قرائت سوره های سجده در نماز

مشخصات کتاب

سرشناسه:بهبهانی، عبدالکریم

عنوان قراردادی:حکم قراءه العزائم فی الصلاه . فارسی

عنوان و نام پدیدآور:قرائت سوره های سجده در نماز [کتاب]/ گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی؛ مترجم حسین علی عربی؛ تهیه کننده اداره ترجمه معاونت فرهنگی [مجمع جهانی اهل بیت (ع)]؛ ویراستاری امرا... نصیری.

مشخصات نشر:قم: مجمع جهانی اهل بیت (ع)، 1435 ق.= 1393.

مشخصات ظاهری:45 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.

فروست:در مکتب اهل بیت علیهم السلام؛ 39.

شابک:دوره 978-964-529-270-4 : ؛ 978-964-529-309-1

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

موضوع:سجده تلاوت در نماز

موضوع:نماز -- احادیث

موضوع:نماز -- احادیث اهل سنت

موضوع:فقه تطبیقی

شناسه افزوده:عربی، حسینعلی، 1349 - ، مترجم

شناسه افزوده:نصیری، امرالله ، ویراستار

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع). اداره ترجمه

شناسه افزوده:مجمع جهانی اهل بیت (ع)

رده بندی کنگره:BP186/ب875ح8041 1393

رده بندی دیویی:297/353

شماره کتابشناسی ملی:3828758

ص :1

اشاره

ص :2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :3

ص :4

قرائت سوره های سجده در نماز

گروه پژوهش و پاسخ به شبهات، عبدالکریم بهبهانی

مترجم حسین علی عربی

ص :5

ص :6

ص :7

ص :8

سخن مجمع

«کار اساسی شما [مجمع جهانی اهل بیت ]... معرفی مکتب اهل بیت است به دنیای اسلام. بلکه به سراسر عالم، چون امروز همه دنیا تشنه معنویت اند و این معنویت در اسلام هست و در اسلامی که در مکتب اهل بیت معرفی می کند به نحو جامع و کاملی وجود دارد».

(از بیانات مقام معظم رهبری «مد ظله العالی»، 1386/5/28)

مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) که تبلور اسلام ناب محمّدی(علیهما السلام) و متّکی بر منبع وحیانی است، معارف ژرف و عمیقی دارد که از اتقان، استحکام و برهان برخوردار می باشد و مطابق با فطرت سلیم انسان هاست؛ بر همین اساس است که حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند: « فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا» [شیخ صدوق(رحمه الله)، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج275:2]. این مکتب غنی و نورانی در پرتو عنایات الهی و هدایت ائمه ی اطهار(علیه السلام) و نیز مجاهدت هزاران جهادگر عرصه های علم و فرهنگ در طول قرون گذشته و حال، بسط و گسترش یافته است.

پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(قدس سره) و تأسیس نظام اسلامی با تکیه بر قوانین اسلامی و با محوریت ولایت فقیه، افق های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جدیدی را برای انسان های آزاده به ویژه مسلمانان و پیروان و محبّان اهل بیت(علیهم السلام)

ص:9

گشود و توجه بسیاری از نخبگان و مستضعفان جهان را به خود معطوف کرد.

مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام)، مولود این دگرگونی مبارک است که به ابتکار مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظلّه العالی) در سال 1369 شمسی/ 1990میلادی تأسیس شد و تاکنون خدمات شایانی را در تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) و حمایت از پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان انجام داده است.

معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(علیهم السلام) در راستای رسالت خود جهت ارتقای شناخت و آگاهی پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در موضوعات، سطوح، مخاطبان و عرصه های مختلف، در حوزه های تولید کتاب و مجلات به زبان های متعدد و سائر محصولات فرهنگی به فعالیت پرداخته است .

این اثر با هدف معرفی معارف اهل بیت(علیهم السلام) و پاسخ به شبهات مخالفین به ویژه وهابیان و سلفی ها تهیه شده و حاصل تلاش علمی و پژوهشی گروهی از پژوهشگران و نویسندگان فرهیخته و صاحب نظر و ارجمند می باشد.

در اینجا بر خود لازم می دانم از دبیرکل محترم مجمع، حضرات اعضای محترم شورای کتاب، مدیران محترم اداره کل پژوهش و ترجمه، رئیس محترم گروه مطالعات بنیادی، دبیر محترم شورای

ص:10

کتاب و گروه مطالعات بنیادی، مترجمین عزیز و همکاران اداره ی ترجمه تقدیر و تشکر نمایم. همچنین از برادرانی که در ویرایش، تایپ، مقابله، تصحیح، آماده سازی، نشر و چاپ این کتاب تلاش کردند، تشکر می کنم و توفیق همگان را از خداوند متعال مسئلت دارم.

معاونت امور فرهنگی مجمع در راستای تعمیق و پویایی آثار منتشره در حوزه ی معارف اهل بیت(علیهم السلام) در سراسر جهان، از دیدگاه ها و پیشنهادهای اساتید، فرهیخته گان، صاحب نظران و پژوهش گران ارجمند استقبال می کند تا زمینه های بسط و گسترش هرچه بیشتر معارف اهل بیت(علیهم السلام)فراهم گردد.

به امید تعجیل در ظهور و فرج منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج).

نجف لک زایی

معاون امور فرهنگی

ص:11

ص:12

مقدّمه

وحدت، همبستگی، اتّحاد و انسجام، از اصول عقلانی و برخاسته از اعماق سرشت انسانی است؛ هم چنان که یک اصل ثابت، مسلّم و همیشگی دین مقدّس اسلام نیز بوده و هست و تحقّق آرمان های آفرینش و نیل به اهداف عالی آن در این راستا قابل دسترسی است و قطعاً هیچ قوم و آحاد جامعه ای، در جنگ و فتنه، نزاع و تفرقه، به خیر و سعادت و کمال انسانی، نخواهد رسید.

امام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) می فرماید:

إنّ الله سبحانه لم یُعط أحداً بفُرقةٍ خیراً ممّن مضی ولاممّن بقی . (1)

«خداوند سبحان، نه به گذشتگان و نه به آیندگان ، با تفرقه و جدایی خیری را عطا نکرده و نمی کند».

در سایۀ وحدت و یک دلی است که جامعه به آرمان ها و پلّه های ترقّی، گام نهاده و زیباترین استحکامات را بر سرتاسر جامعه حاکم می کند و محبّت و صمیمیت و صلح و صفا را می گستراند.

از این رو، می بینیم قرآن کریم با لحن محکم و با هدف هدایت، چنین می فرماید:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَتَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَاحُفْرَة مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُم مِنْهَا کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ. (2)

ص:13


1- (1) - نهج البلاغه: خطبۀ 176.
2- (2) - آل عمران: 103.

«همه با هم، به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید و یاد بیاورید آن زمانی را که با هم دشمنی می کردید. پس خداوند دل های شما را به هم نزدیک کرد و الفت و برادری بر شما حاکم نمود و (نیز) یاد بیاورید آن زمانی را که شما، در لبۀ پرتگاه آتش قرار داشتید، پس خداوند شما را از آن نجات داد و خداوند این چنین آیات خود را تبیین می کند، شاید به هدایت دست یابید».

و نیز پیامبر اکرم؛ حضرت محمّد بن عبدالله(علیهما السلام) می فرماید:

«المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضاً». (1)

«نسبت فردِ با ایمان با مؤمن دیگر، همانند اجزای یک ساختمانند که هر جزئی از ساختمان، جزء دیگر را نگه داشته و محکم می نماید».

و نیز حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید:

«المؤمن أخو المؤمن، کالجسد الواحد، إن اشتکی شیئاً منه وجد ألَم ذلک فی سائر جسده». (2)

«مؤمن برادر مؤمن است ، مانند آنکه یک جسد می باشند؛ اگر عضوی از آن به درد آید، درد و رنج آن به دیگر اعضاء خواهد رسید».

بنابر این تفرقه، کینه توزی، نزاع و خون ریزی، هرگز مشروعیت و مصونیت نداشته و از کبائر و زشتی هاست که وجدان و عقل سلیم، آن را بی اساس و بی فرهنگی معرّفی کرده و در دین اسلام هم شدیداً مورد نکوهش و توبیخ قرارگرفته و مرتکب آن را به عذاب الهی، وعده داده است.

جهالت جاهلان و دسیسۀ دسیسه گران و فتنه انگیزان، در طول تاریخ مسلمین، کوشیده است که وحدتِ صفوف و یک پارچگی مسلمین، به جنگ و

ص:14


1- (1) - اصول کافی 166/2؛ نهج الفصاحه: 779؛ کنز العمّال: 141/1.
2- (2) - بحار الأنوار: 148/61.

خون ریزی تبدیل شده و کینه و بغض و بد بینی و اتّهام به خروج از دین و ورود در شرک را گسترش دهد. بنابر این بر مسؤلان و رهبران امّت و برآحاد جامعۀ اسلامی، فرض و حتم است که اجازه ندهند چنین فضائی بر جامعه اسلامی حاکم گردد و در نتیجه ذخائر و ثروت های امت اسلام، توسّط مستکبران روزگار و کافران خوش رنگ و نگار و صاحبان تراست ها و کارتل ها به راحتی و سهولت، غارت شود.

ما پیروان اهل بیت(علیهم السلام)، برخود لازم می دانیم جهت وحدت بیشتر مسلمین و زدودن موانع این اتّفاق و انسجام، نسبت های ناروائی که در طول تاریخ، به ویژه در این سال های اخیر، به مکتب اهل بیت(علیهم السلام) و به صورت ناجوانمردانه نسبت داده شده، از خود دورکنیم و با تمام وجود، از این تهمت ها و نسبت ها توسّط تکفیری ها و جریاناتی که آلت دست انگلیسی ها، صهونیست ها، و غارتگران امریکا و ... هستند، اعلان انزجار و تبرّی بجوییم.

از باب نمونه:

1 - ما که کتاب آسمانی مصون از تحریف، یعنی قرآن کریم را تنها کتاب همۀ مسلمین و بدون آن که کم و زیاد شده باشد و عیناً، همان قرآن کریم حضرت خاتم الأنبیاء محمّد مصطفی(علیهما السلام) و ثقل اکبر و سرتاسر آن را داعی توحید و یکتاپرستی می دانیم؛

- ما که بزرگ ترین موفّقیت پیامبر اکرم(علیهما السلام) را نفی بتها (اصنام) و نفی عبادت لات و عزّی و اعلان و تحقّق کلمۀ توحید « لا إله إلا الله » می دانیم؛

- ما که خطبه های غرّای توحیدی مولی الموحدین امیر المؤمنین(علیه السلام) را - شبانه روز - در مراکز آموزشی و پژوهشی، دانشگاه ها و حوزه ها و محافل علمی و تربیتی مان به تلاوت و تدریس و استضائه می نشینیم؛

ص:15

- ما که در مساجد و مراکز عبادتی مان ، متون سراسر توحید اهل بیت پیامبر(علیهما السلام) را همانند دعای کمیل از امام علی(علیه السلام)، دعای عرفه از امام حسین(علیه السلام) و دعای ابو حمزه ثمالی از امام سجاد(علیه السلام) و ده ها دعای توحیدی دیگر تلاوت می شود و طنین انداز است:

«... متی غِبْتَ حتّی تَحْتاجَ إلی دلیلٍ یَدلُّ علیکَ... عَمِیَتْ عینٌ لا تراکَ... ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَک وَما الّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک...». (1)

- ما که هزاران اثر معرفتی و توحیدی همچون کتاب توحید شیخ اقدم «صدوق» را داریم، ما که ...

با همۀ این اوصاف، به صورت جاهلانه و مزوّرانه و مزدورانه به هدف بدبین کردن سایر مسلمین ناجوانمردانه به شرک متّهم شده و می شویم!!! ( فما لهم کیف یحکمون ) ؟؟!! .

2 - اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) و مهدویت، ریشه قرآنی دارد و مذاهب و فرق اسلامی - روی هم رفته - به آن اعتراف دارند تا جائی که انکار آن را موجب قتل منکر آن دانسته اند. (2)

و نیز جایگاه رفیعی از سنّت و معرفت اسلامی را برای آن حضرت ذکر کرده اند و قاطبۀ علمای اهل بیت(علیهم السلام) و بسیاری از علمای مذاهب اسلامی، روایات و احادیث و اخباری که در شأن و ولادت آن حضرت است، مورد تصریح و تصحیح و اعتراف قرارداده اند؛ مانند صاحب سنن ترمذی، قرطبی مالکی، ابوجعفر عقیلی، سیوطی، ابن حجر عسقلانی، حاکم نیشابوری، بیهقی، ابن اثیر، بغوی، ابن قیم، ذهبی، تفتازانی، ابن کثیر دمشقی، جزری شافعی، عبدالوهّاب شعرانی، متّقی هندی، عبدالباقی زرقانی، سفارینی حنبلی، محمّد امین

ص:16


1- (1) - بحار الأنوار: 95/ 226 (بخشی از دعای عرفه).
2- (2) - همانند ابن حجر هیتمی شافعی، شیخ صبای حنفی، خطابی مالکی، یحیی حنبلی و...

سویدی، شوکانی، مؤمن شبلنجی، قنوجی بخاری، کتانی مالکی، خضر مصری، غماری شافعی، ناصر الدین البانی، ابواعلی مودودی، کمال الدین ابن طلحه شافعی، یاقوت حموی، ابو نعیم اصفهانی، ابن جوزی حنبلی، گنجی شافعی، جوینی شافعی، ابن علی شافعی همدانی، حمد الله مستوفی، ابن شحنۀ حلبی حنفی، خواجه پارسا حنفی، ابن صبّاغ مالکی، سراج رفاعی، ابن طولون دمشقی، ابو عبّاس قرمانی حنفی، ابن عامر شبراوی، ساباط قاضی حنفی، قندوزی حنفی، حمزاوی شافعی مصری، زرکلی سلفی، یونس سامرایی، احمد طوسی بلاذری، ابن شاکر بدری شافعی، عبدالکریم یمانی، صبان شافعی، ابن عماد دمشقی حنبلی و غیر اینان... .

حال نگاه بیندازید و ببینید:

امام مهدی(علیه السلام) و مهدویّت - که در کتاب و سنّت، محکم ترین ریشه و اساس و برهان و این همه معترف به تواتر و صحت و ولادت و حیات از جمیع فرق اسلامی دارد- چگونه با زشت ترین تعبیرها مورد استهزاء و تمسخر و افتراء و نسبت های ناروا قرار گرفته است؟!.

از این عصارۀ انبیاء و خلف اوصیا، گاهی به «امام مزعوم» و گاهی به «معدوم» و ... تعبیر می شود !! و گاهی می نویسند که شیعیان کنار سرداب حلّه یا سرداب بغداد، یا سرداب سامرّا (1) و یا ... مرکبی را آماده می کنند تا آن که او وقتی که از آن سرداب خارج شد، سوار آن مرکب شود!. اینان هنگام نماز هم، هم چنان در کنار مرکب باقی می مانند، زیرا ممکن است که در همان وقت از سرداب خارج شود و کسی کنار مرکب نباشد تا او را سوار کنند!!.

ص:17


1- (1) - بالآخره، معلوم نشد این سرداب کجاست!

وارونه نشان دادن حقایق، تحریف و سیاه نمایی در زمینۀ اعتقادات و معارف حقّه اهل بیت(علیهم السلام) توسّط دشمنان و بقاء بر میت های آکلة الاکباد و آنان که گوینده « لااله الاّ الله و محمّدٌ رسول الله » و معتقدان معاد و محشر و اهل قبله و قرآن را همانند گوسفند سر می برند و جهت جلب رضایت سردمداران کفر و غاصبان قدس، همه گونه خوش خدمتی دارند و در تمام دوران ننگین رژیم جعلی و سفّاک صهیونیستی، در حمایت از مظلومین فلسطین، و مقدسات مسلمین حتی یک فشنگ و یا تیری رها نکرده اند، امّا هر روز شاهد آنیم که دسته دسته اهل قبله و توحید و بعثت و معاد را با کمال شقاوت و بی رحمی، قطعه قطعه و به آتش می کشند و فتنه و تفرقه را بین امّت اسلام می گسترانند.

لازم به تذکر است: این دو مورد به عنوان نمونه بود و گرنه مسلمانان هر روزه شاهد نشر و بسط صدها مورد دیگر با هزاران سایت و کتاب و مقالات و نرم افزار، توسّط این مجموعۀ فاقد عاطفه و رحم و متحجّر و تکفیری با هدف شوم تفرقه افکنی و جنگ و جدال در امّت اسلامی می باشند، فإلی الله المشتکی .

در هر صورت، ما به عنوان این که به حفظ وحدت مسلمین و قطع ید اجانب از بلاد اسلامی و زدودن اتّهامات و افتراءات از مکتب اسلام و معارف اهل بیت(علیهم السلام) مکلّفیم، بر خود واجب می دانیم جهت زایل کردن بدبینی از ذهنیّتی که اینان در بین عموم مسلمین با دروغ، نفاق، افتراء و بهتان ساخته اند، اقدام نماییم و انزجار و بی زاری خود را از این تفرقه افکنان و جنگ افروزان وابسته به استکبار و کفر جهانی، اعلان نماییم.

ص:18

مجموعۀ « فی رحاب اهل البیت(علیهم السلام) » (1) حدود چهارده سال پیش، جهت زدودن این ذهنیّت و زدودن برخی از موانع وحدت، در معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام و با کمک، مساعدت و همکاری گروهی از فضلا و محققین (2)، طرّاحی و سپس مورد تنظیم و تدوین قرار گرفت.

بحمدالله به سرعت و به طور گسترده و چشمگیر، مورد استقبال محافل علمی و پژوهشی و علاقه مندان و دوستداران وحدت مسلمین، قرار گرفت.

شخصیّت های علمی و دست اندرکاران نشر و قلم و گروه های محاوره و مناظره، در همان زمان تدوین و نشر، پیشنهاد ترجمه ی این مجموعه را به زبان های زنده دنیا دادند که بحمدالله ترجمۀ فارسی آن توسّط ادارۀ ترجمۀ

ص:19


1- (1) - این مجموعه بیش از چهل جلد است که هر یک از آنها به یک موضوع و یک شبهه اختصاص دارد و به زبان عربی و با سبک مقارنه و ارائه دلائل تنظیم یافته است.
2- (2) - جهت تقدیر از زحمات عزیزانی که در این مجموعه به نوعی تلاش داشته و نقشی که در تحقّق این کار علمی و فرهنگی داشته اند. متذکّر می شویم: 1 - ابوالفضل اسلامی (علی)؛ مسؤول گروه و مشرف علمی پروژه. 2 - سید منذر حکیم؛ پیگیر امور مجموعه. 5 - 3 - سید عبدالرحیم موسوی(رحمه الله)، شیخ عبدالکریم بهبهانی و صباح بیاتی؛ تهیه کنندگان بعضی از متون مجموعه. 9 - 6 - شیخ عبدالأمیر سلطانی، شیخ محمّد هاشم عاملی، شیخ محمّد امینی و شیخ علی بهرامی؛ تصدّی مسائل استخراج و مقابله. 13 - 10 - سید محمدرضا آل ایوب، عباس جعفری، حسین صالحی و عزیز عقابی؛ در مسائل تصحیح و تطبیق و روند امور. ضمن آن که از نظرات ارزشمند آقایان: شیخ جعفر الهادی (خوشنویس)، شیخ محمّدهادی یوسفی غروی، استاد صائب عبدالحمید وغیر اینان در برخی از این متون استفاده کرده ایم. جزاهم الله خیر الجزاء. (ناشر)

معاونت امور فرهنگی، آماده گردید و اینک مورد بررسی مجدّد و ویراستاری قرار گرفت و تقدیم علاقه مندان می شود.

امید است که این تلاش و جهاد فرهنگی، مورد قبول پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیّة الله الأعظم(عج) قرار گرفته باشد.

گروه مطالعات بنیادی

ابوالفضل اسلامی (علی)

1392/8/28

ص:20

حکم قرائت سوره های سجده در نماز

«عزائم»، جمع «عزیمه» به معنای «واجب» است. و سوره های عزائم به معنای سوره هایی هستند که سجدۀ واجب دارند و در فقه امامیّه این سوره ها عبارتند از: سجده، فصّلت، نجم و علق و شامل سوره های دیگری که آیات سجده دارند، نمی شود.

مذاهب اسلامی در حکم سجده برای کسی که یکی از آیات سجده دار را در نماز می خوانند، با هم اختلاف دارند؛ مذهب حنفیّه قایل به جواز قرائت این آیات است و می گوید:

« اگر نمازگزار، این آیات را قرائت کند، بایستی فوراً در اثنای نماز سجده به جای آورد».

سایر مذاهب، قایل به جواز،ِ همراه با کراهت شده و سجده را هنگام تلاوت این آیات، واجب ندانسته اند، زیرا قایل به عدم وجوب سجده به هنگام تلاوت این آیات هستند.

در این میان «امامیّه» قایل به عدم جواز قرائت سوره های عزائم در نماز است و می گوید:

«با این کار، نماز باطل می شود؛ زیرا سجدۀ اضافی لازم می آید».

ص:21

در این بحث، به بررسی آرای سه گانه می پرداخته و دلیل و انتقادات وارد بر هر کدام را بیان می نماییم تا ببینیم که کدام یک مطابق با کتاب و سنّت نبوی است.

ادلّۀ مذهب حنفیّه

ابوحنیفه و اصحابش به دلایل ذیل، بر وجوب سجده هنگام تلاوت آیات سجده استدلال کرده اند:

الف: خداوند متعال می فرماید:

فَمَا لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ * وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ; (1)

«چرا آنان باور نمی کنند؟و چون قرآن برایشان تلاوت می شود، سجده نمی کنند؟!»

در این آیات خداوند متعال، آنان را به سبب ترک سجده توبیخ و مذمّت کرده است و همین دال بر وجوب سجده است. (2)

ب: رسول اکرم (علیهما السلام) می فرماید:

السَّجّدَة عَلی مَنْ سَمِعَهَا وَ عَلی مَنْ تَلاها .

ص:22


1- (1) - انشقاق (84): 21 - 20.
2- (2) - شرح فتح القدیر، محمّد بن عبدالواحد: 1/ 465؛ المغنی، ابن قدامه: 652/1؛ الحاوی الکبیر: 200/2.

ج: همچنین ابوهریره روایت کرده است که پیامبراکرم (علیهما السلام) فرمود:

«هنگامی که فرزند آدم، آیات سجده را قرائت می کند، شیطان به کنار می رود و می گوید: ای وای! همانا فرزند آدم، مأمور به سجده شد و سجده به جای آورد و مستحقّ بهشت گردید، امّا من مأمور به سجده شدم و از سجده خودداری کردم و مستحقّ آتش گردیدم».

در فتح القدیر آمده است:

«اصل اوّلی این است که وقتی حکیمی، حکایتی را از غیر حکیم نقل کرد و آن را انکار ننمود، دلیل بر صحّت آن می باشد و در این جا ظاهر در وجوب می شود. علاوه بر این، آیات سجده نیز دلالت بر وجوب سجده می کنند؛ زیرا این آیات بر سه قسم هستند؛ قسمی که به صراحت، به سجده امر می کند؛ قسمی که متضمّن خودداری کفّار از سجده است که بدان امر شده بودند و قسمی که سجدۀ انبیا را حکایت می کند و می دانیم که امتثال امر و اقتدای به انبیا و مخالفت با کفّار واجب است، مگر آن که دلیل خاصّی بر عدم وجوب آن داشته باشیم...». (1)

با اثبات وجوب سجده در این مذهب، به جای آوردن سجده بر هر کسی که آیات سجده را تلاوت کند، واجب است و هیچ فرقی

ص:23


1- (1) - شرح فتح القدیر، محمد بن عبدالواحد: 1/ 466 ، چاپ دار احیاء، التراث العربی.

نیست که فرد در حال نماز باشد یا نباشد; بلکه در نظر ایشان، اگر سجدۀ تلاوت در نماز واجب گردد، بر فضیلت نماز می افزاید. (1)

رأی و ادلّۀ مذاهب سُنّی دیگر

سایر مذاهب، قائل به عدم وجوب سجدۀ تلاوت هستند و می گویند:

«تنها مستحب است».

ابن قدامه می نویسد:

«سجده های تلاوت، سنّت موکّد است و در نظر امام ما، مالک، أوزاعی، لیث و شافعی واجب نیست و این مذهب عمر و

پسرش عبدالله می باشد». (2)

ماوردی می گوید:

«مستحب است که اگر کسی آیۀ سجده را در حال نماز، یا غیر آن تلاوت کرد، یا شنید، سجده به جای آورد و سجدۀ تلاوت بر قاری، یا مستمع واجب نیست و عمر همین را گفته است و مذهب مالک همین می باشد». (3)

ابن حزم نیز در المحلی همین قول را گفته است. (4)

ص:24


1- (1) - شرح فتح القدیر، محمد بن عبدالواحد: 470/1، چاپ دار احیاء، التراث العربی.
2- (2) - المغنی: 652/1.
3- (3) - الحاوی الکبیر، علی بن محمد ماوردی: 200/2، چاپ دار الکتب العلمیّه.
4- (4) - المحلّی: 5/ 106، چاپ دار الجیل.

ابن قدامه در استدلال قول جمهور آورده است:

«زیدبن ثابت روایت کرده است: در پیشگاه پیامبر اکرم(علیهما السلام) سوره نجم را قرائت کردم و هیچ یک از ما سجده نکرد».

این روایت مورد اتّفاق نظر ومورد اجماع صحابه است. بخاری و أثرم از عمر روایت کرده اند که:

«در روز جمعه بالای منبر سورۀ نحل را قرائت کرد تا به آیۀ سجده رسید، پس از منبر پایین آمد و سجده به جای آورد و مردم نیز سجده کردند. در جمعۀ آینده سوره را قرائت کرد تا به آیۀ سجده رسید و گفت: ای مردم! آیۀ سجده را می خوانیم، هر کس که سجده را به جای آورد، ثواب برده است و هر کس که سجده نکرد، اشکالی ندارد و خود عمر سجده نکرد».

و در عبارتی آمده است که عمر گفت:

«خداوند، سجده را بر ما واجب نکرده است، مگر این که خودمان بخواهیم».

و در روایت اثرم آمد است که در ادامه گفت:

«خداوند آن را بر ما ننوشته است، مگر این که خودمان بخواهیم; پس آیۀ سجده دار را قرائت کرد و سجده نکرد و مردم را نیز از سجده منع کرد».

این اقدام در حضور جمع کثیری از اصحاب صورت گرفت و با این حال، کسی آن را انکار نکرد و چیزی بر خلاف او نقل نکرد. امّا آیۀ شریفه آنان را به خاطر ترک سجده و عدم اعتقاد به فضیلت

ص:25

و مشروعیّت آن، مذمّت کرده است و قیاس آنان با سجدۀ سهو نقض می شود؛ زیرا این سجده در نظر آنان واجب نیست». (1)

ماوردی برای عدم وجوب استدلال کرده و گفته است:

«دلیل ما روایت عطاء بن یسار از زید بن ثابت می باشد که در پیشگاه رسول خدا سورۀ نجم را خواند و آن حضرت سجده نکرد و اگر سجده واجب بود، آن حضرت سجده می کرد و به زید دستور می داد که سجده کند».

و روایت شده است که فردی نزد رسول خدا(علیهما السلام) آیۀ سجده را خواند سپس سجده کرد و شخص دیگری آن را خواند و سجده نکرد، پیامبر فرمود:

کنتَ أَمامنا فلو سجدتَ سجدنا

«جلو ما بودی، اگر سجده می کردی، ما هم سجده می کردیم».

این روایت می گوید که:

اوّلاً: آن حضرت او را امر به سجده نکرد و ترک سجده را جایز دانست.

و ثانیاً فرمود:

«لو سَجَدتَ سجدنا» که متابعت و پیروی را می رساند.

شافعی روایت کرده است:

ص:26


1- (1) - المغنی: 1/ 652.

«عمر بن خطّاب در جمعه ای، بالای منبر آیۀ سجده را تلاوت کرد. در جمعۀ بعدی به هنگام قرائت سورۀ سجده دار، مردم مهیّای سجده شده بودند که وی گفت: «ای مردم! همانا خداوند این سجده ها را بر ما واجب نگردانیده است، مگر این که خودمان بخواهیم. هر کس سجده کند، کار خوبی کرده است و هر کس سجده نکند، اشکالی ندارد و گناهی بر او نیست».

این سخن عمر در حضور عدّۀ زیادی از مهاجرین و انصار و عدم مخالفت ایشان با او، دلالت بر اجماع مسلمین بر عدم وجوب سجده دارد.

از طرف دیگر، این سجده ای است که ممکن است بر مسافری که بر مرکب خود نشسته و مشغول حرکت است، واجب گردد، لذا مصلحت اقتضا می کند که واجب نباشد. و از آن جا که سجده به هنگام اعادۀ تلاوت آیه واجب نمی باشد؛ بنابراین، هنگام تلاوت ابتدایی هم واجب نمی باشد، مثل طهارتی که اگر اعادۀ آن واجب نباشد، ابتدای آن هم واجب نیست. و به خاطر این که هر سجده ای که با ترک آن، نماز باطل نشود، در این صورت آن سجده مستحب است، همانند سجدۀ سهو.

امّا قول خداوند متعال که می فرماید:

وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ (1)

ص:27


1- (1) - انشقاق (84): 21.

منظورش کفّار هستند؛ زیرا به دنبال آن، وعدۀ عذابی می دهد که مستحقّ کسی که سجدۀ تلاوت را ترک کند، نمی باشد و قول لا یَسْجُدُونَ ; یعنی «لایعتقدون»؛ اعتقاد ندارند؛ زیرا خداوند به دنبال آن می فرماید:

بَلِ الَّذِینَ کَفَرُواْ یُکَذِّبُونَ ; (1)

«بلکه کسانی که کفر ورزیدند، تکذیب می کنند». (2)

این رأی و نظر ایشان در مورد سجدۀ تلاوت است، امّا دربارۀ قرائت آیات سجده و از جمله عزائم چهارگانه در نماز، باید گفت که آن را جایز می دانند و گویی آن را از مسلّمات می دانند و سپس در حکم مسأله در صورت نماز جماعت و نماز فرادا به تفصیل سخن می گویند.

رأی و ادلّۀ امامیّه

«امامیّه» برای اثبات نظر خویش، به دلایلی استدلال کرده اند که آن را از منابع معروف ایشان نقل می کنیم. علاوه بر این، ادلّۀ خاصّی از ائمّه(علیه السلام) در این مقام روایت شده است که بدانها اشاره نمی کنیم.

ص:28


1- (1) - انشقاق (84): 22.
2- (2) - الحاوی الکبیر:2/ 201 - 200.

سیّد مرتضی در الانتصار می نویسد:

«علّت منع قرائت سوره های عزائم این است که به تواتر نقل شده است که هر یک از چهار سوره، سجده واجب دارد، در این صورت، اگر در نماز قرائت و سجده به جای آورده شود، نمازگزار سجده ای را به نماز اضافه کرده است و اگر آن را ترک کند، واجبی را رها کرده است». (1)

شیخ طوسی در الخلاف می نویسد:

«با توجّه بر اجماع فرقه ها و اخباری که در مورد وجوب سجدۀ تلاوت وارد شده است، باید گفت: یقین داریم که نمازی بر ذمّۀ ما واجب شده است، این اشتغال ذمّه جز با یقین دیگری رفع نمی گردد! و برای رسیدن به چنین یقینی، باید سوره های عزائم را در نماز نخوانیم...». (2)

و استدلال کرده بر وجوب سجده در عزائم به ادلّه هایی که اوّل آنها: «اجماع فرقه است؛ آنان در این مسأله اختلافی نکرده اند». (3)

علامۀ حلّی در تذکره چنین استدلال کرده است:

« سجدۀ تلاوت واجب است و از سوی دیگر اضافه کردن سجده در نماز، باعث بطلان آن می گردد و جمهور، اتّفاق نظر دارند که بنا

ص:29


1- (1) - الانتصار: 146.
2- (2) - الخلاف: 426/1، چاپ جامعه مدرسین - قم.
3- (3) - الخلاف: 431/1، چاپ جامعه مدرسین - قم.

به اصل، قرائت عزائم جایز است، در حالی که اصل، وقتی حجّت است که معارض نداشته باشد». (1)

صاحب جواهر اضافه کرده است:

«وجوب سجدۀ تلاوت از قبیل: وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ؛ استنباط می شود؛ زیرا ترک سجدۀ تلاوت را مذمّت کرده است و بنابر اجماع و ادلّۀ دیگر، آیاتی که سجدۀ واجب دارند، در همین چهارمورد خلاصه می شوند...». (2)

روشن است که نظر امامیّه مبتنی بر دو مقدّمه است:

الف: وجوب سجده به هنگام قرائت آیۀ سجده ای که در سوره های عزائم چهارگانه است.

ب: بطلان نماز به واسطۀ سجدۀ تلاوت به اعتبار این که وارد کردن امری اضافی در نماز است و معلوم است که مکلّف، موظّف به انجام نماز و عدم ابطال آن به وسیلۀ انجام یک فعل خارجی می باشد.

باید گفت که از این دو مقدّمه، عدم جواز قرائت سوره های عزائم در نماز استنتاج می شود.

حنفی ها در مقدّمۀ اوّل با امامیّه هم عقیده هستند، با این تفاوت که سجده تلاوت را برای تمام آیات سجدۀ واجب می دانند، امّا در

ص:30


1- (1) - تذکره: 3/ 146.
2- (2) - جواهرالکلام: 10/ 214، چاپ نجف.

مقدّمه دوّم، با امامیّه مخالف هستند. جمهور نیز در هر دو مقدمه با امامیّه مخالف هستند.

با وجودی که جمهور و حنفی ها برای مخالفت با دو مقدّمه به دلایلی استدلال کرده اند، امّا تأمّل دقیق، نشان می دهد که هر دو مقدّمه تمام هستند و مناقشات و انتقادها بر هیچ کدام از آنها وارد نمی باشد.

جمهور برای مخالفت با مقدّمۀ اوّل و اثبات عدم وجوب سجدۀ تلاوت برای آیات سجده در سوره های عزائم، به ادلّۀ زیر استدلال کرده اند:

1- دلالت آیۀ: وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ بر وجوب سجده را رد کرده اند.

2- روایت عطاء بن یسار.

3- روایت مردی از رسول خدا(علیهما السلام) در این مورد.

4- روایتی از عمر بن خطّاب در این مورد که اجماع صحابه بر عدم وجوب سجده از آن فهمیده می شود.

5- هر سجده ای که با ترک آن نماز باطل نمی شود، استحبابی است.

6- صحّت انجام سجدۀ تلاوت به وسیلۀ مسافر بر روی همان مرکب خودش، در حالی که می تواند از آن پیاده شود، دلالت بر استحبابی بودن آن می کند.

باید گفت که ردّ دلالت آیۀ سجده بر وجوب سجدۀ تلاوت، درست نیست و استدلال به این که مخاطب در آیۀ شریفه، کفّار

ص:31

هستند، قابل قبول نیست؛ برای این که ملاک، عمومیّت لفظ است، نه خصوصیّت سبب؛ چنان که مفسّران می گویند و مورد، باعث تخصیص عمومیّت وارد نمی شود؛ چنان که اصولیّون می گویند بلکه مخاطب آیه، اعمّ از کافر و مؤمن می باشد؛ به دلیل این که چیزی که مورد انکار قرار گرفته سجده برای کاری است که علاوه بر اذعان و تصدیق، استحقاق سجده را دارد و آن تلاوت قرآن کریم است. بدیهی است که قبح عدم سجده وقتی با انکار و تکبّر باشد، بسیار شدیدتر می شود؛ از این رو، کفّار به عنوان مخاطبان اوّلیّه این آیه قرار گرفته اند، در حالی که مخاطب حقیقی، اعمّ از کافر و مؤمن می باشد؛ زیرا بسیار واضح است که سجده جز به وسیلۀ مؤمن انجام نمی گیرد و عاقلانه نیست که آیه کفّار را به دلیل عدم سجده به هنگام تلاوت آیات قرآن، مورد مذمّت و سرزنش قرار دهد، در حالی که آنان بر کفر و عناد خویش باقی هستند بلکه عدم ایمان و عدم اذعان به آیات الهی از جانب کفّار را مورد مذمّت قرار می دهد؛ زیرا قرآن می فرماید تنها ایمان به آیات، الهی کافی نیست بلکه شایسته است که انسان هنگام قرائت این آیات، سجده کند؛ از این رو، آیه در ابتدا عدم ایمان و سپس عدم سجده را مورد مذمّت و سرزنش قرار داده است:

فَمَا لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ * وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُونَ

ص:32

«چه شده است که ایمان نمی آورند؟! و هنگامی که قرآن بر ایشان خوانده می شود، سجده نمی کنند؟!».

بنابراین، مطلوب آیه از کفّار؛ ایمان، اذعان و تسلیم است و پس از ایمان و تسلیم،مطلوب آیه از آنان، سجده به هنگام تلاوت آیات قرآن است؛ چنان که این کار از سایر مؤمنان نیز خواسته شده است.

و از آن جا که اجماع بر عدم وجوب سجده هنگام تلاوت آیات قرآن کریم منعقد شده است، مقتضای جمع بین آیه و اجماع، وجوب سجده هنگام تلاوت آیات مخصوصی است که در آنها امر به سجده شده است؛ بنابراین، دلالت بر وجوب سجده تلاوت، تمام است و هیچ اشکالی بر آن وارد نیست.

دربارۀ روایت عطاء بن یسار، از زید بن ثابت نیز باید گفت: بخاری و مسلم آن را در کتابهای صحیح خود آورده اند. نصّ این روایت در کتاب بخاری، از ابن قسیط، از عطاء بن یسار این است که عطاء برای ابن قسیط روایت کرده است که او از زید بن ثابت سؤال کرده است و او چنین پنداشته که سورۀ نجم را بر رسول اکرم(علیهما السلام) قرائت کرده و او سجده ننموده است. (1)

و در صحیح مسلم، از ابن قسیط، از عطاء بن یسار روایت شده است که عطاء به وی خبر داده است که از زید درباره قرائت حمد و

ص:33


1- (1) - صحیح بخاری: 32/2. چاپ دارالفکر.

سوره هنگام قرائت با امام جماعت، سؤال کرده و او گفت: «همراه امام، نباید چیزی را قرائت کرد». زید چنین پنداشته که سورۀ نجم را بر رسول خدا(علیهما السلام) قرائت کرده و او سجده ننموده است. (1)

این روایت که سنّت عملی رسول اکرم(علیهما السلام) رانقل می کند، در مقابل روایت دیگری قرار دارد که آن هم سنّت عملی حضرت را نقل می کند و می گوید: «آن حضرت به هنگام قرائت سورۀ نجم، سجده کرد». این روایت را عبدالله بن عمر نقل کرده و بخاری آن

را در صحیح خود، در بابی به اسم « باب سجدة النجم » آورده است. (2)

معروف این است که سنّت عملی، مجمل است و بر اساس آن به وجوب یا استحباب، چیزی استدلال نمی شود بلکه تنها بر مشروعیّت چیزی استدلال می شود، پس همان طور که روایت عبدالله بن عمر، وجوب را نمی رساند؛ زیرا احتمال دارد که سجدۀ رسول خدا(علیهما السلام) به خاطر استحباب آن بوده است، به همان دلیل، روایت عطاء بن یسار عدم وجوب را نمی رساند؛ زیرا احتمال دارد که پیامبراکرم(علیهما السلام) بعد از آن سجده را به جای آورده باشد؛ به خصوص که راوی؛ یعنی عطاءبن یسار، جواب زید بن ثابت را با این وصف: «او گمان کرده است»نقل کرده است و این وصف، بر کلامی اطلاق می شود که

ص:34


1- (1) - صحیح مسلم: 2/ 88، چاپ دارالفکر.
2- (2) - صحیح بخاری: 2/ 32، چاپ دارالفکر.

بعداً اثبات نشده و در حدّ ادّعا باقی مانده است. و گویی که عطا از سخنان زید، شک و تردیدی در دل داشته است..

امّا روایت مردی که رسول اکرم(علیهما السلام) به وی فرمود:

«لَو سجدتَ سَجَدنا؛ اگر سجده می کردی، سجده می کردیم»، در کتاب الحاوی الکبیر به صورت مرسل نقل شده است و بدان اعتنایی نمی شود.

در مورد ادّعای اجماع صحابه که از کلام عمر بن خطّاب و سکوت صحابه استنباط شده است، باید گفت: این روایت در صحیح بخاری (1) و سنن بیهقی (2) روایت شده و بر فرض که صحیح باشد، مخصوص آیات 49 و 50 از سورۀ نحل می باشد؛ زیرا در صحیح بخاری آمده است که عمر بن خطّاب در دو جمعۀ مذکور، سورۀ نحل را قرائت کرد و در جمعۀ اوّل، سجده را به جای آورد و در جمعۀ دوّم، مردم را از سجده نهی کرد و روشن است که مذاهب مختلف در تعداد و مواضع سجده تلاوت در قرآن کریم با هم اختلاف دارند و در مذهب اهل بیت، سجدۀ تلاوت در هر جایی از قرآن که امر به سجدۀ شده است. واجب نیست بلکه در مواضع چهارگانه، سجدۀ تلاوت واجب است که عبارتند از: سورۀ سجده، نجم، علق و فصّلت . برخلاف مذهب حنفی که سجده را در هر آیه

ص:35


1- (1) - صحیح بخاری: 2/ 34 - 33، چاپ دار الفکر.
2- (2) - سنن بیهقی: 320/2، ابواب سجود التلاوخ، باب مَنْ لم یری وُجوب سَجْدة التَّلاوه.

که امر به سجده شده، واجب می دانند که به چهارده مورد می رسد. (1)

در مذهب امامیّه، سجده در غیر این چهار موضع مستحب است و از جملۀ این مواضع، «سورۀ نحل» است؛ بنابراین، اجماع صحابه وجوب سجدۀ تلاوت در سوره های عزائم را نفی نمی کند بلکه استحباب آن را در این موضع می رساند و همین مذهب اهل بیت(علیه السلام) را تأیید می کند.

در استدلال دیگر خویش گفتند:

«هر سجده ای که با ترک آن، نماز باطل نشود، مستحب است».

در این مورد باید گفت: این سخن در مورد سجده های نماز صحیح است، امّا تعمیم دادن آن به حکم سجدۀ تلاوت، قیاس است و قیاس در نظر بعضی از مذاهب جمهور و در نظر امامیّه باطل است. و حتّی قایلان به صحّت قیاس می گویند که قیاس سجدۀ تلاوت به سجدۀ نماز، قیاس باطلی است. (2)

در مورد اشاره کردن مسافری که بر روی مرکب نشسته و عدم وجوب پیاده شدن از مرکب به هنگام قرائت آیۀ سجده هم باید گفت: این کار بر استحباب سجده دلالت نمی کند؛ زیرا هر کار واجب، شرایط و ویژگیهای خاصّ خود را دارد و مانعی ندارد که

ص:36


1- (1) - الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت: 605/1.
2- (2) - عمدة القاری: 7/ 96، چ دارالفکر.

سجدۀ تلاوت این خصوصیّت را داشته باشد. علاوه بر این، اگر سخن معترض صحیح باشد، در این صورت لازم است بگوییم نماز میّت مستحب است؛ زیرا هیچ سجده و رکوعی در آن نیست!

همچنین دربار؛ سخن ماوردی که می گوید:

«اصل در این سجده، استحبابی بودن آن است؛ زیرا به منزلۀ نماز استحبابی می باشد؛ بنابراین، واجب است که سجده برای آن واجب نباشد، پس هرگاه آن آیه اعاده شود، سجده بر آن واجب نیست؛ بنابراین، از آن جا که هنگام اعادۀ قرائت، اعادۀ سجده واجب نیست، پس به هنگام قرائت ابتدایی نیز سجده واجب نیست».

از سخنان ماوردی چیزی فهمیده نمی شود و وجه معقولی به دست نمی آید و باید پرسید: معنای اصل در این سجده، استحبابی بودن آن است، چیست؟ و معنای: سجدۀ نافله به منزلۀ نماز استحبابی است، چیست؟ علاوه بر این، اگر چه نماز نافله (استحبابی) واجب نیست، امّا اگر رکنی از ارکان نماز از قبیل سجده یا رکوع از آن حذف شود، باطل است و در این صورت، بدان نماز گفته نمی شود تا چه رسد به این که گفته شود: سجدۀ آن واجب نیست، پس لازم است که ارکان نماز به جای آورده شود تا مکلّف ثواب ببرد و اگر کسی، رکنی از ارکان نماز را به جای نیاورد، مثل این است که اصلاً نماز نافله را به جای نیاورده است و در این صورت، اگر چه گناهی را به خاطر ترک رکن مرتکب نشده است، امّا ثوابی هم نمی برد؛ چون مانند این است که اصلاً نماز را به جای نیاورده است.

ص:37

همچنین باید پرسید: معنای: «اگر آن آیه اعاده شود» (1) چیست؟ زیرا هیچ کس نمی گوید که سجدۀ تلاوت با تکرار آیه واجب می شود و تمام کسانی که قایل به وجوب، یا استحباب سجدۀ تلاوت هستند، این را هنگام تلاوت آیه می دانند و کسی نمی گوید که این حکم، فقط هنگام تکرار آیه واجب یا مستحب است.

به این ترتیب، روشن می شود که ادلّۀ اقامه شده بر عدم وجوب سجدۀ تلاوت، باطل است و دلالت آیه بر وجوب سجده دلالت و تمام می باشد. علاوه بر آیه، قول عثمان بن عفّان نیز وجود دارد که بخاری آن را چنین روایت کرده است:

«انما السجدةُ علی من استمعها. (2)

«همانا سجده بر کسی که آن را شنید، واجب می شود».

و ابن ابی شیبه در مصنف خود از ابن عمر روایت کرده است:

«السجدة علی من سمعها». (3)

«سجده بر کسی که آیه را شنید، واجب می شود».

و عینی در شرح خود بر صحیح بخاری، روایات دیگری را بر وجوب سجدۀ تلاوت اقامه کرده است که برخی از آنها عبارتند از:

ص:38


1- (1) - الحاوی الکبیر، ماوردی: 201/3، کتاب الصلاة، باب صفه الصلاه و عدد سجود القرآن.
2- (2) - صحیح بخاری: 2/ 33.
3- (3) - مصنف ابن ابی شیبه: 1/ 457.

ابن ابی شیبه از حفص، از حجّاج بن ابراهیم و نافع و سعید بن جبیر روایت کرده است:

«هر کسی آیۀ سجده را بشنود، واجب است، سجده کند».

و از ابراهیم با سند صحیح روایت کرده اند:

اگر نمازگزاری تلاوت آیۀ سجده را بشنود، واجب است در حال نماز سجده کند».

و از شعبی روایت کرده اند:

«اصحاب عبدالله بن عمر وقتی که سجدۀ تلاوت را می شنیدند، سجده به جای می آوردند، اگرچه در نماز باشد».

و شعبه می گوید:

«از حماد دربارۀ مردی سؤال کردم که در حال نماز، سجدۀ تلاوت را می شنود؟ پاسخ داد: سجده را به جای آورد». و حکم نیز مثل همین را گفته است.

و هشیم، از مغیره، از ابراهیم روایت کرده است که می گفت:

« اگر شخص جنب، سجدۀ تلاوت را شنید، غسل را به جای آورد، سپس آیۀ سجده را قرائت کند و سجدۀ آن را به جای آورد و اگر خودش نمی تواند آن را به خوبی قرائت کند، دیگری قرائت کند و او سجده کند».

و حفص، از حجّاج، از فضیل، از ابراهیم و حماد و سعید بن جبیر نقل کرده است که گفته اند:

ص:39

«اگر شخص جنب، سجدۀ تلاوت را شنید، غسل کند و سجده را به جای آورد».

و عبیدالله بن موسی، از ابان عطار، از قتاده، از سعید بن مسیّب، از عثمان نقل کرده است:

«اگر زن حائض، آیۀ سجده را شنید، با سر، اشاره کند و بگوید: «اللّهمّ لک سجدتُ».

و از حسن در مورد کسی که سجدۀ تلاوت را در اوّل نماز فراموش کرده و در رکعت آخر به یاد آورده نقل شده است:

«در رکعت آخر، سه سجده به جای آورد و اگر آن را فراموش کرد تا وقتی که نمازش به پایان رسید، امّا هنوز آن را سلام نداده است، در این حال، اگر هنوز صحبت نکرده است، یک سجده به جای آورد و اگر صحبت کرده است، نماز را دوباره بخواند».

و از ابراهیم نقل شده است:

« اگر سجده را فراموش کرد، در هر جای نماز که آن را به یاد آورد، سجده کند».

و از مجاهد سؤال شد کسی در نماز شک کرده است که سجده اش را به جای آورده است یا نه؟

پاسخ داد: «اگر خواست، سجده را به جای آورد و پس از اتمام نماز دو سجدۀ دیگر را در حالت نشسته انجام دهد و اگر خواست،

ص:40

سجده را به جای نیاورد و پس از نماز، دو سجده را در حالت نشسته به جای آورد». (1)

این مطالب در مورد مقدّمۀ اوّل بود، امّا در مورد مقدّمۀ دوّم که می گوید:« نماز با سجدۀ تلاوت باطل می شود»، باید گفت: مکلّف با اختیار خودش، یکی از سوره های عزائم را در نماز قرائت کرده و سجدۀ آن را بر خودش واجب گردانیده است، در این صورت، چیزی را بر اصل نماز اضافه کرده است و فقهای اسلام گفته اند که نماز با انجام عمل کثیر، باطل می شود.

جزیری در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه گفته است:

«نماز با عمل کثیری که از جنس نماز نیست، باطل می شود و آن عملی است که اگر کسی آن را ببیند، گمان می کند که شخص در حال نماز نیست... امّا اگر نمازگزار عمل زایدی را انجام دهد که از جنس نماز است، همانند به جای آوردن رکوع، یا سجده اگر عمداً باشد، کم یا زیاد آن، نماز را باطل می کند و اگر سهواً باشد، نماز را مطلقاً باطل نمی کند». (2)

ص:41


1- (1) - عمدة القارئ: 95/7، چاپ دار الفکر.
2- (2) - الفقه علی المذاهب الاربعة ومذهب اهل البیت(علیهم السلام): 602/1 و 430؛ همچنین ر.ک: الفقه علی المذاهب الخمسه، محمد جواد مغنیه: 145.

از این رو، شافعی گفته است: «اگر نمازگزار، سوره های عزائم را قرائت کند و نیّتش این باشد که سجدۀ تلاوت را به جای آورد، نمازش باطل است». (1) و این به قول امامیّه بسیار نزدیک است.

سیّدکاظم یزدی در عروة الوثقی می نویسد:

«قرائت یکی از سوره های عزائم در نماز، جایز نیست و اگر عمداً شروع به قرائت آن نموده است، نمازش باطل و باید آن را دوباره شروع کند». (2)

البتّه بین دو قول، از دو جهت تفاوت وجود دارد:

یکی این که: شافعیّه به بطلان نماز کسی حکم می کنند که سوره های عزائم را به نیّت به جای آوردن سجدۀ تلاوت، قرائت کند، در حالی که در نظر فقهای امامیّه کسی که عمداً؛ یعنی بدون فراموشی، یا جهل و بلکه با علم و توجّه نسبت به حکم، سوره های عزائم را در نماز قرائت کند، نمازش باطل است، اگر چه نیّت سجدۀ تلاوت را نداشته باشد.

فرق دوّم این است که: شافعیّه می گویند: «اگر کسی سجدۀ تلاوت را انجام نداد، اشکالی در نماز او ایجاد نمی شود و چیزی بر عهدۀ او

ص:42


1- (1) - همان: 1/ 602.
2- (2) . العروة الوثقی: ج 1، ص 644 فصل 24 فی القراءة.

نیست»، در حالی که امامیّه گرچه در صحّت نماز با ایشان موافق هستند، امّا در این صورت هم، شخص را گناهکار می دانند و بعضی از فقها می گویند: احتیاط واجب آن است که حتّی در این صورت، نمازش را اعاده کند (1) و برخی دیگر، اعادۀ آن را احتیاط مستحب می دانند. (2)

غریب آن است که: حنفی ها در مورد این مقدّمه، دچار تناقض گویی شده اند و اگر کسی طبق نظر اینان آیۀ سجده را در نماز قرائت کند، خودش را بین دو امر متزاحم می بیند:

اوّل: وجوب اتمام نماز و جایز نبودن ابطال آن.

دوّم: وجوب به جای آوردن فوری سجدۀ تلاوت در اثنای نماز.

آنان از سویی می گویند که سجدۀ تلاوت واجب است و از سوی دیگر قایل به جواز قرائت آیات سجده هستند! آیا سجدۀ تلاوت که چیزی خارج از نماز است، منجر به ابطال نماز نمی شود؟ و آیا این کار، اقدام نمازگزار برای باطل کردن نمازش نمی باشد، در حالی که نمازگزار بر طبق امر اوّل، مأمور به اتمام نماز خودش می باشد؟!

التزام به این قول، منجر به وقوع تزاحم در احکام شریعت می شود که همین کاشف از خلل روشنی است که در دیدگاه فقهی

ص:43


1- (1) - منهاج الصالحین، خویی: ج 1، ص 164.
2- (2) - منهاج الصالحین، سیستانی: ج 1، ص 206.

حنفی ها وجود دارد و واضح است که این تزاحم، در فقه حنفی که قایل به وجوب سجدۀ تلاوت در اثنای نماز است، خلاصه نمی شود بلکه فقه سایر مذاهب جمهور را هم در بر می گیرد که قایل به جواز سجدۀ تلاوت در اثنای نماز شده اند؛ زیرا این قول بدان معناست که شریعت، از سجدۀ تلاوت نهی کرده است به این اعتبار که اضافه کردن چیزی به اصل نماز است و در همان وقت، اجازه داده است که سجدۀ تلاوت در اثنای نماز به جای آورده شود؟! این تناقض گویی، کاشف از خللی است که در دیدگاه فقهی وجود دارد که منجر به استنباط چنین نتیجه ای و نسبت دادن آن به شریعت می شود، در حالی که لُب شریعت به تعبیر امام(علیه السلام) چیزی دیگر است؛ چنان که زراره از امام باقر(علیه السلام) یا امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است:

« لا تقرأ فی المکتوبةِ بشیء مِنَ العزائم فَإنَّ السجودَ زیادةٌ فی المکتوبة». (1)

«در نمازی که مکتوب و مقرّر شده است، چیزی از سوره های عزائم را قرائت نکنید; زیرا سجده به منزلۀ اضافه کردن چیزی به نماز مکتوب است».

ص:44


1- (1) - وسائل الشیعه: 4/ 779، باب 40 از ابواب قرائت در نماز، ح 1.

چکیدۀ بحث

به طور خلاصه می توان گفت سه نظر در مورد سجدۀ تلاوت وجود دارد:

الف: قول به جواز قرائت آیۀ سجده در نماز و وجوب سجدۀ تلاوت که قول حنفی ها می باشد.

ب: قول به جواز قرائت و جواز سجدۀ تلاوت که قول سایر جمهور می باشد.

ج: قول به عدم جواز سوره های عزائم چهارگانه و بطلان نماز به واسطۀ سجدۀ تلاوت که قول امامیّه است.

توضیح داده شد که: قول امامیّه، مستند به دو مقدّمه است:

یکی : وجوب سجده به خاطر قرائت عزائم که صحّت و درستی آن ثابت شد.

ودیگری : بطلان نماز به خاطر انجام سجدۀ تلاوت که به اثبات رسید.

و گفته شد که اگر چنین نباشد، نمازگزار خود را بین دو امر متزاحم می بیند؛ یکی : حرمت ابطال نماز و دیگری : وجوب سجدۀ تلاوت که منجر به ابطال نماز می شود، برای همین لازم است که قایل به حرمت قرائت عزائم در نماز شویم.

ص:45

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109