاری از خیر دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 25 - 13

13- تزیین ضد ارزش ها ، برای متمایل ساختن انسان ها به آن ، خصلتی شیطانی است .

الشیط-ن سوّل لهم و أملی لهم

چنانچه <تسویل> به معنای زیبا نمایش دادن زشتی ها باشد.

ص: 82

95- صفات شیطانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 34 - 15

15 - خود بزرگ بینی از خصلت های نکوهیده و شیطانی

أبی و استکبر

96- صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بیان اوصاف پیامبر ( ص ) و یاران آن حضرت ، در تورات و انجیل

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

32- بیان متنوع تورات و انجیل ، در معرفی ویژگی های پیامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

تکرار <مثلهم>، اشاره به تنوّع دو بیان دارد. به تعبیر دیگر <مثلهم فی التوراه> خبر برای <ذلک> و <کزرع...> خبر برای <مثلهم فی الإنجیل> است.

97- صفات ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 45 - 3

3 - خشوع و فروتنی ظالمان در قیامت ، خشوعی ذلیلانه و از سر ترس و هراس

و تری-هم . .. خ-شعین من الذلّ ینظرون من طرف خفیّ

98- صفات عبدالله بن ام مکتوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 9 - 1

1 - ابن ام مکتوم مسلمانی خداترس بود و خطر محرومیت از تزکیه او را نگران ساخته بود .

و هو یخشی

حذف بعضی از قیدهای کلام، گاهی به منظور تعمیم است تا مخاطب احتمالات گوناگونی را مد نظر داشته باشد. متعلق <خشیت> در این آیه گویا به همین منظور ذکر نشده است تا احتمالاتی از قبیل ترس از خدا، نگرانی از سلب توفیق تزکیه، ترس از فرجام خویش و نظایر آن را در ذهن شنونده ترسیم کند.

ص: 83

99- صفات عرش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 129 - 13

13 - حنان بن سدیر گوید : < سألت اباعبداللّه عن العرش و الکرسی فقال : إن للعرش صفات کثیره مختلفه . . . فقوله : < رب العرش العظیم > یقول : الملک العظیم ;

از امام صادق (ع) درباره عرش و کرسی سؤال کردم، فرمود: برای عرش صفات مختلف زیادی است . .. قول خدا که می فرماید: <رب العرش العظیم> مقصود، ملک عظیم است>.

100- صفات علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 2

2 - عالمان ، یاوران پیامبران الهی در پیکار با دشمنان دین ، و تسلیم ناپذیر و استوار

و کایّن من نبیّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم

برخی <ربیّون> را به معنای عالمان تقواپیشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 28 - 6

6 - خشیت و ترس از خدا ، نشانه عالمان راستین و اهل معرفت است .

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم-ؤا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 29 - 1،11،13

1 - انس با قرآن و تلاوت مستمر آن ، برپایی نماز و انفاق در نهان و آشکار ، از اوصاف عالمان راستین و اهل معرفت

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم-ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت-ب اللّه و أقاموا الصل

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه <إنّ الذین. ..> در مقام بیان جمله <إنّما یخشی اللّه من عباده العلماء> است; یعنی، در توصیف عالمان خداترس می باشد.

11 - اخلاص و انگیزه خدایی داشتن ، از اوصاف عالمان راستین و اهل معرفت

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم-ؤا . .. إنّ الذین ... و أنفقوا ممّا رزقن-هم سرًّ

13 - امید داشتن به رحمت و پاداش الهی - نه خود را مستحق آن شمردن - از ویژگی های عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق کننده در نهان و آشکار

إنّما یخشی اللّه من عباده العلم-ؤا . .. إنّ الذین یتلون کت-ب اللّه و أقاموا الصل

101- صفات عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 84

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرینش انسان هایی فرشته صفت هم چون عیسی ( ع ) *

و لو نشاء لجعلنا منکم مل-ئکه

گروهی از مفسران منظور از این آیه را، ایجاد انسان هایی فرشته صفت دانسته اند که در صدد رفع استبعاد مشرکان نسبت به قدرت ویژه انسان هایی هم چون عیسی(ع) که می توانست مردگان را زنده کند و بیماران را شفا بخشد.

102- صفات غافلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 28 - 4

4- انسان های غافل از یاد خدا و ذکر او ، انسانهایی مضطرب و نگرانند .

ألا بذکر الله تطمئن القلوب

103- صفات فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 5 - 16

16 - انسان های فاسق ، دارای قلب های منحرف

أزاغ اللّه قلوبهم و اللّه لایهدی القوم الف-سقین

104- صفات فرزند صالح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 81 - 6

6- پاک و صالح بودن و نیز مهرورزی فزون تر نسبت به والدین ، از ویژگی های فرزند شایسته است .

یبدلهما ربّهما خیرًا منه زکوه و أقرب رحمًا

105- صفات فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردی طغیان گر و سرکش در برابر خداوند بود .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

مراد از <طغیان فرعون> به قرینه رسالت موسی(ع)، سرکشی او در برابر خدا است.

ص: 85

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 1

1 - فرعون ، مردی سرکش و خدانشناس بود .

اذهبا إلی فرعون إنّه طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 56 - 4

4 - فرعون ، اسیر لجاجت و کفر شدید در برابر آیات الهی بود .

و لقد أرین-ه ءای-تنا کلّها فکذّب و أبی

امتناع و تکذیب فرعون در عین ارائه آیات بسیار بر او، نشان از شدت لجاجت و کفرپیشگی او دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 71 - 6

6 - فرعون ، حاکمی مستبد ، مغرور و متکبر بود .

قبل أن ءاذن لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 41 - 2

2 - فرعون ، دارای طبعی خسیس و سخت گیر در اعطای مال و منال به خدمتگذاران و حامیان خود

قالوا لفرعون أئنّ لنا لأجرًا إن کنّا نحن الغ-لبین

شرط ساحران مبنی بر دریافت مزد و پاداش از فرعون، در مقابل دفاع از او، می تواند به خاطر مشاهده روح خسّت و تنگ نظری در وجود وی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 31 - 5

5- مشابهت پیکره نظام فرعونی با شخص فرعون در خصلت های منفی

إنّه کان عالیًا من المسرفین

برداشت بالا بنابراین نکته است که <المسرفین> نظر به اسراف گران جامعه فرعونی داشته باشد که فرعون سرکرده آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسی ( ع ) ، مردی طغیان گر و فرو رفته در پلیدی ها و گستاخ در برابر خداوند

إلی فرعون إنّه طغی

<طغیان>; یعنی، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از <طغیان فرعون> - به قرینه <تزکّی> و <فتخشی> در آیات بعد - ناپاکی فرعون و بی باکی او، در برابر خداوند است.

ص: 86

106- صفات فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 62 - 3

3 - فرعونیان ، برای تصمیم در باره امور مهم و اساسی ، روش مشورتی داشتند .

فتن-زعوا أمرهم بینهم

بروز تنازع در میان فرعونیان، نشان از آن دارد که آنان خود را تابع بی چون و چرای فرعون نمی دانستند; بلکه در امور مهم برای خود حق نظر و رأی، قائل بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونیان در عصر موسی ( ع ) ، مردمی اسراف گر و افراط کننده در گناه و حق ناپذیری

و أنّ المسرفین هم أصح-ب النار

از مصداق های بارز <مسرفان>، در آیه شریفه، فرعونیان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 31 - 5

5- مشابهت پیکره نظام فرعونی با شخص فرعون در خصلت های منفی

إنّه کان عالیًا من المسرفین

برداشت بالا بنابراین نکته است که <المسرفین> نظر به اسراف گران جامعه فرعونی داشته باشد که فرعون سرکرده آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 42 - 6

6 - فرعونیان ، دارای اقتدار و توان بالا

فأخذن-هم أخذ عزیز مقتدر

آورده شدن اوصاف <عزیز> و <مقتدر> برای خداوند در این آیه، تعریض به قدرت ظاهری فرعونیان دارد.

107- صفات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 27 - 3

3 - تنها وصف شایسته برای قرآن ، وصف < تذکردهنده > است ; نه کلام شیطان یا ساخته مجنون

و ما صاحبکم بمجنون . .. و ما هو بقول شیط-ن ... إن هو إلاّ ذکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 21 - 3

ص: 87

3 - قرآن ، کتابی شریف و پرفایده است .

قرءان مجید

<مجید>، به معنای رفیع (قاموس) و مجد به معنای عزّت و شرف است. (مصباح). اصل این کلمه از <مَجَدَتِ الابل> گرفته شده است; یعنی، شتران به چراگاهی وسیع و پر علف دست یافتند. (مفردات راغب)

108- صفات قلب بیمار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 5

5 - وابستگی به بیگانگان کافر ، خصیصه بیماردلان سست ایمان

اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

109- صفات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 65 - 4

4- قوم ثمود ، مردمی سخت دلبسته به دنیا و تمتعات آن

فقال تمتعوا فی دارکم ثل-ثه أیام

روشن است که مقصود صالح(ع) از این فرمان (تمتعوا . ..) این نیست که قوم ثمود را به بهره برداری از تمتعات دنیا فرابخواند; بلکه به قرینه جمله بعد، اعلام سه روز مهلت است. بیان مهلت سه روزه به سه روز بهره گیری از تمتعات دنیا، اشاره به رویه قوم ثمود دارد; یعنی، آنچه خواهان آن هستید و بدان دل بسته اید و به خاطر آن به آیین الهی نمی گرایید، تنها تا سه روز دیگر ادامه خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 67 - 4

4- کشتن ناقه صالح ، از ستمگری های قوم ثمود بود .

و أخذ الذین ظلموا الصیحه

از آن جا که کشتن ناقه صالح نیز در نزول عذاب دخیل بود ، معلوم می شود ظلم در <الذین ظلموا> اشاره به کشتن ناقه نیز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 81 - 3

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمی لجوج و حق ناپذیر بودند .

و ءاتین-هم ءای-تنا فکانوا عنها معرضین

اینکه اصحاب حجر، علی رغم مشاهده معجزات و آیات فراوان الهی از آنها اعراض کردند، بیانگر لجاجت و حق ناپذیری آنان بود; چنان که آمدن جمله <فکانوا عنها معرضین> به جای <فأعرضوا عنها> - که نشان دهنده این است که اعراض آنان از

ص: 88

دیر باز وجود داشته است - می تواند مؤید برداشت فوق باشد.

110- صفات قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 - قوم عاد ، مردمی مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحیدی هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 52 - 12

12- قوم عاد ، مردمی قوی و نیرومند بودند .

و یزدکم قوّه إلی قوّتکم

111- صفات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 7 - 8

8 - قوم نوح ، دچار خوی استکبار و خودبرتربینی

و استکبروا استکبارًا

112- صفات قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 37 - 3

3 - قیامت ، زمینه ای مناسب برای متمایز شدن ناپاکان از پاکان

إلی جهنم یحشرون. لیمیز اللّه الخبیث من الطیب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 21 - 13

13- جهنّم یان در آخرت یکدیگر را شناخته و حوادث دنیا را به خاطر خواهند آورد .

و برزوا لله جمیعًا فقال الضعف-ؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 22 - 6

ص: 89

6- قیامت ، روز بروز و ظهور حقیقتها

و برزوا لله جمیعًا . .. سواء علینا أجزعنا أم صبرنا ... إنّ الله وعدکم وعد الحق و

113- صفات کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 51 - 4

4 - کفرپیشگان ، مردمانی فریفته به زندگانی دنیا

حرمهما علی الکفرین. الذین ... غرتهم الحیوه الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 69 - 4

4 - اعتماد و اتکای منافقان و کافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسیار خویش

کانوا أشد منکم قوه و أکثر أمولا و أولداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 - درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهی ، از ویژگی های منافقان و کافران

ماتوا و هم کفرون. أو لا یرون أنهم یفتنون فی کل عام ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 7 - 7

7 - دلخوش بودن به دنیا و آرامش یافتن به آن و غفلت از آیات الهی ، از اوصاف کافران و امری مذموم و ناپسند

إن الذین . .. و رضوا بالحیوه الدنیا و اطمأنوا بها ... غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 38 - 3

3- مؤمن ، دارای ثبات و استقرار در عقیده ، ولی کافر ، اسیر در چنگال های شکّ و تردید و بی ثبات است .

ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل-کنّاْ هو اللّه ربّی

سخنان سمبل کفر و دنیاپرستی، در آیه، همواره، تردید را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه <ظنّ> و یک بار نیز <لئن> به کار گرفته شده، ولی مردِ سمبل ایمان، با قاطعیّت عقیده خود را بیان کرده و راه عملی خود را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 46 - 7

7- کافران و انسان های لجوج ، از قدرت و عذاب الهی تأثیر پذیرفته و متنبّه می شوند ; نه از منطق و برهان .

ص: 90

و لئن مسّتهم نفحه من عذاب ربّک لیقولنّ ی-ویلنا إنّا کنّا ظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 4

4 - کافران ، بیگانه با اعمال خیر و آلوده به کار های ناشایست

و لهم أعم-ل من دون ذلک هم لها ع-ملون

<ذلک> اشاره دارد به کارهای نیک مؤمنان (أُول-ئک یسارعون فی الخیرات); یعنی، برای کافران، اعمال دیگری غیر از آن اعمال (اعمال نیک) وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگی کافران و مستکبران به اسباب و عوامل ظاهری تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّی إذا فتحنا علیهم . .. إذا هم فیه مبلسون

<حتّی> غایت برای <ما یتضرّعون> و <فتح> (مصدر <فتحنا>) به معنای گشودن است. <إبلاس> (مصدر <مبلسون>) نیز برای چند معنای نزدیک به هم و متلازم - مانند: انکسار، حزن، تحیر، یأس و سکوت همراه با اندوه - به کار رفته است; یعنی، ... و به درگاه خدا زاری نمی کنند تا وقتی که دری از عذاب سخت (بسیار دردناک) بر[روی] آنان بگشاییم. به ناگاه ایشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشی ]نومید خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 52 - 11

11 - نادرست پنداشتن وعده الهی به برپایی قیامت و دروغگو دانستن پیامبران ، کفر و از نشانه های کافران است .

الذین کفروا . .. قالوا ی-ویلنا ... ه-ذا ما وعد الرحم-ن و صدق المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 27 - 9

9 - هواپرستی ، انکار روز قیامت ، باطل و بی هدف شمردن جهان آفرینش ، از اوصاف کافران است .

و لاتتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل اللّه . .. بما نسوا یوم الحساب . و ما خلقنا السما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 32 - 2

2 - دروغ بستن به خدا و تکذیب قرآن و دین حق ، از خصوصیات کافران است .

فمن أظلم ممّن کذب علی اللّه و کذّب بالصدق

مخاطبان آیه شریفه - به قرینه ذیل آیه (مثوًی للکافرین) - کافران می باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 72 - 5

5 - کافران ، گروهی خود بزرگ بین و متکبراند .

ص: 91

حقّت کلمه العذاب علی الکفرین . .. فبئس مثوًی المتکبّرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 51 - 2

2 - کافران ، در طول تاریخ دارای فرجامی مشابه و خصلت ها و مواضعی همگون

و لقد أهلکنا أشیاعکم

<أشیاع> جمع <شیعه> است و در این جا معادل امثال و اشباه به کار رفته است; یعنی، امثال شما در کفر و الحاد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 14 - 5

5 - عدالت خواهی و حق طلبی ، از اوصاف مسلمانان و پیرو قرآن و ظلم و انحراف از مسیر حق ، از اوصاف کافران

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق-سطون

با توجه به معنای<قَسْط> (جور) و نیز تقابل <قاسطون> با <مسلمون>، مطلب یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 21 - 2

2 - دلبستگی به دنیا و ر ها کردن آخرت ، از نشانه های کافران است .

بل تحبّون العاجله . و تذرون الأخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 31 - 1،2

1 - تصدیق نکردن حقایق دین و ترک نماز ، از نشانه های کفر و از اوصاف کافران است .

فلاصدّق و لاصلّی

2 - صدقه ندادن و انفاق نکردن ، از نشانه های کفر و از اوصاف کافران است .

فلاصدّق

برداشت یاد شده، مبتنی بر احتمال است که <صدّق> از ماده <صدقه> باشد (نظر زمخشری و ابی حیان). گفتنی است مفاد برخی از آیات، مانند مفاد همین است; یعنی، ترک انفاق و نماز، از نشانه های کافران دانسته شده است; مانند: <ماسلککم فی سقر . قالوا لم نک من المصلّین . و لم نک نطعم المسکین>، (سوره مدثر، آیات 42 - 44).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 32 - 1

1 - تکذیب حقایق دین و روی گردانی از پذیرش آنها ، از نشانه های کفر و اوصاف کافران

و ل-کن کذّب و تولّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 33 - 1

1 - تبختر و به خودبالیدن ، از نشانه های کفر و از اوصاف کافران است .

ص: 92

ثمّ ذهب إلی أهله یتمطّی

مفسّران واژه <یتمطّی> را به معنای <تبختر> دانسته اند; زیرا این واژه یا از ماده <مط>(کشیدن پاها و گام ها) است و یا از ماده <مطا>(پشت). در هر دو صورت، مقصود تبختر و فخرفروشی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگی به دنیا و بی اعتنایی به قیامت و حیات اخروی ، از نشانه های کافران و گناه پیشگان است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا . .. إنّ ه-ؤلاء یحبّون العاجله و یذرون وراءهم یومً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 23 - 2

2 - کافران ، بی اعتنا به مرگ ، قبر و قیامت خود و بی توجّه به نشانه های خدا در خلقت خویش

کلاّ

<کلاّ> می تواند برای ردع و باز داشتن از توهّمی باشد که آیات پیشین، زمینه ساز پیدایش آن بود و آن این که با وجود زمینه های توجّه به خداوند در آفرینش انسان از نطفه تا زمان مرگ و دفن او، ممکن نیست کسی در کفر بماند. <کلاّ> دلالت دارد که نباید چنین پنداشت، زیرا افرادی با وجود تمام این نشانه ها، بر کفر خود اصرار ورزیدند.

114- صفات کافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 57 - 7

7 - کفرپیشگان و تکذیب گران صدراسلام ، مردمانی بودند خودبزرگ بین و استکبار پیشه .

و الذین کفروا و کذّبوا ب-َای-تنا . .. عذاب مهین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 2 - 2

2 - سرکشی ، تکبر ، ستیزه جویی و حق ناپذیری ، از اوصاف کافران صدراسلام

بل الذین کفروا فی عزّه و شقاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 21 - 3

3 - کافران صدراسلام ، مردمی لجوج ، مستکبر و حق گریز

بل لجّوا فی عتوّ و نفور

<عتوُّ> به معنای استکبار و تجاوز از حد است (قاموس المحیط) و مقصود از <نفور>(رمیدن) گریز از سخن حق می باشد.

ص: 93

115- صفات کافران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 15 - 2

2- کافران مکه ، مردمی حق ناپذیر و لجاجت پیشه در برابر آیات الهی

و لو فتحنا علیهم بابًا من السّماء فظلّوا فیه یعرجون . لقالوا إنما سکّرت أبصرنا

116- صفات کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 69 - 4

4- حق ناسپاسان ، انسانهایی لحظه نگر و فریفته آرامش و امنیتند .

أفأمنتم أن یخسف بکم . .. أم أمنتم أن یعیدکم فیه

برداشت فوق بر این اساس است که حق ناسپاسان به صِرف نجات یافتن از امواج دریا، به آرامش مقطعی خویش دلخوشند و در نتیجه از یاد خدا غافل می شوند.

117- صفات گاو بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 68 - 3،4،6،8

3 - قوم موسی ، از وی خواستند تا مشخصه های گاوی را که باید ذبح شود از خداوند بخواهد و برای ایشان بیان کند .

قالوا ادع لنا ربک یبین لنا ما هی

4 - میانسال بودن - نه گوساله جوان و نه گاوی پیر - از مشخصه های تعیین شده برای گاوی که قوم موسی به ذبح آن مأمور شدند .

إنها بقره لافارض و لابکر عوان بین ذلک

<فارض> به معنای پیر و بزرگ سال است. <بقره بکر> یعنی، ماده گاوی جوان که هنوز باردار نشده است (لسان العرب). <عوان> هم به معنای میانسال است.

6 - میانسال بودن گاو - پیش از سؤال از مشخصه های دیگر - تنها ویژگی لازم برای گاو ماده ای که بنی اسرائیل به ذبح آن مأمور شدند .

عوان بین ذلک فافعلوا ما تؤمرون

جمله <فافعلوا ما تؤمرون> (به آنچه مأمور شدید عمل کنید) بیانگر این است که: تکلیف قوم موسی و به اصطلاح <مأمورٌ به> آنان، ذبح گاوی میانسال بوده است بدون لحاظ شرطی دیگر.

8 - از امام صادق ( ع ) درباره آیه < قال إنه یقول إن ها بقره لافارض و لابکر > روایت شده که فرموده اند : و < الفارض > التی قد ضرب ها الفحل و لم تحمل و < البکر > التی لم یضرب ها الفحل . . . ;

<فارض> گاو ماده ای است که جفت گیری کرده ولی باردار نشده است و <بکر> گاو ماده ای است که جفت گیری نکرده است . ..>.

ص: 94

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 69 - 1،4

1 - قوم موسی ، میانسال بودن گاو را شرطی کافی برای مشخص شدن تکلیف و رسیدن به مقصود ( حل معمای قتل ) نمی دانستند .

فافعلوا ما تؤمرون. قالوا ادع لنا ربّک یبین لنا ما لونها

علی رغم اینکه موسی(ع) با جمله <فافعلوا ما تؤمرون> به قوم خویش تفهیم کرد که تکلیف آنان بیش از این نیست که گاوی میانسال را ذبح کنند; ایشان با پرسش از رنگ و دیگر ویژگیها در صدد ابقای این معنا بودند که: ذبح چنین گاوی (تنها میانسال بودن) نمی تواند وسیله حل معمای قتل باشد.

4 - تأکید موسی ( ع ) بر اینکه ، صفات بیان شده برای گاوی که باید ذبح شود ، صفاتی تعیین شده از جانب خداوندست نه از ناحیه خود او

قالوا إنه یقول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 70 - 1،2،9

1 - قوم موسی ، بیان رنگ و سن گاو مورد نظر را مشخص کننده ندانسته و خواهان توضیح بیشتری درباره ویژگی های آن شدند .

قالوا ادع لنا ربّک یبین لنا ما لونها

2 - قوم موسی ، بر این باور بودند که گاو مورد نظر برای ذبح و حل معمای قتل ، باید ویژگی های منحصر به فرد داشته باشد .

إن البقر تشبه علینا

<تشابه> به معنای همانند بودن است و چون با <علی> متعدی شده، متضمن معنای التباس و اشتباه نیز هست. بنابراین <إن البقر ...>; یعنی، آن گاو توصیف شده به میانسالی و زرد رنگی، مصادیق زیادی دارد که همگی مشابه یکدیگرند و این موجب می شود که ندانیم کدامین را انتخاب کنیم. این جمله از قوم موسی، حکایت از آن دارد که: آنان گمان داشتند گاو مورد نظر برای ذبح باید به گونه ای توصیف شود که تنها یک فرد داشته باشد تا همانندی از بین برود.

9 - از رسول خدا ( ص ) روایت شده که : < أنهم أمروا بأدنی بقره و لکنهم لما شدوا علی أنفسهم شدد اللّه علیهم و ایّم اللّه لو لم یستثنوا ما بینت لهم ، إلی آخر الأبد . . . ;

بنی اسرائیل مأمور به ذبح کم ارزش ترین گاو بودند; لکن چون بر خویشتن سخت گرفتند خداوند نیز بر آنان سخت گرفت و سوگند به خدا اگر آنان <إن شاء اللّه> نمی گفتند هرگز علامتهای گاوی که می بایست ذبح نمایند برای آنان بیان نمی شد . ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 71 - 1،2،3،6

1 - گاوی که برای شخم زنی رام نشده و برای کشتزاران آبکشی نکرده ، از ویژگی های گاوی که قوم موسی به ذبح آن مأمور شدند .

قال إنه یقول بقره إنّها بقره لاذلول تثیر الأرض و لاتسقی الحرث

<ذلول> به معنای رام و مطیع است. <إثاره> (مصدر تثیر) به معنای زیر و رو کردن می باشد. مراد از زیر و رو کردن زمین به وسیله گاو، شخم زدن آن است.

ص: 95

2 - گاوی که قوم موسی به ذبح آن مأمور شدند باید سالم ، بی نقص و پیراسته از هر نقطه و خطی در رنگ و پوستش می بود .

مسلّمه لاشیه فیها

<مسلّمه> یعنی دارای سلامت و سلامت به معنای: مبرا بودن از عیب و آفت است. <شیه> به هر رنگی گفته می شود که مخالف رنگ عمومی چیزی باشد. بنابراین <لاشیه فیها> یعنی، در رنگ آن گاو، رنگ دیگری نباشد. گفتنی است که <شیه> از ماده <وشی> است و <هاء> آخر عوض واو محذوف می باشد.

3 - قوم موسی ، آخرین علایم تعیین شده را ( رام نشده برای شخم و . . . ) نشانه هایی قاطع و برطرف کننده سردرگمی خویش دانستند .

قالوا الئن جئت بالحق

<حق> در جمله فوق به معنای ثابت و استوار در مقابل امری تردیدپذیر و نامشخص است. ال در <الحق> برای استغراق خصایص افراد است; یعنی، حق کامل و تمام.

6 - قوم موسی ، ویژگی های اولیه گاوی را که باید ذبح می شد ، نارسا پنداشته و موسی ( ع ) را به کوتاهی در بیان حقیقت متهم کردند .

قالوا الئن جئت بالحق

مفهوم کلام قوم موسی (الآن . ..; هم اکنون حق را به تمامی بیان کردی) این است که: وی قبل از ذکر اوصاف یاد شده در این آیه، حق را به طور کامل بیان نکرده بود.

118- صفات گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 27 - 1

1 - محبت و دلبستگی به دنیا و بی اعتنایی به قیامت و حیات اخروی ، از نشانه های کافران و گناه پیشگان است .

و لاتطع منهم ءاثمًا أو کفورًا . .. إنّ ه-ؤلاء یحبّون العاجله و یذرون وراءهم یومً

119- صفات متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 3 - 1

1 - ایمان به غیب ( خدا و . . . ) ، اقامه نماز و انفاق از صفات اهل تقواست .

هدًی للمتقین. الذین یؤمنون ... ینفقون

<غیب> به معنای پنهان و ناپیداست و چون ایمان به آن ارزشهای دینی شمرده شده، مقصود از <غیب> هر پنهان و نهانی نیست، بلکه مراد از آن، به مناسبت فرازهای بعد، خدا و فرشتگان و مانند آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 4 - 1،2،5

1 - ایمان به قرآن و معارف و احکام نازل شده بر پیامبر ( ص ) ، از صفات متقین است .

ص: 96

هدًی للمتقین . .. الذین یؤمنون بما انزل إلیک

2 - تقوا پیشگان ، مؤمن به کتاب های آسمانیِ ادیان گذشته و معارف و احکام آنها

و الذین یؤمنون بما انزل إلیک و ما انزل من قبلک

5 - یقین به جهان آخرت از صفات اهل تقواست .

و بالأخره هم یوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 29،30،31

29 - آنان که ابعاد اعتقادی دین را باور دارند و از اموال خویش برای دستگیری مستمندان بهره می گیرند و وظایف عبادی و اجتماعی خویش را انجام می دهند ، تقواپیشگان حقیقی هستند .

و لکن البر من ءامن . .. و أولئک هم المتقون

30 - کسانی که علی رغم فقر و تنگدستی و گرفتار بودن به مشکلات ، بر ایمان خویش استوارند ، تقواپیشگان حقیقی هستند .

و الصبرین فی البأساء و الضراء . .. أولئک هم المتقون

31 - مجاهدانی که در نبرد با دشمنان دین استقامت میورزند ، تقواپیشگان حقیقی هستند .

الصبرین . .. حین البأس ... أولئک هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 241 - 6

6 - تقواپیشگان ، رعایت کنندگان حقوق زنان مُطلّقه در میان افراد جامعه

حقّاً علی المتّقین

با توجه به اینکه اصل حکم مربوط به تمام افراد است ; ولی حکم را بر متّقین بار نموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 2

2 - تقواپیشگان ، فریفته تمایلات شهوانی و مادی نیستند .

زیّن . .. ذلک متاع الحیوه الدّنیا ... للّذین اتقوا عند ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 1،2،3

1 - اقرار به ایمان و دعای مستمر تقواپیشگان به درگاه خداوند

للّذین اتقوا . .. الّذین یقولون ربّنا

استمرار، از فعل مضارع <یقولون> برداشت شده است. و <الذین یقولون>، بیان ویژگیهای <الذین اتقوا> است.

2 - تقوا پیشگان ، همواره خواستار بخشایش گناهان خویش از خدا و مصونیّت از عذاب دوزخند .

للّذین اتقوا . .. فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

<الذین یقولون>، بیان ویژگیهای <الذین اتقوا> است.

3 - نگرانی دائمی متّقین ، از کردار خویش و عذاب الهی

ص: 97

للّذین اتقوا . .. یقولون ربّنا ... فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

استمرار و دوام، از فعل مضارع <یقولون> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1،7،8،9

1 - صبر و راستی در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقین

للّذین اتّقوا . .. الصابرین ... بالاسحار

آیه فوق (الصابرین و الصادقین . .. )، بیان و توضیح دیگری برای <للّذین اتقوا> است.

7 - دوام سحرخیزی ، از شیوه های تقواپیشگان

للّذین اتّقوا . .. و المستغفرین بالاسحار

کلمه <الاسحار>، جمع و دارای الف و لام استغراق است و بر این معنا دلالت می کند که تقواپیشگان، در تمامی سحرها استغفار می کنند.

8 - هفتاد مرتبه استغفار در سحرگاهان ، شیوه تقواپیشگان .

للّذین اتقوا . .. و المستغفرین بالاسحار

امام صادق (ع): من قال فی و تره اذا أوتر <استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه> سبعین مرّه . .. کتبه اللّه عنده من المستغفرین بالأسحار ... .

_______________________________

من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 309، ح 4 ; خصال صدوق ،ص 581، ح 3، باب السبعین ; نورالثقلین، ج 1، ص 321، ح 62.

9 - نماز خواندن در سحرگاهان ، از اوصاف متّقین

للّذین اتقوا . .. و المستغفرین بالاسحار

امام صادق (ع) درباره <و المستغفرین بالاسحار> فرمود: المصلّین وقت السحر.

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 714 ; نورالثقلین، ج 1، ص 321، ح 60.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 115 - 7

7 - قیام به امر خدا ، تلاوت آیات او ، سجده ، ایمان به خدا و معاد ، امر به معروف و نهی از منکر و شتاب در امر خیر ، از ویژگی های تقواپیشگان

امّه قائمه یتلون ءایت اللّه . .. و اللّه علیم بالمتّقین

آیه، در صدد بیان پاداش کسانی است که خصلتهای مذکور را دارند، از آنها تعبیر به متّقین کرده، پس آن خصلتها از آن متقین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 1،2،3،4

1 - انفاق در حال توانمندی و تنگدستی ، از ویژگی های تقواپیشگان

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّاء

مراد از <فی السّرّآء و الضّرّاء>، حالت تنگدستی و توانمندی است، و در برداشت فوق، توصیف انفاق کننده گرفته شده است، نه وصف برای مورد انفاق.

ص: 98

2 - انفاق در حالت رفاه و آسایش و نیز رنج و سختی جامعه ، از ویژگی های تقواپیشگان

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون فی السّرّآء و الضّرّاء

بنابر اینکه مراد از <السّرّآء و الضّراء> بیان حالت جامعه و مردم، یعنی مورد انفاق باشد، نه بیانِ حالت انفاق کننده.

3 - فرو بردن خشم و گذشت از لغزش های مردم ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین . .. و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

4 - تأمین نیازمندی های جامعه ایمانی و خویشتن داری و گذشت در برخورد های اجتماعی ، از ویژگی های اهل تقوا

اعدّت للمتّقین. الّذین ینفقون ... و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1،8

1 - یاد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شیوه پارسایان ، در صورت ارتکاب کاری ناشایست ( زنا یا مطلق گناه کبیره ) و یا ستم بر خویش

اعدّت للمتّقین . .. و الّذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا اللّه فاستغفر

برخی گفته اند مراد از <فاحشه>، زنا و مقصود از ظلم در این آیه، سایر گناهان - چه صغیره و چه کبیره - است. برخی دیگر گفته اند که مراد از <فاحشه>، گناهان کبیره و مقصود از ظلم، گناهان صغیره است.

8 - عدم عناد و اصرار آگاهانه تقواپیشگان ، بر گناه

و الّذین اذا فعلوا فاحشه . .. لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون

چون به مجرد ذکر خدا توبه می کنند، معلوم می شود گناهشان از روی عناد نیست، بلکه به جهت غفلت از یاد پروردگارشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 20 - 1

1 - عبادت خالصانه خدا ، اجتناب از عبادت طاغوت ، توبه ، پیروی از بهترین سخن و خردورزی ، از اوصاف تقواپیشگان

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها و أنابوا إلی اللّه . .. الذین یستمعون القول .

<الذین اتّقوا ربّهم> بیان تفصیلی برای آن دسته از افراد مؤمنی است که در آیات قبل توصیف شده اند; یعنی، <الذین اجتنبوا الطاغوت. .. الذین یستمعون القول...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 34 - 10

10 - احسان ، نشانه اصلی تقوا و صفت برجسته تقواپیشگان است .

أُول-ئک هم المتّقون . .. ذلک جزاء المحسنین

توصیف تقواپیشگان به صفت احسان، می تواند گویای برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 33 - 2

2 - متقین ، در عین اعتقاد به رحمانیت خداوند ، بیمناک از مخالفت با او *

من خشی الرحم-ن بالغیب

ص: 99

از این که وصف <الرحمان> مفعول <خشی> قرار گرفته است، می توان به مطلب فوق ره برد; زیرا در نظر ابتدایی، وصف <منتقم،قهار و. ..> متناسب با خشیت است و این که وصف <رحمت> به کار گرفته شده است، می رساند که رجای متقین آنان را به گناه نمی کشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 19 - 4

4 - برائت ذمّه از حقوق دیگران ، از نشانه های تقواپیشگان است .

الأتقی . الذی ... و ما لأحد عنده من نعمه تجزی

برداشت یاد شده، ناظر به احتمال مستأنفه بودن این آیه است که در این صورت بر اوصاف پیشین، وصف جدیدی را افزوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 20 - 1

1 - برخورداران درجه والای تقوا ، تنها برای جلب توجّه و عنایت خداوند ، اموال خود را انفاق می کنند .

الأتقی . .. إلاّ ابتغاء وجه ربّه

استثنا در این آیه، منقطع است; یعنی، حق نعمتی بر گردن او نیست; لکن <ابتغاء> وجود دارد; یعنی، شخص <أتقی> در انفاق خود، نمی خواهد پاسخ نعمت دیگران را داده باشد. او تنها به این انگیزه انفاق می کند که خداوند، به او رو کرده و وی را مورد لطف خود قرار دهد. <وجه> به معنای <صورت و چهره> و کنایه از توجّه و عنایت است.

120- صفات مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 2

2 - امید داشتن به رحمت الهی - نه خود را مستحق آن شمردن - ، از ویژگی های مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد

انّ الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل اللّه اولئک یرجون رحمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 74 - 3

3 - آخرت اندیشی و وارستگی از دل بستن به دنیا ، ویژگی مجاهدان در راه خدا

فلیقاتل فی سبیل اللّه الّذین یشرون الحیوه الدّنیا بالاخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 - توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگی ، رکوع ، سجود ، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشتری من المؤمنین . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

ص: 100

121- صفات محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 120 - 22

22 - جان فشانی و تحمل هر گونه سختی ( تشنگی ، گرسنگی و حرارت های جبهه جنگ ) در راه خدا ، از نشانه ها و اوصاف محسنان است .

لا یرغبوا بأنفسهم عن نفسه ذلک بأنهم لا یصیبهم ظمأ . .. فی سبیل اللّه ... إن اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 92 - 9

9- گذشت از خطاکاران و دعا برای آمرزش آنان ، خصلتی نیکو و از صفات محسنان است .

فإن الله لایضیع أجر المحسنین . .. لاتثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 4 - 1،11

1 - اقامه همواره نماز ، و پرداخت مداوم زکات و یقین به آخرت ، از صفات محسنان است .

هدًی و رحمه للمحسنین . الذین یقیمون ... و هم بالأخره هم یوقنون

فعل های مضارع <یقیمون> و <یؤتون> دلالت بر استمرار دارند. لازم به ذکر است که <زکات> در این آیه، به قرینه مکی بودن سوره، زکات اصطلاحی نیست، بلکه اِعانه های مالی است. گفتنی است در صورتی که جمله <الذین یقیمون...> جمله وصفی و یا بدلی باشد، مفید معنای یاد شده است.

11 - توجّه به خدا و بر طرف ساختن نیاز های نیازمندان ، دو خصلت همگام در وجود محسنان است .

الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه

122- صفات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 1

1 - پیامبر ( ص ) دارای اخلاقی خوش و اهل مدارا با مردمان ، به دور از هر گونه سنگدلی و خشونت

فبما رحمه من اللّه لنت لهم و لو کنت فظّا غلیظ القلب

کلمه <لنتَ> از مصدر <لین> به معنای مهربانی و خوشخویی است و <فظّا> به معنای جفاکار و بد خلق است و <غلیظ القلب> به معنای سنگدل و بی رحم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 5،6

5 - پیامبر ( ص ) جویای رضایت و خشنودی خداوند

ص: 101

و ما کان لنبیّ ان یغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

به دلیل آیه قبل (و ما کان لنبیّ ان یغلّ)، از مصادیق بارز و مورد نظر برای <افمن اتّبع . .. >، پیامبر اکرم (ص) است.

6 - جویای رضای الهی از سوی پیامبر ( ص ) ، دلیل و نشانگر پاکی ساحت وی از هر گونه خیانت

و ما کان لنبیّ ان یغلّ . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

جمله <افمن اتّبع رضوان اللّه> به منزله دلیل و تعلیل برای جمله <و ما کان لنبیّ ان یغلّ> است ; یعنی آیا امکان دارد پیامبری که همواره در پی جلب رضای الهی است، خیانت کند و از همان کسانی باشد که خدا بر آنان خشم گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 18

18 - امر به معروف و نهی از منکر ، حلال دانستن پاکیزه ها و حرام شمردن ناپاکی ها ، از علامت های موجود در تورات و انجیل برای شناسایی پیامبر اسلام

الذی یجدونه . .. یأمرهم بالمعروف ... و یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

جمله های <یأمرهم و . .. > حال برای ضمیر مفعولی در <یجدونه> است و لذا می رساند که مفاد این جمله ها به عنوان صفات پیامبر موعود در تورات و انجیل بیان شده است. بر این اساس می توان گفت که از اهداف بیان این ویژگیها در تورات و انجیل، راهنمایی اهل کتاب است به اموری که باید در شناسایی پیامبر موعود در نظر داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 61 - 5،7

5 - گوش فرادادن به سخنان گوناگون مردم ، با شکیبایی و سعه صدر کامل ، از خصلت های پیامبر اکرم ( ص )

و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم

7 - پیامبر ( ص ) شنوای سخنان نیک و ارزنده و نه سخنان باطل و بیهوده

و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم

برداشت فوق بر این اساس است که: اضافه <أذن> به <خیر> اضافه حقیقی باشد ; نه از باب اضافه موصوف به صفت یعنی، پیامبر(ص) شنوای سخنان خیر است نه شنوای هر سخنی هر چند باطل.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 80 - 4

4 - رأفت پیامبر ( ص ) نسبت به همه مردم و تلاش آن حضرت برای هدایت همگان

إن تستغفر لهم سبعین مره فلن یغفر اللّه لهم

لحن سخن الهی، حاکی از تمایل آن حضرت به استغفار برای منافقان است. استغفار برای مردمانی چون منافقان، نشانگر رأفت و رحمت گسترده آن حضرت نسبت به عموم مردم و تلاش او برای هدایت همگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 128 - 2

2 - پیامبر ( ص ) از میان خود انسان ها و دارای خصلت های طبیعی یک انسان

رسول من أنفسکم

تعبیر <من أنفسکم> به جای <منکم> می تواند اشاره به این جهت باشد که نه تنها پیامبر(ص) از میان شماست ; بلکه او

ص: 102

برخوردار از نفس و روح انسانی همانند دیگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 29،32

29- بیان اوصاف پیامبر ( ص ) و یاران آن حضرت ، در تورات و انجیل

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

32- بیان متنوع تورات و انجیل ، در معرفی ویژگی های پیامبراسلام و اصحاب آن حضرت *

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

تکرار <مثلهم>، اشاره به تنوّع دو بیان دارد. به تعبیر دیگر <مثلهم فی التوراه> خبر برای <ذلک> و <کزرع...> خبر برای <مثلهم فی الإنجیل> است.

123- صفات مخلصین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 128 - 3

3 - تقوا ، یکتاپرستی و دوری از شرک ، از اوصاف بندگان مخلَص

ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخ-لقین . اللّه ربّکم ... إلاّ عباد اللّه

124- صفات مرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 18 - 6

6 - بی رغبتی به زیورآلات ، توان مندی و فرادستی در میدان بحث و درگیری ، خصلت های دیرینه مردان

أو من ینشّؤا فی الحلیه

با توجه به قرینه مقابله، استفاده می شود که مردان نوعاً دارای ویژگی های ذکر شده در آیه نسیتند.

125- صفات مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 50 - 13

13 - انسان رفاه مند سرمست ، موجودی خودخواه و طلبکار از خداوند

و لئن رجعت إلی ربّی إنّ لی عنده للحسنی

تعبیر <إنّ لی عنده> نشان می دهد که انسان سرمست و رفاه مند حقی برای خود نزد خدا قائل است; نه این که صرفاً امید به تفضل، إنعام و مغفرت الهی داشته باشد.

ص: 103

126- صفات مرفهان کافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 4

4 - یاوه سرایی در شب نشین ها ، خصلت رفاه زدگان کافر

س-مرًا تهجرون

127- صفات مستکبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 77 - 1

1 - دلبستگی کافران و مستکبران به اسباب و عوامل ظاهری تا قبل از روبه رو شدن با عذاب دوزخ

حتّی إذا فتحنا علیهم . .. إذا هم فیه مبلسون

<حتّی> غایت برای <ما یتضرّعون> و <فتح> (مصدر <فتحنا>) به معنای گشودن است. <إبلاس> (مصدر <مبلسون>) نیز برای چند معنای نزدیک به هم و متلازم - مانند: انکسار، حزن، تحیر، یأس و سکوت همراه با اندوه - به کار رفته است; یعنی، ... و به درگاه خدا زاری نمی کنند تا وقتی که دری از عذاب سخت (بسیار دردناک) بر[روی] آنان بگشاییم. به ناگاه ایشان در آن[حال، از هر سبب نجات بخشی ]نومید خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 8 - 8

8 - تأثیر مقطعی و ناپایدار آیات الهی بر روح مستکبران *

تتلی علیه ثمّ یصرّ مستکبرًا کأن لم یسمعها

بنابراین که واژه <ثمّ> دال بر تراخی زمانی باشد، می توان چنین برداشت کرد که آیات الهی، تأثیر گذرا و مقطعی در کافران دارد; اما در نهایت انگیزه های استکباری آنان، مانع از تأثیرگذاری آن آیات در وجود آنها می شود.

128- صفات مسرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 12 - 14

14 - مرفهان اسراف پیشه ، مردمانی خودپسند ، از خود راضی و حق ناپذیر

کذلک زیّن للمسرفین ما کانوا یعملون

ص: 104

129- صفات مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 32 - 9

9 - پیشتازان در انجام خیرات ، مهم ترین صفت مسلمانان پیرو قرآن و انسان های قرآنی

و منهم سابق بالخیرت

برداشت یاد شده به این خاطر است که پیشتازان در تمسک به قرآن و حافظان ارث الهی، در این آیه به عنوان پیشتازان در خیرات معرفی شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 14 - 5

5 - عدالت خواهی و حق طلبی ، از اوصاف مسلمانان و پیرو قرآن و ظلم و انحراف از مسیر حق ، از اوصاف کافران

و أنّا منّا المسلمون و منّا الق-سطون

با توجه به معنای<قَسْط> (جور) و نیز تقابل <قاسطون> با <مسلمون>، مطلب یاد شده به دست می آید.

130- صفات مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 105 - 10

10 - وجود روحیه تحقیق و بررسی بین مسلمانان صدراسلام

و یس--َلونک

131- صفات مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 18

18 - یهود و نصارا ، مردمانی گرفتار قساوت قلب و سنگدلی

و لایکونوا کالذین أُوتوا الکت-ب . .. فقست قلوبهم

132- صفات مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 96 - 10

10 - مشرکان ، به زندگی دنیا حریص و دل بسته اند .

لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذین أشرکوا

ص: 105

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 11

11 - مخالفت مشرکان با رسالت پیامبر ( ص ) و قرآن کریم ، برخاسته از روح لجاجت و گردنکشی آنان

و إذا تتلی علیهم ءایاتنا بینت قال الذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرءان غیر هذا أو بد

با توجه به اینکه آیات الهی، آشکار و واضح بود و در عین حال مشرکان از پذیرش آن امتناع ورزیدند، برداشت فوق استفاده می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 42 - 3

3 - لجاجت و روح حق ناپذیری مشرکان ، مانع از تأثیر نهایی دعوت و هدایت پیامبر ( ص ) در آنان بود .

إن کاد لیضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا علیها

برداشت فوق، با توجه به این نکته است که صبر و مقاومت در برابر دعوت به حق پیامبر(ص)، معنایی جز لجاجت و عناد ندارد و نشانه وجود روح حق ناپذیری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 28 - 3

3 - پندارگریی و گمان محوری ، شالوده هویت مشرکان بی باور به آخرت

إنّ الذین لایؤمنون بالأخره . .. إن یتّبعون إلاّ الظنّ

با توجه به حصر در <إن یتّبعون إلاّ الظنّ>، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کافرون - 109 - 1 - 4

4 - مشرکان ، مستورسازنده حقیقت اند .

قل ی-أیّها الک-فرون

به کار بردن عنوان <کافر> - که به معنای پوشاننده و انکارکننده امری معلوم است - تعریض به مخاطبان است که بین من و شما، این شما هستید که حقیقت را پوشانده اید.

133- صفات مشرکان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 13 - 3

3 - لجاجت و حق ناپذیری ، از اوصاف مشرکان صدر اسلام

و إذا ذکّروا لا یذکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 45 - 3

ص: 106

3 - ایمان نداشتن به جهان آخرت ، از اوصاف مهم و شناخته شده مشرکان صدراسلام

الذین لایؤمنون بالأخره

توصیف مشرکان به ایمان نداشتن به آخرت و انتخاب این وصف از میان اوصاف دیگر آنان، می تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

134- صفات معبود راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 17

17 - ربوبیت ، از اوصاف خدای حقیقی ( اللّه ) است .

اللّه ربّکم

<ربّکم> صفت برای <اللّه> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 3 - 10

10 - عزت ، علم ، گناه آمرزی ، توبه پذیری ، سخت عقوبت دادن ، صاحب فضل و عطا داشتن ، از اوصاف معبود حقیقی

غافر الذنب . .. لا إل-ه إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .

هو الحیّ لا إل-ه إلاّ هو

135- صفات مغضوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - یأس از رحمت الهی و ثواب اخروی ، نشانه انسان های مورد غضب خداوند ( یهودیان )

قومًا غضب اللّه علیهم قد یئسوا من الأخره

شاید منظور از <یأس از آخرت> ایمان نداشتن به قیامت نباشد; بلکه مقصود یأس از رحمت الهی در آخرت است. چه این که یهود به عنوان مصداق <مغضوب علیهم> اصل قیامت را قبول داشتند; ولی در ویژگی های آن مردد بودند.

136- صفات مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 107

18 - قمر - 54 - 37 - 2

2 - روح آلوده و فسادگر ، افزون طلب و اشباع ناپذیر است . *

و لقد رودوه عن ضیفه

با این که تمامی قوم لوط، مبتلا به فساد اخلاق بودند و برای انجام اعمال زشت و انحراف جنسی خویش، محدودیتی نداشتند; با این حال چشم از میهمانی تازه وارد بر پیامبری که همواره در ستیز با ایشان بود، برنداشتند.

137- صفات مکذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 11 - 3

3- منکران آخرت شرّ و بدی را بسان خیر و خوبی خواستارند .

و أن الذین لایؤمنون بالأخره . .. و یدع الإنس-ن بالشرّ دعاءه بالخیر

برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که مقصود از <الإنسان> مطلق انسانها نباشد - چنانکه برخی از مفسّران گفته اند -; بلکه الف و لام <الإنسان> برای عهد ذکری است و اشاره به منکران معاد می باشد که در آیه قبل (الذین لایؤمنون بالأخره. ..) آمده است.

138- صفات مکذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 57 - 7

7 - کفرپیشگان و تکذیب گران صدراسلام ، مردمانی بودند خودبزرگ بین و استکبار پیشه .

و الذین کفروا و کذّبوا ب-َای-تنا . .. عذاب مهین

139- صفات مکذبان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 8

8 - تکذیب گران روز جزا ، فاقد تقوا و روح احسان و نیکوکاری اند .

ویل یومئذ للمکذّبین . ..إنّ المتّقین ... إنّا کذلک نجزی المحسنین

از تقابل تکذیب گران با تقواپیشگان و محسنان در آیات مورد بحث، برداشت یاد شده استفاده می شود.

140- صفات مکذبان کیفر اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 108

20 - ماعون - 107 - 2 - 1

1 - پرخاش به یتیمان و راندن آنان از نزد خود ، از کسی سرمی زند که جزای آخرت را دروغ می پندارد .

فذلک الذی یدعّ الیتیم

<ذلک>، اشاره به کسی است که آیه قبل او را تکذیب کننده روز جزا معرفی کرد. <دَعٌّ> (مصدر <یَدُعُّ>)، به معنای دور ساختن با خشونت است (قاموس). تعبیر <ذلک الذی...> - که مبتدای معرفه در کنار خبر معرفه ای قرار گرفته که بر جنس دلالت دارد - بیانگر حصر است.

141- صفات مکذبان کیفرهای خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ماعون - 107 - 3 - 1

1 - تکذیب کنندگان مجازات های الهی ، نه خود به تغذیه مسکینان کمک می کنند و نه دیگران را به آن وادار می سازند .

و لایحضّ علی طعام المسکین

تعبیر <حضّه علی الامر>; یعنی، او را بر آن کار وادار ساخت (مصباح). مراد از <طعام المسکین>، <بذل طعام المسکین> است و ممکن است طعام[اسم مصدر و ]به معنای اطعام باشد; مانند <عطاء> به معنای <اعطاء>. (البحرالمحیط)

142- صفات مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 9

9 - منکران معاد ، گرفتار خود بزرگ بینی و استکبار در درون جان خویش

و قال الذین لایرجون لقاءنا . .. لقد استکبروا فی أنفسهم

143- صفات ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 17 - 4

4 - در دیدگاه مشرکان مکه فرشتگان ، دختران خدا و همانند او در صفات

و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحم-ن مثلاً

با توجه به این که <مَثَل> در آیه به معنای شبیه است، می توان گفت که مشرکان مکه معتقد به همسانی فرشتگان با خدا بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 60 - 6

6 - خداوند ، قادر به آفرینش انسان هایی فرشته صفت هم چون عیسی ( ع ) *

ص: 109

و لو نشاء لجعلنا منکم مل-ئکه

گروهی از مفسران منظور از این آیه را، ایجاد انسان هایی فرشته صفت دانسته اند که در صدد رفع استبعاد مشرکان نسبت به قدرت ویژه انسان هایی هم چون عیسی(ع) که می توانست مردگان را زنده کند و بیماران را شفا بخشد.

144- صفات منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 9 - 1

1 - منافقان مردمی نیرنگباز و فریبکارند .

یخدعون اللّه و الذین ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 12 - 1،6

1 - منافقان ، مردمی فسادپیشه و تبهکارند .

ألا إنهم هم المفسدون

6 - اهل ایمان ، باید منافقان را همواره مفسده گر و تبهکار بدانند .

ألا إنهم هم المفسدون

بیان فسادگری منافقان با جمله اسمیه مقرون به حرف تنبیه (ألا = آگاه باشید) و نیز حرف تأکید (إنّ)، گویای این است که منافقان با دروغ پردازیها مسلمانهایی را به این پندار رسانده بودند که ایشان مردمی اصلاح طلب هستند. بنابراین می توان گفت از اهداف جمله <ألا> این است که: مسلمانان هرگز در مفسده گر بودنِ منافقان، تردید نکنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 13 - 5،8،10

5 - خود بزرگ بینی و تحقیر مؤمنان راستین ، از صفات اهل نفاق است .

أنؤمن کما ءامن السفهاء

8 - منافقان ، خود مردمی سفیه و بی خردند .

ألا إنهم هم السفهاء

مقرون بودن خبر به <ال> و نیز وجود ضمیر فصل در جمله <ألا إنهم . ..> از حصر حکایت دارد و این حصر به اصطلاح <حصر> اضافی است. بنابراین معنای جمله چنین است: منافقان بی خردند، نه مؤمنان راستین.

10 - منکر شمردن معروف ها و معروف دانستن منکرات ، از ویژگی های منافقان

إذا قیل . .. و إذا قیل لهم ءامنوا ... قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء

از اینکه فساد را اصلاح گری می شمرند و ایمان را سفاهت می پندارند، برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 206 - 1

1 - سرسختی ، تکبّر و غرور ریاکارانِ مدعی اصلاح ( منافقان ) ، در مقابل دعوت به تقوا

ص: 110

و من الناس من یعجبک . .. و اذا قیل له اتق اللّه اخذته العزه بالاثم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 4،6

4 - دوگانگی برخورد منافقان با پیامبر ( ص ) و رهبران الهی ، به هنگام سختی ها و آسایشها

فکیف اذا . .. ثمّ جاؤک یحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً

منافقان تا قبل از گرفتاری، از پیامبر (ص) اعراض کرده و به طاغوتها می گرایند، و آنگاه که به مشکلات برخورند، از پیامبر (ص) عذرخواهی می کنند.

6 - دروغ ، سوگند به خدا ، توجیه اعمال ناروا و عذرتراشی ، از شگرد های منافقان

یصدّون عنک صدودا . .. ثمّ یحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً

به دلیل <یصدّون عنک> معلوم می شود که ادعای اراده احسان دروغ بوده است. بنابراین ادعای آنان تنها توجیه و عذرتراشی برای اعمال ناروایشان بوده است ; نه پی بردن به اشتباه و عذرخواهی واقعی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 2

2 - فرصت طلبی ، طمعکاری و برخورد های طلبکارانه ، از ویژگی های اهل نفاق است .

الذین یتربّصون بکم فإن کان لکم فتح من اللّه . .. و نمنعکم من المؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 142 - 9،11،14

9 - سستی و نشاط نداشتن در نماز و مقدمات آن ، از صفات منافقان

و إذا قاموا إلی الصّلوه قاموا کسالی

<کسالی> جمع <کسلان> است ; و کسلان به کسی گفته می شود که با کندی و اکراه و بدون نشاط و میل، کاری را انجام دهد. قیام به سوی نماز که مفاد جمله <قاموا إلی الصّلوه> است، شامل مقدمات نماز نیز می شود.

11 - ریاکاری در نماز و عبادت ، از صفات منافقان و نشانه نفاق

و إذا قاموا إلی الصّلوه قاموا کسالی یراءون الناس

14 - غفلت از خداوند و کم به یاد او بودن ، از صفات منافقان

و لایذکرون اللّه إلاّ قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 143 - 1،13

1 - منافقان ، متحیر و سرگردان میان کفر و ایمان

مذبذبین بین ذلک لا إلی هؤلاء و لا إلی هؤلاء

<ذلک> اشاره به ایمان و کفر است. <مذبذب> به شییء معلق گفته می شود که دایم به این سو و آن سو حرکت می کند و استقراری ندارد.

13 - تظاهر به دینداری ( ایمان ) و پنهان کردن کفر و تکذیب دین ، از اوصاف منافقان

مذبذبین بین ذلک

ص: 111

امام رضا(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: . .. یظهرون الایمان و یسرون الکفر و التکذیب لعنهم اللّه.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 282، ح 294; نورالثقلین، ج 1، ص 565، ح 631.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 50 - 5

5 - منافقان ، گروهی فرصت طلبند .

إن تصبک حسنه تسؤهم و إن تصبک مصیبه یقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و یتولوا و هم فر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 62 - 9

9 - منافقان ، دارای روحیه ای شرک آلود

یحلفون باللّه لکم لیرضوکم و اللّه و رسوله أحق أن یرضوه

کوشش منافقان در جلب رضایت مردم (لیرضوکم) و غفلت از رضایت خدا (و اللّه و رسوله أحق أن یرضوه)، نشانگر روحیه شرک آلود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 65 - 8

8 - بی شرمی منافقان و اصرار آنان بر دروغ پردازی و تزویر ، حتی پس از افشای اسرار درونی و توطئه های آنان

و لئن سألتهم لیقولن إنما کنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءایته و رسوله کنتم تستهزءو

جمله <قل أباللّه . .. > می تواند رد ادعای منافقان در مورد <نخوض و نلعب> باشد ; یعنی، آنان هنوز هم با این سخنان در مقام تزویرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 67 - 10،17

10 - منافقان ، مردمی دارای خصلت بخل و امتناع از انفاق در راه خدا

المنفقون و المنفقت . .. و یقبضون أیدیهم

17 - ترویج زشتی ها و فساد ( منکر ) و پیشگیری از تحقق نیکی ها و ارزش ها و فراموشی خدا و فرمان های او ، از عملکرد ها و اوصاف منافقان

المنفقون . .. یأمرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون أیدیهم نسوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 69 - 4

4 - اعتماد و اتکای منافقان و کافران به قدرت ، ثروت و فرزندان بسیار خویش

کانوا أشد منکم قوه و أکثر أمولا و أولداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 112

7 - توبه - 9 - 71 - 15

15 - عملکرد ، مواضع اجتماعی و خصلت های مؤمنان و منافقان ، کاملاً متفاوت و متضاد است .

المنفقون و المنفقت . .. یأمرون بالمنکر ... و المؤمنون و المؤمنت ... یأمرون بالمع

با توجه به تقابل این آیه با آیه 67 - که در مورد خصلتهای منافقان بود - برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 74 - 12

12 - خیانت در برابر خدمت ، از خصلت های منافقان است .

و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 75 - 4،6

4 - مشروط نمودن انجام فرایض و صالح شدن ، به برخورداری از مال و ثروت ، خصلتی است منافقانه .

و منهم من عهد اللّه . .. لنکوننّ من الصلحین

6 - اقرار منافقان صدر اسلام به ناخالصی و صالح نبودن خویش

و منهم من عهد اللّه . .. لنکوننّ من الصلحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 77 - 8

8 - دروغ گویی ، شیوه مستمر منافقان

و بما کانوا یکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 79 - 7

7 - طعنه زدن به مؤمنان انفاقگر و استهزای آنان ، از خصلت منافقان است .

الذین یلمزون المطوّعین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 81 - 3،12

3 - خوشحال بودن از مخالفت با رسول خدا ( ص ) و دستورات دین ، خصلت منافقان و برخاسته از نفاق

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

12 - منافقان ، دارای روحیه رفاه طلبی

و قالوا لاتنفروا فی الحر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 83 - 3

3 - تظاهر به آمادگی برای جهاد و فداکاری ، پس از پایان یافتن دشواری های نبرد ، خصلتی است منافقانه .

ص: 113

فإن رجعک اللّه إلی طائفه منهم فاستئذنوک للخروج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 87 - 8

8 - منافق ، دارای خصلت حق ناپذیری

و طبع علی قلوبهم فهم لایفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 19

19 - دروغ گویی ، خصلت منافقان است .

و اللّه یشهد إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 126 - 8

8 - درس نگرفتن از آزمون ها و ابتلائات الهی ، از ویژگی های منافقان و کافران

ماتوا و هم کفرون. أو لا یرون أنهم یفتنون فی کل عام ... ثم لا یتوبون و لا هم یذّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 47 - 6

6 - نافرمانی و روی گردانی از خدا و رسول او و برخلاف قول و قرار خود عمل کردن ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان است .

و یقولون ءامنّا باللّه . .. ثمّ یتولّی فریق منهم من بعد ذلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 48 - 3

3 - نپذیرفتن داوری پیامبر ( ص ) ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان است .

و إذا دعوا إلی اللّه و رسوله لیحکم بینهم إذا فریق منهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 49 - 4

4 - اندیشه سودجویانه ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان

و إذا دعوا إلی اللّه و رسوله لیحکم بینهم إذا فریق منهم معرضون . و إن یکن لهم الح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 50 - 1،2،4،7،10

1 - منافقان صدراسلام ، به بیمار دلی مبتلا بودند .

أفی قلوبهم مرض

ص: 114

همزه در <أفی> برای استفهام است; ولی متضمن معنای تقریر می باشد که برای سرزنش بیشتر منافقان آمده است.

2 - بیمار دلی ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان

أفی قلوبهم مرض

4 - شک و تردید نسبت به حقانیت اسلام و پیامبر ( ص ) در عین آگاهی از آن ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان

أم ارتابوا

7 - گمان ناعادلانه بودن حکم خدا و رسول او ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان

أم یخافون أن یحیف اللّه علیهم و رسوله

10 - نسبت دادن جرم و گناه خویش به دیگران و چهره مظلومانه به خود گرفتن ، از نشانه های نفاق و اوصاف منافقان

أم یخافون أن یحیف اللّه علیهم و رسوله بل أُول-ئک هم الظ-لمون

منافقان خدا و رسول او را به ستم و اجحاف کردن در داوری هایشان متهم می کردند. در مقابل خداوند نیز با تأکید فراوان، آنان را ظالم معرفی کرده است این مطلب می تواند بیانگر برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 3

3 - استفاده از سوگند به خدا و مقدسات دینی ، برای پوشش چهره کریه و مزورانه خویش و فرار از فریضه جهاد ، از اوصاف منافقان است .

و أقسموا باللّه جهد أیم-نهم لئن أمرتهم لیخرجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 26 - 6

6- بیماردلان و منافقان گریزان از تکالیف دینی ، دارای زمینه گرایش به دشمنان اسلام

و ذکر فیها القتال رأیت الذین فی قلوبهم مرض. .. قالوا للذین کرهوا ... سنطیعکم

با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین، می توان نتیجه گرفت که میان بیماردلی و گریز از تکالیف دشوار و تمایل به دشمنان اسلام، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 14 - 19

19 - آرزوی ناکامی برای جامعه ایمانی ، تردید در باور های دینی ، فریفتگی به آرزو های باطل و مظاهر دنیا و غفلت از خداوند ، از اوصاف منافقان و از نشانه های نفاق

و غرّکم باللّه الغرور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 18 - 9

9 - منافقان ، عناصری دروغگو و بیگانه با صدق و راستی

ألا إنّهم هم الک-ذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 115

19 - منافقون - 63 - 1 - 4،5،9

4 - تلاش منافقان ، برای پنهان نگه داشتن چهره نفاق آلود خود

إذا جاءک المن-فقون قالوا نشهد إنّک لرسول اللّه

5 - شهادت صریح و أکید به رسالت پیامبر ( ص ) در حضور آن حضرت ، از شگرد های منافقان برای پنهان نگه داشتن چهره نفاق خود از آن حضرت

إذا جاءک المن-فقون قالوا نشهد إنّک لرسول اللّه

9 - دروغ گویی ، از ویژگی ها و خصلت های منافقان

و اللّه یشهد إنّ المن-فقین لک-ذبون

تکیه بر وصف <کاذبون> نشانگر آن است که دروغ گویی، برای منافقان خصلتی ثابت و جدایی ناپذیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 4 - 1،3

1 - منافقان ، دارای ظاهری فریبنده و قیافه ای زیبا

و إذا رأیتهم تعجبک أجسامهم

3 - منافقان ، دارای زبانی شیوا و کلامی جذاب

و إن یقولوا تسمع لقولهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 5 - 1،7،9

1 - منافقان ، عناصری نصیحت ناپذیر

و إذا قیل لهم تعالوا . .. لوّوا رءوسهم

7 - منافقان ، عناصری منحرف و باطل گرا

و رأیتهم یصدّون

<صدّ> (مصدر <یصدّون>) بر دو معنا اطلاق می شود: الف) میل و انحراف، ب) منع و بازداشتن. در آیه شریفه، ظاهراً معنای اول اراده شده است.

9 - استکبار و خودبرتربینی ، از خصلت های عناصر نفاق پیشه

و هم مستکبرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 8 - 12

12 - منافقان ، عناصری نادان و بی بهره از معارف بلند الهی

و للّه العزّه و لرسوله و للمؤمنین و ل-کنّ المن-فقین لایعلمون

145- صفات موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 116

4 - نساء - 4 - 117 - 5

5 - تأثیرپذیری موجودات ، دلیل عدم صلاحیت آنان برای خدایی و پرستش

ان یدعون من دونه الا انثاً

146- صفات موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 1،4،7،8

1 - پیکار بسیاری از خداپرستان ، در رکاب پیامبران الهی و تسلیم ناپذیری و پایداری آنان

و کایّن من نبیّ قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم

<ربّیّون> جمع <ربّی> است و به معنی کسی که خود را مختص پروردگار کرده، یعنی جز پرستش خدا به کار دیگری نمی پردازد.

4 - مصیبت ها و مشکلات ، آنگاه که در راه خدا باشد ، هرگز مردان الهی را به ضعف و ناتوانی و تسلیم در برابر دشمنان نخواهد کشید .

فما وهنوا لما اصابهم فی سبیل اللّه و ما ضعفوا و ما استکانوا

7 - یادآوری پایمردی و مقاومت خداپرستان پیشین ، از روش های قرآن برای ایجاد روحیّه مقاومت در مبارزه با دشمنان دین

و کایّن من نبیّ قاتل معه ربیّون کثیر . .. فی سبیل اللّه

8 - قدرت روحی ، استقامت و تسلیم ناپذیری در مقابل دشمن ، از ویژگی های مردان الهی

و کایّن من نبیّ قاتل معه ربیّون کثیر فما وهنوا . .. وما استکانوا

<وهن> به معنای فتور و سستی است، و کلمه <ما استکانوا>، از ماده <سکن>، به معنی خضوع است ; یعنی در برابر دشمن، خاضع و ذلیل نمی شوند و تسلیم نمی گردند.

147- صفات موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 27 - 1

1 - موسی ( ع ) قبل از رسالت خویش ، لکنت زبان داشت .

واحلل عقده من لسانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 15 - 11

11 - موسی ( ع ) برخوردار از توان جسمی فوق العاده و دشمن شکن

فوکزه موسی فقضی علیه

ص: 117

148- صفات مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 2

2 - امید داشتن به رحمت الهی - نه خود را مستحق آن شمردن - ، از ویژگی های مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد

انّ الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل اللّه اولئک یرجون رحمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 232 - 9

9 - مؤمنان به خدا و قیامت از ازدواج زن مُطلّقه ، ممانعت نمی کنند .

فلا تعضلوهنّ ان ینکحن . .. ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 277 - 1

1 - مؤمنان دارای عمل صالح ، برپادارندگان نماز و پرداخت کنندگان زکات ، بهره مندان از پاداش ویژه الهی

ان الذین امنوا و عملوا الصالحات و اقاموا الصلوه و اتوا الزکوه لهم اجرهم عند ربّه

کلمه <عند ربّهم> اشاره به پاداشی ویژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 285 - 15،18

15 - اطاعت از خدا و انبیا و طلب مغفرت ، از ویژگی های مؤمنان

و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربّنا

18 - احساس و اظهار عجز از جانب مؤمنان ، نسبت به انجام وظایف خود در برابر پروردگار

و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانک ربّنا

طلب آمرزش از سوی مؤمنان با وجود پذیرش دستورات الهی و اطاعت، حاکی از عجز ایشان نسبت به وظایف خویش در برابر خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 286 - 8،10،14،15،20

8 - مؤمنان در صورت انجام ندادن تکالیف الهی ، بر اثر فراموشی یا خطا و اشتباه ، خود را مستحق مؤاخذه می دانند .

ربّنا لا تؤاخذنا ان نیسنا او اخطأنا

درخواست گذشت از مؤاخذه، اعترافی ضمنی به استحقاق مؤاخذه است.

10 - التزام مؤمنان به ترک معاصی و انجام تکالیف الهی

و قالوا سمعنا و اطعنا . .. ربنا لا تؤاخذنا ان نسینا او اخطأنا

توجه به پیشامد خطا و نسیان در تکالیف الهی و درخواست عفو در مورد آن، گویای مراقبت مؤمنان از اعمال و رفتار خویش است.

14 - توجه مؤمنان به تاریخ گذشتگان و درس آموزی از آن

ربّنا و لا تحمل علینا اصراً کما حملته علی الّذین من قبلنا

ص: 118

15 - درخواست مؤمنان از خداوند مبنی بر تحمیل نکردن عقوبت های طاقت فرسا بر آنان

و لا تحمّلنا ما لا طاقه لنا به

چون در بخشهای قبلی تکالیف مشقّتبار مطرح شده و نفی گردیده است (لا یکلّف اللّه نفساً الاّ وسعها)، الزاماً این بخش از آیه می تواند مشقّت و دشواری در غیر تکالیف باشد که همان عقوبت و عذاب است.

20 - عفو ، غفران و رحمت نسبت به مؤمنان ، از شؤون ولایت الهی

و اعف عنّا و اغفر لنا و ارحمنا انت مولینا

جمله <انت مولینا> به منزله دلیل برای درخواست مطالب قبلی است; یعنی خدایا چون تو مولای ما هستی عفو کن و . ..

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 15

15 - یاری کردن دین خدا ، مشخّصه ایمان آورندگان به خدا و تسلیم شدگان در برابر اوست .

نحن انصار اللّه امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون

جمله <امنا باللّه . .. > به منزله برهانی است از جانب حواریون برای دعوای یاری خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 10

10 - توکّل بر خداوند ، از ویژگی های مؤمنان

و علی اللّه فلیتوکّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 6،7،15،17

6 - مؤمنان واقعی ، از زیادی دشمن و آمادگی آنها برای جنگ ، هراسی به خود راه نمی دهند .

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس . .. فزادهم ایماناً

7 - اجتماع دشمنان دین برای نبرد با مؤمنان پیرو خدا و رسول ( ص ) ، موجب افزایش ایمان و اعتقاد آنان به حقّانیّت راهشان می گردد .

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. فزادهم ایماناً

مراد از ضمیر فاعلی در <زادهم>، اجتماع دشمنان است که از <انّ النّاس قد جمعوا لکم> استفاده می شود. یعنی اجتماع مشرکان برای نبرد، باعث افزونی ایمان پیروان خدا و رسول شد.

15 - امیدواری مؤمنان به نصرت الهی و پیروزی در غزوه حمراءالاسد

و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل

اکثر مفسران این آیه و آیات پیشین را درباره غزوه حمراءالاسد می دانند. مشرکان فاتح نبرد احد در راه بازگشت به مکّه از اینکه کار مسلمانان را یکسره نکردند، پشیمان شدند و آهنگ هجوم به مدینه را داشتند. پیامبر (ص) پس از اطلاع، مسلمانان را برای دفاع تا حمراءالاسد حرکت داد. این غزوه به غزوه حمراءالاسد معروف شد.

17 - نهراسیدن از کثرت دشمن و توکّل بر خدا در رویارویی با آنان ، از نشانه های مؤمنان پیرو خدا و رسول ( ص )

الّذین استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 119

3 - آل عمران - 3 - 174 - 8،9

8 - کارآمد نبودن تبلیغات سوء و جنگ روانی ، در بازداشتن مؤمنان از شرکت در غزوه حمراءالاسد یا بدر صغرا

الّذین قال لهم النّاس . .. فانقلبوا بنعمه من اللّه و فضل

زیرا در عین تبلیغات سوء دشمن، مؤمنان برای شرکتِ در نبرد حرکت کردند.

9 - مؤمنان واقعی ، در پی جلب رضایت کامل الهی

و اتّبعوا رضوان اللّه

<رضوان>، یعنی رضایت بسیار (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 17

17 - شجاعت و شهامت در برابر دشمنان دین ، از نشانه های ایمان و ویژگی مؤمنان

فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 1

1 - نبرد در راه خدا ، از ویژگی های بارز مؤمنان واقعی

الّذین امنوا یقاتلون فی سبیل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 146 - 2

2 - منافقان در صورت توبه ، اصلاح گذشته ، تمسک به خدا و اطاعت خالصانه از او ، در زمره مؤمنان واقعی قرار می گیرند .

الا الذین تابوا . .. فأولئک مع المؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 54 - 9

9 - عشق به خدا و محبوب وی شدن ، فروتنی در برابر اهل ایمان و سرفرازی در مقابل کافران ، از صفات مؤمنان واقعی

فسوف یأتی اللّه بقوم . .. اعزه علی الکفرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 71 - 15

15 - عملکرد ، مواضع اجتماعی و خصلت های مؤمنان و منافقان ، کاملاً متفاوت و متضاد است .

المنفقون و المنفقت . .. یأمرون بالمنکر ... و المؤمنون و المؤمنت ... یأمرون بالمع

با توجه به تقابل این آیه با آیه 67 - که در مورد خصلتهای منافقان بود - برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 79 - 2،4

2 - انفاق از روی میل و رغبت ، خصلت مؤمنان راستین

ص: 120

یلمزون المطوّعین من المؤمنین

<تطوّع> (مصدر مطّوّعین) به معنای دادن چیزی همراه با میل و رغبت است. <المطوعین فی الصدقات>; یعنی، کسانی که صدقات را با طیب نفس و با میل و رغبت می پردازند.

4 - تلاش عملی و قرار دادن تمامی توان جسمی خود برای رفع نیاز حاجتمندان جامعه - در صورت نبود امکانات مالی - از اوصاف مؤمنان راستین است .

و الذین لایجدون إلا جهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 81 - 13

13 - مؤمنان راستین ، پذیرای هر سختی و دشواری در راه خدا

و قالوا لاتنفروا فی الحر

از اینکه خداوند منافقان را به خاطر گریز از جهاد در هوای گرم، به بهانه سختی و دشواری آن، مذمت کرده است، استفاده می شود که مؤمنان راستین از چنین خصلتی به دور بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 100 - 6

6 - خشنودی قلبی از خدا و پذیرش قوانین و مقررات الهی از روی میل و رغبت - و نه از روی اکراه و بی میلی - از اوصاف مؤمنان راستین است .

و السبقون الأولون . .. و الذین اتبعوهم بإحسن رضی اللّه عنهم و رضوا عنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 1،5،6،20

1 - مؤمنان راستین ، دارای روحیه توبه ، عبادت و ستایش خدا

التّئبون العبدون الحمدون

5 - مؤمنان راستین ، دارای حرکت و جنب و جوش در راستای بندگی خدا و نه مردمی راکد و زمین گیر

السئحون

گاهی واژه <السائح> درباره آبی به کار می رود که همواره در گذرگاهی جاری باشد، توصیف اهل ایمان به این صفت می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

6 - مؤمنان راستین ، سیرکنندگان در زمین برای شناخت نشانه های خدا و تعقل در آنها

السئحون

<سیح و سیاحت> (مصدر السائحون) به معنای سیر و سفر کردن است و توصیف مؤمنان به سائحون می تواند ناظر به مطلب فوق باشد.

20 - < عن جعفر بن محمد ( ع ) انه سئل عن قول اللّه تعالی : < ان اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بانّ لهم الجنه . . . > هذا لکل من جاهد فی سبیل اللّه أم لقوم دون قوم ؟ فقال ابوعبداللّه ( ع ) : . . . أنزل اللّه عز و جل علیه بعقب ذلک : < التائبون العابدون الحامدون . . . > فابان اللّه عز و جل بهذا صفه المؤمنین الذین اشتری منهم أنفسهم و أموالهم . . . ;

روایت شده که از امام صادق (ع) سؤال شد: اینکه خدای تعالی می فرماید: <به تحقیق خدا از مؤمنان نفسها و مالهایشان را خریده است که در مقابل به آنان بهشت بدهد> آیا شامل همه کسانی است که در راه خدا جهاد می کنند یا برای گروه خاصی

ص: 121

است و نه همه گروهها؟ امام فرمود: . .. خدای عز و جل به دنبال آیه مزبور، این آیه را بر رسول خود نازل فرمود: <التائبون العابدون الحامدون ... > و بدین وسیله صفات مؤمنانی را که نفسها و مالهایشان را خریده است بیان نمود ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 119 - 5

5 - صدق و راستی ، از ارزش های والای انسانی و مهمترین صفت مؤمنان راستین

یأیها الذین ءامنوا . .. و کونوا مع الصدقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 100 - 7

7 - اهل ایمان ، از عقل و خرد برخوردار و از نادانی و سفاهت مبرّا هستند .

و ما کان لنفس أن تؤمن . .. و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 77 - 3

3- هوشیاری ، فراست و ژرف اندیشی ، از اوصاف مؤمنان راستین

إن فی ذلک لأی-ت للمتوسّمین . .. إن فی ذلک لأیه للمؤمنین

از اینکه خداوند در آیه قبل داستان قوم لوط را آیه برای ژرف اندیشان هوشیار قرار داد و در این آیه همین داستان را آیه برای مؤمنان دانسته است، می توان استفاده کرد که ژرف اندیشان همان مؤمنان راستینند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 38 - 3

3- مؤمن ، دارای ثبات و استقرار در عقیده ، ولی کافر ، اسیر در چنگال های شکّ و تردید و بی ثبات است .

ما أظنّ . .. و ما أظنّ ... ل-کنّاْ هو اللّه ربّی

سخنان سمبل کفر و دنیاپرستی، در آیه، همواره، تردید را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه <ظنّ> و یک بار نیز <لئن> به کار گرفته شده، ولی مردِ سمبل ایمان، با قاطعیّت عقیده خود را بیان کرده و راه عملی خود را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 35 - 5،6

5 - مداومت در اقامه نماز و مواظبت بر انجام درست و کامل آن ، یکی دیگر از اوصاف و نشانه های مؤمنان راستین

و المقیمی الصلوه

<إقامه> (مصدر <مقیمین>) به معنای انجام دادن درست و کامل است. به کارگیری وصف (مقیمین) بیانگر این نکته است که خواندن نماز، خصلتی است که از مؤمنان جدا نمی شود. بنابراین معنای <المقیمی الصلوه> چنین می شود: آنان که همواره نماز را درست و کامل به جا می آورند; نه آن را ترک می کنند و نه در انجام درست و کامل آن، کوتاهی میورزند.

6 - انفاق مال و دستگیری از نیازمندان ، از برنامه های زندگی مؤمنان راستین

و بشّر المخبتین . .. و ممّا رزقن-هم ینفقون

ص: 122

به کارگیری فعل مضارع (ینفقون) بیانگر این حقیقت است که انفاق و رسیدگی به کار نیازمندان، کار یک روز و یا چند روز مؤمنان راستین نیست; بلکه برنامه ای است که آنان در طول زندگی، خود را موظف به انجام آن می دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 2

2 - مؤمنان راستین ، انسان هایی سنجیده کار و درست گفتاراند0

و الذین هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 2

2 - مؤمنان راستین ، آنانی اند که زکات مال را همواره می پردازند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم للزکوه ف-علون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 2

2 - مؤمنان راستین ، انسان هایی عفیف و پاک دامن اند .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لفروجهم ح-فظون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 51 - 1،4

1 - < حرف شنوا و مطیع هستیم > ، تنها سخن همیشگی مؤمنان راستین در برابر فرا خوانده شدن آنان به پذیرش حکم خدا و داوری پیامبر ( ص )

إنّما کان قول المؤمنین إذا دعوا إلی اللّه و رسوله لیحکم بینهم أن یقولوا سمعنا و

فعل مضارع <یقولوا> همراه با فعل <کان> بر استمرار و کلمه <إنّما> - که اصطلاحاً آن را قصر افرادی می گویند - بر حصر دلالت می کند.

4 - لبیک گفتن به دعوت خدا و رسول او و پذیرش بی چون و چرای داوری پیامبر ( ص ) و رهبران الهی ، از نشانه های ایمان واقعی و اوصاف مؤمنان راستین

إنّما کان قول المؤمنین إذا دعوا إلی اللّه و رسوله لیحکم بینهم أن یقولوا سمعنا و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 52 - 4

4 - اطاعت از خدا و رسول او ، خدا ترسی و تقواپیشگی ، از نشانه های ایمان واقعی و اوصاف مؤمنان راستین

إنّما کان قول المؤمنین إذا دعوا . .. أن یقولوا سمعنا و أطعنا ... و من یطع اللّه

برداشت فوق، از ارتباط میان این آیه و آیه پیشین - که درصدد بیان اوصاف مؤمنان راستین است - به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 24 - 11

ص: 123

11 - پرهیز از ظلم و دوری از ستم در روابط اقتصادی ، ویژگی مؤمنان راستین است .

و إنّ کثیرًا من الخلطاء لیبغی . .. إلاّ الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت و قلیل ما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 2

2 - عبادت شبانه با سجده و قیام ، دغدغه خاطر داشتن از روز قیامت و امید به رحمت الهی ، از اوصاف و نشانه های مؤمنان راستین

أمّن هو ق-نت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا یحذر الأخره و یرجوا رحمه ربّه

آیه شریفه به قرینه مقابله با آیه قبل - که درباره انسان های کافر بود - درصدد بیان اوصاف و نشانه های مؤمنان راستین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 1،4

1 - پرهیز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران کفر و شرک ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها

<طاغوت> در اصل به هر متجاوز و رئیس گمراه گر گفته می شود. این کلمه در قرآن، هم به این معنا آمده و هم در بت و صنم به کار رفته است. چنانچه این واژه در آیه شریفه در معنای نخست به کار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن یعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنی است آیه شریفه درصدد توصیف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (که از آیات بعد نیز قابل استفاده است).

4 - توبه و بازگشت به خدا ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است .

و أنابوا إلی اللّه

<إنابه> (مصدر <أنابوا>) به معنای رجوع است و <أنابوا إلی اللّه>; یعنی، بازگشت به خدا با توبه و اخلاص (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 18 - 14

14 - < عن موسی بن جعفر ( ع ) . . . ما من مؤمن یرتکب ذنباً إلاّ ساء ذلک و ندم علیه . . . فإن لم یندم علی ذنب یرتکبه فلیس بمؤمن و لم تجب له الشفاعه و کان ظالماً و اللّه تعالی یقول : < ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع > ;

از امام کاظم(ع) روایت شده است: . ..هیچ مؤمنی نیست که پس از ارتکاب گناه ناراحت و پشیمان نشود... و اگر بر گناه خود پشیمان نشود، مؤمن نیست و شفاعت برای او نخواهد بود و او ظالم است. خداوند تعالی می فرماید: ماللظالمین من حمیم و لاشفیع یطاع >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 35 - 2

2 - بغض و دشمنی ( تبرّا ) نسبت به کافران حق ستیز ، از اوصاف مؤمنان راستین

الذین یج-دلون فی ءای-ت اللّه. .. کبر مقتًا... عند الذین ءامنوا

تذکر خداوند به این که مؤمنان نیز نسبت به مجادله گران بغض و دشمنی دارند; در واقع در صدد مدح آنان و نیز بیان اوصاف پسندیده ایشان است.

ص: 124

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 9

9 - چشم پوشی از خطای دیگران ، به هنگام خشم ، از صفات مهم اهل ایمان

للذین ءامنوا . .. الذین ... و إذا ما غضبوا هم یغفرون

اهمیت این صفت، از تخصیص به ذکر یافتن آن، استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 39 - 4

4 - اهل ایمان ، نه متجاوزاند و نه تجاوز را از سوی دیگران می پذیرند .

و الذین إذا أصابهم البغی هم ینتصرون

<إنتصار> به معنای یاری طلبیدن است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 12 - 10

10- مؤمن واقعی ، در پی اعمال نیک است ; نه غوطهور در لذّت و هوسرانی .

الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت . .. و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأن

خداوند، مؤمنان را متصف به <عملوا الصالحات> کرده و کافران را مشمول <یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنعام> دانسته است. از این تقابل، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 26

26- آثار روح عبودیت و اعمال ارزشی ، آشکار در سیمای اهل ایمان

سیماهم فی وجوههم من أثر السجود

سجده، مظهر روحیه بندگی و نیایش انسان به درگاه الهی است و این روحیه در پرتو مظاهر آن، در اندام ظاهری انسان (چهره) تأثیر می گذارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 10 - 2

2 - اخوت و برادری ، بارزترین صفت در زندگی اجتماعی مؤمنان

إنّما المؤمنون إخوه

با توجه به این که حصر <إنّما> ناظر به خبر است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 41 - 3

3 - مؤمن ، همواره در اندیشه قیامت و مطمئن به تحقق وعده های الهی

و استمع یوم یناد المناد من مکان قریب

ص: 125

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 60 - 3

3 - مؤمنان راستین ، دور از سرمستی ، و گریان و اندوهناک در برابر انذار های الهی

و تضحکون و لاتبکون

از توبیخ کافران به خاطر سرمستی و سرخوشی، استفاده می شود که مؤمنان - بر خلاف ایشان - از خوف انذارهای الهی، گریان و از سرمستی ها به دوراند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 3

3 - دل مؤمن ، باید چنان نرم باشد که با یاد خدا و تلاوت قرآن کریم ، تأثیرپذیر و خاشع گردد .

ألم یأن للذین ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه و ما نزل من الحقّ

خداوند، در آیه شریفه، مؤمنان بی تفاوت را نکوهش کرده و به آنان هشدار می دهد تا فرصت باقی است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل های خود را با یاد او و تلاوت آیاتش خاشع و نرم گردانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 24 - 1

1 - تعیین کردن مقدار معیّنی از اموال خود برای انفاق ، از اوصاف مؤمنان و مسلمانان راستین است .

و الذین فی أمولهم حقّ معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 25 - 1

1 - اختصاص دادن مقدار معیّنی از اموال خود به سائلان و محرومان جامعه ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین است .

و الذین فی أمولهم . .. للسائل و المحروم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 26 - 1

1 - تصدیق روز جزا و اعتقاد به حساب رسی بندگان ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین

و الذین یصدّقون بیوم الدین

یکی از کاربردهای واژه <دین>، جزا و حساب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 27 - 1

1 - ترس و نگرانی از عذاب پروردگار ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین

و الذین هم من عذاب ربّهم مشفقون

ص: 126

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 29 - 1

1 - پاکدامنی و دوری از آلودگی های جنسی ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین است .

و الذین هم لفروجهم ح-فظون

<فروج> (جمع <فَرْج>) کنایه از شرمگاه و <حفظ> (مصدر <حافظون>) به معنای صیانت و نگه داری است; یعنی، آنان که دامن های خود را [پاک ]نگه می دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 32 - 1

1 - رعایت امانت و پایبندی به عهد و پیمان خویش ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین

و الذین هم لأم-ن-تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 33 - 1

1 - ادای شهادت و گواهی ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین

و الذین هم بشه-دتهم قائمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 34 - 1

1 - اهمیت دادن به نماز ، مواظبت بر انجام دادن به موقع آن و پرهیز از سهل انگاری در ادای آن ، از ویژگی های مؤمنان و مسلمانان راستین

و الذین هم علی صلاتهم یحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 26 - 5

5 - < عن الحارث بن الدلهاث مولی الرّضا ( ع ) قال : سمعت أباالحسن ( ع ) یقول : لایکون المؤمنُ مؤمناً حتّی یکونَ فیه ثلاثُ خصال سنّه من ربّه و سنّهٌ من نبیّه و سنّه من ولیّه ، فالسنّه من ربّه : کتمان سرّه ، قال اللّه عزّوجلّ : < عالم الغیب فلایظهر علی غیبه أحداً إلاّ من ارتضی من رسول > . . . ;

حارث بن دلهاث گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که می فرمود: مؤمن، مؤمن نیست مگر این که سه خصلت در او باشد: سنتی از پروردگارش و سنتی از پیامبرش و سنتی از ولیّ و امامش. اما سنّت پروردگارش، نهان داشتن سرّ خویش، خدای عزّوجلّ فرمود: <عالم الغیب فلایظهر علی غیبه أحداً إلاّ من ارتضی من رسول>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 48 - 4

4 - نماز ، نشانه ایمان و از اوصاف مؤمنان است .

و إذا قیل لهم ارکعوا لایرکعون

ص: 127

149- صفات مؤمنان به نظارت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 14 - 6

6 - کسانی که خداوند را ناظر خویش می دانند ، از تبلیغات هدایت پیشگان و دعوت کنندگان به تقوا جلوگیری نمی کنند .

أرءیت إن کان علی الهدی . أو أمر بالتّقوی ... ألم یعلم بأنّ اللّه یری

150- صفات مؤمنان راستین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 62 - 1،2،5

1 - ایمان به خدا و رسول او ، دو رکن ایمان و از اوصاف مؤمنان راستین است .

إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله

حصر در <إنّما المؤمنون. ..> اضافی و از باب قصر موصوف بر صفت است و براساس آنچه که در شأن نزول آن آمده آیه شریفه، در ارتباط با منافقان نازل شده است. بر این اساس پیام آیه چنین خواهد بود: <ایمان حقیقی، دارای دو رکن اساسی است: ایمان به خدا و ایمان به رسول او، و مؤمنان راستین دارای چنین اوصافی اند>.

2 - حضور در کنار پیامبر ( ص ) و رهبری جامعه اسلامی برای امور مهم اجتماعی و مشاوره و کنکاش پیرامون یک مسأله عمومی ، از اوصاف مؤمنان راستین

إنّما المؤمنون الذین ءامنوا باللّه و رسوله و إذا کانوا معه علی أمر جامع لم یذهبو

<أمر جامع> به مسأله ای گفته می شود که در خور این باشد که مردم به خاطر آن اجتماع کنند و به مشاوره و فراگیری و حل و فصل آن بپردازند. کلمه <مع> نیز افاده کننده معنای مشارکت است.

5 - اجازه خواستن از پیامبر ( ص ) و رهبر امت اسلامی برای ترک حضور در امور اجتماعی و حل و فصل مسائل عمومی ، از اوصاف مؤمنان راستین است .

إنّ الذین یستئذنونک أُول-ئک الذین یؤمنون باللّه و رسوله

151- صفات مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 218 - 2

2 - امید داشتن به رحمت الهی - نه خود را مستحق آن شمردن - ، از ویژگی های مؤمنان و مهاجرانِ مجاهد

انّ الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل اللّه اولئک یرجون رحمت اللّه

ص: 128

152- صفات مهتدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 5 - 4

4 - برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان ، هدایت یافتگانند .

یقیمون الصلوه . .. أولئک علی هدًی من ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 143 - 18

18 - هدایت یافتگان ، دارای روحیه تعبد و تسلیم در برابر خدا و احکام الهی

و إن کانت لکبیره إلا علی الذین هدی اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 55 - 7

7- ایمان و استغفار ، از نشانه های هدایت یافتگان است .

أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدی و یستغفروا ربّهم

153- صفات ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 36 - 17

17 - گردنفرازی و فخرفروشی از خصلت های نکوهیده

انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 46 - 19

19- جهل و نادانی ، صفتی ناپسند و نکوهیده در پیشگاه خداوند

إنی أعظک أن تکون من الج-هلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 4 - 7

7- جدال و مخاصمه ، صفتی بس مذموم و ناپسند برای انسان

فإذا هو خصیم مبین

آوردن <إذا> ی فجائیه می تواند نشان دهنده ناپسند بودن جدال و مخاصمه باشد، خصوصاً با توجه به اینکه انتظار از مخلوق، تسلیم بودن در مقابل خالق است و جدال و مخاصمه خلاف انتظار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 129

11 - انبیاء - 21 - 3 - 3

3- لهو و دل مشغولی به امور غیر مهم و بی ارزش ، از بیماری های قلب و امری زشت و ناپسند

لاهیه قلوبهم

آیه شریفه، در مقام بیان اوصاف ناپسند و ویژگی های منفی مشرکان و مذمت از آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 9 - 1

1 - خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران ، صفتی نکوهیده در نزد خداوند

و من الناس من یج-دل فی اللّه بغیر علم . ..ثانی عطفه

<ثَنی> (مصدر <ثانی>) به معنای پیچاندن و برگرداندن و <عطف> به معنای پهلو است. پیچاندن پهلو، کنایه از تکبر و تحقیر دیگران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 10 - 6

6 - ستم به دیگران ، کاری است بسیار زشت و ناروا .

و أنّ اللّه لیس بظلّ-م للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 12 - 7

7 - بدگمانی نسبت به مؤمنان ، امری ناپسند و مورد سرزنش خداوند

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن-ت بأنفسهم خیرًا و قالوا ه-ذا إفک مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 8 - 3

3 - اعتماد به اموال خویش و احساس بی نیازی در برابر پاداش های موعودِ خداوند ، خصلتی نکوهیده است .

و صدّق بالحسنی . .. فأمّا من ... استغنی

مراد از <استغنی> - به قرینه جمله <صدّق بالحسنی> در آیات پیشین - ممکن است استغنای از <حسنی> (پاداش های نیک خداوند) باشد. بیان فرجام دشوار (العسری) برای صاحبان این خصلت ها (در آیات بعد) بیانگر نکوهش آن خصلت ها است.

154- صفات نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 83 - 2

2 - ابراهیم ( ع ) ، دارای اوصاف و ویژگی های نوح ( ع )

و إنّ من شیعته لإبرهیم

ص: 130

برداشت یاد شده با توجّه به این نکته است که لازمه پیرو بودنِ ابراهیم(ع) در سیر و سلوک زندگی، دارا بودن همان سیر و سلوک نوح پیامبر(ع) است.

155- صفات نهرهای بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 43 - 6

6 - بهشت دارای نهرهایی متعدد ، لبریز و همواره جاری

تجری من تحتهم الأنهر

اِسناد جریان به خود نهرها، همانند <جری المیزاب>، حکایت از پر بودن و لبریز بودن نهرهای بهشتی دارد.

156- صفات نیکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 177 - 17،20،26،27

17 - ایمان به خدا ، قیامت ، فرشتگان ، کتاب های آسمانی و پیامبران مشخصه نیکان

و لکن البر من ءامن باللّه . .. و النبیین

20 - پرداخت مال برای رفع نیازمندی خویشان ، یتیمان ، مساکین ، در راه ماندگان و فقیران مشخصه نیکوکاران است .

و لکن البر من . .. و ءاتی المال علی حبه ذوی القربی و السائلین

26 - برپایی نماز ، پرداخت زکات ، پایبندی به عهد ها و صبر و پایداری در تنگنا ها و شداید از ویژگی های نیکان

و لکن البر من . .. أقام الصلوه ... والصبرین فی البأساء و الضراء

27 - استقامت و پایداری در جنگ علیه دشمنان دین ، از مشخصه های ابرار

و لکن البر من . .. الصبرین فی البأساء و الضراء حین البأس

157- صفات هدایتگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 181 - 2

2 - هدایتگران الهی در جوامع ، خود همواره ملازم حق و حقیقت هستند .

و ممن خلقنا أمه یهدون بالحق

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که <باء> در <بالحق> برای مصاحبت باشد ; یعنی: یهدون مصاحبین الحق.

ص: 131

158- صفات همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 221 - 1،2،3،6،8

1 - حرمت ازدواج مؤمنان با زنان مشرک ; مگر در صورتی که ایمان بیاورند .

و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمنَّ

2 - باید ایمان معیار اصلی در انتخاب همسر باشد ; نه زیبایی و یا حریّت ( برده نبودن )

و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمنّ و لامه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم . .. و لعب

مصداق بارز <اعجاب> در انتخاب همسر، زیبایی و دلربایی است.

3 - کنیز مؤمن برای همسری شایسته تر است از آزاد زن مشرک ; هر چند زیبا و دلربا باشد .

و لاَمَه مؤمنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم

6 - حرمت ازدواج زنان مؤمن با مشرکان ; مگر در صورتی که ایمان بیاورند .

و لا تنکحوا المشرکین حتی یؤمنوا

8 - برده مؤمن برای همسریِ زن مسلمان شایسته تر است از آزاد مرد مشرک ; هر چند ظاهری فریبنده داشته باشد .

و لعبد مؤمن خیر من مشرک و لو اعجبتکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 223 - 2

2 - عقیم نبودن ، از ویژگی های زن شایسته و کامل

نساؤکم حرث لکم

از خصوصیات مهم زن، قابلیّت بارور شدن او برای بقای نسل است; بنابراین چنانچه زن نازا باشد، از این ویژگی مهم عاری است و طبعاً چنین زنی از جهت طبیعی کامل نخواهد بود.

159- صفات همسران بهشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 48 - 2،4،5

2 - بندگان مخلَص خدا ، برخوردار از زنان چشم فروهشته

و عندهم ق-صرت الطرف

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که مراد از <قاصرات الطرف> کوتاه کردن از نگاه و فروهشتن اندک چشم از نظر ظاهری باشد. گفتنی است که این نوع نگاه کردن و فروهشتن چشم، خود بر زیبایی و جذابیت زنان می افزاید.

4 - زنان بهشتی ، زنانی بس زیبا و جذاب اند .

و عندهم ق-صرت الطرف

5 - زنان بهشتی ، برخوردار از چشمانی درشت و جذاب

ق-صرت الطرف عین

<عیناء> (مفرد <عِین>) به معنای چشم درشت است.

ص: 132

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 49 - 1،2،3

1 - زنان و حوران بهشتی ، از شدت سفیدی و درخشندگی همچون تخم شترمرغ زیر پر هستند .

کأنّهنّ بیض

<بیض> اسم جنس و مفرد آن <بیضه> و به معنای تخم شترمرغ است که رنگ آن سفید و درخشنده و کمی متمایل به زردی است و این حیوان آن را زیر پر خود می پوشاند تا از غبار و آلودگی و دستبرد محفوظ ماند. عرب ها، زنان زیبا را به <بیض> تشبیه می کنند.

2 - رنگ زنان بهشتی ، سفید و درخشنده و کمی متمایل به زردی است .

کأنّهنّ بیض

3 - تمیزی و دوشیزگی ، از اوصاف زنان بهشتی

کأنّهنّ بیض مکنون

تشبیه به پوشیده بودن تخم ها زیر پر شترمرغ، کنایه از تمییز بودن زنان بهشتی است و مصون بودن آنان - که مفاد عبارت <مکنون> می باشد - کنایه از محفوظ ماندن آنان از دستبرد دیگران و دوشیزگی ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 52 - 4

4 - زنان بهشتی ، زنانی بس زیبا و جذاب اند .

و عندهم ق-صرت الطرف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 54 - 4

4- همسران بهشتی تقواپیشگان ( حوریان ) ، دارای بدنی سفید و چشمانی جذاب و دلربا

و زوّجن-هم بحور عین

<حور> (جمع <حوراء>); یعنی، زنانی که سیاهی چشم او کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً نمایان بوده و بدنی سفید داشته باشند. <عین> (جمع <عیناء>); یعنی، زنان فراخ چشم.

160- صفات یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 80 - 4

4 - یهود ، مردمی خودخواه ، مغرور و خودبرتربین

و قالوا لن تمسنا النار إلا أیاماً معدوده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 86 - 6

6 - یهودیان به انگیزه دستیابی به مزایای دنیا ، همکیشان خود را کشته و آنان را از دیارشان آواره می ساختند .

ص: 133

ثم أنتم هؤلاء تقتلون . .. أولئک الذین اشتروا الحیوه الدنیا بالأخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 91 - 13

13 - یهودیان ، مردمی نژادگرا

قالوا نؤمن بما أنزل علینا و یکفرون بما وراءه و هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 92 - 9

9 - یهود ، مردمی ستم پیشه و ظالمند .

و أنتم ظلمون

جمله <و أنتم ظالمون> (و شما ستمکار بودید) را می توان جمله ای معترضه دانست. بر این مبنا جمله مذکور بیانگر آن است که: یهود نه تنها در مورد گوساله پرستی ستمکاری کردند، بلکه عادت و رویه آنها ستمگری بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 94 - 3

3 - قوم یهود ، مردمی نژادگرا و خودبرتربین

إن کانت لکم الدار الأخره . .. خالصه من دون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 95 - 3،7

3 - یهود ، مردمی گنهکار و دارای کردارهایی ناروا

و لن یتمنوه أبداً بما قدمت أیدیهم

مراد از <ما> در <ما قدمت أیدیهم> (آنچه را پیش فرستادند) گناهان و اعمال نارواست.

7 - یهود ، مردمی ستم پیشه اند .

و اللّه علیم بالظلمین

از مصداقهای <الظالمین> - به قرینه صدر آیه و آیات پیشین - یهودیان می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 96 - 1،2،6

1 - یهود ، حریص ترین مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمری طولانی هستند .

و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه

2 - یهود ، به هر نوع زندگی دنیوی - هر چند پست باشد - حریص و دل بسته اند .

و لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه

نکره آوردن <حیاه> اشاره به این نکته دارد که: یهودیان بر صرف زنده ماندن با هر ویژگی - هر چند که پست و حقیر هم باشد - حریصند.

6 - دنیاپرستی یهود از پیشگویی های قرآن

ص: 134

لتجدنهم أحرص الناس علی حیوه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 73 - 1،2،7

1 - علمای یهود ، به پیروانشان هشدار دادند ; که مبادا به غیر همکیش خود اعتماد کنند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دینکم

بنابراینکه <لا تؤمنوا>، به معنای عدم اعتماد باشد; نه به معنی عدم تصدیق و باور.

2 - علمای یهود ، به پیروانشان هشدار دادند که مبادا به غیر همکیش خود ایمان بیاورند .

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دینکم

بنابراینکه ایمان، به معنی گرایش و باور باشد.

7 - خودبرتربینی دینی و تعصب نابجای یهود

و لا تؤمنوا الاّ لمن تبع دینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 183 - 20

20 - یهودیان ، مردمی لجوج و معاند

قل قد جاءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 53 - 5

5 - بخل شدید و انحصارطلبی یهودیان

فاذاً لا یؤتون النّاس نقیراً

ظاهراً منظور از کلمه <النّاس>، غیر یهودیان هستند ; به قرینه آیه بعد: <ام یحسدون النّاس>، بنابر این معنای جمله <فاذاً . .. > چنین می شود: یهودیان منافع دنیا را از دیگر مردمان دریغ می دارند و در انحصار خویش نگه می دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 16 - 18

18 - یهود و نصارا ، مردمانی گرفتار قساوت قلب و سنگدلی

و لایکونوا کالذین أُوتوا الکت-ب . .. فقست قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 14 - 16

16 - یهود ، مردمانی دور از اندیشه و خردورزی *

ذلک بأنّهم قوم لایعقلون

با توجه به بازگشت ضمیر <هم> به یهودیان، اسناد عدم تعقل به <قوم>; می تواند اشاره به خصوصیت این <قوم> داشته باشد.

ص: 135

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 13 - 5

5 - یأس از رحمت الهی و ثواب اخروی ، نشانه انسان های مورد غضب خداوند ( یهودیان )

قومًا غضب اللّه علیهم قد یئسوا من الأخره

شاید منظور از <یأس از آخرت> ایمان نداشتن به قیامت نباشد; بلکه مقصود یأس از رحمت الهی در آخرت است. چه این که یهود به عنوان مصداق <مغضوب علیهم> اصل قیامت را قبول داشتند; ولی در ویژگی های آن مردد بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 6 - 3

3 - یهود ، قومی نژاد پرست و خودبرتربین

إن زعمتم أنّکم أولیاء للّه من دون الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 7 - 1،2

1 - یهود ، قومی هراسان از مرگ و غیر مشتاق برای لقای الهی

و لایتمنّونه أبدًا

2 - یهودیان ، مردمی ظالم و ستمگراند .

و لایتمنّونه . .. و اللّه علیم بالظ-لمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 8 - 2

2 - قوم یهود ، مردمی هراسان از مرگ

قل إنّ الموت الذی تفرّون منه

161- صفات یهود دوران مریم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 27 - 5

5- مردم بیت المقدس در زمان مریم ( س ) ، در برابر انحرافات اخلاقی و جنسی حساس بودند .

لقد جئت شیئًا فریًّا

162- عینیت صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 82 - 6

6 - اتحاد و یکی بودن اراده ، قول و فعل خداوند

ص: 136

إنّما أمره إذا أراد شیئًا أن یقول له کن فیکون

163- مراتب صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 53 - 10

10 - سبقت رحمت و نعمت خدا بر نقمت او

لم یک مغیرا نعمه أنعمها

164- مسیحیان و صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنایی دیرین یهودیان و مسیحیان ، با اوصاف و ویژگی های پیامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

165- مسیحیان و صفات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنایی دیرین یهودیان و مسیحیان ، با اوصاف و ویژگی های پیامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

166- ملاک صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اعلی - 87 - 1 - 13

13 - ملاک شایستگی اسامی و اوصاف برای خداوند ، دلالت آنها بر بی عیب بودن خداوند و سازگاری شان با مقام والای او است .

سبّح اسم ربّک الأعلی

ص: 137

167- منشأ صفات پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 101 - 2

2- داشتن ایمان راستین و منزلت نیکو و متصف بودن به خصال پسندیده ، بسته به تقدیر الهی است .

إنّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی

جمله <سبقت لهم منّا> بیانگر مقدر شدن <الحسنی> (نیکوبودن) از پیش به وسیله خداوند است; یعنی، کسانی که ما از قبل برای آنان مقدر کردیم. ...

168- نامگذاری با اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 65 - 14

14- از نام گذاری افراد و اشیا به نام های اختصاصی خداوند باید اجتناب کرد .

هل تعلم له سمیًّا

چنان که گفته شد، <سمیّ> به معنای هم نام است گفتنی است که آیه در صدد بیان امری حقیقی در مورد یکتایی خداوند و بی نظیر بودن او است; ولی نفی هم نام می تواند متضمن این پیام نیز باشد که نام گذاری افراد به نام های ویژه خداوند - هر چند اعتباری بیش نیست - ولی کاری ناروا است.

169- نقش صفات اخلاقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 6 - 22،24

22- حکیمانه بودن افعال خدا و آگاهی او به ویژگی های یوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزیند و تعبیر رؤیا و تحلیل حوادث را به آن حضرت بیاموزد .

یجتبیک ربک . .. إن ربک علیم حکیم

24- حکمت خدا و علم او به خصلت های یوسف ( ع ) موجب شد تا نعمت خویش را بر خاندان یعقوب کامل کند .

و یتم نعمته علیک و علی ءال یعقوب . .. إن ربک علیم حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 30 - 6

6- روحیات و خصلت های درونی انسان ، دارای ظهوری آشکار در سبک گفتار وی

و لتعرفنّهم فی لحن القول

خداوند با تأکید بیان کرده است که: می توان منافقان را از شکل و محتوای سخنشان شناخت، از این سخن معلوم می شود که منافق، با تمام تلاش برای پنهان داشتن اسرار خود، ناخود آگاه سرّ درونش بر شیوه گفتارش تأثیر می گذارد.

ص: 138

170- ویژگیهای صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 74 - 6

6- تشبیه خدا به سایر موجودات ، ناشی از ناآگاهی انسان به تمایز ذات و صفات خدا از غیر اوست .

فلاتضربوا لله الأمثال . .. أنتم لاتعلمون

با توجه به اینکه منظور از <أنتم لاتعلمون> نفی علم مطلق نیست; زیرا بدیهی است که انسانها در زمینه های مادی زندگی خود دانشهایی دارند; بلکه نفی علم مربوط می شود به همان زمینه ای که در آیه مطرح است; یعنی، قابل مقایسه نبودن ذات و صفات خدا با سایر مخلوقات، برداشت فوق به دست می آید.

171- هماهنگی با صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 28 - 13

13- انگیزه اهل دعا و استغاثه در عصر بعثت ، جلب رضایت خداوند و قرار گرفتن در حالتی مناسب با صفات او بود .

یدعون . .. یریدون وجهه

مراد از <وجه> در <یریدون وجهه> نه معنای حقیقی <وجه> است - زیرا، خداوند، دارای صورت نیست - و نه کنایه از ذات خداوند است - زیرا، نمی توان آن را اراده کرد - بنابراین، یا کنایه از رضایت خداوند است، به این مناسبت که انسان ها، در هنگام رضایت، صورت خود را به سوی مخاطب خود برمی گردانند و یا کنایه از صفات خدا است که اهل دعا، یا خود را مشمول آن قرار می دهند و یا در برابر هر صفتی نظیر عزّت و علم خداوند، وضعیّتی مناسب، نظیر ذلّت و ناآگاهی به خود می گیرند.

172- یهود و صفات صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنایی دیرین یهودیان و مسیحیان ، با اوصاف و ویژگی های پیامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

173- یهود و صفات محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 30

30- آشنایی دیرین یهودیان و مسیحیان ، با اوصاف و ویژگی های پیامبراسلام و اصحاب آن حضرت

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الإنجیل کزرع

ص: 139

صفات ارزشمند

174- {صفات ارزشمند}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 128 - 7

7 - هم دردی با انسان ها و اشتیاق به سعادتمند شدن آنان و داشتن رأفت و محبت ، از خصلت های والا و ارزشمند

عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رءوف رحیم

صفات جلال

175- {صفات جلال}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 112 - 4

4 - خداوند در مؤاخذه بندگان ، هرگز از حق تجاوز نمی کند .

فلایخاف ظلمًا و لاهضمًا

در باره فرق <ظلم> و <هضم> احتمالاتی داده شده است; از جمله این که ظلم; یعنی، بیش از حق مطالبه کردن و هضم; یعنی، از حق کم گذاشتن.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 114 - 3

3 - خداوند ، حق محض است و هیچ باطلی در او راه ندارد .

فت-علی اللّه الملک الحقّ

<حقّ> نقطه مقابل باطل است (لسان العرب).

176- دلایل صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 65 - 3

3- ربوبیت و تدبیر کارآمد و دقیق خداوند بر سرتاسر هستی ، دلیل منزّه بودن او از نسیان

و ما کان ربّک نسیًّا . ربّ السموت والأرض و ما بینهما

177- ذکر صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 140

10 - مریم - 19 - 65 - 10

10- توجه به نبود فراموشی در خداوند و ربوبیت او بر سراسر هستی ، برانگیزنده آدمی به عبادت و اطاعت او و پایداری بر آن

و ما کان ربّک نسیًّا . ربّ السموت ... فاعبده واصطبر لعب-دته

تفریع لزوم عبادت بر معارف ذکر شده در جملات پیشین، گویای برداشت یاد شده است.

178- صفات جلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 32 - 2،3

2 - خداوند ، منزه از هر عیب و نقص

قالوا سبحنک

3 - خداوند ، منزه از آن است که به اسرار و نهان موجودات آگاه نباشد .

أنبئونی بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنک

در مقامی که سخن متکلم موجب توهم نقصی برای خدا شود، کلمه <سبحانک> و مانند آن به کار می رود. گویا فرشتگان چون در مقام پاسخگویی هستند، از سخنشان این توهم به وجود می آید که خداوند از پیش به پاسخ آنان آگاهی ندارد. هدف ایشان از گفتن <سبحانک> ابراز منزّه دانستن خداوند از چنین منقصتی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 116 - 1،4،7،9،13

1 - خداوند ، منزه از گزینش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

4 - گزینش فرزند و داشتن زاده برای خداوند ، نقص است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه

<سبحان> به معنای تسبیحاً، مفعول مطلق برای فعل محذوف است; یعنی: <سبحت اللّه تسبیحاً>. کاربرد این کلمه در هنگامی است که خداوند به چیزی که درباره او ناروا و یا مستلزم نقص و عیب است، توصیف شود.

7 - خداوند ، در مالکیت موجودات هستی شریکی ندارد .

له ما فی السموت و الأرض

برداشت فوق با توجه به حصر - که از تقدیم <له> بر <ما فی السماوات . ..> به دست می آید - استفاده می شود.

9 - مالکیت خدا بر هستی ، دلیل منزه بودن او از گزینش فرزند و داشتن زاده

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فی السموت و الأرض

جمله <له ما فی السماوات . ..> برهانی است برای رد پندار ناروای یهود و نصارا.

13 - عبادت و اطاعت هستی برای خدا ، دلیل منزه بودن او از داشتن فرزند است .

و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. کل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 117 - 5

ص: 141

5 - آفرینش آسمان ها و زمین ، بدون مثال و الگویی از پیش ، دلیل منزه بودن خدا از اختیار کردن فرزند و نیاز داشتن به آن

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل . .. بدیع السموت و الأرض

برداشت فوق بر این اساس است که <بدیع السماوات . ..> همانند جمله <له ما فی السماوات ...>، دلیل و برهانی برای تنزیه خداوند از داشتن فرزند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شریک منزه دانسته و تنها او را پرستش می کنند .

و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 13

13 - خداوند از اعمال انسان ها غافل نبوده و به همه آنها آگاهی دارد .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 144 - 21

21 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نخواهد بود .

و ما اللّه بغفل عما یعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 149 - 6

6 - اعمال انسان ها هرگز مورد غفلت خداوند نیست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 267 - 11

11 - خداوند ، ستایشگر انفاق کنندگان ، در عین بی نیازی از انفاق آنان

اَنّ اللّه غنیّ حمید

<حمید> در برداشت فوق به معنای حامد (ستایش کننده) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 19

19 - قدرت مطلق خداوند ، مقتضی نفی هر گونه شرّ از او

بیدک الخیر انّک علی کلّ شیء قدیر

ص: 142

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 108 - 7

7 - خداوند ، مُنزّه از اراده هر گونه ظلم نسبت به موجودات

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 4،10

4- مالکیّت انحصاری خداوند نسبت به تمام هستی ، دلیل نفی اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین. و للّه ما فی السموات و ما فی الارض

10 - بازگشت همه امور هستی به خداوند ، دلیل نفی اراده ظلم و ستم از ساحت اوست .

و ما اللّه یرید ظلماً للعالمین . .. و الی اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 14

14 - ارتداد و کفر افراد ، زیانی به خداوند نمی رساند .

و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرّ اللّه شیئا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 1،9،15

1 - پندار ناروای یهود به فقر و نیاز خداوند ، و غنا و بنی نیازی خویش

لقد سمع اللّه قول الّذین قالوا انّ اللّه فقیر و نحن اغنیاء

به گفته بسیاری از مفسّرین، مراد از <الّذین قالوا>، یهودیان هستند.

9 - خداوند ، غنی و بی نیاز از انفاق بندگان

انّ الّذین . .. انّ اللّه فقیر و نحن اغنیاء سنکتب ما قالوا

15 - همسنگی گناه و زشتی فقیر پنداشتن خدا و نسبت های ناروا به او ، با گناه کشتار انبیا

سنکتب ما قالوا و قتلهم الانبیآء بغیر حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 182 - 6

6 - نفی ظلم از جانب خدا نسبت به بندگان خویش

و انّ اللّه لیس بظلاّم للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 17،24،25،27

17 - پاک و منزّه دانستن خداوند از هر عیب و نقصی ، نشانه خردمندی

لایات لاولی الالباب. الّذین ... ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک

24 - خداوند از اینکه آفرینشی باطل و بیهوده داشته باشد ، پاک و منزّه است .

ص: 143

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک

25 - خردمندان ، خداوند را از هر کاستی مبرّا و منزّه می دانند .

لایات لاولی الالباب. الّذین ... سبحانک

27 - منزّه بودن خداوند از هر نقص و عیب ، دلیل راه نداشتن بیهودگی در آفرینش او

ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 36،39

36 - مالکیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل فرزند نداشتن او

سبحنه ان یکون له ولد له ما فی السموت و ما فی الأرض

جمله <له ما فی السموت . ..> دلیل و برهانی است برای جمله <سبحنه ان یکون له ولد> یعنی آنچه غیر خداست و از جمله حضرت مسیح، مملوک و عبد اوست و کسی که مالک تمام هستی است، نیازی به داشتن فرزند ندارد.

39 - کفایت خداوند برای تدبیر هستی ، دلیل وحدانیت او و منزه بودنش از داشتن شریک و فرزند

انما اللّه اله وحد سبحنه ان یکون له ولد . .. کفی باللّه وکیلا

جمله <کفی . ..> دلیل دیگری است برای مطالب گذشته.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 116 - 7

7 - خداوند منزه از هرگونه شریک در الوهیت و فراتر از داشتن همتایی شایسته پرستش

قال سبحنک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 - راه نیافتن هیچگونه ضعف و کاستی، گزافه، جهل و اشتباه در حریم خداوند

و هو القاهر فوق عباده و هو الحکیم الخبیر

از صفات <قاهر>، <حکیم> و <خبیر>، که برای خداوند بیان شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 100 - 6،9،10

6 - شریک پنداشتن برای خداوند و انتساب فرزند به او، پنداری باطل و از سر نادانی است.

و خرقوا له بنین و بنت بغیر علم

9 - خداوند از داشتن شریک و فرزندان منزه است.

و خرقوا له بنین و بنت . .. سبحنه و تعلی عما یصفون

10 - خداوند منزه و برتر از پندارهایی است که جاهلانه درباره او ابراز می گردد.

بغیر علم سبحنه و تعلی عما یصفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 144

5 - انعام - 6 - 101 - 3،4،6،11

3 - خداوند نه فرزندی دارد و نه هیچگاه همسری داشته است.

أنی یکون له ولد و لم تکن له صحبه

4 - وجود فرزند برای خدا، با توجه به نبودن همسری برای وی، امری نامعقول است.

أنی یکون له ولد و لم تکن له صحبه

6 - ابداع کننده هستی (خداوند) سزاوار تسبیح و منزه از داشتن شریک و فرزند است.

سبحنه و تعلی عما یصفون. بدیع السموت و الأرض

11 - انحصار آفرینش هستی به خدا، دلیل بی نیازی او از فرزند و شریک است.

أنی یکون له ولد . .. و خلق کل شیء و هو بکل شیء علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 103 - 5

5 - خداوند حقیقتی فوق تصور و ادراک انسان و پیراسته از ویژگیهای جسم است.

لا تدرکه الأبصر

عدم امکان دیدن خداوند نشانه مبرا بودن او از خصوصیات جسم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 131 - 1

1 - خداوند هیچگاه از سر ظلم جامعه ای را نابود و مردمی را مجازات نکرده و نخواهد کرد.

ذلک أن لم یکن ربک مهلک القری بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 51 - 2،5

2 - کیفر الهی در مورد گنهکاران ، عادلانه و به دور از هر گونه ظلم

ذلک بما قدمت أیدیکم و أن اللّه لیس بظلّم للعبید

5 - خداوند منزه از اعمال کمترین ظلم به بندگان خویش

و أن اللّه لیس بظلّم للعبید

با توجه به اینکه <أن اللّه . .. > در مقام استدلال بر این حقیقت است که گرفتاری کافران به عذاب حریق ستمی به آنها نیست، باید مراد از ظلام نبودن خدا، نفی کمترین ظلم از ساحت قدس وی باشد، و گر نه استدلال تمامی نیست. و بسیار ستمگر نبودن، نمی تواند دلیل باشد بر اینکه آتش سوزان ستمی بر گرفتاران به آن نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 60 - 17

17 - خداوند هرگز در پاداش دادن به بندگان خویش ستم روانمی دارد .

و أنتم لاتظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 145

7 - یونس - 10 - 10 - 4

4 - خدا ، کمال مطلق و منزه از هر عیب و نقص

دعویهم فیها سبحنک اللّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 18 - 15،16،17

15 - خدا ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص

سبحنه

16 - خداوند ، منزه و فراتر از داشتن شریک است .

سبحنه و تعلی عما یشرکون

17 - از علی ( ع ) روایت شده که فرمود : < اما ما لا یعلمه اللّه ، فلا یعلم اللّه أن له شریکاً و لا وزیراً و لا صاحبه و لا ولداً و شرحه فی القرآن : < قل اتنبئون اللّه بما لا یعلم > . . . ;

. .. اما (مراد از) آنچه را خدا نمی داند، (یعنی) خدا (او را) برای خود شریک نمی داند و نه وزیر و نه همسر و نه فرزند و شرح این مطلب در قرآن این است: آیا خدا را خبر می دهید به آنچه نمی داند؟> ...

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 44 - 1،6

1 - خداوند ، بر هیچ کس کمترین ظلمی روا نمی دارد .

إن اللّه لایظلم الناس شیئاً

6 - از امام هادی ( ع ) روایت شده است : < . . . من زعم ان اللّه عزوجل أجبر العباد علی المعاصی و عاقبهم علی ها . . . فقد ظلّم اللّه فی حکمه و کذّبه و رد علیه قوله : . . . < إن اللّه لایظلم الناس شیئاً > . . . ;

. .. هر کس گمان کند که خدای عزوجل، بندگان را بر ارتکاب گناهان مجبور ساخته و در عین حال آنان را کیفر می کند، به خدا در حکمش اسناد ظلم داده و قول او را که فرموده: <خدا به مردم هیچ ظلمی نمی کند> رد نموده و خدا را تکذیب کرده است ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 54 - 13

13 - در نظام جزایی خداوند ، حتی به ستمگران هم ظلم نخواهد شد .

و لو أن لکل نفس ظلمت . .. قضی بینهم بالقسط و هم لایظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 68 - 3

3 - برگزیدن فرزند ، بیانگر وجود نقص است و خداوند از هر نقصی ، مبرا و منزه می باشد .

قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه هو الغنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 5 - 2

ص: 146

2- ناآگاهی خداوند به سخنان و کار های پنهانی ، از پندار های نادرست مشرکان عصر بعثت

ألا إنّهم یثنون صدورهم لیستخفوا منه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 101 - 1،2

1- خداوند ، بر بندگانش ستم نمی کند .

و ما ظلمن-هم

2- خداوند ، مردمان را به طرف گناهان ( شرکورزی ، انکار پیامبران و . . . ) سوق نمی دهد .

و ما ظلمن-هم

منظور از ستم نکردن خدا بر بندگان این است که: او آنان را به موجبات هلاکت و عذاب (شرکو . ..) وانمی دارد. بنابراین عذابهای نازل شده بر آنان مقتضای عملکرد خودشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 117 - 1،5

1- خداوند ، هیچ گاه ظالمانه و بدون دلیل جوامع بشری را به عذاب های دنیوی گرفتار نساخته و نخواهد ساخت .

و ما کان ربک لیهلک القری بظلم

حرف <باء> در <بظلم> برای ملابست است. براین اساس جمله <ما کان ...> چنین معنا می شود: هرگز خداوند مردم آبادیها را از سر ظلم به هلاکت نمی رساند. نسبت دادن هلاکت به آبادیها، گویای این نکته است که مراد از هلاکت، هلاکت دنیوی و عذاب استیصال است.

5- ستم به انسان ها و به هلاکت رساندن جوامع درستکار ، ناسازگار با مقام ربوبیت خدا و مدبر بودن اوست .

و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و أهلها مصلحون

برداشت فوق از <رب> - که به معنای مدبر و مربی است - استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 123 - 10

10- خداوند ، هرگز از اعمال انسان ها غافل نبوده و رفتارشان بر او مخفی نمی ماند .

و ما ربک بغ-فل عما تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 108 - 12

12- خداوند از هر عیب و نقصی منزّه و از داشتن شریک مبرّاست .

و سبح-ن الله و ما أنا من المشرکین

<سبحان> به معنای تسبیح (منزّه دانستن از نقص و عیب) است. این کلمه مفعول مطلق برای فعل محذوف (اسبح و یا نسبح) می باشد ; یعنی: اسبح و یا نسبح الله تسبیحاً. از مصادیق مورد نظر برای عیب و نقص، شریک داشتن است. قابل ذکر است که جمله <سبحان الله> عطف بر <ه-ذه سبیلی> است ; یعنی: <قل سبحان الله>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 147

8 - رعد - 13 - 13 - 6

6- خداوند منزه از هر عیب و نقص و شایسته حمد و ستایش است .

و یسبّح الرعد بحمده و المل-ئکه من خیفته

<تسبیح> (مصدر یسبح) به معنای منزّه دانستن از هر عیب و نقص است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 57 - 3،4،5

3- خداوند ، بسی منزّه و برتر از فرزند دختر داشتن

و یجعلون لله البن-ت سبح-نه

4- فرزند ( دختر ) داشتن برای خداوند نقص است .

و یجعلون لله البن-ت سبح-نه

ذکر تنزیه <سبحانه> برای تبرئه خداوند از نسبتی است که مشرکان به او می دادند و این تنزیه، حاکی از نقصی است که با اسناد فرزند برای خداوند، ایجاد می شد.

5- خداوند ، منزّه از تناسل و توالد است .

و یجعلون لله البن-ت سبح-نه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 118 - 7

7- خداوند در تکالیف دینی ، از بی عدالتی و ظلم به بندگان مبرّاست .

و علی الذین هادوا حرّمنا . .. و ما ظلمن-هم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 40 - 4

4- خداوند ، برخلاف پندار واهی مشرکان ، هیچ گاه برای آنان ، پسر برنگزیده و برای خود دختر به فرزندی نگرفته است .

أفأصف-کم ربّکم بالبنین و اتّخذ من المل-ئکه إن-ثًا

استفهام در آیه، انکاری و در مقام توبیخ و سرزنش مشرکان است و این، حکایت از نکته یاد شده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 43 - 1،3

1- خداوند ، بسیار برتر و منزه تر از شریک داشتن است .

سبح-نه و تع-لی عمّا یقولون علوًّا کبیرًا

3- خداوند ، فراتر و عظیم تر از آن است که نسبت فرزند گرفتن به او داده شود .

أفأصف-کم ربّکم بالبنین و اتّخذ من المل-ئکه إن-ثًا . .. سبح-نه و تع-لی عمّا یقولو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 93 - 12

12- خداوند ، منزه از تحیز ، جسمیت و قابل رؤیت بودن و دیگر اوصاف ماده است .

ص: 148

أو تأتی بالله . .. قل سبحان ربّی

چون درخواست مشرکان از پیامبر(ص) (أو تأتی بالله) مستلزم جسمانیت، جا به جایی و قابل رؤیت بودن خداوند بود، جمله <سبحان ربّی> می تواند پاسخ چنین درخواست غیر منطقی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 108 - 1

1- پروردگار ، منزه از هر کاستی و نقص در بینش آگاهان به معارف آسمانی

إن الذین أُوتوا العلم من قبله . .. یقولون سبح-ن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،8

5- خداوند ، هیچ گونه فرزندی برای خود نگرفته و از هرگونه شریک و حمایتگر ، مبرّا و بی نیاز است .

لم یتخذ ولدًا و لم یکن له شریک . .. و لم یکن له ولیّ

8- خداوند ، تنها فرمانروای هستی و مبرّا از داشتن هرگونه شریک در جهانداری

و لم یکن له شریک فی الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 49 - 16،17،18

16- خداوند ، در قیامت ، به هیچ کس ، ظلمی روا نخواهد داشت .

و لایظلم ربّک أحدًا

17- حضور نفس اَعمال انسان در قیامت ، پشتوانه اجرای عدالت و نفی کمترین ظلم از ساحت خداوند است .

و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لایظلم ربّک أحدًا

بیان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگی تأکیدی بر دقیق بودن اَحکام صادره بر قیامت و عادلانه بودن عقوبت های است و گویای این است که اَسناد و مدارک کافی و غیر قابل انکاری در قیامت عرضه خواهد شد.

18- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بی عدالتی ، مقتضای ربوبیّت او است .

و لایظلم ربّک أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 11 - 16

16- خداوند ، پاک و منزه از ناتوانی در برابر اعطای فرزند به پدری کهن سال و مادری عقیم

أن سبّحوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 35 - 3،5،6

3- خداوند نه عیسی ( ع ) و نه هیچ کس دیگر را فرزند خویش قرار نداده است .

ذلک عیسی ابن مریم . .. ما کان للّه أن یتّخذ من ولد

<ولد> نکره در سیاق نفی است و افاده عموم می کند. <من> زائده و برای تأکید است. بنابراین مفاد آیه، عمومیت همراه با

ص: 149

تأکید است.

5- خداوند ، منزه از هرگونه نقص و نیاز است .

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد سبح-نه

6- لزوم تنزیه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نیاز

سبح-نه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 40 - 6

6- خداوند ، بدون فرزند و بی نیاز از آن است .

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد . .. إنّا نحن نرث الأرض و من علیها

در آیات قبل، سخن از پندار فرزندی عیسی(ع) برای خداوند به میان آمد. این آیه با بیان رجوع نهایی همه موجودات به خداوند و نفی نیاز از او، بر بطلان آن پندار تأکید میورزد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 60 - 11

11- خداوند ، ذره ای ستم بر بندگان روا نمی دارد .

و لایظلمون شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 64 - 8،10

8- خداوند ، از هرگونه فراموشی منزه است .

و ما کان ربّک نسیًّا

<نسیّاً> صیغه مبالغه است و مبالغه در کلامِ منفی، به اصل نفی مربوط می شود. بنابراین در جمله <و ما کان...> مراد این است که: خداوند هیچ گاه و درباره هیچ موضوعی، فراموش کار نیست.

10- راه نداشتن نسیان در ذات اقدس خداوند ، پشتوانه حقانیت گزارش های قرآن از تاریخ پیامبران پیشین

و ما نتنزّل إلاّ بأمر ربّک . .. و ما کان ربّک نسیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 91 - 2،4

2- مبرّابودن خداوند از داشتن فرزند ، با ذات هستی و اجزای آن عجین شده است .

تکاد السموت یتفطّرن . .. أن دعوا للرحم-ن ولدًا

4- فرزند داشتن خداوند ، با گستردگی و فراگیری رحمت او بر همه موجودات ، ناسازگار است .

أن دعوا للرحم-ن ولدًا

گزینش وصف <الرحمان> (دارای رحمت گسترده و فراگیر) در ضمن عبارت <أن دعوا. ..> دلیل در آن کنجانده است; زیرا همه موجودات - از جمله فرزندهای پنداری - مشمول رحمت الهی اند و سنخیتی با رحمت آفرین ندارند تا فرزند و مجانس او تلقی شوند.

ص: 150

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 92 - 1،4

1- فرزندگزینی خداوند ، کاری ناشدنی و به دور از شأن خداوند

و ما ینبغی للرحم-ن . .. ولدًا

زمانی از کلمه <إنبَغی> استفاده می شود می شود که کاری میسر و راه برای آن هموار باشد (قاموس) و <ما ینبغی> امکان آن را نفی می کند.

4- فرزندگزینی ، نشانه نقص بوده و خدای رحمان از آن مبرّا است .

و ما ینبغی للرحم-ن أن یتّخذ ولدًا

گزینش فرزند با فراگیری رحمت سازگار نیست; زیرا فرزند خداوند، باید هم جنس او بوده و در الوهیت مانند او باشد; در نتیجه باید به رحمت او نیازی نداشته باشد; زیرا لازمه آن، فراگیر نبودن رحمت الهی و نقصان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 8 - 4

4 - خداوند ، دارای همه کمالات و منزه از هر نقص و کاستی است .

له الأسماء الحسنی

اسمی که حاکی از نقص و عیب باشد، مصداق <أسماء حسنی> نبوده و بر خداوند تطبیق نمی کند; بنابراین او از هر عیبی مبرا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 52 - 7،8

7 - خداوند ، منزه از هرگونه فراموشی است .

و لاینسی

8 - ربوبیت خداوند بر هستی ، به دور از هرگونه ناآگاهی و فراموشی است .

لایضلّ ربّی و لاینسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 111 - 5

5 - بی نیازی مطلق خداوند از غیر خود

القیّوم

<قیّوم> به کسی گفته می شود که قائم به ذات بوده و در وجود، متکی به غیر نباشد (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 26 - 4،6

4- منزه بودن خداوند رحمان ، از انتخاب و برگزیدن فرزند

قالوا اتّخد الرحم-ن ولدًا سبح-نه

<سبحانه> مفعول مطلق برای فعل محذوف (چون <سبحوه>) است.

6- رحمت گسترده الهی ، ناسازگار با داشتن فرزند

ص: 151

قالوا اتّخذ الرحم-ن ولدًا سبح-نه

<رحمان> صیغه مبالغه است و دلالت بر شدت و گستردگی رحمت دارد. ذکر این صفت از میان دیگر اوصاف خداوند، می تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 47 - 5

5- حسابرسی خداوند در قیامت به گونه ای است که به هیچ کس اندکی ظلم نمی شود .

و نضع الموزین . .. فلاتظلم نفس شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 99 - 3

3- وجود شریک برای خداوند ، امری ممتنع و محال است .

لو کان ه-ؤلاء ءالهه

برداشت یاد شده به خاطر کاربرد <لو> امتناعی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 10 - 3،5

3 - کیفر های الهی در آخرت ، برپایه عدل و بدون کمترین ظلمی در حق کیفر شوندگان

أنّ اللّه لیس بظلّ-م للعبید

5 - خدا ، پروردگاری عادل و مبرّا از ستم کردن به بندگان خود

و أنّ اللّه لیس بظلّ-م للعبید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 17 - 6

6 - راه نداشتن کمترین غفلت در خداوند نسبت به خلقش

و ما کنّا عن الخلق غ-فلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6

6 - نظام حسابرسی خداوند ، مبرا از کمترین ظلم به آدمیان

و لدینا کت-ب . .. و هم لایظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 1،2،8

1 - خدا ، بی نیاز از گزینش فرزند

ما اتخذ اللّه من ولد

2 - خدا ، مبرّا از شریک و همتا

ص: 152

و ما کان معه من إل-ه

8 - ساحت خدای یگانه هستی ، مبرّا از نسبت های ناروای مشرکان

سبح-ن اللّه عمّا یصفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 4

4 - ساحت خدای یگانه ، برتر از آنچه که با او شریک می گردانند .

فتع-لی عمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 3

3 - حاکمیت خدا بر هستی ، مستلزم راه نداشتن کمترین نقص و بیهوده کاری در نظام آفرینش

أفحسبتم أنّما خلقن-کم عبثًا . .. فتع-لی اللّه الملک الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 16 - 6

6 - خداوند ، از هر عیب و نقصی منزه است .

سبح-نک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 50 - 9

9 - خدا و رسول او ، در داوری و حکمشان به احدی ، حتی منافقان ، ستم روا نمی دارند .

أم یخافون أن یحیف اللّه علیهم و رسوله بل أُول-ئک هم الظ-لمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 2 - 5،8

5 - خداوند ، هیچ کسی را به فرزندی برنگزیده است .

لم یتّخذ ولدًا

<ولداً> نکره است و نکره در سیاق نفی، دلالت بر عموم و شمول دارد.

8 - پادشاهی و حاکمیت مطلق خداوند بر جهان ، دلیل بی نیازی او از گزینش فرزند و داشتن شریک و همتا

الذی له ملک السم-وت و الأرض و لم یتّخذ ولدًا و لم یکن له شریک فی الملک

ذکر حاکمیت و پادشاهی و حاکمیت مطلق خداوند بر هستی در ابتدای آیه، می تواند مقدمه و زمینه چینی برای ابطال عقیده فرزندگزینی و شریک داشتن خدا باشد که از اصول اعتقادات مشرکان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 58 - 4

4 - خداوند ، زنده ای است جاویدان که هرگز او را مرگ درنمی یابد .

ص: 153

الحیّ الذی لایموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 209 - 4،7

4 - ساحت خداوندی ، مبرا از کمترین ظلم به بندگان

و ما کنّا ظ-لمین

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بیان و اتمام حجت بر ایشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلکنا من قریه . .. ذکری و ما کنّا ظ-لمین

مفاد مطلب یاد شده، همان <قبح عقاب بلابیان> است که از آیه مورد بحث استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 8 - 10،11

10 - خدا ، منزه از هر پیرایه و کاستی

و سبح-ن اللّه ربّ الع-لمین

11 - خدا ، حقیقتی نامحدود ، منزه از مکان و جا گرفتن در آتش و محدود شدن در آن

أن بورک من فی النّار . .. و سبح-ن اللّه ربّ الع-لمین

مطرح شدن تسبیح الهی در پی تجلی خدا در آتش طور، بدان جهت است که کسی این نشانه را با پدیدآورنده نشانه، اشتباه نگیرد و خدای لامکان را محدود در مکان نپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 93 - 1

1 - ستایش ها ، همه از آنِ خداوند است .

و قل الحمدللّه

<ال> در <الحمد للّه> جنسیه و مفید استغراق است. بنابراین <الحمد للّه>; یعنی، <کلّ حمد للّه>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 68 - 9،10

9 - خدا ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص

سبح-ن اللّه

10 - ساحت خداوند از داشتن انباز در آفرینش و تدبیر خلق منزه و برتر است .

و ربّک یخلق . .. سبح-ن اللّه و تع-لی عمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 9 - 23

23 - ساحت قدس الهی ، به دور از هرگونه ظلم و ستم است .

فما کان اللّه لیظلمهم

ص: 154

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسی برتر و والاتر از شریک داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلیّ الکبیر

ضمیر فصل <هو> و <ال> جنس در <العلیّ> و <الکبیر> - که هر دو خبر <أنّ> هستند - دلالت بر حصر می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 36 - 1،5

1 - ساحت خداوند ، از هرگونه نقص و کاستی منزه و مبرا است .

سبح-ن الذی

5 - حاکمیت قانونِ زوجیت بر پدیده های شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دلیل کمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و کاستی

سبح-ن الذی خلق الأزوج کلّها . .. و ممّا لایعلمون

از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی به توصیف او به آفریدن پدیده های جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 83 - 1،4

1 - ساحت مقدس خداوند ، از هرگونه نقص و کاستی منزه و مبرا است .

فسبح-ن الذی

4 - در دست داشتن حاکمیت و مالکیت همه چیز در جهان هستی ، دلیل و نشان کمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و کاستی

فسبح-ن الذی بیده ملکوت کلّ شیء

برداشت یاد شده از ارتباط میان تنزیه خدا از هر نقصی و توصیف او به <در دست داشتن ملکوت هر چیزی در جهان>، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 159 - 1،2

1 - خداوند ، منزه از توصیف های مشرکان است .

و جعلوا بینه و بین الجنّه نسبًا . .. سبح-ن اللّه عمّا یصفون

2 - ساحت خداوند ، منزه از داشتن فرزند و ارتباط و نسبت ویژه ( شریک بودن ) با جن

أصطفی البنات . .. و جعلوا بینه و بین الجنّه نسبًا ... سبح-ن اللّه عمّا یصفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 4 - 6

6 - منزه بودن ساحت قدسی خداوند ، از فرزند گزینی

لو أراد اللّه أن یتّخذ ولدًا . .. سبح-نه

ص: 155

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 67 - 10،11

10 - خداوند ، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص است .

سبح-نه

11 - ساحت خداوند ، از داشتن هرگونه شریک منزّه و برتر است .

تع-لی عمّا یشرکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 75 - 3

3 - خداوند ، از هر عیب و نقصی منزه و مبرا است .

یسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 7 - 3

3 - خداوند از هر عیب و نقصی ، منزه و مبرا است .

یسبّحون بحمد ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 31 - 10

10 - خداوند ، هیچ ظلمی برای بندگانش نخواسته و در حق آنان روا نداشته است .

و مااللّه یرید ظلمًا للعباد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7،14

7 - خداوند ، مبرّا از هر شریک و همانند

قل أئنّکم لتکفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در <أئنّکم> مطلب بالا استفاده می شود.

14 - داشتن شریک ، دور از ساحت بلند ربوبیت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلک ربّ الع-لمین

تعبیر <ذلک> که اشاره به دور است می تواند بیان کننده رفعت مقام ربوبی از داشتن شریک باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 46 - 4

4 - پروردگار ، پیراسته از هر گونه ظلم و ستمی نسبت به بندگان خویش

و ما ربّک بظلّ-م للعبید

ص: 156

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 51 - 9

9 - خداوند ، منشأ نعمت ها و پیراسته از شرور و بدی ها

و إن مسّه الشرّ . .. و لئن أذقن-ه رحمه ... و إذا أنعمنا علی الإنس-ن ... و إذا مس

از این که خداوند رحمت و نعمت را به خود نسبت داده; ولی شرور را به خویشتن منتسب نکرده است، مطلب بالا به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 13 - 7

7 - لزوم تنزیه خداوند ، از هرگونه عیب ، نقص و شریک به هنگام بهره مندی از نعمت ها

و تقولوا سبح-ن الذی سخّر لنا ه-ذا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 15 - 5

5 - بخشی از وجود خدا دانستن مخلوقات ، امری شگفت و متناقض

و الذی خلق الأزوج کلّها . .. و جعلوا له من عباده جزءًا

عبد و مخلوق خداوند، نمی تواند جزء وجود او به حساب آید; زیرا هیچ موجودی نمی تواند خالق خود و یا خالق اجزای وجود خود باشد. بنابراین دو تعبیر <عباده> و <جزءاً>، اشاره به وجود یک تناقض در این تفکر دارد. هم چنین آیه شریفه می تواند نظر به اعتقاد مسیحیان در باب تثلیث نیز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 16 - 3

3 - فرشتگان ، مخلوق و آفریده های خدایند ; و نه فرزندان و اجزای وجود او .

أم اتّخذ ممّا یخلق بنات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن کم ترین ضعف و خستگی بر خداوند ، در نتیجه آفرینش آسمان ها و زمین

و لم یعی بخلقهنّ

مفاد جمله <لم یعی بخلقهنّ> راه نیافتن تعب و خستگی در ذات حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 9 - 12

12 - ذات الهی ، آراسته به همه کمالات و پیراسته از تمامی کاستی ها

و توقّروه و تسبّحوه

<توقیر> به معنای تعظیم و بزرگ داشت و می تواند اشاره به صفات جمال داشته باشد. <تسبیح> به معنای منزّه شمردن ذات حق از عیب و کاستی است که می تواند بیانگر صفات سلبی باشد.

ص: 157

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 15 - 1

1- راه نیافتن عجز و خستگی در خداوند ، به خاطر آفرینش موجودات

أفعیینا بالخلق الأوّل

از استفهام انکاری (أفعیینا بالخلق)، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 29 - 4،5،6،7

4- خداوند ، منزّه از کم ترین ظلم و اعمال کیفر های ناروا ، بر بندگان

و ما أنا بظلّ-م للعبید

5- کیفر های اخروی نتیجه قهری عملکرد خود کافران ، و نه ظلمی از سوی خدا بر ایشان

قدّمت إلیکم بالوعید . .. و ما أنا بظلّ-م للعبید

6- کیفر گمراهان قبل از اتمام حجت ایشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إلیکم بالوعید . .. و ما أنا بظلّ-م للعبید

برداشت بالا بدان احتمال است که دو بخش این آیه، متفرع بر <قد قدّمت. ..> باشد; یعنی، چون قبلاً اتمام حجت بر ایشان شده است، نه حکم تغییر خواهد کرد و نه اجرای حکم ظلم تلقی خواهد شد; زیرا ظلم آن جا است که عقاب، بدون حجت باشد.

7- تغییر حکم و تخفیف کیفر بایسته ظالمان ، ظلمی به دیگران و دور از ساحت خدا *

ما یبدّل القول لدیّ و ما أنا بظلّ-م للعبید

برداشت بالا بدان احتمال است که <و ما أنا بظلاّم. ..> تعلیل <ما یبدّل...> باشد; یعنی، چون تبدیل حکم و تخفیف مجازات به حق مجرمان، موجب ظلم به بندگان صالح و ستمدیده می شود، در نظام الهی - چون ظلمی نیست - تبدیل قول هم نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 38 - 5،6

5 - آفرینش جهان ، با همه گستردگی و عظمت آن ، فاقد کم ترین خستگی و رنج برای خداوند

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

<لغوب> به معنای تعب و خستگی می باشد.

6 - خلقت آسمان ها و زمین بدون کم ترین زحمت و دشواری ، نشان قدرت خداوند بر معاد

و لقد خلقنا . .. و ما مسّنا من لغوب

با توجه به این که سیاق عمده آیات پیشین، در اثبات معاد بود; طرح خالقیت خدا و آسان بودن خلقت برای او، می تواند بیانگر امکان معاد و دشوار نبودن آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 27 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

ص: 158

و یبقی وجه ربّک ذو الجل-ل و الإکرام

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ذوالجلال>، ناظر به صفات جلال و <الإکرام>، ناظر به صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 78 - 9

9 - خداوند ، آراسته به صفات جلال و جمال *

تب-رک اسم ربّک ذی الجل-ل و الإکرام

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <ذی الجلال> اشاره به منشأ صفات جلال داشته باشد و <الإکرام> بیانگر صفات جمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 60 - 3،4

3 - ساحت خداوند ، مبرّا از عجز و ناتوانی

و ما نحن بمسبوقین

4 - خداوند ، مغلوب کسی یا چیزی واقع نمی شود .

و ما نحن بمسبوقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 74 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عیب و نقص

فسبّح باسم ربّک العظیم

<تسبیح> به معنای تنزیه کردن از هر نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 96 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزه و مبرّا از هر عیب و نقص است .

فسبّح باسم ربّک العظیم

<تسبیح>، به معنای تنزیه کردن از هر نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عیب و نقص

سبّح للّه ما فی السم-وت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروایی خداوند بر هستی ، آکنده از پاکی و تقدس و به دور از کمترین ظلم و کاستی است .

ص: 159

الملک القدّوس

وصف <القدوس>، در پی <الملک>، می تواند بیانگر این حقیقت باشد که فرمانروایی خداوند، از هر گونه آلودگی، ناپاکی، ظلم و کاستی مبرّا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 24 - 10

10 - هر یک از مظاهر هستی ، گواهی بر مبرّا بودن آفریدگار آن ، از هر عیب و کاستی

یسبّح له ما فی السم-وت و الأرض

برداشت یاد شده، بدان اعتبار است که مراد از <تسبیح>، تسبیح وجودی و به زبان حال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 1 - 1

1 - ساحت خداوند ، منزّه و مبرّا از هر عیب و نقص است .

سبّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

<تسبیح> (مصدر <سبّح>) به معنای تنزیه و مبرّا کردن از نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جمعه - 62 - 1 - 5

5 - ساحت خداوند ، مبرّا از هر نقص و عیب

یسبّح للّه ما فی السم-وت و ما فی الأرض

<تسبیح> (مصدر <یسبّح>) به معنای تنزیه و مبرّا کردن از هر نقص و کاستی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 3 - 2،4

2 - خدا ، نه دارای همسر است و نه فرزند .

ما اتّخذ ص-حبه و لا ولدًا

4 - همسرگزینی و فرزندداری ، دون شأن و منزلت والای خداوند است .

و أنّه تع-لی جدّ ربّنا ما اتّخذ ص-حبه و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 26 - 5

5 - ساحت خداوند ، منزّه از هر عیب و نقص

و سبّحه

<تسبیح> (مصدر <سبّحه>) به معنای تنزیه است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 22 - 9

ص: 160

9 - < علی بن الحسن بن علی بن فضّال عن أبیه قال : سألت الرضا ( ع ) . . . عن قول اللّه عزّوجلّ < و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً > فقال : إنّ اللّه تعالی لایوصف بالمجیء و الذهاب تعالی عن الإنتقال إنّما یعنی بذلک و جاء أمر ربّک و الملک صفّاً صفّاً ;

علی بن الحسن از پدرش روایت کرده که گفت: از امام رضا(ع)، درباره سخن خداوند <و جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً> پرسیدم، فرمود: خداوند متعال به آمدن و رفتن توصیف نمی شود. او والاتر از انتقال یافتن است. مقصود این است که امر پروردگارت، فرارسد و فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نصر - 110 - 3 - 3

3 - خداوند ، مبرّا و منزّه از هر عیب و نقص و شایسته ستودن و تمجید کردن

فسبّح بحمد ربّک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 6،9،11،15،16

6 - خداوند ، منزّه از کاستی های درونی و بی نیاز از غذا و آب است .

اللّه الصمد

<صمد>; یعنی، <مُصْمَت> و آن موجودی است که جوف (درون خالی) ندارد (تاج العروس). درون خالی نداشتن موجود زنده، بر بی نیازی او از غذا و آب دلالت دارد.

9 - خداوند ، از چیزی پدید نیامده و بی فرزند و بی همتا است .

اللّه الصمد

دو آیه بعد (لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفواً أحد)، به دلیل قرار نگرفتن حرف عطف بین آنها و این آیه، می تواند مفسر کلمه <صمد> باشد.

11 - < قال الباقر ( ع ) حدّثنی أبی زین العابدین عن أبیه الحسین بن علی ( ع ) أنّه قال : الصمد الذی لا جوف له و الصمد الذی قد انتهی سُؤْدَدُه و الصمد الذی لایأکل و لایشرب و الصمد الذی لاینام و الصمد الدائم الذی لم یزل و لایزال ;

امام باقر(ع) از پدرش زین العابدین(ع) از امام حسین(ع) روایت کرده که فرمود: صمد کسی است که درون خالی ندارد. صمد کسی است که سیادت و آقایی اش، به کمال خود رسیده است. صمد کسی است که نمی خورد و نمی آشامد. صمد کسی است که خواب ندارد و صمد دائمی است که همیشه بوده و خواهدبود>.

15 - < سأل رجل علیّاً ( ع ) عن تفسیر ه-ذه السوره فقال : . . . الصمد بلاتبعیض بَدَد ;

مردی از امام علی(ع) درباره تفسیر این سوره (اخلاص) سؤال نمود، حضرت فرمود: . .. صمدیت خداوند، بدون تجزیه شدن به اجزای جدا از یکدیگر است>.

16 - < قال وَهْب بن وَهْب القرشی و حدّثنی الصادق جعفربن محمد عن أبیه الباقر عن أبیه ( ع ) أنّ أهل البصره کتبوا إلی الحسین بن علی ( ع ) یسألونه عن الصمد فکتب إلیهم . . . ان اللّه سبحانه قد فسّر الصمد فقال : < اللّه أحد . اللّه الصمد > ثمّ فسّره فقال < لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفواً أحد > . . . هو اللّه الصمد الذی لا من شیء و لا فی شیء و لا علی شیء ;

وهب 152بن وهب قرشی گوید: که امام صادق(ع) از طریق پدرش امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) برایم روایت کرده که: اهل بصره به امام حسین(ع) نامه نوشتند و از ایشان معنای صمد را پرسیدند; امام به آنان نوشت: . .. به درستی که خداوند سبحان خود صمد را تفسیر نموده و فرموده <اللّه أحد . اللّه صمد>، آن گاه آن را تفسیر کرده و فرموده است: <لم یلد و لم یولد . و لم یکن له کفواً أحد> ... او است خدای صمد که نه از چیزی به وجود آمده و نه در چیزی جای گرفته و نه بر چیزی مستقر است>.

ص: 161

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 1،2

1 - خداوند ، فرزند ندارد .

لم یلد

2 - خداوند ، فرزند کسی نیست .

و لم یولد

179- صفات جلال خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 7،11،12،26

7 - هیچگاه خواب سبک ( چُرت ) و سنگین ، خداوند را فرانمی گیرد .

لا تأخذه سنه و لا نَوم

11 - ناسازگاریِ غفلت از تدبیرِ عالم با قیّومیت خداوند .

الحیّ القیوم لا تأخذه سنه و لا نوم

جمله <لا تأخذه . .. > به منزله بیانی است برای صفت <قیوم>.

12 - هیچ دگرگونی و تغییری در ساحت قُدس خداوندی راه ندارد .

لا تأخذه سنه و لا نوم

26 - عدم غفلت در تدبیر عالم ، مالکیت ، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثیر اسباب و علل ، نشانه و دلیل قیّومیّت خداوند

الحیّ القیّوم . .. وسع کرسیّه السّموات و الارض

تمام مطالبی که پس از صفت <القیّوم> آمده است، می تواند توضیح دهنده آن صفت و نیز برهانی برای اثبات آن باشد.

ص: 162

2- صلاح

1- آثار صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 86 - 7،8

7 - نیکوکار و صالح بودن، از معیارهای فضیلت یافتن پیامبران بر همه جهانیان است.

نجزی المحسنین . .. کل من الصلحین ... فضلنا علی العلمین

8 - پیشه ساختن احسان و صلاح، زمینه ساز ارتقای درجه در پیشگاه خداوند است.

نجزی المحسنین . .. کل من الصلحین ... فضلنا علی العلمین

چون دو صفت احسان و صلاح به عنوان ممیزات پیامبران در آیات پیشین مطرح شده بود، چنین برمی آید که این دو صفت دارای نقش اساسی در بالا بردن درجه و مقامات معنوی هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 89 - 7

7 - نیکوکاری، صلاح پیشگی و راه یافتن به صراط مستقیم، از ملاکهای گزینش انبیا

کذلک نجزی المحسنین . .. کل من الصلحین ... هدینه إلی صرط مستقیم ... ءاتینهم الکتب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 25 - 9

9- صلاح پیشگی ، از شرایط لازم برخورداری از عفو و آمرزش خداوند

إن تکونوا صلحین فإنه کان للأوّبین غفورًا

2- آثار گرایش به صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 24

24- گرایش به صلاح و جلب رضای الهی ، نمودی از کمال عقلی انسان

حتّی إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعین سنه قال ربّ أوزعنی . .. و أن أعمل ص-لحًا ترض-یه

توجه به قرینه های موجود در آیه شریفه، استفاده می شود که تعبیر <أربعین سنه> ناظر به بلوغ عقلی است، چه این که

ص: 163

<بلغ أشدّه> می تواند اشاره به بلوغ جسمی داشته باشد. بنابراین آنچه بر سن چهل سالگی انسان در آیه مترتب شده، از کمال عقلی نشأت یافته است.

3- آثار گرایش به صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 1،7

1- احسان به والدین ، روحیه شکر ، توبه ، صلاح جویی و تسلیم ، شرط پذیرش تمام اعمال نیک انسان به درگاه خدا

أُول-ئک الذین نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

مراد از <أحسن. ..> می تواند اعمال واجب و مستحب - در قبال اعمال مباح - باشد. که در این صورت از ارتباط دو آیه استفاده می شود که اگر کسی از روحیات یاد شده برخوردار بود اعمال نیک او (واجب و مستحب) پذیرفته می شود.

7 - احسان به والدین ، روحیه شکر و صلاح جویی برای خود و آیندگان ، مؤثر در شمول عفو الهی نسبت به انسان

و وصّینا الإنس-ن . .. أوزعنی أن أشکر ... و أن أعمل ص-لحًا ترضیه و أصلح لی فی ذرّ

آنچه در آیه قبل به عنوان احسان به والدین و. .. یاد شده است; در حقیقت عامل اصلی برای اغماض خداوند از سیئات انسان می باشد. واژه <اُول-ئک> این ارتباط تنگاتنگ را برقرار کرده است.

4- اهمیت صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 69 - 14

14 - صداقت ، علم و صلاح ، از معیار های انتخاب رفیق

و حسن اولئک رفیقاً

در برداشت فوق، <الشّهداء> به معنای عالمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 85 - 27

27 - گرایش طبیعت مردم به صلاح و رعایت عدالت در امور اقتصادی است .

و لاتفسدوا فی الأرض بعد إصلحها

آنچه در برداشت فوق آمده احتمالی است که درباره <بعد إصلحها> گفته شده است.

5- حقیقت صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 25 - 6

6- صلاح ، امری درونی و قلبی و نه صرفاً ظاهری و ادعایی

ص: 164

ربّکم أعلم بما فی نفوسکم إن تکونوا صلحین

<صلاح> نوعی شرط برای پذیرش توبه تلقی شده است. قبل از طرح صلاح و توبه، هشدار داده شده که خداوند به درون شما آگاهی دارد. چنین هشداری می تواند بیانگر این نکته باشد که صلاح امری درونی است.

6- زمینه صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 83 - 4

4 - دستیابی به اوج صلاح ، در پرتو معرفت استوار و حکمت الهی

هب لی حکمًا وألحقنی بالصلحین

مقدم آوردن <حکمًا> می تواند اشاره به تقدم رتبی و واقعی آن داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 15 - 18

18- توفیق در ره یابی به صلاح و خودسازی ، نیازمند امداد و الهام الهی

قال ربّ أوزعنی أن أشکر نعمتک . .. و أن أعمل ص-لحًا

<أوزعنی> (از مصدر <ایزاع>) به معنای الهام کردن و توفیق و بازداشتن از انحراف است. این خود می رساند که توفیق شگرگزاری و خودسازی را نیز، باید از خداوند طلب کرد و از او الهام گرفت.

7- زمینه صلاح اخروی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 123 - 10

10- پیروی از مرام حنیف ( معتدل و بی انحراف ) ابراهیمی ، دربردارنده نیکی های دنیوی و صلاح اخروی

و ءاتین-ه فی الدنیا حسنه و إنه فی الأخره لمن الصلحین . .. اتّبع ملّه إبرهیم حنیف

8- زمینه صلاح جن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 11 - 4

4 - راه یابی صلاح و فساد و خیر و شر در میان جن

و أنّا منّا الص-لحون و منّا دون ذلک

ص: 165

9- عوامل صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 3 - 7

7- نیاز همه انسان ها به پیام وحی و رهنمود های پرودگار ، برای رسیدن به حق و صلاح

بأنّ الذین کفروا اتّبعوا الب-طل و أنّ الذین ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

مقید شدن <الحقّ> به <من ربّهم> و مقابله <الحقّ من ربّهم> با <الباطل>، می رساند که بشر بیش از دو راه در پیش ندارد: راه باطل و یا راه حق، راه حق تنها همان راهی است که منتسب به پروردگار و نازل شده از سوی او است از این رو انسان برای رسیدن به حق، ضرورتاً نیازمند رهنمود خداوند است.

10- منافقان و صلاح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 76 - 8

8 - منافقان ، دارای روحیه اعراض از صلاح و انجام وظیفه

لنکوننّ من الصلحین . .. و تولوا و هم معرضون

ص: 166

3- صلاحیت

1- آثار صلاحیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 73 - 5

5- صالح بودن ، شرط دستیابی به مقام امامت است .

کلاًّ جعلنا ص-لحین . و جعلن-هم أئمه

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند پیش از آن که مقام امامت را برای ابراهیم(ع) و . .. قرار دهد، آنان را صالح گردانید و آن گاه این منصب را به آنان سپرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 10 - 4

4 - تأثیر انذار ها و اخطار های به حقّ ، در گرو وجود شایستگی ها و زمینه های لازم برای پذیرش آن در نهاد آدمی است .

و سواء علیهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لایؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 11 - 3

3 - تأثیر انذار ها و اخطار های به حقّ ، در گرو وجود شایستگی ها و زمینه های لازم برای پذیرش آن در نهاد آدمی است .

إنّما تنذر من اتّبع الذکر و خشی الرحم-ن

2- آثار صلاحیت ادریس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شایسته بودن اسماعیل ، ادریس و ذوالکفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهی

و إسم-عیل . .. و أدخلن-هم فی رحمتنا إنّهم من الص-لحین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله <إنّهم من الصالحین> تعلیل برای جمله پیشین است; یعنی، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بی کران خود قرارشان دادیم.

ص: 167

3- آثار صلاحیت اسماعیل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شایسته بودن اسماعیل ، ادریس و ذوالکفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهی

و إسم-عیل . .. و أدخلن-هم فی رحمتنا إنّهم من الص-لحین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله <إنّهم من الصالحین> تعلیل برای جمله پیشین است; یعنی، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بی کران خود قرارشان دادیم.

4- آثار صلاحیت پدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 82 - 9

9- صلاح و شایستگی پدر ، دارای نقش مؤثِّر در سعادت و نیک بختی فرزندان است .

کان أبوهما ص-لحًا فأراد ربّک أن یبلغا أشدّهما و یستخرجا کنزهما

5- آثار صلاحیت ذوالکفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 86 - 5

5- صالح و شایسته بودن اسماعیل ، ادریس و ذوالکفل ( ع ) ، موجب بهره مند شدن آنان از رحمت خاص الهی

و إسم-عیل . .. و أدخلن-هم فی رحمتنا إنّهم من الص-لحین

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله <إنّهم من الصالحین> تعلیل برای جمله پیشین است; یعنی، چون آنان از صالحان بودند، در رحمت بی کران خود قرارشان دادیم.

6- آثار صلاحیت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 75 - 3

3- صالح و شایسته بودن حضرت لوط ( ع ) ، موجب بهره مندی او از رحمت ویژه خداوند

و أدخلن-ه فی رحمتنا إنّه من الص-لحین

برداشت یاد شده به خاطر این است که جمله <إنّه من الصالحین> تعلیل برای جمله <و أدخلناه فی رحمتنا> است.

ص: 168

7- آثار صلاحیت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 18 - 10

10 - تأثیر انذار ها و اخطار ها - هرچند به حق و از جانب حق مداران باشد - در گرو وجود شایستگی ها و زمینه های لازم برای پذیرش در نهاد آدمی است .

إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوه

8- صلاحیت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 124 - 6،7

6 - انتخاب رسول از سوی خداوند بر اساس علم کامل او به شایستگی رسولان انجام می گیرد.

الله أعلم حیث یجعل رسالته

7 - صلاحیت و شایستگی، اساس دستیابی انبیا به مقام رسالت است.

الله أعلم حیث یجعل رسالته

9- صلاحیت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 53 - 4

4 - انسان ها ذاتا شایسته دریافت نعمت های خداوند هستند .

لم یک مغیرا نعمه أنعمها علی قوم

برداشت فوق با توجه به برداشت قبل و توضیح آن به دست می آید.

10- صلاحیت برای نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 53 - 4،6

4 - انسان ها ذاتا شایسته دریافت نعمت های خداوند هستند .

لم یک مغیرا نعمه أنعمها علی قوم

برداشت فوق با توجه به برداشت قبل و توضیح آن به دست می آید.

6 - فرعونیان و کفرپیشگان قبل از آنان در ابتدای تشکلشان امتهایی شایسته برای بهره مند شدن از نعمت های الهی بودند .

فأخذهم اللّه بذنوبهم . .. ذلک بأن اللّه لم یک مغیرا ... حتی یغیروا ما بأنفسهم

از نکاتی که می توان از ارتباط این آیه و آیه قبل به دست آورد این است که فرعونیان و امتهای پیش از آنها در ابتدای تشکلشان امتهای کافر و منکر آیات الهی نبودند و این حالت پس از گذشت زمان بر آنان عارض شد.

ص: 169

11- صلاحیت پدران مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

12- صلاحیت فرزندان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

13- صلاحیت همسران مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 6

6 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

14- منشأ صلاحیت ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 72 - 7

7- دستیابی ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) به صلاح و شایستگی ، در پرتو اراده و عنایت خداوند بود .

و کلاًّ جعلنا ص-لحین

15- منشأ صلاحیت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 72 - 7

ص: 170

7- دستیابی ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) به صلاح و شایستگی ، در پرتو اراده و عنایت خداوند بود .

و کلاًّ جعلنا ص-لحین

16- منشأ صلاحیت یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 72 - 7

7- دستیابی ابراهیم ، اسحاق و یعقوب ( ع ) به صلاح و شایستگی ، در پرتو اراده و عنایت خداوند بود .

و کلاًّ جعلنا ص-لحین

17- نقش صلاحیت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 54 - 41

41 - ضرورت آگاهی دقیق به صلاحیت و شایستگی افراد و برآوردن آن در اعطای امتیاز به آنان

ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم

مطرح ساختن علم گسترده الهی پس از بیان احسان و تفضل خداوند به زبدگان، می رساند که شناخت و آگاهی، شرطی لازم برای امتیاز دهندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 22 - 7

7- رسیدن به مقام نبوت ، مشروط به داشتن زمینه و صلاحیّت است .

و لما بلغ أشدّه ءاتینه حکمًا و علمًا و کذلک نجزی المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 75 - 4

4 - لزوم ملاک قرار دادن لیاقت و صلاحیت افراد در اعطای مناصب و مسؤولیت های اجتماعی به آنان

اللّه یصطفی من الملئکه رسولاً و من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9،10

9 - هدایت نشدن برخی از مردمان به وسیله پیامبر ( ص ) ، ناشی از فقدان بصیرت ، شایستگی ها و زمینه های لازم در وجود خود آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبلیغی حضرت رسول ( ص )

و ما یستوی الأعمی و البصیر . .. الأحیاء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فی الق

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند در آیات گذشته، کافران را همچون کوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذیری و دل بیدار معرفی کرده بود. آن گاه مسأله ناتوانی پیامبر(ص) در هدایت کردن آنان را مطرح فرمود.

ص: 171

10 - تأثیر تبلیغ و هدایت گری ها - هرچند از سوی پیامبران باشد - در گرو وجود شایستگی ها و زمینه های لازم برای پذیرش در نهاد آدمی است .

و ما یستوی الأعمی و البصیر . .. الأحیاء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فی الق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 6،7

6 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

7 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

صلاحیت ها

18- آثار صلاحیت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 18 - 10

10 - تأثیر انذار ها و اخطار ها - هرچند به حق و از جانب حق مداران باشد - در گرو وجود شایستگی ها و زمینه های لازم برای پذیرش در نهاد آدمی است .

إنّما تنذر الذین یخشون ربّهم بالغیب و أقاموا الصلوه

19- نقش صلاحیت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 54 - 41

41 - ضرورت آگاهی دقیق به صلاحیت و شایستگی افراد و برآوردن آن در اعطای امتیاز به آنان

ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم

مطرح ساختن علم گسترده الهی پس از بیان احسان و تفضل خداوند به زبدگان، می رساند که شناخت و آگاهی، شرطی لازم برای امتیاز دهندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 22 - 7

7- رسیدن به مقام نبوت ، مشروط به داشتن زمینه و صلاحیّت است .

و لما بلغ أشدّه ءاتینه حکمًا و علمًا و کذلک نجزی المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 75 - 4

ص: 172

4 - لزوم ملاک قرار دادن لیاقت و صلاحیت افراد در اعطای مناصب و مسؤولیت های اجتماعی به آنان

اللّه یصطفی من الملئکه رسولاً و من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 22 - 9،10

9 - هدایت نشدن برخی از مردمان به وسیله پیامبر ( ص ) ، ناشی از فقدان بصیرت ، شایستگی ها و زمینه های لازم در وجود خود آنان بود ; نه برخاسته از ضعف تبلیغی حضرت رسول ( ص )

و ما یستوی الأعمی و البصیر . .. الأحیاء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فی الق

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند در آیات گذشته، کافران را همچون کوردلان و مردگان، فاقد روح حق پذیری و دل بیدار معرفی کرده بود. آن گاه مسأله ناتوانی پیامبر(ص) در هدایت کردن آنان را مطرح فرمود.

10 - تأثیر تبلیغ و هدایت گری ها - هرچند از سوی پیامبران باشد - در گرو وجود شایستگی ها و زمینه های لازم برای پذیرش در نهاد آدمی است .

و ما یستوی الأعمی و البصیر . .. الأحیاء و لا الأموت ... و ما أنت بمسمع من فی الق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 8 - 6،7

6 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود پدران ، همسران و فرزندان مؤمنان به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

7 - صلاحیت و شایستگی ، شرط ورود به بهشت

و أدخلهم جن-ّت . .. و من صلح من ءابائهم و أزوجهم و ذرّی-ّتهم

ص: 173

4- صلح

1- صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 8

8 - اسلام ، آیین صلح طلب

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

اسلام، حرمت ماههای حرام را - که پیش از آن مرسوم بود - تأیید کرده است.

2- آثار صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 1 - 2،3،7

2- صلح حدیبیه ، فتحی بزرگ و موهبتی الهی برای پیامبر ( ص )

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

بنابراین که مراد از <فتحاً> صلح حدیبیه باشد، برداشت بالا به دست می آید.

3- نقش مهم صلح حدیبیه ، در پیروزی های شگرف بعدی پیامبر ( ص ) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

با توجه به این که صلح حدیبیه در ظاهر فتح به شمار نمی آمده، ممکن است اطلاق <فتح مبین> بر آن، از آن جهت باشد که این صلح، سرآغاز فتح مکه و یا دیگر پیروزی های مهم پس از آن بوده است.

7 - وعده قطعی خداوند به فتح بزرگ مکه در پی صلح حدیبیه

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

مراد از <فتح>، ممکن است فتح مکه باشد و فعل ماضی <فتحنا> در واقع تأکیدی باشد بر فتحی که در آینده صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 1،2،6،7

1 - صلح حدیبیه ، مایه شوکت اسلام و فروخفتن کینه ها و خصومت های مشرکان نسبت به پیامبر ( ص )

لیغفر لک اللّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر

ص: 174

با توجه به این که در این آیات، غفران مترتب بر فتح شده است، می توان پی برد که مراد از <غفران> و <ذنب> معنای رایج آن نیست; زیرا ربطی میان صلح حدیبیه و بخشش گناهان دیده نمی شود. بر این اساس معنای دیگری این جا مراد است و آن این که بعثت پیامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه کار و متهم می نمود; ولی در پرتو صلح حدیبیه، زمینه نشر دعوت پیامبر(ص) و بازشناخت شخصیت، اوصاف و خصال کریمانه آن حضرت فراهم آمد.

2 - صلح حدیبیه ، کاهش دهنده کینه مشرکان نسبت به پیامبر ( ص ) ، در زمینه های مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس از آن *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر لک اللّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر

منظور از <ما تقدّم> و <ما تأخّر>، امور قبل از هجرت و پس از آن است.

6 - صلح حدیبیه ، پایانی بر خصومتورزی بی امان مشرکان علیه اسلام و نعمتی والا برای پیامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . .. و یتمّ نعمته علیک

اهمیت صلح حدیبیه و اطلاق <فتح مبین> بر آن، از آن جهت است که این صلح، مقطع جدیدی در روابط و نگرش مشرکان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نیز بر این پایه بوده است.

7 - نوید الهی ، به تحقق نعمت کامل فتح مکه ، در پی صلح حدیبیه

إنّا فتحنا لک . .. و یتمّ نعمته علیک

<یتمّ نعمته> بیانگر نتیجه ای است که خداوند نوید تحقق آن را به پیامبر(ص) داد; یعنی، صلح حدیبیه راه را با مسالمت بر روی مسلمانان باز کرد و این نعمت بزرگی بود; اما اتمام این نعمت در آن روز صورت می گرفت که مسلمانان فاتح مکه و صاحب اختیار آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 3 - 1

1 - صلح حدیبیه ، در پی آورنده نصرتی بزرگ از سوی خداوند برای پیامبر ( ص )

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . .. و ینصرک اللّه نصرًا عزیزًا

<ینصر. ..> بیانگر نتیجه ای است که مستقیماً بر <فتح مبین> مترتب گشته است; یعنی، <فتح مبین> همان نصرت شگرف الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 4 - 3،4،5

3 - مؤمنان ، قبل از صلح حدیبیه ، دارای شرایطی بحرانی و اضطراب روحی *

هو الذی أنزل السکینه فی قلوب المؤمنین

نزول آرامش، زمانی صادق است که قبل از آن، اضطراب و ناآرامی وجود داشته باشد.

4 - صلح حدیبیه ، زمینه نزول آرامش بر قلب مؤمنان *

إنّا فتحنا لک فتحًا . .. هو الذی أنزل السکینه

در صورتی که اضطراب مؤمنان، مربوط به قبل از صلح باشد; از ارتباط <أنزل السکینه> با <إنّا فتحنا. ..> احتمال مطلب بالا می رود.

5 - مؤمنان ، پس از صلح حدیبیه ، گرفتار بحران روحی و تردید در ماهیت و نتایج این معاهده *

إنّا فتحنا لک . .. هو الذی أنزل السکینه فی قلوب المؤمنین

بردشت بالا بدان احتمال است که مؤمنان پس از صلح حدیبیه، در تحلیل و بررسی آن گرفتار تردید شده باشند که: آیا به

ص: 175

راستی این صلح، یک پیروزی بود یا مایه شکست؟ خداوند در چنین شرایطی، قلب ها را اطمینان بخشید و صلح حدیبیه را <فتح مبین> نام نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 6،9

6 - صلح حدیبیه ، زمینه قرار گرفتن منافقان و مشرکان ، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر ... لیدخل المؤمنین و ...و یعذّب المن-فقین و ا

در صورتی که <یعذّب. ..> با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال می رود که مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروی نباشد; بلکه بیانگر تنگناهای خط نفاق و شرک، پس از رخداد صلح حدیبیه باشد.

9 - رخداد صلح حدیبیه ، پاسخی قاطع به بدگمانی منافقان و مشرکان درباره موفقیت های اسلام *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر لک ... و یعذّب المن-فقین و ... الظانّین باللّ

چنانچه <و یعذّب. ..> عطف بر <لیغفر لک...> باشد; آیه شریفه می تواند بیانگراین مطلب باشد که منافقان و مشرکان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و می پنداشتند که خداوند از مؤمنان حمایت نخواهد کرد; ولی صلح پیروزمند حدیبیه، نادرستی پندار آنان را اثبات کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حدیبیه ، برای مسلمانان همراه با پیروزی و خلاف انتظار اعراب متخلف

سیقول لک المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آیات پیشین، سفر حدیبیه به عنوان سفری پر بار معرفی شده و خداوند پس از تمجید آثار این سفر، عذرخواهی های آینده اعراب متخلف را یادآور شده است. با توجه به این نکته، از مجموع آیات استفاده می شود که اعراب متخلف، انتظار چنین فرجام فرخنده ای را برای این سفر نداشته و با مشاهده نتایج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهی به مسلمانان ، در دستیابی به فتح خیبر و غنایم آن ، پس از صلح حدیبیه

سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعکم

آیه شریفه، در زمینه جنگ خیبر است و خداوند از حرکت مسلمانان به این جنگ به عنوان حرکت به سوی غنایم یاد کرده است. از این نکته استفاده می شود که خداوند به طور ضمنی، نوید فتح خیبر و غنایم آن را به جبران مشکلات سفر حدیبیه، به مسلمانان داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،11،12،18

4 - غنایم خیبر ، نزدیک ترین بخش از غنایم موعود الهی به مؤمنان ، پس از حدیبیه

وعدکم اللّه . .. فعجّل لکم ه-ذه

آیه شریفه پس از صلح حدیبیه نازل شده و <ه-ذه> اشاره به غنایم خیبر دارد.

11 - صلح حدیبیه ، پیش درآمد پیروزی ها و غنایمی گسترده برای امت اسلامی

ص: 176

وعدکم اللّه . .. فعجّل لکم ه-ذه

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <ه-ذه> اشاره به صلح حدیبیه داشته باشد; یعنی، خداوند غنایم زیادی را برای مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حدیبیه را پیش درآمد آن غنایم قرار داده است.

12 - نقش بارز صلح حدیبیه ، در کوتاه شدن دست دشمنان از ضربه زدن به مسلمانان

فعجّل لکم ه-ذه و کفّ أیدی الناس عنکم

ممکن است <ه-ذه> اشاره به صلح حدیبیه داشته باشد و <کفّ. ..> مترتب بر آن بوده و نتیجه آن به شمار آید.

18 - رخداد جریان حدیبیه و ثمرات آن ، الگویی برای مؤمنان در جهت پیشبرد اهداف اسلام *

و لتکون ءایه للمؤمنین و یهدیکم صرطًا مستقیمًا

مراد از <صراط مستقیم> شیوه درست حرکت جهادی و تبلیغی دین است; یعنی، مسلمانان می توانند از جریان حدیبیه نتیجه بگیرند که چگونه استواری بر حمایت از رهبری و تدبیر صحیح در پذیرش صلح در شرایط نابرابری قوا، می تواند زمینه را برای پیروزی های آینده هموار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 10،12

10- مؤمنان مکه قبل از صلح حدیبیه ، دارای شرایطی دشوار و ناگزیر از تقیه شدید

رجال مؤمنون و نساء مؤمن-ت لم تعلموهم

آگاهی نداشتن مؤمنان مدینه از مؤمنان مکه، از آن جهت بوده است که مؤمنان مکه در آن محیط، قادر به ابراز ایمان نبوده و شدیداً تقیه می کردند.

12- پی بردن مسلمانان ، پس از حدیبیه به وجود عناصری مؤمن ; اما مخفی در قلب محیط شرک ( مکه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبیر <لم تعلموهم>، بیانگر عدم اطلاع قبلی مسلمانان از وجود مؤمنانی در مکه است و نفس همین تعبیر، تذکری به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مکه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 15

15 - تثبیت روح تقوا در پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، در جریان حدیبیه به اراده الهی

و ألزمهم کلمه التقوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 5،16،17

5- منتهی شدن سفر پیامبر ( ص ) به صلح حدیبیه و عدم ورود به مسجدالحرام ، زمینه ساز تردید برخی در رؤیای آن حضرت *

لقد صدق اللّه

تأکید خداوند بر راستی رؤیای پیامبر(ص)، حکایت از آن دارد که برخی در درستی آن رؤیا تردید کرده، یا زمینه این تردید را داشته اند.

16- صلح حدیبیه ، تدبیر الهی و زمینه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنیت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

ص: 177

<ذلک> اشاره به <لتدخلنّ> و <فتحاً قریباً> نظر به صلح حدیبیه دارد; یعنی، خداوند می دانست که جز در سایه صلحی، همانند صلح حدیبیه، امنیت مسلمانان برای ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، میسر نمی شد.

17- صلح حدیبیه و تن دادن مشرکان لجوج به پیمان ، فتحی برای مؤمنان

فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخی از زنان مؤمن ، به هجرت از مکه به سوی مدینه ، پس از پیمان حدیبیه

ی-أیّها الذین ءامنوا

آیه شریفه - بر اساس شأن نزول - پس از هجرت برخی از زنان مکه به مدینه، نازل شده است.

3- احکام صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 2،4،5

2 - لزوم پذیرش صلح مطرح شده از سوی کافران ، مشروط به احرازِ نبودن فریبکاری در سایه صلح طلبی است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معنای تمایل داشتن است و با حرف <الی> متعدی می شود. بنابراین آوردن <لام> پس از آن بیانگر این است که در آن کلمه معنای <قصد> تضمین شده است. یعنی: ان جنحوا إلی المسالمه قاصدین لها. (اگر تمایل به صلح دارند و هدفشان دستیابی به زندگی مسالمت آمیز است، نه حیله گری ... .)

4 - جامعه ایمانی نباید به کافرانی که در پی صلح نیستند طرح صلح دهد .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

ب---رداشت فوق از مفهوم جمله شرطیه <إن جنحوا . .. > استفاده می شود.

5 - پذیرش صلح و متارکه جنگ در حیطه قدرت و مسؤولیت پیامبر ( ص ) و رهبری است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به اینکه پیامبر(ص) مورد خطاب <فاجنح> قرار گرفته است، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 35 - 6

6- جواز صلح با دشمن ، در صورت توان نداشتن سپاه اسلام برای مقاومت و ادامه جنگ

فلاتهنوا و تدعوا إلی السلم و أنتم الأعلون

در صورتی که <و أنتم الأعلون> بیانگر مورد نهی باشد; از مفهوم آیه شریفه مطلب بالا استفاده می شود; یعنی، در صورت برتری قوای سپاه اسلام، صلح با دشمن جایز نیست. اما در غیر این صورت که عملاً انتظار پیروزی نمی رود، صلح بی مانع است.

ص: 178

4- اسلام و صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 8

8 - اسلام ، آیین صلح طلب

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

اسلام، حرمت ماههای حرام را - که پیش از آن مرسوم بود - تأیید کرده است.

5- اهداف صلح با کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 3

3 - مسلمانان نباید در پذیرش صلح مطرح شده از سوی کافران هدفی جز دستیابی بهزندگی مسالمت آمیز با کافران داشته باشند . *

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به توضیح برداشت قبل به دست می آید. مقصود این است که مسلمانان نباید صلح را به خاطر تجدید قوا و مانند آن بپذیرند.

6- اهمیت صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 14

14 - جایگاه مهمّ حفظ روابط صلح آمیز با اقوام و ملت ها ، در حقوق بین الملل اسلامی

الّا الّذین یصلون الی قوم بینکم و بینهم میثاق . .. و القوا الیکم السلم فما جعل ا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 9

9 - جایگاه مهم روابط صلح آمیز با اقوام و ملت ها ، در حقوق بین الملل اسلامی

فان لم یعتزلوکم و یلقوا الیکم السّلم . .. فخذوهم و اقتلوهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 35

35 - اسلام ، فراخوان مردم به برقراری صلح و امنیت اجتماعی در میان خویش *

یأیها الذین ءامنوا . .. ان تعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 16 - 2

ص: 179

2 - خداوند ، هدایتگر انسان ها به راه های سلامت ، امنیت و صلح ، به وسیله پیامبر ( ص ) و قرآن

یهدی به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مقصود از ضمیر <به>، پیامبر(ص) نیز می تواند باشد. زیرا پیامبر (نور) و قرآن (کتاب مبین) پیگیر هدفی واحد هستند و به منزله یک چیز به شمار می آیند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 - توجه به خدا و اتکا به اوامری لازم به هنگام تصمیم گیری برای صلح و ترک مخاصمه با کافران

و إن جنحوا . .. و توکل علی اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 47 - 18

18 - ایجاد صلح و امنیت از اهداف پیامبران الهی است .

والسل-م علی من اتبع الهدی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 9 - 1،4،8

1 - مسلمانان ، موظف به برقراری صلح و از میان بردن جنگ ها و درگیری های داخلی گروه های مسلمان

و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما

4 - در جریان درگیری و جنگ دو گروه از مسلمانان ، نخست باید آنان را به مسالمت واداشت و در مرحله بعد با متجاوز برخورد کرد .

و إن طائفتان . .. فأصلحوا ... فإن بغت

8 - گردن نهادن گروه های مؤمن متخاصم به صلح ، تکلیفی الهی است .

فق-تلوا الّتی تبغی حتّی تفیء إلی أمر اللّه

تعبیر <إلی أمر اللّه> - به جای تعبیر <إلی السلم> - بیانگر این معنا است که دستور صلح و مسالمت، صرفاً رهنمود اخلاقی نیست; بلکه تکلیفی شرعی است.

7- اهمیت صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حدیبیه و فتح مکه ، پاداش بزرگ الهی به ثابت قدمان بر پیمان با پیامبر ( ص ) *

و من أوفی . .. فسیؤتیه أجرًا عظیمًا

با توجّه به این که پیمان یاد شده، قبل از انعقاد صلح حدیبیه صورت گرفته است; احتمال می رود که نوید <فسیؤتیه. ..> بر صلح حدیبیه و فتح مکه منطبق شود که پس از این پیمان رخ داده است; زیرا اگر آن بیعت و پایداری نبود، نوبت به چنان پیروزی هایی نمی رسید.

ص: 180

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

13 - صلح حدیبیه و پیروزی های پس از آن ، پاداش الهی به مؤمنان حاضر در بیعت رضوان

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک . .. و أث-بهم فتحًا قریبًا

بنابراین که مراد از <فتحاً قریباً> - به قرینه سیاق آیات - صلح حدیبیه باشد، برداشت یاد شده به دست می آید.

8- بسمله در صلح نامه حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

9- تقدم صلح بر جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،2

1 - جامعه ایمانی باید در صورت اظهار تمایل کافران به صلح ، آن را بپذیرد و از آن استقبال کند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

2 - لزوم پذیرش صلح مطرح شده از سوی کافران ، مشروط به احرازِ نبودن فریبکاری در سایه صلح طلبی است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معنای تمایل داشتن است و با حرف <الی> متعدی می شود. بنابراین آوردن <لام> پس از آن بیانگر این است که در آن کلمه معنای <قصد> تضمین شده است. یعنی: ان جنحوا إلی المسالمه قاصدین لها. (اگر تمایل به صلح دارند و هدفشان دستیابی به زندگی مسالمت آمیز است، نه حیله گری ... .)

10- توکل بر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 7،8

7 - توجه به خدا و اتکا به اوامری لازم به هنگام تصمیم گیری برای صلح و ترک مخاصمه با کافران

و إن جنحوا . .. و توکل علی اللّه

8 - توکل بر خدا در پذیرش صلح ، موجب عقیم ماندن اهداف پنهانی کافران از پیشنهاد صلح

فاجنح لها و توکل علی اللّه

ص: 181

11- دشمنان صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 208 - 13

13 - هشدار الهی بر اینکه شیطان ، عامل ایجاد تفرقه و مخالف صُلح و وحدت جامعه ایمانی است .

ادخلوا فی السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین

12- ذکر خدا در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 - توجه به خدا و اتکا به اوامری لازم به هنگام تصمیم گیری برای صلح و ترک مخاصمه با کافران

و إن جنحوا . .. و توکل علی اللّه

13- رسول الله در صلح نامه حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

14- زمان صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانی نزدیک میان صلح حدیبیه و فتح خبیر

سیقول المخلّفون

با توجه به <سین> در <سیقول> و پیوستگی آیات صلح حدیبیه با جنگ خیبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

ص: 182

15- زمینه صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 11 - 3،16

3 - صلح و صفای اجتماعی ، در گرو پرهیز اعضای جامعه از استهزا ، عیب جویی و نسبت دادن عناوین زشت به یکدیگر

إنّما المؤمنون إخوه فأصلحوا بین أخویکم . .. لایسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

16 - صلح ، برادری و صفای اجتماعی ، در گرو پرهیز اعضای جامعه از استهزاگری ، عیب جویی و نسبت دادن عناوین زشت به یکدیگر

إنّما المؤمنون إخوه فأصلحوا بین أخویکم . .. لایسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

16- زمینه صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حدیبیه و فتح خیبر ، در پی وفاداری مؤمنان ، نمودی از عزت و حکمت خداوند

و أث-بهم فتحًا قریبًا . و مغانم کثیره ... و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

از ارتباط <کان اللّه. ..> با آیه قبل، مطلب بالا استفاده می شود.

17- سرزمین های صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 27 - 5

5 - امکان تعلق گرفتن سرزمین هایی ، بدون درگیری نظامی ، به مسلمانان ، به عنوان غنایم

و أورثکم . .. و أرضًا لم تطئوها

18- شرایط صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 16

16 - جنگ اهل ایمان و نیز صلح آنان ، همواره باید بر اساس موازین تعیین شده از سوی خداوند صورت گیرد .

فان اعتزلوکم . .. فما جعل اللّه لکم علیهم سبیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 91 - 14

14 - جنگ و صلح مؤمنان ، همواره باید بر اساس موازین تعیین شده از سوی خداوند صورت گیرد .

و اولئکم جعلنا لکم علیهم سلطاناً مبیناً

ص: 183

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 2

2 - لزوم پذیرش صلح مطرح شده از سوی کافران ، مشروط به احرازِ نبودن فریبکاری در سایه صلح طلبی است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معنای تمایل داشتن است و با حرف <الی> متعدی می شود. بنابراین آوردن <لام> پس از آن بیانگر این است که در آن کلمه معنای <قصد> تضمین شده است. یعنی: ان جنحوا إلی المسالمه قاصدین لها. (اگر تمایل به صلح دارند و هدفشان دستیابی به زندگی مسالمت آمیز است، نه حیله گری ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 62 - 8

8 - پیامبر ( ص ) و رهبران الهی نباید صلح طلبیهایی را که قرین نیرنگ است بپذیرند و به سبب آن از نبرد با کافران بازایستند .

و إن یریدوا أن یخدعوک فإن حسبک اللّه

برداشت فوق بر این اساس است که جمله <و ان یریدوا . .. > فرض دیگری در مقابل <إن جنحوا> باشد، نه توضیح و تکمیل آن. یعنی صلح به دو منظور پیشنهاد می شود: گاهی به سبب صلح واقعی و زندگانی مسالمت آمیز با مسلمانان و گاهی به منظور حیله گری و تجدید قوا. آیه قبل (إن جنحوا ... ) بیانگر احکام و دستورات فرض اول و آیه دوم (و إن یریدوا) بیانگر احکام و دستورات فرض دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 35 - 6

6- جواز صلح با دشمن ، در صورت توان نداشتن سپاه اسلام برای مقاومت و ادامه جنگ

فلاتهنوا و تدعوا إلی السلم و أنتم الأعلون

در صورتی که <و أنتم الأعلون> بیانگر مورد نهی باشد; از مفهوم آیه شریفه مطلب بالا استفاده می شود; یعنی، در صورت برتری قوای سپاه اسلام، صلح با دشمن جایز نیست. اما در غیر این صورت که عملاً انتظار پیروزی نمی رود، صلح بی مانع است.

19- شرایط صلح با کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 7

7 - توجه به خدا و اتکا به اوامری لازم به هنگام تصمیم گیری برای صلح و ترک مخاصمه با کافران

و إن جنحوا . .. و توکل علی اللّه

ص: 184

20- صلح با غیر مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 4

4 - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان ، جایز است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

21- صلح با کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 62 - 1

1 - احتمال تصمیم کافران بر خدعه و نیرنگ در سایه صلح طلبی ، نباید مانعی جهت پذیرش صلح با آنان شود .

و إن یریدوا أن یخدوعوک فإن حسبک اللّه

برداشت فوق بر این اساس که <إن یریدوا . .. > توضیحی باشد برای <فاجنح لها>. یعنی ای پیامبر(ص) وظیفه تو این است که صلح پیشنهادی را بپذیری و اگر کافران قصد نیرنگ داشتند، خداوند تو را از شر آنان حفظ می کند. بنابراین مبادا بر اثر این احتمال که شاید آنان در صدد اغفال مسلمین هستند پیشنهاد صلح را نپذیری. گفتنی است با توجه به آیه 58 معلوم می شود اگر قرائن و شواهدی برای این احتمال (خدعه و نیرنگ) وجود دارد، باید از پذیرش صلح امتناع کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،2،4،5،6

1 - جامعه ایمانی باید در صورت اظهار تمایل کافران به صلح ، آن را بپذیرد و از آن استقبال کند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

2 - لزوم پذیرش صلح مطرح شده از سوی کافران ، مشروط به احرازِ نبودن فریبکاری در سایه صلح طلبی است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معنای تمایل داشتن است و با حرف <الی> متعدی می شود. بنابراین آوردن <لام> پس از آن بیانگر این است که در آن کلمه معنای <قصد> تضمین شده است. یعنی: ان جنحوا إلی المسالمه قاصدین لها. (اگر تمایل به صلح دارند و هدفشان دستیابی به زندگی مسالمت آمیز است، نه حیله گری ... .)

4 - جامعه ایمانی نباید به کافرانی که در پی صلح نیستند طرح صلح دهد .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

ب---رداشت فوق از مفهوم جمله شرطیه <إن جنحوا . .. > استفاده می شود.

5 - پذیرش صلح و متارکه جنگ در حیطه قدرت و مسؤولیت پیامبر ( ص ) و رهبری است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به اینکه پیامبر(ص) مورد خطاب <فاجنح> قرار گرفته است، استفاده شده است.

6 - احتمال نیرنگ زدن کافران در سایه پیشنهاد صلح بدون شواهد و قرائن نباید مانع پذیرش صلح شود .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل علی اللّه

حرف لام در <للسلم> گویای این است که باید احراز شود که کافران در پیشنهاد صلح در صدد حیله گری نیستند. و هدف از لزوم توکل بر خدا پس از فرمان به پذیرش صلح این است که مسلمانان را از ترتیب اثر دادن به احتمال حیله گری باز دارد.

ص: 185

مجموع این دو فرمان، یعنی از یک سو باید احراز شود که کافران در صدد فریبکاری نیستند و از سوی دیگر نباید به احتمال نیرنگ زدن آنان ترتیب اثر داد، بیانگر برداشت فوق است.

22- صلح با مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 9

9 - صلح با مشرکان ، در شرایط سخت و دشوار مکه ، نعمتی بزرگ و راه گشای حرکت های سرنوشت ساز بعدی پیامبر ( ص ) *

فتحنا لک فتحًا . .. و یتمّ نعمته علیک و یهدیک صرطًا مستقیمًا

با توجّه به این که صلح حدیبیه، در شرایط دشوار صورت گرفته است; احتمال می رودکه نعمت شمرده شدن آن، از این جهت بوده که فرصتی برای تجدید قوا پدید آورده و راه را به سوی حرکت های مهم بعدی گشوده است (و یهدیک صراطاً مستقیماً).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 17

17- صلح حدیبیه و تن دادن مشرکان لجوج به پیمان ، فتحی برای مؤمنان

فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

23- صلح با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 2

2- تن دادن مکیان به صلح ، با همه کفر و عناد خویش نسبت به مؤمنان ، نمودی از اراده و تدبیر نافذ خداوند

و هو الذی کفّ . .. هم الذین کفروا

علی رغم کفر و ستیز مشرکان با اسلام، به تدبیر الهی زمینه ای پدید آمد که آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گردید.

24- صلح بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 43 - 2

2 - زندگی بهشتیان آکنده از صلح و سلامت و به دور از کشمکشهایی مانند جدال دوزخیان است .

و نزعنا ما فی صدورهم من غل

هدف از بیان پاکیزگی دل های بهشتیان از کینه و عداوت پس از گوشزد کردن نزاع دوزخیان، مقایسه دو جایگاه از جهت صفا و صمیمیت و عداوت و کینه توزی است.

ص: 186

25- صلح دربهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 123 - 9

9 - بهشت آدم ، محیط صفا و صلح و تأمین کامل نیاز ها و عاری از بروز دشمنی در میان ساکنان آن بود .

إنّ لک ألاّتجوع . .. اهبطا ... بعضکم لبعض عدوّ

چون موضوع دشمن به عنوان مجازات و اقتضای هبوط مطرح گردیده. چنین برمی آید که در مسکن قبلی آدم(ع) (بهشت) چنین عارضه ای در کار نبوده و به خاطر فراهم بودن نیازمندی ها، زمینه های عداوت منتفی بوده است.

26- صلح طلبی ملکه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 34 - 2

2 - پی آمد های شوم جنگ برای مردم و حکومت ، دلیل تمایل بلقیس به روش های مسالمت آمیز

قالت إنّ الملوک إذا دخلوا قریه أفسدوها

27- صلح طلبی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 10،11

10 - ادعای نیکوکاری ، مُدارا و صلح جویی ، توجیه ناروای منافقان در مورد مراجعه به حکم طاغوتی

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً

11 - ادعای نیکوکاری و صلح جویی از شگرد های منافقان

ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 63 - 4

4 - دروغگویی منافقان ، در ادعای خیرخواهی و صلحجویی

ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً. اولئک الّذین یعلم اللّه ما فی قلوبهم

28- صلح کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 187

6 - انفال - 8 - 39 - 8

8 - مسلمانان صدر اسلام نگران توطئه های پنهانی کافرانی که مخاصمات را ترک گفته و حاضر به صلح می شدند .

فإن انتهوا فإن اللّه بما یعملون بصیر

جواب شرط <انتهوا> به قرینه <قتلوهم> جمله ای همانند <فلاتقاتلوهم> است ; یعنی اگر کافران دست از فتنه انگیزی برداشتند و راه مسالمت پیش گرفتند با آنان نبرد نکنید. با توجه به این معنا معلوم می شود هدف از بیان آگاهی خداوندبه اعمال این گروه از کافران، این است که مسلمانان را از این نگرانی برهاند که شاید صلح جویی آنان دستاویزی برای توطئه و فتنه ای دیگر باشد.

29- عبرت از صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جریان حدیبیه و ثمرات آن ، الگویی برای مؤمنان در جهت پیشبرد اهداف اسلام *

و لتکون ءایه للمؤمنین و یهدیکم صرطًا مستقیمًا

مراد از <صراط مستقیم> شیوه درست حرکت جهادی و تبلیغی دین است; یعنی، مسلمانان می توانند از جریان حدیبیه نتیجه بگیرند که چگونه استواری بر حمایت از رهبری و تدبیر صحیح در پذیرش صلح در شرایط نابرابری قوا، می تواند زمینه را برای پیروزی های آینده هموار سازد.

30- عوامل صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 16 - 1،7،19

1 - خداوند کسانی را که در پی جلب رضایت اویند در راه های سلامت ، امنیت و صلح قرار می دهد .

یهدی به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

مراد از هدایت، رساندن به راههای سلامت است، نه فقط راهنمایی به آن. چون صرف راهنمایی برای همه انسانها موجود است، چه در پی رضایت الهی باشند و یا نباشند.

7 - صلح و امنیت ، در سایه هدایت های انبیای الهی

یهدی به اللّه من اتبع رضونه سبل السلم

19 - دستیابی اهل کتاب به راه های سلامت و رهایی آنان از گمراهی ها و قرار گرفتن آنان در صراط مستقیم ، در گرو ایمان به قرآن و پیامبر ( ص )

یاهل الکتب قد جاءکم رسولنا . .. یهدیهم إلی صرط مستقیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 47 - 19

19 - ادیان الهی ، هدایتگر مردم و وسیله رسیدن آنان به صلح و امنیت است .

والسل-م علی من اتبع الهدی

ص: 188

31- فسخ معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 4،5

4 - اعلام الغای اعتبار پیمان صلح به طرف معاهده لازم است .

براءه . .. إلی الذین عهدتم

5 - لغو اعتبار پیمان های صلح و عدم تعرض ، از اختیارات رهبر جامعه اسلامی است .

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم

32- فلسفه صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 15،20،22

15- تدبیر صلح حدیبیه از جانب خداوند ، به منظور حفظ جانِ مؤمنان ناشناخته مکه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط-وهم

20- مصونیت مؤمنان مکه و بهره مندی آنان از رحمت الهی ، از اهداف برقراری صلح حدیبیه

لیدخل اللّه فی رحمته من یشاء

از ارتباط جمله <لیدخل . ..> با آیه قبل، مطلب بالا استفاده می شود; زیرا <لیدخل ...> غایت برای جواب محذوف است; یعنی، ما بدین سبب اجازه جنگ ندادیم تا مؤمنان مکه آسیب نبینند و از رحمت الهی بهره مند گردند.

22- صلح حدیبیه ، تدبیر الهی برای گرایش یافتن نیرو های فزون تری از مشرکان به ایمان

و لولا رجال . .. لیدخل اللّه فی رحمته من یشاء

مراد از دخول در رحمت الهی، ممکن است ورود افراد جدیدی از مردم به جرگه مؤمنان باشد; زیرا در پرتو فرصت جدید، نیروهای مستعد ایمان، مجال گرایش به آن را می یابند.

33- قصه صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسلیم شدن مشرکان در برابر مسلمانان و پذیرش صلح در حدیبیه ، فتحی بزرگ برای جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

اهمیت صلح حدیبیه، از آن رو است که مشرکان تا آن روز، جز به نابودی مسلمانان نمی اندیشیدند; اما باصلح حدیبیه، آنان در حقیقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهی قدرتمند، رسماً پذیرفتند و این در صحنه سیاسی، فتحی بزرگ برای مسلمانان بود.

ص: 189

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 10 - 3

3 - بیعت مجدد مسلمانان با پیامبر ( ص ) ، در شرایط بحرانی قبل از صلح حدیبیه

إنّ الذین یبایعونک إنّما یبایعون اللّه

از قرینه های موجود در آیه شریفه، استفاده می شود که بیعت مورد نظر، بیعت خاصی بوده است و از تعبیر <فمن نکث. ..> بحرانی بودن آن شرایط استفاده می شود و شأن نزول نیز مؤید این دیدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 1،2،9،13،14

1 - تخلّف برخی از اعراب بادیه نشین در سفرِ منتهی به صلح حدیبیه ، از همراهی و یاری پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

با توجه به این که آیات پیشین درباره <فتح مبین> (صلح حدیبیه) بود; استفاده می شود که تخلّف این گروه از اعراب، در رابطه با همین سفر است که به صلح حدیبیه منتهی گشت.

2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

9 - متخلفان از سفر حدیبیه ، معترف به گناه خویش و متقاضی عفو و استغفار پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

13 - عذر بادیه نشینان برای توجیه غیبت خویش از سفر حدیبیه ، بهانه ای واهی و مخالف نیات درونی آنان

سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم

برداشت بالا با توجه به این نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با <شغلتنا أموالنا و أهلونا> باشد; یعنی، اعراب در این که گرفتاری مالی و خانوادگی را عذر آورده اند; دروغ می گویند و مشکل آنان چیز دیگری است.

14 - سفر پیامبر ( ص ) به سوی مکه ( قبل از صلح حدیبیه ) ، سفری مخاطره آمیز و نگران کننده برای برخی مسلمانان

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. یقولون بألسنتهم

عذرآوری <مخلّفون> و رد عذر آنان از سوی خداوند، می رساند که عامل اصلی آنان از ترک سفر، نگرانی از سرنوشت آن بوده است. قرینه های تاریخی و نیز آیه بعد، مؤید این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 2،3

2 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان به سوی مکه قبل از حدیبیه ، بدون همراهی خانواده هایشان *

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم

تعبیر <إلی أهلیهم>، این احتمال را تقویت می کند که خانواده سپاه اسلام در مدینه باقی مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلی تخلّف اعراب از همراهی پیامبر ( ص ) ، در سفر حدیبیه

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

ص: 190

3 - افراد مریض و ناتوان از شرکت در سفر حدیبیه ، نگران از عدم حضور خود و همراهی نکردن مسلمانان در آن سفر *

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

توبیخ شدید متخلّفان از سفر حدیبیه در آیات گذشته و استثنای معذوران در این آیه; بیانگر آن است که مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند که مشمول توبیخ خداوندباشند. خداوند در این آیه، به رفع این نگرانی آنان پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 18 - 1،2،3،4،9

1 - خشنودی و رضایت حتمی خداوند ، از مؤمنان بیعت کننده با پیامبر ( ص ) در سفر حدیبیه

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

2 - پدید آمدن شرایطی حساس و نیازمند اخذ بیعتی ویژه از مسلمانان ، در جریان حدیبیه

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

ایمان نخستین، خود بیعتی با پیامبر(ص) است. حال از این که دوباره از مؤمنان بیعت گرفته شد، ویژه و حساس بودن شرایط استفاده می شود.

3 - < بیعت رضوان > ، حرکتی مؤثر و سرنوشت ساز ، در جریان حدیبیه

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

تأکید خداوند در این آیات، بر مسأله بیعت مؤمنان و اعلام رضایت از آنان، حکایت از اهمیت این رخداد در روند حرکت اسلام دارد.

4 - بیعت ویژه مؤمنان با پیامبر ( ص ) ، در جریان حدیبیه ، باعث غفران لغزش های گذشته آنان نزد خداوند *

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

تعبیر <رضی اللّه عن المؤمنین> - به جای تعبیر <رضی عن بیعتکم> - این برداشت را افاده می کند که خود مؤمنان - علاوه بر عملشان - مورد رضایت الهی قرار گرفتند.

9 - نزول آرامش از سوی خداوند بر قلب مؤمنان ، در شرایط نگران کننده قبل از صلح حدیبیه

فعلم ما فی قلوبهم فأنزل السکینه علیهم

از تعبیر <فأنزل السکینه> وجود نوعی نگرانی در آن شرایط حساس استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 24 - 3،6،10

3 - مصون ماندن مؤمنان از گزند اهل مکّه در جریان حدیبیه ، نمودی از سنت الهی در یاری اهل ایمان

سنّه اللّه . .. و هو الذی کفّ أیدیهم عنکم و أیدیکم عنهم ببطن مکّه

6 - رخ دادن درگیری هایی منتهی به پیروزی مؤمنان بر مکیان ، قبل از انعقاد صلح حدیبیه *

من بعد أن أظفرکم علیهم

در صورتی که مراد از <بطن مکّه> سرزمین حدیبیه باشد; احتمال می رود که تعبیر <من بعد أن أظفر> بیانگر درگیری های محدودی باشد که قبل از انعقاد صلح حدیبیه، میان کافران و مؤمنان صورت گرفت و به پیروزی مؤمنان منتهی گردید.

10 - امداد های الهی در حق مؤمنان ، پاداشی به عملکرد شایسته آنان در جریان حدیبیه *

و کان اللّه بما تعملون بصیرًا

ارتباط <کان اللّه. ..> با صدر آیه، نتیجه می دهد که الطاف الهی در حق اهل ایمان، از آن جهت صورت گرفته است که خداوند بر اعمال گذشته آنان، نظارت عمیق داشته و ایشان را شایسته آن موهبت ها دانسته است.

ص: 191

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 3،5

3- مسلمانان در جریان سفر حدیبیه ، مصمّم به زیارت خانه خدا و قربانی کردن هدی

و صدّوکم عن المسجد الحرام و الهدیَ معکوفًا أن یبلغ محلّه

5- امتنان الهی بر شرکت کنندگان در < عمره القضا > ، با یادآوری ممانعت مکیان از ایشان در سفر حدیبیه *

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام و الهدیَ معکوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است که آیه شریفه خطاب به مؤمنانی باشد که در سال هفتم هجری (یک سال پس از صلح حدیبیه) برای انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنین شرایطی خداوند، موقعیت دشوار گذشته رابه یاد ایشان آورد تا نعمت ها را از یاد نبرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 7،9،10

7 - نزول آرامش بر پیامبر ( ص ) و مؤمنان از سوی خدا ، در قبال تعصب ورزی جاهلانه مشرکان در حدیبیه

فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین

9 - تحمل تعصب های جاهلانه مشرکان در حدیبیه ، امری دشوار برای پیامبر ( ص ) و مؤمنان

فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین

از نزول <آرامش> استفاده می شود که دستکم زمینه نگرانی و دشواری برای مؤمنان وجود داشته است.

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 3،14

3- نقش مهم رؤیای پیامبر ( ص ) ، در حرکت آن حضرت به سوی مکه و حدیبیه

الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به این که آیات پیشین در مورد مسائل حدیبیه بود; از این آیه شریفه استفاده می شود که حرکت پیامبر(ص) در سفر منتهی به حدیبیه، مسبوق به رؤیایی بود که خداوند به آن حضرت نمایانده بود.

14- رخداد صلح حدیبیه و تأخیر عمره مسلمانان ، تدبیر عالمانه خدا و دارای اسراری نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در آیات پیشین، سخن از منتهی شدن سفر مسلمانان به صلح حدیبیه بود و این که رؤیای پیامبر(ص) در آن سفر، تعبیر نشد. خداوند در این آیه، پس از این که رؤیای آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعی شمرده است; به آنان یاد آور می شود: مؤمنان با توجه به این جریان، در خواهند یافت که رخداد صلح و تأخیر عمره، منافعی داشته که بر آنان مخفی بوده است.

ص: 192

34- معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 5

5 - انعقاد پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان در کنار مسجدالحرام

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 1،2،4،8،10

1 - انعقاد پیمان صلح ، میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان عصر بعثت

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

2 - شرک پیشگان عصر بعثت ، بر پیمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

4 - بستن پیمان صلح با جوامع غیرمسلمان ، جایز است .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

8 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پیکار با سران و پیشوایان شرک و کفر ، در صورت نقض پیمان صلح از سوی آنان ، فراخواند .

و إن نکثوا أیمنهم . .. فقتلوا أئمه الکفر

10 - طعن و توهین به اسلام از سوی کفار معاهد ، لغو اعتبار پیمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز می کند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فی دینکم فقتلوا

35- معاهده صلح در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 7 - 6

6 - وجود پیمان های صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

إلا الذین عهدتم عند المسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 3

3 - وجود پیمان صلح میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان

قوماً نکثوا أیمنهم

36- مغضوبیت صلح ناعادلانه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - حجرات - 49 - 9 - 15

ص: 193

15 - صلح ناعادلانه - مبتنی بر مماشات با متجاوز - مورد تأیید و رضایت الهی نیست .

فإن بغت . .. فأصلحوا بینهما بالعدل ... إنّ اللّه یحبّ المقسطین

از مفهوم آیه، مطلب بالا استفاده می شود.

37- مکر در صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 61 - 2

2 - لزوم پذیرش صلح مطرح شده از سوی کافران ، مشروط به احرازِ نبودن فریبکاری در سایه صلح طلبی است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معنای تمایل داشتن است و با حرف <الی> متعدی می شود. بنابراین آوردن <لام> پس از آن بیانگر این است که در آن کلمه معنای <قصد> تضمین شده است. یعنی: ان جنحوا إلی المسالمه قاصدین لها. (اگر تمایل به صلح دارند و هدفشان دستیابی به زندگی مسالمت آمیز است، نه حیله گری ... .)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 62 - 8

8 - پیامبر ( ص ) و رهبران الهی نباید صلح طلبیهایی را که قرین نیرنگ است بپذیرند و به سبب آن از نبرد با کافران بازایستند .

و إن یریدوا أن یخدعوک فإن حسبک اللّه

برداشت فوق بر این اساس است که جمله <و ان یریدوا . .. > فرض دیگری در مقابل <إن جنحوا> باشد، نه توضیح و تکمیل آن. یعنی صلح به دو منظور پیشنهاد می شود: گاهی به سبب صلح واقعی و زندگانی مسالمت آمیز با مسلمانان و گاهی به منظور حیله گری و تجدید قوا. آیه قبل (إن جنحوا ... ) بیانگر احکام و دستورات فرض اول و آیه دوم (و إن یریدوا) بیانگر احکام و دستورات فرض دوم است.

38- منشأ صلح اهل مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 2

2- تن دادن مکیان به صلح ، با همه کفر و عناد خویش نسبت به مؤمنان ، نمودی از اراده و تدبیر نافذ خداوند

و هو الذی کفّ . .. هم الذین کفروا

علی رغم کفر و ستیز مشرکان با اسلام، به تدبیر الهی زمینه ای پدید آمد که آنان به صلح تن دادند و شرّشان از سر مسلمانان دفع گردید.

ص: 194

39- منشأ صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونی ، و پیروزی صلح حدیبیه و فتح خیبر ، نتیجه بیعت مهم مؤمنان با پیامبر ( ص )

إذ یبایعونک تحت الشجره . .. فأنزل السکینه علیهم و أث-بهم فتحًا قریبًا

عبارت <فتحاً قریباً> ممکن است اشاره به <فتحاً مبیناً> (صلح حدیبیه) و یا فتح خیبر داشته باشد; چه این که هر دو فتح با فاصله ای نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قریب بر هر دو ممکن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 24 - 1

1 - رخداد صلح حدیبیه و باز نشدن دست مکیان و مؤمنان علیه یکدیگر ، تنها به تدبیر و اراده الهی

و هو الذی کفّ أیدیهم عنکم و أیدیکم عنهم ببطن مکّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 16

16- صلح حدیبیه ، تدبیر الهی و زمینه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنیت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

<ذلک> اشاره به <لتدخلنّ> و <فتحاً قریباً> نظر به صلح حدیبیه دارد; یعنی، خداوند می دانست که جز در سایه صلحی، همانند صلح حدیبیه، امنیت مسلمانان برای ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، میسر نمی شد.

40- نعمت صلح با اهل مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 24 - 4

4 - درگیر نشدن مؤمنان و مکیان با یکدیگر در < عمره القضا > ، نعمتی مهم برای اهل ایمان *

و هو الذی کفّ أیدیهم عنکم و أیدیکم عنهم ببطن مکّه

برداشت بالا بدان احتمال است که تعبیر <ببطن مکّه> اشاره به <عمره القضا> داشته باشد که مسلمانان پس از پیروزی حدیبیه براساس قرارداد، سال بعد به شهر مکه وارد شدند و با آرامش کامل، مناسک عمره را به جا آوردند.

41- نعمت صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 5،6،9

5 - صلح حدیبیه ، اتمام نعمت خداوند بر پیامبر ( ص )

لیغفر لک اللّه . .. و یتمّ نعمته علیک

<یتمّ نعمته> بیانگر پیامد و نتیجه مستقیم صلح حدیبیه است.

ص: 195

6 - صلح حدیبیه ، پایانی بر خصومتورزی بی امان مشرکان علیه اسلام و نعمتی والا برای پیامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . .. و یتمّ نعمته علیک

اهمیت صلح حدیبیه و اطلاق <فتح مبین> بر آن، از آن جهت است که این صلح، مقطع جدیدی در روابط و نگرش مشرکان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نیز بر این پایه بوده است.

9 - صلح با مشرکان ، در شرایط سخت و دشوار مکه ، نعمتی بزرگ و راه گشای حرکت های سرنوشت ساز بعدی پیامبر ( ص ) *

فتحنا لک فتحًا . .. و یتمّ نعمته علیک و یهدیک صرطًا مستقیمًا

با توجّه به این که صلح حدیبیه، در شرایط دشوار صورت گرفته است; احتمال می رودکه نعمت شمرده شدن آن، از این جهت بوده که فرصتی برای تجدید قوا پدید آورده و راه را به سوی حرکت های مهم بعدی گشوده است (و یهدیک صراطاً مستقیماً).

42- نقش صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 22 - 2

2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم کافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حدیبیه و ناگزیری از جنگ *

و لو ق-تلکم الذین کفروا لولّوا الأدب-ر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <لوقاتلکم> نظر به گذشته داشته باشد; یعنی، خداوند گرچه فتح مبین (صلح حدیبیه) را برای شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زیادی را برای شما به بار آورد; اما اگر این صلح هم صورت نمی گرفت و کافران به نبرد با شما برمی خاستند، شما با قدرت ایمانی و رهبری پیامبر(ص) آنان را منهزم می ساختید.

43- نقض معاهده صلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 1

1 - ابطال اعتبار پیمان های صلح مسلمانان صدر اسلام از سوی خدا و پیامبر ( ص ) در پی نقض آن توسط مشرکان معاهد

براءه من اللّه و رسوله إلی الذین عهدتم من المشرکین

<برائت> به معنای جدا شدن و فاصله گرفتن است. متعلق <برائت> - به قرینه <الذین عاهدتم> - پیمانهای منعقد شده میان مسلمانان صدر اسلام و مشرکان است. اعلام جدا شدن و فاصله گرفتن از عهد و پیمان کنایه از الغا و بی اعتبار نمودن آن است.

صلح حدیبیه

44- {صلح حدیبیه}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 1 - 9

ص: 196

9 - < فی روایه طویله عن الصادق ( ع ) انّها نزلت بعد الصلح فی الحدیبیه ;

در یک روایت طولانی از امام صادق(ع) روایت شده که آیه فتح بعد از صلح حدیبیه، نازل شده است>.

45- آثار صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 1 - 2،3،7

2- صلح حدیبیه ، فتحی بزرگ و موهبتی الهی برای پیامبر ( ص )

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

بنابراین که مراد از <فتحاً> صلح حدیبیه باشد، برداشت بالا به دست می آید.

3- نقش مهم صلح حدیبیه ، در پیروزی های شگرف بعدی پیامبر ( ص ) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

با توجه به این که صلح حدیبیه در ظاهر فتح به شمار نمی آمده، ممکن است اطلاق <فتح مبین> بر آن، از آن جهت باشد که این صلح، سرآغاز فتح مکه و یا دیگر پیروزی های مهم پس از آن بوده است.

7 - وعده قطعی خداوند به فتح بزرگ مکه در پی صلح حدیبیه

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

مراد از <فتح>، ممکن است فتح مکه باشد و فعل ماضی <فتحنا> در واقع تأکیدی باشد بر فتحی که در آینده صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 1،2،6،7

1 - صلح حدیبیه ، مایه شوکت اسلام و فروخفتن کینه ها و خصومت های مشرکان نسبت به پیامبر ( ص )

لیغفر لک اللّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر

با توجه به این که در این آیات، غفران مترتب بر فتح شده است، می توان پی برد که مراد از <غفران> و <ذنب> معنای رایج آن نیست; زیرا ربطی میان صلح حدیبیه و بخشش گناهان دیده نمی شود. بر این اساس معنای دیگری این جا مراد است و آن این که بعثت پیامبر(ص)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه کار و متهم می نمود; ولی در پرتو صلح حدیبیه، زمینه نشر دعوت پیامبر(ص) و بازشناخت شخصیت، اوصاف و خصال کریمانه آن حضرت فراهم آمد.

2 - صلح حدیبیه ، کاهش دهنده کینه مشرکان نسبت به پیامبر ( ص ) ، در زمینه های مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس از آن *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر لک اللّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر

منظور از <ما تقدّم> و <ما تأخّر>، امور قبل از هجرت و پس از آن است.

6 - صلح حدیبیه ، پایانی بر خصومتورزی بی امان مشرکان علیه اسلام و نعمتی والا برای پیامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . .. و یتمّ نعمته علیک

اهمیت صلح حدیبیه و اطلاق <فتح مبین> بر آن، از آن جهت است که این صلح، مقطع جدیدی در روابط و نگرش مشرکان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نیز بر این پایه بوده است.

7 - نوید الهی ، به تحقق نعمت کامل فتح مکه ، در پی صلح حدیبیه

ص: 197

إنّا فتحنا لک . .. و یتمّ نعمته علیک

<یتمّ نعمته> بیانگر نتیجه ای است که خداوند نوید تحقق آن را به پیامبر(ص) داد; یعنی، صلح حدیبیه راه را با مسالمت بر روی مسلمانان باز کرد و این نعمت بزرگی بود; اما اتمام این نعمت در آن روز صورت می گرفت که مسلمانان فاتح مکه و صاحب اختیار آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 3 - 1

1 - صلح حدیبیه ، در پی آورنده نصرتی بزرگ از سوی خداوند برای پیامبر ( ص )

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . .. و ینصرک اللّه نصرًا عزیزًا

<ینصر. ..> بیانگر نتیجه ای است که مستقیماً بر <فتح مبین> مترتب گشته است; یعنی، <فتح مبین> همان نصرت شگرف الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 4 - 3،4،5

3 - مؤمنان ، قبل از صلح حدیبیه ، دارای شرایطی بحرانی و اضطراب روحی *

هو الذی أنزل السکینه فی قلوب المؤمنین

نزول آرامش، زمانی صادق است که قبل از آن، اضطراب و ناآرامی وجود داشته باشد.

4 - صلح حدیبیه ، زمینه نزول آرامش بر قلب مؤمنان *

إنّا فتحنا لک فتحًا . .. هو الذی أنزل السکینه

در صورتی که اضطراب مؤمنان، مربوط به قبل از صلح باشد; از ارتباط <أنزل السکینه> با <إنّا فتحنا. ..> احتمال مطلب بالا می رود.

5 - مؤمنان ، پس از صلح حدیبیه ، گرفتار بحران روحی و تردید در ماهیت و نتایج این معاهده *

إنّا فتحنا لک . .. هو الذی أنزل السکینه فی قلوب المؤمنین

بردشت بالا بدان احتمال است که مؤمنان پس از صلح حدیبیه، در تحلیل و بررسی آن گرفتار تردید شده باشند که: آیا به راستی این صلح، یک پیروزی بود یا مایه شکست؟ خداوند در چنین شرایطی، قلب ها را اطمینان بخشید و صلح حدیبیه را <فتح مبین> نام نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 6 - 6،9

6 - صلح حدیبیه ، زمینه قرار گرفتن منافقان و مشرکان ، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر ... لیدخل المؤمنین و ...و یعذّب المن-فقین و ا

در صورتی که <یعذّب. ..> با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال می رود که مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروی نباشد; بلکه بیانگر تنگناهای خط نفاق و شرک، پس از رخداد صلح حدیبیه باشد.

9 - رخداد صلح حدیبیه ، پاسخی قاطع به بدگمانی منافقان و مشرکان درباره موفقیت های اسلام *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر لک ... و یعذّب المن-فقین و ... الظانّین باللّ

چنانچه <و یعذّب. ..> عطف بر <لیغفر لک...> باشد; آیه شریفه می تواند بیانگراین مطلب باشد که منافقان و مشرکان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و می پنداشتند که خداوند از مؤمنان حمایت نخواهد کرد; ولی صلح پیروزمند حدیبیه،

ص: 198

نادرستی پندار آنان را اثبات کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حدیبیه ، برای مسلمانان همراه با پیروزی و خلاف انتظار اعراب متخلف

سیقول لک المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آیات پیشین، سفر حدیبیه به عنوان سفری پر بار معرفی شده و خداوند پس از تمجید آثار این سفر، عذرخواهی های آینده اعراب متخلف را یادآور شده است. با توجه به این نکته، از مجموع آیات استفاده می شود که اعراب متخلف، انتظار چنین فرجام فرخنده ای را برای این سفر نداشته و با مشاهده نتایج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهی به مسلمانان ، در دستیابی به فتح خیبر و غنایم آن ، پس از صلح حدیبیه

سیقول المخلّفون إذا انطلقتم إلی مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعکم

آیه شریفه، در زمینه جنگ خیبر است و خداوند از حرکت مسلمانان به این جنگ به عنوان حرکت به سوی غنایم یاد کرده است. از این نکته استفاده می شود که خداوند به طور ضمنی، نوید فتح خیبر و غنایم آن را به جبران مشکلات سفر حدیبیه، به مسلمانان داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،11،12،18

4 - غنایم خیبر ، نزدیک ترین بخش از غنایم موعود الهی به مؤمنان ، پس از حدیبیه

وعدکم اللّه . .. فعجّل لکم ه-ذه

آیه شریفه پس از صلح حدیبیه نازل شده و <ه-ذه> اشاره به غنایم خیبر دارد.

11 - صلح حدیبیه ، پیش درآمد پیروزی ها و غنایمی گسترده برای امت اسلامی

وعدکم اللّه . .. فعجّل لکم ه-ذه

برداشت یاد شده مبتنی بر این است که <ه-ذه> اشاره به صلح حدیبیه داشته باشد; یعنی، خداوند غنایم زیادی را برای مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حدیبیه را پیش درآمد آن غنایم قرار داده است.

12 - نقش بارز صلح حدیبیه ، در کوتاه شدن دست دشمنان از ضربه زدن به مسلمانان

فعجّل لکم ه-ذه و کفّ أیدی الناس عنکم

ممکن است <ه-ذه> اشاره به صلح حدیبیه داشته باشد و <کفّ. ..> مترتب بر آن بوده و نتیجه آن به شمار آید.

18 - رخداد جریان حدیبیه و ثمرات آن ، الگویی برای مؤمنان در جهت پیشبرد اهداف اسلام *

و لتکون ءایه للمؤمنین و یهدیکم صرطًا مستقیمًا

مراد از <صراط مستقیم> شیوه درست حرکت جهادی و تبلیغی دین است; یعنی، مسلمانان می توانند از جریان حدیبیه نتیجه بگیرند که چگونه استواری بر حمایت از رهبری و تدبیر صحیح در پذیرش صلح در شرایط نابرابری قوا، می تواند زمینه را برای پیروزی های آینده هموار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 199

17 - فتح - 48 - 25 - 10،12

10- مؤمنان مکه قبل از صلح حدیبیه ، دارای شرایطی دشوار و ناگزیر از تقیه شدید

رجال مؤمنون و نساء مؤمن-ت لم تعلموهم

آگاهی نداشتن مؤمنان مدینه از مؤمنان مکه، از آن جهت بوده است که مؤمنان مکه در آن محیط، قادر به ابراز ایمان نبوده و شدیداً تقیه می کردند.

12- پی بردن مسلمانان ، پس از حدیبیه به وجود عناصری مؤمن ; اما مخفی در قلب محیط شرک ( مکه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبیر <لم تعلموهم>، بیانگر عدم اطلاع قبلی مسلمانان از وجود مؤمنانی در مکه است و نفس همین تعبیر، تذکری به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مکه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 15

15 - تثبیت روح تقوا در پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، در جریان حدیبیه به اراده الهی

و ألزمهم کلمه التقوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 5،16،17

5- منتهی شدن سفر پیامبر ( ص ) به صلح حدیبیه و عدم ورود به مسجدالحرام ، زمینه ساز تردید برخی در رؤیای آن حضرت *

لقد صدق اللّه

تأکید خداوند بر راستی رؤیای پیامبر(ص)، حکایت از آن دارد که برخی در درستی آن رؤیا تردید کرده، یا زمینه این تردید را داشته اند.

16- صلح حدیبیه ، تدبیر الهی و زمینه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنیت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

<ذلک> اشاره به <لتدخلنّ> و <فتحاً قریباً> نظر به صلح حدیبیه دارد; یعنی، خداوند می دانست که جز در سایه صلحی، همانند صلح حدیبیه، امنیت مسلمانان برای ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، میسر نمی شد.

17- صلح حدیبیه و تن دادن مشرکان لجوج به پیمان ، فتحی برای مؤمنان

فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخی از زنان مؤمن ، به هجرت از مکه به سوی مدینه ، پس از پیمان حدیبیه

ی-أیّها الذین ءامنوا

آیه شریفه - بر اساس شأن نزول - پس از هجرت برخی از زنان مکه به مدینه، نازل شده است.

ص: 200

46- اهمیت صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حدیبیه و فتح مکه ، پاداش بزرگ الهی به ثابت قدمان بر پیمان با پیامبر ( ص ) *

و من أوفی . .. فسیؤتیه أجرًا عظیمًا

با توجّه به این که پیمان یاد شده، قبل از انعقاد صلح حدیبیه صورت گرفته است; احتمال می رود که نوید <فسیؤتیه. ..> بر صلح حدیبیه و فتح مکه منطبق شود که پس از این پیمان رخ داده است; زیرا اگر آن بیعت و پایداری نبود، نوبت به چنان پیروزی هایی نمی رسید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

13 - صلح حدیبیه و پیروزی های پس از آن ، پاداش الهی به مؤمنان حاضر در بیعت رضوان

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک . .. و أث-بهم فتحًا قریبًا

بنابراین که مراد از <فتحاً قریباً> - به قرینه سیاق آیات - صلح حدیبیه باشد، برداشت یاد شده به دست می آید.

47- زمان صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانی نزدیک میان صلح حدیبیه و فتح خبیر

سیقول المخلّفون

با توجه به <سین> در <سیقول> و پیوستگی آیات صلح حدیبیه با جنگ خیبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

48- زمینه صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حدیبیه و فتح خیبر ، در پی وفاداری مؤمنان ، نمودی از عزت و حکمت خداوند

و أث-بهم فتحًا قریبًا . و مغانم کثیره ... و کان اللّه عزیزًا حکیمًا

از ارتباط <کان اللّه. ..> با آیه قبل، مطلب بالا استفاده می شود.

49- عبرت از صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

ص: 201

18 - رخداد جریان حدیبیه و ثمرات آن ، الگویی برای مؤمنان در جهت پیشبرد اهداف اسلام *

و لتکون ءایه للمؤمنین و یهدیکم صرطًا مستقیمًا

مراد از <صراط مستقیم> شیوه درست حرکت جهادی و تبلیغی دین است; یعنی، مسلمانان می توانند از جریان حدیبیه نتیجه بگیرند که چگونه استواری بر حمایت از رهبری و تدبیر صحیح در پذیرش صلح در شرایط نابرابری قوا، می تواند زمینه را برای پیروزی های آینده هموار سازد.

50- فلسفه صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 15،20،22

15- تدبیر صلح حدیبیه از جانب خداوند ، به منظور حفظ جانِ مؤمنان ناشناخته مکه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تط-وهم

20- مصونیت مؤمنان مکه و بهره مندی آنان از رحمت الهی ، از اهداف برقراری صلح حدیبیه

لیدخل اللّه فی رحمته من یشاء

از ارتباط جمله <لیدخل . ..> با آیه قبل، مطلب بالا استفاده می شود; زیرا <لیدخل ...> غایت برای جواب محذوف است; یعنی، ما بدین سبب اجازه جنگ ندادیم تا مؤمنان مکه آسیب نبینند و از رحمت الهی بهره مند گردند.

22- صلح حدیبیه ، تدبیر الهی برای گرایش یافتن نیرو های فزون تری از مشرکان به ایمان

و لولا رجال . .. لیدخل اللّه فی رحمته من یشاء

مراد از دخول در رحمت الهی، ممکن است ورود افراد جدیدی از مردم به جرگه مؤمنان باشد; زیرا در پرتو فرصت جدید، نیروهای مستعد ایمان، مجال گرایش به آن را می یابند.

51- قصه صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسلیم شدن مشرکان در برابر مسلمانان و پذیرش صلح در حدیبیه ، فتحی بزرگ برای جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا

اهمیت صلح حدیبیه، از آن رو است که مشرکان تا آن روز، جز به نابودی مسلمانان نمی اندیشیدند; اما باصلح حدیبیه، آنان در حقیقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهی قدرتمند، رسماً پذیرفتند و این در صحنه سیاسی، فتحی بزرگ برای مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 10 - 3

3 - بیعت مجدد مسلمانان با پیامبر ( ص ) ، در شرایط بحرانی قبل از صلح حدیبیه

إنّ الذین یبایعونک إنّما یبایعون اللّه

از قرینه های موجود در آیه شریفه، استفاده می شود که بیعت مورد نظر، بیعت خاصی بوده است و از تعبیر <فمن نکث. ..>

ص: 202

بحرانی بودن آن شرایط استفاده می شود و شأن نزول نیز مؤید این دیدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 11 - 1،2،9،13،14

1 - تخلّف برخی از اعراب بادیه نشین در سفرِ منتهی به صلح حدیبیه ، از همراهی و یاری پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

با توجه به این که آیات پیشین درباره <فتح مبین> (صلح حدیبیه) بود; استفاده می شود که تخلّف این گروه از اعراب، در رابطه با همین سفر است که به صلح حدیبیه منتهی گشت.

2 - پیش بینی آیات وحی ، از عذرخواهی و اظهار پشیمانی بادیه نشینانی که از همراهی پیامبر ( ص ) تخلف کرده بودند .

سیقول لک المخلّفون من الأعراب

9 - متخلفان از سفر حدیبیه ، معترف به گناه خویش و متقاضی عفو و استغفار پیامبر ( ص )

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

13 - عذر بادیه نشینان برای توجیه غیبت خویش از سفر حدیبیه ، بهانه ای واهی و مخالف نیات درونی آنان

سیقول . .. فاستغفر لنا یقولون بألسنتهم ما لیس فی قلوبهم

برداشت بالا با توجه به این نکته است که تعبیر <یقولون. ..> در رابطه با <شغلتنا أموالنا و أهلونا> باشد; یعنی، اعراب در این که گرفتاری مالی و خانوادگی را عذر آورده اند; دروغ می گویند و مشکل آنان چیز دیگری است.

14 - سفر پیامبر ( ص ) به سوی مکه ( قبل از صلح حدیبیه ) ، سفری مخاطره آمیز و نگران کننده برای برخی مسلمانان

سیقول لک المخلّفون من الأعراب . .. یقولون بألسنتهم

عذرآوری <مخلّفون> و رد عذر آنان از سوی خداوند، می رساند که عامل اصلی آنان از ترک سفر، نگرانی از سرنوشت آن بوده است. قرینه های تاریخی و نیز آیه بعد، مؤید این نکته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 2،3

2 - سفر پیامبر ( ص ) و مؤمنان به سوی مکه قبل از حدیبیه ، بدون همراهی خانواده هایشان *

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم

تعبیر <إلی أهلیهم>، این احتمال را تقویت می کند که خانواده سپاه اسلام در مدینه باقی مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلی تخلّف اعراب از همراهی پیامبر ( ص ) ، در سفر حدیبیه

بل ظننتم أن لن ینقلب الرسول و المؤمنون إلی أهلیهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مریض و ناتوان از شرکت در سفر حدیبیه ، نگران از عدم حضور خود و همراهی نکردن مسلمانان در آن سفر *

لیس علی الأعمی حرج و لا علی الأعرج حرج و لا علی المریض حرج

توبیخ شدید متخلّفان از سفر حدیبیه در آیات گذشته و استثنای معذوران در این آیه; بیانگر آن است که مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند که مشمول توبیخ خداوندباشند. خداوند در این آیه، به رفع این نگرانی آنان پرداخته است.

ص: 203

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 18 - 1،2،3،4،9

1 - خشنودی و رضایت حتمی خداوند ، از مؤمنان بیعت کننده با پیامبر ( ص ) در سفر حدیبیه

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

2 - پدید آمدن شرایطی حساس و نیازمند اخذ بیعتی ویژه از مسلمانان ، در جریان حدیبیه

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

ایمان نخستین، خود بیعتی با پیامبر(ص) است. حال از این که دوباره از مؤمنان بیعت گرفته شد، ویژه و حساس بودن شرایط استفاده می شود.

3 - < بیعت رضوان > ، حرکتی مؤثر و سرنوشت ساز ، در جریان حدیبیه

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

تأکید خداوند در این آیات، بر مسأله بیعت مؤمنان و اعلام رضایت از آنان، حکایت از اهمیت این رخداد در روند حرکت اسلام دارد.

4 - بیعت ویژه مؤمنان با پیامبر ( ص ) ، در جریان حدیبیه ، باعث غفران لغزش های گذشته آنان نزد خداوند *

لقد رضی اللّه عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشجره

تعبیر <رضی اللّه عن المؤمنین> - به جای تعبیر <رضی عن بیعتکم> - این برداشت را افاده می کند که خود مؤمنان - علاوه بر عملشان - مورد رضایت الهی قرار گرفتند.

9 - نزول آرامش از سوی خداوند بر قلب مؤمنان ، در شرایط نگران کننده قبل از صلح حدیبیه

فعلم ما فی قلوبهم فأنزل السکینه علیهم

از تعبیر <فأنزل السکینه> وجود نوعی نگرانی در آن شرایط حساس استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 24 - 3،6،10

3 - مصون ماندن مؤمنان از گزند اهل مکّه در جریان حدیبیه ، نمودی از سنت الهی در یاری اهل ایمان

سنّه اللّه . .. و هو الذی کفّ أیدیهم عنکم و أیدیکم عنهم ببطن مکّه

6 - رخ دادن درگیری هایی منتهی به پیروزی مؤمنان بر مکیان ، قبل از انعقاد صلح حدیبیه *

من بعد أن أظفرکم علیهم

در صورتی که مراد از <بطن مکّه> سرزمین حدیبیه باشد; احتمال می رود که تعبیر <من بعد أن أظفر> بیانگر درگیری های محدودی باشد که قبل از انعقاد صلح حدیبیه، میان کافران و مؤمنان صورت گرفت و به پیروزی مؤمنان منتهی گردید.

10 - امداد های الهی در حق مؤمنان ، پاداشی به عملکرد شایسته آنان در جریان حدیبیه *

و کان اللّه بما تعملون بصیرًا

ارتباط <کان اللّه. ..> با صدر آیه، نتیجه می دهد که الطاف الهی در حق اهل ایمان، از آن جهت صورت گرفته است که خداوند بر اعمال گذشته آنان، نظارت عمیق داشته و ایشان را شایسته آن موهبت ها دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 3،5

3- مسلمانان در جریان سفر حدیبیه ، مصمّم به زیارت خانه خدا و قربانی کردن هدی

و صدّوکم عن المسجد الحرام و الهدیَ معکوفًا أن یبلغ محلّه

ص: 204

5- امتنان الهی بر شرکت کنندگان در < عمره القضا > ، با یادآوری ممانعت مکیان از ایشان در سفر حدیبیه *

هم الذین کفروا و صدّوکم عن المسجدالحرام و الهدیَ معکوفًا

برداشت بالا بدان احتمال است که آیه شریفه خطاب به مؤمنانی باشد که در سال هفتم هجری (یک سال پس از صلح حدیبیه) برای انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنین شرایطی خداوند، موقعیت دشوار گذشته رابه یاد ایشان آورد تا نعمت ها را از یاد نبرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 7،9،10

7 - نزول آرامش بر پیامبر ( ص ) و مؤمنان از سوی خدا ، در قبال تعصب ورزی جاهلانه مشرکان در حدیبیه

فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین

9 - تحمل تعصب های جاهلانه مشرکان در حدیبیه ، امری دشوار برای پیامبر ( ص ) و مؤمنان

فأنزل اللّه سکینته علی رسوله و علی المؤمنین

از نزول <آرامش> استفاده می شود که دستکم زمینه نگرانی و دشواری برای مؤمنان وجود داشته است.

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 3،14

3- نقش مهم رؤیای پیامبر ( ص ) ، در حرکت آن حضرت به سوی مکه و حدیبیه

الرءیا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به این که آیات پیشین در مورد مسائل حدیبیه بود; از این آیه شریفه استفاده می شود که حرکت پیامبر(ص) در سفر منتهی به حدیبیه، مسبوق به رؤیایی بود که خداوند به آن حضرت نمایانده بود.

14- رخداد صلح حدیبیه و تأخیر عمره مسلمانان ، تدبیر عالمانه خدا و دارای اسراری نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در آیات پیشین، سخن از منتهی شدن سفر مسلمانان به صلح حدیبیه بود و این که رؤیای پیامبر(ص) در آن سفر، تعبیر نشد. خداوند در این آیه، پس از این که رؤیای آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعی شمرده است; به آنان یاد آور می شود: مؤمنان با توجه به این جریان، در خواهند یافت که رخداد صلح و تأخیر عمره، منافعی داشته که بر آنان مخفی بوده است.

52- منشأ صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونی ، و پیروزی صلح حدیبیه و فتح خیبر ، نتیجه بیعت مهم مؤمنان با پیامبر ( ص )

إذ یبایعونک تحت الشجره . .. فأنزل السکینه علیهم و أث-بهم فتحًا قریبًا

ص: 205

عبارت <فتحاً قریباً> ممکن است اشاره به <فتحاً مبیناً> (صلح حدیبیه) و یا فتح خیبر داشته باشد; چه این که هر دو فتح با فاصله ای نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قریب بر هر دو ممکن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 24 - 1

1 - رخداد صلح حدیبیه و باز نشدن دست مکیان و مؤمنان علیه یکدیگر ، تنها به تدبیر و اراده الهی

و هو الذی کفّ أیدیهم عنکم و أیدیکم عنهم ببطن مکّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 27 - 16

16- صلح حدیبیه ، تدبیر الهی و زمینه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنیت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلک فتحًا قریبًا

<ذلک> اشاره به <لتدخلنّ> و <فتحاً قریباً> نظر به صلح حدیبیه دارد; یعنی، خداوند می دانست که جز در سایه صلحی، همانند صلح حدیبیه، امنیت مسلمانان برای ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، میسر نمی شد.

53- نعمت صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 5،6،9

5 - صلح حدیبیه ، اتمام نعمت خداوند بر پیامبر ( ص )

لیغفر لک اللّه . .. و یتمّ نعمته علیک

<یتمّ نعمته> بیانگر پیامد و نتیجه مستقیم صلح حدیبیه است.

6 - صلح حدیبیه ، پایانی بر خصومتورزی بی امان مشرکان علیه اسلام و نعمتی والا برای پیامبر ( ص ) و مسلمانان

إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . .. و یتمّ نعمته علیک

اهمیت صلح حدیبیه و اطلاق <فتح مبین> بر آن، از آن جهت است که این صلح، مقطع جدیدی در روابط و نگرش مشرکان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نیز بر این پایه بوده است.

9 - صلح با مشرکان ، در شرایط سخت و دشوار مکه ، نعمتی بزرگ و راه گشای حرکت های سرنوشت ساز بعدی پیامبر ( ص ) *

فتحنا لک فتحًا . .. و یتمّ نعمته علیک و یهدیک صرطًا مستقیمًا

با توجّه به این که صلح حدیبیه، در شرایط دشوار صورت گرفته است; احتمال می رودکه نعمت شمرده شدن آن، از این جهت بوده که فرصتی برای تجدید قوا پدید آورده و راه را به سوی حرکت های مهم بعدی گشوده است (و یهدیک صراطاً مستقیماً).

54- نقش صلح حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 22 - 2

ص: 206

2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم کافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حدیبیه و ناگزیری از جنگ *

و لو ق-تلکم الذین کفروا لولّوا الأدب-ر

برداشت یاد شده بدان احتمال است که <لوقاتلکم> نظر به گذشته داشته باشد; یعنی، خداوند گرچه فتح مبین (صلح حدیبیه) را برای شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زیادی را برای شما به بار آورد; اما اگر این صلح هم صورت نمی گرفت و کافران به نبرد با شما برمی خاستند، شما با قدرت ایمانی و رهبری پیامبر(ص) آنان را منهزم می ساختید.

صلح نامه

55- بسمله در صلح نامه حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

56- رسول الله در صلح نامه حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

صلح نامه حدیبیه

57- {صلح نامه حدیبیه}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 2،3

2 - عدم شمول < عهدنامه حدیبیه > نسبت به بازگرداندن زنان مؤمن مهاجر ، به اهل مکه

ی-أیّها الذین ءامنوا إذا جاءکم المؤمن-ت

از شأن نزول استفاده می شود که آیه شریفه، به مضمون پیمان حدیبیه نظر دارد. طبق این پیمان مؤمنان مدینه ملزم بودند تا کسانی که پس از آن تاریخ، از مکه به مدینه هجرت می کنند، به مکیان عودت دهند.

3 - عهدنامه حدیبیه ، شامل پیمان مسلمانان با اهل مکه در استرداد مهاجران آتی به آنان

ی-أیّها الذین ءامنوا إذا جاءکم المؤمن-ت

با استفاده از شأن نزول، از مفهوم آیه دانسته می شود که آنچه در مضمون عهدنامه آمده است، تنها شامل مردان می باشد.

ص: 207

بنابراین مسأله استرداد مهاجرین، امری مسلّم بوده است.

58- بسمله در صلح نامه حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

59- رسول الله در صلح نامه حدیبیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آمیز مشرکان مکه ، بر نیامدن < بسمله > و عنوان < رسول اللّه > در متن صلحنامه حدیبیه *

إذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیّه حمیّه الج-هلیّه

با توجّه به شأن نزول آیه شریفه، استفاده می شود که خشم و عصبیت مشرکان در زمینه یادشده بود.

ص: 208

5- صله رحم

1- آثار قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 90 - 11

11- رعایت نکردن عدالت در جامعه ، خودداری از احسان و قطع رابطه با خویشاوندان ، زمینه ساز رواج فحشا ، بزهکاری ، ستم و سرکشی در جامعه است . *

إن الله یأمر بالعدل و الإحس-ن و إیتایءِ ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و ا

برداشت فوق، از مقابله عدل و . .. با فحشا و ... استفاده گردید; یعنی، اگر عدل و ... در جامعه باشد، زمینه رواج فحشا و ... از بین می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 2

2- فسادگری در زمین و گسستن از خویشاوندان ، موجب خشم و نفرین الهی

تفسدوا فی الأرض و تقطّعوا أرحامکم . أول-ئک الذین لعنهم اللّه

2- اهمیت صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روایت شده که فرمود : < قال لی أبی علی بن الحسین . . . إیاک و مصاحبه القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل < الذین . . . یقطعون ما امر اللّه به أن یوصل . . . أولئک هم الخاسرون > ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشینی با کسی که قطع رحم می کند بپرهیز ... خدای عز و جل فرمود: <آنان که ... قطع می کنند آنچه را که خدا امر به وصل آن نموده ... اینانند زیانکاران>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 1 - 16،20

16 - لزوم اهتمام و توجه به خویشاوندان ( صله رحم )

و اتّقوا اللّه الّذی تسآءلون به و الارحام

ص: 209

امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: هی ارحام النّاس، انّ اللّه عز و جل امر بصلتها و عظّمها الا تری انّه جعلها معه.

_______________________________

کافی، ج 2، ص 150، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 437، ح 25.

20 - هشدار خداوند به مردمان بی تقوا و قاطع رحم

و اتّقوا اللّه . .. و الارحام انّ اللّه کان علیکم رقیباً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 90 - 2،5

2- عدل ، احسان و صله رحم ، از مهم ترین دستورات هدایتی قرآن است .

و نزّلنا علیک الکت-ب . .. إن الله یأمر بالعدل و الإحس-ن و إیتایءِ ذی القربی

خداوند، پس از معرفی قرآن به مسأله عدل، احسان و بخشش به خویشاوندان پرداخته است. ارتباط این دو موضوع، می تواند گویای برداشت فوق باشد.

5- سیاست اسلام بر تحکیم پیوند خویشاوندی و رفع مشکلات موجود میان خویشاوندان است .

إن الله یأمر . .. و إیتایءِ ذی القربی

3- زیان قطع صله رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 27 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روایت شده که فرمود : < قال لی أبی علی بن الحسین . . . إیاک و مصاحبه القاطع لرحمه . . . قال اللّه عز و جل < الذین . . . یقطعون ما امر اللّه به أن یوصل . . . أولئک هم الخاسرون > ;

پدرم، امام سجاد (ع)، به من فرمود: . .. از همنشینی با کسی که قطع رحم می کند بپرهیز ... خدای عز و جل فرمود: <آنان که ... قطع می کنند آنچه را که خدا امر به وصل آن نموده ... اینانند زیانکاران>.

4- سرزنش قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 24

24- ایجاد فساد میان خویشاوندان و واداشتن آدمیان به قطع رحم ، کاری شیطانی است .

من بعد أن نزغ الشیط-ن بینی و بین إخوتی

5- عوامل قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 46 - 11

ص: 210

11- سلب پیوند ها و روابط خویشاوندی ، براثر اعمال ناشایست ، در مکاتب الهی

إنه لیس من أهلک إنه عمل غیر ص-لح

6- قطع رحم در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 46 - 11

11- سلب پیوند ها و روابط خویشاوندی ، براثر اعمال ناشایست ، در مکاتب الهی

إنه لیس من أهلک إنه عمل غیر ص-لح

7- گناه قطع رحم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 25 - 13

13- < دخل عمرو بن عبید علی أبی عبدالله ( ع ) فلما سلّم و جلس . . . قال : اُحبّ أن أعرف الکبائر من کتاب الله عزوجل ، فقال : . . . منها : . . . نقض العهد و قطیعه الرحم لأن الله عزوجل یقول : < اُول-ئک لهم اللعنه و لهم سوء الدار > . . . ;

عمرو بن عبید بر امام صادق(ع) وارد شد و بعد از سلام نشست . .. و گفت: دوست دارم گناهان کبیره را از کتاب خدا بشناسم، پس حضرت فرمود:... یکی از آن گناهان ... عهدشکنی و قطع رحم است ; چون خداوند عزوجل می فرماید: أُول-ئک لهم اللعنه و لهم سوء الدار ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 22 - 10

10- < قطع رحم > ، گناهی بزرگ و در ردیف فسادانگیزی در زمین

تفسدوا فی الأرض و تقطّعوا أرحامکم

از این که <تقطّعوا أرحامکم> در کنار <تفسدوا فی الأرض> قرار گرفته و از میان همه گناهان اختصاص به ذکر یافته است; بزرگی گناه آن استفاده می شود.

ص: 211

6- صنعت

1- اهمیت صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 11 - 4

4 - توصیه به انجام کار صنعتی و متناسب و به اندازه عمل کردن در آن ، از جمله تعالیم دینی و در قلمرو آن

أن اعمل س-بغ-ت و قدّر فی السرد

2- اهمیت صنعت کشتی سازی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 41 - 4

4 - اهمیت و نقش سازنده صنعت کشتی سازی و حمل و نقل دریایی برای بشر

و ءایه لهم أنّا حملنا ذرّیّتهم فی الفلک المشحون

قرار گرفتن نعمت کشتی رانی در کنار نعمت بزرگ خورشید و ماه برای بشر، گویای اهمیت و نقش سازنده صنعت کشتی سازی و حمل و نقل دریایی برای انسان ها است.

3- تاریخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 80 - 3

3- صنعت زره سازی ، از دستاورد های داوود ( ع ) است .

داود . .. و علّمن-ه صنعه لبوس

با توجه به این که آیات در مقام بر شمردن ویژگی های پیامبران و نیز لطف خاص خداوند به داوود(ع) است، چنین استفاده می شود که این صنعت سابقه نداشته است و در غیر این صورت، ذکر این مورد چندان مناسبتی نداشت.

ص: 212

4- تاریخ صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 37 - 5

5- کشتی سازی ، دارای سابقه طولانی در تاریخ بشر

واصنع الفلک بأعیننا و وحینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 17 - 6

6- مردم عصر بعثت آشنا با گداختن و ذوب فلزات در کوره های آتش ، برای تهیه زیورآلات و اسباب زندگی

و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه أو مت-ع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 96 - 10

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنین ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّی إذا جعله نارًا قال ءاتونی أُفرغ علیه قطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 35 - 12

12 - صنعت شیشه و استفاده از آن برای روشنایی ، در عصر بعثت وجود داشت .

فی زجاجه الزجاجه کأنّها کوکب دریّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پیشرفته در عهد سلیمان ( ع )

حسبته لجّه . .. قال إنّه صرح ممرّد من قواریر

ساختن صحنی از آبگینه ها به گونه ای طبیعی که آب جلوه کند و بیننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پیشرفته دستگاه سلیمانی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 11 - 6

6 - وجود صنعت آهنگری و ساخت و ساز ابزار آهنی در عصر داوود ( ع )

أن اعمل س-بغ-ت و قدّر فی السرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 12 - 8

8 - وجود صنعت مسگری در دوران سلیمان ( ع )

و أسلنا له عین القطر

ص: 213

<قطر> به معنای نوعی مس مذاب است (مفردات راغب و المنجد). گفتنی است که <اساله> (مصدر <أسلنا>) به معنای سیلان و جریان است و کاربر آن در اشیای جامد، معنای ذوب را افاده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 140 - 3

3 - وجود صنعت کشتی سازی و سفر دریایی در زمان یونس ( ع )

إذ أبق إلی الفلک المشحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 37 - 6

6 - صنعت ساختمان سازی و استخراج منابع و ذخایر دریایی ، در خدمت حکومت سلیمان ( ع ) بود .

و الشی-طین کلّ بنّاء و غوّاص

5- صنعت در دوران سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 44 - 7

7 - وجود تمدن ، هنر و صنعت پیشرفته در عهد سلیمان ( ع )

حسبته لجّه . .. قال إنّه صرح ممرّد من قواریر

ساختن صحنی از آبگینه ها به گونه ای طبیعی که آب جلوه کند و بیننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پیشرفته دستگاه سلیمانی است.

6- صنعت ذوب فلز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 96 - 10

10- صنعت ذوب فلز ، در تمدن زمان ذوالقرنین ، وجود داشته است .

قال انفخوا حتّی إذا جعله نارًا قال ءاتونی أُفرغ علیه قطرًا

7- صنعت سد سازی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 16 - 4

4 - مردم سبا ، از صنعت سدسازی برخوردار بودند و با آن ، آب ذخیره می کردند .

فأرسلنا علیهم سیل العرم

ص: 214

8- عوامل موثر در انتقال صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 80 - 11

11- نقش پیامبران در انتقال صنعت و علوم تجربی به انسان

داود . .. و علّمن-ه صنعه لبوس لکم لتحصنکم من بأسکم

9- منشأ رشد صنعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 32 - 7

7 - پیشرفت صنعت و تمدن بشری ، در عین انتساب به بشر ، ناشی از اراده و قدرت الهی است .

و من ءای-ته الجوار فی البحر کالأعل-م

ص: 215

7- صورت

1- بریانی صورت جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 29 - 18

18- آب های دوزخی ، چهره کافران را سوزانده و بریان می سازد .

یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه

2- پیدایش صورت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 8 - 3

3 - مرحله پیدایش قیافه و سیما برای هر انسان ، پس از مراحل آفرینش ، تکمیل و تعدیل اعضای او است .

فی أیّ صوره ما شاء رکّبک

جمله <فی أیّ صوره. ..> مستأنفه و بیانگر مرحله ای دیگر از مراحل پیدایش انسان است. برخی آن را تفسیر جمله <فعدلک> در آیه قبل، قرار داده و مرحله تعدیل و چهره پردازی را یکی دانسته اند.

3- چرخش صورت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 66 - 1

1 - در روز بی یار و یاوری کافران ، صورت های آنان ، در آتش از این رو به آن رو ، چرخانده می شود ، تا خوب بسوزد .

لایجدون ولیًّا . .. یوم تقلّب وجوههم فی النار

بنابراین که <یوم> ظرف برای <لایجدون>باشد، نکته یاد شده به دست می آید.

4- حساسیت صورت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 216

14 - احزاب - 33 - 66 - 3

3 - صورت انسان دارای حساسیت و موقعیتی خاص در میان سایر اعضای وی است .

یوم تقلّب وجوههم

اختصاص به ذکر <وجه> از میان سایر اعضای بدن، با این که با به این سو و آن سو گرداندن صورت، اعضای دیگر هم گردانده می شود، می تواند به خاطر نکته یاد شده باشد.

5- درخشندگی صورت در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 23 - 5

5 - < قال علی بن موسی الرضا ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < وجوه یومئذ ناضره . إلی ربّها ناظره > یعنی مشرقه تنتظر ثوابَ ربّها ;

امام رضا(ع) درباره سخن خدای عزّوجلّ: <وجوه یومئذ ناضره . إلی ربّها ناظره> فرمود: یعنی (صورت هایی درآن روز) درخشیده است و در انتظار ثواب پروردگارشان اند>.

6- درخشندگی صورت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 23 - 1

1 - چهره تابناک مؤمنان در روز قیامت ، تنها متوجه خدا بوده و آنان مجذوب جمال اویند .

وجوه یومئذ ناضره . إلی ربّها ناظره

تقدیم <إلی ربّها> می تواند برای افاده حصر باشد.

7- رنگ صورت گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 102 - 6

6 - مجرمان در قیامت ، با چهره هایی کبود و رنگ باخته محشور خواهند شد . *

و نحشر المجرمین یومئذ زرقًا

ممکن است مراد از <أزرق> یا <زرقاء> (مفرد <زرقا>) رنگ لاجوردی باشد که به آن، کبود آسمانی و یا نیلگون نیز اطلاق می شود. این وصف گرچه غالباً برای توصیف چشم به کار می رود، ولی در غیر چشم نیز کاربرد دارد (لسان العرب). برداشت یاد شده بر این اساس است که <زرقاً> بیانگر حالت جسمی مجرمان باشد.

ص: 217

8- زشتی صورت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 27 - 1

1 - زشت و کریه شدن چهره های کافران و منکران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قیامت

فلمّا رأوه زلفه سیئت وجوه الذین کفروا

واژه <سوء> مرادف <قبیح> و <سیئه> مقابل <حسنه> است.

9- زشتی صورت مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 27 - 1

1 - زشت و کریه شدن چهره های کافران و منکران معاد ، در لحظه مشاهده عذاب قیامت

فلمّا رأوه زلفه سیئت وجوه الذین کفروا

واژه <سوء> مرادف <قبیح> و <سیئه> مقابل <حسنه> است.

10- زیبایی صورت ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 24 - 2

2 - تلألؤ نور و زیبایی در رخسار نیکوکاران بر اثر نعمت های آخرت ، بر هر بیننده ای آشکار و مشهود است .

تعرف فی وجوههم نضره النعیم

<تعرف>، خطاب به نوع است و هر مخاطبی را شامل می شود.

11- سوزاندن صورت بدکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 90 - 4

4 - سوختن چهره بدکاران به وسیله آتش دوزخ ، جزای روی گردانی آنان از آیات الهی

فکبّت وجوههم فی النّار هل تجزون إلاّ ما کنتم تعملون

از تعبیر <هل تجزون. ..> تناسب کیفر با گناه استفاده می شود و این تناسب، در مورد آنان که با صورت در آتش افکنده می شوند، می تواند بدان جهت باشد که آنان روی از حق برمی تافتند (ولوا مدبرین).

ص: 218

12- شستن صورت در وضو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 6 - 1

1 - وجوب شستن صورت و دست ها و مسح سر و پا ها ( وضو ) ، برای نماز

إذا قمتم إلی الصّلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم . .. و امسحوا برءوسکم و ارجلکم

13- صورت اخروی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 38 - 3

3 - چهره انسان در قیامت ، نمایانگر فرجام او است .

وجوه یومئذ مسفره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 40 - 4

4 - چهره انسان در قیامت ، نمایشگر فرجام او است .

و وجوه یومئذ علیها غبره

14- صورت اخروی پاکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان های پاک ، تذکّرپذیر ، هدایت جو و خداترس ، در قیامت چهره ای نورانی خواهند داشت .

لعلّه یزّکّی . أو یذّکّر ... جاءک یسعی . و هو یخشی ... وجوه یومئذ مسفره

15- صورت اخروی خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان های پاک ، تذکّرپذیر ، هدایت جو و خداترس ، در قیامت چهره ای نورانی خواهند داشت .

لعلّه یزّکّی . أو یذّکّر ... جاءک یسعی . و هو یخشی ... وجوه یومئذ مسفره

ص: 219

16- صورت اخروی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 61 - 6

6 - کافران و منکران معاد ، در رستاخیز تغییر شکل یافته و به صورت هایی غیر از صورت انسانی محشور خواهند شد . *

علی أن نبدّل أمث-لکم

برخی از مفسران، احتمال داده اند که <أمثال> در آیه شریفه جمع <مَثَل> و به معنای اوصاف است. بر این اساس معنای آیه چنین می شود: <ما مرگ را در میان شما مقدر کردیم; برای این که در آینده، اوصاف شما را دگرگون کرده و در شکل و صورتی که نمی دانید ایجادتان کنیم>. گفتنی است که روی سخن در این آیات، با کافران و منکران رستاخیز است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 40 - 6

6 - تفاوت چهره مؤمن و کافر در قیامت

وجوه . .. و وجوه

مراد از <وجوه> در این آیه - به قرینه آخرین آیه سوره (أول-ئک هم الکفره الفجره) - چهره کافران است. در نتیجه مراد از <وجوه> در آیات پیشین، چهره مؤمنان خواهد بود.

17- صورت اخروی مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 61 - 6

6 - کافران و منکران معاد ، در رستاخیز تغییر شکل یافته و به صورت هایی غیر از صورت انسانی محشور خواهند شد . *

علی أن نبدّل أمث-لکم

برخی از مفسران، احتمال داده اند که <أمثال> در آیه شریفه جمع <مَثَل> و به معنای اوصاف است. بر این اساس معنای آیه چنین می شود: <ما مرگ را در میان شما مقدر کردیم; برای این که در آینده، اوصاف شما را دگرگون کرده و در شکل و صورتی که نمی دانید ایجادتان کنیم>. گفتنی است که روی سخن در این آیات، با کافران و منکران رستاخیز است.

18- صورت اخروی موعظه پذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان های پاک ، تذکّرپذیر ، هدایت جو و خداترس ، در قیامت چهره ای نورانی خواهند داشت .

لعلّه یزّکّی . أو یذّکّر ... جاءک یسعی . و هو یخشی ... وجوه یومئذ مسفره

ص: 220

19- صورت اخروی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 40 - 6

6 - تفاوت چهره مؤمن و کافر در قیامت

وجوه . .. و وجوه

مراد از <وجوه> در این آیه - به قرینه آخرین آیه سوره (أول-ئک هم الکفره الفجره) - چهره کافران است. در نتیجه مراد از <وجوه> در آیات پیشین، چهره مؤمنان خواهد بود.

20- صورت اخروی مهتدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 38 - 2

2 - انسان های پاک ، تذکّرپذیر ، هدایت جو و خداترس ، در قیامت چهره ای نورانی خواهند داشت .

لعلّه یزّکّی . أو یذّکّر ... جاءک یسعی . و هو یخشی ... وجوه یومئذ مسفره

21- صورت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انفطار - 82 - 8 - 1،5

1 - خداوند ، شکل هر انسان را مطابق خواست خویش ، ترسیم کرده است .

فی أیّ صوره ما شاء رکّبک

5 - هیئت و سیمای هر انسان ، جلوه گاه کرم و ربوبیت الهی است .

بربّک الکریم . .. فی أیّ صوره ما شاء رکّبک

22- صورت انسان ها در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 20 - 2

2- حیات مجدد انسان ها در قیامت ، با دمیده شدن در صورت های آنان *

و نفخ فی الصور

<صور> در احتمالی ضعیف به معنای صورت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 24 - 3

3 - چهره های انسان ها در قیامت ، بیانگر فرجام آنها است .

ص: 221

وجوه یومئذ ناضره . .. و وجوه یومئذ باسره

23- صورت جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 104 - 1،2

1 - صورت زیان کاران دوزخی ، مواجه با هجوم مداوم شعله های آتش دوزخ

تلفح وجوههم النار

<لَفْح> (مصدر <تلفح>) به معنای سوزاندن است; یعنی، <آتش، چهره های آنها را می سوزاند>. گفتنی است که به کارگیری فعل مضارع (تلفح)، بیانگر هجوم پی در پی شعله های آتش دوزخ می باشد.

2 - جمع شدن پوست لب ها و صورت دوزخیان ، با رسیدن حرارت آتش دوزخ

تلفح وجوههم النار و هم فیها ک-لحون

<کالح> (مفرد <کالحون>) به کسی گفته می شود که لب هایش از هم فاصله داشته و دندان هایش آشکار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 108 - 7

7 - < عن حذیفه ان النبی قال : إنّ اللّه إذا قال لأهل النار < اخسئوا فیها و لاتکلّمون < عادت وجوههم قطعه لحم لیس فیها أفواه ولامناخیر تردّد النفس فی أجوافهم ;

حذیفه از رسول خدا(ص) روایت کرده [که آن حضرت فرمود:] آن گاه که خداوند به اهل آتش می گوید: <اخسئوا فیها و لاتکلّمون>. صورت های آنان به قطعه گوشتی تبدیل می شود که در آن دهان و بینی نیست و نفس در درون آنان تردد می کند>.

24- صورت دهی به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 20 - 8

8 - آفرینش انسان از خاک تا صورت آدمی ، مراحل مختلفی داشته است .

أن خلقکم من تراب ثمّ إذا أنتم بشر تنتشرون

<ثمّ> حرف تراخی است و دلالت بر مهلت و مدت می کند و از طرفی <إذا> فجاییه است و دلالت بر ناگهانی بودن می کند. جمع بین این دو، به این است که میان خلق انسان از مبدأ خاک تا صورت انسانی، مراحلی طی شده که چندان روشن و آشکار نبوده است.

25- صورت مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 222

9 - نحل - 16 - 58 - 1

1- چهره مشرکان دوران جاهلی ، به هنگام دریافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتی ، دگرگون می شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثی ظلّ وجهه مسودًّا

26- صورت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 22 - 1

1 - مؤمنان ، دارای چهره هایی شاداب و زیبا در عرصه قیامت

وجوه یومئذ ناضره

<نضره>در معانی زیبایی و نعمت به کار می رود (قاموس المحیط). <ناضره> (مؤنث <ناضر>) به معنای زیبا و برخوردار از نعمت است و مقصود از آن - به قرینه مقام - شادابی و درخشندگی چهره های مؤمنان در عرصه قیامت است.

27- ضربه بر صورت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 27 - 10،12،13

10- صورت و پشت منافقان همدل با کافران ، آماج ضربات ملائکه به هنگام مرگ

فکیف إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم

12- ضربات شکنجه بر صورت و پشت منافقان ، به هنگام مرگ ، نتیجه دورویی آنان با دین و مؤمنان *

إذا توفّتهم المل-ئکه یضربون وجوههم و أدب-رهم

برداشت بالا بدان احتمال است که تصریح به <وجوههم> و <أدبارهم>، اشاره به این باشد که، چون منافق دو چهره دارد و در هر دو چهره نیز خائن است; لذا از دو سو عذاب می شود.

13- ضربات شکنجه بر صورت و پشت منافقان ، بازتاب روی آوری به کافران و اعراض از اهل ایمان *

قالوا . .. سنطیعکم ... یضربون وجوههم و أدب-رهم

ضمیر <هم> احتمالاً به منافقانی بازمی گردد که در آیه قبل، روی آوری پنهانی آنان به کافران مطرح شده است. با توجه به این نکته، احتمال می رود که وجود شکنجه برای آنان از دو سو، از آن جهت باشد که اولاً رو به کفر کرده و ثانیاً پشت به ایمان و مؤمنان کرده اند.

28- ضربه به صورت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 50 - 2

2 - فرشتگان به هنگام فرارسیدن مرگ کافران ، با کوبیدن بر صورت و پشت آنان ، جانشان را خواهند گرفت .

و لو تری إذ یتوفی الذین کفروا الملئکه یضربون وجوههم و أدبرهم

ص: 223

29- نشانه های صورت گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 41 - 1،6

1 - شناخته شدن مجرمان به وسیله علامت های چهره آنان در قیامت

یعرف المجرمون بسیم-هم

<سیما> به معنای مطلق علامت است. مراد از آن در آیه شریفه علامتی است که در چهره مجرمان دیده می شود.

6 - ظهور علامت های جرم در چهره مجرمان ، زمینه شناسایی آنان از سوی مأموران عذاب

یعرف المجرمون . .. فیؤخذ بالنوصی و الأقدام

30- نقش صورت در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 38 - 3

3 - چهره انسان در قیامت ، نمایانگر فرجام او است .

وجوه یومئذ مسفره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 40 - 4

4 - چهره انسان در قیامت ، نمایشگر فرجام او است .

و وجوه یومئذ علیها غبره

31- نورانیت صورت ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 24 - 1،2

1 - وفور ، خرمی و طراوت نعمت های آخرت ، نیکوکاران را شاداب و دارای رخساری درخشان خواهد ساخت .

تعرف فی وجوههم نضره النعیم

<نعیم> به معنای نعمت فراوان، <نضره> به معنای زیبایی و <نضره النعیم> به معنای درخشندگی آن است (مفردات راغب). مراد از آن به قرینه <تعرف فی وجوههم>، تابناکی چهره بر اثر نعمت وافر است.

2 - تلألؤ نور و زیبایی در رخسار نیکوکاران بر اثر نعمت های آخرت ، بر هر بیننده ای آشکار و مشهود است .

تعرف فی وجوههم نضره النعیم

<تعرف>، خطاب به نوع است و هر مخاطبی را شامل می شود.

ص: 224

32- ورود با صورت در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 48 - 1

1 - قیامت ، روز کشانده شدن مجرمان بر صورت هاشان در آتش دوزخ

یوم یسحبون فی النار علی وجوههم

<سحب> (مصدر مجهول <یسحبون>) به معنای کشانده شدن است.

ص: 225

8- صومعه ها

1- احترام صومعه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 40 - 17

17 - لزوم حفظ احترام صومعه ها ، کلیسا ها ، کنیسه ها و مساجد و جلوگیری از تخریب و انهدام آنها

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بیع و صلوت و مس-جد

2- محافظت از صومعه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 40 - 10

10 - حفاظت و پاسداری از معابد و مراکز دینی ( صومعه ها ، کلیسا ها ، کنیسه ها و مساجد ) فلسفه جهاد و دفاع

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بیع ... و مس-جد

<صوامع> جمع <صومعه> و <بیع> جمع <بیعه> و <صلوات> جمع <صلاه یا صَلوْه> است. <صومعه> - مرداف <دیر> - جایی است که راهبان در آن به ریاضت می پردازند. <بیعه> به کلیسای نصارا گفته می شود. <صلاه یا صلوه> کنیسه یهودیان است; یعنی، اگر خدا برخی از مردم را به بعضی دیگر دفع نمی کرد، صومعه ها، کلیساها، کنیسه ها و مساجدی که در آن بسیار ذکر خدا می شود، تخریب می شدند.

ص: 226

9- صید

1- اجتناب از صید ماهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 - داستان مناظره دو گروه پرهیزکننده از صید ماهی در میان یهودیان ( موعظه گران و تارکان نهی از منکر ) داستانی آموزنده و شایان به یاد داشتن . *

إذ قالت أمه منهم لم تعظون . .. قالوا معذره إلی ربکم

برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذ قالت . .. > متعلق به فعل محذوف <اذکر> باشد.

2- احکام صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 8،9

8 - حرمت صید و شکار در حال احرام

غیر محلی الصید و انتم حرم

<صید> مصدر و به معنای شکار کردن است کلمه <حُرُم> (جمع حرام) می تواند از احرام گرفته شده باشد یعنی کسانی که برای انجام حج و یا عمره محرم می شوند و می تواند از <حَرَم> گرفته شده باشد یعنی کسانی که داخل حرم می شوند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9 - خوردن گوشت و سایر بهره برداری ها از حیوانی که در حال احرام شکار شود ، حرام است .

غیر محلی الصید

بنابر اینکه <صید> به معنای اسم مفعول باشد ; یعنی حیوان شکار شده.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 24

24 - حرمت صید و شکار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام

و إذا حللتم فاصطادوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 227

4 - مائده - 5 - 4 - 13،15،17،19،22،24،25،31،32،33،34،35،36،37

13 - خوردن شکاری که به وسیله سگ تعلیم دیده صید و کشته شده باشد ، حلال است .

فکلوا مما امسکن علیکم

بیان اوصافی برای سگان شکاری و شرایطی برای حلیت شکار آنها نشانه آن است که شکار آنها نیازی به تذکیه ندارد. برداشت فوق را فرمایش امام صادق(ع) تأیید می کند که در پاسخ از سؤال از حلیت شکاری که توسط سگ تعلیم دیده، صید و کشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل <فکلوا مما امسکن علیکم ... >.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 202، ح 8; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 43.

15 - خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا

کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

17 - صید درندگان شکاری در صورتی حلال است که همانند سگان شکاری تعلیم دیده ، عمل کنند .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن

<مکلبین> جمع <مکلب> (تعلیم دهنده سگان)، حال برای فاعل <علمتم> است و معنای تشبیه را افاده می کند، بنابراین معنای آیه چنین می شود: شکار درندگانی که آنها را همانند سگان شکاری تعلیم داده اید، حلال است.

19 - لزوم آموختن برخی از دستورات تذکیه ، به سگان و درندگان مخصوص شکار

تعلمونهن مما علمکم اللّه

مراد از <علمکم اللّه> به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذکیه حیوانات است، و <من> در <مما علمکم> برای تبعیض است. یعنی برخی از دستورات تذکیه را به درندگان شکاری یاد دهید.

22 - حلیت شکار درندگان شکاری ، هر چند درندگان شکاری به هنگام شکار از آن تناول کنند . *

فکلوا مما امسکن علیکم

بنابراین احتمال که مراد از <مما امسکن علیکم>، مقداری باشد که حیوان شکاری برای صیاد نگه داشته در مقابل مقداری که خود تا رسیدن صیاد از آن تناول کرده است.

24 - وجوب تسمیه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعلیم دیده برای شکار

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <علیه> به <ما علمتم من الجوارح> برگردد بر این مبنا معنای آیه چنین می شود: بر حیوان شکاری تعلیم دیده نام خدا را ببرید و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوی شکار است.

25 - نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ برای شکار ، موجب حرمت حیوان صید شده خواهد شد .

و اذکروا اسم اللّه علیه

بنابر اینکه دستور تسمیه (بردن نام خدا)، بیان شرط حلیت باشد نه یک حکم تکلیفی. برداشت فوق را روایت منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند: ... اذا صاد و قد سمی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <مما علمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44; تهذیب، ج 9، ص 25، ح 100.

31 - رعایت مقررات الهی در خوردنی ها و شکار حیوانات ، نشانه تقوا و پرهیزگاری است .

احل لکم الطیبت . .. و اذکروا اسم اللّه علیه و اتقوا اللّه

ص: 228

32 - آموزش سگ ، بهنگام فرستادن برای شکار ، کافی در صدق شکاری بودن و حلیت صیدش

و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه

از امام صادق(ع) در مورد سگ شکاری روایت شده: . .. و ان کان غیر معلم یعلمه فی ساعته حین یرسله فیأکل منه فانه معلم ... .

_______________________________

کافی، ج 6، ص 205، ح 14; نورالثقلین، ج 1، ص 590، ح 36.

33 - حرمت صید کشته شده به وسیله حیوانی غیر از سگ تعلیم دیده

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از صید به وسیله پرندگان شکاری، سگ و یوزپلنگ فرمود: لاتأکل صید شیء من هذه الا ما ذکیتموه الا الکلب المکلب . .. .

_______________________________

کافی، ج 6، ص 204، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 47.

34 - حلیت صید یوزپلنگ تعلیم دیده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مکلبین

از امام صادق(ع) روایت شده: الفهد مما قال اللّه <مکلبین>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 295، ح 34; تفسیر برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

35 - حرمت صید سگی که خودسرانه شکار کرده است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

از امام صادق(ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از حلیت صید سگی که خودسرانه شکار کرده فرمود: لا.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 205، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44.

36 - خوردن سگ تعلیم دیده از شکار خویش ، به حلیت صید ضرری نمی رساند .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

امام باقر(ع) وامام صادق(ع) درباره حیوانی که سگ شکاری آن صید کند فرمودنند : ... وان ادرکته وقد قتاه واکل منه فکل ما بقی

دو روایت مدرک برداشت شماره 36 و 37 با یکدیگر معارض و حل تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 202، ح 2; استبصار، ج 4، ص 67، ح 1 تا 10.

37 - نخوردن سگ تعلیم دیده ، از شکار خویش ، شرط حلیت صید آن

فکلوا مما امسکن علیکم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معنای آیه فوق فرمود: لابأس ان تاکلوا مما امسک الکلب مما لم یأکل الکلب منه فاذا اکل الکلب منه قبل ان تدرکه فلاتأکل منه.

_______________________________

تهذیب الاحکام، ج 9، ص 27، ح 110; نورالثقلین، ج 1، ص 591، ح 39.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 7

ص: 229

7 - حرمت صید شکار های خشکی برای محرم

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر این مبناست که <صید> به معنای مصدری باشد در این فرض مراد از <صید البر>، <صید حیوان البر> خواهد بود.

3- استفاده از صید حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 36

36 - استفاده از حیوانی که بر اثر خفگی ، زده شدن ، پرت شدن و ضربه دیدن از شاخ حیوانی دیگر بمیرد و یا درنده ای آن را بکشد ، در حال اضطرار جایز است .

حرمت علیکم . .. فمن اضطر فی مخمصه غیر متجانف لاثم فإنّ اللّه غفور رحیم

4- امتحان با صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 94 - 4

4 - انواع شکار ها - چه آنها که بدون ابزار قابل دسترسی باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها که بدون نیزه و مانند آن قابل دستیابی نباشند - ، وسیله ای برای آزمون راهیان حج و عمره خواهند بود .

لیبلونکم اللّه بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 9

9 - وفور ماهی در روز شنبه ( روز حرمت صید بر یهودیان ) ، وسیله آزمون مردم ایله از سوی خداوند

کذلک نبلوهم

5- انگیزه صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 27

27 - ضرورت پرهیز از شکار و صید حیوانات ، به انگیزه ای جز تأمین نیاز های خوراکی و مادی

فکلوا مما امسکن علیکم . .. و اتقوا اللّه

فرمان به تقواپیشگی (اتقوا اللّه) پس از تجویز استفاده های خوراکی از شکار (فکلوا . ..)، می تواند اشاره به این معنا داشته باشد که شکار کردن به انگیزه هایی دیگر همانند تفریح و تفرّج خلاف تقواست.

ص: 230

6- اهمیّت ترک صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 27

27 - ضرورت پرهیز از شکار و صید حیوانات ، به انگیزه ای جز تأمین نیاز های خوراکی و مادی

فکلوا مما امسکن علیکم . .. و اتقوا اللّه

فرمان به تقواپیشگی (اتقوا اللّه) پس از تجویز استفاده های خوراکی از شکار (فکلوا . ..)، می تواند اشاره به این معنا داشته باشد که شکار کردن به انگیزه هایی دیگر همانند تفریح و تفرّج خلاف تقواست.

7- بسمله در صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 24،25،38

24 - وجوب تسمیه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعلیم دیده برای شکار

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <علیه> به <ما علمتم من الجوارح> برگردد بر این مبنا معنای آیه چنین می شود: بر حیوان شکاری تعلیم دیده نام خدا را ببرید و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوی شکار است.

25 - نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ برای شکار ، موجب حرمت حیوان صید شده خواهد شد .

و اذکروا اسم اللّه علیه

بنابر اینکه دستور تسمیه (بردن نام خدا)، بیان شرط حلیت باشد نه یک حکم تکلیفی. برداشت فوق را روایت منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند: ... اذا صاد و قد سمی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <مما علمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44; تهذیب، ج 9، ص 25، ح 100.

38 - بردن نام خدا به هنگام صید به وسیله سگ شکاری ، شرط حلیت شکار وی

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

از امام صادق(ع) روایت شده: . .. اذا صاد و قد سمّی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <ممّا علّمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44.

8- پرنده صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 15

15 - پرندگان صحرایی که در دریا تخم می گذارند ولی در خشکی تکثیر نسل می کنند ، صید خشکی محسوب می شوند و

ص: 231

شکارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و ما کان من طیر یکون فی البر و یبیض فی البحر و یفرخ فی البر فهو من صید البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

9- تقسیم صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 21

21 - ضرورت کنار گذاشتن قسمتی از شکار درندگان شکاری برای خود آنها *

فکلوا مما امسکن علیکم

<من> در <مما امسکن> برای تبعیض است. یعنی قسمتی از آن شکار برای شما حلال است. بنابراین به نظر می رسد قسمت دیگر، به مناسبت مورد، باید از آن حیوان شکار کننده باشد.

10- تقوا در صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 26

26 - لزوم رعایت تقوا در صید و خوراکیها

احل لکم الطیبت . .. فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه و اتقوا اللّه

11- شرایط حلیت صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 17،23

17 - صید درندگان شکاری در صورتی حلال است که همانند سگان شکاری تعلیم دیده ، عمل کنند .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن

<مکلبین> جمع <مکلب> (تعلیم دهنده سگان)، حال برای فاعل <علمتم> است و معنای تشبیه را افاده می کند، بنابراین معنای آیه چنین می شود: شکار درندگانی که آنها را همانند سگان شکاری تعلیم داده اید، حلال است.

23 - صید سگ شکاری و دیگر درندگان تعلیم دیده در صورتی حلال است که از جانب صیاد روانه شکار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فکلوا مما امسکن علیکم

کلمه <علیکم> جواز استفاده را مشروط به این می کند که درنده شکاری، شکار را برای صیاد گرفته باشد نه برای خود. و این

ص: 232

در صورتی است که حیوان شکاری به اشاره و فرمان صیاد به سوی شکار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

12- شرایط صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 24،25،32،37،38

24 - وجوب تسمیه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعلیم دیده برای شکار

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <علیه> به <ما علمتم من الجوارح> برگردد بر این مبنا معنای آیه چنین می شود: بر حیوان شکاری تعلیم دیده نام خدا را ببرید و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوی شکار است.

25 - نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ برای شکار ، موجب حرمت حیوان صید شده خواهد شد .

و اذکروا اسم اللّه علیه

بنابر اینکه دستور تسمیه (بردن نام خدا)، بیان شرط حلیت باشد نه یک حکم تکلیفی. برداشت فوق را روایت منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند: ... اذا صاد و قد سمی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <مما علمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44; تهذیب، ج 9، ص 25، ح 100.

32 - آموزش سگ ، بهنگام فرستادن برای شکار ، کافی در صدق شکاری بودن و حلیت صیدش

و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه

از امام صادق(ع) در مورد سگ شکاری روایت شده: . .. و ان کان غیر معلم یعلمه فی ساعته حین یرسله فیأکل منه فانه معلم ... .

_______________________________

کافی، ج 6، ص 205، ح 14; نورالثقلین، ج 1، ص 590، ح 36.

37 - نخوردن سگ تعلیم دیده ، از شکار خویش ، شرط حلیت صید آن

فکلوا مما امسکن علیکم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معنای آیه فوق فرمود: لابأس ان تاکلوا مما امسک الکلب مما لم یأکل الکلب منه فاذا اکل الکلب منه قبل ان تدرکه فلاتأکل منه.

_______________________________

تهذیب الاحکام، ج 9، ص 27، ح 110; نورالثقلین، ج 1، ص 591، ح 39.

38 - بردن نام خدا به هنگام صید به وسیله سگ شکاری ، شرط حلیت شکار وی

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

از امام صادق(ع) روایت شده: . .. اذا صاد و قد سمّی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <ممّا علّمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44.

ص: 233

13- صید باز شکاری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 15

15 - خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا

کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

14- صید تفریحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 173 - 20

20 - < عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنی ، عن ابی جعفر ( ع ) محمد بن علی الرضا ( ع ) قال : سألته . . . یابن رسول اللّه ! ما معنی قوله عز و جل < فمن اضطر غیر باغ و لاعاد فلا إثم علیه > قال : العادی السارق و الباغی یبغی الصید بطراً أو لهواً لالیعود به علی عیاله ;

عبدالعظیم حسنی گوید: از امام جواد(ع) از معنای <باغی> و <عادی> در آیه فوق پرسیدم، امام فرمودند: عادی; یعنی، دزد و باغی کسی است که به خاطر خوش گذرانی یا سرگرمی به شکار می رود نه برای انتفاع خانواده خود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 5

5 - شکار حیوان های دریایی در صورتی جایز است که به منظور بهره گیری شکار شوند نه به خاطر تفریح و امثال آن

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بیانگر علت تجویز صید و طعام بوده و در نتیجه حکم حلیت دائر مدار آن می باشد بنابراین شکار دریائی تنها در صورت تمتع و بهرهوری مجاز شمرده شده است.

15- صید جایز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 24

24 - حرمت صید و شکار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام

و إذا حللتم فاصطادوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 12،30

ص: 234

12 - جواز شکار با سگ تعلیم دیده و فرمانبر

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

گفته شده <مکلبین> که از مصدر تکلیب و به معنای تعلیم سگ برای شکار است، می تواند جوارح را مقید به خصوص سگان شکاری کند. برداشت فوق را فرمایش امیرالمؤمنین(ع) تأیید می کند که درباره آیه فوق فرمود: هی الکلاب.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 204، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 591، ح 41.

30 - توجه به حسابرسی سریع خداوند ، زمینه حصول تقوا در انسان

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سریع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2،3

1 - جواز صید حیوان های دریائی ( آبزی ) در حال احرام

احل لکم صید البحر

صید آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مصید) است بنابراین صید البحر به معنای حیوانات دریایی است و به ملاحظه اطلاق صید بر آنها مراد شکار کردن آن حیوانات است گفتنی است که مقصود از بحر خصوص دریا نیست بلکه شامل نهرها و مانند آن نیز می شود.

2 - جواز خوردن حیوان های صید شده دریایی ، برای محرم و غیر محرم

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

در برداشت فوق ضیمر در <طعامه> به <صید البحر> برگردانده شده است. بر این مبنا مراد از <طعام> معنای مصدری است.

3 - مسافران غیر محرم مجاز به صید حیوان های دریایی و خوردن آن

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

کلمه <السیاره> به معنای جماعتی است که در حال سیر هستند که از آنان به مسافر تعبیر می شود.

16- صید حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 154 - 10

10 - حرمت ماهیگیری در روز شنبه بر یهود و نهی الهی از مخالفت با آن

و قلنا لهم لاتعدوا فی السبت

مقید شدن <لاتعدوا> به <فی السبت> حکایت از آن دارد که روز شنبه دارای حکمی خاص برای یهودیان بوده است که با توجه به دیگر آیات می توان گفت مراد از آن حکم، حرمت ماهیگیری است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 8،9،10،11،12،14

8 - حرمت صید و شکار در حال احرام

غیر محلی الصید و انتم حرم

<صید> مصدر و به معنای شکار کردن است کلمه <حُرُم> (جمع حرام) می تواند از احرام گرفته شده باشد یعنی کسانی که

ص: 235

برای انجام حج و یا عمره محرم می شوند و می تواند از <حَرَم> گرفته شده باشد یعنی کسانی که داخل حرم می شوند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

9 - خوردن گوشت و سایر بهره برداری ها از حیوانی که در حال احرام شکار شود ، حرام است .

غیر محلی الصید

بنابر اینکه <صید> به معنای اسم مفعول باشد ; یعنی حیوان شکار شده.

10 - حرمت صید در حرم مکه

غیر محلی الصید و انتم حرم

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <حُرُم> <داخلون فی الحرم> باشد گفتنی است مراد از حَرَم بر اساس این احتمال حرم مکه است.

11 - حرمت گوشت و سایر بهره برداری ها ، از حیوانی که در حرم مکه صید شود .

غیر محلی الصید و انتم حرم

12 - حلیت بهره برداری از چهارپایان ، مشروط به پرهیز از صید و حرام شمردن آن در حال احرام است . *

أحلت . .. غیر محلی الصید

بنابر اینکه <غیر محلی>، حال برای ضمیر در <لکم> باشد و با توجه به اینکه حال، عامل خود را مقید می کند ; بنابراین، حلیت چهارپایان حلال گوشت، در فرض پرهیز از صید و حرام شمردن آن در حال احرام است.

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 2 - 4،24

4 - حرام ها و حلال های الهی ( همانند حلیت چهارپایان و حرمت صید در حال احرام ) ، از شعایر الهی است . *

أحلت لکم بهیمه الانعم . .. لاتحلوا شعر اللّه

از مصادیق شعایر الهی، با توجه به آیه قبل، حلالها و حرامهای الهی است.

24 - حرمت صید و شکار در حال احرام و جواز آن پس از خروج از احرام

و إذا حللتم فاصطادوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 4

4 - حرمت استفاده از حیوانی که طعمه و شکار درندگان شده و بمیرد .

حرمت . .. و ما اکل السبع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 25،33،35

25 - نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ برای شکار ، موجب حرمت حیوان صید شده خواهد شد .

و اذکروا اسم اللّه علیه

بنابر اینکه دستور تسمیه (بردن نام خدا)، بیان شرط حلیت باشد نه یک حکم تکلیفی. برداشت فوق را روایت منقول از امام

ص: 236

صادق(ع) تأیید می کند: ... اذا صاد و قد سمی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <مما علمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44; تهذیب، ج 9، ص 25، ح 100.

33 - حرمت صید کشته شده به وسیله حیوانی غیر از سگ تعلیم دیده

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از صید به وسیله پرندگان شکاری، سگ و یوزپلنگ فرمود: لاتأکل صید شیء من هذه الا ما ذکیتموه الا الکلب المکلب . .. .

_______________________________

کافی، ج 6، ص 204، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 47.

35 - حرمت صید سگی که خودسرانه شکار کرده است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

از امام صادق(ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از حلیت صید سگی که خودسرانه شکار کرده فرمود: لا.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 205، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 1،2،16

1 - حرمت کشتن شکار در حال احرام

لاتقتلوا الصید و انتم حرم

"حرم" جمع حرام، به کسانی گفته می شود که برای انجام حج و یا عمره محرم می شوند.

2 - حرمت کشتن شکار در حرم (حرم مکه)

لاتقتلوا الصید و انتم حرم

برخی بر آنند که "حرم" جمع حرام به کسانی گفته می شود که داخل در حرم مکه هستند. (لسان العرب)

16 - گناه شکار های صورت گرفته تا قبل از حکم به تحریم آن مورد عفو و بخشایش خداوند

لاتقتلوا الصید و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آیه مورد بحث برای شکار در حال احرام دو حکم بیان شده است یکی حرمت آن که بر گناهکاری شکار کننده دلالت دارد و دیگر لزوم کفّاره جمله <عفا اللّه عما سلف> می تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،15،16

7 - حرمت صید شکار های خشکی برای محرم

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر این مبناست که <صید> به معنای مصدری باشد در این فرض مراد از <صید البر>، <صید حیوان البر> خواهد بود.

15 - پرندگان صحرایی که در دریا تخم می گذارند ولی در خشکی تکثیر نسل می کنند ، صید خشکی محسوب می شوند و شکارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

ص: 237

از امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و ما کان من طیر یکون فی البر و یبیض فی البحر و یفرخ فی البر فهو من صید البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

16 - شکار حیوان دوزیستی که جایگاه اصلی زندگیش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب کفاره است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

امام صادق(ع): کل شیء یکون اصله فی البحر و یکون فی البر و البحر فلاینبغی للمحرم ان یقتله فان قتله فعلیه الجزاء کما قال اللّه عزوجل.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 393، ح 2; نورالثقلین، ج 1، ص 679، ح 392.

17- صید حرام بر یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 163 - 9،14

9 - وفور ماهی در روز شنبه ( روز حرمت صید بر یهودیان ) ، وسیله آزمون مردم ایله از سوی خداوند

کذلک نبلوهم

14 - فسق و تبهکاری دیرینه مردم ایله ، موجب آزمون آنان با فراهم آوردن زمینه ای مساعد ( تسهیل ماهیگیری در شنبه و نایاب شدن ماهی در غیر آن روز ) برای سرپیچی از حکم تحریم صید

کذلک نبلوهم بما کانوا یفسقون

<کذلک> اشاره است به معنایی که از <إذ تأتیهم حیتانهم . .. > به دست می آید.

18- صید حلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 22،34

22 - حلیت شکار درندگان شکاری ، هر چند درندگان شکاری به هنگام شکار از آن تناول کنند . *

فکلوا مما امسکن علیکم

بنابراین احتمال که مراد از <مما امسکن علیکم>، مقداری باشد که حیوان شکاری برای صیاد نگه داشته در مقابل مقداری که خود تا رسیدن صیاد از آن تناول کرده است.

34 - حلیت صید یوزپلنگ تعلیم دیده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مکلبین

از امام صادق(ع) روایت شده: الفهد مما قال اللّه <مکلبین>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 295، ح 34; تفسیر برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

ص: 238

19- صید حیوانات شکاری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 15،21،23

15 - خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا

کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

21 - ضرورت کنار گذاشتن قسمتی از شکار درندگان شکاری برای خود آنها *

فکلوا مما امسکن علیکم

<من> در <مما امسکن> برای تبعیض است. یعنی قسمتی از آن شکار برای شما حلال است. بنابراین به نظر می رسد قسمت دیگر، به مناسبت مورد، باید از آن حیوان شکار کننده باشد.

23 - صید سگ شکاری و دیگر درندگان تعلیم دیده در صورتی حلال است که از جانب صیاد روانه شکار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

فکلوا مما امسکن علیکم

کلمه <علیکم> جواز استفاده را مشروط به این می کند که درنده شکاری، شکار را برای صیاد گرفته باشد نه برای خود. و این در صورتی است که حیوان شکاری به اشاره و فرمان صیاد به سوی شکار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

20- صید خشکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،8،10،15

7 - حرمت صید شکار های خشکی برای محرم

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر این مبناست که <صید> به معنای مصدری باشد در این فرض مراد از <صید البر>، <صید حیوان البر> خواهد بود.

8 - حرمت خوردن شکار صحرایی در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شکار نکند .

احل لکم صید البحر و طعامه . .. و حرم علیکم صید البر

در برداشت فوق کلمه <صید> به معنای اسم مفعول - حیوان شکار شده - گرفته شده است. و این معنا اعم از این است که خود محرم و یا شخص دیگری آن حیوان را شکار کند.

10 - صید حیوانات صحرایی و خوردن گوشت آنها در حال احرام بی تقوایی است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه

از مصادیق مورد نظر برای <تقوا> به قرینه <حرم علیکم . ..> پرهیز از صید در حال احرام است.

15 - پرندگان صحرایی که در دریا تخم می گذارند ولی در خشکی تکثیر نسل می کنند ، صید خشکی محسوب می شوند و

ص: 239

شکارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و ما کان من طیر یکون فی البر و یبیض فی البحر و یفرخ فی البر فهو من صید البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

21- صید در احرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 94 - 15

15 - شکار در حال احرام ، علیرغم هشدار الهی به پرهیز از آن ، موجب عذاب دردناک

بشیء من الصید . .. فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب الیم

به قرینه آیه بعد، مراد از شکار ممنوع شکار در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 1،3،19،20

1 - حرمت کشتن شکار در حال احرام

لاتقتلوا الصید و انتم حرم

"حرم" جمع حرام، به کسانی گفته می شود که برای انجام حج و یا عمره محرم می شوند.

3 - کشتن عمدی شکار در حرم مکه و نیز در حال احرام موجب سزا و در پی دارنده جریمه است .

و من قتله منکم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او کفره

19 - تکرار شکار در حال احرام موجب تکرار کفّاره نخواهد شد .

و من عاد فینتقم اللّه منه

بیان انتقام الهی در جزای تکرار صید پس از بیان حکم کفّاره شکار حاکی از این است که هیچ جزائی جز خشم و انتقام خداوند در خور گناه تکرار صید نیست.

20 - تکرار صید در حال احرام ، موجب عذاب و انتقام الهی

و من عاد فینتقم اللّه منه

برداشت فوق را فرمایش امام صادق(ع) تأیید می کند که فرمود: . .. اذا اصاب آخر فلیس علیه کفّاره و هو ممن قال اللّه عزوجل <و من عاد فینتقم اللّه منه>.

_______________________________

ص: 240

کافی، ج 4، ص 394، ح 2; نورالثقلین، ج 1، ص 678، ح 388.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 7،8،15،16

7 - حرمت صید شکار های خشکی برای محرم

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر این مبناست که <صید> به معنای مصدری باشد در این فرض مراد از <صید البر>، <صید حیوان البر> خواهد بود.

8 - حرمت خوردن شکار صحرایی در حال احرام هر چند شخص محرم آن را شکار نکند .

احل لکم صید البحر و طعامه . .. و حرم علیکم صید البر

در برداشت فوق کلمه <صید> به معنای اسم مفعول - حیوان شکار شده - گرفته شده است. و این معنا اعم از این است که خود محرم و یا شخص دیگری آن حیوان را شکار کند.

15 - پرندگان صحرایی که در دریا تخم می گذارند ولی در خشکی تکثیر نسل می کنند ، صید خشکی محسوب می شوند و شکارشان بر محرم ، حرام است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

از امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. و ما کان من طیر یکون فی البر و یبیض فی البحر و یفرخ فی البر فهو من صید البر ... .

_______________________________

بحارالانوار، ج 99، ص 159، ح 57.

16 - شکار حیوان دوزیستی که جایگاه اصلی زندگیش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب کفاره است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

امام صادق(ع): کل شیء یکون اصله فی البحر و یکون فی البر و البحر فلاینبغی للمحرم ان یقتله فان قتله فعلیه الجزاء کما قال اللّه عزوجل.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 393، ح 2; نورالثقلین، ج 1، ص 679، ح 392.

22- صید در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 94 - 4،18

4 - انواع شکار ها - چه آنها که بدون ابزار قابل دسترسی باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها که بدون نیزه و مانند آن قابل دستیابی نباشند - ، وسیله ای برای آزمون راهیان حج و عمره خواهند بود .

لیبلونکم اللّه بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم

18 - دسترسی حج گزار به تخم و بچه حیوانات و در تیررس قرار گرفتن شکار های وحشی ، وسیله آزمایش خداوند از وی .

یأیها الذین ءامنوا لیبلونکم اللّه بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم

برداشت فوق از حدیثی استفاده شده که در توضیح آیه فوق می فرماید: ما تناله الا یدی البیض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل الیه الا یدی.

ص: 241

_______________________________

کافی، ج 4، ص 397، ح 4; تفسیر برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

23- صید در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 2،3،17

2 - حرمت کشتن شکار در حرم (حرم مکه)

لاتقتلوا الصید و انتم حرم

برخی بر آنند که "حرم" جمع حرام به کسانی گفته می شود که داخل در حرم مکه هستند. (لسان العرب)

3 - کشتن عمدی شکار در حرم مکه و نیز در حال احرام موجب سزا و در پی دارنده جریمه است .

و من قتله منکم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او کفره

17 - صید های انجام شده پیش از تشریع کفاره شکار ، جریمه ای ندارد .

فجزاء مثل ما قتل . .. عفا اللّه عما سلف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 3

3 - مسافران غیر محرم مجاز به صید حیوان های دریایی و خوردن آن

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

کلمه <السیاره> به معنای جماعتی است که در حال سیر هستند که از آنان به مسافر تعبیر می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 - بی اعتنایی به احکام صید و کفاره آن در نهان و شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام به دور از چشم مردم ، پدیدار و آشکار در محضر خداوند

و اللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمون

از مصادیق مورد نظر برای <ماتکتمون> - با توجه به آیات قبل - افعال و رفتاری است که در برداشت به آنها اشاره شد.

24- صید در حرم مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 10،11

10 - حرمت صید در حرم مکه

غیر محلی الصید و انتم حرم

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <حُرُم> <داخلون فی الحرم> باشد گفتنی است مراد از حَرَم بر اساس این احتمال حرم مکه است.

ص: 242

11 - حرمت گوشت و سایر بهره برداری ها ، از حیوانی که در حرم مکه صید شود .

غیر محلی الصید و انتم حرم

25- صید دریایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 4،5

4 - جواز استفاده از خوراکی های دریا برای محرم و غیر محرم

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

در برداشت فوق ضمیر در <طعامه> به <البحر> برگردانده شده است بر این مبنا طعام به معنای <مایؤکل> - خوراکیها است اعم از صید و غیر صید.

5 - شکار حیوان های دریایی در صورتی جایز است که به منظور بهره گیری شکار شوند نه به خاطر تفریح و امثال آن

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

چنانچه متاعاً مفعول له باشد بیانگر علت تجویز صید و طعام بوده و در نتیجه حکم حلیت دائر مدار آن می باشد بنابراین شکار دریائی تنها در صورت تمتع و بهرهوری مجاز شمرده شده است.

26- صید دریایی در احرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2

1 - جواز صید حیوان های دریائی ( آبزی ) در حال احرام

احل لکم صید البحر

صید آیه شریفه به معنای اسم مفعول (مصید) است بنابراین صید البحر به معنای حیوانات دریایی است و به ملاحظه اطلاق صید بر آنها مراد شکار کردن آن حیوانات است گفتنی است که مقصود از بحر خصوص دریا نیست بلکه شامل نهرها و مانند آن نیز می شود.

2 - جواز خوردن حیوان های صید شده دریایی ، برای محرم و غیر محرم

احل لکم صید البحر و طعامه متعاً لکم و للسیاره

در برداشت فوق ضیمر در <طعامه> به <صید البحر> برگردانده شده است. بر این مبنا مراد از <طعام> معنای مصدری است.

27- صید دوزیستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 96 - 16

16 - شکار حیوان دوزیستی که جایگاه اصلی زندگیش آب باشد ، بر محرم حرام و موجب کفاره است .

و حرم علیکم صید البر ما دمتم حرماً

ص: 243

امام صادق(ع): کل شیء یکون اصله فی البحر و یکون فی البر و البحر فلاینبغی للمحرم ان یقتله فان قتله فعلیه الجزاء کما قال اللّه عزوجل.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 393، ح 2; نورالثقلین، ج 1، ص 679، ح 392.

28- صید سگ شکاری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 -

12،13،15،17،18،23،24،25،35،36،37،38

12 - جواز شکار با سگ تعلیم دیده و فرمانبر

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

گفته شده <مکلبین> که از مصدر تکلیب و به معنای تعلیم سگ برای شکار است، می تواند جوارح را مقید به خصوص سگان شکاری کند. برداشت فوق را فرمایش امیرالمؤمنین(ع) تأیید می کند که درباره آیه فوق فرمود: هی الکلاب.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 204، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 591، ح 41.

13 - خوردن شکاری که به وسیله سگ تعلیم دیده صید و کشته شده باشد ، حلال است .

فکلوا مما امسکن علیکم

بیان اوصافی برای سگان شکاری و شرایطی برای حلیت شکار آنها نشانه آن است که شکار آنها نیازی به تذکیه ندارد. برداشت فوق را فرمایش امام صادق(ع) تأیید می کند که در پاسخ از سؤال از حلیت شکاری که توسط سگ تعلیم دیده، صید و کشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل <فکلوا مما امسکن علیکم ... >.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 202، ح 8; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 43.

15 - خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا

کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

17 - صید درندگان شکاری در صورتی حلال است که همانند سگان شکاری تعلیم دیده ، عمل کنند .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن

<مکلبین> جمع <مکلب> (تعلیم دهنده سگان)، حال برای فاعل <علمتم> است و معنای تشبیه را افاده می کند، بنابراین معنای آیه چنین می شود: شکار درندگانی که آنها را همانند سگان شکاری تعلیم داده اید، حلال است.

18 - صید سگ شکاری تعلیم دیده از طیبات است .

احل لکم الطیبت و ما علمتم من الجوارح

عطف <ما علمتم>، عطف خاص بر عام است.

23 - صید سگ شکاری و دیگر درندگان تعلیم دیده در صورتی حلال است که از جانب صیاد روانه شکار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .

ص: 244

فکلوا مما امسکن علیکم

کلمه <علیکم> جواز استفاده را مشروط به این می کند که درنده شکاری، شکار را برای صیاد گرفته باشد نه برای خود. و این در صورتی است که حیوان شکاری به اشاره و فرمان صیاد به سوی شکار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

24 - وجوب تسمیه ( بردن نام خدا ) به هنگام فرستادن سگ تعلیم دیده برای شکار

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <علیه> به <ما علمتم من الجوارح> برگردد بر این مبنا معنای آیه چنین می شود: بر حیوان شکاری تعلیم دیده نام خدا را ببرید و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوی شکار است.

25 - نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ برای شکار ، موجب حرمت حیوان صید شده خواهد شد .

و اذکروا اسم اللّه علیه

بنابر اینکه دستور تسمیه (بردن نام خدا)، بیان شرط حلیت باشد نه یک حکم تکلیفی. برداشت فوق را روایت منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند: ... اذا صاد و قد سمی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <مما علمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44; تهذیب، ج 9، ص 25، ح 100.

35 - حرمت صید سگی که خودسرانه شکار کرده است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

از امام صادق(ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از حلیت صید سگی که خودسرانه شکار کرده فرمود: لا.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 205، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44.

36 - خوردن سگ تعلیم دیده از شکار خویش ، به حلیت صید ضرری نمی رساند .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا مما امسکن علیکم

امام باقر(ع) وامام صادق(ع) درباره حیوانی که سگ شکاری آن صید کند فرمودنند : ... وان ادرکته وقد قتاه واکل منه فکل ما بقی

دو روایت مدرک برداشت شماره 36 و 37 با یکدیگر معارض و حل تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 202، ح 2; استبصار، ج 4، ص 67، ح 1 تا 10.

37 - نخوردن سگ تعلیم دیده ، از شکار خویش ، شرط حلیت صید آن

فکلوا مما امسکن علیکم

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معنای آیه فوق فرمود: لابأس ان تاکلوا مما امسک الکلب مما لم یأکل الکلب منه فاذا اکل الکلب منه قبل ان تدرکه فلاتأکل منه.

_______________________________

تهذیب الاحکام، ج 9، ص 27، ح 110; نورالثقلین، ج 1، ص 591، ح 39.

38 - بردن نام خدا به هنگام صید به وسیله سگ شکاری ، شرط حلیت شکار وی

فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه

از امام صادق(ع) روایت شده: . .. اذا صاد و قد سمّی فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا <ممّا علّمتم من الجوارح مکلبین>.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 206، ح 16; نورالثقلین، ج 1، ص 592، ح 44.

ص: 245

29- صید شیر شکاری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 15

15 - خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .

و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا

کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

30- صید ماهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 154 - 10

10 - حرمت ماهیگیری در روز شنبه بر یهود و نهی الهی از مخالفت با آن

و قلنا لهم لاتعدوا فی السبت

مقید شدن <لاتعدوا> به <فی السبت> حکایت از آن دارد که روز شنبه دارای حکمی خاص برای یهودیان بوده است که با توجه به دیگر آیات می توان گفت مراد از آن حکم، حرمت ماهیگیری است.

31- صید ماهی در ایله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 5

5 - پرهیزکنندگان از صید ماهی در میان یهودیان ایله ( چه موعظه گران و چه تارکان نهی از منکر ) مطمئن به نزول عذاب الهی بر متجاوزان و یا به هلاکت رسیدن ایشان به دست خدا

اللّه مهلکهم أو معذبهم عذاباً شدیداً

32- صید ماهی در شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 65 - 10

10 - از امام سجاد ( ع ) روایت شده است : < . . . أما القرده فکانوا قوماً من بنی اسرائیل . . . اعتدوا فی السبت فصادوا الحیتان فمسخهم اللّه قرده . . . ;

ص: 246

. .. اما بوزینه ها گروهی از بنی اسرائیل بودند ... که در روز شنبه از دستور الهی سرپیچی کرده به صید ماهی پرداختند و خداوند آنان را به صورت بوزینه مسخ کرد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 2

2 - اکثریت ساکنان ایله به گناه صید ماهی در روز شنبه آلوده شدند .

إذ قالت أمه منهم لم تعظون قوماً

تعبیر از تجاوزگران با کلمه <قوما> می تواند گویای برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 165 - 2،6

2 - خداوند یهودیان متمرد در آبادی ایله را پس از مداومت بر صید ماهی در روز شنبه و بی اعتنایی به مواعظ اصلاحگران به عذابی شدید گرفتار ساخت .

فلما نسوا ما ذکروا به . .. أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس

<بئیس> به معنای شدید است.

6 - یهودیان متخلف از حکم روز شنبه ( حرمت تلاش برای کسب مال و صید ماهی ) مردمانی فاسق و ظالم در پیشگاه خداوند

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1،3

1 - خداوند یهودیان ایله را به خاطر شکستن قانون روز شنبه با صید ماهی ، به بوزینگانی مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خسئین

<عتوّ> (مصدر عتوا)، به معنای عصیان و سرکشی است. مراد از <ما نهوا عنه> صید ماهی در روز شنبه است.

3 - خداوند یهودیان ایله را پس از عبرت نگرفتن از عذاب نازل شده بر آنان و اصرارشان بر صید ماهی ، به بوزینه تبدیل کرد .

و أخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس . .. فلما عتوا عن ما نهوا عنه

واق--ع شدن جمله <فلما عتوا> پس از <أخذنا الذین ظلموا . .. >، بیانگر این است که متجاوزان پس از مبتلا شدن به عذاب دنیوی همچنان به صید ماهی در شنبه ادامه می دادند.

33- صید ماهی در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 164 - 11

11 - داستان مناظره دو گروه پرهیزکننده از صید ماهی در میان یهودیان ( موعظه گران و تارکان نهی از منکر ) داستانی آموزنده و شایان به یاد داشتن . *

إذ قالت أمه منهم لم تعظون . .. قالوا معذره إلی ربکم

ص: 247

برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذ قالت . .. > متعلق به فعل محذوف <اذکر> باشد.

34- صید ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 27

27 - ضرورت پرهیز از شکار و صید حیوانات ، به انگیزه ای جز تأمین نیاز های خوراکی و مادی

فکلوا مما امسکن علیکم . .. و اتقوا اللّه

فرمان به تقواپیشگی (اتقوا اللّه) پس از تجویز استفاده های خوراکی از شکار (فکلوا . ..)، می تواند اشاره به این معنا داشته باشد که شکار کردن به انگیزه هایی دیگر همانند تفریح و تفرّج خلاف تقواست.

35- صید وحوش در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 94 - 18

18 - دسترسی حج گزار به تخم و بچه حیوانات و در تیررس قرار گرفتن شکار های وحشی ، وسیله آزمایش خداوند از وی .

یأیها الذین ءامنوا لیبلونکم اللّه بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم

برداشت فوق از حدیثی استفاده شده که در توضیح آیه فوق می فرماید: ما تناله الا یدی البیض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل الیه الا یدی.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 397، ح 4; تفسیر برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

36- صید یوزپلنگ شکاری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 34

34 - حلیت صید یوزپلنگ تعلیم دیده

احل . .. و ما علمتم من الجوارح مکلبین

از امام صادق(ع) روایت شده: الفهد مما قال اللّه <مکلبین>.

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 295، ح 34; تفسیر برهان، ج 1، ص 448، ح 16.

37- کفّاره صید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 248

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 - بی اعتنایی به احکام صید و کفاره آن در نهان و شکستن حرمت کعبه و ماه های حرام به دور از چشم مردم ، پدیدار و آشکار در محضر خداوند

و اللّه یعلم ما تبدون و ما تکتمون

از مصادیق مورد نظر برای <ماتکتمون> - با توجه به آیات قبل - افعال و رفتاری است که در برداشت به آنها اشاره شد.

38- کفّاره صید آهو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

39- کفّاره صید الاغ وحشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

40- کفّاره صید در احرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 8،10،24،25،26،27

8 - جریمه و سزای شکار در حال احرام و یا در حرم مکه ( شتر ، گاو و یا گوسفند ) باید به آستان کعبه تقدیم شود .

فجزاء مثل ما قتل . .. هدیاً بلغ الکعبه

10 - قربانی ، اطعام مساکین و روزه ، کفارات تخییری در کشتن صید در حرم و نیز در حال احرام

ص: 249

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او کفره طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً

مؤید برداشت فوق فرمایش منقول از امام صادق(ع) است که فرمود: . .. و کل شیء من القرآن <او> فصاحبه بالخیار ما یشاء ... دو روایت مدرک برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حل تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 358، ح 2; نورالثقلین، ج 1، ص 504، ح 14.

24 - ارزش حیوانی که در کفّاره شکار در حال احرام باید ادا شود ، تعیین کننده تعداد روزه های معادل آن با احتساب هر یک چارک طعام مقابل یک روز روزه

کفره طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً

از امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: یثمن قیمه الهدی طعاماً ثم یصوم لکل مد یوماً . .. .

_______________________________

کافی، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلین، ج 1، ص 677، ح 381.

25 - روزه کفاره شکار در حال احرام ، بیش از شصت روز نیست ، اگر چه معادل خوراکی آن ، از شصت تجاوز کند .

او عدل ذلک صیاماً

از امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: . .. <ثم یصوم لکل مد یوماً فاذا زادت الامداد علی شهرین فلیس علیه اکثر منه.

_______________________________

کافی، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلین، ج 1، ص 677، ح 381.

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

27 - کفّاره صید در حال احرام ، قربانی و در صورت ناتوانی از آن ، انفاق قیمت آن و در حال عدم تمکن از قیمت ، روزه می باشد .

فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او کفره طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً

از امام صادع(ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: من اصاب صیداَ وهو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم یجد هدیاَ کان علیه ان یتصدق بثمنه واما قوله < اوعدل ذلک صیاماَ > یعنی عدل الکفاره اذا لم یجد الفدیه ولم یجد الثمن.

دو روایت مدرک برداشت شماره 10 و 27 با هم معارض و حلّ تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.

_______________________________

دعائم الاسلام، ج 1، ص 307; بحارالانوار، ج 99، ص 161، ح 65.

41- کفاره صید در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 32 - 10

10 - < عن أبی عبد اللّه ( ع ) قال إنّما یکون الجزاء مضاعفاً فیما دون البدنه حتی یبلغ البدنه فإذا بلغ البدنه فلاتضاعف لأنه

ص: 250

أعظم ما یکون ، قال اللّه عزّوجلّ : و من یعظّم شعائر اللّه فإنّهامن تقوی القلوب ;

از امام صادق(ع) روایت شده است[که در باره کفّاره صید در حرم] فرمود: همانا جزای صید اضافه می شود تا آن جایی که کمتر از شتر باشد. پس آن گاه که به حد شتر رسید، دیگر اضافه نمی شود; زیرا شتر بزرگ ترین چیزی است که می توان قربانی کرد. خداوند عزّوجلّ می فرماید:<و من یعظم شعائر اللّه...>».

42- کفّاره صید شتر مرغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

43- کفّاره صید گاو وحشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

44- کیفر صید در شنبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 166 - 1

1 - خداوند یهودیان ایله را به خاطر شکستن قانون روز شنبه با صید ماهی ، به بوزینگانی مطرود مبدّل ساخت .

فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قرده خسئین

<عتوّ> (مصدر عتوا)، به معنای عصیان و سرکشی است. مراد از <ما نهوا عنه> صید ماهی در روز شنبه است.

ص: 251

45- گناه صید در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 - گناه شکار های صورت گرفته تا قبل از حکم به تحریم آن مورد عفو و بخشایش خداوند

لاتقتلوا الصید و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آیه مورد بحث برای شکار در حال احرام دو حکم بیان شده است یکی حرمت آن که بر گناهکاری شکار کننده دلالت دارد و دیگر لزوم کفّاره جمله <عفا اللّه عما سلف> می تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

ص: 252

10- صیحه آسمانی

1- آثار صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 49 - 1،2

1 - زندگی نسل انسان ها در دنیا ، با یک صیحه و فریاد سهمگین به پایان خواهد رسید .

و یقولون متی ه-ذا الوعد . .. ما ینظرون إلاّ صیحه وحده تأخذهم

<صیحه> به معنای صدای بلند و سهمگین است و مقصود از آیه شریفه، با توجه به آیه قبل - که در آن کافران از زمان برپایی قیامت سؤال می کردند - بیانِ نشانه های برپایی قیامت و شرایطی است که در آن، رستاخیز برپا می شود.

2 - برپایی قیامت ، پس از یک صیحه و فریاد مرگ بار آغاز می شود .

و یقولون متی ه-ذا الوعد . .. ما ینظرون إلاّ صیحه وحده تأخذهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 50 - 1،2

1 - با فرارسیدن زمان برپایی قیامت بر اثر صیحه و فریاد مرگ بار ، انسان ها از هرگونه توصیه و اندک سفارشی ، ناتوان خواهند شد .

صیحه وحده تأخذهم . .. فلایستطیعون توصیه

نکره آمدن <توصیه> می تواند برای تقلیل باشد.

2 - با فرارسیدن زمان برپایی قیامت بر اثر صیحه و فریاد مرگ بار ، انسان ها از مراجعه به کسان خود ناتوان خواهند بود .

صیحه وحده تأخذهم . .. فلایستطیعون توصیه و لا إلی أهلهم یرجعون

2- ترسناکی صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 50 - 3،4

3 - میان وقوع صیحه و فریاد سهمگین و مرگ و انقراض نسل بشر در دنیا ، هیچ فاصله ای نخواهد بود .

صیحه وحده تأخذهم . .. فلایستطیعون توصیه و لا إلی أهلهم یرجعون

ناتوانی بشر از هرگونه توصیه و سفارش و یا مراجعه به کسان خود - با شنیدن صیحه و فریاد سهمگین - حاکی از حقیقت یاد شده است.

ص: 253

4 - انسان ها به وقت شنیدن صیحه و فریاد سهمگین در آستانه برپایی قیامت ، از هرگونه تحرک و عملی ناتوان خواهند بود .

صیحه وحده . .. فلایستطیعون توصیه و لا إلی أهلهم یرجعون

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که ناتوانی انسان ها از توصیه و مراجعه به کسان خود، به عنوان مثال و مصداق آمده و مقصود اصلی بیان ناتوانی کامل بشر در برابر مشیت خداوند به برپایی قیامت باشد.

3- حتمیت صیحه آسمانی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 42 - 2

2 - فریاد آسمانی در آستانه رستاخیز ، امری حتمی و تخلف ناپذیر

یوم یسمعون الصیحه بالحقّ

بنابراین که <بالحقّ>، نشانگر حتمیت و تخلف ناپذیری باشد، برداشت بالا استفاده می شود.

4- حقانیت صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 42 - 3

3 - فریاد آسمانی در آستانه رستاخیز ، امری بایسته در روند تجدید حیات ، و نه گزاف و بیهوده

یسمعون الصیحه بالحقّ

برداشت بالا بنابراین نکته است که <بالحقّ> اشاره به بایستگی و نقش ضروری صیحه آسمانی برای رخداد رستاخیز داشته باشد; تا گمان نرود که صیحه صرفاً پدیده ای تشریفاتی است.

5- صیحه آسمانی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 42 - 1،3

1 - رستاخیز و لحظه خروج آدمیان از خاک ، هنگام شنود فریاد آسمانی بهوسیله همگان

یوم یسمعون الصیحه بالحقّ ذلک یوم الخروج

3 - فریاد آسمانی در آستانه رستاخیز ، امری بایسته در روند تجدید حیات ، و نه گزاف و بیهوده

یسمعون الصیحه بالحقّ

برداشت بالا بنابراین نکته است که <بالحقّ> اشاره به بایستگی و نقش ضروری صیحه آسمانی برای رخداد رستاخیز داشته باشد; تا گمان نرود که صیحه صرفاً پدیده ای تشریفاتی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 6 - 3

ص: 254

3 - پیدایش صیحه ای رعدآسا ، در آستانه قیامت

یوم ترجف الراجفه

<رَجَفَ الرَّعْد>; یعنی، صدای رعد در ابرها پیچید (قاموس). اطلاق <رجف> - که <مفردات> آن را لرزش و اضطراب شدید معنا کرده است - بر صداهای شدید، به سبب شباهت آن به زلزله است. این آیه می تواند اشاره به اوّلین نفخ صور باشد که اهل آسمان ها و زمین را مدهوش می سازد.

6- عذاب با صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 65 - 16

16 - عن أبی جعفر(ع) فی قوله: <. .. عذابا من فوقکم> هو الدخان و الصیحه <او من تحت ارجلکم> و هو الخسف <او یلبسکم شیعا> و هو اختلاف فی الدین و طعن بعضکم علی بعض <و یذیق بعضکم بأس بعض> و هو ان یقتل بعضکم بعضا و کل هذا فی أهل القبله ... .

از امام باقر(ع) روایت شده است: مراد از <عذابا من فوقکم>، دود و صیحه آسمانی و مراد از <أو من تحت أرجلکم>، فرو رفتن در زمین و مراد از <یلبسکم شیعا>، اختلاف در دین و بدگویی بعضی از شما نسبت به بعض دیگر می باشد، و مراد از <و یذیق بعضکم بأس بعض> این است که گروهی از شما گروه دیگر را بکشد و تمام اینها مربوط به اهل قبله است . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 67 - 1،10

1- کفرپیشگان قوم ثمود ، با غرشی مهیب به هلاکت رسیدند .

و أخذ الذین ظلموا الصیحه

10- < عن أبی عبدالله ( ع ) ( فی إهلاک قوم صالح ) : . . . لما کان نصف اللیل أتاهم جبرئیل ( ع ) فصرخ بهم صرخه خرقت تلک الصرخه أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أکبادهم . . . فأصبحوا فی دیارهم و مضاجعهم موتی أجمعین ثم أرسل الله علیهم مع الصیحه النار من السماء فأحرقتهم أجمعین . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاکت قوم صالح] روایت شده است: چون نیمه شب فرا رسید، جبرئیل نزد آنان آمد. پس فریادی بلند بر سرشان زد که گوشهای آنان را پاره کرد و قلبهایشان را شکافت و جگرهایشان را درید; در نتیجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهایشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فریاد آتشی از آسمان فرستاد که همه را سوزاند ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 94 - 7،12

7- کفرپیشگان قوم شعیب ، با غرشی مهیب به هلاکت رسیدند .

و أخذت الذین ظلموا الصیحه

12- صیحه و غرشی که مردم مدین را فرا گرفت ، توان حرکت و بیرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب کرد .

و أخذت الذین ظلموا الصیحه فأصبحوا فی دی-رهم ج-ثمین

<فی دیارهم> متعلق به <جاثمین> است و دلالت بر این دارد که: قوم شعیب در خانه هایشان به هلاکت رسیدند. بیان این

ص: 255

معنا حکایت از آن دارد که صیحه و غرّش مهیب، آن چنان بود که مردم مدین نتوانستند از خانه ها - که طبعاً آدمی در این موارد آن را ترک می کند - بیرون آیند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 102 - 1

1- جوشش آب های سیل آسا ، بارش باران های طوفان زا ، زیر و زبر شدن آبادیها ، فرو ریختن سنگ های عذاب و ایجاد صیحه و غرش های تخریب گر ، نمونه هایی است از عقوبت های الهی و عذاب های استیصال .

و کذلک أخذ ربک

<ذلک> اشاره به عذابهایی است که در این سوره بیان شده است; از قبیل طوفان نوح ، زیر و زبر شدن آبادیهای قوم لوط و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 73 - 1،3

1- قوم لوط ، در پی اصرار بر تداوم انحراف جنسی خود ، صبحگاهان گرفتار صدایی وحشتناک و غرش سهمگین شدند .

قال ه-ؤلاء بناتی . .. فأخذتهم الصیحه مشرقین

<صیحه> به معنای صدا بلند کردن و فریاد است و چون این صدا همراه با فزع و ترس است، از این رو به صدای وحشتناک و غرش سهمگین تعبیر شده است. <شرق> (مصدر مشرقین) به معنای طلوع خورشید است. وزن فاعلی آن به معنای آنان داخل صبح شدند است.

3- صدای وحشتناک و غرش سهمگین ، از اسباب و عوامل عذاب الهی

فأخذتهم الصیحه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 74 - 1

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پی صدایی وحشتناک ، زیر و رو و واژگون کرد .

فأخذتهم الصیحه . .. فجعلنا ع-لیها سافلها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 83 - 2

2- صدای وحشتناک و غرش سهمگین ، از اسباب و عوامل عذاب های الهی

فأخذتهم الصیحه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 84 - 3

3- عذاب الهی ( صیحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه های سنگی و دژ های مستحکمشان درهم کوبید .

ینحتون من الجبال بیوتًا ءامنین . فأخذتهم الصیحه ... فما أغنی عنهم ما کانوا یکسبو

اصحاب حجر برای در امان ماندن از عذاب الهی، خانه های سنگی بنا کرده بودند; ولی این خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن کارساز نبود (فما أغنی عنهم . ..). حقیقت فوق بیانگر این نکته است که در وقت عذاب، آنان در همین

ص: 256

خانه ها سُکنی داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 2

2 - نابودی جامعه پس از نوح ، تنها با یک فریاد مرگ بار ( صیحه )

فأخذتهم الصیحه بالحقّ

<صیحه> مصدر عددی و به معنای یک فریاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 40 - 7،10،11

7 - برخی از اقوام مکذِّب انبیا ( قوم ثمود ) با صیحه و صدایی مهیب و وحشت ناک ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فکلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصیحه

10 - رخداد های ناگوار طبیعی ، مانند طوفان شن و صدا های مهیب و فرورفتن در کام زمین و امواج دریا ، ممکن است عذاب الهی باشند .

فکلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم من أرسلنا علیه حاصبًا و منهم من أخذته الصیحه و منهم من

11 - نابود کردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صدای مهیب و نیز هلاکت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در کام زمین و امواج دریا ، نشانه پیشی داشتن قضای الهی بر هر قدرتی است .

و ق-رون و فرعون و ه-م-ن . .. و ما کانوا س-بقین . فکلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 29 - 1،2

1 - عذاب و هلاکت مردم انطاکیه ، تنها با یک صیحه و بانگ سهمناک بود .

إن کانت إلاّ صیحه وحده

اسم <کانت> به قرینه مقام - که درصدد بیان مجازات و عذاب مردم انطاکیه است - عقوبت و نابودی می باشد.

2 - مردم انطاکیه ، با صیحه و بانگ سهمناک به حال خموشی و سکون مرگ بار درآمدند .

فإذا هم خ-مدون

<خمود> در اصل به معنای خاموش شدن زبانه آتش است و جمله <إذا هم خامدون> کنایه از مردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 15 - 1،3

1 - تهدید سران کفر و شرک عصر بعثت ، به عذاب ناگهانی ( بانگ سهمگین ) از سوی خداوند

و ما ینظر ه-ؤلاء إلاّ صیحه وحده

<ینظر> (از مصدر <نظر>) به معنای <انتظار> است و مقصود از <صیحه> عذاب استیصال می باشد که ممکن است به صورت صاعقه و بانگ سهمگین باشد. آمدن کلمه <واحده> نیز برای اشاره به ناگهانی و یکباره بودن نزول عذاب است.

3 - صیحه ( بانگ سهمگین ) ، از عذاب های الهی در دنیا

و ما ینظر ه-ؤلاء إلاّ صیحه

ص: 257

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 31 - 2،4

2 - صیحه ( صدای سهمگین ) آسمانی ، وسیله نابودی قوم ثمود

إنّا أرسلنا علیهم صیحه وحده

4 - خشک شدن قوم ثمود ، همانند علف های خشک دامداران ، با یک صدای مهیب آسمانی

إنّا أرسلنا علیهم صیحه وحده فکانوا کهشیم المحتظر

<هشیم> به گیاه خشک و <محتظر> به کسی گفته می شود که برای دام آغل درست کند. بنابراین <هشیم المحتظر>; یعنی، علف خشکی که دامدار برای دامش تهیه می کند.

7- عظمت صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 53 - 1

1 - نفخ صور در قیامت ، تنها یک صیحه عظیم و صدای سهمگین است .

و نفخ فی الصور . .. إن کانت إلاّ صیحه وحده

اسم <کانت> به قرینه مقام - که در دو آیه پیش سخن از نفخ صور بود - <نفخه> می باشد.

8- عظمت صیحه آسمانی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 53 - 2

2 - همه انسان ها در قیامت ، تنها با یک صیحه عظیم زنده و به پیشگاه پروردگارشان حاضر خواهند شد .

إن کانت إلاّ صیحه وحده فإذا هم جمیع لدینا محضرون

9- نقش صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 42 - 4

4 - فریاد آسمانی در آستانه رستاخیز ، دارای نقش در خروج آدمیان از خاک *

یسمعون الصیحه . .. ذلک یوم الخروج

بنابراین که تقدم لفظی <صیحه> بر <خروج>، بیانگر تأثیر صیحه در سر برآوردن آدمیان از خاک باشد، برداشت بالا استفاده می شود.

ص: 258

10- ویژگیهای صیحه آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 50 - 3

3 - میان وقوع صیحه و فریاد سهمگین و مرگ و انقراض نسل بشر در دنیا ، هیچ فاصله ای نخواهد بود .

صیحه وحده تأخذهم . .. فلایستطیعون توصیه و لا إلی أهلهم یرجعون

ناتوانی بشر از هرگونه توصیه و سفارش و یا مراجعه به کسان خود - با شنیدن صیحه و فریاد سهمگین - حاکی از حقیقت یاد شده است.

ص: 259

11- ضرر

1- آثار ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 18،19

18 - وظیفه مریضی که آب برای او ضرر داشته باشد ، تیمم است .

و ان کنتم مرضی . .. فتیمّموا

19 - ضرر ، از عوامل رفع تکلیف و یا تخفیف آن

و ان کنتم مرضی . .. فتیمّموا

2- تشخیص ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 188 - 4،5

4 - انسان ها ، حتی پیامبران ، ناتوان از شناسایی سود و زیان خویش هستند .

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا

با توجه به آیه قبل - که آگاهی پیامبر(ص) را از زمان قیامت نفی می کرد - و نیز جمله بعد - که درباره آگاهی نداشتن پیامبر(ص) از غیب است - می توان گفت جمله <لاأملک . .. > ناظر به تمکن علمی به نفع و ضرر نیز می باشد. بنابراین <لاأملک> اشاره به این معنا نیز دارد که انسان ناتوان از شناسایی منافع و مضار خویش است.

5 - آدمی تنها به خواست خداوند به سود و زیان خویش آگاه می شود .

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

3- دفع ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 188 - 1،2

1 - انسان ها ، حتی پیامبران ، بجز در سایه مشیت خدا ، نه بر جلب منفعت توانایی دارند و نه بر دفع ضرر

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

ص: 260

<ملک> به معنای توانایی و تمکن داشتن است. کلمه <لنفسی> می تواند قرینه بر این باشد که مراد از توانایی بر منفعت، توان جلب منفعت، و مقصود از تمکن بر ضرر، توانایی بر دفع ضرر است.

2 - انسان ها در صورت مشیت الهی ، توانا بر جلب منفعت و یا دفع ضرر از خویش خواهند شد .

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <ما> موصوله در <إلا ما شاء اللّه> تمکن بر نفع و ضرر باشد. بر این مبنا استثنا، استثنای متصل است و معنای آیه چنین می شود: من توانایی بر نفع و ضرر خویش ندارم، مگر خداوند به من توانایی بخشد.

4- دفع ضرر در ولیّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 16 - 11

11- تنها کسی شایسته ولایت و سرپرستی است که بر نفع رسانی و دفع ضرر توانا باشد .

لایملکون لأنفسهم نفعًا و لا ضرًّا

5- ضرر خمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 219 - 5

5 - شراب و قمار ، دارای زیانی بزرگ و منافعی اندک

قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس

کلمه <اثم>، به قرینه مقابل آن (منافع)، می تواند به معنای زیان باشد.

6- ضرر قمار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 219 - 5

5 - شراب و قمار ، دارای زیانی بزرگ و منافعی اندک

قل فیهما اثم کبیر و منافع للناس

کلمه <اثم>، به قرینه مقابل آن (منافع)، می تواند به معنای زیان باشد.

7- ضرر و رفع تکلیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 12 - 14

ص: 261

14 - دیون میت در صورتی که به ضرر وارث باشد ، پرداخت آن لازم نیست .

من بعد وصیّه یوصی بها او دین غیر مضارّ

مراد از دیون معنایی است عام که شامل معاملات نسیه ای نیز می شود ; بنابراین اگر میت معامله ای نسیه انجام داده، ولی این معامله ضرری بوده است، وارثان می توانند دیون را نپردازند. یعنی معامله را فسخ کنند.

8- عوامل دفع ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 188 - 11

11 - علم ، زمینه ساز رفاه و آسایش و دور ماندن از ضرر ها و سختیها

لو کنت أعلم الغیب لاستکثرت من الخیر و ما مسنی السوء

9- عوامل ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 104 - 8

8 - نفع و ضرر انسان در گرو پذیرش و یا عدم پذیرش بینشهای ارائه شده از جانب خداوند است.

فمن أبصر فلنفسه و من عمی فعلیها

10- منشأ ضرر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 188 - 3

3 - تنها سود و زیانی که مشیت الهی بر انجام آن باشد ، تحقق می یابد .

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <ما> در <إلا ما شاء اللّه> نفع و ضرر باشد، نه تمکن بر آن. بر این مبنا آیه چنین معنا می شود من تمکنی بر نفع و ضرر خویش ندارم، ولی نفع و ضرری که خداوند بخواهد به من خواهد رسید.

ص: 262

12- ضعف

1- آثار ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 34

34 - ناتوانی ، عذر برای مکلف است ، نه رافع تکلیف

و ان کنتم مرضی . .. فلم تجدوا ... انّ اللّه کان عفوّاً غفوراً

توصیف خداوند به <عفوّ> و <غفور> پس از مسأله تیمم به جای غسل و وضو، بیانگر این است که اصل تکلیف باقی است و خداوند به خاطر عذر مکلّف، وی را خواهد بخشید.

2- آثار ضعف ایمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 3،4،5

3 - بیمار دلی و ضعف ایمان ، زمینه تخلف از فرامین خداوند

لاتتخذوا الیهود و النصری أولیاء . .. فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم

4 - سستی ایمان زمینه گرایش به یهود و نصارا و طرح دوستی با آنان

فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم

مراد از بیماردلان، کسانی هستند که نسبت به حقانیت پیامبر(ص) و یا برخی از معارف دین در شک بوده و ایمانی ضعیف دارند.

5 - بیماری دل و سستی ایمان ، زمینه محرومیت از هدایت الهی

إنّ اللّه لایهدی القوم الظلمین. فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 66 - 5

5 - ضعف ایمان در مسلمانان صدر اسلام موجب ضعف قدرت ایشان در میدان های نبرد

علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائه صابره

از علل توان بسیار برتر مسلمانان در برابر کافران مفهومی است که از <بأنهم قوم لایفقهون> به دست می آید ; یعنی ایمان راسخ به معارف دین. بنابراین می توان گفت منشأ بروز ضعف نسبی مسلمانان پس از گذشت برهه ای از صدر اسلام، افت

ص: 263

درجه ایمانی آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 5 - 4

4 - دست یازیدن به آلودگی های جنسی ، برخاسته از ضعف ایمان و مایه محروم شدن از سعادت اخروی است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لفروجهم ح-فظون

3- آثار ضعف روحیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 13

13 - داشتن پناهگاهی امن در صورت شکست اسلام ، انگیزه دوستی مسلمانان بیمار دل عصر پیامبر ( ص ) با یهود و نصارا و پذیرش ولایت آنان

یقولون نخشی ان تصیبنا دائره

4- آثار ضعف علمی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 9 - 8

8 - آگاهی اندک و غیرجامع نسبت به مفاهیم دینی ، زمینه مواجهه منفی با آنها *

و إذا علم من ءای-تنا شی-ًا اتّخذها هزوًا

5- آثار ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 35 - 6

6- جواز صلح با دشمن ، در صورت توان نداشتن سپاه اسلام برای مقاومت و ادامه جنگ

فلاتهنوا و تدعوا إلی السلم و أنتم الأعلون

در صورتی که <و أنتم الأعلون> بیانگر مورد نهی باشد; از مفهوم آیه شریفه مطلب بالا استفاده می شود; یعنی، در صورت برتری قوای سپاه اسلام، صلح با دشمن جایز نیست. اما در غیر این صورت که عملاً انتظار پیروزی نمی رود، صلح بی مانع است.

ص: 264

6- آرزوی ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 39

39-کافران ، آرزومند ضعف و وابستگی امت اسلامی و نگران از قدرت و استقلال آنان

کزرع أخرج . .. لیغیظ بهم الکفّار

7- آغاز ضعف جسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانی ، شروع تکامل و رشد قوای جسمی و عقلی ، و آغاز پیری ، اول سستی و سیر نزولی آن قوا است .

و من نعمّره ننکّسه فی الخلق

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، دوران پیری را از نظر قوای جسمی و عقلی، مانند دوران طفولیت دانسته است. بنابراین لازمه این سخن، مطلبی است که در برداشت بالا آمده است.

8- اظهار ضعف در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 4 - 6

6- برشمردن ضعف ها و کاستی ها و بیان ناتوانی خود از انجام خواسته ها و رفع نیازمندی ها ، از آداب دعا و نیایش است .

قال ربّ إنّی وهن العظم منّی واشتعل الرأس شیبًا

9- اظهار ضعف یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 8

8 - مأیوس کردن پیامبر ( ص ) ، انگیزه یهودیان در اظهار ناتوانی خویش از درک معارف اسلام

قالوا قلوبنا غلف

انسانها معمولا به قصور خویش در فهم و درک باور ندارند. بنابراین اعتراف یهودیان به درک نکردن و نفهمیدن، می تواند به منظور مأیوس کردن پیامبر(ص) باشد تا از اصرار بر دعوت ایشان به اسلام منصرف شود.

10- اعتراف به ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 265

3 - آل عمران - 3 - 193 - 23

23 - اعتراف خردمندان مؤمن ، به ناتوانی خویش از دستیابی به مقام رفیع ابرار

ربّنا فاغفرلنا . .. و توفّنا مع الابرار

از اینکه خردمندان خواستار مقام ابرار نشده اند، بلکه خواهان همراهی با آنان هستند; معلوم می شود که آنان خود را ناتوان از دستیابی به چنین مقام رفیعی می دانند.

11- تبیین ضعف دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 12

12 - بیان ضعف های دشمن ، از شیوه های قرآن برای تقویت روحیه مؤمنان

الّذین امنوا یقاتلون فی سبیل اللّه . .. فقاتلوا اولیاء الشّیطان انّ کید الشّیطان

یادآوری سستی مکرهای شیطان پس از فرمان به جهاد، به جهت رفع نگرانی و تقویت روحیه مسلمانان در نبرد با کافران است.

12- خدا و ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 133 - 3

3 - مهلت دهی خداوند به کافران ، ناشی از مشیت وی و نه ناتوانی و عجز او

ان یشأ یذهبکم . .. و کان اللّه علی ذلک قدیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 - راه نیافتن هیچگونه ضعف و کاستی، گزافه، جهل و اشتباه در حریم خداوند

و هو القاهر فوق عباده و هو الحکیم الخبیر

از صفات <قاهر>، <حکیم> و <خبیر>، که برای خداوند بیان شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 33 - 5

5- عارض نگشتن کم ترین ضعف و خستگی بر خداوند ، در نتیجه آفرینش آسمان ها و زمین

و لم یعی بخلقهنّ

مفاد جمله <لم یعی بخلقهنّ> راه نیافتن تعب و خستگی در ذات حق است.

ص: 266

13- دقت در ضعف قوای ادراکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قوای جسمی و عقلی در مرحله نهایی پیری ، به درجه ای کاهش می یابد که انسان از فراگیری محروم می ماند و تمامی دانسته های پیشین خود را از دست می دهد .

منکم من یردّ إلی أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا

14- سوء استفاده از ضعف مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 76 - 16

16 - سوء استفاده عالمان یهود ، از ضعف بینش های دینی و اعتقادی مردم خویش

أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم لیحاجوکم به عند ربکم

15- شدت ضعف جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 7 - 1

1 - دوزخیان ، همواره ضعیف و لاغر مانده و در شدت گرسنگی به سر خواهند برد .

لایسمن و لایغنی من جوع

کلمه <جوع>، نکره است و چون کلام منفی است، بر عموم دلالت دارد. بنابراین هر گونه گرسنگی که به تصور می آید، درباره دوزخیان مصداق خواهد داشت.

16- ضعف آوری بارداری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 4

4 - دوران بارداری مادر ، دورانی سخت و مایه ضعف و ناتوانی برای وی است .

حملته أُمّه وهنًا علی وهن

<وهناً> مفعول برای فعل محذوف و در موضع حال است. لازم به ذکر است که <وَهْن > به معنای ضعف جسمانی است (مفردات راغب).

ص: 267

17- ضعف ابداعات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 11

11 - ابداعات و صناعت های غیر الهی ، همراه با ضعف ها و کاستی ها و غیر قابل مقایسه با صنع برتر خداوند

فتبارک اللّه أحسن الخ-لقین

18- ضعف ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 4

4 - ابلیس ناتوان از مسدود کردن تمامی راههای نجات و سعادت آدمیان *

ثم لأتینهم . .. و لاتجد أکثرهم شکرین

نام نبردن از تمامی جهات، همانند فوق و تحت، می تواند اشاره به این باشد که ابلیس نمی تواند بر تمامی راههای سعادت مسلط باشد و آنها را بر آدمیان سد کند.

19- ضعف اخروی ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 45 - 6

6 - ستمکاران در قیامت ، تاب مشاهده مستقیم آتش دوزخ را ندارند .

ینظرون من طرف خفیّ

20- ضعف اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 16 - 1

1- اصحاب کهف ، از سوی جامعه کفر ، مورد تهدید بودند و نیروی کافی برای مقابله با آنان را نداشتند .

و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلی الکهف

کنارگیری (اعتزال) اصحاب کهف از جامعه خویش، نشانگر در تنگنا قرار گرفتن آنان از سوی جامعه و فشار مشرکان بر ایشان است.

21- ضعف امکانات مادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 268

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8 - نجاتبخش نبودن قدرت و تمکن مادی از هلاکت و قهر الهی

ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فی الأرض

22- ضعف انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 188 - 1،4

1 - انسان ها ، حتی پیامبران ، بجز در سایه مشیت خدا ، نه بر جلب منفعت توانایی دارند و نه بر دفع ضرر

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

<ملک> به معنای توانایی و تمکن داشتن است. کلمه <لنفسی> می تواند قرینه بر این باشد که مراد از توانایی بر منفعت، توان جلب منفعت، و مقصود از تمکن بر ضرر، توانایی بر دفع ضرر است.

4 - انسان ها ، حتی پیامبران ، ناتوان از شناسایی سود و زیان خویش هستند .

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا

با توجه به آیه قبل - که آگاهی پیامبر(ص) را از زمان قیامت نفی می کرد - و نیز جمله بعد - که درباره آگاهی نداشتن پیامبر(ص) از غیب است - می توان گفت جمله <لاأملک . .. > ناظر به تمکن علمی به نفع و ضرر نیز می باشد. بنابراین <لاأملک> اشاره به این معنا نیز دارد که انسان ناتوان از شناسایی منافع و مضار خویش است.

23- ضعف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 239 - 8

8 - عجز انسان از فراگیری احکام الهی بدون تعلیم خداوند

کما علّمکم ما لم تکونوا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 255 - 23

23 - ناتوانی و عجز انسان از دستیابی به علم مطلق الهی

و لا یحیطون بشیء من علمه الاّ بما شاء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 280 - 13

13 - محدودیّت توانایی انسان ، در شناخت حقیقت و مصالح و مفاسد امور

خیر لکم ان کنتم تعلمون

جمله شرطیه <ان کنتم تعلمون>، می تواند کنایه از جهل و ناآگاهی انسان به صلاح و فساد خویش باشد.

ص: 269

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 15

15 - انسان ، ناتوان از جلوگیری و دفع مرگ مقدّر خویش

فادرؤا عن انفسکم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 28 - 7،8،9،10،11،14

7 - انسان ، ضعیف و ناتوان خلق شده است .

خلق الانسان ضعیفاً

8 - انسان ، موجودی ضعیف در برابر غریزه جنسی

خلق الانسان ضعیفاً

به قرینه آیات گذشته، مراد از <ضعیفاً> می تواند کم طاقتی انسان در برابر غریزه جنسی باشد.

9 - ضعف و ناتوانی انسان در برابر غریزه جنسی ، ریشه تسهیل قوانین و مقررات ازدواج و روابط جنسی

یرید اللّه ان یخفّف عنکم و خلق الانسان ضعیفاً

10 - ضعف و ناتوانی انسان ، منشأ تسهیل احکام دین از جانب خداوند

یرید اللّه ان یخفّف عنکم و خلق الانسان ضعیفاً

بر این مبنا که مراد از تخفیف، سهولت در نفس احکام الهی باشد.

11 - انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهی در روابط جنسی

و یرید الّذین یتّبعون الشّهوات ان تمیلوا میلا عظیماً . .. خلق الانسان ضعیفاً

جمله <خلق الانسان ضعیفاً> می تواند بیانگر علت لزوم پیروی از احکام الهی در ازدواج و اجتناب از پیروی هواپرستان باشد. یعنی قوانین الهی، جوامع را سبکبار خواهد کرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.

14 - ناتوانی انسان در شناخت قوانین صحیح ، دلیل جعل قوانین از سوی خداوند است . *

حرّمت . .. یرید اللّه ان یخفّف عنکم و خلق الانسان ضعیفاً

چون در آیات پیشین سخن از جعل احکام بود، می توان گفت مراد از <ضعیفاً>، ناتوانی انسان برای جعل قوانین صحیح است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 72 - 6

6 - برخی از مردمان دارای ارزیابی نادرست از مشکلات و مصیبت های رسیده و ناتوان از تشخیص نعمت های الهی از غیر آن

فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم اللّه علیّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 82 - 16

16 - بشر ، ناتوان از ارائه مفاهیم و تعالیمی همچون قرآن است که همگون و بدون اختلاف باشد .

و لو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 270

3 - نساء - 4 - 88 - 16

16 - ناتوانی همه انسان ها و تمامی عوامل در برابر اراده خدا

اتریدون ان تهدوا من اضلّ اللّه و من یضلل اللّه فلن تجد له سبیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 6 - 8

8 - نجاتبخش نبودن قدرت و تمکن مادی از هلاکت و قهر الهی

ألم یروا کم أهلکنا من قبلهم من قرن مکنهم فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 9 - 4،7

4 - کافران، مدعی عدم شایستگی بشر برای احراز مقام رسالت و اختصاص آن به فرشتگان

و لو جعلنه ملکا

7 - مردم عادی از تحمل مشاهده چهره واقعی فرشتگان در دنیا ناتوان هستند.

و لو أنزلنا ملکا لقضی الأمر . .. و لو جعلنه ملکا لجعلنه رجلا

در آیه قبل نزول فرشتگان را به صورت اصلی مشروط به قضای امر و هلاکت کافران دانست و در این آیه نزول فرضی فرشته را برای مردم به شکل مردان اعلام می کند. از این دو نکته می توان مطلب بالا را استفاده کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 18 - 1

1 - آدمیان، مقهور در برابر اقتدار یگانه خداوند هستند.

و هو القاهر فوق عباده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 89 - 24

24 - انسان بدون توکل بر خدا ، ناتوان از پایداری بر ایمان خویش است .

إلا أن یشاء اللّه . .. علی اللّه توکلنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 188 - 1،4

1 - انسان ها ، حتی پیامبران ، بجز در سایه مشیت خدا ، نه بر جلب منفعت توانایی دارند و نه بر دفع ضرر

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

<ملک> به معنای توانایی و تمکن داشتن است. کلمه <لنفسی> می تواند قرینه بر این باشد که مراد از توانایی بر منفعت، توان جلب منفعت، و مقصود از تمکن بر ضرر، توانایی بر دفع ضرر است.

4 - انسان ها ، حتی پیامبران ، ناتوان از شناسایی سود و زیان خویش هستند .

قل لاأملک لنفسی نفعا و لا ضرا

با توجه به آیه قبل - که آگاهی پیامبر(ص) را از زمان قیامت نفی می کرد - و نیز جمله بعد - که درباره آگاهی نداشتن

ص: 271

پیامبر(ص) از غیب است - می توان گفت جمله <لاأملک . .. > ناظر به تمکن علمی به نفع و ضرر نیز می باشد. بنابراین <لاأملک> اشاره به این معنا نیز دارد که انسان ناتوان از شناسایی منافع و مضار خویش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 194 - 4

4 - همگان در برابر خدا ، ناتوان و نیازمند و ناچیزند .

إن الذین تدعون من دون اللّه عباد أمثالکم

<مثل>، جمع أمثال، به معنای همانند و همسان است. کلمه <عباد>، که حاکی از ناتوانی و نیازمندی است ; وجه شبه بین معبودان و عبادت کنندگان ایشان است. یعنی معبودان شما نیز همانند خود شما نیازمند و ناتوان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 9 - 6

6- انسان از نظر روحی و روانی ، موجودی ضعیف و ناتوان است .

و ل-ئن أذقنا الإنس-ن منا رحمه ثم نزعنها منه إنّه لیئوس کفور

ذوق (ریشه لغوی أذقنا) به معنای چشیدن غذا برای درک مزه آن است. قرآن، اعطای نعمت را به چشانیدن غذا تشبیه کرده است تا به این نکته اشاره کند که: انسان از نظر روحی و روانی، ضعیف است به گونه ای که حتی با دستیابی به اندکی از موهبتهای دنیوی و از دست دادن آن، نمی تواند خویشتن داری کند و سرانجام به کفر و ناامیدی کشیده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 70 - 6

6- برخی از انسان ها ، از حفظ دستاورد های علمی خویش در همه مراحل زندگی ناتوانند .

و منکم من یردّ إلی . .. لکی لایعلم بعد علم شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 1،5،10،12

1 - انسان ، در مرحله آغازین آفرینش ، آکنده از ضعف و ناتوانی است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف

<من> در <من ضعف> ابتداییه است و ضَعْف در مقابل <قوّه> معنای شناخته شده ای دارد. آورده شدن <من ضعف> (از ضعف آفریده است) به جای عبارت ها و یا واژه گانی مانند <ضعیفاً> برای توجه دادن به این نکته است که انسان ها، در آغاز خلقت، آکنده از ضعف اند.

5 - بیرون آورنده انسان ها از ناتوانی دوران جنینی و نوزادی و رساننده آنها به کمال جسمانی ، خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّه

10 - دوران پیری انسان ها ، دوران ناتوانی و ضعفی ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

<شیبه> به معنای پیری است و آورده شدن آن پس از <ضعفاً> به عنوان عطف بیان، با این که <ضعفاً> مقصود را می رساند، به خاطر یادآوری این نکته است که در این دوران، ضعف، قابل جبران نیست و تا مرگ ادامه دارد.

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانی جنینی و نوزادی به توان مندی دوران جوانی و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه

ص: 272

توان مندی خداوند بر باز آفرینی انسان ها درقیامت است . *

اللّه الذی خلقکم . .. یخلق ما یشاء

عبارت <یخلق ما یشاء> به قرینه آیه پنجاه - که در آن، بر توان مندی خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود - و نیز آیه پنجاه و پنج - که درباره برپایی قیامت است - می تواند درباره معاد و بازآفرینی انسان ها، در قیامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 48 - 15

15 - انسان ، موجودی کم ظرفیت ، کوته بین و ناسپاس است .

و إنّا إذا أذقنا . .. و إن تصبهم ... الإنس-ن کفور

این که انسان در برخورد با اندک نعمت و یا سختی، تغییر روحیه می دهد، نشانه کم ظرفیتی او است و این که به امکان تغییر و تحول شرایط رفاه نمی اندیشد و به آن دلخوش است، نشانگر کوته نظری او است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 1

1- تذکر خداوند ، به ضعف شدید انسان در آزمون های مالی و دست کشیدن از اموال

إن یسئلکموها فیحفکم تبخلوا و یخرج أضغ-نکم

24- ضعف انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 49 - 5

5 - ضعف و ناتوانی آدمی در برخورد با مشکلات

و إن مسّه الشرّ فیئوس قنوط

از کاربرد واژه <مسّ> و آمدن صیغه مبالغه <یؤُس> و <قنوط> استفاده می شود که انسان با اندک گرفتاری، احساس ضعف و ناتوانی کرده و دچار یأس و ناامیدی می شود.

25- ضعف ایمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 32

32 - انکار جواز ازدواج با زنان اهل کتاب ، کفر و موجب حبط عمل است .

و المحصنت من الذین اوتوا الکتب . .. و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 18

18 - تخطئه پندار بیماردلان سست ایمان درباره بی ثباتی و شکست اسلام از سوی خداوند

ص: 273

فعسی اللّه ان یأتی بالفتح او امر من عنده

26- ضعف ایمان در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 66 - 6

6 - جامعه اسلامی صدر اسلام پس از نایل شدن به مراحل عالی ایمان ، به تنزّل در درجات ایمانی گرایید .

علم أن فیکم ضعفا

27- ضعف بادیه نشینان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 98 - 9

9 - منافقان بادیه نشین و از انفاق گریز ، دارای موضع ضعیف در قبال مؤمنان صدر اسلام

و من الأعراب . .. و یتربّص بکم الدوائر

آرزوی بلا و بدبختی کردن برای مؤمنان (یتربص بکم الدوائر) بیانگر ضعف آنان است زیرا اگر دارای قدرت بودند با شمشیر و زور، علیه قوانین اسلامی می شوریدند.

28- ضعف بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 - 17،32

17 - اظهار عجز برخی همراهان طالوت از پیکار با دشمن ، پس از عبور از نهر و دیدن سپاه عظیم جالوت

فلمّا جاوزه هو و الّذین امنوا معه قالوا لا طاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده

32 - ناتوانان از همراهی با طالوت پس از گذشتن از نهر ، همانهایی بودند که یک کف ، آب نوشیدند .

الاّ من اغترف غرفه بیده . .. قالوا لا طاقه لنا

امام باقر (ع) درباره آیه مزبور فرمود: . .. قال الذین اغترفوا: <لا طاقه لنا الیوم بجالوت> ... .

_______________________________

کافی، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلین، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 87 - 6

6 - ضعف و ذلت بنی اسرائیل در شهر مصر ( مرکز حکومت فرعون ) تا درجه ای بود که حتی از داشتن خیمه یا کومه ای ، که آنان را از سرما و گرما حفظ کند ، محروم بودند .

و أوحینا إلی موسی و أخیه أن تبوّءا لقومکما بمصر بیوتاً

ص: 274

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 4

4 - سامری ، فردی ماهر در فن مجسمه سازی و آشنا به نقاط ضعف فکری بنی اسرائیل بود .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

تعبیر <گوساله ای درآورد> حاکی از شدت شباهت مجسمه گوساله، به شکل حقیقی آن است.

29- ضعف تارکان انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 98 - 9

9 - منافقان بادیه نشین و از انفاق گریز ، دارای موضع ضعیف در قبال مؤمنان صدر اسلام

و من الأعراب . .. و یتربّص بکم الدوائر

آرزوی بلا و بدبختی کردن برای مؤمنان (یتربص بکم الدوائر) بیانگر ضعف آنان است زیرا اگر دارای قدرت بودند با شمشیر و زور، علیه قوانین اسلامی می شوریدند.

30- ضعف تدبیر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 31 - 2،3

2 - انسان ها ، ناتوان از سلطه همه جانبه بر زمین و به کنترل در آوردن همه عوامل طبیعت

و ما أنتم بمعجزین فی الأرض

به عجز درآوردن، ملازم با سلطه یافتن و کتنرل داشتن بر شیء است.

3 - تدبیر های بشری برای جلوگیری از بازتاب های گناهان خود ، فاقد تأثیر و کارایی است .

و ما أص-بکم . .. و ما أنتم بمعجزین فی الأرض

برداشت یاد شده برپایه ارتباط این قسمت از آیه، با آیه قبل است.

31- ضعف جادو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 45 - 6

6 - ظهور ناتوانی سحر هر چند بزرگ ، در برابر معجزه

فإذا هی تلقف ما یأفکون

به کارگیری <ما> - که واژه ابهام است - نشانگر عظمت سحر ساحران می باشد.

ص: 275

32- ضعف جامعه دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 66 - 4

4 - بروز ضعف در جامعه ایمانی صدر اسلام ، موجب تخفیف حکم پایداری در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنکم و علم أن فیکم ضعفا

33- ضعف جسمانی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّکم. .. منکم من یردّ إلی أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 7،9،15

7 - از ضَعف به کمال جسمانی رسیدنِ انسان ها و سپس فرتوت و ناتوان شدن آنان ، از آیه های خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف . .. و شیبه

9 - رسیدن انسان از مرحله ضعف و ناتوانی به توان مندی ، نشانه علم و قدرت خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف . .. و هو العلیم القدیر

15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندی به دوران ضعف و ناتوانی ، خداوند است .

اللّه الذی . .. جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 67 - 9

9 - منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا

34- ضعف جهان بینی مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 20

20 - ادعای الوهیت برای مسیح ( ع ) ، نشانه ضعف شناخت مسیحیان از خدا و قدرت مطلق اوست .

الذین قالوا . .. و للّه ملک السموت

ص: 276

35- ضعف حواس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 88 - 3

3 - نارسایی حس از دریافت همه واقعیت های نظام طبیعت

تحسبها جامده و هی تمرّ

آیه بالا بیانگر این نکته است که حقایقی در جهان طبیعت وجود دارد که حس معمولی بشر از دریافت آن عاجز است; همانند حرکت کوه ها همراه حرکت زمین.

36- ضعف در پیری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 70 - 5

5- ضعف قوای جسمی و فکری انسان در کهنسالی ، نمودار مقهور بودن او در برابر تدبیر الهی است .

و منکم من یردّ إلی أرذل العمر

تذکر خداوند به ناتوانی انسان پس از دوران توانایی، می تواند اشاره به مقهوریت انسان در برابر تدبیر الهی داشته باشد; زیرا واژه <یُردّ> که به صورت مجهول آمده، اختیار را از انسان نفی می کند و تعبیر <الله خلقکم> در صدر آیه می تواند اشاره به این داشته باشد که آن بازگشت در اختیار کسی است که حیات و مرگ به دست اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 21

21- قوای جسمی و عقلی در مرحله نهایی پیری ، به درجه ای کاهش می یابد که انسان از فراگیری محروم می ماند و تمامی دانسته های پیشین خود را از دست می دهد .

منکم من یردّ إلی أرذل العمر لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 - آفرینش انسان از خاک ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدریجی از طفولیت ( مرحله ضعف جسمی و عقلی ) به اوج جوانی و نزول تدریجی از اوج بتوانایی ( جوانی ) به حضیض ناتوانی ( کهولت و پیری ) ، جلوه های ربوبیت خدا و یگانگی او

فإنّا خلقناکم من تراب . ..لکیلا یعلم من بعد علم شیئًا ... ذلک بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 10،12

10 - دوران پیری انسان ها ، دوران ناتوانی و ضعفی ادامه دار است .

ثمّ جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

ص: 277

<شیبه> به معنای پیری است و آورده شدن آن پس از <ضعفاً> به عنوان عطف بیان، با این که <ضعفاً> مقصود را می رساند، به خاطر یادآوری این نکته است که در این دوران، ضعف، قابل جبران نیست و تا مرگ ادامه دارد.

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانی جنینی و نوزادی به توان مندی دوران جوانی و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندی خداوند بر باز آفرینی انسان ها درقیامت است . *

اللّه الذی خلقکم . .. یخلق ما یشاء

عبارت <یخلق ما یشاء> به قرینه آیه پنجاه - که در آن، بر توان مندی خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود - و نیز آیه پنجاه و پنج - که درباره برپایی قیامت است - می تواند درباره معاد و بازآفرینی انسان ها، در قیامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 68 - 1

1 - بازگشت انسان به حالت طفولیت پس از عمر طولانی و دوران پیری از نظر قوای جسمی و عقلی

و من نعمّره ننکّسه فی الخلق

<تعمیر> (مصدر <نعمّر> و از ماده <عمر>) به معنای طولانی کردن عمر و <تنکیس> (مصدر <ننکّسه>) به معنای واژگون ساختن است. مقصود از جمله <و من نعمّره ننکّسه فی الخلق> واژگون شدن و بازگشت انسان از نظر قوای جسمی و عقلی در دوران پیری، به دوران ضعف و سستی طفولیت خویش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 67 - 8،9

8 - پایان اوج مرحله جوانی ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنی نزول و سرانجام مرحله پیری ، نقطه پایان این منحنی در زندگی انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّیً

9 - منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا

37- ضعف در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 26 - 1

1 - مسلمانان تا قبل از هجرت به مدینه مواجه با کمی نیرو و نفرات ، ناتوان و در سلطه دشمنان بودند .

و اذکروا إذ أنتم قلیل مستضعفون فی الأرض

مفرد آوردن کلمه <قلیل>، به جای قلیلون، تأکیدی است بر کمی افراد و نیروهای اهل ایمان. قابل ذکر است که مفسران، آیه مورد بحث را درباره مقایسه موقعیت و وضعیت مسلمانان در مکه و مهاجرت آنان به مدینه دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 66 - 10

10 - توان رزمی و نیروی مقاومت هر مسلمان ، حتی پس از گراییدن جامعه ایمانی به ضعف ، بیش از دو چندان هر کافر

ص: 278

است .

و علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائه صابره یغلبوا مائتین

38- ضعف در نوزادی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 5،12

5 - بیرون آورنده انسان ها از ناتوانی دوران جنینی و نوزادی و رساننده آنها به کمال جسمانی ، خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّه

12 - رساندن انسان ها از دوران ناتوانی جنینی و نوزادی به توان مندی دوران جوانی و سپس فرتوت ساختن آنان ، نشانه توان مندی خداوند بر باز آفرینی انسان ها درقیامت است . *

اللّه الذی خلقکم . .. یخلق ما یشاء

عبارت <یخلق ما یشاء> به قرینه آیه پنجاه - که در آن، بر توان مندی خداوند بر معاد انسان ها، برهان اقامه شده بود - و نیز آیه پنجاه و پنج - که درباره برپایی قیامت است - می تواند درباره معاد و بازآفرینی انسان ها، در قیامت باشد.

39- ضعف دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 7،11

7 - ضعف روحیه دشمنان و ناتوانی آنان از رویارویی با مسلمانان ، از عنایات خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

تقدیم <سلطهم> بر <قاتلوکم> می رساند که مراد از سلطه، جرأت و بیباکی است ; یعنی اگر خدا می خواست ترس را از آنان زایل می کرد و در نتیجه با شما می جنگیدند.

11 - هشدار خداوند به مؤمنان از غرور و خودبینی ، با مشاهده ضعف و ناتوانی دشمنان

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

هدف از بیان این حقیقت که تنها مشیت الهی کارساز است، می تواند این باشد که مسلمانان نباید ضعف دشمن را برخاسته از توانمندی خویش بدانند و این، مایه غرور و خودبینی آنان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 60 - 10

10 - دشمنان ناشناخته مسلمانان در عصر پیامبر ( ص ) ، دارای نیروی ضعیفتر نسبت به دشمنان شناخته شده

و ءاخرین من دونهم

برداشت فوق با توجه به کلمه <دون> که به معنای پایین و پست است، استفاده شده. گفتنی است <من> در <من دونهم> بیانیه است. بنابراین <ءاخرین من دونهم> یعنی دشمنان دیگری که از نیرو و توان کمتری برخوردارند.

ص: 279

40- ضعف دشمنان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 43 - 3

3 - پیامبر ( ص ) رؤیای خویش ( کمی نفرات دشمن در جنگ بدر ) را برای مسلمانان بیان کرد .

إذ یریکهم اللّه فی منامک قلیلا و لو أریکهم کثیرا لفشلتم

41- ضعف دنیاطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 74 - 1

1 - دنیامداران و خودمحوران ، لیاقت و توانایی نبرد در راه خدا را ندارند .

و انّ منکم لمن لیبطّئنّ . .. فلیقاتل فی سبیل اللّه الّذین

اینکه خداوند تنها از مسلمانان آخرت طلب خواسته در راه او جهاد کنند، با وجود اینکه جهاد بر تمامی مسلمانان واجب است، اشاره به این است که دنیاطلبان نه لیاقت جهاد در راه خدا را دارند و نه توان آن را. کلمه <فاء> در <فلیقاتل>، دلالت روشن بر این معنا دارد.

42- ضعف شعیب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 91 - 4

4- شعیب ( ع ) در نظر مردم مدین ، به خاطر نداشتن پشتیبان و یاور ، ضعیف و ناتوان بود .

و إنا لنری-ک فینا ضعیفًا

کلمه <فینا> (در میان ما) گویای این است که مردم مدین حضرت شعیب(ع) را در قیاس با مخالفانش ناتوان می شمردند; نه اینکه او را شخصی ضعیف و ناتوان بدانند و لذا در برداشت <به خاطر نداشتن یاور> آورده شد.

43- ضعف شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 175 - 12

12 - شیطان ناتوان از گمراه کردن کسانی که معارف و آیات الهی را بخوبی بشناسند و به آنها پایبند باشند .

فانسلخ منها فأتبعه الشیطن

از اینکه شیطان پس از فاصله گرفتن بلعم باعورا به تعقیب او می پرازد، معلوم می شود پیش از آن به وی دسترسی نداشته و از گمراه کردن او ناتوان بوده است.

ص: 280

44- ضعف علمی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 67 - 2

2 - کافران ، ناتوان از رد علمی و یقینی معاد و تنها بعید شمارنده آن

بل ادّرک علمهم فی الأخره. .. و قال الذین کفروا... أئنّا لمخرجون

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل و بسنده کردن کافران به اظهار شگفتی و ناباوری (به جای اقامه دلیل و برهان) مطلب یاد شده به دست می آید.

45- ضعف علمی مخالفان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 83 - 9

9 - ناتوانی فکری و علمی مخالفان تعالیم پیامبران در برابر منطق ایشان

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت فرحوا . .. و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون

برداشت یاد شده به این خاطر است که کافران، به جای برخورد منطقی با پیامبران، همیشه به تمسخر تعالیم روشن و بی ابهام آنان (بیّنات) می پرداختند.

46- ضعف علمی مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 66 - 3

3 - منکران معاد ، ناتوان از رد علمی و یقینی آن

بل ادّرک علمهم فی الأخره

ضمیر <علیهم> به منکران معاد بازمی گردد. بنابراین خداوند در رد آنان می فرماید: انکار آنها، انکار علمی و مبتنی برپایه برهان نیست و با همه دلایلی که به خیال خود می آورند، باز هم یقین به عدم قیامت پیدا نخواهند کرد.

47- ضعف عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 11

11 - ناتوانی مسیح ( ع ) و مادرش و تمامی اهل زمین در برابر اراده الهی ، دلیل بطلان ادعای الوهیت برای مسیح ( ع )

لقد کفر الذین . .. ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الأرض جمیعاً

ص: 281

48- ضعف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 68 - 5

5 - خداوند ، به موسی ( ع ) اطمینان بخشید که توان او برتر از همه ساحران حاضر در صحنه مبارزه و مقام او رفیع تر از فرعون و فرعونیان است .

إنّک أنت الاعلی

49- ضعف فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 68 - 5

5 - خداوند ، به موسی ( ع ) اطمینان بخشید که توان او برتر از همه ساحران حاضر در صحنه مبارزه و مقام او رفیع تر از فرعون و فرعونیان است .

إنّک أنت الاعلی

50- ضعف فکری مخالفان انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 83 - 9

9 - ناتوانی فکری و علمی مخالفان تعالیم پیامبران در برابر منطق ایشان

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبیّن-ت فرحوا . .. و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون

برداشت یاد شده به این خاطر است که کافران، به جای برخورد منطقی با پیامبران، همیشه به تمسخر تعالیم روشن و بی ابهام آنان (بیّنات) می پرداختند.

51- ضعف فهم مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 25 - 1

1 - برخی مشرکان، علی رغم گوش فرادادن به کلام پیامبر(ص)، از فهم آن عاجزند.

و منهم من یستمع الیک و جعلنا علی قلوبهم أکنه أن یفقهوه و فی ءاذانهم وقرا

مرجع ضمیر <منهم>، به قرینه آیات گذشته، مشرکان است.

ص: 282

52- ضعف فهم یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 88 - 1،2

1 - دل و قلب یهودیان عصر بعثت ، ناتوان از درک معارف اسلام بود .

و قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بکفر هم فقلیلا

<غلف> جمع اغلف است و <اغلف> به چیزی گفته می شود که دارای پوشش باشد. بنابراین <قلوبنا غلف>; یعنی، قلبهای ما دارای پوشش و حجاب است. منظور یهودیان را به دو گونه می توان تفسیر کرد: 1- قلب ما حجاب دارد و لذا توان درک معارف اسلام را ندارد پس ای پیامبر! چه انتظار داری که پیامهای تو را پذیرا باشیم پیش از آنکه آنها را دریابیم. 2- قلب ما حجاب دارد و به گونه ای نیست که هر سخنی را بپذیرد; بلکه فقط آنچه که حقیقت دارد در می یابد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 - یهودیان عصر بعثت ، بر ناتوانی خویش از درک معارف اسلام معترف بودند .

و قالوا قلوبنا غلف

کلمه <قالوا> دلالت بر اعتراف دارد.

53- ضعف قابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 31 - 20،21،25

20 - تأسف قابیل بر نادانی خویش و ناتوانی از برابری با حیوانی همچون کلاغ

قال یویلتی اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب

21 - قابیل ، ملامتگر خویش ، به سبب ناتوانی از کیفیت پنهان ساختن جسد هابیل

قال یویلتی اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب

25 - قابیل ، پس از آگاهی به شیوه خاکسپاری ، ناتوان از دسترسی به جسد برادرش هابیل *

قال یویلتی اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب . ..

تفریع ندامت قابیل بر ناتوانیش بر دفن برادر، می رساند که وی پس از آگاهی بر کیفیت دفن، دیگر نمی توانسته است جثه او را به خاک بسپارد. بنابراین جثه برادر را پس از کشتن سر به نیست کرده بود. ماضی آوردن فعل <اعجزت> این معنا را تأیید می کند.

54- ضعف قدرت غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 116 - 10

10 - ناتوانی همه قدرت ها ، در برابر قدرت و اراده خداوند

و ما لکم من دون اللّه من ولیّ و لانصیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 283

7 - توبه - 9 - 118 - 8

8 - ناتوانی همه قدرت ها و نیرو ها در ایمن ساختن انسان از کیفر الهی

لا ملجأ من اللّه إلا إلیه

55- ضعف قوای ادراکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 67 - 9

9 - منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّکم. .. منکم من یردّ إلی أرذل العمر

56- ضعف کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 15

15 - کافران پیکارگر در جبهه طاغوت ، ضعیف و ناتوان

و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت . .. انّ کید الشّیطان کان ضعیفاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 8،9

8 - بازماندن منافقان و کافران از رویارویی و نبرد با مسلمانان ، برخاسته از مشیّت خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

9 - توجّه به نقش اساسی مشیت الهی در تضعیف روحیّه دشمنان ( منافقان و کافران ) ، زمینه پرهیز از غرور و خودبینی

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 98 - 3

3 - کافران ، ناتوان از مقابله با کیفر های الهی

أو أمن أهل القری أن یأتیهم بأسنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 284

11 - انبیاء - 21 - 44 - 15

15- ضعف و زبونی کافران و خدایان آنان در برابر اراده خداوند

أفهم الغ-لبون

همزه در <أفَهُمْ> برای استفهام انکاری است.

57- ضعف کافران در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 43 - 4

4 - ضعف و ناتوانی سپاه کفر در جنگ بدر ، تأویل و تعبیر رؤیای پیامبر ( ص ) ( کم دیدن نفرات دشمن )

إذ یریکهم اللّه فی منامک قلیلا

از منابع تاریخی مربوط به جنگ بدر و نیز اینکه هر فرماندهی پیش از اقدام به جنگ همواره در تلاش برای آگاهی به کم و کیف لشکر مقابل است، به دست می آید که پیامبر(ص) و دیگر مسلمانان از تعداد تقریبی نفرات دشمن آگاه بودند. بنابراین رؤیای پیامبر(ص) حاکی از سستی و ضعف نیروی دشمن بوده است، نه بیانگر تعداد آنان.

58- ضعف کفران کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانی ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختیها

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

59- ضعف لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعیت حضرت لوط ( ع ) در میان قومش ضعیف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو لم ننهک عن الع-لمین

از اینکه قوم لوط آن حضرت را از تماس با دیگران نهی کردند و در موردی که او از این نهی تخلف ورزید، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، می توان برداشت فوق را به دست آورد.

60- ضعف مادر در بارداری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 285

14 - لقمان - 31 - 14 - 8

8 - تحمل ضعف متزایدِ دوران بارداری از سوی مادر ، برای سالم رساندن کودک به دوره زایمان ، عاملِ لزوم رعایت حق مادر از سوی فرزند است .

و وصّینا الإنس-ن بولدیه . .. حملته أُمّه وهنًا علی وهن ... أن اشکر لی و لولدیک

61- ضعف مالی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 28 - 1

1- پیامبر ( ص ) موظف به برخورد مناسب با خویشاوندان ، مسکینان و در راه ماندگان با بیانی نرم و دلپذیر در صورت خودداری از کمک به آنها به خاطر ناتوانی مالی

و ءات ذاالقربی حقّه . .. و إمّا تعرضنّ عنهم ابتغاء رحمه من ربّک ترجوها

عبارت <ابتغاء رحمه من ربّک> (جویای رحمت پروردگارت هستی) و شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که: خودداری پیامبر(ص) از کمک به افراد یاد شده، به دلیل ضعف مالی بوده است.

62- ضعف مالی مؤمنان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 85 - 7

7 - ضعف مالی و امکانات اجتماعی مؤمنان عصر پیامبر ( ص ) در مقایسه با منافقان

و لاتعجبک أمولهم و أولدهم

تعجب از امکانات رفاهی و مفاخر اجتماعی منافقان، نشان از ضعف مالی و امکانات مؤمنان در مقایسه با آنان دارد.

63- ضعف مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 49 - 13

13 - پیروزی مجاهدان بدر علی رغم ناتوانی آنان حادثه ای عبرت آموز و شایسته بیاد داشتن

و إذ یقول المنفقون . .. و من یتوکل علی اللّه فإن اللّه عزیز حکیم

برداشت فوق بر این اساس است که <إذ> مفعول برای <اذکروا> باشد.

64- ضعف مخالفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 286

13 - شعراء - 26 - 113 - 3

3 - مخالفان نوح ، بهانه جویانی فاقد خرد و توان کافی ، برای فهم رسالت تبلیغی او

قالوا أنؤمن لک و اتبعک الأرذلون . .. إن حسابهم إلاّ علی ربّی لو تشعرون

65- ضعف مرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 129 - 1،2

1 - مردان ، ناتوان از رعایت عدالت کامل میان همسران متعدد خویش

و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء

2 - مراعات عدالت در محبت قلبی به همسران متعدد ، خارج از توان و اختیار مردان

و لن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم

جمله <و لو حرصتم> (هر چند تمایل شدید به رعایت عدالت داشته باشید)، می رساند که مراد از عدالت در جمله <و لن تستطیعوا ان تعدلوا> عدالتی است که از اختیار و توان آدمی خارج است، بنابراین می توان گفت عدالت در مورد محبت و مودت و نظایر آن می باشد. برداشت فوق را فرمایش امام صادق(ع) تأیید می کند که در توضیح آیه فوق فرمود: یعنی فی الموده ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 362، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 558، ح 601.

66- ضعف مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 83 - 7

7- بروز ضعف و ناتوانی ناسپاسان رفاه زده ، در مواجهه با سختیها

و إذا أنعمنا علی الإنس-ن أعرض و نئا بجانبه و إذا مسّه الشرّ کان ی-وسًا

67- ضعف مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 17 - 11،22

11 - ناتوانی مسیح ( ع ) و مادرش و تمامی اهل زمین در برابر اراده الهی ، دلیل بطلان ادعای الوهیت برای مسیح ( ع )

لقد کفر الذین . .. ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فی الأرض جمیعاً

22 - مالکیت خداوند بر هستی ، دلیل توانایی وی بر نابود ساختن مسیح ( ع ) ، مریم ( ع ) و تمامی اهل زمین و نفی هرگونه قدرت در برابر قدرت اوست .

فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و للّه ملک السموت و الارض

ص: 287

68- ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 7 - 3

3 - سپاه مشرکان مکه مجهز به سلاح های جنگی و دارای برتری نظامی نسبت به مسلمانان

و تودون أن غیر ذات الشوکه تکون لکم

عدم تمایل مسلمانان به رویارویی با سپاه شرک و نیز جمله <کانما یساقون إلی الموت> در آیه قبل دلالت بر این دارد که مشرکان در جنگ بدر از نیروی نظامی برتری برخوردار بودند.

69- ضعف مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 42 - 4

4 - موقعیت ضعیف مسلمانان در جنگ بدر نسبت به موقعیت کفار

إذ أنتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوی

می توان گفت هدف از بیان موقعیت مسلمانان و کفرپیشگان مکه در منطقه بدر یادآوری موقعیت بسیار ضعیف مسلمانان است. جلمه <لیهلک من هلک ... > مؤید این معنا می باشد. زیرا پیروزی آنگاه دلیل حقانیت مسلمانان می شد که شرایط ظاهری، تضمین کننده پیروزی کافران و شکست مسلمانان بود.

70- ضعف مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 2

2 - ناتوانی یهود و نصارا بر یاری مسلمانانی که با آنان روابط دوستی داشتند .

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

لحن ملامت بار جمله <اهولاء . ..> حکایت از آن دارد که یهود و نصارا در عصر پیامبر(ص)، رسوا شده و به ذلت افتادند ; بگونه ای که نتوانستند به تعهد خویش با مسلمانان سست ایمان پایبند بمانند.

71- ضعف مسیحیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 120 - 13

13 - آیین تحریف شده یهودیت و نصرانیت ، آیینی جاهلانه و ناتوان از هدایت انسانهاست .

ص: 288

ان هدی اللّه هو الهدی و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذی جاءک من العلم

حصری که از <إن هدی اللّه . ..> به دست می آید، ناظر به آیین یهود و نصاراست; یعنی، آیین تحریف شده آنان، هدایت آفرین نیست. تعبیر کردن از آیین اسلام به <علم> اشاره به این معنا دارد که: آیین یهود و نصارا بر پایه علم نیست.

72- ضعف مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 2 - 3

3 - مشرکان ، تنها تسلیم و متواضع در برابر قدرت سیاسی و نظامی و نه منطق و برهان *

إنّا فتحنا . .. لیغفر لک اللّه

مراد از <غفران ذنب>، می تواند زدایش بدگمانی ها و بدخواهی ها از سینه دشمنان باشد. با توجه به این نکته، از مجموع دو آیه استفاده می شود که دل های سخت مشرکان با منطق وحی، رام نگشته ولی با پیروزی سیاسی پیامبر(ص) در صلح حدیبیه، به تسلیم و تواضع واداشته شده است.

73- ضعف مشرکان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 43 - 13

13 - خداوند به دلیل آگاهیش بر عوامل اطمینان بخش قلب ها و علمش به زمینه های سستی آفرین ، مشرکان بدر را در رؤیای پیامبر ( ص ) اندک نمایان ساخت .

و لکن اللّه سلم إنه علیم بذات الصدور

74- ضعف مشرکان قریش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 7 - 2

2 - کاروان تجاری قریش ، فاقد نیروی دفاعی مقاوم

غیر ذات الشوکه

<شوکه> به معنای خار درخت و بوته است و در آیه کنایه از سلاحهای جنگی است. بنابراین <غیر ذات الشوکه> یعنی گروهی نامسلح. و مقصود از آن کاروان تجاری قریش است که به سرکردگی ابوسفیان و همراه با چهل نفر از شام به سوی مکه در حرکت بودند.

ص: 289

75- ضعف معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 117 - 1

1 - هر معبودی - جز خداوند - موجودی ضعیف و مقهور حوادث

ان یدعون من دونه الا انثاً

<اناث> جمع <انثی>، به معنای موجود ضعیف و تأثیرپذیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 14 - 13

13 - پذیرش ولایت معبودانی نیازمند و ناتوان از رفع نیاز دیگران، نشانه بی خردی است.

قل أغیر اللّه أتّخد ولیا فاطر السموت و الأرض و هو یطعم و لا یطعم

استفهام انکاری همراه با توبیخ و تعجب در <قل أغیر اللّه> حکایت از آن دارد که پذیرش ولایت غیر خدا توجیه صحیحی ندارد و کاری ست دور از منطق و خرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 17 - 9

9 - توانایی بتها و معبودهای خیالی در دفع شر و رساندن خیر، پندار ناروای مشرکان

و إن یمسسک اللّه بضر فلا کاشف له إلا هو و إن یمسسک بخیر فهو علی کل شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 22 - 7

7 - قیامت، روز استهزای مشرکان و نمایاندن ناتوانی و بطلان خدایان دروغین آنهاست.

و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین أشرکواأین شرکاؤکم الذین کنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 23 - 2

2 - بی پناهی مشرکان در قیامت و ناتوانی معبودهای آنان از کمک رساندن به آنها

أین شرکاؤکم . .. ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا و اللّه ربنا ما کنا مشرکین

این آیه و آیه پیش ترسیمی از چهره مشرکان در قیامت است. در آیه پیش خطاب به مشرکان شده که: <أین شرکاؤکم> ؟ و در این آیه درماندگی و بیچارگی و عجز آنان از پاسخ و دفاع را بیان داشته است.

76- ضعف منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 18

18 - ناتوانی منافقان از جلوگیری مرگ مقدّر نشانگر باطل بودن پندار آنان در تحلیل عوامل به شهادت رسیدن پیکارگران

ص: 290

احد

لو اطاعونا ما قتلوا قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 90 - 8،9

8 - بازماندن منافقان و کافران از رویارویی و نبرد با مسلمانان ، برخاسته از مشیّت خداوند

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

9 - توجّه به نقش اساسی مشیت الهی در تضعیف روحیّه دشمنان ( منافقان و کافران ) ، زمینه پرهیز از غرور و خودبینی

و لو شاء اللّه لسلّطهم علیکم فلقاتلوکم

77- ضعف منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 65 - 3

3 - موقعیت ضعیف منافقان توطئه گر صدر اسلام ، در مقایسه با قدرت مسلمانان

و لئن سألتهم لیقولن إنما کنا نخوض و نلعب

توجیه گری منافقان - که نوعی عقب نشینی است - بیانگر ضعف توان آنان در مقایسه با قدرت مسلمانان است.

78- ضعف منحرفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 105 - 6

6 - منحرفان ، ناتوان از گمراه سازی مسلمانانی که به تعالیم قرآن پایبند بوده و از دستورات پیامبر ( ص ) پیروی کنند .

لایضرکم من ضل إذا اهتدیتم

برداشت فوق بر این اساس است که حرف <لا> در <لایضرکم> نافیه باشد.

79- ضعف موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 19

19 - نفی هرگونه قدرت در مقابل قدرت خدا

فلاتخشوهم و اخشون

ص: 291

80- ضعف نظامی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 49 - 5

5 - نیروی نظامی مؤمنان در جنگ بدر ، نیرویی بس ضعیف و ناتوان در مقایسه با جبهه کفر

یقول المنفقون . .. غر هؤلاء دینهم و من یتوکل علی اللّه

بیان حمایت خداوند از مؤمنان در کارزار بدر با جمله <و من یتوکل . .. > پس از بیان نظریه منافقان و بیماردلان (ضعف قوای نظامی مسلمانان) اندیشه آنان را تأیید می کند. یعنی اظهار نظر منافقان به حسب دید ظاهری صحیح است، ولی آنچه مورد غفلت واقع شده، تأثیر بسزای حمایت الهی از مؤمنان متوکل است. یعنی اگر حمایت الهی نباشد، همان است که منافقان اظهار می دارند.

81- ضعف هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 150 - 20

20 - هارون با بیان مبارزه خویش با گوساله پرستان و ناتوانیش از بازداری آنان ، در تلاش جهت اثبات بی گناهی خویش برای موسی ( ع )

إن القوم استضعفونی و کادوا یقتلوننی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 151 - 1

1 - موسی ( ع ) پس از مشاجره خویش با هارون و پی بردن به ناتوانی او در برابر منحرفان ، رو به درگاه خدا آورد و به مناجات با او پرداخت .

قال رب اغفر لی و لأخی

82- ضعف یاوران گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 75 - 18

18- گمراهان ، هنگام نزول عذاب دنیوی و یا لحظه فرا رسیدن مرگ ، ضعف و ناتوانی یاران خود را خواهند دید .

فسیعلمون من هو . .. أضعف جندًا

83- ضعف یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 2

ص: 292

2 - ناتوانی یهود و نصارا بر یاری مسلمانانی که با آنان روابط دوستی داشتند .

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

لحن ملامت بار جمله <اهولاء . ..> حکایت از آن دارد که یهود و نصارا در عصر پیامبر(ص)، رسوا شده و به ذلت افتادند ; بگونه ای که نتوانستند به تعهد خویش با مسلمانان سست ایمان پایبند بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 4،6

4 - درماندگی و ناتوانی همیشگی یهود ، نفرین خداوند بر آنان

غلت ایدیهم

6 - یهود ، مردمی ناتوان ، درمانده و بخیل

غلت ایدیهم

جمله <غلت ایدیهم> چه اخبار باشد و چه نفرین، در هر صورت دلالت بر تحقق ناتوانی و یا بخل ورزی یهودیان دارد.

84- ضعف یهودیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 120 - 13

13 - آیین تحریف شده یهودیت و نصرانیت ، آیینی جاهلانه و ناتوان از هدایت انسانهاست .

ان هدی اللّه هو الهدی و لئن اتبعت أهواءهم بعد الذی جاءک من العلم

حصری که از <إن هدی اللّه . ..> به دست می آید، ناظر به آیین یهود و نصاراست; یعنی، آیین تحریف شده آنان، هدایت آفرین نیست. تعبیر کردن از آیین اسلام به <علم> اشاره به این معنا دارد که: آیین یهود و نصارا بر پایه علم نیست.

85- عوامل ضعف انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 84 - 15

15- فرو بردن غم ها و اندوه ها و خودداری کردن از اظهار و ابراز آنها ، دارای تأثیری منفی بر جسم و توان آدمی است .

وابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم

برداشت فوق، از تفریع <هو کظیم> به وسیله حرف <فاء> بر <ابیضت عیناه من الحزن> استفاده می شود ; یعنی، اینکه چشمان یعقوب(ع) از حزن و اندوه بی فروغ شد. این نشانه آن است که او غمها و اندوه ها را در درون خویش محبوس می داشت و از اظهار آن خودداری می کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 85 - 7

7- رنج ها و غصه های شدید ، فرساینده توان جسمی آدمی و هلاک سازنده وی

قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف حتی تکون حرضًا أو تکون من اله-لکین

ص: 293

86- عوامل ضعف جامعه اسلامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 - سستی اهل ایمان در پیکار با دشمنان دین ، موجب از میان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامی

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم

87- عوامل ضعف کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 22 - 4

4 - بی پناهی کافران و ضعف ایشان در برابر مؤمنان برخاسته از کفر آنها است . *

و لو ق-تلکم الذین کفروا لولّوا الأدب-ر ثمّ لایجدون ولیًّا و لانصیرًا

بنابراین که تعبیر <کفروا> و وصف کفر، مشعر به علیت باشد; برداشت بالا استفاده می شود.

88- عوامل ضعف مادر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 14 - 4

4 - دوران بارداری مادر ، دورانی سخت و مایه ضعف و ناتوانی برای وی است .

حملته أُمّه وهنًا علی وهن

<وهناً> مفعول برای فعل محذوف و در موضع حال است. لازم به ذکر است که <وَهْن > به معنای ضعف جسمانی است (مفردات راغب).

89- عوامل ضعف مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 66 - 7

7 - گسترش جامعه ایمانی در صدر اسلام و فزونی افراد آن ، باعث ضعف نسبی آنان شد . *

علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائه صابره

از مقایسه میان مثالهای مرحله نخست (بیست و صد) با مثالهای بعد (صد و هزار) این نکته معلوم می شود که در زمان حکم اول (لزوم مقاومت یک بر ده) جمعیت مسلمانان فراوان نبوده است. ولی در مرحله بعد و زمان تخفیف حکم جمعیت مسلمانان، افزایش فراوانی داشته است. اشاره به افزایش مسلمانان پس از بیان ضعف نسبی آنان حکایت از آن دارد که افزایش

ص: 294

جمعیت از علل بروز ضعف نسبی در جامعه ایمانی شده است.

90- موانع احساس ضعف رهبران دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهی به نداشتن مسؤولیتی در برابر کفر مردم پس از انجام وظیفه انذار و تبشیر ، مایه عدم احساس ناتوانی و شکست در ایفای وظیفه خویش است .

و ما منع الناس أن یؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلین إلاّ مبشّرین و منذرین

91- موانع ضعف در عمل به تکلیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 56 - 5

5- توجّه رهبران الهی به نداشتن مسؤولیتی در برابر کفر مردم پس از انجام وظیفه انذار و تبشیر ، مایه عدم احساس ناتوانی و شکست در ایفای وظیفه خویش است .

و ما منع الناس أن یؤمنوا . .. و ما نرسل المرسلین إلاّ مبشّرین و منذرین

92- موجبات ضعف قدرت نظامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 66 - 5

5 - ضعف ایمان در مسلمانان صدر اسلام موجب ضعف قدرت ایشان در میدان های نبرد

علم أن فیکم ضعفا فإن یکن منکم مائه صابره

از علل توان بسیار برتر مسلمانان در برابر کافران مفهومی است که از <بأنهم قوم لایفقهون> به دست می آید ; یعنی ایمان راسخ به معارف دین. بنابراین می توان گفت منشأ بروز ضعف نسبی مسلمانان پس از گذشت برهه ای از صدر اسلام، افت درجه ایمانی آنان بوده است.

93- نشانه های ضعف ایمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 15

15 - گسستن سرنوشت خویش از سرنوشت اسلام و مسلمین ، علی رغم اظهار دیانت ، نشانه بیماری دل و سستی ایمان

فتری الذین فی قلوبهم مرض . .. یقولون نخشی ان تصیبنا دائره

ص: 295

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 54 - 16،25

16 - تهی بودن دل از محبت خدا ، بی مهری نسبت به اهل ایمان ، احساس کوچکی در برابر کافران ، از نشانه های بیماری دل و ضعف ایمان

فتری الذین فی قلوبهم مرض . .. اذله علی المؤمنین اعزه علی الکفرین

ارتباط آیه مورد بحث با آیات پیش گویای این است که بیماردلان (الذین فی قلوبهم مرض) از مصادیق مرتدان می باشند و چون صفات شمرده شده برای مؤمنان واقعی نقطه مقابل مرتدان قرار گرفته ; است معلوم می شود نبود این صفات در مدعیان اسلام، نشانه بیماردلی آنان است.

25 - گریز از جهاد و ترس از ملامت دشمنان دین ، از نشانه های بیماری دل و ضعف ایمان

فتری الذین فی قلوبهم مرض . .. یجهدون فی سبیل اللّه و لایخافون لومه لائم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 49 - 11

11 - ناباوری به حمایت خدا از متوکلان ، نشانه بیماردلی و ضعف ایمان است .

إذ یقول المنفقون و الذین فی قلوبهم مرض . .. فإن اللّه عزیز حکیم

برداشت فوق با توجه به توضیح برداشت قبل به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 16 - 10

10 - سر باز زدن از شرکت در میدان های نبرد ، برقراری روابط پنهانی با دشمنان و در میان نهادن اسرار مسلمانان با آنان ، از نشانه های ضعف ایمان

أم حسبتم أن تترکوا و لما یعلم اللّه الذین جهدوا منکم و لم یتخذوا من دون اللّه و

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 3 - 4

4 - آمیختن زندگی به لغو و بیهودگی ، نشانه ضعف ایمان و مایه محرومیت از رستگاری است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم عن اللغو معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 4 - 4

4 - امتناع از پرداخت زکات ، نشانه ضعف ایمان و مایه حرمان از رستگاری اخروی است .

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم للزکوه ف-علون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 8 - 4

4 - خیانت کاری و پیمان شکنی ، نشانه ضعف ایمان و مایه محرومیت از سعادت اخروی

ص: 296

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم لأم-ن-تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 9 - 5

5 - اهمیت ندادن به نماز و عدم مراقبت بر انجام به موقع آن ، نشانه ضعف ایمان

قد أفلح المؤمنون . .. و الذین هم علی صلوتهم یحافظون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 62 - 7

7 - ترک حضور در محضر رهبری جامعه اسلامی برای حل و فصل امور مهم اجتماعی و مشاوره در مسائل عمومی بدون اذن خواستن ، نشانه نفاق و ضعف ایمان است .

و إذا کانوا معه علی أمر جامع لم یذهبوا حتّی یستئذنوه إنّ الذین یستئذنونک أُول-ئک

برداشت یاد شده، با توجه به شأن نزول آیه شریفه است که درباره منافقان می باشد و این آیه، در حقیقت تعریضی است به آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 29 - 4

4 - بی عفّتی و آلودگی جنسی ، نشانه ضعف ایمان

و الذین هم لفروجهم ح-فظون

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که این آیه آلوده نبودن به فحشا را نشانه ایمان راستین دانسته است. بنابراین آلودگی به چنین گناهانی، نشانه ضعف ایمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 32 - 3

3 - خیانت در امانت و پیمان شکنی ، نشانه ضعف ایمان

و الذین هم لأم-ن-تهم و عهدهم رعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 33 - 3

3 - خودداری از ادای شهادت و گواهی ، نشانه ضعف ایمان

و الذین هم بشه-دتهم قائمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 34 - 4

4 - سهل انگاری در نماز ، نشانه ضعف ایمان

الذین هم علی صلاتهم دائمون . .. و الذین هم علی صلاتهم یحافظون

ص: 297

94- نشانه های ضعف روحیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 - تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحی و به دور از روحیه مردانگی است .

رضوا بأن یکونوا مع الخوالف

آیه دربردارنده توبیخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشینی زنان و خانه نشینان، مذمت کرده است.

ضعف جسمانی

95- آغاز ضعف جسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانی ، شروع تکامل و رشد قوای جسمی و عقلی ، و آغاز پیری ، اول سستی و سیر نزولی آن قوا است .

و من نعمّره ننکّسه فی الخلق

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، دوران پیری را از نظر قوای جسمی و عقلی، مانند دوران طفولیت دانسته است. بنابراین لازمه این سخن، مطلبی است که در برداشت بالا آمده است.

96- ضعف جسمانی انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 5 - 19

19- منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

لتبلغوا أشدّکم. .. منکم من یردّ إلی أرذل العمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 54 - 7،9،15

7 - از ضَعف به کمال جسمانی رسیدنِ انسان ها و سپس فرتوت و ناتوان شدن آنان ، از آیه های خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف . .. و شیبه

9 - رسیدن انسان از مرحله ضعف و ناتوانی به توان مندی ، نشانه علم و قدرت خداوند است .

اللّه الذی خلقکم من ضعف . .. و هو العلیم القدیر

15 - رساننده انسان از دوران قوّت و توان مندی به دوران ضعف و ناتوانی ، خداوند است .

اللّه الذی . .. جعل من بعد قوّه ضعفًا و شیبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 298

16 - غافر - 40 - 67 - 9

9 - منحنی صعود ، قوس رشد و تکامل قوای جسمی و عقلی انسان و منحنی نزول ، قوس ضعف و انحطاط آن قوا است .

ثمّ لتبلغوا أشدّکم ثمّ لتکونوا شیوخًا

ضعف روحیه

97- آثار ضعف روحیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 52 - 13

13 - داشتن پناهگاهی امن در صورت شکست اسلام ، انگیزه دوستی مسلمانان بیمار دل عصر پیامبر ( ص ) با یهود و نصارا و پذیرش ولایت آنان

یقولون نخشی ان تصیبنا دائره

98- نشانه های ضعف روحیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 - تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحی و به دور از روحیه مردانگی است .

رضوا بأن یکونوا مع الخوالف

آیه دربردارنده توبیخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشینی زنان و خانه نشینان، مذمت کرده است.

ضعفا

99- احسان به ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 36 - 14،19

14 - لزوم احسان به در راه ماندگان ، غلامان ، کنیزان و زیردستان

احساناً . .. و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم

ابن سبیل (پسر راه)، در اصطلاح به مسافری گفته می شود که زاد و توشه خویش را از دست داده و درمانده شده است.

19 - احسان به پدر ، مادر ، خویشان ، همسایگان و زیردستان ، زمینه جلب محبّت الهی

و بالوالدین احساناً . .. انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً

از مصادیق مورد نظر برای <مختالا فخوراً>، ترک احسان به پدر، مادر و . .. می باشد. در نتیجه ترک احسان مانع محبّت الهی و احسان عامل جلب آن خواهد شد.

ص: 299

100- امداد به ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 24 - 2

2 - موسی ( ع ) ، شخصیتی ضعیف نواز و یاور محرومان

قالتا لانسقی . .. و أبونا شیخ کبیر . فسقی لهما

101- اهمیت حفظ مال ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 4

4- اهتمام اسلام به حمایت از مال و منافع یتیمان و عناصر ضعیف و بی پشتیبان جامعه

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

102- اهمیت رعایت مصالح ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 34 - 4

4- اهتمام اسلام به حمایت از مال و منافع یتیمان و عناصر ضعیف و بی پشتیبان جامعه

و لاتقربوا مال الیتیم إلاّ بالتی هی أحسن

103- حقوق ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 17

17 - تدوین قانون باید به گونه ای باشد که راه اجحاف بر سفیهان و ناتوانان را مسدود نماید .

فان کان الّذی علیه الحقّ . .. فلیملل ولیّه بالعدل

104- کفالت بر ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 18

18 - سفیهان و ناتوانان ، نیازمند ولیّ و سرپرست در مناسبات اجتماعی خویش هستند .

فان کان الّذی علیه الحقّ سفیهاً او ضعیفاً . .. فلیملل ولیّه بالعدل

ص: 300

105- کفیل ضعفا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 282 - 16

16 - وجوب املای اسناد دین و مبادلات نسیه ای با رعایت عدالت ، از سوی ولیّ مدیونِ سفیه یا ضعیف و یا ناتوان از املای اسناد

فان کان الّذی علیه الحقّ سفیهاً او ضعیفاً او لا یستطیع ان یملّ هو فلیملل ولیّه ب

ضعیفان

106- معذوریت ضعیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 91 - 1

1 - افراد ضعیف و مریض و فاقد هزینه و امکانات جنگی ، از شرکت در جنگ معافند و گناهی بر آنان نیست .

لیس علی الضعفاء . .. حرج

ص: 301

13- ضمان

1- احکام ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 14،15،16،17،18

14- ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

15- ضمانت برای جُعل ( اجرت در جعاله ) حتی پیش از انجام کار مورد جعاله ، جایز است و اعتبار قانونی دارد .

و أنا به زعیم

گوینده جمله <و أنا به زعیم> - که برای پرداخت اجرت (حمل بعیر) ضامن شده است - پیش از آن که عامل ، پیمانه را بیابد اجرت را ضمانت کرده است.

16- ضمانت مال هر چند بر عهده بدهکار استقرار نیافته و لزوم پیدا نکرده باشد ، جایز است و اعتبار قانونی دارد .

و أنا به زعیم

17- شناخت طلبکار در صحت ضمان و معتبر بودن آن ، شرط نیست .

و أنا به زعیم

چنان چه گذشت جمله <أنا به زعیم> حاکی از قرارداد و ضمانت است و <مضمون له> در آن قرارداد (یعنی کسی که جام شاهی را خواهد یافت) معلوم نیست که چه کسی باشد. بنابراین لازم نیست ضامن بداند برای چه کسی (مضمون له) ضمان می سپارد.

18- رضایت طلبکار ، در صحت ضمانت شرط نیست .

و أنا به زعیم

هنگام تعهدسپاری ضامن (أنا به زعیم) هنوز کسی جام شاهی را نیافته بود. بنابراین رضایت یابنده جام در صحت ضمانت دخیل نیست.

ص: 302

2- تاریخ ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 19

19- جعاله ، ضمان و کفالت ، قراردادهایی مرسوم در عصر یوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

3- تعیین طلبکار در ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 17

17- شناخت طلبکار در صحت ضمان و معتبر بودن آن ، شرط نیست .

و أنا به زعیم

چنان چه گذشت جمله <أنا به زعیم> حاکی از قرارداد و ضمانت است و <مضمون له> در آن قرارداد (یعنی کسی که جام شاهی را خواهد یافت) معلوم نیست که چه کسی باشد. بنابراین لازم نیست ضامن بداند برای چه کسی (مضمون له) ضمان می سپارد.

4- رضایت طلبکار در ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 18

18- رضایت طلبکار ، در صحت ضمانت شرط نیست .

و أنا به زعیم

هنگام تعهدسپاری ضامن (أنا به زعیم) هنوز کسی جام شاهی را نیافته بود. بنابراین رضایت یابنده جام در صحت ضمانت دخیل نیست.

5- شرایط صحت ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 16،17،18

16- ضمانت مال هر چند بر عهده بدهکار استقرار نیافته و لزوم پیدا نکرده باشد ، جایز است و اعتبار قانونی دارد .

و أنا به زعیم

17- شناخت طلبکار در صحت ضمان و معتبر بودن آن ، شرط نیست .

و أنا به زعیم

چنان چه گذشت جمله <أنا به زعیم> حاکی از قرارداد و ضمانت است و <مضمون له> در آن قرارداد (یعنی کسی که جام شاهی را خواهد یافت) معلوم نیست که چه کسی باشد. بنابراین لازم نیست ضامن بداند برای چه کسی (مضمون له) ضمان

ص: 303

می سپارد.

18- رضایت طلبکار ، در صحت ضمانت شرط نیست .

و أنا به زعیم

هنگام تعهدسپاری ضامن (أنا به زعیم) هنوز کسی جام شاهی را نیافته بود. بنابراین رضایت یابنده جام در صحت ضمانت دخیل نیست.

6- ضمان در دوران یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 19

19- جعاله ، ضمان و کفالت ، قراردادهایی مرسوم در عصر یوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

7- عقد ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 14

14- ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

8- مشروعیت ضمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 14

14- ضمان و کفالت ، از قرارداد های مشروع و دارای اعتبار قانونی است .

و أنا به زعیم

<ضمان> در اصطلاح به معنای تعهد پرداخت مال به طلبکار از جانب بدهکار است. تعهد کننده را <ضامن> ; بدهکار را <مضمون عنه> و طلبکار را <مضمون له> می نامند و <کفالت> در اصطلاح تعهد به احضار شخصی است برای کسی که حقی بر گردن آن شخص دارد و تعهد کننده را کفیل می نامند. چنان چه ضمیر غائب در <أنا به زعیم> به <حمل بعیر> باز گردد، مراد از <زعیم> (متعهد) ضامن می باشد و اگر ضمیر در <به> به گوینده <لمن جاء ...> (یعنی جاعل) باز گردد، مقصود از <زعیم> کفیل خواهد بود.

ص: 304

14- ضیق صدر

1- آثار ضیق صدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 125 - 6،11،12

6 - ضیق صدر و قرار گرفتن صدر در تنگنای شدید (روحیه حق ناپذیری) زمینه گمراهی انسان است.

و من یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا

حرج به معنای تنگنای شدید است. در مجمع البیان آمده است: <الحرج أضیق الضیق>.

11 - ضیق صدر، زمینه و قرین گمراهی انسان است.

و من یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا

12 - ضیق صدر (تنگ دلی و حق ناپذیری) نشانه تسلط پلیدی بر آدمی است.

و من یرد أن یضله . .. کذلک یجعل الله الرجس

2- ضیق صدر حق ناپذیران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 125 - 7

7 - ضیق صدر و سختی دل در پذیرش حق، کیفری از جانب خداوند برای حق ناپذیران است.

یجعل صدره ضیقا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 126 - 2

2 - گمراه کردن حقگریزان با ضیق صدر و هدایت حقپویان با شرح صدر، صراط مستقیم پروردگار و سنت استوار اوست.

فمن یرد الله ان یهدیه . .. هذا صرط ربک مستقیما

ظاهراً مشارالیه <هذا> مفاد آیه قبل است که به منزله نتیجه ای بر آیات گذشته بود. بنابراین <هذا> اشاره به شرح صدر و ضیق صدر و ... است.

ص: 305

3- ضیق صدر کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 125 - 13

13 - گرفتار شدن اباکنندگان از ایمان به ضیق صدر، سنت خداوندی است.

و من یرد أن یضله . .. کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یؤمنون

4- ضیق صدر کافران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 36 - 11

5- ضیق صدر مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 36 - 11

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 36 - 11

11- کافران و مشرکان مکه مردمی تنگ نظر ، متعصب و ناتوان در تحمل افکار مخالفان بودند .

أه-ذا الذی یذکر ءالهتکم و هم بذکر الرحم-ن هم ک-فرون

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که کافران مکه، حتی تحمّل شنیدن نام خدای رحمان را نداشتند، و با پیامبر اسلام، همواره با تمسخر و استهزا برخورد می کردند.

6- ضیق صدر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 13 - 1

1 - تردید موسی ( ع ) در توانایی خویش برای رسالت ، از ناحیه کمی سعه صدر و گویا نبودن زبانش

و یضیق صدری و لاینطلق لسانی

<ضیق صدر> مقابل <سعه صدر> و <انطلاق لسان> (رها بودن زبان) کنایه از فصاحت بیان است.

7- عوامل ضیق صدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 306

5 - انعام - 6 - 125 - 9،13،14،20

9 - در تنگنا قرار گرفتن سینه و قلب آدمی به هنگام صعود به آسمان

یجعل صدره ضیقا حرجا کأنما یصعد فی السماء

13 - گرفتار شدن اباکنندگان از ایمان به ضیق صدر، سنت خداوندی است.

و من یرد أن یضله . .. کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یؤمنون

14 - ضیق صدر و تهی بودن قلب از ایمان، نشانه غلبه پلیدی بر آن است.

کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یؤمنون

20 - عن أبی عبدالله(ع) فی قول الله عز و جل: <و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا> فقال: قد یکون ضیقا و له منفذ یسمع منها و یبصر و <الحرج> الملتئم الذی لا منفذ له یسمع به و لا یبصر به.

از امام صادق(ع) درباره آیه <و من یرد أن یضله . .. > روایت شده است: گاهی سینه انسان تنگ می شود اما هنوز راه نفوذی برای آن باقی مانده که از طریق آن می شنود و می بیند و <حرج>، آن سینه ای است که فشرده شده و هیچ راه نفوذی به آن وجود ندارد که از آن راه بشنود و یا ببیند.

ص: 307

15- طارق

1- ابزار شناخت ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 2 - 2

2 - ابزار شناخت حقیقتِ ستاره < طارق > و ویژگی های آن ، در اختیار همگان نیست .

و ما أدریک ما الطارق

خطاب در <ما أدراک> در این موارد، مخصوص شخص پیامبر(ص) نیست; بلکه روی سخن با هر مخاطبی است که این سخن را دریافت کند.

2- سوگند به ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

3- عظمت ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 2 - 1

1 - عظمت ستاره < طارق > ، فراتر از حد بیان است .

و ما أدریک ما الطارق

ص: 308

4- فلسفه نامگذاری طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 2 - 4

4 - < عن ضحاک بن مزاحم قال سئل علی ( ع ) عن الطارق قال : هو أحسن نجم فی السماء و لیس تعرفه الناس و انما سمّی الطارق لأنّه یطرق نوره سماءً سماءً إلی سبع سماوات ثمّ یطرق راجعاً حتّی یرجع إلی مکانه ;

از ضحاک بن مزاحم روایت شده است: از امام علی(ع) از معنای <طارق> سؤال شد، حضرت فرمود: نیکوترین ستاره ای است که در آسمان است و مردم آن را نمی شناسند و همانا <طارق> نامیده شده; چون نور آن در آسمان ها، یکی پس از دیگری تا هفت آسمان نفوذ می کند. سپس در بازگشت نیز هم چنان نفوذ می کند تا به محل اول برسد>.

5- مراد از طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 2 - 4

4 - < عن ضحاک بن مزاحم قال سئل علی ( ع ) عن الطارق قال : هو أحسن نجم فی السماء و لیس تعرفه الناس و انما سمّی الطارق لأنّه یطرق نوره سماءً سماءً إلی سبع سماوات ثمّ یطرق راجعاً حتّی یرجع إلی مکانه ;

از ضحاک بن مزاحم روایت شده است: از امام علی(ع) از معنای <طارق> سؤال شد، حضرت فرمود: نیکوترین ستاره ای است که در آسمان است و مردم آن را نمی شناسند و همانا <طارق> نامیده شده; چون نور آن در آسمان ها، یکی پس از دیگری تا هفت آسمان نفوذ می کند. سپس در بازگشت نیز هم چنان نفوذ می کند تا به محل اول برسد>.

6- نورانیت ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 3 - 1

1 - < طارق > ، ستاره ای است دارای پرتوی نافذ و شکافنده تاریکی ها در صحنه آسمان .

النجم الثاقب

<ثَقْب>; یعنی، دریدگی کم عمق (مصباح) و چون نور ستاره نفوذ می کند، آن را <ثاقب> گویند. (مقاییس اللغه) استفهام از شناخت <طارق> - در آیه قبل - و توصیف آن به <نجم ثاقب> - در این آیه - بیانگر آن است ستاره ای خاص مورد نظر است.

7- ویژگیهای ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 2 - 2

ص: 309

2 - ابزار شناخت حقیقتِ ستاره < طارق > و ویژگی های آن ، در اختیار همگان نیست .

و ما أدریک ما الطارق

خطاب در <ما أدراک> در این موارد، مخصوص شخص پیامبر(ص) نیست; بلکه روی سخن با هر مخاطبی است که این سخن را دریافت کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 3 - 1

1 - < طارق > ، ستاره ای است دارای پرتوی نافذ و شکافنده تاریکی ها در صحنه آسمان .

النجم الثاقب

<ثَقْب>; یعنی، دریدگی کم عمق (مصباح) و چون نور ستاره نفوذ می کند، آن را <ثاقب> گویند. (مقاییس اللغه) استفهام از شناخت <طارق> - در آیه قبل - و توصیف آن به <نجم ثاقب> - در این آیه - بیانگر آن است ستاره ای خاص مورد نظر است.

ص: 310

16- طاغوت

1- آثار اجتناب از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 6

6 - سعادت و نیک بختی انسان در عرصه دنیا و آخرت ، در گرو اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت و توبه و روی کرد به خداوند است .

و الذین اجتنبوا الط-غوت . .. لهم البشری

مقصود از بشارت در آیه شریفه، بشارت به بهشت و سعادت بشری است.

2- آثار اجتناب از عبادت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 5

5 - کسانی که از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت ، پرهیز کرده و به خدا روی آورند و توبه کنند ، شایسته بشارت الهی اند .

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها و أنابوا إلی اللّه لهم البشری

3- آثار پیروی از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 60 - 4

4- پیروی از طاغوت ها و سرکشان ، موجب دوری از رحمت خدا در دنیا و آخرت است .

و اتبعوا أمر کل جبار عنید. و أُتبعوا فی ه-ذه الدنیا لعنه و یوم القی-مه

4- آثار حاکمیّت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 311

2 - بقره - 2 - 257 - 11

11 - حاکمیّت طاغوت ، منحرف کننده جامعه ، به سوی ظلمت ها و تباهیها

اولیاؤهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الی الظّلمات

5- آثار عبادت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 3،8

3 - عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران گمراهی ، شرک است .

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که آیه شریفه در توصیف مؤمنانی است که در برابر مشرکان قرار داشته و در عقیده مخالف آنان می باشند.

8 - عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، مانع توبه و باریافتن به درگاه الهی است .

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها و أنابوا إلی اللّه

6- آثار قبول طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 3

3 - مراجعه به طاغوت ، در پی دارنده عذاب در قیامت *

فکیف اذا اصابتهم مصیبه بما قدّمت ایدیهم

برداشت فوق را فرمایش امام باقر و امام صادق (ع) تأیید می کند که فرمودند: المصیبه هی الخسف و اللّه بالمنافقین عند الحوض.

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 142 ; نورالثقلین، ج 1، ص 509، ح 367 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 254، ح 181.

7- آثار قضاوت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 1

1 - ارجاع داوری به طاغوت ، موجب ابتلای مراجعه کنندگان به مصائب و مشکلات

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. فکیف اذا اصابتهم مصیبه بما قدّمت

با توجه به آیه پیش، از مصادیق مورد نظر برای <ما قدمت ایدیهم> مراجعه به طاغوت برای داوری است.

ص: 312

8- آثار گرایش به طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 7

7 - زیر پا گذاشتن مقررات شرعی و گرایش به طاغوت ، از عوامل ابتلای جوامع به مشکلات و گرفتاریها

و اذا قیل لهم . .. فکیف اذا اصابتهم مصیبه بما قدّمت ایدیهم

9- اجتناب از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 1،2،7

1 - پرهیز از عبادت و اطاعت طاغوت ها و سردمداران کفر و شرک ، از اوصاف مؤمنان و بندگان خالص خدا

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها

<طاغوت> در اصل به هر متجاوز و رئیس گمراه گر گفته می شود. این کلمه در قرآن، هم به این معنا آمده و هم در بت و صنم به کار رفته است. چنانچه این واژه در آیه شریفه در معنای نخست به کار رفته باشد، مقصود از عبادت (أن یعبدوها) اطاعت خواهد بود. گفتنی است آیه شریفه درصدد توصیف مؤمنان و بندگان خالص خداوند است (که از آیات بعد نیز قابل استفاده است).

2 - لزوم اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سردمداران ضلالت

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها

7 - اجتناب از عبادت طاغوت و اطاعت از سران ضلالت ، شرط توبه و رویکرد به خداوند است .

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها و أنابوا إلی اللّه

تقدم طرح مسأله اجتناب از طاغوت، بر موضوع توبه و رویکرد به خداوند، می تواند گویای برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 20 - 1

1 - عبادت خالصانه خدا ، اجتناب از عبادت طاغوت ، توبه ، پیروی از بهترین سخن و خردورزی ، از اوصاف تقواپیشگان

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها و أنابوا إلی اللّه . .. الذین یستمعون القول .

<الذین اتّقوا ربّهم> بیان تفصیلی برای آن دسته از افراد مؤمنی است که در آیات قبل توصیف شده اند; یعنی، <الذین اجتنبوا الطاغوت. .. الذین یستمعون القول...>.

10- استهزای طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

ص: 313

11- اطاعت از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 15

15 - فرمانبری از طغیانگران ، ناسازگار با ایمان به خدا و کتب آسمانی

هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و عبد الطغوت

توصیف پیشینیان یهود و نصارا به بندگی و اطاعت طاغوت در پاسخ استهزای اهل کتاب نسبت به مؤمنان، حاکی از ناسازگاری ایمان به خدا با اطاعت طاغوت است.

12- اهل کتاب و طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 51 - 2

2 - گرایش و ایمان برخی اهل کتاب و علمای یهود به جبت ( معبودی غیر از خدا ) و طاغوت

الم تر الی الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت

<جبت> در لغت به معنای هر چیزی است که در آن خیری نباشد و نیز به معبودی غیر از خدا گفته می شود.

13- اهمیت اجتناب از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 36 - 2

2- عبادت خدا و اجتناب از طاغوت ، دو رکن اساسی تعالیم انبیا

و لقد بعثنا فی کلّ أُمّه رسولاً أن اعبدوا الله و اجتنبوا الط-غوت

14- ایمان به طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 51 - 2،13

2 - گرایش و ایمان برخی اهل کتاب و علمای یهود به جبت ( معبودی غیر از خدا ) و طاغوت

الم تر الی الذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت

<جبت> در لغت به معنای هر چیزی است که در آن خیری نباشد و نیز به معبودی غیر از خدا گفته می شود.

13 - ایمان حُییی بن اخطب و کعب اشرف به جبت و طاغوت ، و گفتار ناروای آنان نسبت به مسلمانان

الم تر الی الّذین اوتوا نصیباً من الکتب یؤمنون بالجبت و الطّاغوت و یقولون

ص: 314

ابن عباس می گوید: این آیه درباره حییی بن اخطب و کعب اشرف نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 52 - 2

2 - ایمان به جبت و طاغوت ( کفر و شرک ) موجب لعن خداوند

الم تر . .. اولئک الّذین لعنهم اللّه و من یلعن اللّه فلن تجد له نصیراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 17

17 - مراجعه به طاغوت ها برای داوری ، ایمان به آنان و تأیید ظلم و تجاوزگری آنان است .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به

15- تقویت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 5

5 - تقویت طاغوت ، از ویژگی های کافران

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت

16- توطئه طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 11

11 - سست بنیادی نقشه ها و ترفند های طاغوت ها و شیاطین

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت . .. انّ کید الشّیطان کان ضعیفاً

17- جایگاه طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 16،17

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

ص: 315

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

18- جنگ با طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 10

10 - جنگ با دوستان شیطان ( کافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا

الّذین امنوا یقاتلون فی سبیل اللّه . .. فقاتلوا اولیاء الشّیطان

19- جنگ در راه طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 3،4،15

3 - جنگ های کافران ، در راه طاغوت است .

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت

4 - نبرد در رکاب طاغوت ها ، نشانه کفر

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت

15 - کافران پیکارگر در جبهه طاغوت ، ضعیف و ناتوان

و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت . .. انّ کید الشّیطان کان ضعیفاً

20- حاکمیت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 257 - 9،11،14،16

9 - کفر ، زمینه ساز سرپرستی و حاکمیّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها

و الّذین کفروا اولیاؤهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الی الظّلمات

11 - حاکمیّت طاغوت ، منحرف کننده جامعه ، به سوی ظلمت ها و تباهیها

اولیاؤهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الی الظّلمات

14 - اتحاد اهل ایمان به علّت ولایت واحد الهی و تشتت صفوف اهل کفر ، به لحاظ حاکمیّت اولیای متعدد طاغوتی بر آنان

اللّه ولیّ الّذین امنوا . .. و الّذین کفروا اولیاؤهم الطّاغوت

چون مؤمنان از یک <ولی> برخوردارند، پس به وحدت می رسند، و در مقابل، کافران دارای اولیایی متعددند و در نتیجه متشتت خواهند شد.

16 - توجّه به عاقبت و عقوبت اهل کفر ، زمینه ساز پرهیز از انحراف به کفر و پذیرش حاکمیّت طاغوت

اولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون

ص: 316

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 3

3 - حاکمیّت و سلطه طغیانگران ، داده ای از جانب خداوند

ان ءَاتیه اللّه الملک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 20

20 - ارجاع داوری به حاکمان خودکامه و سلطه گر ، پذیرش حاکمیت طاغوت است .

الم تر الی الّذین یزعمون انّهم امنوا . .. یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو کان لک علی رجل حقّ فدعوته الی حکّام اهل العدل فأبی علیک اِلا انْ یرافعک الی حکام اهل الجور لیقضوا له لکان ممّن حاکم الی الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الی الّذین یزعمون ... .

_______________________________

کافی، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 387، ح 2، 3 و 5 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 254، ح 180.

21- دوستان طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 7

7 - طاغوت ها و هموارکنندگان راه آنان ، دوستان و یاوران شیطانند .

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت فقاتلوا اولیاء الشّیطان

مراد از اولیای شیطان به قرینه فای تفریع در <فقاتلوا>، کافران و طاغوتها هستند. گفتنی است که در برداشت فوق، شیطان، غیر طاغوت گرفته شده است.

22- سبیل الله و طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 8

8 - تضاد راه خدا با راه طاغوت و شیطان

الّذین امنوا یقاتلون فی سبیل اللّه و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت فقاتل

23- شیطنت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 317

3 - نساء - 4 - 76 - 9

9 - طاغوت ها ، شیطانند و کافران ، یاوران آنها

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت فقاتلوا اولیاء الشّیطان

بدان احتمال که مراد از شیطان همان طاغوت باشد ; در این صورت مقصود از اولیاء شیطان - به دلیل فای تفریع - کافران خواهد بود.

24- طاغوت پرستان در جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 17

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

25- طاغوت پرستی اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 9،13

9 - گرفتاری اهل کتاب به لعنت و غضب خداوند ، پرستش طاغوت و مسخ شدنشان به میمون و خوک ، سزای رفتار های زشت آنان

هل انبئکم بشرّ من ذلک مثوبه عند اللّه من لعنه . .. و عبد الطغوت

کلمه <مثوبه> (سزا و جزا) می رساند که غضب و . .. به عنوان پیامدهای شومی است که اعمال ناروای اهل کتاب آنها را اقتضا می کرده است.

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

26- ظلم طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 17

17 - مراجعه به طاغوت ها برای داوری ، ایمان به آنان و تأیید ظلم و تجاوزگری آنان است .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به

ص: 318

27- فضایل معرضان از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 17 - 5

5 - کسانی که از عبادت طاغوت و اطاعت سردمداران ضلالت ، پرهیز کرده و به خدا روی آورند و توبه کنند ، شایسته بشارت الهی اند .

و الذین اجتنبوا الط-غوت أن یعبدوها و أنابوا إلی اللّه لهم البشری

28- قبول قضاوت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 17،21

17 - مراجعه به طاغوت ها برای داوری ، ایمان به آنان و تأیید ظلم و تجاوزگری آنان است .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به

21 - ارجاع داوری به طاغوت ، نشانه دروغگویی در ادّعای ایمان

الم تر الی الّذین یزعمون انّهم امنوا

امام صادق (ع) فرمود: . .. اما علمت ان کل زعم فی القرآن کذبٌ.

_______________________________

کافی، ج 2، ص 342، ح 20 ; نورالثقلین، ج 1، ص 508، ح 362.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 12

12 - تظاهر منافقان به اینکه مراجعه آنان به طاغوت برای قضاوت ، از سر بی ایمانی به پیامبر ( ص ) نبوده است .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً

مفهوم جمله <ان اردنا> این است که قصد ما اعراض از حکم پیامبر (ص) نبوده است، بلکه می خواستیم بین طرفین دعوا صلح دهیم و به آنان نیکی کرده باشیم.

29- قضاوت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 1،2،3،8،11،12،14،18

1 - تصمیم بر ارجاع داوری به طاغوت ، ناسازگار با ایمان به قرآن و دیگر کتب آسمانی است .

الم تر الی الذین یزعمون . .. یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت

1 - جمله <یریدون . .. > دلالت می کند که حتّی تصمیم بر چنین کاری نیز خطاست ; چه رسد به انجام آن. 2 - کلمه <طاغوت>، مصدر و به معنای اسم فاعل است ; یعنی: هر انسان متجاوز، ظالم و جبّار.

2 - ناسازگاری ایمان به قرآن و کتب آسمانی ، با ارجاع داوری به طاغوتها

الم تر الی الذین یزعمون . .. یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت

ص: 319

3 - مراجعه به طاغوت ها برای داوری ، علی رغم ادعای ایمان مایه شگفتی و تعجّب

الم تر الی الذین یزعمون . .. ان یتحاکموا الی الطّاغوت

استفهام در جمله <الم تر>، برای تعجّب ایراد شده است.

8 - دادگاه های طاغوتی ، دادگاههایی هستند که بر خلاف حکم خدا و رسول قضاوت می کنند . *

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به

در صورتی ارجاع داوری به دادگاهها ناسازگار با ایمان می شود که قضاوت در آن محاکم بر خلاف دستورات الهی باشد ; بنابراین مراد از طاغوت حاکمانی هستند که بر خلاف قرآن و سنت پیامبر حکم می کنند.

11 - خودداری از مراجعه به طاغوت برای قضاوت ، مصداقی از کفر به طاغوت

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به

12 - ارجاع داوری ها به طاغوت ( کسانی که بر خلاف احکام خداوند ، حکم می کنند ) ، خواسته شیطان است .

و یرید الشّیطان ان یضلّهم

14 - رجوع کنندگان به طاغوت ، تحت سیطره و نفوذ شیطان هستند .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. و یرید الشّیطان ان یضلّهم

18 - سقوط به ژرفنای گمراهی ، پیامد پذیرش دادگاه های طاغوتی

یریدون ان یتحاکموا . .. و یرید الشّیطان ان یضلّهم ضلالا بعیداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 6

6 - مراجعه به طاغوت و دادگاه های ناصالح برای داوری ، ستم به خویشتن است .

یریدون ان یتحاکموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

30- کافران و طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 9

9 - طاغوت ها ، شیطانند و کافران ، یاوران آنها

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت فقاتلوا اولیاء الشّیطان

بدان احتمال که مراد از شیطان همان طاغوت باشد ; در این صورت مقصود از اولیاء شیطان - به دلیل فای تفریع - کافران خواهد بود.

31- کفر به طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 256 -

9،10،11،13،14،17،21

9 - ایمان به خداوند و کفر به طاغوت ، راهی استوار ، محکم و مطمئن

فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروه الوثقی

ص: 320

10 - کفر مستمرّ به طاغوت و ایمان مداوم به خداوند ، چنگ زدن به ریسمان محکم الهی است .

فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروه الوثقی

11 - کفر به طاغوت ( نفی همه اغیار و تخلیه وجود از غیر حق ) ، شرط تحقّق ایمان

فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه

از تقدم مسأله <کفر به طاغوت> بر <ایمان> استفاده شده است.

13 - ایمان به خداوند و کفر به طاغوت ، رُشد است .

قد تبیّن الرّشد من الغیّ فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه

14 - لزوم اعلانِ کفر به طاغوت و ایمان به خداوند با زبان ، علاوه بر تصدیق قلبی

فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه . .. و اللّه سمیع علیم

ذکر <سمیع علیم> بیانگر این است که ایمان به خداوند و کفر به طاغوت، به زبان و قلب است.

17 - تشویق خداوند نسبت به مؤمنانِ به او و کافرانِ به طاغوت

فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه . .. و اللّه سمیع علیم

21 - تعلّق قلبی به خداوند و کفر به طاغوت ( نفی اغیار ) ، دو بُعد ایمانِ با صلابت

فمن یکفربالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروه الوثقی

امام صادق (ع) درباره آیه <فقد استمسک . .. > فرمود: هی الایمان باللّه وحده لا شریک له

_______________________________

کافی، ج 2، ص 14، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 263، ح 1052 و 1053.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 257 - 1،2

1 - شمول ولایت خاص الهی ، بر مؤمنانی که به طاغوت کفر ورزند .

فمن یکفر بالطّاغوت . .. اللّه ولیّ الّذین امنوا

2 - ایمان به خداوند و کفر به طاغوت ، موجب جلب سرپرستی ، یاوری و دوستی خداوند

فمن یکفر بالطّاغوت . .. اللّه ولیّ الّذین امنوا

برای <ولیّ>، معانی متعدّدی گفته شده است ; از آن جمله که با آیه شریفه تناسب دارد، سرپرست، یاور و دوست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 6،7،11

6 - لزوم کفر به طاغوت و موضعگیری در مقابل آن

و قد امروا ان یکفروا به

7 - لزوم کفر به طاغوت و موضعگیری در مقابل آن ، فرمان مشترک همه ادیان الهی

یزعمون انّهم امنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغ

چون خداوند مراجعه به طاغوت را با ایمان به کتب آسمانی گذشته ناسازگار دانسته، معلوم می شود که در آن کتابها نیز چنین کرداری محکوم و ناپسند شمرده شده است.

11 - خودداری از مراجعه به طاغوت برای قضاوت ، مصداقی از کفر به طاغوت

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد امروا ان یکفروا به

ص: 321

32- گمراهی طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 18،19

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

33- گناه اطاعت از طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 54 - 12

12 - پیروی از طاغوت ، گناه و فسق است .

فأطاعوه . .. إنّهم کانوا قومًا ف-سقین

34- مبارزه با طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 76 - 6

6 - وجوب نبرد با یاوران شیطان ( کافران و طاغوت ها )

و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت فقاتلوا اولیاء الشّیطان

35- مراجعه به طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 63 - 8،9

8 - پیامبر ( ص ) ، موظّف به چشمپوشی از خطای کسانی که از مراجعه به طاغوت ، اظهار ندامت کردند .

ثم جاؤک یحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً . .. فاعرض عنهم

کلمه <اعراض>، به قرینه <عظهم> (آنان را نصیحت کن>، به معنای اعراض از عقوبت و خطای آنان است، نه به معنای دوری از آنان.

9 - پیامبر ( ص ) ، موظّف به موعظه منافقانی که از مراجعه به طاغوت اظهار ندامت کردند .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. فاعرض عنهم و عظهم

ص: 322

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 64 - 6

6 - مراجعه به طاغوت و دادگاه های ناصالح برای داوری ، ستم به خویشتن است .

یریدون ان یتحاکموا . .. و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم

36- مصادیق طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 256 - 20

20 - شیطان ، از مصادیق طاغوت

فمن یکفر بالطّاغوت

امام صادق (ع) درباره آیه <فمن یکفر بالطّاغوت> فرمود: انه الشیطان . ..

_______________________________

مجمع البیان، ج 2، ص 631 ; نورالثقلین، ج 1، ص 263، ح 1051.

37- منافقان و طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 12

12 - تظاهر منافقان به اینکه مراجعه آنان به طاغوت برای قضاوت ، از سر بی ایمانی به پیامبر ( ص ) نبوده است .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً

مفهوم جمله <ان اردنا> این است که قصد ما اعراض از حکم پیامبر (ص) نبوده است، بلکه می خواستیم بین طرفین دعوا صلح دهیم و به آنان نیکی کرده باشیم.

38- موارد طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 22

22 - کعب بن اشرف و ابن شیبه یهودی ، از مصادیق حاکمان طاغوتی

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت

بسیاری از مفسران برآنند که آیه در مورد منافقی نازل شد که به هنگام نزاع با فردی، خواهان مراجعه به کعب بن اشرف یهودی شد و از مراجعه به پیامبر برای داوری سر باز زد. برخی دیگر از مفسران، مصداق طاغوت را ابن شیبه یهودی گفته اند.

ص: 323

39- نقش طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 60 - 13،15

13 - طاغوت ها ، دام ها و ابزار کار شیاطین هستند .

یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت . .. و یرید الشّیطان ان یضلّهم

15 - شیاطین و طاغوت ها ، عناصری در برابر حکومت پیامبران الهی

الم تر الی الّذین یزعمون . .. و یرید الشّیطان

40- ولایت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 257 - 12،13

12 - عدم پذیرش ولایت الهی ، منجر به انحراف آدمی و پذیرش ولایت طاغوتیان

اللّه ولیّ الّذین امنوا . .. و الّذین کفروا اولیاؤهم الطّاغوت

13 - هر ولایتی جز ولایت الهی ، طاغوتی است .

اللّه ولیّ الّذین امنوا . .. و الّذین کفروا اولیاؤهم الطّاغوت

برداشت فوق مبتنی بر این است که اوّلا تمامی انسانها تحت ولایت و سرپرستی هستند; به مقتضای تقسیم آنان به مؤمن و کافر. ثانیاً این ولایت یا از آن خداست و یا از آن طاغوت; بدون فرض قسم سوّم. بنابراین خارج شدن از ولایت الهی، مساوق ورود در ولایت طاغوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 115 - 12

12 - ر ها شدن در ورطه ولایت و حکومت گمراهان ، پیامد مخالفت با رسول خدا ( ص )

و من یشاقق الرسول . .. و یتبع غیر سبیل المؤمنین نوله ما تولی

طاغوت پرستان

41- استهزای طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 - گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل کتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و کتب آسمانی

الذین اتخذوا دینکم هزواً . .. منهم القرده و الخنازیر و عبد الطغوت

ص: 324

42- جایگاه طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 16،17

16 - گرفتاران به لعنت الهی و غضب الهی ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل که روی سخن را با اهل کتاب قرار داده بود.

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

43- طاغوت پرستان در جهنّم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 17

17 - بدترین جایگاه دوزخ از آن مسخ شدگان ، پرستندگان طاغوت ، گرفتاران به لعنت و غضب الهی است .

من لعنه اللّه و غضب علیه و جعل منهم . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

برخی از مفسران <مکاناً> را جایگاه دوزخی توصیف شدگان دانسته اند.

44- گمراهی طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 60 - 18،19

18 - طاغوت پرستان ، مسخ شدگان و گرفتاران به لعنت و غضب الهی ، گمراهترین مردمان از راه راست

من لعنه اللّه . .. و عبد الطغوت أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

19 - پیشینیان اهل کتاب - بر اثر گرفتاری به لعنت و غضب خدا و در آمدن به شکل میمون و خوک و پرستش طاغوت - ، دارای بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خداوند

من لعنه اللّه . .. أولئک شر مکاناً و اضل عن سواء السبیل

طاغوتیان

45- آثار ثروت طاغوتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 88 - 8

8 - ثروت و زینت های فراوان دنیوی در دست طاغوت و طاغوتیان ، از عوامل گمراهی مردم است .

ص: 325

ربنا إنک ءاتیت فرعون و ملأه زینه و أمولا . .. لیضلوا عن سبیلک

46- امکانات مادی طاغوتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 88 - 8

8 - ثروت و زینت های فراوان دنیوی در دست طاغوت و طاغوتیان ، از عوامل گمراهی مردم است .

ربنا إنک ءاتیت فرعون و ملأه زینه و أمولا . .. لیضلوا عن سبیلک

ص: 326

17- طالوت

1- اطاعت از طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 - 4،5

4 - آزمایش فرمانبری از طالوت و نیروی اراده بنی اسرائیل از جانب خداوند به وسیله نهر *

ان اللّه مبتلیکم بنهر

در آیات سابق، تردید فرمانبری بنی اسرائیل را در رویارویی با دشمن مطرح کرد (هل عسیتم . .. ) بنابراین آزمایش الهی، برای مشخص شدن فرمانبران و نیز میزان فرمانبری آنان بوده است.

5 - همراهی جمعیّت انبوهی از بنی اسرائیل با طالوت ، در آغاز حرکت وی برای پیکار با متجاوزان

فلمّا فصل طالوت بالجنود

کلمه <جُند> به معنای جمعیّت انبوه و متراکم است. آوردن این کلمه به صورت جمع (جنود) دلالت بر کثرت لشکریانی دارد که با طالوت بسیج شدند.

2- برتری طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 9

9 - طالوت ، نسبت به دیگران ، از توانایی جسمی و علمی ( کاردانیِ ) بیشتری برخوردار بود .

و زاده بسطه فی العلم و الجسم

چون جمله <و زاده . .. > بیان حکمت انتخاب طالوت از میان بنی اسرائیل و علّت تقدّم وی بر دیگران است، پس او در این دو صفت برتر از دیگران بوده است; بنابراین <زاده ...> بیانگر توانایی جسمی و علمی بیشتر او در مقایسه با دیگران است.

3- برگزیدگی طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 1،2،3،11،16،19،22

1 - برگزیدگی طالوت برای زمامداری بنی اسرائیل ، به نفع و سعادت آنان

ص: 327

ان اللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً

<لام> در <لکم> تصریح است به اینکه فرماندهی و زمامداری طالوت در جهت نفع و سعادت آنان بوده است.

2 - طالوت ، برانگیخته خداوند برای زمامداری بنی اسرائیل

ان اللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً

3 - شگفتی سردمداران بنی اسرائیل ، از برگزیدگی طالوت به دلیل سرشناس نبودن و نداشتن ثروت

قالوا انی یکون له الملک . .. و لم یؤت سعه من المال

ظاهراً اعتراض کنندگان، همان پیشنهاددهندگان بودند که خداوند از قول آنان می فرماید: <قال الملأ . .. نحن احق>. بنابراین اعتراض آنان به دو جهت بوده است: یکی نبودن طالوت از طبقه ملأ و اشراف که می گفتند: <نحن احق>. و دوّم نداشتن مال و ثروت که با <و لم یؤت سعه من المال> به آن اشاره شده است.

11 - گستردگی توانایی های علمی و جسمی طالوت ، ملاک برگزیدگی وی از جانب خداوند برای زمامداری

ان اللّه اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم

16 - مشیّت الهی ، منشأ برگزیدگی طالوت ( زمامداران الهی )

و اللّه یؤتی ملکه من یشاء

19 - بینش محدود بنی اسرائیل نسبت به ملاک های حقیقی گزینش ، منشأ اعتراض آنان به برگزیدن طالوت

قالوا انی یکون له الملک علینا . .. و اللّه واسع علیم

جمله <و اللّه واسع علیم> تعریضی به بنی اسرائیل است که بینش شما محدود و در نتیجه مُعترض به گزینش طالوت شده اید.

22 - نبودن طالوت از خاندان نبوت و پادشاهی ، منشأ اعتراض بزرگان ( ملأ ) بنی اسرائیل به برگزیدگی وی از جانب خداوند

قالوا انی یکون له الملک علینا

امام باقر (ع) درباره آیه <انّ اللّه قد بعث . .. > فرمود: لم یکن من سبط النبوه و لا من سبط المملکه ...

_______________________________

کافی، ج 8، ص 316، ح 498 ; نورالثقلین، ج 1، ص 251، ح 996.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 248 - 2

2 - عدم اطمینان بنی اسرائیل به مأموریت طالوت از جانب خداوند و درخواست نشانه و دلیلی از پیامبرشان بر زمامداری وی

قد بعث لکم طالوت . .. انّ ایه ملکه ان یاتیکم

جمله <ان ایه . .. > می نمایاند که آنان برای حقانیّت زمامداری طالوت، درخواست نشانه و معجزه کرده بودند ; و نشانه خواستن، حاکی از تردید ایشان است.

4- پیروزی سپاه طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 251 - 4،5،24

4 - هزیمت و شکست سپاهیان جالوت به اذن الهی ، در برابر نیروی اندک طالوتیان

فهزموهم باذن اللّه

5 - اجابت دعا و نیایش طالوتیان ، با هزیمت و شکست سپاه جالوت

ص: 328

قالوا ربّنا . .. و انصرنا علی القوم الکافرین. فهزموهم باذن اللّه

24 - چیرگی سپاه طالوت بر جالوتیان ، پرتویی از تفضّلِ جهانشمولِ الهی

فهزموهم باذن اللّه . .. و لکنّ اللّه ذو فضل علی العالمین

5- جهاد طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 - 15

15 - عدم تغییر عزم طالوت در پیکار با متجاوزان ، علی رغم نافرمانی بیشتر لشکریان و طرد آنان از سوی وی

فشربوا منه الاّ قلیلا منهم فلمّا جاوَزَه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 250 - 1،3

1 - صبر ، استواری قدم و نصرت بر کافران ، درخواست پیکارگران برگزیده طالوت از خداوند ، به هنگام رویارویی با جالوت

و لمّا برزوا . .. و انصرنا علی القوم الکافرین

3 - نیرو های اندک طالوت با امید به نصرت الهی ، به جنگ با جالوتیان رفتند .

و لمّا برزوا الجالوت . .. و انصرنا علی القوم الکافرین

6- دعای سپاه طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 250 - 1

1 - صبر ، استواری قدم و نصرت بر کافران ، درخواست پیکارگران برگزیده طالوت از خداوند ، به هنگام رویارویی با جالوت

و لمّا برزوا . .. و انصرنا علی القوم الکافرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 251 - 5

5 - اجابت دعا و نیایش طالوتیان ، با هزیمت و شکست سپاه جالوت

قالوا ربّنا . .. و انصرنا علی القوم الکافرین. فهزموهم باذن اللّه

7- رهبری طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 248 - 3،14،16،17

3 - بازگشت صندوق ( تابوت ) به سوی بنی اسرائیل ، نشانه زمامداری طالوت

ص: 329

انّ ایه ملکه ان یاتیکم التابوت

الف و لام در <التابوت> برای عهد ذهنی است و بیانگر این معنا که آن صندوق زمانی نزد بنی اسرائیل بوده است. جمله <و فیه ... بقیه مما ترک ال موسی> مؤیّد این معناست ; لذا <اتیان> به بازگشتن معنا شد.

14 - مؤمنان بنی اسرائیل ( اهل پذیرش حق ) ، پذیرای صندوق معهود ، به عنوان نشانه ای بر حقانیّت طالوت در زمامداری

انّ فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین

<ایمان> در آیه شریفه به معنای ایمان به خداوند و رسول و در مقابل کفر نیست; چون مخاطبین آیه از اهل ایمانند; بلکه به معنای لغوی آن است; یعنی آنانکه اهل باور و پذیرای حق هستند، مقابل کسانی که روحی لجوج و قلبی پیوسته ناباور دارند.

16 - وجود افراد غیر مؤمن ( لجوج و ناباور ) ، در میان بنی اسرائیل ، علی رغم وجود نشانه روشن الهی بر زمامداری طالوت

انّ فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین

تعبیر <ان کنتم مؤمنین> اشاره است به اینکه افرادی غیرمؤمن (ناباوران) در میان بنی اسرائیل وجود داشته اند.

17 - در صندوق معهود ، نشانه حاکمیت طالوت و شکسته های الواح حضرت موسی بود که بر آن علوم آسمانی نگاشته شده بود .

ان یاتیکم التابوت

امام باقر (ع) درباره آیه <ان یاتیکم التابوت . .. > فرمود: رضاض الالواح فیها العلم و الحکمه، العلم جاء من السماء فکتب فی الالواح و جعل فی التابوت

_______________________________

تفسیر عیاشی، ج 1، ص 133، ح 440 ; نورالثقلین، ج 1، ص 247، ح 977.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 - 3

3 - آمادگی بنی اسرائیل برای پیکار با دشمنان ، پس از پذیرش زمامداری طالوت ، با مشاهده آن صندوق خاص

ان ایه مُلکه . .. فلمّا فَصَل طالوت بالجنود

بسیج لشکریانی از بنی اسرائیل، با وجود تردید سابق آنان نسبت به فرماندهی طالوت، دلالت بر جمله ای محذوف دارد; یعنی پس از آمدن تابوت، به فرماندهی طالوت گردن نهادند و آماده نبرد شدند و آنگاه طالوت آنان را بسیج کرد.

8- سپاه طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 -

6،9،10،11،12،14،15،17،18،21،32،33،34

6 - طالوت ، لشکریان بسیج شده را تا قبل از موفقیّت آنان در آزمایش ، به خود نسبت نمی داد .

فلمّا فصل طالوت بالجنود

آنگاه که طالوت، لشکریان را نیازموده بود، از آنان تعبیر به <الجنود> شد، نه <جنوده> یعنی نه آنان را به خود منتسب می دانست و نه از خود نفی می کرد. و آنگاه که سخن از آزمایش به میان آمد، نسبت به آنان که در آزمایش موفق می شوند، گفت: <فانّه منّی>.

9 - اعلام طالوت به لشکریان ، در مورد عدم انتساب آنان به وی و جدایی آنان از او ، در صورتی که از نهر بیاشامند .

فمن شرب منه فلیس منّی

10 - اعلام طالوت به لشکریان ، در مورد انتساب آنان به وی ، اگر از نوشیدن آب نهر چشم پوشند .

ص: 330

و من لم یطعمه فانّه منّی

11 - کسانی که فقط یک کف از آب نهر نوشیدند ، از لشکر طرد نشدند ; گر چه منسوب به طالوت نیز نبودند .

فمن شرب منه فلیس منّی و من لم یطعمه فانّه منّی ألاّ من اغترف غرفهً بیده

کلمه <الاّ> استثنای از <فمن شرب> است; بنابراین لشکر طالوت به سه گروه تقسیم می شوند: نوشندگان، آنانکه نچشیدند و کسانی که تنها مُشتی از آب برگرفتند. حکم گروه اوّل و دوّم روشن است ; ولی گروه سوّم چون آب را چشیده اند، <منّی> صدق نمی کند و به دلیل اینکه سیراب نشده اند، <لیس منی> نیز صدق نمی کند.

12 - طالوت با آزمایش الهی ، برخی سپاهیان خود را تصفیه نمود و از لشکر طرد کرد .

فمن شرب منه فلیس منّی

14 - بیشتر لشکریان طالوت علی رغم منع وی ، از آب نهر نوشیدند و در امتحان الهی موفق نشدند .

فشربوا منه الاّ قلیلا

15 - عدم تغییر عزم طالوت در پیکار با متجاوزان ، علی رغم نافرمانی بیشتر لشکریان و طرد آنان از سوی وی

فشربوا منه الاّ قلیلا منهم فلمّا جاوَزَه

17 - اظهار عجز برخی همراهان طالوت از پیکار با دشمن ، پس از عبور از نهر و دیدن سپاه عظیم جالوت

فلمّا جاوزه هو و الّذین امنوا معه قالوا لا طاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده

18 - تنها اقلیّتی که در آزمایش تشنگی موفّق شدند ، همراه طالوت از نهر گذشتند .

فشربوا منه الاّ قلیلا منهم فلمّا جاوزه هو و الذین امنوا معه

21 - معتقدان به لقای خداوند ( روز رستاخیز ) در لشکر طالوت ، امیدوارکنندگان دل های نگران

قال الّذین یظنّون انّهم ملاقوا اللّه کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیرهً

32 - ناتوانان از همراهی با طالوت پس از گذشتن از نهر ، همانهایی بودند که یک کف ، آب نوشیدند .

الاّ من اغترف غرفه بیده . .. قالوا لا طاقه لنا

امام باقر (ع) درباره آیه مزبور فرمود: . .. قال الذین اغترفوا: <لا طاقه لنا الیوم بجالوت> ... .

_______________________________

کافی، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلین، ج 1، ص 251، ح 996.

33 - همراهان طالوت تا آخرین مرحله پیکار ، همانهایی بودند که حتّی یک کف از آب ننوشیدند .

فشربوا منه الاّ قلیلا . .. قال الذین یظنون

امام باقر (ع) درباره آیه مزبور فرمود: . .. قال الّذین لم یغترفوا: <کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن اللّه>.

_______________________________

کافی، ج 8، ص 316، ح 498; نورالثقلین، ج 1، ص 251، ح 996.

34 - عده ای از یاران طالوت که از آب نهر ننوشیدند ، سیصد و سیزده نفر بودند .

فشربوا منه الاّ قلیلا

امام باقر (ع): . .. فشربوا منه الاّ ثلاثمأه و ثلاثه عشر رجلا ...

_______________________________

کافی، ج 8، ص 316، ح 498 ; نورالثقلین، ج 1، ص 251، ح 996.

9- علم طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 331

2 - بقره - 2 - 247 - 9،11

9 - طالوت ، نسبت به دیگران ، از توانایی جسمی و علمی ( کاردانیِ ) بیشتری برخوردار بود .

و زاده بسطه فی العلم و الجسم

چون جمله <و زاده . .. > بیان حکمت انتخاب طالوت از میان بنی اسرائیل و علّت تقدّم وی بر دیگران است، پس او در این دو صفت برتر از دیگران بوده است; بنابراین <زاده ...> بیانگر توانایی جسمی و علمی بیشتر او در مقایسه با دیگران است.

11 - گستردگی توانایی های علمی و جسمی طالوت ، ملاک برگزیدگی وی از جانب خداوند برای زمامداری

ان اللّه اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم

10- فرماندهی طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 249 - 1،2

1 - گُزیدن و بسیج افراد و گروه های سپاه ، از جانب طالوت و خروج آنان با فرماندهی وی ، به سوی دشمن

فلمّا فصل طالوت بالجنود

2 - اعلام قبلی طالوت به نیرو های بسیج شده در مورد آزمایش آنان با رودخانه ای خروشان

قال ان اللّه مبتلیکم بِنَهَر

11- قدرت طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 9

9 - طالوت ، نسبت به دیگران ، از توانایی جسمی و علمی ( کاردانیِ ) بیشتری برخوردار بود .

و زاده بسطه فی العلم و الجسم

چون جمله <و زاده . .. > بیان حکمت انتخاب طالوت از میان بنی اسرائیل و علّت تقدّم وی بر دیگران است، پس او در این دو صفت برتر از دیگران بوده است; بنابراین <زاده ...> بیانگر توانایی جسمی و علمی بیشتر او در مقایسه با دیگران است.

12- قصه طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 246 - 1،29

1 - دعوت خداوند به رؤیت ( دقّت کامل ) در واقعه طالوت و بنی اسرائیل

الم تر الی الملأ من بنی اسرائیل

29 - نیرو های صادق و پایدار بنی اسرائیل در رکاب طالوت ، شصت هزار نفر بودند .

تولّوا الاّ قلیلا

امام باقر (ع) درباره <قلیل> در آیه فوق فرمود: کان القلیل ستّین الفاً

ص: 332

_______________________________

معانی الاخبار، ص 151، ح 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 245، ح 971.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 252 - 2

2 - داستان طالوت و هلاکت جالوتیان ، از آیات الهی

الم تر الی الملأ من بنی اسرائیل . .. تلک ایات اللّه

کلمه <تلک> اشاره به داستان طالوت و جالوت است.

ص: 333

18- طائف

1- اهمیت طائف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 31 - 8

8 - مکه و طائف ، دو شهر مهم جامعه عصر بعثت ، نزد عرب جاهلی

و قالوا . .. علی رجل من القریتین

2- تاریخ طائف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 31 - 8

8 - مکه و طائف ، دو شهر مهم جامعه عصر بعثت ، نزد عرب جاهلی

و قالوا . .. علی رجل من القریتین

3- توقع نبوت اشراف طائف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 31 - 1

1 - توقع بی جای مشرکان مکه در لزوم انتخاب پیامبر ، از میان اشراف < مکه > و < طائف >

و قالوا لولا نزّل ه-ذا القرءان علی رجل من القریتین عظیم

عموم مفسران مراد از <قریتین> را مکه و طائف دانسته اند.

ص: 334

19- طبقات اجتماعی

1- طبقات اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - حمد - 1 - 7 - 1،2

1 - تقسیم انسان ها به ثابت قدمان بر هدایت و مغضوبین درگاه خدا و گمراهان ، از طبقه بندی های مردم در قرآن

صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین

مراد از <نعمت> در <انعمت علیهم> به قرینه فرازهای قبل و بعد، نعمت هدایت است، نه نعمتهای مادی. علاوه بر اینکه همه موجودات، حتی کافران، از این نعمتها برخوردار هستند.

2 - گروهی از انسان ها برخوردار از هدایت های ویژه الهی و بهره مند از مراحل والای آن هستند .

صرط الذین انعمت علیهم

چنانچه گذشت مراد از <نعمت> نعمت هدایت است، و چون درخواست کنندگان این نعمت خود از هدایت یافتگان هستند، مقصود از آن، هدایتی ویژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 8 - 1

1 - تقسیم انسان ها به : تقواپیشگان ، کافران و منافقان ، از طبقه بندی های مردم در قرآن

هدًی للمتقین . .. إن الذین کفروا ... و من الناس من یقول ءامنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 155 - 11

11 - تقسیم مؤمنان به صبرپیشگان و غیر صابران ، از طبقه بندی های اهل ایمان در قرآن

و بشر الصبرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 166 - 1

1 - تقسیم مشرکان به : سردمداران شرک و پیروان آنان

إذ تبرأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 335

2 - بقره - 2 - 220 - 12

12 - خداوند ، مفسدان و مصلحان را از یکدیگر بازمی شناسد .

و اللّه یعلم المفسد من المصلح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 22

22 - اعتقاد انسان ها ، ملاکی برای تقسیم بندی جوامع انسانی

یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا بطانه من دونکم . .. و ما تخفی صدورهم اکبر

خداوند، جامعه انسانی را به دو دسته اهل ایمان و بیگانه با ایمان تقسیم کرده که این تقسیم، بر اساس اعتقاد آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 53 - 14

14 - تهیدستان و طبقات پایین جامعه، دارای زمینه بیشتر برای پذیرش ایمان و دعوت پیامبرند.

و لا تطرد الذین یدعون ربهم . .. ألیس اللّه بأعلم بالشکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 129 - 2

2 - انسانهایی ظالم در صدد گمراه کردن و منحرف ساختن انسانهای دیگرند.

یمعشر الجن قد استکثرتم . .. و کذلک نولی بعض الظلمین بعضا

در آیه پیشین سخن از اغواگری جنیان در مورد آدمیان بود. مقتضای تشبیه <کذلک> شباهت روابط متقابل آدمیان و جنیان با روابط میان ظالمان است. یعنی همان گونه که جنیان به اغوای مردم می پردازند، ظالمان نیز در صدد اغوای ظالمان دیگرند.

2- طبقات اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 151 - 4

4 - خطر پیدایش طبقه مسرف و متجاوز ، در شرایط رفاه و توانمندی اقتصادی جامعه و تسلیم شدن توده های ناآگاه در برابر آنان

فی جنّ-ت و عیون . و زروع و نخل ... و لاتطیعوا أمر المسرفین

از ارتباط عبارت <فی جنّات و عیون> با <و لاتطیعوا أمر المسرفین> می توان استفاده کرد که در محیط رفاه و ثروت، رهبران اسراف گر ظهور می کنند و توده های ناآگاه نیز به اطاعت از آنان، گردن می نهند.

3- طبقات اجتماعی اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 13 - 9

ص: 336

9- وجود طبقات فقیر و مستمند در جوامع رفاه زده و ستمگر پیشین

ارجعوا . .. لعلّکم تس-لون

برداشت یاد شده بنابراین احتمال است که مراد از <لعلّکم تسئلون> پرسش و درخواست فقیران از آنان باشد.

4- طبقات اجتماعی در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 131 - 1،3

1 - برخی از زنان و مردان کافر عصر بعثت ( در مکه ) از امکانات و ثروت چشمگیری برخوردار بودند .

و لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزوجًا منهم

ضمیر <منهم> به کافران بازمی گردد که در آیات پیشین مورد بحث قرار گرفته بودند و از آنجایی که سوره <طه> در مکه نازل شده است، مراد کفار مکه است. <ازواج> یا به معنای مردان و زنانی است که تشکیل خانواده داده اند و یا به معنای <اصناف> است. <من> در <منهم> برای تبعیض است.

3 - سطح زندگی پیامبر ( ص ) و مسلمانان ، با کافران مکه ، تفاوت قابل ملاحظه ای داشت .

و لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزوجًا منهم

5- طبقات اجتماعی صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 2 - 15

15 - مردم مکه در واکنش به دعوت پیامبر ( ص ) دو دسته بودند : مؤمن و کافر .

أن أنذر الناس و بشّر الذین ءامنوا . .. قال الکفرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 17 - 1

1 - منافقان صدراسلام ، قشری مرفه و برخودار از امکانات ( اموال و اولاد )

لن تغنی عنهم أمولهم و لا أول-دهم من اللّه شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 14 - 3

3 - کافران تکذیب گر ، در صدراسلام از قشر ثروتمند و پرفرزند و نفرات بودند .

أن کان ذا مال و بنین

ص: 337

6- طبقات اجتماعی صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 28 - 1،10

1- پیامبر ( ص ) در ابلاغ پیام الهی به مردم ، با مؤمنانی تهیدست و دنیاگرایانی رفاه مند ، مواجه بود .

و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

از تعبیر <ترید زینه الحیاه الدنیا> استفاده می شود که در آیه، دو گروه، با دو مشخصه، یاد شده اند: نخست، مؤمنان خالصی که از زینت دنیا بی بهره بودند و گروه دوم، کسانی که زینت دنیایی داشتند.

10- توجه به ربوبیّت خداوند ، سوق دهنده آدمی به استغاثه و دعا به درگاه او است .

یدعون ربّهم

7- طبقات اجتماعی قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 3

3 - مستضعفان و اشراف مستکبر ، دو طبقه متمایز از یکدیگر در میان قوم ثمود

قال الملأ الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 1

1 - جامعه نخستین پس از نوح ( ع ) ، متشکل از مردم عادی و گروه اشراف

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن-هم فی الحیوه الدنیا

<ملا>به سران و اشراف گفته می شود0 <اتراف> (مصدر <اترفنا>) به معنای متنعم کردن و برخوردار ساختن است.

8- طبقات اجتماعی قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 7،8

7- قوم عاد ، متشکل از سرانی متکبر و سرکش و توده هایی پیرو و مطیع

و اتبعوا أمر کل جبار عنید

8- توده های قوم عاد ، به پیروی از فرمان سران خویش ، آیات الهی را انکار و با پیامبران مخالفت می کردند .

و تلک عاد جحدوا بأی-ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر کل جبار عنید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 1

1 - جامعه نخستین پس از نوح ( ع ) ، متشکل از مردم عادی و گروه اشراف

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن-هم فی الحیوه الدنیا

ص: 338

<ملا>به سران و اشراف گفته می شود0 <اتراف> (مصدر <اترفنا>) به معنای متنعم کردن و برخوردار ساختن است.

9- طبقات اجتماعی قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 27 - 5،6،12

5- مؤمنان قوم نوح و پیروان او ، از توده های مردم و از طبقات غیر مرفه جامعه بودند .

ما نریک اتبعک إلاّ الذین هم أراذلنا

مراد از <أراذل> - از آن رو که مقابل <ملأ> قرار گرفته - توده های مردم و افراد مستضعف جامعه است.

6- توده های غیر مرّفه ، مردمی پست و حقیر در دیدگاه اشراف قوم نوح

ما نریک اتبعک إلاّ الذین هم أراذلنا

أرذل (مف-رد أراذل) به مع-ن-ای پ-ست و حق-ی-ر می باش-د.

12- حقارت و پستی مؤمنان به نوح ( ع ) ، امری آشکار و روشن در نظر اشراف و سران قوم نوح

ما نریک اتبعک إلاّ الذین هم أراذلنا بادی الرّأی

برداشت فوق، براساس این احتمال است که <بادی الرأی>ظرف برای مضمون جمله <هم أراذلنا> باشد; یعنی ، در یک نگاه ظاهری می توان دریافت که پیروان تو، مردمی پست و حقیرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8- سران و اشراف قوم نوح ، کوردلانی ناتوان از درک دلایل نبوت و فهم و معارف الهی

أرءیتم إن . .. ءات-نی رحمه من عنده فعمّیت علیکم

تعمیه (مصدر عمّیت) به معنای کور ساختن است و آن گاه که به <علی> متعدی شود ، به معنای مخفی کردن می باشد. بنابراین <فعمیت علیکم>; یعنی ، آن بیّنه و رحمتی که خداوند به من عطا کرده است ، بر شما مخفی مانده و از درکش ناتوانید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 8

8- مطرود شدن مؤمنان تهی دست از پیرامون نوح ( ع ) ، از شرایط سران و اشراف قوم نوح برای ایمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذین ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 31 - 9،10،15

9- تهی دستان و مستضعفان جامعه ، در نظر ظاهر بین اشراف قوم نوح ، مردمی پست و حقیر

و لاأقول للذین تزدری أعینکم لن یؤتیهم الله خیراً

إزدراء (مصدر تزدری) به معنای حقیر شمردن و ناقص و معیوب دانستن است (لسان العرب). مفعول <تزدری> ضمیر محذوفی است که به <الذین> برمی گردد و مراد از آن، پیروان حضرت نوح می باشد. یعنی <الذین تزدریهم أعینکم> (آنان

ص: 339

که چشمان شما ایشان را حقیر و ناقص و معیوب می بیند.) اسناد <تزدری> به <أعینکم> اشاره به ظاهربینی اشراف و سران دارد.

10- سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسیدن به خیر و نیکی می پنداشتند .

لاأقول للذین تزدری أعینکم لن یؤتیهم الله خیراً

جمله <لن یؤتیهم الله خیراً> بیان اندیشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهی دستان جامعه است. این جمله با توجه به کلمه <لن> حکایت از آن دارد که: اشراف دستیابی محرومان را به خیر و نیکی ، نامحتمل می دانستند.

15- ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذین تزدری أعینکم . .. إنی إذًا لمن الظ-لمین

جمله <إنی إذًا لمن الظالمین> تعریضی است به سران و اشراف قوم نوح که شما با این پندار - که محرومان شایسته خیر نیستند - در حق آنان ستم می کنید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 1

1 - قوم نوح ، متشکل از مردم عادی و گروه اشراف

فقال الملؤا الذین کفروا من قومه ما ه-ذا إلاّ بشر مثلکم

<ملأ>، به رؤسا و اشراف گفته می شود. <الذین کفروا> وصف توضیحی است نه احترازی; زیرا با توجه به آیه 27 سوره هود(و ما نراک اتبعک إلاّ الذین هم أراذلنا بادی الرأی)، معلوم می شود که هیچ یک از اشراف قوم نوح، به وی ایمان نیاورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 111 - 1

1 - امتناع قوم نوح از ایمان آوردن به وی ، به بهانه وجود گروهی محروم ، بی اعتبار و فاقد پایگاه اجتماعی - اقتصادی در کنار او

قالوا أنؤمن لک و اتبعک الأرذلون

<أرذلون> جمع <أرذل> است و آن تفضیل <رذل> (حقیر، پست و فرومایه) می باشد. بنابراین <أرذلون>; یعنی، پست ترین فرومایگان و فرومایه ترین مردمان. گفتنی است که اشراف قوم نوح، این نسبت ناروا را از آن جهت به پیروان آن حضرت می دادند که آنان از طبقات محروم جامعه بودند و از اعتبارات اجتماعی و اقتصادی بهره ای نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 7

7 - وجود قشری ثروتمند و قدرت مند ( صاحبان مال و فرزند بسیار ) ، در میان قوم نوح

و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

10- طبقات اجتماعی مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 8

ص: 340

8 - وجود تفاوت در برخورداری از امکانات مالی و معیشتی در جامعه اسلامی صدراسلام

و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جری

11- طبقات اجتماعی مصریان باستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 4 - 2

2 - تقسیم مردم مصر به طبقات و دسته های مختلف و پیرو ، نمود سیاست خودکامه و سلطه جویی فرعون

إنّ فرعون علا فی الأرض و جعل أهلها شیعًا

جمله <جعل أهلها شیعاً> عطف تفسیری بر <علا فی الأرض> و بیانگر نوع برتری جویی فرعون نسبت به مردم سرزمین مصر است. گفتنی است که <شیع> جمع <شیعه> است و <شیعه> به فرد یا گروه پیرو اطلاق می شود. بنابراین <جعل أهلها شیعاً>; یعنی، مردم آن سرزمین را به چند دسته پیرو درآورده بود.

12- طبقات اجتماعی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 78 - 1

1 - جامعه یهود در عصر بعثت متشکل از عالمانی معاند و عوامی ناآگاه

و قد کان فریق منهم . .. و منهم أمیون لایعلمون الکتب إلا امانی

چنانچه در آیه <75> گذشت، مراد از <فریق منهم> - به قرینه صفات شمرده شده بر آنان - عالمان یهود است.

13- منشأ طبقات اجتماعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 32 - 7

7 - طبقات اجتماعی و تفاوت سطح زندگی آنان ، بسته به تدبیر الهی و تابع تقدیر و برنامه ریزی او است .

و رفعنا بعضهم فوق بعض درج-ت

ص: 341

20- طبیعت

1- طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 8

8 - تسلّط انسان بر مظاهر هستی ، به خواست و مشیّت خداست .

تؤتی الملک من تشاء

<مُلک> (یعنی تسلّط) را خداوند به انسان می دهد; پس انسان هر تسلّطی که دارد از جانب خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 5،7،10،12

5 - آفرینش و پدیده های آن ، از منابع و زمینه های شناخت خداوند و صفات او

انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف الّیل و النّهار لایات

7 - ترغیب خداوند به اندیشیدن در آفرینش و پدیده های آن

انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف الّیل و النّهار لایات لاولی الالباب

10 - صاحبان خرد ناب ، تنها دریابندگان نشانه های الهی در آفرینش

انّ فی خلق السّموات . .. لایات لاولی الالباب

آیات الهی در آفرینش وجود دارد، چه صاحب خردی باشد و یا نباشد. بنابراین <لاولی الالباب>، ناظر به بهره مندی از آن آیات است. یعنی تنها خردمندان به نشانه بودن آنها پی می برند و دیگران از آن محرومند.

12 - اندیشه پیراسته از آلودگی ها و ناخالصی ها ، زمینه ساز درک آیات الهی در آفرینش

انّ فی خلق السّموات . .. لایات لاولی الالباب

2- آثار اعتدال طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 8 - 4

4 - کتاب موزون طبیعت ، راهنمای انسان در صحنه عقیده و عمل *

و وضع المیزان . ألاّتطغوا فی المیزان

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند، برای رهنمون ساختن انسان ها به عقیده توحیدی، نظام داری و قانون

ص: 342

مندی خورشید، ماه و. .. را به آنان یادآور شده است. هم چنین حاکمیت <میزان> بر هستی را، درسی برای پایبندی عملی آنها به موازین قرار داده است.

3- آثار تفکر در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 21

21- تفکر و اندیشهورزی در طبیعت ، از راه های خداشناسی و درک حقایق هستی است .

إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

4- آثار توجه به تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 19 - 7

7 - توجّه به تحولات نظام طبیعت ، راهی برای شناخت و عمق بخشیدن به باور های دینی است .

یخرج الحیّ من المیّت و یخرج المیّت من الحیّ و یحیِ الأرض بعد موتهاو کذلک تخرجون

5- آثار ذکر استحکام طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 37 - 7

7- توجه به استحکام مظاهر طبیعت و ضعف خویش در برابر آنها ، مایه عبرت و پندگیری است .

لن تخرق الأرض و لن تبلغ الجبال طولاً

ذکر <إنک لن تخرق الأرض و . ..> در واقع توجه دادن به استحکام مظاهر طبیعت و متقابلاً ضعف انسان است که می تواند برای آدمی، عبرت آموز باشد.

6- آثار مطالعه طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 57 - 12

12 - مطالعه عوامل طبیعی در حیاتبخشی به گیاهان ، موجب پذیرش معاد و پی بردن به قدرت خداوند است .

هو الذی یرسل الریح . .. فاخرجنا به من کل الثمرت کذلک نخرج الموتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 343

14 - روم - 30 - 50 - 13

13 - مطالعه جهان طبیعت ، زمینه پرورش روح توحیدی و درکی ژرف از صفات خداوند است .

فانظر إلی ءاث-ر رحمت اللّه . .. و هو علی کلّ شیء قدیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 11 - 9

9 - مطالعه و تفکر در مظاهر هستی به منظور پی بردن به یک تایی آفریدگار جهان ، امری لازم است .

خلق السموت . .. و ألقی فی الأرض ... بثّ فیها من کلّ دابّه ... و أنزلنا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 7

7 - خداوند ، فراخوان انسان ها به مطالعه در اَسرار طبیعت ، به منظور شناخت آفریدگار

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل . .. و سخّر الشمس و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 33 - 8

8 - مطالعه قوانین طبیعت ، زمینه ساز ره بردن انسان به قدرت الهی است .

و من ءای-ته الجوار . .. إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 20 - 3،4

3 - مطالعه مظاهر طبیعت در زمین ، از راه های تحکیم مبانی توحید و خداشناسی

و فی الأرض ءای-ت للموقنین

برداشت یاد شده در صورتی است که <موقنین> نظر به کسانی داشته باشد که بالفعل، دارای یقین به خدا و توحیداند. در نتیجه مطالعه آیات تکوینی خداوند در زمین، وسیله ای برای تحکیم پایه های معرفت و یقین آنان خواهد بود.

4 - حقانیت معاد ، دارای نشانه هایی در زمین و پهنه طبیعت *

و فی الأرض ءای-ت للموقنین

با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیشین - که در رابطه با معاد و حیات اخروی بود - احتمال می رود که کلمه <آیات>، اشاره به نشانه های امکان معاد و حقانیت آن داشته باشد.

7- آثارذکر تسخیر طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 65 - 4

4 - توجه به تسخیر طبیعت برای انسان ، حرکت کشتی در دریا و امنیت زمین از برخورد با کرات و سنگ های آسمانی ، زمینه روشنی برای ره یابی به توحید ربوبی خداوند

ص: 344

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع علی الأرض

8- ابداع طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 56 - 7

7- طبیعت ، پدیده ای است بدیع و نو که خداوند آن را بدون برگرفتن ازنمونه ای آفریده است .

ربّ السموت والأرض الذی فطرهنّ

9- ابزار استفاده از طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 10

10- لزوم توجه انسان به خدایی بودن ابزار و امکانات مورد استفاده اش در تسلط بر طبیعت و بهرهوری از آن

کرّمنا . .. و حملن-هم ... و رزقن-هم ... فضّلن-هم

تکرار افعال متکلم مع الغیر و اسناد کارهای انسان، به خداوند، شاید به این منظور باشد که بخواهد انسانها را متوجه خدایی بودن آنها بکند.

10- ارزش طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 1 - 3

3 - مظاهر طبیعت ، ارزشمند ، درس آموز و شایان مطالعه و تأمل

و الذری-ت ذروًا

قسم، معمولاً به شیء ارزشمند تعلق می گیرد و از آن جا که همه اشیا در برابر ذات حق یکسان اند، این ارجمندی در مقایسه با نیازها و زندگی آدمی خواهد بود. گفتنی است که سوگند، انسان را به تأمل درباره متعلقات قسم فرا می خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 5

5 - رتبه و مقام انسان در پیشگاه خداوند والاتر از نظام طبیعت است .

مت-عًا لکم

ص: 345

11- استفاده از طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 6

6- همه انسان ها ( مؤمن و کافر ) دارای حق بهرهوری از طبیعت

الله الذی خلق . .. رزقًا لکم ... و سخ-ّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخ-ّر لکم ال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 14 - 4

4- استفاده از مظاهر طبیعت ، برای خوراک ، پوشاک و زیورآلات مباح است .

لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 15

15- طبیعت ( کوه و صحرا ) و زنبور عسل ، در خدمت انسان قرار دارند .

و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتًا . .. ثمّ کلی من کلّ الثمرت ... ف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 65 - 5

5 - استخدام طبیعت و بهره گیری از منافع آن ، حق مشروع و متساوی همه انسان ها

ألم تر أنّ اللّه سخّر لکم ما فی الأرض

رام قرار داده شدن آنچه در زمین است برای انسان، مستلزم این حقیقت است که همه انسان ها در بهره برداری از زمین و آنچه در آن است، از حق برابری برخوردار می باشند و هیچ کس حق ندارد، دیگری را از این حق باز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 46 - 11

11 - باد ها وسیله ای برای برخوردار شدن انسان ها از مواهب مادی طبیعت است .

یرسل الریاح . .. و لتبتغوا من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 12 - 9

9 - استفاده از مظاهر طبیعت ، برای خوراک ، پوشاک و زیور آلات ، مجاز و روا است .

و من کلٍّ تأکلون لحمًا طریًّا و تستخرجون حلیه تلبسونها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 13 - 1

1 - بهرهوری انسان از موهبت های طبیعی ( کشتی و حیوانات ) ، زمینه ساز توجه وی به نعمت دهنده بودن خداوند

جعل لکم من الفلک و الأنع-م . .. لتستوا علی ظهوره ثمّ تذکروا نعمه ربّکم إذا استوی

ص: 346

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 13 - 6

6 - لزوم توجه انسان به مالکیت مطلق خداوند بر جهان هستی و پرهیز از غفلت و غرور به هنگام بهرهوری از طبیعت و مظاهر آن

جمیعًا منه

تذکّر خداوند به این که همه هستی از او است - پس از این که جهان را مسخّر انسان یاد کرده است - می رساند که انسان با حاکمیت بر جهان، زمینه غرور و غفلت از خداوند را دارد. و تأکید <جمیعاً منه> درصدد از میان بردن این غفلت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 2

2 - انسان ، دارای حق تصرف و بهره برداری در تمام محصولات طبیعت

مت-عًا لکم

12- انسان و طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 8

8 - تسلّط انسان بر مظاهر هستی ، به خواست و مشیّت خداست .

تؤتی الملک من تشاء

<مُلک> (یعنی تسلّط) را خداوند به انسان می دهد; پس انسان هر تسلّطی که دارد از جانب خداست.

13- انقیاد طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 77 - 9

9 - طبیعت ، مقهور اراده خداوند و مجری فرمان او است .

فاضرب لهم طریقًا فی البحر یبسًا

<ضرب> در <اضرب لهم> به معنای ساختن و قراردادن است. فرمان ایجاد راهی خشک در دریا، فرمان به اعجاز است و از مقهور بودن دریا در برابر اراده خداوند، حکایت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 63 - 6

6 - طبیعت و مظاهر آن ، با اذن خدا مقهور اراده بندگان خاص او است .

أن اضرب بعصاک البحر فانفلق

ص: 347

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 42 - 7

7 - طبیعت ، تحت تسخیر و فرمان خداوند

ارکض برجلک ه-ذا مغتسل بارد و شراب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 30 - 3

3 - قوانین مادی عالم طبیعت ، مقهور اراده خداوند

و بشّروه بغل-م . .. و قالت عجوز عقیم . قالوا کذلک قال ربّک

تعبیر <کذلک قال ربّک>، می رساند که عوامل طبیعی مانع اراده الهی نیست; بلکه اراده او نافذ بر هستی است.

14- اهمیت تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 5

5 - خودداری از ایمان ، پس از مشاهده حالت های گوناگون طبیعت و تحولات زندگی بشر ، غیر قابل توجیه و شگفت آور است .

لا أقسم بالشفق . و الّیل و ما وسق . و القمر إذا اتّسق . لترکبنّ طبقًا عن طبق . ف

برداشت یاد شده، ناظر به این احتمال است که حرف <فاء>، این آیه را بر محتوای قسم و مقسمٌ به (در آیات پیشین) تفریع کرده باشد.

15- اهمیت تعقل در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 12 - 10

10- لزوم اندیشیدن در مظاهر طبیعت برای پی بردن به ماورای آن و شناخت خداوند

و سخ-ّر لکم . .. الشمس ... إن فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

16- اهمیت تفکر در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 11

11- لزوم اندیشه و تفکر برای شناخت طبیعت و راهیابی از آن به خداشناسی

إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

ص: 348

17- اهمیت مطالعه طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 1 - 3

3 - مظاهر طبیعت ، ارزشمند ، درس آموز و شایان مطالعه و تأمل

و الذری-ت ذروًا

قسم، معمولاً به شیء ارزشمند تعلق می گیرد و از آن جا که همه اشیا در برابر ذات حق یکسان اند، این ارجمندی در مقایسه با نیازها و زندگی آدمی خواهد بود. گفتنی است که سوگند، انسان را به تأمل درباره متعلقات قسم فرا می خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 1 - 3

3 - مظاهر طبیعت ، شایان تأمل و درس آموزی است .

و النجم إذا هوی

سوگند به ستارگان، در حقیقت سوگند به مظهری از مظاهر طبیعت است که در ظهور و افول خویش برای انسان درس و پیام دارد.

18- تأثیرپذیری موجودات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 11

11 - پدیده های طبیعی ، از هم ، تأثیر پذیری مثبت و منفی دارند .

یرسل الریاح . .. فتری الودق یخرج من خل-له ... فانظر إلی ءاث-ر رحمت اللّه کیف یحی

19- تسخیر طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 24 - 10

10- طبیعت ، در تسخیر مشیت و خواست خداوند است .

قد جعل ربّک تحتک سریًّا

ممکن است اسناد فراهم آوردن نهر آب به خداوند، به این لحاظ باشد که اسباب طبیعی جز به اذن خداوند نمی توانند اثری ایجاد کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 65 - 13

13 - رام بودن طبیعت برای انسان ، حرکت کشتی در دریا و امنیت زمین از برخورد کرات آسمانی با آن ، جلوه های رأفت و

ص: 349

رحمت گسترده خدا به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 27 - 4

4 - نظام طبیعت ، در گردش و حیات ، مسخّر اراده و خواست خداوند است .

أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 42 - 7

7 - طبیعت ، تحت تسخیر و فرمان خداوند

ارکض برجلک ه-ذا مغتسل بارد و شراب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 13 - 4

4 - انسان ، توانا به تسخیر تمامی قوا و امکانات طبیعت در پرتو اراده الهی *

و سخّر لکم ما فی السم-وت و ما فی الأرض

تعبیر <سخّر لکم> ممکن است به این معنا باشد که خداوند، موجودات را مسخّر انسان قرار داده است; یعنی، انسان بالقوه قادر است که در همه مظاهر طبیعت به نفع خویش تصرف کند.

20- تشبیه به طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 53 - 9

9 - جان آدمی چونان جهان طبیعت ، سرشار از آیات الهی و شایسته تأمل و اندیشه است .

سنریهم ءای-تنا فی الأفاق و فی أنفسهم

21- تشویق به طبیعت شناسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 67 - 10

10- تشویق آدمی به شناخت طبیعت و آثار قدرت الهی ، از راه تعقل و خردورزی

و من ثمرت النخیل . .. إن فی ذلک لأیه لقوم یعقلون

برداشت فوق، با توجه به این نکته است که آیه شریفه دارای لحن و آهنگی تشویق و تحریص کننده است.

ص: 350

22- تعقل در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 4 - 11

11- تعقّل در پدیده های طبیعی ، آدمی را به شناخت خدا و یکتایی او در تدبیر امور هستی هدایت می کند .

إن فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 7

7 - ترغیب خداوند به اندیشیدن در آفرینش و پدیده های آن

انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف الّیل و النّهار لایات لاولی الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 79 - 2

2 - تفکر در طبیعت و افول و تغییرپذیری آن، مایه درک ناتوانی پدیده های آن برای ربوبیت است.

کوکبا . .. القمر ... الشمس بازغه ... وجهت وجهی للذی فطر السموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 8

8 - مطالعه در طبیعت و نظام آن، راهی برای رسیدن به توحید است.

إن الله فالق الحب و النوی . .. ذلکم الله فأنی تؤفکون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 99 - 17

17 - تحصیل ایمان از راه مطالعه در طبیعت نشانه علم و فهم است. *

الأیت لقوم یعلمون . .. لقوم یفقهون ... لقوم یؤمنون

در دو آیه گذشته علم و فهم به عنوان شرط بهره مندی از آیات طبیعت ذکر گردیده و در این آیه ایمان ذکر شده است. شاید ذکر ایمان در پایان این سه آیه برای اشاره به این نکته باشد که دانایان به ایمان می رسند. لذا ایمان نیز نشانه وجود آن دو زمینه در صاحبان آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 2

2 - تشویق خداوند به تأمل و اندیشه در جلوه های قدرت الهی در طبیعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 3 - 10

10 - شناخت بهتر و ژرف تر طبیعت ، موجب شناخت بیشتر و عمیق تر خداوند است .

ص: 351

الذی خلق سبع سم-وت . .. هل تری من فطور

23- تغییرپذیری طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 79 - 2

2 - تفکر در طبیعت و افول و تغییرپذیری آن، مایه درک ناتوانی پدیده های آن برای ربوبیت است.

کوکبا . .. القمر ... الشمس بازغه ... وجهت وجهی للذی فطر السموت

24- تفکر در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 9

9- تفکر در تحولات طبیعت ، راهی برای خداشناسی است .

إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 69 - 20

20- تشویق و فراخوانی خداوند به تفکر و اندیشه در طبیعت برای شناخت حقایق الهی

إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 22 - 18

18 - اندیشه در آفریدگاری خداوند و ایجاد مواهب طبیعی ، عقیده توحیدی را در پی دارد .

الذی خلقکم . .. الذی جعل لکم الأرض ... فلا تجعلوا للّه أنداداً

تفریع جمله <لا تجعلوا . ..> به وسیله <فاء> بر حقایق بیان شده در این آیه و آیه قبل، بیانگر این است که: توجه به آنها، گرایش دهنده آدمی به توحید ربوبی است; یعنی، حال که معلوم شد خداوند خالق شماست و همو آفریننده زمین و ... است معقول نیست مثل و مانندی برای او فرض کنید.

25- خالق طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 7 - 1

1- پدیده های روی زمین و مظاهر طبیعت ، آفریده های خداوند و زینت بخش زمین است .

إنّا جعلنا ما علی الأرض زینه لها

ص: 352

26- خدا شناسی در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 141 - 3،8

3 - مظاهر گوناگون طبیعت جلوه قدرت خداوند است.

و هو الذی أنشأ جنت

8 - همگونی میوه ها در شکل و گوناگونی آنها در طعم و کیفیت، نشانی از قدرت خداوند است.

و هو الذی . .. الزیتون و الرمان متشبها و غیر متشبه

محتمل است مراد از زیتون و انار در آیه، میوه های آن باشد. در این صورت <متشابه> یعنی تشابه میوه های زیتون با یکدیگر و همچنین انار، <و غیر متشابه> یعنی تفاوت آنها از نظر رنگ و طعم و ... در عین تشابه با یکدیگر.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 12 - 10

10- لزوم اندیشیدن در مظاهر طبیعت برای پی بردن به ماورای آن و شناخت خداوند

و سخ-ّر لکم . .. الشمس ... إن فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 13 - 6،8

6- لزوم توجه به طبیعت و دقت در رنگ آمیزی های گوناگون آن ، به منظور شناخت خداوند

إن فی ذلک لأیه لقوم یذّکّرون

8- برای هر مرتبه از اندیشه و بینش ، ابزار مناسب جهت خداشناسی در طبیعت وجود دارد .

ینبت لکم به الزرع . .. لقوم یتفکّرون . و سخ-ّر لکم الّیل ... لقوم یعقلون . و ما

با توجه به اینکه به دنبال عبارت < الزرع و الزیتون و . ..> - که اموری ساده بوده و برای نتیجه گیری فکر به تنهایی کافی است - <لقوم یتفکّرون> و به دنبال تسخیر شب، روز و ... - که دقت لازم دارد - <لقوم یعقلون> و به دنبال تفاوت رنگها - که مقدمات کلی دارد و با اندک توجهی به دست می آید - <لقوم یذّکّرون> به کار برده شده است، مطلب فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 3 - 10

10 - شناخت بهتر و ژرف تر طبیعت ، موجب شناخت بیشتر و عمیق تر خداوند است .

الذی خلق سبع سم-وت . .. هل تری من فطور

27- خداشناسی در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 5،10،12

ص: 353

5 - آفرینش و پدیده های آن ، از منابع و زمینه های شناخت خداوند و صفات او

انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف الّیل و النّهار لایات

10 - صاحبان خرد ناب ، تنها دریابندگان نشانه های الهی در آفرینش

انّ فی خلق السّموات . .. لایات لاولی الالباب

آیات الهی در آفرینش وجود دارد، چه صاحب خردی باشد و یا نباشد. بنابراین <لاولی الالباب>، ناظر به بهره مندی از آن آیات است. یعنی تنها خردمندان به نشانه بودن آنها پی می برند و دیگران از آن محرومند.

12 - اندیشه پیراسته از آلودگی ها و ناخالصی ها ، زمینه ساز درک آیات الهی در آفرینش

انّ فی خلق السّموات . .. لایات لاولی الالباب

28- خداشناسی طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 9

9 - طبیعت و جهان مادی ، آشنا با خدا و آگاه به مقام الوهیت است .

و إن منها لما یهبط من خشیه اللّه

29- خشیت طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 10

10 - هراس جهان طبیعت از خداوند ، منشأی برای فعل و انفعالات آن

و إن منها لما یهبط من خشیه اللّه

30- خلقت طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 39 - 5

5- پیدایش و کارایی مظاهر طبیعت ، متّکی به مشیّت و نیروی الهی است .

و لولا إذ دخلت جنّتک قلت ما شاء اللّه لاقوّه إلاّ باللّه

31- دعوت به مطالعه طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 20 - 4

ص: 354

4 - فراخوانی به مطالعه طبیعت ، برای پی بردن به قدرت خداوند ، و در نتیجه ، رفع تردید در امکان معاد ، روش هدایتی قرآن است .

قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأ الخلق

32- زمینه تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 11 - 4

4 - تأثیر استغفار و ایمان ، در تحولات طبیعت و واکنش جهان مادی در برابر عقاید و رفتار انسان ها

استغفروا ربّکم . .. یرسل السماء علیکم مدرارًا

33- زیبایی طبیعت اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 74 - 14

14- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : الأثاث المتاع و أمّا رئیاً فالجمال والمنظر الحسن ;

از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: <أثاث> به معنای متاع و <رئیاً> به معنای نیکویی و منظره زیبا است>.

34- زیباییهای طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 7 - 1،2

1- پدیده های روی زمین و مظاهر طبیعت ، آفریده های خداوند و زینت بخش زمین است .

إنّا جعلنا ما علی الأرض زینه لها

2- جلوه و زیبایی مظاهر طبیعت ، زمینه آزمایش آدمیان است .

زینه لها لنبلوهم أیّهم أحسن عملاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 32 - 2

2- سمبل اشراف ، در بیان الهی ، مردی مرفّه و برخوردار از دو تاکستان و نخل هایی در اطراف و کشت زاری در میان ، اما گرفتار غرور است .

جعلنا لأحدهما جنّتین من أعن-ب و حففن-هما بنخل و جعلنا بینهما زرعًا

<غرور> از آیات بعد استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 355

10 - کهف - 18 - 33 - 2

2- جریان نهر آب از میان باغ و کشتزار ها ، صحنه ای دل انگیز و تماشایی است .

کلتا الجنّتین ءاتت أکلها ولم تظلم منه شیئًا و فجّرنا خل-لهما نهرًا

35- شعور طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 8،9

8 - طبیعت و جهان مادی دارای شعور است .

و إن منها لما یهبط من خشیه اللّه

9 - طبیعت و جهان مادی ، آشنا با خدا و آگاه به مقام الوهیت است .

و إن منها لما یهبط من خشیه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 79 - 7

7- طبیعت ( کوه ها ، پرندگان و . . . ) دارای نوعی شعور و آگاهی به خداوند

الجبال یسبّحن و الطیر

هم آوا شدن کوه ها و پرندگان با داوود(ع) در تسبیح خداوند، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

36- عبرت از طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 44 - 4

4 - طبیعت ( گردش و جابه جایی شب و روز و تحولات ناشی از آن و . . . ) بستر مناسب برای عبرت آموزی و پندگیری

یقلّب اللّه الّیل و النهار إنّ فی ذلک لعبره لأُوْلی الأبص-ر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 45 - 8

8 - طبیعت ( پیدایش انواع گوناگون جانداران از جسمی مایع و . . . ) ، بستر مناسب برای عبرت آموزی و پندگیری

إنّ فی ذلک لعبره لأُوْلی الأبص-ر . و اللّه خلق کلّ دابّه من ماء

جمله <و اللّه خلق. ..> عطف بر جمله <یقلّب اللّه اللیل...> است. این عطف می تواند به این مناسبت باشد که همان گونه که گردش و جابه جایی شب و روز مایه عبرت صاحبان بصیرت است آفرینش انواع جانداران نیز می تواند چنین تأثیری داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 1 - 3

ص: 356

3 - مظاهر طبیعت ، ارزشمند ، درس آموز و شایان مطالعه و تأمل

و الذری-ت ذروًا

قسم، معمولاً به شیء ارزشمند تعلق می گیرد و از آن جا که همه اشیا در برابر ذات حق یکسان اند، این ارجمندی در مقایسه با نیازها و زندگی آدمی خواهد بود. گفتنی است که سوگند، انسان را به تأمل درباره متعلقات قسم فرا می خواند.

37- علاقه به طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 32 - 4

4 - دوستی مظاهر طبیعت و متاع های دنیوی ، در صورتی که در طول دوستی خدا و در جهت او باشد ، امری مشروع و پسندیده است .

إنّی أحببت حبّ الخیر عن ذکر ربّی

برداشت یاد شده به این دلیل است که سلیمان(ع) در عین محبت به خدا، به اسب ها و سان دیدن از آنها نیز، به خاطر خدا علاقه میورزید.

38- عوامل مؤثر در تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 41 - 6

6 - عمل انسان ها ، در تحولات عالَم طبیعت ، مؤثر است .

ظهر الفساد فی البرّ و البحر بما کسبت أیدی الناس

39- عوامل مؤثر در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - جن - 72 - 16 - 7

7 - تأثیر عقاید و رفتار انسان ها ، در تحولات طبیعت

و ألّوِاستق-موا علی الطریقه لأسقین-هم ماء غدقًا

40- فرجام زیباییهای طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 8 - 2

2- تمامی موجودات زمین و جلوه های ظاهری آن ، محکوم به فنا و اضمحلال نهایی اند .

ص: 357

و إنّا لج-علون ما علیها صعیدًا جرزًا

41- فلسفه تبیین تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 50 - 3

3 - هدف از بیان پدیده های طبیعی و تحولات موجود در طبیعت در قرآن ، پندگیری و درس آموزی است .

و لقد صرّفن-ه بینهم لیذّکّروا

در آیه شریفه، هدف از نزول باران و تحولات مربوط به آن، پندگیری و درس آموزی شناسانده شده است. این می رساند که اصولاً ذکر پدیده ها و تحولات مربوط به طبیعت در قرآن، به همین منظور است; نه این که بیان این نکته های طبیعی، خود هدف باشد.

42- فلسفه تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پیدایش مراحل گوناگون در طبیعت ( شفق ، تاریکی شب و نور ماه ) ، نشانی از امکان تغییر و تحول در نظام حیات بشر در دنیا و آخرت

فلا أقسم . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

در قسم های قرآن، تناسب بین محتوای قسم و غرض از آن رعایت شده است و در این مجموعه آیات نیز برای تأکید بر تغییر حالات انسان، به تغییرات تکوینی سوگند یاد شده است.

43- فلسفه تسخیر طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 13 - 7

7 - مسخّر بودن طبیعت در جهت منافع انسان ، در بردارنده درس های توحیدی برای اهل تفکّر

اللّه الذی سخّر لکم البحر . .. و سخّر لکم ما فی السم-وت و ... إنّ فی ذلک لأی-ت ل

44- فلسفه خلقت طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 20 - 5

5 - حکمت آمیز بودن آفرینش طبیعت

ص: 358

و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا . لتسلکوا منها سبلاً فجاجًا

45- قانونمندی طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 95 - 4

4 - پدید آمدن موجود زنده از دل مردگان و مرده از دل زندگان، قانونی مستمر در طبیعت است.

یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی

جمله <یخرج الحی>، که جمله ای است فعلیه و با فعل مضارع آغاز شده، دال بر استمرار و تجدید است. همچنین جمله دوم (مخرج المیت ... )، که به صورت اسمیه آمده، دال بر دوام و ثبوت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 8 - 3

3 - زندگی انسان ها ، چونان نظام طبیعت ، وابسته به رعایت موازین و معیارها

و وضع المیزان . ألاّتطغوا فی المیزان

از ارتباط این آیه با آیات پیشین استفاده می شود: چنانچه وجود موازین در نظام جهان، عامل ثبات و پایداری آن است و بی حسابی و بی قانونی به انهدام آن منتهی می شود، زندگی انسان نیز متکی به رعایت معیارها است.

46- گرایش به طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 72 - 4

4 - تمایل طبیعی و غریزی انسان به بوستان ، آب ، خانه های دلپذیر و جاودانگی ، وسیله ای در جهت گرایش دادن وی به ارزش های معنوی

وعد اللّه المؤمنین و المؤمنت جنت تجری

با توجه به اینکه خداوند، همین گرایشهای طبیعی را وسیله هدایت انسانها و سوق دادن آنان به کسب ارزشها قرار داده است، برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - صف - 61 - 12 - 6

6 - بهره گیری قرآن از تمایلات طبیعی و غریزی انسان به آب ، بوستان و خانه های دلپذیر ، در جهت گرایش دادن وی به ارزش های معنوی است .

تؤمنون باللّه و رسوله . .. و یدخلکم جنّ-ت... و مس-کن طیّبه

از این که خداوند، گرایش های طبیعی انسان ها را وسیله هدایت آنان و سوق دادن آنها به کسب ارزش ها قرار داده است، براداشت بالا استفاده می شود.

ص: 359

47- متفکران و طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 10

10- اندیشمندان و متفکران ، دارای زمینه لازم برای درک آیت بودن مظاهر طبیعت

إن فی ذلک لأیه لقوم یتفکّرون

48- مطالعه تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 49 - 10

10 - نگرش از سر تعقل و اندیشه به تحولات طبیعت و پدیده های آن ، شرط ره یافت به ربوبیت خداوند

ألم تر إلی ربّک کیف مدّ الظلّ . .. جعل لکم الّیل ... أرسل الری-ح ... أنزلنا من ا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 27 - 10

10 - دعوت خداوند به بصیرت و دقت نظر در تحولات طبیعی ، به منظور پی بردن به گرداننده و ایجادکننده آنها است .

أوَلم یروا أنّا نسوق الماء . .. فنخرج به زرعًا... أفلایبصرون

49- مطالعه طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 16

16 - مطالعه و نگاه عمیق به طبیعت ( جریان نزول باران ، چشمه سار ها و پیدایش کشت ها ) ، مایه بیداری و پندگیری صاحبان عقل و خرد است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّ فی ذلک لذکری لأُولی الألب-ب

<ذکری> اسم برای <تذکیر> و <تنبیه> (بیداری و پندگیری) است و <لُبّ> (مفرد <ألباب>) به معنای عقل و خرد می باشد.

50- مقهوریت طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 41 - 2

2- مظاهر طبیعت ، مقهور اراده خداوند است .

ص: 360

فتصبح صعیدًا زلقًا . أو یصبح ماؤها غورًا

تبدیل شدن باغ و کشت زار به زمینی بی حاصل و یا فرورفتن آب آن به واسطه نزول عذاب الهی، نشان دهنده این حقیقت است که اسباب و علل طبیعی، جملگی مقهور اراده حق اند و از خود، استقلالی ندارند.

51- منشأ تحولات در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 74 - 10

10 - هراس جهان طبیعت از خداوند ، منشأی برای فعل و انفعالات آن

و إن منها لما یهبط من خشیه اللّه

52- منشأ تحولات طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 130 - 6

6 - اراده خداوند حاکم بر طبیعت و عوامل آن

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنین و نقص من الثمرت

53- منشأ تسخیر طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 13 - 11،12

11 - دستاورد های بشری در زمینه تسخیر طبیعت و موجودات ، مرهون توفیق و امداد الهی است ; نه توانایی انسان .

و ما کنّا له مقرنین

<إقران> (مصدر <مقرنین>)، به معنای قدرت داشتن و توانا بودن بر چیزی است.

12 - رام بودن طبیعت برای انسان ، لازمه قطعی آفرینش آنها نبوده و به تدبیر خداوند صورت گرفته است .

لتستوا علی ظهوره . .. سخّر لنا ه-ذا و ما کنّا له مقرنین

54- منشأ حاکمیت بر طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 70 - 10

10- لزوم توجه انسان به خدایی بودن ابزار و امکانات مورد استفاده اش در تسلط بر طبیعت و بهرهوری از آن

کرّمنا . .. و حملن-هم ... و رزقن-هم ... فضّلن-هم

ص: 361

تکرار افعال متکلم مع الغیر و اسناد کارهای انسان، به خداوند، شاید به این منظور باشد که بخواهد انسانها را متوجه خدایی بودن آنها بکند.

55- موجودات مخرب در طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 51 - 2

2 - عالَم طبیعت ، برخوردار از عوامل طبیعی خنثی کننده و از بین برنده یکدیگر

فانظر . .. کیف یحی الأرض بعد موتها ... و لئن أرسلنا ریحًا فرأوه مصفرًّا

56- ناپایداری زیباییهای طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 8 - 2،3

2- تمامی موجودات زمین و جلوه های ظاهری آن ، محکوم به فنا و اضمحلال نهایی اند .

و إنّا لج-علون ما علیها صعیدًا جرزًا

3- زیبایی ها و جلوه های مادّی زمینی ، اموری عَرَضی ، ناپایدار و غیرقابل اتکا است .

زینه لها . .. و إنّا لج-علون ما علیها صعیدًا جرزًا

57- نظم طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 8 - 3

3 - زندگی انسان ها ، چونان نظام طبیعت ، وابسته به رعایت موازین و معیارها

و وضع المیزان . ألاّتطغوا فی المیزان

از ارتباط این آیه با آیات پیشین استفاده می شود: چنانچه وجود موازین در نظام جهان، عامل ثبات و پایداری آن است و بی حسابی و بی قانونی به انهدام آن منتهی می شود، زندگی انسان نیز متکی به رعایت معیارها است.

58- نعمت طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 56 - 2

2 - بودن در کنار همسران خود و برخورداری از آرامش و موهبت های طبیعت ، از نعمت های الهی و دلپذیر برای همگان

فی شغل ف-کهون . هم و أزوجهم فی ظل-ل علی الأرائک متّکئون

ص: 362

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه درصدد بیان نعمت های الهی برای اهل بهشت و تشویق مردم به ایمان برای برخوردار شدن از این نعمت ها است.

59- نقش زیباییهای طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 7 - 5

5 - زینت ها و جلوه های زمین ، زمینه ساز حرکت انسان و بروز عمل او است .

إنّا جعلنا ما علی الأرض زینه لها لنبلوهم أیّهم أحسن عملاً

60- نقش طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 4 - 10

10- عقل ابزاری برای شناخت ربوبیّت خدا و پدیده های طبیعی ، منبعی برای شناخت اوست .

إن فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 78 - 7

7 - طبیعت ، مقهور اراده خداوند و مجری فرمان های او است .

طریقًا فی البحر یبسًا . .. فغشیهم من الیمّ ما غشیهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 19 - 5

5 - عرصه طبیعت ، مظهر قدرت نمایی خداوند در ایجاد حیات و مرگ پدیده هااست .

کیف یبدئ اللّه الخلق ثمّ یعیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 20 - 3

3 - عرصه طبیعت ، مظهر قدرت نمایی خداوند در ایجاد پدیده ها است .

سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأ الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 32 - 8

8 - مظاهر طبیعت و متاع های دنیایی ، از زمینه های غفلت انسان از یاد خدا

إنّی أحببت حبّ الخیر عن ذکر ربّی

ص: 363

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 21 - 13،14

13 - طبیعت ( جریان نزول باران ، پیدایش چشمه سار ها ، رویش کشت های رنگارنگ و خشک و خرد شدن آنها ) ، از جلوه های قدرت و ربوبیت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یجعله حط-مًا إنّ فی ذلک لذکری

14 - طبیعت و پدیده های موجود در زمین چون باران ، چشمه سار ها و کشت ها ، بستر مناسب برای خداشناسی

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ یخرج به زرعًا ... ثمّ یجعله حط-مًا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه، درصدد نشان دادن جلوه های قدرت خداوند است. بنابراین توصیه و تشویق خداوند به مطالعه و ژرف نگری در طبیعت و پدیده های موجود در زمین، گویای برداشت یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 26 - 2

2 - زندگی و مرگ انسان به اراده خداوند است ; نه معلول طبیعت و روزگار .

و ما یهلکنا إلاّ الدهر . .. قل اللّه یحییکم ثمّ یمیتکم

آیه شریفه در حقیقت پاسخی به دعوی دهریین است که منکر مبدأ و معاد بودند و در آیات پیشین به گفته آنان اشارت رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 12 - 13

13 - طبیعت ، بستر شناخت ماوراء طبیعت ( خدا و صفات او و . . . )

اللّه الذی خلق سبع سم-وت و من الأرض . .. لتعلموا ...أنّ اللّه قد أحاط بکلّ شیء ع

برداشت یاد شده، از آن جا است که خداوند، با طرح مسأله آفرینش آسمان های هفتگانه و زمین و تدبیر امور آنها، درصدد نشان دادن قدرت مطلق و علم همه جانبه الهی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 3 - 11

11 - طبیعت و جهان آفرینش ، بستر خداشناسی

الذی خلق سبع سم-وت . .. هل تری من فطور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 4 - 4

4 - طبیعت ، بستر خداشناسی

خلق سبع سم-وت . .. ثمّ ارجع البصر کرّتین ... و هو حسیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 19 - 9

9 - طبیعت ، بستر خداشناسی است .

ص: 364

أولم یروا إلی الطیر . .. ما یمسکهنّ إلاّ الرحم-ن إنّه بکلّ شیء بصیر

61- ویژگیهای خلقت طبیعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 11 - 6

6- طبیعت به گونه ای آفریده شده است که نیاز های انسان را به خوبی تأمین می کند .

هو الذی أنزل من السّماء ماء لکم . .. ینبت لکم

تکرار <لکم> در دو آیه، هم چنین فعل <تسیمون> جملگی دلالت بر آن دارند که: این مجموعه برای منافع آدمی ایجاد گشته و در نتیجه با نیازهای او تناسب و هماهنگی دارد.

62- هماهنگی طبیعت و نیازها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 86 - 9

9 - هماهنگی نظام طبیعت با نیاز بشر ، گواه وجود مدبری حکیم برای آفرینش

جعلنا الّیل لیسکنوا فیه . .. إنّ فی ذلک لأی-ت

از این که خداوند برای شب و روز حکمت هایی را برشمرده که در خدمت منافع انسان است و پس از آن، از این امور به عنوان آیه و نشانه یاد کرده است، مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 48 - 2

2 - هماهنگی نظام طبیعت با نیاز های بشر ، برنامه ریزی شده از سوی خدای توانمند و نه پدیده ای اتفاقی

و الأرض فرشن-ها فنعم الم-هدون

گستردگی صفحه زمین و <مهد> بودن آن برای بشر، بیانگر هماهنگی نظام طبیعت بانیاز بشر به آسایش است. از این که خداوند، <فرشناها> را با ضمیر متکلم آورده، برای جلب توجه انسان به دخالت تدبیر الهی در پیدایش این هماهنگی است.

طبیعت شناسی

63- تشویق به طبیعت شناسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 67 - 10

10- تشویق آدمی به شناخت طبیعت و آثار قدرت الهی ، از راه تعقل و خردورزی

و من ثمرت النخیل . .. إن فی ذلک لأیه لقوم یعقلون

برداشت فوق، با توجه به این نکته است که آیه شریفه دارای لحن و آهنگی تشویق و تحریص کننده است.

ص: 365

21- طعام

1- آداب طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 8،10

8- بامداد و عصر ، وقت هایی مناسب برای غذا خوردن

و لهم رزقهم فیها بکره و عشیًّا

10- < شهاب بن عبد ربّه قال : شکوت إلی أبی عبداللّه ( ع ) ما ألقی من الأوجاع والتخم فقال : تغدّ و تعشّ و لاتأکل بینهما شیئاً فإنّ فیه فساد البدن أما سمعت اللّه عزّوجلّ یقول : < لهم رزقهم فیها بکره و عشیّاً > ;

شهاب بن عبد ربّه گفت: خدمت امام صادق(ع) از دردها و ترش کردن غذا در معده شکایت کردم، پس حضرت فرمود: صبح و پسین غذا بخور و بین آنها چیزی نخور; زیرا خوردن غذا بین این دو وعده، موجب فساد بدن است. نشنیدی که خداوند عزّوجلّ می فرماید: لهم رزقهم فیها بکره و عشیّاً>.

2- استفاده از طعام اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 38

38 - جواز استفاده از غذا های اهل کتاب مگر ذبایح آنان

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

از امام صادق(ع) روایت شده که در رد کسی که برای حلیت ذبیحه اهل کتاب به آیه فوق تمسک کرد فرمود: کان ابی یقول: انما هو الحبوب و اشباهها.

_______________________________

کافی، ج 6، ص 240، ح 10; نورالثقلین، ج 1، ص 593، ح 48.

3- اهمیت پاکیزگی طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 19 - 29

29- پای بندی به ارتزاق از پاکیزه ترین غذا ها ، اصلی پسندیده و مرغوب در زندگی یکتاپرستان است .

ص: 366

فلینظر أیّها أزکی طعامًا

4- تأمین طعام مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عیسی ( ع ) با مادر خود و تأمین آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمینه های مسّرت و چشم روشنی مریم ( س ) و رفع نگرانی او از آینده بود .

فنادی-ها . .. فکلی و اشربی و قرّی عینًا

<عیناً> تمییز و بیانگر مراد جدی از فاعل است و <قرّی> از ماده <قرار> (آرام گرفتن) و یا <قُرّ> (سرد شدن) است. در صورت اول جمله <قرّی عیناً>، یعنی <چشم آرمیده باش> و در صورت دوم، یعنی <خنک چشم باش> (چشمت از اشک سوزان به دور باشد) و در هر صورت، کنایه از خوش دلی و شادمانی است که چشم از نگرانی و اضطراب باز می ایستد و از سوزش اشک اندوه، مصون می ماند. ارتباط جمله <قرّی عیناً> با جملات قبل، گویای برداشت فوق است.

5- تنوع طعام های لذیذ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 7

7 - وجود غذا های متنوع و لذیذ در طبیعت برای انسان ها

کلوا من الطّیّب-ت

به کارگیری <طّیّبات>به صورت جمع، بیانگر برداشت فوق است.

6- حق طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 18 - 2

2 - مسکین ، دارای سهم غذا در اموال مردم *

طعام المسکین

اضافه <طعام> به <مسکین>، بیانگر استحقاق است.

7- حلیّت طعام اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 3،15،19

ص: 367

3 - جواز استفاده مسلمانان از غذا های اهل کتاب

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

15 - حلیت طیبات و غذا های اهل کتاب و جواز ازدواج با زنان پاکدامن آنان ، امتنان خداوند بر مسلمانان

الیوم احل لکم

علاوه بر سیاق و لحن آیه، از <لام انتفاع> در <لکم>، امتنان استفاده می شود.

19 - اعتقاد به خدا و رسالت انبیا ، ملاک حلیت غذای اهل کتاب و حلیت ازدواج با زنان آنان

احل لکم الطیبت و طعام الذین اوتوا الکتب . .. و المحصنت من الذین اوتوا الکتب

مراد از <الذین اتوا الکتب>، یهود و نصارا هستند، ولی از آنان به <اوتوا الکتاب> تعبیر شده تا به علت حکم اشاره داشته باشد. و مشخصه اهل کتاب در بین سایر کافران، اعتقاد به خدا و رسالت پیامبران است.

8- خدا و طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 11

11 - < قال الباقر ( ع ) حدّثنی أبی زین العابدین عن أبیه الحسین بن علی ( ع ) أنّه قال : الصمد الذی لا جوف له و الصمد الذی قد انتهی سُؤْدَدُه و الصمد الذی لایأکل و لایشرب و الصمد الذی لاینام و الصمد الدائم الذی لم یزل و لایزال ;

امام باقر(ع) از پدرش زین العابدین(ع) از امام حسین(ع) روایت کرده که فرمود: صمد کسی است که درون خالی ندارد. صمد کسی است که سیادت و آقایی اش، به کمال خود رسیده است. صمد کسی است که نمی خورد و نمی آشامد. صمد کسی است که خواب ندارد و صمد دائمی است که همیشه بوده و خواهدبود>.

9- درخواست طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 3

3 - انگیزه های چهارگانه حواریون ( تغذیه ، اطمینان و . . . ) توجیه آنان برای درخواست نابجای نزول مائده آسمانی *

قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین. قالوا نرید ان نأکل منها ... من الشهدین

10- درخواست طعام موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 24 - 10

10 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ حکایه عن موسی ( ع ) < ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر > فقال : سأل الطعام ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند - عزّوجلّ - که از قول موسی(ع) حکایت کرده <ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر> روایت شده که موسی(ع) [با این سخن ]درخواست طعام کرد>.

ص: 368

11- ذخیره طعام در قحطی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 19

19- جواز اندوخته ساختن آذوقه برای مصارف شخصی حتی در دوران قحطی و کمبود مواد غذایی

نمیر أهلنا . .. ذلک کیل یسیر

12- طعام آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 118 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسکونی خود نیازمند خوراک و پوشاک بودند .

إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری

اختصاص یافتن فعل ها به آدم(ع) شاید به این جهت باشد که اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردی افعال تثنیه آمده که چاره ای جز آن نبوده است. بنابراین، حوا نیز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاک تأمین بود.

13- طعام آسمانی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 1

1 - تناول از غذای آسمانی و اطمینان به توانایی خداوند از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی

قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

14- طعام اخروی اصحاب شمال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 36 - 1

1 - < غسلین > ( خونابه و چرک ) ، تنها غذای کافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) در قیامت

و لا طعام إلاّ من غسلین

<غسلین> - به گفته اهل لغت و مفسران - به معنای آبی که از بدن های دوزخیان خارج می شود و ممکن است مقصود خونابه و چرک باشد.

ص: 369

15- طعام اخروی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 36 - 1

1 - < غسلین > ( خونابه و چرک ) ، تنها غذای کافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) در قیامت

و لا طعام إلاّ من غسلین

<غسلین> - به گفته اهل لغت و مفسران - به معنای آبی که از بدن های دوزخیان خارج می شود و ممکن است مقصود خونابه و چرک باشد.

16- طعام انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 8 - 1،4

1- بدن پیامبران همانند دیگر انسان ها ، نیازمند به تغذیه است .

و ما جعلن-هم جسدًا لایأکلون الطعام

4- بی نیازی پیامبران از تغذیه و جاودانگی آنان در دنیا ، پندار باطل مشرکان

و ما جعلن-هم جسدًا لایأکلون الطعام و ما کانوا خ-لدین

17- طعام اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 7،31

7 - حلیت غذای مسلمانان برای اهل کتاب در قوانین آنان *

و طعامکم حل لهم

بنابر اینکه جمله <طعامکم حل لهم> اخبار از حکمی در شریعت آنان باشد. یعنی آنان در کتاب خود، دلیلی بر حرمت غذای شما مسلمانان ندارند.

31 - انکار جواز مبادله با اهل کتاب و انکار حلیت طعام آنان ، کفر و موجب حبط عمل است .

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم . .. و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله

از مصادیق مورد نظر برای ایمان، معارف و احکامی است که در آیه مورد بحث، مطرح شده است، همانند حلیت طعام اهل کتاب و . .. .

18- طعام بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 10

10 - دسترسی قوم موسی به غذا های طیب و غیر طیب ( حلال و حرام ) در پی عبورشان از دریا و دوران صحراگردی

ص: 370

کلوا من طیبت ما رزقنکم

آوردن کلمه <طیبات> و اضافه کردن آن به <ما رزقناکم> بیانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 21

21 - دسترسی قوم موسی به غذا های حلال و حرام در پی عبور از دریا

کلوا من طیبت ما رزقنکم

19- طعام حلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 7

7 - حلیت غذای مسلمانان برای اهل کتاب در قوانین آنان *

و طعامکم حل لهم

بنابر اینکه جمله <طعامکم حل لهم> اخبار از حکمی در شریعت آنان باشد. یعنی آنان در کتاب خود، دلیلی بر حرمت غذای شما مسلمانان ندارند.

20- طعام حوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 118 - 2

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسکونی خود نیازمند خوراک و پوشاک بودند .

إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری

اختصاص یافتن فعل ها به آدم(ع) شاید به این جهت باشد که اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردی افعال تثنیه آمده که چاره ای جز آن نبوده است. بنابراین، حوا نیز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاک تأمین بود.

21- طعام حواریون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 113 - 4

4 - اطمینان به واقعی بودن مائده آسمانی انگیزه حواریون از خوردن آن مائده

قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا

عطف <نطمئن> بدون <ان> بر <نأکل> می تواند بیانگر آن باشد که حواریون به این جهت خواهان خوردن از مائده بودند که به متمایز بودن آن از سحر و شعبده پی برده و واقعی بودن آن را لمس کنند.

ص: 371

22- طعام خطاکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 37 - 1

1 - < غسلین > ( خونابه و چرک ) ، غذای مخصوص خطاپیشگان در قیامت

غسلین . لایأکله إلاّ الخ-ط-ون

23- طعام خوردن انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 20 - 1

1 - همه پیامبران الهی در طول تاریخ ، همچون سایر مردمان ، نیازمند به تناول غذا و داد و ستد با مردم

و ما أرسلنا قبلک من المرسلین إلاّ إنّهم لیأکلون الطعام و یمشون فی الأسواق

24- طعام در بهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 118 - 1

1 - آدم ( ع ) در بهشت خویش از نظر غذا و پوشاک تأمین بود .

إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری

تعبیر <إنّ لک. ..> وعده ای از جانب خداوند به آدم(ع) است و بیان خاصیت بهشت نمی باشد; زیرا خوردن از درخت ممنوع سبب شد که آدم(ع) در همین بهشت عریان شود و وعده <لاتعری> در حق او عملی نگردد.

25- طعام عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 14،16

14 - تغذیه ، نیاز روزمره مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع )

کانا یأکلان الطعام

فعل مضارع <یأکلان> دلالت بر استمرار دارد و حاکی از نیاز دائمی آنان به غذاست.

16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها

کانا یأکلان الطعام

جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.

ص: 372

26- طعام مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 12،16

12 - توانایی زن برای نیل به درجات والای کمال و ارزش های معنوی

و امه صدیقه

16 - نیازمندی مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع ) به تغذیه ، دلیلی روشن بر خدا نبودن آنها

کانا یأکلان الطعام

جمله <کانا یأکلان الطعام> برهانی علیه اعتقاد به الوهیت مسیح(ع) و مادرش مریم است ; یعنی آنها به این دلیل نمی توانند خدا باشند که گرسنه می شوند و نیاز به تغذیه و دفع فضولات آن دارند.

27- طعام مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 6

6 - حلیت غذای مسلمانان برای اهل کتاب

و طعامکم حل لهم

28- طعام موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 2،3

2- موسی و همسفر او ، به هنگام رسیدن به مجمع البحرین ، یک ماهی ، به عنوان غذا ، همراه داشتند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما نسیا حوتهما

<حوت> یعنی <ماهی> و برخی آن را ماهی بزرگ معنا کرده اند. (ر.ک. لسان العرب) به قرینه <غداءنا> - در آیه بعد - آن ماهی، به منظور تغذیه فراهم شده بود.

3- موسی ( ع ) و همسفرش هنگام رسیدن به محلِّ تلاقی دو دریا ، از ماهیِ همراه خویش ، غفلت کردند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما نسیا حوتهما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 62 - 7

7- موسی ( ع ) و جوان خدمت کارِ همراه او ، در کنار هم و از یک نوع غذا می خوردند .

ءاتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا ه-ذا نصبًا

ضمایر جمع در تمام آیه، گویای همراهی و همدلی دو همسفر، حتی در تناول غذا است; زیرا، در غیر این صورت، باید برخی

ص: 373

ضمایر را به صورت مفرد ذکر می کرد و مثلاًمی گفت <آتنی غدائی>.

29- طعام یوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 61 - 2،3

2- موسی و همسفر او ، به هنگام رسیدن به مجمع البحرین ، یک ماهی ، به عنوان غذا ، همراه داشتند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما نسیا حوتهما

<حوت> یعنی <ماهی> و برخی آن را ماهی بزرگ معنا کرده اند. (ر.ک. لسان العرب) به قرینه <غداءنا> - در آیه بعد - آن ماهی، به منظور تغذیه فراهم شده بود.

3- موسی ( ع ) و همسفرش هنگام رسیدن به محلِّ تلاقی دو دریا ، از ماهیِ همراه خویش ، غفلت کردند .

فلمّا بلغا مجمع بینهما نسیا حوتهما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 62 - 7

7- موسی ( ع ) و جوان خدمت کارِ همراه او ، در کنار هم و از یک نوع غذا می خوردند .

ءاتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا ه-ذا نصبًا

ضمایر جمع در تمام آیه، گویای همراهی و همدلی دو همسفر، حتی در تناول غذا است; زیرا، در غیر این صورت، باید برخی ضمایر را به صورت مفرد ذکر می کرد و مثلاًمی گفت <آتنی غدائی>.

30- مسؤول طعام موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 62 - 6

6- همسفر موسی ( ع ) عهده دار حمل و تدارک غذا بود .

قال لفتیه ءاتنا غداءنا

31- ملائکه و طعام ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 70 - 1

1- فرشتگان وارد بر ابراهیم ( ع ) ، دست به غذا نبردند و از آن تناول نکردند .

فلما رءآ أیدیهم لاتصل إلیه

<لاتصل إلیه> (دستشان به سوی گوساله بریان شده نمی رسید) کنایه از آن است که از غذا تناول نمی کردند.

ص: 374

32- نیاز به طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 75 - 14

14 - تغذیه ، نیاز روزمره مسیح ( ع ) و مادرش مریم ( ع )

کانا یأکلان الطعام

فعل مضارع <یأکلان> دلالت بر استمرار دارد و حاکی از نیاز دائمی آنان به غذاست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 118 - 2،3

2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسکونی خود نیازمند خوراک و پوشاک بودند .

إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری

اختصاص یافتن فعل ها به آدم(ع) شاید به این جهت باشد که اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردی افعال تثنیه آمده که چاره ای جز آن نبوده است. بنابراین، حوا نیز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاک تأمین بود.

3 - غذا و پوشاک از آغاز آفرینش انسان از جمله نیاز های اصلی او بوده است .

إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 7 - 2

2 - پیامبر ( ص ) همچون دیگر انسان ها ، نیازمند به غذا و مناسبات اقتصادی با مردم

مالِ ه-ذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی الأسواق

33- وقت طعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 8

8- بامداد و عصر ، وقت هایی مناسب برای غذا خوردن

و لهم رزقهم فیها بکره و عشیًّا

ص: 375

22- طعن

1- آثار طعن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 19 - 18

18 - تأثیر گزندگی زبان ، به حدّی است که ممکن است حریف را ، کاملاً مغلوب کند .

سلقوکم بألسنه حداد

2- طعن بر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 46 - 13،14،22،23

13 - تشبیه وحی و سخنان پیامبر ( ص ) به هیاهوی چوپان ها ، طعن یهود بر دین اسلام

راعنا لیّاً بالسنتهم و طعناً فی الدین

هدف شوم یهودیان از چوپان خواندن پیامبر (ص) می تواند تشبیه دعوت و سخنان او به هیاهوی چوپانها باشد.

14 - به کارگیری کلمات دو پهلو و چند معنی ، شیوه برخی از یهودیان برای استهزای پیامبر ( ص ) و طعن بر اسلام

واسمع غیر مسمع . .. راعنا لیّاً بالسنتهم و طعناً فی الدین

کلمه <مسمع>، از مصدر اسماع، دارای دو معنای متضاد است: یکی شنیدن و فهمیدن و دیگری دشنام دادن و ناسزا گفتن. و جمله راعنا با اندکی انحراف زبان می تواند معنای <چوبان ما> را به ذهن شنونده القا کند.

22 - تحریفگری ، استهزا و طعن یهود نسبت به اسلام و پیامبر ( ص ) ، نمودی از کفر آنان

من الذین هادوا یحرّفون . .. سمعنا و عصینا ... لعنهم اللّه بکفرهم

23 - تحریفگری ، استهزا و طعن به اسلام و پیامبر ( ص ) ، نمودی از کفر

یحرّفون الکلم . .. لعنهم اللّه بکفرهم

3- طعن بر مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 7

ص: 376

7 - بندگان مؤمن خدا ، همواره در معرض طعن و ریشخند کافران

و کنتم منهم تضحکون

4- طعن به انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 79 - 7

7 - طعنه زدن به مؤمنان انفاقگر و استهزای آنان ، از خصلت منافقان است .

الذین یلمزون المطوّعین

5- طعن به دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 30 - 7

7- گفتار مرموز و نیشدار درباره دین ، نشانه نفاق و بیماردلی

و لتعرفنّهم فی لحن القول

<لحن القول>، به معنای آهنگ گفتار و نیز استعارات و کنایه هایی است که در بد جلوه دادن و مخدوش کردن موضوع، تأثیر دارد. خداوند، این گونه سخن گفتن را وسیله ای برای رسوایی منافقان، معرفی کرده است.

6- طعن به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 3

3- برخورداری پیامبر ( ص ) از همسر و فرزند ( داشتن زندگانی عادی و بشری ) مورد طعن و ایراد مخالفان آن حضرت بود .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم أزوجًا و ذریّه

لحن آیه شریفه گویای این است که حقایق مطرح شده در آن، پاسخ به اشکالها و ایرادهای مطرح شده از ناحیه مردم عصر بعثت است. جمله <و لقد أرسلنا ...> اشاره به این معنا دارد که مردم آن عصر، بعثت بشر را از ناحیه خدا پذیرا نبودند و جمله <جعلنا ...> گویای آن است که آنان زندگانی عادی و داشتن زن و فرزند را برای پیامبر(ص) نمی پسندیدند و جمله <ما کان ...> بیانگر پندار آنان درباره لزوم توانایی پیامبر(ص) بر ارائه هر نوع معجزه است.

7- طعن به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 19 - 12

ص: 377

12 - منافقان مدینه ، با برطرف شدن ترس از جنگ ، با زبانی تند و گزنده ، به مسلمانان طعنه می زدند .

فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنه حداد

<سلق> (مصدر <سلقوا>) به معنای <مغلوب کردن و به زمین زدن چیزی با قهر و غلبه> است (مفردات راغب). <حداد> (جمع <حدید>) به معنای <تیز> است.

8- طعن به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 79 - 7،8

7 - طعنه زدن به مؤمنان انفاقگر و استهزای آنان ، از خصلت منافقان است .

الذین یلمزون المطوّعین

8 - استهزای الهی نسبت به منافقانی که مؤمنان انفاقگر و ایثار کننده را طعن زده و استهزا می کردند .

سخر اللّه منهم

9- طعن به مؤمنان فقیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 54 - 6

6 - پیامبر(ص) موظف به دلجویی از مؤمنان فقیر و ضعیف با ابلاغ سلام و رحمت الهی به آنان در برابر طعنه های کافران

أهؤلاء منّ اللّه علیهم من بیننا . .. و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا

در آیه قبل از طعنه های کافران به مؤمنان تهیدست اطراف پیامبر(ص) سخن به میان آمده، و در این آیه از آن مؤمنان با توصیف <الذین یؤمنون . .. > یاد شده است. محور ارتباط بین این دو آیه می تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد که در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

10- طعن کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 54 - 6

6 - پیامبر(ص) موظف به دلجویی از مؤمنان فقیر و ضعیف با ابلاغ سلام و رحمت الهی به آنان در برابر طعنه های کافران

أهؤلاء منّ اللّه علیهم من بیننا . .. و إذا جاءک الذین یؤمنون بأیتنا

در آیه قبل از طعنه های کافران به مؤمنان تهیدست اطراف پیامبر(ص) سخن به میان آمده، و در این آیه از آن مؤمنان با توصیف <الذین یؤمنون . .. > یاد شده است. محور ارتباط بین این دو آیه می تواند موضوع جبران تأثر مؤمنان باشد که در برداشت فوق به آن اشاره شده است.

ص: 378

11- طعن مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 38 - 3،8

3- برخورداری پیامبر ( ص ) از همسر و فرزند ( داشتن زندگانی عادی و بشری ) مورد طعن و ایراد مخالفان آن حضرت بود .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم أزوجًا و ذریّه

لحن آیه شریفه گویای این است که حقایق مطرح شده در آن، پاسخ به اشکالها و ایرادهای مطرح شده از ناحیه مردم عصر بعثت است. جمله <و لقد أرسلنا ...> اشاره به این معنا دارد که مردم آن عصر، بعثت بشر را از ناحیه خدا پذیرا نبودند و جمله <جعلنا ...> گویای آن است که آنان زندگانی عادی و داشتن زن و فرزند را برای پیامبر(ص) نمی پسندیدند و جمله <ما کان ...> بیانگر پندار آنان درباره لزوم توانایی پیامبر(ص) بر ارائه هر نوع معجزه است.

8- قرآن با توجه دادن مردم به زندگانی بشری و عادی پیامبران پیشین ، طعن و ایراد مخالفان پیامبر ( ص ) را امری نابجا و ناموجه دانست .

و لقد أرسلنا رسلاً من قبلک و جعلنا لهم أزوجًا و ذریّه

12- طعن مشرکان در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 2 - 8

8- < عن جابربن عبدالله قال : قال رسول الله ( ص ) : إن ناساً من أمتی یعذبون بذنوبهم فیکونون فی النار ما شاء الله أن یکونوا ، ثم یعیرهم أهل الشرک فیقولون : ما نری ما کنتم فیه من تصدیقکم نفعکم . فلایبقی موحّد إلاّ أخرجه الله تعالی من النار ثم قرأرسول الله ( ص ) : < ربما یودّ الذین کفروا لو کانوا مسلیمین > ;

جابربن عبدالله روایت کرده است که رسول خدا(ص)فرمود: هماناگروهی از امت من به سبب گناهانشان عذاب می شوند. پس مدتی که خدا می خواهد در آتش هستند; سپس اهل شرک آنان را سرزنش می کنند و می گویند: نمی بینیم که ایمان شما برایتان سودی داشته است. پس هیچ موحدی نمی ماند مگر اینکه خدا او را از آتش بیرون می آورد; سپس رسول خدا(ص) این آیه را قراءت فرمود: <ربما یود الذین کفروا لو کانوا مسلمین>.

13- طعن منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 79 - 8

8 - استهزای الهی نسبت به منافقانی که مؤمنان انفاقگر و ایثار کننده را طعن زده و استهزا می کردند .

سخر اللّه منهم

14- طعن منافقان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 379

14 - احزاب - 33 - 19 - 12

12 - منافقان مدینه ، با برطرف شدن ترس از جنگ ، با زبانی تند و گزنده ، به مسلمانان طعنه می زدند .

فإذا ذهب الخوف سلقوکم بألسنه حداد

<سلق> (مصدر <سلقوا>) به معنای <مغلوب کردن و به زمین زدن چیزی با قهر و غلبه> است (مفردات راغب). <حداد> (جمع <حدید>) به معنای <تیز> است.

ص: 380

23- طغیان

1- آثار اجتناب از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 115 - 7

7- پایداری بر دین ، پرهیز از طغیان گری ، تکیه نکردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نیکوکاری و درپی دارنده اجر و پاداش الهی است .

فاستقم . .. و لاترکنوا ... أقم الصلوه ... فإن الله لایضیع أجر المحسنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 19 - 5

5$ - تزکیه و دوری از پلیدی و طغیان ، هموارسازنده راه هدایت و خشیت الهی

إنّه طغی . .. أن تزکّی . و أهدیک إلی ربّک فتخشی

- تزکیه و دوری از پلیدی و طغیان، هموارسازنده راه هدایت و خشیت الهی

2- آثار اخروی طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 34 - 4

4 - آرمیدن متقین در سایه بوستان ها و می گساری آنان ، در برابر محرومیت جهنمیان از خنکی و نوشیدنی ، انعکاسی از تقابل آثار طغیان گری و تقوا است .

لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا . .. حدائق و أعن-بًا ... و کأسًا دهاقًا

3- آثار طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 36

36 - مفسده جویی یهود ، برخاسته از طغیان گری و کفرورزی آنان *

ص: 381

طغیناً و کفراً . .. و یسعون فی الارض فساداً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 12،19

12 - تأثیر منفی قرآن در برخی مردمان ، برخاسته از کفرورزی و طغیانگری آنان

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

19 - طغیانگری ، زمینه کفرورزی و انکار حق

طغیناً و کفراً

تقدیم طغیان بر کفر می تواند بیانگر نقش طغیان در پیدایش کفر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 17

17 - کسی که در راه سرکشی و تجاوز به خوردن غذاهای حرام نیازمند شود، اضطرار وی رفع حرمت نمی کند.

فمن اضطر غیر باغ و لاعاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 11

11 - طغیان و سرکشی ، نشانه بی ایمانی به روز رستاخیز

فنذر الذین لایرجون لقاءنا فی طغینهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 80 - 12

12- سرکشی و تجاوز از حدود الهی ، زمینه ساز گرایش انسان به کفر است . *

یرهقهما طغی-نًا و کفرًا

محتمل است تقدیم طغیان بر کفر، گویای این باشد که کشانده شدن به کفر، پی آمد ابتلا به طغیان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 17

17 - طغیان گری در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسی ، اسراف و . . . ) ، زمینه ساز فرا رسیدن غضب الهی و سیطره یافتن آن بر انسان است .

کلوا . .. و لاتطغوا فیه فیحلّ علیکم غضبی

<یحلّ>; یعنی، <ینزل> و نزول و اقامت غضب، کنایه از استقرار کامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 82 - 10

10 - طغیان گری ، تباه کننده ایمان است .

و لاتطغوا فیه . .. و إنّی لغفّار لمن تاب و ءامن

ص: 382

سخن از ایمان مجدد پس از طغیان گری، ممکن است برای بیان این نکته باشد که طغیان، ایمان را از بین می برد و یا به آن آسیب جدی وارد می سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 81 - 10

10 - طغیان ، سرمستی ، فسادانگیزی ، فخرفروشی و خودنمایی ، از عوامل هلاکت و نابودی

إنّ ق-رون . .. فبغی ... لاتفرح ... و لاتبغ الفساد ... فخرج علی قومه فی زینته ...

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند پس از برشمردن تعدادی از اوصاف ناپسند قارون، مسأله نابودی وی را مطرح فرمود. این نکته می رساند که اوصاف یاد شده در نابودی وی مؤثر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 30 - 4

4 - روح طغیان و حق ناپذیر ، از عوامل تأثیرپذیری از جریان کفر و شرک

بل کنتم قومًا ط-غین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 31 - 2

2 - روح طغیان و حق ناپذیری ، عامل دوزخی شدن و استحقاق کیفر الهی

بل کنتم قومًا ط-غین . فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 32 - 3

3 - روح طغیان گری و حق ناپذیری ، زمینه ساز تأثیرپذیری از فریب اغواگران و کژی منحرف کنندگان

بل کنتم قومًا ط-غین . .. فأغوین-کم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 55 - 2،4

2 - طغیان ، عامل بدفرجامی است .

و إنّ للط-غین لشرّ مئاب

4 - طغیان ، ناسازگار با تقواپیشگی است و بی تقوایی نوعی طغیان می باشد .

إنّ للمتّقین لحسن مئاب . .. ه-ذا و إنّ للط-غین لشرّ مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 53 - 3

3 - موضع گیری علیه خط رهبران الهی ، بارزترین نمود طغیان و سرکشی است .

أتواصوا به بل هم قوم طاغون

برداشت بالا از آن جا است که خداوند، تنها وصفی را که برای تکذیب کنندگان پیامبران آورده، وصف طغیان است.

ص: 383

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 52 - 3

3 - ظلم و طغیان ، از عوامل هلاکت ملت ها و اقوام

و أنّه أهلک . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغی

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که عبارت <إنّهم کانوا هم أظلم و أطغی> در مقام تعلیل برای <أهلک> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 32 - 6

6 - ظلم و طغیان و نپرداختن سهم بینوایان از اموال خویش ، سبب زوال نعمت ها و توبه و امید به خداوند ، زمینه ساز بازگشت آنها است .

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین . .. إنّا کنّا ظ-لمین ... إنّا کنّا ط-غین . عسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 28 - 4

4 - طغیان گری و گناه بی حد ، پیامد تکذیب آیات و نشانه های خداوند است .

للطّ-غین . .. و کذّبوا ب-ای-تنا کذّابًا

ارتباط این آیه با آیات پیشین، گویای برداشت یاد شده است. مراد از <آیاتنا>، ممکن است آیات نازل شده از سوی خداوند باشد. هم چنین می تواند علاوه بر آن، آیات و نشانه های وجود و یگانگی خداوند نیز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 37 - 2

2 - طغیان گری ، سرکشی در برابر دستورات خداوند و زیاده روی در هواپرستی ، در پی دارنده مجازات در آخرت

فأمّا من طغی

<طغیان>; یعنی، از حد گذراندن (لسان العرب). متعلق <طغی> - به قرینه <من خاف مقام ربّه و نهی النفس عن الهوی> (در آیات بعد) - بی اعتنایی به پروردگار و پیروی از هوای نفس است. جمله <فإنّ الجحیم هی المأوی> در آیات بعد - که جزای <فأمّا> است - بر مجازات اخروی دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 38 - 3

3 - علاقه شدید به دنیا و ترجیح آن بر آخرت ، پیامد طغیانگری و سرپیچی از اطاعت خداوند است .

فأمّا من طغی . و ءاثر الحیوه الدنیا

ترتیبی که آیه شریفه در ذکر طغیان و دنیا طلبی به کار برده، ممکن است برخاسته از ترتّب خارجی آن دو باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 41 - 3

3 - بی پروایی در برابر خداوند و پیروی از هوای نفس ، مانع ورود به بهشت است .

ص: 384

و نهی النفس عن الهوی . فإنّ الجنّه هی المأوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 14 - 9

9 - طغیان گری و گناه ، سیاه کننده قلب و مسدودسازنده راه درک و اعتقاد است .

کلّ معتد أثیم . .. بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 15 - 7

7 - گناه ، طغیان گری و تکذیب قرآن و قیامت ، مانع ملاقات و قرب خداوند در قیامت است .

ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم . .. إنّهم عن ربّهم یومئذ لمحجوبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 11 - 2،4

2 - گناه پیشگی و طغیان گری ، عامل گرفتاری به عذاب الهی

ألم تر کیف فعل ربّک . .. الذین طغوا فی البل-د

4 - طغیان ، عامل هلاکت قوم عاد و ثمود و زمینه ساز نابودی فرعون

ألم تر کیف فعل ربّک بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذین طغوا فی البل-د

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 12 - 2

2 - تجاوز از حریم خویش و نقض حقوق دیگران ، زمینه ساز افزایش فساد در جوامع است .

الذین طغوا . .. فأکثروا فیها الفساد

حرف <فاء> در <فأکثروا. ..>، افزایش فساد را بر طغیان (مذکور در آیه قبل) تفریع کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 11 - 7

7 - طغیان گری ، اصرار بر گناه و تکذیب پیام های الهی ، مایه سقوط و تباهی نفس انسان است .

و قد خاب من دسّیها . کذّبت ثمود بطغویها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 14 - 7

7 - حالت طغیان گری و ثروت اندوزی و احساس بی نیازی مطلق ، مایه بی پروا شدن انسان در برابر نظارت خداوند

لیطغی . أن رءاه استغنی ... ألم یعلم بأنّ اللّه یری

ص: 385

4- آثار طغیان یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 22

22 - کفر و طغیان یهود ، زمینه دشمنی و کینه توزی آنان با یکدیگر

و لیزیدن کثیراً منهم . .. طغیناً و کفراً و القینا بینهم العدوه و البغضاء

5- اجتناب از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 115 - 3

3- پایداری بر دین ، پرهیز از طغیان گری و تمایل نداشتن و تکیه نکردن بر ستمگران ، اموری نیازمند به صبرپیشگی

فاستقم کما أُمرت . .. و لاترکنوا إلی الذین ظلموا ... واصبر

6- ازدیاد طغیان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 15 - 4،5

4 - طغیانگری و سرگردانی اهل نفاق ، همچنان رو به افزایش و فزونی است .

و یمدّهم فی طغینهم یعمهون

<مَدّ> (مصدر <یَمُدّ>) به معنای افزودن و نیز به معنای مهلت دادن، آمده است. برداشت فوق با توجه به معنای اول، استفاده شده است.

5 - افزایش تحیّر و طغیان اهل نفاق ، کیفری است از جانب خدا برای آنان

یمدّهم فی طغینهم یعمهون

7- اعراض از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 31 - 2

2 - پرهیز از طغیان گری ، ترس از حسابرسی اعمال و پذیرش آیات الهی ، مصداق تقواپیشگی است .

للطّ-غین . .. إنّهم کانوا لایرجون حسابًا . و کذّبوا ب-ای-تنا ... إنّ للمتّقین مف

از تقابل بین متقین و طغیان گران، دانسته می شود که منزّه بودن از صفات طغیان گران، تقواپیشگی است.

ص: 386

8- افراط در طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 6 - 4

4 - افراط در گناه و طغیان گری ، در کنار بهره بردن از نعمت ها و کرم الهی ، دور از انتظار و امری ناشایسته است .

کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی

می توان گفت: حرف <کلاّ> ناظر به جمله های بعد است; نه آیه های قبل، زیرا زمان نزول آنها با زمان نزول این آیه و آیات پس از آن، فاصله زیادی داشته است. در این صورت مفاد <کلاّ>، باز داشتن انسان از طغیان و سایر کارهایی است که تا <کلاّ لئن لم تنته ...> آمده است. در نتیجه حرف <کلاّ> در آن آیه نیز، تأکید این کلمه خواهد بود.

9- اقرار به طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 31 - 2

2 - اعتراف باغداران یمنی ، به طغیان و تجاوز از حدود الهی بر اثر نپرداختن سهم بینوایان

إنّا کنّا ط-غین

10- اهمیت اجتناب از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 114 - 11

11- لزوم پایداری بر دین ، پرهیز از طغیان و سرکشی و تمایل نداشتن و تکیه نکردن بر ستمگران ، از مواعظ و پند های مهم خداوند است .

فاستقم کما أُمرت . .. و لاتطغوا ... و لاترکنوا إلی الذین ظلموا... ذلک ذکری للذکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - رحمن - 55 - 8 - 1

1 - خداوند ، خواهان سرنهادن انسان به قوانین عادلانه و به حق زندگی و سرکشی نکردن از آن

ألاّتطغوا فی المیزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 12 - 9

9 - لزوم تقواپیشگی و ضرورت پرهیز از خوی طغیان گری و ثروت اندوزی

لیطغی . أن رءاه استغنی ... أو أمر بالتّقوی

متعلق <تقوا>، ممکن است طغیان و استغنا باشد که در آیات پیشین مطرح بود.

ص: 387

11- اهمیت مبارزه با طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 80 - 11

11- مبارزه با عوامل گسترش کفر و سرکشی و جلوگیری از رشد آنها لازم است .

فخشینا أن یرهقهما طغی-نًا و کفرًا

گرچه کار خضر(ع) عملی مستند به غیب و با اطلاع از اسرار بوده است، ولی حاکی از ضرورت جلوگیری از رشد و گسترش کفر و از بین بردن عوامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 17 - 4

4 - لزوم مبارزه با طغیان گری و رویارویی با ریشه های اصلی آن

اذهب . .. إنّه طغی

12- زمینه اجتناب از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 8 - 4

4 - توجّه به بازگشت انسان ها به خداوند ، زمینه ترک طغیان

إنّ الإنس-ن لیطغی . .. إنّ إلی ربّک الرجعی

13- زمینه ازدیاد طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 15

15 - لعنت الهی ، زمینه ساز محرومیت از معارف قرآن و ازدیاد کفر و طغیان

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

14- زمینه زوال طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 8 - 10

10 - یادآوری مکرر سرنوشت مخالفان پیامبران ، در راستای زدایش روحیه مخالفت و طغیان در میان انسان ها است .

فأهلکنا أشدّ منهم بطشًا و مضی مثل الأوّلین

عبارت <مضی مثل الأوّلین>، می تواند بدین معنا باشد که داستان انبیا و مخالفان ایشان، در آیات دیگری بیان شده است. ذکر <مضی مثل الأوّلین> در پایان آیه شریفه، می تواند اشاره بدین نکته باشد که: <ما مکرراً سرنوشت آنان را یادآور شدیم

ص: 388

تا شاید شما پند گیرید>.

15- زمینه طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 6

6 - قدرتمداری نمرود ، زمینه ساز غرور ، کفر و طغیانگری وی

الم تر الی . .. ان اتیه اللّه الملک

بنابراینکه جمله <ان اتیه . .. >، بیان علّت محاجّه باشد; یعنی چون ملک و سلطنت یافت، چنین و چنان کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 74 - 15

15 - بی نیازی و رفاه ، زمینه ساز طغیان و ستیزه جویی با حق

و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 10

10 - انکار روز بازپسین ، زمینه ساز طغیان و سرکشی

فنذر الذین لایرجون لقاءنا فی طغینهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 80 - 9

9- فرزند ناصالح ، زمینه ساز گرایش پدر و مادر به کفر و طغیان است .

فکان أبواه مؤمنین فخشینا أن یرهقهما طغی-نًا و کفرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 15،16

15 - وجود زمینه های خطرناک برای طغیان گری ، در خوردنی ها

کلوا . .. و لاتطغوا فیه

ضمیر در <فیه> ممکن است به مصدر برگرفته شده از فعل <کلوا> (یعنی <أکل>) بازگردد و ممکن است <ما> در <ما رزقناکم> به اعتبار ارتباط با فعل <کلوا> مرجع ضمیر باشد. در هر صورت می توان به برداشت یاد شده دست یافت.

16 - طغیان گری در مورد نعمت های خداوند ، خطری در کمین جوامع ر ها شده از حاکمیت ستم گران

أنجین-کم من عدوّکم . .. کلوا ... لاتطغوا فیه

نهی شدن بنی اسرائیل از طغیان گری، پس از عبور آنان از دریا و نجات از ستم و حاکمیت فرعونیان مطرح شده است. طرح این مسأله در آن موقعیت، گویای وجود زمینه هایی برای طغیان گری در آن شرایط است.

ص: 389

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 14

14 - خود برتربینی ، زمینه ساز خوی طغیان و تجاوزگری *

لقد استکبروا فی أنفسهم و عتو عتوًّا کبیرًا

از تقدم ذکری موضوع <استکبار> بر مسأله <طغیان و تجاوزگری>، می توان برداشت فوق را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 58 - 4

4 - نعمت و رفاه فراوان ، زمینه ساز غرور و طغیان

و کم أهلکنا من قریه بطرت معیشتها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 76 - 8

8 - ثروت فراوان ، زمینه ساز طغیان و تجاوز در جامعه

و ءاتین-ه من الکنوز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 24 - 8

8 - برخورداری از قدرت و توانایی سیاسی و اقتصادی ، از زمینه های طغیان ، حق گریزی و دین ستیزی

کانوا هم أشدّ منهم قوّه و ءاثارًا . .. إلی فرعون و ه-م-ن و ق-رون فقالوا س-حر کذّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 27 - 7

7 - جامعه متکاثر و رفاه زده ، گرفتار طغیان و سرکشی

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 31 - 3

3 - بخلورزی و محروم ساختن بینوایان از اموال خویش ، طغیان و تجاوز از حدود الهی است .

أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین . .. إنّا کنّا ط-غین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 18 - 3

3 - طغیان گری ، بازتاب نبود تزکیه و درست کاری در زندگی انسان

إنّه طغی . فقل هل لک إلی أن تزکّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 390

20 - فجر - 89 - 11 - 3

3 - برخورداری از امکانات مادی و قدرت ، زمینه ساز طغیان و تعرض به حقوق دیگران

الذین طغوا فی البل-د

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 12 - 5

5 - شقاوت افزون تر ، مایه آمادگی بیشتر برای طغیان در برابر رسولان الهی و تکذیب آنان

بطغویها . إذ انبعث أشقیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 6 - 5

5 - دانستن و توانایی بر خواندن و نوشتن ، برای باز داشتن انسان از طغیان گری کافی نیست .

علّم بالقلم . علّم الإنس-ن ما لم یعلم . کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 7 - 1،2،3

1 - دل خوشی به ثروت زیاد ، مایه روی آوردن انسان به طغیان و شکستن حریم دیگران

أن رءاه استغنی

<أن رءاه. ..> - به تقدیر لام تعلیل - مفعول له و بیانگر سبب طغیان است.

2 - احساس بی نیازی - حتی در صورت کاذب بودن آن - زمینه گستاخی و تجاوزگری انسان

أن رءاه استغنی

فعل <رآه> دلالت دارد که عامل طغیان، این است که شخص خود را بی نیاز ببیند. بنابراین، درک یا توهّم بی نیازی، عامل طغیان است; نه وجود حقیقی آن.

3 - احساس بی نیازی از خداوند ، زمینه ساز سرکشی از خواسته های او است .

ربّک الأکرم . الذی علّم ... إنّ الإنس-ن لیطغی . أن رءاه استغنی

آیات آغازین سوره، قرینه بر متعلق <یطغی> و <استغنی> است و نشان می دهد که طغیان در برابر خداوند و استغنا از او، از مصادیق مورد نظر آن است.

16- زمینه طغیان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 28 - 3

3 - موسی ( ع ) ، جهالت مردم را پایه طغیان فرعون دانست .

یفقهوا قولی

تأکید موسی(ع) بر آگاه سازی اطرافیان فرعون - در جهت مبارزه با طغیان گری او - گویای این است که موسی(ع)، ریشه موفقیت فرعون را در ناآگاهی اطرافیانش می دانست.

ص: 391

17- زمینه طغیان یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 12

12 - معارف نازل شده بر پیامبر ( ص ) ، موجب افزایش طغیانگری و کفرورزی بسیاری از یهودیان

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

18- سرزنش طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 76 - 15

15 - غرور و سرمستی ، امری مذموم در بینش الهی

إذ قال له قومه لاتفرح إنّ اللّه لایحبّ الفرحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 17 - 5

5 - طغیان گری ، خصلتی ناروا است و طغیان گران در تعارض با راه خدایند .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

19- طغیان آب در طوفان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1،6

1 - نابودی قوم نوح ، با طغیان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

این آیه درصدد بیان سرگذشت اولین قوم عقوبت شده است که در آیه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

6 - < عن علیّ بن أبی طالب ( ع ) قال : لم تنزل قطرهٌ من ماء إلاّ بمکیال علی یدی مَلَک إلاّ یوم نوح ، فإنّه أَذِنَ للماء دون الخُزّان ، فطغی الماءُ علی الخزّان فخرج ، فذلک قوله : < إنّا لمّا طغی الماء > . . . ;

از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: خداوند هیچ قطره آبی را از آسمان نازل نکرده; مگر این که به دست فرشته ای پیمانه شده است (یعنی زیر نظر فرشته باران به اندازه معین باریده است); مگر روز طوفان نوح که در آن روز خداوند به خود آب مستقیماً و بدون دخالت خزانه داران اذن داد [تا جاری گردد]. پس آب بر خزینه داران طغیان نمود و خارج گردید و این است سخن خداوند: <إنّا لمّا طغا الماء>...>.

ص: 392

20- طغیان اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 31 - 2

2 - اعتراف باغداران یمنی ، به طغیان و تجاوز از حدود الهی بر اثر نپرداختن سهم بینوایان

إنّا کنّا ط-غین

21- طغیان اکثریت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 6 - 2

2 - بیشتر انسان ها ، گرفتار طغیان و تجاوز از حدود خویش اند .

انّ الإنس-ن لیطغی

طغیان; یعنی، از حد گذشتن و هر چیزی را که در نافرمانی از حد و اندازه بیرون رود، <طاغی> گویند. (مصباح)

22- طغیان اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 11،13

11 - تعالیم نازل شده بر پیامبر ( ص ) ( آیات قرآن ) موجب افزایش کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

13 - اهل کتاب در کفر و طغیان روز افزون به خاطر بی اعتنایی به تعالیم تورات و انجیل

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

ازدیاد کفر و طغیان اهل کتاب بر اثر نپذیرفتن قرآن، حاکی از آن است که قبل از نزول قرآن نیز آنان در کفر و طغیان بوده اند که به قرینه صدر آیه، این کفر و طغیان بر اثر مهمل گذاشتن تورات و انجیل بوده است.

23- طغیان ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 7 - 6

6 - گرفتاری به طغیان ، برای کسانی که در سایه کرم خداوند و به کمک علوم خدادادی ، به ثروت رسیده و خود را بی نیاز می بینند ، خلاف انتظار و واکنشی ناشایست در برابر نعمت های الهی است .

الأکرم . الذی علّم ... کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی . أن رءاه استغنی

ص: 393

24- طغیان حق ناپذیران مکّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 19،20

19- حق ناپذیران مکه در برابر انذار و بیم خداوند ، نه تنها تسلیم نشدند ; بلکه جز سرکشی و طغیان بیشتر ، چیزی بر آنها افزوده نشد .

و نخوّفهم فما یزیدهم إلاّ طغی-نًا

هر چند ضمیر <هم> به <الناس> برمی گردد و شامل همه مردم می شود، ولی به قرینه و <و ما یزیدهم> می توان استفاده کرد که مرجع <هم> انسانهایی اند که اصل طغیان در وجودشان هست و با مواعظ الهی تشدید می شود.

20- روی آوردن حق ناپذیران مکه به سرکشی ها و جرایمی بس بزرگتر ، پس از انذار های هشدار دهنده الهی

و نخوّفهم فما یزیدهم إلاّ طغی-نًا کبیرًا

25- طغیان دریا ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 6 - 1

1 - دریا ها در آستانه قیامت ، لبریز شده و آب آن به اطراف سرازیر خواهد گشت .

و إذا البحار سجّرت

<سَجَر> و <سَجَّر> به معنای <مَلأَ> (پر گردانید) است. برخی <تسجیر> را به معنای <تفجیر> (روان ساختن) گرفته اند (لسان العرب). بنابراین <سجّرت> - که تشدید آن برای مبالغه است - یعنی کاملاً لبریز و به اطراف سرازیر گشت. فرّاء گفته است: <مسجر>; یعنی، آنچه آب آن فروکش کرده باشد (لسان العرب) و قاموس <مسجور> را شعلهور شده معنا کرده است. براساس این دو معنا، آب دریاها تبخیر شده و نابود خواهد گشت.

26- طغیان علیه رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 12 - 3،5

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقی ترین فرد خود ، به طغیان در برابر فرستاده الهی

انبعث أشق-یها

<انبعاث>، تأثیرپذیری از <بعث> و ارسال دیگران است و نشان می دهد که فرد <اشقی>، از سوی دیگران تحریک شده بود. ظرف بودن <إذ انبعث...> برای آیه قبل و نیز ضمیرهای جمع در <فعقروها> و <بذنبهم> (در آیات بعد) بیانگر این است که قوم ثمود، محرک اصلی بوده اند.

5 - شقاوت افزون تر ، مایه آمادگی بیشتر برای طغیان در برابر رسولان الهی و تکذیب آنان

بطغویها . إذ انبعث أشقیها

ص: 394

27- طغیان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 25 - 1

1 - موسی ( ع ) جهت انجام رسالت خویش و بازداشتن فرعون از طغیان گری ، با دعابه درگاه خداوند ، خواهان شرح صدر خویش شد .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لی صدری

فراخی سینه، کنایه از خویشتن داری و کنترل خود و اختیار از کف ندادن است.

28- طغیان قابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 28 - 2

2 - هابیل ، در صدد آرام نمودن روح طغیانگر قابیل

قال لاقتلنک قال . .. لئن بسطت إلی یدک لتقتلنی ما إنّا بباسط یدی إلیک

طغیانگری قابیل از تأکید در <لاقتلنک> به دست می آید و سخنان نرم و آموزنده هابیل، نشانگر تلاش وی برای نرم و آرام ساختن قابیل است.

29- طغیان کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 9

9 - سرگردانی در طغیان، کیفر و پیامد حق ناپذیری کافران است.

و نذرهم فی طغینهم یعمهون

30- طغیان کافران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 7

7 - لجاجت و تعصب کورکورانه اشراف کافر مکه و تحیر و سرگردانی آنها در طغیان و سرکشی ، علی رغم مشاهده لطف و رحمت الهی در حق ایشان

و لو رحمن-هم . .. للجّوا فی طغی-نهم یعمهون

ص: 395

31- طغیان مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 10

10 - خداوند مشرکان حق ناپذیر را در سرگردانی طغیانشان رها می سازد.

و نذرهم فی طغینهم یعمهون

32- طغیان مکذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 186 - 6،7

6 - خداوند منکران قرآن را در انکار و طغیانشان به حال خود ر ها می سازد .

و یذرهم فی طغینهم

7 - کفرپیشگان منکر قرآن ، مردمی متحیر و سرگردان در وادی گمراهی و طغیانگری

و یذرهم فی طغینهم یعمهون

در برداشت فوق <فی طغیانهم> متعلق به <یعمهون> گرفته شده است، <عَمَهْ> (مصدر <یعمهون>) به معنای تحیر و سرگردانی است.

33- طغیان منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 15 - 3،8

3 - منافقان ، مردمانی متحیر و سرگردان در وادی گمراهی و طغیانگری

یمدّهم فی طغینهم یعمهون

<عَمَه> (مصدر <یعمهون>) به معنای تحیر و سرگردانی است. <یعمهون> حال برای <هم> در <یمدّهم> می باشد. <فی طغیانهم> علاوه بر تعلقش به <یمدّهم> متعلق به <یعمهون> نیز می تواند باشد. بنابراین جمله چنین معنا می شود: خداوند بر طغیانگری منافقان، در حالی که در گمراهی و طغیان سرگردانند می افزاید.

8 - مهلت دادن به منافقان در طغیانگری و سرگردانی ، استهزای خداوند نسبت به ایشان است .

اللّه یستهزئ بهم و یمدّهم فی طغینهم یعمهون

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: جمله <یمدّهم . ..> تفسیر وبیان جمله <اللّه یستهزئ بهم> باشد.

34- طغیان نمرود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 258 - 6

6 - قدرتمداری نمرود ، زمینه ساز غرور ، کفر و طغیانگری وی

ص: 396

الم تر الی . .. ان اتیه اللّه الملک

بنابراینکه جمله <ان اتیه . .. >، بیان علّت محاجّه باشد; یعنی چون ملک و سلطنت یافت، چنین و چنان کرد.

35- طغیان یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 154 - 2

2 - یهود ، مردمانی طغیانگر که جز با تهدید ، در برابر حق تسلیم نمی شدند .

و رفعنا فوقهم الطور بمیثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 157 - 2

2 - یهود ، مردمی کفرپیشه و طغیانگر علیه عیسی ( ع ) ، علی رغم اذعان به رسالت الهی وی

و قولهم إنّا قتلنا المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

بر این مبنا که <رسول اللّه> دنباله سخن یهودیان <انا قتلنا . ..> باشد می توان گفت اعتراف آنان به رسالت عیسی اعترافی واقعی و حقیقی بوده ولی در عین حال اقرار به کشتن وی داشته و این حکایت از شدت خباثت آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 13،14،36

13 - یهودیان عصر پیامبر ( ص ) ، دارای پیشینه طغیانگری و کفرورزی

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

14 - تأثیر منفی قرآن در یهودیان - افزون بر کفر و طغیان آنان - ، برخاسته از گرفتاری ایشان به لعنت الهی

و لعنوا بما قالوا . .. ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

واقع شدن جمله <و لیزیدن . ..> پس از بیان پندار باطل یهود و گرفتار شدن آنان به لعنت الهی بر اثر آن، می رساند که ازدیاد کفر و طغیان آنان ریشه در ملعون شدن آنان و پندارهای ناروا درباره خدا، دارد.

36 - مفسده جویی یهود ، برخاسته از طغیان گری و کفرورزی آنان *

طغیناً و کفراً . .. و یسعون فی الارض فساداً

36- عوامل اجتناب از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 6 - 6

6 - توجه به آفرینش انسان از خون لخته و وابستگی تمام دانش های او به خداوند ، مایه ترک طغیان است .

خلق الإنس-ن من علق . .. علّم الإنس-ن ما لم یعلم . کلاّ إنّ الإنس-ن لیطغی

ص: 397

37- عوامل ازدیاد طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 11

11 - تعالیم نازل شده بر پیامبر ( ص ) ( آیات قرآن ) موجب افزایش کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

38- عوامل طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 13

13 - اهل کتاب در کفر و طغیان روز افزون به خاطر بی اعتنایی به تعالیم تورات و انجیل

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

ازدیاد کفر و طغیان اهل کتاب بر اثر نپذیرفتن قرآن، حاکی از آن است که قبل از نزول قرآن نیز آنان در کفر و طغیان بوده اند که به قرینه صدر آیه، این کفر و طغیان بر اثر مهمل گذاشتن تورات و انجیل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 10

10 - خداوند مشرکان حق ناپذیر را در سرگردانی طغیانشان رها می سازد.

و نذرهم فی طغینهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 44 - 6

6 - غافل بودن از حقیقت و بیم نداشتن از فرجام کردار ناروا ، طغیان گری است .

إنّه طغی . .. لعلّه یتذکّر أو یخشی

خداوند، برای بازداشتن فرعون از طغیان، به موسی و هارون(ع) راه ایجاد تذکر و خشیت را می آموزد. بنابراین نبود این دو خصلت، مایه طغیان گری فرعون بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 9

9 - بی اعتقادی به جهان آخرت ، مایه طغیان و سرگردانی انسان در زندگی دنیوی

و إنّ الذین لایؤمنون بالأخره . ..و لو رحمن-هم ...فی طغی-نهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 27 - 5

5 - انکار معاد و حسابرسی قیامت ، عامل طغیان گری و مایه گرفتاری به عذاب جهنم است .

للطّ-غین . .. إنّهم کانوا لایرجون حسابًا

ص: 398

39- قرآن و ازدیاد طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 11

11 - تعالیم نازل شده بر پیامبر ( ص ) ( آیات قرآن ) موجب افزایش کفر و طغیان بسیاری از اهل کتاب

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

40- کیفر طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 112 - 16

16- طغیان و سرکشی در برابر خدا و گرایش به شرک و پرستش غیر خدا ، عقوبت و کیفر الهی را درپی دارد .

و لاتطغوا إنه بما تعملون بصیر

41- گناه طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 19

19 - طغیان در مورد نعمت های خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهی است بس بزرگ .

و لاتطغوا . .. و من یحلل علیه غضبی فقد هوی

غضب خداوند بر طغیان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگی گناه آنان است.

42- مراتب طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 18

18 - کفر و طغیان ، دارای مراتب

و لیزیدن کثیراً منهم . .. طغیناً و کفراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 18

18 - کفر و طغیان ، دارای مراتب

لیزیدن . .. طغیناً و کفراً

ص: 399

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، دارای ظلم و طغیانی فزون تر از دیگر اقوام نابود شده تاریخ

إنّهم کانوا هم أظلم و أطغی

بنابراین که ضمیر <هم> به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده می شود.

43- مکذبان کیفر طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 11 - 5

5 - قوم ثمود ، کیفر های طغیان را دروغ انگاشته ، تهدید های الهی را تکذیب کردند .

کذّبت ثمود بطغویها

کلمه <طغواها>، می تواند قرینه بر مراد از <کذّبت> باشد; یعنی، ثمودیان هشدارهای رسول الهی درباره عواقب طغیان را تکذیب می کردند.

44- ممانعت از طغیان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 2

2 - حرکت موسی و هارون ( ع ) به سوی فرعون و بازداشتن او از طغیان گری ، فرمان مؤکد و مکرر خداوند به آن دو بود .

اذهب . .. اذهب أنت و أخوک ... اذهبا إلی فرعون

45- موارد طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 8

8 - حق ناپذیری و انکار آیات الهی، طغیان و موجب حیرت و سرگردانی است.

کما لم یؤمنوا به أول مره و نذرهم فی طغینهم یعمهون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 186 - 5

5 - کفر به قرآن و انکار معارف آن طغیانگری است .

و یذرهم فی طغینهم یعمهون

ضمیر <هم> در <یذرهم> و <طغیانهم> به منکران قرآن، که از جمله <فبأیّ حدیث> استفاده می شود، برمی گردد.

ص: 400

بنابراین مراد از <طغیان> انکار قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 112 - 12

12- شرکورزی و پرستش غیر خدا ، طغیان گری و تجاوز از حقیقت است .

و لاتطغوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 113 - 6

6- تکیه بر ستمگران برای گسترش توحید و دین ، طغیان و خروج از حد و مرز تعیین شده است .

فاستقم کما أُمرت . .. لاتطغوا ... و لاترکنوا إلی الذین ظلموا

عبارت <و لاترکنوا . ..> می تواند بیانگر مصداقی از <لاتطغوا> باشد و تفسیری برای <کما اُمرت> تلقی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 55 - 4

4 - طغیان ، ناسازگار با تقواپیشگی است و بی تقوایی نوعی طغیان می باشد .

إنّ للمتّقین لحسن مئاب . .. ه-ذا و إنّ للط-غین لشرّ مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 11 - 5

5 - ایجاد مزاحمت برای هدایت یافتگان ، شگفت آور و نمونه ای از طغیان است .

لیطغی . .. ینهی ... أرءیت إن کان علی الهدی

تکرار <أرءیت> تأکید بر شگفتی است. <إن> حرف شرط است و جزای شرط یا آیه <ألم یعلم بأنّ اللّه یری> است و یا جمله ای محذوف نظیر <کیف یکون حال من ینهاه عن الصلاه> و یا <فما أعجب ه-ذا> می باشد. اظهار شگفتی در صورت دوم بارزتر است. ارتباط این آیه با آیات پیشین، مصداق های طغیان را نمودارتر ساخته است.

46- موانع طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 7

7 - آیین های الهی ، ناسازگار با طغیان گری و تحمل سرکشی دیگران

اذهبا إلی فرعون إنّه طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 28 - 7

7 - کمی بارش در فصل نیاز انسان ها به آب ، تدبیری الهی در جهت بازداشتن آنان از سرکشی و خودبینی است .

ص: 401

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا . .. ینزّل الغیث من بعد ما قنطوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 31 - 11

11 - بازتاب گناهان انسان به صورت مشکلات دنیایی ، تدبیری الهی در جهت بازداشتن انسان از سرکشی و تجاوز است .

و ما أص-بکم من مصیبه فبما کسبت أیدیکم . .. و ما أنتم بمعجزین فی الأرض و ما لکم م

سیاق آیات، نشانگر بیان گونه های مختلف از یک حقیقت است; چه این که باران، غفران، ولایت و نصرت گونه هایی از روزی خداوند برای انسان ها است که از پس خشکسالی، گناه و مصیبت به انسان ارزانی می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 34 - 5

5 - تقواپیشگی ، مانع از ظلم و طغیان و متقین مبرّا از آن

إنّا کنّا ظ-لمین . .. ط-غین ... إنّ للمتّقین

مطلب یاد شده، از مقابله متقین با <اصحاب الجنّه> - که به ظلم و طغیان آلوده شده بودند - استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 27 - 3

3 - احتمال تحقّق قیامت ، کافی در ایجاد زمینه پرهیز از طغیان گری در برابر خداوند

للطّ-غین . .. إنّهم کانوا لایرجون حسابًا

جمله <کانوا لایرجون. ..>، دلالت دارد که طغیان گران به جهت این که حتی احتمال محاسبه اعمال را نیز منتفی می دانستند، به طغیان گری روی آورده و به عذاب آن گرفتار شدند. مفهوم این جمله آن است که برای پرهیز از طغیان و گناه، حتی احتمال قیامت نیز کافی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 18 - 9

9$ - تزکیه و خودسازی ، از راه های پیشگیری از طغیان و کفر

إنّه طغی . فقل هل لک إلی أن تزکّی

این آیه از طرفی ناظر به آیه قبل است و راه دفع طغیان را ارائه می دهد و از سویی دیگر، ناظر به آیه بعد است و زمینه هدایت به خداوند و دوری از کفر را بیان کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 26 - 6

6 - ترس از خداوند و نگرانی از فرجام خویش ، پرهیز دهنده انسان از انکار معاد و باز دارنده او از طغیان گری و رویارویی با پیامبران

إنّ فی ذلک لعبره لمن یخشی

عبرت گرفتن از داستان فرعون، به معنای دوری از رفتار و عقاید او است که در آیات قبل نمونه های آن بیان شد.

ص: 402

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 40 - 11،18

11 - ترس از خداوند ، بازدارنده انسان از سرکشی در برابر او است .

فأمّا من طغی . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

تقابل طغیان گران و خداترسان در فرجام خویش، گویای ناسازگاری خداترسی با طغیان گری است.

18 - رهایی از هوای نفس ، از میان برنده روحیه طغیان گری است .

فأمّا من طغی . .. و أمّا من ... و نهی النفس عن الهوی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 13 - 8

8 - آیات قرآن ، بازدارنده انسان از طغیان گری و گناه و راهنمای او برای ایمان به قیامت است .

و ما یکذّب به إلاّ. .. إذا تتلی علیه ءای-تنا قال أس-طیر الأوّلین

47- موانع طغیان دریا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 34 - 5

5 - عفو و اغماض الهی از گناهان بسیار ، باعث مصونیت انسان از آثار ویرانگر گناهان در دریا

أو یوبقهنّ بما کسبوا و یعف عن کثیر

48- ناپسندی طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 6

6 - طغیان گری ، خصلتی بسیار ناروا است و طغیان گران در تعارض با راه خدایند .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

49- نجات معرضان از طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 22 - 3

3 - پرهیزکنندگان از طغیان ، گرچه بر جهنم و کمین کنندگان در آن عبور خواهند کرد ; ولی گرفتار آن نخواهند شد . *

إنّ جهنّم کانت مرصادًا . للطّ-غین م-ابًا

چنانچه <للطاغین> متعلق به <مآباً> باشد، <مرصاداً> مطلق خواهد بود; در این صورت مفاد دو آیه این است که جهنم برای همگان <مرصاد> است; ولی <مآب> و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغیان گران گرفتار آن خواهند شد.

ص: 403

50- نشانه های طغیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 9 - 3

3 - جلوگیری از برپایی نماز ، شگفت آورترین نمونه طغیان

لیطغی . .. أرءیت الذی ینهی

<أرءیت> استفهام تعجبی است. ادیبان عرب، آن را با <أخبرنی> (خبر ده مرا) به یک معنا دانسته اند. درخواست بازگو کردن خبر - با آن که متکلم آن را می داند - نشانه شگفتی آن است. مخاطب در <أرءیت> می تواند عموم مخاطبان باشد; گرچه فرد بارز آن پیامبر(ص) است و بنده نمازگزاری که مورد نهی قرار گرفته، بر هر نمازگزاری قابل انطباق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 12 - 8

8 - بی توجهی به مربیان تقوا و احساس بی نیازی از آنان ، نشان طغیان گری است .

لیطغی . إن رءاه استغنی ... ینهی . عبدًا ... أمر بالتّقوی

51- نگرانی از طغیان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 45 - 4

4 - موسی و هارون ( ع ) ، از احتمال افزایش طغیان فرعون ، درپی ابلاغ دعوت الهی به او ، نگران بودند .

أو أن یطغی

خداوند در سخن با موسی(ع)، به طغیان گری فرعون تصریح کرده بود. بنابراین مراد موسی و هارون(ع) از این سخن، احتمال افزایش طغیان او است; به گونه ای که زمینه پذیرش دعوت را در او به کلی از میان ببرد.

طغیانگر

52- اضطرار طغیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 145 - 17

17 - کسی که در راه سرکشی و تجاوز به خوردن غذاهای حرام نیازمند شود، اضطرار وی رفع حرمت نمی کند.

فمن اضطر غیر باغ و لاعاد

ص: 404

53- ایمان کافران طغیانگر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 111 - 8

8 - اگر مشیت خداوند تعلق گیرد کافران لجاجت پیشه و طغیانگر نیز ایمان خواهند آورد.

ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله

طغیانگران

54- {طغیانگران}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 64 - 13

13 - یهودیان عصر پیامبر ( ص ) ، دارای پیشینه طغیانگری و کفرورزی

و لیزیدن کثیراً منهم ما أنزل إلیک من ربک طغیناً و کفراً

55- آثار پیروی از طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 4

4 - طاغیان ، به اعتقاد پیروانشان ، عامل دوزخی شدن آنان هستند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

درخواست عذاب دوچندان برای طاغیان از سوی پیروان آنان، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

56- احساس بی نیازی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 11 - 6

6 - طغیان گران ، بی اعتنا به هدایت یافته بودن نماز گزاران و گرفتار احساس بی نیازی از رهنمود های آنان

لیطغی . أن رءاه استغنی ... أرءیت إن کان علی الهدی

57- استهزاهای طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 63 - 1

1 - طاغیان ، مؤمنان را در دنیا به تمسخر و ریشخند می گرفتند .

ص: 405

أتّخذن-هم سخریًّا

58- استهزای طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغیان گران دنیاطلب ، با پرسش مکرر از زمان قیامت به استهزای آن می پرداختند .

یسئلونک عن الساعه أیّان مرسیها

فاعل <یسئلونک>، در برداشت یاد شده <من طغی. ..> دانسته شده است. این برداشت، ناظر به احتمالی است که به قرینه <إنّما أنت منذر من یخشاها> در آیات بعد استفاده می شود; زیرا کسی که از انذار قیامت هراسی ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزایی خواهد بود.

59- اقرار پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 2

2 - اعتراف و توجه پیروان طاغیان در دوزخ ، به ربوبیت پروردگار در هنگام درخواست از او

قالوا ربّنا

60- امکان تزکیه طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 18 - 10

10$ - تزکیه و خودسازی ، حتی برای سرکشانی چون فرعون ، امکان پذیر است .

إنّه طغی . فقل هل لک إلی أن تزکّی

- تزکیه و خودسازی، حتی برای سرکشانی چون فرعون، امکان پذیر است.

61- اندوه بر طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 68 - 24

24 - طغیانگران و کفرپیشگان ، شایسته دلسوزی نیستند .

فلاتأس علی القوم الکفرین

ص: 406

62- اهمیت مبارزه با طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 7

7 - مبارزه با طغیان و طغیان گران و رویارویی با ریشه های اصلی آن ، لازم است .

اذهب . .. إنّه طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 5،6

5 - مبارزه با طغیان گری از برجسته ترین برنامه های پیامبران

اذهبا . .. إنّه طغی

6 - لزوم مبارزه با طغیان گران و از میان بردن ریشه های اصلی طغیان

اذهبا . .. إنّه طغی

63- بینش پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 3

3 - پیروان طاغیان ، آنان را عامل دوزخی شدن خود معرفی می کنند .

أنتم قدّمتموه لنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 4

4 - طاغیان ، به اعتقاد پیروانشان ، عامل دوزخی شدن آنان هستند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

درخواست عذاب دوچندان برای طاغیان از سوی پیروان آنان، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

64- بینش طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 5

5 - طغیان گران در دنیا ، مؤمنان را از اشرار به حساب می آوردند .

رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

ص: 407

65- بینش غلط طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 6

6 - پی بردن طغیان گران در دوزخ ، به نادرستی پندار خود نسبت به مؤمنان در دنیا

و قالوا ما لنا لانری رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

66- پرسش طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغیان گران دنیاطلب ، با پرسش مکرر از زمان قیامت به استهزای آن می پرداختند .

یسئلونک عن الساعه أیّان مرسیها

فاعل <یسئلونک>، در برداشت یاد شده <من طغی. ..> دانسته شده است. این برداشت، ناظر به احتمالی است که به قرینه <إنّما أنت منذر من یخشاها> در آیات بعد استفاده می شود; زیرا کسی که از انذار قیامت هراسی ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزایی خواهد بود.

67- پیروان طغیانگران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 59 - 3،4،5

3 - طغیان گران ، از ورود پیروانشان به دوزخ ناراحت شده و آنان را مورد نکوهش و بدگویی قرار می دهند .

ه-ذا فوج مقتحم معکم لامرحبًا بهم

<مرحباً> کلمه ای است که به هنگام خوش آمد گفتن به میهمان گفته می شود و <لا مرحباً> ضد آن است; یعنی، این کلمه در جای نکوهش و بدگویی و از سر ناراحتی گفته می شود.

4 - سوختن پیروان طاغیان در آتش دوزخ

إنّهم صالوا النار

5 - سوختن پیروان طاغیان در آتش دوزخ ، سبب نکوهش شدن آنان از سوی طغیان گران می شود .

لامرحبًا بهم إنّهم صالوا النار

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که جمله <إنّهم صالوا النار> - که تعلیل برای <لا مرحباً بهم> است - سخن طاغیان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 3

3 - پیروان طاغیان ، آنان را عامل دوزخی شدن خود معرفی می کنند .

أنتم قدّمتموه لنا

ص: 408

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 2،3

2 - اعتراف و توجه پیروان طاغیان در دوزخ ، به ربوبیت پروردگار در هنگام درخواست از او

قالوا ربّنا

3 - طغیان گران ، مورد نفرین پیروانشان در دوزخ

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

68- تبری از طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 2

2 - اعلام انزجار و تنفر پیروان طاغیان از آنان

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم

برداشت یاد شده از لحن آیه شریفه استفاده می شود.

69- تبری پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 2

2 - اعلام انزجار و تنفر پیروان طاغیان از آنان

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم

برداشت یاد شده از لحن آیه شریفه استفاده می شود.

70- تبرئه پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 5

5 - طاغیان و پیروانشان ، درصدد تبرئه خود و مقصر دانستن دیگری در دوزخی شدن آنان هستند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

71- تبرئه طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 5

ص: 409

5 - طاغیان و پیروانشان ، درصدد تبرئه خود و مقصر دانستن دیگری در دوزخی شدن آنان هستند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

72- تشنگی اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 24 - 2

2 - دوزخیان طغیان گر ، از تسکین عطش خود و حتی از چشیدن طعم آب ، محروم خواهند بود .

لایذوقون فیها . .. و لا شرابًا

73- تعجب طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 2

2 - اظهار تعجب و حسرت طاغیان و دوزخیان ، از ناتوانی شان در دیدن مؤمنان و جایگاه آنان

و قالوا ما لنا لانری رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

استفهام در <ما لنا. ..> برای تعجب و تحسر است.

74- تکبر طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 63 - 4

4 - طاغیان ، از سر غرور و تکبر ، مؤمنان و توده های مردم دیندار را در دنیا به حساب نمی آوردند و با چشم حقارت به آنان می نگریستند .

أم زاغت عنهم الأبص-ر

برداشت یاد شده براساس احتمال دوم در ترکیب آیه شریفه است; یعنی، جمله <أم زاغت. ..> عطف بر <أتّخذناهم سخریًّا> باشد. در این صورت مفاد آن مربوط به دنیا بوده و چنین معنا می شود: <و یا به اندازه ای حقیر بودند که چشم های ما آنان را نمی دید>.

75- تکذیبگری طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 27 - 2

2 - طغیان گران دوزخی ، حسابرسی قیامت را انکار کرده و احتمال حقانیت آن را نیز مردود می دانستند .

ص: 410

إنّهم کانوا لایرجون حسابًا

نفی <امید>، بیانگر این است که انکار قیامت از سوی دوزخیان، به حدی شدید بود که آنان احتمال آن را نیز نمی دادند و حتی اندک امیدی به آن نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 28 - 1،2

1 - طغیان گران دوزخی ، آیات الهی را دروغ شمرده و بر تکذیب آن اصرار میورزیدند .

و کذّبوا ب-ای-تنا کذّابًا

<کذّاباً> (مصدر باب <تفعیل>)، مفعول مطلقی است که بر تأکید دلالت دارد.

2 - آیات معاد در دیدگاه طغیان گران ، دروغ و به دور از واقعیت است .

و کذّبوا ب-ای-تنا کذّابًا

مراد از <آیاتنا> - به قرینه <لایرجون حساباً> در آیه قبل - آیاتی است که معاد را مطرح کرده بود.

76- توصیه به طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سیاحت در زمین برای مشاهده شهر های ویران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاریخ ، توصیه خداوند به گردنکشان و حق ستیزان

أفلم یسیروا فی الأرض فتکون لهم قلوب یعقلون بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 11 - 9

9 - دست کشیدن از منع نمازگزاران و روی آوردن به هدایت ، توصیه خداوند به طغیان گران ثروت اندوز

لیطغی . أن رءاه استغنی ... الذی ینهی . عبدًا إذا صلّی . أرءیت إن کان علی الهدی

جمله <کان علی الهدی> ممکن است مربوط به <الذی ینهی> باشد; در این صورت مفاد آیه شریفه این است که: به من خبر ده کسی که نمازگزار را نهی می کند، اگر خود بر طریق هدایت قرار گرفته بود [آیا بهتر نبود؟]

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 12 - 10

10 - نهی نکردن مردم از نماز و ترغیب کردن آنان به تقوا ، توصیه خداوند به طغیان گران ثروت اندوز

لیطغی . أن رءاه استغنی ... الذی ینهی . عبدًا إذا صلّی ... أو أمر بالتّقوی

جمله <أمر بالتقوی> ممکن است مربوط به <الذی ینهی> باشد. در این صورت مفاد آیه شریفه این خواهد بود که: به من خبر ده کسی که نمازگزار را - نهی می کند، اگر [به جای آن ]مردم را به تقوا امر کند [آیا برایش بهتر نیست؟]

ص: 411

77- تهدید طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 8 - 3

3 - خداوند ، کیفر دهنده طغیان گران و تهدید کننده آنان به کیفر های اخروی است .

لیطغی . .. إنّ إلی ربّک الرجعی

مراد از بیان بازگشت انسان ها به خداوند، توجّه دادن طغیان گران - که در آیات پیشین مطرح بودند - به کیفرهای الهی است.

78- تهمتهای طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقیر ، از ترفند ها و ابزار های طاغیان و دشمنان دین ، علیه دینداران و مؤمنان

رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

79- جایگاه اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 7

7 - دوزخ ، قرارگاه طغیان گران

للط-غین لشرّ مئاب . .. فبئس القرار

<قرار> اسم مکان به معنای قرارگاه است.

80- حتمیت دشمنی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 64 - 1،2

1 - تخاصم و ستیزه جویی طاغیان در دوزخ ، امری حتمی و واقع شدنی

إنّ ذلک لحقّ تخاصم أهل النار

<حقّ> - در مقابل باطل و غیر واقع - به معنای راست و واقعیت دار است و مقصود از آن حتمی بودن وقوع و تحقق چنین امری در قیامت است; مثل آیه شریفه <إنّ الدین لواقع، حساب و جزا حتماً واقع می شود>، (الذاریات (51) 61).

2 - تأکید خداوند ، بر وقوع تخاصم و ستیزه جویی میان طغیان گران در دوزخ

إنّ ذلک لحقّ تخاصم أهل النار

ص: 412

81- حتمیت عذاب طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 30 - 1

1 - خداوند با فرمانی تحقیرآمیز ، طغیان گران را به تحمل عذاب جهنم ملزم می سازد .

للطّ-غین . .. فذوقوا

82- حتمیت منازعه طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 64 - 1،2

1 - تخاصم و ستیزه جویی طاغیان در دوزخ ، امری حتمی و واقع شدنی

إنّ ذلک لحقّ تخاصم أهل النار

<حقّ> - در مقابل باطل و غیر واقع - به معنای راست و واقعیت دار است و مقصود از آن حتمی بودن وقوع و تحقق چنین امری در قیامت است; مثل آیه شریفه <إنّ الدین لواقع، حساب و جزا حتماً واقع می شود>، (الذاریات (51) 61).

2 - تأکید خداوند ، بر وقوع تخاصم و ستیزه جویی میان طغیان گران در دوزخ

إنّ ذلک لحقّ تخاصم أهل النار

83- حسرت طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 2

2 - اظهار تعجب و حسرت طاغیان و دوزخیان ، از ناتوانی شان در دیدن مؤمنان و جایگاه آنان

و قالوا ما لنا لانری رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

استفهام در <ما لنا. ..> برای تعجب و تحسر است.

84- خضوع اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هایی ذلت بار و خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قیامت حضور خواهند یافت .

و عنت الوجوه للحیّ القیّوم

از معانی <عناء> ذلیل گشتن است (مصباح). حرف <ال> در <الوجوه> جایگزین مضاف الیه است; یعنی، <وجوههم> و مراد چهره مجرمانی است که در آیات پیشین از آنان سخن گفته شده است. فعل <عنت> می رساند که فروتنی آنان نوظهور است و پیش از این در دنیا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

ص: 413

85- خواسته های پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 1

1 - پیروان طاغیان ، از خداوند می خواهند عذاب طغیان گران را در دوزخ دوچندان کند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

<ضعف> به معنای دوچندان است.

86- دشمنی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 6

6 - طغیان گری ، خصلتی بسیار ناروا است و طغیان گران در تعارض با راه خدایند .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 17 - 5

5 - طغیان گری ، خصلتی ناروا است و طغیان گران در تعارض با راه خدایند .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

87- دنیاطلبی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 38 - 2

2 - طغیان گران ، دنیا طلبانی هستند که آن را بر آخرت ترجیح می دهند .

من طغی . و ءاثر الحیوه الدنیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 39 - 1

1 - طغیان گران دنیاطلب ، در قیامت ، جز آتش سوزان دوزخ ، جایگاهی نخواهند داشت .

فأمّا من طغی . .. فإنّ الجحیم هی المأوی

<مأوی>; یعنی، منزل و مکان (لسان العرب). جمله <فإنّ الجحیم هی المأوی> به دلیل وجود <ال> جنس در خبر، مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 414

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغیان گران دنیاطلب ، با پرسش مکرر از زمان قیامت به استهزای آن می پرداختند .

یسئلونک عن الساعه أیّان مرسیها

فاعل <یسئلونک>، در برداشت یاد شده <من طغی. ..> دانسته شده است. این برداشت، ناظر به احتمالی است که به قرینه <إنّما أنت منذر من یخشاها> در آیات بعد استفاده می شود; زیرا کسی که از انذار قیامت هراسی ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزایی خواهد بود.

88- ذلت اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هایی ذلت بار و خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قیامت حضور خواهند یافت .

و عنت الوجوه للحیّ القیّوم

از معانی <عناء> ذلیل گشتن است (مصباح). حرف <ال> در <الوجوه> جایگزین مضاف الیه است; یعنی، <وجوههم> و مراد چهره مجرمانی است که در آیات پیشین از آنان سخن گفته شده است. فعل <عنت> می رساند که فروتنی آنان نوظهور است و پیش از این در دنیا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

89- روش برخورد طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 7

7 - تهمت و تحقیر ، از ترفند ها و ابزار های طاغیان و دشمنان دین ، علیه دینداران و مؤمنان

رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 63 - 1

1 - طاغیان ، مؤمنان را در دنیا به تمسخر و ریشخند می گرفتند .

أتّخذن-هم سخریًّا

90- روش مبارزه با طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 4

4 - فراهم سازی مقدمات لازم در مواجهه با طغیان گران حاکم ، امری ضروری است .

ءایه أُخری . .. اذهب إلی فرعون إنّه طغی

ص: 415

91- زمینه عذاب طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 5

5 - طغیان کنندگان فسادگر ، در معرض افتادن به کمین خداوند و گرفتاری ناگهانی به عذاب های الهی

الذین طغوا . .. الفساد ... إنّ ربّک لبالمرصاد

92- سرزنش پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 59 - 3،5

3 - طغیان گران ، از ورود پیروانشان به دوزخ ناراحت شده و آنان را مورد نکوهش و بدگویی قرار می دهند .

ه-ذا فوج مقتحم معکم لامرحبًا بهم

<مرحباً> کلمه ای است که به هنگام خوش آمد گفتن به میهمان گفته می شود و <لا مرحباً> ضد آن است; یعنی، این کلمه در جای نکوهش و بدگویی و از سر ناراحتی گفته می شود.

5 - سوختن پیروان طاغیان در آتش دوزخ ، سبب نکوهش شدن آنان از سوی طغیان گران می شود .

لامرحبًا بهم إنّهم صالوا النار

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که جمله <إنّهم صالوا النار> - که تعلیل برای <لا مرحباً بهم> است - سخن طاغیان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 1

1 - پیروان طاغیان در مقابل نکوهش و بدگویی طغیان گران ، متقابلاً به بدگویی و نکوهش آنان می پردازند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم

93- سرزنش طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 1

1 - پیروان طاغیان در مقابل نکوهش و بدگویی طغیان گران ، متقابلاً به بدگویی و نکوهش آنان می پردازند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 30 - 1

ص: 416

1 - خداوند با فرمانی تحقیرآمیز ، طغیان گران را به تحمل عذاب جهنم ملزم می سازد .

للطّ-غین . .. فذوقوا

94- سرزنشهای پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 1

1 - پیروان طاغیان در مقابل نکوهش و بدگویی طغیان گران ، متقابلاً به بدگویی و نکوهش آنان می پردازند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم

95- سرزنشهای طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 59 - 3،5

3 - طغیان گران ، از ورود پیروانشان به دوزخ ناراحت شده و آنان را مورد نکوهش و بدگویی قرار می دهند .

ه-ذا فوج مقتحم معکم لامرحبًا بهم

<مرحباً> کلمه ای است که به هنگام خوش آمد گفتن به میهمان گفته می شود و <لا مرحباً> ضد آن است; یعنی، این کلمه در جای نکوهش و بدگویی و از سر ناراحتی گفته می شود.

5 - سوختن پیروان طاغیان در آتش دوزخ ، سبب نکوهش شدن آنان از سوی طغیان گران می شود .

لامرحبًا بهم إنّهم صالوا النار

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که جمله <إنّهم صالوا النار> - که تعلیل برای <لا مرحباً بهم> است - سخن طاغیان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 1

1 - پیروان طاغیان در مقابل نکوهش و بدگویی طغیان گران ، متقابلاً به بدگویی و نکوهش آنان می پردازند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم

96- سرگردانی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 110 - 11

11 - طغیانگران مبتلا به حیرت و سرگردانی هستند.

و نذرهم فی طغینهم یعمهون

ص: 417

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 12

12 - طغیان گران بی ایمان به جهان آخرت ، مردمانی سرگردان و محروم از هدایت الهی اند .

فنذر الذین لایرجون لقاءنا فی طغینهم یعمهون

<عَمَه> (به معنای تحیر و سرگردانی) کنایه از محروم شدن از هدایتهای الهی است.

97- سیمای اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 111 - 2

2 - مجرمان و گردن فرازان ، با چهره هایی ذلت بار و خاضع در برابر خداوند ، در صحنه قیامت حضور خواهند یافت .

و عنت الوجوه للحیّ القیّوم

از معانی <عناء> ذلیل گشتن است (مصباح). حرف <ال> در <الوجوه> جایگزین مضاف الیه است; یعنی، <وجوههم> و مراد چهره مجرمانی است که در آیات پیشین از آنان سخن گفته شده است. فعل <عنت> می رساند که فروتنی آنان نوظهور است و پیش از این در دنیا، در برابر خداوند خضوع نداشته اند.

98- شدت عذاب طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 58 - 3

3 - عذاب طغیان گران در دوزخ ، بسیار شدید است .

و ءاخر من شکله أزوج

برداشت یاد شده از تنوع نوشابه و غذاهای ناگوار در دوزخ به دست می آید.

99- شرایط مبارزه با طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 31 - 5

5 - نیرومندی و صلابت ، شرطی ضروری برای رسولان الهی و رهبران مبارزه با طغیانگران است .

أشدّد به أزری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 4

4 - مبارزه با طغیان گران ، نیازمند مردانی خودساخته و فراهم آوردن مقدمات و ابزار مناسب

أوحینا إلی أُمّک . .. واصطنعتک لنفسی ... اذهبا إلی فرعون إنّه طغی

ص: 418

100- شک طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 63 - 3

3 - تردید طاغیان ، در علل و چرایی پیدا نکردن مؤمنان و آگاه نشدن از وضعیت آنان در قیامت

أتّخذن-هم سخریًّا أم زاغت عنهم الأبص-ر

<أم> در جمله <أم زاغت. ..> عاطفه و متصله است و این جمله می تواند عطف بر <ما لنا لانری...> باشد. در این صورت مفاد آن مربوط به قیامت بوده و معنای آیه چنین می شود: آیا مسخره شان می کردیم [و اهل بهشت اند ]یا[_در جهنم اند و] چشمان ما به آنان نمی افتد.

101- طغیانگران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 56 - 2،4

2 - طغیان گران ، از دوزخیان هستند .

إنّ للط-غین . .. جهنّم یصلونها

<یصلون> به معنای <یدخلون> (داخل می شوند) است.

4 - آتش دوزخ ، بستر و آرامگاه طغیان گران

إنّ للط-غین . .. جهنّم یصلونها فبئس المهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 57 - 1

1 - آب داغ و خونابه چرکین ، نوشابه و غذای طاغیان در دوزخ

إنّ للط-غین . .. ه-ذا فلیذوقوه حمیم و غسّاق

<حمیم> به معنای آب داغ و جوشان است و <غسّاق> در نظر برخی از اهل لغت، به معنای چرک و خون اهل دوزخ است (لسان العرب). در نگاه برخی دیگر مقصود از آن مایعی است که از پوست اهل دوزخ خارج می شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 4،7

4 - بحث و جدل طاغیان با پیروانشان در جهنم ، درباره چرایی و سبب دوزخی شدن آنان

لامرحبًا بهم . .. قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

7 - دوزخ ، قرارگاه طغیان گران

للط-غین لشرّ مئاب . .. فبئس القرار

<قرار> اسم مکان به معنای قرارگاه است.

ص: 419

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 3

3 - طغیان گران ، مورد نفرین پیروانشان در دوزخ

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 6

6 - پی بردن طغیان گران در دوزخ ، به نادرستی پندار خود نسبت به مؤمنان در دنیا

و قالوا ما لنا لانری رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 22 - 2،3

2 - گریز از جهنم ، برای طغیان گران امکان پذیر نیست .

إنّ جهنّم کانت مرصادًا . للطّ-غین

<للطاغین> ممکن است به <مآب> تعلق داشته باشد و نیز می تواند متعلق به <مرصاداً> باشد. در صورت دوم مفاد آیه شریفه چنین می شود: جهنم برای طغیان گران مثل کمین است که رهایی از آن ممکن نیست. در این صورت <مآباً> نیز متعلقی نظیر <للطاغین> داشته که به دلیل وجود قرینه، ذکر آن ضرورت نداشت.

3 - پرهیزکنندگان از طغیان ، گرچه بر جهنم و کمین کنندگان در آن عبور خواهند کرد ; ولی گرفتار آن نخواهند شد . *

إنّ جهنّم کانت مرصادًا . للطّ-غین م-ابًا

چنانچه <للطاغین> متعلق به <مآباً> باشد، <مرصاداً> مطلق خواهد بود; در این صورت مفاد دو آیه این است که جهنم برای همگان <مرصاد> است; ولی <مآب> و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغیان گران گرفتار آن خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 24 - 1،2،3

1 - طغیان گران در دوزخ ، از هر گونه احساس خنکی و تخفیف حرارت سوزان جهنم ، محروم خواهند بود .

لایذوقون فیها بردًا

<ذوق>; یعنی، درک مزه (مصباح)، این واژه در رابطه با اجسام به طور حقیقت و در مورد معنویات، به طور مجاز استعمال می شود. در آیه شریفه بین معنای حقیقی و مجازی آن جمع شده است; زیرا تعبیر چشیدن برای احساس سردی مجاز است. مراد از <بَرْد> - به قرینه تقابل آن با نوشیدنی - هر گونه احساس سردی است; هر چند با سایه و امثال آن باشد.

2 - دوزخیان طغیان گر ، از تسکین عطش خود و حتی از چشیدن طعم آب ، محروم خواهند بود .

لایذوقون فیها . .. و لا شرابًا

3 - محرومیت طغیان گران از مایعات و کاهش و حرارت در جهنم ، سالیانی فراوان ادامه خواهد یافت .

ل-بثین فیها أحقابًا . لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا

چنانچه جمله <لایذوقون. ..> حال برای ضمیر <لابثین> باشد، می توان به دست آورد که درنگ دوزخیان، همراه با حالت محرومیت از سرما و آب، دائمی نیست; زیرا ممکن است کلمه <أحقاباً> در آیه قبل، به سال های محرومیت آنان نظر داشته باشد; گرچه پس از گذشت آن دوران، بقای آنان در دوزخ به شکل دیگری ادامه خواهد یافت.

ص: 420

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 25 - 2

2 - طغیان گران در دوزخ ، گرفتار عطش شدید و طاقت فرسا خواهند بود .

إلاّ حمیمًا و غسّاقًا

<إلاّ> برای استثنای <حمیم> و <غساق> از <شراباً> است; بنابراین دوزخیان این دو مایع را خواهند آشامید. تن دادن به این نوشیدنی ها، نشانه شدّت تشنگی آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 30 - 1

1 - خداوند با فرمانی تحقیرآمیز ، طغیان گران را به تحمل عذاب جهنم ملزم می سازد .

للطّ-غین . .. فذوقوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 39 - 1

1 - طغیان گران دنیاطلب ، در قیامت ، جز آتش سوزان دوزخ ، جایگاهی نخواهند داشت .

فأمّا من طغی . .. فإنّ الجحیم هی المأوی

<مأوی>; یعنی، منزل و مکان (لسان العرب). جمله <فإنّ الجحیم هی المأوی> به دلیل وجود <ال> جنس در خبر، مفید حصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 12 - 4

4 - طغیان گران و گناه کاران ، در قیامت به جهنم و عذاب الهی گرفتار خواهند شد .

ویل یومئذ للمکذّبین . .. و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم

102- طغیانگران در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 63 - 3

3 - تردید طاغیان ، در علل و چرایی پیدا نکردن مؤمنان و آگاه نشدن از وضعیت آنان در قیامت

أتّخذن-هم سخریًّا أم زاغت عنهم الأبص-ر

<أم> در جمله <أم زاغت. ..> عاطفه و متصله است و این جمله می تواند عطف بر <ما لنا لانری...> باشد. در این صورت مفاد آن مربوط به قیامت بوده و معنای آیه چنین می شود: آیا مسخره شان می کردیم [و اهل بهشت اند ]یا[_در جهنم اند و] چشمان ما به آنان نمی افتد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 37 - 1

ص: 421

1 - طغیان گران با حضور در صحنه قیامت ، کردار خویش را به یاد آورده و جهنم را حاضر خواهند یافت .

یوم یتذکّر . .. و برّزت الجحیم لمن یری . فأمّا من طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 40 - 1

1 - حاضران در قیامت ، به دو دسته متمایزِ طغیان گران و خداترسان دور از هوا و هوس ، تقسیم خواهند شد .

فأمّا من طغی . .. و أمّا من خاف مقام ربّه

در ترکیب آیات حاضر، گفته شده است که جمله <فإذا جاءت الطامّه الکبری> حاوی ادات شرط و فعل شرط است و تقسیم حاضران به دو دسته - که از جملات <فأمّا من طغی. .. و أمّا من خاف...> استفاده می شود - جزای آن است.

103- طغیانگران و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 5

5 - طغیان گران در دنیا ، مؤمنان را از اشرار به حساب می آوردند .

رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

104- طغیانگران و مهتدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 11 - 6

6 - طغیان گران ، بی اعتنا به هدایت یافته بودن نماز گزاران و گرفتار احساس بی نیازی از رهنمود های آنان

لیطغی . أن رءاه استغنی ... أرءیت إن کان علی الهدی

105- طغیانگران و نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 11 - 6

6 - طغیان گران ، بی اعتنا به هدایت یافته بودن نماز گزاران و گرفتار احساس بی نیازی از رهنمود های آنان

لیطغی . أن رءاه استغنی ... أرءیت إن کان علی الهدی

106- عجز طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 422

15 - ص - 38 - 62 - 1

1 - طاغیان و دوزخیان ، در جهنم از دیدن بهشتیان ناتوان خواهند بود .

و قالوا ما لنا لانری رجالاً کنّا نعدّهم من الأشرار

مقصود از <رجال> در آیه شریفه، مؤمنان و تقواپیشگان اند که در بهشت جای دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 63 - 2

2 - طاغیان در دوزخ ، خود را از دیدن بهشتیان و مؤمنان ناتوان خواهند دید .

أم زاغت عنهم الأبص-ر

107- عذاب اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 58 - 3

3 - عذاب طغیان گران در دوزخ ، بسیار شدید است .

و ءاخر من شکله أزوج

برداشت یاد شده از تنوع نوشابه و غذاهای ناگوار در دوزخ به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - مطففین - 83 - 12 - 4

4 - طغیان گران و گناه کاران ، در قیامت به جهنم و عذاب الهی گرفتار خواهند شد .

ویل یومئذ للمکذّبین . .. و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم

108- عذاب طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 1

1 - پیروان طاغیان ، از خداوند می خواهند عذاب طغیان گران را در دوزخ دوچندان کند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

<ضعف> به معنای دوچندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 13 - 3

3 - عذاب طغیان گرانِ مفسد ، جلوه ربوبیت خداوند و در راستای پیشبرد راه پیامبران است .

ربّک

ص: 423

109- علایق اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 4

4 - طاغیان و دوزخیان ، مشتاق دیدن مؤمنان و مطلع گشتن از سرنوشت آنان هستند .

و قالوا ما لنا لانری رجالاً

110- عوامل ذلت طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 16 - 5

5 - گناهان زبانی و عملی طغیان گران ، گرفتار سازنده آنان به کیفری ذلت آفرین

لیطغی . .. ناصیه ک-ذبه خاطئه

<کذب> از مصداق های گناه زبانی می باشد و <خطا>، گناه عملی و یا شامل زبانی و عملی است.

111- فرجام اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 39 - 1

1 - طغیان گران دنیاطلب ، در قیامت ، جز آتش سوزان دوزخ ، جایگاهی نخواهند داشت .

فأمّا من طغی . .. فإنّ الجحیم هی المأوی

<مأوی>; یعنی، منزل و مکان (لسان العرب). جمله <فإنّ الجحیم هی المأوی> به دلیل وجود <ال> جنس در خبر، مفید حصر است.

112- فرجام پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 59 - 1

1 - پیروان طاغیان ، به سرنوشت خود آنان دچار گشته و به جایگاه آنان وارد می شوند .

ه-ذا فوج مقتحم معکم لامرحبًا بهم

<فوج> به معنای جماعت و <مقتحم> (از ماده <اقتحام>) به معنای وارد شدن در کار شدید است. گفتنی است مقصود از <فوج> - به قرینه (معکم) و آیه بعد - پیروان طاغیان می باشد.

ص: 424

113- فرجام شوم طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 55 - 1

1 - طغیانگران ، دچار فرجامی بد

ه-ذا و إنّ للط-غین لشرّ مئاب

<مئاب> به معنای مرجع و بازگشت است و منظور از <لشرّ مئاب> سوء عاقبت و بدفرجامی است.

114- فرجام طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 56 - 4

4 - آتش دوزخ ، بستر و آرامگاه طغیان گران

إنّ للط-غین . .. جهنّم یصلونها فبئس المهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 59 - 1

1 - پیروان طاغیان ، به سرنوشت خود آنان دچار گشته و به جایگاه آنان وارد می شوند .

ه-ذا فوج مقتحم معکم لامرحبًا بهم

<فوج> به معنای جماعت و <مقتحم> (از ماده <اقتحام>) به معنای وارد شدن در کار شدید است. گفتنی است مقصود از <فوج> - به قرینه (معکم) و آیه بعد - پیروان طاغیان می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 22 - 1

1 - جهنم ، فرجام طغیان گران فرو رفته در گناه است .

إنّ جهنّم کانت . .. للطّ-غین م-ابًا

<طغیان>; یعنی، بی اندازه در معصیت پیش رفتن (مفردات راغب). <مآب> اسم مکان و از <أوْب> به معنای رجوع گرفته شده است و فرجام هر کس را از آن جهت مآب و مرجع گویند که خود، از پیش آن را فراهم ساخته است.

115- فلسفه عجز طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 62 - 3

3 - طاغیان و دوزخیان ، در جستوجوی علل و چرایی ناتوانی شان از دیدن مؤمنان و جایگاه آنان

و قالوا ما لنا لانری رجالاً

لام در <لنا> متضمن معنای علت است و <ما لنا. ..>; یعنی، به چه علت ما نمی توانیم مؤمنان را ببینیم؟ به سخن دیگر مقصود آیه شریفه، این نکته است که دوزخیان از علل و چرایی ناتوانی شان از دید بهشتیان پرسش می کنند; نه از خود

ص: 425

دیدن.

116- کیفر اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 37 - 1

1 - طغیان گران با حضور در صحنه قیامت ، کردار خویش را به یاد آورده و جهنم را حاضر خواهند یافت .

یوم یتذکّر . .. و برّزت الجحیم لمن یری . فأمّا من طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 8 - 3،7

3 - خداوند ، کیفر دهنده طغیان گران و تهدید کننده آنان به کیفر های اخروی است .

لیطغی . .. إنّ إلی ربّک الرجعی

مراد از بیان بازگشت انسان ها به خداوند، توجّه دادن طغیان گران - که در آیات پیشین مطرح بودند - به کیفرهای الهی است.

7 - خداوند ، پیامبر ( ص ) را به تدبیر امور آن حضرت و مجازات اخروی مخالفان طغیان گر او ، وعده داد .

لیطغی . .. ربّک

خطاب در <ربّک>; چه ویژه پیامبر(ص) باشد و چه هر مخاطبی را شامل گردد - که در نتیجه پیامبر(ص) بارزترین مصداق مورد نظر خواهد بود - برداشت یاد شده استفاده می شود.

117- کیفر طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 8 - 5

5 - بازگشت انسان ها به خداوند و به کیفر رسیدن طغیان گران ، جلوه های ربوبیت خداوند و در راستای تدبیر امور انسان ها است .

ربّک

ضمیر خطاب در <ربک>، ممکن است خطاب به هر کس باشد که سخن را می شنود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 16 - 5

5 - گناهان زبانی و عملی طغیان گران ، گرفتار سازنده آنان به کیفری ذلت آفرین

لیطغی . .. ناصیه ک-ذبه خاطئه

<کذب> از مصداق های گناه زبانی می باشد و <خطا>، گناه عملی و یا شامل زبانی و عملی است.

ص: 426

118- گناه طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 16 - 5

5 - گناهان زبانی و عملی طغیان گران ، گرفتار سازنده آنان به کیفری ذلت آفرین

لیطغی . .. ناصیه ک-ذبه خاطئه

<کذب> از مصداق های گناه زبانی می باشد و <خطا>، گناه عملی و یا شامل زبانی و عملی است.

119- مبارزه با طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 5

5 - مبارزه با طغیان گران ، از شاخص ترین برنامه های رسالت پیامبران است .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 17 - 3

3 - مبارزه با طغیان گران ، از شاخص ترین برنامه های رسالت پیامبران

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

120- محرومیت اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 24 - 1،2

1 - طغیان گران در دوزخ ، از هر گونه احساس خنکی و تخفیف حرارت سوزان جهنم ، محروم خواهند بود .

لایذوقون فیها بردًا

<ذوق>; یعنی، درک مزه (مصباح)، این واژه در رابطه با اجسام به طور حقیقت و در مورد معنویات، به طور مجاز استعمال می شود. در آیه شریفه بین معنای حقیقی و مجازی آن جمع شده است; زیرا تعبیر چشیدن برای احساس سردی مجاز است. مراد از <بَرْد> - به قرینه تقابل آن با نوشیدنی - هر گونه احساس سردی است; هر چند با سایه و امثال آن باشد.

2 - دوزخیان طغیان گر ، از تسکین عطش خود و حتی از چشیدن طعم آب ، محروم خواهند بود .

لایذوقون فیها . .. و لا شرابًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 27 - 4

4 - محرومیت دوزخیان از هوای مطبوع و آب ، عقوبتی مناسب با انکار معاد

لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا . .. إنّهم کانوا لایرجون حسابًا

کیفر دوزخیان در آیات پیشین، به دو صورت نفی و اثبات بیان شده است; آنان از هوای سرد و نوشیدنی، محروم اند(نفی) و به

ص: 427

نوشیدن <حمیم> و <غسّاق> مجبور خواهند بود(اثبات). <جزاء وفاقاً> آن را کیفری مناسب با کردار آنان - که آن هم به صورت نفی و اثبات بوده - بیان کرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفی) و آیات خدا را تکذیب می کردند(اثبات). آیه <جزاء وفاقاً> دلالت دارد که محرومیت، کیفری مناسب با بی اعتقادی است و نوشیدن مایع داغ و چرکین، کیفر مناسب تکذیب است.

121- محرومیت طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 11 - 12

12 - طغیان گران بی ایمان به جهان آخرت ، مردمانی سرگردان و محروم از هدایت الهی اند .

فنذر الذین لایرجون لقاءنا فی طغینهم یعمهون

<عَمَه> (به معنای تحیر و سرگردانی) کنایه از محروم شدن از هدایتهای الهی است.

122- مخالفت طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 55 - 3

3 - طاغیان ، در صف مخالف تقواپیشگان اند .

إنّ للمتّقین لحسن مئاب . .. ه-ذا و إنّ للط-غین لشرّ مئاب

<ه-ذا> اشاره به سرنوشت خوب متقین است. بر این اساس پیام آیه شریفه می تواند چنین باشد: این سرنوشت تقواپیشگان است; اما در مقابل آنان طاغیان هستند که دچار فرجامی بدند.

123- مدت تشنگی اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 24 - 3

3 - محرومیت طغیان گران از مایعات و کاهش و حرارت در جهنم ، سالیانی فراوان ادامه خواهد یافت .

ل-بثین فیها أحقابًا . لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا

چنانچه جمله <لایذوقون. ..> حال برای ضمیر <لابثین> باشد، می توان به دست آورد که درنگ دوزخیان، همراه با حالت محرومیت از سرما و آب، دائمی نیست; زیرا ممکن است کلمه <أحقاباً> در آیه قبل، به سال های محرومیت آنان نظر داشته باشد; گرچه پس از گذشت آن دوران، بقای آنان در دوزخ به شکل دیگری ادامه خواهد یافت.

ص: 428

124- مدت توقف طغیانگران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 23 - 1

1 - درنگ طغیان گران در جهنم ، دارای دوره هایی پیاپی و زمانی طولانی است .

ل-بثین فیها أحقابًا

<أحقاب>، جمع <حقب> بر وزن <فعل> است. برای <حقب> چندین معنا ذکر شده است; از قبیل: <دهر> و <یک سال> و <دو سال> و <هشتاد سال> (لسان العرب). مراد از <أحقاب> لزوماً زمان محدود نیست; بلکه با آمدن هر <حُقب> در پی دیگری تا بی نهایت نیز سازگار است که در آن صورت با خلود در آتش تنافی ندارد.

125- مدت محرومیت اخروی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 24 - 3

3 - محرومیت طغیان گران از مایعات و کاهش و حرارت در جهنم ، سالیانی فراوان ادامه خواهد یافت .

ل-بثین فیها أحقابًا . لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا

چنانچه جمله <لایذوقون. ..> حال برای ضمیر <لابثین> باشد، می توان به دست آورد که درنگ دوزخیان، همراه با حالت محرومیت از سرما و آب، دائمی نیست; زیرا ممکن است کلمه <أحقاباً> در آیه قبل، به سال های محرومیت آنان نظر داشته باشد; گرچه پس از گذشت آن دوران، بقای آنان در دوزخ به شکل دیگری ادامه خواهد یافت.

126- مراحل عذاب طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 23 - 2

2 - عذاب طغیان گران و فرورفتگان در گناه ، دارای مراحل گوناگونی است .

ل-بثین فیها أحقابًا

<لابثین> حال برای <الطاغین> در آیه قبل است. تعدد حُقب (مرحله زمانی)، نشانگر تفاوت هر مرحله با مراحل دیگر است.

127- منازعه پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 4

4 - بحث و جدل طاغیان با پیروانشان در جهنم ، درباره چرایی و سبب دوزخی شدن آنان

لامرحبًا بهم . .. قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

ص: 429

128- منازعه طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 4

4 - بحث و جدل طاغیان با پیروانشان در جهنم ، درباره چرایی و سبب دوزخی شدن آنان

لامرحبًا بهم . .. قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

129- مهلت به طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 15 - 7

7 - مهلت دادن به منافقان ، گمراهان و طغیانگران از سنت های الهی است .

و یمدّهم فی طغینهم یعمهون

برداشت فوق مبتنی بر این است که: <مدّ> (مصدر یمدّ) به معنای مهلت دادن باشد. در لسان العرب آمده است: <مده فی غیه یعنی، امهله (او را مهلت داد).>

130- نفرین بر طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 3

3 - طغیان گران ، مورد نفرین پیروانشان در دوزخ

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

131- نفرین پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 3

3 - طغیان گران ، مورد نفرین پیروانشان در دوزخ

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

132- نقش پیروان طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 5

5 - طاغیان و پیروانشان ، درصدد تبرئه خود و مقصر دانستن دیگری در دوزخی شدن آنان هستند .

ص: 430

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

133- نقش طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 60 - 3،5

3 - پیروان طاغیان ، آنان را عامل دوزخی شدن خود معرفی می کنند .

أنتم قدّمتموه لنا

5 - طاغیان و پیروانشان ، درصدد تبرئه خود و مقصر دانستن دیگری در دوزخی شدن آنان هستند .

قالوا بل أنتم لامرحبًا بکم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 61 - 4

4 - طاغیان ، به اعتقاد پیروانشان ، عامل دوزخی شدن آنان هستند .

قالوا ربّنا من قدّم لنا ه-ذا فزده عذابًا ضعفًا فی النار

درخواست عذاب دوچندان برای طاغیان از سوی پیروان آنان، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

134- نواهی طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 19 - 12

12 - طغیان گران ، از سجده برای خداوند ، پرهیز داشته و دیگران را از آن نهی می کنند .

لیطغی . .. ینهی . عبدًا إذا صلّی ... و اسجد

135- هدایت طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 25 - 3

3 - راهنمایی و ارشاد طغیان گران و تبلیغ پیام الهی ، نیازمند شرح صدر وتحمل فراوان است .

اذهب . .. قال ربّ اشرح لی صدری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 54 - 1

1 - سلب مسؤولیت از پیامبر ( ص ) ، در مورد تبلیغ و هدایت کافران طغیانگر

بل هم قوم طاغون . فتولّ عنهم

ص: 431

136- هشدار به طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 81 - 3

3 - فرجام شوم قارون ، درس عبرتی است برای همه ثروتمندان مغرور و طغیانگر .

إنّ قارون . .. فبغی علیهم ... فخسفنا به و بداره الأرض

137- هلاکت طغیانگران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 3

3 - نابود ساختن سرکشان ، جلوه ربوبیت خداوند و در راستای رشد و تعالی راه پیامبران است .

ربّک

طغیانگری

138- آثار طغیانگری قارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 81 - 2

2 - هلاکت قارون ، بازتاب طغیان و رفتار ظالمانه وی با مردم خویش بود .

إنّ ق-رون کان من قوم موسی فبغی علیهم . .. فخسفنا به و بداره الأرض

برداشت یاد شده با توجه به تفریع <فخسفنا> بر <فبغی علیهم> به دست می آید.

139- آثار طغیانگری قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 11 - 8

8 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < کذّبت ثمود بطغواها > یقول الطغیان حملها علی التکذیب ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا <کذّبت ثمود بطغواها> روایت شده که [خداوند ]می فرماید: طغیان و سرکشی، قوم ثمود را به تکذیب [صالح] کشاند>.

ص: 432

140- آثار طغیانگری قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 53 - 3

3 - ظلم و طغیان ، عامل نابودی شهر های قوم لوط

إنّهم کانوا هم أظلم و أطغی . و المؤتفکه أهوی

از این که در آیه قبل، قوم نوح <أظلم> و <أطغی> معرفی شده اند، اصل ظلم و طغیان برای اقوام دیگری که در این بخش آمده اند، ثابت می شود.

141- آثار طغیانگری کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 53 - 2

2 - روحیه طغیان و سرکشی ، ریشه اصلی مواضع همگون کافران علیه پیامبران

أتواصوا به بل هم قوم طاغون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 32 - 4

4 - طغیان و سرکشی ، عامل اصلی رویارویی کافران علیه پیامبر ( ص ) و آرزوی خاموشی پیام وحی

نتربّص به ریب المنون . .. أم هم قوم طاغون

142- آثار طغیانگری مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 30 - 2

2 - پیشوایان شرک ، عامل اصلی گمراهی مشرکان را ، روح طغیان و حق ناپذیری خود آنان معرفی خواهند کرد .

بل کنتم قومًا ط-غین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 31 - 1

1 - روح طغیان گری و حق ناپذیری مشرکان ، موجب مستحق بودن آنان به عذاب الهی ( دوزخ ) در نظر سران شرک

بل کنتم قومًا ط-غین . فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 32 - 2

2 - روح طغیان گری و حق ناپذیری مشرکان ، زمینه ساز تأثیرپذیری آنان از اغواگری سردمداران شرک

بل کنتم قومًا ط-غین . .. فأغوین-کم

ص: 433

برداشت یاد شده از آن جا است که جمله <فأغویناکم> می تواند متفرع بر جمله <بل کنتم قوما طاغین> باشد; یعنی، چون شما مردم سرکشی بودید، پس ما توانستیم به اغوای شما بپردازیم.

143- آثار طغیانگری مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 11

11 - درخواست نزول ملائکه برای خویش و رؤیت خداوند از سوی منکران معاد ، برخاسته از روح طغیان و سرکشی در وجود آنان

و قال الذین لایرجون لقاءنا لولا أُنزل علینا المل-ئکه أو نری ربّنا لقد استکبروا ف

144- تبری از طغیانگری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 27 - 2

2- تبرّی شیطان در قیامت ، از انحرافات و طغیان گری مشرکان

قال قرینه ربّنا ما أطغیته

بنابراین که مراد از <قرین> شیطان باشد، برداشت بالا به دست می آید.

145- طغیانگری انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 27 - 6

6 - وجود زمینه های طغیان و فزون طلبی در انسان

لبغوا فی الأرض

این که رفاه و ثروت، انسان ها را به طغیان و فساد می کشد، نشانگر آن است که در انسان زمینه طغیانگری وجود دارد.

146- طغیانگری دشمنان اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 32 - 3

3 - آرزومندان نابودی اسلام و پیامبر ( ص ) ، مردمی طغیانگر و حق ستیز

نتربّص به ریب المنون . .. أم تأمرهم أحل-مهم به-ذا أم هم قوم طاغون

ص: 434

147- طغیانگری دشمنان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 32 - 3

3 - آرزومندان نابودی اسلام و پیامبر ( ص ) ، مردمی طغیانگر و حق ستیز

نتربّص به ریب المنون . .. أم تأمرهم أحل-مهم به-ذا أم هم قوم طاغون

148- طغیانگری فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 1

1 - فرعون ، مردی طغیان گر و سرکش در برابر خداوند بود .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

مراد از <طغیان فرعون> به قرینه رسالت موسی(ع)، سرکشی او در برابر خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 43 - 1

1 - فرعون ، مردی سرکش و خدانشناس بود .

اذهبا إلی فرعون إنّه طغی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 17 - 1

1 - فرعون زمان موسی ( ع ) ، مردی طغیان گر و فرو رفته در پلیدی ها و گستاخ در برابر خداوند

إلی فرعون إنّه طغی

<طغیان>; یعنی، از حد گذراندن (مصباح) و مراد از <طغیان فرعون> - به قرینه <تزکّی> و <فتخشی> در آیات بعد - ناپاکی فرعون و بی باکی او، در برابر خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 18 - 2،7

2 - خداوند ، راهنمای موسی ( ع ) در شیوه برخورد با طغیان گری فرعون

إنّه طغی . فقل

7$ - فرعون ، طغیان گری محروم از هرگونه پاکی و صلاح

هل لک إلی أن تزکّی

سؤال موسی(ع) نشان می دهد که وی در وجود فرعون، به دنبال یافتن تمایلی - هر چند اندک - به سوی خیر و صلاح بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 435

20 - نازعات - 79 - 21 - 3

3$ - فرعون ، طغیان گری بس گمراه و بی پروا

طغی . .. و أهدیک ... فتخشی ... فکذّب

تکذیب معجزه موسی(ع)، نشانه عمق محرومیت فرعون از هدایت و خشیت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 11 - 1،4

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالک و سرزمین ها ، به طغیان گری پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذین طغوا فی البل-د

طغیان، از حد گذراندن گناه است (مقاییس اللغه) و هر چیز که از مقدار خود فراتر رود، طغیان کرده است (العین). حرف <ال> در <البلاد>، برای استغراق عرفی است و مراد تمام سرزمین هایی است که برای اقوام یاد شده، دسترسی به آن امکان پذیر بوده است و می توان گفت: اصل آن <بلادهم> بوده و حرف <ال>، جانشین ضمیر <هم> است و مراد سرزمین هایی است که در قلمرو آنان بوده است.

4 - طغیان ، عامل هلاکت قوم عاد و ثمود و زمینه ساز نابودی فرعون

ألم تر کیف فعل ربّک بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذین طغوا فی البل-د

149- طغیانگری قارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 76 - 2،3

2 - قارون ، عنصری متجاوز و طغیانگر بود .

إنّ ق-رون کان من قوم موسی فبغی علیهم

<بَغْی> (مصدر <بغی>) به معنای ظلم و تجاوز است.

3 - رفتار ظالمانه و تجاوزکارانه قارون علیه بنی اسرائیل ، علی رغم پیوند نژادی وی با آنان

إنّ ق-رون کان من قوم موسی فبغی علیهم

150- طغیانگری قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 51 - 3

3 - قوم ثمود ، مردمی ستم کار و طغیانگر

و أنّه أهلک . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... هم أظلم و أطغی

از این که در آیه بعد، قوم نوح <أظلم> و <أطغی> معرفی شده اند، اصل ظلم و طغیان برای قوم ثمود ثابت می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

ص: 436

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، دارای ظلم و طغیانی فزون تر از دیگر اقوام نابود شده تاریخ

إنّهم کانوا هم أظلم و أطغی

بنابراین که ضمیر <هم> به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 11 - 1،4

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالک و سرزمین ها ، به طغیان گری پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذین طغوا فی البل-د

طغیان، از حد گذراندن گناه است (مقاییس اللغه) و هر چیز که از مقدار خود فراتر رود، طغیان کرده است (العین). حرف <ال> در <البلاد>، برای استغراق عرفی است و مراد تمام سرزمین هایی است که برای اقوام یاد شده، دسترسی به آن امکان پذیر بوده است و می توان گفت: اصل آن <بلادهم> بوده و حرف <ال>، جانشین ضمیر <هم> است و مراد سرزمین هایی است که در قلمرو آنان بوده است.

4 - طغیان ، عامل هلاکت قوم عاد و ثمود و زمینه ساز نابودی فرعون

ألم تر کیف فعل ربّک بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذین طغوا فی البل-د

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 11 - 2،3

2 - قوم ثمود ، مردمی طغیانگر و آلوده به گناه بی حد بودند .

بطغویها

<طغوی>، اسم مصدر طغیان (گناه را از حد گذراندن) است. (مفردات)

3 - طغیان گری قوم ثمود ، آنان را به تکذیب پیام های الهی کشاند .

کذّبت ثمود بطغویها

حرف <باء> در بطغواها> سببیه است; یعنی، طغیان زمینه ساز تکذیب بود.

151- طغیانگری قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 50 - 3

3 - قوم عاد ، مردمی ستم کار و طغیانگر

عادًا الأُولی . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغی

از این که در آیات بعد، قوم نوح <أظلم> و <أطغی> معرفی شده اند، اصل ظلم و طغیان برای قوم عاد ثابت می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، دارای ظلم و طغیانی فزون تر از دیگر اقوام نابود شده تاریخ

إنّهم کانوا هم أظلم و أطغی

ص: 437

بنابراین که ضمیر <هم> به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 11 - 1،4

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالک و سرزمین ها ، به طغیان گری پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذین طغوا فی البل-د

طغیان، از حد گذراندن گناه است (مقاییس اللغه) و هر چیز که از مقدار خود فراتر رود، طغیان کرده است (العین). حرف <ال> در <البلاد>، برای استغراق عرفی است و مراد تمام سرزمین هایی است که برای اقوام یاد شده، دسترسی به آن امکان پذیر بوده است و می توان گفت: اصل آن <بلادهم> بوده و حرف <ال>، جانشین ضمیر <هم> است و مراد سرزمین هایی است که در قلمرو آنان بوده است.

4 - طغیان ، عامل هلاکت قوم عاد و ثمود و زمینه ساز نابودی فرعون

ألم تر کیف فعل ربّک بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذین طغوا فی البل-د

152- طغیانگری قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، دارای ظلم و طغیانی فزون تر از دیگر اقوام نابود شده تاریخ

إنّهم کانوا هم أظلم و أطغی

بنابراین که ضمیر <هم> به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده می شود.

153- طغیانگری مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 15 - 11

11 - مخالفت مشرکان با رسالت پیامبر ( ص ) و قرآن کریم ، برخاسته از روح لجاجت و گردنکشی آنان

و إذا تتلی علیهم ءایاتنا بینت قال الذین لا یرجون لقاءنا ائت بقرءان غیر هذا أو بد

با توجه به اینکه آیات الهی، آشکار و واضح بود و در عین حال مشرکان از پذیرش آن امتناع ورزیدند، برداشت فوق استفاده می گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 27 - 2

2- تبرّی شیطان در قیامت ، از انحرافات و طغیان گری مشرکان

قال قرینه ربّنا ما أطغیته

بنابراین که مراد از <قرین> شیطان باشد، برداشت بالا به دست می آید.

ص: 438

154- طغیانگری مکذبان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 13 - 4

4 - تکذیب کنندگان تعالیم هدایت گر دین و دستورات تقواپیشگیِ آن ، طغیان گر و مورد تهدید الهی اند .

لیطغی . .. أرءیت إن کذّب و تولّی

سیاق آیات، بر تهدید دلالت دارد.

155- طغیانگری مکذبان متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 13 - 4

4 - تکذیب کنندگان تعالیم هدایت گر دین و دستورات تقواپیشگیِ آن ، طغیان گر و مورد تهدید الهی اند .

لیطغی . .. أرءیت إن کذّب و تولّی

سیاق آیات، بر تهدید دلالت دارد.

156- طغیانگری مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 21 - 12

12 - منکران معاد ، مردمانی سخت سرکش و طغیانگراند .

و قال الذین لایرجون لقاءنا . .. و عتو عتوًّا کبیرًا

157- عوامل طغیانگری قارون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 76 - 6

6 - ثروت افسانه ای قارون ، موجب طغیان وی علیه ملت خود گردید .

و ءاتین-ه من الکنوز

بازگو کردن ثروت فراوان قارون، پس از معرفی وی به عنوان فردی متجاوز و طغیانگر، می تواند توضیح دهنده علیت این طغیان و تجاوز باشد.

ص: 439

158- عوامل طغیانگری مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 27 - 7

7- شیطان ، مدعی طغیان گری مشرکان ، در نتیجه گمراهی عمیق خودشان و نه اغواگری های او

قال قرینه ربّنا ما أطغیته و ل-کن کان فی ضل-ل بعید

159- کیفر اخروی طغیانگری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 26 - 2

2 - نوشاندن آب جوشان و خونابه زخم به دوزخیانِ طغیان گر ، کیفری هم طراز با طغیان گری آنان است .

إلاّ حمیمًا و غسّاقًا . جزاء وفاقًا

چنانچه کلمه <جزاء> حال برای <حمیماً و غسّاقاً> باشد، نکته بالا قابل استفاده است.

160- ممانعت از طغیانگری فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 24 - 2

2 - خداوند ، موسی ( ع ) را به حرکت به سوی فرعون و بازداشتن او از طغیان گری ، فرمان داد .

اذهب إلی فرعون إنّه طغی

161- نشانه های طغیانگری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 19 - 4

4- بهره کشی ظالمانه از بندگان الهی ، برتری جویی و گردنکشی در برابر خداوند است .

أن أدّوا إلیّ عباد اللّه . .. و أن لاتعلوا علی اللّه

بنابراین که عطف <أن لاتعلوا. ..> بر <أن أدّوا> تفسیری باشد، برداشت بالا به دست می آید.

162- نشانه های طغیانگری قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگی شقی ترین فرد قوم ثمود ، برای مقابله با رسول الهی ، نمودار طغیانگری و مصداق بارز تکذیب گری آنان بود .

ص: 440

کذّبت ثمود بطغویها . إذ انبعث أشقیها

<إذ>، ظرف برای <کذّبت> و بیانگر زمان تکذیب قوم ثمود است; یعنی، زمانی تکذیب گری و طغیان گری قوم ثمود عملی شد که شقی ترین فرد آنان تحریک شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 7

7 - کشتن ناقه صالح ، جلوه طغیان گری قوم ثمود

کذّبت ثمود بطغویها . .. فکذّبوه فعقروها

163- نگرانی از طغیانگری فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 46 - 2

2 - خداوند به موسی و هارون ( ع ) اطمینان داد که فرعون فرصت ابلاغ پیام رسالت را از آنان نگرفته و بر طغیان خود نخواهند افزود .

نخاف أن یفرط . .. قال لاتخافا

ص: 441

24- طلا

1- آثار زینت با طلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 53 - 3

3 - زینت و تجمل مردان به طلا ، ارزشی فرعونی *

قال . .. فلولا أُلقی علیه أسوره من ذهب

2- فواید طلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 33 - 5

5 - طلا ، مروارید ، بهترین وسایل زینت در بهشت

یحلّون فیها من أساور من ذهب و لؤلؤًا

برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که آیه شریفه در مقام بر شمردن وسایل زینت بهشتیان می باشد. بنابراین اختصاص به ذکر یافتن این وسایل، گویای برداشت یاد شده است.

3- نقش طلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 35 - 1

1 - طلا و نقره ، نماد تجمل و اشرافی گری در دوره های تاریخ

سقفًا من فضّه . .. و زخرفًا

عده ای از لغویان <زخرف> را طلا دانسته اند. از ذکر طلا و نقره به عنوان نمادهای زیور و تجمل، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 53 - 4

ص: 442

4 - < طلا > نماد اشرافی گری و تجمل در جامعه فرعونی

فلولا أُلقی علیه أسوره من ذهب

از تکیه فرعون بر زیورآلات طلا، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 71 - 2

2 - ظرف ها و جام های بهشتیان ، از جنس طلا است .

یطاف علیهم بصحاف من ذهب و أکواب

طلااندوزی

4- کیفر طلااندوزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 34 - 10

10 - آنان که طلا و نقره می اندوزند و از انفاق آن در راه خدا ، امتناع میورزند ، مستحق عذابی دردناکند .

و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل اللّه فبشرهم بعذاب ألیم

ص: 443

25- طلاق

1- آثار طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 14

14 - طلاق و مشکلات خانوادگی ، نباید موجب فراموشی ارزش ها و فضیلت ها ( همانند عفو و احسان ) گردد .

و ان طلّقتموهنّ . .. و ان تعفوا اقرب للتّقوی و لا تنسوا الفضل بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 130 - 1،5،9

1 - طلاق ، آخرین راه برای شکستن بن بست اختلافات مسالمت ناپذیر خانوادگی

و إن یتفرقا یغن اللّه

پس از به نتیجه نرسیدن راه حلهای قبلی که در آیات قبل اشاره شد، طلاق به عنوان راه پایان اختلافات پیشنهاد شده است.

5 - توجه به وعده الهی در مورد رفع نیاز ها ، برطرف کننده نگرانی های برخاسته از طلاق های ناگزیر

و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته

9 - اعتقاد به فضل و رحمت الهی ، زمینه ساز اقدام به طلاق ، برای رهایی از بن بست زندگی اصلاح ناپذیر

و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 131 - 5

5 - توجه زنان و مردان به مالکیت مطلق خداوند ، برطرف کننده نگرانی آنان از کمبود ها و نیاز ها در صورت طلاق

و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته . .. و للّه ما فی السموت و ما فی الأرض

2- آداب طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 28 - 10

10 - شایسته است که طلاق همسر ، با شایستگی و خوبی و به دور از خسارت و ضرر باشد .

أسرّحکنّ سراحًا جمیلاً

ص: 444

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 5 - 12

12 - طلاق زنان ، باید پس از تلاش برای رفع نقص ها و ضعف های آنان و بی نتیجه ماندن آن باشد .

إن تتوبا إلی اللّه . .. عسی ربّه إن طلّقکنّ أن یبدّله أزوجًا خیرًا منکنّ ... ثیّ

برداشت یاد شده، از شیوه و مراحل برخورد خداوند با همسران رسول خدا، استفاده می شود; زیرا در آغاز، آنان را به توبه و اصلاح رفتار خویش ترغیب فرمود و سپس آنان را به طلاق تهدید کرد.

3- احکام سه طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 24

24 - < عن سعدبن أبی خَلَف قال : سألت أباالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . .ألیس اللّه عزّوجلّ یقول : < لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ و لایخرجن > قال : فقال إنّما عنی بذلک الّتی تطلّق تطیقه بعد تطلیقه فتلک الّتی لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّی تطلق الثالثه فإذا طلقت الثالثه فقد بانت منه و لانفقه ل ها ، و المرأه الّتی یطلّق ها الرجل تطلیقه ثمّ یدع ها حتّی یخلوا أجل ها فه-ذا أیضاً یقعد فی منزل زوج ها و ل ها النفقه و السکنی حتّی تنقضی عدّت ها ;

سعدبن ابی خلف گوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم. ..[و ]گفتم: آیا خداوند عزّوجلّ نفرموده: <لاتخرجوهنّ و لایخرجن> حضرت فرمود: خداوند [دراین دستور]زنی را قصد کرده که دو بار [به طلاق رجعی] طلاق داده می شود. این زن [نباید در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نباید شوهر او را خارج کند تا این که طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه که برای بار سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا می شود و برای او نفقه نیست. و زنی که شوهر او یک بار طلاق داده و او را رها نموده تا این که عدّه اش تمام شود، او نیز در منزل شوهرش می نشیند [و نباید خارج شود] و حق نفقه و سکنی دارد تا عدّه اش تمام شود>.

4- احکام طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 226 - 7

7 - وجوب آمیزش یا طلاق بر ایلاءکننده ، پس از گذشت چهار ماه از ایلاء

للذین یؤلون . .. فان فاءو ... و ان عزموا الطلاق

از اینکه <تربّص> تا چهار ماه است، معلوم می شود که پس از آن، شخص مُلزم به یکی از دو کار است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 227 - 1،2

1 - تصمیم در طلاق ، با مرد است .

و ان عزموا الطلاق

2 - اعتبار قصد و لفظ در طلاق

و ان عزموا الطلاق فان اللّه سمیع علیم

ص: 445

به نظر می رسد آوردن دو صفت <سمیع> (شنوا) و <علیم> (دانا) اشاره به اعتبار قصد و لفظ در طلاق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 - 2،3،9،10،12،13،14

2 - عدّه به مدت سه طُهر و یا سه حیض ، مخصوص زنانی است که حیض می بینند .

و المطلقات یتربصن بانفسهنّ ثلثه قروء

مفروض آیه، ظاهراً زنانی هستند که حائض می شوند; چون عدّه را سه طهر و یا سه حیض قرار داد; لذا این حکم شامل زنان صغیره، یائسه و نظایر آنها نخواهد بود.

3 - عدّه زنان مطلّقه ، سه حیض است .

و المطلقات یتربصن بانفسهنّ ثلثه قروء

بنابراینکه <قُرء>، به معنای حیض باشد.

9 - حق رجوع شوهر به زن مُطلَقه خویش در مدت عدّه

و بعولتهنّ احق بردّهن فی ذلک

ذلک، اشاره به تربّص است; یعنی سه طُهری که زمان عدّه می باشد.

10 - حق رجوع شوهر به همسر مطلّقه خویش ، مشروط به قصد اصلاح در زندگی خانوادگی است .

و بعولتهن احق بردّهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحاً

یعنی اگر شوهر - مثلا - در رجوع خویش قصد دارد که زن هنگامی که از عدّه خارج نشده است به وی رجوع کند و پس از رجوع، دوباره او را طلاق دهد تا بدین وسیله به او آزار رساند، رجوع با چنین قصدی به حکم ظاهر آیه مشروع نیست.

12 - بازگشت مرد و همسر مطلّقه اش در زمان عدّه به زندگی قبلی احتیاج به عقد ندارد . *

و بعولتهن احق بردّهنّ

کلمه <بعوله> (شوهران) و اضافه آن به ضمیر <هُنّ> گویای این معناست که در زمان عدّه طلاق، علقه زوجیت باقی است، بنابراین برای رجوع نیاز به عقد نیست.

13 - حق رجوع مرد به همسر مطلّقه خود ، با انقضای مدّت عدّه ساقط می شود .

و بعولتهن احق بردّهن فی ذلک

از مفهوم کلمه <فی ذلک> استفاده می شود.

14 - رجوع شوهر آنگاه که به قصد آزار و اذیت زن مطلّقه اش باشد ، بی اثر و فاقد اعتبار است .

و بعولتهن احق بردّهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحاً

حق رجوع در آیه مشروط به اصلاح است; بنابر مفهوم شرط، آن رجوعی که به قصد اصلاح نباشد و به طریق اولی اگر به قصد اضرار باشد، حقانیّت و اعتبار آن سلب می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 229 -

1،3،5،7،8،9،10،12،13،15،16،19،20،21

1 - مردان ، تنها در طلاق اول و دوّم ، حق رجوع دارند .

الطلاق مرتان فامساک بمعروف

الف و لام در <الطلاق>، عهد ذکری است; یعنی آن طلاقی که برای شوهران حقِ رجوع در آن بود <و بعولتهنّ احقّ . .. >، بیش از دو مرتبه نیست.

3 - عدم تحقق چند طلاق ، با اجرای یک یا چند صیغه و بدون رجوع ( امساک ) در بین طلاقها

ص: 446

الطلاق مرّتان

اوّلا در لفظ واحد <طلقتک ثلاثا>، مرّتین و مرّات صدق نمی کند و ثانیاً اگر رجوع نکند، طلاق دوم صدق نمی کند و ثالثاً باید رجوع و بازگشت به زندگی به صورت امساک به معروف باشد و در مجلس واحد بین صیغه اوّل و دوّم - مثلا - گفتن <راجعتُ>، امساک به معروف نیست.

5 - حق طلاق و رجوع ، با مرد است .

فامساک بمعروف

7 - رجوع مرد در ایّام عدّه ، نباید به قصد اضرار به زن باشد .

الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان

8 - پس از طلاق دوّم و رجوع در آن ، یا باید زندگی بر اساس < معروف > باشد و یا طلاق بدون حق رجوع .

فامساک بمعروف او تسریح باحسان

بنابراینکه مراد از <تسریح باحسان> طلاق سوّم باشد; چون تنها در دو طلاق حق رجوع می باشد: <الطلاق مرّتان>. و طلاق سوّم بدون حق رجوع خواهد بود.

9 - ر ها ساختن زن ( طلاق ) باید علاوه بر رعایت حقوق او ، آمیخته با احسان و نیکی و به دور از اضرار به وی باشد .

او تسریح باحسان

کلمه <احسان> گویای معنایی است فراتر از <معروف>; یعنی باید نسبت به زنان، افزون بر حقوق شناخته شده آنان، نیکی شود.

10 - بقای پیوند زوجیّت ، با طلاق رجعی در ایام عدّه

الطلاق مرّتان فامساک بمعروف

از لفظ <امساک> استفاده می شود که شوهر می تواند زن را به همان عقد سابق نگه دارد; و این معنا بیانگر بقای زوجیّت است.

12 - هنگام طلاق ، حرام است مالی را که شوهر به زن داده ( مهریّه و . . . ) بازپس گیرد .

و لا یحل لکم أن تأخذوا مما اتیتموهنّ شیئاً

13 - در صورت ترس از عدم اقامه حدود الهی در زندگی ، مرد می تواند مالی را که به زن داده است ، بازپس بگیرد و او را طلاق دهد .

و لا یحل لکم ان تأخذوا . .. الا ان یخافا الا یقیما حدود اللّه

چنانچه حرمت بازپس گیری مَهریّه مانع طلاق میان زن و شوهر شود و در عین حال زندگی آن دو به نحوی است که حدود و احکام الهی بواسطه آن پایمال شود، پرداخت و گرفتن مَهریّه تجویز می شود تا طلاق صورت گیرد.

15 - ترس از عدم رعایت حدود الهی در خانواده ، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق ، با بخشیدن مالی از سوی زن

فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما فیما افتدت به

16 - احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نکردن حدود الهی در خانواده ، مُجوّز طلاق خُلع *

فان خفتم اَلاّ یقیما حدود اللّه

با توجّه به اینکه <ان خفتم>، خطاب به عموم مردم است، معلوم می شود نگرانی زن و شوهر باید به نحوی باشد که عموم مردم نیز در صورت آگاهی، این نگرانی را داشته باشند.

19 - پرداخت مال از جانب زن به شوهر برای طلاق در غیر مورد طلاق خُلع جایز نیست .

و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ . .. فان خفتم ... فلا جناح علیهما

گرچه در ابتدا حکم به حرمت اخذ برای مردان شده است; ولی در صورت ترس، با تعبیر <فلا جناح علیهما>، حرمت را از هر دو (زن و شوهر) برداشته است. بنابراین معلوم می شود که برای زن نیز قبلا حرمتی ثابت بوده است.

ص: 447

20 - لزوم نظارت حاکم ( قاضی ) بر اجرای مقررات طلاق خُلع *

فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما

بنابراینکه <خفتم>، خطاب به حُکّام باشد; چنانچه آلوسی نظر داده است.

21 - احکام طلاق ، از حدود الهی ; و تعدی از آن حرام است .

المطلقات یتربصن . .. الطلاق مرّتان ... تلک حدود اللّه فلا تعتدوها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 230 - 1،2،3،8،9

1 - زندگی مرد با همسر خویش پس از طلاقِ سوم ، جز با فاصله شدن ازدواج با مرد دیگر ( مُحَلِّل ) ، جایز نیست .

الطّلاق مرّتان . .. فان طلقها فلا تحلّ له من بعد حتی تنکح زوجاً غیره

2 - ازدواج شوهر اوّل با زن سه طلاقه خود مشروط به نکاح دائمی با مرد دیگر و پیش آمدن طلاق است .

فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا

مطرح کردن طلاق از سوی شوهر دوّم حاکی است که باید ازدواج با او دائمی باشد و نه موقّت. چون در ازدواج موقّت، طلاق نیست.

3 - اختیار طلاق با مرد است .

فان طلّقها

8 - پس از طلاق شوهر دوّم ، زن و شوهر سابق ، در صورت گمان به مراعات حدود الهی در خانواده ، می توانند به زندگی بازگردند .

فلا جناح علیهما ان یتراجعا ان ظنّا ان یُقیما حدود اللّه

9 - احکام طلاق ، از حدود الهی است .

و تلک حدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 231 - 2،3،4،21

2 - لزوم رعایت موازین شناخته شده شرعی و عرفی در طلاق و یا ادامه زندگی از سوی مردان

فامسکوهنّ بمعروف او سرِحوهن بمعروف

3 - اختیار طلاق با مرد است .

و اذا طلقتم النساء

4 - حرمت رجوع مرد به زن مُطلّقه ، به قصد آزار و اذیّت وی

و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا

21 - هشدار الهی نسبت به مُتخلّفین از دستورات الهی و احکام طلاق

و اذ طلّقتم . .. و اتقوا اللّه و اعلموا انّ اللّه بکل شیء علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 232 - 3،6

3 - از بین رفتن عُلقه زوجیّت با انقضای عِدّه ، و احتیاج به عقد مجدد برای ادامه زندگی با شوهر سابق

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ینکحن

ص: 448

با توجّه به اینکه در آیات قبل، از ادامه زندگی قبل از انقضای عدّه، تعبیر به <امساک> و <ردّ> شده و در این آیه تعبیر <نکاح> آمده است، معلوم می شود با انقضای عدّه، عُلقه زوجیت تمام می شود.

6 - اختیار طلاق به دست مرد است .

و اذا طلّقتم النّساء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 236 - 1،2،4،6،7،8،10

1 - جواز طلاق زنان ، قبل از آمیزش جنسی

لا جناح علیکم ان طلّقتم النّساء ما لم تمسّوهنّ

کلمه <مسّ> در آیه شریفه، کنایه از عمل زناشویی است. افزون بر این، مراد از آیه، رفع توهّم عدم جواز طلاق زنانی است که با آنان آمیزش نشده است.

2 - جواز طلاق زنان ، در صورت قرار ندادن مهریّه

لا جناح علیکم ان طلّقتم النّساء ما لم تمسّوهنّ او تفرضوا لهنّ فریضه

مراد از فرض <فریضه> تعیین مهر است و جمله <او تفرضوا . .. > عطف است بر جمله <ما لم تمسّوهنّ>; یعنی طلاق زنانی که برای آنان مهریّه تعیین نشده، بی اشکال است.

4 - پرداخت مهریه زنانی که قبل از آمیزش جنسی و تعیین مهر ، طلاق داده شوند ، واجب نیست . *

لا جناح علیکم . .. و متعوهنّ

برداشت فوق بر این مبناست که <لا جناح> به معنای نفی هر گونه وظیفه باشد و <او> به معنای واو جمع.

6 - لزوم پرداخت متاعی مناسب و پسندیده از سوی شوهران ، به زنان مُطلّقه ای که برای آنان مهریّه تعیین نشده است .

و متّعوهنّ . .. متاعاً بالمعروف

ظاهر این است که ضمیر در <متّعوهنّ>، به طایفه دوّم از زنان مُطلّقه برگردد; یعنی زنانی که مهر برای آنان تعیین نشده است.

7 - لزوم پرداخت متاعی مناسب و پسندیده از سوی شوهران ، به زنانی که قبل از آمیزش با آنان ، طلاق داده شوند .

ان طلّقتم النساء . .. و متّعوهنّ ... بالمعروف

بنابراین احتمال که ضمیر در <متّعوهنّ>، علاوه بر اینکه به طایفه دوّم ارجاع شود، شامل طایفه اوّل (یعنی زنانی که با آنان آمیزش نشده) نیز شود.

8 - مقدار متاع و کالای مناسب و پسندیده برای پرداخت به زن مُطلّقه ، باید متناسب با توان مالی شوهر باشد .

و متّعوهنّ علی الموسع قدرُهُ و علی المقتر قدرهُ متاعاً بالمعروف

10 - لزوم تناسب کالای پرداختی به زنان مُطلّقه ، با شؤونات اجتماعی زن و مرد

متّعوهنّ . .. متاعاً بالمعروف

در آیه مزبور توصیه شده که <متاع>، پسندیده باشد; و متاع آنگاه پسندیده است که نه خارج از شؤونات اجتماعی شوهر و نه خارج از شؤونات اجتماعی همسر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 237 - 1،2

1 - وجوب پرداخت نصف مهریّه تعیین شده به زن مُطلّقه از سوی شوهر ، در صورت عدم آمیزش جنسی با او

و ان طلّقتموهنّ من قبل ان تمسّوهنّ و قد فرضتم لهنّ فریضه فنصف ما فرضتم

ص: 449

مفسّران برآنند که جمله <اَن تمسّوهنّ>، کنایه از آمیزش جنسی است ; نه مُجرّد لمس.

2 - طلاقِ زنان ، در اختیار همسران خویش است . *

و ان طلّقتموهنّ

با توجّه به ظهور خطاب <اِن طلّقتموهنّ>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 241 - 1

1 - لزوم پرداخت کالای شایسته و مناسب به زنان مُطلّقه

و للمطلّقات متاع بالمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 19 - 3

3 - لزوم طلاق همسر در صورتی که وی از زندگی کردن با شوهر خویش ناخشنود است و شوهر نیز هیچ نیازی به زندگی کردن با وی ندارد . *

لا یحلّ لکم ان ترثوا النّساء کرهاً

2 - <کرهاً> به معنای <کارهات>، حال برای <النساء> باشد. گفتنی است که <ان ترثوا> می رساند که هدف شوهر از زندگی با زن ارث بردن از اوست. یعنی نیاز دیگری به وی ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 20 - 1،2

1 - مرد می تواند همسر خویش را طلاق داده و همسر دیگری انتخاب کند .

و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج

2 - طلاق به دست مردان است . *

و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 75 - 19

19- < عن أبی جعفر ( ع ) و أبی عبدالله ( ع ) قالا : المملوک لایجوز طلاقه و لا نکاحه إلاّ بإذن سیده . . . < ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لایقدر علی شیء > . . . ;

از امام باقر و امام صادق - علیهما السلام - روایت شده است که فرمودند: طلاق و نکاح مملوک (برده) نافذ نیست، مگر با اذن مالکش . .. ضرب الله مثلاً عبداً مملوکاً لایقدر علی شیء...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 28 - 11

11 - امر طلاق ، به دست مرد است .

فتعالین أمتّعکنّ و أسرّحکنّ سراحًا جمیلاً

ص: 450

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 49 - 1،5

1 - زنانی که به همسری مردانی درآمده اند و شوهرانشان پیش از تماس با آنان ، ایشان را طلاق داده اند ، عدّه ندارند .

ی-أیّها الذین ءامنوا إذا نکحتم المؤمن-ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لک

5 - عُلقه ازدواج زنانی که بدون آمیزش ، طلاق داده شده اند ، بلافاصله پس از طلاق ، قطع می شود و آزادند تا ازدواج کنند .

إذا نکحتم . .. ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 2،13،15

2 - مشروعیت طلاق ، در شریعت اسلام

إذا طلّقتم النساء

13 - مردان ، می توانند زنان مطلّقه خود را در صورت ارتکاب عملی بسیار زشت و روشن ( مانند زنا و . . . ) از خانه های خویش بیرون کنند .

و لایخرجن إلاّ أن یأتین بف-حشه مبیّنه

به هر عمل و گناهی که زشتی آن شدید و بزرگ باشد، <فاحشه> اطلاق می شود; مانند زنا در مورد زنان (برگفته از قاموس المحیط و مفردات راغب).

15 - احکام مربوط به زنان مطلّقه ، از حدود الهی است .

تلک حدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 1،2،3،5،16

1 - پس از پایان عدّه ، مرد یا باید به زن مطلقه خود رجوع کند و یا کاملاً از او جدا شود .

فإذا بلغن أجلهنّ فأمسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ

2 - مخیّر بودن مرد ، در رجوع به همسر خویش برای تداوم زندگی مشترک و یا جدا شدن دائمی از او ( از زمان اجرای صیغه طلاق تا پایان عدّه )

فامسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ

3 - از سرگیری زندگی با زن مطلّقه و یا جدایی همیشگی از او ، پس از گذشت زمان عدّه ، باید به صورت پسندیده و براساس موازین عقل و شرع باشد .

فامسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ بمعروف

<معروف> اسم برای هر کاری است که از نظر عقل و شرع، حسن و خوبی آن شناخته شده باشد (مفردات راغب).

5 - لزوم گواهی گرفتن دو شاهد عادل ، بر جدایی کامل مرد از زن مطلّقه خویش

و اشهدوا ذوی عدل

برداشت یاد شده، براساس نظریه بسیاری از مفسران است که گفته اند: برای رجوع مرد به زن مطلّقه خود، شاهد لازم نیست و گرفتن گواهی، اختصاص به طلاق و جدایی کامل دارد.

16 - < محمدبن أبی نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق علی طهر من غیر جماع بشاهد و امرأتین ؟ فقال : لاتجوز شهاده النساء فی الطلاق . . . ;

محمدبن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنی را در پاکی - بدون این که در آن پاکی آمیزشی شده باشد -

ص: 451

یک شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و کارساز نیست...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 3 - 12

12 - احکام و رهنمود های الهی درباره طلاق ، مبتنی بر تقدیر حکیمانه خداوند است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . ..فامسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ ...قد جعل اللّه لکلّ شیء قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 5 - 1،3

1 - احکام طلاق و عدّه زنان مطلّقه و ادای حقوق آنان ( همچون مسکن ، هزینه زندگی و برخورد شایسته ) فرمان های نازل شده از سوی خداوند

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلک أمر اللّه أنزله إلیکم

3 - احکام طلاق و عدّه زنان مطلّقه ، تکلیفی مهم و مؤکّد برعهده همسران

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلک أمر اللّه أنزله إلیکم

مطلب یاد شده، از اطلاق تصریح <أمر اللّه> بر احکام مربوط به طلاق و عدّه زنان، به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 1،2،3

1 - مردان متمکّن و توانگر ، باید به میزان توانایی و فراخْ دستی خویش ، هزینه زندگی زنان مطلّقه را در دوران شیردادن به نوزادان - افزون بر پرداخت اجرت شیردادن - بپردازند .

لینفق ذو سعه من سعته

در این که حکم انفاق در این آیه، اختصاص به دوران شیردادن زنان مطلّقه به نوزادشان دارد و یا شامل دوران عدّه نیز می شود، میان مفسران اختلاف هست. برداشت یاد شده، مبتنی بر احتمال نخست است.

2 - مردان متمکن و توانا ، باید به میزان توانایی و فراخْ دستی خویش ، هزینه زندگی زنان مطلّقه خود را در دوران عدّه بپردازند .

لینفق ذو سعه من سعته

3 - مردان تنگ دست ، باید به مقدار توانایی خویش هزینه زندگی زنان مطلّقه را در دوران شیردادن به نوزادان - افزون بر پرداخت اجرت شیردادن - بپردازند .

و من قدر علیه رزقه فلینفق ممّا ءاتیه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 5 - 12

12 - طلاق زنان ، باید پس از تلاش برای رفع نقص ها و ضعف های آنان و بی نتیجه ماندن آن باشد .

إن تتوبا إلی اللّه . .. عسی ربّه إن طلّقکنّ أن یبدّله أزوجًا خیرًا منکنّ ... ثیّ

برداشت یاد شده، از شیوه و مراحل برخورد خداوند با همسران رسول خدا، استفاده می شود; زیرا در آغاز، آنان را به توبه و اصلاح رفتار خویش ترغیب فرمود و سپس آنان را به طلاق تهدید کرد.

ص: 452

5- احکام طلاق رجعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 19،24

19 - فراهم شدن فرصت های مناسب برای حل مشکل طلاق و زمینه های رجوع مردان به زنان مطلّقه خویش ، فلسفه تعیین عدّه طلاق

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدری لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک أمرًا

طبق نظر مفسران، ذیل آیه شریفه (لاتدری لعلّ اللّه. ..) اشاره به نگه داشتن عدّه برای طلاق دارد که شاید خداوند در مدت نگه داری عدّه، جریانی (مانند آن که طلاق دهنده پشیمان شود و بخواهد رجوع کند) پدید آورد تا مشکل طلاق حل گردد.

24 - < عن سعدبن أبی خَلَف قال : سألت أباالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . .ألیس اللّه عزّوجلّ یقول : < لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ و لایخرجن > قال : فقال إنّما عنی بذلک الّتی تطلّق تطیقه بعد تطلیقه فتلک الّتی لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّی تطلق الثالثه فإذا طلقت الثالثه فقد بانت منه و لانفقه ل ها ، و المرأه الّتی یطلّق ها الرجل تطلیقه ثمّ یدع ها حتّی یخلوا أجل ها فه-ذا أیضاً یقعد فی منزل زوج ها و ل ها النفقه و السکنی حتّی تنقضی عدّت ها ;

سعدبن ابی خلف گوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم. ..[و ]گفتم: آیا خداوند عزّوجلّ نفرموده: <لاتخرجوهنّ و لایخرجن> حضرت فرمود: خداوند [دراین دستور]زنی را قصد کرده که دو بار [به طلاق رجعی] طلاق داده می شود. این زن [نباید در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نباید شوهر او را خارج کند تا این که طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه که برای بار سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا می شود و برای او نفقه نیست. و زنی که شوهر او یک بار طلاق داده و او را رها نموده تا این که عدّه اش تمام شود، او نیز در منزل شوهرش می نشیند [و نباید خارج شود] و حق نفقه و سکنی دارد تا عدّه اش تمام شود>.

6- احکام عده طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 -

3،4،5،10،11،12،23،24،25،26

3 - لزوم اجرای صیغه طلاق در زمان عدّه زن ( زمانی که زن از عادت ماهانه پاک شده و با شوهرش درنیامیخته است . )

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ

<لام> در <لعدّتهنّ> معادل <عند> است; یعنی، <فطلّقوهنّ عند عدّتهنّ> (نظیر <أقیموا الصلاه لدلوک الشمس>; یعنی <عند دلوک الشمس).

4 - لزوم نگه داری عدّه طلاق و شمارش دقیق آن

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ و أحصوا العدّه

5 - دقت در شمارش عدّه ، از امور مهم در مسأله طلاق

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ و أحصوا العدّه

مطلب یاد شده، از توصیه به شمارش دقیق عدّه - پس از فرمان به نگه داری عدّه (فطلقوهنّ لعدّتهنّ) - به دست می آید.

10 - مردان ، حق ندارند زنان مطلّقه خود را در ایّام عدّه ، از خانه هایشان بیرون کنند .

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ

انتساب خانه ها به زنان (بیوتهنّ) گویای این نکته است که زنان مطلّقه، باید در همان منازلی زندگی کنند که پیش از اقدام به طلاق در آن جا بوده اند.

ص: 453

11 - محل سکونت زنان مطلّقه در ایّام عدّه ، همان محل پیش از طلاق است و مردان حق ندارند آن را تغییر دهند .

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ

12 - زنان مطلّقه ، حق ندارند در ایّام عدّه از خانه هایشان بیرون بروند .

و لایخرجن

23 - < عن النبیّ ( ص ) < فطلّقوهنّ لعدّتهنّ > قال : طاهراً من غیر جماع ;

از پیامبر(ص) درباره <فطلّقوهنّ لعدّتهنّ> روایت شده که فرمود: [زن باید در حالی طلاق داده شود] که از حیض پاک شده باشد; بدون این که در آن پاکی، آمیزشی صورت گرفته باشد>.

24 - < عن سعدبن أبی خَلَف قال : سألت أباالحسن موسی بن جعفر ( ع ) : . . .ألیس اللّه عزّوجلّ یقول : < لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ و لایخرجن > قال : فقال إنّما عنی بذلک الّتی تطلّق تطیقه بعد تطلیقه فتلک الّتی لاتَخرُج و لاتُخرَج حتّی تطلق الثالثه فإذا طلقت الثالثه فقد بانت منه و لانفقه ل ها ، و المرأه الّتی یطلّق ها الرجل تطلیقه ثمّ یدع ها حتّی یخلوا أجل ها فه-ذا أیضاً یقعد فی منزل زوج ها و ل ها النفقه و السکنی حتّی تنقضی عدّت ها ;

سعدبن ابی خلف گوید: از امام کاظم(ع) پرسیدم. ..[و ]گفتم: آیا خداوند عزّوجلّ نفرموده: <لاتخرجوهنّ و لایخرجن> حضرت فرمود: خداوند [دراین دستور]زنی را قصد کرده که دو بار [به طلاق رجعی] طلاق داده می شود. این زن [نباید در زمان عدّه] از خانه خارج شود و نباید شوهر او را خارج کند تا این که طلاق سوم واقع شود. پس آن گاه که برای بار سوّم، طلاق داده شد از شوهر جدا می شود و برای او نفقه نیست. و زنی که شوهر او یک بار طلاق داده و او را رها نموده تا این که عدّه اش تمام شود، او نیز در منزل شوهرش می نشیند [و نباید خارج شود] و حق نفقه و سکنی دارد تا عدّه اش تمام شود>.

25 - < عن سماعه بن مهران ، قال : سألته عن المطلّقه أین تعتد ؟ قال فی بیتها لاتخرج و ان ارادت زیاره خرجت بعد نصف اللیل و لاتخرج نهاراً و لیس لها أن تحجّ حتّی تنقض عدّتها ;

سماعه بن مهران گوید: از امام [صادق(ع)] پرسیدم: زنی که طلاق داده شده در کجا عدّه نگه دارد (عدّه خود را در کجا بگذارد)؟ فرمود: در خانه اش و از آن خارج نشود، و اگر قصد زیارتی (دیداری) را داشت، بعد از نیمه شب خارج گردد و روز بیرون نرود. و برای او جایز نیست حج به جا آورد، تا این که عدّه او تمام شود>.

26 - < و سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : < و اتقوا اللّه ربّکم لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ و لایخرجن إلاّ أن یأتین بفاحشه مبیّنه > قال : إلاّ أن تزنی فتخرج و یقام علیها الحدّ ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدای عزّوجلّ: <. ..لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ الاّ أن یأتین بفاحشه مبیّنه> سؤال شد فرمود: [زن در عدّه طلاق رجعی نباید از خانه خارج شود] مگر این که مرتکب زنا شود. در این صورت او را از خانه بیرون می برند و بر او حد جاری می گردد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 8

8 - برخورد شایسته با زنان مطلّقه ، ادای حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق یا رجوع ، از موعظه های الهی به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ . .. و أقیموا الشه-ده للّه ذلکم یوعظ به

<ذلک> اشاره به مجموعه رهنموهای الهی در دو آیه این سوره است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 4 -

1،2،3،4،5،6،12،13،14،15

1 - عدّه طلاق زنان یائسه - چنانچه درباره علت قطع شدن عادتشان تردیدی باشد - سه ماه است .

ص: 454

و الّ-ئی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر

قید <إن ارتبتم> به این معنا است که اگر درباره یأس آنها از حیض شک دارید; یعنی، این یأس به خاطر این است که سن آنان به حد یأس رسیده است یا به خاطر عارض شدن (مثلاً بیماری) یائسه شده اند.

2 - عدّه طلاق زنانی که حیض نمی بینند [ با آن که در سن حیض دیدن هستند ] ، سه ماه است .

فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر و الّ-ئی لم یحضن

<الّ-ئی>، مبتدا و خبر آن به قرینه <فعدّتهنّ ثلاثه أشهر> محذوف است و تقدیر آن چنین می شود: <الّ-ئی لم یحضن فعدتهنّ ثلاثه أشهر>.

3 - زنان یائسه ، اگر درباره علت قطع عادتشان تردیدی باشد ، تنها پس از گذشت سه ماه از آغاز اجرای طلاق درباره آنها ، می توانند اقدام به ازدواج مجدد کنند و ازدواج آنان در ایّام عدّه باطل است .

و الّ-ئی یئسن من المحیض . .. فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر و الّ-ئی لم یحضن

4 - آن دسته از زنانی که حیض نمی بینند - ولی در سن حیض دیدن هستند - تنها پس از گذشت سه ماه از آغاز اجرای طلاق درباره آنها ، می توانند اقدام به ازدواج مجدد کنند .

و الّ-ئی یئسن من المحیض . .. فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر و الّ-ئی لم یحضن

5 - عدّه طلاق زنان باردار ، تا پایان بارداری آنان است .

و أُول-ت الأحمال أجلهنّ أن یضعن حملهنّ

6 - زنان باردارِ طلاق داده شده ، پیش از وضع حمل ، حق ازدواج مجدد را ندارند و تنها پس از آن می توانند ازدواج کنند .

و أُول-ت الأحمال أجلهنّ أن یضعن حملهنّ

12 - < المروی عن أئمتنا ( ع ) : فلاتدرون لکبر ارتفع حیضهنّ أم لعارض ;

از امامان ما(ع) [در توضیح معنای <ارتبتم> در آیه <و اللاّئی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم> ]روایت شده که مقصود این است: [اگر شک دارید و ]نمی دانید که [قطع حیض زنانی که از حیض شدن مأیوس شده اند] به علت بالا بودن سنّ است یا عارضه جسمی، [عدّه آنان سه ماه است]>.

13 - < قال ابن عباس هی فی المطلّقات خاصه ، و هو المروی عن أئمّتنا ;

ابن عباس گفت: این [انقضای عدّه با وضع حمل]، مخصوص زنان مطلّقه است [نه زنانی که شوهرانشان فوت شده اند] و همین مطلب از ائمه ما(ع) روایت شده است>.

14 - < عبدالرحمن بن الحجاج عن أبی الحسن ( ع ) قال : سألته عن الحلبی إذا طلّق ها زوجها فوضعت سقطاً تمّ أو لم یتمّ أو وضعته مضغه ، قال : کلّ شیء وضعته یستبین أنه حمل تمّ أو لم یتمّ فقد انقضت عدّتها و إن کانت مضغه ;

عبد الرحمان بن حجاج از امام کاظم(ع) روایت کرده و می گوید: از ایشان درباره زن باردار پرسیدم که اگر شوهر او را طلاق دهد و بعد از طلاق حمل خود را تمام شده یا تمام نشده سقط و یا به صورت مضغه فرود آورد [حکم عده او چیست؟ ]فرمود: هر چه را زن زمین بگذارد که معلوم باشد حمل بوده - خلقش تمام باشد یا ناتمام - عدّه او منقضی شده، اگر چه حمل مضغه باشد>.

15 - < عن عبدالرحمن بن أبی عبداللّه البصری عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل طلّق إمرأته و هی حبلی و کان فی بطنها إثنان فوضعت واحداً و بقی واحد ؟ قال : قال : تبین بالاوّل و لاتحلّ للأزواج حتّی تضع ما فی بطنها ;

عبدالرحمان بن ابی عبداللّه بصری می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: مردی زن حامله خود را طلاق داده و او دو فرزند داشته است، یکی را فرود آورده و دیگری باقیمانده است[حکم عدّه او چیست؟] امام فرمود: با فرود آمدن فرزند اوّل، از شوهر منقطع می گردد، ولی برای دیگران حلال نمی شود تا آن که آنچه در شکم دارد فرود آورد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 455

19 - طلاق - 65 - 5 - 1

1 - احکام طلاق و عدّه زنان مطلّقه و ادای حقوق آنان ( همچون مسکن ، هزینه زندگی و برخورد شایسته ) فرمان های نازل شده از سوی خداوند

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلک أمر اللّه أنزله إلیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 6 -

1،2،3،4،5،6،7،8،10،11

1 - مسکن زنان مطلّقه در ایّام عدّه ، برعهده همسرانشان است .

أسکنوهنّ

2 - مسکن زنان مطلّقه ، باید در بخشی از همان محل سکونت و منزل همسرانشان باشد ; نه در منزل و محل دیگر .

أسکنوهنّ من حیث سکنتم

گفتنی است <من> در <من حیث سکنتم> برای تبعیض است; یعنی، در بخشی از منزل مسکونی خویش، همسران را اسکان دهید.

3 - مسکن زنان مطلّقه از نظر کمیت و کیفیت ، باید به مقدار دارایی و توانایی همسرانشان باشد ; نه کمتر از آن .

أسکنوهنّ من حیث سکنتم من وجدکم

<وجد>، به معنای وسع و طاقت (توانایی) است.

4 - مردان حق ندارند با گزند رساندن و سخت گیری کردن ، عرصه را بر زنان مطلّقه خویش تنگ سازند و زندگی آنان را در خانه خود ، غیر قابل تحمل کنند .

و لاتضارّوهنّ لتضیّقوا علیهنّ

5 - نفقه ( هزینه زندگی ) زنان مطلّقه تا وقت تولد فرزند ، برعهده همسرانشان است .

و إن کنّ أُول-ت حمل فأنفقوا علیهنّ حتّی یضعن حملهنّ

6 - مردان باید به زنان مطلّقه ، بابت شیردادن فرزندان خود اجرت بپردازند .

فإن أرضعن لکم ف-اتوهنّ أُجورهنّ

7 - زنان مطلّقه ، در شیردادن به نوزاد خویش و یا نپذیرفتن آن ، مختار و آزاداند .

فإن أرضعن لکم ف-اتوهنّ أُجورهنّ

8 - مردان و زنان مطلّقه ، باید درباره شیر دادن و کیفیت نگه داری نوزادانشان ، به مشاوره و هم فکری بپردازند .

و أتمروا بینکم

10 - در صورت به توافق نرسیدن مردان و زنان مطلّقه درباره شیردادن نوزاد خویش - به خاطر دشوار بودن آن و یا سخت گیری آنان بر یکدیگر - باید نوزاد را به دایه بسپارند .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخری

11 - مسؤولیت نگهداری نوزادان زنان مطلّقه و گرفتن دایه برای آنان و هزینه آن ، برعهده مردان است .

و إن تعاسرتم فسترضع له أُخری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 7 - 4

4 - مردان تنگ دست ، باید به میزان توانایی خویش ، هزینه زندگی زنان مطلّقه را در ایّام عدّه بپردازند .

و من قدر علیه رزقه فلینفق ممّا ءاتیه اللّه

ص: 456

7- اختیار همسران محمد(ص) در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 28 - 2،5،7،12

2 - پیامبر ( ص ) طبق فرمان خداوند ، همسران خود را مخیر کرد که یا دنیا و امکانات اش را انتخاب کنند و از پیامبر جدا شوند و یا آن حضرت را برگزینند و چنین خواسته هایی نداشته باشند .

قل لأزوجک إن کنتنّ تردن الحیوه الدنیا و زینتها فتعالین أمتّعکنّ و أسرّحکنّ سراحً

5 - پیامبر ( ص ) طبق فرمان خداوند ، موظف بود که در صورت انتخاب طلاق از سوی همسران اش ، به آنها متاعی پرداخت کرده و با رویی خوش آنان را طلاق دهد .

قل لأزوجک إن کنتنّ تردن الحیوه الدنیا . .. أمتّعکنّ و أسرّحکنّ سراحًا جمیلاً

<سراح> در لغت، به معنای <رها کردن> است (مفردات راغب).

7 - صرف انتخاب دنیا از سوی همسران پیامبر ( ص ) - با مخیر بودن آنان به انتخاب یکی از دو امرِ دنیا و پیامبر ( ص ) - برای طلاق کافی نبود ، بلکه آن حضرت ، باید درباره آنان تصمیمی هم اتخاذ می کرد .

قل لأزوجک إن کنتنّ تردن الحیوه الدنیا. .. فتعالین أمتّعکنّ و أسرّحکنّ سراحًا جمی

تصریح به <تسریح> نشان می دهد که صرف انتخاب دنیا از سوی همسران پیامبر برای طلاق کافی نبوده است.

12 - < عیص بن قاسم عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل خیّر إمرأته فاختارت نفسها بانت منه ؟ قال : لا ، إنّما ه-ذا شیء کان لرسول اللّه ( ص ) خاصه ، أُمر بذلک ففعل و لو اخترْنَ أنفسهنّ لطلّقهنّ و هو قول اللّه عزّوجلّ : < قل لأزواجک إن کنتنّ تردن الحیاه الدنیا و زینتها فتعالین أُمتّعکنّ و أُسرّحکنّ سراحاً جمیلاً > ;

عیص بن قاسم گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: اگر مردی اختیار را به همسر خود بدهد که نزد او بماند یا از او جدا شود و زن، جدایی را انتخاب کند، آیا (بدون اجرای طلاق) زن از او جدا می شود؟ فرمود: نه. این حکم، مخصوص رسول اللّه(ص) بود. وی مأمور شد تا همسران خود را مخیر سازد و اگر همسرانِ ایشان خود را اختیار می کردند (و نه ماندن نزد رسول خدا را) پیغمبر(ص) آنان را رها می کرد. آن، این سخن خدا است که می فرماید: قل لأزواجک...>.

8- اخلاص در گواهی طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 7

7 - گواهی شاهدان در امر طلاق زنان و یا رجوع همسران به آنان ، باید برای خدا و خالصانه و به دور از چشمداشت مادی باشد .

و أقیموا الشه-ده للّه

9- اهمیت طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 457

19 - طلاق - 65 - 5 - 12

12 - اهمیت مسائل خانوادگی ( ازدواج ، طلاق ، حقوق همسران و . . . ) ، در میان موضوعات اسلامی و آموزه های قرآنی

إذا طلّقتم النساء . .. اتّقوا اللّه ... من یتّق اللّه ... یعظم له أجرًا

10- اهمیت عده طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 5 - 3

3 - احکام طلاق و عدّه زنان مطلّقه ، تکلیفی مهم و مؤکّد برعهده همسران

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. ذلک أمر اللّه أنزله إلیکم

مطلب یاد شده، از اطلاق تصریح <أمر اللّه> بر احکام مربوط به طلاق و عدّه زنان، به دست می آید.

11- تشریع طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 130 - 11

11 - تشریع طلاق از جانب خداوند ، برای زندگی های مسالمت ناپذیر ، حکمی حکیمانه است .

و إن یتفرقا . .. و کان اللّه وسعاً حکیماً

12- تشویق به طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 130 - 6

6 - طلاق و جدایی زن و شوهر ناسازگار - علی رغم چشم پوشی هر یک از برخی حقوق زناشویی - ، مورد ترغیب و تشویق خداوند

و إن تصلحوا و تتقوا . .. و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته

<یغن اللّه> که حاکی از وعده الهی به رفع نیازهای زن و شوهر در صورت جدایی است، دلالت بر تشویق به طلاق دارد.

13- تقوا در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 6

6 - توصیه خداوند به مردان و همسرانشان ، مبنی بر رعایت تقوا و خداپرستی در مسائل مربوط به طلاق

إذا طلّقتم النساء . .. و اتّقوا اللّه ربّکم

ص: 458

14- تهدید به طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 5 - 1

1 - تهدید شدن همسران خطاکار پیامبراکرم ( ص ) از سوی خداوند به طلاق ، در صورت ادامه راه خطای خویش و ترک توبه

عسی ربّه إن طلّقکنّ أن یبدّله أزوجًا خیرًا منکنّ

از لحن آیه شریفه استفاده می شود که این آیه در مقام تهدید و هشدار است تا بلکه موجب بیداری و تنبّه همسران رسول خدا شود; نه این که پیامبر(ص) تصمیم بر طلاق آنان داشت. گفتنی است اقدام نکردن پیامبر(ص) به طلاق همسرانش، مؤید همین مطلب است.

15- زمینه طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 130 - 9

9 - اعتقاد به فضل و رحمت الهی ، زمینه ساز اقدام به طلاق ، برای رهایی از بن بست زندگی اصلاح ناپذیر

و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته

16- سوگند به طلاق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روایت شده که فرمود : < ان من خطوات الشیطان الحلف بالطلاق و النذور فی المعاصی و کل یمین بغیر اللّه ;

از گامهای شیطان است قسم خوردن به طلاق همسر و نذر در گناهان و هر سوگندی که به غیر خداوند باشد>.

17- شرایط طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 230 - 7

7 - شرط طلاق در ازدواج زن سه طلاقه با محلّل ، بی اثر و فاقد اعتبار است . *

حتی تنکح زوجاً غیره فان طلّقها

استناد طلاق به مُحلّل (فان طلّقها) و بیان آن با <اِن> شرطیّه، که توقع حصول در آن لحاظ نمی شود، دلالت بر اختیار کامل محلّل در طلاق دارد و لازمه آن، بی اعتباری شرط طلاق، بر فرض وجود است.

ص: 459

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 3،22،23

3 - لزوم اجرای صیغه طلاق در زمان عدّه زن ( زمانی که زن از عادت ماهانه پاک شده و با شوهرش درنیامیخته است . )

إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ

<لام> در <لعدّتهنّ> معادل <عند> است; یعنی، <فطلّقوهنّ عند عدّتهنّ> (نظیر <أقیموا الصلاه لدلوک الشمس>; یعنی <عند دلوک الشمس).

22 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < فطلّقوهنّ لعدّتهنّ > و العدّه الطُّهر من الحیض . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا <فطلّقوهنّ لعدّتهنّ> روایت شده که مراد از عدّه، پاکی از حیض است>.

23 - < عن النبیّ ( ص ) < فطلّقوهنّ لعدّتهنّ > قال : طاهراً من غیر جماع ;

از پیامبر(ص) درباره <فطلّقوهنّ لعدّتهنّ> روایت شده که فرمود: [زن باید در حالی طلاق داده شود] که از حیض پاک شده باشد; بدون این که در آن پاکی، آمیزشی صورت گرفته باشد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 5،16

5 - لزوم گواهی گرفتن دو شاهد عادل ، بر جدایی کامل مرد از زن مطلّقه خویش

و اشهدوا ذوی عدل

برداشت یاد شده، براساس نظریه بسیاری از مفسران است که گفته اند: برای رجوع مرد به زن مطلّقه خود، شاهد لازم نیست و گرفتن گواهی، اختصاص به طلاق و جدایی کامل دارد.

16 - < محمدبن أبی نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق علی طهر من غیر جماع بشاهد و امرأتین ؟ فقال : لاتجوز شهاده النساء فی الطلاق . . . ;

محمدبن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنی را در پاکی - بدون این که در آن پاکی آمیزشی شده باشد - یک شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و کارساز نیست...>.

18- شمارش عده طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 4،5

4 - لزوم نگه داری عدّه طلاق و شمارش دقیق آن

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ و أحصوا العدّه

5 - دقت در شمارش عدّه ، از امور مهم در مسأله طلاق

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ و أحصوا العدّه

مطلب یاد شده، از توصیه به شمارش دقیق عدّه - پس از فرمان به نگه داری عدّه (فطلقوهنّ لعدّتهنّ) - به دست می آید.

ص: 460

19- طلاق باین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 230 - 1،2،5

1 - زندگی مرد با همسر خویش پس از طلاقِ سوم ، جز با فاصله شدن ازدواج با مرد دیگر ( مُحَلِّل ) ، جایز نیست .

الطّلاق مرّتان . .. فان طلقها فلا تحلّ له من بعد حتی تنکح زوجاً غیره

2 - ازدواج شوهر اوّل با زن سه طلاقه خود مشروط به نکاح دائمی با مرد دیگر و پیش آمدن طلاق است .

فان طلّقها فلا جناح علیهما ان یتراجعا

مطرح کردن طلاق از سوی شوهر دوّم حاکی است که باید ازدواج با او دائمی باشد و نه موقّت. چون در ازدواج موقّت، طلاق نیست.

5 - جواز ازدواج مرد با زن سه طلاقه خود ، مشروط به آمیزش محلِّل با آن زن است .

حتی تنکح زوجاً غیره

انتخاب کلمه <زوجاً> به جای <رجلا>، دلالت بر عقد ازدواج دارد; بنابراین کلمه <تنکح>، باید بر معنایی زیادتر از عقد دلالت کند و آن معنا، همان آمیزش خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 232 - 3،5

3 - از بین رفتن عُلقه زوجیّت با انقضای عِدّه ، و احتیاج به عقد مجدد برای ادامه زندگی با شوهر سابق

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ینکحن

با توجّه به اینکه در آیات قبل، از ادامه زندگی قبل از انقضای عدّه، تعبیر به <امساک> و <ردّ> شده و در این آیه تعبیر <نکاح> آمده است، معلوم می شود با انقضای عدّه، عُلقه زوجیت تمام می شود.

5 - شوهر ، حقّ جلوگیری از ازدواج زن مطلّقه خویش را پس از انقضای عِدّه ندارد .

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ

بنابراینکه <فلا تعضلوهنّ> خطاب به شوهر سابق باشد، بر این مبنا مراد از <ازواجهن> نیز مردی غیر از شوهر سابق خواهد بود.

20- طلاق پس از آمیزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 49 - 2

2 - لازم است که زنان مطلّقه ای که شوهران شان با آنان تماس داشته اند ، عدّه نگه دارند .

إذا نکحتم المؤمن-ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّه

21- طلاق پسندیده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 130 - 2،6

ص: 461

2 - عدم لزوم حفظ کانون خانواده در صورت ناتوانی زن و یا شوهر بر سازش و رعایت تقوا در محیط خانواده

و إن امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً . .. و إن یتفرقا یغن اللّه

پیشنهاد طلاق، بلکه ترغیب به آن در مواردی خاص، دلالت بر عدم لزوم حفظ کانون خانواده در آن شرایط دارد.

6 - طلاق و جدایی زن و شوهر ناسازگار - علی رغم چشم پوشی هر یک از برخی حقوق زناشویی - ، مورد ترغیب و تشویق خداوند

و إن تصلحوا و تتقوا . .. و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته

<یغن اللّه> که حاکی از وعده الهی به رفع نیازهای زن و شوهر در صورت جدایی است، دلالت بر تشویق به طلاق دارد.

22- طلاق خلع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 229 - 14،15،16،19،20

14 - چشمپوشی زن از مال خود ( مَهریّه ) و گرفتن طلاق ، بهتر از زندگی زناشویی بدون رعایت حدود الهی است .

و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ شیئاً الاّ ان یخافا الاّ یقیما حدود اللّه

15 - ترس از عدم رعایت حدود الهی در خانواده ، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق ، با بخشیدن مالی از سوی زن

فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما فیما افتدت به

16 - احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نکردن حدود الهی در خانواده ، مُجوّز طلاق خُلع *

فان خفتم اَلاّ یقیما حدود اللّه

با توجّه به اینکه <ان خفتم>، خطاب به عموم مردم است، معلوم می شود نگرانی زن و شوهر باید به نحوی باشد که عموم مردم نیز در صورت آگاهی، این نگرانی را داشته باشند.

19 - پرداخت مال از جانب زن به شوهر برای طلاق در غیر مورد طلاق خُلع جایز نیست .

و لا یحل لکم ان تأخذوا مما اتیتموهنّ . .. فان خفتم ... فلا جناح علیهما

گرچه در ابتدا حکم به حرمت اخذ برای مردان شده است; ولی در صورت ترس، با تعبیر <فلا جناح علیهما>، حرمت را از هر دو (زن و شوهر) برداشته است. بنابراین معلوم می شود که برای زن نیز قبلا حرمتی ثابت بوده است.

20 - لزوم نظارت حاکم ( قاضی ) بر اجرای مقررات طلاق خُلع *

فان خفتم الا یقیما حدود اللّه فلا جناح علیهما

بنابراینکه <خفتم>، خطاب به حُکّام باشد; چنانچه آلوسی نظر داده است.

23- طلاق در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 229 - 2

2 - نامحدود بودن دفعات طلاق رجعی در جاهلیّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: کان الرجل فی الجاهلیّه اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضی عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّه ... فذکرت ذلک لرسول اللّه (ص) فنزلت: <الطلاق مرّتان ... >. (مجمع البیان، ذیل آیه.)

ص: 462

24- طلاق رجعی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 -

9،10،12،13،14،21،28

9 - حق رجوع شوهر به زن مُطلَقه خویش در مدت عدّه

و بعولتهنّ احق بردّهن فی ذلک

ذلک، اشاره به تربّص است; یعنی سه طُهری که زمان عدّه می باشد.

10 - حق رجوع شوهر به همسر مطلّقه خویش ، مشروط به قصد اصلاح در زندگی خانوادگی است .

و بعولتهن احق بردّهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحاً

یعنی اگر شوهر - مثلا - در رجوع خویش قصد دارد که زن هنگامی که از عدّه خارج نشده است به وی رجوع کند و پس از رجوع، دوباره او را طلاق دهد تا بدین وسیله به او آزار رساند، رجوع با چنین قصدی به حکم ظاهر آیه مشروع نیست.

12 - بازگشت مرد و همسر مطلّقه اش در زمان عدّه به زندگی قبلی احتیاج به عقد ندارد . *

و بعولتهن احق بردّهنّ

کلمه <بعوله> (شوهران) و اضافه آن به ضمیر <هُنّ> گویای این معناست که در زمان عدّه طلاق، علقه زوجیت باقی است، بنابراین برای رجوع نیاز به عقد نیست.

13 - حق رجوع مرد به همسر مطلّقه خود ، با انقضای مدّت عدّه ساقط می شود .

و بعولتهن احق بردّهن فی ذلک

از مفهوم کلمه <فی ذلک> استفاده می شود.

14 - رجوع شوهر آنگاه که به قصد آزار و اذیت زن مطلّقه اش باشد ، بی اثر و فاقد اعتبار است .

و بعولتهن احق بردّهن فی ذلک ان ارادوا اصلاحاً

حق رجوع در آیه مشروط به اصلاح است; بنابر مفهوم شرط، آن رجوعی که به قصد اصلاح نباشد و به طریق اولی اگر به قصد اضرار باشد، حقانیّت و اعتبار آن سلب می شود.

21 - تصمیم به رعایت حقوق متعارف زن مُطلّقه ، شرط حق رجوع شوهر به او

ان ارادوا اصلاحاً و لهنّ مثل الذی علیهنّ بالمعروف

بیان حقوق زنان بر مردان پس از مقیّد کردن حق رجوع به اصلاح، این نتیجه را در بردارد که از مصادیق اراده اصلاح (ارادوا اصلاحاً)، تصمیم مرد بر رعایت حقوق زن مُطلّقه خویش است.

28 - رجوع شوهران به زنان مطلّقه خویش ، امر پسندیده و مورد ترغیب خداوند

و بعولتهنّ احق بردّهنّ فی ذلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 229 - 1،2،5،6،7،8،10

1 - مردان ، تنها در طلاق اول و دوّم ، حق رجوع دارند .

الطلاق مرتان فامساک بمعروف

الف و لام در <الطلاق>، عهد ذکری است; یعنی آن طلاقی که برای شوهران حقِ رجوع در آن بود <و بعولتهنّ احقّ . .. >، بیش از دو مرتبه نیست.

ص: 463

2 - نامحدود بودن دفعات طلاق رجعی در جاهلیّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: کان الرجل فی الجاهلیّه اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضی عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّه ... فذکرت ذلک لرسول اللّه (ص) فنزلت: <الطلاق مرّتان ... >. (مجمع البیان، ذیل آیه.)

5 - حق طلاق و رجوع ، با مرد است .

فامساک بمعروف

6 - رفتار مرد با زن خود پس از رجوع در طلاق ، باید بر اساس موازین شناخته شده عقل و شرع باشد .

الطلاق مرّتان فامساک بمعروف

7 - رجوع مرد در ایّام عدّه ، نباید به قصد اضرار به زن باشد .

الطلاق مرّتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان

8 - پس از طلاق دوّم و رجوع در آن ، یا باید زندگی بر اساس < معروف > باشد و یا طلاق بدون حق رجوع .

فامساک بمعروف او تسریح باحسان

بنابراینکه مراد از <تسریح باحسان> طلاق سوّم باشد; چون تنها در دو طلاق حق رجوع می باشد: <الطلاق مرّتان>. و طلاق سوّم بدون حق رجوع خواهد بود.

10 - بقای پیوند زوجیّت ، با طلاق رجعی در ایام عدّه

الطلاق مرّتان فامساک بمعروف

از لفظ <امساک> استفاده می شود که شوهر می تواند زن را به همان عقد سابق نگه دارد; و این معنا بیانگر بقای زوجیّت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 231 - 1،4،5،6،10

1 - شوهر در آستانه پایان عدّه زن ، می تواند به او رجوع کند و یا او را ر ها سازد .

و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فامسکوهنّ بمعروف او سرّحوهنّ بمعروف

مراد از <فبلغن اجلهنّ> در این آیه، نزدیک شدن پایان عدّه است; نه تمام شدن آن. چون کلمه <بلوغ> همان گونه که در پایان مهلت استعمال می شود، در آستانه پایان نیز استعمال می شود. (المیزان)

4 - حرمت رجوع مرد به زن مُطلّقه ، به قصد آزار و اذیّت وی

و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا

5 - رجوع مرد به زن به قصد آزار و اذیّت ، تعدّی به حدود الهی و ظلم است .

تلک حدود اللّه فلا تعتدوها و من یتعد حدود اللّه فاولئک هم الظالمون . .. و لا تمس

6 - رجوع مرد به زن مُطلّقه با قصد آزار ، ظلم به خویشتن است .

و لا تمسکوهنّ ضراراً لتعتدوا و من یفعل ذلک فقد ظلم نفسه

10 - رجوع مرد به زن مُطلّقه به قصد آزار ، مسخره گرفتن آیات الهی است .

و لا تمسکوهنّ ضراراً . .. و لا تتّخذوا ایات اللّه هُزُواً

طلاق زینب بنت جحش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 464

14 - احزاب - 33 - 37 - 17،31

17 - زیدبن حارثه ، پس از کام گیری از همسرش ، او را طلاق داد و از وی جدا شد .

فلمّا قضی زید منها وطرًا زوّجن-کها

<وطر> در لغت <نیاز مهم> را گویند (مفردات راغب). در آیه، <قضی ... وطراً> کنایه از به پایان رسیدن حاجت زید از نکاح با زینب و به اتمام رسیدن زمان مجاز زناشویی آن دو است.

31 - رخداد مطلَّقه شدن زینب و ازدواج اش با پیامبر ( ص ) از جمله حوادثی است که براساس خواست خداوند ، تحقق پیدا کرده است .

فلمّا قضی زید منها وطرًا زوّجنکها . .. و کان أمر اللّه مفعولاً

25- طلاق قبل از آمیزش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 49 - 1،5

1 - زنانی که به همسری مردانی درآمده اند و شوهرانشان پیش از تماس با آنان ، ایشان را طلاق داده اند ، عدّه ندارند .

ی-أیّها الذین ءامنوا إذا نکحتم المؤمن-ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لک

5 - عُلقه ازدواج زنانی که بدون آمیزش ، طلاق داده شده اند ، بلافاصله پس از طلاق ، قطع می شود و آزادند تا ازدواج کنند .

إذا نکحتم . .. ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّه

26- طلاق همسر زید بن حارثه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 37 - 6

6 - همسر زیدبن حارثه ، با وی ناسازگار بود و زید ، تصمیم گرفت از او جدا شود .

و إذ تقول للذی أنعم اللّه علیه . .. أمسک علیک زوجک

در شأن نزول آیه آورده اند که زینب، همسر زید، به خاطر این که زید، برده ای آزاد شده است، با او ناسازگاری می کرد و این، بر زید ناگوار بود و از این رو تصمیم گرفت زینب را طلاق دهد. امر <أمسک>، به این مطلب اشاره دارد و نیز فرمانی است به زید از عملی ساختن تصمیم اش.

27- طلاق همسران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 52 - 2،9

2 - پیامبر ( ص ) مجاز نبود که همسران خود را طلاق داده و دیگرانی را جایگزین آنان کند .

لایحلّ لک . .. و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج

9 - مجاز نبودن پیامبر ( ص ) به طلاق همسران خود و جایگزین کردن دیگران به جای آنان ، به خاطر جلب رضایت همسران

ص: 465

و اطمینان بخشی به آنان است .

ذلک أدنی أن تقرّ أعینهنّ . .. لایحلّ ... و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج

28- عدالت گواهان طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 8

8 - برخورد شایسته با زنان مطلّقه ، ادای حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق یا رجوع ، از موعظه های الهی به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ . .. و أقیموا الشه-ده للّه ذلکم یوعظ به

<ذلک> اشاره به مجموعه رهنموهای الهی در دو آیه این سوره است.

29- عده طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 49 - 3،4

3 - عدّه طلاق ، از آثار و توابع آمیزش مرد و زن است ، نه تابع عقد .

إذا نکحتم المؤمن-ت ثمّ طلّقتموهنّ من قبل أن تمسّوهنّ فما لکم علیهنّ من عدّه تعتد

4 - عدّه نگه داشتن زنان مطلّقه ، به نفع مردان ، و از حقوق آنان است .

فما لکم علیهنّ من عدّه

مخاطب <لکم> در آیه، مردانی اند که زنانی را به ازدواج درآورده و آنها را مطلّقه کرده اند. قرار دادن عدّه برای آنان، به مصلحت و سود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 1،2

1 - پس از پایان عدّه ، مرد یا باید به زن مطلقه خود رجوع کند و یا کاملاً از او جدا شود .

فإذا بلغن أجلهنّ فأمسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ

2 - مخیّر بودن مرد ، در رجوع به همسر خویش برای تداوم زندگی مشترک و یا جدا شدن دائمی از او ( از زمان اجرای صیغه طلاق تا پایان عدّه )

فامسکوهنّ بمعروف أو فارقوهنّ

30- عده طلاق باردار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 4 - 5،6،13،14،15

ص: 466

5 - عدّه طلاق زنان باردار ، تا پایان بارداری آنان است .

و أُول-ت الأحمال أجلهنّ أن یضعن حملهنّ

6 - زنان باردارِ طلاق داده شده ، پیش از وضع حمل ، حق ازدواج مجدد را ندارند و تنها پس از آن می توانند ازدواج کنند .

و أُول-ت الأحمال أجلهنّ أن یضعن حملهنّ

13 - < قال ابن عباس هی فی المطلّقات خاصه ، و هو المروی عن أئمّتنا ;

ابن عباس گفت: این [انقضای عدّه با وضع حمل]، مخصوص زنان مطلّقه است [نه زنانی که شوهرانشان فوت شده اند] و همین مطلب از ائمه ما(ع) روایت شده است>.

14 - < عبدالرحمن بن الحجاج عن أبی الحسن ( ع ) قال : سألته عن الحلبی إذا طلّق ها زوجها فوضعت سقطاً تمّ أو لم یتمّ أو وضعته مضغه ، قال : کلّ شیء وضعته یستبین أنه حمل تمّ أو لم یتمّ فقد انقضت عدّتها و إن کانت مضغه ;

عبد الرحمان بن حجاج از امام کاظم(ع) روایت کرده و می گوید: از ایشان درباره زن باردار پرسیدم که اگر شوهر او را طلاق دهد و بعد از طلاق حمل خود را تمام شده یا تمام نشده سقط و یا به صورت مضغه فرود آورد [حکم عده او چیست؟ ]فرمود: هر چه را زن زمین بگذارد که معلوم باشد حمل بوده - خلقش تمام باشد یا ناتمام - عدّه او منقضی شده، اگر چه حمل مضغه باشد>.

15 - < عن عبدالرحمن بن أبی عبداللّه البصری عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل طلّق إمرأته و هی حبلی و کان فی بطنها إثنان فوضعت واحداً و بقی واحد ؟ قال : قال : تبین بالاوّل و لاتحلّ للأزواج حتّی تضع ما فی بطنها ;

عبدالرحمان بن ابی عبداللّه بصری می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: مردی زن حامله خود را طلاق داده و او دو فرزند داشته است، یکی را فرود آورده و دیگری باقیمانده است[حکم عدّه او چیست؟] امام فرمود: با فرود آمدن فرزند اوّل، از شوهر منقطع می گردد، ولی برای دیگران حلال نمی شود تا آن که آنچه در شکم دارد فرود آورد>.

31- عده طلاق غیرحائض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 4 - 2،4،12

2 - عدّه طلاق زنانی که حیض نمی بینند [ با آن که در سن حیض دیدن هستند ] ، سه ماه است .

فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر و الّ-ئی لم یحضن

<الّ-ئی>، مبتدا و خبر آن به قرینه <فعدّتهنّ ثلاثه أشهر> محذوف است و تقدیر آن چنین می شود: <الّ-ئی لم یحضن فعدتهنّ ثلاثه أشهر>.

4 - آن دسته از زنانی که حیض نمی بینند - ولی در سن حیض دیدن هستند - تنها پس از گذشت سه ماه از آغاز اجرای طلاق درباره آنها ، می توانند اقدام به ازدواج مجدد کنند .

و الّ-ئی یئسن من المحیض . .. فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر و الّ-ئی لم یحضن

12 - < المروی عن أئمتنا ( ع ) : فلاتدرون لکبر ارتفع حیضهنّ أم لعارض ;

از امامان ما(ع) [در توضیح معنای <ارتبتم> در آیه <و اللاّئی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم> ]روایت شده که مقصود این است: [اگر شک دارید و ]نمی دانید که [قطع حیض زنانی که از حیض شدن مأیوس شده اند] به علت بالا بودن سنّ است یا عارضه جسمی، [عدّه آنان سه ماه است]>.

ص: 467

32- عده طلاق یائسه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 4 - 1،3

1 - عدّه طلاق زنان یائسه - چنانچه درباره علت قطع شدن عادتشان تردیدی باشد - سه ماه است .

و الّ-ئی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر

قید <إن ارتبتم> به این معنا است که اگر درباره یأس آنها از حیض شک دارید; یعنی، این یأس به خاطر این است که سن آنان به حد یأس رسیده است یا به خاطر عارض شدن (مثلاً بیماری) یائسه شده اند.

3 - زنان یائسه ، اگر درباره علت قطع عادتشان تردیدی باشد ، تنها پس از گذشت سه ماه از آغاز اجرای طلاق درباره آنها ، می توانند اقدام به ازدواج مجدد کنند و ازدواج آنان در ایّام عدّه باطل است .

و الّ-ئی یئسن من المحیض . .. فعدّتهنّ ثل-ثه أشهر و الّ-ئی لم یحضن

33- عوامل طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 228 - 23

23 - عدم مراعات حقوق متقابل زن و شوهر ، از عوامل طلاق

و المطلّقات یتربصن بانفسهن ثلثه قروء . .. و لهنّ مثل الذی علیهنّ

34- فلسفه طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 227 - 4

4 - طلاق ، آخرین راه حل مشکل ناسازگاری میان زن و شوهر است .

للذین یؤلون . .. و ان عزموا الطلاق فان اللّه سمیع علیم

تأخیر ذکری امر طلاق، می تواند اشاره باشد به این که باید از طلاق، برای حل مشکل در آخرین مرحله استفاده کرد.

35- فلسفه عده طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 19،20،28

19 - فراهم شدن فرصت های مناسب برای حل مشکل طلاق و زمینه های رجوع مردان به زنان مطلّقه خویش ، فلسفه تعیین عدّه طلاق

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدری لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک أمرًا

طبق نظر مفسران، ذیل آیه شریفه (لاتدری لعلّ اللّه. ..) اشاره به نگه داشتن عدّه برای طلاق دارد که شاید خداوند در مدت نگه داری عدّه، جریانی (مانند آن که طلاق دهنده پشیمان شود و بخواهد رجوع کند) پدید آورد تا مشکل طلاق حل گردد.

ص: 468

20 - بشارت و امید دادن خداوند به همسران مؤمن ، مبنی بر پایان یافتن مناقشات آنان و پدید آمدن زمینه های رجوع و بازگشت آنها به زندگی مشترک خویش در ایّام عدّه

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. لاتدری لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک أمرًا

برداشت یاد شده، از آن جا است که ذیل آیه شریفه، درصدد دلداری به همسران و ایجاد امید در جان و روح آنان است.

28 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : المطلّقه تکتحل و تختضب و تطیب و تلبس ما شاءت من الثیاب لأنّ اللّه عزّوجلّ یقول : < لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک أمراً > لعلّها أن تقع فی نفسه فیراجعها ;

از امام صادق(ع) روایت شده: زن مطلّقه [رجعی ]خوب است سرمه کشد و خضاب کند و خود را خوشبو نماید و آنچه دوست دارد، از لباس ها بپوشد; چون خدای عزّوجلّ فرمود است: <لعلّ اللّه یحدث بعد ذلک أمراً>. شاید آن زن در دل شوهرش [محبوب] واقع شود و شوهر به او رجوع کند>.

36- گواهی در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 5،8،16

5 - لزوم گواهی گرفتن دو شاهد عادل ، بر جدایی کامل مرد از زن مطلّقه خویش

و اشهدوا ذوی عدل

برداشت یاد شده، براساس نظریه بسیاری از مفسران است که گفته اند: برای رجوع مرد به زن مطلّقه خود، شاهد لازم نیست و گرفتن گواهی، اختصاص به طلاق و جدایی کامل دارد.

8 - برخورد شایسته با زنان مطلّقه ، ادای حقّ آنان و انتخاب دو شاهد عادل بر امر طلاق یا رجوع ، از موعظه های الهی به مردان و زنان مؤمن

لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ . .. و أقیموا الشه-ده للّه ذلکم یوعظ به

<ذلک> اشاره به مجموعه رهنموهای الهی در دو آیه این سوره است.

16 - < محمدبن أبی نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق علی طهر من غیر جماع بشاهد و امرأتین ؟ فقال : لاتجوز شهاده النساء فی الطلاق . . . ;

محمدبن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنی را در پاکی - بدون این که در آن پاکی آمیزشی شده باشد - یک شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و کارساز نیست...>.

37- محمد(ص) و طلاق همسران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 28 - 7،12

7 - صرف انتخاب دنیا از سوی همسران پیامبر ( ص ) - با مخیر بودن آنان به انتخاب یکی از دو امرِ دنیا و پیامبر ( ص ) - برای طلاق کافی نبود ، بلکه آن حضرت ، باید درباره آنان تصمیمی هم اتخاذ می کرد .

قل لأزوجک إن کنتنّ تردن الحیوه الدنیا. .. فتعالین أمتّعکنّ و أسرّحکنّ سراحًا جمی

تصریح به <تسریح> نشان می دهد که صرف انتخاب دنیا از سوی همسران پیامبر برای طلاق کافی نبوده است.

12 - < عیص بن قاسم عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل خیّر إمرأته فاختارت نفسها بانت منه ؟ قال : لا ، إنّما ه-ذا

ص: 469

شیء کان لرسول اللّه ( ص ) خاصه ، أُمر بذلک ففعل و لو اخترْنَ أنفسهنّ لطلّقهنّ و هو قول اللّه عزّوجلّ : < قل لأزواجک إن کنتنّ تردن الحیاه الدنیا و زینتها فتعالین أُمتّعکنّ و أُسرّحکنّ سراحاً جمیلاً > ;

عیص بن قاسم گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: اگر مردی اختیار را به همسر خود بدهد که نزد او بماند یا از او جدا شود و زن، جدایی را انتخاب کند، آیا (بدون اجرای طلاق) زن از او جدا می شود؟ فرمود: نه. این حکم، مخصوص رسول اللّه(ص) بود. وی مأمور شد تا همسران خود را مخیر سازد و اگر همسرانِ ایشان خود را اختیار می کردند (و نه ماندن نزد رسول خدا را) پیغمبر(ص) آنان را رها می کرد. آن، این سخن خدا است که می فرماید: قل لأزواجک...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 51 - 2،4،8

2 - پیامبر ( ص ) ، مجاز است هر یک از زنان خود را طلاق دهد و یا به زندگی با آنان ادامه دهد .

ترجی من تشاء منهنّ و تئوی إلیک من تشاء

برداشت بالا، بنابراین احتمال است که مرجع ضمیر در <منهنّ> واژه <أزواج> در آیه پیش باشد. <ترجی> (به تأخیر بیندازی) و <تئوی> (مکانْ بدهی) کنایه از طلاق و نگهداری است.

4 - واگذاری حق تصمیم و اختیار درباره همبستری با همسران ، به خود پیامبر ( ص ) به خاطر رفع مشقت از آن حضرت است .

لکیلا یکون علیک حرج . .. ترجی من تشاء منهنّ

8 - واگذارشدن طلاق هر یک از همسران و یا عدم آن ، به پیامبر ( ص ) به منظور رفع نگرانی از همسران آن حضرت است .

ترجی من تشاء منهنّ . .. ذلک أدنی أن تقرّ أعینهنّ و لایحزنّ

<تقرّ> از ریشه <قرّ> به معنای <سردی>، و <قرّه العین> کنایه از سرور و خوشحالی است (مفردات راغب). لازم به ذکر است که برداشت بالا، بنابراین است که مشارالیه <ذلک> عبارت <ترجی من تشاء ... و تؤوی إلیک من تشاء> باشد.

38- مراد از عده طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 22

22 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله < فطلّقوهنّ لعدّتهنّ > و العدّه الطُّهر من الحیض . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا <فطلّقوهنّ لعدّتهنّ> روایت شده که مراد از عدّه، پاکی از حیض است>.

39- ممانعت از طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 130 - 12

12 - منع از طلاق با وجود اختلافات غیر قابل تحمل ، حرکتی غیر منطقی است .

و إن یتفرقا یغن اللّه کلا من سعته و کان اللّه وسعاً حکیماً

جمله <و کان اللّه واسعاً> می تواند بیانگر دلیل تشریع طلاق باشد، یعنی حکمت خداوند، منشأ تشریع طلاق است، بنابراین می توان گفت منع از طلاق در شرایطی خاص، نتیجه عدم واقع بینی است.

ص: 470

40- موانع طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 230 - 14

14 - مُحلِّل ، عامل بازدانده مرد از طلاق های مکرر *

فان طلقها فلا تحل له من بعد حتی تنکح زوجاً غیره

اشتراط مُحلِّل برای بازگشت به زندگی پس از طلاق سوّم، به منزله مانع تراشی برای طلاقهای مکرر و بی مورد است; خصوصاً با توجّه به حساسیّت مردان در این مورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 128 - 20

20 - جواز گذشت زن از برخی حقوق خویش ، به انگیزه جلوگیری از ناسازگاری شوهر و رخ ندادن طلاق

و إن امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً

امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معنای آیه فوق فرمود: هذا تکون عنده المراه لاتعجبه فیرید طلاقها فتقول له: امسکنی و لاتطلقنی و ادع لک ما علی ظهرک و اعطیک من مالی و احللک من یومی و لیلتی فقد طاب ذلک له کله .

_______________________________

کافی، ج 6، ص 145، ح 3; نورالثقلین، ج 1، ص 558، ح 600.

41- ناپسندی طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 226 - 10

10 - بازگشت به زندگی زناشویی پس از ایلاء ، بهتر از طلاق است .

فان فاءو فانّ اللّه غفور رحیم. و ان عزموا الطلاق فان اللّه سمیع علیم

تقدیم ذکری بازگشت به زندگی عادی (فان فاءو)، نشانه تقدم رُتبی آن است و نیز وعده رحمت و مغفرت در صورت بازگشت و رعایت حق زن، حاکی از اولویت امر اوّل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 227 - 7

7 - ناپسندی طلاق در پیشگاه خداوند *

و ان عزموا الطلاق فان اللّه سمیع علیم

با توجّه به اینکه در بازگشت به زناشویی، وعده به غفران و رحمت خدا داده شده است; ولی در طلاق، تکیه بر دو صفت <سمیع> و <علیم> شده که دلالت بر نوعی تهدید دارد.

ص: 471

42- نیت در طلاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 227 - 2

2 - اعتبار قصد و لفظ در طلاق

و ان عزموا الطلاق فان اللّه سمیع علیم

به نظر می رسد آوردن دو صفت <سمیع> (شنوا) و <علیم> (دانا) اشاره به اعتبار قصد و لفظ در طلاق دارد.

ص: 472

26- طمع

1- آثار طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 128 - 12

12 - بخل و آزمندی ، از عوامل مهم ناهمسازی و مانع عمده صلح و آشتی است .

و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح

<شح>، بخل همراه با حرص و آزمندی است. ظاهراً عنوان کردن بخل پس از صلحی که مستلزم گذشت از حقوق است، بیانگر این معناست که اگر صلح را نپذیرفتید، بدانید که بخل مانع آن شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 42 - 7،10

7 - حرص و آزمندی به دنیا ، مایه تحریف احکام و حقایق دین

یحرفون الکلم من بعد مواضعه . .. اکلون للسحت

10 - رشوه گیری ، حرامخواری و آزمندی به دنیا ، مایه خواری و رسوایی در دنیا و عذابی بزرگ در آخرت

لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخره عذاب عظیم . .. اکلون للسحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 39

39 - سودجویی و طمعورزی ، از عوامل نادیده گرفتن احکام الهی و حکم نکردن بر اساس آن

یحکم بها . .. و لاتشتروا بایتی ثمناً قلیلا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 131 - 8

8 - خیره شدن و دل بستگی به دنیا و زندگی مرفه دیگران ، مانع از دسترسی به مقام رضا است .

لعلّک ترضی . و لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا

ممکن است این آیه در ارتباط با آخرین جمله آیه قبل باشد. مقتضای این ارتباط آن است که علاوه بر تسبیح و تنزیه پروردگار در شبانه روز - که موجب کسب رضایت خاطر است - چشم ندوختن به مال و منال دنیای دیگران نیز، دارای نقش مؤثر در وصول انسان به مقام رضا است.

ص: 473

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 9 - 14

14 - حرص و چشمداشت به مال و حقوق دیگران ، از موانع جدی رستگاری است .

و من یوق شحّ نفسه فأُول-ئک هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 6 - 3

3 - منّت نهادن و چشم داشت داشتن در انفاق ها و عطایا ، از مصادیق اخلاق و اوصاف پلید و آلوده

و الرجز فاهجر . و لاتمنن تستکثر

برداشت یاد شده، از مناسبت عطف جمله <لاتمنن تستکثر> به <و الرجز فاهجر> استفاده می شود.

2- آثار طمع آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 121 - 3

3 - تمایل آدم ( ع ) و طمع وی در مورد خلود و جاودانگی و ملک بی زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .

هل أدّلک علی شجره الخلد . .. فأکلا منها

3- اجتناب از طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 59 - 1

1 - لزوم خشنود بودن به عطای خدا و رسولش و طمع نداشتن به بیش از حق خود

و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه و رسوله

4- انصار و طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 9 - 7

7 - انصار ، به دور از کمترین حسد و چشمداشت نسبت به اموال عطا شده به مهاجران از < فیء >

و لایجدون فی صدورهم حاجه ممّا أُوتوا

با توجه به این که حسد مسبوق به چشمداشت است و انصار هیچ گونه چشمداشتی نسبت به اموال عطا شده به مهاجران نداشتند; از آیه شریفه نفی هرگونه حسادت استفاده می شود.

ص: 474

5- اهمیت اجتناب از طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 48 - 5

5 - خوشنودی به دستاورد و پرهیز از آز و طمع ، موهبتی الهی است . *

و أنّه هو أغنی و أقنی

بنابر معنایی که برای <أقنی> در لغت یاد شده است (رضا) مطلب بالا به دست می آید.

6- دفع طمع کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 123 - 7

7 - نرمش نشان ندادن به کافران و قطع طمع آنان از تعرض و سلطه بر مؤمنان ، امری لازم و ضروری است .

قتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظه

7- سرزنش طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 32 - 2،5،6،17

2 - لزوم خودداری از طمعورزی و آرزوی دستیابی به نعمت های خدادادی دیگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضکم علی بعض

5 - چشمداشت و آرزوی دستیابی به نعمت های دیگران ، زمینه ارتکاب گناه

ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه . .. و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه

نهی از آرزوی دستیابی به نعمتهای دیگران، پس از ترغیب به اجتناب گناهان، می تواند اشاره به ریشه برخی گناهان کبیره و ارشاد به راه مبارزه با آن باشد.

6 - چشمداشت و آرزوی دستیابی به نعمت های خدادادی دیگران ، زمینه حرامخواری و ناهنجاری های اقتصادی

لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل . .. و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضکم علی بعض

نهی از آرزوی دستیابی به نعمتهای دیگران، پس از بیان حکم تصرفات ناروا در اموال مردم، می تواند بیانگر این باشد که تملک اموال دیگران از راه باطل، ریشه در طمعورزی به نعمتهای دیگران دارد.

17 - آدمی باید کمبود های خویش را با تقاضای از خدا جبران کند ، نه با طمعورزی و دست اندازی به حقوق دیگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. و سئلوا اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 88 - 6

6- چشم دوختن و غبطه خوردن به مال و منال دنیا ، امری نکوهیده و ناپسند

ص: 475

لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزوجًا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 131 - 5

5 - چشم دوختن و غبطه خوردن بر مال و منال دنیاداران ، امری نکوهیده ونارو است .

و لاتمدّنّ عینیک إلی ما متّعنا به أزوجًا منهم

8- طمع اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 18 - 1،2

1 - سوگند صاحبان باغ یمنی ، مبنی بر جدا نکردن سهم مستمندان و نیازمندان از میوه های چیده شده

إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین . و لایستثنون

<استثنا> به معنای خارج کردن است و <لایستثنون> عطف بر <لیصرمنّ> می باشد.

2 - اطمینان همراه با غرور باغداران یمنی ، به موفقیت خویش در چیدن تمامی محصولات باغ برای خود

إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین . و لایستثنون

سوگند باغداران، همراه با تأکید بر این که تمامی محصولات را بدون استثنا برای خود خواهند چید، گویای مطلب یاد شده است.

9- طمع انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 128 - 11

11 - جان آدمیان ، عجین با بخل و آزمندی

و احضرت الانفس الشح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 2

2 - ملاک حلیت اشیا ، پاکیزگی و سازگاری آنها با طبع است .

الیوم احل لکم الطیبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 15 - 2

2 - انسان ، موجودی بی نهایت طلب و افزون خواه ، در به چنگ آوردن ثروت و قدرت

ثمّ یطمع أن أزید

ص: 476

10- طمع به ثروتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 135 - 14

14 - ترحم به فقیران و بیزاری از ثروتمندان و یا بی اعتنایی به فقیران و طمع به ثروتمندان ، نباید مؤمنان را از شهادت به حق بازدارد .

کونوا قومین بالقسط شهداء للّه . .. ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولی بهما

شهادت درباره فقیر و ثروتمند چهار صورت دارد: یا شهادت علیه ثروتمند است به خاطر گرایش ضد استکباری، یا به نفع اوست به خاطر طمع یا ترس، یا علیه فقیر است به خاطر بی اعتنایی به او، و یا به نفع اوست به خاطر ترحم و گرایش به مستضعفان، خداوند دخالت دادن این موارد را در ادای شهادت ممنوع دانسته است.

11- طمع به غنایم غزوه بنی نضیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 6 - 9

9 - چشمداشت برخی از مسلمانان ، به داشتن سهمی در غنایم به دست آمده از بنی نضیر *

و ما أفاء اللّه علی رسوله منهم فما أوجفتم علیه . .. و ل-کنّ اللّه یسلّط رسله

بیان این نکته که شما مسلمانان، اسب تازی در این جنگ نداشتید و این خدا بود که این پیروزی را فراهم ساخت، می تواند پاسخی برای انتظارات مسلمین در تقسیم غنایم میانشان باشد.

12- طمع در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 6 - 3

3 - منّت نهادن و چشم داشت داشتن در انفاق ها و عطایا ، از مصادیق اخلاق و اوصاف پلید و آلوده

و الرجز فاهجر . و لاتمنن تستکثر

برداشت یاد شده، از مناسبت عطف جمله <لاتمنن تستکثر> به <و الرجز فاهجر> استفاده می شود.

13- طمع علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 42 - 6

6 - حرص و آزمندی شدید عالمان یهود عصر پیامبر ( ص ) به متاع دنیا

اکلون للسحت

ص: 477

صیغه مبالغه <اکلون> نشان از رغبت و حرص فراوان عالمان یهود دارد.

14- طمع مخالفان محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 16 - 3

3 - دلداری خداوند به پیامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت های کافران عنود ، قدرت طلب و افزون خواه ( همچون ولیدبن مغیره )

ثمّ یطمع أن أزید . کلاّ

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که مخالفان پیامبر(ص) - از جمله ولیدبن مغیره - از ثروت اندوزان و قدرت مندان بودند. نفی ازدیاد قدرت و ثروت آنان با تعبیر (کلاّ) از سوی خداوند، می تواند به منظور دلداری به پیامبر(ص) باشد.

15- طمع منازعان قصه داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 23 - 3

3 - طمع کردن برادر دارای 99 میش به تنها میش برادر خود ، ادعانامه برادر شاکی به حضور داوود ( ع )

و لی نعجه وحده فقال أکفلنیها

تعبیر <أکفلنیها> (کفالت آن را به من واگذار) کنایه از بخشش و هدیه کردن است; یعنی، این یک میش را به من هدیه کن.

16- طمع منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 2

2 - فرصت طلبی ، طمعکاری و برخورد های طلبکارانه ، از ویژگی های اهل نفاق است .

الذین یتربّصون بکم فإن کان لکم فتح من اللّه . .. و نمنعکم من المؤمنین

17- طمع منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 60 - 5

5 - چشمداشت منافقان صدر اسلام به دریافت صدقات ، با وجود عدم استحقاق آنان

و منهم من یلمزک فی الصدقت فإن أعطوا منها رضوا . .. إنما الصدقت للفقراء ... و ابن

ص: 478

18- طمع ولید بن مغیره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 15 - 1

1 - ولیدبن مغیره ، فردی طمع کار و افزون خواه

و جعلت له مالاً ممدودًا . .. ثمّ یطمع أن أزید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 16 - 1،3

1 - ولیدبن مغیره ، هرگز به تمامی آرزو های مادی خود نرسید و عطش زیاده خواهی او سیراب نگردید .

ثمّ یطمع أن أزید . کلاّ

3 - دلداری خداوند به پیامبر ( ص ) ، در برابر مخالفت های کافران عنود ، قدرت طلب و افزون خواه ( همچون ولیدبن مغیره )

ثمّ یطمع أن أزید . کلاّ

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که مخالفان پیامبر(ص) - از جمله ولیدبن مغیره - از ثروت اندوزان و قدرت مندان بودند. نفی ازدیاد قدرت و ثروت آنان با تعبیر (کلاّ) از سوی خداوند، می تواند به منظور دلداری به پیامبر(ص) باشد.

19- موانع طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 32 - 20

20 - امیدواری به فضل الهی ، زمینه ساز پرهیز از طمعورزی نسبت به دارایی های دیگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. و سئلوا اللّه من فضله

نهی از تمنی و طمعورزی، و آنگاه امر به تقاضا از خدا، که نتیجه آن امیدبخشی به فضل الهی است، در حقیقت ارائه راهی است برای اجتناب از حسرت و دست اندازی به نعمتهای دیگران.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 131 - 22

22 - توجه به رزق پایدار و سرتاسر خیر پروردگار ، زمینه ساز دوری گزینی از چشم دوختن به امکانات دنیایی دیگران است .

و لاتمدّنّ عینیک . .. و رزق ربّک خیر و أبقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 132 - 10

10 - اقامه نماز و مداومت بر آن ، سدّی در برابر تمایلات دنیاطلبانه و مانع چشم دوختن به دنیای دیگران است .

و لاتمدّنّ عینیک . .. وأمر أهلک بالصلوه واصطبر علیها

فرمان به اقامه پی گیر نماز، پس از نهی از چشم دوختن به دارایی های دنیاداران، این نکته را گوشزد می کند که با اقامه نماز

ص: 479

و گسترش دامنه آن، می توان زمینه را برای دل بریدن از ثروت های کافران فراهم آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حشر - 59 - 9 - 13

13 - ایمان و امداد های معنوی خداوند ، بازدارنده انسان از بخل و آز *

و من یوق شحّ نفسه

از مجهول آمدن <یُوق>، استفاده می شود که عامل بازدارنده، عاملی است ورای خود انسان و احتمال می رود آن عامل، ایمان و امدادهای معنوی حق باشد.

20- ناپسندی طمع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 15 - 3

3 - طمعورزی و افزون خواهی در به چنگ آوردن ثروت و قدرت بیشتر ، خصلتی ناپسند و محکوم است .

ثمّ یطمع أن أزید

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که این دسته از آیات - که درباره افراد کافر و دین ستیزی همچون ولیدبن مغیره است - درصدد بیان خصلت های زشت آنان و محکوم کردن آنها است.

ص: 480

27- طواف

1- آداب طواف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 2

2 - ورود به مسجدالحرام برای انجام طواف ، با سر و تن آلوده و نیاراسته ، ممنوع است .

ثمّ لیقضوا تفثهم

2- احکام طواف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 4

4 - وجوب طواف ، پس از تقصیر و خروج از احرام

ثمّ لیقضوا تفثهم . .. و لیطّوّفوا

3- تأخیر طواف در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 5

5 - جواز تأخیر در اجرای تقصیر و طواف ، پس از انجام قربانی

ثمّ لیقضوا تفثهم . .. و لیطّوّفوا

به کارگیری <ثمّ> - که برای تراخی در زمان است - بیانگر مطلب یاد شده است.

4- طواف در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 8،9

8 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) أنّه قال فی قول اللّه عزّوجلّ : < ثمّ لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم و لیطوفوا بالبیت العتیق >

ص: 481

قال : التفث الرمی و الحلق و النذور من نذر أن یمشی و الطواف هو طواف الزیاره . . . ;

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که در باره سخن خداوند عزّوجلّ <ثمّ لیقضوا تفثهم و لیوحوا نذورهم و لیطوفوا بالبیت العتیق> فرمود: مراد از <تفث> رمی جمرات و تراشیدن سر است و مراد از <نذور> کسی است که نذر کرده که پیاده برود(1) و مراد از طواف، طواف زیارت است. ..>. 1- محتمل است مقصود این باشد که شخص نذر کرده که پیاده از منا به مکّه برود; نه این که نذر کرده است از وطنش پیاده به حج برود; چون در این صورت با ظاهر آیه سازگار نیست.

9 - < عن أبی عبد اللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < و لیطّوّفوا بالبیت العتیق > قال : طواف النساء ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و لیطّوّفوا بالبیت العتیق> فرمود: [مراد ]طواف نسا است>.

5- طواف در دین ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 125 - 21

21 - طواف خانه خدا و اعتکاف در آن جایگاه ، از احکام شریعت ابراهیم

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تکالیف مقرر در شریعت حضرت ابراهیم ( ع )

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

6- طواف در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 26 - 14،15

14 - طواف ، قیام ، رکوع و سجود ( نماز ) از آداب زیارت مسجدالحرام

و طهّر بیتی للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

ظاهر این است که مراد از <القائمین و الرکع السجود> نمازگزاران است; یعنی، <خانه مرا برای طواف کنندگان و نمازگزاران آماده کن>.

15 - لزوم تقدیم طواف بر نماز در زیارت مسجدالحرام

للطّائفین و القائمین و الرکّع السجود

7- طواف کعبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 482

1 - بقره - 2 - 125 - 14،18،20،21

14 - مهیّا کردن و آماده ساختن خانه خدا برای طواف ، عبادت ، رکوع و سجود ، فرمان خدا به ابراهیم و اسماعیل ( ع )

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین و الرکع السجود

در برداشت فوق <تطهیر> - چنانچه بعضی از مفسران گفته اند - کنایه از مهیّا ساختن و اختصاص دادن، گرفته شده است.

18 - خانه خدا جایگاه طواف ، اعتکاف ، عبادت ، رکوع و سجود ( نماز ) است .

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین و الرکع السجود

عکوف مصدر (عاکفین) به معنای ماندن و اقامت کردن در مکانی است و مراد از آن در آیه شریفه - به قرینه طواف، رکوع و سجود - یا مطلق عبادت و پرستش خداست و یا مقصود از آن، اعتکاف - که عبادتی خاص با شرایطی ویژه از قبیل روزه گرفتن و . .. است - می باشد.

20 - طواف کنندگان ، عبادت کنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، دارای مقامی ارجمند در پیشگاه خداوند

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین و الرکع السجود

از اینکه پیامبرانی بزرگ، همچون ابراهیم و اسماعیل(ع) مأمور به تطهیر خانه خدا برای طواف کنندگان و . .. بودند، ارجمندی طواف کنندگان و ... در پیشگاه خدا به دست می آید.

21 - طواف خانه خدا و اعتکاف در آن جایگاه ، از احکام شریعت ابراهیم

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین

8- طواف نساء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 29 - 9

9 - < عن أبی عبد اللّه ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ : < و لیطّوّفوا بالبیت العتیق > قال : طواف النساء ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و لیطّوّفوا بالبیت العتیق> فرمود: [مراد ]طواف نسا است>.

9- مقامات طواف کنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 125 - 20

20 - طواف کنندگان ، عبادت کنندگان و نمازگزاران در خانه خدا ، دارای مقامی ارجمند در پیشگاه خداوند

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین و الرکع السجود

از اینکه پیامبرانی بزرگ، همچون ابراهیم و اسماعیل(ع) مأمور به تطهیر خانه خدا برای طواف کنندگان و . .. بودند، ارجمندی طواف کنندگان و ... در پیشگاه خدا به دست می آید.

ص: 483

10- نماز طواف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 125 - 7،30،31

7 - زیارت کنندگان خانه خدا ، باید در مقام ابراهیم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهیم مصلًّی

گویا مقصود از نمازی که باید در مقام ابراهیم خوانده شود، نماز طواف است، نه سایر نمازها.

30 - < عن ابی الصباح الکنانی ، قال سألت اباعبداللّه ( ع ) عن رجل نسی ان یصلی رکعتین عند مقام ابراهیم ( ع ) فی طواف الحج و العمره ، فقال : ان کان فی البلد صلی رکعتین عند مقام ابراهیم ( ع ) فان اللّه عز و جل یقول : < و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلًّی > و ان کان قد ارتحل فلا آمره ان یرجع ;

ابی الصباح کنانی از امام صادق(ع) سؤال کرد درباره کسی که دو رکعت نماز طواف حج و عمره را در مقام ابراهیم(ع) فراموش کرده است، حضرت فرمود: اگر هنوز در شهر مکه است، باید نماز را در مقام ابراهیم (ع) به جا آورد; زیرا خداوند عز و جل فرموده: مقام ابراهیم را برای نماز خود قرار دهید و اگر از شهر مکه کوچ کرده است من به او نمی گویم برگرد>.

31 - ابن مسکان گوید : < حدثنی من سأله عن رجل نسی رکعتی طواف الفریضه حتی یخرج فقال : . . . ان کان جاوز میقات أهل أرضه فلیرجع و لیصلهما فإن اللّه یقول : < و اتخذوا من مقام إبراهیم مصلًّی . . . ;

به من خبر داد کسی که از او ]امام (ع) [سؤال کرد درباره شخصی که دو رکعت نماز فریضه طواف را از روی فراموشی نخوانده و از محل ]مکه[ خارج شده بود، امام (ع) فرمودند: . .. اگر از میقات حجاج شهرش گذشته باید برگردد و دو رکعت نماز را بخواند; زیرا خداوند می فرماید: <و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی ... >.

ص: 484

28- طهارت

1- احکام طهارت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 37،41

37 - تماس بدنی با زن ، بدون آمیزش جنسی ، ناقض طهارت نیست .

او لمستم النساء

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال درباره کسی که پس از وضو با کنیزش تماس بدنی داشته است فرمود: لا و اللّه ما بذلک بأس . .. و ما یعنی بهذا <او لمستم النساء> الّا المواقعه فی الفرج.

_______________________________

تفسیر برهان، ج 1، ص 371، ح 5، 10 ; تهذیب شیخ طوسی، ج 1، ص 22، ح 55، ب 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 485، ح 271 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 243، ح 139.

41 - زمین پاکیزه جایگزین آب ، برای تحصیل طهارت ، اگر چه فقدان آب به طول انجامد .

فتیمّموا صعیداً طیباً

رسول خدا(ص) فرمود: الصعید الطیب وضوء المسلم ولو الی عشر سنین ... .

<وضو>، به فتح <واو>، آبی است که با آن شستشو می نمایند.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 552، ذیل آیه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 5

5 - طهارت و پاکی اهل کتاب

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

حلیت غذاهای اهل کتاب فرع بر طهارت و پاکی آنهاست. زیرا نوعاً خوراکیها دارای رطوبت سرایت کننده است و غالباً با دست ملاقات می کند. بنابراین اگر اهل کتاب نجس بودند، استفاده از طعام آنها برای مسلمانان جایز نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 6 - 37

37 - تماس بدنی با زن بدون آمیزش جنسی ، ناقض طهارت نیست .

او لمستم النساء

ص: 485

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال درباره کسی که پس از وضو با کنیزش، تماس بدنی داشته است فرمود: لا واللّه ما بذلک یأس . .. و ما یعنی بهذا <او لامستم النساء> الا المواقعه فی الفرج.

_______________________________

تفسیر برهان، ج 1، ص 371، ح 5; تهذیب، ج 1، ص 22، ح 55، ب 1.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 79 - 1،9

1 - حرمت دست زدن به نوشته های قرآن بدون طهارت

لایمسّه إلاّ المطهّرون

ضمیر در <لایمسّه>، می تواند به قرآن بازگردد و نیز می تواند راجع به <کتاب مکنون> باشد. در صورت اول جمله <لایمسّه...> انشا در قالب اخبار بوده و مفاد آن نهی از لمس قرآن بدون طهارت می باشد. برداشت یاد شده بر پایه همین احتمال است.

9 - < عن ابراهیم بن عبدالحمید عن أبی الحسن ( ع ) قال المصحف لاتمسّه علی غیر طهر و لاجنباً إنّ اللّه یقول : < لایمسّه إلاّ المطهّرون > ;

ابراهیم بن عبدالحمید از امام کاظم(ع) روایت نموده که فرمود: قرآن را بدون طهارت و در حال جنابت مس نکن. .. زیرا خدا فرموده: لایمسّه إلاّ المطهّرون>.

2- ارزش طهارت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 6 - 30

30 - اهمیت و ارزش والای نماز و طهارت

یأیها الذین ءامنوا إذا قمتم إلی الصّلوه فاغسلوا . .. و لکن یرید لیطهرکم

ساقط نشدن نماز در صورت نیافتن آب، دلیل اهمیت نماز و تکرار و تأکید بر طهارت، نشانه اهمیت طهارت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 11 - 11

11 - طهارت جسمی و روحی از ارزش های الهی

لیطهّرکم به و یذهب عنکم رجز الشیطن

3- اهمیت طهارت قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 53 - 28

28 - حفظ طهارت قلب ، امری لازم و بایسته است .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ

ص: 486

4- رعایت طهارت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 14 - 6

6 - لزوم پاک نگه داشتن قرآن از هر آلودگی و خباثت

مطهّره

5- طهارت اهل بیت(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 33 - 15،17،21

15 - تعلق قطعی اراده خداوند ، برای از بین بردن همیشگی هرگونه پلیدی از اهل بیت پیامبر ( ص )

إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت

<رجس> در لغت، به چیز پلید گفته می شود (مفردات راغب). <ال> در <البیت> برای عهد و اشاره به بیت نبوت است.

17 - خداوند ، اهل بیت پیامبر ( ص ) را از هرگونه آلودگی ، کاملاً پاک کرده است .

و یطهّرکم تطهیرًا

21 - < قال علی بن أبی طالب ( ع ) إنّ اللّه فضّلنا أهل البیت و کیف لایکون کذلک و اللّه عزّوجلّ یقول فی کتابه < إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً > فقد طهّرنا من الفواحش ما ظهر منها و مابطن . . . ;

از علی بن ابی طالب(ع) روایت شده که فرمود: خداوند، ما اهل بیت را برتری بخشیده و چرا چنین نباشد در حالی که در قرآن اش می فرماید: <إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس. ..> خداوند، ما را از هرگونه آلودگی، چه آشکار و چه نهان، پاک گردانیده است...>.

6- طهارت اهل کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 5

5 - طهارت و پاکی اهل کتاب

و طعام الذین اوتوا الکتب حل لکم

حلیت غذاهای اهل کتاب فرع بر طهارت و پاکی آنهاست. زیرا نوعاً خوراکیها دارای رطوبت سرایت کننده است و غالباً با دست ملاقات می کند. بنابراین اگر اهل کتاب نجس بودند، استفاده از طعام آنها برای مسلمانان جایز نبود.

ص: 487

7- طهارت عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 1،4،9

1 - توفّی ( نجات ) ، عروج ، تطهیر حضرت عیسی ( ع ) و غلبه پیروان آن حضرت بر دشمنان ، مکر خداوند در برابر مکر کافران

و مکروا و مکر اللّه . .. اذ قال اللّه یا عیسی انّی متوفّیک ... فوق الذین کفروا

بنابراینکه <اذ>، متعلّق به <مکر اللّه> باشد، یعنی مکر خداوند هنگام بوده که عیسی را بسوی خویش عروج داد و . .. .

4 - نجات و تطهیر حضرت عیسی ( ع ) ، توسّط خداوند

انّی متوفّیک . .. و مطهّرک

9 - تنزیه حضرت عیسی ( ع ) از تهمت های ناروای کافران ، توسّط خداوند

و مطهّرک من الذین کفروا

بنابراینکه متعلّق تطهیر به قرینه آیات سابق، اتهاماتی باشد که به حضرتش زدند و <من>، نشویّه باشد.

8- طهارت قلب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 53 - 29

29 - اجتناب از مطالبه کردن چیزی از همسران پیامبر ، به صورت رو در رو ، به خاطر حفظ طهارت قلب مؤمنان و همسران پیامبر است .

فسئلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ

9- طهارت مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 28 - 2

2 - مسجدالحرام ، مکانی است مقدس و دور داشتن هر گونه آلودگی از آن ، لازم می باشد .

إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجدالحرام

10- طهارت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 6 - 29

29 - هدف از تشریع وضو ، غسل و تیمم ، طهارت مؤمنان و اتمام نعمت الهی به آنان است ، نه ایجاد حرج و مشقت .

إذا قمتم إلی الصّلوه فاغسلوا . .. و لکن یرید لیطهرکم ولیتم نعمته علیکم

ص: 488

11- طهارت همسران بهشتی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 25 - 13،17

13 - بهشتیان در بهشت ، همسرانی پاک و مطهر خواهند داشت .

و لهم فیها ازوج مطهره

17 - < سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عز و جل < لهم فیها أزواج مطهره > قال : الأزواج المطهره اللاتی لایحضن و لایحدثن ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خدای عز و جل که می فرماید: <برای مؤمنان در بهشت همسران پاکیزه هست> سؤال شد فرمود: یعنی همسران بهشتی آلوده به حیض و حدث نمی شوند>.

12- عبادت و طهارت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 125 - 24

24 - ارتباط تنگاتنگ عبادت با طهارت و نظافت

أن طهرا بیتی للطائفین و العکفین و الرکع السجود

13- مبطلات طهارت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 6 - 37

37 - تماس بدنی با زن بدون آمیزش جنسی ، ناقض طهارت نیست .

او لمستم النساء

امام باقر(ع) در پاسخ سؤال درباره کسی که پس از وضو با کنیزش، تماس بدنی داشته است فرمود: لا واللّه ما بذلک یأس . .. و ما یعنی بهذا <او لامستم النساء> الا المواقعه فی الفرج.

_______________________________

تفسیر برهان، ج 1، ص 371، ح 5; تهذیب، ج 1، ص 22، ح 55، ب 1.

14- نواقض طهارت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 43 - 37

37 - تماس بدنی با زن ، بدون آمیزش جنسی ، ناقض طهارت نیست .

ص: 489

او لمستم النساء

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال درباره کسی که پس از وضو با کنیزش تماس بدنی داشته است فرمود: لا و اللّه ما بذلک بأس . .. و ما یعنی بهذا <او لمستم النساء> الّا المواقعه فی الفرج.

_______________________________

تفسیر برهان، ج 1، ص 371، ح 5، 10 ; تهذیب شیخ طوسی، ج 1، ص 22، ح 55، ب 1 ; نورالثقلین، ج 1، ص 485، ح 271 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 243، ح 139.

طهر

15- طهر غیر مواقع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 1 - 23

23 - < عن النبیّ ( ص ) < فطلّقوهنّ لعدّتهنّ > قال : طاهراً من غیر جماع ;

از پیامبر(ص) درباره <فطلّقوهنّ لعدّتهنّ> روایت شده که فرمود: [زن باید در حالی طلاق داده شود] که از حیض پاک شده باشد; بدون این که در آن پاکی، آمیزشی صورت گرفته باشد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 16

16 - < محمدبن أبی نصر قال : سألت أبا الحسن ( ع ) . . . فقلت له : فإن طلّق علی طهر من غیر جماع بشاهد و امرأتین ؟ فقال : لاتجوز شهاده النساء فی الطلاق . . . ;

محمدبن ابی نصر گوید: از امام رضا(ع) سؤال نمودم. .. اگر زنی را در پاکی - بدون این که در آن پاکی آمیزشی شده باشد - یک شاهد [مرد] و دو شاهد زن طلاق دهد؟ حضرت فرمود: شهادت زنان در طلاق نافذ و کارساز نیست...>.

ص: 490

29- طیبات

1- اجتناب از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 169 - 11

11 - پرهیز از نعمت های حلال و طیب ، استفاده از پلیدی ها و حرام خواری ، از کار های بد و ناپسند است .

کلو مما فی الأرض حلالا طیباً . .. إنما یأمرکم بالسوء و الفحشاء

2- اجتناب مسیحیان از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 19

19 - یهود و نصارا در پیش از اسلام ، مبتلا به بهره گیری از ناپاکی ها و پرهیز از برخی پاکی ها و پاکیزه ها

یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

مراد از ضمیر <هم> در <لهم> و <علیهم> به قرینه <التوریه و الانجیل>، یهود و نصارا است.

3- اجتناب یهود از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 19

19 - یهود و نصارا در پیش از اسلام ، مبتلا به بهره گیری از ناپاکی ها و پرهیز از برخی پاکی ها و پاکیزه ها

یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

مراد از ضمیر <هم> در <لهم> و <علیهم> به قرینه <التوریه و الانجیل>، یهود و نصارا است.

4- ارزش طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 100 - 1،3،5،8،9

ص: 491

1 - هرگز بد ها و ناپاک ها به ارزش مساوی با خوب ها و پاک ها نخواهند رسید .

قل لایستوی الخبیث و الطیب

3 - پاکی و ناپاکی از جمله ملاک های حرمت و حلیت اشیاء

لایستوی الخبیث و الطیب

5 - پاکی و ناپاکی از جمله ملاک های ارزشگذاری اشیاء

قل لایستوی الخبیث و الطیب و لو اعجبک کثره الخبیث

8 - تنها خردمندان ، دانا به نابرابری پاک و ناپاک و واقف به ارزش برتر پاکیهایند گرچه اندک باشد .

لایستوی الخبیث و الطیب . .. فاتقوا اللّه یاولی الالبب

توجه خطاب به صاحبان خرد با اینکه همگان وظیفه دار رعایت تقوا با گرایش به پاکیها و پرهیز از ناپاکیها هستند، می تواند اشاره به این باشد که شناخت پاکی از ناپاکی و درک ارزش برتر پاکیها هر چند از نظر مقدار اندک باشد، تنها از عهده صاحبان عقل و خرد ناب ساخته است.

9 - عقل و خرد ابزار شناخت پاکی ها و ناپاکی ها و دست یابی به ارزش برتر پاکیها

لایستوی الخبیث و الطیب . .. فاتقوا اللّه یاولی الالبب

5- استفاده از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 57 - 8،14

8 - بهره گیری از < منّ > و < سلوی > و روزی های پاکیزه و حلال توصیه خداوند به بنی اسرائیل

کلوا من طیبت ما رزقنکم

برداشت فوق با توجه به فعل امر <کلوا> استفاده شده است.

14 - بهره گیری از نعمت ها و روزی های حلال و پاکیزه ، توصیه خداوند به بندگان

کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 172 - 2

2 - مسلمانان نباید روزی ها و نعمت های پاکیزه را حرام شمرده و خویشتن را از منافع آنها محروم سازند .

یأیها الذین ءامنوا کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 5 - 1

1 - استفاده از طیبات ( چیز های مطبوع و پسندیده ) حلال است .

الیوم احل لکم الطیبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 87 - 1،5،11،19

ص: 492

1 - اهل ایمان نباید خویشتن را از بهرهوری مواهب پاکیزه و حلال الهی منع کنند .

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

برداشت فوق بر این مبناست که تحریم در <لاتحرموا . ..>، تحریم عملی باشد یعنی خودداری کردن و استفاده نبردن از حلالهای الهی بدون اعتقاد به حرمت آن

5 - مؤمنان ، شایسته ترین انسان ها برای بهره جویی از مواهب پاکیزه خداوند

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

مخاطب قرار دادن اهل ایمان - نه همه مردم - و سپس توصیه به بهره برداری از طیبات، اشاره به این است که تنها مؤمنان شایسته ترین افراد برای بهره مندی از مواهب الهی هستند.

11 - لزوم رعایت اعتدال و میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در بهره جویی از مواهب و طیبات

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

بدان احتمال که جمله <لاتعتدوا> توضیحی درباره <لاتحرموا طیبات ما احل اللّه> باشد نه تأکید و تفسیر آن، یعنی از حلالها استفاده کنید ولی نه به گونه ای که از حد بگذرانید و تجاوز کنید.

19 - افراط و تفریط در بهره جویی از مواهب پاکیزه و حلال الهی ، عامل محرومیت از محبت خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا إنّ اللّه لایحب المعتدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 88 - 4

4 - ضرورت بهره گیری از امکانات و روزی های الهی به شیوه حلال و پاکیزه ( در چارچوب احکام و قوانین الهی )

و کلوا مما رزقکم اللّه حللا طیباً

برداشت فوق بر این اساس است که <حللا طیباً> صفت برای مفعول مطلق محذوف <اکلا> باشد. بر این مبنا بهره جستن و استفاده از امکانات خدادادی به دو گونه تقسیم می شود یکی استفاده به گونه حلال و دیگر بهره وری به شیوه حرام. هر چند خود امکانات حلال و طیب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 32 - 9

9 - جواز استفاده مؤمن و کافر از زیباییها و روزیهای پاکیزه خدا در دنیا

قل هی للذین ءامنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیمه

کلمه <خالصه> حال است برای <هی> و <یوم القیامه> متعلق به آن می باشد. ذکر نشدن این کلمه در مورد <الحیاه الدنیا> حاکی از انحصاری نبودن مواهب دنیا برای مؤمنان است. یعنی: قل هی للذین آمنوا و لغیر هم فی الحیاه الدنیا و لهم خالصه یوم القیامه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 160 - 24

24 - بهره گیری از نعمت های پاکیزه ، توصیه خداوند به بندگان

کلوا من طیبت ما رزقنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 493

9 - نحل - 16 - 72 - 9

9- بهرهوری انسان از غذا های پاکیزه و دلپذیر ، از نعمت های خداوند و نشانه های اوست .

و الله جعل لکم . .. و رزقکم من الطیّب-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 2

2 - بهره گیری از رزق های گوارا و پاکیزه ، توصیه خداوند به بنی اسرائیل

کلوا من طیّب-ت ما رزقن-کم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 2،6

2 - بهرهوری از نعمت های الهی و تغذیه از غذا های پاکیزه ، توصیه خداوند به یکایک پیامبران

ی-أیّها الرسل کلوا من الطّیّب-ت

از آن جایی که پیامبران الهی به صورت متفرق و جدا جدا و در طول تاریخ فرستاده شده اند، این آیه می تواند به این معنا باشد که: <ما به یکایک پیامبران، توصیه کردیم که از طیبات بهره گیرند و. ..>.

6 - خداوند ، خواهان بهرهوری انسان ها ، از روزی های حلال و اجتناب از حرام خواری است .

ی-أیّها الرسل کلوا من الطّیّب-ت

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <طیّب> در لغت به معنای حلال به کار رود.

6- اسلام و طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 157 - 23

23 - دین اسلام احیاگر ارزش ها و پاکی ها و به دور از تکالیف شاق و خرافه های اسارتبار است .

یحل لهم الطیبت و یحرم . .. و یضع عنهم إصرهم و الأغلل التی کانت علیهم

7- انبیا و استفاده از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 1

1 - یکی بودن شیوه زندگی همه پیامبران ، در بهره گیری سالم و حلال از نعمت های الهی ، کردار نیک و پرستش خدای یگانه

ی-أیّها الرسل کلوا من الطّیّب-ت . .. و إنّ ه-ذه أُمّتکم أُمّه وحده و أنا ربّکم

<ه-ذه> اشاره به طریقه زندگی است که از سوی خدا به یکایک پیامبران توصیه شده بود (یا أیّها الرسل کلوا من الطّیّبات و اعملوا صالحاً). <أُمّه> نیز به معنای طریقه، شیوه و آیین است.

ص: 494

8- تحریم طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 172 - 12،13

12 - برخی از مسلمانان صدر اسلام با حرام پنداشتن بعضی از طیبات ، از خوردن آنها امتناع می کردند . *

یأیها الذین ءامنوا کلوا من طیبت . .. إن کنتم إیاه تعبدون

تأکید خداوند بر مباح بودن طیبات و استفاده از آنها گویای این است که: گروهی از مسلمانان از خوردن برخی از طیبات امتناع می کردند. آیه بعد (إنما حرّم ...) می رساند که امتناع آنان به خاطر اعتقاد به حرمت آن دسته از طیبات بوده است.

13 - زهد گرایی با تحریم طیبات و مواهب الهی بر خویش ، امری نابجا و ناشایست .

یأیها الذین ءامنوا کلوا من طیبت . .. إن کنتم إیاه تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 160 - 1،9،13

1 - ظلم یهود ، موجب حرام گشتن برخی از نعمت های پاکیزه و حلال بر آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

9 - انحراف عمیق یهود از راه خدا و بازداری مردمان از پیوستن به آن ، موجب تحریم نعمت های پاکیزه و حلال بر آنان

حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم و بصدّهم عن سبیل اللّه کثیراً

ظاهراً کلمه <بصدهم> عطف بر <بظلم> است، یعنی <بظلم من الذین هادوا و بصدهم حرمنا علیهم>. گفتنی است که تکرار باء در <بصدهم> اشاره به این دارد که بازداری آنان از راه خدا نیز می توانست نقش مستقلی در تحریم داشته باشد.

13 - گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طیبات حرام شده بر بنی اسرائیل از سوی خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره <طیبت> در آیه فوق فرمود: . .. یعنی لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 572، ح 665.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 87 - 4

4 - مؤمنان نبایستی مواهب پاکیزه و حلال الهی را با قسم و امثال آن بر خویش تحریم کنند .

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

با توجه به ارتباط این بخش از آیات و بیان احکام قسم در آیه 89 می توان گفت مراد از <لاتحرموا . ..> نهی از تحریم طیبات به وسیله قسم و امثال آن است گفتنی است که بر این مبنا مراد از تحریم، تحریم حقیقی و واقعی (حرام کردن) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 28

28 - سوگند بر تحریم طیبات و لذایذ بر خویشتن ، لغو است و شکستن آن ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

از رسول خدا(ص) روایت شده که پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به اصحابش فرمود: <فما بال اقوام یحرمون علی انفسهم

ص: 495

الطیبات . .. فقاموا هولاء فقالوا یا رسول اللّه فقد حلفنا علی ذلک فانزل اللّه تعالی <لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم ...>.

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 180; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 320.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 32 - 2

2 - تحریم کنندگان زیباییها و زینتهای خدادادی و روزیهای پاکیزه، مورد نکوهش و توبیخ خداوند هستند.

قل من حرم . .. والطیبت من الرزق

استفهام در جمله <من حرم . ..> استفهام انکار توبیخی است. یعنی خداوند علاوه بر این که تحریم طیبات را صحیح نمی داند، تحریم کننده را نیز سرزنش می کند.

9- ترک استفاده از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 87 - 14

14 - محروم نمودن خویش از مواهب پاکیزه و حلال الهی ، زیان رسانی به خود آدمی است .

و لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم و لاتعتدوا

چنانچه تحریم طیبات به معنای محروم ساختن خویش از مواهب الهی گرفته شود جمله <لاتعتدوا> می تواند بیانگر فلسفه ای برای جمله <لاتحرموا . ..> باشد یعنی مبادا طیبات را از خود دریغ دارید چرا که این کار تعدی به خود و پایمال کردن حقوق خویش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 88 - 10

10 - تحریم مواهب خدادادی بر خویش و یا دیگران و بهره نجستن از آنها خلاف تقواست .

و کلوا مما رزقکم اللّه حللا طیباً و اتقوا اللّه

امر به تقوا پس از تصریح به اباحه مواهب خدادادی و نهی از تحریم حلالها می تواند اشاره به این باشد که اگر اعتقاد و یا التزام عملی بر خلاف این احکام باشد، به دور از تقواپیشگی است.

10- حلیت طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 3

3 - خوردن طیبات ( چیز های پاکیزه و ملایم با طبع ) حلال است .

قل احل لکم الطیبت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 496

6 - اعراف - 7 - 157 - 16،17،18

16 - حکم به حلّیت همه پاکیزه ها و تحریم همه ناپاکی ها ، از وظایف پیامبر ( ص ) و از اهداف رسالت اوست .

و یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

17 - هر چیز طیب و پاکیزه ، حلال و هر چیز خبیث و ناپاک ، حرام است .

و یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

18 - امر به معروف و نهی از منکر ، حلال دانستن پاکیزه ها و حرام شمردن ناپاکی ها ، از علامت های موجود در تورات و انجیل برای شناسایی پیامبر اسلام

الذی یجدونه . .. یأمرهم بالمعروف ... و یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث

جمله های <یأمرهم و . .. > حال برای ضمیر مفعولی در <یجدونه> است و لذا می رساند که مفاد این جمله ها به عنوان صفات پیامبر موعود در تورات و انجیل بیان شده است. بر این اساس می توان گفت که از اهداف بیان این ویژگیها در تورات و انجیل، راهنمایی اهل کتاب است به اموری که باید در شناسایی پیامبر موعود در نظر داشته باشند.

11- طیبات بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 1

1 - < منّ و سلوی > ، عطیه الهی به بنی اسرائیل و از روزی های پاکیزه و گوارا

و نزّلنا علیکم المنّ والسلوی . کلوا من طیّب-ت ما رزقن-کم

طیب، چیزی است که قوای حسی و نفس آدمی از آن لذت ببرد (مفردات راغب). <طاب>; یعنی، لذیذ و پاکیزه شد (قاموس). البته یکی از معانی <طیّب>، <حلال> است، ولی چون همه رزق های الهی حلال می باشد، معنایی که مفهوم آن تقسیم رزق به حلال و حرام است، معنای مناسبی نخواهد بود.

12- عوامل تشخیص طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 100 - 9

9 - عقل و خرد ابزار شناخت پاکی ها و ناپاکی ها و دست یابی به ارزش برتر پاکیها

لایستوی الخبیث و الطیب . .. فاتقوا اللّه یاولی الالبب

13- کافران و طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 32 - 9

9 - جواز استفاده مؤمن و کافر از زیباییها و روزیهای پاکیزه خدا در دنیا

قل هی للذین ءامنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیمه

ص: 497

کلمه <خالصه> حال است برای <هی> و <یوم القیامه> متعلق به آن می باشد. ذکر نشدن این کلمه در مورد <الحیاه الدنیا> حاکی از انحصاری نبودن مواهب دنیا برای مؤمنان است. یعنی: قل هی للذین آمنوا و لغیر هم فی الحیاه الدنیا و لهم خالصه یوم القیامه.

14- گرایش به طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 100 - 7،10،17

7 - لزوم رعایت تقوا با پرهیز از ناپاکی ها و گرایش به پاکیها

لایستوی الخبیث و الطیب . .. فاتقوا اللّه

10 - تنها خردمندان زمینه دار دوری جستن از ناپاکی ها و گرایش به پاکیها

لایستوی الخبیث و الطیب . .. فاتقوا اللّه یاولی الالبب

17 - پرهیز از پلید و ناپاک و گرایش به پاکی ها ، زمینه نیل به فلاح و رستگاری

لایستوی الخبیث و الطیب . .. لعلکم تفلحون

15- مبدأ طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 32 - 1

1 - خداوند، پدیدآورنده زینتها و روزیهای پاکیزه

زینه الله التی أخرج لعباده

16- محرومیت از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 161 - 10،12،14

10 - رباخواری و حرامخواری یهودیان ، موجب محرومیت آنان از برخی طیبات *

فبظلم من الذین هادوا و حرّمنا علیهم الطیبت . .. و أکلهم أمول الناس بالبطل

بدان احتمال که مراد از تحریم، تحریم تکوینی باشد.

12 - تحریم طیبات بر تمامی یهود - کافر و مؤمن - و عذاب قیامت تنها از آن کافران ایشان

حرّمنا علیهم الطیبت . .. و أعتدنا للکفرین منهم عذاباً ألیماً

با توجه به جمله <اعتدنا للکفرین منهم> و جمله <حرمنا علیهم الطیبت> که در یکی کلمه <منهم> آمده و در دیگری نیامده، معلوم می شود برای همه یهودیان - چه کافر و چه مؤمن - طیبات تحریم شده ولی عذاب قیامت، تنها از آن کافران ایشان است.

14 - آلوده شدن گروهی از یهودیان به گناه ، موجب تحریم طیبات الهی بر تمامی آنان

ص: 498

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم . .. و أعتدنا للکفرین منهم عذاباً ألیماً

17- مراد از طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 17،18

17 - < أبان بن تغلب قال : سألت جعفربن محمد ( ع ) عن قول اللّه - عزّ ذکره - : < یاأیّها الرسل کلوا من الطّیّبات ، قال : الرزق الحلال ;

ابان بن تغلب گوید: از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند - عزّ ذکره - <یا أیّها الرسل کلوا من الطّیّبات> سؤال کردم، فرمود: [مراد] روزی حلال است>.

18 - < عن النبی ( ص ) فی قوله < یاأیّهاالرسل کلوا من الطّیّبات > ( الآیه ) قال : ذاک عیسی بن مریم یأکل من غزل أُمّه ;

از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند <یا أیّها الرسل. ..> روایت شده است که فرمود: یکی از پیامبران - که از طیبات می خورد - عیسی بن مریم است. او از دستمزد نخ ریسی مادرش ارتزاق می کرد>.

18- ملاک تشخیص طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 267 - 9

9 - عدم پذیرش و کراهت وجدان آدمی از گرفتن پاره ای اموال ، نشانه ای برای تشخیص نامرغوب از مرغوب

و لا تیمّموا الخبیث منه تنفقون و لستم باخذیه

19- موارد طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 4 - 18

18 - صید سگ شکاری تعلیم دیده از طیبات است .

احل لکم الطیبت و ما علمتم من الجوارح

عطف <ما علمتم>، عطف خاص بر عام است.

20- نعمت طیبات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 114 - 11

11- روزی های حلال و دلپذیر ، از نعمت های شایان شکرگزاری است .

ص: 499

فکلوا ممّا رزقکم الله حل-لاً طیبًا و اشکروا نعمت الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 81 - 6

6 - روزی های الهی ، مواهبی پاکیزه و خوشگوار برای انسان

طیّب-ت ما رزقن-کم

اضافه <طیّبات> به <ما رزقناکم> ممکن است بیانیه بوده و گویای این نکته باشد که هر آنچه به شما روزی کرده ایم، طیّب و پاکیزه است.

ص: 500

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109