عنوان و نام پدیدآور : دوستی؛ مهارت ها و ظرایف/ گردآورنده معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی [آستان قدس رضوی].
مشخصات نشر : مشهد: انتشارات قدس رضوی، 1391.
مشخصات ظاهری : 64 ص.؛ 11×17 س م.
شابک : 978-600-6543-75-8
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه.
موضوع : دوستی -- جنبه های مذهبی -- اسلام
شناسه افزوده : آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی
شناسه افزوده : موسسه انتشاراتی قدس رضوی
رده بندی کنگره : BP254/2/د9 1391
رده بندی دیویی : 297/652
شماره کتابشناسی ملی : 2868268
ص:1
ص:2
ص:3
تصویر
ص:4
پرسش های زیر را در این نوشتار، پاسخ می گیرید:
1. دوست چه آثاری در شخصیت آدمی دارد؟
2. چه اصولی را در گزینش دوستان خود، در نظر داشته باشیم؟
3. دوستان خود را چگونه بیازماییم؟
4. با چه کسانی دوست شویم؟
5. دوستی های ممنوع کدامند؟
6. نسبت به خطاهای دوستان خویش چگونه برخورد نماییم؟
7. دوستان چه حقوق و وظایفی نسبت به هم دارند؟
ص:5
ص:6
تصویر
ص:7
اسلام اجتماعی ترین آیین توحیدی است و قرآن بر گسترش ارتباط میان اعضای جامعۀ دینی، تأکیدهای فراوانی دارد. البته، ارتباط پایدار و سازنده در گروِ تأمین برخی پیش نیازها و مراقبت هاست:
]یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ.[ (= ای مؤمنان، استقامت [در راه دین داری] کرده، یکدیگر را تحمل کنید و با همدیگر، ارتباط برقرار سازید... .)(1)
از نظر قرآن، مؤمنان با یکدیگر برادرند؛(2)یعنی نسبت به همدیگر مسئول و دلسوز و صمیمی هستند؛ قرآن، حتی، پیامبران الهی را نیز برادر مردم(3) دانسته است. این، بالاترین نماد دوستی در جامعۀ دینی است و کارکردهای بسیار مهمی در فرایند جامعه سازی دارد.
ص:8
گرچه، دوستی نیاز طبیعی انسان و مقتضای زندگی اجتماعی بشر است و همواره، در جوامع گوناگون، بروز و ظهور داشته است، دین به نحو شایسته ای آن را برای تقویت بنیادهای جامعه، جهت دهی کرده و از اولویت های اساسی دانسته است.
فرصت های دوستی، عرصۀ طبیعی انتقال فرهنگی و تبادل اجتماعی است و انسان ها با گسترش دوستی هایشان، توسعۀ شخصیتی می یابند. ارزش ها و هنجارها، همچنین ضدّ ارزش ها و نابهنجاری ها، در فضاهای دوستی به سهولت و گاه ناخودآگاه، منتشر و منتقل می شود؛ ازاین رو، حکومت ها و جریان های قدرت با کمک ابزارهای رسانه ای، فرهنگِ دوستی جامعه را شکل می دهند تا جامعه پذیریِ مطلوب خویش را فراهم آورند.
اسلام، به خوبی، اهمیت و تأثیر شگرف فرصت های دوستی را در نظر دارد. این دین در آموزش ها و سنّت های خود و همچنین، در سیرۀ عملیِ اهل بیت، فرهنگ کاملی از مسائل مربوط به پدیدۀ دوستی ارائه کرده و کوشیده است تا با ارائۀ آموزه های علمی و عملیِ دوستی
ص:9
در جامعۀ دینی، به مناسب سازی روابط ایمانی در جامعۀ اسلامی، ازیک سو، و رشد همه جانبۀ اخلاق و تربیت در افراد، از سوی دیگر، دست یابد.
روابط صمیمانه و داوطلبانه را در بین افرادی که علایق مشترک، منافع مشترک و نیز فرهنگ مشترک داشته باشند، دوستی محسوب می کنند.
ص:10
تصویر
ص:11
دوستی و دوستان، تحمّل پذیریِ آدمی را در برخورد با سختی هایِ زندگی بالا می برند. روابط دوستانه باعث می شود تا انسان احساس کند که به گروهی تعلّق دارد و چنین عضویتی امتیازهای خاصّی دارد: ازجمله، اتحادِ آمیخته با اعتماد؛ یعنی پیوندی که در صورت لزوم و در هنگام بروز مشکل، می توان بدان تکیه کرد.
همچنین، دوستی موجب ثبات هیجانی انسان می شود و به او کمک می کند که موقعیتش را در برابر دیگران درک کند؛ یعنی عکس العمل و برخورد دوستان درمقابل گفتار، رفتار و عواطف آدمی، به شناخت حقیقیِ او از خود و تشخیص درست و نادرست و بالاخره، به تعدیل و تصحیح شخصیتی منجر می شود و درنهایت، تحکیم و توسعۀ توانایی های فرد را برای مقابله با مشکلات و حوادث دنیا موجب می شود.
کارکرد دیگر دوستی، تبادل اطلاعات و توانمندی ها با یکدیگر و سهیم شدن در تجربۀ دیگران است. نیز، دوستی فرصتی است برای افراد تا به دیگران یاری رسانند و نقش مثبت
ص:12
و سازندۀ خویش را در توسعۀ اجتماعیِ فرزانگان، ادا کنند. انسان با این عمل، هم خودش احساس عزّت نفس می کند و هم در فرایند رشد شخصیتیِ دیگران، مداخلۀ شایسته می کند. دوستی، یعنی دوستیِ خردمندانه، فرد را به جمعیت تبدیل می کند و حرکت می آفریند و نقش اصلاح گرایانه و کمال بخش ایفا می کند.
با این نگاه است که دوستی و مهربانیِ فرد مؤمن با مؤمنی دیگر را از برترین شاخه های ایمان شمرده اند(1) و ابراهیم نیز به مقام دوستی با خداوند کریم نائل می شود.(2) کسی که از این فرهنگِ عملی بی بهره باشد، از بسیاری قابلیت ها و شایستگی ها محروم شده و فردی تنها و بی کفایت می شود؛ به
گونه ای که پیامبر خدا درباره اش فرموده اند: «مؤمن، رفیق و همراه است و افراد با او انس می گیرند. کسی که با مردم انس نمی گیرد (در حلقۀ دوستان وارد
ص:13
نمی شود) و مردم با او انس نمی گیرند، سودی نیست.»(1)
رهبر بزرگ اسلام دوستی را برکتی الهی می دانند و می فرمایند: «اگر خداوند خیر کسی را بخواهد، دوست شایسته ای روزیِ او می کند تا که هرگاه فراموش کند، او را یادآوری و اگر به خاطر داشته باشد، وی را یاری کند.»(2)
افرادی که از طرف دوستان و گروه خویش طرد شوند یا آن طور که انتظار دارند، به عنوان عضو و دوست پذیرفته نشوند، اغلب دچار تزلزل شخصیت می شوند، در زندگیِ خصوصی با تشویش و اضطراب به سر می برند و در صحنۀ اجتماع، موجب بروز اختلال در کارکرد جمعی می شوند و نابهنجاری و خشونت می آفرینند.(3)
ص:14
به منظور برقرارکردنِ رابطه ای نزدیک و مفید و پایدار، به اموری نیاز است: سازگاریِ دقیق و بازبینیِ مستمر و دارابودن چند مهارت پیچیده، از قبیلِ انتخاب و گزینش دوستان، سنجش دقیق نیازهای دوست، اتخاذ سَبک های صحیح ارتباط دوستی، اِبراز دوستی از طریق فعالیت های جسمانی و روانی، اعتمادسازی، یادگیری نحوۀ هدایت و تقویت ارتباط دوستی در مسیرهای متعالی و ارزشی، نحوۀ برخورد با آفات فضای دوستی، شناسایی مرزهای دوستی و... .
ص:15
تصویر
ص:16
تصویر
ص:17
دوستی سرمایه گذاریِ انسان است و دوستان، سرمایه های ثابت در معاملۀ زندگی. کدام تاجر زیرک کالاهای سرمایه ایِ خویش را به تصادف و بی معیار برمی گزیند؟ کدام مسافر، بدون همسفرِ همدل، پای در راه می نهد؟ کدام انسان دقیقی، آینۀ خویش را که در آن زشتی و زیباییِ خود را می نگرد، بدون تأمل و پرس وجو، تهیه می کند؟ کدام فرد باایمان، دینِ خویش را بی تحقیق و بدون کندوکاو، انتخاب می کند؟
به این سخنان رهبران دین توجه کنید: پیامبر اکرم فرمودند: «نخست دوست را برگزین، آنگاه سفر کن.»(1) نیز: «مؤمن برای برادرِ مؤمنش آینه است.»(2) یا: «انسان بر دینِ دوست خویش است.»(3)
ص:18
براین اساس، پرسشی اساسی مطرح می شود: محور مهم در تعیینِ چگونگیِ دوستی ها، در هر مقطع از زندگی، چیست؟
4.1 دوستی برای خداU
ویژگی مهم دوستیِ سودمند، برای خدابودن است که برای طرفین دوستی، برکت و رحمت و رضایت الهی را به دنبال دارد. دوستی برای خداU صادقانه است، نه طمع کارانه؛ دوستی برای خداU ارزشی است، نه ظاهری و مجازی؛ دوستی برای خداU در راه عقیده است، نه در جست وجویِ منافع مادی؛ دوستی برای خداU به امتداد آخرت، پایدار است، نه محدود به چند روزِ کوتاه این دنیا.
امام علی علیه السلام دراین باره می فرمایند: «هر نوع از دوستی که بر غیرِ خداوند بنا شود، گمراهی
ص:19
است و تکیه بر آن، ناممکن.»(1) همچنین، می فرمایند: «دوستانِ خدایی، دوستی شان پایدارتر است، به علت پایداریِ سببِ این دوستی.»(2)
4.2 خردمندی و فرزانگی
زندگی آدمی مملو از حوادث جدید است. در این حوادث، صورت مسئله هایی پیدا می شود که انسان تا زمان وقوعشان، آن ها را تجربه نکرده است و دانشِ حلّ آن ها را نمی داند. دوستان خردمند که گاه با هوشمندی، گاه با اندیشه ورزی و گاه با تجربه های خویش، بی منّت و صمیمانه به انسان مشاوره می دهند، بهترین یاورانِ این لحظه ها هستند.
امام علی دراین باره، چنین راهنمایی می کنند: «جز با خردمند پرهیزگار، هم نشینی مکن و
ص:20
جز با اندیشمندِ پاک دامن، نیامیز و رازت را جز با مؤمن وفادار، در میان منِه.»(1)
4.3 صمیمیت و یکرنگی
بسیاری افراد زمانی که به میدان عمل و فداکاری درمی آیند، آرام آرام عرصه را خالی می کنند و به اصطلاح، سرِ خود را به درد نمی آورند. اینان فقط دوستان لحظه های کامروایی هستند. دوستی، با برخورد از موضع مساویِ دو طرفِ دوستی آغاز می شود و منش خودمحوری در یک سو و تابعیت از سوی دیگر، آن را فاسد می کند.
امام علی می فرمایند: «بر تو باد به دوستیِ برادران راستین و صمیمی؛ زیرا، آنان در وقت نعمت، مایۀ زینت و در گاهِ سختی و مصیبت، موجب حفظ آدمی هستند.»(2)
ص:21
تصویر
ص:22
تصویر
ص:23
دوست صمیمی کسی است که بیش از دیگران، قدر و ارزش دوست خود را می داند و برای حفظ دوستی شان تلاش می کند. او به خوبی می داند که دوستش نه فرشته است و نه پیامبر؛ بلکه بشری است همانند دیگران، اما کمی بهتر؛ بنابراین، اگر به عیب او واقف شد، رازدار است و عیب پوش. اگر دوستش لغزشی کرد، عذرپذیر است و اهل بخشش. این خصوصیات، دوستی را لطیف و خاطرۀ کرامت و بزرگواریِ دوست را بزرگ و ماندگار می کند.
دوست یکرنگ و صمیمی کسی است که به این رهنمود امام باقر در ذهن و ضمیر خویش جامۀ عمل پوشیده باشد: «برادر مسلمان خود را دوست بدار. آنچه برای خود دوست می داری، برای او دوست بدار و هر آنچه برای خودت ناپسند می شماری، برای او هم ناپسند بشمار. هرگاه نیاز پیدا کردی، از او بخواه و اگر از تو چیزی خواست، به او بده. هیچ خیری را از او باز مدار، پس او نیز از تو باز نمی دارد. اگر حضور یافت، او را دیدار کن و وی را بزرگ و گرامی بدار؛ چه، او از تو و تو از اویی و اگر بر تو خشم گیرد و از تو جدا شود، از او جدا مشو و بگذار تا کینۀ او
ص:24
تسلّی یابد... .»(1)
شخصی با چنین روحیه ای، گوهری است گران که شایستۀ دوستی است و فداکاری؛ و همراهی با او سرمایه ای است ارزشمند.
ص:25
تصویر
ص:26
تصویر
ص:27
هر گزینشی مبتنی بر نوعی ارزشیابی و تشخیص معیارها بر مصادیق است و بهترین راهِ آن، آزمون است. امتحان، عرصه ای است که سِرِه را از ناسِرِه جدا می کند و طی آن، مدّعیان دروغین رنگ می بازند و از یاران راستین، برکنار می مانند. امتحان فرصتی است تا آدمی دریابد که سرمایۀ بزرگ محبتِ قلبی و همراهی و یاوریِ خویش را به چه کسی باید تقدیم کند. دوستیِ ناصحیحی که زایشگاه کینه و عداوت است و در باطن، جز تخم نابکاری و سیه رویی نمی پاشد، همان بهْ که از آغاز، جان نگیرد و ادامه نیابد.(1)
این آزمون گاه طلای نابِ برخی را می شناساند و انسان را وامی دارد که این دوستی را سخت پاس دارد، آن سان که امام رضا می فرمایند: «کسی که در راه خدا، دوستی به دست آورد،
ص:28
غرفه ای در بهشت کسب کرده است»(1)و گاه باطن مسموم برخی را هویدا می سازد، تاآنجاکه پیامبر می فرمایند: «تنهایی، بهتر از دوست بد است.»(2)
پس، این سخن امام مؤمنان، علی علیه السلام، را سخت دریابیم که می فرمایند: «پیش از آزمایشِ دوست، به او اعتماد مکن.»(3)
ص:29
تصویر
ص:30
تصویر
ص:31
7.1 روش قلبی
محبت رمزی است در دل. البته، اشاره های هیجانی و غریزیِ دل با انگیزه های راستینِ عاطفی تفاوت فراوانی دارد و تشخیص هریک، نیازمند به تأمل در درون و کاوش نفس و گاه، مشاوره با نیکان است. مردی از امام صادق پرسید: «کسی به من اظهار دوستی می کند. از کجا بدانم که او به راستی مرا دوست دارد؟» امام پاسخ دادند: «دلت را بیازمای: اگر او را دوست داری، او نیز تو را دوست دارد.»(1)
7.2 روش مقایسه ای
دوست آن است که در مقایسۀ دیگران، دوست خود را ترجیح دهد و هم نشینی با او،
ص:32
خشنودیِ او و همراهیِ او را بر دیگران بپسندد. پیامبر اکرم می فرمایند: «دوستِ دلداده، کسی است که سه خصلت داشته باشد: سخن دلدارش را بر سخن دیگران برگزیند و هم نشینی دوستش را بر هم نشینی دیگران و خشنودی حبیبش را بر خشنودی دیگران.»(1)
7.3 روش استمدادطلبی
دوستانِ «گیرنده» در هنگام آسایش، فراوان اند، اما دوستِ «دهنده» و به هنگام سختی و تنگنا، اندک! امام صادق دراین باره، چنین رهنمود می دهند: «دوست به سه چیز آزمایش می شود که اگر در آن ها میل و توفیق داشت، دوستی پاک و راستین است؛ وگرنه، دوستِ زمان رفاه و آسایش است، نه دوستِ روزگار سختی: از او مالی بخواه، او را بر مالی امین گردان، از او
ص:33
بخواه در ناراحتیِ تو مشارکت کند.»(1)
امام علی علیه السلام نیز می فرمایند: «چه بسیارند دوستان، هنگامی که آن ها را شمارش می کنی؛ اما به گاه گرفتاری ها، اندک اند.»(2)
7.4 روش هیجان آفرینی
هیجانات زمینۀ بروز مکنونات است: در هیجان، حقایق باطنی از ناخودآگاه روان انسان بر ذهن و ضمیر جاری شده، سپس در رفتار نمایان می شود. هر انسانی به گاهِ خشم، چهرۀ واقعی اش برای دیگران آشکار می شود. کم نیستند دوستانی که در لحظۀ خشم، از نفرت های ذخیره شدۀ خویش سخن گفته اند و ناسزاها نثار دوست خود کرده اند.
ص:34
امام صادق می فرمایند: «هرگاه بخواهی صحت ادعای دوستت را دربارۀ خودت بدانی، او را خشمگین کن؛ چنانچه بر دوستی تو پایدار مانْد، او دوست توست و در غیراین صورت، نه.»(1)
7.5 روش طبیعی
طبیعت، مسافرت و فضاهای زندگی، محیط هایی است که در آن ها لباس تکلّف و ریا و ظاهرفریبی از تن و روان آدمی بیرون می آید و می توان صحت یا بطلان ادعاهای دوست را در روندی همه جانبه، ارزشیابی کرد و بدین صورت، امکان شناختی نزدیک تر برای انسان فراهم می آید. دراین باره نیز امام صادق چنین راهنمایی می کنند: «کسی را دوست مگو و او را آشنا بگو، مگر آنکه... با او سفر کنی [و در سفر، او را دوست بیابی].»(2)
ص:35
تصویر
ص:36
تصویر
ص:37
دوستی فرصتی طلایی است که می تواند به نعمت تبدیل شود و سرمایه سازی کند و نیز، می تواند سرمایه سوزی هم بکند و آسیب های گوناگونی بیافریند. در برخی روایات، چهار الگو برای دوستیِ ممنوع عنوان کرده اند: فرد احمق، بخیل، بدکردار، دروغ گو.
امام علی به فرزندش امام حسن علیه السلام، چنین توصیه می کنند: «از دوستی با احمق بپرهیز؛ چه، او می خواهد به تو سود رسد، لیکن به تو ضرر می رساند. از دوستی با بخیل دوری کن؛ زیرا او آنچه از هر چیز دیگر بدان محتاج تری، از دسترسِ تو دور می کند. از دوستی با فاجر (بدکار) بپرهیز؛ چه اینکه او تو را در برابر اندک چیزی می فروشد و زنهار از دوستی با دروغ گو؛ چه، او همچون سراب است: دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نشان می دهد.»(1)
امروزه، کوچه و خیابان، گاه شاهد جوانه های مسمومِ دوستی های دختر و پسر است.
ص:38
دوستی های خیابانی به عشق های خیابانی منجر می شود و در ادامه، چه سوء استفاده ها و بی حرمتی ها، هوسرانی ها و وعده های توخالی، اخّاذی ها و سرکیسه کردن ها و تجاوز و تعدی کردن ها و ناامیدی ها و افسردگی هایی برجای می گذارد.
تردیدی نیست که عشق سرمایۀ بزرگ انسانی و نعمت والای الهی است و تمایل به جنس مخالف، در دوران نوجوانی و جوانی، کشش درونی و طبیعیِ آدمی است؛ اما انسان خردمند در این عرصه، به کنترل و مدیریت هیجانات خویش توجه جدّی می کند: شهوت جنسی را مبنای دوستیِ خویش قرار نمی دهد؛ با خودآرایی و پیکرنمایی، روان آرام جوان مقابلش را طوفانی و آتشین نمی کند؛ با دلبستن ها و شیفتگی ها و تجربۀ عشق های کوتاه خیابانی و جذابیت های گوناگون دنیایی، سرمایۀ پایدار خویش را قطعه قطعه، در کام دیگران نمی گذارد و پس از مدتی بی قراری و دل فریبی، خسته و وامانده، سرمایه سوخته و حیثیت بربادداده نمی شود؛ اگر احساس می کند که هنگامۀ عشق جاودانی اش فرارسیده است، تلاش می کند در سِیری
ص:39
جدّی و همه جانبه، هم پای لحظه های تلخ و شیرین همۀ زندگی اش را برگزیند و می کوشد تا اولین نگاه عاشقانه و جلوه آفرینی ها و دلدادگی هایش در آغوش فضای مقدس ازدواج و خانوادۀ آسمانی اش، اتفاق افتد و ساحتی دیگر از دوستی را تعالی بخشد.
ص:40
تصویر
ص:41
خطا در عرصۀ دوستی، امری گریزناپذیر است و هر زمین خوردنی، فرصتی برای تقویت و برخاستن بعدی. انتظارِ مطلقاً بی اشکال بودن در میدان دوستی، خود، خطاست؛ هم بزرگ کردن اشتباهات، نادرست است و هم، چشم پوشی از آن ها. بهتر این است که خطاها را به دیدِ بیماری های درمان پذیر ببینیم.
نگاه نخستِ هر فرد باید به خود باشد و در جست وجوی مشکلات و عیب های خویش. امام علی دراین باره می فرمایند: «خوشا به حال کسی که [توجه به] عیب خودش، او را از توجه به عیوب دیگران باز داشته است.»(1) با این نگاه، آرام آرام، خودپسندی جای خویش را به واقع نگری می دهد و انسانِ مُنصف به جای توجیه خویش، زبان به اعتراف و اعتراض بر خود می گشاید و راه توبۀ او باز شده و از خطاهای خود در نزد دوستان، عذرخواه می شود و این، آغاز
ص:42
یک فرهنگ ارزشی اجتماعی می شود؛ دوستان او نیز منعطف می شوند و حق به جانب گرفتن ها به کنار می رود و حق جستن ها آغاز می شود.
مباد که کسی در جست وجوی عیب دیگران برآید که امام باقر می فرمایند: «اگر بنده ای با دوست خود طرح برادری بیفکند و سپس، در جست وجوی خطاها و لغزش های او برآید تا روزیِ آن ها را به رُخَش کشد، بیش از هر وقت دیگر به کفر نزدیک شده است.»
دوست شفیق را که از هر گوهری کمیاب تر است، باید حفظ کرد و راهِ آن، آمیزه ای از کرامت، تغافل (چشم پوشی از برخی خطاها) و نیز نصیحت خردمندانه، به همراه خواستن از خداU می باشد.
در اصلاح رفتار نامطلوب دوست، بُردباری و دقت، شرط اول است و آشنایی با روش های تأثیرگذاری، گام بعدی. می توان گفت: «من طور دیگری فکری می کنم»، «آیا به نظر شما، اگر این طور انجام می دادی، بهتر نبود؟»، «بگذار حقایق را با هم بررسی کنیم»، «سخن تو البته
ص:43
توجیه کردنی است، اما اینجا نظر دیگری هم وجود دارد»، «برخی هم این گونه می اندیشند که... .»
بااین همه، برای تغییر رفتار باید انتظار کشید و صبور بود و درعین حال، از تحقیر و توهین یا قهر و محروم سازی از محبت نیز باید اجتناب کرد. گاه، سخن نگفتن و زمینه سازی برای تأثیرگذاری در میدان عمل یا موانع را به تدریج برطرف کردن، از بسیاری توصیه ها و اندرزهای گفتاری سودمندتر است. بهره گیری از عناصری همچون تشویق، تنبیه (به معنای محروم ساختن از محبّتی اضافی و نه تنبیه جسمی)، فضاسازی و تغییر فضاهای مشکل زا، القای مطالب در قالب داستان و کنایه، تقدیر از رفتارهای شایسته، جلوه آفرینیِ الگوها و مدل های مثبت، طرح پرسش های تنبّه آفرین و مانند آن، در این مرحله کارگشاست.
ص:44
تصویر
ص:45
تصویر
ص:46
دوستی «ساختن» است؛ پس مهارت است و هنر می طلبد. بنای دوستی به سرعت، زاده نشده و به زودی، ویران نمی شود. این پدیدۀ اجتماعی بر ارکانی بنا شده است که همان حقوق متقابل دوستان بر یکدیگر است. هر کسی در ادای این حقوق بکوشد، پس از مدتی گلستانی می شود، پُر از پروانه ها و اگر در این وظیفه کاهلی کند، دیری نمی پاید که همانند ریگستانی شود، محل بادها و خارها.
در بحث حقوق متقابل دوستان، نیازهای شخصیتیِ انسان را در هر سه حیطه، بررسی می کنیم:
01.1 حقوق عاطفی در بین دوستان
1.1.10 سلام، مصافحه (دست دادن)، معانقه (رو بوسی)، همراه با تبسّم
هیچ دری بدون کلید باز نخواهد شد؛ کلید دوستی سلام است. دوستیِ ماندگار نیازمند شروعی خوب است که سلام آن را فراهم می کند و ثبات عاطفی فرد مقابل را تقویت می کند.
ص:47
پیام آور رحمت، حضرت محمد ، همواره در سلام دادن بر یارانشان پیشگام بودند و به دنبال آن، با ایشان دست می دادند و هیچ گاه دستشان را پیش از دیگری، بیرون نمی کشیدند(1) و می فرمودند: «دست دادن با یک مؤمن، برتر است از دست دادن با ملائکه»(2) ایشان دیگران را بر این عمل توصیه کرده و حکمت آن را این گونه بیان می کردند: «مصافحه، کینه را از میان می برد.»(3)
اقدام به دست دادن، از سوی هر کسی که می خواهد باشد، چه بزرگ تر یا کوچک تر، دلیل بر علاقه و فراهم کردن زمینۀ مناسب برای دوستی و رابطه است؛ گرچه در برخی گروه های اجتماعی، رسم بر این است که دست دادن با جوان ها از طرف پیران آغاز می شود، به نظر می رسد هیچ اشکالی نداشته باشد که نوجوان و جوان به عنوان اظهار علاقه، در دست دادن، بر
ص:48
پیران سبقت بگیرند.
ازاین روست که ابوعبیده، از یاران امام باقر می گوید که در سفری در خدمت امام بودم. ایشان هرگاه برای نیازی از مَرکب خود پایین می آمدند یا بر آن سوار می شدند، با من مصافحه می کردند و پس از مدتی، باز اگر به دنبال کار دیگری می رفتند و برمی گشتند، دوباره با من مصافحه می کردند و در تمام سفر، این چنین بودیم. به امام گفتم: «گویا شما از این عمل منظوری دارید؟» ایشان فرمودند: «آری؛ هرگاه مؤمنی با مؤمنی مصافحه می کند، بدون گناه از یکدیگر جدا می شوند [و با این عمل، خداوند گناهانشان را می بخشاید].»(1)
معانقه (رو بوسی) بخشی دیگر از رابطۀ عاطفی و صمیمانه بین دو دوست است. آدمی هنگامی که دیدار خود را با دوست به بوسه بیاراید، به همۀ آثار محبّت و تأثیر عمیق آن در
ص:49
توسعۀ روابط انسانی و اخلاقی دست می یابد. بهترین جایگاه بوسیدن، میان دو چشم، یعنی موضعِ نور در پیشانی است. حضرت علی در وصیت خود به پسرش امام حسن علیه السلام می فرمایند: «فرزندم، هرگاه مؤمنی را دیدی، موضع نور در پیشانیِ او را ببوس.»(1) البته که پیشانی مؤمن، شایستۀ بوسیدن است؛ چه، این موضع، جایگاه سجده در برابر خالق متعال است.
این همه، با تبسم و گشاده رویی جلوه ای دیگر می یابد. بیشترین عامل محبوبیت انسان در بین یاران و بزرگ ترین وسیلۀ نزدیکی دل ها، تبسمی از سرِ محبّت و خیرخواهی، و البته نه تصنّعی و دام افکنانه، است. پیامبر خدا می فرمودند: «شما هرگز نمی توانید با اموالتان مردم را به سوی خود جذب کنید؛ پس، با گشاده رویی و خوش خویی، آن ها را دیدار کنید.»(2)
اصحاب گفته اند که هیچ کس را ندیدیم که بیشتر از پیامبر خدا تبسّم بر لب داشته
ص:50
باشد.(1)
امیرمؤمنان، علی ، فرموده است: «خوش رویی کمند محبّت است.»(2) درمقابل، ترش رویی و گرفتگی، در دورکردنِ دل ها از یکدیگر و قطع پیوندهای دوستی، بی نهایت مؤثر است. امام باقر دراین زمینه فرموده اند: «ترش رویی و گرفتگی، سبب دشمنی و دوری از خداست.»(3)
2.1.10 پرس وجو از احوال دوستان
یکی از اسرار دوستی به خاطرداشتنِ نام دوستان است. نخستین نشانه های شخصیت، با نام هر کس پدیدار می شود. مردم شیفتۀ نام خود و وابستگان خویش هستند، به ویژه اگر از نام شایسته و زیبایی برخوردار باشند. از قدیم، افراد کوشیده اند به هر ترتیب ممکن، نام خود را جاودان سازند؛ ازاین روست که این همه وقف ها و آثار از گذشتگان باقی مانده است.
ص:51
پیامبر اکرم می فرمود: «هرگاه یکی از شما با کسی پیوند برادری و دوستی برقرار کرد، از نام او و نام پدر و قبیله و منزلش بپرسد؛ چه، این امر از حقوق واجب و باعث صفای برادری است، وگرنه دوستیِ آن ها احمقانه است.»(1)
3.1.10 احترام گذاشتن به دوستان
در کلمات بزرگان دینی، یکی از حقوق عرصۀ دوستی، احترام گذاشتن به شایستگی های دوست است؛ تاآنجاکه پیامبر خدا می فرمود: «کسی که برادر مسلمانش نزدش بیاید و او را احترام کند، چنان است که خداوند را احترام کرده است.»(2)
امام صادق نیز می فرمود: «اصحاب و یاران خود را بزرگ بشمارید و آنان را احترام کنید، به یکدیگر هجوم نبرید و زیان نرسانید و حسد نورزید. از بخل بپرهیزید و بندگان مخلص
ص:52
خداوند باشید.»(1)
4.1.10 شادی آفرینی برای دوستان
پیامبر اکرم فرموده اند: «هر کس برادر دینی خود را با چیزی که موجب خوشحالی او می شود، دیدار کند تا او را شاد سازد، خداوند در روزی که او را دیدار می کند، شادمانش خواهد ساخت.»(2)
درس آموزی از الگوهای جاودان دینی به انسانِ فکور می گوید که بایسته است با دوستان مؤمن، با چهره ای بشّاش و خرامان روبه رو شد، گرچه حزنی در دل باشد.(3) این شادی آفرینی هم در فرد مقابل، امیدواری و نشاط و هیجان مثبت و تعادل عاطفی به وجود می آورد و هم در کاهش فشارهای اجتماعی مؤثر می باشد. به علاوه، بازخورد و تأثیر عکس العملیِ شادی آفرینی،
ص:53
به خودِ فرد باز می گردد و بهره وری ایجاد می کند.
01.2 حقوق شناختی در بین دوستان
1.2.10 اعتمادآفرینی در فضای دوستی
دوستی به اعتماد از جانب هر دو طرف نیاز دارد و در گروِ زمان است. برای اینکه آدمی اعتماد کسی را به خود جلب کند، باید نخست نشان دهد که درخورِ اعتماد و اطمینان اوست و اوست که باید دراین باره، فرد را تأیید کند. دراین صورت، به تدریج، ریشه های خوش گمانی به یکدیگر جوانه می زند و میوۀ همدلی به بار می نشیند. آمیختگی دو روح و نزدیکی دو قلب، آنگاه است که بدگمانی، جای خود را به خوش گمانی بدهد. البته گذشت زمان، اعتماد افراد را به یکدیگر بیشتر می کند و دوستی، خود، دوستی می آفریند.
مولای متقیان، علی ، چنین هشدار می دهند: «[مراقب باش] بدگمانی، روش تو را نسبت
ص:54
به دوستی که به صلاحیت او یقین داشته ای، تباه نکند.»(1)
2.2.10 آگاه کردن دوست، از محبت خود به او
محبتِ مخفی مانند آتش زیر خاکستر است که وجود دارد، اما کسی آن را نمی بیند. البته به خوبی باید دقت کرد که دوستی با پاکان، عشق به فضیلت ها و ارزش هاست و این عشق معنوی، به شدت، با اوج احساسات شهوانی و فوران شهوت جنسی متفاوت است. جوانی که با دیدن رویی زیبا بر خود می لرزد و دست از عقل می شویَد و به رفتارهای توجیه ناپذیر دست می زند، بیشتر، از غریزه و فوران احساسات متأثر است تا شورِ برخاسته از شعور.
دوستی با پاکان به تدریج انسان را پخته تر، کامل تر و بی عیب تر می سازد و بارقه ای از بهشت است که گرمای آن، نور و حرارت حق را به انسان می چشاند؛ اما عشق های خیابانی و نیم روز،
ص:55
آدمی را حریص، کج رفتار، تهی از درون و خودباخته بار می آورَد و سپس، بی هویتی و انحرافات بعدی و بحران های متنوّع... .
01.3 حقوق رفتاری بین دوستان
1.3.10 استقبال و بدرقۀ دوستان
ازجمله امور کوچکی که تأثیرهایی شگرف در روابط انسانی بین افراد می گذارد و پیوندهای دوستی را تحکیم می کند و آثار محبّت را نمودار می سازد، به استقبال مسافر یا مهمان رفتن و نیز بدرقه کردنِ میهمان و مسافر است؛ چه، این کار، اهمیت و بزرگیِ او را در چشم میزبان به او می نمایاند. شیوۀ رهبران دینی نیز چنین بوده است:
امام حسن عسکری علیه السلام دربارۀ پیامبر اکرم نقل می کنند: «رسول خدا هنگامی که جعفربن ابی طالب از حبشه بازگشت، برخاستند و او را دوازده قدم استقبال کردند و بین دو
ص:56
چشمِ او را بوسیدند و از شادی و شوقِ دیدار وی گریستند.»(1) این چنین بود که در مدتی کوتاه، این ابَرمرد تاریخ، دل های فراوانی را تسخیر کردند. درهمین راستا، امام رضا از پیامبر خدا نقل می کنند: «حق میهمان این است که در هنگام خارج شدن، او را تا دمِ در بدرقه کنی.»(2)
2.3.10 توجه کردن به سخنان دوست
همه دوست دارند که سخنگوی خوبی باشند و بسیاری، به آن دست یافته اند؛ اما افراد اندکی ارزش گوش کردن را می دانند. آدمی برای سخن گفتن چندان به آموختن نیازی ندارد، اما برای گوش سپردن به سخن دیگری، محتاج آموزش و تمرین است.
دیل کارنگی دراین باره می گوید: «اگر می خواهی مردم از گِرد تو پراکنده شوند و هنگامی که اجتماع آنان را تَرک کردی، تو را مسخره کنند، چنین باش: به کسی فرصت سخن گفتن مده؛
ص:57
پیوسته از خودت سخن بگوی؛ ضمن آنکه دیگری سخن می گوید، هرگاه اندیشه ای به ذهنت خطور کرد، منتظر مباش تا او گفتارش را تمام کند و در نیمۀ گفتارش، با او روبه رو شو... .»(1)
برهمین اساس است که مولا علی فرموده اند: «وقتی عقل کامل شد، سخن گفتن کم می شود»(2) یا اینکه فرموده است: «آن که زیاد سخن گوید، زیاد اشتباه کند و آن کس که زیاد اشتباه کند، حیا و شرمش کم شود و کسی که حیایش کم شود، پارسایی اش نقصان گیرد و کسی که پارسایی اش نقصان گیرد، قلبش بمیرد و داخل دوزخ شود.»(3)
3.3.10 تحمل کردن انتقادهای دوست
بهره گرفتن از امکانات کار آسانی است و هر کس از عهدۀ آن برمی آید، اما هنرِ زیرکان آن
ص:58
است که از ضرر نیز بهره می گیرند و این، هوشمندی و بردباری خاصی می طلبد. اکسیری که گرچه تحملش مشکل است، اما مِسِ اَعمال را به طلای ناب بدل می سازد، همان انتقاد است. کسی که از او و عملش انتقاد می کنند، درواقع، این ارزش را داشته است که در کانون توجه قرار گیرد؛ پس، استعدادِ رشد و بهینه شدن را داراست.
دوست صدیق و مُنصف، انتقادش راهنمایی است. امام صادق بهترین دوست خویش را کسی می دانند که عیب های ایشان را، اگر عیبی داشته باشند، به او هدیه کند؛(1) چراکه از ویژگی های انسان موفق، آن است که حالت پذیرش، خیرخواهی و انتقادپذیری داشته باشد.
ص:59
تصویر
ص:60
ص:61