شناسه افزوده:موسسه امام هادی (ع)
عنوان و نام پدیدآور:همت بلند و تلاش مستمر:همت ، کار، تلاش از نظر قرآن و روایات/تهیه و تنظیم موسسه امام هادی علیه السلام .
مشخصات نشر:قم: موسسه پیام امام هادی(ع)، 1389.
مشخصات ظاهری:204ص.؛5/11×5/20س م.
شابک:26000 ریال 964-8837-22-8:
موضوع:تلاش و تقلا -- جنبه های مذهبی -- اسلام
موضوع:تلاش و تقلا -- احادیث
موضوع:تلاش و تقلا -- جنبه های قرآنی
موضوع:اسلام و کار
رده بندی دیویی:297/483
رده بندی کنگره:BP230/13/ھ78 1389
شماره کتابشناسی ملی:2537876
ص :1
ص :2
همت بلند و تلاش مستمر
همت ، کار ، تلاش
از نظر قرآن و روایات
ص :3
ص :4
بسم الله الرحمن الرحیم
طوبیٰ لِمَنْ نالَ قَدرَ هِمَّتِهِ أو نالَ عِزَّ القُنوعِ بِالقِسَمِ(1)
خوشا به حال کسی که به قدر همّتش به مقصد رسد یا آنچه که قسمت او شد با عزّت قناعت کند
سال 1389 را رهبر معظم انقلاب اسلامی به نام «سال همّت مضاعف و کار مضاعف» نامگذاری نمودند. از این رو بجاست که با جست و جو در قرآن مجید و گفتار و سیرۀ عملی پیشوایان معصوم علیهم السلام، این مهم را، توضیح دهیم.
پیرامون همّت بلند و کار و تلاش مستمر احادیث فراوانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وائمّه اطهار علیهم السلام نقل گردیده که با نقل و بیان آنها می توانیم دریابیم که به چه موضوعی همّت گماریم ودرچه سمت وسوئی، کار وتلاش مستمر کنیم تا به سعادت دنیا و آخرت برسیم. داستان زیر نمونه ای ازدعوت پیامبر به سوی همّت والا وارزشمند است.
ص:5
از امام محمّد باقر علیه السلام نقل است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله پیش از ظهور اسلام، در طائف بر مردی وارد شدند و آن مرد با احترام از حضرت پذیرائی کرد.
سال ها بعد، پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، به آن مرد گفته شد: آیا می دانی آن کسی که خداوند عزّ و جلّ او را به سوی مردم فرستاده است، کیست؟ گفت: نه، گفتند:
او محمد بن عبداللّٰه، یتیم ابوطالب و همان کسی است که در فلان روز در طائف میهمان تو شد و تو او را گرامی داشتی.
آن مرد خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و سلام کرد و مسلمان شد. آن گاه عرض کرد: ای رسول خدا، آیا مرا می شناسید؟
حضرت فرمود: تو کیستی؟
عرض کرد: من صاحب همان منزلی هستم که شما در زمان جاهلیّت در فلان روز وقتی به طائف آمدید، وارد آن شدید و من با احترام از شما پذیرائی کردم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: خوش آمدی.
حاجتت را بخواه.
عرض کرد: دویست گوسفند با چوپانان آن ها به من عطا فرمائید.
ص:6
حضرت دستور داد به او دادند. آن گاه به اصحاب خود فرمود: این مرد همّت آن را نداشت تا از من همان چیزی را بخواهد که پیرزن بنی اسرائیلی از موسی علیه السلام خواست.
اصحاب عرض کردند: مگر پیرزن بنی اسرائیلی از موسی چه خواست؟
فرمود: خداوند عزّ و جلّ به موسی وحی فرمود که پیش از آن که مصر را ترک گویی، استخوان های یوسف را با خود ببر. موسی از قبر یوسف جویا شد. پیرمردی آمد و گفت: اگر کسی جای قبر او را بلد باشد آن کس فلان پیرزن است.
موسی علیه السلام در پی او فرستاد. وقتی پیرزن آمد، موسی به او فرمود: تو جای قبر یوسف را می دانی؟ عرض کرد: آری. موسی فرمود: پس آن را به من نشان بده، هر چه بخواهی به تو می دهم. پیرزن گفت: آن را نشانت نمی دهم، مگر این که هر چه من بگویم همان را به من بدهی. موسی فرمود: بهشت از آنِ تو باشد. پیرزن گفت: نه، من تعیین می کنم.
خداوند به موسی وحی فرمود که نگران نباش، بگذار او تعیین کند. موسی به او فرمود: تعیین با تو.
ص:7
عرض کرد: می خواهم روز قیامت در بهشت با تو هم درجه باشم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این مرد همّت آن را نداشت تا از من همان چیزی را بخواهد که آن پیرزن بنی اسرائیلی خواست(1)!
این داستان به ما آموزش می دهد که بلند همّت باشیم و به امور بلند و بالا همّت بگماریم.
نوشتار پیش رو، به جمع آوری بخشی از آیات و احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام پرداخته که در آن، مردم به کار، تلاش و همّت والا و مفید تشویق، و از اموری نظیر بیکاری، کسل بودن، بی همّتی و غیره بر حذر شده اند.
مطالب این کتاب در دو بخش آمده:
بخش اول: همّت در کلام معصومین علیهم السلام.
بخش دوّم: کار و تلاش در آیات قرآن و سیرۀ عملی و گفتار امامان معصوم علیهم السلام و در هر بخش آیات و احادیثی مرتبط با آن موضوع گردآوری شده است.
امید آن که بتوانیم با کار و همّت مضاعف خود، ضمن دستیابی به آرمان بلند انقلاب اسلامی یعنی
ص:8
اتکاء به قدرت مردم با توکل بر خدا، و نیز عدم وابستگی به کشورهای دیگر، زمینه ساز ظهور نجات دهندۀ همۀ انسان های آزاده، یعنی حضرت مهدی عجّل اللّٰه تعالی فرجه الشریف باشیم.
در پایان از محققین مؤسسه و همۀ همکارانی که در تهیۀ این مجموعه ما را یاری رساندند خصوصاً کمیته حمایت ونظارت بر فعالیت مراکز فرهنگی وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکر و تقدیر می شود و از خداوند متعال خواهان قبولی این عمل هستیم. والسلام
قم - مؤسسه امام هادی علیه السلام
زمستان 1389
ص:9
ص:10
واژۀ همّت در لغت در معانی گوناگونی چون: اراده، آرزو، خواهش، عزم، شجاعت و دلیری، زور، قوّت، طاقت، فال نیک، وسعت نظر، بلندنظری و بلندطبعی و...(1) به کار رفته است؛ در عرف و کلام روزمرّه مردمی عبارت است از تصمیم گرفتنی که به انجام کاری منتهی می گردد.
در بخش نخست به یاری خداوند، قصد داریم تا معنای این واژه و حقیقت آن را از دیدگاه برخی از آیات و احادیث ائمۀ اطهار علیهم السلام بررسی نمائیم تا ببینیم که خداوند و این بزرگواران، همّت انسانها را به کدام سمت و سو، سوق می دهند و مواردی از همّتهای خوب و مورد نظر را که به شیعیان خود آموخته اند بیان
ص:11
کنیم و همچنین روشن کنیم که در چه مواردی انسان را از بکارگیری همّت برحذر می دارند.
آنچه روشن است این است که همّت چیزی نیست که دارای وجود مادی و شکل خاص و یا قابل رؤیت باشد، بلکه یک امر درونی و باطنی است که تنها می توان از راه نتیجۀ بیرونی وجودش را اثبات نمود.
به عنوان مثال اگر انسان در فلان کار همّت کند سرانجام آن، با بی همّتی درکار قابل قیاس نیست و متفاوت است.
اکنون به توضیح بشیتر پیرامون همّت در قالب 8 فصل می پردازیم:
فصل اول: نشانه های همّت نیکو و نمونه هایی از آن
فصل دوم: اهمیت و تشویق به همّت خوب
فصل سوم: نتیجه و ثمرات بلند همّتی
فصل چهارم: پیامدهای همّت یا مواردی که انسان در مسیر به کارگیری همّت، با آن آزموده می شود
فصل پنجم: همّت های ناپسند و پیامدهای آن
فصل ششم: به چه کاری همّت گماریم؟
فصل هفتم: تا چه اندازه همّت کنیم؟
فصل هشتم: گوناگون
ص:12
در طول تاریخ، انسان های بزرگ و درست کردار، دارای خصوصیّت هایی بوده اند که دیگر افراد، آنان را الگوی خویش قرار داده و در راه و رسم زندگی از سیرۀ ایشان کمک می گرفتند.
براستی اشخاص نمونه چه کردند تا به جایگاهی رسیدند که دیگران آن ها را الگوی خویش قرار دادند؟
در جواب این سؤال کتابها می توان نوشت و ساعتها سخنرانی نمود اما در یک کلمه چنین می توان گفت که:
در حیات بشری نکاتِ مثبتِ ظریفی وجود دارد که بسیاری از افراد بدان توجه نداشته و از آن غافلند، اما عدّه ای با رعایت آن در زندگی روزمرۀ خویش گاهی خیلی ساده و بدون مشقّت زیاد به جایگاهی نزد خداوند و در جامعه می رسند که به عنوان الگو نزد دیگران مطرح می گردد و باید بر آن غبطه خورد.
یکی از آن نکات، داشتن همّت بلند و نیکو است چنانکه حضرت امیر علیه السلام فرمود: انسان را چیزی
ص:13
به مانند همّت او بلند نگردانید(1) اکنون باید بدانیم همّتی که حضرت فرموده چه ویژگی هایی دارد تا بتوانیم خود را به انجام و رعایت آن ملزم نمائیم.
به عنوان مثال، مولای متّقیان علی علیه السلام در حدیثی می فرمایند:
الکَفُّ عَمّا فی أَیدِی الناسِ عِفَّةٌ وَکِبَرُ هِمَّةٍ(2).
صرف نظر نمودن از آن چه در دست مردم است، (نشان) عفّت نفس و بزرگی همّت است.
چه زیباست اینکه انسان همّت والای خویش را با عفّت نفس (یعنی عدم چشم داشت به اموال دیگران) به مرحلۀ اثبات برساند.
بالاتر از این، حضرت فرمود: هرکس معرفتش درست (و کامل) باشد، جان و همّت او از این جهان فانی روی برتابد.(3) شاید بتوان در توضیح این بیان گرانسنگ چنین گفت که: انسان با تکامل یافتن معرفتش به خود و خدایش به درجه ای از مقامات عالیه می رسد که همۀ
ص:14
همّ و غم خویش را برای آخرت خود گذاشته و برای آن تلاش می نماید، البته این بدان معنا نیست که این فرد از زندگی روزمرۀ خویش دست کشیده و فقط نماز بخواند و روزه بگیرد و...، بلکه چنین انسانی حتّی امورات دنیایی خود وخدمت به خلق ونسلهای آینده را گامی برای نزدیک تر شدن به معبود خویش می داند.
در جای دیگر امیر المؤمنین علیه السلام 5 امر را از نشانه های همّت بلند و والا معرّفی می نمایند:
رفتار نیک(1) ، قناعت(2) ، احسان(3) ، کَرَم و بخشش(4) ، شرافت(5) ؛ فرض می کنیم با این
ص:15
نشانه هایی که معرّفی شد ما به همّتی والا و قابل ستایش دست پیدا کردیم، حال سؤال اینست که در کجا آن را بکار گیریم؟
اکنون چند نمونه از همّت های نیکو را معرفی می کنیم.
امام پرهیزکاران علی علیه السلام ما را در این امر نیز چنین راهنمایی می کنند که بهترین، عالیترین و والاترین همّت ها، همّتی است که در کارهای ذیل به کار گرفته شود:
4 -الأُنسُ بِالعِلْمِ مِنْ نُبْلِ الهِمَّةِ(1).
انس با دانش از گرانمایگی همّت است.
مطالب این فصل را با دعای زیبایی از حضرت سیّد الساجدین علیه السلام خاتمه می بخشیم که فرمود:
هَبْ لِی جِسْماً روحانیّاً، وَقَلباً سَماویّاً، وَهِمَّةً مُتَّصِلَةً بِکَ، وَیَقِیناً صادِقاً فی حُبِّکَ(2).
(خدایا)، مرا پیکری روحانی، دلی آسمانی، همّتی پیوسته به تو و یقینی صادق در محبّت به تو عنایت فرما.
ص:17
ص:18
6 -امام علی علیه السلام: مَنْ شَرُفَتْ هِمَّتُهُ عَظُمَتْ قیمَتُهُ(2).
هرکه همّتش والا باشد، ارزشش عظیم شود.
7 -امام علی علیه السلام: قَدْرُ الرَّجُلِ عَلیٰ قَدرِ هِمَّتِهِ(3).
ارزش مرد، به اندازۀ همّت اوست.
8 -امام علی علیه السلام: شَجاعَةُ الرَّجُلِ عَلیٰ قَدرِ هِمَّتِهِ(4).
شجاعت مرد، به اندازۀ همّت اوست.
ص:19
13 -مولای متّقیان علی علیه السلام: مَنْ أَسهَرَ عَینَ فِکرَتِهِ بَلَغَ کُنهَ هِمَّتِهِ(1).
هرکس چشم اندیشۀ خود را بیدار نگه دارد، به اوج همّت و خواست خود برسد.
14 -امام علی علیه السلام: ما المَغرورُ الَّذی ظَفَرَ مِنَ الدُّنیا بِأَدنیٰ شَهوَتِهِ کالآخَرِ الَّذی ظَفَرَ مِنَ الآخِرَةِ بِأعلیٰ هِمَّتِهِ(2).
آن فریب خورده ای که از دنیا به ناچیزترین خواستۀ نفس خویش رسیده همچون کسی نیست که از آخرت به بالاترین همّت خود دست یافت.
15 -امام سجاد علیه السلام: اللّهُمَّ... أَسأَلُکَ مِنَ الشَّهادَةِ أقسَطَها... وَمِنَ النِّعمَةِ أوفاها، وَمِنَ الهِمَمِ أعلاها، وَمِنَ القِسَمِ أَسناها(3)...
خداوندا، از تو می خواهم از گواهی دادن، عادلترین
ص:21
آن را... و از نعمت، بیشترین و از همّت ها، والاترین واز قسمت ها، بالاترین آن را.
16 -امام علی علیه السلام: نَعوذُ بِاللّٰهِ مِنَ المَطامِعِ الدَّنِیَّةِ، وَالهِمَمِ الغَیرِ المَرضِیَّةِ(1).
به خدا پناه می بریم از مطامع پست و همّت ها و خواسته های ناپسند.
17 -امام علی علیه السلام: مَنْ تَوَکَّلَ لَمْ یَهتَمَّ(2).
هر کس (به خدا) توکّل کند، اندوهگین نشود.
18 -امام کاظم علیه السلام:... أسأَلُکَ الغِنیٰ عَنِ النّاسِ أجمَعِینَ، یا أرحَمَ الرّاحِمِینَ، وَیا مُنتَهیٰ هِمَّةِ الرّاغِبینَ(3).
از تو بی نیازی از همه مردم را مسألت می کنم ای رحم کننده ترین رحم کنندگان و ای نهایت همّت کسانی که به تو رغبت دارند.
ص:22
19 -امام صادق علیه السلام: إذا هَمَمْتَ بِشَیءٍ مِنَ الخَیرِ فَلا تُؤَخِّرْهُ، فَإنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَجَلَّ رُبَّما أطلَعَ عَلَی العَبدِ وَهُوَ عَلیٰ شَیْءٍ مِنَ الطّاعَةِ، فَیَقُولُ: وَعِزَّتی وَجَلالی لا أُعَذِّبُکَ بَعدَها أبَداً(1)...
هر گاه آهنگ کار خیری را کردی آن را به تأخیر میفکن، زیرا بسا خداوند سبحان بر بنده خود توجّه می کند در حالی که او به طاعتی مشغول است، پس می فرماید: به عزّت و جلالم سوگند پس از این هرگز تو را کیفر نخواهم داد.
20 -امام سجاد علیه السلام در دعایشان فرمود: وَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ أَسْرَعَتْ أرواحُهُمْ فی العُلیٰ، وَخَطَتْ هِمَمُهُم فی عِزِّ الوَریٰ، فَلَمْ تَزَلْ قُلُوبُهُمْ والِهَةً طائِرَةً حَتّیٰ أناخُوا فی رِیاضِ النَّعیمِ(2)...
(خدایا) ما را از کسانی قرار ده که جان هایشان به بلندای (قرب تو) شتاب گرفت و همّت های آنان
ص:23
در عزّت روزگار گام می نهند [و از این رو] دل هایشان همواره سرگشته و در پرواز بود تا این که سرانجام درباغ های پر نعمت بهشت فرود آمدند.
ص:24
21 -مولا علی علیه السلام: الحِلمُ وَالأَناةُ تَوأَمانِ یُنتِجُهُما عُلُوُّ الهِمَّةِ(1).
بردباری و وقار همیشه در کنار هم هستند و از بلند همّتی زاده می شوند.
22 -امام محمّد باقر علیه السلام: استَجْلِبْ عِزَّ الیَأْسِ بِبُعدِ الهِمَّةِ(2).
عزّتِ طمع نداشتن را با بلندی همّت به دست آر.
23 -امام علی علیه السلام: ذو الهِمَّةِ وَإنْ حَطَّ نَفسَهُ یَأبیٰ إلّاعُلُوّاً، کالشُّعلَةِ مِنَ النّارِ یُخفِیها
ص:25
صاحِبُها، وَتأبیٰ إلّاارْتِفاعاً(1).
صاحب همّت هر چند خود را پائین آوَرَد امّا بر آید، همچون شعله آتش که صاحبش آن را پنهان می کند امّا سر می کشد.
24 -امام علی علیه السلام: عَلیٰ قَدرِ الهِمَمِ تَکُونُ الهُمُومُ(2).
اندوه ها به اندازۀ همّت هاست.
25 -امام علی علیه السلام: شَجاعَةُ الرَّجُلِ عَلیٰ قَدرِ هِمَّتِهِ(3).
شجاعت مرد، به اندازۀ همّت اوست.
26 -مولای متّقیان امام علی علیه السلام: المُؤمِنُ، الدُّنیا مِضمارُهُ، وَالعَمَلُ هِمَّتُهُ، وَالمَوتُ تُحفَتُهُ، وَالجَنَّةُ سُبقَتُهُ .
ص:26
الکافِرُ، الدُّنیا جَنَّتُهُ، وَالعاجِلَةُ هِمَّتُهُ، وَالمَوتُ شَقاوَتُهُ، وَالنّارُ غایَتُهُ(1).
دنیا، میدان تمرین و مسابقۀ مؤمن است، کار و تلاش همّ اوست، مرگ ارمغانی برای او و بهشت به منزلۀ جایزه ای است برای او. اما برای کافر: دنیا بهشت است، لذّت هایِ گذرا همّت او، مرگ مایۀ بدبختی و آتش دوزخ فرجام او.
27 -امام امیرالمؤمنین علیه السلام: أحسِنْ رِعایَةَ الحُرُماتِ وَأَقبِلْ عَلیٰ أهلِ المُرُوّاتِ، فَإنَّ رِعایَةَ الحُرُماتِ تَدُلُّ عَلیٰ کَرَمِ الشِّیمَةِ، وَالإقبالُ عَلیٰ ذَوِی المُرُوّاتِ یُعَرِّفُ عَنْ شَرَفِ الهِمَّةِ(2).
حرمت ها را نیکو پاس بدار و به جوانمردان روی آور زیرا نگاه داری حریم ها دلالت بر کرامت تو دارد و روی آوردن به جوانمردان از شرافت همّت تو خبر می دهد.
ص:27
28 -امیرالمؤمنین علیه السلام: الأَناةُ تَجلُو الهِمَّةَ(1).
وقار و حوصله در کار همّت را آشکار می سازد.
29 -امام علی علیه السلام: مَنْ صَوَّرَ المَوتَ بَینَ عَینَیهِ خَفَّ الاهتِمامُ بِأمرِ الدُّنیا عَلَیهِ(2).
هرکس مرگ را در مقابل چشمانش قرار دهد، اندوه امور دنیویش ناچیز می شود.
ص:28
یامواردی که انسان در مسیر بکارگیری همّت، با آن آزموده می شود
انسان در مسیرهایی که گام بر می دارد اعم از پسند و ناپسند، همواره مورد امتحان و آزمایش قرار می گیرد.
مثالِ تحمّل سختی ها و مشقّت های دنیایی برای رسیدن به بهشت برین برای مؤمنان، مثالی است که تا کنون همه شنیده اند.
این مثال و گونه های دیگر این مثال، کاملاً طبیعی بوده و در روزمرۀ بشری محسوس است.
به عنوان نمونه، دانش آموزی که می خواهد پایان سال تحصیلی خوبی را برای خود رقم بزند، طبیعی است که باید زحمات و ناملایمات یک سال تحصیلی را با جان و دل بخرد، در سرما و گرما در کلاس درس شرکت نماید، تکالیف درسی خود را انجام دهد، از استراحت بیش از اندازه پرهیز نماید، از شرکت در میهمانی های متعدّد و مجالسی که به درس و بحث وی
ص:29
آسیب می رساند پرهیز نماید و خلاصه لازم است، بایدها و نبایدهایی را رعایت کند تا به نتیجۀ مطلوب دست یابد.
در موضوع همّت نیز باید گفت، درست است که امامان معصوم علیهم السلام ما را به همّت در امور زندگی دنیایی و آخرتی خودمان سفارش نموده اند اما نباید توقع داشت که این مهم بدون هیچ زحمت و پیامدی حاصل و انسان مورد هیچ آزمون و امتحانی قرار نگیرد.
نمونه های ذیل گویای این مطلب خواهند بود:
30 -امیرمؤمنان علی علیه السلام: أَضیَقُ النّاسِ حالاً مَنْ کَثُرَتْ شَهوَتُهُ، وَکَبُرَتْ هِمَّتُهُ، وَزادَتْ مَؤُوْنَتُهُ، وَقَلَّتْ مَعُونَتُهُ(1).
حال کسی بیش از همه گرفته و در فشار و تنگنایی است که خواهش های نفسانی اش فراوان و همّتش بزرگ و خرجی اش زیاد و کمک [خرجی] او اندک باشد.
ص:30
31 -حضرت امام علی علیه السلام: أَتعَبُ النّاسِ قَلْباً مَنْ عَلَتْ هِمَّتُهُ، وَکَثُرَتْ مُرُوءَتُهُ، وَقَلَّتْ مَقدُرَتُهُ(1).
دل (وجان) آن کس بیشتر از همه در رنج است که همّتش بلند، مردانگی اش بسیار و توانائی اش اندک باشد.
32 -امام امیرالمؤمنین علیه السلام: هُمُومُ الرَّجُلِ عَلیٰ قَدرِ هِمَّتِهِ(2).
اندوه های مرد، به اندازۀ همّت اوست.
33 -مولای متّقیان علی علیه السلام: بِقَدرِ الهِمَمِ تَکونُ الهُمُومُ(3).
اندوه ها، به اندازۀ همّت ها و خواسته هاست.
از این روایات به خوبی استفاده می شود که کارهای بزرگ و مقصدهای عالی با مشکلاتی همراه است و کسی که با همّت بلند خود می خواهد به آن مقاصد
ص:31
عالی برسد از اوّل باید متوجه آن مشکلات و همّ و غم ها باشد، ولی باید امیدوار باشد که چون به هدف و مطلوب رسد سربلندی از آن اوست.
34 -امام علی علیه السلام: مَنْ رَقیٰ دَرَجاتِ الهِمَمِ عَظَّمَتْهُ الأُمَمُ(1).
هرکه بر نردبان همّت ها بالا رود، ملّت ها او را بزرگ دارند.
یا اینکه در جای دیگر فرمودند:
براستی اگر انسانی فاقد چنین اعتقادات دل نشین و معقولی باشد چه باید کند؟ کسی اگر کمر همّت را برای انجام کاری بسته و مردانه خود را وسط میدان می بیند می بایست که با ناملایمات درون میدانی مبارزه نماید و در راه کسب نتیجۀ مطلوب، همۀ سختی ها را به جان بخرد. چه زیباست که این تحمل سختی ها با در نظر گرفتن یاد خداوند که آرامش دهندۀ قلوب است عجین باشد زیرا امام عارفان و
سیّد ساجدان علیه السلام در مناجات خویش با معبود چنین می فرمایند:
37 -یا مَنْ آنَسَ العارِفِینَ بِطُولِ مُناجاتِهِ، وَألبَسَ الخائِفِینَ ثَوبَ مُوالاتِهِ. مَتیٰ فَرِحَ مَنْ قَصَدَتْ سِواکَ هِمَّتُهُ؟(1)
ای آن که انس بخشید عارفان را با مناجات طولانیش و پوشاند به بیمناکان جامه ارادتش را، چه وقت شاد شد آنکه همّتش غیر از تو را قصد نمود!
باید در همۀ کارهای فردی و اجتماعی با همّت های بلند خدا را در نظر بگیریم و قصد و نیت ما خدا و خدمت به خلق خدا برای رضای خدا باشد، اینجاست که همۀ مشکلات را براحتی برای رضای خدا
ص:33
می توان تحمل کرد و با اراده ی قوی به سوی هدف های بلند پیش رفت.
38 -حَفْصُ بنُ غیاثِ النَّخَعیِّ، عَنْ أَبِی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام قال: مَنِ اهْتَمَّ لِرِزْقِهِ کُتِبَ عَلَیْهِ خطیئةٌ، إنَّ دانیالَ علیه السلام کَانَ فِی زَمَنِ مَلکٍ جَبّٰارٍ، فَأَخَذَهُ وَطَرَحَهُ فِی الْجُبِّ وَطَرَحَ مَعَهُ السّباعِ لِتَأْکُلَهُ، فَلَمْ تدنُ إِلَیْهِ، فَأَوْحی اللّٰهُ تعالی جَلَّتْ عَظَمَتُهُ إِلیٰ نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیائِه (صلوات اللّٰه علیهم): أَنْ ائْتِ دٰانْیال بِطَعٰامٍ، قَالَ: یَا رَبِّ وأَیْنَ دٰانیٰال؟ قَالَ: تَخْرُجُ مِنَ الْقَرْیَةِ فَیَستَقْبِلُکَ ضَبعٌ فَیَدُلُّکَ عَلَیهِ، فَخَرَجَ فَانْتَهیٰ بِهِ الضّبعُ إِلیٰ ذَلِکَ الجُبّ، فَإِذٰا بِدانیال علیه السلام، فِیهِ، فَأَدْلیٰ لَهُ الطّعامَ، فَقَالَ دانیالُ:
الحَمْدللّٰهِِ الَّذِی لَایَنْسیٰ مَنْ ذَکَرَهُ، وَالْحَمْدُللّٰهِِ الَّذِی لٰا یَخِیبُ مَنْ دَعٰاهُ وَالحَمْدُ للّٰهِِ الَّذِی یَجْزِی بِالْاِحسانِ إحْسٰاناً وَبِالصَّبْرِ نجٰاةً.
ثُمَّ قٰالَ أبُو عَبدِ اللّٰهِ صلوات اللّٰه علیه: أبی اللّٰهُ أَنْ یَجْعَلَ أَرْزَاقَ المُؤْمِنینَ إِلَّا مِنْ حَیثُ لاٰ یَحْتَسِبُونَ (1)...
ص:34
هر کس برای روزی خود اندوهگین گردد بر او خطایی نوشته شود (زیرا رزق دست خداست). چرا که دانیال علیه السلام در زمان پادشاه ستمگری بود که او را دستگیر کرد و در چاه افکند و حیوانات درنده را با او در چاه فرستاد تا حضرت را بخورند، حیوانات به حضرت نزدیک نشدند، آن گاه خداوند تعالی که عظمتش بزرگ است، به پیامبری از انبیای خود وحی کرد که طعام نزد دانیال ببرد، آن پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! دانیال کجاست؟ فرمود: از شهر خارج شو، پس کفتاری به استقبال تو خواهد آمد، و تو را به سوی دانیال راهنمایی خواهد کرد، پیامبر خارج شد، و کفتاری ایشان را به همان چاه رسانید، هنگامی که دید دانیال در چاه است، طعام را به سوی ایشان فرستاد! پس دانیال گفت: ستایش خدایی را که هر کس او را یاد کند وی را فراموش نمی کند وستایش خدایی را که هر که او را بخواند ناکام نمی گذاردو ستایش خدایی را که نیکویی را با نیکی و صبر و شکیبایی را با نجات بخشیدن پاسخ می دهد.
آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند حیا می کند از این که روزیِ مؤمنان را از جایی رساند غیر از ناحیه ای که خود گمان آن را ندارند.
ص:35
ص:36
در این فصل به اختصار به بررسی و معرفی همّت هایی که در کلام صاحبان خرد و اندیشه ناپسند شمرده شده می پردازیم:
الف: نشانۀ همّت های ناپسند و زیان بار
ب: آثار و پیامدهای همّت باطل و پست
امیدوارم خوانندۀ محترم به این نکته توجه داشته باشند که اگر حضرات معصومین علیهم السلام فرموده باشند، همّت برای دنیا چنین آثار مخرّبی دارد، این گونه مذمّت از دنیا برای نفی دنیاگرائی است، که انسان تمام نیروی خود و فکر خود و هدف خود را در دنیا قرار دهد بگونه ای که توجه به خدا و آخرت نداشته باشد، این بدان معنا نیست که هیچ شخصی نباید برای دنیای خویش تلاش نماید. حتّی خود اهل بیت علیهم السلام مردم را از رهبانیت و ترک رسیدگی به امور معیشت و ترک جامعه و امور خانوادگی بر حذر می داشتند و همواره مردم را سفارش به امر معیشت و توسعه در امور خانوادگی
ص:37
و زندگی می نمودند، لکن با توجه به مبدأ و معاد، نه دنیا گرائی محض.
39 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: مَنْ کانَتْ هِمَّتُهُ أَکلَهُ کانَتْ قِیمَتُهُ ما أکَلَهُ(1).
هرکه تمام همّتش خوراکش باشد، ارزشش به اندازۀ همان چیزی است که می خورد.
40 -امام علی علیه السلام: مَن کانَ هِمَّتُهُ ما یَدخُلُ جَوفَهُ کانَتْ قیمَتُهُ ما یَخرُجُ مِنهُ(2).
هرکه همّ و غمّش چیزی باشد که وارد شمکش می شود، ارزش او به اندازۀ همان چیزی است که از شکمش خارج می شود.
41 -پیامر اعظم صلی الله علیه و آله: إیّاکُمْ وَفُضولَ المَطعَمِ، فَإنَّهُ
ص:38
یَسُمُّ القَلبَ بِالفَضلَةِ، وَیُبطِئُ بِالجَوارِحِ عَنِ الطّاعَةِ، وَیَصَمُّ الهِمَمَ عَنْ سَماعِ المَوعِظَةِ(1)...
از پرخوری بپرهیزید که آن، دل را مسموم می کند، اعضای بدن را در اطاعت خدا تنبل می سازد و گوش صاحبان همّت را از شنیدن پند و اندرز، کَر می کند.
42 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: المُنافقُ هِمَّتُهُ فی الطَّعامِ وَالشَّرابِ کَالبَهیمةِ(2).
منافق همّتش در خوراک و نوشیدن همانند حیوانات مصروف می گردد.
43 -حضرت علی علیه السلام: مِن صِغَرِ الهِمَّةِ حَسَدُ الصَّدیقِ عَلَی النِّعمَةِ(3).
رشک بردن بر نعمت دوست، از دون همّتی است.
44 -امام علی علیه السلام: رَغبَةُ العاقِلِ فی الحِکمَةِ، وَهِمَّةُ
ص:39
الجاهِلِ فی الحَماقَةِ(1).
رغبت خردمند به حکمت است و همّت نادان، اندرکار حماقت.
45 -امام علی علیه السلام: کَفیٰ بِالمَرءِ غَفلَةً أن یَصرِفَ هِمَّتَهُ فیما لا یَعنِیهِ(2).
جهت غفلت مرد، همین کافی است که همّت خود را در امور بی فایده بکار گیرد.
48 -امام علی علیه السلام: لا هِمَّةَ لِمَهِینٍ(1).
انسان حقیر، همّت ندارد.
49 -امیر مؤمنان علیه السلام: أَبعَدُ ما یَکُونُ العَبدُ مِنَ اللّٰهِ إذا کانَتْ هِمَّتُهُ بَطنَهُ وَفَرْجَهُ(2).
دورترین حالت بنده از خدا آن گاه است که اهتمامش شکم و شرمگاهش باشد.
50 -امام علی علیه السلام: مَن کانَتِ الدُّنیا هِمَّتَهُ اشْتَدَّتْ حَسرَتُهُ عِندَ فِراقِها(3).
ص:41
هرکه به دنیا اهتمام ورزد، در هنگام جدا شدن از آن سخت حسرت خواهد خورد.
51 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: مَن أصبَحَ وَهِمَّتُهُ غَیرُ اللّٰهِ أصبَحَ مِنَ الخاسِرِینَ المُعتَدِینَ(1).
کسی که صبح کند و همّتش غیر الهی باشد، او از زیانکاران و متجاوزان خواهد گردید.
52 -رسول خدا صلی الله علیه و آله:... مَن أصبَحَ وَأمسیٰ وَالدُّنیا أکبَرُ هَمِّهِ، جَعَلَ اللّٰهُ الفَقرَ بَینَ عَینَیهِ، وَشَتَّتَ عَلَیهِ أَمرَهُ، وَلَمْ یَنَلْ مِنَ الدُّنیا إلّاما قُسِمَ لَهُ(2).
هر آن کس که در طول شبانه روز، بزرگترین همّتش دنیا باشد، خداوند (مُهر) فقر و ناداری بر جبینش زند و کارش را پریشان سازد و از دنیا به چیزی بیش از قسمت خود نرسد.
53 -امام علی علیه السلام: المَعصِیَةُ هِمَّةُ الأرجاسِ(3).
نافرمانی خداوند همّت پلیدان است.
ص:42
54 -امام امیرالمؤمنین علیه السلام: الفِسقُ نَجاسَةٌ فی الهِمَّةِ، وَکَلَبٌ فی الطَّبیعَةِ(1).
گناه و تبهکاری، (نشان) پلیدی همّت و سگ خو بودن است.
55 -حضرت علی علیه السلام: لَمْ یُفِدْ مَنْ کانَ هِمَّتُهُ الدُّنیا عِوَضاً، وَلَمْ یَقضِ مُفترَضاً(2).
کسی که اهتمام او (تنها) دنیا باشد، عوضی به دست نیاورد و فریضه ای را ادا نکند.
56 -امیرالمؤمنین علیه السلام: مَن کانَتِ الدُّنیا هَمَّهُ طالَ یَومَ القیامَةِ شَقاؤهُ وَغَمُّهُ(3).
کسی که همّ و غمّش دنیا باشد، در روز قیامت، به اندوه و سختی طولانی روز قیامت گرفتار شود.
ص:43
57 -امام صادق علیه السلام: ثَلاثٌ یَحجُزْنَ المَرءَ عَنْ طَلَبِ المَعالی: قَصْرُ الهِمَّةِ، وَقِلَّةُ الحِیلَةِ، وَضَعفُ الرَّأیِ(1).
سه چیز انسان را از رفتن در پی مقامات عالیه و اهداف بلند باز می دارد: کوتاهی همّت، چاره اندیش نبودن و سستی اراده.
58 -امام علی علیه السلام: مَنِ اهْتَمَّ بِرِزْقِ غَدٍ لَمْ یُفلِحْ أبَداً(2).
هر که دغدغه اصلی او، روزی آینده اش باشد، هرگز به پیروزی و رستگاری نمی رسد.
59 -نبی مکّرم اسلام صلی الله علیه و آله: مَنْ أَصبَحَ وَهَمُّهُ غَیرُ اللّٰهِ فَلَیسَ مِنَ اللّٰهِ مِنْ شَیء، وَمَنْ لَمْ یَهتَمَّ لِلمُسلمینَ فَلَیسَ مِنهُم(3).
هر کس صبح کند و همّ و غمّش در غیر (خشنودی)
ص:44
خدا باشد، پیش خدا ارزشی ندارد و هر کس برای مسلمانان اهتمام نورزد از آنان نیست.
60 -امام صادق علیه السلام:... إِذٰا هَممْتَ بِسَیِّئَةٍ فَلٰا تَعْملْهٰا فَإنَّه رُبَّمٰا أطْلَعَ اللّٰهُ عَلیٰ الْعَبْدِ وَ هُوَ عَلیٰ شَیْءٍ مِنَ المَعْصیتهِ فَیَقُولُ: وَ عِزَّتِی وَجَلاٰلِی لٰاأَغْفِرُ لَکَ بَعْدَهٰا أَبَداً(1).
هر گاه آهنگ گناه و کار زشتی کردی آن را انجام مده، بسا خداوند بر بنده خود توجه می کند در حالی که او به گناهی مشغول است، پس می فرماید: به عزّت و جلالم سوگند پس از این هرگز تو را نخواهم بخشید.
61 -امام علی علیه السلام: إظهارُ الفاقَةِ مِنْ خُمُولِ الهِمَّةِ(2).
اظهار نیازمندی و تنگ دستی، از دون (پست) همّتی است.
ص:45
62 -امام علی علیه السلام: ما أَبعَدَ الخَیرَ مِمَّنْ هِمَّتُهُ بَطنُهُ وَفَرْجُهُ(1).
چه دور است خیر و خوبی از کسی که اهتمامش شکم و شرمگاه اوست.
63-پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: إنِّی لَأَبغَضُ الرَّجُلَ فاغراً فاهُ إلیٰ رَبِّهِ، فَیَقُولُ: ارْزُقْنی، وَیَترُکُ الطَّلَبَ(2).
من از کسی که دهانش را به سوی پروردگارش باز می کند می گوید: روزیم ده، و طلب روزی را رها می کند، بَدَم می آید.
ص:46
در فصل پنجم اشاره کردیم که اموری وجود دارند که همّت برای آنان نادرست است و آثار زیانباری را نیز در پی خواهد داشت.
در این فصل به اختصار به اموری می پردازیم که حضرات معصومین علیهم السلام ما را به رعایت آن توصیه نموده اند.
مباحثی که در این فصل با آن آشنا می شوید بدین قرار است:
الف: همّتهای مطلوب چیست؟
ب: آثار و نتایج پایبندی به همّت های ارزشمند والا چیست؟
64 -امام زین العابدین علیه السلام:... قَدْ ساقَنِی إلَیکَ أَمَلی، وَعَلَیکَ یا واحِدی عَکَفَتْ هِمَّتی، وَفیما عِندَکَ
ص:47
انْبَسَطَتْ رَغبَتِی(1).
(خداوندا)، آرزویم مرا به سوی تو رانده و همّتم، ای معبود یگانۀ من، وقف تو شد و رغبتم به آنچه نزد تو است بسیار گردید.
65 -امام سجّاد علیه السلام:... قَدِ انْقَطَعَتْ إلَیکَ هِمَّتی، وَانصَرَفَتْ نَحوَکَ رَغبَتی(2).
(بارالاها) همّتم به تمامی متوجه تو است و رغبتم رو به سوی تو دارد.
66 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: أیُّها النّاسُ، أقبِلُوا عَلیٰ ما کُلِّفتُموهُ مِن إصلاحِ آخِرَتِکُم... وَاصرِفُوا هِمَّتَکُم بِالتَّقَرُّبِ إلیٰ طاعَتِهِ(3).
ای مردم، به اصلاح امور آخرت خویش که به آن مکلّفید روی آورید... و همّت خود را مصروف نزدیک شدن به طاعت او کنید.
ص:48
67 -امام صادق علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ: إنّی لَستُ کُلَّ کَلامِ الحِکمَةِ أتَقَبَّلُ، إنَّما أتَقَبَّلُ هَواهُ وَهَمَّهُ، فَإنْ کانَ هَواهُ فی رِضای جَعَلتُ هَمَّهُ تَقدِیساً وَتَسبِیحاً(1).
خداوند می فرماید: من چنان نیستم که هر گفتار حکمت آمیزی را (از هر حکیمی) بپذیرم، همانا من خواسته (دل) و اهتمام او را می پذیرم، پس اگر خواسته (دل) و اهتمامش در خشنودی من باشد، (ثواب) آرزو و همّتش را (ثواب) تقدیس و تسبیح قرار می دهم.
68 -امیرالمؤمنین علی علیه السلام: إن سَمَتْ هِمَّتُکَ لإصلاحِ النّاسِ فَابدَأْ بِنَفسِکَ، فَإنَّ تَعاطِیکَ صَلاحَ غَیرِکَ وَأَنتَ فاسِدٌ أَکبَرُ العَیبِ(2).
اگر همّت والای اصلاح مردم را در سرداری، از خودت آغاز کن؛ زیرا پرداختن تو، به اصلاح دیگران، در حالی که خود فاسد باشی بزرگترین عیب است.
ص:49
69 -امام علی علیه السلام: مَا المَغبوطُ إلّامَنْ کانَتْ هِمَّتُهُ نَفسَهُ لا یُغِبها عَنْ مُحاسَبَتِها وَمُطالَبَتِها وَمُجاهَدَتِها(1).
مورد غبطه واقع نشود - سعادت مند نباشد - مگر کسی که همّتش (اصلاح) خودش باشد، پیوسته از آن حساب بکشد و مطالبه کند و با آن ستیز نماید.
70 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: إنَّ المؤمِنَ هِمَّتُهُ فی الصَّلاةِ وَالصِّیامِ وَالعِبادَةِ(2).
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است.
71 -امام علی علیه السلام: إنَّما الحازِمُ مَنْ کانَ بِنَفسِهِ کُلُّ شُغلِهِ، وَلِدِینِهِ کُلُّ هِمَّتِهِ، وَلِآخِرَتِهِ کُلُّ جِدِّهِ(3).
دور اندیش کسی است که همۀ (توجّه و) سرگرمی اش به نفس خود باشد و همۀ همّتش برای دینش باشد و همۀ تلاشش برای آخرتش باشد.
ص:50
72 -فِیما ناجَی اللّٰهُ تَعالیٰ بِهِ مُوسی علیه السلام: کَیفَ لا یَکُونُ هَمُّکَ فِیما عِندی وَإلَیَّ تَرجِعُ لا مَحالَةَ!(1)
از جمله سخنان نجواآمیز خداوند با موسی علیه السلام این بود: چگونه همّت تو متوجه آن چه نزد من است نباشد، در حالی که لاجرم به سوی من بر می گردی!
73 -امام علی علیه السلام: اجعَلْ کُلَّ هَمِّکَ وَسَعیِکَ لِلخَلاصِ مِنْ مَحَلِّ الشَّقاءِ وَالعِقابِ، وَالنَّجاةِ مِنْ مَقامِ البَلاءِ وَالعَذابِ(2).
تمام همّت و کوشش خود را برای رهایی از جایگاه بدبختی و کیفر و نجات از سرای بلا و عذاب قرار ده.
74 -امام علی علیه السلام:... لیَکُنْ هَمُّکَ لِما بَعدَ المَوتِ(3).
باید همّ و غمّ تو برای جهان پس از مرگ باشد.
ص:51
75 -حضرت علی علیه السلام: اجعَلْ هَمَّکَ لِآخِرَتِکَ، وَحُزنَکَ عَلیٰ نَفسِکَ، فَکَمْ مِنْ حَزِینٍ وَفَدَ بِهِ حُزنُهُ عَلیٰ سُرُورِ الأَبَدِ، وَکَمْ مِنْ مَهمُومٍ أَدرَکَ أَمَلَهُ(1).
همّ و غم خود را مصروف آخرتت گردان و اندوهت را مصروف خودت؛ زیرا چه بسیار اندوهگینی که اندوهش او را به شادی جاویدان رساند و چه بسیار با همّ و غمّی که به آرزویش دست یافت.
76 -مولا امیرالمؤمنین علیه السلام: اجعَلْ هَمَّکَ وَجِدَّکَ لِآخِرَتِکَ(2).
همّت و تلاش خود را به آخرتت اختصاص ده.
77 -امام علی علیه السلام: إنَّکُمْ إلَی الاهتِمامِ بِما یَصحَبُکُم مِنَ الآخِرَةِ أحوَجُ مِنکُم إلیٰ کُلِّ ما یَصحَبُکُم مِنَ الدُّنیا(3).
شما به همّت گماردن دربارۀ چیزی که در آخرت همراهیتان می کند نیازمند ترید تا به تمام چیزهایی که در دنیا ملازم و همراه شماست.
ص:52
78 -امام علی علیه السلام: لَیسَ مؤمِناً مَنْ لَمْ یَهتَمَّ بِإصلاحِ مَعادِهِ(1).
هر کس به اصلاح امور اخروی خویش اهتمام نورزد، مؤمن نیست.
79 -امام علی علیه السلام: العاقِلُ... لا یَهتَمُّ إلّابِصَلاحِ آخِرَتِهِ(2).
خردمند... اهتمام نمی ورزد، مگر برای اصلاح امور [معنوی و] اخروی خویش.
80 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: أَعظَمُ النّاسِ هَمّاً المؤمِنُ الَّذی یَهتَمُّ بِأَمرِ دُنیاهُ وَ أمرِ آخِرَتِهِ(3).
با همّت ترین مردم، مؤمنی است که به کار دنیا و آخرتش اهتمام می ورزد.
ص:53
81 -امام علی علیه السلام:... ما المَغرُورُ الَّذی ظَفِرَ مِنَ الدُّنیا بِأَعلیٰ هِمَّتِهِ کَالآخَرِ الَّذی ظَفِرَ مِنَ الآخِرَةِ بِأدنیٰ سُهمَتِهِ(1).
آن فریب خورده ای که از دنیا به بالاترین خواست خویش برسد، همچون کسی نیست که از آخرت به کمترین بهره ای دست یابد.
82 -مولا علی علیه السلام: أَقصِرْ هِمَّتَکَ عَلیٰ ما یَلزَمُکَ، وَلا تَخُضْ فِیما لا یَعنِیکَ(2).
همّت خویش را مصروف چیزی گردان که همراه (و پای بند) تو است و در آنچه به کارت نمی آید فرو مَرو.
83 -حضرت امام علی علیه السلام: طوبیٰ لِمَنْ قَصَرَ هِمَّتَهُ عَلیٰ ما یَعنِیهِ(3).
خوشابه حال کسی که همّت خود را منحصر به چیزی کرد که به کارش می آید.
ص:54
84 -امام علی علیه السلام: هِمَّةُ العُلَماءِ الدَّرایَةُ(1).
همّت علما و دانشمندان، فهمیدن و دانستن است.
85 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: مَن أَصبَحَ لا یَهتَمُّ بِأُمُورِ المُسلِمِینَ فَلَیسَ مِنهُمْ(2).
هر کس صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام نورزد، از آنان نیست.
86 -امام محمّد باقر علیه السلام: إنَّ المؤمِنَ لَتَرِدُ عَلَیهِ الحاجَةُ لِأخیهِ فَلا تَکونُ عِندَهُ، فَیَهتَمُّ بِها قَلبُهُ، فَیُدخِلَهُ اللّٰهُ تَبارَکَ وَتَعالیٰ بِهَمِّهِ الجَنَّةَ(3).
گاهی برادر دینی از مؤمنی حاجتی را می خواهد که نمی تواند برآورده کند، از این رو اندوهگین می شود و خدای متعال او را بخاطر اندوهش به بهشت می برد.
ص:55
87 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: ما مِنْ عَبدٍ اهتَمَّ بِمَواقِیتِ الصَّلاةِ وَمَواضِعِ الشَّمسِ إلّاضَمِنْتُ لَهُ الرَّوحَ عِندَ المَوتِ، وَانْقِطاعَ الهُمُومِ والأحزانِ، وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِ(1).
هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر این که آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه ها و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم.
88 -امام علی علیه السلام: مَنْ کانَتِ الآخِرَةُ هِمَّتَهُ بَلَغَ مِنَ الخَیرِ غایَةَ أُمنِیَّتِهِ(2).
هرکه به آخرت اهتمام ورزد، در خیر و خوبی، به اوج آرزوهای خود خواهد رسید.
ص:56
89 -امام صادق علیه السلام: مَنْ کانَتِ الآخِرَةُ أکبَرُ هَمِّهِ کَشَفَ اللّٰهُ عَنهُ ضِیقَهُ، وَجَمَعَ لَهُ أمرَهُ، وَأَتَتْهُ الدُّنیا وَهیَ راغِمَةٌ(1).
هر کس آخرت بزرگترین همّتش باشد، خداوند از او سختی و تنگی را برطرف می سازد و کار او را سامان می بخشد و دنیا به او رو می آورد در حالی که دنیا در نظر او خوار و پست است.
90 -امام صادق علیه السلام: مَنْ أصبَحَ وَالآخِرَةُ هَمُّهُ استَغنیٰ بِغَیرِ مالٍ، وَاسْتَأنَسَ بِغَیرِ أهلٍ، وَعَزَّ بِغَیرِ عَشیرَةٍ(2).
هر کس صبح کند و آخرت (تنها) همّتش باشد، بی نیاز می گردد به غیر مال و مورد لطف و محبت غیر خویشان قرار گیرد و به وسیلۀ غیر عشیره (وابستگان) عزیز گردد.
91 -امیر المؤمنین علیه السلام: مَن أَصبَحَ وَهَمُّهُ واحِدٌ ،
ص:57
کَفاهُ اللّٰهُ هَمَّ الدُّنیا وَالآخِرَةِ(1).
هر کس که صبح کند و همّت واحدی (همت برآخرت) داشته باشد، خداوند مهم دنیا و آخرت او را کفایت می کند.
92 -حضرت امام علی علیه السلام: مَنْ لَمْ یَکُنْ هَمُّهُ ما عِندَ اللّٰهِ سُبحانَهُ لَمْ یُدرِکْ مُناهُ(2).
هر کس اهتمامش به آنچه نزد خداوند سبحان است نباشد، به آرزوهای خود نخواهد رسید.
93 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَن أَصبَحَ وَأمسیٰ وَالآخِرَةُ أَکبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللّٰهُ الغِنیٰ فی قَلبِهِ، وَجَمَعَ لَهُ أَمرَهُ، وَلَمْ یَخرُجْ مِنَ الدُّنیا حَتّیٰ یَستَکمِلَ رِزقَهُ(3).
هر آن کس که شب و روز، بزرگ ترین همّتش آخرت باشد، خداوند بی نیازی را در دل او جای دهد و کارش را سامان بخشد و از دنیا نرود مگر آن که روزیش را کامل دریافت کرده باشد.
ص:58
94 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: مَنِ اهْتَمَّ بِجَوعَةِ أَخِیهِ المُسلِمِ فَأَطعَمَهُ حَتّیٰ یَشبَعَ غَفَرَ اللّٰهُ لَهُ وَسَقاهُ حَتّیٰ یُرویٰ(1).
هر کس به گرسنگی برادر مسلمان خود اهتمام ورزد و به او اطعام کند تا سیر شود خداوند او را می آمرزد و به او (از شراب طهور) می نوشاند تا سیراب گردد.
95 -امام محمد باقر علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ:
بِجَلالی وَجَمالی وَبَهائی وَعَلائی وَارتِفاعی، لا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوایَ عَلیٰ هَواهُ إلّاجَعَلْتُ غِناهُ فی نَفسِهِ، وَهَمَّهُ فی آخِرَتِهِ، وَکَفَفْتُ عَنهُ ضَیعَتَهُ، وَضَمَّنْتُ السَّماواتِ وَالأرضَ رِزقَهُ، وَکُنتُ لَهُ مِنْ وَراءِ تِجارَةِ کُلِّ تاجِرٍ(2).
همانا خداوند فرمود: سوگند به جلالتم و جمالم و نیکوئی ام و بلندی و رفعتم، هیچ بنده ای خواست مرا بر خواست خود مقدّم نمی دارد، مگر این که بی نیازی او را در نفسش قرار می دهم و همّتش را در آخرتش مصروف می دارم و حرفه و فنّش را کفایت
ص:59
می کنم و آسمان ها و زمین را ضامن روزی او قرار دهم و در تجارت با هر تاجری هوای او را داشته باشم.
96 -امام علی علیه السلام: هِمَّةُ العَقلِ تَرْکُ الذُّنوبِ وَإصلاحُ العُیُوبِ(1).
همت عقلاء، ترک گناهان و اصلاح نمودن عیب هاست.
97 -امام علی علیه السلام: الطّاعَةُ هِمَّةُ الأکیاسِ(2).
فرمانبرداری (از خداوند)، همّت زیرکان است.
98 -امام صادق علیه السلام: نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبِیحٌ، وَهَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ، وَکِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ فی سَبِیلِ اللّٰهِ(3).
نفس فرد غمناک و محزون به خاطر ستم نسبت به ما، تسبیح و همّ و غم او برای ما عبادت و پنهان کردن سرّ ما، جهاد در راه خداست.
ص:60
فرض می کنیم که ما قبول کردیم که همّت کردن یک امر مثبت و منطقی من برای پیشبرد اهداف مادی و معنوی هر فردی است. ممکن است در اینجا کسی سؤال کند که همّت تا چه اندازه مطلوب است؟ زیرا از یک طرف همّت پائین و کم همّتی مورد مذمّت اولیاء خدا قرار گرفته و از طرفی هم، هر انسان عاقلی می داند که زیاده روی و افراط در هر چیزی نارواست.
در این زمینه باید گفت: افراد بشر دارای استعداد و نیروی جسمی و روحی متفاوت می باشند، بنابراین نمی توان برای همۀ انسانها یکسان پیشنهاد کرد و با یک نسخه همه را راهنمایی و ارشاد نمود؛ از طرف دیگر کارها متفاوت است، بعضی از امور بقدری عظیم و بزرگ است که اگر کسی با همّت کوتاه و نظر پائین وارد آن شود، نه تنها خدمت به فرد و جامعه نکرده بلکه ظلم و جفا نموده است، این قبیل کارها انسانهای بلند نظر و قوی لازم دارد تا بتوانند کار را با سلامت
ص:61
و موفقیت به پایان برسانند، و این گونه کارها و این افراد مورد خطاب حضرت امام علی علیه السلام می باشند که می فرماید:
کُنْ بَعِیدَ الهِمَمِ إذا طَلَبْتَ(1).
هرگاه در طلب چیزی بر می آیی، بلند همّت باش.
از طرف دیگر کارهای متوسط و معمولی دیگری هست که انسانهایی با استعدادهای معمولی می توانند انجام دهند و این انسانها در اینگونه کارها مخاطب حضرت امام علی علیه السلام می باشند که می فرماید:
تَوَسَّطْ فی الهِمَّةِ تَسلَمْ مِمَّنْ یَتَّبِعُ عَثَراتِکَ(2).
در همّت میانه رو باش تا ایمن بمانی از کسی که دنبال پیدا کردن لغزش های تو است.
آری، میانه روی در هر چیزی انسان معمولی را از لغزش و اشتباه دور می سازد. و اگر کارهای بزرگ و کلان به این افراد واگذار شود جز خسارت و زیان برای خود و جامعه چیزی همراه ندارد.
بنابراین هر کس با توجه به اندازۀ استعداد و توانش باید در پی کاری برود و با جدیت و کوشش استعدادهای درونی خود را آشکار نماید و در عین حال
ص:62
از استعداد و توان خود پا فراتر ننهد، همانگونه که صاحبان استعدادهای قوی نباید گوشه گیری کنند و نباید از بکارگیری استعداد و همّت خود در کارهای بزرگ کوتاهی نمایند، نه به افراد معمولی می توان گفت ابن سینا یا ادیسون باش و نه به ابن سینا و ادیسون می توان گفت یک دانشمند متوسط باش.
توجه به این نکته لازم است که باید همّت و نیروی خود را کاملاً بکار گیریم و حالت خمودی و سستی به خود راه ندهیم، روایاتی که ما را به کار و تلاش و همّت بلند و تحمّل مشکلات ارشاد می کند برای همین اصل بکارگیری بهینه همّت و کار است، و مثال مردمی که گویند: هر که بیشتر کاشت بیشتر برداشت، به اصل بکارگیری بهینه همّت و کار توجه دارد. روایت زیر نیز به همین اصل عنایت دارد، حضرت امام علی علیه السلام به زبیر فرمود:
یا زُبیرُ، إنَّ الرِّزقَ مَفتوحٌ مِنْ لَدُنِ العَرشِ إلیٰ قَرارِ بَطنِ الأَرضِ، یَرزُقُ اللّٰهُ کُلَّ عَبدٍ عَلیٰ قَدرِ هِمَّتِهِ وَنَهمَتِهِ(1).
ای زبیر! (باب) رزق الهی از (بلندای) عرش تا عمق
ص:63
زمین، گشوده است، خداوند هر بنده ای را به اندازه همّ و غمّ و بلند همّتی اش روزی می دهد.
در این روایت از یک سو زبیر به تلاش و همّت تشویق می شود و از سوی دیگر می فهمد که راه سعادت و توسعه رزق توجه به خدا همراه با کار و همّت و تلاش است.
ص:64
99 -«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوافِی مَنَاکِبِهَا وَ کُلُوامِن رِّزْقِهِی وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ(1)».
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد پس در اطراف و اکناف آن قدم بردارید و از روزی او بخورید و [بدانید که] بر انگیخته شدن [شما] به سوی اوست.
100 -«وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی ءَادَمَ وَحَمَلْنَٰهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَٰهُم مِّنَ الطَّیِّبَٰتِ وَ فَضَّلْنَٰهُمْ عَلَیٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً(2)».
و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا سیر دادیم و از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم، برتری کامل.
101 -«أَلَمْ تَرَوْاأَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَٰوَ ٰتِ
ص:65
وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُوظَٰهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُجَٰدِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لَاهُدًی وَ لَاکِتَٰبٍ مُّنِیرٍ(1)».
آیا ندید که خدا آنچه در آسمانها و در زمین است مسخر شما ساخت و نعمت های آشکار و پنهان خود را بطور فراوان بر شما ارزانی داشته است، ولی برخی از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری درباره خدا مجادله می کنند.
102 -أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: السُّجودُ النَّفسانیُّ فَراغُ القَلبِ مِنَ الفانیاتِ، وَالإقبالُ بِکُنهِ الهِمَّةِ عَلَی الباقیاتِ(2).
سجود روحانی خالی کردن دل است از امور فانی و روی آوردن با تمام وجود و اراده به آن چه ماندنی و جاویدان است.
103 -أمیر المؤمنین علی علیه السلام: عَرَفتُ اللّٰهَ سُبحانَهُ
ص:66
بِفَسخِ العَزائِمِ، وَحَلِّ العُقُودِ، وَنَقضِ الهِمَمِ(1).
من خدای پاک را به شکسته شدن عزم (و اراده ها) و گشودن گره ها (و پیمان ها) و در هم شکستن همّت ها (و آرزوها) شناختم.
104 -سُئِلَ أمیرُ المؤمنین علیه السلام: ما الدَّلیلُ عَلیٰ إثباتِ الصانعِ؟ قالَ: ثلاثَةُ أشیاءَ: تَحویلُ الحالِ، وَضَعْفُ الأرْکانِ، وَنَقْضُ الهِمَّةِ(2).
از امام علی علیه السلام سئوال شد دلیل بر اثبات صانع چیست؟ فرمود: سه چیز: دگرگونی احوال، سُست و ناتوان شدن اعضای بدن و بر هم خوردن اراده.
105 -امام علی علیه السلام: أمّا وَجهُ الإجارَةِ فَقَولُهُ عَزَّ وَجَلَّ: «نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَوٰةِ الدُّنْیَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَٰتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ»(3) فَأخبَرَنا
ص:67
سُبحانَهُ أَنَّ الإجارَةَ أَحَدُ مَعایِشِ الخَلقِ، إذْ خالَفَ بِحِکمَتِهِ بَینَ هِمَمِهِم وَإرادَتِهِم وَسائِرِ حالاتِهِم، وَجَعَلَ ذلکَ قِواماً لِمَعایِشِ الخَلقِ، وَهُوَ الرَّجُلُ یَستَأجِرُ الرَّجُلَ فی ضَیعَتِهِ وَأَعمالِهِ وَأَحکامِهِ وَتَصَرُّفاتِهِ وَأملاکِهِ، وَلَو کانَ الرَّجُلُ مِنّا یَضطَرُّ إلیٰ أَنْ یَکُونَ بَنّاءً لِنَفسِهِ أو نَجّاراً أو صانِعاً فی شَیْءٍ مِنْ جَمِیعِ أَنواعِ الصَّنائِعِ لِنَفسِهِ، وَیَتَوَلّیٰ جَمیعَ ما یَحتاجُ إلَیهِ مِنْ إصلاحِ الثِّیابِ، وَما یَحتاجُ إلَیهِ مِنَ المُلکِ، فَمِنْ دُونِهِ مَا اسْتَقامَتْ أحوالُ العالَمِ بِتِلکَ، وَلا اتَّسَعُوا لَهُ، وَلَعَجِزُوا عَنهُ، وَلکنَّهُ أَتقَنَ تَدبیرَهُ لِمُخالَفَتِهِ بَینَ هِمَمِهِم، وَکُلَّما یُطلَبُ مِمّا تَنصَرِفُ إلَیهِ هِمَّتُهُ مِمّا یَقُومُ بِهِ بَعضُهُم لِبَعضٍ، وَلِیَستَغْنِیَ بَعضُهُم بِبَعضٍ فی أبوابِ المَعایشِ الَّتی بِها صَلاحُ أحوالِهِم(1).
امام علی علیه السلام دربارۀ آیۀ «ماروزیشان را میانشان تقسیم می کنیم...» فرمود: خداوند سبحان با این آیه به ما خبر داده که اجاره یکی از راه های معیشت مردمان است، زیرا با حکمت خود، همّت ها
ص:68
و خواسته ها و دیگر احوالات ایشان را متفاوت و دیگرگون قرار داد و این امر را مایۀ قوام معیشت خلق ساخت. چون یک مرد، مردی دیگر را اجیر می کند درباره زراعتش و کارهایش و دستوراتش و دخل و تصرفاتش و ملک و دارائی هایش، اگر مردی از ما ناچار شود کار بنّایی یا نجّاری و یا صنعتگری و دیگر پیشه ها را برای خویش انجام دهد، وتمامی آنچه را که به آن نیاز دارد همچون اصلاح جامه و لباس و دخل و تصرفات در ملک و دارائی که نیازمند آن است خود عهده دار شود، با این وضعیت کارهای دنیا روبراه نمی شود و آن ها نیز فرصتش را ندارند و به یقین از انجام آن ناتوانند، اما خداوند به این صورت تدبیری دقیق کرد که خواسته هایشان را گوناگون ساخت و خواستۀ هر کس که به چیزی تعلّق گرفت، هر یک برای دیگری آن را انجام دهد، وهر کدام با کمک دیگری آن طور که مصلحت حالش اقتضا دارد، امور زندگانی اش را پیش ببرد.
106 -امام صادق علیه السلام: مَطُلُوْبٰاتُ النّاسِ فِی الدُّنْیٰا الفٰانِیَةِ أَرْبَعَةٌ: الْغِنیٰ وَالدِّعَةُ وَقِلَّةُ الْاهْتِمٰامِ وَالعِزّ. فَأَمّٰا الْغِنیٰ فَمَوْجُودٌ فِی القِنٰاعَةِ، فَمَنْ طَلَبهُ فِی کَثْرَةِ الْمٰالِ
ص:69
لَمْ یَجِدْهُ. وَأَمّٰا الدِّعَةُ فَمَوْجُودَةٌ فِی خِفةِ الْمَحْمِلِ، فَمَنْ طَلبَهَا فِی ثِقْلِهِ لَمْ یَجِدْهٰا. وَأَمّٰا قِلَّةُ الْاهْتِمٰامِ فَمَوْجُوْدَةٌ فٖی قِلَّةِ الشُّغْلِ، فَمَنْ طَلَبهٰا مَعَ کَثْرَتِهِ لَمْ یَجِدْهٰا. وَأَمّٰا العِزُّ فَمَوْجُودٌ فِی خِدْمَةِ الْخٰالِقِ، فَمَنَ طَلبَهُ فِی خِدْمَةِ الْمَخْلُوقِ لَمْ یَجِدْهُ(1).
خواسته های مردم در دنیای فانی چهار چیز است:
بی نیازی، راحتی و آسایش زندگانی، آسوده خاطری و عزّتمندی، امّا بی نیازی در قناعت است، پس هر کس آن را در بسیاری مال بجوید آن را نیابد، و امّا راحتی و آسایش زندگانی در سبکبار بودن است، پس هر کس آن را در سنگین باری بجوید به آن نرسد، و امّا آسوده خاطری در سرگرمی های اندک (به خواسته های دنیوی) است، پس هر کس آن را در بسیاری آن بجوید آن را نیابد، و امّا عزّتمندی در خدمت به آفریدگار (و برای رضای خدا کار کردن) است، پس هر کس آن را در خدمت به مخلوق (و به دست آوردن خشنودی آنان) بجوید به آن نرسد.
ص:70
107 -امام علی علیه السلام: مَن دَنَتْ هِمَّتُهُ فَلا تَصحَبْهُ(1).
با افرادی که همّت پائینی دارند نشست و برخاست نکن.
108 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ قَنِعَ بِمَا رَزَقَهُ اللّٰهُ فَهُوَ مِنْ أَغْنَی النَّاس(2).
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس به آنچه خدا روزی اش فرموده قناعت ورزد از بی نیازترین مردمان است.
109 -امام علی علیه السلام: بِالْقِنٰاعَةِ یَکُونُ العِزُّ(3).
امام علی علیه السلام فرمود: عزّت با قناعت بدست می آید.
110 -مُفَضَّل بْنُ عُمَر قٰالَ: سَمِعْتُ أَبٰا عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام یَقُولُ: مَنْ آجَرَ نَفْسَهُ فَقَدْ حَظرَ عَلیٰ نَفْسِهِ الرِّزْقَ .
ص:71
وَ فِی رِوٰایَةٍ أُخْریٰ: وَکَیْفَ لٰایَحْظُرُهُ وَمٰا أَصٰابَ فِیهِ فَهُوَ لِرَبِّهِ الَّذیِ آجَرَهُ(1).
مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: هر که خود را برای دیگری اجیر سازد درِ، روزی را بر خود بسته است و چگونه چنین نباشد درحالی که آنچه سود و بهره بدست می آورد از آنِ کارفرما و موجر خواهد بود.
با توجه به روایات دیگر در تشویق به کار می توان گفت این روایت برای کارفرمایانی است که حق کار گر را به طور معمول نمی دهند یا کارگرانی که استعداد شایسته خود را برای رسیدن به اوج کمال به کار نمی گیرند و رکود می کنند.
ص:72
کار در لغت به معنای «آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل و کردار» در جای دیگر آمده کار به معنای «آنچه کرده و به جا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل و شغل است» همچنین واژۀ کار به معنای «امر، شأن، اقدام، رفتار، رفتار و کردار» نیز آمده است(1).
اما در عرف و سخن روز مرّۀ مردمی به معنای هر فعلی است که انسان انجام می دهد خواه ثمربخش بوده باشد یا نباشد قرآن کریم درباره ارزش کار و برکات و آثار مادی و معنوی آن چنین فرموده است:
1 -«وَ أَن لَّیْسَ لِلْإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَیٰ *
ص:73
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَیٰ * ثُمَّ یُجْزَلهُ الْجَزَآءَ الْأَوْفَیٰ(1)».
و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست و حتّی کوشش او به زودی دیده خواهد شد سپس به او جزای تمام تر داده خواهد شد.
2 -«هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ»(2).
اوست که شما را از زمین پدید آورد و شما را به عمران آن واداشت پس از او آمرزش بخواهید.
3 -«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوامِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُوامِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَی الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوامِن فَضْلِه ی وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ(3)».
و اوست آنکه دریا را مسخر [شما] ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری را که می پوشید از آن استخراج کنید و در آن کشتی ها را می بینی که آب را می شکافند [تا بدان برخوردار شوید] و برای اینکه از کرم خدا روزی بطلبید و به این امید که شکرگزار باشید.
ص:74
4 -«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا
رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَٰمُوا ْ
تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَٰل - ِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا ْ
وَ لَاتَحْزَنُوا ْ
وَ أَبْشِرُوا ْ
بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ(1)».
بی گمان، کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند و فرشتگان بر آنان نازل می شدند که بیم مدارید و غمگین مباشید و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده می شدید.
5 -«وَ أَلَّوِ اسْتَقَٰمُوا
عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَٰهُم مَّآءً غَدَقًا(2)».
واگر [جن و انس] در راه درست پایداری کنند، قطعاً آبی گوارا بدیشان می نوشانیم [و روزی فراوان به آنان می دهیم].
ص:75
اکنون در 12 فصل پیرامون کار در سیرۀ عملی و گفتار پیشوایان معصوم علیهم السلام می پردازیم:
فصل اوّل: آثار پربرکت شغل و حرفه
فصل دوّم: سیره و سخنان پیشوایان علیهم السلام در تشویق به کار
فصل سوّم: پیامدهای منفی بی کاری
فصل چهارم: آداب و کیفیت کسب و کار
فصل پنجم: کار و طلب مال حلال دنیاطلبی نیست، عبادت و اطاعت خداست
فصل ششم: شغل های مکروه
فصل هفتم: توصیه به برخی از مشاغل و تأیید آن
فصل هشتم: ثمرۀ کسب حلال
فصل نهم: سربار جامعه نباشید
فصل دهم: مذمّت سستی و نتایج آن
فصل یازدهم: پیامدهای پرخوابی
فصل دوازدهم: گوناگون، رزق، دنیا و...
ص:76
همه می دانند فردی که شاغل است، دارای مزایا و منافعی است که فرد بی کار از داشتن آن محروم است.
آرامش روح، سربلندی در پیش جامعه، آسایش مادی در زندگی، تأمین معیشت خانواده و غیره، از برکات شاغل بودن است.
اما اینها را باید به عنوان آثار ظاهری کار کردن مطرح نمود، کار و حرفه، دارای برکاتی معنوی نیز هست که خداوند به فرد شاغل عنایت می نماید.
در ذیل به ذکر چند نمونۀ روشن از برکات شاغل بودن که در گفتار پیشوایان علیه السلام آمده بسنده می نمائیم:
6 -امیرالمؤمنین علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ تَبارکَ وَتَعالیٰ یُحِبُّ المُحتَرِفَ الأمینَ(1).
خدای متعال، پیشه ور درستکار را دوست می دارد.
ص:77
7 -عَنِ الصّادِقِ جَعْفَرِ بنِ مُحمّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبٰائِهِ علیهم السلام قٰالَ، قٰالَ رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ بٰاتَ کٰالّاً مِنْ طَلَبِ الحَلٰالِ بٰاتَ مَغْفُوراً لَهُ(1).
امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر که از کار روزانه برای کسب روزی حلال خسته به شب درآید، آمرزیده به شب درآمده است.
8 -فَضلُ بنُ أبی قرّةَ قالَ: سَأَلَ أبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ وَأنا حاضِرٌ، فَقال: ما حَبَسَهُ عَنِ الحَجِّ؟ فَقیلَ: تَرَکَ التِّجارَةَ، وَقَلَّ شَیئُهُ، قالَ: وَکانَ مُتَّکِئاً فَاستویٰ جالساً، ثُمَّ قالَ لَهُمْ:... اتَّجِرُوا بارَکَ اللّٰهُ لَکُمْ(2).
فضل بن ابی قرّة می گوید: امام صادق علیه السلام احوال مردی را پرسید و من حاضر بودم، فرمود: چرا حجّ نمی رود؟ عرض شد: کسب و کار را رها کرده و چیزی ندارد، حضرت علیه السلام که تکیه کرده بود نشست و فرمود:... تجارت کنید، خدا به شما برکت می دهد.
ص:78
9 -امام صادق علیه السلام: التِّجارَةُ تَزیدُ فی العَقلِ(1).
تجارت، عقل را فزونی بخشد.
10 -امام صادق علیه السلام: أَقرِئُوا مَنْ لَقِیتُمْ مِن أصحابِکُمُ السَّلامَ، وَقُولُوا لَهُم: إنَّ فُلانَ بنَ فُلان یُقرِئُکُمُ السَّلامَ، وَقولوا لَهُم: عَلَیکُم بِتَقوَی اللّٰهِ، وَما یُنالُ بِهِ ما عِندَ اللّٰهِ، إنِّی وَاللّٰهِ ما آمُرُکُم إلّابِما نَأمُرُ بِهِ أنفُسَنا، فَعَلَیکُم بِالجِدِّ وَالاجْتِهادِ، وَإذا صَلَّیتُمُ الصُّبحَ فَانْصَرَفْتُم فَبَکِّروا فی طَلَبِ الرِّزقِ، وَاطْلُبوا الحَلالَ، فَإنَّ اللّٰهَ سَیَرزُقُکُم وَیُعِینُکُم عَلَیهِ(2).
هر کس از یاران خود را دیدید سلام برسانید و به آنان بگوئید: فلانی فرزند فلانی به شما سلام می رساند، و بگوئید: بر شما باد به تقوای الهی و به آن چه که با آن به پاداش نزد خدا می رسند، به خدا سوگند من به شما فرمان نمی دهم مگر آن چه را که به آن خود را فرمان می دهیم، بر شما باد به تلاش و کوشش، و هر گاه نماز
ص:79
صبح را خواندید صبح خیلی زود به دنبال روزی حلال بروید و حلال را جستجو کنید، زیرا خدای سبحان به زودی به شما روزی خواهد داد و شما را بر آن یاری خواهد کرد.
11 -امام علی علیه السلام:... تَعَرَّضُوا لِلتِّجارَةِ، فَإنَّ فِیها غِنیً لَکُم عَمّا فی أَیدی النّاسِ، وَإنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ العَبدَ المُحتَرِفَ الأمِینَ(1).
به تجارت بپردازید، که آن، شما را از آنچه در دست مردم است بی نیاز می گرداند و خدای عزّ و جلّ بنده پیشه ور درستکار را دوست دارد.
12 -زُرَارَةُ قَالَ: إِنَّ رَجُلاً أَتَی أَبَا عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام فَقَالَ:
إِنِّی لَاأُحْسِنُ أَنْ أَعْمَلَ عَمَلاً بِیَدِی وَ لَاأُحْسِنُ أَنْ أَتَّجِرَ وَ أَنَا مُحَارَفٌ مُحْتَاجٌ، فَقَالَ: اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَی رَأْسِکَ وَ اسْتَغْنِ عَنِ النَّاسِ (2)...
ص:80
زراره می گوید شخصی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد: من نمی توانم با دستانم خوب کار کنم و تجارت هم نمی دانم لکن محروم و نیازمندم، حضرت فرمود: برو کار کن و روی سر خود چیزی حمل کن و از مردم بی نیاز باش.
13 -امام کاظم علیه السلام: مَن طَلَبَ هذَا الرِّزقَ مِنْ حِلِّهِ، لِیَعودَ بِهِ عَلیٰ نَفسِهِ وَعِیالِهِ، کانَ کَالمُجاهِدِ فی سَبِیلِ اللّٰهِ(1).
هر کس این روزی را از راه حلال بطلبد تا آن را خرج خود و خانواده اش کند مانند مجاهد در راه خداست.
14 -امام محمّد باقر علیه السلام: مَن طَلَبَ الدُّنیا اسْتِعفافاً عَنِ النّاسِ، وَسَعْیاً عَلیٰ أهلِهِ، وَتَعَطُّفاً عَلیٰ جارِهِ، لَقِیَ اللّٰهَ عَزَّ وَجَلَّ یَومَ القِیامَةِ وَوَجهُهُ مِثلُ القَمَرِ لَیلَةَ البَدرِ(2).
هر کس در پی (روزی) دنیا باشد، بخاطر خودداری
ص:81
از (نیاز به) مردم و تلاش (در توسعه) بر خانواده و نیکی و محبّت به همسایه خود، خداوند سبحان را در روز قیامت در حالی ملاقات می کند که صورتش همچون ماه شب چهارده می درخشد.
15 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: العِبادَةُ سَبعُونَ جُزءاً، أَفضَلُها طَلَبُ الحَلالِ(1).
عبادت هفتاد جزء است که برترین آن کسب روزی حلال است.
ص:82
پیشوایان دینی ما، همواره پیروان خویش را سفارش به امور عبادی و معنوی و کار و تلاش می نمودند، و خود نیز همانند دیگر مردمان، در پی کسب روزی حلال می رفتند و خود را بی نیاز از زحمت و تلاش و کار کردن نمی دانستند.
داستان های شبانی وتجارت پیامبر صلی الله علیه و آله وخیاطی حضرت ادریس ونجّاری حضرت نوح و شبانی حضرت ابراهیم و موسی، و کار کردن امیر المؤمنین علیه السلام در نخلستانها واحداث قنات ها و تلاش و کار امام مجتبی علیه السلام در زمین کشاورزی و غیره، واقعیّاتی است که بعضی به آن توجّه نمی کنند.
16 -امام علی علیه السلام:... لَقَدْ کَانَ صلی الله علیه و آله یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَه (1)...
ص:83
رسول خدا صلی الله علیه و آله به روی زمین غذا می خورد و مانند نشستن بنده می نشست و با دست خویش پارگی کفش خود را دوخته و جامه اش را وصله می کرد.
17 -رُویَ عنِ الحسنِ بنِ علیِّ بنِ أبی حَمزَةَ، عَن أبیهِ قالَ: رأَیتُ أبا الحسنِ علیه السلام یَعمَلُ فی أرضٍ لَهُ وَقَدِ اسْتَنقَعَتْ قَدَماهُ فی العَرَقِ، فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ، أَینَ الرِّجالُ؟ فَقالَ: یا عَلِیُّ، عَمِلَ بِالیَدِ مَنْ هُوَ خَیرٌ مِنِّی وَمِن أَبی فی أَرْضِهِ، فَقُلْتُ لَهُ: مَنْ هُوَ؟ فقال: رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله وَأَمیرُ المُؤْمِنینَ وَآبائی، کُلُّهُم قَدْ عَمِلُوا بِأَیْدِیهِمْ، وَهُوَ مِنْ عَملِ النَّبِییّنَ وَالمُرْسَلِینَ وَالصّٰالِحینَ(1).
حسن بن علی بن حمزه از پدر خود نقل می کند که:
ابوالحسن (موسی بن جعفر) علیه السلام را دیدم که در زمین خود کار می کرد و پاهایش غرق عرق شده بود، عرض کردم: فدایت شوم، مردها (کارگران) کجا هستند؟
فرمود: ای علی! کسی که از من و پدرم بهتر بود
ص:84
با دست خود در زمینش کار می کرد. پرسیدم:
او کیست؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و پدرانم، همگی بادست های خود کار می کردند، این کار همۀ پیامبران و رسولان و بندگان شایستۀ (خداوند) است.
ممکن است سؤال شود، حضرات معصومین علیهم السلام که واسطۀ رزق و روزی بین خدا و مردم می باشند چه نیازی به کار و تلاش دارند؟
در جواب این سؤال از بیان روشن
امام صادق علیه السلام کمک می گیریم که فرمود:
18 -إنِّی لَارکَبُ فی الحاجَةِ الَّتی کَفانِیهَا اللّٰهُ، ما أرکَبُ فِیهٰا إِلّاٰ لِالْتماسِ أنْ یَرانِیَ اللّٰهُ أُضحی فی طَلَبِ الحَلالِ(1).
من در پی حاجتی که خدا از آن بی نیازم کرده می روم، این کار را نمی کنم مگر به این خاطر که خدا مرا ببیند که از پی روزی حلال آمده ام.
در جای دیگر روایتی از
محمّد بن علی بن الحسین آمده است که فرمود:
19 -کانَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام یَخرُجُ فی الهاجِرَةِ فی
ص:85
الحاجَةِ قَد کفاها(1) ، یُریدُ أنْ یَراهُ اللّٰهُ یُتعِبُ نَفسَهُ فی
طَلَبِ الحَلالِ(2).
امام علی علیه السلام در هوای داغ نیمروز برای کاری بیرون می رفت - که دیگران آماده بودند آن را انجام دهند - علّتش این بود که می خواست خدای متعال ببیند او برای کسب روزی حلال زحمت می کشد.
بدیهی است ارادۀ خداوند بر این است که این بزرگواران مانند مردم عادی زندگی روزمرۀ خویش را گذرانده و مشوّق مردم و راهنمای آنان برای امرار معاش باشند همانگونه که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد که به مردم بگو که من هم مانند شما انسان هستم
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشرٌ مِثلُکم».(3)
«من انسانی هستم مثل شما».
زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام در وجود ظاهری همانند سایر انسانها می باشند، کارهای مباح انجام می دهند مانند کشاورزی، دام داری، تجارت،
ص:86
تا افراد بشر بفهمند که کار کردن امری خدا پسندانه است و منافات با ترقی معنوی و روحانی ندارد، برکات دیگری هم دارد چون توسعه اقتصاد فردی و اجتماعی، خود کفائی فرد از حاجتمندی و فقر، رونق و رواج تولید، بی نیاز شدن جامعه از بیگانگان و...
امامان ما با صراحت این موضوع را به پیروان خویش گوشزد می نمایند:
20 -عَبدُ الأعلیٰ مَولیٰ آلِ سامٍ قال: استَقبَلتُ أبا عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام فی بَعضِ طُرُقِ المدینةِ فی یَومٍ صائِفٍ شَدیدِ الحَرِّ، فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، حالُکَ عِندَ اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ وَقَرابَتُکَ مِن رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَأَنتَ تُجهِدُ نَفسَکَ فی مِثلِ هذَا الیَومِ؟ فَقالَ: یا عَبدَ الأعلیٰ خَرَجتُ فی طَلَبِ الرِّزقِ، لِأَستَغنِیَ عَنْ مِثلِکَ(1).
عبدالاعلی می گوید: در یک روز داغ تابستانی در یکی از راه های مدینه به امام صادق علیه السلام برخوردم، عرض کردم: فدایت شوم، با آن مقامی که نزد خدای عزّ و جلّ و قرابتی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارید، در چنین روزی خود را به زحمت انداخته اید؟ فرمود:
ص:87
ای عبدالاعلی در طلب روزی بیرون آمده ام تا از امثال تو بی نیاز باشم.
در حدیثی دیگر
امام صادق علیه السلام چنین می فرمایند:
21 -فَلا تَدَعَنَّ طَلَبَ الرِّزقِ، وإنِ اسْتَطَعتَ أَنْ لا تَکونَ کَلّاً فَافعَلْ(1).
هرگز دست از طلب روزی مکش، و اگر توانستی که سربار مردم نباشی انجام ده.
آری به راستی چنین است. چرا انسانی که می تواند گلیم خویش را از آب بیرون کشد، دست گدایی و طلب به آستان هم نوعان خویش دراز کند؟ چه خوب است که انسان به وقت کار، خوب کار کند و کار را با دُرستی و صحت انجام دهد که ماندگار باشد، و در موقع عبادت، خوب خدای خویش را بخواند.
از روایت زیر روشن می شود که رسول خوبی ها حضرت
محمد مصطفی صلی الله علیه و آله این چنین ارزش کار و کارگر را پاس می دارد:
22 -روی أَنَسُ بنُ مٰالکٍ أَنّ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله لَمّٰا أَقْبَلَ
ص:88
مِنْ غَزْوَةِ تَبُوک اسْتَقَبَلَهُ سَعْدُ الأنْصٰارِی، فَصٰافَحَهُ النَّبیُّ صلی الله علیه و آله ثَمَّ قٰالَ لَهُ: مٰا هٰذٰا الّذِی أکتَب یَدَیْک، قٰالَ:
یٰا رَسُولَ اللّٰهِ، أَضْرِبُ بِالْمرِ وَالْمِسْحٰاةِ فَأَنْفقُهُ عَلیٰ عِیٰالِی، فَقبّلَ یَدَه رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله وَقٰالَ: هٰذِهِ یَدٌ لٰا تَمُسُّها النّارُ(1).
انس ابن مالک می گوید: چون رسول خدا از جنگ تبوک برگشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت رفت، رسول خدا با او دست داد و مصافحه کرد آنگاه فرمود: چه چیزی سبب خشکیدگی دستان شما گردیده است، عرض کرد: ای رسول خدا، برای تأمین مخارج فرزندانم با طناب و کلنگ کار می کنم. حضرت دست او را بوسید و فرمود: این دست را آتش جهنم نمی سوزاند.
آن حضرت در روایت دیگر چنین فرموده است:
23 -اِعمَلْ لِدُنیاکَ کَأَنَّکَ تَعیشُ أَبَداً، وَاعْمَلْ لِآخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً(2).
برای دنیای خود چنان کار کن که گویی جاودانه
ص:89
زندگی می کنی و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مُرد.
حال که صحبت از ارزش کار و کارگر و خوب کار کردن به میان آمد، فرصتی است تا روایات دیگری را در این باره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دیگر معصومین علیهم السلام مطرح نمائیم:
24 -مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ رَجُلٍ بَلَغَ بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ: مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: مَا هَذَا؟ فَقَالُوا: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ، قَالَ: فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّی إِذَا کَبُرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ، أَنْفِقُوا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ(1).
محمد بن ابی حمزه از شخصی نقل می کند که امیر مؤمنان به پیرمرد نابینایی گذر کرد که گدایی می کرد، حضرت فرمود: این کیست؟ و چه می کند؟ عرض کردند: نصرانی است. حضرت فرمود: تا جوان
ص:90
و نیرومند بود از او کار کشیدید اکنون که پیر و ناتوان گردیده به او کمک نمی کنید. حضرت فرمود: از بیت المال برای او انفاق کنید.
25 -أبوالْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: الَّذِی یَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا یَکُفُّ بِهِ عِیَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ(1).
امام رضا علیه السلام فرمود: آنکه در پی طلب فضل خدای عزّ و جلّ باشد تا با آن عیال خود را کفایت کند، پاداش او برتر از مجاهد در راه خدا است.
26 -قال علی علیه السلام لمالک الأشتر:... اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَیْراً الْمُقِیمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِی بَرِّکَ وَ بَحْرِکَ وَ سَهْلِکَ وَ جَبَلِک (2)...
ص:91
امیر مؤمنان علیه السلام در نامه اش به مالک اشتر چنین می فرماید: درباره بازرگانان و صنعتگران این پند را از من پذیرا باش و سفارش کن که در حق ایشان نیکی نمایند.
بعضی از ایشان در شهرها مقیم اند، و برخی از ایشان سرمایۀ خود رابصورت کالاهایی درآورده در رفت و آمداند. و گروهی هم با سرمایۀ جان خویش به دیگران سود می رسانند زیرا ایشان سبب و ریشه های سودها می باشند که از راههای سخت و دوردست از دشت و دریا و بیایان صاف و کوهستان قلمرو تو [رفت و آمد می کند]... به کارهای آنان رسیدگی کن.
27 -أبو صٰالحٍ قٰالَ: سُئِلَتْ عٰائِشَةٌ واُمُّ سَلَمَةِ، أیُّ الْعَمَلِ کٰانَ أَحَبُّ إِلَی رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله؟ قٰالَتٰا: مٰا دِیمَ عَلَیهِ وإنْ قَلَّ(1).
از عائشه و امّ سلمه سئوال شد محبوب ترین کارها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله چه بود، پاسخ دادند: کار مداوم و مستمر اگر چه اندک باشد.
28 -امام محمد باقر علیه السلام إنِّی أُحِبُّ أنْ أدومَ عَلَی
ص:92
العَمَلِ إذا عَوَّدَتْنی نَفسی، وَإنْ فاتَنی مِنَ اللَّیلِ قَضَیتُهُ مِنَ النَّهارِ، وإنْ فاتَنِی مِنَ النَّهارِ قَضَیتُهُ بِاللَّیلِ، وَإنَّ أحَبَّ الأعمالِ إلَی اللّٰهِ ما دِیمَ عَلَیها(1).
هر گاه به کاری عادت کنم دوست دارم بر آن مداومت ورزم، اگر از عبادت شبانه چیزی از من فوت شود، روز قضایش را به جای می آورم، و اگر روز چیزی (از عبادت) را از دست دهم شب قضای آن را به جای می آورم، محبوب ترین کارها در پیشگاه خداوند کاری است که با پیگیری همراه باشد.
در تاریخ اسلام مواردی داشته ایم که افرادی به نزد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می آمدند و درخواست کمک می نمودند. این افراد دو دسته بودند. عده ای از آنان، مؤمنان تُهی دستی بودند که با وجود آنکه کار می کردند اما درآمد خوبی نداشتند؛ امامان علیهم السلام با این دسته از افراد از روی تفضّل و محبّت برخورد می نمودند و آنان را به مقدار نیاز و گاهی بیشتر از نیازشان کمک می کردند. دسته دوم افرادی بودند که امام مانند دسته اوّل با آنها عمل نمی کردند، بهتر است از زبان روایت بگوئیم:
ص:93
29 -أیّوبُ أخی أدیمٍ بَیّاعِ الهروی قال: کُنّا جُلُوساً عِندَ أبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام إذ أقبَلَ العَلاءُ بنُ کاملٍ فَجَلَسَ قُدّامَ أبی عَبدِاللّٰهِ علیه السلام فَقالَ: ادعُ اللّٰهَ أنْ یَرزُقَنی فی دَعَةٍ، قالَ:
لا أدعُو لَکَ، اطلُبْ کَما أَمَرَکَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ(1).
ایوب برادر أدیم می گوید: نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که علاء بن کامل آمد و روبروی حضرت علیه السلام نشست و عرض کرد: از خدا بخواه که با راحتی و بی دردسر روزیم دهد، حضرت علیه السلام فرمود:
برایت دعا نمی کنم، از پی روزی باش چنانکه خدای سبحان فرمانت داده است.
اگرچه خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را از دست دراز کردن به سوی خلق برحذر می داشتند اما از آن طرف افرادی را که دست مردم مستمند را می گرفتند، تشویق می نمودند و کار آنان را ارزشمند معرفی می کردند.
30 -سُلَیمانُ بنُ مُعَلَّی بنِ خنیسٍ، عَن أبیهِ، قالَ:
سَأَلَ أَبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ وَأنا عِندَهُ، فَقیلَ: أَصابَتهُ الحاجَةُ، قالَ: فَما یَصنَعُ الیَومَ؟ قِیلَ: فی البَیتِ یَعبُدُ
ص:94
رَبَّهُ، قالَ: فَمِنْ أَینَ قُوتُهُ؟ قِیلَ: مِنْ عِندِ بَعضِ إخوانِهِ، فَقالَ أبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام: وَاللّٰهِ لَلَّذی یَقُوتُهُ أَشَدُّ عِبادَةً مِنهُ(1).
معّلی بن خنیس می گوید: من در محضر امام صادق علیه السلام بودم که جویای حال کسی شد، گفتند:
نیازمند شده است، فرمود: اکنون چه کار می کند؟ گفتند:
در خانه عبادت پروردگارش را می کند، فرمود: پس روزیش از کجا تأمین می شود؟ گفتند: توسط برخی از آشنایانش، امام صادق علیه السلام فرمود: سوگند به خدا آن که روزی او را تأمین می کند، بهتر از او بندگی خدا را می کند.
31 -أحْمَدُ بن مُحَمَّدِ بْنِ أبی نَصْرٍ، عَنِ الرِّضٰا علیه السلام قٰالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّ الْکُوفَةَ قَدْ نبت بِی، وَالْمعٰاشُ بِها ضیقٌ، وإِنَّمٰا کٰانَ مَعٰاشُنٰا بِبَغْدٰاد، وَهَذَا الْجَبَلُ قَدْ فَتَحَ عَلیَ النَّاسِ مِنْهُ بٰابُ رِزْقٍ، فَقٰالَ: إِن أَرَدْتَ الْخُرُوجَ فَاخْرُجْ، فَإِنَّهٰا سَنَةٌ مُضُطَرِبةٌ، وَلَیْسَ لِلنَّاسِ بُدٌّ مِنْ طَلَبِ
ص:95
مَعٰاشِهِمْ، فَلٰا تَدَعِ الطَّلبَ(1).
احمد بن محمّد بن ابی نصر می گوید: به امام رضا علیه السلام عرض کردم: در کوفه رشد کرده ام و گذران زندگی در آن جا سخت است رزق و روزی ما تنها در بغداد است، این سرزمین ناهمواری است که درب روزی مردم از آن جا گشوده می شود، فرمود: اگر خواستی به آن جا سفر کن، امسال سال آشفته ای است و مردم از طلب روزی چاره ای ندارند، پس، از طلب دست مکش.
32 -امام علی علیه السلام: مَنْ طَلَبَ شَیئاً نٰالَهُ أَوْ بَعْضَهُ(2).
هر که در پی چیزی باشد به همه آن یا برخی از آن دست می یابد.
33 -قَالَ رَجُلٌ: یَا رَسُولَ اللّٰهِ مَا حَقُّ ابْنِی هَذَا؟ قَالَ:
تُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ تَضَعُهُ مَوْضِعاً حَسَناً(3).
شخصی عرض کرد: ای رسول خدا! حق فرزندم
ص:96
چیست؟ حضرت فرمود: برایش نام نیکو برگزینی و درست تربیت کنی و در جای نیکو و شغل نیکو بگماری.
34 -امام کاظم علیه السلام: حِیلَةُ الرَّجُلِ فی بابِ مَکسَبِهِ(1).
مهارت و نیک اندیشی مرد در زمینه محلّ درآمد اوست.
بنابراین در روایات اسلامی درآمد از کار خوب و مفید و آبرومند برای انسان ارزش به حساب آمده و با ترقی در جنبه های روحانی و معنوی معارض و منافی معرفی نشده است. بلکه مسلمین دعوت به کار و کوشش شده اند در عین حال روزی و توسعه را باید از خدا بخواهند به دو روایت زیر توجه کنید:
35 -فضیلُ بنُ یَسارٍ قالَ: قُلتُ لِأبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام:
إنِّی قَد تَرَکتُ التِّجارَةَ؛ قالَ: فَلا تَفعَلْ، افْتَحْ بابَکَ، وَابْسُطْ بِساطَکَ، وَاسْتَرزِقِ اللّٰهَ رَبَّکَ (2).
ص:97
فضیل بن یسار می گوید: به
امام صادق علیه السلام عرض کردم: من تجارت را رها کرده ام. امام فرمود: این کار را انجام نده، حجرۀ خود را بگشای و بساط کسب و کارت را پهن کن و از پروردگارت روزی بطلب.
در جای دیگر همین دستور را حضرت در پاسخ سدیر صیرفی به وی می دهد هنگامی که از
امام صادق علیه السلام سؤال نمود:
أیُّ شَیءٍ عَلَی الرَّجُلِ فی طَلَبِ الرِّزقِ؟ فَقالَ: یا سَدیرُ، إذا فَتَحتَ بابَکَ وَبَسَطتَ بِساطَکَ فَقَدْ قَضَیتَ ما عَلَیکَ(1).
در طلب روزی چه تکلیفی بر دوش مرد است؟ فرمود: ای سدیر! هر گاه درِ (مغازه) را گشودی و بساط را پهن کردی تکلیف خود را انجام داده ای.
ملاحظه بفرمائید که امام علیه السلام رفتن به محل کار را وظیفه دانسته، اشتغال را نیز وظیفه می داند و در عین حال رازق خداست باید توکّل به او باشد.
36 -کُلَیْبُ الصَّیْدَاوِیِّ قَالَ، قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام :
ص:98
ادْعُ اللّٰهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِی فِی الرِّزْقِ فَقَدِ الْتَأثَتْ عَلَیَّ أُمُورِی، فَأَجَابَنِی مُسْرِعاً: لَا، اخْرُجْ فَاطْلُبْ(1).
کلیب صیداوی می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از خدا بخواهید روزی ام دهد، کارهایم کند پیش می رود و در آن مانده ام، حضرت خیلی زود فرمود: دعا نمی کنم، بیرون برو و در پی طلب روزی باش.
37 -مَرَّ داوُد علیه السلام بإسکافٍ فَقالَ: یٰا هذا: إعْمَلْ وَکُلْ، فَإنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ مَنْ یَعْملُ وَیَأکُلُ وَلَایُحبُّ مَنْ یَاْکُلُ وَلَایَعملُ(2).
حضرت داود علیه السلام بر کفاشی گذشت و به او فرمود:
ای مرد! کارکن و بخور زیرا خداوند کسی را که کار کند و بخورد دوست می دارد و کسی را که بخورد و کار نکند دوست نمی دارد.
38 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرِّزْقَ مَقْسُومٌ
ص:99
لَنْ یَعْدُوَ امْرُؤٌ مَا قُسِمَ لَهُ، فَأَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ إِنَّ الْعُمُرَ مَحْدُودٌ لَنْ یَتَجَاوَزَ أَحَدٌ مَا قُدِّرَ لَهُ، فَبَادِرُوا قَبْلَ نَفَاذِ الْأَجَلِ، وَ الْأَعْمَالُ مَحْصِیَّةٌ(1).
ای مردم روزی تقسیم شده است، هیچ کس به بیش از اندازۀ سهمش دست نخواهد یافت، پس در طلب آن متعادل باشید و زیاده روی نکنید.
ص:100
تا کنون دیده اید افرادی را که سر گردان در کوچه ها حیرانند؟
آیا تا به حال به اشخاصی که مدّتی در مکانی مشغول به کار بوده اند و سپس از کار بی کار شده اند، توجه نموده اید؟
چقدر از پیامدهای بی شغلی و رها کردن شغل آگاهید؟
با مطالعۀ این فصل، با پاسخ هایی که معصومین علیهم السلام به این پرسش ها داده اند آشنا می شویم:
الف: پیامدهای منفی نداشتن شغل
ب: آثار مخرّب رها نمودن حرفه
39 -فضیلُ بنُ یسارٍ قال: قالَ أبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام: أیَّ شَیْءٍ تُعالِجُ؟ فَقُلتُ: ما أُعالجُ الیَومَ شَیئاً، فَقالَ: کذلِکَ
ص:101
تَذهَبُ أموالُکُم، وَاشتَدَّ عَلَیهِ(1).
فضیل بن یسار می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: چه کار می کنی؟ عرض کردم: امروز کاری ندارم، فرمود: این گونه، اموال شما از بین می رود، و این (بیکاری من) بر آن حضرت علیه السلام گران آمد.
40 -فضیلُ بنُ یسارٍ، قال: قُلتُ لِأبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام:
إنّی قَدْ کَفَفتُ عَنِ التِّجارَةِ وَأَمسَکتُ عَنْها، قالَ: وَلِمَ ذلِکَ؟ أَعَجَزٌ بِکَ؟ کَذلِکَ تَذهَبُ أموالُکُم، لا تَکُفُّوا عَنِ التِّجارَةِ، وَالتَمِسُوا مِنْ فَضلِ اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ(2).
فضیل بن یسار می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من تجارت را رها کرده و از آن دست کشیده ام؟ فرمود: چرا؟ آیا ناتوانی؟ بدینسان اموال شما از بین می رود، از تجارت دست نکشید و در طلب احسان خدای سبحان باشید.
41 -ابنُ عباسٍ قال: کانَ رَسولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله، إذا نَظَرَ
ص:102
إلَی الرَّجُلِ فَأَعجَبَهُ قال: هَل لَهُ حِرفَةٌ؟ فَإنْ قالوا: لا؛ قال: سَقَطَ مِنْ عَینی. قیلَ: وَکیفَ ذاکَ یا رَسُولَ اللّٰهِ؟ قال: لِأنَّ المؤمنَ إذا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرفَةٌ یَعیشُ بِدِینِهِ(1).
ابن عباس می گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چنین بود که هر گاه به کسی نگاه می کرد و از او خوشش می آمد، می فرمود: شغلی هم دارد؟. اگر می گفتند: نه، می فرمود:
از چشمم افتاد. عرض می شد: چرا ای رسول خدا؟ می فرمود: زیرا اگر مؤمن شغل و حرفه ای نداشته باشد، دین خود را وسیلۀ امرار معاش می کند.
42 -امام کاظم علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ تَعالیٰ لَیُبغِضُ العَبدَ الفارِغَ(2).
همانا خداوند از بندۀ بیکار بیزاری می جوید.
43 -امام صادق علیه السلام: أَرأَیتَ لَو أنَّ رَجُلاً دَخَلَ بَیتاً ،
ص:103
وَطَیَّنَ عَلَیهِ بابَهُ، وَقالَ رِزقی یَنزِلُ عَلَیَّ، کانَ یَکُونُ هذا؟ أما إنَّهُ یَکُونُ أَحَدُ الثَّلاثَةِ الّذینَ لا یُستجابُ لَهُمْ دَعوَةٌ،... الرَّجُلُ یَکُونُ عِندَهُ الشَّیْءُ فَیَجلِسُ فی بَیتِهِ فَلا یَنتَشِرُ وَلا یَطلُبُ وَلا یَلتَمِسُ الرِّزقَ، حَتّیٰ یَأکُلَهُ، فَیَدعُو فَلا یُستَجابُ لَهُ(1).
آیا می پنداری اگر کسی به خانۀ در آید و درِ آن را بر خود گِل ببندد و بگوید: روزی ام بر من فرود می آید، این گونه می شود؟ آگاه باش این (فردی که اینگونه دعا می نماید) یکی از آن سه نفری است که دعایشان مستجاب نمی شود،... مردی که سرمایه دارد اما در خانه خود می نشیند، کار نمی کند و از پی روزی بر نمی آید تا (همۀ) سرمایۀ خود را می خورد، پس دعا می کند که مستجاب نمی شود.
44-امام محمد باقر علیه السلام: إنِّی أجِدُنی أَمقُتُ الرَّجُلَ مُتَعَذِّرَ المَکاسِبِ، فَیَستَلقِی عَلیٰ قَفاهُ وَیَقُولُ: اللّٰهُمَّ
ص:104
ارْزُقْنی، وَیَدَعُ أنْ یَنتَشِرَ فی الأرضِ وَیَلتَمِسُ مِنْ فَضلِ اللّٰهِ، فَالذَّرَّةُ تَخرُجُ مِنْ جُحرِها تَلتَمِسُ رِزقَها(1).
من در دلم تنفر دارم از مردی که از کسب و کار شانه خالی می کند و به پشت می خوابد و می گوید: خدایا روزیم ده، و ترک می کند حرکت در زمین را برای بدست آوردن فضل خداوند، مورچه از لانه خود بیرون می آید تا روزی خود را به دست آورد.
45 -امام صادق علیه السلام: تَرکُ التِّجارَةِ یُنقِصُ العَقلَ(2).
تجارت نکردن خرد را می کاهد.
46 -امام صادق علیه السلام: تَرکُ التِّجارَةِ مَذهَبَةٌ لِلعَقلِ(3).
ترک نمودن (و رها نمودن) تجارت، باعث از بین رفتن عقل می گردد.
47 -امام صادق علیه السلام خطاب به مَعاذ
:یا مَعاذُ ،
ص:105
أضَعُفتَ عَنِ التِّجارَةِ؟ أَو زَهِدتَ فیها؟ قُلتُ: ما ضَعُفتُ عَنها، وَلا زَهِدتُ فِیها، قال: فَما لَکَ؟ قلتُ: کُنّا ننتَظِرُ أَمراً، وذلکَ حینَ قُتِلَ الوَلیدُ، وَعِندی مالٌ کثیرٌ. وَهُوَ فی یَدی، وَلَیسَ لِأحَدٍ عَلَیَّ شَیءٌ، وَلا أرانی آکُلُهُ حَتّیٰ أموتَ، فقال: لا تَترُکْها، فَإنَّ تَرکَها مَذهَبَةٌ لِلعَقلِ، اسْعَ عَلیٰ عِیالِکَ، وَإیّاکَ أَنْ یکونُوا هُمُ السُّعاةُ عَلَیکَ(1).
ای معاذ! از تجارت خسته و ناتوان شده ای یا به آن بی رغبتی؟ عرض کردم: نه ناتوان و خسته شده ام نه بی رغبت. فرمود: پس تو را چه شده است؟ عرض کردم:
منتظر چیزی بودیم و آن زمانی بود که ولید کشته شد و من ثروت زیادی داشتم و اینک نیز دارم و به هیچ کس هم بدهکار نیستم و فکر نمی کنم تا آخر عمرم تمام شود. حضرت فرمود: تجارت را ترک مکن زیرا ترک آن خرد را نابود می کند؛ خانواده ات را در رفاه و آسایش قرار ده و کاری نکن که آن ها برای تهیۀ هزینۀ زندگی ات کار کنند.
ص:106
48-فضیلُ الأعور قال: شَهِدتُ مَعاذَ بنَ کثیرٍ، وقالَ لِأبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام: إنِّی قَد أیسَرتُ، فَأَدَعُ التِّجارةَ؟ فَقالَ: إنَّکَ إنْ فَعَلتَ قَلَّ عَقلُکَ، أو نَحوَهُ(1).
فضیل بن اعور می گوید: شاهد بودم که معاذ بن کثیر به امام صادق علیه السلام عرض کرد. من توانگر شده ام آیا تجارت را رها کنم؟ فرمود: اگر این کار را بکنی عقلت کم می شود، یا چیزی شبیه این جمله.
49 -أَسْبٰاطُ بنُ سٰالِمٍ بَیّاعِ الزُِّطی قٰالَ: سَأَلَ أبُو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام یَوْماً وَأَنٰا عِنْدَهُ عَنْ مَعاذِ بَیّٰاع الکَرابِیس؟ فَقِیلَ:
تَرَکَ التِّجٰارَةَ، فَقَالَ: عَمل الشَّیْطٰان، مَنْ تَرَکَ التِّجٰارَةَ ذَهَبَ ثُلْثٰا عَقْلِهِ، أَمٰا عَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اللّٰهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ قَدِمَتْ عِیرٌ مِنَ الشّٰامِ فَاشْتَریٰ مِنْها، وَاتَّجَرَ فَرَبِحَ فیِها مٰا قَضَی دَیْنَهُ(2).
اسباط بن سالم فروشندۀ پارچه های زُطّی (3)
ص:107
می گوید، روزی در محضر امام صادق علیه السلام بودم که آن حضرت جویای حال معاذ - فروشنده پارچه های کرباسی - شد، عرض شد: او تجارت را رها کرده است، فرمود:
این کار شیطان است، هر کس تجارت را رها کند دو سوّم عقلش را از دست می دهد، آیا نمی داند که رسول خدا صلی الله علیه و آله از یک کاروان تجارتی که از شام آمده بود کالایی را خرید و در تجارت آن چنان سودی برد که دیونش را پرداخت کرد.
50 -أسباطُ بنُ سالمٍ قال: دَخَلتُ عَلیٰ أبی عَبدِاللّٰه علیه السلام فَسَأَلَنا عَن عُمَرَ بنِ مُسلمٍ ما فَعَلَ؟ فَقلتُ:
صالِحٌ، وَلکنَّهُ قَد تَرَکَ التِّجارَةَ، فَقالَ أبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام:
عَمَلُ الشَّیطانِ - ثلاثاً -، أما عَلِمَ أنَّ رَسولَ اللّٰهِ صَلَّی اللّٰهُ عَلَیهِ وَآلِهِ اشْتَریٰ عِیراً أَتَتْ مِنَ الشّامِ فَاسْتَفضَلَ فِیها ما قَضیٰ دَینَهُ، وَقَسَّمَ فی قَرابَتِهِ(1).
اسباط بن سالم می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام
ص:108
رسیدم، پرسید عمر بن مسلم چه می کند؟ عرض کردم:
خوب است ولی تجارت را رها کرده است، سه بار فرمود: کار شیطان است آیا نمی داند که رسول خدا صلی الله علیه و آله کالای تجارتی کاروانی را که از شام آمده بود خرید و از آن چنان سود برد که دیونش را پرداخت و میان خویشان خود تقسیم کرد.
51 -معاذُ بنُ کثیرٍ - بَیّاعِ الأکسیَةِ - قال: قُلتُ لِأبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام: إنّی قَدْ هَمَمتُ أنْ أَدَعَ السُّوقَ وَفی یَدِی شَیءٌ، فَقالَ: إذاً یَسقُطُ رأیُکَ، وَلا یُستَعانُ بِکَ عَلیٰ شَیءٍ(1).
معاذ بن کثیرِ جامه فروش به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من برای خود ثروتی دارم و تصمیم دارم بازار را رها کنم. حضرت فرمود: در این صورت نظرت از اعتبار می افتد و در هیچ چیز از تو کمک گرفته نمی شود.
52 -مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ - وَکٰانَ خَتَنَ بُرَیْدِ العِجْلِی -،
ص:109
قٰالَ بُرَیْدُ لِمُحَمَّدٍ: سَلْ لِی أَبٰا عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام عَنْ شَی أُرِیدُ أَنْ أصْنعَهُ، إِنَّ لِلنّٰاسِ فِی یَدِیْ وَدٰائِعَ وَأمْوٰالًا أَتَقَلَّبُ فِیهٰا، وَقَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَتَخَلَّی مِنَ الدُّنْیٰا وَأَدْفَعَ إِلیٰ کُلِّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ، قٰالَ: فَسَأَلَ مُحَمّدٌ أَبا عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام عَنْ ذٰلِکَ، وَخَبَّرَهُ بِالْقِصَّةِ، وَقٰالَ: مٰا تَرٰی لَهُ؟ فَقَالَ: یٰا مُحّمّدُ، أَیَبْدَأُ نَفْسَهُ بِالْحَرْبِ، لٰا، وَلٰکِنْ یَأْخُذُ وَیُعْطِی عَلَی اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ(1).
برید عجلی به محمد بن مسلم - که دامادش بود - گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ (این) کاری که می خواهم انجام دهم بپرس: ودیعه ها و اموالی از مردم در اختیار من است که با آن ها معامله (و سوداگری) می کنم، و می خواهم از دنیا کنار بکشم و به هر صاحب حقّی حقّش را برگردانم، محمّد بن مسلم ماجرا را برای امام صادق علیه السلام نقل کرد و پرسید: نظر شما چیست؟ حضرت علیه السلام فرمود: ای محمّد! آیا وی می خواهد با خودش بجنگد و دشمنی کند؟! نه (این کار را نکند)، بلکه با توکّل بر خدا بگیرد و بدهد.
ص:110
53 -علیُّ بنُ عبدِ العزیزِ قال: قالَ أبو عَبدِ اللّٰه علیه السلام:
ما فَعَلَ عُمَرُ بنُ مُسلمٍ؟ قُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ، أَقبَلَ عَلَی العِبادَةِ، وَتَرَکَ التِّجارَةَ، فَقالَ: وَیحَهُ، أَما عَلِمَ أَنَّ تارِکَ الطَّلَبِ لا یُستَجابُ لَهُ، إنَّ قَوماً مِن أصحابِ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله لَمّا نَزَلَتْ «وَ مَن یَتَّقِ اللّٰهَ یَجْعَل لَّهُ و
مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَایَحْتَسِبُ»(1) أغْلَقوا الأَبوابَ،
وَأَقبَلُوا عَلَی العِبادَةِ، وَقالوا قَدْ کُفِینا، فَبَلَغَ ذلِکَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله، فَأَرسَلَ إلَیهِمْ فَقالَ: ما حَمَلَکُمْ عَلیٰ ما صَنَعتُمْ؟ فَقالوا: یا رَسُولَ اللّٰهِ، تُکُفِّلَ لَنا بِأرزاقِنا، فَأقبَلْنا عَلَی العِبادَةِ، فَقالَ: إنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذلِکَ لَمْ یُستَجَبْ لَهُ، عَلَیکُمْ بِالطَّلَبِ(2).
علی بن عبدالعزیز می گوید: امام صادق علیه السلام پرسید:
عمر بن مسلم چکار می کند؟ عرض کردم: فدایت شوم:
رو به عبادت آورده و تجارت را رها کرده است، فرمود:
وای بر او! آیا نمی داند کسی که کسب و کار را رها کند دعایش مستجاب نمی شود. وقتی آیۀ «و هر که از خدا
ص:111
پروا کند، خداوند برای او راه خرجی قرار می دهد و از جایی که گمان نمی برد، روزیش می دهد» نازل شد، عده ای از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله، درها را به روی خود بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: تضمین شده ایم.
این خبر به گوش پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، حضرت در پی آنان فرستاد و فرمود: چه چیز شما را وا داشت که این کار را بکنید؟ عرض کردند: ای رسول خدا، روزی ما تضمین شده است و لذا به عبادت روی آورده ایم. پیامبر فرمود:
بدانید که هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نمی شود. دنبال کسب و کار بروید.
ص:112
هر سازمان و تشکیلاتی برای پیشبرد اهداف خود متوسل به قوانین و مقرّراتی می شود که با کمک آن، ضمن نظم بخشی به مجموعه، بتواند به مقصد خود زودتر دست پیدا نماید.
مثال دیگر اینکه استاد کوزه گر هنگامی که می خواهد فنّ کوزه گری را به شاگرد بیاموزد، سعی می نماید به نکات ظریف اما مهم بپردازد تا شاگرد نتیجۀ خوبی را از کارش ببیند، سخن ما نیز در این فصل اصطلاحاً همین فوت و فنّ کوزه گری است در آداب کسب و کار.
در یک کلام پیرامون موضوع این فصل می توانیم بگوئیم:
چه کنیم تا کسب و کار موفّقی داشته باشیم؟
جواب هایی که قرآن کریم و امامان دین به ما داده اند بدین شرح است:
ص:113
54 -«وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا»(1).
و روز را برای کسب و کار ساختیم.
55 -«إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً(2)».
و تو در روز، تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت.
56 -«وَلَا تَأْکُلُوا
أَمْوَ ٰلَکُم بَیْنَکُم بِالْبَٰطِلِ(3)».
و اموال یکدیگر را میان خود به باطل مخورید.
57 -«وَلَا تَبْخَسُوا ْ
النَّاسَ أَشْیَآءَهُمْ»(4).
و از [کار و] کالای مردم نکاهید.
58 -امام علی علیه السلام: وَ أَخْلِصْ للّٰهِِ عَمَلَکَ(5).
کار خود را خالصانه برای خداوند انجام ده.
ص:114
59 -امام علی علیه السلام: اخْلِصُوا إِذٰا عَمِلْتُم(1).
کار را خالصانه انجام دهید.
60 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: التّاجرُ الأَمینُ الصَّدوقُ المسلِمُ مَعَ الشّهداءِ یَوْمَ القِیامَةِ(2).
کاسب درستکار، راستگو و مسلمان روز قیامت با شهیدان است.
61 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: التاجرُ الصَّدوقُ الأَمِینُ مَعَ النَّبیّینَ وَالصّدِّیْقینَ وَالشّهداء(3).
بازرگان راستگو و درستکار در [قیامت] با پیامبران و صدیقین و شهیدان است.
62 -امام علی علیه السلام: المُسْتَأْکِلُ بِدِیْنِهِ حَظُّهُ مِنْ دِیْنِهِ مٰا یَأْکُلُهُ (4).
ص:115
کسی که دین را دکّان خود قرار دهد بهرۀ او از دینش همان است که می خورد.
63 -فقه الرضا: لٰاتَأْکُلُوا النَّاسَ بِآلِ مُحمّدٍ، فَإنَّ التَّأَکُّلَ بِهِمْ کُفْرٌ(1).
خاندان محمد صلی الله علیه و آله را وسیله امرار معاش خود نسازید که وسیلۀ ارزتزاق قرار دادنشان کفر است.
64 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: یٰا مَعْشَرَ التّجّارِ، إِنَّ هَذٰا الْبَیْعَ یَحضُرُهُ اللّغْوُ وَالْحَلْفُ، فَشُوبُوهُ بِالصّدَقَةِ(2).
ای جماعت بازرگانان! همراه معامله، سخن لغو و سوگند به میان می آید، لذا آن را با صدقه دادن درآمیزید.
65 -امام صادق علیه السلام: مَنْ ذَهَبَ فی حاجَةٍ عَلیٰ غَیرِ وُضوءٍ فَلَمْ تُقضَ حاجَتُهُ فَلا یَلُومَنَّ إلّانَفسَهُ(3).
هر کس بدون وضو از پی کاری برود و خواسته اش
ص:116
برآورده نشود، جز خودش را سرزنش نکند.
66 -پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: إذا أرادَ أحَدُکُمُ الحاجَةَ فَلیُبَکِّرْ إلَیها، فَإنِّی سَأَلْتُ رَبِّی عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُبارِکَ لِأُمَّتی فی بُکورِها(1).
هر گاه یکی از شما می خواهد کاری را انجام دهد صبح خیلی زود به سوی آن بشتابد، زیرا من از پروردگارم خواسته ام که، اول صبح را بر امّتم مبارک گرداند.
67 -امام جعفر صادق علیه السلام: إنِّی لَأُحِبُّ أَنْ أَرَی الرَّجُلَ مُتَحَرِّفاً فِی طَلَبِ الرِّزقِ؛ إنَّ رَسولَاللّٰهِ صلی الله علیه و آله قالَ:
اللّٰهُمَّ بارِکْ لِأُمَّتی فِی بُکورِها(2).
دوست دارم که مرد را برای بدست آوردن روزی، مشغول کسب و کار ببینم، همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
بارالاها! اول صبح را بر امّتم (در طلب روزی) مبارک گردان.
68 -مُعلَّی بْنُ خُنیسٍ قال: رآنی أبُو عَبدِ اللّٰه علیه السلام
ص:117
وَقَدْ تَأَخَّرتُ عَنِ السُّوقِ فَقٰال: اغدُ إِلی عِزِّکَ(1).
معلّی بن خنیس می گوید: امام صادق علیه السلام مرا دید که دیر به بازار رفتم، فرمود: صبح زود به جایگاه عزّتت رهسپار شو.
69 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: أَحَبُّ الأعمالِ إلَی اللّٰه عَزَّ وَجَلَّ أدوَمُها وَإنْ قَلَّ، فَعَلَیکُم مِنَ الأعمالِ بِما تُطیقُونَ، فَإنَّ اللّٰهَ لا یَمَلُّ حَتّیٰ تَمَلُّوا(2).
محبوب ترین کارها نزد خداوند عزّ وجلّ با دوام ترین آن هاست اگر چه کم باشد، پس بر شما باد به انجام کارها تا آن جا که توانایی دارید زیرا خداوند به ستوه نمی آید، مگر این که شما به ستوه بیایید.
70 -امام علی علیه السلام: المُداوَمَةَ المُداوَمَةَ! فَإنَّ اللّٰهَ لَمْ یَجعَلْ لِعَمَلِ المؤمِنینَ غایَةً إلّاالمَوتَ(3).
در کار پیگیر باشید، زیرا خداوند برای کار مؤمنان پایانی جز مرگ قرار نداده است.
ص:118
71 -امام صادق علیه السلام: العَمَلُ الدّائِمُ القَلیلُ عَلَی الیَقِینِ أفضَلُ عِندَاللّٰهِ مِنَ العَمَلِ الکَثِیرِ عَلیٰ غَیرِ یَقِینٍ(1).
کار مداومِ اندک، اما توأم با یقین، نزد خدا برتر از کار بسیار است که همراه با یقین نباشد.
72 -«قَالَ اجْعَلْنِی عَلَیٰ خَزَآ ل
ِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ(2)».
[یوسف] گفت: سرپرستی خزانه های این سرزمین را به من بسپار که من نگهبانی کاردانم.
73 -امام علی علیه السلام: قَدِّرْ ثُمَّ اقْطَعْ وَ فَکِّرْ ثُمَّ انْطِقْ وَ تَبَیَّنْ ثُمَّ اعْمَلْ(3).
اندازه بگیر آنگاه ببر، بیندیش پس از آن سخن بگو.
(و هر کاری را) درست بررسی کرده آنگاه عمل کن.
ص:119
74 -رسول خدا صلی الله علیه و آله:... لَکِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلاً أَحْکَمَهُ(1)...
خداوند دوست می دارد بنده ای را که هرگاه کاری انجام می دهد محکم و پایدار انجام دهد.
75 -پیامبر أعظم صلی الله علیه و آله:... مَنْ دَعَا النَّاسَ إِلَی نَفْسِهِ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَنْظُرِ اللّٰهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ(2).
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:... هر کس مردم را به سوی خود فرا بخواند در حالی که داناتر از او وجود دارد روز قیامت خداوند با نظر رحمت به او نگاه نمی کند.
76 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَا وَلَّتْ امَّةٌ أَمْرَهَا رَجُلاً قَطُّ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ یَزَلْ أَمْرُهُمْ یَذْهَبُ سَفَالاً حَتَّی یَرْجِعُوا إِلَی مَا تَرَکُوا(3)...
هیچ امّتی سرپرستی کارهایش را به مردی نسپارد، درحال که داناتر از او در میان شان وجود دارد، مگر
ص:120
اینکه کارهایشان پیوسته رو به پستی پیش خواهد رفت تا زمانی که به آنچه ترک کرده اند برگردند.
77 -امام سجاد علیه السلام: إنَّ مِن سَعادَةِ المَرءِ أَنْ یَکُونَ مَتجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَیَکونَ خُلَطاؤهُ صالِحینَ، وَیَکونَ لَهُ أولادٌ یَستَعِینُ بِهِم(1).
از سعادت آدمی است که محل کسب و کارش در شهر خودش باشد و همنشینانش مردمان صالح باشند و فرزندانی داشته باشد که کمک کار او باشند.
در عین این که کار در شهر خود موجب آرامش و راحتی است ولی اگر ضرورت ایجاب کرد یا ترقی و کمال در سفر و ترک وطن بود این کار نیز مورد تأیید است، روایت زیر را بخوانید.
78 -امام جعفر صادق علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ تَبارَکَ وَتَعالیٰ لَیُحِبُّ الاغتِرابَ فی طَلَبِ الرِّزقِ (2).
ص:121
همانا خدای متعال جلای وطن (و مسافرت) در طلب روزی را دوست دارد.
79 -امام جعفر صادق علیه السلام: باشِرْ کِبارَ امورِکَ بِنَفسِکَ، وَکِلْ ما صَغُرَ مِنها إلیٰ غَیرِکَ، فَقِیلَ: ضَربُ أَیِّ شَیءٍ؟ فَقالَ: ضَربُ أَشرِیَةِ العَقارِ وَما أشبَهَها(1).
کارهای مهّم را خودت انجام ده و خرده کارها را به دیگری بسپار، پرسیدند: چه نوع کاری؟ فرمود: معامله اثاثیه های پست و بُنْجل و امثال آن ها را.
80 -أرسَلَ رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله رَجُلاً فی حاجَةٍ، فَکانَ یَمشی فی الشَّمسِ، فَقالَ لَهُ: امشِ فی الظِّلِّ فَإنَّ الظِّلَّ مُبارَکٌ(2).
رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی را از پی کاری فرستاد، او در آفتاب راه می رفت، فرمود: در سایه راه برو، زیرا سایه، خجسته و با برکت است.
ص:122
81 -امام صادق علیه السلام: أشخِصْ یَشخَصْ لَکَ الرِّزقُ(1).
(از خانه) بیرون شو تا روزیت عیان (و فزون) گردد.
82 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: إذا أَعسَرَ أحَدُکُم فَلیَخرُجْ وَلا یُغِمَّ نَفسَهُ وَأَهلَهُ(2).
هر گاه یکی از شما به سختی معیشت افتاد (از پی کسب روزی) بیرون برود و خود و خانواده اش را اندوهگین نسازد.
ص:123
ص:124
83 -امام صادق علیه السلام: إنَّ مُحَمَّدَ بنَ المُنکَدِرِ کانَ یَقولُ: ما کُنتُ أریٰ أَنَّ مِثلَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ یَدَعُ خَلَفاً، لِفَضلِ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ حَتّیٰ رَأیتُ ابْنَهُ مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ فَأَرَدتُ أَنْ أَعِظَهُ فَوَعَظَنی، فَقالَ لَهُ أَصحابُهُ: بِأَیِّ شَیءٍ وَعَظَکَ؟
قالَ: خَرَجتُ إلیٰ بَعضِ نَواحِی المَدینةِ فی ساعَةٍ حارَّةٍ، فَلَقِیتُ مُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍّ - وَکانَ رَجُلاً بَدِیناً - وَهُوَ مُتَّکٍ عَلیٰ غُلامَینِ لَهُ أَسوَدَینِ أو مَولَیَینِ، فَقُلتُ فی نَفسی «شَیخٌ مِن شُیُوخِ قُرَیشٍ فی هذِهِ السّاعَةِ عَلیٰ هذِهِ الحالِ فی طَلَبِ الدُّنیا، أَشهَدُ لَأَعِظَنَّهُ» فَدَنَوتُ مِنهُ فَسَلَّمتُ عَلَیهِ، فَسَلَّمَ عَلَیَّ بِنَهْرٍ وَقَد تَصَبَّبَ عَرَقاً، فَقُلتُ: أَصلَحَکَ اللّٰهُ، شَیخٌ مِن أَشیاخِ قُرَیشٍ فی
ص:125
هذِهِ السّاعَةِ عَلیٰ هذِهِ الحالِ فی طَلَبِ الدُّنیا، لو جاءَکَ المَوتُ وَأنتَ عَلیٰ هذِهِ الحالِ.
قالَ: فَخَلا عَنِ الغُلامَینِ مِن یَدِهِ ثُمَّ تَسانَدَ - عَلیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ - وَقالَ: لَو جاءَنی وَاللّٰهِ المَوتُ وَأنا فی هذِهِ الحالِ جاءَنی وَأنا فی طاعَةٍ مِن طاعاتِ اللّٰهِ تَعالیٰ، أکُفُّ بِها نَفسی عَنکَ وَعَنِ النّاسِ، وَإنَّما کُنتُ أخافُ المَوتَ لَو جاءَنی وَأنا عَلیٰ مَعصِیَةٍ مِن مَعاصِی اللّٰهِ، فَقُلتُ: یَرحَمُکَ اللّٰهُ أرَدتُ أَنْ أعِظَکَ فَوَعَظتَنی(1).
محمّد بن مُنْکَدِر می گفت: من فکر نمی کردم که علی بن الحسین علیه السلام، فرزندی از خود بر جای گذارد که در فضل همانند او باشد، چون علی بن الحسین بسیار بزرگوار بود، تا آن که (روزی) فرزند او محمّد بن علی علیه السلام را دیدم و خواستم نصیحتش کنم. اما او مرا نصیحت کرد. یاران محمد بن منکدر پرسیدند: چه نصیحتی به تو کرد؟
گفت: روزی هوا بسیار گرم بود و من به یکی از نواحی مدینه رفتم. در راه، ابوجعفر محمد بن علی علیه السلام را که بدنی فربه و سنگین داشت دیدم که به دو غلام
ص:126
سیاه یا دو تن از موالی تکیه داده است. با خود گفتم:
[سبحان اللّٰه]! شیخی از شیوخ قریش در یک چنین وقتی و با چنین حالی در پی دنیاست! باید او را نصیحت کنم.
نزدیکش رفتم و سلام کردم. با حالتی خسته و عرق ریزان، جواب سلام مرا داد.
من گفتم: خدا خیرت دهد. شیخی از شیوخ قریش در چنین ساعتی و با چنین حالی در پی دنیا! اگر با این حالت أجَلت در رسد چه می کنی؟
حضرت فرمود: اگر در چنین حالی باشم و مرگم فرا رسد، در حال طاعتی از طاعات خدای عزّ و جلّ هستم. طاعتی که با آن خودم و خانواده ام را از محتاج شدن به تو و مردم باز می دارم. ترس من از این است که در حال انجام معصیتی از معاصی خدای عزّ و جلّ باشم و مرگم فرا رسد.
گفتم: خدا رحمتت کند، خواستم تو را نصیحت کنم تو مرا نصیحت کردی.
84 -مُحَمَّدُ بنُ عذافرٍ، عَن أبیهِ قالَ: دَفَعَ إلَیَّ
ص:127
أبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام سَبعَمِائَةِ دینارٍ وَقالَ: یا عذافِرُ، اصرِفْها فی شَیءٍ مّا، وقالَ: ما أَفعَلُ هذا عَلیٰ شَرَهٍ مِنِّی، وَلکنِّی أحبَبتُ أَن یَرانی اللّٰهُ تَبارَکَ وَتَعالیٰ مُتَعَرِّضاً لِفَوائِدِهِ.
قالَ عذافرُ: فَرَبِحتُ فیها مِائَةَ دینارٍ، فَقُلتُ لَهُ فی الطَّوافِ: جُعِلتُ فِداکَ، قَد رَزَقَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ فیها مِائَةَ دینارٍ، قالَ: أثبِتْها فی رَأسِ مالی(1).
عذافر می گوید: امام صادق علیه السلام به من هفتصد دینار دادند، فرمود: این را در معامله ای به کار انداز، و فرمود:
این از باب حرص به دنیا نیست بلکه دوست دارم خداوند متعال مرا در حال بکارگیری از ثمرات این مال ببیند.
عذافر می گوید: آن را به کار انداختم و صد دینار سود بردم و در طواف به آن حضرت عرض کردم:
فدایت شوم! خداوند در آن صد دینار روزی داد، فرمود: آن را روی سرمایه ام بگذار.
بامدادان به سوی آبرومندی خود - یعنی بازار - حرکت کن.
86 -امام صادق علیه السلام: إِذَا کَانَ الرَّجُلُ مُعْسِراً فَیَعْمَلُ بِقَدْرِ مَا یَقُوتُ بِهِ نَفْسُهُ وَ أَهْلُهُ وَ لَایَطْلُبُ حَرَاماً فَهُوَ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللّٰهِ(1).
هرگاه مرد تنگدست و گرفتار باشد و به اندازه نیاز خود و عیالش کار کند و در پی کسب حرام نباشد ثواب او همچون پیکار کننده در راه خدا است.
87 -خَالِدُ بْنُ نَجِیحٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام: أَقْرِئُوا مَنْ لَقِیتُمْ مِنْ أَصْحَابِکُمْ السَّلَامَ وَ قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ یُقْرِئُکُمْ السَّلَامَ، وَ قُولُوا لَهُمْ: عَلَیْکُمْ بِتَقْوَی اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا یُنَالُ بِهِ مَا عِنْدَ اللّٰهِ، إِنِّی وَ اللّٰهِ مَا آمُرُکُمْ إِلَّا بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا، فَعَلَیْکُمْ بِالْجِدِّ وَ الاِجْتِهَادِ، وَ إِذَا صَلَّیْتُمُ الصّبْحَ وَ انْصَرَفْتُمْ فَبَکِّرُوا فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَ اطْلُبُوا الْحَلَالَ، فَإِنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَیَرْزُقُکُمْ وَ یُعِینُکُمْ عَلَیْهِ(2).
ص:129
خالد بن نجیح می گوید امام صادق علیه السلام فرمود: سلام مرا به دوستان خود برسانید و به آنان بگویید: فلانی به شما سلام رساند و به آنان بگویید: تقوای خدای عزّ وجلّ را پیشه کنید و به کارهای بپردازید که خشنودی خدا را بدنبال می آورد، سوگند به خدا! من شما را به چیزی دستور نمی دهم مگر اینکه خودم به آن عمل می کنم، پس تلاش نمایید و بکوشید، و چون نماز صبح را به جا آوردید و برگشتید صبحگاهان در پی طلب روزی باشید و روزی حلال را بخواهید که خدای عز و جل بزودی نصیب تان خواهد کرد و برای به دست آوردنش کمک تان می کند.
ص:130
توجه: از جمع میان احادیث به دست می آید که شغل هایی که در ذیل نام برده می شود، مکروه است اما اگر کسی با مراقبت، از پیامدهای منفی که در این احادیث به آن ها اشاره شده است خود را مصون دارد، کراهت آن ها نیز برداشته می شود.
و اگر جامعه به این مشاغل نیازمند باشد ممکن است حکم وجوب کفائی یا عینی برای اشتغال به این امور بشود.
صرّافی، کفن فروشی، فروشندۀ قوت مردم، قصابی، برده فروشی، بافندگی، گندم فروشی.
88 -إسحاقُ بنُ عَمّارٍ قالَ: دَخَلتُ عَلیٰ أبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام فَخَبَّرتُهُ أَنَّهُ وُلِدَ لی غُلامٌ، فَقالَ: أَلا سَمَّیتَهُ مُحَمَّداً؟ قالَ: قُلتُ: قَد فَعَلتُ، قالَ، فَلا تَضرِبْ مُحَمَّداً وَلا تَسُبَّهُ، جَعَلَهُ اللّٰهُ قُرَّةَ عَینٍ لَکَ فی حَیاتِکَ وَخَلَفَ صِدْقٍ مِنْ بَعدِکَ.
ص:131
فَقُلتُ: جُعِلْتُ فِداکَ، فی أیِّ الأعمالِ أَضَعُهُ؟ قالَ:
إذا عَدَلتَهُ عَن خَمسَةِ أشیاءَ فَضَعهُ حَیثُ شِئتَ، لا تُسَلِّمْهُ صَیرَفیّاً، فَإنَّ الصَّیرَفِیَّ لا یَسلَمُ مِنَ الرِّبا، وَلا تُسَلِّمْهُ بَیّاعَ الأکفانِ، فَإنَّ صاحِبَ الأکفانِ یَسُرُّهُ الوَبا إذا کانَ، وَلا تُسَلِّمْهُ بَیّاعَ الطَّعامِ فَإنَّهُ لا یَسلَمُ مِنَ الاحتِکارِ، وَلا تُسَلِّمْهُ جَزّاراً فَإنَّ الجَزّارَ تُسلَبُ مِنهُ الرَّحمَةُ، وَلا تُسَلِّمْهُ نَخّاساً فَإنَّ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله قالَ: شَرُّ النّاسِ مَن باعَ النّاسَ(1).
اسحاق بن عمار می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و به آن حضرت گزارش دادم که برایم پسر بچه ای به دنیا آمده است، فرمود: آیا نامش را محمّد نگذاشتی؟ عرض کردم: چرا، فرمود: پس محمّد را نزن و به او ناسزا مگو، خداوند او را در زندگی ات نور چشم تو و پس از تو جانشین راستین قرار دهد.
عرض کردم: فدایت شوم: او را به چه کاری بگمارم؟ فرمود: از پنج کار بازدار و به هر کار دیگری که خواستی او را بگمار، او را به صرّاف مسپار (که صرّافی یادش دهد) زیرا صرّاف از ربا مصون نیست، او را به
ص:132
فروشندۀ کفن مسپار، زیرا وَبا (و بیماری های دیگری که مردم را می کشد) او را خوشحال می کند، او را به فروشندۀ گندم و جو (و خورد و خوراک مردم) مسپار، زیرا چنین فروشنده ای از احتکار ایمن نیست، او را به سلّاخ (و قصّاب) مسپار، زیرا مهر و عاطفه از او گرفته می شود، و او را به برده فروش مسپار، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بدترین مردم کسی است که انسان ها را می فروشد.
89 -أبو الحَسنِ موسَی بنِ جعفرٍ علیهما السلام قال: جاءَ رَجُلٌ إلَی النَّبیِّ صلی الله علیه و آله فقالَ: یا رَسولَ اللّٰهِ، قد عَلَّمتُ ابنی هذا، الکتابَ، ففی أیِّ شَیءٍ أُسَلِّمُهُ؟ فَقالَ: أَسلِمْهُ - للّٰهِ أبوکَ - وَلا تُسَلِّمْهُ فی خَمسٍ: لا تُسَلِّمْهُ سَیّاءً وَلا صائِغاً وَلا قَصّاباً وَلا حَنّاطاً وَلا نَخّاساً؛ فَقالَ: یا رَسُولَ اللّٰهِ، وَما السَّیّاءُ؟ قالَ: الَّذی یَبیعُ الأَکفانَ وَیَتَمَنّیٰ مَوتَ امَّتی، وَلَلمَولُودُ مِنْ امَّتی أَحَبُّ إلَیَّ مِمّا طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمسُ. وَأمّا الصّائِغُ فَإنَّهُ یُعالِجُ غُبنَ امَّتِی. وَأمّا القَصّابُ فَإنَّهُ یَذبَحُ حَتّیٰ تَذهَبُ الرَّحمَةُ مِنْ قَلبِهِ. وَأمّا الحَنّاطُ فَإنَّهُ یَحتَکِرُ الطَّعامَ عَلیٰ امَّتِی، وَلَأنْ یَلقَی اللّٰهُ
ص:133
العَبدَ سارِقاً أَحَبُّ إلَیَّ مِنْ أَنْ یَلقاهُ قَدِ احْتَکَرَ طَعاماً أربَعینَ یَوماً. وَأمّا النَّخّاسُ فَإنَّهُ أتانی جَبرَئِیلُ علیه السلام فَقالَ:
یا مُحَمَّدُ، إنَّ شَرَّ امَّتِکَ الَّذِینَ یَبِیعُونَ النّاسَ(1).
امام کاظم علیه السلام فرمود: مردی به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد: من این فرزندم را سواد آموخته ام حالا او را به چه شغلی بگمارم؟ حضرت فرمود: خدا پدرت را بیامرزد، او را به هر شغلی بگمار، امّا به پنج گروه مسپارش. سیّاء، زرگر، قصّاب، گندم فروش، برده فروش. آن مرد عرض کرد: ای رسول خدا، سیّاء کیست؟ فرمود: کسی که کفن می فروشد و آرزوی مرگ افراد امّت مرا دارد، در حالی که یک نوزاد امّت خود را از هر آنچه آفتاب بر آن می تابد بیشتر دوست دارم.
اما زرگر؛ زیرا به فکر مغبون ساختن افراد امت من است.
اما قصّاب؛ زیرا آن قدر حیوان می کشد، که رحم از دلش رخت بر می بندد.
اما گندم فروش؛ زیرا ارزاق امّت مرا احتکار می کند.
اگر بنده ای با عنوان دزد، خدا را دیدار کند بهتر است
ص:134
از این که او را دیدار کند در حالی که چهل روز خوراک مردم را احتکار کرده باشد.
امّا برده فروش؛ زیرا جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و گفت:
ای محمّد! بدترین افراد امّت تو، کسانی هستند که انسان خرید و فروش می کنند.
90 -إسماعیلُ الصّیقلُ الرّازی، قالَ: دَخَلتُ عَلیٰ أبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام وَمَعی ثَوبانِ، فَقالَ لِی: یا أبا إسماعیلَ، یَجیئُنی مِن قِبَلِکُم أثوابٌ کثیرَةٌ وَلَیسَ یَجیئُنی مِثلُ هذَینِ الثَّوبَینِ اللّذَینِ تحملهما أنتَ، فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداکَ تَغزِلُهُما أُمُّ إسماعیلَ وَأَنسِجُهُما أنا، فَقالَ لی:
حائِکٌ؟ قُلتُ: نَعَمْ، فَقالَ: لا تَکُنْ حائِکاً؛ قُلتُ: فَما أکونُ؟ قالَ: کُنْ صَیقَلاً. وَکانَتْ مَعِی مِائَتا دِرهَمٍ فَاشتَرَیتُ بِها سُیوفاً وَمَرایا عُتَقاءَ وَقَدِمتُ بِها الرَّیَّ، فَبِعتُها بِرِبحٍ کَثِیرٍ (1).
ص:135
اسماعیل صیقل رازی می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم در حالی که دو قواره پارچه با من بود، فرمود: ابا اسماعیل! از ناحیه شما پارچه های زیادی این جا می آورند ولی هیچکدام مثل این دو پارچه که در دست تو است نیست، عرض کردم: فدایت شوم! مادر اسماعیل این ها را می ریسد و من می بافم، فرمود: بافنده ای؟ عرض کردم: آری، فرمود: بافنده مباش، عرض کردم: پس چه کنم؟ فرمود: جلادهنده (ی آئینه و شمشیر) باش، دویست درهم همراهم بود با آن ها شمشیر و آئینه هایی کهنه خریدم و به ری بردم و با سود فراوان فروختم.
با مطالعه روایات مختلف در زمینه کارهای مکروه چنین بدست می آید که بعضی از شغل ها چون برای جسم و یا روح مضر است مکروه معرفی شده؛ و بعضی از شغل ها چون احتمال دروغ گفتن یا غش در معامله و مفاسد دیگر در آن زیاد است مکروه معرفی شده است. از این رو همان طوری که در اول فصل گفته شد گاهی از اوقات همین شغل های مکروه واجب های عینی می شوند و اگر سعی در برطرف کردن آنها بشود کراهت آنها برطرف می شود.
ص:136
به طور طبیعی شغل ها و آثار آن با یکدیگر تفاوتی آشکار دارند. هر شغلی به اقتضای خودش دارای مشقّت ها و زحماتی است که ممکن است آن شغل دیگر خالی از این نوع زحمت باشد. در دین مبین اسلام به طور کلی هر کاری که پست و حرام نباشد، تا انسان بتواند از طریق آن امرار معاش نماید تأئید شده است همانگونه که
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
إنَّ اللّٰهَ تَعالیٰ یُحِبُّ مَعالِیَ الأُمُورِ وَأَشرافَها، وَیَکرَهُ سَفسافَها(1).
خداوند متعال کارهای والا و شریف را دوست دارد و کارهای پست و حقیر را خوش ندارد.
در این فصل به چند نمونه از مشاغل که مورد تأیید معصومین علیهم السلام قرار گرفته اشاره می نمائیم.
نکتۀ مهم و ضروری اینکه این شغل ها تمام آن مواردی نیستند که امامان ما بر آنها مُهر تأیید زده اند بلکه از باب مُشت نمونۀ خروار آمده است:
ص:137
91 -عن أبی عبداللّٰه علیه السلام أنّ أمیرالمومنین علیه السلام قال:
أوحَی اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ إلیٰ داوُدَ علیه السلام أَنَّکَ نِعْمَ العَبدُ لَولا أَنَّکَ تَأکُلُ مِنْ بَیتِ المالِ وَلا تَعمَلُ بِیَدِکَ شَیئاً، قالَ: فَبَکیٰ داوُدُ علیه السلام، فَأَوحَی اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ إلَی الحَدیدِ أَنْ لِنْ لِعَبْدِی داوُدَ، فَلانَ، فَأَلانَ اللّٰهُ تَعالی لَهُ الحَدِیدَ، فَکانَ یَعمَلُ کُلَّ یَومٍ دِرْعاً فَیَبِیعُها بِأَلْفِ دِرهَمٍ، فَعَمِلَ علیه السلام ثَلاثَمِائَةٍ وَسِتِّینَ دِرْعاً فَباعَها بِثَلاثِمِائَةٍ وَسِتِّینَ ألفاً وَاسْتَغْنیٰ عَنْ بَیتِ المالِ(1).
امام صادق علیه السلام از امیرمؤمنان علیه السلام نقل می کند که:
خدای عزّ و جلّ به داوود وحی کرد: اگر از بیت المال مصرف نمی نمودی و با دست خود کار می کردی، بندۀ خوبی بودی. حضرت فرمود: داوود علیه السلام گریست.
پس خدای عزّ و جلّ به آهن وحی کرد: برای بنده ام داوود نرم شو. پس آهن نرم شد و خدای متعال آهن را برای او نرم کرد. از آن پس داوود روزی یک زره می بافت و آن را به هزار درهم می فروخت. او سیصد
ص:138
و شصت زره بافت و آن ها را به سیصد و شصت هزار درهم فروخت و از بیت المال بی نیاز شد.
92 -امام صادق علیه السلام: إِنَّ اللّٰهَ تَعالیٰ لَمّا أَهْبَطَ آدَمَ علیه السلام أَمَرَ بِالحَرثِ وَالزّرعِ(1)...
خداوند متعال چون حضرت آدم را بر روی زمین فرود آورد او را به کشاورزی و کاشتن دستور داد.
93 -امام باقر علیه السلام: کَانَ أَمیرُالمؤمنینَ یَقُولُ: مَنْ وَجَدَ مَاءً وَتُراباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللّٰهُ(2).
امیرمؤمنان می فرمود: هر که با وجود داشتن آب و خاک نیازمند باشد خدا او را از رحمت خود دور می سازد.
94 -امام علی علیه السلام: إِنَّ مَعَایِشَ الخَلْقِ خَمسةٌ:
الاِمٰارَةُ، وَالعِمارَةُ وَالتِّجارَةُ، وَالاِجارَةُ، وَالصّدَقاتُ (3)...
ص:139
راههای تأمین زندگی مردم از پنج چیز است کارهای دولتی، آبادانی (ساخت و ساز) تجارت (کسب و کار) اجاره (اجیر شدن برای دیگری) زکات.
95 -امام باقر علیه السلام: إِذٰا غَرَسْتَ غَرْساً أَوْ نَبْتاً فَاقْرَءْ عَلیٰ کُلِّ عُودٍ أَوْحَبَّةٍ «سُبحانَ البٰاعِثِ الوٰارِثِ» فَإنَّهُ لٰایَکادُ یخطِئُ إِنْ شاءَ اللّٰهُ(1).
چون درختی را نشاندی یا گیاهی را کاشتی بر هر نهالی یا دانه ای این جمله را بگو «سبحان الباعث..» که بخواست خدا همه سبز خواهد شد.
96 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ بَنیٰ بُنْیٰاناً بِغَیرِ ظُلْمٍ وَلَا اعتِدٰاءٍ أَوْ غَرَسَ غَرْساً بِغَیرِ ظُلْمٍ وَلَا اعتِدٰاءٍ کٰانَ لَهُ أجْراً جاریاً مَا انْتَفَعَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ الرَّحْمن(2).
هر کس خانه ای را بسازد بدون ستم و تجاوز [به حقوق دیگران] یا درختی را بنشاند بدون ستم و تجاوز [به حقوق دیگران] تا زمانی که یکی از بندگان خدا از آن
ص:140
بهره می برد برای او صدقه جاریه محسوب می شود.
97 -امام باقر علیه السلام: کَانَ أَبِی یَقُولُ: خَیْرُ الأَعْمٰالِ الحَرْثُ تَزْرَعُهُ فَیَأْکُلَ مِنْهُ البَرُّ وَالفٰاجِرُ أَمّا البَرُّ فَمٰا أَکَلَ مِنْ شَیْئٍ استَغْفرَ لَکَ وَأمّا الفٰاجِرُ فَمٰا أکَلَ مِنْهُ مِنْ شَیئٍ لَعَنَهُ وَیَأْکُلُ مِنْهُ البَهٰائمُ وَالطّیرُ(1).
پدرم می فرمود: بهترین کارها کشاورزی است؛ چیزی را می کاری نیکو و بدکار از آن می خورند، نیکوکار می خورد برایت از خداوند طلب آمرزش می نماید و بدکارمی خورد و آنچه خورده او را لعن و نفرین می کند و چرندگان و پرندگان نیز از آن بهره مند می شوند.
98 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مٰا مِنْ امَرئٍ یُحْیِیَ أرْضاً فَتَشْرَبَ مِنْهٰا کَبِدٌ حَرّیٰ، أَوْ تُصِیْبُ مِنْهٰا عٰافِیَةٌ إِلّا کَتَبَ اللّٰهُ تَعٰالیٰ لَهُ أَجْراً(2).
هر کس زمینی را احیا کند که از آب آن زمین جگری تفتیده و تشنه ای بنوشد یا از محصولش روزی جوینده ای بهره ببرد، خداوند متعال در برابر آن، اجری را برایش بنویسد.
ص:141
99 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مٰا مِنْ نَبْتٍ یَنْبُتُ إلّاوَ یَحَفُّهُ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهِ حَتّٰی یَحْصِدَهُ فَأَیُّما امرئٍ وطئَ ذٰلِکَ النَّبْتَ یَلْعَنُهُ ذٰلِکَ الْمَلَکُ(1).
هیچ گیاهی نمی روید مگر این که فرشته ای گماشته شده بر آن، از آن محافظت و نگهداری می کند تا زمانی که اآن را دِرو کند. پس هر کس آن گیاه را لگد کوب کند آن فرشته او را نفرین کند.
100 -فَضلُ بنُ أبی قرَّةَ قالَ: دَخَلْنا عَلیٰ أبی عَبدِاللّٰهِ علیه السلام وَهُوَ یَعمَلُ فی حائِطٍ لَهُ، فَقُلْنا: جَعَلَنا اللّٰهُ فِداکَ، دَعْنا نَعمَلُ لَکَ أو تَعمَلُهُ الغِلمانُ، قالَ: لا، دَعونی فَإنِّی أَشتَهی أَنْ یَرانِیَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ أَعمَلُ بِیَدی وَأَطلُبُ الحَلالَ فی أذیٰ نَفْسی(2).
فضل بن ابی قرّه روایت نموده که خدمت امام صادق علیه السلام که در باغش مشغول کار بود رسیدم و عرض کردم: خدا ما را فدای شما کند. اجازه دهید ما برایتان
ص:142
کار کنیم یا غلامان این کار را انجام دهند. حضرت فرمود: نه. مرا به حال خود واگذارید؛ زیرا دوست دارم خداوند عزّ و جلّ مرا در حال کار کردن و زحمت کشیدن برای کسب روزی حلال ببیند.
101 -شیْخ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْقُمِّیِّ رَحِمَهُ اللّٰهُ تَعَالَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلَهُ رَجُلٌ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ:
جُعِلْتُ فِدَاکَ أَسْمَعُ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّ الزِّرَاعَةَ مَکْرُوهَةٌ، فَقَالَ علیه السلام: ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا، وَ اللّٰهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلاً أَجَلَّ وَ لَاأَطْیَبَ مِنْهُ، وَ اللّٰهِ لَیَزْرَعَنَّ الزَّرْعَ وَ لَیَغْرِسَنَّ الْغَرْسَ بَعْدَ خُرُوجِ الدَّجَّالِ(1).
شیخ جعفر بن احمد قمی از امام صادق علیه السلام نقل می کند و می گوید: من خدمت امام صادق علیه السلام حاضر بودم مردی از آن حضرت این سؤال را پرسید: فدایت شوم از گروهی شنیده ام که می گویند کشت و زراعت مکروه و ناپسند است، حضرت فرمود: زراعت کنید و بکارید، سوگند به خدا! هیچ کاری برای مردم زیباتر و خوشایندتر از زراعت نیست، سوگند به خدا! مردم
ص:143
پس از خروج دجّال هم به کشت و زراعت مشغول خواهند بود.
102 -یزید بن هارون الواسطی قال: سألت جعفر بن محمّد علیه السلام عن الفلّاحین فقال: هُمُ الزّارِعونَ، کُنُوزَ اللّٰهِ فی أرضِِه، وَما فی الأعمالِ شَیْءٌ أَحَبُّ إلَی اللّٰهِ مِنَ الزِّراعَةِ، وَما بَعَثَ اللّٰهُ نَبِیّاً إلّازارِعاً إلّاإدرِیسَ علیه السلام، فَإنَّهُ کانَ خَیّاطاً(1).
یزید بن هارون واسطی گوید: از امام صادق علیه السلام دربارۀ برزگران پرسیدم، حضرت فرمود: آنان همان کشاورزانند، گنج های خداوند در روی زمینش، و در پیشگاه خداوند در میان کارها هیچ کاری محبوب تر از کشاورزی نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر این که کشاورزی می کرد، جز حضرت ادریس که خیاط بود.
103 -یزید بن هارون قال: سَمِعْتُ أَبا عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام :
ص:144
الزّٰارِعُونَ کُنُوزُ الأنام، یَزْرعُون طیّباً أَخْرَجَهَ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ، وَهُمْ یَومَ القِیٰامةِ أَحْسَنُ النّٰاسِ مَقاماً وَأَقْرَبُهُمْ مَنْزِلَةً یَدْعُونَ المُبٰارَکِینَ(1).
یزید بن هارون گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: برزگران گنج هایی هستند برای مردمان، چیزهای پاکیزه و گوارایی را که خداوند از دل زمین بیرون آورده می کارند و آنان در روز قیامت نیکوترین جایگاه و نزدیکترین منزلت را نزد خداوند در میان مردم دارند و به عنوان صاحبان برکت خوانده می شوند.
104 -عن عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قَالَ:
مَرَّ أَخِی عِیسَی علیه السلام بِمَدِینَةٍ وَ إِذًا فِی ثِمَارِهَا الدُّودُ فَشَکَوْا إِلَیْهِ مَا بِهِمْ، فَقَالَ: دَوَاءُ هَذَا مَعَکُمْ وَ لَیْسَ تَعْلَمُونَ، أَنْتُمْ قَوْمٌ إِذَا غَرَسْتُمُ الْأَشْجَارَ صَبَبْتُمُ التُّرَابَ ثُمَّ صَبَبْتُمُ الْمَاءَ وَ لَیْسَ هَکَذَا یَجِبُ، بَلْ یَنْبَغِی أَنْ تَصُبُّوا الْمَاءَ فِی أُصُولِ الشَّجَرِ ثُمَّ تَصُبُّوا التُّرَابَ لِکَیْلَا یَقَعَ فِیهِ الدُّودُ، فَاسْتَأْنَفَوا کَمَا وَصَفَ فَذَهَبَ ذَلِکَ عَنْهُمْ (2).
ص:145
امیر مؤمنان علیه السلام نقل کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
برادرم حضرت عیسی از شهری گذر کرد و میوه های درخت آنان کرم داشت، به آن حضرت شکایت کردند که با این آفت چکنیم؟ حضرت عیسی گفت: داروی آن نزد خود شما است و شما بدان آگاه نیستید، شما مردمان، چون درخت می کارید نخست خاک میرزید و پس از آن آب کنار آن میرزید، در حالی که نباید چنین کنید، بلکه شایسته است اول کنار درخت آب بریزید سپس خاک، تا کرم وارد آن نشود، آنان چنین کردند و این آفت از آنان برطرف گردید.
105 -أبو عبد اللّٰه علیه السلام قال: سُئِل النبیّ صلی الله علیه و آله: أیُّ المالِ خَیرٌ؟ قال: الزَّرعُ، زَرَعَهُ صاحِبُهُ، وَأَصلَحَهُ وَأدّیٰ حَقَّهُ یَومَ حَصادِهِ. قالَ: فَأَیُّ المالِ بَعدَ الزَّرعِ خَیرٌ؟ قالَ:
رَجُلٌ فی غَنَمٍ لَهُ قَدْ تَبِعَ بِها مَواضِعَ القَطْرِ یُقیمُ الصَّلاةَ وَیُؤْتِی الزَّکاةَ. قالَ: فَأیُّ المالِ بَعدَ الغَنَمِ خَیرٌ؟ قالَ:
البَقَرُ تَغدُو بِخَیرٍ وَتَرُوحُ بِخَیرٍ. قالَ: فَأَیُّ المالِ بَعدَ البَقَرِ خَیرٌ؟ قالَ: الرّاسِیاتُ فی الوَحْلِ وَالمُطعِماتُ فی
ص:146
المَحْلِ، نِعمَ الشَّیءُ النَّخلُ، مَنْ باعَهُ فَإنَّما ثَمَنُهُ بِمَنزِلةِ رَمادٍ عَلیٰ رَأسِ شاهِقٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فی یَومٍ عاصِفٍ، إلّاأَنْ یَخلُفَ مَکانَها. قِیلَ: یا رَسُولَ اللّٰهِ، فَأَیُّ المالِ بَعدَ النَّخلِ خَیرٌ؟ قالَ: فَسَکَتَ...
وَرُوی أَنَّ أبا عَبدِاللّٰهِ علیه السلام قالَ: الکِیمیاءُ الأَکبَرُ الزِّراعَةُ(1).
امام صادق علیه السلام فرمود: از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سؤال شد:
چه مالی بهترین و نیکوترین است؟ حضرت فرمود:
کشت، کشاورز آن را می کارد و از آن مواظبت می کند، و در روز برداشت، حق (زکوة) آن را پرداخت می کند، سپس از گوسفند، گاو، نخل، و برکات آن سؤال شد.
حضرت برای هر کدام منافع و برکاتی بیان فرمودند...
آنگاه سؤال شد: چه مالی بعد از نخل بهتر است؟ حضرت ساکت شدند...
و روایت شده است که امام صادق علیه السلام فرمود:
بزرگترین کیمیا زراعت است.
106 -امام صادق علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ عَزَّ وَجَلَّ اخْتارَ لِأَنبیائِهِ الحَرثَ وَالزَّرعَ (2)...
ص:147
خداوند عزّ وجلّ برای پیامبرانش کشاورزی و زراعت را انتخاب نمود.
107 -امام صادق علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ جَعَلَ أَرزاقَ أنبیائِهِ فی الزَّرعِ وَالضَّرعِ(1).
خداوند روزی پیامبرانش را در کاشتن [کشاورزی] و دوشیدن [دامداری] قرار داد.
108 -دعائمُ الإسلام: عَن أمیرِ المؤمنینَ علیه السلام، أَنَّهُ کانَ یَعمَلُ بِیَدِهِ وَیُجاهِدُ فی سَبیلِ اللّٰهِ، فَیَأخُذُ فَیئَهُ، وَلَقَدْ کانَ یُریٰ وَمَعَهُ القِطارُ مِنَ الإبِلِ وَعَلَیهِ النَّوی، فَیُقالُ لَهُ: ما هٰذا یا أبَا الحَسَنِ؟ فَیَقُولُ «نَخلٌ إنْ شاءَ اللّٰهُ» فَیَغرِسُه، فَما یُغادِرُ مِنهُ واحِدَةً(2)...
در کتاب دعائم الاسلام آمده که امیرمؤمنان با دست خود کار می کرد و در راه خدا جهاد می نمود و غنیمت خود را می گرفت، و آن حضرت علیه السلام را با چندین شتر پی در پی می دیدند که بار آن ها هستۀ
ص:148
خرما بود، می پرسیدند، این چیست ای اباالحسن؟ می فرمود: انشاءاللّٰه درخت خرماست، پس همه را می کاشت و یک دانه را هم رها نمی کرد.
درختکاری
109 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ نَصَبَ شَجَرَةً وَ صَبَرَ عَلیٰ حِفْظِهٰا وَالقِیامِ عَلَیْهٰا حَتَّی تُثْمِرَ، کَانَ لَهُ فِی کُلِّ شَیْئٍ یُصابُ مِنْ ثَمَرِها صَدَقَةٌ عِنْدَاللّٰهِ(1).
هر که درختی بنشاند و در راه نگهداری و رسیدگی به آن صبر کند تا میوه دهد، در برابر هر میوه ای از آن که روزی جوینده ای بخورد یک صدقه نزد خداوند برایش منظور می گردد.
110 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْساً یَأْکُلُ مِنْهُ انْسٰانٌ أَوْ دٰابَّةٌ أَوْ طَیْرٌ إلّاأَنْ یَکْتُبَ لَهُ صَدَقَةً إِلیٰ یَوْمِ القِیٰامَةِ(2).
هر مسلمانی درختی بنشاند که انسانی یا جنبده ای
ص:149
یا پرنده ای از آن بخورد در برابر آن تا روز قیامت برایش صدقه بنویسند.
111 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مٰا مِنْ مُسْلِمٍ یَغْرِسُ غَرْساً أَوْ یَزْرَعُ زَرْعاً فَیَأْکُلُ مِنْهُ انْسٰانٌ أَوْ طَیْرٌ أَوْ بَهِیمَةٌ إِلّا کَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقةً(1).
هر مسلمانی درختی بنشاند یا کِشته ای بکارد و انسانی یا پرنده ای یا چرنده ای از محصول آن بخورد، برای او صدقه محسوب می شود.
112 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ غَرَسَ غَرْساً فَأَثْمَرَ أعْطٰاهُ اللّٰهُ مِنَ الْأَجْرِ قَدْرَ مٰا یَخْرُجُ مِنَ الثَّمَرَةِ(2).
هر کس درختی بنشاند و آن درخت را به بار نشیند، خداوند به اندازه ای که آن درخت میوه دهد او را پاداش عطا فرماید.
113 -امام صادق علیه السلام: سِتُّ خِصالٍ یَنْتَفِعُ بِهٰا المُؤْمِنُ
ص:150
مِنْ بَعدِ مَوتِهِ: وَلَدٌ صٰالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ، وَمُصْحَفٌ یَقْرأُ فِیهِ، وَقَلِیْبٌ یَحْفِرُهُ، وَغَرْسٌ یَغْرِسُهُ، وَصَدَقَةٌ مٰاءٍ یُجْرِیهِ، وَسنَّةٌ حَسنَةٌ یُؤْخَذُ بِهٰا بَعْدَهُ(1).
شش چیز است که مؤمن پس از مرگش از آنها بهره مند می شود: فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند، قرآنی که تلاوت می کند، چاهی حفر می نماید و درختی که می نشاند و نهر آبی که در راه خدا جاری و وقف می کند و روش و سنت پسندیده ای که از خود بر جای می گذارد و پس از او به آن عمل می شود.
114 -امام صادق علیه السلام: لٰاتَقْطَعُوا الثِّمارَ فَیَبْعَثُ اللّٰهُ عَلَیْکُمُ الْعَذَابَ صَبّاً(2).
درختان میوه را قطع نکنید که خداوند بر سر شما عذاب فرو می ریزد.
115 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: إنْ قامَتِ السّاعَةُ وَفِی یَدِ أحَدِکُمُ الفَسیلَةُ، فَإنِ اسْتَطاعَ أَنْ لا تَقومَ السّاعَةُ حَتّیٰ یَغرِسَها فَلْیَغرِسْها (3).
ص:151
اگر قیامت به پا شود و در دست یکی از شما نهال درختی باشد، چنانچه بتواند لحظه ای پیش از به پا شدن قیامت آن را بکارد، باید بکارد.
116 -رُوِیَ عَنِ الفَضلِ بنِ أبی قرَّةَ عَن أبی عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام قالَ: قُلتُ لَهُ: إنَّ هؤلاءِ یَقولونَ: إنَّ کَسبَ المُعَلِّمِ سُحتٌ، فَقالَ: کَذَبَ أَعداءُ اللّٰهِ، إنَّما أرادوا أَنْ لا یُعَلِّمُوا أولادَهُمُ القُرآنَ، لَو أَنَّ رَجُلاً أَعطَی المُعَلِّمَ دِیَةَ وَلَدِهِ کانَ لِلمُعَلِّمِ مُباحاً(1).
به امام صادق علیه السلام عرض شد: اینها می گویند که درآمد آموزگار (علوم دینی) حرام است، حضرت فرمود: دروغ می گویند این دشمنان خدا. هدف آن ها این است که قرآن را به فرزندان آموزش ندهند. اگر کسی خون بهای فرزند خود را هم به آموزگار بدهد، برای معلّم مباح و رواست.
117 -عَبدُ الحَمِید بنُ عَوّاضٍ الطّائیِّ قالَ: قُلتُ لِأبی
ص:152
عبدِ اللّٰه علیه السلام : إنِّی اتَّخَذتُ رحیً فیها مَجلِسی وَیَجلِسُ إلَیَّ فیها أصْحٰابی؛ قالَ: ذاکَ رِفقُ اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ(1).
عبدالحمید بن عواض طائی می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: من آسیابی را خریداری کرده ام که نشست خودم در آن جا است و یارانم نزد من آن جا می آیند، فرمود: این لطف خدای سبحان است (که بدین وسیله خیر دنیا و آخرت تو را فراهم نموده است).
118 -عَن رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله أنَّ رَجُلاً سَأَلَهُ فَقالَ:
یا رَسُولَ اللّٰهِ إنِّی لَستُ أَتَوَجَّهُ فی شَیءٍ إلّاحُورِفتُ فِیهِ؛ فَقالَ: انظُرْ شَیئاً قَد أَصَبتَ فِیهِ مَرَّةً فَالزَمْهُ؛ قالَ:
القَرَظُ؛ قال: فَالْزَمِ القَرَظَ(2).
مردی از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید و گفت: ای رسول خدا! من به هیچ کاری نمی پردازم مگر آن که از آن بهره ای نمی برم، فرمود: بنگر به کاری که یک بار از آن سود برده ای پس به آن پای بند باش، عرض کرد:
برگ های درخت صمغ عربی که با آن دبّاغی کنند، فرمود: پس به همان پای بند باش.
ص:153
119 -امام صادق علیه السلام: شَکا رَجُلٌ إلیٰ رَسُولِ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله الحِرفَةَ، فَقالَ: انظُرْ بُیوعاً فَاشْتَرْها ثُمَّ بِعْها، فَما رَبِحْتَ فِیهِ فَالْزَمْهُ(1).
مردی از شغل خود نزد پیامبر صلی الله علیه و آله شکوه کرد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: معاملات (گوناگون) را بنگر و با آن ها داد و ستد کن، از هر کدام که سود بردی به آن پای بند باش (و عوض مکن).
در فصل ششم صرّافی و برده فروشی از شغل های مکروه معرفی شد ولی در این دو روایت بیان می شود که اگر با رعایت تقوای الهی و پرهیز از جنبه منفی آن همراه باشد اشکالی ندارد.
120 -سدیرُ الصَّیرَفی قالَ: قُلتُ لِأبی جَعفَرٍ علیه السلام:
حَدِیثٌ بَلَغَنی عَنِ الحَسَنِ البَصرِیِّ، فَإنْ کانَ حَقّاً فَإنّا للّٰهِ وَإنّا إلَیهِ راجِعُونَ، قالَ: وَما هُوَ؟ قُلتُ: بَلَغَنی أَنَّ الحَسَنَ البَصرِیَّ کانَ یَقُولُ: لَو غَلیٰ دِماغُهُ مِنْ حَرِّ الشَّمسِ
ص:154
مَا اسْتَظَلَّ بِحائِطِ صَیرَفیٍّ، وَلَو تَفَرَّثَ کَبِدُهُ عَطَشاً لَمْ یَستَسقِ مِنْ دارِ صَیرَفِیٍّ ماءً، وَهُوَ عَمَلی وَتِجارَتی، وَفِیهِ نَبَتَ لَحْمی وَدَمی، وَمِنهُ حَجِّی وَعُمرَتِی. فَجَلَسَ ثُمَّ قالَ: کَذَبَ الحَسَنُ، خُذْ سَواءً، وَأَعطِ سَواءً، فَإذا حَضَرتَ الصَّلاةَ فَدَعْ ما بِیَدِکَ وَانْهَضْ إلَی الصَّلاةِ، أما عَلِمتَ أَنَّ أصحابَ الکَهفِ کانوا صَیارِفَةً(1).
سدیر صیرفی می گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم:
حدیثی از حسن بصری به من رسیده که اگر درست باشد پس
إِنّا للّٰه و إنّا إلیه راجعون (کنایه از این که پس وای به حال ما!) فرمود: آن چیست؟ عرض کردم: به من رسیده که حسن بصری می گفت: اگر مغزش از حرارت آفتاب به جوش آید از سایۀ دیوار صرّاف سایه نمی گیرد، و اگر جگرش از تشنگی بشکافد از خانۀ صرّاف آبی را نخواهد خواست، این در حالی است که صرّافی شغل و تجارت من است و با آن گوشت و خونم روئیده و حجّ و عمرۀ خود را با آن انجام داده ام! حضرت علیه السلام نشست، سپس فرمود: حسن (بصری) دروغ گفته است، به همان مقدار که گرفته ای به همان
ص:155
مقدار بده (تا کم و زیاد نشود و ربا رخ ندهد)، و هر گاه وقت نماز شد کارت را رها کن و به نماز بشتاب، آیا خبر نداری که اصحاب کهف، همه صرّاف بوده اند؟!.
121 -حَسَنُ بنُ عَلیّ بنِ فَضّالٍ قال: سَمِعتُ رَجُلاً یَسأَلُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام فَقالَ: إنِّی اعالِجُ الرَّقِیقَ فَأَبیعُهُ، وَالنّاسُ یَقولونَ: لا یَنبَغی، فَقالَ الرِّضا علیه السلام: وَما بَأسُهُ؟ کُلُّ شَیءٍ مِمّا یُباعُ إذا اتَّقَی اللّٰهَ فِیهِ العَبدُ فَلا بَأسَ(1).
حسن بن علی بن فضال می گوید: شنیدم کسی از امام رضا علیه السلام پرسید: من از برده کار می کشم (یا: او را درمان می کنم) و می فروشم، مردم می گویند: شایسته نیست، امام رضا علیه السلام فرمود: چه ایرادی دارد؟ هر چیزی که به فروش می رسد اگر انسان در آن رعایت تقوی الهی را بکند ایرادی ندارد(2).
ص:156
122-کَانَ صلی الله علیه و آله یَخِیطُ ثَوْبَهُ وَیَخْصِفُ نَعْلَهُ، وَکَانَ أَکْثَرَ عَمَلِهِ فِی بَیْتِهِ الخِیاطَة(1).
رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود که جامۀ خود را می دوخت و کفش خود را وصله (پینه) می کرد و بیشترین کار و سرگرمی آن حضرت در خانه اش خیاطی بود.
123 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: عَمَلُ الأَبْرٰارِ مِنَ الرِّجالِ الخِیٰاطَةُ وَعَمَلُ الأَبْرٰارِ مِنَ النِّساءِ الغَزْلُ(2).
کار مردان نیک کردار خیاطی است و کار زنان نیک کردار، ریسندگی.
124 -عَلیٌّ علیه السلام قٰالَ: قٰالَ رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله: نِعْمَ شُغْلُ الْمَرْأةِ الْمُؤْمِنَةِ الغَزْلُ (3).
ص:157
امام علی علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرمود: نیکوترین شغل برای زن با ایمان ریسندگی است.
125 -محمد بن خالد الظبّی قال: مرّ إبراهیمُ النَّخَعِی عَلَی امْرَأةٍ وَهیَ جٰالِسَةٌ عَلیٰ بٰابِ دارِهٰا بُکرةً، وَکٰانَ یُقالُ لَهٰا: أُمّ بَکرٍ، وَفِی یَدهِا مُغْزَلٌ تَغزلُ بِهِ، فَقٰالَ لَهَا:
یَا أُمَّ بَکْرٍ أَمٰا کَبُرتِ أَمٰا آنَ لَکِ أَنْ تَضَعِی هَذَا الْمُغْزَلَ؟ فَقَالَتْ: وَکَیْفَ أَضعُهُ وَقَدْ سَمِعْتُ عَلیّ بن أبی طٰالبٍ علیه السلام یَقُولُ: هُوَ مِنْ طَیِّبٰاتِ الْکَسْبِ(1).
ابراهیم نخعی از جایی می گذشت دید بانویی که به او امّ بکر می گفتند صبح زود بر درب خانه نشسته و مشغول ریسندگی بود، به او گفت: ای امّ بکر! آیا وقت آن نرسیده که ریسندگی را کنار بگذاری؟ گفت: چگونه این کار را کنار گذارم در حالی که از حضرت علی علیه السلام شنیدم که می گفت: این از کسب های پاک است.
126 -امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر
ص:158
جعفی:... اعتَبرٍْ یٰا مُفَضّلُ بِأشْیٰاءَ خُلِقَتْ لِمآرِبِ الإنْسٰانِ وَمٰا فِیهٰا مِنَ التَّدْبِیرِ، فَإنَّهُ خُلِقَ لَهُ الحَبُّ لِطعٰامِهِ، وَکُلِّفَ طَحْنُهُ وَعَجْنُهُ وَخُبْزُهُ، وَخُلِقَ لَهُ الْوَبَرُ لِکِسْوَتِهِ، فَکُلِّفَ نَدْفُهُ وَغَزْلُهُ وَنَسْجُهُ، وَخُلِقَ لَهُ الشَّجَرُ فَکُلِّفَ غَرْسُهٰا وَسَقْیُهَا وَالْقیامُ عَلَیْهٰا، وَخُلِقَتْ لَهُ العَقاقِیرُ لِأَدْوِیَتِهِ فَکُلِّفَ لقطُهٰا وخلطُهٰا وَصُنْعُهٰا؛ وَکَذٰلِکَ تَجِدُ سائرُ الأشیاءِ عَلیٰ هَذا الْمِثالِ. فَانْظُرْ کَیْفَ کُفی الخلقةُ الّتِی لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ فِیها حِیلةٌ وَتَرَکَ عَلَیْهِ فِی کُلِّ شَیْءٍ مِنَ الأَشْیاءِ مَوضِعَ عَمَلٍ وَحَرَکَةٍ لِمٰا لَهُ فِی ذٰلِکَ مِنَ الصّلاحِ؛ لِأَنَّهُ لَوْ کَفی هَذا کلُّه حَتّیٰ لٰایَکُونَ لَهُ فِی الأشیاءِ مَوْضِعُ شُغْلٍ وَعَمَلٍ لَمٰا حَمَلتْهُ الأَرْضُ أشِراً وَبَطِراً، وَلَبلغَ بِهِ کَذٰلِکَ إِلی أَنْ یتعاطی امُوراً فیِهٰا تَلَفُ نَفْسِهِ، وَلَوْ کَفَی النّاسُ کُلَّ مٰا یَحْتٰاجُونَ إِلَیْهِ لَمٰا تَهنَّؤوُا بِالْعَیْشِ وَلٰا وَجَدُوا لَهُ لَذّةً؛ ألٰاتَریٰ لَوْ أنَّ امْرءاً نَزَلَ بِقَوْمٍ فَأَقامَ حِیناً بَلَغَ جَمِیعَ مٰا یَحْتٰاجُ إِلَیْهِ مِنْ مَطْعَمٍ وَ مَشْرَبٍ وَخِدْمَةٍ لتبرّمَ بِالفَراغِ وَنٰازَعَتْه نَفُسُهُ إِلی التَّشاغُلِ بِشَیءٍ؟ فَکَیْفَ لَوْ کٰانَ طُولُ عمُرْه مکفیّاً لایَحْتٰاجُ إِلی شَیءٍ؟ وَکٰانَ مِنْ صَوابِ التَّدبِیرِ فِی هٰذهِ
ص:159
الأشْیٰاءِ الَّتی خُلِقَتْ لِلإنسانِ أَنْ جَعَلَ لَهُ فِیهٰا مَوْضعَ شُغْلٍ لِکَیْلٰا تُبرّمَهُ البِطالَة وَلِتکفَّهُ عَن تَعاطِی مٰالٰاینالُهُ وَلٰاخَیرَ فِیهِ إنْ نٰالَهُ(1).
ای مفضّل! از آفرینش و آماده سازی حکیمانه و مدبّرانۀ اشیا برای رفع نیاز انسان درس عبرت بگیر.
برای او غلّات و حبوبات آفریده شده است. در نتیجه باید آنها را آرد کند، آرد را خمیر گرداند و با آن نان و غذا بپزد. برای پوشاکش پشم آفریده شده و او باید آن را بزند، بریسد و ببافد. برای او درخت آفریده شده و او باید آن را در زمین بکارد، آب دهد و به آن برسد و از آن بهره گیرد. داروها برای درمانش پدید آمده و او باید آنها را [از زمین] برگیرد، با مواد دیگر آمیخته نماید و داروی شفا بخش بسازد. دیگر اشیا نیز همین گونه آفریده شده است.
بنگر که چگونه تمام نیازهای ضروری انسان آفریده شده ولی انسان باید برای دسترسی به آنها قدری تلاش و حرکت کند [تا برکت یابد] این به سود و صلاح اوست؛ زیرا اگر این اشیا بدون هیچ کار و تلاش و حرکتی نیازهای او را بر می داشت، همواره در وادی
ص:160
سرمستی و طغیان سقوط می کرد و چه بسا دست به اعمالی می زد که خود را نیز هلاک کند. اگر تمام نیازهای انسان آماده و کافی بود برای او زندگی، هیچ مزه و لذّتی نداشت و گوارا نبود. چنانکه می بینی اگر کسی چند صباحی نزد عده ای مهمان باشد و آنان غذا، نوشیدنی و دیگر نیازهایش را برطرف کنند، هرآینه از بیکاری آزرده می شود و با خود منازعه و ناسازگاری می کند که باید به کاری مشغول گردد. حال اگر انسان در تمام عمر برای تحصیل مایحتاج خود به هیچ تلاش و حرکتی نیاز نداشته باشد کار بمراتب دشوارتر و ناگوارتر می گردد.
پس حکمتی عظیم و تدبیری سترگ در این است که نیازهای انسان با حرکت و قدری تلاش به دست آیند تا از سویی بیکاری او را در دشواری نیفکند و از سوی دیگر نتواند که در پی چیزی باشد که به او نمی رسد و یا اگر برسد به سود او نباشد.
127 -امام صادق علیه السلام: تِسْعَةُ أَعْشٰارِ الرِّزْقِ فِی التِّجٰارَةِ(1).
نه جزء روزی در تجارت نهفته است.
ص:161
128 -أَبو جَعْفَرٍ علیه السلام قٰالَ: قٰالَ رَسُولُ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله: الْبَرَکَةُ عَشرةُ أَجْزاء، تِسْعةُ أَعْشٰارِهٰا فِی التِّجٰارَةِ وَالعَشرُ البٰاقِی فی الْجُلُودِ(1).
امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود:
برکت ده جزء دارد، نه جزء آن در تجارت نهفته است و جزء دهم باقی مانده آن در پوست [فروشی یا دباغی] است.
129 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: تِسعةُ أَعْشٰارِ الرِّزْقِ فِی التِّجٰارَةِ، وَالْجُزْءُ البٰاقِی فِی السّٰابِیاءِ، یَعْنی الغَنَم(2).
نه جزء روزی در تجارت است و جزء دهم باقیمانده در گوسفند و گله داری.
130 -مُحَمَّدُ الزَّعْفَرَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ طَلَبَ التِّجَارَةَ اسْتَغْنَی عَنِ النَّاسِ قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ مُعِیلاً؟ قَالَ: وَ إِنْ کَانَ مُعِیلاً، إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الرِّزْقِ فِی التِّجَارَةِ (3).
ص:162
محمد زعفرانی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: هر که در پی تجارت باشد از مردم بی نیاز خواهد شد، عرض کردم: گرچه معیل باشد؟ فرمود: گرچه معیل باشد، چون نه جزء روزی در تجارت است.
131 -عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّٰهِ علیه السلام فِی حَدِیثٍ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ لِلْمَوَالِی: اتَّجِرُوا بَارَکَ اللّٰهُ لَکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ: الرِّزْقُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِی التِّجَارَةِ وَ وَاحِدَةٌ فِی غَیْرِهَا(1).
امام صادق علیه السلام در حدیثی از امیر مؤمنان نقل کرده که حضرت به موالی و دوستان خود فرمود: تجارت کنید خدا به شما برکت خواهد داد چون من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: روزی ده جزء دارد، نه جزء آن در تجارت نهفته است و یک جزء آن در غیر تجارت.
132 -امام صادق علیه السلام: التِّجٰارَةُ تَزیدُ فِی الْعَقْلِ(2).
تجارت خرد را افزایش می دهد.
ص:163
امام صادق علیه السلام: کُلُّ ذِی صَناعَةٍ مُضطَرٌّ إِلیٰ ثَلاثِ خِلالٍ یَجْتَلِبُ بهٰا المَکْسَبَ وَهُوَ: أَنْ یَکُونَ حٰاذِقاً بِعَمَلِهِ، مُؤَدِّیاً لِلْأَمٰانَةِ فِیهِ، مُستَهِیلاً لِمَنِْ اسْتَعْمَلَهُ(1).
هر صنعتگری برای جلب مشتری ناگزیر از داشتن سه خصلت است:
در کارش مهارت داشته باشد، در کارش امانتدار باشد و رضایت خاطر کسی را که به او سفارش کار داده است به دست آورد.
ص:164
133 -امام صادق علیه السلام: لا خَیرَ فِیمَن لا یُحِبُّ جَمعَ المالِ مِنْ حَلالٍ فَیَکُفَّ بِهِ وَجهَهُ، وَیَقضی بِهِ دَینَهُ، وَیَصِلَ ُ بِهِ رَحِمَهُ(1).
کسی که دوست نداشته باشد مال حلال بدست بیاورد تا با آن آبروی خود را حفظ کند و قرضش را بپردازد و به خویشانش کمک کند، از هر خیر و خوبی بی بهره است.
134 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: مِنَ المُروءَةِ اسْتِصلاحُ المالِ(2).
بهسازی دارایی، از مردانگی است.
ص:165
135 -امام صادق علیه السلام: إصلاحُ المالِ مِنَ الإیمانِ(1).
بهسازی اموال از ایمان است.
136 -امام صادق علیه السلام: إنَّ رَسُولَ اللّٰهِ صلی الله علیه و آله قالَ: ما مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبُّ إلَی اللّٰهِ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ نَفَقَةِ قَصدٍ، وَیُبغِضُ الإسرافَ إلّافی الحَجِّ وَالعُمرَةِ، فَرَحِمَ اللّٰهُ مؤمِناً کَسَبَ طَیِّباً، وَأَنفَقَ مِنْ قَصدٍ، أو قَدَّمَ فَضلاً(2).
هیچ هزینه ای نزد خدا محبوب تر نیست از هزینه ای که با میانه روی (و صرفه جویی) باشد و اسراف و زیاده روی را دوست ندارد جز در راه انجام حجّ و عمره، پس خدا رحمت کند مؤمنی را که روزی پاکیزه بدست آورد، و با میانه روی هزینه کرد، یا مازاد را برای آخرت پیش فرستد.
137 -رسول خدا صلی الله علیه و آله: مَنْ طَلَبَ الدُّنْیٰا حَلٰالاً فِی عِفٰافٍ کٰانَ فِی دَرَجَةِ الشُّهَدٰاءِ (3).
ص:166
هر که با عفت نفس، حلال دنیا را بخواهد [در بهشت] در درجۀ شهیدان خواهد بود.
138 -امام صادق علیه السلام: غِنیً یَحجِزُکَ عَنِ الظُّلمِ خَیرٌ مِنْ فَقرٍ یَحمِلُکَ عَلَی الإثمِ(1).
ثروتی که تو را از ستم باز دارد، بهتر از فقری است که تو را به گناه کشاند.
139 -امام صادق علیه السلام: کَسْبُ الحَرَامِ یَبِیْنُ فِی الذُّرِّیَّةِ(2).
[اثر] کسب حرام در نسلها آشکار می گردد.
ص:167
ص:168
140 -امام صادق علیه السلام: استَعِینوا بِبَعضِ هذِهِ عَلیٰ هذِهِ، وَلا تَکونوا کُلولاً عَلَی النّاسِ(1).
از برخی چیزهای دنیا برای چیزهای دیگر دنیا کمک بگیرید و سربار مردم نباشید.
141 -پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله: مَلعُونٌ مَن أَلقیٰ کَلَّهُ عَلَی النّاسِ(2).
از رحمت خدا به دور است هر کس که بار خود را بر دوش مردم افکند.
142 -مسعدةُ بنُ صدقةٍ قالَ: کَتَبَ أبو عَبدِ اللّٰهِ علیه السلام إلیٰ رَجُلٍ مِن أصحابِهِ: أَمّا بَعدُ، فَلا تُجادِلِ العُلَماءَ، وَلا تُمارِ السُّفهاءَ، فَیُبغِضَکَ العُلَماءُ وَیَشتُمَکَ السُّفَهاءُ، وَلا تَکسَلْ عَنْ مَعِیشَتِکَ فَتَکُونَ کَلّاً عَلیٰ غَیرِکَ - أَو قالَ -: عَلیٰ أَهلِکَ (3).
ص:169
مسعدة بن صدقه می گوید: امام صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود نوشت: امّا بعد از سپاس و ستایش خدا، با علما بگو و مگو مکن و با نابخردان جرّ و بحث منما، که از چشم علما می افتی و نابخردان ناسزایت می گویند، و برای بدست آوردن روزی خود تنبلی نکن که سربار دیگران می شوی - یا فرمود: - که سربار خانواده خود می شوی.
ص:170
به تیزی و سُستی بکار اندرون خرد باد جان تو را رهنمون
چنین داد پاسخ که اسبم بماند ز سُستی مرا بر زمین بر نشاند
«فردوسی»
ناظم الاطباء، سُستی را در لغت نامه چنین معنا کرده است:
«سُستی یعنی ضعف، ناتوانی، کم زوری و عدم توانایی».(1) در این فصل ضمن آنکه از زبان ارزشمند اهل بیت علیهم السلام به مذمّت (یعنی معرفی ویژگی های منفی) سُستی می پردازیم، با نتایج آن در زندگی روزمرۀ خویش آشنا خواهیم شد. پس این فصل شامل دو قسمت است:
الف: مذمّت سُستی کردن
ب: نتایج سُستی ورزیدن در امور زندگی
ص:171
143 -«أَفَرَءَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ * ءَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُو أَمْ نَحْنُ الزَّ ٰرِعُونَ»(1).
آیا در آنچه می کارید می اندیشید.
آیا شما آن را می رویانید یا ما رویاننده ایم؟
144 -امام صادق علیه السلام: لا تَکسَلُوا فی طَلَبِ مَعایِشِکُم، فَإنَّ آباءَنا کانوا یَرکُضُونَ فِیها وَیَطلُبُونَها(2).
در رفتن دنبال تأمین معاش خود کاهلی نورزید، زیرا پدران ما در پی آن می دویدند و به دستش می آوردند.
146 -امام کاظم علیه السلام: إیّاکَ وَالکَسَلَ وَالضَّجَرَ، فَإنَّکَ
ص:172
إنْ کَسِلْتَ لَمْ تَعمَلْ، وَإنْ ضَجِرْتَ لَمْ تُعطِ الحَقَّ(1).
زنهار از تنبلی و بی حوصلگی، زیرا که اگر تنبلی ورزی، کار نکنی، و اگر بی حوصله باشی، حقّی را نپردازی.
147 -امام علی علیه السلام: مِنَ التَّوانی یَتَوَلَّدُ الکَسَلُ(2).
از سُستی است که تنبلی زائیده می شود.
148 -امام صادق علیه السلام: لا تَستَعِنْ بِکَسلانٍ، وَلا تَستَشِیرَنَّ عاجِزاً(3).
از انسان تنبل کمک مگیر و با ناتوان مشورت نکن.
149 -أمیرمؤمنان علی علیه السلام: إنَّ الأشیاءَ لَمّا ازدَوَجَتْ ازدَوَجَ الکَسَلُ وَالعَجزُ، فَنَتَجا بَینَهُما الفَقرَ(4).
آن گاه که اشیاء با هم جفت شدند، کاهلی و ناتوانی جفت یکدیگر شدند و فقر از آن ها متولد شد.
ص:173
150 -امام سجّاد علیه السلام: اللّٰهُمَّ إنِّی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَالفَشَلِ وَالهَمِّ وَالحُزنِ وَالجُبنِ وَالبُخلِ وَالغَفلَةِ وَالقَسوَةِ وَالذِّلَّةِ وَالمَسکَنَةِ وَالفَقرِ وَالفاقَةِ، وَکُلِّ بَلِیَّةٍ، وَالفَواحِشِ ما ظَهَرَ مِنها وَما بَطَنَ(1).
بارالاها! من به تو پناه می برم از تنبلی، سستی، غم، اندوه، ترس، بخل، غفلت، سنگدلی، خواری، بیچارگی، نداری و درماندگی، و هر بلا و کارهای زشت، آشکار باشد یا نهان.
151 -امام کاظم علیه السلام: إیّاکَ وَالکَسَلَ وَالضَّجَرَ، فَإنَّهُما یَمنَعانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ(2).
زنهار از تنبلی و بی حوصلگی، زیرا این دو خصلت، تو را از بهرۀ دنیا و آخرتت باز می دارند.
ص:174
152 -امام صادق علیه السلام: مَنْ کَسِلَ عَنْ طَهُورِهِ وَصَلاتِهِ فَلَیسَ فِیهِ خَیرٌ لِأمْرِ آخِرَتِهِ، وَمَنْ کَسِلَ عَمّا یُصلِحُ بِهِ أَمرَ مَعِیشَتِهِ فَلَیسَ فِیهِ خَیرٌ لِأمرِ دُنیاهُ(1).
هر کس در طهارت و نماز خود تنبلی ورزد، در کار آخرتش به خیری نمی رسد؛ و هر که در آن چه امور معیشتی او را به سامان می آورد تنبلی ورزد، در کار دنیایش به خیری دست نمی یابد.
أبی بِذلِکَ کانَ یُوصِینی، وَبذلِکَ کانَ یوصِیهِ أبُوهُ، وَکذلِکَ فی صَلاةِ اللَّیلِ، إنَّکَ إذا کَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ إلیٰ اللّٰهِ حَقّهُ، وإنْ ضَجِرْتَ لَمْ تُؤَدِّ إلیٰ أحَدٍ حَقّاً، وَعَلَیکَ بِالصِّدقِ وَالوَرَعِ وَأداءِ الأمانَةِ، وَإذا وَعَدْتَ فَلا تُخلِفْ(1).
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز که این سفارش پدرم به من بود، و پدر او (امام باقر علیه السلام) نیز این سفارش و سفارش به نماز شب را به او کرده بود، تو اگر تنبلی کنی حقّ خداوند را به جا نمی آوری، و اگر بی حوصلگی نمایی حق کسی را ادا نمی کنی، و بر تو باد به راستگویی و پرهیزکاری و اداء امانت، و هر گاه وعده دادی خلف وعده مکن.
156 -امام علی علیه السلام: مَن دامَ کَسَلُهُ خابَ أمَلُهُ وَساءَ عَمَلُهُ(2).
کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند و رفتارش بد شود.
ص:176
157 -امام صادق علیه السلام: إیّاکَ وَالکَسَلَ وَالضَّجَرَ، فَإنَّهُما مِفتاحُ کُلِّ سُوءٍ، إنَّهُ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً، وَمَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصبِرْ عَلیٰ حَقٍّ(1).
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز؛ زیرا که این دو، کلید هر بدی می باشد و کسی که تنبلی کند، حقّی را ادا نکند و کسی که بی حوصله باشد، بر هیچ حقّی شکیبایی نورزد.
158 -امام باقر علیه السلام: إنِّی لَأُبغِضُ الرَّجُلَ - أو أُبغِضُ لِلرَّجُلِ - أَنْ یَکونَ کَسلاناً عَن أَمرِ دُنیاهُ، وَمَنْ کَسِلَ عَنْ أَمرِ دُنیاهُ فَهُوَ عَن أَمرِ آخِرَتِهِ أَکسَلُ(2).
من از کسی که نسبت به امور دنیوی خود تنبل است بیزارم، و کسی که نسبت به امور دنیوی خود تنبلی کند نسبت به امور اخرویش تنبل تر خواهد بود.
ص:177
سخن خواجه عبد اللّٰه انصاری:
در جوانی مَستی، در پیری سُستی پس خدا را کی پرستی(1).
159 -پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: أمّا عَلامَةُ الکَسلانِ فَأربَعَةٌ: یَتَوانیٰ حَتّیٰ یُفَرِّطَ، وَیُفَرِّطُ حَتّیٰ یُضَیِّعَ، وَیُضَیِّعُ حَتّیٰ یَضجُرَ، وَیَضجُرُ حَتّی یَأثَمَ(2).
نشانۀ تنبل 4 چیز است: چندان سُستی می کند که به کوتاهی و سهل انگاری می افتد، چندان کندی و سهل انگاری می کند که (اصل کار را) فرو می گذارد، چندان فروگذاری می کند که بی تاب و بی حوصله می شود و چندان بی تاب و بی حوصله می شود که (برای فراموشی و دلخوشی گذرا) گناه می کند.
160 -عُمَرُ بنُ یَزیدٍ قالَ: قُلتُ لِأبی عَبدِاللّٰهِ علیه السلام: رَجُلٌ قالَ: لَأقعُدَنَّ فی بَیتی، وَلَأُصَلِّیَنَّ وَلَأَصُومَنَّ وَلَأعبُدَنَّ
ص:178
رَبِّی، فَأَمّا رِزقی فَسَیَأتِیَنی، فَقالَ أبو عَبدِاللّٰهِ علیه السلام: هذا أحَدُ الثَّلاثَةِ الَّذینَ لا یُستَجابُ لَهُمْ(1).
عمر بن یزید می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: کسی می گوید: من در خانه خود می نشینم، نماز می خوانم و روزه می گیرم و پروردگارم را عبادت می کنم، امّا روزیم، به من می رسد، امام علیه السلام فرمود: این یکی از آن سه نفری است که دعایشان به اجابت نمی رسد.
ص:179
ص:180
161 -امام صادق علیه السلام: کَثرَةُ النَّومِ مَذهَبَةٌ لِلدِّینِ وَالدُّنیا(1).
پرخوابی از بین برندۀ دین و دنیای (آدمی) است.
162 -امام کاظم علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ تَعالیٰ لَیُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ(2)...
همانا خداوند متعال بر شخص پرخواب غضبناک است.
ص:181
ص:182
163 -امام جعفر صادق علیه السلام: أَرَأَیتَ لَو أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ بَیتَهُ وَأَغلَقَ بابَهُ أَکانَ یَسقُطُ عَلَیهِ شَیءٌ مِنَ السَّماءِ؟!(1)
بگو ببینم اگر کسی به خانه خود در آید و درِ آن را ببندد، آیا چیزی از آسمان برای او می افتد؟!.
164 -امام علی علیه السلام: أفضَلُ الأعمالِ ما أَکرَهْتَ عَلَیهِ نَفسَکَ(2).
برترین کارها، کاری است که نفس خود را بر انجام آن مجبور گردانی.
165 -امام صادق علیه السلام: إنَّ اللّٰهَ تَبارَکَ وَتَعالیٰ جَعَلَ
ص:183
أَرزاقَ المؤمِنینَ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُونَ، وَذلِکَ أَنَّ العَبدَ إذا لَمْ یَعرِفْ وَجهَ رِزقِهِ کَثُرَ دُعاؤهُ(1).
خدای عزّوجلّ روزی مؤمنان را از جایی می رساند که فکرش را هم نمی کنند، علّتش این است که وقتی بنده ای نداند روزیش از کجا خواهد رسید، زیاد دعا می کند.
166 -امام علی علیه السلام: کُنْ لِما لا تَرجُو أَرجیٰ مِنکَ لِما تَرجُو، فَإنَّ مُوسَی بنَ عِمرانَ علیه السلام خَرَجَ یَقتَبِسُ لِأَهلِهِ ناراً، فَکَلَّمَهُ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ وَرَجَعَ نَبِیّاً، وَخَرَجَتْ مَلِکَةُ سَبَإٍ فَأَسلَمَتْ مَعَ سُلَیمانَ علیه السلام، وَخَرَجَتْ سَحَرَةُ فِرعَونَ یَطلِبُونَ العِزَّةَ لِفِرعَونَ فَرَجَعوا مؤمِنینَ(2).
به آن چه امیدش را نداری امیدوارتر باش از آن چه بدان امید داری. زیرا که موسی بن عمران رفت که برای خانواده اش آتش بگیرد امّا (در آن جا) خداوند عزّ و جلّ با او به سخن درآمد، و او پیامبر بازگشت. ملکۀ سبأ نیز از کشور خود بیرون آمد، اما با سلیمان مسلمان
ص:184
شد و جادوگران فرعون برای تقویت قدرت فرعون، بیرون آمدند، امّا مؤمن برگشتند.
167 -امام صادق علیه السلام: ما سَدَّ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلیٰ مؤمِنٍ بابَ رِزقٍ إلّافَتَحَ اللّٰهُ لَهُ ما هُوَ خَیرٌ مِنهُ(1).
خداوند سبحان بر هیچ مؤمنی دری از روزی را نبست مگر آن که بهتر از آن را برایش گشود.
خدا گر زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید درِ دیگری
168 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: إنَّ النَّفسَ إذا أَحرَزَتْ قُوتَها استَقَرَّتْ(2).
نفس آدمی هر گاه خوراک (و روزی) خود را به دست آورد آرام گیرد.
169 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: اللّٰهُمَّ بارِکْ لَنا
ص:185
فی الخُبزِ، وَلا تُفَرِّقْ بَینَنا وَبَینَهُ، فَلَولا الخُبزُ ما صَلَّینا وَلا صُمْنا وَلا أدَّینا فَرائِضَ رَبِّنا(1).
بارالاها! به نان ما برکت ده، و میان ما و آن جدایی مینداز، که اگر نان نباشد نه می توانیم نماز بخوانیم و نه روزه بگیریم ونه واجبات پروردگارمان را انجام دهیم.
170 -امام صادق علیه السلام: إذا رُزِقتَ مِنْ شَیءٍ فَالْزَمْهُ(2).
هر گاه از راهی روزیت رسید به آن پای بند باش (و شغلت را عوض نکن).
پیرامون فرموده خدای سبحان «پروردگارا به ما هم در دنیا نیکی و هم در آخرت نیکی عطا کن». فرمود:
خشنودی خدا و بهشت، (نیکی) در آخرت است، و گشایش در روزی و امور زندگانی و خوش اخلاقی، (نیکی) در دنیاست.
172 -امام صادق علیه السلام: روی ذریح بن یزید المحاربیّ عن أبی عبداللّٰه علیه السلام قال: نِعمَ العَونُ الدُّنیا عَلَی الآخِرَةِ(1).
ذریح بن یزید محاربی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: دنیا یاور خوبی است برای آخرت.
173 -امام صادق علیه السلام: لَیسَ مِنّا مَنْ تَرَکَ دُنیاهُ لِآخِرَتِهِ وَلا آخِرَتَهُ لِدُنیاهُ(2).
از ما نیست کسی که دنیایش را برای آخرت
ص:187
و یا آخرتش را برای دنیایش ترک کند.
174 -رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله: نِعمَ العَونُ عَلیٰ تَقوَی اللّٰهِ الغِنیٰ(1).
توانگری یاور خوبی است برای تقوای الهی.
175 -امام صادق علیه السلام: إذا ضاقَ أَحَدُکُمْ فَلْیُعْلِمْ أخاهُ، وَلا یُعِنْ عَلیٰ نَفسِهِ(2).
هر گاه یکی از شما به تنگی (معیشت و غیره) افتاد، برادر دینی اش را آگاه کند و (با بی خبر گذاشتن دیگران) به زیان خود کمک نکند.
ص:188
1 - قرآن کریم.
2 - الاستبصار: شیخ طوسی، دارالتعارف - بیروت، 1390 ه.
3 - اسد الغابة: ابن الاثیر جزری، دار احیاء التراث العربی - بیروت.
4 - اعلام الدین: حسن دیلمی، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، 1408 ه.
5 - اقبال الاعمال: سیّد علی بن طاووس، مکتب الإعلام الإسلامی - قم، 1414 ه.
6 - امالی: سید مرتضی، منشورات مکتبة آیت اللّٰه مرعشی - قم، 1325 ه.
7 - امالی: شیخ صدوق، منشورات الاعلمی - بیروت، 1400 ه.
8 - امالی: شیخ مفید، مؤسسة النشر الإسلامی - قم، 1413 ه.
9 - بحارالانوار: علامۀ مجلسی، دارالکتب الإسلامیه - تهران، 1372 ش.
ص:189
10 - تحف العقول: حسن بن شعبۀ حرّانی، مؤسّسة النشر الإسلامی - قم، 1416 ه.
11 - تنبیه الخواطر: أمیر ورّام، دارصعب ودار التعارف - بیروت.
12 - تهذیب الاحکام: شیخ طوسی، دارالکتب الإسلامیه - تهران، 1365.
13 - ثواب الاعمال: شیخ صدوق، منشورات رضی - قم، 1368 ش.
14 - جامع احادیث الشیعة: آقا حسین بروجردی، مطبعۀ مهر - قم، 1410 ه.
15 - الجامع الصحیح (سنن ترمذی): محمد بن عیسی بن سَوره، دارعمران - بیروت، 1357 ه.
16 - الجعفریات: محمد بن اشعث کوفی، مکتبة نینوی - تهران.
17 - الخرائج والجرائح: قطب الدین راوندی، مؤسسۀ الإمام المهدی علیه السلام - قم، 1409 ه.
18 - الخصال: شیخ صدوق، منشورات جامعۀ مدرسین - قم، 1403 ه.
ص:190
19 - دعائم الاسلام: قاضی نعمان مغربی، دارالاضواء - بیروت، 1411 ه.
20 - روضة المتّقین: محمد تقی مجلسی، المطبعة العلمیة - قم، 1410 ه.
21 - شرح نهج البلاغة: ابن ابی الحدید معتزلی، داراحیاء التراث العربی - بیروت، 1387 ه.
22 - شرح نهج البلاغة: شیخ محمد عبده، دارالمعرفة - بیروت.
23 - صحیفۀ سجادیۀ جامعه: سید محمد باقر موحدی ابطحی، مؤسسۀ امام مهدی علیه السلام - قم، 1385 ش.
24 - طبقات الشّافعیة الکبری: عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی السُبکی، داراحیاء الکتب العربیه - قاهره،.
25 - علل الشرائع: شیخ صدوق، منشورات المکتبة الحیدریة - النجف، 1386 ه.
26 - عیون الحکم والمواعظ: علی بن محمد لیثی واسطی، مؤسسة دارالحدیث - قم، 1376 ش.
ص:191
27 - کافی: شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامیة - تهران، 1367 ه.
28 - کنز العمال: متقی هندی، مؤسسة الرسالة - بیروت، 1409.
29 - لسان العرب: ابن منظور مصری، نشر ادب الحوزة - قم، 1405 ه.
30 - لغت نامه: علی اکبر دهخدا، مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373 ش.
31 - مجمع الزوائد: علی بن ابی بکر هیثمی، دارالکتب العلمیة - بیروت، 1408 ه.
32 - المحجّة البیضاء: فیض کاشانی، دفتر انتشارات اسلامی - قم، 1383 ه.
33 - المستدرک علی الصحیحین: حاکم نیسابوری، دارالکتب العلمیة - بیروت، 1383 ه.
34 - مستدرک الوسائل: میرزا حسین نوری، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، 1408 ه.
35 - من لا یحضره الفقیه: شیخ صدوق، مؤسسة النشر الإسلامی - قم، 1414 ه.
36 - میزان الحکمة (با ترجمه فارسی): محمدی ری شهری، مؤسسة دارالحدیث - قم، 1377 ش.
ص:192
37 - نظم درر السمطین: محمد بن یوسف زرندی، مکتبة نینوی - تهران.
38 - نهج البلاغة (صبحی الصالح): مؤسسة دارالهجرة - قم.
39 - وسائل الشیعة: محمد بن حسن حرّ عاملی، مؤسسة آل البیت علیهم السلام - قم، 1412 ه.
ص:193
ص:194
فهرست مطالب
ص:195
فهرست مطالب
ص:196
فهرست مطالب
ص:197
فهرست مطالب
ص:198
فهرست مطالب
ص:199
فهرست مطالب
ص:200
فهرست مطالب
ص:201
فهرست مطالب
ص:202
فهرست مطالب
ص:203
فهرست مطالب
ص:204