ریحانۀ نبی صلی الله علیه و آله

مشخصات کتاب

سرشناسه : بهبهانی، محمدعلی، 1352 -

عنوان و نام پدیدآور : ریحانه نبی [کتاب]/ محمدعلی بهبهانی.

مشخصات نشر : قم: عطر عترت، 1395.

مشخصات ظاهری : 250 ص.

شابک : 60000 ریال:978-600-243-175-2

وضعیت فهرست نویسی : فیپا

یادداشت : کتابنامه: ص. 327.

موضوع : فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق.

موضوع : Fatimah Zahra, The Saint

رده بندی کنگره : BP27/2/ب835ر9 1395

رده بندی دیویی : 297/973

شماره کتابشناسی ملی : 4571675

ص:1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص:2

ص:3

ریحانۀ نبی صلی الله علیه و آله

محمد علی بهبهانی

ص:4

ص:5

فهرست مطالب

بخش اول: فاطمه زهرا علیها السلام در آیات الهی / 15

آیۀ اول: تطهیر17

تلاوت آیه تطهیر توسط پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حین عبور از خانۀ فاطمه علیها السلام 17

نقل شش ماه:17

نقل نه ماه:19

مراد از اهل بیت علیهم السلام در آیۀ تطهیر20

روایت اول:20

روایت دوم:21

روایت سوم:22

روایت چهارم:23

روایت پنجم:24

روایت ششم: خروج ازواج نبی صلی الله علیه و آله از آیۀ تطهیر24

آیۀ دوم: مباهله27

نزول آیۀ مباهله در شأن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله 27

جریان مباهله به نقل زمخشری(م. 538):29

اقرار زمخشری نسبت به فضیلت اصحاب کساء32

کلام زمخشری راجع به سرّ تقدیم «نسائنا» بر «أنفسنا»33

کلام حاکم نیشابوری، پیرامون آیۀ مباهله33

اقرار بیضاوی بر فضیلت اهل بیت پیامبر علیهم السلام 34

آیۀ سوم: هل اتی35

ص:6

حکایت سه روز روزه و نزول هل أت-ﻰ35

آیۀ چهارم: مودت39

وجوب مودت فاطمۀ زهرا علیها السلام ، اجر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله 39

روایت اول:39

روایت دوم:41

آیۀ پنجم: ذا القربی43

اعطای فدک به فاطمه زهرا علیها السلام 43

نقل ابی سعید43

نقل ابن عباس44

نقل حاکم نیشابوری45

آیۀ ششم: فی بیوت أذن الله47

خانۀ فاطمۀ زهرا علیها السلام برتر از خانۀ انبیا علیهم السلام 47

آیۀ هفتم: یؤثرون علی انفسهم49

ایثار فاطمۀ زهرا علیها السلام و نزول آیۀ (و یُؤثِرُونَ عَلی أَنفُسِهِم)49

آیۀهشتم: شجرۀ طیبه51

شاخۀ درخت رسالت51

آیۀ نهم: نور53

مشکات نور و کوکب دُرّی53

آیۀ دهم: مرج البحرین55

دو دریای حضرت فاطمه علیها السلام و حضرت علی علیه السلام 55

آیۀ یازدهم: رضایت (فترضی)57

شفاعت در نزول آیۀ (و لسوف یعطیک ربک فترضی)57

آیۀدوازدهم: اصطفاء (بر نساء عالمیان)61

بهترین زنان عالمیان61

بخش دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در حریم الهی / 65

1) رضا و غضب خدا به تبع رضا و غضب فاطمۀ زهرا علیها السلام 67

ص:7

روایت حضرت صادق علیه السلام از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام 67

2) اشتقاق اسم فاطمه علیها السلام از اسم «فاطر» و «فاطم» خداوند69

3) حجّت خدا در غیب71

4) حجّت خدا بر خلق73

بخش سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله / 75

5) فاطمه علیها السلام ؛ اُم ابیها77

روایت اول:77

روایت دوم:78

6) اَنت منّی و اَنا من-ک79

7) نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و ثمرۀ قلب آن حضرت81

8) پارۀ وجود پیامبر صلی الله علیه و آله 85

روایت اول:85

روایت دوم:86

روایت سوم:87

روایت چهارم:87

روایت پنجم:90

9) شاخه و شعبه ای از پیامبر صلی الله علیه و آله 91

10) شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله در گفتار و حدیث و نشستن93

11) شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله در خشوع و وقار و منش95

12) قلب و روح پیامبر صلی الله علیه و آله 97

13) پدرت به فدایت99

14) محبوبترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله 101

15) احترام متقابل از پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام 103

روایت اول:103

روایت دوم:105

16) آخرین وداع و اولین دیدار107

روایت اول:107

روایت دوم:108

ص:8

روایت سوم:109

17) حضرت زهرا علیها السلام ملاک جنگ و صلح پیامبر صلی الله علیه و آله 111

روایت اول: در خطاب به حضرت علی و فاطمۀ زهرا علیهما السلام و ...111

روایت دوم: بر درب خانۀ حضرت فاطمه علیها السلام 113

روایت سوم: در درون کساء114

روایت چهارم: در لحظات واپسین عمر شریف116

18) حضرت زهرا علیها السلام مدافع پیامبر صلی الله علیه و آله 117

19) حضرت زهرا علیها السلام پرستار پیامبر صلی الله علیه و آله (در جنگ اُحد(121

20) گریۀ حضرت زهرا علیها السلام هنگام نظر کردن به رخسار پیامبر صلی الله علیه و آله 123

21) پاک کردن اشک حضرت زهرا علیها السلام توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 125

22) اولین اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، که به آن حضرت صلی الله علیه و آله ملحق شد127

این مطلب با عبارات مختلف در این منابع نیز آمده است:128

23) ناله های فاطمۀ زهرا علیها السلام در فراق پیامبر صلی الله علیه و آله 131

روایت اول:131

روایت دوم:133

روایت سوم:134

24) پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام دو رکن حضرت علی علیه السلام 1371)

25) کُفو بودن فاطمۀ زهرا و حضرت علی علیه السلام در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله 139

بخش چهارم: خلقت روح و ولادت فاطمۀ زهرا علیها السلام / 141

فصل اول: پیدایش خلقت آن حضرت علیها السلام در بهشت 143

26) رائحه بهشتی حضرت زهرا علیها السلام و انعقاد نطفۀ آن حضرت علیها السلام از میوۀ بهشت143

نقل عایشه:143

نقل ابن عباس:145

نقل عایشه:146

نقل سعید بن مسیب از سعد بن مالک:147

نقل عایشه:148

فصل دوم: خلقت جسمانی آن حضرت علیها السلام 151

27) سخن گفتن در بطن مادر و حضور بانوان بهشتی در لحظات تولّد151

ص:9

روایت اول: نقل عمر الملاء (م. 570)151

روایت دوم: نقل شیخ عبدالله حنفی (م. 800)152

فصل سوم: نام گذاری آن حضرت علیها السلام 155

28) وجه نام گذاری آن حضرت علیها السلام به «فاطمه»155

روایت اول:155

روایت دوم:156

29) وجه نام گذاری آن حضرت به «بتول»157

بخش پنجم: ازدواج آسمانی / 159

30) امر خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله جهت تزویج حضرت فاطمۀ زهرا و حضرت علی علیهما السلام 161

روایت اول:161

روایت دوم:163

روایت سوم:164

31) خطبۀ جبرئیل در عقد حضرت زهرا علیها السلام و حضرت علی علیه السلام 165

روایت اول:165

روایت دوم:166

32) نثار بهشتی درخت طوبی در ازدواج فاطمۀ زهرا علیها السلام 167

33) ازدواج حضرت زهرا علیها السلام در ملأ اعلی169

34) زمین، مهر حضرت زهرا علیها السلام 171

بخش ششم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و زنان برگزیدۀ عالم / 173

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام 175

35) نزول رزق من عندالله175

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام سرور و سیدۀ زنان179

36) سیدۀ زنان عالم179

37) سیدۀ زنان امت رسول الله صلی الله علیه و آله 181

38) سیدۀ زنان اهل بهشت183

39) سیدۀ زنان در روز قیامت187

ص:10

بخش هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندان و مؤمنین و سائر خلایق / 189

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندانشان191

40) حرام شدن آتش بر ذریۀ حضرت زهرا علیها السلام 191

روایت اول:191

روایت دوم:193

41) پیامبر صلی الله علیه و آله «ولیّ» فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام 195

روایت فاطمۀ زهرا علیها السلام 195

روایت جابر بن عبدالله انصاری:197

42) سلام بر ذریّه در وصیّت آخرین199

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و محبین203

43) بازداشته شدن فاطمۀ زهرا علیها السلام و محبینشان از آتش203

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و سائر خلایق207

44) عرضۀ محبت حضرت زهرا علیها السلام بر مخلوقات207

بخش هشتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام عبودیت و ذکر / 209

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و عبادت211

45) عابدترین امت211

روایت اول:211

روایت دوم:211

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اذکار213

46) تحمل سختی و مرارت خانه داری با تسبیح فاطمۀ زهرا علیها السلام 213

روایت اول:213

روایت دوم:216

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اعمال219

47) وجوب بهشت با سه روز سلام بر فاطمۀ زهرا علیها السلام 219

بخش نهم: شمّه ای از صفات و خصائص فاطمۀ زهرا علیها السلام / 221

فصل اول: طهارت223

ص:11

48) فاطمۀ زهرا علیها السلام ، طاهرۀ مطهره223

روایت اول:223

روایت دوم:223

فصل دوم: ولایت225

49) عرضۀ ولایت فاطمۀ زهرا علیها السلام 225

50) تمس-ک به حضرت زهرا علیها السلام در غیاب خورشید پیامبر صلی الله علیه و آله و قمر حضرت علی علیه السلام 227

روایت اول:227

روایت دوم:228

فصل سوم: تجسّم حُسن229

51) برتر از حقیقت حُسن229

فصل چهارم: حورای آدمیان231

52) فاطمۀ زهرا علیه السلام حورای آدمیان231

روایت اول:231

روایت دوم:232

فصل پنجم: تحمل سختی ها233

53) صبر بر سختی ها و گرسنگی و رهایی از آن به دعای خاتم صلی الله علیه و آله 233

فصل ششم: علم235

54) حلقۀ اتصال دو کفۀ ترازوی علم235

فصل هفتم: صدق237

55) راستگوترین خلائق237

روایت اول:237

روایت دوم:238

روایت سوم:239

بخش دهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در قیامت / 241

فصل اول: شفاعت در محشر243

56) مهریۀ حضرت زهرا علیها السلام شفاعت گنهکاران امت243

فصل دوّم: اولین شخصیت انسانی در جنت خُلد249

ص:12

57) اولین شخصیتی که به بهشت در آید249

روایت اول:249

روایت دوم:250

فصل سوّم: کیفیت ورود به بهشت251

58) ورود به محشر با بهتر ین صورت و کرامت و منظر251

59) در پیش روی پیامبر صلی الله علیه و آله 253

60) بر ناقۀ پیامبر255

61) عبور فاطمۀ زهرا علیها السلام در پیش روی اهل محشر257

روایت اول:257

روایت دوم258

روایت سوم:259

62) حضور در صحرای محشر با پیراهن خونین امام حسین علیه السلام 261

فصل چهارم: نام آن حضرت علیها السلام بر درب بهشت263

63) نام فاطمۀ زهرا علیها السلام بر باب جنّت263

فصل پنجم: خندۀ حضرت زهرا علیها السلام در بهشت265

64) خندۀ حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام در بهشت265

فصل ششم: بناء بهشتی حضرت زهرا علیها السلام 267

65) بناء بهشتی مخصوص حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام 267

66) حضرت زهرا علیها السلام در حظیرة القدس269

فصل هفتم: آثار محبت آن حضرت علیها السلام در قیامت271

67) آثار محبت فاطمۀ زهرا علیها السلام در صد موطن از موت تا قیامت271

فهرست منابع273

ص:13

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین.

کتاب حاضر مجموعه ای است از فضائل فاطمۀ زهرا علیها السلام دختر پاک پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ، همان دختری که پارۀ وجود و شبیه ترین مردمان به پیامبر صلی الله علیه و آله است.

آری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روایتی که حاکم نیشابوری و شمس الدین ذهبی و هیثمی سند آن را صحیح می دانند، خطاب به دختر گرامی خویش فرمودند: «إنَّ اللهَ [الرَّبَّ] یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَی لِرِضَاکِ»؛((1)) ای فاطمه، خدا به خشم تو خشمگین و به رضای تو راضی می گردد. از این رو سزاوار است ما مسلمانان نیز در تمام عقائد و اعمالمان رضای حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام را در پیش گرفته و به حکم آیۀ (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)((2))، محبتش را جوییم، چنانکه در حدیثی دیگر که ترمذی در سنن و حاکم نیشابوری در مستدرک و شمس الدین ذهبی در


1- رجوع شود به ص67.
2- شوری:23.

ص:14

تلخیص آن را صحیح می دانند، چنین آمده است که: «أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةُ علیها السلام وَ مِنَ الرِّجَالِ عَلِیٌّ علیه السلام »((1)) محبوب ترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام و محبوب ترین مردمان علی علیه السلام بود، پس سزاوار است که ما نیز به پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ایشان را به عنوان محبوب ترین شخصیت در دل و جان خویش برگزینیم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.


1- رجوع شود به ص101.

ص:15

بخش اول: فاطمه زهرا علیها السلام در آیات الهی

اشاره

ص:16

ص:17

آیۀ اول: تطهیر

اشاره

(إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) ((1))

همانا خداوند اراده فرموده که رجس را از شما اهل بیت دور کند

و کاملا شما را پاک سازد.

تلاوت آیه تطهیر توسط پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حین عبور از خانۀ فاطمه علیها السلام

اشاره

در این باب روایات بسیاری وجود دارد که ما به نقل دو روایت اکتفاء می کنیم.

نقل شش ماه:

«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ أَنَّ النَّبِیّ [رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ[و آله] وَ سَلَّمَ] کَانَ یَمُرُّ بِبَیتِ [بِبَابِ] فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ لِصَلَاةِ الْفَجْرِ فَیَقُولُ: الصَّلَاةَ یَا أَهْلَ الْبَیْتِ (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).»

ترجمه:

از انس بن مالک نقل شده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شش ماه هنگامی که برای نماز صبح از منزل خارج می شد بر درب خانه فاطمه علیها السلام [می ایستاد و] می گفت: ای اهل


1- الأحزاب: 33.

ص:18

بیت من، هنگام نماز است.[و پس از آن می فرمود:] (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).

منابع:

1.المصنف، ابن ابی الشیبه، [م. 235]ج7، ص527.

2.مسند احمد، احمد بن حنبل[م.241]، ج3، ص285.

3.فضائل الصحابه، احمد بن حنبل، [م. 241] ج2، ص761، ح1340. با اختلاف در این عبارت: «... إِذَا خَرَجَ إِلَی صَلَاةِ الصُّبْحِ وَ یَقُولُ: الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)»

4.منتخب مسند عبد بن حمید، عبد بن حمید بن نصر الکسی[م.242]، ص 368.

5.سنن ترمذی[م. 279]، ج5، ص31.

6.الکامل، عبد الله بن عدی جرجانی[م.365]، ج5، ص198. بعد أن بنی بها علی فیقول: الصلاة الصلاة إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا.

7.فضائل فاطمة، ابن شاهین، [م. 385] ص32. با اختلاف در این عبارت: «... یَمُرُّ بِبَیْتِ فَاطِمَةَ بَعْدَ أَنْ بَنَی بِهَا عَلِیٌّ بِسِتَّةِ أَشْهُرٍ...»

8.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص 158. (هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم . [و لم یخرجاه].)

9.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام ؛ أحمد بن موسی ابن مردویه اصفهانی[م.410]، ص303.

10.أسد الغابة[م. 630]، ابن أثیر، ج5، ص521.

11.مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی[م.652]، ص40.

12. ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری[م.694]، ص24.

13.تفسیر القرآن العظیم ( تفسیر ابن کثیر )، ابن کثیر[م.774]، ج3، ص492.

14.فضائل الثقلین، إیجی شافعی[م.820]،ص432.

15. إمتاع الأسماع، مقریزی،[م.845] ج5، ص387.

16.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]، ص72، ح175 (با اختلاف کم)

17.در المنثور ، سیوطی[م.911]، ج5، ص199.

18.جواهر العقدین، سمهودی[م.991]،ج 2، ص14.

19.فتح القدیر، شوکانی[م.1250]، ج4، ص280.

ص:19

نقل نه ماه:

«قَالَ أَبُو عَاصِمٍ عَنْ عَبَّادٍ أَبِی یَحْیَی قَالَ: أَنْبَأَنَا أَبُو دَاوُدَ عَنْ أَبِی الْحَمْرَاءِ قَالَ: صَحِبْتُ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ[و آله] وَسَلَّمَ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ فَکَانَ إِذَا أَصْبَحَ کُلَ یَوْمٍ یَأْتِی بَابَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ فَیَقُولُ: السَّلَامُ [عَلَیْکُمْ] أَهْلَ الْبَیْتِ (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً) ((1)).»

ترجمه:

ابوعاصم از عبّاد بن یحیی و او از ابوداود از قول ابوحمراء نقل کرده است که نه ماه با پیامبر صلی الله علیه و آله نشست و برخاست داشتم و ایشان هر روز صبح بر درب خانۀ علی و فاطمه علیهما السلام چنین می گفت: سلام بر شما ای اهل بیت! .[و پس از آن می فرمود:] (إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).

منابع:

1.الکنی جزء من التاریخ الکبیر، بخاری [م.256]، ص25

2.منتخب مسند عبد بن حمید، عبد بن حمید بن نصر الکسی[م. 249]، ص173.

3.تاریخ مدینة دمشق[م.571]، ابن عساکر، [م. 571] ج42، ص137.

4. شواهد التنزیل، حسکانی[م. 490]،ج 2،ص76

5.ذخائرالعقبی، احمد بن عبد الله طبری[م. 694]، ص25، أخرجه عبد بن حمید.

6.الإکمال، خطیب تبریزی[م.741]، ص190؛ قال الخطیب: والحدیث صحیح بشواهده - أخرجه فی ( منتخب المسند )

7.فضائل الثقلین، شافعی إیجی[م.820]، ص432

8. جواهر العقدین،سمهودی[م.991]،ج 2،ص16. ( صحبت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تسعة أشهر، فکان اذا أصبح أتی علی باب علیّ و فاطمة، و هو یقول: یرحمکم اللّه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»)


1- الأحزاب: 33.

ص:20

مراد از اهل بیت علیهم السلام در آیۀ تطهیر

روایت اول:

أَخْبَرَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ البلخی، وَ هِشَامُ بْنُ عَمَّارٍ الدمشقی قَالَا: حَدَّثَنَا حَاتِمٌ، عَنْ بُکَیْرِ بْنِ مِسْمَارٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَةُ سَعْدًا، فَقَالَ: مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ؟ قَالَ: أَمَا مَا ذَکَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ فَلَنْ أَسُبَّهُ، لَأَنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ. ... وَلَمَّا نَزَلَتْ: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ)((1)) دَعَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ عَلِیًّا، وَفَاطِمَةَ، وَحَسَنًا، وَحُسَیْنًا فَقَالَ: «اللهُمَّ، یَعْنِی هَؤُلَاءِ أَهْلِی»

ترجمه:

نسائی به سند خود، از «عامر بن سعد بن ابی وقاص روایت کرده است که در یکی از روزها، معاویه به سعد دستور داد تا حضرت علی علیه السلام را سبّ کند. (یعنی به حضرت ناسزا بگوید) [سعد از فرمان او سرپیچی کرد.] معاویه پرسید: چرا از ابوتراب بدگوئی نمی کنی و به او دشنام نمی دهی؟ سعد پاسخ داد: تا هنگامی که سه گفتۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله را دربارۀ علی بیاد دارم هرگز او را دشنام نمی دهم. سه خصلتی که داشتن یکی از آنها برای من از داشتن شتران سرخ مو محبوبتر است!... هنگامی که «آیۀ تطهیر» نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام را بحضور طلبید و فرمود: بار الها! مقصود من از اهل بیت، اینان هستند.

منابع:

1.خصائص أمیر المؤمنین ( علیه السلام )، نسائی[م.303]، ص48 – 49 ؛ و به همین مضمون: ص81


1- الأحزاب: 33.

ص:21

2.سنن الکبری، نسائی[م.303]، ج5، ص108، ح8342؛ به همین مضمون: ج5، ص122، ح8385.

3.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص 108. (با اختلاف در عبارت: «رَبِّ، إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی... هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه بهذه السیاقة و قد اتفقا جمیعا علی اخراج حدیث المواخاة وحدیث الرایة».

4.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی[م.490]، ج2، ص 35

5.تفسیر قرآن العظیم ( تفسیر ابن کثیر )، ابن کثیر[م.774]، ج3، ص494 (به همین مضمون)

6.فضل آل البیت، مقریزی[م.845]، ص 32. (به همین مضمون)

7.أسنی المطالب، الجزری[م.883]،ص122 و به همین مضمون: ص138

روایت دوم:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو إِسْمَاعِیلَ مُحَمَّدُ بْنُ النَّحْوِیِّ یَذْکُرُ، أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَرَفَةَ، حَدَّثَهُمْ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ ثَابِتٍ الْجَزَرِیُّ، حدثنا بُکَیْرُ بْنُ مِسْمَارٍ، مَوْلَی عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ، سَمِعْتُ عَامِرَ بْنَ سَعْدٍ یَقُولُ: قَالَ سَعْدٌ: نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[و آله] وَسَلَّمَ الْوَحْیُ فَأَدْخَلَ عَلِیًّا وَفَاطِمَةَ وَابْنَیْهِمَا تَحْتَ ثَوْبَهُ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِی وَأَهْلُ بَیْتِی»

ترجمه:

از «سعد» نقل کرده اند، هنگامی که آیه تطهیر بر رسول اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام را در زیر جامه اش گرفت و فرمود: اینان اهل من و اهل بیت من هستند.

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص147.

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص63، ح58 و (ط بنی الزهرا): ص82، ح58.

3.سنن الکبری، أحمد بن حسین بیهقی[م.458]، ج7، ص63.

4.الإکمال، خطیب تبریزی[م.741]، ص78.

ص:22

روایت سوم:

«... عَنْ مُصْعَبِ بْنِ شَیْبَةَ، عَنْ صَفِیَّةَ بِنْتِ شَیْبَةَ، قَالَتْ: قَالَتْ عَائِشَةُ: خَرَجَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله] وَسَلَّمَ غَدَاةً وَعَلَیْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ، مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ، فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ فَأَدْخَلَهُ[مَعَهُ]، ثُمَّ جَاءَ الْحُسَیْنُ فَدَخَلَ [فَأَدْخَلَهُ]مَعَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَدْخَلَهُ، ثُمَّ قَالَ: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)».

ترجمه:

صفیّه دختر شیبه او هم از عایشه روایت کرده است، بامداد یکی از روزها رسول خدا صلی الله علیه و آله روپوشی یمانی از پشم سیاه بر خویش انداخته بود. در آنحال، حسن بن علی علیه السلام وارد شد. حضرت صلی الله علیه و آله او را در زیر آن جای داد. پس از آن، حسین علیه السلام وارد شد و کنار برادر قرار گرفت. بعد از آن، فاطمه علیها السلام آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله او را نیزدر زیر کسای یمانی جای داد. لحظاتی بعد، حضرت علی علیه السلام آمد و حضرت صلی الله علیه و آله او را نیز در زیر کسا داخل کرد. سپس این آیه را تلاوت کرد: ( إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً).

منابع:

1.المصنف، ابن ابی الشیبه، [م. 235]ج7، ص501.

2.مسند ابن راهویة، اسحاق بن راهویة، [م. 238] ج3، ص678. با این عبارت: أَخْبَرَنَا یَحْیَی بْنُ آدَمَ، نا ابْنُ أَبِی زَائِدَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُصْعَبِ بْنِ شَیْبَةَ، عَنْ صَفِیَّةَ بِنْتِ شَیْبَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: " خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ ذَاتَ غَدَاةٍ وَعَلَیْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعَرٍ أَسْوَدَ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ حَسَنًا فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ دَعَا حُسَیْنًا فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ دَعَا فَاطِمَةَ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ دَعَا عَلِیًّا فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا).

3.صحیح مسلم، مسلم نیشابوری[م. 261]، ج7، ص130.

ص:23

4.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص147. (هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه.)

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 407] (ط:دارالفرقان): ص62، ح57 و (ط بنی الزهرا): ص82، ح57.

6.سنن الکبری، أحمد بن حسین بیهقی[م.458]، ج2، ص 149.

7.تخریج الأحادیث والآثار، زیلعی[م.762]، ج1، ص188.

8. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر[م.774]، ج3، ص493.

9.الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، جلال الدین سیوطی[م.911]، ج5، ص198.

روایت چهارم:

«حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ سَلْمَانَ الْفَقِیهُ، وَأَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَا:حدثنا الْحَسَنُ بْنُ مُکْرَمٍ الْبَزَّارُ، حدثنا عُثْمَانُ بْنُ عُمَرَ، حدثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِینَارٍ، عَنْ شَرِیکِ بْنِ أَبِی نَمِرٍ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: فِی بَیْتِی نَزَلَتْ[أنزَلَتْ]: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ).

قَالَتْ: فَأَرْسَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَ سَلَّمَ إِلَی عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، فَقَالَ: «هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی».

ترجمه:

از ام سلمه نقل شده است که: آیۀ: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ) در خانۀ من نازل شد. بعد از نزول آیه، پیامبر، علی و فاطمه و حسن و حسین را به حضور طلبید و فرمود: اینان اهل بیت من هستند.

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص146. (هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الْبُخَارِیِّ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ)

2.سنن الکبری، بیهقی[م.458]، ج2، ص150.

ص:24

روایت پنجم:

حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ أَبِی الْجَحَّافِ دَاوُدِ بْنِ أَبِی عَوْفٍ عَنْ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ فِی هَذِهِ الآیَةُ (إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ...) الآیَةَ قَالَ: نَزَلَتْ فِی خَمْسَةٍ فِی رَسُولِ اللهِ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ علیهم السلام .

ترجمه:

از ابی سعید نقل شده است که آیۀ (انما یرید الله...) دربارۀ پنج نفر نازل شده است: پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین [صلوات الله علیهم اجمعین].

منبع:

شواهد التنزیل، حاکم حسکانی[م.490]، ج2، ص41.

روایت ششم: خروج ازواج نبی صلی الله علیه و آله از آیۀ تطهیر

حَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ عَطِیَّةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا فُضَیْلُ بْنُ مَرْزُوقٍ، عَنْ عَطِیَّةَ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ أَنَّ هَذِهِ الْآیَةَ نَزَلَتْ فِی بَیْتِهَا (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا)((1)) قَالَتْ: و َأَنَا جَالِسَةٌ عَلَی بَابِ الْبَیْتِ، فَقُلْتُ: أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ؟ قَالَ: إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ، أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ. قَالَتْ: وَ فِی الْبَیْتِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ».

ترجمه:

ابن مرزوق از عطیه و او از ابو سعید و او از ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله که آیه (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا) در خانۀ او نازل گردیده


1- الأحزاب: 33.

ص:25

است روایت کرده است که: من بر در خانه نشسته بودم، پس گفتم: یا رسول اللَّه! آیا من از اهل بیت نیستم؟

فرمود: تو به سوی خیر هستی. تو از زنان پیغمبری. ام سلمه گفت: [هنگام نزول آیه] رسول خدا و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام در خانه بودند.

منابع:

1.جامع البیان، (تفسیر الطبری) محمد بن جریر طبری[م.310]، ج22، ص 11.

2.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی[م. 490]، ج2، ص82.

3.معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانی، [م. 430] ج6، ص3222، ح7418.

4.تفسیر القرآن ( تفسیر ابن کثیر )، ابن کثیر [م. 774]، ج3، ص493.

به همین مضمون:

5.فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، [م. 241] ج2، ص602.با این عبارت: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ قَالَ لِفَاطِمَةَ: ائْتِینِی بِزَوْجِکِ وَابْنَیْکِ فَجَاءَتْ بِهِمْ، فَأَلْقَی عَلَیْهِمْ کِسَاءً فَدَکِیًّا، قَالَتْ: ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ، فَاجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَبَرَکَاتِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ، وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: فَرَفَعْتُ الْکِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ مِنْ یَدِی وَ قَالَ: إِنَّکِ عَلَی خَیْرٍ»

الذریة الطاهرة النبویة، دولابی، [م. 310]، ص107-108، ح201. به این عبارت: عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ قَالَتْ: " إِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ أَخَذَ ثَوْبًا فَجَلَّلَهُ فَاطِمَةَ وَعَلِیًّا وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَهُوَ مَعَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا) قَالَتْ: فَجِئْتُ أَدْخُلَ مَعَهُمْ فَقَالَ: «مَکَانَکِ إِنَّکِ عَلَی خَیْرٍ»

6.شرح مشکل الآثار، طحاوی[م.321]، ج2، ص238، ح765: « عَنْ عَمْرَةَ بِنْتِ أَفْعَی، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِی بَیْتِی: إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ وَ فِی الْبَیْتِ سَبْعَةٌ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ، وَ أَنَا عَلَی بَابِ الْبَیْتِ- فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ: أَ لَسْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ! فَقَالَ: إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ[أنت علی خیر] إِنَّکِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ. وَ مَا قَالَ: إِنَّکِ مِنْ أَهْلِ الْبَیْتِ.»؛ عمره دختر افعی از ام سلمه نقل می کند که گفت: این آیه (انما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس) در خانه من نازل شد و در آن خانه هفت نفر بودند، جبرئیل و میکائیل و پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام ، و من هم بر در خانه بودم، پس گفتم: یا رسول اللّه

ص:26

7.آیا من از اهل بیت نیستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی و تو از همسران پیامبر هستی و نگفت که تو از اهل بیت هستی.»

و ح766: «...قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: یَا رَسُولَ اللهِ، وَ أَنَا مَعَهُمْ قَالَ: " أَنْتِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ أَنْتِ عَلَی خَیْرٍ أَوْ إلَی خَیْرٍ » و رجوع شود به ح767-768-769.

8.معجم ابن الاعرابی،ابو سعید بن اعرابی، [م 340] ج3، 964-ص965. با این عبارت: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ أَخَذَ ثَوْبًا فَجَلَّلَهُ عَلَی عَلِیٍّ، وَفَاطِمَةَ، وَالْحَسَنِ، وَالْحُسَیْنِ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَةَ: (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ، وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا) قَالَتْ: فَجِئْتُ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَقَالَ: مَکَانَکِ! أَنْتِ عَلَی خَیْرٍ».

9.ترجمة إمام حسین ( علیه السلام )، ابن عساکر[م.571]، ص101.

10.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی[م. 490]، ج2، ص124. (من طریق الحافظ أبی نعیم بالاسناد المقدم قال الحافظ أبو نعیم: حدثنا أحمد بن علی بن الحارث المرهبی وزید بن علی المقرئ قالا : حدثنا القاسم بن محمد بن حماد الدلال قال : حدثنا مخول بن إبراهیم قال: حدثنا عبدالجبار بن العباس الشبامی عن عمار الدهنی)

11.فضائل الثقلین، شافعی إیجی[م.820]،ص188.

12. الفصول المهمة، ابن صباغ المالکی[م.855]،ج 1،ص88.

به همین مضمون:((1))

13.مسند أبی یعلی، أبو یعلی موصلی، [م. 307] ج 12، ص 344.

14.الکامل، جرجانی، [م. 365]ج 5، ص 279.

15.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج 13، ص 205.

16.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص 21.


1- در این منابع با این عبارت آمده است: «عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَآلِهِ] وَسَلَّمَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَآلِهِ]وَسَلَّمَ قَالَ لِفَاطِمَةَ: ائْتِنِی بِزَوْجِکِ وَابْنَیْکِ. فَجَاءَتْ بِهِمْ، فَأَلْقَی عَلَیْهِمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وَآلِهِ] وَسَلَّمَ کِسَاءً کَانَ تَحْتِی خَیْبَرِیًّا أَصَبْنَاهُ مِنْ خَیْبَرَ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَاجْعَلْ صَلَاتَکَ وَبَرَکَاتِکَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا جَعَلْتَهَا عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ. قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: فَرَفَعْتُ الْکِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ یَدِی وَ قَالَ: إِنَّکِ عَلَی خَیْرٍ».

ص:27

آیۀ دوم: مباهله

اشاره

(فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبین)((1))

هرگاه بعد از علم و دانشی که [درباره مسیح] به تو رسیده [باز] کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت می کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت می نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت می کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم.

نزول آیۀ مباهله در شأن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله

«(حدثنا) أبو العباس محمد بن یعقوب حدثنا محمد بن سنان القزاز حَدَّثَنَا عبید الله بن عبد المجید الحنفی (و أخبرنی) أحمد بن جعفر القطیعی حدثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی حدثنا أبو بکر الحنفی حدثنا عَنْ بُکَیْرِ بْنِ مِسْمَارٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتُ ثَلَاثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأْنْ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ[صلی الله علیه و آله] یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ[صلی الله علیه و آله]


1- آل عمران:61.

ص:28

أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَوْمَ خَیْبَرَ یَقُولُ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ الْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنَیْهِ وَ دَفَعَ الرَّایَةَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ[صلی الله علیه و آله] عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً[علیهما السلام] وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ[أهلی] أَهْلُ بَیْتِی.»

ترجمه:

معاویه از سعد بن ابی وقاص خواست حضرت علی علیه السلام را دشنام گوید. سعد گفت: تا هنگامی که سه گفتۀ پیامبر را دربارۀ حضرت علی علیه السلام بیاد دارم هرگز او را سبّ نمی کنم و اگر یکی از آن سخنان درباره من بود آن را از شتران سرخ موی بیشتر دوست داشتم: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را در مدینه گذاشت و خود بیرون رفت و این بر علی علیه السلام گران بود. شنیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: آیا خشنود نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی باشی، جز آنکه پس از من پیامبری نیست.

و شنیدم پیامبر صلی الله علیه و آله در روز خیبر فرمود: فردا پرچم را به مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش او را دوست دارند. ما سرها را بلند کردیم که شاید آن کس ما باشیم؛ ولی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام را نزد من بیاورید. حضرت علی علیه السلام آمد درحالی که چشمانش بیمار بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله آب دهان خود را به چشمان علی علیه السلام مالید، بهبود یافت و پرچم را به دست او داد و خداوند به دست او خیبر را فتح نمود.

و هنگامی که آیۀ: (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ) نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را خواست و فرمود: «اینان اهل بیت من هستند.»

ص:29

منابع:

1.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر [م.571]ج42، ص 111.

2.أسد الغابة، ابن الأثیر[م.630]، ج4، ص25.

3.نهج الإیمان، ابن جبر[ق. 7]، ص348.

4.البدایة والنهایة، ابن کثیر[م. 774]، ج7، ص376.

5.الإصابة، ابن حجر [م.852]، ج4، ص468.

جریان مباهله به نقل زمخشری(م. 538):

«رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا دَعَاهُمْ إِلَی الْمُبَاهَلَةِ قَالُوا حَتَّی نَرْجِعَ وَ نَنْظُرَ فَنَأْتِیَکَ غَداً فَلَمَّا تَخَالَوْا قَالُوا لِلْعَاقِبِ وَ کَانَ ذَا رَأْیِهِمْ یَا عَبْدَ الْمَسِیحِ مَا تَرَی فَقَالَ وَ اللَّهِ لَقَدْ عَرَفْتُمْ یَا مَعْشَرَ النَّصَارَی أَنَّ مُحَمَّداً نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَقَدْ جَاءَکُمُ بِالْفَضْلِ مِنْ أَمْرِ صَاحِبِکُمْ وَ اللَّهِ مَا بَاهَلَ قَوْمٌ نَبِیّاً قَطُّ فَعَاشَ کَبِیرُهُمْ وَ لَا نَبَتَ صَغِیرُهُمْ وَ لَئِنْ فَعَلْتُمْ لَتَهْلِکُنَّ فَإِنْ أَبَیْتُمْ إِلَّا إِلْفَ دِینِکُمْ وَ الْإِقَامَةَ عَلَی مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ فَوَادِعُوا الرَّجُلَ وَ انْصَرِفُوا إِلَی بِلَادِکُمْ فَأَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ غَدَا مُحْتَضِناً الْحُسَیْنَ آخِذاً بِیَدِ الْحَسَنِ وَ فَاطِمَةُ تَمْشِی خَلْفَهُ وَ عَلِیٌّ خَلْفَهَا وَ هُوَ یَقُولُ إِذَا أَنَا دَعَوْتُ فَأَمِّنُوا فَقَالَ أُسْقُفُّ نَجْرَانَ یَا مَعْشَرَ النَّصَارَی إِنِّی لَأَرَی وُجُوهاً لَوْ شَاءَ اللَّهُ أَنْ یُزِیلَ جَبَلًا مِنْ مَکَانِهِ لَأَزَالَهُ بِهَا فَلَا تُبَاهِلُوا فَتَهْلِکُوا فَلَا یَبْقَ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ نَصْرَانِیٌّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقَالُوا یَا أَبَا الْقَاسِمِ رَأَیْنَا أَنْ لَا نُبَاهِلَکَ وَ أَنْ نُقِرَّکَ عَلَی دِینِکَ وَ نَثْبُتَ عَلَی دِینِنَا قَالَ فَإِذَا أَبَیْتُمُ الْمُبَاهَلَةَ فَأَسْلِمُوا یَکُنْ لَکُمْ مَا لِلْمُسْلِمِینَ وَ عَلَیْکُمْ مَا عَلَیْهِمْ فَأَبَوْا قَالَ فَإِنِّی أُنَاجِزُکُمْ فَقَالُوا مَا لَنَا بِحَرْبِ الْعَرَبِ طَاقَةٌ وَ لَکِنْ نُصَالِحُکَ عَلَی أَنْ لَا تَغْزُوَنَا وَ لَا تُخِیفَنَا وَ لَا تَرُدَّنَا عَنْ دِینِنَا عَلَی أَنْ نُؤَدِّیَ إِلَیْکَ کُلَّ عَامٍ أَلْفَیْ حُلَّةٍ أَلْفٌ فِی صَفَرٍ وَ أَلْفٌ فِی رَجَبٍ وَ ثَلَاثِینَ دِرْعاً عَادِیَةً مِنْ حَدِیدٍ فَصَالَحَهُمُ النَّبِیُّ عَلَی ذَلِکَ وَ قَالَ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ الْهَلَاکَ قَدْ تَدَلَّی عَلَی أَهْلِ نَجْرَانَ وَ لَوْ لَاعَنُوا لَمُسِخُوا قِرَدَةً وَ خَنَازِیرَ وَ لَاضْطَرَمَ عَلَیْهِمُ الْوَادِی نَاراً وَ لَاسْتَأْصَلَ اللَّهُ نَجْرَانَ وَ أَهْلَهُ حَتَّی الطَّیْرَ عَلَی رُءُوسِ الشَّجَرِ وَ لَمَا حَالَ الْحَوْلُ عَلَی النَّصَارَی کُلِّهِمْ حَتَّی یَهْلِکُوا.».

ص:30

ترجمه:

زمخشری در کشاف در تفسیر سورۀ «آل عمران» در ذیل آیۀ «مباهله» آورده است: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله آیه مباهله را برای نمایندگان مسیحیان نجران خواند و ایشان را به مباهله دعوت کرد، گفتند: باشد تا در کار خود بیندیشیم و فردا برگردیم. بعد از آنکه با خود خلوت کردند، از بزرگ و صاحب نظر خود «عاقب» پرسیدند: چه صلاح می دانی؟ گفت: ای گروه نصاری، شما خوب دانستید که محمد پیغمبر است و خدا او را فرستاده و اگر با او مباهله کنید، به طور قطع همه ما هلاک خواهیم شد. به خدا سوگند، هیچ قومی با هیچ پیغمبری مباهله نکرد مگر این که تا آخرین نفرشان هلاک شدند و اگر از من می شنوید به او ایمان بیاورید و اگر زیربار نمی روید و مصمم هستید و تا مباهله نکنید دست بر ندارید، لا اقل این نصیحت را از من بپذیرید و نزد او بروید و با او خداحافظی کنید و به شهر خود برگردید. مسیحیان نجران نزد پیامبر برگشتند. دیدند حسین را بغل گرفته و دست حسن را هم در دست دارد. فاطمه پشت سر او و علی پشت سر فاطمه می آیند و رسول خدا به ایشان می گوید: هر گاه من دعا کردم شما آمین بگوئید. اسقف نجران همین که این وضع را دید گفت: ای نصارای نجران! من چهره ها و رخساره هائی می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جای برکند، بر می کند؛ پس مبادا مباهله کنید که هلاک می شوید و تا روز قیامت یک نفر نصارا بر روی زمین باقی نمی ماند. مسیحیان گفتند: ای ابو القاسم! رأی ما بر این قرار گرفت که مباهله نکنیم و تو را به دین خودت واگذاریم و تو هم ما را به دین خودمان واگذاری. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حالا که حاضر نیستید مباهله کنیم، اسلام را بپذیرید و در نفع و ضرر با مسلمانان شریک باشید. نصارا نپیذیرفتند. پیامبر فرمود: پس باید که آماده جنگ شوید. گفتند ما توانائی جنگ با عرب را نداریم و حاضریم صلح کنیم بر این که با ما جنگ نکنی و ما را نترسانی و تهدید ننمایی و از دینی که داریم برنگردانی و در عوض، ما سالیانه دو هزار طاقه پارچه دهیم؛ هزار طاقه در ماه صفر و هزار طاقه در ماه

ص:31

رجب بپردازیم و سی و سه زره جنگی و سی و سه شتر و سی و چهار اسب جنگی تحویل دهیم. رسول خدا این پیشنهاد را پذیرفت و با آنها صلح نمود و فرمود: به آن خدائی که جانم در دست اوست عذاب تا بالای سر نجران آمده بود. اگر صلح نمی کردند، همگی به صورت میمون و خوک مسخ می شدند و بیابان بر آنان، شعله ور می گشت و خداوند اهل نجران و حتی پرنده ها را بر درختان ایشان نابود می ساخت و یک سال نمی کشید که آنچه نصارا در دنیاست هلاک می گشت.

منابع:

1.کشاف، زمخشری[م.538]، ج1، ص434.

2.تخریج الأحادیث والآثار، زیلعی[م. 762]، ج1، ص186- ج1، ص188 – 189.

3.تفسیر أبی سعود، أبی سعود[م.951]، ج2، ص46.

نکته:

مشهورترین علمای اهل سنت جریان مباهله را به بیان های متفاوت ذکر نموده اند و در تمام حکایات این جمله ذکر شده:

«فَأَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَدْ غَدَا مُحْتَضِناً الْحُسَیْنَ آخِذاً بِیَدِ الْحَسَنِ وَ فَاطِمَةُ تَمْشِی خَلْفَهُ وَ عَلِیٌّ خَلْفَهَا وَ هُوَ یَقُولُ إِذَا أَنَا دَعَوْتُ فَأَمِّنُوا»

منابع:

1.تاریخ المدینة، ابن شبة نمیری[م.262]، ج2، ص583

2.فتوح البلدان، أحمد بن یحیی بن جابر ( بلاذری )[م.279]، ج1، ص77

3.تفسیر القرآن العظیم ( تفسیر ابن أبی حاتم )، ابن أبی حاتم رازی[م.327]، ج2، ص 667

4.أحکام القرآن، جصاص[م.370]، ج2، ص18

5.الکشف و البیان، ( تفسیر ثعلبی )، ثعلبی[م.427]، ج3، ص85

6.الوجیز، ( تفسیر الواحدی )، واحدی نیشابوری[م.468]، ج1، ص214

7.تفسیر سمعانی، سمعانی[م.489]، ج1، ص327

8.معالم التنزیل ( تفسیر البغوی )، بغوی[م.516]، ج1، ص310

ص:32

9.مدارک التنزیل، ( تفسیر نسفی )، نسفی[م.537]، ج1، ص158

10.مناقب، موفق خوارزمی[م.568]، ص160؛ «هلموا فهؤلاء أبناؤنا الحسن والحسین وهؤلاء أنفسنا لعلی ونفسه وهذه نساؤنا لفاطمة.»

11.تفسیر العز بن عبد السلام، عز بن عبد السلام[م.660]، ج1، ص265

12.الجامع لأحکام القرآن ( تفسیر القرطبی )، قرطبی[م.671]، ج4، ص104

13.أنوار التنزیل ( تفسیر البیضاوی )، بیضاوی[م.682]، ج2، ص20

14.تفسیر بحر محیط، أبی حیان أندلسی[م.745]، ج2، ص502

15.تخریج الأحادیث والآثار، زیلعی[م. 762]، ج1، ص186- ج1، ص188 - 189

16.شرح المقاصد فی علم الکلام، تفتازانی[م.792]، ج2، ص299

17.إمتاع الأسماع، مقریزی[م.845]، ج6، ص7

18.فصول المهمة؛ ابن الصباغ، [م.855]، ج1، ص113

19.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی[م.942]، ج6، ص419

20.صواعق المحرقة، أحمد بن حجرهیتمی مکی[م.972]، ص145

21.تفسیرآلوسی، آلوسی[م.1270]، ج3، ص189

اقرار زمخشری نسبت به فضیلت اصحاب کساء

«فِیهِ دَلِیلٌ لَا شَیْ ءَ أَقْوَی مِنْهُ عَلَی فَضْلِ أَصْحَابِ الکِساءِ علیهم السلام وَ فِیهِ بُرْهَانٌ وَاضِحٌ عَلَی صِحَّةِ نُبُوَّةِ النَّبِیِّ لِأَنَّهُ لَمْ یَرْوِ أَحَدٌ مِنْ مُوَافِقٍ وَ لَا مُخَالِفٍ أَنَّهُمْ أَجَابُوا إِلَی ذَلِکَ.»

ترجمه:

«زمخشری» گوید: مباهله و چگونگی آن، استوارترین دلیل بر فضیلت اصحاب کساء است و دلیل روشنی است بر صحّت نبوّت پیغمبر اسلام؛ زیرا هیچیک از موافقان و مخالفان، روایت نکرده اند که نصارا مباهله کردند.

منبع:

کشاف، زمخشری [م.538]، ج1، ص434.

ص:33

کلام زمخشری راجع به سرّ تقدیم «نسائنا» بر «أنفسنا»

«وَ قَدَّمَهُم فِی الذِّکرِ عَلَی الْأَنْفُسِ لِیُنَبِّه عَلَی لُطفِ مَکَانِهِمْ وَ قُربِ مَنْزِلَتِهِمْ، وَ لِیُؤَذِّنَ بِأَنَّهُمْ مُقَدَّمونَ عَلَی الْأَنْفُسِ مُفدونَ بِهَا.»

ترجمه:

پس از آنکه «زمخشری» قصّه نجران را نقل کرده، اظهار می دارد: در «آیۀ مباهله» خداوند، فرزندان را بر «أنفس»، مقدّم کرده است تا بفهماند که فرزندان از لطف بیشتر و منزلت زیادتری برخوردارند و اعلام کند که فرزندان، مقدّم بر خود او و فدایی او هستند.

منبع:

کشاف عن حقائق التنزیل، زمخشری[م.538]، ج1، ص434.

کلام حاکم نیشابوری، پیرامون آیۀ مباهله

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عِیسَی الدِّهْقَانُ بِالْکُوفَةِ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَکَمِ الْحِبَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْعُرَنِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا حِبَّانُ بْنُ عَلِیٍّ الْعَنَزِیُّ عَنِ الْکَلْبِیِّ عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَجَلَّ: (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ) إِلَی قَوْلِهِ (الْکَاذِبِینَ) نَزَلَتْ عَلی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ وَ عَلِیٍّ نَفْسِهِ، (وَ نِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ) فِی فَاطِمَةَ، وَ (أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ) فِی حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ، وَ الدُّعَاءُ عَلَی الْکَاذِبِینَ، نَزَلَتْ فِی الْعَاقِبِ وَ السَّیِّدِ وَ عَبْدِ الْمَسِیحِ وَ أَصْحَابِهِمْ.

قَالَ الْحَاکِمُ: وَ قَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارُ فِی التَّفَاسِیرِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ، وَ غَیْرِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ أَخَذَ یَوْمَ الْمُبَاهَلَةِ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ وَ جَعَلُوا فَاطِمَةَ وَرَاءَهُمْ، ثُمَّ قَالَ: " هَؤُلَاءِ أَبْنَاؤُنَا وَ أَنْفُسُنَا وَ نِسَاؤُنَا، فَهَلُمُّوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَکُمْ (ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ).

ص:34

ترجمه:

در تفسیر آیۀ (فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ) إِلَی قَوْلِهِ (الْکَاذِبِینَ) از ابن عباس نقل شده است که در این آیه که بر پیامبر نازل شد منظور از «نفس پیامبر»، علی است. نساء در آیه، فاطمه و «أبناء»، حسن و حسین هستند. «کاذبین» اشاره دارد به عاقب و سید و عبدالمسیح و یارانشان [که از مسیحیان نجران بودند].

حاکم می گوید: اخبار متواتر از ابن عباس و دیگران نقل شده است که در روز مباهله پیامبر [صلی الله علیه و آله] در حالیکه دست علی و حسن و حسین[علیهم السلام] را گرفته و فاطمه[علیها السلام] نیز پشت سرشان ایستاده بود [خطاب به مسیحیان] فرمود: فرزندان و جانها و زنان ما اینها هستند. شما نیز جانها و فرزندان و زنانتان را بیاورید تا مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

منبع:

معرفة علوم الحدیث، حاکم نیشابوری[م. 405]، ص50.

اقرار بیضاوی بر فضیلت اهل بیت پیامبر علیهم السلام

وَ هُوَ دَلِیلٌ عَلَی نُبُوَّتِهِ وَ فضلِ مَنْ أُتِیَ بِهِمْ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ.

ترجمه:

جریان مباهله دلیلی بر نبوت پیامبر و دلیلی بر فضلیت و برتری اهل بیت آن حضرت است که با او به مباهله آمدند.

منبع:

أنوار التنزیل، بیضاوی، [م.685]، ج1، ص355.

ص:35

آیۀ سوم: هل اتی

اشاره

(إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا)((1))

ما برای خشنودی خداست که به شما می خورانیم و پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.

حکایت سه روز روزه و نزول هل أتی

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ: أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام مَرِضَا فَعَادَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی نَاسٍ مَعَهُ فَقَالُوا: یَا أَبَا الْحَسَنِ لَوْ نَذَرْتَ عَلَی وُلْدِکَ وَ کُلُّ نَذْرٍ لَیْسَ لَهُ وَفَاءٌ فَلَیْسَ بِنَذْرٍ فَنَذَرَ عَلِیٌ وَ فَاطِمَةُ وَ فِضَّةُ جَارِیَةٌ لَهُمَا إِنْ بَرَءَا مِمَّا بِهِمَا أَنْ یَصُومُوا ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ شُکْراً للهِ تَعَالَی فَشُفِیَا وَ مَا مَعَهُمْ شَیْ ءٌ فَاسْتَقْرَضَ عَلِیٌّ مِنْ شَمْعُونَ الْخَیْبَرِیِّ الْیَهُودِیِّ ثَلَاثَةَ أَصْوُعٍ مِنْ شَعِیرٍ فَطَحَنَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام صَاعاً وَ اخْتَبَزَتْ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ عَلَی عَدَدِهِمْ فَوَضَعُوهَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ لِیُفْطِرُوا فَوَقَفَ عَلَیْهِمْ سَائِلٌ فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ مِسْکِینٌ مِنْ مَسَاکِینِ الْمُسْلِمِینَ أَطْعِمُونِی أَطْعَمَکُمُ اللَّهُ مِنْ مَوَائِدِ الْجَنَّةِ فَآثَرُوهُ وَ بَاتُوا لَمْ یَذُوقُوا إِلَّا الْمَاءَ وَ أَصْبَحُوا صِیَاماً فَلَمَّا أَمْسَوْا وَ وَضَعُوا الطَّعَامَ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَقَفَ عَلَیْهِمْ یَتِیمٌ فَآثَرُوهُ وَ وَقَفَ عَلَیْهِمْ أَسِیرٌ فِی الثَّالِثَةِ فَفَعَلُوا مِثْلَ ذَلِکَ فَلَمَّا أَصْبَحُوا أَخَذَ عَلِیٌّ بِیَدِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ أَقْبَلُوا إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا أَبْصَرَهُمْ وَ هُمْ یَرْتَعِشُونَ کَالْفِرَاخِ مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ


1- الانسان:9.

ص:36

قَالَ: مَا أَشَدَّ مَا یَسُوءُنِی مَا أَرَی بِکُمْ وَ قَامَ فَانْطَلَقَ مَعَهُمْ فَرَأَی فَاطِمَةَ فِی مِحْرَابِهَا قَدْ الْتَصَقَ ظَهْرُهَا بِبَطْنِهَا وَ غَارَتْ عَیْنَاهَا فَسَاءَهُ ذَلِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: هَا یَا مُحَمَّدُ هَنَّأَکَ اللَّهُ فِی أَهْلِ بَیْتِکَ فَأَقْرَأَهُ السُّورَة.»

ترجمه:

از ابن عباس روایت شده: امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مریض شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با گروهی از مردم به عیادت ایشان آمدند و به علی [علیه السلام] گفتند: ای ابوالحسن چقدر خوبست برای شفای فرزندانت نذری کنی... علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و فضه (که کنیز آنها بود) همه نذر کردند که اگر حسنین از این بیماری بهبودی یابند به شکرانه آن سه روز روزه بگیرند. حسن و حسین شفا یافتند ولی در خانه هیچ غذائی نبود. حضرت علی علیه السلام از شمعون خیبری یهودی سه صاع جو قرض گرفت و آن را به خانه آورد. فاطمه علیها السلام یک صاع آن را دستاس کرد پنج قرص نان به عدد اهل خانه پخت. آن را جلوی خود گذاشتند تا افطار کنند که سائلی بر در خانه آمد و گفت: «السلام علیکم اهل بیت محمد» من مسکینی از مساکین مسلمین هستم. غذائی به من بدهید. خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند. آنها همگی، مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم نیز روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که نان را جلوی خود نهادند یتیمی بر در خانه آمد. آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند) سومین روز نیز، اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد و آنها نیز غذای خود را به او دادند. چون صبح شد، حضرت علی علیه السلام دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و به خدمت پیامبر آمدند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را دید که از شدت گرسنگی مثل جوجه می لرزند، فرمود: این حالی را که در شما می بینم برای من بسیار گران است. سپس برخاست و با آنها حرکت کرد. هنگامی که وارد خانه فاطمه علیها السلام شد

ص:37

دید در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به کمرش چسبیده و چشمانش به گودی نشسته است. پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد. جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید و سوره «هَلْ أَتی» را بر او خواند.

منابع:

1.تفسیر ثعلبی، ثعلبی،[م. 427] ج10، ص99.

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 407] (ط:دارالفرقان): ص100، ح133 و (ط بنی الزهرا): ص178، ح133. این حکایت را به صورت مفصل ذیل آیۀ (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیَخَافُونَ یَوْمًا کَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیرًا) نقل کرده است.

3.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج2، ص398 :(عن لیث بن أبی سلیم، عن مجاهد: عن ابن عباس..) و ص404 – 405: (عن مقاتل، عن الأصبغ بن نباتة و عن سعید بن جبیر: عن ابن عباس..).

4.کشاف، زمخشری، [م. 538] ج4، ص197.

5.مناقب، خوارزمی، [م. 568]ص267.

6.تفسیر رازی، فخر الدین رازی، [م. 606] ج30، ص244. و در ج2، ص396، به طور مفصل تر نقل کرده است.

7.أسد الغابة، ابن اثیر، ج5،[م.630] ص530: (عن لیث عن مجاهد عن ابن عباس..).

8.جامع لأحکام القرآن (تفسیر قرطبی)، قرطبی،[م.671] ج19، ص130: ( رواه لیث عن مجاهد عن ابن عباس...) این حکایت را به صورت مفصل نقل کرده است.

9.تفسیر بیضاوی، بیضاوی،[م.685] ج5، ص428.

10.فرائد السمطین، جوینی، [م. 730] ج2، ص54-56.

11.بدایة والنهایة، ابن کثیر، [م. 774] ج5، ص351: (عن لیث، عن مجاهد..).

ص:38

ص:39

آیۀ چهارم: مودّت

اشاره

(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)((1))

بگو: به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم،

مگر مودّت و دوستی خویشاوندان.

وجوب مودّت فاطمۀ زهرا علیها السلام ، اجر رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله

روایت اول:

«... عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ [وَ] مَنْ قَرَابَتُکَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ وَجَبَتْ عَلَیْنَا مَوَدَّتُهُمْ قَالَ عَلِیٌ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا».

ترجمه:

ابن عباس گوید هنگامی که آیۀ (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) نازل شد اصحاب گفتند: یا رسول اللَّه اقربای شما کیستند که خداوند مودّت ایشان را بر مردم واجب گردانیده است؟


1- الشوری:23.

ص:40

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی و فاطمه و پسران آن دو.

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی،[م. 360] ج 3، ص 47 و ج 11، ص 351.

2.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مردویه الأصفهانی، [م. 410] ص 316( قال : علیّ و فاطمة و ولدهما، و أبنائها).

3.تفسیر ثعلبی، ثعلبی، [م. 427] ج 8، ص 310 – 311 .((1))

4.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی،[م. 490] ج 2، ص 194

5.الکشاف، زمخشری،[م. 538] ج 3، ص 467.

6.تفسیر رازی، فخر رازی، [م. 606] ج 27، ص 166. ((2))


1- ثعلبی پس از نقل روایت گوید: و دلیل هذا التأویل: ... «... عن علی بن زید بن جدعان، عن شهر بن حوشب، عن أُمّ سلمة، عن رسول الله صلی الله علیه وسلم إنّه قال لفاطمة : أئتینی بزوجک وابنیک، فجاءت بهم، فالقی علیهم کساءً فدکیا، ثمّ رفع یدیه علیهم، فقال : اللَّهم هؤلاء آل محمد، فاجعل صلواتک وبرکاتک علی آل محمد، فإنک حمید مجید . قالت : فرفعت الکساء لأدخل معهم، فاجتذبه و قال: إنّک علی خیر.» «و روی أبو حازم عن أبی هریرة، قال : نظر رسول الله صلی الله علیه وسلم إلی علی وفاطمة والحسن والحسین، فقال : أنا حرب لمن حاربتم، وسلم لمن سالمتم.
2- زمخشری گوید: فثبت أن هؤلاء الأربعة أقارب النبی صلی الله علیه وسلم وإذا ثبت هذا وجب أن یکونوا مخصوصین بمزید التعظیم ویدل علیه وجوه : الأول : قوله تعالی: (إلا المودة فی القربی) و وجه الاستدلال به ما سبق الثانی: لا شک أن النبی صلی الله علیه وسلم کان یحب فاطمة علیها السلام قال صلی الله علیه و آله : " فاطمة بضعة منی یؤذینی ما یؤذیها " و ثبت بالنقل المتواتر عن رسول الله صلی الله علیه و آله أنه کان یحب علیاً و الحسن و الحسین وإذا ثبت ذلک وجب علی کل الأمة مثله لقوله: (واتبعوه لعلّکم تهتدون) و لقوله تعالی: (فلیحذر الذین یخالفون عن أمره) و لقوله: (قل إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله) و لقوله سبحانه:(لقد کان لکم فی رسول الله أسوةً حسنة) الثالث: أن الدعاء للآل منصب عظیم و لذلک جعل هذا الدعاء خاتمة التشهد فی الصلاة و هو قوله اللّهم صلِّ علی محمد و علی آل محمد و ارحم محمداً و آل محمد، و هذا التعظیم لم یوجد فی حق غیر الآل، فکل ذلک یدل علی أن حب آل محمد واجب، و قال الشافعی: یا راکباً قف بالمحصب من منی و اهتف بساکن خیفها والناهض سحراً إذا فاض الحجیج إلی منی فیضاً کما نظم الفرات الفائض إن کان رفضاً حب آل محمد فلیشهد الثقلان أنی رافضی

ص:41

7.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1،ص97.

8.کفایة الطالب، گنجی شافعی،[م. 658] ص91.

9.مطالب السؤول،، محمد بن طلحة شافعی، [م. 652] ص 43: (أن فاطمة أعلی رتبة فی مادة المودة و رتبة القربی).

10.تفسیر البیضاوی، بیضاوی، [م. 685] ج 5، ص 128.

11.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694]ص 25 - 26 (أخرجه أحمد فی المناقب. و روی أنه صلی الله علیه [و آله] و سلم قال إن الله جعل اجری علیکم المودة فی أهل بیتی و انی سائلکم غدا عنهم. أخرجه الملا فی سیرته).

12.تفسیر النسفی، نسفی،[م. 710] ج 4، ص 101.

13.الإکمال فی أسماء الرجال، خطیب تبریزی، [م. 741] ص 199(إسناده حسن لأجل الأشقر وقد وثقه ابن معین).

14.تفسیر البحر المحیط، أبی حیان اندلسی، [م. 745] ج 7، ص 494.

15.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج 7، ص 103 ( رواه الطبرانی من روایة حرب بن الحسن الطحان عن حسین الأشقر عن قیس بن الربیع و قد وثقوا کلهم.)

16.فضائل الثقلین، ایجی شافعی،[م. 820] ص190(قالها ثلاث مرّات. أخرجه أحمد فی المناقب.)

17.الدر المنثور، سیوطی، [م. 911] ج 6، ص 7(قال: علی وفاطمة وولداها)

18.تفسیر أبی السعود، أبی السعود، [م. 982] ج 8، ص 30.

19.جواهر العقدین، سمهودی،[م. 991] ج 2، ص212.

20.الفتح السماوی، مناوی، [م. 1031] ج 3، ص 980.

21.فتح القدیر، شوکانی، [م. 1250] ج 4، ص 537(قال : علی وفاطمة وولداهما)

22.نور الأبصار، شبلنجی، [م. 1290] ص225.

روایت دوم:

«مُحَمَّدُ بْنُ عُمَارَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنِ أَبَانٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الصَّبَّاحُ بْنُ یَحْیَی الْمُرِّیِّ، عَنِ السُّدِّیِّ، عَنْ أَبِی الدَّیْلَمِ قَالَ: لَمَّا جئ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ [علیه السلام] أَسِیراً، فَأُقِیمَ عَلَی دَرَجِ دِمَشْقَ، قَامَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ : الْحَمْدُ لله الَّذِی قَتَلَکُمْ وَ استَأصَلَکُم

ص:42

وَ قَطَعَ قُرْبَی الْفِتْنَةِ، فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ [علیه السلام] : أَقْرَأْتَ الْقُرْآنَ؟ قَالَ : نَعَمْ، قَالَ : أَقْرَأْتَ آلَ حم؟ قَالَ: قَرَأْتُ الْقُرْآنَ وَ لَمْ أَقْرَأُ آلَ حم، قَالَ : مَا قَرَأْتَ (قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی)؟ قَالَ: وَ إِنَّکُمْ لَأَنْتُمْ هُمْ؟ قَالَ: نَعَمْ.»

ترجمه:

محمد بن عماره به اسناد خود از ابی الدیلم نقل کرده است که وقتی حضرت علی بن الحسین علیه السلام را به صورت اسیر وارد دمشق کردند بر در در وازه دمشق، مردی شامی برخاست و چنین گفت: سپاس خدایی را که شما را کشت و درمانده کرد و فتنۀ نزدیک را پایانی داد.

حضرت علی بن الحسین علیه السلام به او فرمود: آیا قرآن خوانده ای؟ مرد شامی گفت: بله.

حضرت علیه السلام فرمود: آیا سورۀ «آل حم» را خوانده ای؟ مرد شامی پاسخ داد: قرآن خوانده ام اما سورۀ «آل حم» را نخوانده ام.

حضرت علیها السلام فرمود: آیا آیۀ (قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی) را خوانده ای؟ مرد شامی با تعجب پرسید: نکند منظور از «قربی» در آیه شما هستید؟

حضرت علیه السلام فرمودند: بله.

منابع:

1.جامع البیان، طبری،[م. 310] ج 25، ص 33.

2.تفسیر ثعلبی، ثعلبی، [م. 427] ج 8، ص 311.

3.تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، [م. 774] ج 4، ص 121.

4.الدر المنثور، سیوطی، [م. 911] ج 6، ص 7.

ص:43

آیۀ پنجم: ذا القربی

اشاره

(وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ)((1))

و حق نزدیکان را بپرداز و (همچنین) مستمند و وامانده در راه را

اعطای فدک به فاطمه زهرا علیها السلام

نقل ابی سعید

«عَن أَبِی سَعِید قَالَ: لَمَّا نَزَلَت هَذِهِ الآیَة (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ) دَعَا النّبیّ [رَسُول الله] صَلّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلّم فَاطِمَةَ وَ أعطَاهَا فَدَکَ [فَدَکاً] [فَجَعَل لَهَا فَدَک]»

ترجمه:

از ابو سعید خدری روایت شده: هنگامی که بر رسول خدا آیۀ نازل شد ایشان حضرت فاطمه را فرا خواند و فدک را به او اعطا کرد.

منابع:

1.مسند ابی یعلی، موصلی [م. 307]، ج2، ص334.

2.الجرح و تعدیل[م. 327]، ج1، ص257.


1- الإسراء : 26.

ص:44

3.کامل، عبد الله بن عدی جرجانی[م. 365]، ج5، ص190.

4.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مردویه اصفهانی[م. 410]، ص196

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 407] (ط:دارالفرقان): ص53، ح37 و (ط بنی الزهرا): ص62، ح37. با این عبارت: «... فَأعطَاهَا فَدَکاً وَ العَوالِی وَ قَالَ: هَذَا قَسمٌ قَسَمَهُ الله لکِ و لِعَقَبِکِ مِنَ الَسمَاءِ وَ الوَیلُ لِمَن حَالَ دُونَهُ»حضرت فاطمه را فراخواند و فدک و عوالی را به او عطا کرد و فرمود این تقسیمی است که خداوند از آسمان برای تو و فرزندانت قسمت کرده و روزیتان نموده است و وای به حال کسی که مانع آن شود.

و ح36 با این عبارت: «... قال رسول الله یا فاطمة لکِ فدک»

6.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی [م. 490]، ج1، ص570-442- 438. (عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ دَعَا فَاطِمَةَ فَأَعْطَاهَا فَدَکاً وَ الْعَوَالِیَ وَ قَالَ: هَذَا قَسْمٌ قَسَمَهُ اللَّهُ لَکِ وَ لِعَقِبِکِ.)

7.شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید [656]، ج16، ص268.

8.میزان الاعتدال، ذهبی[م. 748]، ج3، ص135.

9.تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر [م. 774]، ج3، ص39.

10.مجمع الزوائد، هیثمی[807]، ج 7، ص 49 .

11.مطالب العالیة، ابن حجر العسقلانی[م. 852]، ج 3 ص367.

12.درّ المنثور، سیوطی [م. 911]، (دار المعرفة) ج4، ص177.

13.لباب النقول، سیوطی، [م. 911] ص 123.

14.تفسیر الآلوسی، آلوسی[م. 1270]، ج15، ص62.

نقل ابن عباس

«عَن ابن عَباس قَالَ: لَمَّا نَزَلَت (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ) أَقْطَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَدَکَ.»

ترجمه:

از ابن عباس نقل شده هنگامی که آیه (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ) نازل شد پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را به فاطمه علیها السلام بخشید.

ص:45

منابع:

1.در المنثور، جلال الدین سیوطی[م.911]، ج4، ص177.

2.فتح القدیر، شوکانی [م.1250]، ج3، ص224.

نقل حاکم نیشابوری

أَخْرَجَ الْحَاکِمِ فِی تَارِیخِهِ: «عَنْ أَبِی سَعِیدٍ قَالَ : لَمَّا نَزَلَتْ: (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ) قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ : یَا فَاطِمَةُ لَکَ فَدَک».

ترجمه:

حاکم نیشابوری در کتاب تاریخش از ابی سعید نقل کرده که هنگام نزول آیۀ (وَ آتِ ذَا الْقُرْبی ََ حَقَّهُ) پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای فاطمه، فدک برای توست.

منابع:

1.کنز العمال، متقی هندی، [م. 975] ج3، ص767.

2.حیاة الصحابة، کاندهلوی هندی [م.1384]، ج2 ص519 .(أَخْرَجَ الْحَاکِمِ فِی تَارِیخِهِ وَ ابْنِ النَّجَّارُ) و طبع موسسة الرساله-بیروت لبنان: ج3، ص294.

ص:46

ص:47

آیۀ ششم: فی بیوت أذن الله

اشاره

(فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال)((1))

(این چراغ پرفروغ) در خانه هائی قرار دارد که خداوند اذن فرمود دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوس بازان در امان باشد) خانه هائی که نام خداوند در آن برده شود

و صبح و شام در آن تسبیح گویند.

خانۀ فاطمۀ زهرا علیها السلام برتر از خانۀ انبیا علیهم السلام

عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ نُفَیْعِ بْنِ الْحَارِثِ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ وَ عَنْ بُرَیْدَةَ قَالا قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ) فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ أَیُّ بُیُوتٍ هَذِهِ[هِیَ] یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ بُیُوتُ الْأَنْبِیَاءِ. فَقَامَ إِلَیْهِ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا الْبَیْتُ مِنْهَا[یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا الْبَیْتُ مِنْهَا لِبَیْتِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَة] ؟ وَ أَشَارَ إِلَی بَیْتِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ علیهما السلام قَالَ نَعَمْ مِنْ أَفْضَلِهَا[اَفاضِلِها].»

ترجمه:

انس بن مالک و بریده گفتند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این آیه را خواند: (فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ


1- النور: 36.

ص:48

أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ)؛ «در خانه هایی که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه] ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش می کنند.» مردی از جای خود حرکت کرد و پرسید: این کدام خانه ها است یا رسول اللَّه؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: خانه های انبیاء.

ابوبکر از جای خود حرکت کرد و در حالی که به خانۀ علی و فاطمه علیهما السلام اشاره می کرد گفت: یا رسول اللَّه! این خانه از آنها است؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: آری؛ از بهترین آن خانه ها است.

منابع :

1.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مردویه اصفهانی[م.410]، ص 284.

2.تفسیر ثعلبی، ثعلبی[م. 427]، ج 7، ص 107.

3. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی[م. 490]، ج 1، ص 533.

4.فضائل الثقلین، ایجی شافعی[م.820]، ص184.

5. الدر المنثور، سیوطی[م. 911]، ج 5، ص 50.

6. تفسیر آلوسی، آلوسی[م.1270]، ج 18، ص 174.

ص:49

آیۀ هفتم: یؤثرون علی انفسهم

اشاره

(وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ

فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).((1))

و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم]باشد، آنها را بر خودشان مقدّم می دارند.

و هر کس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند.

ایثار فاطمۀ زهرا علیها السلام و نزول آیۀ (و یُؤثِرُونَ عَلی أَنفُسِهِم)

أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الشِّیرَازِیُّ أَخْبَرَنَا أَبُو بَکْرٍ الْجَرْجَرَائِیُّ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْبَصْرِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَهْلٍ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُمَرَ الدَّهَّانُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ مَوْلَی عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ حَدَّثَنَا عَاصِمُ بْنُ کُلَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ [قَالَ]: إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَی النَّبِیِّ فَشَکَا إِلَیْهِ الْجُوعَ، فَبَعَثَ إِلَی بُیُوتِ أَزْوَاجِهِ فَقُلْنَ: مَا عِنْدَنَا إِلَّا الْمَاءُ.

فَقَالَ: مَنْ لِهَذَا اللَّیْلَةَ؟ فَقَالَ عَلِیٌّ: أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَأَتَی فَاطِمَةَ علیها السلام فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ: مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ الصِّبْیَةِوَ لَکِنَّا نُؤْثِرُ ضَیْفَنَا. فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : نَوِّمِی الصِّبْیَةَ، وَ [أَنَا] أُطْفِئُ السِّرَاجَ لِلضَّیْف، فَفَعَلَتْ وَ عَشَّوُا الضَّیْفَ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِمْ هَذِهِ الْآیَةَ: (وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).


1- الحشر: 9.

ص:50

ترجمه:

راوی گوید: مردی نزد پیامبر آمد و از گرسنگی شکایت کرد. پیامبر کسی را به خانه های همسرانش فرستاد و آنان گفتند: جز آب چیزی نداریم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: چه کسی این مرد را امشب میهمان می کند؟

حضرت علی گفت: یا رسول اللّه، من او را مهمان می نمایم. علی علیه السلام ماجرا را به حضرت فاطمه خبر داد. دختر پیامبر به علی گفت: فقط به اندازۀ یک بچه غذا داریم، ولی آن را به مهمانمان می دهیم.

علی علیه السلام گفت: تو بچه ها را بخوابان و من چراغ را برای مهمان خاموش می کنم. فاطمه علیها السلام چنین کرد و به مهمان شام دادند. صبحِ فردا خداوند درباره آنان این آیه را نازل کرد: (وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ).

منبع:

شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج2، ص331.

ص:51

آیۀهشتم: شجرۀ طیبه

اشاره

(أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ

وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ * تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا

وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ)((1))

آیا ندیدی خدا چگونه مَثَل زده: سخنی پاک که مانند درختی پاک است

که ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است؟ میوه اش را هر دم به اذن پروردگارش می دهد.

و خدا مَثَلها را برای مردم می زند، شاید که آنان پند گیرند.

شاخۀ درخت رسالت

عَنْ سَلَّامٍ الْخَثْعَمِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَقُلْتُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: (أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ). قَالَ: یَا سَلَّامُ الشَّجَرَةُ مُحَمَّدٌ، وَ الْفَرْعُ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ، وَ الثَّمَرُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ! وَ الْغُصْنُ فَاطِمَةُ، وَ شُعَبُ ذَلِکَ الْغُصْنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ علیها السلام ، وَ الْوَرَقُ شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا أَهْلَ الْبَیْتِ، فَإِذَا مَاتَ مِنْ شِیعَتِنَا رَجُلٌ تَنَاثَرَ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرَقَةٌ، وَ إِذَا وُلِدَ لِمُحِبِّینَا مَوْلُودٌ أَخْضَرَ مَکَانَ تِلْکَ الْوَرَقَةِ وَرَقَةٌ. فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: (تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ


1- ابراهیم: 24-25.

ص:52

رَبِّها) مَا یَعْنِی؟ قَالَ: یَعْنِی الْأَئِمَّةَ تُفْتِی شِیعَتَهُمْ فِی الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فِی کُلِّ حَجٍّ وَ عُمْرَةٍ.»

ترجمه:

سلّام خثعمی گوید: روزی به محضر امام باقر علیه السلام رسیدم و عرض کردم؛ یابن رسول الله! تفسیر کلام خدای تعالی در کلمۀ طیبۀ (أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ) چیست؟

حضرت علیه السلام فرمود: ای سلّام! شجرۀ طیبه، محمد صلی الله علیه و آله است و فرع آن شجره حضرت علی علیه السلام و ثمره و میوۀ آن حسن و حسین علیهما السلام و شاخۀ آن درخت، فاطمه علیها السلام است و شعبه های مختلف آن شاخه، ائمۀ معصومین از فرزندان فاطمه علیها السلام هستند و برگ های سبز آن درخت، شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام هستند. هر گاه یک شیعه از ما از دنیا برود، ورقی از درخت می افتد و هر زمان مولودی از محب اهل بیت به دنیا بیاید، یک ورق سبز بر این درخت روییده می شود.

سپس سؤال کردم یا ابن رسول الله! آیۀ (تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها) به چه معناست؟ فرمود: یعنی ائمۀ معصومین علیهم السلام که حکم حلال و حرام را در مراسم حج و عمره به شیعیانشان فتوی می دهند و بیان می کنند.

منبع:

شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج1، ص406.

ص:53

آیۀ نهم: نور

اشاره

(اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَی نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ)((1))

خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشه ای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی، افروخته می شود. نزدیک است که روغنش -هر چند بدان آتشی نرسیده باشد- روشنی بخشد. روشنیِ بر روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می کند، و این مَثَلها را خدا برای مردم می زند و خدا به هر چیزی داناست.

مشکات نور و کوکب دُرّی

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَوْذَبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْخَلِیلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ الْبَغْدَادِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ) قَالَ الْمِشْکَاةُ فَاطِمَةُ وَ


1- النور:35.

ص:54

الْمِصْبَاحُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ) قَالَ کَانَتْ فَاطِمَةُ کَوْکَباً دُرِّیّاً مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ (یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ) الشَّجَرَةُ الْمُبَارَکَةُ إِبْرَاهِیمُ (لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ) لَا یَهُودِیَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِیَّةٍ (یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ) قَالَ یَکَادُ الْعِلْمُ یَنْطِقُ مِنْهَا (وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ) قَالَ إِمَامٌ بَعْدَ إِمَامٍ (یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ) قَالَ یَهْدِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِوَلَایَتِنَا مَنْ یَشَاء.»

ترجمه:

ابن مغازلی شافعی به سند خود از علی بن جعفر علیه السلام روایت می کند که ایشان تفسیر آیۀ (کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ) را از امام کاظم علیه السلام سوال نمود و حضرت علیه السلام در جواب فرمود: مراد از «مشکاة» فاطمه علیها السلام است و «مصباح» حسن و حسین علیهما السلام هستند و مراد از (الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌ) فاطمه است که همچون ستاره ای درخشان در بین تمام زنان عالَم می درخشد و مراد از (یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ) ابراهیم علیه السلام است و (لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ) یعنی نه یهودی و نه نصرانی است.

(یَکادُ زَیْتُها یُضِی ءُ) یعنی نزدیک است علم از وجود فاطمه علیها السلام به سخن آید. (وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ) اگر چه به او نرسد آتش (نُورٌ عَلی نُورٍ) یعنی از نسل فاطمه علیها السلام امامانی است که یکی بعد از دیگری به وجود می آیند.(یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ) حضرت علیه السلام فرمود: خداوند هدایت می کند به ولایت ما (آل محمد) هر که را بخواهد.

منابع:

1.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483] ص293.

2.مناقب أهل البیت، ابن مغازلی، [م. 483] ص378.

3.جواهر العقدین، سمهودی، [م. 991] ج 2، ص95.

ص:55

آیۀ دهم: مرج البحرین

اشاره

(مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ* بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ)((1))

دو دریا را [به گونه ای] روان کرد [که] با هم برخورد کنند.

میان آن دو، حد فاصل و حجابی است که به هم تجاوز نمی کنند.

دو دریای حضرت فاطمه علیها السلام و حضرت علی علیه السلام

«حَدَّثنا أبُو حُذَیفة عَن أبِیهِ عَن سُفیان الثُوری فِی قول الله سُبحَانه: (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ) قَالَ: فَاطِمَةُ وَ عَلِیّ (یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ) قَالَ: الحَسَنُ وَ الحُسَینُ.»

ترجمه:

ابو حذیفه از پدرش و او از سفیان ثوری نقل کرده است که منظور از «بحرین» در آیۀ شریفۀ (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ) فاطمه و علی و «لؤلؤ و مرجان» در آیۀ (یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ)((2))؛ [از هر دو (دریا) مروارید و مرجان برآید]،حسن و حسین اند.


1- الرحمن: 19-20.
2- الرحمن: 22.

ص:56

منابع:

1.تفسیر ثعلبی، ثعلبی، [م. 427] ج 9، ص 182.

2.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مردویه اصفهانی،[م. 410] ص 328.

3.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483] ص 294(أخبرنا أبو غالب محمد بن أحمد بن سهل النحویّ رحمه الله إذناً أخبرنی أبو الفضل عبد الواحد بن عبد العزیز التمیمیُّ حدثنا أبوعلی محمد بن أحمد بن الحسن الصوّاف حدثنا محمد بن هارون الهاشمیُّ حدّثنا جدِّی حدثنا یحیی الحِمّانی حدّثنا قیس بن الرّبیع الأسدیُّ عن أبی هارون العبدیّ عن أبی سعید الخُدریّ فی قوله عزّ وجلّ : (مَرَجَ البَحرَیْنِ یَلْتَقِیانِ).

4.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج 2، ص 284.

5.تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، [م. 654]ص212(عن سفیان الثوری و سعید بن جبیر ان البحرین علیا و فاطمة و البرزخ محمد رسول اللّه یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان الحسن و الحسین.)

6. فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص193( عن ابن عباس و أنس: (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ) یعنی: علیا و فاطمة علیهما السّلام(بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ) قدم النبی صلّی اللّه علیه و آله یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ الحسن و الحسین.)

7.الفصول المهمة، ابن صباغ، [م. 855] ج 1، ص 151.

8.الدر المنثور، سیوطی، [م. 911] ج 6، ص 142.

9.تفسیر آلوسی، آلوسی، [م.1270] ج 27، ص 107.

10.مختصر المحاسن المجتمعة، صفوری،[م. 894] ص192 (ط. دار ابن کثیر): با این عبارت: «قال بعض المفسرین فی قوله تعالی: (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ) * (یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ) أی بحر النبوة من فاطمة و بحر الفتوة من علی و البرزخ الحاجز من التقوی، و الحَسَنُ وَ الحُسَینُ هما اللؤلؤ و المرجان».

11.مناقب مرتضوی، کشفی،[م. 1060] ص70، به این عبارت: «در کتاب شیخ الشیوخ شهاب الدّین سهروردی و تفسیر عمده و درر به روایت سعید بن جبیر و سلمان فارسی به اسناد سفیان ثوری- رحمة اللّه علیه- مسطور است که: «مراد از مرج البحرین مرتضی علی است و فاطمه و از بینهما برزخ محمد مصطفی و از لؤلؤ و مرجان حسن و حسین- علیهم الصّلواة و السّلام».

ص:57

آیۀ یازدهم: رضایت (فترضی)

اشاره

(وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی)((1))

و به زودی پروردگارت [در قبال این مرارت و سختی، مقام شفاعت امت در روز قیامت را]

به تو عطا می کند که راضی شوی.

شفاعت در نزول آیۀ (و لسوف یعطیک ربک فترضی)

«عَنْ جَابِر الأَنْصَارِی أنّهُ رَأَی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةَ علیها السلام وَ عَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ بِیَدَیْهَا وَ تُرْضِعُ وُلْدَهَا فَدَمَعَتْ عَیْنَا رَسُولِ اللّٰه صلی الله علیه و آله فَقَالَ: یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الآخِرَةِ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللّٰه صلی الله علیه و آله الْحَمْدُ للهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ للهِ عَلَی آلَائِهِ فَأَنْزَلَ اللّٰه: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی)».

ترجمه:

جابر بن عبداللّٰه انصاری روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را در حالی دید که کسائی از پوست شتر بدوش افکنده و با دست خود مشغول آسیاب کردن و شیر دادن فرزندش است.


1- الضحی:5.

ص:58

چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله پر از اشک شد و به حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: ای دختر عزیزم، تلخیهای دنیا را در مقابل شیرینی آخرت قرار بده.

فاطمۀ زهرا علیها السلام گفت: یا رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله خدا را سپاس به سبب نعمتهای فراوانی که عنایت فرموده، و شکر برای اوست در مقابل عطاهایش.

در همین موقع بود که خداوند متعال این آیۀ شریفه را نازل فرمود: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی)؛ و به زودی پروردگارت [در قبال این مرارت و سختی، مقام شفاعت امت در روز قیامت را] به تو عطا می کند که راضی شوی.

منابع:

1.تفسیر ثعلبی، ثعلبی[م. 427]، ج10، ص225.

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405](ط:دارالفرقان): ص128، ح179 و (ط بنی الزهرا): ص240، ح179. با این عبارت: «عن جابر قال دخل رسو ل الله علی فاطمة و هی تطحن بالرحی فلما نظر إلیها بکی و قال: یا فاطمة تنقلی من لذة الدنیا انعی الجنة غداً فنزلت: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی)»

3.احیاء علوم الدین، ابوحامد غزالی[م. 505]، ربع المنجیات، الشطر الثانی من الکتاب فی الزهد، ج13، ص149 (ص2472.) با این عبارت: عن جابر قال دخل رسول الله صلی الله علیه و آله علی فاطمة و هی تطحن بالرحی و علیها کساء من وبر الإبل فلما نظر إلیها بکی و قال یا فاطمة تجرعی مرارة الدنیا لنعیم الأبد فأنزل الله علیه (و لسوف یعطیک ربک فترضی).

4.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج2، ص445.

به همین مضمون: ((1))

5.مقتل الحسین، خوارزمی[م. 568]، ج1، ص105.

6.جامع الاحادیث، سیوطی، [م. 911]ج34، ص39.


1- در این منابع با این عبارت آمده است: «عَنْ جَابِرٍ [قَالَ:] إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ رَأَی عَلَی فَاطِمَةَ[علیها السلام] کِسَاءً مِنْ أَوْبَارِ الْإِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ فَبَکَی وَ قَالَ: یَا فَاطِمَةُ[علیها السلام] اصْبِرِی عَلَی مَرَارَةِ الدُّنْیَا لِنَعِیمِ الْآخِرَةِ غَداً. وَ نَزَلَتْ: (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی).

ص:59

7.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]، ص57، ح145.

8. دُر المنثور، سیوطی، [م. 911]ج6، ص361. (با این عبارت: «أَخْرَجَ الْعَسْکَرِیُّ فِی الْمَوَاعِظِ، وَابْنُ مَرْدَوَیْهِ وَابْنُ النَّجَّارِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عَلَی فَاطِمَةَ وَهِیَ تَطْحَنُ بِالرَّحَی، وَعَلَیْهَا کِسَاءٌ مِنْ حَملَة[جِلْدِ] الْإِبِلِ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا قَالَ: یَا فَاطِمَةُ تَعَجَّلِی فتجرعی مَرَارَةَ الدُّنْیَا لِنَعِیمِ الْآخِرَةِ، غَدا فَأَنْزَلَ اللَّهُ: (وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی)).

9.فتح القدیر، شوکانی، [م. 1250] ج5، ص460. (مانند درالمنثور نقل کرده است)

10.تفسیر آلوسی، آلوسی، [م.1270] ج30، ص160. (مانند درالمنثور نقل کرده است)

ص:60

ص:61

آیۀدوازدهم: اصطفاء (بر نساء عالمیان)

اشاره

(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ)((1))

و [یاد کن] هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم، خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.»

بهترین زنان عالمیان

«حُدِّثْتُ عَنْ عَمَّارٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَوْلُهُ: (وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ) قَالَ: کَانَ ثَابِتٌ الْبُنَانِیُّ یُحَدِّثُ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَالَ خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَرْبَعٌ: مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ، وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ».

ترجمه:

از انس بن مالک نقل شده که حضرت رسول ذیل آیۀ: (وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ) فرمودند: بهترین زنان عالم


1- آل عمران:42.

ص:62

چهار نفرند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله .

منابع:

1.جامع البیان عن تأویل آی القرآن، طبری، [م. 310] ج 3، ص 358.

2.المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ابن عطیة اندلسی، [م. 542] ج 1، ص 434.

3.تفسیر قرطبی، قرطبی،[م. 671] ج 4، ص 83.

4.تفسیر البحر المحیط، أبی حیان اندلسی، [م. 745] ج 2، ص 477.

5.تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، [م. 774] ج 1، ص 371.

6.الکامل، عبد الله بن عدی جرجانی، [م. 365] ج 4، ص 217.

7.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463] ج 7، ص 194.

8.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج 70، ص 111.

9.تهذیب الکمال، مزی، [م. 742] ج 35، ص 250.

10.تهذیب التهذیب، ابن حجر، [م. 852] ج 12، ص 391.

11.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مردویه اصفهانی، [م. 410] ص 194.

12.قصص الأنبیاء، ابن کثیر، [م. 774] ج 2، ص 376.

13. مسند فاطمة الزهرا، سیوطی، [م. 911] ص57 ط المطبعة العزیزیة بحیدر آباد الهند

14.ذخائر العقبی، محب طبری،[م. 694] ص 44.

15.الاستیعاب، ابن عبد البر، [م. 463]ج 4، ص 1821.

مؤید این روایت:

«عن معمر عن قتادة عن أنس أنّ النَّبیَّ صَلّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلّم قال: حَسْبُکَ مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیَمُ بِنْتُ [ابنة] عِمْرَانَ وَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ [ابنة] مُحَمَّدٍ وَ آسِیَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْن .»

ترجمه:

انس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که ایشان خطاب به دخترشان فاطمه فرمود: در

ص:63

فضیلت تو همین بس که جزء برترین زنان عالم هستی؛ یعنی: مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و آسیه همسر فرعون.

منابع:

1.المصنف، عبد الرزاق صنعانی، [م. 211] ج 11، ص 430.

2.تفسیر القرآن، عبد الرزاق صنعانی، [م. 211] ج 1، ص 121.

3.المصنف، ابن أبی شیبة کوفی، [م. 235] ج 7، ص 530.

4.مسند أحمد، أحمد بن حنبل، [م. 241] ج 3، ص 135.

5.سنن الترمذی، ترمذی، [م. 279] ج 5، ص 367(هذا حدیث صحیح) با این سند: حدثنا أبو بکر بن زیجویة، حدثنا عبد الرزاق، أخبرنا معمر عن قتادة عن أنس.

6.الآحاد والمثانی، ابن ابی عاصم ضحاک، [م. 287] ج 5، ص 363.

7.مسند أبی یعلی، أبو یعلی موصلی،[م. 307] ج 5، ص 380.

8.صحیح ابن حبان، ابن حبان، [م. 354] ج 15، ص 464.

9.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج 22، ص 402.

10.تفسیر السمرقندی، أبو اللیث سمرقندی، [م. 373] ج 3، ص 449.

11.مستدرک، حاکم نیشابوری، [م. 405] ج 3، ص 157(هذا الحدیث فی المسند لأبی عبد الله أحمد بن حنبل هکذا )

12.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] (ط:دارالفرقان): ص49، ح28 و (ط بنی الزهرا): ص52، ح28.

13.تفسیر ثعلبی، ثعلبی، [م. 427] ج 3، ص 55.

14.معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانی، [م. 430] ج6، ص3187 و ص3207، ح7273.

15.استیعاب، ابن عبد البر، [م. 463]ج 4، ص 1822.

16.تفسیر البغوی، بغوی، [م. 516] ج 1، ص 301.

17.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج 52، ص 102.

18.تفسیر رازی، فخر الدین رازی، [م. 606] ج 8، ص 46.

19.تفسیر القرطبی، قرطبی، [م. 671] ج 18، ص 204.

20.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص 43.

21.تهذیب الکمال، مزی، [م. 742] ج 35، ص 250.

ص:64

22.سیر أعلام النبلاء، ذهبی، [م. 748] ج 2، ص 117.

23.تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، [م. 774] ج 1، ص 370.

24.عمدة القاری، عینی، [م. 855] ج 3، ص 27.

25.الجامع الصغیر، سیوطی، [م. 911] ج 1، ص 574.

ص:65

بخش دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در حریم الهی

اشاره

ص:66

ص:67

1) رضا و غضب خدا به تبع رضا و غضبِ فاطمۀ زهرا علیها السلام

روایت حضرت صادق علیه السلام از حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام

«... عن جعفر بن محمد عن أبیه عن علی بن الحسین عن أبیه عن علی[علیهم السلام] قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَه صلی الله علیه [وآله] وسلم لفَاطِمَةُ [علیها السلام]:«إنَّ اللهَ [الرَّبَّ] یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَی لِرِضَاکِ». هذا حدیث صحیح الاسناد.»

ترجمه:

حضرت علی [علیه السلام] روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمودند: به راستی خداوند [پروردگار] به سبب خشم تو خشم می کند و به خشنودی تو خشنود می شود.

منابع

1.آحاد و المثانی، ضحاک [م. 287]، ج5، ص363.

2. معجم الکبیر، طبرانی [م. 360]، ج1، ص108 و ج22، ص401.

3.کامل، عبد اللّٰه بن عدی [م. 365]، ج2، ص351.

4.مستدرک، حاکم نیشابوری [م. 405]، ج3، ص154. (هذا حدیث صحیح الاسناد)

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] (ط:دارالفرقان): ص94، ح120 و (ط بنی الزهرا): ص164، ح120.

و در حدیث شمارۀ 20 : « عن النبی أنه قال یا فاطمة...»

و در حدیث شمارۀ: 21 «عن جابر قال رسول الله لفاطمة...»

ص:68

6.شرف المصطفی، خرگوشی [م. 406]، ج 5، ص350.

7.فضائل الخلفاء، ابو نعیم اصفهانی، [م. 430] ص124، ح141.

8.معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانی، [م. 430] ج6، ص3188، ح7330.

9.ذیل تاریخ بغداد، ابن نجار بغدادی[م. 463]، ج2، ص140.

10.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر [م. 571]، ج3، ص156.

11.أسد الغابة، ابن اثیر [م. 630]، ج5، ص522.

12. میزان الاعتدال، ذهبی [م. 748]، ج1، ص535 و ج2، ص492.

13.نظم درر السمطین، زرندی حنفی [م. 750]، ص178.

14.مجمع زوائد، هیثمی [م. 807]، ج9، ص203 (هیثمی گوید: رواه الطبرانی و اسناده حسن).

15.إمتاع الأسماع، مقریزی [م. 845]، ج4، ص196.

16. اصابة، ابن حجر [م. 852]، ج8، ص266.

17.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی [م. 942]، ج11، ص44.

به همین مضمون:((1))

18.مناقب علی بن أبی طالب، ابن المغازلی [م. 483]، ص275.

19.فرائد السمطین، حموینی شافعی [م. 730]،ج 2، ص46.

20.کنز العمال، متقی هندی [م. 975]، ج12، ص111.


1- در این منابع با این عبارت نقل شده است: «عن جعفر بن محمد عن أبیه عن جدّه عن علیّ أنّ رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) قال : یا فاطمة إنّ الله لَیَغْضَبُ لِغَضَبِکَ [لِغَضَبِ فاطِمَه] و یَرْضَی لِرِضاکِ.»

ص:69

2) اشتقاق اسم فاطمه علیها السلام از اسم «فاطر» و «فاطم» خداوند

عَنْ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ الْتَفَتَ إِلَی یَمْنَةِ الْعَرْشِ فَإِذَا فِی النُّورِ خَمْسَةُ أَشْبَاحٍ سُجَّداً وَ رُکَّعاً. قَالَ آدَمُ: یَا رَبِّ هَلْ خَلَقْتَ أَحَداً مِنْ طِینٍ قَبْلِی؟ قَالَ: لَا یَا آدَمُ. قَالَ: فَمَنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْأَشْبَاحِ الَّذِینَ أَرَاهُمْ فِی هَیْئَتِی وَ صُورَتِی؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ مِنْ وُلْدِکَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ. هَؤُلَاءِ خَمْسَةٌ شَقَقْتُ لَهُمْ خَمْسَةَ أَسْمَاءٍ مِنْ أَسْمَائِی لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لاَ الْعَرْشَ وَ لَا الْکُرْسِیَّ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ وَ لَا الْمَلَائِکَةَ وَ لَا الْإِنْسَ وَ لَا الْجِنَّ؛ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْعَالِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ أَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا الْإِحْسَانُ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ. آلَیْتُ عَلَی نَفْسِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ وَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ مَحَبَّةِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ جَنَّتِی وَ آلَیْتُ بِعِزَّتِی أَنَّهُ لَا یَأْتِینِی أَحَدٌ بِمِثْقَالِ ذَرَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنَ بُغْضِ أَحَدِهِمْ إِلَّا أَدْخَلْتُهُ نَارِی وَ لَا أُبَالِی. یَا آدَمُ، هَؤُلَاءِ صَفْوَتِی مِنْ خَلْقِی بِهِمْ أَنجیهِم وَ بِهِمْ أَهْلَکُهُمْ فَإِذَا کَانَ لَکَ إِلَیَّ حَاجَةٌ فَبِهؤُلاءِ تَوَسَّل. فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: نَحْنُ سَفِینَةُ النَّجَاةِ مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا نَجَا وَ مَنْ حَادَّ عَنْهَا هَلَکَ فَمَنْ کَانَ لَهُ إِلَی اللَّهِ حَاجَةٌ فَلْیَسْأَلْ بِنَا أَهْلِ الْبَیْتِ».

ترجمه:

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود: زمانی که خداوند تعالی آدم ابوالبشر را

ص:70

آفرید و از روح خود در او دمید آدم توجهی به سمت راست عرش کرد. او پنج شبح نوری مشاهده کرد که در حال سجده و رکوع بودند. آدم به خداوند عرض کرد: خداوندا، آیا کسی را قبل از من از خاک آفریده بودی؟

خداوند فرمود: نه. آدم علیه السلام گفت: این پنج شبح که در شکل و ظاهر من هستند کیستند؟

خداوند فرمود: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند که اگر نبودند تو را نیز نمی آفریدم. برای این پنج تن از پنج نام خود نامی جدا کرده ام. اگر اینها نبودند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و آسمان و زمین و ملائک و انسانها و اجنّه را خلق نمی کردم. من محمودم و این محمد صلی الله علیه و آله است. من عالی هستم و این علیست. من فاطرم و این فاطمه علیها السلام است. من احسانم و این حسن علیه السلام است و من محسنم و این حسین علیه السلام است. به جان خودم سوگند هرکس به اندازۀ ذره ای از محبت اینها در قلبش داشته باشد وارد بهشت می کنم. سوگند به جانم، اگر کسی به اندازۀ ارزنی بغض و کینه نسبت به آنان داشته باشد او را وارد آتش می کنم و باکی از این کار ندارم.

ای آدم، اینان بندگان برگزیدۀ من هستند که نجات و هلاک الهی به واسطۀ آنهاست. اگر حاجتی به درگاه ما داشتی به آنان متوسل شو. پیامبر در ادامه فرمود: ما کشتی نجاتیم که اگر کسی بر آن سوار شود نجات یابد و هرکس منحرف شود هلاک گردد. اگر کسی حاجتی از خدا داشته باشد به وسیلۀ ما اهل بیت درخواست کند. ((1))

منبع:

فرائد السمطین، جوینی، [م. 730]ج1، ص36.


1- اشتقاق اسم فاطمه علیها السلام از اسم فاطر خدا با این عبارت «أنا الفاطر و هذه فاطمه» در این منابع آمده است: عسل المصفی، عاصمی، ج2، ص364؛ نزهة المجالس، صفوری شافعی، ج2، ص178.

ص:71

3) حجّت خدا در غیب

«عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ آبَائِهِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالُوا: لَمَّا بَلَغَ فَاطِمَةَ علیها السلام إِجْمَاعُ أَبِی بَکْرٍ عَلَی مَنْعِهَا فَدَکَ، وَ انْصَرَفَ عَامِلُهَا مِنْهَا، لَاثَتْ خِمَارَهَا، ثُمَّ أَقْبَلَتْ فِی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا، تَطَأُ ذُیُولُهَا، مَا تَخْرِمُ مِشْیَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّی دَخَلَتْ عَلَی أَبِی بَکْرٍ، وَ قَدْ حَفَّلَ حَوْلَهُ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ، فَنِیطَتْ دُونَهَا مُلَاءَةٌ، ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ لَهَا الْقَوْمُ بِالْبُکَاءِ، ثُمَّ أمْهَلَتْ حَتَّی هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، وَ سَکَنَتْ رَوْعَتُهُمْ، وَ افْتَتَحَتِ الْکَلَامَ، فَقَالَتْ: ... فَاحْمَدُوا اللَّهَ الَّذِی بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ ابْتَغَی مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ، فَنَحْنُ وَسِیلَتُهُ فِی خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ آلُ رَسُولِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّةُ غَیْبِهِ [حُجَّتُهُ فِی غَیْبِهِ]، وَ نَحنُ خَاصَّتُه، وَ مَحَلُّ قُدسِه، وَ وَرَثَةُ أَنْبِیَائِهِ». ثُمَّ قَالَتْ: «أَنَا فَاطِمَةُ وَ أَبِی مُحَمَّد صلی الله علیه و آله [ابنَةُ مُحَمَّد]...»

ترجمه:

زید بن علی از آباء طاهرینش علیهم السلام روایت می نماید: هنگامی که به حضرت زهرا علیها السلام خبر رسید که ابوبکر او را از فدک منع کرده [و آن را غصب نموده است] و عامل آن حضرت از فدک بیرون شده چادر خویش را بر سر کرد و با جمعی از زنان قومش حرکت کرد - در حالی که چادر آن حضرت بر زمین کشیده می شد و همانند رسول خدا صلی الله علیه و آله گام بر می داشتند- تا بر ابوبکر وارد شدند و اطراف او را مهاجرین و انصار گرفته بودند. پارچه ای در مقابل حضرت کشیده شد و آن بانو ناله ای کردند که همۀ آن گروه

ص:72

به گریه افتادند. پس اندکی درنگ فرمود تا صدای جوشش جمعیت، خاموش شد و اضطرابشان آرام گشت.

آنگاه کلام را آغاز نمود و فرمود: ...سپاسگزار باشید خدایی را که به عظمت و نورش، اهل آسمانها و زمین، وسیله ای به سوی او طلب کردند و ما وسیلۀ خدا در مخلوقاتش و آل رسول و حجّت خدا برای غیبش هستیم و ما خاصّان خدا و محل قُدس او و وارثان انبیائیم. سپس فرمود: من فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله هستم...

منابع:

1.سقیفة و فدک، جوهری، [م. 323] ص100.

2.شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحدید، [م.656] ج16، ص211(ابن ابی الحدید به این طریق نیز آورده: عن جابر الجعفی عن أبی جعفر محمد بن علی علیه السلام ).

ص:73

4) حجّت خدا بر خلق

«أَخْبَرَنَا أَیْضاً أَبُو جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَلَوِیِّ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ[الجعفی] عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِیّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ أَبْنَاءه[اِبنَیه] حُجَجَ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِی أُمَّتِی مَنِ اهْتَدَی بِهِمْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ.»

ترجمه:

جابر بن عبد اللَّه انصاری می گوید؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خدای سبحان، علی علیه السلام و همسر و فرزندانش را حجّت های خود بر مردم قرار داده است و آنان در های علم برای امّت من هستند. هر کسی در جست و جوی هدایت توسط آنان باشد به صراط مستقیم هدایت می یابد.

منبع:

شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج1، ص76.

ص:74

ص:75

بخش سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و پیامبر صلی الله علیه و آله

اشاره

ص:76

ص:77

5) فاطمه علیها السلام ؛ اُم ابیها

روایت اول:

عَن جَعفَر بن مُحَمَّد علیه السلام أنَّهُ قَالَ: کَانَت کُنیَةُ فَاطِمَة بِنت رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله أُمَّ أبِیهَا».

ترجمه:

از حضرت جعفر بن محمد [علیهما السلام] روایت کرده است: کنیۀ حضرت فاطمه [علیها السلام] دختر رسول خدا [صلی الله علیه و آله]، امّ ابیها است.

منابع:

1.تاریخ الأمم و الملوک، طبری، [م. 310]، ج 11، ص499.

2.منتخب من ذیل المذیل من تاریخ الصحابة والتابعین، [م. 310]، طبری، ص6.

3.استیعاب، ابن عبد البر[م. 463]، ج4، ص1899.

4.تعدیل والتجریح، سلیمان بن خلف بن سعد، ابن أیوب باجی مالکی[م. 474]، ج3، ص1499: «... عن جعفر بن محمد عن أبیه قال کانت کنیة فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه [و آله] وسلم أم أبیها».

5.مناقب الإمام علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483]، ص278.

6.مناقب أهل البیت، ابن مغازلی، [م. 483]، ص406: «...عن جعفر بن محمد، عن أبیه قال: کنیة فاطمة[علیها السلام]...».

7.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571]، ج3، ص158.

ص:78

8.الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، [م. 748]، ج2، ص514: «فاطمة ابنة النبی صلی الله علیه [وآله] و سلم، أم أبیها».

روایت دوم:

«کَانَت فَاطِمَةُ تُکَنَّی أُمَّ أبِیهَا».

ترجمه:

کنیۀ حضرت فاطمۀ زهرا[علیها السلام]، «امّ ابیها» است (یعنی مادر پدرش).

منابع:

1.اغانی، أبی الفرج اصفهانی[م. 356]، ج16، ص359

2.مقاتل الطالبیین، أبی الفرج اصفهانی[م. 356]، ص29.

3.معجم الکبیر، طبرانی[م. 360]، ج22، ص397، ح985 با این عبارت: «حدثنا الحسین بن فهم حَدَّثَنَا مصعب بن عبد الله الزبیری قال کنیة فاطمة أم أبیها». و ح988 با این عبارت: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمَدِینِیُّ فُسْتُقَةُ قَالَ: «کَانَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ تُکَنَّی أُمَّ أَبِیهَا »

4.تعدیل و التجریح، ابن أیوب باجی مالکی [م. 474]، ج3، ص1498.

5.أسد الغابة، ابن الأثیر[م. 630]، ج5، ص520.

6.تهذیب الکمال، مزی[م. 742]، ج35، ص247

7.اصابه، ابن حجر[م. 742]، ج8، ص262: «فاطمة الزهراء بنت إمام المتقین رسول الله محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم الهاشمیة صلی الله علی أبیها وآله وسلم کانت تکنی أم أبیها».

8.سیر أعلام النبلاء، ذهبی، [م. 748]، ج2، ص118 – 119:«فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و آله سیدة نساء العالمین فی زمانها البضعة النبویة، و الجهة المصطفویة، أم أبیها».

9.تهذیب التهذیب، ابن حجر[م. 852]، ج12، ص391.

10.إمتاع الأسماع، مقریزی، [م. 845]، ج5، ص351: «[فاطمة الزهراء بنت رسول الله صلی الله علیه و آله] وسمیت البتول أیضا لأنها منقطعة القرین، والبتل القطع، وتکنی أم أبیها، وذکر المطور عن ابن عباس أنها سمیت [فاطمة لأن] الله تعالی فطم محبیها عن النار».

11.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، [م. 942]، ج11، ص37: «و کانت تکنی أم أبیها».

ص:79

6) اَنت منّی و اَنا منک

عن جعفر بن محمّد،عن أبیه محمّد بن علیّ، عن أبیه علیّ بن الحسین،عن أبیه الحسین بن علیّ،عن أمّه فاطمة بنت رسول الله قَالَت: لَمَّانَزَلَتْ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : (لاَتَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا)((1)) قَالَتْ فَاطِمَةُ فتهیَّبْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَنْ أَقُولَ لَهُ: یَا أَبَه! فَجَعَلْتُ أَقُولُ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّه!ِ فَأَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ لِی: یَا بُنَیَّةُ لَمْ تَنْزِلْ فِیکِ وَ لاَ فِی أَهْلِکِ منْ قَبْلُ، أَنْتِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکِ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أَهْلِ الْجَفَاءِوَ الْبَذَخِ وَ الْکِبْرِ، قُولِی: یَا أَبَه، فَإِنَّهُ أحیی [أحبّ] لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَی لِلرَّبِّ. ثُمَّ قَبَّلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله جَبْهَتِی وَ مَسَحَنِی بِرِیقِهِ فَمَا احْتَجْتُ إِلَی طِیبٍ بَعْدَهُ.

ترجمه:

امام صادق علیه السلام از حضرت زهرا علیها السلام روایت می فرمایند که ایشان فرمودند: چون آیۀ (لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضًا) [«آن چنان که یکدیگر را صدا می زنید پیامبر صلی الله علیه و آله را صدا مزنید»] بر پیامبر نازل شد، به دلیل مراعات عظمت پیامبر صلی الله علیه و آله ، من نیز او را «پدر» صدا نکردم و او را «رسول الله» می خواندم.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله [چون تغییر رویه را در من مشاهده نمود] به من رو کرد و فرمود: ای دخترم! این آیه در مورد تو و اهل تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو هستم؛ بلکه


1- النور:63.

ص:80

این آیه در مورد جفاکاران و متکبران فرود آمده است. تو مرا «پدر» صدا بزن چراکه این کلام، قلب مرا بیشتر زنده می کند و پروردگار را راضی تر می نماید.

آنگاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیشانیم را بوسید و آب دهانش را به رویم کشید که از آن پس به [استعمال] بوی خوش نیازمند نگردیدم.

منبع:

مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483] ص285.

ص:81

7) نور چشم پیامبر صلی الله علیه و آله و ثمرۀ قلب آن حضرت

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ الْحَسَنُ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْمَنِ ثُمَّ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّ فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْأَیْسَرِ ثُمَّ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام فَلَمَّا رَآهَا بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا بُنَیَّةُ فَمَا زَالَ یُدْنِیهَا حَتَّی أَجْلَسَهَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ أَقْبَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام فَلَمَّا رَآهُ بَکَی ثُمَّ قَالَ: إِلَیَّ إِلَیَّ یَا أَخِی فَمَا زَالَ یُدْنِیهِ حَتَّی أَجْلَسَهُ إِلَی جَنْبِهِ الْأَیْمَنِ فَقَالَ لَهُ أَصْحَابُهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا تَرَی أَحَداً مِنْ هَؤُلَاءِ إِلَّا بَکَیْتَ أَ وَ مَا فِیهِمْ مَنْ تُسَرُّ بِرُؤْیَتِهِ؟

فَقَالَ صلی الله علیه و آله : وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ اصْطَفَانِی عَلَی جَمِیعِ الْبَرِیَّةِ إِنِّی وَ إِیَّاهُمْ لَأَکْرَمُ الْخَلْقِ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ نَسَمَةٌ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْهُمْ.

أَمَّا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام فَإِنَّهُ أَخِی وَ شَفِیقِی وَ صَاحِبُ الْأَمْرِ بَعْدِی وَ صَاحِبُ لِوَائِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ صَاحِبُ حَوْضِی وَ شَفَاعَتِی وَ هُوَ مَوْلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ قَائِدُ کُلِّ تَقِیٍّ وَ هُوَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَمَاتِی مُحِبُّهُ مُحِبِّی وَ مُبْغِضُهُ مُبْغِضِی وَ بِوَلَایَتِهِ صَارَتْ أُمَّتِی مَرْحُومَةً وَ بَعْدَ وَفَاتِی صَارَتْ بِالْمُخَالَفَةِ لَهُ مَلْعُونَةً فَإِنِّی بَکَیْتُ حِینَ أَقْبَلَ لِأَنِّی ذَکَرْتُ غَدْرَ الْأُمَّةِ بِهِ بَعْدِی حَتَّی إِنَّهُ لَیُزَالُ عَنْ مَقْعَدِی وَ قَدْ جَعَلَهُ اللَّهُ بَعْدِی لَهُ ثُمَّ لَا یَزَالُ الْأَمْرُ بِهِ حَتَّی یُضْرَبَ عَلَی قَرْنِهِ ضَرْبَةً تُخْضَبُ مِنْهَا لِحْیَتُهُ

ص:82

فِی أَفْضَلِ الشُّهُورِ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ.

وَ أَمَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام فَإِنَّهَا سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ نُورُ عَیْنِی وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِی وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِیَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّةُ. مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَی أَمَتِی فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَی عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ...

ترجمه:

ابن عباس گوید: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بود که حسن علیه السلام آمد. پیامبر با دیدن او گریست و فرمود نزد من بیا، نزد من بیا، ای پسرم و او را به خود نزدیک نمود تا بر زانوی راستش نشانید.

سپس حسین علیه السلام آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن او نیز گریست و فرمود: نزد من بیا، نزد من بیا، پسر جانم و او را هم نزدیک نمود تا بر زانوی چپ خود نشانید.

سپس فاطمه علیها السلام آمد و آن حضرت صلی الله علیه و آله تا او را دید گریست و فرمود: نزد من بیا، نزد من بیا، دخترم و او را هم به خود نزدیک نمود تا برابر خود نشانید و سپس حضرت علی علیه السلام آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن علی علیه السلام گریست و فرمود: نزد من بیا، نزد من بیا، ای برادرم و او را هم به خود نزدیک نمود تا در سمت راست خود نشانید. آنگاه اصحاب گفتند: یا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله هر کدام را دیدی گریستی! آیا در ایشان کسی نیست تا از دیدنش شاد گردی؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به آنکه مرا به حق [به عنوانِ] نبیّ و بشارت دهنده و ترساننده بر انگیخت و بر همۀ مردم برگزید، من و اینها گرامی ترین مخلوقات نزد خداییم و روی زمین کسی نیست که نزد من محبوبتر از اینها باشد.

ص:83

اما علی بن ابی طالب علیهما السلام برادر و شفیق و صاحب امر من پس از من است. او صاحب لواء من در دنیا و آخرت و صاحب حوض من و شفاعت من است. او مولای هر مؤمن و پیشوای هر متقی است. او وصیّ و خلیفۀ من بر امتم در زندگی و پس از رحلتم است. دوستش دوست من و دشمنش دشمن من است امتم به ولایت او مورد رحمت الهی قرار گرفته اند و به سبب مخالفت با او بعد از وفاتم از رحمت خدا دور و مورد لعن الهی قرار گرفته اند. زمانی که علی علیه السلام آمد گریستم چون یادم آمد که پس از من امتم با او نیرنگ می کنند و او را از مَسندم بر می دارند در حالی که خدا آن را پس از من برای او مقرر کرده و سپس همواره گرفتاری کشد تا ضربتی به سرش زنند که محاسنش از آن خضاب شود در بهترین ماه که ماه رمضان است و در آن قرآن نازل شده برای هدایت مردم و به عنوان گواهی بر هدایت و جدائی حق و باطل.

و اما دخترم فاطمه علیها السلام بانوی زنان جهانیان است از اولین و آخرین و پارۀ وجود من و نور دیده و میوه دل و روح من است که درون من جای دارد و او حوراء انسیه است. هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بایستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد همانطور که نور ستارگان بر زمین بتابد و خدای عز و جل به فرشتگانش فرماید: فرشتگانم ببینید کنیزم فاطمه را که در برابرم ایستاده و دلش از ترسم می لرزد و دل به عبادتم داده است. گواه باشید که شیعیانش را از آتش امان دادم...

منبع:

فرائد السمطین، جوینی شافعی،[م. 730] ج 2، ص34.

ص:84

ص:85

8) پارۀ وجود پیامبر صلی الله علیه و آله

روایت اول:

إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ: «فَاطِمَةُ[علیها السلام] بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی». (1)

ترجمه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمه علیها السلام پارۀ وجود من است و هر کس او را به غضب در آورد مرا به غضب در آورده است.

منابع:

1.مصنف، ابن أبی شیبة کوفی، [م. 235] ج7، ص526.

2.صحیح بخاری، بخاری، [م. 256] ج4، ص210 و 219.

3.آحاد و المثانی، ابن ابی عاصم ضحاک، [م. 287] ج5، ص361.

4.سنن الکبری، نسائی، [م. 303] ج5، ص97.

5.فضائل الصحابة، نسائی، [م. 303] ص78، ح266.


1- . همچنین: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:«فَاطِمَةُ مُضْغَةٌ مِنِّی، یَقْبِضُنِی مَا قَبَضَهَا [مَا یَقْبِضُهَا] و یَبْسُطُنِی ما بَسَطَهَا [مَا یَبْسُطُهَا]» رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمه علیها السلام قطعه ای از گوشت بدن من است، آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده، و آنچه وی را شادمان نماید مرا شادمان نموده است. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج4، ص323؛ سنن الکبری، بیهقی، ج7، ص64؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج58، ص159؛ عمدة القاری، عینی، ج16، ص231.

ص:86

6.خصائص أمیرالمؤمنین علیه السلام ، نسائی، [م. 303] ص121.

7.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج22، ص404.

8.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] (ط:دارالفرقان): ص37، ح1،.و (ط بنی الزهرا): ص26، ح1. با این عبارت: « فَاطِمَةُ[علیها السلام] بَضْعَةٌ مِنِّی یؤذینی ما آذاها و ینصبنی ما أنصبها»

9.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج3، ص156 با این عبارت آمده: «فاطمة[علیها السلام] بضعة منی یؤذینی ما أذاها و یغضبنی ما أغضبها».

10.در نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص176، با این عبارت آمده: »فاطمة بضعة منی فمن أغضبها فقد أغضبنی».

11.عمدة القاری، عینی، [م. 855] ج16، ص223.

12.جامع الصغیر، جلال الدین سیوطی، [م. 911] ج2، ص208.

روایت دوم:

«عَنِ المِسوَرِ قَالَ رَسُولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلّم: فَاطِمَةُ[علیها السلام]بَضْعَةٌ مِنِّی، یَقْبِضُنِی مَا یَقْبِضُهَا [قَبَضَهَا] و یَبْسُطُنِی مَا یَبْسُطُهَا [بَسَطَهَا] و إنَّ الأَنسابَ یومَ القیامةِ تَنقَطِعُ غیرَ نَسَبی وَ سَبَبی وَ صَهری.»

ترجمه:

رسول خدا فرموده است: فاطمه پاره وجود من است. هر چه او را خوشحال سازد مرا خوشحال می کند و هر چه او را ناراحت کند مرا ناراحت می سازد. تمام نسبها در روز قیامت قطع می شود و تنها نسب و فامیلی و دامادی من باقی می ماند.

منابع

1.مستدرک، حاکم نیشابوری [م. 405]، ج3، ص158(هذا حدیث صحیح )

2.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری [م. 694]، ص38.

3.کفایة الطالب (خصائص الکبری)، جلال الدین سیوطی [م. 911]، ج2، ص256.

4.الجامع الصغیر، جلال الدین سیوطی [م. 911]، ج2، ص208.

ص:87

5.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی [م. 942]، ج10، ص449.

6.جواهر العقدین، سمهودی [م. 991]، ج 2، ص265.

7.فیض القدیر، مناوی [م. 1031]، ج4، ص554.

8.تفسیر آلوسی، آلوسی [م. 1270]، ج26، ص164.

روایت سوم:

عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله]وَ سَلَّمَ قَالَ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا وَیُغْضِبُنِی مَا أَغْضَبَهَا.

ترجمه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه پارۀ تن من است؛ هرچه او را بیازارد مرا آزرده می کند و هر چه او را به خشم آورد مرا خشمگین می نماید.

منابع:

1.فضائل فاطمة، ابن شاهین، [م. 385] ص37.

و صفحۀ 36 با این عبارت: «عَنِ الْمِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله]وَ سَلَّمَ عَلَی الْمِنْبَرِ یَقُولُ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بضعة مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا وَ یَرِیبُنِی مَا أَرَابَهَا.»

و در صفحۀ 35 با این عبارت: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا وَیَنْصِبُنِی مَا أَنْصَبَهَا.»

2.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی،[م. 911] ص53، ح123. با این عبارت: «إن ابنتی فاطمة بضعة منی یریبنی ما أرابها و یؤذینی ما آذاها»

روایت چهارم:

عَنِ الْحَسَنِ البَصری قَالَ : قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ [علیه السلام]: قَالَ لَنَا رَسُولُ الله صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ذَاتَ یَوْمٍ: أَیُّ شَیْ ءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ؟ فَلَمْ یَکُنْ عِنْدَنَا لِذَلِکَ جَوَابٌ. فَلَمَّا رَجَعْتُ إِلَی فَاطِمَةَ [علیها السلام] قُلتُ: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ سَأَلَنَا عَنْ مَسْأَلَةٍ فَلَمْ نَدْرِ کَیْفَ نَجِیبُهُ. فَقَالَتْ: وَ عَنْ أَیُّ شَیْ ءٍ سَأَلَکُمْ؟ فَقُلْتُ:

ص:88

قَالَ: أَیُّ شَیْ ءٍ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ؟ قَالَتْ: فَمَا تَدْرُونَ مَا الْجَوَابِ؟ قُلْتُ لَهَا: لَا. فَقَالَتْ: لَیْسَ خَیْرٌ لِلْمَرْأَةِ مِنْ أَنْ لَا تَرَی رَجُلاً وَ لَا یَرَاهَا.

لَمَّا کَانَ العَشِیُّ جَلَسْنَا إِلَی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ (وَ آلِهِ) وَ سَلَّمْ فَقُلْتُ لَهُ: یَا رَسُولَ اللهِ إِنَّکَ سَأَلْتَنَا عَنْ مَسْأَلَةٍ فَلَمْ نُجِبکَ فِیهَا. لَیْسَ لِلْمَرْأَةِ شَیْ ءٌ خَیْرٌ مِنْ أَنْ لَا تَرَی رَجُلا وَ لَا یَرَاهَا.

قَالَ صلی الله علیه و آله : وَ مَنْ قَالَ ذَلِکَ؟ قُلتُ: فَاطِمَة[علیها السلام]. قَالَ: صَدَقَتْ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی.

ترجمه:

از «حسن بصری» روایت شده که حضرت علی علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما پرسید: بهترین روش برای زن چیست؟ ما پاسخی نداشتیم. وقتی نزد فاطمه علیها السلام رسیدم به او گفتم: ای فاطمه! رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤالی مطرح فرمود و ما ندانستیم چه پاسخی به او بدهیم.

حضرت فاطمه علیها السلام پرسید: پیغمبر اکرم چه پرسشی داشت؟ در پاسخ گفتم: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید که چه چیز برای زنان بهتر از چیزهای دیگر است؟

حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: برای زن، روشی بهتر از این نیست که او مردان نامحرم را نبیند و مردها هم او را نبینند.

هنگام نماز عشاء که حضور مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب بودیم، به عرض رسانیدم: یا رسول الله! امروز پرسشی از ما فرمودید که نتوانستیم پاسخ دهیم. [پاسخ این است که] بهترین روش برای زن آن است که نه او مردها را ببیند و نه مردها او را مشاهده کنند.

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: این پاسخ را چه کسی بیان کرده است؟

عرض کردم: حضرت فاطمه علیها السلام .

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام راست گفته است. او پارۀ وجود من است.

ص:89

منابع

1.مسند فاطمة، سیوطی [م. 911]، ص 117 (المطبعة العزیزیة بحیدرآباد- هند) (رواه الدار قطنی فی الأفراد، وقال : هذا حدیث حسن).

به همین مضمون:

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص54، ح38 و (ط بنی الزهرا): ص62، ح38.

و ح 39، با این عبارت: أخبرنی أبو عبد اللّه محمّد بن عبد اللّه المزنی، حدثنا أحمد بن نجدة القرشی، حدثنا یحیی بن عبد الحمید، حدثنا عبد اللّه بن عمران، عن علیّ بن زید بن جدعان، عن سعید بن المسیب، عن علیّ: أنّه قال لفاطمة: ما خیر للنساء؟ قالت: ما لهنّ خیر من أن لا یرین الرجال، و لا یرونهنّ، قال: فذکرت ذلک للنبیّ صلّی اللّه علیه «و آله و سلّم»، و أخبرته بقول فاطمة، فقال: «إنّ فاطمة بضعة منّی».

3.حلیة الأولیاء حافظ أبو نعیم [.م 435]، ج2، ص40 (ط السعادة بمصر.) (به این عبارت: عن أنس، قال: قال رسول الله صلی الله علیه [وآله] وسلم: ما خیر للنساء؟ فلم ندر ما نقول فسار علی[علیه السلام] إلی فاطمة[علیها السلام] فأخبرها بذلک فقالت: فهلا قلت له: خیر لهن أن لا یرین الرجال، ولا یرونهن، فرجع فأخبره بذلک فقال له: من علمک هذا؟ قال: فاطمة[علیها السلام]، قال: إنها بضعة منی.

4.مناقب علی بن أبی طالب، ابن المغازلی [م. 483]، ص290. (« رُوِیَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین علیه السلام سَأَلَهَا مَا خَیْرُ النِّسَاءِ قَالَتْ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَوْهُنَّ[یَرَاهُنَ الرِّجَالُ] فَسَمِعَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّی.» از حضرت علی علیه السلام روایت شده که از حضرت زهرا علیها السلام سوال کرد بهترین چیز برای زنان چیست؟ حضرت زهرا علیها السلام فرمود: بهترین چیز برای زنان آن است که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که این کلام را شنیدند؛ فرمودند: همانا فاطمه علیها السلام پاره ای از وجود من است.

5.مقتل الحسین، خوارزمی [م. 568]، ج 1، ص103. (به همین مضمون با این عبارت: عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ عَلِیٍّ[علیه السلام] أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ[علیها السلام]: مَا خَیْرُ النِّسَاءِ؟ قَالَتْ:َ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَوْنَهُنَّ فَذَکَرَ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ صلّی اللّه علیه [و آله] وسلم فَقَالَ: إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی.)

6.المختار فی مناقب الأخیار، مجد الدین بن أثیر جزری [م. 606]، ص 56 من النسخة الظاهریة بدمشق. (مانند ابونعیم نقل کرده است)

ص:90

روایت پنجم:

«دَخَلَ عَبْدُ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ الْمُثَنَّی بْنِ الْحَسَنِ السِّبْطِ عَلَی عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ وَ هُوَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ لَهُ وَفرَةٌ فَرَفَعَ عُمَرُ مَجْلِسَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَیْهِ فَلَامَهُ قَوْمُهُ فَقَالَ: إِنَّ الثِّقَةَ حَدَّثَنِی حَتَّی کَأَنِّی أَسْمَعُهُ مِنْ [فِی] رَسُولِ اللّهِ إِنَّمَا فَاطِمَةَ [علیها السلام] بَضْعَةُ مِنِّی یَسُرُّنِی مَا یَسِرْهَا وَ أَنَا أَعْلَمُ أَنَّ فَاطِمَةَ [علیها السلام] لَوْ کَانَتْ حَیَّةً لسرها مَا فَعَلْتَ بِابْنِهَا»

ترجمه:

عبدالله بن حسن مثنی فرزند امام حسن علیه السلام - سبط اکبر رسول اکرم صلی الله علیه و آله - که جوانی تازه سال بود و گیسوانی به وفور داشت، بر عمر بن عبد العزیز وارد شد. با ورود عبدالله، عمر بن عبد العزیز از محل خویش برخاست و استقبال نمود. اقوام او که در مجلس بودند وی را سرزنش کردند. عمر بن عبدالعزیز گفت: از شخص موثقی شنیدم - آنچه می گفت به اندازه ای درست و راست بود که گویا خودم آنها را از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیده باشم - که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: به راستی که فاطمه علیها السلام پاره ای از وجود من است. آنچه وی را خرسند می سازد، مرا خرسند ساخته است و من یقین دارم که هرگاه فاطمه زنده بود و اینگونه برخورد مرا با فرزندش مشاهده می کرد، خوشحال می شد.

منابع

1.أغانی، أبی الفرج إصفهانی [م. 356]، ج9، ص180.

2.فضل آل البیت، مقریزی [م. 845]، ص99.

3.صواعق المحرقة، ا بن حجر هیتمی [م. 974]، ص 180.

4.جواهر العقدین، سمهودی [م. 991]، ج 2، ص181.

ص:91

9) شاخه و شعبه ای از پیامبر صلی الله علیه و آله

إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ شِجْنَةٌ مِنِّی یَبْسُطُنِی مَا یَبْسُطُهَا وَ یَقْبِضُنِی مَا یَقْبِضُهَا».

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا فاطمه علیها السلام شعبه و بخشی از وجود من است. و آنچه وی را خوشحال نماید مرا خوشحال می نماید و آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند.

منابع:

1.مسند أحمد، أحمد بن حنبل، ج4، ص332.

2.آحاد و المثانی، ضحاک، ج5، ص362.

3.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج20، ص26 و ج22، ص405.

4.مستدرک، حاکم نیشابوری، [م. 405] ج3، ص154- 155 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه) و (تعلیق الذهبی فی التلخیص: صحیحٌ).

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص55، ح40 و (ط بنی الزهرا): ص64، ح40.

6.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج70، ص21.

7.سیر أعلام النبلاء، ذهبی، [م. 748] ج2، ص132.

8.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج9، ص203.

ص:92

9.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]ص53، ح120.

ص:93

10) شباهت به پیامبر صلی الله علیه و آله در گفتار و حدیث و نشستن

عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «مَا رَأَیْتُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ [کَانَ] أَشْبَهَ بِالنَّبِیِ [بِرَسُولِ اللّه] صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ کَلَاماً وَ لَا حَدِیثاً وَ لَا جِلْسةً مِنْ فَاطِمَةَ...» (1)

ترجمه:

از عایشه چنین نقل شده است: هیچ کس از مردم را ندیدم که در گفتار و حدیث نمودن و نشستن، از فاطمه [علیها السلام] به پیامبر صلی الله علیه و آله شبیه تر باشد.

منابع:

1.مسند ابن راهویه، اسحاق بن راهویه، [م. 238] ج5، ص8.

2.ادب المفرد، بخاری، [م. 256] ص202.


1- . همچنین:« إنَّا کُنَّا أزْواجَ النبیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ جَمیعاً لَمْ تُغادَرْ مِنَّا واحِدَةً فأقْبَلَتْ فاطِمَةُ عَلَیْها السَّلامُ تَمْشِی لا وَاللّهِ ما تَخْفَی مِشیتُها مِنْ مِشْیَةِ رَسُولِ اللّٰه صَلَّی اللّٰه عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ». صحیح بخاری، بخاری، ج7، ص141. و همچنین:« عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ کُنَّ أَزْوَاجُ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله]وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ لَمْ یُغَادِرْ مِنْهُنَّ وَاحِدَةً فَأَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ تَمْشِی مَا تَخَطَّی مِشْیَتُهَا مِنْ مِشْیَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ». صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج7، ص142؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبد اللّٰه طبری، ص39؛ مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی، ص37 (ابن طلحه گوید: فثبت بهذه الأحادیث الصحیحة و الأخبار الصریحة کون فاطمة کانت أحب إلی رسول اللّٰه من غیرها و أنها سیدة نساء أهل الجنة).

ص:94

3.سنن الکبری، نسائی، [م. 303] ج5، ص391.

به همین مضمون:((1))

4.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص154 و ج4، ص272–273، «حدثنا أبو العباس محمد بن یعقوب حَدَّثَنَا العباس بن محمد الدوری حدثنا ..» و « قال: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجا. و تعلیق الذهبی فی التلخیص : بل صحیح».

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص46، ح22 و (ط بنی الزهرا): ص48، ح22. با این عبارت: ما رأیت أحدا أشبه کلاما و حدیثا برسول الله من فاطمة»

6.سنن الکبری، بیهقی[م.458]، ج7، ص101.

7.مقتل الحسین، خوارزمی[م. 568]، ج1، ص93.

8.مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول [علیهم السلام]، محمد بن طلحه شافعی[م. 652]، ص36.

9.ذخائر العقبی، طبری[م. 694]، ص40–41.

10.نصب الرایه، زیلعی[م. 762]، ج6، ص156.

11.فضائل الثقلین، شافعی ایجی[م. 820]، ص460.

12.إتحاف السائل، مناوی [م. 1031]، ص26.


1- در این منابع با این عبارت: عن عائشة بنت طلحة عن أم المؤمنین عائشة أنها قالت: ما رأیت أحدا من خلق الله کان أشبه حدیثا وکلاما برسول الله صلی الله علیه [وآله] وسلم من فاطمة.

ص:95

11) شبیه ترین مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله در خشوع و وقار و منش

«مَا رَأَیْتُ أَحَداً أَشْبَهَ سَمْتاً و دَلَّاً و هَدْیاً بِرَسُولِ اللَّهِ فی قِیَامِهَا وَ قُعُودِهَا مِنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ».

ترجمه:

شبیه ترین شخص به پیامبر صلی الله علیه و آله در خشوع و وقار و منش در همه حالات، حضرت فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.

منابع:

1.سنن أبی داود، سجستانی، [م. 275] ج2، ص522.

2.سنن ترمذی، ترمذی، [م. 279] ج5، ص361 ح3964 (ترمذی گوید: هذا حدیث حسن).

3.فضائل الصحابه، نسائی، [م. 303] ص78 .

4.سنن الکبری، نسائی، [م. 303] ج5، ص96 (نسائی بدون عبارت «فی قیامها وقعودها» آورده است).

5.مستدرک، حاکم نیشابوری، [م. 405] ج4، ص273 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه بهذه السیاقة إنما اتفقا علی حدیث الشعبی عن مسروق عن عائشة).

6.مطالب السؤول، محمد بن طلحه شافعی،[م. 652] ص37 (ابن طلحه گوید: فثبت بهذه الأحادیث الصحیحة و الأخبار الصریحة، کون فاطمة کانت أحب إلی رسول اللّٰه من غیرها، و أنها سیدة نساء أهل الجنة).

ص:96

7.ذخائر العقبی، احمد بن عبد اللّٰه طبری، [م. 694] ص40.

8.نصب الرایة، زیلعی، [م. 762] ج6، ص156: (زیلعی گوید: قال الترمذی حدیث حسن و فی بعض النسخ حدیث صحیح).

9.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی،[م. 942] ج11، ص46.

ص:97

12) قلب و روح پیامبر صلی الله علیه و آله

رُوِیَ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدِ فَاطِمَةَ علیها السلام فَقَالَ: «مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهَا فَهِیَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ هِیَ قَلْبِی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَی اللَّهَ».

ترجمه:

از مجاهد روایت شده است: پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در حالی که دست فاطمه علیها السلام را [در دست] گرفته بود فرمود: هر کس این دختر را می شناسد که می شناسد و هر کس که نمی شناسد [بداند که] او فاطمه علیها السلام دختر محمّد صلی الله علیه و آله است. او پاره ای از وجود من است و او قلب من و روح من است که بین دو پهلویم جای دارد. پس هر که او را آزار دهد مرا آزرده است و هر که مرا بیازارد خدا را آزرده است.

منابع:

1.فصول المهمه، ابن صباغ، [م. 855]ج1، ص664- 665؛

2.مختصر المحاسن المجتمعة، صفوری،[م. 894] ص190 (ط. دار ابن کثیر) به نقل از ابن صباغ.

ص:98

ص:99

13) پدرت به فدایت

«أخرج ابن أبِی عَاصِم مِن حَدِیث ابْنِ عُمَرَ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَالَ لِفَاطِمَةَ فِدَاکِ أَبوکِ وَ من حَدِیثِ ابنِ مَسْعُودٍ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ فِدَاکُمْ أَبِی وَأُمِّی».

ترجمه:

ابن ابی عاصم((1)) از ابن عمر نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دخترشان حضرت زهرا علیها السلام می فرمودند: پدرت به فدایت. و در حدیث ابن مسعود نقل شده که به اصحابش می فرمود: پدر و مادرم به فدایتان. [و خودشان را فقط فدای دخترشان می نمودند]. ((2))

منابع:

1.فتح الباری، ابن حجر، [م. 852] ج10، ص470.

2.فتوحات الربانیة، شیخ محمد بن علان صدیقی شافعی،[م. 1057] ج1، ص222.


1- أبو بکر بن أبی عاصم و هو أحمد بن عمرو بن الضحاک بن مخلد الشیبانی (المتوفی: 287ه- ق)
2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در چندین مورد حضرت زهرا علیها السلام را با کلام « فِدَاکِ أَبُوکِ» مورد خطاب قرار دادند: 3.1) «عَنِ ابْنِ عُمَرَ : أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَبَّلَ رَأْسَ فَاطِمَة، وَ قَال: « فِدَاکِ أَبُوکِ»؛ ابن عمر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نموده که: رسول خدا صلی الله علیه و آله سر حضرت زهرا علیها السلام را می بوسید و خطاب به او می فرمود: پدرت به فدایت. مقتل الحسین، خوارزمی، ج 1، ص109. 4.2) [عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ:] جَاءَتْ فَاطِمَةُ [علیها السلام] ببنیها إِلَی رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ انحلهما [شَیْئاً] قَالَ [فَقَالَ لَهَا]: فِدَاکِ أَبُوکِ ! مَا لِأَبِیکِ مَالٌ فیُنحِلَهما. ثُمَّ أَخَذَ الْحَسَنَ فَقَبَّلَهُ وَ أَجْلَسَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْیُمْنَی وَ قَالَ : أَمَّا ابْنِی هَذَا فَنَحَلتُه [نَفْسِی] وَ خُلُقِی وَ هیبتی وَ [ثُمَّ] أَخَذَ الْحُسَیْنَ فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَی فَخِذِهِ الْیُسْرَی وَ قَالَ : نَحَلْتُهُ شجاعَتی وَ جُودِی .»؛ عبد الله بن عباس نقل کرده که حضرت زهرا علیها السلام با دو فرزندشان حسن و حسین[علیهما السلام] به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله تشریف بردند و عرض کردند: یا رسول الله، به این دو فرزندم هدیه ای عطا فرمایید. پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه علیها السلام فرمود: پدرت به فدایت، [اکنون] مالی ندارم تا به آنان دهم. پیامبر صلی الله علیه و آله حسن[علیه السلام] را در [آغوش] گرفت و بوسید و ایشان را روی زانوی راست خویش نشاند و فرمود: خُلق و هیبتم را به فرزندم حسن بخشیدم و سپس حسین[علیه السلام] را در [آغوش] گرفت و بوسید و روی زانوی چپ خودشان قرار داد و فرمود: شجاعت و سخاوتم را به حسین[علیه السلام] بخشیدم. ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، زمخشری، ج4، ص296 – 297. 5.3) عن ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کُنَّا ذَاتَ یَوْمٍ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ وَ هِیَ تَبْکِی فَقَالَ لَهَا: "فِدَاکِ أَبُوکِ" مَا یُبْکِیکِ قَالَتْ إِنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام خَرَجَا فَمَا أَدْرِی أَیْنَ بَاتَا فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا بُنَیَّةِ الَّذِی خَلَقَهُمَا هُوَ أَلْطَفُ بِهِمَا مِنِّی وَ مِنْکِ ثُمَّ رَفَعَ النَّبِیُّ رَأْسَهُ وَ یَدَهُ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنْ کَانَا أَخَذَا بَرّاً أَوْ بَحْراً فَاحْفَظْهُمَا وَ سَلِّمْهُمَا فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ لَا تَغْتَمَّ وَ لَا تَحْزَنْ هُمَا فَاضِلَانِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا وَ هُمَا فِی حَظِیرَةِ بَنِی النَّجَّارِ نَائِمَیْنِ وَ قَدْ وَکَّلَ اللَّهُ تَعَالَی مَلَکاً لِحِفْظِهِمَا...»؛ عبد اللَّه بن عباس روایت کرد که گفت: روزی در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که فاطمه[علیها السلام] گریه کنان وارد شد پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: "پدرت فدای تو باد" چه باعث گریۀ تو شده است؟ عرض کرد: حسن و حسین[علیهما السلام] بیرون رفته و تاکنون برنگشته اند و نمی دانم شب را کجا به روز آوردند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: دخترم آن خدایی که آنها را آفریده به آنها از من و تو مهربانتر است. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دست و سر خود را بلند کرد و عرض کرد: بار خدایا آنان اگر راه صحرا در پیش گرفته اند و یا راه دریا، آنان را در پناه خود سالم نگهدار. در همین هنگام جبرئیل نازل شد، عرض کرد: ای محمد! دلتنگ و اندوهگین مباش، آنان در دنیا و آخرت صاحب فضیلتند و پدرشان هم بهتر از آنهاست اکنون آنها در محوطۀ بنی النجار خوابیده اند و خداوند به خصوص فرشته ای برای محافظت آنها مأمور کرده است... 6.منابع: ذخائر العقبی، محب طبری، ص130؛ فرائد السمطین، جوینی شافعی،ج 2،ص93؛ فضائل الثقلین، ایجی شافعی، ص482.

ص:100

ص:101

14) محبوبترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله

عَنِ ابْنِ بُرَیدَة، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: «کَانَ أَحَبَّ النِّسَاءِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاطِمَةُ علیها السلام وَ مِنَ الرِّجَالِ عَلِیٌّ علیه السلام ». (1)

ترجمه:

ابن بُریده از پدرش نقل می کند که گفت: محبوب ترین زنان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فاطمه علیها السلام و محبوب ترین مردان، علی علیه السلام بود.


1- . همچنین: «عَنْ جَمِیعِ بنِ عمیر التَیمی قال: دَخَلْتُ مَعَ عَمَّتِی عَلَی عَائِشَةَ فَسَئَلْتُ: أَیُّ الناس کَانَ أَحَبَّ إلی رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّم؟ قَالَتْ: فَاطِمَة، فَقِیل: مِنَ الرِّجَال؟ قَالَتْ: زَوجهَا. هذا حدیث حسن». جمیع بن عمیر نقل می کند با عمّه ام به نزد عایشه رفتیم. از عائشه سؤال شد محبوب ترین مردم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله چه کسی است؟ گفت: فاطمه. پس سوال شد از مردان چه کسی؟ عایشه گفت: همسر فاطمه علیها السلام یعنی علی علیه السلام . منابع: سنن ترمذی، ترمذی، ج5، ص362؛ معجم الکبیر، طبرانی، ج22، ص403؛ مستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص157 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه)؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج11، ص428؛ مناقب، خوارزمی، ص79:(خوارزمی به این عبارت آورده: ما رأیت رجلا قط أحب إلی رسول الله[صلی الله علیه و آله]من علی[علیه السلام]، و لا امرأة أحب إلیه من امرأته فاطمة الزهراء.)؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج42، ص261؛ تهذیب الکمال، مزی، ج4، ص512؛ تاریخ اسلام، ذهبی، ج3، ص635. و همچنین: «عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهُ قَالَ عَلِیٌّ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله لَمَّا جَلَسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ فَاطِمَةَ وَ هُمَا مُضْطَجِعَانِ أَیُّنَا أَحَبُّ إِلَیْکَ أَنَا أَوْ هِیَ فَقَالَ صلی الله علیه و آله : هِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ [منک] وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْهَا»؛ از عایشه نقل شده که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در بین علی و فاطمه نشسته بود، پس حضرت علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: کدامیک از ما در نزد شما محبوب تر است؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام محبوب تر و شما یا علیّ عزیزتر هستی. این روایت با اختلاف کم و طرق مختلف در این منابع آمده است: آحاد و مثانی، ضحاک، ج5، ص360؛ سنن الکبری، نسائی، ج5، ص151؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص125؛ معجم الأوسط، طبرانی، ج7، ص343؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج5، ص522؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص29؛ بدایه و النهایه، ابن کثیر، ج7، ص378؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص173(هیثمی گوید: فیه سلمی بن عقبة و لم أعرفه، و بقیة رجاله ثقات)؛ جامع الصغیر، سیوطی، ج2، ص209؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج11، ص44؛ کنز العمال، متقی هندی، ج12، ص109؛ صواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی، ص191؛ فیض القدیر، مناوی، ج4، ص556.

ص:102

منابع:

1.سنن ترمذی، ترمذی، [م. 279] ج5، ص359- 360(ترمذی گوید: هذا حدیث حسن).

2. سنن الکبری، نسائی، [م. 303] ج5، ص140.

3.خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، [م. 303] ص110.

4.معجم الأوسط، طبرانی، [م. 360] ج7، ص199.

5.مستدرک، حاکم نیشابوری، [م. 405] ج3، ص155 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه) و (تعلیق الذهبی فی التلخیص : صحیحٌ).

6.استیعاب، ابن عبد البر، [م. 463] ج4، ص1897.

7.تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج42، ص260.

8.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص35.

9.سیر أعلام النبلاء، ذهبی، [م. 748] ج2، ص131.

10.تاریخ اسلام، ذهبی، [م. 748] ج3، ص633.

11.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص445.

ص:103

15) احترام متقابل از پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام

روایت اول:

عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «کَانَتْ [فاطمةُ علیها السلام] إِذَا دَخَلَتْ عَلَیْهِ [صلی الله علیه و آله] رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا فَقَبَّلَهَا وَ أَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهَا رَحَّبَتْ بِهِ وَ قَامَتْ إِلَیْهِ فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَجْلَسَتْهُ فِی مَجْلِسِهَا».

ترجمه:

از عایشه چنین نقل شده است که: هرگاه فاطمه علیها السلام به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله می آمد رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خوش آمد می گفت و [به احترام او] می ایستاد و به سوی آن حضرت علیها السلام می رفت و دستان او را می گرفت و او را می بوسید و او را در جای خود می نشانید و هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله نزد فاطمه علیها السلام می رفت، حضرت فاطمه علیها السلام به پدر، خوش آمد می گفت و بر می خاست و به سوی ایشان می رفت و دست حضرت را می گرفت و او را می بوسید و در جای خود می نشانید. ((1))


1- همچنین: «عَنْ عَائِشَة و عِکْرِمَة: کَانَ [إنّ] النَّبِیُّ [رسول اللّٰه] صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا قدم مِنْ مَغَازِیهِ قَبَّلَ فَاطِمَةَ»؛ عایشه و عکرمه گویند: هر گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله از غزواتش باز می گشت به دیدن فاطمه علیها السلام می آمد و او را می بوسید. منابع: مصنف، ابن أبی شیبة کوفی، ج3، ص460؛ ذخائر العقبی، محب طبری، ص36 (طبری، با این اختلاف نقل کرده: إنّ النبی کان إذا جاء من مغزاه قبّل فاطمة). و همچنین: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا رَجَعَ مِنْ مَغَازِیهِ بَدَأَ بِفَاطِمَةَ فَقَبَّلَها» و به همین مضمون در این منابع: آحاد و مثانی، ضحاک، ج5، ص359؛ صحیح ابن حبان، ج2، ص470؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص96؛ نظم درر السمطین، زرندی، ص177 ؛ موارد الظمآن، هیثمی، ج8، ص231 و ص233.

ص:104

منابع:

1.سنن أبی داود، ابن الأشعث سجستانی، [م. 275] ج2، ص522.

2.سنن الکبری، نسائی،[م. 303] ج5، ص392.

3.مستدرک، حاکم نیشابوری، [م. 405] ج3، ص154 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجا.) و (تعلیق الذهبی فی التلخیص : بل صحیح).

4.سنن الکبری، بیهقی،[م. 458] ج7، ص101.

5.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص93.

به همین مضمون:((1))

6.مسند أحمد، امام أحمد بن حنبل[م. 241]، ج3، ص164: « عن أنس ابن مالک قال: لم یکن أحد أشبه برسول اللّه صلی اللّه علیه (و آله) و سلم من الحسن بن علی[علیهما السلام] و فاطمة[علیها السلام].

7.أدب المفرد، بخاری[م. 256]، ص202: «ما رأیت أحدا من الناس کان أشبه بالنبی صلی الله علیه [و آله] وسلم کلاما و لاحدیثا و لاجلسة من فاطمة...».

8.سنن أبی داود، ابن الأشعث سجستانی[م. 275]، ج2، ص522.

9.سنن الترمذی، ترمذی[م. 279]، ج5، ص361–362: «هذا حدیث حسن.»


1- در این منابع با این عبارت: «عن عائشة قالت:... کانت إذا دخلت علی النبی صلی اللّه علیه (و آله) و سلم قام الیها فقبلها [فَأَخَذَ بِیَدِهَا فَقَبَّلَهَا] و أجلسها فی مجلسه و کان النبی صلی اللّه علیه (و آله) و سلم إذا دخل علیها قامت من مجلسها [فَأَخَذَتْ بِیَدِهِ فَقَبَّلَتْهُ] فقبلته و اجلسته فی مجلسها»؛ از عایشه روایت شده که گفت... هرگاه فاطمه[علیها السلام] بر آن حضرت وارد می شد، پیغمبر اکرم[صلی الله علیه و آله] بلافاصله از جای برمی خاست و رخسارش را می بوسید و او را در جای خویش می نشانید و متقابلا هرگاه رسول خدا [صلی الله علیه و آله] به خانه فاطمه [علیها السلام] وارد می شد، فاطمه[علیها السلام] از جای خود برمی خاست و آن حضرت را می بوسید و رسول خدا [صلی الله علیه و آله] را بجای خویش می نشانید.

ص:105

10.سنن الکبری، نسائی[م. 303]، ج5، ص96 و ص391 -392.

11.فضائل الصحابه، نسائی[م. 303]، ص77–78.

12.رخصة فی تقبیل الید، أبی بکر مقری[م. 381]، ص90–91: حدثنا ابن حیان حَدَّثَنَا إبراهیم بن محمد بن الحسن حَدَّثَنَا محمد بن معاویة بن صالح عن عبد الرحمن بن مالک بن مغول عن لیث عن مجاهد عن ابن عباس قال صنع رسول الله صلی الله علیه [و آله]و سلم إلی معروفا فقبلت یده رسول الله صلی الله علیه [و آله]و سلم خمس مرات

روایت دوم:

عَنْ عَائِشَةَ بِنْتَ طَلْحَةَ عَنْ أُمِّ الْمُؤْمِنِینَ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ :... وَ کَانَتْ إِذَا دَخَلْتَ عَلَیْهِ رَحَّبَ بِهَا وَ قَامَ إِلَیْهَا فَأَخَذَ بِیَدِهَا وَ قَبَّلَهَا...»

ترجمه:

عایشه دختر طلحه از عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که: ... وقتی فاطمه علیها السلام به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد می شد پیامبر به او خوش آمد می گفت و به استقبال او از جا برمی خاست و دستش را می گرفت و او را می بوسید... .

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص154 و ج4، ص272–273، «قال: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجا. و تعلیق الذهبی فی التلخیص : بل صحیح».

2.سنن الکبری، بیهقی[م.458]، ج7، ص101.

3.مقتل الحسین، خوارزمی[م. 568]، ج1، ص93.

4.مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول [علیهم السلام]، محمد بن طلحه شافعی[م. 652]، ص36.

5.ذخائر العقبی، طبری[م. 694]، ص40–41.

6.نصب الرایه، زیلعی[م. 762]، ج6، ص156.

7.فضائل الثقلین، شافعی ایجی[م. 820]، ص460.

8.إتحاف السائل، مناوی [م.1031]، ص26.

ص:106

ص:107

16) آخرین وداع و اولین دیدار

روایت اول:

عَنْ ثَوْبَانَ مَوْلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ إِذَا سَافَرَ آخِرُ عَهْدِهِ بِإِنْسَانٍ مِنْ أَهْلِهِ فَاطِمَةُ وَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْهِ إِذَا قَدِمَ فَاطِمَة»؛

ترجمه:

از ثوبان آزاد شدۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه عازم سفر می شد آخرین کسی که آن حضرت با او خداحافظی می کرد، حضرت فاطمه علیها السلام بود و هرگاه از سفر باز می گشت اولین کسی که آن حضرت با او دیدار می نمود، حضرت زهرا علیها السلام بود.

منابع:

1.مسند احمد، احمد بن حنبل، [م. 241] ج5، ص275.

2.سنن أبی داود، سجستانی، [م. 275] ج2، ص291.

3.الاوائل، ابن ابی عاصم ضحاک، [م. 287](عَنْ ثَوْبَانَ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ إِذَا خَرَجَ فِی سَفَرٍ آخِرُ مَا یَکُونُ عَهْدُهُ بِهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ فَاطِمَةُ، وَإِذَا قَدِمَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ).

4.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص156: با اختلاف کم از ابن عمر(« عن ابن عمر إن

ص:108

النبی صلی اللّه علیه [و آله] و سلم کان إذا سافر کان آخر الناس عهدا به فاطمة علیها السلام و إذا قدم من سفر کان أول الناس عهدا به فاطمة علیها السلام.»

5.تفسیر ثعلبی، ثعلبی، [م. 427] ج9، ص14.

6.سنن الکبری، بیهقی، [م. 458] ج1، ص26.

7.تفسیر ثعالبی، ثعالبی، [م. 875] ج5، ص221.

8.دُر المنثور، سیوطی، [م. 911] ج6، ص43.

روایت دوم:

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی بْنِ زُهَیْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُعَلَّی الْأَدَمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ حَمَّادٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ قُعَیْسٍ عن نافع عن ابن عُمَرَ: إِنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ کَانَ إِذَا خَرَجَ فِی غَزَاةٍ کَانَ آخِرُ عَهْدِهِ بِفَاطِمَةَ وَإِذَا قَدِمَ مِنْ غَزَاةٍ [رَجَعَ] کَانَ أَوَّلُ عَهْدِهِ بِفَاطِمَةَ».

ترجمه:

وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله برای جهاد از شهر خارج می شد آخرین کسی که آن حضرت به دیدارش می رفت فاطمه بود و هنگام بازگشت نیز اولین کسی که پیامبر با او دیدار می کرد دخترش فاطمه بود.

منابع:

1.آحاد و المثانی، ابن ابی عاصم ضحاک[م. 287]، ج5، ص359.

2.صحیح ابن حبان، ابن حبان[م. 354]، ج2، ص470.

3.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] (ط:دارالفرقان): ص37-38، ح2 و 3؛ و (ط بنی الزهرا): ص26-28، ح2 و 3. با این عبارت: «کان اذا سافر کان آخر الناس عهداً به فاطمة و إذا قدم من سفر کان أول الناس عهداً به فاطمة»

4.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج1، ص489. (با این عبارت: عَنِ ابْنِ عُمَرَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَ سَلَّمَ کَانَ إِذَا خَرَجَ فِی غَزَاةٍ کَانَ أَوَّلُ عَهْدِهِ بِفَاطِمَةَ»؛ از ابن عمر روایت

ص:109

می کند که هرگاه رسول خدا[صلی الله علیه و آله] به یکی از غزوات می رفت با نخستین کسی که از خاندانش خداحافظی می کرد، حضرت زهرا[علیها السلام] بود.)

5.فضائل الخلفاء، ابو نعیم اصفهانی، [م. 430] ص123، ح138.

6.نظم درر السمطین، زرندی حنفی[م. 750]، ص 177 .

7.موارد الظمآن، الهیثمی[م. 807]، ج8، ص231-233 .

روایت سوم:

«أَخْبَرَنِی أَبُو الْحُسَیْنِ بْنُ أَبِی عَمْرٍو السَّمَّاکُ، وَ أَبُو أَحْمَدَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ التَّمِیمِیُّ قَالَا: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَغَوِیُّ، حَدَّثَنِی یَحْیَی بْنُ سَعِیدٍ الْأُمَوِیُّ، حَدَّثَنِی أَبِی، حَدَّثَنِی یَزِیدُ بْنُ سِنَانٍ، حَدَّثَنَا عُرْوَةُ بْنُ رُوَیْمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیُّ یَقُولُ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَ سَلَّمَ إِذَا رَجَعَ مِنْ غَزَاةٍ أَوْ سَفَرٍ أَتَی الْمَسْجِدَ، فَصَلَّی فِیهِ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ ثَنَّی بِفَاطِمَةَ [علیها السلام]، ثُمَّ یَأْتِی أَزْوَاجَهُ».((1))


1- همچنین: «حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ، حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ بُکَیْرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو فَرْوَةَ الرَّهَاوِیُّ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ رُوَیْمٍ اللَّخْمِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیَّ، یَقُولُ: «قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله] وَسَلَّمَ مِنْ غَزَاةٍ، فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ فَصَلَّی فِیهِ رَکْعَتَیْنِ، وَکَانَ یُعْجِبُهُ إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ أَنْ یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَیُصَلِّیَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ یَخْرُجَ»، فَأَتَی فَاطِمَةَ فَبَدَأَ بِهَا فَاسْتَقْبَلَتْهُ، فَجَعَلَتْ تُقَبِّلُ وَجْهَهُ وَعَیْنَیْهِ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَسَلَّمَ: «مَا مَعَکِ؟» قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَاکَ قَدْ شَحَبَ لَوْنُکَ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَسَلَّمَ: «یَا فَاطِمَةُ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ بَعَثَ أَبَاکٍ بِأَمْرٍ لَمْ یَبْقَ عَلَی ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ بَیْتٍ مَدَرٍ، وَلَا شَعَرٍ، إِلَّا أَدْخَلَ اللَّهُ بِهِ عِزًّا أَوْ ذُلًّا حَتَّی یَبْلُغَ حَیْثُ بَلَغَ اللَّیْلُ». هَذَا حَدِیثٌ رُوَاتُهُ مُجْمَعٌ عَلَیْهِمْ بِأَنَّهُمْ ثِقَاتٌ». مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج1، ص488–489. و همچنین: «أخرج أحمد و غیره ما حاصله إنه صلی اللّه علیه (و آله) و سلم کان إذا قدم من سفر أتی فاطمة علیها السلام و أطال المکث عندها. «امام احمد حنبل» و دیگری، حدیثی را بطور اختصار چنین بیان می کنند: معمول رسول خدا [صلی الله علیه و آله] بود که هرگاه از سفری باز می گشت به خانه زهرا[علیها السلام] می رفت و مدتی در نزد او می نشست. صواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی مکی[م. 974]، ص182.

ص:110

ترجمه:

عروة بن رویم می گوید: از ابا ثعلبه خشنی شنیدم که می گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله هرگاه از جهاد یا سفری برمی گشت ابتدا دو رکعت نماز در مسجد می خواند و بعد از آن به دیدار فاطمۀ زهرا علیها السلام می رفت و بعد از ملاقات با فاطمه علیها السلام نزد همسرانش می رفت.

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری[405]، ج3، ص155. (هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ، وَ لَمْ یُخَرِّجَاهُ)

2.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911] ص1، ح1 به این عبارت: «عن أبی ثعلبة الخشی قال قدم رسو ل الله فی غزاة له فدخل المسجد فصلی فیه رکعتین و کان یعجبه اذا قدم من سفر أن یدخل المسجد فیصلی فیه رکعتین [ثم] یثنی بفاطمة ثم یأتی أزواجه» و ص28 ح38: «کان اذا قدم من سفر بدأ بالمسجد فصلی فیه رکعتین ثم یثنی بفاطمة ثم یأتی أزواجه».

ص:111

17) حضرت زهرا علیها السلام ملاک جنگ و صلح پیامبر صلی الله علیه و آله

اشاره

این مطلب در چند مورد متعدد در روایات وارد شده است که بدان اشاره می گردد:

روایت اول: در خطاب به حضرت علی و فاطمۀ زهرا علیهما السلام و ...

«... عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله] و َسَلَّمَ قَالَ لِعَلیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَیْنِ: أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ، وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ[أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ]».

ترجمه:

از زید بن ارقم نقل شده است که رسول خدا [صلی الله علیه و آله] خطاب به علی و فاطمه و حسن و حسین فرمودند: با هر کس که شما با او در جنگ باشید در جنگم و با کسی که شما با او در صلح هستید در صلحم.

منابع:

1.مصنف، ابن أبی شیبة کوفی[م. 235]، ج7، ص512.

2.سنن الترمذی، ترمذی[م. 279]، ج5، ص360.

3.مسند أحمد، أحمد بن حنبل[م. 241]، ج 2، ص442(حَدَّثَنَا تَلِیدُ بْنُ سُلَیْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُوالْحَجَّافِ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: نَظَرَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ إِلَی عَلِیٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَفَاطِمَةَ، فَقَالَ: " أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ).

4.صحیح ابن حبان، ابن حبان[م. 354]، ج 15، ص 434.

ص:112

5.معجم الصغیر، طبرانی[م. 360]، ج2، ص3.

6.معجم الکبیر، طبرانی[م. 360]، ج3، ص40.

7.معجم الأوسط، طبرانی[م. 360]، ج5، ص182.

8.الکامل، عبد الله بن عدی جرجانی[م. 365]، ج2، ص87.

9.أحکام القرآن، جصاص[م. 370]، ج1، ص571.

10.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص149(أبو العباس محمد بن یعقوب حدثنا العباس بن محمد بن الدوری حدثنا مالک بن إسماعیل حدثنا أسباط بن نصر الهمدانی عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن صبیح مولی أم سلمة عن زید بن أرقم. و از ابوهریره با این سند و متن: أحمد بن جعفر القطیعی حدثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثنی أبی حدثنا تلید بن سلیمان حدثنا أبو الجحاف عن أبی حازم عن أبی هریرة قال نظر النبی إلی علی وفاطمة والحسن والحسین فقال انا حرب لمن حاربکم وسلم لمن سالمکم. هذا حدیث حسن من حدیث أبی عبد الله أحمد بن حنبل عن تلید بن سلیمان.)

11.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص64، ح61 و (ط بنی الزهرا): ص86، ح61.

و در حدیث شمارۀ 62 با این عبارت: «أخبرنا أبو بکر بن أبی دارم الحافظ بالکوفة، حدثنا المنذر بن محمّد بن المنذر القابوسی، حدثنا أبی، حدثنا سلیمان بن قرم، عن أبی الجحّاف، عن إبراهیم بن عبد اللّه بن صبیح، عن أبیه، عن جده، قال: أتیت زید بن أرقم، فقال: ما جاء بک؟ فقلت: جئت لتحدّثنی عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، فقال: سمعته یقول: مرّ علیّ، و فاطمة، و الحسن، و الحسین، فقال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أنا حرب لمن حاربتم، و سلم لمن سالمتم.»

و در حدیث شمارۀ 63 – 64 – 65 با سند دیگر همین مطلب را روایت کرده است.

12.تفسیر ثعلبی، ثعلبی[م. 427]، ج8، ص311.

13.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی[م. 463]، ج7، ص144.

14.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی[م. 483]، ص345.

15.مناقب، خوارزمی[م. 568]، ص150.

16.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر[م. 571]، ج14، ص158.

17.ترجمة امام حسین، ابن عساکر[م. 571]، ص97 و 147.

18.مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی[م. 652]، ص43.

19.بغیة الطلب، ابن عدیم[م. 660]، ج6، ص2576.

ص:113

20.ذخائر العقبی، محب طبری[م. 694]، ص25.

21.سیر أعلام النبلاء، ذهبی[م. 748]، ج2، ص122 و ج3، ص257 و ج10، ص432.

22.تاریخ الإسلام، ذهبی[م. 748]، ج3، ص45 و ج5، ص99.

23.میزان الاعتدال، ذهبی،[م. 748] ج1، ص 176.

24.البدایة والنهایة، ابن کثیر[م. 774]، ج 8، ص40.

25.فضائل الثقلین، ایجی شافعی[م. 820]، ص435.

26.الفصول المهمة، ابن صباغ[م. 855]، ج1، ص146.

27.مسند فاط مة الزهراء، سیوطی،[م. 911] ص44، ح74. با این عبارت: «أنا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم قاله صلی الله علیه و آله لعلی و فاطمة و الحسن و الحسین»

روایت دوم: بر درب خانۀ حضرت فاطمه علیها السلام

عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ عَلَی بَیْتٍ فِیهِ فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ وَ حَسَنٌ وَ حُسَیْنٌ[علیهم السلام]، فَقَالَ: «أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ، وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ».

ترجمه:

از زید بن ارقم نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه [و آله] و سلم بر درب خانۀ فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام گذر کرد و فرمود: من با کسی که شما با او دشمنید دشمنم و با هر کس که شما با او دوستید دوستم.

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی[م. 360]، ج 3، ص 40.

2.معجم الأوسط، طبرانی[م. 360]، ج 7، ص 197.

با اختلاف کم:((1))

3.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر[م. 571]، ج 13، ص 219.


1- در این منابع با این عبارت: عن زید بن ارقم قال وقف النبی علی بیت فیه علی و فاطمة و حسن و حسین فقال أناحرب لمن حاربتم سلم لمن سالمتم.

ص:114

4.ترجمة امام حسن، ابن عساکر[م. 571]، ص 98.

به همین مضمون به نقل از ابوسعید خدری:((1))

5. فضائل سیدة النساء، ابن شاهین[م. 385]، ص 29.

6.فضائل فاطمة الزهراء، ابن شاهین[م. 385]، ص 69.

7.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مردویه اصفهانی[م. 410]، ص 304(عن أبی سعید الخدری قال : لمّا دخل علیّ بفاطمة، جاء النبیّ أربعین صباحاً إلی بابها یقول : " السلام علیکم أهل البیت ورحمة الله وبرکاته . الصلاة رحمکم الله ( إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ) أنا حرب لمن حاربتم، أنا سلم لمن سالمتم.).

8.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی[م. 490]، ج 2، ص 44. (مانند عبارت ابن مردویه)

9.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی[م. 942]، ج 11، ص 13(مانند عبارت ابن مردویه)

روایت سوم: در درون کساء

«...عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ عِنْدَنَا مُنَکِّسًا رَأْسَهُ فَعَمِلَتْ لَهُ فَاطِمَةُ خُزَیْرَةً، فَجَاءَتْ وَ مَعَهَا حَسَنٌ وَحُسَیْنٌ ، فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَ سَلَّمَ: «أَیْنَ زَوْجُکِ، اذْهَبِی فَادْعِیهِ فَجَاءَتْ بِهِ فَأَکَلُوا فَأَخَذَ کِسَاءً فَأَدَارَهُ عَلَیْهِمْ، فَأَمْسَکَ طَرَفَهُ بِیَدِهِ الْیُسْرَی، ثُمَّ رَفَعَ الْیُمْنَی إِلَی السَّمَاءِ وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَحَامَّتِی، اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِیرًا، أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ، عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ».

ترجمه:

ام سلمه گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ما بود و سر خود را به پایین انداخته بود. فاطمه به


1- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: لَمَّا دَخَلَ عَلِیٌّ بِفَاطِمَةَ جَاءَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا علَی بَابِهَا فَیَقُولُ: أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ.» از ابو سعید خدری نقل شده است که وقتی علی با فاطمه ازدواج کرد و او را به خانۀ خویش برد چهل روز پیامبر هنگام نماز صبح بر در خانه آنان می ایستاد و می فرمود: من دشمن دشمنان شما و دوست دوستان شمایم.

ص:115

همراه حسن و حسین خورشتی آورد. پیامبر فرمود: همسرت علی کجاست؟ برو و او را نیزصدا بزن. فاطمه، علی را نیز آورد و با هم غذا خوردند. بعد از غذا پیامبر کسایی آورد و آنها را زیر آن جمع کرد و گوشۀ آن را با دست چپ گرفت و دست راست را به آسمان بلند کرد و گفت: بار پروردگارا! اهل بیت من و خاصان نزدیک من هستند. خدایا! پلیدیها را از آنها دور کن و آنان را پاک و پاکیزه بدار. (سپس خطاب به اهل بیت خویش فرمود:) من با هر کس که شما با او سر جنگ داشته باشید در جنگم و با هر کس که در صلح باشید در صلحم و با دشمنان شما دشمنم.

منابع:

1.معجم الشیوخ، صیداوی [402]، ص133. ط مؤسسة الرسالة ودار الإیمان بیروت - طرابلس ).

2.ترجمة امام حسین، ابن عساکر [م. 571]، ص 98 – 99 :«أخبرنا أبو الحسن علی بن المسلم، وأبو القاسم بن السمرقندی ، قالا : أنبأنا أبو نصر بن طلاب ، أنبأنا أبو الحسین بن جمیع ، أنبأنا أبو جعفر محمد بن عمار بن محمد بن عاصم بن مطیع العجلی بالکوفة ، أنبأنا محمد بن عبید بن أبی هارون المقرئ، أنبأنا أبو حفص الأعشی ، عن إسماعیل بن أبی خالد : عن محمد بن سوقة...»

3.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج 14، ص 144.

4.ذخائر العقبی، محب طبری[م. 694]، ص 23.

5.جواهر العقدین، سمهودی[م. 991]، ج 2، ص9.

به همین مضمون:((1))

6.معجم الأوسط، طبرانی[م. 360]، ج 3، ص 179.

7.أسد الغابة، ابن اثیر [م. 630]، ج 3، ص 11.


1- با این عبارت: «روی إِبْرَاهِیم بْن عبد الرحمن بْن صبیح، مولی أم سلمة، عَنْ جده صبیح، قال: کنت بباب رَسُول اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ، فجاء علی وفاطمة والحسن والحسین، فجلسوا ناحیة، فخرج رسول الله صلی الله علیه [و آله] وسلم، فقال: «إنکم عَلَی خیر. وعلیه کساء خیبری فجللهم به، وقال: أنا حرب لمن حاربکم، سلم لمن سالمکم.»

ص:116

8.مجمع الزوائد، هیثمی[م. 807]، ج 9، ص 169.

روایت چهارم: در لحظات واپسین عمر شریف

«عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: حَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَسَلَّمَ فِی مَرَضِهِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ عَلَی عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَنٍ وَ حُسَیْنٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فَقَالَ: أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ».

ترجمه:

پیامبر صلی الله علیه و آله در بیماری وفات خویش علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را مورد لطف خویش قرار داد و فرمود: من با هر کس که با شما سر جنگ دارد در جنگم و با هر کس که با شما در صلح باشد در صلحم.

منابع:

1.أمالی المحاملی روایة ابن یحیی البیع، حسین بن إسماعیل محاملی[م. 330]، ص 447.

2.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر [م. 571]، ج 14، ص 157.

3.ترجمة امام حسین، ابن عساکر، [م. 571] ص 144 – 146.

ص:117

18) حضرت زهرا علیها السلام مدافع پیامبر صلی الله علیه و آله

... عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله]وَسَلَّمَ یُصَلِّی عِنْدَ الْبَیْتِ، وَأَبُو جَهْلٍ وَأَصْحَابٌ لَهُ جُلُوسٌ، وَقَدْ نُحِرَتْ جَزُورٌ بِالْأَمْسِ، فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ: أَیُّکُمْ یَقُومُ إِلَی سَلَا جَزُورِ بَنِی فُلَانٍ، فَیَأْخُذُهُ فَیَضَعُهُ فِی کَتِفَیْ مُحَمَّدٍ إِذَا سَجَدَ؟

فَانْبَعَثَ أَشْقَی الْقَوْمِ فَأَخَذَهُ، فَلَمَّا سَجَدَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله]وَسَلَّمَ وَضَعَهُ بَیْنَ کَتِفَیْهِ، قَالَ: فَاسْتَضْحَکُوا، وَجَعَلَ بَعْضُهُمْ یَمِیلُ عَلَی بَعْضٍ وَ أَنَا قَائِمٌ أَنْظُرُ، لَوْ کَانَتْ لِی مَنَعَةٌ طَرَحْتُهُ عَنْ ظَهْرِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله]وَسَلَّمَ، وَالنَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ سَاجِدٌ مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّی انْطَلَقَ إِنْسَانٌ فَأَخْبَرَ فَاطِمَةَ، فَجَاءَتْ وَهِیَ جُوَیْرِیَةٌ، فَطَرَحَتْهُ عَنْهُ، ثُمَّ أَقْبَلَتْ عَلَیْهِمْ تَشْتِمُهُمْ، فَلَمَّا قَضَی النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ صَلَاتَهُ، رَفَعَ صَوْتَهُ، ثُمَّ دَعَا عَلَیْهِمْ، وَکَانَ إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثًا، وَإِذَا سَأَلَ سَأَلَ ثَلَاثًا، ثُمَّ قَالَ: «اللهُمَّ، عَلَیْکَ بِقُرَیْشٍ» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، فَلَمَّا سَمِعُوا صَوْتَهُ ذَهَبَ عَنْهُمُ الضِّحْکُ، وَخَافُوا دَعْوَتَهُ، ثُمَّ قَالَ: «اللهُمَّ، عَلَیْکَ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامٍ، وَعُتْبَةَ بْنِ رَبِیعَةَ، وَشَیْبَةَ بْنِ رَبِیعَةَ، وَالْوَلِیدِ بْنِ عُقْبَةَ، وَأُمَیَّةَ بْنِ خَلَفٍ، وَعُقْبَةَ بْنِ أَبِی مُعَیْطٍ» - وَذَکَرَ السَّابِعَ وَلَمْ أَحْفَظْهُ-.فَوَالَّذِی بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ، لَقَدْ رَأَیْتُ الَّذِینَ سَمَّی صَرْعَی یَوْمَ بَدْرٍ، ثُمَّ سُحِبُوا إِلَی الْقَلِیبِ - قَلِیبِ بَدْرٍ.

ترجمه:

از ابن مسعود روایت شده است: روزی پیغمبر اکرم [صلی الله علیه و آله] کنار کعبه نماز می گزارد و

ص:118

ابوجهل و همدستانش در نزدیکی خانه نشسته بودند. روز قبل از آن، بچه شتری نحر شده بود. ابوجهل به همدستان خود گفت: کدامیک از شما حاضر است شکمبۀ آن شتر را در حالیکه محمد [صلی الله علیه و آله] در سجده است، بر پشت او بگذارد؟

بدترین آنها پیشقدم شد و در حالیکه پیغمبر اکرم [صلی الله علیه و آله] در سجده بود، آن را روی شانۀ رسول خدا [صلی الله علیه و آله] افکند. ابو جهل و همدستانش از مشاهده این منظره بسیار خندیدند به طوریکه بعضی از آنها از شدت خنده به روی دیگری می افتادند!

ابن مسعود می گوید: من در این هنگام گوشه ای ایستاده بودم و جریان را مشاهده می کردم، لیکن جرأت آن را نداشتم که شکمبه را از روی شانۀ حضرتش بردارم. پیغمبر اکرم [صلی الله علیه و آله] همچنان در حال سجده بود و سر از سجده برنمی داشت تا اینکه مردی به حضور حضرت زهرا[علیها السلام] شتافت و جریان را به عرض رسانید.

حضرت فاطمه[علیها السلام] در حالیکه از شنیدن این سخن به شدت ناراحت شده بود، آمد و آن را از روی دوش حضرت رسول اکرم[صلی الله علیه و آله] برداشت و آنها را مورد شماتت و ملامت قرار داد.

رسول اکرم[صلی الله علیه و آله] پس از آنکه نماز را سلام داد، با صدای بلند بر آنها نفرین کرد. معمول رسول خدا صلی الله علیه و آله آن بود که هرگاه تصمیم می گرفت دعا یا نفرین نماید، سه مرتبه جملۀ دعا یا نفرین را به زبان می آورد. لذا سه مرتبه فرمود: «اللّهم علیک بقریش»!

ابو جهل و همدستانش با شنیدن صدای رسول خدا[صلی الله علیه و آله] از خندیدن بازماندند و از نفرینش به هراس افتادند.

سپس حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «اللّهم علیک بابی جهل بن هشام و عتبة بن ربیعه و شیبة بن ربیعه و ولید بن عتبة و امیة بن خلف و عقبة بن ابی معیط» و هفتمی را هم به زبان آورد که من نام او را از خاطر برده ام. به خدایی که محمد[صلی الله علیه و آله] را به حقیقت به پیغمبری مبعوث فرمود، شاهد بودم که این افراد در جنگ بدر کشته شدند و بدن هایشان در چاه بدر انداخته شد!

ص:119

منابع:

1.صحیح مسلم، مسلم نیشابوری[م. 261]، ج5، ص179–180(کتاب الجهاد و السیر).

2.إمتاع الأسماع، مقریزی[م. 845]، ج12، ص102.

3.تاریخ الإسلام، ذهبی[م. 748]، ج1، ص216–217.

حکایت فوق با عبارات مختلف در این منابع نیز آمده است:

4.سیره ابن إسحاق (السیر و المغازی)، ابن اسحاق[م. 151]، ج4، ص192.

5.صحیح بخاری، بخاری[م. 256]، ج1، ص131–132.

6.بدایة و النهایة، ابن کثیر[م. 774]، ج6، ص294.

7.مستطرف فی کل فن مستظرف، ابشیهی[م. 850]، ج2، ص517.

8.فتح الباری، ابن حجر[م. 852]، ج1، ص303.

9.عمدة القاری، عینی[م. 855]، ج4، ص306.

10.مواهب اللدنیة، قسطلانی[م. 923]، ج 1، ص139.

11.حدائق الأنوار، حضرمی[م. 930]، ص195.

12.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی[م. 942]، ج2، ص436–437.

13.سیرة الحلبیة، حلبی[م. 1044]، ج1، ص469–470.

ص:120

ص:121

19) حضرت زهرا علیها السلام پرستار پیامبر صلی الله علیه و آله (در جنگ اُحد)

حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ یَحْیَی التَّمِیمِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ أَبِیهِ، أَنَّهُ سَمِعَ سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ، یَسْأَلُ عَنْ جُرْحِ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَسَلَّمَ یَوْمَ أُحُدٍ، فَقَالَ: «جُرِِحَ وَجْهُ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ، وَکُسِرَتْ رَبَاعِیَتُهُ، وَهُشِمَتِ الْبَیْضَةُ عَلَی رَأْسِهِ، فَکَانَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ تَغْسِلُ الدَّمَ، وَکَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ یَسْکُبُ عَلَیْهَا بِالْمِجَنِّ، فَلَمَّا رَأَتْ فَاطِمَةُ أَنَّ الْمَاءَ لَا یَزِیدُ الدَّمَ إِلَّا کَثْرَةً، أَخَذَتْ قِطْعَةَ حَصِیرٍ فَأَحْرَقَتْهُ حَتَّی صَارَ رَمَادًا، ثُمَّ أَلْصَقَتْهُ بِالْجُرْحِ، فَاسْتَمْسَکَ الدَّمُ»،

ترجمه:

ابو حازم روایت می کند که مردی از «سهل بن سعد»، پرسید: در روز احد، چه جراحت هائی بر بدن رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] وارد آمده بود؟

وی در پاسخ گفت: در آن روز، رخسار رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] آسیب دید و دندان آن حضرت شکست و کلاه خود را بر سر آن حضرت شکستند. در آن روز فاطمه [علیها السلام] دختر رسول اکرم [صلی الله علیه و آله] خون ها را از سر و صورت آن حضرت صلی الله علیه و آله می شست و پاک می کرد و علی بن ابیطالب [علیه السلام] برای شستشوی آنها با سپر آب می آورد.

هنگامی که حضرت زهرا [علیها السلام] مشاهده کرد آبی که به سر آن حضرت می ریزند

ص:122

خون را زیاد می کند قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را در روی زخم نهاد و آن را بست و خون، بند آمد.

منابع:

1.صحیح مسلم، مسلم نیشابوری[م. 261]، ج5، ص178(کتاب الجهاد و السیر باب غزوة أحد). لازم به ذکر است که مسلم حکایت فوق را با اندکی تفاوت از طریق سهل بن سعد نیز آورده است: [حدثنا یحیی بن یحیی التمیمی حدثنا عبد العزیز بن أبی حازم عن أبیه انه سمع سهل بن سعد وهو یسأل عن جرح رسول الله صلی الله علیه [و آله]و سلم...].

2.سنن سعید بن منصور، سعید بن منصور بن شعبة خراسانی مکی[م. 227]، ج2، ص305(از طریق سهل بن سعد آورده است].

3.طبقات الکبری، ابن سعد[م. 230]، ج 2، ص 48.

4.غزوات الرسول وسرایاه، ابن سعد،[م. 230] ص 48.

5.منتخب مسند عبد بن حمید، عبد بن حمید بن نصر الکسی[م. 249]، ص 167.

6.صحیح البخاری، بخاری[م. 256]، ج5، ص37–38(غزوه اُحد)

7.مسند أبو یعلی، أبو یعلی موصلی[م. 307]، ج 13، ص 530.

8.شرح معانی الآثار، طحاوی[م. 321]، ج 1، ص 502.

9.سنن ابن ماجة، محمد بن یزید قزوینی[م. 273]، ج 2، ص 1147.

10.صحیح ابن حبان، ابن حبان[م. 354]، ج 14، ص 541.

11.سنن الکبری، بیهقی[م. 458]، ج9، ص30–31

12.نهایة الأرب، نویری[م. 733]، ج 17، ص111

13.تاریخ الإسلام، ذهبی[م. 748]، ج 2، ص 190.

14.تخریج الأحادیث والآثار، زیلعی[م. 763]، ج 1، ص 221.

15.بدایة والنهایة، ابن کثیر[م. 774]، ج4، ص33

16.سیرة النبویة، ابن کثیر[م. 774]، ج3، ص58.

ص:123

20) گریۀ حضرت زهرا علیها السلام هنگام نظر کردن به رخسار پیامبر صلی الله علیه و آله

حَدَّثَنَا طَالِبُ بْنُ قُرَّةَ الْأَدْنِیُّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی الطَّبَّاعُ، حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ سَعِیدٍ الْأُمَوِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو فَرْوَةَ یَزِیدُ بْنُ سِنَانٍ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ رُوَیْمٍ، عَنْ أَبِی ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیِّ، قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ إِذَا قَدِمَ مِنْ سَفَرٍ بَدَأَ بِالْمَسْجِدِ فَصَلَّی فِیهِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ یُثَنِّی بِفَاطِمَةَ ثُمَّ یَأْتِی أَزْوَاجَهُ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرٍ فَصَلَّی فِی الْمَسْجِدِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ أَتَی فَاطِمَةَ فَتَلَقَّتْهُ عَلَی بَابِ الْبَیْتِ فَجَعَلَتْ تَلْثِمُ فَاهُ وَعَیْنَیْهِ وَ تَبْکِی فَقَالَ: مَا یُبْکِیکِ؟ فَقَالَتْ: أَرَاکَ شَعِثًا نَصِبًا قَدْ اِخْلَوْلَقَتْ ثِیَابُکَ، فَقَالَ: لَهَا لَاتَبْکِی، فَإِنَّ اللهَ قَد بَعَثَ أَبَاکِ بِأَمْرٍ لَا یَبْقَی عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ بَیْتٌ وَ لَا مَدَرٌ وَ لَا حَجَرٌ وَ لَا وَبَرٌ وَلَا شَعَرٌ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللهُ بِهِ عِزًّا أَو ذُلًّا حَتَّی یَبْلُغَ حَیْثُ بَلَغَ اللَّیْلُ».

ترجمه:

ابو ثعلبه حدیث کرده که رسول خدا[صلی الله علیه و آله] پس از بازگشت از سفر، وارد مسجد می شد و دو رکعت نماز می گزارد. آنگاه به ملاقات حضرت زهرا [علیها السلام] می شتافت سپس نزد همسرانش می رفت پس از یکی از سفرها بازگشت و در مسجد دو رکعت نماز خواند سپس نزد حضرت فاطمه [علیها السلام] آمد پس فاطمه علیها السلام بر در خانه به استقبالش آمد در حالیکه دهان و چشمان پدرش را می بوسید و اشک می ریخت. پس رسول اکرم[صلی الله علیه و آله] پرسید: چرا گریه می کنی؟ عرض کرد: می بینم تو را ژولیده مو و رنجور در

ص:124

حالی که لباسهایت پوسیده شده پس پیغمبر اکرم [صلی الله علیه و آله] به او فرمود: گریه نکن خدای تعالی پدرت را به امری [یعنی اسلام] مبعوث کرده که روی زمین خانه و کلوخ و سنگ و پشم و مویی باقی نمی ماند مگر اینکه خداوند آن امر را داخل آن گرداند از روی عزت یا ذلت تا این که می رسد آن امر به آنجا که شب می رسد [یعنی همه جا].

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی[م. 360]، ج22، ص225.

2.مسند الشامیین، طبرانی[م. 360]، ج1، ص299–300.

3.مستدرک، حاکم نیشابوری[405]، ج3، ص155 (هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه) و در ج1، ص488–489 حدیث را با اندکی تفاوت آورده و سپس چنین گفته: (هذا حدیث رواته مجمع علیهم بأنهم ثقات).

4.حلیة الأولیاء، حافظ أبو نعیم اصفهانی[م. 483]، ج 2، ص 30 و ج 6 ص 123 ط مصر.

5.مقتل الحسین[علیه السلام]، خوارزمی[568]، ج 1، ص105.

6.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر[571]، ج40، ص230.

7.مجمع الزوائد، هیثمی[807]، ج8، ص262–263.

8.فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی[1031]، ج5، ص197–198.

9. إتحاف السائل، مناوی [م. 1031]، ص86 .

ص:125

21) پاک کردن اشک حضرت زهرا علیها السلام توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «لَمَّا مَاتَتْ رُقَیَّةُ بِنْتُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : الْحَقِی بِسَلَفِنَا عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ فَبَکَتِ النِّسَاءُ عَلَی رُقَیَّةَ... فَقَعَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَی شَفِیرِ الْقَبْرِ إِلَی جَنْبِ النَّبِیِّ صلّی الله علیه [و آله]و سلم فَجَعَلَتْ تَبْکِی فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ یَمْسَحُ الدَّمْعَ عَنْ عَیْنِهَا بِطَرَفِ ثَوْبِهِ».

ترجمه:

از ابن عباس روایت شده، هنگامی که «رقیّه»، دختر رسول خدا [صلی الله علیه و آله]، در گذشت، رسول خدا [صلی الله علیه و آله] خطاب به روح پاکش فرمود: به «عثمان بن مظعون» که از دنیا رفته است ملحق شو! در این هنگام زنان بر مرگ «رقیه» گریستند... حضرت فاطمه[علیها السلام] هم در کنار قبر، پهلوی پیغمبر اکرم[صلی الله علیه و آله] قرار داشت و می گریست و رسول خدا[صلی الله علیه و آله] نیز با لباس خود اشک چشمان فاطمه[علیها السلام] را پاک می کرد.

منابع:

1.طبقات الکبری، ابن سعد[م. 230]، ج8، ص37 .

2.سیر أعلام النبلاء، ذهبی[م. 748]، ج2، ص252.

3.اصابه، ابن حجر [م. 852]، ج8، ص138.

4.وفاء الوفاء، سمهودی[م. 991]، ج 3، ص85.

ص:126

ص:127

22) اولین اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ، که به آن حضرت صلی الله علیه و آله ملحق شد

اشاره

أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُکَیْنٍ، حَدَّثَنَا زَکَرِیَّاءُ بْنُ أَبِی زَائِدَةَ، عَنْ فِرَاسٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ مَسْرُوقٍ عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: «کُنْتُ جَالِسَةً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه [و آله]و سلم فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ تَمْشِی کَأَنَّ مِشْیَتَهَا مِشْیَةُ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ: مَرْحَبًا یَا بُنَیَّتِی فَأَجْلَسَهَا عَنْ یَمِینِهِ أَوْ عَنْ یَسَارِهِ فَأَسَرَّ إِلَیْهَا شَیْئًا فَبَکَتْ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیْهَا شَیْئًا فَضَحِکَتْ، قَالَتْ: قُلْتُ: مَا رَأَیْتُ ضَحِکًا أَقْرَبَ مِنْ بُکَاءٍ اسْتَخَصَّکِ رَسُولُ اللَّهِ بِحَدِیثٍ ثُمَّ تَبْکِینَ قُلْتُ أَیُّ شَیْءٍ أَسَرَّ إِلَیْکِ رَسُولُ اللَّهِ؟ قَالَتْ: مَا کُنْتُ لِأُفْشِی سِرَّهُ، قَالَتْ: فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه [و آله]و سلم سَأَلْتُهَا فَقَالَتْ: قَالَ: إِنَّ جِبْرِیلَ کَانَ یَأْتِینِی کُلَّ عَامٍ فَیُعَارِضُنِی بِالْقُرْآنِ مَرَّةً وَإِنَّهُ أَتَانِی الْعَامَ فَعَارَضَنِی مَرَّتَیْنِ وَلَا أَظُنُّ أَجْلِی إِلَّا قَدْ حَضَرَ وَنِعْمَ السَّلَفُ أَنَا لَکِ، وَقَالَ: أَنْتِ أَسْرَعُ [لَأَوَّلُ] أَهْلِی بِی لُحُوقًا، قَالَتْ: فَبَکَیْتُ لِذَلِکَ ثُمَّ قَالَ: أَمَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوْ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ؟ قَالَتْ: فَضَحِکْتُ».

ترجمه:

از عایشه نقل شده است که نزد پیامبر نشسته بودم که فاطمۀ زهرا علیها السلام آمد. راه رفتن او شبیه راه رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. پیامبر به او خوشآمد گفت و او را سمت راست یا چپ خود نشاند و سرّی را به او گفت. فاطمه علیها السلام لحظاتی گریه کرد و پیامبر بار دیگر چیزی را آهسته به او گفت. فاطمۀ زهرا علیها السلام با شنیدن سخن پیامبر صلی الله علیه و آله خندید.

ص:128

عایشه گفت: به فاطمه علیها السلام گفتم: تا به حال خنده ای چنین نزدیک به گریه ندیده بودم. پیامبر صلی الله علیه و آله چه گفت که تو گریستی و خندیدی؟

فاطمۀ زهرا علیها السلام گفت: رازی بود که (اکنون) نباید افشا کنم.

بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله بار دیگر از فاطمه علیها السلام درباره آن روز سؤال کردم. گفت: پیامبر آن روز فرمود: جبرئیل هر سال قرآن را یکبار به من عرضه می کرد و امسال دوبار قرآن را عرضه کرد و من دریافتم که اجلم فرا رسیده است و من بهترین پدر برای تو بودم و تو زودتر از دیگران به من ملحق خواهی شد. با این سخنان گریه کردم. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا راضی نیستی که سرور زنان امّت یا عالمیان باشی؟ با شنیدن این سخن، خندان شدم.

منابع:

1.طبقات الکبری، ابن سعد، [م.230] ج2، ص248.

این مطلب با عبارات مختلف در این منابع نیز آمده است:

2.مسند ابن راهویة، اسحاق بن راهویة، [م. 238] ج5، ص6 با این عبارت : «إنَّ جِبْرِیلَ کَانَ یَأْتِینِی کُلَّ عَامٍ فَیُعَارِضُنِی بِالْقُرْآنِ وَإِنَّهُ أَتَانِی الْعَامَ فَعَارَضَنِی بِهِ مَرَّتَیْنِ وَلَا أَرَی أَجَلِی إِلَّا قَدْ حَضَرَ وَإِنَّکِ لَأَوَّلُ أَهْلِی بِی لُحُوقًا وَنِعْمَ السَّلَفُ أَنَا لَکِ فَبَکَیْتُ ثُمَّ قَالَ: أَمَا تَرْضِینَ أَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ؟ أَوْ هَذِهِ الْأُمَّةِ؟ فَضَحِکْتُ».

3.مسند احمد، احمد بن حنبل، [م. 241] ج6، ص282.

4.فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، [م. 241] ج2، ص764، ح1345. با این عبارت: «... عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ : لِفَاطِمَةَ «أَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِی لُحُوقًا بِی».

5.صحیح بخاری، بخاری، [م. 256] (کتاب بدء الخلق): ج6، ص101. و به صورت اختصار: ج4، ص183و ج4، ص210.

6.سنن ابن ماجة، ابن ماجه قزوینی، [م. 273]ج1، ص518.

7.سنن الترمذی، ترمذی[م. 279]، ج5، ص361–362.

8.أنساب الأشراف، بلاذری، [م. 279] ج1، ص552.

ص:129

9.آحاد و مثانی، ابن ابی عاصم ضحاک، [م. 287]ج5، ص357.

10.کتاب أوائل، ابن ابی عاصم ضحاک، [م. 287] ص37.

11.خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، [م. 303] ص117 و ص119

12.سنن الکبری، نسائی، [م. 303] ج5، ص96 و ج5، ص145

13.فضائل الصحابه، نسائی[م. 303]، ص77–78.

14.ذریة الطاهرة النبویة، دولابی [م. 310]، ص140.

15.کتاب اوائل، طبرانی، [م.360]ص84.

16.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360]ج22، ص419.

17.البدء و التاریخ، المقدسی، [م. نحو355]ج5، ص62.

18.فضائل فاطمة، ابن شاهین، [م. 385] ص21 با اختلاف کم.

و در صفحۀ 23 با این عبارت: « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ، أَنَّ فَاطِمَةَ قَالَتْ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ : أَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِی لُحُوقًا بِی وَأَنْتِ رَفِیقَتی فِی الْجَنَّةِ.»

19.فضائل سیدة النساء، عمر بن شاهین، [م. 385] ص18.

20.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج4، ص272–273. (هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ بِهَذِهِ السِّیَاقَةِ إِنَّمَا اتَّفَقَا عَلَی حَدِیثِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَائِشَةَ...)

21.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص39-41، ح6 تا9 و (ط بنی الزهرا): ص30-34، ح6تا9».

و در حدیث شمارۀ 180 با این عبارت: «عن جابر عن فاطمة بنت رسول الله أن رسو ل الله قال لها: أنت أول أهل بیتی بی لحوقاً».

و همچنین رجوع شود به حدیث شماره: 16، 160 ، 163، 164، 166، 167، 168.

22.فضائل الخلفاء، ابو نعیم اصفهانی، [م. 430] ص122، ح137. با اختلاف در این عبارت: «... فَقُلْتُ لَهَا: اسْتَخَصَّکِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ بِحَدِیثِهِ ثُمَّ تَبْکِینَ، ثُمَّ أَسَرَّ إِلَیْهَا حَدِیثًا فَضَحِکَتْ فَقُلْتُ: مَا رَأَیْتُ کَالْیَوْمِ فَرَحًا أَقْرَبَ مِنْ حُزْنٍ، فَسَأَلْتُهَا عَمَّا قَالَ، فَقَالَتْ مَا کُنْتُ أُفْشِی سِرَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ حَتَّی إِذَا قُبِضَ سَأَلْتُهَا فَقَالَتْ: إِنَّهُ أَسَرَّ إِلَیَّ: إِنَّی لَأَرَی أَجَلِی قَدْ حَضَرَ وَإِنَّکِ أَوَّلُ أَهْلِی لَحَاقًا بِی وَنِعْمَ السَّلَفُ أَنَا لَکَ فَبَکَیْتُ لِذَلِکَ، ثُمَّ قَالَ: «أَلَا تَرْضَیْنَ أَنْ تَکُونِی سَیِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ» فَضَحِکْتُ لِذَلِکَ».

ص:130

23.صحیح مسلم، مسلم نیشابوری،[م. 428] ج7، ص143.

24.مسانید أبی یحیی فراس بن یحیی الْمُکَتِّبِ الکوفی، أبو نعیم اصفهانی، [م. 430] ص79؛

25.دلائل النبوة، بیهقی، [م. 458] ج6، ص364.

26.استیعاب، ابن عبد البر، [م. 463] ج4، ص1894.

27.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483] ص283.

28.منتظم فی تاریخ امم و الملوک، ابن جوزی، [م. 597] ج4، ص36.

29.أسد الغابة، ابن اثیر، [م. 630] ج5، ص522.

30.مطالب السؤول، محمد بن طلحه شافعی[م. 652]، ص36.

31.تذکرة الخواص، سبط بن جوزی،[م.654] ص278.

32.الدرة الثمینة فی أخبار المدینة، محب الدین أبو عبد الله محمد المعروف بابن النجار [م. 643 ه- ق] ص135. (به نقل از بخاری)

33.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری، [م. 694] ص40.

34.تهذیب الکمال، مزی، [م. 742] ج35، ص249(ذیل روایت را آورده).

35.تاریخ الاسلام، ذهبی، [م. 748] ج1، ص383.

36.نصب الرایه، زیلعی[م. 762]، ج6، ص156.

37.فضائل الثقلین، شافعی ایجی[م. 820]، ص460.

38.إمتاع الأسماع، مقریزی، [م. 845]ج2، ص134 و ج 14، ص270 و ص421.

39.اصابة، ابن حجر، [م. 852]ج8، ص266.

40.فصول المهمه، ابن صباغ، [م.855] ج1، ص663.

41.کفایة الطالب (خصائص الکبری)، سیوطی، [م. 911] ج2، ص 268.

42.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، [م. 942] ج10، ص327.

43.ذخائر العقبی، طبری[م. 694]، ص40–41.

44.إتحاف السائل، مناوی [م. 1031]، ص26.

45.إتحاف بحب الأشراف، شبراوی، [م. 1171] ص257.

ص:131

23) ناله های فاطمۀ زهرا علیها السلام در فراق پیامبر صلی الله علیه و آله

روایت اول:

حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ جَعَلَ یَتَغَشَّاهُ، فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ: وَا کَرْبَ أَبَاهُ، فَقَالَ لَهَا: لَیْسَ عَلَی أَبِیکِ کَرْبٌ بَعْدَ الیَوْمِ، فَلَمَّا مَاتَ قَالَتْ: یَا أَبَتَاهُ، أَجَابَ رَبًّا دَعَاهُ، یَا أَبَتَاهْ، مَنْ جَنَّةُ الفِرْدَوْسِ، مَأْوَاهْ یَا أَبَتَاهْ إِلَی جِبْرِیلَ نَنْعَاهْ، فَلَمَّا دُفِنَ، قَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ: یَا أَنَسُ أَطَابَتْ أَنْفُسُکُمْ أَنْ تَحْثُوا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ التُّرَابَ».

ترجمه:

انس می گوید: هنگامی که [بیماری] رسول خدا صلی الله علیه و آله سنگین شد [و شدّت یافت] آن سنگینی [یا غم و اندوه نفس گیر] او را [به تدریج] در برمی گرفت. پس فاطمه علیها السلام از غم پدر اظهار تأسف و اندوه نمود. پیغمبر صلی الله علیه و آله خطاب به وی فرمود: غم و غصه ای بعدِ امروز بر پدرت نیست!

وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله وفات کرد فاطمه علیها السلام [در سوگ آن حضرت صلی الله علیه و آله] چنین می گفت : «ای پدر! دعوت حق را اجابت کردی بهشت برین جایگاه توست و ما خبر ارتحال تو را به جبرئیل می دهیم».

ص:132

پس از آنکه [بدن پاک و پاکیزه] رسول خدا را به خاک سپردند، فاطمه علیها السلام به انس فرمود: آیا نفستان راضی شد که خاک بر روی [بدن پاکیزه] پیغمبر صلی الله علیه و آله بریزید؟

منابع

1.صحیح بخاری، بخاری [م. 256]، ج5، ص144.

2.سیرة النبویة، ابن کثیر [م. 774]، ج4، ص543.

3.عمدة القاری، عینی[م. 855]، ج18، ص74.

4.نیل الأوطار، شوکانی [م. 1255]، ج4، ص161.

روایت فوق در این منابع به مضامین مختلف آمده است

5.طبقات الکبری، ابن سعد [م. 230]، ج2، ص311.

6.مسند ابن راهویه، إسحاق بن راهویه [م. 238]، ج5، ص13.

7.منتخب مسند عبد بن حمید، عبد بن حمید بن نصر [م. 249]، ص402.

8. سنن نسائی، نسائی[م. 303]، ج4، ص13.

9.مسند أبو یعلی، أبو یعلی موصلی [م. 307]، ج6، ص111.

10.صحیح ابن حبان، ابن حبان [م. 354]، ج14، ص592.

11.معجم الکبیر، طبرانی [م. 360]، ج22، ص416.

12.مستدرک، حاکم نیشابوری [م. 405]، ج1، ص381.

13.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص132-133، ح189-190-191 و (ط بنی الزهرا): ص252، ح189-190-191.

14.سنن الکبری، بیهقی [م. 458]، ج3، ص409.

15.دلائل النبوة، بیهقی [م. 458]، ج7، ص212.

16.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی [م. 463]، ج6، ص259.

17.المنتظم، ابن جوزی[م. 597]، ج4، ص50.

18.الدرة الثمینة فی أخبار المدینة، محب الدین أبو عبد الله محمد المعروف بابن النجار (م. 643)، ص135. (با اختلاف کم)

19.ریاض الصالحین، نووی [م. 676]، ص75.

20.نهایة الأرب، نویری [م. 733]، ج18، ص398.

ص:133

21.بدایة والنهایة، ابن کثیر [م. 774]، ج5، ص294.

22.إمتاع الأسماع، مقریزی [م. 845]، ج14، ص508.

23.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911] ص29 ح43.

24.کنز العمال، متقی هندی [م. 975]، ج7، ص261.

25.فیض القدیر، مناوی [م. 1031]، ج5، ص471.

روایت دوم:

«لَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمْ وَ دُفِنَ وَ رَجَعَ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ إِلَی رِحَالِهِمْ وَ رَجَعَتْ فَاطِمَةُ إِلَی بَیْتِهَا اجْتَمَعَ إِلَیْهَا نِسَاؤُهَا، فَقَالَتْ :

اغْبَرَّ آفَاقُ السَّمَاءِ وَ کُوِّرَتْ

شَمْسُ النَّهَارِ وَ أَظْلَمُ العَصران

فَالْأَرْضُ مِنْ بَعْدِ النَّبِیِّ کَئِیبَةٌ

أَسَفاً عَلَیْهِ کَثِیرَةُ الرَجَفان

فَلیَبکِهِ شَرْقُ الْبِلَادِ وَ غَرْبُهَا

وَ لتَبکِه مَضَرٌ وَ کُلُّ یَمَانٍ

وَ لیَبکِهِ الطَّودُ الْمُعَظمِ جَوَّهُ

وَ الْبَیْتُ ذو الْأَسْتَارِ وَ الْأَرْکَانِ

یَا خَاتَمَ الرُّسُلِ الْمُبَارَکَ ضَوْؤُهُ

صَلَّی عَلَیْکَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ

نَفْسِی فداؤک مَا لِرَأْسِکَ مَاثِلًا

مَا وَسَّدوکَ وِسَادَةَ الْوَسْنَانِ

ترجمه:

هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وفات کرد و به خاک سپرده شد و مردان مهاجر و انصار به خانه خود برگشتند و حضرت فاطمه علیها السلام به خانه اش برگشت زنان منسوب به آن حضرت جمع شدند و به سوی ایشان آمدند پس فاطمه علیها السلام چنین گفت:

افقهای آسمان، غبارآلود شد و خورشید روز بی فروغ گشت و شب وروز تاریک شد. پس زمین بعد از پیامبر به خاطر افسوس از دست دادن او غمگین است و اضطراب و لرزشش زیاد است. پس شرق و غرب شهرها بر او بگریند و قبایل مضر و یمان بر او گریه کنند. کوهی که امر و شأنش بزرگ داشته شده و خانه کعبه که پرده ها و

ص:134

رکن ها دارد باید بر او اشک بریزند. ای خاتم پیامبران که نورت مبارک است! خداوندِ نازل کننده قرآن بر تو درود می فرستد. جانم فدای تو، چرا سر تو از آنچه زیرش قرار می دادند که بالش شخص خوابناک بود جدا گشته [و روی خاک آرمیده است]؟

منابع:

1.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص124.

2.روض الأنف فی تفسیر السیرة النبویة لابن هشام، خثعمی سهیلی، [م. 581] ج 4، ص 275.

3.الاکتفاء، سلیمان بن موسی کلاعی، [م. 634] ج 2، ص 61.

4.نهایة الأرب، نویری، [م. 733] ج 18، ص 403.

5.عیون الاثر، ابن سید الناس، [م.734] ج 2، ص 434.

روایت سوم:

عَنْ عَلِیّ : «إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام أَخَذَتْ قَبْضَةً مِنْ تُرَابِ قَبْرِ النَبِیّ صلی الله علیه و آله فَوَضَعَتهَا عَلَی عَیْنَیْهَا [عَیْنِهَا] ثُمَّ قَالَتْ:

مَا ذَا عَلَی مَن شَمَّ تُرْبَةَ أَحْمَدَ

أَنْ لَا یَشَمَّ مَدَی الزَّمَانِ غَوَالِیَا

صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا

صُبَّتْ عَلَی الْأَیَّامِ صِرْنَ[عدن] لَیَالِیَا

ترجمه:

سزاوار است کسی که تربت احمد را بوییده است دیگر هیچ عطری را نبوید.

مصیبت هایی بر من وارد آمد که اگر بر روزها وارد می شد مانند شبهای تار می شدند.

منابع:

1.الدرة الثمینة فی أخبار المدینة، محب الدین أبو عبد الله محمد المعروف بابن النجار (م. 643)، ص135. با اختلاف در این عبارت:(عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن علی بن أبی

ص:135

طالب قال: لما رمس رسول الله صلی الله علیه [و آله]و سلم جاءت فاطمة فوقفت علی قبره وأخذت قبضة من تراب القبر، فوضعته علی عینها و بکت و أنشأت تقول:...»

2.نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص 181(ان فاطمة بنت رسول الله جاءت إلی قبر النبی فوقعت علیه ثم أخذت قبضة من تراب القبر فوضعتها علی عینیها وبکت وأنشأت تقول...).

3.فصول المهمة، ابن صباغ، [م. 855] ج 1، ص 670(عن علیّ قال : إنّ فاطمة بنت رسول الله جاءت إلی قبر أبیها بعد موته فوقفت علیه وبکت ثمّ أخذت قبضة من تراب القبر فجعلتها علی عینها ووجهها).

4.وفاء الوفاء، سمهودی،[م. 991] ج 4، ص217(و فی تحفة ابن عساکر من طریق طاهر بن یحیی الحسینی قال: حدثنی أبی عن جدی عن جعفر بن محمد عن أبیه عن علی[علیه السلام] قال: لما رمس رسول الله جاءت فاطمة، فوقفت علی قبره، و أخذت قبضة من تراب القبر و وضعت علی عینیها و بکت، و أنشأت تقول:...).

5.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، [م. 942] ج 12، ص 337(لما رمس رسول الله جاءت فاطمة فوقفت علی قبره وأخذت قبضة من تراب القبر فوضعته علی عینیها وبکت وأنشأت تقول...).

6.تاریخ الخمیس، دیار البکری، [م. 966] ج 2، ص173.

7.المغنی، ابن قدامه مقدسی، [م. 630] ج 2، ص 411.

8.شرح الکبیر، عبد الرحمن بن قدامه، [م. 682] ج 2، ص 430.

9.إتحاف السائل، مناوی، [م. 1031] ص124.

10.نور الأبصار، شبلنجی، [م. 1290] ص97.

این منابع تنها اشعار حضرت زهرا علیها السلام بعد از رحلت پدرشان را ذکر کرده اند:

1.الاکتفاء، کلاعی، [م. 634] ج 2، ص 62.

2.مناقب آل محمد، موصلی، [م. 657]ص47.

3.عیون الاثر، ابن سید الناس، [م. 734]ج 2، ص 434.

4.نهایة الأرب، نویری، [م. 733]ج 18، ص 403.

5.تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام، ابن ضیاء، [م. 854] ص 321(و لما دفن صلی الله علیه [و آله] و سلم جاءت فاطمة فوقفت علی قبره و أخذت قبضة من تراب القبر فوضعته علی عینها و بکت و أنشأت تقول...).

ص:136

6.تاریخ گزیده، حمد الله مستوفی، [م. 750] ص 156.

7.مواهب اللدنیة، قسطلانی،[م. 923] ج 3، ص582.

8.نهایة المحتاج، شافعی صغیر، [م. 1004] ج 3، ص 17.

9.تفسیر آلوسی، آلوسی، [م. 1270] ج 19، ص 149.

ص:137

24) پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا علیها السلام دو رکن حضرت علی علیه السلام

قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللّٰه: سَمِعْتُ رَسُولَ اللّٰه صلی الله علیه و آله یَقُولُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ: «سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ. [قال] فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام قَالَ [عَلِیٌّ علیه السلام]: هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ».

ترجمه:

جابر بن عبد اللّٰه گفت: شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله سه روز قبل از ارتحالش به علی بن ابی طالب علیهما السلام چنین می فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو ریحانه (حسن و حسین علیهما السلام ).به تو دربارۀ دو ریحانه ام در دنیا سفارش می کنم. به زودی دو رکن تو منهدم می شود، و خدا خلیفۀ من بر تو است. [یعنی خدا جای خالی من را برای تو پر خواهد نمود.]چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نمود، حضرت علی علیه السلام فرمود: این یکی از دو رکن من بود که رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله به من فرموده بود و چون حضرت فاطمه علیها السلام به شهادت رسید، علی علیه السلام فرمود: این رکن دومی بود که رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله فرموده بود.

منابع:

1.فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، [م. 241] ج2، ص623، ح1067. با این عبارت: «1067 -

ص:138

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یُونُسَ قثنا حَمَّادُ بْنُ عِیسَی الْجُهَنِیُّ قثنا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ: سَلَامٌ عَلَیْکَ أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ مِنَ الدُّنْیَا، فَعَنْ قَلِیلٍ یَذْهَبُ رُکْنَاکَ وَاللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ»، فَلَمَّا قُبِضَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا أَحَدُ الرُّکْنَیْنِ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ، فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ قَالَ: هُوَ الرُّکْنُ الْآخَرُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ .

2.معجم ابن الاعرابی،ابو سعید بن اعرابی، [م 340] ج1، ص241-242. با اختلاف کم.

3.مناقب علی بن أبی طالب علیهما السلام ، ابن مردویه اصفهانی،[م. 410] ص204.

4.معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانی، [م. 430]، ج1، ص87، ح341. به این عبارت: « عَنْ جَابِرٍ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ یَقُولُ: لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَبْلَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ: سَلَامٌ عَلَیْکَ أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا، فَعَنْ قَلِیلٍ یُنْهَدُ رُکْنَاکَ وَاللهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ، قَالَ: فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ، قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ، فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ، قَالَ عَلِیٌّ: هَذَا رُکْنِیَ الثَّانِی الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ ».

5.الفایق فی غریب الحدیث، جار اللّٰه زمخشری، [م. 538] ج1، ص162. با این عبارت: «إنَّ رَسُولَ اللّٰه صَلی اللّٰه تَعَالی عَلیهِ وَ سَلَّم قَالَ لَهُ (عَلِیّ علیه السلام ): أَبَا الرِیحَانَتَین، أُوصِیکَ بِرِیحانَتَیَّ خَیراً فَی الدُنیا قَبلَ أَنْ یَنْهَدَّ رُکنَاکَ فَلَمَّا مَاتَ صلی اللّٰه تعالی علیه وسلم قَالَ عَلِیّ: هَذا أَحَدُ الرُکنَین، فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَة قَالَ: هَذا الرُّکْنُ الآخَر».

6.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص103.

7.مناقب، خوارزمی، [م. 568] ص141.

8.نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص98.

9.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج14، ص166 -167.

10.ترجمة إمام حسین علیه السلام ، ابن عساکر، [م. 571] ص174.

11.ذخائر العقبی، احمد بن عبداللّٰه طبری، [م. 694]ص56.

12.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911] ص74-75، ح180.

ص:139

25) کُفو بودن فاطمۀ زهرا علیها السلام و حضرت علی علیه السلام در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْهُ صلی الله علیه و آله قَالَ: «لَوْ لَمْ یُخْلَقْ عَلِیٌّ[علیه السلام] مَا کَانَ لِفَاطِمَةَ[علیها السلام] کُفْو»

ترجمه:

ام سلمه از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده است: اگر علی علیه السلام خلق نشده بود برای دخترم فاطمه علیها السلام کفو و همتایی نبود.

منابع:

1.الفردوس بمأثور الخطاب، أبو شجاع الدیلمی الهمدانی، [م. 509] باب اللام، ح5130، ج3، ص373.

2.مقتل الحسین، خورازمی، [م. 568]ج1، ص107: «أخبرنی سیّد الحفاظ- فیما کتب إلیّ- قال: و ممّا سمعته فی «المفارید» باسنادی، عن أمّ سلمة قالت: قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: «لو لم یکن علیّ ما کان لفاطمة کفؤ»

3.کنوز الحقائق، مناوی، [م. 1031] ص67 مخطوط و (طبع بولاق بمصر): ص133 .

4.مناقب مرتضوی، کشفی،[م. 1060] ص319، به این عبارت: «رسول فرمود: اگر علی نبودی، فاطمه را کفوی نبودی».

ص:140

ص:141

بخش چهارم: خلقت روح و ولادت فاطمۀ زهرا علیها السلام

اشاره

فصل اول: پیدایش خلقت آن حضرت علیها السلام در بهشت

فصل دوم: خلقت جسمانی آن حضرت علیها السلام

فصل سوم: نام گذاری آن حضرت

ص:142

ص:143

فصل اول: پیدایش خلقت آن حضرت علیها السلام در بهشت

26) رائحه بهشتی حضرت زهرا علیها السلام و انعقاد نطفۀ آن حضرت علیها السلام از میوۀ بهشت

نقل عایشه:

«عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: کُنْتُ أَرَی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ[علیها السلام]فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ إِنِّی أَراکَ تَفْعَلُ شَیْئاً مَا کُنْتُ أَرَاکَ تَفْعَلُهُ مِنْ قَبْل؟ فَقَالَ [لِی]: یَا حُمَیْرَاءُ إِنَّهُ لَمَّا کَانَ لَیْلَةٌ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَوَقَفْتُ عَلَی شَجَرَةٍ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ لَمْ أَرَی [أرَ] فِی الْجَنَّةِ شَجَرَةً هِیَ أَحْسَنُ مِنْهَا حُسْناً وَ وَ لَا أَبْیَضُ مِنْهَا وَرَقةً وَ لَا أَطْیَبُ مِنْهَا ثَمَراً فَتَنَاوَلْتُ ثَمَرَةً مِنْ ثَمَرِتِهَا فَأَکَلْتُهَا فَصَارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَإِذَا أَنَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمَمْتُ رِیحَ فَاطِمَةَ».

ترجمه:

از عایشه روایت شده که گفت: می دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را می بوسد. گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله می بینم کاری می کنید که پیش از این نمی کردید. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای حمیرا! وقتی که در شب معراج مرا به آسمان بردند، مرا وارد بهشت کردند. برابر درختی از درختان بهشت ایستادم که در تمام بهشت درختی از آن زیباتر و برگهایی از برگهای آن سفیدتر و میوه ای از میوۀ آن خوشبوتر ندیدم! میوه ای را از آن درخت تناول کردم نطفه ای در صلب من شکل گرفت، آنگاه که به زمین بازگشتم با

ص:144

همسرم خدیجه علیها السلام مواقعه نمودم و خدیجه علیها السلام به فاطمه علیها السلام آبستن شد. لذا هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم فاطمه علیها السلام را می بویم.

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی[م. 360]، ج22، ص400-401.

2.مجمع الزوائد، هیثمی[م. 807]، ج9، ص202.( (قال الهیثمی: رواه الطبرانی و فیه أبو قتادة الحرانی و ثّقه أحمد و قال کان یتحری الصدق و أنکر علی من نسبه إلی الکذب).

3.در المنثور فی التفسیر بالمأثور، سیوطی[م. 911]، ج4، ص153 (در ذیل آیه شریفه سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ).

4.کفایة الطالب، (خصائص کبری)، سیوطی [م. 911]، ج1، ص176

و با اختلاف کم در این منابع:

5.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص105؛.

6.فرائد السمطین، جوینی، [م. 730] ج2، ص61 ( کنت أری النبیّ کثیرا ما یقبّل نحر فاطمة ... لمّا کان لیلة أسری بی إلی السماء، و کّل اللّه عزّوجلّ بی جبرئیل فأوقفنی علی شجرة من شجر الجنة لم أر فی الجنّة شجرا هی أنضر منها ورقة و لا أحسن منها لونا، و لا أطیب منها رائحة،... شممت فاطمة).

و به همین مضمون در این منابع: (1)

7.المجروحین، ابن حبان، [م. 354]، ج2، ص29 – 30.

8.ذکر أخبار إصبهان، حافظ ابو نعیم أصبهانی، [م. 430]، ج1، ص7 – 78.

9.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری، [م. 694]ص 36: «عن ابن عباس قال کان النبی صلی الله علیه [وآله] وسلم یکثر القبل لفاطمة فقالت له عائشة إنک تکثر تقبیل فاطمة فقال صلی الله علیه [وآله] وسلم إن جبریل لیلة أسری بی أدخلنی الجنة فأطعمنی من جمیع ثمارها فصار ماء فی صلبی فحملت خدیجة بفاطمة فإذا اشتقت لتلک الثمار قبلت فاطمة فأصبت من رائحتها جمیع تلک الثمار التی أکلتها..».


1- . در این منابع با این عبارت: « عن سفیان الثوری عن هشام بن عروة عن أبیه عن عائشة أن النبی علیه الصلاة والسلام کان کثیرا ما یقبل نحر فاطمة . فقلت : یا رسول الله أراک تفعل شیئا لم أکن أراک تفعله ؟ قال : أو ما علمت یا حمیراء أن الله جل وعلا لما أسری بی إلی السماء أمر جبریل فأدخلنی الجنة، فأوقفنی علی شجرة ما رأیت أطیب رائحة منها ولا أطیب ثمرا فأقبل جبریل یفرک ویطعمنی فخلق الله منها فی صلبی نطفة، فلما صرت إلی الدنیا واقعت خدیجة فحملت بفاطمة، [الجنة فناولنی تفاحة فأکلتها فصارت نطفة فی صلبی فلما نزلت من السماء واقعت خدیجة ففاطمة من تلک النطفة فهی حوراء إنسیة کلما اشتقت إلی الجنة قبلتها] فکلما اشتقت إلی رائحة تلک الشجرة شممت نحر فاطمة، فوجدت رائحة تلک الشجرة فیها وإنها لیست من نساء أهل الدنیا ولا تعتل کما یعتل أهل الدنیا».

ص:145

10.میزان الاعتدال، ذهبی [م. 748]، ج2، ص518.

11.فضائل الثقلین، شافعی ایجی[م. 820]، ص444.

12.جامع الصغیر، سیوطی [م. 911]، ج2، ص356.

نقل ابن عباس:

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ یُکْثِرُ الْقُبَلَ لِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ لَهُ عَائِشَةُ یَا نَبِیَّ اللَّهِ إِنَّکَ لَتُکْثِرُ قُبَلَ فَاطِمَةَ فَقَالَ النَّبِیُّ إِنَّ جِبْرِیلَ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی أَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ وَ أَطْعَمَنِی مِنْ جَمِیعِ ثِمَارِ الْجَنَّةِ فَصَارَ مَاءً فِی صُلْبِی فَوَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ فَاطِمَةَ فَإِذَا اشْتَقْتُ إِلَی تِلْکَ الثِّمَارِ قَبَّلْتُ فَاطِمَةَ فَأُصِیبُ[فَأصبتُ] مِنْ رَوَائِحِهَا [رائِحَتهَا] بِشَمِّ الثِّمَارِ الَّتِی أَکَلْتُهَا.»

ترجمه:

از ابن عباس نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه را زیاد می بوسید. روزی عایشه به ایشان عرض کرد: ای پیامبر خدا، شما چرا فاطمه علیها السلام را زیاد می بوسید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: در شب معراج، جبرئیل مرا داخل بهشت کرد و از همه میوه های بهشتی به من داد که آب صلب من شدند که نتیجه اش فاطمۀ زهرا علیها السلام است. وقتی مشتاق آن میوه ها می شوم فاطمه علیها السلام را می بوسم و بوی خوش آنها را استشمام می کنم.

ص:146

منابع:

1.مناقب علی بن أبی طالب، ابن المغازلی[م. 483]، ص280.

2. ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله الطبری[م. 694]، ص36 (با اختلاف کم).

نقل عایشه:

حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْأَصْبَهَانِیُّ بِبَغْدَادَ، حَدَّثنا زَنْجُوَیْهِ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّیْسَابُورِیُّ، حَدَّثنا أَحْمَدُ بْنُ الْأَحْجَمِ الْخُزَاعِیُّ، حَدَّثنا أَبُو مُعَاذٍ النَّحْوِیُّ الْمَرْوَزِیُّ، حَدَّثنا هِشَامُ بْنُ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا لَکَ إِذَا قَبَّلْتَ فَاطِمَةَ جَعَلْتَ [جاءت فاطمة قبلتها حتی تجعل] لِسَانَکَ فِی فِیهَا کَأَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَلْعَقَهَا عَسَلًا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ : یَا عَائِشَةُ، إِنَّهَا لَمَّا کَانَتْ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَدْخَلَنِی جِبْرِیلُ الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی تُفَّاحَةً، فَأَکَلْتُهَا، فَصَارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی[ظهری]، فَلَمَّا نَزَلْتُ مِنَ السَّمَاءِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ، فَفَاطِمَةُ مِنْ تِلْکَ النُّطْفَةِ».

ترجمه:

عایشه می گوید: روزی به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتم: چرا هرگاه فاطمۀ زهرا علیها السلام را می بوسید زبان مبارک را در دهان او می برید، گویا می خواهید عسل به او بخورانید؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای عایشه! در شب معراج، جبرئیل مرا به بهشت برد و سیبی به من داد. من آن را خوردم و نطفۀ فاطمۀ زهرا علیها السلام از آن سیب در صلب من قرار گرفت. پس از بازگشت از معراج، با خدیجه علیها السلام همبستر شدم و فاطمه علیها السلام از آن نطفه است.

منابع:

1.ذکر اخبار اصبهان، حافظ ابی نعیم اصبهانی[م. 483]، ج1، ص78.

2. شرف المصطفی، خرگوشی نیشابوری[م. 406]، ج 5، ص351.

3.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی[م. 463]، ج5، ص292–293، [با سند خودش از عایشه]

ص:147

4.ذخائر العقبی، طبری[م. 694]، ص36

5.میزان الاعتدال، ذهبی[م. 748]، ج3، ص539–540

6.فضائل الثقلین، ایجی شافعی[م. 820]، ص443.

7.لسان المیزان، ابن حجر[م. 852]، ج5، ص160

8.تاریخ الخمیس، دیار البکری[م. 982]، ج 1، ص277.

9.نور الأبصار، شبلنجی[م. 1290]، ص94.

نقل سعید بن مسیب از سعد بن مالک:

«حَدَّثَنَا الْحَاکِمُ الْفَاضِلُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، إِمْلَاءً غُرَّةَ ذِی الْقَعْدَةِ سَنَةَ اثْنَتَیْ وَأَرْبَعْمِائَةٍ، حدثنا أَبُو الْحُسَیْنِ عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُکْرَمِ بْنِ أَخِی الْحَسَنِ بْنِ مُکْرَمٍ الْبَزَّارُ بِبَغْدَادَ، حدثنا مُسْلِمُ بْنُ عِیسَی الصَّفَّارُ الْعَسْکَرِی، حدثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاوُدَ الْخُرَیْبِیُّ، حدثنا شِهَابُ بْنُ حَرْبٍ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیِّبِ، عَنْ سَعْدِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] و َسَلَّمَ: «أَتَانِی جِبْرِیلُ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ والسَّلَامُ بِسَفَرْجَلَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ، فَأَکَلْتُهَا لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی، فَعَلِقَتْ خَدِیجَةُ بِفَاطِمَةَ، فَکُنْتُ إِذَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمَمْتُ رَقَبَةَ فَاطِمَةَ»

ترجمه:

«سعد بن مالک» روایت می کند که رسول خدا [صلی الله علیه و آله] فرمود: شب معراج، جبرئیل، بِه ای از بهشت به من داد. آن را خوردم و با خدیجه[علیها السلام] همبستر شدم. خدیجه به فاطمه[علیها السلام] آبستن شد. لذا هنگامی که مشتاق بوی بهشت می شوم، گردن فاطمه[علیها السلام] را می بویم.

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص156.

2.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی[م. 483]، ص281.

3.مقتل الحسین، خوارزمی[م. 568]، ج 1، ص106.

ص:148

4.در المنثور فی التفسیر بالمأثور، سیوطی[م. 911]، ج4، ص153.

5.خصائص الکبری، سیوطی[م. 911]، ج1، ص177.

6.إتحاف السائل، مناوی، [م. 1031]،ص24.

به همین مضمون:((1))

7.ذخائر العقبی، محب طبری[م. 694]، ص45.

8. فضائل الثقلین، ایجی شافعی[م. 820]، ص442.

9. توضیح الدلائل، شهاب الدین شیرازی شافعی[م.]، ص326.

نقل عایشه:

حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مُطَرِّفِ الْقَاضِی، قَالَ: حَدَّثَنِی عُمَرُ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ مَالِکِ الْقَاضِی، حَدَّثَنَا عُبَیْدُ الْعِجْلِیِّ الْحَافِظِ، قَالَ: کُنْتُ فِی مَجْلِسِ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُبَیْدِ اللهِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبَّاسِ الْهَاشِمِیِّ، فَحَضَرَ غُلَامُ الْخَلِیلُ، فَذَکَرُوا فَاطِمَةَ - عَلَیْهَا السَّلَامُ - وَ فَضْلِهَا فَقَالَ غُلَامُ الْخَلِیلُ: حَدَّثَنَا حَیِیَ الْجُرْجَانِیِّ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ بْنُ عُیَیْنَةَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عن أَبِیهِ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أَطْعِمْنِی جِبْرِیلَ عُنْقُودُ عِنَبٍ وَ قَال: هَذَا مِنْ ثَمَرِ الْجَنَّةِ، فَأَکَلْتُهُ وَ وَقَعْتُ عَلَی خَدِیجَةَ، فَأَتَتْ بِفَاطِمَةَ، فَمَا لثمت فَاطِمَةَ قَطُّ إِلّا ذُقْتُ طَعْمَ ذَلِکَ الْعِنَبُ مَنْ فِیهَا».

قَالَ عَبدُ العَزِیز: أَشهَدُ لَا أکتُبُ هَذَا الحَدیثَ إلّا وَ أنَا قَائِمٌ فِی وَرَقٍ بَیضَاوِیّ، بِمَاءِ الذَّهَب، فَقَامَ، وَ کَتَبَ الحَدیثُ بِمَاءِ الذَّهب، ثُمّ قَعَد.


1- در این منابع با این عبارت: «رَوَی الملا فی سِیرَتِهِ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سلّم قَالَ: أَتَانی جِبْرِیلُ بِتُفَّاحَةٍ مِنْ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا وَ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ أَنَّی حَمَلَت حَمْلًا خَفِیفًا فَإِذَا خَرَجْت[خلوت] حَدَّثَنِی الَّذِی فِی بَطْنِی.»؛ حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل سیبی از بهشت برایم آورد. آن را خوردم و با خدیجه مواقعه نمودم و او به فاطمه حامله شد. خدیجه گوید که من به صورت آسان حامله شده ام و زمانی که خلوت می کنم فرزندم در شکم با من سخن می گوید.»

ص:149

ترجمه:

علی بن حسین بن مطرّف قاضی گوید: عمر بن حسن بن مالک قاضی از عبید عجلی حافظ برای من روایت کرد: در مجلس عبد العزیز بن عبدالله بن عبیدالله بن عباس بودم که غلام خلیل را احضار کرد. پس از فاطمه از فضائلش یاد کردند، غلام خلیل گفت: صلوات الله علیه حیی جرجانی از سفیان بن عینه از هشام بن عروه از پدرش برای ما روایت کرد که عائشه گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل، خوشۀ انگوری به من داد و گفت: این از میوه های بهشتی است؛ از آن بخور. بعد از آن ماجرا با خدیجه مباشرت کردم و فاطمه به دنیا آمد. هیچ وقت فاطمه را بغل نکردم و نبوسیدم مگر آنکه طعم آن انگور را از فاطمه احساس کردم.

عبدالعزیز گوید: شهادت می دهم که من این حدیث را ننویسم مگر آنکه در حال ایستاده بر روی ورقی سفید با آب طلا باشم و حدیث را با آب طلا در حال ایستاده نوشت.

منبع:

فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص51، ح32 و (ط بنی الزهرا): ص56، ح32.

ص:150

ص:151

فصل دوم: خلقت جسمانی آن حضرت علیها السلام

27) سخن گفتن در بطن مادر و حضور بانوان بهشتی در لحظات تولّد

روایت اول: نقل عمر الملاء (م. 570)

«رَوَی المُلّا فِی سِیرَتِهِ((1)) أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سلَّم قَالَ: أَتَانی جِبْرِیلُ بِتُفَّاحَةٍ مِنْ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا وَ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَقَالَتْ أَنَّی حَمَلَت حَمْلًا خَفِیفًا فَإِذَا خَرَجْتُ[خلوت] حَدَّثَنِی الَّذِی فِی بَطْنِی.

فَلَمَّا أَرَادَتْ أَنْ تَضَعَ بعثت إِلَی نِسَاءِ قُرَیْش لِیَأتِینَهَا فَیَلِینَ مِنْهَا مَا یَلِی النِّسَاء مِمَّنْ تَلِدُ فَلَمْ یَفْعَلْنَ وَ قُلْنَ لَا نَأْتِیکِ وَ قَدْ صِرْتِ زَوْجَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّم فَبَیْنَمَا هی کَذَلِکِ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ عَلَیْهِنَّ مِنَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لاَ یُوصَفُ.

فَقَالَتْ لَهَا إِحْدَاهُنَّ: أَنَا أُمُّکِ حَوَّاءَ وَ قَالَتِ الْأخْرَی أَنَا آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ قَالَتِ الْأُخْرَی أَنَا کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی وَ قَالَتِ الْأُخْرَی أَنَا مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ أُمَّ عِیسَی جِئْنَا لِنَلی مِنْ أَمْرِک مَا یَلی النِّسَاء.

قَالَتْ: فَوَلَدَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَعَتْ حِینَ وَقَعَتْ عَلَی الْأَرْضِ سَاجِدَةً رَافِعَةً إصْبَعُهَا.»


1- معین الدین أبو حفص عمر بن محمد بن خضر الإربلی (أو الأردبیلی) الموصلی، المعروف بالملاّء (توفی 570 ه-). صنف الملاء کتابا اسمه «وسیلة المتعبدین فی سیرة سید المرسلین» أو «وسیلة المتعبدین إلی متابعة سید المرسلین» وتعرف اختصارا ب-: «وسیلة المتعبدین» أو «سیرة الملا».

ص:152

ترجمه:

حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل سیبی از بهشت برایم آورد. آن را خوردم و با حضرت خدیجه علیها السلام مواقعه نمودم و او به حضرت فاطمه علیها السلام حامله شد.

حضرت خدیجه علیها السلام گوید که من به صورت آسان حامله شده ام و زمانی که خلوت می کنم فرزندم در شکم با من سخن می گوید.

وقتی زمان وضع حمل رسید، حضرت خدیجه علیها السلام به دنبال زنان قریش فرستاد تا بیایند و در کارهای زنانه مربوط به وضع حمل به او کمک کنند. اما آنان نیامدند و گفتند: نزد تو نمی آئیم زیرا تو همسر محمد شده ای. در همین هنگام چهار زن که زیبایی و نورانیتشان را نمی توان توصیف کرد بر من وارد شدند.

یکی از آنان گفت: من مادرت حواء هستم، دیگری گفت: من آسیه دختر مزاحم هستم، سومی گفت: من کلثوم خواهر موسی هستم و دیگری گفت: من مریم دختر عمران و مادر عیسی هستم، آمده ایم تا تو را در کارهای مربوط به وضع حمل کمک کنیم. بعد از لحظاتی حضرت فاطمه علیها السلام دیده به جهان گشود و سر بر سجده گذاشت و انگشتش را به سوی آسمان بالا برد.

منابع:

1.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694]ص45.

2.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص443؛

روایت دوم: نقل شیخ عبدالله حنفی (م. 800)

«فَلَمَّا سَأَلَهُ الْکُفَّارُ أَنْ یُرِیَهُمْ انْشِقَاق الْقَمَرِ وَ قَدْ بَانَ لِخَدِیجَةَ حَمْلُهَا بِفَاطِمَةَ وَ ظَهَرَ، قَالَتْ خَدِیجَةُ: وَا خَیْبَةَ مَنْ کَذَّبَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ هُوَ خَیْرُ رَسُولٍ وَ نَبِیٍّ، فَنَادَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام مِنْ بَطْنِهَا: یَا أُمَّاهْ لَا تَحْزَنِی وَ لاَ تَرهَبی فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ أَبِی، فَلَمَّا تَمَّتْ أَیَّامُ حَمْلِهَا وَ انْقَضَی وَضَعَتْ فَاطِمَةَ فَأَشْرَقَ بِنُورِ وَجْهِهَا الْفَضَاءُ».

ص:153

ترجمه:

آن هنگام که کفار، از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست نمودند تا شکافتن ماه را به آنها نشان دهد - زمانی بود که حضرت خدیجه علیها السلام ، تازه دریافته بود که به حضرت فاطمه علیها السلام حامله است.- حضرت خدیجه علیها السلام در مقابل در خواست کفار چنین گفت: چقدر زیانکار است آنکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله را تکذیب نماید و حال آنکه او بهترین رسول و پیامبر صلی الله علیه و آله است.

وقتی فاطمۀ زهرا علیها السلام از رحم مادرش این سخنان را شنید، ندا داد: ای مادر! محزون مباش و مترس؛ زیرا که خدا با پدر من است.

چون مدّت حمل به سر آمد، حضرت فاطمه علیها السلام متولد شد و فضا به نور روی او روشن گردید.

منابع:

1.الرقائق معروف بالأخوانیات، شیخ عبد الله حنفی، [م. 800]ص250 مخطوط.

2.الروض الفائق فی المواعظ و الرقائق، ابو مدین شعیب بن عبد الله بن سعد مصری(الشیخ شعیب الحریفش)[م. 801]، ط القاهرة: ص214 و ص207 .

ص:154

ص:155

فصل سوم: نام گذاری آن حضرت علیها السلام

28) وجه نام گذاری آن حضرت علیها السلام به «فاطمه»

روایت اول:

«عَنِ عَلِیٍّ[علیه السلام] قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ، لِفَاطِمَةَ[علیها السلام] یَا فَاطِمَةُ أَ تَدْرِینَ لِمَ سُمِّیتِ فَاطِمَةَ؟

قَالَ عَلِیٌّ[علیه السلام] یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ، لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ؟

قَالَ: أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَد فَطَمَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا عَنِ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَة».

ترجمه:

از حضرت علی[علیه السلام] روایت شده که رسول خدا[صلی الله علیه و آله] خطاب به حضرت زهرا[علیها السلام] فرمود: ای فاطمه! آیا می دانی چرا فاطمه نامگذاری شده ای؟

حضرت علی[علیه السلام] گفت: یا رسول اللّه! چرا نام او فاطمه است؟

در پاسخ فرمود: [برای اینکه] خداوند عزیز و جلیل او و فرزندانش را در روز قیامت از آتش دوزخ باز داشته است.

منابع:

1.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص58، ح50 و (ط بنی الزهرا): ص70، ح50.

ص:156

2.ذخائر العقبی، طبری[م. 694]، ص26: «...قال أخرجه الحافظ الدّمشقی و قد رواه الإمام علیّ بن موسی الرّضا علیه السّلام فی مسنده، و لفظه: أنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله قال: إنّ اللّه عزّ و جلّ فطم ابنتی فاطمة و ولدها و من أحبّهم من النّار، فلذلک سمّیت فاطمة».

3. فضائل الثقلین، شافعی ایجی[م. 820]، ص443.

4.فضل آل البیت، مقریزی[م. 845]، ص98.

5.جواهر العقدین، سمهودی[م. 991]، ج 2، ص174.

روایت دوم:

«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : یَا فَاطِمَةُ أَتَدْرِینَ لِمَ سُمِّیتِ« فَاطِمَةَ»؟

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتْ؟ قَالَ: لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّار.»

ترجمه:

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: ای فاطمه آیا می دانی برای چه «فاطمه» نامیده شدی؟

علی علیه السلام عرضه داشت: یا رسول اللَّه برای چه [فاطمه] نامیده شده؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جدا شده اند.

منابع:

1.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص26.

2.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص442؛

3.فضل آل البیت، مقریزی، [م. 845] ص98؛

4.جواهر العقدین، سمهودی، [م. 991] ج 2، ص174.

برای تحقیق بیشتر رجوع شود به ص203.

ص:157

29) وجه نام گذاری آن حضرت به «بتول»

«سُمّیَت فاطمةُ «البَتُولَ»، لِانقِطاعِها عن نِساءِ زَمانِها فَضْلاً و دِیناً و حَسَباً وَ قِیلَ لانقِطَاعِهَا عَنِ الدُّنیَا إِلَی الله تَعَالَی».

ترجمه:

فاطمه، «بتول» نامیده شده است چون از زنان زمان خود و از زنان امت از لحاظ فضائل و دین و حسب جدا شده است و همچنین گفته اند که این نامگذاری به سبب جدا شدن او از دنیا به سوی پروردگار متعال است.

منابع:

1.النهایة فی غریب الحدیث والأثر، مجد الدین ابن الأثیر[م. 606]، ج 1، ص 94.

به همین مضمون:

2.اساس البلاغة، زمخشری[م. 538]، ص29. به این عبارت: «قیل لمریم العذراء البتول لانقطاعها عن الأزواج ثم قیل لفاطمة تشبیها بها فی المنزلة عند الله البتول»؛ به مریم عذراء، بتول گفته شد، چون از مردان جدا بود. از آنجا که منزلت فاطمه علیها السلام نزد خدا شبیه مریم است به فاطمه علیها السلام نیز بتول گفته شده است.

3.غریب الحدیث، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد بن علی بن عبید الله القرشی التیمی البکری البغدادی الحنبلی المشتهر بابن الجوزی[م. 597]، ج 1، ص 54. ط دار الکتاب العلمیة فی بیروت سنة 1405. به این عبارت: ««قال ثعلب: و سمیت فاطمة البتول لانقطاعها

ص:158

عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا»؛ ثعلب گفته است: «فاطمه علیها السلام » را بتول نامیده اند، چون از زنان زمان خویش در فضل و دین و حسب جدا شده است.

4.المجموع، نووی[م. 676]، ج 17، ص 103. به این عبارت: ««و أما تسمیة فاطمة علیها السلام بالبتول فقد قال ثعلب لانقطاعها عن نساء زمانها دینا و فضلا و حسبا»؛ ثعلب در مورد نامگذاری فاطمه علیها السلام به بتول گفته است: فاطمه را بتول نامیده اند، چون از نظر دین و فضل و حسب از زنان زمان خویش جدا شده است.

5. لسان العرب، ابن منظور[م. 711]، ج 11، ص 43 به این عبارت: «سئل أَحمد بن یحیی عن فاطمة[علیها السلام]، بنت سیدنا رسول الله ، صلی الله علیه [و آله] وسلم : لم قیل لها البَتُول ؟ فقال : لانقطاعها عن نساء أَهل زمانها ونساء الأُمة عفافاً وفضلاً ودیناً وحسباً ، وقیل : لانقطاعها عن الدنیا إِلی الله عز وجل»؛ از احمد بن یحیی سؤال شد: چرا فاطمه را بتول نامیدند؟ پاسخ داد: چون از زنان زمان خود و از زنان امت اسلام در عفت و فضل و دین و حسب جدا شده است و گفته شده است که چون برای رسیدن به خدا از دنیا جدا شده است.

6. القاموس المحیط، فیروز آبادی[م. 817]، ج 3، ص 332. به این عبارت: « البتول المنقطعة:... وفاطمة بنت سید المرسلین ، علیهما الصلاة والسلام، لانقطاعها عن نساء زمانها ونساء الأمة فضلا ودینا وحسبا ، و المنقطعة عن الدنیا إلی الله تعالی»؛ بتول یعنی جدا شده:... و فاطمه، دختر پیامبر علیهما الصلاة و السلام را بتول نامیده اند، چون از زنان زمان خود و از زنان امت اسلام در فضل و دین و حسب جدا شده است و همچنین برای رسیدن به خدا از دنیا جدا شده است.

7.إمتاع الأسماع، مقریزی، [م. 845]، ج5، ص351: «[فاطمة الزهراء بنت رسول الله صلی الله علیه و آله] و سمیت البتول أیضا لأنها منقطعة القرین، والبتل القطع».

8.تاج العروس، زبیدی[م. 1205]، ج 14، ص 40. به این عبارت: «و لُقِّبَتْ فاطمةُ بنتُ سیّدِ المرسلِین علیهما الصلاة والسلام وعلی ذُرِّیتها : بالبتُولِ ، تشبیهاً بها فی المَنْزِلَة عند اللّه تعالی ... وقیل : البتُولُ مِن النِّساء: المُنْقَطِعةُ عن الدُّنیا إلی اللّهِ تَعالَی»؛ فاطمه دختر پیامبر علیهما الصلاة و السلام وعلی ذُرِّیتها را بتول، لقب داده اند، چرا که جایگاهش نزد خدا شبیه مریم است... و همچنین گفته شده است: او از زنان دیگر جداست همانطور که به خاطر خداوند از دنیا نیز جدا شده بود.

ص:159

بخش پنجم: ازدواج آسمانی

اشاره

ص:160

ص:161

30) امر خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله جهت تزویج حضرت فاطمۀ زهرا و حضرت علی علیهما السلام

روایت اول:

«عَنْ أَنَسٍ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ فَغَشِیَهُ الْوَحْیُ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ لِی یَا أَنَسُ أَ تَدْرِی مَا جَاءَنِی بِهِ جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدَ صَاحِبِ الْعَرْشِ قَالَ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ فَانْطَلِقْ فَادْعُ لِی أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ عَلِیّاً وَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ وَ بِعَدَدِهِمْ مِنَ الْأَنْصَارِ قَالَ فَانْطَلَقْتُ فَدَعَوْتُهُمْ لَهُ فَلَمَّا أَنْ أَخَذُوا مَجَالِسَهُمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْحَمْدُ للَّهِ الْمَحْمُودِ بِنِعْمَتِهِ الْمَعْبُودِ بِقُدْرَتِهِ الْمُطَاعِ بِسُلْطَانِهِ الْمَرْهُوبِ مِنْ عَذَابِهِ الْمَرْغُوبِ إِلَیْهِ فِیمَا عِنْدَهُ النَّافِذِ أَمْرُهُ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ الَّذِی خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَیَّزَهُمْ بِأَحْکَامِهِ وَ أَعَزَّهُمْ بِدِینِهِ وَ أَکْرَمَهُمْ بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْمُصَاهَرَةَ نَسَباً لَاحِقاً وَ أَمْراً مُفْتَرَضاً وَ شَبَحَ بِهَا الْأَرْحَامَ وَ أَلْزَمَهَا الْأَنَامَ فَقَالَ تَبَارَکَ اسْمُهُ وَ تَعَالَی جَدُّهُ وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً فَأَمَرَ اللَّهُ یَجْرِی إِلَی قَضَائِهِ وَ قَضَاؤُهُ یَجْرِی إِلَی قَدَرِهِ فَلِکُلِّ قَضَاءٍ قَدَرٌ وَ لِکُلِّ قَدَرٍ أَجَلٌ وَ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتابٌ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ ثُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ عَلَی أَرْبَعِمِائَةِ مِثْقَالِ فِضَّةٍ إِنْ رَضِیَ عَلِیٌّ بِذَلِکَ وَ کَانَ غَائِباً قَدْ بَعَثَهُ رَسُولُ اللَّهِ فِی حَاجَةٍ ثُمَّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ بِطَبَقٍ فِیهِ بُسْرٍ فَوَضَعَ بَیْنَ أَیْدِینَا ثُمَّ قَالَ انْتَهِبُوا فَبَیْنَا نَحْنُ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ عَلِیٌّ فَتَبَسَّمَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فَاطِمَةَ وَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَی أَرْبَعِمِائَةِ مِثْقَالِ فِضَّةٍ أَ رَضِیتِ؟ قَالَ رَضِیتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ ثُمَّ قَامَ عَلِیٌّ فَخَرَّ

ص:162

لِلهِ سَاجِداً فَقَالَ النَّبِیُّ جَعَلَ اللَّهُ فِیکُمَا الْکَثِیرَ الطَّیِّبَ وَ بَارَکَ فِیکُمَا قَالَ أَنَسٌ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَخْرَجَ مِنْهُمَا الْکَثِیرَ الطَّیِّب.»

ترجمه:

انس بن مالک گوید: محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم که وحی بر آن بزرگوار نازل شد. وقتی حال طبیعی خود را یافت به من فرمود: آیا می دانی جبرئیل از طرف خدای عرش چه دستوری برای من آورد؟

گفتم: خدا و رسول او بهتر می دانند.

فرمود: خدا مرا مأمور نمود که زهرا علیها السلام را برای علی علیها السلام تزویج نمایم.

انس می گوید: سپس فرمود: برو ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه و زبیر و به همان تعداد از انصار را نزد من بیاور! وقتی من ایشان را دعوت نمودم و در مجلس آن حضرت حاضر شدند رسول خدا خطبه مفصّلی خواند سپس به اهل مجلس فرمود: من شما را شاهد می گیرم بر اینکه فاطمه را با مهریه چهار صد مثقال نقره برای علی بن ابی طالب اگر راضی باشد تزویج می نمایم. زیرا آن موقع رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت علی را به دنبال کاری فرستاده بود. بعد از این جریان رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد تا یک طبق بُسر (خرمای نارَس) در پیش ما نهادند و به ما فرمود: از اینها بردارید. لحظاتی بعد، حضرت علی وارد شد. رسول خدا به صورت علی لبخندی زد و به وی فرمود: خدا مرا مأمور کرده که فاطمه علیها السلام را برای تو تزویج نمایم، من او را با مهریّه چهار صد مثقال نقره برای تو عقد کردم، آیا راضی هستی؟

گفت: آری یا رسول اللَّه! سپس حضرت علی علیه السلام برخاست و سجده شکر به جای آورد و پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: خدا خیر فراوانی به شما عطا کرده و به شما برکت داده است.

انس می گوید: به خداوند سوگند که از حضرت فاطمه علیها السلام خیر فراوان و کثیری به ظهور رسید.

ص:163

منابع:

1.مناقب، خوارزمی، [م. 568] ص 336(عن أحمد بن الحسین، أخبرنا أبو عبد الله الحافظ، أخبرنا أبو الفضل بن أبی نصر العطار، حدثنا أبو أحمد بن عبد الله بن محمد بن عبد الله القطان حدثنا محمد بن أحمد بن هارون الدقاق، حدثنا علی بن محیا، حدثنی عبد الملک بن حباب بن عمر بن یحیی بن معین، حدثنا محمد بن دینار من أهل الساحل الدمشقی، حدثنا هشیم، عن یونس، عن عبید، عن الحسن، عن أنس بن مالک).

2.نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص 185.

3.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج 37، ص 13(به صورت تلخیص).

4.الریاض النضرة، محب طبری، [م. 694] ج 3، ص 146(أخرجه أبو الخیر أیضاً).

5.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص 31.

6.الفصول المهمة، ابن صباغ، [م. 855] ج 1، ص 658.

7.الصواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی مکی، [م. 974] ص 142(مضمونی آورده است).

8.جواهر العقدین، سمهودی، [م. 991] ج2،ص184.

9.نور الأبصار، شبلنجی، [م. 1290] ص97.

روایت دوم:

«عَن عَبدِ اللهِ بنِ مسعودٍ عَن رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَالَ: إنَّ اللهَ أَمَرَنی أن أُزَوِّجَ فَاطِمةَ مِن عَلیّ.»

ترجمه:

از عبدالله بن مسعود نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند به من دستور داد تا فاطمه علیها السلام را به علی علیه السلام تزویج نمایم.

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج 10، ص 156.

2.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج 9، ص 204(رواه الطبرانی ورجاله ثقات)

3.الجامع الصغیر، سیوطی،[م. 911] ج 1، ص 258.

4.مسند فاطمة، سیوطی،[م. 911] ص41، ح61 و (ط مطبعة العزیزیة بحیدر آباد الهند): ص421.

ص:164

5.فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی، [م. 1031] ج 2، ص 271( إن الله أمرنی أن أزوج فاطمة الزهراء من علی بن أبی طالب کرم الله وجهه. قاله لما خطبها غیره کأبی بکر وعمر فرده وزوجه إیاها.)

روایت سوم:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یُونُسَ قَالَ: أنبأنا أَبُو زَیْدٍ الْأَنْصَارِیُّ، حَدَّثَنَا قَیْسُ بْنُ الرَّبِیعِ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَبَایَةَ، عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ لَعَلِیٍّ: أُمِرْتُ بِتَزْوِیجِکَ مِنَ السَّمَاءِ.

ترجمه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام فرمودند: من از آسمان [از طرف خدا] امر شدم به تزویج تو [به فاطمه علیها السلام].

منبع:

فضائل فاطمة، ابن شاهین، [م. 385] ص48.

ص:165

31) خطبۀ جبرئیل در عقد حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام

روایت اول:

عَنْ جَابِرٍ لَمَّا تَزَوَّجَ عَلِیٌّ فَاطِمَةَ زَوَّجَهُ اللّهُ إِیَّاهَا مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَماواتٍ وَ کَانَ الْخَاطِبُ جَبْرَئِیلَ وَ کَانَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ فِی سَبْعِینَ أَلْفاً مِنْ شهودِها، فَأَوْحَی اللَهُ تَعَالَی إِلَی شَجَرَةِ طُوبَی أَنِ انْثُرِی مَا فِیکِ مِنِ الدُّرِّ وَ الْجَوْهَرِ فَفَعَلْتُ، وَ أَوْحَی اللَهُ تَعَالَی إِلَی الْحُورِ الْعِینِ أَنِ الْقُطْنَ فلقَطْنَ فَهُنَّ یتهادَیْن بَیْنَهُنَّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

ترجمه:

از جابر نقل شده است که وقتی علی علیه السلام زوج فاطمه علیها السلام شد خداوند از بالای هفت آسمان علی بن ابی طالب علیه السلام را زوج فاطمۀ زهرا علیها السلام قرار داد و خطبۀ عقد را جبرئیل خواند و میکائیل و اسرافیل با هفتاد هزار ملک شاهد بودند. پس خداوند به درخت طوبی وحی کرد که درّ و جوهری که در تو هست را بپاش، درخت طوبی چنین کرد و همچنین خداوند به حوریان وحی فرمود که [آنها را از زمین] بردارید پس برداشتند و آنان تا روز قیامت این درّ و جوهر را به یکدیگر هدیه می کنند.

منبع:

مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483] ص 269.

ص:166

روایت دوم:

[قَالَ رَسُولُ الله لِفَاطِمَة]: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکِ مِنْهُ إِنَّ اللّهَ تَعَالَی لَمَّا أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکِ مِنْ عَلِیٍّ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ أَنْ یَصْطَفُّوا صُفُوفًا فِی الْجَنَّةِ، ثُمَّ أَمَرَ شَجَرَ الْجِنَانِ أَنْ تَحْمِلَ الْحُلِیّ وَ الْحُلَلَ، ثُمَّ أَمَرَ جِبْرِیلَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَنَصَبَ فِی الْجَنَّةِ مِنْبَرًا، ثُمَّ صَعِدَ جِبْرِیلُ فَاخْتَطَبَ، فَلَمَّا أَنْ فَرَغَ نَثَرَ عَلَیْهِمْ مِنْ ذَلِکَ، فَمَنْ أَخَذَ أَحْسَنَ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ صَاحِبِهِ افْتَخَرَ بِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، یَکْفِیکِ یَا بُنَیَّةُ هَذَا».

ترجمه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به فاطمۀ زهرا علیها السلام فرمود: این ازدواج، دستوری از ناحیه خداوند متعال بود. خداوند به میمنت این ازدواج به ملائکه نیز دستور داد در بهشت، صف ببندند و به درخت بهشتی نیز امر کرد تا زینتها و لباسهای بهشتی را حمل کند و به جبرئیل نیز فرمان داد تا منبری در بهشت نصب نماید و بر آن منبر، خطبه عقد بخواند. وقتی عقد تمام شد آن درخت، زینت آلات و لباسها را به سمت صفوف ملائک پخش کرد. هر فرشته ای که از آنها چیزی زیباتر یا بیشتر گرفت از تا روز قیامت به آن افتخار می کند و همین برای [فضیلت] تو کافیست.

منبع:

معجم الشیوخ، صیداوی، [م. 402] ص193-194

ص:167

32) نثار بهشتی درخت طوبی در ازدواج فاطمۀ زهرا علیها السلام

«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ فی المسجد إذ قال لعلی هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی زَوَّجَکَ فَاطِمَةَ وَ أَشْهَدَ عَلَی تَزْوِیجِهَا أَرْبَعِینَ أَلْفَ مَلَک وَ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَی شَجَرَةِ طُوبَی أَنِ انْثُرِی عَلَیْهِمُ الدُّرَّ وَ الْیَاقُوتَ فنثرت عَلَیهِم الدُّر وَ الیَاقُوت فَابْتَدَرَتْ إلیه [إ ِلَیْهِنَّ] الْحُورُ الْعِینُ یَلتَقِطنَ فِی اَطبَاقِ الدُّرِ وَ الیَاقُوتِ وَ هُم [هُنَّ] یتهادونه بَینَهُم [بَیْنَهُنَّ] إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة.»

ترجمه:

انس بن مالک گوید: یکی از روزها پیغمبر در مسجد نشسته بودند. در این هنگام به علی علیه السلام فرمود: اینک جبرئیل نزد من حاضر است و می گوید: خداوند، فاطمه علیها السلام را به شما تزویج کرده و برای این عقد چهل هزار فرشته را گواه گرفته است و به درخت طوبی وحی فرستاده که بر حوریان بهشتی، دُرّ و یاقوت نثار کند و حوریان نیز این درّ و یاقوت ها را تا روز قیامت به همدیگر هدیه می کنند.

منابع:

1.الریاض النضرة، محب طبری، [م. 694] ج 3، ص 146( أخرجه الملاء فی سیرته).

2.ذخائر العقبی، محب طبری،[م. 694] ص 32.

3.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص451.

4.جواهر المطالب، باعونی شافعی، [م. 871] ج 1، ص 151.

ص:168

5.نزهة المجالس، صفوری شافعی بغدادی [م. 894]، ج 2، ص 223 ط القاهرة.

ص:169

33) ازدواج حضرت زهرا علیها السلام در ملأ اعلی

«عَن عَلِیّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : أَتَانِی مَلَکٌ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ ابْنَتَکَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی الْمَلَأِ الْأَعْلَی فَزَوِّجْهَا مِنْهُ فِی الْأَرْض».

ترجمه:

حضرت علی علیه السلام نقل کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: فرشته ای نزد من آمد و گفت: ای محمّد، خداوند متعال بر شما سلام می فرستد و می گوید: من در ملأ اعلی دخترت فاطمه علیها السلام را به عقد علی بن ابیطالب علیها السلام درآوردم؛ تو نیز او را در زمین به حضرت علی علیها السلام تزویج کن.

منابع:

1.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله الطبری، [م. 694] ص 31

2.وسیلة المآل فی عد مناقب الآل، باکثیر حضرمی شافعی [سنة 1047]، ص 85 . والنسخة مصورة من النسخة المخطوطة التی فی المکتبة الظاهریة بدمشق الشام.

ص:170

ص:171

34) زمین، مهر حضرت زهرا علیها السلام

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ زَوَّجَکَ فَاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَدَاقَهَا الْأَرْضَ فَمَنْ مَشَی عَلَیْهَا مُبْغِضاً لَکَ[لَها] مَشَی حَرَاما.»

ترجمه:

ابن عباس گوید رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فرمود که یا علیّ حق تعالی فاطمه را به تو تزویج فرموده و زمین را صداق او نمود، پس هر که بر روی زمین رود و بغض تو [بغض فاطمه علیها السلام] را داشته باشد راه رفتن او بر روی زمین حرام است.

منابع:

1.الفردوس بمأثور الخطاب، أبو شجاع الدیلمی الهمدانی، [م. 509] باب الیاء، ح8310، ج5، ص319.

2.مناقب، خوارزمی، [م. 568] ص 328.

3.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1،ص107.

ص:172

ص:173

بخش ششم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و زنان برگزیدۀ عالم

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام سرور و سیدۀ زنان

ص:174

ص:175

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیه السلام و حضرت مریم علیها السلام

35) نزول رزق من عندالله

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ أَقَامَ أَیَّاماً لَمْ یَطْعَمْ طَعَاماً، حَتَّی شَقَّ ذَلِکَ عَلَیْهِ وَ طَافَ فِی مَنَازِلِ أَزْوَاجِهِ، فَلَمْ یُصِبْ عِنْدَ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ شَیْئاً، فَأَتَی فَاطِمَةَ[علیها السلام] فَقَالَ: یَا بُنَیَّةِ هَلْ عِنْدَکِ شَیْ ءٌ آکُلُ فَإِنِّی جَائِعٌ؟ فَقَالَتْ: لَا وَ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، فَلَمَّا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ مِنْ عِنْدِهَا، بَعَثَت [بَعَثَ] إِلَیْهَا جَارَةٌ لَهَا بِرَغِیفَیْنِ وَ بَضْعَةِ [قِطْعَةِ] لَحْمٍ، فَأَخَذَتْهُ مِنْهَا وَ وَضَعَتْهُ فِی جَفْنَةٍ [لَهَا] وَ غَطَّتْ عَلَیْه وَ قَالَتْ لَأُوثِرَنَّ بِهَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ عَلَی نَفْسِی وَ مَنْ عِنْدِی، وَ کَانُوا جَمِیعاً مُحْتَاجِینَ إِلَی شُبْعَةِ طَعَامٍ، فَبَعَثَتْ حَسَناً أَوْ حُسَیْناً إِلَی جَدِّهِمَا رَسُولِ اللَّهِ[صلی الله علیه و آله] فَرَجَعَ إِلَیْهَا، فَقَالَتْ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ قَدْ أَتَانَا اللَّهُ بِشَیْ ءٍ فَخَبَأْتُهُ لکَ قَالَ (فَهَلُمِّی به) فَأُتِیَ بِهِ [فَأَتَتْهُ] فَکَشَفَ عَنِ الْجَفْنَةِ فَإِذَا هِیَ مَمْلُوءَةٌ خُبْزاً وَ لَحْماً، فَلَمَّا نَظَرَتْ إِلَیْهِ بُهِتَتْ عَرَفَتْ أَنَّهَا مِنْ بَرَکَةِ اللَّهِ [کَرَامَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ]، فَحَمِدَتِ اللَّهَ وَ صَلَّتْ عَلَی نَبِیِّهِ فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ: مِنْ أَیْنَ لَکِ هَذَا یَا بُنَیَّةِ؟ قَالَتْ: (هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ) فَحَمِدَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ وَ قَالَ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی جَعَلَکِ شَبِیهَةً بِسَیِّدَةِ نِسَاءِ [الْعَالَمِینَ فِی نِسَاءِ] بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَإِنَّهَا کَانَتْ إِذَا یَرْزُقُهَا اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً، [رَزَقَهَا] اللَّهُ تَعَالَی، فَسُئِلَتْ عَنْهُ (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ) فَبَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ إِلَی

ص:176

عَلِیٍّ[علیه السلام] ثُمَّ أَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ[علیهم السلام] وَ جَمِیعُ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ جَمِیعاً وَ شَبِعُوا. قَالَتْ فَاطِمَةُ[علیها السلام] وَ بَقِیَتِ الْجَفْنَةُ کَمَا هِیَ فَأَوْسَعْتُ مِنْهَا عَلَی جَمِیعِ جِیرَانِی وَ جَعَلَ اللَّهُ فِیهَا الْبَرَکَةَ وَ الْخَیْرَ».

ترجمه:

از جابر بن عبدالله نقل شده که خبر داد: چند روزی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله گرسنه ماند، چنانکه هیچ طعامی بدست نیاورد تا جایی که گرسنگیِ بسیار سختی شد. در این هنگام برای یافتن طعام به خانه های همسرانش تشریف برد. در خانه آنها هم چیزی بدست نیاورد. از آنجا به خانه فاطمه علیها السلام تشریف فرما شد. به زهرا علیها السلام ، فرمود: گرسنه ام غذایی آماده کن تا تناول نمایم. فاطمه علیها السلام عرض کرد: فدای شما، به خدا سوگند که هیچ طعامی ندارم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله از خانه زهرا علیها السلام بیرون شد. در این هنگام زن همسایه دو گرده نان و مقداری گوشت به فاطمه داد. فاطمه علیها السلام آنها را گرفت و در میان کاسه ای چوبین که در خانه داشت گذاشت و روی آن را پوشانید و گفت: به خدا سوگند، رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر خود و کسانی که نزدم هستند ترجیح می دهم و این در حالی بود که همه آنها گرسنه بودند! زهرا علیها السلام حسن و حسین علیهما السلام را به دنبال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به خانه زهرا علیها السلام بازگشت. زهرا علیها السلام عرض کرد: فدایت گردم، خداوند غذایی برای ما فرستاده است و من آن را برای شما نگاه داشتم. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: آن غذا را حاضر کن. زهرا علیها السلام ظرف غذا را حضور مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله تقدیم کرد. همین که پارچه را از روی کاسه برداشت، کاسه را مملو از نان و گوشت یافت! از این جریان شگفت زده شد و دانست که این همه نان و گوشت -با آنکه خیلی کمتر بود- برکتی از ناحیه خداست. لذا به حمد خدا و درود بر پیغمبر صلی الله علیه و آله پرداخت.

پیغمبر صلی الله علیه و آله خطاب به فاطمه زهرا علیها السلام ، فرمود: ای فاطمه! این غذا را از کجا آورده ای؟

ص:177

فاطمه علیها السلام پاسخ داد: از نزد خداست! آری، خدا به هر کسی که بخواهد روزی بی شمار عنایت می فرماید. رسول خدا صلی الله علیه و آله هم به حمد خدا پرداخت و فرمود:

سپاس خدا را که تو را شبیه سرور زنان بنی اسرائیل (مریم) قرار داد. خدای تعالی هرگاه روزی خوبی به مریم می داد و از وی می پرسیدند که این غذا از کجاست؟ پاسخ می داد که این غذا از سوی خداست و به هرکس بخواهد روزی بی حساب می دهد. آنگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله به سراغ علی علیه السلام فرستاد، ایشان آمدند و همگی از آن غذا تناول کردند و همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله هم از آن غذا خوردند و سیر شدند و کاسه غذا همچنان پر از نان و گوشت بود! فاطمه علیها السلام می گوید: من از آن غذا به تمام همسایگان دادم و خداوند در آن برکت و خیر سرشاری نهاده بود!

منابع:

1.تفسیرثعلبی، ثعلبی[م.427]، ج3، ص57 – 58.

2.تخریج الأحادیث والآثار، زیلعی[م. 762]، ج1، ص184.

3.تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر[م.774]، ج1، ص368.

4.البدایة والنهایة، ابن کثیر[م.774]، ج6، ص121.

5.در المنثور، سیوطی [م.911]، ج2، ص20.

6.کفایة الطالب اللبیب، سیوطی[م.911]، ج2، ص49.

7.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی[م. 942]، ج9، ص483.

8.تفسیرآلوسی، آلوسی[م.1270]، ج3، ص141.

ص:178

ص:179

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام سرور و سیدۀ زنان

36) سیدۀ زنان عالم

عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ أَنَّ النَّبِیَّ[صلی الله علیه و آله] قَالَ: أَ لَا تَنْطَلِقُ بِنَا نَعُودُ فَاطِمَةَ[علیها السلام] فَإِنَّهَا تَشْتَکِی؟ قُلْتُ: بَلَی، قَالَ فَانْطَلَقْنَا إِلَی أَنِ انْتَهَیْنَا إِلَی بَابِهَا فَسَلَّمَ وَ اسْتَأْذَنَ فَقَالَ: أَدْخُلُ أَنَا وَ مَنْ مَعِی؟ قَالَتْ نَعَمْ وَ مَنْ مَعَکَ یَا أَبَتَاهْ، فَوَ اللَّهِ مَا عَلَیَّ إِلَّا عَبَاءَةٌ فَقَالَ لَهَا اصْنَعِی بِهَا کَذَا وَ اصْنَعِی بِهَا کَذَا فَعَلَّمَهَا کَیْفَ تَسْتَتِرُ، فَقَالَتْ وَ اللَّهِ مَا عَلَی رَأْسِی مِنْ خِمَارٍ قَالَ فَأَخَذَ خَلَقَ مُلَاءَةٍ کَانَتْ عَلَیْهِ فَقَالَ: اخْتَمِرِی بِهَا، ثُمَّ أَذِنَتْ لَهُمَا فَدَخَلَا فَقَالَ: کَیْفَ تَجِدِینَکِ یَا بُنَیَّةِ؟ قَالَتْ إِنِّی لَوَجِعَةٌ وَ إِنَّهُ لَیَزِیدُنِی أَنْ مَا لِی طَعَامٌ آکُلُهُ، قَالَ: یَا بُنَیَّةِ أَ مَا تَرْضَیْنَ [أَنْ تَکُونِی] أَنَّکِ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ؟»

ترجمه:

عمران بن حصین روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا می خواهی به عیادت فاطمه علیها السلام برویم؟ او بیمار است. عرض کردم: آری عمران گوید: حرکت کردیم تا به در خانۀ زهرا علیها السلام رسیدیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله سلام کرد و اجازه ورود خواست و فرمود: آیا اجازه می دهی من و همراهم داخل شویم؟ گفت: آری ای پدر، [شما] و همراهتان [به درون خانه تشریف فرما شوید] و به خدا قسم جز یک عبا پوشش دیگری ندارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: با آن چنین و چنان کن پس به او یاد داد چگونه خود را بپوشاند. باز گفت: به خدا قسم چارقدی بر سرم ندارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله بالاپوش [ملاءة جامه نرم و

ص:180

نازک است] کهنه ای که رویش بود را گرفت و فرمود: با آن سر خود را بپوشان. سپس حضرت زهرا علیها السلام به آن دو اجازه داد عمران به اتفاق رسول الله صلی الله علیه و آله وارد خانه شدند رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: دخترکم! خود را چگونه می یابی؟ عرض کرد: بیمارم و علاوه بر آن غذائی هم برای خوردن ندارم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای دخترم! آیا خرسند نیستی که بزرگ زنان جهانیان باشی.

منابع:

1.فضائل سیدة النساء، ابن شاهین، [م. 385]، ص24 – 25 و ص63 - 64: با اختلاف در این عبارت: «... قال عمران بن حصین خرجت یوما فإذا أنا برسول الله[صلی الله علیه و آله] قائم فقال لی یا عمران فاطمة[علیها السلام] مریضة فهل لک أن تعودها..».

2.معجم ابن الاعرابی،ابو سعید بن اعرابی، [م 340] ج3، ص1140. (به همین مضمون)

3.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص131، ح186 و (ط بنی الزهرا): ص248، ح186. رجوع شود به حدیث شماره: 12 ، 14، 157، 161، 184

4.حلیة الأولیاء لأبی نعیم، [م. 430]، ج 2 ص 42.

5.استیعاب، ابن عبد البر، [م. 463]، ج4، ص1895. با این عبارت: «أن النبی عَادَ فَاطِمَةَ[علیها السلام] وَ هِیَ مَرِیضَةٌ فَقَالَ لَهَا: کَیْفَ تَجِدِینَکِ یَا بُنَیَّةِ؟ قَالَتْ إِنِّی لَوَجِعَةٌ ...»

6.مقتل الحسین علیه السلام ، خوارزمی،[م. 568]، ج 1، ص123.

7.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571]، ج42، ص134.

8.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری، [م. 694]، ص43.

9.الجوهرة فی نسب الإمام علی وآله، البری، [م. 700]، ص17. مانند عبارت استیعاب آورده است.

10.سیر أعلام النبلاء، ذهبی، [م. 748]، ج2، ص125. مانند عبارت استیعاب آورده است.

11.تاریخ الإسلام، ذهبی، [م. 748]، ج3، ص45: «أبو العباس السراج: حَدَّثَنَا محمد بن الصباح، علی بن هاشم بن البرید، عن کثیر النواء، عن عمران بن حصین: أن النبی[صلی الله علیه و آله] عاد فاطمة[علیها السلام] وهی مریضة...».

12.نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750]، ص179 – 180.

13.إصابة، ابن حجر عسقلانی، [م. 852]، ج8، ص102.

14.إتحاف السائل، مناوی، [م.1031] ص87.

ص:181

37) سیدۀ زنان امت رسول الله صلی الله علیه و آله

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الزُّبَیْرِیُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ وَاسْمُهُ مُحَمَّدُ بْنُ مَرْوَانَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَازِمٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: أَبْطَأَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ عَنَّا یَوْمًا صَدْرَ [صبور] النَّهَارِ، فَلَمَّا کَانَ الْعَشِیُّ قَالَ لَهُ قَائِلُنَا: یَا رَسُولَ اللهِ قَدْ شَقَّ عَلَیْنَا، لَمْ نَرَکَ الْیَوْمَ قَالَ: «إِنَّ مَلَکًا مِنَ السَّمَاءِ لَمْ یَکُنْ رَآنِی، فَاسْتَأْذَنَ اللهَ فِی زِیَارَتِی، فَأَخْبَرَنِی أَوْ بَشَّرَنِی أَنَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی سَیِّدَةُ نِسَاءِ أُمَّتِی، وَأَنَّ حَسَنًا وَحُسَیْنًا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»

ترجمه:

ابو هریره روایت می کند که روزی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در آمدن نزد ما اول روز تأخیر کردند وقتی آخر روز شد یکی از ما به آن حضرت گفت: یا رسول الله! امروز بر ما گران گذشت شما را ملاقات نکردیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یکی از فرشتگان آسمان مرا ندیده بود از خداوند اجازه خواست تا مرا زیارت کند. [خدای تعالی به وی اجازه داد] پس به من خبر داد یا بشارت داد که: فاطمه علیها السلام دختر من، سیده زنان امت من است و حسن و حسین علیهما السلام ، دو سید جوانان اهل بهشت اند.

منابع:

1.سنن الکبری، نسائی، [م. 303]، ج5، ص146.

ص:182

2.خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام ، نسائی،[م. 303]، ص118: «محمد بن منصور الطوسی، قال: حدثنا الزهیری محمد ابن عبد الله، قال: أخبرنی أبو جعفر...».

3.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360]، ج3، ص36 و ج22، ص403: «حدثنا علی بن عبد العزیز حَدَّثَنَا أبو نعیم حَدَّثَنَا محمد بن مروان الذهلی حدثنی أبو حازم حدثنی أبو هریرة أن الرسول[صلی الله علیه و آله]...».

4.تهذیب الکمال، مزی، [م. 742]، ج26، ص390 – 391.

5.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807]، ج9، ص182 – 183 و ج9، ص201: «رواه الطبرانی ورجاله رجال الصحیح».

6.أسنی المطالب، جزری، [م. 883]، ص165.

7.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، [م. 942]، ج11، ص46: «و روی الطبرانی برجال الصحیح عن محمد بن مروان الذهلی و ثقه ابن حبان عن أبی هریرة...».

ص:183

38) سیدۀ زنان اهل بهشت

حَدَّثَنَا عَبد الله حَدَّثَنَی أبِی حَدَّثَنَا حسین بن محمد حَدَّثَنَا إسرائیل عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو عن زر بن حبیش عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ قَالَ سَأَلَتْنِی أُمِّی مُنْذُ مَتَی عَهْدُکَ [تَعْنی] بِالنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ؟ قَالَ فَقُلْتُ لَهَا مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَنَالَتْ مِنِّی وَ سَبَّتْنِی قَالَ فَقُلْتُ لَهَا دَعِینِی فَإِنِّی آتِی النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَأُصَلِّی مَعَهُ الْمَغْرِبَ ثُمَّ لَا أَدَعُهُ حَتَّی یَسْتَغْفِرَ لِی وَ لَکِ [فدعینی أصلی معه المغرب ثم لا أدعه حتی یستغفر لی ولک] قَالَ فَأَتَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَصَلَّیْتُ مَعَهُ الْمَغْرِبَ فَصَلَّی النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ الْعِشَاءَ ثُمَّ انْفَتَلَ فَتَبِعْتُهُ [ثم صلی حتی لم یبق فی المسجد أحد] فَعَرَضَ لَهُ عَارِضٌ فَنَاجَاهُ ثُمَّ ذَهَبَ فَاتَّبَعْتُهُ فَسَمِعَ صَوْتِی فَقَالَ مَنْ هَذَا؟ فَقُلْتُ حُذَیْفَةُ، قَالَ مَا لَکَ فَحَدَّثْتُهُ بِالْأَمْرِ فَقَالَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ وَ لِأُمِّکَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا رَأَیْتَ الْعَارِضَ الَّذِی عَرَضَ لِی قَبْیلَ [قَبْلَ] قَالَ قُلْتُ بَلَی قَالَ هُوَ مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ لَمْ یَهْبِطْ [إِلَی] الْأَرْضِ [قَطُّ] قَبْلَ هَذِهِ اللَّیْلَةِ فَاسْتَأذَنَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَیَّ وَ یُبَشِّرَنِی أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ[علیهما السلام] سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَنَّ فَاطِمَةَ[علیها السلام] سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ».

ترجمه:

زر بن حبیش از حذیفه بن یمان روایت میکند که او گفت: مادر من از من پرسید

ص:184

که از چه زمان پیامبر را ندیده ای؟ گفتم: از فلان روز پس با من سخنان سخت گفت و مرا دشنام داد گفتم: بگذار مرا نزد پیامبر می روم و با رسول اللَّه صلی الله علیه و آله نماز مغرب می گزارم سپس آن حضرت را رها نکنم تا برای من و تو استغفار کند. نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمدم و با آن حضرت نماز شام گزاردم پس پیامبر صلی الله علیه و آله نماز خفتن را گذارد سپس آن حضرت [از مسجد] بازگشت من نیز پشت سر ایشان رفتم. یکی پیش آمد و با وی نجوا کرد و رفت و من پشت سر آن حضرت رفتم پس صدای مرا شنید و فرمود: این کیست؟ گفتم: حذیفه، گفت: چیست تو را؟ قضیه را برای آن حضرت گفتم آن حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: حق تعالی تو را و مادرت را بیامرزد.

آنگاه فرمود: آن که کمی قبل برایم عارض شد را ندیدی؟ گفتم: بلی.

فرمود: او ملکی بود از ملائکه که هرگز پیش از این شب به زمین نیامده بود از پروردگارش اجازه خواست که بر من سلام کند و بشارت دهد مرا که حسن و حسین علیهما السلام بهترین جوانان اهل بهشت اند و فاطمه علیها السلام سرور زنان اهل بهشت است.

منابع:

1.مسند أحمد، احمد بن حنبل، [م. 241]، ج5، ص391 – 392.

2.سنن ترمذی، ترمذی، [م. 279]، ج5، ص326: «حدثنا عبد الله بن عبد الرحمن وإسحاق بن منصور قالا أخبرنا محمد بن یوسف عن إسرائیل عن میسرة بن حبیب عن نهال بن عمرو عن زر بن حبیش عن عَنْ حُذَیْفَةَ... [قال: الترمذی] حسن غریب».

3. معجم ابن الاعرابی،ابو سعید بن اعرابی، [م 340] ج1، ص218. به این عبارت: «عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ : أَتَانِی مَلَکٌ یُسَلِّمُ عَلَیَّ، نَزَلَ مِنَ السَّمَاءِ لَمْ یَنْزِلْ قَبْلَهَا، فَبَشَّرَنِی أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ أَنَّ فَاطِمَةَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ».

4.مقتل الحسین، خوارزمی [م. 568]، ج 1، ص125.

5.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571]، ج12، ص268 – 269.

6.ترجمة الإمام الحسین علیه السلام ، ابن عساکر، [م. 571]، ص73 و ص75.

7.مختار فی مناقب الأخبار، مجد الدین بن الأثیر جزری، [قرن6]، ص56. (من النسخة الظاهریة بدمشق ) .

ص:185

8.مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی، [م. 652]، ص34.

9.بغیة الطلب، ابن عدیم، [م. 660]، ج5، ص2152. (با تفاوت اندک).

10.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری، [م. 694]، ص129: «..قال خرجه أحمد والترمذی وقال حسن غریب وخرج أبو حاتم معناه».

11.سیر أعلام النبلاء، ذهبی، [م. 748]، ج3، ص252: [قال: حسنه الترمذی].

12.تاریخ الإسلام، ذهبی، [م. 748]، ج4، ص36. فصول المهمة، ابن صباغ، [م. 855] ج1، ص662: «...أنّ الحسن والحسین[علیهما السلام] سیدا شباب أهل الجنة، و أنّ فاطمة[علیها السلام] سیدة نساء العالمین».

13.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی،[م. 911]ص44، ح73.(با اختلاف در عبارت به نقل از ترمذی)

14. تحفة الأحوذی، مبارکفوری، [م. 1282] ج10، ص193 – 194: (هذا حدیث حسن غریب).

15.نور الأبصار، شبلنجی، [م. 1290] ، ص95.

ص:186

ص:187

39) سیدۀ زنان در روز قیامت

حَدَّثَنَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُقْرِئُ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الصُّوفِیُّ الْکُوفِیُّ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبَانَ الْوَرَّاقُ، حَدَّثَنَا نَاصِحٌ أَبُو عَبْدِ اللهِ، عَنْ سِمَاکٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ، قَالَ: «جَاءَ نَبِیُّ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ فَجَلَسَ فَقَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ وَجِعَةٌ فَقَالَ الْقَوْمُ: لَوْ عُدْنَاهَا. فَقَامَ فَمَشَی حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْبَابِ وَالْبَابُ عَلَیْهَا مُصَفَّقٌ قَالَ: فَنَادَی: شُدِّی عَلَیْکِ ثِیَابَکِ فَإِنَّ الْقَوْمَ جَاءُوا یَعُودُونَکِ فَقَالَتْ: یَا نَبِیَّ اللهِ مَا عَلَیَّ إِلَّا عَبَاءَةٌ قَالَ: فَأَخَذَ رِدَاءَهُ فَرَمَی بِهِ إِلَیْهَا مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ فَقَالَ: شُدِّی بِهَا رَأْسَکِ فَدَخَلَ وَدَخَلَ الْقَوْمُ فَقَعَدَ سَاعَةً فَخَرَجُوا فَقَالَ الْقَوْمُ: تَاللَّهِ بِنْتُ نَبِیِّنَا صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ عَلَی هَذَا الْحَالِ قَالَ: فَالْتَفَتَ فَقَالَ: أَمَا إِنَّهَا سَیِّدَةُ النِّسَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»

ترجمه:

جابربن سَمره روایت می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و نشست پس فرمود: فاطمه علیها السلام بیمار است. آن گروه [حاضران] گفتند: ای کاش به عیادتش برویم. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاست و پیاده رفت تا به در [خانه زهرا علیها السلام] رسید و در خانه بسته بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله ندا در داد: ای فاطمه! خود را بپوشان که مردم به عیادت تو آمده اند. حضرت فاطمه علیها السلام عرض کرد: ای پیامبر خدا! جز یک عبا بدن پوش دیگری ندارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله ردا از

ص:188

دوش برگرفت و از پشت در به حضرت زهرا علیها السلام داد و فرمود: این عبا را هم بر سر بیفکن پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهان وارد شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله ساعتی [در منزل فاطمۀ زهرا علیها السلام] نشست. آنگاه از آنجا بیرون رفتند. همراهان گفتند: شگفت است که دختر پیغمبر ما به این حال به سر می برد! رسول خدا صلی الله علیه و آله توجهی کرده و فرمود: او در روز قیامت بزرگ زنان است.

منبع:

حلیة الأولیاء، أبی نعیم، [م. 430]، ج 2 ص 42.

ص:189

بخش هفتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندان و مؤمنین و سائر خلایق

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندانشان

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و محبین

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و سائر خلایق

ص:190

ص:191

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و فرزندانشان

40) حرام شدن آتش بر ذریۀ حضرت زهرا علیها السلام

روایت اول:

عَنْ حُذَیْفَةَ وَ ابْنِ مَسْعُودٍ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : «إِنَّ فَاطِمَةَ أَحْصَنَتْ[حَصَّنَت] فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ».

ترجمه:

از حذیفه و ابن مسعود نقل شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیها السلام دامان عفت خود را حفظ کرد لذا خداوند آتش جهنم را بر فرزندان او حرام کرد.

منابع:

1.فضائل فاطمة، ابن شاهین، [م. 385] ص23.

و در صفحۀ 25-26 با این عبارت: «إِنَّ فَاطِمَةَ حَصَّنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَهَا اللَّهُ وَ ذُرِّیَّتَهَا عَنِ النَّارِ»

2.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج22، ص407.

3.کامل، جرجانی، [م. 365] ج5، ص59.

4.مستدرک، حاکم نیشابوری، [م. 405] ج3، ص152 (حاکم گوید: هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه).

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص58، ح51 و (ط بنی الزهرا): ص72، ح51.

و در حدیث شمارۀ 52: با این عبارت: «... فحرمها الله و ذریتها علی النار»

6.شرف المصطفی، ابوسعد واعظ خرگوشی، [م. 407] ج 5، ص309.

ص:192

7.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463] ج3، ص266.

8.ذکر أخبار إصبهان، ابو نعیم اصفهانی، [م. 430] ج1، ص242.

9.فضائل الخلفاء، ابو نعیم اصفهانی، [م. 430] ص124، ح140. با این عبارت: «... فَحَرَّمَهَا اللَّهُ وَ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ».

10.معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانی، [م. 430] ج6، ص3188، ح7329.(عن ابن مسعود)

11.مناقب علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483] ص277.

12.ربیع الأبرار، زمخشری، [م. 538] ج2، ص111.

13.تذکرة حمدونیه، ابن حمدون، [م. 562] ج1، ص116.

14.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج، ص94.

15.تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج14، ص174 و ج63، ص30.

16.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص48(أخرجه أبو تمام فی فوائده).

17.وفیات الأعیان، ابن خلکان، [م. 681] ج4، ص175.

18.شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، [م. 656] ج18، ص252.

19.فرائد السمطین، جوینی شافعی، [م. 730]ج 2، ص65.

20.تهذیب الکمال، مزی، [م. 742] ج35، ص251.

21.میزان الاعتدال، ذهبی، [م. 748] ج3، ص217.

22.نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص180.

23.وافی بالوفیات، صفدی، [م. 764] ج4، ص79.

24.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج9، ص202.

25.إمتاع الأسماع، مقریزی، [م. 845] ج4، ص196.

26.لسان المیزان، ابن حجر، [م. 852] ج4، ص322.

27.جامع الصغیر، سیوطی،[م. 911] ج1، ص352.

28.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی،[م. 942] ج11، ص50 (صالحی شامی گوید: الطبرانی فی " الکبیر " بسند رجاله ثقات عن ابن عباس...).

29.صواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی، [م. 974] ص160.

30.جواهر العقدین، سمهودی، [م. 991] ج 2، ص173.

31.فیض القدیر، مناوی، [م. 1031] ج2، ص587؛

ص:193

روایت دوم:

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ لِفَاطِمَةَ: «إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ غَیْرَ مُعَذِّبِکِ، وَلَا وَلَدِکِ».

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: خدای تعالی تو و فرزندان تو را عذاب نمی کند.

منابع

1.معجم الکبیر، طبرانی[م. 360]، ج11، ص210.

2.مجمع الزوائد، هیثمی[م. 807]، ج9، ص202.

3.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]، ص51، ح116.

4.إحیاء المیت، سیوطی[م. 911]، ص34.

5.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی[م. 942]، ج11، ص50.

6.جواهر العقدین، سمهودی[م. 991]،ج 2، ص174.

7.إتحاف السائل، مناوی، [م. 1031]، ص31.

رجوع شود به وجوه نام حضرت به فاطمه ص155 روایت اول.

ص:194

ص:195

41) پیامبر صلی الله علیه و آله «ولیّ» فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام

روایت فاطمۀ زهرا علیها السلام

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، حَدَّثَنَا عُثْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنَا جَرِیرُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ شَیْبَةَ بْنِ نَعَامَةَ، عَنْ فَاطِمَةَ الصُّغْرَی، عَنْ فَاطِمَةَ الْکُبْرَی، قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَسَلَّمَ: لِکُلِّ بَنِی أُنْثَی، عَصَبَةٌ یَنْتَمُونَ إِلَیْهِ إِلَّا وُلدَ فَاطِمَةَ، فَأَنَا وَلِیُّهُمْ، وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ»

ترجمه:

حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: که پسران هر دختری، خویش پدری دارند که به او منتسب گردند مگر فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام که من ولیّ و خویش ایشان هستم.

منابع

1.مسند أبو یعلی، أبو یعلی موصلی [م. 307]، ج12، ص109.

2.معجم الکبیر، طبرانی [م. 360] ج22، ص423.

3.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری[م. 405]، (ط:دارالفرقان): ص144، ح218 و (ط بنی الزهرا): ص276، ح218. به این عبارت: «عن فاطمة الصغری (و هی بنت الحسین) عن فاطمة الکبری و هی بنت رسول الله قالت: قال النبی کل بَنی أبٍ ینتمون إلی عصبة غیر ولد فاطمة فإنّی أنا أبوهم و أبوها و عصبتهم معی»

ص:196

4.تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر [م. 570]، ج70، ص14.

5.مناقب آل محمد، موصلی [م. 657]، ص193.

6.مجمع الزوائد، هیثمی [م. 807] ج4، ص224.

7.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]، ص54، ح128 و با اختلاف کم: ص55، ح131 و 132.

8.صواعق المحرقه، أحمد بن حجر هیتمی مکی [م. 974]، ص187 و 236.

9.جواهر العقدین، سمهودی [م. 991]، ج 2، ص147.

به همین مضمون((1))

10.ضعفاء العقیلی، عقیلی [م. 322]، ج3، ص223.

11.معجم الکبیر، طبرانی [م. 360]، ج3، ص44.

12.شرف المصطفی، ابوسعید خرگوشی نیشابوری [م. 406]، ج5، ص314.

13.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی [م. 463]، ج11، ص283.

14.الفردوس بمأثور الخطاب، دیلمی، [م. 509] باب الکاف، ج3، ص264، ح4787. با این عبارت: «عن فاطمة بن محمد:[قال رسول الله] کل بنی آدم ینتمون إِلَی عصبَة أَبِیهِم الأول إِلَّا ولد فَاطِمَة فَإِنِّی أَنا أبوهم وَأَنا عصبتهم»

15.مقتل الحسین، خوارزمی [م. 568]، ج 1، ص18.

16.فرائد السمطین، حموی شافعی [م. 730]، ج 2،ص69 و ص77.

17.تهذیب الکمال، مزی [م. 742]، ج19، ص483 .

18.مجمع الزوائد، هیثمی [م. 807]، ج9، ص173.

19.جامع الصغیر، جلال الدین سیوطی م. 911]، ج2، ص278.

20.صواعق المحرقه، أحمد بن حجر هیتمی مکی [م. 974]، ص156.

21.جواهر العقدین، سمهودی [م. 991]، ج 2، ص147.


1- در این منابع با این عبارت: ... عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ حُسَیْنٍ، عَنْ فَاطِمَةَ الْکُبْرَی قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَسَلَّمَ: «کُلُّ بَنِی أُمٍّ یَنْتَمُونَ إِلَی عَصَبَةٍ [عصبتهم]إِلَّا وُلدَ فَاطِمَةَ، فَأَنَا[فإنی] وَلِیُّهُمْ [أبوهم] وَأَنَا عَصَبَتُهُمْ»؛ فاطمه بنت الحسین علیها السلام از حضرت زهرا علیها السلام روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همه فرزندان آدم خود را به یکی از خویشاوندان نزدیکشان پیوند می دهند، مگر فرزندان فاطمه که من پدر و خویشاوند آنان هستم.

ص:197

22.فیض القدیر، مناوی [م. 1031]، ج5، ص22.

23.کشف الخفاء، عجلونی [م. 1162]، ج2، ص119.

24.تفسیر آلوسی، آلوسی [م. 1270]، ج26، ص164.

روایت جابر بن عبدالله انصاری:

حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرُ بْنُ أَبِی دَارِمٍ الْحَافِظُ بِالْکُوفَةِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنِی عَمِّی الْقَاسِمُ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ الْعَلَاءِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : «[إِنَّ] لِکُلِّ بَنِی أُمٍّ عَصَبَةٌ یَنْتَمُونَ إِلَیْهِمْ [إِلَیْهَا] إِلَّا ابْنَیْ [وُلْدَ] فَاطِمَةَ، فَأَنَا وَلِیُّهُمَا [وَلِیُّهُمْ] وَ عَصَبَتُهُمَا [وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ]».

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برای پسران هر مادری، خویشان پدرانی هستند که به آنها منتسب گردند، مگر دو فرزند فاطمه علیها السلام که من ولیّ و خویش آن دو هستم.

منابع

1.مستدرک، [حاکم نیشابوری [م. 405]، ج3، ص164. هذا حدیث صحیح الاسناد.

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، (ط:دارالفرقان): ص62، ح56 و (ط بنی الزهرا): ص80، ح56: با سند دیگر و در ادامه می نویسد: «... وَ هُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی وَیْلٌ لِلْمُکَذِّبِینَ بِفَضْلِهِمْ مَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ الله.»

3.تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر [م. 570]، ج36، ص313. با سند دیگر و در ادامه می نویسد: «... وَ هُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی وَ وَیْلٌ لِلْمُکَذِّبِینَ بِفَضْلِهِمْ مَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ الله.»

4.کفایة الطالب (خصائص الکبری)، سیوطی [م. 911]، ج2، ص255 .

5.سبل الهدی والرشاد، [صالحی شامی [م. 942]، ج10، ص459.

روایت فوق در این منابع به عبارات مختلف آمده است:

6.معجم الکبیر، طبرانی [م. 360]، ج3، ص44

ص:198

7.شرف المصطفی، ابوسعید خرگوشی [م. 406]، ج5، ص310.

8.کفایة الطالب، گنجی شافعی [م. 658]، ص381

9.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری [م. 694]، ص121.

10.مجمع الزوائد، هیثمی [م. 807]، ج4، ص224 و ج6، ص301.

11.جامع الصغیر، جلال الدین سیوطی [م. 911]، ج2، ص278.

12.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی [م. 911]، ص46، ح78.

13.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی [م. 942]، ج11، ص56.

14.صواعق المحرقه، أحمد بن حجر هیتمی مکی [م. 974]، ص187.

15.جواهر العقدین، سمهودی [م. 991]، ج 2، ص148 و ص139

16.فیض القدیر، مناوی [م. 1031]، ج5، ص23.

ص:199

42) سلام بر ذریّه در وصیّت آخرین

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهَا بَقِیَتْ أَرْبَعِینَ یَوْماً بَعْدَهُ وَ فِی رِوَایَةٍ سِتَّةَ أَشْهُرٍ وَ سَاقَ ابْنُ عَبَّاسٍ الْحَدِیثَ إِلَی أَنْ قَالَ: لَمَّا تُوُفِّیَتْ علیها السلام شَقَّتْ أَسْمَاءُ جَیْبَهَا وَ خَرَجَتْ فَتَلَقَّاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهما السلام فَقَالا: أَیْنَ أُمُّنَا؟ فَسَکَتَتْ فَدَخَلَا الْبَیْتَ فَإِذَا هِیَ مُمْتَدَّةٌ فَحَرَّکَهَا الْحُسَیْنُ علیه السلام فَإِذَا هِیَ مَیِّتَةٌ فَقَالَ: یَا أَخَاهْ آجَرَکَ اللَّهُ فِی الْوَالِدَةِ وَ خَرَجَا یُنَادِیَانِ: یَا مُحَمَّدَاهْ یَا أَحْمَدَاهْ الْیَوْمَ جُدِّدَ لَنَا مَوْتُکَ إِذْ مَاتَتْ أُمُّنَا ثُمَّ أَخْبَرَا عَلِیّاً علیه السلام وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ حَتَّی رُشَّ عَلَیْهِ الْمَاءُ ثُمَّ أَفَاقَ فَحَمَلَهُمَا حَتَّی أَدْخَلَهُمَا بَیْتَ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ عِنْدَ رَأْسِهَا أَسْمَاءُ تَبْکِی وَ تَقُولُ: وَا یَتَامَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله کُنَّا نَتَعَزَّی بِفَاطِمَةَ علیها السلام بَعْدَ مَوْتِ جَدِّکُمَا فَبِمَنْ نَتَعَزَّی بَعْدَهَا؟ فَکَشَفَ عَلِیٌّ علیه السلام عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِیهَا فَإِذَا فِیهَا:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَوْصَتْ وَ هِیَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ یَا عَلِیُّ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِیَ اللَّهُ مِنْکَ لِأَکُونَ لَکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَی بِی مِنْ غَیْرِی حَنِّطْنِی وَ غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیْلِ وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ ادْفِنِّی بِاللَّیْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَی وُلْدِیَ السَّلَامَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

ص:200

فَلَمَّا جَنَّ اللَّیْلُ غَسَّلَهَا عَلِیٌّ علیه السلام وَ وَضَعَهَا عَلَی السَّرِیرِ وَ قَالَ لِلْحَسَنِ علیه السلام : ادْعُ لِی أَبَاذَرٍّ فَدَعَاهُ فَحَمَلَاهُ إِلَی الْمُصَلَّی فَصَلَّی عَلَیْهَا ثُمَّ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی السَّمَاءِ فَنَادَی: هَذِهِ بِنْتُ نَبِیِّکَ فَاطِمَةُ علیها السلام أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ فَأَضَاءَتِ الْأَرْضُ مِیلًا فِی مِیلٍ فَلَمَّا أَرَادُوا أَنْ یَدْفِنُوهَا نُودُوا مِنْ بُقْعَةٍ مِنَ الْبَقِیعِ: إِلَیَّ إِلَیَّ فَقَدْ رُفِعَ تُرْبَتُهَا مِنِّی فَنَظَرُوا فَإِذَا هِیَ بِقَبْرٍ مَحْفُورٍ فَحَمَلُوا السَّرِیرَ إِلَیْهَا فَدَفَنُوهَا فَجَلَسَ عَلِیٌّ علیه السلام عَلَی شَفِیرِ الْقَبْرِ فَقَالَ: یَا أَرْضُ اسْتَوْدَعْتُکِ وَدِیعَتِی هَذِهِ بِنْت رَسُولِ اللَّهِ فَنُودِیَ مِنْهَا: یَا عَلِیُّ أَنَا أَرْفَقُ بِهَا مِنْکَ فَارْجِعْ وَ لَا تَهْتَمَّ فَرَجَعَ وَ انْسَدَّ الْقَبْرُ وَ اسْتَوَی بِالْأَرْضِ فَلَمْ یُعْلَمْ أَیْنَ کَانَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»

ترجمه:

از ابن عبّاس نقل شده که گفت: حضرت زهرا علیها السلام مدّت چهل روز و به قولی شش ماه بعد از پدر بزرگوارش زنده بود، تا آنجا که می گوید: وقتی فاطمه علیها السلام شهید شد، اسماء، گریبان خود را پاره کرد و [از خانه] بیرون آمد. حسنین علیهما السلام با او برخورد کردند و به او گفتند: مادر ما کجاست؟ اسماء جوابی نداد. آنان وارد خانه شدند و دیدند مادر بزرگوارشان خوابیده است. امام حسین علیه السلام مادر خود را حرکت داد دید از دنیا رفته است. گفت: ای برادر! خدا در [مصیبتِ] مادر به تو اجر دهد.

آنگاه در حالی خارج شدند که می گفتند: یا محمّداه! یا احمداه! امروز مصیبت تو برای ما تجدید شد چرا که مادرمان از دنیا رفت.

سپس علی علیه السلام را که در مسجد بود از شهادت مادرشان آگاه نمودند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام [بعد از شنیدن این خبر دلخراش] غش کرد، آب به صورت آن حضرت پاشیدند تا به هوش آمد، آنگاه حسنین علیهما السلام را برداشت و داخل خانه حضرت زهرا علیها السلام برد. اسماء [را] بالای سر زهرا علیها السلام [دید] گریه می کند و می گوید: ای یتیمان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله ! بعد از رحلت جدّ شما به فاطمه علیها السلام تسلی و آرامش می یافتیم حال بعد از

ص:201

فاطمه علیها السلام به چه کسی دل خوش باشیم! آنگاه علی علیه السلام صورت مبارک فاطمه علیها السلام را باز کرد رقعه ای نزد سر آن بانوی معظّمه یافت. به آن نظری کرد که نوشته بود:

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم، این وصیّتی است که فاطمه دختر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله کرده است. وصیت می کند در حالی که شهادت می دهد خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد و حضرت محمّد صلی الله علیه و آله بنده و پیامبر خداست. بهشت و دوزخ، حق است و قیامت خواهد آمد و شکّی در آن نیست و خداوند همۀ آنها که در قبرهایند را بر خواهد انگیخت. یا علی! من فاطمه علیها السلام دختر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هستم. خدا مرا همسر تو قرار داد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو اولی از دیگران به من هستی، مرا شبانه حنوط کن غسل بده و کفن کن و شبانه بر بدنم نماز بگزار و به خاک بسپار، احدی را آگاه منمای، من تو را به خداوند می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام می رسانم.

چون شب، تاریک شد حضرت علی علیه السلام پیکر مقدّس حضرت فاطمه علیها السلام را غسل داد و او را روی تختی نهاد و به امام حسن علیه السلام فرمود: ابو ذر را بیاور! امام حسن علیه السلام او را صدا زد و دو نفری تخت را به محل نماز آوردند. علی علیه السلام بر او نماز خواند. سپس دو رکعت نماز گزارد و دو دست مبارک خود را به جانب آسمان بلند کرد و گفت: [پروردگارا!] این دختر پیغمبر تو فاطمه علیها السلام است که او را از ظلمتها به طرف نور بردی. در این هنگام زمین یک میل در یک میل روشن شد.

هنگامی که تصمیم گرفتند پیکر مطهر آن بانو را دفن کنند صدایی از یکی از بقعه های بقیع شنیدند که می گفت: به سوی من! به سوی من! زیرا تربت و خاک وی از من برداشته شده است. و چون نگاه کردند با قبری حفر شده و آماده مواجه شدند. تابوت را به سوی آن بقعه بردند و جنازه را در آن دفن نمودند. سپس حضرت علی علیه السلام بر جانبی از قبر نشست و فرمود: ای قبر! من امانت خود را به تو سپردم، این دختر رسول

ص:202

خدا است. ناگاه ندایی شنیدند که می گفت: یا علی! من از تو به وی مهربانترم. برگرد و مغموم و مهموم مباش! علی علیه السلام بازگشت و قبر مسدود شد و با زمین هم سطح گردید و آن قبر تا روز قیامت معلوم نخواهد شد.

منبع:

مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص131.

ص:203

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و محبین

43) بازداشته شدن فاطمۀ زهرا علیها السلام و محبینشان از آتش

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ [النَّبِی]صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [و آله] وَ سَلَّمَ: «... إِنَّمَا سَمَّاهَا فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَطَمَهَا وَ مُحِبِّیهَا عَنِ النَّارِ»

ترجمه:

ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین روایت کرده است: به درستی که خداوند، دخترم را «فاطمه» نامید؛ زیرا خدای تعالی او و دوستانش را از آتش دوزخ جدا ساخته است.

منابع:

1.معجم الشیوخ، أبو الحسین محمد بن أحمد بن جمیع الصیداوی [402]، ص 344 (ط مؤسسة الرسالة بیروت).

2.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463]، ج12، ص327 – 328.

3.مسند فاطمه الزهراء، سیوطی[م. 911]، ص50 (ط المطبعة العزیزیة بحیدر آباد – الهند) (خط عن ابن عباس)

4.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری، [م. 694]، ص26. عن علی رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه[و آله] و سلم لفاطمة یا فاطمة تدرین لم سمیت فاطمة قال علی یارسول الله لم سمیت فاطمة قال ان الله عزوجل قد فطمها وذریتها عن النار یوم القیامة. أخرجه الحافظ الدمشقی.

و قد رواه الامام علی بن موسی الرضا فی مسنده، و لفظه ان رسول الله صلی الله علیه [و آله]و

ص:204

سلم قال ان الله عزوجل فطم ابنتی فاطمة و ولدها و من أحبهم من النار فلذلک سمیت فاطمة.

و عن ابن عباس رضی الله عنها قال قال رسول الله ... انما سماها فاطمة لان الله عزوجل فطمها و محبیها عن النار. أخرجه النسائی.

5.فضائل الثقلین، ایجی شافعی[م. 820]،ص442.

6.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی[م.942]، ج11، ص52.

7.صواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی مکی، [م. 974]، ص160 (أخرج النسائی).

و ص160: با این عبارت: و أخرج الْحَافِظ أَبُو الْقَاسِم الدِّمَشْقِی أَنه قَالَ یَا فَاطِمَة لم سمیت فَاطِمَة قَالَ عَلیّ لم سمیت فَاطِمَة یَا رَسُول الله قَالَ إِن الله قد فطمها وذریتها من النَّار.

و ص153: با این عبارت: وَأخرج الدیلمی مَرْفُوعا: إِنَّمَا سمیت ابْنَتی فَاطِمَة لِأَن الله فطمها و محبیها.

همین روایت به نقل از جابر:

8.الفردوس بمأثور الخطاب، أبو شجاع شیرویه بن شهردار دیلمی[م. 509]، ج 1، ص346. ( ط دار الکتب العلمیة بیروت). «عَن جَابِر بن عَبدالله: «[قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ]: إِنَّمَا سُمِّیَتْ بِنتِی فَاطِمَةَ لأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ وَ مُحِبِّیهَا مِنَ النَّارِ».

9.مسند فاطمه، سیوطی[م. 911]، ص 51 (ط المطبعة العزیزیة بحیدر آباد – الهند) (إنما سمیت فاطمة لأن الله فطمها و محبیها عن النار) الدیلمی عن أبی هریرة.

به همین مضمون:

10.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568]، ج 1، ص90: « باسنادی، عن أحمد بن الحسین الحافظ، أخبرنا أبو القاسم الحسن بن محمّد بن حبیب بن المعزاء، أخبرنا أبو بکر محمّد ابن عبد اللّه، أخبرنا أبو القاسم عبد اللّه بن أحمد بن عامر الطائی- فی البصرة-، قال: حدّثنی أبی قال: حدّثنی علیّ بن موسی، حدّثنی موسی بن جعفر، حدّثنی أبی جعفر بن محمّد، حدثنی أبی محمّد بن علی، حدّثنی أبی علی بن الحسین، حدّثنی أبی الحسین بن علیّ، حدّثنی أبی علیّ بن أبی طالب علیهم السّلام قال: «قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: إنّما سمیت ابنتی- فاطمة- لأن اللّه عزّ و جلّ فطمها و فطم من أحبّها من النار».

11.شرف المصطفی، ابوسعد خرگوشی[م. قرن4]، ج 5، ص308. (2257- عن رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم أنه قال: إنما سمیت فاطمة لأن الله فطمها وفطم محبیها من النار.

12.مناقب الإمام علی بن أبی طالب، ابن مغازلی، [م. 483]، ص296. بإسناده قال: قال رسول الله

ص:205

صلی الله علیه [و آله] و سلم: إنما سمیت ابنتی فاطمة لأن الله عز وجل فطمها و فطم من أحبها من النار.

13.إمتاع الأسماع، مقریزی، [م. 845]، ج4، ص196: عن أبی هریرة، عن النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم قال: إنما سمیت فاطمة لأن اللَّه فطم من أحبها من النار.

14.فصول المهمه، ابن صباغ، [م. 855] ج2، ص1163. با این عبارت: ««عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنِّی سَمَّیْتُ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.»

15.جواهر العقدین، سمهودی[م. 991]، ج 2، ص128. «[عن]أبی هریرة مرفوعا: انّما سمّیت ابنتی فاطمة، لأنّ اللّه فطمها و محبیها عن النّار) أخرجه الدیلمیّ، و عن جابر نحوه.

16.مواهب اللدنیة، قسطلانی[م. 923]، ج 1، ص483.(روی مرفوعا: «إنما سمیت فاطمة، لأن الله قد فطمها وذریتها عن النار یوم القیامة» أخرجه الحافظ الدمشقی.

و روی الغسانی و الخطیب مرفوعا:«لأن الله فطمها و محبیها عن النار»)

17.إتحاف السائل، مناوی، [م. 1031]، ص21. «(فقد روی الدیلمی عن أبی هریرة و الحاکم عن علی أنه علیه السلام قال: إنما سمیت فاطمة، لأن الله فطمها و حجبها عن النار» .

18. نور الأبصار، شبلنجی[م. 1290]،ص96. (أخرج الدیلمی إنما سمیت فاطمة فاطمة لأن اللّه فطمها و محبیها عن النار.

«بازداشته شدن فاطمۀ زهرا علیها السلام و شیعیانش از آتش» در ص156 روایت دوم آمده است رجوع شود.

ص:206

ص:207

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و سائر خلایق

44) عرضۀ محبت حضرت زهرا علیها السلام بر مخلوقات

قَالَ النَّبیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: إنّ اللّهَ -لَهُ الْحَمْدُ- عَرَض حُبَّ عَلَیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ ذُرِّیَّتِهَا عَلَی الْبَرِیَّةِ فَمَنْ بَادَرَ مِنْهُمْ بِالْإِجَابَةِ جَعَلَ مِنْهُمْ وَ الرُّسُل وَ مَنْ أَجَابَ بَعْد ذَلِکَ جُعِلَ مِنْهُمْ الشِّیعَةَ وَ إِنَّ اللَّهَ جَمَعَهُمْ فی الْجَنَّةِ»

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خدای تعالی که جمیع محامد مختصّ اوست، دوستی علی و فاطمه علیهما السلام و فرزندان ایشان را بر خلق عرضه کرد. هر کس که نسبت به آن محبت سبقت گرفت و زود پذیرفت، آنها را از اهل بیت و پیغمبران مقرّر فرمود و کسی که بعد از ایشان اجابت نمود، از شیعیان گشت و به درستی که خدای تعالی همۀ آنها را در بهشت جمع خواهد کرد.

منبع:

مناقب مرتضوی،محمد صالح حسینی ترمذی،[م. 1060] ص102.

ص:208

ص:209

بخش هشتم: فاطمۀ زهرا علیها السلام عبودیت و ذکر

اشاره

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و عبادت

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اذکار

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اعمال

ص:210

ص:211

فصل اول: فاطمۀ زهرا علیها السلام و عبادت

45) عابدترین امت

روایت اول:

الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ: «مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ علیها السلام کَانَتْ تَقُومُ حَتَّی تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا.»

ترجمه:

حسن بصری گوید: هیچ کس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه علیه السلام نبود. او آنقدر برای عبادت خدا به روی پا می ایستاد که پاهایش ورم کرد.

منابع:

1.ربیع الأبرار و نصوص الأخبار، زمخشری، ج2، ص274.

2.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص125.

3.مستطرف، ابشیهی، ج1، ص26.

روایت دوم:

عن ابن عباس، فی حدیث طویل، قال رسول اللّٰه صلی الله علیه و آله : «امَّا ابْنَتِی فَاطِمَةُ... مَتَی قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ کَمَا یَظْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَی أَمَتِی فَاطِمَةَ

ص:212

سَیِّدَةِ إِمَائِی قَائِمَةً بَیْنَ یَدَیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَی عِبَادَتِی...»

ترجمه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اما دخترم فاطمه علیها السلام ... هر وقت در محراب خود، در برابر پروردگار جل جلاله بایستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد چنانچه نور اختران بر زمین بتابد و خدای عزوجل به فرشتگانش فرماید: فرشتگانم ببینید فاطمۀ زهرا علیها السلام را، برابرم ایستاده و دلش از ترسم می لرزد و دل به عبادتم داده، ...

منبع:

فرائد السمطین، جوینی، [م. 730]ج2، ص35.

ص:213

فصل دوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اذکار

46) تحمل سختی و مرارت خانه داری با تسبیح فاطمۀ زهرا علیها السلام

روایت اول:

«عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ مِنْ بَنِی سَعْدٍ أَ لَا أُحَدِّثُکَ عَنِّی وَ عَنْ فَاطِمَةَ. إِنَّهَا کَانَتْ عِنْدِی وَ کَانَتْ مِنْ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَیْهِ إِنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّی أَثَّرَ فِی صَدْرِهَا وَ طَحَنَتْ بِالرَّحَی حَتَّی مَجِلَتْ یَدُهَا وَ کَسَحَتِ الْبَیْتَ حَتَّی اغْبَرَّتْ ثِیَابُهَا وَ أَوْقَدَتِ النَّارَ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّی دَکِنَتْ ثِیَابُهَا فَأَصَابَهَا مِنْ ذَلِکَ ضَرَرٌ شَدِیدٌ فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَیْتِ أَبَاکِ فَسَأَلْتِیهِ خَادِماً یَکْفِیکِ حَرَّ مَا أَنْتِ فِیهِ مِنْ هَذَا الْعَمَلِ. فَأَتَتِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَوَجَدَتْ عِنْدَهُ حُدَّاثاً فَاسْتَحَتْ وَ انْصَرَفَتْ قَالَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أَنَّهَا جَاءَتْ لِحَاجَةٍ قَالَ فَغَدَا عَلَیْنَا... فَقَالَ یَا فَاطِمَةُ مَا کَانَتْ حَاجَتُکِ أَمْسِ عِنْدَ مُحَمَّدٍ قَالَ فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ نُجِبْهُ أَنْ یَقُومَ قَالَ فَأَخْرَجْتُ رَأْسِی فَقُلْتُ أَنَا وَ اللَّهِ أُخْبِرُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهَا اسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّی أَثَّرَ فِی صَدْرِهَا وَ جَرَّتْ بِالرَّحَی حَتَّی مَجِلَتْ یَدَاهَا وَ کَسَحَتِ الْبَیْتَ حَتَّی اغْبَرَّتْ ثِیَابُهَا وَ أَوْقَدَتْ تَحْتَ الْقِدْرِ حَتَّی دَکِنَتْ ثِیَابُهَا فَقُلْتُ لَهَا لَوْ أَتَیْتِ أَبَاکِ فَسَأَلْتِیهِ خَادِماً یَکْفِیکِ حَرَّ مَا أَنْتِ فِیهِ مِنْ هَذَا الْعَمَلِ. قَالَ أَ فَلَا أُعَلِّمُکُمَا مَا هُوَ خَیْرٌ لَکُمَا مِنَ الْخَادِمِ؟ إِذَا أَخَذْتُمَا مَنَامَکُمَا فَسَبِّحَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ وَ احْمَدَا ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ وَ کَبِّرَا أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ قَالَ فَأَخْرَجَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام رَأْسَهَا فَقَالَتْ رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ وَ رَسُولِه.»

ص:214

ترجمه:

از حضرت علی علیه السلام روایت شده که به مردی از قبیله بنی سعد فرمود: خبر بدهم تو را از خود و از فاطمه؟ او نزد من بود و از محبوب ترین اهل پیامبر پیش آن حضرت بود، او با مَشک [آنقدر] آب کشید تا اثر در سینه اش گذاشت و [آنقدر] با آسیا [گندم و جو را] آرد نمود تا دستهایش پینه بست و [به قدری] خانه را جارو کرد تا لباس هایش غبار آلود گشت و [به اندازه ای] آتش زیر دیگ افروخت تا جامه اش تیره [بین سرخ و سیاه] گردید لذا از ناحیه این امور ضرر شدیدی به آن مخدّره رسید. به آن بانو گفتم: ای کاش نزد پدرت می رفتی و از حضرت درخواست یک خادم می کردی تا آن خادم رنج و مشقت آنچه تو در آن هستی [وضعیت کنونی تو] که از این کارها حاصل می شود را کفایت نماید. پس فاطمه علیها السلام نزد نبی اکرم صلی الله علیه و آله رفت [تا خواسته اش را به عرض آن حضرت برساند] محضر پیامبر صلی الله علیه و آله که رسید جماعتی را در خدمت آن سرور دید [که با آن حضرت سخن می گویند، از بازگو نمودن حاجتش] حیاء نمود و [بدون این که چیزی اظهار کند] بازگشت. پس نبی اکرم صلی الله علیه و آله دانست که فاطمه علیها السلام برای حاجتی آمد. فردا صبح رسول اکرم صلی الله علیه و آله نزد ما آمدند ... و فرمود: ای فاطمه! دیروز چه حاجتی داشتی؟امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید: ترسیدم اگر پاسخ ندهیم آن حضرت بلند شوند [و بروند] لذا سرم را بیرون آوردم و عرضه داشتم: یا رسول اللَّه، به خدا قسم من به شما خبر دهم، او [فاطمه علیها السلام] آن قدر با مَشک آب کشیده که روی سینه اش اثر گذارده [و به قدری] آسیا را کشیده که دستهایش پینه بسته و [به اندازه ای] خانه جاروب کرده که لباسهایش غبار آلود گردیده و [به قدری] زیر دیگ آتش افروخته که جامه هایش از دود تیره [بین سرخ و سیاه] گردیده است لذا من به او گفتم ای کاش نزد پدرت بروی و از آن حضرت خادمی طلب نمایی که تو را از رنج و مشقت آنچه در آن هستی [وضعیت کنونی تو] که از این کارها حاصل می شود کفایت کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا چیزی را که از خادم برای شما بهتر است به شما یاد ندهم؟ هرگاه خواستید بخوابید سی و

ص:215

سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله و سی و چهار بار الله أکبر بگویید. پس حضرت فاطمه علیها السلام سر خود را بیرون آورد و سه بار گفت: از خدا و رسولش راضی شدم.

به همین مضمون با عبارات مختلف در این منابع:

1.سنن أبی داود، سلیمان بن اشعث سجستانی، [م. 275] ج2، ص489.

2.تذکرة الحمدونیه، ابن حمدون، [م. 562] ج8، ص87(اجمالی از حدیث را آورده)؛

3.ذخائر العقبی، محب طبری،[م. 694] ص50.

* در بعضی از نقل ها پس از ذکر این حکایت نوشته اند که حضرت علی علیه السلام فرمودند:

«فَوَ اللَّهِ مَا تَرَکتُهُنَّ مُنْذُ عَلَّمَنِیهِنَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْکَوَّاءِ [قیل له] وَ لَا لَیْلَة صِفِّینَ؟ قَالَ علیه السلام : قَاتَلَکُمُ اللَّه یَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نَعَمْ وَ لَا لَیْلَة صِفِّینَ»؛

به خدا سوگند از آن وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله آنها را به من تعلیم داد آن اذکار را ترک نکرده ام. ابن کوّاء به آن حضرت گفت: [به آن حضرت گفته شد:] در شب صفّین هم ترک نکردی؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: خدا بکشد شما را ای اهل عراق، آری، شب صفّین هم ترک نکردم.

منابع:

1.طبقات الکبری، ابن سعد، [م. 230] ج8، ص25؛

2.مسند احمد، احمد بن حنبل، [م. 241] ج1، ص106؛

3.الدعاء، طبرانی، [م. 360] ص93

4.مطالب السؤول، محمد بن طلحة شافعی، [م. 652] ص45؛

5.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694]ص105؛

6.ریاض النضرة، محب طبری، [م. 694]ج3، ص216؛

7.الترغیب و الترهیب، عبد العظیم منذری، [م. 656] ج2، ص452؛

8.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج10، ص100؛

ص:216

9.فتح الباری، ابن حجر، [م. 852]ج11، ص101؛

10.جواهر المطالب، باعونی شافعی، [م. 871] ج1، ص282؛

11.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی،[م. 942] ج11، ص48؛

روایت دوم:

«حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنِ الحَکَمِ، سَمِعْتُ ابْنَ أَبِی لَیْلَی، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیٌّ، أَنَّ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ، شَکَتْ مَا تَلْقَی مِنْ أَثَرِ الرَّحَا، فَأَتَی النَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَسَلَّمَ سَبْیٌ، فَانْطَلَقَتْ فَلَمْ تَجِدْهُ، فَوَجَدَتْ عَائِشَةَ فَأَخْبَرَتْهَا، فَلَمَّا جَاءَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ أَخْبَرَتْهُ عَائِشَةُ بِمَجِیءِ فَاطِمَةَ، فَجَاءَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ[وآله] وَسَلَّمَ إِلَیْنَا ... وَ قَالَ: «أَلاَ أُعَلِّمُکُمَا خَیْرًا مِمَّا سَأَلْتُمَانِی، إِذَا أَخَذْتُمَا مَضَاجِعَکُمَا تُکَبِّرَا أَرْبَعًا وَثَلاَثِینَ، وَتُسَبِّحَا ثَلاَثًا وَثَلاَثِینَ، وَتَحْمَدَا ثَلاَثًا وَثَلاَثِینَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمَا مِنْ خَادِمٍ»

ترجمه:

حضرت علی علیه السلام فرمود: فاطمه [علیها السلام] از ناراحتی که از ناحیۀ چرخاندن آسیاب دستی احساس می کرد، نزد پیغمبر[صلی الله علیه و آله] رفت [تا کنیزی را برای کمک در کارهای خانه بگیرد] پس اسیرانی نزد رسول خدا [صلی الله علیه و آله] آمدند فاطمه[علیها السلام] روانه شد ولی رسول خدا[صلی الله علیه و آله] را نیافت عایشه را دید پس به عائشه خبر داد وقتی پیامبر آمد عائشه آمدن فاطمه[علیها السلام] را به اطلاع حضرت رساند پس پیغمبر اکرم [صلی الله علیه و آله] آمد و به ما سلام کرد ... و فرمود: آیا چیزی را به شما نیاموزم که بهتر از تقاضای شما باشد؟ هرگاه خواستید بخوابید، سی و چهار بار «تکبیر»، و سی و سه بار «سبحان الله»، و سی و سه بار «الحمدلله» بگویید که آن بهتر است برای شما از خدمتکار.

منابع:

1.مسند أبی داود طیالسی، سلیمان بن داود طیالسی[م. 204]، ص15.

ص:217

2.صحیح بخاری، بخاری[م. 256]، ج4، ص208.

3.شرح معانی الآثار، طحاوی[م. 321]، ج3، ص233.

4.صحیح ابن حبان، ابن حبان[م. 354]، ج15، ص363.

5.ریاض النضرة، محب طبری، [م. 694]، ج3، ص217.

6.عمدة القاری، عینی[م. 855]، ج16، ص217–218.

نکته:

حاکم نیشابوری [م. 405] در این باب روایات مختلفی با اسناد متفاوت نقل کرده است، رجوع شود به: فضائل فاطمة الزهراء، (ط:دارالفرقان): ص79 الی 91، ح93-115 و (ط بنی الزهرا): ص124 الی 158، ح93-115.

ص:218

ص:219

فصل سوم: فاطمۀ زهرا علیها السلام و اعمال

47) وجوب بهشت با سه روز سلام بر فاطمۀ زهرا علیها السلام

عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ النوفلی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: «دَخَلْتُ عَلَی فَاطِمَةَ علیها السلام بِنْت رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله قال: فَبَدَأَتْنِی بِالسَّلَامِ قَالَ و قَالَتْ علیها السلام : قَالَ أَبِی وَ هُوَ ذَا هُوَ: مَنْ سَلَّم عَلَیَّ وَ عَلَیکِ ثَلاثَة أیَّام، فَلَهُ الجَنّة. قُلْتُ لَهَا: ذا فِی حَیَاتِهِ وَ حَیَاتِکِ أَو بَعْدَ مَوْته وَ مَوْتکِ؟ قَالَتْ: فِی حَیَاتنا وَ بَعْدَ وَفَاتنَا.»

ترجمه:

یزید بن عبد الملک از پدرش، از جدّش روایت کرده است که گفت: من بر حضرت فاطمه علیها السلام وارد شدم، او در سلام پیش دستی کرد. سپس فرمود: پدرم - که صاحب چنان عظمتی است - به من فرمود: دخترم هر کس بر من و بر تو سه روز سلام دهد خداوند بهشت را بر او واجب سازد. گفتم: در زمان حیات او و شما و یا پس از موت او و شما؟ فرمود: بله در زمان حیات ما و بعد از وفات ما.

منبع:

مناقب أهل البیت، ابن مغازلی، [م. 483] ص426.

ص:220

ص:221

بخش نهم: شمّه ای از صفات و خصائص فاطمۀ زهرا علیها السلام

اشاره

فصل اول: طهارت

فصل دوم: ولایت

فصل سوم: تجسّم حُسن

فصل چهارم: حورای آدمیان

فصل پنجم: تحمل سختی ها

فصل ششم: علم

فصل هفتم: صدق

ص:222

ص:223

فصل اول: طهارت

48) فاطمۀ زهرا علیها السلام ، طاهرۀ مطهره

روایت اول:

پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه فرمود:«یَا حُمَیْرَاءُ إِنَّ فَاطِمَةَ لَیْسَتْ کَنِسَاءِ الْآدَمِیِّینَ لَا تَعْتَلُّ کَمَا یَعْتَلِلْنَ [یَعْتَلُونَ]»؛

ترجمه:

ای حمیرا! به درستی که فاطمه علیها السلام مثل زنان معمولی نیست و مبتلا نمی شود به آن چه زنان دیگر به آن مبتلا می گردند.

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج22، ص401.

2.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص105.

3.فرائد السمطین، جوینی، [م. 730]ج 2، ص61.

4.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج9، ص202 (هیثمی گوید: رواه الطبرانی و فیه أبو قتادة الحرانی و ثقه أحمد و قال کان یتحری الصدق و أنکر علی من نسبه إلی الکذب).

روایت دوم:

قَالَتْ أَسْمَاءُ: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ إِنِّی لَمْ أَرَ لَهَا دَماً فِی حَیْضٍ وَ لَا فِی نِفَاسٍ، فَقَالَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ ابنَتِی طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ لَا یُرَی لَهَا دَمٌ فِی طَمْثٍ وَ لَا وِلَادَةٍ ؟

ص:224

ترجمه:

اسماء می گوید: به رسول خدا [صلی الله علیه و آله] عرض کردم [هنگامی که امام حسن مجتبی از مادر معظّمه اش متولد شد] حیض و نفاسی از زهرا [علیها السلام] مشاهده نکردم؟!

رسول خدا [صلی الله علیه و آله] فرمود: آری! مگر نمی دانی دختر من از هر جهت پاک و پاکیزه است، چنانکه نه حیض می شود و نه به نفاس دچار می گردد.

منابع:

1.ذخائر العقبی، طبری[م. 694]، ص44.

2.مختصر المحاسن المجتمعة، صفوری،[م. 894] ص189-190 (ط. دار ابن کثیر): «قالت أسماء قبلت فاطمة بولدها الحسن فلم أر لها دما فقلت یا نبی الله... فقال: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ ابنَتِی طَاهِرَةٌ مُطَهَّرَةٌ».

3.تاریخ الخمیس، دیار البکری[م. 982]، ج 1، ص417.

4.نور الأبصار، الشبلنجی [م. 1290]، ص239.

ص:225

فصل دوم: ولایت

49) عرضۀ ولایت فاطمۀ زهرا علیها السلام

«عَنْ سَلَامَةَ عَنْ أَبِی سَلْمَی رَاعِی إِبِلِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِیَ الْجَلِیلُ جَلَّ وَ عَلَا ... یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ سِنْخِ نُورٍ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وَلَایَتَکُمْ عَلَی أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ جَحَدَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْکَافِرِینَ»

ترجمه:

سلامه از ابی سلمه شتربان رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: شبی که به آسمان برده شدم خداوند جلیل به من فرمود: ای محمد! من، تو، علی، و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و پیشوایان از نسلس را از سنخ نور خودم آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه کردم. هرکس ولایت شما را پذیرفت نزد من از مؤمنان است و هرکس نپذیرد از کافران است.

منابع:

1.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص146.

2.فرائد السمطین، جوینی،[م. 730]ج 2، ص320:(من شبح نوری).

ص:226

ص:227

50) تمسک به حضرت زهرا علیها السلام در غیاب خورشید پیامبر صلی الله علیه و آله و قمر حضرت علی علیه السلام

روایت اول:

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ مَنِ افْتَقَدَ الشَّمْسَ فَلْیَتَمَسَّکْ بِالْقَمَرِ وَ مَنِ افْتَقَدَ الْقَمَرَ فَلْیَتَمَسَّکْ بِالزُّهَرَةِ وَ مَنِ افْتَقَدَ الزُّهَرَةَ فَلْیَتَمَسَّکْ بِالْفَرْقَدَیْنِ ثُمَّ [فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ] قَالَ [فَقَالَ] رَسُولُ اللَّهِ: أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ وَ فَاطِمَةُ الزُّهَرَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ الْفَرْقَدَان.

ترجمه:

انس گفته است که پیامبر فرمود: ای مردم، هر کس خورشید را از دست داد باید به ماه تمسک جوید و هر کس ماه را نیز از دست داد باید دست به دامان ستاره زهره شود و هرکس زهره را نیز از دست داد باید به دو ستاره فَرقَد، متمسّک گردد. سپس فرمود: خورشید منم و ماه، علی است و زهره، فاطمه و فَرقَدان، حسن و حسین اند.

منابع:

1.قصص الانبیاء(عرائس المجالس)، ثعلبی، [م. 427] ص5 مطبع الحیدری، الباب الخامس فی ذکر ما زین الله به الأرض، ص13).

2.نزهة المجالس، صفوری، [م. 894] (ط: القاهرة):ج2، ص222 به این عبارت: (الزهرة فاطمة و الفرقدان الحسن و الحسین. ذکر فی «العرائس».)

ص:228

روایت دوم:

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله : «اهتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ [غَابَ] الشَّمْسُ فَاهْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ فَاهْتَدُوا بِالزُّهَرَةِ فَإِذَا غَابَتِ الزُّهَرَةُ فَاهْتَدُوا بِالْفَرْقَدَیْنِ. فَقَالُوا [فَقِیلَ]یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا الزُّهَرَةُ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ؟ قَالَ صلی الله علیه و آله الشَّمْسُ أَنَا وَ الْقَمَرُ عَلِیٌّ علیه السلام وَ الزُّهَرَةُ فَاطِمَةُ علیها السلام وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْن علیهما السلام »

ترجمه:

جابر گوید: پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: باید با خورشید، هدایت جویید و هر گاه که خورشید غایب گشت باید از ماه هدایت طلبید و وقتی ماه نیز از شما پنهان گردید با زهره هدایت شوید و با پنهان شدن زهره از دو ستاره پیروی نمایید.

مردم عرض کردند: یا رسول اللَّه! خورشید و قمر و زهره و فرقدان چه هستند؟ حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: من خورشیدم، و علیّ علیه السلام ماه است و «زهره» فاطمه علیها السلام ، و فَرقدان، حسن و حسین علیهما السلام هستند.((1))

منابع:

1.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص165.

2.شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، [م. 490] ج1، ص77؛ و در ج2، ص288:(به همین مضمون و با عبارتی دیگر از انس بن مالک نقل نموده).

3.فرائد السمطین، جوینی، [م. 730]ج 2، ص18: جوینی به جای «اهْتَدُوا» گفته: «اطلبوا» و با این اختلاف: «قلنا یا رسول اللّه: و من الشمس؟ قال: أنا. قلنا: و من القمر؟ قال: علیّ. قلنا: و من الزهرة؟ قال: فاطمة. قلنا: فمن الفرقدان؟ قال: الحسن و الحسین علیهما السلام».


1- همچنین: عَنْ أَنَس قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اتَّبِعُوا الشَّمْسَ حَتَّی تَغْرُبَ، فَإِذَا غَرَبَتْ فَاتَّبِعُوا الْقَمَرَ حَتَّی یَغِیبَ [تَغْرُبَ] فَإِذَا غَابَ فَاتَّبِعُوا الزُّهَرَةَ حَتَّی تَغِیبَ[تَغْرُبَ]، فَإِذَا غَابَتْ [غربت] فَاتَّبِعُوا الْفَرْقَدَیْنِ، فقیل له عن ذلک فقال صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أَنَا الشَّمْسُ، وَ عَلِیٌّ الْقَمَرُ، وَ الزُّهَرَةُ فاطمة، وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنان. الأربعین، أبو محمد بن أبی الفوارس(م:412)، ص43 مخطوط،ح31.

ص:229

فصل سوم: تجسّم حُسن

51) برتر از حقیقت حُسن

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : «... لَوْ کَانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً علیه السلام وَ لَوْ کَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَکَانَ الْحَسَنَ علیه السلام [حَسَناً]وَ لَوْ کَانَ الْحَیَاءُ صُورَةً لَکَانَ الْحُسَیْنَ علیه السلام [حُسَیناً]وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً [هَیْئَةً] لَکَانَتْ فَاطِمَةَ علیها السلام بَلْ هِیَ أَعْظَمُ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً».((1))

ترجمه:

از ابن عباس منقول است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ... اگر حلم و بردباری به صورت یک انسانِ مجسّم در آید، می شود حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و اگر فضل به صورت شخصی مجسم شود، آن شخص، حضرت حسن بن علی علیه السلام است. اگر حیا صورتی باشد، آن صورت حضرت حسین بن علی علیه السلام است. اگر حُسن و نیکی به


1- همچنین: عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آله وَ سَلَّمَ :«... لَوْ کانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکَانَ عَلِیّاً، وَ لَوْ کَانَ الْعَقْلُ رَجُلًا لَکَانَ حَسَناً [الْحَسَنَ]، وَ لَوْ کَانَ السَّخَاءُ رَجُلًا لَکَانَ حُسَیْناً [الْحُسَیْنَ]، وَ لَوْ کَانَ الْحُسْنُ شَخْصاً لَکَانَ فَاطِمَةَ بَلْ هِیَ أَعْظَمُ، إنَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً»؛ اگر حلم و بردباری به شکل انسانی در آید علی علیه السلام خواهد بود و اگر عقل در قالب انسانی تجسم یابد حسن علیه السلام خواهد شد و اگر جود و سخا انسانی شود حسین علیه السلام خواهد بود و اگر نیکویی شخصیت یابد حتماً فاطمه علیها السلام می شود. به راستی که دخترم بهترینِ اهل زمین است از لحاظ اصل و حسب و شرافت و کرامت. فرائد السمطین، جوینی شافعی، ج2، ص69.

ص:230

صورت شخصی در آید آن شخص، حضرت فاطمۀ زهرا علیها السلام است. بلکه آن حضرت علیها السلام اعظم از حُسن است، به راستی که دخترم فاطمه علیها السلام از جهت ریشه و شرافت و کرم، بهترینِ اهل زمین است.

منبع:

مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص100.

ص:231

فصل چهارم: حورای آدمیان

52) فاطمۀ زهرا علیه السلام حورای آدمیان

روایت اول:

عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا لَکَ إِذَا قَبَّلْتَ فَاطِمَةَ جَعَلْتَ [جاءت فاطمة قبلتها حتی تجعل] لِسَانَکَ فِی فِیهَا کَأَنَّکَ تُرِیدُ أَنْ تَلْعَقَهَا عَسَلًا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ : یَا عَائِشَةُ، إِنَّهَا لَمَّا کَانَتْ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَدْخَلَنِی جِبْرِیلُ الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی تُفَّاحَةً، فَأَکَلْتُهَا، فَصَارَتْ نُطْفَةً فِی صُلْبِی[ظهری]، فَلَمَّا نَزَلْتُ مِنَ السَّمَاءِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ، فَفَاطِمَةُ مِنْ تِلْکَ النُّطْفَةِ فَهِیَ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ، کُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ قَبَّلْتُهَا ».

ترجمه:

عایشه روایت می کند که در یکی از اوقات، به رسول خدا [صلی الله علیه و آله] گفتم هرگاه فاطمه[علیها السلام] به حضور شما می آید، رخسارش را می بوسید تا آنجا که زبان مبارک را در میان دهان او می برید، گویا می خواهید، عسل به او بخورانید؟! فرمود: آری، ای عایشه! در شب معراج، «جبرئیل» مرا به بهشت برد و سیبی به من داد. من آن را خوردم و نطفه فاطمه[علیها السلام] از آن سیب در صلب من قرار گرفت. پس از بازگشت از معراج، با خدیجه[علیها السلام] همبستر شدم و فاطمه از آن نطفه است. فاطمه حوریه ای است که به لباس انسانی درآمده است و من هرگاه مشتاق بهشت می شوم، او را می بوسم!

ص:232

منابع:

1.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463] ج 5، ص 292 – 293.

2.ذکر أخبار إصبهان حافظ ابو نعیم اصبهانی، [م. 430] ج 1، ص 78.

روایت دوم:

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله : ابنَتِی فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ آدمیةٌ لَمْ تَحِضْ وَ لَمْ تَطْمَثْ وَ إِنَّمَا سَمَّاهَا فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللهَ فَطَمَها وَ مُحِبّیها عَنِ النَّارِ».

ترجمه:

ابن عباس روایت می کند که رسول خدا [صلی الله علیه و آله] فرمود: دخترم فاطمه حوریه ای است به شکل آدمیان؛ حیض نمی شود و عادات زنانگی نمی بیند. و [خدا] او را «فاطمه» نامیده است برای این که خدا، او و دوستانش را از آتش جدا کرده است.

منابع:

1.معجم الشیوخ، أبو الحسین محمد بن أحمد بن جمیع صیداوی[متوفی 402]، ص 344 ط مؤسسة الرسالة بیروت ودار الإیمان طرابلس

2.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463] ج 12، ص 327 – 328.

3.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص 26(أخرجه النسائی).

4.فرائد السمطین، حموینی شافعی، [م. 730] ج 2، ص48.

5.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص442.

6.جواهر العقدین، سمهودی،[م. 991] ج 2، ص173(أخرجه النسائی).

7.صواعق المحرقة، ابن حجرهیتمی مکی، [م. 974] ص 160(و أخرج النسائی).

8.فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی، [م. 1031]ج 4، ص 555. با این عبارت: «أنها حوراء آدمیة طاهرة مطهرة لا تحیض ولا یری لها دم فی طمث ولا ولادة»

9.إتحاف السائل، مناوی، [م. 1031] ص107: (مانند عبارت مناوی).

10.إسعاف الراغبین، ابن الصبان، [م. 1206] مطبوع بهامش نور الأبصار ص 172 ط مصر ).

ص:233

فصل پنجم: تحمل سختی ها

53) صبر بر سختی ها و گرسنگی و رهایی از آن به دعای خاتم صلی الله علیه و آله

«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الصُّوفِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ حَمَّادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِکِ الْهَمْدَانِیُّ، عَنْ عُتْبَةَ أَبِی مُعَاذٍ الْبَصْرِیِّ، عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ الْخُزَاعِیِّ، قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ قَالَ: فَنَظَرْتُ إِلَیْهَا وَقَدْ ذَهَبَ الدَّمُ مِنْ وَجْهِهَا وَغَلَبَتِ الصُّفْرَةُ عَلَی وَجْهِهَا مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ فَنَظَرَ إِلَیْهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ]وَ سَلَّمَ فَقَالَ: ادْنِی یَا فَاطِمَةُ فَدَنَتْ حَتَّی قَامَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی صَدْرِهَا فِی مَوْضِعِ الْقِلَادَةِ وَفَرَّجَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ مُشْبِعَ الْجَاعَةِ رَافِعَ الْوَضَعَةِ لَا تُجِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ.

قَالَ عِمْرَانُ: فَنَظَرْتُ إِلَیْهَا وَقَدْ غَلَبَ الدَّمُ عَلَی الصُّفْرَةِ فِی وَجْهِهَا کَمَا کَانَتِ الصُّفْرَةُ قَدْ غَلَبَتِ عَلَی الدَّمِ قَالَ عِمْرَانُ: فَلَقِیتُهَا بَعْدُ فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ: مَا جُعْتُ بَعْدَهَا یَا عِمْرَانُ».

ترجمه:

با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم که فاطمه نزد آن حضرت آمد و مقابلش ایستاد. به او نگاه کردم که خون در چهره اش نبود و از شدت گرسنگی صورتش زرد شده بود. حضرت به او نگاه کرد و فرمود: ای فاطمه، نزدیک تر بیا.

فاطمه نزدیک تر آمد و نزد پیامبر ایستاد و آن حضرت دستانش را بر سینۀ فاطمه علیها السلام

ص:234

جای گردنبند گذاشت و میان انگشتانش را باز کرد و گفت:

«اللَّهُمَّ مُشْبِعَ الْجَاعَةِ رَافِعَ الْوَضَعَةِ لَا تُجِعْ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ».

ای خدایی که گرسنگان را سیر می کنی و به فرومایگان برتری می بخشی، فاطمه را گرسنه مگذار.

عمران گوید: به او نگاه کردم دیدم که زردی صورتش از بین رفت و خون بر چهره اش برگشت. بعد از مدتی حضرت فاطمه علیها السلام را دیدم و از گرسنگی اش سؤال کردم، فرمود: ای عمران، بعد از آن دعا دیگر گرسنه نشدم.

منابع:

1.الکنی و الاسماء، دولابی [م. 310]، ج3، ص1038.

2. دلائل النبوة، أبو نعیم اصفهانی [م. 430]، ج 2، ص462.

3.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] ص74، ح53

4. شرف المصطفی، ابوسعد خرگوشی [م. 407]، ج 3، ص496.

5.دلائل النبوة، بیهقی [م. 458]، ج 6، ص 108.

6.نظم درر السمطین، زرندی الحنفی [م. 750]، ص 191.

7. فضائل الثقلین، ایجی شافعی[م. 820]،ص462.

8.إمتاع الأسماع، مقریزی[م. 845]، ج 11، ص 277.

9.خصائص الکبری، سیوطی [م. 911]، ج 2، ص 71.

10. المواهب اللدنیة، قسطلانی [م. 923]،ج 3، ص525.

11.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی [م. 942] ج 10، ص 201.

12.إتحاف السائل، مناوی، [م.1031] ص:109.

13.السیرة الحلبیة، حلبی [م. 1044]، ج 3، ص 363.

ص:235

فصل ششم: علم

54) حلقۀ اتصال دو کفۀ ترازوی علم

«عَنْ مُجَاهِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَنَا مِیزَانُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ کَفَّتَاهُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ خُیُوطُهُ وَ فَاطِمَةُ عِلَاقَتُهُ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ أُمَّتِی [مِن بَعدی- مِنْ بَعْدِهِم] عَمُودُهُ وَ یُوزَنُ فِیهِ أَعْمَالُ الْمُحِبِّینَ لَنَا وَ الْمُبْغِضِینَ لَنَا».

ترجمه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من ترازوی علمم و علی دو کفّۀ آن و امام حسن و امام حسین علیهما السلام بندهای ترازو [که کفه ها به آن متصل گردد] هستند و فاطمه علیها السلام علاقۀ ترازو [آنچه بدان ترازو را آویزند] است و امامان از امتم عمود آن ترازو [آهنی پهن که بر هر سر آن یک کفه ترازو آویزند] هستند و اعمال دوستداران و دشمنان ما با این ترازو وزن می شوند.

منابع:

1.الفردوس بمأثور الخطاب، أبو شجاع الدیلمی الهمدانی، [م. 509] باب الالف، ح107، ج1، ص44.

2.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص160.

3.إتحاف السائل، مناوی،[م. 1031] ص86.

4.مناقب مرتضوی، کشفی، [م. 1060] ص84.

ص:236

ص:237

فصل هفتم: صدق

55) راستگوترین خلائق

روایت اول:

عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «مَا رَأَیْتُ أَحَداً (کَانَ) أَصْدَقَ لَهْجَةً مِنْها [فَاطِمَةَ علیها السلام] إِلَّا أَنْ یَکُونَ الَّذِی وَلَدَهَا».

ترجمه:

از عایشه نقل شده که گفت: کسی را راستگوتر از فاطمه علیها السلام ندیدم مگر پدرش.

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری [م. 405]، ج3، ص160. هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم.

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، (ط:دارالفرقان): ص57، ح47 و 48 و (ط بنی الزهرا): ص68، ح47 و ص70، ح48.

و در حدیث شماره: 45 با این عبارت: «قالت عائشة رحم الله فاطمة ما کان أحد بعد النبی أصدق لهجة منها»

و در حدیث شمارۀ: 46 با این عبارت: «کانت عائشة تقول: و الذی ذهب بنفسه ما رأیت أدمیاً قط أصدق لهجة من فاطمة الزهراء غیر الذی ولدها».

و در حدیث شمارۀ 152 با این عبارت: «عن عائشة أنها إذا ذکرت فاطمة صلوات الله علیها قالت: و الذی ذهب بنفسها ما رأیت أحدا قط أصدق لهجة منها إلا أن یکون الذی ولدها».

همچنین با اختلاف کم در حدیث شمارۀ 153 و 154.

ص:238

3.الاستیعاب، ابن عبد البر [م. 463]، ج4، ص1896.

4.مقتل الحسین، خوارزمی [م. 568]، ج 1، ص96.

5.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری [م. 694]، ص44.

6.الجوهرة، تلمسانی [م. ق7]،ص19

7.سیر أعلام النبلاء، ذهبی [م. 748]، ج2، ص131.

8.نظم درر السمطین، شیخ محمد زرندی حنفی [م. 750]، ص182.

9.فضائل الثقلین، شافعی إیجی [م. 820]، ص459.

10.سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی [م. 942]، ج11، ص47.

به همین مضمون: ((1))

11.مسند أبو یعلی، أبویعلی موصلی، [م. 307] ج8، ص153.

12.حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، [م. 430] ج2، ص42.

13.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج9، ص201 (قال الهیثمی: رواه الطبرانی فی الأوسط و أبویعلی... و رجالهما رجال الصحیح؛ هیثمی گوید که طبرانی و ابویعلی این حدیث را نقل کرده اند و رجال حدیث، همگی مورد اعتماد هستند).

14.مط-الب العالیة، ابن حجر عسقلانی، [م. 852] ج11، ص245، ح:4057.

15.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی،[م. 942] ج11، ص47 (صالحی شامی به این عبارت آورده:... «أَصْدَقَ مِنْ فَاطِمَةَ إلّا أَنْ یَکُونَ أَباهَا...)

روایت دوم:

أخبَرَنَا أبُو مُحمَّد الحَسَن بنِ مُحَمَّد بنِ یَحییَ ابن أَخِی طَاهِر العلویُّ العَقِیقی، حَدثنا جَدّی مُحَمَّد بنِ یَحیی بن الحُسَین، حَدثنا عَلیّ بن أحمَد العلوی، قَالَ: حَدّثنی أَبِی، عَن أَحمَد بنِ مُحَمَّد بنِ خَالِد، عَن بکیر بن صَالِح، عَن عَبد اللّه بنِ سنان، عَن أَبِی عَبد اللّه جَعفَرَ بن مُحَمَّد[علیه السلام] قَالَ: «کَانَت فَاطِمَةُ تُسَمَّی الصِّدِّیقَةَ».


1- در این منابع با این عبارت: عن عائشة: مَا رَأَیْتُ أَحَداً قَطُّ أَصْدَقَ مِنْ فَاطِمَةَ غَیْرَ أَبِیهَا.

ص:239

ترجمه:

از ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق[علیه السلام] روایت شده است: فاطمه، «صدیقه» نیز نامیده می شد.

منبع:

فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص56، ح5 و (ط بنی الزهرا): ص66، ح44

روایت سوم:

عَنْهُ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آله] و سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ لِعَلِیّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ: أُوتِیتَ ثَلَاثاً لَمْ یُؤتِهنَّ أَحَدٌ - وَ لَا أَنَا -: أُوتِیتَ صِهْراً مِثْلِی وَ لَمْ أُوتَ أَنَا مِثْلِی، وَ أُوتِیتَ صِدِّیقَةُ مِثْلَ ابْنَتِی وَ لَمْ أُوتَ مِثْلُهَا زَوْجَةُ، وَ أُوتِیتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ مِنْ صُلْبِکَ وَ لَمْ أُوتَ مِنْ صُلْبِی مِثْلَهُمَا، وَ لَکِنَّکُمْ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکُمْ .

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند: به تو سه چیز داده شده که به هیچ کس حتی به من نداده اند: اول، پدر زنی چون من داده شده ای. دوم، همسری «صدیقه» مانند فاطمه علیها السلام دخترم و سوم، فرزندانی چون حسن و حسین علیهما السلام داده شده ای؛ اما با این حال، شما از من هستید و من از شمایم.

منابع:

1.شرف المصطفی، ابوسعید خرگوشی [م. 406]، ج5، ص306.

2.ریاض النضرة، محب طبری [م. 694]، ج3، ص172.

3.نظم درر السمطین، شیخ محمد زرندی حنفی [م. 750]، ص114.

4.فضائل الثقلین، شافعی إیجی [م. 820]، ص322.

5.جواهر المطالب، محمد بن أحمد دمشقی باعونی شافعی [م. 871]، ج1، ص209.

ص:240

ص:241

بخش دهم: فاطمۀ زهرا علیها السلام در قیامت

اشاره

فصل اول: شفاعت در محشر

فصل دوّم: اولین شخصیت انسانی در جنت خُلد

فصل سوّم: کیفیت ورود به بهشت

فصل چهارم: نام آن حضرت علیها السلام بر درب بهشت

فصل پنجم: خندۀ حضرت زهرا علیها السلام در بهشت

فصل ششم: قبۀ آن حضرت در بهشت

فصل هفتم: آثار محبت آن حضرت علیها السلام در قیامت

ص:242

ص:243

فصل اول: شفاعت در محشر

56) مهریۀ حضرت زهرا علیها السلام شفاعت گنهکاران امت

«فَلَمَّا بَلَغَت فَاطِمَةُ علیها السلام مَبْلَغَ النِّسَاءِ کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله یَغْتَمُّ لِأَجْلِهَا وَ یَقُولُ: لَیْسَتْ لَهَا وَالِدَةٌ تُرَبِّیهَا وَ تُهَیِّئُ أَسْبَابِ تَزْوِیجِهَا فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: الْجَبَّارُ یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ: یَا مُحَمَّدُ لَا تَغْتَمَّ فِی أَمْرِ تَزْوِیجِهَا فَإِنَّهَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکَ فَفَوَّضَ أَمَرَ تَزْوِیجِهَا مِنْکَ إِلَیَّ فَإِنِّی أُزَوِّجُهَا مِمَّنْ أُحِبُّ فَسَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله سَجْدَةَ الشُّکْرِ ثُمَّ رَجَعَ جَبْرَئِیلُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ بِیَدِهِ طَبَقٌ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ وَ عِزْرَائِیلُ عَلَیْهِم السَّلَامُ بِیَدِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ طَبَقٌ مُغَطًّی بِمِنْدِیلٍ وَ عِنْدَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ وَ وَضَعُوا الْأَطْبَاقَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: مَا هَذَا یَا جَبْرَائِیلُ؟ قَالَ: فَإِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: إنِّی زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ [صَلَواتُ اللهِ عَلَی نَبِیِّنَا وَ عَلَیْهِ] وَ هَذَا أَثْوَابُ الْجِنَانِ وَ أَثْمَارُهَا الْبَسْ عَلَیْهَا الثِّیَابَ وَ انْثُرْ عَلَیْهَا الثِّمَارَ فَسَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ فَاطِمَةَ علیها السلام تَرْضَی بِمَا أرْضَی وَ إنِّی أُحِبُّ مِنْکَ هَذِهِ الْهَدَایَا وَ الْعَطَایَا فِی دَارِ الْبَقَاءِ لاَ فِی دَارِ الْفَنَاءِ وَ لَکِنْ یَا جَبْرَئِیلُ أَخْبِرنِی کَیْفَ کَانَ تَزْوِیجُ فَاطِمَةَ علیها السلام فِی السَّمَاءِ.

قَالَ جَبْرَئِیلُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَنَا بِأَنْ نَفْتَحَ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ نُغْلِقَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ فَغُلِّقَتْ ثُمَّ زَیّنَ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ شَجَرَةَ طُوبَی وَ سِدْرَةَ الْمُنْتَهَی ثُمَّ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی الْوِلْدَانَ وَ الْغِلْمَانَ بِأَنْ یَنْصِبُوا فِی کُلِّ قَصْرٍ و فی کلِّ خِیمَةٍ وَ فی کُلِّ غُرْفَةٍ حَجَلَةً وَ یَجلِسوا لِوَلِیمَةِ عُرْسِ فَاطِمَةَ وَ أَمَرَ مَلَائِکَةَ السَّمَاوَاتِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الرُّوحَانِیِّینَ بِأَنْ

ص:244

یَجْتَمِعُوا تَحْتَ شَجَرَةِ طُوبَی ثُمَّ أَرْسَلَ اللَّهُ تَعَالَی الرِّیحَ الْمُثِیرَةَ فَهَبَّت فِی الْجِنَانِ فَأَسْقَطَتْ مِنْ أَشْجَارِهَا الْکَافُورَ وَ الْمِسْکَ وَ الْعَنْبَرَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ...

ثُمَّ نَادَی الْجَلِیلُ جَلَّ جَلَالُهُ وَ أَثْنَی عَلَی نَفْسِهِ وَ قَالَ: إِنِّی زَوَّجْتُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَی نَبِیِّنَا وَ عَلَیْهِ وَ قَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ کُنْ أنتَ خَلِیفَةَ عَلَیٍّ وَ أَنَا خَلِیفَةُ رَسُولِی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَزَوَّجَهَا اللّهُ وَ قَبِلتُهَا أنا لِعَلِیٍّ فَهَذَا عَقْدُ نِکَاحِ فَاطِمَةَ فِی السَّمَاءِ فَاعْقِدْ أَنْتَ یَا مُحَمَّدُ فِی الْأَرْضِ. فَأَخْبَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ فَاطِمَةَ علیها السلام وَ جَمَعَ أَصْحَابَهُ فِی الْمَسْجِدِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَمَرَ عَلِیّاً علیها السلام بِأَنْ یَقْرَأَ الْخُطْبَةَ بِنَفْسِهِ فَقَرَأَ الخُطْبَةَ فقالَ: الْحَمْدُ للهِ الْمُتَوَحِّدِ بِالْجَلَالِ الْمُتَفَرِّدِ بِالْکَمَالِ خَالِقِ بَرِیَّتِهِ وَ مُحَسِّنِ صِفَاتِ خَلِیقَتِهِ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ لاَ یَکُونُ کَمِثْلِهِ إِلَّا هُوَ ،خَلَقَ الْعِبَادَ فِی الْبِلَادِ فَأَلْهَمَهُم بِالثَّنَاءِ فَسَبَّحُوا بِحَمْدِهِ وَ قَدَّسُوا وَ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، أَمَرَ عِبَادَهُ بِالنِّکَاحِ فَأَجَابُوهُ وَ الْحَمْدُ للهِ عَلَی نَعْمَائِهِ وَ أَیَادِیهِ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ شَهَادَةً تَبْلُغُهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ تُنَجِّی قَائِلَهَا وَ تَقِیَهُ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الَّذِی اجْتَبَاهُ لِوَحیِهِ وَ یَرْتَضِیَهُ، صَلَاةً تُبْلِغُهُ الزُّلْفَی وَ تُحْظِیَهُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَی آلِهِ وَ مُحِبِّیهِ، وَ النِّکَاحُ مِمَّا قَضَاهُ اللَّهُ تَعَالَی وَ أَذِنَ فِیهِ وَ إِنِّی عَبْدُهُ وَ ابْنُ عَبْدِهِ وَ ابْنُ أَمَتِهِ الرَّاغِبُ إِلَی اللَّهِ وَ الْخَاطِبُ خَیْرَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ قَدَّرْتُ لَهَا مِنَ الصَّدَاقِ أَرْبَعَمِائَةِ دِرْهَمٍ عَاجِلَةً غَیْرَ آجِلَةٍ فَهَلْ تُزَوِّجَنیهَا یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ النَّبِیُّ الْأُمِّیُّ عَلَی سُنَّةِ مَنْ مَضَی مِنْ الْمُرْسَلِینَ؟

وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْکَ یَا عَلِیُّ وَ زَوَّجَکَ اللهُ وَ رَضِیَکَ وَ اخْتَارَکَ فقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : قَبِلتُهَا مِنَ اللَّهِ وَ مِنْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا سَمِعَتْ فَاطِمَةُ بِأَنَّ أَبَاهَا زَوَّجَهَا وَ جَعَلَ الدَّرَاهِمَ مَهْرَهَا قَالَتْ: یَا أَبَتِ إِنَّ بَنَاتِ سَائِرِ النَّاسِ یُزَوَّجنَ عَلَی الدَّرَاهِمِ وَ الدَّنَانِیرِ وَ زَوَّجْتَنِی عَلَی الدَّرَاهِمِ وَ الدَّنَانِیر فَمَا الْفَرْقُ بَیْنَ بِنْتِکَ وَ بَیْنَ سَائِرِ النَّاسِ فَاسْأَل اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَ مَهْرِی شَفَاعَةَ عُصَاةِ أُمَّتِکَ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ مِنَ سَاعَتِهِ وَ بِیَدِهِ حَرِیرٌ وَ فِیهِ مَکْتُوبٌ: جَعَلَ اللَّهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ علیها السلام بِنْتِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی صلی الله علیه و آله شَفَاعَةَ أُمَّتِهِ

ص:245

الْعَاصِینَ، فَأَوْصَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام وَقْتَ خُرُوجِهَا مِنْ الدُّنْیَا بِأَنْ یُجْعَلَ ذَلِکَ الْحَرِیرُ فِی کَفَنِهَا وَ قَالَتْ: إِذَا حُشِرَتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أرْفَعُ هَذَا الْحَرِیرَ وَ أشْفَعُ عُصَاةَ أُمَّةِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ».

ترجمه:

آنگاه که فاطمه علیها السلام به سن ازدواج رسید رسول خدا صلی الله علیه و آله برای او غصه می خورد و می فرمود: او مادری ندارد که به او رسیدگی نماید و اسباب ازدواج او را مهیا کند. جبرئیل نازل شد و گفت: خدای جبار به تو سلام می رساند و می گوید: ای محمد صلی الله علیه و آله ! در امر ازدواج او غصه نخور؛ چرا که من بیشتر از تو او را دوست دارم. امر ازدواجش را به من واگذار کن و من او را همسر کسی می کنم که دوستش دارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله سجدۀ شکر کرد و جبرئیل بازگشت. وقتی روز جمعه شد جبرئیل با طبقی به همراه هزار ملک نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد. میکائیل، اسرافیل و عزرائیل نیز با طبقی به همراه هزار ملک آمدند و طبق ها را پیش روی پیامبر نهادند. حضرت صلی الله علیه و آله از جبرئیل سؤال کرد: اینها چیست؟ جبرئیل عرض کرد: خداوند می فرماید: من فاطمه علیها السلام را همسر علی علیه السلام قرار دادم اینها لباس ها و میوه های بهشت است لباس ها را بر او بپوشان و میوه ها را بر او نثار کن. رسول خدا سجده کرد. بعد سرش را بلند نمود و فرمود: ای جبرئیل! فاطمه علیها السلام به آنچه من راضی باشم راضی است و من دوست دارم این هدایا و عطایا را در دار بقاء [آخرت] نه در دار فناء [دنیا] از تو بگیرم. اما ای جبرئیل! به من خبر بده ازدواج فاطمه علیها السلام در آسمان چگونه بود؟

جبرئیل گفت: ای محمد صلی الله علیه و آله خداوند تعالی به ما دستور داد درهای بهشت را باز کنیم و درهای آتش را ببندیم. سپس عرش و کرسی و درخت طوبی و سدرة المنتهی را زینت نمود و به ولدان و غلمان دستور داد در هر قصر و خیمه و اتاقی حجله ای نصب کنند و برای ولیمه عروسی فاطمه علیها السلام بنشینند و به ملائکۀ مقرب آسمانها و [ملائکه] روحانیین دستور داد زیر درخت طوبی جمع شوند سپس خداوند بادی برانگیزاننده

ص:246

فرستاد، آن باد در بهشت وزید و از درختهای بهشت، کافور و مشک و عنبر بر ملائکه ریخت...

سپس خدای جلیل بر خود ثنا کرد و فرمود: من سیدۀ زنان عالم، فاطمه علیها السلام را همسر علی بن ابی طالب علیه السلام قرار دادم و فرمود: ای جبرئیل! تو جانشین علی علیه السلام باش و من جانشین رسولم محمد صلی الله علیه و آله پس خداوند فاطمه علیها السلام را تزویج کرد و من برای علی علیه السلام قبول نمودم. این عقد نکاح فاطمه علیها السلام در آسمان است. پس ای محمد صلی الله علیه و آله تو در زمین عقد او را بخوان. رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی بن ابی طالب علیه السلام و بعد به فاطمه علیها السلام خبر داد و اصحابش را در مسجد جمع کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند امر کرده که علی خودش خطبه بخواند. [علی علیه السلام] خطبه خواند و فرمود: حمد مخصوص خدایی است که در جلال، یگانه و در کمال، فرد و تنهاست. آفرینندۀ مخلوقاتش و زیبا گردانندۀ صفات خلقش. کسی که هیچ چیز مثل او نیست و مثل او نیست مگر خود او . بندگانش را در بلاد آفرید و ثنای خودش را به آنها الهام نمود پس آنها به حمد او، او را تسبیح و تقدیس نمودند و اوست خدایی که معبودی جز او نیست بندگانش را به نکاح امر کرده و آنها اجابت نمودند و حمد، مخصوص خداست بر نعمتهایش. شهادت می دهم که معبودی جز الله نیست؛ شهادتی که به او برسد و او را راضی گرداند و گوینده اش را نجات بخشد و حفظ نماید در روزی که انسان از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانش فرار می کند و خدا درود فرستد بر محمد صلی الله علیه و آله پیامبری که او را برای وحیش برگزید و از او راضی است درودی که او را به مقام قرب برساند و او را نزدیک گرداند و رحمت خدا بر خاندان و دوستداران او. نکاح از اموری است که قضا و اذن الهی به آن تعلق گرفته است و من بندۀ او و پسر بندۀ او و پسر کنیز اویم. رغبتم به سوی خداست و بهترین زنان عالم را خواستگاری نمودم و مهر او را، چهارصد درهم نقد معین کردم. ای رسول و پیامبر ما! آیا او را بر سنّت رسولان گذشته، به ازدواج من در خواهی آورد؟

ص:247

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: من فاطمه علیها السلام را همسر تو کردم ای علی علیه السلام ، و خداوند تو را همسر او قرار داد و تو راپسندید و اختیار نمود.

علی علیه السلام گفت: آن را از خدا و از تو ای رسول خدا صلی الله علیه و آله قبول کردم.

وقتی فاطمه علیها السلام شنید که پدرش او را تزویج نموده و درهم ها را مهر او قرار داده است گفت: پدر جان! دختران سائر مردم بر درهم و دینار شوهر می کنند شما هم مرا بر درهم و دینار تزویج نمودی. پس چه فرقی است بین دختر تو و سائر مردم؟ از خدا بخواه که مهر مرا شفاعت گنهکاران امتت قرار دهد. جبرئیل همان لحظه نازل شد و در دستش حریری بود که در آن نوشته بود: «خداوند، مهر فاطمۀ زهرا علیها السلام دختر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را شفاعت گنهکاران امت او قرار داد».

حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام رفتن از این دنیا وصیت نمود تا آن حریر در کفنش گذاشته شود و فرمود: وقتی روز قیامت محشور شوم این حریر را بر می دارم و گنهکاران امت پدرم را شفاعت می کنم.((1))


1- همچنین: قَدْ وَرَدَ فِی الْخَبَرِ: إنَّهَا لَمَّا سَمِعَت بِأَنَّ أَبَاهَا زَوَّجَهَا وَجَعَلَ الدَّرَاهِمَ مَهْرًا لَهَا فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ بَنَاتِ النَّاسِ یَتَزَوَّجْنَ بِالدَّرَاهِم فَمَا الْفَرْقُ بَیْنِی وَبَیْنَهُنَّ؟ أَسْأَلُکَ تَرِدَهَا وَتَدْعُوَ اللَّهَ تَعَالَی أَنْ یَجْعَلَ مَهْرِی الشَّفَاعَةَ فِی عُصَاةِ أُمَّتِکَ. فَنَزَلَ جَبْرَائِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ مَعَهُ بِطَاقَةٌ مِنْ حَرِیرٍ مَکْتُوبٌ فِیهَا جَعْلَ اللَّهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ شَفَاعَةَ الْمُذْنِبِینَ مِنْ أُمَّةِ أَبِیهَا فَلَمَّا احْتُضِرَتْ أَوْصَتْ بِأَنْ تُوضَعَ تِلْکَ الْبِطَاقَةُ عَلَی صَدْرِهَا تَحْتَ الْکَفَنِ فَوَضَعَتْ وَ قَالَتْ: إِذَا حُشِرتُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ رَفَعتُ تِلْکَ الْبِطَاقَةَ بِیَدِی وَ شَفِّعْتُ فِی عُصَاةِ أَمَةِ أَبِی. أخبار الدول و آثار الأول، احمد بن یوسف قرمانی، ج1، ص257؛ تجهیز الجیش، امان الله دهلوی، ص١٠٢ . قَالَ النَّسَفِیُّ: سَأَلَت فَاطِمَةُ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَنْ یَکُونَ صدَاقُهَا شَفَاعَةً لِأُمَّتِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَإِذَا صَارَتْ عَلَی الصِّرَاطِ طَلَبَتْ صدَاقَهَا.»؛ شیخ عبدالرحمن صفوری شافعی از فاضل نسفی نقل کرده است که فاطمه از پدر بزرگوارش درخواست نمود که صداق او شفاعت امت در روز قیامت باشد [و این معنی مقبول گردید] و چون [فردای قیامت] آن مخدره بر صراط بیاید و بایستد صداق خود را طلب کند. منبع: نزهه المجالس و منتخب النفایس، صفوری، ج2، ص319. همچنین: در کتب اهل تذکیر مثل سبعیات و غیره در نظر درآمده که: «چون سیّدة النّساء از چهارصد درم صداق که بهای درع بود واقف شد، به حضرت رسالت گفت: بنات همه مردم را صداق درهم و دینار باشد و دختر تو را هم از این جنس صداق بود.پس فرق چه باشد؟ از حقّ تعالی درخواست فرمای که صداق مرا شفاعت امّت تو گرداند. آن سرور مسئلت نمود. فی الفور به اجابت رسید و قطعه حریری جبرئیل- علیه السّلام- آورد، دو سطری در وی مکتوب بود. مضمونش آنکه: حقّ تعالی مهر فاطمه زهرا را شفاعت امّت عاصی پدر بزرگوار او گردانید. گویند: سیّدة النّساء رقعه را به تبرّکی نگاه می داشت تا به آخر عمر و چون وقت ارتحال سیّدة النّساء وصیت فرمود که: این نامه را با من در قبر دفن کنید که چون فردا برخیزم. حجّت خویش گردانیده امّت عاصی پدر خود را به شفاعت رسانم. منبع: مناقب مرتضوی، کشفی، ص244.

ص:248

منبع:

سبعیات، شیخ ابونصر حنفی، [م 966] ص78.

ص:249

فصل دوّم: اولین شخصیت انسانی در جنت خُلد

57) اولین شخصیتی که به بهشت در آید

روایت اول:

قَالَ رَسُولُ الله صَلَّی الله عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّم: أَوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَاطِمَةَ . أَخْرَجَهُ أَبُو صَالِحِ الْمُؤَذِّنُ، فِی مَنَاقِبِ فَاطِمَة.

ترجمه:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: نخستین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه علیها السلام است. این حدیث را ابوصالح مؤذن در «مناقب فاطمه» آورده است.

منابع:

1.میزان الاعتدال، ذهبی، [م. 748]ج2، ص618؛

2.نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص180.

3.لسان المیزان، ابن حجر، ج4، [م. 852] ص16.

4.فصول المهمة، ابن صباغ، [م. 855] ج1، ص659.

5.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]، ص52، ح114. (أبوالحسن أحمد بن میمون فی کتاب فضائل علی، و الرافعی عن بدل بن المحبر عن عبد السلام بن عجلان عن أبی یزید المدنی «إنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَال: أوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الجَنَّةَ فَاطِمَةُ علیها السلام [بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله]».

6.سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی،[م. 942] ج10، ص386.

ص:250

روایت دوم:

«... عَنْ عَلِیٍّ قَالَ أَخْبَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ أَنَّ أَوَّلَ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَنَا وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ. قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَمُحِبُّونَا قَالَ مِنْ وَرَائِکُم.»

ترجمه:

حضرت علی علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من خبر داد که اولین کسانی که وارد بهشت می شوند من و فاطمه و حسن و حسین هستیم.

گفتم: ای رسول خدا پس دوستداران ما چطور؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمودند: آنان پشت سر ما به بهشت می آیند.

منابع:

1.المستدرک، حاکم نیشابوری،[م. 405] ج3، ص 151(صحیح الاسناد و لم یخرجاه)

2.شرف المصطفی، خرگوشی، [م. 407] ج 5، ص364.

3.ذخائر العقبی، محب طبری، [م. 694] ص 123.

4.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص479.

5.مسند علی بن أبی طالب، سیوطی، [م. 911] ج 1، ص 143. (ط المطبعة العزیزیة بحیدر آباد الهند)

6.مسند فاطمةالزهرا، سیوطی، [م. 911]ص 68 ط حیدر آباد.

7.صواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی مکی، [م. 974] ص 153.

ص:251

فصل سوّم: کیفیت ورود به بهشت

58) ورود به محشر با بهتر ین صورت و کرامت و منظر

أَنْبَأَنَا دَاوُدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْقَارِی أَنْبَأَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا أَنْبَأَنَا أَبِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ اخبرنا أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ أَنْبَأَنَا أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ:«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام [یَوْم القِیَامَة] وَ عَلَیْهَا حُلَّةُ الْکَرَامَةِ [وَ] قَدْ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ فَیَنْظُرُ الْخَلَائِقُ إِلَیْهَا فَیَتَعَجَّبُونَ مِنْهَا وَ تُکْسَی أَیْضاً أَلْفَ حُلَّةٍ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ حُلَّةٍ بِخَطٍّ أَخْضَرَ: أَدْخِلُوا ابنَة نَبِیی [مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله] الْجَنَّةَ عَلَی أَحْسَنِ الصُّورَةِ وَ أَحْسَنِ الْکَرَامَةِ وَ أَحْسَنِ المَنْظَرٍ فَتُزَفُّ [إِلَی الْجَنَّةِ] کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ وَ تَتَوَّجُ بِتَاجِ العِزِّ وَ یَکُونُ مَعَهَا سَبعُونَ ألفٍ جَارِیَةٍ حُورِیةٍ عِینیَةٍ فِی یَدِ کُلِّ جَارِیَةٍ مِندِیلٌ مِن استَبرَق وَ قَد زَیَّنَ لَکَ تِلکَ الجَوَارِی مُنذُ خَلَقَهُنَّ الله».

ترجمه:

داود بن سلیمان قاری روایت کرد از امام رضا علیه السلام از اجداد طاهرینش از علی بن ابی طالب علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله که آن حضرت فرمود: دخترم فاطمه علیها السلام در حالی که حلّه کرامت -که به آب حیات مخلوط شده- در بر دارد محشور گردد و تمام خلایق با تعجّب به آن نظر کنند. سپس هزار حلّه از حلّه های بهشتی بر او پوشانده شود که بر هر یک با خطّ سبز نوشته شده است: فاطمه علیها السلام دختر پیامبرم را با نیکوترین صورت و

ص:252

کرامت و جلوه وارد بهشت کنید. پس در این حال که تاج عزّت بر سر دارد همانند عروسی به سوی بهشت روان می شود و و هفتاد هزار کنیز حوری همراه وی هستند و در دست هر کنیز پارچه ای از ابریشم است و این کنیزان را خداوند از هنگام آفرینش برای تو، فاطمه جان، زینت کرده است.

منابع:

1.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571]ج13، ص334.

با اختلاف کم در این منابع:

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] (ط:دارالفرقان): ص39، ح5 و (ط بنی الزهرا): ص30، ح5. با این عبارت: حدّثنی محمّد بن أحمد بن الحسین بن مهدی الطوسی ببخاری، حدثنا علیّ بن محمّد بن مهرویة، حدثنا داود بن سلیمان الغازی، حدثنا علیّ بن موسی الرضا، عن أبیه ... عن علی علیهم السلام قال: قال رسول اللّه صلی اللّه علیه [و آله] و سلّم»: تحشر ابنتی فاطمة، و علیها حلّة الکرامة، قد عجن بماء الحیوان».

3.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام ، ابن مغازلی[م. 483] ص295.

4.مقتل الحسین، خوارزمی[م. 568] ج1، ص90.

5.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج13، ص334.

6.فرائد السمطین، جوینی،[م. 730] ج2، ص64.

7.ذخائر العقبی، احمد بن عبد الله طبری [م. 694]، ص48.

ص:253

59) در پیش روی پیامبر صلی الله علیه و آله

«أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ بَالَوَیْهِ الْعَقِصِیُّ مِنْ أَصْلِ کِتَابِهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ نُمَیْرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو مُسْلِمٍ، قَائِدُ الْأَعْمَشِ، حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ سُهَیْلِ بْنِ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه[و آله] و سلم: «تُبْعَثُ الْأَنْبِیَاءُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی الدَّوَابِّ لِیُوافُوا بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ قَوْمِهِمُ الْمَحْشَرَ، وَیُبْعَثُ صَالِحٌ عَلَی نَاقَتِهِ، وَأُبْعَثَ عَلَی الْبُرَاقِ خَطْوُهَا عِنْدَ أَقْصَی طَرْفِهَا، وَتُبْعَثُ فَاطِمَةُ أَمَامِی».

ترجمه:

ابو هریره، روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: روز رستاخیز که فرا می رسد، پیغمبران سوار بر مرکبها هستند. تا در محشر با مردم خویش همراهی نمایند؛ چنانکه صالح بر ناقۀ خود می نشیند و من بر فراز بُراق قرار می گیرم و هنگامی که گام بر می دارد چنان است که گامهای او به آخرین نقطه دیدگان او می رسد و پیشاپیش من زهرا علیها السلام برانگیخته می شود.

منابع:

1.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص152. هذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ مُسْلِمٍ.

2.حیاة الحیوان الکبری، کمال الدین دمیری[م. 808]، ج1، ص171.

ص:254

ص:255

60) بر ناقۀ پیامبر صلی الله علیه و آله

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْوَرَّاقُ الْمُؤَدِّبُ، حَدَّثَنَا أَبُو صَالِحٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْمُهَلَّبِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی الطَّرَسُوسِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْخَطَّابِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْفَضْلِ بْنِ عَطِیَّةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ بُرَیْدَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ: «یَبْعَثُ اللهُ نَاقَةَ صَالِحٍ، فَیَشْرَبُ مِنْ لَبَنِهَا هُوَ وَ مَنْ آمَنَ بِهِ مِنْ قَوْمِهِ، وَ لِیَ حَوْضٌ کَمَا بَیْنَ عَدَنٍ إِلَی عُمَانَ، أَکْوَابُهُ عَدَدُ نُجُومِ السَّمَاءِ، فَیَسْتَسْقِی الأَنْبِیَاءُ، وَ یَبْعَثُ اللّهُ صَالِحًا عَلَی نَاقَتِه.

قَالَ مُعَاذٌ: یَا رَسُولَ اللهِ، وَ أَنْتَ عَلَی الْعَضْبَاءِ؟ قَالَ: «أَنَا أُبْعَثُ عَلَی الْبُرَاقِ، یَخُصُّنِی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ مِنْ بَیْنِ الأَنْبِیَاءِ، وَ فَاطِمَةُ ابْنَتِی عَلَی الْعَضْبَاءِ...

ترجمه:

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند، شتر حضرت صالح علیه السلام را مبعوث می کند و او و مؤمنان قومش از شیر شتر می نوشند. من نیز حوضی دارم به وسعت [دریای] عدن تا [دریای] عمان که به تعداد ستارگان آسمان لیوان دارد و انبیاء از آن می نوشند و خداوند، صالح علیه السلام را در حالی محشور می کند که سوار شترش است.

معاذ عرضه داشت: یا رسول الله، آیا شما نیز بر شتر «عضباء» سوار می شوید؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: من سوار بر بُراق محشور می شوم و این ویژگی است که خداوندِ

ص:256

عزیز و جلیل بین تمام انبیاء آن را به من اختصاص داده است و دخترم فاطمۀ زهرا علیها السلام بر عضباء سوار می شود.

منابع:

1.ذکر اخبار اصبهان(تاریخ اصفهان)، حافظ ابی نعیم اصبهانی[م. 483]، ج2، ص97. و در ج1، ص243به این عبارت: «عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : «یُحْشَرُ الْأَنْبِیَاءُ عَلَی الدَّوَابِّ، وَ أَنَا عَلَی الْبُرَاقِ، خَطْوُهَا عِنْدَ مُنْتَهَی طَرَفِهَا، وَ ابْنَتِی فَاطِمَةُ عَلَی الْعَضْبَاءِ».

2.تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج10، ص458.

ص:257

61) عبور فاطمۀ زهرا علیها السلام در پیش روی اهل محشر

روایت اول:

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ: یَا أَهْلَ الْجَمْعِ، نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ حَتَّی تَمُرَّ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ [عَلَی الصِّراطِ] فَتَمِرُّ مَعَ سَبعِینَ الفَ جَاریةٍ مِنَ الحُورِ العینِ کَمَرِّ البَرقِ».

ترجمه:

هنگامی که روز قیامت می شود منادی ندا می دهد که ای کسانی که در محشر جمعید! سر به زیر اندازید و چشمها را فروگیرید تا فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله عبور کند، پس حضرت فاطمه علیها السلام با هفتاد هزار حوری بهشتی که کنیزان آن حضرت علیها السلام هستند مانند برق عبور می کنند.

منابع

1.فوائد العراقیین، ابن عمرو النقاش[م. 414]، ص77.

2.دلائل النبوة، ابو نعیم اصفهانی،[م. 430] ج1، ص605، الفصل الثلاثون، ح550. با این عبارت: «عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا؛ فَإِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ تَجُوزُ الصِّرَاطَ إِلَی الْجَنَّةِ »

3.مقتل الحسین، الخوارزمی[م. 568]، ج1، ص95

4.بغیة الطلب، ابن عدیم[م. 660]، ج7، ص3030.

ص:258

5.ذخائر العقبی، احمد بن عبد اللّه طبری[م.694]، ص48.

6.نظم درر السمطین، الزرندی الحنفی[م. 750]، ص182و ص183(قال رسول الله صلی الله علیه و آله إذا کان یوم القیامة نادی مناد یا أهل الجمع غضوا أبصارکم عن فاطمة بنت محمد حتی تمر إلی الجنة).

7.فصول المهمة، ابن الصباغ[م. 855]، ج1، ص665 و ص666(إذا کان یوم القیامة جمع الله الأوَّلین والآخرین فی صعید واحد، ثمّ فینادی مناد من بطنان العرش: إنّ الجلیل جلّ جلاله یقول: نکّسوا وغضّوا أبصارکم ; فإنّ هذه فاطمة بنت رسول الله ( صلی الله علیه وآله ) ترید أن تمرّ علی الصراط .)

8.مختصر المحاسن المجتمعة، صفوری،[م. 894] ص188-189 (ط. دار ابن کثیر): عن أبی أیوب الأنصاری عن النبی... حتی تمر فاطمه بنت محمد علی الصراط … فتمر و معها سبعون الف جاریه من الحور العین کالبرق اللامع.

9.مسند فاطمة الزهراء، سیوطی، [م. 911]، ص47-48، ح90. و با اختلاف کم: ح91 و 92 و 99.

10. صواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی[م.974]، ص190.

11. کشف الخفاء، عجلونی[م. 1162]، ج1، ص96.

روایت دوم:

«حَدَّثَنَا أَبُو الْفَضْلِ الْحَسَنُ بْنُ یَعْقُوبَ الْعَدْلُ، وَأَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَتَّابٍ، وَأَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی دَارِمٍ الْحَافِظُ، قَالُوا: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْعَبْسِیُّ، حدثنا الْعَبَّاسُ بْنُ الْوَلِیدِ بْنُ بَکَّارٍ الضَّبِّیُّ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ الْوَاسِطِیُّ، وَ أَخْبَرَنِی أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ حَمْدَانَ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْلِمٍ الْبَصْرِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْحَمِیدِ بْنُ بَحْرٍ، حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ بَیَانَ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ، عَنْ عَلِیٍّ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله]وَ سَلَّمَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ قِیلَ: یَا أَهْلَ الْجَمْعِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ لِتَمُرَّ [حَتَّی تَمُرَّ] فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ، فَتَمُرُّ وَ عَلَیْهَا رَیْطَتَانِ خَضْرَاوَانِ».

ترجمه:

از حضرت علی [علیه السلام] روایت کرده است که شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: روز

ص:259

قیامت که فرا می رسد، منادی ای می گوید: اهل محشر! دیدگان خود را فرو بندید تا فاطمۀ زهرا علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله عبور نماید و او در حالی که دو چادرِ سبز رنگ بر سر مبارک افکنده است عبور می کند.

منابع

1.فضائل الصحابة، احمد بن حنبل[م. 241]، ج2؛ ص957.

2.معجم ابن الاعرابی،ابو سعید بن اعرابی، [م 340] ج1، ص518 و ج2، ص229. به این عبارت: « عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ، عَنْ عَلِیٍّ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ یَقُولُ: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ یَا أَهْلَ الْجَمْعِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ [وآله]وَسَلَّمَ حَتَّی تَمُرَّ»

3.معجم الکبیر، الطبرانی[م.360]، ج1، ص 108.

4.مستدرک، حاکم نیشابوری[م. 405]، ج3، ص161.( قَالَ: أَبُو مُسْلِمٍ: قَالَ لِی أَبُو قِلَابَةَ وَکَانَ مَعَنَا عَبْدُ الْحَمِیدِ أَنَّهُ قَالَ: «حَمْرَاوَانِ» هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ)؛ و ج3، ص153.

5.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری،[م. 405] (ط:دارالفرقان): ص38، ح4 و (ط بنی الزهرا): ص28، ح4. با این عبارت: « إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ مِنْ وراء الحجاب: یَا أَهْلَ الْجَمْعِ، غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ عن فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ حَتَّی تَمُرَّ ».

6.فضائل الخلفاء، ابو نعیم اصفهانی، [م. 430] ص124، ح139.

7.معرفة الصحابة، ابونعیم اصفهانی، [م. 430] ج6، ص3191، ح7331.

8.در النظیم، یوسف بن حاتم شامی مشغری عاملی[م. 664]، ص460.

9.میزان الاعتدال، ذهبی[م. 748]، ج2، ص538 .

10.مجمع الزوائد، هیثمی[م. 807]، ج9، ص212.

11.إمتاع الأسماع، مقریزی[م.845]، ج4، ص195.

12.لسان المیزان، ابن حجر[م. 852]، ج3، ص395.

13.فصول المهمة، ابن الصباغ [م. 855]، ج1، ص661.

14.خصائص الکبری، سیوطی[م. 911]، ج2، ص225.

روایت سوم:

«عَن عَائشَة قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللّٰه صَلّی اللهُ عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلّم: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ

ص:260

نَادَی مُنَادٍ یَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ طَأْطَئُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّی تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللُه عَلَیهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلّم.»

ترجمه:

[تاریخ بغداد خطیب بغدادی] به دو طریق، از عایشه روایت می کند که رسول خدا[صلی الله علیه و آله] فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا می رسد، منادی خطاب به مردم می گوید: ای اهل محشر! سرهای خود را به زیر افکنید تا فاطمه دختر محمّد [صلی الله علیه و آله]عبور کند.

منابع

1. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463] ج8، ص136.

و با اختلاف کم:

2.الفصول المهمة، ابن الصباغ[م. 855]، ج1، ص661.

3.سبل الهدی والرشاد، الصالحی الشامی[م. 942]، ج11، ص50.

4.لسان المیزان، ابن حجر[م. 972]، ج2، ص314.

5.فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی[م. 1031]، ج1، ص539.

ص:261

62) حضور در صحرای محشر با پیراهن خونین امام حسین علیه السلام

«عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام بِالْمَدِینَةِ سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهم السلام قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ علیها السلام یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدِّمَاءِ [بِدَمِ الْحُسَیْنِ علیه السلام] تَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ تَقُولُ: یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ [یَا عَدْلُ یَا جَبَّارُ] احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وَلَدِی قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهما السلام : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : وَ یَحْکُمُ لِابْنَتِی فَاطِمَةَ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ».

ترجمه:

امام رضا علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین روایت فرمود: دخترم فاطمه علیها السلام روز قیامت در حالی وارد صحرای محشر می شود که لباس هایی غرقه به خونِ [سید الشهدا علیه السلام] همراه خود دارد. پایه ای از پایه های عرش را می گیرد و می گوید: ای خدای احکم الحاکمین! بین من و قاتل فرزندم حکم کن... قسم به خدای کعبه [آن روز پروردگار عادل] به نفع دخترم قضاوت خواهد کرد.((1))


1- همچنین: قَالَ سُلَیمَانُ بنِ یسار هلالی: وُجِدَ حَجَرٌ مَکْتُوبٌ عَلَیهِ: لابُدَّ أنْ تَرِدَ القِیَامَةَ فَاطَمُ وَ قَمِیصُهَا بِدَمِ الحُسَینِ مُلَطَّخٌ وَیلٌ لِمَنْ شُفَعَاؤُهُ خُصَمَاؤُهُ وَ الصُّورُ فِی نَشْرِ الخَلَائِقِ یُنفَخُ سلیمان بن یسار گوید سنگی یافتند که بر آن نوشته بود: البتّه روز قیامت فاطمه علیها السلام بیاید و پیراهنش آغشته به خون حسین علیه السلام باشد. وای بر کسی که شفیعان [روز قیامت] دشمن او باشند، در وقتی که صور قیامت دمیده شود. منابع تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی، ج2، ص235؛ جواهر العقدین، سمهودی، ج3، ص388؛ نظم درر السمطین، زرندی حنفی، [م. 750] ص219.

ص:262

منابع:

1.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام، ابن مغازلی، [م. 483] ص294.

2.مناقب آل محمد، عبد الواحد موصلی، [م. 657] ص217.

3.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص90.

4.جواهر العقدین، سمهودی، [م. 991] ج3، ص389.

5.فرائد السمطین، جوینی،[م. 730] ج2، ص225.

ص:263

فصل چهارم: نام آن حضرت علیها السلام بر درب بهشت

63) نام فاطمۀ زهرا علیها السلام بر باب جنّت

«عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : لَیْلَةَ عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ مَکْتُوباً: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِیٌّ حُبُّ[حَبِیبُ] اللَّهِ، وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ صَفْوَةُ اللَّهِ، فَاطِمَةُ خِیَرَةُ اللَّهِ [أَمَةُ اللَّهِ]، عَلَی بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ».

ترجمه:

از ابن عباس روایت شده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: شبی که مرا به آسمان بالا بردند دیدم بر در بهشت نوشته بود: «معبودی نیست جز الله، محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست، علی علیه السلام محبوب خداست، و حسن و حسین علیهما السلام برگزیدگان خدایند، فاطمه علیها السلام اختیار شدۀ خداست، و بر دشمنان آنها لعنت خدا باد.

منابع:

1.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام ، ابن مردویه، [م. 410]ص67.

1.تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، [م. 463] ج1، ص274.

2.مناقب، خوارزمی، [م. 568] ص302.

3.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص161.

4.ترجمة امام حسین، ابن عساکر، [م. 571] ص186.

5.کفایة الطالب، گنجی شافعی، [م. 658]ص423.

6.فرائد السمطین، جوینی، [م. 730]ج2، ص74.

ص:264

ص:265

فصل پنجم: خندۀ حضرت زهرا علیها السلام در بهشت

64) خندۀ حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام در بهشت

قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ وَ بَیْنَا أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ إِذْ رَأَوْا ضَوْءاً کَضَوْءِ الشَّمْسِ وَ قَدْ أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ لَهَا [لَهُ] فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَنَّةِ: یَا رِضْوَانُ: قَالَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ: (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً) ((1)) فَیَقُولُ لَهُمْ رِضْوَانُ لَیْسَتْ هَذِهِ بِشَمْسٍ وَ لَا قَمَر وَ لَکِنْ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ ضَحِکَا ضَحِکاً أَشْرَقَتِ الْجِنَانُ مِنْ نُورِ ضَحِکِهِمَا.

ترجمه:

ابن عباس گوید: اهل بهشت، نوری مثل نور خورشید می بینند که بهشت از آن نور، درخشان گشته است. با تعجب می گویند: پروردگارا تو در کتابت گفتی که: (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً)((2)) [در آن (بهشت) آفتابی نبینند]. خدای تعالی جبرئیل را نزد آنها فرستد و به ایشان گوید: این نه خورشید است و نه ماه؛ بلکه حضرت علی و فاطمه علیهما السلام خندیدند و بهشت از نور خنده شان درخشان شد.

منابع:

1.تفسیر ثعلبی، ثعلبی، [م. 427] ج10، ص102.

2.تفسیر قرطبی، قرطبی، [م. 671] ج19، ص138:(قرطبی از ثعلبی نقل نموده با اختلاف کم در عبارت).


1- الإنسان:13.
2- همان.

ص:266

3.کشف الأسرار و عدة الأبرار، رسید الدین میبدی، [م. 530] ج 10، ص323.

4.نزهة المجالس، صفوری، [م. 894] ج2، ص228 - ط القاهرة . به همین مضمون.

5.روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، آلوسی، [م. 1270] ج 29، ص159:(با اختلاف کم در عبارت و آخر روایت را اینگونه آورده: فأشرقت الجنان من نور ثغریهما).

ص:267

فصل ششم: بناء بهشتی حضرت زهرا علیها السلام

65) بناء بهشتی مخصوص حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام

عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ فَفَعَلْتُ فَقَالَ لِی جَبْرَئِیلُ: إِنَّ اللَّهَ بَنَی جَنَّةً مِنْ لُؤْلُؤَةٍ بَیْنَ کُلِّ قَصَبَةٍ إِلَی قَصَبَةٍ لُؤْلُؤَةٌ مِنْ یَاقُوتٍ مُشَذَّرةٌ بِالذَّهَبِ وَ جَعَلَ سُقُوفَهَا زَبَرْجَداً أَخْضَرَ وَ جَعَلَ فِیهَا طَاقَاتٍ مِنْ لُؤْلُؤٍ مُکَلَّلَةً [مُکَلَّةً] بِالْیَاقُوتِ [بِالْیَواقِیتِ] ثُمَّ جَعَلَ غُرَفاً لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَ لَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ وَ لَبِنَةً مِنْ دُرٍّ وَ لَبِنَةً مِنْ یَاقُوتٍ وَ لَبِنَةً مِنْ زَبَرْجَدٍ ثُمَّ جَعَلَ فِیهَا عُیُوناً تَنْبُعُ مِنْ نَوَاحِیهَا وَ حَفَّ بِالْأَنْهَارِ وَ جَعَلَ عَلَی الْأَنْهَارِ قِبَاباً مِنْ دُرٍّ قَدْ شُعِّبَتْ بِسَلَاسِلِ الذَّهَبِ وَ حُفَّتْ بِأَنْوَاعِ الشَّجَرِ وَ بَنَی فِی کُلِّ غُصْنٍ وَ جَعَلَ فِی کُلِّ قُبَّةٍ أَرِیکَةً مِنْ دُرَّةٍ بَیْضَاءَ غِشَاؤُهَا السُّنْدُسُ وَ الْإِسْتَبْرَقُ وَ فَرَشَ أَرْضَهَا بِالزَّعْفَرَانِ وَ فَتَقَ بِالْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ وَ جَعَلَ فِی کُلِّ قُبَّةٍ حَوْرَاءَ وَ الْقُبَّةُ لَهَا مِائَةُ بَابٍ عَلَی کُلِّ بَابٍ جَارِیَتَانِ [حَارِثَانِ] وَ شَجَرَتَانِ، فِی کُلِّ قُبَّةٍ مِفْرَشٌ وَ کِتَابٌ مَکْتُوبٌ حَوْلَ الْقِبَابِ آیَةُ الْکُرْسِیِّ. فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ لِمَنْ بَنَی اللَّهُ هَذِهِ الْجَنَّةَ؟ قَالَ: بَنَاهَا لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ ابْنَتِکَ سِوَی جِنَانِهِمَا، تُحْفَةً أَتْحَفَهُمَا اللَّهُ وَ لِتَقَرَّ بِذَلِکَ عَیْنُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ.»

ترجمه:

ابن مسعود نقل می کند که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم: خداوند متعال به من فرمان داد تا فاطمه علیها السلام را به ازدواج علی علیه السلام در آورم، چنین کردم سپس جبرئیل به من گفت:

ص:268

همانا خدای تعالی بهشتی از لؤلؤ بنا نمود که بین هر قصبۀ آن تا قصبۀ دیگر لؤلؤیی از جنس یاقوت است - و بین دانه های آن لؤلؤ قطعاتی از طلا قرار دارد- و سقفهای آن زبرجد سبز است و در آنها طاقه هایی [دسته هایی] از مروارید که با یاقوت زینت شده قرار داد. سپس اتاق هایی ساخت که خشتی از طلا و خشتی از نقره و خشتی از درّ و خشتی از یاقوت و خشتی از زبرجد است. در آن باغ چشمه هایی آفرید که از همۀ اطراف آن باغ می جوشد و نهرها آن را در برگرفته و بر آن نهرها قبّه هایی از دُرّ قرار داد که با زنجیره های طلایی شعبه شعبه شده اند و در اطراف آنها انواع درختان روییده اند، و بر هر شاخه ای از آن درختان [قبّه ای] بنا کرد و در هر یک از آن قبه ها تختی از دُرّ سفید نهاد که پردۀ آن [از جنس] ابریشم نازک و ستبر است و زمین آن را با زعفران فرش نمود و با مشک و عنبر خوشبو کرد و در هر قبّه ای حوریه ای قرار داد و هر قبه ای صد در دارد و بر هر دری از آن، دو جاریه و دو درخت است. در هر قبه ای فرشی گسترانده اند و در اطراف بیرونی قبه ها آیة الکرسی نوشته شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به جبرئیل گفتم: این بهشت را خداوند برای چه کسی بنا کرده است؟ گفت: برای علی بن ابی طالب علیه السلام و دخترت فاطمه علیها السلام ، -و این غیر از بهشت های آن دو است- تحفه ای است که خداوند به آنها عطا نموده و [خداوند آنها را به این نعمت ها مفتخر نموده است] تا تو خوشحال شوی.

منابع:

1.معجم الکبیر، طبرانی، [م. 360] ج22، ص408.

2.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج1، ص121.

3.تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، [م. 571] ج42، ص129.

4.کفایة الطالب، گنجی شافعی، [م. 658] ص321.

5.مجمع الزوائد، هیثمی، [م. 807] ج9، ص204.

6.فضائل الثقلین، ایجی شافعی، [م. 820] ص457.

ص:269

66) حضرت زهرا علیها السلام در حظیرة القدس

عَن عُمَر بن الخَطاب قَالَ: «قال رَسُولَ اللَّهِ: أَنَا وَ فَاطِمَةَ وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ فِی قُبَّةٍ بَیْضَاءَ سَقْفُهَا عَرْشُ الرَّحْمَن».

ترجمه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا جایگاه فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام در حظیرة القدس در قبۀ سفیدی است که سقف آن عرش خدای رحمان است.

منابع:

1.شرف المصطفی، ابوسعید خرگوشی، [م. 407] ج 5، ص322.

2.فضائل فاطمة الزهراء، حاکم نیشابوری، [م. 405] (ط:دارالفرقان): ص64، ح60 و (ط بنی الزهرا): ص84، ح60. با اختلاف در این عبارت: «... فی حظیرة القدس فی قبة بیضاء و هی قبة المجد و شیعتنا عن یمین الرحمن تبارک و تعالی»

3.مناقب، خوارزمی [م. 568]، ص 302.

4.تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر[م. 571]، ج 13، ص 229.

5.ترجمة الإمام الحسن، ابن عساکر، [م. 571] ص 122.

6.مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ابن منظور [711]،ج 7، ص 20. ط دار الفکر

7.مسند فاطمة، سیوطی[م. 911]، ص 45. (ط المطبعة العزیزیة بحیدر آباد – الهند).

8.إتحاف السائل، مناوی [م. 1031]، ص64 .

ص:270

و به همین مضمون:((1))

9.مجمع الزوائد، هیثمی[م. 807]، ج 9، ص 174

10.لسان المیزان، ابن حجر[م. 852]، ج 2، ص 94.

11.مسند فاطمةالزهرا، سیوطی[م. 911]، ص 46. ط المطبعة العزیزیة بحیدر آباد.


1- در این منابع با این عبارت: «و عن أبی موسی الأشعری قال قال رسول الله صلی الله علیه و سلم أنا و علی و فاطمة و الحسن و الحسین یوم القیامة فی قبة تحت العرش».

ص:271

فصل هفتم: آثار محبت آن حضرت علیها السلام در قیامت

67) آثار محبت فاطمۀ زهرا علیها السلام در صد موطن از موت تا قیامت

«عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ. یَا سَلْمَانُ حُبُ فَاطِمَةَ علیها السلام یَنْفَعُ فِی مِائَةٍ مِنَ الْمَوَاطِنِ أَیْسَرُهَا الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِیزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْعَرْضُ وَ الْحِسَابُ [المحاسبه] فَمَنْ رَضِیَتِ ابْنَتِی عَنْهُ رَضِیتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیتُ عَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ علیها السلام غَضِبْتُ عَلَیْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَیْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ. یَا سَلْمَانُ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُهَا وَ یَظْلِمُ بَعْلَهَا [أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ] عَلِیّاً علیه السلام وَ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُ شِیعَتَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا.»

ترجمه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای سلمان! کسی که دخترم فاطمه علیها السلام را دوست بدارد در بهشت همراه من است، و کسی که او را ناراحت کند در آتش خواهد بود. ای سلمان! دوستی فاطمه علیها السلام در صد موطن نفع می دهد که آسانترینِ آنها حال مردن و قبر و محشر و صراط و حساب است. پس کسی که دخترم فاطمه علیها السلام از او خشنود باشد من از او خشنودم، و کسی که من از او خشنودم خدا از او خشنود است، و کسی که دخترم فاطمه علیها السلام بر او خشمناک باشد من بر او خشمناکم، و کسی که من بر او خشمناک باشم خدا بر او خشمناک است.

ص:272

ای سلمان! وای بر کسی که به دخترم فاطمه علیها السلام ستم کند و وای به حال کسی که به شوهرش علی علیه السلام ظلم نماید، و وای بر کسی که به فرزندان و شیعیان او ستم کند.

منابع:

1.مقتل الحسین، خوارزمی، [م. 568] ج 1، ص101.

2.فرائد السمطین، جوینی، [م. 730] ج 2، ص68.

ص:273

فهرست منابع

ص:274

ص:275

فهرست منابع

1.اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب و الفضائل (ناشر: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه / مکان نشر: تهران / سال چاپ: 1427 ق / نوبت چاپ: اول) [زین الدین محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفین بن علی بن زین العابدین الحدادی ثم المناوی القاهری م: 1031ه- ق] (عمر کحاله در معجم المؤلفین و اسماعیل باشا بغدادی در ایضاح المکنون به محمد بن عبد الله الاکراوی القلقشندی م. 1035 نسبت داده اند.)

2.الإتحاف بحب الأشراف (ناشر: دار الکتاب / مکان نشر: قم / سال چاپ: 1423 ق / نوبت چاپ: اوّل) [جمال الدین شبراوی م. 1171 ق]

3.أحکام القرآن (تحقیق: عبد السلام محمد علی شاهین/ الطبعة الأولی 1415 - 1995 م/ الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان) [الجصاص م. 370]

4.إحیاء المیت بفضائل اهل البیت علیهم السلام (ناشر: المجمع العالمی لاهل البیت علیهم السلام / مکان نشر: تهران / سال چاپ: 1421 ق / نوبت چاپ: اوّل) [جلال الدین سیوطی م. 911 ق]

5.إحیاء علوم الدین[(الناشر: دار الکتاب العربی – بیروت) الغزالی م. 505]

6.أخبار الدول و آثار الأول، (التحقیق: حلیط احمد- سعد فهمی/الناشر: عالم الکتب البیروت) [احمد بن یوسف قرمانی م. 1019]

7.الأدب المفرد (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1406 - 1986 م/ ناشر: مؤسسة الکتب الثقافیة - بیروت – لبنان) [البخاری م. 256]

8.أساس البلاغة (سنة الطبع: 1960/ الناشر: دار ومطابع الشعب – القاهرة) [الزمخشری م. 538]

9.الاستیعاب (تحقیق: علی محمد البجاوی/ چاپ الأولی/ سال چاپ: 1412/ چاپخانه: بیروت - دار الجیل/ ناشر: دار الجیل) [ابن عبد البر م .463]

10.اُسد الغابة (الناشر: انتشارات اسماعیلیان- تهران) [عبد الواحد الشیبانی المعروف بابن الاثیر م. 630]

ص:276

11.اسعاف الراغبین فی سیرة المصطفی و فضائل اهل بیته الطاهرین، (مطبوع بهامش نور الأبصار) [أبوالعرفان محمد بن علی الصبان الشافعی م. 1206ه-]

12.أسنی المطالب فی مناقب الإمام علی( علیه السلام ) (ناشر: نقش جهان / مکان نشر: تهران / سال چاپ: بی تا [نویسنده: شمس الدین محمد بن محمد بن محمد الجزری م. 883]

13.الاصابة فی تمیز الصحابة (التحقیق: الشیخ عادل احمد عبد الموجود/ الناشر: دار الکتب العلمیة- بیروت/ الطبعة الاولی 1415ه- ق) [احمد بن علی بن حجر عسقلانی م. 852]

14.الأغانی (ناشر: دار إحیاء التراث العربی) [أبی الفرج الأصفهانی م. 356]

15.الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله صلی الله علیه و آله والثلاثة الخلفا (تحقیق: محمد عبد القادر عطا/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1420 - 2000 م/ ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت) [سلیمان بن موسی الکلاعی م. 634]

16.الإکمال فی أسماء الرجال (تعلیق : أبی أسد الله بن الحافظ محمد عبد الله الأنصاری/ ناشر: مؤسسة أهل البیت) [ولی الدین الخطیب التبریزی م. 741]

17.إمتاع الأسماع (تحقیق: تحقیق و تعلیق: محمد عبد الحمید النمیسی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1420 - 1999 م/ ناشر: منشورات محمد علی بیضون، دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان) [المقریزی م. 845]

18.أنساب الأشراف (تحقیق: الدکتور محمد حمید الله/ سال چاپ: 1959م/ مطابع دار المعارف بمصر - معهد المخطوطات بجامعة الدول العربیة بالاشتراک مع دار المعارف بمصر) [أحمد بن یحیی بن جابر (البلاذری) م. 279]

19.الأوائل لابن أبی عاصم (المحقق: محمد بن ناصر العجمی / الناشر: دار الخلفاء للکتاب الإسلامی - الکویت) [أبو بکر بن أبی عاصم وهو أحمد بن عمرو بن الضحاک بن مخلد الشیبانی م. 287ه-]

20.الآحاد و المثانی (التحقیق: باسم فیصل أحمد الجوابرة/ الطبعة: الأولی: 1411 - 1991 م الناشر: دار الدرایة للطباعة و النشر و التوزیع) [بابن ابی عاصم (ضحاک) م. 287]

21.البدء و التاریخ، المقدسی، [م. نحو355]

22.البدایة والنهایة (التحقیق و التدقیق و التعلیق: علی شیری/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1408ه- ق/ الناشر و المطبعة: دار احیاء التراث العربی- بیروت) [ابی الفداء اسماعیل بن کثیر الدمشقی م. 774]

23.بغیة الطلب فی تاریخ حلب (حققه وقدم له : الدکتور سهیل زکار/ السنة الاطبع: 1408 - 1988 دمشق/ الناشر: مؤسسة البلاغ - بیروت – لبنان) [عمر بن أحمد العقیلی الحلبی (ابن العدیم) م. 660]

24.تاج العروس (تحقیق: علی شیری/ سال چاپ: 1414 - 1994م/ ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع – بیروت) [الزبیدی م. 1205]

ص:277

25.تاریخ الاسلام (التحقیق: عمر عبد السلام تدمری / الطبعة: الاولی: 1407 ه- ق/ الناشر و المطبعة: دار الکتب العربی) [ذهبی م. 748]

26.تاریخ الاسلام ، عهد الخلفاء الراشدین (التحقیق : عمر عبد السلام تدمری/ الناشر و المطبعة: دار الکتب العربی/ الطبعة الاولی 1407 ه- ق) [ذهبی م. 748]

27.تاریخ مدینة دمشق (التحقیق: علی شیری/ الناشر و المطبعة: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان/ تاریخ الطبع 1415 ه- ق) [ابن عساکر م. 571]

28.تاریخ الأمم و الملوک (ناشر: دار التراث / مکان نشر: بیروت / سال چاپ: 1387 ق / نوبت چاپ: دوم) [محمد بن جریر طبری م. 310 ق]

29.تاریخ الخمیس فی أحوال أنفس النفیس (ناشر: دار الصادر / مکان نشر: بیروت / سال چاپ: بی تا) [شیخ حسین دیار بکری م. 966 ق]

30.تاریخ المدینة (تحقیق: فهیم محمد شلتوت/ سنة الطبع: 1410 - 1368 ش/ المطبعة: القدس – قم/ الناشر: دار الفکر - قم – إیران) [ابن شبة النمیری م. 262]

31.تاریخ بغداد (دراسة و تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1417 - 1997 م/ ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت) [الخطیب البغدادی م. 463]

32.تاریخ گزیده (باهتمام دکتر عبد الحسین نوائی/ الطبعة: الثانیة 1362 ش/ چاپخانه سپهر ، تهران/ ناشر: مؤسسهء انتشارات امیر کبیر- چاپ اول : 1339 ش / چاپ دوم : 1362 ش([حمد الله مستوفی قزوینی م. نحو 750]

33.تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام، ابن ضیاء، [م. 854]

34.تحفة الأحوذی (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1410 - 1990 م/ ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان) [المبارکفوری م. 1282]

35.تخریج الأحادیث والآثار (تحقیق: عبد الله بن عبد الرحمن السعد/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1414/ ناشر: الریاض - دار ابن خزیمة) [الزیلعی م. 762]

36.التذکرة الحمدونیة (تحقیق : احسان عبّاس و بکر عبّاس/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1996 م/ ناشر: دار صادر للطباعة والنشر) [ابن حمدون م. 562]

37.تذکرة الخواص (سال چاپ: 1418 ق/ ناشر: منشورات الشریف الرضی)[سبط بن جوزی م. 654 ق]

38.ترجمة الإمام الحسن (التحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی/ الطبعة: الأولی 1400 - 1980 م/ الناشر: مؤسسة المحمودی للطباعة والنشر - بیروت – لبنان) [ابن عساکر م. 571]

39.ترجمة الإمام الحسین (ع) (تحقیق : الشیخ محمد باقر المحمودی/ قم چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1414 - چاپخانه : فروردین/ ناشر: مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة) [ابن عساکر م. 571]

ص:278

40. الترغیب والترهیب من الحدیث الشریف (ضبط أحادیثه وعلق علیه : مصطفی محمد عماره/ سنة الطبع: 1408 - 1988 م/ الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [عبد العظیم المنذری م. 656]

41.التعدیل والتجریح (التحقیق: الأستاذ أحمد البزار/ المطبعة :وزارة الأوقاف والشؤون الإسلامیة – مراکش/ الناشر: وزارة الأوقاف والشؤون الإسلامیة – مراکش) [سلیمان بن خلف بن سعد ، ابن أیوب الباجی المالکی م. 474]

42.تفسیر کشاف [زمخشری م. 538]

43.تفسیر أبی السعود (ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت) [أبی السعود م. 951]

44.تفسیر البحر المحیط (الشیخ عادل أحمد عبد الموجود - الشیخ علی محمد معوض/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1422 - 2001م/ چاپخانه: لبنان/ بیروت - دار الکتب العلمیة/ ناشر: دار الکتب العلمیة) [أبی حیان الأندلسی م. 745]

45.تفسیر البیضاوی (المطبعة: بیروت - دار الفکر/ الناشر: دار الفکر) [البیضاوی م. 682]

46.تفسیر الثعلبی (تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة و تدقیق الأستاذ نظیر الساعدی/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1422 - 2002م/ چاپخانه : بیروت - لبنان - دار إحیاء التراث العربی/ ناشر: دار إحیاء التراث العربی) [الثعلبی م. 427]

47.تفسیر الرازی (تفسیر کبیر) [الرازی م. 606]

48.تفسیر السمرقندی (تحقیق: د.محمود مطرجی/ چاپخانه: بیروت - دار الفکر/ ناشر: دار الفکر) [أبو اللیث السمرقندی م. 383]

49.تفسیر السمعانی (تحقیق: یاسر بن إبراهیم و غنیم بن عباس بن غنیم/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1418 - 1997م/ ناشر: دار الوطن – الریاض) [السمعانی م. 489]

50.تفسیر القرآن (تحقیق: الدکتور مصطفی مسلم محمد/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1410 - 1989 م/ ناشر: مکتبة الرشد للنشر والتوزیع الریاض - المملکة العربیة السعودیة) [عبد الرزاق الصنعانی م. 211]

51.تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن أبی حاتم) (تحقیق: أسعد محمد الطبیب/ ناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع) [ابن أبی حاتم الرازی م. 327]

52.تفسیر القرآن العظیم (تفسیر ابن کثیر) (تقدیم : یوسف عبد الرحمن المرعشلی/ سال چاپ: 1412 - 1992 م/ ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [ابن کثیر م. 774]

53.تنزیه الشریعة المرفوعة عن الأخبار الشنیعة الموضوعة (تحقیق: السید عبد الله بن الصدیق الغماری - عبد الوهاب عبد اللطیف/ چاپ: الأولی/ چاپخانه: مطبعة عاطف – مصر/ ناشر: مکتبة القاهرة - علی یوسف سلیمان) [علی بن محمد الکنانی م. 963]

54.توضیح الدلائل، شهاب الدین شیرازی شافعی

ص:279

55.تهذیب التهذیب (الطبعة: الأولی 1404 - 1984 م/ الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [ابن حجر م. 852]

56.تهذیب الکمال (تحقیق و ضبط و تعلیق: الدکتور بشار عواد معروف/ چاپ: الرابعة/ سال چاپ: 1406- 1985 م/ ناشر: مؤسسة الرسالة- بیروت- لبنان) [المزی م. 742]

57.جامع الاحادیث، [جلال الدین السیوطی م. 911]

58.جامع البیان عن تأویل آی القرآن (تقدیم : الشیخ خلیل المیس/ ضبط وتوثیق وتخریج : صدقی جمیل العطار/ سنة الطبع: 1415 - 1995 م/ الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [محمد بن جریر الطبری م. 310]

59.الجامع الصغیر (چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1401 - 1981 م/ ناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع – بیروت) [جلال الدین السیوطی م. 911]

60.الجامع لاحکام القرآن (تفسیر القرطبی) (تحقیق: تصحیح: أحمد عبد العلیم البردونی/ ناشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت - لبنان) [القرطبی م. 671]

61.الجرح والتعدیل (الطبعة: الأولی 1371 - 1952 م/ المطبعة: مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة - بحیدر آباد الدکن – الهند/ الناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت) [ابن أبی حاتم الرازی م. 327]

62.جواهر العقدین فی فضل الشرفین، نورالدین علی بن عبدالله سمهودی. م. 991.

63.الجوهرة فی نسب الإمام علی و آله (ناشر: انصاریان / مکان نشر: قم / سال چاپ: بی تا) [محمد بن ابی بکر انصاری تلمسانی م. قرن هفتم]

64.الجوهرة فی نسب الإمام علی وآله (تحقیق: دکتور محمد التونجی، ناشر: مکتبة النوری، دمشق- چاپ: الأولی- سال چاپ: 1402-چاپخانه: مؤسسة الأعلم للمطبوعات . بیروت) [البری م. ق 7]

65.حاشیة رد المحتار (إشراف : مکتب البحوث والدراسات- جدیدة منقحة مصححة/ سنة الطبع: 1415 - 1995 م/ الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [ابن عابدین م. 1252]

66.حدائق الأنوار و مطالع الأسرار فی سیرة النبی المختار (ناشر: دار المنهاج / مکان نشر: جده / سال چاپ: 1419 ق / نوبت چاپ: اوّل) [محمد بن بحر حضرمی م. 930 ق]

67.حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء (الناشر: السعادة - بجوار محافظة مصر، 1394ه- - 1974م / ثم صورتها عدة دور منها: 1 - دار الکتاب العربی – بیروت. 2 - دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت 3- دار الکتب العلمیة- بیروت (طبعة 1409ه- بدون تحقیق) [أبو نعیم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسی بن مهران الأصبهانی م. 430ه-]

68.حیاة الحیوان الکبری (الطبعة: الثانیة 1424/ الناشر: دار الکتب العلمیة) [کمال الدین دمیری م. 808]

69.حیاة الصحابة، [کاندهلوی هندی م.1384]

ص:280

70.خصائص أمیر المؤمنین علیه السلام (تحقیق وتصحیح الأسانید ووضع الفهارس : محمد هادی الأمینی - ناشر : مکتبة نینوی الحدیثة - طهران) [نسائی م. 303 ه- ق]

71.الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (ناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر - بیروت – لبنان) [جلال الدین السیوطی م. 911]

72.الدر النظیم (ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [یوسف بن حاتم الشامی المشغری العاملی م. 664]

73.الدرة الثمینة فی أخبار المدینة (المحقق: حسین محمد علی شکری / الناشر: شرکة دار الأرقم بن أبی الأرقم) [محب الدین أبو عبد الله محمد بن محمود بن الحسن المعروف بابن النجار م. 643ه-]

74.ذخائر العقبی (سال چاپ: 1356/ ناشر: مکتبة القدسی لصاحبها حسام الدین القدسی - القاهرة) [احمد بن عبد الله الطبری م. 694]

75.الذریة الطاهرة النبویة (تحقیق: سعد المبارک الحسن/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1407/ ناشر: الدار السلفیة – الکویت) [محمد بن أحمد الدولابی م. 310]

76.ذکر أخبار إصبهان (سال چاپ: 1934 م/ چاپخانه: لیدن المحروسة - بریل) [الحافظ الأصبهانی م. 430]

77.ذیل تاریخ بغداد (دراسة وتحقیق : مصطفی عبد القادر یحیی/ الطبعة الأولی 1417 - 1997 م/ الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان) [ابن النجار البغدادی م. 643]

78.ربیع الأبرار ونصوص الأخبار (تحقیق: عبد الأمیر مهنا/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1412 - 1992م/ ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت) [الزمخشری م. 538]

79.الرخصة فی تقبیل الید (تحقیق: محمود محمد الحداد/ الطبعة الأولی 1408/ الناشر: دار العاصمة – الریاض) [أبی بکر المقری م. 381]

80.الرقائق معروف بالأخوانیات، (مخطوط) [شیخ عبد الله حنفی م. 800]

81.تفسیر آلوسی (روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم)، [آلوسی م. 1270]

82.الروض الأنف فی تفسیر السیرة النبویة لابن هشام (قدم له وعلق علیه وضطبه: طه عبد الرؤوف سعد/ سنة الطبع: 1409 - 1989 م/ الناشر: دار الفکر - بیروت – لبنان) [عبد الرحمن بن عبد الله ابن أحمد بن أبی الحسن الخثعمی السهیلی م. 581]

83.الروض الفائق فی المواعظ و الرقائق، ابو مدین شعیب بن عبد الله بن سعد مصری(الشیخ شعیب الحریفش)

84.الروض الفائق فی المواعظ و الرقائق،( طبع القاهرة ) [ابو مدین شعیب بن عبد الله بن سعد بن عبدالکافی المصری المکی المالکی (الشیخ شعیب الحریفش) م. 801].

ص:281

85.ریاض الصالحین (الطبعة الثانیة 1411 - 1991 م/ الناشر: دار الفکر المعاصر بیروت لبنان) [النووی م. 676]

86.السبعیات فی مواعظ البریات، (مخطوط: مکتبة جامعة الملک سعود)[شیخ ابونصر محمد بن عبدالرحمن الهمذانی الحنفی م. 966]

87.سبل الهدی و الرشاد (تحقیق: تحقیق و تعلیق: الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، الشیخ علی محمد معوض/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1414 - 1993 م/ ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان) [الصالحی الشامی م. 942]

88.سقیفة و فدک، الجوهری م. 323

89.سنن ابن ماجة ( تحقیق : تحقیق وترقیم وتعلیق: محمد فؤاد عبد الباقی - ناشر : دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع [محمد بن یزید القزوینی م. 273]

90.سنن ابی داود (التحقیق و التعلیق: سعید محمد اللحام/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1410 ه- ق/ الناشر: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع) [ابن الاشعث السجستانی م. 275]

91.السنن الکبری (التحقیق: عبد الغفار سلیمان البنداری و سید کسروی حسن/ الطبعة: الاولی: 1411 ه- ق/ الناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان) [نسائی م. 303 ه- ق]

92.السنن الکبری (الناشر و المطبعة: دار الفکر-بیروت)[احمد بن الحسین بن علی البیهقی م. 458 ه- ق]

93.سنن ترمذی (تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف/ تاریخ الطبع: 1403 ه- ق/ الناشر و المطبعة: دار الفکر- بیروت) [ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة الترمذی م. 279ه ق]

94.سنن سعید بن منصور (تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی/ ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت – لبنان) [سعید بن منصور بن شعبة الخراسانی المکی م. 227]

95.سیر أعلام النبلاء (شراف و تخریج: شعیب الأرنؤوط و تحقیق: حسین الأسد/ الطبعة: التاسعة/ تاریخ الطبع: 1413 ه- ق/ الناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت) [ذهبی م.748]

96.السیرة النبویة (التحقیق: مصطفی عبد الواحد/ الناشر: دارالمعرفة - بیروت/ الطبعة الاولی 1396ه- ق) [ابی الفداء اسماعیل بن کثیر م. 774]

97.سیرة ابن إسحاق (السیر والمغازی) (تحقیق: محمد حمید الله/ الناشر والمطبعة: معهد الدراسات والأبحاث للتعریف) [محمد بن إسحاق المطلبی (ابن اسحاق) م. 151]

98.السیرة الحلبیة (سال چاپ: 1400/ ناشر: دار المعرفة- بیروت) [الحلبی م. 1044]

99.السیرة النبویة (عیون الأثر) (الطبعة جدیدة مصححة 1406 - 1986 م/ الناشر: مؤسسة عز الدین للطباعة والنشر - بیروت – لبنان) [ابن سید الناس م. 734]

100.الشرح الکبیر (ناشر: دار الکتاب العربی) [عبد الرحمن بن قدامه 682]

ص:282

101.شرح المقاصد فی علم الکلام (الطبعة: الأولی 1401 - 1981م/ المطبعة: باکستان - دار المعارف النعمانیة/ الناشر: دار المعارف النعمانیة) [التفتازانی م. 792]

102.شرح مشکل الآثار ، تحقیق: شعیب الأرنؤوط / الناشر: مؤسسة الرسالة / الطبعة: الأولی - 1415 ه-، 1494 م [أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة بن عبد الملک بن سلمة الأزدی الحجری المصری المعروف بالطحاوی (م: 321ه-]

103.شرح معانی الآثار (تحقیق وتعلیق: محمد زهری النجار/ الطبعة الثالثة 1416 - 1996 م/ الناشر: دار الکتب العلمیة) [أحمد بن محمد بن سلمة الأزدی الحجری المصری الطحاوی م. 321]

104.شرح نهج البلاغة (التحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم/ المطبعة: منشورات مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی/الناشر: دار احیاء الکتب العربیة) [ابن ابی الحدید المعتزلی م. 656]

105.شرف المصطفی (ناشر: دار البشائر الإسلامیة / مکان نشر: مکه / سال چاپ: 1424 ق / نوبت چاپ: اوّل) [ابوسعید خرگوشی نیشابوری م. 406 ق]

106.صحیح ابن حبان (تحقیق:شعیب الارنؤوط/ الناشر و المطبعة: مؤسسة الرسالة/ الطبعة الثانیة 1414ه- ق – 1993 م) [محمد بن حبان بن احمد م. 354 ه- ق]

107.صحیح بخاری (الناشر و المطبعة: دارالفکر- بیروت/ الطبعة بالافست عن طبعة دار الطباعة العامرة باستانلبول 1401 ه- ق) [محمد بن اسماعیل بخاری م. 256 ه- ق]

108.صحیح مسلم (الناشر: دارالفکر- بیروت/ طبعة مصححة ومقابلة علی عدة مخطوطات ونسخ معتمدة) [مسلم ابن الحجاج ابن مسلم القشیری النیشابوری م.261 ه- ق]

109.الصواعق المحرقة فی الرد علی أهل البدع والزندقة (خرج أحادیثه وعلق حواشیه وقدم له : عبد الوهاب عبد اللطیف/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1385 - 1965م/ چاپخانه: شرکة الطباعة الفنیة المتحدة/ ناشر: مکتبة القاهرة) [أحمد بن حجر الهیتمی المکی م. 974]

110.ضعفاء العقیلی (الدکتور عبد المعطی أمین قلعجی/ چاپ: الثانیة/ سال چاپ: 1418/ چاپخانه: دار الکتب العلمیة-بیروت/ناشر: دار الکتب العلمیة بیروت) [العقیلی م. 322]

111.الطبقات الکبری (ناشر: دار صادر – بیروت) [ابن سعد م. 230]

112.العرائس فی قصص الانبیاء(عرائس المجالس)، مطبع الحیدری [ثعلبی م. 427]

113.العسل المصفی من تهذیب زین الفتی فی شرح سورة هل أتی، [احمد بن محمد بن علی عاصمی . م. قرن4]

114.عمدة القاری (الناشر و المطبعة: دار احیاء تراث العربی) [عینی م. 855]

115.غریب الحدیث، أبو الفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد بن علی بن عبید الله القرشی التیمی البکری البغدادی الحنبلی المشتهر بابن الجوزی[م. 597]

ص:283

116.غزوات الرسول وسرایاه (تقدیم: احمد عبد الغفور عطار/ سال چاپ: 1401 - 1981 م/ ناشر: دار بیروت - للطباعة والنشر - بیروت – لبنان) [ابن سعد م. 230]

117.الفایق فی غریب الحدیث (ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - چاپ : الأولی - سال چاپ : 1417 - 1996 م) [جار الله الزمخشری م. 538]

118.فتح الباری (الناشر و المطبعة: دار المعرفة للطباعة و النشر- بیروت/ الطبعة الثانیة) [ابن حجر عسقلانی م. 852 ه- ق]

119.الفتح السماوی (تحقیق: أحمد مجتبی/ المطبعة: الریاض - دار العاصمة/ الناشر: دار العاصمة) [المناوی م. 1031]

120.فتح القدیر (المطبعة: عالم الکتب/ الناشر: عالم الکتب) [الشوکانی م. 1255]

121.فتوح البلدان (نشر وإلحاق وفهرسة : الدکتور صلاح الدین المنجد/ سنة الطبع: 1956 م/ المطبعة: مطبعة لجنة البیان العربی/ الناشر: مکتبة النهضة المصریة – القاهرة) [أحمد بن یحیی بن جابر (البلاذری) م. 279]

122.فتوحات الربانیة، [شیخ محمد بن علان صدیقی شافعی م. 1057]

123.فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السبطین و الأئمة من ذریتهم علیهم السلام (ناشر: مؤسسة المحمود / مکان نشر: بیروت / سال چاپ: 1400 ق / نوبت چاپ: اوّل) [صدرالدین ابراهیم بن محمد بن مؤید حمّویی جُوینی شافعی م. 730 ق]

124.الفردوس بمأثور الخطاب (المحقق: السعید بن بسیونی زغلول / الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / الطبعة: الأولی، 1406 ه- - 1986م) [شیرویه بن شهردار بن شیرو یه بن فناخسرو، أبو شجاع الدیلمیّ الهمذانی م. 509ه-]

125.الفصول المهمة فی معرفة الأئمة (تحقیق: سامی الغریری/ الطبعة: الأولی 1422/ المطبعة: سرور/ الناشر: دار الحدیث للطباعة والنشر) [علی بن محمد أحمد المالکی (ابن الصباغ) م. 855]

126.فضائل الثقلین من کتاب توضیح الدلائل علی ترجیح الفضائل (ناشر: المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیة- المعاونیة الثقافیة) [سید شهادب الدین احمد بن عبد الله الشافعی الإیجی م. 820 ق]

127.فضائل الخلفاء الأربعة وغیرهم لأبی نعیم الأصبهانی (تحقیق: صالح بن محمد العقیل / الناشر: دار البخاری للنشر والتوزیع، المدینة المنورة) [المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسی بن مهران الأصبهانی م. 430ه-]

128.فضائل الصحابة (تحقیق: وصی الله بن محمد/ ناشر: داربن الجوزی / محل نشر: قاهره)[احمد بن حنبل م. 241 ه- ق].

129.فضائل الصحابه (ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - لبنان) [نسائی م. 303 ه- ق]

ص:284

130.فضائل سیدة النساء (تحقیق: أبو إسحاق الحوینی الأثری/ چاپ: الأولی/ سال چاپ: 1411/ ناشر: مکتبة التربیة الإسلامیة – القاهرة) [عمر بن شاهین (ابن شاهین) م. 385]

131.فضائل فاطمة الزهراء (تقدیم وتحقیق: الدکتور محمد هادی الأمینی/ سال چاپ: 1412 - 1992 م/ ناشر: مؤسسة الغدیر للمطبوعات - دار الکتاب الإسلامی - بیروت – لبنان) [عمر بن شاهین (ابن شاهین) م. 385]

132.فضائل فاطمة الزهراء، (دار الفرقان للنشر و التوزیع القاهره / تحقیق علی رضا بن عبدالله بن علی رضا / البعة الاولی: 1429 ه- /2008 م) و طبع دیگر: (ناشر: انتشارات بنی الزهراء / چاب سبحان نوبت اول1391 / مترجم جابر رضوانی) [الحافظ ابی عبد الله الحاکم النیسابوری م. 405]

133.فضل آل البیت (التحقیق: السید علی عاشور) [المقریزی م. 845]

134.فوائد العراقیین (التحقیق: مجدی السید إبراهیم/ الناشر: مکتبة القرآن – القاهرة) [محمد بن علی بن عمرو النقاش الأصفهانی الخلیلی الحنبلی م. 414]

135.فیض القدیر، شرح الجامع الصغیر (التحقیق و التصحیح: أحمد عبد السلام/ الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1415 ه- ق/ الناشر: دارالکتب العلمیة- بیروت) [مناوی م. 1031]

136.القاموس المحیط [الفیروز آبادی م. 817]

137.قصص الأنبیاء [ابن کثیر م. 774] (تحقیق: مصطفی عبد الواحد/ الطبعة الأولی 1388 - 1968 م/ المطبعة: دار التألیف – مصر/ الناشر: دار الکتب الحدیثة) [ابن کثیر م. 774]

138.کنز العمال (ضبط و تفسیر: الشیخ بکری حیانی/ تصحیح و فهرسة: الشیخ صفوة السقا/ تاریخ الطبع: 1409 ه- ق/ الناشر و المطبعة: مؤسسة الرسالة- بیروت) و (طبع آخر) [المتقی الهندی م. 975]

139.کنوز الحقائق (کنز الحقائق) فی حدیث خیر الخلائق، (مخطوط: مکتبة جامعة الملک سعود) [مناوی،م. 1031]

140.الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة (قابلها بأصل مؤلفیهما وقدم لهما وعلق علیهما : محمد عوامة (دار القبلة للثقافة الاسلامیة - جدة) وخرج نصوصهما : أحمد محمد نمر الخطیب (مؤسسة علوم القرآن - جدة)/ الطبعة الأولی 1413 - 1992 م/ الناشر: دار القبلة للثقافة الاسلامیة - جدة / مؤسسة علوم القرآن – جدة) [الذهبی م. 748]

141.الکامل (قراءة وتدقیق : یحیی مختار غزاوی/ الطبعة الثالثة محرم 1409 - 1988 م/ المطبعة: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [عبد الله بن عدی الجرجانی م. 365]

142.کتاب الأوائل (تحقیق: محمد شکور بن محمود الحاجی أمریر/ الطبعة الأولی 1403/ الناشر: مؤسسة الرسالة ، دار الفرقان – بیروت) [الطبرانی م. 360]

143.کشف الأسرار و عدة الأبرار، ( معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری، متوفای 481 ه. ق) ناشر: امیر کبیر / مکان چاپ: ایران- تهران / سال چاپ: 1371 ه. [رسید الدین میبدی، م. 530 ه- ق]

ص:285

144.کشف الخفاء (ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - چاپ : الثالثة - سال چاپ : 1408 - 1988 م) [العجلونی م. 1162]

145.الکنی جزء من التاریخ الکبیر (الناشر: المکتبة الإسلامیة - دیار بکر – ترکیا) [البخاری م. 256]

146.الکنی والأسماء (المحقق: أبو قتیبة نظر محمد الفاریابی / الناشر: دار ابن حزم - بیروت/ لبنان / الطبعة: الأولی، 1421 ه- - 2000م) [أبو بِشْر محمد بن أحمد بن حماد بن سعید بن مسلم الأنصاری الدولابی الرازی م. 310ه-]

147.لباب النقول (تصحیح: أحمد عبد الشافی/ المطبعة: دار الکتب العلمیة – بیروت/ الناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت) [جلال الدین السیوطی م. 911]

148.لسان العرب (ناشر: نشر أدب الحوزة / سال چاپ: محرم 1405) [ابن منظور م. 711]

149.لسان المیزان (الطبعة: الثانیة/ تاریخ الطبع: 1390ه- ق/الناشر: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات-بیروت) [شهاب الدین ابی الفضل احمد بن علی بن حجر العسقلانی م. 825]

150.المجروحین (التحقیق: محمود إبراهیم زاید) [ابن حبان م. 354]

151.مجمع الزوائد (الناشر و المطبعة: دارالکتب العلمیة- بیروت/ تاریخ الطبع 1408 ه- ق – 1988 م) [نور الدین علی بن ابی بکر الهیثمی م. 807 ه- ق]

152.المجموع (ناشر: دار الفکر) [النووی م. 676]

153.المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد/ الطبعة الأولی 1413 - 1993م/ المطبعة: لبنان - دار الکتب العلمیة/ الناشر: دار الکتب العلمیة) [ابن عطیة الأندلسی م. 546]

154.المختار فی مناقب الأخیار، مجد الدین بن أثیر جزری [م. 606]

155.مختصر المحاسن المجتمعة فی فضائل الخلفاء الاربعة، (دار ابن کثیر – دمش- بیروت/ التحقیق: محمد خیر المقداد و محمود الارناؤوط / الطبعة الاولی: 1406 ه- - 1986م /) [الصفوری،م. 894]

156.مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ابن منظور [711]

157.مدارک التنزیل وحقائق التأویل (تفسیر النسفی) [النسفی م. 537]

158.مسانید أبی یحیی الکوفی (تحقیق: محمد بن حسن المصری/ الطبعة الأولی 1413/ المطبعه: مطابع ابن تیمیة – القاهرة/ الناشر: مطابع ابن تیمیة – القاهرة) [فراس بن یحیی الکوفی م. 129]

159.المستدرک علی الصحیحین (التحقیق: الدکتور یوسف المرعشلی/ الناشر: دار المعرفة- بیروت/ تاریخ الطبع 1406 ه- ق) [محمد بن محمد الحاکم النیشابوری م 405 ه- ق]

160.المستطرف فی کل فن مستظرف ( الناشر: دار ومکتبة الهلال) [الأبشیهی م. 850]

161.مسند ابن راهویه (تحقیق: الدکتور عبد الغفور عبد الحق حسین برد البلوسی/ چاپ: الأولی/ سال

ص:286

چاپ: 1412/ چاپخانه: مکتبة الإیمان - المدینة المنورة/ ناشر: مکتبة الإیمان - المدینة المنورة) [إسحاق بن راهویه م. 238]

162.مسند ابو یعلی الموصلی (التحقیق: حسین سلیم اسد/ الناشر و المطبعة: دار المأمون للتراث) و (طبع آخر) [احمد بن علی بن المثنی التمیمی الموصلی م. 307 ه- ق]

163.مسند أبی داود الطیالسی ( الناشر: دار المعرفة - بیروت – لبنان) [سلیمان بن داود الطیالسی م. 204]

164.مسند احمد (الناشر و المطبعة: دار صادر- بیروت) [احمدبن حنبل م. 241 ه- ق]

165.مسند الشامیین (تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی/ الطبعة الثانیة 1417 - 1996 م/ الناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت) [الطبرانی م. 360]

166.مسند فاطمة الزهراء من مسانید الصحابة، (طبع بالمطبعة العزیزیة حیدر آباد هند سنة 1406 ه- - 1989م / الطبعة الاولی) [جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی، م. 911]

167.المصنف (التحقیق: سعید محمد اللحام/ الناشر و المطبعة: دار الفکر/ الطبعة الاولی 1409 ه- ق) و طبع آخر (تاریخ الطبع 1414 ه- ق/ الناشر: دار الفکر بیروت) [ابن ابی شیبة الکوفی م. 235 ه- ق]

168.مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول صلی الله علیه و آله (تحقیق: ماجد ابن أحمد العطیة) [محمد بن طلحة الشافعی م. 652]

169.المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، [أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی م. 852]

170.مط-الب العالیة، ابن حجر عسقلانی، [م. 852]

171.معالم التنزیل فی تفسیر القرآن ( تفسیر البغوی ) (تحقیق: خالد عبد الرحمن العک – چاپخانه: دار المعرفة – بیروت – ناشر: دار المعرفة) [البغوی م. 510]

172.معجم ابن الاعرابی،ابو سعید بن اعرابی، [م 340]

173.المعجم الأوسط (تحقیق: قسم التحقیق بدار الحرمین/ سال چاپ: 1415 - 1995 م/ ناشر: دار الحرمین للطباعة والنشر والتوزیع) [الطبرانی م. 360]

174.معجم الشیوخ (المحقق: د. عمر عبد السلام تدمری / الناشر: مؤسسة الرسالة , دار الإیمان - بیروت , طرابلس / الطبعة: الأولی، 1405 [المؤلف: أبو الحسین محمد بن أحمد بن عبد الرحمن بن یحیی بن جُمَیْع الغسانی الصیداوی م. 402ه-]

175.المعجم الکبیر (التحقیق و التخریج: حمدی عبد المجید السلفی/ الطبعة: الثانی مزیدة و منقحة/ المطبعة: دار احیاء التراث العربی/ الناشر: مکتبة ابن تمیمیة- القاهرة) [سلیمان بن احمد ایوب اللخمی الطبرانی م. 360 ه- ق]

176.معرفة الصحابة (تحقیق: عادل بن یوسف العزازی / الناشر: دار الوطن للنشر، الریاض / الطبعة: الأولی 1419 ه- - 1998 م) [أبو نعیم الأصبهانی م. 430ه-]

ص:287

177.معرفة علوم الحدیث [التحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی فی دار الآفاق الجدیدة وتصحیح السید معظم حسین/ الطبعة: الرابعة 1400 - 1980 م/ الناشر: منشورات دار الآفاق الحدیث – بیروت) [الحاکم النیسابوری م. 405]

178.المغنی (الناشر: دار الکتاب العربی للنشر والتوزیع - بیروت – لبنان) [عبد الله بن قدامه م. 620]

179.مقاتل الطالبیین، عام(تقدیم وإشراف : کاظم المظفر/ الطبعة الثانیة 1385 - 1965 م/ الناشر: منشورات المکتبة الحیدریة ومطبعتها - النجف الأشرف) [أبی الفرج الأصفهانی م. 356]

180.مقتل الحسین علیه السلام (سال چاپ: 1423 ق/ ناشر: انوار الهدی) [موفق بن احمد خوارزمی م. 568 ق]

181.المناقب (تحقیق: الشیخ مالک المحمودی، مؤسسة سید الشهداء/ چاپ: الثانیة/ ربیع الثانی 1414/ چاپخانه: مؤسسة النشر الإسلامی/ ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة) [الموفق الخوارزمی م . 568]

182.مناقب آل محمد المسمی بالنعیم المقیم لعترة النبأ العظیم (ناشر: مؤسسة الأعلمی / مکان نشر: بیروت / سال چاپ: 1424 ق / نوبت چاپ: اوّل) [شرف الدین ابی محمد عمر بن شجاع الدین محمد بن عبد الواحد الموصلی م. 657 ق]

183.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام (عام الأولی1426 - 1384 ش/ چاپخانه: سبحان/ ناشر: انتشارات سبط النبی)[ابن المغازلی م. 483]

184.مناقب علی بن أبی طالب علیه السلام و ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام (جمعه و رتبه و قدم له: عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین/ چاپ: الثانیة: 1424 - 1382ش/ چاپخانه و ناشر: دار الحدیث) [أحمد بن موسی ابن مردویه الأصفهانی م. 410]

185.مناقب مرتضوی (ناشر: روزنه / مکان نشر: تهران / سال چاپ: 1380 ش / نوبت چاپ: اول) [محمد صالح الحسینی( کشفی) م. 1060 ق]

186.منتخب مسند عبد بن حمید (حققه وضبط نصه وخرج أحادیثه : السید صبحی البدری السامرائی ، محمود محمد خلیل الصعیدی/ الطبعة: الأولی 1408 - 1988 م/ الناشر: مکتبة النهضة العربیة) [عبد بن حمید بن نصر الکسی م. 249]

187.المنتخب من ذیل المذیل من تاریخ الصحابة والتابعین (الناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت – لبنان) [محمد بن جریر الطبری م. 310]

188.موارد الظمآن (تحقیق: حسین سلیم أسد الدارانی/ الطبعة الأولی 1411 - 1990 م/ الناشر: دار الثقافة العربیة) [الهیثمی م. 807]

189.المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة (ناشر: المکتبة التوفیقیة / مکان نشر: القاهرة) [احمد بن محمد قسطلانی م. 923 ق]

ص:288

190.میزان الاعتدال (التحقیق: علی محمد البجاوی/ الناشر: دار المعرفة- بیروت/ الطبعة الاولی 1382 ه- ق) و (طبع آخر) [ذهبی م. 748 ه- ق]

191.نزهة المجالس و منتخب النفایس، [صفوری شافعی م. 894]].

192.نصب الرایة (اعتنی بهما : أیمن صالح شعبان – الناشر: دار الحدیث – القاهرة – مطابع: الوفاء – المنصورة - الطبعة الأولی 1415 - 1995م) [الزیلعی م. 762]

193.نظم دررالسمطین (الطبعة: الاولی/ تاریخ الطبع: 1377 ه- ق- 1958م/ المطبعة: من مخطوطات مکتبة الامام امیر المؤمنین علیه السلام [محمد الزرندی الحنفی م. 750]

194.نور الأبصار فی مناقب آل بیت النبی المختار صلی الله علیه و آله و سلم (ناشر: رضی / مکان نشر: قم) [مؤمن بن حسن شبلنجی م. 1290]

195.نهایة الأرب فی فنون الأدب (مطابع: گوستاتسوماس وشرکاه) [النویری م. 733]

196.نهایة المحتاج إلی شرح المنهاج (الطبعة: الثالثة 1413/ الناشر: دار احیاء التراث العربی - مؤسسة التاریخ العربی – بیروت) [الشافعی الصغیر م. 1004]

197.النهایة فی غریب الحدیث والأثر (التحقیق: طاهر أحمد الزاوی ، محمود محمد الطناحی/ الطبعة: الرابعة 1364 ش/ الناشر: مؤسسة إسماعیلیان- قم) [مجد الدین ابن الأثیر م. 606]

198.نهج الإیمان (التحقیق: السید أحمد الحسینی/ الطبعة: الأولی 1418/ المطبعة: ستارة – قم/ الناشر: مجتمع إمام هادی علیه السلام - مشهد) [ابن جبر م. ق 7]

199.نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار (الناشر: دار الجلیل ، بیروت) [محمد بن علی بن محمد الشوکانی م. 1255]

200.الوافی بالوفیات (تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفی – چاپخانه: بیروت - دار إحیاء التراث/ ناشر: دار إحیاء التراث) [الصفدی م. 764]

201.الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز (تفسیر الواحدی) (تحقیق: صفوان عدنان داوودی/ المطبعة: الأولی 1415/ المطبعة: دمشق , بیروت - دار القلم , الدار الشامیة/ الناشر: دار القلم , الدار الشامیة) [الواحدی النیسابوری م. 468]

202.وسیلة المآل فی عد مناقب الآل، باکثیر حضرمی شافعی [سنة 1047]

203.وفاء الوفاء، سمهودی[م. 991]

204.وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان (تحقیق: إحسان عباس – چاپخانه: دار الثقافة / لبنان – ناشر: دار الثقافة) [ابن خلکان م. 681]

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109