علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 39

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 39

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

ص: 1

1- جن

1- آثار استراق سمع جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 9 - 4

4 - استراق سمع جن از آسمان ، موجب نابودى آنان خواهد شد .

فمن يستمع الأن يجد له شهابًا رصدًا

2- آثار ايمان جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 14

14- ايمان گروهى از جنيان ، به مجرد شنيدن قرآن ، تعريضى به مشركان لجوج و حق ستيز است . *

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ

با توجه به اين كه آيات پيشين، تماماً هشدار به مشركان بود; اين آيه نيز در بردارنده تعريض و سرزنش براى آنان است; زيرا جنيان پيغام قرآن را شنيده و پذيرفتند; ولى آنان چنين نكردند.

3- آثار پناه به جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 4،5،6،7

4 - پناه بردن برخى از مردان در مشكلات و اضطراب ها به گروهى از مردان جن ، بر سفاهت و سبك سرى جن مى افزود .

ص: 1

فزادوهم رهقًا

«رَهَق» در معانى سفاهت، گناه و عمل زشت، كذب و ظلم به كار مى رود; ولى به قرينه آيه 4 همين سوره (و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه كذباً) معناى اول مراد است . گفتنى است درباره ضمير فاعلى و ضمير «هم» در «فزادوهم»، دو احتمال هست: 1- ضمير فاعلى به رجال انس و ضمير «هم» به رجال جن باز گردد; 2- عكس صورت اول. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

5 - پناه بردن برخى از انسان ها به جن ، موجب افزايش گناه و زشت كارى جن بود .

فزادوهم رهقًا

معناى گناه و فعل قبيح، از معانى مشهور واژه «رَهَق» است كه مفسران نيز بر آن تأكيد دارند.

6 - پناه بردن گروهى از مردان در مشكلات و اضطراب ها به برخى از مردان جن ، بر گناه و زشت كارى آن گروه مى افزود .

فزادوهم رهقًا

برداشت ياد شده و بعدى، مبتنى بر اين نكته است كه ضمير فاعلى «فزادوهم» به رجال جن و ضمير «هم» به رجال انس بازگردد.

7 - پناه بردن گروهى از مردان در مشكلات و اضطراب ها به برخى از مردان جن ، موجب فزونى سفاهت و سبك سرى آن گروه مى شد .

فزادوهم رهقًا

4- آثار ذكر عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 5

5 - توجه به قدرت برتر خداوند و عجز و ناتوانى خلق ، بازدارنده آنان از كفر و تكذيب

لاتنفذون إلاّ بسلطن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط دو آيه، نشانگر آن است كه غفلت جن و آدميان از قدرت خداوند، زمينه ساز تكذيب گرى آنان است.

5- آثار ممنوعيت استراق سمع جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 3،4،5

3 - محروميت جن از شناخت مقدّرات الهى ، درباره اهل زمين پس از ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

4 - منوعيت جن از استراق سمع آسمان ، در جهت خير و صلاح اهل زمين است .

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

آيه دوم - كه گوياى هدايت گرى قرآن به سوى رشد و درستى است - قرينه است براين كه خداوند با نزول قرآن، خير و صلاح بشر

ص: 2

را اراده كرده و در اين راستا جن را، از استراق سمع آسمان ممنوع ساخته است.

5 - ترديد جن پس از ممنوع شدن از استراق سمع آسمان ، در شناخت تقدير الهى درباره اهل زمين و خير و رشد بودن آفرينش آنها *

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ممنوعيت جن از استراق سمع آسمان، ظرف زمان براى پيدايش اين سؤال باشد كه خداوند، براى چه منظورى اهل زمين را آفريد; نه اين كه به چه هدفى آنان از استراق سمع، ممنوع شدند؟

6- آسيب پذيرى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 7

7 - جن نيز همانند انسان ، آسيب پذير از آتش و عوامل مادى

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس فلاتنتصران

7- ابليس از جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 11

11- ابليس ، على رغم حضور در ميان فرشتگان ، موجودى از جنس و طائفه جن بود .

فسجدوا إلاّ إبليس كان من الجنّ

8- اخبار جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 2

2 - مؤمنان جن ، ديگران را از انكار قيامت و رستاخيز از سوى برخى از انسان ها آگاه ساختند .

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

9- اختيار جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 14

ص: 3

14- « جن » ، موجودى داراى شعور و اختيار است .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

تمرد و سرپيچى، نشانه انتخاب گرى است و حق انتخاب گرى، به موجودى قابل اعطا است كه از قدرت تشخيص برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 8

8 - جن ، همانند انسان ، موجودى داراى شعور و اختيار و تكليف و كيفر است .

لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 16

16 - جنّيان ، موجوداتى مختار و توانمند بر سرپيچى از فرمان خداوند

و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 2

2- ايمان و كفر جن ، به اختيار و انتخاب خود آنان و نه معلول جبر

و من لايجب داعى اللّه

از سياق اين آيات - كه در آن جنيان تشويق و تهديد شده اند و اجابت و عدم اجابت به خود آنان نسبت داده شده است - مطلب بالا استفاده مى شود.

10- اخلالگرى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 38 - 2،3

2 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطينِ فسادانگيز و اخلال گر جنى ، جلوه اى از اقتدار حكومت ممتاز سليمان ( ع )

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين در حكومت سليمان(ع) - در مقابل گروه ديگرى كه به خدمت گزارى مشغول بودند - مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين دسته اگر آزاد گذاشته مى شدند، در حكومت سليمان(ع) اخلال و فساد ايجاد مى كردند.

3 - گروهى از شياطين جنى ، درصدد فسادانگيزى و اخلال گرى در كار خيراند .

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

ص: 4

11- ادب جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 6

6 - رعايت ادب ، از سوى جن نسبت به خداوند

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

برداشت ياد شده، از آمدن فعل مجهول درباره شرّ و نسبت ندادن آن به خداوند از يك سو و نسبت دادن خير به خداوند از سوى ديگر، به دست مى آيد.

12- ادراك جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 2،4،5

2- جنيان ، قادر به شنيدن و درك كلمات انسان

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان

استماع جنيان نسبت به قرآن، آنگونه كه از ظاهر آيه استفاده مى شود امرى اعجازگونه نبوده و به شكل طبيعى صورت گرفته بود.

4- جنيان ، همانند انسان نيازمند سكوت و آرامش براى درك مفاهيم

فلمّا حضروه قالوا أنصتوا

تعبير «أنصتوا» و فراخواندن به سكوت براى فهم بهتر و دقيق تر سخن است; هرچند تلاش براى فهم بهتر، خود احترام نهادن بر سخن و گوينده نيز مى باشد.

5- كلمات و مفاهيم قرآن ، قابل فهم براى جنيان

يستمعون القرءان فلمّا حضروه قالوا أنصتوا

كلمات «يستمعون»، «أنصتوا» و «ولّوا . .. منذرين» نشانگر فهم و درك جنيان نسبت به مفاهيم قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 5

5 - قرآن ، قابل درك و فهم براى جن

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

ص: 5

13- ادعاى عفريت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 4

4 - تأكيد عفريت بر قدرت و امانت خود در آوردن تخت بلقيس

و إنّى عليه لقوىّ أمين

14- اراده جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 13

13- جن ، همانند انسان ، داراى شعور و اراده و تكليف

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

استماع قرآن، ايمان به آن و انذار ديگران، گوياى مطلب بالا است.

15- ازدحام جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 6

6 - ازدحام جن در اطراف پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ضماير «كادوا يكونون» به جن بازگردد.

16- اسارت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 38 - 1

1 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين جنى در حكومت سليمان

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

«مقرّنين» اسم مفعول از «قَرَنَه» (آن را قرين و نزديك ديگرى ساخت) و به معناى گروه به هم بسته شده است. «صَفَدَ» (مفرد «أصفاد») نيز به معناى قيد و بند است.

ص: 6

17- استراق سمع جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 17 - 6

6- « عن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . ان الجنّ كانوا يسترقون السمع قبل مبعثه فمنعت فى أوان رسالته بالرجوم . . . ;

از امام موسى بن جعفر روايت شده است: جنيان قبل از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) استراق سمع مى كردند (اخبار آسمانها را گوش مى دادند) و در اوايل رسالت آن حضرت، به وسيله پرتاب سنگهاى ستارگان، از آن ممنوع شدند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 2

2 - توانايى جن ، بر تماس با آسمان

و أنّا لمسنا السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 9 - 1،2

1 - در كمين نشستن جن در آسمان براى استراق سمع ، پيش از نزول قرآن

و أنّا كنّا نقعد منها مقعد للسمع

2 - آگاهى و دسترسى جن از اطلاعات و اخبار موجود در آسمان ، پيش از نزول قرآن

و أنّا كنّا نقعد منها مقعد للسمع

18- استراق سمع جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 1

1 - تلاش مؤمنان جن ، به منظور تماس با آسمان و دسترسى به اخبار آن

و أنّا لمسنا السماء

19- استعاذه از وسوسه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 7،14

7 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جنيان و انسان ها ، مايه مصونيت انسان در برابر آن

ص: 7

قل أعوذ بربّ الناس . .. من الجنّة و الناس

14 - لزوم پناه بردن به خداوند از آثار وسوسه هاى جن و انس

قل أعوذ بربّ الناس . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

20- استعداد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 2

2- جنيان ، قادر به شنيدن و درك كلمات انسان

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان

استماع جنيان نسبت به قرآن، آنگونه كه از ظاهر آيه استفاده مى شود امرى اعجازگونه نبوده و به شكل طبيعى صورت گرفته بود.

21- استماع قرآن جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 1

1- روى آورى گروهى از جنيان به تدبير الهى ، براى استماع قرآن از پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 1،2

1 - گروهى از جن ( سه تا هفت نفر يا سه تا ده نفر ) ، به قرائت قرآن پيامبر (صلی الله علیه و آله) گوش فرامى دادند .

قل أُوحى إلىّ أنّه استمع نفر من الجنّ

واژه «نفر» به گروهى متشكل از سه تا ده نفر و بنابر نقلى سه تا هفت نفر از مردان اطلاق مى شود. (مصباح المنير)

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از راه وحى به استماع جن نسبت به قرآن آگاه شد .

قل أُوحى إلىّ أنّه استمع نفر من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 7

7 - اعتقاد جنيان استماع كننده قرآن ، به ربوبيت يگانه خدا و دورى آنان از شركورزى به او

و لن نشرك بربّنا أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 8

19 - جن - 72 - 3 - 5

5 - ايمان و اعتراف گروهى از جن ، به ربوبيت و يكتايى خداوند پس از شنيدن آيات قرآن

و أنّه تعلى جدّ ربّنا ما اتّخذ صحبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 1

1 - برخى از افراد جن ، به مجرد شنيدن آيات هدايت بخش قرآن ، به آن ايمان آوردند .

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به

مقصود از «الهدى» - به قرينه آيه «قالوا إنّا سمعنا قرءاناً عجباً . يهدى إلى الرشد...» - قرآن كريم است.

22- اضلال جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 1

1 - برخى از جنيان ، در ذهن انسان ها افكار پليد القا كرده ، آنها را وسوسه مى كنند .

من الجنّة و الناس

حرف «من» براى تبعيض است و بيان مى كند كه مراد از «الوسواس الخنّاس»، برخى از جنّيان و انسان ها است. «جِنّة» به معناى گروه جن (مفردات) و «ناس» جمع انسان است.(تاج العروس)

23- اعلام آمادگى عفريت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 1

1 - اعلام آمادگى عفريتى از جنيان ، براى حاضر ساختن تخت بلقيس ، پيش از برخاستن سليمان از مسند خويش

قال عفريت من الجنّ أنا ءاتيك به قبل أن تقوم من مقامك

«مقام» اسم مكان از «قام بالأمر» است; يعنى، «قبل أن تقوم من مجلسك الذى تجلس فيه لأمر الحكومة». گفته شده كه سليمان هر روز صبح تا ظهر براى انجام كارها و اداره امور مملكت بر مسند مى نشست.

24- افتراهاى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 5

ص: 9

5 - دروغ گفتن برخى از انسان ها و جن درباره خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

25- افساد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 38 - 2،3

2 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطينِ فسادانگيز و اخلال گر جنى ، جلوه اى از اقتدار حكومت ممتاز سليمان ( ع )

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين در حكومت سليمان(ع) - در مقابل گروه ديگرى كه به خدمت گزارى مشغول بودند - مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين دسته اگر آزاد گذاشته مى شدند، در حكومت سليمان(ع) اخلال و فساد ايجاد مى كردند.

3 - گروهى از شياطين جنى ، درصدد فسادانگيزى و اخلال گرى در كار خيراند .

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

26- اقرار جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 1

1 - اعتراف ايمان آورندگان از جن ، به سفاهت و كم خردى مشركانشان

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 2

2 - آگاهى و اعتراف گروهى از جن ، به دروغ بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 1،2

1 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از عاجز ساختن خداوند و حركت در جهت خلاف مقررات الهى

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض

2 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از فرار از سيطره الهى و ناتوان ساختن خداوند از دستيابى به آنان

و لن نعجزه هربًا

ص: 10

27- امانتدارى عفريت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 4

4 - تأكيد عفريت بر قدرت و امانت خود در آوردن تخت بلقيس

و إنّى عليه لقوىّ أمين

28- انبياى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 10

10- « عن أبى عبدالله ( ع ) : « قالوا أبعث الله بشراً رسولاً » قالوا : إن الجن كانوا فى الأرض قبلنا ، فبعث الله إليهم ملكاً ، فلو أراد الله أن يبعث إلينا لبعث الله ملكاً من الملائكة ، و هو قول الله « و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جائهم الهدى إلاّ أن قالوا أبعث الله بشراً رسولاً » ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: «قالوا أبعث الله بشراً رسولاً» آن ان (منكرين رسالت محمد(صلی الله علیه و آله)) گفتند: همانا جنيان قبل از ما در زمين بودند. پس خداوند فرشته اى را به سوى آنان مبعوث كرد. پس اگر خداوند كسى را اراده كرده است به سوى ما بفرستد، پس بايد فرشته اى از فرشتگان را مى فرستاد و اين سخن خداوند است كه مى فرمايد: و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جائهم الهدى إلاّ أن قالوا أبعث الله بشراً رسولاً».

29- انذارهاى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 7

7- بازگشت جنيان مؤمن ، به سوى قومشان با پيام انذار و هدايت

ولّوا إلى قومهم منذرين

30- انقياد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 1

1 - جنّيان در خدمت سليمان ( ع ) ، هر چه او مى خواست انجام مى دادند .

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. يعملون له ما يشاء

ص: 11

31- انگيزه جن پرستى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 81 - 3

3- تحصيل عزت و اعتبار ، از انگيزه هاى مشركان در پرستش معبود هاى خويش

واتّخذوا . .. ليكونوا لهم عزًّا

«عزّاً» مصدر است و مى تواند در توصيف مفرد و جمع به كار رود. كلمه ياد شده در اين آيه، يا به معناى اسم فاعل «معزّين» است (يعنى پرستش معبودها به انگيزه عزت بخش بودن آنها صورت مى گيرد) و يا مراد مبالغه است (يعنى مشركان معتقد بودند كه معبودهايشان، عزّت مجسّم هستند و ارتباط با آنان زمينه ساز دريافت عزت است).

32- اهميت ذكر عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 4

4 - خداوند ، خواهان توجه خلق به قدرت مطلق او و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم أن تنفذوا . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

33- ايمان جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 6

6- پى بردن جنيان به حقانيت قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، با استماع كلام وحى

فلمّا حضروه قالوا أنصتوا فلمّا قضى ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير «ولّوا إلى. ..» نشان مى دهد خود جنيان، انذارها را پذيرفتند و به آن ايمان آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 4

4- جامعه جن ، مؤمن به موسى ( ع ) و كتاب آسمانى او

إنّا سمعنا كتبًا أُنزل من بعد موسى مصدّقًا

انذارگران جن براى گرايش دادن قوم خويش به قرآن، تصديق گرى آن براى تورات را يادآور شده اند. اين سخن در صورتى ثمربخش است كه جامعه جن، به تورات معتقد باشد.

ص: 12

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 4

4 - ايمان گروهى از جن به قرآن ، در مرحله آغازين نزول

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . يهدى إلى الرشد فامنّا به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 5

5 - ايمان و اعتراف گروهى از جن ، به ربوبيت و يكتايى خداوند پس از شنيدن آيات قرآن

و أنّه تعلى جدّ ربّنا ما اتّخذ صحبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 1

1 - برخى از افراد جن ، به مجرد شنيدن آيات هدايت بخش قرآن ، به آن ايمان آوردند .

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به

مقصود از «الهدى» - به قرينه آيه «قالوا إنّا سمعنا قرءاناً عجباً . يهدى إلى الرشد...» - قرآن كريم است.

34- بازگشت جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 7

7- بازگشت جنيان مؤمن ، به سوى قومشان با پيام انذار و هدايت

ولّوا إلى قومهم منذرين

35- بشارتهاى جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 5

5- مبلغان مؤمن جن ، نويد دهنده قوم خويش به غفران الهى و رهايى از عذاب ، در پرتو ايمان

يقومنا . .. و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

ص: 13

36- بى پناهى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 5

5 - هيچ كس ، توانايى پناه دادن به انس و جن در برابر عذاب الهى را ندارد .

و لن أجد من دونه ملتحدًا

37- بى ياورى اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 3

3 - خلق ، ناتوان از يارى رسانى به يكديگر و عاجز از عكس العمل دفاعى در مقابل سختى هاى محشر

يرسل عليكما . .. فلاتنتصران

38- پاداش اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

ص: 14

39- پدر جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 4

4 - « عن الحسين بن على ( ع ) كان على بن أبى طالب ( ع ) بالكوفة فى الجامع إذ قام إليه رجل . . . و سأله عن اسم أبى الجنّ فقال : شومان و هو الذى خلق من مارج من نار . . . ;

از امام حسين(ع) روايت شده كه حضرت على(ع) در جامع كوفه بود كه مردى برخاست [و در ضمن چند سؤال از آن حضرت] از پدر جن سؤال كرد; حضرت فرمود: پدر جن «شومان» نام داشت [و فرمود:] هو الذى خلق من مارج من نار. ..».

40- پناه به جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 1،2،3

1 - برخى از مردان بنى آدم ، به گروهى از مردان جنى پناه مى بردند .

و أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

2 - در نگاه برخى از انسان ها ، گروهى از جن توانا بر حل مشكلات بشر و پناهگاهى امن در مواقع ترس و اضطراب

و أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

پناه بردن به كسى و جايى، در وقتى است كه انسان با مشكلى سخت و مسائلى وحشتناك و اضطراب آور روبه رو شده باشد.

3 - جنيان ، پناهگاهى امن در وقت اضطرار و كارساز براى حل مشكلات بشر نيستند .

و أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجّه به اين نكته است كه مسأله پناه بردن انسان ها به جن، در رديف كارهاى باطل و بى حقيقتى قرار گرفته كه به عنوان عمل سفيهانه محكوم شده است; مانند شريك و فرزند داشتن خدا و. .. .

41- تاريخ جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 4

4- كفر و حق ناباورى ، داراى ديرينه در گذشته تاريخ جن و انس

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

42- تاريخ خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 15

9 - حجر - 15 - 27 - 3

3- جن قبل از خلقت انسان ، آفريده شده است .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 15

15- جن ، داراى پيشينه اى قديم تر از آفرينش آدميان است .

اسجدوا لأدم . .. إلاّ إبليس كان من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 6

6 - آفرينش جن ، قبل از آفرينش انسان ها *

و ما خلقت الجنّ و الإنس

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم لفظى جن بر انس، دال بر تقدم خارجى باشد.

43- تبليغ جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 1،2

1- جنيان مؤمن ، در تلاش براى هدايت جامعه خود به سوى قرآن

قالوا يقومنا إنّا سمعنا كتبًا . .. يهدى إلى الحقّ

2- جنيان انذارگر ، پيام آور نزول كتابى آسمانى پس از تورات ، براى قوم خويش

ولّوا . .. منذرين . قالوا يقومنا إنّا سمعنا كتبًا أُنزل من بعد موسى

44- تسخير جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 8

8 - قرار گرفتن جن در خدمت اهداف بشر

و حشر لسليمن جنوده من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 2

ص: 16

2 - قدرت جنيان در خدمت حكومت سليمان و قواى سركش آنان تحت تسلّت وى

قال عفريت من الجنّ أنا ءاتيك به

واژه «عفريت» به معناى بد ذات و شرور است كه مستلزم طغيان و سركشى است. گاهى نيز به معناى قهرمان به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 18

18 - امكان تسخير جنّيان به وسيله انسان ها

و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

چنانچه «من يعمل» عطف به «الريح» باشد، مفيد اين معنا خواهد بود كه جنيان به منظور كار كردن به تسخير سليمان(ع) درآمده بودند. بنابراين، استفاده مى شود كه امكان تسخير جنّيان وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 8

8 - شياطين جنى ، موجوداتى قابل تسخير براى بشر

فسخّرنا له . .. و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

45- تسخير جن براى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 9،11

9 - گروهى از جنيان ، مسخّر سليمان ( ع ) و تحت اختيار او بودند .

و لسليمن . .. و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

11 - مسخّر و رام بودن جنّيان براى سليمان ( ع ) ، از عطاياى خدا به آن حضرت

و لقد ءاتينا فضلاً . .. و لسليمن ... و من الجنّ من يعمل بين يديه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 1،2،3

1 - جنّيان در خدمت سليمان ( ع ) ، هر چه او مى خواست انجام مى دادند .

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. يعملون له ما يشاء

2 - جنّيان براى سليمان ( ع ) ، طبق خواست او قصرهايى مى ساختند .

يعملون له ما يشاء من محريب

«محاريب» جمع «محراب» (از ريشه «حرب») است و آن به جايى گفته مى شود كه محل جنگ با دشمن است. اين واژه، به قصرهايى اطلاق مى شده كه بر بالاى آنها، جايگاه مخصوصى براى دفاع ساخته مى شده است.

ص: 17

3 - جنّيان براى سليمان ( ع ) طبق خواست او محل هايى براى عبادت بنا مى كردند .

يعملون له ما يشاء من محاريب

«محراب» (جمع «محاريب») به معناى مسجد آمده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 4

4 - گروهى از جنيان ، همواره در خدمت و پيشگاه سليمان ( ع ) بودند .

فى العذاب المهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 4

4 - تسخير شياطين جنى و به كارگيرى آنها ، از خصوصيات حكومت ممتاز سليمان ( ع )

هب لى ملكًا . .. فسخّرنا له ... الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

46- تشابه انسان با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودى داراى شعور ، تكليف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

قرار گرفتن «جن» در كنار «انس»، به عنوان امت هايى كه برخى از آنان مشمول كيفر حتمى الهى شده اند، مى رساند كه: اولاً جن مانند انسان داراى شعور و تكليف است; زيرا بدون آن كيفر معنا ندارد و ثانياً آنان نيز داراى مرگ و معاداند; زيرا براى انكار معاد، كيفر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 14

14- جنيان نيز همانند انسان ها ، داراى درجات اخروى و دريافت كننده نتايج اعمالشان در قيامت

أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس . .. و لكلّ درجت ممّا عملوا

47- تشابه جن با انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 4،11،13

ص: 18

4- جنيان ، همانند انسان نيازمند سكوت و آرامش براى درك مفاهيم

فلمّا حضروه قالوا أنصتوا

تعبير «أنصتوا» و فراخواندن به سكوت براى فهم بهتر و دقيق تر سخن است; هرچند تلاش براى فهم بهتر، خود احترام نهادن بر سخن و گوينده نيز مى باشد.

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

«منذرين»، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

13- جن ، همانند انسان ، داراى شعور و اراده و تكليف

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

استماع قرآن، ايمان به آن و انذار ديگران، گوياى مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 9،13

9- جنيان ، نيازمند غفران الهى ، همانند آدميان

و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

وعده غفران، نشانگر نياز است; چه اين كه اگر نيازى در كار نباشد، نويد تحقق نمى يابد.

13- وجود كيفر كردار براى جن ، همانند آدميان

قالوا يقومنا . .. ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

از تعبير «يجركم. ..»، استفاده مى شود كه اگر غفران و پناه الهى نباشد، گناه آنان نيز همانند آدميان داراى كيفرى سخت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 3

3 - جنيان ، همانند انسان در زمين سكونت دارند .

و الأرض وضعها للأنام

در صورتى كه «أنام» به معناى جن و انس باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4،5

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

5 - وجود عناصرى كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه آيه شريفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

ص: 19

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 5

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت چرخش منظم خورشيد *

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

بنابراين كه مخاطب «ربّكما» انسان و جن باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 5

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت ها و موهبت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 5

5 - جن ، همانند انسان بهره مند از مظاهر زيباى طبيعت و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 6

6 - جن همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأى ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4،6

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

6 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 20

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 7

7 - جن نيز همانند انسان ، آسيب پذير از آتش و عوامل مادى

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس فلاتنتصران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 5

5 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر ، در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 2

ص: 21

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 10

10 - جن همانند آدميان ، داراى غريزه و روابط جنسى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه اولاً مخاطب آيات، «جن و انس» مى باشند و ثانياً «لم يطمثهنّ. ..جانّ» مى رساند كه جنيان نيز زمينه روابط جنسى را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 22

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ قصرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيبگر در ميان جن ، همانند آدميان

ص: 23

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 5

5 - جن همانند آدميان ، داراى غريزه و روابط جنسى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت ياد شده، با توجه به دو نكته زير است: الف) مخاطب آيات شريفه، جن و انس مى باشند ب) «لم يطمثهنّ. .. و لاجانّ» مى رساند كه جنيان نيز برخوردار از زمينه روابط جنسى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 4

4 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

ص: 24

48- تشبيه به جن زده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 14

14 - مرتد مانند جن زده است كه روى زمين بى هدف و سرگردان راه مى پيمايد.

و نرد على اعقابنا . .. كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

49- تفاوت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 6

6 - تفاوت جنيان در قوت و ضعف

قال عفريت من الجنّ . .. و إنّى عليه لقوىّ أمين

از اين كه تنها يكى از جنيان اعلام آمادگى كرده است، استفاده مى شود كه همه آنان قادر به انجام چنان كارى نبوده اند.

50- تكامل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 7

7 - پرستش خداوند ، عالى ترين مرتبه تكامل جن و انس

و ما خلقت . .. إلاّ ليعبدون

«لام» در «ليعبدون» براى بيان غايت است. با توجه به اين كه افعال الهى و اهداف او، گزاف نيست و كمال را به دنبال دارد، مطلب بالا استفاده مى شود.

51- تكذيبگرى جن كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 1

1 - گروهى از جن ، منكر قيامت و رستاخيزاند .

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

ص: 25

52- تكليف جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 8

8 - جن ، همانند انسان ، موجودى داراى شعور و اختيار و تكليف و كيفر است .

لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 14،15

14 - در خدمت سليمان ( ع ) بودن گروهى از جنّيان ، براساس تكليف الهى بود .

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

از تهديد به عذاب جنّيان در خدمت سليمان(ع)، استفاده مى شود كه آنان موظف به انجام چنين كارى بوده اند.

15 - جنّيان ، موجوداتى مكلف به انجام تكليف از سوى خداوند

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 8

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول در برابر عقايد و رفتار خود

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

احضار شدن جن براى حسابرسى در روز رستاخيز، بيانگر مكلف و مسؤول بودن او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 14

14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودى داراى شعور ، تكليف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

قرار گرفتن «جن» در كنار «انس»، به عنوان امت هايى كه برخى از آنان مشمول كيفر حتمى الهى شده اند، مى رساند كه: اولاً جن مانند انسان داراى شعور و تكليف است; زيرا بدون آن كيفر معنا ندارد و ثانياً آنان نيز داراى مرگ و معاداند; زيرا براى انكار معاد، كيفر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 13

ص: 26

13- جن ، همانند انسان ، داراى شعور و اراده و تكليف

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

استماع قرآن، ايمان به آن و انذار ديگران، گوياى مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 13

13- وجود كيفر كردار براى جن ، همانند آدميان

قالوا يقومنا . .. ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

از تعبير «يجركم. ..»، استفاده مى شود كه اگر غفران و پناه الهى نباشد، گناه آنان نيز همانند آدميان داراى كيفرى سخت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 3

3 - جن ، موجودى شعورمند و داراى تكليف ، همچون انسان

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

از اين كه «جن» در كنار «انس» قرار گرفته و هدفى همسان برايشان در نظرگرفته شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2،4

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

4 - ارجمندى و مرتبت جن و انس ، به عنوان دو موجود شعورمند و مسؤول در نظام جهان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

ممكن است وصف «ثقلان» (دو موجود وزين و گران سنگ) از آن جهت به جن و انس اطلاق شده باشد كه در پرتو شعور و مسؤوليتشان، مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرند وشايستگى آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 4

4 - جن نيز همچون آدميان ، مكلف و مسؤول است .

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

ص: 27

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 8

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول و مورد مجازات الهى در آخرت

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 2

2 - جن ، وظيفه دار ايمان به قرآن و تسليم در برابر تعاليم آن

و أنّا منّا المسلمون

53- تمايلات جنسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 56 - 10

10 - جن همانند آدميان ، داراى غريزه و روابط جنسى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه اولاً مخاطب آيات، «جن و انس» مى باشند و ثانياً «لم يطمثهنّ. ..جانّ» مى رساند كه جنيان نيز زمينه روابط جنسى را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 74 - 5

5 - جن همانند آدميان ، داراى غريزه و روابط جنسى

لم يطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ

برداشت ياد شده، با توجه به دو نكته زير است: الف) مخاطب آيات شريفه، جن و انس مى باشند ب) «لم يطمثهنّ. .. و لاجانّ» مى رساند كه جنيان نيز برخوردار از زمينه روابط جنسى اند.

ص: 28

54- تنوع عقيده جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 5

5 - جن پيش از نزول قرآن ، داراى مسلك ها و عقايد گوناگون

كنّا طرائق قددًا

«طرائق» (جمع «طريقة») به معناى راه و «قِدَد» (جمع «قِد») به معناى بريده شده است.

55- توليد مثل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 27

27- شياطين و جن ها ، داراى ذريه و زاد و ولدند .

كان من الجنّ . .. أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

56- تهمت جن زدگى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت «و ازدجر» را به معناى «ازدجره الجنّ» (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

57- جسمانيت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 2

2 - جن ، موجودى جسمانى است .

و خلق الجانّ من مارج من نار

ص: 29

58- جن از آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 1،6،7،8

1- خداوند ، جنيان را از آتش داراى باد هاى سوزان آفريد .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

«سموم» در لغت به معناى باد سوزان است.

6- خلقت جن از آتش ، از آيات خداوند است .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

7- « عن النبى (صلی الله علیه و آله) قال : . . . هذه النار جزء من سبعين جزءاً من نار السموم التى خلق منها الجانّ و تلا هذه الأية : « و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم » ;

از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: اين آتش (دنيا در حرارت و تأثير) يك هفتادم از آتش سمومى است كه جن از آن آفريده شده است و [رسول خدا(صلی الله علیه و آله)]اين آيه را تلاوت فرمود: و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 1،3

1 - جن ، آفريده شده به اراده الهى ، از شعله هاى خالص و بدون دود آتش

و خلق الجانّ من مارج من نار

«مارج»، به معناى آتش خالص بدون دود است (قاموس المحيط).

3 - آفرينش انسان و جن ، دو موجود شعورمند ، از دو عنصر كاملاً متفاوت ( خاك و آتش ) ، نمود قدرت خداوند

خلق الإنسن من . .. و خلق الجانّ من مارج من نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1،2،3

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از « خاك » و جن از « آتش » ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنسن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى چون « انسان » و شعله آتش به موجود زنده اى چون « جن » ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنسن من صلصل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق الإنسن من صلصل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

59- جن اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 30

16 - فصلت - 41 - 29 - 4

4 - گروهى از جنيان ، همانند گروهى از انسان ها ، موجوداتى اغواگر و گمراه كننده اند .

أضلاّنا من الجنّ و الإنس

60- جن بعد از نزول قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 2،6

2 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : برخى صالح و نيك كردار و برخى غير آنان

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

6 - مؤمنان جن ، پس از نزول قرآن و ايمان آوردن به آن ، به چند فرقه مذهبى تقسيم شده و به مسلك هاى گوناگون روى آوردند .

كنّا طرائق قددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

61- جن پرستى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 41 - 6،7

6 - گواهى ملائكه در قيامت ، به اين كه مشركان جن پرست بوده اند .

و يوم يحشرهم . .. يقول للملئكة ... قالوا ... بل كانوا يعبدون الجنّ

7 - اخبار ملائكه در قيامت به اين كه بيشتر مشركان ، به جن ايمان داشته اند .

و يوم يحشرهم . .. يقول للملئكة أهؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون . قالوا ... بل كانوا

62- جن در حكومت سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 31

13 - نمل - 27 - 39 - 2

2 - قدرت جنيان در خدمت حكومت سليمان و قواى سركش آنان تحت تسلّت وى

قال عفريت من الجنّ أنا ءاتيك به

واژه «عفريت» به معناى بد ذات و شرور است كه مستلزم طغيان و سركشى است. گاهى نيز به معناى قهرمان به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه معناى اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 5

5 - شياطين جنى ، در خدمت آبادانى قلمرو حكومت سليمان ( ع ) بودند .

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 38 - 1،2

1 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين جنى در حكومت سليمان

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

«مقرّنين» اسم مفعول از «قَرَنَه» (آن را قرين و نزديك ديگرى ساخت) و به معناى گروه به هم بسته شده است. «صَفَدَ» (مفرد «أصفاد») نيز به معناى قيد و بند است.

2 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطينِ فسادانگيز و اخلال گر جنى ، جلوه اى از اقتدار حكومت ممتاز سليمان ( ع )

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين در حكومت سليمان(ع) - در مقابل گروه ديگرى كه به خدمت گزارى مشغول بودند - مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين دسته اگر آزاد گذاشته مى شدند، در حكومت سليمان(ع) اخلال و فساد ايجاد مى كردند.

63- جن در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 3

3- زمين ، قرارگاه اصلى جن *

و من لايجب داعى اللّه فليس بمعجز فى الأرض

تصريح به «فى الأرض» مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 10 - 3

3 - جنيان ، همانند انسان در زمين سكونت دارند .

و الأرض وضعها للأنام

ص: 32

در صورتى كه «أنام» به معناى جن و انس باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

64- جن در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

65- جن زدگى مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 14

14 - مرتد مانند جن زده است كه روى زمين بى هدف و سرگردان راه مى پيمايد.

و نرد على اعقابنا . .. كالذى استهوته الشيطين فى الأرض حيران

66- جن عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 8

8- وجود افرادى گنه كار و عصيانگر ، در ميان جنيان

يغفر لكم من ذنوبكم

67- جن قبل از نزول قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تعلى جدّ ربّنا ما اتّخذ صحبة و لا ولدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 3

ص: 33

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 9 - 1،2

1 - در كمين نشستن جن در آسمان براى استراق سمع ، پيش از نزول قرآن

و أنّا كنّا نقعد منها مقعد للسمع

2 - آگاهى و دسترسى جن از اطلاعات و اخبار موجود در آسمان ، پيش از نزول قرآن

و أنّا كنّا نقعد منها مقعد للسمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 1،5

1 - دو دسته بودن جنيان ، پيش از نزول قرآن : 1- افراد خوش طينت و متمايل به خير و صلاح ; 2- افراد بدسرشت و متمايل به شرّ و فساد .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

درباره اين كه آيه شريفه، بازگو كننده وضعيت جن پيش از نزول قرآن و استماع آنان است و يا پس از آن، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است. بنابراين احتمال، مقصود از صلاح، صلاح در ايمان و تقوا نيست; بلكه مراد صلاح از لحاظ طينت و تمايل به خير و صلاح است.

5 - جن پيش از نزول قرآن ، داراى مسلك ها و عقايد گوناگون

كنّا طرائق قددًا

«طرائق» (جمع «طريقة») به معناى راه و «قِدَد» (جمع «قِد») به معناى بريده شده است.

68- جن كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 14

14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

69- جن گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 8

ص: 34

8- وجود افرادى گنه كار و عصيانگر ، در ميان جنيان

يغفر لكم من ذنوبكم

70- جن منذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 2

2- جنيان انذارگر ، پيام آور نزول كتابى آسمانى پس از تورات ، براى قوم خويش

ولّوا . .. منذرين . قالوا يقومنا إنّا سمعنا كتبًا أُنزل من بعد موسى

71- جن و عبادت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 6

6 - ازدحام جن در اطراف پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ضماير «كادوا يكونون» به جن بازگردد.

72- جن و نماز محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 6

6 - ازدحام جن در اطراف پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى مشاهده عبادت و نماز آن حضرت

كادوا يكونون عليه لبدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ضماير «كادوا يكونون» به جن بازگردد.

73- جنس جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 5

5- جن ، موجودى مادى است .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

ص: 35

74- جنسيت در جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى «نفر» (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

75- جنيان حق ناپذير در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

76- جنيان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 5،6،14

5 - وعده خداوند به انباشتن دوزخ از مجرمان جِنّى و اِنْسى ، وعده اى حق و تخلف ناپذير است .

و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

6 - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّى و انسى

و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس

لام در «لأملأنّ» براى قسم است و حكايت ازآن دارد كه «القول» در فراز قبلى، سوگند است.

14 - همه مجرمان جنّى و انسى ، در جهنم گرد مى آيند .

ص: 36

لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

قيد «أجمعين» به قرينه اين كه كسانى وجود دارند كه به جهنم نخواهد رفت، عموم افرادى نيست، بلكه مفيد عموم در نوع است. لازم به ذكر است كه «ال» در «الجِنّة» و «الناس» عهد بوده و اشاره به افرادى خاص - كه همانا مجرمان اند - دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 1

1 - جهنم ، فرجام بسيارى از انسان ها و جنيان

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 7،8،10

7- خداوند ، دوزخ را از جنيان و انسان ها پر خواهد كرد .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين

8- پر كردن جهنم از انسان ها و جنيان ، حقيقتى كه خداوند از پيش بيان داشته بود .

تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

«تمت»; يعنى، به طور كامل و بدون هيچ نقصى تحقق يافت. مفسران برآنند كه مقصود از «كلمة ربك» - كه با جمله «لأملأنّ ...» تفسير شده است - همان سخنى است كه خداوند در داستان آدم و ابليس فرمود: «فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منك و ممن تبعك منهم أجمعين»; حق اين است - و من جز حق نمى گويم - كه جهنم را از تو و از همه كسانى كه از تو پيروى مى كنند پر خواهم كرد. سوره ص، آيه 84 و 85».

10- دوزخى شدن جن و انس به سبب اختلاف در دين ، گواه راستى و درستى سخن خداوند ( جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد ) است .

و لايزالون مختلفين . .. و تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم

سخن از تحقق يافتن فرموده خداوند (تمت كلمة ربك . ..) پس از بيان اختلافهاى مردم و پوشيده شدن حق بر آنان، گوياى اين نكته است كه: همان اختلافها - كه مخفى ماندن حق را در پى داشت - موجب دوزخى شدن انسانها و جنيان شده و حقانيت كلمه خدا (لأملأنّ ...) را به طور كامل محقق ساخت.

77- جنيان در دوران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 4

4 - ايمان گروهى از جن به قرآن ، در مرحله آغازين نزول

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . يهدى إلى الرشد فامنّا به

ص: 37

78- جنيان زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى «نفر» (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

79- جنيان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 1،2،3

1 - دو دسته بودن جنيان ، پيش از نزول قرآن : 1- افراد خوش طينت و متمايل به خير و صلاح ; 2- افراد بدسرشت و متمايل به شرّ و فساد .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

درباره اين كه آيه شريفه، بازگو كننده وضعيت جن پيش از نزول قرآن و استماع آنان است و يا پس از آن، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است. بنابراين احتمال، مقصود از صلاح، صلاح در ايمان و تقوا نيست; بلكه مراد صلاح از لحاظ طينت و تمايل به خير و صلاح است.

2 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : برخى صالح و نيك كردار و برخى غير آنان

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «دون» به معناى «تحت» باشد.

80- جنيان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 38

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

81- جنيان ظالم در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

82- جنيان غير صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 1،2،3

1 - دو دسته بودن جنيان ، پيش از نزول قرآن : 1- افراد خوش طينت و متمايل به خير و صلاح ; 2- افراد بدسرشت و متمايل به شرّ و فساد .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

درباره اين كه آيه شريفه، بازگو كننده وضعيت جن پيش از نزول قرآن و استماع آنان است و يا پس از آن، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است. بنابراين احتمال، مقصود از صلاح، صلاح در ايمان و تقوا نيست; بلكه مراد صلاح از لحاظ طينت و تمايل به خير و صلاح است.

2 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : برخى صالح و نيك كردار و برخى غير آنان

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «دون» به معناى «تحت» باشد.

83- جنيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 39

18 - رحمن - 55 - 13 - 5

5 - وجود عناصرى كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه آيه شريفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 6

6 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 5

5 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر ، در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

ص: 40

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

ص: 41

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيبگر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

ص: 42

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 4

4 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

84- جنيان گناهكار در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 1

1 - گناهكاران جن و انس در صحنه قيامت ، داراى وضعيتى معلوم و بى نياز از محاكمه و سؤال

فيومئذ لايسئل عن ذنبه إنس و لاجانّ

85- جنيان مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 43

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى «نفر» (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

86- جنيان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

87- جنيان مكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 5

5 - وجود عناصرى كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه آيه شريفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 6

6 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 44

18 - رحمن - 55 - 34 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 5

5 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر ، در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 45

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 46

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيبگر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 4

4 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 47

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

88- جنيان و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 3

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

89- جهل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 3

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

90- حتميت عذاب جن كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 3

3- گروه هاى بسيارى از كافران جن و انس ، محكوم به عذاب حتمى الهى در گذشته تاريخ

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

91- حسابرسى اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 5

5 - آگاهى جن به احضار شدن شان براى حسابرسى اعمالشان در روز رستاخيز

ص: 48

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط «ربّكما» با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 2

2 - جنيان چونان آدميان ، مشمول محاسبه الهى و قوانين عام خداوند در سراى واپسين

يمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون

از ذكر «جنّ» و تقديم آن بر «إنس»، مى توان استفاده كرد كه نبايد گمان برد كه جنيان، به واسطه داشتن اجرام لطيف، قدرت بر فرار از محاكمه و عقاب الهى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

92- حشر اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 5

5 - آگاهى جن به احضار شدن شان براى حسابرسى اعمالشان در روز رستاخيز

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

ص: 49

93- حشر جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 5

5 - جنيان نيز همانند انسان ها ، در قيامت محشور خواهند شد . *

ربّنا أرنا الذين أضلاّنا من الجنّ و الإنس

دوزخيان از خداوند درخواست مى كنند كه رهبران گمراه كننده جنّى و انسى خويش را به آنان بنماياند، از اين مطلب، برداشت ياد شده را مى توان به دست آورد.

94- حقيقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 4

4 - جن ، داراى عقل و در معرض سفاهت و كم خردى

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

95- حيات جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 12

12 - جنيان نيز همانند انسان ها داراى زندگى ، مرگ و نابودى اند .

فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

96- خداشناسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 3

3- اعتقاد جنيان قبل از رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به وجود خداوند

أجيبوا داعى اللّه

در عبارت «أجيبوا داعى اللّه» اصل وجود خداوند در نظر جنيان، يقينى تلقى شده و از آنان خواسته شده است تا به پيامبرى كه به سوى خداوند دعوت مى كند، ايمان آورند.

ص: 50

97- خطر شياطين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 3

3 - خطر وسوسه گران جن و انس ، بزرگ و سزاوار چاره انديشى است .

من الجنّة و الناس

98- خطر وسوسه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 5،9

5 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جن و انس ، توصيه اى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ . .. من الجنّة و الناس

9 - وسوسه جنيان براى انسان ها ، خطرناك تر از وسوسه هم نوعان شان است .

من الجنّة و الناس

تقديم «الجنّة»، به جهت يكنواخت شدن آخر آيه هاى اين سوره و يا ناظر به افزون تر بودن خطر وسوسه جنيان است. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

99- خفاى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 2

2- جن ، موجودى مستور و پوشيده از ديده انسانها

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه احتمالاً وجه تسميه «جن» به اين اسم، با توجه به معناى لغوى آن باشد كه به معناى مستور بودن از حواس است.

100- خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 6

6- خلقت جن از آتش ، از آيات خداوند است .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

ص: 51

101- دشمنى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 26

26- جن ها ، بر كينه توزى با آدميان ، توانا هستند .

كان من الجنّ . .. و هم لكم عدوٌّ

شيطان كه با آدميان عداوت مىورزد، از طائفه جن است (كان من الجنّ) بنابراين، جنيان، بر انجام كارهاى خصمانه نسبت به آدميان، توان مندند.

102- دعوت از جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 2

2- فراخوانى همه مخاطبان قرآن ( جن و انس ) به آزمودن اعجاز قرآن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

103- دعوتهاى جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 1

1- دعوت جنيان ايمان آورده به قرآن ، از قوم خود براى گرويدن به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يقومنا أجيبوا داعى اللّه

مراد از «داعى اللّه» پيامبر(صلی الله علیه و آله) است كه مردم را به سوى خدا دعوت مى كند.

104- ديگ سازى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 7،8

7 - جنّيان ، طبق خواست سليمان ( ع ) ، براى او كاسه هاى بزرگى به اندازه حوض مى ساختند .

يعملون له ما يشاء من . .. و جفان كالجواب

«جفان» جمع «جفنة» است و آن به معناى ظرف غذا مى باشد. «جواب» جمع «جابية» و به معناى جمع كننده و دربردارنده

ص: 52

است (مفردات راغب). گفتنى است كه «جواب» به معناى حوض هم آمده است (لسان العرب).

8 - ساخته شدن ديگ هاى بزرگ ثابت و غيرمنقول ، به وسيله جنّيان براى سليمان ( ع )

يعملون له ما يشاء من . .. و قدور راسيت

105- دين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 6

6- شريعت موسى ، براى جن و انس و مشترك ميان آنان

قالوا يقومنا إنّا سمعنا كتبًا أُنزل من بعد موسى

از سخنان انذارگران جن، استفاده مى شود كه آنان قبل از قرآن، به موسى(ع) و كتاب آسمانى او ايمان داشته اند.

106- ذلت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 9

9 - جنيان ، از شعور و درايت و احساس عزت و ذلت برخورداراند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

107- رد خويشاوندى جن با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 6

6 - ميان خدا و جن ، نسبت خويشاوندى و يا ارتباط ويژه اى ( چون شريك بودن ) وجود ندارد .

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

يادآورى آگاهى جن از احضارشان در روز رستاخيز - كه در پاسخ به ادعاى وجود پيوند خويشاوندى و يا شريك بودن جن با خدا مطرح گرديده - بيانگر دو نكته است: 1- منتفى بودن ارتباط خويشاوندى و شريك نبودن جن با خدا; زيرا اگر جن شريك خدا بود و ارتباط خويشاوندى با او مى داشت، براى حسابرسى احضار نمى شد. 2- تأثير نداشتن اين ارتباط در سرنوشت بندگان (بر فرض وجود چنين ارتباطى).

ص: 53

108- روابط اجتماعى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 8

8- جنيان ، داراى زندگى اجتماعى و روابط جمعى

نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير «قومهم» بيانگر مطلب بالا است.

109- روابط با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 10

10- امكان ارتباط ، اتفاق نظر ، همكارى و تعاون ميان انسان و جن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

از اينكه خداوند فرمود: «اگر جن و انس دست به دست هم دهند، باز نمى توانند مثل قرآن بياورند» استفاده مى شود كه امكان ارتباط و تعاون ميان آنان وجود دارد و اگر نه، تحدى لغو بود.

110- زمينه ايمان جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 12

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق «يجركم. ..» تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

111- زمينه خداشناسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 3

3 - نزول قرآن ، موجب معرفت جن نسبت به جايگاه خداوند در جهان هستى و شناخت موقعيت ضعيف و پوچ خود

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا

ص: 54

112- زمينه خودشناسى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 3

3 - نزول قرآن ، موجب معرفت جن نسبت به جايگاه خداوند در جهان هستى و شناخت موقعيت ضعيف و پوچ خود

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا

113- زمينه صلاح جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 4

4 - راه يابى صلاح و فساد و خير و شر در ميان جن

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

114- زمينه فساد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 4

4 - راه يابى صلاح و فساد و خير و شر در ميان جن

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

115- زمينه گمراهى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

«منذرين»، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

ص: 55

116- زمينه گناه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

«منذرين»، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

117- زندگى اجتماعى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 13

13 - جنيان نيز همانند آدميان ، داراى زندگى اجتماعى اند .

فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 7

7- جنيان ، موجوداتى داراى زندگى اجتماعى و گروهى

فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 8

8- جنيان ، داراى زندگى اجتماعى و روابط جمعى

نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير «قومهم» بيانگر مطلب بالا است.

118- زيباطلبى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ قصرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان، امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

ص: 56

119- ساختمان سازى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 2،3

2 - شياطين جنى ، به فرمان سليمان ( ع ) به ساختمان سازى و غواصى مى پرداختند .

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

3 - وجود تخصص ساختمان سازى و غواصى در ميان شياطين جنى

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

آمدن صيغه هاى «بنّاء» و «غوّاص» بر وزن صيغه مبالغه - كه بر حرفه و صنعت بودن بنّايى و غوّاصى دلالت مى كند - گوياى اين نكته است كه اين دو كار، به صورت فن و تخصص ميان شياطين رواج داشت.

120- سرزنش جنيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 3

3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در«فبأىّ» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنسن من صلصل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 4

ص: 57

4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأىّ ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در«فبأىّ ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و«تكذّبان»، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 5

5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يسله . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 58

استفهام در «فبأىّ ءالآء» توبيخى است و تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلطن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در «فبأىّ. ..» مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 2

2 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى اعتنايى به نعمت هاى الهى و غفلت از قدرت قاهر او بر نظام جهان

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

عبارت «انشقّت السّماء. ..» نشانگر قدرت قاهر خداوند بر جهان است و از اين كه پس از تذكر قدرت، تكذيب گران را به محاكمه نشانده، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 1

1 - سرزنش شدن كافران جن و انس به خاطر تكذيب نعمت هاى خداوند و ناديده گرفتن فرجام گناه كاران

فيومئذ لايسل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان

يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 59

18 - رحمن - 55 - 45 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى توجهى و ناديده انگاشتن نعمت هاى خداوند

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس به خاطر نينديشيدن به نعمت بهشت ، بيم نداشتن از مقام پروردگار و تكذيب نعمت هاى او

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

لحن توبيخى آيه شريفه و تقابل تكذيب گران با بيم دارندگان از مقام پروردگار، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

متّكين على . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 60

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى و محروم ساختن خويش از آن

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

ص: 61

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 3

3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

121- سفاهت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 4

4 - جن ، داراى عقل و در معرض سفاهت و كم خردى

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

122- سفاهت جنيان مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 1

1 - اعتراف ايمان آورندگان از جن ، به سفاهت و كم خردى مشركانشان

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

ص: 62

123- شعور جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 9

9- جن ، همانند انسان موجودى شعورمند است .

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 14

14- « جن » ، موجودى داراى شعور و اختيار است .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

تمرد و سرپيچى، نشانه انتخاب گرى است و حق انتخاب گرى، به موجودى قابل اعطا است كه از قدرت تشخيص برخوردار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 19

19 - جنّيان ، موجوداتى با شعور و فهم و توانمند بر انجام كارها

و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 9

9 - جنّيان ، موجوداتى با شعور و توانمند بر انجام كار هاى بزرگ

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. يعملون له ما يشاء من محريب و تمثيل و جفان كال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 9

9 - جنيان ، از شعور و درايت و احساس عزت و ذلت برخورداراند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودى داراى شعور ، تكليف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

قرار گرفتن «جن» در كنار «انس»، به عنوان امت هايى كه برخى از آنان مشمول كيفر حتمى الهى شده اند، مى رساند كه: اولاً جن مانند انسان داراى شعور و تكليف است; زيرا بدون آن كيفر معنا ندارد و ثانياً آنان نيز داراى مرگ و معاداند; زيرا براى انكار معاد، كيفر شده اند.

ص: 63

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 13

13- جن ، همانند انسان ، داراى شعور و اراده و تكليف

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

استماع قرآن، ايمان به آن و انذار ديگران، گوياى مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 3

3 - جن ، موجودى شعورمند و داراى تكليف ، همچون انسان

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

از اين كه «جن» در كنار «انس» قرار گرفته و هدفى همسان برايشان در نظرگرفته شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 3

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق الإنسن من صلصل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 5

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت ها و موهبت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 5

5 - جن ، همانند انسان بهره مند از مظاهر زيباى طبيعت و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 6

6 - جن همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأى ءالآء» توبيخى است.

ص: 64

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 4

4 - ارجمندى و مرتبت جن و انس ، به عنوان دو موجود شعورمند و مسؤول در نظام جهان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

ممكن است وصف «ثقلان» (دو موجود وزين و گران سنگ) از آن جهت به جن و انس اطلاق شده باشد كه در پرتو شعور و مسؤوليتشان، مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرند وشايستگى آن را دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 6

6 - جن ، داراى شعور و قدرت شنوايى و آشنا به زبان انسان ها و تشخيص دهنده حق از باطل در معارف الهى و دينى

استمع نفر من الجنّ فقالوا إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

124- شك جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 5

5 - ترديد جن پس از ممنوع شدن از استراق سمع آسمان ، در شناخت تقدير الهى درباره اهل زمين و خير و رشد بودن آفرينش آنها *

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه ممنوعيت جن از استراق سمع آسمان، ظرف زمان براى پيدايش اين سؤال باشد كه خداوند، براى چه منظورى اهل زمين را آفريد; نه اين كه به چه هدفى آنان از استراق سمع، ممنوع شدند؟

125- شك جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 1

1 - ترديد مؤمنان جن در شناخت خير و يا شر بودن ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان براى اهل زمين

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

مقصود از «رَشَد» در اين آيه - به قرينه مقابله آن با «شر»- خير و صلاح است.

ص: 65

126- شگفتى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 19 - 7

7 - عبادت و نماز پيامبر (صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت ، امرى شگفت آور و جذاب براى جن

كادوا يكونون عليه لبدًا

127- شنوايى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 2

2- جنيان ، قادر به شنيدن و درك كلمات انسان

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان

استماع جنيان نسبت به قرآن، آنگونه كه از ظاهر آيه استفاده مى شود امرى اعجازگونه نبوده و به شكل طبيعى صورت گرفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 6

6 - جن ، داراى شعور و قدرت شنوايى و آشنا به زبان انسان ها و تشخيص دهنده حق از باطل در معارف الهى و دينى

استمع نفر من الجنّ فقالوا إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 7

7 - جن ، داراى قدرت شنوايى و تشخيص حق از باطل در معارف الهى

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به

128- شياطين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 2،3،4،5،8

2 - شياطين جنى ، به فرمان سليمان ( ع ) به ساختمان سازى و غواصى مى پرداختند .

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

3 - وجود تخصص ساختمان سازى و غواصى در ميان شياطين جنى

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

آمدن صيغه هاى «بنّاء» و «غوّاص» بر وزن صيغه مبالغه - كه بر حرفه و صنعت بودن بنّايى و غوّاصى دلالت مى كند - گوياى اين

ص: 66

نكته است كه اين دو كار، به صورت فن و تخصص ميان شياطين رواج داشت.

4 - تسخير شياطين جنى و به كارگيرى آنها ، از خصوصيات حكومت ممتاز سليمان ( ع )

هب لى ملكًا . .. فسخّرنا له ... الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

5 - شياطين جنى ، در خدمت آبادانى قلمرو حكومت سليمان ( ع ) بودند .

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

8 - شياطين جنى ، موجوداتى قابل تسخير براى بشر

فسخّرنا له . .. و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 38 - 1،2،3

1 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين جنى در حكومت سليمان

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

«مقرّنين» اسم مفعول از «قَرَنَه» (آن را قرين و نزديك ديگرى ساخت) و به معناى گروه به هم بسته شده است. «صَفَدَ» (مفرد «أصفاد») نيز به معناى قيد و بند است.

2 - اسارت و در بند بودن گروهى از شياطينِ فسادانگيز و اخلال گر جنى ، جلوه اى از اقتدار حكومت ممتاز سليمان ( ع )

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

اسارت و در بند بودن گروهى از شياطين در حكومت سليمان(ع) - در مقابل گروه ديگرى كه به خدمت گزارى مشغول بودند - مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه اين دسته اگر آزاد گذاشته مى شدند، در حكومت سليمان(ع) اخلال و فساد ايجاد مى كردند.

3 - گروهى از شياطين جنى ، درصدد فسادانگيزى و اخلال گرى در كار خيراند .

و ءاخرين مقرّنين فى الأصفاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 1

1 - برخى از جنيان ، در ذهن انسان ها افكار پليد القا كرده ، آنها را وسوسه مى كنند .

من الجنّة و الناس

حرف «من» براى تبعيض است و بيان مى كند كه مراد از «الوسواس الخنّاس»، برخى از جنّيان و انسان ها است. «جِنّة» به معناى گروه جن (مفردات) و «ناس» جمع انسان است.(تاج العروس)

129- صداقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 5

5 - راه داشتن خيانت و صداقت در جنيان

و إنّى عليه لقوىّ أمين

ص: 67

تأكيد عفريت بر امانت دارى خويش، مى رساند كه احتمال خيانت وى وجود داشته است.

130- صفات جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

131- طرد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 17 - 6

6- « عن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . ان الجنّ كانوا يسترقون السمع قبل مبعثه فمنعت فى أوان رسالته بالرجوم . . . ;

از امام موسى بن جعفر روايت شده است: جنيان قبل از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) استراق سمع مى كردند (اخبار آسمانها را گوش مى دادند) و در اوايل رسالت آن حضرت، به وسيله پرتاب سنگهاى ستارگان، از آن ممنوع شدند».

132- طرد جن از آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 9 - 3

3 - جن ، از هنگام نزول قرآن ، براى هميشه از استراق سمع از آسمان ، با مانع شهاب ها روبه رو شده و با آن مورد هدف قرار مى گرفتند .

فمن يستمع الأن يجد له شهابًا رصدًا

«رصد» اسم جمع «راصد» (مراقب و نگهبان) و در اين آيه استعاره است; يعنى، «شهاب» به نگهبانى كه از چيزى حفاظت و دفاع مى كند، تشبيه شده است.

133- عجز اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 3

ص: 68

3 - آدميان و جنيان ، فاقد هرگونه توانايى و قدرت در گريز از عذاب الهى در روز رستاخيز

لاتنفذون إلاّ بسلطن

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه «لاتنفذون . ..» تأكيد فراز اول آيه باشد; بدان معنا كه گريز از مجازات الهى نيازمند قدرت و توان است و شما فاقد هرگونه قدرتيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 35 - 3

3 - خلق ، ناتوان از يارى رسانى به يكديگر و عاجز از عكس العمل دفاعى در مقابل سختى هاى محشر

يرسل عليكما . .. فلاتنتصران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 1

1 - سختى هاى محشر و ناتوانى مجرمان جن و انس ، در گريز از صحنه آخرت ، نعمتى الهى در خدمت اجراى عدالت

يرسل عليكما شواظ من نار و نحاس . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

از اطلاق «ءالآء» بر مفاد آيه قبل، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

134- عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 1،3،4

1- مأموريت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به اعلام ناتوانى انس و جن در آوردن همانند قرآن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ . .. لايأتون بمثله

3- قرآن ، حاوى حقايق ، آموزه ها و معارفى است كه انس و جن هرگز توان دست يافتن به آن حقايق را ، بدون وحى پيدا نخواهند كرد .

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل هذا القرءان لايأتون . .. ظهيرًا

ناتوانى انسانها و جنيان از آوردن همانندى براى قرآن، مطلق است و شامل معارف و آموزه هاى آن نيز مى شود.

4- نيرو هاى بشرى و جنى ، حتى در صورت پشتيبانى و هميارى يكديگر ، از آوردن همانند قرآن و هماوردى با آن ، عاجزند .

قل لئن اجتمعت . .. و لو كان بعضهم لبعض ظهيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 1،2،3

1 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از عاجز ساختن خداوند و حركت در جهت خلاف مقررات الهى

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض

2 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از فرار از سيطره الهى و ناتوان ساختن خداوند از دستيابى به آنان

ص: 69

و لن نعجزه هربًا

3 - نزول قرآن ، موجب معرفت جن نسبت به جايگاه خداوند در جهان هستى و شناخت موقعيت ضعيف و پوچ خود

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض و لن نعجزه هربًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 22 - 5

5 - هيچ كس ، توانايى پناه دادن به انس و جن در برابر عذاب الهى را ندارد .

و لن أجد من دونه ملتحدًا

135- عجز جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 2

2 - ناتوانى مؤمنان جن ، از درك صحيح تقدير الهى در ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

136- عذاب جسمانى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 5

5 - قيامت و عذاب آن براى جن ، جسمانى است .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

137- عذاب جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 9

9 - امت هايى از جن و انس در گذشته تاريخ بر اثر دشمنى با خداوند ( شركورزى ، انكار رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب الهى گرفتار شدند .

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

ص: 70

138- عذاب جنيان حق ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

139- عذاب جنيان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

140- عزت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 9

9 - جنيان ، از شعور و درايت و احساس عزت و ذلت برخورداراند .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

141- عصيان جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 16

16 - جنّيان ، موجوداتى مختار و توانمند بر سرپيچى از فرمان خداوند

و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

142- عقل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 4

ص: 71

4 - جن ، داراى عقل و در معرض سفاهت و كم خردى

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

143- عقيده به ازدواج خدا با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 3

3 - مشركان ، مدعى ازدواج خداوند با زنان از جنس جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از «نسبت» در آيه شريفه، نسبت صهر و ازدواج است; يعنى، خدا با زنان از جنس جن ازدواج كرد و از آنان فرزندانى چون ملائكه به وجود آمد كه در آيات پيشين از آنها به تفصيل ياد شده است.

144- عقيده به تدبير جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 20

20- مشركان به برخوردارى شياطين و جن از حق تصميم گيرى در كار جهان و تدبير امور آن ، معتقد بودند .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

به قرينه آيه بعد، مراد از توهم ولايت شياطين، اين پندار است كه آنان، در امور عالم و كار آفرينش، دخالت و نظارت دارند . اين اعتقاد مشركان را وادار مى كرد كه براى پرهيز از شر شياطين، به ستايش آنان بپردازند.

145- عقيده به جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 10

10 - اعتقاد قوم نوح ، به وجود جن يا عوامل مرموز و مؤثر بر روح بشر

و قالوا مجنون و ازدجر

در صورتى كه «و ازدجر» به معناى «تأثيرپذيرى از عوامل مرموز» باشد، به دست مى آيد كه قوم نوح، با همه پيشينه تاريخى خويش، به وجود جن معتقد بودند و يا ديوانگى را معلول سلطه عوامل مرموز بر روح انسان مى پنداشتند.

ص: 72

146- عقيده به خويشاوندى جن با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 1

1 - مشركان ، معتقد به وجود نسبت خويشاوندى ميان خدا و جن

و جعلوا بينه و بين الجنّة نسبًا

«نسب»، به معناى قرابت و پيوند خويشاوندى است.

147- عقيده جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 3

3- اعتقاد جنيان قبل از رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به وجود خداوند

أجيبوا داعى اللّه

در عبارت «أجيبوا داعى اللّه» اصل وجود خداوند در نظر جنيان، يقينى تلقى شده و از آنان خواسته شده است تا به پيامبرى كه به سوى خداوند دعوت مى كند، ايمان آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 3

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور اعلام مواضع گروه هاى جنى در برابر قرآن و رهنمود هاى آن

قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 1،7

1 - قرآن ، در ديدگاه گروهى از جن ، راهنماى مؤمنان به راه حق و درستى است .

يهدى إلى الرشد

«رشد» (ضد «غى») به معناى دستيابى به راه حق و درستى است. (مصباح المنير و قاموس المحيط)

7 - اعتقاد جنيان استماع كننده قرآن ، به ربوبيت يگانه خدا و دورى آنان از شركورزى به او

و لن نشرك بربّنا أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 3 - 6

6 - جنيان ، پيش از نزول قرآن و بعثت پيامبراسلام ، معتقد به شرك و وجود همسر و فرزند براى خداوند

و أنّه تعلى جدّ ربّنا ما اتّخذ صحبة و لا ولدًا

ص: 73

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 6

6 - قيامت و رستاخيز ، از اصول اعتقادى مشترك ميان انسان و جن

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

148- عقيده جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 1

1 - ايمان آورندگان از جن ، دروغ بستن بر خداوند را از سوى انس و جن ، امرى ناممكن و بعيد مى دانستند .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 3

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «دون» به معناى «تحت» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

«رَهَق» در معانى «سفاهت»، «گناه»، «كذب»و «ظلم» به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

149- علايق جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 58 - 4

4 - علاقه و گرايش به زنان زيبا ، امرى فطرى و اصيل در نهاد بشر و جن

فيهنّ قصرت الطرف . .. كأنّهنّ الياقوت و المرجان

از اين كه خداوند، به عنوان نويدى بزرگ به خلق، بشارت همسران زيبا و جذاب را مى دهد، استفاده مى شود كه تمايل به آنان،

ص: 74

امرى طبيعى و اصيل در نهاد انسان و جن است.

150- علم جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 5

5 - آگاهى جن به احضار شدن شان براى حسابرسى اعمالشان در روز رستاخيز

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 6

6 - جن ، داراى شعور و قدرت شنوايى و آشنا به زبان انسان ها و تشخيص دهنده حق از باطل در معارف الهى و دينى

استمع نفر من الجنّ فقالوا إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 4

4 - امكان آگاهى جن از انديشه ها ، عقايد و رفتار انسان ها

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

151- عمل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 14

14- جنيان نيز همانند انسان ها ، داراى درجات اخروى و دريافت كننده نتايج اعمالشان در قيامت

أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس . .. و لكلّ درجت ممّا عملوا

152- عنصر خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 1،7،8

1- خداوند ، جنيان را از آتش داراى باد هاى سوزان آفريد .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

ص: 75

«سموم» در لغت به معناى باد سوزان است.

7- « عن النبى (صلی الله علیه و آله) قال : . . . هذه النار جزء من سبعين جزءاً من نار السموم التى خلق منها الجانّ و تلا هذه الأية : « و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم » ;

از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: اين آتش (دنيا در حرارت و تأثير) يك هفتادم از آتش سمومى است كه جن از آن آفريده شده است و [رسول خدا(صلی الله علیه و آله)]اين آيه را تلاوت فرمود: و الجانّ خلقناه من قبل من نار السموم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 1،3،4

1 - جن ، آفريده شده به اراده الهى ، از شعله هاى خالص و بدون دود آتش

و خلق الجانّ من مارج من نار

«مارج»، به معناى آتش خالص بدون دود است (قاموس المحيط).

3 - آفرينش انسان و جن ، دو موجود شعورمند ، از دو عنصر كاملاً متفاوت ( خاك و آتش ) ، نمود قدرت خداوند

خلق الإنسن من . .. و خلق الجانّ من مارج من نار

4 - « عن الحسين بن على ( ع ) كان على بن أبى طالب ( ع ) بالكوفة فى الجامع إذ قام إليه رجل . . . و سأله عن اسم أبى الجنّ فقال : شومان و هو الذى خلق من مارج من نار . . . ;

از امام حسين(ع) روايت شده كه حضرت على(ع) در جامع كوفه بود كه مردى برخاست [و در ضمن چند سؤال از آن حضرت] از پدر جن سؤال كرد; حضرت فرمود: پدر جن «شومان» نام داشت [و فرمود:] هو الذى خلق من مارج من نار. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 1،2،3

1 - جلوه هاى ربوبيت الهى در آفرينش انسان از « خاك » و جن از « آتش » ، غير قابل انكار و تكذيب ناپذير است .

خلق الإنسن . .. و خلق الجانّ ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

2 - تبديل گلى خشكيده به موجودى چون « انسان » و شعله آتش به موجود زنده اى چون « جن » ، نمود ربوبيت يگانه خداوند

خلق الإنسن من صلصل كالفخار. .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

3 - پيدايش خصلت هاى ويژه انسانى از مشتى خاك و پيدايش موجود زنده داراى درك و شعورمندى چون جن از شعله آتش ، نعمت هايى شايان تأمل و قدرشناسى *

خلق الإنسن من صلصل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

153- عوامل ازدياد عمل ناپسند جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 5

5 - پناه بردن برخى از انسان ها به جن ، موجب افزايش گناه و زشت كارى جن بود .

فزادوهم رهقًا

ص: 76

معناى گناه و فعل قبيح، از معانى مشهور واژه «رَهَق» است كه مفسران نيز بر آن تأكيد دارند.

154- عوامل ازدياد گناه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 5

5 - پناه بردن برخى از انسان ها به جن ، موجب افزايش گناه و زشت كارى جن بود .

فزادوهم رهقًا

معناى گناه و فعل قبيح، از معانى مشهور واژه «رَهَق» است كه مفسران نيز بر آن تأكيد دارند.

155- عوامل تنبه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 87 - 4

4 - قرآن ، كتاب آسمانى جن و انس و مايه ياد و بيدارى آنان

إن هو إلاّ ذكر للعلمين

عالم (مفرد «عالمين») است و به مجموعه ودسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين «العالمين»; يعنى، همه موجودات به لحاظ مجموعه ها و دسته ها. بنابر ديدگاه بسيارى از مفسران، مقصود از آن مى تواند علاوه بر انسان ها جن هم باشد، چنان كه در آيه نخست سوره «جن» آمده است (فقالوا إنّا سمعنا قرآناً عجباً . يهدى إلى الرشد فآمنّا به...).

156- عوامل سفاهت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 4

4 - پناه بردن برخى از مردان در مشكلات و اضطراب ها به گروهى از مردان جن ، بر سفاهت و سبك سرى جن مى افزود .

فزادوهم رهقًا

«رَهَق» در معانى سفاهت، گناه و عمل زشت، كذب و ظلم به كار مى رود; ولى به قرينه آيه 4 همين سوره (و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه كذباً) معناى اول مراد است . گفتنى است درباره ضمير فاعلى و ضمير «هم» در «فزادوهم»، دو احتمال هست: 1- ضمير فاعلى به رجال انس و ضمير «هم» به رجال جن باز گردد; 2- عكس صورت اول. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

ص: 77

157- عوامل نابودى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 9 - 4

4 - استراق سمع جن از آسمان ، موجب نابودى آنان خواهد شد .

فمن يستمع الأن يجد له شهابًا رصدًا

158- غفلت از عجز جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلطن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در «فبأىّ. ..» مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

159- غفلت از كيفيت خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنسن من صلصل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

160- غواصى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 2،3

2 - شياطين جنى ، به فرمان سليمان ( ع ) به ساختمان سازى و غواصى مى پرداختند .

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

3 - وجود تخصص ساختمان سازى و غواصى در ميان شياطين جنى

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

آمدن صيغه هاى «بنّاء» و «غوّاص» بر وزن صيغه مبالغه - كه بر حرفه و صنعت بودن بنّايى و غوّاصى دلالت مى كند - گوياى اين

ص: 78

نكته است كه اين دو كار، به صورت فن و تخصص ميان شياطين رواج داشت.

161- فرقه هاى مذهبى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 6

6 - مؤمنان جن ، پس از نزول قرآن و ايمان آوردن به آن ، به چند فرقه مذهبى تقسيم شده و به مسلك هاى گوناگون روى آوردند .

كنّا طرائق قددًا

162- فضايل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 4

4 - ارجمندى و مرتبت جن و انس ، به عنوان دو موجود شعورمند و مسؤول در نظام جهان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

ممكن است وصف «ثقلان» (دو موجود وزين و گران سنگ) از آن جهت به جن و انس اطلاق شده باشد كه در پرتو شعور و مسؤوليتشان، مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرند وشايستگى آن را دارند.

163- فضايل جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 3

3- جنيان پيشتاز و گرويده به قرآن ، برخوردار از موقعيتى ويژه در ميان قوم خود *

قالوا يقومنا إنّا سمعنا

از لحن آيه شريفه و موضع بالاى جنيان در خطاب به قوم (ياقومنا)، مى توان به دست آورد كه آنان علاوه بر داشتن پيامى بزرگ، جايگاهى والا در ميان قوم شان داشته اند و چه بسا انتخاب آنان از سوى خداوند (صرفنا)، اشاره به اين جهت باشد.

164- فلسفه ايمان جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 5

ص: 79

5 - راهنما بودن قرآن به درستى و حق ، فلسفه و دليل ايمان آوردن گروهى از جن به اين كتاب

يهدى إلى الرشد فامنّا به

«فا» در «فآمنّا» عاطفه و براى ربط مسبب به سبب است; يعنى، چون قرآن به رشد هدايت مى كند، پس ما به اين سبب به آن ايمان آورديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 3

3 - هادى و راهنما بودن قرآن ، فلسفه ايمان آوردن جن

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به

165- فلسفه تلاش جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 1

1 - تلاش مؤمنان جن ، به منظور تماس با آسمان و دسترسى به اخبار آن

و أنّا لمسنا السماء

166- فلسفه خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 56 - 1،9

1 - هدف خداوند ، از آفرينش جن و انس ، رسيدن آنان به مرتبه عبوديت و معرفت او است .

و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون

واژه «ليعبدون» - به دلالت التزامى - اشاره به حقيقت معرفت دارد; زيرا اصولاً عبوديت واقعى و ستايش حق، جز در پرتو معرفت تحقق نمى يابد.

9 - « عن أبى بصير قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قوله عزّوجلّ : « و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون » قال خلقهم ليأمرهم بالعبادة ;

ابى بصير مى گويد: از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ: «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون» سؤال نمودم، فرمود: خداوند آنان را آفريد تا آنها را به عبادت فرمان دهد».

ص: 80

167- فلسفه ممنوعيت استراق سمع جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 2

2 - ناتوانى مؤمنان جن ، از درك صحيح تقدير الهى در ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

168- قدرت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 2،6

2 - قدرت جنيان در خدمت حكومت سليمان و قواى سركش آنان تحت تسلّت وى

قال عفريت من الجنّ أنا ءاتيك به

واژه «عفريت» به معناى بد ذات و شرور است كه مستلزم طغيان و سركشى است. گاهى نيز به معناى قهرمان به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه معناى اول است.

6 - تفاوت جنيان در قوت و ضعف

قال عفريت من الجنّ . .. و إنّى عليه لقوىّ أمين

از اين كه تنها يكى از جنيان اعلام آمادگى كرده است، استفاده مى شود كه همه آنان قادر به انجام چنان كارى نبوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 19

19 - جنّيان ، موجوداتى با شعور و فهم و توانمند بر انجام كارها

و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 9

9 - جنّيان ، موجوداتى با شعور و توانمند بر انجام كار هاى بزرگ

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. يعملون له ما يشاء من محريب و تمثيل و جفان كال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 2

2 - در نگاه برخى از انسان ها ، گروهى از جن توانا بر حل مشكلات بشر و پناهگاهى امن در مواقع ترس و اضطراب

و أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

پناه بردن به كسى و جايى، در وقتى است كه انسان با مشكلى سخت و مسائلى وحشتناك و اضطراب آور روبه رو شده باشد.

ص: 81

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 2

2 - توانايى جن ، بر تماس با آسمان

و أنّا لمسنا السماء

169- قدرت عفريت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 4

4 - تأكيد عفريت بر قدرت و امانت خود در آوردن تخت بلقيس

و إنّى عليه لقوىّ أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 40 - 13

13 - قدرت و توان عفريت دربار سليمان ، مقهور دانش و علم آصف بن برخيا

قال عفريت من الجنّ . .. قال الذى عنده علم من الكتب

در پاسخ پرسش سليمان(ع)، نخست عفريت بود كه قدرت خويش را مطرح ساخت; ولى دانش برتر دانشمند دربار سليمان مجالى براى اعمال قدرت به وى نداد.

170- قصه اسلام جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 7

7- بازگشت جنيان مؤمن ، به سوى قومشان با پيام انذار و هدايت

ولّوا إلى قومهم منذرين

171- كاخ سازى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 2

2 - جنّيان براى سليمان ( ع ) ، طبق خواست او قصرهايى مى ساختند .

يعملون له ما يشاء من محريب

ص: 82

«محاريب» جمع «محراب» (از ريشه «حرب») است و آن به جايى گفته مى شود كه محل جنگ با دشمن است. اين واژه، به قصرهايى اطلاق مى شده كه بر بالاى آنها، جايگاه مخصوصى براى دفاع ساخته مى شده است.

172- كفر جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 4

4- كفر و حق ناباورى ، داراى ديرينه در گذشته تاريخ جن و انس

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

173- كيفر اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 4

4 - جن ، همانند انسان داراى مسؤوليت و كيفر و پاداش در آخرت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 8

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول و مورد مجازات الهى در آخرت

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

ص: 83

174- كيفر جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 17

17 - جنّيان ، در صورت تخلف از انجام تكليف ، كيفر خواهند شد .

و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 14

14 - جنيان ، مكلف به تكاليف الهى و مستحق كيفر در صورت كفر و حق ستيزى

و حقّ عليهم القول فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

175- كيفر عمل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 13

13- وجود كيفر كردار براى جن ، همانند آدميان

قالوا يقومنا . .. ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

از تعبير «يجركم. ..»، استفاده مى شود كه اگر غفران و پناه الهى نباشد، گناه آنان نيز همانند آدميان داراى كيفرى سخت خواهد بود.

176- كيفيت پناه به جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 10

10 - « عن زرارة قال : سألت أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه : « أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ فزادوهم رهقاً » قال : الرجل ينطلق إلى الكاهن الذى كان يوحى إليه الشيطانُ فيقول : قل لشيطانك : إنّ فلاناً فقد عاذ بك ;

از زراره روايت شده كه گفت: از امام صادق(ع) درباره قول خدا: «أنّه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ فزادوهم رهقاً» سؤال كردم، فرمود: مراد شخصى است كه به سوى كاهنى - كه مورد الهام و القاى شيطان است - مى رود و به او مى گويد: به شيطان خود بگو كه فلانى به تو پناهنده شده است».

ص: 84

177- گناه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 41 - 2

2 - مشخص و محرز بودن گناهان جن و انس در قيامت ، بدون بازجويى

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ . .. يعرف المجرمون بسيمهم

178- ماديت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 27 - 5

5- جن ، موجودى مادى است .

و الجانّ خلقنه من قبل من نار السموم

179- مجسمه سازى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 4

4 - جنّيان ، به فرمان سليمان ( ع ) ، مجسمه و تمثال مى ساختند .

يعملون له ما يشاء من . .. تمثيل

180- محدوده علم جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 8

8 - مرز هستى ، خارج از دسترسى علمى و فنى جن و بشر *

يمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّبسلطن

در صورتى كه مفاد آيه درمورد دنيا باشد، احتمال مى رود مراد از «سماوات و ارض» مجموعه هستى باشد كه جن و انس نمى توانند به مرزهاى هستى دست پيدا كنند. طبق اين احتمال «لاتنفذون إلاّ بسلطان» تأكيد صدر آيه شريفه است كه دسترسى به مرز هستى، نيازمند قدرت و توانى است كه جن و انس فاقد آن هستند.

ص: 85

181- محدوده قدرت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 39 - 3

3 - برخى از جنيان ، قادر به انجام امور فوق طبيعى و خارج از محدوده قدرت بشر

قال عفريت من الجنّ أنا ءاتيك به قبل أن تقوم من مقامك

182- محل سكونت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 3

3- زمين ، قرارگاه اصلى جن *

و من لايجب داعى اللّه فليس بمعجز فى الأرض

تصريح به «فى الأرض» مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

183- محمد(صلی الله علیه و آله) و وسوسه شياطين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 12

12 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مواجه با وسوسه گرانى از جن و انس كه مردم را درباره ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت خداوند به ترديد مى افكندند .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إله الناس . من شرّ الوسواس ... من الجنّة و الن

در برداشت ياد شده، مجموع سوره با اين نگاه تفسير شده است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در مسير ابلاغ يكتايى خداوند در ربوبيت، فرمان روايى و الوهيت، با عده اى از جن و انس مواجه شده بود كه در سينه هاى مردم وسوسه ايجاد كرده، هدايت آنان را بر آن حضرت دشوار مى ساختند; خداوند، آن حضرت را در پناه خود قرار داده و او را به اين پناهنده شدن فرا خوانده است تا وسوسه گران و اغواگران مردم را، از سر راه او بردارد.

184- مراتب اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 19 - 14

14- جنيان نيز همانند انسان ها ، داراى درجات اخروى و دريافت كننده نتايج اعمالشان در قيامت

أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس . .. و لكلّ درجت ممّا عملوا

ص: 86

185- مربى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 2

2 - هر يك از نعمت هاى زمين ، جلوه اى از ربوبيت انكارناپذير الهى به « جن و انس » و « مرد و زن »

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف «ربّ»، اشاره به مطلب بالا دارد و تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 4

4 - نعمت هاى متنوع بهشت ، جلوه ربوبيت الهى به جن و انس

ذواتا أفنان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

به كار گرفتن وصف «ربّ» بيانگر مطلب بالا است. تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس و يا مرد و زن از انسان ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 4

4 - وجود چشمه هاى هميشه جارى در بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 2

2 - ميوه هاى متنوع بهشت ، نمود ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما من كلّ فكهة زوجان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 4

4 - بهشت هاى متنوع و متعدد ، جلوه اى از ربوبيت الهى به جن و انس

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 2

ص: 87

2 - وجود چشمه هاى جوشان در باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 2

2 - ميوه هاى متنوع - به ويژه خرما و انار - در بهشت ، نمود ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما فكهة و نخل و رمّان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 2

2 - خلق حوريان نيك سيرت و زيباصورت بهشتى ، جلوه اى از ربوبيت پروردگار نسبت به جن و انس

فيهنّ خيرت حسان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 2

2 - حوريان جذاب و مستور در خيمه هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

حور مقصورت فى الخيام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 2

2 - حوريان باطراوت و پاكدامن بهشتى ، نمودى از ربوبيت الهى نسبت به جن و انس

لم يطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

186- مرگ جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 12

12 - جنيان نيز همانند انسان ها داراى زندگى ، مرگ و نابودى اند .

فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودى داراى شعور ، تكليف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

ص: 88

قرار گرفتن «جن» در كنار «انس»، به عنوان امت هايى كه برخى از آنان مشمول كيفر حتمى الهى شده اند، مى رساند كه: اولاً جن مانند انسان داراى شعور و تكليف است; زيرا بدون آن كيفر معنا ندارد و ثانياً آنان نيز داراى مرگ و معاداند; زيرا براى انكار معاد، كيفر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 6

187- مسجدسازى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 13 - 3

3 - جنّيان براى سليمان ( ع ) طبق خواست او محل هايى براى عبادت بنا مى كردند .

يعملون له ما يشاء من محاريب

«محراب» (جمع «محاريب») به معناى مسجد آمده است (مفردات راغب).

188- مسؤوليت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 5

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت ها و موهبت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 5

5 - جن ، همانند انسان بهره مند از مظاهر زيباى طبيعت و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

ص: 89

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 6

6 - جن همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأى ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 8

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول و مورد مجازات الهى در آخرت

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

189- معاد جسمانى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 5

5 - قيامت و عذاب آن براى جن ، جسمانى است .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

190- معاد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 18 - 6

6- جن ، موجودى داراى شعور ، تكليف ، مرگ و معاد ، همانند انسان

حقّ عليهم القول فى أُمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

قرار گرفتن «جن» در كنار «انس»، به عنوان امت هايى كه برخى از آنان مشمول كيفر حتمى الهى شده اند، مى رساند كه: اولاً جن مانند انسان داراى شعور و تكليف است; زيرا بدون آن كيفر معنا ندارد و ثانياً آنان نيز داراى مرگ و معاداند; زيرا براى انكار معاد، كيفر شده اند.

191- مكان سكونت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 90

18 - رحمن - 55 - 10 - 3

3 - جنيان ، همانند انسان در زمين سكونت دارند .

و الأرض وضعها للأنام

در صورتى كه «أنام» به معناى جن و انس باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

192- ملاك مؤاخذه اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 41 - 7

7 - مؤاخذه و كيفر خلايق ( جن و انس ) ، در قيامت براساس جرم آنان است .

يعرف المجرمون بسيمهم فيؤخذ بالنوصى و الأقدام

193- ممنوعيت استراق سمع جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 1

1 - ترديد مؤمنان جن در شناخت خير و يا شر بودن ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان براى اهل زمين

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

مقصود از «رَشَد» در اين آيه - به قرينه مقابله آن با «شر»- خير و صلاح است.

194- منت بر جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 1

1 - امتنان خداوند بر خلق ، به خاطر قرار دادن پاداش هايى چون نعمت هاى بهشت براى ايشان

متّكين على فرش . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

195- منشأ تسخير جن براى سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 10،12،14

10 - جنّيان تحت امر و اطاعت سليمان ( ع ) ، با فرمان خدا به تسخير او درآمده بودند .

ص: 91

و لسليمن . .. و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى تحت اختيار درآوردن جنّيان براى سليمان ( ع )

و من الجنّ من يعمل بين يديه بإذن ربّه

14 - در خدمت سليمان ( ع ) بودن گروهى از جنّيان ، براساس تكليف الهى بود .

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه

از تهديد به عذاب جنّيان در خدمت سليمان(ع)، استفاده مى شود كه آنان موظف به انجام چنين كارى بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 1

1 - شياطين جنى ، تحت تسخير و فرمان سليمان ( ع ) از جانب خداوند

فسخّرنا له . .. و الشيطين

«شياطين» (جمع «شيطان») مجازاً درباره اشخاصى كه داراى مهارت و زبردستى بالايى باشند، به كار مى رود. تعبير «كلّ بنّاء و غوّاص» مى تواند مؤيد همين معنا باشد. گفتنى است كه با توجه به آيه 17 سوره «نمل» (و حشر لسليمان جنوده من الجنّ...)، مقصود از «شياطين» موجوداتى از جنس «جن» مى باشد.

196- منشأ خلقت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 15 - 1

1 - جن ، آفريده شده به اراده الهى ، از شعله هاى خالص و بدون دود آتش

و خلق الجانّ من مارج من نار

«مارج»، به معناى آتش خالص بدون دود است (قاموس المحيط).

197- موانع استراق سمع جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 4

4 - نگهبانان و شهاب ها ، از هنگام نزول آيات قرآن ، مانع استراق سمع جن از آسمان شدند .

و أنّا لمسنا السماء فوجدنها ملئت حرسًا شديدًا و شهبًا

آيه بعد (فمن يستمع الآن يجد له شهاباً رصداً)، قرينه است بر اين كه جنيان از استراق سمع از آسمان، از وقت نزول قرآن و استماع آن، منع شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 92

19 - جن - 72 - 9 - 3

3 - جن ، از هنگام نزول قرآن ، براى هميشه از استراق سمع از آسمان ، با مانع شهاب ها روبه رو شده و با آن مورد هدف قرار مى گرفتند .

فمن يستمع الأن يجد له شهابًا رصدًا

«رصد» اسم جمع «راصد» (مراقب و نگهبان) و در اين آيه استعاره است; يعنى، «شهاب» به نگهبانى كه از چيزى حفاظت و دفاع مى كند، تشبيه شده است.

198- موانع وسوسه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 6،8

6 - خداوند ، توانا بر خنثى ساختن وسوسه هاى جن و انس

قل أعوذ بربّ الناس . .. من الجنّة و الناس

8 - دارا بودن مقام ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت ، دليل توانايى خداوند بر حفاظت مردم از خطر وسوسه هاى جنيان و انسان ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إله الناس ... من الجنّة و الناس

199- موانع وسوسه شياطين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 13

13 - خداوند ، پناهگاهى شايسته براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر تلاش جن و انس براى اغواى مردم و ايجاد تزلزل در دل هاى آنان

قل أعوذ . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

200- مؤاخذه اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 5

5 - جن ، همچون انسان ، داراى تكليف و مورد بازخواست خدا و كيفر و پاداش در قيامت

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه مبعوث شدن انسان ها در قيامت، بيانگر كيفر و پاداش و حسابرسى آن است.

ص: 93

201- مهارت جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 3

3 - وجود تخصص ساختمان سازى و غواصى در ميان شياطين جنى

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

آمدن صيغه هاى «بنّاء» و «غوّاص» بر وزن صيغه مبالغه - كه بر حرفه و صنعت بودن بنّايى و غوّاصى دلالت مى كند - گوياى اين نكته است كه اين دو كار، به صورت فن و تخصص ميان شياطين رواج داشت.

202- ناپسندى استمداد از جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 9

9 - پناه بردن به جنيان و استمداد از آنان ، كارى ناپسند و مردود در نگاه وحى

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ فزادوهم رهقًا

203- ناپسندى پناه به جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 9

9 - پناه بردن به جنيان و استمداد از آنان ، كارى ناپسند و مردود در نگاه وحى

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ فزادوهم رهقًا

204- نسل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 27

27- شياطين و جن ها ، داراى ذريه و زاد و ولدند .

كان من الجنّ . .. أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى

ص: 94

205- نعمتهاى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 4

4 - جن ، همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه، متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 5

5 - جن همانند انسان ، برخوردار از نعمت چرخش منظم خورشيد *

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

بنابراين كه مخاطب «ربّكما» انسان و جن باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 23 - 5

5 - جن ، همانند انسان بهره مند از مظاهر زيباى طبيعت و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه خطاب در آيه شريفه متوجه جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 6

6 - جن همانند انسان ، بهره مند از نعمت هاى زمين و داراى درك و مسؤوليت

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأى ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 2

2 - برخوردارى خلق از فيض هميشه در جوشش پروردگار خويش ، نعمتى انكارناپذير و شايان توجه براى جن و انس

كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه عنوان «ءالآء»، بر محتواى آيه قبل - كه همان نيازمندى خلق و نيازبرآورى خالق مى باشد - اطلاق شده است.

ص: 95

206- نقش جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 5

5 - شياطين جنى ، در خدمت آبادانى قلمرو حكومت سليمان ( ع ) بودند .

و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 2

2 - تنها جنيان و انسان ها ، به القاى افكار پليد و وسوسه هاى شيطانى در ذهن بشر مى پردازند .

الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

207- نيازهاى معنوى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 29 - 11

11- جنيان ، همانند آدميان ، گرفتار گمراهى و گناه و نيازمند هدايت گران و بيم دهندگان

ولّوا إلى قومهم منذرين

«منذرين»، در جايى معنا دارد كه گناه و انحرافى وجود داشته و يا زمينه آن فراهم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 31 - 9،12

9- جنيان ، نيازمند غفران الهى ، همانند آدميان

و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم

وعده غفران، نشانگر نياز است; چه اين كه اگر نيازى در كار نباشد، نويد تحقق نمى يابد.

12- جنيان ، نيازمند تشويق و تهديد ، براى گرايش يافتن به ايمان

أجيبوا . .. ءامنوا ... يغفر لكم ... و يجركم من عذاب أليم

منطوق «يجركم. ..» تشويق و مفهوم آن بيانگر تهديد است; يعنى، اگر ايمان نياوريد، پناه داده نمى شويد و به عذاب دردناك گرفتار خواهيد شد.

208- وسوسه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 1،4

ص: 96

1 - برخى از جنيان ، در ذهن انسان ها افكار پليد القا كرده ، آنها را وسوسه مى كنند .

من الجنّة و الناس

حرف «من» براى تبعيض است و بيان مى كند كه مراد از «الوسواس الخنّاس»، برخى از جنّيان و انسان ها است. «جِنّة» به معناى گروه جن (مفردات) و «ناس» جمع انسان است.(تاج العروس)

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در معرض تهاجم وسوسه هاى جنيان و انسان ها

قل أعوذ . .. من الجنّة و الناس

209- وسوسه شياطين جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 3،11

3 - خطر وسوسه گران جن و انس ، بزرگ و سزاوار چاره انديشى است .

من الجنّة و الناس

11 - برخى از انسان ها ، مانند برخى از جنيان ، شيطان اند و مخفيانه مردم را وسوسه مى كنند .

الوسواس الخنّاس . .. من الجنّة و الناس

عموم مفسران «شيطان» را مصداق «وسواس خنّاس» قرار داده اند. اين آيه نيز او را از نوع جن و انس مى داند; بنابراين شيطان، عنوانى عام خواهد بود كه بر افرادى از بشر و جنيان، تطبيق مى كند.

210- ويژگيهاى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 25 - 12،13

12 - جنيان نيز همانند انسان ها داراى زندگى ، مرگ و نابودى اند .

فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

13 - جنيان نيز همانند آدميان ، داراى زندگى اجتماعى اند .

فى أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 29 - 4

4 - گروهى از جنيان ، همانند گروهى از انسان ها ، موجوداتى اغواگر و گمراه كننده اند .

أضلاّنا من الجنّ و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 97

17 - احقاف - 46 - 29 - 8

8- جنيان ، داراى زندگى اجتماعى و روابط جمعى

نفرًا من الجنّ . .. ولّوا إلى قومهم منذرين

تعبير «قومهم» بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 6

6 - جن ، داراى شعور و قدرت شنوايى و آشنا به زبان انسان ها و تشخيص دهنده حق از باطل در معارف الهى و دينى

استمع نفر من الجنّ فقالوا إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 7،8

7 - جن ، داراى قدرت شنوايى و تشخيص حق از باطل در معارف الهى

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به

8 - جن ، موجودى مكلف و مسؤول و مورد مجازات الهى در آخرت

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

211- هدايت پذيرى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 2

2 - جن ، موجودى قابل هدايت

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . يهدى إلى الرشد

212- هدايتگرى جن مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 30 - 1

1- جنيان مؤمن ، در تلاش براى هدايت جامعه خود به سوى قرآن

قالوا يقومنا إنّا سمعنا كتبًا . .. يهدى إلى الحقّ

ص: 98

213- همكارى با جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 10

10- امكان ارتباط ، اتفاق نظر ، همكارى و تعاون ميان انسان و جن

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ على أن يأتوا بمثل

از اينكه خداوند فرمود: «اگر جن و انس دست به دست هم دهند، باز نمى توانند مثل قرآن بياورند» استفاده مى شود كه امكان ارتباط و تعاون ميان آنان وجود دارد و اگر نه، تحدى لغو بود.

جنيان

214- اجل جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 17

17 - انسان و جن داراى اجل (عمرى) تعيين شده از سوى خداوند هستند.

و بلغنا أجلنا الذى أجلت لنا

215- اخبار جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 7 - 2

2 - مؤمنان جن ، ديگران را از انكار قيامت و رستاخيز از سوى برخى از انسان ها آگاه ساختند .

و أنّهم ظنّوا كما ظننتم أن لن يبعث اللّه أحدًا

216- اختيار جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 4

4 - جنيان موجوداتى داراى اراده و اختيار و تكليف هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

بازخواست شدن جنيان در قيامت، بيانگر مكلف بودن آنان و برخوردارى آنان از اختيار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 99

5 - انعام - 6 - 130 - 5

5 - جن داراى شعور و اختيار و نيازمند هدايت رسولان الهى است.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

مقتضاى بازخواست و درست بودن توبيخ آن است كه مورد داراى شعور اختيار و تكليف باشد. در غير اين صورت بازخواست و توبيخ و كيفر موجه نيست.

217- ادراك جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،6

5 - جنيان ، مانند انسان ها ، داراى ابزار ادراك ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لايفقهون بها و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

6 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم داشتن قلب و ابزار درك ، خويشتن را از فهم حقايق و معارف الهى محروم مى سازند .

لهم قلوب لايفقهون بها

جمله «لهم قلوب» (آنها قلب دارند) مى رساند كه انسانها و جنيان گمراه ابزار درك دارند و جمله «لايفقهون بها» توضيح مى دهد كه آنان از ابزار شناختى كه در اختيار دارند بهره نمى گيرند.

218- اراده جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 7

7 - جن موجودى داراى حيات و شعور و اراده است.

عدوا شيطين الإنس و الجن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 4

4 - جنيان موجوداتى داراى اراده و اختيار و تكليف هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

بازخواست شدن جنيان در قيامت، بيانگر مكلف بودن آنان و برخوردارى آنان از اختيار است.

ص: 100

219- استراق سمع جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 1

1 - تلاش مؤمنان جن ، به منظور تماس با آسمان و دسترسى به اخبار آن

و أنّا لمسنا السماء

220- اطاعت از جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 11

11 - نوعى دوستى و ارتباط و تبعيت ميان برخى از آدميان گمراه و جن (شيطانها) برقرار است.

و قال أولياؤهم من الإنس

221- اعمال جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 17

17 - كارها و فعاليتهاى جن و انس در قلمرو مشيت خداوند است.

و لو شاء ربك ما فعلوه

222- اغواگرى جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 7،8،9،10

7 - جنيان اغواگر در برابر بازخواست خداوند از آنان به سبب گمراه ساختن آدميان، هيچ عذر و پاسخى ندارند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس و قال أولياؤهم من الإنس

نقل پاسخ آدميان به جاى پاسخ جنيان، كه مستقيماً مورد سؤال بودند، مى تواند اشاره به درماندگى آنان از پاسخ و اعتذار باشد.

8 - جنيان در تلاشند با گسترش نفوذ خود بر آدميان تعداد بيشترى از آنان را گمراه كنند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

در لسان العرب آمده است: «استكثر من الشى» رغب فى الكثير منه يعنى در انبوهى از آن ميل و رغبت كرد. لذا «استكثرتم من الإنس» در آيه - كه خطاب به جنيان است - يعنى شما در بسيارى از آدميان ميل و رغبت كرديد تا آنان را گمراه سازيد.

9 - جنيان اغواگر در صدد تبديل هر چه بيشتر آدميان به شيطانهاى اغواگر مانند خود هستند. *

ص: 101

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

«استكثار» به معنى طلب زيادتى است، لذا از معانى محتمل در «استكثرتم من الانس» آن است كه استكثار از آن جهت باشد كه شيطانها در صددند از آدميان نيز هر چه بيشتر شيطان توليد كنند.

10 - آدميان بايد در برابر وسوسه هاى جنيان و اغواگرى آنها هشيار بوده و از خود حراست كنند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

خبر دادن خداوند از سيطره و عملكرد جنيان، هشدارى به آدميان است تا دشمن خويش را بشناسند و تدابير لازم را در برابر او به كار برند.

223- افساد جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 29

29 - « عن ابى جعفر محمد بن على ( ع ) انه قال فى قول اللّه عز و جل : « و إذ قال ربك للملائكة إنى جاعل فى الأرض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و . . . » قال : . . . و إنما قال ذالك بعض الملائكة لما عرفوا من حال من كان فى الأرض من الجن قبل آدم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند كه به ملائكه فرمود: «مى خواهم در زمين جانشين قرار دهم و ملائكه گفتند: آيا مى خواهى كسى را بر روى زمين قرار دهى كه فساد كند . ..؟» روايت شده كه فرمود: ... اين سخن بعضى از ملائكه بود; زيرا آنان قبل از آفرينش آدم فساد در زمين را از جن ديده بودند ...».

224- اقرار جنيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 9

9 - كافران جن و انس در قيامت با اعتراف به آمدن رسولان الهى، عليه خود شهادت خواهند داد.

ألم يأتكم رسل منكم . .. قالوا شهدنا على أنفسنا

225- اقرار جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 1

1 - اعتراف ايمان آورندگان از جن ، به سفاهت و كم خردى مشركانشان

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

ص: 102

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 2

2 - آگاهى و اعتراف گروهى از جن ، به دروغ بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 12 - 1،2

1 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از عاجز ساختن خداوند و حركت در جهت خلاف مقررات الهى

و أنّا ظننّا أن لن نعجز اللّه فى الأرض

2 - اعتراف مؤمنان جن ، به ناتوانى جن از فرار از سيطره الهى و ناتوان ساختن خداوند از دستيابى به آنان

و لن نعجزه هربًا

226- انبياى جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 4

4 - جنيان داراى رسولانى از جنس خود هستند.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

ظاهر جمله «يأتكم رسل منكم» آن است كه براى هر يك از جن و انس رسولانى از جنس خود آنان باشد. يعنى «رسل من الجن و رسل من الإنس».

227- انسان و جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 11

11 - نوعى دوستى و ارتباط و تبعيت ميان برخى از آدميان گمراه و جن (شيطانها) برقرار است.

و قال أولياؤهم من الإنس

228- پيروان جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 103

5 - انعام - 6 - 128 - 13

13 - جنيان اغواگر و انسانهاى پيرو آنها براى انحراف و گمراهى از يكديگر بهره مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

«استمتع» به معناى طلب تمتع و بهره جويى است و مراد از «بعض»، برخى از جنيان و انسانها هستند، چون بناى سخن نيز سؤال از روابط متقابل اين دو گروه در دنياست.

229- تاريخ جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 29

29 - « عن ابى جعفر محمد بن على ( ع ) انه قال فى قول اللّه عز و جل : « و إذ قال ربك للملائكة إنى جاعل فى الأرض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و . . . » قال : . . . و إنما قال ذالك بعض الملائكة لما عرفوا من حال من كان فى الأرض من الجن قبل آدم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند كه به ملائكه فرمود: «مى خواهم در زمين جانشين قرار دهم و ملائكه گفتند: آيا مى خواهى كسى را بر روى زمين قرار دهى كه فساد كند . ..؟» روايت شده كه فرمود: ... اين سخن بعضى از ملائكه بود; زيرا آنان قبل از آفرينش آدم فساد در زمين را از جن ديده بودند ...».

230- تجسم جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 39

39 - قابليت شياطين ( جنيان ) براى تجسم يافتن و ديده شدن *

يعلمون الناس السحر

231- تكاليف جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 3،4

3 - جنيان نيز همانند آدميان، موظف به پيروى از رسولان الهى و مكلف به تكاليف دينى هستند.

قال ادخلوا . .. من الجن و الإنس فى النار

4 - جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

ص: 104

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 4

4 - جنيان همانند انسان ها مكلف به تصديق آيات الهى و انجام فرمان هاى او هستند .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود جنيانى به دوزخ خواهند رفت كه آيات الهى را تكذيب كنند. بنابراين آنها موجوداتى هستند مكلف به تكاليف الهى و از جمله تكاليف آنها ايمان آوردن به آيات الهى است.

232- تكليف جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 4

4 - جنيان موجوداتى داراى اراده و اختيار و تكليف هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

بازخواست شدن جنيان در قيامت، بيانگر مكلف بودن آنان و برخوردارى آنان از اختيار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 7

7 - تمامى افراد و امت هاى مكلف ( انسان ها ، جنيان و . . . ) پيش از قوم لوط مبرّا از ارتكاب لواط بودند .

ما سبقكم بها من أحد من العلمين

مراد از كلمه «العلمين»، به مناسبت حكم و موضوع، مكلفان، اعم از جن و انس، است. تأكيد نفى با من زايده (من احد) حكايت از آن دارد كه حتى يك نفر نيز قبل از قوم لوط به چنين گناهى مبتلا نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 9

9- جنيان نيز نظير انسانها ، مكلف به احكام الهى و موظف به پذيرش دين حقّند .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

233- تمايلات جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 14

14 - وجود خواسته ها و لذتهاى نفسانى در جن (شيطان)

ص: 105

قد استكثرتم استمتع بعضنا ببعض

234- تهديد جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 12 - 13

13 - تهديد شدن جنيانِ در خدمت سليمان ( ع ) به عذاب با آتش از سوى خداوند ، در صورت سرپيچى از فرمان آن حضرت

و من الجنّ من يعمل بين يديه . .. و من يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير

235- جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 7

7 - جنيان اغواگر در برابر بازخواست خداوند از آنان به سبب گمراه ساختن آدميان، هيچ عذر و پاسخى ندارند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس و قال أولياؤهم من الإنس

نقل پاسخ آدميان به جاى پاسخ جنيان، كه مستقيماً مورد سؤال بودند، مى تواند اشاره به درماندگى آنان از پاسخ و اعتذار باشد.

236- جنيان حق ناپذير در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

237- جنيان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 1

1 - جهنم ، فرجام بسيارى از انسان ها و جنيان

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 106

8 - هود - 11 - 119 - 7،8،10

7- خداوند ، دوزخ را از جنيان و انسان ها پر خواهد كرد .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين

8- پر كردن جهنم از انسان ها و جنيان ، حقيقتى كه خداوند از پيش بيان داشته بود .

تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

«تمت»; يعنى، به طور كامل و بدون هيچ نقصى تحقق يافت. مفسران برآنند كه مقصود از «كلمة ربك» - كه با جمله «لأملأنّ ...» تفسير شده است - همان سخنى است كه خداوند در داستان آدم و ابليس فرمود: «فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منك و ممن تبعك منهم أجمعين»; حق اين است - و من جز حق نمى گويم - كه جهنم را از تو و از همه كسانى كه از تو پيروى مى كنند پر خواهم كرد. سوره ص، آيه 84 و 85».

10- دوزخى شدن جن و انس به سبب اختلاف در دين ، گواه راستى و درستى سخن خداوند ( جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد ) است .

و لايزالون مختلفين . .. و تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم

سخن از تحقق يافتن فرموده خداوند (تمت كلمة ربك . ..) پس از بيان اختلافهاى مردم و پوشيده شدن حق بر آنان، گوياى اين نكته است كه: همان اختلافها - كه مخفى ماندن حق را در پى داشت - موجب دوزخى شدن انسانها و جنيان شده و حقانيت كلمه خدا (لأملأنّ ...) را به طور كامل محقق ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 13 - 5،6،14

5 - وعده خداوند به انباشتن دوزخ از مجرمان جِنّى و اِنْسى ، وعده اى حق و تخلف ناپذير است .

و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

6 - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّى و انسى

و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس

لام در «لأملأنّ» براى قسم است و حكايت ازآن دارد كه «القول» در فراز قبلى، سوگند است.

14 - همه مجرمان جنّى و انسى ، در جهنم گرد مى آيند .

لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين

قيد «أجمعين» به قرينه اين كه كسانى وجود دارند كه به جهنم نخواهد رفت، عموم افرادى نيست، بلكه مفيد عموم در نوع است. لازم به ذكر است كه «ال» در «الجِنّة» و «الناس» عهد بوده و اشاره به افرادى خاص - كه همانا مجرمان اند - دارد.

238- جنيان در دوران مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 2 - 4

4 - ايمان گروهى از جن به قرآن ، در مرحله آغازين نزول

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . يهدى إلى الرشد فامنّا به

ص: 107

239- جنيان در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 5

5 - جنيان و انسانها در قيامت مورد بازخواست مشترك قرار خواهند گرفت.

يمعشر الجن . .. و قال أولياؤهم من الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 1

1 - هر يك از افراد جن و انس در روز قيامت از مرتبه و درجه ويژه خود برخوردارند.

و لكل درجت مما عملوا

تنوين «و لكل» عوض محذوف است و به قرينه آيه 128 و 130، محذوف «جن و انس» است، يعنى: «لكل من الجن و الإنس . ..» و چون آيات پيشين ترسيم قيامت بوده، ظاهر آن است كه درجات مطرح شده در آيه مربوط به آن روز باشد.

240- جنيان زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى «نفر» (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

241- جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 108

13 - نمل - 27 - 17 - 1

1 - سليمان ( ع ) ، داراى سپاهى متشكل از نيرو هاى جن ، انسان و پرندگان

و حشر لسليمن جنوده من الجنّ و الإنس و الطير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 1

1 - مرگ سليمان ( ع ) ، آن گاه بر جنيان خدمت گزار وى آشكار شد كه موريانه ها عصاى او را خوردند و آن حضرت بر زمين افتاد .

فلمّا قضينا عليه الموت ما دلّهم على موته إلاّ دابّة الأرض تأكل منسأته فلمّا خرّ

«منسأة» به معناى عصا است (مفردات راغب) و «دابّة الأرض» از باب اضافه شىء به فعلش مى باشد. «أرض» نيز در اين آيه - از باب «علم يعلم» - به معناى خوردن است و يا «ارضة» به معناى كرمى است كه از زمين وارد چوب و تخته مى شود (مفردات راغب).

242- جنيان سليمان(ع) و ذلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 11

11 - جنيان نيز از رنج ، سختى و خفت گريزان اند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

243- جنيان سليمان(ع) و سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 11

11 - جنيان نيز از رنج ، سختى و خفت گريزان اند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

244- جنيان سليمان(ع) و علم غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 6،10

6 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از علم غيب برخوردار نبودند .

ص: 109

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

10 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از معرفتى به نام علم غيب آگاهى داشتند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

245- جنيان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 1،2،3

1 - دو دسته بودن جنيان ، پيش از نزول قرآن : 1- افراد خوش طينت و متمايل به خير و صلاح ; 2- افراد بدسرشت و متمايل به شرّ و فساد .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

درباره اين كه آيه شريفه، بازگو كننده وضعيت جن پيش از نزول قرآن و استماع آنان است و يا پس از آن، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است. بنابراين احتمال، مقصود از صلاح، صلاح در ايمان و تقوا نيست; بلكه مراد صلاح از لحاظ طينت و تمايل به خير و صلاح است.

2 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : برخى صالح و نيك كردار و برخى غير آنان

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «دون» به معناى «تحت» باشد.

246- جنيان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

247- جنيان ظالم در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 110

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

248- جنيان عادل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 1

1 - گروهى از انسان ها و جنيان ، هدايتگر و عدالت پيشه اند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق از ظاهر آيه - كه حكايت از وجود چنين افرادى در ميان انسانها و جنيان دارد - استفاده شده است، بر اين مبنا و با توجه به اينكه هدايتگران ملازم حق دانسته شده اند، معلوم مى شود مقصود هدايتگرانى هستند كه از جانب خداوند براى هدايت مردم برگزيده شده اند. قابل ذكر است كه مراد از «ممن خلقنا» به قرينه آيه 179 انسانها و جنيان است.

249- جنيان غير صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 1،2،3

1 - دو دسته بودن جنيان ، پيش از نزول قرآن : 1- افراد خوش طينت و متمايل به خير و صلاح ; 2- افراد بدسرشت و متمايل به شرّ و فساد .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

درباره اين كه آيه شريفه، بازگو كننده وضعيت جن پيش از نزول قرآن و استماع آنان است و يا پس از آن، ميان مفسران اختلاف هست. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است. بنابراين احتمال، مقصود از صلاح، صلاح در ايمان و تقوا نيست; بلكه مراد صلاح از لحاظ طينت و تمايل به خير و صلاح است.

2 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : برخى صالح و نيك كردار و برخى غير آنان

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «دون» به معناى «تحت» باشد.

ص: 111

250- جنيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 5

5 - وجود عناصرى كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه آيه شريفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 6

6 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 5

5 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر ، در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

ص: 112

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 113

18 - رحمن - 55 - 57 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيبگر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 114

18 - رحمن - 55 - 71 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 4

4 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

251- جنيان كافر در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 6

6- انسانهايى كه به خدا و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين

چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد - به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 - توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از «الجنة» و «الناس» كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه «أجمعين» تأكيد بر عمومى است كه از كلمه «الجنة» و «الناس» فهميده مى شود.

ص: 115

جنيان گناهكار در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 1

1 - گناهكاران جن و انس در صحنه قيامت ، داراى وضعيتى معلوم و بى نياز از محاكمه و سؤال

فيومئذ لايسئل عن ذنبه إنس و لاجانّ

جنيان محروم از ادراك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 6،8،11

6 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم داشتن قلب و ابزار درك ، خويشتن را از فهم حقايق و معارف الهى محروم مى سازند .

لهم قلوب لايفقهون بها

جمله «لهم قلوب» (آنها قلب دارند) مى رساند كه انسانها و جنيان گمراه ابزار درك دارند و جمله «لايفقهون بها» توضيح مى دهد كه آنان از ابزار شناختى كه در اختيار دارند بهره نمى گيرند.

8 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

11 - جهنم فرجام انسان ها و جنيانى است كه خود را از درك معارف و حقايق دين محروم ساخته اند .

و لقد ذرأنا لجهنم . .. لهم قلوب لايفقهون بها

252- جنيان مرد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى «نفر» (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

ص: 116

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

253- جنيان مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 14 - 1

1 - دو دسته شدن جن ، پس از نزول قرآن : مسلمان هدايت يافته و كافران ظالم و منحرف از مسير حق

و أنّا لمّا سمعنا الهدى ءامنّا به . .. و أنّا منّا المسلمون و منّا القسطون

«قَسْط» (مصدر «قاسطون»)، به معناى جور است. (مقاييس اللغة)

254- جنيان مكذب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 5

5 - وجود عناصرى كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

در صورتى كه آيه شريفه خطاب به جن و انس باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 6

6 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 5

5 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 117

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر ، در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 1

1 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 47 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

ص: 118

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

ص: 119

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيبگر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 3

3 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 4

4 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 2

2 - وجود عناصر كافر و تكذيب گر در ميان جن ، همانند آدميان

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 120

255- جنيان و اغواى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 15

15 - جنيان از اغواى آدميان بهره و لذت مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

256- جنيان و انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 6،8،9،13

6 - جنيان داراى قدرت نفوذ و سلطه بر آدميان هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

8 - جنيان در تلاشند با گسترش نفوذ خود بر آدميان تعداد بيشترى از آنان را گمراه كنند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

در لسان العرب آمده است: «استكثر من الشى» رغب فى الكثير منه يعنى در انبوهى از آن ميل و رغبت كرد. لذا «استكثرتم من الإنس» در آيه - كه خطاب به جنيان است - يعنى شما در بسيارى از آدميان ميل و رغبت كرديد تا آنان را گمراه سازيد.

9 - جنيان اغواگر در صدد تبديل هر چه بيشتر آدميان به شيطانهاى اغواگر مانند خود هستند. *

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

«استكثار» به معنى طلب زيادتى است، لذا از معانى محتمل در «استكثرتم من الانس» آن است كه استكثار از آن جهت باشد كه شيطانها در صددند از آدميان نيز هر چه بيشتر شيطان توليد كنند.

13 - جنيان اغواگر و انسانهاى پيرو آنها براى انحراف و گمراهى از يكديگر بهره مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

«استمتع» به معناى طلب تمتع و بهره جويى است و مراد از «بعض»، برخى از جنيان و انسانها هستند، چون بناى سخن نيز سؤال از روابط متقابل اين دو گروه در دنياست.

257- جنيان و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 3

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

ص: 121

258- جنيان و قبول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 119 - 9

9- جنيان نيز نظير انسانها ، مكلف به احكام الهى و موظف به پذيرش دين حقّند .

لأملأنّ جهنم من الجنة والناس

259- جنيان هدايتگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 1،5

1 - گروهى از انسان ها و جنيان ، هدايتگر و عدالت پيشه اند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق از ظاهر آيه - كه حكايت از وجود چنين افرادى در ميان انسانها و جنيان دارد - استفاده شده است، بر اين مبنا و با توجه به اينكه هدايتگران ملازم حق دانسته شده اند، معلوم مى شود مقصود هدايتگرانى هستند كه از جانب خداوند براى هدايت مردم برگزيده شده اند. قابل ذكر است كه مراد از «ممن خلقنا» به قرينه آيه 179 انسانها و جنيان است.

5 - بايد گروهى از انسان ها و جنيان عهده دار هدايت همنوعان خويش باشند و به عدالت در ميان آنان داورى كنند .

و ممن خلقنا أمة يهدون بالحق و به يعدلون

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله هاى «يهدون» و «يعدلون» به صورت انشا ايراد شده باشد. بر اين مبنا آيه شريفه حاوى دستورى است به انسانها و جنيان كه گروهى از آنان بايد عهده دار هدايتگرى و عدالت گسترى باشند.

260- چشم جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،8

5 - جنيان ، مانند انسان ها ، داراى ابزار ادراك ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لايفقهون بها و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

8 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

ص: 122

261- حشر اخروى جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 1

1 - خداوند در روز قيامت تمامى جن و انس را گرد مى آورد.

و يوم يحشرهم جميعا يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

262- حيات جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 7

7 - جن موجودى داراى حيات و شعور و اراده است.

عدوا شيطين الإنس و الجن

263- درجات اخروى جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 1،2،5

1 - هر يك از افراد جن و انس در روز قيامت از مرتبه و درجه ويژه خود برخوردارند.

و لكل درجت مما عملوا

تنوين «و لكل» عوض محذوف است و به قرينه آيه 128 و 130، محذوف «جن و انس» است، يعنى: «لكل من الجن و الإنس . ..» و چون آيات پيشين ترسيم قيامت بوده، ظاهر آن است كه درجات مطرح شده در آيه مربوط به آن روز باشد.

2 - درجات اخروى انسان و جن بازتاب اعمال دنيوى ايشان است.

و لكل درجت مما عملوا

5 - درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهى خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقيق آن اعطا مى گردد.

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

264- دوستى با جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 11

11 - نوعى دوستى و ارتباط و تبعيت ميان برخى از آدميان گمراه و جن (شيطانها) برقرار است.

و قال أولياؤهم من الإنس

ص: 123

265- ذلت جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 5

5 - خدمت جنيان در دستگاه سليمان ( ع ) ، همراه با سختى ، رنج و خفت بود .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

266- رابطه با جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 11

11 - نوعى دوستى و ارتباط و تبعيت ميان برخى از آدميان گمراه و جن (شيطانها) برقرار است.

و قال أولياؤهم من الإنس

267- رنجهاى جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 5،14

5 - خدمت جنيان در دستگاه سليمان ( ع ) ، همراه با سختى ، رنج و خفت بود .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

14 - « فى حديث عن أبى عبداللّه ( ع ) ( فى قوله تعالى ) « . . .ما لبثوا فى العذاب المهين » معناه فى الأعمال الشاقة ;

در حديثى از امام صادق(ع) [درباره قول خداى تعالى ]«. ..ما لبثوا فى العذاب المهين» روايت شده كه معناى عذاب مهين، كارهاى سخت و دشوار است».

268- رؤيت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 39

39 - قابليت شياطين ( جنيان ) براى تجسم يافتن و ديده شدن *

يعلمون الناس السحر

ص: 124

269- سرزنش اخروى جنيان گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 1

1 - گمراهان جن و انس در قيامت به صورت جمعى موردبازخواست و توبيخ قرار خواهند گرفت.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل

270- سرزنش جنيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 13 - 3

3 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس ، از سوى خداوند به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در«فبأىّ» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 16 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر نينديشيدن آنان در اهميت آفرينش خود از خاك و آتش

خلق الإنسن من صلصل . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 18 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى ، متجلى در طلوع و غروب خورشيد

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 21 - 4

4 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأىّ ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 125

18 - رحمن - 55 - 23 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت فراگير الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در«فبأىّ ءالآء» توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 5

5 - سرزنش تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و«تكذّبان»، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 5

5 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ممكن است به خاطر توجه خطاب به جن و انس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 30 - 1

1 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده گرفتن قدرت و لطف الهى در تأمين نياز هاى خلق

يسله . .. كلّ يوم هو فى شأن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند در آيه قبل، فقر ذاتى و نيازمندى موجودات و فياضيت و نياز برآورى خويش را به آدميان يادآور شده و در اين آيه غافلان و كافران را مورد سرزنش قرار داده كه چرا اين حقيقت را در هستى ناديده مى گيرند. تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان»، ظاهراً به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأىّ ءالآء» توبيخى است و تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 1

1 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، بر بى توجهى آنان نسبت به قدرت مطلق الهى و عجز و

ص: 126

ناتوانى خويش

إن استطعتم . .. لاتنفذون إلاّ بسلطن . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل، از استفهام توبيخى در «فبأىّ. ..» مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 38 - 2

2 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى اعتنايى به نعمت هاى الهى و غفلت از قدرت قاهر او بر نظام جهان

فإذا انشقّت السّماء . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

عبارت «انشقّت السّماء. ..» نشانگر قدرت قاهر خداوند بر جهان است و از اين كه پس از تذكر قدرت، تكذيب گران را به محاكمه نشانده، مطلب بالا استفاده مى شود. گفتنى است كه تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 40 - 1

1 - سرزنش شدن كافران جن و انس به خاطر تكذيب نعمت هاى خداوند و ناديده گرفتن فرجام گناه كاران

فيومئذ لايسل عن ذنبه . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 42 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر ناديده انگاشتن فرجام فضاحت بار و ذليلانه مجرمان

يعرف المجرمون . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 45 - 2

2 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس ، به خاطر بى توجهى و ناديده انگاشتن نعمت هاى خداوند

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 127

18 - رحمن - 55 - 47 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس به خاطر نينديشيدن به نعمت بهشت ، بيم نداشتن از مقام پروردگار و تكذيب نعمت هاى او

و لمن خاف مقام ربّه جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

لحن توبيخى آيه شريفه و تقابل تكذيب گران با بيم دارندگان از مقام پروردگار، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 49 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 3

3 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خدا ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت حق

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 53 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 55 - 4

4 - سرزنش كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

متّكين على . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 57 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 59 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 128

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 61 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 63 - 3

3 - توبيخ كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت هاى الهى و محروم ساختن خويش از آن

و من دونهما جنّتان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 65 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت الهى

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 69 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيبگران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 71 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 73 - 4

4 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

ص: 129

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 75 - 3

3 - توبيخ شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت پروردگار خويش

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 77 - 3

3 - سرزنش شدن كافران و تكذيب گران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر ناديده انگاشتن نعمت ها و جلوه هاى ربوبيت او

فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

271- سفاهت جنيان مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 4 - 1

1 - اعتراف ايمان آورندگان از جن ، به سفاهت و كم خردى مشركانشان

و أنّه كان يقول سفيهنا على اللّه شططًا

272- سلطه جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 6

6 - جنيان داراى قدرت نفوذ و سلطه بر آدميان هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 1

1 - خداوند، همان گونه كه شيطانهاى جن را بر آدميان مسلط مى كند، برخى از ظالمان را بر برخى ديگر مسلط مى سازد.

يمعشر الجن قد استكثرتم . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

«كذلك» تشبيه تسلط ظالمان بر ظالمان به سلطه جنيان بر آدميان است. يعنى همان گونه كه جنيان را بر آدميان مسلط مى سازيم، مردم ظالم را بر گروه ظالم ديگر ولايت مى دهيم.

ص: 130

273- شعور جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 112 - 7

7 - جن موجودى داراى حيات و شعور و اراده است.

عدوا شيطين الإنس و الجن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 5

5 - جن داراى شعور و اختيار و نيازمند هدايت رسولان الهى است.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

مقتضاى بازخواست و درست بودن توبيخ آن است كه مورد داراى شعور اختيار و تكليف باشد. در غير اين صورت بازخواست و توبيخ و كيفر موجه نيست.

274- شك جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 1

1 - ترديد مؤمنان جن در شناخت خير و يا شر بودن ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان براى اهل زمين

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

مقصود از «رَشَد» در اين آيه - به قرينه مقابله آن با «شر»- خير و صلاح است.

275- ظلم جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 4

4 - جنيان اغواگر و آدميان اغواشده، هر دو از ظالمانند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس . .. و كذلك نولى بعض الظلمين بعضها

ص: 131

276- عجز جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 2

2 - ناتوانى مؤمنان جن ، از درك صحيح تقدير الهى در ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

277- عذاب جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 - جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

«مثوى» اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

278- عذاب جنيان حق ناپذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

279- عذاب جنيان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 15 - 4

4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .

و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا

280- عصيان جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 132

5 - انعام - 6 - 133 - 6

6 - اگر جن و انس راه طاعت و يا عصيان پيشه كنند، هيچ سود و زيانى به خداوند نمى رساند.

و ربك الغنى ذو الرحمة

281- عقيده جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 1

1 - ايمان آورندگان از جن ، دروغ بستن بر خداوند را از سوى انس و جن ، امرى ناممكن و بعيد مى دانستند .

و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 11 - 3

3 - از ديدگاه مؤمنان جن ، برخى از آنان صالح و نيك كردار كامل اند و برخى ديگر ضعيف و در رتبه پايين تر از صالحان قرار دارند .

و أنّا منّا الصلحون و منّا دون ذلك

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «دون» به معناى «تحت» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 13 - 4

4 - در ديدگاه مؤمنان جن ، ايمان آورندگان به ربوبيت خداى يكتا ، از نقصان حق خويش و يا ستم شدن در مجازات ، بيم نداشته و در امان اند .

فمن يؤمن بربّه فلايخاف بخسًا و لا رهقًا

«رَهَق» در معانى «سفاهت»، «گناه»، «كذب»و «ظلم» به كار مى رود; ولى در اين آيه معناى اخير مراد است.

282- علم جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 10

10 - جنيان خدمت گزار در دستگاه سليمان ( ع ) ، از معرفتى به نام علم غيب آگاهى داشتند .

تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب

ص: 133

283- عمل جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 132 - 4،5

4 - پروردگار هيچگاه از اعمال و رفتار جنيان و انسانها غافل نيست.

و ما ربك بغفل عما يعملون

5 - درجات و مراتب آخرت بر اساس آگاهى خداوند از اعمال جن و انس و سنجش دقيق آن اعطا مى گردد.

و لكل درجت مما عملوا و ما ربك بغفل عما يعملون

284- عوامل مؤثر در سرنوشت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 7

7 - انسان ها و جنيان داراى نقشى مؤثر در تعيين فرجام و سرنوشت خويش ( دوزخى شدن و يا رهايى از آن )

لهم قلوب لايفقهون بها . .. و لهم ءاذان لايسمعون بها

جمله «لايفقهون بها» و نظاير آن مى رساند كه گمراهان به دليل بهره نجستن از ابزار شناخت، به وادى گمراهى گرفتار شده اند و بنابراين خود مقصر هستند.

285- فرجام جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 3

3 - خداوند رقم زننده سرنوشت و تعيين كننده فرجام انسان ها و جنيان

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

286- فرجام جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 - جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

«مثوى» اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

ص: 134

287- فلسفه تلاش جنيان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 8 - 1

1 - تلاش مؤمنان جن ، به منظور تماس با آسمان و دسترسى به اخبار آن

و أنّا لمسنا السماء

288- فلسفه خلقت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 2

2 - خداوند بسيارى از انسان ها و جنيان را براى ورود به دوزخ آفريد .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

«ذرأ» (مصدر ذرأنا) به معناى آفريدن است.

289- قدرت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 6

6 - جنيان داراى قدرت نفوذ و سلطه بر آدميان هستند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

290- قلب جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،6

5 - جنيان ، مانند انسان ها ، داراى ابزار ادراك ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لايفقهون بها و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

6 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم داشتن قلب و ابزار درك ، خويشتن را از فهم حقايق و معارف الهى محروم مى سازند .

لهم قلوب لايفقهون بها

جمله «لهم قلوب» (آنها قلب دارند) مى رساند كه انسانها و جنيان گمراه ابزار درك دارند و جمله «لايفقهون بها» توضيح مى دهد كه آنان از ابزار شناختى كه در اختيار دارند بهره نمى گيرند.

ص: 135

291- كيفر جنيان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 2،4

2 - آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

4 - جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

292- كيفر جنيان مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 2،4

2 - آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

4 - جنيان نيز همانند آدميان، در صورت تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر و شرك، در معرض مجازاتهاى الهى هستند.

قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار

293- گوش جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،8

5 - جنيان ، مانند انسان ها ، داراى ابزار ادراك ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لايفقهون بها و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

8 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

294- لذايذ جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 136

5 - انعام - 6 - 128 - 14،15

14 - وجود خواسته ها و لذتهاى نفسانى در جن (شيطان)

قد استكثرتم استمتع بعضنا ببعض

15 - جنيان از اغواى آدميان بهره و لذت مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

295- مخلوقيت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 2،3

2 - چون جنيان، مخلوق خدا هستند، شريك او نمى توانند باشند.

و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم

3 - جنيان (نيروها و موجودات پنهان) مخلوق خداوند هستند.

و جعلوا لله شركاء الجن و خلقهم

296- مسؤوليت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 3

3 - اشتراك جن و انس در لزوم اطاعت از رسولان الهى و بهرهورى از هدايتهاى ايشان

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 3

3 - جنيان نيز همانند آدميان، موظف به پيروى از رسولان الهى و مكلف به تكاليف دينى هستند.

قال ادخلوا . .. من الجن و الإنس فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 4

4 - جنيان همانند انسان ها مكلف به تصديق آيات الهى و انجام فرمان هاى او هستند .

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

با توجه به آيه قبل معلوم مى شود جنيانى به دوزخ خواهند رفت كه آيات الهى را تكذيب كنند. بنابراين آنها موجوداتى هستند مكلف به تكاليف الهى و از جمله تكاليف آنها ايمان آوردن به آيات الهى است.

ص: 137

297- مشركان و جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 1

1 - برخى مشركان خداوند را داراى شريكانى از جنيان مى دانستند.

و جعلوا لله شركاء الجن

298- منشأ سرنوشت جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 3

3 - خداوند رقم زننده سرنوشت و تعيين كننده فرجام انسان ها و جنيان

و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس

299- مؤاخذه اخروى جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 5

5 - جنيان و انسانها در قيامت مورد بازخواست مشترك قرار خواهند گرفت.

يمعشر الجن . .. و قال أولياؤهم من الإنس

300- مؤاخذه اخروى جنيان گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 1

1 - گمراهان جن و انس در قيامت به صورت جمعى موردبازخواست و توبيخ قرار خواهند گرفت.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل

ص: 138

301- مؤاخذه جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 7

7 - جنيان اغواگر در برابر بازخواست خداوند از آنان به سبب گمراه ساختن آدميان، هيچ عذر و پاسخى ندارند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس و قال أولياؤهم من الإنس

نقل پاسخ آدميان به جاى پاسخ جنيان، كه مستقيماً مورد سؤال بودند، مى تواند اشاره به درماندگى آنان از پاسخ و اعتذار باشد.

302- نارضايتى جنيان سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 14 - 7

7 - خدمت در دستگاه سليمان ( ع ) ، براى جنيان خوشايند نبود .

فلمّا خرّ تبيّنت الجنّ أن لو كانوا يعلمون الغيب ما لبثوا فى العذاب المهين

303- نقش جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 13

13 - بازگشت كننده به شرك (مرتد) مانند ديوانه اى سرگردان است كه شيطانها (جنيان) عقل او را زايل كرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... كالذى استهوته الشيطين

«استهوته الشياطين» يعنى شيطانها عقل و فكر او را برده اند. همچنين جمله «استهوته الشياطين» را در موردى كه شخصى جن زده شده باشد، به كار مى برند. (لسان العرب).

304- نقش جنيان اغواگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 8،9،13

8 - جنيان در تلاشند با گسترش نفوذ خود بر آدميان تعداد بيشترى از آنان را گمراه كنند.

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

در لسان العرب آمده است: «استكثر من الشى» رغب فى الكثير منه يعنى در انبوهى از آن ميل و رغبت كرد. لذا «استكثرتم من الإنس» در آيه - كه خطاب به جنيان است - يعنى شما در بسيارى از آدميان ميل و رغبت كرديد تا آنان را گمراه سازيد.

9 - جنيان اغواگر در صدد تبديل هر چه بيشتر آدميان به شيطانهاى اغواگر مانند خود هستند. *

ص: 139

يمعشر الجن قد استكثرتم من الإنس

«استكثار» به معنى طلب زيادتى است، لذا از معانى محتمل در «استكثرتم من الانس» آن است كه استكثار از آن جهت باشد كه شيطانها در صددند از آدميان نيز هر چه بيشتر شيطان توليد كنند.

13 - جنيان اغواگر و انسانهاى پيرو آنها براى انحراف و گمراهى از يكديگر بهره مى برند.

و قال أولياؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض

«استمتع» به معناى طلب تمتع و بهره جويى است و مراد از «بعض»، برخى از جنيان و انسانها هستند، چون بناى سخن نيز سؤال از روابط متقابل اين دو گروه در دنياست.

305- نيازهاى جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 130 - 5

5 - جن داراى شعور و اختيار و نيازمند هدايت رسولان الهى است.

يمعشر الجن و الإنس ألم يأتكم رسل منكم

مقتضاى بازخواست و درست بودن توبيخ آن است كه مورد داراى شعور اختيار و تكليف باشد. در غير اين صورت بازخواست و توبيخ و كيفر موجه نيست.

ص: 140

2- جنابت

1- آثار جنابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 11

11 - آلودگى و ناپاكى انسان ، در حال جنابت

لا تقربوا الصلوة . .. و لا جنباً و ... حتى تغتسلوا

نياز جنب به غسل حاكى از آلودگى اوست.

2- احكام جنابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 10،12،13،14،15،17،22،24،36

10 - بطلان نماز در حال جنابت

لا تقربوا الصلوة . .. و لا جنباً

12 - حرمت ورود جُنب به مسجد

لا تقربوا الصلوة . .. و لا جنباً

بنابر اينكه مقصود از «الصلوة»، جايگاه متعارف آن، يعنى مساجد باشد ; به دليل «الّا عابرى سبيل».

13 - جواز عبور جُنب از مسجد

لا تقربوا الصلوة . .. و لا جنباً الّا عابرى سبيل

14 - جنب ، براى برپايى نماز بايد غسل كند .

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تغتسلوا

15 - غسل ، رافع جنابت است .

ص: 141

و ان كنتم جنباً . .. حتى تغتسلوا

17 - تيمم ، موجب رفع جنابت نمى شود .

و لا جنباً . .. حتى تغتسلوا

بر اين مبنا كه مراد از «عابرى سبيل» مسافر باشد، جمله «لا تقربوا . .. » گوياى اين است كه مسافر جنب با فرض جنابت مى تواند نماز بخواند و با توجّه به ذيل آيه، كه وظيفه مسافر جنب را تيمم قرار داده، معلوم مى شود تيمم او رافع جنابتش نيست.

22 - وظيفه محدث و جُنُب در صورت نيافتن آب براى برپايى نماز ، تيمم است .

او جاء احد منكم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماءً فتيمّموا

24 - محدث پس از يافتن آب بايد غسل كند و يا وضو بگيرد ، هر چند پيش از آن به جهت نبود آب تيمم كرده باشد .

يا ايّها الذين امنوا . .. فتيمّموا

مفهوم جمله شرطيه «ان كنتم . .. لمستم ... فلم تجدوا ماءً فتيمّموا»، اين است كه در صورت يافتن آب، با تيمم نمى توان نماز خواند. بنابراين كسى كه به آب دسترسى نداشته و تيمم كرده - در صورت يافتن آب - بايد غسل كند يا وضو بگيرد.

36 - ممنوعيّت ورود جنب به مسجد ، مگر به صورت عبور

و لا جنباً الّا عابرى سبيل حتّى تغتسلوا

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از ورود جنب و حائض به مسجد فرمود: الحائض و الجنب لا يدخلان المسجد الا مجتازين ان اللّه تبارك و تعالى يقول: و لا جنباً الا عابرى . .. .

_______________________________

علل الشرايع، ص 288، ح 1، ب 210 ; نورالثقلين، ج 1، ص 484، ح 266، 267 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 243، ح 138 ; تفسير قمى، ج 1، ص 139.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 14

14 - وظيفه محدث و جنب در صورت نيافتن آب براى غسل يا وضو ، تيمم است .

او جاء أحد منكم من الغائط او لمستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا

3- غسل جنابت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 15

15 - در صورت مباشرت با همسران ، در شب هاى رمضان ، بايد پيش از طلوع فجر غسل كرد . *

فالن بشروهن و ابتغوا ما كتب اللّه لكم . .. حتّى يتبيّن لكم الخيط الأبيض

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از «ما كتب اللّه» تحصيل طهارت است; چنانچه در سوره مائده (آيه 6) آمده است: «و إن كنتم جنباً فاطهروا . .. أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيداً طيباً».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 142

4 - مائده - 5 - 6 - 8،10،11

8 - وجوب تحصيل طهارت ( غسل ) بر شخص جنب ، براى خواندن نماز

و إن كنتم جنباً فاطهروا

جمله «ان كنتم . ..» عطف بر جمله اى مقدر است و كلام با تقدير آن چنين مى شود: «اذا قمتم الى الصلوة فتوضوا ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا». بنابراين غسل مشروط مى شود به هنگامى كه جنب مى خواهد نماز بخواند.

10 - با غسل جنابت ، بدون گرفتن وضو ، مى توان نماز خواند .

إذا قمتم إلى الصّلوة . .. و إن كنتم جنباً فاطهروا

با توجه به تقدير آيه (فاغسلوا . .. ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا)، معلوم مى شود كه ضرورت وضو و تشريع آن در صورتى است كه شخص جنب نباشد.

11 - رعايت ترتيبى خاص در شستن بدن براى غسل جنابت ، لازم نيست . *

و إن كنتم جنباً فاطهروا

از اينكه خداوند براى وضو و تيمم به ترتيب خاصى بين اعضا اشاره فرموده است و درباره غسل جنابت ترتيبى خاص ذكر نكرده، معلوم مى شود هيچ ترتيبى بين شستن اعضاى بدن مورد نظر نبوده است.

جُنُب

4- احكام جُنُب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 6 - 8

8 - وجوب تحصيل طهارت ( غسل ) بر شخص جنب ، براى خواندن نماز

و إن كنتم جنباً فاطهروا

جمله «ان كنتم . ..» عطف بر جمله اى مقدر است و كلام با تقدير آن چنين مى شود: «اذا قمتم الى الصلوة فتوضوا ان لم تكونوا جنباً و ان كنتم جنباً فاطهروا». بنابراين غسل مشروط مى شود به هنگامى كه جنب مى خواهد نماز بخواند.

ص: 143

3- جنايت

1- عوامل جنايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 9

9 - گستاخى نفس آدمى ، تا حد وادار سازى وى به قتل و جنايت

فطوعت له نفسه قتل اخيه

2- قصاص قبل از جنايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 41 - 5

5 - قصاص قبل از جنايت ، امرى ناروا و ممنوع است .

و لمن انتصر بعد ظلمه

قيد «بعد ظلمه» مى تواند اشاره به اين داشته باشد كه قبل از تحقق ظلم، هرگونه اقدام انتقام جويانه، مطرود است.

ص: 144

4- جنبندگان

1- ازدياد جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 9،11

9 - گسترش نسل جنبندگان بر پهنه زمين ، در پرتوِ آمادگى محيط زيستى آن است .

خلق . .. و ألقى ... و بثّ فيها من كلّ دابّة

11 - خداوند ، از هر نوع جنبنده اى ، در زمين آفريده و در آن گسترانيده است .

و بثّ فيها من كلّ دابّة

2- امّت جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 1

1 - تمامى جنبدگان زمينى و پرندگان آسمان، مانند آدميان، به صورت امت زندگى مى كنند.

و ما من دابة فى الأرض و لا طئر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم

3- انقياد جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 8

8- همه موجودات زنده ، تحت فرمان و حاكميت خداوند هستند .

ص: 145

ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

«ناصية» به قسمت جلوى سر گفته مى شود و گاهى به موهاى جلوى سر نيز به اعتبار رستنگاهش ، اطلاق مى گردد. گرفتن جلوى سر و يا موهاى آن ، كنايه از تسلط و حاكميت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 1،6

1- تمامى جنبندگان عالم در برابر خداوند ، همواره منقاد و ساجدند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئكة

6- همه جنبندگان در برابر خداوند منقادند و استكبار نمىورزند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة . .. و هم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السموت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب

«سجود» (مصدر «يسجد») به معناى اظهار خضوع و انقياد است.

4- بدترين جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 13

13 - تكذيب كنندگان آيات الهى به دليل بهره نگرفتن از ابزار شناخت معارف الهى از چارپايان بدترند .

بل هم أضل

حرف «بل» براى اضراب است كه در اين مورد به معناى انتقال از غرضى به غرض مهمتر مى باشد. در نتيجه مفاد «بل» اين است كه اگر چه تكذيب كنندگان مانند چهارپايان از درك آيات الهى محرومند، ولى چون از ابزارى براى شناخت آيات الهى بهره مند بودند كه حيوانات فاقد آن هستند، بايد آنان را از چهارپايان نيز فرومايه تر خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 22 - 1،4

1 - انسان هاى حق ناشنوا و خاموش از بيان معارف حق و فاقدان فهم حقايق دينى ، بدترين جنبندگان در پيشگاه خداوند

إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم الذين لايعقلون

كلمات «الصم» و «البكم» به ترتيب جمع «الاصم = كر» و «الابكم = لال» است. «الذين لايعقلون» خبر سوم براى «إن» مى باشد. قابل ذكر است كه صفت بودن آن براى «الصم» و «البكم» نيز محتمل است.

4 - مدعيان ايمان در صورتى كه ملتزم به اطاعت از خدا و رسول نبوده و از فرمان هاى آن حضرت گريزان باشند ، بدترين

ص: 146

جنبندگانند .

يأيها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه . .. إن شر الدواب عند اللّه الصم البكم

5- تأمين روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 3،5

3- تأمين روزى موجودات زنده ، حق آنها بر خداست .

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

5- علم همه جانبه خداوند ، پشتوانه توانايى او بر روزى رسانى به موجودات و تدبير امور آنهاست .

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها و يعلم مستقرها و مستودعها

هدف از بيان آگاهى خداوند به احوال موجودات ، پس از «على الله رزقها» القاى اين نكته است كه: روزى رسانى به موجودات و تدبير امور آنها ، نيازمند علمى گسترده است كه خداوند آن را داراست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 1،6،9

1 - بسيارى از جانداران ، توان تهيه روزى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

«حمالة» مصدر «تحمل» به معناى «كفالت و برعهده گرفتن» است.

6 - خداوند ، در تأمين روزى موجودات ، ميان موجوداتى كه قادر به تأمين روزى شان هستند و آنهايى كه قادر نيستند ، تفاوتى نمى گذارد و همه را روزى مى دهد .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها اللّه يرزقها و إيّاكم

عطف «إيّاكم» بر ضمير «يرزقها» - كه مرجع آن «دابّة» با صفت ياد شده است - اشعار به نكته ياد شده دارد.

9 - آگاهى همه جانبه خداوند ، باعث تأمين روزى موجودات نيازمند است .

اللّه يرزقها و إيّاكم و هو السميع العليم

6- تنوع جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 14

14 - وجود جنبندگان متنوع و مختلف در هر كجاى زمين ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

و بث فيها من كل دابة . .. لأيت

ص: 147

7- توحيد عبادى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 4

4- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان ، تنها در برابر خداوند سجده مى كنند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئكة

8- ثبت روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 6

6- نام و نشان هر جنبنده ، مقدار و نوع روزى آن و نيز مكانى كه بايد در آن روزى داده شود ، در كتابى ثبت شده است .

و ما من دابّة. .. كل فى كتب

مضاف اليه كلمه «كل» محذوف است و جمله هاى پيشين گوياى آن است; يعنى: «كل دابة و ما يتعلق بها فى كتاب مبين»

9- جنبندگان در كتاب مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 6

6- نام و نشان هر جنبنده ، مقدار و نوع روزى آن و نيز مكانى كه بايد در آن روزى داده شود ، در كتابى ثبت شده است .

و ما من دابّة. .. كل فى كتب

مضاف اليه كلمه «كل» محذوف است و جمله هاى پيشين گوياى آن است; يعنى: «كل دابة و ما يتعلق بها فى كتاب مبين»

10- جنبندگان مادى آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 2

2- وجود جنبندگانى جسمانى در آسمانها

و لله يسجد ما فى السموت . .. من دابّة

«من» براى بيان «ما»ى موصول است. «دابّة» در لغت به معناى جنبنده اى است كه حركتش محسوس نيست. «دابّة» در موضع نصب بوده و حال براى فاعل «يسجد» است. بنابراين به قرينه عطف «ملائكه» - كه موجودات مجردى اند - بر «ما»، دابّه مى تواند موجود جسمانى باشد.

ص: 148

11- جنبندگان و استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 6

6- همه جنبندگان در برابر خداوند منقادند و استكبار نمىورزند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة . .. و هم لايستكبرون

12- حاكم جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7- باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

13- حقوق جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 2،3

2- هر موجود زنده اى ، داراى حق تغذيه در دوران حيات خويش

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

3- تأمين روزى موجودات زنده ، حق آنها بر خداست .

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

14- خلقت جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 11

11 - خداوند ، از هر نوع جنبنده اى ، در زمين آفريده و در آن گسترانيده است .

و بثّ فيها من كلّ دابّة

ص: 149

15- ذخيره غذاى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 2

2 - خيلى از جنبندگان ، توان ذخيره سازى مواد غذايى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

در اين كه «مراد از «لاتحمل رزقها» چيست؟»، دو احتمال وجود دارد: يكى، تأمين روزى است و ديگر حمل و ذخيره سازى آن است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

16- ذكر تأمين روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 3

3 - توجه به تأمين روزى انبوه جنبندگان ناتوان از تأمين روزى خود ، زمينه ساز توكل به خداوند است .

على ربّهم يتوكّلون . و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

17- زندگى جمعى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 1

1 - تمامى جنبدگان زمينى و پرندگان آسمان، مانند آدميان، به صورت امت زندگى مى كنند.

و ما من دابة فى الأرض و لا طئر يطير بجناحيه إلا أمم أمثالكم

18- سجده جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 1،4

1- تمامى جنبندگان عالم در برابر خداوند ، همواره منقاد و ساجدند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئكة

4- تمامى موجودات جنبنده و فرشتگان ، تنها در برابر خداوند سجده مى كنند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة و الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 150

11 - حج - 22 - 18 - 1

1 - سجده ( خضوع و انقياد ) اهل آسمان و زمين و نيز خورشيد ، ماه ، ستارگان ، كوه ها ، درختان و جنبندگان براى خدا

ألم تر أنّ اللّه يسجد له من فى السموت و من فى الأرض . .. و الشجر و الدواب

«سجود» (مصدر «يسجد») به معناى اظهار خضوع و انقياد است.

19- سيستم جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 10 - 10

10 - جنبندگان زمين ، تشكيل دهنده مجموعه و سيستمى كامل اند .

و بثّ فيها من كلّ دابّة

تعبير «من كلّ» ممكن است، صرفاً بيان كننده كثرت نباشد; بلكه نوعى جامعيت را در روابط ميان حيوانات و استفاده آنان از هم ديگر بيان كند.

20- عجز جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 9

9- هيچ جنبنده اى - چه انسان و چه حيوان - بدون خواست خداوند ، توانا بر ضرررسانى به ديگرى نيست .

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ... ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

مقصود از بيان سلطه خداوند بر همه جانداران ، به دليل وقوع آن پس از مبارزه طلبى هود(ع) و توكل بر خداوند ، اين معناست كه: همه چيز مقهور خواست خداوند است و بدون رخصت او ، هيچ جاندارى - چه رسد به بتهاى بى جان - توانا بر ضرر رسانى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 1،2

1 - بسيارى از جانداران ، توان تهيه روزى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

«حمالة» مصدر «تحمل» به معناى «كفالت و برعهده گرفتن» است.

2 - خيلى از جنبندگان ، توان ذخيره سازى مواد غذايى خود را ندارند .

و كأيّن من دابّة لاتحمل رزقها

در اين كه «مراد از «لاتحمل رزقها» چيست؟»، دو احتمال وجود دارد: يكى، تأمين روزى است و ديگر حمل و ذخيره سازى آن است. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

ص: 151

21- مكان روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 6

6- نام و نشان هر جنبنده ، مقدار و نوع روزى آن و نيز مكانى كه بايد در آن روزى داده شود ، در كتابى ثبت شده است .

و ما من دابّة. .. كل فى كتب

مضاف اليه كلمه «كل» محذوف است و جمله هاى پيشين گوياى آن است; يعنى: «كل دابة و ما يتعلق بها فى كتاب مبين»

22- منزل دائمى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 4

4- خداوند ، به منزل و مأواى دايم و موقت هر جنبنده اى آگاه است .

يعلم مستقرها و مستودعها

«مستقر» اسم مكان از استقرار و به معناى مقر و قرارگاه است. بنابراين «مستقرها»;يعنى، جايگاهى كه آن جنبنده در آن استقرار دارد و منزل دايمى يا غالبى اوست. «مستودع» اسم مكان از استيداع (وديعه گذاشتن و يا وديعه گرفتن) است و از آن جا كه وديعه به طور موقت و نه دايمى در جايى نگهدارى مى شود، مى توان گفت: مراد از «مستودعها» جايگاهى است كه آن جنبنده، به طور موقت در آن جايگاه به سر مى برد.

23- منزل موقت جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 4

4- خداوند ، به منزل و مأواى دايم و موقت هر جنبنده اى آگاه است .

يعلم مستقرها و مستودعها

«مستقر» اسم مكان از استقرار و به معناى مقر و قرارگاه است. بنابراين «مستقرها»;يعنى، جايگاهى كه آن جنبنده در آن استقرار دارد و منزل دايمى يا غالبى اوست. «مستودع» اسم مكان از استيداع (وديعه گذاشتن و يا وديعه گرفتن) است و از آن جا كه وديعه به طور موقت و نه دايمى در جايى نگهدارى مى شود، مى توان گفت: مراد از «مستودعها» جايگاهى است كه آن جنبنده، به طور موقت در آن جايگاه به سر مى برد.

ص: 152

24- منشأ پيدايش جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 12،13

12 - باران ، منشأ حيات در زمين و موجب پيدايش جنبندگان در آن است .

فأحيا به الأرض بعد موتها و بث فيها من كل دابة

«بث» به معناى پراكنده ساختن است و مراد از آن در آيه شريفه ايجاد انواع جنبندگان و ازدياد آنها با توالد و تناسل و پراكنده ساختنشان در زمين است. «بث فيها» مى تواند عطف بر «أحيا ...» باشد كه در اين صورت متفرع بر «أنزل من السماء من ماء» خواهد بود و گوياى اين است كه: منشأ به وجود آمدن حيوانات آبهاى فرود آمده از آسمان مى باشد.

13 - خداوند احياء كننده زمين ، ايجاد كننده موجودات زنده در آن و منتشر سازنده آنها در سراسر گيتى است .

فأحيا به الأرض . .. و بث فيها من كل دابة

25- منشأ روزى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 1

1- خداوند ، عهده دار روزى رسانى به همه جنبندگان زمين

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 60 - 4

4 - خداوند ، روزى دهنده جنبندگان و انسان ها است .

اللّه يرزقها و إيّاكم

26- نقش جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 1

1 - آسمان ها و كوه ها و جنبندگان و . . . ، تبلور آفرينندگى خداوند است .

هذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

ص: 153

27- نيازهاى مادى جنبندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 6 - 2

2- هر موجود زنده اى ، داراى حق تغذيه در دوران حيات خويش

و ما من دابّة فى الأرض إلاّ على الله رزقها

ص: 154

5- جنسيت

1- ارزش جنسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 124 - 4،5

4 - ايمان و عمل صالح ، معيار ارزش انسانهاست ; نه جنسيت ايشان .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن

5 - بهره مندى مردم از پاداش هاى الهى و ورودشان به بهشت ، در گرو ايمان و عمل صالح است ، نه جنسيت و انتساب به مذهب يا فرقه اى خاص .

و من يعمل من الصلحت من ذكر او انثى و هو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة

2- تعيين جنسيت فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 6

6 - حاكميت مطلق و بلامنازع خدا در صحنه هستى ، پشتوانه اجراى مشيت او در ميزان جمعيت و نوع جنسيت فرزندان خانواده

للّه ملك السموت . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

3- تغيير جنسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 10

ص: 155

10 - شيطان ، در صدد وادار ساختن انسان ها به تغيير مخلوقات الهى ( همانند تبديل كردن زن به مرد و . . . )

و لامرنهم فليغيرن خلق اللّه

4- جنسيت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 1

1- تمامى رسولان الهى ، از نوع بشر و جنس مرد بودند .

و ما أرسلنا قبلك إلاّ رجالاً

5- جنسيت توطئه گران قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 14

14 - گردانندگان توطئه « افك » همگى از مردان بودند .

إنّ الذين جاءو بالإفك . ..لكلّ امرى منهم ما اكتسب من الإثم

«مرء» در لغت هم به معناى انسان آمده و هم به معناى مرد; ولى به قرينه شأن نزول آيه شريفه، در اين جا به معناى مرد است.

6- جنسيت در جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 1 - 7

7 - جن ، متشكل از مردان و زنان

استمع نفر من الجنّ

برداشت ياد شده، با توجه به معناى «نفر» (گروهى از مردان متشكل از سه تا ده نفر) مى باشد; زيرا لازمه وجود مردان در هر دسته و نوعى از موجودات، وجود زنان در ميان آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 8

8 - جن ، موجودى متشكل از دو جنس مرد و زن

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ

ص: 156

7- جنسيت فرزند ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 4

4 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به پسر بودن فرزند مورد درخواست او

ربّ هب لى من الصلحين . فبشّرنه بغلم حليم

8- جنسيت گوساله سامرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 1

1 - سامرى ، از زيورآلات به دور ريخته شده بنى اسرائيل ، تنديسى به شكل گوساله نر ساخت و آن ارائه كرد .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا

«عجل»; يعنى، گوساله نر. توصيف «عجلاً» به «جسداً» بيانگر اين نكته است كه گوساله به شكل تنديس بود; نه اين كه گوساله واقعى باشد. جمله «فأخرج لهم...» ممكن است كلام خداوند باشد و احتمال مى رود ادامه سخن بنى اسرائيل باشد. در صورت دوم، مراد گويندگان - به قرينه گفتن «لهم» نه «لنا» - تبرئه خود از پرستش گوساله است.

9- جنسيت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 3

3 - اعراب جاهلى ، معتقد به دختر بودن فرشتگان

أفريتم اللّ-ت و العزّى . .. ألكم الذّكر و له الأُنثى

از ارتباط ميان آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان، فرشتگان را دختران خدا و بت ها را مظهرى براى آنها مى پنداشتند. بدين جهت اسامى مؤنث براى بت ها، (لات و...) برمى گزيدند.

10- منشأ تعيين جنسيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 39 - 4

4 - نقش اصلى نطفه و منى مرد ، در تعيين جنسيت *

ألم يك نطفة من منىّ يمنى . .. فجعل منه الزوجين الذكر و الأُنثى

ص: 157

ضمير در «منه الزوجين. ..» به «منى» بازمى گردد. بر اين اساس مى توان گفت: احتمالاً اين نطفه مرد است كه زوجين (مرد و زن) را پديد مى آورد و جنسيت فرزند را تعيين مى كند.

11- منشأ تعيين جنسيت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 10

10 - دختر يا پسر بودن جنين ، تابع قوانين جارى خداوند در آفرينش است .

للّه ملك السموت . .. يخلق ما يشاء يهب لمن يشاء إنثًا ... الذكور

ارتباط بين بخش هاى آيه شريفه («مالكيت يگانه خدا بر هستى»، «مشيت در آفرينش» و «مشيت در جنسيت جنين») مى فهماند كه ميان مالكيت خدا بر كل هستى و مشيت او در آفرينش، ارتباط است كه واژه «قانون» مى تواند بيانگر آن باشد.

12- وقت تشخيص جنسيت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 5

5 - مشخص شدن جنسيت ( نر و ماده بودن ) ، پس از استقرار نطفه در رحم

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة إذا تمنى

وصف «إذا تمنى»، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه نوع زوجين و جنسيت آنها، پس از جريان نطفه و استقرار در رحم صورت مى گيرد.

ص: 158

6- جنگ

1- جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 1،12،18

1 - تمايل دو گروه از رزمندگان احد به سستى و انصراف از شركت در جنگ

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بيشتر مفسرين برآنند كه آيه فوق در مورد نبرد احد نازل شده است.

12 - سستى و هراس در هنگامه هاى دشوار ( همانند جنگ ) و تصميم به نافرمانى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به تنهايى ، موجب خروج از ولايت و حمايت الهى نيست .

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در عين اعتراض به گروههايى كه قصد انحراف از جنگ و نافرمانى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشتند، بيانگر اين است كه اين تصميمشان، باعث نشد كه ولايت الهى از آنان منقطع شود.

18 - تمايل بنى حارثه و بنى سلمه به سستى و انصراف از شركت در جنگ احد

اذ همّت طائفتان منكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره «طائفتان» در آيه فوق فرمودند: «و الطّائفتان هما بنو سلمة و بنو حارثة حيّان من الانصار.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 824.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 9

9 - سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 13،14

13 - رويارويى و نبرد با اهل ايمان ، ظلم است و محاربانِ با اهل ايمان ، ظالم هستند .

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. فانّهم ظالمون

14 - دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 19

ص: 159

19 - مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در «و يتّخذ»، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 1

1 - شكست و پيروزى مؤمنان در جنگ با كافران ، عاملى براى خالص سازى مؤمنان

و تلك الايّام نداولها . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

فعل «يمحّص» از مصدر «تمحيص» به معناى خالص كردن از ناخالصيها و نقصهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 - خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8

8 - سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 10،11

10 - تلاش مستمر پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى جلوگيرى از شكست مسلمانان در كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

11 - بى اعتنايى به دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «صرفكم» باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله «و لا تلون على احد و الرّسول ... »، كه حاكى از دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 34

34 - حوادث ايّام ، جنگ ها ، سختى ها ، مصيبت ها و مرگ ، آزمايش الهى است .

لبرز الّذين . .. و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم

ص: 160

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 - عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 3

3 - شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م

كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 2

2 - شايعه پراكنانى كه مردم را از جهاد مى ترسانند ، شيطانند .

قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه «ذلكم»، اشاره به همان مردمى باشد كه مؤمنان را از جنگ مى ترساندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 6

6 - سختى ها ، مصيبت ها و جنگ ها ( شكست ها و پيروزى ها ) ، وسايل آزمايش الهى براى بندگان

حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

به مقتضاى ارتباط ميان اين آيه و آيات پيشين، از وسايل آزمايش الهى، همان نبردها مشكلات آن است ; چنانچه در نبرد احد پيش آمد.

2- آتش بس در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 5

5 - پذيرش صلح و متاركه جنگ در حيطه قدرت و مسؤوليت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبرى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

برداشت فوق با توجه به اينكه پيامبر(صلی الله علیه و آله) مورد خطاب «فاجنح» قرار گرفته است، استفاده شده است.

ص: 161

3- آثار اتمام جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 16،17،18

16- لزوم حفظ حالت جنگى و تهاجم بر دشمن ، براى كشتن و اسير گرفتن تا زمان فرو نشستن شعله هاى نبرد

حتّى تضع الحرب أوزارها

مى توان گفت: «حتّى تضع. ..» غايت براى مجموع پيام آيه است كه عبارت بود از يورش بر دشمن، براى نابود ساختن و اسير گرفتن آنان.

17- رزمندگان ، موظف به جنگيدن و اسير گرفتن دشمن تا خلع سلاح آنان و فرونشستن جنگ *

فشدّوا الوثاق . .. حتّى تضع الحرب أوزارها

ممكن است «حتّى تضع. ..» غايت براى گرفتن اسيران باشد; كه از مضمون «فشدّوا الوثاق» به تلازم استفاده مى شود.

18- عدم ضرورت به بند كشيدن اسيران ، پس از فرو نشستن شعله هاى نبرد و شكست دشمن

فشدّوا الوثاق . .. حتّى تضع الحرب أوزارها

بنابر اين كه «حتّى تضع . ..» صرفاً غايت براى «فشدّوا الوثاق» باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

4- آثار پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 6

6 - شكست و پيروزى در جنگ ، وسيله اى براى نابودى تدريجى كافران

نداولها بين النّاس . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين

«محق»، به معنى نابودى تدريجى است. (مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 4

4 - سرزمين ها و اموال و خانه هاى دشمن ، غنايمى هستند كه در صورت پيروزى مسلمانان ، به تصاحب آنان در مى آيد .

و أورثكم أرضهم و ديرهم و أمولهم

5- آثار جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 6

ص: 162

6 - خطر رواج رباخوارى ( درآمد ها و معاملات غير مشروع ) در دوران پس از جنگ *

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ

تذكّر به حكم ربا پس از بيان جنگ بدر و احد مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه معمولاً جوامع بشرى پس از دوران جنگ به درآمدهاى غير مشروع، خصوصاً رباخوارى، مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 38

38 - حوادث ايّام جنگ ، سختى ها و مصيبت هاى در راه خدا ، زمينه خالص شدن انديشه مؤمنان از عقايد جاهليّت و پالايش درون آنان از خواسته هاى دنيايى و مادّى

يظنّون باللّه غير الحقّ . .. و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحّص ما فى قلوبكم

«ليمحّص» از مادّه تمحيص به معناى خالص سازى از عيبها و نقصهاست و اين جمله بيانگر هدفى ديگر از اهداف شكست در نبرد احد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 8

8 - خداوند ، فراخوان مؤمنان به صبر و تحمل مشكلات پيش آمده از نبرد با دشمنان

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 4

4 - بروز باطن انسان و حقيقت ايمان وى ، در مراحل دشوار و تكاليف سخت الهى ( همانند جنگ و جهاد )

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

6- آثار جنگ با محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 9

9 - شركت در جنگ بدر عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان ، مانع پذيرش ايمان شركت كنندگان نبود .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم و يغفر لكم

7- آثار جنگ با مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 163

6 - انفال - 8 - 70 - 9

9 - شركت در جنگ بدر عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان ، مانع پذيرش ايمان شركت كنندگان نبود .

إن يعلم اللّه فى قلوبكم خيرا يؤتكم خيرا مما أخذ منكم و يغفر لكم

8- آثار جنگ با مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 14،17

14- آسيب ديدن مؤمنان ناشناخته شهر مكه ، در صورت وقوع جنگ ميان مسلمانان و مكيان در حديبيه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تطوهم

17- پايمال شدن حرمت مردان و زنان مؤمن در صورت جنگ در حديبيه ، مايه ننگ براى مسلمانان

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمنت . .. فتصيبكم منهم معرّة

9- آثار جنگ داخلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 29

29 - جنگ هاى داخلى و برادر كشى ، از بزرگترين گناهان و موجب خوارى و ذلت در دنيا و گرفتار شدن به عذاب اخروى است .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القي

از آن جا كه گناهان ياد شده، در پى دارنده شديدترين عذابهاست، معلوم مى شود اين گناهان از بزرگترين گناهان هستند.

10- آثار جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 6

6 - رعب و وحشت كافران در جنگ بدر ، از عوامل شكست آنان در آن جنگ

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

11- آثار خيانت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 143 - 10

ص: 164

10 - پذيرش دوستى و سرپرستى كفار ، خيانت در جنگ ، خدعه با خدا ، سستى در عبادت ، رياكارى و كم به ياد خدا بودن ، موجب گمراهى و محروميت دايمى از هدايت الهى است .

و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

از مصاديق مورد نظر براى (من يضلل)، كسانى هستند كه در آيات قبل (از 138 تا 143) خصلتهاى آنان بر شمرده شد.

12- آثار سختى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 5

5 - جنگ هاى سخت و پرمشقت ، عرصه هاى جدا شدن مؤمنان راستين از غير ايشان

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

13- آثار سستى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 - سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

14- آثار شكست در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 6

6 - شكست و پيروزى در جنگ ، وسيله اى براى نابودى تدريجى كافران

نداولها بين النّاس . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا و يمحق الكافرين

«محق»، به معنى نابودى تدريجى است. (مجمع البيان).

15- آثار لغزش در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 6

6 - لغزش مؤمنان مجاهد در جبهه هاى نبرد ، موجب محروم شدن آنان از امداد هاى الهى نخواهد شد .

ص: 165

و يوم حنين . .. ثم وليتم مدبرين. ثم أنزل اللّه سكينته ... و أنزل جنوداً لم تروها

16- آداب جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 4

4 - ضرورت رعايت حقوق دشمنان حتى در جنگ با آنان

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 1،3

1 - اطاعت از فرمان هاى خدا و رسول به هنگام رويارويى با دشمنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان

و أطيعوا اللّه و رسوله

3 - پرهيز از نزاع و اختلاف به هنگام رويارويى با دشمنان دين ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مجاهدان

و لاتنزعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 1

1 - مجاهدان و نيرو هاى رزمى ، نبايد مانند سرمستان و رياكاران رهسپار ميدان هاى نبرد شوند .

و لاتكونوا كالذين خرجوا من ديرهم بطرا و رئاء الناس و يصدون

«بَطرْ» به معناى نشاط و شادمانى بيش از حد و اندازه است كه مى توان از آن به سرمستى تعبير كرد. اين كلمه مصدر است و حال براى فاعلِ «خرجوا» مى باشد ; يعنى خرجوا من ديارهم بطرين. كلمه «رئاء» نيز مصدر و به معناى اسم فاعل (مرائين) يعنى رياكاران) است.

17- آرامش روحى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 26 - 3

3 - آرامش روحى ، از مهمترين عوامل پيروزى در نبرد است .

ثم أنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

ص: 166

18- آستقامت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 6

6 - ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنج ها و خسارت هاى ناشى از نبرد با دشمنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

هدف از بيان امتيازات نيروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نيز تبيين رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، اين است كه اهل ايمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحيه رويارويى با دشمنان را القا كند.

19- آمادگى نظامى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 2،3،8

2 - آمادگى گروهى از مجاهدان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شركت در جهاد ، على رغم آسيب ديدن در جنگ قبلى ( احد )

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

3 - بازسازى مجدد سپاه اسلام توسط پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، پس از پراكندگى و شكست در جنگ احد

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

8 - سرنوشت ساز بودن آمادگى رزمى و مانور مسلمين بعد از جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

سازماندهى سپاه اسلام پس از مصيبتهاى وارد آمده در جنگ احد و دعوت مجدد حتى از مجروحان براى شركت در جنگ، حكايت از سرنوشت ساز بودن اين آمادگى و بسيج نيرو دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 1،6

1 - پاسخگويان به دعوت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) پس از نبرد احد براى جهاد ، كسانى بودند كه از شايعه حمله دشمن نترسيدند و ايمانشان افزون گرديد .

الّذين استجابوا للّه . .. الّذين قال لهم النّاس ... فزادهم ايمانا

6 - مؤمنان واقعى ، از زيادى دشمن و آمادگى آنها براى جنگ ، هراسى به خود راه نمى دهند .

الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس . .. فزادهم ايماناً

20- اتحاد در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 11

ص: 167

11 - خداوند با امداد هاى خويش مسلمانان را از فاجعه نزاع و سست شدن در تصميمشان بر جنگ بدر رهايى بخشيد .

و لكن اللّه سلم

21- اجتناب از شروع جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 7

7 - مسلمانان نبايد آغازگر جنگ باشند .

و إن تعودوا نعد

22- احكام جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 1،2

1 - حرمت جنگ در ماه هاى حرام

الشهر الحرام بالشهر الحرام

ماههاى حرام از آن جهت به حرام بودن توصيف شده اند كه برخى از امورى كه در غير آنها حلال است، در اين ماهها حرام است; از جمله آن امور - به قرينه آيات گذشته - جنگ مى باشد. ماههاى حرام عبارت است از: رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم.

2 - جواز جنگ در ماه هاى حرام در صورت تجاوز دشمنان در آن ماهها

الشهر الحرام بالشهر الحرام

«باء» در «بالشهر» باى مقابله يا عوض است و مقصود از اين مقابله - به قرينه فرازهاى بعد و با توجه به آيه هاى پيشين كه درباره جنگ بود - اين معناست: اگر دشمن با جنگ عليه شما حرمت ماههاى حرام را نقض كرد، شما نيز مى توانيد حرمت اين ماهها را ناديده گرفته و عليه آنان به مبارزه برخيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 1،6،7

1 - پُرسش مردم از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، درباره جنگ و خونريزى در ماه هاى حرام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه

6 - جنگ در ماه هاى حرام ، از گناهان بزرگ است .

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

7 - احترامِ ماه هاى حرام ( ممنوعيّت جنگ در آنها ) ، در عصر جاهليّت و تأييد آن در اسلام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

ظاهر اين است كه در سؤال سائل نيز كلمه «الحرام» (به معناى داراى حرمت) آمده است; بنابراين آن ماهها، پيش از اعلام قرآن

ص: 168

مبنى بر تحريم جنگ در آن، از احترام ويژه اى برخوردار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 1،4

1 - وجوب حمل سلاح و ادوات جنگى و كوچ جمعى و يا گروه گروه ، براى دفاع و نبرد

يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات او انفروا جميعاً

برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه درباره آيه فوق فرمود: خذوا سلاحكم . .. الثبات السّرايا و الجميع العسكر.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 253 ; مجمع البيان، ج 3، ص 112 ; نورالثقلين، ج 1، ص 516، ح 396، 397.

4 - لزوم آمادگى كامل نيرو هاى رزمنده ، قبل از حركت به سوى نبرد با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا خذوا حذركم فانفروا

عطف «انفروا» با فاى عاطفه، دلالت بر اين معنا دارد كه اوّل بايد آماده شويد (خذوا حذركم)، و آنگاه به سوى دشمن بسيج شويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 2

2 - وجوب جنگ و مبارزه براى رهايى مستضعفان

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين

مراد از جنگ در راه مستضعفان - به قرينه ادامه آيه - جنگيدن براى رهايى آنان از چنگال ستمگران است. در برداشت فوق، «المستضعفين» عطف بر «اللّه» گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 6

6 - وجوب نبرد با ياوران شيطان ( كافران و طاغوت ها )

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت فقاتلوا اولياء الشّيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 13

13 - حرمت تعرض و نبرد با منافقان و دشمنانى كه از نبرد با مسلمانان دست برداشته و خواهان صلح مى باشند .

فان اعتزلوكم فلم يقتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 1،2،5

1 - گرفتن اسير در ميدان نبرد ، پيش از غلبه بر دشمن و سركوبى كامل او ، امرى بس ناروا و حرام است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول «يثخن» كلمه اى همانند «العدو» باشد كه به قرينه مقام حذف شده است و «ال»

ص: 169

در «الأرض» نيز جانشين مضاف إليه باشد، يعنى أرض المعركه (منطقه جنگ). گفتنى است كه اثخان عدو، چنانچه در لسان العرب آمده، به معناى غلبه بر دشمن با كشتار وسيع آنان است. بنابراين جمله «ما كان ... » بيانگر اين معناست كه اسير گرفتن از دشمن پيش از غلبه بر او جايز نيست.

2 - حرمت گرفتن اسير پيش از غلبه بر دشمن ، سنت تمام انبياى الهى و حكمى لازم الاجرا درتمام اديان آسمانى

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

5 - تثبيت موقعيت برتر رزمى سپاه اسلام از وظايف رزمندگان

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 2

2 - لزوم دادن فرصت مناسب به دشمنان پيمان شكن ، براى توبه و بازگشت به دامن اسلام ، پيش از جنگ با آنان

براءة من اللّه و رسوله . .. فسيحوا فى الارض أربعة أشهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 13

13 - رفع حصر از محاصره شدگان به دست قواى اسلام ، در صورت پذيرفته شدن اسلام از سوى آنان ، واجب است .

و احصروهم . .. فإن تابوا .... فخلّوا سبيلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 4

4 - جنگيدن با كفار محارب ، پس از گرويدن آنان به اسلام ، ممنوع است .

فإن تابوا . .. فإخونكم فى الدين

جمله «فإخونكم فى الدين» اشاره به اين معنا دارد كه: كفار محارب با گرويدن به اسلام، برادران دينى مسلمانان محسوب شده و از آن پس، جنگيدن با آنان حرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 13

13 - شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است .

فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 4

4 - زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار رهبر جامعه اسلامى و از شؤون اوست .

جهدوا مع رسوله استئذنك

ص: 170

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 3

3 - جنگ و پيكار آوارگان با زورگويانى كه آنان را به جرم ايمان و خداخواهى از سرزمين شان بيرون كردند ، حقى است مشروع كه خدا به آنان داده بود .

أُذن للذين يقتلون . .. الذين أُخرجوا من ديرهم

23- ادوات جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 1،4

1 - تقويت قواى نظامى و تهيه ادوات جنگى براى نبرد با دشمنان خدا ، وظيفه اى بر عهده تمامى مسلمانان

و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل

4 - جامعه اسلامى بايد به پيشرفته ترين ادوات رزمى زمان مجهز باشد .

و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل

24- ادوات جنگ در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 3

3 - اسب هاى سوارى در عصر بعثت ، كارآمدترين و مهمترين وسيله براى تقويت بنيه نظامى

و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل

عطف «رباط الخيل» بر «قوة» عطف خاص بر عام است و كاربرد چنين عطفى معمولا براى رساندن اهميت معطوف و نقش اساسيتر آن نسبت به ديگر مصاديق معطوف عليه است.

25- اذن ترك جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 4

4 - زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار رهبر جامعه اسلامى و از شؤون اوست .

جهدوا مع رسوله استئذنك

ص: 171

26- اذن جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 13

13 - شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است .

فاستئذنوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 4

4 - زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار رهبر جامعه اسلامى و از شؤون اوست .

جهدوا مع رسوله استئذنك

27- ارزش جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 5

5 - جنگ و جهاد ، امرى خير براى مؤمنان ، على رغم ظاهر ناخوشايند آن

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

28- اسارت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 1،2،4

1 - گرفتن اسير در ميدان نبرد ، پيش از غلبه بر دشمن و سركوبى كامل او ، امرى بس ناروا و حرام است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول «يثخن» كلمه اى همانند «العدو» باشد كه به قرينه مقام حذف شده است و «ال» در «الأرض» نيز جانشين مضاف إليه باشد، يعنى أرض المعركه (منطقه جنگ). گفتنى است كه اثخان عدو، چنانچه در لسان العرب آمده، به معناى غلبه بر دشمن با كشتار وسيع آنان است. بنابراين جمله «ما كان ... » بيانگر اين معناست كه اسير گرفتن از دشمن پيش از غلبه بر او جايز نيست.

2 - حرمت گرفتن اسير پيش از غلبه بر دشمن ، سنت تمام انبياى الهى و حكمى لازم الاجرا درتمام اديان آسمانى

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

4 - مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

ص: 172

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 6

6- اسيركردن نيرو هاى دشمن در ميدان جنگ ، امرى مجاز پس از متلاشى كردن سپاه كفر و زمين گير ساختن آنان

حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق

29- استراتژى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 3

3 - تعيين مشى نظامى در حيطه مسؤوليت انبيا و رهبران الهى است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى

30- استفاده از فيل در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 6

6 - استفاده از فيل در جنگ هاى عرب ، كم سابقه و نشانه برخوردارى سپاه مهاجم ، از تجهيزات پيشرفته جنگى بود .

ألم تر كيف فعل ربّك بأصحب الفيل

شهرت سپاه ابرهه با عنوان «اصحاب الفيل»، نشانگر تازگى داشتن اين ابزار جنگى و هراس افكن بودن آن است.

31- استقامت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 6

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 23،30

23 - گمان به لقاءاللّه ( روز رستاخيز ) موجب پايدارى انسان در پيكار با دشمنان

قال الّذين يظنُون . .. غلبت فئة كثيرة

بنابراينكه «يظنّون» به معنى گمان باشد.

ص: 173

30 - پيروزى در پيكار ، در گرو استقامت و استوارى است ; نه انبوهى لشكر

كم من فئة . .. و اللّه مع الصّابرين

جمله «و اللّه . .. »، به منزله بيان شرط براى غلبه گروه اندك بر گروه انبوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 12

12 - جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 - درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 8

8 - موسى ( ع ) بر حذر دارنده قوم خويش از فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با ساكنان سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 1،3

1 - اهل ايمان وظيفه دار پايدارى در نبرد با دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم فئة فاثبتوا

«لقاء» مصدر «لقيتم» به معناى رو در رو شدن و برخورد كردن است و مراد از آن به مناسبت سياق آيه، برخورد نظامى، يعنى پيكار و نبرد، مى باشد.

3 - پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

«لعلكم» علاوه بر اينكه متعلق بر «اذكروا اللّه» است، مى تواند متعلق به «فاثبتوا» نيز باشد. در اين صورت مراد از «فلاح»، پيروزى در جنگ است.

ص: 174

32- استقامت در جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 12

12 - لزوم استوارى در برابر جنگ روانى دشمنان و نهراسيدن از استهزاى آنان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

33- اسيرگيرى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 5

5- اهتمام به گرفتن اسير در ميدان جنگ ، قبل از متلاشى ساختن دشمن ، كارى نادرست و مخالف اصول جنگ

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق

از آيه شريفه استفاده مى شود كه خداوند، به سپاه اسلام شيوه و قانون جنگ و نكاتى را كه موجب قوت و پيروزى آنان مى شود آموخته است و به آنان تذكر داده كه مبادا، به هواى گرفتن اسير خود را به شكست بكشانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 15

15 - پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از سركوبى كامل دشمن ، امرى حكيمانه و موجب پيروزى دشمنان دين است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به عزتمندى و كاردانى پس از تأكيد بر حرمت گرفتن اسير پيش از سركوبى دشمن، اشاره به اين دارد كه اين حكم، حكمى حكيمانه است و اجراى آن زمينه ساز عزتمندى و پيروزى مسلمانان است.

34- اسيرگيرى قبل از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 16،17

16 - پيامبران تا پيش از استقرار دين و حكومتشان بر زمين ، از گرفتن اسير در ميدان نبرد پرهيز داشته و آن را ناروا مى دانستند .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول «يثخن» كلمه اى همانند «دينه» و يا «حكومته» باشد. بر اين مبنا اثخان به معناى تثبيت و محكم كردن است. بنابراين جمله «ما كان لنبى ... » مى رساند كه پيامبران تا زمانى كه حكومت و دينشان در زمين تثبيت نمى شد، از اسير گرفتن در ميدان نبرد امتناع مى كردند. قابل ذكر است اگر مجاهدا از اين امر تخلف كنند و اسير بگيرند، به دليل آيه 70، نمى توان گفت بايد آن اسيران كشته شوند.

ص: 175

17 - سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

35- اطلاعات در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 8

8 - نقش تعيين كننده برآورد نيرو هاى دشمن ، در روحيه رزمندگان و سرنوشت جنگ

يرونهم مثليهم رأىَ العين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 4

4- ضرورت ايجاد تشكيلات اطلاعاتى ، براى تأمين اطلاعات سياسى و نظامى مسلمانان در جنگ *

يا ايّها الّذين امنوا اذا ضربتم فى سبيل اللّه فتبيّنوا . .. فتبيّنوا

بنابر اينكه متعلّق «فتبيّنوا»، مطلق امور مربوط به جنگ باشد، براى تحقق چنين امرى نياز به تشكيلات اطلاعاتى خواهد بود.

36- اعراض از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 13

13 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به خاطر هراسشان از سطوت دشمن و خوددارى از نبرد با آنان ملامت كرد .

أتخشونهم

37- امتحان با جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 34

34 - حوادث ايّام ، جنگ ها ، سختى ها ، مصيبت ها و مرگ ، آزمايش الهى است .

لبرز الّذين . .. و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 176

3 - آل عمران - 3 - 179 - 6

6 - سختى ها ، مصيبت ها و جنگ ها ( شكست ها و پيروزى ها ) ، وسايل آزمايش الهى براى بندگان

حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

به مقتضاى ارتباط ميان اين آيه و آيات پيشين، از وسايل آزمايش الهى، همان نبردها مشكلات آن است ; چنانچه در نبرد احد پيش آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 4

4 - جنگ ها و ميدان هاى كارزار ، عرصه هاى آزمون الهى و متمايز گشتن مؤمنان راستين از غير ايشان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين جهدوا منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 11 - 1

1 - هجوم احزاب متّحد به مدينه ، وسيله امتحان مسلمانان آن ديار بود .

هنالك ابتلى المؤمنون

38- امدادهاى خدا در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 5

5 - جبهه نبرد ، عرصه ظهور امداد هاى الهى نسبت به مؤمنان

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم . .. و ينصركم عليهم

39- اهداف منافقان در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 4

4 - شركت منافقان در جنگ ، تنها براى تأمين منافع شخصى و سهيم شدن در غنايم جنگى است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

ظاهراً مراد از جمله «الم نكن معكم» شركت در جهاد و همراهى مسلمانان در جنگ است.

ص: 177

40- اهميت احتياط در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 9

9- ضرورت احتياط در كار هاى نبرد ، تدبير و محكم كارى است .

فشدّوا الوثاق

با الغاى خصوصيت از مورد اسيران; از تعبير «فشدّوا الوثاق» استفاده مى شود كه پس از زمين گيرشدن دشمن نيز بايد امور جنگ را جدّى گرفت و باز هم با تدبير پيش رفت.

41- اهميت استقامت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 3

3 - لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )

ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم

42- اهميت تدبير در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 9

9- ضرورت احتياط در كار هاى نبرد ، تدبير و محكم كارى است .

فشدّوا الوثاق

با الغاى خصوصيت از مورد اسيران; از تعبير «فشدّوا الوثاق» استفاده مى شود كه پس از زمين گيرشدن دشمن نيز بايد امور جنگ را جدّى گرفت و باز هم با تدبير پيش رفت.

43- اهميت جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 9

9 - اهتمام اسلام به تقويت مبانى فرهنگى - دينى جامعه همپاى جنگ و جهاد

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند پس از ترغيب مكرر مؤمنان به شركت در جهاد و تحذير آنان از تخلف، در اين آيه طلب فقاهت را ضرورى شمرده و طالبان فقاهت را از شركت در جنگ معاف كرده است.

ص: 178

44- اهميت جنگ با جنگ طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 1

1 - ضرورت نبرد با دشمن پيمان شكن و جنگ طلب

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. قتلوهم

ضمير «هم» در «قاتلوهم» به شرك پيشگان پيمان شكن و آغازگر جنگ در آيه پيش (قوماً نكثوا أيمانهم . .. و هم بدءوكم أوّل مرّة) برمى گردد.

45- اهميت جنگ با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 1

1 - ضرورت نبرد با دشمن پيمان شكن و جنگ طلب

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم . .. قتلوهم

ضمير «هم» در «قاتلوهم» به شرك پيشگان پيمان شكن و آغازگر جنگ در آيه پيش (قوماً نكثوا أيمانهم . .. و هم بدءوكم أوّل مرّة) برمى گردد.

46- اهميت سركوبى آغازگر جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 9

9 - سركوب آغازگران جنگ عليه اسلام و مسلمين ، امرى لازم

ألا تقتلون قوماً . .. و هم بدءوكم أوّل مرّة

47- برنامه ريزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 18

18 - ضرورت برنامه ريزى در جنگ ، با در نظر گرفتن همه شرايط

فلتقم طائفة . .. و ليأخذوا اسلحتهم ... فيميلون عليكم ميلة واحدة

ص: 179

آيه شريفه علاوه بر بيان نحوه نماز و نظم و ترتيب خاص آن، به مسلمانان مى آموزد كه بايد در رويارويى با دشمنان همواره برنامه هايى منظم و دقيق را پى ريزى كنند تا از هجوم آنان در امان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 1،14،16،18

1 - يورش به سرزمين مقدس از دروازه آن ، پيشنهاد دو نفر از ياران موسى ( ع )

قال رجلان . .. ادخلوا عليهم الباب

14 - تاختن بر جباران سرزمين مقدس و گشودن دروازه آن ، طرح پيشنهادى يوشع و كالب براى فتح بى درنگ آن سرزمين

قال رجلان . .. ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

16 - پيروزى حتمى بنى اسرائيل بر جباران ، در صورت يورش بر آنان از دروازه سرزمين مقدس

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

18 - اهل ايمان ، وظيفه دار شناسايى ، طراحى و به كارگيرى شيوه هاى مناسب براى دستيابى به پيروزى بر دشمنان

ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غلبون

48- بى تقوايى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 16

16 - خطر خروج از مرز عدالت و تقوا در جنگ و پاسخ به تعديات دشمن ( مقابله به مثل )

فاعتدوا عليه . .. و اتقوا اللّه

تأكيد به رعايت تقوا با جمله «واتقوا اللّه» و نيز «و اعلموا . ..» پس از تجويز مقابله به مثل، مى رساند كه: اجراى اين قانون خطر عدم رعايت حد و مرز مقابله به مثل و خروج از عدالت را در پى دارد; لذا براى جلوگيرى از ابتلا به اين امر ناروا، بر رعايت تقوا تأكيد شده است.

49- بى عدالتى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 16

16 - خطر خروج از مرز عدالت و تقوا در جنگ و پاسخ به تعديات دشمن ( مقابله به مثل )

فاعتدوا عليه . .. و اتقوا اللّه

تأكيد به رعايت تقوا با جمله «واتقوا اللّه» و نيز «و اعلموا . ..» پس از تجويز مقابله به مثل، مى رساند كه: اجراى اين قانون خطر عدم رعايت حد و مرز مقابله به مثل و خروج از عدالت را در پى دارد; لذا براى جلوگيرى از ابتلا به اين امر ناروا، بر رعايت تقوا تأكيد شده است.

ص: 180

50- پاسدارى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 7

7 - گروه نخست از نمازگزاران پس از اتمام نماز خوف ، بايد به پاسداراى بپردازند تا گروه ديگر براى اقامه نماز جماعت حاضر شوند .

فاذا سجدوا فليكونوا من ورائكم و لتأت طائفة اخرى لم يصلوا فليصلوا

51- پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 6،7

6 - پيروزى مؤمنان در جنگ ، موهبت خداوند و از جانب اوست .

فإن كان لكم فتح من اللّه

قيد «من اللّه» ظاهراً قيد توضيحى است. يعنى هرگاه مسلمانان پيروز شوند، اين پيروزى از ناحيه خداوند است.

7 - غلبه مؤمنان در جنگ ، فتح و پيروزى حقيقى است و پيروزى هاى كافران ، بهره اى محدود و زودگذر است .

فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و إن كان للكفرين نصيب

خداوند از غلبه مؤمنان به فتح و پيروزى تعبير فرموده و براى غلبه كافران از كلمه «نصيب» استفاده كرده تا به اين معنا اشاره كند كه غلبه كافران، فتح و پيروزى نيست. بلكه بهره اى اندك و زودگذر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 1

1 - گرفتن اسير در ميدان نبرد ، پيش از غلبه بر دشمن و سركوبى كامل او ، امرى بس ناروا و حرام است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى حتى يثخن فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفعول «يثخن» كلمه اى همانند «العدو» باشد كه به قرينه مقام حذف شده است و «ال» در «الأرض» نيز جانشين مضاف إليه باشد، يعنى أرض المعركه (منطقه جنگ). گفتنى است كه اثخان عدو، چنانچه در لسان العرب آمده، به معناى غلبه بر دشمن با كشتار وسيع آنان است. بنابراين جمله «ما كان ... » بيانگر اين معناست كه اسير گرفتن از دشمن پيش از غلبه بر او جايز نيست.

ص: 181

52- پيشگويى جنگ با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 4

4 - خبردادن خداوند از درگيرى هاى آينده كافران ( يهود ) با مؤمنان ، از درون دژ ها و از پس ديوار هاى بلند

لايقتلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة أو من وراء جدر

با توجه به معناى مضارع (يقاتلون)، مطلب بالا قابل برداشت است.

53- پيشگويى جنگ سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 2

2 - اخبار الهى از نبرد قريب الوقوع مسلمانان با دشمنى نيرومند ، پس از جنگ خيبر

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

54- تأمين ادوات جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 20

20 - بازداشتن دشمنان از هجوم به جامعه ايمانى و ستمكارى آنان ، از منافع جهاد و تأمين هزينه ادوات آن است . *

و ما تنفقوا . .. و أنتم لاتظلمون

برخى برآنند كه «يوف إليكم» و «أنتم لاتظلمون» بيانگر ثمرات توان نظامى جامعه در دنياست. يعنى اگر هزينه جهاد را تأمين كنيد و بنيه نظامى جامعه اسلامى را به حدى برسانيد كه دشمنان وحشت كنند، در نتيجه به شما هجوم نخواهند آورد تا ضررهايى را بر شما تحميل نمايند. و اگر چنين كرديد بر شما مسلط نخواهند شد تا بتوانند ستمى بر شما روا بدارند.

55- تأمين تداركات جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 12

12 - ترغيب مؤمنان از جانب خداوند به انفاق در راه خدا ، تأمين هزينه هاى نبرد و تهيه تداركات و امكانات رزمى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

ص: 182

56- تأمين هزينه جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 12،20

12 - ترغيب مؤمنان از جانب خداوند به انفاق در راه خدا ، تأمين هزينه هاى نبرد و تهيه تداركات و امكانات رزمى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

20 - بازداشتن دشمنان از هجوم به جامعه ايمانى و ستمكارى آنان ، از منافع جهاد و تأمين هزينه ادوات آن است . *

و ما تنفقوا . .. و أنتم لاتظلمون

برخى برآنند كه «يوف إليكم» و «أنتم لاتظلمون» بيانگر ثمرات توان نظامى جامعه در دنياست. يعنى اگر هزينه جهاد را تأمين كنيد و بنيه نظامى جامعه اسلامى را به حدى برسانيد كه دشمنان وحشت كنند، در نتيجه به شما هجوم نخواهند آورد تا ضررهايى را بر شما تحميل نمايند. و اگر چنين كرديد بر شما مسلط نخواهند شد تا بتوانند ستمى بر شما روا بدارند.

57- تاريخ جنگ روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در «الأرض» براى عهد است و به قرينه «الروم» به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر «أدنى الأرض» و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از «أدنى الأرض» نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

58- تاكتيك جنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 3 - 2،3

2 - هجوم غافلگيرانه بر دشمن در صبحگاه ، پس از حركت سريع سپاهيان در شب ، شيوه اى كارساز در جهاد

فالمغيرت صبحًا

3 - پنهان داشتن زمان يورش بر دشمن و هجوم در لحظه هاى استراحت او ، روشى مطلوب در جهاد

ص: 183

فالمغيرت صبحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 5 - 2

2 - آسيب زدن به قلب سپاه دشمن و از كار انداختن مركزيت آن ، رزمى در خور تمجيد و سوگند خداوند

فوسطن به جمعًا

59- تاكتيك در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 71 - 7

7 - تعيين تاكتيك و كيفيّت نبرد ، در اختيار مؤمنان رزمنده

فانفروا ثبات او انفروا جميعاً

تعيين نكردن نحوه بسيج و حركت به سوى دشمن، براى رساندن اين معناست كه شيوه و تاكتيك مبارزه با دشمنان دين به انتخاب و صلاحديد خود مؤمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 1،2

1 - جواز روى برتافتن از جبهه نبرد به منظور در اختيار گرفتن موضعى جديد عليه دشمن يا پيوستن به گروهى از همرزمان خويش

و من يولهم يومئذ دبره إلا متحرفا لقتال او متحيزا إلى فئة

«تحرف» به معناى روى گرداندن از محلى به اطراف آن محل است. بنابراين «تحرف للقتال» يعنى روى گرداندن از دشمن به منظور انتخاب جبهه اى ديگر براى نبرد. و «تحيز» به معناى جاى گرفتن است و چون به «إلى» متعدى شده معناى پيوستن نيز در آن اشراب شده است. گفتنى است مراد از «فئة» گروهى است كه در آن ميدان مشغول پيكار هستند.

2 - روى گردانان از جبهه نبرد - جز براى اتخاذ تاكتيك هاى جديد - مورد غضب الهى و مستحق جهنم

و من يولهم . .. فقد باء بغضب من اللّه و مأويه جهنم و بئس المصير

كلمه «بوء» چنانچه با حرف «باء» متعدى شود مى تواند به معناى متحمل شدن باشد. بنابراين «باء بغضب من اللّه» يعنى خشم خداوند را بر خود هموار ساخت.

60- تبيين فلسفه جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 7

ص: 184

7 - تبيين علل پيكار با دشمن براى نيرو هاى رزمى - در صورت مشاهده نوعى ترديد و هراس در آنان - امرى شايسته است .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

61- تخلف از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 7

7 - خوشحالى به خاطر شركت نجستن در جنگ به همراهى رسول خدا و مصون ماندن از پيامد هاى مصيبت بار آن ، شرك است .

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: ... ولو ان اهل السماء و الارض قالوا قد انعم الله عليّ اذ لم اكن مع رسول الله (صلی الله علیه و آله) لكانوت بذلك مشركين ... .

مراد از شرك خروج از اسلام نيست بلكه پيروى از شيطان است كما اينكه رواياتى در اصول كافى بيانگر اين مطالب است.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 257، ح 191 ; نورالثقلين، ج 1، ص 516، ح 398 ; تفسير برهان، ج 1، ص 393، ح 2، 3 و 4.

62- ترس از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 14،17،25

14 - گروهى از مسلمانان صدر اسلام به گونه اى از نبرد با دشمن هراسناك بودند كه خداترسان از خدا مى ترسند .

اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه

برداشت فوق بر اين مبناست كه «كخشية اللّه» حال براى فاعل «يخشون» باشد كه در اين صورت مضافى مقدر است و تقدير كلام چنين خواهد بود: يخشون النّاس مثل اهل خشية اللّه.

17 - گروهى از مسلمانان صدر اسلام ، هراسشان از جنگ بيش از ترسشان از خداوند بود .

يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

25 - مسلمانان هراسناك از نبرد ، خواهان لغو حكم جهاد شدند .

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قريب

برخى برآنند كه مراد از «اجل قريب» زمان مرگ است. و تأخير حكم جهاد تا زمان مرگ به معناى لغو آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 2

2 - هراس قوم موسى ( ع ) ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى إنّا لن ندخلها ابداً

ص: 185

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 12

12 - مسلمانان صدر اسلام ، از نبرد با شرك پيشگان پيمان شكن ، در هراس بودند .

أتخشونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 4

4 - منافقان مدينه ، از شدت ترس از جنگ ، شبيه محتضر مى شدند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

63- ترس در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 12

12 - سستى و هراس در هنگامه هاى دشوار ( همانند جنگ ) و تصميم به نافرمانى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به تنهايى ، موجب خروج از ولايت و حمايت الهى نيست .

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در عين اعتراض به گروههايى كه قصد انحراف از جنگ و نافرمانى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشتند، بيانگر اين است كه اين تصميمشان، باعث نشد كه ولايت الهى از آنان منقطع شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 13

13 - اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس آدمى براى سفر و حضور در ميدان نبرد ( صحنه هاى دشوار زندگى )

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جمله «و اللّه يحيى و يميت»، مى تواند به منظور زدودن هراس از شركت در پيكار ايراد شده باشد.

64- ترك جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 13

13 - شركت و عدم شركت در جنگ ، منوط به اذن رهبر جامعه اسلامى است .

فاستئذنوك

ص: 186

65- تشخيص معذوران از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 6

6 - تشخيص راستگويى و دروغگويى مدعيان ناتوانى از شركت در جنگ ، به عهده رهبرى است .

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

از اينكه متخلفان از جنگ از پيامبر (صلی الله علیه و آله) اذن ترك جهاد خواسته اند و خداوند نيز آن حضرت را مورد خطاب قرار داد، برداشت فوق استفاده مى شود.

66- تقدم صلح بر جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،2

1 - جامعه ايمانى بايد در صورت اظهار تمايل كافران به صلح ، آن را بپذيرد و از آن استقبال كند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

2 - لزوم پذيرش صلح مطرح شده از سوى كافران ، مشروط به احرازِ نبودن فريبكارى در سايه صلح طلبى است .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

جنوح (مصدر جنحوا) به معناى تمايل داشتن است و با حرف «الى» متعدى مى شود. بنابراين آوردن «لام» پس از آن بيانگر اين است كه در آن كلمه معناى «قصد» تضمين شده است. يعنى: ان جنحوا إلى المسالمة قاصدين لها. (اگر تمايل به صلح دارند و هدفشان دستيابى به زندگى مسالمت آميز است، نه حيله گرى ... .)

67- تقوا در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 14

14 - رعايت تقوا در جنگ و حفظ عدالت در مقابله به مثل ، موجب جلب حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقين

68- تقويت روحيه در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 5

ص: 187

5 - بيان خسارت هاى دشمن در جنگ ، زمينه اى براى تقويت روحيه مجاهدان در رويارويى با آنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

69- تنبلى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 3

3 - سرزنش خداوند نسبت به كسانى كه از شركت در نبرد سستى مى كنند و يا ديگران را از آن بازمى دارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 1،12،18

1 - تمايل دو گروه از رزمندگان احد به سستى و انصراف از شركت در جنگ

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بيشتر مفسرين برآنند كه آيه فوق در مورد نبرد احد نازل شده است.

12 - سستى و هراس در هنگامه هاى دشوار ( همانند جنگ ) و تصميم به نافرمانى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به تنهايى ، موجب خروج از ولايت و حمايت الهى نيست .

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در عين اعتراض به گروههايى كه قصد انحراف از جنگ و نافرمانى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشتند، بيانگر اين است كه اين تصميمشان، باعث نشد كه ولايت الهى از آنان منقطع شود.

18 - تمايل بنى حارثه و بنى سلمه به سستى و انصراف از شركت در جنگ احد

اذ همّت طائفتان منكم

امام باقر و امام صادق (ع) درباره «طائفتان» در آيه فوق فرمودند: «و الطّائفتان هما بنو سلمة و بنو حارثة حيّان من الانصار.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 824.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 9

9 - سرزنش خداوند به پيكارگران احد كه چرا على رغم مشاهده يارى الهى در جنگ بدر ، تصميم به سستى در كارزار احد گرفتند .

و اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

لحن آيه، حكايت از سرزنش مسلمانانى است كه در جنگ احد، تصميم به سستى و نافرمانى گرفتند.

ص: 188

70- توبه فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 2

2 - فرار از ميدان جنگ ، گناه بوده و نيازمند توبه و استغفار به درگاه خداست .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

71- تهديد به جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله «آذنتكم على سواء» تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه «فانبذ إليهم على سواء» (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 1،2،3

1 - رد هديه ملكه سبا از سوى سليمان ( ع ) و فرمان وى مبنى بر بازگشت سفير به سوى بلقيس با پيام جنگ

ارجع إليهم فلنأتينّهم بجنود

سياق آيات نشانگر اين نكته است كه سليمان(ع) هديه را نپذيرفت و به آنان برگرداند.

2 - تهديد أكيد سليمان ( ع ) مبنى بر فرستادن سپاهى گران ، پرتوان و بى هماورد به سوى مشركان سبا

فلنأتينّهم بجنود لاقبل لهم بها

جمله «لا قبل لهم بها» صفت «جنود» است; يعنى، سپاهى چنان عظيم كه ايشان را توان رويارويى با آن نباشد.

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم صغرون

«أذلة» جمع «ذليل» و حال براى ضمير «هم» است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت «هم صاغرون» به تقدير «هم صاغرون فيها» است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

72- جرم تخلّف از قوانين جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 9

9 - متجاوزان از مقررات جنگ ، بايد مجازات شوند . *

ص: 189

فلا عدون إلا على الظلمين

73- جرم فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 2

2 - فرار از ميدان جنگ ، گناه بوده و نيازمند توبه و استغفار به درگاه خداست .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

74- جنگ افروزى مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 11

11 - مشركان صدر اسلام ، آغازگر جنگ با مسلمانان بودند .

أولئك هم المعتدون

قصر در جمله «أولئك هم المعتدون» - كه ضمير فصل «هم» مفيد آن مى باشد - قصر قلب است ; يعنى، اين مشركانند كه به حقوق مسلمانان تعدى نموده و جنگ را با آنان آغاز كردند نه مسلمانان. قابل ذكر است كه در «آيه 13» به اين معنا تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 8

8 - مشركان صدر اسلام ، آغازگر جنگ با مسلمانان

و هم بدءوكم أوّل مرّة

75- جنگ افروزى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) از جانب خدا فرمان يافت تا در صورت تسلط بر يهوديان پيمان شكن و جنگ آفرين ، آنان را به گونه اى مجازات كند كه زمينه پراكنده شدن ديگر دشمنان فراهم آيد .

فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم من خلفهم

تشريد به معناى پراكنده ساختن و كوچ دادن است. «باء» در «بهم» سببيه است كه به دليل «فى الحرب» كلمه اى همانند قتل

ص: 190

و يا مجازات در تقدير مى باشد. و مراد از «من خلفهم» يهود و يا ديگر دشمنانى است كه از مدينه و يا اطراف آن به فتنه گرى مى پرداختند. بنابراين جمله «فشردبهم» چنين معنا مى شود: اى پيامبر با مجازات سنگين كه بر يهوديان پيمان شكن تحميل مى كنى، ديگر دشمنان را متفرق ساز و پراكنده كن.

76- جنگ با ارزش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 6

6 - انگيزه هاى الهى ، ملاك ارزش جنگ ها و نبردها

قاتلوا فى سبيل اللّه

77- جنگ با اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 13

13 - جنگ با اسلام و مسلمين ، جنگ با خداست .

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

قرار داده شدن مشركان در برابر خدا - با اينكه آنان با اسلام و مسلمين مبارزه مى كردند - نشانگر اين حقيقت است كه: نبرد با اسلام و اسلامگرايان، جنگ با خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 11

11 - جنگ با اسلام ، جنگ با خداست .

فاعلموا أنكم غير معجزى اللّه

78- جنگ با بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 11 - 7

7 - وعده منافقان مدينه به يهود بنى نضير ، نسبت به همگامى كامل با آنان در صورت نبرد يا تبعيد

الذين نافقوا يقولون . .. لئن أُخرجتم لنخرجنّ معكم ... و إن قوتلتم لننصرنّكم

ص: 191

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 12 - 2

2 - خبر دادن خداوند ، از پايبند نبودن منافقان به تعهّد خويش ، در يارى بنى نضير به هنگام جنگ

و لئن قوتلوا لاينصرونهم

79- جنگ با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 2،3

2 - رباخواران در موضع جنگ با خداوند و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

3 - رباخواران ، محاربان با خداوند و رسول (صلی الله علیه و آله)

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 13

13 - جنگ با اسلام و مسلمين ، جنگ با خداست .

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

قرار داده شدن مشركان در برابر خدا - با اينكه آنان با اسلام و مسلمين مبارزه مى كردند - نشانگر اين حقيقت است كه: نبرد با اسلام و اسلامگرايان، جنگ با خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 11

11 - جنگ با اسلام ، جنگ با خداست .

فاعلموا أنكم غير معجزى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 4،6،8،9،15،19،20

4 - گناه محاربه با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، همسان با گناه محاربه با خدا .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله

6 - فسادگرى در زمين ، گناهى برابر با گناه محاربه با خدا و رسول *

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

جزاى مساوى براى محاربان و مفسدان، حكايت از برابرى گناه آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفسدان، عنوانى مستقل از محاربان نسبت به كيفرهاى چهارگانه باشد.

ص: 192

8 - تلاش براى فساد و تباهى جامعه ايمانى ، ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

برداشت فوق بر اين مبناست كه «واو» در «و يسعون» تفسيريه باشد. يعنى فسادگرى در جامعه ايمانى، مصداقى از محاربه با خدا و رسول است.

9 - محاربان با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) به دليل فسادگرى در زمين محكوم به كيفرى سنگين

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

بنابر اينكه «يسعون فى الارض» عطف تفسيرى براى «الذين يحاربون» باشد، مى توان گفت داعى بر تفسير محاربان به فسادگران در زمين، بيان علت كيفرى است كه براى آنان ذكر شده است.

15 - عذاب بزرگ اخروى پيامد و كيفر ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و فسادگرى در زمين

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

19 - گرفتن مال مردم به زور ، همراه با زدن آنان - در كشور اسلامى ، - محاربه با خدا و رسول است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه

از امام صادق(ع) درباره كسانى كه در كشور اسلامى با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روايت شده: هولاء من اهل هذه الاية «انما جزؤا الذين . .. »

_______________________________

كافى، ج 7، ص 245، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 465، ح 3.

20 - سلاح بر گرفتن و ايجاد ناامنى در راه ها - همراه با قتل ، - محاربه با خدا و رسول و كيفر آن اعدام است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ از سؤال حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس امر بقتلهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 6

6 - خداوند فراخوان محاربان و مفسدان به دست شستن از فسادگرى و ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله)

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

80- جنگ با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 9

9 - مسلمانان ، موظف به رعايت عدالت حتى در جنگ با دشمنان

فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم

ص: 193

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 7

7 - تبيين علل پيكار با دشمن براى نيرو هاى رزمى - در صورت مشاهده نوعى ترديد و هراس در آنان - امرى شايسته است .

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 7

7 - جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 11

11 - رنج و اندوه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از مشكلات مسلمانان ، در عين فراخوانى آنان به جنگ با دشمنان و تحمل سختى هاى نبرد

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

با توجه به اينكه در آيات قبل، سخن از جنگ تبوك و مشكلات توان فرساى آن بود و پيامبر(صلی الله علیه و آله) مؤمنان را به شركت در آن فرمان داده بود، يادآورى خصلتهاى پيامبر(صلی الله علیه و آله) در پايان اين بخش، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 13

13 - حرمت تعرض و نبرد با منافقان و دشمنانى كه از نبرد با مسلمانان دست برداشته و خواهان صلح مى باشند .

فان اعتزلوكم فلم يقتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 1

1 - اطاعت از فرمان هاى خدا و رسول به هنگام رويارويى با دشمنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان

و أطيعوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 1،20

1 - تقويت قواى نظامى و تهيه ادوات جنگى براى نبرد با دشمنان خدا ، وظيفه اى بر عهده تمامى مسلمانان

و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل

20 - بازداشتن دشمنان از هجوم به جامعه ايمانى و ستمكارى آنان ، از منافع جهاد و تأمين هزينه ادوات آن است . *

و ما تنفقوا . .. و أنتم لاتظلمون

برخى برآنند كه «يوف إليكم» و «أنتم لاتظلمون» بيانگر ثمرات توان نظامى جامعه در دنياست. يعنى اگر هزينه جهاد را تأمين كنيد و بنيه نظامى جامعه اسلامى را به حدى برسانيد كه دشمنان وحشت كنند، در نتيجه به شما هجوم نخواهند آورد تا ضررهايى

ص: 194

را بر شما تحميل نمايند. و اگر چنين كرديد بر شما مسلط نخواهند شد تا بتوانند ستمى بر شما روا بدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 12 - 4

4 - خداوند و پيامبرش ، به مسلمانان وعده داده بودند كه در صورت مواجهه آنان با دشمنان شان ، پيروز خواهند شد .

ما وعدنا اللّه و رسوله إلاّغرورًا

81- جنگ با دشمنان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 - سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

82- جنگ با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 3

3 - نابودى و ذلت دشمنان دين و چشيدن طعم پيروزى ، در گرو نبرد با آنان است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم و يخزهم و ينصركم عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 1،2

1 - اهل ايمان وظيفه دار پايدارى در نبرد با دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم فئة فاثبتوا

«لقاء» مصدر «لقيتم» به معناى رو در رو شدن و برخورد كردن است و مراد از آن به مناسبت سياق آيه، برخورد نظامى، يعنى پيكار و نبرد، مى باشد.

2 - لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

«اذكروا اللّه» مى تواند عطف بر «اثبتوا» باشد كه در حقيقت جواب شرط «إذا لقيتم» خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين «اذكروا ... » مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

ص: 195

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 3،4

3 - پرهيز از نزاع و اختلاف به هنگام رويارويى با دشمنان دين ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مجاهدان

و لاتنزعوا

4 - نزاع و اختلاف اهل ايمان موجب سست شدن آنان در پيكار با دشمنان دين

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 16

16 - نبرد با دشمنان دين ، از مصاديق « سبيل اللّه » است .

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

سياق آيه حكايت از آن دارد كه از مصاديق «سبيل اللّه» جهاد با دشمنان دين است.

83- جنگ با دشمنان رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 11

11 - پيكار با توطئه گران عليه رهبر جامعه اسلامى و سركوبى آنان ، امرى است لازم .

ألا تقتلون قوماً . .. و همّوا بإخراج الرسول

84- جنگ با دشمنان محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 1

1 - تشويق و تشجيع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشركان پيمان شكن و توطئه گر عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

85- جنگ با دوستان شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 10

10 - جنگ با دوستان شيطان ( كافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا

ص: 196

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان

86- جنگ با رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 8،12

8 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر

12 - پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون

87- جنگ با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 2

2 - تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر

فقتلوا أئمة الكفر . .. ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

88- جنگ با سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 3

3 - اعلام آمادگى اميران و درباريان سبا براى درگيرى نظامى با سليمان ( ع )

أفتونى فى أمرى . .. قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

تذكر قدرت و نيرومندى، اشاره به اين دارد كه آنان براى هر نبردى - ولو با سليمان - آمادگى دارند.

89- جنگ با طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 10

ص: 197

10 - جنگ با دوستان شيطان ( كافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان

90- جنگ با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 10

10 - هشدار موسى ( ع ) به زيانكارى قوم خويش در صورت فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با جباران سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 1،2

1 - تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

2 - هراس قوم موسى ( بنى اسرائيل ) از برخورد و رويارويى با زورگويان قدرتمند حاكم بر سرزمين مقدس

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 3

3 - ياران موسى ( ع ) و وفاداران به او براى نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، جمعى اندك و ناچيز

ان فيها قوماً جبارين . .. قال رجلان من الذين يخافون

91- جنگ با غير محاربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 5

5 - نبرد با كسانى كه با مسلمانان سر جنگ ندارند ، تجاوزگرى و خروج از حدود الهى است .

و قتلوا . .. الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

از مصداقهاى مورد نظر براى اعتدا و تجاوز - به قرينه «الذين يقاتلونكم» - نبرد با كافرانى است كه در پى جنگ با اهل ايمان نيستند.

ص: 198

92- جنگ با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 10

10 - آمرزش گناه مجاهدانى از صدر اسلام كه در ماه حرام با كفار جنگيدند . ( عبداللّه بن جحش و همراهان او )

ان الذين امنوا و الذين هاجروا

به دليل شأن نزول، از مصاديق اولى آيه، عبداللّه بن جحش و ياران او هستند كه پس از هجرت از مدينه به سوى نخله، با دشمن درگير شدند و آنان را كشتند و يا اسير كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 8

8 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبران الهى نبايد صلح طلبيهايى را كه قرين نيرنگ است بپذيرند و به سبب آن از نبرد با كافران بازايستند .

و إن يريدوا أن يخدعوك فإن حسبك اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «و ان يريدوا . .. » فرض ديگرى در مقابل «إن جنحوا» باشد، نه توضيح و تكميل آن. يعنى صلح به دو منظور پيشنهاد مى شود: گاهى به سبب صلح واقعى و زندگانى مسالمت آميز با مسلمانان و گاهى به منظور حيله گرى و تجديد قوا. آيه قبل (إن جنحوا ... ) بيانگر احكام و دستورات فرض اول و آيه دوم (و إن يريدوا) بيانگر احكام و دستورات فرض دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 4

4 - جنگيدن با كفار محارب ، پس از گرويدن آنان به اسلام ، ممنوع است .

فإن تابوا . .. فإخونكم فى الدين

جمله «فإخونكم فى الدين» اشاره به اين معنا دارد كه: كفار محارب با گرويدن به اسلام، برادران دينى مسلمانان محسوب شده و از آن پس، جنگيدن با آنان حرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 11

11 - نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 6

6 - لزوم به كارگيرى شدت و خشم ، در جنگ با دشمنان كفرپيشه

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 199

3 - نساء - 4 - 76 - 10

10 - جنگ با دوستان شيطان ( كافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 2،3،11

2 - برخى از مسلمانان صدر اسلام خواستار نبرد با كفّار ، قبل از تشريع جهاد و مبارزه مسلّحانه

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم . .. فلمّا كتب عليهم القتال

از جمله «فلمّا كتب» به دست مى آيد كه مراد از «كفّوا»، خوددارى از نبرد و جنگ مسلحانه است.

3 - برخى از مسلمانان صدر اسلام خواهان نبرد با كافران ، پيش از فراهم آمدن زمينه هاى آن

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم

جمله «فلما كتب . .. »، چنانچه گذشت، مى تواند به معناى تشريع جهاد باشد، و مى تواند به معنى فراهم آمدن زمينه جهاد و پيش آمدن شرايط آن باشد ; يعنى آنگاه كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) مسلمانان را به سوى جهاد فراخواند ... .

11 - لزوم خودسازى ، پيش از نبرد با كفّار

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 12

12 - هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 10

10 - رؤياى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

93- جنگ با كافران محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 4

4 - متلاشى ساختن جبهه كافران محارب و پراكنده ساختن آنان ، تكليفى بر عهده اهل ايمان

فإما تثقفنهم فى الحرب فشردبهم

ص: 200

94- جنگ با كافران معاهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 6،10

6 - لغو اعتبار پيمان عدم تعرض و اعلان جنگ به معاهدان كافر ، در صورت شكسته شدن پيمان از سوى آنان ، بلامانع است .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم . .. فقتلوا

10 - طعن و توهين به اسلام از سوى كفار معاهد ، لغو اعتبار پيمان صلح و اعلان نبرد با آن را ، مجاز مى كند .

و إن نكثوا أيمنهم من بعد عهدهم و طعنوا فى دينكم فقتلوا

95- جنگ با محاربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 4

4 - جنگيدن با كفار محارب ، پس از گرويدن آنان به اسلام ، ممنوع است .

فإن تابوا . .. فإخونكم فى الدين

جمله «فإخونكم فى الدين» اشاره به اين معنا دارد كه: كفار محارب با گرويدن به اسلام، برادران دينى مسلمانان محسوب شده و از آن پس، جنگيدن با آنان حرام است.

96- جنگ با محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 279 - 2،3

2 - رباخواران در موضع جنگ با خداوند و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

3 - رباخواران ، محاربان با خداوند و رسول (صلی الله علیه و آله)

فان لم تفعلوا فأذنوا بحرب من اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 4،6،8،9،15،18،19،20

4 - گناه محاربه با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، همسان با گناه محاربه با خدا .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله

6 - فسادگرى در زمين ، گناهى برابر با گناه محاربه با خدا و رسول *

ص: 201

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

جزاى مساوى براى محاربان و مفسدان، حكايت از برابرى گناه آنان دارد. گفتنى است كه برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مفسدان، عنوانى مستقل از محاربان نسبت به كيفرهاى چهارگانه باشد.

8 - تلاش براى فساد و تباهى جامعه ايمانى ، ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

برداشت فوق بر اين مبناست كه «واو» در «و يسعون» تفسيريه باشد. يعنى فسادگرى در جامعه ايمانى، مصداقى از محاربه با خدا و رسول است.

9 - محاربان با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) به دليل فسادگرى در زمين محكوم به كيفرى سنگين

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

بنابر اينكه «يسعون فى الارض» عطف تفسيرى براى «الذين يحاربون» باشد، مى توان گفت داعى بر تفسير محاربان به فسادگران در زمين، بيان علت كيفرى است كه براى آنان ذكر شده است.

15 - عذاب بزرگ اخروى پيامد و كيفر ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و فسادگرى در زمين

و لهم فى الاخرة عذاب عظيم

18 - هشدار خداوند به يهود نسبت به فرجام شوم ستيزه جويى با پيامبر (صلی الله علیه و آله) و فسادانگيزى در زمين

من اجل ذلك كتبنا على بنى اسرءيل . .. انما جزؤا الذين يحاربون

چون در آيه پيش روى سخن با بنى اسرائيل بود، اين آيه مى تواند تعريض به اهداف و اعمال آنان در برابر پيامبر(صلی الله علیه و آله) داشته باشد.

19 - گرفتن مال مردم به زور ، همراه با زدن آنان - در كشور اسلامى ، - محاربه با خدا و رسول است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه

از امام صادق(ع) درباره كسانى كه در كشور اسلامى با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روايت شده: هولاء من اهل هذه الاية «انما جزؤا الذين . .. »

_______________________________

كافى، ج 7، ص 245، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 465، ح 3.

20 - سلاح بر گرفتن و ايجاد ناامنى در راه ها - همراه با قتل ، - محاربه با خدا و رسول و كيفر آن اعدام است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ از سؤال حكم فسادگرانى كه راه بر مردم بسته اند فرمود: . .. و ان كانوا اخافوا السبيل و قتلوا النفس امر بقتلهم ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 6

6 - خداوند فراخوان محاربان و مفسدان به دست شستن از فسادگرى و ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله)

الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 70 - 11

ص: 202

11 - كفرپيشگان اگر ايمان آورند ، حتى در صورتى كه عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) جنگيده باشند ، مشمول رحمت و مغفرت الهى خواهند شد .

إن يعلم اللّه . .. يغفر لكم

97- جنگ با مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 14

14 - كافرانى كه با مسلمانان پيمان عدم تعرض دارند ، هر چند به انگيزه مبارزه با اسلام به غير مهاجران هجوم برند ، مهاجران و انصار موظف به يارى آنان نيستند .

فعليكم النصر إلا على قوم بينكم و بينهم ميثق

مراد از ميثاق به قرينه مقام، پيمان عدم تعرض و متاركه جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 13

13 - جنگ با اسلام و مسلمين ، جنگ با خداست .

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه و أن اللّه مخزى الكفرين

قرار داده شدن مشركان در برابر خدا - با اينكه آنان با اسلام و مسلمين مبارزه مى كردند - نشانگر اين حقيقت است كه: نبرد با اسلام و اسلامگرايان، جنگ با خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 8

8 - مشركان صدر اسلام ، آغازگر جنگ با مسلمانان

و هم بدءوكم أوّل مرّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 4

4 - حمايت نكردن از مسلمانانى كه براى دينشان مورد هجوم كافران هستند ، موجب فتنه و فسادى بزرگ خواهد شد .

فعليكم النصر . .. إلا تفعلوه تكن فتنة فى الأرض و فساد كبير

98- جنگ با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 203

7 - توبه - 9 - 10 - 12

12 - جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، جنگ دفاعى بود نه ابتدايى .

و أولئك هم المعتدون

از اين آيه شريفه و آيات پيش استفاده مى شود كه: خداوند به منظور دفاع از حقوق مسلمانان و كوتاه شدن دست دشمن از تجاوز به حقوق ايشان، معاهده صلح با مشركان را لغو و مسلمانان را به جنگ و نبرد با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 1

1 - جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به منظور نجات آنان از آيين شرك و بازگشت به توحيد و اسلام ، بود .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق از تفريع جمله «إن تابوا . .. » بر الغاى صلحنامه و اعلام جنگ با مشركان پيمان شكن (كيف يكون للمشركين عهد ... ) استفاده مى شود. قابل ذكر است كه «توبة» (مصدر تابوا) به معناى بازگشتن است ; يعنى، اگر مشركان به اسلام و توحيد بازگردند و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 1،12

1 - تشويق و تشجيع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشركان پيمان شكن و توطئه گر عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

12 - مسلمانان صدر اسلام ، از نبرد با شرك پيشگان پيمان شكن ، در هراس بودند .

أتخشونهم

99- جنگ با مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 6

6 - خداوند خواهان رويارويى مسلمانان با سپاه مسلح قريش و مشركان مكه

تودون أن . .. و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته

از مقابله دو جمله «تودون . .. » و «يريد اللّه ... » به دست مى آيد كه اراده خداوند بر خلاف خواسته مسلمانان در انتخاب يكى از دو گروه (كاروان تجارى و سپاه مسلح مشركان) بوده است.

100- جنگ با منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 204

7 - توبه - 9 - 52 - 4

4 - مؤمنان صدر اسلام در انتظار دستور الهى ، براى جنگ با منافقان و از ميان برداشتن جريان نفاق

و نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 12،13

12 - هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

13 - حرمت تعرض و نبرد با منافقان و دشمنانى كه از نبرد با مسلمانان دست برداشته و خواهان صلح مى باشند .

فان اعتزلوكم فلم يقتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

101- جنگ با موهنان به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 9

9 - مسلمانان صدر اسلام ، موظف بودند در صورت مشاهده طعن و توهين به دين الهى از سوى معاهدان مشرك ، با ايشان به پيكار برخيزند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. و طعنوا فى دينكم فقتلوا أئمة الكفر

102- جنگ با مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 13،14

13 - رويارويى و نبرد با اهل ايمان ، ظلم است و محاربانِ با اهل ايمان ، ظالم هستند .

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. فانّهم ظالمون

14 - دشمنان محارب با اهل ايمان ، مستحقّ عذاب الهى

او يعذّبهم فانّهم ظالمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 48 - 5

5 - لشكركشى براى رويارويى با اهل ايمان ، عملى پسنديده در نظر شيطان زده كفرپيشگان مكه

إذ زين لهم الشيطن أعملهم

از مصاديق مورد نظر براى كلمه «أعملهم»، به قرينه آيات قبل و فرازهاى بعد، لشكركشى كافران مكه براى حضور در جنگ بدر

ص: 205

است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 11

11 - كافران بر اثر فقدان درك معارف الهى و ايمان نداشتن به حقايق دينى ، مردمى ناتوان در پيكار با اهل ايمان

بأنهم قوم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 1،2

1 - اطمينان بخشى خدا به مؤمنان درباره ناتوانى منافقان و كافران از رويارويى مستقيم با آنان

لايقتلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

ضماير فاعل «يقاتلون» به منافقان و كافران (يهود) - كه در آيات قبل مورد اشاره قرار گرفته اند - باز مى گردد و «جميعاً» نظر به اجتماع اين دو گروه دارد.

2 - كافران ( يهود ) ، پس از غزوه بنى نضير ، ناتوان از مقابله رويارو در ميدان نبرد با مؤمنان *

لايقتلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

اين آيات، پس از آيات غزوه بنى نضير، آمده است; ازاين رو مى تواند ناظر به برنامه هاى آينده يهود باشد هر چند آنان در گذشته نيز قدرت رويارويى مستقيم نداشته اند. روشن است كه در اين احتمال، ضمير فاعل «يقاتلون» تنها به يهوديان بازگردد; نه آنان و منافقان (چنان كه در برداشت قبل آمده است).

103- جنگ با ناقضان معاهده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 1

1 - تشويق و تشجيع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشركان پيمان شكن و توطئه گر عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 15 - 7

7 - جنگ با دشمنان پيمان شكن و دعوت آنان به توبه و بازگشت به دامن اسلام ، دستورى برخاسته از علم و حكمت خداوند

قتلوهم . .. و يتوب اللّه على من يشاء و اللّه عليم حكيم

ص: 206

104- جنگ جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 6

6 - شركت جالوت در صف مقدّم لشكريان خود *

و لمّا برزوا الجالوت و جنوده

تقديم ذكرى «جالوت» نشانه اين است كه مؤمنان اوّل با او روبرو شدند و سپس با لشكريانش ; و لازمه آن، در صف مقدّم بودن جالوت است.

105- جنگ جهانى در آخر الزمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 99 - 1

1- خداوند در آستانه قيامت ، مردم را به حال خود ر ها خواهد كرد و آنان با يورش هاى سيل آسا به هم ، به جنگى جهانى مبتلا خواهند شد .

و تركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض

«تركنا» عطف بر «جعله دكّاء» است. بنابراين، مضمون «و تركنا» نيز مربوط به حوادث قبل از قيامت است و «يومئذ» نيز بر اين مبنا، روزهاى نزديك به قيامت خواهد بود. ضمير «بعضهم» به مرجعى معنوى، مانند «الناس» باز مى گردد و مراد از «يموج فى بعض» داخل شدن برخى بر برخى ديگر است كه شايد اشاره به هجوم و تجاوزگرى گروهى از انسان ها به گروهى ديگر باشد.

106- جنگ حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 1،3،4

1 - حرمت جنگ در ماه هاى حرام

الشهر الحرام بالشهر الحرام

ماههاى حرام از آن جهت به حرام بودن توصيف شده اند كه برخى از امورى كه در غير آنها حلال است، در اين ماهها حرام است; از جمله آن امور - به قرينه آيات گذشته - جنگ مى باشد. ماههاى حرام عبارت است از: رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم.

3 - كافران عصر بعثت نيز به حرمت و قداست ماه هاى حرام و ممنوعيت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

4 - ضرورت دفاع از كيان اسلام و مسلمانان ، حكمى مهمتر از حفظ احترام ماه هاى حرام و حرام بودن جنگ در آن ماهها

الشهر الحرام بالشهر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 207

3 - نساء - 4 - 90 - 12،13

12 - هشدار و تهديد خداوند به مسلمانان ، در مورد تعرض به كافران و منافقانى كه پيكار با آنان ممنوع شده است .

و لو شاء اللّه لسلّطهم عليكم فلقاتلوكم

13 - حرمت تعرض و نبرد با منافقان و دشمنانى كه از نبرد با مسلمانان دست برداشته و خواهان صلح مى باشند .

فان اعتزلوكم فلم يقتلوكم و القوا اليكم السلم فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 3

3 - جنگ ، سلب كردن امنيت دشمن و ممانعت از سير و سياحت آنان در ماه هاى حرام ، ممنوع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 4

4 - جنگيدن با كفار محارب ، پس از گرويدن آنان به اسلام ، ممنوع است .

فإن تابوا . .. فإخونكم فى الدين

جمله «فإخونكم فى الدين» اشاره به اين معنا دارد كه: كفار محارب با گرويدن به اسلام، برادران دينى مسلمانان محسوب شده و از آن پس، جنگيدن با آنان حرام است.

107- جنگ در راه طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 3،4،15

3 - جنگ هاى كافران ، در راه طاغوت است .

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت

4 - نبرد در ركاب طاغوت ها ، نشانه كفر

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت

15 - كافران پيكارگر در جبهه طاغوت ، ضعيف و ناتوان

و الذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت . .. انّ كيد الشّيطان كان ضعيفاً

108- جنگ در ماه هاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 9،10،11،16،18،19

ص: 208

9 - در نظر خداوند ، جلوگيرى از راه خدا و كفر به او ، گناهى بزرگتر از جنگيدن در ماه هاى حرام است .

عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به . .. اكبر

بنابراينكه «صد عن سبيل اللّه»، مبتدا و «اكبر»، خبر آن باشد.

10 - در نظر خداوند ، جلوگيرى از ورود به مسجدالحرام ، گناهى بزرگتر از جنگيدن در ماه هاى حرام است .

الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه . .. و المسجدالحرام .

بنابراينكه «و المسجدالحرام»، عطف بر «سبيل اللّه» باشد و «صدّ»، مبتدا و «اكبر»، خبر آن باشد. يعنى: «و صدّ عن سبيل اللّه و صدّ عن المسجدالحرام ... اكبر»

11 - در نظر خداوند ، بيرون راندن و آواره ساختن ساكنان مكه ، گناهى بزرگتر از جنگيدن در ماه هاى حرام است .

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه اكبر . .. و اخراج اهله منه اكبر

16 - اقدام برخى از مسلمين ( عبداللّه بن جحش و همراهان او ) به جنگ با كفارِ مكه در ماه حرام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن جحش و همراهان او در ماه رجب به گروهى از كفار كه داراى مال التجاره بودند، حمله بردند و آنان را كشته و يا اسير كردند. (مجمع البيان و ديگر تفاسير.)

18 - جنگ در ماه هاى حرام ، موجب بازداشتن مردمان از راه خداوند و بازدارى آنان از مسجدالحرام و كفر به خداست .

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير و صدّ عن سبيل اللّه و كفر به و

بنابراينكه «و صدّ عن سبيل اللّه»، عطف بر «كبير» باشد: يعنى قتال فيه، صدّ عن سبيل اللّه و كفر به.

19 - گناه فتنه انگيزى ، بزرگتر از آدم كشى در ماه هاى حرام است .

قل قتال فيه كبير . .. و الفتنة اكبر من القتل

الف و لام در «القتل»، عهد است ; يعنى قتل در ماههاى حرام.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 218 - 10

10 - آمرزش گناه مجاهدانى از صدر اسلام كه در ماه حرام با كفار جنگيدند . ( عبداللّه بن جحش و همراهان او )

ان الذين امنوا و الذين هاجروا

به دليل شأن نزول، از مصاديق اولى آيه، عبداللّه بن جحش و ياران او هستند كه پس از هجرت از مدينه به سوى نخله، با دشمن درگير شدند و آنان را كشتند و يا اسير كردند.

109- جنگ در ماههاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 3

3 - جنگ ، سلب كردن امنيت دشمن و ممانعت از سير و سياحت آنان در ماه هاى حرام ، ممنوع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا

ص: 209

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 - شكستن حرمت ماه هاى حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خويش و جامعه بشرى است .

فلا تظلموا فيهن أنفسكم

110- جنگ در مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 12،13،15

12 - نبرد در مسجد الحرام و نواحى آن حرام است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام

13 - در صورتى كه دشمنان دين در مسجدالحرام و نواحى آن عليه مسلمانان وارد جنگ شوند ، نبرد با آنان و كشتن شان واجب است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتى يقتلوكم فيه فإن قتلوكم فاقتلوهم

15 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز كشتن و نبرد با آنها در مسجد الحرام و نواحى آن نيست .

و الفتنة أشد من القتل و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتى يقتلوكم

جمله «و الفتنة . ..» بيان مى دارد كه كافران فتنه انگيز همانند كافران محارب هستندو لذا بايد باآنان نبرد كرد. به نظر مى رسد جمله «و لاتقاتلوهم عند المسجد الحرام ...» به منزله استثنا از اين قانون باشد; يعنى، فتنه انگيزى كافران، مجوز جنگ در مسجد الحرام نيست.

111- جنگ دفاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 12

12 - جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، جنگ دفاعى بود نه ابتدايى .

و أولئك هم المعتدون

از اين آيه شريفه و آيات پيش استفاده مى شود كه: خداوند به منظور دفاع از حقوق مسلمانان و كوتاه شدن دست دشمن از تجاوز به حقوق ايشان، معاهده صلح با مشركان را لغو و مسلمانان را به جنگ و نبرد با آنان فراخواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 10

10 - حرمت آغاز جنگ در ماه هاى حرام و جواز جنگ هاى دفاعى و مقابله به مثل در برابر هجوم مشركان

منها أربعة حرم . .. فلا تظلموا فيهن أنفسكم و قتلوا المشركين كافة كما يقتلونكم

ص: 210

حرمت ماههاى حرام، مقتضى ترك جنگ در آن ماههاست ; ولى چون ممكن است دشمن اين حرمت را رعايت نكند، خداوند در اين صورت تكليف حرمت را از مسلمانان برداشته و فرموده كه همانند آنان، شما نيز بجنگيد.

112- جنگ دفاعى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 10 - 12

12 - جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، جنگ دفاعى بود نه ابتدايى .

و أولئك هم المعتدون

از اين آيه شريفه و آيات پيش استفاده مى شود كه: خداوند به منظور دفاع از حقوق مسلمانان و كوتاه شدن دست دشمن از تجاوز به حقوق ايشان، معاهده صلح با مشركان را لغو و مسلمانان را به جنگ و نبرد با آنان فراخواند.

113- جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 10

10 - لزوم تأثيرپذيرى و استوارى جامعه ايمانى در برابر جنگ روانى و دسيسه هاى دشمنان

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در واقع تذكرى است به مؤمنان و معتقدان ولايت الهى كه در هنگامه هاى دشوار، ولايت و حمايت الهى را فراموش نكنند و به عناصرى همچون عبداللّه بن ابى، كه در صدد سستى آفرينى و ايجاد دلهره در بين آنان است، گوش فراندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 30 - 5،6

5 - اقدام مشركان مكه به جنگ تبليغاتى عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به دليل ناتوانى از مقابله منطقى با آن حضرت

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا هذا سحر

6 - روى آورى به اتهام و جنگ روانى تبليغى ، شيوه مخالفان پيام حق

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا هذا سحر

114- جنگ روانى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 4

ص: 211

4 - تبليغات روانى ساحران به هنگام انجام عمليات خود

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغلبون

115- جنگ روانى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 22

22 - سرزنش و جنگ روانى ، حربه دشمنان دين براى جلوگيرى از تلاش مسلمانان در جهت اعتلاى دين خدا

و لايخافون لومة لائم

116- جنگ روميان با ايرانيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 2 - 1

1 - شكست روميان ( دولت بيزانس ) در نبرد با ايرانيان در عصر بعثت

غلبت الروم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1،2،3

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در «الأرض» براى عهد است و به قرينه «الروم» به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر «أدنى الأرض» و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از «أدنى الأرض» نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

2 - پيشگويى قرآن ، درباره پيروزى قريب الوقوع روميان شكست خورده بر ايرانيان پيروز

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

3 - پيروزى روم بر ايران ، پس از شكست ، امرى به دور از انتظار

و هم من بعد غلبهم سيغلبون

آوردن «من بعد غلبهم» با اين كه در آيه قبل تصريح به شكست روميان شده است، مى تواند ناظر به اين نكته باشد كه پيروزى آنان پس از شكست، براى مردم مكه، غيرمنتظره بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 1،4،5

ص: 212

1 - پيشگويى قرآن در مورد پيروزى روميان بر ايرانيان فاتح ، در خلال زمانى اندك ( سه تا ده سال )

فى بضع سنين

كلمه «بضع» بر عددى اطلاق مى شود كه از سه بالاتر و از ده كمتر باشد (لسان العرب).

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

5 - قرآن از برانگيخته شدن احساسات شادمانه مؤمنان صدر اسلام در روز پيروزى روميان بر ايرانيان ، خبر داده است .

و هم من بعد غلبهم سيغلبون . .. و يومئذ يفرح المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 5 - 2

2 - برخوردارى روميان از امداد هاى الهى در نبردِ پيروزمندِ خويش با ايرانيان ، مايه سرور و شادمانى مؤمنان عصر بعثت شد .

و يومئذ يفرح المؤمنون بنصر اللّه

«بنصر اللّه» مى تواند متعلق به «يفرح» در آيه قبل باشد; يعنى، مؤمنان به سبب اين كه پيروزى روميان به امدادهاى خداوند است، شادمان مى شوند.

117- جنگ كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 3

3 - جنگ هاى كافران ، در راه طاغوت است .

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت

118- جنگ مسلمانان با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 2

2 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را از وقوع نبردى ميان مسلمانان و يهوديان پيمان شكن ، پيش از واقع شدنش ، آگاه ساخت .

فشردبهم من خلفهم

«ثقف» مصدر «تثقفن» به معناى دستيابى و تسلط پيدا كردن است. «إما» مركب از «إن» شرطيه و «ما»ى زايد است. تأكيد جمله شرطيه با نون تأكيد ثقليه و «ما»ى زايده حكايت از آن دارد كه شرط، يعنى وقوع جنگ و تسلط مسلمانان بر يهوديان، تحقق خواهد يافت. بنابراين معناى جمله شرط چنين خواهد بود: اگر نبردى با يهوديان رخ داد و بر آنان مسلط شدى، كه البته چنين خواهد شد ... .

ص: 213

119- جنگ مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 1

1 - جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به منظور نجات آنان از آيين شرك و بازگشت به توحيد و اسلام ، بود .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق از تفريع جمله «إن تابوا . .. » بر الغاى صلحنامه و اعلام جنگ با مشركان پيمان شكن (كيف يكون للمشركين عهد ... ) استفاده مى شود. قابل ذكر است كه «توبة» (مصدر تابوا) به معناى بازگشتن است ; يعنى، اگر مشركان به اسلام و توحيد بازگردند و ... .

120- جنگ ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 3

3 - جنگ هاى كافران ، در راه طاغوت است .

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت

121- جنگ يهود با مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 7

7 - وجود برخورد هاى پراكنده و انفرادى ، ميان يهوديان تبعيدى و مسلمانان *

لايقتلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

ذكر واژه «جميعاً»، مى تواند از آن جهت باشد كه يهوديان اخراجى از مدينه، فقط در نبردهاى جمعى از برخورد مستقيم با مسلمانان پرهيز مى كردند; ولى ممكن است آنان برخوردهاى انفرادى مستقيم داشته باشند.

122- حرمت جنگ در ماههاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 2

2 - جواز جنگ در ماه هاى حرام در صورت تجاوز دشمنان در آن ماهها

ص: 214

الشهر الحرام بالشهر الحرام

«باء» در «بالشهر» باى مقابله يا عوض است و مقصود از اين مقابله - به قرينه فرازهاى بعد و با توجه به آيه هاى پيشين كه درباره جنگ بود - اين معناست: اگر دشمن با جنگ عليه شما حرمت ماههاى حرام را نقض كرد، شما نيز مى توانيد حرمت اين ماهها را ناديده گرفته و عليه آنان به مبارزه برخيزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 10

10 - حرمت آغاز جنگ در ماه هاى حرام و جواز جنگ هاى دفاعى و مقابله به مثل در برابر هجوم مشركان

منها أربعة حرم . .. فلا تظلموا فيهن أنفسكم و قتلوا المشركين كافة كما يقتلونكم

حرمت ماههاى حرام، مقتضى ترك جنگ در آن ماههاست ; ولى چون ممكن است دشمن اين حرمت را رعايت نكند، خداوند در اين صورت تكليف حرمت را از مسلمانان برداشته و فرموده كه همانند آنان، شما نيز بجنگيد.

123- حقوق دشمنان در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 4،8

4 - ضرورت رعايت حقوق دشمنان حتى در جنگ با آنان

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

8 - مجاهدان ، در صورتى كه از حدود الهى در جنگ تجاوز كنند و يا حقوق دشمنان را رعايت ننمايند ، از محبت خداوند محروم خواهند شد .

إن اللّه لايحب المعتدين

124- خطر جنگ در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 80 - 7

7- مردمى كه با داوود ( ع ) زندگى مى كردند ، در معرض هجوم نظامى دشمن قرار داشتند .

داود . .. و علّمنه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من بأسكم

آيه شريفه در مقام امتنان بر مردمى است كه با داوود(ع) زندگى مى كردند; زيرا مخاطب «كم» دراين آيه آنان هستند. اين امتنان آن گاه صحيح است كه آنان در معرض هجوم دشمن و مبتلا شدن به خطرات آن باشند.

ص: 215

125- خودسازى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 11

11 - لزوم خودسازى ، پيش از نبرد با كفّار

و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

126- دعوت به جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 12

12 - يوشع و كالب ، در عين ترس از دشمن ، مردم را براى يورش به سرزمين مقدس فرا خواندند .

قال رجلان من الذين يخافون

برداشت فوق مبنى بر اين است كه مفعول محذوف «يخافون»، «جبارين» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 128 - 11

11 - رنج و اندوه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از مشكلات مسلمانان ، در عين فراخوانى آنان به جنگ با دشمنان و تحمل سختى هاى نبرد

رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم

با توجه به اينكه در آيات قبل، سخن از جنگ تبوك و مشكلات توان فرساى آن بود و پيامبر(صلی الله علیه و آله) مؤمنان را به شركت در آن فرمان داده بود، يادآورى خصلتهاى پيامبر(صلی الله علیه و آله) در پايان اين بخش، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

127- دعوت به جنگ سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 1

1 - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حديبيه ، براى شركت در جنگى دشوار به منظور جبران گذشته خود

قل للمخلّفين . .. ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

128- ذكر خدا در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 103 - 1

ص: 216

1 - مجاهدان در ميدان نبرد بايد همواره به ياد خدا باشند .

فاذا قضيتم الصلوة فاذكروا اللّه قيماً و قعوداً و على جنوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 2،3

2 - لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

«اذكروا اللّه» مى تواند عطف بر «اثبتوا» باشد كه در حقيقت جواب شرط «إذا لقيتم» خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين «اذكروا ... » مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

3 - پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

«لعلكم» علاوه بر اينكه متعلق بر «اذكروا اللّه» است، مى تواند متعلق به «فاثبتوا» نيز باشد. در اين صورت مراد از «فلاح»، پيروزى در جنگ است.

129- رعايت مصالح در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 14

14 - اسير گرفتن از دشمن قبل از سركوبى كامل آنان ، زمينه ساز شكست و خلاف حكمت و مصلحت

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

تذكر به عزت و حكمت خداوند پس از نهى وى از اسير گرفتن قبل از تحكيم موقعيت، اشاره به اين حقيقت دارد كه تخلف از آن نهى خلاف مصلحت و زمينه ساز شكست مى باشد.

130- روش مقابله با جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 12

12 - ايجاد اميد در دل جامعه و بى تأثير جلوه دادن تبليغات بدخواهان و ضعيف نشان دادن آنان ، شيوه اى مؤثر در جنگ روانى

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

برداشت فوق از آنجاست كه آيه شريفه درصدد افشاگرى و خنثى سازى توطئه دشمنان و بدخواهان و نيز دلدارى به مؤمنان است.

ص: 217

131- زمينه پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 13،17

13 - رهنمود ها و دستورات الهى در زمينه مسائل جنگ ، حكيمانه و به كارگيرى آنها زمينه ساز پيروزى است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

17 - سركوبى دشمنان دين و پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از استقرار حكومت حق ، زمينه ساز پيروزى دين و امرى حكيمانه است .

و اللّه عزيز حكيم

132- زمينه جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 11

11 - دنياطلبى ، از ريشه هاى بروز جنگ ها و درگيرى هاى خونين ميان گروه هاى معتقد به آيين الهى است .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 12

12 - روابط نامشروع اقتصادى ، زمينه بروز خونريزى و جنگ هاى داخلى

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تقتلوا انفسكم

عطف جمله «لا تقتلوا» بر جمله «لا تاكلوا»، مى تواند بيانگر ترتب قتل و خونريزى بر تصرفات نامشروع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 5،8

5 - گروه گروه شدن، زمينه درگيرى و خونريزى و نشانه عذاب الهى است.

أو يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم بأس بعض

8 - شرك زمينه ساز نزول عذابهاى گوناگون و پيدايش جنگ و اختلاف در جامعه

ثم أنتم تشركون. قل هو القادر على أن يبعث عليكم عذابا

133- زمينه شكست در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 14

ص: 218

14 - اسير گرفتن از دشمن قبل از سركوبى كامل آنان ، زمينه ساز شكست و خلاف حكمت و مصلحت

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

تذكر به عزت و حكمت خداوند پس از نهى وى از اسير گرفتن قبل از تحكيم موقعيت، اشاره به اين حقيقت دارد كه تخلف از آن نهى خلاف مصلحت و زمينه ساز شكست مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 5،6

5 - گرفتن اسير در جنگ بدر مقتضى شكست مسلمانان در آن نبرد

لو لا كتب من اللّه سبق لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

برخى برآنند كه مراد از «عذاب عظيم» شكست از دشمن در كارزار بدر است و مقصود از «كتب من اللّه . .. » وعده پيروزى است كه خداوند پيش از وقوع جنگ بدر مسلمانان را به آن بشارت داد. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اگر وعده الهى به پيروزى شما (رزمندگان بدر) نبود، به سبب گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن به شكست سختى گرفتار مى شديد. (برگرفته شده از روح المعانى).

6 - تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

134- زمينه صبر در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 9

9 - باور به همراهى خدا با مجاهدان صابر ، زمينه ساز تحمل سختى هاى نبرد و صبر در برابر ناملايمات آن

و اصبروا إن اللّه مع الصبرين

135- زيانهاى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 2

2 - پى آمد هاى شوم جنگ براى مردم و حكومت ، دليل تمايل بلقيس به روش هاى مسالمت آميز

قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

ص: 219

136- زيركى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 9،10،12،24

9 - وجوب همراه داشتن سلاح و حفظ هوشيارى و احتى اط ، به هنگام اداى نماز خوف

و ليأخذوا اسلحتهم . .. و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

ظاهراً مراد از ضمير در «ليأخذوا» همان كسانى هستند كه به نماز ايستاده اند، نه آن گروهى كه مشغول پاسدارى هستند.

10 - لزوم احتى اط و هوشيارى بيشتر مجاهدان ، به هنگام تعويض و جابجايى در نماز خوف *

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

تصريح به لزوم هوشيارى در مورد دسته دوم (و ليأخذوا حذرهم)، بيانگر ضرورت احتى اط بيشتر در تعويض و جابجايى دارد.

12 - برابرى نقش هوشيارى و آمادگى هاى لازم نظامى در جنگ ، با سلاح و تجهيزات

و ليأخذوا حذرهم و اسلحتهم

مراد از «حذر» احتراز از دشمن است كه از آن به هوشيارى نظامى تعبير شده است. و چون هوشيارى در برابر دشمن را در كنار آمادگى تسليحاتى آورده و هر دو را با كلمه «اخذ» (گرفتن) تعبير كرده، دلالت بر كارسازى يكسان آنها دارد; بلكه تقدم «حذر» مى تواند حاكى از اهميت بيشتر آن باشد.

24 - كسانى كه در نماز خوف مجاز به زمين گذاشتن سلاح خويش هستند ، بايد همچنان هوشيار و مراقب باشند .

و لاجناح عليكم . .. ان تضعوا اسلحتكم و خذوا حذركم

137- سازماندهى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 3

3 - بازسازى مجدد سپاه اسلام توسط پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، پس از پراكندگى و شكست در جنگ احد

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

138- سختى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 14

14 - يادآورى گمراهى مؤمنان پيش از بعثت و هدايتشان در پرتو تعاليم پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، عامل تقويت اراده آنان در تحمّل دشوارى هاى مولود جنگ

اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فى سبيل اللّه ... لقد منّ اللّه على المؤمني

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيات مربوط به جنگ احد.

ص: 220

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 4،5

4 - دور ماندن از مصائب جنگ ، نعمتى الهى در بينش سست عنصران متخلف از جهاد

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

5 - نعمت شمردن دورى از مصائب و مشكلات جنگ ، بينشى ناپسند

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 4،16

4 - سختى ها و رنج هاى ناشى از رويارويى با دشمنان دين ، نبايد موجب سستى در پيكار با آنان شود .

و لاتهنوا . .. ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

16 - دشوارى ها و سختى هاى پيش آمده براى اهل ايمان به هنگام نبرد با دشمنان ، داراى حكمت و مصلحت

ان تكونوا تألمون . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

توصيف خداوند به «حكيماً»، پس از بيان علم خداوند به دردها و مصيبتهاى اهل ايمان، براى رساندن اين معناست كه اين رنجها و گرفتاريها داراى حكمت و مصلحت است و لذا از آن جلوگيرى نمى كند، نه اينكه از ديد خداوند مخفى باشد.

139- سختى ها جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 12

12 - سستى و هراس در هنگامه هاى دشوار ( همانند جنگ ) و تصميم به نافرمانى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به تنهايى ، موجب خروج از ولايت و حمايت الهى نيست .

اذ همّت . .. و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در عين اعتراض به گروههايى كه قصد انحراف از جنگ و نافرمانى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشتند، بيانگر اين است كه اين تصميمشان، باعث نشد كه ولايت الهى از آنان منقطع شود.

140- سختيهاى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 5،10

5 - مقاومت و صبر پيروان انبياى گذشته در برابر سختى هاى جنگ و مشكلات

ام حسبتم . .. مسّتهم البأساء و الضراء

درخواست نصرت الهى از جانب پيامبران و مؤمنان پس از آزار جنگ و مصائب و مشكلات، بيانگر مقاومت آنان است.

ص: 221

10 - ايمان و اميد پيامبران و مؤمنان به نصرت الهى و امداد هاى غيبى ، به هنگام مواجهه با مصائب و مشكلات جنگ

حتى يقول الرسول و الذين امنوا معه متى نصر اللّه

جمله «متى نصر اللّه» كه سؤال از وقت يارى خداست، بيانگر اين معناست كه آنان به اصل يارى خدا به هنگام رويارويى با دشمنان، ايمان داشتند و به آن دل بسته بودند.

141- شايعه در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 8

8 - كارآمد نبودن تبليغات سوء و جنگ روانى ، در بازداشتن مؤمنان از شركت در غزوه حمراءالاسد يا بدر صغرا

الّذين قال لهم النّاس . .. فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

زيرا در عين تبليغات سوء دشمن، مؤمنان براى شركتِ در نبرد حركت كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 2

2 - شايعه پراكنانى كه مردم را از جهاد مى ترسانند ، شيطانند .

قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه «ذلكم»، اشاره به همان مردمى باشد كه مؤمنان را از جنگ مى ترساندند.

142- شجاعت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 12

12 - لزوم استوارى در برابر جنگ روانى دشمنان و نهراسيدن از استهزاى آنان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

143- شرايط جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 22

22 - جنگيدن بدون توان و آمادگى براى پايدارى ، در حكم خودكشى است .

و لا تقتلوا انفسكم

ص: 222

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: لا تخاطروا بنفوسكم فى القتال فتقاتلون من لا تطيقونه.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 180 ; نورالثقلين، ج 1، ص 472، ح 200 ; مجمع البيان، ج 3، ص 60.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 16

16 - جنگ اهل ايمان و نيز صلح آنان ، همواره بايد بر اساس موازين تعيين شده از سوى خداوند صورت گيرد .

فان اعتزلوكم . .. فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 91 - 14

14 - جنگ و صلح مؤمنان ، همواره بايد بر اساس موازين تعيين شده از سوى خداوند صورت گيرد .

و اولئكم جعلنا لكم عليهم سلطاناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 3

3 - سفرهاو مأموريت هاى جنگى مؤمنان ، بايد همراه با تحقيق و تأمل كافى در همه امور مربوط به جنگ باشد . *

يا ايّها الّذين امنوا اذا ضربتم فى سبيل اللّه فتبيّنوا

به نظر مى رسد متعلّق حذف شده از «تبيّنوا»، تمام امورى است كه در رابطه با جنگ مطرح مى باشد و تميز كافر از مؤمن، اشاره به مصداقى است كه بايد مدّ نظر باشد و مورد تبيين قرار گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 2

2 - لزوم دادن فرصت مناسب به دشمنان پيمان شكن ، براى توبه و بازگشت به دامن اسلام ، پيش از جنگ با آنان

براءة من اللّه و رسوله . .. فسيحوا فى الارض أربعة أشهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 3

3 - لزوم توجّه به كيفيت نيرو هاى رزمى و نه صرفاً توجّه به كميت آنان

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

144- شرايط جنگ در ماههاى حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 223

1 - بقره - 2 - 194 - 2

2 - جواز جنگ در ماه هاى حرام در صورت تجاوز دشمنان در آن ماهها

الشهر الحرام بالشهر الحرام

«باء» در «بالشهر» باى مقابله يا عوض است و مقصود از اين مقابله - به قرينه فرازهاى بعد و با توجه به آيه هاى پيشين كه درباره جنگ بود - اين معناست: اگر دشمن با جنگ عليه شما حرمت ماههاى حرام را نقض كرد، شما نيز مى توانيد حرمت اين ماهها را ناديده گرفته و عليه آنان به مبارزه برخيزيد.

145- شروع جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 6

6 - مسلمانان نبايد آغازگر جنگ عليه دشمنان خويش باشند . *

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

146- شكست در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 3

3 - بازسازى مجدد سپاه اسلام توسط پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، پس از پراكندگى و شكست در جنگ احد

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

147- عدالت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 9

9 - مسلمانان ، موظف به رعايت عدالت حتى در جنگ با دشمنان

فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدى عليكم

148- عذاب با جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 65 - 4

ص: 224

4 - تقسيم شدن مردم به فرقه هاى مختلف و درگيرى و جنگ بين آنان، از انواع عذاب الهى بر مردم است.

أو يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم بأس بعض

«شيع»، جمع «شيعه»، به معنى گروهها و فرقه هاست و «بأس» نيز به معنى جنگ و يا شدت جنگ است. (لسان العرب). جمله «و يذيق ...» عطف تفسير و يا عطف سبب بر مسبب است، يعنى نتيجه گروه گروه شدن جنگ و درگيرى است.

149- عفو خطاهاى فرماندهى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 10

10 - خطا و لغزش رهبر جامعه و فرماندهان نظامى ، قابل اغماض و بخشش

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

150- علما و جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 11

11 - تحصيل كنندگان دانش دين ، معاف از شركت در جنگ در صورت نياز جامعه به دانش آنان و عدم نياز جدى به حضورشان در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليفقهوا فى الدين

151- عوامل پيروزى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 9

9 - فرستادن آرامش خاطر به سوى بنى اسرائيل از جانب خداوند ، به منظور استقامت و كاستن دلهره و اضطراب آنان در پيكار با دشمنان

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

مراد از «سكينة» به مناسبت آيات قبل كه درباره جهاد و نبرد با دشمنان بود، يا خصوص آرامش و رفع نگرانى و دلهره در رويارويى با متجاوزان است و يا مصداق بارز و مورد نظر از آرامش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 26،27

ص: 225

26 - توجّه و باور به امكان پيروزى جمعيّت هاى كيفى - هر چند كم باشند - بر نيرو هاى عظيم كمّى ، تسكين بخش رزمندگان

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة

معتقدان به لقاءاللّه (الذين يظنّون . .. ) در مقابل عدّه ديگر چنين گفتند: «كم من ... » تا آنان را براى مقابله با دشمن مُهيّا سازند و ترس و دلهره آنان را بزدايند.

27 - معتقدان به لقاى خداوند ، پيروزى در جنگ را از جانب خداوند مى دانند .

قال الذين يظنّون . .. غلبت فئة كثيرة باذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 1،2،4،9

1 - صبر ، ثبات قدم و نصرت الهى ، از عوامل پيروزى بر دشمنان

قالوا ربّنا افرغ علينا صبراً . .. فهزموهم باذن اللّه

فاء تفريع در «فهزموهم» بيانگر اين است كه پيروزى اهل ايمان و هزيمت جالوتيان، نتيجه مطالب گذشته (صبر، ثبات قدم و . .. ) بوده است.

2 - نقش دعا در پيروزى رزمندگان جبهه حقّ

قالوا ربّنا . .. فهزموهم باذن اللّه

4 - هزيمت و شكست سپاهيان جالوت به اذن الهى ، در برابر نيروى اندك طالوتيان

فهزموهم باذن اللّه

9 - ضرورت ضربه زدن به قلب لشكر و فرماندهى آن ، جهت دستيابى به پيروزى بر دشمن

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت

بنابراينكه «واو» در «و قتل . .. » حاليّه باشد و با الغاى خصوصيّت از مورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 8،9

8 - نقش تعيين كننده برآورد نيرو هاى دشمن ، در روحيه رزمندگان و سرنوشت جنگ

يرونهم مثليهم رأىَ العين

9 - بهره گيرى از عمليّات فريب نيرويى ، عاملى مؤثر در پيروزى

يرونهم مثليهم رأىَ العين

برآورد نادرست مشركان از نيروهاى مسلمانان، موجب شكست آنها در جنگ بدر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 8

8 - توجّه به ولايت الهى و اعتقاد به يارى حتمى خداوند ، از عوامل تقويت روحيه اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار و نبرد با دشمنان

بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

ص: 226

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 14

14 - روحيه رزمندگان داراى تأثيرى بسزا در اقدام به جنگ و پيروزى و شكست آنان

إذ يريكهم اللّه . .. إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 15

15 - پرهيز از گرفتن اسير در ميدان نبرد تا پيش از سركوبى كامل دشمن ، امرى حكيمانه و موجب پيروزى دشمنان دين است .

ما كان لنبى . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به عزتمندى و كاردانى پس از تأكيد بر حرمت گرفتن اسير پيش از سركوبى دشمن، اشاره به اين دارد كه اين حكم، حكمى حكيمانه است و اجراى آن زمينه ساز عزتمندى و پيروزى مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 - خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 8

8 - سرنوشت ساز بودن آمادگى رزمى و مانور مسلمين بعد از جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

سازماندهى سپاه اسلام پس از مصيبتهاى وارد آمده در جنگ احد و دعوت مجدد حتى از مجروحان براى شركت در جنگ، حكايت از سرنوشت ساز بودن اين آمادگى و بسيج نيرو دارد.

152- عوامل جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 9،16

9 - اختلافات اعتقادى ميان پيروان مذاهب ، از عوامل وقوع جنگها

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكن اختلفوا

16 - پيروان انبيا پس از ايشان اختلاف كردند ; برخى ايمان و بعضى كفر را برگزيدند و با يكديگر پيكار نمودند .

من بعدهم . .. و لكن اختلفوا ... و لو شاء اللّه ما اقتتلوا

ص: 227

153- عوامل سستى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 20

20 - ترس از هيبت سپاه دشمن ، از عوامل ايجاد ترديد و سستى اراده در پيكار *

قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 8

8 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صورتى كه كافران بدر را در رؤياى خويش لشكرى بزرگ مى ديد ، مسلمانان در تصميم بر نبرد سست شده و بر سر آن اختلاف مى كردند .

و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم فى الأمر

«فى الأمر» متعلق به «لتنزعتم» و نيز «فشلتم» است و «ال» در آن عهديه و اشاره به جنگ بدر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 8 - 1

1 - وجود ناخرسندى ميان مسلمانان صدر اسلام ، نسبت به لغو اعتبار پيمان عدم تعرض و ترديد و دودلى آنان در پيكار با مشركان پيمان شكن

كيف و إن يظهروا عليكم

كلمه «كيف» - كه براى استفهام انكارى است - مفيد برداشت فوق است.

154- عوامل شكست در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 9

9 - فِسْق ، زمينه ساز ضعف روحيه و فرار از جنگ

و اكثرهم الفسقون . .. و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

توصيف يهود به فسق و سپس بيان شكست آنان، حاكى از ارتباط اين دو مسأله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 1،4،5

1 - هلاكتِ بخشى از قواى دشمن و خوار شدن بخشى ديگر ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم

برداشت فوق، با عنايت به ملحوظات ذيل است. يكم اينكه: «ليقطع» و «يكبتهم»، به جمله «و لقد نصركم اللّه ببدر» متعلق باشد. دوّم اينكه: «قطع» به معناى هلاك كردن باشد، چنانچه در روح المعانى آمده است. سوّم اينكه: «او» در «او يكبتهم»، براى

ص: 228

تنويع باشد; يعنى عدّه اى به هلاكت و عدّه اى ديگر به ذلّت و خوارى كشانده شدند.

4 - بازگشت ذليلانه و نااميدانه باقيمانده كافران ، از اهداف نصرت الهى به رزمندگان بدر

و لقد نصركم اللّه ببدر . .. ليقطع ... فينقلبوا خائبين

جمله «فينقلبوا . .. »، عطف بر «ليقطع» است بنابراين بازگشت ذليلانه و نااميدانه كافران، از اهداف پيروزى بدر خواهد بود و به مقتضاى «فاء» تفريع، اين بازگشت، نتيجه هلاكت و اسارت بخشى از كافران بوده است.

5 - هلاكت و خوارى بخشهايى از قواى دشمنان دين ، در جنگ بدر ، عاملى در تخريب روحيّه ساير نيروها

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

«خائبين» از «خيبة»، به معنانى يأس، نااميدى و نامرادى، حكايت از اثر روانى در باقيمانده كفّار است كه به مقتضاى «فاء» در «فينقلبوا»، اين نااميدى، نتيجه هلاكت و خوارى و اسارت گروه زيادى از دشمنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 14

14 - روحيه رزمندگان داراى تأثيرى بسزا در اقدام به جنگ و پيروزى و شكست آنان

إذ يريكهم اللّه . .. إنه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8

8 - سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

155- عوامل طبيعى و جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 14،18

14 - ريزش باران در آستانه جنگ بدر ، از عوامل مؤثر در پيروزى مسلمانان در آن جنگ

و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

18 - استحكام اردوگاه مسلمانان و استوارى گام هاى آنان بر شنزار محل اقامتشان ، از اهداف نزول باران در آستانه جنگ بدر

ينزل عليكم من السماء ماء ليطهّركم . .. و يثبت به الأقدام

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «الاقدام» گامهاى مجاهدان باشد. بنابراين «و يثبت به الاقدام» يعنى هدف از نزول باران اين بود كه خداوند گامهاى شما را استوار سازد و از لغزش و فرو رفتن در شنزارها بازدارد.

ص: 229

156- عهدشكنان جنگ افروز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 57 - 6

6 - عبرت گرفتن از سرنوشت پيمان شكنان جنگ آفرين عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و جامعه اسلامى ، از اهداف فرمان خداوند بر شدت مجازات آنان

فشردبهم من خلفهم لعلهم يذكرون

«تذكر» (مصدر يذكرون) به معناى دريافتن و همواره به خاطر داشتن است. جمله «لعلهم يذكرون» تعليل براى «فشردبهم» است. يعنى هدف از شدت مجازات اين است كه كفرپيشگان، توان مسلمين را دريابند و همواره به خاطر بسپارند تا در آينده عليه جامعه اسلامى توطئه نكنند.

157- غنايم جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 4

4 - مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 27 - 1،2

1 - سرزمين ها و خانه ها و مال هاى يهود بنى قريظه ، در غزوه بنى قريظه ، به تملك مسلمانان درآمد .

و أورثكم أرضهم و ديرهم و أمولهم

2 - خداوند فراهم آورنده زمينه تملّك اموال و خانه و سرزمين يهود بنى قريظه براى مسلمانان مدينه

و أورثكم أرضهم و ديرهم و أمولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 26 - 9

9 - غنايم به دست آمده در جهاد هاى اسلامى ، از روزى هاى پاكيزه خداوند براى مسلمانان *

و رزقكم من الطيبت

158- غنيمت جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 1،11

ص: 230

1 - غنيمت و پيروزى در جهاد ، فضل الهى است .

خذوا حذركم فانفروا . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

مصداق مورد نظر از «فضل» در اين آيه، غنيمت و پيروزى است.

11 - مسلمانان دنياطلب ، به چنگ آوردن غنيمت در سايه پيروزى ظاهرى را فوز عظيم ( رستگارى بزرگ ) مى شمرند .

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. فافوز فوزاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 141 - 4

4 - شركت منافقان در جنگ ، تنها براى تأمين منافع شخصى و سهيم شدن در غنايم جنگى است .

الذين يتربّصون بكم فإن كان لكم فتح من اللّه . .. و نمنعكم من المؤمنين

ظاهراً مراد از جمله «الم نكن معكم» شركت در جهاد و همراهى مسلمانان در جنگ است.

159- غنيمت جنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 15

15 - دستيابى مسلمانان پيكارگر احد بر غنائم جنگى ، به دنبال شكست ابتدايى مشركان قريش

من معد ما اريكم ما تحبّون

اگر چه مراد از «ما تحبّون» پيروزى بر دشمن است، و لكن در آيه شريفه مى تواند لازمه آن، يعنى غنيمت نيز مراد باشد; به دليل «منكم من يريد الدّنيا».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 15،17،20،22

15 - اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از «غمّ» (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه «لكيلا . .. »، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

17 - تبديل اندوه از دادن غنائم به اندوه تمرد از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موهبتى الهى به رزمندگان احد

فاثابكم غمّا بغمّ

كلمه «اثابكم» دلالت بر اين معنا دارد كه اين تبديل و جايگزينى لطف و موهبتى از جانب خداوند بوده است.

20 - اندوه مسلمانان از شكست و از دست دادن غنائم و مبتلا شدن به مصيبت ها در كارزار احد ، تاوان اندوهى كه بر دل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گذاردند .

فاثابكم غمّا بغمّ

بنابر اينكه «اثاب» به معناى مجازات باشد نه پاداش، و مراد از «غمّا»، اندوه مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم و مراد از

ص: 231

«بغمّ»، غمى باشد كه بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وارد كردند. و «باء» در «بغمّ» به معناى سببيّت گرفته شده است.

22 - هجوم اندوه هاى ناشى از نافرمانى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و عدم موفقيّت در كارزار احد ، برخاسته از اراده الهى براى به فراموشى سپردن اندوه از دست دادن غنائم و جراحات وارده بر ايشان

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

بنابر اينكه «لكيلا» متعلق به «اثابكم» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 161 - 3،5

3 - امانتدارى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در جمع آورى و تقسيم غنايم

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در شأن نزول آيه آمده كه تيراندازان گماشته شده بر تپه احد، سنگر خويش را به اين پندار رها كردند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله)، غنايم را بين همه رزمندگان تقسيم نخواهد كرد و هر كس هر چه به دست آورد، از آن او خواهد شد. (مجمع البيان، ذيل آيه).

5 - گمان باطل برخى از مسلمانان صدر اسلام مبنى بر خيانت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در غنايم جنگى

و ما كان لنبىّ ان يغلّ

در برخى از شأن نزولهاىِ مربوط به آيه آمده كه غنيمتى از غنايم جنگى بدر مفقود شد و عدّه اى چنين پنداشتند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) آن را تصاحب كرده است. (مجمع البيان، ذيل آيه.) و از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: ... الم ينسبوا نبيّنا محمّداً (صلی الله علیه و آله) ... الم ينسبوه يوم بدر الى انّه اخذ لنفسه من المغنم قطيفة حمراء حتّى اظهره اللّه عزّ و جلّ على القطيفة و برء نبيّه من الخيانة و انزل بذالك فى كتابه «و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... ».

_______________________________

امالى صدوق، ص 92، مجلس 22، ح 3 ; تفسير برهان، ج 1، ص 324، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 16

16 - دست يافتن مؤمنان مجاهد به منفعت مالى در غزوه بدر صغرا

فانقلبوا بنعمة من اللّه و فضل

بر اساس شأن نزول نقل شده در تفسير روح المعانى، مراد از «فضل»، سودى است كه مسلمانان با كسب و تجارت در غزوه بدر صغرا به دست آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 16،18

16 - برترى و فزونى غنائم و اجر و پاداش الهى ، بر بهر هاى دنيوى و غنائم جنگى

تبتغون عرض الحيوة الدّنيا فعند اللّه مغانم كثيرة

كلمه «عند اللّه» اشاره به برترى پاداشهاى الهى دارد.

18 - غنائم فراوان خداوند از آن مجاهدانى است كه در راه او مى جنگند و از دنياطلبى مى پرهيزند .

اذا ضربتم فى سبيل اللّه . .. و لا تقولوا ... فعند اللّه مغانم كثيرة

ص: 232

160- فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 111 - 10

10 - محروميّت اهل كتاب ( يهود ) از يارى ديگران ، پس از فرار و شكست در پيكار با مسلمانان

و إن يقتلوكم يولّوكم الادبار ثم لا ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 4

4 - نه جهاد و پايدارى در راه خدا مرگ آور است و نه گريز و رويگردان از آن زندگى بخش

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون آيات قبل و بعد درباره جهاد و مبارزه است، اين آيه اشاره دارد به نفى پندار كسانى كه جنگ را عامل كشته شدن و ترك حضور در صحنه پيكار را باعث ادامه حيات مى دانستند. بنابراين، جنگ، تعيين كننده مرگ و زندگى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 30

30 - فراز از ميدان نبرد و رويارويى با سختى ها ، مانع مرگ مقدّر آدمى نيست .

قل لو كنتم فى بيوتكم لبرز الّذين كتب عليهم القتل الى مضاجعهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 2

2 - پندار كفرپيشگان بر اين كه خانه نشينى و يا پرهيز از حضور در كارزار ، مانع مرگ و كشته شدن است .

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 8

8 - ترك صحنه پيكار و شركت نجستن در آن ، زمينه ساز خشم خداوند

انّ الّذين تولّوا منكم . .. كمن بآء بسخط من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 10

10 - منافقان به انگيزه سرباز زدن از پيكار ، مدعى بودند كه حضور در ميدان احد نوعى انتحار و خودكشى است ، نه پيكار و جنگ .

ص: 233

قالوا لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

برخى برآنند كه مراد منافقان از جمله «لو نعلم . .. » اين معنا بوده كه بيرون شدن شما مسلمانان به سوى احد، پيكار و قتال نيست، بلكه خود را به مهلكه انداختن است ; چرا كه نيروى شما در برابر نيروى دشمن هيچ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 9

9 - دلدارى خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، به دنبال همسويى جمعى از مؤمنان با كافران و تخلف آنان از جهاد

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

با توجه به آيات پيشين همانند: «هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان»، استفاده مى شود كه مراد از خبيثان، منافقانى هستند كه از نبرد با كافران سرباز زدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 8،10

8 - موسى ( ع ) بر حذر دارنده قوم خويش از فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با ساكنان سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم

10 - هشدار موسى ( ع ) به زيانكارى قوم خويش در صورت فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با جباران سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 22 - 1

1 - تأكيد بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با زورگويان سرزمين مقدس ، على رغم فرمان موسى ( ع )

قالوا يموسى ان فيها قوماً جبارين و إنّا لن ندخلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 13

13 - اصرار بنى اسرائيل بر كناره گيرى از نبرد با جباران و جاخوش كردن در كاشانه خويش

إنّا ههنا قعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 10

10 - فرار مسلمانان در جنگ حنين پس از قرار گرفتن در تنگناى نبرد ، على رغم كثرت غرورآفرينشان

و ضاقت عليكم الأرض بما رحبت ثم وليتم مدبرين

ص: 234

161- فرماندهى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 6

6 - فرماندهى كل قوا ، از مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

و منهم من يقول ائذن لى

162- فرماندهى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 2،7،14

2 - درخواست بزرگان بنى اسرائيل پس از موسى از پيامبر خويش ، براى تعيين فرماندهى در جنگ با دشمنان

الم تر الى الملأ من بنى اسرائيل من بعد موسى اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملكاً

«ملأ»، كسانى هستند كه نظرها را به خود جلب مى كنند. (اشراف و بزرگان هر قوم)

7 - ضرورت فرمانده در جنگ

ابعث لنا ملكاً نقاتل فى سبيل اللّه

مجزوم بودن «نقاتل» نشانه تقدير شرط است; يعنى اگر فرماندهى باشد، در راه خدا خواهيم جنگيد. پس اگر فرمانده ضرورت نداشت، نبايد جهاد فى سبيل اللّه را مشروط به وجود او كنند.

14 - تعيين حاكمان و فرماندهان نظامى ، بر عهده رهبران الهى *

اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملكاً

رجوع مردم به پيامبر و رهبر خويش براى تعيين فرماندهى در جهاد فى سبيل اللّه، بيانگر ذهنيّت دينى مردم است به اينكه تعيين فرماندهان در اختيار پيامبران و رهبران دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 8،9،10

8 - ضرورت ارزيابى ، آزمايش و ميزان اطاعت و استقامت نيرو ها از جانب فرمانده ، پيش از ورود به كارزار

فلمّا فصل . .. قال انّ اللّه مبتليكم بنهر

9 - اعلام طالوت به لشكريان ، در مورد عدم انتساب آنان به وى و جدايى آنان از او ، در صورتى كه از نهر بياشامند .

فمن شرب منه فليس منّى

10 - اعلام طالوت به لشكريان ، در مورد انتساب آنان به وى ، اگر از نوشيدن آب نهر چشم پوشند .

و من لم يطعمه فانّه منّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 5،6،12

5 - آگاهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) به فنون نظامى و قدرت مديريّت ايشان در عمليات مسلّحانه عليه دشمنان دين

ص: 235

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

6 - رهبرى قواى نظامى ، بخشى ضرورى از مديريّت جامعه اسلامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

چون پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان مدير جامعه اسلامى، امور مربوط به قواى نظامى را نيز رهبرى مى كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

12 - شركت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در جنگ احد ، به عنوان فرماندهى عمليات نظامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

امام صادق (ع): سبب نزول هذه الآية ان قريشا خرجت من مكّة تريد حرب رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فخرج يبغى موضعاً للقتال.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 110 ; نورالثقلين، ج 1، ص 384، ح 336.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 9

9 - لزوم تقويت روحيه رزمندگان از سوى رهبران و فرماندهان نظامى

اذ تقول الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلثة الاف من الملئكة

از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله)، درسى است براى تمام رهبران دينى و فرماندهان نظامى كه مؤمنان را در هنگامه هاى دشوار، به پيروزى و امدادهاى الهى، اميدوار سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 2

2 - صلاحديد برگزارى نماز جماعت در ميدان نبرد ، بر عهده فرمانده نيروهاست .

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

اسناد اقامه نماز به پيامبر(صلی الله علیه و آله) (فاقمت . ..)، اشاره به اين است كه اختيار تشكيل نماز جماعت بر عهده و صلاحديد پيامبر(صلی الله علیه و آله) و يا فرماندهى نيروهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 8

8 - سستى ، نزاع و تفرقه و سرپيچى از فرماندهى ، از عوامل شكست جنگجويان

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 10،11

10 - تلاش مستمر پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى جلوگيرى از شكست مسلمانان در كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

11 - بى اعتنايى به دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

ص: 236

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «صرفكم» باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله «و لا تلون على احد و الرّسول ... »، كه حاكى از دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 11

11 - عفو و گذشت از خطا هاى جنگى رزمندگان ( تخلّف از دستورات فرماندهى و . . . ) امرى نيكو و پسنديده

و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حليم

163- فريب در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 9

9 - بهره گيرى از عمليّات فريب نيرويى ، عاملى مؤثر در پيروزى

يرونهم مثليهم رأىَ العين

برآورد نادرست مشركان از نيروهاى مسلمانان، موجب شكست آنها در جنگ بدر شد.

164- فلسفه جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 4

4 - جنگ ها و ميدان هاى كارزار ، عرصه هاى آزمون الهى و متمايز گشتن مؤمنان راستين از غير ايشان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين جهدوا منكم

165- فلسفه جنگ با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 9

9 - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با كفار و مشركان ، آوردن ايشان به دامن اسلام است و نه نابودى آنان .

فاقتلوا المشركين . .. و إن أحد من المشركين استجارك ... حتى يسمع كلم اللّه ثم أبل

ص: 237

166- فلسفه جنگ با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 9

9 - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با كفار و مشركان ، آوردن ايشان به دامن اسلام است و نه نابودى آنان .

فاقتلوا المشركين . .. و إن أحد من المشركين استجارك ... حتى يسمع كلم اللّه ثم أبل

167- كثرت نيرو در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 10

10 - كثرت نيرو ها تعيين كننده پيروزى نيست .

و لن تغنى عنكم فئتكم شيئا و لو كثرت و أن اللّه مع المؤمنين

168- گرايش مادى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 6

6 - جستجوى منافع مادى در هنگامه جنگ با دشمنان دين ، امرى نكوهيده در پيشگاه خداوند

تريدون عرض الدنيا و اللّه يريد الأخرة

169- گناه جنگ داخلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 29

29 - جنگ هاى داخلى و برادر كشى ، از بزرگترين گناهان و موجب خوارى و ذلت در دنيا و گرفتار شدن به عذاب اخروى است .

تقتلون أنفسكم . .. فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحيوة الدنيا و يوم القي

از آن جا كه گناهان ياد شده، در پى دارنده شديدترين عذابهاست، معلوم مى شود اين گناهان از بزرگترين گناهان هستند.

170- گناه فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 238

7 - توبه - 9 - 27 - 2

2 - فرار از ميدان جنگ ، گناه بوده و نيازمند توبه و استغفار به درگاه خداست .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

171- مجازات تخلّف از قوانين جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 9

9 - متجاوزان از مقررات جنگ ، بايد مجازات شوند . *

فلا عدون إلا على الظلمين

172- مجروحان جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 1،5،6،21

1 - پاداش بزرگ الهى براى آنان كه على رغم تحمّل جراحت هاى نبرد پيشين ، دعوت خدا و رسولش را براى نبردى ديگر اجابت كردند .

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

چون آيات پيشين و نيز آيات بعد درباره نبرد و جهاد است، معلوم مى شود كه فرمان اجابت شده (استجابوا)، فرمان جنگ و مبارزه بوده است.

5 - برخى از مجروحان جنگ احد على رغم پذيرش دعوت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به نبردى ديگر ، از احسان و تقواى لازم برخوردار نبودند .

الّذين استجابوا . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

«منهم»، حال براى ضمير «احسنوا» است و كلمه «من»، ظهور در تبعيض دارد ; يعنى اجابت كنندگان را به دارندگان تقوا و احسان و فاقدان آن تقسيم مى كند.

6 - اهميّت و ارزش والاى شركت مجدد مجروحين جنگى در جهاد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

اجر عظيم براى مجاهدان در گرو جراحت ناشى از جهاد سابق نيست، بلكه به خاطر شركت در جهاد پس از تحمّل جراحت است.

21 - پاداش بزرگ اميرالمؤمنين ( ع ) به خاطر احسان و تقوا و اجابت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) پس از مجروح شدن در جنگ احد

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. اجر عظيم

امام صادق (ع): انّ رسول اللّه بعث عليّاً فى عشرة «استجابوا للّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح» الى «اجر عظيم». انّما نزلت فى اميرالمؤمنين (ع).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 206، ح 153 ; تفسير برهان، ج 1، ص 326، ح 4.

ص: 239

173- محروميت از غنيمت جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 10

10 - حسرت و تأسف متخلفان از جهاد بر محروميتشان از غنايم جنگى

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً

174- مسلمانان و غنايم جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 7

7 - برخى از مسلمانان ناخشنود از حكم خداوند درباره انفال و غنايم جنگ بدر

قل الأنفال للّه و الرسول . .. كما أخرجك ربك ... و إن فريقا من المؤمنين لكرهون

«كما» براى تشبيه امر ديگر است و مشبّه به صريحاً در آيه ذكر نشده است. لذا احتمالات مختلفى از سوى مفسران ايراد شده است و از جمله آنهاست حكم خداوند درباره انفال و غنايم جنگ بدر. بر اين مبنا «كما أخرجك ... » چنين معنا مى شود: حكم خداوند درباره انفال حكمى حق است ; همان گونه كه فرمان و تقدير حركت به سوى جنگ بدر حق بود. بر اين اساس جمله «إن فريقا ... » مى رساند كه همه و يا برخى از مسلمانان از حكم خداوند درباره انفال نيز كراهت خاطرى داشتند.

175- معذور از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 3،9

3 - مجاهدان را نبايد از نظر اجتماعى با توانمندان بازنشسته از جنگ يكسان و همانند شمرد .

لا يستوى القاعدون من المؤمنين غير اولى الضرر و المجاهدون فى سبيل اللّه

مقصود اين است كه در شرايط مساوى، اولويت در حقوق اجتماعى از آن مجاهدان راه خداست.

9 - نويد الهى به پاداش نيك براى مجاهدان و نيز مؤمنان بازنشسته از جنگ

فضّل اللّه . .. على القاعدين درجة وكلاّ وعد الله الحسنى

176- ممانعت از جنگ با مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 240

17 - فتح - 48 - 24 - 1،4

1 - رخداد صلح حديبيه و باز نشدن دست مكيان و مؤمنان عليه يكديگر ، تنها به تدبير و اراده الهى

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

4 - درگير نشدن مؤمنان و مكيان با يكديگر در « عمرة القضا » ، نعمتى مهم براى اهل ايمان *

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير «ببطن مكّة» اشاره به «عمرة القضا» داشته باشد كه مسلمانان پس از پيروزى حديبيه براساس قرارداد، سال بعد به شهر مكه وارد شدند و با آرامش كامل، مناسك عمره را به جا آوردند.

177- ممنوعيت فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 11

11 - فرار از جنگ و جهاد ، ممنوع و زيانبار است .

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

178- منافقان متخلف و جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 1

1 - خبر دادن خداوند از امكان اجازه خواستن منافقان متخلف از جنگ ، براى شركت جستن در جنگ هاى آينده

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك للخروج

179- منطقه جنگ روميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 3 - 1

1 - نبرد ميان ايران و روم ، در نزديكى منطقه حجاز ( نواحى شام ) بوده است .

غلبت الروم فى أدنى الأرض

جبهه درگير با روميان مسيحى، به قول تاريخ نويسان، مجوسيان ايران بوده اند; الف و لام در «الأرض» براى عهد است و به قرينه «الروم» به سرزمين روميان اشاره دارد. ذكر «أدنى الأرض» و اهتمام به تعيين مكان نبرد، اين احتمال را تقويت مى كند كه مراد از «أدنى الأرض» نزديك ترين بخش روم به سرزمين عرب (حجاز) باشد.

ص: 241

180- موانع جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 12

12 - سُنّت خداوندى ، على رغم ارسال انبيا ، براى دعوت به ايمان و رفع اختلاف ، اجبار آدميان به ايمان و عدم اختلاف و كشتار نيست .

و لو شاء اللّه ما اقتتل الّذين . .. و لكن اختلفوا

181- موانع شكست در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 6

6 - تقدير و قضاى الهى بر پيروزى مسلمانان در جنگ بدر ، مانع شكست مسلمانان ، على رغم تحقق مقتضى آن ( گرفتن اسير پيش از سركوبى كامل دشمن )

لو لا كتب . .. عذاب عظيم

182- موجبات سستى در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 4

4 - نزاع و اختلاف اهل ايمان موجب سست شدن آنان در پيكار با دشمنان دين

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

183- مؤمنان در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 19

19 - مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در «و يتّخذ»، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

ص: 242

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 1

1 - شكست و پيروزى مؤمنان در جنگ با كافران ، عاملى براى خالص سازى مؤمنان

و تلك الايّام نداولها . .. و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

فعل «يمحّص» از مصدر «تمحيص» به معناى خالص كردن از ناخالصيها و نقصهاست.

184- مؤمنان و جنگ روانى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 3

3 - مؤمنان در مقابل جنجال تبليغاتى دشمنان ، نبايد اندوهى به خود راه دهند .

و لا يحزنك قولهم

اگر چه مخاطب جمله «لا يحزنك» وجود مبارك پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است، ولى با توجه به ذكر «إن العزة للّه جميعاً» كه مى تواند در مقام تعليل باشد، مى تواند از مورد، الغاى خصوصيت كرد و آن را تعميم داد.

185- ناپسندى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 2،5

2 - جنگ و خونريزى ، امرى ناخوشايند براى انسان

كتب عليكم القتال و هو كُره لكم

5 - جنگ و جهاد ، امرى خير براى مؤمنان ، على رغم ظاهر ناخوشايند آن

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

186- نشانه هاى قدرت جنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 1 - 6

6 - استفاده از فيل در جنگ هاى عرب ، كم سابقه و نشانه برخوردارى سپاه مهاجم ، از تجهيزات پيشرفته جنگى بود .

ألم تر كيف فعل ربّك بأصحب الفيل

شهرت سپاه ابرهه با عنوان «اصحاب الفيل»، نشانگر تازگى داشتن اين ابزار جنگى و هراس افكن بودن آن است.

ص: 243

187- نظم در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 13

13 - رعايت نظم و انضباط دقيق ، اصلى لازم در جنگ ، حتى به هنگام عبادت

فلتقم طائفة منهم معك و ليأخذوا اسلحتهم . .. و لتأت طائفة اخرى

188- نقش جمعيت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 6،8

6 - كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

8 - كثرت نيرو هاى رزمى ، بدون امداد هاى الهى ، تضمين كننده پيروزى نيست .

إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

189- نماز جماعت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 2

2 - صلاحديد برگزارى نماز جماعت در ميدان نبرد ، بر عهده فرمانده نيروهاست .

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

اسناد اقامه نماز به پيامبر(صلی الله علیه و آله) (فاقمت . ..)، اشاره به اين است كه اختيار تشكيل نماز جماعت بر عهده و صلاحديد پيامبر(صلی الله علیه و آله) و يا فرماندهى نيروهاست.

190- نماز در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 102 - 3

3 - وجوب برپا كردن نماز ، حتى در ميدان رزم و شرايط دشوار

و إذا كنت فيهم فاقمت لهم الصلوة

ص: 244

191- نيروهاى كيفى جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 3

3 - لزوم توجّه به كيفيت نيرو هاى رزمى و نه صرفاً توجّه به كميت آنان

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

192- جنگ روانى

{جنگ روانى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 12 - 5،6

5 - اعلام شكست قريب الوقوع كافران ، از روش هاى قرآن براى تضعيف روحيه دشمن

قل للّذين كفروا ستغلبون

6 - تهديد شدن يهود به هزيمت و شكست ، پس از پيروزى مسلمين در جنگ بدر

قل للّذين كفروا ستغلبون

در شأن نزول آيه آمده است كه آيه شريفه بعد از جنگ بدر - آنگاه كه رسول خدا از آن جنگ به طرف بنى قينقاع بازمى گشتند - نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 137 - 2

2 - تغيير موضع ، با اظهار ايمان و كفر مكرر ، توطئه اهل كتاب براى تضعيف عقايد مسلمانان

إنّ الذين ءامنوا ثم كفروا ثم ءامنوا ثم كفروا . .. و لاليهديهم سبيلا

در شأن نزول آيه آمده است كه گروهى از اهل كتاب، در حضور مسلمانان اظهار ايمان مى كردند و براى القاى شبهه در بين ايشان، دوباره كافر مى شدند و كفر خويش را معلول نادرستى اسلام قلمداد مى كردند تا از اين طريق بذر ترديد و شك را در دل مسلمانان بپاشند و بارور كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 5،7

5 - ايجاد رعب و وحشت در دل هاى كافران ، وعده خداوند به فرشتگان حاضر در كارزار بدر

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

7 - ضرورت ايجاد ترس در دشمنان دين و سلب روحيه نبرد از ايشان

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

ص: 245

193- آثار جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 6

6 - رعب و وحشت كافران در جنگ بدر ، از عوامل شكست آنان در آن جنگ

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

194- استقامت در جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 12

12 - لزوم استوارى در برابر جنگ روانى دشمنان و نهراسيدن از استهزاى آنان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

195- جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 10

10 - لزوم تأثيرپذيرى و استوارى جامعه ايمانى در برابر جنگ روانى و دسيسه هاى دشمنان

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در واقع تذكرى است به مؤمنان و معتقدان ولايت الهى كه در هنگامه هاى دشوار، ولايت و حمايت الهى را فراموش نكنند و به عناصرى همچون عبداللّه بن ابى، كه در صدد سستى آفرينى و ايجاد دلهره در بين آنان است، گوش فراندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 30 - 5،6

5 - اقدام مشركان مكه به جنگ تبليغاتى عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به دليل ناتوانى از مقابله منطقى با آن حضرت

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا هذا سحر

6 - روى آورى به اتهام و جنگ روانى تبليغى ، شيوه مخالفان پيام حق

و لمّا جاءهم الحقّ قالوا هذا سحر

ص: 246

196- جنگ روانى جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 4

4 - تبليغات روانى ساحران به هنگام انجام عمليات خود

فألقوا . .. و قالوا بعزّة فرعون إنّا لنحن الغلبون

197- جنگ روانى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 22

22 - سرزنش و جنگ روانى ، حربه دشمنان دين براى جلوگيرى از تلاش مسلمانان در جهت اعتلاى دين خدا

و لايخافون لومة لائم

198- روش مقابله با جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 11 - 12

12 - ايجاد اميد در دل جامعه و بى تأثير جلوه دادن تبليغات بدخواهان و ضعيف نشان دادن آنان ، شيوه اى مؤثر در جنگ روانى

إنّ الذين جاءو بالإفك . .. لاتحسبوه شرًّا لكم بل هو خير لكم

برداشت فوق از آنجاست كه آيه شريفه درصدد افشاگرى و خنثى سازى توطئه دشمنان و بدخواهان و نيز دلدارى به مؤمنان است.

199- مؤمنان و جنگ روانى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 65 - 3

3 - مؤمنان در مقابل جنجال تبليغاتى دشمنان ، نبايد اندوهى به خود راه دهند .

و لا يحزنك قولهم

اگر چه مخاطب جمله «لا يحزنك» وجود مبارك پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است، ولى با توجه به ذكر «إن العزة للّه جميعاً» كه مى تواند در مقام تعليل باشد، مى تواند از مورد، الغاى خصوصيت كرد و آن را تعميم داد.

ص: 247

7- جنگل

1- اهميت جنگل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 30 - 3

3 - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور ، مايه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و كفرورزى به او است .

ما أكفره . .. فلينظر الإنسن ... حدائق غلبًا

2- عوامل پيدايش جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 3

3- رويش گياهان و به وجود آمدن مراتع و جنگل ها ، در اثر نزول باران است .

أنزل من السّماء ماء . .. و منه شجر

«شجر» شامل گياه بدون ساقه و با ساقه مى شود كه از آنها به مراتع و جنگلها تعبير شد.

3- فوايد جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چراى دام ها از جمله فوايد مرتع ها و گياهان است .

ص: 248

و منه شجر فيه تسيمون

«تسيمون» (از اسامة) به معناى چرانيدن گوسفندان است.

4- نقش جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 16 - 3

3 - باغ ها و جنگل هاى پوشيده از درخت ، نشان دهنده قدرت خداوند و امكان پذير بودن معاد

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... جنّ-ت ألفافًا

جنگل ها

5- عوامل پيدايش جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 3

3- رويش گياهان و به وجود آمدن مراتع و جنگل ها ، در اثر نزول باران است .

أنزل من السّماء ماء . .. و منه شجر

«شجر» شامل گياه بدون ساقه و با ساقه مى شود كه از آنها به مراتع و جنگلها تعبير شد.

6- فوايد جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چراى دام ها از جمله فوايد مرتع ها و گياهان است .

و منه شجر فيه تسيمون

«تسيمون» (از اسامة) به معناى چرانيدن گوسفندان است.

7- نقش جنگل ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 16 - 3

3 - باغ ها و جنگل هاى پوشيده از درخت ، نشان دهنده قدرت خداوند و امكان پذير بودن معاد

عمّ يتساءلون . .. ألم نجعل ... جنّ-ت ألفافًا

ص: 249

8- جنون

1- تهمت جنون به رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 4

4 - اتهام سحر و جنون ، موضع هميشگى كافران در برابر رسولان الهى

ما أتى الذين . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

2- تهمت جنون به شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 2

2 - متهم شدن شعيب ( ع ) از سوى مردم « اَيكه » به جنون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

«مسحّر» (مفرد «مسحّرين») به كسى گفته مى شود كه به سختى افسون شده باشد.

3- تهمت جنون به صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

ص: 250

«مسحّر» (مفرد «مسحّرين») به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

4- تهمت جنون به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 1،2،3

1 - كفرپيشگان عصر بعثت ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به سبب دعوت به توحيد و معاد ، فردى مجنون مى پنداشتند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

«جنة» به معناى ديوانگى است. به دليل آيات بعد كه مسأله قيامت و توحيد مطرح شده است، مى توان گفت اين دو مسأله در بين معارف الهى بيشترين نقش را در متهم كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) به جنون داشته است.

2 - خداوند كفرپيشگان را به تفكر در ادعاى ناصوابشان ( مجنون پنداشتن پيامبر ) فراخواند .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

3 - خداوند با يادآورى همنشينى پيامبر (صلی الله علیه و آله) با مردم ، مشركان را به بطلان پندارشان ( مجنون بودن پيامبر ) رهنمون ساخت .

أو لم يتفكروا ما بصاحبهم من جنة

به كارگيرى كلمه «صاحب» و اضافه آن به ضمير (صاحبهم، يعنى همنشينشان) اشاره به حقيقتى دارد كه تفكر در آن كافى در بطلان ادعاى مشركان است. يعنى او همواره همنشين آنان بود و اگر اثرى از جنون در او وجود داشت، آشكار مى گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 3

3- كافران مكه ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به خاطر ادعاى نزول وحى بر خود ، فردى مجنون و ديوانه مى دانستند .

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون

شواهد تاريخى گواهند كه قبل از ادعاى نبوت پيامبر(صلی الله علیه و آله) آنان چنين تهمتى را به آن حضرت نسبت نمى دادند، پس اين تهمت به خاطر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 70 - 1،2،3

1 - جنون ، يكى از نسبت هاى نارواى كافران و رفاه زدگان به ساحت پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله)

أم يقولون به جنّة

«به جنّة»;يعنى، «او گرفتار نوعى جنون است و اين اتهام ديگرى بود كه از سوى كافران و مترفان، به پيامبر(صلی الله علیه و آله) زده مى شد.

2 - شخصيت ، منش و گويش خردمندانه پيامبر (صلی الله علیه و آله) گواهى روشن بر مبرا بودن آن حضرت از اتهام كافران ( جنون )

أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة

3 - توبيخ كافران از سوى خداوند ، به خاطر نسبت دادن جنون به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، على رغم آشنايى كاملشان با شخصيت خردمند آن حضرت

أم لم يعرفوا رسولهم . .. أم يقولون به جنّة

ص: 251

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 8 - 5

5 - كافران ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به خاطر اظهار امكان بازآفرينى انسان ها در قيامت ، متهم به جنون مى كردند .

و قال الذين كفروا هل ندلّكم على رجل . .. أم به جنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 6،8

6 - دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) از مردم مكه براى انديشيدن درباره جنون نسبت داده شده به آن حضرت

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

مراد از «صاحب»، به قرينه «هو» در عبارت بعدى، پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.

8 - نسبت جنون به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى مردم مكه ، ناشى از بى انديشگى بوده است .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 7

7 - نسبت دادن جنون به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى مشركان ، حدس و گمان و به دور از علم و آگاهى بود .

أفترى على اللّه أم به جِنّة . .. ما بصاحبكم من جِنّة ... و قد كفروا به من قبل و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 1،2

1 - اتهام جنون و شاعر بودن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، شيوه مشركان و كافران در برابر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

آمدن فعل «يقولون» به صيغه مضارع، حكايت از استمرار اين سخن دارد.

2 - مشركان ، دليل نپذيرفتن دعوت پيامبراسلام را ، مجنون و شاعر بودن آن حضرت معرفى مى كردند .

و يقولون أئنّا لتاركوا ءالهتنا لشاعر مجنون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لام در «لشاعر» براى تعليل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 14 - 3

3- اتهام جنون به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى مشركان مكه

ثمّ تولّوا عنه و قالوا معلّم مجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 52 - 5

ص: 252

5 - اتهام سحر يا جنون ، از سوى كافران به پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله)

كذلك ما أتى . .. إلاّ قالوا ساحر أو مجنون

ضمير «من قبلهم» به كافران عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازمى گردد; يعنى، اگر اينان تو را به سحر و جنون متهم مى كنند، مطلب تازه اى نيست ; زيرا پيشينيان نيز، همين شيوه را داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 7

7 - اتهام كهانت و جنون به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از سوى كافران

فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 51 - 5،8

5 - اتهام جنون به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به هنگام شنيدن قرآن از سوى كافران

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

8 - كافران ، قرآن را نشانه جنون پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى دانستند .

لمّا سمعوا الذكر و يقولون إنّه لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 1،7

1 - برخى از مردم عصر بعثت ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را ديوانه شمرده و او را به تدوين قرآن براساس اختلالات عقلى ، متهم مى كردند .

و ما صاحبكم بمجنون

7 - جنون آميز خواندن رفتار و گفتار پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از شيوه هاى مبارزه مخالفان با آن حضرت در صدراسلام

و ما صاحبكم بمجنون

5- تهمت جنون به موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 27 - 3

3 - اقدام فرعون به متهم كردن موسى ( ع ) به جنون

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 6

6 - اتهام سحر و جنون از سوى فرعون به موسى ( ع ) ، پس از مشاهده دلايل و برهان هاى روشن رسالت آن حضرت

ص: 253

أرسلنه . .. بسلطن مبين ... و قال سحر أو مجنون

6- تهمت جنون به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 1

1 - متهم شدن نوح ( ع ) ، از سوى اشراف قومش ، به نوعى ديوانگى و جنون

فقال الملؤا الذين كفروا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة

«إن» معادل ماى نافيه است; يعنى: «ما هو إلاّ رجل. ..». نكره آوردن «جنّة» نيز براى تنويع است. بنابراين عبارت «به جنّة»;يعنى، او گرفتار نوعى ديوانگى است. «تربّص» (مصدر «تربّصوا») به معناى حلول چيزى را براى كسى، انتظار كشيدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت «و ازدجر» را به معناى «ازدجره الجنّ» (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

7- تهمت جنون به هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 2

2- قوم عاد ، هود ( ع ) را متهم به اغتشاش روانى كردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«سوء» به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اينهاست. و مراد از آن ، در آيه شريفه - به مناسبت مورد - مرض جنون و مانند آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6- ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

ص: 254

8- جنون اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 2

2 - مجرمان ، گرفتار سرگردانى و جنون در قيامت

إنّ المجرمين فى ضلل و سعر

«سعر» در صورتى كه مفرد باشد، به معناى جنون مى آيد.

9- جنون كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 6 - 2

2 - كافران ، مستحق نام جنون هستند .

و يبصرون . بأييّكم المفتون

10- جنون مرتد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 13

13 - بازگشت كننده به شرك (مرتد) مانند ديوانه اى سرگردان است كه شيطانها (جنيان) عقل او را زايل كرده اند.

أندعوا من دون الله . .. و نرد ... كالذى استهوته الشيطين

«استهوته الشياطين» يعنى شيطانها عقل و فكر او را برده اند. همچنين جمله «استهوته الشياطين» را در موردى كه شخصى جن زده شده باشد، به كار مى برند. (لسان العرب).

11- دلايل رد تهمت جنون به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 4

4 - مشاهده كمال عقلانى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى معاشران آن حضرت ، دليلى كافى بر مردود بودن ادعاى جنون درباره او است .

و ما صاحبكم بمجنون

عنوان «صاحبكم» گوياى مردود بودن اتهام جنون است; زيرا مصاحبت روز مرّه كسانى كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله) تهمت جنون مى زدند، با آن حضرت، مايه شناخت وضعيت فكرى آن بزرگوار بوده و دستاويزى براى نسبت جنون باقى نمى گذارد.

ص: 255

12- رد تهمت جنون به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 2

2 - نسبت ديوانگى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نسبتى ناروا و مردود است .

و ما صاحبكم بمجنون

13- سخن جنون آميز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 46 - 16

16 - هشدار دادن به مردم از عذابى كه در پيش رو دارند ، در نگاه مردم مكه سخن جنون آميز تلقى مى شد .

ثمّ تتفكّروا ما بصاحبكم من جِنّة إن هو إلاّ نذير لكم بين يدى عذاب شديد

14- محمد(صلی الله علیه و آله) و جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 184 - 4

4 - مردم عصر بعثت هيچ نشانى كه حاكى از كمترين جنون در پيامبر باشد ، سراغ نداشتند .

ما بصاحبهم من جنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 37 - 5

5 - ساحت مقدس پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ، منزه از جنون و سخنان ايشان پيراسته از شعرسرايى

و يقولون . .. لشاعر مجنون . بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلين

برداشت ياد شده از آن جا است كه «بل» براى اضراب ابطالى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مصون از هر گونه كهانت و جنون ، در پرتو عنايت پروردگار خويش

فما أنت بنعمت ربّك بكاهن و لامجنون

ص: 256

15- مصونيت از جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 1،2

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مصون از هر گونه جنون و ديوانگى

ما أنت . .. بمجنون

2 - نعمت هاى اعطا شده خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، سبب مصونيت آن حضرت از هرگونه جنون و ديوانگى

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

16- منشأ مصونيت از جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 2 - 5

5 - لطف و عنايت خداوند ، سبب مصونيت انسان از جنون و هرگونه انديشه نادرست و دور از عقل و خرد

ما أنت بنعمة ربّك بمجنون

17- موارد جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 7،8

7 - پيروى از بشرى معمولى و فاقد موقعيت اجتماعى ، گمراهى و جنون در نظر قوم ثمود

إنّا إذًا لفى ضلل و سعر

واژه «إذًا» ضلالت و جنون را مترتب بر تبعيت از «بشراً منّا واحداً» ساخته است. گفتنى است در صورتى كه «واحداً» اشاره به تنهايى و بى ياورى صالح(ع) داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

8 - پذيرش ادعاى نبوت از يك انسان ، گمراهى و جنون در نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه إنّا إذًا لفى ضلل و سعر

در صورتى كه «أبشراً منّا واحداً» در مقام نفى شايستگى بشر براى نبوت باشد، از ارتباط «إذًا لفى. ..» با جمله قبلى مطلب بالا استفاده مى شود.

18- نشانه هاى جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 257

18 - قمر - 54 - 47 - 3

3 - مبتلا ساختن خويش به عذاب هاى سخت قيامت ، نشانه گمراهى و جنون است ، نه پيروى از راه حق پيامبران

فقالوا أبشرًا . .. نتّبعه إنّا إذًا لفى ضلل و سعر ... إنّ المجرمين فى ضلل و سع

برداشت ياد شده در صورتى است كه «سعر» به معناى جنون و آيه «إنّ المجرمين. ..» در مقام پاسخ به سخن كافران باشد كه مدعى بودند پيروى از خط پيامبر(صلی الله علیه و آله) و پيام وحى جنون و گمراهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 6 - 3

3 - كفر و نپذيرفتن عمدى آيين اسلام ، نشانه جنون و بى خردى است و ايمان و هدايت ، نشانه خردورزى است .

بأييّكم المفتون

برداشت ياد شده، از آن جا است كه به كافران، جنون نسبت داده شده است.

19- هود(ع) و جنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 3

3- قوم عاد ، برخى از آلهه خويش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود ( ع ) مى پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«إعتراء» به معناى شامل شدن و اصابت كردن است (لسان العرب). و از آن جا كه «إعتراء» در آيه شريفه، به وسيله حرف «باء» به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانيدن و شامل كردن مى باشد. بنابراين جمله «إن نقول ...; يعنى، ما سخنى جز اين نمى گوييم كه يكى از خدايان ما، مرض و آفتى بر تو افكنده است».

ص: 258

9- جنين

1- استقرار جنين در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 35

35 - « عن أبى جعفر ( ع ) : « ولنبيّن لكم » كذلك كنتم فى الأرحام « و نقرّ فى الأرحام ما نشاء » فلايخرج سقطاً ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه در[باره معناى «و لنبيّن لكم» در آيه ياد شده فرمود:] تا براى شما روشن كند كه در ارحام مادران اين گونه بوده ايد] [و اين مراحل را طى كرده ايد] و[در باره معناى «و نقرّ فى الأرحام ما نشاء» نيز فرمود:] و آنچه را مى خواهيم در ارحام مستقر مى كنيم و[ آن] به صورت سقط بيرون نمى آيد».

2- امنيت روحى جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 6

6- رحم مادر براى جنين ، جايى به غايت أمن مى باشد و جنين در آن از آسيب پذيرى در برابر بسيارى از اضطراب هاى عصبى و روانى مادر در امان است .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

ذكر «سقط شدن جنين ها از رحم زنان باردار» در به تصوير كشاندن شدت و عظمت بى اندازه زلزله زمين در آستانه رستاخيز، اشعار به اين حقيقت دارد كه: رحم زنان براى جنين، با اين كه مكانى أمن مى باشد و در شرايط سخت و اضطراب آور مقاوم و آسيب ناپذير است; لكن اضطراب ناشى از آن رويداد بى مانند، چنان است كه تمامى زنان باردار از شدت ترس و اضطراب، سقط جنين خواهند كرد.

ص: 259

3- اهميت مراحل رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 7

7 - آفرينش انسان ، از مايعى ناچيز و سير متوازن و تكاملى وى در رحم ، نشانه توانايى خداوند بر برپايى قيامت و احياى مردگان

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا فنعم القدرون

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه اين آيات تا آخر سوره، درصدد اثبات برپايى قيامت باشد.

4- پيدايش گوشت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 4

4 - پس از شكل گيرى و استخوان بندى بدن جنين ، استخوان ها با رويش گوشت پوشيده مى شوند .

فكسونا العظم لحمًا

«كَسْو» (مصدر «كسونا») به معناى پوشانيدن است.

5- تبديل علقه به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 5

5 - وجود فاصله زمانى ميان تحوّل خاك به نطفه ، نطفه به علقه و علقه به صورت طفل

خلقكم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثمّ يخرجكم طفلاً

با توجه به كاربرد «ثمّ» - كه براى بيان فاصله زمانى است - برداشت بالا به دست مى آيد.

6- تبديل مضغه به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 3،4

3 - علقه ، در رحم به صورت مضغه در مى آمد ، سپس مضغه تدريجاً به صورت استخوان بندى بدن جنين ، تغيير شكل مى دهد .

فخلقنا المضغة عظمًا

«عظم» مفرد «عظام» و به معناى استخوان است.

4 - پس از شكل گيرى و استخوان بندى بدن جنين ، استخوان ها با رويش گوشت پوشيده مى شوند .

فكسونا العظم لحمًا

ص: 260

«كَسْو» (مصدر «كسونا») به معناى پوشانيدن است.

7- تحريم جنين شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 8

8 - تحريم استفاده از گوشت شتر، گاو و جنين آنها، افترا به خداوند است.

قل ءالذكرين حرم . .. ومن أظلم ممن افترى على الله كذبا

8- تحريم جنين گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 8

8 - تحريم استفاده از گوشت شتر، گاو و جنين آنها، افترا به خداوند است.

قل ءالذكرين حرم . .. ومن أظلم ممن افترى على الله كذبا

9- تكامل جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 10

10 - تطور و تكامل تدريجى انسان در تاريكى شكم مادر

يخلقكم فى بطون أُمّهتكم خلقًا من بعد خلق

جمله «خلقاً من بعد خلق» (آفرينشى پس از آفرينش)، به تطور و تكامل تدريجى نطفه در رحم مادران اشاره دارد.

10- جنين انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 3

3 - انسان در مراحل نخستين جنينى ، فاقد روح انسانى است و پس از شكل گيرى اندام ، در او روح دميده مى شود .

جعل . .. من ماء مهين . ثمّ سوّيه و نفخ فيه من روحه

ص: 261

11- جنين در تاريكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 11،26

11 - جنين ، پوشيده از سه ظلمت ( بچه دان ، رحم و شكم )

يخلقكم فى بطون أُمّهتكم . .. فى ظلمت ثلث

مفسران يادآور شدند كه مقصود از «ظلمات ثلاث» ظلمت هاى بچه دان، رحم و شكم مادران است و روايت امام باقر(ع) مؤيد همين برداشت است (مجمع البيان، ذيل آيه و نورالثقلين، ج 4، ص 477، ح 11).

26 - « فى مجمع البيان : « فى ظلمات ثلاث » ظلمة البطن و ظلمة الرحم و ظلمة المشيمة . . . و هو المروى عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است كه مراد از «ظلمات ثلاث» (تاريكى هاى سه گانه)، تاريكى شكم، تاريكى رحم و تاريكى كيسه جنين مى باشد و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است».

12- جنين در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 7

7 - شكل گيرى شخصيت انسان در رَحِم *

هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء

چون در آيات قبل سخن از هدايت و كفربوده است، به نظر مى رسد كه شكل گرفتن انسان در رحم شامل شكل گيرى شخصيّت (هدايت يافتن، كافر شدن و . .. ) نيز بشود.

13- حليت جنين بز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حليت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنين آنها

من الضأن . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

14- حليت جنين شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

ص: 262

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنين آنها حلال است.

و من الإبل اثنين . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

15- حليت جنين گاو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنين آنها حلال است.

و من الإبل اثنين . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

16- حليت جنين گوسفند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حليت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنين آنها

من الضأن . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

17- خروج جنين از رحم(زهدان)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 5

5 - خروج جنين از رحم ، امرى شگفت و نشانه امكان معاد است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

ضمير فاعلى «يخرج»، ممكن است به «الانسان» در دو آيه قبل برگردد، در اين احتمال مراد از «ماء دافق» نطفه مرد و مراد از جمله «يخرج. ..»، تولّد نوزاد خواهد بود و «من بين الصلب و الترائب»، اشاره به جايگاه رحم است كه بين قسمت هاى جلو و پشت مادر مى باشد.

18- خوردن جنين در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،3،4

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان

ص: 263

حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

3 - مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

4 - خوردن جنين مرده دام در برخى موارد از نظر مشركان عصر جاهلى جايز بود.

و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

19- سقط جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 14

14- سقط شدن برخى از جنين ها و استقرار برخى ديگر در رحم و نيز مشخص بودن مدت هر جنين در آن ، جلوه هايى از مشيت مطلق و اراده بلامنازع خدا

و نقرّ فى الأرحام. .. إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجكم

20- سقط جنين در زلزله قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 4

4- زنان باردار با ديدن زلزله سهمگين زمين در آستانه برپايى قيامت ، از شدت بيم و اضطراب ، سقط جنين خواهند كرد .

و تضع كلّ ذات حمل حملها

«وضع» (مصدر «تضع») به معناى نهادن و «ذات حمل» به معناى باردار است; يعنى، هر زن باردارى به هنگام ديدن آن زلزله، بارش را خواهد نهاد (جنينش را سقط خواهد كرد).

21- سقط جنين در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 2 - 11

11- اضطراب مردم در عرصه قيامت ، به درجه اى است كه هر زن شير دهنده ، از شير دادن غافل خواهد شد و هر زن باردارى از شدت ترس ، سقط جنين خواهد كرد .

يوم ترونها. .. و تضع كلّ ذات حمل حملها

ص: 264

22- شرايط حليّت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 20

20 - حليت جنين در شكم حيوان تذكيه شده ، مشروط به اينكه داراى مو و كرك باشد .

أحلت لكم بهيمة الانعم

امام باقر يا امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمودند: الجنين فى بطن امه اذا اشعر و اوبر فذكاته ذكاة امه . .. .

_______________________________

كافى، ج 6، ص 234، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 583، ح 10.

23- شكل گيرى جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 2،3،8

2 - شكل گيرى جنين ها در رَحم ها ، جلوه اى از قيّوميّت ( قوام دهنده هستى بودن ) خداوند

لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم . .. هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء

3 - انحصار صورتگرى جنين در رَحم به خداوند ، دليل وحدانيّت او

هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

8 - هيچ قدرتى نمى تواند از مشيّت خدا در مورد چگونگى شكل گيرى جنين ، جلوگيرى كند .

هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء لا اله الاّ هو العزيز الحكيم

از ارتباط كلمه «العزيز» (غالب لا يقهر) با شكل بندى انسان به مشيّت الهى، استفاده شده است.

24- شگفتى خروج جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 7 - 5

5 - خروج جنين از رحم ، امرى شگفت و نشانه امكان معاد است . *

يخرج من بين الصلب و الترائب

ضمير فاعلى «يخرج»، ممكن است به «الانسان» در دو آيه قبل برگردد، در اين احتمال مراد از «ماء دافق» نطفه مرد و مراد از جمله «يخرج. ..»، تولّد نوزاد خواهد بود و «من بين الصلب و الترائب»، اشاره به جايگاه رحم است كه بين قسمت هاى جلو و پشت مادر مى باشد.

ص: 265

25- علم به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 2،4،10

2- خداوند ، به آنچه رحم زنان و مادينه ها براى جنين جذب مى كنند آگاه است .

الله يعلم . .. ما تغيض الأرحام

«غيض» به معناى كاستن و فرو بردن است كه به مناسبت مورد از آن به جذب كردن تعبير شد. و چون سخن جمله قبل درباره جنين بود معلوم مى شود مقصود از آنچه رحمها جذب مى كنند، جذبهايى است كه در ارتباط با جنين مى باشد چه آنها كه در پيدايش جنين دخيل است و چه آنها كه مايه رشد و نمو جنين مى باشد.

4- خداوند به نطفه هايى كه رحم زنان و مادينه ها به خود جذب مى كنند تا جنين شود ، آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام

10- « عن محمدبن مسلم قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن قول الله : « يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام » ؟ قال : ما لم يكن حملاً ، « و ما تزداد » قال : الذكر و الاُنثى جميعاً ;

محمدبن مسلم گويد از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: «يعلم ما تحمل كل أُنثى و ما تغيض الأرحام» سؤال كردم، حضرت فرمود: [مراد از ما تغيض الأرحام ]چيزى است كه حمل نباشد و در مورد «و ما تزداد» فرمود: پسر و دختر هر دو مى باشد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 4،9

4 - تنها خداوند ، از وضعيت جنين در رحم مادر ، آگاهى همه جانبه دارد .

إنّ اللّه . .. و يعلم ما فى الأرحام

9 - آگاهى خدا به لحظه قيامت ، و حقايق مربوط به جنين و آينده هر انسان ، نمودى از علم گسترده وى است .

إنّ اللّه عنده علم الساعة . .. إنّ اللّه عليم خبير

26- علم به رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 10

10 - آگاهى به روند پيدايش ميوه ها و تكوين و تولد جنين ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

و ما ربّك . .. و ما تخرج ... إلاّ بعلمه

ص: 266

27- علم به ويژگيهاى جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 8 - 1

1- خداوند ، از ويژگى هاى جنين هر زن و مادينه اى آگاه است .

الله يعلم ما تحمل كل أُنثى

مراد از «ما» به قرينه «تحمل كل اُنثى» جنين است. «اُنثى» به هر جنس ماده از انسان (زن) و غير انسان (مادينه) گفته مى شود.

28- علم خدا به جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 11 - 9

9 - احاطه علمى خداوند بر باردار شدن زنان و نيز بر نوزادان آنها

و ما تحمل من أُنثى و لاتضع إلاّبعلمه

29- عوامل رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 14

14 - تأثير تاريكى شكم مادران ، در رشد جنين و نطفه انسان

يخلقكم فى بطون أمّهتكم . .. فى ظلمت ثلث

تعبير ظلمات از بچه دان، رحم و شكم، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

30- قانونمندى رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 23 - 1

1 - رشد جنين از آغاز تا كامل شدن خلقت وى ، با محاسبات و اندازه گيرى هاى دقيق از سوى خداوند همراه است .

ألم نخلقكم من ماء . .. فقدرنا

عبارت «فقدرنا»، مى تواند عطف بر «جعلناه فى قرار. ..» و يا متفرع بر آن باشد. در صورت اول، مفاد آيه چنين مى شود: پس از اين كه نطفه را براى مدتى معين در رحم قرار داديم، به اندازه گيرى آن پرداختيم; يعنى، با محاسبات و اندازه گيرى هاى دقيق، نطفه را در رحم رشد مى دهيم تا آن گاه كه انسانى تام و كامل گردد.

ص: 267

31- مدت استقرار جنين در رحم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 13،14،15

13- زمان استقرار هر جنين در رحم ، مدتى مشخص و از پيش تعيين شده است .

و نقرّ فى الأرحام. .. إلى أجل مسمَّى

14- سقط شدن برخى از جنين ها و استقرار برخى ديگر در رحم و نيز مشخص بودن مدت هر جنين در آن ، جلوه هايى از مشيت مطلق و اراده بلامنازع خدا

و نقرّ فى الأرحام. .. إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجكم

15- وجود فاصله زمانى ميان پايان يافتن مراحل رشد جنين در رحم و فرا رسيدن زمان زايمان

و نقرّ فى الأرحام . .. إلى أجل مسمَّى ثمّ نخرجكم

عطف «نخرج» بر «نقرّ. .. إلى أجل مسمًّى»به وسيله «ثمّ» كه براى تراخى در زمان است - مى رساند كه جنين پس از اين كه مراحل رشد خود را در رحم به پايان رساند، بايد مدتى ديگر در رحم بماند تا زمان زايمان فرا برسد.

32- مراحل رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 16

16 - مخفى ترين دوره رشد و پيدايش انسان ( دوره جنين ) ، آشكار و نمايان در پيشگاه خداوند

هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّهتكم

33- مراحل شكل گيرى جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 38 - 2

2 - مرحله اصلى شكل گيرى فرزند ، پس از علقه شدن ( تبديل منى به خون بسته ) است .

ألم يك نطفة . .. ثمّ كان علقة

«فاء» در «فخلق» براى ترتيب است. مترتب كردن خلقت انسان بر «علقه» - با آن كه «علقه» جزئى از مراحل آفرينش بشر است - مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ص: 268

34- مكان جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 11

11- رحم زنان ، قرارگاه جنين

و نقرّ فى الأرحام مانشاء

35- مكان رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 13

13 - شكم مادران ، بستر مناسب رشد جنين و تكامل نطفه انسان .

يخلقكم فى بطون أُمّهتكم خلقًا من بعد خلق فى ظلمت ثلث

تصريح به آفرينش انسان در شكم مادران، مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

36- منشأ امنيت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 12

12- استقرار جنين در رحم و مصونيت آن از سقط شدن ، در گرو مشيت و اراده خدا است .

و نقرّ فى الأرحام مانشاء

37- منشأ تعيين جنسيت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 10

10 - دختر يا پسر بودن جنين ، تابع قوانين جارى خداوند در آفرينش است .

للّه ملك السموت . .. يخلق ما يشاء يهب لمن يشاء إنثًا ... الذكور

ارتباط بين بخش هاى آيه شريفه («مالكيت يگانه خدا بر هستى»، «مشيت در آفرينش» و «مشيت در جنسيت جنين») مى فهماند كه ميان مالكيت خدا بر كل هستى و مشيت او در آفرينش، ارتباط است كه واژه «قانون» مى تواند بيانگر آن باشد.

ص: 269

38- منشأ رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 8

8 - تحولات پيچيده شكوفه ها و جنين ، بنا به مقتضاى علم و حكمت خداوندى است .

و ما تخرج من ثمرت من أكمامها . .. إلاّ بعلمه

چنانچه «باء» در «بعلمه» براى سببيت باشد، مفاد آيه شريفه، اين خواهد بود كه همه اين رخدادها براساس علم الهى است.

39- نفخ روح در جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 14 - 5

5 - پيدايش حقيقتى روحانى و غير مادى ، پس از مرحله شكل گيرى كامل جنين

فكسونا العظم لحمًا ثمّ أنشأنه خلقًا ءاخر

«إنشاء» (مصدر «أنشأنا») به معناى پديد آوردن است; ولى چون در اين جا به دو مفعول متعدى شده است، به معناى تصيير (از صورتى به صورتى ديگر در آوردن) مى باشد. ضمير «ه» در «أنشأناه» به مضمون «فكسونا العظام لحماً» (مرحله شكل گيرى كامل جنين) باز مى گردد.

40- نقش رشد جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 17

17 - تأثيرات ناخواسته دوره جنينى در شخصيت انسان ، عامل خطاپوشى و مغفرت الهى ، نسبت به وى *

إنّ ربّك وسع المغفرة هو أعلم بكم . .. و إذ أنتم أجنّة فى بطون أُمّهتكم

عبارت «إذ أنتم أجنّة. ..» مى تواند توضيح و تعليل براى «إنّ ربّك واسع المغفرة» باشد. بدين معنا كه انسان در دوره جنين، خواه ناخواه تأثيراتى مى پذيرد و آثار آن بر خداوند نمايان و آشكار است. ازاين رو خداوند با عفو و اغماض با او برخورد مى كند.

41- وقت تشخيص جنسيت جنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 46 - 5

5 - مشخص شدن جنسيت ( نر و ماده بودن ) ، پس از استقرار نطفه در رحم

و أنّه خلق الزوجين الذكر و الأُنثى . من نطفة إذا تمنى

ص: 270

وصف «إذا تمنى»، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه نوع زوجين و جنسيت آنها، پس از جريان نطفه و استقرار در رحم صورت مى گيرد.

ص: 271

10- جو

1- تهديد كافران بهانه جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 4

4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مشركان حق ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.

2- تهديد مشركان بهانه جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 4

4- مشركان و كافران حق ناپذير و بهانه جو ، مورد تهديد خداوند

قالوا أبعث الله بشرًا رسولاً. قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تذكر خداوند به گواه و ناظر بودن ميان پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مشركان حق ناپذير، مى تواند به منظور تهديد آنان باشد.

3- جو آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 1،4

1- لزوم انديشيدن انسان ها در كيفيت پرواز پرندگان در جو آسمان و قوانين حاكم بر آن

ص: 272

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء

«رؤيت» كه به معناى ديدن با چشم است، هر گاه با «إلى» متعدى شود، متضمن معناى نظر و دقت مى شود.

4- پرواز پرندگان در جوّ آسمان بدون سقوط بر زمين ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

ألم يروا إلى الطير مسخّرت فى جوّ السّماء ما يمسكهنّ إلاّ الله

4- رويش جو از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 2

2 - رويش انواع دانه ها ( چون گندم ، جو ، برنج و . . . ) از زمين ، نشانه اى بزرگ از قدرت خدا است .

و ءاية لهم الأرض الميتة أحيينها و أخرجنا منها حبًّا

مقصود از «حَبّ» در آيه شريفه، جنسِ «حَبّ» و به معناى انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است و نكره آمدن آن - با توجه به اين كه آيه شريفه در مقام برشمردن نعمت هاى الهى و امتنان است - گوياى همين نكته است.

5- فوايد جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

6- نعمت جو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 7

7 - دانه هايى چون گندم ، جو ، برنج و . . . ، از مهم ترين خوردنى ها و نعمت هاى الهى براى بشر است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

تقديم جار و مجرور (فمنه) بر متعلق خود (يأكلون)، مى تواند براى اهتمام و نيز توجه دادن انسان ها به اين نعمت ارزشمند الهى باشد.

ص: 273

11- جوامع

1- تأمين مصالح جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 5

5- اديان الهى ، در جهت تأمين خير و صلاح جامعه بشرى است .

الذين كفروا . .. بما كانوا يفسدون

بازگشت معناى «افساد» به اين است كه: انسان خيرى را از ميان ببرد و يا از تحقق خيرى مانع شود. بنابراين مبارزه اديان الهى با مفسدان، در حقيقت دفاع از خير و صلاح در جامعه است.

2- تجاوزگرى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 5

5 - فزون طلبى و تجاوزگرى ، آفت شايع و رايج در ميان جوامع انسانى

و ما تفرّقواإلاّ . .. بغيًا بينهم

از اين كه تمامى پيروان اديان پيشين به واسطه تجاوزگرى دچار اختلاف شده اند، شيوع و رواج آن استفاده مى شود.

3- جوامع تحت امر شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 3

ص: 274

3 - جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله «إذا فعلوا . .. » عطف بر «لا يؤمنون» است و در حقيقت صله براى «الذين» مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

4- جوامع كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به كفرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده - با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است - مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

5- جوامع مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 1

1- جامعه اصحاب كهف ، جامعه اى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدّد بود .

هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به كفرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده - با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است - مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

6- جوامع مكذب آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 1

ص: 275

1 - حالت جوامع تكذيب كننده آيات الهى ، حالتى شوم است .

ساء مثلاً القوم الذين كذبوا بايتنا

7- جوامع منحرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 34 - 6

6 - هشدار و تهديد الهى نسبت به جوامع منحرف و زشتكردار

قل إنما حرم ربى الفوحش . .. و لكل أمة أجل

8- حاكميت خدا بر جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 5

5 - تاريخ ، دربردارنده نمونه هايى آشكار از سيطره خداوند بر سرنوشت جامعه ها است .

ألم تر كيف . .. فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

9- حسابرسى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

«نكر» (مرادف «منكر») به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

10- حقوق جوامع جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 84 - 4

4 - داشتن وطن و سرپناه از حقوق ملت ها و جوامع بشرى است . *

من ديركم

ص: 276

قرآن با اضافه كردن كلمه «ديار» به «كم» و نسبت دادن خانه و وطن به انسانها (دياركم = خانه هايتان و وطنتان) اين حقيقت را امضا و تثبيت مى كند كه: هر ملت و طايفه اى اين حق را دارد كه در سرزمينى سكنا گزيند و محلى را براى زندگى انتخاب كند.

11- حمايت از جوامع دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 11

11 - خدا ، حامى و مدافع مراكز دينى و جوامع الهى

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع ... و مسجد

12- حيات جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتى ، داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتى داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

13- خطر انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

12 - خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

14- زمينه اعتماد جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 277

12 - نور - 24 - 12 - 6

6 - ايمان ، زمينه ساز اعتماد افراد جامعه اسلامى نسبت به يكديگر

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنت بأنفسهم خيرًا و قالوا هذا إفك مبين

توصيف مردان و زنان صدراسلام به «ايمان»، حكايت از اين حقيقت دارد كه ايمان و دين دارى با بى اعتمادى و بدگمانى سازگارى ندارد و هر جا ايمان حقيقى وجود داشته باشد، اعتماد و حسن ظن هم وجود خواهد داشت. آيه «يعظكم اللّه أن تعودوا لمثله أبداً إن كنتم مؤمنين» نيز، تأييد كننده همين برداشت است.

15- زمينه عذاب جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن هؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

16- زمينه كيفر جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 3

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان عقبة أمرها خسرًا

17- زمينه كيفر جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

ص: 278

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

18- زمينه هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن هؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

19- زيانكارى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2،3

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان عقبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان عقبة أمرها خسرًا

20- شخصيت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتى ، داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتى داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

ص: 279

21- شناخت عوامل انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 - شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

22- شناخت عوامل رشد جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 - شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

23- عذاب جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

«نكر» (مرادف «منكر») به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

24- عذاب جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرنها تدميراً

ص: 280

25- عوامل انحطاط جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 7

7 - جامعه هاى گرفتار بى بند و بارى جنسى ( بى عفتى و زناكارى ) ، در معرض زوال و نابودى است .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله «و لولا فضل اللّه عليكم. ..» به تقدير «و لولا فضل اللّه عليكم... لاختل نظام حياتكم و لهلكتم» باشد; يعنى، «اگر فضل و رحمت خدا نبود ... نظام زندگى شما - با وجود همه فساد و بى بند و بارى - از هم مى پاشيد و شما نابود مى شديد».

26- عوامل انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 9

9 - كفر موجب هلاكت بسيارى از جوامع گذشته، در عين قدرتمندتر بودن آنها از كافران عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله)

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 5

5 - ظلم موجب نابودى و هلاكت اقوام است.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

ص: 281

27- عوامل بقاى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 6 - 4

4- ايمان ، داراى تأثير در حفظ و بقاى جوامع و تمدن هاى بشرى است .

ماءامنت قبلهم من قرية أهلكنها

28- عوامل نابودى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 8

8- شركورزى و مخالفت با تعاليم و توصيه هاى پيامبران ، از عوامل مهم نابودى جامعه ها و تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن است .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

29- عوامل هدايت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 - شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

30- عوامل هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 5

5 - ارتكاب ظلم و گناه در عين آگاهى، موجب هلاكت جامعه مى شود.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جمله «و أهلها غافلون»، يعنى خداوند جامعه ستمكارى را كه اهل آن از تعاليم انبيا غافل بوده اند و پيام آنان را دريافت نكرده باشند، هلاك نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 1،6

ص: 282

1- فسق و گناهِ برخورداران از مكنت و ثروتمندان هر جامعه ، عامل هلاكت و نابودى آن جامعه است .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

«مترف» از واژه «ترفه» گرفته شده و «ترفه» هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).

6- افزايش تعداد مترفان و ثروتمندان فاسق و تبهكار در جامعه ، از عوامل هلاكت و نابودى آن جامعه براساس سنت هاى خداوند

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

برخى برآنند «أمرنا» به معناى «كثرنا» (فزونى داديم) است (مفردات راغب) كه بر اساس آن، مراد از «أمرنا مترفيها» افزايش مترفان در جامعه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1،5،10

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

«قرن» (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

5- بسيارى از جوامع و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. و كم أهلكنا من القرون من

10- گناه ، عامل اصلى هلاكت جوامع بشرى است .

كم أهلكنا من القرون . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

31- فرجام جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،2،3

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

«وبال» به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان عقبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان عقبة أمرها خسرًا

ص: 283

32- قانونمندى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 8

8- جامعه و تحولات آن ، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است .

و إذا أردنا أن نهلك . .. ففسقوا فيها ... فدمّرنها

«قرية» در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اينكه خداوند مى فرمايد: «وقتى ثروتمندان و مرفهين جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود» (فحقّ عليها القول); حكايت از آن دارد كه تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 6

6- اعلام يكسان بودن رفتار امت ها در برخورد با آيات الهى و تعميم عكس العمل پيشينيان به نسل هاى بعد ، برخواسته از اشراف و احاطه خداوند به همه انسانهاست .

و ما منعنا أن نرسل بالأيت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون . .. إن ربّك أحاط بالناس

خداوند، رفتار معجزه طلبان پيشين با معجزه خواهان بعدى را يكسان تلقى كرده و برخورد خود را به همه آنها تعميم داده است و اين آيه، در مقام تعليل آن مى فرمايد: «پروردگار به مردم احاطه دارد».

33- كيفر جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

«وبال» به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

34- محروميت جوامع دوران موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 43 - 2

2 - عدم دسترسى جوامع هم عصر موسى ( ع ) به تعاليم آسمانى ، بر اثر انقراض نسل هاى پيشين

و لقد ءاتينا موسى الكتب من بعد ما أهلكنا القرون الاُولى

قيد «من بعد ما أهلكنا. ..» مى رساند كه با انقراض نسل هاى پيشين، تعليمات پيامبران قبل نيز از ميان رفته بود و مردم عصر

ص: 284

موسى(ع) به كلى از آموزه هاى آنان فاصله گرفته بودند.

35- مرگ جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتى ، داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتى داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

36- منشأ انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 21

21 - پيدايش و انقراض تمدنها، تحت اراده و سيطره الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض . .. فأنشأنا من بعدهم قرنا ءاخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر هؤلاء مقطوع

37- منشأ پيدايش جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 18

18 - خداوند جايگزين كننده ملتهايى به جاى ملتهاى هلاك شده پيشين

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

ص: 285

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

38- منشأ سرنوشت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 5

5 - تحولات تاريخ بشر و سرنوشت اقوام و جوامع ، به دست خداوند است .

فعل ربّك

39- منشأ هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

40- مؤمنان در جوامع ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 6

6 - حضور مؤمنان در بين كافران و ظالمان ، بلايى سخت و رهايى از آن لطفى بزرگ و الهى

فقل الحمد للّه الذى نجّ-نا من القوم الظلمين

ص: 286

41- هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 2،4

2 - هلاك جوامع بشرى، بدون فرستادن هدايت براى ايشان، كارى ظالمانه و به دور از ساحت قدس الهى است.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم

«بظلم» مى تواند حال براى «ربك» باشد. در اين صورت معناى جمله چنين مى شود: خداوند از روى ظلم جامعه ناآگاه را هلاك نمى كند. بنابراين هلاكت در صورت عدم ابلاغ كارى ظالمانه است.

4 - خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور «بظلم» متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به «مهلك» باشد. يعنى: «مهلك القرى بسبب ظلم». برداشت فوق بر اين اساس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8،9،14

8 - اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

9 - اگر خداوند بخواهد نسلى از آدميان را قبل از موعد طبيعى خود نابود مى سازد و نسلهاى ديگرى را جايگزين آن مى كند.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

چون آمد و شد نسلها امرى عادى و طبيعى است، جمله «إن يشأ . ..» بايد بيان امرى خلاف عادت و سير طبيعى باشد. از موارد محتمل آن است كه نسلى قبل از درنگ عادى خود از صحنه تاريخ حذف و نابود گردد.

14 - پديد آوردن نسلها و جوامع موجود به جاى اقوام پيشين، نشان قدرت الهى بر نابود ساختن جوامع ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

42- هلاكت جوامع قبل از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 1

1- تمامى شهر ها و تمدن ها و جوامع بشرى ، قبل از قيامت ، توسط خداوند يا به كلى نابود و يا به وسيله عذابى ، به ويرانى كشيده خواهد شد .

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القيمة

«قرية» در لغت به معناى مجتمع و محل سكونت است و بر اعم از روستا و شهر اطلاق مى شود (برگرفته از لسان العرب).

ص: 287

43- هلاكت جوامع ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 8

8 - سنت خداوند، نابود ساختن جوامع ظالم قبل از فرستادن پيامبران و اتمام حجت نيست.

ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

44- هلاكت جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 11

11- نابودى جوامع عصيانگر ، توسط خداوند ، عالمانه و بر اساس بصيرت است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك ... خبيرًا بصيرًا

45- هلاكت جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 8

8- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع و روند آن را دگرگون مى سازد .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . .. قال هؤلاء بناتى إن كنتم فعلين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرنها تدميراً

ص: 288

12- جوانان

1- اهميت جوانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 9

9- جوانان و ميانسالان مردم مدين ، مخاطبان اصلى شعيب ( ع ) در ابلاغ معارف الهى به آنان

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع «يعبد» حاكى است كه مقصود از «آباؤنا» تنها نسلهاى پيشين مخاطبان نيست; بلكه پدران فعلى آنان كه زنده هستند نيز مورد نظر مى باشد. بنابراين مخاطبان طبعاً جوانان و ميانسالان خواهند بود.

2- جوانان اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 9

9- جوانان و ميانسالان مردم مدين ، مخاطبان اصلى شعيب ( ع ) در ابلاغ معارف الهى به آنان

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع «يعبد» حاكى است كه مقصود از «آباؤنا» تنها نسلهاى پيشين مخاطبان نيست; بلكه پدران فعلى آنان كه زنده هستند نيز مورد نظر مى باشد. بنابراين مخاطبان طبعاً جوانان و ميانسالان خواهند بود.

3- جوانان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 289

8 - هود - 11 - 62 - 10

10- جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنهنا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع «يعبد» گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

4- جوانان مؤمن بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 3

3 - مؤمنان و گرويدگان به موسى ( ع ) ، همگى از قشر جوان بنى اسرائيل بودند .

فما ءامن لموسى إلا ذرية من قومه

«ذرية» به معناى «ابناء و أولاد» به كار مى رود، با توجه به جو وحشت و ارعاب كه فرعون در ميان بنى اسرائيل به وجود آورده بود و معمولا در چنين شرايطى پيران به حكم مصلحت انديشى كنار مى كشند، مى توان گفت كه مراد از «ذرية»، جوانان بنى اسرائيل است.

ص: 290

13- جوانمردي

1- جوانمردى اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 2،16،18

2- حركت اصحاب كهف به سوى غار ، حركتى جوانمردانه و در جهت كسب ارزش ها بود .

إذ أوى الفتية إلى الكهف فقالوا ربّنا

«فتية» جمع «فتى» به معناى جوانان است. كاربرد اين كلمه درباره اصحاب كهف، ممكن است به جهت جوانى اصحاب كهف از نظر سنى باشد. و محتمل است كه عنايت به اوصاف جوانمردانه آنان، اشاره باشد. برداشت بالا، ناظر به احتمال دوم است.

16- حركت جوانمردانه اصحاب كهف در جهت حفظ ايمان ، نمونه اى از برترين عمل هاى ارزشى است .

أيّهم أحسن عملاً . .. إذ أوى الفتية إلى الكهف

در آيات پيشين، مشخص شد كه «أحسن عملاً» به عنوان هدف آفرينشِ موهبت هاى زمين بيان گرديد و ذكر داستان اصحاب كهف در پى بيان آن غايت و فلسفه، بيان مصداقى از «أحسن عملاً» است.

18- « عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . . ان أصحاب الكهف كانوا شيوخاً فسمّاهم اللّه عزّوجلّ فتية بإيمانهم ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه: اصحاب كهف، سالْ مند بودند و خدا، آنان را به خاطر ايمان شان، جوان (جوانمرد) ناميد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 7

7- اصحاب كهف ، جوانمردانى مؤمن به پروردگار خويش و بهره مند از هدايت افزون الهى بودند .

انّهم فتية ءامنوا بربّهم و زدنهم هدًى

ص: 291

2- جوانمردى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 11،12

11- يوسف ( ع ) على رغم آزار ديدن از حكومت مصر ، دانش خويش را از آنان دريغ نداشت .

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

12- يوسف ( ع ) ، شخصيتى با گذشت ، جوانمرد و بزرگوار

أفتنا . .. قال تزرعون

يوسف(ع) على رغم ستم ديدن از دستگاه حكومتى و زندانى شدن بدون هيچ جرم و خطايى، دانش انحصارى خويش را بدون هيچ پيش شرطى در اختيار آن دستگاه قرار داد. اين عملكرد در شرايط مذكور بيانگر شخصيت والاى يوسف(ع) و بهره مندى او از بزرگوارى و جوانمردى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 50 - 13

13- يوسف ( ع ) شخصيتى با عظمت ، بزرگوار و در اوج كرامت و آزادگى

قال الملك ائتونى به . .. فسئله ما بال النسوة الّ-تى قطعن أيديهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 69 - 9

9- گذشت ، بزرگوارى و منزه بودن از كينه توزى و حسّ انتقام جويى به هنگام قدرت ، از خصلت هاى نيكوى حضرت يوسف ( ع )

فلاتبتئس بما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 10

10- يوسف ( ع ) ، انسانى با گذشت ، جوانمرد و به دور از انتقام جويى بود .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 2،3

2- يوسف ( ع ) انسانى با گذشت و بدور از خصلت انتقام جويى

قال لاتثريب عليكم

3- يوسف ( ع ) نه تنها برادرانش را عقوبت نكرد ، بلكه از سرزنش آنان نيز پرهيز نمود .

لاتثريب عليكم

«تثريب» به معناى ملامت كردن و سرزنش نمودن به گناه است (برگرفته شده از لسان العرب).

ص: 292

3- موارد جوانمردى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 4،5

4- گذشت از خانه و كاشانه ، به خاطر حفظ ايمان ، جوانمردى و ارزشى والا است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف فقالوا ربّنا

ياد كردن از كسانى كه به جهت حفظ ايمان، خانه و كاشانه خويش را ترك كرده اند، با عنوان «الفتية» (جوانمردان) در جايى كه استفاده از ضمير نيز ممكن بود، بيان كننده اين حقيقت است كه گذشت از خانه و كاشانه، جوانمردى و ارزش است.

5- هجرت و گريز از محيط فاسد ، به منظور حفظ ايمان و ارزش ها ، كارى جوانمردانه و مورد تمجيد خداوند است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

ص: 293

14- جواني

1- آثار جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 4

4 - آغاز جوانى ، شروع تكامل و رشد قواى جسمى و عقلى ، و آغاز پيرى ، اول سستى و سير نزولى آن قوا است .

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، دوران پيرى را از نظر قواى جسمى و عقلى، مانند دوران طفوليت دانسته است. بنابراين لازمه اين سخن، مطلبى است كه در برداشت بالا آمده است.

2- ارزش ايمان در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 3

3- ايمان و عمل در دوران جوانى ، بسيار ارزشمند و سزاوار تقدير است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

تصريح آيه شريف به جوان بودن اصحاب كهف - بر اين مبنا كه «فتية» به معناى جوانان به لحاظ سنى باشد - گوياى ارزش ايمان و عمل بر مبناى آن در سنين جوانى است; زيرا، قرآن مجيد، در نقل قصص خود، به اوصاف شخصى و سنّى و جغرافيايى نمى پردازد مگر اين كه پيام و نكته اى را دربرداشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 13 - 9

9- ايمانِ جوانان ، داراى ارزش و اهمّيّتى خاصّ *

ص: 294

انّهم فتية ءامنوا بربّهم

تأكيد آيه بر «فتية» بودن اصحاب كهف، ممكن است به لحاظ سِنّى آنان باشد كه در اين صورت، برجسته كردن و تصريح بر اين خصيصه، بيان كننده ارزش ايمان در سال هاى جوانى است.

3- ارزش عمل در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 3

3- ايمان و عمل در دوران جوانى ، بسيار ارزشمند و سزاوار تقدير است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

تصريح آيه شريف به جوان بودن اصحاب كهف - بر اين مبنا كه «فتية» به معناى جوانان به لحاظ سنى باشد - گوياى ارزش ايمان و عمل بر مبناى آن در سنين جوانى است; زيرا، قرآن مجيد، در نقل قصص خود، به اوصاف شخصى و سنّى و جغرافيايى نمى پردازد مگر اين كه پيام و نكته اى را دربرداشته باشد.

4- پايان دوران جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 18

18- پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ الأشد ) ، نقطه آغازين منحنى نزول است . و سرانجام مرحله پيرى ( أرذل العمر ) ، نقطه پايانى اين منحنى در زندگى انسان مى باشد .

فإنّا خلقنكم من تراب. .. ثمّ لتبلغوا أشدّكم... لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا

5- تداوم جوانى خدمتكاران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 19 - 2

2 - جوانان خدمت گزار بهشتى ، در جوانيشان جاودان بوده و گرد پيرى هرگز بر رخسار آنان نمى نشيند .

و يطوف عليهم ولدن مخلّدون

مقصود از جاودانگى در «مخلدون» (جاودانگان)، هم مى تواند جاودانگى جوانى باشد و هم مى تواند اشاره به ملازمت دائمى جوانكان، با ابرار و خدمت گزاراى پيوسته به آنان باشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

ص: 295

6- تربيت در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 5

5 - جوانى ، بهترين و مفيدترين دوران زندگى براى تربيت و رشد جسمى و عقلى انسان

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

7- جوانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 60 - 2

2- ابراهيم ( ع ) در دوران جوانى ، بت ها را در هم شكست و مبارزه با بت پرستى را آغاز كرد .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

8- جوانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 - آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 7،8

7 - منحنى صعود انسان در حيات دنيوى ، از طفوليت آغاز مى شود و در نقطه اوج جوانى پايان مى پذيرد .

ثمّ يخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا

8 - پايان اوج مرحله جوانى ( بلوغ اشد ) نقطه آغاز منحنى نزول و سرانجام مرحله پيرى ، نقطه پايان اين منحنى در زندگى انسان است .

ثمّ لتبلغوا أشدّكم ثمّ لتكونوا شيوخًا . .. لتبلغوا أجلاً مسمّىً

9- جوانى حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 296

18 - واقعه - 56 - 37 - 2

2 - در بهشت اصحاب اليمين ، حوران همه در سن و سال برابراند ( همگى دوشيزگانى جوان اند ) .

أترابًا

«تِرْب» (مفرد «أتراب») به زنى اطلاق مى شود كه در مقايسه با ديگرى از نظر سنى برابر باشد. گفتنى است كه برداشت ياد شده بر اين اساس است كه حوران بهشتى با يكديگر مقايسه شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 33 - 1،6

1 - تقواپيشگان در بهشت ، بهره مند از حوريانى نورس و نار پستان

كواعب

«كاعب» (مفرد «كواعب») به زنى گفته مى شود كه پستان هايش برجسته شده باشد. (لسان العرب)

6 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله . . . « و كواعب أتراباً » أى الفتيات الناهدات ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند . .. «و كواعب أتراباً» روايت شده كه فرمود: يعنى دختران نوجوانى كه پستان هاى آنان برآمده است».

10- جوانى خدمتكاران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 17 - 2

2 - جوانان خدمت گذار بهشتى ، همواره جوان بوده و هرگز گرد پيرى بر رخسار آنان نمى نشيند .

يطوف عليهم ولدن مخلّدون

11- جوانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 14 - 1،2،3

1 - سپرى شدن دوران كودكى و نوجوانى موسى ( ع ) و رسيدن او به مرحله جوانى ، بى هيچ حادثه درخور بيان

فرددنه إلى أُمّه . .. و لمّا بلغ أشدّه و استوى

تعبير «بلغ أشدّه» كنايه از رسيدن شخص به دوره جوانى است; زيرا نوعاً بلوغ فكرى انسان هم زمان با رسيدن وى به مرحله جوانى است. بنابراين پرداختن قرآن به حوادث روزگار جوانى موسى(ع) و بعد از آن و مسكوت گذاشتن دوران پيش از جوانى (كودكى و نوجوانى)، نشانگر آن است كه كودكى و نوجوانى او در كمال آرامش سپرى شده بود و در اين مدت حادثه اى درخور بيان براى وى روى نداده بود.

2 - اعطاى حكمت و دانشى گسترده از سوى خدا به موسى ( ع ) هم زمان با رسيدن او به مرحله جوانى

ص: 297

و لمّا بلغ أشدّه و استوى ءاتينه حكمًا و علمًا

نكره آمدن «حكماً» و «علماً» بيانگر عظمت حكمت و دانشى است كه از سوى خدا به موسى(ع) داده شده بود.

3 - موسى ( ع ) برخوردار از اعتدال جسمى همراه با قوت فكرى در عنفوان جوانى

و لمّا بلغ أشدّه و استوى

ظاهر اين است كه جمله «بلغ أشدّه» اشاره به توان فكرى موسى(ع) و عبارت «و استوى» اشاره به توان جسمى او باشد. گفتنى است كه «أشدّه» معادل «قوّته» و «استوى» به معناى «إعتدل» مى باشد.

12- جوانى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 2،4،6

2- يوسف ( ع ) در سن جوانى و رسيدن به رشد عقلى و جسمى ، به حكمتى والا و علمى گسترده دست يافت .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا

نكره آوردن «حكماً» و «علماً» حكايت از عظمت حكمت و علمى دارد كه خداوند به يوسف(ع) عطا فرموده بود. اسناد «آتى» به ضمير متكلم «نا» مؤيد اين حقيقت است. و از آن رو كه خداوند داستان مراوده زليخا را پس از بيان بهره مندى يوسف(ع) از علم و حكمت مطرح مى كند، معلوم مى شود كه او در عنفوان جوانى به حكمت و علم دست يافته بود ; زيرا محتمل نيست كه زليخا پس از گذشت جوانى يوسف(ع) - مثلاً در سنين سى و يا چهل سالگى - خواهان وصال او بوده باشد.

4- يوسف ( ع ) در سن جوانى ، به قضاوت و داورى ميان مردم توانا بود .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا

برخى از مفسران ، «حكم» را به دانش معارف الهى ، احكام شريعت ، حكمت و قضاوت ميان مردم تفسير كرده اند و مراد از «علم» را، دانش تعبير رؤياها ، تحليل حوادث و درك مصالح و مفاسد دانسته اند.

6- يوسف ( ع ) در سن جوانى و برخوردار شدن از رشد ، به مقام نبوّت نايل گرديد .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا

برداشت فوق ، بر اساس نظر برخى از مفسران است كه «حكم» را به مقام نبوت و «علم» را به دانش شريعت ، تفسير كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 15

15- يوسف ( ع ) در عنفوان جوانى ، انسانى موحد ، مطيع و فرمانبردار خدا و در اوج تقوا و پرهيزگارى بود .

معاذ الله إنه ربى أحسن مثواى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 24 - 6

6- يوسف ( ع ) ، در عنفوان جوانى از ارتكاب هر گناه كوچك و بزرگى ، مصون و معصوم بود .

كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء إنه من عبادنا المخلصين

ص: 298

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 30 - 6

6- شيفتگى زليخا به يوسف ( ع ) و داستان مراوده او ، در عنفوان جوانى يوسف ( ع ) بود .

ترود فتيها عن نفسه قد شغفها حبًّا

13- دوران جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 17

17- منحنى صعود انسان در زندگى دنيوى ، از طفوبيت آغاز مى شود و در اوج جوانى ، به پايان مى رسد .

فإنّا خلقنكم من تراب. .. ثمّ نخرجكم طفلاً ثمّ لتبلغوا أشدّكم

14- زينت طلبى در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 7

7 - انسان در دوران جوانى ، طالب زينت و آرايش دادن خويش است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و زينة

15- قدرت در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 2

2 - آفرينش انسان از خاك ، رشد مرحله به مرحله او در رحم ، صعود تدريجى از طفوليت ( مرحله ضعف جسمى و عقلى ) به اوج جوانى و نزول تدريجى از اوج بتوانايى ( جوانى ) به حضيض ناتوانى ( كهولت و پيرى ) ، جلوه هاى ربوبيت خدا و يگانگى او

فإنّا خلقناكم من تراب . ..لكيلا يعلم من بعد علم شيئًا ... ذلك بأنّ اللّه هو الحق

16- گرايشها در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 4

ص: 299

4 - انسان ، در هر مرحله اى از مراحل زندگى دنيوى ( كودكى ، نوجوانى ، جوانى ، ميان سالى و پيرى ) ، داراى روحيه و گرايشى متفاوت با مرحله قبل و مرحله بعد است .

اعلموا أنّما الحيوة الدنيا لعب . .. و تكاثر فى الأمول و الأولد

برداشت ياد شده در صورتى به دست مى آيد كه هر يك از خصلت هاى پنجگانه ياد شده در آيه شريفه، به ترتيب بيانگر يكى از مراحل زندگى انسان باشد.

17- نبوت در جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 22 - 6

6- يوسف ( ع ) در سن جوانى و برخوردار شدن از رشد ، به مقام نبوّت نايل گرديد .

و لما بلغ أشدّه ءاتينه حكمًا و علمًا

برداشت فوق ، بر اساس نظر برخى از مفسران است كه «حكم» را به مقام نبوت و «علم» را به دانش شريعت ، تفسير كرده اند.

18- ويژگيهاى جوانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 68 - 5

5 - جوانى ، بهترين و مفيدترين دوران زندگى براى تربيت و رشد جسمى و عقلى انسان

و من نعمّره ننكّسه فى الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 20 - 7

7 - انسان در دوران جوانى ، طالب زينت و آرايش دادن خويش است .

أنّما الحيوة الدنيا . .. و زينة

ص: 300

15- جهاد

1- جهاد

{جهاد}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 16

16 - جهاد و مبارزه در راه خدا ، زمينه جلب امداد هاى الهى

فئة تقاتل فى سبيل اللّه . .. و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

از اينكه خداوند، مؤمنان مؤيّد و پيروز را توصيف كرد كه جهادشان «فى سبيل اللّه» بود، معلوم مى شود كه «فى سبيل اللّه» بودن، زمينه جلب تأييد خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 1،5

1 - خروج پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صبحگاهان از ميان خانواده خويش ، براى برپا نمودن پايگاه هاى جنگى براى مؤمنان ، در مصاف با دشمنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

5 - آگاهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) به فنون نظامى و قدرت مديريّت ايشان در عمليات مسلّحانه عليه دشمنان دين

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 4،17

4 - تهديد خداوند نسبت به عناصر سست بنياد در جبهه پيكار مسلمانان با دشمنان

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه «اذ»، متعلّق به دو صفت «سميع» و «عليم» باشد. يعنى خداوند، سخنان پنهانى آنان را كه تصميم به كوتاهى در نبرد داشتند، مى شنيد و از انديشه آنان، آگاه بود. و تذكر شنوايى و دانايى خداوند در موارد تخلف و گناه، دلالت بر تهديد

ص: 301

نسبت به متخلّفين دارد.

17 - رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله «و اللّه وليّهما» و نيز جمله «و على اللّه . .. »، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 9،19،23

9 - جدا شدن صف مؤمنان واقعى از غير آنان ، از فلسفه هاى پيكار ميان حقّ و باطل

ان يمسسكم قرح . .. و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا

در برداشت فوق، كلمه «تلك»، به روزهاى مبارزه و جنگ تفسير شده است ; نه خصوص پيروزى و يا شكست.

19 - مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در «و يتّخذ»، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

23 - بهره گيرى از عواطف انسانى ، از روش هاى قرآن براى تربيت مردم

و اللّه لايحبّ الظّالمين

خداوند با تذكر اينكه محبّت الهى (كه انگيزه اى عاطفى است)، شامل ستمگران نخواهد شد، بر آن است تا معتقدان به خود را از ظلم بازدارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 6

6 - جنگ ها و مبارزات ، وسيله امتحان مردم و عرصه جداكردن مؤمنان مجاهد و صابر از غير ايشان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 10

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 6

6 - حضور مستقيم پيامبران الهى ، در صحنه هاى پيكار عليه دشمنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 -

1،3،7،9،10،13،14،16،17،18،21،23،26

ص: 302

1 - وعده الهى به نصرت و يارى پيكارگران مؤمن ، در رويارويى و نبرد با دشمنان دين

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

جمله «و لقد صدقكم اللّه وعده»، حاكى از اين است كه خداوند از پيش سركوبى دشمنان و پيروزى مؤمنان را وعده داده بود.

3 - تحقق وعده الهى به نصرت و پيروزى پيكارگران احد ، آنگاه كه در آغاز نبرد ، مشركان را تا آستانه انقراض كشتند .

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

«اذ تحسّونهم» متعلق به «و لقد صدقكم اللّه» است ; يعنى بيان زمان تحقق وعده الهى است. و «تحسّونهم» از ماده «حَسّ» به معناى كشتن تا حد انقراض و نابودى است.

7 - سستى ، اختلاف در كار جنگ و سرپيچى از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از عوامل شكست مسلمانان در پيكار احد

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

9 - تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

10 - سستى ، تفرقه و سرپيچى برخى پيكارگران احد از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، پس از پيروزى ابتدايى بر دشمنان

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در «فشلتم و تنازعتم . .. و عصيتم» به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرينه تقسيم آنان در دنباله آيه به دو گروه دنياطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبين «فشلتم ... »، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

13 - استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

14 - پيروزى جامعه ايمانى بر دشمنان خويش ، برخاسته از اراده الهى

من معد ما اريكم ما تحبّون

فاعل در «ارى» خداوند است ; و منظور از «ما» در «ما تحبّون»، پيروزى است.

16 - دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله «منكم من يريد الدّنيا»، دليل «اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم» باشد.

17 - دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

18 - دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل نزاع و اختلاف در صفوف مبارزان و شكست آنان

و تنازعتم فى الامر . .. منكم من يريد الدّنيا

21 - پايدارى در نبرد ، وحدت و پيروى از تعاليم پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نشانگر آخرت خواهى مؤمنان مجاهد

حتّى اذا فشلتم . .. منكم من يريد الاخرة

بنابر اينكه دنياطلبى (منكم من يريد الدّنيا)، دليل «اذا فشلتم . .. » باشد، صفات مقابل اينها ويژگى آخرت جويان خواهد بود;

ص: 303

يعنى آخرت خواهان در نبرد نه سستى خواهند كرد و نه ...

23 - شكست ها ، آزمون مناسبى براى روشن شدن صفوف پايمردان آخرت طلب ، از سست عنصران دنياجو

منكم من يريد الدّنيا . .. ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم

26 - سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 5،11،13

5 - يادآورى پيكار احد و علل شكست مسلمانان در آن ، وظيفه مؤمنان

اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «اذكروا» باشد.

11 - بى اعتنايى به دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «صرفكم» باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله «و لا تلون على احد و الرّسول ... »، كه حاكى از دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

13 - حضور و مقاومت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در رويارويى با مشركان قريش ، تا آخرين لحظات كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 25

25 - شهادت برخى از پيكارگران احد و شكست در آن كارزار ، موجب ترديد مسلمانان سست انديشه

يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 3

3 - شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م

كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7،8،9

ص: 304

7 - توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله «ان ينصركم اللّه» مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

8 - توكّل بر خداوند ، زمينه ساز يارى و نصرت الهى و غلبه بر دشمنان

ان ينصركم اللّه . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

9 - سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 4

4 - شركت در پيكار و شهادت در راه خدا ، از موجبات جلب رضايت الهى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه . .. افمن اتّبع رضوان اللّه

به مقتضاى ارتباط اين آيه با مضامين آيات پيشين، مى توان نمونه ها و مصاديق مورد نظر را به دست آورد ; از جمله جهاد و شهادت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 13

13 - جهاد و شهادت در راه خدا ، حركتى بى ارزش در ديدگاه منافقان

لو اطاعونا ما قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 14،19

14 - خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق «احسان»، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق «اتّقوا»، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى) گرفته شده است.

19 - شركت در جهاد ، حتّى در ركاب پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به تنهايى دليل احسان و تقواى آدمى نيست .

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

چون خداوند اجابت كنندگان دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شركت در جهاد را به دو طايفه تقسيم كرده است: دارندگان احسان و تقوا و فاقدان آن. البته بر اين مبنا كه «من» براى تبعيض باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 305

3 - آل عمران - 3 - 173 - 17

17 - نهراسيدن از كثرت دشمن و توكّل بر خدا در رويارويى با آنان ، از نشانه هاى مؤمنان پيرو خدا و رسول (صلی الله علیه و آله)

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 10

10 - اجابت دعوت خداوند و پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شركت در جنگ ، موجب جلب رضايت الهى

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و اتّبعوا رضوان اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 2

2 - شايعه پراكنانى كه مردم را از جهاد مى ترسانند ، شيطانند .

قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه «ذلكم»، اشاره به همان مردمى باشد كه مؤمنان را از جنگ مى ترساندند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 4،18

4 - انفاق ، عرصه آزمايش مالى مؤمنان و جهاد ، عرصه آزمايش جانى آنان

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

با توجّه به آيات پيشين كه درباره جهاد و انفاق بود، مى تواند امتحان مالى، ناظر به انفاق و امتحان جانى، ناظر به جهاد باشد.

18 - صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 6

6 - هجرت ، تحمّل آوارگى ، آزار در راه خدا ، جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا

فالّذين هاجروا و اخرجوا . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم

مراد از «الّذين اتّقوا»، يا خصوص كسانى هستند كه در آيه 195 توصيف شدند و يا آنان، از مصاديق مورد نظر براى تقواپيشگان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 13،14،16،18،21،23،25

13 - بى صبرى در برابر مشكلات ، سستى در مقابل دشمنان و حفاظت نكردن از مرز هاى كشور اسلامى ، بى تقوايى است .

اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

ص: 306

14 - شكيبايى مؤمنان در برابر مشكلات ، پايدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرز هاى اسلامى ، نشانه تقواپيشگى است .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

16 - ايمان ، زمينه شكيبايى در برابر مشكلات و پايدارى در مقابل دشمن و حفظ مرز ها و رعايت تقواست .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

مخاطب قرار دادن مسلمانان به وصف ايمان و آنگاه امر به شكيبايى و . .. بيانگر آن است كه ايمان زمينه تحقق مسائل مطرح شده است.

18 - صبر در برابر مشكلات ، مقاومت در برابر دشمن ، حفاظت از مرز هاى جامعه اسلامى و تقواپيشگى ، زمينه پيروزى و سعادت

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّكم تفلحون

«فلاح»، به معناى نيل به نجات و پيروزى است (لسان العرب).

21 - مقاومت در برابر دشمن بر اساس تقيّه و آمادگى براى پيروى از دستورات پيشوايان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و صابروهم على التّقيّة و رابطوا على من تقتدون به ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 369، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 3.

23 - مقاومت در برابر دشمنان و زير نظر داشتن توطئه آنان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «اصبروا و صابروا . .. »، فرمود: معناه ... و صابروا على عدوّكم و رابطوا عدوّكم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 428، ح 508.

25 - صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره « . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... » فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 1،2

1 - نبرد در راه خدا ، از وظايف پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فقاتل فى سبيل اللّه

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظّف به نبرد در راه خدا ، حتّى با نبود نيروى كافى

فقاتل فى سبيل اللّه لا تكلّف الّا نفسك

ظاهراً جمله «فقاتل . .. »، فرع است بر مطالب گذشته كه سخن درباره تمرد مسلمانان و كوتاهى آنان در مسأله جنگ بود. يعنى اگر چه آنان حاضر به نبرد نشوند، خود به تنهايى به سوى جنگ روانه شو.

ص: 307

2- آثار تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 9

9 - تخلّف از جهاد ، موجب تباهى آخرت

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا ب

مفهوم جمله «فليقاتل فى سبيل اللّه . .. » اين است كه اگر مسلمانان با وجود شرايط جهاد آن را ترك گويند و تنها به زندگى دنيا بسنده نمايند، آخرت را به دست نياورده اند و در نتيجه آخرت خويش را تباه كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 3،4،5

3 - تخلف از جنگ با دشمنان اسلام و جامعه اسلامى ، موجب نابودى جامعه اسلامى و سقوط آن *

إلا تنفروا يعذبكم . .. و يستبدل قوماً غيركم

«نفر» به معناى خروج براى امر مهيج و تحريك آميز است كه بيشتر درمورد خروج براى جنگ به كار مى رود و فعل مجزوم «يعذب» و «يستبدل» جواب شرط براى «لاتنفروا» است. بنابراين پيام آيه چنين مى شود: اگر مسلمانان به جنگ نروند عذاب مى شوند و نابود خواهند شد و مردم ديگرى به جاى آنان خواهند نشست.

4 - فرمان جهاد و شركت همگان در آن ، در جهت منافع مؤمنان و زيان تخلف از جهاد ، تنها متوجه خود آنان است ; نه خداوند .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً . .. و لا تضروه شيئاً

5 - ترك جهاد و سستى در امر پيكار با دشمن ، زمينه ساز نابودى جامعه و جايگزين شدن جامعه ديگرى به جاى آن

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً و يستبدل قوماً غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 - متخلفان از جنگ تبوك ( منافقان ) ، به تخلف خويش و سوگند هاى دروغينشان ، در جهت هلاكت خود گام برداشتند .

سيحلفون باللّه . .. يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 6

6 - تخلف بى دليل و غير موجه مسلمان از جنگ ، نشان دروغين بودن ايمان وى به خدا و رسول خداست .

و قعد الذين كذبوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 8،9

8 - گناه تخلف از وظيفه جهاد ، زمينه مهر شدن قلب انسان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه طبع قلب (مهر شدن) معلول عملكرد خائنانه منافقان باشد نه علت آن.

ص: 308

9 - مهر شدن قلب انسان در نتيجه گناه و تخلف از جهاد ، مايه ناتوان شدن وى از شناخت صحيح حقايق

و طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

3- آثار ترس از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 7

7- ترس و هراس از جهاد در راه خدا ، نشان بيماردلى انسان

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض ينظرون إليك نظرالمغشىّ عليه من الموت

4- آثار ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 6

6 - ترك جهاد و دفاع ، موجب هلاكت و سقوط جامعه اسلامى است .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

در برداشت فوق جمله «لاتلقوا . ..» در ارتباط با جمله «قاتلوا فى سبيل اللّه» معنا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 6

6 - ترك جهاد از سوى نيرو هاى كارآمد بنى اسرائيل ، موجب گرفتارى همه مردم آن قوم به سرگردانى و محروميت از تسلط بر سرزمين مقدس

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة

برداشت فوق مبتنى بر امرى مسلم و طبيعى در داستان تيه مى باشد و آن اينكه همه قوم موسى ; حتى زنان و كودكان و پيران، به سرگردانى گرفتار آمده و از ورود به سرزمين مقدس محروم شدند، با اينكه اين گروه مأمور به مبارزه و جهاد نبودند تا بر اثر تخلف، عقوبت شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 7

7- بر زبان راندن شعار طاعت و سخنان زيبا و تن ندادن به جهاد ، بى صداقتى با خداوند است .

طاعة و قول معروف . .. فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

از تعبير «فلو صدقوا اللّه» استفاده مى شود كه لازمه صداقت با خداوند، آن است كه انسان در همه زمينه ها، حتى تكليف دشوار جهاد، تابع خداوند باشد.

ص: 309

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 1

1- ترك جهاد ، زمينه محو ارزش ها و به فساد كشيده شدن جامعه

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1- «تولّيتم» به معناى روى گرداندن از جهاد باشد كه در آيه قبل مطرح شده است. 2- تعبير «عسيتم ...أن تفسدوا فى الأرض» در معنا، جواب «إن تولّيتم» به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 9

9- تخلف از فرمان جهاد ، زمينه ساز نابودى اعمال نيك گذشته انسان *

أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعملكم

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين - كه درباره جهاد بود - احتمال مى رود كه نهى «لاتبطلوا» بدين معنا باشد كه با تخلف از جهاد، زمينه حبط اعمال خود را فراهم نياوريد.

5- آثار جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 18

18 - دفع فساد از روى زمين ، از آثار پيكار حقّ عليه باطل

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3،14

3 - مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

14 - جهاد ، صبر ، دعا ، استغفار و بينش خدامحورى ، از عوامل جلب محبّت الهى

قاتل معه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين ... ربّنا اغفر لنا ... و انصرنا ... و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 14

14 - ايمان به خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اطاعت از آنان ، صبر و جهاد ، تقوا و احسان و توكّل ، موجب رضايت كامل الهى و برخوردارى از فضل بزرگ وى

المؤمنين. الّذين استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه و اللّه ذو فضل عظيم

ص: 310

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 2

2 - نبرد در راه خدا ، از نشانه هاى ايمان

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 9،14

9 - جهاد ، مايه مصونيّت جوامع ايمانى از گزند كافران و مشركان

حرّض المؤمنين عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

14 - حركت براى جهاد در راه خدا ، زمينه جلب امداد الهى

و حرّض المؤمنين عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 96 - 4

4 - جهاد در راه خداوند ، موجب دستيابى به منزلتهايى والا و آمرزش گناهان و جلب رحمت خاص او

فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين . .. درجات منه و مغفرة و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 11

11 - جهاد ، كارآمدترين وسيله براى تقرب به خداوند

و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

امر به جهاد پس از «ابتغوا اليه الوسيلة» مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه بهترين مصداق وسيله تقرب به خدا، مبارزه با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 5

5 - ايمان و تقوا و تقرب به خداوند و جهاد در راه او ، راه نجات از عذاب قيامت

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه . .. لهم عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 27

27 - تواضع در برابر اهل ايمان ، سرافرازى در قبال كافران ، جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت دشمنان ، مايه جلب محبت الهى

يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين . .. و لايخافون لومة لائم

ص: 311

به نظر مى رسد صفات ياد شده پس از «يحبهم و يحبونه» در ارتباط با «يحبهم» بيانگر علت است ; يعنى چون داراى اين صفات هستند، خداوند آنها را دوست دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 7

7 - جهاد و مبارزه با كافران حق ناپذير ، مايه حيات واقعى جامعه ايمانى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

از مصاديق مورد نظر براى «ما يحييكم»، به دليل وقوع آيه مورد بحث در سياق آيات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ايمان به نبرد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 5

5 - گسترش و جهانگير شدن دين الهى ، از اهداف جهاد و مبارزه در اسلام

و قتلوهم حتى . .. و يكون الدين كله للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 4

4 - سعادت و رستگارى مؤمنان در گرو جهاد و كثرت ياد خداست .

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

در برداشت فوق «فلاح» به معناى سعادت و رستگارى گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 20

20 - بازداشتن دشمنان از هجوم به جامعه ايمانى و ستمكارى آنان ، از منافع جهاد و تأمين هزينه ادوات آن است . *

و ما تنفقوا . .. و أنتم لاتظلمون

برخى برآنند كه «يوف إليكم» و «أنتم لاتظلمون» بيانگر ثمرات توان نظامى جامعه در دنياست. يعنى اگر هزينه جهاد را تأمين كنيد و بنيه نظامى جامعه اسلامى را به حدى برسانيد كه دشمنان وحشت كنند، در نتيجه به شما هجوم نخواهند آورد تا ضررهايى را بر شما تحميل نمايند. و اگر چنين كرديد بر شما مسلط نخواهند شد تا بتوانند ستمى بر شما روا بدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 8

8 - ايمان ، هجرت ، جهاد ، يارى كردن مؤمنان و دين خدا ، زمينه بهره مند شدن از مغفرت و روزى باكرامت خداوند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. لهم مغفرة و رزق كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 312

6 - انفال - 8 - 75 - 1،2

1 - خداوند از انصار و مهاجران نخستين خواست تا كسانى را كه در آينده ايمان مى آورند و هجرت مى كنند و به جهاد مى پردازند ، از خود بدانند و حقوق ولايت را درباره آنان رعايت كنند .

و الذين ءامنوا من بعد و هاجروا و جهدوا معكم فأولئك منكم

مخاطبان آيه، انصار و مهاجران نخستين هستند. مضاف إليه كلمه «بعد»، كلمه «ايمانكم» و يا «الهجرة الاولى» است. جمله «فأولئك منكم» اشاره به اين دارد كه تمام قوانين و حقايقى كه درباره انصار و مهاجران نخستين بيان شده درباره آنان نيز عيناً وجود دارد.

2 - كسانى كه در آينده ايمان آورند ، هجرت كنند و در صف مجاهدان به جهاد بپردازند ، همانند مؤمنان و مهاجران نخستين ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

أولئك هم المؤمنون حقا . .. و الذين ءامنوا من بعد ... فأولئك منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 14 - 6

6 - دستيابى مؤمنان به ارزش ها و آرمان هاى مكتبى ، در پرتو تلاش و جهاد خود آنان ميسّر است .

قتلوهم يعذبهم اللّه بأيديكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 8

8 - ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا با مال و جان ، عوامل اصلى دستيابى انسان به سعادت و تضمين كننده آن

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 1،4

1 - ره آورد هجرت و جهاد در راه خدا ، دريافت بشارت هاى الهى ست .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم

4 - بهره مندى از رضوان الهى ( رضايت مندى خدا ) ره آورد ايمان ، هجرت و جهاد

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. يبشرهم ربهم برحمة ... و رضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 7

7 - جهاد در راه خدا ، عامل سعادت و نيك بختى مؤمنان در حيات اخروى

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه . .. أرضيتم بالحيوة ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 8

ص: 313

8 - قدرت نامحدود خداوند ، نشان بى نيازى او از جهاد مؤمنان و آسيب ناپذيرى او ، از تخلف آنان

إلا تنفروا . .. و لا تضروه شيئاً و اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 4

4 - بروز باطن انسان و حقيقت ايمان وى ، در مراحل دشوار و تكاليف سخت الهى ( همانند جنگ و جهاد )

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 8

8 - تكليف جهاد ، صحنه تمايز مؤمنان راستين از مدعيان دروغين ايمان

و جهدوا . .. لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 2

2 - عرصه جنگ و جهاد ، عرصه ظهور ايمان راستين و نيز بى ايمانى انسان

لايستئذنك الذين يؤمنون . .. أن يجهدوا ... إنما يستئذنك الذين لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 10،14

10 - ايمان و جهاد ، تضمين كننده همه خير ها و ارزش ها براى انسان

ءامنوا معه جهدوا . .. و أولئك لهم الخيرت

14 - رستگارى و كاميابى واقعى در پرتو ايمان و جهاد است نه در سايه عافيت طلبى و ترك جهاد

رضوا بأن يكونوا مع الخوئف . .. لكن الرسول ... جهدوا ... و أولئك هم المفلحون

«فلاح» به معناى دستيابى به كمال مطلوب است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 8

8 - ميدان جهاد ، صحنه تمايز مؤمنان راستين از منافقان بى ايمان

و قعد الذين كذبوا اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 21

21 - همه حركت هاى دينى ، حتى مبارزه و جهاد ، در راه سازندگى و احسان به جامعه بشرى است .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

ص: 314

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 19

19 - ميدان هاى نبرد با كفر ، زمينه دستيابى مجاهدان به درك عميق حقايق معنوى دين *

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق بدان احتمال است كه «نفر» در «لولا نفر» به معناى بسيج براى جنگ باشد و فاعل «ليتفقهوا» مجاهدان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 7،11،15،16

7- هجرت ، از راه هاى مصون داشتن ايمان و جهاد ، مايه از بين رفتن موانع تفكر دينى در جامعه *

هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ جهدوا و صبروا

قرار گرفتن جهاد در كنار هجرت و مكمل شمرده شدن آن، مى تواند اشاره به مطلب فوق داشته باشد.

11- هجرت ، جهاد و صبر ، موجب جلب بخشش و رحمت گسترده الهى

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

15- مرتدان ، در صورت توبه ، هجرت و جهاد در راه خدا و صبر و مقاومت در برابر كافران ، مورد غفران و رحمت الهى قرار مى گيرند .

من كفر بالله من بعد إيمنه . .. ثمّ ... إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

16- پذيرش عذر بر زبان راندن كلمات كفرآميز در شرايط سخت و ناچارى ، مشروط به نشان دادن صداقت خويش با هجرت ، جهاد و مقاومت در راه خداست .

من كفر بالله . .. إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيمن ... إن ربّك للذين هاجروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 12،13،24

12 - اگر خداوند حكم جهاد را تشريع نمى كرد ، تمامى معابد و مراكز دينى توسط كافران و دين ستيزان تخريب و منهدم مى شد .

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع ... و مسجد

13 - سنت الهى در حفظ شريعت و ديانت ، از طريق دفاع و مجاهدت هاى مردمان

و لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض . .. و مسجد

24 - جهاد و دفاع ، يارى از دين خدا و وسيله جلب كمك و حمايت او است .

و لولا دفع اللّه . .. و لينصرنّ اللّه من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 41 - 1

1 - جنگ و پيكار با جبهه كفر و با هدف حاكم ساختن ارزش هاى دينى و الهى ، درپى دارنده حمايت و نصرت خداوند

و لينصرنّ اللّه من ينصره . .. الذين ... أقاموا الصلوة ... و نهوا عن المنكر

ص: 315

«الذين»در محل نصب بوده و بدل يا عطف بيان براى «من» در «من ينصره» كه تقدير آن چنين مى شود: «و لينصرن اللّه. ..الذين إن مكّنّاهم». «تمكين» (مصدر «مكّنّا») به معناى مسلط كردن و استيلا دادن است; يعنى، خدا بى ترديد ياران خود را يارى خواهد كرد; آنان كه اگر بر زمين مسلط شوند، نماز را به پا خواهند داشت و...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 6

6- وعده خداوند به پيروزى و ثبات قدم مؤمنان ، در صورت اقدام به جهاد و حمايت از دين

يأيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه . .. و يثبّت أقدامكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 11

11- بى نيازى خداوند از طاعت و جهاد بندگان ، و بهره مندى خود انسان ها از نتايج آن *

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

تأكيد بر «لكان خيراً لهم»، مى تواند دربردارنده معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 2

2- جهاد در راه خداوند ، تضمين كننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى - اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

«تولّيتم» به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آيه بر مطلب بالا دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 5،8

5- جهاد و صبر در مسير فرمان هاى وحى ، ملاك امتياز و از مهم ترين ارزش ها است .

و لنبلونّكم حتّى نعلم المجهدين منكم و الصبرين

اهميت، از تخصيص به ذكر يافتن جهاد و صبر استفاده مى شود.

8- جهاد ، بارزترين نمود صبر مؤمنان در راه خدا *

و لنبلونّكم حتّى نعلم المجهدين منكم و الصبرين

مى توان گفت: ملاك اصلى در تمايز مؤمنان، صبر و شكيبايى آنان، در انجام وظايف الهى است و تقدم «المجاهدين» بر «الصابرين» از آن جهت است كه مجاهدان، سرآمد صابران اند و جهاد بارزترين نمونه صبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 17،18

17 - وارد گشتن خسارت سنگين ( مانند قتل ، جرح و . . . ) به دشمن از ره آورد هاى جهاد

فيه بأس شديد

ص: 316

«بأس» عبارت از عذاب و آسيب هاى جدى است كه در ميدان نبرد، برطرف وارد مى شود.

18 - دستيابى جامعه به منافع و سود هاى سرشار ( مانند غنيمت ، امنيت و . . . ) يكى ديگر از ره آورد هاى جهاد در راه خداوند

و منفع للناس . .. من ينصره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 15

15 - حركت جهادگرانه در راه خدا و رضاى او ، ناسازگار با دوستى نسبت به دشمنان او

لاتتّخذوا عدوّى و عدوّكم أولياء . .. إن كنتم خرجتم جهدًا فى سبيلى و ابتغاء مرضا

هر چند آيه در مورد خاصى نازل شده; ولى پيام كلى آن براى امت اسلامى باقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 5

5 - مودّت فراگير اجتماعى ، در پرتو ايمان و حاكميت توحيدى ، فرجام تلاش ، مجاهدت ها و مقاومت هاى اهل ايمان در برابر مشركان

عسى اللّه أن يجعل بينكم . .. مودّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 2

2 - جهاد و پيكار در راه خداوند ، مايه جلب محبت و مهر او

إنّ اللّه يحبّ الذين يقتلون فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 7،16

7 - ايمان استوار به خدا و رسول او و جهاد در راه خدا ، رهايى بخش انسان از عذاب دردناك الهى

تنجيكم من عذاب أليم . تؤمنون باللّه و رسوله و تجهدون فى سبيل اللّه

16 - مجاهدت مستمر مؤمنان با مال و جان خويش ، مجراى تحقق اراده خداوند بر پيروزى جهانى اسلام

و اللّه متمّ نوره . .. و دين الحقّ ليظهره على الدين كلّه ... و تجهدون فى سبيل ا

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه خداوند، پس از بيان اراده خويش مبنى بر غلبه اسلام بر ساير اديان، مؤمنان را به جهاد با مال و جان خويش تشويق فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 1

1 - دستيابى به مغفرت الهى و بوستان هاى بهشت ، ره آورد پايدارى بر ايمان به خدا و رسول و جهاد با مال و جان در راه خدا است .

تؤمنون باللّه . .. و تجهدون ... يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنّ-ت

ص: 317

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 7

7 - ايمان به خدا و جهاد با مال و جان در راه او ، مايه جلب نصرت الهى و شكست سريع جبهه دشمن

تؤمنون باللّه . .. و تجهدون ... و أُخرى تحبّونها

6- آثار جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 8

8 - ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا با مال و جان ، عوامل اصلى دستيابى انسان به سعادت و تضمين كننده آن

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. أولئك هم الفائزون

7- آثار جهاد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 11

11 - اراده خداوند به اعتلاى دين و راه خود ، در پرتو ايثار و جهاد مؤمنان

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. يقتلون فى سبيل اللّه

از اينكه خداوند، اعلام كرده است كه خريدار جان و مال مؤمنان مى باشد و سپس مسأله جهاد فى سبيل اللّه را مطرح ساخته، استفاده مى شود كه خداوند، پيشبرد راه خود را در پرتو جهاد مؤمنان قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 7

7- سنّت الهى ، بر پيشبرد اهداف دين ، در اثر تلاش و جهاد مؤمنان

يأيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

از مجموع شرط و جزا، استفاده مى شود كه خداوند، آن گاه امت اسلامى را نصرت بخشيده و قوت مى دهد كه آنان، خود در راه دفاع از مكتب به پاخيزند. مفهوم شرط نيز مى رساند كه بدون تلاش، نصرت نصيبشان نخواهد شد.

8- آثار سختى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 318

7 - توبه - 9 - 117 - 10

10 - شرايط سخت جهاد ، ميدان امتحان و تمايز مراتب معنوى مؤمنان

اتبعوه فى ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم

9- آثار سستى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 5

5 - ترك جهاد و سستى در امر پيكار با دشمن ، زمينه ساز نابودى جامعه و جايگزين شدن جامعه ديگرى به جاى آن

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً و يستبدل قوماً غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 3

3- سستى در جهاد و نبرد با دشمن ، در پى دارنده سازشى خفّت بار *

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

تقدم «لاتهنوا» بر «تدعوا إلى السلم» بيانگر اين حقيقت است كه سستى، پيش زمينه سازش است; سازشى كه امت هاى برتر (و أنتم الأعلون) را به ذلّت مى كشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 5 - 20

20 - ضعف و سستى برخى از مسلمانان صدراسلام در جنگ و جهاد ، موجب آزار ديدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) گرديد .

يأيّها الذين ءامنوا لم تقولون . .. لم تؤذوننى و قد تعلمون أنّى رسول اللّه إليكم

سخن در آيات پيشين، درباره كسانى است كه شعار جهاد مى دهند ولى از شركت در صفوف مجاهدان سر باز مى زنند و يا بر فرض شركت، ضعف و سستى نشان مى دهند. به نظر مى رسد مطرح ساختن موضوع آزارهاى يهود به موسى(ع)، براى بيان اين نكته باشد كه ضعف و سستى در جهاد و تخلف از فرمان هاى پيامبر(صلی الله علیه و آله) در جهاد، موجبات آزار رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را فراهم كرده و همان عواقبى را در پى خواهد داشت كه براى قوم موسى در پى داشت.

10- آثار شكست در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 25

25 - شهادت برخى از پيكارگران احد و شكست در آن كارزار ، موجب ترديد مسلمانان سست انديشه

يقولون لو كان لنا من الامر شىء ما قتلنا ههنا

ص: 319

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 3

3 - شكست در پيكار احد ، زمينه ساز هجوم تبليغاتى كافران و يا منافقان ، عليه اسلام ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

يا ايّها الّذين امنوا لا تكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و م

كشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود كه كافران و يا منافقان، كه با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و كشته هاى فراوان آن را حربه تبليغاتى عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذيرفتند و همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) خارج نمى شدند، اين حوادث ناگوار پيش نمى آمد.

11- آثار نزول آيات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 6

6- نگرانى و ناخشنودى منافقان ، از نزول آيات جهاد

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض

12- آداب جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 12

12 - اهل ايمان ، بايد اعمال و وظايف الهى خويش ( جهاد ، دفاع ، انفاق و . . . ) را به صورت نيكوى آن انجام دهند .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه ... و أحسنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 1

1 - مجاهدان نبايد در رويارويى و تعقيب دشمنان ، سستى نشان دهند .

و لاتهنوا فى ابتغاء القوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 3،4،15

3 - لزوم پديد آوردن زمينه آرامش روحى و تجديد قوا براى نيرو هاى رزمى ، قبل از ورود به صحنه كارزار

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

4 - لزوم حفظ آماده باش و عدم غفلت از دشمن در صحنه هاى نبرد ، حتى به هنگام استراحت

ص: 320

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

تصريح به اينكه خواب مجاهدان در آستانه نبرد، خوابى سبك و خفيف بود، براى اشاره به اين است كه مجاهدان اگر چه به استراحت پرداختند، ولى به گونه اى نبود كه از تحركات دشمن غافل شوند.

15 - تقويت روحيه مبارزان ، امرى لازم

و ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 7

7 - ضرورت ايجاد ترس در دشمنان دين و سلب روحيه نبرد از ايشان

سألقى فى قلوب الذين كفروا الرعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 2

2 - لزوم زياد ياد كردن خدا به هنگام رويارويى با دشمنان دين و نبرد با آنان

إذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا

«اذكروا اللّه» مى تواند عطف بر «اثبتوا» باشد كه در حقيقت جواب شرط «إذا لقيتم» خواهد بود. بر اين مبنا مقصود، زياد ياد كردن خدا به هنگام نبرد است. همچنين «اذكروا ... » مى تواند جمله مستانفه باشد. در اين صورت زياد ياد كردن خدا برنامه اى است براى تمامى مراحل زندگى كه از مصاديق آن هنگام رويارويى با دشمنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 4،11

4 - مجاهدان بدر پيش از غلبه كامل بر دشمن ، براى دستيابى به منافعى مادى ، به گرفتن اسير اقدام كردند .

ما كان لنبى . .. تريدون عرض الدنيا

11 - سركوب دشمنان دين در ميدان نبرد ، آخرت جويى و موجب رسيدن به منافع معنوى و مواهب اخروى است .

ما كان لنبى أن يكون له أسرى . .. و اللّه يريد الأخرة

13- آرزوى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 2

2 - بهانه جويان متخلف از جنگ ، آرزومند عدم موفقيت سپاه اسلام و نگران از پيروزى آنان .

إن تصبك حسنة تسؤهم

ص: 321

14- آسيب شناسى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 13

13 - خانه و زندگى ، از جمله نگرانى انسان است و وابستگى به آنها ، باعث تزلزل در جهاد مى شود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 10

10 - وابستگى به دنيا ، از جمله عوامل فرار از جهاد است .

إن فررتم من الموت . .. و إذًا لاتمتّعون إلاّ قليلاً

كاربرد «لاتمتّعون» به جاى اين كه بگويد: «چندان زنده نخواهيد ماند. »، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه منافقان، در پى دستيازيدن به متاع دنيوى، از مرگ فرار مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 2

2 - كم شركت كردن منافقان در جبهه جهاد مسلمانان ، به خاطر بخل آنان به مسلمانان بود .

لايأتون البأس . .. أشحّة عليكم

«أشحّة» جمع «شحيح» است. «شح» - ريشه أشحّة - در لغت، به معناى «بخل حريصانه» است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه «أشحّة» حال براى ضمير فاعلى فعل «يأتون » در آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 3

3- سستى در جهاد و نبرد با دشمن ، در پى دارنده سازشى خفّت بار *

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

تقدم «لاتهنوا» بر «تدعوا إلى السلم» بيانگر اين حقيقت است كه سستى، پيش زمينه سازش است; سازشى كه امت هاى برتر (و أنتم الأعلون) را به ذلّت مى كشاند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 4

4- سرگرمى ها و خوشى هاى پوچ دنيا ، از مهم ترين عوامل سستى در جهاد و تمايل به سازش با كافران

فلاتهنوا . .. إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو

خداوند، پس از نهى مؤمنان نسبت به سستى در جهاد و گرايش به سازش، به آنان لعب و لهو بودن دنيا را يادآورى كرده است. از مطلب استفاده مى شود كه سرگرمى هاى اين دنيا، عاملى مهم در سستى و سازش با كفر است.

ص: 322

15- آگاهى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 141 - 4

4 - بروز نقطه هاى ضعف در جنگ و آگاهى از آن ، زمينه مناسبى براى خالص شدن مؤمنان از عيب ها و نقصها

ان يمسسكم قرح . .. نداولها بين النّاس ... و ليمحّص اللّه الّذين امنوا

چون «تمحيص» به معناى خالص سازى از عيب و نقص است و اين خالص سازى نتيجه شكست مؤمنان فرض شده، مى توان گفت كه شكست مسلمانان باعث مى شود كه آنها عيبها و نقصهاى خود را بشناسند و در رفع آن بكوشند.

16- آمادگى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 13

13 - نقش آمادگى نيرو هاى رزمى ، در صدور فرمان جنگ

اذ قالوا لنبى لهم ابعث

تا زمانى كه بنى اسرائيل، خود، خواهان جنگ و آماده آن نشده بودند، فرمان جنگ صادر نشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 4

4 - لزوم حفظ آماده باش و عدم غفلت از دشمن در صحنه هاى نبرد ، حتى به هنگام استراحت

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

تصريح به اينكه خواب مجاهدان در آستانه نبرد، خوابى سبك و خفيف بود، براى اشاره به اين است كه مجاهدان اگر چه به استراحت پرداختند، ولى به گونه اى نبود كه از تحركات دشمن غافل شوند.

17- آمرزش معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 18

18 - معاف شدگان از جهاد ، در عين معذور بودن ، نيازمند غفران و رحمت خدايند .

ليس على الضعفاء . .. و اللّه غفور رحيم

ص: 323

18- ابتلا به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

19- اتحاد در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 13،21

13 - استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

21 - پايدارى در نبرد ، وحدت و پيروى از تعاليم پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نشانگر آخرت خواهى مؤمنان مجاهد

حتّى اذا فشلتم . .. منكم من يريد الاخرة

بنابر اينكه دنياطلبى (منكم من يريد الدّنيا)، دليل «اذا فشلتم . .. » باشد، صفات مقابل اينها ويژگى آخرت جويان خواهد بود; يعنى آخرت خواهان در نبرد نه سستى خواهند كرد و نه ...

20- اجابت دعا در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 8

8 - دعا و درخواست پيكارگران شكيبا به درگاه خداوند در هنگامه كارزار ، مقرون به استجابت است .

ربّنا اغفرلنا . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

ص: 324

21- اجازه ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 8،18

8 - برخى از منافقان و بيماردلان مدينه ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى ترك جهاد در غزوه احزاب ، به بهانه ناامن بودن خانه و كاشانه شان ، مصرّانه اجازه مى خواستند .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة

مراد از «عورة» در آيه، مستحكم نبودن خانه و قابل ورود بودن آن براى هر كس است كه بخواهد وارد شود(مفردات راغب).

18 - وحى ، نيات منافقان را در رخصت خواهى شان از پيامبر (صلی الله علیه و آله) آشكار كرد .

و إذ قالت طائفة منهم يأهل يثرب لامقام لكم . .. و يستئذن ... إن يريدون إلاّ فرار

22- احسان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 13،14

13 - تشويق خداوند به جهاد ، همراه با نيكوكارى و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

14 - خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق «احسان»، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق «اتّقوا»، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى) گرفته شده است.

23- احكام جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 1،3،6

1 - وجوب نبرد با كافران ، در صورتى كه با مسلمانان سرجنگ داشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم

3 - تجاوز از مقررات و احكام جهاد ، حرام است .

و قتلوا فى سبيل اللّه . .. و لاتعتدوا

6 - مسلمانان نبايد آغازگر جنگ عليه دشمنان خويش باشند . *

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 325

1 - بقره - 2 - 191 - 6،9،13

6 - ضرورت نبرد با كافرانى كه سرزمين هاى اسلامى را به تصرف خويش در آورده اند .

و اقتلوهم . .. و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

9 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز نبرد با ايشان است ، هر چند كه با مسلمانان سر جنگ نداشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه يقتلونكم . .. الفتنة أشد من القتل

جمله «والفتنة أشد من القتل»، به اصطلاح اصوليين حاكم بر «الذين يقاتلونكم» است و موجب توسعه در موضوع حكم مطرح شده در آيه قبل مى شود; يعنى، آيه قبل بيان داشت كه با كافران حربى نبرد كنيد و جمله «الفتنة . ..» بيان مى كند كه فتنه انگيزى به منزله جنگ است.

13 - در صورتى كه دشمنان دين در مسجدالحرام و نواحى آن عليه مسلمانان وارد جنگ شوند ، نبرد با آنان و كشتن شان واجب است .

و لاتقتلوهم عند المسجدالحرام حتى يقتلوكم فيه فإن قتلوكم فاقتلوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 192 - 1،2

1 - نبايد با كفرپيشگانى كه از جنگ و فتنه انگيزى دست كشيده اند ، نبرد كرد و آنان را به قتل رساند .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

متعلق «إنتهوا» به قرينه آيات قبل، جنگيدن و فتنه انگيزى است. جمله «فإن اللّه ...» جانشين جواب شرط مى باشد و تقدير كلام چنين است: فإن انتهوا عن القتال و الفتنة فلا تقاتلوهم و لاتقتلوهم إن اللّه غفور رحيم».

2 - مسلمانان ، بايد آتش بس اعلام شده از سوى كافران را بپذيرند . *

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 1،5،6

1 - نبرد با كافران ، تا برطرف شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

5 - لزوم ترك جنگ با كافران ، در صورت دست برداشتن آنان از فتنه انگيزى و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا

فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين

متعلق «إنتهوا . ..» - به قرينه فرازهاى پيش - فتنه انگيزى و بازدارى از حاكميت يافتن دين الهى است. جواب شرط (فإن انتهوا) محذوف است وجمله «فلاعدوان...» جانشين آن مى باشد; يعنى، پس اگر از فتنه انگيزى دست كشيدند و مانع گسترش و حاكميت دين خدا نشدند، آنان را نكشيد; زيرا تعدى تنها بر ستمكاران رواست.

6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .

فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق «انتهوا» كفرورزى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 326

2 - بقره - 2 - 216 - 1،14

1 - وجوب جهاد بر مسلمانان ، حكمى ثابت و هميشگى

كتب عليكم القتال

«كُتب» يعنى ثبت و استقرّ.

14 - احكام الهى ( وجوب جهاد و . . . ) ، بر اساس علم خداوند نسبت به مصالح و مفاسد انسانهاست .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 3

3 - وجوب پيكار در راه خداوند

و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 1،12

1 - وجوب جهاد در راه خدا

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه

12 - رهايى مستضعفان موحد ، مجوّز جهاد ابتدايى

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 2

2 - مؤمنان ، هنگام روانه شدن براى جهاد ، بايد نسبت به اسلام و كفر افراد و نيرو هاى مقابل تحقيق نمايند .

يا ايّها الّذين امنوا اذا ضربتم فى سبيل اللّه فتبيّنوا

متعلّق «فتبيّنوا»، به قرينه «و لا تقولوا . .. »، كفر و ايمان افرادى است كه مسلمانان به هنگام جهاد با آنان مواجه مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 13

13 - جهاد ، از واجبات كفايى

لايستوى القاعدون . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 1،2،4

1 - اهل ايمان وظيفه دار پايدارى و استقامت به هنگام هجوم و لشكركشى دشمنان دين ( جهاد دفاعى )

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

كلمه «زحفا» (كه به معناى لشكركشى است) مى تواند حال براى «الذين كفروا» باشد ; يعنى آنگاه كه كافران به سوى شما

ص: 327

لشكركشى مى كنند. و همچنين مى تواند حال براى فاعل «لقيتم» باشد ; يعنى آنگاه كه شما براى جهاد به سوى كافران حركت مى كنيد. در برداشت فوق وجه اول ملاحظه شده است.

2 - اهل ايمان به هنگام حركت به سوى دشمن و رويارويى با آنان ( جهاد ابتدايى ) نبايد صحنه كارزار را ترك كنند .

إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه «زحفا» حال براى فاعل «لقيتم» باشد.

4 - حرمت پشت كردن به دشمن و فرار از ميدان جنگ

فلاتولوهم الأدبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 1

1 - جواز روى برتافتن از جبهه نبرد به منظور در اختيار گرفتن موضعى جديد عليه دشمن يا پيوستن به گروهى از همرزمان خويش

و من يولهم يومئذ دبره إلا متحرفا لقتال او متحيزا إلى فئة

«تحرف» به معناى روى گرداندن از محلى به اطراف آن محل است. بنابراين «تحرف للقتال» يعنى روى گرداندن از دشمن به منظور انتخاب جبهه اى ديگر براى نبرد. و «تحيز» به معناى جاى گرفتن است و چون به «إلى» متعدى شده معناى پيوستن نيز در آن اشراب شده است. گفتنى است مراد از «فئة» گروهى است كه در آن ميدان مشغول پيكار هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 7

7 - مسلمانان نبايد آغازگر جنگ باشند .

و إن تعودوا نعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 5

5 - حرمت روى برتافتن از حكم رسول خدا در نبرد با دشمنان دين

أطيعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اينكه آيات پيشين اين بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دين است، مصداق مورد نظر از جمله «أطيعوا» و «لاتولوا عنه» روى برتافتن از فرمانهاى آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 3

3 - يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

جمله هاى «يغلبوا مائتين» و «يغلبوا ألفا» خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل «الئن خفف اللّه عنكم» در آيه بعد معنايى

ص: 328

دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين «يغلبوا ... » يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 2،9

2 - حكم بر پايدارى در مقابل دشمنان و حدود و شرايط آن ، در اختيار خداوند است .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

9 - لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 68 - 7

7 - روى آورى رزمندگان اسلام به اسير گرفتن از دشمن پيش از سركوبى كامل آنان گناهى بزرگ است .

لمسكم فيما أخذتم عذاب عظيم

از اينكه گرفتن اسير اقتضاى عذاب بزرگ دارد، معلوم مى شود اين گناه، بزرگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 3،12

3 - مشكلات و دشوارى هاى زندگى - هر چند بسيار باشد - نمى تواند بهانه اى براى تخلف از جهاد قرار گيرد .

انفروا خفافاً و ثقالا

12 - « عن جعفر بن محمد ( ع ) انه قال فى قوله تعالى : «انفروا خفافاً و ثقالا » قال : شباباً و شيوخاً ; 32

از امام صادق (ع) درباره سخن خدا: «انفروا . .» روايت شده است: [مقصود اين است كه به جهاد برويد ]چه جوان و چه پير».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 9

9 - شركت نكردن در جنگ ، نيازمند اذن رهبر است .

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 12،16

12 - شركت و عدم شركت مسلمانان در جنگ ، منوط به اذن پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود .

فاستئذنوك

استيذان منافقان، نشان دهنده اين است كه: آنان به عنوان فردى از جامعه اسلامى، شركت خود را در جنگهاى آينده، منوط به اجازه پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى دانسته اند.

16 - معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

ص: 329

فاقعدوامع الخلفين

مراد از «خالفين» مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 1،3،5،21

1 - افراد ضعيف و مريض و فاقد هزينه و امكانات جنگى ، از شركت در جنگ معافند و گناهى بر آنان نيست .

ليس على الضعفاء . .. حرج

3 - عدم قدرت بر تأمين نياز هاى ضرورى خانواده ، در صورت رفتن به جهاد ، سبب معافيت از جنگ است .

و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

منظور از انفاق در «ينفقون» مى تواند انفاق بر افراد تحت تكفل و واجب النفقه باشد.

5 - افراد تهيدست ، معاف از جهاد مالى

و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

در آيات قبل، سخن از جهاد با مال و جان بود و در اين آيه، ممكن است استثناى ضعيفان و مريضان از جهاد جانى و استثناى تهيدستان، از جهاد مالى باشد.

21 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « . . . إن اللّه يحتج على العباد بما آتاهم و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و كل شيئى لا يسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا « ليس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج » . . . ;

. .. به تحقيق خداوند بر بندگان احتجاج مى كند به چيزى كه به آنها عطا فرموده و شناختى كه به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تكليفى كه پايين تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تكليفى كه در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آيه شريفه را تلاوت فرمود: «بر ضعيفان و بيماران و آنان كه چيزى نمى يابند كه (در راه جهاد) هزينه كنند، باكى نيست» ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 1،12

1 - مؤمنان تهيدست و ناتوان از تدارك ساز و برگ نبرد ، معذور و معاف از جنگند .

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم

12 - حسن بصرى گويد : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : « لقد خلفتم بالمدينة اقواماً ما انفقتم من نفقة و لا قطعتم و ادياً و لا نِلتم من عدوّ نيلا إلا و قد شركوكم فى الأجر ثم قرء « و لا على الذين إذا ما أتوك . . . الآية » ;

به تحقيق گروههايى را در مدينه بر جاى گذاشتيد كه شما چيزى را هزينه [جنگ ]نكرده ايد و از هيچ واديى عبور ننموده ايد و هيچ آسيبى به دشمن نرسانده ايد، مگر اينكه آن گروهها در اجر با شما شريك شدند. سپس آيه شريفه را تلاوت فرمود: و نيز باكى نيست براى كسانى كه وقتى نزد تو آمدند تا آنان را سوار كنى [و به جهاد بفرستى] و تو گفتى مركبى ندارم تا شما را سوار كنم، بازگشتند در حالى كه از غصه اينكه چيزى را براى خرج [جنگ] نمى يابند، از چشمهاى آنان سيلاب اشك جارى بود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 19

ص: 330

19 - جهاد با جان و مال در راه خدا ، تكليفى الهى بر همه انسان ها و در همه شرايع است نه مخصوص به مسلمانان و شريعت اسلام .

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. وعداً عليه حقاً فى التورية و الإ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 1،6،22

1 - عدم جواز شركت تمام افراد جامعه در جهاد و خالى گذاشتن مراكز دينى و تبليغات اسلامى و بقيه پست ها و مسؤوليتها

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة

مراد از «نفر» - به اقتضاى سياق آيات - بسيج براى جهاد مى باشد.

6 - جهاد ، از واجبات كفايى

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة

22 - از على ( ع ) روايت شده كه فرمود : « الجهاد فرض على جميع المسلمين . . . فان قامت بالجهاد طائفة من المسلمين وسع ساير هم التخلف عنه . . . قال اللّه تعالى : « و ما كان المؤمنون لينفروا كافة » فان دهم أمر يحتاج فيه الى جماعتهم نفروا كلّهم . . . ;

جهاد بر جميع مسلمانان واجب است . .. اگر عده اى از آنان به وظيفه جهاد قيام كنند، ديگران مجازند به جبهه نروند ... خداى تعالى فرمود: «نشايد كه مؤمنان همه [براى جهاد] كوچ كنند» ; پس اگر پيش آمدى رخ دهد كه در آنجا نياز به مؤمنان باشد، همه بايد براى جهاد كوچ كنند [و تخلف جايز نيست ]... ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 6

6- جهاد و توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، پس از بيان حقايق دينى و كارساز نبودن آن ، امرى جايز و مشروع است .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 1

1 - جواز جنگ و پيكار با دشمن مهاجم

أُذن للذين يقتلون بأنّهم ظلموا

«اُذِن» فعل مجهول و نايب فاعل آن محذوف است; يعنى، «اُذن فى القتال» و «الذين يقاتلون»; يعنى، آنان كه مورد تهاجم قرار مى گيرند. «باء» در «بأنهم ظلموا» سببيه است; يعنى، بدان سبب كه آنان مظلوم واقع شده اند. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: به كسانى كه مورد تهاجم قرار مى گيرند، بدان سبب كه مورد ستم واقع شده اند، رخصت جنگ داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 10

10- عدم جواز كشتن دشمن ، پس از زمين گير شدن و قدرت نداشتن او بر دفاع *

ص: 331

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم

مفهوم «حتّى إذا أثخنتموهم»، ممكن است اين باشد كه پس از زمين گير شدن دشمن و ناتوانى وى بر دفاع از خويش، كشتن او (ضرب الرقاب) لازم نيست; بلكه موقع اسير گرفتن او «شدّوا الوثاق» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 3

3 - جهاد با كافران و منافقان و هرگونه برخورد شديد و سختگيرانه با آنان ، بايد زير نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گيرد .

يأيّها النبىّ جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در جهاد سختگيرانه با كافران و منافقان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد. افراط و تفريطى كه نوعاً در چنين موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأييد كننده همين مطلب است.

24- اختلاف در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 26

26 - سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

25- اخلاص در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 1،2

1 - جهاد خالصانه و همه جانبه ( جهاد با جان و مال ) در راه خدا ، توصيه الهى به اهل ايمان

و جهدوا فى اللّه حقّ جهاده

تقييد «جاهدوا» به «حقّ جهاده»، ظهور در اين معنا دارد كه مؤمنان بايد تمامى توان خود را در راه خدا به كار گيرند و هرچه دارند (جان و مال) در اين راه نثار كنند.

2 - ارزش جهاد ، به در راه خدا بودن آن است .

و جهدوا فى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 6

ص: 332

6 - ارزش جهاد به اين است كه در راه خدا و جلب رضاى او باشد و نه دستيابى به منافع مادى .

الذين يقتلون فى سبيله

قيد «فى سبيله» مى رساند كه انگيزه كسى كه در جهاد شركت مى كند، تنها بايد براى اعتلا بخشيدن به دين خدا بوده و از انگيزه هاى مادى (مانند غنيمت و. ..) مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 8

8 - ارزش جهاد ، به اين است كه در راه خدا و براى جلب رضاى او باشد .

تجهدون فى سبيل اللّه

قيد «فى سبيل اللّه» بيانگر مطلب ياد شده است.

26- اذن ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 1،2،4،9

1 - عتاب محبت آميز خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان ( منافقان ) براى شركت نكردن در جنگ تبوك ، به مجرد اظهار ناتوانى آنان

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

2 - اجازه گرفتن بهانه جويان ( منافقان ) از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى شركت نكردن در جنگ تبوك با اظهار دروغين عجز و ناتوانى خود

لم أذنت لهم حتى يتبين لك

مقصود از «اذن» در آيه فوق - به قرينه آيه قبل (لو استطعنا . ..) و شأن نزولها - اذن دادن به كسانى است كه از شركت در جهاد، خود را معذور مى دانستند.

4 - گذشت و عفو خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به اذن دادن به بهانه جويان ( منافقان ) براى نرفتن به جنگ تبوك

عفا اللّه عنك لم أذنت لهم

9 - شركت نكردن در جنگ ، نيازمند اذن رهبر است .

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 1

1 - مؤمنان به خدا و آخرت ، براى جهاد با مال و جان ، بهانه نياورده و از پيامبر (صلی الله علیه و آله) خواهان اجازه ترك جهاد نبودند .

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الأخر أن يجهدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 333

7 - توبه - 9 - 45 - 1

1 - تنها مردمان بى ايمان ( منافقان ) ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه ترك جهاد مى طلبيدند .

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 - اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) گفت: «يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن»; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 12

12 - شركت و عدم شركت مسلمانان در جنگ ، منوط به اذن پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود .

فاستئذنوك

استيذان منافقان، نشان دهنده اين است كه: آنان به عنوان فردى از جامعه اسلامى، شركت خود را در جنگهاى آينده، منوط به اجازه پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 3،5

3 - زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و از شؤون آن حضرت

جهدوا مع رسوله استئذنك

5 - رخصت خواستن منافقان توانگر از پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شركت نكردن در جنگ ، به مجرد فرمان الهى به جهاد

أن ءامنوا باللّه و جهدوا مع رسوله استئذنك

27- اذن جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 12

12 - شركت و عدم شركت مسلمانان در جنگ ، منوط به اذن پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود .

فاستئذنوك

استيذان منافقان، نشان دهنده اين است كه: آنان به عنوان فردى از جامعه اسلامى، شركت خود را در جنگهاى آينده، منوط به اجازه پيامبر (صلی الله علیه و آله) مى دانسته اند.

ص: 334

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 3

3 - زمام امور جنگ و اجازه حضور و عدم حضور در آن ، در اختيار پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و از شؤون آن حضرت

جهدوا مع رسوله استئذنك

28- ارزش آرزوى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 10

10 - اشتياق به جهاد و آرزوى شركت در آن ، ارزشى والا براى مؤمنان

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

برداشت فوق با توجه به اين است كه خداوند، اين گروه را به خاطر اشتياق شديدشان به جهاد، اختصاص به ذكر داده است.

29- ارزش جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 3

3 - پيكار با دشمنان دين از ارزش هاى والا ، در پيشگاه خداوند است .

و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه أموت بل أحياء

از هدفهاى بيان اين حقيقت - كه شهيدان از حيات ويژه برخوردارند - ترغيب به جهاد و بيان ارزش والاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 2

2 - ارزش جهاد و نبرد با دشمنان ، به « در راه خدا بودن » آن است .

و قتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 5

5 - جنگ و جهاد ، امرى خير براى مؤمنان ، على رغم ظاهر ناخوشايند آن

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئاً و هو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 335

2 - بقره - 2 - 218 - 3،4،5

3 - ايمان و هجرت و جهادِ در راه خدا ، از عوامل اميدوارى به رحمت وى

ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه اولئك يرجون رحمت اللّه

4 - ارزش هجرت و جهاد ، هنگامى است كه در راه خداوند باشد .

و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه

5 - اهميّت و ارزش هجرت و جهاد در راه خدا ، و برترى مهاجرانِ مجاهد بر ساير مؤمنان

ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل اللّه

به نظر مى رسد تكرار موصول، دلالت بر ارزشمندى ايمان داشته باشد; اگر چه همراه با جهاد و هجرت نباشد; امّا آنگاه كه توأم با هجرت و جهاد باشد، ارزش و اهميّتى برتر مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 1،2

1 - پيكار در راه خدا ، قرض شايسته بندگان به او *

و قاتلوا . .. من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

2 - تأمين تداركات پيكار در راه خدا ، قرض شايسته مسلمانان به او

و قاتلوا . .. من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 9

9 - « فى سبيل اللّه » بودن ، ملاك ارزش پيكار

ابعث لنا ملكاً نقاتل فى سبيل اللّه . .. و ما لنا الاّ نقاتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 8

8 - شهادت طلبى و حضور در عرصه پيكار با دشمنان دين ، امتيازى ارزشمند در ديدگاه اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة . .. و لقد كنتم تمنّون الموت

چون خداوند اعراض كنندگان از جهاد و مبارزه و فراريان از شهادت و مرگ در راه خدا را مذمت كرده و از سويى تمام سعادت (بهشت) را در گرو مبارزه دانسته، ارزش والاى جهاد و شهادت به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 6

6 - اهميّت و ارزش والاى شركت مجدد مجروحين جنگى در جهاد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

اجر عظيم براى مجاهدان در گرو جراحت ناشى از جهاد سابق نيست، بلكه به خاطر شركت در جهاد پس از تحمّل جراحت است.

ص: 336

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 5

5 - در راه خدا بودن ، امتياز جهاد اسلامى بر ديگر نبردها

فليقاتل فى سبيل اللّه . .. و من يقاتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 16

16 - نبرد با دشمنان دين ، از مصاديق « سبيل اللّه » است .

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم

سياق آيه حكايت از آن دارد كه از مصاديق «سبيل اللّه» جهاد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 6

6 - در راه خدا بودن ، ملاك ارزش هجرت و جهاد در پيشگاه خداوند

هاجروا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

برداشت فوق با توجه به كلمه «فى سبيل اللّه» استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 4،6

4 - پناه دادن و يارى كردن مهاجران و مجاهدان راه خدا ، داراى ارزشى چون هجرت و جهاد

و الذين ءامنوا . .. و الذين ءاووا و نصروا

6 - هجرت و جهاد در راه خدا ، يارى كردن دين او ، پناه دادن به مهاجران مجاهد ، از ارزش هاى متعالى اسلام و تعيين كننده مرز ايمان حقيقى از غير آن

و الذين ءامنوا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

مفعول «نصروا» هم مى تواند كلمه اى همانند «دين اللّه» باشد و هم مى تواند ضميرى محذوف باشد كه به «الذين ءامنوا . .. » برم--ى گردد ; يعنى: نص---روا المؤم---نين المهاجرين المجاهدين ... . مآل هر دو معنا يكى است ; زيرا يارى كردن مهاجران مجاهد نيز يارى دين خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 1،6،7

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانى كه شغل آب دهى به حاجيان و سرپرستى مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خويشتن را همطراز با مؤمنان اهل پيكار در راه خدا مى پنداشتند .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى

6 - جهاد و پيكار در راه خدا ، برترين و با ارزش ترين عمل صالح مؤمنان

أجعلتم سقاية الحاجّ . .. كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى سبيل اللّه

ص: 337

7 - ارزش جهاد ، منوط به اين است كه در راه خدا باشد .

و جهد فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 2،4

2 - ايمان ، هجرت و جهاد با جان و مال ، داراى برترين درجه و ارزش در بينش الهى

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. بأموالهم أعظم درجة

4 - ارزش والاى هجرت و جهاد منوط به اين است كه در راه خدا باشد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 9

9 - ارزش جهاد منوط به اين است كه در راه خدا باشد .

و جهاد فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 5

5 - ارزش جهاد ، به در راه خدا بودن آن است .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 5

5 - در راه خدا بودن ، ملاك ارزش جهاد با مال و جان

جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 6

6 - جهاد ، ارزشى است الهى كه بى ايمان ها و سست باوران شايستگى آن را ندارند .

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 7

7 - در راه خدا و براى خدا بودن ، ملاك ارزش جهاد

أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

ص: 338

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 7

7 - ناتوانى منافقان از درك عميق زشتى مواضع و عملكرد خويش و نيز ارزش جهاد در راه خدا

و طبع . .. فهم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 5

5 - جهاد پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، نشأت يافته از درك صحيح و بينش عميق آنان نسبت به ارزش جهاد

فهم لايفقهون. لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا

با توجه به فراز پيش (رضوا . .. فهم لايفقهون) مقصود اين است كه منافقان چون نمى فهمند، از جهاد مى گريزند و لكن مؤمنان، به بركت درك عميقى كه دارند، به سوى عرصه هاى كارزار پيش مى تازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 12،15،17

12 - ارزش جهاد ، به در راه خدا بودن آن است .

يقتلون فى سبيل اللّه

15 - كشتن و كشته شدن در راه خدا ، هر دو ارزش و معامله با خداست .

يقتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون

17 - جهاد با جان ، ركن اصلى معامله با خدا و برتر از جهاد مالى

اشترى . .. أنفسهم و أمولهم ... يقتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون

برداشت فوق بدين احتمال است كه تقدم «أنفسهم» بر «أموالهم» بيانگر ارزش برتر جهاد با جان باشد و «يقاتلون» صرفاً دربردارنده جهاد با جان باشد ; زيرا در جمله «فيقتلون و يقتلون» (مى كشند و كشته مى شوند) تنها جنبه جهاد با جان مطرح گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 2

2 - ارزش جهاد ، به در راه خدا بودن آن است .

و جهدوا فى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 20

20 - جهاد و انفاق در راه خداوند ، از مهم ترين و ارزشمندترين تكاليف الهى

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل

تكيه بر دو تكليف جهاد و انفاق، از ميان ساير تكاليف الهى، حاكى از مطلب ياد شده است.

ص: 339

30- ارزش جهاد پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 14

14 - جهاد و انفاق مسلمانان در مقطع پيش از فتح مكه ، بسى ارزشمندتر از جهاد و انفاق آنان در مقطع پس از آن بود .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل . .. من الذين أنفقوا من بعد و قتلوا

31- ارزش جهاد قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 14

14 - جهاد و انفاق مسلمانان در مقطع پيش از فتح مكه ، بسى ارزشمندتر از جهاد و انفاق آنان در مقطع پس از آن بود .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل . .. من الذين أنفقوا من بعد و قتلوا

32- ارزش جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 2

2 - ايمان ، هجرت و جهاد با جان و مال ، داراى برترين درجه و ارزش در بينش الهى

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. بأموالهم أعظم درجة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 5

5 - در راه خدا بودن ، ملاك ارزش جهاد با مال و جان

جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 17

17 - جهاد با جان ، ركن اصلى معامله با خدا و برتر از جهاد مالى

اشترى . .. أنفسهم و أمولهم ... يقتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون

برداشت فوق بدين احتمال است كه تقدم «أنفسهم» بر «أموالهم» بيانگر ارزش برتر جهاد با جان باشد و «يقاتلون» صرفاً دربردارنده جهاد با جان باشد ; زيرا در جمله «فيقتلون و يقتلون» (مى كشند و كشته مى شوند) تنها جنبه جهاد با جان مطرح

ص: 340

گرديده است.

33- ارزش علاقه به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 10

10 - اشتياق به جهاد و آرزوى شركت در آن ، ارزشى والا براى مؤمنان

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم قلت لا أجد ما أحملكم عليه

برداشت فوق با توجه به اين است كه خداوند، اين گروه را به خاطر اشتياق شديدشان به جهاد، اختصاص به ذكر داده است.

34- استغاثه در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2

2 - مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

«غوث» به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

35- استقامت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 15

15 - اطمينان بخشيدن بنى اسرائيلِ زمان طالوت به پيامبرشان ، بر پايدارى در پيكار با دشمنان

و ما لنا الاّ نقاتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 22

22 - مؤمنان به روز رستاخيز ، معتقد به پايدارى در پيكار با دشمنان خدا ، على رغم كمبود نيرو

قال الّذين يظنّون . .. غلبت فئة كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2،6

ص: 341

2 - ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

6 - ايمان و روحيه قوى ، رمز استوارى و ثبات قدم در رويارويى با دشمنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 7

7 - ضرورت استقامت مؤمنان در جهاد و هنگامه شدائد و سختيها

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 2،8،12،13،14

2 - عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى «ربيّون» را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

8 - قدرت روحى ، استقامت و تسليم ناپذيرى در مقابل دشمن ، از ويژگى هاى مردان الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا . .. وما استكانوا

«وهن» به معناى فتور و سستى است، و كلمه «ما استكانوا»، از ماده «سكن»، به معنى خضوع است ; يعنى در برابر دشمن، خاضع و ذليل نمى شوند و تسليم نمى گردند.

12 - خداوند دوستدار پايمردان در جنگ و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

13 - محبّت خدا ، پاداش پايمردى شكيبايان در رويارويى و نبرد با دشمنان دين خدا

فما وهنوا لما اصابهم . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

14 - نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه «ربيّون»، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 1

1 - اهل ايمان وظيفه دار پايدارى و استقامت به هنگام هجوم و لشكركشى دشمنان دين ( جهاد دفاعى )

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

كلمه «زحفا» (كه به معناى لشكركشى است) مى تواند حال براى «الذين كفروا» باشد ; يعنى آنگاه كه كافران به سوى شما لشكركشى مى كنند. و همچنين مى تواند حال براى فاعل «لقيتم» باشد ; يعنى آنگاه كه شما براى جهاد به سوى كافران حركت مى كنيد. در برداشت فوق وجه اول ملاحظه شده است.

ص: 342

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 4،7،8

4 - اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران

حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.

7 - ضرورت پايدارى در مقابل دشمنى با نيرويى ده برابر ، مشروط به اين است كه رزمجويان اهل ايمان كمتر از بيست نفر نباشند .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

رساندن معناى مقصود، يعنى لزوم مقاومت يك بر ده، با جمله اى كوتاهتر از آنچه آمده ممكن بود. بنابراين تطويل آن با ذكر دو مثال حاوى نكاتى است ; از جمله اين احتمال كه نسبت ياد شده و حكم مترتب بر آن در صورتى است كه نفرات اهل ايمان بيست نفر و يا بيشتر باشند و اگر كمتر باشند اين حكم جارى نيست.

8 - صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 9

9 - لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 2

2- ايمان به پيروزى راه ايمان و شكست نهايى كافران ، مقتضى صلابت و جديت مؤمنان در نبرد با جبهه كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعملهم ... فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

فاء در «فإذا لقيتم» مفيد ترتب و نتيجه است; يعنى، اكنون كه دانستيد تلاش كافران بى ثمر خواهد ماند (أضلّ أعمالهم) و فرجام مؤمنان به صلاح خواهد گراييد (أصلح بالهم) پس دلگرم باشيد و با يقين به پيروزى نبرد كنيد (فإذا لقيتم. .. فضرب الرقاب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 10

10 - ثبات در باور هاى دينى و جهاد همه جانبه در راه خداوند ، گواه صداقت انسان در ادعاى ايمان

إنّما المؤمنون الذين . .. ثمّ لم يرتابوا و جهدوا ... أولئك هم الصدقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير باشند .

ص: 343

يقتلون . .. صفّ-ًا كأنّهم بنين مرصوص

«مرصوص» از ريشه «رصاص» (سرب) مشتق است. «بنيان مرصوص»; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 17

17 - رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله «و اللّه وليّهما» و نيز جمله «و على اللّه . .. »، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 13،21

13 - استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

21 - پايدارى در نبرد ، وحدت و پيروى از تعاليم پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نشانگر آخرت خواهى مؤمنان مجاهد

حتّى اذا فشلتم . .. منكم من يريد الاخرة

بنابر اينكه دنياطلبى (منكم من يريد الدّنيا)، دليل «اذا فشلتم . .. » باشد، صفات مقابل اينها ويژگى آخرت جويان خواهد بود; يعنى آخرت خواهان در نبرد نه سستى خواهند كرد و نه ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 18

18 - صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 14،16،18،23

14 - شكيبايى مؤمنان در برابر مشكلات ، پايدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرز هاى اسلامى ، نشانه تقواپيشگى است .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

16 - ايمان ، زمينه شكيبايى در برابر مشكلات و پايدارى در مقابل دشمن و حفظ مرز ها و رعايت تقواست .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

ص: 344

مخاطب قرار دادن مسلمانان به وصف ايمان و آنگاه امر به شكيبايى و . .. بيانگر آن است كه ايمان زمينه تحقق مسائل مطرح شده است.

18 - صبر در برابر مشكلات ، مقاومت در برابر دشمن ، حفاظت از مرز هاى جامعه اسلامى و تقواپيشگى ، زمينه پيروزى و سعادت

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّكم تفلحون

«فلاح»، به معناى نيل به نجات و پيروزى است (لسان العرب).

23 - مقاومت در برابر دشمنان و زير نظر داشتن توطئه آنان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «اصبروا و صابروا . .. »، فرمود: معناه ... و صابروا على عدوّكم و رابطوا عدوّكم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 428، ح 508.

36- اطمينان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2

2 - ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

37- اعراض از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 9

9 - حضور كم در جبهه جهاد ، مادامى كه جهاد با دشمن داير است ، امرنكوهيده اى است .

قد يعلم اللّه . .. و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

38- افشاى راز متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 - تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

ص: 345

39- اقسام جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 1،2

1 - اهل ايمان وظيفه دار پايدارى و استقامت به هنگام هجوم و لشكركشى دشمنان دين ( جهاد دفاعى )

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

كلمه «زحفا» (كه به معناى لشكركشى است) مى تواند حال براى «الذين كفروا» باشد ; يعنى آنگاه كه كافران به سوى شما لشكركشى مى كنند. و همچنين مى تواند حال براى فاعل «لقيتم» باشد ; يعنى آنگاه كه شما براى جهاد به سوى كافران حركت مى كنيد. در برداشت فوق وجه اول ملاحظه شده است.

2 - اهل ايمان به هنگام حركت به سوى دشمن و رويارويى با آنان ( جهاد ابتدايى ) نبايد صحنه كارزار را ترك كنند .

إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه «زحفا» حال براى فاعل «لقيتم» باشد.

40- الگو در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 21 - 2

2 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، الگو و اسوه اى شايسته ، براى مؤمنان در جهاد است .

لقد كان لكم فى رسول اللّه أُسوة حسنة

به قرينه آيات قبل و بعد كه درباره غزوه احزاب است و نيز برخورد منافقان با جهاد و مسلمانان، به احتمال قوى توصيه به الگوگيرى از پيامبر(صلی الله علیه و آله) مربوط به جهاد است.

41- امتحان با جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 6

6 - جنگ ها و مبارزات ، وسيله امتحان مردم و عرصه جداكردن مؤمنان مجاهد و صابر از غير ايشان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 4

4 - انفاق ، عرصه آزمايش مالى مؤمنان و جهاد ، عرصه آزمايش جانى آنان

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

با توجّه به آيات پيشين كه درباره جهاد و انفاق بود، مى تواند امتحان مالى، ناظر به انفاق و امتحان جانى، ناظر به جهاد باشد.

ص: 346

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 117 - 10

10 - شرايط سخت جهاد ، ميدان امتحان و تمايز مراتب معنوى مؤمنان

اتبعوه فى ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 22،26،28

22- فرمان خداوند به جهاد ، در عين قدرت او بر نابودسازى كافران ، به منظور آزمايش آدميان

و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و لكن ليبلواْ بعضكم ببعض

26- جهاد ، وسيله آزمايش اهل ايمان

و لكن ليبلواْ بعضكم ببعض

مورد اصلى آيه شريفه، جهاد است كه آزمايش در چنين موردى مطرح شده است.

28- كشته شدگان راه خدا ، پيروزمندان صحنه آزمون الهى ( جهاد )

و لكن ليبلواْ بعضكم ببعض و الذين قتلوا فى سبيل اللّه فلن يضلّ أعملهم

خداوند، پس از معرّفى جهاد به عنوان آزمون مؤمنان و كافران، تنها به يك گروه نويد داده است و آن كشته شدگان راه حق و شهيدان اند. از اين نويد استفاده مى شود كه پيروزمندان اين آزمون همانان هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 2

2- تكليف جهاد ، وسيله آزمايش مؤمنان و تمايز مجاهدان و صابران از ديگران

و لنبلونّكم حتّى نعلم المجهدين منكم و الصبرين

با توجه به واژه «المجاهدين» معلوم مى شود كه موضوع اصلى آزمايش «جهاد» است. به علاوه محور اصلى اين آيات فرمان قتال با كافران و جهاد در راه خدا مى باشد (إذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال ...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 5

5 - تكاليف دشوار و ميدان جهاد ، صحنه آزمون انسان ها و تمايز مؤمنان واقعى از مدعيان ايمان

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

42- امتحان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 3

ص: 347

3 - ميدان نبرد ، عرصه بروز شخصيّت و حقيقت درونى افراد

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

43- امتناع از تدارك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 5

5 - ترك انفاق و خوددارى از تأمين هزينه هاى جهاد ، زمينه ساز هلاكت ترك كنندگان انفاق و از عوامل سقوط جامعه است .

و أنفقوا فى سبيل اللّه و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

جمله «لاتلقوا . ..» را مى توان با مسأله تأمين هزينه هاى جهاد (أنفقوا فى سبيل اللّه) معنا كرد و مى توان آن را در ارتباط با خود جهاد و مبارزه (قاتلوا فى سبيل اللّه) دانست و نيز مى توان آن را بيانى براى آداب انفاق شمرد. برداشت فوق ناظر به وجه اول است; يعنى، هزينه هاى جهاد را تأمين كنيد و با ترك آن خويشتن را به هلاكت نيفكنيد.

44- اميدوارى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 3

3 - نيرو هاى اندك طالوت با اميد به نصرت الهى ، به جنگ با جالوتيان رفتند .

و لمّا برزوا الجالوت . .. و انصرنا على القوم الكافرين

45- انفاق براى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 2

2- دعوت الهى از مؤمنان ، به انفاق در مسير جهاد *

تدعون لتنفقوا فى سبيل اللّه

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره جهاد مى باشد; ممكن است مراد از «فى سبيل اللّه» نيازهاى مالى جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 5،6

5 - تشويق مسلمانان از سوى خداوند ، به بسيج شدن در امر انفاق و هزينه كردن امكانات و داريى هاى خود در راه جنگ ، جهاد و جبهه

ص: 348

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

6 - خداوند ، آن دسته از مسلمانان را كه در رفع نيازمندى هاى جبهه و جنگ و انفاق در راه آن ، كوتاهى كردند ، مورد نكوهش سخت قرار داد .

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه

46- انفاق در راه جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 11

11 - انفاق دارايى ها در راه جنگ و جهاد ، واجب و امتناع ورزيدن از آن ، در پى دارنده عذاب دردناك دوزخ است .

و الذين يكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب أليم

برداشت فوق با توجه به اين حقيقت است كه آيه شريفه به دنبال آيات مربوط به جنگ و قرار گرفته است.

47- اولويتها در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 2

2 - استراتژى جهاد اسلامى ، گسترش بخشيدن به اسلام در سرزمين هاى كفر به صورت گام به گام و پياپى و اولويت دادن دشمنان نزديكتر و همجوار

قتلوا الذين يلونكم من الكفار

فرمان خدا به درگيرى با كافران همجوار همواره به قوت خويش باقى است. يعنى با تسخير يك سرزمين كفر و تبديل آن به سرزمين اسلام باز هم خطاب آيه متوجه مؤمنان است. و بايد با كفارى كه اكنون همجوار شده اند درگير شوند.

48- اهداف منافقان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 7

7 - شركت برخى افراد ( منافقان ) در جهاد با كافران ، به منظور دستيابى به منافع مادى

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك

ص: 349

49- اهميت اعراض از متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 7

7 - لزوم اعراض و روى گردانى از منافقان و جهادگريزان ، و طرد و منزوى كردن آنان در جامعه

فأعرضوا عنهم

50- اهميت بسيج براى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 1

1 - مؤمنان ، موظف به بسيج شدن براى نبرد در راه خدا ، به هنگام صدور فرمان جنگ

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه اثّاقلتم

51- اهميت تداوم جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 8

8 - مسلمانان موظّف به پيكار بى امان با دشمنان نيرومند ، تا مرز كشتن و يا به تسليم كشاندن آنان

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد تقتلونهم أو يسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 5

5 - لزوم جهاد پيوسته و مستمر در راه خداوند

و تجهدون فى سبيل اللّه

فعل مضارع «تجاهدون» دلالت بر استمرار دارد.

52- اهميت جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 1

1 - نبرد با كافران ، تا برطرف شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

ص: 350

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 2،5

2 - پندار غلط ورود به بهشت بدون جهاد و صبر ، در ميان مسلمانان صدر اسلام

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

5 - بدون مجاهده و صبر ، نمى توان به بهشت دست يافت .

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 14،15

14 - جهاد براى سپاسگزارى از نعمت هاى الهى ، بدون چشمداشت پاداش در دنيا و آخرت از مقدسترين نوع جهاد و مبارزه

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا . .. من يرد ثواب الدّنيا ... ثواب الاخرة ... و س

از تعبير «سنجزى» براى شاكران و تعبير به «نؤته» براى خواستاران ثواب دنيا و آخرت به دست مى آيد كه پاداش شاكران، جزاى شكر آنان است نه اينكه مجرد اعطا باشد. اضافه بر اين، كلمه «منها» دلالت مى كند بر اينكه دو طايفه پيش تنها به برخى از خواسته خود دست مى يابند، ولى شاكران جزاى كامل دريافت مى دارند.

15 - سپاسگزارى نعمت هاى الهى ، برانگيزنده آدمى به جهاد و انجام تكاليف دينى

و من يرد ثواب الدّنيا . .. و من يرد ثواب الاخرة ... و سنجزى الشّاكرين

به نظر مى رسد خداوند مجاهدان را به سه دسته تقسيم كرده است و جمله «سنجزى الشّاكرين»، بيانگر دسته سوم مى باشد. يعنى آنان كه نه ثواب دنيا انگيزه جهاد آنهاست و نه ثواب آخرت، بلكه انگيزه آنان از جهاد تنها سپاسگزارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 2

2 - تنها آخرت طلبان وارسته از دنيا ، توان و لياقت نبرد در راه خدا را دارند .

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون اليوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 23 - 21

21 - بهره مندان از نعمت الهى ، تنها بر خداوند متكى هستند و مهياى پيكار در راه او و فراخوان مردم به جهاد و توكل .

قال رجلان من الذين يخافون انعم اللّه عليهما ادخلوا . .. و على اللّه فتوكلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 14

14 - فلاح و رستگارى در گرو تقواپيشگى ، پى جويى شيوه ها و ابزار هاى سير و سلوك تا مقام قرب خداوند و پيكار در راه او

اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون

ص: 351

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 20

20 - لزوم مبارزه در راه خدا و بى اعتنايى به سرزنش دشمنان ، در انجام وظايف و مسؤوليت هاى الهى

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 3

3 - ضرورت توجه به حكمِ شرعى غنايم در كنار مسايل جنگ و جهاد

و اعلموا أنما غنمتم من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 10

10 - هجرت در صدر اسلام داراى اهميتى برتر نسبت به جهاد در راه خدا

ما لكم من وليتهم من شىء حتى يهاجروا

با توجه به صدر آيه كه برخوردارى از حق ولايت را مشروط به جهاد دانست، معلوم مى شود هجرت در جعل ولايت بين مؤمنان كافى نيست. بنابراين ذكر كردن هجرت در اين فراز (حتى يهاجروا) و مقيد نساختن آن به جهاد اين معنا را القا مى كند كه هجرت در راه خدا در صدر اسلام اهميتى برتر از جهاد داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 5

5 - لزوم جهاد با مال ، همانند جهاد با جان است .

و جهدوا فى سبيل اللّه بأموالهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 2،5،8

2 - محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان نبايد محبت خدا و رسول و جهاد در راه خدا را تحت الشعاع قرار دهد .

قل إن كان ءاباؤكم و أبناؤكم . .. أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد فى سبيله

5 - ترجيح محبت خويشاوندان و امكانات مادى بر محبت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) و جهاد ، فسق و انحراف است .

قل إن كان ءاباؤكم . .. أحب إليكم ... و اللّه لايهدى القوم الفسقين

8 - ترجيح محبت خدا و رسول و جهاد بر علايق خويشاوندى و تعلقات مادى ، نشانه مؤمنان راستين

يأيها الذين ءامنوا . .. قل إن كان ءاباؤكم ... و جهاد فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 2،3،4

2 - شركت در جهاد و پيكار با دشمنان اسلام ، وظيفه تمامى مسلمانان ، هر چند فاقد امكانات و تجهيزات كافى نظامى باشند .

ص: 352

انفروا خفافاً و ثقالا

3 - مشكلات و دشوارى هاى زندگى - هر چند بسيار باشد - نمى تواند بهانه اى براى تخلف از جهاد قرار گيرد .

انفروا خفافاً و ثقالا

4 - مؤمنان ، موظف به جهاد با مال ( كمك هاى اقتصادى به لشكر اسلام و چشم پوشى از منافع مادى ) همپاى جهاد با جان

جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 4

4 - جهاد با مال و جان ، نشانه ايمان راستين و تقواپيشگى است .

الذين يؤمنون باللّه . .. أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 3

3 - انفاق مال به جاى شركت در جنگ ، در پيشگاه خداوند بى ارزش و غير قابل قبول است .

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى . .. قل أنفقوا طوعاً أو كرهاً لن يتقبل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 9

9 - اهتمام اسلام به تقويت مبانى فرهنگى - دينى جامعه همپاى جنگ و جهاد

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند پس از ترغيب مكرر مؤمنان به شركت در جهاد و تحذير آنان از تخلف، در اين آيه طلب فقاهت را ضرورى شمرده و طالبان فقاهت را از شركت در جنگ معاف كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 7

7 - جهاد در راه خدا ، حكمى بيرون از قاعده نفى حرج

و جهدوا فى اللّه حقّ جهاده . .. و ما جعل عليكم فى الدين من حرج

جمله هاى «هو اجتباكم» و «و ما جعل عليكم فى الدين من حرج» ظاهراً تعليل براى جمله «و جاهدوا فى اللّه حقّ جهاده» است; يعنى، بدان حهت كه شريعت اسلام، شريعتى سهل و آسان و پيراسته از هرگونه عسر و حرج است، پس بايد در راه عمل به آن نهايت كوشش را نمود و در راه حفظ آن، تمام توان خود را به كار بست و از ايثار جان و مال در پاسدارى از آن دريغ نكرد. لازمه اين معنا اين است كه حكم جهاد همه جانبه - كه قطعاً عسر و حرج آفرين است - از قانون نفى حرج بيرون باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 53 - 12

12 - جهاد ، مصداق فرمان برى شايسته از خدا و رسول او است .

ص: 353

و أقسموا باللّه جهد أيمنهم لئن أمرتهم ليخرجنّ قل لاتقسموا طاعة معروفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 1،4

1- لزوم پيكارى بى امان با كافران ستيزه جوى در ميدان هاى جنگ

فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

4- لزوم كشتن كافران و امان ندادن به آنان ، در ميدان جنگ تا مرحله زمين گيرشدن دشمن

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم

آيه شريفه در مجموع بيانگر يكى از قوانين كارآمد و حياتى در ميدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه يافتن بر دشمن و زمين گير ساختن او، اقدام به گرفتن اسير نكنند; بلكه بى درنگ هر دشمنى كه در مقابلشان قرار گرفت، بكشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 4

4- جهاد در راه خدا ، طاعتى است بزرگ .

طاعة

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه «طاعة» خبر مبتداى محذوف باشد; يعنى، «هو طاعة» و ضمير «هو» به «القتال» - كه در آيه قبل ياد شده - باز گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 33 - 3

3- تأكيد خداوند به اطاعت مؤمنان ، از فرمان جهاد و تأثيرناپذيرى از كارشكنى منافقان *

يأيّها الذين ءامنوا أطيعوا اللّه و أطيعوا الرسول

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين كه درباره جهاد و موضع منفى منافقان بود برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 20

20 - جهاد و انفاق در راه خداوند ، از مهم ترين و ارزشمندترين تكاليف الهى

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل

تكيه بر دو تكليف جهاد و انفاق، از ميان ساير تكاليف الهى، حاكى از مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 14،16

14 - لزوم جهاد و پيكار بى امان با دشمنان دين و عدالت

و أنزلنا معهم الكتب و الميزان . .. و أنزلنا الحديد

ص: 354

واژه «حديد» در آيه شريفه مجازاً در معناى جهاد و قتال به كار رفته است; يعنى، ما فرمان قتال با دشمنان را، به همراه پيامبران نازل كرديم.

16 - جهاد در راه خداوند ، داراى ثمراتى بس مهم و شايان توجه

فيه بأس شديد و منفع للناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 8 - 15

15 - جلب رضاى حق و آمادگى براى جهاد در راه خدا و رسول او ، شرط ايمان راستين

يبتغون فضلاً من اللّه و رضونًا و ينصرون اللّه و رسوله أُولئك هم الصدقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 16،17،19

16 - مريضى ، تأمين نياز هاى زندگى و شركت در جنگ با دشمن ، از عذر هاى پذيرفته شده براى كاستن از عبادت شبانه و شب زنده دارى

علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

17 - تلاش براى تأمين زندگى ، هم چون جنگ در راه خدا ، داراى اهميت است .

و ءاخرون يضربون فى الأرض يبتغون من فضل اللّه و ءاخرون يقتلون فى سبيل اللّه

از اين كه تلاش براى تأمين زندگى، در كنار جنگ در راه خدا مطرح شده، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

19 - شب زنده دارى ، نبايد به مقدارى باشد كه به سلامت مؤمنان آسيب رساند و يا مانع از تلاش روزانه براى تأمين زندگى و يا پيكار در راه خدا شود .

فاقرءوا ما تيسّر من القرءان علم أن سيكون منكم مرضى . .. فاقرءوا ما تيسّر منه

53- اهميت جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 20 - 5

5 - لزوم جهاد با مال ، همانند جهاد با جان است .

و جهدوا فى سبيل اللّه بأموالهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 4

4 - مؤمنان ، موظف به جهاد با مال ( كمك هاى اقتصادى به لشكر اسلام و چشم پوشى از منافع مادى ) همپاى جهاد با جان

جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه

ص: 355

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 8

8 - اهميت جهاد با مال ، همانند جهاد با جان

جهدوا بأمولهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 2

2 - نقش و كاربرد جهاد مالى همانند جهاد با جان ، در دستيابى به بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 9

9 - مؤمنان ، موظف به جهاد با مال ( كمك هاى اقتصادى و چشم پوشى از منافع مادى در راه دين ) ، همپاى جهاد با جان

و تجهدون فى سبيل اللّه بأمولكم و أنفسكم

54- اهميت صبر در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 8

8- صبر و مقاومت ، عنصرى مهم و ضرورى در مسير هجرت و جهاد

للذين هاجروا . .. ثمّ جهدوا و صبروا

از آن جايى كه هجرت و جهاد همواره همراه با مشكلات است و صبر و مقاومت بسيارى را مى طلبد، در عين حال خداوند به صبر و مقاومت توصيه فرموده است; مى توان گفت: اين توصيه گوياى نقش ويژه صبر در ميدان هجرت و جهاد است.

55- اهميت قبول جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 6

6- لزوم صداقت داشتن در مسير دين و پذيرفتن فرمان جهاد ، پس از صدور آن

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

ص: 356

56- اهميت نظم در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير باشند .

يقتلون . .. صفّ-ًا كأنّهم بنين مرصوص

«مرصوص» از ريشه «رصاص» (سرب) مشتق است. «بنيان مرصوص»; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

57- ايثار در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 4

4 - خانه و زندگى را پشت سر گذاردن و به ميدان رويارويى با دشمن شتافتن ، از جمله ويژگى هاى رهبران شايسته الهى و پيروان آنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

«من اهلك»، اشاره به اين دارد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله)، و اساساً هر رهبر الهى، به هنگام انجام تكاليف و رويارويى با دشمن، مهمترين تعلقات (همانند زن و فرزندان) را رها مى كند و به ميدان كارزار و انجام تكليف مى شتابد.

58- ايمان و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 26

26 - بروز حقيقت ايمان افراد و ظهور باطن آنان با آمدن حكم جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس . .. و قالوا ربّنا لم كتبت علي

59- باديه نشينان و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 1،3

1 - اذن خواستن گروهى از باديه نشينان معذور براى مشاركت نكردن در جنگ

و جاء المعذّرون من الأعراب ليؤذن لهم

«اعراب» اسم جمع و به معناى باديه نشينان است. «معذّرون» مى تواند اسم فاعل از «باب تفعيل» باشد; يعنى، كسانى كه از شركت در جهاد كوتاهى مى كنند و به دروغ نشان مى دهند كه عذر دارند و مى تواند اسم فاعل از «باب افتعال» باشد كه در اصل

ص: 357

«معتذرون» بوده و تاى باب افتعال، به جهت قرب مخرج با ذال، قلب به ذال شده و در آن ادغام گشته است; يعنى، كسانى كه داراى عذر موجهند. برداشت فوق بر پايه احتمال دوم است.

3 - عذرتراشى برخى از باديه نشينان براى شركت نكردن در جنگ

و جاء المعذّرون من الأعراب

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه «معذّرون» اسم فاعل از باب تفعيل باشد.

60- برخورد با متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 7

7 - لزوم خوددارى از پذيرش عذر متخلفان از جهاد ، قبل از بررسىِ درستى يا نادرستى ادعاى آنان

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

مقصود از اذن دادن در آيه فوق، اذن ترك جهاد براى كسانى است كه از شركت در جهاد خود را معذور دانسته اند و خداوند چنين اذنى را بدون بررسى معذور بودن يا نبودن متخلفان از جهاد، سرزنش و محكوم كرده است.

61- بسيج در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 1

1 - فرمان خداوند به بسيج همه مسلمانان صدر اسلام براى جهاد در راه خدا ، هر چند فاقد تجهيزات كافى نظامى باشند .

انفروا خفافاً و ثقالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 7

7 - ضرورت بسيج تمامى نيرو هاى مؤمن و غير مؤمن از سوى رهبرى جامعه دينى براى رويارويى با هجوم كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، يك دعوت موردى و خاص باشد، نه بيانگر اصل وجوب جهاد و دفاع، الزاماً مخاطبان در آيه دو گروه خواهند بود: گروهى كه «للّه» و «فى سبيل اللّه» در صحنه پيكار حاضر مى شوند و گروهى كه براى دفاع از كيان و مليّت خود و . .. نبرد مى كنند.

ص: 358

62- بهانه جويى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 7

7 - متخلفان از جنگ ، به بهانه مصون ماندن از فتنه و گناه ، خود در منجلاب فتنه و گناه بودند .

ائذن لى و لاتفتنى ألا فى الفتنة سقطوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 2

2 - بهانه جويان متخلف از جنگ ، آرزومند عدم موفقيت سپاه اسلام و نگران از پيروزى آنان .

إن تصبك حسنة تسؤهم

63- بى اعتنايى به دروغگويى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 - توصيه الهى به تحت تأثير قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغين منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

64- بى اعتنايى به سوگند متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 - توصيه الهى به تحت تأثير قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغين منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

65- پاداش آمادگى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 9

9 - آمادگى رزمى و انجام كار هاى مقدماتى جهاد ، داراى اجر و پاداش الهى

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم

با توجه به اينكه آيات در زمينه جنگ تبوك است و در «تبوك» جنگى صورت نگرفت و نيز چون انفاق و پيمودن دره ها از

ص: 359

مقدمات جنگ است، برداشت فوق استفاده مى شود.

66- پاداش اخروى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 - مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

67- پاداش تأمين نيازهاى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 14

14 - تأمين كمترين هزينه جهاد ، در پى دارنده پاداش عادلانه الهى

و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه يوف إليكم و أنتم لاتظلمون

68- پاداش جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 19

19 - بخشش گناهان و دخول در بهشت ، پاداش بزرگ الهى ، براى هجرت ، آوارگى ، آزار ديدن در راه خدا و جهاد و شهادت

فالّذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فى سبيلى و قاتلوا و قتلوا لاكفّرنّ عنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 8

8 - دستيابى به مواهب آخرت ، پيامد جهاد و مبارزه در راه خدا

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 5

5 - برخوردارى از باغ ها و بوستان هاى متعدد بهشت ، از ثمرات ايمان ، هجرت و جهاد در راه خدا

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا فى سبيل اللّه . .. يبشرهم ربهم ... و جنت

ص: 360

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 2

2 - بهشت و زندگى جاودان در آن ، پاداش جهاد با مال و جان

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 2،25

2 - نقش و كاربرد جهاد مالى همانند جهاد با جان ، در دستيابى به بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

25 - دستيابى به بهشت در پرتو جهاد و شهادت ، تنها رستگارى و پيروزى بزرگ

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة ... ذلك هو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 20

20 - جهاد و تحمل رنج و سختى در راه خدا ، احسان و داراى پاداش از سوى خداست .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 5

5 - جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، داراى بهترين پاداش در پيشگاه خداوند

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «أحسن» مفعول دوم براى «يجزى» باشد; يعنى، خداوند نيكوترين پاداش عمل را به مجاهدان خواهد داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 4

4 - بهشت ، پاداش جهاد و دفاع از دين تا مرز شهادت

قال يقوم اتّبعوا المرسلين . .. إنّى ءامنت بربّكم فاسمعون . قيل ادخل الجنّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 10،12

10 - نويد الهى به اعطاى پاداشى نيك به اعراب متخلّف از حديبيه ، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نيرومند اسلام

فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

12 - جهاد در راه خدا ، داراى اجرى بزرگ و ارجمند

ص: 361

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

69- پاداش جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 2

2 - بهشت و زندگى جاودان در آن ، پاداش جهاد با مال و جان

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 2

2 - نقش و كاربرد جهاد مالى همانند جهاد با جان ، در دستيابى به بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 5

5 - جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، داراى بهترين پاداش در پيشگاه خداوند

ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «أحسن» مفعول دوم براى «يجزى» باشد; يعنى، خداوند نيكوترين پاداش عمل را به مجاهدان خواهد داد.

70- پاداش دنيوى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 3

3 - مجاهدت در راه خدا به همراهى پيامبران الهى و دعا به درگاه او ، موجب بهره مندى از پاداش هاى دنيوى و اخروى

و كايّن من نبىّ . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

71- پليدى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 8،10

ص: 362

8 - منافقان متخلف از جهاد ، مظهر آلودگى و پليدى

إنهم رجس

تعبير «إنهم رجس» به جاى «إنهم ذو رجس» بيانگر مبالغه است.

10 - پليدى شديد منافقان جهادگريز ، ملاك وجوب اعراض و روى گردانى از آنان

فأعرضوا عنهم إنهم رجس

«إنهم رجس» در مقام تعليل حكم به اعراض است.

72- پيران و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 16

16 - معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

فاقعدوامع الخلفين

مراد از «خالفين» مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

73- پيروزى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 1

1 - غنيمت و پيروزى در جهاد ، فضل الهى است .

خذوا حذركم فانفروا . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه

مصداق مورد نظر از «فضل» در اين آيه، غنيمت و پيروزى است.

74- تأثيرپذيرى از متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 - توصيه الهى به تحت تأثير قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغين منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

ص: 363

75- تاختن اسب در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 3

3 - تاختن اسبان در راه جهاد و شتاب براى رسيدن به ميدان نبرد ، مورد ترغيب خداوند

و العديت ضبحًا

76- تاركان جهاد و زكات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 6

6 - اجازه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد گرفتن صدقه ( زكات ) از جهاد گريزانى كه به گناه خويش معترف بودند .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه است كه برخى از متخلفان از جنگ تبوك، نادم شدند و در قبال خطاى خويش، پيشنهاد كردند كه تمام اموالشان را به عنوان صدقه بپردازند.

77- تاريخ تشريع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 5

5 - تشريع حكم جهاد ، پس از آوارگى مسلمانان از مكّه و هجرت به مدينه

أُذن للذين يقتلون . .. الذين أُخرجوا من ديرهم بغير حقّ

78- تحقير متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 15

15 - تحقير منافقان متخلف از جنگ ، توسط خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فاقعدوامع الخلفين

منظور از «خالفين» مى تواند كسانى باشند كه به دليل عجز و ناتوانى قادر به شركت در جنگ نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 4

ص: 364

4 - اغنيا و توانمندانِ روى گردان از جهاد در صدر اسلام ، مورد نكوهش و تحقير خداوند قرار گرفتند .

إنما السبيل على الذين . ... و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

79- تخلف از احكام جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 3،8

3 - تجاوز از مقررات و احكام جهاد ، حرام است .

و قتلوا فى سبيل اللّه . .. و لاتعتدوا

8 - مجاهدان ، در صورتى كه از حدود الهى در جنگ تجاوز كنند و يا حقوق دشمنان را رعايت ننمايند ، از محبت خداوند محروم خواهند شد .

إن اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 9

9 - متجاوزان از مقررات جنگ ، بايد مجازات شوند . *

فلا عدون إلا على الظلمين

80- تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 6

6 - تخلف از جهاد ، نتيجه ارزيابى غلط از دنيا و آخرت

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 16 - 10

10 - سر باز زدن از شركت در ميدان هاى نبرد ، برقرارى روابط پنهانى با دشمنان و در ميان نهادن اسرار مسلمانان با آنان ، از نشانه هاى ضعف ايمان

أم حسبتم أن تتركوا و لما يعلم اللّه الذين جهدوا منكم و لم يتخذوا من دون اللّه و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 12

ص: 365

12 - ترك جهاد و سستى در پيكار با دشمنان دين ، نشانه دنياطلبى و دلبستگى به زندگى دنيوى است .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه . .. أرضيتم بالحيوة الدنيا من الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 3

3 - مشكلات و دشوارى هاى زندگى - هر چند بسيار باشد - نمى تواند بهانه اى براى تخلف از جهاد قرار گيرد .

انفروا خفافاً و ثقالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 10

10 - گريز از جهاد با وجود داشتن قدرت و تمكن ، نشانه نفاق است .

استئذنك أولوا الطول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 3

3 - تخلف و فرار از جهاد ، نشانه ضعف روحى و به دور از روحيه مردانگى است .

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

آيه دربردارنده توبيخ است و خداوند، منافقان را به خاطر تن دادن به همنشينى زنان و خانه نشينان، مذمت كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 11

11 - تخلف از جهاد و سوگند دروغ ، علامت نفاق و نشانه پليدى است .

يعتذرون إليكم . .. سيحلفون باللّه ...إنهم رجس

81- تخلف منافقان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 1

1 - تنها مردمان بى ايمان ( منافقان ) ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه ترك جهاد مى طلبيدند .

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه و اليوم الأخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 2

2 - عدم شركت بى ايمان ها و سست باوران ( منافقان ) در جنگ تبوك ، به خير و صلاح مؤمنان بود نه مايه ضرر آنان .

ص: 366

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 4

4 - مباهات و اظهار شادمانى منافقان به رأى صائب خويش مبنى بر ترك جهاد ، در صورت مواجه شدن مسلمانان با شكست و مشكلات جنگ

و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فرحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 11

11 - گرمى هوا ، بهانه منافقان صدر اسلام براى تخلف از جنگ و دستاويزى براى تبليغ و بازداشتن از شركت ديگران در جهاد

و قالوا لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 4

4 - سستى و تخلف منافقان از جهاد ، در روحيه محكم و مصمم پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين تأثيرى نداشت .

رضوا . .. لكن الرسول ... جهدوا

82- تداركات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 2،3،9،10

2 - تأمين هزينه هاى جهاد از وظايف اهل ايمان است .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه

از مصارف انفاق مطرح شده در آيه - به قرينه آيات گذشته - تأمين هزينه هاى جهاد است.

3 - ارزش انفاق و تأمين هزينه هاى جهاد ، به « در راه خدا بودن » آن است .

و أنفقوا فى سبيل اللّه

9 - انفاق در راه خدا و تأمين نياز هاى مالى جهاد ، نشانه تقواپيشگى و خداترسى است .

واتقوا اللّه . .. و أنفقوا فى سبيل اللّه

بيان مسأله انفاق پس از امر به تقوا، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه از مصاديق تقوا، انفاق كردن در راه خداست.

10 - انفاق در راه خدا و تأمين نياز هاى جهاد ، در پى دارنده حمايت و امداد هاى الهى است .

و اتقوا اللّه و اعلموا أن اللّه مع المتقين. و أنفقوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 367

2 - بقره - 2 - 245 - 2

2 - تأمين تداركات پيكار در راه خدا ، قرض شايسته مسلمانان به او

و قاتلوا . .. من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 4

4 - تأمين هزينه هاى مالى پيكار در راه خدا ، جهاد مالى در راه خداست .

و المجاهدون فى سبيل اللّه باموالهم و انفسهم

83- تداوم جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 127 - 6

6 - ضرورت تداوم كشتن و به خوارى كشانيدن دشمنان دين ، تا مرحله فرار آنان با ذلّت و نااميدى از صحنه جنگ

ليقطع طرفاً . .. فينقلبوا خائبين

از اينكه خداوند اهداف ياد شده را براى پيروزى جنگ بدر مى شمارد، به دست مى آيد كه مسلمانان در نبرد خويش با مشركان و كافران بايد تا اين مراحل به پيش روند و اين اهداف را دنبال كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 10

10 - ضرورت تداوم پيكار با دشمنان ، تا مرحله توبه و بازگشت و يا نابودى آنان *

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم فينقلبوا . .. او يتوب عليهم

چون پذيرش توبه مشركان و يا عذب آنان از اهداف جنگ بدر شمرده شده است، حكايت از ضرورت تداوم نبرد با دشمنان دارد تا اين مراحل و يا مراحل ياد شده در آيه سابق، تأمين شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 6

6 - ايمان پايدار به خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) و جهاد پيوسته و مستمر در راه خدا ، تجارتى بس سودمند و بزرگ

هل أدلّكم على تجرة . .. تؤمنون باللّه و رسوله و تجهدون فى سبيل اللّه

84- ترس از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 368

3 - نساء - 4 - 77 - 13

13 - فرمان جهاد ، مايه ترس برخى از مدعيان جهاد و مبارزه در صدر اسلام

فلمّا كتب عليهم القتال اذا فريق منهم يخشون النّاس كخشية اللّه او اشدّ خشية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 6 - 4

4 - وحشت شديد برخى از مؤمنان از حضور يافتن در جنگ بدر

كأنما يساقون إلى الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 10

10 - برخى از مؤمنان ، بر خلاف منافقان ، از جهاد و كشته شدن ، ترسى ندارند .

و إن يأت الأحزاب يودّوا لو أنّهم بادون فى الأعراب . ..من المؤمنين رجال ... قضى ن

به قرينه مقابله، احتمال دارد كه آيه، در صدد بيان روحيه مؤمنان در مقابل منافقان باشد. در آيات سابق، از منافقانى ياد شده است كه از جهاد فرار مى كردند و يا دوست داشتند كه در صحنه جهاد، حضور نداشته باشند. در اين آيه، از مؤمنانى ياد مى كند كه به عهد خود وفادار ماندند و تا پاى جان ايستادند و اين نشان مى دهد كه آنان، ترسى ندارند.

85- ترس در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 1

1 - توجه به حاكميّت خداوند در حيات و مرگ ، برطرف كننده ترس آدمى براى پيكار در راه او

الم تر الى الّذين . .. و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 2

2 - شايعه پراكنانى كه مردم را از جهاد مى ترسانند ، شيطانند .

قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه «ذلكم»، اشاره به همان مردمى باشد كه مؤمنان را از جنگ مى ترساندند.

86- ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 369

2 - بقره - 2 - 243 - 10

10 - فرار از جنگ ، مانع از مرگِ مقدّر شده الهى ، نيست .

فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احياهم . .. قاتلوا فى سبيل اللّه

بنابراينكه داستان يادشده در اين آيه، مقدمه اى براى آيه بعد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 6،9

6 - آگاهى خداوند از موضعگيرى هاى انسان در گفتار و انگيزه او در پيكار و ترك آن *

انّ اللّه سميع عليم

9 - تهديد و هشدار به متخلّفان و فراركنندگان از پيكار در راه خداوند

و قاتلوا فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

گويا «و اعلموا . .. » به قصد تهديد متخلّفان آورده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 22،24

22 - نافرمانى از دستور خداوند به پيكار عليه تجاوز و اسارت ، ستمگرى است .

فلما كتب عليهم . .. و اللّه عليم بالظّالمين

24 - تهديد خداوند نسبت به كسانى كه از پيكار در راه او رويگردانند .

تولّوا الاّ قليلا منهم و اللّه عليم بالظّالمين

مقصود از توجّه دادن به دانايى خداوند به عملكرد ظالمانه ستم پيشگان، تهديد آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 11

11 - بازنشستگان از جهاد ، هنگامى از پاداش الهى برخوردارند كه از روى بى ايمانى ، ترك جهاد نكرده باشند .

لايستوى القاعدون من المؤمنين . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

چون «من المؤمنين» حال براى «القاعدون» است، مى رساند كه بازنشستگان از جنگ در صورتى قابل مقايسه با مجاهدان هستد كه ايمانشان محفوظ باشد. يعنى بازماندنشان از جنگ در شرايطى نباشد كه موجب سلب ايمان آنان گردد و يا ترك جهاد از روى بى ايمانى به فرامين خدا و رسول نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 24 - 14

14 - توكل بر خداوند ، ناسازگار با كناره گيرى از پيكار و كوشش در راه او و بى اعتنايى به تكاليف الهى

و على اللّه فتوكلوا . .. فاذهب انت و ربك فقتلا إنّا ههنا قعدون

تصميم قوم موسى بر خانه نشينى و سپردن ميدان جنگ به خداوند و موسى(ع)، نقطه مقابل توصيه يوشع و كالب به توكل بر خدا قرار گرفته است و نشان مى دهد كه بر كنار ماندن از وظايف الهى، با توكل ناسازگار است.

ص: 370

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 25 - 11

11 - تمرد از فرمان جهاد ، گناه است .

و بين القوم الفسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 13

13 - ايمان ، ناسازگار با بى تقوايى ، ترك جهاد و بى اعتنايى به وسايل تقرب به خدا

يأيها الذين ءامنوا اتقوا اللّه و ابتغوا إليه الوسيلة و جهدوا فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 2

2 - اهل ايمان به هنگام حركت به سوى دشمن و رويارويى با آنان ( جهاد ابتدايى ) نبايد صحنه كارزار را ترك كنند .

إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه «زحفا» حال براى فاعل «لقيتم» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 3

3 - مسلمانانى كه از هجرت به مدينه سر باز زدند و يا در راه خدا جهاد نكردند و يا مهاجران و دين خدا را يارى ندادند ، از دايره مؤمنان راستين خارج هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

«أولئك» اشاره است به هر يك از «الذين» اول و دوم با ويژگيهايى كه در توصيف آنها آمده است. با توجه به اين معنا و دلالت ضمير فصل (هم) بر حصر معلوم مى شود كسانى كه مجموع صفات ياد شده را نداشته، اگر چه برخى از آنها را دارا باشند مؤمن حقيقى نيستند.

87- ترك جهاد با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 4

4 - لزوم متاركه جنگ با اهل كتاب ، در صورت پرداخت جزيه و تسليم شدن ايشان در برابر حكومت اسلامى

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرو

ص: 371

88- ترك جهاد با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 192 - 1،6

1 - نبايد با كفرپيشگانى كه از جنگ و فتنه انگيزى دست كشيده اند ، نبرد كرد و آنان را به قتل رساند .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

متعلق «إنتهوا» به قرينه آيات قبل، جنگيدن و فتنه انگيزى است. جمله «فإن اللّه ...» جانشين جواب شرط مى باشد و تقدير كلام چنين است: فإن انتهوا عن القتال و الفتنة فلا تقاتلوهم و لاتقتلوهم إن اللّه غفور رحيم».

6 - فرمان خداوند ، مبنى بر ترك جنگ با كافرانى كه دست از جنگ و فتنه برداشته اند ، پرتوى از مغفرت و رحمت اوست .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 5،6

5 - لزوم ترك جنگ با كافران ، در صورت دست برداشتن آنان از فتنه انگيزى و ايجاد مزاحمت براى گسترش دين خدا

فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين

متعلق «إنتهوا . ..» - به قرينه فرازهاى پيش - فتنه انگيزى و بازدارى از حاكميت يافتن دين الهى است. جواب شرط (فإن انتهوا) محذوف است وجمله «فلاعدوان...» جانشين آن مى باشد; يعنى، پس اگر از فتنه انگيزى دست كشيدند و مانع گسترش و حاكميت دين خدا نشدند، آنان را نكشيد; زيرا تعدى تنها بر ستمكاران رواست.

6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .

فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق «انتهوا» كفرورزى باشد.

89- ترك سستى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 9

9 - لزوم پرهيز از ضعف و سستى ، در ميدان مبارزه و جهاد

يقتلون فى سبيله صفّ-ًا كأنّهم بنين مرصوص

90- ترك مجاز جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 1

1 - جواز روى برتافتن از جبهه نبرد به منظور در اختيار گرفتن موضعى جديد عليه دشمن يا پيوستن به گروهى از همرزمان

ص: 372

خويش

و من يولهم يومئذ دبره إلا متحرفا لقتال او متحيزا إلى فئة

«تحرف» به معناى روى گرداندن از محلى به اطراف آن محل است. بنابراين «تحرف للقتال» يعنى روى گرداندن از دشمن به منظور انتخاب جبهه اى ديگر براى نبرد. و «تحيز» به معناى جاى گرفتن است و چون به «إلى» متعدى شده معناى پيوستن نيز در آن اشراب شده است. گفتنى است مراد از «فئة» گروهى است كه در آن ميدان مشغول پيكار هستند.

91- تشريع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 7

7 - تقدّم تشريع نماز و زكات بر تشريع جهاد

الم تر الى الّذين . .. اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب عليهم القتال

بنابر اينكه مراد از «فلمّا كتب» بيان اصل وجوب جهاد باشد، نه فراهم آمدن زمينه آن.

92- تشويق به تسريع در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 1 - 3

3 - تاختن اسبان در راه جهاد و شتاب براى رسيدن به ميدان نبرد ، مورد ترغيب خداوند

و العديت ضبحًا

93- تشويق به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 7

7 - توجّه و ايمان به علم مطلق خداوند ، برانگيزاننده آدمى براى اقدام به پيكار در راه او

و قاتلو فى سبيل اللّه و اعلموا انّ اللّه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 5

5 - تشويق مسلمانان از سوى خداوند براى همگامى با پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در جهاد و سرزنش آنان كه در برابر دشمنان دين ، ضعف و زبونى به خود راه دهند .

ص: 373

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه

از اهداف يادآورىِ سلحشورى پيشينيان، تشويق مؤمنان به همگامى با پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) است. و نيز سرزنش كسانى است كه در جنگ اُحُد، سستى كرده و از خود ضعف و زبونى نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 169 - 15

15 - تشويق و ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

و لا تحسبنّ الّذين قتلوا فى سبيل اللّه امواتا بل احيآء عند ربّهم يرزقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 15

15 - ترغيب به جهاد و شهادت در راه خدا

فرحين بما اتيهم اللّه من فضله . .. و لا هم يحزنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 13

13 - تشويق خداوند به جهاد ، همراه با نيكوكارى و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 18

18 - ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به رويارويى و جهاد با دشمنان دين

انّما ذلكم الشّيطان . .. فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جمله «اگر ايمان دارى از دشمنان دين نهراسيد»، خطاب به كسانى است كه مدعى ايمان هستند و به هدف ترغيب آنان به رويارويى با دشمن ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 84 - 6

6 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور برانگيختن و تشويق مؤمنان به جهاد در راه خدا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 2،3

2 - بهره مندى تشويق كنندگان به جهاد ، از نتايج اعمال مجاهدان

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

ص: 374

به مقتضاى ارتباط بين اين آيه و آيه قبل، تشويق مسلمانان به جهاد، مى تواند مصداق مورد نظر از وساطت و شفاعت حسنه باشد. چون تحريض و تشويق براى جهاد در راه خدا، نوعى وساطت و سببيّت براى انجام آن است.

3 - ارزشمندى تشويق مردم به جهاد در راه خدا

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

چون تحريك مردم به جهاد، «شفاعة حسنة» ناميده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 16

16 - ترغيب مؤمنان به جهاد و بذل مال و جان در راه خدا

لايستوى القاعدون . .. و المجاهدون ... فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 2

2 - تشويق و تحريك اهل ايمان براى پيكار با كافران ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 13 - 1،2

1 - تشويق و تشجيع مسلمانان صدر اسلام به جنگ با مشركان پيمان شكن و توطئه گر عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

2 - تشويق و تشجيع مسلمانان به پيكار با سران شرك و كفر

فقتلوا أئمة الكفر . .. ألا تقتلون قوماً نكثوا أيمنهم و همّوا بإخراج الرسول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 40 - 2

2 - تهييج مسلمانان ، از سوى خداوند براى جهاد و يارى رساندن پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إلا تنصروه فقد نصره اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 5

5 - تشويق و ترغيب مؤمنان صدراسلام از سوى خداوند ، به جهاد و پيكار در راه او

إنّ اللّه يحبّ الذين يقتلون فى سبيله

تشويق مسلمانان مدينه به ترك جهاد

ص: 375

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 1،2

1 - عده اى از منافقان ، مسلمانان شركت كننده در غزوه احزاب را ، به ترك جهاد وسوسه مى كردند .

و إذ قالت طائفة منهم يأهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

2 - منافقان براى ماندن مسلمانان به همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) در غزوه احزاب - باتوجه به هجوم دشمن - وجهى منطقى قائل نبودند و آنان را به ترك غزوه ، دعوت مى كردند .

قالت طائفة منهم يأهل يثرب لامقام لكم فارجعوا

94- تصميم به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 75 - 4

4 - حق تصميم گيرى درباره جهاد از آن مهاجران نخستين بود .

جهدوا معكم

كلمه «معكم» در «جهدوا معكم» (در كنار شما جهاد كنند) مى تواند ناظر به برداشت فوق باشد. چنانچه مخاطبان «معكم» خصوص مهاجران باشند، برداشت فوق از اتقان بيشترى برخوردار است.

95- تقوا در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 4

4 - دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 13،14

13 - تشويق خداوند به جهاد ، همراه با نيكوكارى و تقوا

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

14 - خوب عمل كردن در جنگ ( احسان ) و تخلف نكردن از مقررات جنگى ( تقوا ) ، شرط پاداش بزرگ خداوند براى مجاهدان

الّذين استجابوا للّه . .. للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم

در برداشت فوق، متعلق «احسان»، جنگ گرفته شده است ; يعنى در جنگ خوب عمل كنند. همچنين متعلق «اتّقوا»، مقررات جنگى (مانند پيروى از فرماندهى) گرفته شده است.

ص: 376

96- تقويت روحيه در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 6

6 - توجه تقواپيشگان به آگاهى خداوند به احوالشان ، مايه دلگرمى آنان در جهاد

أن يجهدوا . .. و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 14

14 - دلدارى خداوند به مؤمنان ، به منظور رفع نگرانى آنان ، به دنبال تخلف كردن گروهى از شركت در جنگ تبوك

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون . .. لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا ... و اللّه ع

97- تكبّر متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 8

8 - متخلفان از جهاد ، مردمانى خودمحور و بى عاطفه در برخورد با مجاهدان و حوادث روى داده بر آنان

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ

98- تنبلى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 1

1 - نبايد اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار ( رويارويى با دشمنان ) ، سستى و اندوهى به خويش راه دهند .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 1

1 - كندى و سستى برخى مسلمانان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از شركت در جهاد

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 377

3 - نساء - 4 - 84 - 12

12 - امتناع و كوتاهى مسلمين از شركت در غزوه بدر صغرا

فقاتل فى سبيل اللّه . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه

قابل ذكر است كه مورخين از اين غزوه به نامهاى مختلفى - بدر الصغراء، بدر الموعد، بدر الآخرة و بدر الاخيرة - ياد كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 4

4 - تهديد خداوند نسبت به عناصر سست بنياد در جبهه پيكار مسلمانان با دشمنان

و اللّه سميع عليم. اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا

بنابر اينكه كلمه «اذ»، متعلّق به دو صفت «سميع» و «عليم» باشد. يعنى خداوند، سخنان پنهانى آنان را كه تصميم به كوتاهى در نبرد داشتند، مى شنيد و از انديشه آنان، آگاه بود. و تذكر شنوايى و دانايى خداوند در موارد تخلف و گناه، دلالت بر تهديد نسبت به متخلّفين دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 10،17،26

10 - سستى ، تفرقه و سرپيچى برخى پيكارگران احد از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، پس از پيروزى ابتدايى بر دشمنان

حتّى اذا فشلتم . .. من بعد ما اريكم ما تحبّون

گر چه ظاهر خطاب در «فشلتم و تنازعتم . .. و عصيتم» به تمامى مسلمانان در جنگ احد است، ولى به قرينه تقسيم آنان در دنباله آيه به دو گروه دنياطلب و آخرت طلب، معلوم مى شود مراد از مخاطبين «فشلتم ... »، گروهى از مسلمانان بوده اند و نه همه آنان.

17 - دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل سستى در مبارزه و رويارويى با دشمنان دين

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

26 - سستى در نبرد با دشمن ، نزاع و پراكندگى و تخلف از دستورات فرماندهى ، گناه و موجب استحقاق عقاب

حتّى اذا فشلتم . .. و لقد عفا عنكم

ظاهر كلمه عفو اين است كه گناهى صورت گرفته باشد و گناه در اين مورد همان سستى و نزاع و سرپيچى از دستورات فرماندهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 13

13 - بى صبرى در برابر مشكلات ، سستى در مقابل دشمنان و حفاظت نكردن از مرز هاى كشور اسلامى ، بى تقوايى است .

اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

ص: 378

99- توصيه به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 1

1 - جهاد خالصانه و همه جانبه ( جهاد با جان و مال ) در راه خدا ، توصيه الهى به اهل ايمان

و جهدوا فى اللّه حقّ جهاده

تقييد «جاهدوا» به «حقّ جهاده»، ظهور در اين معنا دارد كه مؤمنان بايد تمامى توان خود را در راه خدا به كار گيرند و هرچه دارند (جان و مال) در اين راه نثار كنند.

100- توكل در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 4

4 - اتكاى مؤمنان راستين بر ولايت و حمايت خداوند ، در جهاد و اقدام به تكاليف

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 17

17 - نهراسيدن از كثرت دشمن و توكّل بر خدا در رويارويى با آنان ، از نشانه هاى مؤمنان پيرو خدا و رسول (صلی الله علیه و آله)

الّذين استجابوا للّه و الرّسول . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوكيل

101- تهديد مانعان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 1

1 - بازدارندگان مجاهدان از جهاد ، مورد تهديد خداوندند .

قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

«معوّق» از ريشه «عوق» به بازدارنده اطلاق مى شود (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه «قد يعلم...» كنايه از تهديد و هشدار است.

102- تهديد متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 379

7 - توبه - 9 - 24 - 4

4 - روى گردانان از جهاد ، به خاطر علقه هاى عاطفى ( محبت پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و دلبستگى مادى ( مال ، شغل و مسكن ) مورد تهديد خداوند

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أمول اقترفتموها و ... أحب إليكم ... و جهاد فى سبيله فتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 2

2 - امتناع كنندگان از جهاد ، مورد تهديد خدا به عذابى سخت و دردناك

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 14

14 - منافقان متخلف از جنگ ، مورد تهديد خداوند به آتش سوزان دوزخ

قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 10،18

10 - خداوند ، توانمندان متخلف از جهاد را به امكان رسوايى بيشتر در صورت ادامه دادن به تخلف ها تهديد كرد .

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله «سيرى اللّه عملكم و رسوله» مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در جهت بازداشتن ايشان از كجرويها در آينده.

18 - تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

103- تهديد معرضان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 7

7 - مسلمانانى كه شركتشان در جهاد ، اندك بود مورد تهديد خداوندند .

و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

جمله «و لايأتون. ..» احتمال دارد كه مستقل باشد و احتمال دارد كه حال براى «المعوّقين» و يا «القائلين» باشد. در صورت نخست، اين فراز از آيه، سومين گروهى خواهند بود كه متعلق «يعلم اللّه»اند. لازم به گفتن است كه مراد از «البأس » - كه به معناى «سختى و شدت» است - به قرينه مقام، جنگ است. «يعلم اللّه» كنايه از تهديد و هشدار است.

ص: 380

104- تهييج در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 12 - 9

9 - خداوند ، مجاهدان بدر را به در هم كوبيدن سر هاى كافران و از كار انداختن پنجه هاى آنان ، تهييج كرد .

فاضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم كل بنان

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در جمله «فاضربوا . .. » متوجه مجاهدان باشد. جمله «و ما جعله اللّه إلا بشرى» در آيه دهم، كه مسؤوليت فرشتگان را تنها بشارت دهى اعلام كرد، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

105- جرم اخلال در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 - تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

106- جرم تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 - تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

107- جهاد ابتدايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 9

9 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز نبرد با ايشان است ، هر چند كه با مسلمانان سر جنگ نداشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه يقتلونكم . .. الفتنة أشد من القتل

جمله «والفتنة أشد من القتل»، به اصطلاح اصوليين حاكم بر «الذين يقاتلونكم» است و موجب توسعه در موضوع حكم مطرح شده در آيه قبل مى شود; يعنى، آيه قبل بيان داشت كه با كافران حربى نبرد كنيد و جمله «الفتنة . ..» بيان مى كند كه فتنه انگيزى به منزله جنگ است.

ص: 381

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 5،8

5 - جامعه ايمانى ، وظيفه دار پيكار در راه خدا و يا دست كم دفاع از وطن و كيان خويش

تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

8 - پيكار با دشمنا دين ( جهاد ابتدايى ) و دفاع در برابر هجوم آنان ( جهاد دفاعى ) ، دو تكليف الهى بر عهده جامعه ايمانى *

قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، بيان حكم جهاد باشد، نه دعوت براى حضور در نبردى خاص و مقطعى. بنابراين جمله «قاتلوا ... »، ناظر به جهاد ابتدايى و جمله «او ادفعوا» ناظر به جهاد دفاعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 12

12 - رهايى مستضعفان موحد ، مجوّز جهاد ابتدايى

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 2

2 - اهل ايمان به هنگام حركت به سوى دشمن و رويارويى با آنان ( جهاد ابتدايى ) نبايد صحنه كارزار را ترك كنند .

إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

برداشت فوق بر اين اساس است كه كلمه «زحفا» حال براى فاعل «لقيتم» باشد.

108- جهاد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 6

6 - حضور مستقيم پيامبران الهى ، در صحنه هاى پيكار عليه دشمنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. فى سبيل اللّه

109- جهاد با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 1

1 - فرمان خدا به نبرد با اهل كتاب ، به دليل عدم ايمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهيزشان از محرمات الهى و پايبند نبودن به دين حق

ص: 382

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب

110- جهاد با اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 6

6 - رخ دادن درگيرى هايى منتهى به پيروزى مؤمنان بر مكيان ، قبل از انعقاد صلح حديبيه *

من بعد أن أظفركم عليهم

در صورتى كه مراد از «بطن مكّة» سرزمين حديبيه باشد; احتمال مى رود كه تعبير «من بعد أن أظفر» بيانگر درگيرى هاى محدودى باشد كه قبل از انعقاد صلح حديبيه، ميان كافران و مؤمنان صورت گرفت و به پيروزى مؤمنان منتهى گرديد.

111- جهاد با جالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 3

3 - نيرو هاى اندك طالوت با اميد به نصرت الهى ، به جنگ با جالوتيان رفتند .

و لمّا برزوا الجالوت . .. و انصرنا على القوم الكافرين

112- جهاد با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 2

2 - شركت در جهاد با مال و جان از سوى مجاهدان و يارى مهاجران از سوى انصار ، شرط برخوردارى هر يك از ولايت مقرر شده از جانب خدا

إن الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولياء بعض

مشاراليه «أولئك» و مرجع ضمير در «بعضهم»، «الذين» اول و دوم، با تمام صفاتى كه براى آنان ذكر شد، است. يعنى مؤمنان مهاجر - مثلا - اگر جهاد نكنند و يا مؤمنان ساكن در مدينه اگر مهاجران را يارى ندهند از حقوق ولايت برخوردار نيستند.

113- جهاد با حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

ص: 383

4- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله «آذنتكم على سواء» تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه «فانبذ إليهم على سواء» (انفال (8) آيه 58).

114- جهاد با دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 3،5،15

3 - آمادگى بنى اسرائيل براى پيكار با دشمنان ، پس از پذيرش زمامدارى طالوت ، با مشاهده آن صندوق خاص

ان اية مُلكه . .. فلمّا فَصَل طالوت بالجنود

بسيج لشكريانى از بنى اسرائيل، با وجود ترديد سابق آنان نسبت به فرماندهى طالوت، دلالت بر جمله اى محذوف دارد; يعنى پس از آمدن تابوت، به فرماندهى طالوت گردن نهادند و آماده نبرد شدند و آنگاه طالوت آنان را بسيج كرد.

5 - همراهى جمعيّت انبوهى از بنى اسرائيل با طالوت ، در آغاز حركت وى براى پيكار با متجاوزان

فلمّا فصل طالوت بالجنود

كلمه «جُند» به معناى جمعيّت انبوه و متراكم است. آوردن اين كلمه به صورت جمع (جنود) دلالت بر كثرت لشكريانى دارد كه با طالوت بسيج شدند.

15 - عدم تغيير عزم طالوت در پيكار با متجاوزان ، على رغم نافرمانى بيشتر لشكريان و طرد آنان از سوى وى

فشربوا منه الاّ قليلا منهم فلمّا جاوَزَه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 2

2 - ضرورتِ نيايشِ با خداوند ، در هنگامه پيكار با دشمنان

و لمّا برزوا الجالوت و جنوده قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 17

17 - رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله «و اللّه وليّهما» و نيز جمله «و على اللّه . .. »، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 1،3،4،12

ص: 384

1 - كفايت فرشتگان امدادگر ، براى پيروزى رزمندگان در برابر دشمنان

الن يكفيكم . .. بلى ان تصبروا

3 - در هنگام ضرورت ( همانند يورش شتابان دشمنان دين ) ، صبر و تقوا ، تضمين كننده نزول فرشتگان براى امداد مؤمنان

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم هذا يمددكم ربّكم بخسمة الاف

4 - دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

12 - محروميّت از امداد هاى ويژه الهى در رويارويى با دشمنان دين ، پيامد بى صبرى و بى تقوايى

ان تصبروا و تتّقوا . .. يمددكم ربّكم بخسمة الاف من الملئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 10

10 - ضرورت تداوم پيكار با دشمنان ، تا مرحله توبه و بازگشت و يا نابودى آنان *

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا او يكبتهم فينقلبوا . .. او يتوب عليهم

چون پذيرش توبه مشركان و يا عذب آنان از اهداف جنگ بدر شمرده شده است، حكايت از ضرورت تداوم نبرد با دشمنان دارد تا اين مراحل و يا مراحل ياد شده در آيه سابق، تأمين شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 133 - 7

7 - اميد نيل به آمرزش الهى و بهشت ، برانگيزنده اهل ايمان براى شركت در نبرد با دشمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول ... سارعوا الى مغفرة من ربّك

چون آيات پيشين درباره نبرد و رويارويى با كافران بود، گويا آيات مورد بحث به منظور دستورالعملى است براى اينكه جامعه ايمانى را به گونه اى تربيت كند كه ديگر همچون نبرد اُحُد، دلبسته به دنيا نباشد و دچار دلهره و ترس نگردد تا هميشه بر دشمنان دين غالب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 9

9 - سستى ، كرنش و زبونىِ اهل ايمان در برابر دشمنان دين ، ناپسند است .

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا

صفات شمرده شده براى مردان الهى پس از واقعه احد، تعريض به مسلمانانى است كه در آن نبرد، سستى و ضعف به خود راه دادند. از اين رو صفات ياد شده، زيبنده مؤمنان واقعى و مردان الهى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 8،13

8 - پيكار با دشمنا دين ( جهاد ابتدايى ) و دفاع در برابر هجوم آنان ( جهاد دفاعى ) ، دو تكليف الهى بر عهده جامعه ايمانى *

قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

ص: 385

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، بيان حكم جهاد باشد، نه دعوت براى حضور در نبردى خاص و مقطعى. بنابراين جمله «قاتلوا ... »، ناظر به جهاد ابتدايى و جمله «او ادفعوا» ناظر به جهاد دفاعى است.

13 - سرباز زدن از حضور در پيكار با دشمنان دين و دفاع از كيان اسلامى ، از نشانه هاى نفاق

و ليعلم الّذين نافقوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 12

12 - نياز مبرم پيامبر (صلی الله علیه و آله) به نيرو هاى مجاهد براى مقابله با دشمن ، پس از نبرد احد

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح

فراخوانى نيروهاى مجروح جنگ احد براى نبردى ديگر، چنانچه در شأن نزول آمده است، حكايت از نياز مبرم به نيروهاى مجاهد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 6،18

6 - شيطان مؤمنان را از رويارويى با دوستانش مى ترساند .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

بنابر اينكه مفعول اوّل از فعل «يخوّف»، يعنى «كُم»، در تقدير باشد. يعنى شيطان شما را از دوستانش مى ترساند. جمله «فلا تخافوهم»، اين احتمال را تأييد مى كند.

18 - ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به رويارويى و جهاد با دشمنان دين

انّما ذلكم الشّيطان . .. فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين

جمله «اگر ايمان دارى از دشمنان دين نهراسيد»، خطاب به كسانى است كه مدعى ايمان هستند و به هدف ترغيب آنان به رويارويى با دشمن ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 5

5 - يادآورى امداد هاى الهى به مجاهدان راه خدا مايه نهراسيدن از مقابله با دشمنان دين

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

هدف از يادآورى امدادهاى غيبى به مجاهدان، ترغيب مؤمنان به نهراسيدن از مبارزه با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 1

1 - جواز روى برتافتن از جبهه نبرد به منظور در اختيار گرفتن موضعى جديد عليه دشمن يا پيوستن به گروهى از همرزمان خويش

و من يولهم يومئذ دبره إلا متحرفا لقتال او متحيزا إلى فئة

«تحرف» به معناى روى گرداندن از محلى به اطراف آن محل است. بنابراين «تحرف للقتال» يعنى روى گرداندن از دشمن به

ص: 386

منظور انتخاب جبهه اى ديگر براى نبرد. و «تحيز» به معناى جاى گرفتن است و چون به «إلى» متعدى شده معناى پيوستن نيز در آن اشراب شده است. گفتنى است مراد از «فئة» گروهى است كه در آن ميدان مشغول پيكار هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 5

5 - حرمت روى برتافتن از حكم رسول خدا در نبرد با دشمنان دين

أطيعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اينكه آيات پيشين اين بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دين است، مصداق مورد نظر از جمله «أطيعوا» و «لاتولوا عنه» روى برتافتن از فرمانهاى آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 7

7 - ضرورت پايدارى در مقابل دشمنى با نيرويى ده برابر ، مشروط به اين است كه رزمجويان اهل ايمان كمتر از بيست نفر نباشند .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

رساندن معناى مقصود، يعنى لزوم مقاومت يك بر ده، با جمله اى كوتاهتر از آنچه آمده ممكن بود. بنابراين تطويل آن با ذكر دو مثال حاوى نكاتى است ; از جمله اين احتمال كه نسبت ياد شده و حكم مترتب بر آن در صورتى است كه نفرات اهل ايمان بيست نفر و يا بيشتر باشند و اگر كمتر باشند اين حكم جارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 2،4،12

2 - حكم بر پايدارى در مقابل دشمنان و حدود و شرايط آن ، در اختيار خداوند است .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

4 - بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

12 - مؤمنان صابر و مقاوم در برابر دشمنان دين از امداد هاى هاى بهره مند خواهند شد .

و اللّه مع الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 2

2 - ملاك وجوب شركت مسلمانان در پيكار با دشمنان ، دفاع از اسلام و سرزمين آن است ، نه خصوصيات رهبرى جامعه و صلاحيت و عدم صلاحيت وى براى فراخوانى به جنگ .

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه

به كارگيرى فعل مجهول (قيل) و عدم ذكر نام و خصوصيات كسى كه فرمان جهاد را صادر مى كند، مفيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 387

7 - توبه - 9 - 111 - 13

13 - لزوم حضور فعال در ميدان هاى نبرد عليه دشمنان راه خدا و بيم نداشتن از كشته شدن

يقتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 1

1 - خروج پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صبحگاهان از ميان خانواده خويش ، براى برپا نمودن پايگاه هاى جنگى براى مؤمنان ، در مصاف با دشمنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 4،8،11،16

4 - سختى ها و رنج هاى ناشى از رويارويى با دشمنان دين ، نبايد موجب سستى در پيكار با آنان شود .

و لاتهنوا . .. ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون

8 - اميد مجاهدان به پاداش و نصرت الهى ، زمينه تقويت روحيه و سستى نكردن آنان در رويارويى با دشمنان دين

و لاتهنوا . .. و ترجون من اللّه ما لايرجون

11 - ضرورت اميدوارى و اتكال مجاهدان به خداوند در رويارويى با دشمان

و ترجون من اللّه ما لايرجون

جمله خبريه «ترجون من اللّه» مى تواند ارشاد و توصيه به مجاهدان باشد كه بايد همواره به يارى و كمك خداوند دل بندند.

16 - دشوارى ها و سختى هاى پيش آمده براى اهل ايمان به هنگام نبرد با دشمنان ، داراى حكمت و مصلحت

ان تكونوا تألمون . .. و كان اللّه عليماً حكيماً

توصيف خداوند به «حكيماً»، پس از بيان علم خداوند به دردها و مصيبتهاى اهل ايمان، براى رساندن اين معناست كه اين رنجها و گرفتاريها داراى حكمت و مصلحت است و لذا از آن جلوگيرى نمى كند، نه اينكه از ديد خداوند مخفى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 2

2 - اخبار الهى از نبرد قريب الوقوع مسلمانان با دشمنى نيرومند ، پس از جنگ خيبر

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

115- جهاد با دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 27،31

27 - استقامت و پايدارى در جنگ عليه دشمنان دين ، از مشخصه هاى ابرار

ص: 388

و لكن البر من . .. الصبرين فى البأساء و الضراء حين البأس

31 - مجاهدانى كه در نبرد با دشمنان دين استقامت مىورزند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

الصبرين . .. حين البأس ... أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 14،21

14 - لزوم جهاد و پيكار بى امان با دشمنان دين و عدالت

و أنزلنا معهم الكتب و الميزان . .. و أنزلنا الحديد

واژه «حديد» در آيه شريفه مجازاً در معناى جهاد و قتال به كار رفته است; يعنى، ما فرمان قتال با دشمنان را، به همراه پيامبران نازل كرديم.

21 - دين داران راستين ، كسانى اند كه به يارى خدا برمى خيزند و با دشمنان دين او به جهاد و پيكار مى پردازند ، در حالى كه او را نمى بينند .

من ينصره و رسله بالغيب

116- جهاد با رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 8،11،12

8 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را به پيكار با سران و پيشوايان شرك و كفر ، در صورت نقض پيمان صلح از سوى آنان ، فراخواند .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر

11 - نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

12 - پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون

117- جهاد با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 4

4 - دست يابى به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، كسب دانش و . . . ) از حكمت هاى آفرينش شتران *

و لتبلغوا عليها حاجة فى صدوركم

ص: 389

تنوين «حاجة» براى تفخيم است و مقيد شدن حاجت به «فى صدوركم» (حاجتى كه در دل داريد) نشانگر اين نكته است كه شتران افزون بر تأمين نيازهاى مادى و خوراكى بشر، وسيله اى مناسب براى دست يابى بشر (به ويژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، كسب دانش و . ..) مى باشند.

118- جهاد با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 3

3 - پيكار با دشمن مهاجم و ستم پيشه ، حق مشروع ستمديدگان

أُذن للذين يقتلون بأنّهم ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 3

3 - جنگ و پيكار آوارگان با زورگويانى كه آنان را به جرم ايمان و خداخواهى از سرزمين شان بيرون كردند ، حقى است مشروع كه خدا به آنان داده بود .

أُذن للذين يقتلون . .. الذين أُخرجوا من ديرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 14

14 - لزوم جهاد و پيكار بى امان با دشمنان دين و عدالت

و أنزلنا معهم الكتب و الميزان . .. و أنزلنا الحديد

واژه «حديد» در آيه شريفه مجازاً در معناى جهاد و قتال به كار رفته است; يعنى، ما فرمان قتال با دشمنان را، به همراه پيامبران نازل كرديم.

119- جهاد با قدرت برتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 9

9 - لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

ص: 390

120- جهاد با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 1

1 - وجوب نبرد با كافران ، در صورتى كه با مسلمانان سرجنگ داشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 9

9 - فتنه انگيزى كافران ، مجوز نبرد با ايشان است ، هر چند كه با مسلمانان سر جنگ نداشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه يقتلونكم . .. الفتنة أشد من القتل

جمله «والفتنة أشد من القتل»، به اصطلاح اصوليين حاكم بر «الذين يقاتلونكم» است و موجب توسعه در موضوع حكم مطرح شده در آيه قبل مى شود; يعنى، آيه قبل بيان داشت كه با كافران حربى نبرد كنيد و جمله «الفتنة . ..» بيان مى كند كه فتنه انگيزى به منزله جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 1،3

1 - نبرد با كافران ، تا برطرف شدن فتنه هاى آنان ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مسلمانان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 7

7 - ضرورت بسيج تمامى نيرو هاى مؤمن و غير مؤمن از سوى رهبرى جامعه دينى براى رويارويى با هجوم كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، يك دعوت موردى و خاص باشد، نه بيانگر اصل وجوب جهاد و دفاع، الزاماً مخاطبان در آيه دو گروه خواهند بود: گروهى كه «للّه» و «فى سبيل اللّه» در صحنه پيكار حاضر مى شوند و گروهى كه براى دفاع از كيان و مليّت خود و . .. نبرد مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 11

11 - خداوند حامى و ياور مؤمنان در رويارويى آنان با كافران

و لن تغنى عنكم . .. و أن اللّه مع المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 391

6 - انفال - 8 - 24 - 7

7 - جهاد و مبارزه با كافران حق ناپذير ، مايه حيات واقعى جامعه ايمانى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

از مصاديق مورد نظر براى «ما يحييكم»، به دليل وقوع آيه مورد بحث در سياق آيات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ايمان به نبرد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 4

4 - نبرد با كافران تا حاكميت يافتن دين خدا در جهان ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى . .. يكون الدين كله للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 40 - 1

1 - اهل ايمان بايد با باور به يارى خداوند و سرپرستى او ، به جهاد با كافران فتنه انگيز بپردازند .

و إن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير

متعلق «تولوا» دست برداشتن از فتنه انگيزى است ; يعنى «إن تولوا عن الانتهاء فلم يتركوا الفتنة». و جواب شرط، به قرينه آيه قبل، جمله اى همانند «فقاتلوهم» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 1،2،3،4

1 - اهل ايمان موظف به پيكار با كفرپيشگان

يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال

از «من الذين كفروا» در ذيل آيه بدست مى آيد كه مراد از «القتال» پيكار با كافران است.

2 - تشويق و تحريك اهل ايمان براى پيكار با كافران ، وظيفه اى الهى بر عهده پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يأيها النبى حرض المؤمنين على القتال

3 - يك گروه بيست نفرى اهل ايمان بايد بر يك گروه دويست نفرى اهل كفر و لشكر صد نفرى مؤمنان بايد بر لشكر هزار نفرى اهل كفر پيروز شود .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين و إن يكن منكم مائة يغلبوا ألفا

جمله هاى «يغلبوا مائتين» و «يغلبوا ألفا» خبرى هستند. ولى مراد از آن به دليل «الئن خفف اللّه عنكم» در آيه بعد معنايى دستورى است. زيرا تخفيف در محدوده تكاليف و دستورات مطرح است. بنابراين «يغلبوا ... » يعنى بايد مقاومت كنيد و پيروز شويد.

4 - اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران

حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.

ص: 392

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 12

12 - وجود درگيرى بين مؤمنان غير مهاجر با كافران ، به خاطر دين و ديندارى ، تنها موردى است كه مهاجران و انصار موظف به يارى غير مهاجران هستند .

و إن استنصروكم فى الدين فعليكم النصر

قيد «فى الدين» بيانگر اين است كه اگر كافران به انگيزه مبارزه با اسلام و ديندارى غير مهاجران به آنان هجوم بردند، بايد ساير مسلمانان از آنان حمايت كنند و اگر درگيرى بدين انگيزه نباشد، حمايت از آنان ضرورت ندارد. قابل ذكر است كه «ال» در «النصر» جانشين مضاف إليه است ; يعنى «فعليكم نصرهم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 1،2،3،7

1 - نبرد بى امان با كافران و منافقان ، و سخت گيرى و عدم ترحم به آنان ، فرمان خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يأيها النبى جهد الكفار و المنفقين و اغلظ عليهم

2 - لزوم جهاد با كافران و منافقان و عدم مماشات با آنان

جهد الكفار . .. و اغلظ عليهم

3 - تصميم به جهاد با كافران و منافقان ، در محدوده مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

يأيها النبى جهد الكفار

به كارگيرى خطاب «يا أيها النبى» به جاى «يا أيها الذين آمنوا» بيانگر اين است كه: تصميم گيرى درباره جنگ با كفار و منافقان، از وظايف رهبر جامعه ايمانى است.

7 - « عن ابى جعفر ( ع ) قال : « جاهد الكفار و المنفقين » بالزام الفرائض ;

از امام باقر (ع) [در توضيح سخن خدا كه فرمود : ]«با كفار و منافقان مجاهده كن» روايت شده: مقصود الزام آنان به انجام فرايض است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 1،10

1 - فرمان الهى به مؤمنان در اسلام مبنى بر مبارزه و پيكار با جوامع كفرپيشه همجوار خويش

يأيها الذين ءامنوا قتلوا الذين يلونكم من الكفار

10 - جهاد با كافران و نرمش نداشتن در برابر آنان از جلوه هاى تقوا

قتلوا . .. و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 1،3

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به جهاد با كافران و منافقان فرمان يافت .

يأيّها النبىّ جهد الكفّار و المنفقين

ص: 393

3 - جهاد با كافران و منافقان و هرگونه برخورد شديد و سختگيرانه با آنان ، بايد زير نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گيرد .

يأيّها النبىّ جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در جهاد سختگيرانه با كافران و منافقان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد. افراط و تفريطى كه نوعاً در چنين موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأييد كننده همين مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 9

9 - لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله «آذنتكم على سواء» تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه «فانبذ إليهم على سواء» (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 1،4،22،24،30

1- لزوم پيكارى بى امان با كافران ستيزه جوى در ميدان هاى جنگ

فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

4- لزوم كشتن كافران و امان ندادن به آنان ، در ميدان جنگ تا مرحله زمين گيرشدن دشمن

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم

آيه شريفه در مجموع بيانگر يكى از قوانين كارآمد و حياتى در ميدان جنگ است. خداوند، به رزمندگان مسلمان رهنمود داده است تا قبل از غلبه يافتن بر دشمن و زمين گير ساختن او، اقدام به گرفتن اسير نكنند; بلكه بى درنگ هر دشمنى كه در مقابلشان قرار گرفت، بكشند.

22- فرمان خداوند به جهاد ، در عين قدرت او بر نابودسازى كافران ، به منظور آزمايش آدميان

و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و لكن ليبلواْ بعضكم ببعض

24- عدم تعلق مشيّت الهى بر نابودسازى كافران ، بدون تلاش و جهاد مؤمنان

و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و لكن ليبلواْ

«لو» براى امتناع است; يعنى، اگر خداوند بخواهد كه كافران بدون حضور در جبهه نبرد نابود شوند، مى تواند آنان را نابود كند; اما او چنين نخواسته است.

30- جنگ با كافران محارب ، حركت در مسير خداوند است .

و الذين قتلوا فى سبيل اللّه

آنچه در صدر آيه شريفه مطرح شده است مبارزه بى امان با كافران در جبهه هاى نبرد است و خداوند، چنين مبارزه اى را «سبيل

ص: 394

اللّه» ناميده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 2

2- جهاد و مبارزه با كافران محارب ، يارى خداوند است .

فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب . .. إن تنصروا اللّه ينصركم

باتوجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، استفاده مى شود كه «يارى دادن به خدا» بر «جنگ عليه كافران محارب» منطبق شده است.

121- جهاد با كافران اشغالگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 6

6 - ضرورت نبرد با كافرانى كه سرزمين هاى اسلامى را به تصرف خويش در آورده اند .

و اقتلوهم . .. و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

122- جهاد با مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 4،5،6،12،16

4 - تأمين هزينه هاى مالى پيكار در راه خدا ، جهاد مالى در راه خداست .

و المجاهدون فى سبيل اللّه باموالهم و انفسهم

5 - خداوند ، برترى دهنده مقام جهادگران با مال و جان بر بازنشستگان از جنگ

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة

6 - جهاد با مال و جان ، بايد معيارى در واگذارى مقام ها و منصب ها به افراد باشد .

فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة

با توجه به اينكه هر كس را خدا برترى دهد، جامعه اسلامى نيز بايد براى او برترى قائل بشود.

12 - جهاد با مال و جان ، از برترين ارزش ها در نظام ارزشى اسلام

لايستوى القاعدون . .. و المجاهدون ... باموالهم و انفسهم فضّل اللّه المجاهدين بام

16 - ترغيب مؤمنان به جهاد و بذل مال و جان در راه خدا

لايستوى القاعدون . .. و المجاهدون ... فضّل اللّه المجاهدين على القاعدين اجراً عظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 395

6 - انفال - 8 - 72 - 2

2 - شركت در جهاد با مال و جان از سوى مجاهدان و يارى مهاجران از سوى انصار ، شرط برخوردارى هر يك از ولايت مقرر شده از جانب خدا

إن الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولياء بعض

مشاراليه «أولئك» و مرجع ضمير در «بعضهم»، «الذين» اول و دوم، با تمام صفاتى كه براى آنان ذكر شد، است. يعنى مؤمنان مهاجر - مثلا - اگر جهاد نكنند و يا مؤمنان ساكن در مدينه اگر مهاجران را يارى ندهند از حقوق ولايت برخوردار نيستند.

123- جهاد با محاربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 11

11 - فرمان خداوند به نبرد با تمامى مشركان محارب و پاكسازى زمين از لوث وجود آنان

و قتلوا المشركين كافة كما يقتلونكم كافة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 30

30- جنگ با كافران محارب ، حركت در مسير خداوند است .

و الذين قتلوا فى سبيل اللّه

آنچه در صدر آيه شريفه مطرح شده است مبارزه بى امان با كافران در جبهه هاى نبرد است و خداوند، چنين مبارزه اى را «سبيل اللّه» ناميده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 2

2- جهاد و مبارزه با كافران محارب ، يارى خداوند است .

فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب . .. إن تنصروا اللّه ينصركم

باتوجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، استفاده مى شود كه «يارى دادن به خدا» بر «جنگ عليه كافران محارب» منطبق شده است.

124- جهاد با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 19

19 - خداوند با تقويت دل هاى مجاهدان بدر آنان را براى رويارويى با مشركان ثابت قدم ساخت .

ص: 396

ليربط على قلوبكم و يثبت به الأقدام

«يثبت به الأقدام» در عين اينكه بيانگر هدفى از اهداف نزول باران است، نبودن «لام» در آن مى رساند كه اين هدف به دنبال «ليربط على قلوبكم» حاصل مى شود. بنابراين مى توان گفت ضمير در «به» به استحكام قلوب، كه از «ليربط على قلوبكم» استفاده مى شود، برمى گردد. قابل ذكر است كه در برداشت فوق ثبات قدم (يثبت به الأقدام) به معناى كنايى آن (پايدارى و عزم راسخ) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 18 - 3

3 - خداوند همواره پشتيبان اهل ايمان و ياور آنان در رويارويى با مشركان ستيزه جو

ذلكم

بدان احتمال كه «ذلكم» اشاره باشد به يارى اهل ايمان و امداد آنان از سوى خداوند در موقعيتهايى همانند موقعيت بدر.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 11،15

11 - فرمان خداوند به نبرد با تمامى مشركان محارب و پاكسازى زمين از لوث وجود آنان

و قتلوا المشركين كافة كما يقتلونكم كافة

15 - تقويت روحيه متقين از جانب خدا ، براى جنگ و مقابله به مثل با مشركان

و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 4

4- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مشركان و كافران لجوج و حق ناپذير را به جنگ و جهاد تهديد كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

برداشت ياد شده بر اساس يكى از احتمالاتى است كه ميان مفسران در باره اين آيه مطرح است و آن اين كه جمله «آذنتكم على سواء» تهديد به جنگ و هشدار به جهاد است. مانند آيه «فانبذ إليهم على سواء» (انفال (8) آيه 58).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 6،9

6 - جنگ هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) با مشركان و معارضان ، تحت تدبير و هدايت خداوند

سيقول المخلّفون . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل ... قل للمخلّفين

در اين مجموعه آيات، همواره خداوند از برنامه هاى آينده خبر داده است و بدين وسيله تكليف مسلمانان را روشن ساخته و در هر مقطعى مسائل عمده آن را مشخص كرده است.

9 - نبرد مسلمانان پس از جنگ خيبر ، با مشركان بود و نه اهل كتاب . *

تقتلونهم أو يسلمون

در صورتى كه «يسلمون» به معناى اسلام آوردن باشد; از محدود شدن فرجام دشمنان به كشته شدن يا اسلام آوردن، مطلب بالا

ص: 397

استفاده مى شود; زيرا در مورد اهل كتاب راه سومى به عنوان تسليم و پرداخت «جزيه» نيز مطرح است.

125- جهاد با مشركان قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 1

1 - مسلمانان صدر اسلام موظف به هجوم به كاروان تجارى مشركان قريش و يا نبرد با سپاه مسلح آن بودند .

كما أخرجك ربك . .. إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين ... و يريد اللّه أن يحق الحق بك

126- جهاد با مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 3

3 - مسلمانان صدر اسلام به نبرد با مشركان مكه و بيرون راندن آنان از آن سرزمين موظف شدند .

و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

مراد از «من حيث أخرجوكم» بنا به گفته مفسران، مكه است و به مجبور شدن مسلمانان به ترك مكه و هجرت به مدينه و حبشه اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى نبرد با مشركان مكه از مدينه به سوى بدر حركت كرد .

أخرجك ربك من بيتك بالحق

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود مراد از جمله «أخرجك . .. »، خروج پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى جنگ بدر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 8

8 - پياده شدن حق و ريشه كن شدن بنيان كافران ، هدف از فرمان خداوند به نبرد با مشركان مكه در بدر

و يريد اللّه أن يحق الحق بكلمته و يقطع دابر الكفرين

127- جهاد با مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 398

6 - انفال - 8 - 40 - 1

1 - اهل ايمان بايد با باور به يارى خداوند و سرپرستى او ، به جهاد با كافران فتنه انگيز بپردازند .

و إن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير

متعلق «تولوا» دست برداشتن از فتنه انگيزى است ; يعنى «إن تولوا عن الانتهاء فلم يتركوا الفتنة». و جواب شرط، به قرينه آيه قبل، جمله اى همانند «فقاتلوهم» است.

128- جهاد با منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 73 - 1،2،3،7

1 - نبرد بى امان با كافران و منافقان ، و سخت گيرى و عدم ترحم به آنان ، فرمان خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يأيها النبى جهد الكفار و المنفقين و اغلظ عليهم

2 - لزوم جهاد با كافران و منافقان و عدم مماشات با آنان

جهد الكفار . .. و اغلظ عليهم

3 - تصميم به جهاد با كافران و منافقان ، در محدوده مسؤوليت هاى رهبر جامعه اسلامى

يأيها النبى جهد الكفار

به كارگيرى خطاب «يا أيها النبى» به جاى «يا أيها الذين آمنوا» بيانگر اين است كه: تصميم گيرى درباره جنگ با كفار و منافقان، از وظايف رهبر جامعه ايمانى است.

7 - « عن ابى جعفر ( ع ) قال : « جاهد الكفار و المنفقين » بالزام الفرائض ;

از امام باقر (ع) [در توضيح سخن خدا كه فرمود : ]«با كفار و منافقان مجاهده كن» روايت شده: مقصود الزام آنان به انجام فرايض است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 1،3

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به جهاد با كافران و منافقان فرمان يافت .

يأيّها النبىّ جهد الكفّار و المنفقين

3 - جهاد با كافران و منافقان و هرگونه برخورد شديد و سختگيرانه با آنان ، بايد زير نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گيرد .

يأيّها النبىّ جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در جهاد سختگيرانه با كافران و منافقان، مى تواند اشاره به نكته ياد شده باشد. افراط و تفريطى كه نوعاً در چنين موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأييد كننده همين مطلب است.

ص: 399

129- جهاد بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 52 - 7

7 - تلاش در راه احياى معارف دين و مبارزه فرهنگى با جريان كفر و شرك ، جهادى بزرگ و با عظمت

فلاتطع الكفرين و جهدهم به جهادًا كبيرًا

130- جهاد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 11

11 - پيمان گرفتن بنى اسرائيلِ زمان طالوت ( اشموئيل ) از قوم خويش براى پيكار در راه خداوند

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال

جمله «هل عسيتم» كنايه از پيمان گرفتن از آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 5،12

5 - جهاد در راه خدا براى تصرف سرزمين مقدس ، سپاسگزارى قوم موسى ( ع ) در برابر نعمت هاى خداوند

اذكروا نعمة اللّه . .. يقوم ادخلوا الارض المقدسة

فرمان موسى(ع) به بنى اسرائيل (ادخلوا الارض) پس از بيان نعمتهاى الهى بر آنان، بيانگر آن است كه اجراى آن فرمان، سپاس نعمتهاى ياد شده است.

12 - تقدير الهى به سكنا گزينى قوم موسى ( ع ) در سرزمين مقدس ، مشروط به جهاد و مبارزه آنان بود .

التى كتب اللّه لكم . .. و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

از مصاديق خسران (فتنقلبوا خسرين)، محروميت قوم موسى(ع) از ورود به سرزمين مقدس است. بنابراين سكونت آنان در سرزمين مقدس در صورتى مقدر خواهد بود كه در برابر دشمن مقاومت كنند.

131- جهاد پس از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل

ص: 400

132- جهاد در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 19

19 - جهاد با جان و مال در راه خدا ، تكليفى الهى بر همه انسان ها و در همه شرايع است نه مخصوص به مسلمانان و شريعت اسلام .

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. وعداً عليه حقاً فى التورية و الإ

133- جهاد در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 2

2 - ارزش جهاد و نبرد با دشمنان ، به « در راه خدا بودن » آن است .

و قتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 2،3

2 - پيكار در راه خداوند ، شكر نعمت حيات

ثمّ احياهم . .. و لكن اكثر النّاس لا يشكرون. و قاتلوا فى سبيل اللّه

فرمان جهاد، پس از بيان ناسپاسى مردمان در برابر نعمت حيات، در واقع نشان دادن روشى است براى سپاس و شكر خداوند در برابر نعمت حيات.

3 - وجوب پيكار در راه خداوند

و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 1

1 - پيكار در راه خدا ، قرض شايسته بندگان به او *

و قاتلوا . .. من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 9،11،18،19،20

9 - « فى سبيل اللّه » بودن ، ملاك ارزش پيكار

ابعث لنا ملكاً نقاتل فى سبيل اللّه . .. و ما لنا الاّ نقاتل فى سبيل اللّه

ص: 401

11 - پيمان گرفتن بنى اسرائيلِ زمان طالوت ( اشموئيل ) از قوم خويش براى پيكار در راه خداوند

قال هل عسيتم ان كتب عليكم القتال

جمله «هل عسيتم» كنايه از پيمان گرفتن از آنان است.

18 - پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

19 - مبارزه اهل ايمان با متجاوزان و كسب آزادى از اسارت و رفع ظلم و تجاوز ، از مصاديق پيكار در راه خدا

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

20 - نافرمانى اكثر بنى اسرائيل زمان طالوت از دستور خداوند به پيكار در راه او ، على رغم پيشنهاد و درخواست آنان براى پيكار

اذ قالوا لنبى . .. فلما كُتب عليهم القتال تولّوا

ظاهراً فاعل محذوف از جمله «كتب عليهم»، اللّه است كه به جهت تعظيم حذف شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 11

11 - صندوق معهود ، يادآور و موجب برانگيختن بنى اسرائيل به پيروى از آيين موسى ( پيكار در راه خدا و رهايى از اسارت متجاوزان ) *

و بقية ممّا ترك ال موسى و ال هرون

ذكر جمله «بقيّة ممّا ترك . .. » شايد از اين جهت باشد كه به بنى اسرائيل خاطرنشان سازد كه پيوند مذهبى خود را با موسى (ع) قطع ننمايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 5

5 - جهاد در راه خدا براى تصرف سرزمين مقدس ، سپاسگزارى قوم موسى ( ع ) در برابر نعمت هاى خداوند

اذكروا نعمة اللّه . .. يقوم ادخلوا الارض المقدسة

فرمان موسى(ع) به بنى اسرائيل (ادخلوا الارض) پس از بيان نعمتهاى الهى بر آنان، بيانگر آن است كه اجراى آن فرمان، سپاس نعمتهاى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 35 - 10

10 - جهاد و مبارزه در راه خدا ، از وظايف مؤمنان

يأيها الذين ءامنوا . . و جهدوا فى سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 19،31

19 - جهاد در راه خدا و نهراسيدن از سرزنش دشمنان ملامتگر ، ويژگى مؤمنان واقعى

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

ص: 402

31 - توفيق بر جهاد در راه خدا و بى اعتنايى به ملامت هاى دشمنان ، عطيه و فضلى خدادادى است .

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم ذلك فضل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 1

1 - مؤمنانى كه به مدينه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

حق، به معناى ثابت بودن و حقيقت داشتن است و «حقا» هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، يعنى (هم المؤمنون إيمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدير بيانگر اين است كه دارندگان صفات ياد شده از ايمان حقيقى و راستين برخوردار هستند.

134- جهاد در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 2

2 - تهيه تداركات و ساز و برگ جنگ در صدر اسلام ، بر عهده خود مجاهدان بود .

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

135- جهاد دفاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 1

1 - وجوب نبرد با كافران ، در صورتى كه با مسلمانان سرجنگ داشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 252 - 3

3 - دفع تجاوز و ستمگرى و جلوگيرى از فساد آدميان در زمين به وسيله يكديگر ، از آيات الهى

و لو لا دفع اللّه الناس . .. تلك ايات اللّه

«تلك» مى تواند اشاره به سنّتى باشد كه خداوند با جمله «و لو لا دفع اللّه . .. » بيان فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 6

ص: 403

6 - ضرورت دفاع جامعه ايمانى از معارف و عقايد دين ، در برابر هجوم تبليغاتى دشمن

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض

دفاع خداوند از معارف و عقايد دينى اسلام (لا تكونوا . .. )، درسى است براى مسلمانان كه از آن معارف و عقايد دفاع كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 5،7،8،13

5 - جامعه ايمانى ، وظيفه دار پيكار در راه خدا و يا دست كم دفاع از وطن و كيان خويش

تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

7 - ضرورت بسيج تمامى نيرو هاى مؤمن و غير مؤمن از سوى رهبرى جامعه دينى براى رويارويى با هجوم كافران

و قيل لهم تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، يك دعوت موردى و خاص باشد، نه بيانگر اصل وجوب جهاد و دفاع، الزاماً مخاطبان در آيه دو گروه خواهند بود: گروهى كه «للّه» و «فى سبيل اللّه» در صحنه پيكار حاضر مى شوند و گروهى كه براى دفاع از كيان و مليّت خود و . .. نبرد مى كنند.

8 - پيكار با دشمنا دين ( جهاد ابتدايى ) و دفاع در برابر هجوم آنان ( جهاد دفاعى ) ، دو تكليف الهى بر عهده جامعه ايمانى *

قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، بيان حكم جهاد باشد، نه دعوت براى حضور در نبردى خاص و مقطعى. بنابراين جمله «قاتلوا ... »، ناظر به جهاد ابتدايى و جمله «او ادفعوا» ناظر به جهاد دفاعى است.

13 - سرباز زدن از حضور در پيكار با دشمنان دين و دفاع از كيان اسلامى ، از نشانه هاى نفاق

و ليعلم الّذين نافقوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 1

1 - اهل ايمان وظيفه دار پايدارى و استقامت به هنگام هجوم و لشكركشى دشمنان دين ( جهاد دفاعى )

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

كلمه «زحفا» (كه به معناى لشكركشى است) مى تواند حال براى «الذين كفروا» باشد ; يعنى آنگاه كه كافران به سوى شما لشكركشى مى كنند. و همچنين مى تواند حال براى فاعل «لقيتم» باشد ; يعنى آنگاه كه شما براى جهاد به سوى كافران حركت مى كنيد. در برداشت فوق وجه اول ملاحظه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 1،3

1 - جواز جنگ و پيكار با دشمن مهاجم

أُذن للذين يقتلون بأنّهم ظلموا

«اُذِن» فعل مجهول و نايب فاعل آن محذوف است; يعنى، «اُذن فى القتال» و «الذين يقاتلون»; يعنى، آنان كه مورد تهاجم قرار مى گيرند. «باء» در «بأنهم ظلموا» سببيه است; يعنى، بدان سبب كه آنان مظلوم واقع شده اند. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: به كسانى كه مورد تهاجم قرار مى گيرند، بدان سبب كه مورد ستم واقع شده اند، رخصت جنگ داده شده است.

ص: 404

3 - پيكار با دشمن مهاجم و ستم پيشه ، حق مشروع ستمديدگان

أُذن للذين يقتلون بأنّهم ظلموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 3

3 - جنگ و پيكار آوارگان با زورگويانى كه آنان را به جرم ايمان و خداخواهى از سرزمين شان بيرون كردند ، حقى است مشروع كه خدا به آنان داده بود .

أُذن للذين يقتلون . .. الذين أُخرجوا من ديرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 3

3- پيروى كافران از باطل ، مستلزم امان ندادن به آنان ، آن گاه كه به جنگ جبهه ايمان و نبردى روياروى آمده اند .

الذين كفروا اتّبعوا البطل . .. فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

برداشت بالا بنا بر اين نكته است كه «فإذا لقيتم» تفريع بر «الذين كفروا اتّبعوا الباطل» باشد; يعنى، چون كافر بر باطل است، زمانى كه به جنگ تو آمد در كشتن او ترديد نداشته باش.

136- جهاد دفاعى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 5

5 - صدور اجازه پيكار به مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به منظور دفع تهاجم دشمن و رفع تجاوز آنان

أُذن للذين يقتلون بأنّهم ظلموا

137- جهاد دينداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 21

21 - دين داران راستين ، كسانى اند كه به يارى خدا برمى خيزند و با دشمنان دين او به جهاد و پيكار مى پردازند ، در حالى كه او را نمى بينند .

من ينصره و رسله بالغيب

ص: 405

138- جهاد طالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 15

15 - عدم تغيير عزم طالوت در پيكار با متجاوزان ، على رغم نافرمانى بيشتر لشكريان و طرد آنان از سوى وى

فشربوا منه الاّ قليلا منهم فلمّا جاوَزَه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 1،3

1 - صبر ، استوارى قدم و نصرت بر كافران ، درخواست پيكارگران برگزيده طالوت از خداوند ، به هنگام رويارويى با جالوت

و لمّا برزوا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

3 - نيرو هاى اندك طالوت با اميد به نصرت الهى ، به جنگ با جالوتيان رفتند .

و لمّا برزوا الجالوت . .. و انصرنا على القوم الكافرين

139- جهاد قبل از فتح مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 21

21 - برابر دانستن مؤمنان مجاهد و انفاق گر قبل از فتح مكه ، با مجاهدان و انفاق گران بعد از آن ، از نظر مقام و منزلت در پيشگاه خداوند ، پندارى باطل است .

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل

140- جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 2

2 - تأمين تداركات پيكار در راه خدا ، قرض شايسته مسلمانان به او

و قاتلوا . .. من ذا الذى يقرض اللّه قرضاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 254 - 3

3 - وظيفه مسلمانان در تقويت بُنيه دفاعى و حكومتى جامعه اسلامى ، به وسيله انفاق

يا ايّها الّذين امنوا انفقوا

با توجّه به روح كلّى آيات گذشته كه در مورد پيكار و زمامدارى بوده است.

ص: 406

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 7،8

7 - پرداخت نكردن هزينه جهاد ، از موارد بخل است .

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

چون آيه مورد بحث پس از آيات جهاد آمده، بيانگر اين نكته است كه از مصاديق مورد نظر براى «الّذين يبخلون . .. »، كسانى هستند كه از پرداخت هزينه جهاد امتناع كرده و بخل ورزيده اند.

8 - مسؤوليت سنگين ثروتمندان در تأمين هزينه جهاد و دستگيرى از مستمندان

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه من فضله

چنانچه «فضل» به معناى زايد بر نياز باشد، ثروتمندان هستند كه دارايى آنان افزون بر نيازشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 7

7 - تأكيد خداوند بر جهاد با مال و جان ( در عين بى نيازى او از جهاد و تلاش مردم ) ، به خاطر تأمين مصالح خود انسانهاست .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا . .. إلا تنفروا يعذبكم ... انفروا خفافاً و ثقالا جهدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 1،3،4

1 - مؤمنان به خدا و آخرت ، براى جهاد با مال و جان ، بهانه نياورده و از پيامبر (صلی الله علیه و آله) خواهان اجازه ترك جهاد نبودند .

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الأخر أن يجهدوا

3 - ايمان به خدا و اعتقاد به حيات اخروى ، زير بناى اعتقادى جهاد با مال و جان

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الأخر

4 - جهاد با مال و جان ، نشانه ايمان راستين و تقواپيشگى است .

الذين يؤمنون باللّه . .. أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 2

2- دعوت الهى از مؤمنان ، به انفاق در مسير جهاد *

تدعون لتنفقوا فى سبيل اللّه

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره جهاد مى باشد; ممكن است مراد از «فى سبيل اللّه» نيازهاى مالى جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 1

1 - دستيابى به مغفرت الهى و بوستان هاى بهشت ، ره آورد پايدارى بر ايمان به خدا و رسول و جهاد با مال و جان در راه خدا است .

ص: 407

تؤمنون باللّه . .. و تجهدون ... يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنّ-ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 13 - 7

7 - ايمان به خدا و جهاد با مال و جان در راه او ، مايه جلب نصرت الهى و شكست سريع جبهه دشمن

تؤمنون باللّه . .. و تجهدون ... و أُخرى تحبّونها

141- جهاد مالى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 1،2

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، جهادگران با مال و جان خويش ( على رغم ذلت پذيرى و جهادگريزى منافقان )

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

2 - پيشتازى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در جهاد با مال و جان

لكن الرسول . .. جهدوا بأمولهم و أنفسهم

142- جهاد مالى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، جهادگران با مال و جان خويش ( على رغم ذلت پذيرى و جهادگريزى منافقان )

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 4

4 - جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

«أحسن» مى تواند منصوب به نزع خافض و به تقدير «بأحسن ما كانوا يعملون» باشد، در اين صورت «أحسن» وصف و عنوانى است براى انفاق و پيمودن راه براى جهاد در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 1

1 - جهاد خالصانه و همه جانبه ( جهاد با جان و مال ) در راه خدا ، توصيه الهى به اهل ايمان

ص: 408

و جهدوا فى اللّه حقّ جهاده

تقييد «جاهدوا» به «حقّ جهاده»، ظهور در اين معنا دارد كه مؤمنان بايد تمامى توان خود را در راه خدا به كار گيرند و هرچه دارند (جان و مال) در اين راه نثار كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 4،6

4 - ايثار مال و جان در راه حق ، همگام با ايمان ثابت و استوار ، نشانه مؤمنان واقعى است .

إنّما المؤمنون الذين . .. و جهدوا بأمولهم و أنفسهم

6 - جهاد با مال و جان در راه خدا ، نشانه يقين و استوارى ايمان انسان

ثمّ لم يرتابوا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم

چنانچه «و جاهدوا» در مقام نشان دادن مصداق و نمود يقين مؤمنان باشد - كه از «لم يرتابوا» استفاده مى شود - برداشت بالا قابل استفاده است.

143- جهاد محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 1،5

1 - خروج پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صبحگاهان از ميان خانواده خويش ، براى برپا نمودن پايگاه هاى جنگى براى مؤمنان ، در مصاف با دشمنان

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

5 - آگاهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) به فنون نظامى و قدرت مديريّت ايشان در عمليات مسلّحانه عليه دشمنان دين

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 13

13 - حضور و مقاومت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در رويارويى با مشركان قريش ، تا آخرين لحظات كارزار احد

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 9

9 - خروج پيامبر (صلی الله علیه و آله) از مدينه براى مقابله با مشركان در دامنه احد ، حركتى حق ، همانند خروج وى براى جنگ بدر *

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

برخى برآنند كه «كما . .. » متعلق به «يجدلونك ... » در آيه بعد است و آن آيه اشاره به قضاياى پيش از نبرد احد دارد. بر اين اساس «كما أخرجك ... » چنين معنا مى شود: گروهى از مسلمانان درباره حركت به سوى احد، كه حركتى حق بود، به جدال با

ص: 409

پيامبر(صلی الله علیه و آله) پرداختند و آن را مصلحت نمى پنداشتند ; همان گونه كه از حركت به سوى بدر، كه حركتى حق بود، نيز كراهت داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 6

6 - حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صحنه هاى نبرد پيشاپيش مؤمنان و در كنار آنان

جهدوا مع رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 1،2

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، جهادگران با مال و جان خويش ( على رغم ذلت پذيرى و جهادگريزى منافقان )

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

2 - پيشتازى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در جهاد با مال و جان

لكن الرسول . .. جهدوا بأمولهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به جهاد با كافران و منافقان فرمان يافت .

يأيّها النبىّ جهد الكفّار و المنفقين

144- جهاد مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 18

18 - استجابت دعاى مستضعفان مكّه ، با صدور فرمان جهاد از سوى خدا براى رهايى آنان

و ما لكم لا تقاتلون . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا

145- جهاد مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 9

9 - نبرد مسلمانان پس از جنگ خيبر ، با مشركان بود و نه اهل كتاب . *

تقتلونهم أو يسلمون

ص: 410

در صورتى كه «يسلمون» به معناى اسلام آوردن باشد; از محدود شدن فرجام دشمنان به كشته شدن يا اسلام آوردن، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا در مورد اهل كتاب راه سومى به عنوان تسليم و پرداخت «جزيه» نيز مطرح است.

146- جهاد مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 14

14 - حركت مسلمانان براى فتح مكه ، حركتى جهادى و در راستاى خشنودى خداوند

إن كنتم خرجتم جهدًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

از اين كه پس از برشمردن ستم مشركان نسبت به مسلمانان، تعبير «جهاداً فى سبيلى. ..» آمده، مى توان نتيجه گرفت كه آيه شريفه، انگيزه فتح مكه را مشخص ساخته است.

147- جهاد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 19

19 - مبارزه اهل ايمان با متجاوزان و كسب آزادى از اسارت و رفع ظلم و تجاوز ، از مصاديق پيكار در راه خدا

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 1

1 - نبرد در راه خدا ، از ويژگى هاى بارز مؤمنان واقعى

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 19،23

19 - جهاد در راه خدا و نهراسيدن از سرزنش دشمنان ملامتگر ، ويژگى مؤمنان واقعى

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

23 - مؤمنان واقعى هرگز به خاطر سرزنش ملامتگران دست از جهاد و مبارزه بر نمى دارند .

يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 3

ص: 411

3 - جهاد و نبرد اهل ايمان همواره بر اساس ايمان و عقيده است .

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم الذين كفروا

قيد «الذين كفروا» به جاى مثلا «عدوكم»، بيانگر اين نكته است كه درگيرى اهل ايمان ريشه در كشورگشايى و مانند آن ندارد، بلكه عقايد آنان مايه جهاد آنان و يا هجوم دشمنان به سوى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 40 - 3

3 - باور اهل ايمان به سرپرستى خدا و يارى او ، مايه نهراسيدن آنان از دشمنان دين و اجراى فرمان جهاد

فإن تولوا فاعلموا أن اللّه موليكم نعم المولى و نعم النصير

جمله «فاعلموا . .. » علاوه بر رساندن مضمون خود به منظور تقويت روحيه مسلمانان براى جهاد با دشمنان فتنه انگيز ايراد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 74 - 1

1 - مؤمنانى كه به مدينه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند ، مؤمنانى حقيقى و راستين هستند .

و الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولئك هم المؤمنون حقا

حق، به معناى ثابت بودن و حقيقت داشتن است و «حقا» هم مى تواند صفت براى مفعول مطلق محذوف باشد، يعنى (هم المؤمنون إيمانا حقا) و هم مى تواند مفعول مطلق براى فعل مقدر (احقه) باشد. به هر تقدير بيانگر اين است كه دارندگان صفات ياد شده از ايمان حقيقى و راستين برخوردار هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 4

4 - اتكاى مؤمنان راستين بر ولايت و حمايت خداوند ، در جهاد و اقدام به تكاليف

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا هو مولينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، جهادگران با مال و جان خويش ( على رغم ذلت پذيرى و جهادگريزى منافقان )

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 121 - 4

4 - جهاد و تحمل هزينه هاى جنگ ، از جمله برترين اعمال مؤمنان

و لاينفقون . .. و لايقطعون وادياً إلا كتب لهم ليجزيهم اللّه أحسن ما كانوا يعملون

«أحسن» مى تواند منصوب به نزع خافض و به تقدير «بأحسن ما كانوا يعملون» باشد، در اين صورت «أحسن» وصف و عنوانى

ص: 412

است براى انفاق و پيمودن راه براى جهاد در راه خدا.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 24

24- عدم تعلق مشيّت الهى بر نابودسازى كافران ، بدون تلاش و جهاد مؤمنان

و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و لكن ليبلواْ

«لو» براى امتناع است; يعنى، اگر خداوند بخواهد كه كافران بدون حضور در جبهه نبرد نابود شوند، مى تواند آنان را نابود كند; اما او چنين نخواسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 7

7- مؤمنان راستين ، اهل جهاد و شكيبا در برابر همه مشكلات زندگى

و لنبلونّكم حتّى نعلم المجهدين منكم و الصبرين

وصف «الصابرين» علاوه بر صبر در جهاد، مى تواند به همه زمينه هاى صبر و شكيبايى نظر داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 4،6

4 - ايثار مال و جان در راه حق ، همگام با ايمان ثابت و استوار ، نشانه مؤمنان واقعى است .

إنّما المؤمنون الذين . .. و جهدوا بأمولهم و أنفسهم

6 - جهاد با مال و جان در راه خدا ، نشانه يقين و استوارى ايمان انسان

ثمّ لم يرتابوا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم

چنانچه «و جاهدوا» در مقام نشان دادن مصداق و نمود يقين مؤمنان باشد - كه از «لم يرتابوا» استفاده مى شود - برداشت بالا قابل استفاده است.

148- جهاد و دنياطلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 4

4 - تضاد جهاد در راه خدا با دنياپرستى

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

ص: 413

149- حرمت ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 20 - 5

5 - حرمت روى برتافتن از حكم رسول خدا در نبرد با دشمنان دين

أطيعوا اللّه و رسوله و لا تولوا عنه و أنتم تسمعون

با توجه به اينكه آيات پيشين اين بخش از سوره درباره جنگ و مبارزه با دشمنان دين است، مصداق مورد نظر از جمله «أطيعوا» و «لاتولوا عنه» روى برتافتن از فرمانهاى آن حضرت در مبارزه و نبرد با دشمنان دين است.

150- حرمت فرار از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 4

4 - حرمت پشت كردن به دشمن و فرار از ميدان جنگ

فلاتولوهم الأدبار

151- حزن در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 1

1 - نبايد اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار ( رويارويى با دشمنان ) ، سستى و اندوهى به خويش راه دهند .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا

152- حسرت متخلّفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 10

10 - حسرت و تأسف متخلفان از جهاد بر محروميتشان از غنايم جنگى

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً

ص: 414

153- حسن نيت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

154- حضور محمد(صلی الله علیه و آله) در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 6

6 - حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صحنه هاى نبرد پيشاپيش مؤمنان و در كنار آنان

جهدوا مع رسوله

155- حق ناپذيرى تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 6

6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق

أولئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبصرهم

156- حق ناپذيرى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 10

10 - توانمندان متخلف از جهاد ، گرفتار خصلت حق ناپذيرى

الذين يستئذنونك و هم أغنياء . .. طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

157- حقانيت جهاد محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 5 - 4

ص: 415

4 - اقدام پيامبر (صلی الله علیه و آله) به جنگ بدر ، اقدامى به حق و تحت تدبير و ربوبيت خداوند

كما أخرجك ربك من بيتك بالحق

158- حقيقت انفاق براى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 11 - 9

9 - انفاق در راه جهاد ( تلاش براى رفع نيازمندى هاى جبهه و جنگ ) ، قرض الحسنه به خداوند است .

و ما لكم ألاّتنفقوا فى سبيل اللّه . .. يقرض اللّه قرضًا حسنًا

با توجه به ارتباط آيه شريفه با آيه قبل و با توجه به اين كه مراد از انفاق در آيه قبل، برطرف كردن نياز جبهه و جنگ مى باشد; مصداق مورد نظر از «قرض الحسنه» در اين جا، انفاق در جبهه و جنگ است.

159- حقيقت جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 9

9- جهاد ، به معناى مرگ و نابودى ، در بينش منافقان و انسان هاى سست ايمان

و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض ينظرون إليك نظرالمغشىّ عليه من الموت

تعبير «المغشىّ عليه من الموت» و كاربرد اين تشبيه، مى تواند بر اين اساس باشد كه انسانِ سست ايمان با فرمان جهاد، مرگ خويش را به چشم مى بيند; چنان كه محتضر نيز چنين است; در حالى كه جهاد زمينه شهادت است و نه نابودى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 6

6- جهاد ، در نگاه بيماردلانِ سست ايمان ، عامل فساد ، فتنه و برادركشى *

الذين فى قلوبهم مرض . .. إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض

برداشت بالا بدان اختمال است كه مجموع آيه، پاسخى به بهانه جويى ها و دستاويزهاى منافقان و عناصر سست ايمان باشد; زيرا از اين پاسخ، استفاده مى شود كه بيماردلان براى توجيه فرار خويش از جهاد، آن را مايه فساد و برادركشى مى شمردند; ولى خداوند به ايشان يادآور شده كه مفسد و برادركش واقعى شماييد كه به دنيا چسبيده و براى حفظ دنيايتان هر كارى خواهيد كرد.

160- ختم قلب متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 416

7 - توبه - 9 - 87 - 4

4 - منافقان از جهاد گريزِ ذلت پذير ، داراى قلب هاى مهرشده و مسدود

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع على قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 7

7 - جهادگريزان ذلت پذير ، داراى قلب هاى مهر شده و مسدود

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

161- خشنودى از ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 1

1 - رضا و شادمانى منافقان از نرفتن به جهاد و ماندن در كنار ناتوانان و خانه نشينان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

162- خودسازى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 8

8 - توجّه به خودسازى ( جهاد اكبر ) ، به همراه پيكار با دشمن ( جهاد اصغر ) ، ويژگى پرورش يافتگان مكتب انبيا

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت . ..

163- خيرخواهى معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12،13

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

13 - اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

ص: 417

164- درخواست جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 2

2 - برخى از مسلمانان صدر اسلام خواستار نبرد با كفّار ، قبل از تشريع جهاد و مبارزه مسلّحانه

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم . .. فلمّا كتب عليهم القتال

از جمله «فلمّا كتب» به دست مى آيد كه مراد از «كفّوا»، خوددارى از نبرد و جنگ مسلحانه است.

165- دروغگويى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 14

14 - « عن ابى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزوجل : « و سيحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معكم و اللّه يعلم إنهم لكذبون » قال : اكذبهم اللّه عزوجل فى قولهم « لو استطعنا لخرجنا معكم » و قد كانوا مستطيعين للخروج ;

از امام صادق (ع) درباره سخن خداوند عز وجل: «و سيلحفون باللّه . ..» روايت شده كه فرمود: خداوند آنان را در اينكه گفتند: اگر استطاعت داشتيم همراه شما بيرون مى آمديم، تكذيب كرده است; زيرا آنان در آن موقع استطاعت خروج داشتند».

166- دعا در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 2

2 - ضرورتِ نيايشِ با خداوند ، در هنگامه پيكار با دشمنان

و لمّا برزوا الجالوت و جنوده قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2،3،6

2 - درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

3 - همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

ص: 418

6 - نقش سازنده دعا در ميدان جنگ و تشويق الهى به آن

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا على القوم الكافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2

2 - مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

«غوث» به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

167- دعوت به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 7 - 1

1- دعوت خداوند ، از مؤمنان براى جهاد و يارى دين

يأيّها الذين ءامنوا إن تنصروا اللّه ينصركم

168- دلايل جهاد با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 1

1 - فرمان خدا به نبرد با اهل كتاب ، به دليل عدم ايمان آنان به خدا و آخرت و عدم پرهيزشان از محرمات الهى و پايبند نبودن به دين حق

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب

169- دلجويى از علاقمندان به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 6

6 - نكوهش خداوند نسبت به ثروتمندانِ گريزان از جنگ ، در قبال دلجويى او از تهيدستان مشتاق جهاد

و لا على الذين إذا . .. إنما السبيل على الذين

ص: 419

170- دلجويى از معذوران جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 9

9 - دلجويى خداوند از تهيدستان مشتاق جهاد و ناتوان از تأمين مقدمات آن

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم

اختصاص به ذكر يافتن اين گروه - پس از اينكه در آيه قبل به صورت كلى تر بدان اشاره شده - ويژگى اين گروه و دلجويى خداوند از آنان را افاده مى كند.

171- ذلت تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 15

15- انسان گريزان از جهاد عزّت بخش ، مبتلا به حياتى مرگ بار و پرذلّت *

فأولى لهم

«فأولى لهم» ممكن است در مقام اخبار باشد; يعنى، فراريان از جهاد و شهادت ناگزير از گرفتارى به حيات ذلت بار و مرگ آفرين اند.

172- ذلت متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 3،7

3 - تن دادن اشراف توانمند ، به ذلتِ همطراز شدن با افراد عاجز ، به منظور نرفتن به جنگ

و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

7 - جهادگريزان ذلت پذير ، داراى قلب هاى مهر شده و مسدود

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

173- رد عذر متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 7

7 - لزوم خوددارى از پذيرش عذر متخلفان از جهاد ، قبل از بررسىِ درستى يا نادرستى ادعاى آنان

لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكذبين

ص: 420

مقصود از اذن دادن در آيه فوق، اذن ترك جهاد براى كسانى است كه از شركت در جهاد خود را معذور دانسته اند و خداوند چنين اذنى را بدون بررسى معذور بودن يا نبودن متخلفان از جهاد، سرزنش و محكوم كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 7

7 - باز بودن راه توبه براى متخلفان از جهاد ، با وجود مأموريت مؤمنان به نپذيرفتن عذرتراشى آنان *

لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله «سيرى اللّه . .. » مى تواند بيانگر اين جهت باشد كه اگر چه مؤمنان نبايد براى عذرخواهى متخلفان از جهاد وقعى بنهند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنان راهى به سوى توبه نداشته باشند ; بلكه توبه آنان منوط به عملكرد آينده شان است كه خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر آن ناظر خواهند بود.

174- رسوايى اخروى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 18

18 - تهديد متخلفان از جنگ و منافقان ، به رسوايى و افشاى اسرارشان در آخرت از سوى خداوند

فينبئكم بما كنتم تعملون

175- رسوايى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 10

10 - خداوند ، توانمندان متخلف از جهاد را به امكان رسوايى بيشتر در صورت ادامه دادن به تخلف ها تهديد كرد .

و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله «سيرى اللّه عملكم و رسوله» مى تواند هشدارى باشد به متخلفان جنگ در جهت بازداشتن ايشان از كجرويها در آينده.

176- زمينه استقامت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 11

11- توجه مؤمنان به ضايع نشدن مجاهدت ها و اعمالشان نزد خداوند ، مايه استوارى آنان بر طريق جهاد

فلاتهنوا . .. و اللّه معكم و لن يتركم أعملكم

ص: 421

از تذكر خداوند، به مؤمنان (لن يتركم أعمالكم) پس از نهى «لاتهنوا و . ..»، دانسته مى شود كه توجه به ضايع نشدن اعمال، پشتوانه جهاد و استقامت در راه خدا است.

177- زمينه تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 1

1 - عواطف خويشاوندى ( علاقه به پدر ، فرزند ، برادر ، همسر و خويشاوندان ) و امكانات مادى ( مال ، شغل و مسكن ) زمينه هاى انحراف انسان و روى گردانى وى از فرمان خدا و رسول و ر ها كردن جهاد

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها ... أحب إليكم من اللّه و رسوله و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 8

8 - تمكن و ثروت ، زمينه عافيت طلبى منافقان و گريز آنان از جهاد

استئذنك أولوا الطول منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 5

5 - ثروت و توانمندى ، زمينه راحت طلبى ، ذلت پذيرى و روى گردانى انسان از جهاد *

يستئذنونك و هم أغنياء

178- زمينه جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 16

16 - توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 3

3 - ايمان به حشر و بقاى آدمى پس از مرگ ، برانگيزنده وى براى حضور در ميدان كارزار عليه دشمنان دين

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

خداوند با بيان اين معنا كه آدمى با مرگ و يا كشته شدن، چه در راه منافع دنيا و يا راه خدا، به سوى او محشور مى شود، او را به

ص: 422

جهاد ترغيب و انگيزه پيكار در راه خدا را در او تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 8

8 - نقش اقامه نماز و پرداخت زكات ، در خودسازى و آمادگى براى جهاد و فداكارى

الم تر الى الّذين قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة فلمّا كتب ع

فرمان خداوند به برپايى نماز و اداى زكات، پس از نهى از مبارزه مسلحانه، دلالت بر اين دارد كه تا اقامه نماز و اداى زكات جايگاه خويش را در جامعه نيابد، شرايط براى مبارزه و جهاد آماده نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 2

2 - آخرت انديشى و توجّه به قطعى بودن مرگ و اندك بودن متاع دنيا ، زمينه حضور در صحنه جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. قل متاع الدّنيا قليل و الاخرة خير ... اين ما تكونوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 2

2 - ايمان به خدا ، مستلزم جهاد و مبارزه در راه تحقق ارزش هاى الهى

ءامنوا باللّه و جهدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 7

7 - جهاد با مال و جان ، لازمه ايمان راستين

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

برداشت فوق با توجه به اين است كه خداوند، مؤمنان را بدان جهت كه جهاد كرده اند تحسين كرده و منافقان را بدان جهت كه از جهاد گريخته اند مورد سرزنش قرار داده است.

179- زمينه جهاد با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 3

3- پيروى كافران از باطل ، مستلزم امان ندادن به آنان ، آن گاه كه به جنگ جبهه ايمان و نبردى روياروى آمده اند .

الذين كفروا اتّبعوا البطل . .. فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

برداشت بالا بنا بر اين نكته است كه «فإذا لقيتم» تفريع بر «الذين كفروا اتّبعوا الباطل» باشد; يعنى، چون كافر بر باطل است، زمانى كه به جنگ تو آمد در كشتن او ترديد نداشته باش.

ص: 423

180- زمينه جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 7

7 - جهاد با مال و جان ، لازمه ايمان راستين

لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا بأمولهم و أنفسهم

برداشت فوق با توجه به اين است كه خداوند، مؤمنان را بدان جهت كه جهاد كرده اند تحسين كرده و منافقان را بدان جهت كه از جهاد گريخته اند مورد سرزنش قرار داده است.

181- زمينه غفلت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 12

12 - ظاهرنگرى و سست انديشى ، مايه دلخوشى انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى توجهى به جهاد و مصالح نهفته در آن

و تجهدون فى سبيل . .. ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

182- زن و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 16

16 - معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

فاقعدوامع الخلفين

مراد از «خالفين» مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

183- زيان ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 4

4 - فرمان جهاد و شركت همگان در آن ، در جهت منافع مؤمنان و زيان تخلف از جهاد ، تنها متوجه خود آنان است ; نه خداوند .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً . .. و لا تضروه شيئاً

ص: 424

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 8

8 - زيان ناشى از شركت نكردن در جهاد ، بسى افزون تر از خطرات شركت در آن است .

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى ألا فى الفتنة سقطوا

184- سختى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 1،2

1 - پاداش بزرگ الهى براى آنان كه على رغم تحمّل جراحت هاى نبرد پيشين ، دعوت خدا و رسولش را براى نبردى ديگر اجابت كردند .

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

چون آيات پيشين و نيز آيات بعد درباره نبرد و جهاد است، معلوم مى شود كه فرمان اجابت شده (استجابوا)، فرمان جنگ و مبارزه بوده است.

2 - آمادگى گروهى از مجاهدان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شركت در جهاد ، على رغم آسيب ديدن در جنگ قبلى ( احد )

الّذين استجابوا لِلّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح . .. اجر عظيم

185- سختيها در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 2

2 - سختى و جراحت هاى ناشى از رويارويى با دشمنان دين ، نبايد موجب حزن و يا سستى در پيكار با آنان گردد .

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح

186- سختيهاى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

ص: 425

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 8

8 - ناسازگارى ايمان آدمى با تن دادن او به سستى و اندوه در هنگامه هاى دشوار و رويارويى با دشمن

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

در براشت فوق، جمله «و لا تهنوا و لا تحزنوا»، به منزله جواب شرط «ان كنتم . .. » گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 4

4 - جهاد و پايدارى در هنگامه هاى دشوار آن ، محكِ آزمونِ اهل ايمان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

نصب «يعلم» به «اَن» مقدّر، دلالت مى كند كه «واو» در «و يعلم الصّابرين» واو جمع است. يعنى: محك آزمون اهل ايمان، جهادِ همراه صبر و پايدارى است.

187- سرزنش ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 24 - 3

3 - مذمت خدا از دلبستگى به خويشاوندان و به مال و منال و دلواپسى براى تجارت و مسكن در صورتى كه مايه غفلت از خدا و رسول و جهاد در راه خدا شود .

قل إن كان ءاباؤكم . .. و أموال اقترفتموها و تجرة تخشون كسادها و مسكن ... أحب إلي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 1

1 - خداوند ، مسلمانان صدر اسلام را ، در صورت امتناع ورزيدن از شركت در جنگ و جهاد ، تهديد به عذابى دردناك كرد .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً

188- سرزنش سستى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 8

8 - كسانى كه شعار جهاد سر مى دهند ولى در عرصه پيكار يا شركت نمى كنند و يا در صورت شركت كردن از خود سستى نشان مى دهند و استقامت نمى كنند ، مورد خشم شديد خداوند هستند .

لِمَ تقولون . .. كبر مقتًا عند اللّه ... إنّ اللّه يحبّ ... كأنّهم بنين موصوص

ص: 426

آيات پيشين - كه در مقام سرزنش مدعيان بدون عمل بود - تمهيدى براى بيان موضوع جهاد است; چرا كه صحنه جنگ، محل لغزش قدم ها و آشكار شدن مدعيان از مؤمنان حقيقى است.

189- سرزنش متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 3

3 - سرزنش خداوند نسبت به آنان كه ، پس از صدور فرمان جنگ ، از شركت در آن امتناع مىورزند .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه اثّاقلتم إلى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 2

2 - توبيخ و تحقير منافقان گريزان از جهاد ، از سوى خداوند

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

190- سست ايمانان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 4

4 - شركت بى ايمان ها و سست باوران در جنگ و جهاد ، جز فساد و فتنه انگيزى و تأثير منفى بر ديگران ، نتيجه اى ندارد .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

جمله «يبغونكم الفتنة» حال براى ضمير فاعل «أوضعوا» است; يعنى، اگر منافقان براى جنگ بيرون مى آمدند، مطمئناً در حق شما فتنه جويى مى كردند.

191- شجاعت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 13

13 - لزوم حضور فعال در ميدان هاى نبرد عليه دشمنان راه خدا و بيم نداشتن از كشته شدن

يقتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون

ص: 427

192- شرايط ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 6

6 - در صورتى كه كفرپيشگان محارب يا فتنه انگيز از كفرورزى دست بكشند ، نبايد با آنان نبرد كرد .

فإن انتهوا فلا عدون إلا على الظلمين

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه متعلق «انتهوا» كفرورزى باشد.

193- شرايط جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 1

1 - وجوب نبرد با كافران ، در صورتى كه با مسلمانان سرجنگ داشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 9،10

9 - پيدايش روحيه عبادت و بندگى خدا در جامعه ايمانى ، از شرايط لازم براى جهاد و مبارزه

قيل لهم كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

10 - پيدايش روحيه گذشت از مال و رسيدگى به وضع اقتصادى مستمندان ، از شرايط لازم هر جامعه دينى براى جهاد و مبارزه

كفّوا ايديكم و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 2

2 - مؤمنان ، هنگام روانه شدن براى جهاد ، بايد نسبت به اسلام و كفر افراد و نيرو هاى مقابل تحقيق نمايند .

يا ايّها الّذين امنوا اذا ضربتم فى سبيل اللّه فتبيّنوا

متعلّق «فتبيّنوا»، به قرينه «و لا تقولوا . .. »، كفر و ايمان افرادى است كه مسلمانان به هنگام جهاد با آنان مواجه مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 11 - 4،16

4 - لزوم حفظ آماده باش و عدم غفلت از دشمن در صحنه هاى نبرد ، حتى به هنگام استراحت

إذ يغشيكم النعاس أمنة منه

تصريح به اينكه خواب مجاهدان در آستانه نبرد، خوابى سبك و خفيف بود، براى اشاره به اين است كه مجاهدان اگر چه به استراحت پرداختند، ولى به گونه اى نبود كه از تحركات دشمن غافل شوند.

16 - ضرورت شناسايى و برطرف كردن عوامل سستى آفرين در نيرو هاى پيكارگر

ص: 428

و إذ يغشيكم النعاس أمنة منه و ينزل عليكم . .. و يثبت به الأقدام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 7

7 - ضرورت پايدارى در مقابل دشمنى با نيرويى ده برابر ، مشروط به اين است كه رزمجويان اهل ايمان كمتر از بيست نفر نباشند .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

رساندن معناى مقصود، يعنى لزوم مقاومت يك بر ده، با جمله اى كوتاهتر از آنچه آمده ممكن بود. بنابراين تطويل آن با ذكر دو مثال حاوى نكاتى است ; از جمله اين احتمال كه نسبت ياد شده و حكم مترتب بر آن در صورتى است كه نفرات اهل ايمان بيست نفر و يا بيشتر باشند و اگر كمتر باشند اين حكم جارى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 5

5- نهى خداوند از فرو هشتن جهاد و مصالحه با دشمن ، منوط به برخوردارى سپاه اسلام ، از توان و برترى رزمى است .

فلاتهنوا و تدعوا إلى السلم و أنتم الأعلون

«و أنتم الأعلون» حال است و بيان مى دارد كه مؤمنان در صورتى موظف به ادامه جنگ و تن ندادن به سازش و تسليم هستند كه در جبهه نبرد، قدرت برتر را دارا بوده و قادر به ادامه جنگ مى باشند.

194- شك در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 45 - 5

5 - ترديد در انجام تكاليف دينى ، چون جهاد با مال و جان ، نمودار بى ايمانى و نفاق

إنما يستئذنك الذين لايؤمنون باللّه . .. و ارتابت قلوبهم

195- شكست در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 23

23 - شكست ها ، آزمون مناسبى براى روشن شدن صفوف پايمردان آخرت طلب ، از سست عنصران دنياجو

منكم من يريد الدّنيا . .. ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 4

ص: 429

4 - تبلور آزمون مسلمانان در شكست احد ، به هنگام فرار آنان از صحنه كارزار

ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «ليبتليكم» باشد، يعنى خداوند شما را از تعقيب دشمن بازداشت تا آزمايشتان كند و اين آزمايش به هنگام فرار تبلور يافت و محقق شد.

196- صبر در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 15،27،28،31

15 - صبر و مقاومت در نبرد با دشمنان دين ، وظيفه اى بر عهده مجاهدان

و الصبرين . .. حين البأس

27 - استقامت و پايدارى در جنگ عليه دشمنان دين ، از مشخصه هاى ابرار

و لكن البر من . .. الصبرين فى البأساء و الضراء حين البأس

28 - انجام وظايف عبادى ، اجتماعى و اخلاقى دين ، تحمل مشكلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ايمان است .

أولئك الذين صدقوا

در برداشت فوق «أولئك» اشاره به صفاتى است كه از جمله «و ءاتى المال . .. و حين البأس» به دست مى آيد و متعلق «صدقوا» به قرينه «من ءامن ...» ايمان به خدا و ... گرفته شده است.

31 - مجاهدانى كه در نبرد با دشمنان دين استقامت مىورزند ، تقواپيشگان حقيقى هستند .

الصبرين . .. حين البأس ... أولئك هم المتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 4

4 - دعوت و تشويق اهل ايمان به پيشه ساختن صبر و تقوا ، در رويارويى با دشمن

ان تصبروا و تتّقوا و يأتوكم من فورهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 8

8 - صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 6

6- تفاوت مرتبه مجاهدان ، در پرتو صبر و شكيبايى آنان در ميدان جهاد *

ص: 430

و لنبلونّكم حتّى نعلم المجهدين منكم و الصبرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه وصف «الصابرين» صرفاًتوضيح و تفسير «المجاهدين» نباشد; بلكه ملاك دوم به شمار آيد; يعنى، مدعيان ايمان در پرتو جهاد از يكديگر متمايز مى شوند و مجاهدان در پرتو صبر و شكيبايى بر يكديگر شرافت مى يابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 25

25 - صبر بر انجام نماز هاى پنجگانه و صبر در جنگ مسلّحانه با دشمنان و پاسدارى در راه خداوند ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره « . .. اصبروا و صابروا و رابطوا ... » فرمود: اصبروا على الصلوات الخمس، و صابروا على قتال عدوّكم بالسّيف، و ربطوا فى سبيل اللّه لعلّكم تفلحون.

_______________________________

الدّر المنثور، ج 2، ص 418.

197- صلابت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 9،11،12

9 - سستى ، كرنش و زبونىِ اهل ايمان در برابر دشمنان دين ، ناپسند است .

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا

صفات شمرده شده براى مردان الهى پس از واقعه احد، تعريض به مسلمانانى است كه در آن نبرد، سستى و ضعف به خود راه دادند. از اين رو صفات ياد شده، زيبنده مؤمنان واقعى و مردان الهى نيست.

11 - سستى پيكارگران در برابر هجوم حوادث دشوار جنگ ، موجب ناتوانى آنان در برابر دشمن و خواركننده آنان

قاتل معه . .. فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

ترتيب ذكرى «وهن» و «ضعف» و «استكانت»، مى تواند اشاره به ترتيب خارجى آن باشد: يعنى اول سستى و آنگاه ضعف و سپس تسليم و زبونى در برابر دشمن، حاصل خواهد شد.

12 - خداوند دوستدار پايمردان در جنگ و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 7

7 - نقش بنيادين و سازنده دعا در صلابت ، قوّت و تسليم ناپذيرى پيكارگران

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا ... و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا ا

يادآورى دعاى مجاهدان ربّانى پس از بيان استقامت آنان، مى تواند اشاره اى باشد به اينكه دعا از موجبات استقامت و حماسه

ص: 431

آفرينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 - بخشايش گناهان و گذشت از اسراف ها و زياده روى ها و ثبات قدم ، پاداش الهى به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا اغفر . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

198- طرد متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 5

5 - طرد هميشگى منافقان متخلف از جنگ ، از سوى خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فقل لن تخرجوا معى أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 5،7

5 - انزوا و طرد اجتماعى منافقان و جهادگريزان صدر اسلام ، از سوى مؤمنان مجاهد كيفرى غير قابل تحمل براى آنان بود .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا عنهم

اقدام منافقان متخلف در سوگند خوردن، براى چشم پوشى مؤمنان از تخلف آنها، نشانگر تنگ شدن عرصه بر آنان است.

7 - لزوم اعراض و روى گردانى از منافقان و جهادگريزان ، و طرد و منزوى كردن آنان در جامعه

فأعرضوا عنهم

199- عجز از توجيه آيات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 13

13- ناتوانى منافقان و افراد سست ايمان ، از توجيه آيات جهاد ، تنگ كننده عرصه حيات بر آنان *

فإذا أنزلت سورة محكمة و . .. ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت

از ارتباط «سورة محكمة» با «ينظرون إليك نظر المغشىّ عليه من الموت»، مى توان استفاده كرد كه انسان هاى سست ايمان يا منافق، در ساير تكاليف - كه به گونه اى قابل توجيه است - با ترفندى، خويش را آسوده مى كنند; اما در مورد جهاد چون آياتش محكم، قاطع و توجيه ناپذير است، خود را در بن بست ديده و شديداً نگران مى شوند.

ص: 432

200- عجز از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 8

8- بيماردلانِ منافق ، ناتوان از درك خير واقعى خويش و پيمودن راه صدق و جهاد

فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم . .. أولئك ... فأصمّهم و أعمى أبصرهم

با توجه به ارتباط آيات، ممكن است به ميان آوردن «أصمّ» و «أعمى» - در پى «فلو صدقوا اللّه لكان خيراً لهم» - بيانگر اين معنا باشد كه صداقت با خدا و دستورات او، تضمين گر منافع آدمى است; اما افسوس كه بيماردلان در نتيجه كورى باطنى عاجز از درك مصالح آن اند.

201- عذاب ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

13 - تهديد متخلّفان از سفر حديبيه ، به عذاب دردناك ، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

202- عذاب معرضان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 12

12 - روى گردانان از اطاعت خدا و رسول او و جهاد در راه الهى گرفتار عذابى بس درد ناك

و من يتولّ يعذّبه عذابًا أليمًا

203- عذرخواهى متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 3

3 - خداوند ، خواهان اعتماد نكردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشى هاى توانمندان متخلف از جهاد

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

ص: 433

204- عقلانيت جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 5

5- دفاع از ارزش ها و جهاد در راه خداوند ، مورد تأييد عقل و فطرت سليم

طاعة و قول معروف

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه «قول معروف» خبر براى مبتداى محذوف باشد; يعنى، دستور قتال كه در آيات پيشين بيان شده، دستورى شناخته شده از نظر عقل و فطرت است كه بشر را به دفاع از ارزش ها و طرد دشمنان مهاجم فرامى خواند.

205- عقيده متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 4

4 - دور ماندن از مصائب جنگ ، نعمتى الهى در بينش سست عنصران متخلف از جهاد

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

206- عمل متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 4

4 - متخلفان از جنگ ، فاسق و اعمالشان در نزد خداوند بى ارزش است .

إنكم كنتم قوماً فسقين

روى سخن در اين بخش از آيات با منافقانى است كه از شركت در جنگ تبوك خوددارى كردند.

207- عوامل اندوه متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 1

1 - پيروزى و موفقيت هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام ، براى متخلفان از جنگ ( منافقان ) اندوه بار بود .

إن تصبك حسنة تسؤهم

ص: 434

208- عوامل پيروزى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 25،30

25 - چه بسا جمعيّت اندكى كه با پايدارى ، به اذن الهى بر انبوه جمعيّت ها پيروز شدند .

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة

30 - پيروزى در پيكار ، در گرو استقامت و استوارى است ; نه انبوهى لشكر

كم من فئة . .. و اللّه مع الصّابرين

جمله «و اللّه . .. »، به منزله بيان شرط براى غلبه گروه اندك بر گروه انبوه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 3،4

3 - نيرو هاى اندك طالوت با اميد به نصرت الهى ، به جنگ با جالوتيان رفتند .

و لمّا برزوا الجالوت . .. و انصرنا على القوم الكافرين

4 - استوارى قدم پيكارگران ، از نتايج شكيبايى آنان در پيكار و زمينه ساز نصرت الهى *

قالوا ربّنا افرغ . .. و انصرنا على القوم الكافرين

بنابراينكه سه جمله اى كه به عنوان دعا ذكر شده است، هر يك مقدّمه انجام پذيرى جمله بعدى باشد. يعنى صبر، عامل ثبات قدم و ثبات قدم، عامل نصر و پيروزى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 12،15،17

12 - غلبه مسلمانان در جنگ بدر ، على رغم توان برتر كافران

قد كان لكم اية . .. يرونهم مثليهم

زيرا در صورتى جنگ بدر، آيه و عبرت است كه بر حسب شرايط طبيعى، تحصيل پيروزى براى مسلمانان ميسور نباشد و كافران، توان برترى داشته باشند.

15 - پيروزى جنگجويان راه خدا ، در جنگ بدر بر كافران ، در پرتو مشيّت الهى

قد كان . .. و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

17 - تصرّف در عوامل طبيعى ، از وسائط تحقّق امداد الهى

يرونهم مثليهم رأىَ العين و اللّه يؤيّد بنصره من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 4،6

4 - مجاهدان جنگ بدر با نداشتن ساز و برگ كافى در مقابل دشمنان ، توانستند با ايمان و توكّل به خدا بر آنان پيروز شوند .

و على اللّه فليتوكّل المؤمنون. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جمله «و لقد نصركم اللّه ببدر»، مى تواند نمونه اى باشد از حقيقت بيان شده در آيه قبل; يعنى عامل نصرت شما در بدر، توكّل شما بر خداوند بود.

ص: 435

6 - ساز و برگ و آمادگى نظامى و نيروى انسانى ، تنها عامل پيروزى در پيكار با دشمنان نيست .

و اذ غدوت . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

چون نه ساز و برگ نظامى احد (تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال)، عامل پيروزى شد و نه كمبود نيرو در بدر (انتم اذلّة)، باعث شكست; بلكه آنچه عامل پيروزى است، توكل بر خدا و يارى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 124 - 6

6 - نقش تعيين كننده امداد هاى غيبى براى پيروزى مؤمنان در پيكار با دشمنان

الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 125 - 1

1 - كفايت فرشتگان امدادگر ، براى پيروزى رزمندگان در برابر دشمنان

الن يكفيكم . .. بلى ان تصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 1،2،4،5،6

1 - نزول فرشتگان و يارى آنان ، تنها مژده اى است براى مؤمنان پيكارگر و آرامش دهنده دل هاى آنان ، نه تعيين كننده پيروزيها

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

ضمير در «ما جعله اللّه»، به امداد، كه از «يمددكم» استفاده مى شود، برمى گردد.

2 - نياز پيكارگران به بشارت و تقويت روحيه و آرامش دل ، براى پيروزى بر دشمنان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم و لتطمئنّ قلوبكم به

4 - فتح و پيروزى بر دشمنان ، تنها از جانب خداى « عزيز و حكيم »

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

5 - پيروزى جبهه مؤمنان ، پرتويى از عزّت و حكمت خداوند

و ما النّصر الّا من عند اللّه العزيز الحكيم

6 - خداوند ، تعيين كننده اصلى و نهايى پيروزى مؤمنان است ; نه فرشتگان و يا توانايى هاى شخصى رزمندگان

و ما جعله اللّه الّا بشرى لكم . .. و ما النّصر الّا من عند اللّه

بيان انحصار پيروزى آفرينى به خدا و نقش امداد ملائكه تنها به عنوان بشارت و اطمينان قلب، در حقيقت نفى هر گونه عاملى (توانايى نيروها از نظر عِدّه و عُدِّه، امداد ملائكه و . .. )، غير از خواست الهى در پيروزيهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 1،3،9،13،14

1 - وعده الهى به نصرت و يارى پيكارگران مؤمن ، در رويارويى و نبرد با دشمنان دين

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

ص: 436

جمله «و لقد صدقكم اللّه وعده»، حاكى از اين است كه خداوند از پيش سركوبى دشمنان و پيروزى مؤمنان را وعده داده بود.

3 - تحقق وعده الهى به نصرت و پيروزى پيكارگران احد ، آنگاه كه در آغاز نبرد ، مشركان را تا آستانه انقراض كشتند .

و لقد صدقكم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه

«اذ تحسّونهم» متعلق به «و لقد صدقكم اللّه» است ; يعنى بيان زمان تحقق وعده الهى است. و «تحسّونهم» از ماده «حَسّ» به معناى كشتن تا حد انقراض و نابودى است.

9 - تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

13 - استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

14 - پيروزى جامعه ايمانى بر دشمنان خويش ، برخاسته از اراده الهى

من معد ما اريكم ما تحبّون

فاعل در «ارى» خداوند است ; و منظور از «ما» در «ما تحبّون»، پيروزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 7،8

7 - توكّل پيكارگران جنگ بدر بر خدا ، موجب يارى خدا و پيروزى آنان در آن نبرد *

ان ينصركم اللّه فلا غالب لكم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

خداوند پس از شروع بيان جنگ احد، اشاره اى نيز به مسائل جنگ بدر داشت (و لقد نصركم اللّه ببدر، آيه 123) بنابراين جمله «ان ينصركم اللّه» مى تواند اشاره به علّت آن پيروزى باشد.

8 - توكّل بر خداوند ، زمينه ساز يارى و نصرت الهى و غلبه بر دشمنان

ان ينصركم اللّه . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

209- عوامل تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 4

4 - دنيامدارى ، عاملى براى تخلّف از جهاد و دوگانگى در برخورد ، به هنگام شكست و پيروزى

قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيدا . .. يا ليتنى كنت معهم معهم فافوز

جمله «يا ليتنى . .. » و «قد انعم اللّه ... »، بيانگر اين معناست كه به چنگ آوردن متاع دنيا و يا از دست دادن آن، تعيين كننده خط مشى سست عنصران متخلف از جهاد است.

ص: 437

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 20

20 - ترس از غير خدا ، از عوامل بازدارنده مردم از جهاد

يخشون النّاس كخشية اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 2

2 - دورنماى مشقت آميز و به دور از منافع مادى جنگ تبوك ، در نظر برخى از مسلمانان صدر اسلام ، عامل امتناع آنان از حضور در جنگ

لو كان عرضاً قريباً و سفراً قاصداً لاتبعوك و لكن بعدت عليهم الشقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 16

16 - بى اعتقادى منافقان به قيامت و عدم درك آن نسبت به حوادث و حقايق آن ، مايه تخلف آنان از جهاد

لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 8

8 - نفاق ، بازدارنده انسان از جهاد در راه خدا و همگامى با رهبر الهى

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى عدواً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 9

9 - ثروت فراوان ، زمينه گرايش انسان به عافيت طلبى و موجب تن دادن به ذلت و خوارى و ترك فريضه جهاد

و إذا أنزلت سورة . . و جهدوا مع رسوله استئذنك أولوا الطول منهم

210- عوامل ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 26

26 - دوستداران اهل كفر ، رويگردان از جهاد در راه خدا و هراسان و درمانده در برابر سرزنش دشمنان

من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتى اللّه يقوم يحبهم

ص: 438

211- عوامل جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 3

3 - ايمان به خدا و اعتقاد به حيات اخروى ، زير بناى اعتقادى جهاد با مال و جان

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الأخر

212- عوامل سستى در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 6

6 - دلخوشى به زندگى دنيوى و ترجيح دادن آن بر حيات اخروى ، عامل سستى و روى گردانى از جهاد در راه خدا

ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه اثّاقلتم إلى الأرض أرضيتم بالحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 8

8 - ظاهر نگرى و سست انديشى ، مايه دلخوشى انسان به مظاهر زندگى دنيوى و بى توجهى به جهاد و مصالح نهفته در آن

و جهدوا بأمولكم و أنفسكم فى سبيل اللّه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 13

13 - خانه و زندگى ، از جمله نگرانى انسان است و وابستگى به آنها ، باعث تزلزل در جهاد مى شود .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 2

2 - كم شركت كردن منافقان در جبهه جهاد مسلمانان ، به خاطر بخل آنان به مسلمانان بود .

لايأتون البأس . .. أشحّة عليكم

«أشحّة» جمع «شحيح» است. «شح» - ريشه أشحّة - در لغت، به معناى «بخل حريصانه» است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه «أشحّة» حال براى ضمير فاعلى فعل «يأتون » در آيه پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 4

ص: 439

4- سرگرمى ها و خوشى هاى پوچ دنيا ، از مهم ترين عوامل سستى در جهاد و تمايل به سازش با كافران

فلاتهنوا . .. إنّما الحيوة الدنيا لعب و لهو

خداوند، پس از نهى مؤمنان نسبت به سستى در جهاد و گرايش به سازش، به آنان لعب و لهو بودن دنيا را يادآورى كرده است. از مطلب استفاده مى شود كه سرگرمى هاى اين دنيا، عاملى مهم در سستى و سازش با كفر است.

213- عوامل شركت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 9

9 - توجه به شمول حمايت و امداد الهى نسبت به متقين ، از عوامل روى آوردن مؤمنان به جهاد با كافران

قتلوا . .. و اعلموا أن اللّه مع المتقين

214- عوامل شكست در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 20

20 - ترس از هيبت سپاه دشمن ، از عوامل ايجاد ترديد و سستى اراده در پيكار *

قالوا لا طاقة لنا اليوم بجالوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 5

5 - پيكارگران احد ، به دليل عدم توكّل برخى از آنان به خداوند ، على رغم تواناييشان ، شكست خوردند . *

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

يادآورى كمبود نيروى نظامى در جنگ بدر، اشاره به توانمندى آنان در مقايسه با جنگ احد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 11

11 - سستى پيكارگران در برابر هجوم حوادث دشوار جنگ ، موجب ناتوانى آنان در برابر دشمن و خواركننده آنان

قاتل معه . .. فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

ترتيب ذكرى «وهن» و «ضعف» و «استكانت»، مى تواند اشاره به ترتيب خارجى آن باشد: يعنى اول سستى و آنگاه ضعف و سپس تسليم و زبونى در برابر دشمن، حاصل خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 440

7 - توبه - 9 - 47 - 4

4 - شركت بى ايمان ها و سست باوران در جنگ و جهاد ، جز فساد و فتنه انگيزى و تأثير منفى بر ديگران ، نتيجه اى ندارد .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

جمله «يبغونكم الفتنة» حال براى ضمير فاعل «أوضعوا» است; يعنى، اگر منافقان براى جنگ بيرون مى آمدند، مطمئناً در حق شما فتنه جويى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 7،16،18

7 - سستى ، اختلاف در كار جنگ و سرپيچى از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از عوامل شكست مسلمانان در پيكار احد

حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

16 - دنياطلبى برخى از پيكارگران احد ، موجب سستى ، اختلاف و سرپيچى از فرمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) و شكست در آن كارزار

حتّى اذا فشلتم و . .. منكم من يريد الدّنيا

به نظر مى رسد جمله «منكم من يريد الدّنيا»، دليل «اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم» باشد.

18 - دنياطلبى و دلدادگى به مادّيات ، از عوامل نزاع و اختلاف در صفوف مبارزان و شكست آنان

و تنازعتم فى الامر . .. منكم من يريد الدّنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 2،3،5،11

2 - گريز مسلمانان از ميدان كارزار احد ، موجب شكست آنان در آن پيكار

ثمّ صرفكم عنهم . .. اذ تصعدون

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «صرفكم» باشد و كلمه «اذ»، يا براى بيان علّت است، يعنى شكست خورديد چون فرار كرديد، و يا ظرف زمان است، يعنى شكست خورديد، آنگاه كه فرار كرديد.

3 - گريز از رويارويى با دشمنان دين ، موجب شكست و هزيمت

ثمّ صرفكم عنهم . .. اذ تصعدون

5 - يادآورى پيكار احد و علل شكست مسلمانان در آن ، وظيفه مؤمنان

اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «اذكروا» باشد.

11 - بى اعتنايى به دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در پيكار احد ، موجب شكست مسلمانان در آن كارزار

ثمّ صرفكم . .. و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «صرفكم» باشد، آيه مزبور در مقام بيان علتهاى شكست احد است. بنابراين جمله «و لا تلون على احد و الرّسول ... »، كه حاكى از دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بى اعتنايى به اوست، نيز بيانگر علتى براى شكست خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 9

9 - سستى پيكارگران احد در اتكال به خداوند ، موجب محروميّت آنان از نصرت الهى و شكست ايشان در آن نبرد .

ص: 441

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم من بعده و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

وقوع اين آيه پس از بيان نبرد احد و شكست مؤمنان، اشاره به علّت شكست دارد، يعنى چون در آن نبرد توكّل نداشتيد، از يارى خدا محروم شديد و در نتيجه شكست خورديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 7

7 - مسلمانان ، به دليل نافرمانى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و فرار از صحنه نبرد ، عامل شكست و مصيبت هاى پيكار احد

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قل هو من عند انفسكم

با توجّه به آيات قبل، همانند آيه 152 (اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم)، معلوم مى شود كه نافرمانى و . .. از جمله عوامل شكست آنان بود.

215- عوامل فرار از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 10

10 - وابستگى به دنيا ، از جمله عوامل فرار از جهاد است .

إن فررتم من الموت . .. و إذًا لاتمتّعون إلاّ قليلاً

كاربرد «لاتمتّعون» به جاى اين كه بگويد: «چندان زنده نخواهيد ماند. »، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه منافقان، در پى دستيازيدن به متاع دنيوى، از مرگ فرار مى كرده اند.

216- عوامل محروميت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 46 - 5

5 - بى ايمانى و سست باورى ، مايه محروميت از توفيق الهى براى شركت در جهاد

و لكن كره اللّه انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القعدين

217- عوامل معذوريت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 3

3 - عدم قدرت بر تأمين نياز هاى ضرورى خانواده ، در صورت رفتن به جهاد ، سبب معافيت از جنگ است .

ص: 442

و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

منظور از انفاق در «ينفقون» مى تواند انفاق بر افراد تحت تكفل و واجب النفقه باشد.

218- عهد منافقان مدينه براى جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 1،3

1 - منافقان حاضر در صحنه غزوه احزاب ، و مصمم به فرار از آن ، پيش تر در غزوه اُحد تعهد كرده بودند كه از جهاد با دشمن نگريزند .

و لقد كانوا عهدوا اللّه من قبل لايولّون الأدبر

مرجع ضمير در «كانوا» گروهى از منافقان اند كه در غزوه اُحد ترسيدند و تصميم به فرار گرفتند، ولى عهد كردند كه ديگربار چنين نكنند.

3 - عهد منافقان مدينه با خدا براى فرار نكردن از جهاد ، مورد حساب كشى خداوند است .

و لقد كانوا عهدوا اللّه من قبل . .. و كان عهد اللّه مسئولاً

219- غنيمت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 18

18 - دستيابى جامعه به منافع و سود هاى سرشار ( مانند غنيمت ، امنيت و . . . ) يكى ديگر از ره آورد هاى جهاد در راه خداوند

و منفع للناس . .. من ينصره

220- فرار از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 -

1،2،3،4،7،8،9،12،19،26

1 - فرار پيكارگران احد از رويارويى با مشركان قريش ، بى آنكه به فكر كسى باشند .

اذ تصعدون و لا تلون على احد

كلمه «تصعدون» از «اصعاد»، به معناى دور شدن تا حد پنهان شدن از نظرهاست، و «لا تلون» از ماده «لىّ»، به معناى التفات و ميل كردن است. يعنى از معركه دور شديد و به كسى توجّه نمى كرديد و تنها به فكر فرار از صحنه بوديد.

2 - گريز مسلمانان از ميدان كارزار احد ، موجب شكست آنان در آن پيكار

ثمّ صرفكم عنهم . .. اذ تصعدون

ص: 443

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «صرفكم» باشد و كلمه «اذ»، يا براى بيان علّت است، يعنى شكست خورديد چون فرار كرديد، و يا ظرف زمان است، يعنى شكست خورديد، آنگاه كه فرار كرديد.

3 - گريز از رويارويى با دشمنان دين ، موجب شكست و هزيمت

ثمّ صرفكم عنهم . .. اذ تصعدون

4 - تبلور آزمون مسلمانان در شكست احد ، به هنگام فرار آنان از صحنه كارزار

ثمّ صرفكم عنهم ليبتليكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

بنابر اينكه «اذ تصعدون» متعلق به «ليبتليكم» باشد، يعنى خداوند شما را از تعقيب دشمن بازداشت تا آزمايشتان كند و اين آزمايش به هنگام فرار تبلور يافت و محقق شد.

7 - عفو خداوند از مسلمانان پيكارگر احد ، نسبت به فرارشان از آن كارزار

و لقد عفا عنكم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

جمله «لقد عفا عنكم»، مى رساند كه فرار پيكارگران احد (اذ تصعدون . .. ) نيز مشمول عفو الهى قرار گرفته است.

8 - دلهره و ترس و گريز مسلمانان از مهلكه كارزار احد ، موجب بى توجّهى در يارى رسانى به همرزمان خويش *

حتّى اذا فشلتم . .. اذ تصعدون و لا تلون على احد

9 - تلاش پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى جلوگيرى از گريز مسلمانان در نبرد احد ، و بى اعتنايى آنان در پذيرش دعوت او

و لا تلون على احد و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

جمله «و الرّسول يدعوكم . .. »، حاليه است ; يعنى در حالى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) شما را فرامى خواند مى گريختيد و به هيچ كس (حتى پيامبر (صلی الله علیه و آله)) توجهى نداشتيد.

12 - گريز مسلمانان از كارزار احد و فاصله گرفتن آنان از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

و الرّسول يدعوكم فى اخريكم

كلمه «فى اخريكم» بيان حالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به هنگام دعوت است. يعنى پيامبر (صلی الله علیه و آله) آنگاه كه شما را دعوت مى كرد، در آخر شما قرار داشت و اين حاكى از دور شدن مسلمانان از اطراف پيامبر (صلی الله علیه و آله) است.

19 - اندوه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از عصيان و نافرمانى مسلمانان و فرارشان از كارزار احد

فاثابكم غمّا بغمّ

برخى برآنند كه مراد از «غمّ» (غمّ دوّم)، غم و اندوهى است كه مسلمانان در آن كارزار به خاطر عصيان از دستور پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به شكست كشاندن لشگر اسلام بر دل پيامبر (صلی الله علیه و آله) گذاشتند.

26 - توجّه به دانايى خداوند به جزئيترين اعمال ، زمينه ساز پرهيز از رفتار هاى ناپسند ( فرار از جنگ و . . . )

اذ تصعدون و لا تلون . .. و اللّه خبير بما تعملون

جمله «و اللّه . .. »، براى ترغيب مخاطبان به پرهيز از اعمال ناپسند و تشويق به اعمال نيكو و خداپسند است كه با توجّه به مورد آيه، مراد فرار از جنگ و نافرمانى از دستورات نظامى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 155 - 1،3،5،7،9،10،14،15

1 - فرار و پشت كردن برخى مسلمانان ، از جبهه پيكار احد

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان

3 - لغزش ( فرار از كارزار ) برخى از مجاهدان احد ، بر اثر نفوذ شيطان در ايشان

ص: 444

انّ الّذين تولّوا . .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبوا

5 - خودخواهى و دنياپرستى برخى مجاهدان احد ، موجب نفوذ شيطان در آنان و گريزشان از صحنه كارزار

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

خودمحورى و دنياطلبى، كه معناى جمله «قد اهمّتهم انفسهم» است، مى تواند مصداق روشن و مورد نظر از جمله «ببعض ما كسبوا» باشد.

7 - خودمحورى و دنياپرستى انسان ، زمينه نفوذ شيطان براى فرار از كارزار و ترك جهاد

قد اهمّتهم انفسهم . .. انّ الّذين تولّوا .. انّما استزلّهم الشّيطان ببعض ما كسبو

9 - گريز از ميدان كارزار با دشمنان دين ، لغزشى شيطانى

انّ الّذين تولّوا . . انّما استزلّهم الشّيطان

10 - عفو خداوند از گناه فراريان جنگ احد

انّ الّذين تولّوا . . و لقد عفا اللّه عنهم

14 - حلم خداوند در برابر نافرمانى و لغزش پيكارگران احد ( پشت كردن به ميدان كارزار )

انّ الّذين تولّوا . . انّ اللّه غفور حليم

15 - فرار عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد از رويارويى با دشمن در جنگ احد ، در اثر وسوسه هاى شيطان

انّ الّذين تولّوا منكم يوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا

امام باقر و يا امام صادق (ع) درباره «انّما استزلّهم الشيطان ببعض ما كسبوا . .. » فرمودند: فهو فى عقبة بن عثمان و عثمان بن سعد.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 201، ح 156 ; تفسير برهان، ج 1، ص 322، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 7،15

7 - حسرت و افسوس فراريان از ميدان نبرد ، پس از دانستن اين كه حيات و مرگ تقدير الهى است .

لا تكونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه «ليجعل» متعلق به محذوف باشد; يعنى بيان اين حقيقت كه مرگ و حيات تقدير الهى است، براى اين بود كه متخلفان از جنگ بر كرده خويش حسرت برند. زيرا معلوم مى شد كه اگر در جنگ شركت مى كردند، چون مقدّر نبود، كشته نمى شدند.

15 - نظارت و بينايى خداوند به كردار بندگان ، هشدارى به ترك كنندگان جهاد

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 3

3 - نرمى و مداراى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، با مسلمانانى كه از دستورات ايشان سرپيچى كردند و از جبهه احد گريختند .

فبما رحمة من اللّه لنت لهم

نرمى و مدارا غالباً در مورد مخالفت و عصيان است كه از مصاديق مورد نظر - به قرينه آيات قبل - عصيانگران نبرد احد مى باشند.

ص: 445

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 12

12 - دوزخ ، جايگاه شوم ترك كنندگان جهاد ، خيانتكاران و آنانكه پيامبر (صلی الله علیه و آله) را متّهم به خيانتكارى مى كنند .

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... كمن بآء بسخط من اللّه و م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 165 - 7

7 - مسلمانان ، به دليل نافرمانى از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و فرار از صحنه نبرد ، عامل شكست و مصيبت هاى پيكار احد

اولمّا اصابتكم مصيبة . .. قل هو من عند انفسكم

با توجّه به آيات قبل، همانند آيه 152 (اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم)، معلوم مى شود كه نافرمانى و . .. از جمله عوامل شكست آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 9،12،13،15،24

9 - بهانه جويى منافقان براى سرباز زدن از حضور در ميدان احد ، با اين ادّعا كه در آن ميدان ، پيكارى رخ نخواهد داد .

قاتلوا لو نعلم قتالا لاتّبعناكم

برخى از مفسّران گفته اند مراد از جمله «لو نعلم . .. » نفى برخورد نظامى است ; يعنى ما مى دانيم كه جنگى رخ نخواهد داد و لذا با شما نمى آييم.

12 - شركت نكردن منافقان در پيكار احد ، افشاگر چهره و موضع نفاق آلود ايشان

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

جمله «و قيل لهم تعالوا . .. » توضيحى است براى جمله «و ليعلم الّذين نافقوا». يعنى طريقه مشخّص كردن منافقان همان شركت نكردن آنان در نبرد است.

13 - سرباز زدن از حضور در پيكار با دشمنان دين و دفاع از كيان اسلامى ، از نشانه هاى نفاق

و ليعلم الّذين نافقوا . .. لو نعلم قتالاً لاتّبعناكم

15 - سرباز زدن از پيكار در راه خدا ، موجب دورى از مرز ايمان و قرار گرفتن در آستانه كفر

هم للكفر يومئذ اقرب منهم للايمان

24 - برخورد نفاق آلود عبداللّه بن ابى و ياران او و سرباز زدن آنان از حضور در پيكار احد

و ليعلم الّذين نافقوا و قيل لهم تعالوا قاتلوا . .. لو نعلم قتالاً

در شأن نزول آيه آمده كه عبداللّه بن ابى و ياران او، كه حدود سيصد نفر بودند، از حضور در پيكار احد سرباز زد. (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 4

4 - كسانى كه به خاطر ترس از شركت در جهاد خوددارى مى كنند ، از اولياء و دوستان شيطان هستند .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

ص: 446

از «انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم»، معلوم مى شود كه شيطان (ابليس و يا جاسوس دشمن)، همه مؤمنان را مى ترساند، ولى از «يخوّف اولياءه» استفاده مى شود كه تنها دوستانش را مى ترساند. بنابراين مراد از «يخوّف اولياءه»، فعليّت و تحقق ترس مى باشد كه مخصوص دوستان شيطان است. پس كسانى كه به خاطر ترس، از جهاد خوددارى كنند، اولياى شيطانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 25

25 - گريز از جهاد و ترس از ملامت دشمنان دين ، از نشانه هاى بيمارى دل و ضعف ايمان

فترى الذين فى قلوبهم مرض . .. يجهدون فى سبيل اللّه و لايخافون لومة لائم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 11

11 - مستحكم نبودن خانه و كاشانه ، بهانه منافقان و افراد بيماردل براى گريز از جهاد در غزوه احزاب بود .

و يستئذن فريق منهم النبىّ يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 4

4 - فرار از جبهه جهاد ، ممكن است كه نحوه مرگ و يا قتل را تغيير دهد ، اما براى هميشه آنها را منتفى نمى سازد .

قل لن ينفعكم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل و إذًا لاتمتّعون إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 23 - 1،2

1 - برخى از مسلمانان مدينه ، بر سر پيمان خود با خداى خويش ، وفادار ماندند و از جهاد نگريختند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما عهدوا اللّه عليه

به قرينه آيه پانزده - كه درباره عهد منافقان مبنى بر فرار نكردن از صحنه جنگ است - مراد از «ما عاهدوا» مى تواند عهد بستن بر فرار نكردن از جهاد باشد.

2 - مسلمانان مدينه ، با خدا ، عهد بسته بودند كه از جهاد و رويارويى با دشمن نگريزند .

من المؤمنين رجال صدقوا ما عهدوا اللّه عليه

221- فرار منافقان مدينه از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 16 - 3،6

3 - منافقان شركت كننده در غزوه احزاب ، درصدد فرار از جهاد ، به منظور نجات خود بودند .

قل لن ينفعكم الفرار

ص: 447

6 - منافقان حاضر در غزوه احزاب ، براى نجات از مرگ و يا كشته شدن ، تصميم به فرار از جهاد گرفتند .

إن يريدون إلاّ فرارًا . .. إن فررتم من الموت أو القتل

222- فرجام متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 12

12 - دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى منافقان متخلف از جهاد

مأويهم جهنم

223- فسق متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 53 - 4

4 - متخلفان از جنگ ، فاسق و اعمالشان در نزد خداوند بى ارزش است .

إنكم كنتم قوماً فسقين

روى سخن در اين بخش از آيات با منافقانى است كه از شركت در جنگ تبوك خوددارى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 - منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

224- فضيلت جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 13 - 3

3 - نبرد مجاهدان بدر در راه خدا و مورد ستايش او

فئة . .. تقاتل فى سبيل اللّه

از تأييد خداوند به اينكه جنگشان فى سبيل اللّه بوده، ستايش خداوند استفاده گرديده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 448

3 - آل عمران - 3 - 168 - 13

13 - جهاد و شهادت در راه خدا ، حركتى بى ارزش در ديدگاه منافقان

لو اطاعونا ما قتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 3

3 - ارزشمندى تشويق مردم به جهاد در راه خدا

و حرّض المؤمنين . .. من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

چون تحريك مردم به جهاد، «شفاعة حسنة» ناميده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 12

12 - جهاد با مال و جان ، از برترين ارزش ها در نظام ارزشى اسلام

لايستوى القاعدون . .. و المجاهدون ... باموالهم و انفسهم فضّل اللّه المجاهدين بام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 12

12 - جهاد در راه خدا ، داراى اجرى بزرگ و ارجمند

ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد . .. فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

225- فطريت جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 5

5- دفاع از ارزش ها و جهاد در راه خداوند ، مورد تأييد عقل و فطرت سليم

طاعة و قول معروف

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه «قول معروف» خبر براى مبتداى محذوف باشد; يعنى، دستور قتال كه در آيات پيشين بيان شده، دستورى شناخته شده از نظر عقل و فطرت است كه بشر را به دفاع از ارزش ها و طرد دشمنان مهاجم فرامى خواند.

226- فلسفه اعراض از متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 10

ص: 449

10 - پليدى شديد منافقان جهادگريز ، ملاك وجوب اعراض و روى گردانى از آنان

فأعرضوا عنهم إنهم رجس

«إنهم رجس» در مقام تعليل حكم به اعراض است.

227- فلسفه جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 10

10 - رفع فتنه ، از هدف هاى جنگ و جهاد در اسلام است .

و اقتلوهم حيث ثقفتموهم و أخرجوهم من حيث أخرجوكم و الفتنة أشد من القتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 3،4

3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

4 - هدف از تشريع جهاد و مبارزه در اسلام ، گسترش و جهانى شدن دين الهى و بر طرف شدن فتنه است .

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 18

18 - پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 20،22

20 - دفع فساد و تجاوزطلبى انسان ها به وسيله يكديگر ، پرتويى از تفضّلِ جهانشمولِ الهى

و لو لا دفع اللّه . .. و لكنّ اللّه ذو فضل على العالمين

22 - ترك مبارزه با حاكمان ستمگر تا هزيمت آنان ، زمينه ساز فسادگرى در زمين

فهزموهم باذن اللّه و قتل داود جالوت . .. و لو لا دفع اللّه ... لفسدت الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 9

9 - جدا شدن صف مؤمنان واقعى از غير آنان ، از فلسفه هاى پيكار ميان حقّ و باطل

ان يمسسكم قرح . .. و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا

ص: 450

در برداشت فوق، كلمه «تلك»، به روزهاى مبارزه و جنگ تفسير شده است ; نه خصوص پيروزى و يا شكست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 4،6

4 - جهاد و پايدارى در هنگامه هاى دشوار آن ، محكِ آزمونِ اهل ايمان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

نصب «يعلم» به «اَن» مقدّر، دلالت مى كند كه «واو» در «و يعلم الصّابرين» واو جمع است. يعنى: محك آزمون اهل ايمان، جهادِ همراه صبر و پايدارى است.

6 - جنگ ها و مبارزات ، وسيله امتحان مردم و عرصه جداكردن مؤمنان مجاهد و صابر از غير ايشان

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 6

6 - مشخّص شدن مؤمنان واقعى ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم المؤمنين

جمله «و ليعلم . .. »، عطف بر جمله اى مقدّر است ; يعنى «و ما اصابكم ... ليكون كذا و كذا و ليعلم المؤمنين». لذا در برداشت فوق، مشخص شدن مؤمنان، از اهداف شكست آنان در نبرد احد شمرده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 1

1 - مشخص شدن منافقان ، از اهداف رخصت خداوند در شكست نبرد احد و مصيبت هاى وارده در آن

و ما اصابكم . .. و ليعلم الّذين نافقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 15

15 - جهاد و نبرد در اسلام ، براى دفع دشمنان است ، نه سلطه بر آنان و يا تحميل عقيده

فان اعتزلوكم . .. فما جعل اللّه لكم عليهم سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 1

1 - پياده شدن حق و نابودى باطل ، هدف از تشريع جهاد و مبارزه در اسلام

إذ يعدكم . .. يريد اللّه .. ليحق الحق ... و لو كره المجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 5

ص: 451

5 - جنگ هاى اسلام در صدد دفع شر كافران ، نه تحميل عقيده بر آنان *

إن تنتهوا فهو خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 5

5 - گسترش و جهانگير شدن دين الهى ، از اهداف جهاد و مبارزه در اسلام

و قتلوهم حتى . .. و يكون الدين كله للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 10

10 - دستيابى مجاهدان به مواهب اخروى و منافع معنوى ، هدفى اساسى در تشريع جهاد

و اللّه يريد الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 10

10 - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با كفار و مشركان ، گرايش دادن آنان به سوى اسلام است نه نابود كردن آنان .

فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 9

9 - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با كفار و مشركان ، آوردن ايشان به دامن اسلام است و نه نابودى آنان .

فاقتلوا المشركين . .. و إن أحد من المشركين استجارك ... حتى يسمع كلم اللّه ثم أبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 11 - 1

1 - جنگ مسلمانان با مشركان پيمان شكن صدر اسلام ، به منظور نجات آنان از آيين شرك و بازگشت به توحيد و اسلام ، بود .

فإن تابوا و اقاموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

برداشت فوق از تفريع جمله «إن تابوا . .. » بر الغاى صلحنامه و اعلام جنگ با مشركان پيمان شكن (كيف يكون للمشركين عهد ... ) استفاده مى شود. قابل ذكر است كه «توبة» (مصدر تابوا) به معناى بازگشتن است ; يعنى، اگر مشركان به اسلام و توحيد بازگردند و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 11،12

11 - نابودى عوامل اصلى كفر و شرك ، هدف عمده و اساسى پيكار اسلام با كافران و مشركان

فقتلوا أئمة الكفر

ص: 452

12 - پيكار با سران شرك و كفر ، به منظور وادار كردن آنان به رعايت عهد و پيمان و بازداشتن ايشان از ضربه زدن به اسلام و مسلمانان است .

و إن نكثوا أيمنهم . .. فقتلوا أئمة الكفر ... لعلهم ينتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 4

4 - فرمان جهاد و شركت همگان در آن ، در جهت منافع مؤمنان و زيان تخلف از جهاد ، تنها متوجه خود آنان است ; نه خداوند .

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً . .. و لا تضروه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 7

7 - تأكيد خداوند بر جهاد با مال و جان ( در عين بى نيازى او از جهاد و تلاش مردم ) ، به خاطر تأمين مصالح خود انسانهاست .

ما لكم إذا قيل لكم انفروا . .. إلا تنفروا يعذبكم ... انفروا خفافاً و ثقالا جهدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 14

14 - هدف نخستين از جهاد ، نابود ساختن دشمنان الهى است نه صرفاً دستيابى به بهشت .

يقتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون

برداشت فوق با توجه به تقديم كشتن (فيَقتلون) بر كشته شدن (و يُقتلون) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 9

9 - توجه به شمول حمايت و امداد الهى نسبت به متقين ، از عوامل روى آوردن مؤمنان به جهاد با كافران

قتلوا . .. و اعلموا أن اللّه مع المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 10

10 - حفاظت و پاسدارى از معابد و مراكز دينى ( صومعه ها ، كليسا ها ، كنيسه ها و مساجد ) فلسفه جهاد و دفاع

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع و بيع ... و مسجد

«صوامع» جمع «صومعة» و «بيع» جمع «بيعة» و «صلوات» جمع «صلاة يا صَلوْة» است. «صومعه» - مرداف «دير» - جايى است كه راهبان در آن به رياضت مى پردازند. «بيعة» به كليساى نصارا گفته مى شود. «صلاة يا صلوة» كنيسه يهوديان است; يعنى، اگر خدا برخى از مردم را به بعضى ديگر دفع نمى كرد، صومعه ها، كليساها، كنيسه ها و مساجدى كه در آن بسيار ذكر خدا مى شود، تخريب مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 453

17 - محمد - 47 - 4 - 11،22

11- هدف اسلام از جنگ با كافران ، دفع تجاوز ها و هجوم آنان است ; نه صرفاً كشتن ايشان . *

فضرب الرقاب حتّى إذا أثخنتموهم فشدّوا الوثاق

عبارت «فشدّوا الوثاق» احتمالاًاين معنا را افاده كند كه پس از زمين گير شدن دشمن، ديگر كشتن آنان لازم نيست; زيرا هدف كه دفع شر و تهاجم آنان بوده حاصل شده است.

22- فرمان خداوند به جهاد ، در عين قدرت او بر نابودسازى كافران ، به منظور آزمايش آدميان

و لو يشاء اللّه لانتصر منهم و لكن ليبلواْ بعضكم ببعض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 10

10- فرمان هاى خدا و دستور او به جهاد ، در جهت منافع خود انسان ها است .

فإذا عزم الأمر فلو صدقوا اللّه لكان خيرًا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 31 - 2

2- تكليف جهاد ، وسيله آزمايش مؤمنان و تمايز مجاهدان و صابران از ديگران

و لنبلونّكم حتّى نعلم المجهدين منكم و الصبرين

با توجه به واژه «المجاهدين» معلوم مى شود كه موضوع اصلى آزمايش «جهاد» است. به علاوه محور اصلى اين آيات فرمان قتال با كافران و جهاد در راه خدا مى باشد (إذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال ...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 20،23

20 - شناخته شدن ياران خدا و پيامبران و جدا گشتن صفوف آنان از ديگران ، حكمت تشريع جهاد از سوى خداوند

و أنزلنا الحديد . .. و ليعلم اللّه من ينصره و رسله

23 - تشريع جهاد از سوى خداوند ، به معناى نياز داشتن او به يارى ديگران نيست .

و أنزلنا الحديد . .. إنّ اللّه قوىّ عزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 11

11 - فريضه جهاد با مال و جان ، در جهت تأمين مصالح خود مجاهدان است .

و تجهدون . .. ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 6 - 4،9

4 - ناسپاسى دشمنان اسلام در برابر ربوبيت خداوند ، دليل هجوم مجاهدان به صفوف آنان است .

ص: 454

و العديت . .. إنّ الإنسن لربّه لكنود

9 - جهاد در راه خدا ، شكر نعمت هاى او است .

و العديت . .. إنّ الإنسن لربّه لكنود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 7 - 4

4 - انكار آگاهانه نعمت هاى خداوند ، از سوى دشمنان اسلام ، دليل رويارويى سپاه مجاهدان با صفوف آنان است .

و العديت . .. إنّ الإنسن لربّه لكنود . و إنّه على ذلك لشهيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 8 - 2

2 - افزايش مال دوستى در دشمنان دين ، زمينه رويارويى آنان با سپاه اسلام است .

و العديت . .. و إنّه لحبّ الخير لشديد

228- فلسفه جهاد دفاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 39 - 5

5 - صدور اجازه پيكار به مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به منظور دفع تهاجم دشمن و رفع تجاوز آنان

أُذن للذين يقتلون بأنّهم ظلموا

229- قبول توبه متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 7

7 - باز بودن راه توبه براى متخلفان از جهاد ، با وجود مأموريت مؤمنان به نپذيرفتن عذرتراشى آنان *

لن نؤمن لكم . .. و سيرى اللّه عملكم و رسوله

جمله «سيرى اللّه . .. » مى تواند بيانگر اين جهت باشد كه اگر چه مؤمنان نبايد براى عذرخواهى متخلفان از جهاد وقعى بنهند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنان راهى به سوى توبه نداشته باشند ; بلكه توبه آنان منوط به عملكرد آينده شان است كه خدا و پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر آن ناظر خواهند بود.

ص: 455

230- قياس توليت مسجد با جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانى كه شغل آب دهى به حاجيان و سرپرستى مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خويشتن را همطراز با مؤمنان اهل پيكار در راه خدا مى پنداشتند .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى

231- قياس سقايت حاجيان با جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانى كه شغل آب دهى به حاجيان و سرپرستى مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خويشتن را همطراز با مؤمنان اهل پيكار در راه خدا مى پنداشتند .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى

232- كافران در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 47 - 4

4 - شركت بى ايمان ها و سست باوران در جنگ و جهاد ، جز فساد و فتنه انگيزى و تأثير منفى بر ديگران ، نتيجه اى ندارد .

لو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالا و لأوضعوا خللكم يبغونكم الفتنة

جمله «يبغونكم الفتنة» حال براى ضمير فاعل «أوضعوا» است; يعنى، اگر منافقان براى جنگ بيرون مى آمدند، مطمئناً در حق شما فتنه جويى مى كردند.

233- كراهت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 5

5 - مسلمانان ، مشتاق رويارويى با كاروان تجارى قريش و ناخشنود از درگيرى با سپاه مسلح آنان

و تودون أن غير ذات الشوكة تكون لكم

ص: 456

234- كرى تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 6

6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق

أولئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبصرهم

235- كورى تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 6

6- بيماردلان گريزان از جهاد و فسادانگيز و قطع كننده رحم ، مردمى كر و كور در برابر حق

أولئك الذين . .. فأصمّهم و أعمى أبصرهم

236- كيفر تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 10

10 - پيامد هلاكت بار سرباز زدن از فريضه جهاد در راه خدا ، دامنگير خود متخلفان است .

لو استطعنا لخرجنا معكم يهلكون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 1

1 - گناه و كيفر تخلف از جهاد ، تنها متوجه كسانى است كه على رغم توانمندى ، از آن روى برگردانند .

إنما السبيل على الذين يستئذنونك و هم أغنياء

237- كيفر ترك جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 9

9 - مرگ زودرس ، جزا و فرجام گُريزندگان از پيكار در راه خداوند

الم تر الى الّذين . .. فقال لهم اللّه موتوا ... و قاتلوا فى سبيل اللّه

با توجّه به ارتباط اين آيه و آيه بعد مى توان گفت، ترك شهر و ديار از سوى يادشدگان، به خاطر گريز از ميدان نبرد بوده است و

ص: 457

خداوند با يادآورى آن واقعه، به مسلمانان هشدار مى دهد كه مبادا همانند آن فراريان، نبرد را ترك كنند و به مرگ زودرس «موتوا» گرفتار شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 85 - 6

6 - بازدارندگان مردم از جهاد در راه خدا ، سهيم در كيفر ترك آن

و اذا جاءهم امر . .. اذاعوا به ... من يشفع شفاعة حسنة يكن له نصيب منها

به مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات قبل، مصداق مورد نظر از «شفاعة سيّئة»، مى تواند همان كارهايى باشد كه موجب بازماندن مردم از جهاد در راه خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 14

14 - تخلّف از جنگ و جهاد ، داراى كيفرى بس بزرگ و دردناك

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

238- كيفر فرار از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 16 - 2،4

2 - روى گردانان از جبهه نبرد - جز براى اتخاذ تاكتيك هاى جديد - مورد غضب الهى و مستحق جهنم

و من يولهم . .. فقد باء بغضب من اللّه و مأويه جهنم و بئس المصير

كلمه «بوء» چنانچه با حرف «باء» متعدى شود مى تواند به معناى متحمل شدن باشد. بنابراين «باء بغضب من اللّه» يعنى خشم خداوند را بر خود هموار ساخت.

4 - جهنم ، جايگاه فراريان از جبهه نبرد

و من يولهم . .. مأويه جهنم

239- كيفر متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 8

8 - منافقان متخلف از جنگ ، مستحق و سزاوار مرگ

نحن نتربص بكم . .. بعذاب من عنده أو بأيدينا

ص: 458

240- گناه تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 1،8

1 - گناه و كيفر تخلف از جهاد ، تنها متوجه كسانى است كه على رغم توانمندى ، از آن روى برگردانند .

إنما السبيل على الذين يستئذنونك و هم أغنياء

8 - گناه تخلف از وظيفه جهاد ، زمينه مهر شدن قلب انسان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه طبع قلب (مهر شدن) معلول عملكرد خائنانه منافقان باشد نه علت آن.

241- گناه متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 7

7 - متخلفان از جنگ ، به بهانه مصون ماندن از فتنه و گناه ، خود در منجلاب فتنه و گناه بودند .

ائذن لى و لاتفتنى ألا فى الفتنة سقطوا

242- لعن بر تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 1

1- عناصر بيماردلِ روى گردان از جهاد و دستورات الهى ، مورد نفرين خداوند

رأيت الذين فى قلوبهم مرض . .. فهل عسيتم إن تولّيتم ... أولئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه مشاراليه «أولئك»، كسانى باشند كه «تولّيتم» خطاب به آنان است و «تولّى» به معناى روى گردانى از جهاد و يا مجموعه فرمان هاى حق باشد.

243- مانعان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2،8،10

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

ص: 459

تضعيف «عوّق» براى بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

8 - منافقان مدينه ، علاوه بر بازداشتن ديگران از حضور در جبهه جهاد ، خود نيز در آن ، حضورى كم رنگ داشتند .

قد يعلم اللّه المعوّقين . .. و القائلين لإخونهم ... و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

بنابراين احتمال كه جمله «و لايأتون البأس. ..» حال براى «المعوّقين» و «القائلين» باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

10 - خداوند ، بر بازدارندگان از جهاد و منافقان تلاش كننده در جذب مسلمان هاى ضعيف به سوى خود و كم حضوران در جهاد ، آگاه است .

قد يعلم اللّه المعوّقين . .. و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

244- متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 4

4 - دور ماندن از مصائب جنگ ، نعمتى الهى در بينش سست عنصران متخلف از جهاد

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ اذ لم اكن معهم شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 9

9 - متخلفان از جهاد ، بيگانه با جامعه ايمانى و پيوند هاى مودّت آميز آن

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. كان لم تكن بينكم وبينه مودّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 3

3 - جنگ هاى كافران ، در راه طاغوت است .

و الّذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطّاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 2،14

2 - نابرابرى درجه و مقام ناتوانان از شركت در جهاد ، با آنان كه على رغم توانمندى در جهاد شركت نمى كنند .

لا يستوى القاعدون من المؤمنين غير اولى الضرر و المجاهدون فى سبيل اللّه

اگر همه كسانى كه در جهاد شركت نمى كنند، چه ناتوان و چه توانا، در يك رتبه بودند، استثنا، يعنى «غير اولى الضرر» بى معنا بود.

14 - مؤمنانى كه بازماندنشان از جهاد موجب خسارتى به جبهه مؤمنان شود ، مشمول پاداش الهى نيستند .

لايستوى القاعدون من المؤمنين غير اولى الضّرر . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

برداشت فوق بر اين اساس است كه «ضرر» به معناى زيان رسانى باشد; چنانچه در لسان العرب در معناى «لا ضرر» آمده است:

ص: 460

اى لا يضر الرجل اخاه. و با توجه به اينكه «غير» صفت «القاعدون» است، معناى جمله چنين مى شود: بازماندگان از جنگ در صورتى كه عدم حضورشان موجب ضرر به جبهه مسلمانان نگردد، از اجر و پاداش الهى بهره مند خواهند بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 4

4 - مباهات و اظهار شادمانى منافقان به رأى صائب خويش مبنى بر ترك جهاد ، در صورت مواجه شدن مسلمانان با شكست و مشكلات جنگ

و إن تصبك مصيبة يقولوا قد أخذنا أمرنا من قبل و يتولوا و هم فرحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 11

11 - گرمى هوا ، بهانه منافقان صدر اسلام براى تخلف از جنگ و دستاويزى براى تبليغ و بازداشتن از شركت ديگران در جهاد

و قالوا لاتنفروا فى الحر

245- متخلفان از جهاد در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 12

12 - دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى منافقان متخلف از جهاد

مأويهم جهنم

246- متخلفان از جهاد و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 2

2 - بهانه جويان متخلف از جنگ ، آرزومند عدم موفقيت سپاه اسلام و نگران از پيروزى آنان .

إن تصبك حسنة تسؤهم

247- متخلفان از جهاد و اندوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 4

ص: 461

4 - متخلفان از جهاد ، نبايد از تخلف خويش مسرور گردند ; بلكه بايد از پيامد ناگوار ترك اين فريضه ، محزون و غمزده باشند .

فرح المخلفون . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

248- متخلفان از جهاد و سرور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 4

4 - متخلفان از جهاد ، نبايد از تخلف خويش مسرور گردند ; بلكه بايد از پيامد ناگوار ترك اين فريضه ، محزون و غمزده باشند .

فرح المخلفون . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

249- متخلفان از مسافرت به حديبيه و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 1

1 - اخبار خداوند ، از مواضع بعدى متخلّفان از سفر حديبيه ، در قبال مسؤوليت هاى جهادى

سيقول المخلّفون

250- مجازات تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 13

13 - اشخاص معذور از جهاد ، در صورت خيرخواهى براى دين و رهبر جامعه اسلامى ، مصون از عذاب و كيفر تخلف از جنگ

الذين كفروا منهم عذاب أليم . .. ما على المحسنين من سبيل

251- محدوده جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 5،6

5 - ضرورت باز پس گيرى سرزمين هاى اسلامى از دست دشمنان دين و بيرون راندن ايشان از آن جا

و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

6 - ضرورت نبرد با كافرانى كه سرزمين هاى اسلامى را به تصرف خويش در آورده اند .

و اقتلوهم . .. و أخرجوهم من حيث أخرجوكم

ص: 462

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 3

3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

252- محرومان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 10

10 - احساس رضايت و خوشحالى منافقان از شركت نكردن در جنگ براى بار نخست ، مايه طرد هميشگى آنان از سوى خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) و محروم شدن دايمى از شركت در جهاد

لن تخرجوا . .. و لن تقتلوا معى عدواً إنكم رضيتم بالقعود أول مرّة

برداشت فوق بر اين اساس است كه «لن تخرجوا» و «لن تقاتلوا» در مقام انشا و براى طرد منافقان باشد و جمله «إنكم رضيتم . ..» نيز براى تعليل آن باشد.

253- محروميت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 36 - 7

7 - امكانات مادى مردمِ محروم از ايمان ، تقوا و جهاد ، بى تأثير در تأمين فلاح و رستگارى ايشان

اتقوا اللّه . .. لعلكم تفلحون. إنّ الذين كفروا لو أنَّ لهم ما فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 7

7 - اندوه و گريه شديد مؤمنان تهيدست ، به خاطر ناتوانى از شركت در جنگ تبوك و محروم شدن از فيض جهاد

و أعينهم تفيض من الدمع حزناً

254- محروميت متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 10

ص: 463

10 - حسرت و تأسف متخلفان از جهاد بر محروميتشان از غنايم جنگى

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 96 - 9

9 - منافقان و توانمندان متخلف از جهاد ، فاسق و محروم از رضايت خدايند .

يحلفون . .. لا يرضى عن القوم الفسقين

255- محمد(صلی الله علیه و آله) و متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 6

6 - موضع گيرى در برابر متخلفانِ از وظايف اجتماعى ( چون جهاد و . . . ) از وظايف پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبر جامعه اسلامى

يعتذرون إليكم . .. قل لا تعتذروا

از اينكه نخست همه مؤمنان مورد خطاب قرار گرفته اند، ولى وظيفه اعلام موضع تنها بر عهده پيامبر(صلی الله علیه و آله) قرار داده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 6

6 - اجازه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد گرفتن صدقه ( زكات ) از جهاد گريزانى كه به گناه خويش معترف بودند .

و ءاخرون اعترفوا بذنوبهم . .. خذ من أمولهم صدقة

برداشت فوق با توجه به شأن نزول آيه است كه برخى از متخلفان از جنگ تبوك، نادم شدند و در قبال خطاى خويش، پيشنهاد كردند كه تمام اموالشان را به عنوان صدقه بپردازند.

256- محمد(صلی الله علیه و آله) و معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 43 - 11

11 - « عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله تعالى : « عفى اللّه عنك لم أذنت لهم حتى يتبين لك الذين صدقوا و تعلم الكاذبين » يقول : تعرف اهل العذر و الذين جلسوا بغير عذر ;

از امام باقر (ع) درباره سخن خدا: «عفى اللّه . ..» روايت شده خداوند مى فرمايد: [چرا به آنان اذن دادى ]مى بايست براى تو روشن گردد، چه كسانى اهل عذر بودند و چه كسانى بدون عذر نشستند».

ص: 464

257- مسلمانان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 7

7 - يادآورى پايمردى و مقاومت خداپرستان پيشين ، از روش هاى قرآن براى ايجاد روحيّه مقاومت در مبارزه با دشمنان دين

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. فى سبيل اللّه

258- مسلمانان صدر اسلام و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 2

2 - گمان برخى از مسلمانان صدر اسلام به وجوب بسيج همه مردم براى شركت در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة

آيه شريفه - چنان كه در برخى شأن نزولها آمده - در مقام دفع ذهنيت اشخاصى است كه مى پنداشتند همه مسلمانان بى استثنا بايد در جنگ شركت كنند.

259- مسلمانان و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 23،24،25

23 - اعتراض برخى از مسلمانان به فرمان جهاد و درخواست تأخير آن

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قريب

24 - ترس ، منشأ اعتراض گروهى از مسلمانان صدر اسلام به حكم جهاد

يخشون النّاس . .. و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال

25 - مسلمانان هراسناك از نبرد ، خواهان لغو حكم جهاد شدند .

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لو لا اخّرتنا الى اجل قريب

برخى برآنند كه مراد از «اجل قريب» زمان مرگ است. و تأخير حكم جهاد تا زمان مرگ به معناى لغو آن است.

260- مسؤول تداركات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 2

ص: 465

2 - تهيه تداركات و ساز و برگ جنگ در صدر اسلام ، بر عهده خود مجاهدان بود .

قلت لا أجد ما أحملكم عليه

261- مسؤول جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 4

4 - تصميم گيرى درباره جهاد ، مسؤوليت مهاجران و يارى رسانى به مهاجران ، وظيفه و مسؤوليت گروه انصار در صدر اسلام

و الذين ءاووا و نصروا

توصيف مهاجران به اينكه در راه خدا جهاد كنند، در مقابل انصار كه به اين امر توصيف نشده اند، با اينكه جهاد در راه خدا يك وظيفه ايمانى است، مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه در صدر اسلام جهاد و تصميم گيرى درباره آن بر عهده مهاجران بود و انصار بايد آنان را در اين امر يارى دهند، ولى تصميم گيرنده نباشند.

262- مسؤوليت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 7

7 - معاف شدگان از جنگ ، بايد در پشت جبهه حمايتگر رزمندگان و خيرخواه خدا و رسولش باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله

263- مشروعيت جهاد ابتدايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 7 - 1

1 - مسلمانان صدر اسلام موظف به هجوم به كاروان تجارى مشركان قريش و يا نبرد با سپاه مسلح آن بودند .

كما أخرجك ربك . .. إذ يعدكم اللّه إحدى الطائفتين ... و يريد اللّه أن يحق الحق بك

264- مصونيت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 14

14 - معاف شدگان از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، بايد از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند .

ص: 466

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

265- معذور از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 2،11،15

2 - نابرابرى درجه و مقام ناتوانان از شركت در جهاد ، با آنان كه على رغم توانمندى در جهاد شركت نمى كنند .

لا يستوى القاعدون من المؤمنين غير اولى الضرر و المجاهدون فى سبيل اللّه

اگر همه كسانى كه در جهاد شركت نمى كنند، چه ناتوان و چه توانا، در يك رتبه بودند، استثنا، يعنى «غير اولى الضرر» بى معنا بود.

11 - بازنشستگان از جهاد ، هنگامى از پاداش الهى برخوردارند كه از روى بى ايمانى ، ترك جهاد نكرده باشند .

لايستوى القاعدون من المؤمنين . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

چون «من المؤمنين» حال براى «القاعدون» است، مى رساند كه بازنشستگان از جنگ در صورتى قابل مقايسه با مجاهدان هستد كه ايمانشان محفوظ باشد. يعنى بازماندنشان از جنگ در شرايطى نباشد كه موجب سلب ايمان آنان گردد و يا ترك جهاد از روى بى ايمانى به فرامين خدا و رسول نباشد.

15 - خداوند ، مجاهدان را با اعطاى مقامى بلند و پاداش بزرگ ، بر بازنشستگان از جهاد برترى داده است .

فضّل اللّه المجاهدين باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة . .. و فضّل اللّه المجا

«اجراً عظيماً»، مفعولٌ به براى «فضّل» است و در «فضّل»، معناى عطا كردن تضمين شده ست.

266- معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 16

16 - معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

فاقعدوامع الخلفين

مراد از «خالفين» مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 1

1 - اذن خواستن گروهى از باديه نشينان معذور براى مشاركت نكردن در جنگ

و جاء المعذّرون من الأعراب ليؤذن لهم

«اعراب» اسم جمع و به معناى باديه نشينان است. «معذّرون» مى تواند اسم فاعل از «باب تفعيل» باشد; يعنى، كسانى كه از شركت در جهاد كوتاهى مى كنند و به دروغ نشان مى دهند كه عذر دارند و مى تواند اسم فاعل از «باب افتعال» باشد كه در اصل

ص: 467

«معتذرون» بوده و تاى باب افتعال، به جهت قرب مخرج با ذال، قلب به ذال شده و در آن ادغام گشته است; يعنى، كسانى كه داراى عذر موجهند. برداشت فوق بر پايه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 1،21

1 - افراد ضعيف و مريض و فاقد هزينه و امكانات جنگى ، از شركت در جنگ معافند و گناهى بر آنان نيست .

ليس على الضعفاء . .. حرج

21 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « . . . إن اللّه يحتج على العباد بما آتاهم و عرّفهم . . . و ما امروا إلا بدون سعتهم . . . و كل شيئى لا يسعون له فهو موضوع عنهم . . . ثم تلا « ليس على الضعفاء و لا على المرضى و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج » . . . ;

. .. به تحقيق خداوند بر بندگان احتجاج مى كند به چيزى كه به آنها عطا فرموده و شناختى كه به آنها داده است ... و آنان مأمور نشده اند مگر به تكليفى كه پايين تر از سعه و توانشان باشد ... و هر تكليفى كه در وسع بندگان نباشد، از آنها برداشته شده ... سپس امام آيه شريفه را تلاوت فرمود: «بر ضعيفان و بيماران و آنان كه چيزى نمى يابند كه (در راه جهاد) هزينه كنند، باكى نيست» ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 1،12

1 - مؤمنان تهيدست و ناتوان از تدارك ساز و برگ نبرد ، معذور و معاف از جنگند .

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم

12 - حسن بصرى گويد : رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : « لقد خلفتم بالمدينة اقواماً ما انفقتم من نفقة و لا قطعتم و ادياً و لا نِلتم من عدوّ نيلا إلا و قد شركوكم فى الأجر ثم قرء « و لا على الذين إذا ما أتوك . . . الآية » ;

به تحقيق گروههايى را در مدينه بر جاى گذاشتيد كه شما چيزى را هزينه [جنگ ]نكرده ايد و از هيچ واديى عبور ننموده ايد و هيچ آسيبى به دشمن نرسانده ايد، مگر اينكه آن گروهها در اجر با شما شريك شدند. سپس آيه شريفه را تلاوت فرمود: و نيز باكى نيست براى كسانى كه وقتى نزد تو آمدند تا آنان را سوار كنى [و به جهاد بفرستى] و تو گفتى مركبى ندارم تا شما را سوار كنم، بازگشتند در حالى كه از غصه اينكه چيزى را براى خرج [جنگ] نمى يابند، از چشمهاى آنان سيلاب اشك جارى بود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 11

11 - تحصيل كنندگان دانش دين ، معاف از شركت در جنگ در صورت نياز جامعه به دانش آنان و عدم نياز جدى به حضورشان در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليفقهوا فى الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 1

1 - افراد نابينا ، لنگ و مريض ، معاف از شركت در جنگ

ص: 468

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

267- معذوران از جهاد در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 10

10 - افراد ناتوان از جهاد ، همانند مجاهدان ، برخوردار از بهشت در صورت داشتن روح اطاعت در برابر خدا و رسول او

ليس على الأعمى حرج . .. و من يطع اللّه و رسوله جنّ-ت

برداشت بالا بنا بر اين نكته است كه «من يطع. ..» جواب سؤال مقدر باشد، زيرا پس از رفع حكم جهاد از افراد ناتوان، ممكن است سؤال شود كه: چرا اين گروه از فيض جهاد محروم اند؟ خداوند در جواب مى فرمايد: آنان نيز اگر مطيع باشند، همانند مجاهدان، از پاداش الهى برخوردار خواهند بود.

268- معذوران از جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 5

5 - افراد تهيدست ، معاف از جهاد مالى

و لا على الذين لا يجدون ما ينفقون حرج

در آيات قبل، سخن از جهاد با مال و جان بود و در اين آيه، ممكن است استثناى ضعيفان و مريضان از جهاد جانى و استثناى تهيدستان، از جهاد مالى باشد.

269- معرضان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 10

10 - خداوند ، بر بازدارندگان از جهاد و منافقان تلاش كننده در جذب مسلمان هاى ضعيف به سوى خود و كم حضوران در جهاد ، آگاه است .

قد يعلم اللّه المعوّقين . .. و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

270- معلولان و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 469

7 - توبه - 9 - 83 - 16

16 - معاف بودن برخى از مردم ( زنان ، كهنسالان ، معلولان و . . . ) از شركت در جنگ

فاقعدوامع الخلفين

مراد از «خالفين» مى تواند كسانى باشند كه به صورت مجاز و به دليل عجز از شركت در جنگ معاف شده اند.

271- مغضوبيت معرضان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 8

8 - كسانى كه شعار جهاد سر مى دهند ولى در عرصه پيكار يا شركت نمى كنند و يا در صورت شركت كردن از خود سستى نشان مى دهند و استقامت نمى كنند ، مورد خشم شديد خداوند هستند .

لِمَ تقولون . .. كبر مقتًا عند اللّه ... إنّ اللّه يحبّ ... كأنّهم بنين موصوص

آيات پيشين - كه در مقام سرزنش مدعيان بدون عمل بود - تمهيدى براى بيان موضوع جهاد است; چرا كه صحنه جنگ، محل لغزش قدم ها و آشكار شدن مدعيان از مؤمنان حقيقى است.

272- ملاك ارزش جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 8

8 - در راه خدا بودن ، ملاك ارزش هر جهاد و ايثار

و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 15،17،18

15 - جهاد در راه خدا و شركت در جنگ ، در شرايط سخت و پيش از نمايان شدن آثار پيروزى ، بسى ارزشمندتر از جهاد و جنگ ، پس از پيروزى و شرايط آسان دوران قدرتمندى است .

لايستوى منكم من أنفق . .. و قتل أُولئك أعظم درجة من الذين أنفقوا من بعد و قتل

17 - نقش خلوص و نداشتن چشمداشت مادى ، در ازرشمندى و بارورى جهاد و انفاق

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل

تفاوت جهاد و انفاق پيش از فتح مكه و پس از آن، مى تواند به اين خاطر باشد كه مسلمانان پيش از فتح، بدون چشمداشت مادى (به دست آوردن غنايم جنگى و. ..) و با خلوص به جهاد و انفاق روى آوردند; ولى كسانى كه پس از فتح مكه چنين اقدامى كردند، شايد به غنايم و ديگر منافع مادى آن اميد داشتند.

18 - ارزش جهاد و انفاق در پيشگاه خداوند ، در گرو همراه بودن آن با ايمان است .

ص: 470

لايستوى منكم من أنفق من قبل الفتح و قتل

قيد «منكم» بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 1 - 16

16 - ارزش هجرت و جهاد ، به انجام گرفتن آن در راه خدا و براى خشنودى او است .

إن كنتم خرجتم جهدًا فى سبيلى و ابتغاء مرضاتى

تعبير «خرجتم»، چنانچه بيانگر هجرت مسلمانان از مكه به مدينه باشد، عنوان «جهاد» نيز بر آن انطباق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 6

6 - ارزش جهاد به اين است كه در راه خدا و جلب رضاى او باشد و نه دستيابى به منافع مادى .

الذين يقتلون فى سبيله

قيد «فى سبيله» مى رساند كه انگيزه كسى كه در جهاد شركت مى كند، تنها بايد براى اعتلا بخشيدن به دين خدا بوده و از انگيزه هاى مادى (مانند غنيمت و. ..) مبرّا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 8

8 - ارزش جهاد ، به اين است كه در راه خدا و براى جلب رضاى او باشد .

تجهدون فى سبيل اللّه

قيد «فى سبيل اللّه» بيانگر مطلب ياد شده است.

273- ملاكهاى وجوب جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 38 - 2

2 - ملاك وجوب شركت مسلمانان در پيكار با دشمنان ، دفاع از اسلام و سرزمين آن است ، نه خصوصيات رهبرى جامعه و صلاحيت و عدم صلاحيت وى براى فراخوانى به جنگ .

يأيها الذين ءامنوا ما لكم إذا قيل لكم انفروا فى سبيل اللّه

به كارگيرى فعل مجهول (قيل) و عدم ذكر نام و خصوصيات كسى كه فرمان جهاد را صادر مى كند، مفيد برداشت فوق است.

ص: 471

274- ممانعت از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 3

3 - ترساندن مؤمنان از دشمن و بازداشتن آنان از جهاد ، عملى است شيطانى .

انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم . .. انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 72 - 2،3

2 - برخى از مسلمانان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، ديگر مؤمنان را از شركت در جهاد بازمى داشتند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

راغب در «مفردات»، «ليبطّئنّ» را فعل متعدى دانسته است.

3 - سرزنش خداوند نسبت به كسانى كه از شركت در نبرد سستى مى كنند و يا ديگران را از آن بازمى دارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 7

7 - جلوگيرى مؤمنان از دين دارى و انجام تكاليف دينى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) ، دشمنى با آنان محسوب مى شود .

عدوًّا لكم فاحذروهم

برداشت ياد شده، با توجه به تاريخ و شأن نزول اين آيه است. امام باقر(ع) مى فرمايد «وقتى برخى از مردان مى خواستند هجرت كنند، پسر و همسرش دامن او را مى گرفتند و مى گفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن...»، (برگرفته از نورالثقلين، ج 5، ذيل آيه).

275- ممنوعيت فرار از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 11

11 - فرار از جنگ و جهاد ، ممنوع و زيانبار است .

و لاترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خسرين

276- منافقان صدر اسلام و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 4

ص: 472

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور افشاى چهره منافقان و اعلام عدم حضور قطعى آنان با او در هيچ جنگى پس از جنگ تبوك

فقل لن تخرجوا معى أبداً و لن تقتلوا معى

277- منافقان متخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 1

1 - خوشحالى و خنده منافقان متخلف از جهاد ، اندك و زودگذر در مقايسه با عذاب ها و گريه هاى اخروى آنان

فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «فليضحكوا» در مورد دنيا و «و ليبكوا» در مورد آخرت باشد.

278- منافقان مدينه و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 2،8

2 - تلاش شديد منافقان مدينه ، براى بازداشتن مسلمانان از جهاد در غزوه احزاب

و إذ قالت طائفة منهم . .. لامقام لكم فارجعوا ... قد يعلم اللّه المعوّقين منكم

تضعيف «عوّق» براى بيان شدت و غلظت بازدارندگى، است.

8 - منافقان مدينه ، علاوه بر بازداشتن ديگران از حضور در جبهه جهاد ، خود نيز در آن ، حضورى كم رنگ داشتند .

قد يعلم اللّه المعوّقين . .. و القائلين لإخونهم ... و لايأتون البأس إلاّ قليلاً

بنابراين احتمال كه جمله «و لايأتون البأس. ..» حال براى «المعوّقين» و «القائلين» باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 5

5 - منافقان مدينه ، حضور در جبهه جهاد را ، مساوى با كشته شدن و از بين رفتن تلقى مى كردند .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

اين كه آيه بيان مى كند كه آنان، با شنيدن خبر جنگ، به حال احتضار درمى آمدند، حكايت از اين نكته مى كند كه منافقان مدينه وقوع جنگ و شركت در جبهه جهاد را مساوى با كشته شدن تلقى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 20 - 8

8 - در صورت حضور منافقان مدينه ، در جبهه مسلمانان ، جز اندكى در جنگ و جهاد ، شركت نمى كردند .

و لو كانوا فيكم ما قتلوا إلاّ قليلاً

ص: 473

279- منافقان و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 5

5 - در بينش منافقان جهاد در راه خدا ، بلا و گرفتارى است .

ائذن لى و لاتفتنى

يكى از معانى «فتنه» در لغت بلا و گرفتارى است; يعنى، مرا در ماندن اذن بده وگرفتار بلا و مصيبت جنگ نساز.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 6

6 - كراهت و ناخرسندى منافقان از جهاد با مال و جان ، در راه خدا

و كرهوا أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 8،11،12

8 - تمكن و ثروت ، زمينه عافيت طلبى منافقان و گريز آنان از جهاد

استئذنك أولوا الطول منهم

11 - ترجيح داشتن ترك پيكار ( همنشينى با افراد عاجز و ناتوان ) بر عزت جهاد و همراهى با پيامبر (صلی الله علیه و آله) در نظر منافقان توانگر و ثروتمند

و قالوا ذرنا نكن مع القعدين

12 - تن دادن توانگران منافق به ذلت و خوارى ، براى شركت نكردن در جهاد

و قالوا ذرنا نكن مع القعدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 87 - 1،7

1 - رضا و شادمانى منافقان از نرفتن به جهاد و ماندن در كنار ناتوانان و خانه نشينان

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف

7 - ناتوانى منافقان از درك عميق زشتى مواضع و عملكرد خويش و نيز ارزش جهاد در راه خدا

و طبع . .. فهم لايفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 1،2

1 - منافقان ، از هر نوع كمكى به جهاد مسلمانان ، خوددارى مى كردند .

ص: 474

و لايأتون . .. أشحّة عليكم

«أشحّة» اگر چه در لغت، به معناى بخل آمده است، اما استعمال مجازى آن در منع از كمك و يارى و اعانت نيز آمده است. برداشت بالا، با عنايت به استعمال مجازى آن است.

2 - كم شركت كردن منافقان در جبهه جهاد مسلمانان ، به خاطر بخل آنان به مسلمانان بود .

لايأتون البأس . .. أشحّة عليكم

«أشحّة» جمع «شحيح» است. «شح» - ريشه أشحّة - در لغت، به معناى «بخل حريصانه» است (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه «أشحّة» حال براى ضمير فاعلى فعل «يأتون » در آيه پيشين است.

280- منافقان و جهاد مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 6

6 - كراهت و ناخرسندى منافقان از جهاد با مال و جان ، در راه خدا

و كرهوا أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

281- منشأ تشريع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 15

15 - جهاد ، فرمانى نازل شده از سوى خداوند

و أنزلنا الحديد

282- منشأ جهاد محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 5

5 - جهاد پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، نشأت يافته از درك صحيح و بينش عميق آنان نسبت به ارزش جهاد

فهم لايفقهون. لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا

با توجه به فراز پيش (رضوا . .. فهم لايفقهون) مقصود اين است كه منافقان چون نمى فهمند، از جهاد مى گريزند و لكن مؤمنان، به بركت درك عميقى كه دارند، به سوى عرصه هاى كارزار پيش مى تازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 475

17 - فتح - 48 - 16 - 6

6 - جنگ هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) با مشركان و معارضان ، تحت تدبير و هدايت خداوند

سيقول المخلّفون . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل ... قل للمخلّفين

در اين مجموعه آيات، همواره خداوند از برنامه هاى آينده خبر داده است و بدين وسيله تكليف مسلمانان را روشن ساخته و در هر مقطعى مسائل عمده آن را مشخص كرده است.

283- منشأ جهاد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 88 - 5

5 - جهاد پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان راستين ، نشأت يافته از درك صحيح و بينش عميق آنان نسبت به ارزش جهاد

فهم لايفقهون. لكن الرسول و الذين ءامنوا معه جهدوا

با توجه به فراز پيش (رضوا . .. فهم لايفقهون) مقصود اين است كه منافقان چون نمى فهمند، از جهاد مى گريزند و لكن مؤمنان، به بركت درك عميقى كه دارند، به سوى عرصه هاى كارزار پيش مى تازند.

284- موارد جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 4

4 - جنگ براى رهايى مستضعفان موحد ، از مصاديق جهاد در راه خداست .

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين

مراد از راه مستضعفين، رهايى آنان است. بنابراين «المستضعفين» عطف است بر «سبيل اللّه»; و اين عطف، عطف خاص بر عام مى باشد. زيرا آنچه به امر خدا انجام مى گيرد، نمى تواند خارج از «سبيل اللّه» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 76 - 10

10 - جنگ با دوستان شيطان ( كافران و طاغوت ها ) مصداق بارز نبرد در راه خدا

الّذين امنوا يقاتلون فى سبيل اللّه . .. فقاتلوا اولياء الشّيطان

285- موانع تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 476

7 - توبه - 9 - 44 - 7

7 - تقوا ، مانع تخلف از جهاد با مال و جان

لايستئذنك الذين يؤمنون . .. أن يجهدوا ... و اللّه عليم بالمتقين

286- موانع جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 1

1 - شيطان با ايجاد ترس و وحشت ، دوستانش را از شركت در جهاد بازمى دارد .

انّما ذلكم الشّيطان يخوّف اولياءه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 1

1 - دنيامداران و خودمحوران ، لياقت و توانايى نبرد در راه خدا را ندارند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين

اينكه خداوند تنها از مسلمانان آخرت طلب خواسته در راه او جهاد كنند، با وجود اينكه جهاد بر تمامى مسلمانان واجب است، اشاره به اين است كه دنياطلبان نه لياقت جهاد در راه خدا را دارند و نه توان آن را. كلمه «فاء» در «فليقاتل»، دلالت روشن بر اين معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 3

3 - مرگ گريزى ، از موانع شركت در جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. يخشون النّاس ... اين ما تكونوا يدرككم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 11

11 - گرمى هوا ، بهانه منافقان صدر اسلام براى تخلف از جنگ و دستاويزى براى تبليغ و بازداشتن از شركت ديگران در جهاد

و قالوا لاتنفروا فى الحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 14 - 8

8 - دوستى و پيوند خويشاوندى ، نبايد مانع ديندارى و انجام تكاليف شرعى ( همچون جهاد ، هجرت و . . . ) شود .

يأيّها الذين ءامنوا إنّ من أزوجكم و أولدكم عدوًّا لكم فاحذروهم

ص: 477

287- موحدان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 1

1 - پيكار بسيارى از خداپرستان ، در ركاب پيامبران الهى و تسليم ناپذيرى و پايدارى آنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

«ربّيّون» جمع «ربّى» است و به معنى كسى كه خود را مختص پروردگار كرده، يعنى جز پرستش خدا به كار ديگرى نمى پردازد.

288- مؤمنان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 9،19،24

9 - جدا شدن صف مؤمنان واقعى از غير آنان ، از فلسفه هاى پيكار ميان حقّ و باطل

ان يمسسكم قرح . .. و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا

در برداشت فوق، كلمه «تلك»، به روزهاى مبارزه و جنگ تفسير شده است ; نه خصوص پيروزى و يا شكست.

19 - مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در «و يتّخذ»، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

24 - پيروزى ظالمين در پيكار با مؤمنان ، دليل محبوبيّت آنها نزد خداوند نيست .

و لاتهنوا . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا ... و اللّه لايحبّ الظّالمين

بنابر اينكه مراد از ظالمان، همان پيروزمندان جنگ احد باشد، خداوند به مؤمنان يادآور مى شود كه پيروزى مشركان، حاكى از محبّت الهى به ايشان نخواهد بود.

289- مؤمنان فقير و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 92 - 1

1 - مؤمنان تهيدست و ناتوان از تدارك ساز و برگ نبرد ، معذور و معاف از جنگند .

و لا على الذين إذا ما أتوك لتحملهم

ص: 478

290- مؤمنان و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 9

9 - اشتياق مؤمنان به حضور در ميدان جهاد و شهادت ، پس از آگاهى از درجات شهداى بدر

و لقد كنتم تمنّون الموت من قبل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: فانّ المؤمنين لمّا اخبرهم اللّه بالّذى فعل بشهدائهم يوم بدر و منازلهم من الجنّة رغبوا فى ذلك فقالوا اللهمّ ارنا القتال نستشهد فيه.

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 119 ; تفسير برهان، ج 1، ص 319، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 1

1 - مؤمنان به خدا و آخرت ، براى جهاد با مال و جان ، بهانه نياورده و از پيامبر (صلی الله علیه و آله) خواهان اجازه ترك جهاد نبودند .

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الأخر أن يجهدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 21 - 1،2

1- شأن مؤمنان به دور از ضعف و سستى در جهاد و سزاوار پذيرش فرمان جهاد و استقبال از آن

طاعة و قول معروف

«طاعة و قول معروف» مى تواند مبتدا براى خبر محذوف باشد; يعنى، «طاعة و. .. خير لهم». از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه ترس و گريز از جهاد، شايسته مقام بندگان مطيع خداوند نيست.

2- منفى بافى و يأس آفرينى در زمينه جهاد ، دور از ساحت مؤمنان واقعى

طاعة و قول معروف

بنابر اين كه «قول معروف» مبتدا براى خبر مقدّر باشد; از ارتباط اين آيه با آيه قبل استفاده مى شود كه سست ايمان ها در پى هراس از شركت در جهاد، به منفى بافى و ايجاد يأس در ديگران مى پرداختند. خداوند در اين آيه فرموده است: اولاً اهل اطاعت باشيد و ثانياً درباره جنگ و جهاد به نيكى سخن گوييد. و يأس نيافرينيد.

291- مؤمنان و متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 3

3 - خداوند ، خواهان اعتماد نكردن رهبر و مؤمنان بر عذرتراشى هاى توانمندان متخلف از جهاد

قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم

ص: 479

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 5

5 - انزوا و طرد اجتماعى منافقان و جهادگريزان صدر اسلام ، از سوى مؤمنان مجاهد كيفرى غير قابل تحمل براى آنان بود .

سيحلفون باللّه . .. لتعرضوا عنهم

اقدام منافقان متخلف در سوگند خوردن، براى چشم پوشى مؤمنان از تخلف آنها، نشانگر تنگ شدن عرصه بر آنان است.

292- ناپسندى فرار از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 13 - 15

15 - فرار از جبهه جهاد ، امرى مذموم و ناپسند است .

يقولون إنّ بيوتنا عورة و ما هى بعورة إن يريدون إلاّ فرارًا

293- نزديكى كيفر متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 10

10 - عذاب كيفر كافران و متخلفان از جنگ ، عذابى است قريب الوقوع و نه چندان دور .

سيصيب الذين كفروا منهم عذاب أليم

به كارگيرى حرف «سين» به جاى «سوف» مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

294- نسخ در حكم جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 1،3،4

1 - لزوم پايدارى اهل ايمان در برابر لشكرى با نيرويى ده برابر ، حكمى كه پس از گذشت مدتى تخفيف داده شد .

الئن خفف اللّه عنكم

3 - لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )

ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم

4 - بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

ص: 480

295- نظم در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 10

10 - نقش بارز و سازنده نظم و انضباط در حركت هاى رزمى و صحنه هاى نبرد *

أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

296- نفاق متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 2،6

2 - متخلفان از جهاد ، داراى برخوردى دوگانه در برابر شكست و پيروزى مجاهدان

فان اصابتكم مصيبة قال قد انعم اللّه علىّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ

6 - متخلفان از جهاد ، پس از پيروزى به گونه اى سخن مى گويند كه گويا هيچ ارتباطى با مجاهدان نداشته و اطلاعى از درگيرى ها و جهاد نداشته اند .

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ كان لم تكن بينكم

297- نفرين بر تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 14

14- منافقان و افراد سست ايمانِ بيزار از جهاد ، مورد نفرين الهى و سزاوار مرگ

فأولى لهم

«أولى لهم» ممكن است در مقام انشا و نفرين باشد.

298- نقش آيات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 10

10- آيات جهاد و تكاليف دشوار دين ، زمينه ساز شناسايى منافقان و سست ايمان ها

فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال رأيت الذين فى قلوبهم مرض ينظرون إليك نظر

ص: 481

299- نگرانى معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

300- وجوب اعراض از متخلفان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 95 - 10

10 - پليدى شديد منافقان جهادگريز ، ملاك وجوب اعراض و روى گردانى از آنان

فأعرضوا عنهم إنهم رجس

«إنهم رجس» در مقام تعليل حكم به اعراض است.

301- وجوب جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 1

1 - وجوب نبرد با كافران ، در صورتى كه با مسلمانان سرجنگ داشته باشند .

و قتلوا فى سبيل اللّه الذين يقتلونكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 1،2

1 - وجوب جهاد در راه خدا

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه

2 - وجوب جنگ و مبارزه براى رهايى مستضعفان

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين

مراد از جنگ در راه مستضعفان - به قرينه ادامه آيه - جنگيدن براى رهايى آنان از چنگال ستمگران است. در برداشت فوق، «المستضعفين» عطف بر «اللّه» گرفته شده است.

ص: 482

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 95 - 13

13 - جهاد ، از واجبات كفايى

لايستوى القاعدون . .. كلاّ وعد اللّه الحسنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 6

6 - جهاد ، از واجبات كفايى

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة

302- ويژگيهاى آيات جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 20 - 4

4- سوره هاى دربردارنده فرمان جهاد ، سوره هايى محكم ، قاطع و خالى از تشابه

فإذا أنزلت سورة محكمة و ذكر فيها القتال

برداشت بالا بنابراين نكته است كه «ذكر فيها القتال» تفسيركننده «محكمة» باشد; يعنى، سوره از آن جهت «محكم» ناميده مى شود كه در آن، حكم قاطع و روشن جهاد آمده باشد.

303- هشدار به بهانه جويان در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 15

15 - سوزنده تر بودن آتش دوزخ از گرمى هواى دنيا ، هشدارى شديد به تخلف كنندگان از جهاد به بهانه گرمى هوا

قل نار جهنم أشد حراً

304- هشدار به تاركان جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 3

3- هشدار خداوند به مؤمنان روى گردان از جهاد ، نسبت به سقوط در دام فساد و بريدن از خويشاوندان

ص: 483

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه مخاطب «إن تولّيتم»، بيماردلانى باشند كه در برابر فرمان جهاد سستى كرده و خداوند با تذكر و هشدار، آنان را به تسليم در برابر فرمان هاى خويش دعوت كرده است.

305- هشدار به متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 15

15 - سوزنده تر بودن آتش دوزخ از گرمى هواى دنيا ، هشدارى شديد به تخلف كنندگان از جهاد به بهانه گرمى هوا

قل نار جهنم أشد حراً

306- هلاكت متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 10

10 - پيامد هلاكت بار سرباز زدن از فريضه جهاد در راه خدا ، دامنگير خود متخلفان است .

لو استطعنا لخرجنا معكم يهلكون أنفسهم

307- همگانى بودن جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 12

12 - « عن جعفر بن محمد ( ع ) انه قال فى قوله تعالى : «انفروا خفافاً و ثقالا » قال : شباباً و شيوخاً ; 32

از امام صادق (ع) درباره سخن خدا: «انفروا . .» روايت شده است: [مقصود اين است كه به جهاد برويد ]چه جوان و چه پير».

308- همنشينى با معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 11

11 - ارزش گذارى غلط و ترجيح دادن همنشينى با عاجزان بر شركت در جهاد ، معلول جهل و نابخردى

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

برداشت فوق بر اين مبنا است كه طبع قلب و عدم علم، عامل موضع گيريهاى متخلفان از جهاد باشد.

ص: 484

16- جهان بيني

1- جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 5

5 - عملكرد عوامل طبيعى به مشيّت الهى است .

هو الّذى يصوركم فى الارحام كيف يشاء

عوامل طبيعى در شكل گيرى انسان دخالت دارد، و خداوند اين شكل گيرى را به مشيّت خويش نسبت داده است; بنابراين معلوم مى شود عملكرد عوالم طبيعى به مشيّت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 4،6

4 - پديد آمدن زنده از مرده و مرده از زنده ، به دست خداوند

و تخرج الحىّ من الميّت و تخرج الميّت من الحىّ

6 - پيدايش جريان حيات در ميان موجودات مرده و بى جان

و تخرج الحىّ من الميّت

از تقديم «تخرج الحىّ . .. » بر «تخرج الميّت ... » استفاده مى شود كه ابتداءً موجودات بى جان آفريده شدند و از بستر آنها زنده ها به وجود آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 40 - 8،9

8 - تحقق امور خارق العاده در نظام آفرينش ، متّكى به مشيّت خداست .

انّى يكون لى غلام . .. قال كذلك اللّه يفعل ما يشاء

9 - مشيّت الهى حاكم بر قوانين طبيعى

ص: 485

كذلك اللّه يفعل ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 17

17 - مبدأ انسان ها ، خداوند است و بازگشتشان تنها به سوى اوست .

ثمّ الىّ مرجعكم

با توجّه به معناى «رجوع» كه بازگشت به جايى است كه در سابق بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 12

12 - تضادّ و دوگانگى بينش اهل ايمان و كفرپيشگان ، در تفسير عوامل حيات و مرگ

و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

2- آثار جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 - نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 5

5 - رفتار و اعمال آدمى ، برخاسته از جهانبينى اوست .

إنما المؤمنون . .. الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 3

3 - عقيده و جهان بينى درست و نادرست انسان ها ، تأثيرگذار در مقدار مجازات گناهانشان در قيامت

يضعف له العذاب يوم القيمة

وضع مجازات دو چندان و دائمى براى مشركانى كه مرتكب آدم كشى و زنا شوند و دايمى و دوچندان نبودن مجازات همين گناهان در صورتى كه گناه كار مؤمن باشد، گوياى اين حقيقت است كه ايمان و كفر و عقيده حق و باطل، در ميزان مجازات بزه كاران مؤثر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 486

15 - صافات - 37 - 70 - 3

3 - تأثير جهان بينى در رفتار و كردار و مواضع فردى و اجتماعى انسان

إنّهم ألفوا ءاباءهم ضالّين . فهم على ءاثرهم يهرعون

3- اقسام جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 2 - 3

3 - انسان ها از نظر جهان بينى و باور هاى دينى يا كافراند و يا مؤمن .

فمنكم كافر و منكم مؤمن

4- اهميت جهان بينى توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 106 - 4

4- لزوم تلاش براى پيراسته ساختن عقيده توحيدى از هر گونه شرك

و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون

5- جهان بينى توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 3

3 - محدود ندانستن هستى به محسوسات ، اساسى ترين اصل در جهان بينى اديان الهى

الذين يؤمنون بالغيب

از نكته هايى كه مى تواند به كارگيرى «الغيب» را به جاى «اللّه» توجيه كند، اين است كه در گام نخست به انسانها يادآورى شود كه هستى منحصر به محسوسات نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 29 - 1

1 - خداوند ، آفريننده همه موهبت هاى موجود در زمين است .

هو الذى خلق لكم ما فى الأرض جميعاً

كلمه «جميعاً» به معناى كل است و بدل براى «ما» ى موصوله مى باشد.

ص: 487

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 1

1 - خداوند بعد از آفرينش آسمان ها و مواهب زمين ، به خلقت انسان پرداخت ، تا او را به منصب خلافت برساند .

خلق لكم ما فى الأرض . .. و إذ قال ربّك للملئكة إنى جاعل فى الأرض خليفة

با توجه به آيه 34 از همين سوره و آيات ديگرى كه درباره خلقت آدم (ع) است، مى توان گفت: سخن خداوند با فرشتگان درباره آدم، قبل از خلقت وى بوده است. بنابراين «إنى جاعل فى الأرض خليفة» علاوه بر بيان خلافت آدم(ع) دلالت بر آفرينش او نيز دارد; يعنى: مى خواهم ]موجودى[ بيافرينم و او را خليفه قرار دهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 16

16 - اعتقاد به يكتايى خدا و پرستش او ، مهمترين اصل در اديان الهى و زير بناى ديگر اصول و احكام دين

ما تعبدون من بعدى قالوا نعبد . .. إلهاً وحداً

روشن است كه يعقوب(ع) از ميان تمامى اصول و احكام دين، تنها پرستش خداوند را نجات بخش نمى دانست. بنابراين تنها از پرستش خدا ياد كردن (ماتعبدون) مى تواند حاكى از آن باشد كه: اولا، توحيد عبادى از مهمترين اصلهاست و ثانياً، انسان با پرستش خدا، به ديگر اصول و احكام دين گرايش پيدا كرده بدانها ملتزم خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 139 - 7

7 - مسلمانان ، خداوند را از داشتن شريك منزه دانسته و تنها او را پرستش مى كنند .

و نحن له مخلصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 1

1 - معبود حقيقى همه انسان ها ، معبودى است يگانه و يكتا

و إلهكم إله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 17

17 - تقدير امور به دست خداوند است .

ما كتب اللّه لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 219 - 22

22 - دنيا و آخرت ، دامنه تفكر در جهان بينى الهى

ص: 488

لعلّكم تتفكرون. فى الدنيا و الاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 11

11 - نگرش توحيدى و خدا محورى به تاريخ و تحليل حوادث بر اساس آن ، ديدگاه اسلام در فلسفه تاريخ

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة . .. يمددكم ربّكم ... ليقطع طرفاً ... يغفر ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 3

3 - پيش بينى تحولات اجتماعى و واكنش هاى تاريخى ، بر اساس شناسايى قوانين و سنت هاى الهىِ حاكم بر آنها

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض

از آنجا كه تحولات اجتماعى و تاريخى جوامع انسانى داراى قوانين ثابت هستند، با شناخت آن قوانين مى توان تحولات اجتماعى آينده را پيش بينى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 18،20

18 - تدبير تمامى امور جهان و پيروزى در نبرد ها ، در دست خداوند است .

قل انّ الامر كلّه للّه

20 - بينش خدامحورى ، بينشى حقّ ، توحيدى و عالمانه

يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة . .. قل انّ الامر كلّه للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 11

11 - مرگ و حيات در هر حال به دست خداست و مسافرت و يا حضور در ميدان نبرد ، تغييردهنده مسير مقدّر آن نيست .

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

خداوند در جواب كسانى كه جهاد و مسافرت را عامل تعيين كننده مرگ مى پنداشتند، مى فرمايد «و اللّه يحيى و يميت» يعنى عوامل مادّى، تعيين كننده نيستند ; هر چه هست به دست خداوند و به تقدير اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 170 - 7

7 - وجود حيات برزخى ، پس از مرگ تا قيامت *

بل احيآء عند ربهم يرزقون. فرحين بما اتيهم اللّه من فضله و يستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 191 - 19

ص: 489

19 - جهان بينى توحيدى و هدفدارى جهان بدون اتكاى بر وحى - با عقل و منطق - قابل درك است .

و يتفكّرون فى خلق السّموات و الارض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً

زيرا صاحبان خرد ناب پس از انديشه در جهان، بدون تكيه بر وحى، به توحيد ربوبى و هدفدارى جهان رسيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 12

12 - تحولات تاريخى و اجتماعى نسل بشر ، تحت اراده و مشيت الهى است .

و اذكروا إذ جعلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 - تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 42 - 6

6 - منافع و امكانات مادى ، امورى عرضى و ناپايدار در بينش الهى

لو كان عرضاً قريباً

«عرض» به چيزهايى كه در معرض زوال و نابودى قرار گرفته اند، گفته مى شود. به كارگيرى آن در مورد غنايم جنگ، مفيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 5

5 - خدا ، سرپرست و صاحب اختيار انسانهاست .

هو مولينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 52 - 7

7 - در بينش مؤمنان جريان همه امور ، تحت اراده و مشيت الهى است .

نحن نتربص بكم أن يصيبكم اللّه بعذاب من عنده أو بأيدينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 4،16

4 - خدا ، آفريدگار آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت و الأرض

ص: 490

16 - خداى خالق ، مدبر و فرمانرواى جهان ، پروردگار حقيقى و مربى انسانهاست .

الذى خلق السموت و الأرض . .. ثم استوى على العرش يدبر الأمر ... ذلكم اللّه ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 5 - 11

11 - جهان آفرينش ، كتاب خداشناسى و پديده هاى آن ، جلوه گاه توحيد ربوبى است .

ما خلق اللّه ذلك إلا بالحق يفصل الأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 10 - 10،12،13

10 - تنها خداوند ، سزاوار هر گونه حمد و ستايش است .

أن الحمد للّه

12 - خدا ، پروردگار بى همتاى همه هستى است .

أن الحمد للّه رب العلمين

13 - خدا ، سرچشمه و مبدأ همه نيكيهاست .

أن الحمد للّه رب العلمين

«حمد» ستايش در برابر نيكيهاى اختيارى است. «ال» در «الحمد» براى جنس و مفيد استغراق است ; يعنى، تمام ستايشها از آن خداست و مفهوم آن اين است كه: تمام نيكيها از آن خدا بوده و خدا مبدأ و سرچشمه همه آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 30 - 7

7 - خدا ، مولا و مالك حقيقى انسانهاست .

و ردوا إلى اللّه موليهم الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 15

15 - تدبير امور جهان آفرينش ، تنها در دست خداست .

و من يدبر الأمر فسيقولون اللّه

«ال» در «الأمر» عوض از مضاف اليه محذوف است و به قرينه مقام - كه در بيان ربوبيت خدا بر جهان و انسانهاست - تقدير آن «و من يدبر أمر الخلق» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 4،5

4 - قدرت بر هدايت و رهبرى به سوى حق ، در انحصار خداوند است .

قل هل من شركائكم . .. قل اللّه يهدى للحق

ص: 491

5 - تنها خدا ، سزاوار پرستش و پيروى است .

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق قل اللّه يهدى للحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 14 - 5

5- هيچ معبودى جز خداى يگانه نيست .

فاعلموا . .. أن لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 3،6

3- حاكميت مطلق خداوند بر سراسر هستى

أُولئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

6- تنها خداوند ، ولى و سرپرست انسانهاست .

و ما كان لهم من دون الله من أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 6

6- هيچ كس و هيچ چيز ، بر خداوند حاكميتى ندارد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 14

14- خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 8

8- همه موجودات زنده ، تحت فرمان و حاكميت خداوند هستند .

ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

«ناصية» به قسمت جلوى سر گفته مى شود و گاهى به موهاى جلوى سر نيز به اعتبار رستنگاهش ، اطلاق مى گردد. گرفتن جلوى سر و يا موهاى آن ، كنايه از تسلط و حاكميت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 11،12

11- خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

ص: 492

اعبدوا الله ما لكم من إله غيره

12- تنها خداوند ، ايجاد كننده و آفريننده انسان است .

هو أنشأكم من الأرض

تركيبهايى همانند «هو أنشأكم» و «أنا قمت» - كه مبتدا در معنا ، فاعل است و خبر آن فعل مى باشد - گاهى حاكى از تأكيد است و گاهى دلالت بر حصر دارد. قرينه هاى موجود در كلام ، تعيين كننده آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 12،13

12- توحيد عملى ، مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا الله ما لكم من إله غيره

13- خداوند ، تنها حقيقتى كه شايسته و بايسته پرستش است .

اعبدوا الله ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 10

10- حاكميت خداوند بر هستى ، حاكميتى مطلق و قدرت او بلامنازع است .

إن ربك فعال لما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 9

9- تنها خداوند ، ياور و سرپرست انسانهاست .

و ما لكم من دون الله من أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 4

4- جريان همه امور در اختيار خداوند است و تنها او منشأ همه آنهاست .

و إليه يرجع الأمر كله

مراد از «الأمر» همه فعل و انفعالات موجود در هستى است و از آن جا كه اينها به فرمان تكوينى خدا تحقق مى يابند ، كلمه «امر» بر آنها اطلاق شده است. بازگشت امور به خدا (إليه يرجع الأمر) به اين معناست كه خداوند منشأ همه آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 13،18

13- حاكميت بر تمام هستى و علل و اسباب ، از آنِ خداوند است و جملگى مقهور حكم و تقدير اويند .

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

18- تنها خداوند شايسته اتكا و توكل كردن بر اوست .

ص: 493

و عليه فليتوكل المتوكلون

مراد از «المتوكلون» اراده كنندگان توكل يا كسانى هستند كه بر غير خدا توكل كرده اند. بنابراين «و عليه فليتوكل المتوكلون» ; يعنى، آنان كه مى خواهند توكل كنند، تنها بايد بر خدا توكل داشته باشند. و يا كسانى كه بر غير خدا توكل كرده اند بايد [از غير او قطع اميد كنند و] تنها بر خدا توكل داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 17

17- لزوم وابسته دانستن تحقّق امور به مشيّت خداوند و اظهار آن در بيان تصميمها

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 28

28- خداوند هر آنچه را بخواهد با لطافت تحقق مى بخشد و بر هستى و عوامل و اسباب آن سيطره دارد .

إن ربى لطيف لما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 12

12- خداوند از هر عيب و نقصى منزّه و از داشتن شريك مبرّاست .

و سبحن الله و ما أنا من المشركين

«سبحان» به معناى تسبيح (منزّه دانستن از نقص و عيب) است. اين كلمه مفعول مطلق براى فعل محذوف (اسبح و يا نسبح) مى باشد ; يعنى: اسبح و يا نسبح الله تسبيحاً. از مصاديق مورد نظر براى عيب و نقص، شريك داشتن است. قابل ذكر است كه جمله «سبحان الله» عطف بر «هذه سبيلى» است ; يعنى: «قل سبحان الله».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 5

5- عوامل طبيعى در اختيار خداوند است و تنها او حاكم بر آنهاست .

هو الذى يريكم البرق . .. و ينشىء السحاب الثقال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 8،20،21،24

8- تنها خداوند ولىّ و اختياردار امور انسانهاست .

أفاتخذتم من دونه أولياء

20- خداوند در آفريدن موجودات هيچ شريكى ندارد .

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

21- غير خدا هيچ آفرينش و آفريده اى ندارد .

ص: 494

أم جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه

24- خداوند خالق و آفريننده همه پديده هاست .

قل الله خلق كل شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 11

11- تنها خداوند شايسته و بايسته پرستش است .

لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 5

5- خداوند منشأ همه امور است و همه چيز به دست او جارى و سارى است .

لله الأمر جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 1،2

1- موجوديّت انسان ها و دستاوردهايشان و نيز تدبير امور آنان به دست خداوند است .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

از معانى «قائم بودن بر كسى» در اختيار داشتن شؤون آن كس، تدبير امور او و قوام بخشيدن به وى است. حرف «باء» در «بماكسبت» به معناى «مع» مى باشد و مراد از «من هو...» خداوند متعال است. بنابراين مفاد «من هو قائم...» اين است كه: خداوند قوام بخش انسانها و هر آنچه به دست آورده اند مى باشد و او شؤون ايشان را اداره و تدبير مى كند.

2- هيچ كس و هيچ چيز ( معبود هاى اهل شرك و . . . ) هم پايه خداوند نبوده و به تدبير امور انسان ها و قوام بخشيدن به آنان توانا نيست .

أفمن هو قائم على كل نفس بما كسبت

«من» در «أفمن هو . ..» مبتداست و خبر آن شبه جمله اى همانند «كمن ليس كذلك» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 23 - 1

1- حيات و مرگ موجودات ، تنها به دست خداوند است .

و إنا لنحن نحى و نميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 86 - 1

1- خداوند ، تنها آفريننده داناست .

إن ربّك هو الخلّ-ق العليم

ص: 495

معرفه آورده شدن مبتدا و خبر و نيز آمدن ضمير فصل «هو» دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 1

1- تنها معبود واقعى انسان ها ، خداى يگانه است .

إلهكم إله وحد

با توجه به آيات سابق، كه درباره صفات خداوند و نفى معبودهاى مشركان بود و از منحصر كردن اله و معبود در اين آيه به يك فرد، روشن مى شود كه آن اله يگانه، همان خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 51 - 2

2- خداوند ، يگانه معبود و إله است .

إنما هو إله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 1

1- مالكيت تمامى موجودات آسمان ها و زمين و حاكميت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و له ما فى السموت و الأرض

لازمه مالكيت، حاكميت است و «أفغير الله تتقون» (آيا از غير خدا مى ترسيد) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: مراد از «له ما فى السماوات و. ..» حاكميت نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 2

2- خداوند ، تنها روزى دهنده آدميان و يگانه معبود شايسته پرستش است .

أفبالبطل يؤمنون . .. و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا

از ارتباط ميان اين آيه و آيه قبل استفاده مى شود كه خداوند رازقيت را در انحصار خود دانسته و رزق دهنده واقعى را شايسته معبوديت معرفى كرده است و در اين راستا هرگونه نقش بتها را در رازقيت، نفى كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 22 - 3

3- لزوم عقيده به يگانگى در وجود و افعال خداوند

لاتجعل مع الله إلهًا ءاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 5

ص: 496

5- خداوند ، تنها قدرت حاكم بر جهان آفرينش است .

قل . .. لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 10

10- هيچ گونه قدرتى در مقابل اراده الهى ، وجود ندارد .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 4

4- اللّه ، يگانه مالك و مدبّر انسان و جهان هستى است .

لكنّاْ هو اللّه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 4،6

4- تمام نيرو ها ، وابسته به خداوند است .

لاقوّة إلاّ باللّه

جمله «لاقوّة إلاّ باللّه» به دليل «لا» ى نفى جنس و حرف «إلاّ» افاده حصر مى كند; يعنى، هيچ توان و قدرتى، جز به نيروى خداوند، نمى تواند عرضه وجود كند.

6- هستى ، تحت مشيّت و مديريت و نيروى خداوند يگانه است .

ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 2

2- تنها ، خداوند ، قادر بر يارى رساندن در بحبوحه قطع همه اسباب ظاهرى است .

هنالك الولية للّه الحقّ

اهل لغت، تفاوتى را بين معناى «وِلايت» و «وَلايت» ذكر كرده اند و آن اين كه «وَلايت» به معناى نصرت است و «وِلايت» به معناى سرپرستى و تدبير. گرچه برخى مفسران اين تفاوت را انكار كرده اند، (ر.ك: الميزان) ولى با توجه به موارد مشابه در آيات ديگر و نيز آيه قبل كه سخن از نصرت است، به نظر مى رسد اين معنا در اين مورد، اقرب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 6

6- خداوند ، در خلق و نيز تدبير و مديريت جهان ، يگانه است و شريكى ندارد .

أفتتّخذونه و ذرّيّته أولياء من دونى . .. ما أشهدتّهم خلق السموت والأرض

با استفاده از ارتباط دو آيه، تعبير «أولياء من دونى» اشاره به توحيد در تدبير و ولايت دارد و ضمير مفرد متكلم در «ما

ص: 497

أشهدتّهم» توحيد در آفرينش را تبيين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 16

16- توجه به مبدأ و معاد دو اصل عمده در بينش توحيدى است .

ما مكّنّى فيه ربّى خير . .. و كان وعد ربّى حقًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 102 - 5

5- ولايت حق و اصيل ، ويژه خدا است .

أفحسب الذين كفروا أن يتّخذوا عبادى من دونى أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 110 - 7

7- هيچ معبودى براى آدميان ، جز خداى يگانه وجود ندارد .

أنّما إلهكم إله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 36 - 4

4- خداوند ، تدبيركننده و پرورش دهنده همه انسان ها است .

و إنّ اللّه ربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 40 - 4،5

4- همه آدميان به سوى خداوند بازگردانده خواهند شد .

و إلينا يرجعون

از مجهول بودن «يرجعون» استفاده مى شود كه انسان ها - چه بخواهند و چه نخواهند - به خداوند رجوع داده خواهند شد.

5- بازگشت تمام مخلوقات زمينى به خداوند است .

و من عليها و إلينا يرجعون

مراد از «من عليها» مى تواند همه موجودات روى زمين باشد و به كار بردن واژه «مَن» از باب تغليب عاقلان بر غير آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 12،13

12- هيچ موجودى نظير خداوند و شايسته هم نامى با او نيست .

ربّ السموت . .. هل تعلم له سميًّا

ص: 498

«سمىّ» به معناى نظيرى است كه استحقاق هم نام شدن را داشته باشد (لسان العرب). جمله «هل تعلم ...» استفهام انكارى براى نفى معلوم است ; نه علم و گوياى اين است كه: چيزى وجود ندارد كه در اوصاف نظير خداوند باشد تا هم نام او گردد.

13- جز خداوند ، هيچ موجودى شايسته نام مقدس « ربّ و پروردگار جهان » نيست .

ربّ السموت والأرض . .. هل تعلم له سميًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 8 - 1

1 - هيچ معبودى جز خداوند ، شايسته پرستش نيست .

اللّه لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 14 - 4

4 - هيچ معبودى جز خداوند حقيقت نداشته و شايسته پرستش نيست .

إنّنى أنا اللّه لا إله إلاّ أنا

«إله» به معناى معبود است و در آيه، مراد معبود حق است، زيرا وجود خارجى معبودان باطل، قابل انكار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 50 - 3

3 - آفريننده همه موجودات و هدايتگر آنها در مسير خويش ، خداوند است .

أعطى كلّ شىء خلقه ثمّ هدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 21 - 5

5- زنده كردن مردگان و برپايى قيامت ، تنها در توانايى خداوند است .

له من فى السموت والأرض . .. أم اتّخذوا ءالهة من الأرض هم ينشرون

خداوند با اثبات مالكيت و قدرت مطلق خود بر جهان هستى (له من فى السماوات. ..) و نفى توانايى خدايان ادعايى بر احياى مردگان، در صدد بيان اين نكته است كه زنده كردن آنها، تنها در قلمرو قدرت خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 22 - 3،4

3- نظم و هماهنگى در جهان آفرينش ، دليلى است بر وحدانيت خداوند .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه «إلاّ» به معناى «غير» باشد; يعنى، اگر غير خداوند، خدايان ديگرى در جهان بود، نظم كنونى جهان متلاشى مى شد. مفهوم و پيام اين سخن اين است كه نظم كنونى جهان، تنها به اراده خدا و دليل بر وحدانيت او است.

ص: 499

4- هيچ قدرتى جز خداوند ، قادر به اداره منظم و منسجم جهان نيست .

لو كان فيهما ءالهة إلاّاللّه لفسدتا

خداوند، وجود چند خدا را - كه در امور جهان دخالت داشته باشند - نفى فرموده و موجب فساد نظم جهان دانسته است. اين فسادآورى ممكن است به خاطر اين باشد كه خدايان ديگر، قادر به اداره جهان و سامان بخشيدن به آن نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 2

2- هيچ معبود و خدايى جز « اللّه » در جهان وجود ندارد .

أم اتّخذوا من دونه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 1،5

1- تنها خداوند ، آفريننده شب و روز و خورشيد و ماه است .

و هو الذى خلق الّيل والنهار والشمس والقمر

5- آفرينش و تدبير جهان از جانب خداوند ، دو اصل تفكيك ناپذير در جهان بينى توحيدى است .

و ما خلقنا السماء . .. و جعلنا ... و هو الذى خلق ... كلّ فى فلك يسبحون

سياق آيات در مقام ردّ انديشه مشركان است كه براى خداوند مقام خالقيت، و براى خدايان خويش مقام تدبير قائل بودند و خداوند در آيات پيشين مقام تدبير و در اين آيه مقام آفرينش را به خود نسبت داده و جدايى آن دو مقام را مردود دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 5

5- بازگشت تمامى انسان ها به سوى خدا است .

و إلينا ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 2

2- انسان و جهان ، ربّ واحدى دارند .

بل ربّكم ربّ السموت والأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 3

3- تنها خداوند يكتا ، شايسته عبادت و پرستش است .

أُفّ لكم و لماتعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 500

11 - انبياء - 21 - 92 - 4

4- تنها خداوند ، پروردگار شايسته پرستش است .

أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 93 - 3

3- بازگشت تمامى انسان ها به سوى خداوند است .

كلٌّ إلينا رجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 108 - 3

3- خدا و معبود حقيقى انسان ، تنها يكى است .

أنّما إلهكم إله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 1 - 2

2- خدا ، پروردگار آدميان است .

اتّقوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 3

3- خدا ، خالق و آفريدگار انسان ها است .

فإنّا خلقنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 6 - 1

1 - تنها خداوند ، حق و پروردگار شايسته پرستش است .

فإنّا خلقناكم . .. و ترى الأرض هامدة ... ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

«ذلك» در اين جا به دو چيز اشاره دارد: 1- به قدرت نمايى هاى خدا در آفرينش انسان از خاك بى جان و مراحل رشد او در رحم و خارج از آن (فإنّا خلقناكم من تراب. ..) 2- به جلوه هاى قدرت خدا در رويش و رشد انواع گياهان در زمين (و ترى الأرض هامدة...). «باء» در «بأنّ الله» سببيه است. «ال» در «الحق» جنسيه و مفيد حصر مى باشد و روى سخن با مردمى است كه گرفتار پندارهاى شرك آميز بودند و گمان مى كردند كه غير از خدا، خدايان ديگرى نيز در سرنوشت آنها تأثير مى گذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 10 - 2

ص: 501

2 - خدا مالك انسان ها و همه آنان بندگان او

و أنّ اللّه ليس بظلّ-م للعبيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 12 - 2

2 - سود و زيان آدميان ، تنها در دست خداوند است .

يدعوا من دون اللّه ما لايضرّه و ما لاينفعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 6

6 - خدا ، قادر مطلق است .

إنّ اللّه يفعل ما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 15 - 2

2 - دنيا و آخرت ، تنها در اختيار خداوند

من كان يظنّ أن لن ينصره اللّه فى الدنيا و الأخرة. .. هل يذهبنّ كيده ما يغيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 19 - 3

3 - خدا ، پروردگار آدميان است .

فى ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 26 - 6

6 - هيچ كس به جز خدا ، شايسته پرستش نيست .

أن لاتشرك بى شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 6

6 - خدا ، پروردگار انسان ها

عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 31 - 1

ص: 502

1 - خدا ، پروردگارى بى شريك است .

حنفاء للّه غير مشركين به

«حنفاء» جمع «حنيف» و حال براى فاعل «فاجتنبوا»است. «حنف» نيز (مصدر «حنيف») به معناى گرويدن است. «لام» در «للّه» به معناى «إلى» است. يعنى: «اجتنبوا التقرب من الأوثان حالكونكم مائلين منها إلى اللّه; از نزديك شدن به بت ها پرهيز كنيد، در حالى كه گروندگان خالصى باشيد از آنها به خدا». به هر حال آيه فوق، بيانگر ربوبيت يگانه خدا، نفى ربوبيت غير او، لزوم پرستش خدا، روى برتافتن از پرستش غير او و بالاخره ارزش يكتاپرستى و مقام والاى موحدان و زشتى بت پرستى و پيامدهاى شوم آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 11

11 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

فإلهكم إله وحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 8

8 - خدا ، پروردگار انسان ها

ربّنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 7

7 - خدا ، پروردگار آدميان

و إنّ يومًا عند ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 6

6 - بازگشت تمامى انسان ها ، تنها به سوى خدا است .

و إلىّ المصير

«مصير» مصدر ميمى و به معناى بازگشتن است. تقديم «إلىّ» (خبر) بر «مصير» (مبتدا) مفيد حصر است; يعنى، «ليس الرجوع إلاّ إلىّ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 9

9 - خدا ، پروردگار انسان ها

أنّه الحقّ من ربّك

ص: 503

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 62 - 2

2 - تنها خداوند ، معبود به حق و شايسته پرستش است .

ذلك بأنّ اللّه هو الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 64 - 1،3،4

1 - خدا ، مالك مطلق و بى رقيب جهان هستى است .

له ما فى السموت و ما فى الأرض

«له» متعلق به عامل مقدر و خبر براى «ما» است. بنابراين تقديم آن بر مبتدا، مفيد حصر مى باشد. گفتنى است روى سخن با مردمى است كه مى پنداشتند در جهان، خدايان متعددى وجود دارند كه سرنوشت انسان ها به دست آنها رقم مى خورد. در جمله فوق، با توجه دادن به اين حقيقت كه سراسر هستى ملك خدا و تحت تصرف او است، اساساً وجود موجود ديگرى - كه از ملك خدا بيرون باشد و در پديده هاى ديگر، قدرت تصرف داشته باشد - پندارى باطل و ساخته ذهن هاى جاهل خوانده شده است.

3 - خدا ، پروردگار بى همتاى سراسر هستى

له ما فى السموت و ما فى الأرض

4 - خدا ، تنها وجود غنى ، بى نياز ، حميد و ستوده در سراسر هستى

و إنّ اللّه لهو الغنىّ الحميد

«هو» ضمير فصل و «الغنى» خبر اول «إنّ» و «الحميد» خبر دوم است و «ال» در آنها براى جنس و مفيد حصر مى باشد. گفتنى است كه اين قسمت، متضمن دليل ديگرى بر موهوم بودن انديشه شرك است; زيرا با توجه به اين كه سراسر هستى، ستايشگر خدا و تنها نيازمند به او است، ديگر جايى براى موجود ديگرى - كه بى نياز باشد و نياز ديگران را بر آورده كند و بدين جهت مورد ستايش آنان واقع شود - وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 67 - 6

6 - خدا ، پروردگار انسان ها

و ادع إلى ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 5

5 - خدا ، پروردگار بى همتا و مدبر يگانه سراسر هستى

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلطنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 8

8 - خدا ، آفريدگار بى همتا و پروردگار يگانه سراسر هستى است .

ص: 504

إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها

يأيّها الذين ءامنوا . .. و اعبدوا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 9

9 - خدا ، تنها معبود سزاوار پرستش

ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 29 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 6

6 - خدا ، تنها معبود سزاوار پرستش

ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 52 - 4

4 - خدا ، پروردگار آدميان

و أنا ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 57 - 3

3 - خدا ، پروردگار انسان ها

إنّ الذين هم من خشية ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 58 - 5

5 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

ص: 505

و الذين هم بأيت ربّهم يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 59 - 2

2 - خدا ، تنها مربى و پروردگار انسان ها است .

و الذين هم بربّهم لايشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 60 - 5

5 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

إلى ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 76 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها

فما استكانوا لربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 1

1 - حيات و مرگ ، تنها در اختيار خداوند است .

و هو الذى يحى و يميت

«الذى» خبر مبتدا و «ال» در آن، براى جنس است. بنابراين جمله «هو الذى» مفيد حصر است معنا چنين مى شود: او حيات مى بخشد و مى ميراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 1،2

1 - سراسر هستى ، در سيطره حاكميت و فرمان روايى يگانه خداوند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء

«ملكوت» مبالغه «مِلك» ( فرمان روايى) است; مانند «رَحَمُوت» مبالغه «رحمة» و «رَهَبوت» مبالغه «رهبة».

2 - خدا ، تنها پناهگاه بى پناهان

و هو يجير

«إجارة» (مصدر «يجير») به معناى پناه دادن است و «هو» فاعل معنوى و تقديم آن مفيد حصر مى باشد. جمله «هو يجير» عطف بر «بيده ملكوت كل شىء» و به تقدير «و من هو يجير...» است; يعنى، «و كيست آن كه تنها او پناه مى دهد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 506

12 - مؤمنون - 23 - 91 - 2،5

2 - خدا ، مبرّا از شريك و همتا

و ما كان معه من إله

5 - جهان آفرينش ، جهانى واحد و داراى خدايى واحد

إذًا لذهب كلّ إله بما خلق

استدلال فوق بر پايه نفى آفرينش استوار شده است بدين صورت كه: الوهيت متفرع بر خالقيت است. بنابراين اگر چند اله در جهان باشد، بايد چند خلق نيز وجود داشته باشد; در حالى كه مجموعه هستى، يك خلق بيش نيست. بنابراين جهان هستى، تنها يك خالق و يك اله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 4

4 - ساحت خداى يگانه ، برتر از آنچه كه با او شريك مى گردانند .

فتعلى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 94 - 1

1 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

ربّ فلاتجعلنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 5

5 - خدا ، پروردگار آدميان است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 4

4 - خدا ، پروردگار آدميان است .

و أعوذ بك ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 99 - 2

2 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 507

12 - مؤمنون - 23 - 106 - 1

1 - خدا ، پروردگار آدميان است .

قالوا ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 107 - 1

1 - خدا ، پرودگار انسان ها است .

ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 2

2 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

يقولون ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 2،10

2 - خدا ، فرمان رواى يگانه و به حق جهان هستى

فتعلى اللّه الملك الحقّ

10 - جهان ، تحت تدبير و اداره خداى يگانه و بى همتا است .

فتعلى اللّه الملك الحقّ لا إله إلاّ هو ربّ العرش الكريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 1

1 - خدا ، وجودى يگانه و منزه از شريك و همتا

و من يدع مع اللّه إلهًا ءاخر . .. فإنّما حسابه عند ربّه

«دعاء» (مصدر «يدع»)، به معناى خواندن و «برهان» به معناى حجت و دليل است. عبارت «لابرهان له به» قيد توضيحى براى «إلهاً آخر» مى باشد و قيد احترازى نيست; زيرا خداى ديگرى كه بتوان بر آن برهان اقامه كرد، وجود ندارد; بلكه برهان بر وحدت خداى يگانه و نفى تعدد خدايان استوار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 4

4 - خدا ، پروردگار انسان ها است .

و قل ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 508

12 - نور - 24 - 25 - 10

10 - خدا ، تنها معبود به حق و شايسته الوهيت

أنّ اللّه هو الحقّ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 18

18 - خداوند ، مالك اصلى و حقيقى تمام اموال و ثروت ها است .

و ءاتوهم من مال اللّه الذى ءاتيكم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، اموال موجود در دست مالكان را، «مال اللّه» (مال خدا) شمرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 3

3 - خداوند ، هستى بخش جهان آفرينش است .

اللّه نور السموت و الأرض

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از نور، معناى كتايى و مجازى آن باشد; يعنى، نور وجود; چرا كه جهان بدون هستى بخشى خداوند، در ظلمت و تاريكى عدم محض خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 1،2،4

1 - فرمان روايى آسمان ها و زمين ، تنها از آنِ خداوند است .

و للّه ملك السموت و الأرض

تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (ملك السماوات. ..)، مفيد حصر و اختصاص است.

2 - جهان هستى ، تنها تحت قدرت و تدبير خداوند است .

و للّه ملك السموت و الأرض

لازمه فرمان روايى انحصارى خداوند بر جهان، اين است كه جهان، تنها تحت قدرت و تدبير او باشد.

4 - تنها خداوند ، مقصد و منت هاى حركت تمامى موجودات جهان است .

و إلى اللّه المصير

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: 1- تقدم خبر (إلى اللّه) بر مبتدا (المصير) مفيد حصر مى باشد. 2- «مصير» به معناى «مرجع» است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 6

6 - بازگشت انسان به سوى خدا است .

يوم يرجعون إليه

ص: 509

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 1،7،11

1 - فرمان روايى جهان ( آسمان ها و زمين ) تنها از آن خدا است .

تبارك . .. الذى له ملك السموت و الأرض

7 - خداوند ، در فرمان روايى خويش بر جهان هستى ، هيچ شريك و همتايى ندارد .

و لم يكن له شريك فى الملك

11 - خداوند ، آفريننده همه پديد هاى جهان هستى است .

و خلق كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 2

2 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

تبارك الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 2

2 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

تبارك الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 1

1 - خداوند ، تنها قدرت قاهر شكست ناپذير

و إنّ ربّك لهو العزيز

«العزيز» مسند محلى به «ال» جنس و مفيد حصر است. گفتنى است كه اهل لغت در معناى «عزيز» گفته اند: «الغالب الذى لايغلب; پيروزمندى كه شكست نمى خورد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 2

2 - پروردگار جهانيان ، پروردگار و مدبر شرق و غرب عالم و هر آنچه ميان آن دو است .

قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 47 - 3

3 - تمامى جهان هستى ، تحت ربوبيت واحد خداوند

بربّ العلمين

ص: 510

«العالمين» جمع با الف و لام و مفيد استغراق است. بنابراين «ربّ العالمين»; يعنى، پروردگار همه جهانيان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 98 - 2

2 - هيچ چيز ، قابل مقايسه و برابرى با پروردگار جهانيان نيست .

إن كنّا لفى ضلل مبين . إذ نسوّيكم بربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 192 - 8

8 - مجموعه نظام هستى ، تحت تدبير و ربوبيت يگانه خداوند

و إنّه لتنزيل ربّ العلمين

«العالمين» جمع همراه با «ال» و مفيد عموم است. بنابراين «ربّ العالمين»; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 1،2

1 - خدا ، تنها معبود راستين و شايسته پرستش

ألاّيسجدوا للّه . .. اللّه لا إله إلاّ هو

2 - خدا ، يگانه پروردگار و مدبر نظام آفرينش

ربّ العرش

«عرش» معادل تخت است و مقصود از آن در اين جا مركز تدبير امور عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 60 - 1

1 - خدا ، آفريدگار يگانه آسمان ها و زمين

أمّن خلق السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 3

3 - خداوند ، يگانه مالك تمامى مظاهر هستى

و له كلّ شىء

تقديم «له» بيانگر حصر است; يعنى، همه چيز، تنها مال او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 3

3 - مجازات خطاكاران پيش از تبيين راه صواب و خطا براى ايشان ، امرى نادرست و نكوهيده در بينش الهى

ص: 511

و لولا أن تصيبهم مصيبة . .. و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 68 - 10

10 - ساحت خداوند از داشتن انباز در آفرينش و تدبير خلق منزه و برتر است .

و ربّك يخلق . .. سبحن اللّه و تعلى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 1،2،9

1 - الوهيت و معبود بودن ، تنها شايسته ذات پاك خداوند

و هو اللّه

ضمير «هو» در «هو اللّه» راجع به ذات پاك خداوند است و «ال» در «اللّه» براى تلميح و اشاره به صفت الوهيت مى باشد. بنابراين «هو اللّه» مرادف با «هو الاءله» است; يعنى، تنها آن ذات پاك و حقيقت محض است كه سزاوار الوهيت است و نه غير او. جمله بعد; يعنى، «و هو اللّه لا إله إلاّهو» تأكيد براى همين معنا است.

2 - معبودى جز ذات پاك خداوند نيست .

لا إله إلاّ هو

9 - بازگشت همه انسان ها ، تنها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 3،7

3 - خدا ، قدرت مطلق و بلامنازع جهان آفرينش است .

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم الّيل سرمدًا إلى يوم القيمة من إله غير اللّه

مفاد آيه بالا، اين است كه اگر خدا چيزى را بخواهد، در تمام هستى كسى نيست كه بتواند اراده او را نقض كند و برخلاف خواست او كارى انجام دهد.

7 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

من إله غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 3،6

3 - خدا ، قدرت مطلق و بلامنازع جهان آفرينش است .

قل أرءيتم إن جعل اللّه عليكم النهار سرمدًا . .. من إله غير اللّه ... أفلاتبصرون

مفاد آيه بالا اين است كه هرگاه خداوند كارى را اراده كند، هيچ كس نمى تواند اراده او را نقض كند و برخلاف خواسته او كارى انجام دهد.

6 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش

ص: 512

من إله غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 4،5،12

4 - وجود معبودى جز خدا ، حقيقت ندارد .

لا إله إلاّ هو

5 - خدا ، تنها معبود شايسته پرستش است .

لا إله إلاّ هو

12 - بازگشت همگان تنها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 10،11

10 - بازگشت همه انسان ها ، تنها ، به سوى خداوند است .

إلىّ مرجعكم

تقديم خبر (إلىّ) بر مبتدا (مرجعكم)، افاده حصر مى كند.

11 - مبدأ و مرجع انسان ها ، خداوند است .

إلىّ مرجعكم

رجوع، به معناى «بازگشت به جايى است كه آغاز، از آن جا بوده است. ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 16

16 - خداوند ، مبدأ و مقصد انسان هااست .

إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 2

2 - خداوند ، پديدآورنده عالم است .

يبدئ اللّه الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 21 - 5

5 - بازگشت همه انسان ها ، تنها ، به خداوند است .

و إليه تقلبون

«قلب» (ريشه «تقلبون») به معناى «بازگرداندن چيزى از جهتى به جهتى» است. با توجّه به معناى لغوى آن، «تقلبون»، به

ص: 513

معناى «ترجعون» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 57 - 3

3 - خداوند ، مبدأ و مرجع انسان ها است .

ثمّ إلينا ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 11 - 7

7 - خداوند ، مبدأ انسان ها و مرجع نهايى آنها است .

اللّه يبدؤا الخلق ثمّ يعيده ثمّ إليه ترجعون

كلمه «ترجعون» از ريشه «رجوع» است و طبق گفته راغب، رجوع، بازگشت به جايى است كه مبدأ و شروع بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 54 - 3

3 - خداوند ، تنها آفريننده انسان ها است .

اللّه الذى خلقكم

معرفه بودن مبتدا و خبر اختصاص و حصر را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 11 - 3

3 - همه عالم آفريده خداوند است و هيچ كس ، جز او در آن نقش نداشته است .

هذا خلق اللّه فأرونى ماذا خلق الذين من دونه

جمله «هذا خلق اللّه» اشاره به خلق آسمان ها و زمين و كوه ها و جنبدگان و آب و گياهان - كه در آيه قبل، از آنها سخن رفته است و مجموعه آنها، عالم را تشكيل مى دهند - دارد. بنابراين، مراد از آن، آفرينش همه عالم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 14

14 - آغاز و بازگشت انسان ها ، خداوند است .

ثمّ إلىّ مرجعكم

«رجوع» در لغت، به معناى بازگشت به جايگاهى است كه شروع از آن جا بوده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 4

4 - خداوند ، تنها مبدأ و مرجع انسان ها است .

ص: 514

إلينا مرجعهم

از تقديم خبر، حصر استفاده مى شود. لازم به ذكر است كه آيه، اگرچه درباره كافران است، اما كافران، در مورد بازگشت شان به خدا خصوصيتى ندارند و اين بازگشت، براى همه انسان ها است. گفتنى است از واژه «مرجع» (بازگشتن) به دست مى آيد كه مبدأ نيز خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 6

6 - تنها ، آفريدگارِ يك تا ، شايسته همه حمد ها و ستايش ها است .

و لئن سألتهم . .. ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

«ال» در «الحمد» براى استغراق و مفيد نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 9

9 - هيچ كس در خالقيت و مالكيت ، و در نتيجه ، مديريت خداوند بر عالم ، شريك او نيست . *

من خلق السموت و الأرض . .. للّه ما فى السموت و الأرض إنّ اللّه هو الغنىّ

بيان اعتراف مشركان به توحيد در خالقيت خداوند و سپس تبيين مالكيت انحصارى او برپديده هاى عالم و اعلام بى نيازى مطلق او، مى تواند بيان كننده اين باشد كه در تدبير عالم نيز شريكى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 10

10 - تنها خداوند ، بسى برتر و والاتر از شريك داشتن است .

و أنّ اللّه هو العلىّ الكبير

ضمير فصل «هو» و «ال» جنس در «العلىّ» و «الكبير» - كه هر دو خبر «أنّ» هستند - دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 4 - 8

8 - خلق و تدبير جهان ، نشأت يافته از مبدأ واحد است .

اللّه الذى خلق . .. ثمّ استوى على العرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 5 - 1،6،7

1 - مجموعه امور هستى ( آسمان و زمين ) ، تحت تدبير خداى يكتا است .

يدبّر الأمر من السماء إلى الأرض

«أمر» به معناى «فعل و شأن» است و «ال» در آن، براى جنس بوده و در نتيجه، دلالت بر همه امور و كارها مى كند.

6 - بازگشت نهايى عالمِ هستى در پايان جهان ، به سوى خدا است .

ص: 515

ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره ألف سنة

7 - خداوند ، مبدأ و منت هاى همه امور جهان است .

خلق اللّه السموت و الأرض . .. يدبّر الأمر ... ثمّ يعرج إليه فى يوم كان مقداره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 11 - 9،10

9 - بازگشت انسان به سوى پروردگار ، پس از مرگ و پايان حيات دنيوى ، قهرى است .

يتوفّيكم . .. ثمّ إلى ربّكم ترجعون

فعل مجهول «ترجعون» (بازگشت داده مى شويد) حكايت از بازگشت قهرى دارد.

10 - پروردگار ، مبدأ و منت هاى حركت انسان ها است .

ثمّ إلى ربّكم ترجعون

«رجوع» در جايى اطلاق مى شود كه سابقه اى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 22 - 10

10 - خداوند ، مالك مطلق عالم است و خود به تنهايى امور آن را تدبير مى كند .

قل ادعوا الذين زعمتم من دون اللّه لايملكون مثقال ذرّة فى السموت و لا فى الأرض و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 27 - 6

6 - خداوند ، يگانه و يكتا است و شريكى ندارد .

قل أرونى الذين ألحقتم به شركاء كلاّ بل هو اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 3 - 4،8

4 - تنها خداوند ، خالق جهان و روزى دهنده انسان ها است .

هل من خلق غير اللّه يرزقكم من السماء و الأرض

8 - در جهان هستى معبودى جز اللّه ، حقيقتاً وجود ندارد .

لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 10

10 - نظم حاكم بر پديده هاى طبيعت ، چون حركت باد ها ، تشكيل ابر ها و نزول باران حيات آفرين ، دليل بر قدرت خداوند و يكتايى او

و اللّه الذى أرسل الريح فتثير سحابًا . .. فأحيينا به الأرض بعد موتها كذلك النشو

ص: 516

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 18 - 15،16

15 - بازگشت انسان ها ، تنها به سوى خداوند است .

و إلى اللّه المصير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه آيه شريفه تنها ناظر به بازگشت انسان ها باشد. گفتنى است تقديم خبر (إلى اللّه) بر مبتدا (المصير)، مفيد حصر مى باشد.

16 - تنها خداوند ، مقصد و منتهااليه حركت تمامى موجودات جهان است .

و إلى اللّه المصير

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه آيه شريفه، ناظر به حركت و بازگشت همه موجودات باشد. گفتنى است «مصير» به معناى «مرجع» است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 40 - 3

3 - خداوند ، در آفرينش جهان ( آسمان ها ، زمين و . . . ) و تدبير امور آن ، بى شريك است .

قل أرءيتم شركاءكم الذين تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه امر «أرونى» تعجيزى است و مفاد آن چنين مى باشد: شما مشركان از آوردن نمونه اى از دخالت معبودهايتان در آفرينش ناتوانيد. بنابراين خداوند در آفرينش و تدبير جهان بى شريك مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 22 - 6

6 - بازگشت انسان ها به سوى خدا است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 25 - 6

6 - خداوند ، پروردگار حقيقى انسان ها است .

ءامنت بربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 5

5 - آفرينش ، مخصوص خدا است و او در آفرينش جهان هيچ شريكى ندارد .

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

تأكيد خداوند بر آفريدگارى خويش (أنّا خلقنا) و نيز جلوه قدرت خود دانستن پديده هاى جهان (ممّا عملت أيدينا أنعاماً) گوياى برداشت ياد شده است.

ص: 517

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 5

5 - بازگشت همگان ، به سوى خدا است .

و إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 4 - 1

1 - سراسر جهان هستى ، تنها از يك معبود حقيقى برخوردار است .

إنّ إلهكم لوحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 5 - 1

1 - جهان طبيعت ( آسمان ها ، زمين و پديده هاى ميان آنها ) ، تحت ربوبيت خداى يگانه است .

إنّ إلهكم لوحد . ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 5

5 - اللّه ، تنها معبود حقيقى است .

لا إله إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 4

4 - خدا ، پروردگار جهانيان است .

بربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 2

2 - خداوند ، ربّ و پروردگار همه انسان ها است .

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 6،7

6 - هيچ معبود حقيقى ، جز اللّه در عالم وجود ندارد .

ما من إله إلاّ اللّه الوحد القهّار

ص: 518

7 - خداوند ، ذاتى واحد ، بى كثرت و بدون اجزا است .

ما من إله إلاّ اللّه الوحد

جمله «ما من إله إلاّ اللّه» مى تواند مربوط به يكتايى خدا در برابر شرك و اعتقاد به چند خدايى باشد. صفت «الواحد» نيز مى تواند به وحدانيت ذات پروردگار - در برابر اعتقاد به تجسّم و تركيب ذات او - اشاره داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 66 - 2

2 - جهان هستى ، در حال حركت به سوى كمال است .

ربّ السموت و الأرض و ما بينهما

«ربّ» به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه «ربّ»، مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در اين آيه، معناى وصفى آن مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 1

1 - تنها خداوند ، شايسته عبادت خالصانه و اطاعت بى چون و چرا است .

ألا للّه الدين الخالص

«الدين» مبتدا و مسنداليه و «للّه» خبر و مسند است. تقديم مسند بر مسنداليه، مفيد حصر و اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 4 - 9

9 - خداوند ، يكتا و يگانه و چيره و پيروز است .

هو اللّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 14

14 - خداوند ، مرجع و فرجام سير انسان ها است .

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 5،6،8

5 - جهان آفرينش ، تحت فرمانروايى واحدى اداره مى شود .

له ملك السموت و الأرض

6 - فرمانروايى مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل در اختيار داشتن همه شفاعت ها در دست خدا و ناتوانى غير او از هرگونه شفاعت خودسرانه

ص: 519

قل للّه الشفعة جميعًا له ملك السموت و الأرض

جمله «له ملك السماوات. ..» در مقام تعليل براى جمله پيش (للّه الشفاعة جمياً) است; يعنى، چون فرمانروايى جهان به دست خداوند است، پس شفاعت هم - كه جزئى از فرمانروايى است - در اختيار او قرار خواهد داشت.

8 - بازگشت همه انسان ها پس از مرگ تنها به سوى خدا است .

ثمّ إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 1،2

1 - خداوند ، آفريننده هر چيزى است .

اللّه خلق كلّ شىء

2 - همه پديده هاى جهان هستى ، جلوه هاى خالقيت و توحيد ربوبى خداوند است .

اللّه خلق كلّ شىء

آيه شريفه به قرينه آيه 64 - كه به منزله نتيجه اين آيه بوده و در آن شرك محكوم گرديده است - درصدد بيان نشانه هاى خالقيت خدا و اثبات توحيد ربوبى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 63 - 1

1 - كليد و سررشته تمامى امور جهان ، در اختيار خدا است .

له مقاليد السموت و الأرض

«مقاليد» در آيه شريفه يا مترادف «مفاتيح» (كليدها) و يا به معناى «خزائن» (گنجينه ها) است (لسان العرب ). در هر صورت اين تعبير كنايه از سلطه بر جهان و در اختيار داشتن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 2

2 - عبادت ، تنها شايسته خالق هستى و مدبر و صاحب اختيار جهان است .

قل أفغير اللّه تأمرونّى أعبد

«فا» در «أفغير اللّه» يا براى تفريع اين آيه به آيات پيش است - كه از خالقيت و تدبير خدا سخن گفته است - و يا رابطه براى جواب شرط مقدر است كه تقدير آن چنين مى باشد: «إن كان اللّه خالق كلّ شىء فكيف تأمروننى أن أعبد غير اللّه». در هر صورت پيام آيه شريفه اين است كه با وجود خالق بودن خداوند، عبادت غير او شايسته نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 66 - 3،7

3 - تنها خداوند شايسته پرستش است .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد . .. بل اللّه فاعبد

7 - تنها تلاش و عمل در سايه توحيد و يكتاپرستى ، ثمربخش و سودآور است .

ص: 520

لئن أشركت ليحبطنّ عملك . .. بل اللّه فاعبد و كن من الشكرين

از مقابله ميان شرك و توحيد و تأثير آن دو در رفتار آدمى و نتايج آن، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 11

11 - ساحت خداوند ، از داشتن هرگونه شريك منزّه و برتر است .

تعلى عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 3 - 9،11

9 - هيچ معبود حقيقى ، جز اللّه در جهان هستى وجود ندارد .

لا إله إلاّ هو

«إله» به معناى معبود است.

11بازگشت همگان تنها به سوى خداوند است .

إليه المصير

«مصير» به معناى بازگشت است و تقديم «إليه» مفيد حصر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 4

4 - اتمام حجت خداوند بر انسان ها ، از راه ارائه آيات و نشانه هايش بر حقانيت خود

هو الذى يريكم ءايته

يادآورى آيات و نشانه هاى ارائه شده از سوى خداوند به بشر - پس از ذكر عذاب شدن كافران و منكران - مى تواند به منظور اتمام حجت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 5

5 - فرمان روايى جهان ، تنها از آنِ خداوند است .

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 6

6 - خدايى جز « اللّه » ، در جهانِ هستى وجود ندارد .

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 521

16 - غافر - 40 - 43 - 5

5 - بازگشت همه انسان ها ، به سوى خدا است .

و أنّ مردّنا إلى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 62 - 1،3،4

1 - خداوند ، حقيقتى متمايز ، شناخته شده و بى مانند در صفات و افعال

ذلكم اللّه ربّكم

«ذلكم» براى اشاره به شىء حاضر است كه در اين آيه، اسم جلاله (اللّه) مى باشد. آمدن آن به جاى ضمير «هو»، مى رساند كه خداوند حقيقتى است بس معلوم و روشن كه اگر افعال و صفاتش بازگو شود، چنان شناخته شده و از ديگر حقايق ممتاز مى گردد كه گويا حقيقتى قابل مشاهده و حاضر مى باشد.

3 - خداوند ، خالق همه چيز است .

خلق كلّ شىء

4 - در جهان هستى معبودى جز اللّه ، حقيقتاً وجود ندارد .

لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 11،16،18

11 - خداوند ، حقيقتى متمايز ، شناخته شده و بى مانند در صفات و افعال

ذلكم اللّه ربّكم

«ذلكم» براى اشاره به شىء حاضر است كه در اين آيه، اسم جلاله (اللّه) مى باشد. آمدن آن به جاى ضمير «هو» مى تواند حاكى از اين حقيقت باشد كه خداوند، حقيقتى معلوم و روشن است كه اگر افعال و صفات او بازگو شود، چنان شناخته شده و از ديگر حقايق ممتاز مى گردد كه گويا حقيقتى قابل مشاهده و حاضر مى باشد.

16 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

فتبارك اللّه ربّ العلمين

18 - تمامى موجودات جهان هستى ، تحت ربوبيت خداوند هستند .

اللّه ربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 1،3،12

1 - تنها خداوند ، ذات داراى حيات حقيقى ، مستقل و جاويد است .

هو الحىّ

جمله « هو الحىّ» مفيد حصر است. انحصار حيات براى خداوند - با آن كه موجودات بسيارى از حيات بر خورداراند - گوياى اين حقيقت است كه حيات خداوند، حياتى است ذاتى، حقيقى و جاويد و حيات ديگر موجودات، حياتى وابسته و رو به زوال است.

3 - معبودى جز اللّه حقيقتاً وجود ندارد .

ص: 522

لا إله إلاّ هو

«إله» به معناى معبود است.

12 - تنها خداوند ، شايسته و بايسته ستايش است .

الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 1،2،3

1 - خداوند ، آيات و نشانه هاى قدرت و ربوبيت بى همتاى خود را به انسان ها نشان داده و شناسانده است .

و يريكم ءايته

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنعم . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءايته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

3 - وجود دلايل و نشانه هاى متعدد و گوناگون ، بر اثبات قدرت و يكتايى خداوند در هستى

و يريكم ءايته فأىّ ءايت اللّه

برداشت ياد شده از جمع آمدن «آيات» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 9 - 7،10،14

7 - خداوند ، مبرّا از هر شريك و همانند

قل أئنّكم لتكفرون . .. تجعلون له أندادًا

از استفهام در «أئنّكم» مطلب بالا استفاده مى شود.

10 - تنها آفريننده زمين ، پروردگار و مدبر عالم هستى است .

لتكفرون بالذى خلق الأرض . .. ذلك ربّ العلمين «ذلك» به قرينه مقام خبر مقدم و «ر

«ذلك» به قرينه مقام خبر مقدم و «ربّ العالمين» مبتداى مؤخر است و تقديم خبر بر مبتدا مفيد حصر است.

14 - داشتن شريك ، دور از ساحت بلند ربوبيت خدا است .

و تجعلون له أندادًا ذلك ربّ العلمين

تعبير «ذلك» كه اشاره به دور است مى تواند بيان كننده رفعت مقام ربوبى از داشتن شريك باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 10 - 7

7 - كوه هاى استوار ، بركت سرشار زمين ، تغيير فصل ها و تأمين نيار هاى غذايى موجودات ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خدا

ذلك ربّ العلمين . و جعل فيها روسى من فوقها و برك فيها و قدّر فيها أقوتها فى أرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 17

ص: 523

17 - سامان دادن آسمان هاى هفتگانه ، تدبير امور آنها و آفرينش ستارگان و نگهبانى از آسمان ها ، جلوه اى از ربوبيت خدا و نشانه يكتايى او در تدبير هستى است .

ذلك ربّ العلمين . .. فقضهنّ سبع سموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 21 - 11

11 - بازگشت انسان ها ، تنها به سوى خداوند است .

و إليه ترجعون

تقديم «إليه» بر «ترجعون» مى تواند براى افاده حصر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 2

2 - تنها خداوند ، پروردگار و مدبر امور انسان ها است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه

با توجه به حصر مستفاد از «ربّنا اللّه»، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 37 - 11

11 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته آفريدگار جهان است ; و نه در شأن مخلوقات او .

و اسجدوا للّه الذى خلقهنّ إن كنتم إيّاه تعبدون

تقديم «إيّاه» بر «تعبدون» علاوه بر رعايت فاصله آيات، مى تواند براى حصر نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 39 - 12،17

12 - تمامى امور ، در حيطه قدرت مطلق و گسترده خداوند است .

إنّه على كلّ شىء قدير

17 - حيات زمين در دنيا و رستاخيز مردگان در قيامت ، نمادى از قدرت بى بديل خداوند است .

إنّ الذى أحياها لمحى الموتى إنّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 4 - 2

2 - وحى و بعثت پيامبران ، مقتضاى مالكيت و ربوبيت بى شريك خدا بر جهان و انسان

كذلك يوحى إليك . .. له ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 524

16 - شورى - 42 - 6 - 3

3 - خداوند يگانه ، تنها معبود و شايسته پرستش در جهان هستى

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء

بنابراين كه مراد از ولى - مفرد اولياء - معبود باشد از سخن تهديدآميز آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 9 - 6

6 - خداوند يگانه ، تنها معبود و شايسته پرستش در جهان هستى

فاللّه هو الولىّ

بنابراين كه مراد از«الولىّ» معبود باشد مطلب فوق برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 10 - 8

8 - ولايت منحصر و بى همتا ، قدرت نامحدود و مرجعيت نهايى در تشريع و داورى ، از ويژگى هاى پروردگار جهان

فاللّه هو الولىّ . .. ذلكم اللّه ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 12

12 - خداوند ، ذاتى بى همتا و بى مانند

ليس كمثله شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 22،30

22 - خداوند ، پروردگار يگانه همه انسان ها

اللّه ربّنا و ربّكم

30 - بازگشت همه انسان ها به سوى خدا است .

و إليه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 53 - 3،8،9

3 - تمامى موجودات زمين و آسمان ، مملوك خداوند هستى اند .

له ما فى السموت و ما فى الأرض

8 - بازگشت تمامى موجودات به سوى خداوند است .

ألا إلى اللّه تصير الأُمور

9 - همه امور در جهان هستى ، به سوى الهى شدن در حركت است .

ص: 525

ألا إلى اللّه تصير الأُمور

با توجه به ماده «صيرورت» برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 14 - 4

4 - خداوند ، منت هاى حركت و سير وجودى انسان است .

و إنّا إلى ربّنا لمنقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 7

7 - بازگشت حتمى و قهرى آدميان ، به سوى فرمانرواى هستى ( خداوند )

و إليه ترجعون

مجهول آمدن «تُرجعون»، قهرى بودن معاد را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 5

5- تنها پروردگار جهان ، پناهگاه انسان ، در سختى ها و دشوارى هاى زندگى است .

و إنّى عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 6

6- قدرت مطلقه و رحمت گسترده ، در انحصار خداوند است .

إنّه هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 6

6 - تنها خداوند ، سرپرست و ياور حقيقى انسان ها ، در دنيا و آخرت است .

ولا يغنى . .. ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 15 - 8

8 - بازگشت همه انسان ها ( نيك كرداران و بدكاران ) به سوى پروردگار

من عمل صلحًا . .. و من أساء ... ثمّ إلى ربّكم ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 526

17 - جاثيه - 45 - 27 - 1

1 - خداوند ، يگانه فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 1،4،9

1 - تنها خداوند ، شايسته حمد و ستايش بى پايان

فللّه الحمد

تقدم «للّه» بر «الحمد» مفيد حصر است.

4 - خداوند ، يگانه پروردگار آسمان ها و زمين و تمامى جهانيان

ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ العلمين

9 - حاكميت تدبير و مديريت خداوند يكتا ، بر كل نظام هستى

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ العلمين

تكرار واژه «ربّ» در آيه شريفه، مى تواند در راستاى شرك زدايى و تثبيت باور به حاكميت مطلق ربوبيت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 37 - 3

3 - ربوبيت يگانه خداوند در جهان هستى ، نمودى از عظمت و كبريايى او است .

ربّ السموت و ربّ الأرض . .. و له الكبرياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 4

4- تنها خداوند ، شايسته پرستش است .

فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 13

13 - نيرو ها و قواى آسمان ها و زمين ، تنها از آن خداوند و در اختيار او است .

و للّه جنود السموت و الأرض

«لام» در «للّه» مفيد اختصاص و ملكيت است و مى رساند كه قواى هستى، مسخّر خدا و در خدمت تحقق اهداف او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السموت و الأرض

ص: 527

«ملك» به معناى پادشاهى و فرمانروايى و ملازم با مالكيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 4

4 - بازگشت و حركت تمامى موجودات ، تنها به سوى خداوند است .

و إلينا المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 58 - 1،7

1 - خداوند ، يگانه روزى دهنده در نظام هستى

إنّ اللّه هو الرزّاق

ضمير فصل «هو»، تأكيد و اختصاص را افاده مى كند.

7 - تمام قدرت ها و واسطه هاى فيض در نظام هستى ، در مالكيت و سيطره يگانه خداوند

إنّ اللّه هو . .. ذوالقوّة المتين

تعبير «ذوالقوّة» - به جاى «القوى» - مى تواند اشاره به اين حقيقت داشته باشد كه خداوند، نه تنها قوى است; بلكه هر نوع توان و قدرتى كه در نظام وجود يافت شود، مملوك و مقهور او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 36 - 1

1 - آفرينش آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند و غير او فاقد كمترين تأثير درآن

أم خلقوا السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 43 - 2

2 - خداوند ، يگانه معبود به حق هستى است .

أم لهم إله غير اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 42 - 1

1 - سررشته تمامى امور ، تنها در اختيار خداوند است .

و أنّ إلى ربّك المنتهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره « شِعرى »

ص: 528

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به «شعرى»، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 1

1 - تنها حقيقت باقى در نظام هستى ، ذات يگانه پروردگار است .

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك

مفسران «وجه» را در آيه شريفه به معناى ذات گرفته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 4

4 - خداوند ، ذاتى پاينده و جاودان

تبرك اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 59 - 2

2 - نقش منحصر به فرد خداوند ، در ايجاد و آفرينش انسان از منى در رحم

أفرءيتم ما تمنون . .. أم نحن الخلقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 64 - 3

3 - نقش الهى در فرايند رشد دانه ها در زمين ، منحصر به فرد بوده و هيچ نيرويى توان چنين عملى را ندارد .

أم نحن الزرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 1،4،5

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السموت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك) افاده حصر مى كند و «ملك» به معناى سلطنت و فرمانروايى است.

4 - مرگ و حيات ، در اختيار خداوند بوده و او است كه مى ميراند و زنده مى گرداند .

يحيى و يميت

5 - خداوند ، بر انجام دادن هر چيزى قادر و توانا است .

و هو على كلّ شىء قدير

ص: 529

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 4 - 5

5 - تدبير و اداره امور جهان در اختيار خداوند است .

خلق السموت . .. ثمّ استوى على العرش

«عرش»، به معناى تخت است و مراد از آن تخت حكومت و اداره امور جهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 1،3

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السموت و الأرض

«ملك» به معناى سلطنت و فرمانروايى است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك. ..) افاده حصر مى كند.

3 - بازگشت امور عالم ، تنها به سوى خداوند است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مراد از «الأمور»، كارهاى مربوط به همه جهان باشد. گفتنى است كه تقديم جار و مجرور (إلى اللّه) بر «ترجع» بيانگر حصر است; يعنى، «و إلى اللّه لا إلى غيره ترجع اُمور العالم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 1 - 3

3 - كمال ذات خداى يگانه هستى ، پيام يكايك موجودات جهان

سب-ّح للّه ما فى السموت و ما فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 1،2،7

1 - « اللّه » ، همان يگانه معبود بى همتا است .

هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو

2 - جز « اللّه » ، هيچ كس و هيچ چيز شايسته پرستش نيست .

هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو

7 - هر موجودى جز خداى يگانه ، فاقد علم و رحمت گسترده و شايستگى براى پرستش

هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو علم الغيب و الشهدة هو الرحمن الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 1،2،18

1 - يگانه معبود هستى ، فرمانرواى مطلق نظام وجود است .

هو اللّه الذى . .. الملك القدّوس

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

ص: 530

هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو الملك

وصف «الملك» براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

18 - فرمانرواى مقتدر و شكست ناپذير هستى ، منزّه از هر گونه شريك

سبحن اللّه عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 24 - 4

4 - خداى يگانه ، صورت بخش و شكل دهنده به مظاهر وجود و نظام هستى

هو اللّه . .. المصوّر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 7،30

7 - عبادت و پرستش ، تنها شايسته خداوند يگانه

إأنّا برءؤا. .. و ممّا تعبدون من دون اللّه

30 - حركت همه مظاهر هستى ، به سوى خداى يگانه

و إليك المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 6

6 - فرمان روايى عالم ، تنها در انحصار خداوند است .

له الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 9،10

9 - بازگشت نهايى تمامى امور و همه چيز ها ، به سوى خداوند است .

و إليه المصير

10 - جهان آفرينش ، در حال حركت است و خدا منت ها اليه اين حركت مى باشد .

و إليه المصير

«ال» در «المصير» براى جنس است; يعنى، هر تحوّل و حركتى در جهان هستى، تنها به سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 13 - 1،2

1 - هيچ معبود حقيقى ، جز « اللّه » در عالم وجود ندارد .

اللّه لا إله إلاّ هو

2 - معبودى جز « اللّه » شايستگى عبادت ندارد .

ص: 531

اللّه لا إله إلاّ هو

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه نفى در «لا إله إلاّ هو» نفى شايستگى باشد، نه نفى وجود; زيرا در عالم معبودهاى ادعايى بسيارى وجود دارد، ولى آنها شايستگى معبوديت را ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 3،4

3 - فرمانروايى جهان ، تنها در دست خداوند است .

الذى بيده الملك

تقديم مسند (بيده) بر مسنداليه (الملك)، افاده اختصاص مى كند.

4 - افاضه خير ها و بركت ها از سوى خداوند ، برخاسته از فرمانروايى انحصارى او بر جهان است .

تبرك الذى بيده الملك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «الذى بيده الملك» مى تواند در مقام توضيح و تبيين «تبارك» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 13

13 - آگاهى بشر از فلسفه و هدف زندگى خويش ، امرى مهم و برخوردار از جايگاهى ويژه در جهان بينى الهى - اسلامى

ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً

يادكرد فلسفه و هدف خلقت انسان در آغاز سوره و قرار گرفتن آن در سلسله مباحث مربوط به خدا و جهان، بيانگر اهميت و جايگاه ويژه اين موضوع در ميان موضوعات قرآنى و دينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 2

2 - منابع رزق و روزى انسان ها ، تنها به دست خداوند است .

أمّن هذا الذى يرزقكم إن أمسك رزقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 9 - 3

3 - هيچ معبود حقيقى در جهان هستى جز « اللّه » وجود ندارد و جز او كسى شايسته پرستش نيست .

لا إله إلاّ هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 6

6 - منزّه دانستن خداوند از هر عيب و نقصى و اعتراف به اين حقيقت ، امرى مهم در سلسله معارف الهى

و سبّحه ليلاً طويلاً

توصيه خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله)، مبنى بر تسبيح او در بيشتر اوقات شب - به عنوان برنامه اى دائمى - بيانگر حقيقت ياد شده است.

ص: 532

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندى آسمان ، شب ، روز ، زمين ، آب ، گياه و كوه ها براى انسان و دام ، هدف خداوند از آفرينش و سامان بخشى آنها است .

متعًا لكم و لأنعمكم

«متاعاً» مفعول له است. اين كلمه گرچه اسم است براى هر چيزى كه سودمند باشد (لسان العرب); ولى در اين آيه جايگزين مصدر شده است; يعنى، «تمتيعاً لكم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 4

4 - ملاقات خداوند و حضور در پيشگاه او ، فرجام محتوم هر انسان و با هر نوع كردار است .

يأيّها الإنسن إنّك كادح . .. فملقيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاكميت و مالكيت بر آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند است .

له ملك السموت و الأرض

«مُلك» اسم مصدر و به معناى بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا كلمه «مُلك» به كار رود، مستلزم «مِلك» (مالكيت) نيز خواهد بود. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 1 - 12،13

12 - خداوند ، خالق تمامى مخلوقات است .

الذى خلق

ذكر نشدن مفعولى خاص براى فعل «خلق»، افاده عموم مى كند و در اين صورت آيه بعد، ذكر خاص بعد از عام خواهد بود. در اين موارد مى توان گفت: «خلق» گرچه متعدى است; ولى به جهت نظر نداشتن به مفعولى خاص، به منزله فعل لازم دانسته شده است. و ممكن است گفته شود: مفعول مقدّر آن، لفظى است كه همه موجودات را شامل مى شود. برخى گفته اند: به قرينه آيه بعد، مفعول محذوف اين فعل نيز «الإنسان» است كه در اين صورت، آيه شريفه تنها به آفرينش انسان نظر خواهد داشت.

13 - ربوبيت ( مالكيت و تدبير امور ) ، ويژه خالق موجودات است .

ربّك الذى خلق

توصيف خداوند به «الذى خلق» - پس از بيان ربوبيت او - بيانگر اين نكته است كه خالقيت او، دليل بر ربوبيت او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 2 - 1

ص: 533

1 - خداوند ، خالق انسان ها است .

خلق الإنسن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 8 - 1،5

1 - بازگشت هر موجودى به خداوند است .

إنّ إلى ربّك الرجعى

5 - بازگشت انسان ها به خداوند و به كيفر رسيدن طغيان گران ، جلوه هاى ربوبيت خداوند و در راستاى تدبير امور انسان ها است .

ربّك

ضمير خطاب در «ربك»، ممكن است خطاب به هر كس باشد كه سخن را مى شنود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 5،8،11،12،13

5 - وحدانيت خداوند ، حقيقتى ثابت و واقعيتى انكارناپذير است .

هو اللّه أحد

تركيبى كه بسيارى از اديبان و مفسران براى آيه شريفه پذيرفته اند، اين است كه: «هو» ضمير شأن و جمله «اللّه أحد» مفسر آن باشد كه در حقيقت مرجع ضمير خواهد بود. آوردن ضمير شأن، بيانگر عظمت مطلب و تثبيت آن است; يعنى، حقيقت و واقعيت اين است كه خداوند يكتا است.

8 - خداوند ، تنها معبود شايسته عبادت است .

اللّه أحد

برخى از اهل لغت اصل كلمه «اللّه» را «إله» مى دانند. فعل «اَلَهَ»; يعنى، عبادت كرد، در اين صورت «إله»، به معناى معبود خواهد بود (مفردات راغب). كلمه «اللّه» با آن كه علم است، مى تواند ناظر به معناى لغوى «إله» نيز باشد. در اين صورت مراد از «وحدت معبود»، اين است كه ساير معبودها، دروغين و پندارى اند و شايسته عبادت نيستند.

11 - خداوند ، با چيزى تركيب نمى شود .

أحد

برگزيدن تعبير «أحد» بر «واحد»،به اين دليل است كه «واحد»، در شمارش قرار مى گيرد و ممكن است چيزى به آن ضميمه شود; ولى «أحد» چنين نيست. (مجمع البيان)

12 - خداوند ، بسيط است و اجزا ، اعضا ، جنس و فصل ندارد .

أحد

برخى از اهل لغت گفته اند: احديت خداوند، به اين معنا است كه او قابل تجزيه نيست. (تاج العروس)

13 - تعدد درباره خداوند ، امكان پذير نيست .

أحد

در فرق «أحد» و «واحد» گفته شده است كه مى توان براى «واحد» دومى قرار داد; ولى «أحد» چنين نيست; زيرا «أحد» تمام جنس خود را فرامى گيرد. (مجمع البيان)

ص: 534

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 9

9 - خداوند ، از چيزى پديد نيامده و بى فرزند و بى همتا است .

اللّه الصمد

دو آيه بعد (لم يلد و لم يولد . و لم يكن له كفواً أحد)، به دليل قرار نگرفتن حرف عطف بين آنها و اين آيه، مى تواند مفسر كلمه «صمد» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 3،4

3 - تجزيه شدن ذات خداوند و جدا شدن چيزى از او ، ممكن نيست .

لم يلد

تعبير ولادت در اين آيه، شامل صادر شدن از مبدأ ديگر و انفصال جزء از كلّ نيز مى باشد.

4 - خداوند ، از چيزى به وجود نيامده است .

و لم يولد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 4 - 1

1 - خداوند ، بى همتا است .

و لم يكن له كفوًا أحد

«كفو» و «كفؤ» به يك معنا است (قاموس). كفؤ; يعنى، نظير و مساوى. (نهايه ابن اثير)

6- جهان بينى ثنويت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 9

9 - دو مبدأ براى جهان هستى و حوادث آن پنداشتن ( ثنويت ) ، انديشه اى مردود و واهى

قل كلّ من عند اللّه

7- جهان بينى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 12

ص: 535

12 - تضادّ و دوگانگى بينش اهل ايمان و كفرپيشگان ، در تفسير عوامل حيات و مرگ

و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 12

12 - برخى مشركان و كافران عنود، با نقش مشيت الهى در تأثير اسباب آشنا بودند.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون

8- جهان بينى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 12

12 - برخى مشركان و كافران عنود، با نقش مشيت الهى در تأثير اسباب آشنا بودند.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون

9- جهان بينى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 4

4 - منافقان علم گسترده و همه جانبه خدا و آگاهى او را به اسرار و نهان انسان ها ، باور نداشته و بدان معتقد نيستند .

يخدعون اللّه

از اينكه منافقان با نفاق خويش در صدد نيرنگ زدن به خدا برآمده اند، معلوم مى شود كه آنان مى پنداشتند، اگر امرى را مخفى كنند، خداوند از آن آگاه نمى شود.

10- جهان بينى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 156 - 5

5 - جهان بينى مؤمنان صابر ( از خدا بودن و به سوى او بازگشتن ) دليل صبر و استقامت آنان در برابر دشوارى هاى راه ايمان

الذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنا للّه و إنا إليه رجعون

«الذين . .. قالوا ...» علاوه بر بيان اوصاف و ويژگى صابران، حكايتگر دليل و علت صبر آنان نيز هست.

ص: 536

11- جهان بينى و ايدئولوژى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 3،4،7،9،10،11

3 - باور به ربوبيت خدا ، رحمت آفرينى و مالكيتش بر روز جزا ، وادار كننده آدمى به پرستش او

رب العلمين. الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين. إياك نعبد

4 - شناخت خدا و صفات او ، راه دستيابى به توحيد عبادى است .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نعبد

7 - ايمان به خدا و صفات او ، مايه باور به حضور همگان در پيشگاه اوست .

الحمد للّه رب العلمين . .. إياك نعبد

تغيير اسلوب كلام در سوره حمد، يعنى التفات از غيبت به خطاب حاوى نكاتى است، از جمله اينكه آدمى پيش از آگاه شدن به صفات خدا - مانند ربوبيت او بر هستى و . .. - گويا احساس نمى كند كه خداوند بر همه چيز حاضر و ناظر است; ولى پس از باور به ربوبيت او و ساير صفاتش، خود و ديگران را در محضر خدا مى يابد و او را در همه شؤونات حاضر مى بيند.

9 - شايسته دانستن خدا براى عبادت و اميد به رحمت هاى او ، از انگيزه هاى پرستش خداست .

الحمد للّه رب العلمين. الرحمن الرحيم ... إياك نعبد

مطرح ساختن عبادت خدا پس از توصيف او به ربوبيت، رحمانيت، رحيميت و مالكيت روز جزا، بيانگر انگيزه هاى پرستش است; يعنى، چون خدا رب است، شايسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نيازمندند، بايد عبادتش كنند وبدان جهت كه از عذاب آخرت مى هراسند، بايد او را بپرستند.

10 - ترس از عذاب هاى اخروى و اميد به پاداش هاى جهان آخرت ، از انگيزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملك يوم الدين. اءيّاك نعبد

11 - شناخت خدا و صفات او ، مايه ناديده انگاشتن خويش در پيشگاه خداوند است .

الحمد للّه . .. إياك نعبد و إياك نستعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 3 - 6

6 - باور به خدادادى بودن امكانات و دارايى ها ، زمينه ساز پيدايش روحيه انفاق گرى در انسان

و مما رزقنهم ينفقون

از هدفهاى يادآورى اين حقيقت (خدادادى بودن داراييها)، در بيان لزوم انفاق، تسهيل امر انفاق و ايجاد روحيه انفاق گرى در انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 6،7

6 - باور به خالقيت و ربوبيت خدا ، عامل گرايش انسان به بندگى اوست .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

ص: 537

7 - جهان بينى انسان ، پايه و اساس اعمال و رفتارش است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 13

13 - توجه و باور به خدادادى بودن نعمت ها ، بر انگيزنده انسان ها به پرستش خداوند است .

اعبدوا ربكم الذى . .. أنزل من السماء ماء فأخرج به من الثمرت

از اينكه خداوند براى ايجاد روحيه پرستش در بندگان، آنان را متوجه نعمتهاى الهى مى كند، برداشت فوق بدست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 10

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد «انّ» و ضمير فصل «هو» و به كارگيرى صيغه مبالغه «تواب» به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 46 - 4،5

4 - اقامه نماز براى باورداران به لقاى خدا و بازگشت به او ، امرى سهل و آسان است .

و إنها لكبيرة إلا على الخشعين. الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم

5 - گمان به لقاى خدا و بازگشت به او ، در ايجاد روحيه خشوع و فروتنى كافى است .

الذين يظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إليه رجعون

به كارگيرى «يظنون» (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - كه هر مسلمانى بايد اعتقاد جزمى به آن داشته باشد - اشاره به اين دارد كه: حتى گمان به قيامت و رجوع به خداوند نيز در زايل ساختن خود بزرگ بينى تأثير بسزايى داشته و مايه فروتنى خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 6

6 - باور به علم مطلق الهى و آگاهى او به نهان و آشكار انسان ، بازدارنده وى از خطا ها و لغزشها

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جمله «أتحدثونهم . .. ليحاجوكم» در آيه قبل، رساى به اين است كه: پندار باطل يهود (محدود بودن علم خدا)، آنان را به لغزشها و گناهان پنهانى، بى پروا مى كند. بنابراين، هدف از بيان علم مطلق الهى در رد آن پندار، اين است كه: انسانها بر اثر باور و توجه به آگاهى همه جانبه خدا از خطاها - چه در خفا و چه آشكار - از لغزشها باز ايستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 538

1 - بقره - 2 - 85 - 32

32 - توجه و باور به آگاهى خدا بر اعمال ، بازدارنده آدمى از گناهان و شكستن پيمان هاى اوست .

و ما اللّه بغفل عما تعملون

هدف از بيان آگاهى و نظارت خدا بر رفتار بندگان، اين است كه: آنان توجه به نظارت خدا داشته باشند تا از كردار ناروا پرهيز كنند. بنابراين توجه به آگاهى و نظارت خداوند چنين اقتضايى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 93 - 16،17،21

16 - تمرد و سرپيچى قوم موسى از فرمان هاى تورات و دستورات موسى ، برخاسته از شوق آنان به گوساله پرستى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

جمله «و أشربوا . ..» حال معلله است; يعنى، بيان مى دارد كه علت عصيان و نافرمانى يهود، عشقشان به گوساله پرستى بوده است.

17 - اشتياق قوم موسى به گوساله پرستى ، تعيين كننده موضعگيرى هاى آنان در برابر فرمان هاى الهى بود .

و عصينا و أشربوا فى قلوبهم العجل

21 - اعمال و رفتار انسان ها ، بيانگر افكار و عقايد آنان است .

بئسما يأمركم به إيمنكم إن كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 94 - 15

15 - كردار آدميان و خواسته هاى آنان ، بيانگر اعتقاد و انديشه آنان است .

فتمنوا الموت إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 15

15 - باور و توجه آدمى به نظارت خداوند بر اعمال نيك ، زمينه ساز آن اعمال است .

إن اللّه بما تعملون بصير

ايجاد زمينه براى انجام كارهاى نيك، از اهداف بيان نظارت خداوند بر اعمال انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 8

8 - باور به ربوبيت خدا بر جهان آفرينش ، وادار كننده آدمى به تسليم و اطاعت خدا

أسلمت لرب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 147 - 8

ص: 539

8 - شناخت خداوند و افعال او ، زداينده شك و ترديد در احكام و ومعارف نازل شده از سوى اوست .

الحق من ربك فلاتكونن من الممترين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 148 - 15

15 - باور به قيامت و حضور انسان ها در آن ، زمينه ساز گرايش آدمى به انجام كار هاى نيك است .

فاستبقوا الخيرت أين ما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً

يادآورى قيامت پس از فرمان به انجام كارهاى نيك، گوياى اين معناست كه: انسان در صورت باور به قيامت و توجه به آن، در انجام كارهاى خير سستى نخواهد ورزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 163 - 5

5 - باور به يگانگى خدا ونبود معبودى جز او ، بازدارنده آدمى از كتمان معارف الهى و حقايق كتاب هاى آسمانى است . *

إن الذين يكتمون ما أنزلنا . .. و إلهكم إله وحد لا إله إلا هو

برداشت فوق و نيز برداشتهاى بعدى، بيانگر وجه ارتباط ميان آيه مورد بحث و آيات پيشين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 181 - 8

8 - باور و توجه به دانايى خداوند ، بازدارنده انسان از تغيير و تبديل وصيت هاى ميت

فمن بدله . .. إن اللّه سميع عليم

هدف از بيان علم و آگاهى خداوند پس از بيان حرمت تغيير وصيت و گناه بودن آن، اين است كه: آدمى با توجه به آن، در انديشه تغيير و تبديل وصيت برنيايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 186 - 10

10 - باور به نزديك بودن خدا به بندگان و توان او بر اجابت درخواست ها ، گرايش دهنده آدمى به ايمان و اطاعت از اوست .

فإنى قرب أجيب دعوة الداع . .. فليستجيبوا لى و ليؤمنوا بى

برداشت فوق از «فا»ى تفريع در «فليستجيبوا» استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 15

15 - توجه به حضور در دادگاه الهى و ملاقات وى ، زمينه ساز رعايت تقوا و حفظ حدود الهى

و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 540

2 - بقره - 2 - 254 - 10

10 - نحوه نگرش انسان به سرانجام جهان ، مؤثّر در جهت دادنِ وى به اعمال خويش

يا ايّها الّذين امنوا . .. من قبل ان يأتى يوم لا بيع فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 25

25 - توجّه به عزّت و حكمت الهى ، همواركننده شناختِ چگونگىِ زنده شدن مردگان

و اعلم انّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 1

1 - با اعتقاد به قدرت مطلقه الهى ، مجالى براى پذيرش ولايت كافران از سوى مؤمنان نمى باشد .

قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

گويا آيه مورد بحث، نتيجه اعتقاد به مضمون آيه «قل اللّهم . .. » است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 29 - 5

5 - توجه به علم الهى نسبت به آشكار و نهان و قدرت مطلق او ، مانع سوء استفاده از تقيه

الاّ ان تتقوا منهم تقية . .. قل ... و اللّه على كل شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 12

12 - اعتقاد به حضور اعمال نيك و بد آدمى در قيامت ، عامل پرهيز از قهر خداوند

يوم تجد كلّ نفس . .. و يحذركم اللّه نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 75 - 9،11

9 - ديدگاه هاى متفاوت اهل كتاب درباره غير همكيشان خود ، موجب حفظ امانت و يا خيانت در آن

و من اهل الكتاب . .. و منهم من ان تأمنه ... ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّي

«ذلك»، اشاره به طايفه دوم است.

11 - پندار باطل برخى از اهل كتاب به جواز تصرّف در اموال ديگران و تضييع آنها ، عامل خيانتشان به حقوق غير همكيشان خود

ذلك بانّهم قالوا ليس علينا فى الامّيّن سبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 13،16

ص: 541

13 - اعتقاد به مقدّر بودن مرگ ، از ميان برنده هراس آدمى براى سفر و حضور در ميدان نبرد ( صحنه هاى دشوار زندگى )

قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه يحيى و يميت

جمله «و اللّه يحيى و يميت»، مى تواند به منظور زدودن هراس از شركت در پيكار ايراد شده باشد.

16 - توجّه به نظارت و بينايى خداوند به كردار آدميان ، برانگيزنده آدمى به نبرد و پيكار در راه خدا ( اعمال پسنديده )

انّ الّذين تولّوا منكم . .. و اللّه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 11

11 - ايمان به مقدّر بودن مرگ و حيات ، و شناخت ارزش والاى شهادت ، آسان كننده حركت به سوى نبرد با دشمنان دين

و اللّه يحيى و يميت . .. و لئن قتلتم فى سبيل الله او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

خداوند با بيان دو نكته مؤمنان را به جهاد ترغيب مى كند: 1 - مرگ و حيات به دست خداست و عوامل طبيعى تعيين كننده نيست. 2 - جان باختگان در راه خدا، آمرزيده و مشمول رحمت خاصّ خداوند هستند. بنابراين، مؤمنان با ايمان به اين دو معنا، هرگز ترديدى براى شركت در جهاد نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 158 - 3

3 - ايمان به حشر و بقاى آدمى پس از مرگ ، برانگيزنده وى براى حضور در ميدان كارزار عليه دشمنان دين

و لئن مُتّم او قُتلتم لالى اللّه تحشرون

خداوند با بيان اين معنا كه آدمى با مرگ و يا كشته شدن، چه در راه منافع دنيا و يا راه خدا، به سوى او محشور مى شود، او را به جهاد ترغيب و انگيزه پيكار در راه خدا را در او تقويت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 12

12 - شناخت سنن الهى و توجّه به تدبير وى درباره مخالفان اسلام ، موجب رفع اندوه از عملكرد آنان

و لا يحزنك . .. يريد اللّه الّا يجعل لهم حظّا فى الاخرة

جمله «يريد اللّه . .. »، دالّ بر سنّت الهى در محروم كردن كافران از بهره هاى اخروى است و خداوند با شناساندن اين سنّت خويش، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را از غم و اندوه بازداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 23

23 - ايدئولوژى اسلام ، برخاسته از جهان بينى آن است .

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول . .. ان كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الاخر

اطاعت از اوامر خداوند و رسول (صلی الله علیه و آله)، كه برنامه عملى اسلام است، مترتب بر ايمان به خدا و قيامت، كه از عناصر جهان بينى اسلام است، شده است.

ص: 542

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 74 - 6

6 - تخلف از جهاد ، نتيجه ارزيابى غلط از دنيا و آخرت

فليقاتل فى سبيل اللّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالاخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 2،3

2 - آخرت انديشى و توجّه به قطعى بودن مرگ و اندك بودن متاع دنيا ، زمينه حضور در صحنه جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. قل متاع الدّنيا قليل و الاخرة خير ... اين ما تكونوا

3 - مرگ گريزى ، از موانع شركت در جهاد

فلمّا كتب عليهم القتال . .. يخشون النّاس ... اين ما تكونوا يدرككم الموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 10

10 - توجّه به الوهيت و كمال مطلق بودن خداوند ، موجب پذيرش خبر هاى او و اعتقاد به راستى آنها

و من اصدق من اللّه حديثا

تكيه بر اسم جلاله «اللّه» با وجود اينكه مى توانست با ضمير از آن ياد شود، اشاره به اين معناست كه الوهيّت، ملازم حقانيّت تمامى اخبار اوست. يعنى چون «اللّه» است و كمال مطلق، اَخبار او با واقع مطابقت دايمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 130 - 9

9 - اعتقاد به فضل و رحمت الهى ، زمينه ساز اقدام به طلاق ، براى رهايى از بن بست زندگى اصلاح ناپذير

و إن يتفرقا يغن اللّه كلا من سعته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 17

17 - يهود ، مدعى جبر و قدرت بر ايمان *

و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه عليها بكفرهم

بدان احتمال كه منظور يهود از «قلوبنا غلف» نسبت دادن حالت كفر خويش به عوامل غير اختيارى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 167 - 5

5 - رفتار هاى آدمى برخاسته از نگرش ها و باور هاى وى *

إنّ الذين كفروا و صدوا عن سبيل اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف «صدوا» بر «كفروا» از باب عطف سبب بر مسبب باشد.

ص: 543

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 29

29 - توجه به نبود عظمت براى غير خدا ، مايه پروانكردن از مردم در اجراى احكام الهى

فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 11

11 - توجه به احاطه علمى خداوند، بازدارنده انسان از انحراف در اعمال و نيات

و يعلم سركم و جهركم و يعلم ما تكسبون

هدف از بيان آگاهى كامل خداوند بر سرّ و نهان آدمى و اعمال او، بازداشتن وى از خطا و لغزش است. لذا توجه به اين مطلب اثر بازدارنده از يكسو و برانگيزاننده از جهت ديگر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 102 - 14

14 - توجه به نظارت الهى بر هستى عامل گرايش انسان به عبوديت براى خدا و پرهيز از شرك و نافرمانى

فاعبدوه و هو على كل شىء وكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 113 - 9

9 - نقش تعيين كننده اعتقاد به معاد و يا انكار آن در انتخاب چگونگى زندگى و تلقى آدمى از حيات خود

يوحى بعضهم إلى بعض . .. و لتصغى إليه أفئدة الذين لايؤمنون بالأخرة و ليرضوه و ليق

مجموعه اين چند آيه بيانگر خطوط اصلى اعتقادى و نقش آن است. يك طرف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و طرف ديگر شياطين و پيروان آنها قرار دارند. آنچه در اين ميان مرز گرايش به يكى از دو طرف دانسته شده، ايمان به آخرت و يا انكار آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 4

4 - نقش جهانبينى در توجيه و تعيين زشتى و زيبايى عمل *

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم شركاؤهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 162 - 9،10

9 - ايمان پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ربوبيت خدا بر تمام هستى، علت اخلاص كامل و همه جانبه او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

توصيف «الله» به «رب العالمين» دليل برداشت فوق است.

ص: 544

10 - باور به ربوبيت مطلق خداوند برانگيزنده انسان به اخلاص در عبادت و انجام همه امور براى او

إن صلاتى و نسكى . .. لله رب العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 55 - 2

2 - شناخت ربوبيت الهى ، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست .

إن ربكم اللّه الذى . .. ادعوا ربكم تضرعاً

بيان ضرورت دعا پس از بيان ربوبيت خداوند و تدبير جهان هستى از سوى او مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 10

10 - توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 12

12 - توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 12

12 - توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 12

12 - توحيد عملى مبتنى بر توحيد نظرى است .

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 23

23 - توجه به ربوبيت خدا و علم همه جانبه او ، مستلزم توكل كردن بر وى و پايدارى در برابر تهديد دشمنان

وسع ربنا كل شىء علماً على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 545

6 - اعراف - 7 - 120 - 3

3 - توجه و آگاهى به عظمت خداوند ، واداركننده آدمى به پرستش او و اظهار عبوديت به درگاه وى

و ألقى السحرة سجدين

مجهول آوردن فعل «ألقى» حكايت از آن دارد كه ساحران با ديدن معجزه موسى(ع) پى به عظمت خداوند برده و بى اختيار به درگاه او به سجده افتادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 3

3 - باور به خدادادى بودن امكانات ، هموار كننده انفاق و بخشيدن اموال در راه خدا

و مما رزقنهم ينفقون

هدف از جمله «رزقنهم» - علاوه بر بيان اين حقيقت كه داراييهاى انسان عطاى خداوند است - تسهيل امر انفاق نيز مى باشد. يعنى داراييها را خداوند در اختيار شما قرار داده است و بنابراين شايسته نيست از انفاق كردن آنها دريغ كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 44 - 3،6

3 - ايمان به خدا و اعتقاد به حيات اخروى ، زير بناى اعتقادى جهاد با مال و جان

لايستئذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الأخر

6 - توجه تقواپيشگان به آگاهى خداوند به احوالشان ، مايه دلگرمى آنان در جهاد

أن يجهدوا . .. و اللّه عليم بالمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 51 - 9،10

9 - ايمان به خدا و سرپرستى او بر انسان ها ، مقتضى توكل بر او و روى بر تافتن از غير اوست .

هو مولينا و على اللّه فليتوكل المؤمنون

10 - ايمان و اعتقاد به اينكه خوشى ها و ناخوشى ها ، و شكست ها و پيروزى ها بر اساس تقدير خداست ، مقتضى توكل بر او و روى بر تافتن از ديگران

قل لن يصيبنا إلا ما كتب اللّه لنا . .. و على اللّه فليتوكل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 78 - 3،4

3 - غفلت و بى توجّهى منافقان به علم غيب و آگاهى گسترده خدا نسبت به اسرار و سخنان پنهانى ، عامل گرايش آنان به تخلف از وظايف خود در برابر خدا

بما أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم ... و أن اللّه علّم الغي

4 - خداشناسى ناقص و غلط ، موجب عملكرد نادرست است .

أخلفوا اللّه ما وعدوه . .. ألم يعلموا أن اللّه يعلم

ص: 546

«ألم يعلموا» مى رساند كه اگر منافقان به علم گسترده الهى آگاهى مى داشتند، از وظايف خويش تخلف نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 16

16 - بى اعتقادى منافقان به قيامت و عدم درك آن نسبت به حوادث و حقايق آن ، مايه تخلف آنان از جهاد

لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 10،11

10 - سراسر گيتى در سيطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند است .

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

«استواء» (مصدر استوى) به معناى استيلاست و «عرش» ; يعنى، تحت فرمانروايى. «استيلاى خداوند بر تخت حكومت» كنايه از سيطره كامل و اقتدار مطلق او بر سراسر هستى است.

11 - تدبير امور آسمان ها و زمين در دست خداوند است .

الذى خلق السموت و الأرض . .. يدبر الأمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 4 - 4،5،6

4 - خدا ، مبدأ پيدايش جهان آفرينش است .

إنه يبدؤا الخلق

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «الخلق» تمام پديده هاى هستى باشد.

5 - خدا ، مبدأ پيدايش انسان است .

إنه يبدؤا الخلق

مصداق مورد نظر از «الخلق» به قرينه جمله «ليجزى الذين آمنوا . .. » انسان است.

6 - معاد ( رستاخيز ) سرنوشت حتمى تمامى انسانهاست .

إنه يبدؤا الخلق ثم يعيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 4 - 3

3- باور و توجه انسان ها به اينكه « رجوعشان تنها به سوى خداست » آنان را از پرستش غير او ترسان و به يكتاپرستى وامى دارد .

فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير. إلى الله مرجعكم

جمله «إلى الله مرجعكم» به منزله تعليلى است براى «و إن تولّوا فإنى أخاف . ..»; يعنى، علت نگرانى پيامبر براى مشركان، اين است كه آنان به خدا باز مى گردند و به خاطر شركشان عذاب مى شوند. بنابراين هر كس اين حقيقت را بپذيرد كه بازگشت او تنها به خداست، هرگز به غير او نمى گرود و به شركْ روى نمى آورد.

ص: 547

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 21

21- باور به انحصار خالقيت به خداوند ، وادار كننده انسان به پرستش او و پرهيز از شرك و دورى از گناه و استغفار از گناهان گذشته است .

هو أنشأكم من الأرض . .. فاستغفروه

برداشت فوق، از حرف «فاء» كه جمله «استغفروه . ..» را بر «هو أنشأكم ...» تفريع كرده است به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 84 - 11

11- ضرورت پرستش خداوند و باور به نبودن معبودى سزاوار پرستش جز او

اعبدوا الله ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 12

12- باور و توجه به قدرت و حاكميت مطلق خداوند ، موجب پذيرش ربوبيت او بر انسان و ساير هستى است .

إلاّ ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد

برداشت فوق ، با توجه به كلمه «رب» استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 10،17

10- توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعملهم ... فاستقم كما أُمرت

17- توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 123 - 14

14- باور و توجه آدمى به آگاهى خداوند از كردارها ، زمينه ساز روى آوردن به پرستش او و سپردن امور خويش به اوست .

فاعبده و توكل عليه و ما ربك بغفل عما تعملون

از هدفهاى يادآورى نظارت خدا بر اعمال انسانها ، پس از توصيه به عبادت و توكل ، ترغيب آنان به پرستش و توكل كردن بر اوست; يعنى ، آن گاه كه آدمى به آگاهى خدا و عدم غفلت او باور كرد ، به توصيه هاى او روى مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 17

ص: 548

17- باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، موجب توكل بر خدا و اتكا نكردن به غير اوست .

إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون

تفريع «عليه فليتوكل» به وسيله «فاء» بر «إن الحكم إلاّ لله» گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 8

8- باور به ربوبيّت خدا بر انسان ها ، وادار كننده انسان به پذيرش قيامت و زنده شدن مردگان براى حضور در صحنه آخرت

أُولئك الذين كفروا بربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 12،15،17

12- باور و توجه به ربوبيت خدا وادار كننده آدمى به پرستش او

هو ربى لا إله إلاّ هو

15- باور به ربوبيّت خدا و يكتايى او ، گرايش دهنده آدمى به توحيد در توكّل

هو ربى لا إله إلاّ هو عليه توكلت

جمله «عليه توكلت» به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او كه از «هو ربى» و «لا إله إلاّ هو» استفاده مى شود.

17- اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او ، زمينه ساز باور آدمى به اينكه به سوى خدا در حركت است و به او باز مى گردد .

هو ربى . .. إليه متاب

«إليه متاب» نيز مانند «عليه توكلت» به منزله نتيجه اى است براى اعتقاد به ربوبيت خدا و يكتايى او.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 10

10- منوط بودن هدايت مردم به مشيّت خدا ، از معارفى كه اهل ايمان بايد بدان باور داشته باشند .

أفلم ياْيئس الذين ءامنوا أن لو يشاء الله لهدى الناس جميعًا

فعل «ييأس» متضمن معناى «يعلم» است و عبارت «أن لو يشاء الله . ..» مفعول براى آن فعل (يعلم) مى باشد و متعلق «ييأس» محذوف است كه به قرينه سياق «من اهتدائهم» مى باشد. بنابراين جمله «أفلم ييأس ...» چنين معنا مى شود: پس آيا اهل ايمان ندانسته اند كه اگر خدا مى خواست همه انسانها را هدايت مى كرد، پس آيا مأيوس نشده اند از اينكه آن كفرپيشگان (آنان كه با وجود قرآن ايمان نياورده اند) هدايت شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 3

3- خداوند ، هر چه بخواهد ، وجود خواهد يافت .

ما شاء اللّه

«ما» در «ما شاء اللّه» موصول و مبتدا است و خبر آن «كائن» يا چيزى نظير آن است. معناى جمله، چنين است: «آنچه را خدا

ص: 549

خواسته است خواهد شد.».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 33 - 12

12- انسان ها ، در قيامت دوباره زنده خواهند شد .

يوم أموت و يوم أُبعث حيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 65 - 1

1- خداوند ، پروردگار آسمان ها و زمين و موجودات ميان آن دو است .

ربّ السموت والأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 67 - 1

1- خداوند ، آفريننده انسان و پديدآورنده او در صحنه هستى

خلقنه من قبل و لم يك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 93 - 1

1- تمامى موجودات شعورمند آسمان ها و زمين ، بندگان خدا و مملوك اويند .

أن يتّخذ ولدًا . إن كلّ من فى السموت ... ءاتى الرحمن عبدًا

«آتى» اسم فاعل است و زمان در آن ملحوظ نيست و مراد از «اتيان» معناى مجازى آن است. مقصود آيه اين است كه موجودات هستى، دربرابر خداوند اظهار وجودى جز عبوديت ندارند; همگان مملوك اويند و از خود استقلالى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 4

4- تأثير اعتقاد به حاكميت نهايى صالحان بر زمين ، در عبوديت و بندگى خدا

و لقد كتبنا فى الزبور . .. إنّ فى هذا لبلغًا لقوم عبدين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه «هذا» اشاره به مسأله حاكميت صالحان داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 74 - 2

2 - ايمان به معاد و روز جزا ، از شاخصه هاى انديشه اعتقادى اديان آسمانى

و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة عن الصرط لنكبون

ص: 550

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 7

7 - انسان ، موجودى جاودان در بينش اديان الهى و پديده اى فناپذير در نگرش شرك پيشگان تاريخ

بل قالوا . .. قالوا أءذا متنا ... أءنّا لمبعوثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 41 - 17

17 - توجه و اعتقاد انسان ها به آگاهى همه جانبه خداوند از اعمال و رفتار تمامى موجودات ، بر انگيزنده آنان به اطاعت و فرمانبرى از او

ألم تر أنّ اللّه يسبّح له من فى السموت . .. و اللّه عليم بما يفعلون

يادآورى علم همه جانبه خداوند براى انسان ها در پايان آيه شريفه، مى تواند حاكى از برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 6

6 - اسلام و عقيده به توحيد ، تنها راه صحيح و عقيده درست براى ره پويان طريق حق و حقيقت

ءأنتم أضللتم عبادى هولاء أم هم ضلّوا السبيل

برداشت فوق از اطلاق واژه «السبيل» (راه) بر راه حق و درستى - كه مشركان از آن دور شده و آن را گم كرده اند - به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 - اعتقاد به ربوبيت خداوند ، مقتضى شب زنده دارى و عبادت و نماز براى او است .

و الذين يبيتون لربّهم سجّدًا و قيمًا

آمدن قيد «لربّهم» و ياد ربوبيت خدا، به جاى ديگر اوصاف او همچون رحمان، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 25 - 2

2 - خداى پديدآورنده موجودات آسمان و زمين از كتم عدم ، شايسته پرستش است ، نه مخلوقات و مظاهر طبيعت .

يسجدون للشمس . ..ألاّيسجدوا للّه الذى يخرج الخبء فى السموت و الأرض

«ال» در «الخبء» براى جنس و مفيد استغراق است «خَبْء» به معناى مستور (مصدر به معناى مفعول) مى باشد. بنابراين «يخرج الخبء»; يعنى، «يخرج جميع الأشياء المستورة تحت استار العدم منها إلى الوجود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 5

5 - عقيده به يك تايى خدا در خالقيّت ، مستلزم منحصر دانستن تمامى ستايش ها به او است .

ص: 551

و لئن سألتهم من خلق . .. ليقولنّ اللّه قل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 47 - 6

6 - توجّه و اعتقاد به خدادادى بودن اموال و دارايى ها ، برانگيزاننده انسان به انفاق و دورى از بخل است .

و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد ترغيب و تشويق به انفاق است. گفتنى است كه تصريح به منشأ خدايى داشتنِ اموالِ انسان، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 46 - 4

4 - وجود حيات برزخى ( زندگى ميان دنيا و قيامت ) براى انسان ها

النار يعرضون عليها غدوًّا و عشيًّا

12- جهان بينى هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1

1- هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در «دونه» به «الله» در آيه قبل برمى گردد.

13- زمينه جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 4

4- مال و ثروت و سطح معيشت انسان ، از زمينه هاى شكل گيرى اخلاق و جهان بينى او است .

أنا أكثر منك مالاً . .. و هو ظالم لنفسه قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا . و ما أظن

از مرد ثروت مند، دو گونه برخورد در آيات نقل گرديده است: 1- در مسائل اخلاقى، به تفاخر (أنا أكثر منك مالاً) پرداخته است. 2- در مسائل اعتقادى درباره قيامت اظهار ترديد كرده است. بيان ورود مرد ثروت مند به باغ خويش و غرور و سرمستى او از ديدن آن همه نعمت، گوياى نقش تموّل در پديدار شدن آن عقايد و برخوردها است.

ص: 552

14- زمينه جهان بينى توحيدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 3 - 6

6 - روحيه حق طلبى ، زمينه پيدايش جهان بينى الهى در انسان

لأيت للمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 10

10 - خردورزى ، زمينه دستيابى انسان به جهان بينى الهى و فهم و شناخت نشانه هاى خداوند در پهنه گيتى

ءايت لقوم يعقلون

15- ضعف جهان بينى مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 20

20 - ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع ) ، نشانه ضعف شناخت مسيحيان از خدا و قدرت مطلق اوست .

الذين قالوا . .. و للّه ملك السموت

16- علم در جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

17- عوامل جهان بينى غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 6

6 - روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

ص: 553

18- عوامل مؤثر در جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 3

3- مطالعه تاريخ و فرجام ملت ها ، داراى نقش در جهان بينى و گرايش به ايمان

أفلم يسيروا فى الأرض فينظروا كيف كان عقبة الذين من قبلهم

واژه «ينظروا» به معناى نگريستن براى بينش يافتن است; بينشى كلى در رابطه با هستى كه جهان بينى انسان را تشكيل مى دهد.

19- ملاك جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 42 - 7

7 - لزوم مبتنى بودن جهان بينى و اعتقادات دينى انسان ، بر علم و شناخت اطمينان بخش

تدعوننى لأكفر باللّه و أشرك به ما ليس لى به علم

20- منابع جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 20 - 22

22 - آگاهى عقلانى و وحى و كتاب آسمانى ، سه منبع معتبر در جهان بينى است .

يجدل فى اللّه بغير علم و لا هدًى و لا كتب منير

ذكر «علم» در كنار «هدًى» و. .. مى تواند به آن دسته از آگاهى هايى اشاره داشته باشد كه از طريق عقل به دست مى آيند.

21- منشأ جهان بينى غلط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 5

5- جهان بينى غلط و نگرش جاهلانه به هستى ، ريشه عملكرد نادرست و مجرمانه انسان در صحنه حيات

إنّهم كانوا مجرمين . .. و لكنّ أكثرهم لايعلمون

از ارتباط اين آيه با عبارت «إنّهم كانوا مجرمين»، استفاده مى شود كه ناآگاهى نسبت به حقانيت آفرينش، عامل گرايش امت هاى

ص: 554

نابود شده به جرم پيشگى بوده است.

22- نقش جهان بينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 21 - 7

7 - جهان بينى انسان ، پايه و اساس اعمال و رفتارش است .

اعبدوا ربكم الذى خلقكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 15

15 - نحوه نگرش انسان به سرانجام خويش و جهان ، مؤثّر در جهت دادن وى به اَعمال خويش

و أنفقوا . .. فيقول ربّ لولا أخّرتنى

ص: 555

17- جهل

1- جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 17

17 - ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

2- آثار جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 22

22 - پندار وجود همانند براى خدا ، برخاسته از جهل و نادانى است .

فلا تجعلوا للّه أنداداً و أنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 21

21 - همه موجودات هستى داراى رمز و رازند و اعتراض به وجود هر يك از آنها نشانه جهل به حكمت وجودى آنهاست .

أتجعل فيها من يفسد . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 21،22،23،24

21 - لزوم استعاذه به خدا و يارى جستن از او براى دور ماندن از كردار هاى جاهلانه و لغزش هاى برخاسته از جهل

ص: 556

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

22 - جهل و نادانى خطر آفرين و منشأى براى لغزشهاست .

أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

پناه بردن، كه معناى عياذ (مصدر أعوذ) است، به هنگامى است كه آدمى از شر چيزى در هراس باشد.

23 - استهزاى مردم و به مسخره گرفتن ايشان ، برخاسته از جهل و نادانى است .

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

24 - جهل و نادانى منشأ و دليلى براى نسبت دادن حكم و امرى دروغين به خداست .

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

موسى (ع) در پاسخ اتهام قومش، مبنى بر اينكه دستور ذبح گاو دستور خود اوست و او آن را به خدا نسبت مى دهد، بيان داشت كه: وى از امور جاهلانه به دور است; يعنى، چنين امرى مقتضاى جهل مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 9

9 - جهل انسان ها به ارزش برتر پاداش هاى الهى ، آنان را به منافع دنيوى دلبسته كرده و از ايمان و تقوا باز داشته است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه «لو» در جمله فوق شرطيه باشد. بر اين اساس احتمالاتى قابل تصور است و از آنهاست اينكه مفعول «يعلمون» برترى پاداش الهى گرفته شود و جواب شرط از جمله «و لو أنهم ءامنوا» استفاده گردد; يعنى: «لو كانوا يعلمون ان ثواب اللّه خير لأمنوا و اتقوا; اگر مى دانستند كه پاداش الهى از منافع دنيوى برتر است، همانا ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 12

12 - بى پايه و اساس خواندن اديان الهى ، سخنى برخاسته از جهل است .

كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم

توصيف مشركان به بى دانشى، پس از بيان ادعاى آنان (بى اساس بودن دين يهود و نصارا) اشاره به اين حقيقت دارد كه: بى پايه شمردن اديان الهى، ريشه در جهل و نادانى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 4،5،7،19

4 - شرك برخاسته از جهل و مشركان مردمى نادانند .

و قال الذين لايعلمون

مراد از «الذين لايعلمون»، مشركان است. توصيف مشركان به نادانان، اشاره به دو حقيقت دارد: اول اينكه ريشه شرك، جهل است و دوم اينكه، پيشنهاد آنان مبنى بر سخن گفتن با خدا با آنها و يا آمدن معجزه، نشانه نادانى ايشان است.

5 - انتظار سخن گفتن خدا با مردم ، انتظارى برخاسته از جهل است .

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا

ص: 557

7 - جهل ، منشأ توقعات نا به جا و نامعقول

و قال الذين لايعلمون لولا يكلمنا اللّه

19 - مشركان بر اثر جهل و لجاجت ، آيات قرآن را نشانه اى بر حقانيت پيامبر نمى شمردند .

قال الذين لايعلمون لولا . .. تأتينا ءاية ... قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 22

22 - نشناختن قدرت خدا و پندار قدرت براى غير او ، از عوامل شرك است .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً . .. أن القوة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 16

16 - ناخشنودى انسان از احكام الهى ، برخاسته از جهل اوست .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا . .. و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 19،20

19 - بينش محدود بنى اسرائيل نسبت به ملاك هاى حقيقى گزينش ، منشأ اعتراض آنان به برگزيدن طالوت

قالوا انى يكون له الملك علينا . .. و اللّه واسع عليم

جمله «و اللّه واسع عليم» تعريضى به بنى اسرائيل است كه بينش شما محدود و در نتيجه مُعترض به گزينش طالوت شده ايد.

20 - بينش محدود آدمى ، منشأ اعتراض وى به افعال الهى

قالوا انى . .. و اللّه واسع عليم

جمله «و اللّه واسع عليم» تعريضى به مُعترضين است كه شما بينشى محدود داريد و لذا اعتراض به گزينش طالوت (افعال الهى) مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 11

11 - جهل آدمى ، عذرى بر گناهان او در پيشگاه خداوند

لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 9

9 - بخلورزى آدمى ، معلول شناخت نادرست وى از خير و شرّ خويش

و لا يحسبنّ الّذين يبخلون . .. هو خيراً لهم بل هو شرّ لهم

ص: 558

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 6

6 - ايمان نياوردن به ربوبيّت خداوند ، پس از شنيدن نداى قرآن و دعوت پيامبر به آن ، نشانه بى خردى است .

ربّنا انّنا سمعنا . .. فامنّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 28

28 - ناآگاهى از ميزان سودمندى وارثان براى دنيا و آخرت آدمى ، دليل ناتوانى وى براى تعيين صحيح سهام ارث

اباءُوكم و ابناؤكم لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 3

3 - جهل ، منشأ ارتكاب گناه

يعملون السّوء بجهالة

در برداشت فوق كلمه «بجهالة» قيد توضيحى گرفته شده است ; يعنى هر «سوء» و گناهى ناشى از نوعى جهل و نادانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 4

4 - اطلاع ناقص از تعاليم الهى ، زمينه گمراهى

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 9

9 - جهل ، عامل اختلاف

و إنّ الذين اختلفوا فيه لفى شك منه ما لهم به من علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 8،9

8 - خواسته هاى نابجا ، اعمال ناروا و رذايل اخلاقى يهود ، نشأت گرفته از جهل آنان و ناباورى ايشان نسبت به تعاليم دين

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون

توصيف صالحان يهود با عنوان عالمان ژرفنگر و مؤمنان واقعى، بيانگر اين حقيقت است كه جهل و ناباورى به تعاليم انبيا مايه گرايش عامه يهود به اعمال ناروا و رذايل اخلاقى بوده است.

9 - جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى

لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك

در برداشت فوق كلمه «لكن» استدراك از جمله «فلايؤمنون الا قليلا» (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى

ص: 559

آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله «لكن ...» مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 4،17

4 - امتناع از پذيرش احكام الهى ، برخاسته از جهل و نادانى است .

فان تولوا . .. افحكم الجهلية يبغون

17 - ناباورى به منزلت برتر احكام الهى بر ساير قوانين ، برخاسته از كوتاه فكرى و ناتوانى انديشه

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

ايقان، به معناى فهميدن از روى تدبر و تحقيق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 9

9 - نابخردى ، ريشه تمسخر احكام و شعاير دين اسلام

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 73 - 9

9 - برخى از معتقدان به تثليث به خاطر ناآگاهى از شرك آميز بودن آن ، نه كافرند و نه مشرك .

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم

ظاهراً ضمير در «منهم» به معتقدان به تثليث بازگشت مى كند. بر اين مبنا قائلان به تثليث به دليل كلمه «منهم» به دو دسته تقسيم مى شوند: كافر و غير كافر و مى توان گفت منشأ اين تفاوت علم و آگاهى آنان نسبت به معناى تثليث و جهل به آن است ; يعنى آنانكه نمى دانند اعتقاد به تثليث با توحيد در الوهيت ناسازگار است، محكوم به كفر نيستند و به عذاب دردناك گرفتار نمى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 76 - 8

8 - شرك و پرستش غير خدا ، برخاسته از ناآگاهى به مالك حقيقى سود و زيان و سرچشمه قدرت در هستى

اتعبدون من دون اللّه ما لايملك لكم ضراً و لانفعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 15

15 - جهل ، گردن فرازى و حق ناپذيرى ، از ريشه هاى دشمنى و مخالفت با اسلام و اهل ايمان

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

ص: 560

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 14

14 - جهالت و نارسائى عقل و انديشه ، عامل رواج بدعت ها و افترا ها در جامعه كفرپيشه عصر جاهلى

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 26 - 8

8 - فاصله گرفتن از قرآن و پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مبارزه با آنها برخاسته از جهل است. *

و هم ينهون عنه و ينئون عنه و إن يهلكون إلا أنفسهم و ما يشعرون

«واو» در جمله «و ما يشعرون» مى تواند حاليه و يا عاطفه باشد. در صورت عطف، جمله «ما يشعرون» بيان خصلتى ديگر از صفات كافرانى است كه در صدد رويارويى با قرآن هستند. كه همان نداشتن درك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 16

16 - جهل، ريشه بسيارى از انحرافات و توقّعات نابجا از پيامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است.

و إن كان كبر عليك . .. فلا تكونن من الجهلين

در آيات گذشته موضوع درخواست برخى كافران در مورد نزول قرطاس و نزول ملك مطرح شده بود. اين آيه گويا در مقام پاسخى ديگر به كسانى است كه چنين خواسته هايى را مطرح و يا از آن پشتيبانى مى كنند. در پايان آيه درخواست كنندگان معجزات ويژه از جاهلان قلمداد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 37 - 5

5 - تقاضاى معجزات ويژه و دلخواه، برخاسته از نادانى است.

و لكن أكثرهم لايعلمون

نفى علم از درخواست كنندگان معجزات ويژه بيانگر اين است كه نادانى زمينه پيدايش اين نوع تقاضاهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 2

2 - درك نكردن و غوطهور بودن در تاريكى جهل و گمراهى، ريشه تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت

«صم و بكم» (كرى و لالى)، علاوه بر بيان حقيقت حال تكذيب كنندگان، اشاره به ريشه تكذيب آيات نيز مى تواند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 15

15 - توقّعات بيجاى مشركان از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، برخاسته از نادانى

ص: 561

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه و . .. قل هل يستوى الأعمى و البصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 54 - 18،23،26

18 - ارتكاب گناه و اعمال ناروا ريشه در نادانى دارد. *

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة

23 - جهالت، عذرى قابل قبول براى اغماض و گذشت از خطاكاران

أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب

26 - مؤمنى كه از سر جهل گناه كند، در صورت توبه و اصلاح حتماً مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار خواهد گرفت.

كتب ربكم على نفسه الرحمة أنه من عمل منكم سوءاً بجهلة ثم تاب من بعده و أصلح فأنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 14

14 - شرك زاييده نادانى است.

فأى الفريقين أحق بالأمن إن كنتم تعلمون

تعليق مضمون آيه بر جمله شرطيه «إن كنتم تعلمون» به اين نكته اشاره دارد كه مشركان مردمى نادان و در نتيجه عقايد موهوم آنان نيز متكى بر نادانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 100 - 6

6 - شريك پنداشتن براى خداوند و انتساب فرزند به او، پندارى باطل و از سر نادانى است.

و خرقوا له بنين و بنت بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 16

16 - جهل مايه لجاجت و مقاومت در برابر حق است.

ما كانوا ليؤمنوا . .. و لكن أكثرهم يجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 14

14 - جهل و هواى نفس از عوامل اصلى گمراهى است.

و إن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 4،9

ص: 562

4 - خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور «بظلم» متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به «مهلك» باشد. يعنى: «مهلك القرى بسبب ظلم». برداشت فوق بر اين اساس است.

9 - خداوند، ستم و گناهى را كه از سر غفلت و ناآگاهى باشد، كيفر نمى دهد.

أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 2،4

2 - قربانى كردن فرزندان، عملى برخاسته از سفاهت و جهل است.

قتلوا أولدهم سفها بغير علم

4 - جهل و سفاهت، عامل انحراف و زيانكارى است.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 7،8

7 - وجود تورات و انجيل به سبب غفلت و ناآگاهى مشركان از محتواى آنها نمى توانست اتمام حجت براى آنان باشد.

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

8 - پيروى نكردن از كتب آسمانى در صورت دسترسى نداشتن به محتواى آنها، عذرى قابل پذيرش در پيشگاه خدا

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 5،11

5 - تحليل غلط و جاهلانه فرعونيان از ريشه يابى رخداد هاى خوشايند و ناخوشايند ، موجب بى تأثيرى بلا ها و مصيبت ها در هدايت شدن و تذكر يافتن آنان شد .

و لقد أخذنا . .. يطيروا بموسى و من معه

جمله «فإذا جاءتهم . .. » با توجه به ترتب آن بر آيه قبل، در حقيقت پاسخ به اين سؤال است كه چرا ايجاد زمينه هاى هدايت (لقد أخذنا ... لعلهم يذّكّرون) در فرعونيان تأثير نداشت. آيه مورد بحث - در مقام پاسخ - ، تحليل غلط آنان را از موانع هدايت و تذكريابى، بيان مى كند.

11 - تطيّر ( بدشگون و نامبارك دانستن چيزى ) ناشى از جهل است .

يطيروا . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 15

15 - بى توجهى قوم موسى به نعمت هاى خدا و گرايش آنان به پرستش غير او ، برخاسته از جهالت دامنه دار آنان بود .

ص: 563

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قالوا يموسى ... قال إنكم قوم تجهلون

چنانچه از آيه استفاده مى شود، گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا پس از عبورشان از دريا و تحقق اين نعمت بزرگ الهى بوده است. بنابراين مى توان گفت موسى اين جهت را نيز در نظر داشته و آنان را جاهل خوانده است. يعنى اين بى خردى است كه انسان نعمتهاى الهى را ببيند و در عين حال به غير او گرايش پيدا كند. فعل مضارع «تجهلون» بر دامنه دارى اين بى خردى دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 12

12 - جهل ، زمينه ساز روى آورى زيان ها و مشكلات در زندگانى آدمى است .

لو كنت أعلم الغيب . .. ما مسنى السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 93 - 11

11 - ارزش گذارى غلط و ترجيح دادن همنشينى با عاجزان بر شركت در جهاد ، معلول جهل و نابخردى

رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع اللّه على قلوبهم فهم لا يعلمون

برداشت فوق بر اين مبنا است كه طبع قلب و عدم علم، عامل موضع گيريهاى متخلفان از جهاد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 12

12 - جهل و ناآگاهى ، عامل اصلى كفر و نفاق

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا

برداشت فوق با استفاده از ارتباط بين «أجدر ألّايعلموا» و «أشد كفراً و نفاقاً» به دست آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 7 - 5

5 - شرك و انكار ربوبيت خدا ، اعتقادى است برخاسته از جهل و غفلت .

و الذين هم عن ءايتنا غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 14

14 - از على ( ع ) روايت شده است : « قلت : أربعاً أنزل اللّه تعالى تصديقى بها فى كتابه . . . قلت : فمن جهل شيئاً عاداه ، فأنزل اللّه : « بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه . . . ;

چهار مطلب گفتم كه خداوند تصديق مرا بر آن چهار مطلب، در كتاب خود نازل فرمود . . [يكى اينكه ]گفتم: كسى كه جاهل به چيزى باشد با آن دشمنى مى كند ; پس خداوند اين مطلب را نازل فرمود: بلكه چيزى را تكذيب كردند كه به علم آن احاطه نداشتند».

ص: 564

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 22

22- جهل و نادانى مردم ، زمينه ساز پيدايش شرك و پرستش غير خدا

ما أنزل الله بها من سلطن . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 7

7- ارتكاب گناهان و ستمكاريها ، برخاسته و نشأت گرفته از جهل است .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 10

10- انكار قيامت ، معلول جهل و نادانى و مانع ترقى و تعالى انسان است .

أُولئك الأغلل فى أعناقهم

«اَغلال» (جمع غل) به معناى بندها و زنجيرهاست. مراد از آن مى تواند معناى حقيقى آن باشد كه در اين صورت جمله «اُولئك الأغلال فى أعناقهم» بيانگر كيفر و مجازات منكران ربوبيت خدا و منكران قيامت است و نيز مى تواند مراد از آن معناى مجازى (بندها و زنجيرهاى جهل و نادانى، خرافات، سنتهاى غلط و ...) باشد كه بر اين مبنا جمله «اُولئك ...» بيانگر ريشه و علت اعتقاد نداشتن به معاد و ربوبيت خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 26 - 7

7- دل خوش كردن به حيات دنيا و نشناختن مقدار ارزش آن ، مايه كفرورزى است .

و فرحوا بالحيوة الدنيا و ما الحيوة الدنيا فى الأخرة إلاّ متع

چون مراد از ضمير در «فرحوا» كفرپيشگان و مخالفان پيامبر(صلی الله علیه و آله) است ، جمله «فرحوا بالحيوة الدنيا و . ..» در حقيقت بيانگر ريشه و عاملى از عوامل كفرورزى آنان است ; يعنى ، دل خوش بودنشان به زندگى دنيا ، آنان را به كفرورزى كشانده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 10،11،12

10- كسانى كه قرآن را اسطوره مى خواندند ، با استفاده از جهل مردم ، آنان را به قرآن بدبين كرده و گمراهشان مى ساختند .

قالوا أسطر الأولين . ليحملوا ... و من أوزار الذين يضلّونهم بغير علم

اين برداشت بر اين اساس است كه «بغير علم» حال براى ضمير مفعولى «يضلّونهم» باشد.

11- جهل و نادانى ، زمينه و بسترى مناسب براى سوء استفاده ديگران

يضلّونهم بغير علم

12- ادعاى اسطوره اى بودن قرآن ، جاهلانه و به دور از مبانى علمى است .

ص: 565

قالوا أسطر الأولين . .. يضلّونهم بغير علم

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه «بغير» حال براى ضمير فاعلى «يضلّون» باشد و از آن جايى كه مايه اضلال، اسطوره خواندن قرآن بوده است، معلوم مى شود كه آن ادعا عالمانه نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 11،12

11- انكار رستاخيز و معاد ، برخاسته از جهل و ناآگاهى است .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

12- جهل و نادانى ، عامل انكار حقايق

و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 74 - 6

6- تشبيه خدا به ساير موجودات ، ناشى از ناآگاهى انسان به تمايز ذات و صفات خدا از غير اوست .

فلاتضربوا لله الأمثال . .. أنتم لاتعلمون

با توجه به اينكه منظور از «أنتم لاتعلمون» نفى علم مطلق نيست; زيرا بديهى است كه انسانها در زمينه هاى مادى زندگى خود دانشهايى دارند; بلكه نفى علم مربوط مى شود به همان زمينه اى كه در آيه مطرح است; يعنى، قابل مقايسه نبودن ذات و صفات خدا با ساير مخلوقات، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 18

18- شرك ، معلول جهل و كوته فكرى است .

بل أكثرهم لايعلمون

خداوند براى تفهيم قابل مقايسه نبودن خلق با خدا، از مثالى بديهى استفاده كرده و مى فرمايد: با همه اين روشنى باز هم اگر مشركان ره شرك مى روند، علتى جز جهل و نادانى آنان ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 9

9- جهل و ناآگاهى ، ريشه اصلى گرايش به كفر ، شرك و تكذيب پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قالوا إنما أنت مفتر بل أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 4،5،7

4- بخشش خداوند از بدكاران ، در صورتى است كه آنان گناه را از روى جهل و نادانى به حقايق انجام داده باشند نه از سر عمد و خوى عصيان گرى

ص: 566

ثمّ إن ربّك للذين عملوا السوء بجهلة

مقصود از «بجهالة» ممكن است جهل به احكام الهى، در برابر علم نباشد; چون در اين صورت گناهى سر نزده است تا نياز به توبه و يا آمرزش الهى باشد; بلكه مراد، جهل در برابر عمل آگاهانه و از روى عمد و خوى عصيان گرى و نيز جهل به معارف بلند آسمانى است.

5- جهل و ناآگاهى به حقايق ، ريشه هر گناه و بدكارى

للذين عملوا السوء بجهلة

كلمه «بجهالة» بدكاران را به دو دسته تقسيم نمى كند; بلكه احتمالاً در مقام توضيح و تبيين ماهيت بدكاران است كه هر بدكارى قطعاً جاهل و نابخرد است; چه اينكه اگر خرد مى داشت، خود را به عواقب شوم گناه مبتلا نمى كرد.

7- گناه حلال و حرام شمردن امور ( بدعت گذارى ) ، اگر از سر جهل و نقصان علم باشد - در صورت توبه و اصلاح گذشته ها - مورد غفران و بخشش الهى است .

لاتقولوا . .. هذا حلل و هذا حرام ... و على الذين هادوا حرّمنا ... و لكن كانو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 7

7- علم و آگاهى ، داراى نقشى مؤثر در پيدايش ايمان و جهل از موانع آن

إن الذين أُوتوا العلم من قبله يخرّون للأذقان سجّدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 108 - 2

2- عقيده به وجود نقص و كاستى در خداوند و شرك ، برخاسته از جهل و نادانى است .

إن الذين أُوتوا العلم . .. يقولون سبحن ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 6،10

6- فقدان آگاهى و دانش ، زمينه ساز گرفتارى افراد و جوامع به تقليد هاى ناروا و كوركورانه

و قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

كلمه «لأبائهم» اشاره به اين نكته دارد كه پندارهاى مشركان، از سر تقليد بوده است و جمله «ما لهم به من علم و. ..» بر اين نكته دلالت دارد كه مشركان و پدران شان، در گزينش اين اعتقاد پايه هاى علمى نداشته اند. مجموع اين دو قضيه، گوياى آن است كه «جهل» در كشاندن افراد و جوامع به تقليد كوركورانه، نقشى مهم دارد.

10- روى آوردن به عقايد بى اساس و دور از حقيقت و واقعيت ، پى آمد اتّكا به روش هاى غيرعالمانه است .

ما لهم به من علم و لا لأبائهم . .. إن يقولون إلاّ كذبًا

كلمه «لأبائهم» اشاره به اين معنا دارد كه تقليد از كسانى كه عقيده شان از سوى علم و دانش نيست، يك روش غلط و ناروا در رسيدن به عقايد دينى است و ذيل آيه، پى آمد آن را، عقيده اى سخيف و دور از حقيقت، بيان كرده است. از اين، مى توان نتيجه گرفت كه روش هاى غيرعالمانه، خطر دور شدن از حقيقت و واقعيت را در پى دارد.

ص: 567

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 68 - 4

4- ناشكيبايى و بى صبرى انسان در برابر بسيارى از مسائل ، ناشى از جهل وى به اسرار و حقيقت امر است .

و كيف تصبر على ما لم تحط به خبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 2

2- توهم فرزند بودن عيسى ( ع ) براى خداوند ، برخاسته از تحليل نادرست ماجراى تولد و سخن گفتن معجزنماى او بود .

ذلك عيسى ابن مريم . .. ما كان للّه أن يتّخذ من ولد

نفى فرزند از خداوند پس از بيان قصه تولد عيسى(ع) مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه گروهى اين نوع امور معجزه آسا را دليل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 13

13- جهل زمينه ساز شركورزى و بت پرستى است .

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

حضرت ابراهيم(ع) به جهت رعايت ادب، آزر را به جهل متهم نكرد، بلكه خود را به علم منتسب ساخت و مفهوم كلامش آن است كه آزر جاهل است و همين جهل وى موجب آن شده كه به پرستش بت رو آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 10

10 - جهل و نسيان دو آفت عمده تدبير و مديريت است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 12،13

12- جهل و ناآگاهى ، عامل روى گردانى اكثريت مشركان از حق و روى آوردن آنان به شرك است .

بل أكثرهم لايعلمون الحقّ فهم معرضون

«فاء» در «فهم معرضون» عاطفه و براى ربط ميان مسبب و سبب است; يعنى، به دليل اين كه آنان جاهل اند، از حق اعراض مى كنند.

13- جهل و ناآگاهى ، عامل گريز بسيارى از انسان ها از حق و حقيقت است .

بل أكثرهم لايعلمون الحقّ فهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 54 - 6

ص: 568

6 - علم ، مايه سلامت قلب و جان و جهل ، موجب قساوت و بيماردلى

ليجعل . .. فتنة للذين فى قلوبهم مرض ...و ليعلم الذين أُوتوا العلم أنّه الحقّ من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 84 - 3

3 - شرك ورزى ، پديده اى برخاسته از غفلت و جهل انسان ، نسبت به تعلق و وابستگى همه جانبه او و پديده هاى پيرامونش به خداوند

قل لمن الأرض . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 5

5 - شرك ورزى ، برخاسته از جهل انسان و عدم شناخت او نسبت به ماهيت سراسر نياز جهان هستى به خداوند

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 3

3 - دلبستگى انسان به دنيا ، معلول جهل او به ناچيز بودن عمرش

قل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 204 - 3

3 - درخواست عذاب از روى ناباورى و كفر ، كارى جاهلانه و ندامت بار است .

فيقولوا هل نحن منظرون . أفبعذابنا يستعجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 5،6

5 - همجنس گرايى و لواط ، ناشى از بى فرهنگى و نادانى

لتأتون الرجال شهوة . .. بل أنتم قوم تجهلون

6 - جهل و بى خردى جامعه ، عامل گسترش و فراگيرى فساد

أئنّكم لتأتون الرجال . .. بل أنتم قوم تجهلون

تعبير «بل أنتم. ..» بيانگر نوعى تعليل و روان شناسى جامعه انسانى است. هم چنين تذكر مى دهد كه جهل، ريشه و علة العلل نفوذ و گسترش انحرافات اخلاقى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 16 - 7

ص: 569

7 - جهل و ناآگاهى ، ريشه بى اطّلاعى انسان از بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودش است .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 7،8

7 - دوست گيرندگانِ غيرخدا ، از سر جهل و نادانى ، چنين انتخابى كرده اند .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت. ..لو كانوا يعلمون

متعلَّق «يعلمون» موهون بودن اتخاذ ولىّ غيرخدا است. بنابراين، نكته بالا، از آن استفاده مى شود.

8 - ولىّ و كارساز گيرندگانِ غيرخدا ، جاهلانه و از سر بى خبرى ، انتخاب كرده اند .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا . .. لو كانوا ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 6

6 - ترديد در تحقق وعده هاى خداوند ، برخاسته از جهل و نادانى است .

لايخلف اللّه وعده و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 3

3 - خداوند ، بر قلب كسانى كه تصميم به باقى ماندن در نادانى و جهل گرفته اند ، مهر مى زند .

كذلك يطبع اللّه على قلوب الذين لايعلمون

اين كه مراد از «الذين لايعلمون» چه كسانى اند، دو احتمال وجود دارد: يكى، به قرينه آيه پيش، اين است كه مراد، كافران اند. ديگر اين كه آيه، معناى عام دارد و شامل همه كسانى كه خود مى خواهند در جهل و نادانى باقى بمانند، مى شود. لازم به ذكر است كه چون، قطعاً سنت خداوند، چنين نيست كه بر قلب هر ناآگاه و نادانى مهر بزند، مراد از «الذين لايعلمون» كسانى اند كه خود اصرار بر باقى ماندن در جهل و نادانى دارند، چنان كه مفسران نيز بر اين معنا تصريح كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 6،7

6 - جهل ، عامل رويكرد كافران مكه به خريد داستان هاى بى اساس بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. بغير علم

«بغير علم» متعلق به فعل «يشترى» است.

7 - جهل و نادانى ، عامل كشيده شدن انسان به ورطه لهو و بيهودگى است .

يشترى لهو الحديث . .. بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 12،14،15

ص: 570

12 - گرايش به شرك ، معلول جهل و بى دانشى است .

و لئن سألتهم . .. بل أكثرهم لايعلمون

14 - ستايش غيرخدا در عين عقيده به توحيد ، ناشى از جهل و بى دانشى است .

قل الحمد للّه بل أكثرهم لايعلمون

متعلق «لايعلمون» حذف شده و به قرينه مقام مى توان گفت، مراد اين است كه اكثر مشركان، اين حقيقت را نمى فهمند كه «ستايش مخصوص خالق و آفريدگار جهان است. » و در اثر اين نادانى، غير خداوند خالق را ستايش مى كنند.

15 - جهل و بى خبرى مشركان ، باعث قبول نكردن دين الهى و روى آوردن آنان به آيين و سنت هاى بى پايه پدران خود است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. و

برداشت بالا، براساس اين احتمال است كه «لايعلمون» مفعولٌ به و متعلق نداشته باشد و درصدد نفى علم از مشركان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 9

9 - ظلم و جهل آدمى ، سبب شد كه امانت الهى را بپذيرد .

الأمانة . .. و حملها الإنسن إنّه كان ظلومًا جهولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 7

7 - بى پروايى و نترسيدن از خدا ، برخاسته از جهل و ناآگاهى نسبت به عظمت پروردگار است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. إنّما يخشى اللّه من عباده العلمؤا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 20

20 - شرك و كفر ، مولود جهل و ناآگاهى است .

بل أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 2

2 - ناآگاهى از مشيت و تقدير خداوند در رزق و روزى انسان ها ، سبب انتساب نعمت ها و برخوردارى ها به دانش بشرى است .

قال إنّما أُوتيته على علم . .. أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

آيه شريفه در مقام بيان نقش خداوند در برخوردارى ها و نعمت هاى انسان ها است. اين مسأله مى تواند از چرايى منتسب كردن نعمت ها به دانش بشرى از سوى انسان ها حكايت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 4 - 6

6 - جهل و جاهليت ، ريشه روى گردانى بيشتر مردم از آيات روشن وحى

ص: 571

لقوم يعلمون . .. فأعرض أكثرهم

از تفريع «أعرض أكثرهم» بر آيه قبلى، استفاده مى شود كه علت اعراض بيشتر مردم از قرآن، نادانى ايشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 4

4- بى دانشى نسبت به حقانيت هستى و اهداف ارزشى آفرينش ، عامل انكار معاد

إن هى إلاّ موتتنا الأُولى . .. و لكنّ أكثرهم لايعلمون

از ارتباط ميان «إنّ هؤلاء ليقولون» با «و لكنّ أكثرهم لايعلمون» استفاده مى شود كه انكار معاد، ريشه در جهل نسبت به حقانيت آفرينش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 13

13 - جهل و هواپرستى ، منشأ و خاستگاه مخالفت با شريعت و آيين الهى

جعلنك على شريعة . .. و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از تقابل ميان «أهواء» با «شريعة» مى توان استفاده كرد كه هر آنچه مخالف با شريعت باشد، ريشه در هوا و هوس هاى جاهلانه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 26 - 8

8 - ترديد در امكان و تحقق معاد ، ناشى از جهل آدميان است ; نه معقول نبودن آن .

لاريب فيه و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

جمله «و لكنّ أكثر الناس لايعلمون» مى تواند جواب سؤال مقدر باشد; به اين كه اگر معاد، ترديد را بر نمى تابد، پس انكار آن از چه رو است؟ قرآن پاسخ مى دهد: بيشتر مردم جاهل اند و جهلشان آنان را به تمسك واداشته است; نه پيچدگى مسأله معاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 14

14- جهل و استكبار ، ريشه بسيارى از انكار ها و حق ستيزى ها

و إذ لم يهتدوا به فسيقولون هذا إفك قديم

تعبير «و إذ لم يهتدوا. ..»، در حقيقت بيان نمونه اى از اين حقيقت كلى است كه تكذيب ها و انكارها در بسيارى از موارد متفرع بر زمينه نداشتن، جاهل بودن و برخورد مستكبرانه با حقايق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 8

8- كفر در برابر پيام انبيا ، ناشى از جهالتورزى است .

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا . .. و لكنّى أريكم قومًا تجهلون

ص: 572

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 10

10 - جهل و ناآگاهى ، مايه دلخوش شدن انسان به مظاهر زندگى دنيايى و بى توجهى به ذكر خدا و عبادت او و مصالح نهفته در آن

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 5

5 - جهالت ، ريشه برترنمايى و مسابقه رقيبان در كسب مال و مقام

كلاّ سوف تعلمون

مفعول محذوف «تعلمون» - چه عام (پوچى افتخارات مادى) باشد و چه خاص (پوچى افتخار به عدد افراد قبيله) - بى ارزشى تكاثر را شامل مى شود.

3- آثار جهل اكثريت مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 21

21 - جهل بيشتر مشركان مكه به خاستگاه الهى امنيت و رفاه اقتصادى آن شهر ، عامل روى گردانى آنان از پذيرش هدايت الهى ( اسلام ) بود .

و قالوا إن نتّبع الهدى . .. و لكنّ أكثرهم لايعلمون

4- آثار جهل امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 3

3 - اختلافات دينى امت هاى پيشين ، ناشى از روح تجاوزگرى بود ; نه از جهالت و نادانى

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

5- آثار جهل اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 573

15 - يس - 36 - 16 - 5

5 - جهل و ناآگاهى مردم انطاكيه از فلسفه انتخاب رسولان از ميان انسان ها ، سبب تكذيب كردن آنان شده بود .

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

6- آثار جهل برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 5

5- يوسف ( ع ) جهل و نادانى برادرانش را منشأ ستم آنان به وى و بنيامين دانست .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جهلون

7- آثار جهل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 28 - 3

3 - موسى ( ع ) ، جهالت مردم را پايه طغيان فرعون دانست .

يفقهوا قولى

تأكيد موسى(ع) بر آگاه سازى اطرافيان فرعون - در جهت مبارزه با طغيان گرى او - گوياى اين است كه موسى(ع)، ريشه موفقيت فرعون را در ناآگاهى اطرافيانش مى دانست.

8- آثار جهل به ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 3

3 - جهل و عدم درك صحيح نسبت به مفاهيم دينى و ارزش هاى الهى ، عامل بد تفسير كردن و ناروا شمردن آنها

و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه . .. يتخذ ما ينفق مغرماً

جمله «يتخذ ما ينفق مغرماً» مى تواند نمونه اى باشد از آنچه در آيه قبل به طور كلى درباره جهل و نادانى باديه نشينان گفته شده.

9- آثار جهل به پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 574

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 5

5 - مشخص نبودن پيشنيه زندگى شخص ، مانع از پذيرش ادعاى او در رابطه با نبوت و وحى

أم لم يعرفوا رسولهم فهم له منكرون

10- آثار جهل به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 1،2

1 - كسانى كه نزول وحى بر بشر و رسالت يافتن او را انكار مى كنند، خداوند را، آن گونه كه هست، نشناخته اند.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر

2 - انكار وحى و رسالت يافتن بشر، معلول نقصان معرفت آدمى به خداوند است.

و ما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 6

6 - انتساب عملى بدون رجحان و برترى به خداوند ، نسبتى نابه جا به او و نشانه نشناختن منزلت او است .

فاستفتهم ألربّك البنات و لهم البنون

11- آثار جهل به خدا شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 2

2 - شرك و عبادت غيرخدا ، انديشه اى برخاسته از عدم شناخت درست خدا است .

و ما قدروا اللّه حقّ قدره

12- آثار جهل به دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 16

16 - دلبستگى به زندگى دنيوى ، نتيجه عدم شناخت صحيح دنياست .

إنما مثل الحيوة الدنيا . .. و ظن أهلها أنهم قدرون عليها ... كذلك نفصل الأيت لقوم

ص: 575

13- آثار جهل به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 3

3 - جهل و عدم درك صحيح نسبت به مفاهيم دينى و ارزش هاى الهى ، عامل بد تفسير كردن و ناروا شمردن آنها

و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه . .. يتخذ ما ينفق مغرماً

جمله «يتخذ ما ينفق مغرماً» مى تواند نمونه اى باشد از آنچه در آيه قبل به طور كلى درباره جهل و نادانى باديه نشينان گفته شده.

14- آثار جهل به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، ناشى از درك نادرست از ربوبيت خدا بر جهان هستى است .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . فما ظنّكم بربّ العلمين

15- آثار جهل به صفات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 13

13- برخى شبهه هاى عقيدتى انسان ، ناشى از عدم شناخت عميق صفات الهى است .

أو لم يروا أن الله الذى . .. قادر على أن يخلق مثلهم

از اينكه خداوند، براى رفع شبهه منكران معاد، آنان را به قدرت عظيم خويش توجه داده، نكته فوق قابل استفاده است.

16- آثار جهل به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 19 - 11

11 - بى خبرى از قدرت خداوند ، مايه انكار معاد است .

أَوَلم يروا كيف يبدئ اللّه الخلق . .. إنّ ذلك على اللّه يسير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 576

17 - زخرف - 43 - 61 - 7

7 - ترديد در رخداد قيامت ، نشانگر عدم شناخت قدرت كامل خداوند است .

و إنّه لعلم للساعة فلاتمترنّ بها

آفرينش شگرف عيسى(ع)، نشانه اى بر قدرت خداوند است و از آن جا كه اين آفرينش دليل بر امكان معاد شمرده شده، مى توان استفاده كرد كه ترديد در مورد قيامت، ناشى از غفلت نسبت به قدرت بى همتاى خداوند است.

17- آثار جهل به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 3

3 - مشخص نبودن زمان برپايى قيامت ، دستاويز كافران صدراسلام براى انكار آن

و يقولون متى هذا الوعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 2

2 - روشن نبودن زمان برپايى قيامت ، دستاويز كافران براى انكار آن

و يقولون متى هذا الوعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 4

4 - آگاه نساختن مردم - حتى پيامبر (صلی الله علیه و آله) - از زمان وقوع قيامت ، مؤثر در رشد و تربيت آنان

إلى ربّك منتهيها

واژه «ربّ»، گواه اين است كه هدف از مسكوت گذاشتن زمان قيامت، تربيت و رشد دادن است و چون پوشيده ماندن آن، تنها ويژه پيامبر(صلی الله علیه و آله) نبوده است; مى توان سودمندى آن را به همگان تعميم داد.

18- آثار جهل به كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 4

4 - نازل نشدن قرآن موجب اعتراض گمراهان و مشركان در قيامت به سبب نداشتن كتاب آسمانى و دور ماندن از هدايتهاى الهى

أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

ص: 577

19- آثار جهل به هدايتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 7 - 4

4 - بى خبرى از هدايت هاى الهى ، گمراهى است .

و وجدك ضالاًّ فهدى

ضلالت و هدايت، داراى مراتب است و عدم آگاهى پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيش از بعثت، به معارفى كه پس از بعثت بر آن حضرت نازل شد، در آيه شريفه نوعى ضلالت قلمداد شده است كه با بعثت، به هدايت تبديل شد.

20- آثار جهل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 2

2 - استكبار و خودبرتربينى قوم عاد ، برخاسته از امور واهى و غير منطقى

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ

باء در «بغير الحق» سببيه است.

21- آثار جهل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 99 - 4

4- بى دقتى و جهل كافران به عظمت آفرينش آسمان ها و زمين ، زمينه ساز انكار حيات دوباره انسان از سوى آنان است .

أو لم يروا أن الله الذى خلق السموت و الأرض قادر على أن يخلق مثلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 3

3- جهل كفار به سختى و شدت عذاب الهى ، عامل تعجيل آنان براى تحقق عذاب است .

و يقولون متى هذا الوعد . .. لويعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار ...

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جواب مقدر «لو» جمله «لمّا استعجلوا العذاب أو قيام الساعة» (در نزول عذاب و يا در برپايى قيامت عجله نمى كردند) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 9

9 - استبعاد معاد از سوى كافران ، ناشى از ناآگاهى آنان از قدرت مطلقه خداوند است .

ص: 578

خلق السموت . .. زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا قل بلى و ربّى لتبعثنّ ... و ذلك عل

22- آثار جهل كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 26 - 7

7 - تكذيب رسالت پيامبر اسلام از جانب كافران ، برخاسته از ناآگاهى و غفلت آنان ، از سرنوشت شوم تكذيب كنندگان بود .

فأذاقهم اللّه الخزى . .. لو كانوا يعلمون

23- آثار جهل مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 52 - 4

4 - نكوهش خداوند از قشر مرفه و ناسپاس ، به خاطر ناآگاهى آنان از مشيت و تقدير الهى در رزق و روزى انسان ها

أوَلم يعلموا أنّ اللّه يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر

استفهام در «أوَلم يعلموا. ..» از نوع استفهام انكارى - توبيخى است.

24- آثار جهل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 10

10 - جهل و ناآگاهى مشركان ، فلسفه دستور خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر به حضور پذيرفتن آنان و ابلاغ پيام وحى به آنان

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره . .. ذلك بأنهم قوم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 29 - 7

7 - زير سؤال بردن وقوع قيامت از سوى مشركان ، ناشى از جهل آنان بوده است .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون . و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صدقين

برداشت ياد شده بنابر عطف «يقولون» بر عبارت قبل، از باب عطف مسبب بر سبب است; يعنى، بيشتر مردم نمى دانند و [به خاطر همين ندانستن]، معاد را زير سؤال مى برند.

ص: 579

25- آثار جهل مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 19

19 - گرايش مشركان صدراسلام به شرك ، برخاسته از جهل و ناآگاهى اكثريت آنان بود .

بل أكثرهم لايعلمون

26- آثار جهل ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 20

20 - نا آگاهى فرشتگان به ارزش هاى والاى انسان ، موجب شد تا فسادگرى او براى فرشتگان جلوه گر شود و به خلقت و خلافتش معترض باشند .

أتجعل فيها من يفسد فيها . .. قال إنى أعلم ما لاتعلمون

27- آثار جهل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 5

5 - آگاه نبودن اهل نفاق به سود و زيان واقعى خويش ، عامل اختيار كردن ضلالت و از دست دادن هدايت

أولئك الذين اشتروا الضللة . .. و ما كانوا مهتدين

جمله «ما كانوا مهتدين» عطف بر جمله «اشتروا الضلالة بالهدى» است و به منزله علت براى آن مى باشد; يعنى: چون به سود و زيان واقعى خويش راه نيافتند، به چنين تجارتى دست زدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 16

16 - بى اعتقادى منافقان به قيامت و عدم درك آن نسبت به حوادث و حقايق آن ، مايه تخلف آنان از جهاد

لو كانوا يفقهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 14

14 - توطئه منافقان عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخاسته از جهل و نادانى آنان بود .

ليخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ . .. و لكنّ المنفقين لايعلمون

ص: 580

28- ادعاى ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 1

1 - نهى كننده پيامبر (صلی الله علیه و آله) از نماز ، مدعى نفوذ كلام در بين هم نشينان خويش

فليدع ناديه

كلمه «نداء» تعبيرى ديگر از مجالست است و مجلس را «نادى» و «مُنتدى» مى گويند (مفردات راغب). و همانگونه كه گاه مراد از «قرية»، اهل قريه است، در آيه شريفه نيز مراد، اهل مجلس است.

29- اعراض ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 32 - 3

3 - ابوجهل ، دين اسلام را تكذيب و از پذيرش تعاليم آن امتناع كرد .

و لكن كذّب و تولّى

30- افشاى جهل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 11

11 - برملا شدن ضعف و ناتوانى معبود ها ( اصنام ) و جهل و نادانى پرستندگان آنها با ضرب المثل خداوند ، براى همگان

ضعف الطالب و المطلوب

«ضَعافة» (مصدر «ضعف») به معناى ناتوان شدن است; يعنى، طالب و مطلوب هر دو ناتوان شدند. ظاهراً مقصود اين است كه با دلايل قاطع و غيرقابل انكارى كه ارائه شد، نه تنها ضعف و ناتوانى بت ها; بلكه جهل و نادانى پرستندگان آنها نيز بر همگان آشكار شد.

31- انبيا و جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 2

2- امكان بى اطلاع بودن پيامبران از انديشه و افكار ديگران

إنا له لحفظون . .. فلما ذهبوا به و أجمعوا أن يجعلوه فى غيبت الجب

ص: 581

32- ترك نماز ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 6

6 - ابوجهل ، نه دين اسلام را تصديق كرد و نه نماز گزارد .

فلاصدّق و لاصلّى

براساس شأن نزول، اين آيه تا آيه 35 درباره ابوجهل است.

33- تفاخر ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 4

4 - ابوجهل ، فردى مغرور و فخرفروش در ميان كسان خويش

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

34- تكذيبگرى ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 31 - 6

6 - ابوجهل ، نه دين اسلام را تصديق كرد و نه نماز گزارد .

فلاصدّق و لاصلّى

براساس شأن نزول، اين آيه تا آيه 35 درباره ابوجهل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 32 - 3

3 - ابوجهل ، دين اسلام را تكذيب و از پذيرش تعاليم آن امتناع كرد .

و لكن كذّب و تولّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 13 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر (صلی الله علیه و آله) از نماز ، رهنمود هاى آن حضرت را دروغ پنداشته و از پذيرش آن روى گردان بود .

ص: 582

أرءيت الذى ينهى . .. أرءيت إن كذّب و تولّى

جمله «كذّب و تولّى»، مربوط به «الذى ينهى» و توصيف كسى است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) را از نماز نهى مى كرد. بسيارى از مفسران، وى را ابوجهل دانسته اند. متعلق «كذّب» - به قرينه «كان على الهدى. أو أمر بالتّقوى» - هدايت هاى ارائه شده از جانب پيامبر(صلی الله علیه و آله) و فرمان هاى تقواساز او است.

35- تهديد ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 3

3 - ابوجهل ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب

أولى لك فأولى ثمّ أولى لك فأولى

36- تهمت جهل به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 4

4 - اتهام گمراهى و جهل به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى مشركان

ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

آيه شريفه در رد اين ديدگاه مشركان است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) را متهم به گمراهى و جهل مى كردند.

37- تهمت جهل به مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 10

10 - پيروان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در پندار و بيان نكوهشگر و طعن آلود مشركان ، مردمانى نادان و دنباله رو فردى سحر زده

و قالوا . .. إن تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا

از لحن آيه شريفه، استفاده مى شود كه كافران، اين سخن را از سر نكوهش و طعن مى گفتند و چون پيروى از فردى سحرزده، امرى غير منطقى است، در حقيقت پيروان آن حضرت را، مردمانى نادان مى پنداشتند.

38- جهل آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 583

10 - مريم - 19 - 46 - 2

2- آزر ، پيش از دعوت شدن به توحيد از سوى ابراهيم ( ع ) ، از عقايد توحيد آن حضرت بى خبر بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى

اظهار شگفتى و ناباورى آزر از عقايد توحيدى ابراهيم(ع)، دال براين است كه تا پيش از آن آزر او را در عقايد، همراه خود مى ديده و به همين خاطر است كه پس از اظهارات حضرت ابراهيم(ع)، وى دچار شگفتى و ناباورى مى شود.

39- جهل اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 66 - 1،6

1 - بسته شدن همه راه هاى خبر بر مشركان ، در روز قيامت

فعميت عليهم الأنباء يومئذ

فعل «عميت» متضمن معناى «خفيت» است. «الأنباء» (جمع «نبأ» (خبر)، همراه با «ال») مفيد استغراق است. بنابراين «عميت عليهم الأنباء»; يعنى، «خفيت عليهم كلّ نبأ».

6 - پوشيده ماندن خبر ها بر مشركان ، باعث اقدام نكردن آنان به پرسش از يكديگر

فعميت عليهم الأنباء يومئذ فهم لايتساءلون

برداشت ياد شده از تفريع جمله «فهم لايتساءلون» بر «عميت. ..» استفاده مى شود.

40- جهل اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 18،19

18- اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت

و لكنى أريكم قومًا تجهلون

به قرينه «إنهم ملاقوا ربهم» مى توان گفت كه: مفعول «تجهلون» مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس «أراكم ...»; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.

19- اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى « لقاءالله » و تقرب به درگاه خدا

إنهم ملقوا ربهم و لكنى أريكم قومًا تجهلون

41- جهل اصحاب الجنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 584

19 - قلم - 68 - 28 - 8

8 - باغداران يمنى ، گرفتار جهل و افراط و تفريط

قال أوسطهم ألم أقل لكم لولا تسبّحون

42- جهل اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 20 - 13

13- اصحاب كهف ، از مدّت زمان خواب خويش ، كاملاً بى اطلاع بودند .

إنّهم إن يظهروا . .. و لن تفلحوا إذًا أبدًا

بديهى است اگر اصحاب كهف، احتمال گذشت چندين قرن از زمان خوابيدن خويش را مى دادند، هرگونه تغيير و تحوّلى را محتمل مى ديدند و وضعيت سياسى و اجتماعى جامعه را، همان وضعيت دوران خويش فرض نمى كردند.

43- جهل اضلالگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 16

16 - جهل و ناآگاهى گمراه سازان مردم ، مانع عذاب آنان نيست .

ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم . .. لهم عذاب مهين

44- جهل اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 17 - 22

22- بيشتر مردم از بصيرتى كه آنان را به حقانيت قرآن رهنمون شود ، محرومند .

أفمن كان على بيّنة من ربه . .. و لكنّ أكثر الناس لايؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 21 - 24

24- اكثريت مردم به جريان امور به تدبير خدا و توان او بر انجام مشيّتهايش و ناتوانى همگان در برابر او ، ناآگاهند .

و الله غالب على أمره و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ص: 585

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 19

19- اكثريت مردم ( مشركان ) ، ناآگاه به استوارى توحيد و يگانه پرستى و اتكاى آن بر برهان

ذلك الدين القيم و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

در برداشت فوق ، «الناس» عموم مردم گرفته شده است. بر اين اساس ، مقصود از «أكثر» مشركان خواهد بود. مفعول «لايعلمون» به قرينه جمله هاى قبل ، استوارى توحيد بر برهان و دليل برهانى نداشتن شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 21

21- بيشتر مردم به اسباب و علل چشم مى دوزند و از حاكميت اراده خدا و لزوم توكل بر او ، ناآگاهند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 9،13

9- اكثريت انسان ها ، از قدرت خداوند در احياى مجدد انسان ها ناآگاهند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است به قرينهء تناسب موضوع - كه انكار و اثبات معاد است - متعلق «لايعلمون» قدرت خداوند بر احياى مجدد انسانها باشد.

13- اكثريت انسان ها ، درباره حقيقت معاد چيزى نمى دانند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

احتمال دارد مفعول به «لايعلمون»، «شيئاً» محذوف باشد و بنابراين نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 8،10

8 - بيشتر مشركان ، گرفتار جهل و بى دانشى اند .

بل أكثرهم لايعلمون

ضمير «هم» به مشركان بازمى گردد.

10 - بيشتر انسان ها ، فاقد آگاهى نسبت به نقش خداى يگانه در ايجاد هماهنگى ميان اجزاى طبيعت

أمّن جعل الأرض قرارًا . .. و جعل ... و جعل... أءله مع اللّه بل أكثرهم لايعلمون

ضمير «هم» در «أكثرهم» مى تواند به توده انسان ها بازگردد; بدين گونه كه خداوند نخست مظاهر ژرف هماهنگى نظام طبيعت را برمى شمرد و در پايان تذكر مى دهد كه فهم اين رموز و اسرار، براى بسيارى از مردم دشوار است و آنان به اين اسرار جاهلند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 6 - 4

4 - اكثر مردم ، از دانش و آگاهى و شناخت حقايق بى بهره اند .

ص: 586

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

براى فعل «لايعلمون» مفعول خاصى آورده نشده است، اين احتمال وجود دارد كه مراد، نفى علم و آگاهى به صورت كلى باشد; يعنى، بيشتر مردم، اهل علم و دانش نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 18

18 - اكثريت مردم ، به دين حقى كه فطرت انسان ها با آن هماهنگ است ، جاهل اند .

فطرت اللّه . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

متعلق «لايعلمون» در آيه نيامده است. احتمال دارد به قرينه ذكر دين فطرى (اسلام)، متعلق آن نكته اى باشد كه در بالا آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 28 - 4

4 - بشتر مردم ، از رسالت جهانى پيامبر (صلی الله علیه و آله) بى خبراند .

و ما أرسلنك إلاّ كافّة للناس . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

متعلق «لايعلمون» تعيين نشده است; ولى به قرينه اين كه سخن از رسالت جهانى پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى باشد، متعلق «لايعلمون» مى تواند همان رسالت جهانى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 5

5 - بيشتر مردم ، درباره منشأ قبض و بسط روزى بندگان ، آگاهى ندارند .

إنّ ربّى يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 29 - 16،17

16 - ناآگاهى بيشتر مردم ، از شايستگى انحصارى حمد و ستايش براى خداوند

الحمد للّه بل أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه متعلق جهل، مسأله حمد و اختصاص آن به خدا باشد; يعنى، «بل أكثرهم لايعلمون أنّ الحمد للّه».

17 - ناآگاهى بيشتر مردم از شايستگى انحصارى خداوند به عبادت و پرستش و ضرر و زيان شرك

ضرب اللّه مثلاً رجلاً . .. بل أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه متعلق جهل، مسأله برابر نبودن دو مثل مربوط به مؤمن و مشرك و سرنوشت ايمان و شرك باشد; يعنى،«بل أكثرهم لايعلمون أنّهما لايستويان»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 587

16 - زمر - 39 - 49 - 18،19

18 - جهل و بى خبرى بيشتر انسان ها نسبت به آزمايش بودن نعمت ها و آسودگى ها براى انسان

بل هى فتنة و لكنّ أكثرهم لايعلمون

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه متعلق علم در «لايعلمون»، فتنه بودن نعمت باشد.

19 - بيشتر انسان ها از منشأ اصلى نعمت ها و آسودگى ها ( خدايى بودن آنها ) و مقدار تأثير دانش بشرى در پديد آمدن آنها ، بى خبر و ناآگاه اند .

قال إنّما أُوتيته على علم بل هى فتنة و لكنّ أكثرهم لايعلمون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه متعلق علم در «لايعلمون»، مطلبى باشد كه از جمله «قال إنّما أُوتيته. ..» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 5

5 - بيشتر مردم ، به عظمت آفرينش جهان و قدرت بى پايان خداوند و امكان حيات مجدد انسان ها در قيامت پى نبرده اند .

لخلق السموت و الأرض أكبر . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه متعلق «لايعلمون» مطلبى باشد كه در آغاز آيه آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 26 - 6،7

6 - حتمى بودن وقوع قيامت ، به رغم جهل و ناآگاهى بيشتر مردم نسبت به آن

لاريب فيه و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

7 - معاد ، مورد جهل و ترديد بيشتر مردم در طول تاريخ

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

از اين كه به جاى ارجاع ضمير به مشركان مكه، واژه «الناس» به كار رفته - كه داراى مفهومى عام و گسترده است - مطلب بالا استفاده مى شود.

45- جهل اكثريت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 13

13 - اغلب درخواست كنندگان نزول معجزات از تأثير نداشتن آن بر كافران آگاهى نداشتند.

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون

مرجع ضمير در «أكثرهم» مى تواند مؤمنانى باشد كه خواهان نزول آيات و اجابت درخواست مشركان بودند، چنانچه در آيات قبل نيز اين احتمال ياد شد.

ص: 588

46- جهل اكثريت اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 20

20 - بيشتر مردم مكه در عصر بعثت ، گرفتار جهل و ناآگاهى نسبت به تعلق اراده الهى بر تضمين امنيت آن مكان مقدس و تأمين روزى ساكنان آن بودند .

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا . .. و لكنّ أكثرهم لايعلمون

47- جهل اكثريت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 47 - 4

4 - بيشتر ظالمان ، بى خبر از كيفر هاى دنيوى و اخروى خويش

و لكنّ أكثرهم لايعلمون

48- جهل اكثريت كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 6

6 - بيشتر كافران و مشركان ستيزه جو و مجادله گر در صدر اسلام ، مردمى غافل و بى خبر از معارف الهى ( چون توحيد و معاد ) بودند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است مقصود از «الناس» در آيه شريفه، مردم عصر نزول قرآن (چون اهل مكه) باشد. برداشت يادشده بر اين احتمال مبتنى است.

49- جهل اكثريت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 37 - 6،8

6 - ناآگاهى اغلب مشركان از قدرت خداوند بر فرستادن هرگونه معجزه و نشانه

إن اللّه قادر على أن ينزل ءاية و لكن أكثرهم لايعلمون

مفعول «لايعلمون»، به قرينه فراز قبل آن، قدرت الهى است، يعنى: «لايعلمون أن اللّه قادر . ..»

ص: 589

8 - ناآگاهى اغلب مشركان به فلسفه عدم نزول معجزات درخواستى آنان

و قالوا لولا نزل عليه ءاية . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «لايعلمون» جمله اى مانند «حكمة عدم نزول الأيات» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 111 - 14،15

14 - بسيارى از منكران معاند به تأثير نداشتن هيچ آيه و معجزه اى در قلب خويش ناآگاه هستند.

و لكن أكثرهم يجهلون

متعلق «يجهلون» در كلام مذكور نيست. ، ولى به قرينه موضوعات مطرح شده در آيه متعلق آن مى تواند چنين باشد: «يجهلون عدم إيمانهم». مرجع ضمير «أكثرهم» در اين برداشت همان مشركانى هستند كه قسم ياد مى كردند كه در صورت نزول آيتى ايمان خواهند آورد.

15 - ناآگاهى اغلب مشركان لجوج به تعيين كننده بودن مشيت الهى جهت متمايل ساختن آنان به ايمان

ما كانوا ليؤمنوا إلا أن يشاء الله و لكن أكثرهم يجهلون

متعلق «يجهلون» مى تواند «مشية الله» باشد، يعنى اكثر مشركان به نقش مشيت الهى ناآگاه بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 23

23- اكثر مشركان ، ناآگاه به درستى و استوارى توحيد و سستى و نادرستى شرك

ما تعبدون من دونه . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مراد از «الناس» مشركان باشد. بنابراين «و لكنّ أكثر الناس لايعلمون» گوياى اين نكته است كه: بيشتر مشركان [حقيقت] را نمى دانند و برخى از آنان بدان آگاهند ; ولى به خاطر عناد يا خوف از دست دادن رياست و مانند اينها، به توحيد نمى گرايند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 20

20 - اكثر مشركان ، مردمانى نادان و جاهل اند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

احتمال دارد «ال» در «الناس» عهد بوده و مراد از آن، مشركان باشد كه در آيات پيش درباره آنها سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 28 - 5،6

5 - موضع گيرى بيشتر مشركان عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به دليل ناآگاهانه بودن آن ، فاقد وجاهت و اعتبار است .

و ما أرسلنك إلاّ كافّة للناس . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ذكر «و لكنّ أكثر الناس لايعلمون» پس از بيان قلمرو رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و نقش آن حضرت، مى تواند به منظور دفع توهم باشد. آن توهم اين است كه اكثريت مشركان با رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) مخالف اند و چنين امرى تأثيرى منفى در رسالت آن حضرت دارد.

ص: 590

خداوند جواب مى دهد كه نظر چنين اكثريتى بى فايده است.

6 - بيشتر مشركان ، از آنچه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به آن بشارت مى دهد و يا هشدار مى دهد ، بى خبراند .

بشيرًا و نذيرًا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

متعلق «لايعلمون» محذوف است و احتمال دارد به قرينه ذكر بشارت و انذار در آيه، همين دو باشد. گفتنى است احتمال دارد «ال» در «الناس» عهد بوده و مراد از «الناس» مشركانى باشند كه از آغاز سوره تا اين جا از آنان سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 36 - 9

9 - بيشتر مشركان ، درباره منشأ كمى و زيادى مال و مكنت ، ناآگاه اند .

و قالوا نحن أكثر أمولاً . .. قل إنّ ربّى يبسط الرزق ... و لكنّ أكثر الناس لايعل

«ال» در «الناس» - به قرينه آيات پيشين كه درباره مشركان است - مى تواند عهد بوده و به مشركان اشاره داشته باشد.

50- جهل اكثريت مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 24 - 11

11- بيشتر مشركان صدراسلام ، ناآگاه و جاهل به حق بودند .

بل أكثرهم لايعلمون الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 6

6 - بيشتر كافران و مشركان ستيزه جو و مجادله گر در صدر اسلام ، مردمى غافل و بى خبر از معارف الهى ( چون توحيد و معاد ) بودند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است مقصود از «الناس» در آيه شريفه، مردم عصر نزول قرآن (چون اهل مكه) باشد. برداشت يادشده بر اين احتمال مبتنى است.

51- جهل اكثريت مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 10

10- اكثر مشركان مكه ، از قدرت خداوند بر احياى مجدد انسان ها بى خبر بودند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ص: 591

برداشت فوق، بر اساس اين نكته است كه «ال» در «الناس» عهد ذكرى بوده و مراد از آن مشركانى باشند كه در آيات قبل از آنها سخن به ميان آمده است.

52- جهل انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 216 - 19

19 - انسان بدون هدايت الهى ، در تشخيص مصالح و مفاسد خويش دچار اشتباه مى شود .

كتب عليكم القتال و هو كره لكم . .. و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 16

16 - جهلِ انسان به حكمت ها و آثار احكام الهى

فلا تعضلوهنّ . .. و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 20

20 - بينش محدود آدمى ، منشأ اعتراض وى به افعال الهى

قالوا انى . .. و اللّه واسع عليم

جمله «و اللّه واسع عليم» تعريضى به مُعترضين است كه شما بينشى محدود داريد و لذا اعتراض به گزينش طالوت (افعال الهى) مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 11 - 26،28

26 - ناتوانى انسان از شناخت خويشانى كه نفعشان به وى نزديكتر و بيشتر است .

اباءُوكم و ابناؤكم لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً

ناتوانى انسان از مقايسه منافع پدر با منافع پسر خويش و تشخيص برترين آنها، نمونه گوياى عجز او از شناخت ميزان نفع رسانى خويشان است.

28 - ناآگاهى از ميزان سودمندى وارثان براى دنيا و آخرت آدمى ، دليل ناتوانى وى براى تعيين صحيح سهام ارث

اباءُوكم و ابناؤكم لاتدرون ايّهم اقرب لكم نفعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 16

16 - عدم آگاهى انسان به تمامى مصالح و مفاسد خويش

ص: 592

فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 79 - 3

3 - درك انتساب ناگوارى ها به خداوند از يكسو و انتسابش به انسان از سوى ديگر ، دور از فهم عموم مردم

قل كلّ من عند اللّه . .. ما اصابك من حسنة فمن اللّه و ما اصابك من سيّئة فمن نفسك

على رغم اينكه بين رسول خدا و ديگران در قانون پيشامد مشكلات تفاوتى نيست، خطاب را متوجه پيامبر (صلی الله علیه و آله) كرد تا به اين نكته اشاره كند كه فهم اين حقيقت در خور درك عموم نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 18

18 - انسان ها و حتى پيامبرانى همانند مسيح ( ع ) ناآگاه به آنچه خداوند در درون ذات خويش دارد .

تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 24 - 8

8 - مدت زمان استقرار و سكونت آدميان در زمين، نامعلوم براى آنان

و لكم فى الأرض مستقر و متع إلى حين

نكره آمدن كلمه «حين» بيانگر اين است كه مدت زمان سكونت انسانها در زمين نامعلوم است و بدان آگاهى نخواهند يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 8

8 - انسان ها ، حتى پيامبران ، آگاه به امور غيبى جهان نيستند .

و لو كنت أعلم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 10

10 - ناآگاهى انسان ها ، نسبت به برخى مصالح و منافع واقعى خود

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 11

11 - غفلت و جهل انسان نسبت به حقيقت اعمال خود در دنيا

فينبئكم بما كنتم تعملون

ص: 593

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 77 - 2

2- وجود رخدادهايى نهانى در آسمان ها و زمين ، غير قابل كشف براى آدميان

و لله غيب السموت و الأرض

غيب دانستن برخى از امور و رخدادهاى موجود در آسمانها، دليل آن است كه آنها از قلمرو دانش بشر بيرون است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 35 - 16

16 - ذات خداوند ، حقيقتى دست نايافتنى و غير قابل شناخت براى بشر

اللّه نور السموت و الأرض مثل نوره كمشكوة . .. نور على نور

برداشت ياد شده، بر اساس اين دو نكته اى است كه در «تشبيه نور خدا» وجود دارد: 1- به جاى تشبيه ذات خدا، يكى از اوصاف او - كه نور باشد - مورد تشبيه قرار گرفت در حالى كه آيه شريفه، در مقام معرفى خود خداوند است. 2- نور خدا - كه امرى نامحسوس است - به چند چيز محسوس و قابل شناخت براى همگان تشبيه شده است. بنابراين ذات خدا، شناختنى نيست و آنچه قابل شناخت است، صفات او مى باشد. اين شناخت نيز در محدوده شناخت محسوسات ميسر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 8

8 - انسان ، موجودى ظلم پيشه و بس نادان است .

و حملها الإنسن إنّه كان ظلومًا جهولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 7

7 - جهان ، داراى پديده هاى جان دارى است كه چگونگى حاكميت قانون زوجيت بر آنها ، براى بشر ناشناخته است .

سبحن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

متعلق علم در «لايعلمون» ذكر نشده است; ولى به تناسب اين كه آيه شريفه درصدد بيان حاكميتِ قانونِ زوجيت بر پديده هاى جان دار جهان است، مى تواند حاكميت همين قانون باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 7،8

7 - بشر ، ناتوان از صعود كامل به تمامى آسمان ها و دستيابى به همه حقايق عالم

فليرتقوا فى الأسبب

«سبب» (مفرد «أسباب») به معناى ريسمانى است كه به وسيله آن فرد از درخت خرما و مانند آن بالا مى رود و مقصود از آن مى تواند وسيله صعود به آسمان ها باشد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين احتمال است. گفتنى است: امر «ليرتقوا» در تعجيز به كار رفته است; يعنى، به دنبال وسيله هاى صعود برويد; ولى هرگز نمى توانيد.

8 - بشر ، ناتوان از دستيابى به حقايق مربوط به گزينش پيامبران و برگزيدن رسولان الهى به انتخاب خود

ص: 594

فليرتقوا فى الأسبب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه امر «فليرتقوا» مربوط به انتخاب پيامبران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 8

8 - علم و آگاهى انسان ها ، محدود بوده و همواره پاره اى از حقايق براى آنان ناشناخته خواهد بود .

علم الغيب و الشهدة

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه نهان و غايب بودن بعضى از امور در مقايسه با آگاهى انسان ها، سنجيده مى شود; وگرنه همه حقايق براى خداوند مشهود و آشكار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 22 - 1

1- انسان در دنيا ، گرفتار غفلت و بى خبرى نسبت به حقايق اخروى

لقد كنت فى غفلة من هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 11 - 5

5 - ناتوانى و نادانى انسان ، در آغاز تولد

ذرنى و من خلقت وحيدًا

كلمه «وحيداً» مى تواند حال براى مفعول محذوف باشد; يعنى، «خلقته منفرداً». بر اين اساس و به قرينه آيات بعد (و جعلت له مالاً ممدوداً ...)، مقصود از «خلقت وحيداً»، ناتوانى و نادارى انسان در آغاز تولد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 1 - 9

9 - ذات خداوند ، حيرت افزا و غير قابل شناخت است .

اللّه

«اَلِهَ»; يعنى، متحير ماند. برخى اهل لغت در كلمه «اللّه»، اين معنا را مقصود مى دانند. (مفردات)

53- جهل انسان به امانت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 12

12 - انسان ها ، به رغم پذيرش امانت الهى ، آگاهى همه جانبه از آن نداشتند .

و حملها الإنسن إنّه كان . .. جهولاً

ص: 595

54- جهل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 7

7- هيچ كس به پايه و زيربناى قوانينى كه ايجاب كننده وجود چيزى يا عامل نابودى آن است آگاهى ندارد .

و عنده أُمّ الكتب

از مصاديق «اُمّ الكتاب» به قرينه فراز قبل قوانينى است كه بر اساس آن محو و اثبات انجام مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 5

5- خداوند ، پيوسته موجوداتى را پديد مى آورد كه انسان ها به آنها آگاهى ندارند .

خلق السموت و الأرض . .. خلق الإنسن ... و الأنعم خلقها لكم ... و يخلق ما لاتعلم

از اينكه «خلق» را در فرازهاى قبلى به صورت ماضى و در عبارت اخير به صورت مضارع به كار برده است، مطلب فوق برداشت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 9،13

9- اكثريت انسان ها ، از قدرت خداوند در احياى مجدد انسان ها ناآگاهند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است به قرينهء تناسب موضوع - كه انكار و اثبات معاد است - متعلق «لايعلمون» قدرت خداوند بر احياى مجدد انسانها باشد.

13- اكثريت انسان ها ، درباره حقيقت معاد چيزى نمى دانند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

احتمال دارد مفعول به «لايعلمون»، «شيئاً» محذوف باشد و بنابراين نكته ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 78 - 2،3

2- انسان به هنگام تولد از مادر ، فاقد هرگونه دانش و آگاهى است .

أخرجكم من بطون أمّهتكم لاتعلمون شيئًا

3- عدم برخوردارى فرزند انسان از علم و آگاهى از طريق ابزار شنوايى ، بينايى و قلب به هنگام تولد ، از نشانه هاى تدبير و حكمت الهى *

و الله أخرجكم من بطون أمّهتكم لاتعلمون شيئًا

اين آيه در مقام اثبات توحيد و توجه دادن انسانها به آثار و نشانه هاى الهى است. بنابراين عالم نبودن فرزندان و عدم توجه آنان به

ص: 596

موقعيت خويش، در مراحل تولد و پس از آن، مى تواند اشاره به حكمت الهى و اهميت اين موضوع در زندگى انسانها داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 8،9

8 - علم و آگاهى خداوند به اسرار مردم و جهل آنان به اسرار يكديگر

و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه مفعول «يعلم» اسرار مردم و علايق آنان باشد; چنان كه تعبير «يحبّون» (دوست دارند)، تأييد كننده همين مطلب است.

9 - انسان ها نسبت به پيامد و بازتاب شوم دنيوى و اخروى اشاعه فحشا در جامعه ، آگاهى درست و كاملى ندارند .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفحشة . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلمون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مفعول «لاتعلمون» نتيجه و بازتاب كار زشت اشاعه فحشا و فساد جنسى در جامعه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 5،7

5 - انسان ها ، از آينده خود و حتى دستاورد هاى فرداى خويش ، ناآگاه اند .

و ما تدرى نفس ماذا تكسب غدًا

7 - انسان ها ، از جايگاه و مكان مرگ خويش ، بى اطلاع اند .

و ما تدرى نفس بأىّ أرض تموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 30 - 6

6 - زمان وقوع قيامت ، براى هيچ كس روشن نيست .

يقولون متى هذا الوعد . .. قل لكم ميعاد يوم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه خداوند، به سؤال درباره زمان وقوع پاسخ نداده و تنها به حتمى بودن وقوع آن بسنده كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 57 - 5

5 - بيشتر مردم ، به عظمت آفرينش جهان و قدرت بى پايان خداوند و امكان حيات مجدد انسان ها در قيامت پى نبرده اند .

لخلق السموت و الأرض أكبر . .. و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است كه متعلق «لايعلمون» مطلبى باشد كه در آغاز آيه آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 14

ص: 597

14 - ناآگاهى انسان ها ، نسبت به بعضى از مصالح و منافع واقعى خود

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 43 - 1

1 - آگاهى به زمان وقوع قيامت - حتى براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) - مقدور نيست .

فيم أنت من ذكريها

«ذكرى» به معناى ذكر فراوان است. اين كلمه نسبت به كلمه «ذكر»، مبالغه بيشترى دارد (مفردات راغب). مراد از استفهام انكارى در جمله «فيمَ أنت...» اين است كه اى پيامبر! تو منزلتى نيستى كه بتوانى هرگونه اطلاعى را درباره قيامت، به آنان ارائه كنى.

55- جهل اهل انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 4

4 - جهل و ناآگاهى مردم انطاكيه ، از فلسفه بعثت پيامبران و حكمت گزينش آنان از ميان انسان ها

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

يادآورى علم و دانايى خداوند، پس از تكذيب رسولان الهى به دليل بشر بودن آنان، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

56- جهل اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 17

17 - ناآگاهى عالمان اهل كتاب ( دين فروشان ) از ارزش والاى دين و تعهّد به پيمان هاى الهى

فنبذوه . .. و اشتروا به ثمناً قليلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 10

10 - اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

برداشت فوق بر اين مبناست كه «لايعقلون» فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد «لايعقلون» به «قوم» كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.

ص: 598

57- جهل باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 2

2 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، مردمى دور از فرهنگ دينى و جاهلتر از آن بودند كه مرز احكام الهى را به درستى بشناسند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

58- جهل برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 19

19- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « لتنبئنّهم بأمرهم هذا و هم لايشعرون » يقول : لايشعرون أنك أنت يوسف . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «لتنبئنّهم. .. و هم لايشعرون» روايت شده كه مى فرمود: [يعنى ]نمى دانند تو همان يوسفى...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 13

13- جهل و ناآگاهى فرزندان يعقوب به حقايقى درباره خداوند

و أعلم من الله ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 6،9،12

6- برادران يوسف هنگام افكندن او در چاه كنعان ، گرفتار جهل و بى خردى بودند .

هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جهلون

9- يوسف ( ع ) ضمن اعتراض به عملكرد ناصواب برادرانش ، عذر تقصيرشان ( جهل و نادانى ) را به آنان القا كرد .

إذ أنتم جهلون

يوسف(ع) با مقيد كردن عملكرد ناصواب برادرانش به زمان جهل آنان (إذ أنتم جاهلون) اشاره به اين معنا دارد كه: من شما را معذور مى شمرم چرا كه در زمانى مرتكب خلاف شديد كه نادان بوديد.

12- « عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . كل ذنب عمله العبد و إن كان به عالماً فهو جاهل حين خاطر بنفسه فى معصية ربه ، و قد قال فى ذلك تبارك و تعالى يحكى قول يوسف لإخوته : « هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جاهلون » فنسبهم إلى الجهل لمخاطرتهم بأنفسهم فى معصية الله ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. هر گناهى را كه بنده انجام دهد - اگر چه به گناه بودن آن آگاه باشد - نادان است ; زيرا خود

ص: 599

را به وسيله معصيت خدا به خطر انداخته است. خداى تبارك و تعالى در همين مورد، قول يوسف را خطاب به برادرانش حكايت كرده كه گفت: «هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جاهلون» [امام(ع) فرمود:] يوسف به آنان نسبت نادانى داد ; چون خود را به وسيله معصيت خدا به خطر انداخته بودند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 96 - 15

15- جهل و ناآگاهى فرزندان يعقوب به حقايقى درباره خداوند

ألم أقل لكم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون

59- جهل بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 17

17 - قوم موسى به مصلحت خويش در انتخاب غذا ناآگاه بودند .

قال أتستبدلون الذى هو أدنى بالذى هو خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 11،16

11 - موسى ( ع ) با جاهلانه خواندن استهزاى مردم ، پندار قوم خويش را درباره خود ناروا دانست .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

16 - قوم موسى فاقد معرفت لازم نسبت به مقام شامخ پيامبران ( ع )

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 19

19 - بينش محدود بنى اسرائيل نسبت به ملاك هاى حقيقى گزينش ، منشأ اعتراض آنان به برگزيدن طالوت

قالوا انى يكون له الملك علينا . .. و اللّه واسع عليم

جمله «و اللّه واسع عليم» تعريضى به بنى اسرائيل است كه بينش شما محدود و در نتيجه مُعترض به گزينش طالوت شده ايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 14،15،17

14 - قوم موسى مردمى جاهل و ناآگاه به ويژگى ها و صفات معبود راستين و شايسته پرستش

قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة قال إنكم قوم تجهلون

15 - بى توجهى قوم موسى به نعمت هاى خدا و گرايش آنان به پرستش غير او ، برخاسته از جهالت دامنه دار آنان بود .

ص: 600

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قالوا يموسى ... قال إنكم قوم تجهلون

چنانچه از آيه استفاده مى شود، گرايش بنى اسرائيل به پرستش غير خدا پس از عبورشان از دريا و تحقق اين نعمت بزرگ الهى بوده است. بنابراين مى توان گفت موسى اين جهت را نيز در نظر داشته و آنان را جاهل خوانده است. يعنى اين بى خردى است كه انسان نعمتهاى الهى را ببيند و در عين حال به غير او گرايش پيدا كند. فعل مضارع «تجهلون» بر دامنه دارى اين بى خردى دلالت مى كند.

17 - باور به توانمندى بنده اى از بندگان ( موسى ) بر ساختن و تدارك ديدن معبود ، نشانه جهل و بى خردى بنى اسرائيل

اجعل لنا إلهاً . .. قال إنكم قوم تجهلون

جمله «اجعل لنا إلهاً» دلالت مى كند كه بنى اسرائيل از موسى - كه خود فردى از بشر است - مى خواستند براى آنان خدا و معبود تدارك ببيند. موسى نيز بدين جهت آنان را جاهل شمرد. يعنى اين بسيار جاهلانه است كه گمان كنيد بنده اى از بندگان خدا مى تواند معبودى شايسته پرستش بسازد و تدارك ببيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 3

3 - موسى ( ع ) با تبيين فساد آيين بت پرستى ، بنى اسرائيل را كه آرزومند آن آيين بودند ، بر جهلشان واقف ساخت .

قال إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه و بطل ما كانوا يعملون

60- جهل به آينده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 34 - 5

5 - انسان ها ، از آينده خود و حتى دستاورد هاى فرداى خويش ، ناآگاه اند .

و ما تدرى نفس ماذا تكسب غدًا

61- جهل به اجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 10

10- انسان ، ناتوان از تشخيص زمان مرگ خويش و پايان زندگانى بشر در دنيا

يمتعكم متعًا حسنًا إلى أجل مسمًّى

نكره آمدن «أجل» اشاره به اين دارد كه: پايان زندگى انسانها، هر چند مشخص و معين است، ولى براى آنان ناشناخته مى ماند و راهى براى آگاهى به آن ندارند. قابل ذكر است كه مراد از «أجل» مى تواند پايان زندگى هر فرد باشد و محتمل است مقصود از آن، پايان زندگانى مجموعه انسانها در دنيا باشد.

ص: 601

62- جهل به احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 7

7 - جاهلان به حدود و احكام الهى همانند بيابان گردان دور از تمدنند ، هر چند كه شهر نشين باشند .

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

از آيه تلازم ميان بدوى بودن و ندانستن احكام الهى استفاده مى شود.

63- جهل به احياى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 9،10

9- اكثريت انسان ها ، از قدرت خداوند در احياى مجدد انسان ها ناآگاهند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است به قرينهء تناسب موضوع - كه انكار و اثبات معاد است - متعلق «لايعلمون» قدرت خداوند بر احياى مجدد انسانها باشد.

10- اكثر مشركان مكه ، از قدرت خداوند بر احياى مجدد انسان ها بى خبر بودند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اساس اين نكته است كه «ال» در «الناس» عهد ذكرى بوده و مراد از آن مشركانى باشند كه در آيات قبل از آنها سخن به ميان آمده است.

64- جهل به ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 103 - 9

9 - جهل انسان ها به ارزش برتر پاداش هاى الهى ، آنان را به منافع دنيوى دلبسته كرده و از ايمان و تقوا باز داشته است .

و لو أنهم ءامنوا و اتقوا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه «لو» در جمله فوق شرطيه باشد. بر اين اساس احتمالاتى قابل تصور است و از آنهاست اينكه مفعول «يعلمون» برترى پاداش الهى گرفته شود و جواب شرط از جمله «و لو أنهم ءامنوا» استفاده گردد; يعنى: «لو كانوا يعلمون ان ثواب اللّه خير لأمنوا و اتقوا; اگر مى دانستند كه پاداش الهى از منافع دنيوى برتر است، همانا ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى شدند.

ص: 602

65- جهل به ارزشمندى آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 4

4- بى دانشى نسبت به حقانيت هستى و اهداف ارزشى آفرينش ، عامل انكار معاد

إن هى إلاّ موتتنا الأُولى . .. و لكنّ أكثرهم لايعلمون

از ارتباط ميان «إنّ هؤلاء ليقولون» با «و لكنّ أكثرهم لايعلمون» استفاده مى شود كه انكار معاد، ريشه در جهل نسبت به حقانيت آفرينش دارد.

66- جهل به تعاليم تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 3

3 - عوام يهود ، ناآگاه به محتواى كتاب آسمانى خويش ( تورات )

لايعلمون الكتب

67- جهل به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 4

4 - اطلاع ناقص از تعاليم الهى ، زمينه گمراهى

الم تر الى الذين اوتوا نصيباً من الكتب يشترون الضلالة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 10

10 - نسبت دادن خوبى ها به خدا و بدى ها به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( ثنويت ) ، نشانه دورى كامل از درك دقيق معارف الهى

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

مراد از «حديثا» به مناسبت مورد، معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 10

10 - ناآگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى آن ، گناه و ستم بر خويشتن است .

ص: 603

ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها .. الّا المستضعفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 16

16 - ناتوانى از درك معارف دين در نتيجه لجاج و كفر ، كافران را نزد خدا معذور نمى سازد .

بل طبع اللّه عليها بكفرهم

چنانچه مقصود از جمله «قلوبنا غلف» اين معنا باشد كه يهوديان واقعاً از درك تعاليم پيامبر اسلام و يا ديگر انبيا عاجز بودند و بر اين اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله «بل طبع اللّه» بيانگر اين نكته است كه ناتوانى يهود از درك سخنان پيامبر(صلی الله علیه و آله) نمى تواند عذرى در پيشگاه خداوند محسوب شود چون كفرورزى آنان عامل چنين وضعيتى براى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 8

8 - خواسته هاى نابجا ، اعمال ناروا و رذايل اخلاقى يهود ، نشأت گرفته از جهل آنان و ناباورى ايشان نسبت به تعاليم دين

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون

توصيف صالحان يهود با عنوان عالمان ژرفنگر و مؤمنان واقعى، بيانگر اين حقيقت است كه جهل و ناباورى به تعاليم انبيا مايه گرايش عامه يهود به اعمال ناروا و رذايل اخلاقى بوده است.

68- جهل به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 7

7 - جاهلان به حدود و احكام الهى همانند بيابان گردان دور از تمدنند ، هر چند كه شهر نشين باشند .

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

از آيه تلازم ميان بدوى بودن و ندانستن احكام الهى استفاده مى شود.

69- جهل به حقانيت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 39 - 4

4- بى دانشى نسبت به حقانيت هستى و اهداف ارزشى آفرينش ، عامل انكار معاد

إن هى إلاّ موتتنا الأُولى . .. و لكنّ أكثرهم لايعلمون

از ارتباط ميان «إنّ هؤلاء ليقولون» با «و لكنّ أكثرهم لايعلمون» استفاده مى شود كه انكار معاد، ريشه در جهل نسبت به حقانيت آفرينش دارد.

ص: 604

70- جهل به حقايق آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 7

7 - بشر ، ناتوان از صعود كامل به تمامى آسمان ها و دستيابى به همه حقايق عالم

فليرتقوا فى الأسبب

«سبب» (مفرد «أسباب») به معناى ريسمانى است كه به وسيله آن فرد از درخت خرما و مانند آن بالا مى رود و مقصود از آن مى تواند وسيله صعود به آسمان ها باشد. برداشت ياد شده نيز مبتنى بر اين احتمال است. گفتنى است: امر «ليرتقوا» در تعجيز به كار رفته است; يعنى، به دنبال وسيله هاى صعود برويد; ولى هرگز نمى توانيد.

71- جهل به عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 11

11 - غفلت و جهل انسان نسبت به حقيقت اعمال خود در دنيا

فينبئكم بما كنتم تعملون

72- جهل به عوامل انحطاط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 182 - 3

3 - سيركنندگان راه سقوط ، ناآگاه به فريبندگى عوامل سقوط خويش

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

73- جهل به غيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 3

3 - مشركان ، ناآگاه از امور غيبى و ناتوان از ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

ص: 605

74- جهل به قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 165 - 22

22 - نشناختن قدرت خدا و پندار قدرت براى غير او ، از عوامل شرك است .

و من الناس من يتخذ من دون اللّه أنداداً . .. أن القوة للّه جميعاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 9،10

9- اكثريت انسان ها ، از قدرت خداوند در احياى مجدد انسان ها ناآگاهند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است به قرينهء تناسب موضوع - كه انكار و اثبات معاد است - متعلق «لايعلمون» قدرت خداوند بر احياى مجدد انسانها باشد.

10- اكثر مشركان مكه ، از قدرت خداوند بر احياى مجدد انسان ها بى خبر بودند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اساس اين نكته است كه «ال» در «الناس» عهد ذكرى بوده و مراد از آن مشركانى باشند كه در آيات قبل از آنها سخن به ميان آمده است.

75- جهل به قصه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 2،5

2- سرگذشت يوسف ( ع ) ، سرگذشتى مهم در تاريخ بشريّت و مخفى مانده بر مردمان تا پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ذلك من أنباء الغيب

«ذلك» اشاره به داستان يوسف(ع) و قضاياى رخ داده در روزگار آن حضرت است ; يعنى: «ذلك النبأ من أنباء الغيب».

5- پيامبر (صلی الله علیه و آله) پيش از نزول قرآن ، از خصوصيات و حقايق داستان يوسف ( ع ) اطلاعى نداشت .

و ما كنت لديهم إذ أجمعوا أمرهم

جمله «ما كنت لديهم» (نزد آنان نبودى) كنايه از بى خبر بودن پيامبر(صلی الله علیه و آله) از داستان يوسف(ع) است.

76- جهل به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 606

13 - نمل - 27 - 65 - 6

6 - آگاهى نداشتن غيرخدا به لحظه برپايى رستاخيز ، دليل شايسته نبودن غير او براى پرستش

و ما يشعرون أيّان يبعثون

با توجه به اين كه معبودهاى دروغين مشركان، از مصاديق مورد نظر در «ما يشعرون» هستند، از ارتباط آن با صدر آيه استفاده مى شود كه موجوداتى كه زمان رستاخيز بر آنها مكشوف نباشد، اصولاً نمى توانند به عنوان معبود شناخته شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 12،13

12 - كافران ، از حقيقت روز قيامت و برانگيختگى مردگان در آن ، همواره ، در جهل و بى اطلاعى اند .

يقسم المجرمون . .. فهذا يوم البعث و لكنّكم كنتم لاتعلمون

13 - كافران ، از وقوع قيامت بى اطلاع اند و براى حضور در آن ، آماده نيستند .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة . .. و لكنّكم كنتم لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 26 - 3

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به اعلام بى اطلاعى خويش از زمان فرا رسيدن قيامت

قل إنّما العلم عند اللّه

پاسخ پيامبر(صلی الله علیه و آله) (علم به زمان برپايى قيامت تنها در انحصار خداوند است)، مى رساند كه خود آن حضرت نيز از آن آگاهى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 6 - 2

2 - آگاه نبودن از زمان برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انكار آن

يسئل أيّان يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 43 - 1

1 - آگاهى به زمان وقوع قيامت - حتى براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) - مقدور نيست .

فيم أنت من ذكريها

«ذكرى» به معناى ذكر فراوان است. اين كلمه نسبت به كلمه «ذكر»، مبالغه بيشترى دارد (مفردات راغب). مراد از استفهام انكارى در جمله «فيمَ أنت...» اين است كه اى پيامبر! تو منزلتى نيستى كه بتوانى هرگونه اطلاعى را درباره قيامت، به آنان ارائه كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 44 - 5

5 - انحصار تصميم گيرى درباره قيامت به خداوند ، دليل ناآگاهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از زمان وقوع آن است .

ص: 607

فيم أنت من ذكريها . إلى ربّك منتهيها

جمله «إلى ربّك. ..»، به منزله تعليل براى جمله قبل است.

77- جهل به كوتاهى زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 114 - 3

3 - دلبستگى انسان به دنيا ، معلول جهل او به ناچيز بودن عمرش

قل إن لبثتم إلاّ قليلاً لو أنّكم كنتم تعلمون

78- جهل به مصالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 16

16 - عدم آگاهى انسان به تمامى مصالح و مفاسد خويش

فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 41 - 10

10 - ناآگاهى انسان ها ، نسبت به برخى مصالح و منافع واقعى خود

ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 12

12 - كافران حق ستيز ، فاقد بينش و درك لازم نسبت به مصالح و منافع خويش

بل أتينهم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 7 - 12

12 - ناتوانى مردم از درك بعضى از مصالح اجتماعى خويش و نياز آنان به رهبرى الهى

لو يطيعكم فى كثير من الأمر لعنتّم

تعبير «لعنتّم» مى رساند كه مردم، تمايلاتى دارند كه اگر بنا باشد رهبرى جامعه از تمايلات آنان پيروى كند، خود مردم به مشقت مى افتند و اين نيست مگر از آن جهت كه تمايلات و آراى آنان، در چنين مواردى، غير واقع بينانه و مخالف مصالح واقعى است.

ص: 608

79- جهل به مفاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 16

16 - عدم آگاهى انسان به تمامى مصالح و مفاسد خويش

فعسى ان تكرهوا شيئاً و يجعل اللّه فيه خيراً كثيراً

80- جهل به مقامات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 3

3 - عدم معرفت همراهان نزديك موسى ( ع ) به مقام وى و شكست ناپذيرى طرح و برنامه الهى او

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى. .. قال أصحب موسى إنّا لمدركون

تعبير «أصحاب موسى» به جاى بنى اسرائيل، مى تواند تعريضى باشد به اين كه نه تنها بنى اسرائيل بلكه حتى ياران نزديك موسى(ع) نيز به موفقيت آميز بودن طرح و برنامه وى اطمينان نداشتند; بلكه با مشاهده فرعون، شكست موسى(ع) و گرفتارى خود را قطعى مى دانستند.

81- جهل به مقدرات انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 10 - 3

3 - محروميت جن از شناخت مقدّرات الهى ، درباره اهل زمين پس از ممنوعيت آنان از استراق سمع آسمان

و أنّا لاندرى أشرّ أُريد بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا

82- جهل به منشأ امور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 7

7- هيچ كس به پايه و زيربناى قوانينى كه ايجاب كننده وجود چيزى يا عامل نابودى آن است آگاهى ندارد .

و عنده أُمّ الكتب

از مصاديق «اُمّ الكتاب» به قرينه فراز قبل قوانينى است كه بر اساس آن محو و اثبات انجام مى گيرد.

ص: 609

83- جهل به موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 6

6 - وجود پديده هايى خارج از قلمرو دانش بشر در جهان

و ممّا لايعلمون

84- جهل به وقت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 104 - 4

4- زمان برپايى قيامت براى انسان ها مجهول است و همچنان مجهول خواهد ماند .

و ما نؤخّره إلاّ لأجل معدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 21 - 2،3

2- خدايانِ مشركان ، هيچ اطلاعى از زمان وقوع قيامت و رستاخيز خود ندارند .

و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مرجع ضمير فاعلى در «يشعرون» و «يبعثون» معبودهاى باطل باشد كه در آيه قبل از آنها سخن به ميان آمده است.

3- معبود هاى مشركان ، بى اطلاع از زمان رستاخيز پرستش كنندگان خويش

و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير «يبعثون» پرستشگران اصنام باشد كه همان ضمير فاعلى «يدعون» است.

85- جهل تفاخركنندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 2

2 - كسانى كه به امتيازات مادى ، دل بسته و به آن فخر مىورزند ، از علم و يقين محروم و از دستيابى به آن ناتوان اند .

كلاّ لو تعلمون علم اليقين

ص: 610

مخاطبانى كه در آغاز سوره، با جمله «ألهيكم التكاثر» توبيخ شدند; در اين آيه به دليل حرف «لو» - كه براى امتناع است - محروم از «علم اليقين» معرفى شده اند. اضافه «علم»به «يقين»، اضافه بيانيه و نشانگر اين است كه علم مورد نظر، علمى است كه از هر گونه شكّى به دور باشد.

86- جهل جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 5 - 3

3 - جن ، پيش از نزول قرآن ، از دروغ و ساختگى بودن شرك ، همسرگزينى و فرزنددارى خداوند آگاه نبودند .

إنّا سمعنا قرءانًا عجبًا . .. و أنّا ظننّا أن لن تقول الإنس و الجنّ على اللّه كذ

87- جهل جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 20

20 - دوزخيان، از شدت عذاب يكديگر بى خبرند.

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

88- جهل حق ناپديران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 12

12 - كافران حق ستيز ، فاقد بينش و درك لازم نسبت به مصالح و منافع خويش

بل أتينهم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون

89- جهل در بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 119 - 7

7- گناه حلال و حرام شمردن امور ( بدعت گذارى ) ، اگر از سر جهل و نقصان علم باشد - در صورت توبه و اصلاح گذشته ها - مورد غفران و بخشش الهى است .

لاتقولوا . .. هذا حلل و هذا حرام ... و على الذين هادوا حرّمنا ... و لكن كانو

ص: 611

90- جهل در پيرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 7

7- دوران كهنسالى همراه با نادانى ، از پست ترين مراحل زندگى انسان

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا

91- جهل در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 13

13 - هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

92- جهل دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 5 - 2

2 - كسانى كه به امتيازات مادى ، دل بسته و به آن فخر مىورزند ، از علم و يقين محروم و از دستيابى به آن ناتوان اند .

كلاّ لو تعلمون علم اليقين

مخاطبانى كه در آغاز سوره، با جمله «ألهيكم التكاثر» توبيخ شدند; در اين آيه به دليل حرف «لو» - كه براى امتناع است - محروم از «علم اليقين» معرفى شده اند. اضافه «علم»به «يقين»، اضافه بيانيه و نشانگر اين است كه علم مورد نظر، علمى است كه از هر گونه شكّى به دور باشد.

93- جهل رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19

18 - سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول «لاتعلمون» به قرينه «لكل ضعف»، ان لكل ضعفا است.

ص: 612

19 - سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب «لاتعلمون» باشند.

94- جهل رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18،19

18 - سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول «لاتعلمون» به قرينه «لكل ضعف»، ان لكل ضعفا است.

19 - سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب «لاتعلمون» باشند.

95- جهل ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 13

13- ظالمان ، از ارزش و اجرت هجرت در راه خدا بى خبرند .

من بعد ما ظلموا . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مرجع ضمير «يعلمون» فاعل محذوف فعل «ظلموا» باشد.

96- جهل عوام يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 78 - 3،6

3 - عوام يهود ، ناآگاه به محتواى كتاب آسمانى خويش ( تورات )

لايعلمون الكتب

6 - بى سوادى عوام يهود و آگاهى نداشتن آنان از تورات ، از دلايل نابجا بودن انتظار ايمان از آنها

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. و منهم أميون لايعلمون الكتب إلا امانى

جمله «منهم أميون» عطف بر «قد كان فريق . ..» در آيه «75» است. بنابراين آيه مورد بحث نيز بيانگر علت براى «أفتطمعون

ص: 613

...» مى باشد.

97- جهل عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 20

20 - دانايى خداوند به درون عيسى ( ع ) و بى خبرى عيسى ( ع ) از درون خداوند ، دليل نفى الوهيت عيسى ( ع ) و حصر آن به خداوند .

سبحنك . .. تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علّم الغيوب

جمله «سبحنك ما يكون لى . .»، بيانگر يگانگى خداوند و نفى الوهيت از عيسى(ع) است و جمله «تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ...» كه حاكى از محدوديت علمى عيسى(ع) و علم مطلق خداوند است، به منزله دليل آن مى باشد.

98- جهل فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 7،8،10

7 - بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

8 - اكثر فرعونيان زمان موسى مردمى جاهل و ناتوان از تحليل صحيح رخداد هاى نيك و بد

و لكن أكثرهم لايعلمون

10 - اتهام شومى و نامباركى به موسى ( ع ) و پيروانش از فرعونيان ، اتهامى ناروا و برخاسته از جهل آنان بود .

يطيروا بموسى و من معه . .. و لكن أكثرهم لايعلمون

99- جهل قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 23

23 - قابيل ، انسانى ناآشنا به معارف الهى ، بى تقوا و حسود

قال لاقتلنك . .. قال انما يتقبل اللّه من المتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 3،20

ص: 614

3 - قابيل ، ناآگاه از كيفيت دفن و پنهان سازى جثه هابيل

ليريه كيف يورى سوءة اخيه

20 - تأسف قابيل بر نادانى خويش و ناتوانى از برابرى با حيوانى همچون كلاغ

قال يويلتى اعجزت ان اكون مثل هذا الغراب

100- جهل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 6

6- قوم عاد ، مردمى جهالت پيشه و روى گردان از حقايق

و لكنّى أريكم قومًا تجهلون

101- جهل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 12

12 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى بى بهره از معرفت و دانش و ناآگاه نسبت به معارف و حقايق الهى بودند .

لو كنتم تعلمون

102- جهل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 178 - 3

3 - ناتوانى كافران از درك سود و زيان و سرنوشت شوم خويش

و لا يحسبنّ الّذين كفروا انّما نملى لهم خير لانفسهم انّما نملى لهم ليزدادوا اثما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 10

10 - اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

برداشت فوق بر اين مبناست كه «لايعقلون» فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد «لايعقلون» به «قوم» كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.

ص: 615

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 8 - 6

6 - ناآگاهى كافران از عواقب هلاكتبار درخواست نزول آشكار ملائكه

و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر ثم لا ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 10

10 - انكار آيات الهى نشأت گرفته از روح سركش و ستمگر كافران است، نه جهل و ناآگاهى آنان

فإنهم لا يكذبكونك و لكن الظلمين بأيت اللّه يجحدون

«جحد» به انكارى كه بر خلاف اعتقاد قلبى باشد گفته مى شود. محتمل است ستمكار شمردن منكران در آيه به جهت مخالفت آگاهانه آنان با پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 34 - 11

11 - اكثر كافران عصر بعثت ، ناآگاه به ضرورت تقوا براى متوليان مسجدالحرام

إن أولياؤه إلا المتقون و لكن أكثرهم لايعلمون

مفعول «لايعلمون» حقايقى است كه آيه مورد بحث بدان پرداخته است ; از جمله ضرورت تقوا براى واليان مسجدالحرام و نيز استحقاق عذاب براى سدكنندگان مسجدالحرام بر روى مؤمنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 39 - 10

10- بى اطلاعى كافران در دنيا ، از دروغ گويى خويش درباره رستاخيز

و أقسموا بالله . .. لايبعث الله من يموت بلى وعدًا عليه ... و ليعلم الذين كفروا أ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 79 - 10

10- خداوند ، مدعيان دستيابى به مال و فرزند با كفرورزى را ، در عذاب كفر و جهل خودشان نگاه مى دارد .

و نمدّ له من العذاب مدًّا

محتمل است مراد از «العذاب» عذاب گمراهى و كفرى باشد كه كافر در آن گرفتار است. جمله «فليمدد له الرحمان مدّاً» در آيات پيشين نيز - كه تداوم ضلالت گمراهان را بيان كرده - از همين مقوله است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 4

4- كافران ، در دنيا هرگز به سختى و شدت آتش دوزخ و به بى ياورى خود در قيامت پى نخواهند برد .

ص: 616

لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار . .. و لا هم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «حين» مفعولٌ به براى «يعلم» باشد. در اين صورت پيام آيه چنين مى شود: كاش آنان كه كافر شدند، مى دانستند - و نمى دانند - زمانى را كه نمى توانند آتش را از چهره ها و... باز بدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3

3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى

بل قلوبهم فى غمرة من هذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 12

12 - كافران حق ستيز ، فاقد بينش و درك لازم نسبت به مصالح و منافع خويش

بل أتينهم بذكرهم فهم عن ذكرهم معرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 66 - 1

1 - دانش و معرفت درباره آخرت ، خارج از محدوده توان كافران

بل ادّرك علمهم فى الأخرة

«تدارُك» (مصدر «إدارك») عبارت است از پيوستن اجزاى شىء به آن شىء به گونه اى كه از آن اجزا، چيزى باقى نمانده باشد. «ادّارك علمهم فى الأخرة»; يعنى، آنها (كافران) دانششان مصروف جاى ديگرى شده و چيزى از آن باقى نمانده است تا بتوانند آن را درباره آخرت به كار برند. بنابراين آنان نه مجال آن را دارند كه با دلايل علمى، آخرت را رد كنند و نه مجال آن را دارند كه با برهان هاى يقينى آن را اثبات كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 56 - 12،13

12 - كافران ، از حقيقت روز قيامت و برانگيختگى مردگان در آن ، همواره ، در جهل و بى اطلاعى اند .

يقسم المجرمون . .. فهذا يوم البعث و لكنّكم كنتم لاتعلمون

13 - كافران ، از وقوع قيامت بى اطلاع اند و براى حضور در آن ، آماده نيستند .

و يوم تقوم الساعة يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعة . .. و لكنّكم كنتم لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 6

6 - كافران مجرم ، مردمانى جاهل و نادان به حقايق اند .

المجرمون. .. الذين كفروا... الذين لايعلمون

«لايعلمون» مى تواند صفت ديگرى علاوه بر «المجرمون» براى «الذين كفروا» باشد كه درباره آنان و موضع گيرى هايشان در

ص: 617

اين آيات، بحث شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 6 - 4

4 - كافران ، افرادى فاقد علم و دانش اند .

قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة . .. و يرى الذين أُوتوا العلم الذى أُنزل إليك

به قرينه مقابله با آيه «الذين سَعَوْ» - كه كافران بودند - ذكر «أُوتوا العلم» نشان مى دهد كه آنان فاقد چنين صفتى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 6 - 2

2 - آگاه نبودن از زمان برپايى قيامت ، بهانه كافران براى انكار آن

يسئل أيّان يوم القيمة

103- جهل كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 19

19 - سران شرك و كفر و پيروانشان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب خويش

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه سران شرك نيز، همچون پيروان آنان، مخاطب «لاتعلمون» باشند.

104- جهل كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 1

1 - كافران و مشركان صدراسلام ، آيات الهى را از سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .

كذلك يؤفك الذين كانوا بأيت اللّه يجحدون

«جحد» (مصدر «يجحدون») به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 1 - 2

2 - گروهى از كافران در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، بى خبر از موضع قاطع آن حضرت در برابر كفر و اميدوار به تنزل او در برابر شرك

ص: 618

قل يأيّها الكفرون

ادامه سوره، قرينه است بر اين كه مراد از «الكافرون»، همه كافران نيستند; بلكه تنها آن گروه مخاطب اند كه اميدى به ايمان آنان نمى رفت. سخن گفتن با آنان در اين باره - كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) اهل سازش نيست - بيانگر آن است كه آنان تسامح و تساهل را براى آن حضرت، امكان پذير مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 7

7 - كافران ، از معبود پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، شناخت نادرست و تصورى در حد معبود هاى خويش داشتند .

ما تعبدون . .. ما أعبد

كلمه «ما» در معنايى اعم از عاقل و غير عاقل به كار مى رود، به كار نبردن كلمه «من» - كه تصريح به عاقل بودن است - به جهت بيان اين نكته است كه مشركان، معبود پيامبر(صلی الله علیه و آله) را در سطح معبودان خويش مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 7

7 - كافرانِ عصر بعثت ، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدايان خويش داشتند .

و لا أنتم عبدون ما أعبد

كلمه «ما»، بيانگر برداشت ياد شده است.

105- جهل كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 6

6 - جهل ، عامل رويكرد كافران مكه به خريد داستان هاى بى اساس بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث . .. بغير علم

«بغير علم» متعلق به فعل «يشترى» است.

106- جهل گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 30 - 11

11 - بى خبرى گمراهان از ضلالت خويش، نابود كننده زمينه هاى هدايت در آنان

فريقا حق عليهم الضللة إنهم اتخذوا . .. و يحسبون أنهم مهتدون

ص: 619

107- جهل گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 4،10

4 - گناهكار ، جاهل است .

يعملون السّوء بجهالة

با توجّه به توضيح فيش قبل.

10 - گناهكار ، جاهل و سبك مغر است ، اگر چه آگاه به گناه بودن عملش باشد .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السوء بجهالة

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: كلّ ذنب عمله العبد و ان كان به عالما فهو جاهل حين خاطر بنفسه فى معصية ربّه . .. .

_______________________________

تفسيرعياشى، ج 1، ص 228، ح 62 ; تفسير برهان، ج 1، ص 354، ح 6.

108- جهل گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 89 - 12

12- « عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . كل ذنب عمله العبد و إن كان به عالماً فهو جاهل حين خاطر بنفسه فى معصية ربه ، و قد قال فى ذلك تبارك و تعالى يحكى قول يوسف لإخوته : « هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جاهلون » فنسبهم إلى الجهل لمخاطرتهم بأنفسهم فى معصية الله ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. هر گناهى را كه بنده انجام دهد - اگر چه به گناه بودن آن آگاه باشد - نادان است ; زيرا خود را به وسيله معصيت خدا به خطر انداخته است. خداى تبارك و تعالى در همين مورد، قول يوسف را خطاب به برادرانش حكايت كرده كه گفت: «هل علمتم ما فعلتم بيوسف و أخيه إذ أنتم جاهلون» [امام(ع) فرمود:] يوسف به آنان نسبت نادانى داد ; چون خود را به وسيله معصيت خدا به خطر انداخته بودند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 25 - 13

13- ارتكاب گناه كبيره هر چند جاهلانه ، تقليدى و تحت تأثير تبليغات باشد ، كيفر دارد .

ليحملوا أوزارهم . .. و من أوزار الذين يضلّونهم بغير علم

اين برداشت، مبتنى بر اين اساس است كه «من» براى تبعيض و «بغير» حال براى ضمير مفعولى باشد. بنابراين معناى عبارت چنين مى شود: آنان به دوش مى كشند گناهان خود و بخشى از گناه گمراه شدگان به دست خود را، هر چند اينها عالم نبوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 6

ص: 620

6 - كافران مجرم ، مردمانى جاهل و نادان به حقايق اند .

المجرمون. .. الذين كفروا... الذين لايعلمون

«لايعلمون» مى تواند صفت ديگرى علاوه بر «المجرمون» براى «الذين كفروا» باشد كه درباره آنان و موضع گيرى هايشان در اين آيات، بحث شده است.

109- جهل گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 89 - 5

5 - گوساله پرستان بنى اسرائيل ، مردمى جاهل و دور ازانديشه و فكر

أفلايرون ألاّيرجع إليهم قولاً

110- جهل مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 187 - 14

14 - عموم مردم نمى دانند كه آگاهى به زمان قيامت در انحصار خداوند است .

و لكن أكثر الناس لايعلمون

مفعول «لايعلمون» معنايى است كه از «انما علمها . .. » به دست مى آيد.

111- جهل مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 10

10- مردم منطقه شمال ، برخوردار از امكانات مادّى ، ولى فاقد شناخت هاى فنى بودند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

112- جهل مردم صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 30 - 9

9- مردم عصر بعثت خداوند را به اسم و وصف « الرحمان » نمى شناختند و بدان كفر مىورزيدند .

ص: 621

و هم يكفرون بالرحمن

بسيارى از مفسران برآنند كه مراد از كفر مردم عصر بعثت به «الرحمان» عدم آشنايى آنان با اين اسم براى خداوند است ; يعنى، خداوند را با اين اسم و وصف نمى شناختند و آن گاه كه قرآن خداوند را به اسم «الرحمان» توصيف كرد، انكار كردند و گفتند «رحمان» ديگر كيست و چه خدايى است؟

113- جهل مرفهان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 3

3 - ثروتمندان شرك پيشه و فريفته مال و فرزند در صدراسلام ، اشخاصى بى شعور و نادان بودند .

أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين . .. بل لايشعرون

114- جهل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 10

10 - مشركان ، مردمى جاهل هستند .

كذلك قال الذين لايعلمون

«لايعلمون» در جمله فوق، به منزله فعل لازم و بى نياز از مفعول است. بنابراين «الذين لايعلمون»; يعنى، جاهلان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 4،19

4 - شرك برخاسته از جهل و مشركان مردمى نادانند .

و قال الذين لايعلمون

مراد از «الذين لايعلمون»، مشركان است. توصيف مشركان به نادانان، اشاره به دو حقيقت دارد: اول اينكه ريشه شرك، جهل است و دوم اينكه، پيشنهاد آنان مبنى بر سخن گفتن با خدا با آنها و يا آمدن معجزه، نشانه نادانى ايشان است.

19 - مشركان بر اثر جهل و لجاجت ، آيات قرآن را نشانه اى بر حقانيت پيامبر نمى شمردند .

قال الذين لايعلمون لولا . .. تأتينا ءاية ... قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 50 - 15

15 - توقّعات بيجاى مشركان از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، برخاسته از نادانى

قل لا أقول لكم عندى خزائن اللّه و . .. قل هل يستوى الأعمى و البصير

ص: 622

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 2

2 - شرك پيشگان عرب جاهلى ، مردمانى ناآشنا به جهان آخرت و حقايق روز بازپسين

بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لما يأتهم تأويله

مراد از «ما لم يحيطوا بعلمه» به قرينه جمله بعد (و لما يأتهم تأويله) مى تواند قيامت باشد. در اين صورت، جمله «لم يحيطوا ... » بيانگر اين است كه: موضوع قيامت براى مشركان عرب جاهلى موضوعى بى سابقه و نوى بود و آنان در گذشته نسبت به آن در بى خبرى محض به سر مى بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 55 - 6

6 - بيشتر مشركان ، نسبت به مالكيت مطلق خداوند بر جهان هستى و تحقق قطعى وعده هاى او ، جاهل و ناآگاهند .

ألا إن للّه ما فى السموت . .. ألا إن وعد اللّه حق و لكن أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 40 - 19

19- اكثريت مردم ( مشركان ) ، ناآگاه به استوارى توحيد و يگانه پرستى و اتكاى آن بر برهان

ذلك الدين القيم و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

در برداشت فوق ، «الناس» عموم مردم گرفته شده است. بر اين اساس ، مقصود از «أكثر» مشركان خواهد بود. مفعول «لايعلمون» به قرينه جمله هاى قبل ، استوارى توحيد بر برهان و دليل برهانى نداشتن شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 6

6- پرستش عناصر بى تأثير و ناتوان ، نشان كوتاه نظرى و ناآگاهى مشركان است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا . .. و لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 17

17- بيشتر مشركان نسبت به حقيقت صفات خدا و قابل مقايسه نبودن مخلوقات با او ، ناآگاهند .

بل أكثرهم لايعلمون

برداشت فوق به خاطر اين است كه صدر آيه سخن از قابل مقايسه نبودن خلق با خدا بود و نفى علم (لايعلمون) نيز به همين زمينه نظر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 54 - 5

ص: 623

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور وانهادن شرك پيشگان متعصب در غرقاب جهل و گمراهى شان

فذرهم فى غمرتهم حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 61 - 8،9

8 - بيشتر مشركان ، گرفتار جهل و بى دانشى اند .

بل أكثرهم لايعلمون

ضمير «هم» به مشركان بازمى گردد.

9 - پافشارى برخى از مشركان بر شرك ، معلول تعصب يا اهداف خائنانه است ، نه ناشى از نادانى صرف .

بل أكثرهم لايعلمون

قيد «أكثر» بيانگر اين واقعيت است كه در ميان مشركان، كسانى وجود دارند كه على رغم آگاهى به بطلان شرك، به خاطر اهداف نادرستى از آن حمايت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 41 - 9

9 - معبود گزينىِ مشركان ، سخت بى بنياد و جاهلانه است .

مثل الذين اتّخذوا من دون اللّه أولياء كمثل العنكبوت اتّخذت بيتًا و إنّ أوهن البي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 64 - 7

7 - مشركان ، از بازيچه بودن حيات دنيوى و حيات راستين بودن عالم آخرت ، بى خبرند .

و لئن سألتهم من . .. و ما هذه الحيوة الدنيا ... لو كانوا يعلمون

بنابراين كه ضمير فاعلى «يعلمون» - به قرينه سياق - مشركانى باشد كه در آيات پيشين، از آنها سخن گفته شده است، نكته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 10،15

10 - مشركان ، از اختصاص داشتن همه حمد و سپاس ها به درگاه خداوند ، بى خبرند .

قل الحمد للّه بل أكثرهم لايعلمون

بنابراين احتمال كه متعلق و مفعولٌ به «لايعلمون» همين فرمانى باشد كه خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است (لايعلمون أنّ الحمد للّه)، نكته بالا قابل استفاده است.

15 - جهل و بى خبرى مشركان ، باعث قبول نكردن دين الهى و روى آوردن آنان به آيين و سنت هاى بى پايه پدران خود است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. و

برداشت بالا، براساس اين احتمال است كه «لايعلمون» مفعولٌ به و متعلق نداشته باشد و درصدد نفى علم از مشركان باشد.

ص: 624

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 53 - 5،6،8،9

5 - مشركان ، بدون اين كه درباره قيامت و حشر آگاهى داشته باشند ، آن را انكار مى كنند .

و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة . .. و يقذفون بالغيب

متعلق «يقذفون بالغيب» ذكر نشده و به قرينه مقام مى تواند حشر، پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن باشد. برداشت ياد شده بنابر احتمال اول است. گفتنى است كه مراد از «يقذفون بالغيب» و براساس تخمين و ناآگاهانه اظهار نظر كردن است.

6 - نسبت دادن ساختگى بودن قرآن از سوى مشركان ، ناآگاهانه و به دور از علم بوده است .

قالوا ما هذا إلاّ سحر مبين . .. و قد كفروا به من قبل و يقذفون بالغيب

8 - نسبت دادن شريك به خداوند از ناحيه مشركان ، ناآگاهانه و از روى حدس و تخمين است .

و يوم يحشرهم . .. ثمّ يقول للملئكة أهؤلاء إيّاكم كانوا يعبدون ... و قد كفروا ب

9 - حدس و تخمين مشركان درباره حشر و قيامت ، بسيار دور از واقعيت بوده است .

و قد كفروا به من قبل و يقذفون بالغيب من مكان بعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 168 - 5

5 - مشركان ، مدعى بى اطلاعى از سرنوشت خوب و بد مؤمنان و يكتاپرستان گذشته بودند .

لو أنّ عندنا ذكرًا من الأوّلين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «ذكر» در آيه شريفه به معناى «علم» باشد و مقصود از «الأوّلين» موحدان و مؤمنان گذشته باشد. بر اين اساس معنا و پيام آيه چنين مى شود: اگر ما از سرنوشت مؤمنان و موحدان گذشته آگاه بوديم و از جايگاه خوب آنان مطلع مى شديم، همچون آنان توحيد الهى و بندگى خداى يكتا را مى پذيرفتيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 180 - 6

6 - ناآگاهى مشركان از منزلت و قدرت پروردگار جهان

سبحن ربّك ربّ العزّة عمّا يصفون

تنزيه و مبرا دانستن خداوند از توصيف هاى مشركان، گوياى اين حقيقت است كه آنان، معرفتى نسبت به خداوند جهان نداشتند و از قدر و منزلت او بى اطلاع بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 3

3 - مشركان ، مردمى نادان اند .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الجهلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «جاهلون» لازم بوده و متعلقى نداشته باشد. در اين صورت اين واژه حاكى از سجيه و صفت دائمى مشركان خواهد بود.

ص: 625

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 67 - 1

1 - مشركان ، خدا را آن گونه كه شايسته او است ، نشناخته و ارج ننهادند .

و ما قدروا اللّه حقّ قدره

بيشتر مفسران و اهل ادب جمله «و ما قدروا اللّه. ..» را به معناى «ما عرفوا اللّه» و «ما عظموا اللّه» معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 47 - 3

3 - مشركان ، ناآگاه از امور غيبى و ناتوان از ارتباط با عالم غيب

أم عندهم الغيب فهم يكتبون

115- جهل مشركان پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 38 - 18

18 - سران كفر و شرك و پيروان آنان، بى خبر از مضاعف بودن عذاب يكديگر

لكل ضعف و لكن لاتعلمون

مفعول «لاتعلمون» به قرينه «لكل ضعف»، ان لكل ضعفا است.

116- جهل مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 6

6 - مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

«باء» در «بغير علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

117- جهل مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 11

11 - مشركان صدر اسلام ، مردمانى نادان و گرفتار جهل بودند .

ص: 626

ذلك بأنهم قوم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 3

3 - ثروتمندان شرك پيشه و فريفته مال و فرزند در صدراسلام ، اشخاصى بى شعور و نادان بودند .

أيحسبون أنّما نمدّهم به من مال و بنين . .. بل لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 1

1 - كافران و مشركان صدراسلام ، آيات الهى را از سر لجاج و ستيزه جويى ، انكار مى كردند ; نه از روى جهل و ناآشنايى به آن .

كذلك يؤفك الذين كانوا بأيت اللّه يجحدون

«جحد» (مصدر «يجحدون») به معناى انكار چيز معلوم و روشن است. آيه شريفه به منزله تعليل براى مضمون آيه قبل است كه در آن، از انكار آيات الهى و دور شدن از عبادت خداوند، اظهار شگفتى شده بود.

118- جهل معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 21 - 2،3

2- خدايانِ مشركان ، هيچ اطلاعى از زمان وقوع قيامت و رستاخيز خود ندارند .

و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مرجع ضمير فاعلى در «يشعرون» و «يبعثون» معبودهاى باطل باشد كه در آيه قبل از آنها سخن به ميان آمده است.

3- معبود هاى مشركان ، بى اطلاع از زمان رستاخيز پرستش كنندگان خويش

و ما يشعرون أيّان يبعثون

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير «يبعثون» پرستشگران اصنام باشد كه همان ضمير فاعلى «يدعون» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 56 - 4

4- معبود هاى مشركان ، موجوداتى ناآگاه و بى خبر

و يجعلون لما لايعلمون نصيبًا

احتمال دارد مرجع ضمير، «يعلمون»، «إلهه» باشد كه از «ما» به دست مى آيد. بنابراين، جمله «لايعلمون» در بيان توصيف «ما» است.

ص: 627

جهل معترض به عبدالله بن ام مكتوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 3 - 5

5 - اعتراض كننده به حضور ابن ام مكتوم در مجلس پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، فردى ناآشنا به صفات نفسانى او و ناتوان از شناخت صالحان

أن جاءه الأعمى . و مايدريك لعلّه يزّكّى

119- جهل معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 37 - 5

5 - خداگريزان ، بر اثر نادانى و گمراهى ، خود را هدايت يافته و راه جسته مى پندارند .

و يحسبون أنّهم مهتدون

120- جهل معرضان از دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 11

11- روى گردانان از تكاليف و تعهدات الهى ، مردمى ناآگاه و بى توجه به پاداش هاى برتر خداوندى اند .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

121- جهل مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 3

3 - كسانى كه پيامبران الهى را تكذيب كنند و به آيات و نشانه هاى خدا ايمان نياورند ، مردمى بى خرد و نادان هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

مراد از «الذين لايعقلون» - به قرينه مقابله با «ما كان لنفس أن تؤمن . ..» - تكذيب كنندگان و كافران هستند. گفتنى است ذكر «لايعقلون» به جاى «لايؤمنون» برداشت فوق را تأييد مى كند.

ص: 628

122- جهل مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 3

3 - كسانى كه پيامبران الهى را تكذيب كنند و به آيات و نشانه هاى خدا ايمان نياورند ، مردمى بى خرد و نادان هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

مراد از «الذين لايعقلون» - به قرينه مقابله با «ما كان لنفس أن تؤمن . ..» - تكذيب كنندگان و كافران هستند. گفتنى است ذكر «لايعقلون» به جاى «لايؤمنون» برداشت فوق را تأييد مى كند.

123- جهل مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 19 - 5

5- آنان كه الهى بودن قرآن و حقانيّت آن را باور ندارند ، كوردل و جاهلند .

أفمن يعلم أنما أُنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 7

7- بيشتر منكران و تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به حقيقت نسخ و حكمت آن جاهل بودند .

و إذا بدّلنا ءاية . .. أكثرهم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 6

6 - عوامل و زمينه هاى سقوط و هلاكت تكذيب گران ، ناشناخته براى خود آنان

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

124- جهل مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 11 - 1

1 - منكران روز جزا ، فرومانده در گرداب جهالت و گرفتار غفلت و بى خبرى

الذين هم فى غمرة ساهون

«غمرة» به معناى فرو رفتن در جهل و نادانى و «ساهى» به معناى غافل و بى خبر است.

ص: 629

125- جهل مكذبان محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 101 - 7

7- بيشتر منكران و تكذيب كنندگان قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به حقيقت نسخ و حكمت آن جاهل بودند .

و إذا بدّلنا ءاية . .. أكثرهم لايعلمون

126- جهل ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 19

19 - فرشتگان ، ناآگاه به زمينه هاى كمال و ارزش هاى والاى انسان

إنى أعلم ما لاتعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 1

1 - فرشتگان ، ناآگاه به حقايق عرضه شده بر آنان و ناتوان از بيان اسامى آنها

ثم عرضهم على الملئكة . .. قالوا سبحنك لاعلم لنا إلا ما علمتنا

127- جهل منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 6

6 - منافقان ، به خودفريبىِ خويش و نيرنگبازى با خود ، ناآگاه هستند .

و ما يخدعون إلا أنفسهم و ما يشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 4

4 - منافقان ، بى خبر از فسادپيشگى و تبهكارى خويش

و لكن لايشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 630

1 - بقره - 2 - 13 - 9

9 - منافقان ، بى خبر از سفاهت و بى خردى خويش

ألا إنهم هم السفهاء و لكن لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 16 - 4

4 - منافقان ، به سود و زيان واقعى خويش آگاهى ندارند .

و ما كانوا مهتدين

متعلق «مهتدين» به دليل جمله هاى قبل، سود و زيان واقعى است; يعنى: و ما كانوا مهتدين الى منافعهم و مضارهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 5

5 - منافقان ، سزاوار محروم شدن از توانايى شناخت معارف الهى هستند .

و لو شاء اللّه لذهب بسمعهم و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 19

19 - منافقان ، مردمانى محروم از درك حقايق اخروى

لو كانوا يفقهون

به كارگيرى كلمه «لو» - كه براى تمنى است - حكايت از آن دارد كه منافقان از درك حقايق اخروى ناتوانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 8 - 12،13

12 - منافقان ، عناصرى نادان و بى بهره از معارف بلند الهى

و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين و لكنّ المنفقين لايعلمون

13 - درك عزّتمندى خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، بيرون از توان ذهنى منافقان جاهل

و للّه العزّة . .. و لكنّ المنفقين لايعلمون

128- جهل موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 65 - 6

6 - آگاهى نداشتن غيرخدا به لحظه برپايى رستاخيز ، دليل شايسته نبودن غير او براى پرستش

و ما يشعرون أيّان يبعثون

ص: 631

با توجه به اين كه معبودهاى دروغين مشركان، از مصاديق مورد نظر در «ما يشعرون» هستند، از ارتباط آن با صدر آيه استفاده مى شود كه موجوداتى كه زمان رستاخيز بر آنها مكشوف نباشد، اصولاً نمى توانند به عنوان معبود شناخته شوند.

129- جهل مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 12

12- مهاجران ، از فوايد دنيوى و پاداش اخروى هجرت در راه خدا بى خبرند .

و الذين هاجروا . .. لأجر الأخرة أكبر لو كانوا يعلمون

130- جهل همراهان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 61 - 3

3 - عدم معرفت همراهان نزديك موسى ( ع ) به مقام وى و شكست ناپذيرى طرح و برنامه الهى او

و أوحينا إلى موسى أن أسر بعبادى. .. قال أصحب موسى إنّا لمدركون

تعبير «أصحاب موسى» به جاى بنى اسرائيل، مى تواند تعريضى باشد به اين كه نه تنها بنى اسرائيل بلكه حتى ياران نزديك موسى(ع) نيز به موفقيت آميز بودن طرح و برنامه وى اطمينان نداشتند; بلكه با مشاهده فرعون، شكست موسى(ع) و گرفتارى خود را قطعى مى دانستند.

131- جهل هواپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 10

10 - هواپرستان ، در شناخت راه آدميت و سعادت و گام زدن در آن ، بسى ناتوان تر و گمراه تر از چهارپايان

إن هم إلاّ كالأنعم بل هم أضلّ سبيلاً

132- جهل يوشع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 64 - 3

3- همسفر موسى ، با وجود ناآگاهى از علائم جايگاه ملاقات او با خضر ، همگام موسى ( ع ) وخواهان به مقصد رسيدن او بود .

ص: 632

ذلك ما كنّا نبغ

133- جهل يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 46

46 - يهوديان ، ناآگاه به سوداى زيانبار خويش ( از دست دادن آخرت و دستيابى به منافع سحر )

لبئس ماشروا به أنفسهم لو كانوا يعلمون

مفعول «يعلمون» - به دليل قبل - زيانبارى فروختن مواهب آخرت در مقابل منافع دنيوى است; يعنى، اى كاش! مى دانستند كه اين داد و ستد براى آنان زيانبار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 5

5 - كوته فكرى يهود در معارف الهى و صفات خداوند

لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير و نحن اغنياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 13

13 - دل هاى يهوديان - بر خلاف ادعايشان - تهى از دانش و ناتوان از درك تعاليم پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه عليها

برداشت فوق بر اين اساس است كه مقصود يهوديان از جمله «قلوبنا غلف» ادعاى برخوردارى از دانش وافر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 162 - 8،9

8 - خواسته هاى نابجا ، اعمال ناروا و رذايل اخلاقى يهود ، نشأت گرفته از جهل آنان و ناباورى ايشان نسبت به تعاليم دين

يسئلك أهل الكتب . .. لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون

توصيف صالحان يهود با عنوان عالمان ژرفنگر و مؤمنان واقعى، بيانگر اين حقيقت است كه جهل و ناباورى به تعاليم انبيا مايه گرايش عامه يهود به اعمال ناروا و رذايل اخلاقى بوده است.

9 - جهل ، سطحى نگرى و روحيه ناباورى در اكثريت يهود ، مايه كفر آنان به قرآن و ديگر كتب آسمانى

لكن الرسخون فى العلم منهم و المؤمنون يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك

در برداشت فوق كلمه «لكن» استدراك از جمله «فلايؤمنون الا قليلا» (155) گرفته شده است، يعنى اكثر يهوديان ايمان نمى آورند و لكن عالمان ژرفنگر ايشان و آنانكه اهل باور به حقيقت هستند به قرآن ايمان خواهند آورد. بنابراين جمله «لكن ...» مى رساند كه جهل و روحيه ناباورى در اكثريت يهود مانع ايمان آوردن آنان به قرآن شده است.

ص: 633

134- جهل يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 91 - 18

18 - تورات دربردارنده حقايق و معارفى بود كه نه يهود زمان پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر آن آگاهى داشتند و نه پدران آنها.

و علمتم ما لم تعلموا أنتم و لا ءاباؤكم

135- خدا و جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 32 - 3

3 - خداوند ، منزه از آن است كه به اسرار و نهان موجودات آگاه نباشد .

أنبئونى بأسماء هؤلاء . .. قالوا سبحنك

در مقامى كه سخن متكلم موجب توهم نقصى براى خدا شود، كلمه «سبحانك» و مانند آن به كار مى رود. گويا فرشتگان چون در مقام پاسخگويى هستند، از سخنشان اين توهم به وجود مى آيد كه خداوند از پيش به پاسخ آنان آگاهى ندارد. هدف ايشان از گفتن «سبحانك» ابراز منزّه دانستن خداوند از چنين منقصتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 76 - 15

15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى انسان ها ، از باور ها و پندار هاى باطل يهود

أتحدثونهم بما فتح اللّه عليكم ليحاجوكم به عند ربكم

از جمله «أتحدثونهم . .. ليحاجوكم» چنين بر مى آيد كه يهود آن گاه راه احتجاج عليه خويش را گشوده مى ديدند كه حقايق و دانسته هاى خويش را آشكار كنند; ولى اگر حقايق را آشكار نكنند عليه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. اين پندار بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 77 - 4

4 - محدود پنداشتن علم خدا به امور آشكار و محسوس ، پندارى است باطل و معتقدان به آن سزاوار توبيخ و سرزنش هستند .

أو لايعلمون أن اللّه يعلم ما يسرون و ما يعلنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 18 - 6

6 - راه نيافتن هيچگونه ضعف و كاستى، گزافه، جهل و اشتباه در حريم خداوند

ص: 634

و هو القاهر فوق عباده و هو الحكيم الخبير

از صفات «قاهر»، «حكيم» و «خبير»، كه براى خداوند بيان شده، برداشت فوق استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 17

17 - از على ( ع ) روايت شده كه فرمود : « اما ما لا يعلمه اللّه ، فلا يعلم اللّه أن له شريكاً و لا وزيراً و لا صاحبة و لا ولداً و شرحه فى القرآن : « قل اتنبئون اللّه بما لا يعلم » . . . ;

. .. اما (مراد از) آنچه را خدا نمى داند، (يعنى) خدا (او را) براى خود شريك نمى داند و نه وزير و نه همسر و نه فرزند و شرح اين مطلب در قرآن اين است: آيا خدا را خبر مى دهيد به آنچه نمى داند؟» ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 5 - 2

2- ناآگاهى خداوند به سخنان و كار هاى پنهانى ، از پندار هاى نادرست مشركان عصر بعثت

ألا إنّهم يثنون صدورهم ليستخفوا منه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 52 - 5،8

5 - اعمال آدميان ، در عين منزه بودن خداوند از جهل و فراموشى ، در كتابى بى كم وكاست ( لوح محفوظ ) ثبت و ضبط مى شود .

علمها عند ربّى فى كتب لايضلّ ربّى و لاينسى

جمله «لايضلّ. ..» ممكن است در مقام دفع اين توهم باشد كه اگر اعمال آدميان نوشته و ثبت مى گردد، به اين جهت نيست كه چيزى از پروردگار جهان مخفى باشد و يا نسيان در او راه پيدا كند; بلكه جهات ديگرى دارد. نكره آوردن «كتاب» بر تفخيم آن از لحاظ احاله كامل بر جزئيات، دلالت مى كند.

8 - ربوبيت خداوند بر هستى ، به دور از هرگونه ناآگاهى و فراموشى است .

لايضلّ ربّى و لاينسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 92 - 3

3 - شرك ، مستلزم ناقص شمردن ذات كامل حق و نسبت دادن جهل و ناآگاهى به ساحت او

سبحن اللّه عمّا يصفون . علم الغيب و الشهدة

136- دروغگويى ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 635

20 - علق - 96 - 16 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر (صلی الله علیه و آله) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية كذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب «ناصية» است و اتصاف «ناصية» به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره او نمايان است.

137- دلايل جهل به تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 16

16- تكذيب پيامبر (صلی الله علیه و آله) به خاطر بشر بودنش ، نشانه بى خردى و دليل بى اطلاعى از تاريخ بشر ، پيامبران پيشين و سنّت الهى است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم من أهل القرى . .. أفلاتعقلون

لحن جمله «و ما أرسلنا . ..» گوياى اين است كه آن جمله در پاسخ اين توهّم ايراد شده كه: فرستاده خدا نمى تواند فردى از افراد بشر باشد ; بلكه بايد از فرشتگان و مانند آنها باشد.

138- دلايل جهل به سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 109 - 16

16- تكذيب پيامبر (صلی الله علیه و آله) به خاطر بشر بودنش ، نشانه بى خردى و دليل بى اطلاعى از تاريخ بشر ، پيامبران پيشين و سنّت الهى است .

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم من أهل القرى . .. أفلاتعقلون

لحن جمله «و ما أرسلنا . ..» گوياى اين است كه آن جمله در پاسخ اين توهّم ايراد شده كه: فرستاده خدا نمى تواند فردى از افراد بشر باشد ; بلكه بايد از فرشتگان و مانند آنها باشد.

139- رذايل اخلاقى ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 4

4 - ابوجهل ، فردى مغرور و فخرفروش در ميان كسان خويش

ص: 636

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

140- روش مبارزه با جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 19

19- ايجاد مصونيت و مقاومت روحى در مؤمنان ، شايسته ترين شيوه براى مقابله با هجوم كفر و جهل *

فى قلوبهم الحميّة . .. و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها

خداوند، در قبال خشم و تعصب جاهلى مشركان، در مؤمنان روح آرامش و مقاومت را تقويت كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه در تعارض قواى كفر و ايمان، شايسته ترين و ممكن ترين راه، ايجاد مصونيت و مقاومت در جبهه مؤمنان است.

141- زمينه جهل به احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 8

8 - باديه نشينى و دورى از فرهنگ اجتماعى ، زمينه ناآگاهى نسبت به حدود و احكام الهى

الأعراب . .. و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

142- زمينه جهل به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 8

8 - باديه نشينى و دورى از فرهنگ اجتماعى ، زمينه ناآگاهى نسبت به حدود و احكام الهى

الأعراب . .. و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

143- سرزنش جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 9

9 - دورى از تمدن و دانش ، امرى نكوهيده در بينش اسلام

الأعراب أشد . .. و أجدر ألّا يعلموا

ص: 637

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 19

19- جهل و نادانى ، صفتى ناپسند و نكوهيده در پيشگاه خداوند

إنى أعظك أن تكون من الجهلين

144- سرزنش جهل به علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 7 - 1

1 - جهل و ترديد درباره احاطه علمى خداوند به اشيا ، مورد نكوهش و سرزنش است .

ألم تر أنّ اللّه يعلم

استفهام در «ألم تر»، براى انكار توبيخى است. «تَرَ» از «رأى» (دانستن) مشتق است; يعنى، «ألم تعلم أنّ اللّه...».

145- ظلمت جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 39 - 3

3 - درك نكردن و غوطهور شدن در تاريكيهاى جهل و گمراهى، پيامد تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت من يشإاللّه يضللّه

كرى و لالى تكذيب كنندگان، كنايه از درك نكردن و سردرگمى آنان است. محتمل است اين حالت كيفرى از جانب خداوند براى آنان باشد; چنانچه جمله «من يشإاللّه» شاهد بر آن است.

146- عجب ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 33 - 4

4 - ابوجهل ، فردى مغرور و فخرفروش در ميان كسان خويش

ثمّ ذهب إلى أهله يتمطّى

147- عوامل جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 638

5 - انعام - 6 - 39 - 3

3 - درك نكردن و غوطهور شدن در تاريكيهاى جهل و گمراهى، پيامد تكذيب آيات الهى است.

و الذين كذبوا بأيتنا صم و بكم فى الظلمت من يشإاللّه يضللّه

كرى و لالى تكذيب كنندگان، كنايه از درك نكردن و سردرگمى آنان است. محتمل است اين حالت كيفرى از جانب خداوند براى آنان باشد; چنانچه جمله «من يشإاللّه» شاهد بر آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 7

7 - ترتيب اثر دادن به خبر فاسق ، بدون تحقيق و بررسى ، عملى جاهلانه و ندامت بار است .

أن تصيبوا قومًا بجهلة فتصبحوا على ما فعلتم ندمين

148- گناه ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 16 - 2

2 - شخص بازدارنده پيامبر (صلی الله علیه و آله) از نماز و تكذيب كننده او ، فردى دروغگو و خطاپيشه و گنه كار بود .

ناصية كذبة خاطئة

دروغ گويى و خطاكارى، در حقيقت وصف صاحب «ناصية» است و اتصاف «ناصية» به آن، مجاز و بيانگر اين نكته است كه صاحب آن، به قدرى به دروغ و گناه آلوده بوده، كه گويا اجزاى بدن او، دروغگو و خطاكاراند و آثار اين پليدى ها، در چهره او نمايان است.

149- گناه جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 98 - 10

10 - ناآگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى آن ، گناه و ستم بر خويشتن است .

ظالمى انفسهم . .. قالوا الم تكن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فيها .. الّا المستضعفين

150- مبارزه با جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 157 - 20

ص: 639

20 - برداشتن تكاليف شاق ، گسستن زنجير هاى جهل و خرافه و زدودن بدعت هاى دينى از وظايف پيامبر (صلی الله علیه و آله) در انجام رسالت خويش

و يضع عنهم إصرهم و الأغلل التى كانت عليهم

«إصر» به معناى عهد و پيمان سنگين و نيز به هر چيز دشوار و طاقت شكن گفته مى شود. در آيه شريفه بدين مناسبت كه در مقام بين تشريع احكام از سوى پيامبر(صلی الله علیه و آله) است، مراد از آن تكاليف مشقتبارى است كه امتهاى گذشته بدانها پايبند بوده اند. غُلّ (مفرد اغلال) به معناى طوق و زنجيرى است كه به گردن و يا دستها بسته مى شود و مراد از آن جهل و خرافه و بدعت و مانند اينهاست.

151- متقين و جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 32 - 3

3- تقواپيشگان ، انسانهايى پاك و مبرّاى از جهالت و فسق

المتّقين . الذين تتوفّ-هم الملئكة طيّبين

واژه «طيّب» وقتى به انسان نسبت داده شود، به معناى دور بودن او از آلودگى، جهل، فسق و كارهاى زشت است.

152- محمد(صلی الله علیه و آله) و جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 2 - 2

2 - شهادت خداوند بر گمراه نبودن پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مبرّا بودن آن حضرت از جهل و رأى فاسد

و النجم . .. ما ضلّ صاحبكم و ما غوى

153- ملاك جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 22

22- نه از طبقه اشراف بودن ملاك دانايى و ارزش است و نه از محرومان بودن نشانه جهل و بى مقدارى

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا . .. و لكنى أريكم قومًا تجهلون

ص: 640

154- ملاكهاى جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 11

11 - امت ها ، بدون داشتن كتاب آسمانى و تدين به اديان الهى ، مردمى جاهلند .

كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم

155- منشأ نجات از جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 5 - 3،4

3 - خروج انسان از نادانى ، در گرو خواست خداوند و به دست او است .

علّم الإنسن ما لم يعلم

4 - ر ها ساختن انسان از جهل ، جلوه كرم والاى خداوند است .

و ربّك الأكرم. الّذى ... علّم الإنسن ما لم يعلم

156- موارد جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 102 - 50

50 - علم و ايمان به سراى آخرت ، بدون عمل به مقتضاى آن ، به منزله جهل و بى ايمانى است .

لقد علموا لمن اشتريه ماله فى الأخرة من خلق . .. لو كانوا يعلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه «لو كانوا يعلمون» در ارتباط با «لقد علموا . ..» مطرح باشد. بر اين مبنا مفعول «يعلمون» محروميت ساحر از سراى آخرت است. بر اساس اين معنا، خداوند از يكسو آنان را عالم مى داند (لقد علموا )و از سوى ديگر آنها را جاهل مى شمرد (لو كانوا يعلمون) تا به اين حقيقت اشاره كند كه: علم و ايمان بدون عمل به مقتضاى آن، به منزله جهل و بى ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 17

17- دعا به درگاه خداوند و تقاضاى امرى كه به حكيمانه بودنش اطمينان نيست ، كارى جاهلانه است .

فلاتسئلن ما ليس لك به علم إنى أعظك أن تكون من الجهلين

ص: 641

157- مؤمنان و جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 7

7 - اهل ايمان ، از عقل و خرد برخوردار و از نادانى و سفاهت مبرّا هستند .

و ما كان لنفس أن تؤمن . .. و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

158- نبوت و جهل به مقدرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 10

10- عدم تنافى مقام نبوت با آگاهى نداشتن از مقدرات الهى نسبت به خويش

فظنّ أن لن نقدر عليه

159- نشانه هاى جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 100 - 12

12 - گرايش به ناپاكى ها و زشتى ها ، نشانه بى خردى و نادانى

لايستوى الخبيث و الطيب . .. فاتقوا اللّه ياولى الالبب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 13،16،17،18

13 - باور به خداى محسوس و ملموس ، نشانه جهل آدمى است .

كما لهم ءالهة قال إنكم قوم تجهلون

موسى(ع)، بنى اسرائيل را در پى درخواست خدايى محسوس و ملموس، كه از «كما لهم ءالهة» استفاده مى شود، مردمى جاهل خواند.

16 - پرستش آنچه آدمى خود مالك آن است ، نشانه بى خردى اوست .

يعكفون على أصنام لهم . .. قال إنكم قوم تجهلون

از نكاتى كه موسى، بنى اسرائيل را به سبب آن جاهل شمرد، همان است كه از «أصنام لهم» به دست مى آيد ; يعنى اين جاهلانه است كه شما مى بينيد بت پرستان چيزى را عبادت مى كنند كه خود مالك آن هستند و در عين حال تقاضا مى كنيد معبودى مانند معبود آنان داشته باشيد.

17 - باور به توانمندى بنده اى از بندگان ( موسى ) بر ساختن و تدارك ديدن معبود ، نشانه جهل و بى خردى بنى اسرائيل

اجعل لنا إلهاً . .. قال إنكم قوم تجهلون

ص: 642

جمله «اجعل لنا إلهاً» دلالت مى كند كه بنى اسرائيل از موسى - كه خود فردى از بشر است - مى خواستند براى آنان خدا و معبود تدارك ببيند. موسى نيز بدين جهت آنان را جاهل شمرد. يعنى اين بسيار جاهلانه است كه گمان كنيد بنده اى از بندگان خدا مى تواند معبودى شايسته پرستش بسازد و تدارك ببيند.

18 - ناسپاسى در برابر نعمت هاى خدا با گرايش به معبودانى دروغين ، نشانه جهل آدمى است .

و جوزنا ببنى إسرءيل البحر . .. قال إنكم قوم تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 139 - 2

2 - تقليد از پيروان آيين فاسد و انجام دهندگان اعمال بى نتيجه نشانه جهل و نابخردى است .

إنكم قوم تجهلون. إن هؤلاء متبر ما هم فيه

جمله «إن هؤلاء» به منزله تعليلى براى «إنكم قوم تجهلون» است. يعنى شما به اين دليل مردمى نابخرد هستيد كه خواهان پيروى از آيين فاسد مى باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 6

6 - كفرورزى و نفاق در برابر آيات عالمانه و حكيمانه خدا ، دليل بى فرهنگى و جهل انسان ، هر چند در ظاهر متمدن باشد .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه على رسوله و الل

گرچه آيه ظاهراً باديه نشينان را داراى خصلت كفر و نفاق شديد معرفى كرده، ولى با اين بيان، نوعى تلازم ميان كفر و نفاق و بى فرهنگى را اثبات كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 98 - 2

2 - خسارت شمردن انفاق ، نشان جهل و بى فرهنگى انسان است .

و من الأعراب من يتخذ ما ينفق مغرماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 21

21- شرك و كفر ، نشانه نادانى و بى خردى است .

و لكنى أريكم قومًا تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 4 - 12

12- خارج پنداشتن تدبير امور هستى از اختيار خداوند ، نشانه جهل و كور فكرى است .

إن فى ذلك لأيت لقوم يعقلون

ص: 643

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 73 - 6

6- پرستش عناصر بى تأثير و ناتوان ، نشان كوتاه نظرى و ناآگاهى مشركان است .

و يعبدون من دون الله ما لايملك لهم رزقًا . .. و لايستطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 95 - 10

10- سوداگرى با دين و ترجيح دادن دنيا بر آخرت ، نشان جهل و نادانى است .

و لاتشتروا بعهد الله . .. إنما عند الله هو خير لكم إن كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 6

6 - بت پرستى ، نشانه نهايت جهل و نادانى است .

و ما ليس لهم به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 56 - 2

2 - فريفته شدن به مال و فرزند و ملاك ارزش قرار دادن آن ، نشانه جهل و نادانى است .

أيحسبون أنّما نمدّهم . .. نسارع لهم فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 86 - 2

2 - ناديده گرفتن اهميت نقش شب و روز در زندگى انسان ، نمونه اى از تكذيب جاهلانه آيات الهى

أكذّبتم بايتى و لم تحيطوابها علمًا . .. ألم يروا أنّا جعلنا الّيل ... و النهار

«ألم يروا. ..» به اصطلاح ذكر خاص بعد از عام و يادآورى نمونه اى از آيات الهى است كه از سوى كافران مورد تكذيب قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 11

11 - ياوه گويى ، نشانه جهل و نادانى انسان است .

و إذا سمعوا اللّغو . .. و قالوا ... لانبتغى الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 80 - 11

11 - دل باختگى به زخارف دنيا ، نشانه ضعف بينش نسبت به حقيقت آن و جهان آخرت

ص: 644

و قال الذين أُوتوا العلم ويلكم ثواب اللّه خير لمن ءامن و عمل صلحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 4

4 - شرك و عبادت غير خدا ، نشانه جهل و نادانى نسبت به حقيقت الوهيت است .

اللّه خلق كلّ شىء . .. له مقاليد السموت ... أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها ال

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه «جاهلون» متعدى باشد و متعلق جهل، حقايقى باشد درباره خداوند كه در آيات پيشين از آن ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 6

6 - تمسّك به « مشيت الهى » ، براى توجيه اعمال نادرست خود ، نشانه ناآگاهى و جهل انسان است .

و قالوا لو شاء الرحمن . .. ما لهم بذلك من علم

160- نشانه هاى جهل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 7

7- درخواست عذاب به جاى انديشيدن در محتواى پيام وحى ، نشانه جهالت قوم عاد

فأتنا بما تعدنا . .. و لكنّى أريكم قومًا تجهلون

161- نشانه هاى جهل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 4

4 - چشمداشت خير و بركت از نمود هاى كيفر و عذاب الهى ، نشان جهل عميق كافران *

و إن يروا كسفًا . .. يقولوا سحاب مركوم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «سحاب مركوم»، اشاره به بُعد خير آفرينى ابرها داشته باشد; يعنى، كورباطنى كافر به حدى است كه پاره هاى عذاب را ابرهاى رحمت مى پندارد.

ص: 645

162- نشانه هاى جهل مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 8

8 - ادعاى مشركان بر نبود آيه و معجزه اى براى رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نشانه جهل آنان است .

و قال الذين لايعلمون لولا . .. أو تأتينا ءاية

163- نفرين بر ابو جهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 35 - 3

3 - ابوجهل ، مورد نفرين و تهديد خداوند به عذاب

أولى لك فأولى ثمّ أولى لك فأولى

164- نقش جهل به وقت قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 24

24- مشخص نبودن زمان وقوع قيامت و نزديك شمردن آن ، داراى نقش تربيتى و هدايتى براى انسان

قل عسى أن يكون قريبًا

مشخص نكردن زمان دقيق وقوع قيامت از سويى و يادآورى قريب الوقوع بودن آن از سوى ديگر، مى تواند براى توجه دادن انسانها به آن باشد تا آنان خود را همواره براى وقوع قيامت آماده كنند.

ص: 646

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109