علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 5

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 5

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

ص: 1

1- استعاذه

1- استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 11،16

11 _ درخواست مادر مريم از خداوند ، براى حفظ هميشگى مريم و نسل او از شر شيطان

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشيطان الرجيم

از استعمال فعل مضارع «اعيذ»، دوام و استمرار استفاده شده است.

16 _ خداوند ، پناه آدميان ، از وسوسه هاى شيطان

و انّى اعيذها بك . .. من الشيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2،8،9

2 _ اجابت دعاى مادر مريم از سوى خداوند ، درباره حفظ مريم ( س ) از شر شيطان

انّى اعيذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

8 _ محفوظ ماندن از شر شيطان و نيز پرورش معنوى ، دو جنبه تربيت خداوند براى مريم

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشيطان الرجيم فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً

9 _ انسان براى رشد معنوى خويش ، نيازمند پناه بردن به خدا از شر شيطان است .

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

2- آثار استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 200 - 5

5 _ خداوند خنثى كننده وسوسه هاى شيطان در صورت پناه آوردن بندگان به درگاه او

ص: 1

فاستغذ باللّه إنه سميع عليم

جمله «إنه سميع عليم» به منزله تعليلى است براى «فاستغذ باللّه» (به خدا پناه بر). و چون مجرد شنوايى و دانايى نمى تواند دليل لزوم استعاذه باشد، مى توان گفت شنوايى و دانايى خداوند كنايه از اجابت پناهخواهى است.

3- آثار استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 13

13 _ التجا به خداوند و پناه بردن به درگاه او ، زمينه جلب رحمت او و توفيق يافتن براى توبه

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه ثم تاب عليهم ليتوبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 12

12_ براى نجات از ورطه هاى گناه و لغزش ، بايد به خداوند پناه آورد .

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 2

2- تأثير استعاذه و پناه بردن به خدا ، در ايمن ماندن از شرّ شيطان

فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 99 - 4

4- استعاذه به خداوند ، نوعى توكل بر او و مانع از تسلط شيطان است .

فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم . إنه ليس له سلط_ن على الذين ءامنوا و على ربّهم ي

برداشت فوق، از جمله «إنه ليس له سلطان على الذين . .. يتوكلون» _ كه تعليل براى «فاستعذ بالله ...» است _ استفاده گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 4

4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او ، زمينه ساز دور ماندن انسان از آسيب هاى حسودان

أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 7

7 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جنيان و انسان ها ، مايه مصونيت انسان در برابر آن

قل أعوذ بربّ الناس . .. من الجنّة و الناس

ص: 2

4- آثار تلفظ استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 4

4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او ، زمينه ساز دور ماندن انسان از آسيب هاى حسودان

أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

5- آداب استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 2،5

2 - لزوم به زبان جارى كردن استعاذه به خداوند

قل

فعل «قل» گرچه امر به رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) است; ولى وجود آن در قرآن، قرينه تعميم بر ديگران است. اين گونه خطاب، از باب استعمال لفظ، در دو مفاد است; بدين صورت كه خطاب به فرد معين و خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است.

5 - توصيف خداوند به « تدبيركننده صبحدم » ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 9

9 - به زبان آوردن آيات سوره « فلق » ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 4

4 - توصيف خداوند به فرمان رواى مردم ، از آداب استعاذه به درگاه او است .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس

6- آداب استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 4

4 - توصيف خداوند ، به تدبيركننده امور مردم ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الناس

ص: 3

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 5

5 - توصيف خداوند به معبود حقيقى و شايسته مردم ، از آداب استعاذه به درگاه او است .

قل أعوذ . .. إل_ه الناس

7- استعاذه از جادوگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 5

5 - پناه بردن به خداوند از شرّ جادوگران ، توصيه اى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ . .. و من شرّ النفّ_ث_ت فى العقد

8- استعاذه از حسودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 2،8

2 - لزوم پناه بردن به خداوند ، هنگام تلاش هاى حسادت آميز ديگران

و من شرّ حاسد إذا حسد

8 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

9- استعاذه از دشمنان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 11

11 - لزوم پناه بردن به خدا و يارى جستن از او ، در برابر دشمنان ديانت

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

10- استعاذه از شرور شبانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 1

1 - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه ، به ويژه زمان تاريكى مطلق آن ، توصيه الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ص: 4

قل أعوذ . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

«غَسَق»; يعنى، آغاز تاريكى شب (صحاح) و «وقوب» (مصدر «وقب»)، به معناى داخل شدن در همه چيز است (لسان العرب). مراد از «غاسق إذا وقب»، شب است; زمانى كه در همه چيز وارد شده و آن را تاريك سازد (لسان العرب به نقل از فراء). كلمه «غاسق» با فعل «غَسَقَ» (جريان يافت)، از يك ريشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جريان شرور است.

11- استعاذه از شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 1،2

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از روى آوردن و حضور شياطين ، دعاى تعليمى از سوى خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و قل أعوذ بك من همزت الشي_طين . و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

2 - لزوم پناه بردن به خدا از نزديك شدن شياطين به انسان

قل . .. و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

12- استعاذه از شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 1،10،11،12،13

1- لزوم پناه بردن به خدا از شرّ شيطان ، به هنگام قراءت قرآن

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

10- همه انسان ها حتى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نيازمند استعاذه به خداوند از شر شيطان

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

11- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . فإذا قرأت : بسم الله الرحمن الرحيم فلاتبالى إلاّ تستعيذ . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. هر گاه «بسم الله الرحمن الرحيم» را قراءت كردى باكى بر تو نيست كه استعاذه (أعوذ بالله من الشيطان الرجيم) نگويى ...».

12- « روى عبدالله بن مسعود قال : قرأت على رسول (صلی الله علیه و آله) فقلت : أعوذ بالله السميع العليم فقال لى : . . . قل أعوذ بالله من الشيطان الرجيم هك_ذا أقرأينه جبرئيل ;

عبدالله بن مسعود گويد: خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قراءت كردم، پس گفتم: «أعوذ بالله السميع العليم»، پس حضرت به من فرمود: . .. بگو «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» كه اين چنين جبرئيل براى من خواند».

13- « عن سماعة عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله : « و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم » قلت : كيف أقول قال : تقول : أستعيذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قال : ان الرجيم أخبث الشياطين ;

سماعه گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا« و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» سؤال كردم كه چگونه بگويم؟ حضرت فرمود: مى گويى: «أستعيذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم» و حضرت فرمود: همانا رجيم خبيث ترين شياطين است».

ص: 5

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 1

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از وسوسه هاى شيطان ، از رهنمود هاى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و قل ربّ أعوذ بك من همزت الشي_طين

«عوذ» (مصدر «أعوذ») به معناى پناه بردن و «همزة» (مفرد «همزات») به معناى وسوسه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 36 - 1،10

1 - لزوم استعاذه ( پناه بردن ) به خداوند ، در برابر وسوسه ها و تهييج هاى شيطان

و إمّا ينزغنّك من الشيط_ن نزغ فاستعذ باللّه

10 - علم و آگاهى خداوند ، مقتضى استعاذه و پناه بردن به او در برابر وسوسه هاى شيطان

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 11،16

11 _ درخواست مادر مريم از خداوند ، براى حفظ هميشگى مريم و نسل او از شر شيطان

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشيطان الرجيم

از استعمال فعل مضارع «اعيذ»، دوام و استمرار استفاده شده است.

16 _ خداوند ، پناه آدميان ، از وسوسه هاى شيطان

و انّى اعيذها بك . .. من الشيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 2،8،9

2 _ اجابت دعاى مادر مريم از سوى خداوند ، درباره حفظ مريم ( س ) از شر شيطان

انّى اعيذها . .. فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً

8 _ محفوظ ماندن از شر شيطان و نيز پرورش معنوى ، دو جنبه تربيت خداوند براى مريم

و انّى اعيذها بك و ذريّتها من الشيطان الرجيم فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً

9 _ انسان براى رشد معنوى خويش ، نيازمند پناه بردن به خدا از شر شيطان است .

و انّى اعيذها بك و ذريّتها . .. و انبتها نباتاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 200 - 3،5

3 _ پناه خواستن از خدا به هنگام مواجه شدن با وسوسه هاى شيطان ، فرمان خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إما ينزغنك . .. فاستغذ باللّه

5 _ خداوند خنثى كننده وسوسه هاى شيطان در صورت پناه آوردن بندگان به درگاه او

فاستغذ باللّه إنه سميع عليم

ص: 6

جمله «إنه سميع عليم» به منزله تعليلى است براى «فاستغذ باللّه» (به خدا پناه بر). و چون مجرد شنوايى و دانايى نمى تواند دليل لزوم استعاذه باشد، مى توان گفت شنوايى و دانايى خداوند كنايه از اجابت پناهخواهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 3

3 _ تقواپيشگان به هنگام احساس وسوسه گرى هاى شيطان با يادآورى فرمان خدا ( استعاذه ) به وى پناه مى برند و با بصيرت و آگاهى از دام شيطان مى رهند .

إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا فإذا هم مبصرون

در برداشت فوق، به قرينه «فاستعذ باللّه» در آيه قبل، متعلق «تذكروا» لزوم استعاذه گرفته شده است.

13- استعاذه از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 8،9

8_ استعاذه يوسف ( ع ) به خداوند از روا داشتن ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

9_ لزوم پناه بردن به خداوند ، براى دور ماندن از گناه و ستمگرى

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

14- استعاذه از فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 2

2 - استعاذه و پناه بردن موسى ( ع ) به پروردگار ، از شر توطئه فرعون

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

15- استعاذه از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 9

9_ لزوم پناه بردن به خداوند ، براى دور ماندن از گناه و ستمگرى

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

ص: 7

16- استعاذه از موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 4

4 - استعاذه به خداوند براى مصون ساختن خويش در برابر خطر تمامى مخلوقات ، توصيه او به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ . .. من شرّ ما خلق

17- استعاذه از وسوسه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 7،14

7 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جنيان و انسان ها ، مايه مصونيت انسان در برابر آن

قل أعوذ بربّ الناس . .. من الجنّة و الناس

14 - لزوم پناه بردن به خداوند از آثار وسوسه هاى جن و انس

قل أعوذ بربّ الناس . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

18- استعاذه از وسوسه جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 7،14

7 - پناه بردن به خداوند از خطر وسوسه جنيان و انسان ها ، مايه مصونيت انسان در برابر آن

قل أعوذ بربّ الناس . .. من الجنّة و الناس

14 - لزوم پناه بردن به خداوند از آثار وسوسه هاى جن و انس

قل أعوذ بربّ الناس . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

19- استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 11

11 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه فرمود : « . . . « غير المغضوب عليهم » إستعاذة من أن يكون من المعاندين الكافرين المستخفين به و بأمره و نهيه . . . ;

. .. ]گفتن[ «غير المغضوب عليهم» ]در نماز[ پناه بردن به خداست از اينكه انسان جزو معاندان و كافرانى قرار گيرد كه خدا و امر و نهى او را سبك مى شمارند ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 8

1 - بقره - 2 - 67 - 10

10 - استعاذه موسى ( ع ) به خدا از اينكه در زمره جاهلان باشد .

أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 200 - 3،5،6

3 _ پناه خواستن از خدا به هنگام مواجه شدن با وسوسه هاى شيطان ، فرمان خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إما ينزغنك . .. فاستغذ باللّه

5 _ خداوند خنثى كننده وسوسه هاى شيطان در صورت پناه آوردن بندگان به درگاه او

فاستغذ باللّه إنه سميع عليم

جمله «إنه سميع عليم» به منزله تعليلى است براى «فاستغذ باللّه» (به خدا پناه بر). و چون مجرد شنوايى و دانايى نمى تواند دليل لزوم استعاذه باشد، مى توان گفت شنوايى و دانايى خداوند كنايه از اجابت پناهخواهى است.

6 _ باور به شنوايى و آگاهى گسترده خداوند مايه التجا به او در برابر وسوسه گرى هاى شيطان

فاستغذ باللّه إنه سميع عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 3،6

3 _ تقواپيشگان به هنگام احساس وسوسه گرى هاى شيطان با يادآورى فرمان خدا ( استعاذه ) به وى پناه مى برند و با بصيرت و آگاهى از دام شيطان مى رهند .

إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا فإذا هم مبصرون

در برداشت فوق، به قرينه «فاستعذ باللّه» در آيه قبل، متعلق «تذكروا» لزوم استعاذه گرفته شده است.

6 _ تقوا عامل توجه آدمى به خداوند و فرمان هاى او به هنگام وسوسه انگيزى هاى شيطان

إن الذين اتقوا إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 6،7

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

7 _ براى گريز از خشم خدا ، چاره اى نيست جز پناهنده شدن به درگاه خود او .

لا ملجأ من اللّه إلا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 1،9،11،12،13

1- لزوم پناه بردن به خدا از شرّ شيطان ، به هنگام قراءت قرآن

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

9- انسان در هر عمل صالح ، مورد هجوم و وسوسه شيطان و نيازمند استعاذه و پناه بردن به خداوند است . *

من عمل ص_لحًا . .. فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

ص: 9

برداشت فوق، بدان احتمال است كه قراءت قرآن به عنوان نمونه اى از عمل صالح ذكر شده باشد كه در آيه قبل از آن سخن به ميان آمده بود.

11- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . فإذا قرأت : بسم الله الرحمن الرحيم فلاتبالى إلاّ تستعيذ . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. هر گاه «بسم الله الرحمن الرحيم» را قراءت كردى باكى بر تو نيست كه استعاذه (أعوذ بالله من الشيطان الرجيم) نگويى ...».

12- « روى عبدالله بن مسعود قال : قرأت على رسول (صلی الله علیه و آله) فقلت : أعوذ بالله السميع العليم فقال لى : . . . قل أعوذ بالله من الشيطان الرجيم هك_ذا أقرأينه جبرئيل ;

عبدالله بن مسعود گويد: خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قراءت كردم، پس گفتم: «أعوذ بالله السميع العليم»، پس حضرت به من فرمود: . .. بگو «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» كه اين چنين جبرئيل براى من خواند».

13- « عن سماعة عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله : « و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم » قلت : كيف أقول قال : تقول : أستعيذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قال : ان الرجيم أخبث الشياطين ;

سماعه گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا« و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» سؤال كردم كه چگونه بگويم؟ حضرت فرمود: مى گويى: «أستعيذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم» و حضرت فرمود: همانا رجيم خبيث ترين شياطين است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 2،3

2- مريم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وى ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك إن كنت تقيًّا

مريم(س) به جاى «اللّهم إنّى أعوذ بك» مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ايجاد كند. «تقوى» ; يعنى قرار دادن خويش در وقاية (مانع) از هر چيز ترسناك (مفردات راغب) و «تقيّاً»; يعنى پرهيزكننده از خطر. به قرينه كلام مريم(س) كه مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

3- خداوند ، پناه گاه انسان ، در تنگا ها است .

إنّى أعوذ بالرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 97 - 1

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از وسوسه هاى شيطان ، از رهنمود هاى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و قل ربّ أعوذ بك من همزت الشي_طين

«عوذ» (مصدر «أعوذ») به معناى پناه بردن و «همزة» (مفرد «همزات») به معناى وسوسه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 1،6

1 - استعاذه ( پناه بردن ) به خدا از روى آوردن و حضور شياطين ، دعاى تعليمى از سوى خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و قل أعوذ بك من همزت الشي_طين . و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

6 - خدا ، تنها پناهگاه انسان براى ايمن ماندن از شرّ هاى شياطين

أعوذ بك من همزت الشي_طين . و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

ص: 10

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 5

5 - ربوبيّت خداوند ، متقضى پناه جستن به او در خطرات و سختى ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 2،4

2 - استعاذه و پناه بردن موسى ( ع ) به پروردگار ، از شر توطئه فرعون

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

4 - ربوبيت خداوند ، مقتضى پناهندگى به او در سختى ها است .

قال . .. عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10،11،13،14

10 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

11 - لزوم پناه بردن به خدا و يارى جستن از او ، در برابر دشمنان ديانت

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

13 - شنوا و بينا بودن خداوند ، مقتضى پناه بردن بشر به او و استمداد از او ، در برابر بدى ها و دشمنى ها

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع البصير

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله «إن_ّه هو السميع البصير»، تعليل براى «فاستعذ» است.

14 - خداوند ، يارى دهنده به مؤمنان پناه جو و خنثى كننده توطئه هاى دشمنان آنان است .

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع البصير

همان طور كه در برداشت قبل آمده، جمله «إن_ّه هو السميع البصير» تعليل براى «فاستعذ باللّه» است، و چون مجرد شنوايى و بينايى خداوند نمى تواند دليل لزوم استعاذه به او باشد، مى توان گفت كه شنوايى و بينايى خداوند، كنايه از اجابت پناه خواهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 36 - 1،10

1 - لزوم استعاذه ( پناه بردن ) به خداوند ، در برابر وسوسه ها و تهييج هاى شيطان

و إمّا ينزغنّك من الشيط_ن نزغ فاستعذ باللّه

10 - علم و آگاهى خداوند ، مقتضى استعاذه و پناه بردن به او در برابر وسوسه هاى شيطان

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 29 - 2

ص: 11

2 - تنها خداوند رحمان ، شايسته پناه بردن به او است .

فمن يجير الك_فرين . .. قل هو الرحم_ن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 2 - 4

4 - استعاذه به خداوند براى مصون ساختن خويش در برابر خطر تمامى مخلوقات ، توصيه او به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ . .. من شرّ ما خلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 4 - 5

5 - پناه بردن به خداوند از شرّ جادوگران ، توصيه اى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ . .. و من شرّ النفّ_ث_ت فى العقد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 2،8

2 - لزوم پناه بردن به خداوند ، هنگام تلاش هاى حسادت آميز ديگران

و من شرّ حاسد إذا حسد

8 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 1

1 - خداوند ، به پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمان داد كه خود را در پناه او قرار دهد .

قل أعوذ بربّ الناس

20- استعاذه به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 8

8 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

21- استعاذه در تلاوت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 12

9 - نحل - 16 - 98 - 1،13

1- لزوم پناه بردن به خدا از شرّ شيطان ، به هنگام قراءت قرآن

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

13- « عن سماعة عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله : « و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم » قلت : كيف أقول قال : تقول : أستعيذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قال : ان الرجيم أخبث الشياطين ;

سماعه گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا« و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» سؤال كردم كه چگونه بگويم؟ حضرت فرمود: مى گويى: «أستعيذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم» و حضرت فرمود: همانا رجيم خبيث ترين شياطين است».

22- استعاذه در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 5

5 - ربوبيّت خداوند ، متقضى پناه جستن به او در خطرات و سختى ها است .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم

23- استعاذه متخلفان غزوه تبوك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 6،9

6 _ اذعان متخلفان از جنگ تبوك ، به ناگزيرى خود از التجا به خداوند

و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

9 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر متخلفان جنگ تبوك ، زمينه التجاى آنان به خداوند

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

24- استعاذه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 3

3 _ تقواپيشگان به هنگام احساس وسوسه گرى هاى شيطان با يادآورى فرمان خدا ( استعاذه ) به وى پناه مى برند و با بصيرت و آگاهى از دام شيطان مى رهند .

إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا فإذا هم مبصرون

در برداشت فوق، به قرينه «فاستعذ باللّه» در آيه قبل، متعلق «تذكروا» لزوم استعاذه گرفته شده است.

ص: 13

25- استعاذه محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 1،6

1 - خداوند ، به پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمان داد كه خود را در پناه او قرار دهد .

قل أعوذ بربّ الفلق

6 - خداوند ، آموزنده الفاظ استعاذه به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 1

1 - خداوند ، به پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمان داد كه خود را در پناه او قرار دهد .

قل أعوذ بربّ الناس

26- استعاذه مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 2

2- مريم ( س ) با وحشت از حضور مرد ناشناس نزد وى ، به خداوند پناه برد و او را از خشم خداوند برحذر داشت .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك إن كنت تقيًّا

مريم(س) به جاى «اللّهم إنّى أعوذ بك» مرد ناشناس را مخاطب ساخت تا ترس از خشم خداوند را در دل او ايجاد كند. «تقوى» ; يعنى قرار دادن خويش در وقاية (مانع) از هر چيز ترسناك (مفردات راغب) و «تقيّاً»; يعنى پرهيزكننده از خطر. به قرينه كلام مريم(س) كه مخاطب خود را از خداوند ترساند، مراد خطر خشم خداوند است.

27- استعاذه ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 31

31 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « إن الملائكة . . . قالوا نحن نقدسك و نطيعك و لانعصيك كغيرنا ; قال : فلمّا اجيبوا بما ذكر فى القرآن علموا انهم تجاوزوا ما لهم فلا ذوا بالعرش استغفاراً . . . ;

ملائكه گفتند: ]خدايا![ ما تو را تقديس و اطاعت مى كنيم و تو را معصيت نخواهيم كرد، آن گونه كه ديگران تو را نافرمانى كردند. امام فرمود: چون ملائكه جواب خداوند را آنگونه كه در قرآن آمده، شنيدند، دانستند كه از حد خود تجاوز كرده اند; پس براى طلب آمرزش به عرش الهى پناه بردند ...».

ص: 14

28- استعاذه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 10،17

10 - استعاذه موسى ( ع ) به خدا از اينكه در زمره جاهلان باشد .

أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

17 - استعاذه موسى ( ع ) به خدا ، از اينكه امرى را به دروغ ، به خداوند نسبت دهد .

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جمله «أعوذ باللّه . ..» ناظر به اتهاماتى است كه جمله «أتتخذنا هزواً» گوياى آن است. اين جمله بيانگر دو پندار باطل و اتهام ناروا مى باشد: 1_ موسى(ع) مردم را به بازيچه گرفته است. 2_ دستور ذبح گاو، فرمان خدا نيست بلكه ساخته خود موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 2

2 - استعاذه و پناه بردن موسى ( ع ) به پروردگار ، از شر توطئه فرعون

و قال موسى إنّى عذت بربّى و ربّكم من كلّ متكبّر

29- استعاذه يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 10

10_ يوسف ( ع ) در برابر صحنه هاى پر جاذبه شهوانى ( تمنّاى زليخا ، ابراز اشتياق او ، خلوت بودن قصر و بسته بودن درب ها ) به خدا پناه برد .

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 8

8_ استعاذه يوسف ( ع ) به خداوند از روا داشتن ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

30- الفاظ استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 6

6 - خداوند ، آموزنده الفاظ استعاذه به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ بربّ الفلق

ص: 15

31- اهميت استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 21

21 - لزوم استعاذه به خدا و يارى جستن از او براى دور ماندن از كردار هاى جاهلانه و لغزش هاى برخاسته از جهل

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 5

5_ لزوم استعاذه به خداوند و پناه بردن به او ، براى دورماندن از درخواست هاى نابه جا از او

قال رب إنى أعوذبك أن أسئلك ما ليس لى به علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 23 - 11،12

11_ توجه به خدا و استعاذه به درگاه او ، راهى براى مصون ماندن از فرجام ناميمون شهوات جنسى

قال معاذ الله

12_ براى نجات از ورطه هاى گناه و لغزش ، بايد به خداوند پناه آورد .

قال معاذ الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 9

9_ لزوم پناه بردن به خداوند ، براى دور ماندن از گناه و ستمگرى

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظ_لمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 10

10- همه انسان ها حتى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نيازمند استعاذه به خداوند از شر شيطان

فإذا قرأت القرءان فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 5

5- در تنگنا ها و زمينه هاى سقوط در ورطه خلاف عفت ، بايد به خداوند پناه برد .

قالت إنّى أعوذ بالرحم_ن منك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 98 - 2

ص: 16

2 - لزوم پناه بردن به خدا از نزديك شدن شياطين به انسان

قل . .. و أعوذ بك ربّ أن يحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إل_ه الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 14

14 - لزوم پناه بردن به خداوند از آثار وسوسه هاى جن و انس

قل أعوذ بربّ الناس . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

32- تعليم استعاذه به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 5

5 - خداوند ، آموزنده الفاظ استعاذه به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل

33- تلفظ استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 2

2 - لزوم به زبان جارى كردن استعاذه به خداوند

قل

فعل «قل» گرچه امر به رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) است; ولى وجود آن در قرآن، قرينه تعميم بر ديگران است. اين گونه خطاب، از باب استعمال لفظ، در دو مفاد است; بدين صورت كه خطاب به فرد معين و خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 2

2 - لزوم به زبان آوردن استعاذه

قل أعوذ بربّ الناس

ص: 17

34- توصيه استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 3 - 1

1 - پناه بردن به خداوند از شرور شبانه ، به ويژه زمان تاريكى مطلق آن ، توصيه الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

قل أعوذ . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

«غَسَق»; يعنى، آغاز تاريكى شب (صحاح) و «وقوب» (مصدر «وقب»)، به معناى داخل شدن در همه چيز است (لسان العرب). مراد از «غاسق إذا وقب»، شب است; زمانى كه در همه چيز وارد شده و آن را تاريك سازد (لسان العرب به نقل از فراء). كلمه «غاسق» با فعل «غَسَقَ» (جريان يافت)، از يك ريشه و نشانگر پخش شدن شب بر موجودات است. اسناد شرّ به شب به جهت مناسب تر بودن آن از روز، براى جريان شرور است.

35- توصيه به استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 10

10 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مبنى بر پناه بردن به او ، در برابر كارشكنى ها و دشمنى هاى كافران و مشركان

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

36- ذكر سلطه خدا در استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 4

4 - توصيف خداوند به فرمان رواى مردم ، از آداب استعاذه به درگاه او است .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس

37- زمينه استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 200 - 6

6 _ باور به شنوايى و آگاهى گسترده خداوند مايه التجا به او در برابر وسوسه گرى هاى شيطان

فاستغذ باللّه إنه سميع عليم

ص: 18

38- زمينه استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 118 - 9،11

9 _ تنگ شدن عرصه زندگى بر متخلفان جنگ تبوك ، زمينه التجاى آنان به خداوند

حتى اذا ضاقت عليهم الأرض . .. و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

11 _ تنگنا هاى اجتماعى و روحى ، از زمينه هاى التجاى انسان به درگاه الهى

ضاقت عليهم الأرض . .. و ضاقت عليهم أنفسهم و ظنوا أن لا ملجأ من اللّه إلا إليه

با توجه به شأن نزول كه محاصره اجتماعى متخلفان را از سوى مسلمانان زمينه التجاى آنان به خداوند شمرده است، اين برداشت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 18 - 4

4- رحمت وافر خداوند ، مقتضى پناه دادن او به گرفتاران و بى پناهان است .

إنّى أعوذ بالرحم_ن منك

«رحمان» صيغه مبالغه و به معناى بسيار مهربان است. تكيه حضرت مريم براين نام از بين نام هاى ديگر خداوند نشانه ويژگى اين وصف در بين اوصاف خداوند و تناسب بيشتر آن با مقام استعاذه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 3 - 3

3 - توجّه به انحصار الوهيت در خداوند ، زمينه ساز باور به قدرت او بر پناه دادن انسان در مشكلات

قل أعوذ . .. إل_ه الناس

39- عوامل استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 201 - 6

6 _ تقوا عامل توجه آدمى به خداوند و فرمان هاى او به هنگام وسوسه انگيزى هاى شيطان

إن الذين اتقوا إذ امسهم طئف من الشيطن تذكروا

40- عوامل استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

ص: 19

قل أعوذ بربّ الفلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 6

6 - توجّه به حاكميت فرمان هاى الهى بر انسان ، برانگيزاننده او به پناه بردن به خداوند و اطمينان بخش و دلگرم كننده پناه آورندگان است .

قل أعوذ . .. ملك الناس

41- فلسفه استعاذه از شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 7

7- مطرود بودن شيطان از درگاه الهى ، موجب شرآفرينى او براى انسان و فلسفه لزوم پناه بردن به خدا از شرّ اوست .

فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

توصيف شيطان به «رجيم» مى تواند مشعر به عليت بيان و فلسفه لزوم استعاذه باشد.

42- فلسفه استعاذه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 7

7- مطرود بودن شيطان از درگاه الهى ، موجب شرآفرينى او براى انسان و فلسفه لزوم پناه بردن به خدا از شرّ اوست .

فاستعذ بالله من الشيط_ن الرجيم

توصيف شيطان به «رجيم» مى تواند مشعر به عليت بيان و فلسفه لزوم استعاذه باشد.

43- كيفيت استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 98 - 12،13

12- « روى عبدالله بن مسعود قال : قرأت على رسول (صلی الله علیه و آله) فقلت : أعوذ بالله السميع العليم فقال لى : . . . قل أعوذ بالله من

ص: 20

الشيطان الرجيم هك_ذا أقرأينه جبرئيل ;

عبدالله بن مسعود گويد: خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) قراءت كردم، پس گفتم: «أعوذ بالله السميع العليم»، پس حضرت به من فرمود: . .. بگو «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» كه اين چنين جبرئيل براى من خواند».

13- « عن سماعة عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله : « و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم » قلت : كيف أقول قال : تقول : أستعيذبالله السميع العليم من الشيطان الرجيم و قال : ان الرجيم أخبث الشياطين ;

سماعه گويد: از امام صادق(ع) در باره سخن خدا« و إذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم» سؤال كردم كه چگونه بگويم؟ حضرت فرمود: مى گويى: «أستعيذ بالله السميع العليم من الشيطان الرجيم» و حضرت فرمود: همانا رجيم خبيث ترين شياطين است».

44- موارد استعاذه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 7 - 11

11 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه فرمود : « . . . « غير المغضوب عليهم » إستعاذة من أن يكون من المعاندين الكافرين المستخفين به و بأمره و نهيه . . . ;

. .. ]گفتن[ «غير المغضوب عليهم» ]در نماز[ پناه بردن به خداست از اينكه انسان جزو معاندان و كافرانى قرار گيرد كه خدا و امر و نهى او را سبك مى شمارند ...».

ص: 21

2- استعداد

1- آثار استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 15

15 _ توجه به نقش تلاش و قابليّت افراد در برترى يافتن آنان ، زمينه دورى جستن از تمنى نسبت به دارايى ها و امتيازات ديگران

و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه . .. للرّجال نصيب ... و للنساء نصيب

خداوند پس از منع طمعورزى به نعمتهاى ديگران، آن را نتيجه قابليّت و تلاش افراد معرفى كرده تا زمينه آرزوهاى منفى را قطع كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 1،5

1 _ گياهان نهفته در سرزمين هاى مستعد ، بر اثر بارش باران ، به تمامى مى رويد و بازدهى آن فراوان است .

و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه

با توجه به مقابله دو فراز «يخرج نباته باذن ربه» و «و الذى خبث . .. » معلوم مى شود در جمله «يخرج نباته» ضد معناى «نكدا»، همانند «مباركا»، لحاظ شده است.

5 _ پاكيزگى و خلوص از پليدى ها ، زمينه بهره گيرى وافر از فيض الهى و خبائث و ناخالصى ها ، مانع آن

و البلد الطيب . .. و الذى خبث لايخرج إلا نكداً

با توجه به ذيل آيه (لقوم يشكرون) و آيات پس از آن كه برخورد انسانها را با رسالت انبيا تشريح مى كند، معلوم مى شود بيان زمين مستعد و بركتهاى آن و زمين نامستعد و بى ثمرى آن، در حقيقت ترسيم حالت انسانها و استعداد دريافت معارف الهى است. يعنى تشبيه انواع انسانهاست از نظر دريافت معارف به انواع زمينها و دريافت باران رحمت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 7

7 _ فيض رسانى خداوند به انسان ها متناسب با استعداد و پذيرش آنان است .

ص: 22

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

خداوند در آيه افاضه هدايتها و توفيقات خويش را مبتنى بر وجود استعداد و پذيرش انسانها كرده است و طبعاً مقدار آن نيز بستگى به استعداد و پذيرش آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 27 - 8

8 - تأثيرپذيرى از قرآن و متذكر شدن و بيدار گشتن در سايه تعاليم آن ، در گرو وجود زمينه هاى لازم و شايستگى هاى بايسته است .

لقد ضربنا للناس فى ه_ذا القرءان من كلّ مثل لعلّهم يتذكّرون

برداشت ياد شده از به كار رفتن واژه «لعلّ» (شايد و به اميد آن كه. ..) در آيه شريفه به دست مى آيد. اين واژه در مواردى به كار مى رود كه هدف و نتيجه مورد نظر در حد احتمال حاصل مى شود و حصول كامل آن به شرايط و زمينه هاى ديگرى بستگى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 28 - 8

8 - تأثيرپذيرى از قرآن و پديد آوردن روح تقواپيشگى در سايه تعليم آن ، در گرو وجود زمينه هاى لازم و شايستگى هاى بايسته است .

قرءانًا . .. لعلّهم يتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 4

4 - وجود استعداد و قابليت ، شرط بهره مندى از پيام حق

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 8

8 - لزوم رعايت استعداد و قابليت افراد ، در استفاده از فرصت ها و امكانات تبليغى

فأعرض عن من تولّى عن ذكرنا و لم يرد إلاّ الحيوة الدنيا

تكليف پيامبر(صلی الله علیه و آله) به روى گردانى از خدافراموشان دنيامحور، مى تواند نشانگر اين باشد كه رهبران و مبلغان الهى، نبايد قابليت ها را ناديده انگاشته وفرصت هاى خويش را در مواضع بى ثمر، هدر دهند.

2- آثار استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 18،22

18 - امداد ها و الطاف الهى به انسان ها ، براساس لياقت و استحقاق آنان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها

ص: 23

چنانچه «و كانوا أحقّ بها. ..» در مقام تعليل براى «ألزمهم» بوده و تعبير «ألزمهم» به معناى قرين ساختن و بهره مند نمودن باشد; نه واجب ساختن، مى توان به نكته ياد شده پى برد.

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه «و كان اللّه. ..» در رابطه با «و كانوا أحقّ...» مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

3- استعداد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 6،7

6- خداوند از پيش بر شايستگى ها و استعداد هاى ابراهيم ( ع ) آگاه بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل و كنّا به ع_لمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «و كنّا به عالمين» حاليه باشد و ضمير «به» به ابراهيم برگردد. براين اساس پيام آيه شريفه مانند آيه (...اللّه أعلم حيث يجعل رسالته...) (انعام(6) 124) خواهد بود.

7- برخوردار شدن ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال ويژه در پرتو عنايت الهى ، بر اساس لياقت ها وشايستگى هاى خود آن حضرت بوده است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

اضافه «رشد» به ضمير، اضافه مصدر به مفعول خود است و نيز از نوع اضافه لاميه و افاده كننده اختصاص مى باشد; يعنى، ما به ابراهيم(ع) رشد شايسته او و مخصوص شأن و منزلت والاى او داده ايم.

4- استعداد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 4 - 8

8- انسان موجودى توانمند براى بيان مقاصد و نظرات خويش

فإذا هو خصيم مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 9

9 - توانايى انسان بر شناخت نيك و بد

و افعلوا الخير

در جمله ياد شده خداوند، مؤمنان را به انجام دادن كار نيك توصيه كرده; اما سخنى از اين به ميان نياورده است كه كدام عمل، نيك و كدام عمل، بد است و اصولاً معيار نيكى و بدى در اعمال چيست؟ اين مى تواند بدان جهت باشد كه انسان خود مستقلاً مى تواند حسن و قبح و نيكى و بدى را بشناسد.

ص: 24

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 72 - 10

10 - انسان ها ، داراى توانايى و استعدادى به مراتب فراتر از عظيم ترين موجودات طبيعى عالم اند .

إنّا عرضنا الأمانة على السموت و . .. فأبين أن يحملنها و ... و حملها الإنس_ن

ترس آسمان ها و. .. از پذيرش امانت الهى و قبول آن از سوى انسان حكايت از توانايى و استعداد برتر انسان ها از موجودات ياد شده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 73 - 4

4 - انسان ، برخوردار از زمينه هاى دستيابى به منزلتى برتر از فرشتگان و شايسته براى مسجود ملائكه شدن

فقعوا له س_جدين . فسجد المل_ئكة كلّهم أجمعون

5- استعداد انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 50 - 6

6- انسان ها داراى زمينه هاى دستيابى به منزلتى فراتر از فرشتگان و شايستگى براى سجده ملائكه بر ايشان هستند .

و إذ قلنا للمل_ئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 64 - 7

7 - انسان ، داراى استعداد ها و كمالات برين

و صوّركم فأحسن صوركم

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه مقصود از صورت ، شامل صورت ظاهرى (شكل و شمايل) و باطنى (استعدادهاى زاينده صنايع و كمالات) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 12 - 6

6 - همه انسان ها ، استعداد شناخت معارف قرآن را دارند .

فمن شاء ذكره

6- استعداد جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 25

17 - احقاف - 46 - 29 - 2

2- جنيان ، قادر به شنيدن و درك كلمات انسان

و إذ صرفنا إليك نفرًا من الجنّ يستمعون القرءان

استماع جنيان نسبت به قرآن، آنگونه كه از ظاهر آيه استفاده مى شود امرى اعجازگونه نبوده و به شكل طبيعى صورت گرفته بود.

7- استعداد زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 12

12 _ توانايى زن براى نيل به درجات والاى كمال و ارزش هاى معنوى

و امه صديقة

8- استعداد زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 68 - 3

3- وجود نوعى شعور و استعداد تلقى وحى و الهام الهى در زنبور هاى عسل

و أوحى ربّك إلى النحل

9- استعداد شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 8 - 7

7 - شياطين ، آشنا به زبان فرشتگان

لايسّمّعون إلى الملإالأعلى

گوش فرا دادن شياطين به سخنان فرشتگان و رانده شدن آنها از آسمان، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

10- استعداد مخاطبان در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 14

14 - در تأثير تبليغ ، تنها رسايى مفاهيم و شايستگى مبلّغ ، كافى نيست ، بلكه زمينه و صلاحيت مخاطبان ، شرط لازم است .

فإنّك لاتسمع الموتى . .. و ما أنت به_د العمى ... إن تسمع إلاّ من يؤمن

از آن جايى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) به عنوان مبلّغ پيام هاى آسمانى، بهترين شخصيت است و پيام هاى او نيز شايسته است و با اين وصف،

ص: 26

تأثير خود را ندارد، نشان مى دهد كه اين دو عنصر، كافى نيستند و قابليت مخاطب نيز، شرط لازم است.

11- استعداد يحيى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 12 - 11

11- يحيى برخوردار از استعدادى فوق العاده در كودكى

و ءاتين_ه الحكم صبيًّا

12- استفاده از استعداد انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 13

13 - حفظ سلامت و تعادل اجتماعى ، در پرتو به كارگيرى توانايى ها و استعداد هاى مختلف نيرو هاى انسانى

نحن قسمنا بينهم . .. ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

از حكمت الهى و برترى خداوند در برنامه ريزى _ كه به طور غير مستقيم از آيه استفاده مى شود _ مى توان مطلب بالا را نتيجه گرفت.

13- اهميت استعداد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 106 - 5

5- لزوم به كارگيرى روشى متناسب با استعداد فكرى و روحى انسان براى تفهيم دقيق معارف دين و آموزه هاى قرآن

و قرءانًا فرقن_ه لتقرأه على الناس على مكث

از اينكه خداوند در بيان معارف دينى در قرآن، از روش تدريج و گام به گام استفاده كرده است; نكته فوق به دست مى آيد.

14- اهميت استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه

ص: 27

مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

15- برخورداران از استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 4

4 _ دارندگان خير و استعداد كمال ، برخوردار از هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

چون خداوند معارف دين را براى تمامى انسانها بيان كرده و به گوش همگان رسانده، معلوم مى شود مراد از «اسماع» در اين آيه هدايتها و توفيقات ويژه خداوند است كه تنها شامل دارندگان استعدادهاى خاص مى شود.

16- تفاوت استعداد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 12

12- اصحاب كهف ، در تيزهوشى و ابعاد فكرى ، برابر نبودند .

قالوا لبثنا . .. قالوا ربّكم أعلم

بسنده كردن برخى از اصحاب كهف به نظرى اجمالى و اداى پاسخ براساس آن و تشكيك دسته اى ديگر در گفته آنان و نيز مطرح شدن آگاهى برتر خداوند در كلام اين گروه، نشانِ برترى آنان بر گروه نخست است.

17- تفاوت استعداد انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 2

2- استعداد ها و ظرفيت هاى وجودى آدميان براى رشد و كمال ، متفاوت است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده

از اين كه خداوند به ابراهيم(ع) رشدِ متناسب و مخصوص به او اعطا فرموده; به دست مى آيد كه هر انسانى داراى قابليت و استعداد مخصوص به خود و متفاوت با ديگران است.

18- تفاوت استعداد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 58 - 6

6 _ موجودات ، داراى قابليت هاى متفاوت در بهره گيرى از رحمت الهى

ص: 28

بين يدى رحمته . .. و البلد الطيب يخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لايخرج

19- تفاوت استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 14،18

14_ هر انسانى به اندازه استعداد و ظرفيتش از حقايق و معارف الهى بهره مند مى شود .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

جمله «فسالت أودية بقدرها» مى رساند كه هر دره اى به اندازه ظرفيتش آبها را جارى مى سازد و اين معنا در جانب مَثَل (كذلك يضرب الله الأمثال) بيانگر آن است كه هر انسانى استعدادى خاص دارد و به اندازه استعدادش معارف الهى را دريافت مى كند.

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

20- حق ناپذيرى فاقدان استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 6

6 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، اگر چه مشمول هدايت هاى ويژه خداوند شوند ، از آن رويگردان و گريزانند .

و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

ضمير مفعولى در «أسمعهم» همان كسانى هستند كه با جمله «و لو علم . .. .» توصيف شدند. بنابراين جمله «و لو أسمعهم ... » چنين معنا مى شود: «و لو اسمع الذين ليس فيهم خيرا ... » يعنى اگر خداوند هدايت ويژه اش را شامل حال كسانى كند كه در آنها خيرى نيست ... .

21- زمينه استعداد محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 9

9 - تسبيح خداوند ، زمينه ساز شايستگى پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى دريافت قرآن و حفظ آن

سبّح اسم ربّك . .. سنقرئك فلاتنسى

22- زمينه شكوفايى استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 6

ص: 29

6- فراهم آوردن زمينه هاى اشتياق و تلاش ، گامى ضرورى در برآورد استعداد ها و شايستگى هاى انسان است .

جعلنا . .. زينة لها لنبلوهم

در آيه شريف، زينت و زيبايى موهبت هاى زمين، زمينه ابتلا و آزمايش دانسته شده است. شرح آن چنين است كه زيبايى ها و جلوه هاى زندگى، موجب انگيزش آدمى شده و او را به حركت وامى دارد و اين حركت و تلاش، زمينه ابتلا و آزمايش را فراهم مى آورد. از اين ارتباط، اين برداشت به دست مى آيد كه بدون برانگيختن و به تلاش كشاندن آدمى، زمينه اى براى بروز استعدادهاى او فراهم نخواهد شد.

23- زوال استعداد هدايت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 108 - 14

14 _ انسان هاى گمراه و محروم از هدايت هاى ويژه الهى ، خود موجب از ميان بردن شايستگى خويش براى دستيابى به هدايت الهى .

و اللّه لايهدى القوم الفسقين

24- فاقدان استعداد كمال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 5

5 _ فاقدان خير و استعداد كمال ، ناشايست براى شمول هدايت هاى ويژه خداوند و توفيق يافتن به پذيرش معارف دين

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم

25- مراتب استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 23 - 7

7 _ فيض رسانى خداوند به انسان ها متناسب با استعداد و پذيرش آنان است .

و لو علم اللّه فيهم خيرا لأسمعهم و لو أسمعهم لتولوا و هم معرضون

خداوند در آيه افاضه هدايتها و توفيقات خويش را مبتنى بر وجود استعداد و پذيرش انسانها كرده است و طبعاً مقدار آن نيز بستگى به استعداد و پذيرش آنان دارد.

26- منشأ استعداد انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 30

20 - علق - 96 - 4 - 8

8 - توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او ، برخاسته از كرم والاى خداوند است .

و ربّك الأكرم . الذى علّم بالقلم

27- منشأ استعداد موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 3 - 2،4

2 - خداوند ، هر يك از موجودات را در مسيرى مناسب ، با شايستگى هاى ذاتى اش قرار داده است .

فهدى

مراد از «هدايت»، يا ارشاد و راهنمايى است كه در اين صورت محدود به موجودات شعورمند خواهد شد و يا قرار دادن چيزى در جهت و مسيرى خاص است كه آن مسير را به طبيعت خود و يا از روى اختيار طىّ كند. در اين فرض همه موجودات، مشمول هدايت خواهند بود. متعلق «هدى» _ به قرينه «قدّر» _ تمام امورى است كه در وجود هر مخلوق تقدير شده است.

4 - خداوند ، به دليل ايجاد زمينه براى ظهور شايستگى هاى نهفته در هر يك از موجودات ، سزاوار تسبيح و مبرّا دانستن او از هر عيب و نقص

سبّح . .. الذى قدّر فهدى

28- نقش استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 41 - 8

8- بهرهورى از نور و هدايت قرآن ، نيازمند داشتن زمينه سالم و پرهيز از پيشداورى

صرّفنا . .. و ما يزيدهم إلاّ نفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 67 - 7

7- معلّم و مربّى ، بايد كشش و استعداد و تحمّل افراد را در نظر داشته باشد و دشوارى هاى دانش آموختن را به نوآموزان گوشزد كند .

إنّك لن تستطيع معى صبرًا

حضرت خضر(ع) قبل از آن كه موسى(ع) را به همراهى خود بپذيرد، مشكلات مسير را براى او يادآورى، و نيز بر تحمّل نداشتن او تأكيد مى كند. از اين آيه مى توان به پيامى براى اهل دانش دست يافت و آن برآورد تحمّل متعلم و نيز گوشزد كردن دشوارى هاى مسير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 8

ص: 31

8- لطف خداوند بر انسان ، بر اساس لياقت و شايستگى او است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده و كنّا به ع_لمين

برداشت ياد شده با توجه به القاى خصوصيت از مورد (حضرت ابراهيم(ع)) قابل استفاده است.

29- نقش استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 14،18

14_ هر انسانى به اندازه استعداد و ظرفيتش از حقايق و معارف الهى بهره مند مى شود .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

جمله «فسالت أودية بقدرها» مى رساند كه هر دره اى به اندازه ظرفيتش آبها را جارى مى سازد و اين معنا در جانب مَثَل (كذلك يضرب الله الأمثال) بيانگر آن است كه هر انسانى استعدادى خاص دارد و به اندازه استعدادش معارف الهى را دريافت مى كند.

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 17

17- درك آيات و نشانه هاى الهى ، مقتضى استعداد و شرايط لازم

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با اينكه آيات الهى براى همه مردم است، اختصاص دادن آنها به صابران شكرگزار، حكايت از آن دارد كه درك آيات الهى، استعداد و شرايط ويژه اى مى طلبد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 7

7- بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند بودن زمينه هاى لايق و مستعد است .

30- نياز به استعداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 12 - 9

9 - بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند داشتن زمينه هاى شايسته و مستعد است .

الّتى أحصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا

استعداد ها

ص: 32

31- آثار استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 18،22

18 - امداد ها و الطاف الهى به انسان ها ، براساس لياقت و استحقاق آنان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها

چنانچه «و كانوا أحقّ بها. ..» در مقام تعليل براى «ألزمهم» بوده و تعبير «ألزمهم» به معناى قرين ساختن و بهره مند نمودن باشد; نه واجب ساختن، مى توان به نكته ياد شده پى برد.

22 - علم فراگير خداوند ، مبناى اعطاى فيض از سوى او به بندگان ، براساس استحقاقشان

و ألزمهم كلمة التقوى و كانوا أحقّ بها و أهلها و كان اللّه بكلّ شىء عليمًا

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه «و كان اللّه. ..» در رابطه با «و كانوا أحقّ...» مطرح شده باشد; يعنى، تشخيص اين شايستگى و اهليّت به وسيله علم فراگير الهى، صورت گرفته و مى گيرد.

32- اهميت استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 27 - 8

8_ آنان كه زمينه هدايت ندارند ، با ارائه معجزات نيز هدايت نمى شوند و به توحيد و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) نمى گروند .

لولا أُنزل عليه ءاية من ربه قل إن الله يضل من يشاء

خداوند در پاسخ كسانى كه هدايت يافتن خويش را منوط به آمدن معجزه كرده اند، مى فرمايد: امر هدايت و ضلالت به دست خداست. اين پاسخ در جواب ادعاى مذكور گوياى اين حقيقت است كه معجزات نمى توانند موجب هدايت كسى باشند ; بلكه مشيّت الهى است كه آن را رقم مى زند.

33- تفاوت استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 14،18

14_ هر انسانى به اندازه استعداد و ظرفيتش از حقايق و معارف الهى بهره مند مى شود .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

جمله «فسالت أودية بقدرها» مى رساند كه هر دره اى به اندازه ظرفيتش آبها را جارى مى سازد و اين معنا در جانب مَثَل (كذلك يضرب الله الأمثال) بيانگر آن است كه هر انسانى استعدادى خاص دارد و به اندازه استعدادش معارف الهى را دريافت مى كند.

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

ص: 33

34- نقش استعداد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 14،18

14_ هر انسانى به اندازه استعداد و ظرفيتش از حقايق و معارف الهى بهره مند مى شود .

أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها . .. كذلك يضرب الله الحق و الب_طل

جمله «فسالت أودية بقدرها» مى رساند كه هر دره اى به اندازه ظرفيتش آبها را جارى مى سازد و اين معنا در جانب مَثَل (كذلك يضرب الله الأمثال) بيانگر آن است كه هر انسانى استعدادى خاص دارد و به اندازه استعدادش معارف الهى را دريافت مى كند.

18_ باور به توحيد و ولايت خدا و ربوبيت او ، مراتبى گوناگون دارد و هر انسانى به اندازه استعدادش آن را درمى يابد .

قل من رب السموت و الأرض . .. أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها ... كذلك يضرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 5 - 17

17- درك آيات و نشانه هاى الهى ، مقتضى استعداد و شرايط لازم

إن فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

با اينكه آيات الهى براى همه مردم است، اختصاص دادن آنها به صابران شكرگزار، حكايت از آن دارد كه درك آيات الهى، استعداد و شرايط ويژه اى مى طلبد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 91 - 7

7- بهره مندى از عنايات و الطاف خداوند ، نيازمند بودن زمينه هاى لايق و مستعد است .

ص: 34

3- استغاثه

1- آثار استغاثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 6

6 _ دعا و استغاثه آدمى به درگاه خداوند از اسباب بهره مندى وى از امداد هاى الهى

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

2- اجابت استغاثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 11

11 _ شنوايى و علم گسترده الهى ، پشتوانه امداد مؤمنان و اجابت استغاثه آنان

إذ تستغيثون . .. إن اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «إن اللّه . .. » ناظر به آيه نهم باشد.

3- اجابت استغاثه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 2

2 - خداوند ، به استغاثه و نداى نوح ( ع ) به بهترين صورت پاسخ داد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

«فا» در جمله «فلنعم المجيبون» براى تفريع اين جمله بر «نادينا» است; ولى آنچه مورد تفريع قرار گرفته، عبارت «فأجبناه» است كه حذف گرديده است; زيرا «فلنعم المجيبون» متضمن معناى «فأجبناه» مى باشد.

ص: 35

4- استغاثه آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهايت تذلل و تضرع آدم و حوا در پيشگاه خدا، پس از توجه به خطاى خويش

ربنا ظلمنا . .. لنكونن من الخسرين

5- استغاثه اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 1

1 - فرياد و استغاثه كافران ، براى خروج از دوزخ به منظور تصحيح رفتار خود و انجام اعمال نيك

و هم يصطرخون فيها ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

«استراخ» (مصدر «يسترخون») به معناى فرياد شديد است كه غالباً در مورد كمك طلبى به كار مى رود.

6- استغاثه از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 5

5 - استغاثه و فريادخواهى مشركان از خدايان خود

إنّ الذين تدعون من دون اللّه

7- استغاثه انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 49 - 4

4 - انسان ها ، هنگام گرفتارى و رنج ، روى به خدا آورده و او را به فريادرسى مى خوانند .

فإذا مسّ الإنس_ن ضرّ دعانا

8- استغاثه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 36

6 - انفال - 8 - 10 - 5

5 _ تنها خداوند شايسته آن است كه براى درخواست يارى و پيروزى بر دشمنان دين به پيشگاه او روى آورد .

إذ تستغيثون . .. و ما النصر إلا من عند اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 9

9 - خدا ، تنها فريادرس فريادخواهان

إنّ الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابًا

9- استغاثه پيروان رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 64 - 5

5 - فرياد استغاثه پيروان كفرپيشه ، به هنگام مشاهده گرفتارى جلوداران خود به عذاب قهر الهى

حتّى إذا أخذنا مترفيهم بالعذاب إذا هم يجئرون

10- استغاثه جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 1

1 - فرياد و استغاثه كافران ، براى خروج از دوزخ به منظور تصحيح رفتار خود و انجام اعمال نيك

و هم يصطرخون فيها ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا غير الذى كنّا نعمل

«استراخ» (مصدر «يسترخون») به معناى فرياد شديد است كه غالباً در مورد كمك طلبى به كار مى رود.

11- استغاثه حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 11

11 _ نهايت تذلل و تضرع آدم و حوا در پيشگاه خدا، پس از توجه به خطاى خويش

ربنا ظلمنا . .. لنكونن من الخسرين

12- استغاثه در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 37

6 - انفال - 8 - 9 - 2

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

«غوث» به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

13- استغاثه در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 7

7 _ استغاثه به درگاه الهى براى رهايى از تنگنا ها و مشكلات ، رهنمود و توصيه خداوند به انسانها

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

يادآورى استغاثه مجاهدان بدر و تصريح به اجابت آن مى تواند براى توصيه اين نكته باشد كه اى انسانها در تنگناها و بحرانهاى زندگى رو به خدا آوريد و از او يارى طلبيد تا شما را رهايى بخشد.

14- استغاثه مجاهدان غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2،3،4

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

«غوث» به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

3 _ خداوند استغاثه مجاهدان بدر را با فرستادن هزاران فرشته اجابت كرد .

فاستجاب لكم أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

«مردف» به كسى گفته مى شود كه ديگرى را در پى خويش قرار داده باشد. بنابراين «ألف من الملئكة مردفين»، يعنى هزار فرشته كه هر كدام فرشته و يا فرشته هايى را به دنبال خويش داشتند. گفتنى است معناى مذكور مبتنى بر اين است كه مفعول محذوف از «مردفين»، «طائفة اخرى من الملئكة» باشد.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

15- استغاثه مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 5

5 - استغاثه و فريادخواهى مشركان از خدايان خود

إنّ الذين تدعون من دون اللّه

ص: 38

16- استغاثه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 11

11 _ شنوايى و علم گسترده الهى ، پشتوانه امداد مؤمنان و اجابت استغاثه آنان

إذ تستغيثون . .. إن اللّه سميع عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «إن اللّه . .. » ناظر به آيه نهم باشد.

17- استغاثه نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 1

1 - كمك خواهى و استغاثه نوح به درگاه خداوند

و لقد نادينا نوح

مقصود از «ندا» (نادينا) _ به قرينه آيه بعد (و نجيناه. ..) _ كمك خواهى و استغاثه است كه مربوط به ماجراى عذاب طوفان مى باشد.

18- اهميت استغاثه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 7

7 _ استغاثه به درگاه الهى براى رهايى از تنگنا ها و مشكلات ، رهنمود و توصيه خداوند به انسانها

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

يادآورى استغاثه مجاهدان بدر و تصريح به اجابت آن مى تواند براى توصيه اين نكته باشد كه اى انسانها در تنگناها و بحرانهاى زندگى رو به خدا آوريد و از او يارى طلبيد تا شما را رهايى بخشد.

19- بى تأثيرى استغاثه جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 9

9 - استغاثه و فريادخواهى كافران ، در دوزخ بى نتيجه است .

ربّنا أخرجنا نعمل ص_لحًا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر

ص: 39

20- پاسخ استغاثه جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 17

17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل

«مهل» به معناى «درده روغن» و نيز «مس گداخته» است (مقاييس اللغة) و نيز به «خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد» گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت «يشوى الوجوه» با معناى «مس گداخته» سازگارتر است.

21- ردّ استغاثه جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 1

1 _ استغاثه و درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى رهايى از آتش جهنم نتيجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد يافت .

لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از درخواست هلاكت، در حقيقت كنايه از نجات از وضع بسيار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.

22- رد استغاثه مرفهان كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 65 - 1

1 - پاسخ منفى خداوند به فرياد استغاثه مرفهان كفرپيشه ، در روز كيفر

لاتجئروا اليوم إنّكم منّا لاتنصرون

عبارت «لاتجئروا اليوم» در محل نصب و مقول قول محذوف است; يعنى: «قلنا لهم لاتجئروا اليوم . ..; به آنها خواهيم گفت: امروز زارى نكنيد، قطعاً از جانب ما يارى نخواهيد شد».

23- زمينه استغاثه به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 10

10- توجه به ربوبيّت خداوند ، سوق دهنده آدمى به استغاثه و دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم

ص: 40

4- استغفار

1- استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از «فاحشة»، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از «فاحشة»، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 12،13،14

12 _ گذشت از خطاكاران ، و طلب آمرزش براى ايشان و مشورت در امور اجتماعى ، وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به مسلمانان

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

13 _ گذشت از خطاى مردم و طلب آمرزش براى آنان و نيز مشورت با مسلمانان در مسائل اجتماعى ، نمودى از مهربانى و خُلق خوش پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لو كنت فظّا غليظ القلب . .. فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

تفريع جمله «فاعف عنهم و . .. » بر جمله هاى پيشين، كه بيانگر خُلق خوش پيامبر (صلی الله علیه و آله) است، در حقيقت اشاره به مصاديق و

ص: 41

نمونه هايى از خوى نيكوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) دارد. گفتنى است كه امر به عفو و ... به معناى ادامه دادن آن است.

14 _ پيامبر (صلی الله علیه و آله) موظّف به گذشت از حقوق خويش بر مردم و طلب آمرزش براى آنان نسبت به حقوق الهى

فاعف عنهم و استغفر لهم

از اينكه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از يكسو مأمور به گذشت از مردم و از سوى ديگر مأمور به طلب مغفرت براى آنان از خدا مى شود، مى توان به دست آورد كه مراد از «فاعف»، گذشت از حقوق خود پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مراد از «فاستغفر»، طلب مغفرت در مورد حقوق خداوند است.

2- آثار استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 12

12 - استغفار به درگاه خدا ، موجب آمرزش گناهان است .

و قولوا حطة نغفر لكم خطيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 5

5 _ انفاق ، فرو بردن خشم ، گذشت از خطاى مردمان و استغفار ، از اسباب بهره مند شدن آدمى از آمرزش الهى

سارعوا الى مغفرة من ربّكم . .. الذين ينفقون ... اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

مراد از «سارعوا الى مغفرة . .. »، شتاب به اسباب مغفرت است ... و جمله «اولئك جزآؤهم مغفرة» با توجه به مشارٌاليه آن، بيانگر آن اسباب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 14

14 _ جهاد ، صبر ، دعا ، استغفار و بينش خدامحورى ، از عوامل جلب محبّت الهى

قاتل معه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين ... ربّنا اغفر لنا ... و انصرنا ... و اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 16،20

16 _ استغفار ( طلب آمرزش گناه ) ، موجب جلب رحمت الهى و پذيرش توبه و بخشش گناه

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

20 _ توبه و استغفار ، زمينه درك و احساس توّابيت و رحيميّت خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جمله «لوجدوا اللّه» به اين معناست كه آدمى پس از توبه خود، متوجّه مى شود كه خداوند گناهانش را آمرزيده و گويا در خود احساس سبك شدن از گناه را مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 42

4 - نساء - 4 - 106 - 7

7 _ استغفار ، زمينه اى براى جلب غفران و رحمت الهى

و استغفر اللّه إنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 1،2،3،4،7،8،10

1 _ توبه و استغفار ، راهى براى آمرزش همه گناهان ، اعم از صغيره و كبيره

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى بر آنند كه مراد از «سوءاً»، گناه صغيره است و مراد از ظلم در «يظلم نفسه»، گناهان كبيره است.

2 _ خداوند ، آمرزنده گناه شرك و غير شرك ، در صورت استغفار و توبه

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

گفته شده مقصود از ظلم در «يظلم نفسه»، شرك است و مقصود از «سوء»، گناهانى غير از شرك.

3 _ توبه و استغفار از ستم و تجاوز به خود و يا ديگران ، موجب آمرزش است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از «سوءاً»، تجاوز و تعدى به ديگران است و مراد از «يظلم نفسه» ستم نمودن به خويشتن.

4 _ خداوند آمرزنده گناه خيانتكاران و حاميان آنان ، در صورت استغفار و توبه

هأنتم هؤلاء . .. او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

با توجه به آيات قبل مى توان گفت از مصاديق مورد نظر براى «من يعمل سوءاً» خيانتكاران هستند و حاميان آنان از مصاديق «يظلم نفسه» مى باشند.

7 _ نويد خداوند به آمرزش حتمى گنهكاران در صورت توبه و استغفار

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

8 _ گناهكار ، با توبه و استغفار ، آمرزش و رحمت الهى را درك و احساس مى كند .

و من يعمل سوءاً . .. ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

كلمه «يجد»، از مصدر وجدان به معناى دريافتن و احساس كردن است; يعنى در وجود خود رحمت و مغفرت الهى را درك مى كند.

10 _ توبه و استغفار ، افزون بر آمرزش گناهان ، موجب جلب رحمت الهى خواهد شد .

ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 4،7

4 _ بازگشت به توحيد و طلب آمرزش از خداوند ، راه نجات مشركان ، از عذاب دردناك

ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم . .. افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

7 _ توبه و استغفار ، شرط برخوردارى از مغفرت خداوند و رحمت خاص او

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 12

ص: 43

12 _ استغفار به درگاه خدا موجب آمرزش گناهان است .

و قولوا حطة . .. نغفر لكم خطيئتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 33 - 4،9

4 _ توبه و استغفار امت ها ، مايه مصونيت آنان از عذاب هاى استيصال

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

9 _ توبه و استغفار داراى اهميتى ويژه در نزد خداوند و داراى تأثيرى بسزا در سرنوشت امتها

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 5،7،12

5_ پرستش خدا ، بيزارى از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استغفار از گناهان ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

ظاهر اين است كه «توبوا إليه» عطف به همه جمله هاى سابق «ألاّ تعبدوا. ..»، «إننى لكم منه ...» و «أن استغفروا ...» است.

7_ يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

12_ برخوردار شدن از پاداش هاى الهى در آخرت ، منوط به يكتاپرستى ، پرهيز از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استغفار از گناهان است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. يؤت كل ذى فضل فضله

استفاده برداشت فوق از آيه ، بر اساس اين احتمال است كه: جمله «يؤت . ..» بيانگر پاداش اخروى باشد. وجود «إلى أجل» در جمله قبل و نبود آن در اين جمله ، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 11،13

11_ توحيد ، پرستش خداى يكتا و استغفار از گناهان ، مؤثر در برخوردار شدن جامعه هاى بشرى از موهبت ها و بركات دنيوى است .

استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء . .. و يزدكم قوّة

13_ هود ( ع ) مردم خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

«يزدكم» عطف بر «يرسل» و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: «إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 44

8 - هود - 11 - 61 - 19

19_ استغفار از گناهان ، پرستش خدا و پرهيز از شرك ، مقدمه هايى لازم براى تقرب به درگاه خداوند

فاستغفروه ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به حرف «ثم» _ كه بر تأخر مرحله توبه از مرحله استغفار دلالت دارد _ استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 8،10

8- ايمان و استغفار ، مانع نزول عذاب و كيفر الهى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأ

10- استغفار ، به درگاه ربوبى ، از نشانه هاى ايمان است .

أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 7

7 - استغفار و دعا براى جلب رحمت الهى ، از مشخصات عبوديت و ايمان

إنّه كان فريق من عبادى يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا و ارحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 118 - 5

5 - پاكسازى روح از آلايش گناه ، زمينه ساز بهرهورى از رحمت خداوند

و قل ربّ اغفر و ارحم

تقديم لفظى «اغفر» بر «ارحم»، مى تواند اشاره به تقديم رتبى و معنوى آن نيز داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 6 - 10

10 _ گناه ، هر چند بزرگ باشد ( مانند افترا و دروغ بر خدا و رسول او ) در صورت توبه و استغفار از آن ، قابل بخشش و غفران الهى است .

و قال الذين كفروا إن ه_ذا إلاّ إفك افتريه . .. إنّه كان غفورًا رحيمًا

تذكر به غفران و رحمت الهى، پس از ردّ تهمت ها و افتراهاى كافران بر پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، مى تواند به منظور تشويق به توبه و استغفار و نويد به غفران و بخشش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 6

6 - نقش مؤثر توبه و استغفار در جلب رحمت الهى

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 45

15 - ص - 38 - 25 - 3

3 - استغفار ، سجده ، توبه و انابه ، از زمينه هاى آمرزش الهى

فاستغفر ربّه و خرّ راكعًا و أناب . فغفرنا له ذلك

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه نويد خداوند به آمرزش داوود(ع) پس از استغفار، سجده، انابه و توبه او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 5

5 - استغفار ، پيش از دعا و اظهار حاجت به درگاه الهى ، زمينه ساز استجابت دعا و برآوردن حاجت است .

قال ربّ اغفرلى و هب لى ملكًا

برداشت ياد شده از استغفار سليمان(ع)، پيش از اظهار حاجت و درخواست پادشاهى از خداوند برمى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 15

15 - شرك ، گناهى قابل بخشش در پرتو گرايش به توحيد و استغفار

فاستقيموا إليه و استغفروه

خداوند، در اين آيه و در پى دعوت به توحيد، مشركان را به روى آوردن به استغفار فراخوانده است; از اين مطلب روشن مى شود كه چنانچه مجالى براى پذيرش استغفار نبود، دعوت بدان بى معنا مى نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 14

14 - استغفار و طلب خير و رحمت براى ديگران ، داراى تأثير است .

و يستغفرون . .. ألا إنّ اللّه هوالغفور الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 1،2،4

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر ريزش باران فراوان و پى درپى بر آنان ، در صورت استغفار و ايمان آوردن آنان

فقلت استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

يكى از معانى «سماء»، باران است (صحاح) و در اين آيه شريفه در همين معنا به كار رفته است. «مدراراً» به معناى ريزش فراوان و پى درپى است.

2 - استغفار و ايمان ، از عوامل نزول باران و فزونى نعمت ها است .

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

4 - تأثير استغفار و ايمان ، در تحولات طبيعت و واكنش جهان مادى در برابر عقايد و رفتار انسان ها

استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 1،2،3

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر يارى شدنشان با اموال و فرزندان از سوى خداوند ، در صورت ايمان آوردن و استغفار

ص: 46

آنان

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين

2 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آباد شدن باغ ها و نهرهايشان از سوى خداوند در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

3 - استغفار و ايمان ، از عوامل ازدياد اموال و فرزندان و آبادانى شهر ها و روستا ها ( پيدايش باغ ها و نهر ها و . . . )

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 22

22 - تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز جلب عنايت و توجّه خداوند

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

تواب بودن خداوند، ممكن است به معناى رجوع به بندگان باشد; به اين معنا كه به آنان تفضل كرده آنان را بپذيرد. (برگرفته از قاموس)

3- آثار استغفار انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 6

6- استغفار پيامبران و بندگان گران قدر خداوند براى ديگران ، داراى اثر ويژه و مقرون به اجابت است .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

اگر حضرت ابراهيم(ع) به اين جهت وعده استغفار مى دهد، كه مطمئن است استغفار او تأثير مخصوص دارد.

4- آثار استغفار در سحرگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 4

4 - استغفار در سحرگاهان ، از عوامل رهيابى به بهشت

إنّ المتقين فى جنّ_ت . .. و بالأسحار هم يستغفرون

5- آثار استغفار محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 2

2 _ تأثير استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى مسلمانان

استغفر لهم أو لاتستغفر لهم

ص: 47

از اينكه خداوند در خصوص منافقان، از استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) نفى اثر كرده، برداشت مى شود كه در موارد ديگر تأثير داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 9

9 _ استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان براى غير مشركان ، داراى تأثير است .

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين

نهى الهى از استغفار براى مشركان، خود نشانه تأثير اصل استغفار است ; چه اينكه اگراستغفار تأثيرى نداشت، نهى بى مورد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 19

19 - دعا و استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى مردم ، در جلب غفران و رحمت الهى براى آنان و مورد عفو و آمرزش قرار گرفتن ايشان

و استغفر لهم اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

از توصيه خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله) كه براى مردم طلب مغفرت كند به دست مى آيد كه دعا و استغفار آن حضرت در آمرزش آنان نقش ويژه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 20

20 - تأثير استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى امت ، در برخوردارى آنان از غفران الهى

و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 6

6 - تأثير استغفار و شفاعت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در آمرزش گناهان مردم

تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه

در اين آيه به منافقان پيشنهاد مى شود اگر توبه كنيد، پيامبر(صلی الله علیه و آله) برايتان استغفار خواهد كرد. از اين مطلب معلوم مى شود، استغفار آن حضرت براى ديگران تأثير داشته است و گرنه پيشنهاد ياد شده بى معنا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 1

1 - استغفار براى منافقان ; حتى اگر استغفاركننده براى آنان پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) باشد اثربخش نيست .

سواء عليهم أستغفرت لهم أم لم تستغفر لهم

6- آثار استغفار ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 20

ص: 48

20 - استغفار فرشتگان براى زمينيان ، موجب بقاى نظام هستى

تكاد السم_وت يتفطّرن . .. و المل_ئكة ... و يستغفرون لمن فى الأرض

چنانچه آيات در مقام توحيد و نفى شرك باشد، از ارتباط فرازهاى آيه مى توان استفاده كرد كه پيامد گناه شرك، چنان بزرگ و سنگين است كه اگراستغفار ملائكه براى زمينيان نبود، نظام هستى فرو مى پاشيد.

7- آثار استغفار مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 9

9 _ استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان براى غير مشركان ، داراى تأثير است .

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين

نهى الهى از استغفار براى مشركان، خود نشانه تأثير اصل استغفار است ; چه اينكه اگراستغفار تأثيرى نداشت، نهى بى مورد بود.

8- آثار تأخير استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 16

16- تأخير استغفار ، مانع پذيرش آن از سوى خداوند نيست .

سأستغفر لك ربّى

9- آثار ترك استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 15

15_ جبران نكردن گناهان با استغفار و بازماندن از حركت به سوى خدا ، موجب گرفتار شدن به عذاب قيامت است .

و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. و إن تولّوا فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 2،5،14

2- خوددارى مردم از ايمان به قرآن و استغفار به درگاه الهى ، به منزله نشستن آنان در انتظار عذاب الهى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

«أن يؤمنوا»در اصل «من أن يؤمنوا» بوده است و «أن تأتيهم»فاعل براى «منع» است، ولى از آن جا كه نظم معنابه كلمه اى بستگى دارد كه بعد از «إلاّ»در تقدير باشد،گفته مى شود كه «أن تأتيهم» در تقدير، «انتظار أن تأتيهم» است; يعنى: «ما منع الناس من أن يؤمنوا. ..إلاّ انتظار أن تأتيهم» و مراد اين است كه حال اين مردم، بسان حال كسى است كه در انتظار عذاب نشسته باشد و گرنه مانعى ديگر براى ايمان آنان وجود ندارد.

ص: 49

5- باور نداشتن رهنمود هاى الهى و استغفار نكردن از لغزش ها ، درپى دارنده عذاب الهى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

14- خداوند براساس سنت خويش ، كافران دوران هاى پيشين را كه از ايمان و استغفار روگردان بودند ، به هلاكت رساند .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

10- آداب استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 14

14 - براى استغفار از گناهان و توبه به درگاه خدا ، بايد به دستور ها و آداب تعيين شده از جانب خدا عمل كرد .

و قولوا حطة نغفر لكم خطيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 16 - 5

5 _ اظهار ايمان قبل از دعا ، از آداب طلب غفران و نيايش

امنّا فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 23 - 6

6 _ اعتراف به خطا و اظهار تذلل و عبوديت به درگاه خداوند، از آداب استغفار است.

ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 17

17_ توصيف خداوند به صفت رحمت بخشى ( مانند ارحم الراحمين ) از آداب استغفار و دعا براى آمرزش است .

يغفر الله لكم و هو أرحم الرحمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 6

6_ توجه به ربوبيّت خدا از آداب دعا و استغفار است .

سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 17

17- توجه به ربوبيت خدا ، از آداب دعا و استغفار است .

سأستغفر لك ربّى

ص: 50

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 2

2 - سحرگاهان ، بهترين و مناسب ترين زمان براى راز و نياز با خداوند و طلب آمرزش از او

و بالأسحار هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 7

7 - مقدم داشتن خويش بر پدر و مادر و آنان بر اعضاى خانواده و اينان بر ديگر زنان و مردان مؤمن در آمرزش خواهى از درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 14

14 - ذكر صفات جلال و جمال خداوند ، پيش از درخواست از او ، از آداب دعا و استغفار

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

فرمان «تسبيح»، بر ذكر صفات جلالى (سلبى) و فرمان «حمد» بر ذكر صفات جمالى (ثبوتى) دلالت دارد و تقديم آن دو بر فرمان استغفار، بيانگر برداشت ياد شده است.

11- ابراهيم(ع) و استغفار براى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 1،3،4،6

1 _ وعده ابراهيم ( ع ) به پدرش ، مبنى بر استغفار براى وى

و ما كان استغفار إبرهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها

3 _ اقدام ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، تنها به دليل وعده اى بود كه به وى داده بود و نه به خاطر وجود پيوند پدر و فرزندى .

و لو كانوا أولى قربى . .. و ما كان استغفار إبرهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها أياه

4 _ استغفار ابراهيم ( ع ) براى پدرش ، به دليل مشاهده نوعى گرايش به ايمان در او بود .

و ما كان استغفار . .. عن موعدة وعدها إياه

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه ضمير فاعلى مستتر در «وعد» به «أب» و «إياه» به ابراهيم برگردد كه در اين صورت معنا چنين مى شود: پدر ابراهيم به او وعده داده بود كه ايمان خواهد آورد و ابراهيم (ع) بر اين اساس برايش استغفار كرد.

6 _ وعده ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، قبل از يقين به بقاى وى بر شرك و به اميد متمايل ساختن او به ايمان بود .

إلا عن موعدة . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

ص: 51

12- ابراهيم(ع) و استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 13

13 _ عدم تأثير استغفار ابراهيم ( ع ) براى پدرش به خاطر اصرار وى بر شرك

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

13- اجابت استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 21

21 - طلب مغفرت و آمرزش خواهى از خداوند ، بى شك مورد استجابت او قرار خواهد گرفت .

و استغفر لهم اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جمله «إنّ اللّه غفور رحيم» تعليل براى جمله «و استغفر لهم اللّه» است و در حقيقت وعده اى است به استجابت چنين دعايى; يعنى، اى پيامبر! استغفار كن براى آنان; چون خداوند آمرزنده و مهربان است و به آمرزش و برخورد مهربانانه، وعده كرده است.

14- اجابت استغفار داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 1

1 - دعاى داوود ( ع ) براى آمرزيده شدن ، مورد استجابت خدا قرار گرفت .

فاستغفر ربّه . .. فغفرنا له

15- اجابت استغفار محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 25

25 - غفران و رحمت الهى ، پشتوانه اجابت دعاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و آمرزش خواهى آن حضرت براى امت

و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

16- احكام استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 8

ص: 52

8 _ جواز استغفار براى كسى كه هدايت ناپذيرى و دوزخى بودنش ، در نظر استغفاركننده قطعى نيست .

من بعد ما تبين لهم أنهم أصحب الجحيم

تعبير «من بعد ما تبين» نشان مى دهد كه قبل از تبين و قطعيت دوزخى بودن فردى، مى توان براى او استغفار كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 7،8

7- استغفار براى ديگران ( شفاعت در استغفار ) ، امرى مجاز و روا است .

سأستغفر لك ربّى

8- ابراهيم ( ع ) استغفار براى برخى از مشركان را مجاز مى دانست .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 11

11 - استغفار از لغزش و گناه ، بر همگان واجب است .

و استغفر لذنبك

17- استغفار آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 12

12 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه فرمود : « الكلمات التى تلقيهن آدم من ربه فتاب عليه و هدى قال : سبحانك اللّهم و بحمدك انى عملت سوءاً و ظلمت نفسى فاغفرلى انك خير الغافرين . . . انك أنت الغفور الرحيم ;

كلماتى كه آدم(ع) از خداوند دريافت كرد پس خداوند توبه او را پذيرفت و هدايتش نمود ]عبارت بود از اينكه [گفت: خدايا! تو را منزه مى دانم و به همراه آن تو را سپاس مى گويم. من كار بدى انجام دادم و به خود ظلم كردم پس مرا بيامرز كه تو بهترين آمرزنده اى ... به تحقيق تو بخشنده گناه و رحيم هستى».

18- استغفار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 3

ص: 53

3- حضرت ابراهيم ( ع ) پس از پايان گفتوگو با آزر ، به او وعده داد كه آمرزش گناه شرك او را به زودى از خداوند خواهد خواست .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

ابراهيم(ع) به قرينه «أخاف» در آيات قبل، آزر را مشركى كه قابل بخشش نباشد و به تعبير برخى آيات «دشمن خدا» نمى دانست; بنابراين به بخشش گناه شرك او اميدوار بود، لذا نه عذاب او را قطعى دانست و نه به او وعده مغفرت حتمى داد، بلكه با اطمينان به مهرورزى خداوند به او، اظهار اميدوارى كرد كه استغفارش تأثير بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 1

1 - طلب آمرزش ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند ، براى پدرش

و اغفر لأبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 5

5 - آمرزش خواهى ابراهيم ( ع ) و همگامان آن حضرت براى خويش ، از پروردگارشان

و اغفرلنا ربّنا

19- استغفار از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

20- استغفار از جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 8

8 - سِحر و ساحرى ، گناهى نيازمند توبه و مغفرت خداوند

ليغفر لنا . .. و ما أكرهتنا عليه من السحر

نيازمندى سحر و ساحرى به غفران الهى، نشان از گناه بودن آن دارد، اشاره ساحران به اكراهى بودن آن، نوعى اعتذار از صدور آن گناه، براى جلب مغفرت الهى است.

ص: 54

21- استغفار از شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل «يتوبون ...» مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 2،7

2_ ضرورت استغفار از گناهان ( پرستش غير خدا و . . . ) از پيام هاى اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

و أن استغفروا ربكم

«أن» در جمله فوق تفسيريه است و لذا «استغفروا ربكم» نيز همانند «لاتعبدوا. ..» تفسير «كتاب اُحكمت...» مى باشد.

7_ يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 20

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 4

4 - كفر و شرك ، گناه و نيازمند توبه و طلب مغفرت از پيشگاه خداوند

ليغفر لنا خطي_نا

مصداق مورد نظر از خطيئة _ به قرينه آيات بعد كه جرم و ايمان را در مقابل يكديگر قرار داده است _ گناه كفر به خداوند و انكار رسالت موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 55

16 - فصلت - 41 - 6 - 14

14 - توصيه خداوند ، به لزوم استغفار انسان از هر گونه شرك و گناه

و استغفروه

22- استغفار از ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 110 - 3

3 _ توبه و استغفار از ستم و تجاوز به خود و يا ديگران ، موجب آمرزش است .

و من يعمل سوءاً او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه غفوراً رحيماً

برخى از مفسران بر آنند كه مراد از «سوءاً»، تجاوز و تعدى به ديگران است و مراد از «يظلم نفسه» ستم نمودن به خويشتن.

23- استغفار از عبادت غير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 2

2_ ضرورت استغفار از گناهان ( پرستش غير خدا و . . . ) از پيام هاى اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

و أن استغفروا ربكم

«أن» در جمله فوق تفسيريه است و لذا «استغفروا ربكم» نيز همانند «لاتعبدوا. ..» تفسير «كتاب اُحكمت...» مى باشد.

24- استغفار از كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 4

4 - كفر و شرك ، گناه و نيازمند توبه و طلب مغفرت از پيشگاه خداوند

ليغفر لنا خطي_نا

مصداق مورد نظر از خطيئة _ به قرينه آيات بعد كه جرم و ايمان را در مقابل يكديگر قرار داده است _ گناه كفر به خداوند و انكار رسالت موسى(ع) است.

25- استغفار از كفر اكراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 12

12- بر زبان راندن كلمات كفرآميز ، حتى از روى تقيه و ناگزيرى ، نيازمند مغفرت الهى است .

ص: 56

إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه «إن ربّك . ..» در بيان حال كسانى باشد كه به اكراه، اظهار كفر كرده اند; كه در اين صورت وعده غفران توسط خدا، نشان دهنده نياز آنان به مغفرت است.

26- استغفار از گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 6

6 _ استغفار از گناهان به هنگام تصرف بيت المقدس ، فرمان خدا به بنى اسرائيل

و قولوا حطة

«حطة» خبر براى مبتدايى محذوف مانند «مسألتنا» است. اين كلمه اسم مصدر و به معناى نهادن و فرود آوردن مى باشد و مراد از آن به قرينه جمله بعد (نغفر لكم) برداشتن وزر گناهان و آمرزش آنهاست. بنابراين «قولوا حطة» يعنى بگوييد خدايا درخواست ما آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 1،2،5،7،12،15

1_ ضرورت استغفار به درگاه خدا و طلب بخشايش گناهان از او

و أن استغفروا ربكم

2_ ضرورت استغفار از گناهان ( پرستش غير خدا و . . . ) از پيام هاى اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

و أن استغفروا ربكم

«أن» در جمله فوق تفسيريه است و لذا «استغفروا ربكم» نيز همانند «لاتعبدوا. ..» تفسير «كتاب اُحكمت...» مى باشد.

5_ پرستش خدا ، بيزارى از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استغفار از گناهان ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خدا و تقرب به درگاه او

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

ظاهر اين است كه «توبوا إليه» عطف به همه جمله هاى سابق «ألاّ تعبدوا. ..»، «إننى لكم منه ...» و «أن استغفروا ...» است.

7_ يكتاپرستى ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، استغفار از شرك و گناه و حركت به سوى خدا ، موجب جلب عنايت خدا و دستيابى به معيشتى نيكو در دنياست .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يمتعكم مت_عًا حسنًا

12_ برخوردار شدن از پاداش هاى الهى در آخرت ، منوط به يكتاپرستى ، پرهيز از شرك ، پذيرش رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استغفار از گناهان است .

ألاّ تعبدوا إلاّ الله . .. يؤت كل ذى فضل فضله

استفاده برداشت فوق از آيه ، بر اساس اين احتمال است كه: جمله «يؤت . ..» بيانگر پاداش اخروى باشد. وجود «إلى أجل» در جمله قبل و نبود آن در اين جمله ، مى تواند مؤيد اين احتمال باشد.

15_ جبران نكردن گناهان با استغفار و بازماندن از حركت به سوى خدا ، موجب گرفتار شدن به عذاب قيامت است .

و أن استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. و إن تولّوا فإنى أخاف عليكم عذاب يوم كبير

ص: 57

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 6

6_ لزوم استغفار از گناهان

استغفر لنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 6

6 - گناه هرچند بدون تمايل و با اكراه صورت بگيرد ، نيازمند بخشش الهى و توبه است .

إنّا ءامنّا ليغفر . .. و ما أكرهتنا عليه من السحر

در كلام ساحران مؤمن هم «خطايا» نيازمند غفران دانسته شده و هم «ما أكرهتنا»; بنابراين گناه اگر چه از روى اجبار و عدم تمايل نيز باشد، نيازمند مغفرت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 7

7 _ فرمان الهى به امتيازطلبان قريش در حج ، مبنى بر استغفار از گناه امتيازطلبى *

ثم افيضوا من حيث افاض الناس و استغفروا اللّه

پس از ردّ امتيازطلبى (من حيث افاض الناس)، امر به استغفار، مى تواند اشاره باشد كه اين عمل، گناه و استغفار از آن لازم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 5

5- دستور استغفار از گناه به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و استغفر لذنبك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 32 - 24

24 - « اسحاق بن عمار قال : قال أبو عبداللّه ( ع ) . . . و سألته عن قول اللّه عزّوجلّ « الذين يجتنبون كبائر الإثم و الفواحش إلاّ اللّمم » قال : الفواحش الزنى و السرقة « و اللّمم » الرجل يلّم بالذنب فيستغفر اللّه منه ;

اسحاق بن عمار گويد: از امام صادق(ع) از اين سخن خداوند عزّوجلّ «الذين يجتنبون كبائر الإثم و الفواحش إلاّاللّمم» سؤال نمودم؟ حضرت فرمود: «فواحش» زنا و سرقت است و «لَمَمْ» گناهى است كه شخص پس از اقدام به آن استغفار نمايد [و از خدا عفو و آمرزش بطلبد]».

ص: 58

27- استغفار براى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 20

20- حضرت ابراهيم ( ع ) ، لطف و عنايت ويژه خداوند به خود را ، پشتوانه پذيرش استغفار خود مى دانست .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 1

1 - طلب آمرزش ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند ، براى پدرش

و اغفر لأبى

28- استغفار براى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 8،13،18،20

8 - استغفار و آمرزش خواهى هميشگى فرشتگان ، براى زمينيان

و يستغفرون لمن فى الأرض

13 - استغفار ملائكه براى زمينيان ، مورد پذيرش خداوند است .

و يستغفرون لمن فى الأرض ألا إنّ اللّه هوالغفور الرحيم

18 - استغفار فرشتگان براى آدميان ، در پى مشاهده غفلت زمينيان از عظمت خداوندى

و هو العلىّ العظيم . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

بنابراين كه آيه درصدد بيان عظمت خداوند باشد و قهراً استغفار فرشتگان براى اهل زمين مى تواند از اين جهت باشد كه مردم غافل از عظمت خدايند.

20 - استغفار فرشتگان براى زمينيان ، موجب بقاى نظام هستى

تكاد السم_وت يتفطّرن . .. و المل_ئكة ... و يستغفرون لمن فى الأرض

چنانچه آيات در مقام توحيد و نفى شرك باشد، از ارتباط فرازهاى آيه مى توان استفاده كرد كه پيامد گناه شرك، چنان بزرگ و سنگين است كه اگراستغفار ملائكه براى زمينيان نبود، نظام هستى فرو مى پاشيد.

29- استغفار براى برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 6

6_ يوسف ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خطا ها و گناهان برادرانش شد .

ص: 59

يغفر الله لكم

جمله «يغفر. ..» مى تواند دعايى باشد و مى تواند خبرى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 4

4_ فرزندان يعقوب با لحنى ملتمسانه از وى خواستند براى آمرزش گناهانشان از خداوند ، طلب آمرزش كند .

ي_أبانا استغفر لنا ذنوبنا

تصريح فرزندان يعقوب به «يا أبانا» (اى پدر ما) براى جلب مهر و محبت و برانگيختن عواطف اوست كه از آن به «لحنى ملتمسانه» تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 2،18

2_ يعقوب ( ع ) به فرزندانش نويد داد كه به زودى آمرزش گناهانشان را از درگاه خداوند خواهد خواست و براى آنان شفاعت خواهد كرد .

قال سوف أستغفر لكم ربى

18_ « عن أبى عبدالله ( ع ) : فى قول يعقوب لبنيه « سوف أستغفر لكم ربى » قال : أخّرها إلى السحر ليلة الجمعة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا از قول يعقوب كه گفت: «سوف أستغفر لكم ربى» روايت شده است كه فرمود: يعقوب استغفار را تا سحر شب جمعه به تأخير انداخت».

30- استغفار براى پدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

31- استغفار براى پيشگامان در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 3

3 - مؤمنان ، خواهان غفران الهى براى خويش و نيز براى پيشتازان راه دين

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا

ص: 60

32- استغفار براى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 13

13 - درخواست آمرزش از خداوند ، براى توبه كنندگان و رهروان راه الهى از سوى فرشتگان حامل عرش

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

33- استغفار براى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 6

6 _ شرك و دوزخى بودن ، مانع تأثير استغفار مؤمنان براى مشركان و دوزخيان

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين . .. أنهم أصحب الجحيم

34- استغفار براى خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 12

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

35- استغفار براى خانواده نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 4

4 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى اعضاى مؤمن خاندان خويش

ربّ اغفر لى . .. و لمن دخل بيتى مؤمنًا

36- استغفار براى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 92 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آمرزش آنان ، خصلتى نيكو و از صفات محسنان است .

فإن الله لايضيع أجر المحسنين . .. لاتثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم

ص: 61

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 9

9_ گذشت از خطاكاران و دعا براى آنان ، خصلتى نيكو و از صفات پيامبران الهى است .

ي_أبانا استغفر لنا . .. قال سوف أستغفر لكم ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 17

17 - پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، به جاى حل و فصل مسائل اجتماعى ، با اذن رهبرى ، خطايى است نيازمند به استغفار به درگاه الهى .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

توصيه خداوند به طلب مغفرت كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى كسانى كه به اذن او عرصه حل و فصل امور اجتماعى را ترك مى كنند حاكى از اين است كه اين عمل چون به اذن آن حضرت انجام گرفته جايز است; ولى در عين حال خطايى است كه بايد براى آن استغفار كرد.

37- استغفار براى ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 7

7- استغفار براى ديگران ( شفاعت در استغفار ) ، امرى مجاز و روا است .

سأستغفر لك ربّى

38- استغفار براى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

39- استغفار براى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى گناهكاران طلب آمرزش مى كرد .

يستغفر لكم رسول اللّه

ص: 62

40- استغفار براى مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

41- استغفار براى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 7

7 _ مشروعيت و پسنديده بودن حضور بر مزار مؤمنان و دعا و استغفار براى آنان

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

آنچه در آيه نهى شده در خصوص منافقان است و همين تخصيص مى رساند كه حضور يافتن بر مزار مؤمنان و دعا براى آنان امرى جايز، بلكه پسنديده است.

42- استغفار براى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 15

15 - دعا و طلب مغفرت براى آنانى كه به منظور رسيدگى به امور مهم زندگى شخصى ، اذن ترك حضور در حل و فصل مسائل اجتماعى داده شده است ، توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

43- استغفار براى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 2

2 _ تأثير استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى مسلمانان

استغفر لهم أو لاتستغفر لهم

از اينكه خداوند در خصوص منافقان، از استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) نفى اثر كرده، برداشت مى شود كه در موارد ديگر تأثير داشته است.

ص: 63

44- استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 6

6 _ شرك و دوزخى بودن ، مانع تأثير استغفار مؤمنان براى مشركان و دوزخيان

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين . .. أنهم أصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 7،12

7 _ جواز استغفار مؤمن براى مشرك ، در صورت اميدوارى به هدايت وى

ما كان استغفار . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

12 _ ممنوعيت استغفار براى مشركان و لزوم برائت از آنان ، حكمى مشترك در اديان آسمانى

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... و ما كان استغفار أبرهيم ... أنه عدو ل

از اينكه خداوند، به موضوع استغفار حضرت ابراهيم (ع) براى آزر، به عنوان تنها موردى كه مى تواند در ذهن مسلمانان ايجاد ترديد كند پرداخت و از راز آن پرده برداشت نشان مى دهد كه مسأله ممنوعيت استغفار براى اهل شرك، مشترك همه اديان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 8

8- ابراهيم ( ع ) استغفار براى برخى از مشركان را مجاز مى دانست .

سأستغفر لك ربّى

45- استغفار براى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 1

1 _ اعلام قطعيت عذاب الهى براى منافقان استهزاگر و عدم تأثير استغفار مكرر ( هفتاد بار ) پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى آنان

و لهم عذاب أليم. استغفر لهم أو لاتستغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 3

3 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) در صورت توبه كردن منافقان ، براى آنان از پيشگاه خداوند درخواست مغفرت مى نمود .

و إذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه

«يستغفر لكم. ..» جواب براى شرط مقدر است; يعنى، «إن تتعالوا يستغفر لكم رسول اللّه»، (اگر از خطاهاى گذشته خود توبه كنيد، رسول خدا براى شما طلب مغفرت خواهد كرد).

ص: 64

46- استغفار براى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 6

6 _ حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر مزار مؤمنان و دعا و استغفار آن حضرت براى آنان

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

از اينكه خداوند حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) را بر سر قبر منافقان نهى كرده است، استفاده مى شود كه روش آن حضرت حضور يافتن بر مزار مسلمانان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 8

8 - استغفار و آمرزش خواهى فرشتگان عرش الهى ، براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 8

8- دستور خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در آمرزش خواهى براى تمامى مردان و زنان با ايمان

و استغفر . .. للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 20

20 - تأثير استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى امت ، در برخوردارى آنان از غفران الهى

و استغفر لهنّ اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 6،7،12

6 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى همه مردان و زنان مؤمن در طول تاريخ

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت

7 - مقدم داشتن خويش بر پدر و مادر و آنان بر اعضاى خانواده و اينان بر ديگر زنان و مردان مؤمن در آمرزش خواهى از درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

ص: 65

47- استغفار براى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 7،12

7 - مقدم داشتن خويش بر پدر و مادر و آنان بر اعضاى خانواده و اينان بر ديگر زنان و مردان مؤمن در آمرزش خواهى از درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

12 - دعا و آمرزش خواهى براى پدر و مادر ، اعضاى خانواده و عموم مردان و زنان مؤمن ، عملى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ . و للمؤمنين و المؤمن_ت

48- استغفار براى والدين نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 3

3 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى پدر و مادر خود

ربّ اغفر . .. و لولدىّ

49- استغفار براى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 2

2 _ موسى ( ع ) در مناجاتش با خدا آمرزش خويش و برادرش هارون را از خداوند درخواست كرد .

قال رب اغفر لى و لأخى

50- استغفار بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 109 - 3

3 - اظهار ايمان و طلب آمرزش از درگاه پرودگار در دنيا ، ويژگى بندگان صادق خدا

إنّه كان فريق من عبادى يقولون ربّنا ءامنّا فاغفر لنا

ص: 66

51- استغفار پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 5

5 - آمرزش خواهى ابراهيم ( ع ) و همگامان آن حضرت براى خويش ، از پروردگارشان

و اغفرلنا ربّنا

52- استغفار جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 9

9 - ساحران فرعون ، پس از ايمان به موسى ( ع ) از اقدام به سِحر به نفع فرعون ، اظهار پشيمانى كرده و خواستار بخشش الهى شدند .

ليغفر لنا . .. ما أكرهتنا عليه من السحر

53- استغفار جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 8

8 _ جواز استغفار براى كسى كه هدايت ناپذيرى و دوزخى بودنش ، در نظر استغفاركننده قطعى نيست .

من بعد ما تبين لهم أنهم أصحب الجحيم

تعبير «من بعد ما تبين» نشان مى دهد كه قبل از تبين و قطعيت دوزخى بودن فردى، مى توان براى او استغفار كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 7

7 _ جواز استغفار مؤمن براى مشرك ، در صورت اميدوارى به هدايت وى

ما كان استغفار . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

54- استغفار حاملان عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 8،12،13

8 - استغفار و آمرزش خواهى فرشتگان عرش الهى ، براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا

12 - جمله « ربّنا وسعت كل شىء رحمة . . . و قهم عذاب الجحيم » متن مناجات فرشتگان با خداوند به هنگام آمرزش خواهى از

ص: 67

او براى مؤمنان

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا

13 - درخواست آمرزش از خداوند ، براى توبه كنندگان و رهروان راه الهى از سوى فرشتگان حامل عرش

فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

55- استغفار داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 18

18 - استغفار داوود ( ع ) از پروردگار ، در پى گمان به رخ دادن اشتباهى در داورى ميان متخاصمان

و ظنّ داود أنّما فتنّ_ه فاستغفر ربّه

56- استغفار در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 10

10 _ بيان « أرحم الراحمين » بودن خدا پس از درخواست آمرزش و رحمت ، از آداب دعا به درگاه ربوبى است .

و أنت أرحم الرحمين

57- استغفار در سحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1،4،6،8،10،11

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى «للّذين اتقوا» است.

4 _ سحرگاهان ، مناسبترين زمان براى استغفار و طلب آمرزش از درگاه خداوند

و المستغفرين بالاسحار

6 _ صبر ، صداقت ، خضوع ، انفاق و استغفارِ در سحرگاهان ، از ارزش هاى اخلاقى و معنوى مورد توجّه اسلام

الصابرين . .. و المستغفرين بالاسحار

برداشت فوق، از ذكر اين صفات به عنوان ارزش براى بندگان برگزيده، استفاده شده است.

8 _ هفتاد مرتبه استغفار در سحرگاهان ، شيوه تقواپيشگان .

للّذين اتقوا . .. و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال فى و تره اذا أوتر «استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه» سبعين مرّة . .. كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالأسحار ... .

ص: 68

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; خصال صدوق ،ص 581، ح 3، باب السبعين ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62.

10 _ كسى كه يك سال در نماز وتر ، هفتاد بار « استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه » بگويد ، از مستغفرين در سحرگاهان است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): . .. من قال فى وتره اذا اوتر «استغفر اللّه ربّى و اتوب اليه» سبعين مرة و واظب على ذلك حتى تمضى له سنة، كتبه اللّه عنده من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 309، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 321، ح 62 ; خصال صدوق، ج 2، ص 581، ح 3، باب السبعين.

11 _ كسى كه چهل شب در آخر قنوت نماز وتر صد بار « استغفر اللّه و اتوب اليه » بگويد ، از مستغفرين در سحر است .

و المستغفرين بالاسحار

امام صادق (ع): من قال اخر قنوته فى الوتر «استغفر اللّه و اتوب اليه» مأة مرّة اربعين ليلة كتبه اللّه من المستغفرين بالاسحار.

_______________________________

بحار الانوار، ج 87، ص 224، ح 35 ; از جنّة الامان.

58- استغفار در سحرگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 1،2،6

1 - طلب آمرزش از خداوند در سحرگاهان ، شيوه محسنان تقواپيشه

كانوا قليلاً من اليل ما يهجعون . و بالأسحار هم يستغفرون

2 - سحرگاهان ، بهترين و مناسب ترين زمان براى راز و نياز با خداوند و طلب آمرزش از او

و بالأسحار هم يستغفرون

6 - « قال أبوعبداللّه ( ع ) كانوا يستغفرون اللّه فى الوتر سبعين مرّة فى السحر ;

امام صادق(ع) درباره «و بالأسحار هم يستغفرون» فرمودند: آنان در نماز وتر به هنگام سحر، هفتاد بار استغفار مى كنند.

59- استغفار در عرفات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 8،13

8 _ لزوم استغفار ، به هنگام كوچ كردن از عرفات و مَشعرالحرام

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه

در اين برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله «ثم افيضوا» (افاضه از مشعر و يا عرفات)، ملحوظ شده است.

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

ص: 69

60- استغفار در مشعر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 8،13

8 _ لزوم استغفار ، به هنگام كوچ كردن از عرفات و مَشعرالحرام

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه

در اين برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله «ثم افيضوا» (افاضه از مشعر و يا عرفات)، ملحوظ شده است.

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

61- استغفار در نماز وتر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 6

6 - « قال أبوعبداللّه ( ع ) كانوا يستغفرون اللّه فى الوتر سبعين مرّة فى السحر ;

امام صادق(ع) درباره «و بالأسحار هم يستغفرون» فرمودند: آنان در نماز وتر به هنگام سحر، هفتاد بار استغفار مى كنند.

62- استغفار سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 1

1 - طلب آمرزش سليمان ( ع ) از پروردگار ، در پى آزمايش الهى

و ألقينا على كرسيّه جسدًا ثمّ أناب . قال ربّ اغفرلى

63- استغفار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

64- استغفار متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 70

2 - آل عمران - 3 - 16 - 2

2 _ تقوا پيشگان ، همواره خواستار بخشايش گناهان خويش از خدا و مصونيّت از عذاب دوزخند .

للّذين اتقوا . .. فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار

«الذين يقولون»، بيان ويژگيهاى «الذين اتقوا» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 17 - 1

1 _ صبر و راستى در گفتار ، خضوع در برابر خداوند ، انفاق و استغفار در سحرگاهان ، از صفات متّقين

للّذين اتّقوا . .. الصابرين ... بالاسحار

آيه فوق (الصابرين و الصادقين . .. )، بيان و توضيح ديگرى براى «للّذين اتقوا» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 1

1 _ ياد خدا و طلب آمرزش ( توبه ) شيوه پارسايان ، در صورت ارتكاب كارى ناشايست ( زنا يا مطلق گناه كبيره ) و يا ستم بر خويش

اعدّت للمتّقين . .. و الّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفر

برخى گفته اند مراد از «فاحشة»، زنا و مقصود از ظلم در اين آيه، ساير گناهان _ چه صغيره و چه كبيره _ است. برخى ديگر گفته اند كه مراد از «فاحشة»، گناهان كبيره و مقصود از ظلم، گناهان صغيره است.

65- استغفار محبوبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 6

6- استغفار پيامبران و بندگان گران قدر خداوند براى ديگران ، داراى اثر ويژه و مقرون به اجابت است .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

اگر حضرت ابراهيم(ع) به اين جهت وعده استغفار مى دهد، كه مطمئن است استغفار او تأثير مخصوص دارد.

66- استغفار محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 1

1 - طلب آمرزش از خداوند در سحرگاهان ، شيوه محسنان تقواپيشه

كانوا قليلاً من اليل ما يهجعون . و بالأسحار هم يستغفرون

ص: 71

67- استغفار محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 12،13،14

12 _ گذشت از خطاكاران ، و طلب آمرزش براى ايشان و مشورت در امور اجتماعى ، وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به مسلمانان

فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

13 _ گذشت از خطاى مردم و طلب آمرزش براى آنان و نيز مشورت با مسلمانان در مسائل اجتماعى ، نمودى از مهربانى و خُلق خوش پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لو كنت فظّا غليظ القلب . .. فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر

تفريع جمله «فاعف عنهم و . .. » بر جمله هاى پيشين، كه بيانگر خُلق خوش پيامبر (صلی الله علیه و آله) است، در حقيقت اشاره به مصاديق و نمونه هايى از خوى نيكوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) دارد. گفتنى است كه امر به عفو و ... به معناى ادامه دادن آن است.

14 _ پيامبر (صلی الله علیه و آله) موظّف به گذشت از حقوق خويش بر مردم و طلب آمرزش براى آنان نسبت به حقوق الهى

فاعف عنهم و استغفر لهم

از اينكه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از يكسو مأمور به گذشت از مردم و از سوى ديگر مأمور به طلب مغفرت براى آنان از خدا مى شود، مى توان به دست آورد كه مراد از «فاعف»، گذشت از حقوق خود پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مراد از «فاستغفر»، طلب مغفرت در مورد حقوق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 10،13

10 _ شرط گذشت از گناه نقض كنندگان حاكميّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى آنهاست .

و لو انّهم اذ ظلموا . .. و استغفر لهم الرّسول ... لوجدوا اللّه توّاباً

13 _ نقش استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله) در پذيرش توبه خطاكاران از سوى خداوند

فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرّسول لوجدوا اللّه توّاباً رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 80 - 1

1 _ اعلام قطعيت عذاب الهى براى منافقان استهزاگر و عدم تأثير استغفار مكرر ( هفتاد بار ) پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى آنان

و لهم عذاب أليم. استغفر لهم أو لاتستغفر لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 6

6 _ حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر مزار مؤمنان و دعا و استغفار آن حضرت براى آنان

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

از اينكه خداوند حضور پيامبر (صلی الله علیه و آله) را بر سر قبر منافقان نهى كرده است، استفاده مى شود كه روش آن حضرت حضور يافتن بر مزار مسلمانان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 9

ص: 72

9 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استغفار از گناه خويش

و استغفر لذنبك

پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله)، از نظر تمامى فرقه هاى مسلمين _ به ويژه شيعه _ داراى مقام عصمت و پاك از هر گونه گناه و نيز منزّه از خطا در بيان و ارائه وحى و شريعت الهى است. بر اين اساس مفسران عقيده دارند كه مقصود از گناه مورد اشاره اين آيه، ترك اولى و عملى است كه نسبت به مقام شامخ آن حضرت گناه محسوب مى شود; هر چند نسبت به ديگر انسان هاى خداپرست، گناه به شمار نمى آيد. چنان كه گفته اند: « حسنات الأبرار، سيئات المقربين».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 5،8

5- دستور استغفار از گناه به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و استغفر لذنبك

8- دستور خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در آمرزش خواهى براى تمامى مردان و زنان با ايمان

و استغفر . .. للمؤمنين و المؤمن_ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 18

18 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در دعا براى زنان بيعت كننده با آن حضرت و آمرزش خواهى براى آنان

و استغفر لهنّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى گناهكاران طلب آمرزش مى كرد .

يستغفر لكم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 11،12

11 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور مغفرت خواهى و درخواست عفو خداوند ، از كوتاهى در تسبيح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنايت مجدّد او به آن حضرت

و استغفره

استغفارى كه در اين سوره به آن امر شده است _ به قرينه تعليق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبيح و حمد _ استغفار ويژه اى است. اين استغفار، در ارتباط با حمد و تسبيح، به معناى درخواست عفو از كاستى هاى آن و در ارتباط با «توّاباً»، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مكرر خداوند و تقاضاى عنايت هاى تازه به تازه او است.

ص: 73

12 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) در ادامه حيات خويش ، نيازمند مغفرت الهى و ملزم به طلب آن از خداوند بود .

و استغفره

استغفار پيامبر(صلی الله علیه و آله) _ با آن كه معصوم است _ ممكن است به معناى درخواست ادامه يافتن مغفرت الهى باشد و مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه پيامبر(صلی الله علیه و آله)، گرچه بالاترين درجه عبادت را داشت; ولى همواره آن را در برابر عظمت خداوند، ناچيز ديده و با احساس شرمندگى به درگاه خداوند از او پوزش مى طلبيد برداشت ياد شده ناظر به احتمال نخست است.

68- استغفار مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

69- استغفار ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 30 - 31

31 _ از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « إن الملائكة . . . قالوا نحن نقدسك و نطيعك و لانعصيك كغيرنا ; قال : فلمّا اجيبوا بما ذكر فى القرآن علموا انهم تجاوزوا ما لهم فلا ذوا بالعرش استغفاراً . . . ;

ملائكه گفتند: ]خدايا![ ما تو را تقديس و اطاعت مى كنيم و تو را معصيت نخواهيم كرد، آن گونه كه ديگران تو را نافرمانى كردند. امام فرمود: چون ملائكه جواب خداوند را آنگونه كه در قرآن آمده، شنيدند، دانستند كه از حد خود تجاوز كرده اند; پس براى طلب آمرزش به عرش الهى پناه بردند ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 8

8 - استغفار و آمرزش خواهى هميشگى فرشتگان ، براى زمينيان

و يستغفرون لمن فى الأرض

70- استغفار ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 12

12 _ ممنوعيت استغفار براى مشركان و لزوم برائت از آنان ، حكمى مشترك در اديان آسمانى

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... و ما كان استغفار أبرهيم ... أنه عدو ل

از اينكه خداوند، به موضوع استغفار حضرت ابراهيم (ع) براى آزر، به عنوان تنها موردى كه مى تواند در ذهن مسلمانان ايجاد ترديد

ص: 74

كند پرداخت و از راز آن پرده برداشت نشان مى دهد كه مسأله ممنوعيت استغفار براى اهل شرك، مشترك همه اديان الهى است.

71- استغفار موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 151 - 2،4

2 _ موسى ( ع ) در مناجاتش با خدا آمرزش خويش و برادرش هارون را از خداوند درخواست كرد .

قال رب اغفر لى و لأخى

4 _ موسى ( ع ) خشم شديد خويش را بر هارون خطا تلقى كرد و به خاطر آن از خداوند آمرزش طلبيد . *

قال رب اغفر لى

از اينكه موسى(ع) پس از شنيدن سخنان هارون براى خويش طلب مغفرت كرد، معلوم مى شود از برخورد شديد خويش با هارون پشيمان شد و آن را خطا تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 2

2 - اعتراف صريح موسى ( ع ) در پيشگاه پروردگار ، به اشتباه خويش در قتل مرد قبطى و درخواست آمرزش از ساحت او و نجات از شرّ فرعونيان

قال ربّ إنّى ظلمت نفسى فاغفرلى

مقصود موسى(ع) از آمرزش در «اغفرلى» زدوده شدن پى آمد كار وى و رهايى از انتقام فرعونيان است.

72- استغفار مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 15

15 _ اطاعت از خدا و انبيا و طلب مغفرت ، از ويژگى هاى مؤمنان

و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانك ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 3

3 _ مؤمنان راستين ، همواره نگران اعمال خويش و در حال استغفار

التّئبون العبدون الحمدون السئحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 4

4- استغفار از گذشته خويش ، پس از ايمان به رهنمود هاى الهى ، لازم و ضرورى است .

ص: 75

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 3

3 - مؤمنان ، خواهان غفران الهى براى خويش و نيز براى پيشتازان راه دين

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا

73- استغفار مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 7

7- ايمان و استغفار ، از نشانه هاى هدايت يافتگان است .

أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

74- استغفار نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 47 - 7

7_ نوح ( ع ) ، با پى بردن به نادرستى تقاضاى خود ( نجات فرزندش ) خواهان آمرزش و رحمت الهى شد .

إلاّ تغفر لى و ترحمنى أكن من الخ_سرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 1،3،4،6

1 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه پروردگار براى خويش

ربّ اغفر لى

3 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى پدر و مادر خود

ربّ اغفر . .. و لولدىّ

4 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى اعضاى مؤمن خاندان خويش

ربّ اغفر لى . .. و لمن دخل بيتى مؤمنًا

6 - آمرزش خواهى نوح ( ع ) ، از درگاه الهى براى همه مردان و زنان مؤمن در طول تاريخ

ربّ اغفر لى . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت

75- استغفار و نفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 76

19 - نوح - 71 - 28 - 16

16 - توأم كردن آمرزش خواهى با نفرين به وقت نيايش و دعا به درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته است .

ربّ اغفر لى و لولدىّ . .. و للمؤمنين و المؤمن_ت و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

76- استغفار يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 2

2_ يعقوب ( ع ) به فرزندانش نويد داد كه به زودى آمرزش گناهانشان را از درگاه خداوند خواهد خواست و براى آنان شفاعت خواهد كرد .

قال سوف أستغفر لكم ربى

77- اظهار استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 35 - 2

2 - به زبان آوردن استغفار ، امرى پسنديده و از آداب دعا است .

قال ربّ اغفرلى

78- اميدوارى در استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 7

7 _ جواز استغفار مؤمن براى مشرك ، در صورت اميدوارى به هدايت وى

ما كان استغفار . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

79- اولويت در استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 7

7 - مقدم داشتن خويش بر پدر و مادر و آنان بر اعضاى خانواده و اينان بر ديگر زنان و مردان مؤمن در آمرزش خواهى از درگاه الهى ، كارى پسنديده و شايسته

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

ص: 77

80- اهميت استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 8

8 - ضرورت توبه به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او

فتلقى ءادم من ربه كلمت . .. إنه هو التواب الرحيم

گويا هدف از طرح توبه آدم(ع) - به عنوان اولين انسان - نشان دادن وظيفه آدميان هنگام مبتلا شدن به لغزش و گناه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 58 - 8

8 - استغفار از گناهان به هنگام تصرف بيت المقدس فرمانى از جانب خداوند به بنى اسرائيل

ادخلوا . .. و قولوا حطة

«حطة» خبر براى مبتدايى محذوف همانند «مسألتنا» است. اين كلمه اسم مصدر و به معناى نهادن و فرو آوردن مى باشد و مراد از آن به قرينه جمله بعد «نغفر لكم ...» برداشتن گناهان و آمرزش آنهاست. بنابراين «قولوا حطة» يعنى بگوييد - خدايا - درخواست ما آمرزش گناهان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 2

2 - حرام خواران قوم موسى ، به جاى طلب آمرزش از خدا و گفتن « حطة » - در هنگام ورود به بيت المقدس - كلامى ديگر بر زبان جارى مى ساختند .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

به نظر مى رسد مراد از «الذين ظلموا» در جمله فوق، كسانى باشند كه خداوند در آيه 57 آنان را به سبب ناسپاسى و استفاده از خوراكيهاى غير طيب، ستمكار شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 6،7،8،10،13

6 _ لزوم استغفار به درگاه خداوند

و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

7 _ فرمان الهى به امتيازطلبان قريش در حج ، مبنى بر استغفار از گناه امتيازطلبى *

ثم افيضوا من حيث افاض الناس و استغفروا اللّه

پس از ردّ امتيازطلبى (من حيث افاض الناس)، امر به استغفار، مى تواند اشاره باشد كه اين عمل، گناه و استغفار از آن لازم است.

8 _ لزوم استغفار ، به هنگام كوچ كردن از عرفات و مَشعرالحرام

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه

در اين برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله «ثم افيضوا» (افاضه از مشعر و يا عرفات)، ملحوظ شده است.

10 _ وعده الهى به آمرزش و رحمت استغفاركنندگان

و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

ص: 78

گر چه آيه مزبور درباره كوچ از مَشعر و عرفات است ; ولى تعليل «ان اللّه غفور رحيم»، عام است. بنابراين وعده رحمت و آمرزش، به مطلق استغفاركنندگان است.

13 _ طالبان آمرزش الهى به هنگام كوچ از مشعر و عرفات ، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند .

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 13

13 _ طلب آمرزش نكردن و به فكر توبه نبودن ، در عين توجّه به گناه ، اصرار بر آن است .

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمودند: الاصرار هو ان يذنب الذّنب فلا يستغفر اللّه و لا يحدّث نفسه بتوبة فذلك الاصرار.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 288، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 394، ح 366.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 4

4 _ لزوم شتاب در انفاق ، فرو بردن خشم ، گذشت از خطاى مردمان و استغفار از گناهان

سارعوا الى مغفرة من ربّكم . .. الذين ينفقون ... اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 64 - 14

14 _ لزوم استغفار ، توبه و تدارك گذشته ، در صورت ارتكاب گناه

و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاؤك

گناه مورد بحث در آيه، اعراض از پيامبر (صلی الله علیه و آله) است و پذيرش توبه اين گناه را مشروط به روى آوردن (جاؤك) به پيامبر (صلی الله علیه و آله) كرده كه همان جبران گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 3

3 _ لزوم بازگشت به خدا به همراه طلب آمرزش از خطا هاى گذشته

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 6

6 _ استغفار از گناهان به هنگام تصرف بيت المقدس ، فرمان خدا به بنى اسرائيل

و قولوا حطة

«حطة» خبر براى مبتدايى محذوف مانند «مسألتنا» است. اين كلمه اسم مصدر و به معناى نهادن و فرود آوردن مى باشد و مراد از آن به قرينه جمله بعد (نغفر لكم) برداشتن وزر گناهان و آمرزش آنهاست. بنابراين «قولوا حطة» يعنى بگوييد خدايا درخواست ما آمرزش گناهان است.

ص: 79

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 1

1_ ضرورت استغفار به درگاه خدا و طلب بخشايش گناهان از او

و أن استغفروا ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 1،6

1_ ضرورت استغفار به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او

و ي_قوم استغفروا ربكم

6_ استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، مقدمه هايى لازم براى حركت به سوى خداوند و تقرب به درگاه او

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

برداشت فوق ، با توجه به كلمه «ثم» _ كه جمله «توبوا إليه» را بر «استغفروا ربكم» عطف كرده _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 17

17_ ضرورت استغفار به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او

فاستغفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 1،6

1_ ضرورت استغفار به درگاه خدا و طلب آمرزش گناهان از او

واستغفروا ربكم

6_ حصر ربوبيت به خداوند ، لزوم استغفار و تقرب به درگاه خدا از تعاليم شعيب ( ع )

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 97 - 6

6_ لزوم استغفار از گناهان

استغفر لنا ذنوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 4

4- استغفار از گذشته خويش ، پس از ايمان به رهنمود هاى الهى ، لازم و ضرورى است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 80

16 - فصلت - 41 - 6 - 12

12 - لزوم حركت در مسير توحيد و استغفار از هر گونه شرك و گناه

فاستقيموا إليه و استغفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 5

5 - استغفار داراى اهميت ويژه در ميان اعمال عبادى

و بالأسحار هم يستغفرون

از اين كه استغفار اختصاص به ذكر يافته، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 13

13 - لزوم توأم بودن مبارزه ( برائت از كافران معاند ) ، با دعا و استغفار به درگاه خداوند

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا. .. ربّنا عليك توكلنا... ربّنا لاتجعلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 8

8 - استغفار و آمرزش خواهى از درگاه خداوند ، داراى جايگاهى بلند در سلسله تعاليم الهى

يغفر لكم من ذنوبكم . .. دعوتهم لتغفر لهم ... فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 1

1 - لزوم تسبيح و حمد خداوند و طلب بخشش گناهان از پيشگاه او

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

81- بى تأثيرى استغفار براى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 6 - 1

1 - استغفار براى منافقان ; حتى اگر استغفاركننده براى آنان پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) باشد اثربخش نيست .

سواء عليهم أستغفرت لهم أم لم تستغفر لهم

82- تاركان استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 81

10 - كهف - 18 - 55 - 13

13- تاريخ گذشتگان ، شاهد مردمانى روگردان از ايمان و سرتافته از استغفار بوده است .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

«سنة الأولين» _ كه عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد كرده است _ اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پيشين دارد كه مانند كافران و مشركان عصر بعثت عمل كردند و مجازات شدند.

83- تشويق به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 7

7 _ ترغيب گناهكاران به توبه و استغفار از پيشگاه خداوند

و الّذين اذا فعلوا فاحشة . .. فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذّنوب الّا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 _ ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 8

8 _ لزوم توجه دادن خطاكاران به رحمت و آمرزش گسترده الهى براى ترغيب آنان به توبه و استغفار

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

هدف از يادآورى صفت آمرزندگى خداوند و رحمت گسترده او پس از فراخوانى خطاكاران به بازگشت و توبه، ترغيب آنان به استغفار مى باشد و اين درسى است براى همه كسانى كه خواهان توبه و بازگشت انسانها بسوى خداوند هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 16 - 7

7 - تشويق شدن گنه كاران به آمرزش خواهى از ساحت پروردگار و نويد غفران و رحمت به آنان

إنّه هو الغفور الرحيم

ص: 82

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 16

16 - ترغيب گنه كاران ، به توبه و استغفار از سوى خداوند

ي_عبادى الذين أسرفوا . .. لاتقنطوا من رحمة اللّه... إنّه هو الغفور الرحيم

84- توصيه به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 20

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 6 - 14

14 - توصيه خداوند ، به لزوم استغفار انسان از هر گونه شرك و گناه

و استغفروه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 40

40 - توصيه خداوند ، به استغفار و آمرزش خواهى از درگاه او

و استغفروا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 2،13،21

2 - تسبيح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد هاى الهى و گرايش وسيع مردم ، به دين ، فرمان و توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأيت الناس يدخلون فى دين اللّه أفواجًا . فسبّح بحم

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

21 - فرمان خداوند به تسبيح ، حمد و استغفار ، زمينه ساز توفيق يافتن انسان براى توبه به درگاه او است .

ص: 83

فسبّح بحمد ربّك و استغفره إنّه كان توّابًا

عبارت «تاب اللّه عليه»; يعنى، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله «إنّه كان توّاباً»، تعليل است و بيان مى كند كه دستورهاى سه گانه خداوند در اين آيه، به دليل «توّاب» بودن خداوند صادر شده است.

85- حرمت استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 2

2 _ استغفار براى مشرك ، هر چند از خويشاوندان باشد ، ممنوع و حرام است .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

86- درخواست استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

87- دستور استغفار به بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 2

2 - حرام خواران قوم موسى ، به جاى طلب آمرزش از خدا و گفتن « حطة » - در هنگام ورود به بيت المقدس - كلامى ديگر بر زبان جارى مى ساختند .

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

به نظر مى رسد مراد از «الذين ظلموا» در جمله فوق، كسانى باشند كه خداوند در آيه 57 آنان را به سبب ناسپاسى و استفاده از خوراكيهاى غير طيب، ستمكار شمرد.

88- دعوت به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 1

1 _ دعوت خداوند از معتقدان به تثليث و الوهيت مسيح ( ع ) ، براى استغفار و بازگشت به خدا

افلا يتوبون إلى اللّه و يستغفرونه

ص: 84

به قرينه آيات پيشين (قالوا ان اللّه هو المسيح . .. قالوا ان اللّه ثالث ثلثة) فاعل «يتوبون ...» مسيحيان هستند و متعلق توبه و استغفار، عقيده به الوهيت مسيح(ع) و تثليث مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

«تولّى» (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 90 - 3

3_ شعيب ( ع ) ، مردم مدين را به استغفار از گناهان ، حركت به سوى خدا و تقرب يافتن به درگاه او فراخواند .

واستغفروا ربكم ثم توبوا إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 1،7

1 - نوح ( ع ) ، قومش را به استغفار و آمرزش خواهى به پيشگاه خداوند فرامى خواند .

فقلت استغفروا ربّكم

7 - استغفار و آمرزش خواهى از درگاه خداوند ، از رهنمود هاى مؤكد و مكرر نوح ( ع )

يغفر لكم من ذنوبكم . .. دعوتهم لتغفر لهم ... فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارً

89- زمان در استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 10،11

10_ تفاوت زمان ها در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت

سوف أستغفر لكم ربى

كلمه «سوف» مى رساند كه يعقوب(ع) استغفار براى فرزندانش را به زمان آينده موكول كرد. گويا هدف او از اين تأخير آمدن زمانى بوده كه دعا در آن به اجابت نزديك تر باشد.

11_ فاصله ميان گناه و استغفار هر چند طولانى باشد مانع پذيرش توبه نيست .

إنا كنّا خ_طئين . .. سوف أستغفر لكم ربى

فاصله ستم فرزندان يعقوب در حق يوسف(ع) تا زمان استغفار و توبه آنان بيش از بيست سال بود و اين موجب نشد كه يعقوب(ع) بگويد: توبه و استغفار درباره شما بى فايده است.

ص: 85

90- زمينه استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 37 - 10

10 - باور به توبه پذيرى و رحيميت خدا ، ترغيب كننده شخص گنهكار به توبه و طلب آمرزش از اوست .

فتاب عليه إنه هو التواب الرحيم

هدف از تأكيد بر توبه پذيرى خداوند - كه از حرف تأكيد «انّ» و ضمير فصل «هو» و به كارگيرى صيغه مبالغه «تواب» به دست مى آيد - ترغيب گنهكاران به توبه و طلب آمرزش از خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 12

12 _ توجّه به ربوبيّت خداوند ، زمينه درخواست و انتظار آمرزش گناهان از او

ربّنا فاغفرلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 111 - 2

2 _ توجه آدمى به بازگشت آثار زيانبار گناه به خود ، زمينه گرايش به توبه و استغفار

ثم يستغفر اللّه يجد اللّه . .. و من يكسب اثماً فانما يكسبه على نفسه

خداوند پس از ارائه راه آمرزش، اين حقيقت را بيان كرده كه آثار گناه و خيانت، دامنگير خود گناهكار خواهد شد، تا او را از خيانت و گناه باز دارد و در صورت ارتكاب، به توبه و استغفار روى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 161 - 18

18 _ تأمين محل سكونت و اسباب معيشت پيش از امر به نيايش و استغفار ، روشى نيكو براى واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او

و إذ قيل لهم اسكنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لكم خطيئتكم

بيان طبيعى داستان ورود بنى اسرائيل به بيت المقدس اقتضا مى كرد كه جمله «ادخلوا الباب سجداً» و جمله «قولوا حطة» پيش از جمله «اسكنوا . .. » و «كلوا ... » آورده شود. زيرا اول بايد تصرف شود و سپس سكونت انجام گيرد. اين تقديم و تأخير مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 1،11،16

1- خداوند ، براى ايمان مردم به قرآن و مغفرت خواهى آنان از گذشته خويش ، تمامى موانع هدايت را برطرف ساخته است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى و يستغفروا ربّهم

11- ربوبيّت و پروردگارى خدا ، مقتضى التجاى انسان به درگاه وى براى طلب آمرزش است .

و يستغفروا ربّهم

16- توجه به تاريخ هلاكت بار كفرپيشگان و سنت هاى جارى الهى ، زمينه ساز ايمان به رهنمود هاى الهى و پوزش از لغزش ها است .

ص: 86

و ما منع الناس أن يؤمنوا . .. و يستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 20

20 - ربوبيت خداوند ، مقتضى درخواست آمرزش از او است .

فاستغفر ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 14

14 - رحمت و علم همه جانبه و گسترده خداوند ، مقتضىِ طلب آمرزش از او و اميد بستن به اجابت او است .

و يستغفرون للذين ءامنوا ربّنا وسعت كلّ شىء رحمة و علمًا فاغفر للذين تابوا

برداشت ياد شده از تفريع «فاغفر للذين تابوا. ..» بر «ربّنا وسعت...» استفاده مى شود; يعنى، اى پروردگار ما! چون رحمت و علم تو گسترده و جهان شمول است، پس بيامرز مؤمنان توبه كننده را... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 6،16

6- مقام بندگى و عبوديت ، مقتضى كرنش و طلب آمرزش و اظهار نياز به درگاه خداوند

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه و استغفر لذنبك

از ارتباط «لا إل_ه إلاّ اللّه» با «استغفر»، استفاده مى شود كه مقام الوهيت خدا و عبوديت انسان، مستلزم آن است كه حتى شخصى همچون پيامبر(صلی الله علیه و آله) _ كه از گناهان، مصون مى باشد _ با طلب آمرزش از خداوند در برابر او كرنش كند.

16- احاطه علم الهى بر احوال آدمى ، مقتضى نگرانى انسان از لغزش هاى خود و روى آورى به استغفار

و استغفر . .. و اللّه يعلم متقلّبكم و مثوي_كم

از ارتباط دو بخش آيه («استغفر» و «و اللّه يعلم. ..») مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 8

8 - ناديده گرفتن دعوت و دستور پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مخالفت با خدا و نيازمند استغفار است .

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

اعراب، از اجابت دعوت پپامبر(صلی الله علیه و آله) كوتاهى كردند; ولى از آن حضرت درخواست كردند كه براى ايشان نزد خداوند استغفار كند; زيرا تلقى آنان از اجابت نكردن دعوت پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين بود كه در حقيقت با خدا، مخالفت كرده اند و قرآن نيز اين بينش را رد نكرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 4،16

4 - اعتقاد به ربوبيت الهى ، مقتضى التجاى انسان به درگاه او ، براى آمرزش گناهان

يقولون ربّنا اغفر لنا

تعيين صفت ربوبيت (ربّنا) براى درخواست غفران از درگاه الهى، بيانگر معناى ياد شده است.

ص: 87

16 - مقام ربوبيت الهى ، تكيه گاه خلق براى طلب آمرزش و تعالى از درگاه او

يقولون ربّنا اغفر . .. ربّنا إنّك

با توجه به تكرار واژه ربّنا در آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 4

4 - اعتقاد به ربوبيت و غفّاريت خداوند ، مقتضى استغفار و طلب آمرزش از او است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده، از آمدن صفت «ربّ» و نيز از اين كه جمله «إنّه كان غفاراً» در مقام تعليل است، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى آمرزش خواهى از او است .

ربّ اغفر لى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 44

44 - غفران و رحمت خداوند ، مقتضى استغفار و آمرزش خواهى بندگان از درگاه او است .

و استغفروا اللّه إنّ اللّه غفور رحيم

جمله «إنّ اللّه. ..» تعليل براى فرمان «استغفروا...» است; يعنى، چون غفران و رحمت خداوند بسيار است، پس مقتضى است كه از او آمرزش بطلبيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 9

9 - توجّه به ربوبيت خداوند ، زمينه ساز تسبيح ، حمد و استغفار به درگاه او است .

فسبّح بحمد ربّك و استغفره

91- زمينه قبول استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 74 - 6

6 _ گستردگى رحمت و آمرزش خداوند ، زمينه پذيرش توبه و استغفار كافران و مشركان

افلا يتوبون . .. و اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 17

ص: 88

17 - رأفت و رحمت گسترده خداوند ، پشتوانه اجابت دعا ها و استغفار هاى انسان

يقولون ربّنا اغفر لنا . .. ربّنا إنّك رءوف رحيم

92- زمينه قبول استغفار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 20

20- حضرت ابراهيم ( ع ) ، لطف و عنايت ويژه خداوند به خود را ، پشتوانه پذيرش استغفار خود مى دانست .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

93- زمينه هاى استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 4

4 _ ياد خدا ، واداركننده انسان به توبه و استغفار

ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم

عطف شدن استغفار بر ذكر خدا با كلمه «فاء»، كه در آن معناى ترتب نهفته است، مى تواند اشاره به رابطه عليّت بين ذكر خدا و استغفار باشد.

94- سرزنش استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 20

20 - استغفار مؤمنان براى مشركان ، حتى با وجود پيوند خويشاوندى ، امرى نكوهيده است . *

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم . .. إلاّ قول إبرهيم لأبيه لأستغفرنّ لك

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه «إلاّ قوم إبراهيم» استثنا از «اُسوة حسنة» باشد.

95- شرايط استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 135 - 14

14 _ استغفار كامل ، مشروط به پشيمانى از گناه و ترك آن است .

و لم يصرّوا على ما فعلوا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمودند: . .. «و الّذين اذا فعلوا ... و لم يصرّوا على ما فعلوا ... » فهذا ما امر اللّه به، من الاستغفار و

ص: 89

اشترط معه بالتّوبة و الاقلاع عمّا حرّم اللّه.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 198، ح 143 ; تفسير برهان، ج 1، ص 315، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 16

16- تأخير استغفار ، مانع پذيرش آن از سوى خداوند نيست .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 17

17 - لزوم صداقت انسان و هماهنگى زبان و قلب او ، در آمرزش خواهى و استغفار

فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

از لحن نكوهش آميز آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

96- شرايط استغفار محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 3

3 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) در صورت توبه كردن منافقان ، براى آنان از پيشگاه خداوند درخواست مغفرت مى نمود .

و إذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه

«يستغفر لكم. ..» جواب براى شرط مقدر است; يعنى، «إن تتعالوا يستغفر لكم رسول اللّه»، (اگر از خطاهاى گذشته خود توبه كنيد، رسول خدا براى شما طلب مغفرت خواهد كرد).

97- شرايط قبول استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 7

7 - تأثير استغفار ، منوط به پذيرش آن از سوى خدا

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

واژه «لعلّ» مى رساند كه تأثير توبه و آمرزش خواهى امرى قهرى نيست; بلكه منوط به اراده خدا و پذيرش او است.

98- صداقت در استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 90

17 - فتح - 48 - 11 - 17

17 - لزوم صداقت انسان و هماهنگى زبان و قلب او ، در آمرزش خواهى و استغفار

فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

از لحن نكوهش آميز آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

99- عوامل استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 21

21_ باور به انحصار خالقيت به خداوند ، وادار كننده انسان به پرستش او و پرهيز از شرك و دورى از گناه و استغفار از گناهان گذشته است .

هو أنشأكم من الأرض . .. فاستغفروه

برداشت فوق، از حرف «فاء» كه جمله «استغفروه . ..» را بر «هو أنشأكم ...» تفريع كرده است به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 18

18 - توجّه بندگان به توبه پذير بودن خداوند ، مايه ترغيب آنان به توبه و استغفار

و استغفره إنّه كان توّابًا

100- عوامل استغفار ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 18

18 - استغفار فرشتگان براى آدميان ، در پى مشاهده غفلت زمينيان از عظمت خداوندى

و هو العلىّ العظيم . .. و يستغفرون لمن فى الأرض

بنابراين كه آيه درصدد بيان عظمت خداوند باشد و قهراً استغفار فرشتگان براى اهل زمين مى تواند از اين جهت باشد كه مردم غافل از عظمت خدايند.

101- عوامل قبول استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 11

11- قبول درخواست آمرزش ، مقتضاى ربوبيت خداوند است .

سأستغفر لك ربّى

ص: 91

102- فضيلت استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 11

11 _ ارزش و اهميّت دعا و استغفار به درگاه خداوند

ربّنا فاغفرلنا . .. و كفّر عنّا ... و توفّنا

چون خداوند در مقام ستايش از خردمندان، اين دو ويژگى را براى آنان، ذكر كرده است.

103- فلسفه ممنوعيت استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 11

11 _ دشمنى مشركان با خدا ، سرّ عدم جواز استغفار براى آنان

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين ... فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

104- فلسفه وعده استغفار به آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) با وعده استغفار به آزر ، سعى در متمايل ساختن او به توحيد و درمان سرسختى او داشت .

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

نرمى پاسخ ابراهيم(ع) و وعده استغفار به او، ممكن است به جهت متنبه ساختن و نرم كردن دل او براى دست برداشتن از بت پرستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 18

18 - سخن نرم و خالى از عداوت ابراهيم ( ع ) به آزر ، در راستاى گرايش دادن وى به ايمان *

حتّى تؤمنوا . .. إلاّ قول إبرهيم

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته زير است: 1_ از تعبير «لأستغفرنّ»، عطوفت و محبت ابراهيم(ع) نسبت به آزر استفاده مى شود 2_ واژه استغفار، تعريض به كجروى گذشته، آزر و زمينه سازى براى گرايش يافتن او به راه درست دارد.

105- قبول استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 92

6 - انفال - 8 - 33 - 5

5 _ سنت الهى بر پذيرش توبه و استغفار است .

و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 16

16- تأخير استغفار ، مانع پذيرش آن از سوى خداوند نيست .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 6

6 - توبه و استغفار از كفر و گناه _ هر چند بسيار و پيوسته باشد _ مورد پذيرش خداوند است .

استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه قوم نوح، به مدت طولانى كافر و گناه پيشه بودند; اما نوح(ع) آنان را پيوسته به استغفار فرامى خواند.

106- قبول استغفار ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 5 - 13

13 - استغفار ملائكه براى زمينيان ، مورد پذيرش خداوند است .

و يستغفرون لمن فى الأرض ألا إنّ اللّه هوالغفور الرحيم

107- محمد(صلی الله علیه و آله) و استغفار بر منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 4

4 _ ممنوع شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) از حضور يافتن بر سر قبر منافقان و دعا و استغفار براى آنان

و لاتقم على قبره

108- محمد(صلی الله علیه و آله) و استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 1

1 _ پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، حق استغفار كردن براى مشركان را ندارند .

ص: 93

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين

109- ممنوعيت استغفار براى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 7

7 _ استغفار براى آنان كه دوزخى بودنشان قطعى است ، ممنوع مى باشد .

ما كان . .. أن يستغفروا ... من بعد ما تبين لهم أنهم أصحب الجحيم

110- ممنوعيت استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 2

2 _ استغفار براى مشرك ، هر چند از خويشاوندان باشد ، ممنوع و حرام است .

ما كان للنبى . .. أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولى قربى

111- موارد استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 12

12- بر زبان راندن كلمات كفرآميز ، حتى از روى تقيه و ناگزيرى ، نيازمند مغفرت الهى است .

إلاّ من أُكره و قلبه مطمئنّ بالإيم_ن . .. إن ربّك من بعدها لغفور رحيم

برداشت فوق، بنابراين نكته است كه «إن ربّك . ..» در بيان حال كسانى باشد كه به اكراه، اظهار كفر كرده اند; كه در اين صورت وعده غفران توسط خدا، نشان دهنده نياز آنان به مغفرت است.

112- موانع تأثير استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 6

6 _ شرك و دوزخى بودن ، مانع تأثير استغفار مؤمنان براى مشركان و دوزخيان

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين . .. أنهم أصحب الجحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 13

ص: 94

13 _ عدم تأثير استغفار ابراهيم ( ع ) براى پدرش به خاطر اصرار وى بر شرك

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

113- مؤمنان و استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 113 - 1

1 _ پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، حق استغفار كردن براى مشركان را ندارند .

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 7،8

7 _ نگرانى برخى از مؤمنان ، در رابطه با استغفار خويش براى بعضى از مشركان در گذشته ، پس از بيان حرمت آن از سوى خداوند

ما كان للنبى و الذين ءامنوا أن يستغفروا للمشركين . .. و ما كان اللّه ليضل قوماً

با توجه به ارتباط اين آيه با آيات قبل و نيز شأن نزول آن، استفاده مى شود كه آيه شريفه در مورد رفع نگرانى كسانى است كه قبل از علم به حرمت، براى مشركان استغفار كرده بودند.

8 _ استغفار براى مشركان ، قبل از بيان حرمت آن از سوى خداوند ، گناهى براى مؤمنان به شمار نمى رود .

ما كان للنبى و الذين ءامنوا . .. و ما كان اللّه ليضل قوماً ... حتى يبين لهم ما ي

با توجه به شأن نزول اين آيه كه برخى از مؤمنان نسبت به مشركان استغفار نموده بودند، برداشت فوق استفاده مى گردد.

114- نياز به استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 3

3 - انسان ها ، حتى متقين ، همواره در معرض لغزش و نيازمند استغفار مداوم

و بالأسحار هم يستغفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 5،7

5 - احساس نياز هميشگى مؤمنان به درخواست غفران ، از پروردگار خويش

من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا

فعل مضارع «يقولون» مفيد استمرار و بيانگر مطلب ياد شده است.

7 - مؤمنان ، حتى پيشتازان ايمان ( مهاجران و انصار ) ، فاقد مصونيت از خطا و نيازمند غفران الهى

و الذين جاءو من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا الذين سبقونا بالإيم_ن

ص: 95

از تأييد خداوند نسبت به استغفار براى پيشتازان راه ايمان، به جا بودن اين دعا و نياز آنان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 6

6 - نياز همه انسان ها حتى پيامبران ، به دعا و طلب آمرزش از خداوند

ربّنا عليك توكلنا. .. ربّنا لاتجعلنا فنتة ... واغفر لنا

از اين كه خداوند به مؤمنان رهنمود داده است كه چون ابراهيم(ع)، دعا و استغفار كنند، نياز داشتن آنان به دعا و استغفار استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 8

8 - همه انسان ها در تمامى سطوح ايمانى _ حتى پيامبران _ نيازمند آمرزش الهى اند .

ربّ اغفر لى و لولدىّ و لمن دخل بيتى مؤمنًا و للمؤمنين و المؤمن_ت

115- وجوب استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 55 - 11

11 - استغفار از لغزش و گناه ، بر همگان واجب است .

و استغفر لذنبك

116- وضوح اهميت استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 3 - 2

2_ ضرورت استغفار از گناهان ( پرستش غير خدا و . . . ) از پيام هاى اساسى ، متقن و روشنِ قرآن است .

و أن استغفروا ربكم

«أن» در جمله فوق تفسيريه است و لذا «استغفروا ربكم» نيز همانند «لاتعبدوا. ..» تفسير «كتاب اُحكمت...» مى باشد.

117- وعده استغفار به آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 3

3- حضرت ابراهيم ( ع ) پس از پايان گفتوگو با آزر ، به او وعده داد كه آمرزش گناه شرك او را به زودى از خداوند خواهد خواست .

ص: 96

قال سل_م عليك سأستغفر لك ربّى

ابراهيم(ع) به قرينه «أخاف» در آيات قبل، آزر را مشركى كه قابل بخشش نباشد و به تعبير برخى آيات «دشمن خدا» نمى دانست; بنابراين به بخشش گناه شرك او اميدوار بود، لذا نه عذاب او را قطعى دانست و نه به او وعده مغفرت حتمى داد، بلكه با اطمينان به مهرورزى خداوند به او، اظهار اميدوارى كرد كه استغفارش تأثير بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 16،17

16 - وعده ابراهيم ( ع ) به پدرش ( جد مادرى يا عمويش آزر ) ، در مورد استغفار براى او از درگاه خداوند

إلاّ قول إبرهيم لأبيه لأستغفرنّ لك

17 - عدم برقرارى رابطه ميان ابراهيم ( ع ) و قوم مشرك او ، مگر در وعده استغفار آن حضرت براى آزر

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. إلاّ قول إبرهيم لأبيه

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه «إلاّ»، استثنا از برائت ابدى باشد كه از بخش پيشين آيه استفاده مى شود.

118- وقت استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 15

15- خصوصيت هاى زمانى ، در اجابت دعا و درخواست آمرزش و رحمت دخيل است .

سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 18 - 2

2 - سحرگاهان ، بهترين و مناسب ترين زمان براى راز و نياز با خداوند و طلب آمرزش از او

و بالأسحار هم يستغفرون

119- وقت استغفار يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 18

18_ « عن أبى عبدالله ( ع ) : فى قول يعقوب لبنيه « سوف أستغفر لكم ربى » قال : أخّرها إلى السحر ليلة الجمعة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا از قول يعقوب كه گفت: «سوف أستغفر لكم ربى» روايت شده است كه فرمود: يعقوب استغفار را تا سحر شب جمعه به تأخير انداخت».

ص: 97

120- هلاكت تاركان استغفار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 14

14- خداوند براساس سنت خويش ، كافران دوران هاى پيشين را كه از ايمان و استغفار روگردان بودند ، به هلاكت رساند .

إلاّ أن تأتيهم سنّة الأوّلين

ص: 98

5- استقامت

1- استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2،6

2 _ ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

6 _ ايمان و روحيه قوى ، رمز استوارى و ثبات قدم در رويارويى با دشمنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 19

19 _ مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در «و يتّخذ»، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 7

7 _ ضرورت استقامت مؤمنان در جهاد و هنگامه شدائد و سختيها

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 19

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

انقلبتم على اعقابكم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

ص: 99

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 12

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 1،2،4،7،8،12،13،14

1 _ پيكار بسيارى از خداپرستان ، در ركاب پيامبران الهى و تسليم ناپذيرى و پايدارى آنان

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربّيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

«ربّيّون» جمع «ربّى» است و به معنى كسى كه خود را مختص پروردگار كرده، يعنى جز پرستش خدا به كار ديگرى نمى پردازد.

2 _ عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى «ربيّون» را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

4 _ مصيبت ها و مشكلات ، آنگاه كه در راه خدا باشد ، هرگز مردان الهى را به ضعف و ناتوانى و تسليم در برابر دشمنان نخواهد كشيد .

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه و ما ضعفوا و ما استكانوا

7 _ يادآورى پايمردى و مقاومت خداپرستان پيشين ، از روش هاى قرآن براى ايجاد روحيّه مقاومت در مبارزه با دشمنان دين

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير . .. فى سبيل اللّه

8 _ قدرت روحى ، استقامت و تسليم ناپذيرى در مقابل دشمن ، از ويژگى هاى مردان الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا . .. وما استكانوا

«وهن» به معناى فتور و سستى است، و كلمه «ما استكانوا»، از ماده «سكن»، به معنى خضوع است ; يعنى در برابر دشمن، خاضع و ذليل نمى شوند و تسليم نمى گردند.

12 _ خداوند دوستدار پايمردان در جنگ و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

13 _ محبّت خدا ، پاداش پايمردى شكيبايان در رويارويى و نبرد با دشمنان دين خدا

فما وهنوا لما اصابهم . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

14 _ نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه «ربيّون»، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2،3

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

ص: 100

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 1،2

1 _ پذيرفته شدن دعاى همرزمان انبياى گذشته ، در پيكار با دشمنان دين

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

«ثواب الدّنيا»، مى تواند اشاره به پيروزى مجاهدان باشد كه با جمله «و انصرنا على القوم الكافرين» درخواست شده بود. و «ثواب الاخرة»، حكايت از برآورده شدن خواسته ديگر آنان دارد كه با جمله «و اغفرلنا ذنوبنا»، درخواست شده بود. زيرا ثواب آخرت در گرو آمرزش گناهان است.

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

2- آثار استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 25،30،31

25 _ چه بسا جمعيّت اندكى كه با پايدارى ، به اذن الهى بر انبوه جمعيّت ها پيروز شدند .

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة

30 _ پيروزى در پيكار ، در گرو استقامت و استوارى است ; نه انبوهى لشكر

كم من فئة . .. و اللّه مع الصّابرين

جمله «و اللّه . .. »، به منزله بيان شرط براى غلبه گروه اندك بر گروه انبوه است.

31 _ پيكارگران صابر و استوار ، از سوى خداوند مأذون به پيروزى و غلبه بر دشمنانند . *

كم من فئة . .. باذن اللّه و اللّه مع الصّابرين

جمله «واللّه مع الصّابرين» مى تواند بيانى باشد براى «باذن اللّه»; يعنى شكيبايان در نبرد، عامل جلب اذن الهى براى پيروزى و غلبه هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 1

1 _ صبر ، ثبات قدم و نصرت الهى ، از عوامل پيروزى بر دشمنان

قالوا ربّنا افرغ علينا صبراً . .. فهزموهم باذن اللّه

فاء تفريع در «فهزموهم» بيانگر اين است كه پيروزى اهل ايمان و هزيمت جالوتيان، نتيجه مطالب گذشته (صبر، ثبات قدم و . .. ) بوده است.

ص: 101

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 12

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 3

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

«لعلكم» علاوه بر اينكه متعلق بر «اذكروا اللّه» است، مى تواند متعلق به «فاثبتوا» نيز باشد. در اين صورت مراد از «فلاح»، پيروزى در جنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 7

7_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى ، تكيه نكردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نيكوكارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است .

فاستقم . .. و لاتركنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 1

1 - نزول فرشتگان الهى ، بر يكتاپرستان پايدار بر توحيد

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا تتنزّل عليهم المل_ئكة

3- آثار استقامت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 9

9 _ نجات بنى اسرائيل از شر فرعون و اطرافيانش ، ثمره استقامت و پايدارى آنان بود .

فاستقيما . .. و ج_وزنا ببنى إسرءيل البحر ... حتى إذا أدركه الغرق

4- آثار استقامت در اصول دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 32 - 7

ص: 102

7 - پايدارى بر اصول ، پوشش دهنده و جبران كننده كاستى ها در ميدان عمل و لغزش ها در فروع است .

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. نزلاً من غفور رحيم

از تعبير «قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» و تتميم آن با عبارت «نُزُلاً من غفور رحيم» استفاده مى شود كه انسان ها داراى خطا، لغزش، سهو و نسيان خواهند بود; ولى آنچه مهم است پايدارى بر اصل «توحيد ربوبى» است و در پرتو اين امر لغزش هاى غير اصولى قابل بخشش مى باشد.

5- آثار استقامت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 4

4_ هدايت به صراط مستقيم و دستيابى به آن ، نتيجه ثبات و پايدارى در ايمان

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً. و اذاً ... و لهدينا

در برداشت فوق، جمله «و لهديناهم»، نتيجه «اشدّ تثبيتاً» گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 6

6 - توحيد و استقامت در راه ايمان ، در پى دارنده بهشت و نعمت هاى گسترده براى مؤمنان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه «من» در «منهم» براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 10 - 27

27 - دستيابى مؤمنان به پاداش هاى موعود الهى در آخرت ، در گرو پايدار ماندن آنان بر ايمان و انجام اعمال نيك است .

و كلاًّ وعد اللّه الحسنى و اللّه بما تعملون خبير

جمله «و اللّه بماتعملون خبير» مى تواند دربردارنده هشدار باشد. بر اين اساس، هشدار الهى به مؤمنان مجاهد و انفاق گر _ پس از اين كه به آنان وعده پاداش برتر اخروى داده است _ مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه مؤمنان مواظب باشند و بدانند كه دستيابى آنان به آن وعده هاى الهى، در صورتى قطعى است كه آنها همچنان بر ايمان و صراط مستقيمى كه در آن قرار دارند، باقى بمانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 103

19 - صف - 61 - 12 - 1

1 - دستيابى به مغفرت الهى و بوستان هاى بهشت ، ره آورد پايدارى بر ايمان به خدا و رسول و جهاد با مال و جان در راه خدا است .

تؤمنون باللّه . .. و تج_هدون ... يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنّ_ت

6- آثار استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 13

13 - ثبات و پايدارى در راه توحيد ، شرط ايمنى از هر حزن و هراس و برخوردارى از بهشت

إنّ الذين قالوا . .. كنتم توعدون

7- آثار استقامت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 16 - 6

6 - تأثير و نقش اساسى استقامت و پايدارى بر مواضع دينى ، در به ثمر نشستن ايمان و دين دارى

و ألّوِاستق_موا على الطريقة لأسقين_هم ماء غدقًا

8- آثار استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 6

6- حمايت خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، منوط به پايدارى او در طريق وحى

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقن_ك ضعف الحيوة و ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 2،5

2 - صبر و شكيبايى در راه دين ، در پى دارنده پاداش حتمى خداوند

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

5 - دستيابى به پيروزى واقعى و رستگارى اخروى ، در گرو صبر و تحمل مشكلات در راه دين

إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا أنّهم هم الفائزون

ص: 104

9- آثار استقامت در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 2

2 - پايدارى و مداومت در اعمال نيك ، مايه راه يابى به بهشت

و تلك الجنّة . .. بما كنتم تعملون

با توجه به واژه «كنتم» _ كه دلالت بر استمرار دارد _ استفاده مى شود براى دستيابى به نعمت بهشتى، بايد در انجام اعمال نيك مداومت داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 45

45- از ميان اصحاب پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تنها پايداران بر طريق ايمان و عمل نيك ، برخوردار از مغفرت و پاداش عظيم الهى اند .

وعد اللّه الذين ءامنوا و عملوا الص_لح_ت منهم مغفرة و أجرًا عظيمًا

در صورتى كه «من» در «منهم» براى تبعيض باشد; از آيه شريفه استفاده مى شود كه از ميان كسانى كه همراه پيامبرند، تنها بخشى از آنان _ كه اهل ايمان و عمل صالح بوده و بر اين وصف پايدار مى باشند _ از مغفرت و اجر الهى برخورداراند.

10- آثار استقامت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 5

5 - مودّت فراگير اجتماعى ، در پرتو ايمان و حاكميت توحيدى ، فرجام تلاش ، مجاهدت ها و مقاومت هاى اهل ايمان در برابر مشركان

عسى اللّه أن يجعل بينكم . .. مودّة

11- آهميت استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 6

6 _ ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنج ها و خسارت هاى ناشى از نبرد با دشمنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

هدف از بيان امتيازات نيروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نيز تبيين رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، اين است كه اهل ايمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحيه رويارويى با دشمنان را القا كند.

ص: 105

12- ادعاى استقامت بر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 7

7 - استوار ماندن بر عقيده خويش تا دستيابى به برهانى آشكار برخلاف آن ، ادعاى كافران عصر بعثت ، پيش از ظهور اسلام

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

در صورتى كه مراد از انفكاك، دست كشيدن از كفر باشد، احتمال مى رود كه آيه شريفه در صدد نقل ادعاى كافران و توبيخ آنها باشد; يعنى، اين كافران كه مى گفتند: ما تا آمدن بيّنه، از عقايد خويش دست بر نمى داريم، حال كه بيّنه آمده است چرا بر آن عقيده باقى مانده اند؟!

13- ارزش استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 172 - 18

18 _ ارزش كامل صبر و استقامت در راه خدا ، در گرو احسان و تقوا

الّذين استجابوا للّه و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للّذين احسنوا منهم و اتّقوا

14- ارزش استقامت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 5

5 - ايمان و توحيد همراه با استقامت و پايدارى ، داراى ارزش والا

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا تتنزّل عليهم المل_ئكة

15- ارزش استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 5

5 - ايمان و توحيد همراه با استقامت و پايدارى ، داراى ارزش والا

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا تتنزّل عليهم المل_ئكة

16- استقامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 106

10 - مريم - 19 - 48 - 7

7- ثبات قدم و پايدارى حضرت ابراهيم ( ع ) در راه توحيد

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

تصميم ابراهيم(ع) بر هجرت، براى رفع موانع يكتاپرستى، حاكى از پايدارى او بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم . .. قالوا ابنوا له بني_نًا فألقوه فى الجحيم ... إنّه من

بيان داستان ابراهيم(ع) براى پيامبراسلام وايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

17- استقامت الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 132 - 7

7 - الياس ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ إلياس لمن المرسلين . .. فكذّبوه ...إنّه من عبادنا المؤمنين

ذكر داستان الياس(ع) براى پيامبر اسلام و ايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

18- استقامت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 5

5 _ پايدارى پيامبران در ابلاغ رسالت خويش ، تا شهادت و كشته شدن در راه خدا

و قتلهم الأنبياء بغير حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 4

4 - بى اعتنايى پيامبران و مردان الهى به مشكلات به وجود آمده در راستاى ايفاى رسالت و انجام وظيفه

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين . قال إنّى لعملكم من القالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 8

ص: 107

8 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان هاى خويش ، از خصوصيات پيامبران است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 2

2- رسولان الهى در طول تاريخ ، مواجه با مشكلات عظيم و برخوردار از اراده و عزمى بزرگ

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

چنانچه «من» بيانيه و عزم به معناى اراده و تصميم باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

19- استقامت انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 16 - 2

2 - پيامبران مردم انطاكيه ، برخوردار از صبر و پايدارى بر مواضع خويش ، به رغم روبه رو شدن با تكذيب و مخالفت هاى سخت

قالوا ربّنا يعلم إنّا إليكم لمرسلون

تأكيد پيامبران بر راستى ادعاهاى خود، على رغم تكذيب شدن شان، گوياى برداشت ياد شده است.

20- استقامت انبياى اولواالعزم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 1،6

1- پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به استقامت و پايدارى همچون رسولان اولواالعزم

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

6- تمامى رسولان صاحب شريعت ، برخوردار از صبر و استقامتى بزرگ

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

«اولواالعزم» مى تواند به معناى صاحب شريعت باشد; زيرا در معناى «عزم»، «عزيمة» به معناى شريعت را ياد كرده اند.

21- استقامت انبياى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 70 - 13

13 _ استقامت و پايدارى انبياى بنى اسرائيل در انجام رسالت خويش ، تا مرز شهادت

فريقاً كذبوا و فريقاً يقتلون

ص: 108

22- استقامت اولياء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 4

4 - بى اعتنايى پيامبران و مردان الهى به مشكلات به وجود آمده در راستاى ايفاى رسالت و انجام وظيفه

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين . قال إنّى لعملكم من القالين

23- استقامت با تقيّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 21

21 _ مقاومت در برابر دشمن بر اساس تقيّه و آمادگى براى پيروى از دستورات پيشوايان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و صابروهم على التّقيّة و رابطوا على من تقتدون به ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 369، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 334، ح 3.

24- استقامت بر اذيتهاى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 8

8_ ضرورت صبر و مقاومت حق پويان در برابر استهزا و آزار دشمنان

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

جمله «و يصنع الفلك و كلما مرّ . ..» بيانگر صبر و مقاومت حضرت نوح(ع) و پيروان اوست و هدف از نقل آن ، ايجاد روحيه مقاومت در حق پويان و درس صبر و استقامت به آنان است.

25- استقامت بر استهزاهاى دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 8

8_ ضرورت صبر و مقاومت حق پويان در برابر استهزا و آزار دشمنان

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

جمله «و يصنع الفلك و كلما مرّ . ..» بيانگر صبر و مقاومت حضرت نوح(ع) و پيروان اوست و هدف از نقل آن ، ايجاد روحيه مقاومت در حق پويان و درس صبر و استقامت به آنان است.

ص: 109

26- استقامت بر ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 24

24 _ انسان بدون توكل بر خدا ، ناتوان از پايدارى بر ايمان خويش است .

إلا أن يشاء اللّه . .. على اللّه توكلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 8،10،12

8 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) پس از اعلان پايدارى بر طريق ايمان ، به دعا به درگاه خدا پرداختند .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

12 _ مؤمنان راستين نگران حسن عاقبت خويش و باقى ماندن بر طريق ايمان تا آخرين لحظات

و توفنا مسلمين

27- استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 18

18 _ تنها خداوند آگاه به سرنوشت مؤمنان در پايدارى آنان بر توحيد و يا بازگشتشان به كفر و شرك است .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 1،2،9

1_ خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا ، فرمان داد .

فاستقم كما أُمرت

متعلق «استقم» ذكر نشده تا حكايت از عموم داشته باشد; ولى از آن جا كه بحث آيات پيشين درباره توحيد و پرستش خدا بود ، در برداشت فوق از آنها نام برده شد.

2_ مؤمنان همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا موظّف بودند .

فاستقم . .. و من تاب معك

«من تاب» عطف بر ضمير مستتر در «فاستقم» است; يعنى: «وليستقم من تاب معك».

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله «فاستقم . ..» بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _

ص: 110

تفريع شده باشد.

28- استقامت بر رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 6

6 - تحمّل آداب و رسوم دوران جاهليت ، بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) سنگين و دشوار بود .

وزرك

«وزر»، مطلق است و قابليت دارد كه بر مصاديقى گوناگون _ از جمله «سنت هاى سخت دوران جاهليت» _ تطبيق يابد. هم چنين مى تواند ناظر به تمام مصاديقى باشد كه به ذهن خطور مى كند.

29- استقامت بر عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

30- استقامت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 1

1 _ اظهار پايدارى بر طريق ايمان و به هيچ انگاشتن مجازات هاى فرعون ، عكس العمل ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 8،10

8 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) پس از اعلان پايدارى بر طريق ايمان ، به دعا به درگاه خدا پرداختند .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

10 _ ساحران مؤمن در عين اظهار استقامت در برابر فرعون ، خود را براى مقاومت در برابر شكنجه هاى فرعون و پايدارى بر طريق ايمان ، نيازمند امداد هاى الهى دانستند .

ربنا أفرغ علينا صبراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 111

11 - طه - 20 - 72 - 2،11

2 - ساحران مؤمن ، برترى دادن فرعون بر خداوند و بهادادن به تهديدات او در برابر دلايل روشن موسى ( ع ) را ، به كلى منتقى دانسته و ثبات و استحكام ايمان خود را نشان دادند .

قالوا لن نؤثرك على ما جاءنا من البيّن_ت والذى فطرنا

11 - ساحران مؤمن ، آمادگى خود را براى تحمّل هرگونه شكنجه و كشتار در جهت حفظ ايمان خويش اعلام كردند .

لن نؤثرك . .. فاقض ما أنت قاض

«قضا» به معناى حكم كردن و داورى است. جمله «فاقض...» از زبان ساحران مؤمن و خطاب به فرعون است; يعنى، هر حكمى را كه مى توانى و قضاوت آن از تو ساخته است، صادر كن. ما آماده پذيرش هر نوع شكنجه و عذاب در راه ايمان خود هستيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 1

1 - ساحران مؤمن ، در برابر فرعون و تهديد هاى وى ، بر ايمان خود به پروردگارشان تأكيد كردند .

لن نؤثرك . .. إنّا ءامنّا بربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 1،2

1 - اعلام آمادگى ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون براى پذيرش هر شكنجه در راه ايمان خويش

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

2 - خشم و تهديد شديد فرعون ، فاقد كمترين تأثير در ساحران مؤمن به موسى ( ع )

لأُقطّعنّ أيديكم و أرجلكم من خل_ف . .. قالوا لاضير

31- استقامت خداپرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 6

6 - روى گردانى مردم از عبادت خداوند ، نبايد تزلزلى در خداپرستان ايجاد كند .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

جمله همخوان با «و لا أنتم عابدون» اين بود كه گفته شود: «ما أنا عابد»; تغيير آن تعبير به فعل مضارع «أعبد»، براى تصريح به وضعيت آينده و نفى تزلزل در عبادت است.

32- استقامت در ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 74 - 3

3 - ايمان به آخرت ، اهرم پايبندى انسان به ارزش هاى الهى و صراط مستقيم

ص: 112

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة عن الصرط لن_كبون

33- استقامت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 29

29 _ پايدارى و ثبات در ايمان ، ملاكى براى ارزش اعمال نزد خداوند

و من يرتددكم منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة

اعمال آنان كه در ايمانشان راسخ نبودند و سرانجام مرتدّ شوند، حبط مى شود و فاقد ارزش مى گردد. بنابراين از ملاكهاى ارزش اعمال، ثبات در ايمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 11

11 _ ثبات و پايدارى در ايمان از نتايج عمل به احكام و مواعظ الهى

و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً

متعلق «تثبيتاً» به قرينه آيات قبل، ايمان گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 67 - 4

4 _ ثابت قدمان در ايمان ، بهره مند از پاداش بزرگ و ويژه خداوند

اشدّ تثبيتاً. و اذاً لأَتيناهم من لدنّا اجراً عظيماً

در برداشت فوق، «اذاً لأَتيناهم . .. »، نتيجه «اشدّ تثبيتاً» گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 136 - 4

4 _ دعوت خداوند از مؤمنان ، به ثبات و پايدارى در طريق ايمان

يأيها الذين ءامنوا ءامنوا باللّه

برداشت فوق توجيه ديگرى است براى دعوت مؤمنان به ايمان، يعنى اى اهل ايمان بر ايمان خويش همواره پايدار باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 113

4 - نساء - 4 - 143 - 12

12 _ نشاط در عبادت ، اخلاص ، ذكر فراوان خدا و استوارى در ايمان ، پرتويى از هدايت الهى است .

و إذا قاموا إلى الصّلوة . .. و من يضلل اللّه فلن تجد له سبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 9

9 _ لزوم پايدارى بر ايمان ، تقوا و عمل صالح

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. إذا ما اتقوا و احسنوا

تكرار تقوا، ايمان و عمل صالح مى تواند اشاره به لزوم پايدارى بر اين ويژگيها داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 1،8

1 _ اظهار پايدارى بر طريق ايمان و به هيچ انگاشتن مجازات هاى فرعون ، عكس العمل ساحران مؤمن به موسى ( ع ) در برابر فرعون

قالوا إنا إلى ربنا منقلبون

8 _ ضرورت بى باكى و بى پروايى از تهديد ها و شكنجه ها در طريق ايمان

إنا إلى ربنا منقلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 30 - 6

6 - يكتاپرستان استوار بر طريق ايمان ، برخوردار از جايگاهى ويژه در پيشگاه خداوند

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا تتنزّل عليهم المل_ئكة

نزول پياپى فرشتگان _ كه از فعل مضارع «تتنزّل» فهميده مى شود _ نشانگر عنايت ويژه خداوند به موحدان پايدار بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 1

1- يكتاپرستان استوار بر طريق ايمان ، ايمن از هر بيم و اندوه نسبت به گذشته و آينده

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

در معناى «لاخوف عليهم» گفته شده است كه «خوف» نسبت به آينده و موضوعى است كه در شرف وقوع مى باشد; ولى در «و لا هم يحزنون» حزن و اندوه، همواره بر امرى است كه تحقق يافته و سپرى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 28 - 1

1 - توصيه مؤمنان ، از سوى خداوند به رعايت تقواى الهى و پايدار ماندن بر ايمان به پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله)

ي_أيّها الذين ءامنوا اتّقوا اللّه و ءامنوا برسوله

امر «آمنوا برسوله» _ با توجه به اين كه خطاب در آن متوجه كسانى است كه به پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) ايمان دارند _ امر به تحصيل ايمان نيست; بلكه توصيه است به اين كه بر آن ايمان باقى بمانند و آن را از دست ندهند.

ص: 114

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 2،6

2 - مؤمنان ، بايد بر ايمان خويش به خدا و رسول او پايدار باشند .

ي_أيّها الذين ءامنوا. .. تؤمنون باللّه و رسوله

فعل مضارع «تؤمنون» افاده استمرار مى كند و بيانگر آن است كه ايمان هاى مقطعى و متزلزل، فاقد ارزش است.

6 - ايمان پايدار به خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) و جهاد پيوسته و مستمر در راه خدا ، تجارتى بس سودمند و بزرگ

هل أدلّكم على تج_رة . .. تؤمنون باللّه و رسوله و تج_هدون فى سبيل اللّه

34- استقامت در برابر استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

35- استقامت در برابر اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5،7

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

7 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از ترك استقامت در برابر فشار هاى فرعون و اطرافيانش و در پيش گرفتن راهى جز آن ، بر حذر داشت .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

36- استقامت در برابر حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 4

4 - سلامت جامعه بشرى و مصون ماندن آن از فساد و تباهى ، در گرو اجراى قوانين الهى و ايستادگى در برابر تمايلات حق ستيزان

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

ص: 115

37- استقامت در برابر دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5،6،7

5 _ تشويق پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

6 _ پيامبران الهى ، الگو و مظهر صبر و پايدارى در برابر دشمنان حق ستيز و تبه كار

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

7 _ تفكر در تاريخ پيامبران و صبر و پايدارى آنان در برابر دشمنانشان ، نيروبخش و تقويت كننده روح مقاومت است .

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

38- استقامت در برابر شايعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 17 - 1

1 - پرهيز از تأثيرپذيرى در برابر شايعه ها و دامن زدن به آنها و نيز اجتناب از تهمت زدن به ديگران و بازى با حيثيت آنان ، اندرزى الهى به مؤمنان

يعظكم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن كنتم مؤمنين

39- استقامت در برابر شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 2

2- ارزش و ثمربخشى اقرار به توحيد ، در گرو پايدارى در برابر عوامل شرك و گناه

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

«فلا» بيانگر نتيجه حقيقتى است كه از دو عنصر به هم پيوسته تشكيل شده است: 1_ اقرار به توحيد; 2_ استقامت در طريق آن.

ص: 116

40- استقامت در برابر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 5،7

5 _ خداوند موسى و هارون ( ع ) را در برابر فشار ها و سختيهايى كه از جانب فرعون و اطرافيانش وارد مى شد ، توصيه به استقامت و پايدارى فرمود .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

7 _ خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از ترك استقامت در برابر فشار هاى فرعون و اطرافيانش و در پيش گرفتن راهى جز آن ، بر حذر داشت .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

41- استقامت در برابر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 2

2 - لزوم پايدارى حق و حق طلبان ، در برابر هوس ها و تمايلات فساد انگيز كافران

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 3،12

3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر

و الذين معه أشدّاء على الكفّار

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

12- حفظ صلابت و استحكام در برابر كافران ، نيازمند حاكميت روح رحمت و مودّت ميان مؤمنان

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

ميان «أشدّاء على الكفّار» و «رحماء بينهم»، نوعى تعامل و تأثير متقابل وجود دارد; يعنى، سستى در هر زمينه، موجب خدشه دار شدن موقعيت مؤمنان در زمينه ديگر مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 2

2 - روى گردانى كافران و مرفهان از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، على رغم عدم درخواست كمترين مزد از ايشان

أم تسئلهم خرجًا

ضمير «هم» به كافران و رفاپيشگان _ كه در آيات پيش از آنان ياد شده است _ باز مى گردد. گفتنى است كه استفهام در جمله فوق، استفهام انكارى است; يعنى، «ما تسئلهم خرجاً». بنابراين «خرجاً» نكره در سياق نفى و مفيد عموم است. در نتيجه معنا چنين مى شود: تو با اين كه از آنان كمترين مزدى درخواست نمى كنى، از تو روى برمى گردانند.

ص: 117

42- استقامت در برابر گناه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 2

2- ارزش و ثمربخشى اقرار به توحيد ، در گرو پايدارى در برابر عوامل شرك و گناه

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

«فلا» بيانگر نتيجه حقيقتى است كه از دو عنصر به هم پيوسته تشكيل شده است: 1_ اقرار به توحيد; 2_ استقامت در طريق آن.

43- استقامت در برابر مخالفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 7

7 - تسليم نشدن در برابر فشارِ خواسته ها و تمايلات گوناگون مخالفان فرمان خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فادع و استقم كما أمرت و لاتتّبع أهواءهم

44- استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 3

3 _ نوح ( ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله «لكنى رسول . .. » و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله «أبلغكم ... » هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 4

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

7 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

ص: 118

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 1،2

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر جوّآفرينى و لحن تمسخرآميز فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 1

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهمت ها و سخنان نارواى فرعون عليه او

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون . قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 1

1 - دست بر نداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهديد هاى فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 14 - 5

5 - تبليغ دين و حركت در راه حق ، نبايد به سبب رو به رو شدن با مخالفت ها و تكذيب ها ، متوقف شود ; بلكه بايد با تقويت مبلغان و حق مداران ، ادامه يابد .

فكذّبوهما فعزّزنا بثالث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 3

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) مكلف به استقامت و پايدارى دربرابر مشكلات و دشوارى هاى دعوت

فادع و استقم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 1،6

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از جانب خداوند مأمور تمسك به پيام وحى و پايدارى در راه دعوت به آن

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

6 - لزوم برخوردى استوار و به دور از هرگونه ضعف و سستى ، در مقام تبليغ معارف دينى

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

ص: 119

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 4

4- تبليغ دين و پيام وحى ، نيازمند به استقامت و پايدارى

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

از اين كه خداوند، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را در راستاى رسالت و تبليغ دين، به صبر و شكيبايى فراخوانده و عزم بزرگ رسولان پيشين را به آن حضرت يادآور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 3 - 5

5 - هدايت و تبليغ دين و تحمّل سختى ها و ناگوارى هاى برخاسته از آن ، داراى پاداشى بزرگ ، روز افزون و بى منت

و إنّ لك لأجرًا غير ممنون

برداشت ياد شده، به سبب اين نكته ترديدناپذير است كه اجر بزرگ پيامبر(صلی الله علیه و آله)، به جهت رسالت او و تحمل سختى هاى آن (از جمله تحمل تهمت هاى ناروا همچون تهمت جنون و. ..) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى ، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) در سخت ترين شرايط قرار داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن است .

و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

45- استقامت در تبليغ توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 3

ص: 120

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله «تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد» مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

46- استقامت در تبليغ دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 3

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله «تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد» مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 5

5- سلب نشدن وظيفه ابلاغ دين از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبران الهى ، به صرف روى گردانى مردم از آنان

فإن تولّوا فإنما عليك البل_غ المبين

بدين احتمال كه معناى آيه چنين باشد كه اگر مردم روى گرداندند، تو نبايد بار تكليف را فرو نهى; بلكه بايد همچنان به وظيفه ابلاغ پيام الهى همت گمارى، برداشت فوق به دست مى آيد. گفتنى است آمدن جمله «فإنما عليك ...» به صورت جمله اسميه _ كه دال بر استمرار است _ مؤيد همين برداشت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 5،6

5 - تبليغ دين ، همراه با مشكلات انبوه و نيازمند استقامت و پايدارى

فادع و استقم كما أمرت

6 - پايدارى و استوارى در راه تبليغ و اقامه دين ، وظيفه اى دشوار و طاقت فرسا براى مبلغان دينى

فادع و استقم كما أمرت

توصيه خداوند به استقامت، بيانگر اين است كه راه تبليغ دين و اقامه آن، راهى بس ناهموار و پيمودن آن بسيار سخت و دشوار است.

ص: 121

47- استقامت در تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 9

9 _ لزوم پايدارى بر ايمان ، تقوا و عمل صالح

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. إذا ما اتقوا و احسنوا

تكرار تقوا، ايمان و عمل صالح مى تواند اشاره به لزوم پايدارى بر اين ويژگيها داشته باشد.

48- استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 24

24 _ لزوم پايدارى در عقيده توحيدى و اعلام صريح بطلان شرك و بيزارى از معبودهاى مشركان

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 7

7- ثبات قدم و پايدارى حضرت ابراهيم ( ع ) در راه توحيد

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

تصميم ابراهيم(ع) بر هجرت، براى رفع موانع يكتاپرستى، حاكى از پايدارى او بر توحيد است.

49- استقامت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 177 - 6

6 - برپايى نماز ، پرداخت زكات ، وفاى به عهد ، صبر در مشكلات و استقامت در نبرد از وظايف اهل ايمان و از مسائل اساسى دين

ليس البر أن تولوا وجوهكم . .. و لكن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرين فى ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 23،30

23 _ گمان به لقاءاللّه ( روز رستاخيز ) موجب پايدارى انسان در پيكار با دشمنان

قال الّذين يظنُون . .. غلبت فئة كثيرة

بنابراينكه «يظنّون» به معنى گمان باشد.

30 _ پيروزى در پيكار ، در گرو استقامت و استوارى است ; نه انبوهى لشكر

كم من فئة . .. و اللّه مع الصّابرين

جمله «و اللّه . .. »، به منزله بيان شرط براى غلبه گروه اندك بر گروه انبوه است.

ص: 122

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 12

12 _ جهاد و مقاومت در جنگ ، موجب برخوردارى از پاداش دنيوى و اخروى

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و من يرد ثواب الدّنيا

با توجّه به آيات قبل، از مصاديق مورد نظر براى اعمال خير، جهاد و مبارزه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 21 - 8

8 _ موسى ( ع ) بر حذر دارنده قوم خويش از فرار و عقب نشينى به هنگام رويارويى با ساكنان سرزمين مقدس

و لاترتدوا على ادباركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 45 - 1،3

1 _ اهل ايمان وظيفه دار پايدارى در نبرد با دشمنان دين

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم فئة فاثبتوا

«لقاء» مصدر «لقيتم» به معناى رو در رو شدن و برخورد كردن است و مراد از آن به مناسبت سياق آيه، برخورد نظامى، يعنى پيكار و نبرد، مى باشد.

3 _ پايدارى اهل ايمان در صحنه هاى پيكار همراه با ياد مداوم خدا ، زمينه ساز پيروزى آنان بر دشمنان دين

فاثبتوا و اذكروا اللّه كثيرا لعلكم تفلحون

«لعلكم» علاوه بر اينكه متعلق بر «اذكروا اللّه» است، مى تواند متعلق به «فاثبتوا» نيز باشد. در اين صورت مراد از «فلاح»، پيروزى در جنگ است.

50- استقامت در جنگ روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 12

12 _ لزوم استوارى در برابر جنگ روانى دشمنان و نهراسيدن از استهزاى آنان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

ص: 123

51- استقامت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 17

17 _ رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله «و اللّه وليّهما» و نيز جمله «و على اللّه . .. »، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 13،21

13 _ استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

21 _ پايدارى در نبرد ، وحدت و پيروى از تعاليم پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نشانگر آخرت خواهى مؤمنان مجاهد

حتّى اذا فشلتم . .. منكم من يريد الاخرة

بنابر اينكه دنياطلبى (منكم من يريد الدّنيا)، دليل «اذا فشلتم . .. » باشد، صفات مقابل اينها ويژگى آخرت جويان خواهد بود; يعنى آخرت خواهان در نبرد نه سستى خواهند كرد و نه ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 18

18 _ صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 14،16،18،23

14 _ شكيبايى مؤمنان در برابر مشكلات ، پايدارى آنان در مقابل دشمن و حفاظت از مرز هاى اسلامى ، نشانه تقواپيشگى است .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

16 _ ايمان ، زمينه شكيبايى در برابر مشكلات و پايدارى در مقابل دشمن و حفظ مرز ها و رعايت تقواست .

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللّه

مخاطب قرار دادن مسلمانان به وصف ايمان و آنگاه امر به شكيبايى و . .. بيانگر آن است كه ايمان زمينه تحقق مسائل مطرح شده

ص: 124

است.

18 _ صبر در برابر مشكلات ، مقاومت در برابر دشمن ، حفاظت از مرز هاى جامعه اسلامى و تقواپيشگى ، زمينه پيروزى و سعادت

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا لعلّكم تفلحون

«فلاح»، به معناى نيل به نجات و پيروزى است (لسان العرب).

23 _ مقاومت در برابر دشمنان و زير نظر داشتن توطئه آنان ، وظيفه مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «اصبروا و صابروا . .. »، فرمود: معناه ... و صابروا على عدوّكم و رابطوا عدوّكم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 428، ح 508.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 15

15 _ اطمينان بخشيدن بنى اسرائيلِ زمان طالوت به پيامبرشان ، بر پايدارى در پيكار با دشمنان

و ما لنا الاّ نقاتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 22

22 _ مؤمنان به روز رستاخيز ، معتقد به پايدارى در پيكار با دشمنان خدا ، على رغم كمبود نيرو

قال الّذين يظنّون . .. غلبت فئة كثيرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2،6

2 _ ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

6 _ ايمان و روحيه قوى ، رمز استوارى و ثبات قدم در رويارويى با دشمنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 7

7 _ ضرورت استقامت مؤمنان در جهاد و هنگامه شدائد و سختيها

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 2،8،12،13،14

2 _ عالمان ، ياوران پيامبران الهى در پيكار با دشمنان دين ، و تسليم ناپذير و استوار

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا لما اصابهم

برخى «ربيّون» را به معناى عالمان تقواپيشه و صابر گرفته اند. (لسان العرب).

ص: 125

8 _ قدرت روحى ، استقامت و تسليم ناپذيرى در مقابل دشمن ، از ويژگى هاى مردان الهى

و كايّن من نبىّ قاتل معه ربيّون كثير فما وهنوا . .. وما استكانوا

«وهن» به معناى فتور و سستى است، و كلمه «ما استكانوا»، از ماده «سكن»، به معنى خضوع است ; يعنى در برابر دشمن، خاضع و ذليل نمى شوند و تسليم نمى گردند.

12 _ خداوند دوستدار پايمردان در جنگ و شكيبايان در برابر هجوم حوادث آن

فما وهنوا لما اصابهم فى سبيل اللّه . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

13 _ محبّت خدا ، پاداش پايمردى شكيبايان در رويارويى و نبرد با دشمنان دين خدا

فما وهنوا لما اصابهم . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

14 _ نقش سازنده يادآورى حماسه شجاعت و پايدارى مجاهدان راه خدا و ياوران پيامبران در پيكار و مبارزه

و كايّن من نبىّ قاتل . .. و اللّه يحبّ الصّابرين

آيه شريفه با يادآورى حماسه «ربيّون»، در صدد سازندگى مسلمانان است تا ديگر بار همانند نبرد احد، سستى و زبونى به خود راه ندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 15 - 1

1 _ اهل ايمان وظيفه دار پايدارى و استقامت به هنگام هجوم و لشكركشى دشمنان دين ( جهاد دفاعى )

يأيها الذين ءامنوا إذا لقيتم الذين كفروا زحفا فلاتولوهم الأدبار

كلمه «زحفا» (كه به معناى لشكركشى است) مى تواند حال براى «الذين كفروا» باشد ; يعنى آنگاه كه كافران به سوى شما لشكركشى مى كنند. و همچنين مى تواند حال براى فاعل «لقيتم» باشد ; يعنى آنگاه كه شما براى جهاد به سوى كافران حركت مى كنيد. در برداشت فوق وجه اول ملاحظه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 4،7،8

4 _ اهل ايمان موظف به پايدارى در برابر لشكريان كفر تا پيروزى بر آنان ; حتى در صورت ده برابر بودن نيروى انسانى كافران

حرض المؤمنين على القتال إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

تغيير نكردن نسبت در دو فراز ياد شده، يعنى بيست در مقابل دويست و صد در مقابل هزار، بيانگر اين است كه ضرورت مقاومت مخصوص بيست و دويست نفر نيست، بلكه تحقق نسبت (يك بر ده) ملاك حكم است.

7 _ ضرورت پايدارى در مقابل دشمنى با نيرويى ده برابر ، مشروط به اين است كه رزمجويان اهل ايمان كمتر از بيست نفر نباشند .

إن يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين

رساندن معناى مقصود، يعنى لزوم مقاومت يك بر ده، با جمله اى كوتاهتر از آنچه آمده ممكن بود. بنابراين تطويل آن با ذكر دو مثال حاوى نكاتى است ; از جمله اين احتمال كه نسبت ياد شده و حكم مترتب بر آن در صورتى است كه نفرات اهل ايمان بيست نفر و يا بيشتر باشند و اگر كمتر باشند اين حكم جارى نيست.

8 _ صبر و مقاومت در صحنه كارزار از عوامل مهم پيروزى مؤمنان بر كافران

إن يكن منكم عشرون صبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 9

ص: 126

9 _ لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 2

2- ايمان به پيروزى راه ايمان و شكست نهايى كافران ، مقتضى صلابت و جديت مؤمنان در نبرد با جبهه كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

فاء در «فإذا لقيتم» مفيد ترتب و نتيجه است; يعنى، اكنون كه دانستيد تلاش كافران بى ثمر خواهد ماند (أضلّ أعمالهم) و فرجام مؤمنان به صلاح خواهد گراييد (أصلح بالهم) پس دلگرم باشيد و با يقين به پيروزى نبرد كنيد (فإذا لقيتم. .. فضرب الرقاب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 10

10 - ثبات در باور هاى دينى و جهاد همه جانبه در راه خداوند ، گواه صداقت انسان در ادعاى ايمان

إنّما المؤمنون الذين . .. ثمّ لم يرتابوا و ج_هدوا ... أول_ئك هم الص_دقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير باشند .

يق_تلون . .. صفّ_ًا كأنّهم بني_ن مرصوص

«مرصوص» از ريشه «رصاص» (سرب) مشتق است. «بنيان مرصوص»; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

52- استقامت در دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 6

6 _ اجابت دعا و خواسته هاى حق طلبان از سوى خدا و تحقق بخشيدن پيروزى آنان بر مستكبران ، مقتضى استقامت و پايدارى آنان در ميدان مبارزه است .

قال قد أجيبت دعوتكما فاستقيما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 7 - 3

3 - براى توجّه به خدا و درخواست از او ، بايد نهايت تلاش را به كار برد .

فانصب

ص: 127

53- استقامت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 15 - 10

10 - ثبات در باور هاى دينى و جهاد همه جانبه در راه خداوند ، گواه صداقت انسان در ادعاى ايمان

إنّما المؤمنون الذين . .. ثمّ لم يرتابوا و ج_هدوا ... أول_ئك هم الص_دقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

54- استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 5،10،17

5_ شرايط مكه براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان صدراسلام ، شرايطى دشوار و دين دارى امرى مشكل و نيازمند استقامت و پايدارى بوده است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت

17_ توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5،12

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

12_ تنها با اتكا بر خدا و يارى طلبيدن از او ، مى توان بر دين دارى پايدارى كرد و اهداف دين را پيش برد .

ص: 128

فاستقم كما أُمرت . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط «فاستقم . ..» با «ما لكم من دون الله من أولياء» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 4

4_ اقامه نماز ، تكيه گاهى براى استقامت در راه دين و ابلاغ آن

فاستقم كما أُمرت . .. و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 115 - 3،7

3_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، امورى نيازمند به صبرپيشگى

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا ... واصبر

7_ پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان گرى ، تكيه نكردن بر ستمگران و اقامه نماز ، نيكوكارى و درپى دارنده اجر و پاداش الهى است .

فاستقم . .. و لاتركنوا ... أقم الصلوة ... فإن الله لايضيع أجر المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 1

1_ لزوم استقامت ورزيدن و صبر پيشه ساختن در اجراى احكام و فرمان هاى الهى

والذين صبروا

عبارت «ابتغاء وجه ربهم» (براى دستيابى به رضايت خدا) مى رساند كه متعلق «صبروا» احكام و فرمانهاى خداست ; يعنى: «صبروا على ما أمرهم الله به و عمّا نهاهم عنه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 4

4_ صبر و استقامت بر پيروى از فرمان هاى خدا درپى دارنده ورود به بهشت

سل_م عليكم بما صبرتم

حرف «باء» در «بما صبرتم» سببيه و «ما» در آن مصدريه است. متعلق «صبرتم» امورى است كه در آيات گذشته («الذين يوفون» تا «يدرءون بالحسنة السيئة») مطرح شد كه مى توان از آنها به «طاعة الله» تعبير كرد. بنابراين بما صبرتم ; يعنى: «بسبب صبركم على طاعة الله».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 9

9- پايبندى به دين و عمل به دستورهى آن ، معيار ارزشمندى و ملاك ديندارى است ، نه صرف ادعا و سخنورى .

فمن تبعنى فإنه منّى

«تبع» و «اتبع» به معناى گام نهادن در جاى پاى كسى و پيروى كردن همراه با دستورگيرى است (مفردات راغب).

ص: 129

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 110 - 2

2- خداوند ، نسبت به مهاجرانى كه با هجرت ، جهاد و صبر ، دين خود را حفظ كردند ، بسيار بخشنده و مهربان است .

ثمّ إن ربّك للذين هاجروا من بعد ما فتنوا ثمّ ج_هدوا و صبروا

خبر «إن ربّك للذين . ..» محذوف است كه «لغفور رحيم» بر آن دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 111 - 4

4 - مقاومت روحى در برابر استهزا و مضحكه كافران و حق ستيزان و پايبندى بر ارزش هاى دينى و الهى ، از مصداق هاى بارز صبر و شكيبايى

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون . إنّى جزيتهم اليوم بما صبروا

55- استقامت در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 5،21

5 _ مقاومت و صبر پيروان انبياى گذشته در برابر سختى هاى جنگ و مشكلات

ام حسبتم . .. مسّتهم البأساء و الضراء

درخواست نصرت الهى از جانب پيامبران و مؤمنان پس از آزار جنگ و مصائب و مشكلات، بيانگر مقاومت آنان است.

21 _ مقاومت در برابر مصائب و مشكلات ، زمينه برخوردارى از نصرت الهى

ام حسبتم ان تدخلوا . .. متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قريب

انبيا و مؤمنان پس از تحمّل مشكلات، منتظر نصرت الهى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 10

10 _ آرامش خاطر ، موجب استقامت آدمى در مشكلات و درگيريها

ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 68 - 3

3 _ دستيابى به صراط مستقيم ، در سايه جانبازى ، هجرت ، فداكارى و تحمل مشكلات در راه خدا *

و لو انّا كتبنا . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به ... و لهديناهم صراطا مستقيما

بنابر اينكه مراد از «ما يوعظون به» همان هجرت و جهاد باشد كه در آيه 66 مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 104 - 6

ص: 130

6 _ ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنج ها و خسارت هاى ناشى از نبرد با دشمنان

ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من اللّه ما لايرجون

هدف از بيان امتيازات نيروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نيز تبيين رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، اين است كه اهل ايمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحيه رويارويى با دشمنان را القا كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 2

2 _ مؤمنان وظيفه دار استعانت از خدا و پيشه سازى صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه ايمان

استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 5

5- حاملان رسالت الهى ، براى انجام رسالت خويش لازم است مشكلات و ناملايمات آن را تحمل كنند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

از اينكه خداوند، به جاى پاسخ گويى مستقيم به برخوردهاى مشركان، به نوع برخورد مردم با پيامبران گذشته مى پردازد، احتمالاً به اين خاطر است كه گوشزد كند كه رسالت مدارى داراى چنين مشكلاتى است و بايد آن را تحمل كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 4

4 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيروآفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

. .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

56- استقامت در سختى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 131

20 - شرح - 94 - 5 - 4

4 - سختى ها ، هرگز نبايد رهبران الهى را از توجّه به سهولت ها و امكانات موجود و دلگرم بودن به آنها باز دارد . *

فإنّ مع العسر يسرًا

كلمه «مع»، دلالت دارد كه وجود «يسر عظيم» هم زمان با وجود «عسر» است; نه بعد از آن. و مراد از آن مى تواند هم زمانى «عسر» با مقدّمات «يسر» باشد. و ممكن است در صدد بيان اين حقيقت خارجى باشد كه: هر گاه مشكلاتى پديدار شد، توجّه به آن ذهن شما را به خود مشغول نسازد; بلكه به سهولت ها و امكانات فراوانى كه در كنار آن، براى شما وجود دارد نيز توجّه داشته باشيد. برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 142 - 7

7 _ ضرورت استقامت مؤمنان در جهاد و هنگامه شدائد و سختيها

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين

57- استقامت در سختيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 13

13 _ پيكار اهل ايمان با دشمنان دين و پايدارى در هنگامه هاى دشوار ، سپاسگزارى از نعمت هاى الهى است .

و لمّا يعلم اللّه الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصّابرين . .. و سنجزى الشّاكرين

58- استقامت در شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2،5

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

«صبر بر آلهه» كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

5 - سران كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند .

و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «ه_ذا» به صبر اشاره داشته و مقصود از «يراد» (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.

59- استقامت در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 132

12 - مؤمنون - 23 - 74 - 3

3 - ايمان به آخرت ، اهرم پايبندى انسان به ارزش هاى الهى و صراط مستقيم

و إنّك لتدعوهم إلى صرط مستقيم . و إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة عن الصرط لن_كبون

60- استقامت در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 1،2،9

1_ خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا ، فرمان داد .

فاستقم كما أُمرت

متعلق «استقم» ذكر نشده تا حكايت از عموم داشته باشد; ولى از آن جا كه بحث آيات پيشين درباره توحيد و پرستش خدا بود ، در برداشت فوق از آنها نام برده شد.

2_ مؤمنان همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا موظّف بودند .

فاستقم . .. و من تاب معك

«من تاب» عطف بر ضمير مستتر در «فاستقم» است; يعنى: «وليستقم من تاب معك».

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله «فاستقم . ..» بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

فعل هاى «أعبد» در اين آيه و «عبدتم» در آيه بعد، عِدل يكديگر قرار گرفته است. ماضى آوردن فعل، در مورد عبادت مشركان و مضارع آوردن آن درباره عبادت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، بيانگر استمرار عبادت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

برداشت ياد شده، از تقابل «أعبد» و «عبدتم» استفاده شده است.

ص: 133

61- استقامت در عبوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 2

2 - پايبندى بر بندگى خدا در حال غنا ، تنگدستى ، كاميابى و ناكامى ، نشانه قوت ، ثبات و استحكام ايمان است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. انقلب على وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 5

5- راه حق و بندگى خدا ، داراى سختى ها و مشكلات و نيازمند پايدارى و استقامت

قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا

واژه استقامت، نشان دهنده دشوارى راه و نيازمندى به پايدارى است.

62- استقامت در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 8

8_ ضرورت حفظ مواضع و ابراز پايبندى به عقايد دينى ، دربرخورد با مخالفان دين

إن افتريته فعلىّ إجرامى و أنا برىءٌ مما تجرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور اعلام موضع سازش ناپذير عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل إنّى أُمرت أن أعبد اللّه

63- استقامت در عمل به تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 25 - 5

5 - ترغيب پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم

64- استقامت در عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 134

4 - مائده - 5 - 93 - 9

9 _ لزوم پايدارى بر ايمان ، تقوا و عمل صالح

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. إذا ما اتقوا و احسنوا

تكرار تقوا، ايمان و عمل صالح مى تواند اشاره به لزوم پايدارى بر اين ويژگيها داشته باشد.

65- استقامت در كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 6 - 2،5

2 - سران كفر و شرك در عصر بعثت ، مردم را به صبر و پايدارى بر آيين شرك و مواضع عقيدتى خود فرامى خواندند .

و اصبروا على ءالهتكم

«صبر بر آلهه» كنايه از پايدارى بر پرستش معبودها و ادامه آن است.

5 - سران كفر و شرك ، صبر و پايدارى بر آيين شرك و بت پرستى را ، امرى مطلوب و تكليف دينى خود مى دانستند .

و اصبروا على ءالهتكم إنّ ه_ذا لشىء يراد

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «ه_ذا» به صبر اشاره داشته و مقصود از «يراد» (خواسته شده) اقتضاى اعتقاد به آيين شرك باشد.

66- استقامت در مبارزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 7

7 _ اذعان به مالكيت خدا بر زمين و نفوذ مشيت او ، زمينه ساز مقاومت در برابر دشمنان دين است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 3

3_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به آن حضرت ، موظف به پايدارى بر مواضع خويش ( ابلاغ رسالت الهى و مبارزه با شرك و فساد )

إنا ع_ملون

67- استقامت در مصايب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 21

21 _ مقاومت در برابر مصائب و مشكلات ، زمينه برخوردارى از نصرت الهى

ام حسبتم ان تدخلوا . .. متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قريب

ص: 135

انبيا و مؤمنان پس از تحمّل مشكلات، منتظر نصرت الهى بودند.

68- استقامت در مقابل مخالفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 7

7 - پافشارى ايمان آوردگان از اهل كتاب بر مواضع فكرى و عملى خويش و تسليم نشدن آنان در برابر فشار مخالفان

و قالوا لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه ياوه گويان با هدف متزلزل كردن مؤمنان، بدان كار دست مى زدند.

69- استقامت در موضعگيرى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 4

4_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ناحيه خداوند مأمور بود تا پايدارى خود و مؤمنان و ايستادگى بر مواضعشان را به كافران تأكيد كند .

و قل للذين لا يؤمنون . .. إنا ع_ملون

70- استقامت در هدف مقدس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 60 - 10

10- پايدارى در مسير اهداف ارزشمند و متعالى مطلوب است .

و إذ قال موسى لفتيه لاأبرح . .. أو أمضى حقبًا

71- استقامت دربرابر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 72 - 2

2 - روى گردانى كافران و مرفهان از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، على رغم عدم درخواست كمترين مزد از ايشان

أم تسئلهم خرجًا

ضمير «هم» به كافران و رفاپيشگان _ كه در آيات پيش از آنان ياد شده است _ باز مى گردد. گفتنى است كه استفهام در جمله فوق، استفهام انكارى است; يعنى، «ما تسئلهم خرجاً». بنابراين «خرجاً» نكره در سياق نفى و مفيد عموم است. در نتيجه معنا چنين مى شود: تو با اين كه از آنان كمترين مزدى درخواست نمى كنى، از تو روى برمى گردانند.

ص: 136

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 2

2 - لزوم پايدارى حق و حق طلبان ، در برابر هوس ها و تمايلات فساد انگيز كافران

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السم_وت و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 3،12

3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر

و الذين معه أشدّاء على الكفّار

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

12- حفظ صلابت و استحكام در برابر كافران ، نيازمند حاكميت روح رحمت و مودّت ميان مؤمنان

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

ميان «أشدّاء على الكفّار» و «رحماء بينهم»، نوعى تعامل و تأثير متقابل وجود دارد; يعنى، سستى در هر زمينه، موجب خدشه دار شدن موقعيت مؤمنان در زمينه ديگر مى شود.

72- استقامت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 5

5- حاملان رسالت الهى ، براى انجام رسالت خويش لازم است مشكلات و ناملايمات آن را تحمل كنند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

از اينكه خداوند، به جاى پاسخ گويى مستقيم به برخوردهاى مشركان، به نوع برخورد مردم با پيامبران گذشته مى پردازد، احتمالاً به اين خاطر است كه گوشزد كند كه رسالت مدارى داراى چنين مشكلاتى است و بايد آن را تحمل كرد.

73- استقامت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 62 - 8

8 - اطمينان و تزلزل ناپذيرى در بحران ها ، از صفات ضرورى رهبر جامعه ايمانى

ص: 137

قال أصح_ب موسى إنّا لمدركون . قال كلاّإنّ معى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 33 - 9

9 - ايمان به هدف و پايبندى به آرمان ها ، از شرايط رهبران جامعه ايمانى و اسلامى است .

و الذى جاء بالصدق و صدّق به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 5

5 - شرح صدر و تحمّل سختى ها ، از ويژگى هاى لازم براى رهبران الهى

ألم نشرح لك صدرك

74- استقامت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 29

29 _ ضرورت هشيارى ، آمادگى و پايدارى رهبران الهى در برابر انبوه فاسقان و شكنندگان حريم دين

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه و لاتتبع اهواءهم . .. و إن كثيراً من الناس لفسقون

يادآورى فسق بسيارى از مردم در پى نهى از پيروى هواپرستان، مى تواند به منظور هشدار به قاضيان و رهبران الهى ايراد شده باشد ; يعنى بايد متوجه باشند كه فاسقان بسيارى براى بازداشتن آنان از اجراى احكام الهى در تلاش هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 11

11 _ ثبات و استقامت و تأثيرناپذيرى از افراد نادان ، از وظايف رهبر جامعه اسلامى است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

75- استقامت رهبرى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 26

26 _ لزوم پايبندى و اهتمام رهبران الهى به مبانى اصولى و سازش ناپذيرى در آن

قل لا أشهد قل إنما هو إله وحد و إننى برىء مما تشركون

گرچه محتواى آيه خطاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) است، ولى مسلماً اختصاصى به شخص آن حضرت ندارد و قابل تعميم به همه رهبران در تمامى عصرهاست.

ص: 138

76- استقامت زنان مؤمن دوران اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 10 - 8

8 - پايدارى برخى از زنان مؤمن تا نيل به شهادت ، در عهد اصحاب اخدود

فتنوا المؤمنين و المؤمن_ت

77- استقامت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 5

5 _ شعيب ( ع ) پس از اعلان پايداريش بر توحيد و رد پيشنهاد اشراف كفرپيشه ( بازگشت به آيين شرك ) ، خروج از ديار مدين را برگزيد .

لئن اتبعتم شعيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «اتبعتم شعيباً»، پيروى از شعيب(ع) در خروج از شهر مدين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 3

3_ شعيب ( ع ) موظف به پايدارى بر مواضع خويش ( ابلاغ رسالت الهى و مبارزه با شرك و فساد )

إنى ع_مل

78- استقامت كارگزاران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 18 - 2

2 - مخالفان نماز و تكذيب گران دين ، هر چند فراوان و سازمان يافته باشند ، از مقاومت در برابر مأموران الهى عاجزاند .

ينهى . عبدًا إذا صلّى ... كذّب و تولّى ... فليدع ناديه. سندع الزبانية

79- استقامت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

ص: 139

«قلا» (مصدر «قالين») به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

80- استقامت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 10 - 8

8 - مبلّغان و نصيحت كنندگان مردم ، نبايد انتظار تأثير فورى داشته و با گذشت اندك زمانى ، مأيوس شوند .

فذكّر . .. سيذّكّر

حرف «سين» در «سيذكّر»، وعده به انجام يافتن تذكر پس از مدتى كوتاه است.

81- استقامت متهجدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 6 - 8

8 - انسان هاى اهل تهّجد ، استوارتر و با صلابت تر از ديگران در كردار و گفتار

إنّ ناشئة الّيل هى أشدّ وط_ًا

يكى از احتمالات مطرح در آيه شريفه، اين است كه «ناشئة» صفت براى موصوف محذوف است; يعنى، «إنّ النفس الناشئة فى الليل». گفتنى است كه برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مفضل عليه «أشدّ» و «أقوم»، انسان هاى غير متهجد باشند; يعنى، «النفس الناشئة فى الليل هى أشدّ وطئاً... من النفس الغير الناشئة فيه».

82- استقامت مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 4

4 _ استوارى قدم پيكارگران ، از نتايج شكيبايى آنان در پيكار و زمينه ساز نصرت الهى *

قالوا ربّنا افرغ . .. و انصرنا على القوم الكافرين

ص: 140

بنابراينكه سه جمله اى كه به عنوان دعا ذكر شده است، هر يك مقدّمه انجام پذيرى جمله بعدى باشد. يعنى صبر، عامل ثبات قدم و ثبات قدم، عامل نصر و پيروزى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 19

19 _ استقامت پيشگان و پايمردان پيكار احد ، شاكران نعمت رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

انقلبتم على اعقابكم . .. و سيجزى اللّه الشّاكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 1،2

1 _ پذيرفته شدن دعاى همرزمان انبياى گذشته ، در پيكار با دشمنان دين

فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

«ثواب الدّنيا»، مى تواند اشاره به پيروزى مجاهدان باشد كه با جمله «و انصرنا على القوم الكافرين» درخواست شده بود. و «ثواب الاخرة»، حكايت از برآورده شدن خواسته ديگر آنان دارد كه با جمله «و اغفرلنا ذنوبنا»، درخواست شده بود. زيرا ثواب آخرت در گرو آمرزش گناهان است.

2 _ ثبات قدم ( پايمردى ) و پيروزى بر دشمنان ، پاداش دنيوى خداوند به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا

83- استقامت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 8

8_ خداوند ، فراخوان پيامبر (صلی الله علیه و آله) به صبر و شكيبايى در امر رسالت و مقاومت در برابر مشركان و آزار هاى آنان

فاصبر

بيان سرگذشت نوح(ع) و سپس دعوت كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) به صبر و مقاومت ، گوياى اين است كه: مصداق مورد نظر براى «صبر» تحمل مشكلات و مشقتهاى تبليغ رسالت و مقاومت در برابر آزارها و كارشكنيهاى مخالفان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 1،2،3،4

1_ خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا ، فرمان داد .

فاستقم كما أُمرت

متعلق «استقم» ذكر نشده تا حكايت از عموم داشته باشد; ولى از آن جا كه بحث آيات پيشين درباره توحيد و پرستش خدا بود ، در برداشت فوق از آنها نام برده شد.

2_ مؤمنان همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا موظّف بودند .

فاستقم . .. و من تاب معك

«من تاب» عطف بر ضمير مستتر در «فاستقم» است; يعنى: «وليستقم من تاب معك».

ص: 141

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله «تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد» مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

4_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) در چگونگى پايدارى و استقامت ، بايد بر اساس امر و فرمان خدا عمل مى كرد .

فاستقم كما أُمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 3،4

3_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به آن حضرت ، موظف به پايدارى بر مواضع خويش ( ابلاغ رسالت الهى و مبارزه با شرك و فساد )

إنا ع_ملون

4_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ناحيه خداوند مأمور بود تا پايدارى خود و مؤمنان و ايستادگى بر مواضعشان را به كافران تأكيد كند .

و قل للذين لا يؤمنون . .. إنا ع_ملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 94 - 4

4- پيامبر (صلی الله علیه و آله) به اعراض و بى اعتنايى نسبت به اذيت ، آزار و كارشكنى مشركان و دشمنان و پايدارى در دعوت خويش مأمور شد .

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين

مراد از «اعراض از مشركان» كناره گيرى دز آنان نيست، چون با فراز نخست آيه (فاصدع بما تؤمر) - كه فرمان به اظهار علنى دعوت مى دهد _ سازگار نيست; بلكه چون پيامبر(صلی الله علیه و آله) در مكه مورد آزار و كارشكنى بسيار دشمنان و مشركان بودند، مقصود همان است كه در برداشت فوق آمده است. گفتنى است آيه بعد (إنا كفيناك المستهزءين) نيز مؤيد اين حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 91 - 9

9 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) تسليم محض در برابر پروردگار و تأثيرناپذير از خصومت هاى مشركان

و أُمرت أن أكون من المسلمين

با توجه به اين كه در آيات پيشين (از آيه 59 به بعد)، خصومت ها و حق ناپذيرى هاى كافران مطرح بوده، در پى آمدن جمله «و أُمرت أن أكون من المسليمن» مى رساند كه: اى پيامبر! تو تسليم محض در برابر خدا باش و به گفتار ناهنجار كافران بها مده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 11 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور اعلام موضع سازش ناپذير عقيدتى و توحيدى خود به مردم

قل إنّى أُمرت أن أعبد اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 142

16 - زمر - 39 - 39 - 4،7،8

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور پايدارى بر مواضع خود و استمرار رسالت خويش

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

7 - تأثير نپذيرفتن پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) در ادامه رسالت خود ، از تهديد ها و ارعاب دشمنان

و يخوّفونك . .. قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

اعلام موضع قاطع پيامبر(صلی الله علیه و آله) به دشمنانى كه او را تهديد كرده و مورد ارعاب قرار مى دادند، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

8 - پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) موضع قاطع و سازش ناپذيرى خود را _ حتى در صورت تنها ماندن _ به دشنان اعلام كرد و آنان را از اميد بستن به سازش و تسليم مأيوس ساخت .

قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسوف تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از جانب خداوند مأمور تمسك به پيام وحى و پايدارى در راه دعوت به آن

فاستمسك بالذى أُوحى إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 1

1- پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به استقامت و پايدارى همچون رسولان اولواالعزم

فاصبر كما صبر أولوا العزم من الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت خويش

و لربّك فاصبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 6

6 - تحمّل آداب و رسوم دوران جاهليت ، بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) سنگين و دشوار بود .

وزرك

«وزر»، مطلق است و قابليت دارد كه بر مصاديقى گوناگون _ از جمله «سنت هاى سخت دوران جاهليت» _ تطبيق يابد. هم چنين مى تواند ناظر به تمام مصاديقى باشد كه به ذهن خطور مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 2،3،4

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در انجام دادن مسؤوليت هاى سنگين رسالت خويش ، حد نهايى طاقت خويش را به كار گرفت .

الذى أنقض ظهرك

ص: 143

3 - تلاش طاقت فرساى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در انجام دادن رسالت هاى الهى ، آن حضرت را بى رمق ساخته ، توان او را به تحليل برده بود .

الذى أنقض ظهرك

4 - مهجور ماندن پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رسالت هاى او در بين مردم ، تاب و توان را از آن حضرت ربوده بود .

الذى أنقض ظهرك

برداشت ياد شده، ناظر به اين احتمال است كه مراد از «وزر» (در آيه قبل)، نقطه مقابل رفعت ذكر (در آيه بعد) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

فعل هاى «أعبد» در اين آيه و «عبدتم» در آيه بعد، عِدل يكديگر قرار گرفته است. ماضى آوردن فعل، در مورد عبادت مشركان و مضارع آوردن آن درباره عبادت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، بيانگر استمرار عبادت آن حضرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 5 - 5

5 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مصمم به پايدارى بر عبادت خداوند

أعبد

برداشت ياد شده، از تقابل «أعبد» و «عبدتم» استفاده شده است.

84- استقامت مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 54 - 5

5 - حفظ ايمان در آغاز بعثت ، بدون داشتن روحيه صبر و مقاومت امرى ناممكن بود .

أُول_ئك يؤتون أجرهم مرّتين بما صبروا

85- استقامت مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 7

7 _ اعلام قدرتِ بى انت هاى خداوند به مشركان صدر اسلام و تذكر به بيهوده بودن مقاومت در برابر او

و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه

«عجز» مقابل «قدرت» و «اعجاز» (مصدر معجزين) به معناى ناتوان كردن و به زانو درآوردن است. هشدار به مشركان نسبت به ناتوانيشان در به زانو درآوردن خدا، اعلام قدرت بى انتهاى خداوند و بى نتيجه بودن مقاومت در برابر اوست.

ص: 144

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 10

10 _ اعلام قدرت بى انت هاى خداوند به عموم مشركان صدر اسلام و هشدار به بى نتيجه بودن مقاومت در برابر او

و إن توليتم فاعلموا أنكم غير معجزى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 42 - 2

2 _ ايستادگى و مقاومت شديد مشركان در برابر دعوت و هدايت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إن كاد ليضلّنا عن ءالهتنا لولا أن صبرنا عليها

86- استقامت موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 54 - 6

6- انسانهايى وجود دارند كه در هر شرايط ، عقيده توحيدى خود را حفظ مى كنند .

ثمّ إذا كشف الضرّ عنكم إذا فريق منكم بربّهم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 1

1- يكتاپرستانِ پايدار بر طريق ايمان ، برخوردار از زندگى جاودان در بهشت

إنّ الذين قالوا . .. أُول_ئك أصح_ب الجنّة خ_لدين فيها

87- استقامت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 3

3 - ارشاد و هدايت فرعون ، نيازمند مقاومت و پايدارى موسى و هارون ( ع ) و پرهيز آنان از هرگونه سستى بود .

و لاتنيا فى ذكرى . اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 1

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر جوّآفرينى و لحن تمسخرآميز فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

ص: 145

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 1

1 - دست برنداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهمت ها و سخنان نارواى فرعون عليه او

قال إنّ رسولكم . .. لمجنون . قال ربّ المشرق و المغرب و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 1

1 - دست بر نداشتن موسى ( ع ) از تبليغ رسالت خويش در برابر تهديد هاى فرعون

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

88- استقامت مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ايمان استوار و فهم درست از دين

اتّبعون أهدكم سبيل الرشاد

اظهار ايمان و موضع گيرى علنى مؤمن آل فرعون، عليه مواضع فرعونيان و نيز محتوا و چگونگى استدلال هاى او براى درستى مواضع خود، نشانگر برداشت ياد شده است.

89- استقامت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2

2 _ ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 19

19 _ مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و ديگر هنگامه هاى پيكار با كافران ، برگزيدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم

و تلك الايّام . .. و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتّخذ منكم شهداء

ترك لام در «و يتّخذ»، اشاره به اين معنا دارد كه برگزيدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. يعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزيده مى شوند. گفتنى است كه در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 18

ص: 146

18 _ تنها خداوند آگاه به سرنوشت مؤمنان در پايدارى آنان بر توحيد و يا بازگشتشان به كفر و شرك است .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا وسع ربنا كل شىء علماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 1،3،9

1 _ لزوم پايدارى اهل ايمان در برابر لشكرى با نيرويى ده برابر ، حكمى كه پس از گذشت مدتى تخفيف داده شد .

الئن خفف اللّه عنكم

3 _ لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )

ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم

9 _ لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 17

17 _ پايدارى مؤمنان بر اجرا و حفظ حدود الهى ، شرط خداوند در وفا نمودن به عهد خويش

و من أوفى بعهده من اللّه . .. التّئبون العبدون ... و بشّر المؤمنين

تأكيد بر اعمال فردى و اجتماعى و حفظ حدود الهى پس از بيان وفاى خداوند به عهد خويش، مى تواند مشعر به اين حقيقت باشد كه پاسدارى انسان از حدود الهى، شرط بهرهورى از وعده هاى خداوندى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 2،3

2_ مؤمنان همراه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استقامت و پايدارى بر توحيد و پرستش خدا موظّف بودند .

فاستقم . .. و من تاب معك

«من تاب» عطف بر ضمير مستتر در «فاستقم» است; يعنى: «وليستقم من تاب معك».

3_ استقامت در ابلاغ دين و گسترش توحيد ، وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به اوست .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

جمله «تو و پيروانت پايدارى و استقامت كنيد» مى تواند به اين معنا باشد: بر توحيد و احكام دين پايبند و ثابت قدم بمانيد; مبادا سختيها و مشكلات شما را از مسير حق منحرف سازد. و نيز مى تواند گوياى اين باشد: در ابلاغ توحيد و دين پايدارى كنيد و از دعوت ملول و خسته نشويد. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 121 - 3،4

3_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به آن حضرت ، موظف به پايدارى بر مواضع خويش ( ابلاغ رسالت الهى و مبارزه با شرك و فساد )

إنا ع_ملون

4_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ناحيه خداوند مأمور بود تا پايدارى خود و مؤمنان و ايستادگى بر مواضعشان را به كافران تأكيد كند .

و قل للذين لا يؤمنون . .. إنا ع_ملون

ص: 147

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 10

10 - مؤمنان راستين ، محكم و بردبار در هنگامه هاى سخت و دشوار زندگى

لولا أن ربطنا على قلبها لتكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 6

6 - توحيد و استقامت در راه ايمان ، در پى دارنده بهشت و نعمت هاى گسترده براى مؤمنان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق_موا . .. و لكم فيها ما تشتهى أنفسكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 1

1 - مؤمنان ، اهل ايستادگى و مقاومت در برابر ظلم و تجاوز

للذين ءامنوا . .. و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

«إنتصار» (مصدر «ينتصرون») مى تواند به معناى ايستادگى در برابر ظالم و زير بار ظلم او نرفتن باشد: «انتصر الرجل إذا امتنع من ظالمه»،(لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 11

11- شديدترين تهديد ها از جانب كافران و مشركان ، ناتوان از خاموش ساختن نور ايمان در قلب هاى مستعد

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

محيط مكه با آن كه مسخّر مشركان بود و مؤمنان ناگزير به هجرت شده بودند; ولى خداوند از وجود مردان و زنان مؤمن در آن خبر داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 4 - 7

7 - مؤمنان در نبرد با دشمنان ، بايد منظم ، سازمان يافته و همچون بنايى ريخته شده از سرب ، استوار و نفوذناپذير باشند .

يق_تلون . .. صفّ_ًا كأنّهم بني_ن مرصوص

«مرصوص» از ريشه «رصاص» (سرب) مشتق است. «بنيان مرصوص»; يعنى، بنايى كه با سرب استوار و محكم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 17 - 3

3 - مؤمنان پايدار و استوار در طريق دين ، در معرض آزمايش الهى اند .

و ألّوِاستق_موا على الطريقة . .. لنفتنهم فيه

ص: 148

90- استقامت مؤمنان اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 7

7 - پافشارى ايمان آوردگان از اهل كتاب بر مواضع فكرى و عملى خويش و تسليم نشدن آنان در برابر فشار مخالفان

و قالوا لنا أعم_لنا و لكم أعم_لكم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه ياوه گويان با هدف متزلزل كردن مؤمنان، بدان كار دست مى زدند.

91- استقامت مؤمنان دوران اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 6

6 - پايدارى مؤمنان در عصر اصحاب اخدود ، بر ايمان خويش تا نيل به شهادت ، در محضر خداوند بوده و به آن رسيدگى خواهد شد .

و اللّه على كلّ شىء شهيد

بيان گواه بودن خداوند، براى مجرمان تهديد و براى مؤمنان وعده به پاداش است.

92- استقامت مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 7

7 _ تهديد ها و شكنجه ها ، بى تأثير در بازدارى مؤمنان راستين از طريق ايمان و باور هاى دينى

إنا إلى ربنا منقلبون

93- استقامت مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 10

10 _ مستضعفان مؤمن از قوم ثمود ، مردمانى پايدار و راسخ در ايمان خويش

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

از اينكه مؤمنان قوم ثمود مقصود خويش را با جمله اسميه و به همراه «إنّ» بيان كردند و با كلمه «ما»ى موصوله ايمان خويش را به تمامى رسالتهاى صالح اعلان داشتند، معلوم مى شود آنان در ايمان خويش بسيار جدى و پايدار بودند.

ص: 149

94- استقامت مؤمنان مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 6

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

95- استقامت مهتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 37 - 1

1 - هدايت كسانى كه با لطف الهى ارشاد شده اند ، استوار و پايدار است .

و من يهد اللّه فما له من مضلّ

96- استقامت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 3،13

3 _ نوح ( ع ) استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جمله «لكنى رسول . .. » و نيز آيات قبل دلالت بر اين معنا دارد كه نوح(ع) مبلغ رسالتهاى الهى است. بنابراين توصيف رسول به جمله «أبلغكم ... » هدف ديگرى را تعقيب مى كند و بيانگر نكته اى جديد است و آن اينكه وى بر ابلاغ رسالتهاى الهى اصرار خواهد ورزيد و بر آن پافشارى خواهد كرد.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله «أعلم من اللّه . .. » به منزله تعليلى باشد براى «أبلغكم» و «أنصح لكم». يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 12

12 _ حضرت نوح ( ع ) در راه دعوت به حق ، آمادگى خود را براى تحمل انواع مشكلات تا مرز كشته شدن را ، به مردم اعلام داشت .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة . .. و لا تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

ص: 150

7 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 81 - 7

7 - نوح پيامبر ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفانِ دعوت الهى

و لقد نادينا نوح. .. إنّه من عبادنا المؤمنين

ذكر داستان نوح(ع) براى پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

97- استقامت و دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 3

3 _ همراه نمودن دعا با مجاهدت و مقاومت در راه خدا ، از ويژگى هاى پيامبران الهى و پرورش يافتگان آنان

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا . .. و انصرنا

98- استقامت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 43 - 3

3 - ارشاد و هدايت فرعون ، نيازمند مقاومت و پايدارى موسى و هارون ( ع ) و پرهيز آنان از هرگونه سستى بود .

و لاتنيا فى ذكرى . اذهبا إلى فرعون إنّه طغى

99- استقامت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 4

4 _ هود ، استوارى خويش را در تبليغ رسالت هاى الهى به مردم گوشزد كرد .

أبلغكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 5

5_ هود ( ع ) مصمم به ابلاغ رسالت هاى الهى و تحمل هر گونه گزند و آزار در طريق آن بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

ص: 151

100- اهميت استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 250 - 1

1 _ صبر ، استوارى قدم و نصرت بر كافران ، درخواست پيكارگران برگزيده طالوت از خداوند ، به هنگام رويارويى با جالوت

و لمّا برزوا . .. و انصرنا على القوم الكافرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 11

11 _ لزوم پايدارى و تقواپيشگى در برابر توطئه دشمنان دين

ان تمسسكم حسنة . .. و ان تصبروا و تتقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 10

10 _ لزوم تأثيرپذيرى و استوارى جامعه ايمانى در برابر جنگ روانى و دسيسه هاى دشمنان

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در واقع تذكرى است به مؤمنان و معتقدان ولايت الهى كه در هنگامه هاى دشوار، ولايت و حمايت الهى را فراموش نكنند و به عناصرى همچون عبداللّه بن ابى، كه در صدد سستى آفرينى و ايجاد دلهره در بين آنان است، گوش فراندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 9

9 _ تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 9

9 _ لزوم پايدارى صد مؤمن در برابر دويست كافر و هزار مؤمن در برابر دو هزار كافر تا تحقق پيروزى بر آنان

فإن يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين و إن يكن منكم ألف يغلبوا الفين

101- اهميت استقامت حق طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 8

8_ ضرورت صبر و مقاومت حق پويان در برابر استهزا و آزار دشمنان

ص: 152

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

جمله «و يصنع الفلك و كلما مرّ . ..» بيانگر صبر و مقاومت حضرت نوح(ع) و پيروان اوست و هدف از نقل آن ، ايجاد روحيه مقاومت در حق پويان و درس صبر و استقامت به آنان است.

102- اهميت استقامت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 106 - 2

2- لزوم پايدارى بر ايمان ، پس از ورود به جرگه مؤمنان

من كفر بالله من بعد إيم_نه . .. فعليهم غضب من الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 11 - 3

3 - ايمان هاى متزلزل و مقطعى ، فاقد ارزش در پيشگاه خداوند

ي_أيّها الذين ءامنوا . .. تؤمنون باللّه و رسوله

103- اهميت استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 30 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى ، بايد در برابر تهديد هاى دشمنان ديانت مقاوم باشند و رسالت خود را ادامه دهند .

قال . .. لأجعلنّك من المسجونين . قال أوَلوجئتك بشىء مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 5

5 - لزوم صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، براى مبلغان و رهبران جامعه اسلامى

قم فأنذر . .. و لربّك فاصبر

104- اهميت استقامت در تبليغ حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 6

6 - لزوم حق پذيرى ، شناختن و شناساندن حق و پايدارى و شكيبايى براى تحقق آن

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

ترغيب مؤمنان به توصيه ديگران بر حق و صبر، بيانگر لزوم پايبندى خود به آن دو است.

ص: 153

105- اهميت استقامت در توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 1

1- تذكر خدا ، به حقانيت راه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و لزوم استوارى آن حضرت بر صراط توحيد

فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه

با توجه به اين كه خطاب «فاعلم» به پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و آن حضرت خود در رأس يكتاپرستان قرار دارد; تعبير «فاعلم» در حقيقت تأييد راه پيامبر(صلی الله علیه و آله) و تشويق ايشان به استوار ماندن در راه توحيدى خود و نينديشيدن به حركت هاى كفرآميز مخالفان است.

106- اهميت استقامت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 3

3 _ لزوم پايدارى هر مؤمن در ميدان نبرد با دو كافر ، نسخ كننده حكم پيشين ( لزوم پايدارى هر مؤمن در برابر ده كافر )

ان يكن منكم عشرون . .. الئن خفف اللّه عنكم

107- اهميت استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 11

11_ لزوم پايدارى بر دين ، پرهيز از طغيان و سركشى و تمايل نداشتن و تكيه نكردن بر ستمگران ، از مواعظ و پند هاى مهم خداوند است .

فاستقم كما أُمرت . .. و لاتطغوا ... و لاتركنوا إلى الذين ظلموا... ذلك ذكرى للذكر

108- اهميت استقامت در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 14 - 9

9 - ناخوشايندى كافران و دگرانديشان ، نبايد مانع اظهار حق در اصول دين و موجب دست برداشتن از مواضع اصولى در نهضت توحيدى شود .

فادعوا اللّه مخلصين له الدين و لو كره الك_فرون

ص: 154

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 16 - 5

5 - ضرورت پايدارى بر باور ها و نداشتن تزلزل بى دليل

من بعد ما استجيب له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 2

2 - در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران حق ناپذير ، نمى تواند مجوز عدول مبلغان و رهبران جامعه اسلامى از مواضع عقيدتى خويش و سازش و مسامحه با آنان باشد .

و لاتطع . ..أن كان ذا مال و بنين

ترديدى نيست كه اجابت خواسته هاى كافران و يا سازش با آنان از سوى رهبران جامعه اسلامى، به جهت طمع شخصى نيست; بلكه براى در اختيار گرفتن ثروت و نيروى انسانى كافران و صرف آنها در جهت مصالح و منافع مسلمين است; ولى چون اين كار به قيمت عدول از مواضع اعتقادى و يا سازش با كافران است، جايز نمى باشد.

109- اهميت استقامت رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 5 - 4

4 - سختى ها ، هرگز نبايد رهبران الهى را از توجّه به سهولت ها و امكانات موجود و دلگرم بودن به آنها باز دارد . *

فإنّ مع العسر يسرًا

كلمه «مع»، دلالت دارد كه وجود «يسر عظيم» هم زمان با وجود «عسر» است; نه بعد از آن. و مراد از آن مى تواند هم زمانى «عسر» با مقدّمات «يسر» باشد. و ممكن است در صدد بيان اين حقيقت خارجى باشد كه: هر گاه مشكلاتى پديدار شد، توجّه به آن ذهن شما را به خود مشغول نسازد; بلكه به سهولت ها و امكانات فراوانى كه در كنار آن، براى شما وجود دارد نيز توجّه داشته باشيد. برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

110- اهميت استقامت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

111- اهميت استقامت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 155

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 3

3- خداوند ، خواهان صلابت و استحكام جامعه اسلامى در قبال كافران و جامعه كفر

و الذين معه أشدّاء على الكفّار

لحن آيه شريفه بيان ارزش هاى واقعى مؤمنان و همگامان پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و در حقيقت اخبارى است كه انشاى مؤكد را مى رساند.

112- اهميت استقامت موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كافرون - 109 - 3 - 8

8 - سرسختى مخالفان توحيد در مواضع خويش ، نبايد پايدارى اهل توحيد را متزلزل سازد .

و لا أنتم ع_بدون ما أعبد

پايدارى اهل توحيد، از مضارع بودن «أعبد» استفاده شده است.

113- پاداش استقامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

114- پاداش استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

ص: 156

115- پاداش استقامت در تكليف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 23 - 3

3_ بهشت عدن ، پاداش صبر و استقامت بر فرمان هاى الهى ، برپا داشتن نماز و انفاق كردن

والذين صبروا . .. أُول_ئك لهم عقبى الدار. جن_ّت عدن

116- پاداش استقامت در ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 15

15_ استقامت در دين و پايدارى بر توحيد ، درپى دارنده پاداش الهى است .

فاستقم . .. إنه بما تعملون بصير

يادآورى علم و آگاهى خداوند به اعمال بندگان پس از امرها و نهى ها ، اشاره به پاداش دهى و كيفر رساندن است.

117- پرسش از استقامت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

118- پرسش از استقامت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 8

8 - پايبندى و استقامت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان در مسير وحى ، از مسائل مهم مورد سؤال در قيامت

فاستمسك بالذى أُوحى إليك . .. و سوف تسئلون

119- تشويق به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 2

2 _ ترغيب اهل ايمان به ثبات قدم و استوارى و اعتماد به نفس در رويارويى با دشمن

ص: 157

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 184 - 4

4 _ ترغيب پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى خداوند به پايدارى در انجام رسالت ، على رغم تكذيب و مخالفت مردم

فان كذّبوك فقد كذّب رسل من قبلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 9

9_ از هدف هاى بيان سرگذشت نوح ( ع ) در قرآن ، ترغيب پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل ايمان به صبر و مقاومت است .

تلك من أنباء الغيب نوحيها إليك . .. فاصبر إن الع_قبة للمتقين

خداوند، با تفريع جمله «إصبر. ..» به وسيله حرف «فاء» بر نقل داستان نوح(ع) ، به اين نكته اشاره مى كند كه: مقصود از شرح ماجراى حضرت نوح (ع) ، قصه سرايى نيست; بلكه هدف از آن ، هدايت و تربيت مخاطبان قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 31 - 5

5 _ تشويق پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان از سوى خدا ، به صبر و پايدارى در برابر دشمنان تبه كارشان همچون انبياى گذشته

و كذلك جعلنا لكلّ نبىّ عدوًّا من المجرمين و كفى بربّك هاديًا و نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 5

5 - ترغيب پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى خداوند به صبر و پايدارى در انجام رسالت خويش ، به رغم تكذيب و مخالفت كافران و مشركان

و إن يكذّبوك فقد كذّبت رسل من قبلك

120- تشويق به استقامت در منكرات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 11

11 - تبليغ اعتقادات حق و ترغيب ديگران به مقاومت در برابر منكرات ، خصلتى ستوده و مايه كاميابى انسان

لفى خسر . إلاّ الذين ... تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

121- توصيه به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 4

ص: 158

4 - استقامت و پايدارى ، توصيه مكرر خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و استقم كما أمرت

ماضى بودن فعل «أمرت» حاكى از آن است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيش از اين هم امر به استقامت شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 8 - 1

1 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، بر ايستادگى و انعطاف ناپذيرى در برابر خواسته هاى تكذيب گران

فلاتطع المكذّبين

مقصود از اطاعت در اين آيه _ به قرينه آيه بعد (ودّوا لوتدهن. ..) _ اجابت خواسته كافران است; نه فرمانبرى از آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 17 - 4

4 - ايمان به آيات الهى ، سفارش يكديگر به استقامت در تكاليف دشوار و اظهار محبت به بردگان ، يتيمان و تنگدستان ، قدردانى از نعمت هاى بينايى ، گويايى و هدايت است .

ألم نجعل له عينين . و لسانًا و شفتين . و هدين_ه النجدين ... ثمّ كان من الذين ءام

«الذين آمنوا» گرچه مطلق است; ولى مصداق بارز آنها _ به قرينه «و الذين كفروا بآياتنا» در آيات بعد _ مؤمنان به آيات الهى است و آيات پيشين _ كه بعضى از تكاليف را «عقبة» ناميده بود _ قرينه بر مراد از «صبر» است و سياق آيات نشان مى دهد كه مراد از «مرحمة»، ترّحم بر «رقبة»، «يتيم» و «مسكين» است. ارتباط اين آيات با آيه هاى پيشين _ كه نعمت هاى الهى را برشمرده _ گوياى برداشت ياد شده است; زيرا «بينايى و بصيرت»، زمينه ساز «ايمان» و «داشتن زبان و لب»، زمينه ساز توصيه است.

122- دعوت به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 8

8_ خداوند ، فراخوان پيامبر (صلی الله علیه و آله) به صبر و شكيبايى در امر رسالت و مقاومت در برابر مشركان و آزار هاى آنان

فاصبر

بيان سرگذشت نوح(ع) و سپس دعوت كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) به صبر و مقاومت ، گوياى اين است كه: مصداق مورد نظر براى «صبر» تحمل مشكلات و مشقتهاى تبليغ رسالت و مقاومت در برابر آزارها و كارشكنيهاى مخالفان مى باشد.

ص: 159

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 5

5 - آموختن تعاليم قرآن و پايدارى بر عمل به آن ، دعوت خداوند از همه انسان ها است .

إن هو إلاّ ذكر للع_لمين . لمن شاء منكم أن يستقيم

مخاطبان در «منكم» گرچه همان كسانى اند كه «أين تذهبون» خطاب به آنان بود; ولى به قرينه «للعالمين» اين رهنمود براى عموم مردم است.

123- زمينه استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 6

6 _ صبر در برابر مشكلات ، زمينه ساز پايدارى در برابر دشمن *

يا ايّها الّذين امنوا اصبروا و صابروا

تقدّم ذكرى «اصبروا» بر «صابروا»، مى تواند حاكى از اين معنا باشد كه تا در برابر مشكلات فردى صبور نباشيد، نمى توانيد در مقابل دشمنان دين مقاومت كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 7

7 _ اذعان به مالكيت خدا بر زمين و نفوذ مشيت او ، زمينه ساز مقاومت در برابر دشمنان دين است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 13

13_ توجه و باور به پيروزى اهل تقوا ، زمينه ساز پيشه ساختن صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه تقوا و ايمان

فاصبر إن الع_قبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 114 - 4

4_ اقامه نماز ، تكيه گاهى براى استقامت در راه دين و ابلاغ آن

فاستقم كما أُمرت . .. و أقم الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 23 - 3

3 - ايمان و اعتقاد به تقدير الهى ( هر چيزى در زندگى بشر از قبل تعيين و در كتابى نوشته شده است ) ، باعث مى گردد كه آدمى در مقابل رويداد ها _ چه خوب و چه بد _ خود را نبازد .

ما أصاب من مصيبة . .. لكيلاتأسوا على ما فاتكم و لاتفرحوا بما ءاتيكم

ص: 160

جمله «لكيلاتأسوا. ..» تعليل براى آيه پيشين است; يعنى، ما اين حقيقت را (هر حادثه اى از پيش مكتوب و مقدر شده است) بازگو كرديم; بدان جهت كه معرفت و آگاهى به آن، باعث شود تا شما در برابر ناملايمات، غمگين نشويد و نيز در مقابل برخوردارى ها، شادمانى نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 25 - 3،4

3 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيرو آفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى هاى تبليغ و اجراى تعاليم دين

فاصبر لحكم ربّك . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

از توصيه به ذكر خداوند _ پس از فرمان صبر و شكيبايى در مشكلات رسالت _ مطلب ياد شده به دست مى آيد.

4 - ذكر و ياد مستمر خداوند ، نيروآفرين و مقاومت بخش در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر . .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

. .. و اذكر اسم ربّك بكرة و أصيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 26 - 11

11 - عبادت و شب زنده دارى ، نيروبخش و مقاومت آفرين ، در برابر مشكلات و سختى ها

فاصبر لحكم ربّك . .. و من الّيل فاسجد له و سبّحه ليلاً طويلاً

124- زمينه استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 62 - 4،13

4 _ اعتقاد راسخ نوح ( ع ) به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى بود .

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

حضرت نوح(ع) براى اينكه اشاره به علت پايداريش بر ابلاغ رسالت كند، به جاى آوردن ضمير و گفتن «رسالاته»، «رسلت ربى» گفت.

13 _ آگاهى نوح ( ع ) به حقايقى از جانب خدا ، از عوامل پايدارى وى در تبليغ رسالت هاى الهى و خيرخواهى خالصانه براى مردم

أبلغكم رسلت ربى و أنصح لكم و أعلم من اللّه ما لاتعلمون

به نظر مى رسد جمله «أعلم من اللّه . .. » به منزله تعليلى باشد براى «أبلغكم» و «أنصح لكم». يعنى آگاه بودن من بر حقايقى پوشيده بر شما مرا در ابلاغ رسالتهاى الهى پايدار مى سازد.

125- زمينه استقامت در تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 16

ص: 161

16 - آرامش و اطمينان روحى ، زمينه پايبندى به اصل تقوا و خويشتن دارى *

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين و ألزمهم كلمة التقوى

نزول سكينه ممكن است مقدمه برخوردارى از روح تقوا باشد و تقدم لفظى دلالت بر تقدم معنوى نمايد.

126- زمينه استقامت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 35 - 11

11- توجه مؤمنان به ضايع نشدن مجاهدت ها و اعمالشان نزد خداوند ، مايه استوارى آنان بر طريق جهاد

فلاتهنوا . .. و اللّه معكم و لن يتركم أعم_لكم

از تذكر خداوند، به مؤمنان (لن يتركم أعمالكم) پس از نهى «لاتهنوا و . ..»، دانسته مى شود كه توجه به ضايع نشدن اعمال، پشتوانه جهاد و استقامت در راه خدا است.

127- زمينه استقامت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 4 - 2

2- ايمان به پيروزى راه ايمان و شكست نهايى كافران ، مقتضى صلابت و جديت مؤمنان در نبرد با جبهه كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعم_لهم ... فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب

فاء در «فإذا لقيتم» مفيد ترتب و نتيجه است; يعنى، اكنون كه دانستيد تلاش كافران بى ثمر خواهد ماند (أضلّ أعمالهم) و فرجام مؤمنان به صلاح خواهد گراييد (أصلح بالهم) پس دلگرم باشيد و با يقين به پيروزى نبرد كنيد (فإذا لقيتم. .. فضرب الرقاب).

128- زمينه هاى استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 122 - 17

17 _ رشد معنويات ، موجب استوارى بيشتر در رويارويى با دشمن

اذ همّت . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جمله «و اللّه وليّهما» و نيز جمله «و على اللّه . .. »، علاوه بر بيان يك معرفت دينى، براى تقويت مسلمانان در رويارويى با دشمنان، نيز مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 7

7 _ نقش بنيادين و سازنده دعا در صلابت ، قوّت و تسليم ناپذيرى پيكارگران

فما وهنوا . .. و ما ضعفوا و ما استكانوا ... و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا ا

ص: 162

يادآورى دعاى مجاهدان ربّانى پس از بيان استقامت آنان، مى تواند اشاره اى باشد به اينكه دعا از موجبات استقامت و حماسه آفرينى است.

129- سختى استقامت در دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 11

11 - استقامت و پايدارى در مسير دين ، امرى دشوار و نيازمند به تأييد الهى است .

فاستمسك . .. إنّك على صرط مستقيم

از لحن آيه شريفه كه براى دلدارى و تقويت روحيه پيامبر(صلی الله علیه و آله) است، مطلب بالا برداشت مى شود.

130- شرايط استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 2

2 _ حكم بر پايدارى در مقابل دشمنان و حدود و شرايط آن ، در اختيار خداوند است .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

131- عوامل استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 14

14 _ اميد مؤمنان به امداد الهى ، پشتوانه صبر و مقاومت آنها

متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قريب

جوياى يارى خدا بودن (متى نصر اللّه) در حين شدت مصائب و مقاومت در برابر آنها، بيانگر نقش اميدوارى به يارى خدا در تحمل مشكلات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 248 - 9،10

9 _ فرستادن آرامش خاطر به سوى بنى اسرائيل از جانب خداوند ، به منظور استقامت و كاستن دلهره و اضطراب آنان در پيكار با دشمنان

ابعث لنا ملكاً نقاتل . .. ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

مراد از «سكينة» به مناسبت آيات قبل كه درباره جهاد و نبرد با دشمنان بود، يا خصوص آرامش و رفع نگرانى و دلهره در رويارويى با متجاوزان است و يا مصداق بارز و مورد نظر از آرامش.

10 _ آرامش خاطر ، موجب استقامت آدمى در مشكلات و درگيريها

ص: 163

ان ياتيكم التّابوت فيه سكينة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 23

23 _ گمان به لقاءاللّه ( روز رستاخيز ) موجب پايدارى انسان در پيكار با دشمنان

قال الّذين يظنُون . .. غلبت فئة كثيرة

بنابراينكه «يظنّون» به معنى گمان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 19

19 _ توجه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن ، عامل مقاومت در برابر ولايت كافران

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. و الى اللّه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 6

6 _ ايمان و روحيه قوى ، رمز استوارى و ثبات قدم در رويارويى با دشمنان

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 113 - 7

7 _ استقامت و پايدارى توده مردم بر ايمان و عقايد دينى خود ، در گرو تأمين نياز هاى مادى و معنوى آنان

قالوا نريد ان نأكل منها و تطمئن قلوبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 125 - 9

9 _ نجات از شرك و پذيرش ربوبيت خداوند ، عامل بى پروايى ساحران مؤمن در برابر مجازات ها و شكنجه هاى فرعونى

إنا إلى ربنا منقلبون

در برداشت فوق جمله «إنا إلى ربنا منقلبون» توصيف تحولات عقيدتى ساحران و انقلاب درونى آنان گرفته شده است. در اين صورت مراد از آن جمله، بازگشت به خدا با رها شدن از باورهاى باطل و پذيرش ربوبيت وى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 13

13 _ استقامت در راه خدا و دستيابى به حسن عاقبت ، نيازمند امداد هاى خداوند است .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 196 - 6

ص: 164

6 _ توجه صالحان به ولايت و سرپرستى خدا بر ايشان ، عامل مقاومت آنها در مبارزه با اهل شرك و نهراسيدن از توطئه هاى ايشان

ثم كيدون فلاتنظرون . .. هو يتولى الصلحين

از اهداف بيان ولايت خدا بر صالحان، پس از طرح توطئه مشركان، اين است كه صالحان همواره توجه به يارى خدا داشته باشند و هرگز از مكرهاى مشركان نهراسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 14

14 _ توكل بر خداوند ، مايه پايدارى و استقامت آدمى در برابر همه سختيهاست .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 11 - 6

6_ انجام كار هاى شايسته و پيشه ساختن صبر ، آدمى را از روحيه اى مقاوم بهره مند خواهد ساخت و از تزلزل روحى و روانى نجات خواهد داد .

إنّه ليئوس كفور . .. إنّه لفرح فخور. إلاّ الذين صبروا و عملوا الص_لح_ت

آيه نهم و دهم ، بيانگر اين بود كه: انسانها تحت تأثير كمترين رفاه و محنت متزلزل شده و خود باخته مى شوند و آيه مورد بحث ، صابرانى را كه اعمال شايسته انجام مى دهند ، از اين خصلت استثنا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 9،10،17

9_ توجه به داستان پيامبران و سرنوشت اقوام مؤمن و كافر ايشان ، وادار كننده انسان به استقامت وپايدارى بر توحيد و پرستش خدا

فاستقم كما أُمرت

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه جمله «فاستقم . ..» بر داستان اقوام گذشته _ كه در آيات پيشين از آن سخن رفته است _ تفريع شده باشد.

10_ توجه به قضاوت و داورى خداوند در قيامت و باور به پاداش و مجازات در آن سرا ، آدمى را به استقامت در راه دين وامى دارد .

لقضى بينهم . .. إنّ كلاًّ لما ليوفينّهم أعم_لهم ... فاستقم كما أُمرت

17_ توجّه و باور به آگاهى و نظارت خداوند بر اعمال و رفتار انسانها ، موجب پايدارى و استقامت در راه دين است .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. إنه بما تعملون بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 120 - 6

6_ آرامش دل ، مايه استقامت ورزيدن در اهداف و آرمانهاست .

ما نثبت به فؤادك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 7

ص: 165

7- ذكر خدا و عبادت پروردگار چون نماز ، زداينده نگرانى ها و اندوه ها و تقويت كننده روحيه پايدارى و موجب آرامش خاطر است .

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

نوع مفسّران بر آنند كه مقصود از سجده در اين آيه، نماز است و مؤيد آن روايتى است كه مى گويد: «پيامبر(صلی الله علیه و آله) هر گاه محزون و دلتنگ مى شد، نماز مى خواند» (مجمع البيان، ذيل آيه فوق).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 4 - 7

7 - توجه به اعتقاد به بازگشت همه امور به خداوند ، موجب پايدارى و استقامت در راه خدا

و إن يكذّبوك . .. و إلى اللّه ترجع الأُمور

ياد آورى اين حقيقت كه همه امور به خدا بازمى گردد _ پس از بيان تكذيب رسالت پيامبران از سوى كافران و استقامت و پايدارى آنان _ مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 9

9 - اطمينان و باور به حقانيت راه و حركت خويش ، عامل استوارى و پايدارى انسان است .

فاستمسك . .. إنّك على صرط مستقيم

خداوند، پس از دستور تمسك به پيام وحى، اين حقيقت را بيان مى كند كه اى پيامبر! تو در راه راست قرار دارى. از اين مطلب مى توان استفاده كرد كه باور به راستى و درستى مسير، در تمسك و پايدارى انسان به آن، نقشى به سزا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 12

12- حفظ صلابت و استحكام در برابر كافران ، نيازمند حاكميت روح رحمت و مودّت ميان مؤمنان

أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم

ميان «أشدّاء على الكفّار» و «رحماء بينهم»، نوعى تعامل و تأثير متقابل وجود دارد; يعنى، سستى در هر زمينه، موجب خدشه دار شدن موقعيت مؤمنان در زمينه ديگر مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 26

26 - استقامت در مسير دعوت توحيدى ، نيازمند توكل بر خداوند

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. و بدا بيننا و بينكم العدوة و البغضاء أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 2 - 4

4 - نقش تعيين كننده عبادت و شب زنده دارى ، در تقويت روحيه و مقاومت در برابر مشكلات تبليغى و رسالت دينى

قم الّيل إلاّ قليلاً

به گفته مفسران، اين آيات در مكه نازل شده است. فرمان خداوند به شب زنده دارى در دوران مكّى (زمانى كه رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله)

ص: 166

در سخت ترين شرايط قرار داشت) مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 5 - 9

9 - اديان آسمانى ، داراى استقامت و مايه پايدار ماندن مردم است .

و ذلك دين القيّمه

«قيّمة»، در معانى «قوام بخش» و «مستقيم» هر دو استعمال شده است. در عبارت «دين القيّمة»، موصوف به صفت خود اضافه شده و حرف «تاء» در «قيّمة» براى مبالغه است. برخى آن را صفت براى موصوف محذوف و اصل تعبير را «دين الكتب القيّمة» (اشاره به «كتب قيّمة» در آيات قبل) يا «دين الملّة القيّمة» (دين امت استوار) مى دانند. در اين صورت، حرف «تاء» نشانه تأنيث خواهد بود.

132- عوامل استقامت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 3

3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون

إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم

جمله «إنّه من يأت. ..» تعليل براى محتواى آيه قبل است.

133- عوامل استقامت در ايمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 66 - 12

12 _ ارجاع داورى به پيامبر ، خشنودى از حكم وى و تسليم كامل در برابر ايشان ، سعادت و ثبات ايمان را در پى خواهد داشت .

فلا و ربّك . .. و لو انّهم فعلوا ما يوعظون به لكان خيراً لهم و اشدّ تثبيتاً

بنابر اينكه «ما يوعظون» مطالب بيان شده در آيه قبل باشد و نه قتل و هجرت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 50 - 9

9 - ايمان متكى به شناخت ، ايمانى استوار و تزلزل ناپذير

فأُلقى السحرة س_جدين . .. قالوا لاضير

چون ساحران خود اهل شناخت بودند و به آسانى معجزه موسى را از افسون تمايز دادند و به حقانيت وى پى بردند، به درجه اى از ايمانى رسيدند كه نمى شد با هيچ شكنجه اى آن را از آنان گرفت.

ص: 167

134- عوامل استقامت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 5

5 _ اعتقاد راسخ هود به ربوبيت خدا بر وى ، موجب استواريش در تبليغ رسالت هاى الهى

و لكنى رسول من رب العلمين. أبلغكم رسلت ربى

135- عوامل استقامت در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 84 - 8

8 _ توكل بر خداوند ، مايه پايدارى در دشواريهاست .

على خوف من فرعون و ملإيهم أن يفتنهم . .. فعليه توكلوا

136- عوامل استقامت در صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 28 - 4

4 - راه يابى انسان به راه راست و پايدارى بر پيمودن آن ، در گرو تصميم و خواست خود او است .

لمن شاء منكم أن يستقيم

واژه استقامت، در معناى مداومت و ثابت قدم بودن نيز به كار مى رود. (نهايه ابن اثير)

137- عوامل استقامت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 39 - 9

9 - توكل و اتكال پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) بر خداوند ، سبب اعتماد به نفس و پشت گرمى آن حضرت در مبارزه با دشمنان و نيل به اهداف رسالت

قل حسبى اللّه عليه يتوكّل المتوكّلون . قل ي_قوم اعملوا على مكانتكم إنّى ع_مل فسو

يادآورى توكل و اتكال بر خداوند (در آيه قبل) پيش از اعلام موضع قاطع خود به دشمنان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

ص: 168

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

138- عوامل استقامت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 6

6 - يادآورى سرنوشت شوم تكذيب كنندگان آيات حق ، هشدارى جدى براى مشركان عصر بعثت و مايه تحكيم روحيه استقامت و پايدارى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

فانتقمنا منهم فانظر كيف كان ع_قبة المكذّبين

139- فلسفه استقامت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 2

2 - جلب رضاى خداوند ، فلسفه و هدف صبر و پايدارى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در دوران رسالت

و لربّك فاصبر

لام در «لربّك» براى تعليل است.

140- ملاك ارزش استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 7 - 4

4 - ارزشمندى صبر و پايدارى در انجام دادن رسالت الهى و تبليغ دين ، بسته به خلوص و جهت خدايى آن است .

و لربّك فاصبر

141- منشأ استقامت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 32 - 2

2 - آفرينش كوه هاى پايدار و تزلزل ناپذير ، نشان قدرت خداوند بر احياى دوباره انسان ها است .

ءأنتم . .. و الجبال أرسيها

ص: 169

142- منشأ استقامت مادر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 10 - 9

9 - راسخ شدن ايمان مادر موسى ، هدف الهى در محكم ساختن دل وى و اطمينان بخشيدن به وى

لولا أن ربطنا على قلبها لتكون من المؤمنين

143- منشأ استقامت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 1 - 1

1 - خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، شرح صدر عنايت كرده و قواى باطنى آن حضرت را پذيراى حقيقت قرار داد و توانمندى هاى او را ، براى تحمّل سختى ها و تكاليف ، فزونى بخشيد .

ألم نشرح لك صدرك

شرح صدر، گنجايش دادن آن براى قبول حق است (لسان العرب). «صدر» و «قلب»، كنايه از نفس انسان است كه داراى فهم و درك است. گفته شده «صدر» اعم از «قلب» است; زيرا شامل تمام قواى انسان مى شود. (برگرفته شده از مفردات راغب)

144- منشأ استقامت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 2

2 - مؤمنان ، نيازمند امداد الهى در بحران ها و سختى ها ، براى پايدارى و استقامت

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

145- موانع استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 112 - 8

8_ ترديد و شك ، مانع استقامت و پايدارى است .

فلاتك فى مرية مما يعبد ه_ؤلاء . .. فاستقم كما أُمرت و من تاب معك

146- موجبات استقامت بر توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 170

6 - اعراف - 7 - 141 - 5

5 _ توجه به نعمت هاى الهى ، موجب پايدارى انسان بر توحيد و پرهيز وى از گرايش به شرك و بت پرستى است .

قال أغير اللّه أبغيكم إلهاً . .. و إذ أنجينكم

147- نگرانى از استقامت پيروان صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 6

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

148- نياز به استقامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 7

7 - حق پذيرى و دفاع از حق ، نيازمند شكيبايى و استقامت است .

تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

جمله «تواصوا بالصبر»، ممكن است درصدد بيان زمينه هاى لازم براى مفاد «تواصوا بالحقّ» باشد.

ص: 171

6- استقلال

1- استقلال آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 5

5 - نظام اداره هر آسمان مستقل و بى نياز از ديگر عوالم *

و أوحى فى كلّ سماء أمرها

2- استقلال اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 3

3 - اراده خداوند در نزول وحى ، متأثر از واكنش هاى مردم نيست .

أفنضرب عنكم الذكر صفحًا أن كنتم قومًا مسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 56 - 3

3 - اراده و خواست خداوند ، مستقل ، مطلق و بالاتر از همه خواست ها و اراده ها است .

و ما يذكرون إلاّ أن يشاء اللّه

3- استقلال بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 10،12

ص: 172

10 _ استقلال قوم موسى ( ع ) و خارج شدنشان از بردگى فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند بر آنان

و جعلكم ملوكاً

چون همه قوم موسى نمى توانند ملك (پادشاه) باشند، بنابراين مراد از ملك، با توجه به سابقه بردگى آنان براى فرعونيان، اين است كه آنها به استقلال رسيدند و سرنوشتشان به دست فرعونيان رقم نمى خورد.

12 _ برانگيخته شدن پيامبران در بنى اسرائيل ، زمينه حاكميت و استقلال آنان *

اذ جعل فيكم انبياء و جعلكم ملوكاً

تقديم جمله «جعل فيكم انبياء» بر جمله «جعلكم ملوكا»، مى تواند اشاره به اين معنى باشد كه وجود انبيا در ميان بنى اسرائيل، سبب استقلال و فرمانروايى آنان شد.

4- استقلال جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

5- استقلال زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 22

22_ زن از ديدگاه اديان الهى ، داراى هويت مستقل فكرى و عقيدتى و مسؤول در برابر اعمال خويش است .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 73 - 6

6 - زنان ، مستقل از مردان ، داراى مسؤوليت اند و به آنان نيز مانند مردان ، امانت الهى عرضه شده است .

إنّا عرضنا الأمانة . .. ليعذّب اللّه المن_فقين و المن_فق_ت و المشركين و المشرك_ت

6- استقلال فكرى زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 11

11 - زن ، استقلال رأى دارد و خود مسؤول اعمال اش در پيش گاه خداوند است .

ص: 173

إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

7- استقلال فكرى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 4

4 - كافران مكه ، براى عقيده خود ، هويتى مستقل ، قائل بودند .

اتّبعوا سبيلنا

8- استقلال قضاوت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 39 - 5

5 - وحى و داورى خداوند ، تابع داورى ها و ديدگاه هاى انسان ها نيست .

أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون

9- استقلال كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 38 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى ، تابع تمايلات و خواهش هاى نفسانى بشر نيست .

إنّ لكم فيه لما تخيّرون

10- استقلال مالى همسران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 11

11 - همسران پيامبر ، از استقلال مالى برخوردار بودند .

و ءاتين الزكوة

دستور به پرداخت زكات، وقتى روا و عاقلانه است كه مكلف، مالى براى پرداخت داشته باشد و يا چنين زمينه اى در او باشد. بنابراين، از فرمان به پرداخت زكات، مى توان استفاده كرد كه همسران پيامبر، از چنين موقعيتى برخوردار بوده اند.

ص: 174

11- استقلال موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 4

4 _ خداوند خواهان استقلال و سلطه ناپذيرى پيروان اديان الهى در برابر كافران

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

12- استقلال وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 39 - 5

5 - وحى و داورى خداوند ، تابع داورى ها و ديدگاه هاى انسان ها نيست .

أم لكم أيم_ن . .. إنّ لكم لما تحكمون

13- اهميت استقلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 11

11 _ فرمانروايى ، سرورى و استقلال امت ها ، از نعمت هاى بزرگ خداوند

اذكروا نعمة اللّه عليكم اذ . .. جعلكم ملوكاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 5

5 _ ايمان به خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و كتب آسمانى راه رسيدن به استقلال و رهايى از يوغ بندگى كافران

و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء

برداشت فوق بر اين مبناست كه ولى به معناى سرپرست باشد.

14- اهميت استقلال اقتصادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 20 - 20

20 - ترغيب خداوند ، به تأمين تلاش براى نياز هاى زندگى و استقلال اقتصادى

و ءاخرون يضربون فى الأرض يبتغون من فضل اللّه

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه آيه شريفه، در مقام تمجيد از تلاش گران عرصه زندگى است. ضمن آن كه آمدن تعبير«فضل اللّه» در اين باره، تأييد كننده همين حقيقت است.

ص: 175

15- اهميت استقلال مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 11

11- استقلال مالى و توانگرى همراه با انفاق ، غير قابل مقايسه با وابستگى ، فقر و ناتوانى از انفاق است .

ضرب الله مثلاً عبدًا مملوكًا لايقدر على شىء و من رزقن_ه . .. هل يستون

16- زمينه استقلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 20 - 12

12 _ برانگيخته شدن پيامبران در بنى اسرائيل ، زمينه حاكميت و استقلال آنان *

اذ جعل فيكم انبياء و جعلكم ملوكاً

تقديم جمله «جعل فيكم انبياء» بر جمله «جعلكم ملوكا»، مى تواند اشاره به اين معنى باشد كه وجود انبيا در ميان بنى اسرائيل، سبب استقلال و فرمانروايى آنان شد.

17- زمينه استقلال مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 42

42- صلابت و استقلال امت اسلامى ، در پرتو نفوذناپذيرى در برابر كافران و انعطاف پذيرى در برابر اهل ايمان و برخوردارى از روح عبوديت *

أشدّاء . .. رحماء ... تريهم ركّعًا سجّدًا ... كزرع أخرج شط_ه

چنانچه «كزرع أخرج. ..» بيان ديگرى از «أشدّاء على الكفّار رحماء بينهم تراهم ركّعاً سجّداً» باشد; يعنى، همان كفرستيزى، رحمت بر مؤمنان و روحيه بندگى است كه زمينه صلابت و استقلال جامعه اسلامى را فراهم مى كند.

18- منشأ استقلال جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 12

12- دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل «من يأمر بالعدل. ..» و «أحدهما أبكم ... لايأت بخير» به دست آمد.

ص: 176

19- منشأ استقلال جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شط_ه ف_ازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير «شطئه» و «آزره»به «زرع» بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(صلی الله علیه و آله) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

20- موانع استقلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 139 - 13

13 _ نفاق ، مايه وابستگى سياسى به بيگانگان و عدم استقلال در عرصه هاى بين المللى است .

أيبتغون عندهم العزّة

21- نعمت استقلال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 71 - 8

8- آزادى و استقلال در تمامى شؤون زندگى ، رزق و روزى خدادادى و از نعمت هاى روشن و برجسته الهى است .

فما الذين فضّلوا برادّى رزقهم على ما ملكت أيم_نهم فهم فيه سواء أفبنعمة الله يجحد

22- نگرانى از استقلال مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 39

39كافران ، آرزومند ضعف و وابستگى امت اسلامى و نگران از قدرت و استقلال آنان

كزرع أخرج . .. ليغيظ بهم الكفّار

ص: 177

7- استكبار

1- آثار اجتناب از استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 11

11 _ ايمان به خدا ، قرآن و پيامبر (صلی الله علیه و آله) و پرهيز از استكبار و نيكوكارى مايه رسيدن به مقام محسنين است .

و انهم لايستكبرون . .. و ذلك جزاء المحسنين

2- آثار اخروى استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 1

1 - كافران در قيامت ، مورد ملامت و سرزنش به خاطر استكبار در برابر آيات الهى

و أمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 12

12- ذلّت كافران در قيامت ، نتيجه استكبار و عصيان گرى مداوم آنان در زمين

تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تفسقون

3- آثار استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 11

ص: 178

11 - سرپيچى از فرمان خدا ، از روى استكبار و خود بزرگ بينى ، موجب كفر است .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 15

15 _ جهل ، گردن فرازى و حق ناپذيرى ، از ريشه هاى دشمنى و مخالفت با اسلام و اهل ايمان

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 8،9

8 _ استكبار و سخت دلى يهوديان و مشركان موجب تأثرناپذيرى آنان از قرآن

و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع

بيان واكنش خاضعانه مسيحيان در برابر قرآن پس از توصيف آنان به فروتنى در آيه پيش گوياى اين است كه دو گروه ديگر (يهوديان و مشركان) به دليل گردنفرازى و استكبار در برابر حق، از پذيرش قرآن سرباز زدند.

9 _ استكبار موجب سخت دلى و مانع تأثيرپذيرى از قرآن

و انهم لايستكبرون. و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول ... تفيض من الدمع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 26

26 _ استكبار زمينه سخن ناحق گفتن درباره خداوند است.

بما كنتم تقولون على الله غير الحق و كنتم عن ءايته تستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 36 - 2

2 _ اعراض و امتناع از پذيرش آيات الهى بر اثر كبرورزى و خودبرتربينى، در پى دارنده آتش دوزخ است.

و الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها أولئك أصحب النار

استكبار به معناى كبرورزى و خودبرتربينى است، و چون اين كلمه با حرف «عن» متعدى شده، متضمن معناى اعراض و امتناع است. بنابراين «استكبروا عنها» يعنى اعرضوا عنها متكبّرين.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 40 - 1

1 _ تكذيب كنندگان آيات الهى و آنان كه از سر تكبّر و خودبرتربينى معارف الهى را نپذيرند، از رحمتهاى ويژه الهى در دنيا محرومند.

ان الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء

چنانچه جمله «لاتفتح . ..» بيان محروميتى باشد كه در دنيا دامنگير تكذيب كنندگان مى شود، گشوده نشدن درهاى آسمان براى آنان، كنايه از شامل نشدن رحمتهاى خاص الهى بر آنان است.

ص: 179

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 7

7 _ خودبزرگ بينى ، ريشه مبارزه با پيامبران الهى و مبلغان دين

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 3

3 _ تكبر و خودبزرگ بينى ، موجب كفر به پيامبران و پيام هاى آنان

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

آوردن اس___م ظاهر «الذين» به ج___اى ضمير و نگفتن «قالوا إنا . .. » و توصيف آن اسم ظاهر به «استكبروا» براى اشاره به علت كفرورزى كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 4

4 _ كبرورزى و خودبرتربينى اشراف كفرپيشه مدين ، ريشه مبارزه آنان با شعيب و رسالت هاى او

قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 7،8

7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت موسى

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

استكبار به معناى خود بزرگ بينى است و چون «استكبروا» با حرف «فا» بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.

8 _ استكبار خود بزرگ بينى مايه انكار آيات الهى است .

ءايت مفصلت فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 6

6- استكبار و خود برتربينى ، مانع از ايمان آوردن به عالم آخرت است .

فالذين لايؤمنون بالأخرة . .. و هم مستكبرون

ص: 180

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 24 - 3

3- نپذيرفتن حق و داشتن روحيه استكبارى ، عامل انكار نزول قرآن از جانب خداوند

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة و هم مستكبرون . .. و إذا قيل لهم ماذا أنزل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 10

10- غرور و استكبار ، زمينه ساز انحراف در بينش و از موانع شناخت است .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 14 - 9

9- استكبار ، سلطه جويى و سركشى ، مانع رشد و تكامل انسان است .

و ءاتين_ه . .. زكوة و كان ... و لم يكن جبّارًا عصيًّا

جمله «لم يكن. ..» عطف است بر جمله «كان...» در آيه قبل و بيانگر علتى ديگر براى «آتيناه الحكم ... و زكاة».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 1

1 - كبرورزى در برابر آيات الهى و تكذيب آن ، در پى دارنده عذاب اخروى

لاتجئروا اليوم . .. قد كانت ءاي_تى ... تنكصون . مستكبرين به

آيه فوق، در ادامه آيه قبل، خطاب به رفاهمندان گرفتار عذاب و تعليل براى ردّ فرياد خواهى آنان است. «استكبار» به معناى كبرورزيدن است و «به» متعلق به «مستكبرين» مى باشد. بنابراين «مستكبرين» متضمن معناى تكذيب است; يعنى، «مكذبين به استكباراً; در حالى كه از سر كبرورزى آن را دروغ مى خوانديد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 4 - 6

6 - كفرورزى به آيات الهى برخاسته از روح استكبارى است .

ألاّيكونوا مؤمنين . إن نشأ ننزّل ... فظلّت أعن_قهم

تعبير «ظلّت أعناقهم خاضعين» نشانگر آن است كه مقاومت كافران در برابر آيات قرآن برخاسته از خوى سركشى و گردن فرازى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 4

4 - سركشى و استكبار ، بى عدالتى و انحراف از حق است .

و استكبر هو و جنوده فى الأرض بغير الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 181

14 - لقمان - 31 - 7 - 5

5 - روحيه استكبارى و خودبزرگ بينى ، مانع از درك و پذيرش آيات الهى است .

ولّى مستكبرًا كأن لم يسمعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 15 - 14

14 - كبرورزيدن ، مانع ايمان به آيات خدا است .

إنّما يؤمن . .. و هم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 20

20 - دارندگان روحيه استكبارى ، جمعى از مردم را تضعيف كرده و تابع خود مى كنند .

يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا لولا أنتم لكنّا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 38 - 2

2 - شرك به خدا ، تكذيب رسالت پيامبران و استكبار در برابر حق ، موجب عذاب دردناك اخروى

و إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون . .. إنّكم لذائقوا العذاب الأليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 6،7

6 - خود برتربينى و بزرگ منشى ، منشأ كفر و حق ناپذيرى و سبب تكذيب آيات الهى

قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_فرين

«إستكبار» (مصدر «استكبرت») به معناى خود را برتر از آنچه هست، ديدن و نشان دادن است.

7 - كفر برخاسته از خود برتربينى و بزرگ منشى ، عامل اصلى عذاب الهى

من قبل أن يأتيكم العذاب . .. قد جاءتك ءاي_تى فكذّبت بها و استكبرت و كنت من الك_ف

از آن جايى كه آيه شريفه درصدد بيان احتجاج خداوند با عذاب شدگان مى باشد، در واقع بيانگر دليل ابتلاى آنان به عذاب الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 17

17 - خودبرتربينى ، غرور و غفلت از قدرت برتر خداوند ، از عوامل لجاجت ، حق ناپذيرى و انكار رسولان الهى *

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 10

10 - عنصر رفاه و استكبار ، مايه انكار تمامى پيامبران و مقابله با همه اديان الهى

ص: 182

قالوا إنّا بما أرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 2

2 - استكبار ، عامل ناديده انگاشتن حقايق وحى و اصرار بر انكار آن *

يسمع ءاي_ت اللّه تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا كأن لم يسمعها

تعبير «مستكبراً كأن لم يسمعها» چنين مى نماياند كه صفت استكبار، از عوامل مهم كفر و پافشارى بر رد آيات روشن الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 2،3

2 - برخورد استهزا آميز با آيات الهى ، داراى ريشه در خصلت هاى استكبارى *

يصرّ مستكبرًا . .. اتّخذها هزوًا

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

3 - استكبار و خودبرتربينى در دنيا ، درپى دارنده عذابى خفت بار و خواركننده در آخرت

لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 5،9

5 - استكبار و جرم پيشگى ، مهم ترين عامل گرايش كافران به كفر و انكار آيات الهى

ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين

با توجه به اين كه خداوند، درباره كافران تنها به دو ويژگى (استكبار و جرم پيشگى) تصريح كرده است; اساسى بودن عوامل ياد شده در گرايش كافران به كفر استفاده مى شود.

9 - سرافكندگى كافران در صحنه قيامت ، پاسخى به روحيه مستكبرانه آنان در دنيا

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 9

9 - انكار قيامت و اظهار ناباورى به آن ، به رغم پيام هاى مكرر وحى ، معلول استكبار و جرم پيشگى است . *

فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين . .. قلتم ما ندرى ما الساعة

برداشت بالا با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل و اين نكته است كه «قلتم ما ندرى. ..» به عنوان نمودى از استكبار و جرم پيشگى كافران ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 13،14

13- استكبار و خودبرتربينى ، مايه محروميت از هدايت وحى و تكذيب آن

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا ... لو كان خيرًا ما سبقونا إليه و إذ لم يهتدوا

با توجه به آيات پيشين و نيز با توجه به صدر و ذيل آيه، استفاده مى شود كه بهره مند نشدن كافران از هدايت قرآن و تكذيب آن

ص: 183

از سوى ايشان، ناشى از استكبار و خودبرتربينى آنان است.

14- جهل و استكبار ، ريشه بسيارى از انكار ها و حق ستيزى ها

و إذ لم يهتدوا به فسيقولون ه_ذا إفك قديم

تعبير «و إذ لم يهتدوا. ..»، در حقيقت بيان نمونه اى از اين حقيقت كلى است كه تكذيب ها و انكارها در بسيارى از موارد متفرع بر زمينه نداشتن، جاهل بودن و برخورد مستكبرانه با حقايق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14،18

14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته

يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت

18- فسق و استكبار ، نمودار هدر رفتن امكانات ارزنده انسان

أذهبتم طيّب_تكم . .. فاليوم تجزون ... بما كنتم

كيفر كافران، از يك سو متفرع بر «إذهاب طيّبات» شده و از سوى ديگر به استكبار و فسق اسناد داده شده است. اين مطلب بيانگر آن است كه فسق و استكبار، نمودى از هدر دادن امكانات پاكيزه انسانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 3

3 - وجود استكبار و تعصب هاى جاهلى در قلب مشركان ، زمينه استحقاق آنان براى عذاب الهى

لعذّبنا الذين كفروا منهم . .. إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة

«إذ» ممكن است ظرف براى «لعذّبنا» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 10

10 - استكبار و انحراف ، مانع از پذيرش نصيحت و خيرخواهى

و إذا قيل لهم . .. و رأيتهم يصدّون و هم مستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 4،5

4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

5 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، از موجبات كفر و تكذيب دين

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 9،10

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

ص: 184

10 - روح استكبار و خودبرتربينى ، از عوامل حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 23 - 4،5

4 - خوى استكبار و برترى طلبى ، عامل اصلى دين ستيزى و مخالفت وليدبن مغيره ، با آيات الهى و پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله)

و استكبر

خداوند در آيه 16، وليدبن مغيره را به عنوان مخالف و دشمن آيات قرآن معرفى كرده (إنّه كان لآياتنا عنيداً) و در آيه مورد بحث، از او به عنوان مستكبر و برترى طلب ياد نموده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه مخالفت و دشمنى او با قرآن و پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله)، ناشى از خوى استكبار و برترى طلبى او بود.

5 - خوى استكبار و برترى طلبى ، عاملى مهم در كفر و دين گريزى

ثمّ أدبر و استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 26 - 2

2 - استكبار در برابر حقايق الهى و افترا بر دين ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ است .

و استكبر . فقال إن ه_ذا إلاّ سحر ... سأُصليه سقر

4- آثار استكبار ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 9،10

9 - تكبر و خود بزرگ بينى ابليس ، مايه امتناع او از سجده بر آدم ( ع ) شد .

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 6

6 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، سبب سرپيچى وى از فرمان سجده بر آدم

فسجد المل_ئكة . .. إلاّ إبليس استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ، درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال ي_إبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

ص: 185

5- آثار استكبار اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله «و كانوا قوماً عالين» تعليل براى «فاستكبروا» است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

6- آثار استكبار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 8

8 - روحيه خود بزرگ بينى و سلطه طلبى فرعون و اشراف دربار او ، مانع از پذيرش دعوت موسى و هارون

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

جمله «و كانوا قوماً عالين» تعليل براى «فاستكبروا» است; يعنى، چون آنان مردمى متكبر بودند، از پذيرش دعوت حضرت موسى و هارون امتناع كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 6

6- روحيه استكبارى و اسرافگرى فرعون ، عامل استثمار و تحقير بنى اسرائيل

من العذاب المهين . من فرعون إنّه كان عاليًا من المسرفين

جمله «إنّه. ..» مى تواند در مقام تعليل باشد.

7- آثار استكبار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 58 - 2

2 - زوال نعمت هاى گسترده فرعونيان ، در نتيجه پافشارى آنان بر ظلم و استكبار

أن أسر بعبادى إنّكم متّبعون . .. فأخرجن_هم من جنّ_ت و عيون . و كنوز و مقام كريم

تفريع «فأخرجناهم. ..» بر مطالب پيشين بيانگر مطلب ياد شده است.

ص: 186

8- آثار استكبار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 12

12- روحيه استكبارى ، عامل اصلى مخالفت كافران با قرآن و نه شبهات اصولى و ترديد در ارزش آن

و شهد ش_هد . .. ف_امن و استكبرتم

تصريح خداوند بر استكبار كافران، على رغم ايمان حق گرايان به قرآن، اشاره به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 2

2- برخورد تحقيرآميز كافران ، با گرايش محرومان به دين ، نمودى از روحيه استكبارى آنان است .

و استكبرتم . .. و قال الذين كفروا للذين ءامنوا لو كان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 7

7 - پرسش بهانه جويانه كافران ، درباره زمان برپايى قيامت ، ناشى از خوى لجاجت ، استكبارى و حق گريزى آنان بوده است .

بل لجّوا فى عتوّ و نفور . .. و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

9- آثار استكبار مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 1

1 - استكبار و حيله گرى مشركان ، دو عامل تنفر و دورى آنان از گرايش به اسلام و دين الهى

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا . استكبارًا فى الأرض و مكر السّيّىِ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «استكباراً» مفعول لأجله بوده و «مكر السّيّىِ» نيز بر آن عطف شده باشد.

10- آثار استكبار مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 10

10 _ درخواست نزول ملائكه براى خويش و رؤيت خداوند از سوى منكران معاد ، برخاسته از روحيه استكبارى و خود برتربينى آنان

لولا أُنزل علينا المل_ئكة أو نرى ربّنا لقد استكبروا فى أنفسهم

ص: 187

11- استكبار ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 18،19

18 _ موسى بن بكر واسطى گفت : « سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى : الكفر أقدم و هو الجحود قال لابليس « أبى و استكبر و كان من الكافرين » ;

از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود».

19 _ از امام سجاد ( ع ) روايت شده : « . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;

. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبر و نافرمانى كرد و از كافران گشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 74 - 4

4 - ابليس ، موجودى متكبر و خودبرتربين

إلاّإبليس استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 77 - 3

3 - برخوردارى ابليس از مقامى رفيع و منزلتى والا ، پيش از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاخرج منها

12- استكبار اخروى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 19

19- رهبران مستكبر حتى در قيامت هم از خوى استكبارى خويش دست برنخواهند داشت .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا . .. قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

مفسران براى هدايت در اين آيه دو احتمال ذكر كرده اند: يكى هدايت در برابر گمراهى و ديگرى راهنمايى جهت نجات از عذاب. برداشت فوق با توجه به احتمال دوم است; به اضافه اينكه مستكبران به جاى اينكه نجات پيروان خود را به خدا موكول كنند، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات خود آنها را نيز نجات خواهند داد.

13- استكبار اشراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 83 - 6

ص: 188

6 - تجلى خوى استكبارى ، در موضع گيرى اشراف عليه دعوت انبيا

لقد وعدنا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

به ريشخند گرفتن دعوت پيامبران و افسانه خواندن آن، بيانگر مطلب ياد شده است.

14- استكبار اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 6

6 - موضع گيرى مستكبرانه فرعون و اشراف دربار او ، در برابر موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

15- استكبار اشراف مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 1

1 _ گروهى از اشراف قوم شعيب ( ع ) از سر تكبر و خودبرتربينى به وى و رسالتهايش كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا من قومه

برداشت فوق بر اين اساس است كه «الذين استكبروا» قيدى احترازى باشد. بر اين مبنا اشراف به دو طايفه مستكبران و غير مستكبران تقسيم مى شوند. قابل ذكر است كه مراد از استكبار، كفرورزى است كه براى تبيين علت كفر به جاى «كفروا»، «استكبروا» استعمال شده است.

16- استكبار با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 1

1 - برخى از مردم اصلاً ، روحيه حق پذيرى ندارند و در صورت تلاوت آيات الهى بر آنان ، مستكبرانه از آن روى برمى گردانند .

و من الناس . .. و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى مستكبرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 1،7

ص: 189

1 - كافران در قيامت ، مورد ملامت و سرزنش به خاطر استكبار در برابر آيات الهى

و أمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

7 - روحيه استكبارى كافران در برابر آيات الهى ، معلول عملكرد و جرايم گذشته خود آنان *

فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين

براساس اين احتمال كه تعبير «و كنتم. ..» در مقام تعليل گرايش كافران به استكبار باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

17- استكبار با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 9

9 - اشرافيت ، زمينه حق ناپذيرى و استكبار در برابر پيامبران

إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 10

10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز

وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين

از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در «ما ندرى. ..» لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).

18- استكبار با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 1،4

1 - عذاب دوزخ ، كيفر شرك و استكبار ، در مقابل كلمه توحيد

إنّهم كانوا إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّاللّه يستكبرون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «إنهم كانوا إذا. ..» تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از دوزخى بودن كافران و مشركان سخن به ميان آمده بود.

4 - استكبار در برابر پذيرش كلمه توحيد ، بزرگ ترين و سنگين ترين جرم است .

كذلك نفعل بالمجرمين . إنّهم كانوا إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّ اللّه يستكبرون

دوزخى دانستن كسانى كه مرتكب جرم استكبار در برابر توحيد شده اند، حاكى از حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 12

12 - غرور و سركشى انسان در برابر خالق و آفريننده خويش ، امرى جاهلانه و به دور از خرد

ص: 190

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

از استفهام در «أَوَلم يروا» استفاده مى شود كه سركشى انسان در برابر خداوند، از روى جهل و نادانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 1

1 - استكبار و سرپيچى از عبادت خدا ، بى تأثير در ساحت كبريايى او

فإن استكبروا فالذين عند ربّك يسبّحون له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 2

2- مخالفت با فرمان هاى رسولان الهى ، نمودى از استكبار و برترى جويى بر خداوند است .

إنّى لكم رسول أمين . و أن لاتعلوا على اللّه

از اين كه موسى(ع) پس از معرفى خود به عنوان رسول امين الهى، فرعونيان را از برترى جويى بر خدا برحذر مى دارد، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

19- استكبار با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 72 - 6

6- استكبار و گردن فرازى در برابر حقايق و معارف الهى ، ظلم است .

على الرحمن عتيًّا . .. و نذر الظ_لمين فيها

در آيات پيشين سخن از احضار مستكبران و تعيين اولويت هاى آنان براى ورود به جهنم بود. مقتضاى ارتباط اين آيه با آيات گذشته، آن است كه از جمله ظالمان مطرح شده در اين آيه، مستكبران و عصيان گران هستند كه آيات قبل در باره آنان سخن گفته بود.

20- استكبار با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 9،10

9- توبيخ مشركان و كافران از سوى خدا ، به خاطر استكبارشان در برابر قرآن

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به . .. و استكبرتم

10- موضع تكبّرآميز و مستكبرانه مشركان مكه در برابر قرآن

و استكبرتم

ص: 191

21- استكبار بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 4

4 _ پندار غلط بزرگان بنى اسرائيل بر سزاوار بودنشان از طالوت براى زمامدارى

و نحن احقّ بالملك منه

22- استكبار به آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 10

10 _ گناه و تبهكارى فرعونيان ، مايه استكبار آنان در برابر آيات الهى شد .

ءايت مفصلت فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جمله «كانوا . .. » بيانگر ريشه كبرورزى فرعونيان در برابر آيات الهى است.

23- استكبار دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 83 - 6

6 - تجلى خوى استكبارى ، در موضع گيرى اشراف عليه دعوت انبيا

لقد وعدنا . .. إن ه_ذا إلاّ أس_طير الأوّلين

به ريشخند گرفتن دعوت پيامبران و افسانه خواندن آن، بيانگر مطلب ياد شده است.

24- استكبار شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 11 - 16

16 _ عن أبى عبدالله(ع): إن الملائكة كانوا يحسبون أن إبليس منهم و كان فى علم الله أنه ليس منهم فاستخرج الله ما فى نفسه بالحمية فقال: «خلقتنى من نار و خلقته من طين».

از امام صادق(ع) روايت شده است: فرشتگان گمان مى كردند ابليس از آنهاست، ولى خداوند مى دانست كه او جزء ايشان نيست و خود برتربينى درونى او را (به وسيله امر به سجده) آشكار نمود . .. .

ص: 192

25- استكبار علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 13

13 _ يهوديان و علماى آنان داراى روحيه سلطه گرى و حق ناپذيرى

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

26- استكبار فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 123 - 3

3 _ فرعون ، حاكمى بسيار مستكبر و سخت مستبد

ءامنتم به قبل أن ءاذن لكم

محروم ساختن مردم از حق تصميم گيرى، حتى در باورها و ايمانشان، حكايت از كمال استبداد و استكبار فرعون دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 9

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 8

8 _ خودبرتربينى فرعون و اطرافيانش ، مانع از پذيرش رسالت موسى و هارون ( ع )

ثم بعثنا من بعدهم موسى و هرون إلى فرعون و ملإيه بأيتنا فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 6

6 - موضع گيرى مستكبرانه فرعون و اشراف دربار او ، در برابر موسى و هارون ( ع )

ثمّ أرسلنا موسى و أخاه ه_رون . .. إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 49 - 2،3

2 - فرعون ، حاكمى بسيار مستكبر و سخت استبدادگر

ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

محروم ساختن مردم از حق تصميم گيرى، حتى در باورها و ايمانشان، حكايت از اوج استبداد و استكبار فرعون دارد.

3 - فرعون ، معتقد به حاكميت مطلق خويش حتى بر افكار و انديشه مردم

ص: 193

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 39 - 1

1 - فرعون ، حاكمى مستكبر و سركش

و استكبر هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 6،7

6 - قارون و فرعون و هامان ، با پيامبرى موسى ( ع ) برخوردى مستكبرانه كردند .

و ق_رون و . .. و لقد جاءهم موسى ... فاستكبروا

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 52 - 1

1 - استكبار و فخرفروشى فرعون ، در برابر حضرت موسى ( ع )

أم أنا خير من ه_ذا الذى هو مهين

27- استكبار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 7

7 _ كبرورزى و خودبزرگ بينى فرعونيان ، ريشه كفرورزى آنان به آيات الهى و رسالت موسى

فأرسلنا عليهم . .. فاستكبروا

استكبار به معناى خود بزرگ بينى است و چون «استكبروا» با حرف «فا» بر ارسال آيات تفريع شده، لازمه معناى آن (انكار كردن و نپذيرفتن) اراده شده است. به كارگيرى استكبار به جاى انكار و نپذيرفتن، براى رساندن علت انكار است ; يعنى انكار فرعونيان از سر خود بزرگ بينى و تكبر بود.

28- استكبار قارون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 6،7

6 - قارون و فرعون و هامان ، با پيامبرى موسى ( ع ) برخوردى مستكبرانه كردند .

و ق_رون و . .. و لقد جاءهم موسى ... فاستكبروا

ص: 194

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

29- استكبار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 1

1 - عاد ، قومى گردنكش ، مستكبر و خودبرتربين در سرزمين خويش

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض

30- استكبار قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 7،8،9

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه رو شد .

و استكبروا استكبارًا

8 - قوم نوح ، دچار خوى استكبار و خودبرتربينى

و استكبروا استكبارًا

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

31- استكبار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 6

6 - استكبار كافران و اصرارشان بر كفر ، هنگام تلاوت آيات الهى بر آنان

تتلى عليه ثمّ يصرّ مستكبرًا

بنابراين كه «ثمّ» براى تراخى رتبى باشد _ نه زمانى_ برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 1،7،9

1 - كافران در قيامت ، مورد ملامت و سرزنش به خاطر استكبار در برابر آيات الهى

و أمّا الذين كفروا أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

7 - روحيه استكبارى كافران در برابر آيات الهى ، معلول عملكرد و جرايم گذشته خود آنان *

فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين

ص: 195

براساس اين احتمال كه تعبير «و كنتم. ..» در مقام تعليل گرايش كافران به استكبار باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

9 - سرافكندگى كافران در صحنه قيامت ، پاسخى به روحيه مستكبرانه آنان در دنيا

و ترى كلّ أمّة جاثية . .. أفلم تكن ءاي_تى تتلى عليكم فاستكبرتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 10

10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز

وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين

از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در «ما ندرى. ..» لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 9

9- توبيخ مشركان و كافران از سوى خدا ، به خاطر استكبارشان در برابر قرآن

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به . .. و استكبرتم

32- استكبار كافران صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 7

7 - كفرپيشگان و تكذيب گران صدراسلام ، مردمانى بودند خودبزرگ بين و استكبار پيشه .

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 21 - 3،4

3 - كافران صدراسلام ، مردمى لجوج ، مستكبر و حق گريز

بل لجّوا فى عتوّ و نفور

«عتوُّ» به معناى استكبار و تجاوز از حد است (قاموس المحيط) و مقصود از «نفور»(رميدن) گريز از سخن حق مى باشد.

4 - روح لجاج ، استكبار و حق گريزى ، عامل كفر و تكذيب دين از سوى كافران در صدراسلام

و لقد كذّب الذين من قبلهم . .. بل لجّوا فى عتوّ و نفور

33- استكبار مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 8

ص: 196

8 _ استكبار و سخت دلى يهوديان و مشركان موجب تأثرناپذيرى آنان از قرآن

و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع

بيان واكنش خاضعانه مسيحيان در برابر قرآن پس از توصيف آنان به فروتنى در آيه پيش گوياى اين است كه دو گروه ديگر (يهوديان و مشركان) به دليل گردنفرازى و استكبار در برابر حق، از پذيرش قرآن سرباز زدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 9

9- توبيخ مشركان و كافران از سوى خدا ، به خاطر استكبارشان در برابر قرآن

قل أرءيتم إن كان من عند اللّه و كفرتم به . .. و استكبرتم

34- استكبار مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 10

10- موضع تكبّرآميز و مستكبرانه مشركان مكه در برابر قرآن

و استكبرتم

35- استكبار مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 22 - 3

3- آنان كه به عالم آخرت ايمان نمى آورند ، قلبهايى حق ناپذير و روشى مستكبرانه دارند .

فالذين لايؤمنون بالأخرة قلوبهم منكرة و هم مستكبرون

36- استكبار مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 13

13 _ تكذيب كنندگان پيامبران ، مردمى مستكبر و سركش بوده اند .

عذاب الخزى

«خزى» به معناى خوارى و ذلت است، اضافه «عذاب» به «خزى» از باب اضافه موصوف به صفت مى باشد. توصيف عذاب به خزى مى تواند اشاره به اين حقيقت باشد كه خداوند، عذاب استيصال را در ازاى وضعيت روحى و عملكرد عذاب شوندگان، مقرر كرده است و چون تكذيب گران پيامبران، مردمانى مستكبر و سركش بودند، خداوند آنان را گرفتار عذابى كرد كه آنان را بشكند و به ذلت بكشاند.

ص: 197

37- استكبار مكذبان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 7

7 - كفرپيشگان و تكذيب گران صدراسلام ، مردمانى بودند خودبزرگ بين و استكبار پيشه .

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

38- استكبار مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 9

9 _ منكران معاد ، گرفتار خود بزرگ بينى و استكبار در درون جان خويش

و قال الذين لايرجون لقاءنا . .. لقد استكبروا فى أنفسهم

39- استكبار منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 5 - 9

9 - استكبار و خودبرتربينى ، از خصلت هاى عناصر نفاق پيشه

و هم مستكبرون

40- استكبار وليد بن مغيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 23 - 3

3 - وليدبن مغيره ، داراى خوى استكبار و برترى طلبى

و استكبر

41- استكبار هامان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 6،7

6 - قارون و فرعون و هامان ، با پيامبرى موسى ( ع ) برخوردى مستكبرانه كردند .

ص: 198

و ق_رون و . .. و لقد جاءهم موسى ... فاستكبروا

7 - قارون و فرعون و هامان ، روحيه مستكبرانه داشتند و در سرزمين مصر ، مستكبرانه رفتار مى كردند .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. فاستكبروا فى الأرض

42- استكبار يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 13،14

13 _ يهوديان و علماى آنان داراى روحيه سلطه گرى و حق ناپذيرى

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

14 _ حق ناپذيرى و روحيه استكبارى يهود ، عامل عداوت آنان با مسلمانان

اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود . .. و انهم لايستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 83 - 8

8 _ استكبار و سخت دلى يهوديان و مشركان موجب تأثرناپذيرى آنان از قرآن

و إذا سمعوا ما أنزل إلى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع

بيان واكنش خاضعانه مسيحيان در برابر قرآن پس از توصيف آنان به فروتنى در آيه پيش گوياى اين است كه دو گروه ديگر (يهوديان و مشركان) به دليل گردنفرازى و استكبار در برابر حق، از پذيرش قرآن سرباز زدند.

43- بى منطقى استكبار كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 13

13- خود بزرگ پندارى و برترى جويى كافران ، پوچ و بى اساس

تستكبرون فى الأرض بغير الحقّ

44- جنبندگان و استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 6

6- همه جنبندگان در برابر خداوند منقادند و استكبار نمىورزند .

و لله يسجد ما فى السموت و ما فى الأرض من دابّة . .. و هم لايستكبرون

ص: 199

45- حقيقت استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 11

11 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . قال تعالى « و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفاء للذين استكبروا . . . » أفتدرون الإستكبار ما هو ؟ هو ترك الطاعة لمن أمروا بطاعته و الترفع على من ندبوا إلى متابعته . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده: . .. خداى تعالى فرمود: «...فيقول الضعفاء للذين استكبروا ...». آيا شما مى دانيد استكبار چيست؟ استكبار ترك اطاعت كسى است كه مأمور به پيروى از آنان شده اند و برترى جويى بر كسى است كه به پيروى از او دعوت شده اند...».

46- خطر استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 6

6 _ اشراف و بزرگان هر قوم در معرض استكبار و حق ناپذيرى هستند .

قال الملأ الذين استكبروا من قومه

47- زمينه استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 11

11 _ گناه و تبهكارى ، زمينه ساز پيدايش روحيه استكبارى و مايه انكار آيات الهى است .

فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 11

11 _ جرم مستمر و تبه كارى ، زمينه ساز پيدايش روح استكبار و سر باز زدن از پذيرش حق است .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 9

9 - اشرافيت ، زمينه حق ناپذيرى و استكبار در برابر پيامبران

إلى فرعون و ملإيه فاستكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 6

ص: 200

6 - قدرت و توانمندى ، زمينه غرور و سركشى در برابر حق

فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ و قالوا من أشدّ منّا قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 20 - 14

14- كفر ، هواپرستى ، استكبار و عصيان گرى ، عناصرى به هم پيوسته

يعرض الذين كفروا . .. و استمتعتم بها... تستكبرون فى الأرض بغيرالحقّ و بما كنتم ت

48- زمينه استكبار مشركان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 2

2 - بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى مشركان _ به رغم سوگند مؤكد آنان بر ايمان و پذيرش _ موجب گردنكشى بيشتر و حيله گرى عليه اسلام گرديد .

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا. .. و مكر السّيّىِ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «استكباراً» بدل براى «نفوراً» باشد; يعنى، «ما زادهم إلاّ استكباراً».

49- سرزنش استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 15

15 - خود بزرگ بينى از خصلت هاى نكوهيده و شيطانى

أبى و استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 83 - 2

2- پيدايش روحيه استكبارى با برخوردار شدن از امكانات مادى و نعمت هاى الهى ، امرى مذموم و مورد نكوهش خداوند

و إذا أنعمنا على الإنس_ن أعرض و نئا بجانبه

50- ظلم استكبار با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 10 - 14

14- استكبار در برابر قرآن ، ظلم و مايه محروميت از هدايت الهى

و استكبرتم إنّ اللّه لايهدى القوم الظ_لمين

ص: 201

از منطبق شدن عنوان ظالم بر «مستكبر»، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

51- عصيان و استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 132 - 4

4 _ رباخوارى ، عصيان و طغيان بر خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) است .

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول

52- عوامل استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 9،16

9 - خودبينى و خدافراموشى ، عامل استكبار آدمى در برابر دين

قالوا من أشدّ منّا قوّة أَوَلم يروا أنّ اللّه

16 - لجاجت و عناد ، عامل استكبار و غفلت از قدرت نامحدود الهى *

فاستكبروا فى الأرض . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

چنانچه جمله «و كانوا بآياتنا يجحدون» به منزله تعليل براى استكبار و عدم توجه قوم عاد، نسبت به قدرت نامحدود خداوند باشد، مطلب ياد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 7

7 - روحيه استكبارى كافران در برابر آيات الهى ، معلول عملكرد و جرايم گذشته خود آنان *

فاستكبرتم و كنتم قومًا مجرمين

براساس اين احتمال كه تعبير «و كنتم. ..» در مقام تعليل گرايش كافران به استكبار باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

53- عوامل استكبار فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 133 - 10

10 _ گناه و تبهكارى فرعونيان ، مايه استكبار آنان در برابر آيات الهى شد .

ءايت مفصلت فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين

جمله «كانوا . .. » بيانگر ريشه كبرورزى فرعونيان در برابر آيات الهى است.

ص: 202

54- عوامل استكبار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 5،10

5 - قدرت و نيرومندى قوم عاد ، عامل غرور و استكبار آنان در مقابل حق

فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ و قالوا من أشدّ منّا قوّة

10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

55- كيفر استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 173 - 8

8 _ امتناع از عبادت خداوند به دليل گردن فرازى و خودبرتربينى ، موجب عذاب دردناك در قيامت

و اما الذين استنكفوا و استكبروا فيعذبهم عذاباً أليماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 10

10 _ ذلت و خوارى، كيفر استكبار سردمداران مجرم است.

أكبر مجرميها . .. و إذا جاءتهم ءاية ... سيصيب الذين أجرموا صغار عنداللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 1

1 - عذاب دوزخ ، كيفر شرك و استكبار ، در مقابل كلمه توحيد

إنّهم كانوا إذا قيل لهم لا إل_ه إلاّاللّه يستكبرون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «إنهم كانوا إذا. ..» تعليل براى جملات پيشين است كه در آنها از دوزخى بودن كافران و مشركان سخن به ميان آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 39 - 2

2 - عذاب دردناك دوزخ ، كيفرى عادلانه و متناسب با رفتار شرك آلود و استكبار در برابر حق

العذاب الأليم . و ما تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 7

7 - استكبار و به استضعاف كشيدن جامعه ، موجب گرفتارى در آتش دوزخ است .

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا

ص: 203

56- كيفر استكبار با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 21

21 _ استكبار در برابر آيات الهى، عذاب خواركننده پس از مرگ را (در برزخ) به دنبال دارد.

اليوم تجزون عذاب الهون . .. كنتم عن ءايته تستكبرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 8

8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 2

2 - برخورد مستكبرانه با آيات الهى ، عذاب آور است .

و إذا تتلى عليه ءاي_تنا ولّى . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 7

7 - استكبار و عناد در برابر آيات الهى ، موجب استحقاق كيفر دنيوى

فاستكبروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

57- كيفر استكبار با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 5

5- گردن فرازى ( استكبار ) در برابر خداوند رحمان ( گسترده مهر ) ، كارى بس ناروا و درپى دارنده عقوبتى سنگين است .

أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

مطرح ساختن نام «رحمان» _ كه بيان كننده رحمت عام و گسترده خداوند است _ در كنار عصيان و استكبار برخى از مردمان، مى تواند بيانگر شدّت پستى و ناروايى استكبار در برابر او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 57 - 8

8 - استكبار در برابر خدا و آيات او ، درپى دارنده عذاب ذلت بخش و خوار كننده دوزخ

ص: 204

و الذين كفروا و كذّبوا ب_َاي_تنا . .. عذاب مهين

58- مبارزه با استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 24 - 10

10 - رسالت موسى ، داراى محتوايى ضد استكبارى و مخالف منافع صاحبان زر و زور

ولقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ه_م_ن و ق_رون فقالوا س_حر كذّاب

اعزام موسى(ع) از سوى خداوند به سوى مستكبران و صاحبان زر و زور (مانند فرعون، هامان و قارون) و مخالفت شديد آنان با آن حضرت حاكى از مطلب يادشده است.

59- مراد از استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 23

23- « خطبة لأميرالمؤمنين ( ع ) . . . و فيها يقول ( ع ) : . . . قال الله عزّ من قائل : « . . . فيقول الضعفاء للذين استكبروا إنا كنّا لكم تبعاً . . . » أفتدرون الاستكبار ما هو ؟ هو ترك الطاعة لمن اُمروا بطاعته و الترفّع على من ندبوا متابعته . . . ;

امير المؤمنين(ع) در ضمن خطبه اى فرمود:. .. خداوند _ عزّ من قائل _ مى فرمايد: «... فيقول الضعفاء للذين استكبروا ...» . آيا مى دانيد استكبار چيست؟ آن ترك اطاعت كسى است كه امر به اطاعت او شده و برترى طلبى بر كسى كه به پيروى از او دعوت شده است ...».

60- مقربان و استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 19 - 7

7- مقام قرب خداوند ، جايگاه و مرتبتى ناسازگار با استكبار در عبادت و گردن فرازى در برابر او است .

و من عنده لايستكبرون عن عبادته

با توجه به آمدن تعبير «لايستكبرون عن عبادته» به جاى «لايستكبرون عنه» برداشت ياد شده به دست مى آيد.

61- منشأ استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 86 - 5

5 _ استكبار از ريشه هاى كفر و عامل تكذيب آيات الهى

ص: 205

و انهم لايستكبرون . .. و الذين كفروا و كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 3

3 - استكبار و خودبزرگ بينى آدمى ، داراى ريشه هاى واهى و پندارى

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ

قيد «بغير الحق» قيد توضيحى و گوياى آن است كه استكبار و خودبرتربينى انسان، همواره متكى به امور واهى است و سبب منطقى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 2

2 - كفر ، زادگاه تعصب هاى جاهلى و استكبار

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الج_هليّة

تعبير «كفروا» مى رساند كه «كفر» در شكل گيرى و شعلهورى تعصب هاى جاهلى، نقش اساسى دارد و به تعبير ديگر، وصف كفر مشعر به عليت است.

62- منشأ استكبار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 2

2 - استكبار و خودبرتربينى قوم عاد ، برخاسته از امور واهى و غير منطقى

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ

باء در «بغير الحق» سببيه است.

63- موانع استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 11،13

11 _ علم و ايمان حضرت عيسى ( ع ) و فرشتگان مقرب الهى به قيامت و محشور شدن به پيشگاه خداوند ، مانع استكبار آنان از بندگى خدا

لن يستنكف المسيح ان يكون عبداً للّه و لاالملئكة . .. فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله «و من . ..» جمله حاليه و بيان علت از جمله سابق است. يعنى امكان ندارد مسيح و فرشتگان از عبادت خدا امتناع كنند ; چون حشر انسان و ملائكه به سوى خدا حتمى است و مسيح و فرشتگان از آن آگاهند.

13 _ علم و ايمان در قيامت و حضور در پيشگاه خداوند ، مانع از استكبار و بازماندن از عبادت خدا

لن يستنكف المسيح . .. و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

ص: 206

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 7،14

7 - پيام انبيا ، ناسازگار با روحيه و رفتار استكبارى

إذ جاءتهم الرسل . .. فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ

از نكوهش استكبار قوم عاد، پس از آمدن پيامبران و دعوت آنان، مطلب بالا استفاده مى شود.

14 - باور و توجه به قدرت بى نهايت خداوند ، از بين برنده روحيه غرور و استكبار در انسان

فاستكبروا . .. أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

64- ناپسندى استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 49 - 8

8- روحيه استكبارى ، امرى ناپسند و زشت است .

و هم لايستكبرون

نفى استكبار از فرشتگان براى توصيف آنان، حكايت از مذموم بودن آن مى كند.

65- ناپسندى استكبار با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 69 - 5

5- گردن فرازى ( استكبار ) در برابر خداوند رحمان ( گسترده مهر ) ، كارى بس ناروا و درپى دارنده عقوبتى سنگين است .

أيّهم أشدّ على الرحمن عتيًّا

مطرح ساختن نام «رحمان» _ كه بيان كننده رحمت عام و گسترده خداوند است _ در كنار عصيان و استكبار برخى از مردمان، مى تواند بيانگر شدّت پستى و ناروايى استكبار در برابر او باشد.

66- نشانه هاى استكبار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 38 - 3

3 - سرپيچى از سجده و عبادت آفريدگار جهان ، نمونه بارز استكبار است .

و اسجدوا للّه . .. فإن استكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 19 - 2

ص: 207

2- مخالفت با فرمان هاى رسولان الهى ، نمودى از استكبار و برترى جويى بر خداوند است .

إنّى لكم رسول أمين . و أن لاتعلوا على اللّه

از اين كه موسى(ع) پس از معرفى خود به عنوان رسول امين الهى، فرعونيان را از برترى جويى بر خدا برحذر مى دارد، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

ص: 208

8- استمداد

1- آثار استمداد از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 8

8 _ حاكميت مؤمنان بر زمين در گرو استعانت آنان از خدا و صبر ايشان در طريق ايمان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

چون موسى(ع) پيش از بشارت به نابودى فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل مردمش را به استعانت جستن از خدا و صبر فراخوانده است، معلوم مى شود اين دو فضيلت از شرايط تحقق آن وعده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 12

12_ تنها با اتكا بر خدا و يارى طلبيدن از او ، مى توان بر دين دارى پايدارى كرد و اهداف دين را پيش برد .

فاستقم كما أُمرت . .. و ما لكم من دون الله من أولياء

برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط «فاستقم . ..» با «ما لكم من دون الله من أولياء» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 15

15_ دعا و نيايش به درگاه خدا و استمداد از او ، راه مصون ماندن از گناه و انحرافات جنسى است .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 50 - 3

3 - لزوم استمداد از خداوند و پناه جستن به او ، براى مصون ماندن از كفر و گناه

ففرّوا إلى اللّه

ص: 209

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 12

12 - برخوردارى انسان از فضايل اخلاقى ، نيازمند استمداد از درگاه الهى

يقولون ربّنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ

2- آثار استمداد جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 19

19- كمك خواهى دوزخيان ، افزايش دهنده عذاب و زمينه تحقير افزون تر ايشان است .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل يشوى الوجوه

فعل «يغاثوا» (فريادرسى مى شوند) استهزاى دوزخيان است و «يشوى الوجوه» از سوزاندن و عذابى اضافه بر عذاب موجود خبر مى دهد.

3- اجابت استمداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 3،4

3 _ خداوند استغاثه مجاهدان بدر را با فرستادن هزاران فرشته اجابت كرد .

فاستجاب لكم أنى ممدكم بألف من الملئكة مردفين

«مردف» به كسى گفته مى شود كه ديگرى را در پى خويش قرار داده باشد. بنابراين «ألف من الملئكة مردفين»، يعنى هزار فرشته كه هر كدام فرشته و يا فرشته هايى را به دنبال خويش داشتند. گفتنى است معناى مذكور مبتنى بر اين است كه مفعول محذوف از «مردفين»، «طائفة اخرى من الملئكة» باشد.

4 _ نيايش مجاهدان بدر به درگاه ربوبى و اجابت استغاثه آنان با امداد هاى غيبى ، نعمتى بايسته به ياد داشتن

إذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم

4- استمداد اخروى از رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 8،15

8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تنوين «شىء» تنوين تنكير و براى كم بودن است.

ص: 210

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

5- استمداد اخروى از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 3،5،6

3 - فراخواندن مشركان از سوى خداوند ، براى يارى خواستن از معبودهايشان در قيامت .

و قيل ادعوا شركاءكم

5 - نصرت طلبى مشركان در روز رستاخيز از معبودهايشان

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

6 - بى جواب ماندن فرياد يارى خواهى مشركان از معبودهايشان در قيامت

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

6- استمداد اخروى انسان هاى پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 5

5- افراد عوام و تابع ، پس از حضور در پيشگاه خداوند در قيامت به رهبران مستكبر خويش اعتراض و از آنان درخواست كمك خواهند كرد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

7- استمداد اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 47 - 1

1 - ستمگران در قيامت ، براى رهايى خود از عذاب سخت الهى ، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارايى هاى زمين را فدا كنند .

و لو أنّ للذين ظلموا ما فى الأرض جميعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب يوم

8- استمداد اخروى كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 211

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 8،15

8- كافرانِ پيرو از رهبران مستكبر خويش ، در قيامت درخواست مى كنند كه در صورت امكان ، اندكى از عذاب خدا را از آنان بكاهند .

فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب الل

تنوين «شىء» تنوين تنكير و براى كم بودن است.

15- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان در قيامت ، خود را ناتوان دانسته و كمك به آنان را تعليق به محال مى كنند .

فقال الضعف_ؤا . .. فهل أنتم مغنون عنّا ... قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

اينكه مستكبران در جواب استمداد پيروان خود در قيامت مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت كرده بود ما هم شما را هدايت مى كرديم، در حالى كه خداوند هم چنين كارى را هرگز انجام نداده است، در واقع برآوردن خواسته آنان را تعليق به محال مى كند.

9- استمداد اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 5

5 - نصرت طلبى مشركان در روز رستاخيز از معبودهايشان

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

10- استمداد از اضلالگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 7،11

7- استفاده و كمك گرفتن از عوامل گمراهى در كار تدبير عالم ، دور از ساحت خداوند است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

جمله «ما كنت» (من اين چنين نبوده و نيستم) بيان سنت و قاعده اى در كار خداوند است. «مضلّ»، يعنى «گمراه كننده» و مصداق آن، در آيه، شياطين هستند. «عضد» به معناى «بازو» است و مراد از آن، در اين جا، كمك كار و ياور است.

11- استفاده از نيرو هاى گمراه و گمراه كننده در مديريت ها و مراكز تصميم گيرى جامعه ، امرى ناروا و شيوه اى غيرالهى است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

11- استمداد از انصار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 13

13 _ وجوب يارى رسانى مهاجران و انصار به غير مهاجران مشروط به درخواست يارى از سوى غير مهاجران است .

و إن استنصروكم فى الدين فعليكم النصر

برداشت فوق با توجه به شرط «إن استنصروكم . .. » (اگر از شما يارى خواستند ... ) استفاده شده است.

ص: 212

12- استمداد از بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 197 - 1

1 _ يارى جستن از بت ها و معبودان ، هدف مشركان از پرستش آنها

و الذين تدعون من دونه لايستطيعون نصركم

13- استمداد از بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 7

7_ مشركان به هنگام نزول عذاب هاى الهى ، از بت ها و خدايان دروغين استمداد مى كنند و براى رفع آن ، از آنها يارى مى جويند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

مراد از «أمر ربك» عذاب الهى است. اغناء (مصدر أغنت) به معناى كفايت كردن و برطرف ساختن است. «من شىء» مفعول براى «ما أغنت» مى باشد و مقصود از آن عذاب است. بنابراين «فما أغنت عنهم آلهتهم ... من شىء»; يعنى، خدايانشان آنان را كفايت نكردند و حتى مقدار اندكى از عذاب را از ايشان، برطرف نساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 5

5 - روى آورى مشركان عصر ابراهيم ( ع ) به بت ها ، براى ابراز درخواست ها و حلّ مشكلات خويش

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 5،6

5 - مشركان و بت پرستان ، معتقد به توانايى بت ها و معبود هاى خويش براى يارى رسانى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

6 - حمايت و يارى شدن ، انگيزه و دليل مشركان و بت پرستان ، براى روى آوردن به آيين شرك و بت پرستى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه «لعلّ» در آيه شريفه براى تعليل باشد.

14- استمداد از بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 213

11 - طه - 20 - 97 - 13

13 - موسى ( ع ) ، براى نابود ساختن گوساله سامرى ، همكارى و هم يارى بنى اسرائيل را تدارك ديده و بر شركت دادن آنان دراين اقدام مصمم بود .

لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه

ضميرهاى جمع در افعال «لنحرّقنّه» و «لننسفنّه» گوياى نكته ياد شده است.

15- استمداد از جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 4،5

4 _ خنثى سازى معجزه موسى ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آراى تصويب شده از جلسه سران و بزرگان حكومت فرعونيان

و أرسل فى المدائن حشرين

5 _ سران دربار فرعون از وى خواستند با تأخير مجازات موسى و هارون موافقت كرده و ساحران زبردست و كاردان را از اطراف و اكناف احضار كند .

و أرسل فى المدائن حشرين

«حشرين» به معناى جمع كنندگان و كوچ دهندگان است و مفعول آن به قرينه آيه قبل و بعد «ساحرين» مى باشد و خود «حشرين» مفعول براى «أرسل» است. بنابراين جمله «أرسل ... » يعنى: نيروهايى را براى جمع آورى و گسيل ساحران بسيج كن.

16- استمداد از خالق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 20 - 10

10- تنها خداوند خالق ، شأن مورد پرستش قرار گرفتن و كمك طلبيدن را دارد .

و الذين يدعون من دون الله لايخلقون شيئًا

آيه درصدد سرزنش عمل مشركان در اتخاذ معبودهاى متعدد است و استفاده مى شود كه چنان كارى مذموم و قبيح مى باشد.

17- استمداد از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 13،22

13 - تنها حقيقتى كه شايسته يارى جستن مى باشد ، خداوند است .

و إياك نستعين

22 _ از امام رضا ( ع ) روايت شده : . . . « إياك نعبد » رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذكره و إخلاص له بالعمل دون غيره و « إياك

ص: 214

نستعين » إستزادة من توفيقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه عليه و نصره . . . ;

. .. «إياك نعبد» ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غير او و «إياك نستعين» در خواست زياده توفيق خدا و زياده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و يارى خداوند است ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 6 - 5،7

5 - درخواست هدايت به « صراط مستقيم » شايسته ترين مورد براى استعانت از خدا

إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

اگر «اهدنا. ..» در ارتباط با «إياك نستعين» در نظر گرفته شود، بيانگر اين معناست كه هدايت به صراط مستقيم بالاترين موردى است كه آدمى در نايل شدن به آن، نيازمند يارى خداوند مى باشد.

7 - يكتاپرستى و تنها از خدا يارى جستن ، « صراط مستقيم » است .

إياك نعبد و إياك نستعين. إهدنا الصرط المستقيم

«ال» در «الصراط» مى تواند عهد ذكرى بوده و اشاره به حقايقى باشد كه در آيات پيشين مطرح شده، و از آنهاست يكتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 2

2 _ آدمى به هنگام روبرو شدن با شدايد، خداوند يگانه را خالصانه به يارى مى طلبد.

إن أتيكم عذاب اللّه . .. بل إياه تدعون

خلوص در دعا مستفاد از اضراب «بل» و ضمير مفعولى «اياه» است كه بر عامل خويش مقدم شده است و در نتيجه معناى حصر دارد. يعنى فقط او را مى خوانيد، كه تعبير مصطلح آن «خلوص» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 3،5

3 _ آدمى به هنگام گرفتارى و دشواريها و بن بستها، ناخودآگاه خداوند يگانه را به استمداد مى طلبد.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

در آيه شريفه روى سخن با مشركان است و زمانى كه مشرك در آن شرايط ويژه فقط خداوند را مى خواند، روشن است كه معبودهاى خيالى از ذهن او دور شده و فطرت توحيدى بر همه پندارهاى موهوم غلبه يافته است.

5 _ مشركان نيز در مخاطرات سخت زندگى، فروتنانه و پنهانى از خداوند يگانه استمداد مى طلبند.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

خطاب آيه متوجه مشركان است و صحت احتجاج متوقف بر آن است كه چنين حالتى براى آنان نيز در شرايط سخت پديدار گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 1،2،16

1 _ موسى ( ع ) پس از تصميم فرعون به سركوبى بنى اسرائيل ، مردمش را به استعانت از خدا و صبر و مقاومت در برابر آزار هاى فرعونيان فراخواند .

قال موسى لقومه استعينوا باللّه و اصبروا

ص: 215

2 _ مؤمنان وظيفه دار استعانت از خدا و پيشه سازى صبر و مقاومت در برابر مشكلات راه ايمان

استعينوا باللّه و اصبروا

16 _ ايمان به حاكميت خدا بر زمين ، صبر در برابر دشمنان دين و استعانت از خدا ، جلوه هايى از تقواپيشگى است .

و العقبة للمتقين

از بشارت ضمنى موسى(ع) به حاكميت يافتن بنى اسرائيل به شرط استعانت از خدا و پيشه كردن صبر و سپس بيان اين حقيقت كه «حاكميت سرانجام از آن تقواپيشگان است»، معلوم مى شود شرايط ذكر شده جلوه هايى بارز از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 85 - 6

6 _ مقام ربوبيت خداوند ، سزاوار درخواست يارى از او ، براى رهايى از چنگال ستمگران است .

ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 15

15_ يعقوب ( ع ) براى كشف حقيقت آنچه فرزندانش درباره يوسف ( ع ) ابراز مى كردند ، از خداوند كمك خواست .

والله المستعان على ما تصفون

«وصف» (مصدر تصفون) به معناى بيان كردن است و مراد از «ما» سخنان دروغين برادران يوسف مى باشد. كمك گرفتن از خدا بر سخنان و گزارشهاى غير واقعى ، به معناى كمك گرفتن از او در كشف حقيقت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 11

11_ يوسف ( ع ) ، براى رهايى از مكر زليخا و زنان اشراف و نجات از دام شهوت ، به نيايش با خدا و استمداد از او پرداخت .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

«صبو» (مصدر أصب) به معناى ميل كردن و گرايش پيدا كردن است. جمله «و إلاّ تصرف ...» (اگر مكر آن زنان را از من باز نگردانى ، به آنان گرايش پيدا مى كنم) به قرينه آيه بعد (فاستجاب) خبرى است در مقام دعا و درخواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 7

7_ از غم و اندوه و سختى ها _ چه بسيار باشند و چه اندك _ تنها بايد به خدا شكايت كرد و تنها از او بايد يارى خواست .

قال إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله

«بثّ» به معناى حزن شديد است. بنابراين به قرينه مقابله ، مى توان گفت: مراد از «حزن» در سخن يعقوب(ع) اندوه كم و خفيف مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2،3

2- توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

ص: 216

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از «فاء» در «فسبّح» _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(صلی الله علیه و آله) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

3- رهبران الهى و زمامداران جامعه اسلامى ، نيازمند به استمداد از پروردگار با ذكر و نماز و عبادت ، در برابر مشكلات رسالت خويش

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك . .. فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 14

14- اصحاب كهف ، خواهان امداد هاى الهى براى نجات از تنگنا ها و مشكلات حركت و قيام شان عليه شرك و پرستش غير او بودند .

و هيّىء لنا من أمرنا رشدًا

سُكنا گزيدن در غار، مى رساند كه حركت و قيام اصحاب كهف، مشكلات و تنگناهايى را براى آنان در پى داشته است، از اين رو مى توان گفت كه مراد از هدايت خواهى آنان، راهنمايى شدن در اتخاذ تصميم هاى بعدى و پيداكردن راه نجات از مشكلات و تنگناهايى است كه در انتظار ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 23،26

23- ياد خداوند ، در صورت فراموش كردن كارى و انتظار كمك از او براى شناسايى و انجام دادن كارى بهتر ، خصلتى پسنديده و مورد فرمان او است .

واذكّر ربّك إذا نسيت و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

«ه_ذا» _ در برداشت بالا _ اشاره به مفعول محذوف «نسيتَ» است و مفاد آيه، اين است كه: «هرگاه، كارى را فراموش كردى، ياد خدا كن و بگو: «اميد است كه پروردگارم، مرا، به كارى مفيدتر از اين، راهنمايى كند».

26- اظهار اميدوارى به امداد هاى الهى ، از شيوه هاى دعا به درگاه خداوند و درخواست كمك از او است .

و قل عسى أن يهدين ربّى لأقرب من ه_ذا رشدًا

به زبان آوردن اميد (گفتن «عسى أن . ..») انگيزه اى جز اظهار نياز و درخواست اجابت ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 2

2 - نوح ( ع ) ، تقاضامند يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 2

2 - فرستاده الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ص: 217

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 2

2 - لزوم استمداد انسان از خداوند در ميدان عقيده و عمل

ربّ هب لى حكمًا و ألحقنى بالصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 7

7 - اظهار گرسنگى و نياز در پيشگاه خداوند از سوى موسى ( ع ) و درخواست كمك از ساحت او

فقال ربّ إنّى لما أنزلت إلىّ من خير فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 1،6

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واكنش منفى قوم اش به دعوت وى ، از خداوند براى غلبه برآنها ، استمداد طلبيد .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

6 - شايسته است براى مبارزه با مفاسد اجتماعى و مفسدان ، از خداوند استمداد شود .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 1،3

1 - كمك خواهى و استغاثه نوح به درگاه خداوند

و لقد نادينا نوح

مقصود از «ندا» (نادينا) _ به قرينه آيه بعد (و نجيناه. ..) _ كمك خواهى و استغاثه است كه مربوط به ماجراى عذاب طوفان مى باشد.

3 - نوح ( ع ) ، عليه قوم خود به درگاه الهى نفرين كرده ، يارى طلبيد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

آيه بعد در پاسخ به نداى نوح(ع)، مسأله نجات آن حضرت و خاندانش را از عذاب الهى مطرح مى كند. از اين مطلب به دست مى آيد كه آنچه آن حضرت از خدا خواسته است، نفرينى بود عليه قوم خود. آيه 26 سوره «مؤمنون» (قال ربّ انصرنى بما كذّبون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 12

ص: 218

12 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى حل اختلاف خود با مشركان حق گريز ، از خداوند كمك خواسته و او را به داورى طلبيد .

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

جمله «أنت تحكم. ..» براى انشاى دعا است كه در قالب جمله خبرى آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 56 - 11،13

11 - لزوم پناه بردن به خدا و يارى جستن از او ، در برابر دشمنان ديانت

إنّ الذين يج_دلون فى ءاي_ت اللّه . .. فاستعذ باللّه

13 - شنوا و بينا بودن خداوند ، مقتضى پناه بردن بشر به او و استمداد از او ، در برابر بدى ها و دشمنى ها

فاستعذ باللّه إنّه هو السميع البصير

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه جمله «إن_ّه هو السميع البصير»، تعليل براى «فاستعذ» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 31 - 9

9 - بلا ها و تنگنا هاى زندگى ، زمينه ساز توجه انسان به ولايت الهى و ياورى خواستن از او

و ما أص_بكم . .. و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 9

9- پدر و مادر با ايمان ، در كنار استمداد از خداوند براى هدايت فرزند خويش ، رهنمود هاى لازم را به او ارائه مى دهند .

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 7

7- پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور درخواست كمك از خداوند ، براى زدايش سختى ها و پيامد هاى سنگين رسالت *

و استغفر لذنبك

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه واژه «استغفر» در معناى طلب ايجاد مصونيت و «ذنب» در معناى پيامدها، به كار رفته باشد; يعنى، رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) سختى هايى را براى خود آن حضرت و مؤمنان واقعى (از قبيل هجرت، جهاد و. ..) به دنبال داشته و حضرت براى كاهش اين دشوارى ها، بايد از خداوند استمداد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار براى استمداد از او در برابر قوم حق ناپذير خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 10 - 8

ص: 219

8 - توجّه به رسيدن عطاى خداوند ، پيش از كمك خواستن از او ، زمينه پرهيز از دريغ داشتن كمك ، به كسانى است كه دست نياز به سوى انسان دراز مى كنند .

و وجدك عائلاً فأغنى . .. و أمّا السائل فلاتنهر

خداوند در آيات پيشين، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را متوجّه ساخت كه به مجرد فقير يافتن آن حضرت، وى را غنى ساخت و اكنون از او مى خواهد كه از رد حاجتمندان _ آن هم پس از اظهار نياز كردن آنان _ بپرهيزد. مقايسه آن عطا و اين فرمان، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 11

11 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور مغفرت خواهى و درخواست عفو خداوند ، از كوتاهى در تسبيح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنايت مجدّد او به آن حضرت

و استغفره

استغفارى كه در اين سوره به آن امر شده است _ به قرينه تعليق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبيح و حمد _ استغفار ويژه اى است. اين استغفار، در ارتباط با حمد و تسبيح، به معناى درخواست عفو از كاستى هاى آن و در ارتباط با «توّاباً»، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مكرر خداوند و تقاضاى عنايت هاى تازه به تازه او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 8

8 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 8 - 13

13 _ تداوم هدايت ، در پرتو دعا و استمداد از پروردگار

ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 9 - 2

2 _ مجاهدان بدر پيش از نبرد با نيايش به درگاه خدا از وى استمداد كردند .

إذ تستغيثون ربكم

«غوث» به معناى يارى كردن است و استغاثه طلب يارى و امداد است.

18- استمداد از داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 7

ص: 220

7 - استمداد صاحب يك ميش ، از داوود ( ع ) در برابر طمع تجاوزكارانه برادر داراى 99 ميش

إنّ ه_ذا أخى . .. و عزّنى فى الخطاب

از ظاهر آيه شريفه برمى آيد كه آن برادر شاكى، از داوود(ع) يارى خواسته بود.

19- استمداد از ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7،12

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

12- « عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إنّ ذاالقرنين . . . وجد . . . قوماً لايكادون يفقهون قولاً قالوا : يا ذاالقرنين ! إنّ يأجوج و مأجوج خلف ه_ذين الجبلين و هم يفسدون فى الأرض إذا كان إبّان زروعنا و ثمارنا خرجوا علينا من ه_ذين السدّين ، فرعوا من ثمارنا و زروعنا حتّى لايبقون من ها شيئاً « فهل نجعل لك خرجاً » نؤديه إليك فى كلّ عام « على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا » ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده:. .. همانا ذوالقرنين، قومى را يافت كه فهم هيچ سخنى براى آنان آسان نبود. آنان به او گفتند: اى ذوالقرنين! همانا، يأجوج و مأجوج، پشت اين دو كوه اند و آنان در زمين فساد مى كنند. زمانى كه فصل برداشت زراعت هاى ما و چيدن ميوه هايمان فرامى رسد، آنان، از پشت اين دو سدّ (دو كوه) به ما حملهور شده و از ميوه هاى ما و زراعت هاى ما آن قدر مى چرانند كه هيچ چيز از را باقى نمى گذارند. آيا براى تو هزينه اى قرار دهيم كه هر ساله به تو بپردازيم تا بين ما و آنان سدّى برقرار سازى؟».

20- استمداد از روزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 1

1 - پيشه ساختن صبر و برپايى نماز ، سفارش و توصيه خداوند

و استعينوا بالصبر و الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 153 - 0

21- استمداد از رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 5،14

5- افراد عوام و تابع ، پس از حضور در پيشگاه خداوند در قيامت به رهبران مستكبر خويش اعتراض و از آنان درخواست كمك

ص: 221

خواهند كرد .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعف_ؤا للذين استكبروا إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغن

14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

22- استمداد از صبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 8،10

8 - استعانت از صبر و نماز براى موفقيت و پيروزى ، امرى دشوار جز براى خاشعان

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در «إنها» به «استعانت» بر گردد.

10 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عز و جل « و استعينوا بالصبر و الصلوة » قال : الصبر الصوم إذا نزلت بالرجل النازلة و الشديدة ، فليصم فان اللّه عز و جل يقول : استعينوا بالصبر يعنى الصيام ;

از امام صادق(ع) درباره قول خداى عز و جل «و استعينو ابالصبر و الصلاة» روايت شده كه فرمود: مراد از صبر روزه است هنگامى كه سختى با گرفتارى شديد به شخص وارد شد روزه بگيرد; زيرا خدا عز و جل مى فرمايد: از صبر يارى بجوييد، يعنى از روزه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

23- استمداد از ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 5

5_ مسلمانان نبايد در پايدارى بر دين و پيشبرد اهداف آن بر ستمگران ، اتكا كنند و از آنان يارى طلبند .

فاستقم كما أُمرت و من تاب معك . .. و لاتركنوا إلى الذين ظلموا

نهى از تمايل به ستمگران و اتكاى بر آنان ، پس از امر به استقامت در راه دين ، توجه دادن مؤمنان است به اين كه مبادا براى رسيدن به اين مقصود (استقامت در راه دين و پيشبرد اهداف آن) بر ستمگران تكيه كنند و از آنان يارى بخواهند.

ص: 222

24- استمداد از عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2

2- توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از «فاء» در «فسبّح» _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(صلی الله علیه و آله) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

25- استمداد از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 2

2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين

و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة

ضمير مفعولى در «لاتفعلوه» به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله «الذين كفروا ... » استفاده شده، برگردانده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 4

4_ جواز استمداد از كافران براى رهايى از مشكلات و تنگنا ها *

اذكرنى عند ربك

ظاهر اين است كه هم بند يوسف(ع) هنگام آزاد شدن از زندان موحد نشده و اظهار ايمان نكرده بود، و گرنه قرآن از آن ياد مى كرد. بنابراين وى به هنگامى كه يوسف(ع) از او تقاضا كرد ، كافر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 4

4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *

و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا

در برداشت فوق احتمال داده شده كه «الّا الّذين يصلون . .. » استثنا از حكمى است كه در جمله «و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا» بيان شده است.

ص: 223

26- استمداد از گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 51 - 8،11

8- به كارگيرى نيرو هاى ناصالح ، ناسازگار با ولايت دل سوزانه و بر حق است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

11- استفاده از نيرو هاى گمراه و گمراه كننده در مديريت ها و مراكز تصميم گيرى جامعه ، امرى ناروا و شيوه اى غيرالهى است .

و ما كنت متّخذ المضلّين عضدًا

27- استمداد از مالك جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 12

12 - « قال سيد بن طاوس ، اقول فى الحديث . إنّ أهل النار إذا دخلوها و رأوا أنكالها . . . فيومّلون . . . ليخفّ عنهم بعض العذاب . . . فإذا يئسوا من خزنة جهنم رجعوا إلى مالك مقدّم الخُزّان و أمّلوا أن يخلّصهم من ذلك الهوان كما قال جلّ جلاله « و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك » قال : فيحبس عنهم الجواب أربعين سنة ثمّ يجيبهم كما قال اللّه فى كتابه المكنون . « إنّكم ماكثون » . . . ;

سيدبن طاووس گويد: در حديث است كه دوزخيان زمانى كه داخل آتش شده و عذاب هاى آن جا را مى بينند . .. آرزو مى كنند ... تا مقدارى از عذاب از آنان برداشته شود و وقتى از مأموران جهنم مأيوس شدند، سراغ مالك دوزخ كه [رتبه] او بر همه مأموران مقدم است، رفته و آرزو مى كنند كه او آنها را از اين ذلت رهايى دهد; همان طور كه خداوند مى فرمايد: «و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك». جواب آنان چهل سال داده نمى شود; سپس همان گونه كه خدا در كتاب محفوظ خود فرموده چنين جواب مى دهد: إنّكم ماكثون»... .

28- استمداد از مربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 112 - 7

7- پروردگار ، داراى رحمت گسترده و كمك دهنده و مددكار است .

و ربّنا الرحم_ن المستعان

«الرحمان» (صيغه مبالغه) به معناى كسى است كه رحمت او بسيار است و «المستعان» اسم مفعول به معناى كسى است كه از او طلبِ كمك شود. گفتنى است كه هر دو خبر براى «ربّنا» مى باشند.

29- استمداد از مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 224

16 - غافر - 40 - 47 - 8

8 - استمداد بى ثمر مستضعفان از رهبران مستكبر خود در دوزخ ، براى كاستن بخشى از عذاب آنان ( آتش ) به پاس پيروى شان از آنها در دنيا

إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار

30- استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 8

8 _ مشركان، غوطهور در پندارهاى بى اساس خويش و اميدوار به كمكهاى خدايان دروغين در قيامت

أين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 7

7_ مشركان به هنگام نزول عذاب هاى الهى ، از بت ها و خدايان دروغين استمداد مى كنند و براى رفع آن ، از آنها يارى مى جويند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

مراد از «أمر ربك» عذاب الهى است. اغناء (مصدر أغنت) به معناى كفايت كردن و برطرف ساختن است. «من شىء» مفعول براى «ما أغنت» مى باشد و مقصود از آن عذاب است. بنابراين «فما أغنت عنهم آلهتهم ... من شىء»; يعنى، خدايانشان آنان را كفايت نكردند و حتى مقدار اندكى از عذاب را از ايشان، برطرف نساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 1،2،7

1- خداوند ، در قيامت ، به مشركان فرصت خواهد داد تا از معبود هاى پندارى خويش استمداد كنند .

نادوا شركاءى الذين زعمتم

2- مشركان ، در قيامت ، به پندار توان مندى معبودان شان بر يارى آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند كرد .

و يوم يقول نادوا . .. فدعوهم

«فاى تعقيب» در «فدعوهم» بر بى درنگ بودن كار آنان دلالت مى كند. كاربرد فعل ماضى، براى كارى كه در قيامت انجام مى گيرد (دعوهم) نشانه آن است كه _ به مجرد فرصت يافتن مشركان _ بايد استمداد را انجام يافته تلقى كرد.

7- مشركان ، حتى در قيامت هم دل بسته يارى معبودان شان اند .

فدعوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 4،5،6

4 - مشركان و بت پرستان ، اميدوار به يارى رسانى معبود هاى خويش

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

ص: 225

5 - مشركان و بت پرستان ، معتقد به توانايى بت ها و معبود هاى خويش براى يارى رسانى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

6 - حمايت و يارى شدن ، انگيزه و دليل مشركان و بت پرستان ، براى روى آوردن به آيين شرك و بت پرستى

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين اساس است كه «لعلّ» در آيه شريفه براى تعليل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 3 - 5

5 - مشركان ، معبود ها را يار و ياور خود مى دانستند .

و الذين اتّخذوا من دونه أولياء

«ولى» (مفرد «أولياء») در لغت به سه معنا آمده است: محب، صديق و نصير (قاموس المحيط و مفردات راغب). در آيه شريفه _ به قرينه جمله بعد (ما نعبدهم إلاّ ليقرّبونا إلى اللّه) در معناى سوم به كاررفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 197 - 1

1 _ يارى جستن از بت ها و معبودان ، هدف مشركان از پرستش آنها

و الذين تدعون من دونه لايستطيعون نصركم

31- استمداد از منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 4

4 _ جواز دوستى و يارى خواستن از منافقان و كافران پناهنده ، به همپيمانان مسلمانان *

و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا. الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثا

در برداشت فوق احتمال داده شده كه «الّا الّذين يصلون . .. » استثنا از حكمى است كه در جمله «و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا» بيان شده است.

32- استمداد از موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 7

7 - استغاثه و يارى طلبى مرد بنى اسرائيلى ، از موسى ( ع ) عليه فرد قبطى

فاستغ_ثه الذى من شيعته على الذى من عدوّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 226

13 - قصص - 28 - 18 - 4

4 - برخورد مجدد موسى ( ع ) با فرياد كمك طلبى مرد اسرائيلى ( همان كه روز پيش از وى يارى خواسته بود ) در بامداد روز بعد

فأصبح فى المدينة . .. فإذا الذى استنصره بالأمس يستصرخه

«إستصراخ» (مصدر «يستصرخ») به معناى سردادن فرياد كمك خواهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

33- استمداد از مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 64 - 5،9

5 _ پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبران الهى در مبارزه با شرك و كفر تنها بايد بر خدا و مؤمنان پيرو تكيه كنند .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

9 _ اتكا بر مؤمنان راستين براى مبارزه با شرك و كفر ، منافاتى با توحيد و اتكا بر خدا ندارد .

حسبك اللّه و من اتبعك من المؤمنين

34- استمداد از مؤمنان غير مهاجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 8

8 _ مهاجران و انصار نبايد از مؤمنان غير مهاجر يارى طلبند و از آنان انتظار حمايت داشته باشند . *

ما لكم من وليتهم من شىء

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در «وليتهم» فاعل باشد. بنابراين جمله «ما لكم ... » به اين معناست كه براى شما نيست كه از پشتيبانى آنان برخوردار شويد. يعنى نبايد آنان را به نصرت خويش بخوانيد و حمايت آنان را طلب كنيد.

35- استمداد از مهاجران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 13

13 _ وجوب يارى رسانى مهاجران و انصار به غير مهاجران مشروط به درخواست يارى از سوى غير مهاجران است .

و إن استنصروكم فى الدين فعليكم النصر

برداشت فوق با توجه به شرط «إن استنصروكم . .. » (اگر از شما يارى خواستند ... ) استفاده شده است.

ص: 227

36- استمداد از نگهبانان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 15

15- كافران در خيمه آتشين دوزخ ، با استغاثه و اظهار تشنگى ، از مأموران عذاب ، يارى مى طلبند .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء

«غوث» يعنى: «يارى كردن» و «غيث» يعنى: «باران». مراد از «استغاثه» مى تواند طلب يارى و يا طلب باران (آب) باشد. پاسخى كه به استغاثه دوزخيان داده مى شود، گوياى آن است كه يارى خواستن دوزخيان، همان آب خواهى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 7

7 - پاسخ منفى و يأس آور نگهبانان جهنم ، به استمداد دوزخيان مبنى بر درخواست تخفيف در عذاب آنان از خداوند

قال ادعوا ربّكم يخفّف عنّا . .. قالوا فادعوا و ما دع_ؤا الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 12

12 - « قال سيد بن طاوس ، اقول فى الحديث . إنّ أهل النار إذا دخلوها و رأوا أنكالها . . . فيومّلون . . . ليخفّ عنهم بعض العذاب . . . فإذا يئسوا من خزنة جهنم رجعوا إلى مالك مقدّم الخُزّان و أمّلوا أن يخلّصهم من ذلك الهوان كما قال جلّ جلاله « و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك » قال : فيحبس عنهم الجواب أربعين سنة ثمّ يجيبهم كما قال اللّه فى كتابه المكنون . « إنّكم ماكثون » . . . ;

سيدبن طاووس گويد: در حديث است كه دوزخيان زمانى كه داخل آتش شده و عذاب هاى آن جا را مى بينند . .. آرزو مى كنند ... تا مقدارى از عذاب از آنان برداشته شود و وقتى از مأموران جهنم مأيوس شدند، سراغ مالك دوزخ كه [رتبه] او بر همه مأموران مقدم است، رفته و آرزو مى كنند كه او آنها را از اين ذلت رهايى دهد; همان طور كه خداوند مى فرمايد: «و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك». جواب آنان چهل سال داده نمى شود; سپس همان گونه كه خدا در كتاب محفوظ خود فرموده چنين جواب مى دهد: إنّكم ماكثون»... .

37- استمداد از نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 45 - 8

8 - استعانت از صبر و نماز براى موفقيت و پيروزى ، امرى دشوار جز براى خاشعان

و استعينوا بالصبر و الصلوة و إنها لكبيرة إلا على الخشعين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير در «إنها» به «استعانت» بر گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 228

1 - بقره - 2 - 154 - 8

8 - پيكار در راه خدا و مصيبت هاى آن ، از مشكلات راه ايمان ، كه بايد با استعانت از صبر و نماز آن را تحمل كرده و بر ايمان خود ، راسخ قدم ماند .

استعينوا بالصبر والصلوة . .. و لاتقولوا لمن يقتل فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 98 - 2

2- توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) به استمداد از ياد پروردگار و عبادت و نماز در مشكلات و ناراحتى هاى برخاسته از رسالت خويش و مخالفت هاى دشمنان

و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون . فسبّح بحمد ربّك و كن من الس_جدين

برداشت فوق از «فاء» در «فسبّح» _ كه براى تفريع اين جمله به آيه قبل است _ استفاده گرديده است; بدين معنا كه توصيه خداوند به تسبيح و تحميد. .. پس از اعلام آگاهى او از دلتنگى و اندوه پيامبر(صلی الله علیه و آله) بيانگر تأثير اين عبادات در رفع اندوه و نگرانى است.

38- استمداد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 14

14- اصحاب كهف ، خواهان امداد هاى الهى براى نجات از تنگنا ها و مشكلات حركت و قيام شان عليه شرك و پرستش غير او بودند .

و هيّىء لنا من أمرنا رشدًا

سُكنا گزيدن در غار، مى رساند كه حركت و قيام اصحاب كهف، مشكلات و تنگناهايى را براى آنان در پى داشته است، از اين رو مى توان گفت كه مراد از هدايت خواهى آنان، راهنمايى شدن در اتخاذ تصميم هاى بعدى و پيداكردن راه نجات از مشكلات و تنگناهايى است كه در انتظار ايشان بود.

39- استمداد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 214 - 9

9 _ شدّت مصائب و تداوم مشكلات پيامبران گذشته و امت هاى آنان ، موجب آن شد كه خواهان تعجيل در يارى و امداد الهى شوند .

مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتى يقول الرسول و الذين امنوا معه متى نصر اللّه

جمله «متى نصر اللّه»، دلالت بر ترديد آنان نسبت به يارى خدا ندارد; بلكه شدت مصائب و تداوم آن موجب شد كه خواهان تعجيل آن باشند; و يا چنين گمان كنند كه يارى خداوند نبايد بيش از اين به درازا كشد.

ص: 229

40- استمداد بنى اسرائيلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 15 - 7

7 - استغاثه و يارى طلبى مرد بنى اسرائيلى ، از موسى ( ع ) عليه فرد قبطى

فاستغ_ثه الذى من شيعته على الذى من عدوّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 18 - 4

4 - برخورد مجدد موسى ( ع ) با فرياد كمك طلبى مرد اسرائيلى ( همان كه روز پيش از وى يارى خواسته بود ) در بامداد روز بعد

فأصبح فى المدينة . .. فإذا الذى استنصره بالأمس يستصرخه

«إستصراخ» (مصدر «يستصرخ») به معناى سردادن فرياد كمك خواهى است.

41- استمداد بى ثمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 15

15_ استمداد از خدايان دروغين نه تنها سودى براى استمداد كنندگان ندارد ; بلكه بر خسارت و تباهى آنان نيز مى افزايد .

و ما زادوهم غير تتبيب

در جمله «و ما زادوهم . ..» نسبت افزودن خسارت به بتها داده شده است; ولى از آن جا كه بتها بر خسارت زدن ناتوانند، مراد از «ما زادوهم ...» به قرينه «التى يدعون ...» اين است كه: اعتقاد به بتها مايه خسارت است و خواندن آنها و استمداد از آنها به هنگام نزول عذاب الهى، موجب افزايش خسارت استمداد كنندگان خواهد شد.

42- استمداد جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 4

4_ جواز استمداد از كافران براى رهايى از مشكلات و تنگنا ها *

اذكرنى عند ربك

ظاهر اين است كه هم بند يوسف(ع) هنگام آزاد شدن از زندان موحد نشده و اظهار ايمان نكرده بود، و گرنه قرآن از آن ياد مى كرد. بنابراين وى به هنگامى كه يوسف(ع) از او تقاضا كرد ، كافر بود.

ص: 230

43- استمداد جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 29 - 15

15- كافران در خيمه آتشين دوزخ ، با استغاثه و اظهار تشنگى ، از مأموران عذاب ، يارى مى طلبند .

و إن يستغيثوا يغاثوا بماء

«غوث» يعنى: «يارى كردن» و «غيث» يعنى: «باران». مراد از «استغاثه» مى تواند طلب يارى و يا طلب باران (آب) باشد. پاسخى كه به استغاثه دوزخيان داده مى شود، گوياى آن است كه يارى خواستن دوزخيان، همان آب خواهى آنان است.

44- استمداد خالصانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 2

2 _ آدمى به هنگام روبرو شدن با شدايد، خداوند يگانه را خالصانه به يارى مى طلبد.

إن أتيكم عذاب اللّه . .. بل إياه تدعون

خلوص در دعا مستفاد از اضراب «بل» و ضمير مفعولى «اياه» است كه بر عامل خويش مقدم شده است و در نتيجه معناى حصر دارد. يعنى فقط او را مى خوانيد، كه تعبير مصطلح آن «خلوص» است.

45- استمداد دادخواه در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 7

7 - استمداد صاحب يك ميش ، از داوود ( ع ) در برابر طمع تجاوزكارانه برادر داراى 99 ميش

إنّ ه_ذا أخى . .. و عزّنى فى الخطاب

از ظاهر آيه شريفه برمى آيد كه آن برادر شاكى، از داوود(ع) يارى خواسته بود.

46- استمداد در سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 14

14 _ دعا به درگاه خداوند و درخواست يارى از وى به هنگام مواجه شدن با مشكلات راه ايمان ، از خصلت هاى مؤمنان راستين است .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

ص: 231

47- استمداد در عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 2

2 - لزوم استمداد انسان از خداوند در ميدان عقيده و عمل

ربّ هب لى حكمًا و ألحقنى بالصلحين

48- استمداد در عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 2

2 - لزوم استمداد انسان از خداوند در ميدان عقيده و عمل

ربّ هب لى حكمًا و ألحقنى بالصلحين

49- استمداد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 91 - 5،7

5 _ ايمان ، ارزشى فراتر از سنجش و مقايسه با تمامى ماديات

انّ الذين كفروا . .. فلن يقبل من احدهم مِلءُ الارض ذهباً

7 _ وجود ياوران و شفيعان در قيامت *

و ما لهم من ناصرين

تقديم «لهم» بر «ناصرين» كه بيانگر حصر است، مى رساند كه ياوران و شفيعان در قيامت هستند; ولى تنها كافران از شفاعت آنان محرومند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 1،2

1- خداوند ، در قيامت ، به مشركان فرصت خواهد داد تا از معبود هاى پندارى خويش استمداد كنند .

نادوا شركاءى الذين زعمتم

2- مشركان ، در قيامت ، به پندار توان مندى معبودان شان بر يارى آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند كرد .

و يوم يقول نادوا . .. فدعوهم

«فاى تعقيب» در «فدعوهم» بر بى درنگ بودن كار آنان دلالت مى كند. كاربرد فعل ماضى، براى كارى كه در قيامت انجام مى گيرد (دعوهم) نشانه آن است كه _ به مجرد فرصت يافتن مشركان _ بايد استمداد را انجام يافته تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 32 - 4

ص: 232

4 - قيامت ، روز فرياد و استمداد خلايق

يوم التناد

«تناد» اگر مخفف «تنادى» باشد، از ندا، مشتق است; ولى اگر مخفف «تنادّ» باشد به معناى اختلاف و پراكندگى خواهد بود. بنابراين «يوم التناد»; يعنى، روز تفرّق و جدايى. گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

50- استمداد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 95 - 9

9- ذوالقرنين ، خواستار مشاركت نيروى انسانى و امكانات مردمى در احداث سد شد .

فأعينونى بقوة

«قوة» يعنى نيرو «فأعينونى بقوة» يعنى: «مرا با نيروى خود كمك دهيد». آيات بعد، قرينه اين است كه او، علاوه بر خواستن نيروى انسانى، به آوردن ابزار و مصالح نيز فرمان داد. بنابراين، آنچه را از مردم نپذيرفت، اجر و مزد تلاش خويش بود.

51- استمداد صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 2

2 - فرستاده الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

«عن» در «عمّا قليل» به معناى «بَعد» و «ما» نكره موصوفه و كنايه از «زمان» مى باشد. «قليل» نيز صفت «ما» است; يعنى، «بعد زمان قليل». «عمّا قليل» متعلق به «يصبحنّ» و «إصباح» (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

ص: 233

52- استمداد عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 7،13

7 _ درخواست عيسى ( ع ) از بنى اسرائيل ، براى يارى وى جهت حركت به سوى خدا

قال من انصارى الى اللّه

13 _ حواريون ، تنها اجابت كنندگان دعوت عيسى ( ع ) ، براى يارى وى در جهت حركت به سوى خدا

من انصارى الى اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه

53- استمداد فرعون از جادو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 79 - 4

4 _ فرعون ، براى مبارزه با موسى و هارون ( ع ) به سحر و جادو متوسل شد .

و قال فرعون ائتونى بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 60 - 3

3 - تهيه و تدارك براى ارائه سِحرى بزرگ در برابر موسى ( ع ) ، از حيله هاى فرعون

فلنأتيّنك بسحر . .. فجمع كيده

54- استمداد فرعون از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 90 - 10

10 _ فرعون ، به هنگام غرق شدن ، نجات خويش را از خداوند درخواست كرد .

قال ءامنت . .. و أنا من المسلمين

55- استمداد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 49 - 6

6 - درخواست عاجزانه فرعونيان از موسى ( ع ) ، در رفع عذاب از آنان

ص: 234

56- استمداد كافران پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 14

14- رهبران مستكبر در جواب استمداد پيروانشان براى رهايى از عذاب ، به آنان وعده مى دهند كه در صورت نجات يافتن خود ، آنان را هم نجات خواهند داد .

قالوا لو هدي_نا الله لهدين_كم

57- استمداد لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 1

1 - لوط ( ع ) ، به دنبال واكنش منفى قوم اش به دعوت وى ، از خداوند براى غلبه برآنها ، استمداد طلبيد .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 3

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى خدا اجابت شد و فرشتگانى از جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

58- استمداد محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 46 - 12

12 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى حل اختلاف خود با مشركان حق گريز ، از خداوند كمك خواسته و او را به داورى طلبيد .

أنت تحكم بين عبادك فى ما كانوا فيه يختلفون

جمله «أنت تحكم. ..» براى انشاى دعا است كه در قالب جمله خبرى آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 7

7- پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور درخواست كمك از خداوند ، براى زدايش سختى ها و پيامد هاى سنگين رسالت *

و استغفر لذنبك

برداشت بالا بنابر اين نكته است كه واژه «استغفر» در معناى طلب ايجاد مصونيت و «ذنب» در معناى پيامدها، به كار رفته باشد; يعنى، رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) سختى هايى را براى خود آن حضرت و مؤمنان واقعى (از قبيل هجرت، جهاد و. ..) به دنبال داشته و حضرت براى كاهش اين دشوارى ها، بايد از خداوند استمداد كند.

ص: 235

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 11

11 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور مغفرت خواهى و درخواست عفو خداوند ، از كوتاهى در تسبيح و حمد او و تقاضاى توجّه و عنايت مجدّد او به آن حضرت

و استغفره

استغفارى كه در اين سوره به آن امر شده است _ به قرينه تعليق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبيح و حمد _ استغفار ويژه اى است. اين استغفار، در ارتباط با حمد و تسبيح، به معناى درخواست عفو از كاستى هاى آن و در ارتباط با «توّاباً»، به معناى درخواست رجوع مجدّد و مكرر خداوند و تقاضاى عنايت هاى تازه به تازه او است.

59- استمداد مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 7

7- آسيب پذيران از هجوم يأجوج و مأجوج ، از ذوالقرنين براى ساختن سدّى در ميانه دو رشته كوه بلند در برابر هجوم آن متجاوزان ، كمك خواستند .

قالوا ي_ذا القرنين . .. تجعل بيننا و بينهم سدًّا

60- استمداد مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 8

8 - استمداد بى ثمر مستضعفان از رهبران مستكبر خود در دوزخ ، براى كاستن بخشى از عذاب آنان ( آتش ) به پاس پيروى شان از آنها در دنيا

إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار

61- استمداد مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 5

5 _ مشركان نيز در مخاطرات سخت زندگى، فروتنانه و پنهانى از خداوند يگانه استمداد مى طلبند.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

خطاب آيه متوجه مشركان است و صحت احتجاج متوقف بر آن است كه چنين حالتى براى آنان نيز در شرايط سخت پديدار گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 236

8 - هود - 11 - 101 - 7

7_ مشركان به هنگام نزول عذاب هاى الهى ، از بت ها و خدايان دروغين استمداد مى كنند و براى رفع آن ، از آنها يارى مى جويند .

فما أغنت عنهم ءالهتهم التى يدعون من دون الله من شىء لما جاء أمر ربك

مراد از «أمر ربك» عذاب الهى است. اغناء (مصدر أغنت) به معناى كفايت كردن و برطرف ساختن است. «من شىء» مفعول براى «ما أغنت» مى باشد و مقصود از آن عذاب است. بنابراين «فما أغنت عنهم آلهتهم ... من شىء»; يعنى، خدايانشان آنان را كفايت نكردند و حتى مقدار اندكى از عذاب را از ايشان، برطرف نساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 2

2- مشركان ، در قيامت ، به پندار توان مندى معبودان شان بر يارى آنان ، عجولانه ، از آنان استمداد خواهند كرد .

و يوم يقول نادوا . .. فدعوهم

«فاى تعقيب» در «فدعوهم» بر بى درنگ بودن كار آنان دلالت مى كند. كاربرد فعل ماضى، براى كارى كه در قيامت انجام مى گيرد (دعوهم) نشانه آن است كه _ به مجرد فرصت يافتن مشركان _ بايد استمداد را انجام يافته تلقى كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 3

3 - فراخواندن مشركان از سوى خداوند ، براى يارى خواستن از معبودهايشان در قيامت .

و قيل ادعوا شركاءكم

62- استمداد مشركان دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 5

5 - روى آورى مشركان عصر ابراهيم ( ع ) به بت ها ، براى ابراز درخواست ها و حلّ مشكلات خويش

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

63- استمداد مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 148 - 14

14 _ خداوند ، آگاه به ستمگران و ستمديدگان و آگاه به دادخواهى مظلومان است .

لايحب اللّه . .. إلاّ من ظلم و كان اللّه سميعاً عليماً

متعلق علم، مى تواند مطالبى باشد كه در آيه مطرح شده است، همانند ظالم، مظلوم و مقدار ستمى كه شده و . .. .

ص: 237

64- استمداد مظلومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 41 - 4

4 - يارى خواستن ستمديده ، براى انتقام از ستمگر ، حق مشروع او است .

و لمن انتصر بعد ظلمه

گروهى از مفسران «إنتصار» را به معناى يارى طلبيدن گرفته اند.

65- استمداد ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 14

14 _ ممنوعيّت دوستى و كمك گرفتن از كسانى كه ارتباط با آنان زمينه تضعيف و سستى عقايد اسلامى است .

ودّوا لو تكفرون . .. فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا ... و لا تتخذوا منهم ول

در برداشت فوق، كلمه «اولياء» به معناى دوستى گرفته شده است.

66- استمداد موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 24 - 7

7 - اظهار گرسنگى و نياز در پيشگاه خداوند از سوى موسى ( ع ) و درخواست كمك از ساحت او

فقال ربّ إنّى لما أنزلت إلىّ من خير فقير

67- استمداد مؤمنان راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 14

14 _ دعا به درگاه خداوند و درخواست يارى از وى به هنگام مواجه شدن با مشكلات راه ايمان ، از خصلت هاى مؤمنان راستين است .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

ص: 238

68- استمداد ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 12

12 _ حرمت يارى جستن از ترك كنندگان هجرت

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتى يهاجروا . .. و لا تتخذوا منهم وليّاً و لا نصيرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 73 - 2

2 _ ايجاد رابطه ولايى با كافران و حمايت از ايشان و درخواست حمايت از آنان ، بارور سازنده فتنه و تباهى بزرگ در زمين

و الذين كفروا . .. إلا تفعلوه تكن فتنة

ضمير مفعولى در «لاتفعلوه» به قانونهايى كه در آيه قبل مطرح شد و نيز به دستورى كه از صدر همين آيه به دست مى آيد برمى گردد. در برداشت فوق ضمير به قطع ولايت با كافران، كه از جمله «الذين كفروا ... » استفاده شده، برگردانده شده است.

69- استمداد نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 2

2 - نوح ( ع ) ، تقاضامند يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) ( نصرت خواهى او ) از جانب خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 75 - 1،3

1 - كمك خواهى و استغاثه نوح به درگاه خداوند

و لقد نادينا نوح

مقصود از «ندا» (نادينا) _ به قرينه آيه بعد (و نجيناه. ..) _ كمك خواهى و استغاثه است كه مربوط به ماجراى عذاب طوفان مى باشد.

3 - نوح ( ع ) ، عليه قوم خود به درگاه الهى نفرين كرده ، يارى طلبيد .

و لقد نادينا نوح فلنعم المجيبون

آيه بعد در پاسخ به نداى نوح(ع)، مسأله نجات آن حضرت و خاندانش را از عذاب الهى مطرح مى كند. از اين مطلب به دست مى آيد كه آنچه آن حضرت از خدا خواسته است، نفرينى بود عليه قوم خود. آيه 26 سوره «مؤمنون» (قال ربّ انصرنى بما كذّبون) مؤيد همين برداشت است.

ص: 239

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار براى استمداد از او در برابر قوم حق ناپذير خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

70- استمداد والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 17 - 9

9- پدر و مادر با ايمان ، در كنار استمداد از خداوند براى هدايت فرزند خويش ، رهنمود هاى لازم را به او ارائه مى دهند .

و هما يستغيثان اللّه ويلك ءامن إنّ وعد اللّه حقّ

71- استمداد هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 2

2 - فرستاده الهى پس از نوح خواستارى يارى خدا در برابر تكذيب گرى هاى قومش بود .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 1

1 - استجابت دعاى ( نصرت خواهى ) پيامبرِ پس از نوح از سوى خداوند

قال ربّ انصرنى . .. قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

«عن» در «عمّا قليل» به معناى «بَعد» و «ما» نكره موصوفه و كنايه از «زمان» مى باشد. «قليل» نيز صفت «ما» است; يعنى، «بعد زمان قليل». «عمّا قليل» متعلق به «يصبحنّ» و «إصباح» (مصدر يصبحنّ) به معناى صيرورت و شدن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

ص: 240

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

72- استمداد يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 15

15_ يعقوب ( ع ) براى كشف حقيقت آنچه فرزندانش درباره يوسف ( ع ) ابراز مى كردند ، از خداوند كمك خواست .

والله المستعان على ما تصفون

«وصف» (مصدر تصفون) به معناى بيان كردن است و مراد از «ما» سخنان دروغين برادران يوسف مى باشد. كمك گرفتن از خدا بر سخنان و گزارشهاى غير واقعى ، به معناى كمك گرفتن از او در كشف حقيقت است.

73- استمداد يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 11

11_ يوسف ( ع ) ، براى رهايى از مكر زليخا و زنان اشراف و نجات از دام شهوت ، به نيايش با خدا و استمداد از او پرداخت .

رب . .. و إلاّ تصرف عنى كيدهنّ أصب إليهنّ

«صبو» (مصدر أصب) به معناى ميل كردن و گرايش پيدا كردن است. جمله «و إلاّ تصرف ...» (اگر مكر آن زنان را از من باز نگردانى ، به آنان گرايش پيدا مى كنم) به قرينه آيه بعد (فاستجاب) خبرى است در مقام دعا و درخواست.

74- اهميت استمداد از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 21

21 - لزوم استعاذه به خدا و يارى جستن از او براى دور ماندن از كردار هاى جاهلانه و لغزش هاى برخاسته از جهل

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 18 - 17

17_ بايد در امور خويش ، تنها بر خداوند توكل كرد و از او كمك خواست .

والله المستعان على ما تصفون

جمله هايى نظير «والله المستعان» _ كه مبتدا معرفه و خبر داراى الف و لام غير عهدى است _ دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 80 - 6

ص: 241

6- ورود در كار ها به صدق و راستى و خروج از آن به درستى ، نيازمند استمداد از خدا

و قل ربّ أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق

75- بى تأثيرى استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 4،5

4- بى نتيجه بودن كمك خواهى مشركان از معبودان خويش ، هشدار خداوند به اهل شرك و پذيرندگان ولايت شياطين است .

و يوم يقول نادوا شركاءى . .. فلم يستجيبوا لهم

5- صحنه بيهوده بودن استمداد مشركان از معبود هاى خود در قيامت ، صحنه اى شايان فراگيرى و به خاطر سپردن است .

و يوم يقول نادوا شركاءى . .. فلم يستجيبوا لهم

«يوم» مفعول براى فعل مقدرى مانند «اُذكروا» است ;يعنى، «به ياد آن روز باشيد كه . ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 3

3- سرگذشت رفاه مند مغرور ، عصيان ابليس و بى پاسخ ماندن استمداد مشركان از معبودان خويش در قيامت ، نمونه هايى از مثال هاى هدايت گر قرآن است .

واضرب لهم مثلاً رجلين . .. و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

اين آيه، به منزله نگاهى است كلّى به آيات گذشته از سى ودوم با پنجاه و سوم.

76- بى تأثيرى استمداد جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 8

8 - استمداد بى ثمر مستضعفان از رهبران مستكبر خود در دوزخ ، براى كاستن بخشى از عذاب آنان ( آتش ) به پاس پيروى شان از آنها در دنيا

إنّا كنّا لكم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار

77- بى تأثيرى استمداد كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 3 - 5

5 - فرياد استغاثه و كمك خواهى كافران گذشته به هنگام عذاب ، بى نتيجه بود و آنان نجات نيافتند .

فنادوا و لات حين مناص

«مناص» به معناى ملجأ و راه گريز است.

ص: 242

78- ترك استمداد در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 10 - 2

2 - در روز محشر ، هيچ خويشاوندى و دوست صميمى از يكديگر استمداد نمى كند .

و لايسئل حميم حميمًا

يكى از كاربردهاى واژه «سؤال»، طلب و درخواست (استمداد) است. برداشت ياد شده مبتنى بر اين معنا است.

79- تشويق به استمداد از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 22 - 7

7 - خداوند ، انسان ها را تشويق مى كند كه او را يار و ولىّ ، بگيرند و نه فرودستانش را .

و ما لكم من دون اللّه من ولىّ و لا نصير

80- توحيد و استمداد از عوامل طبيعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 42 - 3

3_ اعتقاد توحيدى با بهره جستن از اسباب ، تنافى ندارد .

قال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذكرنى عند ربك

81- رد استمداد اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 54 - 3

3- سرگذشت رفاه مند مغرور ، عصيان ابليس و بى پاسخ ماندن استمداد مشركان از معبودان خويش در قيامت ، نمونه هايى از مثال هاى هدايت گر قرآن است .

واضرب لهم مثلاً رجلين . .. و لقد صرّفنا فى ه_ذا القرءان للناس من كلّ مثل

اين آيه، به منزله نگاهى است كلّى به آيات گذشته از سى ودوم با پنجاه و سوم.

ص: 243

82- رد استمداد جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 7

7 - پاسخ منفى و يأس آور نگهبانان جهنم ، به استمداد دوزخيان مبنى بر درخواست تخفيف در عذاب آنان از خداوند

قال ادعوا ربّكم يخفّف عنّا . .. قالوا فادعوا و ما دع_ؤا الك_فرين إلاّ فى ضل_ل

83- رد استمداد مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 52 - 3

3- معبودان و شركاى پندارى مشركان ، در قيامت ، هيچ پاسخى به كمك خواهى آنان نخواهند داد .

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 64 - 6

6 - بى جواب ماندن فرياد يارى خواهى مشركان از معبودهايشان در قيامت

فدعوهم فلم يستجيبوا لهم

84- زمينه استمداد از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 3

3 - اعتقاد به ربوبيت خداى يگانه ، مستلزم بردن نياز ها به درگاه او است .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 2

2 - ربوبيت خداوند ، مقتضى دعا به درگاه او و استمداد از او است .

قال ربّ انصرنى على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 12

12 - ربوبيت خداوند ، مقتضى يارى جستن از او و التجاى به درگاه وى

ربّنا عليك توكلنا . .. ربّنا لاتجعلنا ... ربّنا إنّك أنت العزيزالحكيم

ص: 244

85- زيان استمداد از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 15

15_ استمداد از خدايان دروغين نه تنها سودى براى استمداد كنندگان ندارد ; بلكه بر خسارت و تباهى آنان نيز مى افزايد .

و ما زادوهم غير تتبيب

در جمله «و ما زادوهم . ..» نسبت افزودن خسارت به بتها داده شده است; ولى از آن جا كه بتها بر خسارت زدن ناتوانند، مراد از «ما زادوهم ...» به قرينه «التى يدعون ...» اين است كه: اعتقاد به بتها مايه خسارت است و خواندن آنها و استمداد از آنها به هنگام نزول عذاب الهى، موجب افزايش خسارت استمداد كنندگان خواهد شد.

86- سرزنش استمداد از غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 74 - 7

7 - كسانى كه به غيرخدا اتكا كنند و از غير او يارى بطلبند ، مورد سرزنش خداوند هستند .

و اتّخذوا من دون اللّه ءالهة لعلّهم ينصرون

87- ناپسندى استمداد از جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 6 - 9

9 - پناه بردن به جنيان و استمداد از آنان ، كارى ناپسند و مردود در نگاه وحى

كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجنّ فزادوهم رهقًا

ص: 245

9- استهزاء

1- آثار اجتناب از استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 3،16

3 - صلح و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزا ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

16 - صلح ، برادرى و صفاى اجتماعى ، در گرو پرهيز اعضاى جامعه از استهزاگرى ، عيب جويى و نسبت دادن عناوين زشت به يكديگر

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم . .. لايسخر قوم من قوم ... و لا تلمزوا أن

2- آثار استهزا با اشاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه «ويل» را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره «همزة» و «لمزة» بيان داشته و گفته اند: «همزة»; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و «لمزة»; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

ص: 246

3- آثار استهزا با سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه «ويل» را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره «همزة» و «لمزة» بيان داشته و گفته اند: «همزة»; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و «لمزة»; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

4- اجتناب از استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 18

18 _ خير و قوام يهود ، در پرهيز از سخنان مبهم ، دو پهلو و تمسخرآميز در برابر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لو انهم قالوا . .. واسمع و انظرنا لكان خيراً لهم و اقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 2

2 - لزوم پرهيز از زراندوزى ، سخن چينى و تمسخر مردم

همزة لمزة . الذى جمع مالاً ... كلاّ

5- احكام استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 10

10_ جواز استهزا و مسخره كردن استهزاگران ، در حد استهزاى آنان

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

ص: 247

6- استهزا با اشاره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 1

1 - گناه پيشگان كافر ، با چشمك زدن و اشاره به يكديگر ، هنگام عبور بر مؤمنان نيكوكار ، به عيب جويى از آنان مى پردازند .

و إذا مرّوا بهم يتغامزون

«غمز»; يعنى، عيب جويى از ديگران با پلك زدن و اشاره دست (مفردات راغب). ضمير «مرّوا» به مجرمان برمى گردد. برخى احتمال داده اند كه ضمير به مؤمنان برگردد و مراد اين باشد كه هنگام عبور مؤمنان بر كافران، آنان با چشمك زدن و علامت دادن به يكديگر به عيب جويى از مؤمنان مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 1

1 - كسانى كه درباره ديگران سخن چينى و بدگويى كرده ، آنان را با كنايه و اشاره مسخره مى كنند ، گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ويل لكلّ همزة لمزة

«هُمَزَة»، به معناى شخصى است كه با چشم و پلك و ابرو، به ديگران اشاره كرده و براى رساندن شرّ به آنان، سعايت و سخن چينى كند (قاموس). اين وزن براى مبالغه به كار مى رود و دلالت دارد كه آن كار به صورت عادت درآمده است. (مجمع البيان)

7- استهزا با پرسش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 13

13 - استهزاگران پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از طريق طرح پرسش هايى از امور غيبى ، از سوى خداوند تهديد شدند .

يسئلك الناس عن الساعة . .. و ما يدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه طرح پرسش، به منظور استهزا و مسخره كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است. بنابراين، «لعلّ الساعة...» با توجه به تكرار اسم ظاهر به جاى ضمير، مى تواند براى تهديد مسخره كنندگان باشد.

8- استهزا با چشمك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 1

1 - گناه پيشگان كافر ، با چشمك زدن و اشاره به يكديگر ، هنگام عبور بر مؤمنان نيكوكار ، به عيب جويى از آنان مى پردازند .

و إذا مرّوا بهم يتغامزون

«غمز»; يعنى، عيب جويى از ديگران با پلك زدن و اشاره دست (مفردات راغب). ضمير «مرّوا» به مجرمان برمى گردد. برخى احتمال داده اند كه ضمير به مؤمنان برگردد و مراد اين باشد كه هنگام عبور مؤمنان بر كافران، آنان با چشمك زدن و علامت دادن به يكديگر به عيب جويى از مؤمنان مى پردازند.

ص: 248

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 31 - 2

2 - كافرانى كه مؤمنان را مسخره كرده اند ، هنگام مراجعت نزد خانواده خويش ، از پوزخند ها و اشاره هاى طعنه آميز خود ، غرق شادمانى مى شوند .

يضحكون . .. يتغامزون . و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

در اين برداشت، «فَكِه» به معناى «مرد خوش دل و خندان» دانسته شده است. تكرار «انقلبوا» در آيه شريفه، براى مجسم ساختن حالت بازگشت كافران به خانه خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 34 - 8

8 - تمسخر مؤمنان ، با ريشخند ، چشمك ، لطيفه سازى و گمراه دانستن آنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .

إنّ الذين أجرموا . .. يضحكون ... يتغامزون ... ف_كهين ... من الكفّار

9- استهزا با لطيفه گويى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 31 - 1

1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .

و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

«فَكِه» (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 34 - 8

8 - تمسخر مؤمنان ، با ريشخند ، چشمك ، لطيفه سازى و گمراه دانستن آنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .

إنّ الذين أجرموا . .. يضحكون ... يتغامزون ... ف_كهين ... من الكفّار

10- استهزاى جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 10

10 - استهزا و به تمسخر گرفتن آن گاه كه با سزاى تمسخر و استهزا باشد ، ناپسند نيست .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ بهم

ص: 249

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 10

10_ جواز استهزا و مسخره كردن استهزاگران ، در حد استهزاى آنان

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

11- توبه از استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 21

21 - توبه نكردن از استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، باعث ورود حتمى فرد در زمره ظالمان

لايسخر قوم من قوم . .. و من لم يتب فأول_ئك هم الظ_لمون

12- حرمت استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 9

9 _ حرمت استهزاى آيات الهى

و لا تتّخذوا ايات اللّه هزواً

13- زمينه استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 23

23 - استهزاى مردم و به مسخره گرفتن ايشان ، برخاسته از جهل و نادانى است .

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 2 - 4

4 - ذخيره سازى ثروت براى پيشگيرى از حوادث احتمالى زندگانى ، ناپسند و زمينه ساز ريشخند كردن و بدنام ساختن ديگران

ص: 250

است .

ويل لكلّ همزة لمزة . الذى جمع مالاً و عدّده

جمله «عدّده»; يعنى، آن را ذخيره روزگار ساخت. (قاموس)

14- سرزنش استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 9

9 _ نكوهش تمسخر مؤمنان

و يسخرون من الذين امنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 8

8 - موضع گيرى عجولانه و مسخره آميز در برابر مسائل ، امرى نكوهيده و ناپسند

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

با توجه به واژه «إذا» استفاده مى شود كه مشركان بدون تأمل و تعقل در برابر داستان عيسى(ع)، موضع گيرى مى كردند و خداوند اين را مورد سرزنش قرار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 4

4 - وسيله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمى و اخلاقى هر قوم ، كارى نكوهيده و مورد نهى الهى است . *

لايسخر قوم من قوم

احتمال مى رود واژه «قوماً»، اشاره به عيب جويى هاى گروهى باشد كه معمولاً طايفه اى براى طايفه ديگر، شهرى براى شهر ديگر و نژادى براى نژاد ديگر معمول مى دارند.

15- كيفر استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 10

10 - استهزا و به تمسخر گرفتن آن گاه كه با سزاى تمسخر و استهزا باشد ، ناپسند نيست .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

ص: 251

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

16- گناه استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 13

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

17- منشأ استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 6

6 - خود برتر بينى و غرور ، ريشه استهزاگرى نسبت به ديگران

عسى أن يكونوا خيرًا منهم

خداوند براى باز داشتن مؤمنان از تمسخر يكديگر، آنان را به اين حقيقت توجه داده است كه در مورد هر مؤمن، اين احتمال را بدهند كه او داراى ارزش هايى برتر از ايشان است. از اين نكته استفاده مى شود كه ريشه تمسخر، ناديده گرفتن ارزش ديگران و خودبرتربينى است.

18- مؤمنان و استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 2

2 - شأن مؤمنان ، به دور از تمسخر و استهزاى يكديگر

ي_أيّها الذين ءامنوا لايسخر قوم من قوم

وصف ايمان در «يا أيّها الذين آمنوا» مى رساند كه ايمان با استهزاگرى سازگار نيست.

19- ناپسندى استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 12

12- جدال به باطل و استهزا و تمسخر ، از روش هاى ناپسند در برخورد با مسائل فكرى و عقيدتى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

ص: 252

20- نهى از استهزا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 1،4

1 - نهى الهى ، از اقدام اهل ايمان به استهزا و تمسخر يكديگر

ي_أيّها الذين ءامنوا لايسخر قوم من قوم

4 - وسيله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمى و اخلاقى هر قوم ، كارى نكوهيده و مورد نهى الهى است . *

لايسخر قوم من قوم

احتمال مى رود واژه «قوماً»، اشاره به عيب جويى هاى گروهى باشد كه معمولاً طايفه اى براى طايفه ديگر، شهرى براى شهر ديگر و نژادى براى نژاد ديگر معمول مى دارند.

21- استهزاگران

استقامت در برابر استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 26 - 2

2 - رهبران و مبلغان دينى نبايد در برابر استهزا و جوّآفرينى دشمنان ديانت ، دلسرد شده و دست از تبليغ دين و دفاع از آن بردارند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . قال ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

22- استهزاگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 9

9 _ منافقان استهزاكننده خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و آيات الهى ، مورد استهزاى خداوند

قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون . .. وعد اللّه المنفقين ... نار جهنم خل

به كار رفتن كلمه «وعد» به جاى وعيد و نيز تعبير «هى حسبهم» افاده نوعى استهزا دارد كه مى تواند پاسخ مناسبى به استهزاى منافقان نسبت به خدا و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 10

10- منكرانِ پيامبران ، در طول تاريخ ، آيات خداوند و انذار هاى رسولان الهى را به تمسخر و استهزا گرفتند .

و ما نرسل المرسلين . .. واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 253

10 - كهف - 18 - 106 - 4

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

«هزواً» و «هزءاً» به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر «آيات» و «رسل» براى مبالغه است. راغب، آن را «شوخى ناآشكار» و ديگران، آن را «تمسخر» معنا كرده اند.

23- استهزاگران اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 9

9 _ استهزاى منافقان نسبت به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 2

2 _ پذيرفته نشدن عذر منافقان استهزاكننده به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كنتم تستهزءون. لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

24- استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 9

9_ كفرپيشگان ، عذاب هاى موعود از ناحيه پيامبران را همواره به استهزا و تمسخر مى گيرند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 6

6- استهزاگران انبياى الهى ، مردمانى مجرمند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 5

5- مشركان ، انبيا را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه سخن مشركان (لو شاء الله ما عبدنا من دونه) از روى اعتقاد و ايمان نباشد; چه اينكه

ص: 254

در صورت عقيده به خدا و ربوبيت او مشرك نبودند; بلكه از روى استهزا و تمسخر آن را گفته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 10

10- منكرانِ پيامبران ، در طول تاريخ ، آيات خداوند و انذار هاى رسولان الهى را به تمسخر و استهزا گرفتند .

و ما نرسل المرسلين . .. واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 4

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

«هزواً» و «هزءاً» به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر «آيات» و «رسل» براى مبالغه است. راغب، آن را «شوخى ناآشكار» و ديگران، آن را «تمسخر» معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 2

2- برخورد استهزاآميز مردم حق ناپذير ، با رسولان الهى ، در طول تاريخ

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

25- استهزاگران بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 6

6- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « أفرأيت الذى كفر بآياتنا و قال لأُوتينّ مالاً و ولداً » : . . . كان لخبّاب بن الأرَتّ على العاص بن وائل حقّ فأتاه يتقاضاه ، فقال له العاص : ألستم تزعمون أنّ فى الجنّة الذهب والفضة و الحرير قال : بلى قال : فموعد ما بينى و بينك الجنّة فو اللّه لأُوتينّ فى ها خيراً ممّا أوتيت فى الدنيا ;

از امام باقر(ع) در مورد سخن خداوند «أفرأيت الذى كفر بأياتنا و قال لأُوتينّ مالاً و ولداً» روايت شده كه فرمود: خبّاب بن ارتّ از عاص بن وائل طلبى داشت نزد او آمد و حق خويش را طلب كرد. پس عاص به او گفت: مگر شما نمى گوييد كه در بهشت طلا و نقره و حرير هست. خبّاب جواب داد: بلى، عاص _ از روى تمسخر _ گفت: پس بهشت وعده گاه بين من و تو باشد. قسم به خداوند بهتر از آنچه در دنيا به من داده شده در آن جا به من داده خواهد شد».

26- استهزاگران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 9

ص: 255

9 _ منافقان استهزاكننده خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و آيات الهى ، مورد استهزاى خداوند

قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون . .. وعد اللّه المنفقين ... نار جهنم خل

به كار رفتن كلمه «وعد» به جاى وعيد و نيز تعبير «هى حسبهم» افاده نوعى استهزا دارد كه مى تواند پاسخ مناسبى به استهزاى منافقان نسبت به خدا و . .. باشد.

27- استهزاگران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 3

3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .

لينبذنّ فى الحطمة

آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 2

2 - آتش جهنم ، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن ، هميشگى است .

إنّها عليهم مؤصدة

28- استهزاگران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 3 - 4

4 - كافران ، وقوع قيامت را امرى مسخره دانسته و آن را به استهزا مى گرفتند .

و قال الذين كفروا لاتأتينا الساعة

تعبير به نيامدن قيامت (لاتأتينا) يا به جهت اين است كه قيامت از جمله امور زمانى است و يا به جهت به سخره و استهزا گرفتن آن مى باشد. برداشت ياد شده، براساس احتمال دوّم است.

29- استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 9

9 _ استهزاى منافقان نسبت به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

ص: 256

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 2

2 _ پذيرفته نشدن عذر منافقان استهزاكننده به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كنتم تستهزءون. لا تعتذروا قد كفرتم بعد إيمنكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 9

9 _ منافقان استهزاكننده خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و آيات الهى ، مورد استهزاى خداوند

قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون . .. وعد اللّه المنفقين ... نار جهنم خل

به كار رفتن كلمه «وعد» به جاى وعيد و نيز تعبير «هى حسبهم» افاده نوعى استهزا دارد كه مى تواند پاسخ مناسبى به استهزاى منافقان نسبت به خدا و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 4

4_ كفرپيشگان ، تأخير عذاب را نشانه بى پايه بودن تهديد هاى پيامبر دانسته و آنها را به استهزا مى گيرند .

ل_ئن أخّرنا . .. ليقولنّ ما يحبسه

استفهام در جمله «ما يحبسه» به قرينه «ماكانوا به يستهزءون» به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است. بنابراين «ليقولنّ ...;»; يعنى ، از سر استهزا و تمسخر مى پرسند: چه چيز مانع نزول آن عذاب و تحقق تهديدها شده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 8

8- خداوند ، تسلّى بخش پيامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر برخورد هاى تمسخرآميز كافران مكه

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين . لايؤمن

آيات قبل، درباره برخورد عنادآلود كفار مكه با نبوت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) بود. اينكه در اين آيه ها، برخورد مردمان پيشين با انبياى الهى را توضيح مى دهد، احتمالاً به جهت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 7

7- « عن أبان بن عثمان الأحمر رفعه قال : المستهزئون برسول الله (صلی الله علیه و آله) خمسة ، الوليدبن المغيرة المخزوى و العاص بن وائل السهمى و الأسود بن عبديغوث زهرى و الأسود بن مطلّب و الحارث بن الطُلاطلة الثقفى ;

در مرفوعه ابان بن عثمان احمر آمده است كه [معصوم(ع)] فرمود: استهزا كنندگان به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پنج نفر بودند:1_ وليد بن مغيرة مخزومى، 2_ عاص بن وائل سهمى،3_ اسود بن عبديغوث زهرى، 4_ اسود بن مطلّب، 5_ حارث بن طلاطلة الثقفى».

30- استهزاگران معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 257

13 - شعراء - 26 - 6 - 3

3 - وعده معاد ، مورد استهزا و ريشخند كافران عصر بعثت

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون

موضوع مورد استهزا به قرينه آيه بعد _ كه استدلال براى امكان معاد است _ مسأله رستاخيز مى باشد.

31- استهزاى اخروى استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در «ذوقوا»، براى تهكم و استهزا است.

32- استهزاى اخروى استهزاگران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در «ذوقوا»، براى تهكم و استهزا است.

33- استهزاى استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 10

10_ جواز استهزا و مسخره كردن استهزاگران ، در حد استهزاى آنان

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

34- انذار استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 13

13- هشدار خداوند به كافران استهزاگر مكه

هل ينظرون إلاّ أن تأتيهم المل_ئكة . .. كذلك فعل الذين من قبلهم ... فأصابهم سيئات

ص: 258

35- انذار استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 96 - 3

3- مشركان استهزاگر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به كيفر شديدى تهديد شدند .

المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر فسوف يعلمون

جمله «فسوف يعلمون» (به زودى خواهند دانست) در مقام تهديد است.

36- بى اعتنايى به استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 6

6 _ رها كردن و بى اعتنايى به كسانى كه دين خدا را بازيچه و سرگرمى انگاشته اند، وظيفه پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا

37- تحقير اخروى استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در «ذوقوا»، براى تهكم و استهزا است.

38- تحقير اخروى استهزاگران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در «ذوقوا»، براى تهكم و استهزا است.

ص: 259

39- تهديد استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

برخى از مفسران، كلمه «ويل» را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره «همزة» و «لمزة» بيان داشته و گفته اند: «همزة»; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و «لمزة»; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

40- تهديد استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 11

11- استهزاكنندگان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به عذاب الهى تهديد شدند .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از استهزاى كافران نسبت به پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) در ميان بوده; از يادآورى ابتلاى مسخره كنندگان پيامبران به عذاب، چنين استفاده مى شود كه اين فرجام در پيش روى استهزاكنندگان پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 13

13 - استهزاگران پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از طريق طرح پرسش هايى از امور غيبى ، از سوى خداوند تهديد شدند .

يسئلك الناس عن الساعة . .. و ما يدريك لعلّ الساعة تكون قريبًا

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه طرح پرسش، به منظور استهزا و مسخره كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است. بنابراين، «لعلّ الساعة...» با توجه به تكرار اسم ظاهر به جاى ضمير، مى تواند براى تهديد مسخره كنندگان باشد.

41- تهديد استهزاگران وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 6 - 5

5 - تهديد استهزاگران وحى از سوى خداوند به كيفر هاى اخروى

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون

ص: 260

42- دفع شرّ استهزاگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 2

2- نويد خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر دفع شرّ استهزا كنندگان آن حضرت و قرآن

إنا كفين_ك المستهزءين

43- دفع شر استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 2

2- نويد خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر دفع شرّ استهزا كنندگان آن حضرت و قرآن

إنا كفين_ك المستهزءين

44- دوستى با استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 4،7

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة

7 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه حتى برخى از احكام و شعاير دين را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند . *

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

تحريم دوستى با استهزا كنندگان نماز پس از تحريم دوستى با استهزاكنندگان دين، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه تمسخر هر يك از احكام اسلام، مصداق استهزاى دين است و همان حكم (حرمت ايجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

45- شرك استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 96 - 1

1- استهزاگران پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مردمى مشرك و معتقد به معبود ديگرى جز الله

المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر

ص: 261

46- عذاب استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 1

1 - كسانى كه درباره ديگران سخن چينى و بدگويى كرده ، آنان را با كنايه و اشاره مسخره مى كنند ، گرفتار عذاب الهى خواهند شد .

ويل لكلّ همزة لمزة

«هُمَزَة»، به معناى شخصى است كه با چشم و پلك و ابرو، به ديگران اشاره كرده و براى رساندن شرّ به آنان، سعايت و سخن چينى كند (قاموس). اين وزن براى مبالغه به كار مى رود و دلالت دارد كه آن كار به صورت عادت درآمده است. (مجمع البيان)

47- عذاب استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 9

9_ نازل كردن عذاب بر استهزاگران انبيا و كافران به رسالت ايشان ، از سنت هاى خداوند است .

ثم أخذتهم فكيف كان عقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 34 - 1

1_ كافران ، مشركان ، گمراهان و آنان كه پيامبران را به مسخره مى گيرند ، به عذاب هاى سخت دنيوى و اخروى گرفتار خواهند شد .

لهم عذاب فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أشق

مراد از ضمير در «لهم» _ به قرينه آيه 31 و 32 _ كافران، مشركان ، استهزاگران و گمراهان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 8

8- استهزاكنندگان پيامبران ، به عذابى مبتلا شدند كه آن را به مسخره مى گرفتند .

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

مقصود از «ما كانوا به يستهزءون» عذاب استيصال است; زيرا آن چه مورد تمسخر كافران در طول تاريخ بود _ و همان بر سرشان آمد _ عذاب استيصال بود.

48- عذاب استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 11

11- استهزاكنندگان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به عذاب الهى تهديد شدند .

ص: 262

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

با توجه به اين كه در آيات پيشين، سخن از استهزاى كافران نسبت به پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) در ميان بوده; از يادآورى ابتلاى مسخره كنندگان پيامبران به عذاب، چنين استفاده مى شود كه اين فرجام در پيش روى استهزاكنندگان پيامبر(صلی الله علیه و آله) نيز هست.

49- عقيده استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 96 - 1

1- استهزاگران پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مردمى مشرك و معتقد به معبود ديگرى جز الله

المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر

50- عمل ناپسند استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 6

6- كافران منكر حقانيت كتاب هاى آسمانى و استهزا كننده پيامبران ، داراى اعمال زشت متعددى بودند .

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

51- فرجام استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 6

6 _ تسلى خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله) با يادآورى استهزاى انبياى گذشته و سرنوشت شوم استهزاكنندگان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

52- فرجام استهزاگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 125 - 6

6 _ مردن بر حال كفر ، فرجام شوم منافقان استهزاكننده آيات قرآن

و أما الذين فى قلوبهم مرض . .. و ماتوا و هم كفرون

ص: 263

53- فرجام شوم استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

54- كفر استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 6

6 _ استهزا كنندگان آيات الهى ، كافرند .

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها

ظاهراً جمله «يستهزأ بها» توضيح و تفسير براى جمله «يكفر بها» است، بازگشت ضمير مفرد در «غيره» به اين دو جمله، دلالت بر وحدت كفر و استهزا دارد.

55- كيفر اخروى استهزاگران وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 6 - 5

5 - تهديد استهزاگران وحى از سوى خداوند به كيفر هاى اخروى

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون

56- كيفر استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 7،8

7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه «ما» موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.

8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه تقدير آيه «جزاء ما كانوا به يستهزءون» باشد. در اين صورت «ما» در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير «به»، به قرينه كلمه «رسل» در صدر آيه مى تواند كلمه «رسول» باشد.

ص: 264

57- كيفر استهزاگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 10

10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)

فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

58- كيفر استهزاگران امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 11

11_ عقوبت هاى نازل شده بر كفرپيشگان و استهزاگران امت هاى گذشته ، دليلى فراروى كافران بر تخلف ناپذيرى تهديد ها و وعيد هاى الهى

إن الله لايخلف الميعاد. و لقد استهزىء برسل من قبلك ... ثم أخذتهم

آيه مورد بحث به لحاظ «ثم أخذتهم . ..» دليلى است براى «حتى يأتى وعد الله إن الله لايخلف الميعاد».

59- كيفر استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 5

5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .

فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب

60- كيفر استهزاگران حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 10

10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)

فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

ص: 265

61- كيفر استهزاگران خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 16

16 _ « عن الرضا ( ع ) [ فى قوله تعالى : ] « سخر اللّه منهم » قال : إن اللّه تعالى لايسخر . . . و لكنه تعالى يجازيهم جزاء السخرية . . . ;

از امام رضا (ع) درباره سخن خدا كه فرموده: «خدا آنها را مسخره مى كند» روايت شده: خداوند متعال كسى را مسخره نمى كند . .. ولى در برابر استهزاى منافقان، آنان را مجازات مى كند ... ».

62- كيفر استهزاگران سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 14

14 - كيفر مسخره كنندگان راه خدا ، عذابى ذلت بار است .

يتّخذها هزوًا أُول_ئك لهم عذاب مهين

63- كيفر استهزاگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 10

10 _ عذاب خداوند و سرانجامى شوم در انتظار تكذيب كنندگان و استهزاگران حق (قرآن و ديگر آيات خداوند)

فقد كذّبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف يأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

64- كيفر استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 96 - 3

3- مشركان استهزاگر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به كيفر شديدى تهديد شدند .

المستهزءين. الذين يجعلون مع الله إل_هًا ءاخر فسوف يعلمون

جمله «فسوف يعلمون» (به زودى خواهند دانست) در مقام تهديد است.

65- مبارزه با استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 266

4 - نساء - 4 - 140 - 11

11 _ لزوم مبارزه منفى با استهزاگران آيات الهى و كفرورزان به آن

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم حتّى

66- محدوده علم استهزاگران آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 7

7 - نقّادان و عيب جويان آيات الهى ، داراى آگاهى هاى محدود و نگرش هاى جزيى و نارسا نسبت به آن

و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

67- مقابله به مثل با استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 10

10_ جواز استهزا و مسخره كردن استهزاگران ، در حد استهزاى آنان

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

68- مهلت به استهزاگران انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 4،5

4_ خداوند كفرپيشگان و استهزا كنندگان پيامبران را مهلت مى داد و فوراً آنان را عذاب نمى كرد .

فأمليت للذين كفروا

املاء (مصدر أمليت) به معناى مهلت دادن ، به تأخير انداختن و طولانى كردن عمر است.

5_ خداوند پس از مدت ها و گذشت زمانهايى ، كفرپيشگان و استهزاگران انبيا را به عقوبت هاى خويش گرفتار مى ساخت .

فأمليت . .. ثم أخذتهم فكيف كان عقاب

69- نفرين بر استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 1 - 4

4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم

ويل لكلّ همزة لمزة

ص: 267

برخى از مفسران، كلمه «ويل» را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره «همزة» و «لمزة» بيان داشته و گفته اند: «همزة»; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و «لمزة»; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)

70- نوح(ع) و استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

71- هشدار به استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 11

11 _ هشدار خداوند به استهزاكنندگان معارف و اديان الهى

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

72- هشدار به استهزاگران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 10

10 _ هشدار خداوند به استهزاكنندگان پيامبر(صلی الله علیه و آله)

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

73- همنشينى با استهزاگران اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 1،3،4،6

1 _ بر كسانى كه از همنشينى با بيهوده گويان درباره قرآن و اسلام پرهيز مى كنند، ولى بناچار سخنان آنها را مى شنوند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

در اين برداشت، «يتقون» به معناى لغوى آن گرفته شده است.

ص: 268

3 _ بر كسانى كه در همنشينى با مغالطه گران درباره قرآن و اسلام از بحث پرهيز نموده و سعى در بازداشتن ديگران كنند، گناهى نيست.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى

در اين برداشت، «يتقون» به معناى لغوى آن و متعلق آن «خوض» گرفته شده است. علاوه بر اين كه «ذكرى» نيز مفعول مطلق براى فعل محذوف «يذكرونهم» فرض شده است; يعنى: «يتقون الخوض و لكن يذكرونهم ذكرى».

4 _ بر مؤمنانى كه از همنشينى با مغالطه گران و ياوه گويان در مورد قرآن و اسلام پرهيز كنند، گناهى نيست، هر چند مغالطه و استهزاى آنان ادامه يابد.

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

ممكن است اين آيه در صدد پاسخ به سؤال برخى مؤمنان باشد. بدين گونه كه آنان فكر كنند كه اگر ما مجالس كافران را تحريم كنيم، آنان زمينه مساعد بيشترى براى مغلطه و استهزا دارند. اين آيه مى فرمايد شما پرهيز كنيد، گناه كار آنان به شما تسرّى نمى كند.

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل «يتقون» كافران، و مرجع ضمير «حسابهم» خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

74- همنشينى با استهزاگران قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 6

6 _ همنشينى با كافران و مشركانى كه به استهزا و مغالطه در قرآن و اسلام نپردازند، حرام نيست. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

در اين آيه فاعل «يتقون» كافران، و مرجع ضمير «حسابهم» خوض كنندگان فرض شده است; يعنى حساب كافرانى كه از خوض پرهيز مى كنند، از حساب خوض كنندگان جدا و همنشينى با آنان بى اشكال است.

75- استهزاى

آثار اجتناب از استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 2

2_ آنان كه از شرك بپرهيزند و از استهزاى پيامبران و از كفر به ايشان حذر كنند ، به بهشت خواهند رفت .

مثل الجنة التى وعد المتقون . .. تلك عقبى الذين اتقوا

مقصود اولى از «متقون» و «الذين اتقوا» _ به قرينه آيات گذشته _ كسانى اند كه از شرك ، استهزاى پيامبران و كفر به آنان حذر كنند.

ص: 269

76- آثار استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 9

9- جدال به باطل در برابر حق و به استهزا گرفتن آيات الهى ، زمينه ساز اِعراض از آن و بى اثر ماندن رهنمود هاى الهى است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ . .. و من أظلم ممّن ذكّر بأي_ت ربّه

ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل را مى توان اين چنين تصوير كرد كه اِعراض كنندگان از آيات الهى، همان مجادلگرانى هستند كه با جدال باطل و استهزاى آيات الهى، خود را از فيض آن محروم مى سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 4

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

«هزواً» و «هزءاً» به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر «آيات» و «رسل» براى مبالغه است. راغب، آن را «شوخى ناآشكار» و ديگران، آن را «تمسخر» معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 6

6 - انكار و استهزا نسبت به آيات الهى ، پس از علم به آنها ، درپى دارنده كيفر اخروى

و إذا علم . .. لهم عذاب مهين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 10

10 - حرمت شكنى و استهزا نسبت به آيات الهى ، گناهى بس بزرگ و درپى دارنده عذابى سخت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... و لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 2

2 - عذاب اخروى كافران ، معلول استهزاى ايشان نسبت به آيات الهى و فريفتگى آنان به زندگانى دنيا

ذلكم بأنّكم اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا

77- آثار استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 4

ص: 270

4- استهزاى آيات و پيامبران الهى ، شيوه كافران و عامل دوزخى شدن و حبط عمل آنان است .

جزاؤهم جهنّم بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

«هزواً» و «هزءاً» به يك معنا است و مصدرى است كه حمل آن بر «آيات» و «رسل» براى مبالغه است. راغب، آن را «شوخى ناآشكار» و ديگران، آن را «تمسخر» معنا كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 9

9- لجاجت در برابر حق و استهزاى مستمر پيامبران و رهبران الهى ، زمينه ساز ابتلا به عذاب خداوندى است .

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 2،5

2 - برخورد استهزاگرانه مردم با پيامبران الهى ، بس حسرت آور و اندوه بار بود .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

5 - استهزاى رسولان الهى ، رفتارى بس حسرت آور و اندوه بار است .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

تنوين «حسرة» بر تكثير دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 31 - 1

1 - خداوند ، بسيارى از اقوام پيشين را به سبب كفر و استهزاى پيامبران الهى نابود كرد .

كانوا به يستهزءون . ألم يروا كم أهلكنا قبلهم من القرون

78- آثار استهزاى انبياى انطاكيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 6

6 - برخورد استهزاآميز مردم انطاكيه با پيامبران خود ، سبب عذاب و نابودى آنان بود .

إن كانت إلاّ صيحة وحدة فإذا هم خ_مدون . ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ

79- آثار استهزاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 9

9- لجاجت در برابر حق و استهزاى مستمر پيامبران و رهبران الهى ، زمينه ساز ابتلا به عذاب خداوندى است .

ص: 271

و لقد استهزئَ برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزون

80- آثار استهزاى عذابهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 12

12- ارتكاب اعمال زشت و به استهزا گرفتن وعده عذاب الهى ، ظلم به نفس است .

و ما ظلمهم الله و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون . فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما

81- آثار استهزاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 6 - 6

6 - واقعيت هاى مهمّ قرآنى مورد استهزاى كافران ، دامنگير آنان در آينده اى نزديك

فسيأتيهم أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 6

6 - تمسخر تعاليم الهى ( قرآن ) ، كوتاهى در حق خدا و موجب حسرت و پشيمانى انسان در دنيا و آخرت است .

أن تقول نفس ي_حسرتى . .. و إن كنت لمن الس_خرين

82- آثار استهزاى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 12

12 - اهانت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استهزاى او موجب كفر است .

لاتقولوا رعنا . .. و للكفرين عذاب أليم

83- آثار استهزاى معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 4

4 - گرفتار آمدن منكران معاد ، در قيامت به عذابى كه آن را به استهزا مى گرفتند و انكار مى كردند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

ص: 272

84- آثار استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 1،2،3،5

1 - سرزنش دوزخيان از سوى خدا ، به خاطر استهزاى آنان نسبت به بندگان مؤمن در دنيا

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

«إتخاذ» (مصدر «اتّخذتم») به معناى گرفتن و «سخرى» به معناى استهزا و ريشخند است. «إنساء» (مصدر «أنسوا») نيز به معناى فراموشاندن و از خاطر بردن است. ضميرهاى خطاب مربوط به كافران و ضميرهاى غيبت مربوط به مؤمنان مى باشد.

2 - ردّ درخواست هاى دوزخيان از سوى خدا ، بازتاب استهزاى آنان نسبت به مؤمنان در دنيا

قال اخسئوا فيها . .. إنّه كان فريق من عبادى ... فاتّخذتموهم سخريًّا

3 - استهزا كردن مؤمنان ، زمينه ساز غفلت كامل از ياد خدا

فاتّخذتموهم سخريًّا حتّى أنسوكم ذكرى

5 - به تمسخر گرفتن مؤمنان و مضحكه قرار دادن آنان ، مايه محروميت از لطف و رحمت الهى

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

85- آثار استهزاى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 5

5 - بى توجهى به پيام وحى و استهزاى آن ، از جمله عوامل نابودى جوامع در طول تاريخ

كانوا به يستهزءون . فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلين

از ارتباط دو آيه، استفاده مى شود كه استهزاى پيام وحى از سوى جوامع شرك پيشه، موجب نابودى آنان شده است.

86- اجتناب از استهزاى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 7،8

7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

8 _ حفظ قداست قرآن و اسلام و بازداشتن ديگران از ياوه سرايى و تخطئه و استهزاى آن، وظيفه مسلمانان است.

و ما على الذين يتقون . .. و لكن ذكرى لعلهم يتقون

ص: 273

87- اجتناب از استهزاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 7،8

7 _ مسلمانان در همنشينى با كافران و مشركان بى طرف بايد با تذكر آنان را از مغلطه و استهزاى در اسلام و قرآن بر حذر دارند. *

و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء و لكن ذكرى لعلهم يتقون

8 _ حفظ قداست قرآن و اسلام و بازداشتن ديگران از ياوه سرايى و تخطئه و استهزاى آن، وظيفه مسلمانان است.

و ما على الذين يتقون . .. و لكن ذكرى لعلهم يتقون

88- اجتناب از استهزاى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 7

7 - ضرورت پرهيز از سخنى كه گوياى اهانت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استهزاى او باشد .

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

89- استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 9،10،11

9 _ حرمت استهزاى آيات الهى

و لا تتّخذوا ايات اللّه هزواً

10 _ رجوع مرد به زن مُطلّقه به قصد آزار ، مسخره گرفتن آيات الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و لا تتّخذوا ايات اللّه هُزُواً

11 _ سوءاستفاده از مقررات دين ، استهزاى دين و آيات الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و لا تتخذوا ايات اللّه هُزُواً

تمسّك به قانون حق رجوع _ كه به مصلحت انسانها وضع شده _، براى اضرار به همسران، استهزاى آيات و مقررات الهى قلمداد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 140 - 1،2،6،9،10،11،12،16،17

1 _ شركت جستن در مجالسى كه آيات الهى مورد استهزا و انكار قرار گيرد ، حرام است .

و قد نزل عليكم فى الكتب . .. فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره

2 _ حرمت نشست در مجالس استهزاى به آيات الهى و كفر به آنها ، حكمى كه قبلا نيز در قرآن بيان شده بود .

و قد نزّل عليكم فى الكتب أن إذا سمعتم . .. و يستهزأُ بها فلاتقعدوا معهم

6 _ استهزا كنندگان آيات الهى ، كافرند .

ص: 274

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها

ظاهراً جمله «يستهزأ بها» توضيح و تفسير براى جمله «يكفر بها» است، بازگشت ضمير مفرد در «غيره» به اين دو جمله، دلالت بر وحدت كفر و استهزا دارد.

9 _ استهزاى يهود و مشركان به آيات الهى و شركت منافقان در جمع آنان

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم

ابن عباس در شأن نزول آيه گفته است: منافقان، در مجالسى كه از سوى يهود ترتيب مى يافت و قرآن مورد تمسخر قرار مى گرفت، شركت مى كردند و سدى گفته است: مشركان آنگاه كه با مسلمانان در يك مجلس مى نشستند، قرآن را استهزا مى كردند و به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دشنام مى دادند.

_______________________________

مجمع البيان، ذيل آيه; الدرالمنثور، ج 2، ص 235.

10 _ جواز معاشرت و مجالست با كافران ، آنگاه كه آيات الهى را استهزا نكنند و سخنانشان كفر به آيات الهى نباشد .

فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره

مفهوم جمله «حتى يخوضوا . ..»، جواز معاشرت با شرط ذكر شده است.

11 _ لزوم مبارزه منفى با استهزاگران آيات الهى و كفرورزان به آن

إذا سمعتم ءايت اللّه يكفر بها و يستهزأ بها فلاتقعدوا معهم حتّى

12 _ شركت كنندگان در مجالس كفر و استهزاى به آيات الهى ، همسانِ با كافرانِ استهزاگر

يكفر بها . .. فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره إنّكم إذاً مثلهم

16 _ يكسانى سرنوشت شوم كافران و منافقان و شركت كنندگان در مجالس كفر و گناه و استهزا به آيات الهى

انكم اذاً مثلهم إنّ اللّه جامع المنفقين . .. جميعاً

17 _ مسلمان شركت كننده در مجالس كفر و استهزاى به آيات الهى منافق است .

فلاتقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره إنّكم إذاً مثلهم . .. جميعاً

جمله «ان اللّه . ..»، پس از بيان حرمت مجالست با استهزا كنندگان، دلالت مى كند كه مراد از منافقان، همان مسلمانانى هستند كه در آن مجالس شركت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 8،9،12

8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مفاد جمله «كانوا به يستهزءون» ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.

9 _ رويگردانى، تكذيب و تمسخر، مراحل مبارزه و رويارويى كافران با آيات الهى و قرآن*

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذّبوا بالحق ... ما كانوا به ي

12 _ تكذيب آيات الهى با تمسخر و استهزا از شيوه هاى كافران

فقد كذبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 11

11- تمسخر و استهزاى آيات الهى و انذار هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از روش هاى جدال باطل بوده است .

ص: 275

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 5

5- كفر به آيات و رسولان الهى ، در حقيقت ، ريش خند كردن و تمسخر آنها است .

بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

تمسخر آيات و رسل از سوى كافران، به دو گونه تصور مى شود: 1_ تمسخر با زبان و قلم و مانند اين ها 2_ تمسخرى كه از عمل و برخورد كلّى با پيامبران و آيات الهى انتزاع مى شود. به عبارت ديگر، ممكن است كه كسى، هيچ تمسخر لفظى نسبت به آيات و رسولان ابراز نكند، ولى نحوه برخورد او با آن ها، به گونه اى باشد كه گويا هيچ حقيقتى براى آنان قائل نبوده و آن ها را در بينش خود صرفاً، مسخره بپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 1

1 - فرجام حتمى بدكاران ، تكذيب و تمسخر آيات خداوند است .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى أن كذّبوا بأي_ت اللّه و كانوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «عاقبة» خبر مقدم «كان»، و «السوأى» مفعول مطلقِ «أسائوا» و «أن كذّبوا» اسم مؤخر فعل «كان» باشد. بنابراين، جمله، چنين مى شود: «ثمّ كان التكذيبُ عاقبةَ الذين أساؤوا». لازم به ذكر است كه آورده شدن جمله با فعل ماضى «كان»، دلالت بر حتميّت آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 1

1 - استهزاى آيات الهى ، شيوه كافران مستكبر و دنيامحور

فاستكبرتم . .. اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا

از اين كه به جاى «استهزأتم» و يا تعابير مشابه ديگر، گفته شده «اتّخدتم آيات اللّه هزواً»، مى توان به مطلب بالا راه برد.

90- استهزاى آيات قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 1

1 _ برخورد استهزاآميز منافقان در برابر آيات الهى قرآن ، به هنگام نزول سوره اى از آن

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

ضمير «منهم» به منافقان برمى گردد و استفهام در «أيكم زادته . .. » استفهام انكارى است، انكار تأثيرگذارى قرآن، بيانگر تحقير آيات الهى و به استهزا گرفتن آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 17 - 8

ص: 276

8 - جدّى نگرفتن آيات قرآن و شوخى پنداشتن آن ، از نشانه هاى كفر است .

و ما هو بالهزل . .. فمهّل الك_فرين

91- استهزاى احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 2،4

2 _ فرمان خداوند به انفاق و بخشش ، مورد تمسخر و استهزاى يهوديان

الّذين يبخلون . .. لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

نقل كلام يهوديان (انّ اللّه فقير . .. )، پس از ترغيب آنان به انفاق و تهديد بخيلان، بيانگر اين نكته است كه يهوديان، امر خداوند مبنى بر انفاق را به تمسخر گرفته و چنين شايع كردند كه خداى محمّد (صلی الله علیه و آله)، فقير است.

4 _ غنا و احساس بى نيازى ، زمينه سرپيچى از فرامين الهى و استهزاى آنان *

الّذين يبخلون بما اتيهم اللّه . .. لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 7،10

7 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه حتى برخى از احكام و شعاير دين را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند . *

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

تحريم دوستى با استهزا كنندگان نماز پس از تحريم دوستى با استهزاكنندگان دين، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه تمسخر هر يك از احكام اسلام، مصداق استهزاى دين است و همان حكم (حرمت ايجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

10 _ اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

برداشت فوق بر اين مبناست كه «لايعقلون» فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد «لايعقلون» به «قوم» كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.

92- استهزاى احياى مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 1

1 - حيات مجدد انسان ها و بيرون آوردن آنان از گورهايشان در روز رستاخيز ، مورد انكار و استهزاى اشراف كافر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. أنّكم مخرجون

استفهام در «أيعدكم» براى تهكم و استهزا است.

ص: 277

93- استهزاى اخروى استهزاگران دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در «ذوقوا»، براى تهكم و استهزا است.

94- استهزاى اخروى استهزاگران قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 14 - 1

1 - استهزاكنندگان دين و قيامت ، مورد تحقير و تمسخر در آتش دوزخ

يسئلون أيّان يوم الدين . .. ذوقوا فتنتكم ه_ذا الذى كنتم به تستعجلون

امر در «ذوقوا»، براى تهكم و استهزا است.

95- استهزاى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 15 - 1

1 - استهزا شدن تكذيب گران در آستانه دوزخ ، به وسيله يادآورى سخنان كفرآلودشان به ايشان

أفسحر ه_ذا

استفهام در «أفسحر ه_ذا» براى تهكم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 33 - 1

1 - گنه پيشگان كافر ، شايسته قضاوت كردن و اظهار نظر درباره راه مؤمنان ، نيستند .

و ما أرسلوا عليهم ح_فظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 34 - 10

10 - « روى [ عن الإمام الصادق ( ع ) ] أنّه قال : يا ابن جُنْدَب . . . إنّ للّه تبارك و تعالى سُوراً من نور محفوفاً بالزبرجد و الحرير منجّداً بالسندس و الديباج يضرب ه_ذا السور بين أوليائنا و بين أعدائنا فإذا غلى الدماغ و بلغت القلوب الحناجر و نضجت الأكباد من طول الموقف اُدخل فى ه_ذا السور أولياء اللّه . . . و أعداء اللّه قد ألجمهم العرق و قطعهم الفَرَقُ و هم ينظرون إلى ما أعدّ اللّه لهم . . . فينظر إليهم أولياء اللّه فيضحكون منهم فذلك قوله عزّوجلّ « . . .فاليوم الذين آمنوا من الكفّار يضحكون . . . » ;

[از امام صادق(ع)] روايت شده كه فرمود: اى پسر جُنْدب! . .. براى خداوند _ تبارك و تعالى _ ديوارى است از نور كه غرق در زبرجد

ص: 278

و حرير و مزين به ابريشم هاى سندس و ديبا است و اين ديوار بين دوستان و دشمنان ما قرار دارد. پس زمانى كه مغز سرها به جوش آمد و جان ها به گلو رسيد و جگرها از طولانى شدن توقفگاه قيامت كباب شد، اولياى الهى را به آن طرف ديوار مى برند ... در حالى كه دشمنان خدا را عرق لجام زده است (جريان عرق بر اطراف دهان، مانع سخن گفتن آنان شده است) و ترس، آنان را ساكت كرده است. [آنان] نگاه مى كنند به آنچه[ از عذاب] كه خداوند براى آنها آماده نموده است ... پس اولياى الهى به دشمنان خدا نگاه مى كنند و به آنان مى خندند و اين است سخن خداى عزّوجلّ: فاليوم الذين آمنوا من الكفّار يضحكون».

96- استهزاى اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 5

5 - استهزا شدن ، از عذاب هاى روحى مشركان و منكران معاد در عرصه قيامت

فاهدوهم إلى صرط الجحيم

به كار رفتن واژه «هدايت» _ كه براى راهنمايى به امر خير و مرغوب است _ درباره راندن به دوزخ، از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 2

2 - سرزنش و استهزا ، از عذاب هاى روحى منكران معاد و مشركان در موقف و بر سر راه دوزخ

ما لكم لاتناصرون

برداشت ياد شده از «ما»ى استفهاميه در «ما لكم» _ كه درصدد توبيخ و تهكم است _ به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 47 - 12

12 - مشركان در قيامت مورد سخره و تحقير الهى قرار مى گيرند .

و يوم يناديهم أين شركاءى

لحن آيه و نحوه خطاب در آن («أين شركائى» و «يناديهم») مى تواند مفيد برداشت بالا باشد.

97- استهزاى اخروى مكذبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 14 - 3

3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ

ه_ذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون

جمله «ه_ذه النار. ..»، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.

ص: 279

98- استهزاى اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 14 - 3

3 _ تكذيب كنندگان قيامت ، علاوه بر گرفتارى به كيفر جسمانى ( سوختن ) ، به كيفر روانى ( تحقير و استهزا ) نيز مبتلا خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا . .. لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا ك

جمله «لاتدعوا. ..» - به جاى جواب مناسب با «دعوا هنالك ثبوراً» _ مى تواند براى تحقير و استهزاى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 15 - 1

1 - استهزا شدن تكذيب گران در آستانه دوزخ ، به وسيله يادآورى سخنان كفرآلودشان به ايشان

أفسحر ه_ذا

استفهام در «أفسحر ه_ذا» براى تهكم و استهزا است.

99- استهزاى اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 5

5 - استهزا شدن ، از عذاب هاى روحى مشركان و منكران معاد در عرصه قيامت

فاهدوهم إلى صرط الجحيم

به كار رفتن واژه «هدايت» _ كه براى راهنمايى به امر خير و مرغوب است _ درباره راندن به دوزخ، از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 25 - 2

2 - سرزنش و استهزا ، از عذاب هاى روحى منكران معاد و مشركان در موقف و بر سر راه دوزخ

ما لكم لاتناصرون

برداشت ياد شده از «ما»ى استفهاميه در «ما لكم» _ كه درصدد توبيخ و تهكم است _ به دست مى آيد.

100- استهزاى اذان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 2،3،4،5

2 _ بانگ نماز ( اذان ) ، بانگى مسخره و بازيچه در پندار كافران و گروهى از اهل كتاب

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

ص: 280

بدان احتمال كه ضمير مفعولى «اتخذوها» به مصدر (مناداة) مستفاد از «ناديتم» برگردد.

3 _ مبارزه تبليغاتى كافران و اهل كتاب عليه اسلام ، با استهزاى نماز و اذان و بازيچه خواندن آن

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة

5 _ تمسخر برخى اهل كتاب نسبت به نماز و اذان ، دليل تحريم روابط دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

101- استهزاى ارزش ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 69 - 10

10 _ بذله گويى منافقان و كافران و استهزاى آنان به ارزش هاى الهى ، كار مستمرشان در طول تاريخ

كالذين من قبلكم . .. و خضتم كالذى خاضوا

در «آيه 56» از قول منافقان نقل شده است: «إنما كنا نخوض و نلعب»; خداوند در اين آيه مى فرمايد «خضتم كالذى خاضوا» ; يعنى، روش شما در پيشينيان شما نيز وجود داشته است.

102- استهزاى استهزاگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 10

10_ جواز استهزا و مسخره كردن استهزاگران ، در حد استهزاى آنان

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

103- استهزاى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 10

10 _ استهزاى يهود نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام

من الذين هادوا . .. يقولون سمعنا و عصينا واسمع غير مسمع و راعنا ليّاً بالسنتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 1،2،6،7،13

1 _ برخى اهل كتاب در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، دين اسلام را بازيچه و سرگرمى پنداشته و به تمسخر و استهزاء آن مى پرداختند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب من قبلكم

ص: 281

2 _ ضرورت پرهيز از روابط دوستانه با آنان كه دين اسلام و معارف الهى را به مسخره مى گيرند و آن را بازيچه مى پندارند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. أولياء

6 _ ترسيم چهره اى مسخره آميز براى اسلام و ابزار سرگرمى خواندن آن ، شيوه مبارزه تبليغاتى اهل كتاب عليه مسلمانان

الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب

7 _ تمسخر پيروان كتب آسمانى نسبت به اسلام و معارف الهى ، بسيار زشت و به دور از انتظار

الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً من الذين اوتوا الكتب

توصيف يهود و نصارا به «الذين اوتوا الكتب»، اشاره به اين دارد كه آنان چون اهل كتاب و آشنا با معارف الهى هستند، نبايد با دين اسلام كه مجموعه اى از معارف الهى است، مقابله كنند و آن را به تمسخر بگيرند.

13 _ پذيرش ولايت و دوستى كافران و تمسخر كنندگان اسلام ، ناسازگار با ايمان و تقوا

و اتقوا اللّه ان كنتم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 10،11

10 _ اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

برداشت فوق بر اين مبناست كه «لايعقلون» فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد «لايعقلون» به «قوم» كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.

11 _ ترك انديشه در احكام و شعاير دين اسلام ، ريشه استهزاى كافران نسبت به آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

در برداشت فوق «لايعقلون»، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. يعنى لايعقلون الدين و الصلوة و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2،3

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل «يقولون» به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود .

اصبر على ما يقولون

از اين كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) به صبر و شكيبايى توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

104- استهزاى امدادهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 7

7 - تمسخر موسى از سوى فرعون ، در خصوص امداد الهى به وى و نزول عذاب بر دشمنان كافر

ص: 282

و ليدع ربّه

مقصود از جمله «وليدع ربّه» (او پروردگارش را بخواند)، خواندن خداوند براى نجات موسى(ع) و يا فرود عذاب بر فرعونيان در جهت حمايت از آن حضرت مى باشد. گفتنى است كه فرعون اين جمله را از سر استهزا و تمسخر گفته است.

105- استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 1،3،6

1 _ بسيارى از رسولان الهى قبل از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، مورد تمسخر و استهزاى كافران قرار گرفتند.

و لقد استهزىء برسل من قبلك

3 _ تمسخر و استهزاى پيامبران الهى، شيوه كافران در طول تاريخ بوده است.

و لقد استهزىء برسل من قبلك . .. ما كانوا به يستهزءون

6 _ تسلى خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله) با يادآورى استهزاى انبياى گذشته و سرنوشت شوم استهزاكنندگان

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 124 - 5

5 _ استهزاى رسالت و رسولان الهى از سوى سردمداران مجرم براى انكار رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله)

و إذا جاءتهم ءاية قالوا لن نؤمن حتى نؤتى مثل ما أوتى رسل الله

درخواست نزول وحى و مقام رسالت از جانب سردمداران مجرم ممكن است تنها از سر استهزا باشد، نه اينكه واقعاً خواهان آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 32 - 3

3_ كفرپيشگان امت هاى گذشته پيامبران خويش را به استهزا و تمسخر مى گرفتند .

و لقد استهزىء برسل من قبلك فأمليت للذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 13

13- اقوام كافر پس از ملاحظه دلايل روشن انبيا ، آنها را استهزا كردند و كفر خويش را صريحاً به آنان اعلام داشتند .

جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فردّوا أيديهم فى أفوههم و قالوا إنا كفرنا بما أُرسلتم به

مرجع ضمير در «أيديهم فى أفواههم» اقوام ياد شده در آيه است و اين عبارت، معناى كنايى دارد و مراد از آن، اين است كه اقوام كافر با دست گذاشتن بر دهان خود و يا با سوت زدن، به استهزاى انبياى خود پرداختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 1

ص: 283

1- همه پيامبران الهى در ميان امت خود ، بدون استثنا مورد استهزاى آنان قرار گرفتند .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 4

4- خداوند ، از طريق انبياى خود ، على رغم مورد استهزا قرار گرفتن آنها ، آيات خود را در قلب هاى تبهكاران نفوذ مى دهد . *

كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه ممكن است سؤال شود: چگونه خداوند انبياى خود را به سوى مردم گسيل مى دهد در حالى كه آنان مورد استهزا قرار مى گيرند و در اين صورت غرض برآورده نمى شود؟ خداوند جواب مى دهد كه با همين وضعيت، ما آيات خود را در دلها نفوذ مى دهيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 13 - 5

5- برخورد اقوام پيشين با انبيا ، همواره با استهزا و تمسخر همراه بود .

كانوا به يستهزءون . .. و قد خلت سنة الأولين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 106 - 5

5- كفر به آيات و رسولان الهى ، در حقيقت ، ريش خند كردن و تمسخر آنها است .

بما كفروا واتخذوا ءاي_تى و رسلى هزوًا

تمسخر آيات و رسل از سوى كافران، به دو گونه تصور مى شود: 1_ تمسخر با زبان و قلم و مانند اين ها 2_ تمسخرى كه از عمل و برخورد كلّى با پيامبران و آيات الهى انتزاع مى شود. به عبارت ديگر، ممكن است كه كسى، هيچ تمسخر لفظى نسبت به آيات و رسولان ابراز نكند، ولى نحوه برخورد او با آن ها، به گونه اى باشد كه گويا هيچ حقيقتى براى آنان قائل نبوده و آن ها را در بينش خود صرفاً، مسخره بپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 1،3

1 - تمامى رسولان الهى در آغاز دعوت خود ، مورد تمسخر مردمشان قرار گرفته بودند .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

ترديدى نيست كه بسيارى از مردم اقوام گذشته، به پيامبران ايمان آورده بودند. بنابراين استناد استهزا به «عباد» يا از باب تغليب است و يا به جهت بيان اين نكته است كه مردم در آغاز رسالت، با پيامبران چنين برخوردى داشتند; ولى پس از مدتى به آنان ايمان مى آوردند.

3 - تمسخر و استهزا ، از روش هاى مبارزاتى و حربه هاى تبليغى كافران عليه رسولان الهى بود .

ي_حسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 8

ص: 284

8 - تمسخر ، از حربه هاى مخالفان قدرتمند و صاحب مال و تعاليم پيامبران ، عليه ايشان

فلمّا جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت فرحوا . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

آمدن فعل مضارع «يستهزءون» به همراه فعل «كانوا»، مفيد استمرار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 1،5

1 - تمامىِ پيامبران در طول تاريخ ، با استهزا و تمسخر مخالفان مواجه بوده اند .

و ما يأتيهم من نبىّ إلاّ كانوا به يستهزءون

5 - مواجهه استهزاآميز كافران با پيامبران در طول تاريخ ، باعث تغيير سنت الهى و سلب هدايت از امت هاى ديگر نمى شود .

أفنضرب عنكم الذكر . .. و كم أرسلنا ... إلاّ كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 10

10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز

وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين

از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در «ما ندرى. ..» لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).

106- استهزاى انذارهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 4،7

4 _ استهزاى وعيدها و تهديدهاى پيامبران الهى، از شيوه هاى مبارزه كافران با انبيا در طول تاريخ

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به

بنابراين كه مقصود از «ما كانوا به يستهزءون»، عذاب موعود الهى باشد كه در محتواى پيامهاى انبيا(ع) ذكر مى شده است.

7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه «ما» موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 10

10- منكرانِ پيامبران ، در طول تاريخ ، آيات خداوند و انذار هاى رسولان الهى را به تمسخر و استهزا گرفتند .

و ما نرسل المرسلين . .. واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

ص: 285

107- استهزاى انذارهاى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 56 - 11

11- تمسخر و استهزاى آيات الهى و انذار هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از روش هاى جدال باطل بوده است .

و يج_دل الذين كفروا بالب_طل ليدحضوا به الحقّ واتخذوا ءاي_تى و ما أُنذروا هزوًا

108- استهزاى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 6،8

6 _ منافقان ، خود بخيلند و انفاق ديگران را هم به استهزا مى گيرند .

فلما ءاتيهم من فضله بخلوا به . .. الذين يلمزون المطوّعين من المؤمنين

8 _ استهزاى الهى نسبت به منافقانى كه مؤمنان انفاقگر و ايثار كننده را طعن زده و استهزا مى كردند .

سخر اللّه منهم

109- استهزاى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 _ گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل كتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و كتب آسمانى

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. منهم القردة و الخنازير و عبد الطغوت

110- استهزاى ايثارگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 5

5 _ تمسخر و ريشخند منافقان صدر اسلام نسبت به مؤمنان ايثارگر تهيدست

و الذين لايجدون إلا جهدهم فيسخرون منهم

111- استهزاى ايمان ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 286

20 - مطففين - 83 - 29 - 4

4 - ابرار به دليل ايمانشان در معرض تمسخر گناه پيشگان كافر ، قرار گرفته و آزار مى بينند .

إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه «إنّ الأبرار. ..» در آيات پيشين _ نيكوكاران است. تغيير عبارت به جهت اشاره به اين است كه آنچه براى گناه كاران خنده دار به نظر مى رسد، ايمان نيكوكاران است. آيات بعد _ كه بيانگر مقابله به مثل نيكوكاران در قيامت است _ اشاره دارد كه انگيزه گناه كاران از اين برخورد، آزاررسانى به آنان بوده است.

112- استهزاى بت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 2

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در «ألا تأكلون» براى استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 1،2،4

1 - استهزاى معبود هاى مشركان از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنها از سخن و گفتوگو

ما لكم لاتنطقون

2 - گفتوگوى طعن آميز ابراهيم ( ع ) ، با معبود هاى مشركان در بتكده

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

113- استهزاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 38 - 2

2 - ادعاى استهزاآميز كافران ، به بهشتى بودن خود بر فرض برپايى قيامت

أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم

مفسران اظهار داشته اند: كه كافران به هنگام شنيدن سخنان پيامبر(صلی الله علیه و آله)، به استهزا مى گفتند: اگر آنچه پيامبر مى گويد درست باشد; ما زودتر از آنان به بهشت خواهيم رفت و از آنان سزاوارتريم.

ص: 287

114- استهزاى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 7

7 - پاكى و پارسايى ، جرم و مايه استهزا در جامعه فاسد

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

در جامعه فاسدى چون جامعه قوم لوط، وى و خاندانش به جرم پاكى و پارسايى مورد ريشخند قرار گرفتند و محكوم به تبعيد و اخراج شدند.

115- استهزاى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 6

6_ سالكان راه خدا و پيروان انبيا ، در معرض تمسخر و استهزاى كافران و دشمنان دين

كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

116- استهزاى تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 155 - 6

6 _ يهود با اظهار ناتوانى از درك سخنان پيامبران ، تعاليم آنان را به استهزا مى گرفتند .

و قولهم قلوبنا غلف

«غلف» جمع اغلف به چيزى گفته مى شود كه داراى حجاب و پرده باشد ; بر اين مبنا به نظر مى رسد قصد و داعى يهود از جمله «قلوبنا غلف» (قلبهاى ما داراى حجاب است)، استهزاى انبيا باشد.

117- استهزاى توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 3

3 - مشركان _ به رغم مشاهده عظمت آفرينش و آيات الهى در طبيعت _ تعاليم قرآن ( معاد و احياى مجدد انسان ها و توحيد ربوبى و . . . ) را به تمسخر مى گرفتند .

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت و يسخرون

ص: 288

118- استهزاى تهديدهاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 9

9_ كفرپيشگان ، عذاب هاى موعود از ناحيه پيامبران را همواره به استهزا و تمسخر مى گيرند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

119- استهزاى تهديدهاى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 4

4_ كفرپيشگان ، تأخير عذاب را نشانه بى پايه بودن تهديد هاى پيامبر دانسته و آنها را به استهزا مى گيرند .

ل_ئن أخّرنا . .. ليقولنّ ما يحبسه

استفهام در جمله «ما يحبسه» به قرينه «ماكانوا به يستهزءون» به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است. بنابراين «ليقولنّ ...;»; يعنى ، از سر استهزا و تمسخر مى پرسند: چه چيز مانع نزول آن عذاب و تحقق تهديدها شده است؟

120- استهزاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 6

6 - استهزاى مسلمانان و به تمسخر گرفتن جامعه ايمانى ، هدف منافقان در تظاهر به اسلام

قالوا ءامنا . .. إنما نحن مستهزءون

121- استهزاى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 43 - 1

1 - معرفى دوزخ به مجرمان دوزخى ، از روى استهزا و تمسخر

يعرف المجرمون بسيم_هم . .. ه_ذه جهنّم

122- استهزاى حشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 1

ص: 289

1 - حيات مجدد انسان ها و بيرون آوردن آنان از گورهايشان در روز رستاخيز ، مورد انكار و استهزاى اشراف كافر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. أنّكم مخرجون

استفهام در «أيعدكم» براى تهكم و استهزا است.

123- استهزاى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 8

8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مفاد جمله «كانوا به يستهزءون» ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 19

19 - « فى مجمع البيان : و روى . . . عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : هو الطعن بالحقّ و الإستهزاء به . . . ;

در مجمع البيان [ذيل آيه] «و من الناس من يشترى لهو الحديث» آمده است: از امام صادق(ع) روايت شده كه گقت: لهوالحديث، طعنه زدن به حق و مسخره كردن آن است. ..».

124- استهزاى حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 5

5 - كافران حق ناپذير مورد تمسخر و تحقير

فبشّره

ذكر عذاب، تناسبى با كاربرد واژه بشارت ندارد. ازاين رو تعبير به بشارت مى تواند به عنوان سخريه و تحقير باشد.

125- استهزاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 10

10 _ ر ها كردن منافقان در ظلمت و گمراهى پس از روشنايى گذرا ، استهزاى خداوند نسبت به آنهاست .

اللّه يستهزئ بهم . .. فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

جمله «فلمّا أضاءت ما حوله . ..» مى تواند توضيحى در قالب مثل براى «اللّه يستهزئ بهم و يمدّهم ...» باشد.

ص: 290

126- استهزاى خرافات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

127- استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 11

11 _ سوءاستفاده از مقررات دين ، استهزاى دين و آيات الهى است .

و لا تمسكوهنّ ضراراً . .. و لا تتخذوا ايات اللّه هُزُواً

تمسّك به قانون حق رجوع _ كه به مصلحت انسانها وضع شده _، براى اضرار به همسران، استهزاى آيات و مقررات الهى قلمداد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 5

5 _ مغالطه گرايان و خوض كنندگان در اسلام و قرآن و استهزاكنندگان آن، دين خدا را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده اند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. يخوضوا فى حديث غيره ... و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا

مراد از «الذين . ... »، به قرينه آيات پيشين، همان خوض كنندگان در آيات هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 10

10 _ نفاق و دورويى در دين ، استهزاى دين است .

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

قبل از «استهزءوا» سخن خاصى از منافقان ذكر نشده كه حاكى از استهزا باشد ; بدين جهت احتمال مى رود كه نفس حالت نفاق، استهزا باشد.

128- استهزاى رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

ص: 291

129- استهزاى سالكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 6

6_ سالكان راه خدا و پيروان انبيا ، در معرض تمسخر و استهزاى كافران و دشمنان دين

كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

130- استهزاى سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 12

12 - از اهداف رواج دهندگان افسانه هاى باطل و خرافى در ميان مردم ، به تمسخر گرفتن راه خدا است .

يشترى لهو الحديث ليضلّ . .. و يتّخذها هزوًا

131- استهزاى سخنان محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 3

3- استهزاى كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در پى خارج شدن از محضر آن حضرت

حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا

پرسش «ماذا قال آنفاً» از روى توهين و استهزا بوده است.

132- استهزاى شعائر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 7،10،11

7 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه حتى برخى از احكام و شعاير دين را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند . *

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

تحريم دوستى با استهزا كنندگان نماز پس از تحريم دوستى با استهزاكنندگان دين، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه تمسخر هر يك از احكام اسلام، مصداق استهزاى دين است و همان حكم (حرمت ايجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

10 _ اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

برداشت فوق بر اين مبناست كه «لايعقلون» فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد

ص: 292

«لايعقلون» به «قوم» كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.

11 _ ترك انديشه در احكام و شعاير دين اسلام ، ريشه استهزاى كافران نسبت به آن

اتخذوها هزواً و لعباً ذلك بانهم قوم لايعقلون

در برداشت فوق «لايعقلون»، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. يعنى لايعقلون الدين و الصلوة و ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 3

3 _ ايمان مسلمانان به خدا ، قرآن و تمامى كتب آسمانى ، برانگيزنده اهل كتاب بر تمسخر نماز و ديگر شعاير اسلام

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و ما أنزل من قبل

برداشت فوق بر اين مبناست كه «ان ءامنا» به تقدير «لام»، بيانگر كراهت و ناخرسندى اهل كتاب نسبت به مسلمانان باشد، يعنى «ما تنقمون منا ديننا و صلاتنا لشىء الا ايماننا باللّه . .. ».

133- استهزاى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 7

7 _ طعنه زدن به مؤمنان انفاقگر و استهزاى آنان ، از خصلت منافقان است .

الذين يلمزون المطوّعين

134- استهزاى طاغوت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 _ گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل كتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و كتب آسمانى

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. منهم القردة و الخنازير و عبد الطغوت

135- استهزاى طالبان لهو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 12

12 - لهوگرايانِ رويگردان از آيات خداوند ، مورد استهزاى خداوندند .

فبشّره بعذاب أليم

كاربرد «بشارت» _ كه در خبر خوش حال كننده استعمال مى شود _ براى «عذاب» به منظور استهزا و تمسخر است.

ص: 293

136- استهزاى طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغيان گران دنياطلب ، با پرسش مكرر از زمان قيامت به استهزاى آن مى پرداختند .

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

فاعل «يسئلونك»، در برداشت ياد شده «من طغى. ..» دانسته شده است. اين برداشت، ناظر به احتمالى است كه به قرينه «إنّما أنت منذر من يخشاها» در آيات بعد استفاده مى شود; زيرا كسى كه از انذار قيامت هراسى ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزايى خواهد بود.

137- استهزاى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 93 - 18

18 _ جان كندن ستمگران، همراه با تمسخر ملائكه قبض روح نسبت به آنان و بيان عجز آنان براى رهايى از مرگ است.

أخرجوا أنفسكم اليوم تجزون عذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 1

1- فرار نكردن و بازگشتن به زندگى مرفّه ، سخن استهزا آميز خداوند با مترفان ستمگر ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر آنان

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

«الترف» به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت و «الترفه» به معناى خود نعمت است. و «مترف» نيز به كسى گويند كه از نعمت فراوان و رفاه بسيار برخوردار باشد، به گونه اى كه او را مغرور سازد (لسان العرب) و يا آن چنان در ناز و نعمت باشد كه كسى جلوگير او نباشد و هر چه دلش خواست آزادنه انجام دهد (قاموس المحيط). گفتنى است نهى و امر در جمله «لاتركضوا» و «إرجعوا...» براى طلب حقيقى نيست; بلكه مجاز و از باب تهكّم و استهزا است.

138- استهزاى عبادات شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 3

3_ مردم مدين ، نماز ها و عبادت هاى شعيب ( ع ) را مورد تمسخر و استهزاى خويش قرار مى دادند .

أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در جمله «أصلوتك . ..» به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است.

ص: 294

139- استهزاى عبوديت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 2

2 - تأكيد قرآن بر بندگى و عبوديت عيسى ( ع ) در برابر خداوند ، مورد تمسخر و استهزاى مشركان

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مراد از «لمّا ضرب ابن مريم مثلاً» تكيه قرآن بر بندگى عيسى باشد; به قرينه اين كه در آيات بعد (إن هو إلاّ عبد) بر اين مسأله تكيه شده است.

140- استهزاى عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 6 - 2،11

2_ منكران ربوبيت خدا و كافران به قيامت از سر استهزا و ناباورى ، خواهان تعجيل در فرا رسيدن عذاب هاى موعود

يستعجلونك بالسيئة

«استعجال» (مصدر يستعجلون) به معناى درخواست عجله است. حرف «باء» در «بالسيئة» براى تعديه و «ال» در آن عهد ذهنى است ; يعنى، آن بدى و مراد از آن به قرينه «قد خلت من قبلهم المثلات» عذاب است. بنابراين «يستعجلونك بالسيئة» ; يعنى، از تو مى خواهند در آوردن آن عذاب وعده داده شده تعجيل كنى.

11_ انكار معاد ، انكار ربوبيت خدا و استهزاى عذاب هاى موعود الهى ، از مصاديق ظلم است .

و إن ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم

از مصداقهاى مورد نظر براى «ظلمهم» به قرينه «يستعجلونك» _ كه گوياى استهزاست _ و به قرينه آيه قبل _ كه درباره انكار معاد و ربوبيت خدا بود _ مواردى است كه در برداشت ذكر شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 7

7 - تمسخر موسى از سوى فرعون ، در خصوص امداد الهى به وى و نزول عذاب بر دشمنان كافر

و ليدع ربّه

مقصود از جمله «وليدع ربّه» (او پروردگارش را بخواند)، خواندن خداوند براى نجات موسى(ع) و يا فرود عذاب بر فرعونيان در جهت حمايت از آن حضرت مى باشد. گفتنى است كه فرعون اين جمله را از سر استهزا و تمسخر گفته است.

141- استهزاى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 48 - 7

7 - عذاب قيامت ، همواره مورد انكار و استهزاى مشركان و ستمگران است .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

ص: 295

طبق نظر مفسران آنچه مورد استهزا قرار مى گرفت، قيامت و عذاب آن روز بود. گفتنى است آمدن فعل «كانوا» و كاربرد «يستهزءون» به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار دارد.

142- استهزاى عذاب استيصال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 48 - 4

4 _ مشركان ، با تمسخر و استهزا ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان خواستار تعيين زمان وقوع عذاب استيصال و تسريع در آن بودند .

و يقولون متى هذا الوعد إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 83 - 6

6 - بسيارى از اقوام صاحب قدرت و مكنت و دل خوش كرده به دانش بشرى خويش ، عذاب الهى ( عذاب استيصال ) را به تمسخر گرفته بودند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

گفتنى است كه آنچه مورد استهزاى كافران قرار مى گرفت، عذاب استيصال است.

143- استهزاى عذاب هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 4

4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

جمله استفهاميه «و يقولون متى ه_ذا الوعد» براى تهكّم و استهزا است.

144- استهزاى عذابهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 4

4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

جمله استفهاميه «و يقولون متى ه_ذا الوعد» براى تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 15

ص: 296

15- به استهزا گرفتن وعده عذاب خداوند ، از زشت ترين اعمال كافران

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

بى شك استهزاى وعده عذاب خداوند، از جمله كارهاى بد (سيئات) كافران بود; اما ذكر خاص آن پس از عام (سيئات) نشان دهنده اهميت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 2،6

2 - كفرپيشگان عصر بعثت ، وعده عذاب را دروغ پنداشته و آن را به ريشخند مى گرفتند .

و يستعجلونك بالعذاب

از اين كه تكذيب گران، از پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى خواستند وعده خود را عملى سازد و هر چه زودتر عذاب را بر آنان نازل كند، معلوم مى شود كه آنان تهديد پيامبر(صلی الله علیه و آله) را تهديدى تو خالى مى انگاشتند و با درخواست تسريع عذاب، آن را به ريشخند مى گرفتند.

6 - ناباورى كافران عصر بعثت به عذاب الهى و به مسخره گرفتن آن ، نمودى از كوردلى ايشان

و ل_كن تعمى القلوب التى فى الصدور . و يستعجلونك بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 1

1 - شتابورزى استهزاآميز كافران براى مشاهده عذاب الهى

و يقولون متى ه_ذا الوعد إن كنتم ص_دقين

سياق آيه نشان مى دهد كه درخواست كافران، از روى ناباورى و استهزا بوده است، و پاسخ خداوند به آنان در آيه بعد _ كه نظر به عذاب دنيوى دارد _ مى رساند كه مراد از «وعد» وعده الهى به مجازات آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 1

1 - سران كفر و شرك از روى استهزا ، از خداوند خواستار شتاب در نزول عذاب ويژه اخروى خود بودند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

«قطّ» به معناى نصيب و بهره معين و جدا شده است و مقصود از آن در اين آيه، بهره و نصيب كافران از عذاب قيامت مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 15

15- گرفتار آمدن قوم عاد ، به عذاب مورد تمسخر آنان

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 59 - 7

7 - كافران عصر بعثت ، درخواست كننده عذاب الهى ، از سر استهزا و ناباورى

للذين ظلموا ذنوبًا . .. فلايستعجلون

نهى الهى (فلايستعجلون) مى رساند كه كافران، ناباورانه تقاضاكننده نزول عذاب بوده اند.

ص: 297

145- استهزاى عقيده باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 4

4 - تمسخر مظاهر شرك و عقايد باطل و خرافى ، امرى جايز است .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

146- استهزاى عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 157 - 3

3 _ استهزاى يهود نسبت به پيامبرى حضرت عيسى ( ع ) *

و قولهم إنّا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «رسول اللّه» گفتار يهوديان باشد، بر اين اساس به نظر مى رسد اقرار آنان به رسالت عيسى(ع) به منظور تمسخر بوده است.

147- استهزاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 _ فرعونيان در عين اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسى ، با لحنى تمسخرآميز آيت بودن آنها را تكذيب مى كردند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها

«لتسحرنا بها» (يعنى تا ما را به وسيله آن آيه سحر كنى)، مى رساند كه مراد از كلمه «آية» در سخن فرعونيان «سحر» است و هدف آنان از اينكه آن را «آية» ناميدند، استهزاى موسى بوده است.

148- استهزاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 8،9

8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مفاد جمله «كانوا به يستهزءون» ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.

9 _ رويگردانى، تكذيب و تمسخر، مراحل مبارزه و رويارويى كافران با آيات الهى و قرآن*

ص: 298

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذّبوا بالحق ... ما كانوا به ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 5

5 _ مغالطه گرايان و خوض كنندگان در اسلام و قرآن و استهزاكنندگان آن، دين خدا را بازيچه و سرگرمى خود قرار داده اند.

الذين يخوضون فى ءايتنا . .. يخوضوا فى حديث غيره ... و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا

مراد از «الذين . ... »، به قرينه آيات پيشين، همان خوض كنندگان در آيات هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 4

4 - تمسخر و استهزا ، از شيوه هاى برخورد مشركان با تعاليم قرآن و پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله)

بل عجبت و يسخرون

از مضارع آمدن فعل «يسخرون» _ كه دلالت بر استمرار كار تمسخر دارد _ ، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد. گفتنى است كه تكرار اين فعل در دو آيه بعد (و إذا رأوا ءاية ... يستسخرون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 8

8 - تمسخر ، از شيوه هاى مبارزاتى كافران و مشركان با تعاليم آسمانى ( قرآن )

ي_حسرتى على ما فرّطت . .. و إن كنت لمن الس_خرين

آمدن كلمه «الساخرين» به صورت صفت (در قالب اسم فاعل) گوياى اين نكته است كه به تمسخر گرفتن تعاليم قرآن، به صورت مقطعى و موردى نبود; بلكه دائمى و مكرر بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 3

3 - موضع گيرى استهزاآميز مشركان مكه ، نسبت به بيان قرآن درباره تولد و زندگى عيسى بن مريم ( ع )

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

«صديد» (مصدر «يصدّون») به معناى خنديدن و فرياد كشيدن و سر و صدا راه انداختن است. اين امور معمولاً به هنگام استهزا، تحقق پيدا مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 81 - 2،6

2 - شرك پيشگان صدراسلام ، پيام وحى ( قرآن ) را جدى نگرفته و با آن برخوردى استهزاآميز داشتند .

أفبه_ذا الحديث أنتم مدهنون

6 - نكوهش مشركان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر بى اعتنايى آنان نسبت به قرآن ، جدى نگرفتن رهنمود هاى آن و برخورد استهزاآميز با آن

أفبه_ذا الحديث أنتم مدهنون

استفهام در «أفبه_ذا الحديث» توبيخى است.

ص: 299

149- استهزاى قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 3

3 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز منكران معاد ، از زمان برپايى رستاخيز و مجازات كافران

لقد وعدنا ه_ذا. .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

مراد از «الوعد» به قرينه آيات پيشين، مى تواند وعده رستاخيز باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 18 - 1

1 - درخواست تمسخرآميز مشركان عصر بعثت ، نسبت به برپايى هر چه زودتر قيامت

يستعجل بها الذين لايؤمنون بها

درخواست برپايى قيامت از سوى كسانى كه مؤمن به آن نيستند، نشانگر استهزاآميز بودن خواسته آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 12

12 - برخورد بازيگرانه و تمسخرآميز دين ناباوران با مسأله قيامت

فذرهم يخوضوا و يلعبوا حتّى يل_قوا يومهم الذى يوعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 32 - 10

10 - موضع كافران در برابر پيامبران و وعده آنان به برپايى قيامت ، موضعى مستكبرانه و استهزاآميز

وإذا قيل . .. و الساعة لاريب فيها قلتم ما ندرى ... و ما نحن بمستيقنين

از سياق آيه، استفاده مى شود كه سخن كافران در «ما ندرى. ..» لحن استهزايى نيز داشته و آيه بعد مؤيد اين معنا است (كانوا به يستهزءون).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 1

1 - سؤال تمسخرآميز كافران درباره زمان برپايى روز جزا

يسئلون أيّان يوم الدّين

از آيات قبل و بعد، تمسخرآميز بودن سؤال كافران استفاده مى شود; زيرا آنان اصولاً در مقام فهم حق نبودند و با اين پرسش، مى خواستند راهى ديگر براى انكار معاد و وسيله اى براى تمسخر آن پيدا كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 25 - 1

ص: 300

1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت

و يقولون متى ه_ذا الوعد

استفهام در «متى ه_ذا الوعد» حقيقى نيست; بلكه از باب تهكّم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 38 - 2

2 - ادعاى استهزاآميز كافران ، به بهشتى بودن خود بر فرض برپايى قيامت

أيطمع كلّ امرىء منهم أن يدخل جنّة نعيم

مفسران اظهار داشته اند: كه كافران به هنگام شنيدن سخنان پيامبر(صلی الله علیه و آله)، به استهزا مى گفتند: اگر آنچه پيامبر مى گويد درست باشد; ما زودتر از آنان به بهشت خواهيم رفت و از آنان سزاوارتريم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 6 - 1

1 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز كافران ، از زمان برپايى قيامت

يسئل أيّان يوم القي_مة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 42 - 3

3 - طغيان گران دنياطلب ، با پرسش مكرر از زمان قيامت به استهزاى آن مى پرداختند .

يسئلونك عن الساعة أيّان مرسيها

فاعل «يسئلونك»، در برداشت ياد شده «من طغى. ..» دانسته شده است. اين برداشت، ناظر به احتمالى است كه به قرينه «إنّما أنت منذر من يخشاها» در آيات بعد استفاده مى شود; زيرا كسى كه از انذار قيامت هراسى ندارد، پرسش او از زمان وقوع آن استهزايى خواهد بود.

150- استهزاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 4

4 _ كافران ستم پيشه ، مورد استهزاى خداوند *

و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم

به كارگيرى واژه هدايت در مورد كشانيدن كافران به سوى جهنم، مى تواند به منظور استهزاى كافران ايراد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 5 - 8،11،12

8 _ تمسخر حق (قرآن) و آيات الهى، شيوه كافران مكه بوده است.

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

ص: 301

مفاد جمله «كانوا به يستهزءون» ماضى استمرارى است و بيانگر تداوم استهزا از سوى كافران عصر نزول اين سوره است.

11 _ نويد خداوند به ظهور و پيشرفت و پيروزى قريب الوقوع اسلام و پيامبر(صلی الله علیه و آله)، علم رغم استهزاى كافران صدر اسلام

فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

مراد از «يأتيهم أنباؤا ما كانوا»، مى تواند تحقق امورى مانند پيروزى اسلام باشد كه كفار آن را به مسخره گرفته و تكذيب مى كردند.

12 _ تكذيب آيات الهى با تمسخر و استهزا از شيوه هاى كافران

فقد كذبوا بالحق لمّا جاءهم فسوف تأتيهم أنبؤا ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 1،3،4،5،7،8

1 _ بسيارى از رسولان الهى قبل از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، مورد تمسخر و استهزاى كافران قرار گرفتند.

و لقد استهزىء برسل من قبلك

3 _ تمسخر و استهزاى پيامبران الهى، شيوه كافران در طول تاريخ بوده است.

و لقد استهزىء برسل من قبلك . .. ما كانوا به يستهزءون

4 _ استهزاى وعيدها و تهديدهاى پيامبران الهى، از شيوه هاى مبارزه كافران با انبيا در طول تاريخ

و لقد استهزىء برسل من قبلك فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به

بنابراين كه مقصود از «ما كانوا به يستهزءون»، عذاب موعود الهى باشد كه در محتواى پيامهاى انبيا(ع) ذكر مى شده است.

5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك

يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.

7 _ كافرانى كه پيامبران و عذابهاى موعود آنان را استهزا مى كردند، به همان عذابهاى مورد تمسخر خويش گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه «ما» موصوله بوده و مراد از آن، عذاب الهى باشد كه در ضمن سخنان پيامبران مطرح مى شده و مورد استهزاى كافران قرار مى گرفته است.

8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه تقدير آيه «جزاء ما كانوا به يستهزءون» باشد. در اين صورت «ما» در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير «به»، به قرينه كلمه «رسل» در صدر آيه مى تواند كلمه «رسول» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 19 - 1

1 _ استهزاى كافران حاضر در پيكار بدر از سوى خداوند

إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح و إن تنتهوا فهو خير لكم

جمله «إن تستفتحوا فقد جاءكم الفتح» با توجه به شكست خفتبار مشركان در پيكار بدر، بيانگر نوعى استهزا به مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 302

17 - جاثيه - 45 - 8 - 5

5 - كافران حق ناپذير مورد تمسخر و تحقير

فبشّره

ذكر عذاب، تناسبى با كاربرد واژه بشارت ندارد. ازاين رو تعبير به بشارت مى تواند به عنوان سخريه و تحقير باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 1

1 - آگاهى اندك و سطحى كافران از قرآن ، دستمايه آنان براى تمسخر آيات الهى

و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

كلمه «شيئاً»، اندك و ناچيز بودن اطلاعات كافران را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 33 - 5

5 - شيوه كافران در انكار معاد ، استهزاگرانه و نه منطقى

كانوا به يستهزءون

شيوه بودن استهزا از «كانوا به يستهزءون» كه بر استمرار دلالت دارد استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 35 - 1

1 - مؤمنان ، در حالى كافران حاضر در صحنه قيامت را مسخره مى كنند كه خود بر تخت هاى تزيين يافته ، لميده و ناظر كيفر كافران اند .

على الأرائك ينظرون

«أريكة» (مفرد «أرائك») به تخت تزيين يافته اى گفته مى شود كه در خيمه يا خانه اى نهاده شده باشد. هم چنين به جايگاه آرميدن و لميدن _ اعم از تخت، يا تخت عروس و يا تخت خواب _ اطلاق مى شود (قاموس). متعلق «ينظرون» _ به قرينه آيات قبل و بعد _ وضعيت كافران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 36 - 3

3 - كافران در قيامت ، مورد تمسخر خداوند قرار خواهند گرفت . *

هل ثوّب

«ثواب» در مورد خير و شرّ هر دو كاربرد دارد; ولى به خير و خوبى اختصاص بيشترى دارد و در آن فراوان تر استعمال مى شود (نهايه ابن اثير). بنابراين ممكن است گفته شود: تعبير «ثوّب» _ كه در قرآن تنها در مورد امر ناخوشايند استعمال شده (مفردات) _ بيانگر آن است كه خداوند، كيفر كافران را از روى تمسخر پاداش ناميده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 24 - 3

3 - كافران و تكذيب گران ، مورد استهزاى خداوند

ص: 303

فبشّرهم

فعل هاى «بَشِرَ» و «فَرِحَ» به يك معنا است (مصباح). بنابراين واژه «بشارت» در مورد تهديد به عذاب، براى استهزا به كار مى رود.

151- استهزاى كافران صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 72 - 7

7 - استهزا و ريشخند كفرپيشگان كينه توز صدراسلام از سوى خداوند

قل أفأنبّئكم بشرّ من ذلكم النار

استفهام در «أفأنبّئكم» براى استهزا و ريشخند و «تنبئة» (مصدر «أُنبأ») به معناى خبر دادن است. «ذلكم» نيز به حالت درهم رفتگى چهره مشركان به هنگام شنيدن آيات توحيدى قرآن اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 2

2 - كافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقايق آن پرسش ها و شبهه هايى بر سر زبان ها مى انداختند .

عمّ يتساءلون

تهديد پرسشگران با جمله «سيعلمون» _ در آيات بعد _ اين احتمال را تقويت مى كند كه هدف آنان از پرسش ها، كشف حقيقت نبود; بلكه آنان در پى ايجاد سؤال و شبهه در ذهن ديگران و طعنه و كنايه زدن به وعده معاد بودند.

152- استهزاى كيفر اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 4

4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

جمله استفهاميه «و يقولون متى ه_ذا الوعد» براى تهكّم و استهزا است.

153- استهزاى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 43 - 1

1 - معرفى دوزخ به مجرمان دوزخى ، از روى استهزا و تمسخر

يعرف المجرمون بسيم_هم . .. ه_ذه جهنّم

ص: 304

154- استهزاى مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 6

6- رهبران الهى و مصلحان جامعه اسلامى ، در معرض تبليغات سوء و استهزاى دشمنان بوده و بايد به حمايت و لطف الهى اميدوار باشند .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 5

5 - رهبران و مبلغان دينى بايد در برابر تكبر ، استهزا و تهمت هاى دشمنان ديانت با سعه صدر به تكليف خود عمل كنند .

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

155- استهزاى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 1

1 - كلمه « راعنا » دستاويز يهوديان براى اهانت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استهزاى آن حضرت

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

مسلمانان در ضمن سخن گفتن پيامبر(صلی الله علیه و آله) گاهى از آن حضرت تقاضا مى كردند كه مهلت دهد تا سخنان پيشين وى را درك كنند. براى درخواست مهلت، كلمه «راعنا» (فرصتمان ده) را به كار مى بردند. يهوديان با اندك تحريفى در اين كلمه، معنايى ناروا از آن قصد كردند و در خطاب به پيامبر (صلی الله علیه و آله) به كار مى بردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 10،14،22،23

10 _ استهزاى يهود نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام

من الذين هادوا . .. يقولون سمعنا و عصينا واسمع غير مسمع و راعنا ليّاً بالسنتهم

14 _ به كارگيرى كلمات دو پهلو و چند معنى ، شيوه برخى از يهوديان براى استهزاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و طعن بر اسلام

واسمع غير مسمع . .. راعنا ليّاً بالسنتهم و طعناً فى الدين

كلمه «مسمع»، از مصدر اسماع، داراى دو معناى متضاد است: يكى شنيدن و فهميدن و ديگرى دشنام دادن و ناسزا گفتن. و جمله راعنا با اندكى انحراف زبان مى تواند معناى «چوبان ما» را به ذهن شنونده القا كند.

22 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن يهود نسبت به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نمودى از كفر آنان

من الذين هادوا يحرّفون . .. سمعنا و عصينا ... لعنهم اللّه بكفرهم

23 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نمودى از كفر

يحرّفون الكلم . .. لعنهم اللّه بكفرهم

ص: 305

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 5

5 _ استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك

يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 6 - 1

1- خطاب استهزاگرانه و بى ادبانه كافران مكه به پيامبر (صلی الله علیه و آله) به هنگام سخن گفتن با آن حضرت

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر

از اينكه كفار، در مخاطب قرار دادن پيامبر(صلی الله علیه و آله) به جاى خطاب مستقيم با اسم و عنوان، با عنوان موصول و غايب آن حضرت را صدا مى زدند و نيز از اينكه به او نسبتى مى دادند كه خود آن را قبول نداشتند، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 11 - 3

3- خداوند ، تسلى بخش پيامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر برخورد هاى تمسخرآميز كافران مكه

و قالوا يأيها الذى نزّل عليه الذّكر إنك لمجنون . .. و ما يأتيهم من رسول إلاّ كان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 1،4،5

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) تحت حمايت ويژه خداوند در برابر استهزا ، آزار و اذيت مشركان و دشمنان

إنا كفين_ك المستهزءين

4- پيامبر (صلی الله علیه و آله) در نيمه نخست رسالت ( دوران مكه ) مورد تمسخر مشركان و مواجه با مخالفت ها و آزار شديد روحى آنان بود .

و أعرض عن المشركين. إنا كفين_ك المستهزءين

5- استهزا و تمسخر از روش هاى دشمنان و مخالفان عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنا كفين_ك المستهزءين

توصيف مشركان و مخالفان پيامبر(صلی الله علیه و آله) به «استهزاگران» نشان دهنده اين نكته است كه آنان همواره از اين روش، براى مبارزه با آن حضرت استفاده مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 97 - 1،2،3،4

1- خداوند آگاهى خود را از دلتنگى و اندوه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از تبليغات سوء و استهزا هاى مشركان ، به آن حضرت اعلان فرمود .

إنا كفين_ك المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

و استهزاهاى مشركان، به آن حضرت اعلان فرمود.

2- دلدارى خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده مشركان

ص: 306

المستهزءين . .. فسوف يعلمون . و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

آزار دهنده مشركان

3- تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده ، حربه هميشگى مشركان و كافران عليه اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

فعل مضارع «يقولون» بر استمرار و هميشگى بودن گفتار و تبليغات مشركان و دشمنان دلالت دارد.

4- پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) از تبليغات سوء و استهزاى آزار دهنده مشركان و دشمنان اسلام ، اندوهگين و آزرده بود .

المستهزءين . .. و لقد نعلم أنك يضيق صدرك بما يقولون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 36 - 1،2

1- كافران و مشركان مكه ، به هنگام رو به رو شدن با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

2- تمسخر و استهزا ، تنها شيوه برخورد مشركان و كافران مكه با شخص پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود .

و إذا رءاك الذين كفروا إن يتّخذونك إلاّهزوًا

حرف نفى «إن» و حرف استثنا «إلاّ» پس از آن _ كه بر قصر دلالت مى كند _ و نيز آمدن «هزواً» به صورت مصدر، همگى بيانگر استمرار و شدت در كار استهزا و تمسخر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 41 - 4

4- تسلى دادن خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر استهزاى كافران

و لقد استهزئَ برسل من قبلك

خداوند در آيات پيشين، موضوع استهزاى كافران به پيامبر(صلی الله علیه و آله) را مطرح كرد و در اين آيه، مسخره شدن پيامبران گذشته را يادآور شد. اين يادآورى مى تواند به منظور دلدارى و پشت گرمى به آن حضرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 41 - 1،3

1 _ مشركان ، همواره به هنگام مشاهده پيامبر (صلی الله علیه و آله) او را به مسخره مى گرفتند .

و إذا رأوك إن يتّخذونك إلاّ هزوًا

3 _ تمسخر و تحقير ، شيوه دايمى مشركان براى مبارزه با پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و إذا رأوك إن يتّخذونك إلاّ هزوًا أه_ذا الذى بعث اللّه رسولاً

برداشت فوق، با توجه به وجود ادات حصر، استثنا، شرط و جزا در آيه شريفه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 4

4 - مشركان مكه ، با درخواست تحقق معجزه از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صدد تمسخر او بودند .

و قالوا لولا أنزل عليه

تعبير «و قالوا لولا أنزل عليه آيات من ربّه» به جاى «لولا يأتينا» ويا «لولا أنزل علينا»، مى تواند براى استهزا و مسخره كردن

ص: 307

باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 63 - 5

5 - منافقان و بيماردلان مدينه ، با طرح پرسش هايى از امور غيبى ، مانند « زمان وقوع قيامت » ، در صدد استهزاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) بودند .

لئن لم ينته المن_فقون و الذين فى قلوبهم مرض . .. يسئلك الناس عن الساعة

بنابراين كه «ال» در «الناس» عهد ذكرى باشد و به منافقان و بيماردلان در آيه شصت برگردد، نكته بالا، قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 7 - 1

1 - استهزاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى كافران ، به خاطر تبليغ آن حضرت از معاد

و قال الذين كفروا

تعبير «رجل ينبّئكم إذا مزّقتم كلّ ممزّق» قرينه است بر اين كه استفهام در اين آيه، براى استهزا و تمسخر است و حقيقى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 4

4 - تمسخر و استهزا ، از شيوه هاى برخورد مشركان با تعاليم قرآن و پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله)

بل عجبت و يسخرون

از مضارع آمدن فعل «يسخرون» _ كه دلالت بر استمرار كار تمسخر دارد _ ، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد. گفتنى است كه تكرار اين فعل در دو آيه بعد (و إذا رأوا ءاية ... يستسخرون) مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 17 - 2،3

2 - استهزا ، گفتار مغرضانه و تبليغات سوء عليه اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، كار هميشگى و روش سران كفر و شرك

اصبر على ما يقولون

آمدن فعل «يقولون» به صورت فعل مضارع، دلالت بر استمرار اين گفتار دارد.

3 - استهزا و تبليغات سوء و مغرضانه سران كفر و شرك عليه اسلام ، بسيار شديد و موجب دل آزردگى پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود .

اصبر على ما يقولون

از اين كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) به صبر و شكيبايى توصيه شده است _ با آن كه آن حضرت شخصيتى بزرگ و داراى سعه صدر بود _ مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 7 - 4

4 - دلجويى خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر تمسخر و استهزاى مشركان

و كم أرسلنا . .. و ما يأتيهم من نبىّ إلاّ كانوا به يستهزءون

خداوند با بيان شيوه هميشگى كافران در برابر انبيا، در حقيفت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) را مورد تفقد و دلجويى قرار داد تا آن حضرت از

ص: 308

مخالفت و حركت هاى تمسخرآميز منكران رسالت، نگران نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 4

4 - يكى از عناصر كافر صدراسلام ( نضربن حارث ) ، از سر استهزا خواست عذابى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از آن سخن مى گويد ، بر وى نازل شود .

سأل سائل بعذاب واقع

به گفته مفسران سائل در اين آيه، شخصى به نام «نضربن حارث» است. (مجمع البيان و تفاسير ديگر)

156- استهزاى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 20

20 - استهزا و مسخره كردن مردم كردارى جاهلانه است .

أتتخذنا هزواً قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

157- استهزاى مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 1

1- فرار نكردن و بازگشتن به زندگى مرفّه ، سخن استهزا آميز خداوند با مترفان ستمگر ، به هنگام نزول عذاب استيصال بر آنان

لاتركضوا وارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

«الترف» به معناى تنعّم و برخوردارى از نعمت و «الترفه» به معناى خود نعمت است. و «مترف» نيز به كسى گويند كه از نعمت فراوان و رفاه بسيار برخوردار باشد، به گونه اى كه او را مغرور سازد (لسان العرب) و يا آن چنان در ناز و نعمت باشد كه كسى جلوگير او نباشد و هر چه دلش خواست آزادنه انجام دهد (قاموس المحيط). گفتنى است نهى و امر در جمله «لاتركضوا» و «إرجعوا...» براى طلب حقيقى نيست; بلكه مجاز و از باب تهكّم و استهزا است.

158- استهزاى مسخ شدگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 60 - 13

13 _ گرفتاران به لعنت و غضب خدا ، مسخ شدگان و طاغوت پرستان اهل كتاب خود سزاوار استهزا و نه مؤمنان به خدا و كتب آسمانى

الذين اتخذوا دينكم هزواً . .. منهم القردة و الخنازير و عبد الطغوت

ص: 309

159- استهزاى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 6

6 - استهزاى مسلمانان و به تمسخر گرفتن جامعه ايمانى ، هدف منافقان در تظاهر به اسلام

قالوا ءامنا . .. إنما نحن مستهزءون

160- استهزاى مسلمانان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 9

9 - مسلمانان صدراسلام ، همواره مورد ريشخند و مضحكه سران شرك و كفر

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

161- استهزاى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 22 - 7

7 _ قيامت، روز استهزاى مشركان و نماياندن ناتوانى و بطلان خدايان دروغين آنهاست.

و يوم نحشرهم جميعا ثم نقول للذين أشركواأين شركاؤكم الذين كنتم تزعمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 66 - 4

4 _ قريش و مشركان از سر استهزا، خواهان عملى شدن عذاب موعود بر خود به دست پيامبر(صلی الله علیه و آله) بودند.

و كذّب به قومك . .. قل لست عليكم بوكيل

چنانچه مرجع ضمير «به» در «كذب به» عذاب باشد، جمله «قل . .. » گويا پاسخى است به سؤال ضمنى مشركان مبنى بر اين كه اگر عذاب واقع شدنى است بايد پيامبر(صلی الله علیه و آله) آن را عملى سازد. بنابراين جمله «قل لست ... » قرينه اى است بر مطرح شدن سؤال از ناحيه مشركان.

162- استهزاى معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 51 - 19

19- منكران معاد ، پس از مشاهده ناكامى خويش در انكار معاد ، آن را به استهزا گرفتند .

ص: 310

فسينغضون إليك رءوسهم و يقولون متى هو

اين احتمال كه سر تكان دادن آنان (فسينغضون إليك رءوسهم) از روى استهزا بوده، استفاده مى شود كه آنان درصدد استهزاى معاد برآمده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 1

1 - حيات مجدد انسان ها و بيرون آوردن آنان از گورهايشان در روز رستاخيز ، مورد انكار و استهزاى اشراف كافر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. أنّكم مخرجون

استفهام در «أيعدكم» براى تهكم و استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 83 - 3

3 - وعده معاد ، مورد استهزا و ريشخند كافران در طول تاريخ

بل قالوا مثل ما قال الأوّلون . .. لقد وعدنا ... ه_ذا من قبل إن ه_ذا إلاّ أس_طير

با توجه به، به كارگيرى كلمه «ه_ذا»، كه براى اشاره به نزديك و بيانگر نوعى تحقير نسبت به موضوع بسيار مهمى چون معاد است، برداشت قوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 12 - 3

3 - مشركان _ به رغم مشاهده عظمت آفرينش و آيات الهى در طبيعت _ تعاليم قرآن ( معاد و احياى مجدد انسان ها و توحيد ربوبى و . . . ) را به تمسخر مى گرفتند .

إنّ إل_هكم لوحد . .. فاستفتهم أهم أشدّ خلقًا... بل عجبت و يسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 2

2 - پندارگرايان دنيا زده غافل ، درصدد انكار معاد با تمسخر و استهزا *

الخرّصون . الذين هم فى غمرة ساهون . يسئلون أيّان يوم الدّين

از ارتباط «يسئلون. ..» با آيات پيشين، استفاده مى شود كه اين سؤال نمونه اى از غفلت و دنيازدگى آنان است كه گاه اصل را انكار مى كنند و گاه با پرسش از زمان معاد، آن را بعيد و غير علمى مى نمايانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 47 - 2

2 - خبر زنده شدن دوباره انسان در روز رستاخيز ، مورد استهزا و ريشخند كافران

و كانوا يقولون أئذا متنا. .. أءنّا لمبعوثون

برداشت بالا، بدان احتمال است كه استفهام در آيه شريفه، براى استهزا باشد.

ص: 311

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 1 - 2

2 - كافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقايق آن پرسش ها و شبهه هايى بر سر زبان ها مى انداختند .

عمّ يتساءلون

تهديد پرسشگران با جمله «سيعلمون» _ در آيات بعد _ اين احتمال را تقويت مى كند كه هدف آنان از پرسش ها، كشف حقيقت نبود; بلكه آنان در پى ايجاد سؤال و شبهه در ذهن ديگران و طعنه و كنايه زدن به وعده معاد بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 3 - 2

2 - اختلاف نظر كافران درباره معاد ، دليل نابه جا بودن موضع گيرى استهزاآميز آنان است .

عمّ يتساءلون . .. الذى هم فيه مختلفون

توصيف منكران معاد به كسانى كه با هم اختلاف نظر دارند، اشاره به اين است كه نبايد آنان درباره چيزى كه خود درباره آن آراى گوناگون دارند، موضع انكارآميز برگزينند; بلكه بايد آن را محتمل دانسته و از استهزاى معتقدان به آن دست بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 12 - 1

1 - تمسخر و ريشخند ، برخورد منكران معاد در برابر گزارش هاى رستاخيز

قالوا تلك إذًا كرّة خاسرة

فعل «قالوا» ممكن است از صدور اين گفتار در قيامت خبر دهد كه ماضى بودن آن، براى بيان قطعى بودن آن است و نيز مى تواند حاكى از گفته كافران در دنيا باشد. برداشت ياد شده، براساس دومين احتمال است. «تلك» _ كه اشاره به بعيد است _ مؤيد اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 14 - 2

2 - منكران معاد ، آيات مربوط به آن را ، عارى از حقيقت پنداشته و شوخى قلمداد مى كردند .

و ما هو بالهزل

هدف از توصيف قرآن به دورى از مزخرفات و مهملات، بيان اوصاف قرآن نيست; زيرا در توصيف چيزى، به بيان حداقل كمال آن بسنده نمى شود. بنابراين مراد، نفى پندار مخالفان است.

163- استهزاى معجزات موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 47 - 2

2 - برخورد استهزاآميز فرعونيان با معجزات موسى ( ع )

فلمّا جاءهم ب_اي_تنا إذا هم منها يضحكون

ص: 312

164- استهزاى معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 14 - 1

1 - مشركان صدر اسلام ، هر معجزه ملموس و روشنى را به شدّت مورد استهزا قرار داده و ايمان نمى آوردند .

و إذا رأوا ءاية يستسخرون

مقصود از «ءاية» معجزه است و متهم كردن آن به سحر از سوى مشركان (در آيه بعد) مؤيد همين مطلب است. گفتنى است «يستسخرون» به معناى «يسخرون» است و آمدن آن با «سين» و «تا» براى مبالغه مى باشد.

165- استهزاى معجزه موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 132 - 2

2 _ فرعونيان در عين اعتراف به خارق العاده بودن معجزات موسى ، با لحنى تمسخرآميز آيت بودن آنها را تكذيب مى كردند .

مهما تأتنا به من ءاية لتسحرنا بها

«لتسحرنا بها» (يعنى تا ما را به وسيله آن آيه سحر كنى)، مى رساند كه مراد از كلمه «آية» در سخن فرعونيان «سحر» است و هدف آنان از اينكه آن را «آية» ناميدند، استهزاى موسى بوده است.

166- استهزاى معرضان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 12

12 - لهوگرايانِ رويگردان از آيات خداوند ، مورد استهزاى خداوندند .

فبشّره بعذاب أليم

كاربرد «بشارت» _ كه در خبر خوش حال كننده استعمال مى شود _ براى «عذاب» به منظور استهزا و تمسخر است.

167- استهزاى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 71 - 3

3 - پرسش ناباورانه و تمسخرآميز منكران معاد ، از زمان برپايى رستاخيز و مجازات كافران

لقد وعدنا ه_ذا. .. و يقولون متى ه_ذا الوعد

مراد از «الوعد» به قرينه آيات پيشين، مى تواند وعده رستاخيز باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

ص: 313

168- استهزاى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 6

6 - استهزاى مسلمانان و به تمسخر گرفتن جامعه ايمانى ، هدف منافقان در تظاهر به اسلام

قالوا ءامنا . .. إنما نحن مستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 1،2،8

1 - خداوند با خوار و حقير ساختن منافقان ، آنان را به استهزا خواهد گرفت .

اللّه يستهزئ بهم

«استهزاء» به معناى تمسخر كردن، است و هدف از آن خوار ساختن و حقير كردن كسى است كه مورد استهزا قرار مى گيرد.

2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ

آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.

8 - مهلت دادن به منافقان در طغيانگرى و سرگردانى ، استهزاى خداوند نسبت به ايشان است .

اللّه يستهزئ بهم و يمدّهم فى طغينهم يعمهون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه: جمله «يمدّهم . ..» تفسير وبيان جمله «اللّه يستهزئ بهم» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 17 - 10

10 _ ر ها كردن منافقان در ظلمت و گمراهى پس از روشنايى گذرا ، استهزاى خداوند نسبت به آنهاست .

اللّه يستهزئ بهم . .. فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم

جمله «فلمّا أضاءت ما حوله . ..» مى تواند توضيحى در قالب مثل براى «اللّه يستهزئ بهم و يمدّهم ...» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 138 - 3

3 _ منافقان ، مورد تمسخر و استهزاى خدايند .

بشر المنفقين بانّ لهم عذاباً أليماً

هدف از به كاربردن بشارت در خبر دادن از عذاب، استهزاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 9

9 _ استهزاى منافقان نسبت به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يحذر المنفقون . .. قل استهزءوا

ص: 314

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 9

9 _ منافقان استهزاكننده خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و آيات الهى ، مورد استهزاى خداوند

قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون . .. وعد اللّه المنفقين ... نار جهنم خل

به كار رفتن كلمه «وعد» به جاى وعيد و نيز تعبير «هى حسبهم» افاده نوعى استهزا دارد كه مى تواند پاسخ مناسبى به استهزاى منافقان نسبت به خدا و . .. باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 8

8 _ استهزاى الهى نسبت به منافقانى كه مؤمنان انفاقگر و ايثار كننده را طعن زده و استهزا مى كردند .

سخر اللّه منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 124 - 1

1 _ برخورد استهزاآميز منافقان در برابر آيات الهى قرآن ، به هنگام نزول سوره اى از آن

و إذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول أيّكم زادته هذه إيمناً

ضمير «منهم» به منافقان برمى گردد و استفهام در «أيكم زادته . .. » استفهام انكارى است، انكار تأثيرگذارى قرآن، بيانگر تحقير آيات الهى و به استهزا گرفتن آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 13 - 10

10 - پاسخ استهزاآميز فرشتگان به منافقان در قيامت ، در قبال مهلت خواهى آنان از مؤمنان براى كسب نور

يوم يقول المن_فقون . .. نقتبس من نوركم قيل ارجعوا وراءكم فالتمسوا نورًا

امر در «ارجعوا ورائكم» امر تهكمى و استهزايى است; زيرا در پشت سر منافقان نورى وجود ندارد تا آنان برگردند و از آن برگيرند. گفتنى است كه در اين كه گوينده «ارجعوا ورائكم» كيست، چند ديدگاه وجود دارد. آنچه در برداشت بالا آمده، منطبق با يكى از آنها است.

169- استهزاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 25 - 3

3 - لحن مستكبرانه و تمسخرآميز فرعون ، در برابر منطق محكم موسى ( ع )

قال ربّ السم_وت و الأرض . .. قال لمن حوله ألاتستمعون

استفهام در جمله «ألاتستمعون» مى تواند براى استهزا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 315

13 - شعراء - 26 - 27 - 4

4 - استهزا و تهمت ، از ابزار مقابله فرعون با رسالت موسى ( ع )

قال لِمن حوله ألا تستمعون . .. قال إنّ رسولكم... لمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 28 - 3

3 - اهتمام موسى ( ع ) به تبيين « ربّ العالمين » على رغم روبه رو شدن با استهزا و تهمت فرعون

قال لمن حوله ألاتستمعون . .. إنّ رسولكم... لمجنون. قال ربّ المشرق و المغرب و ما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 26 - 7

7 - تمسخر موسى از سوى فرعون ، در خصوص امداد الهى به وى و نزول عذاب بر دشمنان كافر

و ليدع ربّه

مقصود از جمله «وليدع ربّه» (او پروردگارش را بخواند)، خواندن خداوند براى نجات موسى(ع) و يا فرود عذاب بر فرعونيان در جهت حمايت از آن حضرت مى باشد. گفتنى است كه فرعون اين جمله را از سر استهزا و تمسخر گفته است.

170- استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 212 - 7،9،17

7 _ تمسخر مؤمنان ، روش دنياپرستان و كافران

زين للذين كفروا الحيوة الدنيا و يسخرون من الذين امنوا

فعل مضارع «يسخرون»، دلالت بر استمرار دارد كه از آن در برداشت فوق، به «روش» تعبير شده است.

9 _ نكوهش تمسخر مؤمنان

و يسخرون من الذين امنوا

17 _ وعده الهى به مؤمنان نسبت به برترى آنان در قيامت ، عامل تسلّى و مقاومت آنان در برابر استهزاى كافران

و الذين اتقوا فوقهم يوم القيمة

به نظر مى رسد جمله «و الذين اتّقوا . ..»، پس از عنوان كردن تمسخر تقواپيشگان از سوى كافران، به منظور تسلّى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 5،8،11،13

5 _ تمسخر و ريشخند منافقان صدر اسلام نسبت به مؤمنان ايثارگر تهيدست

و الذين لايجدون إلا جهدهم فيسخرون منهم

8 _ استهزاى الهى نسبت به منافقانى كه مؤمنان انفاقگر و ايثار كننده را طعن زده و استهزا مى كردند .

سخر اللّه منهم

11 _ حمايت و دلجويى خداوند از مؤمنان انفاق كننده و ايثارگر ، در برابر تمسخر منافقان

ص: 316

سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

13 _ خرده گيرى و مسخره كردن مؤمن گناهى بزرگ و در پى دارنده عذاب سخت الهى است .

فيسخرون منهم سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 7

7 - بندگان مؤمن خدا ، همواره در معرض طعن و ريشخند كافران

و كنتم منهم تضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 28 - 2

2 - كافران ، اعتقاد مؤمنان به پيروزى نهايى خويش را ، مسخره پنداشتند .

و يقولون متى ه_ذا الفتح إن كنتم ص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 47 - 4

4 - كافرانِ صدراسلام ، منكر رازقيت خدا براى بشر بودند و عقيده به آن را به مسخره مى گرفتند .

و إذا قيل لهم أنفقوا ممّا رزقكم اللّه قال الذين كفروا للذين ءامنوا أنطعم من لو ي

برداشت ياد شده از آن جا است كه كافران، جمله «من لو شاء اللّه أطعمه» (اگر خدا مى خواست او را مى خورانيد) را از سر استهزا و تمسخر مى گفتند و به آن باور نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 63 - 1

1 - طاغيان ، مؤمنان را در دنيا به تمسخر و ريشخند مى گرفتند .

أتّخذن_هم سخريًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 29 - 1

1 - كافران مجرم ، همواره مؤمنان را تحقير و تمسخر كرده و به باور هاى آنان پوزخند مى زنند .

إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 1

1 - گناه پيشگان كافر ، با چشمك زدن و اشاره به يكديگر ، هنگام عبور بر مؤمنان نيكوكار ، به عيب جويى از آنان مى پردازند .

و إذا مرّوا بهم يتغامزون

«غمز»; يعنى، عيب جويى از ديگران با پلك زدن و اشاره دست (مفردات راغب). ضمير «مرّوا» به مجرمان برمى گردد. برخى احتمال داده اند كه ضمير به مؤمنان برگردد و مراد اين باشد كه هنگام عبور مؤمنان بر كافران، آنان با چشمك زدن و علامت دادن

ص: 317

به يكديگر به عيب جويى از مؤمنان مى پردازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 31 - 1،2،3

1 - كافران ، از خاطره هاى ديدار خود با مؤمنان ، طنز ساخته و در جمع خانواده خويش به لطيفه گويى و خنداندن يكديگر مى پردازند .

و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

«فَكِه» (صفت مشبّه) به معناى خوش دل و خندان يا به معناى كسى است كه با همراهان خود سخنى گويد كه آنان را بخنداند (قاموس). در برداشت ياد شده، معناى دوم مورد نظر است.

2 - كافرانى كه مؤمنان را مسخره كرده اند ، هنگام مراجعت نزد خانواده خويش ، از پوزخند ها و اشاره هاى طعنه آميز خود ، غرق شادمانى مى شوند .

يضحكون . .. يتغامزون . و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

در اين برداشت، «فَكِه» به معناى «مرد خوش دل و خندان» دانسته شده است. تكرار «انقلبوا» در آيه شريفه، براى مجسم ساختن حالت بازگشت كافران به خانه خويش است.

3 - كافران و گنه پيشگان ، حتى در غياب مؤمنان نيز آنان را استهزا كرده و با طعنه و كنايه از ايشان ياد مى كنند .

و إذا انقلبوا إلى أهلهم انقلبوا فكهين

171- استهزاى مؤمنان به قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 48 - 2

2 - كافران صدراسلام ، منكر برپايى قيامت بوده و عقيده به آن را مورد استهزا قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

استفهام در «متى ه_ذا الوعد» _ برابر نظر بيشتر مفسران _ براى تهكم و استهزا است.

172- استهزاى مؤمنان فقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 53 - 4

4 _ كرامت و ارزشمندى مؤمنان مستمند و ضعيف در پيشگاه خداوند، مورد انكار و استهزاى اشراف و قدرتمندان

ليقولوا أهؤلاء منّ اللّه عليهم من بيننا

173- استهزاى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 318

4 - مائده - 5 - 58 - 1،3،4،5

1 _ استهزاى نماز و بازيچه دانستن آن ، از سوى برخى اهل كتاب و كافران صدر اسلام

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

در برداشت فوق ضمير فاعلى «اتخذوها» به «الذين اوتوا الكتب» و «الكفار» _ در آيه قبل _ برگردانده شده است.

3 _ مبارزه تبليغاتى كافران و اهل كتاب عليه اسلام ، با استهزاى نماز و اذان و بازيچه خواندن آن

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

4 _ حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه نماز و اذان را بازيچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گيرند .

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة

5 _ تمسخر برخى اهل كتاب نسبت به نماز و اذان ، دليل تحريم روابط دوستى با آنان

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 3

3 _ ايمان مسلمانان به خدا ، قرآن و تمامى كتب آسمانى ، برانگيزنده اهل كتاب بر تمسخر نماز و ديگر شعاير اسلام

قل يأهل الكتب هل تنقمون منا الا ان ءامنا باللّه . .. و ما أنزل من قبل

برداشت فوق بر اين مبناست كه «ان ءامنا» به تقدير «لام»، بيانگر كراهت و ناخرسندى اهل كتاب نسبت به مسلمانان باشد، يعنى «ما تنقمون منا ديننا و صلاتنا لشىء الا ايماننا باللّه . .. ».

174- استهزاى نماز شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 3

3_ مردم مدين ، نماز ها و عبادت هاى شعيب ( ع ) را مورد تمسخر و استهزاى خويش قرار مى دادند .

أصلوتك تأمرك أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در جمله «أصلوتك . ..» به داعى استهزا و تمسخر ايراد شده است.

175- استهزاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 3،4،15

3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه

4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ، او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .

كلما مرّ عليه ملأ من قومه

ص: 319

برداشت فوق ، از كلمه «ملأ» _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.

15_ « عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ] : « كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . » : . . . كانوا يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!».

176- استهزاى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 3

3- استهزاى كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در پى خارج شدن از محضر آن حضرت

حتّى إذا خرجوا من عندك قالوا . .. ماذا قال ءانفًا

پرسش «ماذا قال آنفاً» از روى توهين و استهزا بوده است.

177- استهزاى وعده عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 10

10 - قوم لوط ، از سرزنش حضرت لوط ( ع ) و وعده وى به عذاب ، پندنگرفتند و او را استهزا كردند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

178- استهزاى وعده هاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 8 - 9

9_ كفرپيشگان ، عذاب هاى موعود از ناحيه پيامبران را همواره به استهزا و تمسخر مى گيرند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 47 - 2

2 - كفرپيشگان عصر بعثت ، وعده عذاب را دروغ پنداشته و آن را به ريشخند مى گرفتند .

و يستعجلونك بالعذاب

از اين كه تكذيب گران، از پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى خواستند وعده خود را عملى سازد و هر چه زودتر عذاب را بر آنان نازل كند، معلوم مى شود كه آنان تهديد پيامبر(صلی الله علیه و آله) را تهديدى تو خالى مى انگاشتند و با درخواست تسريع عذاب، آن را به ريشخند مى گرفتند.

ص: 320

179- استهزاى وعيدهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 34 - 7،8،9،15

7- عذاب موعودِ مورد استهزا قرار گرفته ، كافران استهزا كننده را در احاطه خود گرفت .

كذلك فعل الذين من قبلهم . .. و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

«حاق» در لغت به معناى «أحاط» است و مراد از «ما» در «ما كانوا به» عذاب است.

8- كافران ، وعده عذاب را به استهزا مى گرفتند .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

مرجع ضمير «به»، «ما» است كه مراد از آن عذاب مى باشد.

9- به تمسخر گرفتن وعده عذاب از سوى كافران ، مستمر بوده است .

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

15- به استهزا گرفتن وعده عذاب خداوند ، از زشت ترين اعمال كافران

فأصابهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

بى شك استهزاى وعده عذاب خداوند، از جمله كارهاى بد (سيئات) كافران بود; اما ذكر خاص آن پس از عام (سيئات) نشان دهنده اهميت ويژه آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 1 - 4

4 - يكى از عناصر كافر صدراسلام ( نضربن حارث ) ، از سر استهزا خواست عذابى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از آن سخن مى گويد ، بر وى نازل شود .

سأل سائل بعذاب واقع

به گفته مفسران سائل در اين آيه، شخصى به نام «نضربن حارث» است. (مجمع البيان و تفاسير ديگر)

180- استهزاى ولادت عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 57 - 3

3 - موضع گيرى استهزاآميز مشركان مكه ، نسبت به بيان قرآن درباره تولد و زندگى عيسى بن مريم ( ع )

و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يصدّون

«صديد» (مصدر «يصدّون») به معناى خنديدن و فرياد كشيدن و سر و صدا راه انداختن است. اين امور معمولاً به هنگام استهزا، تحقق پيدا مى كند.

ص: 321

181- استهزاى هشدارهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 38 - 4

4- كافران دين ستيز مكه ، وعده ها و تهديد هاى الهى ( عذاب ، كيفراخروى و . . . ) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند .

و يقولون متى ه_ذا الوعد

جمله استفهاميه «و يقولون متى ه_ذا الوعد» براى تهكّم و استهزا است.

182- استهزاى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 181 - 2

2 _ فرمان خداوند به انفاق و بخشش ، مورد تمسخر و استهزاى يهوديان

الّذين يبخلون . .. لقد سمع اللّه قول الّذين قالوا انّ اللّه فقير

نقل كلام يهوديان (انّ اللّه فقير . .. )، پس از ترغيب آنان به انفاق و تهديد بخيلان، بيانگر اين نكته است كه يهوديان، امر خداوند مبنى بر انفاق را به تمسخر گرفته و چنين شايع كردند كه خداى محمّد (صلی الله علیه و آله)، فقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 46 - 10،14،22

10 _ استهزاى يهود نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام

من الذين هادوا . .. يقولون سمعنا و عصينا واسمع غير مسمع و راعنا ليّاً بالسنتهم

14 _ به كارگيرى كلمات دو پهلو و چند معنى ، شيوه برخى از يهوديان براى استهزاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و طعن بر اسلام

واسمع غير مسمع . .. راعنا ليّاً بالسنتهم و طعناً فى الدين

كلمه «مسمع»، از مصدر اسماع، داراى دو معناى متضاد است: يكى شنيدن و فهميدن و ديگرى دشنام دادن و ناسزا گفتن. و جمله راعنا با اندكى انحراف زبان مى تواند معناى «چوبان ما» را به ذهن شنونده القا كند.

22 _ تحريفگرى ، استهزا و طعن يهود نسبت به اسلام و پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نمودى از كفر آنان

من الذين هادوا يحرّفون . .. سمعنا و عصينا ... لعنهم اللّه بكفرهم

183- انبيا و استهزاى مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 14

14 - پيامبران ، از مسخره كردن و به بازيچه گرفتن مردم ، منزهند .

قال أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

ص: 322

184- توبه از استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 20

20 - استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، گناه و نيازمند توبه است .

لايسخر قوم . .. و لا تلمزوا ... و لا تنابزوا ... و من لم يتب

بنابراين كه «و من لم يتب» نظر داشته باشد به تمام محتواى آيه و نه صرف كسانى كه لقب بد بر مؤمنان مى نهند، برداشت بالا استفاده مى شود.

185- جرم استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 7

7- نپذيرفتن تعاليم انبيا و استهزا كردن آنان ، جرم و تبه كارى است .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

186- دعوت به استهزاى معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 14 - 3

3 - دعوت مشركان از يكديگر براى به تمسخر گرفتن معجزات الهى

و إذا رأوا ءاية يستسخرون

آمدن فعل «يستسخرون» به قالب باب استفعال، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.

187- زمينه استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 1

1 - آگاهى اندك و سطحى كافران از قرآن ، دستمايه آنان براى تمسخر آيات الهى

و إذا علم من ءاي_تنا شي_ًا اتّخذها هزوًا

كلمه «شيئاً»، اندك و ناچيز بودن اطلاعات كافران را افاده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 3

3 - دل بستگى به حيات دنيا و به سخره گرفتن آيات الهى ، داراى ارتباط و پيوستگى عميق با يكديگر

ص: 323

اتّخذتم ءاي_ت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا

از ذكر «و غرّتكم. ..» _ در پى «اتّخذتم آيات...» _ و تكيه بر آن دو به عنوان دو عامل اصلى دوزخى شدن كافرانِ مستكبر، مطلب بالا استفاده مى شود.

188- زمينه استهزاى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 6 - 2

2 - روى گردانى مداوم از حق ، زمينه ساز اقدامات خصمانه ترى عليه آن از طريق تكذيب و استهزا

إلاّكانوا عنه معرضين . فقد كذّبوا ... يستهزءون

با توجه به تفريع «فقد كذّبوا. ..» بر «كانوا عنه معرضين» روشن مى شود كه كافران در نتيجه روى گردانى مستمر از حق، كم كم موضعشان را نسبت به آن سخت تر كرده و صريحاً به تكذيب و ريشخند آن پرداختند.

189- سختى استهزاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 34 - 4

4 - استهزا شدن از سوى مؤمنان در قيامت ، براى كافران دشوار و رنج آور خواهد بود .

فاليوم الذين ءامنوا من الكفّار يضحكون

190- ظلم استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 6

6- كفر ، شرك و استهزاى پيامبران ، ظلم و ستمى آشكار است .

ي_ويلنا إنّا كنّا ظ_لمين

اعتراف مشركان و كافران استهزاگر به ستم كار بودن خود، حكايت از اين دارد كه كفر و شرك و استهزاى پيامبران، ظلم است.

191- عوامل استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 70 - 8

8 _ فريفتگى و دلبستگى به دنيا موجب ياوه گويى، بازيچه شمردن دين و بيهوده گويى درباره آن است.

و ذر الذين اتخذوا دينهم . .. و غرتهم الحيوة الدنيا

ص: 324

عطف جمله «غرتهم» از نوع عطف سبب بر مسبب است. يعنى سبب اينكه برخى دين را بازيچه گرفته اند، فريفتگى به زندگى دنياست.

192- فرجام استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 3

3 - تكذيب و استهزاى آيات الهى ، بدترين فرجام را دارد .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى

بنابر اين كه «عاقبة» خبر مقدم «كان» و «السوأى» اسم آن و «أن كذّبوا» مفعولٌ له فعل «أسائوا» باشد، نكته بالا فهميده مى شود.

193- فرجام استهزاى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 6

6 _ هلاكت، سرانجام مبارزه با حق (اعراض، تكذيب و استهزاى آن)

ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين. فقد كذبوا بالحق ... ألم يروا كم أه

194- فرجام شوم استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 16

16- تمسخر پيام وحى و وعده هاى پيامبران ، داراى فرجامى سخت

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين . .. و حاق بهم ما كانوابه يستهزءون

195- فرجام شوم استهزاى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 16

16- تمسخر پيام وحى و وعده هاى پيامبران ، داراى فرجامى سخت

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين . .. و حاق بهم ما كانوابه يستهزءون

ص: 325

196- كيفر استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 10 - 4

4 - تكذيب و استهزاى مدام آيات الهى ، فرجامى شوم ( عذاب ) در پى دارد .

ثمّ كان ع_قبة الذين أس_ئوا السوأى

برداشت فوق بنابر اسم بودن «السوأى» براى «كان» و تعليل بودن «أن كذّبوا» براى «السوأى» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 9

9 - استهزا و تمسخر آيات الهى ، درپى دارنده عذاب ها و گرفتارى هاى دنيايى

إذا هم منها يضحكون . .. و أخذن_هم بالعذاب

197- كيفر استهزاى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 2

2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ

آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.

198- كيفر استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 8

8 _ كافرانى كه به استهزاى انبياى گذشته مى پرداختند، به عذاب و كيفر استهزاى خود گرفتار شدند.

فحاق بالذين سخروا منهم ما كانوا به يستهزءون

بنابراين كه تقدير آيه «جزاء ما كانوا به يستهزءون» باشد. در اين صورت «ما» در (ما كانوا) مصدريه بوده و مرجع ضمير «به»، به قرينه كلمه «رسل» در صدر آيه مى تواند كلمه «رسول» باشد.

199- كيفر استهزاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 2

2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .

ص: 326

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ

آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.

200- كيفر استهزاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 7

7 - تمسخر تعاليم آسمانى قرآن ، درپى دارنده عذاب الهى

و اتّبعوا أحسن ما أُنزل . .. من قبل أن يأتيكم العذاب... أن تقول ... و إن كنت لمن

201- كيفر استهزاى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 104 - 14

14 - يهوديانِ كافر به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و استهزا كننده او ، مستحق عذابى دردناك هستند .

و للكفرين عذاب أليم

202- كيفر استهزاى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 2،11

2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ

آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.

11 - از امام رضا ( ع ) روايت شده كه : . . . « إن اللّه تبارك و تعالى . . . لايسخر و لايستهزئ . . . و لكنه عز و جل يجازيهم جزاء السخرية و جزاء الإستهزاء . . . ;

. .. خداى تبارك و تعالى كسى را مسخره و استهزا نمى كند ... بلكه او سزاى مسخره و استهزاى منافقان را مى دهد ...».

203- گناه استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 10 - 10

10 - حرمت شكنى و استهزا نسبت به آيات الهى ، گناهى بس بزرگ و درپى دارنده عذابى سخت

ويل لكلّ أفّاك أثيم . .. اتّخذها هزوًا ... و لهم عذاب عظيم

ص: 327

204- گناه استهزاى اذان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 6

6 _ تمسخر اذان ، نماز و ديگر شعاير دينى ، از گناهان بزرگ

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

چون تمسخر كنندگان نماز و اذان و يا ديگر شعاير دينى، بايد طرد شوند و نبايد با آنان روابط دوستى برقرار كرد، معلوم مى شود تمسخر نماز و اذان و ديگر شعاير، از گناهان بزرگ است.

205- گناه استهزاى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 2

2 _ بيهوده سخن راندن و مغالطه گرى و استهزا در مورد قرآن و اسلام گناهى بزرگ است.

فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظلمين. و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

ظالم خواندن خوض كنندگان در آيات و تأكيد بر تحريم همنشينى مسلمانان با آنان و همچنين جمله «من حسابهم»، مجموعاً بيانگر بزرگى گناه خوض در آيات است.

206- گناه استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 57 - 11

11 _ استهزاى دين و احكام الهى و بازيچه دانستن آن ، از گناهان بزرگ

لاتتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. أولياء

چون تمسخر كنندگان دين بايد طرد شوند و نبايد با آنان روابط دوستى برقرار كرد، معلوم مى شود تمسخر احكام الهى از گناهان بزرگ است.

207- گناه استهزاى شعائر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 6

6 _ تمسخر اذان ، نماز و ديگر شعاير دينى ، از گناهان بزرگ

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

ص: 328

چون تمسخر كنندگان نماز و اذان و يا ديگر شعاير دينى، بايد طرد شوند و نبايد با آنان روابط دوستى برقرار كرد، معلوم مى شود تمسخر نماز و اذان و ديگر شعاير، از گناهان بزرگ است.

208- گناه استهزاى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 69 - 2

2 _ بيهوده سخن راندن و مغالطه گرى و استهزا در مورد قرآن و اسلام گناهى بزرگ است.

فلاتقعد بعد الذكرى مع القوم الظلمين. و ما على الذين يتقون من حسابهم من شىء

ظالم خواندن خوض كنندگان در آيات و تأكيد بر تحريم همنشينى مسلمانان با آنان و همچنين جمله «من حسابهم»، مجموعاً بيانگر بزرگى گناه خوض در آيات است.

209- گناه استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 20

20 - استهزا ، طعن و نسبت دادن القاب زشت به مؤمنان ، گناه و نيازمند توبه است .

لايسخر قوم . .. و لا تلمزوا ... و لا تنابزوا ... و من لم يتب

بنابراين كه «و من لم يتب» نظر داشته باشد به تمام محتواى آيه و نه صرف كسانى كه لقب بد بر مؤمنان مى نهند، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 29 - 2

2 - پوزخند به مؤمنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .

إنّ الذين أجرموا كانوا من الذين ءامنوا يضحكون

مراد از «الذين أجرموا» _ به قرينه «من الكفّار» در آيات بعد _ كافران اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 34 - 8

8 - تمسخر مؤمنان ، با ريشخند ، چشمك ، لطيفه سازى و گمراه دانستن آنان ، گناه و از نشانه هاى كفر است .

إنّ الذين أجرموا . .. يضحكون ... يتغامزون ... ف_كهين ... من الكفّار

210- گناه استهزاى نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 329

4 - مائده - 5 - 58 - 6

6 _ تمسخر اذان ، نماز و ديگر شعاير دينى ، از گناهان بزرگ

و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

چون تمسخر كنندگان نماز و اذان و يا ديگر شعاير دينى، بايد طرد شوند و نبايد با آنان روابط دوستى برقرار كرد، معلوم مى شود تمسخر نماز و اذان و ديگر شعاير، از گناهان بزرگ است.

211- منافقان و استهزاى ارزشها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 65 - 5

5 _ پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور توبيخ منافقان ، به خاطر بازيچه شمردن دين و استهزاى ارزش هاى الهى

قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون

212- منشأ استهزاى آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 9 - 2

2 - برخورد استهزا آميز با آيات الهى ، داراى ريشه در خصلت هاى استكبارى *

يصرّ مستكبرًا . .. اتّخذها هزوًا

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

213- منشأ استهزاى احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 9

9 _ نابخردى ، ريشه تمسخر احكام و شعاير دين اسلام

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

214- منشأ استهزاى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 9

9 _ نابخردى ، ريشه تمسخر احكام و شعاير دين اسلام

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

ص: 330

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 12

12 _ فسق ( ناديده گرفتن دستورات خداوند ) ، ريشه استهزاى دين و شعاير الهى

اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إن اكثركم فسقون

مصداق جمله «هل تنقمون . ..» همان استهزاى نماز و احكام دين است. بنابراين «فسق» كه علت براى «تنقمون» گرفته شده است، در حقيقت علت استهزاى دين نيز مى باشد.

215- منشأ استهزاى شعائر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 59 - 12

12 _ فسق ( ناديده گرفتن دستورات خداوند ) ، ريشه استهزاى دين و شعاير الهى

اتخذوا دينكم هزواً و لعباً . .. و إن اكثركم فسقون

مصداق جمله «هل تنقمون . ..» همان استهزاى نماز و احكام دين است. بنابراين «فسق» كه علت براى «تنقمون» گرفته شده است، در حقيقت علت استهزاى دين نيز مى باشد.

216- منشأ استهزاى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 6

6- رسوخ باطل در روح كافران ، مايه به تمسخر گرفتن جدى ترين هشدارها

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

تعبير «لتأفكنا عن آلهتنا»، نشانگر رسوخ بت پرستى و شرك در روح قوم عاد و درخواست عذاب، در حقيقت سخنى از روى استهزا و ناباورى است.

217- منشأ استهزاى معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 7 - 7

7 - استهزا و ريشخند كردن مسأله معاد از سوى كافران ، معلول سطحى نگرى آنان به مظاهر با ارزش حيات

أنب_ؤا ما كانوا به يستهزءون . أَوَلم يرواإلى الأرض

ص: 331

218- موانع استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 5

5 - توجه به ارزش هاى نهفته در وجود مؤمنان ، مانع حقير شمردن و استهزاى آنان

لايسخر قوم من قوم عسى أن يكونوا خيرًا منهم

219- ناپسندى استهزاى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 30 - 2

2 - عيب جويى از مؤمنان و اشاره هاى تمسخرآميز به آنان و نشان دادن عيوب ايشان به ديگران ، خوى ناپسند و برخاسته از گنه پيشگى است .

إنّ الذين أجرموا . .. و إذا مرّوا بهم يتغامزون

220- نهى از استهزاى معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 4 - 2

2 - خداوند ، منكران معاد را از شبهه افكنى و استهزا بر حذر ساخته است .

يتساءلون . .. مختلفون . كلاّ سيعلمون

ص: 332

10- استيذان

1- احكام استيذان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 2

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران به هنگام نيافتن كسى در آن ، با كسب مجوز شرعى يا قانونى ، جايز است .

فإن لم تجدوا فيها أحدًا فلاتدخلوها حتّى يؤذن لكم

مجهول آمدن فعل «يُؤذن» _ بدون ذكر فاعل (اجازه دهنده) - مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه براى ورود به خانه ديگران، يك نوع مجوزى لازم است; چه آن مجوز ناشى از قوانين متعارف باشد و چه از ناحيه شرع.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 29 - 1،2،3

1 - ورود به اماكن غير مسكونى ديگران ، به منظور بهره بردارى از آنها ، بدون اذن و آشنايى دادن جايز است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة فيها مت_ع لكم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه «متاع» به معناى مصدرى آن (يعنى تمتع و انتفاع) باشد.

2 - ورود به اماكن غير مسكونى ديگران ، بدون اذن و آشنايى دادن ، در صورت داشتن متاع و كالايى در آنها ، بلامانع است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة فيها مت_ع لكم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه «متاع» به معناى اسمى آن (يعنى، كالا) باشد.

3 - ورود به اماكن غير مسكونى ديگران بدون قصد بهره بردارى درست و يا به منظور سوء استفاده از آنها ، ممنوع است .

ليس عليكم جناح أن تدخلوا بيوتًا غير مسكونة فيها مت_ع لكم

با آمدن جمله «فيها متاع لكم»، ورود به اماكن غيرمسكونى، مشروط به بهره بردارى درست از آنها شده است و در غير اين صورت، جايز نمى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 10،11،15

ص: 333

10 - رفت و آمد خدمت كاران به اتاق صاحبان خود ، در غير از سه وقت پيش از طلوع فجر ، استراحت نيمروزى و هنگام خواب شب ، بدون اذن جايز است .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... ليس عليكم و لا عليهم جنا

11 - رفت و آمد فرزندان به اتاق پدر و مادر ، در غير از سه وقت پيش از طلوع فجر ، وقت استراحت نيمروزى و پس از نماز عشا ، بدون اذن جايز است .

ليسئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... من قبل صلوة الفجر ... ليس عليكم و

15 - ضرورت معاشرت تنگاتنگ خدمت كاران با صاحبان خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل لازم نبودن اذن خواستن براى رفت و آمد نزديك آنان در غير از سه وقت مقرر

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 59 - 1،2

1 - كودكان ، به مجرد رسيدن به سن بلوغ ، بايد براى ورود به اتاق خلوت و خوابگاه پدر و مادرشان در همه اوقات ، اذن بگيرند .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلث مرّت ... و إذا بلغ الأطف_ل منكم

2 - كودكان ، به مجرد رسيدن به سن بلوغ ، بايد براى ورود به اتاق و محل سكونت پدر و مادرشان از آنان اذن بگيرند .

و إذا بلغ الأطف_ل منكم الحلم فليستئذنوا كما استئذن الذين من قبلهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از «الذين من قبلهم» افراد بالغى باشند كه تكليف آنان در آيه 27 و 28 ذكر شده است; يعنى، همان گونه كه بزرگسالان بايد براى ورود به اتاق و منزل مسكونى افراد اجازه بگيرند، اطفالى كه به سن بلوغ رسيده اند نيز، بايد اذن بطلبند; هر چند اهل خانه و ساكنان منازل، پدر و مادر آنان باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 4،9،10،11

4 - نابينايان ، لنگ ها و مريضان ، در استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها را در دست دارند و نيز از منازل دوستان خود ، بدون هيچ اذنى ، مجازاند .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفاتحه أو صديقكم

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

10 - استفاده از خوراكى هاى منازل پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، عمو ، عمه ، دايى و خاله خود ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم أو بيوت ءابائكم ... أو بيوت أخوتكم .

11 - استفاده از خوراكى هاى منازلى كه كليد هاى آنها در دست انسان است ، بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. أن تأكلوا من بيوتكم ...أو ما ملكتم مفاتحه

2- استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 5،8

ص: 334

5 - اجازه خواستن از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبر امت اسلامى براى ترك حضور در امور اجتماعى و حل و فصل مسائل عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك الذين يؤمنون باللّه و رسوله

8 - اجازه خواستن از رهبرى جامعه اسلامى ، براى ترك حضور در جمع اهل حل و فصل مسائل اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، امرى جايز و روا است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

شأن» به معناى كار مهم و بزرگ است (مفردات راغب). هر چند اين واژه در مطلق كارها نيز به كار مى رود; ولى به قرينه مقام و آمدن تعبير «لبعض شأنهم» (برخى از شؤون آنان) مقصود از آن در آيه شريفه، امور مهم و بزرگ است; زيرا مراد از برخى از شؤون، قطعاً امور كوچك نيست. از اين رو بسيارى از مفسران (مانند طبرسى، آلوسى، ابن عاشور و...) بر همين نظريه اتفاق دارند.

3- استيذان از محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 5

5 - اجازه خواستن از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبر امت اسلامى براى ترك حضور در امور اجتماعى و حل و فصل مسائل عمومى ، از اوصاف مؤمنان راستين است .

إنّ الذين يستئذنونك أُول_ئك الذين يؤمنون باللّه و رسوله

4- استيذان از مولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2،24،25

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

24 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « الذين ملكت أيمانكم » قال هى خاصة فى الرجال دون النساء ;

امام صادق(ع) در باره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ «. .. ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم...» فرمود: اين حكم براى غلامان است نه كنيزان».

25 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : يا أيّها الذين آمنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات » قيل : من هم ؟ فقال : هم المملوكون من الرجال و النساء و الصبيان الذين لم يبلغوا الحلم ;

امام صادق(ع) در پاسخ اين سؤال كه مراد از « الذين ملكت أيمانكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم» چه كسانى اند؟ فرمود: آنان بردگان اند; چه غلامان [باشند ]و چه كنيزان و كودكانى كه به سن بلوغ نرسيده اند. ..».

ص: 335

5- استيذان از والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 3،25

3 - فرزندان نابالغ ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگى و خلوت آنان ، اجازه بگيرند .

ليستئذنكم . .. الذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلث مرّت ... ثلث عورت لكم

25 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : يا أيّها الذين آمنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات » قيل : من هم ؟ فقال : هم المملوكون من الرجال و النساء و الصبيان الذين لم يبلغوا الحلم ;

امام صادق(ع) در پاسخ اين سؤال كه مراد از « الذين ملكت أيمانكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم» چه كسانى اند؟ فرمود: آنان بردگان اند; چه غلامان [باشند ]و چه كنيزان و كودكانى كه به سن بلوغ نرسيده اند. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 59 - 1،2

1 - كودكان ، به مجرد رسيدن به سن بلوغ ، بايد براى ورود به اتاق خلوت و خوابگاه پدر و مادرشان در همه اوقات ، اذن بگيرند .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلث مرّت ... و إذا بلغ الأطف_ل منكم

2 - كودكان ، به مجرد رسيدن به سن بلوغ ، بايد براى ورود به اتاق و محل سكونت پدر و مادرشان از آنان اذن بگيرند .

و إذا بلغ الأطف_ل منكم الحلم فليستئذنوا كما استئذن الذين من قبلهم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از «الذين من قبلهم» افراد بالغى باشند كه تكليف آنان در آيه 27 و 28 ذكر شده است; يعنى، همان گونه كه بزرگسالان بايد براى ورود به اتاق و منزل مسكونى افراد اجازه بگيرند، اطفالى كه به سن بلوغ رسيده اند نيز، بايد اذن بطلبند; هر چند اهل خانه و ساكنان منازل، پدر و مادر آنان باشند.

6- استيذان باديه نشينان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 90 - 1

1 _ اذن خواستن گروهى از باديه نشينان معذور براى مشاركت نكردن در جنگ

و جاء المعذّرون من الأعراب ليؤذن لهم

«اعراب» اسم جمع و به معناى باديه نشينان است. «معذّرون» مى تواند اسم فاعل از «باب تفعيل» باشد; يعنى، كسانى كه از شركت در جهاد كوتاهى مى كنند و به دروغ نشان مى دهند كه عذر دارند و مى تواند اسم فاعل از «باب افتعال» باشد كه در اصل «معتذرون» بوده و تاى باب افتعال، به جهت قرب مخرج با ذال، قلب به ذال شده و در آن ادغام گشته است; يعنى، كسانى كه داراى عذر موجهند. برداشت فوق بر پايه احتمال دوم است.

7- استيذان برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2،24،24،25

ص: 336

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

24 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « الذين ملكت أيمانكم » قال هى خاصة فى الرجال دون النساء ;

امام صادق(ع) در باره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ «. .. ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم...» فرمود: اين حكم براى غلامان است نه كنيزان».

24 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « الذين ملكت أيمانكم » قال هى خاصة فى الرجال دون النساء ;

امام صادق(ع) در باره سخن خداوند _ عزّوجلّ _ «. .. ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم...» فرمود: اين حكم براى غلامان است نه كنيزان».

25 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : يا أيّها الذين آمنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات » قيل : من هم ؟ فقال : هم المملوكون من الرجال و النساء و الصبيان الذين لم يبلغوا الحلم ;

امام صادق(ع) در پاسخ اين سؤال كه مراد از « الذين ملكت أيمانكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم» چه كسانى اند؟ فرمود: آنان بردگان اند; چه غلامان [باشند ]و چه كنيزان و كودكانى كه به سن بلوغ نرسيده اند. ..».

8- استيذان بعد از نماز عشا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

9- استيذان خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 8

8 - آگاه نشدن خدمت كاران از وضعيت متناسب با خواب و استراحت ( برهنگى و خلوت ) صاحبان خود در اتاق هايشان ، فلسفه و حكمت تشريع حكم اذن گرفتن آنان براى ديدار با صاحبان خويش

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... و من بعد صلوة العشاء ثلث

10- استيذان ساقى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 46 - 1

1_ ساقى دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با يوسف ( ع ) ملاقات كرد .

ص: 337

فأرسلون. يوسف أيّها الصديق أفتنا

11- استيذان فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 6

6 - آگاه نشدن فرزندان از وضعيت متناسب با خواب و استراحت ( حالت برهنگى و خلوت ) پدران و مادران در اتاق هايشان ، فلسفه و حكمت تشريع حكم اذن گرفتن فرزندان براى ديدار با والدين است .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... و من بعد صلوة العشاء ثلث عورت لك

جمله «ثلاث عورات لكم» استينافيه بيانيه است و بيانگر علت تشريع حكم اذن گرفتن فرزندان براى ورود به اتاق و محل استراحت والدين خويش است.

12- استيذان قبل از نماز صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

13- استيذان كنيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 25

25 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : يا أيّها الذين آمنوا ليستئذنكم الذين ملكت أيمانكم والذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلاث مرّات » قيل : من هم ؟ فقال : هم المملوكون من الرجال و النساء و الصبيان الذين لم يبلغوا الحلم ;

امام صادق(ع) در پاسخ اين سؤال كه مراد از « الذين ملكت أيمانكم و الذين لم يبلغوا الحلم منكم» چه كسانى اند؟ فرمود: آنان بردگان اند; چه غلامان [باشند ]و چه كنيزان و كودكانى كه به سن بلوغ نرسيده اند. ..».

14- استيذان كودكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 3

3 - فرزندان نابالغ ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت پدر و مادرشان به وقت برهنگى و خلوت آنان ، اجازه بگيرند .

ص: 338

ليستئذنكم . .. الذين لم يبلغوا الحلم منكم ثلث مرّت ... ثلث عورت لكم

15- استيذان منافقان از محمد (صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 49 - 1

1 _ اذن طلبى برخى منافقان براى نرفتن به جنگ تبوك ، به بهانه گرفتار شدن به فتنه و گناه

و منهم من يقول ائذن لى و لاتفتنى

در شأن نزول آيه آورده اند كه: يكى از منافقان به پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) گفت: «يا رسول اللّه ائذن لى و لاتفتنى ببنات الأصغر فإنى أخاف أن أفتتن بهن»; يعنى، اى رسول خدا! به من اذن بده تا در جنگ شركت نكنم . .. چون، مى ترسم مفتون دختركان رومى گردم و به گناه بيفتم. (مجمع البيان، ذيل آيه)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 83 - 1

1 _ خبر دادن خداوند از امكان اجازه خواستن منافقان متخلف از جنگ ، براى شركت جستن در جنگ هاى آينده

فإن رجعك اللّه إلى طائفة منهم فاستئذنوك للخروج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 86 - 5

5 _ رخصت خواستن منافقان توانگر از پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى شركت نكردن در جنگ ، به مجرد فرمان الهى به جهاد

أن ءامنوا باللّه و جهدوا مع رسوله استئذنك

16- استيذان موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 66 - 1

1- موسى ( ع ) از خضر ( ع ) براى همراه شدن با او ، اجازه خواست .

قال له موسى هل أتّبعك

17- استيذان هنگام ظهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 2

2 - بردگان ، بايد براى ورود به اتاق و محل استراحت صاحبان خود ، در سه وقت اذن بطلبند : 1_ پيش از نماز بامداد ، 2_ به وقت استراحت نيمروزى ( ظهر ) ، 3_ پس از نماز عشا ( هنگام خواب شب ) .

ص: 339

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. ثلث مرّت من قبل صلوة الفجر و حين تضعون ثيابكم

18- استيذان هنگام ورود به خانه ديگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 2،5

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران ، بدون اطمينان از وجود صاحب آن و اجازه از او ، ممنوع است .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه «استئناس» (مصدر «تستأنسوا») استفعال از «آنس إذا أبصر» و به معناى استعلام و استكشاف باشد. بر اين اساس معناى آيه چنين مى شود: «وارد خانه كسى نشويد تا آن كه از وضعيت و احوال صاحب خانه باخبر شويد كه معمولاً اين استعلام همراه با استيذان (اجازه خواستن) است».

5 - اذن خواستن و سلام كردن ، از شرايط و آداب ورود به محل سكونت و خانه ديگران

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 28 - 2

2 - ورود به خانه و محل سكونت ديگران به هنگام نيافتن كسى در آن ، با كسب مجوز شرعى يا قانونى ، جايز است .

فإن لم تجدوا فيها أحدًا فلاتدخلوها حتّى يؤذن لكم

مجهول آمدن فعل «يُؤذن» _ بدون ذكر فاعل (اجازه دهنده) - مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه براى ورود به خانه ديگران، يك نوع مجوزى لازم است; چه آن مجوز ناشى از قوانين متعارف باشد و چه از ناحيه شرع.

19- اهميت استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 4

4 - مؤمنان راستين ، به هنگام حضور در كنار پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبرى جامعه اسلامى ، براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، بدون اذن خواستن به دنبال كار ديگرى نمى رفتند .

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر لم يذهبوا حتّ

20- اهميت استيذان از محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 4

4 - مؤمنان راستين ، به هنگام حضور در كنار پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبرى جامعه اسلامى ، براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، بدون اذن خواستن به دنبال كار ديگرى نمى رفتند .

ص: 340

إنّما المؤمنون الذين ءامنوا باللّه و رسوله و إذا كانوا معه على أمر لم يذهبوا حتّ

21- ترك استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 9

9 - ترك حضور در محضر رهبرى جامعه اسلامى براى حل و فصل امور مهم اجتماعى ، به منظور پرداختن به امور زندگى شخصى ، بدون اذن خواستن ، حرام و ممنوع است .

و إذا كانوا معه على أمر جامع لم يذهبوا حتّى يستئذنوه . .. فإذا استئذنوك لبعض شأن

22- سختى استيذان خادم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 15

15 - ضرورت معاشرت تنگاتنگ خدمت كاران با صاحبان خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل لازم نبودن اذن خواستن براى رفت و آمد نزديك آنان در غير از سه وقت مقرر

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

23- سختى استيذان كودكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 14

14 - ضرورت معاشرت نزديك و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل عدم لزوم اذن خواستن از والدين ، براى رفت و آمد نزديك باآنان در غير از سه وقت مقرر است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

جمله «طوّافون عليكم. ..» جمله اى است تعليليه كه بيانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزديك فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; يعنى، چون فرزندان بايد با پدر و مادرشان رفت و آمد نزديك داشته باشند و اجازه خواستن براى اين كار، براى فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبيدن لازم نيست.

24- فلسفه استيذان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 6،8

6 - آگاه نشدن فرزندان از وضعيت متناسب با خواب و استراحت ( حالت برهنگى و خلوت ) پدران و مادران در اتاق هايشان ،

ص: 341

فلسفه و حكمت تشريع حكم اذن گرفتن فرزندان براى ديدار با والدين است .

ليستئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... و من بعد صلوة العشاء ثلث عورت لك

جمله «ثلاث عورات لكم» استينافيه بيانيه است و بيانگر علت تشريع حكم اذن گرفتن فرزندان براى ورود به اتاق و محل استراحت والدين خويش است.

8 - آگاه نشدن خدمت كاران از وضعيت متناسب با خواب و استراحت ( برهنگى و خلوت ) صاحبان خود در اتاق هايشان ، فلسفه و حكمت تشريع حكم اذن گرفتن آنان براى ديدار با صاحبان خويش

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... و من بعد صلوة العشاء ثلث

25- محدوده استيذان از دوست

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 15

15 - استفاده از خوراكى هاى موجود در منازل دوستان ، بدون اذن خواستن از ايشان از حقوق دوستى است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم ... أو ما ملكتم مفات

26- محدوده استيذان از فرزند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 9

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

27- محدوده استيذان از مولا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 10،15

10 - رفت و آمد خدمت كاران به اتاق صاحبان خود ، در غير از سه وقت پيش از طلوع فجر ، استراحت نيمروزى و هنگام خواب شب ، بدون اذن جايز است .

ليستئذنكم الذين ملكت أيم_نكم . .. من قبل صلوة الفجر ... ليس عليكم و لا عليهم جنا

15 - ضرورت معاشرت تنگاتنگ خدمت كاران با صاحبان خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل لازم نبودن اذن خواستن براى رفت و آمد نزديك آنان در غير از سه وقت مقرر

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

ص: 342

28- محدوده استيذان از والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 58 - 11،14

11 - رفت و آمد فرزندان به اتاق پدر و مادر ، در غير از سه وقت پيش از طلوع فجر ، وقت استراحت نيمروزى و پس از نماز عشا ، بدون اذن جايز است .

ليسئذنكم . .. و الذين لم يبلغوا الحلم منكم ... من قبل صلوة الفجر ... ليس عليكم و

14 - ضرورت معاشرت نزديك و تنگاتنگ فرزندان نابالغ با پدر و مادر خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دليل عدم لزوم اذن خواستن از والدين ، براى رفت و آمد نزديك باآنان در غير از سه وقت مقرر است .

ليستئذنكم . .. ثلث عورت لكم ليس عليكم و لا عليهم جناح بعدهنّ طوّفون عليكم بعضكم

جمله «طوّافون عليكم. ..» جمله اى است تعليليه كه بيانگر علت و فلسفه جواز رفت و آمد نزديك فرزندان با پدر و مادرشان در اتاق ها و محل استراحت آنان است; يعنى، چون فرزندان بايد با پدر و مادرشان رفت و آمد نزديك داشته باشند و اجازه خواستن براى اين كار، براى فرزندان مشقت بار است، پس اذن طلبيدن لازم نيست.

29- محدوده استيذان از همسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 9

9 - استفاده از خوراكى هاى اهل خانه خود ( فرزندان و همسر ) بدون اذن خواستن ، جايز است .

ليس على الأعمى حرج . .. و لا على أنفسكم أن تأكلوا من بيوتكم

30- نقش استيذان از رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 62 - 17

17 - پرداختن به امور مهم زندگى شخصى ، به جاى حل و فصل مسائل اجتماعى ، با اذن رهبرى ، خطايى است نيازمند به استغفار به درگاه الهى .

فإذا استئذنوك لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه

توصيه خداوند به طلب مغفرت كردن پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى كسانى كه به اذن او عرصه حل و فصل امور اجتماعى را ترك مى كنند حاكى از اين است كه اين عمل چون به اذن آن حضرت انجام گرفته جايز است; ولى در عين حال خطايى است كه بايد براى آن استغفار كرد.

ص: 343

11- اسحاق

1- اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 4

4- اسماعيل و اسحاق ( ع ) ، فرزندان حضرت ابراهيم ( ع ) و هديه و بخشش الهى به او بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

2- آخرت طلبى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 1

1 - آخرت انديشى و ياد مستمر قيامت ، از اوصاف ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام )

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

«خالصة» موصوف براى صفت مقدر (چون خصلة) و يا صفت است. «باء» آن براى سببيت و عبارت «ذكرى الدار» نيز بيان براى «خالصة» مى باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد بود: ما با خصلت و صفت خالص و بى شائبه _ كه عبارت است از آخرت انديشى _ آنان را خالص ساختيم.

3- اتمام نعمت بر اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 13،15

13_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت كامل و تمام الهى برخوردار بودند .

ص: 344

كما أتمّها على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

15_ يوسف ( ع ) آگاه به بهره مندى ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت هاى كامل الهى

كما أتمّها على أبويك من قبل

4- اخلاص اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا ع_بدين

فعل «كون» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 2

2 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از هرگونه آلودگى هاى مادى و متضاد با آخرت انديشى پاك و منزه بود .

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

5- اسحاق(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 6

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 3

3 - اسحاق ( ع ) ، مظهر صلاح و مصداق روشن صالحان

ص: 345

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا من الص_لحين

6- اسحاق(ع) از محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 8

8 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) از نيكوكاران هستند.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

مشاراليه «كذلك» هم مى تواند هدايت باشد، كه از «هدينا» استفاده مى شود، و هم مى تواند كثرت ذريه صالح باشد، كه از «وهبنا» و «من ذريته» به دست مى آيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

7- اسحاق(ع) در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 11

11 _ لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه «ثم افيضوا . ..» فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

8- اسحاق(ع) و دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 19

19_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، به هنگام شروع داستان يوسف ( خواب ديدن ستارگان ، خورشيد و ماه ) در حال حيات نبودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل

برداشت فوق ، از قيد «من قبل» استفاده مى شود. البته اين در صورتى است كه «من قبل» قيد براى «أبويك» باشد ، نه متعلق به «أتمّها».

ص: 346

9- اسحاق(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

10- اسحاق(ع) و يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

11- اسحاق(ع) و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 1

1_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پدران و اجداد يوسف ( ع ) بودند .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

12- اسحاق(ع) هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

ص: 347

13- اعطاى اسحاق(ع) به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسح_ق و يعقوب

حرف «لمّا» بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

14- الگوگيرى از اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر عبدنا إبرهيم . .. إنّهم عندنا لمن المصطفين الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان، درس آموز و سازنده است.

15- امامت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 1

1- حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، برخوردار از منصب پيشوايى و رهبرى در جامعه

و جعلن_هم أئمة

16- انقياد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

ص: 348

مشاراليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

17- ايمان به تعاليم اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 136 - 1

1 - ضرورت ايمان داشتن به خدا ، قرآن و احكام و معارف نازل شده بر ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع )

قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا و ما أنزل إلى إبرهيم . .. و يعقوب

18- بركت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

19- برگزيدگى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 2،6

2- امامت و رهبرى حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به انتخاب و انتصاب خداوند بود .

و جعلن_هم أئمة

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزيده شدند .

و جعلن_هم أئمة يهدون

ص: 349

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 1

1 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از برگزيدگان خداوند از ميان انسان ها

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

«مصطفى» (مفرد «مصطفين») به معناى شخص برگزيده و انتخاب شده است.

20- بشارت تولد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 17

17_ « عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . قدم الله تعالى رسلاً إلى ابراهيم يبشرونه باسحاق . . . و ذلك قوله : « و لقد جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى » ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند به سوى ابراهيم مأمورانى فرستاد كه او را به [تولد ]اسحاق مژده دهند و اين است سخن خداوند كه فرمود: و لقد جاءت . ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 7

7_ خداوند ، همسر ابراهيم را به دارا شدن فرزند پسرى بشارت داد .

فبشّرن_ها بإسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 2

2_ فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، او را به دارا شدن فرزندى پسر ، بشارت دادند .

و جاءته البشرى

«ال» در «البشرى» عهد ذكرى است و اشاره به بشارتى دارد كه آيه 71 (فبشرناها) متضمن آن بود.

21- بشارت فرزند اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 9

9_ خداوند ، به ساره بشارت داد كه اسحاق ، داراى فرزند پسرى خواهد شد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

كلمه «يعقوب» عطف بر «اسحاق» است و عبارت «من وراء إسحاق» توصيفى براى «يعقوب» مى باشد; يعنى: فبشرناها بيعقوب

ص: 350

كائناً من وراء اسحاق.

22- بشارت ولادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 4

4 - فرستادگان خداوند براى عذاب قوم لوط ، مژده و بشارتى را ( تولد اسحاق ( ع ) ) ، نيز به ابراهيم ( ع ) دادند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين آيه، با آيات پنجاه و يك تا شصت و دو سوره حجر يك سياق دارند، كه در آن آيات به ابراهيم(ع) بشارت فرزنددار شدن داده شده است. آن آيات، قرينه است كه «البشرى» در اين آيه نيز همان بشارت را همراه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 11

11 - « بريدة بن معاوية العجلى قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) كم كان بين بشارة ابراهيم باسماعيل و بين بشارته بإسحاق قال كان بين البشارتين خمس سنين قال اللّه سبحانه فبشّرناه بغلام حليم يعنى اسماعيل . . . فلمّا كان فى الليل أتى ابراهيم آت من ربّه فأراه الرؤيا فى ذبح ابنه اسماعيل بموسم مكة . . . ثمّ انطلقا إلى السعى فلمّا صارا فى المسعى قال ابراهيم ( ع ) لاسماعيل يابنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك فى موسم عامى ه_ذا فماذا ترى قال يا أبت افعل ما تؤمر . . . و فدى اسماعيل بكبش عظيم فذبحه و تصدق بلحمه على المساكين ;

بريد عجلى گويد: به امام صادق(ع) گفتم: بين بشارت ابراهيم به اسماعيل و بشارت او به اسحاق، چه مقدار فاصله بود؟ حضرت فرمود: فاصله دو بشارت پنج سال بود خدا مى فرمايد: «فبشّرناه بغلام حليم; يعنى، . ..چون شب شد فرستاده اى از سوى خدا نزد ابراهيم آمد و در خواب ذبح فرزندش اسماعيل را در زمان حج در مكه به او نشان داد... آن گاه هر دو براى سعى به راه افتادند و چون به محل سعى رسيدند، ابراهيم به اسماعيل گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را امسال در زمان حج ذبح مى كنم، تو چه نظرى دارى؟ اسماعيل گفت: اى پدر! آنچه را مأمور شدى انجام ده ... و قوچ بزرگى به جاى اسماعيل فديه شد. پس ابراهيم(ع) آن را ذبح كرد و گوشت آن را به مساكين صدقه داد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 1

1 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به تولد فرزندى به نام اسحاق براى او

و بشّرن_ه بإسح_ق

23- بصيرت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 351

15 - ص - 38 - 45 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، انسان هاى برخوردار از « قدرت و توانايى » و « بصيرت و روشن بينى »

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

«أُولى الأيدى» (صاحبان دست ها) كنايه از قدرت و توانايى است.

24- پاداش اخروى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم «لها» بر «ما كسبت» گوياى حصر است. بنابراين «لها ما كسبت»; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم «لها» بر «كسبت» گوياى حصر است. بنابراين «لها ما كسبت»; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

25- پيروان دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 2،4

2_ يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

ص: 352

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

26- پيشگامى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله «إنّهم كانوا يسارعون. ..» به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 _ 90) از آنان ياد شده است.

27- تاريخ ولادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 8

8- اسماعيل ( ع ) ، پيش از اسحاق ( ع ) به دنيا آمد و از نظر سنى بزرگتر از او بود .

وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق

از تقدم ذكرى اسماعيل(ع) بر اسحاق(ع) در اين آيه و آيات مشابه تقدم سنى استفاده مى شود و تاريخ نيز مؤيد اين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

28- تداوم عبوديت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

ص: 353

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا ع_بدين

فعل «كون» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

29- تعاليم شريعت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

30- تقرب اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 2

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) در پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد «عندنا» (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

31- تقواى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

ص: 354

32- تكليف اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

33- تنزيه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 2

2 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از هرگونه آلودگى هاى مادى و متضاد با آخرت انديشى پاك و منزه بود .

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

34- توحيد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 9،16

ص: 355

9_ يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

35- توحيد در دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 14

14_ توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله «ما كان لنا . ..» توصيف «ملّة آباءى ...» مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ، مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

36- حجتهاى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

37- حسن فرجام اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

ص: 356

38- خويشاوندان اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 87 - 1،2

1 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

2 _ خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحق(ع) و . .. ) بر همه مردم عصرشان برترى بخشيد.

كلاً فضلنا على العلمين . .. و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

39- دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 5

5 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله «أم تقولون . ..» در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن سزاوار ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

40- ذكر آخرت طلبى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله «إنّا أخلصناهم. ..» تعليل براى «اُذكر...» باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع)

ص: 357

و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

41- ذكر زهد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله «إنّا أخلصناهم. ..» تعليل براى «اُذكر...» باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

42- ذكر قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

43- رحمت بر اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

«من» براى تبعيض است; يعنى «وهبنا لهم بعض رحمتنا» عنوان «هبه» و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

44- رحمت بودن اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 73 - 5

5_ اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

ص: 358

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. رحمت الله و برك_ته عليكم أهل البيت

45- زكات اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

46- زكات در شريعت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

47- زمان بشارت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 12

12_ زمان آگاهى ابراهيم ( ع ) به دارا شدن فرزند و نوه ( اسحاق و يعقوب ) اندكى پيش از به هلاكت رسيدن قوم لوط بود .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها بإسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 1

1_ ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

48- سجده اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

ص: 359

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

49- شخصيت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 11

11 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) از پيامبران و شخصيت هاى مورد قبول يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

50- ظالمان نسل اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

51- عبادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

52- عبرت از قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

و اذكر عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

ص: 360

توصيه خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

53- عبوديت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) _ با آن كه همه انسان ها عبد هستند _ و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

54- عصمت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 16

16_ اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

55- علم اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 8

8- حضرت اسحاق ( ع ) شخصيتى دانا و دانشمند

إنا نبشّرك بغل_م عليم

برداشت فوق با توجه به اين مطلب است كه مقصود از «بغلام عليم» _ طبق گفته مفسّران _ حضرت اسحاق(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

ص: 361

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «الأبصار» كنايه از علم و «الأيدى» كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 14

14 - حضرت اسحاق ( ع ) ، شخصيتى دانا و دانشمند

و بشّروه بغل_م عليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه مقصود از «بغلام عليم» _ طبق گفته مفسران _ حضرت اسحاق(ع) است.

56- عمل به تكليف اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «الأبصار» كنايه از علم و «الأيدى» كنايه از عمل باشد.

57- عمل خير اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب «فعل الخيرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحينا» باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر «أوحينا» متضمن معناى «علّمنا» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و ه_رون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يس_رعون فى الخيرت

ص: 362

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1_ جمع «خيّر» _ با تشديد ياء _ به معناى نيكوكار است. 2_ جمع «خيْر» _ به سكون ياء _ در مقابل «شرّ» است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

58- فرزند اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 10

10_ خداوند ، پيش از تولد يعقوب ، نام يعقوب را براى او برگزيد و آن را به ابراهيم ( ع ) و همسرش اعلام كرد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

59- فرزندان اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17_ ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسح_ق

60- فضايل اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 1

1 _ اسحاق و يعقوب(ع)، موهبت خداوند به ابراهيم(ع) بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 86 - 3

3 _ ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) پيامبرانى بودند كه بر همه مردم عصر خويش

ص: 363

برترى يافته بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و كلا فضلنا على العلمين

برترى يافتن هر يك از پيامبران بر همه مردم _ كه در اولين نظر از كلمه «العالمين» به ذهن مى آيد _ مستلزم برترى يافتن هر يك از پيامبران بر ديگرى است. لذا نمى توان عموم «العالمين» را حقيقى دانست، بلكه داراى عموم عرفى بوده و ناظر به همه جوامع عصر خود آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 21

21_ فضيلت هاى يوسف ( ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 53 - 8

8- حضرت اسحاق ( ع ) شخصيتى دانا و دانشمند

إنا نبشّرك بغل_م عليم

برداشت فوق با توجه به اين مطلب است كه مقصود از «بغلام عليم» _ طبق گفته مفسّران _ حضرت اسحاق(ع) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 3

3- خداوند ، براى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ستايشى راستين و بلندآوازه در تاريخ قرار داده است .

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

از جمله معانى و كاربردهاى كلمه «لسان» ثنا و تمجيد است; بنابراين «جعلنا . ..»، يعنى براى آنها ثنا و تمجيدى راستين و رفيع قرار داديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 54 - 10

10- حضرت اسماعيل ( ع ) ، داراى منزلتى ويژه نسبت به حضرت اسحاق ( ع )

واذكر فى الكت_ب إسم_عيل

چنانچه مراد از «اسمعيل(ع)» در آيه، همان فرزند ابراهيم(ع) باشد، براى تأخير نام او از نام اسحاق و يعقوب در آيات قبل، وجوهى به نظر مى رسد; از جمله اين كه، چون مادر اسماعيل در اعتزال و هجرت ابراهيم(ع) همراه او نبود، در آن آيات، تنها به نام فرزندان ساره (هم سفر ابراهيم) اكتفا شد; ديگر اين كه آن آيه در مقام بيان انيس هاى ابراهيم(ع) در غربت پس از هجرت است، ولى اسمعيل در خردسالى از او جدا شده بود. سوّمين وجه كه برداشت يادشده بر آن مبتنى است اين است كه شرافت برتر اسماعيل(ع)، موجب ياد مستقل از او بوده است.

ص: 364

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

«ؤُول_ئك» اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله «أنعم اللّه . ..» نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 6

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا ع_بدين

فعل «كون» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 3

3 - اسحاق ( ع ) ، مظهر صلاح و مصداق روشن صالحان

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا من الص_لحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 1

1 - ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از بركات و فيوضات الهى

سل_م على إبرهيم . .. و ب_ركنا عليه و على إسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

ص: 365

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «الأبصار» كنايه از علم و «الأيدى» كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 1،2

1 - آخرت انديشى و ياد مستمر قيامت ، از اوصاف ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام )

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

«خالصة» موصوف براى صفت مقدر (چون خصلة) و يا صفت است. «باء» آن براى سببيت و عبارت «ذكرى الدار» نيز بيان براى «خالصة» مى باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد بود: ما با خصلت و صفت خالص و بى شائبه _ كه عبارت است از آخرت انديشى _ آنان را خالص ساختيم.

2 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از هرگونه آلودگى هاى مادى و متضاد با آخرت انديشى پاك و منزه بود .

إنّا أخلصن_هم بخالصة ذكرى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 5،7

5 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از خوبان و نيكان بودند .

إنّهم . .. الأخيار

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر عبدنا إبرهيم . .. إنّهم عندنا لمن المصطفين الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان، درس آموز و سازنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسم_عيل و اليسع و ذاالكفل ... ه_ذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 28 - 14

14 - حضرت اسحاق ( ع ) ، شخصيتى دانا و دانشمند

و بشّروه بغل_م عليم

برداشت ياد شده، با توجه به اين مطلب است كه مقصود از «بغلام عليم» _ طبق گفته مفسران _ حضرت اسحاق(ع) است.

ص: 366

61- فوايد قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليم_ن ... أيّوب ... إبرهيم و إسح_ق و يعقوب... إسم_عيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه «ه_ذا» مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

62- قدرت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، انسان هاى برخوردار از « قدرت و توانايى » و « بصيرت و روشن بينى »

إبرهيم و إسح_ق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبص_ر

«أُولى الأيدى» (صاحبان دست ها) كنايه از قدرت و توانايى است.

63- قصه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) از منطقه اصلى زندگى اش ، متولد شد .

و قال إنّى مهاجر . .. و وهبنا له إسح_ق

برداشت بنابراين است كه در آيات، آنچه بر حضرت ابراهيم(ع) به ترتيب رخ داده، منعكس شده است.

ص: 367

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 4

4 - فرستادگان خداوند براى عذاب قوم لوط ، مژده و بشارتى را ( تولد اسحاق ( ع ) ) ، نيز به ابراهيم ( ع ) دادند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين آيه، با آيات پنجاه و يك تا شصت و دو سوره حجر يك سياق دارند، كه در آن آيات به ابراهيم(ع) بشارت فرزنددار شدن داده شده است. آن آيات، قرينه است كه «البشرى» در اين آيه نيز همان بشارت را همراه دارد.

64- قضاوت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

«أولئك» اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

65- كتاب آسمانى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 3

3 - اسحاق و يعقوب ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة

از مصداق هاى اتمّ و اكمل ذريه ابراهيم، اسحاق و يعقوب اند كه خداوند به آنها، نبوت و كتاب عطا كرده است.

66- گريه اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُول_ئك . .. إذا تتلى عليهم ءاي_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

ص: 368

67- محدوده مسؤوليت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

«بأمرنا» متعلق به «يهدون» و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

68- محسنان نسل اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

69- مدح اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 3

3- خداوند ، براى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ستايشى راستين و بلندآوازه در تاريخ قرار داده است .

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

از جمله معانى و كاربردهاى كلمه «لسان» ثنا و تمجيد است; بنابراين «جعلنا . ..»، يعنى براى آنها ثنا و تمجيدى راستين و رفيع قرار داديم.

70- مسؤوليت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 9

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

ص: 369

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ «أمر» در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2_ «باء» در «بأمرنا» ممكن است براى غايت و به معناى «إلى» باشد.

71- مسيحيان و اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 9،11

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى «شهادة من اللّه» به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

11 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) از پيامبران و شخصيت هاى مورد قبول يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

72- مسيحيان و دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

73- مصريان باستان و اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 6

6_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

74- معجزه تولد اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 370

8 - هود - 11 - 72 - 4

4_ پيدايش و تكون اسحاق ، به اعجاز و برخلاف جريان طبيعى بوده است .

فبشّرن_ها بإسح_ق . .. قالت ي_ويلتى ءألد و أنا عجوز و ه_ذا بعلى شيخًا

75- معلم اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 12

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب «فعل الخيرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحينا» باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر «أوحينا» متضمن معناى «علّمنا» است.

76- مقامات اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

«أولئك» اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، فرزندان ابراهيم و از پيامبران الهى بودند .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

ص: 371

اسحاق(ع)، فرزند ابراهيم(ع) بود، ولى يعقوب(ع) به دليل آيه بيست و هفتم سوره هود (و من وراء إسحاق يعقوب) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 1،2،10

1- حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، برخوردار از منصب پيشوايى و رهبرى در جامعه

و جعلن_هم أئمة

2- امامت و رهبرى حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به انتخاب و انتصاب خداوند بود .

و جعلن_هم أئمة

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ( فرزند ابراهيم ( ع ) ) ، از پيامبران الهى

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عب_دنا إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) _ با آن كه همه انسان ها عبد هستند _ و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 47 - 1،2

1 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از برگزيدگان خداوند از ميان انسان ها

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

«مصطفى» (مفرد «مصطفين») به معناى شخص برگزيده و انتخاب شده است.

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) در پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد «عندنا» (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ص: 372

77- مكان بشارت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 11

11_ نويد تولد اسحاق و يعقوب به ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، در جلسه پذيرايى ابراهيم از فرشتگان بيان شد .

فبشّرن_ها بإسح_ق و من ورآء إسح_ق يعقوب

78- مكان ولادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) از منطقه اصلى زندگى اش ، متولد شد .

و قال إنّى مهاجر . .. و وهبنا له إسح_ق

برداشت بنابراين است كه در آيات، آنچه بر حضرت ابراهيم(ع) به ترتيب رخ داده، منعكس شده است.

79- منشأ امامت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 2

2- امامت و رهبرى حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به انتخاب و انتصاب خداوند بود .

و جعلن_هم أئمة

80- منشأ صداقت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 50 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به عنايت خداوند ، داراى گفتارهايى راستين و پرطنين در جهان و تاريخ

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

«لسان» در معانى مختلفى به كار رفته است، از جمله به معناى «كلام»، لذا ممكن است «لسان صدق» به معناى كلام صادق و راست باشد; يعنى آنچه كه ابراهيم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عين حقيقت است. وصف «عليّاً» براى «لسان»، نشان بازتاب وسيع آن بين مردم است.

ص: 373

81- منشأ صلاحيت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 7

7- دستيابى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) به صلاح و شايستگى ، در پرتو اراده و عنايت خداوند بود .

و كلاًّ جعلنا ص_لحين

82- نامگذارى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 8

8_ خداوند ، فرزند ابراهيم و همسرش ساره را _ پيش از تولدش _ اسحاق ناميد . *

فبشّرن_ها بإسح_ق

ظاهر جمله «فبشرناها بإسحاق . .. يعقوب» اين است كه فرشتگان، نام اسحاق و يعقوب را نيز در بشارت آورده باشند.

83- نبوت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 84 - 2

2 _ ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . .. و الاسباط

چون «الاسباط» _ به معناى نوه ها _ پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 163 - 4

4 _ ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 89 - 2

2 _ نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

ص: 374

«أولئك» اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5،6

5_ اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

6_ ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، فرزندان ابراهيم و از پيامبران الهى بودند .

وهبنا له إسح_ق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

اسحاق(ع)، فرزند ابراهيم(ع) بود، ولى يعقوب(ع) به دليل آيه بيست و هفتم سوره هود (و من وراء إسحاق يعقوب) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 10

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 3

3 - اسحاق و يعقوب ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة

از مصداق هاى اتمّ و اكمل ذريه ابراهيم، اسحاق و يعقوب اند كه خداوند به آنها، نبوت و كتاب عطا كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 112 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ( فرزند ابراهيم ( ع ) ) ، از پيامبران الهى

و بشّرن_ه بإسح_ق نبيًّا

ص: 375

84- نسب اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 4

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم ( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

85- نعمت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 2

2- اسحاق و يعقوب ( ع ) موهبت خداوند به ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

86- نعمتهاى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 14،21

14_ نعمتهايى كه خداوند به يوسف ( ع ) و آل يعقوب ارزانى داشت ، مسانخ و هم طراز نعمتهايى بود كه به ابراهيم و اسحاق ( ع ) اعطا كرده بود .

يتم نعمته عليك . .. كما أتمّها على أبويك

21_ فضيلت هاى يوسف ( ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُول_ئك الذين أنعم اللّه عليهم

«ؤُول_ئك» اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله «أنعم اللّه . ..» نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

ص: 376

نقش اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 1،6

1 - اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موهبت الهى براى ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم . .. و وهبنا له إسح_ق و يعقوب

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسح_ق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتين_ه أجره فى الدنيا

87- نماز اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

88- نماز در شريعت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

89- وحى به اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 10،12

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

ص: 377

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب «فعل الخيرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحينا» باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر «أوحينا» متضمن معناى «علّمنا» است.

90- وقت ولادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) از منطقه اصلى زندگى اش ، متولد شد .

و قال إنّى مهاجر . .. و وهبنا له إسح_ق

برداشت بنابراين است كه در آيات، آنچه بر حضرت ابراهيم(ع) به ترتيب رخ داده، منعكس شده است.

91- ولادت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 11

11- حضرت ابراهيم ( ع ) قبل از تولد اسماعيل و اسحاق ( ع ) از خداوند خواستار فرزند شده بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسم_عيل و إسح_ق إن ربّى لسميع الدعاء

92- هدايت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 2

2 _ ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

93- هدايتگرى اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 6،7،9

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزيده شدند .

ص: 378

و جعلن_هم أئمة يهدون

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

«بأمرنا» متعلق به «يهدون» و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلن_هم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1_ «أمر» در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2_ «باء» در «بأمرنا» ممكن است براى غايت و به معناى «إلى» باشد.

94- يوسف(ع) و دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 4،7

4_ يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسح_ق و يعقوب

7_ پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله «اتبعت . ..» عطف بر «تركت» در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

95- يوسف(ع) و كمربند اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 77 - 15

15_ « عن الرضا ( ع ) فى قول الله : « إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل . . . » قال : كانت لإسحاق النبى ( ع ) منطقة . . . و كانت عند عمّة يوسف و كان يوسف عندها . . . فربطتها فى حقوه . . . و قالت : سرقت المنطقة فوجدت عليه . . . ;

از حضرت امام رضا(ع) درباره سخن خدا كه [به نقل از برادران يوسف] فرمود: «إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل . ..» روايت شده است كه فرمود: اسحاق پيامبر كمربندى داشت ... كه در نزد عمّه يوسف بود و يوسف نيز در نزد عمّه خود بود ... پس عمّه كمربند را به كمر او بست ... و گفت: كمربند به سرقت رفته و سپس در كمر يوسف پيدا شد ...».

ص: 379

96- يهود و اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 9،11

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى «شهادة من اللّه» به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

11 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) از پيامبران و شخصيت هاى مورد قبول يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

97- يهود و دين اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 1

1 - يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله «أم تقولون . ..» داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

ص: 380

12- اسرار

1- اسرار انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 41

41 _ آگاهى خداوند به اسرار انسان ها و انگيزه هاى آنان

منكم من يريد الدّنيا . .. و اللّه عليم بذات الصّدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 22

22 _ خداوند ، دانا به اسرار و نهان ها و آنچه آدميان در دل و نيّت خويش دارند .

و اللّه اعلم بما يكتمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 12

12 _ تنها خداوند آگاه به غيب ها و اسرار نهانى است .

و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 2

2 _ خداوند ، آگاه به نيّات و اسرار درونى انسان

يعلم اللّه ما فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 5،6،7

ص: 381

5 _ خداوند، آگاه از نهان و آشكار انسان

يعلم سركم و جهركم

6 _ آشكار و نهان آدمى، در نزد خداوند يكسان است.

يعلم سركم و جهركم

عطف «جهركم» بر مفعول «يعلم» و تكرار نشدن فعل مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

7 _ آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 33 - 4

4 _ خداوند به حالات درونى و نهانى آدمى آگاه است.

قد نعلم إنه ليحزنك الذى يقولون

2- اسرار انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 110 - 6

6 _ اسرار و توطئه هاى پنهانى انسان ها در قلمرو علم خداوند است .

يعلم ماتكتمون

3- اسرار جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 5

5 _ افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

4- اسرار سينه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 12

12 _ خداوند آگاه به راز هاى نهفته در سينه ها

إنه عليم بذات الصدور

ص: 382

5- اسرار منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 63 - 1

1 _ خداوند ، آگاه به اسرار درونى منافقان

اولئك الّذين يعلم اللّه ما فى قلوبهم

6- افشاى اسرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 5

5 _ افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

ص: 383

13- اسراف

1- آثار اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 4

4 _ صبر و شكيبايى بندگان خالص خدا در ترك محرمات الهى چون اسراف و يا تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، عامل برخوردار شدن آنان از نعمت ها و درجات عالى بهشت

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا . .. و لايزنون ... و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

2- آثار اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 4

4 _ پرورش يافتگان مكتب انبيا ، گناه و اسراف ( زياده روى در امور ) را نقطه ضعف و مانع پيروزى خود مى دانند . *

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا . .. و انصر

از اينكه مردان الهى نصرت و پيروزى بر دشمنان را پس از درخواست آمرزش گناهان طلب مى كنند (اغفرلنا . .. و انصرنا)، معلوم مى شود كه آنان پيروزى را در گرو پاكى از گناه مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 8

8 _ زياده روى در زينت دادن خويش، و اسراف در خوردن و آشاميدن، موجب محروميت از محبت خداوند است.

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 384

7 - يونس - 10 - 12 - 13

13 _ زيبا جلوه كردن اعمال زشت ، پيامد رفاه و آسايش بسيار ، اسراف پيشگى ، بيگانگى با خدا و غفلت از ياد او

فلما كشفنا عنه ضرّه . .. كذلك زيّن للمسرفين ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 11

11 _ خودكامگى ، سلطه مدارى و خوى اسراف گرى ، زمينه ساز رويارويى با پيامبران الهى است .

على خوف من فرعون . .. إن فرعون لعال فى الأرض و انّه لمن المسرفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 17

17 - طغيان گرى در استفاده از نعمت ها ( ناسپاسى ، اسراف و . . . ) ، زمينه ساز فرا رسيدن غضب الهى و سيطره يافتن آن بر انسان است .

كلوا . .. و لاتطغوا فيه فيحلّ عليكم غضبى

«يحلّ»; يعنى، «ينزل» و نزول و اقامت غضب، كنايه از استقرار كامل آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 9

9- اسراف كارى ، زمينه ساز حق ناپذيرى و مخالفت با پيامبران و از موجبات هلاكت و نابودى است .

و أهلكنا المسرفين

توصيف هلاك شدگان به «مسرفان»، مى تواند مشعر به عليت و تأثير اين وصف در هلاكت آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 7

7 - اسراف گرى و گزافكارى در زندگى ، موجب بدبختى و ابتلا به سرنوشت شوم

قالوا ط_ئركم معكم . .. بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 2

2 - گناه و اسراف ، مانع از تقرب انسان به خداوند است .

قل ي_عبادى الذين أسرفوا

از اين كه خداوند، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را مأمور ابلاغ پيام رحمت الهى به گنه كاران كرده و خود آنان را مستقيماً مورد خطاب قرار نداده است، مى تواند بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 25

25 - اسراف و دروغ گويى ، مايه محروم شدن از هدايت الهى

ص: 385

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 9

9 - اسراف و زياده روى در گناه و حق ستيزى ، موجب دوزخى شدن انسان ها است .

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 6

6 - اسراف و زياده روى در گناه ، عامل نزول عذاب هلاكت بار الهى

حجارة من طين . .. للمسرفين

وصف «مسرفين»، مشعر به عليت است.

3- آثار اسراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 31 - 6

6- روحيه استكبارى و اسرافگرى فرعون ، عامل استثمار و تحقير بنى اسرائيل

من العذاب المهين . من فرعون إنّه كان عاليًا من المسرفين

جمله «إنّه. ..» مى تواند در مقام تعليل باشد.

4- آثار فردى اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 6

6 - ضرر و زيان گناه و اسراف ، متوجه خود انسان است .

الذين أسرفوا على أنفسهم

برداشت ياد شده از آمدن لفظ «على» به دست مى آيد.

5- احكام اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 9

9 _ حرمت اسراف و سوء استفاده اوليا از اموال يتيمان

اموالهم و لا تاكلوها اسرافاً و بداراً ان يكبروا

ص: 386

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 14

14 _ اسراف (زياده روى در مصرف يا انفاق) كارى حرام و نكوهيده است.

و لاتسرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 6،13

6 _ حرمت اسراف در بهره گيرى از زينتها

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «و لاتسرفوا»، علاوه بر «كلوا و اشربوا»، ناظر به جمله «خذوا زينتكم» نيز باشد. ذيل آيه (إنه ...) اين احتمال را تأييد مى كند.

13 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. إنما الاسراف فيما اتلف المال و أضر بالبدن.

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اسراف تنها در جائى است كه باعث از بين رفتن مال و زيان رساندن به بدن باشد.

6- استغفار از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 147 - 2

2 _ درخواست بخشايش گناهان و زياده روى ها ، پايدارى بر راه پيامبران و چيرگى بر كافران ، تنها سخن دست پروردگان انبيا در هنگامه هاى پيكار

و ما كان قولهم الّا ان قالوا ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبّت اقدا

در برداشت فوق، ضمير «قولهم»، تنها به «ربّيّون» برگشت داده شده است.

7- اسراف بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 25

25 _ بسيارى از بنى اسرائيل ، على رغم دعوت پيامبرانشان ، مردمى اسرافكار و قانونشكن بودند .

و لقد جاءتهم رسلنا بالبينت ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

اسراف به معناى خروج از حد اعتدال است و كلمه «فى الارض» مى رساند كه منظور از اسراف، خروج از حد اعتدال در مسائل اجتماعى است كه از آن به قانونشكنى تعبير شده است.

ص: 387

8- اسراف در آشاميدنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 5،8

5 _ اسراف و زياده روى در بهره گيرى از خوردنيها و آشاميدنيها، امرى حرام براى تمامى انسانها

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

8 _ زياده روى در زينت دادن خويش، و اسراف در خوردن و آشاميدن، موجب محروميت از محبت خداوند است.

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

9- اسراف در انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 14

14 _ اسراف (زياده روى در مصرف يا انفاق) كارى حرام و نكوهيده است.

و لاتسرفوا

10- اسراف در خوردنيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 5،8

5 _ اسراف و زياده روى در بهره گيرى از خوردنيها و آشاميدنيها، امرى حرام براى تمامى انسانها

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

8 _ زياده روى در زينت دادن خويش، و اسراف در خوردن و آشاميدن، موجب محروميت از محبت خداوند است.

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

11- اسراف در زينت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 6،8

6 _ حرمت اسراف در بهره گيرى از زينتها

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «و لاتسرفوا»، علاوه بر «كلوا و اشربوا»، ناظر به جمله «خذوا زينتكم» نيز باشد. ذيل آيه (إنه ...) اين احتمال را تأييد مى كند.

8 _ زياده روى در زينت دادن خويش، و اسراف در خوردن و آشاميدن، موجب محروميت از محبت خداوند است.

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

ص: 388

12- اسراف در قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 18

18- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إذا اجتمعت العدة على قتل رجل واحد حكم الوالى أن يقتل أيّهم شاؤوا و ليس لهم أن يقتلوا أكثر من واحد إن الله عزّوجلّ يقول : « و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليه سلطاناً فلايسرف فى القتل » ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: هر گاه گروهى يك مرد را به قتل برسانند والى حكم مى كند كه هر كدام از قاتلين را كه اولياى دم بخواهند بكُشند و آنان حق ندارند بيش از يك نفر را بكُشند. همانا خداوند _ عزّوجلّ _ مى فرمايد: و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لوليژه سلطاناً فلايسرف فى القتل».

13- اسراف در مصرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 14

14 _ اسراف (زياده روى در مصرف يا انفاق) كارى حرام و نكوهيده است.

و لاتسرفوا

14- اسراف دشمنان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 9 - 8

8- دشمنان و مخالفان پيامبران ، اسراف كاراند .

ثمّ صدقن_هم الوعد . .. أهلكنا المسرفين

15- اسراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 83 - 8

8 _ فرعون مصر ، حاكمى از زمره مسرفان بود .

انّه لمن المسرفين

ص: 389

16- اسراف فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 28 - 24

24 - فرعونيان ، مردمى اسرافگر و دروغ گو و محروم از هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى من هو مسرف كذّاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 43 - 7

7 - فرعونيان در عصر موسى ( ع ) ، مردمى اسراف گر و افراط كننده در گناه و حق ناپذيرى

و أنّ المسرفين هم أصح_ب النار

از مصداق هاى بارز «مسرفان»، در آيه شريفه، فرعونيان است.

17- اسراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 2

2 - برج هاى برپا شده بر بلندى ها به وسيله قوم عاد ، كارى بيهوده و خارج از نياز آنان بود .

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

فعل «تبعثون» از ريشه «عبث» (بيهوده كارى)، حال از ضمير فاعل «تبنون» است; يعنى، شما در حالى به ساختن برج ها مى پردازيد كه به آن نياز نداريد و در نتيجه كارى عبث و بيهوده انجام مى دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 3

3 - اقدام قوم عاد به ساختن آبگير ها و منابع آبى بسيار مستحكم و خارج از نياز خويش

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

«مصانع» به معناى «مآخذالماء» نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اين معنا است.

18- اسراف قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 4

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 390

18 - ذاريات - 51 - 34 - 3

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير «مسرف» در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

19- اسراف معرضان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 2

2 - روى گردانان از آيات خداوند و رهنمود هاى او ، مصداق كامل و بارز اسراف كاران اند .

و من أعرض عن ذكرى . .. و كذلك نجزى من أسرف

چنانچه «كذلك نجزى. ..» عطف به آيه قبل و ادامه گفت وگوى خداوند با غافلان از ياد خدا باشد، «من أسرف» عنوان ديگرى براى غافلان خواهد بود.

20- اهميت اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 13

13 - لزوم حفظ تعادل و حد و مرز در استفاده از نعمت هاى الهى و پرهيز از ناسپاسى و اسراف و تبذير در آن

كلوا من طيّب_ت ما رزقن_كم و لاتطغوا فيه

از مصاديق مهم و بارز طغيان گرى در مورد نعمت ها، كفران، ناسپاسى، اسراف و تبذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 5

5 - لزوم رعايت اعتدال در بهرهورى از موهبت هاى طبيعت و پرهيز از اسراف و زياده روى در آن

كلوا من الطّيّب_ت

با توجه به «من» تبعيضه در «من الطّيّبات»، اين برداشت، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 67 - 1،4

1 _ بندگان خالص خدا در هزينه كردن اموالشان ، نه اسراف مى كنند و نه به خود و خانواده خويش تنگ مى گيرند .

و عباد الرحم_ن . .. و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا

آنچه از ظاهر آيه شريفه و لغت به دست مى آيد، اين است كه واژه «انفاق» به معناى هزينه كردن و كاستن از اموال است; چه آن كه اين اموال براى زندگى شخصى و خانواده به مصرف برسد و چه به ديگران بخشش شود. گفتنى است «اسراف» (مصدر «يسرفوا») به معناى زياده روى در مصرف اموال و «قتر» (مصدر «يقتروا») به معناى سخت گيرى در مصرف است.

ص: 391

4 _ تشويق خداوند به رعايت اعتدال و ميانه روى و پرهيز از اسراف و سخت گيرى در مصرف اموال براى زندگى شخصى و يا بخشش به ديگران

و الذين إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قوامًا

21- پاداش اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_ئك يجزون الغرفة

22- حرمت اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 9

9 _ حرمت اسراف و سوء استفاده اوليا از اموال يتيمان

اموالهم و لا تاكلوها اسرافاً و بداراً ان يكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 14

14 _ اسراف (زياده روى در مصرف يا انفاق) كارى حرام و نكوهيده است.

و لاتسرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 5،6

5 _ اسراف و زياده روى در بهره گيرى از خوردنيها و آشاميدنيها، امرى حرام براى تمامى انسانها

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

6 _ حرمت اسراف در بهره گيرى از زينتها

خذوا زينتكم . .. و لاتسرفوا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «و لاتسرفوا»، علاوه بر «كلوا و اشربوا»، ناظر به جمله «خذوا زينتكم» نيز باشد. ذيل آيه (إنه ...) اين احتمال را تأييد مى كند.

ص: 392

23- سختى اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

24- سرزنش اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 28

28 _ اسراف و قانونشكنى ، با وجود تعاليم انبيا ، بسى ناروا و ناپسند

ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 14

14 _ اسراف (زياده روى در مصرف يا انفاق) كارى حرام و نكوهيده است.

و لاتسرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 4

4 _ جواز بهره گيرى از خوردنيها و نوشيدنيها تا آنجا كه به اسراف نينجامد.

كلوا و اشربوا و لاتسرفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 4

4 - ساختن آثار بى ثمر ، خارج از نياز و صرفاً بازيگرانه ، مورد نكوهش در بينش دين و رهبران الهى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 5 - 9

9 - اسراف و استفاده بى رويه از نعمت هاى الهى ، امرى ناشايست *

أن كنتم قومًا مسرفين

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از اسراف، اسراف مصطلح باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 393

17 - دخان - 44 - 31 - 7

7- برترى جويى و اسراف ، از پديده هاى منفى و مورد نكوهش در زندگى انسان ها

إنّه كان عاليًا من المسرفين

25- صبر در اجتناب از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 75 - 8

8 _ فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، امرى دشوار و مقتضى صبر و شكيبايى

و عباد الرحم_ن الذين يمشون على الأرض هونًا . .. و الذين لايشهدون الزور ... أُول_

26- عفو از اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 148 - 5

5 _ بخشايش گناهان و گذشت از اسراف ها و زياده روى ها و ثبات قدم ، پاداش الهى به مجاهدان صابر و نيايشگر

ربّنا اغفر . .. فاتيهم اللّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الاخرة

27- گناه اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 19

19 - طغيان در مورد نعمت هاى خداوند و خروج از مرز تعادل ، گناهى است بس بزرگ .

و لاتطغوا . .. و من يحلل عليه غضبى فقد هوى

غضب خداوند بر طغيان گران در مورد نعمت ها، نشانه بزرگى گناه آنان است.

28- مبارزه با اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 19 - 8

8 - تذكر و بيدارباش دادن و مبارزه با اسراف گرى و گزافكارى در زندگى ، از برنامه هاى پيامبران الهى

أئن ذكّرتم بل أنتم قوم مسرفون

ص: 394

29- مراد از اسراف در قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 33 - 19،20

19- « عن إسحاق بن عمار قال : قلت لأبى الحسن ( ع ) إن الله عزّوجلّ يقول فى كتابه : « . . .فلايسرف فى القتل إنه كان منصوراً » فما ه_ذا الإسراف الذى نهى الله عزّوجلّ عنه قال : نهى أن يقتل غير قاتله أو يمثل بالقاتل قلت : فما معنى قوله : « إنه كان منصوراً » قال : و أىّ نصرة أعظم من أن يدفع القاتل إلى أولياء المقتول فيقتله و لاتبعة تلزمه من قتله فى دين و لا دنيا ;

اسخاق بن عمار گويد: به امام موسى بن جعفر(ع) گفتم: همانا خداى _ عزّوجلّ _ در كتابش مى فرمايد: «. .. فلايسرف فى القتل إنه كان منصوراً» اين اسراف چه اسرافى است كه خداوند عزّوجلّ از آن نهى كرده است[راوى گويد]گفتم: پس معناى سخن خدا «إنه كان منصوراً» چيست؟ فرمود: چه نصرتى بزرگ تر از اينكه قاتل به اولياى مقتول داده مى شود و آنان قاتل را مى كُشند و پيامدهايى كه لازمه قتل است _ چه پيامدهاى دينى و چه دنيايى _ دامنگير آنان نمى شود».

20- « عن أبى العباس قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن رجلين قتلا رجلاً فقال : يخيّر وليّه أن يقتل أيّهما شاء . . . و كذلك إن قتل رجل إمرأة إن قبلوا دية المرأة فذاك ، و إن أبى أوليائها إلاّ قتل قاتلها غرموا نصف دية الرجل و قتلوه و هو قول الله : « فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلايسرف فى القتل » ;

ابى العباس گفت: از امام صادق(ع) در باره دو مردى كه يك مرد را كشته اند پرسيدم، حضرت در جواب فرمود: ولىّ مقتول مخيّر است هر كدام از قاتلان را كه بخواهد بكُشد . .. و همچنين اگر مردى زنى را بكُشد، چنان چه[اولياى دم ]ديه زن را قبول كنند، پس حكم همان است و اگر اولياى زن ديه را نپذيرفتند [و راضى نشدند]مگر به كشتن قاتل، بايد نصف ديه مرد را بدهند و سپس او را بكُشند و اين سخن خداست: فقد جعلنا لوليّه سلطاناً فلايسرف فى القتل».

30- موارد اسراف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 27

27 _ قتل و خونريزى نابحق ، از مصاديق بارز اسراف

من قتل نفساً . .. ثم ان كثيراً منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 141 - 15،18

15 _ نپرداختن حقوق واجب مالى اسراف است.

و ءاتوا حقه يوم حصاده . .. و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين

18 _ عن أبى جعفر(ع) قال: . .. إن الله يقول: «و ءاتوا حقه يوم حصاده و لاتسرفوا إنه لايحب المسرفين» قال: كان فلان ... له حرث و كان إذا جذه تصدق به و بقى هو و عياله بغير شىء فجعل الله ذلك سرفا.

از امام باقر(ع) روايت شده كه پس از تلاوت آيه «و ءاتوا حقه . ..» فرمود: شخصى زراعتى داشت كه وقتى محصول آن را مى چيد، همه را صدقه مى داد و خود و عائله اش بى چيز مى ماندند. خداوند اين عمل را اسراف ناميده است.

ص: 395

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 31 - 13،14

13 _ عن أبى عبدالله(ع): . .. إنما الاسراف فيما اتلف المال و أضر بالبدن.

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اسراف تنها در جائى است كه باعث از بين رفتن مال و زيان رساندن به بدن باشد.

14 _ عن النبى(صلی الله علیه و آله): إن من الاسراف أن تأكل كل ما اشتهيت.

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است: از موارد اسراف اين است كه هر چيزى را كه هوس كردى بخورى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 5

5- ظلم ، اسراف است و جوامع ستمگر ، مصداق بارز مسرفان تاريخ اند .

و أهلكنا المسرفين . .. و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

خداوند در دو آيه قبل، دشمنان پيامبران را به مسرفان توصيف كرد (و أهلكنا المسرفين) و در اين آيه بسيارى از اقوامى را كه به خاطر دشمنى با دين الهى، نابود شده اند، به ظالمان توصيف فرمود. از ارتباط اين دو آيه، مى توان فهميد كه ظالمان همان مسرفان اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 53 - 3

3 - گناه ، نوعى اسراف و تجاوز از حد اعتدال است .

قل ي_عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم

«سرف» (ريشه «أسرفوا») به معناى تجاوز از حد اعتدال است.

ص: 396

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109